حزب پان ایرانیست (1388-1330س)

مشخصات کتاب

سرشناسه : شاهدی، مظفر، 1345 -

عنوان و نام پدیدآور : حزب پان ایرانیست(1388-1330س)/به کوشش مظفر شاهدی.

مشخصات نشر : تهران:موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی،1389.

مشخصات ظاهری : 924ص.

شابک : 85000ریال:978-600-5786-05-7

وضعیت فهرست نویسی : فیپا

یادداشت : کتابنامه:ص.883-924.

موضوع : حزب پان ایرانیست

موضوع : حزب های سیاسی -- ایران -- تاریخ -- اسناد و مدارک

موضوع : ایران -- تاریخ -- پهلوی، 1320 - 1357 -- اسناد و مدارک

موضوع : ایران -- سیاست و حکومت -- 1304 - 1357

شناسه افزوده : موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی

رده بندی کنگره : DSR1535 /پ2 ش2 1389

رده بندی دیویی : 955/08240452

شماره کتابشناسی ملی : 2021677

ص:1

اشاره

ص:2

فهرست مطالب

یادداشت نویسنده 9

فصل اول/ نخستین تکاپوها و فرآیند شکل گیری حزب پان ایرانیست 11

زمینه 11

پان 12

مفهوم پان ایرانیسم 12

نخستین تکاپوها 13

مکتب پان ایرانیسم 15

مبانی فکری مکتب پان ایرانیسم 18

در عرصه عمل 19

بذرهای اختلاف و چنددستگی 23

قضاوت و جمع بندی رکن 2 ستاد ارتش 25

دوران نهضت ملی شدن صنعت نفت 31

تشکیل حزب ملت ایران 32

فصل دوم/ از دکتر مصدق تا انقلاب سفید 37

نخست وزیری دکتر مصدق 37

ص:3

پس از کودتا 48

انقلاب سفید 55

تکامل انقلاب مشروطیت! 60

فصل سوم/ در راه اعتمادسازی (1346-1342) 65

تجدید وفاداری و اجازه فعالیت 65

راهکار و برنامه فعالیت حزبی 70

فعالیت های برون مرزی 73

برخورد با مخالفان حکومت 76

نظام شاهنشاهی پهلوی 79

پیاده نظام سیاست های شاه 82

اعراب، انگلیس، اکراد 83

دامنه ناسیونالیسم؛ جایگاه مذهب تشیع 88

روابط حزب پان ایرانیست و ساواک 91

فصل چهارم/ تشکیلات و مدیریت، اعضا و عضوپذیری و نشریات حزبی 93

تشکیلات و مدیریت 93

اساسنامه و مرامنامه و کنگره های حزبی 93

مدیریت 97

ساختار و سازمان 101

نیروی گارد 103

عضویت و اعضا 114

نشریات حزبی 115

فصل پنجم/ حزب پان ایرانیست در نیمه دوم دهه چهل 131

دانشگاه، دانشجویان و حزب پان ایرانیست 131

ص:4

کردهای عراق و دولت بغداد 138

در خارج از کشور 143

بحرین 151

افکار نژادپرستانه 157

حمایت های ساواک 166

در برابر دولت هویدا 176

انتخابات انجمن های شهر 183

حزب پان ایرانیست و انتخابات دورة بیست و دوم مجلس شورا 204

فصل ششم/ تجزیه بحرین 211

آزمون دشوار پان ایرانیست ها 211

انشعاب 228

تجربه یک دوره بحرانی 241

انجمن های شهر و مجلس 264

تسلیم نهایی 268

حمایت از رژیم و تداوم بی مهری 275

جشن های دوهزاروپانصدمین سال شاهنشاهی ایران 281

عبور از بحران 286

طرح توسعه فعالیت ها در فضای نومیدی 290

دور باطل سرخوردگی و چاپلوسی 295

کنگره ششم (فوق العاده) 297

پان ایرانیست ها در معرض حملات رادیو پیک ایران 309

موضع دولت عراق در برابر پان ایرانیست ها 315

فصل هفتم/ از میان پرده انتخابات دوره بیست و سوم مجلس شورا ... 331

انتخابات دوره بیست و سوم مجلس شورای ملی 331

ص:5

دور جدید یأس و سرخوردگی 341

کرّ و فرهای کم حاصل 354

دولت هویدا و نقش ساواک 360

الف. دولت 360

ب. نقش ساواک 367

حزب ایرانیان 376

انتخابات انجمن های شهر؛ کنگره آموزشی 380

الف. انتخابات انجمن های شهر 380

ب. کنگره آموزشی 383

حزب رهبرمحور 389

جزایر سه گانه ایرانی 391

سالگردهای بیست ویکم آذر ماه و کودتای بیست و هشتم مرداد 395

الف. بیست ویکم آذر 395

ب. کودتای بیست و هشتم مرداد 397

کنگره دهه انقلاب سفید 400

در تکاپوی انتخابات دوره بیست وچهارم مجلس شورا 409

فصل هشتم/ از تک حزب رستاخیز تا انقراض رژیم شاهنشاهی در ایران... 417

تأسیس حزب رستاخیز و انحلال حزب پان ایرانیست 417

در خدمت حزب رستاخیز 423

قضاوت و جایگاه اعضای حزب سابق پان ایرانیست 425

حضور در دورة بیست و چهارم مجلس شورا (مجلس رستاخیز) 431

در برابر دولت آموزگار 445

خروج از حزب رستاخیز 456

تجدید فعالیت حزب پان ایرانیست 456

استراتژی جدید 464

ص:6

انتظار حاکمیت؛ واکنش افکار عمومی 473

نظر امام خمینی(ره) 476

آخرین تلاش ها در آخرین روزها؛ از شریف امامی تا بختیار 478

شریف امامی 478

اقدامات پیشگیرانه 489

اعتصابات کارگری 489

در برابر دولت ازهاری 493

طرح حضور در کابینه احتمالی صدیقی 494

طرح حضور در شورای سلطنت 496

ادعای نخست وزیری 498

دولت بختیار و آخرین تلاش های پان ایرانیست ها 501

سقوط رژیم پهلوی و سرگردانی پزشکپور 501

فصل نهم/ پان ایرانیست ها پس از پیروزی انقلاب اسلامی... 507

چرخش در مواضع 507

حزب پان ایرانیست در صف ضدانقلاب 515

فرار محسن پزشکپور به خارج از کشور 518

آخرین موضع گیری ها 529

ناسیونالیسم و ملی گرایی 531

نتیجه 542

منابع و مآخذ 545

فهرست اعلام 553

عکس ها 573

ص:7

ص:8

یادداشت نویسنده

تاکنون درباره حزب «پان ایرانیست» پژوهش جامع دقیقی صورت نگرفته است. چند کتابی که پیش از این هم چاپ و منتشر شده است، اطلاعات ناقص و اندکی پیرامون این حزب به مخاطبان می دهد. به ویژه کارنامه فعالیت سیاسی این حزب در سال های طولانی گذشته تقریباً هیچ گاه توسط پژوهشگران بررسی دقیق نشده است، و حتی گسترة ابهام را از شکل، محتوا و عملکرد آن افزایش می دهد رهبران، کارگردانان و اعضای آگاه تر حزب پان ایرانیست هم تاکنون پیرامون این حزب مطالب قابل توجهی منتشر نکرده اند. انتظار می رود پس از گذشت این همه سال از آغاز و تداوم فعالیت این حزب گردانندگان و اعضای قدیمی و مطلع تر آن خاطرات و مطالب متعدد و در عین حال قابل استناد و مقرون به واقعیتی را ارائه دهند. شاید انتشار کتاب حاضر و دیدگاه های مطرح شده در آن، انگیزة قوی تری به اعضای قدیمی این حزب بدهد تا دیده ها، شنیده ها و دانسته های خود پیرامون حزب پان ایرانیست را منتشر و در معرض داوری قرار دهند. آنچه پژوهش حاضر را از منابع تاکنون موجود، متمایز می کند اسناد و مدارک آرشیوی فراوانی است که محتوای کتاب بر بنیاد آن شکل گرفته است. مستندات اصلی این اثر انبوه اسناد محرمانه و طبقه بندی شدة ساواک است که طی دو- سه دهه پایانی عمر رژیم پهلوی، روزانه و منظم درباره جایگاه و عملکرد، رهبران، کارگردانان و اعضای مؤثرتر آن در بخش های مختلف ایران و نیز خارج از کشور تهیه شده بود.

اثری که پیش روی خوانندگان قرار دارد روایتی مستند از زندگی تقریباً شصت ساله

ص:9

حزب پان ایرانیست است و به این سؤال مهم و اساسی پاسخ می دهد که چرا حزب پان ایرانیست هیچ گاه در عرصه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران نقش و جایگاهی تأثیرگذار پیدا نکرد و نزد مردم ایران شأن و اعتباری به دست نیاورد؟

در این کتاب تمام مباحث بر اساس اسناد و از پیش داوری پرهیز شده است. لازم به ذکر است آنچه در این اثر در کانون توجه قرار دارد، بررسی تحلیلی نقش، عملکرد و جایگاه حزب پان ایرانیست در مقطعی مهم و حساس از تاریخ ایران زمین بوده و قصد این نبوده است که حیات سیاسی، حزبی، اجتماعی و فرهنگی تک تک اعضای این حزب مورد نقد و پژوهش قرار گیرد.

به رغم تلاش صورت گرفته در پژوهش حاضر پیشاپیش احتمال راه یافتن خطا در مطالب کتاب را مردود ندانسته و دریچة انتقاد سازنده و حتی مخرب گشاده است و بسیار شادمان خواهم شد که تذکرات و نقادی ها پیرامون حزب پان ایرانیست (در گذشته و حال)، راه را برای انجام پژوهش های مستندتر و عاری از نقص و اشتباه هموار سازد.

مظفر شاهدی

تهران، بهار 1389

ص:10

فصل اول: نخستین تکاپوها و فرآیند شکل گیری حزب پان ایرانیست

زمینه

پیشینه تشکیل و فعالیت احزاب سیاسی در ایران، به نخستین سال های پس از پیروزی انقلاب مشروطیت بازمی گردد. پس از پایان دوره موسوم به «استبداد صغیر» و در آستانه تشکیل دوره دوم مجلس شورای ملی دو حزب «اجتماعیون عامیون» و «اجتماعیون اعتدالیون» که با عناوین دموکرات (انقلابی) و اعتدالی هم از آنها یاد شده است، فعالیت خود را آغاز کردند. در این برهه شاهد تشکیل و فعالیت کم فروغ تر دو حزب کوچکتر اتفاق و ترقی هم هستیم. با این حال، به دلایل عدیده، این دو حزب، هیچ گاه شکل واقعی «حزب» به مفهوم سیاسی و مدنی آن را پیدا نکردند.

با استقرار سلطنت مطلقه رضاشاه، تشکیل و فعالیت احزاب، گروه ها و جمعیت های سیاسی به کلی بلاموضوع شد.

پس از شهریور 20 و سقوط و تبعید رضاشاه، در سایة حضور و حمایت بیگانگان، احزابی در ایران شکل گرفتند. هیچ یک از این احزاب بر مبنای فرهنگ و مقتضیات ملی و فرهنگی و فکری مردم ایران نبود. از همین رو، هیچ یک از آن احزاب ریز و درشت، شکل و حالت یک حزب سیاسی مؤثر و منسجم را پیدا نکردند و در واقع دکان های سیاسی محقری بودند. حزب توده، در این میان، یک استثنا بود. این حزب با جاذبة سوسیالیسم و با

ص:11

حمایت بی دریغ اتحاد شوروی و استفاده از تجربیات تشکیلاتی مأموران ورزیدة اطلاعاتی شوروی توانست در محافل روشنفکر و تحصیل کرده تا حدودی برای خود جای پایی باز کند و در عرصة سیاست نیز اثرگذار شود. اما همین حزب نیز به دلیل دوری مواضع فکری و جهان بینی اش از عقاید دینی و مذهبی مردم ایران، برخلاف نامش هرگز نتوانست در میان توده مردم ایران رسوخ کند.

ایرانِ پس از شهریور 20، فقط عرصة ظهور احزاب رنگارنگ نبود. بلکه عرصة ظهور افکار و عقاید رنگارنگ و مرام های سیاسی و فکری وارداتی هم بود. واژه های دمکراسی، سوسیال دمکراسی، سوسیالیسم، کمونیسم، ناسیونالیسم و ده ها ایسم دیگر ناگهان صفحات روزنامه ها و کتاب ها را پر کردند و سخنرانی ها را رونق دادند. در میان این ایسم ها، یکی هم پان ایرانیسم بود و حزبی به همین نام تأسیس شد.

پان

واژه پان (Pan) که ریشه در زبان لاتین دارد، به معانی «همه، عموم، سرتاسر، طرفدار اتحاد عمومی، کل، تمام، همگانی» و نظایر آن به کار رفته است و عمدتاً نه به صورت مستقل بلکه پیشوند عبارات دیگری قرار می گیرد. با این حال فقط از اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم میلادی به بعد که تب احساسات ملی گرایی در کشورهای اروپایی و سپس در آسیا و آفریقا بالا گرفت، واژه پان وارد ادبیات سیاسی جهان شد.(1)

پان اسلاویسم، پان ژرمنیسم، پان ترکیسم، پان اسلامیسم، پان عربیسم و پان آفریکانیسم از مهمترین جنبش های فکری و سیاسی وحدت طلبانه بودند که در سده های نوزدهم و بیستم در عالم فکر و سیاست ظهور کردند.

مفهوم پان ایرانیسم

به درستی معلوم نیست که واژه پان ایرانیسم از چه زمانی وارد ادبیات سیاسی ایران شده

ص:12


1- داریوش آشوری، فرهنگ سیاسی، چاپ دوم، تهران، مروارید، 1347، ص 56. علی آقابخشی، فرهنگ علوم سیاسی، چاپ دوم، تهران، بهرنگ، 1366، ص 188.

است. گفته می شود، این عبارت نخستین بار در سال 1306ش به نوشته های دکتر محمود افشار یزدی راه یافته و او در سال 1311ش در مقاله ای نقطه نظرات خود را پیرامون گستره و مفهوم قومی، جغرافیایی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و تاریخی پان ایرانیسم بیان کرد. افشار یزدی مدت ها بعد و در سال 1324ش هم در مقاله ای از مجله آینده به تبیین و تفسیر پان ایرانیسم مورد نظر خود پرداخت. چنان که محتوای نوشته های مذکور نشان می دهد، نویسنده از عبارت پان ایرانیسم، اشتراکات و مفاهیم فکری، فرهنگی و تمدنی و نه احیاناً وحدت و یکپارچگی سیاسی و حکومتی را دنبال می کند. او معتقد بود: «پان ایرانیسم یا اتحاد ایرانیان یک معنی خاص دارد و منظور از آن اتحاد کلیه ایرانی نژادان است برای حفظ عظمت و احترام تاریخ چند هزار ساله مشترک و زبان ادبی و ادبیات مشترک. مقصود آن نیست که با این عنوان تمام طوایف ایرانی نژاد به وحدت سیاسی و یک دولت برسند، قدر مشترک وحدت، یگانگی نژاد، وحدت تاریخ سیاسی و ادبی و اشتراک در احساسات و آمال آینده است. عامل کم اهمیت تر، عامل سیاسی و جغرافیایی است. در حقیقت ملت غیر از دولت و ملیت سوای تابعیت است. پان ایرانیسم که من مبتکر آن معرفی شده ام و حقیقت هم دارد چیزی جز این نیست. من از لفظ پان ایرانیسم مفهوم و مطلوب سیاسی را به همان گونه که ترکان از پان تورانیسم می طلبند، نمی خواهم. پان ایرانیسم در نظر من باید ایده آل یا هدف اشتراک مساعی تمام ساکنین قلمرو زبان فارسی باشد در حفظ زبان و ادبیات مشترک باستانی و احیاء آن در بخش هایی که امروز مرده است».(1)

نخستین تکاپوها

هیچ یک از کسانی که در یکی دو سال نخست پس از شهریور 20 فعالیت های سیاسی خود را در تشکل هایی که بعداً حزب پان ایرانیست از درون آنها پدید آمد، دنبال کردند، سابقۀ فعالیت سیاسی و حزبی و اندوخته فکری و سیاسی چندانی نداشتند. قریب به اکثریت آنان نوجوانانی بودند که در چند دبیرستان تهران تحصیل می کردند و به زحمت سنشان از شانزده یا هفده سال فراتر می رفت. این نوجوانان ناهمگون در سال های آینده

ص:13


1- به نقل از: هوشنگ طالع، تاریخچة مکتب پان ایرانیسم، چاپ اول، تهران، سمرقند، 1381، صص 120-108.

سرنوشت های سیاسی متفاوتی پیدا کرده و بنا به علایق و مقاصدی که در آنها پیدا شده راه های گاه کاملاً معارض و متضادی در پیش گرفتند. در آن سال های نخست دهه 1320 پیش از آنکه هوشمندی، دانش و فراست سیاسی و اجتماعی و فرهنگی دلایل پیوند آنان با مسائل و رخدادهای کشور باشد، شور و احساس و نیز فضای سیاسی، اجتماعی و نظامی ناشی از اشغال کشور توسط متفقین و نیز نابسامانی و نابهنجاری های فرهنگی دامنگیر جامعة ایران، آنان را به تحرک واداشته بود.

سرخوردگی و یأس ناشی از فروپاشی و شکست بسیار سریع ارتش رضاخان از نیروهای متجاوز متفقین و مهم تر از آن، اشغال کشور از جمله مهمترین دلایلی بود که گروه هایی از نوجوانان و جوانان را به واکنش وامی داشت.(1) علاوه بر همۀ اینها تمایلات افراطی ملی گرایانه و شووینیستی متأثر از اندیشه های فاشیستی اروپایی نیز توسط عده ای از طرفداران آلمان در ایران تبلیغ می شد.

در همین زمان در درون ارتش هم معدودی تشکل های سیاسی مشکوک که با پیشه ساختن مشی ناسیونالیستی و ملی گرایانه قصد تقابل با حزب توده و حمایت از دربار را داشتند، پدید آمد که تفکرات آنها با کسانی که بعدها مقدمات تشکیل حزب پان ایرانیست را فراهم آوردند، نزدیک می نمود. «حزب آریا» به صحنه گردانی سرلشکر حسن ارفع که ضمن تمایلات شبه نازیستی، خود را مدافع شاه و دربار می دانست، از جمله مهم ترین این گروه ها بود.(2)

در چنین اوضاعی نخستین و مهمترین هسته تشکیلاتی که بعدها به تأسیس حزب پان ایرانیست منجر شد، در اواخر سال 1322 و با حضور عده ای از جوانان و نوجوانان پدید آمد. این تشکل جدید که در روز بیست و یکم بهمن ماه 1322 اعلام موجودیت کرد، انجمنی نیمه مخفی و زیرزمینی با عنوان «گروه انتقام» بود. شناخته شده ترین پایه گذاران

ص:14


1- ناصر انقطاع، پنجاه سال تاریخ با پان ایرانیست ها: آرمان خواهان و آرمان فروشان، چاپ اول، لس آنجلس، 1379ش/2001م، صص 8-7. شمس قنات آبادی، سیری در نهضت ملی شدن نفت، خاطرات شمس قنات آبادی، ج 1، چ 1، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1377، صص 265-262.
2- غلامرضا نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران از کودتا تا انقلاب، 2 ج، ج1، چاپ اول، تهران، رسا، 1371، صص 51-48. غلامرضا عزیزی، حزب سوسیالیست ملی کارگران ایران (سومکا)، ص 50.

انجمن عبارت بودند از: علیرضا رئیس، داریوش همایون، فرید سیاح سپانلو، حق نویس، علینقی عالیخانی، علی زندی، غفوری نژاد، جواد تقی زاده، خداداد فرمانفرمائیان، فریدون تقی زاده، شهپر یزدی، احمد مختاری، صارم کلالی، ابوالقاسم پورهاشمی، ناصر ماضدی، مهدی عبده، مهدی بهره مند، بیژن فروهر، جمشید رحمانی و نستور ولادیکا که مادری ایرانی و پدری یونانی داشت. اگرچه طی چند سال بعد محسن پزشکپور در تشکیلات منتهی به تأسیس حزب پان ایرانیست نقش مهمتری بر عهده گرفت، اما در ردیف پایه گذاران انجمن نامی از او و نیز داریوش فروهر و محمدرضا عاملی تهرانی در میان نیست.(1)

مکتب پان ایرانیسم

در پانزدهم شهریور 1326، محسن پزشکپور، فرید سیاح سپانلو، محمدرضا عاملی تهرانی و پرویز صفی یاری بیانیه ای انتشار دادند که فی الواقع می توان آن را «مانیفیست» مکتب پان ایرانیسم نامید. هر چند این واژه اولین بار از طریق نوشته های دکتر محمود افشاریزدی به زبان فارسی راه یافته است، در این بیانیه کوتاه که گفته می شود پزشکپور در تدوین آن نقش اساسی داشته است، آمده بود:

ما بنیانگذاران انجمن که نخستین پایه ایران پرستی را بر روی شانه های خود برپا کردیم، امروز در این ساعت به خاطر آنکه انجمن مقدس خود را وارد یک راه تغییرناپذیر به سوی یک هدف مقدس جاوید رهسپار سازیم و به خاطر آنکه هرگز نگذاریم این شعله های آتش وطن پرستی که امروز از قلوب ما زبانه می کشد خاموش گردد و به خاطر آنکه آرزو و ایده

مشترکی را که همگی در قلب داریم تقدیم جامعه ایرانی نموده و مبنای تعلیمات و فلسفه و کلیه عقاید انجمن خویش سازیم، می گوییم پان ایرانیزم آن آرزوی مقدس است که بر قلوب جملگی حکومت می کند. اکنون به خدای خود و شرافت انجمن خود و به خون همیشه شهید و سرباز فداکار انجمن، علیرضا رئیس سوگند یاد می کنیم که برای همیشه و تا ابد جز پان ایرانیزم برای خود هدف و آرزویی تخصیص ندهیم و انجمن و ایران را جز به

ص:15


1- ناصر انقطاع، پیشین، صص 9-8. هوشنگ طالع، پیشین، صص 29-26.

سوی این آینده درخشان و دوست داشتنی نرانیم.

ای آیندگان، ای کسانی که روزی زمام امور انجمن کنونی ما را در دست می گیرید، مردان مبارز، آنهایی که برای عظمت ایران به سازمان مقدس ما می پیوندید، زمامداران، ای افرادی که بر نواده های داریوش و سیروس حکومت می کنید، ای خواننده عزیز، شاید وقتی که این سطور را می خوانی اجساد ما خاک شده باشد، شاید که مکان ما کنج زندان باشد و شاید به جرم وطن دوستی آواره کوه و دشت باشیم، یا قلوب ما را که کانون آتش ایران پرستی است تیرهای جانگداز دشمنان میهن سوراخ سوراخ نموده باشد، اما از تو می خواهیم و به تو می گوییم و تو را

به اهورامزدا، خدای بزرگ ایران قسم می دهیم که به پاس احترام روح شهدای ایران و به یاد بنیانگذاران انجمن و به خاطر عظمت ایران و برای همیشه، تو نیز یک آرمان داشته باشی و معتقد به یک عقیده کلی گردی، آن هم پان ایرانیزم، و شاید این آرزو در زمان ما، در دوره تو یا بعد از تو به حقیقت بپیوندد، اما باشد، تو موظفی ذره ای از این اخگر را که در سینه داری در قلوب دیگران و آیندگان وارد کنی تا سینه به سینه بگردد و خاموش نشود. مطمئن باش روزی می رسد که این آتش پلیدی ها را بسوزاند و جز پاکی چیزی بر جای نگذارد. تا آن روز این وصیت ماست. شما هاله سیاه را از دور پرچم ایران برنگیرید. این هاله نشانه عزاداری و ماتم ماست. تا وقتی که به هدف مقدس خود نرسیده اید، تا زمانی که عظمت ایران را اعاده ننموده اید، شما را به ناموس وطن سوگند این هاله سیاه را برنگیرید و نعره کشان بگویید به پیش برای محو این هاله سیاه، به پیش برای آن روز تاریخی و مقدس، آن روز سعادت بار فرحبخش، آن روز برای نخستین بار پرچم سه رنگ ما بدون هاله سیاه در دست جوانان فداکار ایران، سربازان غیور

انجمن در اهتزاز خواهد بود.(1)

باستان گرایی عصر رضاخان و شووینیسم متأثر از نازیسم هیتلری در این عبارات موج می زند. محققان هم با اشاره به مشی سیاسی پان ایرانیست ها در طول دهه 1320 ناسیونالیسم و ملی گرایی مورد عنایت آنان را متأثر از «ایدئولوژی استبداد، ایدئولوژی رضاشاه، فرزند او [محمدرضا] و وابستگانشان» دانسته اند.(2)

ص:16


1- سایت اینترنتی حزب پان ایرانیست. نیز بنگرید به: ماهنامه ناسیونالیسم، ش 31، خرداد 1344، صص 3-1.
2- برای نمونه بنگرید به: محمدعلی همایون کاتوزیان، اقتصاد سیاسی ایران، ص 216.

پان ایرانیست ها از همان آغاز آلمان دوستی خود را بروز می دادند و می دانیم که رضاشاه هم کمابیش چنین تمایلاتی از خود نشان می داد. این گرایش به رفتارهای نازیستی و تمجید از افرادی مانند هیتلر به مثابه الگویی برای تقویت حس ملی گرایانه و ناسیونالیستی آنها، در رفتارها و نوشته های آنان به وفور به چشم می خورد. در منابع گوناگون از «گرایش های ناسیونالیستی افراطی» پیشگامان حزب پان ایرانیست که در همان حال «طرفدار آلمان» بودند، سخن به میان آمده است و به ویژه «تمایلات فاشیستی» رهبران درجه اول آن تا سال ها کماکان به قوت خود باقی بود و این خود به رژیم محمدرضا پهلوی یاری می رساند تا از این گرایش به مثابه «ابزار تبلیغاتی مفیدی برای نظام شاهنشاهی» بهره ببرد.(1)

نورالدین کیانوری، دبیرکل حزب توده، معتقد است که «اینها یعنی همین پان ایرانیست ها برای تظاهرات ضدتوده ای از آمریکا پول می گرفتند. این گروه ها فقط برای مبارزه با حزب توده درست شده بودند».(2)

بعضی از صاحب نظران بدون اینکه به موضوع احتمال نفوذ کشورهایی نظیر انگلستان یا آمریکا در میان پان ایرانیست ها در دهه 1320 اشاره کنند، عمده دلیل تشکیل و فعالیت

آنان را وجود حزب توده در عرصه سیاسی و اجتماعی ایران دانسته اند.(3) هرچه بود، حزب پان ایرانیست و مکتب پان ایرانیسم هیچ گاه در جامعه ایران شأن و اعتباری پیدا نکرد.(4)

برخی دیگر، روند شکل گیری مکتب پان ایرانیست و تداوم فعالیت آن را به طرح های رکن دوم ستاد ارتش نسبت داده اند تا از مجموعه رخدادهای سیاسی و اجتماعی جاری

ص:17


1- محمدعلی همایون کاتوزیان، پیشین، ص 192. نیز بنگرید به: جیمز بیل و ویلیام راجر لوئیس، مصدق، نفت، ناسیونالیسم ایرانی، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی و کاوه بیات، تهران، نشر نو، 1368، صص 43-42. مهدی زرقانی، چشم انداز شعر معاصر ایران، چاپ اول، تهران، ثالث، 1383، ص 161. نیز بنگرید به: سوزان سیاوشی، لیبرال ناسیونالیسم در ایران، ترجمه محمدعلی قدسی، چاپ اول، تهران، مرکز بازشناسی اسلام و ایران، 1380، ص 78.
2- نورالدین کیانوری، گفتگو با تاریخ، ص 591.
3- محمدعلی سفری، قلم و سیاست، ج 4، صص 716-715.
4- این مهم حتی در اسناد بر جای مانده از ساواک هم منعکس شده است. برای کسب اطلاعات بیشتر در این باره بنگرید به: کانون نویسندگان ایران به روایت اسناد ساواک، ص 147 و حزب ایران نوین به روایت اسناد ساواک، ج 5، صص 347-344..

کشور تکیه گاهی برای دربار و شاه مهیا کنند؛ و انشعاب بعدی جناح پزشکپور و طرفداری آشکار آن از شاه را در آغازین سال های دهه 1330 مهم ترین برهان مدعای خود می دانند.(1)

مبانی فکری مکتب پان ایرانیسم

واقعیت این است که بسیاری از پیشگامان، دستگاه رهبری و دیگر پیوستگان به مکتب پان ایرانیسم هر از چند گاه تغییر موضع داده و در احزاب و گروه های مختلف عضویت می یافتند؛ و حتی در همان سال های نخست فعالیت چنان تحرکات مشکوکی از خود بروز داده و تضادهایی با یکدیگر پیدا کردند که به سختی می توان از مکتب، تشکل و احیاناً حزب متحد و یکدست پان ایرانیسم سخن به میان آورد؛ و یا احیاناً شعائر، ایدئولوژی و آرمان های ولو تند و غیرعادی آنان را برآمده از اعتقاد و ایمان قلبی ارزیابی کرد.(2)

مبانی فکری و ایدئولوژیک گردانندگان مکتب پان ایرانیسم، در جزوه ای به تدریج تدوین و تنظیم و در اواخر سال 1328 منتشر شد. این جزوه با عنوان بنیاد، مبانی فکری و عقیدتی و نیز آرمان های مکتب پان ایرانیسم را در دو بخش کلی که هر یک چند بند و سرفصل موضوعی را در بر می گیرد، صورت بندی کرده است. بخش اول با عنوان پان ایرانیسم، شامل سه بند می شود. در بند اول با موضوع «پایه اندیشه های نهضت»

اصول فکری پان ایرانیست ها در چهار ماده (1. اصول منطق 2. قدم به تاریخ اجتماع 3. منطق پدیده های اجتماع و 4. مبانی پان ایرانیسم) طبقه بندی و تبیین شده است. از جمله در توضیح و تشریح مبانی پان ایرانیسم آمده است: «مکتب ناسیونالیسم گزیده نیاز ملی ماست. احکام مکتب ناسیونالیسم در مورد ملت ایران زاییده تاریخ ما و حاوی آرمان ملی ما و رهبر اجتماع ماست. ملت ایران در حال فترت و تجزیه نیازمند وحدت است. اجتماع ایران اسیر افکار ضعیف و نیازمند اندیشه های ملی است. آرمان پان ایرانیسم متکی بر ناسیونالیسم تاریخی است. دکترین پان ایرانیسم متکی بر ناسیونالیسم اجتماعی است.

ص:18


1- غلامرضا نجاتی، مصدق؛ سال های مبارزه و مقاومت، ج 1، صص 152-151.
2- در اینجا مقصود اکثر کسانی است که داعیه رهبری و هدایت انجمن، مکتب و سپس حزب پان ایرانیست را داشتند و بعدها هم مسیر سیاسی و فکری متفاوتی را در پیش گرفتند.

ناسیونالیسم، جهان بینی ماست». در بند دوم از بخش نخست بنیاد هم آرمان پان ایرانیسم در اهداف زیر خلاصه شده است: «نجات شما در ایجاد ایران بزرگ است. این راهنمای تاریخ جهان به ملت کهنسال ایران است: ایران بزرگ آرمان بزرگ می خواهد. این حکم تاریخ ما بر ملت ماست: فلات ایران از آن ایرانیان است و قدرت ملت ایران بسته به وحدت فلات. پس این است خواست و نیاز ملت ایران: فلات ایران به زیر یک پرچم».

در بند سوم از بخش اول بنیاد با عنوان «بخشی از دکترین پان ایرانیسم»، به این موارد اشاره شده است: 1. زندگی و اخلاق 2. فرهنگ نوین ملی 3. خانواده 4. حکومت 5. مسائل سیاسی.

در عرصه عمل

انتشار بیانیة مکتب پان ایرانیسم، علیرغم شعارهای داغ و تند و تیز ملی گرایانة آن، عدة زیادی را به این «مکتب» جذب نکرد. غیر از محسن پزشکپور، محمدرضا عاملی تهرانی، علی محمد شکری، علینقی عالیخانی و محمد مهرداد که کادر رهبری «مکتب» را تشکیل می دادند، شناخته شده ترین اعضای آن عبارت بودند از:

منوچهر آق بیاتی، هوشمند آشتی، آذر ارژنگی، جلال ابوالهدی، اکرم و مهین ارژنگی، احمد اشرف، عبدالله افسرپور، پرویز امیدی، محمدامین صالحی، ناصر انقطاع، قدرت الله بختیاری نژاد، مهدی بهره مند، امیرقاسم بهزادی، داریوش و شاهپور پروین، محسن پزشکپور، جمال پسیان، هادی پورتراب، امیرحسین پیشداد، حسین تجدد، همایون تعاون، جواد تقی زاده، تقی توکلی، حسین تهرانی، منوچهر تیمسار، حسن حسابی، اسدالله حقدادی،

مظفر حیرانی، حسین مصدق، خسرو نخجوانی، کریمعلی خزاعی، علاءالدین و کاظم خطیر، عباس روح بخش، عباس رضوی، جواد روحانی، محمدعلی زرشکی، کامران و مهرداد سالور، فرید سیاح سپانلو، مهوش و پریوش سرخوش، احمد سرشار، احمد سعادت نژاد، اسماعیل سندوزی، فخرالدین سورتیجی، خسرو و علی شاکری، محمد شاکرین، پرویز شمس توفیقی، حسنعلی صارم کلالی، منوچهر صدیق، مهدی صدیقی، اردشیر و ایرج ظفری، هوشنگ طالع یزدی، حسین طبیب، باقر و علینقی عالیخانی، محمدرضا عاملی تهرانی، ناصر عسکر کاشی، حسین علی زاده، مهدی علوی، حسن

ص:19

غفوری غروی، اسماعیل فریور، داریوش فروهر، رحمت الله قاسمی، حسن کامبخش، بهمن کامیار، منوچهر کمالی، مرتضی و مجتبی کیانوری، محمدعلی و عباس و محمد لشکری، علی لطفی، محمد مجلسی، بهزاد محیط، محمدعلی معدلت، محمدحسین معصومی، محمد مقدسی، منوچهر ملکی، محمد مهرداد، عزت الله نادری، باقر و جواد نطاق، پرویز نکیسا، پرویز ورجاوند، بیژن فروهر، داریوش همایون.

مهمترین اولویت برنامه سیاسی مکتب پان ایرانیسم، مبارزه و مقابله با حزب توده بود. گردانندگان حزب توده هم از هیچ فرصتی برای انتقاد، استهزا و احیاناً اتهام و برخورد فیزیکی با اعضای مکتب مذکور فروگذار نمی کردند. چنانکه وقتی جزوه بنیاد منتشر شد، حزب توده مدعی شد، متن آن توسط بهرام شاهرخ تهیه گردیده که پس از مدت ها حضور در رادیو برلن در آلمان، شایع شده بود برای انگلیسیان جاسوسی می کند.

از سوی دیگر شعار مکتب پان ایرانیسم با عنوان «فلات ایران به زیر یک پرچم» که عمدتاً بازگشت قلمروهای تجزیه شده طی یکصدوپنجاه سال اخیر تاریخ ایران به خاک اصلی کشور را طلب می کرد، مورد تمسخر حزب توده بود. شعارهای پان ایرانیستی و ملی گرایانه مکتب که رگه هایی از اسلام ستیزی و باستان گرایی را در خود داشت، با علایق سیاسی، اجتماعی و فرهنگی اکثریت مردم کشور همخوان نبود.

برخی اعضای قدیمی مکتب پان ایرانیسم تصریح کرده اند که ارتباط مشکوک برخی اعضای رهبری آن با بیگانگان و نیز محافل قدرت و حکومت در ایران حتی در همان زمان هم قابل کتمان نبود؛ چنانکه برخی، فعال شدن دوباره انجمن نیمه مخفی پیشین در

شکل و محتوای مکتب پان ایرانیسم را به طرح های رکن 2 ستاد ارتش نسبت می دادند.(1)

از جمله تشکل هایی که برخی اعضای آن طی یکی دو سال پایانی دهة1320 بر کادر رهبری و گردانندگان مکتب پان ایرانیسم تأثیر گذاشت، انجمن هنری جام جم بود که مدیریت آن بر عهده ضیاء مدرس و شاپور زندنیا قرار داشت. این افراد با برخی اعضای مهم مکتب در ارتباط بودند، داریوش همایون که قبل از آن با انجمن و مکتب پان ایرانیسم در ارتباط بود، در سال 1327 مدتی با انجمن هنری جام جم همکاری می کرد و پس از

ص:20


1- ناصر انقطاع، پیشین، صص 25-17.

آنکه نتوانست با کادر رهبری آن سازگاری نشان دهد، بار دیگر از آن جدا شده ارتباط خود را با مکتب پان ایرانیسم بهبود بخشید.(1) در همان زمانِ همکاری همایون با انجمن هنری جام جم، جزوه ای با عنوان ناسیونالیسم ما توسط گردانندگان این انجمن تهیه و منتشر شد که مضامین و محتوای سیاسی و ایدئولوژیک آن مشابهت های زیادی با جزوه بنیاد داشت. این جزوه هم عقاید ناسیونالیستی و ایران گرایی افراطی را تبلیغ و ترویج می کرد و ضمن حمله به کمونیسم، بهائیت و یهودیان انتقادات شدیدی را نیز متوجه اسلام، علما و مروجان دینی می نمود که به زعم آنها مانع از گام نهادن ایران در مسیر ترقی و پیشرفت می شدند.(2) این گونه ملی گرایی افراطی و ناسنجیده که رگه های آشکاری از نگرش های فاشیستی تند را نیز چاشنی تبلیغات خود می کرد، و نیز جوانی و ناپختگی سیاسی و جاه طلبی گردانندگان آنها، فرصت مغتنمی برای دستگاه های اطلاعاتی و سیاسی به ویژه انگلیس و آمریکا فراهم می کرد تا گردانندگان و اعضای مؤثر آن را در راستای مقاصد خود مورد بهره برداری قرار دهند.(3)

در سال 1329 شاهد تأسیس تشکل کوچک و کم دوام تری با عنوان «گروه نجات ملی» هستیم که باز هم افرادی مانند داریوش همایون، ضیاء مدرس، شاپور زندنیا و تعداد دیگری که با پان ایرانیست ها ارتباط نزدیکی داشتند، احتمالاً تنها اعضای آن را تشکیل

می دادند. این گروه خیلی زود از هم پاشید و افرادی از آن به مکتب پان ایرانیسم پیوسته و تعدادی نیز در حزب سومکا عضویت یافتند.(4)

از دیگر تشکل های ناسیونالیستی نزدیک به عقاید پان ایرانیست که در اوایل سال 1330 اعلام موجودیت کرد، حزب سوسیالیست ملی کارگران ایران (سومکا) بود که توانست گروهی از اعضای مکتب پان ایرانیسم را نیز به خود جذب کند. داوود منشی زاده رهبر سومکا که سالیانی طولانی را در آلمان سپری کرده و با دستگاه حکومتی آن کشور و

ص:21


1- داریوش همایون به روایت اسناد ساواک، ص 15.
2- ناسیونالیسم ما، تهران، انجمن هنری جام جم، 1329 (به نقل از: صفاءالدین تبرائیان، وزیر خاکستری، صص114-109).
3- ناسیونالیسم ما، تهران، انجمن هنری جام جم، 1329 (به نقل از: صفاءالدین تبرائیان، وزیر خاکستری، صص 117-115. داریوش همایون به روایت اسناد ساواک، صص 74-70.
4- داریوش همایون به روایت اسناد ساواک، صص 73-70.

نیز حزب نازی همکاری و ارتباط نزدیکی پیدا کرده و حتی همراه با ارتش هیتلر با متفقین وارد جنگ شده بود، عقاید فاشیستی بسیار تندی داشت. وی در اواخر دهه 1320 وارد ایران شد و در اردیبهشت 1330 موجودیت حزب سومکا را اعلام کرد. اعضای این گروه نظیر نازی های آلمان هیأتی شبه نظامی داشته و پیراهن سیاه بر تن می کردند، منشی زاده را پیشوا خطاب کرده و معمولاً به اسلحه های سرد و احیاناً گرم مجهز بوده و با مخالفان سیاسی خود برخوردهای فیزیکی خشن و قهرآمیزی داشتند و در برخورد با یکدیگر سلام های هیتلری می دادند. نزدیکی عقاید حزب سومکا به پان ایرانیست ها و استقبالی که گروهی از آنان از این تشکل نوظهور نشان دادند، باعث این تصور شد که سومکا از مکتب پان ایرانیسم منشعب شده است. برخی اعضای جاه طلب تر مکتب پان ایرانیسم مانند داریوش همایون به سومکا پیوستند و فردی نظیر محسن پزشکپور که در آن برهه در ردیف اصلی ترین گردانندگان مکتب بود، همچنانکه فعالیت و عملکرد سیاسی آتی او هم نشان می دهد، به شدت مجذوب اندیشه های فاشیستی، اقتدارگرایانه و رهبرمحور حزب سومکا بودند.

حزب سومکا توجه چندانی به مردم سالاری و نظام پارلمانی و مشروطه نداشت و رهبرمحوری مهمترین شاخصه آن بود و این معنا تا حدی نظر مساعد معدودی از مهمترین کارگردانان مکتب پان ایرانیسم را به سوی خود جلب می کرد.(1) طی یکی - دو سال نخست دهه 1330 ارتباطات و همکاری هایی میان سومکا و پان ایرانیست ها وجود

داشت و تأثیرپذیری آنان از یکدیگر و مشابهت فعالیت هایشان، بر آگاهان امور، پوشیده نبود. با این حال حزب سومکا احتمالاً یک دست تر بود و بیش از مکتب و سپس حزب پان ایرانیست تحت نفوذ محافل سیاسی و نظامی نزدیک به دربار قرار گرفت و با اهداف و مقاصد آن همسو شد. هر دو تشکل در تحولات یکی دو سال نخست دهه 1330 نقش ها و مواضع گاه متضاد ولی بسیار مشکوکی ابراز کردند(2) و عملکرد سومکا و به ویژه بخش مهمی از دستگاه کارگردانی و اعضای تأثیرگذار مکتب و سپس حزب پان ایرانیست در

ص:22


1- ناسیونالیسم ما، تهران، انجمن هنری جام جم، 1329 (به نقل از: صفاءالدین تبرائیان، پیشین، صص 162-159. جعفر مهدی نیا، زندگی سیاسی رزم آرا، ص 409. غلامرضا عزیزی، حزب سوسیالیست ملی کارگران ایران (سومکا)، صص 59-54.
2- غلامرضا عزیزی، پیشین، صص 52-51 و صص 74-71 و صص 173-171.

راستای دفاع از حقوق و منافع ملت ایران نبود.(1)

بذرهای اختلاف و چنددستگی

همچنانکه پیشتر هم ذکر شد، حتی قبل از آنکه مکتب پان ایرانیسم شکل بگیرد، اخباری وجود داشت که نشان می داد، حداقل بخش تأثیرگذار رهبری انجمن تحت سیطره رکن 2 ستاد ارتش قرار گرفته بود. عده ای حتی بخش هایی از دستگاه رهبری و کارگردانان پان ایرانیست ها را متهم کرده اند برای ساماندهی عملیات ضدتوده ای خود از خواست و طرح های مأموران سیا و احیاناً دستگاه اطلاعاتی بریتانیا پیروی کرده و در قبال اقدامات خود از این سازمان ها پول دریافت می کردند. تشکیلات موسوم به «بدامن» که اساساً با هدف مبارزه با حزب توده و کمونیسم طراحی شده و بودجه آن را سیا و احیاناً دستگاه اطلاعاتی بریتانیا تأمین می کردند، در پیشبرد مقاصدش در ایران اتکای درجه اولی به تشکل پان ایرانیست ها و برخی گروه های همسو داشت. مارک ج. گازیوروسکی در این باره چنین یادآور شده است:

بدامن یک برنامه تبلیغاتی و سیاسی بود که از طریق شبکه ای به سرپرستی دو تن ایرانی با نام های رمز نرن (Nerren) و سیلی (Cilley) اداره می شد و ظاهراً بودجه سالانه ای

معادل یک میلیون دلار داشت. در بخش تبلیغات «بدامن»، مقالات و کاریکاتورهای ضدکمونیستی تهیه و در اختیار جراید گذارده می شد. همچنین پخش کتب و نشریاتی در انتقاد از اتحاد جماهیر شوروی و حزب توده و شایعه پراکنی و غیره را انجام می داد. بخش عملیات سیاسی، شامل حمله مستقیم به هواخواهان و وابستگان شوروی در ایران بود. این عملیات که به اصطلاح «سیاه» نام داشت، در جهت روگردانی ایرانیان علیه حزب توده، حمله به هواخواهان شوروی وسیلة گروه های مزدور خیابانی برای درهم ریختن تظاهرات توده ای ها و کمک های مالی به سازمان های راست گرای ضدکمونیست مانند احزاب «سومکا» و «پان ایرانیسم» که پیوسته در خیابان های تهران با دستجات توده ای زد و خورد

ص:23


1- درباره فعالیت و عملکرد پان ایرانیست ها طی سال های پایانی دهه 1320 و اوایل دهه 1330 باز هم سخن به میان خواهد آمد. نیز بنگرید به: سازمان های متشکله اتحاد نیروهای جبهه ملی، صص 27-26.

می کردند، رهبری می شد.(1)

بخشی از عملیات طرح بدامن ایجاد نقار و چنددستگی میان احزاب و گروه های مختلف فعال در عرصه سیاسی و اجتماعی ایران طی سال های اواخر دهه 1320 و اوایل دهه 1330 بود که در همین راستا قسمتی از دلایل انشعاب میان پان ایرانیست ها در همان سال نخست دهه 1330 به عملیات بدامن مربوط می شد.(2) این اظهارات گازیوروسکی زمانی بیشتر با واقعیت قرین می شود که بدانیم محسن پزشکپور و محمدرضا عاملی

تهرانی شاخص ترین اعضای رهبری مکتب از مدت ها قبل با لمبتون، مأمور اطلاعاتی انگلیس در تهران؛ و نیز با افراد و محافلی از مخالفان دولت دکتر محمد مصدق ملاقات های مخفیانه ای داشتند. ناصر انقطاع از اعضای مکتب پان ایرانیسم که خود از نزدیک شاهد ماجرای برملا شدن آن ارتباطات و اقدامات خلاف قاعده محسن پزشکپور و محمدرضا عاملی تهرانی بود، در خاطراتش این ارتباطات و نحوة افشای آن در تشکیلات و عکس العمل پزشکپور پس از افشای روابطش با لمبتون را مفصل شرح داده است.(3)

برملا شدن ارتباط پنهانی پزشکپور و عاملی تهرانی، دو تن از تأثیرگذارترین اعضای کادر رهبری مکتب پان ایرانیسم با لمبتون و دیگر افراد و محافل مخالف نهضت ملی شدن صنعت نفت در دربار و حکومت، بسیاری از اعضای صدیق مکتب را متحیر و آنان را نسبت به افکار و اندیشه های آرمانخواهانه ای که تصور می شد مکتب پان ایرانیسم در پی آن است، سخت دچار یأس و نومیدی کرد. به همین دلیل در تابستان 1330 جمع زیادی از این افراد سرخورده ارتباط خود را با مکتب پان ایرانیسم قطع کردند و در همان حال میان گردانندگان و باقی ماندگان در عضویت مکتب پان ایرانیسم اختلافی حل ناشدنی بروز کرد و به تبع آن انشعابی در مکتب صورت گرفت. محسن پزشکپور و طرفدارانش تشکل جدیدی با عنوان «حزب ملت ایران بر بنیاد پان ایرانیسم» دایر نمودند و مخالفان هم که موضوع جاسوسی پزشکپور را برملا ساخته بودند «سازمان پان ایرانیست» را تأسیس

ص:24


1- مارک ج. گازیوروسکی، کودتای 28 مرداد 1332، ص 27. مارک ج. گازیوروسکی، سیاست خارجی آمریکا و شاه، صص 140 و 182 – 169 و 210 و 275.
2- مارک ج. گازیوروسکی، سیاست خارجی آمریکا و شاه، صص 182-169.
3- ناصر انقطاع، پیشین، صص 47-43.

کردند. داریوش فروهر که نتوانسته و یا نخواسته بود به هیچ یک از این دو گروه بپیوندد «حزب نبرد ایران» را بنیان نهاد. هر یک از این تشکل های جدید برای خود نشریات ارگان، تشکیلات و پرچم هایی با نقش و علایم ویژه پدید آوردند.(1)

در اواخر تابستان 1330 پزشکپور و طرفدارانش با داریوش فروهر و حزب او متحد شدند و حزب ملت ایران بر بنیاد پان ایرانیسم را تشکیل دادند.(2)

قضاوت و جمع بندی رکن 2 ستاد ارتش

در حالی که حزب پان ایرانیست تحت رهبری محسن پزشکپور آغازین ماه های حیات خود را سپری می کرد و گروه های پان ایرانیست دیگری هم انشعاباتی را پشت سر گذارده و به فعالیت های نه چندان قابل توجه خود ادامه می دادند، رکن 2 ستاد ارتش در بیست و هشتم اسفند ماه 1330 ضمن گزارشی پیرامون تاریخچه تشکیل و فعالیت گروه های پان ایرانیستی در دهه 1320 و نیز دیدگاه های فکری، سیاسی و سرزمینی و ملی آنها درباره منشأ و دلایل پیدایش و گسترش فعالیت پان ایرانیست های مذکور مسائل و موضوعات جالب توجه تری را دخیل دانست:

رکن دوم ستاد ارتش

10138/1 شعبه (7)

28/12/1330

موضوع: تاریخچه تشکیل جمعیت پان ایرانیسم و فعالیت آنها

الف: مقدمه

از پنج سال قبل عده ای از جوانان میهن پرست دانشگاه تهران و دبیرستان های پایتخت تصمیم به ایجاد یک اتحادیه میهن پرستانه و یک مرام حقیقی ایران که روح ایرانی قدیم را زنده کند می گیرند و نام آن را پان ایرانیسم می گذارند.

(پان در لغت پهلوی به معنای وسیع و پهن می باشد).

ص:25


1- ناصر انقطاع، پیشین، صص 50-48.
2- ناصر انقطاع، پیشین، ص 50.

این جمعیت ظاهراً برای اجرای مقاصد زیر تشکیل گردید:

1- فلات آسیای نزدیک را به زیر یک پرچم بیاورد (مقصود از فلات آسیای نزدیک کشور قدیم ایران است که در زمان هخامنشیان

شامل کشورهای قفقاز – افغانستان – عربستان شمالی – فلسطین – ماوراء [می شد]).

2- مبارزه با نژادهای الحاقی و ساکن در فلات آسیای نزدیک (یهود – عرب های مصر که از نژاد فراعنه هستند، مغول ها و نژادهای عربی و اسلاو که از آسیای دور آمده اند – ارامنه)

3- مبارزه با افکاری که جهان را به زیر یک پرچم دعوت می کند (به اصطلاح با افکار انترناسیونال سوسیالیستی).

4- ترویج فکر تفوق نژاد آریایی ایرانی که در کتاب مقدس زرتشتیان اشاره شده است.

5- مبارزه با هرگونه تبلیغات ضدملی ایرانی.

6- مبارزه با افکار بیگانه پرستی و احترام نژادهای غیرایرانی.

صرف نظر از صورت ظاهر امر که فوقاً ذکر شد باطناً می توان این افکار را زاییدة دماغ اعضای لژ سوم فراماسون هند دانست که عموم اعضای آن زرتشتیان مقیم هند می باشند و چندان هم تازگی ندارد. فقط چیز تازه آن این است که راه را برای ترویج و تبلیغ این فکر در ایران به وجود آورده اند.

در سال 1326 امیرتیمور کلالی این موضوع را به گوش چند نفر از جوانان خواند و آنان نیز قریب به دو سال به ترویج سرّی آن پرداختند و اینک که عدة متناسبی در تهران و زمینه های مهیائی در شهرستان ها به دست آورده اند شروع به تظاهرات علنی نموده اند.

(باید دانست که امیرتیمور کلالی از اعضای فراماسون در ایران است).

در تمام این مدت که به فعالیت سری پرداخته بودند پول کافی در اختیار داشتند و اخیراً قدرت مالی آنها بیشتر شده است و حتی خودشان نمی توانند منکر این بشوند که کمکی به آنان می شود زیرا همه شان جوانانی هستند که اگر بسیار فقیر نباشند مسلماً ثروتمند هم نمی باشند. منتهی خودشان می گویند زرتشتیان مقیم هند این مساعدت ها را می کنند.

از این مقدمات چنین نتیجه گرفته می شود که انگلیسی ها این جمعیت را درست کرده اند و به اضافه باید بدانیم لژ سوم فراماسون معمولاً مأمور اجرای عملیات پردامنه و نقش وارونه است.

ص:26

ب: مقاصد سیاسی و سرّی

1- چون ایرانیان دعاوی چندی نسبت به

بحرین و خوزستان عربی و چند جزیره در اطراف خلیج فارس دارند و روس ها هم به شدت از صاحبان چنین افکاری حمایت می کنند و به طرفداران خود دستور داده بودند که با ترویج این نوع افکار برای استرداد بحرین و خوزستان عربی و جزایر مزبور انگلیسی ها را هو کنند در همان روزها که احساس شد حزب توده قدرت خود را از دست خواهد داد انگلیسیها شروع به کار کردند و در این اواخر که توانسته اند عده ای را به دور این فکر جمع کنند و همچنین پس از حصول اطمینان از شکست سیاسی آمریکا در خاور نزدیک می خواهند روسیه را به جرم تصرف قفقاز هو کنند و با پهن کردن موضوع قفقاز در افکار مردم ایران موضوع بحرین و امثاله را از خاطرها محو سازند.

2- از مبارزه با نژادهای الحاقی هدف اصلی مرعوب کردن یهودیان و احیاناً فشار به حکومت اسرائیل است.

3- چون کمونیست ها کلیه مردم جهان را به زیر یک پرچم دعوت می کنند این دسته با افکار آنان می جنگند.

ج: تشکیلات

از بین جوانان مؤسس این جمعیت سه نفر به نام محسن پزشکپور، محمدرضا عاملی،

علینقی عالیخانی، کتابی به نام (مکتب پان ایرانیسم) نوشته و آن را در چندین نسخه ماشین کرده و مبنای عمل خود قرار دادند. نفوذ این عده رفته رفته در دانشگاه تهران توسعه پیدا کرده و به این عده زندنیا، تیمسار، مدرس و صدوقی اضافه شدند و تصمیم می گیرند محلی را برای ترویج مکتب پان ایرانیسم اجاره کنند و برای این منظور در خیابان منوچهری جنب انجمن روزنامه نگاران محلی را اجاره می کنند و روزنامه ای نیز به نام (روزنامه ساسانی) به مدیریت صادق بهداد منتشر می سازند و در اولین فرصت مکتب پان ایرانیسم را به صورت کتابی چاپ می کنند که یک جلد آن پیوست است. در این موقع عده آنها در حدود 150 نفر شده بود که کلیه آنها از بین دانشجویان و دانش آموزان بودند و دکتر زنگنه و دکتر افشار از این جمعیت پشتیبانی می کردند. در همین هنگام اختلاف نظری بین جمعیت پیدا می شود که در نتیجه دو دسته از آن منشعب می شود.

ص:27

1- قریب و شرکت به جانسپاران میهن ملحق می گردند.

2- زندنیا و مدرس جمعیت ناسیونالیست های انقلابی را تشکیل داده و مجله

ناسیونالیست ها را منتشر کردند.

چون نفرات دیگر هم از قبیل امیرعظیما و موسی امامی (برادر امامی، قاتل هژیر) و فروهر (پسر سرهنگ فروهر) در خیابان فردوسی اواسط کوچه نکیسا محلی را اجاره کرده و حزب نبرد ملت را بر مکتب پان ایرانیسم ایجاد نمودند و روزنامه آپادانا را به مدیریت امیرعظیما منتشر کردند و هدف عمده آنها مبارزه با حزب توده بوده ولی با وجود این چند نفر از اعضای اصلی جمعیت پان ایرانیسم همچنان در سازمان سابق خود باقی مانده و این جمعیت را حفظ کردند. از این عده می توان اشخاص زیر را نام برد:

محسن پزشکپور، محمدرضا عاملی تهرانی، علینقی عالیخانی، پسیان، دکتر کیانوری، دکتر فریور، مهندس آق بیاتی، حسن کامبخش.

بالاخره در چند ماه قبل سران دسته های فوق تصمیم می گیرند اختلافات را کنار گذاشته و برای پشتیبانی دولت دکتر مصدق و به طور کلی مبارزه با توده ای ها حزب جدیدی تأسیس کنند و پس از مذاکرات زیاد سرانجام در 5 ماه قبل با یکدیگر ائتلاف کرده و حزب ندای ملت ایران بر بنیاد پان ایرانیسم را ایجاد می کنند و برای آن

محلی را در جنب میدان بهارستان اول کوچه نظامیه اجاره می کنند. در این جا بود که فعالیت شدیدی را آغاز کرده و در 14 آذر با همکاری حزب زحمتکشان نزاع سختی با توده ایها نموده و شکست سختی به حزب مزبور می دهند.

قبل از انتخابات نیز اعلامیه ای منتشر کرده و به فرمان پان ایرانیسم شرکت در انتخابات را برای اعضای خود ممنوع کرده و کاندیدی را معرفی نمی نمایند ولی به طور غیرمستقیم به آقای مکی رأی می دهند.

این ائتلاف مدت زیادی به طول نمی انجامد و چند روز قبل از این یعنی پس از انتخابات دوره 17 باز مجدداً اختلافاتی بین آنها ایجاد می شود و دسته پزشکپور به عظیما و فروهر می گویند شما از نام پان ایرانیسم سوء استفاده کرده و در انتخابات پول هایی گرفته اید و از این به بعد از شما جدا خواهیم شد. در نتیجه باز هم از یکدیگر جدا شده، دسته فروهر و عظیما در همان محل حزب ندای ملت ایران مانده و دسته پزشکپور به محل سابق خود

ص:28

(جنب انجمن روزنامه نگاران) رفته و حزب (پان ایرانیسم بر مکتب پان ایرانیسم) را تأسیس می کنند و در اولین مجمع عمومی حزب اشخاص زیر به سمت

کمیته موقت حزب انتخاب می شوند:

1- مهندس آق بیاتی، لیسانس دانشکده فنی، کارمند اداره برق

2- دکتر فریور، دانشجوی سال 6 دانشکده پزشکی

3- دکتر محمدرضا عاملی، دانشجوی سال 6 دانشکده پزشکی

4- محسن پزشکپور، دانشجوی سال 3 حقوق

اکنون این چهار نفر همه کاره حزب مزبور می باشند و فعلاً این حزب مشغول تدوین اساسنامه خود می باشد. درآمد این عده منحصر به حق عضویت افراد و کمک های مالی کلیه اعضای آن و تک فروشی روزنامه آنها می باشد. این عده یعنی پان ایرانیست های حقیقی پس از ایجاد حزب روزنامه (ندای پان ایرانیسم) را به مدیریت حسن کامبخش، کارمند دبیرخانه دانشگاه تحت نظر هیأت تحریریه منتشر ساختند.

این عده تاکنون دو کتاب رسمی از طرف خود منتشر کرده اند، یکی (بنیاد مکتب پان ایرانیسم) و دیگری کتاب (ما چه می خواهیم) که اولی قدری پیچیده تر می باشد و به پیوست است و در کتاب دومی مطالب واضح تر بیان شده است.

این عده تا کسی را به خوبی نشناسند به داخل خود راه نمی دهند. عده فعلی آنها

در حدود 400 نفر می باشد و در هر یک از دبیرستان های پایتخت لااقل ده نفر پان ایرانیست وجود دارد.

در دزفول، گرگان، اهواز، مشهد شعباتی دارند که مرام آنها را ترویج می کنند.

کارگردانان دسته دوم یعنی (حزب ندای ملت ایران بر بنیاد پان ایرانیسم) عبارتند از:

1- فروهر جوان 25 ساله پسر سرهنگ فروهر افسر بازنشسته ارتش که همیشه اسلحه پارابلوم متعلق به پدرش را در کمر دارد.

2- امیر عظیما.

3- جهانگیر عظیما افسر احتیاط.

4- طباطبایی.

5- موسی امامی، برادر امامی قاتل هژیر.

ص:29

عده بالا فعلاً امور حزب را اداره می کنند و در انتخابات هم پول هایی گرفته اند.

عده فعلی این حزب در حدود 200 نفر می باشد و دارای تشکیلات صحیحی هم نیستند. فقط دور هم جمع می شوند و حزب آنها خیلی بچه گانه است. این عده روزنامه ابرمرد را ناشر افکار خود نموده اند و خرج تشکیلات آنها را هم فروهر و عظیما می دهند و حق عضویت ها هم قدری در گردش کار مؤثر است.

دسته دیگری از پان ایرانیست ها هم چندی قبل از این دسته منشعب شده و تصمیم می گیرند روزنامه ای منتشر نموده و در سازمان دیگری پان ایرانیسم را توسعه دهند. رئیس این دسته مهرداد می باشد که با کمک چند نفر از رفقایش روزنامه پرچمدار را انتشار می دهد و در عرض چند روز تمام دیوارهای شهر را برای معرفی روزنامه خود سیاه می کنند.

از روز 14 آذر و زد و خورد بین پان ایرانیست ها و توده ای ها و غارت روزنامه جانسپاران اختلاف فوق العاده شدیدی بین این دسته و گروه جانسپاران میهن به وجود آمده بودکه حتی واقعه ترور مهرداد، مدیر روزنامه پرچمدار را نیز می توان به این مطلب مربوط دانست.

یک برگ کارت عضویت و دو برگ از شعارهای جمعیت پان ایرانیسم به پیوست است.

در نتیجه انشعابات مکرر و پراکندگی های زیادی که در بین جمعیت پان ایرانیسم به وجود آمد روز به روز اختلافات بین آنان شدت پیدا کرد و همواره مشاجراتی بین آنان به وقوع می پیوندد، کما اینکه چندی قبل مهرداد به پزشکپور می گوید که از اسم پان ایرانیست سوءاستفاده می کند و باید از این عنوان دست بردارد و شایع

است که در آن جلسه مهرداد، پزشکپور را با طپانچه تهدید و از او سند می گیرد که پزشکپور به پان ایرانیست ها خیانت کرده است (معلوم نیست این خبر تا چه حد موثق باشد).

با توجه به مطالب بالا و انشعابات مختلف دسته های پان ایرانیسم در حال حاضر تفرقه آنها به صورتی در آمده که به شرح زیر به شش دسته تقسیم شده اند:

دسته 1- پزشکپور، توفیقی، صادق بهداد (روزنامه ساسانی)

دسته 2- عظیما و رفقایش (روزنامه آپادانا)

دسته 3- مهرداد، تیمسار، لشکری (روزنامه پرچمدار)

دسته 4- طباطبائی و رفقایش (روزنامه ندای پان ایرانیسم)

دسته 5- شیروانی

ص:30

دسته 6- ناسیونالیست های انقلابی (مجله ناسیونالیست)

با این ترتیب می توان سازمان پان ایرانیست ها را در حال اضمحلال دانست.

د- پان ایرانیسم در اروپا

در حدود 60 الی 70 نفر از ایرانیان در اروپا پیرو و مجری افکار پان ایرانیسم هستند که همه از محصلین می باشند و در

آن جا اقداماتی می کنند که برای شناسایی این جمعیت مفید باشد. مثلاً در مهمانی های رسمی به عناوینی حضور پیدا کرده و کارت اسم خود را با قید عضویت این حزب می گذارند. در سال جاری مسیحی از طرف آنها به تمام رجال و شخصیت های مهم فرانسه تبریک گفته شده بود که غالباً جواب داده بودند، از جمله ونسان اوربول.

کسانی که در اروپا برای این جمعیت فعالیت می کنند عبارتند از: داریوش فروهر، فریار (پسر دکتر فریار رئیس اداره اطلاعات سازمان ملل متفق در ایران)، علی کرباسچیان، محسن پزشکپور، حسن حق نویس (پسر سناتور)، نصرالله ملک زاده (پسر سناتور).(1)

دوران نهضت ملی شدن صنعت نفت

تحولات دوران نهضت ملی شدن صنعت نفت، فرصت مغتنمی فراهم آورد تا پان ایرانیست ها در مبارزة همزمان با «شرکت نفت انگلیس و ایران» و نیز حزب توده شهرت پیدا کنند.(2)

ظاهراً اصرار و علاقه افرادی نظیر داریوش فروهر که در فعالیت های خود در چارچوب این تشکل مشی صادقانه تری دنبال می کردند، مجموعه پان ایرانیست ها را در زمرة مدافعان نهضت ملی شدن صنعت نفت وارد ساخت. بگذریم از اینکه حمایت آنان از این

نهضت همواره تحت الشعاع برخوردهای تنش آفرینشان با حزب توده و هواداران آن قرار داشت.(3)

به دنبال تشکیل جبهه ملی در آبان ماه 1328 پان ایرانیست ها هم از آن حمایت کرده و

ص:31


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- رحیم زهتاب فرد، خاطرات در خاطرات، صص 168-167. حزب ایران: مجموعه ای از اسناد و بیانیه ها، صص 238-234. اسنادی از جنبش دانشجویی در ایران، ج 1، صص 11-10.
3- روحانی مبارز آیت الله سیدابوالقاسم کاشانی به روایت اسناد، ج 1، ص 127.

به آن پیوستند. با این حال در میان بیست نفری که در آستانه تأسیس این جبهه در دربار متحصن شدند، نامی از اعضای تشکل پان ایرانیست ها نیست. در واقع گردانندگان و کادر رهبری این تشکل در آن برهه در میان رجال و شخصیت ها و فعالان سیاسی طراز اول کشور موقعیتی نداشتند و پیوستن آنان به جبهه ملی هم از علایق داریوش فروهر نشأت می گرفت که ارتباط فکری و سیاسی بیشتری با رهبری جبهه داشت. ضمن اینکه اگر گفته اعضای قدیمی مکتب پان ایرانیست مبنی بر ارتباط پنهانی پزشکپور با دستگاه اطلاعاتی و جاسوسی انگلیس در تهران واقعیت داشته باشد(1) حضور پزشکپور و جناح نزدیک به او در جبهه ملی نمی توانست بدون اطلاع و احیاناً نظر مساعد محافل انگلیسی و نیز دربار بوده باشد.(2) این موضوع باعث شده است تا ارزیابی نقش و عملکرد جناح نزدیک به محسن پزشکپور و همفکران او در مکتب و سپس حزب پان ایرانیست در آن مقطع بسیار حساس از تاریخ ایران چندان آسان نباشد.(3)

تشکیل حزب ملت ایران

یکی دو ماهی که از ائتلاف فروهر و پزشکپور سپری می شد دلایل و براهین روشن تری به دست آمد که از تداوم ارتباط پزشکپور با محافلی در دربار و مخالفان دولت دکتر محمد مصدق حکایت می کرد. چنین به نظر می رسید که دربار و محافلی در رکن 2 ستاد ارتش و دیگر طرفداران دربار و احیاناً عوامل انگلیسی قصد دارند با هدایت و تقویت

مالی و لجستیکی حزب ملت ایران بر بنیاد پان ایرانیسم و یکی دو تشکل دیگر (نظیر حزب سومکا و حزب آریا) و نیز تشکل تازه تأسیس «جانسپاران میهن» (که مستقیماً توسط ارتش و دربار ساخته و پرداخته شده بود)، موقعیت دربار را در برابر نخست وزیر وقت، دکتر محمد مصدق و رهبران نهضت ملی شدن صنعت نفت تحکیم بخشند. به تدریج شواهد

ص:32


1- قبلاً در این باره سخن به میان آمده است.
2- جواد منصوری، قیام 15 خرداد به روایت اسناد، ج 1، صص 94-93. عزت الله نوذری، تاریخ احزاب سیاسی در ایران، صص 63-62. ب. کیا، ارتش تاریکی، صص 54-52. وب سایت اینترنتی: encyclopedia islamica.com
3- مسعود حجازی، رویدادها و داوری ها؛ خاطرات مسعود حجازی، صص 18-17. عبدالرحیم ذاکرحسین، مطبوعات سیاسی ایران در عصر مشروطیت، صص 240-239. اسنادی از جنبش دانشجویی در ایران، ج 1، ص 25. سایت اینترنتی حزب پان ایرانیست.

دیگری به دست می آمد که نشان می داد، محسن پزشکپور در اختلاف و شکاف روزافزون میان دکتر محمد مصدق و شاه و دربار، از شاه جانبداری خواهد کرد. با این حال تا ماه ها پس از جدایی فروهر از پزشکپور، او خود را از معتقدان به نخست وزیر (مصدق) می دانست.(1)

با بالا گرفتن اختلاف میان فروهر و پزشکپور، سرانجام در هفدهم دی ماه 1330 فروهر و هوادارانش از حزب جدا شدند و حزب ملت ایران را تشکیل دادند.

«حزب ملت ایران بر مبنای پان ایرانیسم [مقصود تشکل تحت مدیریت فروهر پس از انشعاب است] حزبی بود با اعتقادات افراطی ناسیونالیستی با تمایلات شبه فاشیستی که در حوزه های آن آثار هیتلر و حزب نازی آلمان مورد بحث و تعلیم قرار می گرفت. این حزب از حزب پان ایرانیسم [مقصود تشکل تحت رهبری مشترک فروهر و پزشکپور است] انشعاب کرده بود. به روایت خودشان حزب پان ایرانیسم پزشکپور از آن انشعاب کرده است.(2) داریوش فروهر فعالیت خود را از مکتب پان ایرانیسم که بعدها به نام حزب پان ایرانیسم شکل گرفت، شروع کرد و پس از بروز اختلاف بر سر دربار و مصدق، فروهر جانب مصدق را گرفت، ولی پزشکپور گرایش های شاه دوستی خود را حفظ کرد. برخوردهای خیابانی توده ای ها و جبهه ملی ها اغلب بین پان ایرانیست ها و افراد سازمان جوانان که زیر سرپوش کانون جوانان دموکرات پنهان شده بودند روی می داد. پیرامون پان ایرانیسم عده ای اوباش حرفه ای جمع شده و برخوردها را به راحتی به کشتار می کشاندند».(3)

هر چند داریوش فروهر هم نظیر بسیاری از پان ایرانیست های دهه 1320 مشی ملی گرایانه افراطی داشت و در برخوردهای قهرآمیز و گاه خونین با حزب توده نقش قابل توجهی ایفا می کرد؛ با این حال چنین به نظر می رسید که از هنگام نخست وزیری دکتر محمد مصدق به تدریج در دیدگاه های شوونیستی او تعدیل ایجاد شده و مشی سیاسی

ص:33


1- غلامرضا نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران، ج 1، صص 154-153. حسین الهی، احزاب و سازمان های سیاسی در خراسان، صص 194-192. محمدعلی همایون کاتوزیان، مصدق و نبرد قدرت، ترجمه احمد تدین، صص 176-174. غلامرضا نجاتی، مصدق؛ سال های مبارزه و مقاومت، ج 1، صص 152-151.
2- در واقع پزشکپور برای اجتناب از رسوایی بیشتر پیش دستی کرده و با اعلام تشکیل حزب پان ایرانیسم از حزب ملت ایران بر بنیاد پان ایرانیسم انشعاب کرد.
3- بیژن جزنی، تاریخ سی ساله ایران، ج 1، صص 88-87.

خود را با افق فکری دکتر مصدق و جناح نزدیکتر به او در جبهه ملی (نظیر حزب ایران) سازگارتر کرده بود. پس از انشعاب، تشکل تحت هدایت فروهر همان عنوان «حزب ملت ایران بر بنیاد پان ایرانیسم» را حفظ کرد، تا اوایل دهه 1340ش که برای پرهیز از همسو و هم نام شدن با پان ایرانیست های تحت سلطه پزشکپور عبارت «بر بنیاد پان ایرانیسم» را از پسوند «حزب ملت ایران» برداشت.(1)

ناصر انقطاع از اعضای قدیمی مکتب و سپس سازمان پان ایرانیست که از نزدیک شاهد رخدادهای درونی تشکل های پان ایرانیستی بود، جدایی فروهر از پزشکپور را چنین روایت کرده است:

دو سه ماه پس از انشعاب نخست، و سپس یکی شدن دو حزب نبرد ایران و ملت ایران، زیر نام «حزب ملت ایران بر بنیاد پان ایرانیسم»، این حزب تصمیم می گیرد که در روز 21 آذر آن سال (1330)، به انگیزة سالگرد بازگشت استان آذرآبادگان به خاک میهن، جشن شایسته ای برپا کند و این رویداد را بزرگ بدارد. گروه رهبری حزب بر آن می شود که برای انجام چنین گردهمایی و احیاناً تظاهرات

خیابانی، به گردآوری پول از هموندان خود بپردازد، تا بتواند هزینة جشن یادشده را تأمین کند.

در انجام این خواست، موضوع در نیروها (حوزه های حزبی) مطرح می شود و هر کس به فراخور توان خویش پولی می پردازد. و روی هم رفته، مبلغی پیرامون 300 تومان گردآوری می شود که گرچه مبلغ فوق العاده ای نبود، اما در آن روزها می شد که با آن جشن نسبتاً آبرومندی را برپا کرد.

برنامة کار را از هر سو آماده کردند، ولی در شب جشن، ناگهان دیدند چندین کامیون پر از جمعیت که همه شان ناشناس بودند، با فریادهای «زنده باد پان ایرانیست» و «زنده باد حزب ملت ایران» جلوی در حزب نگه داشتند و شعاردهندگان از آنها پیاده شدند و در میان شگفتی هموندان اصلی، پای به درون باشگاه حزب گذاردند.

ص:34


1- اسناد لانه جاسوسی آمریکا، ج 2 [چاپ جدید]، صص 793-792. چپ در ایران به روایت اسناد ساواک، ج 8، ص 302. همان، ج 6، صص 283-282. قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک (فیضیه)، ج 2، ص 153. کانون نویسندگان ایران به روایت اسناد ساواک، ص 236 و 417. جبهه ملی به روایت اسناد ساواک، ج 1، ص 170.

فروهر با شگفتی موضوع را از پزشکپور می پرسد و فروهر می گوید: بسیج کردن این همه آدم با پرچم ها و کرایة کامیونها، هزینه ای سنگین دارد. پول آن را چه کسی می دهد؟

پزشکپور پاسخ می دهد: خرج اینها را

بازاریان می دهند!

داریوش فروهر بسیار خشمگین می شود و می گوید: من زیر بار این جور کارها نمی روم و باید حساب و کتابی در کار باشد، و هر تصمیمی با رایزنی و تأیید شورای رهبری انجام شود، و جریان دیدار با پیراسته و میس لمبتون تکرار نشود!

از همان شب میان فروهر و پزشکپور تیرگی پدید آمد و به ویژه آنکه دو سه روز دیگر روشن می شود که «موسی امامی» و شخص دیگری به نام «میرمحمد صادقی» که با موسی امامی به حزب پیوسته بودند مأمور رکن دوم ستاد ارتش هستند، یا با دستور این رکن، دست به چنین کاری زده و پول کلانی هم گرفته اند (درست یا نادرست بودن این شایعه برای نویسنده روشن نشد).

دوباره جنجال برمی خیزد و این بار حزب ملت ایران دو شاخه می شود. در حقیقت نه داریوش فروهر می توانست با پزشکپور بسازد، و نه پزشکپور تحمل آدمی مثل فروهر را داشت. با همة کوشش هایی که بسیاری از یاران آنها، از جمله «میرمحمد صادقی» کردند که تجزیة دوم روی ندهد، آنها از هم جدا شدند.

پزشکپور که آدم فرصت طلب و زمان شناسی بود، حس می کند که به زودی فروهر با او

درگیر می شود و چه بسا رویداد خانة لشکری و نوشتن اقرارنامه در این جا نیز به گونه ای دیگر تکرار شود. زیرا شنیده بود که داریوش فروهر چنین تصمیمی را دارد. این بود که روزی مکتبی های پیشین را، که شمارشان به سی تن می رسید، در خانه ای گرد آورد و ضمن سخنان گسترده ای گفت که ما بر آن شده ایم که از حزب ملت ایران جدا شویم! آیا همگی حاضرید؟

کسانی که در آن جا حاضر بودند همگی گفتند: آری!

در نتیجه عاملی تهرانی، فضل الله صدر، محسن پزشکپور، مهدی صدیقی، اسماعیل فریور و شماری دیگر از هواداران آنها، سازمان تازه ای را به نام «حزب پان ایرانیست» بنیاد نهادند و روزنامه ای هم منتشر کردند به نام «ندای پان ایرانیست» و ستاد مرکزی خود را نیز در خیابان ژاله، نزدیک به میدان ژاله گشودند و از مکتبی ها تنها «عباس خاقانی و بهرام نمازی و

ص:35

خسرو سیف و میرعبدالباقی و سبقتی و علی اصغر بهنام» در کنار فروهر باقی ماندند. ولی بعداً جوانان و نوجوانان دیگری مانند علی مسعودی، حسین مهری و شمس توفیقی به او پیوستند (علی مسعودی هم اکنون در اورنج کانتی به سر

می برد و حسین مهری نیز برنامه ساز رادیوی «صدای ایران» در لس آنجلس است).

پس از مدتی، حزب پان ایرانیست از آنجا به خیابان شاپور، نزدیک چهارراه آشیخ هادی، بازارچة کل عباسعلی، رفت و اندکی بعد، چون فروهر نیز روزنامه ای به نام «ندای پان ایرانیست» را منتشر کرد، آنها نام روزنامه شان را «خاک و خون» گذاشتند و شگفتا که با این همه پیشینه مشکوک و رسوایی هایی که پزشکپور پدید آورده بود، باز هم او را به دبیرمسئولی حزب برگزیدند.(1)

بدین ترتیب در واپسین ماه های سال 1330 پان ایرانیست ها سه تشکل مستقل داشتند: حزب پان ایرانیست با رهبری محسن پزشکپور، حزب ملت ایران بر بنیاد پان ایرانیسم با هدایت داریوش فروهر و سازمان پان ایرانیست که شورای رهبری پنج نفره ای داشت و دبیر مسئول آن علی محمد لشکری بود.

از هنگامی که نخستین تلاش های گروهی از نوجوانان و جوانان عمدتاً شاغل به تحصیل در دبیرستان های تهران برای فعالیت های شبه سیاسی و حزبی در سال های 1322-1321 تکوین یافت، تا تأسیس نهایی حزب پان ایرانیست در حدود ماه های آذر تا دی قریب به ده سال به طول انجامید. در این فاصله جز بیگانه ستیزی مفرط و خصایل وطن پرستانه و ناسیونالیستی تند و غیرمنطقی که عمدتاً تظاهر بیرونی مخربی داشت، چیز دیگری در کارنامه این تشکل ها نبود.

ص:36


1- ناصر انقطاع، پیشین، صص 53-51.

فصل دوم: از دکتر مصدق تا انقلاب سفید

نخست وزیری دکتر مصدق

حزب پان ایرانیست به رهبری پزشکپور در دوران نخست وزیری مصدق، عملکرد شفاف و قابل دفاعی نداشت. به ویژه تشکل تحت هدایت پزشکپور از سوی دیگر تشکل های پان ایرانیست متهم بود برای از میان برداشتن رقبای خود از جاسوسی و همکاری با دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی وفادار به دربار دریغ نمی کند. در آن دوران بخش زیادی از نیرو و وقت پان ایرانیست های رقیب مصروف تضعیف و تخریب موقعیت یکدیگر می شد.(1)

با اینکه گروه های پان ایرانیستی متخاصم هنوز خود را مدافع نهضت ملی و دولت دکتر محمد مصدق می دانستند، شواهد کمی وجود داشت که نشان دهد اقدامات حتی صدیق ترین افراد پان ایرانیست در راستای تقویت موقعیت دولت دکتر محمد مصدق و نیز منافع ملی است. درگیری های دائمی پان ایرانیست ها با حزب توده در تهران و دیگر شهرهای کشور در تداوم بحران های سیاسی و اجتماعی آن برهه نقش کمی نداشت؛ به ویژه از آن جهت که پان ایرانیست ها از گروه های مختلف همگی اقدامات و عملیات مخرب

ص:37


1- ناصر انقطاع، پیشین، صص 75-63. بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

فصل دوم

از دکتر مصدق تا انقلاب سفید

نخست وزیری دکتر مصدق

حزب پان ایرانیست به رهبری پزشکپور در دوران نخست وزیری مصدق، عملکرد شفاف و قابل دفاعی نداشت. به ویژه تشکل تحت هدایت پزشکپور از سوی دیگر تشکل های پان ایرانیست متهم بود برای از میان برداشتن رقبای خود از جاسوسی و همکاری با دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی وفادار به دربار دریغ نمی کند. در آن دوران بخش زیادی از نیرو و وقت پان ایرانیست های رقیب مصروف تضعیف و تخریب موقعیت یکدیگر می شد.(1)

با اینکه گروه های پان ایرانیستی متخاصم هنوز خود را مدافع نهضت ملی و دولت دکتر محمد مصدق می دانستند، شواهد کمی وجود داشت که نشان دهد اقدامات حتی صدیق ترین افراد پان ایرانیست در راستای تقویت موقعیت دولت دکتر محمد مصدق و نیز منافع ملی است. درگیری های دائمی پان ایرانیست ها با حزب توده در تهران و دیگر شهرهای کشور در تداوم بحران های سیاسی و اجتماعی آن برهه نقش کمی نداشت؛ به ویژه از آن جهت که پان ایرانیست ها از گروه های مختلف همگی اقدامات و عملیات مخرب

خود را به نام حمایت از دکتر مصدق و نهضت ملی انجام می دادند و تبعات سوء ناشی از آن همواره دامنگیر دولت باقی می ماند که قادر به جلوگیری و توقف آن تحرکات هم نبود.(2) در بسیاری از موارد حتی نیروهای انتظامی قادر به پیشگیری از اقدامات تنش آفرین و خشن پان ایرانیست ها نبودند. گزارش های متعددی وجود داشت که از درگیری و زد و خوردهای پان ایرانیست ها با مأموران انتظامی و دولتی حکایت می کرد. پان ایرانیست ها، حتی فروهر و تشکل تحت حمایت او، چنان خود را آزاد می دانستند که از مضروب و مجروح ساختن مأموران انتظامی دولت هم فروگذار نمی کردند. بدین ترتیب موضوع چگونگی مهار دسته های گوناگون پان ایرانیست ها که منشأ تقویت و تحریک برخی از آنها روشن نبود، برای دولت وقت، معضلی به نظر می رسید.(3)

پان ایرانیست های فروهری عمدتاً بخش هایی از حاکمیت و فعالان سیاسی را مورد هجوم قرار می دادند که با دربار و مخالفان مصدق همدل بودند؛ و پان ایرانیست های پزشکپوری هم به رغم آنکه تا مدت ها خود را حامی دکتر مصدق وانمود می کردند، اقدامات قهرآمیز و تحریک کننده خود را عمدتاً در محافل و مجامعی گسترش می دادند که تضعیف موقعیت دولت را به دنبال داشت.(4)

پس از حوادث سی ام تیر 1331 و بازگشت دکتر مصدق، فروهر و پزشکپور برای جلب نظر مساعد دکتر مصدق به گونه ای از رقابت و چاپلوسی متوسل شدند. به نوشته ناصر انقطاع:

حزب پان ایرانیست به رهبری پزشکپور چندان دلبستگی به پشتیبانی از مصدق

نشان نمی داد و همین نکته گویای آن بود که از مرجع و مقامی دستور می گیرد. ولی البته با

ص:38


1- ناصر انقطاع، پیشین، صص 75-63. بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- غلامرضا عزیزی، پیشین، ص 88. خانبابا تهرانی، نگاهی از درون به جنبش چپ ایران، ص 20. نورالدین کیانوری، گفتگو با تاریخ، صص 770-769. ناصر نجمی، با مصدق و دکتر فاطمی، صص 55-54. مسعود کوهستانی نژاد، اختیارات، اصلاحات و لوایح قانونی دکتر محمد مصدق، صص 448-447. فؤاد روحانی، تاریخ ملی شدن صنعت نفت ایران، صص 283-282. بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
3- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست). اسنادی از احزاب سیاسی در ایران، صص 130-123.
4- اسنادی از احزاب سیاسی در ایران، صص 130-123.

روش های دکتر مصدق نیز به گونه ای صریح و روشن مخالفت نمی کرد. اما پس از رویداد تاریخی سی ام تیرماه 1331 که مردم برای بازگردانیدن دکتر مصدق به جایگاه نخست وزیری به پا خاستند و او را دوباره زمامدار اداره کشور کردند، پزشکپور به پیروی از خوی فرصت طلبی ناگزیر شد ولو به ظاهر گهگاه مصدق و کوشش های او را بستاید. به ویژه آنکه فروهر موفق شده بود از دکتر مصدق وقت دیدار بگیرد و با تنی چند از دوستانش با نخست وزیر روبه رو شود. رقابت سختی میان حزب پان ایرانیست پزشکپور و حزب ملت ایران فروهر در این زمینه درگرفت و پزشکپور و یارانش به هر در می زدند تا آنها هم بتوانند با مصدق دیدار کنند. در انجام این خواسته مهدی صدیقی از هواداران پزشکپور نشریه ای درباره رویدادهای سی ام تیرماه چاپ و پخش کرد و گروهی را برداشت و از محل حزب در خیابان ژاله با چند اتوبوس و یک بلندگو به سوی خانه مصدق به راه افتاد. گروه یادشده در ساعت یک پس از نیمروز به خانه دکتر مصدق می رسند و درست در همین

هنگام پزشکپور و [محمدرضا] عاملی تهرانی و اسماعیل فریور نیز پیدایشان می شود. در این هنگام شمس الدین امیرعلایی وزیر کشور آن روزها از خانه مصدق بیرون می آید و می گوید: آقای نخست وزیر خواهش کرده اند که تنها سه تن به نمایندگی دیگران با ایشان دیدار کنند. بی درنگ پزشکپور پیش می رود و فریور و عاملی و خود را معرفی می کند. صدیقی که می بیند زحمت ها را او کشیده و نزدیک است سرش بی کلاه بماند جلو سه نفر را می گیرد و می گوید: میتینگ را من سر و سامان داده ام. شما کجا بودید؟ من باید بروم. دکتر امیرعلایی که از این برخورد شگفت زده شده بود، می گوید: بسیار خوب چهار تن بیایند. صدیقی می گوید: هنگامی که به اتاق دکتر مصدق رسیدیم، پزشکپور مشتی دروغ و ناروا سر هم کرد و از فداکاری های خود سخن ها گفت، به طوری که من در عین شگفتی شرمنده شدم که چگونه می شود به مرد بزرگ و تیزهوشی چون مصدق تا این اندازه دروغ بگویند. [بدین ترتیب] در این گیرودار حزب ملت ایران و حزب پان ایرانیست پزشکپور برای هر چه

بیشتر نزدیک شدن به مصدق مسابقه گذارده بودند.(1)

برخلاف کارگردانان و دستگاه رهبری، اعضای میانی و عادی تر حزب پان ایرانیست با

ص:39


1- ناصر انقطاع، پیشین، صص 56-55.

علاقه مندی و صداقت تقریباً تمام و کمال از نهضت ملی و دولت دکتر مصدق حمایت می کردند و چندان در جریان زد و بندهای احتمالی رهبران خود با محافل مشکوک داخلی و خارجی قرار نداشتند.(1) تا ماه ها پس از قیام سی ام تیر مسئولان محلی و نیز برخی اعضای حزب پان ایرانیست در تهران و دیگر شهرهای کشور با ارسال نامه یا به طرق دیگر مراتب ارادت و حمایت خود از نخست وزیر وقت را به او ابراز می کردند و علی الظاهر دکتر مصدق هم علاقه مند بود حمایت حزب پان ایرانیست از دولت و اقدامات او ادامه پیدا کند. ظاهراً در آن برهه حزب پان ایرانیست از کمک های مالی دولت مصدق برخوردار بود.(2) برخوردهای تند و قهرآمیز پان ایرانیست و تشکل هایی نظیر سومکا و حزب زحمتکشان با حزب توده طی بهار و تابستان 1331 باعث شد تا به رغم مخالفت نمایندگان، دکتر مصدق طرح تمدید حکومت نظامی را به مجلس بقبولاند.(3) شواهد نشان می داد، تشکل های پان ایرانیستی در کنار برخی دیگر از گروه های سیاسی و حزبی، در مسائلی چون درخواست تصویب لایحه اختیارات مصدق در مجلس، به مثابه گروه های فشار عمل می کردند.(4) تشکل های مختلف پان ایرانیست در جریان حوادث مربوط به تقاضای تمدید اختیارات دکتر مصدق از مجلس شورای ملی در دی ماه 1331 با به راه انداختن تظاهرات و ایجاد آشوب و بلوا نمایندگان مجلس و مخالفان لایحه اختیارات را به انحاء گوناگون تحت فشار قرار می دادند. گو اینکه شواهد نشان می دهد، دستگاه رهبری حزب پان ایرانیست و به

طور مشخص محسن پزشکپور چندان راغب نبود در دفاع از خواست های اخیر دکتر مصدق سردمدار جلوه کند، با این حال منابع موجود از مشارکت و حضور اعضای میانی تر و عادی این حزب در تظاهرات و آشوب های مذکور حکایت می کند. روزنامه پایگاه آزادی در سی ام دی 1331 در این باره چنین گزارش کرده است:

ص:40


1- اسنادی از قیام سی تیر 1331، صص 7-6. مصدق؛ دولت ملی و کودتا، به کوشش عزت الله سحابی، صص 137- 136، صص 103-102، صص 87-86 . اسنادی از احزاب سیاسی در ایران، صص 132-131. محمد ترکمان، تهران در آتش: کابینه قوام و حوادث سی ام تیر، ص 431. مسعود کوهستانی نژاد، اختیارات، اصلاحات و لوایح قانونی دکتر مصدق، ص 102.
2- اسنادی از احزاب سیاسی در ایران، صص 163-133. هوشنگ نهاوندی به روایت اسناد ساواک، ص 484.
3- فخرالدین عظیمی، بحران دموکراسی در ایران، ص 422.
4- مسعود کوهستانی نژاد، پیشین، صص 119-118و ص 356.

دولتی ها متوسل به اعضای محدود احزاب دولتی: حزب ایران، نیروی سوم و پان ایرانیست شدند و این عده صبح 29 دی با پرچم و عکس مصدق و با وسایلی که از طرف دولت در دسترس آنان گذارده شده بود جلو مجلس اجتماع کردند. این عده که تعدادشان از 500 نفر تجاوز نمی کرد از ساعت 10 صبح جلو درب مجلس اجتماع نموده و با بلندگو مشغول فحاشی و هتاکی به نمایندگان مخالف لایحة اختیارات شدند. مأمورین انتظامی نه تنها به آنها چیزی نمی گفتند، بلکه آنان را تحریک و تشجیع به سخنرانی و فحاشی می کردند. در جلو مجلس هر کس کوچک ترین اعتراضی می کرد و صحبتی بر له آیت الله کاشانی می نمود او را دنبال کرده و مضروب و مجروح می کردند.

به طوری که یکی از این افراد از شدت ضرب و از ترس جان ناچار شد درکامیون سربازان رفته و خود را از دست این عده خلاص نماید. این عده تا ساعت 2 بعد از ظهر جلو مجلس بودند، تا اینکه جلسه ختم شد و بلندگو مرتباً می گفت حالادکتر

شایگان می آید و برای مردم صحبت می کند و با این بهانه از تفرقة مردم جلوگیری می کردند، تا اینکه صفایی نماینده قزوین بیرون آمد و در پشت بلندگو چنین گفت: به طوری که از قیافه مجلس پیداست تا عصر امروز لایحه اختیارات به تصویب می رسد. و بدین ترتیب تظاهرکنندگان متفرق شدند.

اما در بازار، از صبح اهالی بازار سر کار و کسب خود آمدند و مانند هر روز مغازه ها را باز کرده و شروع به کاسبی کردند و ناگهان عده ای از اعضای وابسته به احزاب دولتی و دار و دستة خلیل ملکی در حالی که لباس اونیفرم در تن و چوب و چماق هایی در دست داشتند و مرتباً شعار بر ضد آیت الله کاشانی می دادند به بازار ریخته و کسبه را به اجبار وادار به بستن مغازه ها نمودند. این عده مرتباً می گفتند (وای به حال کسی که تعطیل نکند) و بازاری ها از ترس غارت مغازه ها را بستند و عدة زیادی از کسبه و پیشه وران به منزل آیت الله کاشانی رفتند و شکایت کردند که: عده ای با لباس اونیفرم به بازار ریخته و ما را مجبور کرده اند که مغازه های خود را ببندیم. این عده تقاضا داشتند که آیت الله به ایشان اجازه

دهند که بروند و مغازه ها را باز کنند، ولی آیت الله در جواب آنان گفتند: اقدام به این کار نکنید و هیچ تظاهراتی ننمایید و اگر دولتی ها خواستند آشوب به پا کنند شما عکس العمل از خود نشان ندهید.

ص:41

عده ای از بازاری ها و کسبه و پیشه وران در انتهای بازار جمع شده و چندین نفر شروع به سخنرانی نمودند. یکی از ناطقین پس از آنکه حملات شدیدی به دولت و اطرافیانش کرد، خلیل ملکی و گروه او را مورد حمله قرار داد. ناطق سپس گفت: ما همگی طرفدار آیت الله کاشانی پیشوای خود هستیم و امر ایشان را اطاعت می کنیم. ناطق دیگری گفت: مدت هاست که برای طرد قطعی استعمارگران ملت ایران مبارزه می کند. دکتر مصدق و طرفدارانشان نه تنها در این مبارزه سهیم نیستند بلکه آنان پای امپریالیزم را به این کشور باز کردند و حالا هم با کمک این استعمار وحشی دسته هایی را به راه انداخته تا مانع مبارزة ملت ایران علیه استعمار شوند.

این عده با نظم و ترتیب به تظاهرات خود ادامه داده و نزدیک ظهر متفرق شدند. مقارن ظهر سرتیپ کمال رئیس شهربانی به بازار آمد و عده ای از بازاریان به او

اعتراض کردند. دیروز دولتی ها سعی بسیار می کردند که دبیرستان ها و دانشگاه را نیز تعطیل کنند و دانش آموزان و دانشجویان را وادار به تظاهرات کنند، ولی در این کار هم موفق نگردیدند و بجز در یک دبیرستان که عده ای کلاس ها را ترک گفتند، در سایر دبیرستان ها و دانشگاه کسی زیر بار دولتی ها نرفت.

از ساعت 5 بعد از ظهر عده ای از اعضای وابسته به احزاب ایران، نیروی سوم و پان ایرانیست ها که جمعاً در حدود 200 نفر می شدند، مجدداً در جلو مجلس جمع شده و در تعقیب تظاهرات صبح شروع به سخنرانی و تعرض به نمایندگان مخالف لایحة اختیارات نمودند. در همین حین، یک عده که شعار می دادند از طرف خیابان اکباتان به میدان بهارستان نزدیک شدند و تظاهرکنندگان به خیال اینکه آنها نیز موافق دولت هستند به استقبال آنان رفتند؛ ولی این عده به محض اینکه وارد میدان بهارستان شدند شروع به تظاهراتی به نفع آیت الله کاشانی نموده و فریاد می زدند: «کاشانی زنده باد»، در نتیجه تصادم شدیدی بین این دو دسته رخ داد و زد و خورد درگرفت. در این اثنا از طرف پان ایرانیست ها نارنجک هایی منفجر گردید

و جنجال بزرگی به پا شد. زد و خورد با شدت ادامه داشت و عده ای از طرفین مجروح شدند و پان ایرانیست ها و اعضای نیروی سوم با چوب و چماق به جان مردم افتادند و عدة بسیاری را مضروب و مجروح ساختند. تظاهرات و زد و خوردها تا ساعت 9 بعد از ظهر ادامه داشت و وقتی خبر تصویب لایحه تمدید

ص:42

اختیارات به گوش آنان رسید، متفرق گردیدند.(1)

در پاییز و زمستان 1331 که به نظر می رسید میان محسن پزشکپور و دستگاه رهبری حزب پان ایرانیست با دربار روابط نزدیک تر و هماهنگ تری ایجاد شده باشد، برخورد و موضع گیری پزشکپور در برابر دکتر مصدق و طرفداران او بسیار محتاطانه پیش می رفت. برخلاف سازمان پان ایرانیست و حزب ملت ایران بر بنیاد پان ایرانیسم که کماکان با شدت و حدت تمام از دکتر مصدق و اقدامات او حمایت می کردند، حزب پان ایرانیست و به ویژه رهبری آن چندان تمایلی به طرفداری قاطع از نخست وزیر وقت نشان نمی داد.(2)

در اواسط سال 1331 آشکارتر شده بود که حزب پان ایرانیست در راستای دفاع از شاه و دربار گام برمی دارد و تحرکات و فعالیت های در واقع خشن و قهرآمیز اعضای آن در هماهنگی و ارتباط با تشکل های مشکوک و منحرفی نظیر حزب سومکا، حزب آریا و جانسپاران میهن صورت عملی به خود می گیرد. رکن دوم ارتش در بیست وهشتم مرداد 1331 گزارش داد: «عده ای از حزب پان ایرانیست و حزب سومکا از چهارراه مخبرالدوله با شعار زنده باد شاه و دکتر مصدق به طرف بهارستان حرکت کرده و اغلب آنها چوب در دست داشتند. ضمناً در طرف غرب میدان بهارستان تجمع و مشغول سخنرانی بودند».(3)

همین منبع از اغتشاش گری گروهی از اعضای حزب پان ایرانیست در روز بیست وهفتم مرداد 1331 خبر می دهد که «با چوب به خیابان اسلامبول ریخته و قدری از اثاثیه دستفروش هایی را که در کنار خیابان بوده آتش می زنند».(4) تحلیل ناصر انقطاع، که خود را پان ایرانیست واقعی می داند، از این حوادث چنین است:

در گرماگرم مبارزات ملی شدن نفت و فعالیت سه سازمان [پان ایرانیستی] که ضمن رقابت و احیاناً دشمنی با یکدیگر دارای تز ناسیونالیستی تند نیز بودند (در آغاز سال 1331) ناگهان یکی - دو تشکیلات نوظهور دیگر پا به میدان گذاردند که از همان آغاز روشن بود که

ص:43


1- روزنامه پایگاه آزادی، ش 57، 30 دی 1331، صص 2-1 (به نقل از مسعود کوهستانی نژاد، پیشین، صص 340-339).
2- مسعود کوهستانی نژاد، پیشین، ص 225 و صص 319-318.
3- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
4- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

با پول شرکت نفت و پشتیبانی دربار برای لجن مال کردن پان ایرانیست ها پدید آمده اند. یکی از آنها حزب سومکا بود. این حزب در راستای مخالفت با جنبش ملی شدن نفت و دشمنی با دکتر مصدق گام برمی داشت، ولی شعارهای تند ناسیونالیستی همانند پان ایرانیست ها می داد. هنوز چند ماهی از برپایی حزب سومکا نگذشته بود که حزب دیگری به نام آریا با شعارهای تقریباً مانند شعارهای حزب سومکا و برخی از شعارهایی که تنها ویژه پان ایرانیست ها بود موجودیت خود را اعلام کرد. کارگردانان پشت پرده هر دو

حزب یاد شده را تنها و تنها برای لجن مال کردن پان ایرانیست ها بنیاد گذارده و آنها را به شکل کاریکاتورهایی از حزب نازی به میدان فرستاده بودند تا هم مردم را نسبت به پان ایرانیست های راستین [و نه حزب پان ایرانیست که علی الظاهر با آنها هماهنگ عمل می کرد] بدبین و سردرگم کنند و هم با دادن شعارهایی شبیه به شعارهای پان ایرانیست ها با تمام قوا با دکتر مصدق مخالفت کنند. حزب پان ایرانیست به رهبری پزشکپور در برابر این دو تشکیلات تقریباً خاموش ماند، شاید هم دستور مخالفت نداشت. تشکیلات دیگر جانسپاران میهن بود که همه شعارهای پان ایرانیست ها را برگزیده بود، اما در عین حال بدترین دشنام ها را هم به دکتر مصدق می داد.(1)

در واپسین ماه های سال 1331 احزاب و گروه های تشکیل دهندة جبهه ملی و حامیان نهضت ملی، حزب پان ایرانیست تحت رهبری محسن پزشکپور را دیگر در ردیف حامیان این نهضت و جبهه ملی نمی دانستند و به رغم برخی اعلامیه ها و موضع گیری های حزب مذکور که وانمود می کرد هنوز در صف مقدم حامیان دکتر مصدق و نهضت ملی است، با افشاگری ها و جوسازی های پان ایرانیست های رقیب در حزب ملت ایرانِ فروهر و نیز سازمان پان ایرانیست، حزب پان ایرانیست و دستگاه رهبری آن در مظان اتهام وابستگی به دربار و احیاناً محافل انگلیسی قرار گرفته بود. پان ایرانیست های تحت هدایت فروهر و نیز

سازمان پان ایرانیست که مشی همدلانه تری را در حمایت از دولت مصدق دنبال می کردند، بارها پزشکپور و حزب پان ایرانیست او را علناً به جاسوسی برای دربار، رکن دوم ستاد ارتش و نیز ارتباط با دستگاه های اطلاعاتی بیگانه متهم نموده و درگیری های فیزیکی

ص:44


1- ناصر انقطاع، پیشین، صص 58-56.

خونینی را با آنان تجربه کرده بودند.(1)

با این حال همچنانکه اسناد موجود نشان می دهد، اعضا و تشکیلات محلی حزب پان ایرانیست در شهرهای مختلف که گویا چندان هم از ارتباطات و خط مشی دستگاه رهبری و صحنه گردانان این حزب در تهران اطلاع دقیقی نداشتند، در دفاع از دولت مصدق و آرمان های نهضت ملی پایدارتر بودند. به رغم افشاگری های تشکل های پان ایرانیستی رقیب و دیگران، محسن پزشکپور و چند تن از کارگردانان اصلی حزب پان ایرانیست نمی خواستند با تأیید ارتباط خود با دربار و احیاناً دیگر محافل، هواداران اندک حزب در بخش های مختلف کشور را نیز از دست بدهند و میدان را به نفع رقبا و مخالفان خالی کنند. به همین دلیل در حالی که از ماه های پایانی سال 1331 به بعد، دیگر رهبری و تشکیلات حزب پان ایرانیست در تهران را در ردیف طرفداران جدی جبهه ملی، دکتر مصدق و نهضت ملی نمی بینیم، اما اعضا و تشکیلات این حزب در برخی از شهرها و مناطق کشور نقش فعالانه و تأثیرگذارتری در حمایت از دولت مصدق و نهضت ملی ایفا می کردند.(2) بگذریم از اینکه در آن برهه زد و خوردهای شدید اعضای حزب پان ایرانیست با اعضا و هواداران حزب توده در تهران و دیگر نقاط کشور، نقش قابل توجهی در گسترش بحران و ناامنی در فضای سیاسی و اجتماعی کشور داشت و خواسته یا ناخواسته به مقصود مقامات سیاسی و اطلاعاتی بریتانیا یاری می رسانید که سخت می کوشیدند با بزرگ نمایی خطر حزب توده و کمونیسم در ایران هم پیمانان آمریکایی خود را به لزوم از میان برداشتن ولو قهرآمیز دولت مصدق متقاعد سازند.(3)

ایجاد آن همه درگیری های ریز و کلان با اعضای حزب توده و پاره ای از افراد و

گروه های دیگر در تهران و سایر شهرهای کشور در حالی که دولت و مجلس علاوه بر دست و پنجه نرم کردن با مشکلات عدیده در داخل، به شدت سرگرم مقابله با دولت انگلستان و شرکت سابق نفت بودند، حتی از منظر خوشبین ترین آگاهان و ناظران هم

ص:45


1- اسنادی از احزاب سیاسی در ایران، صص 154-152. علی اکبر رزم جو، حزب پان ایرانیست، اسناد 8 تا 20. اسنادی از مطبوعات ایران، 1340-1320 ه ش، صص 147-146. ناصر انقطاع، پیشین، صص 75-68.
2- اسنادی از احزاب سیاسی در ایران، صص 122-121.
3- شهلا بختیاری، حزب پان ایرانیست به روایت اسناد، صص 145-129 (اسناد 1/12 تا 2/16).

پذیرفتنی و توجیه پذیر نمی نمود.(1) پس از بروز اختلاف میان دکتر محمد مصدق و آیت الله کاشانی، حزب پان ایرانیست تا واپسین دوره نخست وزیری مصدق در برابر این دو، موضع غیردوستانه و مخالفت آمیزی اتخاذ کرد.(2) عملکرد بحران آفرین و مشکوک گروه هایی نظیر حزب پان ایرانیست در دوره نخست وزیری دکتر محمد مصدق، بعدها با صراحت بیشتری در پژوهش های تاریخی محققان منعکس شد:

عوامل امپریالیستی برای به آشوب کشاندن تظاهرات و ایجاد هرج و مرج به دو گونه اقدام می کردند. شیوه اول از طریق دخالت نیروهای انتظامی و نظامی و شیوة دوم با به کارگیری نیروهای چاقوکش و چماقدار و ایجاد درگیری و بلوا بود.

نمونة بارز دخالت نیروهای انتظامی و نظامی را می توان در وقایع 23 تیر 1330، 17 آبان 1330، 14 آذر 1330، 8 فروردین 1331، 30 تیر 1331، 4 آبان 1331 و... مشاهده کرد. در هر یک از این درگیری ها تعدادی از تظاهرکنندگان کشته و مجروح شدند. چنانکه در واقعة 23 تیر 1320، حداقل 18 تن کشته و بیش از 70 نفر زخمی شدند. در 30 تیر 1331 نیز که دامنة

حادثه از تهران به سایر شهرها کشیده شد حداقل 63 تن جان خود را بر اثر تیراندازی مأموران از دست دادند و 172 تن نیز مجروح شدند.

نمونه دیگر به عنوان یکی از هزاران نمونه، واقعة 14 آذر 1330 بود. با این تفاوت که این بار غارتگران ظاهراً به طرفداری از مصدق شعار می دادند. در روز 14 آذر 1330، چاقوکشان وابسته به احزاب زحمتکشان، پان ایرانیست، سومکا و... با شعار زنده باد مصدق، زنده باد جبهه ملی، مرگ بر حزب توده ایران در خیابان ها به راه افتادند و هر آنچه بر سر راه خود دیدند نابود کردند و به آتش کشیدند. به نوشتة روزنامه کیهان تظاهرکنندگان به خانة صلح هجوم بردند. بعد از آنکه کلیة وسایل و لوازم داخل خانة صلح... را خُرد و بلااستفاده نمودند... مقداری از روزنامه ها و اوراق را آتش زدند... چاپخانة روزنامة به سوی آینده، محل جمعیت جوانان دموکرات و تئاتر سعدی نیز به همان ترتیب غارت و آتش زده شد. جمعیت آزادی ایران و جمعیت مستأجران نیز به چپاول رفت.

ص:46


1- اسنادی از احزاب سیاسی در ایران، صص 162-146.
2- اسنادی از احزاب سیاسی در ایران، صص 145-141.

دو نمونة فوق تنها گوشة کوچکی از آن گونه اقدامات بود. نگاهی به

روزنامه های آن دوران نشان خواهد داد که چگونه این اراذل و اوباش در تهران و شهرستان ها به طور منظم و سازمان یافته و به دفعات به چنین اقداماتی دست می زدند.(1)

گازیوروسکی در کتاب «سیاست خارجی آمریکا و شاه»، به قرار گرفتن فعالیت و اقدامات حزب پان ایرانیست در راستای خواست های دو کشور بریتانیا و آمریکا در دوران نخست وزیری دکتر محمد مصدق که نهایتاً به کودتای 28 مرداد 1332 انجامید، چنین اشاره کرده است:

در سال 1948 سیا عملیاتی را با نام رمز بدامن (Bedamen) آغاز کرد که برای تضعیف شوروی و حزب توده در ایران طرح ریزی شده بود. گرچه بدامن اساساً یک عملیات تبلیغاتی بود ولی از اوایل دهه 1950 عملیات جاسوسی مخفی را نیز دربر گرفت... مأموران سیا مقاله ها و کاریکاتورهای ضدکمونیستی را در روزنامه های ایران به چاپ رساندند، شایعه پراکنی آغاز شد. همین که در اوایل دهه 1950 حزب توده بار دیگر سر برآورد عملیات بدامن نیز دست به اقدام سیاسی پنهانی زد. حمله به همدستان شوروی اساساً شامل استخدام ولگردهای کوچه و خیابان برای بر هم زدن گردهمایی های

حزب توده و دادن پول به گروه های ضدکمونیستی از جمله حزب پان ایرانیست و حزب سومکا بود که معمولاً با گروه های توده ای در خیابان ها به زد و خورد می پرداختند. برنامه بدامن به گونه ای به کار رفت که پایگاه مردمی جبهه ملی را متزلزل کرد. تلاش هایی در راه جداسازی حزب زحمتکشان و حزب پان ایرانیست از مصدق و ایجاد شکاف در این سازمان ها انجام شد. بر پایه گفته یک افسر سیا سفارت آمریکا در تهران به یک مغز اندیشمند مرموز اشاره می کند که پان ایرانیست ها را رهنمود می داد و احتمالاً این فرد رئیس برنامه بدامن نیز بوده است. در این زمان سیا کار از میان برداشتن مصدق را از راه شبکه بدامن آغاز کرده بود. اعضای سیا شرکت کننده در این برنامه فعالیت های مربوطه را یک برنامه هماهنگ شده بی ثبات سازی و تلاش همه جانبه به شمار می آوردند... نقش سیا در سازمان دادن گروه توده ای قلابی که نقش مهمی در کودتا بازی کرد در مصاحبه های محرمانه من با دست کم

ص:47


1- مصدق، دولت ملی و کودتا، به کوشش عزت الله سحابی، صص 134-132. نیز نک: سازمان های متشکله اتحاد نیروهای جبهه ملی، صص 27-26.

پنج افسر بازنشسته سیا مورد تأیید قرار گرفت. حزب توده پس از آنکه دریافت گروهی قلابی به نام آن حزب برای تحریک به خیابان ها آورده شده اند گروه ها

و دستجات خود را از خیابان ها بیرون آورد. چند تن از منابع گفتند که نرن و سیلی احتمالاً افراد تماس خود با رهبران پان ایرانیست را برای بسیج بخشی از جمعیت مزبور به کار گرفته اند. این موضوع با مشاهدات کارکنان سفارت آمریکا مطابقت دارد که گفتند جمعیت مزبور شامل ترکیبی غیرعادی از پان ایرانیست ها و اعضای حزب توده بود. [در آستانه سقوط دولت مصدق] تظاهرکنندگان به طرفداری از زاهدی شامل اعضای حزب سومکا و پان ایرانیست بودند.(1)

پس از کودتا

بدین ترتیب شواهد و قراین موجود از مشارکت پیدا و پنهان حزب پان ایرانیست در پروژه توطئه گرانه ای حکایت می کند که تحت هدایت سرویس های اطلاعاتی و دستگاه های بریتانیا و آمریکا و عوامل داخلی آنها نهایتاً کودتای 28 مرداد 1332 را رقم زد و به سقوط دولت دکتر محمد مصدق انجامید.(2) سندی که در پی می آید و متن تلگرام سرپرست حزب پان ایرانیست در رامهرمز خطاب به نخست وزیر رژیم کودتا در تاریخ 30 مرداد 1332 است، به خوبی گویای موضع این حزب در برابر تشکل های حامی مصدق و نیز در برابر رژیم کودتاست:

جناب آقای نخست وزیر، تهران، کپیه اهواز، جناب تیمسار فرماندهی معظم لشکر، کپیه ریاست محترم شهربانی اهواز

توده ای های بی دین و توده ای های بی وطن و اخلالگران حزب ایران به کمک مستقیم رئیس شهربانی، افراد ما را می زنند، می کشند و مستانه عربده می کشند. به حزب ما حمله کردند، افراد ما را کتک زدند، رئیس شهربانی توده ای ها را آزاد و افراد ما را در خود شهربانی شخصاً کتک کاری و الآن آنها را زندان کردند. چون برای ما طاقت فرسا است به داد ما برسید، به تجاوزات رئیس شهربانی و حامیان توده ای و حزب ایران پایان بدهید. تا حصول نتیجه

ص:48


1- مصدق، دولت ملی و کودتا، به کوشش عزت الله سحابی، صص 140 و 174-169 و 182 و 188-187.
2- البته دولت دکتر مصدق نیز در آن سال ها بسیار پراشتباه عمل کرد و در اینجا تأکید بر اقدامات و وابستگی های پان ایرانیست ها دلیل بر برائت دولت مصدق از خطاها و کژروی ها نیست.

حتی اگر سال ها به طول انجامد، تمام افراد حزب ما در تلگراف خانه متحصن هستند.(1)

در سال های آینده حزب پان ایرانیست پا به پای رژیم، کودتای 28 مرداد را «قیام ملی» می خواند؛ و هر سال به مناسبت آن روز، در روزنامه ارگان حزب و جلسات و سخنرانی های کارگردانان حزب مطالبی در تجلیل از کودتا اظهار می شد.(2)

رژیم کودتا از عملکرد حزب پان ایرانیست راضی بود؛ اما دو تشکل دیگر پان ایرانیستی، سازمان پان ایرانیست و حزب ملت ایران بر بنیاد پان ایرانیسم، به سرعت مورد هجوم حکومت کودتا قرار گرفته و رهبران و اعضای برجسته آنها دستگیر و روانه زندان شدند که نشان می داد، اینان از مخالفت با دربار و کودتاگران خارجی عدول نکرده اند. اما تشکیلات و مراکز حزب پان ایرانیست در تهران و سایر شهرهای کشور گویا از هجوم حکومت کودتا مصون ماند، و کسی هم متعرض پزشکپور و دیگر کارگردانان این حزب نشد. ناصر انقطاع

که در جای جای کتاب خود از ارتباط پنهانی پزشکپور با عوامل اطلاعاتی بریتانیا و نیز دربار سخن به میان می آورد، معلوم نیست چرا «شگفت آور» می داند که پس از کودتا «پزشکپور و یارانش از بازداشت و پی جویی برکنار ماندند».(3) برخی اسناد از دستگیری و آزادی سریع پزشکپور طی همان روزهای پس از کودتا سخن به میان آورده و با اذعان به همراهی و هم رأیی او با حکومت کودتا و دربار تصریح می کنند که همین مشی پزشکپور باعث شد بسیاری از اعضای حزب پان ایرانیست در تهران و دیگر شهرهای کشور ارتباط خود را با حزب فوق قطع کرده و به حزب ملت ایران بر بنیاد پان ایرانیسم و احیاناً دیگر احزاب و گروه های مخالف حکومت بپیوندند.

پزشکپور تا مدت ها ترجیح داد و یا ناگزیر بود که از فعالیت های سیاسی و حزبی کناره گیری کند. این مشی و موضع گیری پزشکپور و دستگاه رهبری حزب پان ایرانیست، البته سوءظن و خشم اعضای صدیق حزب را از رهبری آن بیش از پیش شدت بخشید که اینک آشکارا در ردیف حامیان حکومت کودتا قرار می گرفتند.(4) با گذشت زمان، افرادی از

ص:49


1- اسنادی از احزاب سیاسی در ایران، ص 165.
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
3- ناصر انقطاع، پیشین، صص 83 و 85.
4- اسنادی از احزاب سیاسی در ایران، صص 197-196. روح الله بهرامی، فعالیت های سیاسی - اجتماعی نخشب به روایت اسناد، ص 135. اسنادی از جنبش دانشجویی در ایران، ج 3، صص 1481-1480.

دستگاه رهبری و کارگردانی حزب پان ایرانیست ارتباط نزدیکتری با محافل سیاسی و اطلاعاتی دولت های پس از کودتا و نیز دربار پیدا می کردند و در همان حال نظر مساعد شاه برای بهره گیری از حضور و فعالیت این حزب در فضای اجتماعی و سیاسی مطلوب او بیشتر جلب می شد.(1)

شواهدی هم وجود دارد که حکومت کودتا و فرمانداری نظامی تا اطمینان یافتن از وفاداری حزب پان ایرانیست به نظم سیاسی جدید و رفع سوءظن از دستگاه رهبری و اعضای برجسته حزب، آمد و شدها، جلسات و گفتگوهای محرمانه آنان را تا ماه ها تحت مراقبت داشت و در همین راستا منازل برخی رهبران این حزب مورد بازرسی قرار گرفت و تعدادی از صحنه گردانان حزب به فرمانداری نظامی جلب و بازجویی شدند. با این حال

اتهام و جرم سنگینی متوجه آنان نشد.(2)

همچنانکه مطلوب حکومت کودتا بود، حزب پان ایرانیست مدت ها فعالیتی نداشت؛ تا جایی که به نظر می رسید تشکل پان ایرانیستی تحت هدایت پزشکپور به تدریج به دست فراموشی سپرده می شود. در این برهه تنها تشکل پان ایرانیستی مورد اعتنا، حزب ملت ایران بر بنیاد پان ایرانیسم بود که داریوش فروهر آن را رهبری می کرد و به دلیل تداوم مخالفت با حکومت همواره تحت مراقبت دستگاه های اطلاعاتی و انتظامی قرار داشت.(3)

برخی منابع از همکاری پزشکپور و اعضایی از حزب پان ایرانیست او با نیروهای انتظامی و فرمانداری نظامی در مقابلة قهرآمیز با تظاهرات و اعتراضات نهضت مقاومت ملی در سال های پس از کودتا سخن به میان می آورند. از جمله این موارد هنگام برگزاری میتینگ بزرگ نهضت مقاومت ملی در اعتراض به تصویب قرارداد کنسرسیوم بود که این گردهمایی گویا «توسط دار و دسته جمعیت جوانمردان (چاقوکشان و فاحشه های تهران) و حزب پان ایرانیست محسن پزشکپور با حمایت علنی پلیس و فرمانداری نظامی تهران به

ص:50


1- ناصر انقطاع، پیشین، ص 135.
2- اسنادی از جنبش دانشجویی در ایران، ج 3، صص 1481-1480.
3- چپ در ایران به روایت اسناد ساواک، ج 6، صص 296-291.

خاک و خون کشیده شد».(1)

همچنان که اسناد بعدی ساواک نشان می دهد، از همان اوان تشکیل حزب پان ایرانیست در سال 1330، مأموران واحد اطلاعات حزب توده- که زیر نظر سازمان نظامی این حزب فعالیت می کرد- در پوشش های مختلف در میان پان ایرانیست ها و البته دیگر احزاب و گروه های سیاسی مخالف نفوذ کرده و این روند تا هنگام کشف سازمان نظامی حزب توده و احتمالاً متلاشی شدن واحد اطلاعات آن طی سال های 1334-1333 ادامه داشت.(2) در طول دهه 1330 و پس از آن، برخی اعضای حزب پان ایرانیست و دیگر تشکل های پان ایرانیستی به حزب توده و گروه های چپ گرویدند و گروهی هم خود را با تمایلات تشکل های نزدیک به جبهه ملی سازگارتر کردند.(3)

در طول سال های میانی دهه 1330 رژیم کودتا هنوز آمادگی نداشت به احزابی نظیر حزب پان ایرانیست مجوز گسترش فعالیت بدهد و این در حالی بود که رهبری این حزب در ردیف وفاداران به حکومت به شمار می آمد. در آن برهه حکومت در حال بررسی طرح تأسیس احزابی سر به راه تر بود و می ترسید با تجدید فعالیت احزابی مانند حزب پان ایرانیست که رهبران آن به رغم اعلام وفاداری هنوز در سلک معتمدین وارد نشده بودند، مهار فضای سیاسی و اجتماعی کشور بار دیگر از دست حاکمیت خارج شود.

در این برهه حزب پان ایرانیست نه رسماً بلکه عملاً فعالیتش متوقف شده بود و به ویژه اعضای میانی و عادی این حزب در تهران و دیگر شهرهای کشور به تدریج حضور خود در این حزب را پایان یافته تلقی می کردند. با این حال محسن پزشکپور و معدودی دیگر از اعضای شناخته شده تر این حزب در تهران هر از گاه آمد و شدهایی با یکدیگر داشتند که البته دیگر نام آن، فعالیت سیاسی و حزبی نبود. برخی اعضای قدیمی این حزب گفته اند، در آن سال ها پزشکپور حزب پان ایرانیست را به صورت خانقاه درآورده بود و این خود بیش از پیش بر گسترة یأس و سرخوردگی اعضا و هواداران آن دامن می زد. بدین ترتیب، حزب پان ایرانیست از همان مسیر نه چندان قابل قبول حزبی و سیاسی پیشین هم بسیار

ص:51


1- رسول مهربان، بررسی مختصر احزاب بورژوازی لیبرال در مقابله با جنبش کارگری و انقلابی ایران، ص 130.
2- چپ در ایران به روایت اسناد ساواک، ج 6، صص 207-205.
3- چپ در ایران به روایت اسناد ساواک، ج 8، صص 338-334. خانبابا تهرانی، پیشین، ص 354.

گرفته بود.

در سال 1337 شاهد فعالیت «انجمن هنری و ادبی آناهیتا» هستیم که ساواک آن را «وابسته به حزب پان ایرانیست» و امیر بهزادی از «اعضای برجسته حزب پان ایرانیست» را رئیس آن انجمن ذکر نموده است. درباره گستره و کیفیت فعالیت این انجمن که ساواک هم پیدا و پنهان آن را مراقبت می کرد، اطلاعات بسنده ای وجود ندارد. همچنانکه اسناد ساواک نشان می دهد جز برگزاری برخی مراسم جشن و سرور در مناسبت های گوناگون و احیاناً ارائه سخنرانی های کم محتوا فعالیت قابل ذکر دیگری بر آن مترتب نشد.(1) در همان سال 1337 سخن از تشکیل «جمعیتی به نام انجمن آتشکده به رهبری [محسن] پزشکپور» در میان بود که علاوه بر اعضای حزب پان ایرانیست افرادی از حزب ایران هم در نشست های آن شرکت می کردند. با توجه به اینکه گزارش ساواک پیرامون فعالیت

«انجمن هنری و ادبی آناهیتا» تاریخ نهم اسفند ماه 1337 را بر پیشانی دارد، گمان می رود «انجمن آتشکده» که احتمالاً از اواخر سال 1336 فعالیتش را آغاز کرده بود، بعدها و حداقل از اواخر سال 1337 با عنوان جدید «انجمن هنری و ادبی آناهیتا» به کار خود ادامه داده باشد. اسناد موجود پیرامون چند و چون و نیز گسترة زمانی فعالیت هیچ یک از این دو انجمن و جمعیتی که با مدیریت محسن پزشکپور و عمدتاً با حضور اعضای حزب پان ایرانیست جلساتش را ترتیب می داد، اطلاعات قابل اعتنایی ارائه نمی دهند.(2)

در حالی که دو حزب حکومت ساختة مردم و ملیون از همان آغاز مورد بی اعتنایی مردم قرار گرفتند و این موجب نگرانی حکومت به ویژه حامیان سلطه جوی خارجی آن بود، رژیم کودتا تصمیم گرفت تا با اجازه فعالیت محدود به چند حزب و تشکل کوچک و در عین حال وفادار که در هر حال قادر به جلب نظر مساعد مردم هم نباشند، چنان وانمود سازند که نظام سیاسی حاکم، فضای سیاسی و اجتماعی کشور را برای حضور و مشارکت عموم مردم آماده ساخته است. در این طرح که تقریباً از اواسط سال 1336 و با کارگردانی افرادی مانند اسدالله علم (دبیرکل حزب مردم) دنبال می شد، در نظر بود حزب

ص:52


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

پان ایرانیست تحت رهبری محسن پزشکپور، حزب زحمتکشان بقایی و احیاناً یکی - دو تشکل غیرقابل اعتنای دیگر تقویت شده و اجازه فعالیت محدود به آنها داده شود. با این حال با آشکار شدن زودهنگام ناتوانی مفرط این تشکل ها در جلب نظر مساعد مردم، موضوع تجدید فعالیت آنها در آن مقطع مسکوت ماند. عملکرد سوء این احزاب در سال های قبل از آن و نیز وفاداری رهبران و کارگردانان آنها به حکومت آشکارتر از آن بود که بتوانند در راستای مقصود رژیم و نیز حامیان انگلیسی و آمریکایی آن گامی مؤثر بردارند و مردم را فریب دهند.(1) رژیم، از این طرح پیشاپیش شکست خورده هدف مهمتری را دنبال می کرد و آن جلوگیری از تجدید فعالیت پیدا و پنهان افراد، احزاب و گروه های سیاسی و حزبی مخالف حکومت بود. گفته می شد این طرح از آن جهت مورد حمایت دربار و نیز سازمان جدیدالتأسیس ساواک قرار گرفت که حزب پان ایرانیست، حزب زحمتکشان و

چند تشکل مورد عنایت دیگر تجارب تقریباً موفقی در مقابله با مخالفان دربار طی حداقل یک سال قبل از کودتای 28 مرداد 1332 اندوخته بودند. هر چند در آن برهه فعالیت حزب پان ایرانیست، چندان محل اعتنا نبود، اما همچنان به دستور شاه ساواک کمک های مالی درخوری به دستگاه رهبری آن کرد.(2)

برهه دیگری که رژیم پهلوی در صدد برآمد حزب پان ایرانیست را در راستای مقاصد خود فعال کند، اواخر سال 1338 و اوایل سال 1339 بود. در آن مقطع در پی سرکوبگری های فزاینده و ناکارآمدی مفرط دولت و نیز سوء عملکرد دو حزب حکومت ساختة مردم و ملیون که با نگرانی و نارضایتی حامیان بیگانه حکومت هم مواجه شده بود، مقدمات ایجاد فضای باز سیاسی در کشور فراهم آمد. به ویژه آمریکاییان نگران بودند با گسترش بحران سیاسی، اجتماعی و اقتصادی راه نفوذ و سلطه کمونیسم و گروه های چپ در ایران باز شود. در چنین وضعی احزاب و گروه هایی نظیر حزب ایران و شخصیت های متمایل به جبهه ملی سابق امکان فعالیت نسبی پیدا کردند و در حالی که مقدمات برگزاری انتخابات دوره بیستم مجلس شورای ملی در تابستان 1339 فراهم

ص:53


1- مظفر شاهدی، مردی برای تمام فصول: اسدالله علم و سلطنت محمدرضا پهلوی، صص 337-336.
2- مارک ج. گازیوروسکی، پیشین، صص 351-350.

می شد، جبهه ملی دوم تشکیل و برخی افراد منتقد ولی وفادار به حکومت به انگیزه شرکت در انتخابات در عرصه سیاسی و اجتماعی کشور فعال شدند. به این دلیل، طرح تقویت و فعال ساختن حزب پان ایرانیست پزشکپور در جایگاه یکی از تشکل های وفادار به حکومت مورد توجه ساواک و تصمیم سازان رژیم پهلوی قرار گرفت. برخی آگاهان از ارتباط نزدیک بعضی از رهبران و کارگردانان حزب پان ایرانیست با مقامات بلندپایه ساواک سخن به میان آورده اند که برای اعتمادسازی و فراهم آوردن مقدمات و جلب رضایت شاه برای موافقت با تجدید فعالیت این حزب از هیچ تلاشی فروگذار نمی کردند.(1)

در طول سال های دهه 1330 پاره ای از دانشجویان و فعالان سیاسی ایرانی در خارج از کشور از ایده های سیاسی و سرزمینی پان ایرانیست ها طرفداری می کردند و احیاناً برخی از آنان رسمی یا غیررسمی، عضو و هوادار سیاسی این حزب بودند. احتمالاً حزب ملت ایران

داریوش فروهر طرفداران جدی تری در میان دانشجویان و فعالان سیاسی خارج از کشور داشت. با این حال هنگامی که کنفدراسیون محصلین و دانشجویان ایرانی در اروپا پس از یکی دو سال مقدمه چینی در سال 1339 اعلام موجودیت کرد، افرادی از اعضا و هواداران حزب پان ایرانیست هم با آن همکاری می کردند و ظاهراً در آغاز امر نسبت به حاکمیت، نگرشی انتقادی داشتند. دوری از فضای سیاسی و اجتماعی ایران، خصایل دوران جوانی، عدم آگاهی دقیق از مشی نه چندان روشن رهبری حزب و نیز فضای نسبتاً باز سیاسی سال های 1339-1338 می توانست دلایل این نگرش تقریباً انتقادآمیز دانشجویان پان ایرانیست عضو کنفدراسیون را توضیح دهد. با این همه، هر چه زمان بیشتری سپری می شد پان ایرانیست های کنفدراسیون از مشی کلی این تشکل دانشجویی فاصله گرفته و ارتباطشان با آن به نقطه پایانی میل می کرد، تا جایی که در آغازین سال های دهه 1340 حزب پان ایرانیست بر مجموعه فعالیت ها، خط مشی و عملکرد دانشجویان عضو این حزب در خارج از کشور (در چارچوب اهداف و خواست های رژیم پهلوی) تسلط کاملی پیدا کرد.(2)

ص:54


1- حزب توده از شکل گیری تا فروپاشی: 1368-1320، ص 308. ناصر انقطاع، پیشین، صص 136-135.
2- مهدی خانباباتهرانی، پیشین، ص 257. مطالعات سیاسی، ج 2، به کوشش نادر توسلی، ص 98. محمدعلی سفری، پیشین، ج 4، صص 759-756. منوچهر آزمون به روایت اسناد ساواک، صص 226-225. چپ در ایران به روایت اسناد ساواک، ج 1، بخش 1، صص 469-467. همان، ج 12، صص 238-235.

انقلاب سفید

به رغم تمام پرده پوشی ها و تلاش هایی که صورت می گرفت تا برنامه های اصلاحی اواخر دهه 1330 و آغازین سال های دهه 1340 را ابتکارات شخص شاه قلمداد کند، همگان می دانستند که انقلاب سفید شاه پروژه ای آمریکایی و شاه ناگزیر از اجرای آن بود. بخشی از این پروژه هدف مبارزه و مقابله با حزب توده، کمونیسم و جلوگیری از نفوذ و سلطه شوروی در ایران را دنبال می کرد و از میان برداشتن و منزوی ساختن دیگر احزاب، گروه ها و اقشار گسترده مردم کشور که با رژیم پهلوی مخالفت می کردند، دیگر مقصود نانوشته آن بود. در برهة دشوار نخست وزیری هشداردهندة دکتر علی امینی، شاه فرصت یافت تا به حامیان آمریکایی خود ثابت کند بهتر از هر کس دیگری خواهد توانست برنامه های اصلاحی موسوم به انقلاب سفید را مدیریت و هدایت کند. در همین دوران فرصتی هم برای توجه دوباره و جدی تر رژیم پهلوی به حزب پان ایرانیست و لزوم تجدید

فعالیت آن فراهم شد. حزب پان ایرانیست و پان ایرانیست ها به دلیل سابقه طولانی مخالفت و مقابله با حزب توده طی دو دهه 1320 و 1330، در برهه حساس اخیر احتمالاً بیش از هر گروه سیاسی و حزبی دیگری می توانستند نقش سوپاپ اطمینان را بر عهده بگیرند و در جایگاه یک حربه تبلیغاتی قابل اعتنا نگرانی آمریکاییان را از خطر نفوذ حزب توده و کمونیسم کاهش دهند. بر همین اساس با فراهم شدن مقدمات اعلام حضور حزب پان ایرانیست در عرصه سیاسی و اجتماعی کشور، ترتیبی داده شد تا با توافق و هماهنگی مسئولان امر در ساواک، شعب این حزب در مناطق کارگری کشور نظیر خوزستان تقویت شود و در دیگر مناطقی که گمان می رفت به رغم تمام سرکوبگری ها هنوز حزب توده و اندیشه کمونیسم حامیانی دارد حزب پان ایرانیسم به فعالیت بپردازد.(1) ساواک برای ارزیابی موقعیت اعضا و توان حزب پان ایرانیست اجازه داد این حزب در فروردین ماه 1340 کنگره ای بر پا کند.(2)

تحولات بعدی نشان داد، وظیفه حزب پان ایرانیست در این برهه، صرفاً در مقابله و

ص:55


1- مظفر شاهدی، حزب رستاخیز؛ اشتباه بزرگ، ج 1، صص 110-109.
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

مبارزه با حزب توده و گروه های چپ و کمونیستی خلاصه نشده و دامنة آن به مخالفت و برخورد با دیگر گروه ها و اقشار مخالف حکومت نظیر اسلامگرایان و جبهه ملی نیز باید سرایت می کرد. بدین ترتیب در این فضای جدید، حزب پان ایرانیست از یک سو به تمجید و تحسین شاه پرداخته و از سوی دیگر مخالفان و منتقدان داخلی و خارجی آن را به باد حمله و انتقاد می گرفت. برای یک دست تر شدن دستگاه رهبری حزب و تفوق بدون شائبه و دائمی محسن پزشکپور و جناح نزدیک به او بر آن، تمهیداتی فراهم شد تا در کنگره چهارم حزب، شورای رهبری منحل شود و رهبری حزب به یک نفر که همانا محسن پزشکپور بود واگذار گردد.(1)

در همان آغاز دهه 1340 دربار انتظار و توقع فوری تری هم از حزب پان ایرانیست داشت و آن مخالفت و انتقاد از دولت علی امینی بود که با فشار آمریکاییان به شاه تحمیل شده بود. اسناد موجود نشان می دهد کارگردانان و اعضای تأثیرگذارتر این حزب در

جلسات و گردهمایی های خود، علی امینی را متهم می کردند ارتباط خود را با ملت ایران گسسته و با نقض آزادی های سیاسی و اجتماعی مردم کشور در راستای اهداف و خواست های بیگانگان حرکت می کند.(2) اداره کل سوم ساواک در آن زمان سخت مراقب بود حزب پان ایرانیست در چارچوب های تعیین شده مطلوب حاکمیت عمل کند.

به خواستة دربار، و نه دولت، در دوره نخست وزیری علی امینی حزب پان ایرانیست در جرگه حامیان و مدافعان جبهه ملی در آمد که از مدت ها قبل و با پادرمیانی افرادی نظیر اسدالله علم با دربار بر ضد نخست وزیر وقت متحد شده بود و به طمع خام مواعید شاه برای اعطای مقام وزارت و یا حتی نخست وزیری، مخالفت و انتقاد از امینی را پیشه خود ساخته بود.(3) جبهه ملی که اینک در زمره علاقه مندان حزب پان ایرانیست قرار گرفته بود، از ماه های پایانی دولت دکتر مصدق این حزب را به دلیل ارتباطات مشکوکش با دربار، رکن 2 ستاد ارتش و احیاناً محافل اطلاعاتی بیگانه طرد کرده بود. در سال های پس از کودتا هم حزب پان ایرانیست نسبت به نهضت مقاومت ملی نگرشی انتقادآمیز اتخاذ کرده

ص:56


1- علی اکبر رزم جو، پیشین، صص 86-84.
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
3- مظفر شاهدی، مردی برای تمام فصول، صص 394-382.

بود و در جریان تشکیل جبهه ملی دوم در واپسین سال های دهه 1330 هم نامی از آن در میان نبود. جالب تر آنکه حزب پان ایرانیست برخلاف موضع بعدی خود در دوران نخست وزیری اسدالله علم، از علی امینی انتقاد می کرد که از برگزاری انتخابات جلوگیری کرده و با طرح انجمن های ایالتی و ولایتی قصد دارد روحیه تجزیه طلبی را در کشور تقویت کند.

گزارش ساواک به تاریخ بیست وپنجم آذر 1340 از اظهارات محمدرضا عاملی تهرانی نفر دوم حزب پان ایرانیست در کنفرانس عمومی این حزب در بیستم آذر 1340 در دفتر وکالت محسن پزشکپور خواندنی است:

از 200 سال پیش دول همسایه ایران یعنی شوروی و انگلیس نقشه تجزیه ایران را کشیدند و بعد از معاهده ننگین ترکمنچای

و گلستان دولت روس چشمش به آذربایجان بود تا اینکه در 1324 غائله آذربایجان را به وجود آورد و این خود آغاز تجزیه ایران بود و اکنون دولت وقت (دولت دکتر امینی) با عنوان انجمن ایالتی و ولایتی تصمیم دارد که این بار به کلی ایران را به قسمت های مختلف تجزیه نماید و هیأت حاکمه چون می داند که دیگر دوران آقایی او بر این ملت زجردیده پایان یافته و اگر انتخابات آزادی شروع شود دیگر جبهه ملی ایران و طبقات روشنفکر هرگز به وکلای سابق اجازه انتخاب شدن را نمی دهند و آنها نمی توانند تحت عنوان وکیل بودن هر عمل خلافی را چه از جهت سیاسی و یا اقتصادی مرتکب شوند (مانند رئیس مجلس سابق سردار فاخر حکمت که یک فروشنده و واردکننده هروئین می باشد) بنابراین تصمیم دارند که به عنوان انجمن های ایالتی و ولایتی ایران را تجزیه نموده تا هر کدام در یک ایالت علم خودمختاری را برانگیزند ]برافرازند[ و من در اینجا به طبقه روشنفکر این ملت اخطار می کنم دولت امینی تصمیم گرفته با جبهه ملی و به خصوص با دانشگاه و طبقه روشنفکر ملت ایران سخت مبارزه کند و دلیل محکم این موضوع نیز طومارهایی است که از طرف

انجمن های محلی هر روز در صفحات آخر روزنامه کیهان و اطلاعات به چاپ می رسد که تمام این طومارها به یک انشاء نوشته شده و من نمی دانم انجمن محلی که باید درباره آسفالت خیابان و جوی ها کار داشته باشد چه کار به دانشجویان دارد و جبهه ملی ایران تا خط مشی مبارزه را معلوم نکند و نامی روی خود نگذارد او را به عنوان حزب توده می بینند ولی وقتی مثلاً تحت عنوان ناسیونالیسم

ص:57

مبارزه ای پیگیر آغاز نماید دیگر کسی نمی تواند لکه چپی بودن را به آنها ببندد.(1)

مخالفت حزب پان ایرانیست با دولت علی امینی تا هنگام برکناری او ادامه یافت و اعضای نه چندان قابل توجه این حزب در جلسات، گردهمایی ها، تظاهرات و تحرکات ضددولتی دانشگاهیان و دانشجویان و دیگر محافل مخالف امینی حضور فعالی داشتند. اسناد موجود حکایت از آن دارد که روش و اقدامات حزب پان ایرانیست در دوران نخست وزیری علی امینی سخت نظر مساعد شاه را به خود جلب کرده بود و به تبع آن انتظار می رفت با آغاز نخست وزیری اسدالله علم این حزب از موقعیت مطلوب تری در چشم حاکمیت برخوردار شود. در آن برهه حزب پان ایرانیست و رهبری آن، چنان خود را به دربار نزدیک کرده بود که داریوش فروهر برای در امان نگه داشتن حزب خود از پیامدهای این ننگ مجبور شد پسوند «بر بنیاد پان ایرانیسم» را از «حزب ملت ایران» بردارد تا میان خود و پان ایرانیست های تحت هدایت پزشکپور خط کشی کند.(2)

با آغاز نخست وزیری اسدالله علم، جبهه ملی به تدریج مورد بی توجهی حکومت و

دولت واقع شد و مغبون از تحولات چندین ماهه اخیر، مأیوسانه در صف مخالفان حاکمیت قرار گرفت. حزب پان ایرانیست هم در راستای خواست حکومت بار دیگر در صف منتقدان جبهه ملی به تأیید سیاست های دولت جدید پرداخت که به سرعت در حال آماده ساختن مقدمات اعلام برنامه های اصلاحی موسوم به انقلاب سفید (انقلاب شاه و مردم) بود. در این زمان حزب پان ایرانیست با نظارت و مراقبت ساواک اجازه یافت کنگره دیگری برپا کند تا ضمن تأکید مجدد بر تداوم رهبری محسن پزشکپور بر حزب، موضع خود را در قبال تحولات جدید، احزاب و گروه های سیاسی مخالف و موافق حکومت و دیگر مسائل مبتلابه، تصحیح و تصریح کند. ساواک در بیست وچهارم شهریور 1341 در این باره گزارش کرده است:

طبق اطلاع واصله از طرف حزب پان ایرانیست به رهبری محسن پزشکپور در مورد تشکیل کنگره حزب مزبور که قرار بوده روز 22/6/41 انجام گیرد بخشنامه ای به عنوان مسئولین

ص:58


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست) جبهه ملی به روایت اسناد ساواک، ج 1، ص 46. سیدحسن تقی زاده به روایت اسناد ساواک، صص 144-143.

شهرستان ها صادر شده است مبنی بر اینکه طبق پرسشنامه های ارسالی افرادی که حق شرکت در کنگره را دارند بایستی تا روز 22/6/41 خود را به بخش تدوین برنامه و کنگره حزب معرفی تا محل تشکیل کنگره به آنها اطلاع داده شود. ضمناً برنامه ای که تاکنون جهت کنگره از طرف حزب پان ایرانیست در نظر گرفته شده است به شرح زیر می باشد:

1- گزارش یک ساله کار حزب توسط دبیر مسئول (محسن پزشکپور) و کمیته عالی رهبری که تعدادشان 9 نفر است.

2- تعیین خط مشی آینده حزب (که برنامه ای

است در حدود سی و چند ماده).

3- تصویب برنامه آینده حزب توسط کنگره.

4- روشن نمودن وضع حزب و نحوه فعالیت آن در مقابل جبهه ملی و احزاب دیگر.

5- روشن شدن وضع حزب از لحاظ قوه فعالیت (آشکارا یا زیرزمینی).

6- انتخاب اعضای کمیته رهبری.(1)

از قطعنامه تصویبی کنگره فوق چنین برمی آید که حزب پان ایرانیست با تضمین حرکت در راستای سیاست ها، خواست ها و مقاصد رژیم پهلوی اجازه یافته بود به تدریج دامنه فعالیت های خود را در کشور گسترش داده و در مقابل مخالفان و منتقدان حکومت بایستد. در این قطعنامه هشت ماده ای که در بیست وپنجم شهریور 1341 از سوی کنگره تأیید شده است چنین می خوانیم:

1- خط مشی آینده بر روی ناسیونالیزم.

2- مبارزه عمیق با هرگونه نفوذ کمونیست ها و مارکسیست ها.

3- مبارزه با هرگونه استعمار فرهنگی و اجتماعی به هر گونه که در ایران بروز کند.

4- ایجاد تشکل کامل در حزب و اتخاذ روش های مستقل حزبی در مقابل هر گونه دستجات ملی.

5- حزب ملی است و حق استفاده از کلیه قوانین موجود را دارا می باشد.

6- تهیه و اقدام مقدماتی برنامه ساده

پان ایرانیستی برای مبارزه علنی.

7- تغییر در اساسنامه برای تشکیل کنگره از شهریور به مردادماه.

ص:59


1- قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 1، ص 443.

8- اگر کمیته تا سه ماه تشکیل جلسه نداد کنگره می تواند نسبت به کلیه افراد منتخب مجدداً تشکیل و اعضای جدیدی را به جای آنها انتخاب نماید.(1)

تکامل انقلاب مشروطیت!

در ادامه تأیید همه جانبه از رژیم شاه محسن پزشکپور پس از برگزاری همه پرسی در ششم بهمن ماه 1341، تأکید کرد که «ششم بهمن نقطه عطفی در تاریخ ایران است که انقلاب مشروطیت را کامل کرد». این اظهارات پزشکپور دقیقاً تکرار سخنان شاه درباره انقلاب سفید بود.(2) کمیته عالی رهبری حزب پان ایرانیست در بیست و هفتم دی 1341 در اعلامیه ای تصریح کرد، در رأی گیری شرکت کرده و «در امر تصویب ملی پاسخ آری خواهد داد». چند روز پس از برگزاری رفراندوم هم در بیانیه ای شادمانه اظهار داشت که «حزب ما نخستین سازمان سیاسی کشور بود که صریحاً در مورد امر تصویب ملی نظر خود را ابراز نمود». در بیانیة حزب آمده بود:

از آنجا که ما پان ایرانیست ها جز به مصالح ملت خود نمی اندیشیم و جز اصیل دانستن خواسته های ملت ایران و بزرگداشت روش هایی که ملت ایران را به آرمان های تاریخی و اجتماعی خود نزدیک می کند اتخاذ شیوه و روشی دیگر را جایز

نمی دانیم. در هر هنگام با هر ندا و هر آهنگ و اقدامی که ملت ایران را حتی برای یک گام به آرمان های تاریخی و اجتماعی خود نزدیک کند هم صدا و هم آهنگ می گردیم.

حزب پان ایرانیست در بهمن ماه 1345 جزوه دیگری پیرامون انقلاب به اصطلاح سفید شاه با عنوان «رستاخیز پیروز، نژاد ایرانی و شاهنشاه ایران»، منتشر کرد و از آن واقعه به عنوان «رستاخیز شاه و مردم» نام برد. نویسنده این جزوه، محمدرضا عاملی تهرانی بود. در این جزوه، اتهامات شاه به علمای اسلام و مخالفان انقلاب سفید عیناً تکرار شده بود:

این ادعا نیست، حقیقت و واقعیت است، که حزب پان ایرانیست، از میان احزاب آشکار و غیرآشکار، تنها حزبی بود که به محض اعلام مراجعه به آراء عمومی برای انجام تحولات

ص:60


1- قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 1، ص 444.
2- مصطفی الموتی، ایران در عصر پهلوی، ج 12، ص 211.

بزرگ اجتماعی ایران، از سوی «شاهنشاه ایران زمین» پاسخ آری داد و در روز ششم بهمن ماه، صفوف رزمندگان آگاه دل پان ایرانیست در «تصویب ملی» شرکت کردند و انجام چنین تحولاتی عظیم و آزادگی بخش را تأیید نمودند. چرا؟ چرا حزب پان ایرانیست، بدون هیچ گونه تردید و تأمل، به ندای شاهنشاه پاسخ آری داد؟

پاسخ بدین پرسش است که ریشه های عمیق رستاخیز ششم بهمن ماه را آشکار می سازد و هدف های شکوهمندی را که نهضت معطوف به آن است آشکار می کند و مبارزه بزرگ و طولانی را که نژاد ایرانی برای رسیدن به

آرمانهای شامخ این نهضت در پیش دارد روشن می سازد.

برای انجام این بررسی باید به وضع اجتماعی و سیاسی ایران و نژاد ایرانی، به هنگام اعلام «تصویب ملی» آگاه گردیم. ملت ایران در قید اسارت نظامات فاسد حاکمه ای قرار داشت که مولود یکصد و پنجاه سال سیاست های استعماری و ضدایرانی بود.

«قیام شش بهمن»، رستاخیز پرشکوه تاریخ ایران زمین برای شکستن این زنجیرهای بردگی بود، بدین خاطر این قیام برپا گردید که نظامات فاسد حاکمه را در هم بکوبد و به بردگی و استعمارزدگی نژاد ایرانی پایان دهد.(1)

فئودالیسم افکار و اندیشه های اکثریت قریب به اتفاق مردم این سرزمین را نیز در زیر شلاق می گرفت و اسیر و برده می ساخت.

از سوی دیگر عمال ارتجاع سیاه به صورت بخشی از رژیم ارباب و رعیت وظیفه بردگی فکری و روانی مردم ایران را به عهده داشتند، آنها بر سر سفره هر خان یغماگر

و هر فئودال ستمگر نشسته بودند.

رژیم ارباب و رعیتی و رژیم خان گری، ارتجاع سیاه را مسند و بارگاه داده بودند. در هر روستا و میان هر ایل و عشیره، برای او کرسی قدرت گذارده بودند، او نیز وظیفه افسون اندیشه ها و افکار را به عهده داشت. او نیز از لزوم تبعیت مردم میهن ما از رژیم بردگی سخن می گفت، او زنجیرهای بردگی را موهبت خداوندی معرفی می کرد و هر گونه کوششی را

ص:61


1- انقلاب ششم بهمن رستاخیز پیروز، نژاد ایرانی و شاهنشاهی ایران، چاپ اول، تهران، حزب پان ایرانیست، بهمن 1345، صص 7-5.

برای رسیدن به آزادگی و دفاع از شرف خانوادگی و شرف ملی گناهی نابخشودنی می دانست!

بدینسان ارتجاع سیاه، دست در دست فئودالیسم و خان گری، برای غارت ملی و هستی و اندیشه و شرف ملت ایران می کوشیدند و صفی سیاه و نابکار برای بردگی ملت ایران به وجود آورده بودند.

لکن، اتحاد مثلث فئودالیسم، خان گری و ارتجاع سیاه، از سوی فئودالیسم اداری و سازمان های به اصطلاح قانونی نیز حمایت می گردید، همان قوانین و همان سازمان هایی که سیاست های استعماری و عوامل غارتگری و اتحاد سیاه مثلث فئودالیسم و خان گری و ارتجاع سیاه به

وجود آورده بودند.(1)

حزب پان ایرانیست از یک سو «شاهنشاه» را به خاطر برپایی «رستاخیز ششم بهمن ماه» می ستود و از سوی دیگر خود را «تنها حزب وابسته به ملت ایران» قلمداد می کرد که گویی از بستر ناسیونالیسم ایران برخاسته و برای یگانگی و آزادگی نژاد ایرانی نبرد می کند.(2)

حزب پان ایرانیست ضمن تقسیم انقلابات جهان به دو نوع سرخ و سفید، انقلاب سفید شاه را در محتوا بسیار اساسی تر از انقلابات رخ داده در گوشه و کنار جهان ارزیابی کرده و چاپلوسانه تنها دلیل «اساسی» بودن آن را به «هدایت بنیانگذار و رهبری کننده انقلاب» یعنی شخص شاه مربوط می دانست و تأکید می کرد، جز آن حزب هیچ گروهی، حتی کسانی که در رأس دولت عهده دار اجرای مفاد انقلاب سفید هستند، قادر نبوده و نیستند فلسفه وجودی و مبانی فکری و محتوای انقلاب سفید شاه را درک کنند:

اصالت یک انقلاب ملی در آن است که مبانی و اصول آن در سطحی هر چه گسترده تر نه تنها قابل درک باشد بلکه انبوه مردم بدان ایمان داشته باشند، آنان که به تعلیمات ناسیونالیسم آشنایی دارند می دانند که محال است مردم بتوانند به نوعی از اصول اجتماعی ایمان پیدا کنند، مگر آنکه آن اصول بر قوانین حیات ملی یعنی ناسیونالیسم تطبیق داشته باشد. علت آنکه باید گروهی هر چه بیشتر به مبانی انقلاب آشنا باشند آن است که

ص:62


1- انقلاب ششم بهمن رستاخیز پیروز، نژاد ایرانی و شاهنشاهی ایران، چاپ اول، تهران، حزب پان ایرانیست، بهمن 1345، صص 10-9.
2- انقلاب ششم بهمن رستاخیز پیروز، نژاد ایرانی و شاهنشاهی ایران، چاپ اول، تهران، حزب پان ایرانیست، بهمن 1345، صص 12-11.

کادرهای رهبری انقلاب که در حقیقت ضامن پیروزی انقلاب می باشند باید بتوانند به

طور پیوسته و گسترده موجودیتشان ادامه و افزایش پیدا کند و انجام امر ادامه و افزایش میسر نخواهد بود مگر آنکه ذخیره مطمئنی برای آن وجود داشته باشد.

انبوه مردمی که به مبانی انقلاب ناسیونالیستی مؤمن باشند در حکم ذخیره ای است که رهبری انقلاب می تواند کادرهای خود را برای اجرای برنامه های انقلابی از میان آنها انتخاب نماید.

اگر این نیروی ذخیره به تعداد زیاد وجود نداشته باشد گسترش برنامه های انقلابی و ادامه آن در زمان های بعد میسر نخواهد گشت و ناگزیر انقلاب از دست بانیان آن خارج خواهد شد و به دست سایر عوامل زورمند اجتماع خواهد افتاد.

خصوصیت دیگر یک انقلاب اصیل آن است که بتواند از میان انبوه هواخواهان مؤمن کادرهای زبده و کارآمد خود را پرورش دهد، تا به دست آنان بتواند برنامه های لازم را پیاده کند.

هنوز آن دستگاهی که بتواند در سطح وسیع دانش ناسیونالیستی را گسترش دهد و پرورده های با ایمان خود را سازمان دهد و کادر اجراکننده و ادامه دهندة انقلاب ناسیونالیستی ایران را به وجود آورد، در کشور ما دیده نمی شود. تنها حزب

پان ایرانیست است که بدین وظیفه حساس و خطیر توجه دارد و کوشش های خود را در راه تحقق امر لازم به کار بسته است. حزب پان ایرانیست تجلیل از انقلاب ششم بهمن را به معنی دقیق آن به کار می برد. تجلیل واقعی از انقلاب آن است که مبانی ناسیونالیستی آن هر چه بهتر در سطحی هر چه گسترده تر تعلیم داده شود و زنان و مردان ناسیونالیست ایران زمین بسیج شوند تا کادر اجراکننده انقلاب را پدید آورند.

وجود چنین کادری که بر انبوه نیروهای ناسیونالیست اتکا داشته باشند بزرگ ترین ضامن پیروزی هدف های آینده انقلاب خواهد بود و برنامه حزب پان ایرانیست که همواره در جهت گسترش ناسیونالیسم ایران زمین بوده است از این پس معطوف پرورش، سازمان دادن و به کار بردن کادر انقلاب ناسیونالیستی ایران خواهد بود.(1)

ص:63


1- انقلاب ششم بهمن رستاخیز پیروز، نژاد ایرانی و شاهنشاهی ایران، چاپ اول، تهران، حزب پان ایرانیست، بهمن 1345، صص 38-37 و صص 45-42.

ص:64

فصل سوم در راه اعتمادسازی (1346-1342)

تجدید وفاداری و اجازه فعالیت

در کنار دو حزب مردم و ایران نوین که به گونه ای دست آموزتر، سیاست ها و مقاصد حاکمیت و حامیان خارجی آن را دنبال می کردند، شاه بیشتر می خواست حزب پان ایرانیست با شکل و ظاهری مستقل بر مجموعه سیاست ها، اقدامات و موضع گیری های او صحه نهاده و مخالفان و منتقدان سیاسی اش را مورد حمله و انتقاد قرار داده و از نظام شاهنشاهی پهلوی دفاع کند. در آن زمان شاه از بابت هیچ یک از مخالفان خود نگرانی نداشت. حزب توده سرکوب شده بود؛ جبهه ملی سکوت اختیار کرده بود و عملاً وجود خارجی نداشت. تنها صدای مخالف و البته شدیداً نگران کننده صدای روحانیت بود. در آبان 1343، یک سال و نیم پس از فاجعة پانزدهم خرداد و همزمان با تبعید امام خمینی، محسن پزشکپور و دو تن دیگر از کارگردانان حزب پان ایرانیست به حضور شاه «شرفیاب» شدند. ساواک در بیست و پنجم آبان 1343 نتیجة این «شرفیابی» را چنین گزارش کرده است:

طبق اطلاع محسن پزشکپور، دکتر فضل الله صدر و دکتر عاملی که هر سه نفر از کارگردانان حزب پان ایرانیست می باشند به

یکی از دوستان خود اظهار داشته اند که روز جمعه گذشته از ساعت 10:30 الی ساعت 12:00 حضور اعلیحضرت همایون شاهنشاه شرفیاب بوده اند و

ص:65

مقرر گردیده تشکیلاتی به وجود آورده و علیه روحانیون و متعصبین مذهبی شروع به فعالیت و مبارزه کنند.(1)

در همان روزها ساواک در گزارش دیگری طرح شاه برای مهار حزب جدیدالتأسیس ایران نوین و دولت حسنعلی منصور را مهم ترین دلیل موافقت شاه با تجدید و تقویت فعالیت حزب پان ایرانیست برمی شمارد. جالب تر آنکه علینقی عالیخانی، عضو پیشین انجمن و مکتب پان ایرانیسم در دهة 1320 که اینک به رغم نارضایتی ایران نوینی ها درکابینه وقت (حسنعلی منصور) وزیر اقتصاد شده بود، با اشاره شاه موظف شد در راه تقویت موقعیت حزب پان ایرانیست بکوشد. ساواک در بیست و هشتم آبان 1343 در این باره چنین گزارش کرده است:

حسن کرباسی یکی از بازرگانان بازار می گفت اعلیحضرت همایون شاهنشاه به محسن پزشکپور وکیل دادگستری و رهبر جمعیت پان ایرانیست ها اجازه داده اند به اتفاق دوستان خویش مجدداً سازمان سیاسی خود را تشکیل داده مرامنامه ناسیونال سوسیالیزم را در بین جوانان تبلیغ نمایند و دکتر عالیخانی وزیر اقتصاد نیز این دسته را تقویت خواهد کرد.

کرباسی اضافه کرده در بین بازاریان و

کسانی که از موضوع فوق مطلع شده اند چنین گفته می شود که اعلیحضرت همایون شاهنشاه مکتب حزب ایران نوین را کافی برای تقویت احساسات ملی مردم ندانسته اند و روی همین اصل به دسته دیگری اجازه فعالیت سیاسی داده اند و این امر می رساند که حکومت آینده را دکتر عالیخانی وزیر اقتصاد و محسن پزشکپور و دار و دسته پان ایرانیست های سابق تشکیل خواهند داد.(2)

از نوشته های برخی پان ایرانیست های رقیب و مخالف حزب پان ایرانیست پزشکپور، چنین برمی آید که در آغازین سال های دهه 1340 شاه علاقه مند بود با بهره گیری از شعارهای پان ایرانیستی، ناسیونالیستی و باستان گرایی مفرط پان ایرانیست های اخیر به مثابه یک ابزار تبلیغاتی، به مقابله با کشورهای عربی مخالف خود در منطقه برخیزد که تحت رهبری های جمال عبدالناصر با گونه ای از شعارهای پان عربیسم و طرح تغییر نام خلیج

ص:66


1- انقلاب ششم بهمن رستاخیز پیروز، نژاد ایرانی و شاهنشاهی ایران، چاپ اول، تهران، حزب پان ایرانیست، بهمن 1345، صص 38-37 و صص 45-42.
2- انقلاب ششم بهمن رستاخیز پیروز، نژاد ایرانی و شاهنشاهی ایران، چاپ اول، تهران، حزب پان ایرانیست، بهمن 1345، صص 38-37 و صص 45-42.

فارس، به سیاست های شاه در تقابل با جهان عرب و اسلام و ارتباط نزدیکش با اسرائیل و جهان غرب حمله می کردند.(1)

بدین ترتیب از اواسط آبان و اوایل آذر 1343 حزب پان ایرانیست با نظر موافق شاه و هدایت و حمایت ساواک به تدریج فعالیت های خود را در چارچوب خواست ها، علایق و انتظارات حاکمیت (و نه لزوماً دولت) آغاز کرد و با سازماندهی مجدد مجموعه اعضا و هواداران خود در تهران و سایر مناطق کشور، شعب و تشکیلات خود را اساساً در مناطق مورد تأیید ساواک و حکومت برپا ساخت. حزب هفته نامه ای هم به نام «خاک و خون» به عنوان ارگان خود منتشر کرد. به گفتة پزشکپور، شاه از میان سه اسم پیشنهادی برای

ارگان حزب نام «خاک و خون» را پسندیده بود.(2) با این حال همچنانکه پیش بینی می شد شاه علاقه مند نبود پان ایرانیست های پزشکپوری در قامت و گسترة حزب سیاسی تمام عیار و تأثیرگذار در عرصه سیاسی و اجتماعی کشور ظاهر شده و دامنه انتظارات آنان جز در راستای تکالیفی که برای شان صورت بندی شده بود، فراتر برود. به همین دلیل ساواک از همان آغاز بر مجموعه فعالیت ها، موضع گیری ها، شعائر، ایده های سیاسی و اجتماعی و آمد و شدهای رهبران، کارگردانان، مسئولان و دیگر اعضای این حزب مراقبت و نظارت شدیدی اعمال می کرد.(3) این معنا در دستورالعمل های هشداردهنده اداره کل سوم ساواک به ساواک استان ها و شهرستان ها به وضوح قابل ردیابی است؛ از جمله در مراسله ای از اداره کل سوم ساواک به ساواک اصفهان به تاریخ نهم تیر ماه 1344، در این باره چنین می خوانیم:

حزب پان ایرانیست تا زمانی که طبق مقررات جاری عمل نماید فعالیتش بلامانع است لکن چنانچه این فعالیت ها از چهارچوب قانون تجاوز نماید مسلماً مضره تشخیص داده شده و از فعالیت و توزیع نشریات حزب مزبور جلوگیری به عمل خواهد آمد. ضمناً خواهشمند است دستور فرمایید چنانچه اقداماتی به منظور تأسیس شعبه ای از حزب

ص:67


1- ناصر انقطاع، پیشین، صص 139-135.
2- در این باره نک: ناصر انقطاع، پیشین، صص 139-135.
3- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

موصوف در حوزه استحفاظی آن ساواک به عمل می آید این اداره کل را نیز آگاه نمایند.(1)

و نیز در دهم آذر 1343 طی گزارشی مشابه به ساواک آبادان هشدار داده شده بود:

روز جاری (10/9/43) آقایان دکتر صدر و

مهندس ظفری به منظور شروع فعالیت های حزب پان ایرانیست در مناطق استحفاظی آن ساواک به خوزستان مسافرت خواهند نمود. مراتب جهت اطلاع اعلام می گردد. دستور فرمایند ضمن مراقبت چنانچه برخلاف مقررات اقدامی به عمل نیاورند کاری به کارشان نداشته باشند – دکتر فروزین.(2)

همچنانکه سند زیر هم نشانگر آن است، مقامات سیاسی و اداری در تهران و سایر مناطق کشور در همکاری و ارتباط نزدیک با ساواک به دقت مراقب بودند که حزب پان ایرانیست پای را از گلیم تعیین شده بیرون نگذارد و چنان تصور نکند که می تواند گستره فعالیت و تبلیغات خود را از آنچه حاکمیت بدان علاقه نشان داده است، فراتر ببرد:

استانداری خوزستان طی شماره 1168/م-7/10/43 رونوشت کشف شده تلگراف رمز شماره 4/4121-6/10/43 جناب آقای نخست وزیر درباره فعالیت های حزب پان ایرانیست را جهت اطلاع و اقدام فوری به این ساواک ارسال داشته است.

در این تلگراف اظهار شده (توجه فرمایید زیاده روی نشود. به عرض رسید. فرمودند هرگونه تظاهری باید منطبق با اصول و منافع، و دور از هرگونه بهانه جویی باشد و روی هم رفته به طور خیلی محرمانه از ادامه شدید این رویه جلوگیری و راهنمایی شود.)

اینک ضمن گزارش مراتب بالا به عرض می رساند که در اجرای امریه یاد شده ساواک های تابعه ارشاد گردیده اند تا در زمینه فعالیت های حزب موردبحث به همان نحو اقدام کنند.(3)

از همان آغاز ساواک سخت مراقب بود که کادر رهبری و نیز اعضای قدیم و جدید حزب پان ایرانیست در تهران و سایر شهرها و مناطق کشور از میان وفاداران به نظام شاهنشاهی پهلوی برگزیده شوند و احیاناً تحت تأثیر مخالفان و منتقدان سیاسی حکومت از اقشار مختلف قرار نگیرند. اداره کل سوم ساواک دستورالعمل های مؤکدی در این باره به ساواک های استان ها و شهرهای مختلف صادر کرده بود. به ویژه پیشینه، عملکرد و

ص:68


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
3- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

موضع گیری اعضای برجسته و تأثیرگذار و کادر رهبری و تشکیلاتی این حزب با وسواس و دقت بیشتری ارزیابی و بررسی می شد.(1) ساواک برای تمام کادر رهبری و اعضای برجسته این حزب پرونده انفرادی تشکیل داد و ضمن جمع آوری سوابق سیاسی و فعالیت های اجتماعی و حتی جزئیات زندگی فردی و خانوادگی، اقدامات و عملکرد جاری آنان را به دقت زیرنظر گرفت.(2) در همان ماه های نخست فعالیت حزب، محسن پزشکپور از اعضای برجسته و سابقه دارتر حزب سوگند وفاداری گرفت و پنهان هم نکرد که در صورت جلب نظر مساعد حاکمیت، راه برای گسترش کمّی و کیفی حزب گشوده و احتمالاً اجازه خواهند یافت به مجلس شورای ملی نمایندگانی روانه کنند. ساواک در پنجم خرداد 1344 در این باره چنین گزارش کرده است:

طبق اطلاع واصله ساعت 50/19 روز 4/3/44 حزب پان ایرانیست در محل حزب تشکیل جلسه داده ابتدا مراسم سوگند وفاداری وسیله آقای دکتر صالح انجام گردیده و سپس

آقای پزشکپور در مورد برنامه های آینده حزب چنین اظهار داشته [که] هیأت رهبری برنامه وسیعی طرح نموده تا حزب را از صورت فعلی خارج و فعالیت آشکار و علنی بنماید و هر یک از اعضاء را مسئول تشکیل یک حوزه که مرکب از توده هایی از طبقات مختلف مردم باشد، نموده ایم و چنانچه عضوی که چند سال متمادی در حزب بوده لیاقتی از خود نشان نداد و قدرت اجرای چنین برنامه ای را نداشته باشد، او را طرد نماییم و منظور اصلی از تدوین این برنامه ها این است که حزب باید در چند سال آینده بزرگ ترین و فعالترین احزاب در این کشور باشد و در تمام شهرستان ها شعبی دایر نماییم و سعی کنیم که در انتخابات دوره بیست و دوم نمایندگانی به مجلسین بفرستیم.

ناطق اضافه نموده: اجرای این برنامه ها منوط به همکاری کلیه اعضاء می باشد که بتوانند افراد بیشتری را به حزب دعوت نمایند و همچنین به جریانات سیاسی روز توجه داشته باشند و مسائل مهم کشور در اینجا مطرح شود تا افراد توجه بیشتری به حزب پیدا کنند و برنامه هایی که در دست اقدام است به مرور برای اعضا تشریح

و تفسیر خواهد شد.(3)

ص:69


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
3- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

راهکار و برنامه فعالیت حزبی

در اواسط سال 1342 ساواک از دستگاه رهبری این حزب خواست برای توجیه بیشتر و روشن تر چگونگی همکاری و ارتباطشان با حاکمیت، «هدف ها و روشی را که در آینده در نظر دارند اتخاذ کنند» برای بررسی و اعلام نظر در اختیار آن سازمان و دیگر مقامات مسئول قرار دهند. در این میان شاه هم در پاییز 1345 به محسن پزشکپور دستور داده بود برای چگونگی توسعه فعالیت حزب خود طرحی تهیه و ارائه کند و همچنانکه گزارش بخش 312 اداره کل سوم ساواک خطاب به مدیرکل آن اداره نشان می دهد این طرح در بیست و نهم دی 1345 تهیه و در اختیار نخست وزیر (هویدا) و نصیری رئیس ساواک قرار گرفته بود:

محترماً به عرض می رساند. آقای محسن پزشکپور رهبر حزب پان ایرانیست در ملاقاتی که با مشارالیه به عمل آمد اظهار داشت به فرمان مطاع ملوکانه مقرر شده بود حزب پان ایرانیست طرحی برای گسترش فعالیت خود تهیه و از طریق جناب آقای نخست وزیر به شرف عرض برساند.

این طرح تهیه و نسخه ای از آن به حضور آقای نخست وزیر داده شده و نسخه دیگری از آن را جهت تقدیم به حضور تیمسار ریاست ساواک تسلیم نمودند که عیناً به ضمیمه از عرض می گذرد.

ضمناً تقاضا داشتند در صورتی که تیمسار ریاست ساواک موافقت فرمایند به اتفاق

آقای دکتر عاملی تهرانی قائم مقام رهبر حزب به حضور تیمسار شرفیاب شوند.(1)

طرح تفصیلیِ محسن پزشکپور که کلیات آن مورد قبول شخص شاه و مقامات مسئول در دولت و ساواک قرار گرفت، پایه ای برای گسترش فعالیت های کمی و کیفی حزب پان ایرانیست در داخل و خارج از کشور (و البته در چارچوب خواست ها و علایق و انتظارات رژیم پهلوی در این برهه جدید از حیات حزب پان ایرانیست) شد.

بخش 312 اداره کل سوم ساواک که بنا به خواسته رئیس ساواک (نصیری) و دستور ناصر مقدم (مدیرکل سوم آن سازمان) مسئول بررسی و ارزیابی طرح محسن پزشکپور

ص:70


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

پیرامون کیفیت و گسترة فعالیت حزب پان ایرانیست شده بود، در بیستم بهمن ماه 1345 به شرح زیر طرح مذکور را سودمند و اساساً در راستای اهداف، مقاصد و علایق رژیم پهلوی ارزیابی کرد:

نظریه

با توجه به فعالیت های گذشته حزب پان ایرانیست، مطالبی که در مورد کوشش های گذشته حزب ذکر گردیده مورد تأیید بوده و این حزب توانسته است با انتشار روزنامه خاک و خون و نشریات دیگر در داخل کشور نظر طبقات مختلف را به خود جلب و با تشکیل کنفرانس ها و جلسات حزبی و تشریح هدف های ناسیونالیستی و با پیروی از منویات شاهنشاه آریامهر درصدد مقابله با فساد اداری برآمده و در این زمینه بعضی از مسئولین مملکتی را مورد انتقاد قرار

داده و پیشنهاداتی نیز در مورد اصلاح موارد مختلف ارائه نموده است و همچنین در زمینه مسائل خلیج فارس و خوزستان مطالب ارزنده و جالبی در روزنامه های خود درج و به ویژه در منطقه خوزستان تبلیغات این حزب علیه ناصر مورد توجه بوده و از طرف دیگر انتقادات حزب مزبور از دولت عراق به منظور طرفداری و پشتیبانی از کردان عراق قابل ملاحظه و تا حدی در برابر خواسته های بی مورد دولت عراق و عبدالناصر در قسمت غرب ایران مؤثر بوده و در خارج از کشور نیز با انتشار روزنامه ناسیونالیسم و تشکیل کنفرانس هایی در این زمینه فعالیت داشته است.

برنامه فعالیت آتی این حزب نیز در مجموع خوب و موارد مشخص آن از نظر این بخش به شرح زیر از عرض می گذرد.

(الف) گسترش اندیشه های نهضت: با توجه به اینکه حزب مزبور دارای ایدئولوژی ناسیونالیسم بوده و خواهان عظمت شاهنشاهی ایران می باشد بلامانع و انعکاس آن وسیله نشریات و کتب حزبی و درج در جراید و مطبوعات کشور در بین طبقات مختلف مردم مفید خواهد بود.

(ب) گسترش سازمان های حزبی در

شهرستان ها: توسعه سازمان های این حزب در بخش ها و روستاها با در نظر گرفتن ایدئولوژی حزب مذکور در دو منطقه کردستان و خوزستان که در حال حاضر تا حدی درگیر مسائل سیاسی و اجتماعی خاصی می باشند و تبلیغات بیگانگان مورد توجه است ضروری به نظر می رسد و در خارج از کشور نیز با

ص:71

توسعه انتشار نشریه ها و کتاب ها به زبان فارسی و خارجی و تشکیل کنگره ها و سمینارها به وسیله اعضای فعال می توان گسترش نفوذ حزب مزبور را جهت مقابله با افکار ضدایرانی بالا برد و اینکه در برنامه حزب پیشنهاد واگذاری غیرمستقیم با افراد فعال حزبی در خارج از کشور گردیده، این امر در صورتی مفید است که به صورت همگانی و نوعی پاداش درنیامده و در موارد خاص و جهت افراد مؤثر و مؤمن و فعال در نظر گرفته شود.

(ج) هنگامی که برنامه فعالیت و گسترش حزب مزبور به طور طبیعی و بدون تظاهر با در نظر گرفتن افکار و عقاید حزبی در تهران و شهرستان ها اجرا گردد رهبران و سایر اعضای صالح حزب می توانند به عنوان کاندیدا به طور عادی فعالیت انتخاباتی نموده و در صورت تشکیل هسته پارلمانی حزب مزبور می تواند با داشتن دکترین خود

یعنی بزرگداشت نظم شاهنشاهی و ناسیونالیسم ایران گام های مؤثری برداشته و از طرف دیگر با شرکت حزب مزبور در انتخابات و موفقیت آن در اعزام نمایندگانی به مجلس شورای ملی عمق آزادی انتخابات به نحو بیشتر و مطلوب تری نمایان خواهد گردید.(1)

محسن پزشکپور رهبر حزب پان ایرانیست، در اوایل سال 1346، برای گسترش کمی و کیفی فعالیت حزب خود در مناطق و استان های غربی ایران (آذربایجان غربی، کردستان، کرمانشاه) که به ویژه به دلیل همجواری با مرزهای شرقی عراق، به لحاظ امنیتی اهمیت خاصی داشتند، طرح عملیاتی دیگری را تسلیم ساواک کرد:

برنامه گسترش عملیات حزب پان ایرانیست در غرب «ایران زمین»

هدف عملیات

1- گسترش اندیشه رستاخیز شاهنشاهی ایران – ناسیونالیسم ایران زمین – پان ا یرانیسم.

2- ایجاد و گسترش سازمان های حزبی در شهرها و روستاها به ویژه مناطق حساس مرزی.

3- پی گیری ژرف در عملیات با هدف های زیر:

الف. تربیت کادر زبده حزبی که افراد آن از ایمان کامل، انضباط آهنین و آگاهی

به دکترین ناسیونالیسم – پان ایرانیسم و «نظم شاهنشاهی ایران» برخوردار باشند.

ب. تظاهرات و عملیاتی که اثر هدایت کننده بر کوشش های همه تیره های ایرانی و

ص:72


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

شاخه های فرهنگی ملت ایران داشته باشد.

ج. پی گیری برنامه های عمرانی و اجتماعی منطقه به منظور بهره برداری تبلیغاتی برای گسترش اندیشه های رستاخیز.

پهنة عملیات:

منظور از غرب ایران زمین در این برنامه استان های آذربایجان غربی – کردستان و کرمانشاهان می باشد.

نظریه ساواک درباره این طرح چنین بود:

نظریه

با توجه به روش و ایده حزب پان ایرانیست که فعالیت های خود را تاکنون با در نظر گرفتن مصالح عالیه مملکت و بزرگداشت نظم شاهنشاهی ایران انجام و اقدامات حزب مزبور به خصوص در دفاع از خلیج فارس و خوزستان مورد تأیید واقع و گسترش فعالیت آن فعلاً بلامانع تشخیص داده شده و از طرفی طرح مزبور مبنی بر فعالیت و گسترش تشکیلات در قسمت غرب ایران زمین نیز در مجموع خوب و موجب تشدید حس میهن پرستی و شاهدوستی و

بالاخره در آماده کردن مردم آن منطقه برای مبارزه و مقابله با افکار مخرب و تبلیغات ضدایرانی مؤثر است، بنابراین اجرای طرح مذکور بلامانع می باشد.(1)

فعالیت های برون مرزی

پس از سرکوب قیام پانزدهم خرداد 1342، دیگر در داخل ایران فضایی برای فعالیت سیاسی وجود نداشت. اما خارج از کشور، با وجود هزاران دانشجوی ایرانی در اروپا و آمریکا، فضای مناسبی برای فعالیت علیه رژیم شاه بود. این فعالیت ها به زودی در رسانه های گروهی و افکار عمومی غربی تأثیر گذاشت؛ و موجب دردسر برای رژیم شاه شد.

حزب پان ایرانیست که فلسفة وجودی اش در این روزها، «مقابله با افکار مخرب و تبلیغات ضدایرانی» بود، نیز تلاش کرد در میان دانشجویان و فعالان سیاسی خارج از

ص:73


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

کشور جایی برای خود باز کند.

از اوایل اسفند ماه 1343 محسن پزشکپور و کارگردانان حزب پان ایرانیست با راهنمایی ها و کمک های ساواک، فعالیت ها و برنامه های خود را برای تقویت حضور اعضای وفادار به این حزب در کشورهای مختلف اروپایی گسترش دادند. در همین ارتباط افرادی از کارگردانان حزب برای توسعه تشکیلات برون مرزی و توجیه و توضیح مشی جدید حزب راهی اروپا شدند. در آغاز امر سخت تلاش می شد موضوع وابستگی حزب به حکومت که در آن شرایط دشوار، امر بسیار مذمومی شمرده می شد، در قالب مسائلی نظیر ناسیونالیسم، ایرانگرایی و ضرورت مبارزه با پدیده ناصریسم و حقوق ایران در خلیج فارس به حاشیه رانده شود؛ چنانکه در یکی از همین نخستین طرح ها محسن پزشکپور از نمایندگان اعزامی به اروپا خواست پیام زیر را به پان ایرانیست های مقیم بخش های مختلف آن قاره گوشزد کرده و خواستار همکاری و همفکری آنان با رهبری حزب در

ایران شوند:

ما در پی اقداماتی که برای احقاق حقوق تاریخی ملت ایران در خلیج فارس و غرب ایران کرده ایم و خطرات اعراب و جمال عبدالناصر را گوشزد کرده ایم نتایج درخشانی کسب نموده ایم. اینک شما را نیز به این کار دعوت می نماییم تا ایرانیان مقیم اروپا را نیز در جریان امر بگذارید.(1)

ساواک تمهیدات لازم را برای تشکیل شعب اروپایی حزب پان ایرانیست در برخی از شهرهای آن قاره فراهم آورده و به دنبال آن رهبری حزب در گردهمایی های ولو اندک پان ایرانیست ها و دیگر حامیان حکومت سخنرانی هایی در حمایت از سیاست های داخلی و خارجی رژیم پهلوی ایراد کرده و مخالفان سیاسی رژیم پهلوی را به باد انتقاد گرفت. ساواک در شانزدهم فروردین ماه 1344 در این باره از قول محسن پزشکپور چنین گزارش کرده است:

اولین کنفرانس حزبی با شرکت اکثر ایرانیان و دانشجویان ایرانی مقیم اکسزتر انگلستان که تعداد آنها به هفتاد نفر می رسید برگزار گردیده و ضمن آن درباره تاریخچه حزب

ص:74


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

پان ایرانیست و ناسیونالیسم و نقش این حزب در بیدار کردن ملت ایران در برابر تحریکات جمال عبدالناصر و تجهیز نیروهای ملی و نقش خرابکارانه جبهه ملی مطالبی ایراد شده

است.

حزب پان ایرانیست در نظر دارد که به وسیله نمایندگان اعزامی خود به اروپا کنفرانس های مشابهی در کشورهای آلمان، اطریش، فرانسه ترتیب داده و در پایان فرستادگان حزب پان ایرانیست مصاحبه مطبوعاتی خود را در انگلستان به عمل آوردند.(1)

به گزارش ساواک در فروردین 1344، دکتر فضل الله صدر، نفر دوم حزب پان ایرانیست و مهندس پرویز مظفری، عضو حزب، به چند کشور اروپایی سفر کردند و در شهرهای مختلف علیه سیاست های جمال عبدالناصر کنفرانس دادند و مصاحبه مطبوعاتی برگزار کردند.(2)

با همة احوال، تلاش حزب برای پیدا کردن پایگاهی در میان دانشجویان و ایرانیان مقیم خارج از کشور به جایی نرسید(3) و پزشکپور به مسئولان امر توصیه می کرد که شرایط مهار کننده و نظارتی بیشتر و دشوارتری ایجاد کنند و حتی المقدور مانع از حضور گسترده دانشجویان ایرانی در خارج از کشور شوند.(4) با وجود عدم موفقیت حزب پان ایرانیست در اروپا، حزب، دامنة فعالیت های خود را به آمریکا نیز کشاند.(5)

اما رژیم شاه، آن چنان منفور بود که کمترین همسویی با آن موجب بی اعتباری هر حزب و گروهی می شد. حزب پان ایرانیست نیز از این «قاعده» مستثنی نبود؛ و مردم و مخالفان در داخل و خارج، حزب را تشکیلاتی وابسته به دولت و ساواک تلقی می کردند.(6)

ساواک ضمن اشاره به پرداخت وجوهاتی به اعضای حزب پان ایرانیست در خارج از

کشور، از عدم پذیرش این مبالغ از سوی برخی از اعضای حزب سخن به میان می آورد؛ شاید این عدة ساده لوح گمان می کردند رهبری حزب در تظاهر سیاسی، حزبی و ایده های

ص:75


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
3- خلیل ملکی به روایت اسناد ساواک، صص 313-311.
4- بایگانی مؤسسه مطالعات ... (اسناد حزب پان ایرانیست).
5- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
6- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

آرمانگرایانه و وطن دوستانه خود مشی مستقلی دارد.(1)

برخورد با مخالفان حکومت

از جمله مهم ترین دلایلی که حکومت را ترغیب کرد به تجدید فعالیت پان ایرانیست ها در سال های نخست دهه 1340 رضایت دهد، برخورد با مخالفان سیاسی در محافل و خارج از کشور و احیاناً ایجاد تفرقه و چنددستگی در میان معترضان و منتقدان حکومت در میان اقشار و گروه های مختلف بود. البته طی یکی دو سال نخست دهه 1340 برخورد مخالفت آمیز پان ایرانیست ها با منتقدان حکومت نظیر اسلامگرایان و بخش تندروتر جبهه ملی و نیز علی امینی در مقام نخست وزیری، موقعیت آنان را نزد شاه و دربار بهبود بخشیده بود.(2) آنچه بود از همان آغاز، حکومت با کارگردانی ساواک ترتیبی اتخاذ کرد تا تشکیلات و فعالیت های حزب پان ایرانیست در مناطقی از کشور که بیشتر بیم مخالفت های سیاسی و اجتماعی وجود داشت، تقویت شده و ساز و کار لازم برای مقابله کارامدتر این حزب با مخالفان تسهیل گردد.(3)

همچنانکه مطلوب حکومت هم بود، پان ایرانیست های پزشکپوری از همان آغاز مخالفان سیاسی حکومت را متهم می کردند به مسائل ناسیونالیستی و سرزمینی ایران توجهی ندارند؛ از جمله جبهه ملی را متهم می کردند که در دام اعضا و عوامل حزب توده و کمونیسم گرفتار آمده و این باعث شده است به موضوع حقوق ایران در خلیج فارس و امثال آن بی توجه بماند. پان ایرانیست ها تقریباً همواره مراقب و مترصد بودند سیاست ها، خواست ها و مدعیات شاه را شنیده و بلافاصله در شعارها و علایق سیاسی و حزبی خود مطرح کنند. چنانکه وقتی شاه در سخنرانی های خود تقریباً تمام احزاب و گروه های سیاسی قبل از کودتای 28 مرداد را وابسته به بیگانگان و ناتوان از درک منافع و مصالح

ملی کشور ارزیابی کرد، پان ایرانیست ها هم همین ادعا را مطرح کردند. از جمله فضل الله صدر از کارگردانان حزب پان ایرانیست که گفته می شد ارتباط بسیار نزدیکی با ساواک

ص:76


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- مارک ج. گازیوروسکی، پیشین، ص 378.
3- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

دارد، اظهار داشت: «در ایران احزابی که به وجود آمدند در پی منافع شخصی بودند و برخی برای تخریب و مبارزه با راه های صحیح ملت ایران به وجود آمده بودند». او مدعی شد «در سال های اخیر تنها دو حزب به معنای واقعی به وجود آمد، یکی حزب کمونیست توده بود که خارج از کشور تقویت می شد و به خواست خدا از بین رفت و دیگر حزب ما [حزب پان ایرانیست] می باشد که بر اصول و عقاید ناسیونالیستی ملت ایران استوار است و تنها این حزب است که راه های صحیح و تاریخی ملت ایران را نمایان و دنبال می کند».(1) همزمان با تجلیل و تمجید از شاه و سیاست های او حزب پان ایرانیست، انتقادات حساب شده ای هم متوجه دولت جدیدالتأسیس حزب ایران نوین (حسنعلی منصور و سپس امیرعباس هویدا) می کرد و مدعی بود که بسیار بیش از دولت وقت و حزب ایران نوین می تواند منویات شاه را در چارچوب اصلاحات انقلاب سفید درک کرده و به منصه ظهور برساند.(2) از سوی دیگر حاکمیت مراقب بود حملات و انتقادات حزب پان ایرانیست از مخالفان سیاسی حکومت با سر و صدای بیشتری در نشریات، روزنامه ها و رسانه های گروهی داخل و احیاناً خارج از کشور منعکس شود. پزشکپور و صحنه گردانان اصلی حزب پان ایرانیست برای باورپذیرتر کردن هر چه بیشتر وفاداری شان به شخص شاه و حاکمیت او، از هیچ تلاشی فروگذار نمی کردند.(3) چنانکه وقتی شاه در فروردین ماه 1344 در کاخ مرمر هدف گلوله قرار گرفت، پان ایرانیست ها اعلام کردند که «دشمنان ملت [؟] ایران همگی در یک صف متشکل شده اند، اعم از کمونیست ها و امپریالیسم انگلیس و عمال امپریالیسم سیاه و سایر عناصر مخرب ملی نما و برای نابودی ملت ایران فعالیت می کنند».(4)

حملات این حزب به گروه های ملی گرا و اعضای جبهه ملی حتی شدیدتر از حمله به

حزب توده و کمونیست ها بود که به نظر می رسید در عرصه سیاسی و اجتماعی کشور موقعیتشان آسیب پذیرتر شده بود. محسن پزشکپور در بیست و چهارم مرداد 1344 در یک

ص:77


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
3- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
4- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

نشست حزبی گفت:

ما از روزی که تشخیص دادیم 6 ماده پیشنهادی ششم بهمن یک گام برای سربلندی ملت ایران است و با اجرای آن دست فئودال ها و غارتگران دیگر تا اندازه ای از حقوق ملت ایران کوتاه خواهد گردید و این کار یکی از هدف های ما نیز بود، موافقت مشروط خود را اعلام نمودیم و به آن رأی مثبت دادیم. با این کار دشمنان ملت ایران حملات خودشان را به ما شروع کردند. آنها راه ملت ایران را انتخاب نکردند چون منافع خودشان و عمالشان در خطر بود. این روبه صفتان از ترس به گوشه ای فرار کرده و جز دشنام دادن و افترا زدن کاری دیگر صورت نمی دهند. همان طور که قبلاً نیز به دوستان گفتم در آینده نزدیک تمام آنها را مفتضح خواهم کرد.(1)

محمدرضا عاملی تهرانی نفر دوم حزب پان ایرانیست هم در بیست و پنجم مهر 1344 در جمع گروهی از اعضای برجسته حزب یادآور شد:

عده ای تصور می کنند که حزب پان ایرانیست فقط برای مبارزه با حزب منحله توده و

بنا به دستور عوامل مختلفی به وجود آمده است. ما با سایر احزاب که با حکومتی روی کار می آیند و با سقوط آن از بین می روند فرق بسیار داریم. ما از ناسیونالیسم الهام گرفته ایم و با تمام بیگانگان و عوامل وابسته به آن چه در داخل و چه در خارج کشور مبارزه خواهیم نمود.(2)

بی اعتباری حزب به حدّی بود که در همان زمان هم برخی افراد و گروه های اجتماعی و قومی که حزب پان ایرانیست علی الظاهر از حقوق و خواست های آنان دفاع کرده و سیاست های گروه های مخالف و نیز کشورهای خارجی در قبال آنها را مورد انتقاد قرار می داد، به شدت نسبت به صداقت و استقلال رأی رهبر این حزب تردید پیدا کرده بودند. از جمله کردها «محسن پزشکپور را مأمور ساواک» می دانستند و «نسبت به این قبیل سخنرانی ها [در حمایت از حقوق کردهای عراقی] با تردید» می نگریستند و معتقد بودند «این برنامه ها با نقشة ساواک انجام می شود تا کسانی را که نسبت به مسئله کردیت

ص:78


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

علاقه دارند، بشناسند».(1)

پزشکپور در چهاردهم بهمن ماه 1344 در یک جلسه حزبی مخالفان رفراندوم ششم بهمن ماه 1341 را خائن دانسته و تصریح کرد:

ما علیرغم سکوت احزاب و دسته های سیاسی هر کس و هر شخصی در هر مقامی که باشد و برای این ملت و مملکت کار کند را می ستاییم و با آن موافقیم و چنانکه مشاهده نمودید در رفراندوم ششم بهمن

شرکت نمودیم و به آن رأی مثبت دادیم چون ایمان و عقیده داشتیم این اقدامات به نفع ملت ایران و نسل آینده این کشور است، ولی آنان با عدم شرکت خود خیانت بزرگی را به ملت ایران نمودند.(2)

شواهدی وجود دارد که نشان می دهد دستگاه رهبری این حزب و به ویژه محسن پزشکپور در آن مقطع ارتباطاتی با محافل سیاسی و احیاناً اطلاعاتی آمریکا در تهران داشت. چنانکه ساواک در هفدهم فروردین ماه 1345 در گزارشی یادآور شده بود به دستور محسن پزشکپور «سه نامه که از طرف دوستان آمریکایی آمده بود توسط مهندس آفتاب روشاد [مرتضی آفتاب روشاد عضو حزب پان ایرانیست] ترجمه شد». ساواک که نسبت به محتوای این نامه ها مشکوک و علاقه مند شده بود از مأموران خود می خواست تا معلوم کنند محتوای نامه ها چه بوده است.(3)

نظام شاهنشاهی پهلوی

ناسیونالیسم، ایران پرستی و ایده های ایران بزرگ حزب پان ایرانیست همواره با تمجید و وفاداری به نظام شاهنشاهی ایران عجین شده بود و در واقع ناسیونالیسم مورد ادعای آنان با محوریت نظام شاهنشاهی معنا و مفهوم پیدا می کرد.

به ویژه پزشکپور در بسیاری از سخنرانی ها و اظهارات خود گریزی به «خدمات اعلیحضرت فقید رضاشاه کبیر» می زد و از نقش او در توسعه کشور سخن به میان می آورد و اظهار تأسف می کرد که «بعد از شاه فقید [رضاخان] دولت های خارجی ما را در شرایطی

ص:79


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
3- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

نگه داشته اند که همیشه مجبور شویم دست گدایی به طرف آنها دراز» کنیم.(1) پزشکپور در هجدهم آبان 1344 هم مدعی شد: «رضاشاه تنها فردی بود که پس از نادرشاه روی کار آمد و درست فکر کرد. چون او از خون این ملت بود و از ناسیونالیسم ایران الهام گرفته

بود و می دانست که این کشور به چه چیز احتیاج دارد».(2)

پزشکپور از تاریخ ایران و «شاهنشاهی» ایران نیز تفسیر خاصی ارائه می کرد:

نهضت ما برای ادامه و برقراری شاهنشاهی ایران فعالیت می نماید! البته بین سلطنت و شاهنشاهی فرق وجود دارد. مثلاً سلطنت شاه سلطان حسین صفوی و یا سلطان های آل بویه را از دوره شاهنشاهی ایران نمی دانیم، ولی سلطنت نادرشاه قسمتی از شاهنشاهی ایران بوده، همچنانکه سلطنت پادشاهان هخامنشی، ساسانیان، اشکانیان، صفویه و سلطنت رضاشاه کبیر را جلوه ای از شاهنشاهی ایران و ناسیونالیسم ایران می دانیم، زیرا آنها قسمتی از نظام 2500 ساله شاهنشاهی ایران بوده اند.(3)

ایدئولوژی پان ایرانیستی حزب و رهبران آن نیز، با توجه به شرایط روز، دچار تحول شد و کم کم از پان ایرانیسم به ناسیونالیسم گرایید. اداره کل سوم ساواک، در آبان 1344 به این مهم اشاره کرده است:

عقاید افراد عضو حزب پان ایرانیست مبتنی بر اندیشه های میهن پرستانه افراطی است به حدی که خواهان وحدت کلیه سرزمین ایران که در دو قرن اخیر بر اثر ماجراهای سیاسی و نظامی دستخوش تجزیه گشته اند می باشد و به همین دلیل نام پان ایرانیسم را بر خود نهاده اند. اما این حزب در تبلیغات و تعلیمات خود (اشاره به جمله فوق) از شرح و توضیح پان ایرانیسم به تدریج کاسته و بیشتر به توضیح مبانی فکری پان ایرانیسم که مبتنی بر همان ناسیونالیسم می باشد پرداخته

است و پان ایرانیست ها به طور کلی معتقدند به اینکه گرچه پان ایرانیسم هیچ گاه از ناسیونالیسم جدا نبوده ولی ضرورت زمان و دیپلماسی مملکت ایجاب می نماید که در شرایط کنونی فقط ناسیونالیسم اجتماعی ضرورت دارد نه

ص:80


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
3- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

ناسیونالیسم تاریخی (که حزب پان ایرانیسم را شامل می شود).(1)

محسن پزشکپور طی سخنرانی های متعدد خود در نشست های حزبی، نظام شاهنشاهی را تنها راز بقای حاکمیت ملی ایرانیان در طول تاریخ گذشته کشور دانسته و مدعی بود:

تاریخ گذشته ایران شاهد پیروزی و برتری ملت ایران در تمام ادوار تاریخ بوده است و این پیروزی ها و موفقیت ها فقط در سایه نظام شامخ شاهنشاهی ایران به وجود آمده است. ما نمی توانیم دوره های فترت را که بعضی اوقات در طول تاریخ درخشان روی داده جزئی از نظام شاهنشاهی بنامیم. مثلاً ما نمی توانیم سلطنت دیلمیان و یا قاجاریه را جزئی از شاهنشاهی بدانیم ولی سلطنت کوتاه سامانیان را می توان گوشه ای از این نظام دانست زیرا آنان با خودشان فرهنگ و شکوه ایرانی را همراه داشتند و شاهنشاهی ایران جلوه گاه کاملی از تمدن

و فلسفه و فرهنگ ایران بود و نظام شاهنشاهی ایران در طول زندگی بشری در پیشگاه فرهنگ انسانی مسئولیت هایی بزرگ به عهده داشت. نظام شاهنشاهی ایران تنها شکل حکومت و نام آن نیست. شاهنشاهی ایران زمین مانند حکومت های مطلق سلطنتی که در اردن و یا عراق سابق و کشور هلند و امثال آنان است نیست. شاهنشاهی ایران نظام اجتماعی و تاریخی ملت ایران است که در قالب شاهنشاهی ملت ایران تجلی نموده، ملت ایران میراث تمدن و فرهنگ عظیمی از گذشته است که در ایران بزرگ و آباد زیست می نمود و تا زمانی که کسی بر نقش تاریخی که این ملت کهن به عهده داشته واقف نگردد نمی تواند راه پیروزی ملت ایران را دریابد. شاهنشاهی ایران جلوه گاه همه آن رشته های عمیق نژادی و فرهنگی است که در طول تاریخ به عهده داشته و دارد. تا ملت ایران درنیابد که راه پیروزی او کدام است مجریان این راه بزرگ را نمی تواند انتخاب نماید و چگونه ممکن است کسانی که هنوز راه تاریخی ملت ایران را نمی شناسند بتوانند آن راه را اجراء نمایند؟ این پرچم آبی آسمانی که جلوه ای از شاهنشاهی ایران است ناگهان به وجود

نیامده، این پرچم سمبل مبارزات پرافتخار یک ملت است که در راه بزرگی و عظمت دنیایی گام برداشته و برمی دارد و بدین مناسبت نظام شاهنشاهی ایران بایستی در ایران بزرگ برقرار شود زیرا تمام شاخه های نژادی ا یران زمین مسئولین اجرای این طرح انسانی و نژادی بوده و هستند و ما

ص:81


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

برای برقراری یک نظام شاهنشاهی تا سرحد پیروزی راه خود را ادامه خواهیم داد.(1)

پیاده نظام سیاست های شاه

رهبری حزب پان ایرانیست نیک دریافته بود که تبعیت بدون چون و چرا از سیاست ها و نقطه نظرات شاه تنها راه تضمین تداوم فعالیت آنان در عرصه سیاسی کشور خواهد بود.

محسن پزشکپور فرصت طلبانه ادعا می کرد که مخالفان داخلی و خارجی رژیم پهلوی «دشمنان ملت ایران» هستند که «ترقیات ایران در زمینه امور اجتماعی و اعتقادی» که ناشی از اجرای اصول انقلاب سفید شاه است، آنان را به شدت عصبانی و نگران کرده و «وظیفه دستگاه های مسئول» می دانست تا «مردم را در جریان گذارده و حقایق را به ملت ایران بگویند تا همه در راه پیروزی و بهروزی کشور گام بردارند».(2)

از آنجا که علمای دین و روحانیون از سرسخت ترین مخالفان اصلاحات آمریکایی انقلاب سفید بودند، گاه در جلسات حزب پان ایرانیست مطرح می شد: «دشمنان ما از مقام روحانیت سوء استفاده می کنند ولی با اجرای اصول انقلاب شش گانه شاهنشاه آریامهر کاری از پیش نخواهند برد».(3) محسن پزشکپور بعدها تا آنجا پیش رفت که در جریان

میتینگ حزب پان ایرانیست تقریباً به صراحت علما و اسلامگرایان مخالف اصلاحات انقلاب سفید شاه را که آیت الله امام خمینی(ره) در رأس همه آنان جای داشتند، مورد حمله قرار داده و «در مقابل صحن [حضرت معصومه (س)] اظهار داشت کسانی بودند که با اصلاحات [انقلاب سفید] ایران مخالفت می کردند و از بین رفتند و اکنون نیز کسانی هستند که مخالفت می نمایند».(4)

همزمان با اعلام سیاست به اصطلاح مستقل ملی از سوی شاه که به نوعی ناظر به شکل گیری دوره جدیدی در روابط او با دو بلوک شرق و غرب بود و همان گونه که آمریکاییان هم علاقه مند بودند، می خواست وانمود سازد روابط سلطه پذیرانه او با غرب

ص:82


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
3- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
4- حضرت آیت الله العظمی حاج سیدمحمدرضا گلپایگانی به روایت اسناد ساواک، ج 2، ص 247.

عاری از واقعیت است، بار دیگر حزب پان ایرانیست پیشگام حمایت از این سیاست به اصطلاح مستقل ملی شاه شد و در راستای دفاع از این سیاست شاه، تبلیغات پر سر و صدایی به راه انداخت. رهبران حزب در سخنرانی ها، میتینگ ها و نشست های حزبی با تمجید از شاه به تجزیه و تحلیل ابعاد گوناگون این سیاست جدید پرداختند. از جمله محسن پزشکپور در کنفرانس های «مطبوعاتی و سیاسی» مکرراً به تشریح و تفسیر «اصول سیاست [مستقل] ملی» شاه پرداخت و باز هم حزب فرصت یافت در قالب و چارچوب همین سیاست شاه به تبیین و تجزیه و تحلیل ناسیونالیسم و پان ایرانیسم مورد عنایت خود همت گمارد.(1) دستگاه رهبری حزب پان ایرانیست در دلایل موافقت و پیروی خود از سیاست مستقل ملی شاه و معنی و مفهوم آن، چنین اظهار عقیده کرد:

شاید حکومت ها در گذشته اجبار داشتند که ایران همیشه به غرب تمایل داشته باشد و یک تز غربی حکومت می کرد لیکن حالا به رهبری شاهنشاه آریامهر تز ایران چنین است که باید سیاست مستقل و ملی را در این مملکت اجرا کرد و سیاست ملی در این

برهه یعنی اینکه از هر کس ارزان تر و بهتر داد باید خرید. ... هنوز گروهی از مجلات و روزنامه ها از اینکه به رهبری شاهنشاه آریامهر با کشورهای بلوک شرق معاملاتی بشود ناراحت هستند و گاهی مطالبی درج می کنند. اینها همان گروهی هستند که همیشه طرفدار بردگی ایران بوده اند. سیاست مستقل ملی یعنی داد و ستد با همه و هر کس به نفع ملت ایران گام بردارد باید با او معامله کرد. خط مشی خاک و خون نیز دفاع از این تز می باشد.(2)

اعراب، انگلیس، اکراد

پان ایرانیست ها حتی از همان دهه 1320 هیچ گاه نسبت به کشورهای عربی و بالاخص همسایگان ایران در غرب و جنوب کشور نظر مساعد و خوشایندی نداشتند. این موضوع ریشه در تفکرات ایران پرستی و پان ایرانیستی نژادی و سرزمینی آنان داشت. اما با گسترش اختلافات میان ایران و بعضی از کشورهای عربی و بالاخص با ظهور جمال عبدالناصر در

ص:83


1- حضرت آیت الله العظمی حاج سیدمحمدرضا گلپایگانی به روایت اسناد ساواک، ج 2، ص 247.
2- حضرت آیت الله العظمی حاج سیدمحمدرضا گلپایگانی به روایت اسناد ساواک، ج 2، ص 247.

مصر و کودتای عبدالکریم قاسم در عراق، پان ایرانیست ها با حرارت و جدیت بیشتری به مقابله با اعراب برخاستند و نوشته ها، سخنرانی ها و موضع گیری های آنان بیش از پیش لحن و مضمونی ضدعربی پیدا کرد. این روند در آغازین سال های دهه 1340 که ارتباط رژیم پهلوی با جمال عبدالناصر قطع شد و با حکومت عراق به تیر گی کم سابقه ای گرایید و مدعیات پان عربیستی ناصر در خلیج فارس و کشورهای عربی سر و صدایی برپا کرد، بیش از پیش تشدید شد. به ویژه آنکه رژیم پهلوی هم با گسترش روابط خود با آمریکا و غرب

و مهمتر از آن اسرائیل به وضوح نشان داده بود نمی تواند (و باید گفت نمی خواهد) نسبت به کشورهای مسلمان عرب که بعضاً در صف مقدم نبرد با اسرائیل هم بودند، سیاست همدلانه ای در پیش بگیرد. بنابراین از منظر کشورهای عرب مسلمان به رغم همراهی و همدلی مردم ایران با اعراب در نبردشان با اسرائیل، ایران کشوری خائن محسوب می شد.

در نتیجه، جنگ تبلیغاتی شدیدی به رهبری عبدالناصر علیه ایران به راه افتاد. در این شرایط فرصتی به دست پزشکپور و دار و دستة پان ایرانیستش افتاد تا خودی بنمایانند؛ و هم با توجه به انگیزه های به اصطلاح ناسیونالیستی خود به مقابله با تبلیغات ناصریستی بپردازند، و هم از این راه به شاه خدمت، و مفید بودن خود را به او ثابت کنند. اعزام چند نفر به اروپا و برگزاری مصاحبه های مطبوعاتی و کنفرانس بر ضد عبدالناصر و ارسال نامه به دبیرکل سازمان ملل در اعتراض به تبلیغات ناصر در همین راستا بود. با همة احوال این فعالیت، خیلی هم بی مزد و منت نبود:

اخیراً هوشنگ کریم دیزانی عضو سابق حزب پان ایرانیست که مدت چهار ماه است از آلمان به تهران آمده و گویا در آن جا در رشته کشاورزی مشغول تحصیل بوده ولی تحصیلات خود را ناتمام گذارده است به دکتر فضل الله صدر مراجعه و اظهار داشته که چون شما در سازمان امنیت دارای دوستانی هستید اگر ممکن است مرا در آن جا استخدام کنید. ولی دکتر صدر در جواب گفته است شما به درد آن جا نمی خورید چون رشته شما کشاورزی است و بهتر است با مالکان زمین ها تماس بگیرید و شغل آبرومندی برای خود پیدا کنید.

ضمناً هوشنگ کریم دیزانی در مورد علت استعفای خود از حزب به محمد جهانگیری و

حسین خانمحمدی اظهار داشته که رهبران حزب شما را به پول فروخته اند و مبالغ هنگفتی دریافت می دارند و اگر بخواهند من باز هم با حزب همکاری کنم باید سهمی هم به ما

ص:84

بدهند.(1)

باز هم گزارشی از ساواک را مرور می کنیم که در دهم مرداد 1345 به ارتباط نزدیک رهبران حزب پان ایرانیست با آن سازمان و تأمین منابع مالی آنان اشاره صریحی دارد:

هوشنگ کریم دیزانی عضو سابق حزب پان ایرانیست ضمن صحبت خصوصی اظهار نمود افراد حزب پان ایرانیست همگی آلت دست رهبران حزب مذکور قرار گرفته اند و کورکورانه و بدون چون و چرا اوامر آنان را اجرا می نمایند و رهبران حزب نیز همگی مأمور سازمان امنیت هستند و از آن دستگاه حقوق می گیرند. به طور مثال دکتر فضل الله صدر در مسافرتی که سال گذشته به اروپا نمود مبلغ پنجاه هزار تومان خرج کرد. او این پول را از کجا آورده بود؟

نامبرده گفت او از سازمان امنیت حقوق می گیرد که در قبال آن در اروپا نطق هایی به نفع دولت ایران ایراد بنماید و بی آنکه در بیمارستان کار کند حقوق دریافت می نماید چون سفارش او از طرف بعضی از مقامات شده است.

یادشده سپس گفت تنها کسی که در حزب پان ایرانیست پاک و مورد احترام می باشد دکتر محمدرضا عاملی تهرانی است.(2)

پان ایرانیست ها از اوایل سال 1343 انتقاداتی را نیز متوجه دولت انگلستان کردند که به زعم آنان از سیاست های ضدایرانی کشورهای عربی در خلیج فارس حمایت می کرد. در این باره پزشکپور و برخی دیگر از کارگردانان حزب سخنرانی هایی ایراد کرده و کنفرانس هایی برپا ساختند. پزشکپور از توطئه های مشترک انگلیسی ها، کمونیست ها و «ناصریست ها» بر ضد منافع ایران سخن به میان آورده و ضمن محکوم ساختن این رویه انگلیسی ها، دولت هویدا را مورد شماتت قرار می داد که در قبال این اقدامات ضدایرانی آن کشور و هم پیمانان عربش در خلیج فارس سکوت کرده است. او همچنین دولت انگلستان را متهم می کرد قصد دارد با «ایجاد یک فدراسیون از شیخ نشین های خلیج فارس که دشمن جدید و قوی و تازه ای برای ایران خواهد شد» عملاً در تقابل با منافع ایران گام

ص85


1- حضرت آیت الله العظمی حاج سیدمحمدرضا گلپایگانی به روایت اسناد ساواک، ج 2، ص 247.
2- حضرت آیت الله العظمی حاج سیدمحمدرضا گلپایگانی به روایت اسناد ساواک، ج 2، ص 247.

برمی دارد.(1) پان ایرانیست ها همچنین به ملاحظات انگلستان در امور بحرین معترض بودند که به طرق گوناگون می کوشد زمینه های تجزیه آن منطقه را از ایران فراهم کند.

از دیگر موضوعات مورد علاقه پان ایرانیست ها حمایت از حقوق کردهای عراقی در برابر رژیم بغداد بود. پان ایرانیست ها در راستای همان ایده ناسیونالیسم نژادی و سرزمینی، خود را مدافع اکراد عراق می دانستند. در آن برهه رژیم پهلوی به دلیل اختلافات سیاسی دامنه دارش با حکومت مرکزی عراق نفوذ مداخله جویانه ای در کردستان عراق و در میان کردهای آن کشور می کرد. در این میان به ویژه موساد برای ناامن ساختن کردستان عراق و تجهیز و شوراندن کردهای آن کشور بر ضد حکومت مرکزی عراق همکاری بسیار نزدیک و گاه بسیار تعیین کننده ای با ساواک داشت. رژیم پهلوی مایل بود که حزب پان ایرانیست در جایگاه بازوی تبلیغاتی و سیاسی حکومت و در پوشش دفاع از حقوق و خاستگاه تاریخی و نژادی کردهای عراقی، از یک سو ارتباط آنان با مقامات سیاسی و

اطلاعاتی ایران را تسهیل کند و از سوی دیگر موضوع مقابله کردها با رژیم بغداد و کمک های ایران به کردها را توجیه پذیرتر نماید.

ساواک ترتیبی داده بود تا شعب و تشکیلات حزب پان ایرانیست با نظارت مأموران آن سازمان در مناطق غربی کشور و از جمله کردستان ایران که هم جوار کردستان عراق بود، تشکیل و تقویت شود و در همان حال نشریات این حزب درباره حقوق و مصالح کردهای عراقی مطالب و مقالات سفارشی چاپ و منتشر کنند. میان رهبری حزب پان ایرانیست با ملامصطفی بارزانی رهبر حزب کردستان عراق هم که خود روابط بسیار نزدیکی با ساواک داشت، مراودات سیاسی و تبلیغاتی هر از گاهی وجود داشت.

جالب تر آن بود که افرادی از اکراد ایرانی و نیز عراقی که پیگیر حقوق کردهای عراق در مقابل دولت عراق بودند نسبت به صداقت محسن پزشکپور و رهبری حزب پان ایرانیست در دفاع از حقوق اکراد عراق به شدت سوء ظن داشتند و در مجالس و محافل خود آنها را مأموران ساواک عنوان می دادند و تظاهرات و برنامه های حزبی و تبلیغاتی آنها در دفاع از حقوق کردهای عراقی را در راستای مقاصد سیاسی ساواک و

ص:86


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

حکومت پهلوی در آن نواحی ارزیابی می کردند.(1)

ساواک تسهیلاتی فراهم آورده بود تا موضع گیری ها، سخنرانی ها و کنفرانس های رهبران حزب پان ایرانیست در دفاع از حقوق اکراد عراقی که می توانست از تمایلات تجزیه طلبانه برخی افراد و گروه های کردستان ایران هم بکاهد، از رادیو کردی ایران پخش شود. برخی گردانندگان رادیو کردی در تهران میان رهبران حزب پان ایرانیست با رهبران کردستان عراق نقش واسطه را ایفا می کردند. پان ایرانیست ها مدعی بودند، کردهای عراقی که به زعم آنان آریایی نژاد و در واقع ایرانی بودند، پس از گسستن یوغ سلطه حکومت مرکزی به خاک اصلی خود یعنی ایران ملحق خواهند شد. محسن پزشکپور در ششم اردیبهشت ماه 1345 مدعی شد، ملامصطفی بارزانی اظهار داشته است «آرزوی او و یارانش پیوستن به ایران و تشکیل ایرانی بزرگ در نظام شاهنشاهی می باشد. [ضمناً] از طرف حزب پان ایرانیست قرار است نمایندگانی به ملاقات ملامصطفی بارزانی

بروند تا ضمن این ملاقات برای مردم ایران روشن شود که بارزانی علاقه مند است با چند استان اشغالی خود به ایران بپیوندد».(2) این اظهارات و مدعیات پزشکپور که علی الظاهر با سیاست های وقت حکومت، همخوانی چندانی نداشت، با تذکر ساواک روبه رو شد که به او یادآور می شدند در این باره تعادل پیشه کند. نمایندگان حزب پان ایرانیست که در اواسط تیر 1345 در کردستان عراق با ملامصطفی بارزانی ملاقات کردند، به او پیشنهاد داده بودند میان دو حزب پان ایرانیست و دموکرات کردستان عراق همکاری نزدیکی برقرار شود که او ضمن موافقت با این پیشنهاد، عملی شدن آن را منوط به اخذ «اجازه از شاهنشاه آریامهر» کرده بود.(3)

در اواخر سال 1345 چنین به نظر می رسید که با توجه به کاهش موقت بحران سیاسی میان حکومت های تهران و بغداد، رژیم پهلوی راغب بود حزب پان ایرانیست فعالیت های ضدعراقی خود را تعدیل کرده و در حمایت از حقوق کردهای عراقی اندکی محتاطانه رفتار کند. با این حال کماکان این اعتقاد در ساواک وجود داشت که تداوم حضور حزب

ص:87


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست). چپ در ایران به روایت اسناد ساواک، ج 1، ص 335.
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
3- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

پان ایرانیست در کردستان ایران و نقشی که می تواند در تحکیم موقعیت رژیم پهلوی در آن مناطق ایفا کرده و در مقاطع مختلف به مثابه حربه ای تبلیغاتی در مقابله حساب شده با حکومت عراق در کردستان آن کشور عمل کند، ضروری است. اما هشدار می داد: «نحوه کار حزب مذکور در این منطقه بسیار ظریف و حساس بوده، و با اینکه ایجاد و ایدئولوژی حزب پان ایرانیست در مقابل ایدئولوژی کُردیت ضرورت کامل دارد، معهذا رُل گردانندگان حزب پان ایرانیست بایستی تحت یک برنامه صحیح و دقیق انجام گیرد. در غیر این صورت نتیجه معکوس حاصل خواهد شد».(1)

دامنه ناسیونالیسم؛ جایگاه مذهب تشیع

در دهه 1340 پان ایرانیست ها دیگر چندان بر شعار «تمام فلات ایران زیر یک پرچم» پافشاری نمی کردند، با این حال علاقه مند بودند آن ایده با ارتباط فکری، سیاسی و

استراتژیک کشورهای به زعم آنان آریایی نژاد منطقه و به طور مشخص ایران، افغانستان، هند و پاکستان،تقویت و دنبال شود. پان ایرانیست ها هند و پاکستان را مورد سرزنش قرار می دادند که با تداوم درگیری و مخاصمه و عقد پیمان با کشورهای دیگر برای مقابله با یکدیگر در واقع در راستای تضعیف نژاد آریایی گام برمی دارند.(2)

پان ایرانیسم و ناسیونالیسم مدعایی پان ایرانیست ها در آن برهه بسیار مبهم و کلی ارائه می شد و نه در آن برهه و نه در هیچ زمان دیگری توضیح ندادند که اساساً نظام آرمانی سیاسی آنان چه ویژگی هایی باید داشته باشد. تا جایی که اسناد موجود نشان می دهد، اینان هیچ گاه برای حقوق و منافع و خواست های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جامعه ایران (حتی همان آریایی نژادان مورد عنایت خود آنان) در چارچوب یک نظام مردم سالار و حتی مشروطه اهمیتی قائل نبودند و همچنانکه رفتارها و منش رهبری این حزب کوچک گواه آن بود، ناسیونالیسم و پان ایرانیسم مورد نظر آنها عمدتاً می توانست در چارچوب نظام های فاشیستی و اقتدارگرا معنی و مفهوم پیدا کند. محمدرضا عاملی تهرانی

ص:88


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست). چپ در ایران به روایت اسناد ساواک، ج 1، ص 401-399.
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

قائم مقام اول حزب پان ایرانیست گفته بود: «از نظر ما حکومت مشروطه خوب است ولی مهم آن است که آرمان های ملت عملی شود و به همین جهت شکل حکومت زیاد مطرح نیست. ملت ها خواستار سعادت و ترقی هستند که باید این کار به دست هیأت حاکمه صورت گیرد.»(1)

هر چند پان ایرانیست ها هیچ گاه آشکارا نشان ندادند، که با دین اسلام مخالف هستند، با این حال علاقه مند بودند این دین و البته سایر ادیان و فرق دینی موجود در ایران را در راستای همان ایده های ناسیونالیستی، ایران گرایی و پان ایرانیستی خود تبیین و تفسیر کنند. از منظر آنان ادیان و مذاهبی بیشتر قابل احترام بودند که با وحدت ملی و نژادی و نیز سرزمینی ایران انطباق گسترده تری داشته باشند. آنان صراحتاً اظهار می داشتند، اسلام و عرب را دو موضوع جداگانه برمی شمارند و ضمن اینکه فلسفة دین اسلام را می پذیرفتند، با این حال بلافاصله با ذوق و شوق اضافه می کردند، برخلاف برخی دیگر از کشورهای

اسلامی، هیچ گاه قوم عرب، که از منظر آنان نژادی بیگانه و در واقع دشمن آریانژادان به شمار می رفت، نتوانست فرهنگ، مدنیت، نژاد و استقلال سیاسی و سرزمینی ایرانیان و به اصطلاح قوم آریایی را در خود مستحیل سازد. پان ایرانیست ها البته با صراحت بیشتری مذهب تشیع را مظهر ناسیونالیسم ایرانی قلمداد می کردند که نقش تاریخی قابل توجهی در وحدت ملی و سرزمینی ملت ایران بر عهده داشته است. پان ایرانیست ها نسبت به دین زرتشت و زرتشتیان ایران و دیگر کشورهای جهان هم که به زعم آنان از آریایی نژادان بودند، با نظر مساعدتری می نگریستند، چنانکه محسن پزشکپور یک بار در هفدهم تیر 1344 ضمن اشاره به اینکه ایرانیان «از قدیم خداپرست» بوده اند - مقصود او دین زرتشتی بود - درباره نقش و جایگاه دین اسلام و مذهب تشیع در جامعه ایرانی چنین اظهار عقیده کرد:

مذهب شیعه یکی از مظاهر ناسیونالیستی ملت ایران می باشد و این ایرانیان بوده اند که فرهنگ اسلامی را به وجود آورده و بزرگترین فقها و نویسندگان اسلامی همگی ایرانی بوده اند. ما دین اسلام را قبول نمودیم ولی عرب نشدیم لکن بودند کشورهایی که پس از

ص:89


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

تسلط اعراب بر آنها ملیت خود را برای همیشه از دست دادند در حالی که ما با پذیرفتن دین اسلام هرگز به صورت یک کشور عربی درنیامدیم.(1)

پان ایرانیست ها پنهان نمی کردند که می توان با تأسی و حمایت از مذهب تشیع، وحدت ملی ایرانیان را در برابر اعراب و کشورهای عربی تقویت کرد و به عبارت دیگر مذهب تشیع را در خدمت منافع ملی و ناسیونالیستی ایران قرار داد. چنانکه محسن پزشکپور در

چهارم آذر 1344 با اشاره به ارسال ضریح جدید بارگاه حضرت ابوالفضل علیه السلام از ایران به عراق و استقبال پرشور شیعیان آن کشور از آن، تصریح نمود: «استقبالی که از ضریح حضرت ابوالفضل(ع) در عراق از طرف شیعیان به عمل آمد، شکست بزرگی برای عارف [رئیس جمهور نظامی عراق] و طرفداران او بود. ملت ایران با این کار بار دیگر پیوند خود را با مذهب شیعه که یکی از جلوه گاه های بزرگ ناسیونالیسم ایران است، ثابت نمود.»(2)

در این میان، پان ایرانیست ها ظاهراً بهائیت را قبول نداشتند؛ البته نه به دلیل اینکه آن دین، قلابی و برخلاف تعالیم اسلام بود. تهرانی در چهاردهم آذر 1344 در دفتر مرکزی این حزب در تهران در این باره به مخاطبانش یادآور شد:

از نظر ما نبایستی دین باعث طبقه بندی یک ملت باشد و اقلیت های مذهبی را نباید به صورت افراد جداگانه یک کشور در نظر گرفت بلکه از نظر ملیت و نژاد و تاریخ و سنن مشترک ملیت ها را تقسیم بندی می کنند. زرتشتی ها ایرانیانی هستند که دین اسلام را قبول نکردند ولی با قبول نکردن یک مذهب که ملیت آنها از بین نمی رود. بهائی ها هم چون خواستار حکومت جهان وطنی هستند و تاریخ و ملیت را فراموش کرده اند از دشمنان اندیشه پان ایرانیسم می باشند.(3)

همچنین پان ایرانیست ها نسبت به دین یهود و یهودیانی که در ایران زندگی می کردند نیز نظر مساعدی نداشتند. این موضوع البته ارتباطی به نوع موضع گیری آنان در قبال

دولت اسرائیل نداشت، بلکه نشأت گرفته از نوعی آنتی سامیتیزم، و بقایای اندیشه های

ص:90


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
3- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

هیتلری بود. پان ایرانیست ها در برخی سخنرانی های خود از نژاد غیرایرانی یهودیان ساکن در ایران سخن به میان می آوردند که باید خاک ایران را ترک کنند. آنها مثل همة یهودستیزان معتقد بودند که فلسطین اشغالی میهن یهودیان است. از جمله در چهاردهم آذر 1344 یکی از رهبران حزب پان ایرانیست گفته بود: «اقلیت یهود باید به میهن خودشان مراجعت نمایند، چون ایرانی نیستند».(1) این گفته، خواسته یا ناخواسته همان سیاستی را دنبال می کرد که صهیونیست ها در جهان دنبال می کنند، یعنی خروج یهودیان از سرزمین های دیگر به سوی به اصطلاح ارض موعود.

یک بار هم محسن پزشکپور در بیست و هشتم بهمن ماه 1344 با نکوهش کسانی که طی سالیان گذشته طرح تغییر خط فارسی را مورد توجه قرار داده بودند، سعید نفیسی را در رأس تمام علاقه مندان به تغییر خط فارسی جای داد که به عقیده او قبلاً دین «جهود» داشت و سپس «تغییر مذهب داده، مسلمان» شد. بدین ترتیب چنین به نظر می رسد که یهودیان در ردیف ایران نژادانی که به وحدت ملی ایران یاری رسانند، جای نمی گرفتند.(2)

روابط حزب پان ایرانیست و ساواک

بنابر شواهد موجود، حتی برخی از بلندپایه ترین رهبران و اعضای حزب پان ایرانیست به دلیل ارتباط نزدیکی که با ساواک داشتند، احتمالاً خود عهده دار تقدیم گزارش های جلسات، تصمیم سازی ها و موضع گیری های حزب به این سازمان می شدند. برای نمونه در سند زیر که تاریخ تنظیم آن بیست وهشتم آبان 1343 است، می توان مشاهده کرد که چگونه «رهبران حزب»، خود را در حدّ یک منبع ساواک تنزل داده اند؛ و پس از به اصطلاح «تخلیه» خلیل ملکی تمام اطلاعات کسب کرده را از سیر تا پیاز به ساواک داده اند.

هشدار ساواک در ذیل سند که «کوچکترین اقدام مستقیم باعث شناسایی منبع خواهد

شد» کفایت می کند که نتیجه بگیریم، گزارش دهندگان همان مخاطبان خلیل ملکی یا به

ص:91


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

عبارت بهتر، رهبران حزب بوده اند.

بعد از ظهر چهارشنبه 27/8/43 مجلس جشن ازدواج آقای دکتر هوشنگ طالع عضو حزب پان ایرانیست در باشگاه دانشگاه برگزار گردید. در این جشن آقای خلیل ملکی (شوهر خاله آقای طالع)، محسن پزشکپور، دکتر محمدرضا عاملی نیز حضور داشتند. ابتدا آقای محسن پزشکپور ضمن صحبت خصوصی از آقای خلیل ملکی سؤال کردند که روابط شما با جبهه ملی چگونه است؟ نامبرده پاسخ داد که ما به طور خیلی مخفی با آقای دکتر مصدق رابطه داریم و ایشان دستور داده اند که کمیته دوم جبهه ملی را منحل و مشغول تدارک و تشکیل جبهه ملی سومی هستند و رهبری آن نیز با من خواهد بود.

آقای پزشکپور سؤال کرد که به نظر شما جبهه ملی سوم کاری از پیش خواهد برد؟ خلیل ملکی گفت از نظر ما تشکیلات بی معنی است و توصیه و سفارش هایی که دکتر مصدق برای ما می کند این خاصیت را دارد که لکه هایی را که به ما چسبانده اند پاک کرده و وجهة خوبی در اجتماع پیدا نماییم تا بتوانیم مجدداً رهبری را به عهده بگیریم. در اینجا محسن پزشکپور

سؤال نمود شما به چه وسیله با آقای دکتر مصدق در تماس هستید؟ ناطق افزود من به طور خیلی مخفی با ایشان تماس دارم. سپس محسن پزشکپور درباره دو نشریه ای که در اروپا چاپ می شود و یکی از آنها به نام (سوسیالیسم مادی است) از خلیل ملکی سؤال کرد که این دو نشریه چگونه و زیر نظر چه کسی به چاپ می رسد؟ نامبرده گفت این دو نشریه تحت نظر من در اروپا چاپ می شود و به وسیله مسافرینی که از آلمان می آیند ته چمدانشان و یا زیر لباس ها می آورند و یا داخل مجله (به وسیله پست) ارسال می دارند و هر بار که چاپ شود پانصد شماره برای ما می فرستند. در اینجا ناطق در مورد سؤال یکی از حاضرین که دوستان شما چرا زندانی شده اند ملکی جواب داد آنها به دستور اینجانب خود را مسئول کمیته دانشگاه معرفی کردند تا مسئولین واقعی به دام نیفتند. پزشکپور سؤال نمود آیا شما در تمام جلسات کمیته ها شرکت می کنید؟ ملکی گفت من به عنوان مشاور و راهنمای این جلسات هستم ولی هیچ وقت شرکت نمی کنم.

رهبر عملیات: کوچکترین اقدام مستقیم

باعث شناسایی منبع خواهدگردید.(1)

ص:92


1- خلیل ملکی به روایت اسناد ساواک، صص 272-271.

فصل چهارم: تشکیلات و مدیریت، اعضا و عضوپذیری و نشریات حزبی

تشکیلات و مدیریت

تا واپسین روزهای دهه 1330 حزب پان ایرانیست نمودار سازمانی و ساختار تشکیلاتی منظم و قاعده مندی نداشت، و هر چند عملاً محسن پزشکپور نفر اول و همه کاره حزب محسوب می شد، اما در ظاهر حزب را «کمیته عالی رهبری» پنج و سپس هفت نفره ای هدایت می کرد و محسن پزشکپور هم دبیر مسئول بود. محمدرضا عاملی تهرانی، فضل الله صدر و اسماعیل فریور از دیگر اعضای شناخته شده تر کمیته عالی رهبری حزب بودند. در اوایل سال 1340 محسن پزشکپور به عنوان رهبر حزب پان ایرانیست و محمدرضا عاملی تهرانی هم قائم مقام او شناخته می شدند. در جریان برگزاری کنگره چهارم حزب با اصلاح اساسنامه حزب پان ایرانیست رهبری رسمی و بلامنازع محسن پزشکپور بر حزب تثبیت شد.(1)

اساسنامه و مرامنامه و کنگره های حزبی

برای حزب پان ایرانیست هیچ گاه مرامنامه ای تدوین نشد. فقط در خردادماه 1346

ص:93


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

محمدرضا عاملی تهرانی پس از آنکه دیگر احزاب را مورد شماتت قرار داد که دستگاه رهبری و اعضای جوراجور آنها متن بی سروته و غیرقابل باوری را با عنوان مرامنامه تهیه و تصویب کرده و هیچ گاه هم محتوای آن را مورد اعتنا قرار نمی دهند، حزب پان ایرانیست و فلسفه پیدایش آن را فراتر از آن ارزیابی کرد که نیاز به تنظیم و تدوین مرامنامه هایی از این دست داشته باشد. عاملی تهرانی مدعی بود، حزب پان ایرانیست نه یک حزب عادی بلکه رستاخیزی ملی است که بر بنیان ناسیونالیسم و رستاخیز شاهنشاهی شکل گرفته است.

غالب احزاب موجودیت خود را از تجمع عده ای از افراد شروع می کنند که در هنگام تجمع اولیه دارای سابقة هم فکری نیستند و از اصول اجتماعی و سیاسی معینی پیروی نمی کنند. این عده که از وحدت نظر و وحدت کلمه در میان آنها اثر و خبری نیست بنا به علل مختلف درصدد برمی آیند که حزبی تشکیل دهند و برای اینکه از الگوی معمولی تشکیل احزاب تبعیت کرده باشند در جلسات اول درصدد برمی آیند که مرامنامه و اساسنامه ای تدوین کنند. برای این کار معمولاً دو سه نفری را تعیین می کنند که مرامنامه و اساسنامه ای بنویسند. آن دو سه نفر هم چند مرامنامه احزاب داخلی و خارجی را جمع آوری می کنند و بنا به سلیقة خودشان موادی را در کنار هم قرار می دهند و به اصطلاح عقاید و حرف های خوب را ردیف می کنند و سپس مرامنامة تنظیم شده را به

مجمع مؤسس می آورند و در ضمن چند جلسة پرجنجال مواد آن را حک و اصلاح می کنند و جزئی هماهنگی هم را که قبلاً در تنظیم آن وجود داشت از بین می برند و بدین سان دفترچه ای حاوی مرام حزب به وجود می آید؛ پس از آن بر حسب موقعیت حزب وارد زد و بندهای سیاسی می شود و غالباً مفاد مرامنامه به دست فراموشی سپرده می شود. چنانکه اکثراً اعضای حزب از محتویات آن بی خبر هستند و اگر یک روز بر حسب اتفاق آن را بخوانند تعجب خواهندکرد که چگونه زمانی این همه مطالب ناجور را در کنار هم قرار داده اند. فرض در این گونه احزاب آن است که حزب نمایندة تجمع جمعی از افراد است و مرامنامه نیز فصل مشترک افکار و عقاید آنان است و در واقع این گونه احزاب فقط کانونی برای تأمین منافع بعضی از اشخاص و گروه های اجتماعی است و اتکا به محتویات مرامنامه نه لازم است و نه مورد نظر. در مورد حزب پان ایرانیست مسئله مرامنامه به نحو دیگری عنوان می شود زیرا حزب پان ایرانیست

ص:94

هسته مرکزی و متشکل یک نهضت اجتماعی و یا بهتر بگوییم یک رستاخیز ملی است... وجه مشترک پیروان این رستاخیز شناسایی اصول ناسیونالیسم

و ایمان بدان است و حزب از تشکل معتقدان به ناسیونالیسم ایران زمین تشکیل می گردد. بنابراین حزب پان ایرانیست از تجمع عده ای با سلیقه های گوناگون پدید نیامده است تا مرامنامه ای تدوین کنند که نماینده فصل مشترک عقاید آنان باشد، بلکه حزب پان ایرانیست جایگاه سازمان یافتن پیروان با ایمان ناسیونالیسم و رستاخیز شاهنشاهی ایران زمین می باشد. این گروه نیازی بدان ندارند تا با ترکیب قطعاتی از مرامنامة دیگران... خود را نمودار سازند بلکه اعتقاد و ایمان به ناسیونالیسم وجه اشتراک آنان است و دلیل هماهنگی و سازمان یافتن آنان.(1)

حزب پان ایرانیست تا بهمن ماه 1339 حتی اساسنامه دقیقی نداشت. نخستین و احتمالاً تنها اساسنامه این حزب که طی چند سال آتی ضمائمی هم پیدا کرد، در جریان دومین کنگره حزب و در دوازدهم بهمن ماه 1339 مورد تصویب و تأیید قرار گرفت.

اساسنامه اولیه حزب پان ایرانیست (مصوب بهمن ماه 1339) شامل چهار رکن و 23 بند بود که شرح وظایف و حوزه اختیارات ارکان آن را تبیین و توضیح می داد.(2)

طی کنگره های چهارم، پنجم و ششم حزب پان ایرانیست، ضمیمه هایی به اساسنامه افزوده شد که همه آنها در راستای تحکیم و تقویت محسن پزشکپور در جایگاه رهبری و هدایت بلامنازع و انحصاری حزب تنظیم می شد. بدین ترتیب طی کنگره چهارم که به

تدریج دوره نوینی در حیات حزب پان ایرانیست آغاز شده و حاکمیت آماده بود در راستای مقاصد خود برای حزب مذکور نقش جدیدی تعریف کند، همچنانکه مطلوب و خواسته محسن پزشکپور و احیاناً ساواک بود، کمیته عالی رهبری حزب (که از هفت عضو اصلی و عضو علی البدل متشکل می شد) حذف و از آن پس رهبری تمام و کمال آن به شخص پزشکپور واگذار شد. در این مصوبه جدید که مدعی شدند به تصویب و تأیید «اکثریت قاطع» شرکت کنندگان در کنگره رسیده بود، چنین آمده است:

نظر به مناسبت وضع سیاسی کشور، نظر به لزوم تجدید حیات سازمان های حزبی و کوشش

ص:95


1- روزنامه خاک و خون، ش 232، یکشنبه 14 خرداد 1346، صص 3-1.
2- علی اکبر رزم جو، پیشین، صص 86-81.

در یکپارچگی و فشردگی صفوف حزب، پیشنهاد می شود برای دورة آینده کلیة اختیارات کمیتة عالی رهبری و دبیر مسئول توأماً به سرورپندار [اسم مستعار حزبی محسن پزشکپور] به عنوان رهبری حزب تفویض شود. ضمناً قبول این پیشنهاد در حکم انحلال کمیتة عالی رهبری کنونی تلقی گردد و در این دوره کمیته عالی رهبری انتخاب نشود. اعضای کمیته عالی رهبری امضاکنندة این پیشنهاد بدین وسیله استعفای خود را از سمت عضویت کمیته عالی رهبری اعلام می دارند.

کنگره پنجم نیز بر لزوم تداوم رهبری انحصاری محسن پزشکپور بر حزب پان ایرانیست طی چهار سال آتی حزب که مقارن با برگزاری کنگره ششم می بود تأیید و تصریح ورزید. در این مصوبه جدید، کنگره پنجم نقش پزشکپور در گسترش فعالیت های حزب پرداخت و:

در دو سال و ده ماه گذشته با توجه به اصل رهبری و تمرکز قوه اجرایی

درخشان ترین، پرشکوه ترین و پرثمرترین کوشش های پان ایرانیستی به پهنة مبارزات سیاسی ایران کشانده شد و با قاطعیت و صراحت هرچه تمام تر اصول و مبانی پان ایرانیسم در دل شهرها و روستاهای ایران گسترش یافت.

این درسی آموزنده و تجربه ای گرانبها بود، از اینکه یکپارچگی صفوف به هم فشردة حزب و هماهنگی همه ارگان ها و سازمان های حزبی و کسب این همه افتخار در پهنة مبارزات سیاسی ممکن و میسر نمی شد مگر در پناه اصل رهبری که کنگره چهارم با تصویب آن نقطة عطفی در تاریخ مبارزات سیاسی ملت ایران به وجود آورد. از این رو ما سربازان جانباز و فنا در آرمان حزب به پیشگاه کنگره پنجم پیشنهاد می کنیم که همة اختیاراتی را [که] کنگرة چهارم با تصویب آن نقطة عطفی در تاریخ مبارزات سیاسی ملت ایران به وجود آورد به عنوان رهبر حزب به سرور محسن پزشکپور تفویض کرده، بار دیگر برای مدت چهار سال که ضمناً تاریخ کنگره ششم خواهد بود تصویب و تفویض گردد.

کنگره ششم حزب در دوم اردیبهشت ماه 1350 بار دیگر در تمجید و تحسین از نقش محسن پزشکپور در پیشبرد اهداف و آرمان های حزب پان ایرانیست حد نشناخت و رهبری

انحصاری او بر حزب تا برپایی کنگره هفتم را به شرح زیر مورد تأیید قرار داد:

از آنجا که کوشش های سرور محسن پزشکپور رهبر حزب پان ایرانیست در گسترش اندیشة

ص:96

خدایی پان ایرانیسم و مکتب ناسیونالیسم ایران زمین با توجه به امکانات موجود مقرون کامیابی بوده است، از آنجا که مبارزات روشنگر گروه پارلمانی پان ایرانیست که از هدایت های مستقیم رهبر حزب برخوردار بوده است، به عنوان شیوة راستین مبارزات آرمان خواهانة ملت ایران شناخته شده است، از آنجا که تفویض اختیارات کمیته های عالی رهبری و دبیر مسئول حزب و قاطعیت تصمیم های تاریخی آن در برخورد با حوادث خطیر شناخته شده است، ما امضاکنندگان مراتب زیرین را تأیید و تصویب می نماییم:

1- مراتب سپاس کنگره را به پاس کوشش ها و راهنمایی های بی دریغ و آرمان خواهانة سرور محسن پزشکپور برای شان پیشکش می داریم.

2- مقام رهبری حزب که حاوی اختیاراتی است که به موجب اساسنامة حزب به کمیته عالی رهبری و دبیرمسئول حزب اعطا شده است، مانند پیش به سرور محسن پزشکپور برای مدت چهار سال که ضمناً تاریخ تشکیل کنگره هفتم می باشد، تفویض می گردد.

و این آخرین ضمیمه ای بود که تا هنگام اعلام انحلال حزب پان ایرانیست در اسفند ماه 1353 (به دنبال تأسیس حزب رستاخیز) بر اساسنامه آن افزوده شد. بدین ترتیب همچنانکه از محتوای اساسنامه و ضمیمه های چندگانه آن برمی آید حداقل از اوایل دهه 1340 به بعد شخص محسن پزشکپور تنها مرجع تصمیم سازی های خرد و کلان حزب محسوب می شد و قرینه ای هم وجود ندارد که نشان دهد دیگرانی در حزب احیاناً در برابر خواست ها و تصمیمات او مخالفتی جدی ابراز کرده باشند.

مدیریت

از همان سال های نخست تشکیل حزب پان ایرانیست به بعد، همواره محمدرضا عاملی تهرانی به نوعی مغز متفکر حزب محسوب شده و در همان حال در جایگاه دومین فرد در رهبری و مدیریت حزب از او یاد شده است. از آغاز دهه 1340 مسلم بود که عاملی تهرانی قائم مقام اول حزب پان ایرانیست است و تا مدت ها بایگانی اسناد و مدارک حزب در منزل او نگهداری می شد. چندی بعد نام فضل الله صدر هم به عنوان قائم مقام دوم پزشکپور در حزب پان ایرانیست بر سر زبان ها افتاد که گفته می شد حتی بیش از دیگر کارگردانان حزب با ساواک در ارتباط است. محسن پزشکپور که در سیزدهم اسفند ماه

ص:97

1343 به ترتیب از عاملی تهرانی و صدر به عنوان قائم مقام اول و دوم خود نام می برد و خود نه دبیرکل بلکه رهبر حزب شناخته می شد، خود و این دو تن را کادر رهبری حزب کرد. در همین تاریخ پزشکپور تشکیلات حزب را شامل سه نیرو دانست، که نیروی اول با عنوان «دفتر سیاسی» رهبر حزب و دو قائم مقامش تنها اعضا و تصمیم سازان آن بودند؛ نیروی دوم، یعنی «دفتر مرکزی حزب»، موظف بود «به امور اداری تهران و شهرستان ها و امور تبلیغاتی و تهیه آمار و بررسی گزارش ها» بپردازد. مسئولیت این نیروی دوم به دستور پزشکپور بر عهده محمدرضا عاملی تهرانی بود. نیروی سوم حزب، یعنی «نیروی اجرائیه» را نیز فضل الله صدر هدایت می کرد.(1)

به دلیل مأموریت های خارج از کشور صدر، پزشکپور یادآور شد که تا بازگشت او به

ایران خود مسئولیت مستقیم نیروی سوم حزب را عهده دار خواهد شد. پزشکپور وظیفه نیروی اجرائیه را «امور انتشاراتی و پخش آن و امور بازرسی» ذکر کرد و مسئولیت این دو وظیفه را از جانب خود بر عهده هوشنگ طالع و محمد جهانگیری نهاد. پزشکپور وعده داد، به دلیل تغییراتی که به زودی در گسترش فعالیت حزب داده می شود در کادر تشکیلاتی و نیز مسئولیت های حزبی شهرستان ها و استان ها هم تحولاتی رخ خواهد داد.(2) طی یکی دو سال آتی در ترکیب کادر رهبری و حوزه مسئولیت آنها تغییراتی به وجود آمد.

در پانزدهم اسفند ماه 1345 ساواک در گزارشی اعضای حزب پان ایرانیست در تشکیلات تهران را در سه درجه طبقه بندی کرد. بنابر آمار ساواک تمام اعضای رسمی و آزمایشی و نیز هواداران شناخته شده حزب پان ایرانیست در تهران در اسفند ماه 1345 کمتر از هشتاد تن بود. ساواک افراد درجه یک حزب را هفت تن، اعضای درجه دو حزب را بیست و هفت تن و اعضای درجه سه حزب را در آن تاریخ چهل و پنج تن اعلام کرده بود. در آن تاریخ از محسن پزشکپور به عنوان رهبر حزب و مدیر و صاحب امتیاز روزنامه خاک و خون (ارگان رسمی حزب) نام برده شده بود؛ محمدرضا عاملی تهرانی قائم مقام اول رهبری و نظریه پرداز حزب بود؛ و از فضل الله صدر در جایگاه قائم مقام دوم رهبری و

ص:98


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

مسئول سازمان های خارج از ایران حزب یاد شده بود. در آن برهه، هوشنگ طالع مسئول دفتر مرکزی حزب و عضو دفتر سیاسی و نیز مسئول تماس با تشکیلات اروپایی حزب پان ایرانیست بود؛ سیدحسین طیب، اسدالله مقدادی و عباس روح بخش هم اعضای دفتر سیاسی حزب در تهران بودند. در آن زمان در میان اعضای درجه دو حزب پان ایرانیست در تهران افراد زیر مسئولیت هایی در کادر تشکیلاتی و اجرایی حزب بر عهده داشتند: مرتضی آفتاب روشاد، مسئول تماس با تشکیلات حزب در آمریکا؛ حسین خان مصدق، مسئول امور انتشارات حزب و توزیع نشریات حزبی؛ محمد جهانگیری، صاحب جمع آوری اموال حزب و مسئول نشریات حزبی و امور کنفرانس ها؛ و امیرهوشنگ حمیدی، عضو تحریریه روزنامه خاک و خون.(1)

در اواخر خرداد 1343 مسئولیت امور مالی حزب پان ایرانیست به مجید ضامنی سپرده شد. در اواسط دی ماه 1347 ساواک از شایعاتی سخن به میان آورد که علی الظاهر محسن پزشکپور رهبر حزب پان ایرانیست برای جلب نظر داریوش فروهر و همکاری او با حزب مذکور به عنوان قائم مقام رهبری مذاکراتی به عمل آورده است. با این حال موضوع پیگیری نشد و احتمالاً فروهر حاضر نشد با این حزب وابسته به حاکمیت که در عرصه سیاسی و اجتماعی کشور شأن و اعتباری نداشت، همراهی کند.(2)

در اوایل تیر 1348 در حوزه وظایف و اختیارات دو قائم مقام حزب پان ایرانیست تغییراتی روی داده بود. در این برهه ساواک از محمدرضا عاملی تهرانی در جایگاه قائم مقام اول و مسئول سازمان های غرب و مسئول دفتر برنامه ریزی و آموزش ایدئولوژیک حزب نام می برد، و فضل الله صدر قائم مقام دوم پزشکپور را سرپرست سازمان های خارج از کشور و مسئول روابط عمومی حزب ذکر می کند.(3) در اواخر مهر 1348 اسماعیل فریور (شوهرخواهر پزشکپور) و عضو گروه پارلمانی پنج نفره حزب پان ایرانیست در دورة بیست و دوم مجلس شورای ملی به دستور پزشکپور به سرپرستی سازمان های حزبی پان ایرانیست در شمال ایران منصوب شده بود. ساواک در شانزدهم

ص:99


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
3- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

بهمن ماه 1348 محسن پزشکپور، محمدرضا عاملی تهرانی، فضل الله صدر، اسماعیل فریور و هوشنگ طالع را به ترتیب مهم ترین و تعیین کننده ترین رهبران و کارگردانان حزب پان ایرانیست ذکر کرده است.(1)

به دنبال طرح تجزیه بحرین از ایران و مخالفت پان ایرانیست ها با آن، که فشار حکومت و در درجه اول دولت هویدا بر رهبری حزب پان ایرانیست افزایش یافت، مدتی شایع شد که به زودی محسن پزشکپور از رهبری حزب کناره گیری و فضل الله صدر که به طرح تجزیه بحرین رأی مثبت داده بود، در رأس این حزب قرار خواهد گرفت.(2) اما این اتفاق نیفتاد و پزشکپور کماکان در رهبری حزب پان ایرانیست باقی ماند. در این میان

فضل الله صدر اندکی پس از تصویب لایحه تجزیه بحرین و مخالفت هایش با رهبری حزب پان ایرانیست، به دستور پزشکپور از حزب اخراج شد و قائم مقامی او در حزب هم به سر آمد.

ترکیب رهبری حزب پان ایرانیست تا هنگام اعلام انحلال آن در اسفند ماه 1353 تغییر چندانی نکرد. به دنبال اعلام خروج محسن پزشکپور و دیگر اعضای برجسته حزب منحل شده پان ایرانیست از حزب رستاخیز در خرداد 1357 که تقریباً به سرعت بار دیگر حزب پان ایرانیست اعلام موجودیت کرده و فعالیت های خود را در حمایت از رژیم رو به زوال پهلوی از سر گرفت، محسن پزشکپور باز هم رهبر بلامنازع حزب شد و محمدرضا عاملی تهرانی در جایگاه قائم مقام رهبر حزب قرار گرفت. عاملی تهرانی پیش از آن مدتی قائم مقام حزب رستاخیز شده بود. قائم مقامی عاملی تهرانی در حزب پان ایرانیست دیری نپایید و هنگامی که با تشکیل کابینه جعفر شریف امامی (در پنجم شهریور 1357) به عنوان وزیر اطلاعات و جهانگردی در دولت عضویت یافت، محسن پزشکپور، هوشنگ طالع را به عنوان قائم مقام جدید خود برگزید.(3)

پس از پیروزی انقلاب اسلامی در کادر رهبری حزب پان ایرانیست تغییراتی رخ داد و به رغم آنکه محسن پزشکپور کماکان فصل الخطاب و رهبر بلامنازع این حزبِ به شدت

ص:100


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست). روزنامه مرد امروز، 6 اردیبهشت ماه 1349.
3- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

آسیب دیده و غیرقابل اعتنا بود، با این حال به تدریج افراد دیگری در کادر رهبری این حزب پذیرفته شده و علی الظاهر هم اکنون گروهی هفت یا هشت نفره عضو شورای رهبری حزب پان ایرانیست هستند. پایگاه اینترنتی پان ایرانیست در سیزدهم تیر 1387 اعضای شورای رهبری این حزب را به ترتیب زیر معرفی کرد: محسن پزشکپور، کرمانی، ابراهیم میرانی، قدرت الله جعفری، سهراب اعظم زنگنه، زهرا صفاپور، شهریاری و منوچهر یزدی.(1)

ساختار و سازمان

در تمام سال های دهه 1330 و نیز چند سال نخست دهه 1340، حزب پان ایرانیست هنوز تشکیلاتی منسجم نداشت. فقط در اوایل مهرماه 1344 بود که نخستین سازمان اداری و مدیریتی حزب پان ایرانیست به شرح زیر صورت بندی شد:

کادر شماره 1- شامل دفتر سیاسی که با واسطه دفتر سیاسی سه کادر برای حزب به وجود آمده است: کادر زبدگان، بخش عملیات اجرایی، بخش تشکیلاتی

کادر زبدگان مرکب از هیأت تحریریه بولتن و هیأت تحریریه روزنامه مرکب از نویسندگان حزبی خواهد بود و افرادی که برای جشن ها و طرح و برنامه های تشریفاتی و دیگر مراسم عمومی حزبی در نظر گرفته می شوند عضو این کادر خواهند بود.

کادر شماره 2- بخش عملیات اجرایی شامل آموزش و تبلیغات. بخش مالی – بازرسی و اطلاعات. کارهای دفتری. بایگانی. آمار. بخش گسترش. طرح و برنامه.

کادر شماره 3- کادر تشکیلاتی. بخش تشکیلات حزبی. بخش حزبی خارج از مرکز.

تهیه مطالب برای ماهنامه ناسیونالیسم. نشریه خارج از کشور حزب. تماس با شهرستان ها. ارسال نشریه های تبلیغاتی به شهرستان ها.(2)

همزمان با اعلام برپایی و آغاز به کار تشکیلات اداری و مدیریتی جدید، محسن

پزشکپور تصریح کرد، که از آن پس فعالیت حزب پان ایرانیست بر حسب استراتژی جدید

ص:101


1- سایت اینترنتی: http://pan-iranist.blogfa.com
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

گسترش روزافزونی پیدا خواهد کرد. در بهمن ماه 1345 سخن از آن بود که به زودی اعضای حزب پان ایرانیست در بخش های مختلف شغلی و اجتماعی در دسته هایی با عنوان نیرو سازماندهی شده و ریاست آنان را فردی با سمت نیرودار بر عهده خواهد گرفت. در اواسط سال 1346 در مجموعه تشکیلات حزب پان ایرانیست سازمان هایی در حال شکل گیری بود. سازمان زنان از مهمترین بخش های حزب پان ایرانیست در آن برهه محسوب می شد که در برخی شعب شهرستان و استان حزب هم فعالیت هایش را آغاز کرده بود. سیما سورتیجی، مینو سورتیجی و منیژه سورتیجی، هایده خاوری، خانم پورهاشمی و خانم بخشنده مهمترین اعضا و گردانندگان سازمان زنان حزب پان ایرانیست در سال 1346 به شمار می آمدند. پزشکپور بارها تأکید می کرد حزب برای توسعه فعالیت های سازمان زنان از هیچ تلاشی فروگذار نخواهد کرد.

در یازدهم دی 1346 اعلام شد، همه اعضای حزب پان ایرانیست در چهار گروه مختلف و با عنوان کلی نیرو طبقه بندی شده اند که عبارت بودند از:

الف – جلسات حزب از هفته ای یک بار به دو بار در بعد از ظهر روزهای دوشنبه و چهارشنبه تعیین گردیده است.

ب – کلیه اعضای حزب پان ایرانیست به چهار نیرو تقسیم بندی شده اند.

1- نیروی کارمندی به مسئولیت آقای سیدمحمد باقری کارمند بانک کشاورزی

2- نیروی کارگری به مسئولیت شاهرخ صفوی کارمند سازمان آب و برق دزفول

3- نیروی دانش آموزی به مسئولیت رحیم طهماسبیان آموزگار آموزش و پرورش دزفول

4- نیروی تماسی به مسئولیت محمد تیمور کارمند بانک کشاورزی دزفول

تاریخ تشکیل نیروهای فوق به ترتیب نیروی کارمندی عصرهای دوشنبه و نیروی کارگری عصرهای جمعه و نیروی دانش آموزی عصرهای پنجشنبه و نیروی تماسی عصرهای چهارشنبه می باشد.

ضمناً طرح ریزی برنامه های جدید حزبی وسیله آقای محمدحسین آدمیت انجام گردیده است.(1)

ص:102


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

چند ماه بعد و در تیر 1347 نیروهای جدیدتری هم بر تشکیلات اداری حزب افزوده شد که عبارت بودند از: نیروی فرهنگیان (آموزگاران) و نیروی زنان. با این حال همچنانکه از گزارش های موجود برمی آید، این تشکیلات جدید سازمانی و نیز نیروهای مختلف حزبی به دلیل عدم اعتنای مردم و فقدان عضو کافی، تا مدت ها هیچ فعالیتی نداشتند.

نیروی گارد

اما مهمترین نیرویی که در حزب پان ایرانیست شکل گرفت و محسن پزشکپور به شدت از آن استقبال کرد، نیروی گارد بود. اعضای نیروی گارد، لباس های یکدست (یونیفرم) به تن می کردند و با آموزش های مختصر رزمی، وظیفه نگهبانی از مرکز حزب و نیز پاسداری از جلسات، کنفرانس ها، کنگره ها و دیگر مراسم و جشن های حزب را عهده دار بودند. به ویژه محسن پزشکپور که گاه رفتار و سکناتش تقلیدی از هیتلر بود، نیروی گارد را موظف کرده بود هنگام برخورد با او مانند نیروهای انتظامی آلمان هیتلری سلام کنند و هر چند شعارشان عباراتی مانند «پاینده ایران» بود، اما حرکات دست و بدن آنان با نازی های آلمان مشابهت کاملی داشت. اعضای نیروی گارد از میان جوانان درشت اندام انتخاب می شدند. هیأت شبه نظامی نیروی گارد و شیوه خاصی که به هنگام ادای احترام نسبت به رهبری حزب به جای می آوردند، پزشکپور را آشکارا به وجد می آورد. همواره مورد

اعتمادترین و جدی ترین افراد حزب در رأس نیروی گارد قرار می گرفت و مقررات شبه نظامی سختگیرانه تری در قبال اعضای این نیرو اعمال می شد.(1) ساواک در پنجم آذر 1347 درباره اهمیت نیروی گارد و طرح گسترش دامنه و حوزه های فعالیت آن در مرکز حزب در تهران و نیز استان ها چنین گزارش کرده است:

از نیمه دوم سال 46 حزب پان ایرانیست در مرکز مسئولیت دکتر هوشنگ طالع عضو فراکسیون پارلمانی حزب مزبور اقدام به تأسیس نیروی ویژه حزب پان ایرانیست تحت عنوان «نیروی گارد» نموده است.

افراد وابسته به این نیرو از زبده ترین و باایمان ترین اعضای حزب بوده و با در نظر گرفتن

ص:103


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

انضباط و فعالیت آنان در سال های گذشته از بین اعضای حزب مذکور انتخاب می گردند. منظور از تشکیل نیروی مزبور کنترل اعضای آزمایشی حزب و جلوگیری از هرگونه بی نظمی ها در کنفرانس ها و میتینگ های حزبی می باشد و رهبران حزب در نظر دارند از افراد مورد بحث به عنوان گروه های تجسسی، ضربتی در مواقع لزوم، تشریفاتی و اسکورت استفاده نمایند و بدین منظور آشنایی عناصر فوق به فنون خاص هنگام انتخاب در نظر گرفته می شود.

نگهبانی محل های حزب با افراد مذکور

بوده و قرار است پس از تقویت نیروی فوق بازرسی حزب نیز به عهده عناصر آن واگذار شود و از اعضای آن جهت تشکیل نیروی موصوف به شهرستان هایی که شعب حزب در آنها وجود دارد اعزام شوند.

مسئولین مربوطه ضمن تشکیل جلسات در محل حزب در مورد وظایف و آشنایی افراد به فنون مورد لزوم مطالبی اظهار و توصیه های لازم جهت تقویت سازمان آن در مورد معرفی افراد ورزیده و موجد شرایط به اعضای آن می نمایند.

در اهواز نیز شعبه نیروی گارد حزب پان ایرانیست تشکیل گردیده و جلساتی نظیر مرکز در محل حزب شهرستان مزبور برگزار می شود لیکن تاکنون در سایر شهرستان ها شعب نیروی فوق تأسیس نگردیده و رهبران حزب در نظر دارند به تدریج نسبت به ایجاد آن اقدام نمایند.(1)

در تیر 1348 در ترکیب و تعداد نیروهای حزب تغییراتی رخ داده بود. نیروهای شناخته شده تر حزب در آن مقطع عبارت بودند از: نیروی نفت، نیروی مهندسین، نیروی بانوان، نیروی دوشیزگان، نیروی نوباوگان، نیروی دانش آموزان، نیروی دانشجویان، نیروی گارد، نیروی کارگری و نیروی کارمندان. در این برهه حزب تعدادی سازمان و شورای مشورتی جنبی هم بر تشکیلات خود افزوده بود که مهمترین آن ها، شوراهای مشورتی

روستایی و کارگری بودند.(2)

این سازمان ها البته موجودیت شان از روی کاغذها و پرونده های حزب فراتر نرفت.

ص:104


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

در بهمن 1346 ساواک در گزارشی هشدارآمیز از ایجاد یک واحد اطلاعاتی در شعبه حزب پان ایرانیست در اهواز خبر داد:

اخیراً در حزب پان ایرانیست اهواز یک واحد اطلاعاتی به مسئولیت ایرج ایرانپور یکی از افراد زبده حزبی تشکیل گردیده است. این واحد وظیفه دارد در مورد امور داخلی حزب شامل انضباط و اعمال و رفتار و به طور کلی وضع اعضای حزب و همچنین در زمینه مسائل خارجی منجمله اوضاع عمومی مردم و منطقه و وضع دستگاه های دولتی و احزاب دیگر و مخالفین حزب اطلاعاتی کسب و پس از تقسیم بندی در اختیار مسئول تشکیلات حزب در اهواز قرار دهد.

به نظر می رسد تشکیل واحد مذکور بیشتر جهت کسب اطلاع از نقاط ضعف احزاب دیگر به ویژه حزب ایران نوین و آگاهی از مخالفت هایی که با حزب پان ایرانیست به عمل می آید صورت گرفته است.

نظریه رئیس 26 – ایجاد یک واحد اطلاعاتی گامی است به جلو جهت گسترش فعالیت های حزبی و آگاهی از نقاط ضعف و قوت حزب

ایران نوین.

نظریه 6 ه - احتمال دارد این واحد در شناسایی منابع دستگاه های اطلاعاتی نیز وظیفه ای داشته باشد و یا در آینده چنین وظیفه ای به او محول شود. در این صورت رعایت حفاظت بیشتر منابع در این هدف ضروری به نظر می رسد.(1)

در تیرماه 1347 هم سخن از آن بود که به زودی در شعبه حزب پان ایرانیست در خوزستان، یک گروه ضداطلاعات «از زبده ترین افراد حزب تشکیل تا در اسرع وقت کار خود را در این خصوص آغاز نماید».(2)

چند روز بعد محمدرضا عاملی تهرانی، قائم مقام پزشکپور پیرامون گستره حوزه مسئولیت و وظایف این سازمان اطلاعات، اظهار داشت:

برای به وجود آوردن این سازمان در حال حاضر باید بیوگرافی تمام وکلا و وزرا و نحوه وابستگی آنها به احزاب و سابقه سیاسی آنان جمع آوری شود و در مورد هر کدام بیوگرافی

ص:105


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

مفصل و دقیقی در حدود امکان جمع آوری گردد. دکتر عاملی سپس افزود اعضایی را که در تشکیلات اروپایی و آمریکایی حزب فعالیت دارند نیز باید کنترل نمود و بیوگرافی آنها را به دست آورد و باید دقت نمود که در چه سازمان هایی رفت و آمد دارند تا وقتی که

به ایران بازمی گردند از نظر حزب شناخته شده باشند و همچنین در داخل ایران نیز از مسئولین شهرستان ها و در تهران هم دقت بیشتری روی افراد داشته باشیم، روحیه های آنان و خصوصیاتشان را دقیق بررسی کنیم. در صورت امکان اطلاعاتی راجع به احزاب موجود، نحوه تشکیل جلسات آنها و تعداد مسئولین جلسات جمع آوری گردد.(1)

آیین نامه سازمان های اجرایی و نیز نمودار سازمانی حزب پان ایرانیست که توسط محمدرضا عاملی تهرانی تدوین و تنظیم شده بود، در پنجم آذر 1351 ابلاغ شد. آیین نامه سازمان های اجرایی طی سه فصل و در مجموع ده بند و به شرح زیر بود:

آیین نامة سازمان های اجرایی حزب پان ایرانیست

فصل یکم – کلیات و تعریف ها

بند یکم – سازمان های اجرایی حزب کلیه سازمان هایی است که از سوی رهبر حزب مستقیماً [ناخوانا] از راه تفویض اختیار تشکیل می گردد و در راه تحقق آرمان های نهضت انجام وظیفه می نمایند.

بند دوم – واحدهای سازمان های اجرایی حزب بر حسب نوع وظیفه و فعالیت سه گونه می باشند:

1- واحدهای تشکیلاتی – که جایگاه سازمان

گرفتن اندامان حزب اعم از آزمایشی و رسمی است.

2- واحدهای اداری – که به منظور تأمین خدمات ستادی سازمان های دیگر حزبی تشکیل می گردد.

3- واحدهای کوشش ویژه – که از واحدهای تشکیلاتی و اداری نیرو می گیرند و در جهت تأمین هدف های سیاسی و اجتماعی حزب در محیط خارجی حزب به عمل می پردازند.

ص:106


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

بند سوم – کوچکترین واحد تشکیلاتی حزب بنا به تعریف اساسنامه نیرو می باشد. مجموعه چند [ناخوانا] یک گروه و مجموعه چند گروه یک شاخه را تشکیل می دهد.

بند چهارم – مجموعه نیروها و واحدهای سازمانی مربوط، در یک واحد جغرافیایی، «تشکیلات» نامیده می شود (تشکیلات تهران – تشکیلات خرمشهر حزب پان ایرانیست). مجموعه نیروها و واحدهای سازمانی مربوط برای یک گروه اجتماعی «سازمان» نامیده می شود (سازمان زنان – سازمان دانشجویان حزب پان ایرانیست)

یادآوری – تشکیلات می تواند دارای چند سازمان باشد و نیز سازمان می تواند در واحدهای جغرافیایی دیگر دارای شعبه باشد.

بند پنجم - «بخش» واحد سازمانی است که

برای انجام قسمتی از وظایف اداری یا کوشش های ویژه تشکیل می شود. مجموعه چند بخش یک دفتر را به وجود می آورد.

فصل دوم – سازمان واحدهای تشکیلاتی

بند ششم – واحد تشکیلاتی به «تشکیلات» و یا «سازمان» تعریف شده در بند چهارم اطلاق می شود.

بند هفتم – مسئول هر تشکیلات یا سازمان از سوی رهبر حزب به طور مستقیم یا به موجب تفویض اختیار تعیین می گردد.

بند هشتم – سازمان هر واحد تشکیلاتی برابر نمودار سازمانی «شماره یک» خواهد بود.

یادآوری – در واحدهای تشکیلاتی که تکامل نیافته باشند، به غیر از نیروها واحد سازمانی شماره × تشکیل می گردد و وظایف اداری و کوشش های ویژه را نیز انجام می دهد.

فصل سوم – سازمان مرکزی

بند نهم – سازمان مرکزی حزب مجموعه واحدهای سازمانی است که در مرکز حزب زیر نظر رهبر حزب برای هدایت کلیة سازمان های حزبی و کوشش در تحقق آرمان های حزب انجام وظیفه می نماید.

بند دهم – سازمان مرکزی حزب برابر

نمودار سازمانی «شماره دو» خواهد بود.(1)

ص:107


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

نمودار سازمانی شماره 2

حزب پان ایرانیست برای تنظیم روابط میان اعضا، واژه ها و علائمی هم برگزیده و آنان را به رعایت تشریفات خاص ملزم ساخته بود.

برخی رهبران و کارگردانان اصلی حزب، دارای اسامی مستعاری بودند که گفته می شد با هدف «رعایت اصول انضباط اندیشه ای و تشکیلاتی» و نیز «حفظ سلامت» اعضا صورت می گیرد. مهمترین و ماندگارترین این القاب و اسامی مستعار پندار و آژیر بودند که

به ترتیب برای محسن پزشکپور و محمدرضا عاملی تهرانی به کار می رفت. همچنین مقرر شده بود اعضای حزب هنگام خطاب قرار دادن یکدیگر عنوان «سرور» را پیشوند اسامی خطاب شدگان قرار دهند. این کاربرد سرور گاه باعث استهزای مخاطبان و اعضای حزب از سوی افراد غیرحزبی می شد. با این حال پزشکپور سخت پافشاری می کرد که واژه سرور

ص:108

که به زعم او به معنای پایان بندگی در روابط فیمابین انسان ها بود، همچنان برای مخاطبان عضو حزب پان ایرانیست به کار گرفته شود. از دیگر واژه های مورد استفاده اعضای حزب پان ایرانیست «پاینده ایران» بود که به هنگام مواجهه افراد حزبی با یکدیگر و نیز به وقت جدا شدن از هم (به جای واژه های سلام و خداحافظ که در فرهنگ اسلامی ایرانی مردم ایران عبارات عمیق و دقیق تری بوده و کاربرد فراوانی داشته اند) به کار می رفت. کاربرد این عبارت هم اساساً از نگرش های افراط گرایانه پان ایرانیستی و ناسیونالیستی آنان نشأت می گرفت.

حزب پان ایرانیست نشان ویژه ای برای خود طراحی کرده بود که شامل دو خط موازی و یک اریب قاطع (≠) می شد و به آن عنوان «نشان مخالف» داده بود. محسن پزشکپور در معنی این نشان مخالف گفته بود «نشان از مخالفت ما دارد با نظامات غیرملی و غیرناسیونالیستی» و محمدرضا عاملی تهرانی هم در تفسیر این نشان اظهار عقیده کرده بود که گویای آن است که: «ما خواستار نظام شکوهمند شاهنشاهی که نشانه وحدت تیره های نژاد ایرانی و نشانه همبستگی شاخه های نژادی و فرهنگی ملت ایران است، می باشیم و با هرگونه نفاق و پراکندگی و تجزیه در میان ایرانیان مخالف هستیم».

حزب پان ایرانیست برای خود سه پرچم یا درفش مختلف طراحی کرده بود که عبارت بودند از: درفش حزب، درفش گارد و درفش رهبری. درفش حزب از سه رنگ سبز و سفید و سرخ تشکیل می شد که علاوه بر نقش نشان مخالف مذکور بر رنگ سرخ، دور تا دور درفش را نیز نواری سیاه رنگ احاطه می کرد. پان ایرانیست ها در تفسیر معنی این نوار سیاه که آن را نشان عزاداری می دانستند، معتقد بودند «بیانگر سوگواری و ماتم پان ایرانیست ها به خاطر پراکندگی و جدایی تیر ه های نژادی و تجزیه برخی از سرزمین های نیاخاک نژادی ایرانی است» و این نوار سیاه تا هنگام قرار گرفتن نژاد و سرزمین تاریخی ایران تحت لوای یک پرچم کماکان از پرچم حزب، حذف نخواهد شد. گارد حزب هم دارای درفشی با

رنگ های سرخ و سفید و سیاه بود. این درفش نشان «جانبازی بیشتر افراد» عضو نیروی گارد و نیز یادآور دفاع آنان از نژاد ایرانی و سرزمین های تاریخی ایران زمین بود. درفش رهبری حزب هم که نشان از خودمحوری و خودشیفتگی محسن پزشکپور داشت، به رنگ سرخ بود و عقابی زرین که علامت حزب پان ایرانیست را در چنگال داشت بر آن

ص:109

نقش بسته بود؛ ضمن اینکه نظیر دیگر درفش های حزب، درفش رهبری را هم نواری مشکی احاطه کرده بود.

حزب پان ایرانیست برای مراسم رسمی خود اونیفورم مخصوصی (به رنگ خاکستری) طراحی کرده بود که اعضا موظف بودند آن را بر تن کنند. این اونیفورم تقلیدی از نوع پوشش نازی های آلمان هیتلری بود. پیش از حزب پان ایرانیست، حزب سومکا اعضایش را به پوشیدن اونیفورم مخصوص ملزم ساخته بود. فلسفه وجودی لباس و اونیفورم ویژه اعضای حزب پان ایرانیست، چنین تفسیر می شد:

محسن پزشکپور رهبر حزب پان ایرانیست در مورد نحوه تبلیغ حزبی اظهار داشت افراد حزبی باید همه جا تبلیغ حزبی نمایند و تنها به شرکت در جلسات اکتفا ننموده و در همه جا وظیفه سخنگویی را انجام دهند. نامبرده سپس در مورد لباس مخصوص افراد حزب پان ایرانیست بیان نمود این شیوه تاریخ ایران است که از حمله اسلام به ایران متداول و مرسوم شده و هر نهضتی که از دل تاریخ برای سربلندی ایران به وجود آمد دارای خصوصیاتی ویژه بود، از جمله سیاه جامگان ابومسلم خراسانی و حزب پان ایرانیست نیز به شیوه کهن و تاریخ خویش دارای این خصوصیات می باشد.

برپایی تشکیلات و ساختار اداری و مدیریتی حزب پان ایرانیست در شهرها و استان های مختلف، با تأخیر و ناهماهنگی های بیشتری مواجه بود. در بیست و ششم دی ماه 1346 ساواک گزارش کرد، تا آن هنگام در چهل وپنج شهر کشور حزب پان ایرانیست شعب خود را افتتاح کرده و افرادی را مسئول اداره آنها نموده است. در برخی از این شهرها، حزب حتی عضوی نداشت و موضوع اعلام تشکیل شعب بر هیچ گونه فعالیت حزبی و سیاسی مترتب نبود. بر مبنای گزارش ساواک، فقط در یازده شهر حضور پان ایرانیست ها نمود واقعی داشت؛ و این حضور در بیشتر این شهرها فقط یک تابلو حزبی بود که بر سردر شعب حزب نصب شده بود.

حتی در شهرهای بزرگی نظیر مشهد تعداد اعضا و هواداران حزب پان ایرانیست به حدی ناچیز بود که ساواک در برخی گزارش های ارسالی، اسامی همه آنها را ذکر می کرد.

در برخی شهرها مسئولان تشکیلات حزب آشکارا رفتاری مفسده انگیز داشته و به بدکارگی و انواعی از فساد شهره بودند. از جمله اینان مسئول حزب در خرم آباد بود که بنا

ص:110

به گزارش ساواک در هجدهم خرداد ماه 1347:(1)

افراد حزب پان ایرانیست خرم آباد به علت اینکه طرز رفتار و برخورد رهبر حزب (سیدکریم جزایری) با آنان خوب نیست کمتر در جلسات حزب شرکت جسته و اکثراً از رهبر حزب بدگویی می نمایند.

ملاحظات منبع – چون کریم جزایری رهبر حزب پان ایرانیست خرم آباد فردی است جاه طلب، خودخواه و پول پرست در نتیجه کلیة اعضای حزب از وی متنفر و بدبین می باشند.

ملاحظات رهبر عملیات – مفاد گزارش فوق

صحیح به نظر می رسد.

2- چندی قبل نامبرده در هتل آزیتا ضمن صرف مشروبات الکلی با صدای بلند شروع به صحبت می نماید و چون چند نفر خارجی و سرکار سرهنگ خالصی مأمور خلع سلاح و خانواده اش در آن جا بوده اند از طرف مدیر هتل به وی اطلاع داده می شود قدری آهسته صحبت نماید لکن نامبرده به این تذکر مدیر هتل توجه ننموده و اظهار می نماید من در این شهر برای خود شخصیتی هستم و از طرف حزب پان ایرانیست کاندیدای نمایندگی بوده ام چرا شما به بنده توهین می نمایید که با وساطت سروان بازنشسته این موضوع خاتمه پیدا می نماید.

ملاحظات – با اقدامات مسئول حزب پان ایرانیست به هیچ وجه علاقه ای از طرف افراد حزبی به شرکت و فعالیت در حزب مذکور نشان داده نمی شود.(2)

اعضای حزب در دزفول هم شکایت داشتند که رهبری حزب بدون مطالعه لازم افراد نالایق و بی اعتنا به امور حزبی را مسئول شعبه تعطیل شده حزب در آن شهر کرده است. ساواک در چهارم آذر ماه 1347 از قول یکی از معترضین (عبدالمحمد مسعودنیا) نوشته بود:

عبدالمحمد تیمور که مسئولیت حزب را عهده دار است به وضع تشکیلات توجهی ندارد و مدت هاست دفتر حزب تعطیل و برق حزب را

قطع کرده اند و نیز چند ماهی است که اجاره محل حزب پرداخت نشده و نامبرده صلاحیت اداره کردن حزب را ندارد و بایستی کس

ص:111


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

دیگری به جای وی تعیین گردد. حسین عطریان پاسخ داد که تعویض محمد تیمور از سمت مسئول تشکیلات فقط از اختیارات رهبر حزب آقای محسن پزشکپور می باشد و تیمور حکم رسمی از طرف ایشان دارد و هیچ عضوی نمی تواند او را تعویض نماید و چون بین مسعود نیا و عطریان در این مورد مشاجره لفظی پیش آمد قرار شد برای حل موضوع آقای صفارپور به دزفول عزیمت نماید و تاکنون تاریخ ورودی اعلام نشده است.(1)

و نیز در دوازدهم آذر ماه 1347 ساواک طی گزارش دیگری تصریح کرده بود:

مهندس هوشنگ شهنواز یکی از افراد حزب پان ایرانیست اظهار داشت به علت نبودن فرد مسئول و شایسته ای در تشکیلات حزب پان ایرانیست شهرستان دماوند تشکیلات حزبی شهرستان مزبور که به کوشش مهندس ظفری ایجاد شده بود تعطیل گردیده است.(2)

ساواک در گزارش دیگری از قول برخی اعضای معدود حزب پان ایرانیست در دزفول نوشته بود که مسئول حزب در آن شهر «احساس مسئولیت نمی کند و نمی تواند به نام

یک مسئول لایق، شعبه حزب در دزفول را رهبری کند و اغلب وقت خود را با اشخاص ناصالح و صرف عیاشی می نماید و تاکنون نتوانسته پانزده نفر اعضاء حزب را به بیست نفر افزایش دهد».(3)

ساواک همچنین کسانی از مسئولان حزبی در شهرهای مختلف را شاهد می آورد که عمدتاً به هدف کسب موقعیت های مطلوب تر سیاسی، مدیریتی و اقتصادی فعالیت خود را در حزب پان ایرانیست ادامه می دادند و در وضعیتی که به تدریج درمی یافتند حزب مذکور چنانکه باید، علایق آنان را عملی نمی دارد، تأسف می خوردند که چرا این همه وقت را در احزابی نظیر حزب ایران نوین سپری نکرده اند تا به هر آنچه آرزویش را داشتند، دست پیدا کنند.(4) گزارش های دیگری هم وجود داشت که نشان می داد، برخی مسئولان حزبی در شهرهای مختلف کشور به رغم اشتهاری که به فساد و بدکار گی داشتند و این کژی آنان بر کسی از آگاهان امور پوشیده نبود، اما به دلیل حمایت قاطع دستگاه رهبری حزب از

ص:112


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
3- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
4- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

آنان، کسی را یارای مخالفت با آنان نبوده و کماکان در مسئولیت حزبی خود ابقا می شدند. مواردی از این دست بسیار است. فقط به عنوان نمونه به گزارش ساواک در دوازدهم مرداد 1348 توجه کنید:

آقای کریم پور از وجوه شهریه و حق عضویت های افراد سوءاستفاده کرده و آقای کامیاب کامیابی اسماً مسئول امور مالی تشکیلات می باشد و در نتیجه سؤال دکتر طالع از ایشان آقای کامیابی اظهار داشت من هیچ گونه دخالتی در وجوه نداشتم و بارها از آقای کریم پور خواستم که قبوض و لیست مربوطه را در اختیارم بگذارد، امروز فردا می کرد.

آقایان اسماعیل غنی پور و یحیی نیکوکار چون از اقدامات دکتر طالع در مورد اعمال نادرست آقای کریم پور نتیجه احساس نکردند و دیدند که دکتر طالع از کریم پور حمایت می کند پیش رفته و زبان به اعتراض گشودند. آقای دکتر طالع در میان افراد شدیداً نظرات آنان را رد کرده و به آنان حمله کرد. نتیجه آقای اسماعیل غنی پور به هنگام سخن گفتن به گریه افتاد و خطاب به دکتر طالع گفت شما از یک نفر دزد و خیانتکار حمایت می کنید در حالی که گفتارتان مبارزه با فساد و خیانت است. من نمی فهمم اصل هدف حزب چگونه است. دکتر طالع اظهار داشت شما هنوز به سیاست آشنایی ندارید و نمی دانید که هدف و اصول هر حزبی فقط گفتار ظاهر نیست بلکه یک سری موضوعاتی هم هست که من قادر نیستم در اختیار شما قرار دهم. همین است اگر دوست دارید با ما فعالیت می کنید و اگر نخواستید خود مختارید. آقای اسماعیل غنی پور با نهایت ناراحتی گفت من ناچارم از همین جا با شما خداحافظی کنم و بقیه عمر را از اشتباه خارج شوم افسوس که چه آرزوهایی

در سر داشتم و گول حرف های فریبنده را می خوردم.(1)

گزارش هایی که از ساواک های قزوین، کرمانشاه و بویراحمد در مورد وضعیت حزب پان ایرانیست در دست است، نشان می دهد که در این مناطق هیچ کس این حزب را جدی نمی گرفت و حزب عضوی نداشت و؛ از پرداخت اجارة محل عاجز مانده بود. سفارت آمریکا در تهران نیز در اول اسفند 1346 موقعیت احزاب سیاسی به طور کلی و جایگاه حزب پان ایرانیست در نزد مردم کشور را چنین مورد قضاوت قرار داده بود:

ص:113


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

مردم اصولاً به احزاب سیاسی علاقه ای نشان نمی دهند. آنان حزب ایران نوین را یکی از بازوهای بوروکراسی دولتی به حساب می آورند. حزب پان ایرانیست نیز طرفداران چندانی نداشته و معمولاً «سازمان مضحک» به حساب می آید.(1)

عضویت و اعضا

کسانی که شرایط عضویت رسمی آنان در حزب محرز شده بود معمولاً ملزم بودند در حضور رهبر حزب یا نماینده ویژه او ادای سوگند کنند. در متن سوگند و تعهدنامه ای که سازمان پان ایرانیسم برای نیروهای خود تهیه کرده بود و پس از سال ها رهبری حزب پان ایرانیست فقط با قرار دادن واژه حزب به جای واژه سازمان در آن، اعضای آزمایشی خود را ملزم می کرد ذیل آن را امضا کنند، چنین آمده بود:

من برای مبارزه در راه بزرگی ایران آماده ام.

من آرزو دارم به فرمان سازمان در راه

برآوردن آرمان های پان ایرانیسم گام بردارم. من به یگانگی، بزرگی و سرافرازی ایران ایمان قاطع، نسبت به موازین تشکیلاتی و مسئولین سازمان که پرچمدار جنبش ملت پرستانه پان ایرانیسم می باشد اطاعت کامل دارم.

من اسرار سازمان را پوشیده می دارم. دستورهای آن را از دل و جان می پذیرم. دوستی و محبت هم آهنگ سازمانی را بهترین و پایدارترین دوستی ها و محبت های خود می دانم.

آرزوی من این است که هر چه زودتر دوران آزمایش را به پایان برسانم و خود را در مرحله ای پرافتخار تر از مبارزات سازمان ببینم.

من می دانم که برای رسیدن به این آرزو باید برای سازمان و در راه آرمان هایش از هیچ کوششی خودداری نکنم.

من، برای ایران، برای پان ایرانیسم، برای سازمان.

حالا، فردا و برای همیشه... چون سربازی فداکار خواهم جنگید.

پاینده ایران(2)

ص:114


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

بدین ترتیب رهبری حزب از اعضا و تازه واردان صرفاً اطاعت محض و بدون شائبه

می خواست. متن سوگندنامه اعضای رسمی حزب پان ایرانیست حتی از آن هم آشکارتر و صریح تر طلب اطاعت و فرمانبرداری می کرد. در بخش هایی از این سوگندنامه آمده بود:

فرامین مسئولان حزبی را فرمانبردار می باشم و هیچ راز حزبی را با هیچ کس در میان نمی گذارم، مگر آنچه را که و بدان کس که حزب دستور می دهد... بشود که خدای بزرگ مرا سرباز فرمان بردار و کوشنده بی شکست حزبم نگهدارد.(1)

عدم استقبال مردم کشور مهمترین مانع جذب نیرو و عضو جدید در حزب پان ایرانیست در تمام سال های دهه 1340 و پس از آن بود. در طول دهه 1340 و پس از آن حتی یک تن از کسانی که در میان مردم کشور از اقشار مختلف ارج و قربی داشته و از شأن سیاسی، اجتماعی، فکری و فرهنگی قابل قبولی برخوردار باشد، در حزب پان ایرانیست عضویت پیدا نکرد. ساواک در هفدهم اسفند ماه 1344 از قول یکی از فعالان حزب پان ایرانیست که مقرر بود افراد جدیدی را برای عضویت در حزب شناسایی و معرفی کند، گزارش کرده بود:

ناطق گفت یکی از نامه رسان های اداره را برای شرکت در حزب آماده کرده ام و در مورد آقایان بیگلری و رفیعی که از طرف آقای فرخ به حزب معرفی شده اند باید بگویم آنها نمی توانند سینما و گردش را در هفته کنار بگذارند و به جلسه حزب بیایند، ولی با این حال باز هم بهتر از هیچ است. نامبرده گفت من با چند راننده تماس گرفتم ولی سطح فکر آنها چندان خوب

نیست.(2)

نشریات حزبی

در طول دهة 1330 حزب پان ایرانیست دارای روزنامه و ارگان رسمی پایدار و منظمی نبود. از جمله نشریات و روزنامه هایی که تا واپسین ماه های سال 1332 و اوایل سال 1334 به طور نامنظم و هر از گاه یک بار در نقش ناشر افکار حزب پان ایرانیست و گاه دیگر گروه های پان ایرانیستی ظاهر می شدند باید از ساسانی، ندای پان ایرانیسم، جوانان

ص:115


1- علی اکبر رزم جو، پیشین، صص 90-89.
2- علی اکبر رزم جو، پیشین، صص 90-89.

پان ایرانیسم و فردوسی نام برد. ماهنامه ناسیونالیسم هم مهم ترین ناشر افکار حزب پان ایرانیست در خارج از کشور به شمار می رفت که انتشار آن از سال 1339 در اروپا آغاز شد. از دیگر نشریات و رسایل و جزوات حزب پان ایرانیست که در طول سال های دهه 1340 و 1350 هر از گاه، در اروپا و آمریکا منتشر می شدند باید از تشکیلات حزب پان ایرانیست، نسل جوان، پندار، پیام ما، پیام پندار، یک گام دیگر، جهان به ناسیونالیسم می گراید و مکتب های سیاسی نام برد. با این حال تا نیمه دهه 1340 حزب پان ایرانیست ارگان مطبوعاتی منسجم و تعیین کننده ای نداشت. به ویژه در داخل کشور روزنامه و یا نشریه پرتیراژی وجود نداشت که ناشر افکار این حزب باشد. از سال های نخست دهه 1340 رهبری حزب هر از گاه بولتن هایی در سطح محدود تهیه کرده و از طرق گوناگون برای برخی اعضای مهمش در تهران و سایر شهرهای کشور ارسال می کرد و نیز تعدادی از این بولتن ها برای افراد و شخصیت های سیاسی - اجتماعی قابل اعتماد فرستاده می شد.

محتوای این نشریات هم جز تکرار مکررات و تعریف و تمجید از رهبری خردمندانه «شاهنشاه» و مطالبی از این قبیل نبود. برای نمونه طبق گزارش ساواک:

اهم مطالب مندرج در شماره اخیر نشریه نسل جوان عبارت است از:

الف – یادی از 21 آذر.

ب – خبری از آن سوی مرزها.

ج – کنفرانس سیاسی حزب پان ایرانیست.

د- جهان بینی و آرمان خواهی.

و نیز رئوس مطالب آخرین شماره ماهنامه ناسیونالیسم نیز به شرح زیر است:

الف – بیایید همه با هم سرود آزادگی و برتری ایران زمین را سر دهیم.

ب – بنیاد کتاب مقدس ما.

ج – خون شهدای سوم شهریور می جوشد.

د – سرود مهرپرستان.

ه - نگاهی به تکوین حزب پان ایرانیست.(1)

ص:116


1- علی اکبر رزم جو، پیشین، صص 90-89.

برخی روزنامه ها و نشریات غیرحزبی هم هر از گاه افکار و عقاید سیاسی و اخبار مربوط به فعالیت، موضعگیری و عملکرد حزب پان ایرانیست را منعکس می کردند. از جمله این نشریات روزنامه اراده آذربایجان به مدیرمسئولی رحیم زهتاب فرد (از اعضای مهم حزب همیشه در اقلیت مردم که معمولاً در مجالس آن روزگار عضویت می یافت) بود.(1) محسن پزشکپور در دوازدهم فروردین 1344 به توافق خود با مسئولان روزنامه ارادة آذربایجان جهت درج مطالب حزب پان ایرانیست اشاره کرد و گفت «با مسئولین روزنامه اراده آذربایجان درباره نشر مقالات و اخبار حزبی مذاکره نموده و قرار است این روزنامه جریان مشروح کنفرانس های حزبی در استان خوزستان را منتشر سازد».(2) البته طی سال های بعدی فعالیت حزب پان ایرانیست هم روزنامه اراده آذربایجان در برهه های مختلف به انتشار اخبار این حزب اقدام می کرد و همچنانکه اسناد نشان می دهد، ساواک از همان آغاز چارچوب همکاری این روزنامه با حزب پان ایرانیست و دلایل درج مطالب حزب مذکور در روزنامه آن را به دقت تحت مراقبت داشت. مقرر شده بود بعد از اوایل سال 1344 روزهای شنبه هر هفته مطالب حزب پان ایرانیست در این روزنامه منتشر شود. در

مقابل، رهبران حزب متعهد شده بودند هر هفته چند صد شماره از روزنامه را که حاوی مطالب مربوط به حزب می شد، خریداری کنند. در همان حال هر چه زمان بیشتری سپری می شد، چنانکه ارزیابی های ساواک نشان می دهد، مواضع نشریه ناسیونالیسم، ارگان مطبوعاتی حزب در خارج از کشور با سیاست رژیم شاه انطباق بیشتری می یافت.(3)

در اوایل تیر 1344 بود که رهبران حزب اعلام کردند، موفق شده اند امتیاز انتشار روزنامه جدیدی با عنوان خاک و خون را دریافت کنند. در این برهه کماکان نشریات ناسیونالیسم، نسل جوان و نیز بولتن های داخلی حزب منتشر می شد و هر از گاه جزوات و کتابچه هایی هم که مسائل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جاری کشور و حاکمیت را مورد بررسی و ارزیابی قرار می دادند، از سوی حزب چاپ و در اختیار مخاطبان قرار می گرفت.(4)

ص:117


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
3- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
4- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

از اواسط مهرماه 1344 پیرامون انتشار قریب الوقوع روزنامه خاک و خون به عنوان ارگان رسمی حزب پان ایرانیست، تبلیغات متعددی به راه افتاد و رهبران حزب مدعی شدند «این روزنامه صدای آزادگان ایران پرست» و «جلوه ای تابناک از رزمی مقدس برای ایجاد ایران آباد و بزرگ» خواهد شد.(1)

در آغاز امر روزنامه خاک و خون در روزهای یکشنبه، سه شنبه و پنجشنبه و در چهار صفحه منتشر می شد. صاحب امتیاز و مدیرمسئول آن محسن پزشکپور بود، فضل الله صدر سردبیری آن را بر عهده داشت و محمدرضا عاملی تهرانی، هوشنگ طالع، مسلم علیخانی، فضل الله امینی، محسن پزشکپور و هوشنگ حمیدی مهم ترین نویسندگان و تهیه کنندگان مطالب آن بودند.(2)

مراقبت می شد که روزنامه خاک و خون در تمام روزنامه فروشی های پایتخت و بسیاری دیگر از شهرهای کشور توزیع شود و محسن پزشکپور در بخشنامه ای شبه اطلاعاتی- امنیتی از اعضای حزب خواسته بود:

به قرار اطلاع روز 14/10/44 در محل حزب

پان ایرانیست از طرف رهبر حزب بخشنامه ای به دیوار الصاق شده که طی آن از اعضا خواسته شده که به روزنامه فروشی ها مراجعه نمایید تا چنانچه روزنامه خاک و خون روی بساط آنها نبود اسم روزنامه فروش را یادداشت و به دفتر حزب گزارش نمایند.(3)

حتی رجال و دولتمردان درجه اول حکومت هم معتقد بودند که ساواک بر مجموعه مطالب و محتوای روزنامه خاک و خون و هدایت آن نظارت کامل دارد. ساواک در چهارم تیر ماه 1345 در این باره گزارش کرده:

آقای شاهنده مدیر روزنامه فرمان اظهار می داشت که روزنامه خاک و خون در چند شماره قبل شدیداً به جمعیت حکومت متحده جهانی حمله کرده بود و این حمله برای اعضای جمعیت و همچنین آقای مهندس شریف امامی بسیار سخت و ناگوار آمده و به عنوان اینکه این روزنامه بستگی به دستگاه سازمان امنیت دارد به آنجا شکایت و گله کرده اند و مقامات

ص:118


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- علی اکبر رزم جو، پیشین، صص 100-99.
3- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

سازمان پاسخ داده اند که مطالب مطبوعات به ما مربوط نیست و جزو وظایف وزارت اطلاعات است. (1)

سفیر عراق در تهران نیز که از مطالب ضدعراقی روزنامه خاک و خون و حمایت آن از

کردهای عراقی به مثابه هم نژادان آریایی ایرانیان، عصبانی بود و تداوم آن رویه را مانع از افزایش سطح روابط میان دو کشور می دانست، تردیدی نداشت که ساواک در تعیین محتوا و تهیه مطالب آن نقش درجه اولی بر عهده دارد. حسن دوجیلی، سفیر وقت عراق در تهران در هجدهم تیر ماه 1346 در این باره به مترجم سفارت که احتمالاً با ساواک هم در ارتباطی نزدیک بود، گفته بود:

راجع به اینکه در بعضی از شیخ نشین های خلیج فارس جراید ایران را آتش زده و تظاهراتی انجام شد سفیر عراق می گفت در این موقع که ناصر با تمام قوا و با شرکت کلیه ممالک عربی با اسرائیل جنگ می کند عرب ها نمی توانند مشاهده کنند که جراید ایران به او بدگویی و هتاکی کنند و من ظرف چند روز گذشته با عدة زیادی از مدیران مطبوعات ایران صحبت کردم و انشاءالله موضوع تمام می شود و تمام سعی من بر این است که روز به روز مابین ایران و عراق حسن روابط بیشتری برقرار باشد. سفیر عراق ضمن انتقاد از مندرجات روزنامه خاک و خون [ارگان حزب پان ایرانیست] افزود این روزنامه با مطالب دروغی که می نویسد باعث تیرگی روابط ایران و عراق می شود زیرا هیچ روزنامه ای در ایران بدون اجازه دولت نمی تواند منتشر شود و نه می تواند خودسرانه مطلبی بنویسد و به طور مثال همین مقالاتی را که به نام مجعول صالح

هم میهن آن سوی مرز می نویسد سراپا دروغ است و داستان نویس های سازمان ا منیت ایران این مقالات دروغ را در خاک و خون می نویسند و این روزنامه همه اش سعی دارد روی نژاد بحث کند و کلیه اکراد را آریایی بنویسد. به هر حال گاهی اوقات اگر اصطکاکی بین روابط دولتین ایران و عراق پیش آید این ورق پاره منفور که هیچ خواننده ندارد باعث آن است ولی باز هم ما به این نوشته ها بی اعتنا هستیم فقط از دولت ایران گله داریم که به وسیله سازمان امنیت این روزنامه را اداره می کند و علاوه بر محسن پزشکپور (رهبر حزب پان ایرانیست) عده دیگری از همکاران این روزنامه از

ص:119


1- روزنامه فرمان به روایت اسناد ساواک، ص 276.

سازمان پول می گیرند... من و دکتر پیراسته [سفیر ا یران در عراق] سعی می کنیم که روز به روز حسن روابط را بهتر کنیم.(1)

تا جایی که به نشریات خارج از کشور حزب پان ایرانیست مربوط می شد، ساواک معمولاً پیشاپیش مطالب منتشره در آنها را مورد بررسی و ارزیابی دقیق قرار داده و پس از آنکه مطمئن می شد مطالب آن در همسویی کامل با سیاست های حاکمیت و موضع گیری ها و اقدامات شخص شاه است، اجازه می داد در داخل کشور توزیع شود.(2)

از جمله نشریات حزب پان ایرانیست در سال 1347 چاپ و انتشار کتاب «رابطه

حکومت و مردم» و جزوه ای با عنوان «مبانی مکتب پان ایرانیسم» هر دو به قلم محمدرضا عاملی تهرانی و جزوه ای با عنوان «سرآغاز و هفت پیمان حزبی» بود که علاوه بر اعضای حزب برای بسیاری از رجال، دولتمردان، نمایندگان مجلس و تأثیرگذاران در فعالیت های حزب پان ایرانیست ارسال شدند. در برخی از شهرهای کشور حزب پان ایرانیست حتی برای نمایندگی فروش و توزیع نشریات خود هم دفتر یا مکانی را در اختیار نداشت و این نشریات و در واقع روزنامه خاک و خون با کمک مسئولان روزنامه آیندگان (با مدیرمسئولی داریوش همایون) توزیع شده و به فروش می رسید.(3)

ساواک از عوامل توزیع و فروش این روزنامه در کشور آمار تقریباً دقیقی تهیه کرده بود و حتی ترکیب جمعیتی، شغلی و اجتماعی خریداران و خوانندگان روزنامه خاک و خون هم از نگاه گزارشگران و کارشناسان ساواک پنهان نبود. همچنانکه اسناد نشان می دهد، از اواسط سال 1347 رهبران و دست اندرکاران امور در حزب پان ایرانیست تبلیغات گسترده ای پیرامون روزنامه خاک و خون به راه انداخته و در پی راهکارهایی جدید برای بالا بردن تیراژ روزنامه و جذاب ساختن آن برای مردم کشور از اقشار مختلف بودند. از جمله این راهکارها که در هفتم آذر ماه 1347 پیرامون آن توافق حاصل شد، عبارت بودند از:

1- تهیه صندوق پستی برای خاک و خون 2- آگهی تبلیغاتی دستی و دیواری 3- ارسال پرسشنامه به اشخاص متفرقه و استفسار نظریه آنان در مورد خاک و خون و هدف های حزب

ص:120


1- روابط ایران و عراق به روایت اسناد ساواک، ج 1، صص 272-271.
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
3- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

پان ایرانیست و همچنین ایرادات و انتقادات از روزنامه مذکور 4- تهیه اسامی اکراد مقیم آذربایجان شرقی که سابقه ذهنی در مورد حزب پان ایرانیست و روزنامه خاک و خون دارند 5- استفاده از وجود استادان دانشگاه که دارای افکار

روشن و اجتماعی می باشند 6- نصب تابلو در سه قسمت (بلوار – فرودگاه – ایستگاه).(1)

با این حال استقبال عمومی از روزنامه خاک و خون بسیار نازل و محدود باقی ماند و هرگاه کمک های مالی مستقیم و غیرمستقیم دولت و حکومت نبود انتشار این روزنامه خیلی زود متوقف می شد.

مهمترین این کمک ها از طریق آگهی های دولتی تقریباً دائمی صورت عملی به خود می گرفت و این باعث می شد به رغم تمام مدعیات، حزب پان ایرانیست و روزنامه خاک و خون در انتقاد از دولت و دستگاه های دولتی همواره جانب احتیاط را نگه دارد. چنانکه وقتی به دنبال انتقاد روزنامه خاک و خون از راه آهن دولتی، وزارت اطلاعات از ارجاع آگهی های دولتی به این روزنامه خودداری کرد، ساواک طی گزارشی هشدارآمیز (در سی ویکم اردیبهشت ماه 1348) به شرح زیر پیش بینی کرد، هر گاه این روند تا چند روز تداوم پیدا کند، روزنامه خاک و خون ناگزیر فعالیتش را متوقف خواهد کرد:

از روز شنبه 27/2/48 آگهی های دولتی که قبلاً به عنوان سهمیه از طریق وزارت اطلاعات در اختیار روزنامه خاک و خون قرار می گرفته قطع شده است. با مراجعاتی که از طرف مسئولین روزنامه به قسمت مربوطه شده اظهار کرده اند که دستور داده شده تا اطلاع ثانوی از دادن آگهی به روزنامه مذکور خودداری شود.

ضمناً وزارت اطلاعات روز 23/2/48 اقدام به توقیف روزنامه خاک و خون نموده و علت آن را درج مقاله ای تحت عنوان «جریه

راه آهن مرکز توطئه ضد ملی» بیان داشته است.

در این مقاله شدیداً از رئیس کل جریه راه آهن دولتی ایران که اخیراً عده ای از کارکنان راه آهن را که عضو حزب پان ایرانیست هستند احضار و آنها را مورد تهدید و تطمیع قرار داده که از فعالیت به نفع این حزب خودداری نمایند، انتقاد به عمل آمده است.

روزنامه مورخه 23/2/48 بعداً از توقیف خارج و منتشر شده و گفته می شود علت قطع

ص:121


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

آگهی های دولتی هم درج همان مقاله بوده است.

نظریه منبع:

اخیراً به شدت در راه آهن علیه فعالیت های حزب پان ایرانیست مبارزه می شود و درج مقاله هم به دنبال تضییقاتی بوده که از طرف اداره کل راه آهن برای اعضای حزب فراهم نموده است. ضمناً قطع آگهی های دولتی موجب خواهد شد که روزنامه خاک و خون نتواند به انتشار بیش از یکی یا دو شماره دیگر ادامه دهد.

ملاحظات 312: قبلاً راجع به ایجاد تضییق در راه آهن برای اعضای حزب گزارش تقدیم گردیده و برای این بخش علت قطع آگهی های مزبور روشن نمی باشد و نظریه منبع راجع

به توقف انتشار روزنامه خاک و خون به علت ضعف مالی حزب پان ایرانیست مورد تأیید است.(1)

رهبران حزب عمدتاً برای مقاصد تبلیغاتی هر از گاه نسخی از آن روزنامه را برای برخی مقامات سیاسی، اداری، متنفذان محلی و دیگرانی که می توانستند در ارتقای موقعیت حزب و روزنامه مؤثر واقع شوند، به رایگان ارسال می کردند. ضمن اینکه برخی رهبران و مسئولان اکراد عراقی مخالف رژیم بغداد هم از دریافت کنندگان روزنامه خاک و خون بودند.(2) کاستی های روزنامه خاک و خون در درج مطالب مورد توجه رهبران حزب پان ایرانیست را نشریات، جزوات و کتابچه هایی تکمیل می کرد که عمدتاً به قلم محمدرضا عاملی تهرانی با موضوعات گوناگون تهیه می شد. از جمله این نشریات که گاه تجدید چاپ و به طرق گوناگون در اختیار مخاطبان قرار می گرفت، باید از «انقلاب شاه و مردم»، «رابطه حکومت و مردم»، «سیاست رفاهی» و «سخنی کوتاه پیرامون حزب پان ایرانیست» نام برد.

هنگامی که رژیم پهلوی آماده بود تا موافقت خود را با تجزیه بحرین از ایران اعلام کند، به شدت مراقبت می شد تا مبادا روزنامه خاک و خون و دیگر نشریات حزب پان ایرانیست مطالبی در تباین با سیاست رسمی حاکمیت و در واقع شخص شاه چاپ و

ص:122


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست). حضرت آیت الله العظمی حاج سیدمحمدرضا گلپایگانی به روایت اسناد ساواک، ج 2، ص 209.

منتشر کنند. با این حال برای پان ایرانیست ها که سالیان طولانی از حاکمیت بدون بازگشت ایران بر جزیره بحرین دفاع می کردند، بسیار دشوار بود که بتوانند یکباره نشریات خود را از درج مطالبی در تداوم آن خواسته خود منع کنند. رهبران حزب پان ایرانیست که وانمود می کردند شخص شاه نظیر آنان مخالف تجزیه بحرین است، قصد داشتند با انتشار و توزیع گسترده یک شماره فوق العاده در تهران و دیگر شهرهای کشور جنجال تبلیغاتی بزرگی بر ضد طرح تجزیه بحرین به راه اندازند. ساواک که با توقیف و ضبط زودهنگام این شماره از روزنامه خاک و خون مانع از عملی شدن نقشه حزب پان ایرانیست شده بود،

در پانزدهم فروردین ماه 1349 در این باره چنین گزارش کرده است:

به دنبال اظهارات مخالفت آمیز اخیر محسن پزشکپور رهبر حزب پان ایرانیست در مجلس شورای ملی پیرامون بحرین تشکیلات اهواز حزب پان ایرانیست در یک حالت بلاتکلیفی و سرگردانی به سر می برد زیرا اولاً مسئول تشکیلات با استفاده از تعطیلات نوروزی در مسافرت شیراز بوده و ثانیاً دستوری از طرف حزب متعاقب جریانات اخیر نرسیده بود تا سرانجام مهدی صفارپور مسئول حزب در اهواز از مسافرت مراجعت و قرار شده بود صبح روز جمعه 14/1/49 وقتی که شماره فوق العاده روزنامه خاک و خون از تهران می رسد هر یک از اعضا تعدادی از این روزنامه ها را در کوچه ها و خیابان ها به فروش رسانیده تا نظریات مخالف حزب به گوش همگان برسد. ولی صبح روز جمعه پس از اینکه معلوم شد روزنامه توقیف گردیده است برنامه مزبور تغییر نمود و با بلندگو و میکروفن نصب شده در محل حزب اعضای حزبی شروع به دادن شعار نمودند و این شعار همگی درباره بحرین و مالکیت ایران بر بحرین و حمله به استعمار انگلیس بوده و گفته شده ایران مالک مسلم بحرین است و استعمار انگلیس است که طی یکصدوپنجاه سال با زور و

تزویر این سرزمین ایرانی را از ایران جدا نموده است و طی همین شعارها از مردم دعوت به عمل آمده که در ساعت 30/17 روز مزبور در کنفرانس حزب پان ایرانیست متشکله در محل دفتر حزب شرکت نمایند.(1)

به دنبال آن ساواک مراقبت از چاپخانه روزنامه خاک و خون و دیگر نشریات حزب

ص:123


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

پان ایرانیست را با شدت بیشتری پی گرفت. اقدام ساواک در توقیف شماره فوق العاده روزنامه خاک و خون حتی بر خوشحالی رهبران حزب افزود که تصور می کردند این اقدام بر شأن و موقعیت آنان و حزبشان در نزد مردم کشور افزوده است!

چون گمان می رفت روزنامه خاک و خون در دفاع از حق حاکمیت ایران بر بحرین فراتر از آستانه تحمل شاه و حاکمیت گام بردارد، از اواسط فروردین ماه 1349 دستور توقیف آن صادر شد.

به دنبال تداوم توقیف روزنامه خاک و خون دستگاه رهبری حزب پان ایرانیست تصمیم گرفت روزنامه ناسیونالیسم ارگان حزب در خارج از کشور را که نشر آن متوقف شده بود، دوباره منتشر کند تا توقیف خاک و خون جبران شود. ساواک در هفتم تیر ماه 1349 در این باره چنین گزارش کرده بود:

دکتر هوشنگ طالع یکی از افراد گروه پارلمانی حزب پان ایرانیست اظهار داشت به دستور محسن پزشکپور قرار است نشریه ناسیونالیسم ارگان دانشجویان خارج از کشور که مدتی بود انتشار نمی یافت مجدداً چاپ و منتشر شود و نظرات و مطالب حزب که در اینجا کنترل می شود و اجازه

انتشار آن را نمی دهند در نشریه ناسیونالیسم که در کشور آلمان تهیه می گردد چاپ شود.

نظریه رهبر عملیات: 1- هرگونه اقدام پیرامون مفاد خبر باعث شناخته شدن منبع خواهد گردید. 2- به صحت گزارش منبع می توان اعتماد نمود.(1)

در پنجم اسفند ماه 1349 ساواک گزارش داد، دو نشریه (مباحث ناسیونالیسم ایران و اصول ناسیونالیسم) از سوی حزب پان ایرانیست منتشر و در میان اعضای برجسته آن توزیع شده است.

ساواک در پنجم خرداد ماه 1350 برخی نشریاتی را که گردانندگان حزب در نبود روزنامه خاک و خون برای مخاطبان خود منتشر می کردند به این شرح نام برده است: به تو ای خائن بدنام (که اشعاری است در نکوهش دکتر فضل الله صدر عضو اخراج شدة حزب پان ایرانیست)، اصول ناسیونالیسم، جهان به ناسیونالیسم آگاه می گراید، گفتار آژیر در

ص:124


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

کلاس درس، و مباحث ناسیونالیسم. در ذیل همین گزارش ساواک تصریح می کند «چون روزنامه خاک و خون ارگان حزب پان ایرانیست توقیف گردیده، لکن مسئولین حزب مذکور سعی دارند افکار پان ایرانیستی را از طریق نشریه پلی کپی شده در اختیار افراد قرار دهند».(1)

در این میان پزشکپور و دیگر رهبران حزب پان ایرانیست از هر فرصتی برای انتقاد از توقیف روزنامه خاک و خون و لزوم تجدید انتشار این روزنامه بهره می بردند. چنانکه به گزارش ساواک یک بار پزشکپور در صحن علنی مجلس به این موضوع پرداخته بود.(2)

در حالی که پیشاپیش آشکار بود در دور آتی انتخابات رژیم اجازه نخواهد داد عضوی از حزب پان ایرانیست راهی دورة بیست و سوم مجلس شورا شود، رهبری حزب پان ایرانیست

مدعی شد، اگر روزنامه خاک و خون هرچه سریع تر رفع توقیف نشود، در انتخابات آینده شرکت نخواهد کرد.

در دوم مرداد ماه 1350 ساواک خبر داد، سرپرست حزب پان ایرانیست در شهر آبادان طی تلگرافی به شرح زیر از شخص شاه خواست تا موجبات انتشار دوباره روزنامه خاک و خون را فراهم آورد:

پیشگاه گرانقدر آریامهر شاهنشاه ایران زمین

مدتی است از انتشار روزنامه خاک و خون صدای آزادان ایران پرست جلوگیری می شود.

مستدعی است امر مقتضی جهت انتشار مجدد شرف صدور فرمایند. طلائی - مسئول حزب پان ایرانیست آبادان.(3)

مقارن با برگزاری انتخابات دوره بیست و سوم مجلس شورا محسن پزشکپور و برخی دیگر از مسئولان حزب پان ایرانیست دولت هویدا را به خاطر لغو امتیاز روزنامه خاک و خون گاه به شدت مورد انتقاد و حمله قرار دادند و مدعی بودند، این روزنامه صرفاً به خاطر انتقاد از دولت و دفاع از حقوق مردم ایران لغو امتیاز شده است.

در طول تابستان سال 1350 به دلیل تداوم توقیف روزنامه خاک و خون، انتقادات و

ص:125


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
3- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

فشارهای حزب پان ایرانیست به دولت هویدا با سر و صدای بیشتری دنبال شد. در بیست و یکم شهریور 1350 ساواک طی گزارشی خبر از آن داد که به دنبال نظر مساعد شاه به تدریج آن محدودیت های اعمال شده بر حزب مذکور رفع شده و مقدمات انتشار مجدد روزنامه خاک و خون در راستای سیاست جدید حاکمیت فراهم می شود. در بخش هایی از این گزارش چنین می خوانیم:

بولتن مورخه 10/6/50 که موضوع آن مربوط به ارسال اعلامیه از طرف تشکیلات حزب

پان ایرانیست انگلستان برای وزارت امور خارجه و برخی از سردبیران جراید بوده و در آن از شهدای سوم شهریور تجلیل به عمل آمده و عنوان گردیده توقیف غیرقانونی روزنامه بیدارکننده «خاک و خون» حزب پان ایرانیست نشانه دیگری است از وحشت هیأت حاکمه از بیداری مردم، به استحضار رسیده و مقرر گردیده:

«مگر قرار نبود روزنامه خاک و خون توقیف نباشد»

همان طوری که استحضار دارند متعاقب مخالفت حزب پان ایرانیست در فروردین ماه سال 49 با سیاست دولت در مورد مسئله بحرین مقرر گردید محدودیت هایی برای فعالیت حزب پان ایرانیست به طور غیرمحسوس فراهم گردد و مسئولان حزب مزبور که در آن موقع در نظر داشتند نظریات خود را درباره مسئله بحرین از طریق روزنامه خاک و خون به آگاهی مردم برسانند طبق اوامر صادره مقرر شد از انتشار روزنامه مزبور جلوگیری که در همان وقت محل چاپ روزنامه مزبور با تشریفات قانونی بازرسی و ضمن ممانعت از انتشار این روزنامه دو تن از اعضای حزب پان ایرانیست نیز بازداشت گردیدند که بعداً پرونده آنها به ادارة دادرسی

نیروهای مسلح شاهنشاهی ارجاع و درباره آنان قرار منع پیگرد صادر و به قطعیت نیز رسیده است.

بعد از این جریان مسئولان حزب پان ایرانیست مدتی در قبال عدم انتشار روزنامه مزبور سکوت اختیار نمودند ولی بعد از مدتی از مسئولان وزارت اطلاعات خواهان توضیح در مورد علت توقیف روزنامه خاک و خون گردیدند که موضوع از طریق آقای زرنگار مدیرکل وزارت اطلاعات در تاریخ 10/12/49 به آگاهی ساواک رسید که موضوع به عرض رسید و مقرر گردید به پزشکپور تذکر داده شود که در اجرای اوامر صادره با دکتر محمدرضا عاملی تهرانی قائم مقام حزب مذکور در این مورد مذاکره و نامبرده اظهار داشته:

ص:126

فقط یک نامه از طرف حزب پان ایرانیست به وزارت اطلاعات نوشته شده و این نامه هم بر این اساس بوده که آقای نخست وزیر اظهار داشته بودند انتشار روزنامه مانعی ندارد ولی گفته شده به این روزنامه آگهی داده نشود ولی بعد از آنکه پاسخی در مورد نامه مورد بحث از وزارت اطلاعات نرسیده موضوع مورد تعقیب قرار نگرفته است.

متعاقب فرمان شاهنشاه آریامهر دایر بر

اینکه از حزب پان ایرانیست رفع تضییق به عمل آید، مسئولان حزب پان ایرانیست گزارشی به شرف عرض مبارک همایونی رسانده و در آن عنوان نمودند که در چند نقطه از کشور از فعالیت حزب پان ایرانیست جلوگیری شده و وزارت اطلاعات هنوز تضییقاتی برای حزب مزبور فراهم می آورد که مقرر گردید: عین اوامر مبارک شاهنشاه آریامهر به ساواک ها و وزارت اطلاعات و شهربانی ابلاغ شود که در اجرای اوامر صادره اقدامات لازم صورت گرفته است.

در استفساری که از وزارت اطلاعات در مورد روزنامه خاک و خون به عمل آمده پاسخ داده شده در تاریخ 5/12/49 محسن پزشکپور تلگرافی دائر بر رفع توقیف از روزنامه خاک و خون به وزارت اطلاعات مخابره نموده که از طرف وزارتخانه مزبور پاسخی به شرح زیر به پزشکپور داده شده است:

سوابق و دستوری که دال بر عدم انتشار روزنامه خاک و خون باشد ملاحظه نگردیده ولی به طور کلی روزنامه خاک و خون همان طوری که اطلاع دارید طبق تبصره 2 ماده پنج لایحه قانونی مطبوعات چنانچه ظرف مدت یک سال منتشر نگردد خود به خود

امتیاز آن لغو می شود. روزنامه خاک و خون نزدیک یک سال است که انتشار نمی یابد. بعد از این موضوع وزارت اطلاعات در تاریخ 23/2/50 به محسن پزشکپور اعلام نموده نظر به اینکه یک سال تمام است روزنامه خاک و خون منتشر نشده لذا به موجب دستور تبصره 2 ماده پنج لایحه قانونی مطبوعات امتیاز آن روزنامه لغو شده است.(1)

در دی ماه 1350 ساواک گزارش کرد، رهبران حزب پان ایرانیست برای جبران مضیقه های رسانه ای و خبررسانی خود با برخی روزنامه ها و نشریات وابسته به حزب مردم ارتباط پیدا کرده اند و اخبار آن حزب و موضع گیری رهبران آن در نشریات کم تیراژی از آن

ص:127


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

دست که بعضاً در شهرستان ها منتشر می شوند، مجال انتشار پیدا می کند. ضمن اینکه انتشار هر از گاه جزوات، نشریات و کتابچه هایی حاوی آخرین اظهارات و نقطه نظرات رهبران حزب درباره مسائل مختلف به تعداد محدود و گاه کپی شده کماکان تداوم داشت.(1)

از جمله نشریات نزدیک به حزب مردم که گاه مطالب رهبران حزب پان ایرانیست و دیدگاه های این حزب پیرامون مسائل مختلف را چاپ و منتشر می کردند، باید از مهد آزادی، اراده آذربایجان و مجله تهران مصور نام برد.(2)

حزب پان ایرانیست در خرداد ماه 1351 جزوه ای با عنوان «توتالیتاریسم و سیستم تک حزبی» را که نوشته فردی به نام ریشارد لونتال بود به قلم فردی به نام کیانژاد ترجمه و منتشر کرد که در آن صریحاً از نظام تک حزبی حاکم بر کشورهای کمونیستی و سوسیالیستی در بخش های مختلف جهان انتقاد شده بود.

در طول یکی دو سال نخست دهه 1350 که حزب پان ایرانیست روزنامه و نشریه قابل توجهی در اختیار نداشت بار دیگر انتشار بولتن های داخلی مورد توجه قرار گرفت و در همان حال بهره گیری از دستگاه های تکثیر و کپی و استنسیل رواج بیشتری در آن حزب پیدا کرد. در بیست و نهم تیر ماه 1351 ساواک از چهارده نشریه و جزوه منتشره حزب پان ایرانیست با موضوعات مختلف نام می برد که به طرق گوناگون و توسط رهبران و دست اندرکاران تهیه شده و از طریق دستگاه های کپی تکثیر و توزیع می شد. این نشریات عبارت بودند از: اصول ناسیونالیسم، توتالیتاریسم و سیستم تک حزبی، جنبه پرورش انقلاب آموزشی، مباحث ناسیونالیسم ایران، طرح نو درباره آموزش و پرورش ملی، آهنگ های خون، شناخت نیرومندی و قدرت، سخنی پیرامون اقتصاد ناسیونالیستی، گفتاری پیرامون سیاست بازرگانی خارجی ایران، حزب پان ایرانیست و مسئله نفت، ناسیونالیسم، مبانی پان ایرانیسم، و مفهوم عمیق و گسترده صنعتی بودن.

سرانجام در بیست و سوم اسفند ماه 1351 در یکی از جلسات حزب پان ایرانیست

ص:128


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست). مجله تهران مصور به روایت اسناد ساواک، صص 292-288.

اعلام شد، توقیف روزنامه خاک و خون پایان یافته و از آغاز سال 1352 انتشار آن از سر گرفته خواهد شد و پزشکپور از اعضای برجسته حزب خواست پیرامون انتشار این روزنامه تبلیغات گسترده و پر سر و صدایی به راه بیندازند. ضمن اینکه ساواک هم به مأموران نفوذی خود در حزب پان ایرانیست هشدار می داد موضوع انتشار مجدد روزنامه خاک و خون، محتوای مطالب در دست تهیه و نویسندگان و تهیه کنندگان مطالب روزنامه را به دقت تحت مراقبت قرار دهند:

ساعت 30/16 مورخه 23/12/51 نیروی فرهنگیان حزب پان ایرانیست در محل حزب با حضور سروران صفارپور، راپوکی، قزلباش، شهریار، امیری و ضرغامی تشکیل گردید. ابتدا سرور صفارپور اظهار داشت بزرگترین مژده را باید به شما بدهم و آن این است که اجازه انتشار روزنامه خاک و خون داده شده و در سال 52 فعالیت

وسیع و گسترده ای خواهیم داشت که یکی از آنها روزنامه است و تصمیم داریم که در هفته 5 شماره انتشار دهیم. سرور راپوکی سؤال کرد آیا مطلب داریم که بتوانیم روزی یک روزنامه تهیه کنیم. سرور صفارپور گفت اگر نتوانیم مطلب تهیه کنیم باید در حزب را ببندیم. سپس سرور شهریار اظهار داشت من عده ای از دانش آموزان برگزیده دبیرستان را هر هفته به حزب می آورم و در روزهای پنج شنبه که جلسه هست تماس جالبی داریم که مورد توجه بچه ها و حزب است. سپس در پایان جلسه افراد حاضر در نیرو به اتاق محسن پزشکپور رفتند و خبر انتشار روزنامه را تبریک گفتند. پزشکپور گفت سعی کنید از حالا مشترک جمع نمایید و به آنها قبض اشتراک بفروشید. ما حداقل باید چهار هزار مشترک در جنوب داشته باشیم و در خاتمه قرار شد روز دوم فروردین دیدار حزبی باشد. پزشکپور گفت هر کدام از افراد حزب از حالا به ترتیب در روزنامه ها تبریک گفته موجی ایجاد نمایید.

نظریه شنبه: 1- در حزب هیجان زیادی است و همه به هم تبریک می گویند و تلاش برای انتشار روزنامه است که بعد از عید شروع

بشود و با تلفن این موضوع را به اکثر شهرستان ها گفته اند و همه آمادگی خود را اعلام نموده اند.

2- حزب تصمیم دارد که با نوشتن در روزنامه ها اولین نشریه را با سر و صدای زیاد توزیع نماید. به نظر می رسد دفتر خاک و خون در شهرداری دایر گردد.

نظریه یکشنبه: 1- مفاد گزارش خبر تأیید می شود.

ص:129

2- به شنبه آموزش داده شد در صورت امکان از مطالبی که به منظور چاپ در روزنامه آماده می شود خلاصه ای تهیه و گزارش نماید تا بدین وسیله از نحوه افکار و تمایلات مقاله نویسان اطلاع حاصل گردد.(1)

در برگه اشتراک دوره جدید روزنامه خاک و خون هم شعارها و تبلیغات سیاسی و حزبی گوناگونی درج شده بود. در نمونه ای از این برگه ها، نوشته ها و مطالب زیر درج شده است:

روزنامه

برگ اشتراک

شماره 2336

خاک و خون

دوره دوم

خاک و خون، صدای آزادگان ایران پرست

خاک و خون، رهگشای امیدهای فردای نزدیک

جامعة ایرانی

بر نهادهای کهن آیین ملت سرفراز ایران

خاک و خون، نمودار رستاخیز آزادگی طلب همة تیره های ایرانی

خاک و خون، مدافع سرسخت بهروزی و پیروزی همه سرزمین های ایرانی نشین

خاک و خون، جلوه ای تابناک از رزمی مقدس بر ضد هرگونه استعمار و استثمار

خاک و خون، خروش همه قشرهای مترقی و دگرگون طلب ملت ایران

به تاریخ 1/3/52 مبلغ 300 ریال بابت وجه اشتراک یکصد شماره ...... دریافت گردید.

نام و امضای دریافت کننده مسئول امور مشترکین(2)

پس از حدود سه سال و دو ماهی که از توقیف و لغو امتیاز روزنامه خاک و خون سپری می شد، نهایتاً نخستین شماره دوره جدید انتشار این روزنامه در بیستم خرداد ماه 1352 از چاپ خارج شد. دور جدید روزنامه خاک و خون تا مدت کوتاهی پس از انحلال احزاب پان ایرانیست، ایران نوین، مردم و ایرانیان در اسفند ماه 1353 و تشکیل حزب واحد رستاخیز ادامه یافت.

ص:130


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

فصل پنجم: حزب پان ایرانیست در نیمه دوم دهه چهل

دانشگاه، دانشجویان و حزب پان ایرانیست

در تمام سال های پس از شهریور 20، دانشگاه و محافل دانشجویی از مهم ترین پایگاه های مخالفان رژیم پهلوی بودند. نظر به اهمیت قشر دانشجو و تأثیرگذاری آن در معادلات سیاسی داخلی، رژیم همواره تلاش می کرد تا در میان دانشجویان نفوذ پیدا کند و آنان را با سیاست های خود همراه سازد یا حداقل سر آنها را به مسائل غیرسیاسی گرم نماید؛ اما کمترین توفیقی در این کار پیدا نکرد. از جمله اقدامات رژیم برای نفوذ در محافل دانشجویی، اجازه فعالیت به احزاب دولتی نظیر ایران نوین، مردم و بعدها رستاخیز بود. این احزاب آن قدر بدنام بودند که حتی در میان اقشار غیردانشجو و کم سواد هم نمی توانستند طرفدار پیدا کنند؛ چه برسد به دانشگاه و دانشجویان. حتی دانشجویان فاقد دیدگاه و انگیزه های سیاسی نیز از نزدیک شدن به هر آنچه نشان رژیم بر خود داشت، احتراز می کردند.

حزب پان ایرانیست های پزشکپوری، که رسالت خود را خدمت به رژیم شاهنشاهی می دانست، نیز با شعارهای توخالی و احساسی ناسیونالیستی و مخالفت های قلابی، تصور می کرد می تواند عده ای را به عنوان «دانشجویان عضو حزب پان ایرانیست» به دور خود جمع کند. از همین رو دست به ایجاد تشکیلات دانشجویی زد.

ص:131

اما رژیمی که خود مطمئن بود کمترین پایگاهی در میان دانشجویان ندارد؛ و ناکامی احزاب دولتی را در جذب دانشجویان به عیان مشاهده می کرد، چنان از محیط دردسرساز دانشگاه ترسیده بود که جرأت نداشت اجازة فعالیت در محیط دانشگاه راحتی به حزبی نظیر پان ایرانیست بدهد. حزب پان ایرانیست که از اوایل دهة چهل به فعالیت های محدودی در دانشگاه ها پرداخته بود، به زحمت توانسته بود پس از چند سال تلاش در حدود بیست نفر را به خود جذب نماید.(1) با اینکه همین عدة معدود زیر رهبری معتمدان رژیم، همچون پزشکپور و عاملی تهرانی و زیر مراقبت شدید ساواک قرار داشتند، موجب نگرانی شدید ساواک بودند. سند زیر به خوبی گویای نگرانی های ساواک است:

ریاست ساواک تهران

فضل الله امینی انجدانی دانشجوی سال دوم هنرسرای عالی

عطف به 28992/ه 2- 23/9/46

در زمینه چگونگی فعالیت های حزب پان ایرانیست در دانشگاه تهران و همچنین اقدامات نامبرده بالا تذکر لازم به نحو مقتضی به مسئولین حزب مزبور داده شد. خواهشمند است دستور فرمایید یک قطعه عکس مشارالیه را جهت تکمیل پرونده تهیه و ارسال دارند.

مدیرکل اداره سوم. مقدم

رؤسا و مسئولان دانشگاه ها هم، که خود اکثراً برکشیده رژیم بودند، ترجیح می دادند سری را که درد نمی کند دستمال نبندند؛ و با فعالیت سیاسی احزاب دولتی در دانشگاه چندان موافق نبودند. به عنوان مثال، رئیس هنرسرای عالی (دانشگاه علم و صنعت بعدی) در نامه ای به تاریخ دهم اسفند 1347 به «تیمسار معظم سپهبد نصیری ریاست محترم سازمان امنیت و اطلاعات کشور» می نویسد:

گاهگاه مشاهده می شود که بعضی از دانشجویان در اجرای نیات احزاب مختلفه تلاش هایی می نمایند. از آنجا که در محیط علم و دانش می باید منحصراً مذاکرات و مباحثات علمی صورت گیرد باعث تأسف خواهد بود که اذهان جوانان پرشور دستخوش کشمکش های احزاب مختلف سیاسی قرار گیرد.

ص:132


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

اینک ضمن معطوف نمودن ذهن آن مقام به این مسئله تقاضا دارد در صورت لزوم موضوع را به شرف عرض همایونی رسانده تا در صورت مصلحت اوامری صادر فرمایند که احزاب یا از پذیرفتن دانشجویان خودداری نمایند و یا دانشجویان تحت شرایط و تعهدات خاصی به عضویت احزاب درآیند به نحوی که هرگونه فعالیت حزبی آنان در محیط دانشکده ها اقدام ناصحیح و خلاف نظم منظور گردد و مؤاخذات و تنبیهاتی در پی داشته باشد. هرگونه اقدامی در این زمینه نظم و انضباط دانشکده ها را بیش از پیش حفظ خواهد نمود. «پی نوشت تیمسار ریاست معظم ساواک» اداره کل بررسی و نظر بدهد. فکر می کنم در خارج از دانشگاه هم نباید کوچک ترین اجازة فعالیت سیاسی داده شود.(1)

در پی این نامه رئیس ساواک به اداره کل سوم ساواک دستور داد ترتیبی فراهم آورد تا این احزاب فعالیت های دانشجویی خود را به خارج از محیط دانشگاه منتقل کنند. در پانزدهم اسفند 1347 پرویز ثابتی رئیس اداره یکم عملیات و بررسی اداره کل سوم ساواک در این باره خطاب به اداره دوم عملیات و بررسی این اداره کل چنین نوشته بود:

درباره شرکت دانشجویان در احزاب سیاسی

عطف به 110395/322-15/12/47

فعالیت دانشجویان به نفع احزاب سیاسی در محیط دانشگاه های کشور به منظور جلوگیری از تشنجات و دسته بندی ها از نظر این اداره به مصلحت نمی باشد. لذا اصلح است ضمن تماس با رهبران احزاب ایران نوین، مردم و پان ایرانیست به آنان توجه داده شود که از هرگونه تلاش و تبلیغات عناصر خود در دانشگاه ها خودداری و در صورتی که طرفدارانی از دانشجویان داشته باشند ترتیبی اتخاذ نمایند که تشکیل جلسات و فعالیت آنها دور از محیط دانشگاه ها انجام و حفظ امنیت و آرامش فکری دانشجویان که حائز اهمیت می باشد در نظر گرفته شود.(2)

با این حال رئیس اداره یکم عملیات و بررسی ساواک، یعنی پرویز ثابتی، نظر دیگری داشت. شاید وی به درستی تصور می کرد که اگر احزابی نظیر پان ایرانیست، موفق به

ص:133


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

جذب عده ای دانشجو شوند، فرصت مغتنمی برای رژیم خواهد بود. اگر چه ثابتی در اجرای اوامر «تیمسار معظم» به رهبران حزب تذکر داده که در محیط دانشگاه فعالیت نکنند، اما در لابلای گزارش خود، مخالفت تلویحی خود را با نظر رئیس ساواک نشان داده است:

همان طوری که طی نامه شماره 107762/312-18/12/47 نیز اعلام گردیده از لحاظ صیانت امنیت و آرامش محیط های عالی آموزشی کشور فعالیت احزاب سیاسی قانونی در داخل مؤسسات مزبور به مصلحت نیست و در اجرای این نظر با مسئولین حزب پان ایرانیست مذاکره و آنان ضمن تأکید این مطلب که هیچ گاه دست به اقدامی در داخل دانشگاه ها و سایر مؤسسات عالی آموزشی کشور نخواهند زد اضافه کردند که به دنبال شروع فعالیت و انتشار روزنامه خاک و خون و انجام امور تبلیغاتی دیگر طی چند سال اخیر تعدادی از دانشجویان با ایدئولوژی پان ایرانیسم آشنا شده و تدریجاً به حزب مزبور مراجعه و تقاضای عضویت و همکاری کرده اند. با توجه به اینکه اگر حزبی در یک جامعه فعالیت داشته باشد و فعالیت آن به رسمیت شناخته شود یکی از نیروهای عمده و خلاق و همچنین گردانندگان آتی آن دانشجویان هستند لذا حزب پان ایرانیست نمی تواند از پذیرش دانشجویانی که برای عضویت در حزب مراجعه می کنند خودداری

نماید و به همین مناسبت دانشجویانی که تا به حال مراجعه کرده و مراحل آموزشی را گذرانیده اند به عضویت حزب درآمده و نیروی دانشجویی این حزب فعلاً تعداد قابل توجهی دانشجوی عضو دارد که در خارج از محیط های تحصیلی خود در کانون حزب جلسات هفتگی دارند و ضمناً به آنها تأکید شده که از فعالیت در محیط تحصیلی خود اجتناب نمایند. با توجه به مراتب بالا و اینکه مجدداً تأکید گردیده که این حزب در داخل محیط عالی آموزشی دست به فعالیت نزند اشعار می دارد که به نظر این اداره نیز عدم پذیرش دانشجویان علاقمند و مؤمن از طرف حزب اقدامی عملی نیست و همین مسئله موجب بروز شایعات و تعابیر غیرصحیح و نامطلوبی از لحاظ فعالیت آزاد احزاب قانونی خواهد بود و لذا پذیرش دانشجویان در حزب مزبور با شرط عدم فعالیت در محل های تحصیلی بلامانع می باشد.

رئیس اداره یکم عملیات و بررسی - ثابتی(1)

ص:134


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

از آنجا که حزب پان ایرانیست در میان دانشجویان دانشگاه نفوذی قابل توجه نداشت و دانشجویان عضو حزب انگشت شمار بودند، تصمیم گرفته شد جلسات حزبی گروه

دانشجویی و نیروی دانش آموزی و محصلین حزب با هم و مشترک برگزار شود. با این حال همچنانکه آمارها و گزارش های موجود نشان می دهد باز هم شرکت کنندگان در این مراسم و جلسات مشترک دانشجویی و دانش آموزی به زحمت از بیست تا سی تن فزونی می گرفت. اما همه اینها باعث نمی شد رهبران حزب تبلیغ نکنند که در دانشگاه ها حضوری فعال دارند.

روند محدودسازی حزب پان ایرانیست در محیط دانشگاه ها به ویژه پس از واقعه تجزیه بحرین شدت بیشتری گرفت و فشار مقامات دولتی و نیز ساواک برای جلوگیری از فعالیت های دانشجویی این حزب آشکارتر شد. در واکنش به این برخوردها بود که سرانجام محسن پزشکپور در اواخر سال 1350 طی نامه ای خطاب به دفتر ویژه اطلاعات که حسین فردوست در رأس آن قرار داشت، ضمن هشدار نسبت به رشد گرایش های ضدحکومتی در میان دانشجویان، تقاضا کرد اجازه داده شود حزب پان ایرانیست نظیر سالیان گذشته فعالیت های دانشجویی خود را تداوم بخشد. در بخش هایی از این شکایت نامه محسن پزشکپور خطاب به دفتر ویژه اطلاعات چنین آمده بود:

1- به طوری که به خوبی مشهود است در حال حاضر در اجتماع و به خصوص در بین جوانان و روشنفکران کشور ما طرز فکرهایی به وجود آمده که علاوه بر اینکه مشکلات کنونی را به وجود آورده اعلام خطری است برای آینده مملکت.

گزارشاتی که ما داریم حکایت از این می کند که در دانشگاه تهران و دانشگاه تبریز یک نوع طرز فکر تجزیه طلبانه بین دانشجویان آذربایجانی – کرد و در مواردی هم بلوچ احساس می شود، مثلاً در دانشگاه تبریز از دانشجویان آذربایجانی کمتر به حزب پان ایرانیست می گروند.

اینها مسائلی است که حتماً باید به رهبر مملکت گزارش شود. مسلماً دولت هم این مسائل را درک کرده منتها چون مسئولیت دارد نمی خواهد به عرض برساند ولی ما با علاقه ای که به کشور و به رژیم کشورمان داریم این حقایق را که احساس می کنیم باید به عرض برسانیم.

به خاطر داریم که پس از انقلاب شاه و مردم همه مخالفان حتی مارکسیست لنینیست ها

ص:135

ناچار به سکوت شدند ولی اکنون پس از گذشت ده سال یک روحیه معکوس پیدا شده، به خصوص در بین روشنفکران که آن طور که ما برخورد کردیم اساسی ترین و پرمخاطره ترین مسئله است برای آینده و آن هم آینده نزدیک. مقابله با این مخاطره تنها با یک اقدام تبلیغات سطحی امکان ندارد باید در این باره یک بررسی بنیادی و ژرف انجام شود.

گزارشات خارج از کشور وضع سخت تری را نشان می دهد. باید ]با[ توجه به روح انقلاب که ده سال پیش جامعه متشتت و مأیوس و از هم گسیخته مردم را امیدوار کرد این مسئله خیلی اساسی مورد بررسی قرار گیرد که چرا با همه امکانات وسیعی که از لحاظ امنیتی، مالی، سیاست اطمینان بخش خارجی و غیره فراهم بوده

الآن با چنین نتایجی روبه رو هستیم.

در مصر دانشجویان به پا می خیزند و جنگ قاطع می خواهند و در این جا اسلحه می گیرند خود را به کشتن می دهند، به خاطر حمایت از برنامه های بعث عراق. چرا؟ این دانشجو از کجا آمده است؟ این مسئله ای است که باید بررسی شود آیا ما بنیاد تاریخی محکم تر، فرهنگ عمیق تر، اصول انقلاب روشن تر، رسالت تاریخی و امکانات مالی بیشتر نداریم، پس چرا؟ اگر پاسخ صحیح پیدا نکنیم جامعه ما مواجه با خطرات سخت تر و قطعی تری خواهد شد.

2- حزب پان ایرانیست که از بدو تأسیس در جهت مبارزه با بیگانگان و در راه ناسیونالیسم ایران نقش فعال و آکتیوی داشته، سال ها با برخورداری از امکانات محدود کار خود را می کرد و در داخل و خارج از کشور مبارزه را دنبال می نمود. روزنامه خاک و خون حزب ما در بسیاری از نقاط دنیا منجمله کشورهای همجوار پخش می شد و همین امر موجب می شد که گروه های وسیع تری را جلب کنیم و کوشندگان حزبی به عنوان یک تشکیلات قانونی کارشان را دنبال کنند. در واقع تشکیلات پان ایرانیست به صورت تنها شبکه

اطمینان بخش و مؤثر علیه افکار خائنانه بود. امروز تشکیلات پان ایرانیست در وضع نامشخصی قراردارد که این وضع نامشخص از نظر کادر رهبری و افراد مشکلات به وجود آورده است.

مثلاً در مورد مسئله سه جزیره وسیع ترین تظاهرات را پان ایرانیست انجام داد و برای اولین بار در دانشگاه ترتیب تظاهراتی را به همین مناسبت داد که بی سابقه بود و چون در این مورد

ص:136

ترتیب یک مصاحبه مطبوعاتی، رادیو و تلویزیونی گذاشته شد، جلو پخش این مصاحبه را گرفتند و به روزنامه ها هم دستور دادند مصاحبه را چاپ نکنند. باز به همین ترتیب در مورد رانده شدگان دستور داده شد روزنامه ها اعلامیه حزب ما را چاپ نکنند.

ما غالباً با اعتراضات سخت افراد حزبی روبه رو هستیم. به ما می گویند یعنی چه؟ اگر حزب ملی و قانونی هستیم این چه نوع رفتاری است که با ما می شود و تا کی ادامه دارد؟ به ما جسته و گریخته گفته می شود پس شما عوامل خاص دستگاه دولت هستید [و] اگر این طور نیست چرا عکس العمل نشان نمی دهید. چرا دائم ما را به بردباری دعوت می کنید.

3- روزنامه خاک و خون ناشر افکار حزب ما هنوز توقیف است. وقتی آقای سام وزیر اطلاعات بود، به من گفت که می خواهد موضوع را حل کند و از من خواست مجدداً تقاضای امتیاز برای خاک و خون کنم به او گفتم این کار را اگر من بکنم یعنی لغو امتیاز را قبول دارم که واقعاً این طور نبوده و در مورد عدم اجازه انتشار خاک و خون کار خلاف قانون انجام شده است به ایشان پیشنهاد کردم فرمول دیگری را بررسی کنند که قرار شد تا یک هفته نتیجه را به من بگویند که متأسفانه اکنون که شش هفت ماه گذشته هیچ خبری از وزارت اطلاعات به حزب داده نشده است.

4- چندی قبل از طرف ساواک به نزد من آمدند و گفتند در دبیرستان ها حزب پان ایرانیست فعالیتی نکند. من گفتم پس لابد انتظار دارید مسلسل به دست ها در دبیرستان ها فعالیت داشته باشند. چرا نباید اندیشه سربلندی ایران، آزادی ایران، بزرگی ایران در دبیرستان ها توسعه یابد.

5- در برنامه اجرای تظاهرات روز سه شنبه 10/12 از حزب پان ایرانیست دعوت نشد معلوم نیست چرا؟ مسلماً اگر ما دعوت شده بودیم قطعنامه چنین نبود و با نظرات

عمیق تری مطرح می شد. ما به جای اینکه از حزب بعث عراق که یک بازیچه بیش نیست یک غول بسازیم در قطعنامه اشاره می کردیم که حکومت بعثی عراق از لحاظ نژادی و مذهبی وابسته به اکثریت مردم عراق نیست و از نظر حقوق بین الملل یک حکومت تلقی نمی شود.(1)

دفتر ویژه اطلاعات پس از مدت کوتاهی نامه مذکور را جهت بررسی به دفتر ساواک

ص:137


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

ارسال کرد. ساواک هم در بیست و هشتم اسفند ماه 1350 درباره محتوای این نامه و سابقه محدودسازی فعالیت حزب پان ایرانیست در دانشگاه و مدارس پس از واقعه تجزیه بحرین موضوع را به ادارة کل سوم ارجاع داد.

بدین ترتیب دهه 1340 در حالی پایان یافته و رژیم پهلوی پای در دهه 1350 می گذاشت که موقعیت حزب پان ایرانیست به طور کلی و در عرصه دانشگاه و فعالیت های دانشجویی به طور اخص به شدت آسیب پذیر و غیرقابل اعتناتر از سال های گذشته شده بود و در حالی که رهبران این حزب ملتمسانه و کماکان به حاکمیت تعهد سپرده و وعده می دادند تداوم فعالیت آنان در دانشگاه ها و در میان دانشجویان باز هم در راستای دفاع از حاکمیت و ستیز با مخالفان سیاسی آن جریان پیدا خواهد کرد، با این حال حکومت و در درجه اول دولت هویدا موقعیت حزب پان ایرانیست را چنان ضعیف و فاقد اعتبار می دانستند که حتی صداقت گفتار و مدعیات آن را عملاً برای حمایت از حاکمیت بی تأثیر ارزیابی می نمودند. به همین دلیل از آن پس موقعیت حزب پان ایرانیست در دانشگاه و در میان دانشجویان و دانشگاهیان را باز هم غیرقابل اعتناتر و غیرمؤثرتر خواهیم دید.

کردهای عراق و دولت بغداد

روابط تیره رژیم پهلوی و رژیم عراق باعث شده بود حزب پان ایرانیست از همان سال های

نخست تجدید فعالیت در دهه 1340 اجازه پیدا کند فعالیت ها و تبلیغات سیاسی و حزبی خود را در انتقاد از حکومت عراق تداوم دهد و در راستای همین سیاست از کردهای کردستان عراق که تحت حمایت اطلاعاتی، سیاسی و نظامی رژیم پهلوی و نیز اسرائیل با دولت مرکزی آن کشور در حال نبرد بودند، طرفداری فکری، سیاسی، فرهنگی، سرزمینی و نژادی بکنند.

در همین چارچوب بود که رهبران حزب پان ایرانیست در مناسبت های گوناگون نظیر فرارسیدن عید نوروز با لهجه و زبان کردی پیام های تبریکی برای کردهای عراقی در آن سوی مرزهای ایران می فرستادند و با یادآوری نژاد آریایی آنان، رهبرانشان را به لزوم تداوم مبارزه و مخالفت با رژیم بغداد تشویق و ترغیب می کردند. از جمله رهبری حزب پان ایرانیست با هدایت مستقیم و غیرمستقیم ساواک به مناسبت فرارسیدن نوروز سال

ص:138

1347 برای ملامصطفی بارزانی و شصت تن از کادرهای درجه اول حزب دمکرات کردستان عراق کارت تبریک فرستاد.

حزب پان ایرانیست حتی نگران وجود اختلاف میان احزاب و گروه های مختلف کُرد در بخش های مختلف کردستان عراق بود و تلاش می کرد ضمن کاستن از تنش های گاه و بیگاه میان آنان ارتباطش را با رهبران و مسئولان گروه های مذکور گسترش دهد. ساواک در نهم تیر ماه 1347 چنین گزارش کرده است:

دکتر هوشنگ طالع ضمن مذاکراتی اظهار داشت اخیراً اختلافی بین حزب پارت دموکرات کردستان و حزب کاژیک که آنها نیز از ناسیونالیست های کرد می باشند روی داده است و جلال [ناخوانا] سرپرست دانشجویان کرد آن سوی مرز که در اروپا مشغول تحصیل می باشد و چندین بار با تشکیلات اروپایی حزب پان ایرانیست تماس گرفته و برای حزب پان ایرانیست در تهران نیز نامه فرستاده از طرفداران حزب

کاژیک به شمار می آید.

ملاحظات:

مفاد خبر نتیجه تحقیقاتی است که از منبع در مورد حزب مزبور خواسته شده است.(1)

رهبران و کارگردانان حزب پان ایرانیست هر از گاه و به مناسبت های گوناگون میتینگ هایی در حمایت از رهبران اکراد عراقی نظیر ملامصطفی بارزانی که ارتباط نزدیکی هم با ساواک و رژیم پهلوی داشت در شهرهای مختلف کردستان ترتیب می دادند.

ساواک که در شکل دهی به این گونه موضع گیری ها و اقدامات تبلیغاتی و سیاسی حزب پان ایرانیست نقش درجه اولی ایفا می کرد، در دوم اردیبهشت ماه ماه 1348 در این باره چنین گزارش کرده است:

قبلاً قرار بود از ساعت 30/17 روز 4/2/48 کنفرانس ویژه دانشجویی حزب پان ایرانیست در محل حزب واقع در خیابان نادری برگزار شود. لیکن متعاقب وقوع حوادثی در روابط بین ایران و عراق تصمیم مزبور به برگزاری کنفرانس حزبی پیرامون این موضوع تبدیل گردید.

ص:139


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

لذا قرار است از ساعت 30/17 روز جاری (4/2/48) در محل حزب مزبور کنفرانس وسیعی از طبقات مختلف و طرفداران حزب پان ایرانیست تشکیل و در آن محسن پزشکپور رهبر حزب مذکور سخنرانی نماید.

سخنرانی نامبرده پیرامون سوابق تاریخی روابط ایران و عراق و ایجاد کشور عراق بر اساس نظرات استعماری و تبعیض نژادی، دفاع از اصول سیاست مستقل ملی ایران به ویژه در اروند رود، تشریح سیاست های استعماری در منطقه خلیج فارس، اعلام آمادگی هر چه بیشتر برای دفاع [از] منافع ملی ایران و پاسخگویی به تجاوزات عراق و در هم شکستن دسیسه های استعمار خواهد بود.

بدین مناسبت قبلاً کارت هایی توزیع و مراتب در روزنامه روز 2/2/48 خاک و خون آگهی شده است.

حزب پان ایرانیست همچنین در نظر دارد که در صورت اقتضا کنفرانس ها و میتینگ های وسیعی در سراسر کشور به ویژه مناطق خوزستان و کردستان برگزار و طی آن توجه افکار عمومی را به ماهیت تجاوزکارانه عراق جلب و مردم را در جهت دفاع از حقوق کشور خود هوشیار و آماده سازد.

ضمناً پزشکپور در جلسه علنی روز 2/2/48 مجلس شورای ملی طی نطق مبسوطی درباره روابط ایران و عراق بحث و برای اولین بار موجودیت دولت عراق را مورد انتقاد قرار داده و آن را حکومتی دست نشانده استعمار و مظهری از تعصبات نژادی و

مغایر با اصول و موازین بین المللی، اعلامیه حقوق بشر و منشور ملل متحد خوانده و احتمالاً نطق او در کنفرانس روز 4/2/48 نیز پیرامون همین مطلب خواهد بود.(1)

حزب پان ایرانیست طی چند ماه نخست سال 1348 در انتقاد از تجاوزکاری ها و گستاخی های دولت عراق نسبت به ایرانیان و تداوم مخالفتش با رژیم پهلوی، در شهرهای مختلف ایران و به ویژه در مناطق غربی کشور میتینگ های گوناگونی ترتیب داد. ساواک کردستان در بیستم اردیبهشت ماه 1348 در این باره چنین گزارش کرده بود:

درباره میتینگ و تظاهرات حزب پان ایرانیست و مردم در خرم آباد و بروجرد بازگشت به شماره 894/312- 14/2/48

ص:140


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

در جریان لغو قرارداد غیرمنطقی 1316 شط العرب و اقدامات دولت و ارتش شاهنشاهی به منظور حفظ حقوق بین المللی ایران در اروندرود کلیه طبقات مختلف و عشایر غیور لرستان با علاقه مندی عمل دولت را یک اقدام ملی تلقی نموده و برای پشتیبانی و تأیید اعمال دولت و ارتش شاهنشاهی میتینگ و تظاهرات باشکوهی از طرف حزب پان ایرانیست و با شرکت جمعیت کثیری از طبقات مختلف در شهرستان های بروجرد و خرم آباد برپا

گردید. احساسات عمیق مردم در جریان اخیر خوزستان از هر لحاظ قابل توجه بوده و عموم طبقات به طرق مختلف آمادگی خود را برای هرگونه همکاری با ارتش شاهنشاهی و نظریات دولت اعلام می نمایند. تاکنون دو بار در تاریخ های 11/2/48 و 12/2/48 تظاهرات و میتینگ باشکوهی در این مورد در بروجرد و یک بار در تاریخ 19/2/48 در خرم آباد انجام گردیده است. مراتب استحضاراً به عرض رسید.(1)

همچنانکه از گزارش مورخ بیست و نهم اردیبهشت ماه 1348 این سازمان برمی آید، مقرر شده بود طی چند روز نخست خردادماه آن سال هم حزب ایران نوین به شرح زیر میتینگ هایی در شهرهای مختلف استان خوزستان برپا کند:

حزب پان ایرانیست در نظر دارد از روز پنجشنبه 1/3/48 در شهرهای «خوزستان. آبادان. خرمشهر و شوشتر» در محل های محدود از قبیل باغ ملی. محوطه جلو دبیرستان و میدان شهر میتینگ هایی به منظور اعتراض علیه عراق و اعلام آمادگی برای حفظ میهن و احقاق حقوق ملت ایران در اروندرود برگزار نماید. به این مناسبت هوشنگ طالع عضو گروه پارلمانی این حزب روز 29/2/48 برای تهیه مقدمات کار به خوزستان مسافرت می کند و از روز

30/2/48 در شهرهای نامبرده به وسیله بلندگو از مردم دعوت خواهد شد که در میتینگ مزبور شرکت جویند و محسن پزشکپور رهبر حزب پان ایرانیست بعد از ظهر روز چهارشنبه 31/2/48 به خوزستان مسافرت و شخصاً در میتینگ های مزبور شرکت و سخنرانی خواهد کرد. برنامه کار به این ترتیب است که بعد از ظهر روز پنجشنبه 1/3/48 در اهواز. ساعت 00/10 صبح روز جمعه در شوشتر، ساعت 30/18 روز جمعه در خرمشهر و بالاخره بعد از ظهر روز شنبه 3/3/48 در آبادان میتینگ برپا خواهد بود.

ص:141


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

ملاحظات 312- قبلاً موضوع برای اطلاع و مراقبت و اعلام مشروح جریان به ساواک خوزستان اعلام گردیده است.(1)

رهبران حزب پان ایرانیست از اینکه مقامات دولتی و حکومتی آنان را مقید ساخته بودند در تبلیغات ضدعراقی خود حدود تعیین شده را مراعات کنند، رضایت خاطر نداشتند و مماشات حکومت در برابر رژیم بغداد را برنمی تابیدند. چنانکه محسن پزشکپور طی سخنانی محفلی «در منزل خود به مسئولان مملکتی حمله کرده و عنوان نموده بیش از این نباید در مقابل دولت عراق مسامحه کاری به خرج داد و اگر با حرف کاری پیش نمی رود بایستی به قوای قهریه متوسل شد».(2) در همان برهه که روابط دولت بغداد با رژیم ایران به شدت به تیرگی گراییده بود حزب پان ایرانیست اعلامیه هایی در ده ها هزار

تیراژ بر ضد دولت عراق و اقدامات آن علیه رژیم پهلوی و ایرانیان مقیم عراق چاپ و منتشر کرد. هزاران برگ از این اعلامیه ها جهت تهییج افکار عمومی در شهرها و مناطق غرب و جنوب غربی ایران توزیع گردید. پان ایرانیست ها آشکارا از سیاست های نظامی گری شاه و لزوم تجهیز ارتش و نیروهای مسلح به آخرین و پیشرفته ترین سلاح های جنگی به شدت استقبال می کردند و به ویژه تنها راه مقابله و ایستادگی پیروزمندانه در برابر رژیم عراق را در برتری بدون قید و شرط نظامی می دانستند؛ چنانکه یک بار یکی از مسئولان حزب پان ایرانیست در بیستم شهریور ماه 1348 طی سخنانی در اهواز گفته بود:

بیگانه، بیگانه است. همان شعار حزب پان ایرانیست که ندا می دهد اجنبی اجنبی است و در برابر دشمن مسلح باید تا دندان مسلح شد. جای خوشبختی است که گام های رهبر خردمند ملت ایران شاهنشاه آریامهر همه و همه در جهت خط مشی ملی کشور است و ما پان ایرانیست ها خوشحالیم که با معظم له در همه زمینه ها هم عقیده و در واقع یک افق فکری داریم و شاید به همین جهت است که حزب ما مورد توجه ذات اقدس شهریاری است. رهبر بیداردل ملت ما به همان اصولی معتقد هستند که ما عقیده داریم. در مورد تقویت نیروهای مسلح شاهنشاهی ما نیز طرفدار جدی این تقویت هستیم و هر نوع سستی و

ص:142


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

اهمال را همان طوری که معظم له خطاب به دانشجویان فرمودند خیانت می دانیم. اما لازم است هم زمان با تقویت نیروهای مسلح نیروهای فکری و عقیدتی و ذهنی مردم نیز تقویت

شود و تبلیغات ما در همه موارد اعم از مطبوعات و

جراید و رادیو و فیلم و سینما روی اصولی صحیح باشد و مسئولینی دلسوز و وطن پرست که در برابر ملت خود و کشور خویش و تاریخ ایران احساس مسئولیت نمایند در رأس کارها قرار گیرند. نامبرده سپس به اختلاف ایران و عراق و احتمال یک درگیری نظامی با عراق اشاره کرده و اضافه نموده با اینکه قلباً مایل است ایران به عراق حمله و نام عراق را از صفحات تاریخ و جغرافی محو نماید لیکن عقیده دارد تا زمانی که کشور ما کاملاً صنعتی نشده و دارای صنایع سنگین نگردیده نباید در جنگ پیشقدم بود چون ممکن است در جریان جنگ از نظر تغذیه به ابزار و ادوات جنگی که سازنده بعضی از آنها نیستیم روی پاره ای سیاست های جهانی دچار مضیقه شویم ولی وقتی که به طور کامل صنعتی و از هر لحاظ بی نیاز گردیدیم و مسائل و طرح های دیگر نیز به نوبه حل و اجرا گردید می توان توفیق و پیروزی ایران را در هر نبردی قابل پیش بینی دانست.(1)

در خارج از کشور

حضور تبلیغاتی این حزب در خارج از کشور به ویژه از آن جهت که به مثابه حربه ای هر چند کم اثر در برابر مخالفان سیاسی رژیم پهلوی به کار گرفته می شد همواره مورد حمایت و هدایت مستقیم و غیرمستقیم ساواک و احیاناً دیگر مراجع سیاسی قرار داشت. با این حال به رغم تمام حمایت ها و تسهیلات موجود رقم اعضا و هواداران حزب پان ایرانیست در اروپا و آمریکا بسیار اندک بود.

فضل الله صدر کماکان نقش درجه اولی در اداره تشکیلات خارج از کشور حزب ایفا می کرد. در اوایل سال 1347 اخباری وجود داشت که نشان می داد تشکیلات اروپایی حزب پان ایرانیست از سوی برخی سفرای رژیم پهلوی در آن قاره تحت فشار قرار گرفته است. بخش 312 ساواک در چهاردهم اردیبهشت ماه 1348 در این باره خطاب به مدیرکل اداره

ص:143


1- چپ در ایران به روایت اسناد ساواک، ج 10، بخش 1، ص 290.

سوم آن سازمان چنین گزارش کرده بود:

محترماً به استحضار می رساند.

طی گزارشی به استحضار رسید که مسئولین حزب پان ایرانیست در مرکز ادعا کرده اند که از طرق مختلف و به وسیله برخی از مراجع و مسئولین مملکتی علیه حزب مزبور کارشکنی هایی صورت می گیرد. ماده 2 این گزارش حاکی بود که آقای امیراصلان افشار سفیر شاهنشاه آریامهر در اطریش با انجام تهدیداتی روی دانشجویان وابسته به حزب پان ایرانیست اخیراً دو تن از آنها را احضار و اخطار کرده که دست از فعالیت بردارند و با ارائه نامه ای به آنها مدعی شده که در این نامه ساواک دستور ممانعت از فعالیت حزب پان ایرانیست را داده است.

گزارش مزبور به عرض مدیریت کل رسید مقرر فرمودند:

چنانچه در مورد بند 2 سابقه ای وجود دارد ارائه شود.

در اجرای اوامر صادره به عرض می رساند که از مدت ها قبل در اطریش اعلامیه هایی علیه حزب پان ایرانیست منتشر و به اعضای آن لقب فاشیست داده شده بود که بعداً عناصر حزبی به این نتیجه رسیدند که اعلامیه های مزبور به دستور سفارت ایران در اطریش منتشر گردیده و لذا آنها هم در نشریه ناسیونالیسم دست به انتشار مطالبی علیه سفیر زدند و این موضوع ایجاد مشاجراتی نمود که با عزیمت دکتر فضل الله صدر به اروپا ترتیبی اتخاذ گردید که نشریه ناسیونالیسم تعطیل و به جای آن خاک و خون هوایی منتشر گردد.

موضوع تعارض سفارت و اعضای حزب پان ایرانیست مدتی مسکوت بود تا اینکه اخیراً یکی از دانشجویان پان ایرانیست طی گزارش مفصلی به حزب اعلام داشته که دو تن از فعالین حزبی توسط سفیر شاهنشاه آریامهر احضار و مورد اخطار قرار گرفته اند که دست از فعالیت حزبی بردارند. سفیر در این ملاقات نامه ای به آنها ارائه کرده و یادآور شده که این

نامه از طرف ساواک ارسال و طی آن دستور ممانعت از فعالیت حزب پان ایرانیست داده شده است.

نظریه – سابقه ای از صدور چنین نامه ای در ساواک وجود ندارد و همان گونه که مستحضرند ساواک با هیچ سفارتخانه ای در خارج از کشور ارتباط مکاتباتی ندارد و احتمال دارد سفیر نامه یا متن نوشته ای را به عنوان نامه ساواک به افراد نامبرده ارائه داده باشد.

ص:144

مراتب جهت استحضار از عرض گذشت.(1)

بدین ترتیب چنان به نظر می رسید که برخی سفرای حکومت در خارج از کشور متأثر از فضاسازی های دولت هویدا در برابر حزب پان ایرانیست و یا احیاناً بر حسب اختلافات شخصی پیشامد کرده هر از گاه با اعضایی از حزب پان ایرانیست در خارج از کشور درگیری هایی پیدا می کردند. با این حال درگیری ها و اختلافاتی از این دست کم اتفاق می افتاد.

حزب پان ایرانیست در اواسط تیر 1347 اولین کنگره خارج از کشور خود را در شهر کارلسروهه آلمان تشکیل داد و پیرامون آن هم تبلیغات پر سر و صدایی به راه انداخت. روایت پزشکپور از آن کنفرانس ها و نتایج مترتب بر آنها چنین بود:

در کارلسروهه کنفرانس خوب و بزرگی تشکیل شده بود و در وین نیز کنفرانسی ترتیب داده شد بود که از ساعت 30/03 تا 30/05 به طول انجامید و تمام کمونیست ها و عوامل ضدایرانی با قیافه های خشن و

ناراحت در کنفرانس حاضر شده بودند تا شاید بتوانند کنفرانس را از هم بپاشند اما من با حوصله اجازه دادم تا تمام آنها پشت تریبون بروند و مطالب خود را بیان نمایند. همگی به من حمله کرده بودند و فحش می دادند. آنان به من گفتند تو هم با هیأت حاکمه سازش کرده ای. تو هم خائن هستی. حزب تو هم خیانت می کند ما چند سال است که منتظر شما بودیم و تو نوکر امپریالیسم هستی تو نمی توانی این چنین ادعایی داشته باشی و از این قبیل صحبت ها. تا ساعت 00/23 تمام آن عناصر وقت کنفرانس را به حمله و ناسزاگویی به من گذراندند. بعد از آنها من پشت تریبون رفتم و به همگی آنها مفصلاً جواب دادم. آنان به من ایراد گرفته بودند که چرا به مجلس رفته ام و در تصویب لوایحی که به ضرر ملت ایران است همگام شده ام. من در پاسخ گفتم اگر به مجلس رفتن گناه است چرا در دوره چهاردهم هشت نفر از نمایندگان حزب توده به مجلس رفتند و مجلس محل گفتن نیازهای ملت ایران است و باید سعی کرد که در آن جا وارد شد تا بتوان دردها را گفت و تا ساعت 30/02 شروع به جواب گفتن کردم تا بالاخره 30 الی 40 نفر از نمایندگان

کمونیست مسکو و پکن به حرف های من گوش دادند و در

ص:145


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

حدود 15 الی 20 نفر آنها به شدت دست مرا فشردند و با من دیده بوسی کردند. آنها گفتند اگر پان ایرانیست این است ما حاضر هستیم که پان ایرانیست شویم. من به آنها پاسخ دادم حالا با دوستان ما در تماس باشید و با آنها بیشتر آشنا شوید و خلاصه آن گروه 30 یا 40 نفری که قصد آشوب و حتی مضروب ساختن مرا داشتند همه با قیافه های شاد و راضی از جلسه خارج شدند و همگی به من اظهار داشتند شما اولین و تنها نماینده ای بودید که به تمام حرف های ما گوش دادید و به همه آنها نیز پاسخ گفتید. آنان سپس افزودند آقایان مجید رضا و دکتر عالیخانی که به اروپا آمده بودند ما با آنها روبه رو شدیم هیچ کدام به سؤالات ما پاسخ ندادند و موقع جواب که شد محل را ترک می نمودند.

محسن پزشکپور سپس افزود در آلمان نیز به برلن شرقی رفتم و با نمایندگان کرد و آسوری مقیم آن جا تماس گرفتم و با آنها در مورد عراق و وقایع ایران و وحدت همه تیره های ایرانی مذاکره نمودم. در لندن نیز کنفرانس سه ساعته ای برای ایرانیان و دانشجویان داشتم. ناطق در

پایان سخنانش افزود من از مسافرت اروپای خودم بی نهایت راضی و خوشحال هستم چون در آلمان و اطریش وضعی چنان به وجود آمد که دیگر دانشجویان پان ایرانیست در اروپا کمتر دچار زحمت خواهند شد چون مسائل زیادی برای آنها روشن شده است و شاید همکاری بیشتری در خصوص پان ایرانیست و مسائل ملی به وجود آمده باشد.(1)

اما مهمترین مأموریت پان ایرانیست ها در اروپا مقابله گاه حتی قهرآمیز و خونین با مخالفان سیاسی و دانشجویان ضد رژیم پهلوی بود. بیشترین درگیری ها میان اینان با اعضا و تشکیلات کنفدراسیون دانشجویان و محصلین ایرانی شاغل به تحصیل در اروپا صورت می گرفت و همچنانکه اسناد نشان می دهد، ساواک نقش قابل توجهی در تقویت موقعیت پان ایرانیست ها در مواجهه با مخالفان ایفا می نمود. تلاش می شد نشست ها و مراسم و نیز تظاهرات ضدحکومتی مخالفان در شهرهای مختلف اروپایی در پوشش اعضای حزب پان ایرانیست مورد حمله قرار گیرد. مأموران ساواک در آلمان به گوشه هایی از این درگیری اعضای حزب پان ایرانیست با دانشجویان عضو کنفدراسیون چنین اشاره کرده اند:

ص:146


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

... هیأت رئیسه کنفدراسیون به تصور اینکه از طرف دولت آلمان اقدامات علیه آنان صورت خواهد گرفت به وحشت افتاده و سعی می کنند درگیری مجددی با افراد پان ایرانیست و یا پلیس نداشته باشند. ضمناً افراد پان ایرانیست با کمال شهامت

از خود و همچنین همسر مهندس ظفری دفاع و با تعداد قلیل توانسته اند افراد منحرف را که در کافه بودند مضروب نمایند. افراد پان ایرانیست با مصدوم شدن ظفری به فکر انتقام افتاده و امکان دارد هر کجا دانشجویان عضو کنفدراسیون را ببینند به شدت مضروب نمایند و کنفدراسیون نیز به افراد خود هشدار داده است با گروه های بیست نفری در شهر حرکت کنند و از پراکنده شدن پرهیز نموده و شب ها نیز زود و متفقاً به خوابگاه های خود بروند و این امر تماس منابع را مشکل نموده است. کنفدراسیون تصمیم دارد مجدداً مصاحبه مطبوعاتی تشکیل و در این کنفرانس افراد پان ایرانیست را مقصر قلمداد و مدعی هستند یک چاقوی ضامن دار و یک کیف محتوی مدارکی به دست آنها افتاده که به خبرنگاران ارائه خواهند داد. در تماسی که با مسئولین پان ایرانیست گرفته شد اظهار داشتند هیچ گونه مدرکی که قابل ارائه در دادگاه باشد همراه نداشته اند. ضمناً از طرف پان ایرانیست ها اعلامیه های متعددی در مورد نیرومند و تماس زربخش با بختیار در عراق چاپ و توزیع گردیده است. افراد دیگری که در حمله به

پان ایرانیست ها شناخته شده اند عبارت هستند از محمود راسخ، بنی صدر از وین، احمد ساعی و همسرش، کیومرث زرشناس، محمود کیهان آذر، جواد علم، ایرج قهرمانی، حمید آزادی، خسرو باقرپور، اسحاق اشگی، از گراتس، اکبر اغراقی، ستوده حدادی، مقرب نجفی از کارلسروهه، پزشک و فتح الله نیا از کارلسروهه، ضمناً با تحقیقاتی که به عمل آمده است دانشجویی که ضربه اصلی را به ظفری وارد آورده است، اغراقی مقیم برلین می باشد.

اقدامات انجام شده – با مسئولین پان ایرانیست مذاکره و قرار شد ترتیبی بدهند که به طور انفرادی علیه محرکین شکایت نموده و علاوه بر آن به طور دسته جمعی نیز اقداماتی علیه زربخش به عمل آورند.(1)

درباره همین رخداد محسن پزشکپور در مجلس شورا که خود در آن عضویت داشت به

ص:147


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

ایراد سخن پرداخت و از مقابله پان ایرانیست ها با مخالفان سیاسی حکومت در آلمان دفاع نمود. وزارت امور خارجه رژیم پهلوی در ضمن گزارش عملکرد آن وزارت خانه در سال 1348 به این واقعه چنین اشاره کرده است:

در بهمن ماه 1348 به علت پیشامدی که در شهر کارلسروهه، در آلمان غربی، روی داده و جمعی از دانشجویان ایران مورد

حمله قرار گرفته و مضروب شده بودند، آقای محسن پزشکپور رهبر حزب پان ایرانیست مطالبی در مجلس شورای ملی ایراد نمودند.

روز 27 بهمن ماه، سفیر جمهوری فدرال آلمان، در مجلس شورای ملی حضور یافتند و ضمن ملاقات با آقای پزشکپور مراتب تأسف دولت متبوع خود را از حادثه کارلسروهه اظهار داشتند و اطمینان دادند که این حادثه دیگر تکرار نخواهد شد و افرادی که دانشجویان ایرانی را مضروب کرده اند مورد تعقیب قرار خواهند گرفت.

سفارت جمهوری فدرال آلمان، در تأیید این مطلب بیانیه ای نیز انتشار داد.(1)

برخلاف این گزارش وزارت امور خارجه، زد و خورد میان اعضای حزب پان ایرانیست با اعضای کنفدراسیون در شهر کارلسروهه آلمان در دی ماه 1348 رخ داد و همچنانکه از گفته های حسین خان مصدقی از اعضای شناخته شده حزب پان ایرانیست برمی آید موقعیت پان ایرانیست ها را نیز در آن کشور با دشواری هایی روبه رو کرده بود؛ ساواک در بیست ویکم دی ماه 1348 در این باره چنین گزارش کرده است:

حسین خان مصدقی یکی از اعضای حزب پان ایرانیست اظهار داشت برخلاف آنچه که در روزنامه خاک و خون ذکر گردیده نزاعی که در کارلسروهه بین افراد پان ایرانیست

و سازمان های مخالف حزبی روی داده به ضرر حزب ما بوده و بجز یک روزنامه که ترجمه آن نیز در روزنامه خاک و خون منتشر شده بقیه روزنامه های آلمان به تحریک عناصر مخالف علیه حزب مقاله نوشته و ما را مسئول این زد و خورد معرفی نموده اند و محسن پزشکپور نیز در این مورد به من گفته است که حزب ما در این باره اشتباه نمودیم زیرا قبل از آنکه دکتر فضل الله صدر و دکتر هوشنگ طالع جهت برگزاری مراسم 21 آذر به کشور آلمان مسافرت نمایند بنا به پیشنهاد هوشنگ طالع و موافقت محسن پزشکپور به وسیله من به طور محرمانه

ص:148


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

تعداد 40 عدد پنجه بوکس خریداری شده و توسط آنها به آلمان حمل گردید تا در بین افراد تشکیلات [حزب در] آن کشور توزیع شود چون پیش بینی گردیده بود که ممکن است زد و خوردی روی دهد. نامبرده سپس افزود در کارلسروهه کیف دستی دکتر فضل الله صدر محتوای کلیه پنجه بکس ها و گذرنامه او توسط عناصر مخالف به سرقت می رود و آنها کیف مذکور را در حضور مخبرین و روزنامه نگاران خارجی مخالف باز نموده و اظهار می دارند که پان ایرانیست ها با تدارک قبلی به ما حمله نموده و ما

درصدد دفاع برآمده ایم و روزنامه نگاران نیز خبری تحت عنوان در یک کیف دیپلمات ناسیونالیست ایرانی طرفدار دولت ایران پنجه بوکس ساخت ایران کشف گردیده با جنجال بسیار منتشر نموده و این مطلب باعث شکست و ایجاد ناراحتی برای تشکیلات اروپایی حزب پان ایرانیست گردیده و حتی دکتر صدر نیز وسیله پلیس کشور آلمان بازداشت گردید که پس از تحقیقات لازم آزاد شد و محسن خان مصدقی در پایان سخنانش بیان نمود این مطالب کاملاً محرمانه هست و تقریباً کسی از این جریانات اطلاعی ندارد و بایستی این موضوع فعلاً محرمانه بماند. ضمناً خبر زد و خورد دانشجویان حزبی با عناصر مخالف در سطحی که در روزنامه خاک و خون منتشر شده بین افراد حزب در تهران باعث ناراحتی و تعجب گردیده است.

نظریه رهبر عملیات- 1- گزارشات خبری در مورد نزاع افراد تشکیلات اروپایی حزب پان ایرانیست با دانشجویان مخالف حزب مزبور قبلاً به 312 اعلام گردیده است.(1)

هر چند این مهمترین درگیری و برخورد حزب پان ایرانیست با مخالفان سیاسی و دانشجویان ضد رژیم پهلوی در خارج از کشور با اقبال حاکمیت و ساواک روبه رو شد، با

این حال قبح این اقدام پان ایرانیست ها و سوء عملکرد آنها چنان رسواکننده شد که حتی روزنامه ها و نشریات دولتی در داخل کشور چندان پیرامون آن خبررسانی نکرده و به تجزیه و تحلیل نپرداختند. به ویژه موضوع افشای ارسال پنجه بوکس از ایران به آلمان در نشریات آن کشور که همگان می دانستند با آگاهی و موافقت ساواک صورت عملی به خود گرفته است، چهره رژیم پهلوی را در میان مخالفان و افکار عمومی جهان بیش از پیش خراب می کرد. آنچه بود این بایکوت خبری رسانه ها و نشریات داخلی باعث عصبانیت

ص:149


1- اسناد لانه جاسوسی آمریکا، ج 6، [چاپ جدید]، ص 649.

افرادی از اعضای حزب پان ایرانیست شده بود که امیدوار بودند به پاس حمایت بدون دریغشان از شاه و رژیم پهلوی مورد ستایش قرار گیرند. اعضای حزب، دولت هویدا را که به زعم آنان نمی خواست جایگاه حزب پان ایرانیست در حاکمیت ارتقا پیدا کند، مسئول این بایکوت خبری می دانستند. بنا به گزارش ساواک:

در ساعت 00/20 روز دوشنبه 22/10/48 جلسه نیروی کارمندی حزب پان ایرانیست اهواز با چند تن از اعضا از جمله غلامحسین آصف. محمدجهانگیر. عزیزالله گلریزان. ولی الله خود[ناخوانا]. عبدالرحمن محمدپور و شریف قاطع در محل دفتر حزب تشکیل بوده است. در این جلسه ابتدا غلامحسین آصف به تفصیل درباره واقعه حمله کمونیست ها در آلمان به کنفرانس مطبوعاتی دانشجویان پان ایرانیست صحبت کرده و اظهار داشته همان طوری که در روزنامه خاک و خون خوانده اید یک مشت خائن به کمک جاسوسان حرفه ای آلمان شرقی و بختیار در آلمان که اتحادیه دانشجویان ایرانی را تشکیل داده اند و زربخش نامی رئیس آنها است که مرتباً به

مصر، کوبا، پکن و بغداد و مسکو مسافرت و تعلیمات کافی نیز دیده به کنفرانس مطبوعاتی هم رزمان ما در آلمان که قصد داشته اند درباره این اتحادیه کذائی و مقاصد آن صحبت کنند حمله نموده و با چاقو و پنجه بوکس دانشجویان پان ایرانیست را مضروب نموده اند و هم اکنون مهندس ظفری مسئول تشکیلات حزب در اروپا به شدت مجروح و در بیمارستان بستری است. اهمیت موضوع از هر لحاظ روشن و معلوم است. ما پان ایرانیست هستیم و وطن پرست و آنها کمونیست و جهان وطنی و خائن به مملکت و مزدور بیگانه و سیاست های استعماری و مسلم است که رودررو قرار خواهیم گرفت اما سؤال من این است که چرا دستگاه حکومت مملکت و دستگاه های ارشادی و خبری درباره این موضوع صحبت نکردند؟ چرا دولت عکس العمل در این مورد از خود نشان نداد؟ مگر نه اینکه یک عده ایرانی وطن پرست و ملی مورد تعدی و تجاوز مشتی کمونیست و خائن قرار گرفته و مضروب و مجروح شده اند. این رادیو ایران که از زایمان سوفیا لورن و طلاق فلان هنرپیشه سینما صحبت می کند و این مطبوعات کشور درباره بزغاله دو سر و کشته شدن فلان به دست

بهمان قلمفرسایی می نمایند چرا در این باره خبری ننوشتند؟ گویا روزنامه کیهان منحصراً فقط نوشته بود زربخش رئیس اتحادیه دانشجویان ایرانی که توده ای می باشد به یک کنفرانس مطبوعاتی در آلمان حمله

ص:150

کرده است در صورتی که نوشتن مطالب به این صورت زربخش را بزرگ می کند. در این هنگام ولی الله خود[ناخوانا] یکی از حضار سؤال کرده در صورتی که حزب پان ایرانیست واقعاً علنی و فعالیت آن آزاد می باشد و تشکیلات ما خدمتگزار و صدیق و علاقه مند به این آب و خاک می باشد و در چهارچوب قوانین مملکتی و قانون اساسی فعالیت می کنیم چرا تمام امکانات به حزب ایران نوین داده شده و در ادارات و دستگاه های دولتی حتی المقدور و به نحوی از انحا در کار ما کارشکنی می شود. مگر نه اینکه حزب ما و فعالیت ما مورد تأیید و حمایت رهبری مملکت است پس چرا در دستگاه ها با ما این طور رفتار می شود و مسائل مربوط به ما را دستگاه های مربوطه منعکس نمی کنند. غلامحسین آصف پاسخ داده برای اینکه دولت در دست حزب ایران نوین است و مسلماً اینها به منافع حزبی خود فکر می کنند و می دانند اگر ما رشد کنیم جای آنها را خواهیم گرفت.

باید بگویم ما کاملاً مورد تأیید و حمایت شخص اول مملکت هستیم ولی در عین حال راه سخت و ناهمواری هم در پیش داریم که باید جلو برویم.(1)

بحرین

از اواسط دهه 1340 تا اواخر سال 1348 که نهایتاً با موافقت رژیم پهلوی بحرین از خاک ایران تجزیه شد، حزب پان ایرانیست نظیر سالیان گذشته فعالیت خود، همواره از حق حاکمیت مسلم ایران بر بحرین دفاع می کرد. موضوع بحرین احتمالاً تنها موردی بود که حزب پان ایرانیست و رهبران حزب در دفاع از حاکمیت ایران بر آن به جد کوشا بودند و راغب نبودند درباره آن مماشاتی صورت بگیرد. به نظر می رسید حزب پان ایرانیست از طریق برخی ایرانیان که به بحرین آمد و شد داشتند و نیز پاره ای مسافرت های پیدا و پنهان اعضا و مسئولان حزب به آن سرزمین تا حدی در جریان تحولات و رخدادهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی آن منطقه قرار داشتند. همچنین سخن از آن بود که رهبری حزب پان ایرانیست علاقه مند است برای رصد بیشتر اوضاع و تأثیرگذاری در تحولات بحرین در راستای علایق و خواست های ملی و سرزمینی خود، نیرویی مخفی با عنوان

ص:151


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

ستون پنجم روانه بحرین کند و در این راستا البته از حضور و نفوذ گسترده ایرانیان مقیم آن جزیره نیز بهره بگیرند. مسئولان و رهبران حزب پان ایرانیست گاه ابراز می داشتند، با ایرانیان متنفذی که در بحرین زندگی کرده و علاقه مندند حاکمیت ایران بر بحرین تثبیت شود در تماس هستند و هرگاه ضرورت ایجاب کند از کمک های ایرانیان پرشمار آن سرزمین در شئون و سطوح مختلف بهره مند خواهند شد.(1) در همان حال شعب و نمایندگی های حزب پان ایرانیست در شهرها و استان های مختلف هر از چند گاه در راستای سیاست ها و تبلیغات حزبی و سیاسی رهبری حزب پان ایرانیست در دفاع از حق

حاکمیت ایران بر بحرین مراسم، میتینگ و نیز جلسات سخنرانی برگزار کرده و یا با امضای طومار مراتب اعتراض و انتقاد خود را از تداوم مداخلات انگلیسیان در بحرین و دیگر بخش های خلیج فارس که می توانست حقوق و منافع ایران را مورد تعرض قرار دهد، اعلام می کردند. چنانکه ساواک در سیزدهم آذر ماه 1346 در این باره گزارش کرده بود:

در این چند روزه اخیر از طرف حزب پان ایرانیست این منطقه مطالبی به شرح برگ پیوست مبنی بر اینکه آزادگان ایران پرست کهگیلویه و بویراحمد خواهان رهایی هر چه زودتر بحرین مروارید یکتای خلیج فارس بوده و همچنین ادامة سیاست استعماری دولت انگلیس را در خلیج فارس محکوم می کنند و غیره روی کاغذ بزرگی ماشین و وسیله اعضای حزب به کارگران و فرهنگیان محل ارائه و با امضا نمودن آنان ذیل آن مکتوب طوماری تهیه که خیال دارند پس از تکمیل جهت فراکسیون پارلمانی حزب پان ایرانیست در مجلس شورای ملی [ارسال کنند که] در نظر دارند درباره بحرین و خلیج فارس بیاناتی ایراد [نمایند] که آن بیانات می بایستی مستند به اظهار نظریه و عقاید مردم مختلف مملکت از جمله منطقه کهگیلویه و بویراحمد باشد که در نتیجه کمیته حزب پان ایرانیست کهگیلویه مبادرت

به چنین اقدامی نموده است.(2)

شواهدی هم وجود داشت که نشان می داد، اعضا و کارگردانانی از حزب پان ایرانیست گاه و بیگاه با موافقت رهبری حزب و هدایت ها و مراقبت های پیدا و پنهان ساواک

ص:152


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

مسافرت هایی به سواحل جنوبی تر خلیج فارس کرده و احیاناً از سواحل بحرین هم دیدارهای نیمه مخفی انجام می دادند. ساواک در اول اردیبهشت ماه 1347 از علایق پان ایرانیست ها جهت انضمام قطعی بحرین به خاک اصلی ایران و تلاش های آن در این راستا چنین گزارش کرده بود:

ابتدا آقای کهوائی گفت به عنوان یک مژده به آقایان اطلاع دهم. با توجه به تظاهراتی که در بحرین برپا شده حزب پان ایرانیست تصمیم دارد در گچساران نیز میتینگی در این مورد ترتیب دهد. آقای کهوائی ادامه داد برای همه ما روشن است که بحرین یک جزیره ایرانی است و اخیراً اقداماتی به عمل آمده که تحقق یافتن این آرزو و پیوستن آن به مام میهن قابل پیش بینی است زیرا مردم بحرین به این امر تمایل دارند و حتی برای اثبات علاقه خود به ایران باشگاهی را به نام باشگاه آریا نامگذاری کرده اند.

در این هنگام آقای مهندس کرمانی وارد شد و پس از سلام و احوالپرسی با حضار وی نیز موضوع صحبت کهوائی را دنبال نموده و اظهار داشت گرچه در حال حاضر در

بحرین افراد حزبی نداریم ولی روزنامه خاک و خون را مخفیانه و به طور قاچاق به بحرین می فرستیم. تظاهرات مردم بحرین با هیچ گونه عکس العملی از طرف مقامات مسئول آن جا روبه رو نشد در حالی که تظاهرات خیابانی بوده و همراه با تمثال شاهنشاه و پرچم ایران صورت گرفته است.

12 سال پیش ما در بحرین تشکیلات حزبی داشتیم ولی به علت کوران داخلی حزب ارتباط ما با بحرین قطع شد. چند سال پیش حزب پان ایرانیست نامه ای برای اوتانت فرستاد و از او خواست تا در مورد کوران آن سوی مرز اقدامی نماید ولی در جواب گفته بود گرچه تقاضای شما به حق است ولی پیشنهاد باید از طرف دولت باشد ولی متأسفانه از طرف دولت ما در این باره اقدامی نشد. مهندس کرمانی اضافه نمود اعلامیه اخیر وزارت امور خارجه ایران در مورد اینکه کشور انگلیس با زور و تزویر قسمت هایی از این سرزمین را اشغال کرده شایان توجه و بی سابقه بوده است و این همان خواسته های حزب پان ایرانیست است که طی 26 سال دنبال کرده است. در اقدامات اخیر در مورد اجرای سیاست مستقل ملی و سیاست خارجی ایران جداً شاهنشاه نقش عمده ای را به

عهده داشته اند. می بینیم آنچه را که حزب پان ایرانیست دنبال می کند امروز به وسیله شخص اول مملکت عنوان

ص:153

می شود و این امر هنگام شرفیابی رهبران حزب به پیشگاه شاهنشاه به ثبوت رسیده است. مهندس کرمانی در این موقع صحبت را به میتینگ گچساران کشانده و گفت حتماً ترتیب میتینگ را خواهیم داد زیرا انعکاس خوبی دارد. البته این امکان وجود دارد آن عده از مسئولین امر که بینش عمیق نداشته و نمی خواهند چنین مطالبی که جنبه حیاتی دارد به حقیقت بپیوندد موضوع را سرسری گرفته و به همین دو کلمه اکتفا کنند. در صورتی که بی شک شخص اول مملکت بیش از هر کس موضوع را جدی تلقی می کنند. وانگهی میتینگی که ما می دهیم شاید سایر احزاب را هم به خاطر خودنمایی به حرکت وادارد و این خود مفید خواهد بود.

در این موقع افضل مرادیان گزارش داد که با آقای جعفری و عده ای از آموزگاران تماس گرفته و بحث از بحرین پیش آمده و مشاهده شده که همگی به این امر ابراز علاقه کرده و آنها هم اظهار می داشتند که امکان دارد بحرین به ایران

بازگردد.(1)

اما مسئله بحرین، مسئله ای نبود که حزبی نظیر پان ایرانیست بتواند در آن نقشی ایفا کند. شاه بود و قرار و مدارهایش با انگلستان و آمریکا؛ و بر عهده گرفتن نقش ژاندارمی منطقه در ازای دست برداشتن از حق حاکمیت مسلم ایران بر بحرین. لذا ساواک به حزب پان ایرانیست تفهیم کرد که باید دست از فضولی دربارة بحرین بردارد.

وقتی حزب پان ایرانیست در اوایل مرداد 1347 در صدد برآمد در دفاع از حق حاکمیت ایران بر بحرین کنفرانس و میتینگی در شهر قزوین برگزار کند، اداره کل سوم ساواک در هفدهم مرداد ماه 1347 به ساواک قزوین دستور داد:

عطف 990/23-16/5/47 دستور فرمایید با تماس با مسئولین حزب پان ایرانیست در قزوین به آنان تفهیم گردد که از بیان مطالبی در مورد بحرین خودداری و ضمناً مشروح جریان کنفرانس را نیز اعلام نمایند - مقدم(2)

چنانکه وقتی ساواک شیراز در شانزدهم مرداد ماه 1347 به اداره کل سوم این سازمان در تهران گزارش کرد:

ص:154


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

آقای محمدحسین امام زاده ای عضو حزب پان ایرانیسم تهران به منظور برگزاری میتینگ و کنفرانس به شیراز آمده و از شهرداری تقاضا نموده است سالن آن اداره را جهت یک رشته سخنرانی و کنفرانس در مورد بحرین در اختیار وی قرار دهند.

مقرر فرمایند ضمن اعلام سوابق وی نظریه

ابلاغ فرمایند – جوان.(1)

ناصر مقدم بلافاصله و در هفدهم مرداد ماه 1347 هشدار داد:

عطف 8191-16/5/47 دستور فرمایید به نحو مقتضی به محمدحسین امام زاده ای ابلاغ گردد که از سخنرانی در مورد بحرین خودداری و موضوع سخنرانی خود را به مسئله دیگری اختصاص دهد. ضمناً مشروح جریان کنفرانس را نیز اعلام نمایند - مقدم(2)

به رغم این احوال حزب پان ایرانیست از هر فرصتی جهت یادآوری و دفاع از حق حاکمیت مسلم ایران بر بحرین فروگذار نمی کرد و رهبران و اعضای فعال این حزب می کوشیدند برای تثبیت حاکمیت ایران بر آن سرزمین راهی پیدا و سهمی ایفا کنند. چنانکه ساواک در بیست و نهم آبان ماه 1347 گزارش کرد:

دکتر هوشنگ طالع به اتفاق یک نفر ناشناس دیگر از اهالی بحرین که اخیراً از آن منطقه آمده است، نقشه شهر بحرین را در محل دفتر مرکزی حزب پان ایرانیست مطالعه و مشاهده می نمودند. دکتر هوشنگ طالع از فرد ناشناس اوضاع شهر، محل های مختلف و نقاط حساس بحرین را سؤال می کرد و فرد مذکور نیز پاسخ مقتضی به آنها می داد. در نقشه مزبور شهر بحرین – کوچه ها – خیابان ها – مساجد – محل پلیس

– منزل حاکم – باشگاه ایرانیان – محل اجتماع ایرانیان مرکز شهر – پل ها و راه ها مشخص گردیده بود.(3)

وقتی شاه در تیرماه 1348 به موضوع لزوم برگزاری رفراندوم در بحرین اشاره کرد، پان ایرانیست ها که البته توان انتقاد و یا مخالفت با شاه را در خود احساس نمی کردند، عمده انتقادات خود را متوجه دولت هویدا می کردند که گویی برخلاف دیدگاه شخص شاه قدمی جدی در راستای دفاع از حق حاکمیت ایران بر بحرین برنمی دارد. در این برهه پان ایرانیست ها نسبت به نیت سازمان ملل درباره موضوع بحرین و نقشی که باید در این

ص:155


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
3- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

باره ایفا کند، علی الظاهر مشکوک شده بودند. ساواک در بیست و نهم تیر 1348ماه در این باره چنین گزارش کرده بود:

در ساعت 00/18 روز 23/5/48 جلسه نشست هفتگی حزب پان ایرانیست با شرکت کلیه اعضای حزب مذکور در دفتر خاک و خون دوگنبدان تشکیل گردید و پس از اجرای تشریفات حزبی در مورد وظیفه سازمان ملل از آقای کهوائی سؤال می شود و وی در پاسخ اظهار می کند سازمان ملل کانون آدم دزدی و تبعیض می باشد و در حوادث بین المللی هیچ گونه نقشی نداشته و اضافه می کند در خود این سازمان نقشه دزدی موسی چومبه طرح گردیده است. سپس درباره بحرین و اینکه سرانجام آن چه می شود از آقای کهوائی استفسار می گردد. آقای کهوائی در جواب می گوید بحرین جزئی از

شاهنشاهی ایران می باشد و اینکه شاهنشاه در دهلی نو فرمودند باید سرنوشت بحرین با یک رفراندوم تعیین شود، به طور حتم اطمینان داشته اند که ایران پیروز می شود. می افزاید البته نباید فراموش کرد رفراندومی که به عمل خواهد آمد با انتخاباتی که در مملکت اجرا می شود تفاوت دارد چون انتخابات در مملکت معنی ندارد فقط به حکم اینکه آزادی داریم باید عده ای به مجلس بروند. مجدداً از او سؤال می شود که آیا دولت در زمینه بحرین اقدامی خواهد کرد. کهوائی بیان می کند به طور حتم خیر زیرا دولت ما عین ماکت یک کارخانه می باشد نشان دهنده کارخانه هست ولی فعالیت خود کارخانه را ندارد همان طوری که اصل 12 انقلاب از طرف رهبری انقلاب به صورت قانون درآمد ولی تا به حال کوچکترین اقدامی درباره این ماده از انقلاب نشده است.(1)

بدین ترتیب تا واپسین ماه های سال 1348 که حاکمیت تصمیم گرفته بود به موضوع تجزیه بحرین از خاک اصلی ایران تن دهد، حزب پان ایرانیست همچنان در دفاع از حق حاکمیت ایران بر آن سرزمین ثابت قدم ماند و رهبران و مسئولان حزب همواره بر این نکته که بحرین جزء لاینفک و غیرقابل تجزیة خاک ایران است، تأکید می کردند. اما

موضوع بحرین آن گونه پان ایرانیست ها علاقه مند بودند حل و فصل نشد.(2)

ص:156


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- با عملی شدن طرح تجزیه بحرین از ایران در اوایل سال 1349 دوره جدیدی از فعالیت های حزب پان ایرانیست و ارتباط آن با حاکمیت و دولت آغاز شد. در فصل آتی این کتاب در این باره سخن به میان خواهد آمد.

افکار نژادپرستانه

طی نیمه دوم دهه 1340 باز هم رهبران، کارگردانان و مسئولان حزب پان ایرانیست در دفاع از شعارها و تبلیغات ناسیونالیستی و پان ایرانیستی افراطی خود پایدار ماندند. در این دیدگاه های ایران گرایی حزب پان ایرانیست رگه هایی از افکار نژادپرستانه هم به چشم می خورد. چنانکه یک بار محمدرضا عاملی تهرانی در هفدهم دی ماه 1346 طی کنفرانسی در بوکان (کردستان) گفته بود:

به نام پایند گی ایران بزرگ، با دوستان و یاران طریقت ایزدی پان ایرانیست و مردان برومند کرد، سلام ها و درودهای همه ایرانی من که از خلاصه ترین ایده ایرانی سرچشمه می گیرد یکایک شما فرامی خوانم. حزب پان ایرانیست یعنی نماینده آرمان ها و خواسته های همه ملت ایران و شاخه های فرهنگی و نژاد ایرانی. آنچه ما می گوییم خواست اکثریت ملت ایران است و برای همین هم هست که روز به روز صفوف پان ایرانیست متشکل تر و فشرده تر می گردد و افراد مؤمن ایمان دار به بزرگی و سروری ایران زمین به دور حزب پان ایرانیست گرد می آیند و درفش بزرگی طلب آن را در میان بازوان نیرومند خود قرار می دهند. امروز در سرتاسر نوار

مرزی که بیشتر آنها نوارهای مرزی و کذائی و پوشالی متحملی [تحمیلی] بر ملت ایران است حزب پان ایرانیست دارای تشکیلات وسیعی است و حتی در سرزمین های دور از مرز ایران زمین چون ده ها ایالت آمریکا و کشورهای انگلستان. آلمان غربی. اتریش و غیره دانشجویان پان ایرانیست مبارزه می کنند و برای ایران و شاهنشاهی ایران زمین و نژاد برتر و والاتر آرین تلاش می نمایند... .(1)

در ششم اسفند ماه 1346 هم تعدادی از اعضا و مسئولان حزب پان ایرانیست در جلسه رهبران نیروهای مختلف حزب پان ایرانیست مدعی شده بودند:

سرور مروارید راجع به قسمتی از افکار ناسیونالیسم [ناخوانا] گفت ناسیونالیسم باید این مملکت را که 2500 سال سابقه تاریخی دارد از ورطه نیستی نجات داده و کشوری نمونه با افکاری نمونه و شخصیت هایی نمونه به وجود آورد. ناسیونالیسم خواستار برگشتن و

ص:157


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

برگردانیدن کشور افغانستان که تا چندی قبل جزو خاک ایران ما بوده می باشد. افغانستان بایستی یکی از استان های ایران شود. ما باید به زودی نیرویی در خود و در افراد وابسته به خود به وجود

آوریم که افغانستان را به خاک ما بازگرداند. اگر زمانی دولت و رهبر مملکت خواب بودند و افغانستان را از دست دادیم ما باید از خواب بیدار شویم و دیگران را بیدار کنیم و افغانستان را به خاک خود بازگردانیم. وی افزود در افغانستان ما باید نیروهایی به وجود آوریم، شبیه پارتیزان که همیشه آماده فداکاری و همکاری با حزب پان ایرانیست باشند. نباید بگذاریم سیاست های خارجی در مملکت ما رخنه نموده و تمام مقامات عالیه مملکت را تسخیر کنند. بعد سرور باتمانقلیچ در مورد بحرین و شیخ نشین های خلیج فارس بیاناتی ایراد نمود و اظهار داشت باید در نیروهای جوان و محصلین و روشنفکران آینده مملکت این ایمان را به وجود آوریم که تمام مراحل خلیج فارس و شبه جزیره و جزیره هایش مال ماست. این وظیفه هر فرد پان ایرانیست و ناسیونالیست می باشد که از حق سایر برادران ایرانی خود دفاع کند. اگر مملکت لیاقت دفاع را ندارد حزبی ها بایستی لیاقت داشته باشند.

در آخر جلسه سرور شهنازی پور رهبر حزب مژده ای را به رهبران دیگر داد و آن این بود که عراق و قسمتی از مملکت عراق هم

بایستی جزو ایران بشود و گفت اصولاً عراق یعنی ایران و بایستی ما در مدت زمان کوتاه چنان نیرویی در ایران و عراق پیدا کنیم و مجهز شویم بجنگیم و عراق را استان پانزدهم این مملکت نماییم.(1)

در این میان ساواک مراقب بود مباحث و دیدگاه های ناسیونالیستی حزب پان ایرانیست احیاناً سیاست های شاه را مورد انتقاد مستقیم یا حتی تلویحی قرار ندهد. به ویژه اینکه اخباری وجود داشت که نشان می داد، برخلاف رهبران و کارگردانان درجه اول حزب پان ایرانیست در میان اعضای عادی حزب انتقادات پیدا و پنهانی از سیاست های استبدادگرایانه شاه و حاکمیت صورت می گرفت. ساواک گزارش هایی از طرح انتقاد از رژیم پهلوی و حاکمیت در خلال مباحث مربوط به ایرانگرایی و پان ایرانیسم اعضای میانی و عادی حزب پان ایرانیست در برخی از جلسات حزبی به دست آورده بود. چنانکه فردی به

ص:158


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

نام مروارید از اعضای حزب پان ایرانیست در اول اردیبهشت ماه 1347 ضمن مباحث مربوط به ناسیونالیسم و پان ایرانیسم، نابهنجاری حاکم بر نظام سیاسی کشور را مطرح ساخته بود:

پان ایرانیسم یعنی ایرانی بزرگ، نیرومند و توانا و دو هدف داریم 1- برنامه انفرادی شامل این مواد: الف. ایرانی تندرست زاییده شود. ب. خوشبخت و سرافراز زندگی کند. پ. رستگار در سینه تاریخ جای گیرد. 2. برنامه اجتماعی شامل این مواد (الف – آرمان ملی برای پایان دادن به پراکندگی سرزمین و نژاد ایرانی، ب – احتیاجات اجتماعی برای

حاکم کردن عدالت اجتماعی جهت فراهم آوردن محیط زندگی سالم و کامل). مروارید افزود بایستی به همت نیروهای متشکله خود حکومت عدالت را در ایران مستقر نماییم و حق و حقیقت را جانشین بی عدالتی های این کشور کنیم. بنابراین هدف ما به دو مورد برنامه اجتماعی بستگی دارد.

مروارید اضافه نمود در حکومت مشروطه ما خیلی نواقص وجود دارد و بی عدالتی می شود و متأسفانه ما نمی توانیم یکباره هدف اصلی خود را که ریشه کن کردن این وضع ناهنجار است به گوش مردم برسانیم چون آن وقت سر و کارمان با سازمان امنیت است. جواد طلافروش سؤال کرد چگونه ممکن است در تشکیلات حکومت تغییر داد و به قول شما حاکم را عادل کرد؟ سرور مروارید گفت که ما اول افکار مردم را پرورش می دهیم، اطرافیان را روشن می کنیم و بعد که میل اجتماع به سوی عدالت رهنمون شد خواه ناخواه حاکم هم به سوی ما می آید(بعد آهسته گفت مقصود از حاکم شاه است) چون ناچار است. و برای روشن شدن مطلب و درک بهتر آن مثال زد که اگر گله گوسفندی به سویی برود چوپان بایستی در پی گله باشد نه گله در پی چوپان و

نبایستی ملت فرمانبردار شاه باشد بلکه بایستی شاه فرمانبردار ملت باشد و خواسته های آنها را انجام دهد.

نظریه منبع – ندارد.

نظریه رهبر عملیات – درباره تهیه بیوگرافی و سوابق مروارید اقدام و متعاقباً تقدیم می شود اعمال و رفتار وی وسیله منابع تحت کنترل است.

نظریه رئیس بخش امنیت داخلی – مروارید به نظر می رسد دارای افکار تندی است و با استفاده از موقعیت و توجه به اینکه تشکیل جلسات حزب پان ایرانیست آزاد و مورد توجه

ص:159

دولت است در این جلسات سایر اعضا را غیرمستقیم علیه دولت و دستگاه تبلیغ می کند و شاید این طرح در تمام شهرستان ها و در تمام شعب حزب پان ایرانیست به وسیله گروه و یا دسته مخصوصی اجرا و صورت می گیرد.(1)

با این حال طرح مسائلی از این دست در حزب پان ایرانیست بسیار نادر اتفاق می افتاد و رهبران حزب آشکارا اظهار می داشتند «حزب ما مخالف آزادی افراطی است» و هیچ گاه پنهان هم نمی کردند که شخص شاه را بیش از هر کس دیگری مظهر و مدافع دیدگاه های پان ایرانیستی و علایق ناسیونالیستی خود می دانند.(2)

به دلیل همین تناقضات موجود در گفتار و رفتار سیاسی و فکری رهبران حزب

پان ایرانیست درباره ایده های ناسیونالیستی بود که گروهی از حتی نزدیکان به دولت و حاکمیت به آنان کنایه می زدند که «بیایند فعلاً از مرزهای کنونی ایران دفاع نمایند». پان ایرانیست ها که تقریباً هیچ گاه در عرصه عمل اعتنایی به نظام مشروطه حکومت و دستاوردهای آن نشان نداده بودند، پیشگامان انقلاب مشروطیت را پان ایرانیست واقعی قلمداد کرده و به پیروی از سخنان و اظهارات خلاف قاعده شاه تصریح می کردند نظام واقعی مشروطیت فقط پس از به اصطلاح انقلاب ششم بهمن ماه 1341 کشور استقرار پیدا کرد. اسماعیل فریور از اعضای گروه پارلمانی حزب پان ایرانیست در مجلس شورا (دورة بیست و دوم) یک بار در بیست و نهم مرداد ماه 1348 در مراسمی که به مناسبت بزرگداشت کودتای 28 مرداد برگزار شده بود، در این باره مدعی شد:

در جشنی که روز عید مشروطیت از طرف مردم برپا شده بود شرکت کردم. عده ای از من خواستند که صحبت کنم و من در مورد مشروطیت سخنرانی کردم و گفتم درست است که در آن زمان مشروطیت برقرار شد و آن زمان هم در حقیقت همین پان ایرانیست ها بودند که مشروطیت را به وجود آوردند ولی عده دیگری از وطن فروشان به کار آمدند و از آن روز تا به حال تا روز ششم بهمن مشروطیتی که مشروطیت باشد نبود. عده ای خارجی نقشه طرح می کردند و ایادی آنها طبق طرح عمل می کرد. ما می توانیم بگوییم از ششم بهمن به این

ص:160


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

طرف مشروطیت داشته ایم به استثنای عده ای که هنوز نتوانسته اند آن طور که باید

عمل کنند.(1)

از جمله مسائلی که پان ایرانیست ها را آزار می داد بهره گیری حکومت از توده ای ها و دیگر گروه های چپ نادم در بخش های مختلف مدیریتی، اداری، سیاسی و غیره بود که گاه برخی از آنان در مقامات مهم و کلیدی به کار گرفته می شدند. پان ایرانیست ها که خود را پرچمدار مبارزه با حزب توده و کمونیست ها می دانستند، اینک که شاهد برکشیده شدن برخی از همان چهره های سابقاً توده ای و کمونیست از سوی حاکمیت بودند، هشدار می دادند، این به اصطلاح جهان وطنان با نفوذ روزافزون در حاکمیت و کشور افکار وطن پرستانه را مخدوش خواهند کرد. چنانکه یک بار مهدی صفارپور مسئول حزب پان ایرانیست در اهواز در سوم مهر 1348 در این باره چنین هشدار داد:

اخیراً برخی صحبت هایی بین پاره ای از دانشجویان دانشگاه جندی شاپور شنیده که تا دیروز از آنها چنین حرف هایی نمی شنیده و این موضوع ممکن است حاکی از این باشد که آنها تحت تأثیر کتاب یا افرادی قرار گرفته اند. از جمله پاکباز دانشجوی عضو حزب می گفت من اشتباه کردم وارد حزب پان ایرانیست شدم، چون حسین عطران خیلی به من اصرار کرد عضویت حزب را پذیرفتم. مرز و ملت معنی و مفهومی ندارد و همه با هم برادریم و از این قبیل افکار جهان وطنی که متعلق به کمونیست ها است و او دیگر خود را پان ایرانیست نمی داند. همین طور در دانشکده کشاورزی اهواز دانشجویی است به

نام گل ختمی که افکار چپی دارد. صفارپور گفته وجود چنین افرادی برای من معما شده به خصوص آنکه از طرف دولت و دستگاه حمایت می شوند مثلاً در همین وزارت اطلاعات نصف کارکنانش صلاحیت اخلاقی و سیاسی ندارند. برای نمونه آقای مهدی قاسمی مفسر سیاسی معروف رادیو ایران آیا می دانید این شخص در گذشته چه کاره بوده است؟ یک کمونیست تمام عیار و صدآتشه. مهدی قاسمی کسی است که از طرف حزب توده محسن پزشکپور رهبر حزب پان ایرانیست را با چاقو مجروح نموده و جای زخم او هنوز روی کتف پزشکپور باقی است. این آقا با این سابقه کثیف و ننگین حالا مفسر رادیو ایران است. فرد دیگری که گرداننده

ص:161


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

افکار سیاسی مردم در دانشگاه جندی شاپور است شخصی است به نام تاجداری، همان کسی که قبلاً در شهرستان رامهرمز کمونیست ها زیر بالش داشتند و همان ها او را به دانشگاه آوردند. در مجلس شورای ملی نیز کسانی از حزب ایران نوین و از همین اهواز به مجلس رفته اند که سابقه کمونیستی آنها را حتی خواجه حافظ شیرازی هم می داند. حالا چرا این طور است و پاداش خیانت می دهند معلوم نیست. به عقیده من این کارها خیانت به مردم و

مملکت است. ناطق در حالی که به شدت عصبانی بود افزوده دولت یا باید به این عناصر شناخته شده علناً اجازه فعالیت دهد و یا اینکه آنها را منکوب کند و از بین ببرد. این درست است که باید به آنها فرصت داد تا اصلاح شوند ولی نه اینکه آنها را وزیر و وکیل و مفسر رادیو کرد و اجازه داد سمپاشی کنند و در صورت به دست آوردن فرصت مجدداً فیلشان یاد هندوستان کند.(1)

پان ایرانیست ها ضمن اینکه از سیاست های ضدعربی شاه و عدم پیوند قابل توجه او با کشورهای اسلامی خوشحال بودند، مستقیم و غیرمستقیم از علایق خود برای گسترش روابط همه جانبه ایران با دیگر کشورهای به اصطلاح آریایی نژاد منطقه (هند، پاکستان و افغانستان) سخن به میان آورده و تلویحی از سیاست نزدیکی شاه به دولت اسرائیل دفاع می کردند. پان ایرانیست ها ارتباط و همکاری حکومت ایران با کشورها و دولت های اسلامی و عربی را تا جایی تأیید می کردند که مانعی بر سر راه پان ایرانیسم و ناسیونالیسم ایرانی ایجاد نکند و البته باور داشتند که شخص شاه بیش از هر کس دیگری مقاصد پان ایرانیستی آنان را برآورده می کند. ساواک در هفدهم مهر ماه 1348 در این باره چنین گزارش کرده است:

در ساعت 30/09 روز جمعه 11/7/48 جلسه نیروی کارمندی حزب پان ایرانیست اهواز با شرکت چند تن از اعضا، از جمله غلامحسین آصف، عبدالکریم مذهب جعفری، محمود سلیمانی و محمد جهانگیر در محل

دفتر حزب تشکیل بوده است. در این جلسه شعار حزبی «همکاری های بیشترین کشورهای آریایی آسیایی ایران. افغانستان. پاکستان و هندوستان ضامن عدم تجاوز چین و تازیان است» مورد بحث قرار گرفته و بدواً عبدالکریم

ص:162


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

مذهب جعفری اظهار داشته چهار کشور آسیایی فوق باید همکاری های بیشتر و وسیع تری با یکدیگر داشته باشند تا در آینده اگر چین از شرق و تازیان از غرب به ما حمله کردند بتوانیم در برابر آنها مقاومت و نابودشان کنیم. محمود سلیمانی نیز اظهارات مذهب جعفری را تأییدکرده و سپس غلامحسین آصف اظهار نموده نکته مهم در این شعار همبستگی و وحدت و تشریک مساعی بیشتر این چهار کشور آریایی آسیایی با یکدیگر و ارتباط آن با مسئله روز یعنی کنفرانس سران ممالک اسلامی است. به عقیده او همان طوری که در مکتب بنیاد پان ایرانیسم صراحتاً قید شده پان اسلامیسم همیشه یک بهانه و وسیله در دست دشمنان ملت ایران بوده و ما اگر با اعراب تحت لوای اسلام همکاری کنیم هیچ فایده ای نمی بریم بلکه آنها از ما سود خواهند برد. مثلاً ما تعهداتی به نفع اعراب و به زیان اسرائیل قبول خواهیم کرد در حالی که

آنها نه فقط هیچ تعهدی به سود ما قبول نخواهندکرد بلکه در گفتن کلمه خلیج عربی دیگر تردید هم به خود راه نخواهند داد. همین اردن، عربستان و کویت که دم از دوستی با ما می زنند پس چرا با حاکم غاصب بحرین روابط صمیمانه دارند؟ بنابراین چه نتیجه و نفعی خواهد داشت که ما اصولاً با اعراب وارد مذاکره شویم و قول و قرارهایی بگذاریم. مگر ما با عراق قبلاً هم پیمان نبودیم ولی حتی همان نوری السعید هم حقوق ما را در اروندرود زیر پا می گذاشت و چون دوست غربی ها بود استعمار جانب او را می گرفت. حالا هم همین طور است ما از گذشته تجربه داریم که همکاری ما با اعراب و این طور تعهدات به نفع ما نیست. در پایان جلسه مزبور محمد جهانگیر صحبت کرده و اظهار داشت [ناخوانا] همکاری بیشتر چهار کشور آسیایی افغانستان، پاکستان و هند به وسیله سیاست مستقل ملی ایران که از جانب رهبر خردمند ایران آریامهر بزرگ اعلام گردیده اجرا شده و می شود و حتی معظم له برای تحقق این هدف جهت رفع اختلاف پاکستان و افغانستان شخصاً کوشش هایی فرمودند. در هند پالایشگاه تأسیس کردیم، با پاکستان روابط نزدیک و

دوستانی داریم و با افغانستان نیز تلاش می کنیم روابط صمیمانه ای داشته باشیم و اما در مورد کنفرانس اسلامی رباط باید گفته شود در این کنفرانس ابتکار عمل و برنامه و طرح ریزی مستقیماً به دست شاهنشاه آریامهر بود و به طور کلی این کنفرانس وسیله ای بود که ایران بتواند به هدف های خود توسط آن تحقق بخشد و مقام والای خویش را در صدر ممالک اسلامی تثبیت نماید. بنابراین کنفرانس اسلامی

ص:163

رباط با پان اسلامیسم کذائی فرق دارد.(1)

پان ایرانیست ها پنهان نمی کردند که در راستای تحقق اهداف پان ایرانیستی، ناسیونالیسم و ایران گرایی نژادی - سرزمینی آنان، دین و مذهب و از جمله دین اسلام جایگاه قابل اعتنایی ندارد و مذهب تشیع را نیز اساساً در راستای همان اهداف ناسیونالیستی خود مورد ارزیابی و پذیرش قرار می دادند. حسین تجدد از اعضای برجسته حزب پان ایرانیست یک بار در چهاردهم خرداد ماه 1347 گفته بود «در حزب پان ایرانیست مسئله ادیان مطرح نیست. شعار ما حفظ آب و خاک ایران و کوتاه کردن دست اجانب است و همین موضوع جهت تبلیغ کافی است و احتیاجی به آن ندارد که از راه حربه دین به نفع حزب تبلیغ کنیم. اشخاص در انتخاب دین و مذهب مختارند». محسن پزشکپور هم یک بار در بیست و یکم شهریور ماه 1348 گفته بود:

پان اسلامیسم که بدین وسیله می خواهند بر ما حکومت کنند، زمانی انگلیسی ها قصد از بین بردن استقلال این مملکت را داشتند لذا جمال الدین افغانی را علم کردند تا

مسئله اتحاد اسلامی را مطرح کند. پادشاهان عثمانی هم به نام اسلام حکومت می کردند و خود را خلیفه می خواندند. در شرایط فعلی هم بعضی آخوندها می گویند ما ملت اسلام هستیم. ملت اسلام چه معنی می دهد؟ مفهوم ملت اسلام چیست؟ آیا اگر یک نفر انگلیسی مسلمان شد بر یک نفر ایرانی مثلاً زردشتی از نظر آن آخوند ارجحیت دارد؟ این صحیح نیست. ما ایرانی بودن را ملاک قرار می دهیم نه دین را زیرا دین تغییر ملت [ملیت] نمی دهد.(2)

پان ایرانیست ها در راستای عقاید ناسیونالیستی و ملی گرایی خود با پدیده هایی مانند فراماسونری و فعالیت باشگاه های لاینز و لاتاری مخالفت می کردند و بر این باور بودند جمعیت هایی از این دست افکار و عقاید غیرملی و جهان وطنانه را تبلیغ و ترویج می کنند و به تبع آن کسانی که در این باشگاه ها و نیز لژهای فراماسونری عضویت می یابند علی القاعده نمی توانند گرایش ملی و ناسیونالیستی داشته باشند. بر همین اساس وقتی

ص:164


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

کتاب اسماعیل رائین با عنوان «فراموشخانه و فراماسونری در ایران» منتشر شد رهبر حزب پان ایرانیست با انتقاد از افراد پرشماری از ایرانیان که نامشان به عنوان ماسون ذکر شده بود، اظهار داشت «من افتخار می کنم که از اعضای حزب پان ایرانیست اسم هیچ کس در کتاب ذکر نشده است و این می رساند که ما پان ایرانیست ها میهن پرست هستیم».(1)

فضل الله صدر قائم مقام دوم حزب پان ایرانیست هم گفته بود «حزب پان ایرانیست بر مبنای ایدئولوژی خود با فراماسونری که جنبه انترناسیونالیستی [بین المللی] دارد مخالف است».(2)

در این میان نشریه ناسیونالیسم ارگان دانشجویی حزب پان ایرانیست در خارج از کشور به دنبال انتشار کتاب رائین، مطالبی در انتقاد از فراماسون های ایرانی چاپ و منتشر کرد که با مخالفت برخی رجال درجه اول دولت و حکومت و از جمله امیرعباس هویدا نخست وزیر روبه رو شد که به تلویح و غیرمستقیم به رهبران این حزب حالی کرد مخالفت آنان با فراماسونری و فراماسون های ایرانی به نوعی در تضاد با خواست ها و علایق شخص شاه صورت می گیرد، چرا که به اعتقاد هویدا «فعالیت فراماسونری در ایران با اجازه شاهنشاه آریامهر صورت» می گرفت.(3)

انتشار کتاب رائین سوژه مناسبی در اختیار اعضای این حزب قرار داد تا هر از گاه مستقیم و غیرمستقیم هویدا و اعضای دولت او و البته بسیاری دیگر از رجال و دولتمردان کشور را مورد انتقاد و سرزنش قرار داده و نتیجه بگیرند که بی اعتنایی آنان به وظایف محوله در امور کشور از همان تفکرات جهان وطنانه و به اصطلاح ضدملی آنان نشأت می گیرد. پان ایرانیست ها عدم برخورد قاطع دولت هویدا با تعرضات مداوم دولت عراق نسبت به ایرانیان مقیم آن کشور و نظایر آن را نیز تا حدی ناشی از عضویت او و اعضای دولتش در لژهای فراماسونری می دانستند.(4)

در هر حال در آن برهه، پان ایرانیست ها رفتار و عملکرد سیاسی گاه بسیار متضاد و

ص:165


1- اسناد فراماسونری در ایران، ج 2، ص 458.
2- عبدالله ریاضی به روایت اسناد ساواک، ص 231.
3- عبدالله ریاضی به روایت اسناد ساواک، ص 231.
4- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

متناقضی از خود بروز می دادند و در حالی که مخالفت خود را با افراد و محافل حامی و پیرو سیاست آمریکا در ایران نشان می دادند، در موضع وابستگی و ارتباط های نزدیک شخص شاه با غرب و آمریکا سخنی به میان نمی آوردند و حتی اظهار امیدواری می کردند مداخلات آمریکاییان بتواند موقعیت حزب پان ایرانیست را در مجموعه حاکمیت ارتقا بخشد. ساواک در بیست و پنجم آبان ماه 1348 از قول زرینه باف مسئول حزب پان ایرانیست در آذربایجان شرقی گزارش کرد:

نامبرده در یک ملاقات خصوصی اظهار نموده که [با] انتخاب ریچارد نیکسون به ریاست

جمهوری آمریکا و مسافرت وی به ایران، در وضع فعلی دگرگونی کلی روی خواهد داد و دولت مسلماً عوض می شود و به علاوه نیکسون تمایل به چپ در ایران را به هیچ وجه قبول نخواهد کرد و ایران بایستی به طور قطع از کشورهای شرق تماس خود را قطع نماید و یا اینکه در ردیف مخالفین و دشمنان آمریکا قرار گیرد. مشارالیه سپس اضافه نموده که آمریکا در ایران احتیاج به تقویت یک حزبی را خواهد داشت که با کمونیزم و دول شرقی مخالف باشد و چون حزب پان ایرانیست پیشقدم در موضوع بحرین بوده و اکثر سرمقاله و مطالب روزنامه خاک و خون مربوط به موضوع بحرین و بر علیه دولت های عربی می باشد احتمال دارد که این حزب تقویت شود و در ضمن جنگ سرد و مسابقه نیروهای جنگی شروع شود.

نظریه منبع – در این مورد نظری ندارم.

نظریه رهبر عملیات:

چون آقای زرینه باف اخیراً مسئولیت اداره حزب پان ایرانیست را در آذربایجان شرقی قبول کرده است لذا به هر وسیله ای که باشد به تقویت و روی کار آمدن حزب

مذکور به شدت علاقه نشان می دهد.(1)

حمایت های ساواک

اساساً تداوم فعالیت حزب پان ایرانیست در آن سال ها به دور از مراقبت و هدایت گری های

ص:166


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

پیدا و پنهان ساواک امکان پذیر نبود. به رغم آنکه ساواک واقف بود فعالیت حزب پان ایرانیست از چارچوب های تعیین شده و سیاست های کلی حاکمیت تجاوز نمی کند، با این حال اداره کل سوم آن سازمان اصرار داشت کلیة تحرکات آن به دقت تحت نظارت و هدایت قرار گیرد.

در تمام سال های دهه 1340 ساواک عملکرد و فعالیت های حزب پان ایرانیست و رفتار اعضای ریز و درشت آن را با دقت و جدیت مراقبت می کرد. در بیست و ششم بهمن ماه 1345 اداره کل سوم ساواک برای شیوه تنظیم پرونده های اعضای حزب پان ایرانیست و نیز عملکرد این حزب دستورالعمل اجرایی جدیدی صادر کرد که در آن چنین آمده بود:

با توجه به توسعه و گسترش روزافزون حزب پان ایرانیست طبعاً اعضای آن دائماً رو به تزاید است و با این ترتیب تنظیم پرونده شخصیتی جهت کلیه اعضا و متمایلین به این حزب در منطقه استحفاظی آن ساواک ضروری نبوده و از طرف دیگر جهت روشن بودن وضع اقدامات کلی و قدرت و امکانات و فعالیت های حزب مزبور در آن منطقه از لحاظ موضوعی نیز باید پرونده های مربوط به این حزب تفکیک شود. به این منظور جهت پرونده های شخصیتی و موضوعی طبقه بندی زیر تعیین می گردد.

الف – پرونده های شخصیتی.

تهیه پرونده انفرادی برای کلیه اعضای فعال، اعضای ساده و متمایلین این حزب ضرورت ندارد و منحصراً جهت اعضای کادر رهبری و افراد فعال رسمی حزب در آن منطقه پرونده انفرادی کامل شامل مشخصات، هویت، عکس، نشانی دقیق و سایر خصوصیات تنظیم و در مورد اعضای ساده و سمپاتیزان ها فعلاً تا رسیدن آنان به درجه فعالین و یا کادر رهبری سوابق مطروحه را جمع آوری و یا تکمیل این سوابق در پرونده موضوعی قدرت و امکانات حزب پان ایرانیست در منطقه (به این پرونده در بند ب اشاره شده است)، نگاهداری و برای ثبت اسامی و مشخصات کامل آنها فیش و یا دفتر راهنما در دایره مربوطه کافی بوده و تشکیل پرونده انفرادی و یا تهیه فیش در بایگانی قسمت لزومی نخواهد داشت و پس از آنکه فردی در ردیف فعالین درجه 1 درآمد نسبت به تفکیک سوابق از پرونده موضوعی و تهیه پرونده شخصیتی او اقدام خواهد شد.

ب – پرونده های موضوعی.

ص:167

به منظور روشن بودن وضع حزب مورد بحث در منطقه استحفاظی از نظر فعالیت، انتشارات و تبلیغات، قدرت و امکانات و

سازمان و تشکیلات تفکیک این موضوعات و تهیه پرونده های موضوعی در هر زمینه ضروری می باشد و به این منظور موضوعاتی که فعلاً ضروری می باشد به شرح زیر تعیین می گردد.

1- پرونده کلی حزب پان ایرانیست منطقه یا پرونده مادر که شامل کلیه مدارک و سوابق مربوطه در آن منطقه و مکاتبات و دستورالعمل های کلی در مورد این حزب می باشد.

2- پرونده سازمان که شامل مدارک و اسناد و احیاناً نمودارهای سازمانی و تشکیلاتی و تغییرات حاصله در آن در منطقه استحفاظی آن ساواک می باشد.

3- پرونده فعالیت که مشتمل بر مدارک، اسناد و گزارشات مربوط به هر نوع فعالیت حزب مورد بحث در منطقه مربوطه خواهد بود.

4- پرونده قدرت و امکانات که تشکیل می گردد از تعداد مجموع اعضا با تعیین درجات فعالیت و تأثیر در حزب و طبقات مختلف اجتماع و همچنین امکانات مالی آن.

5- پرونده تبلیغات و انتشارات که عبارت خواهد بود از مدارک انتشاراتی و هر نوع گزارش و اطلاع و برگ تبلیغاتی این حزب

در آن منطقه.

خواهشمند است دستور فرمایید با آموزش لازم به مسئولین مربوطه بر اساس تقسیم بندی فوق نسبت به تنظیم و تفکیک پرونده های انفرادی و موضوعی اقدام ضمناً لیست کاملی از اعضای حزب پان ایرانیست حوزه استحفاظی آن ساواک را با تعیین نوع مسئولیت و درجه فعالیت تهیه و حداکثر تا 15/12/45 ضمن اعلام نتیجه اقدامات فوق به این اداره کل ارسال نمایند.

مدیرکل اداره سوم - مقدم(1)

شواهد متقنی وجود داشت که نشان می داد، انتصاب و تداوم ریاست برخی اعضای حزب پان ایرانیست در پاره ای از مشاغل و پست های اداری در شهرهای مختلف در راستای تأمین خواست ها و سیاست های حاکمیت و با هدایت و پشتیبانی های پیدا و پنهان ساواک صورت عملی به خود می گرفت تا جایی که گاه تلاش های کارشکنانه مدیران ارشد دولت

ص:168


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

برای برکنار ساختن یا به حاشیه راندن این مدیران پان ایرانیست با اصرار و فشارهای ساواک به جایی نمی رسید. بنابر گزارش های موجود حاکمیت با هدایت گری های ساواک برخی سیاست های تندروانه و احیاناً غیردینی خود را که گمان می رفت به دلیل گسترش مخالفت های عمومی، حتی مقامات نزدیک به دولت هویدا و حزب ایران نوین نیز نمی توانستند و یا نمی خواستند آن را انجام دهند، از طریق همین اعضای حزب پان ایرانیست که در مدیریت های گوناگون قرار گرفته بودند دنبال می کرد. از جمله این موارد حضور عباس منطقی از اعضای حزب پان ایرانیست در رأس آموزش و پرورش شهر قم بود که وقتی فشار مقامات برای برکناری او از این سمت افزایش یافت ناگزیر جهت

ابقای او به ساواک متشبث شدند. ساواک در پنجم اسفند ماه 1347 در این باره گزارش کرده بود:

عباس منطقی یکی از افراد حزب پان ایرانیست و ریاست اداره آموزش و پرورش شهرستان قم اظهار داشت چون مخالفین حزب پان ایرانیست از فعالیت های روزافزون حزب در شهرستان قم به هراس افتاده اند و ضمناً چون قرار است اقدامات دیگری نیز وسیله حزب در این شهرستان صورت گیرد بدین مناسبت ممکن است مرا از سمت ریاست اداره آموزش و پرورش این شهرستان برکنار کنند و در این مورد نیز مسئولین وزارت آموزش و پرورش با من تقریباً مذاکره نموده اند و من در این زمینه با محسن پزشکپور ملاقات و مذاکره نمودم.

نظریه منبع – منظور عباس منطقی از اقدامات دیگری وسیله حزب پان ایرانیست رفع حجاب از بانوان شهرستان قم می باشد که همسر نامبرده چندی قبل بیان داشته بود.

نظریه رهبر عملیات – اظهارات همسر عباس منطقی دائر بر رفع حجاب از بانوان هم قبلاً طی گزارش خبری به 312 ایفاد گردیده

است - امجدیه(1)

در ششم اسفند ماه 1347 ساواک نسبت به تصمیم مقامات وزارت آموزش و پرورش دایر بر عزل پرویز نجفیانی رئیس آموزش و پرورش شهرستان رودسر و عضو حزب پان ایرانیست هشدار داده بود. اخبار دیگری وجود داشت که حاکی از اعمال فشار آن وزارتخانه برای برکناری علیرضا فرهمند رئیس آموزش و پرورش شهر مهاباد و عضو

ص:169


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

حزب پان ایرانیست از مقام خود بود. در راستای جلوگیری از برکناری این افراد از مدیریت های مذکور رؤسای بخش 312 و اداره یکم عملیات و بررسی (عطاپور و پرویز ثابتی) اداره کل سوم ساواک طی گزارشی که خطاب به ناصر مقدم مدیرکل این اداره نوشتند، هشدار دادند، این افراد با مقامات و مأموران محلی ساواک در ارتباط بوده و در انجام مقاصد و سیاست هایی که حاکمیت در آن مناطق دنبال می کند همکاری نزدیکی با آن سازمان دارند و بنابراین خواستار ابقای آنان در مشاغل مدیریتی مذکور شدند. در این گزارش که تاریخ سیزدهم اسفند ماه 1347 را بر پیشانی دارد چنین آمده است:

محترماً به استحضار می رساند.

تعداد معدودی از افراد فعال حزب پان ایرانیست در وزارت آموزش و پرورش نسبتاً سمت های قابل ملاحظه ای داشته و به منظور گسترش سازمان حزب مذکور و جلب افکار مردم نسبت به ایده های ناسیونالیستی آن تلاش محسوسی دارند لیکن در اثر تحریکاتی که به وسیله مخالفین آنها صورت گرفته، توسط مقامات وزارت مزبور یا از شغل خود برکنار و یا در حال انتقال از شهرهای مسکونی خود می باشند که وضعیت انتقال و برکناری سه

نفر آنها به شرح زیر به عرض می رسد.

1- پرویز نجفیانی رئیس اداره آموزش و پرورش رودسر یکی از افراد فعال حزب پان ایرانیست بوده که برابر اطلاع واصله نامبرده به وسیله مقامات وزارت مذکور به منظور جلوگیری از توسعه فعالیت این حزب از سمت خود برکنار شده است.

2- عباس منطقی رئیس اداره آموزش و پرورش و مسئول حزب پان ایرانیست قم یکی از افراد قدیمی و فعال حزب مزبور بوده که فعالیت ها و اقدامات مفیدی جهت توسعه سازمان مزبور و همچنین بیداری مردم قم و شرکت دادن زنان در امور اجتماعی به عمل آورده و اخیراً تحریکاتی علیه نامبرده از طرف روحانیون و سایر مخالفان مشارالیه صورت گرفته و مسئولین آموزش و پرورش در نظر دارند اقداماتی در مورد انتقال وی به عمل آورند که چگونگی از طریق اداره کل چهارم در مورد ممانعت از انتقال وی به وزارت فوق منعکس گردیده است.

3- علیرضا فرهمند رئیس اداره آموزش و پرورش و سرپرست حزب پان ایرانیست مهاباد درباره گسترش سازمان این حزب تلاش محسوسی داشته و جهت جلب نظر فرهنگیان و

ص:170

طبقات مختلف شهرستان مزبور به نفع حزب

موصوف فعالیت قابل توجهی نموده و برابر اطلاع واصله کارشکنی هایی از طرف استاندار و سایر مخالفین این حزب علیه وی به عمل آمده که در اجرای اوامر صادره از طریق ساواک استان آذربایجان غربی توصیه های لازم در این زمینه به استاندار داده شده است.

نظریه:

با توجه به اینکه انتقال یا برکناری نامبردگان علاوه بر اینکه موجب رکود و عدم توسعه و گسترش سازمان حزب پان ایرانیست در شهرستان های مسکونی آنها می گردد، ادامه چنین مخالفت هایی از طرف مقامات وزارت آموزش و پرورش علیه عناصر فعال حزب مزبور سبب پراکندگی سایر افراد وابسته به آن را نیز فراهم خواهد آورد.

علیهذا مستدعی است اجازه فرمایند در صورت تصویب ضمن مذاکره با مسئولین وزارت آموزش و پرورش توصیه های لازم در این زمینه بشود که از انتقال و برکناری عناصر حزب پان ایرانیست بدون وجود دلایل منطقی و مستدل خودداری و در صورتی که افراد حزب پان ایرانیست مرتکب فعالیت های خلاف مصلحتی گردند علاوه بر دادن تذکرات مقتضی به آنان در مسیر صحیح راهنمایی

گردند. موکول به اوامر عالی است(1)

ناصر مقدم به سرعت موافقت خود را با این خواسته اعلام کرده و طی نامه ای که در هفدهم اسفند ماه 1347 خطاب به اداره کل چهارم ساواک (عهده دار امور حفاظت و حراست از کلیه دوایر، سازمان ها، مؤسسات و وزارتخانه های دولتی و غیره) ارسال کرد، خواستار جلوگیری از عزل آنان از مدیریت های فوق شد. در این نامه مقدم چنین می خوانیم:

به قرار اطلاع واصله تعداد معدودی از افراد فعال حزب پان ایرانیست از جمله رؤسای آموزش و پرورش شهرستان های رودسر، قم و مهاباد که نسبتاً سمت های قابل ملاحظه ای دارند در اثر تحریکاتی که به وسیله مخالفین آنها صورت گرفته توسط مقامات وزارت آموزش و پرورش یا از شغل خود برکنار و یا در حال انتقال از شهرستان های مسکونی خود می باشند. با توجه به اینکه ابقای افراد مورد بحث در شغلهای خود مورد نظر این اداره کل

ص:171


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

می باشد مراتب جهت استحضار و هرگونه اقدام مقتضی اعلام، خواهشمند است دستور فرمایید ترتیبی اتخاذ گردد که ضمن مذاکره با مسئولین وزارت مزبور توصیه های لازم در این زمینه بشود که از انتقال و برکناری عناصر حزب پان ایرانیست بدون وجود دلایل منطقی و مستدل

خودداری و در صورتی که این افراد مرتکب فعالیت های خلاف مصلحتی گردند علاوه بر دادن تذکرات مقتضی به آنان، در مسیر صحیح راهنمایی شوند. ضمناً نتیجه اقدامات معموله را به این اداره کل اشعار دارند.

مدیرکل اداره سوم - مقدم(1)

کنگرلو مدیرکل اداره کل چهارم ساواک در بیست و پنجم اسفند ماه 1347 به شرح زیر به ناصر مقدم مدیرکل اداره سوم آن سازمان اطلاع داد:

عطف به شماره 107750/312- 17/12/47

در مورد ابقای آقای عباس منطقی رئیس اداره آموزش و پرورش شهرستان قم قبلاً اقدام و مراتب طی شماره های 25980/421-10/9/47 و 35562/421-6/12/47 به آن اداره کل اعلام گردید.

برابر اظهار مسئول حفاظت وزارتخانه مربوطه رئیس اداره آموزش و پرورش شهرستان رودسر قبل از وصول نامه معطوفی تعویض (یک هفته قبل) و در مورد ابقای رئیس اداره آموزش و پرورش شهرستان مهاباد نیز از طریق مسئول حفاظت اقدام گردید.

مدیرکل اداره چهارم - کنگرلو

در اواسط سال 1348 کارشناسان و تحلیل گران ساواک بر این باور بودند که با وجود

وفاداری و تبعیت سران، کارگردانان و اعضای حزب پان ایرانیست از رژیم پهلوی و شخص شاه، حزب باید با اقدامات احتیاطی بیشتری تحت مراقبت و نظارت قرار بگیرد و دیدگاه های چندگانه ای را که در دستگاه رهبری و کارگردانی این حزب نسبت به رژیم پهلوی و شخص شاه وجود دارد، باید بیش از پیش مورد مداقّه قرار داد. در این باره یکی از مأموران ساواک با اسم رمز منبع 779، در پانزدهم شهریور ماه 1348 گزارشی تهیه کرد که نشان می داد ظاهراً در میان اعضای حزب پان ایرانیست نگرش یکدست و هماهنگی

ص:172


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

نسبت به رژیم پهلوی و شخص شاه وجود ندارد. در این گزارش جالب توجه چنین می خوانیم:

رونوشت گزارش خبر 30143/20 ه 2- 15/6/48

منبع – 779

موضوع: نظریه حزب پان ایرانیست در مورد شاهنشاه آریامهر و شاهنشاهی ایران

عطف 3280/312 – 18/4/48

به نظر مسئولین حزب پان ایرانیست نظام شاهنشاهی ایران یک سلسله نظاماتی است که از زمان شاهنشاهی هخامنشی تاکنون ادامه داشته و با خود فرهنگ و تمدن و سایر تجلیات عالی انسانی را به ارمغان آورده و کشور کهنسال ایران را تاکنون برقرار داشته است و شخص شاهنشاه نیز مظهر و تجلیگاه این جلوه پرشکوه می باشد و از اینکه در تظاهرات و شعارهای حزبی اعلام می شود که حزب پان ایرانیست پاسدار نظام شکوهمند شاهنشاهی ایران است منظور این سلسله نظامات است. درباره شاهنشاه آریامهر تقریباً در حزب دو دسته افراد

وجود دارند؛ دسته اول افرادی که با رژیم کنونی تقریباً مخالف بوده ولی به جهات مبارزات و خط مشی حزبی و سیاست روز حزب مخالفت خود را رسماً ابراز نمی نمایند و موافقت خود را نیز صد در صد اعلام نمی دارند که این دسته اکثراً افراد قدیمی حزب محسوب می شوند. دسته دوم افرادی که با رژیم کنونی موافق بوده و شاهنشاه ایران را سمبل مبارزات ناسیونالیستی ملت ایران می دانند و اقدامات و اصلاحاتی که در کشور صورت می گیرد تحت توجهات شخص شاهنشاه آریامهر می دانند و در تمام موارد پشتیبانی خود را نیز اعلام می دارند. ولی اصولاً حزب پان ایرانیست خود را پاسدار نظام شاهنشاهی ایران می داند و نظام شاهنشاهی ایران را با شاهنشاه آریامهر جداگانه می دانند و اگر مخالفتی ابراز نمی دارند از ترس بوده چنانچه در حوادث روزهای تیره قبل از 28 مرداد 32 به مناسبت حوادث شوم آن روزها از طرف حزب پان ایرانیست شماره مخصوص روزنامه ندای پان ایرانیسم در یک صفحه انتشار یافت و سرمقاله آن تحت عنوان (دربار پهلوی روی دربار قاجار را سپید کرد) منتشر شد و در آن شماره روزنامه فوق العاده حملات

شدیدی به مقام شامخ سلطنت و خاندان سلطنتی گردیده بود و شماره روزنامه فوق تقریباً آخرین شماره روزنامه ای بود که از طرف حزب تا قبل از انتشار روزنامه خاک و خون منتشر گردید و ضمناً در برخی از اعلامیه ها و نشریات سری حزب که بعد از 28 مرداد نیز منتشر گردید با

ص:173

حکومت های وقت مخالفت گردیده بود و حملات شدیدی در این مورد می کردند و اصولاً بعضی از افراد قدیمی حزب با شرکت حزب در انتخابات گذشته مجلس شورای ملی و معرفی کاندیداهای حزب و خط مشی فعلی آن چندان موافق نبوده (مخصوصاً اکثر دانشجویان مقیم اروپا) و شرکت در انتخابات را همکاری با دستگاه های حاکمه دانسته و با آن مخالف بودند چنانکه بعد از اعلام نتیجه انتخابات از تماس و فعالیت تشکیلات شهرستان قزوین با حزب و دفتر مرکزی کاسته شد تا به امروز که اصولاً تشکیلات شهرستان مزبور تقریباً فعالیتی ندارد. در ضمن در تظاهرات حزبی اکثر اوقات در موقع اعلام نام شاهنشاه آریامهر برخی از افراد حزبی ابراز می نمایند و دکتر هوشنگ طالع و بعضی از افراد قدیمی حزب به طور خصوصی بارها اعلام داشته اند که در صورت پیروزی حزب

در به دست آوردن حکومت کشور محسن پزشکپور به مقام صدراعظمی ایران خواهد رسید و شاهنشاه ایران فقط به مسائل تشریفاتی و مسائل مربوط به شاهنشاهی ایران رسیدگی خواهند فرمود و حکومت حزبی پان ایرانیست ها برنامه های ملی و ناسیونالیستی خود را طرح و اجرا خواهد نمود.

نظریه منبع – در اکثر سخنرانی های محسن پزشکپور و دیگر رهبران حزبی مشاهده می گردد که بیشتر اوقات درباره شاهنشاهی ایران و نقش خلاق و سازنده آن در کشور سخن گفته و افراد حزبی نیز نسبت به آن ابراز احساسات می نمایند و شاهنشاهی ایران را با شاهنشاهی آریامهر جداگانه می دانند.

نظریه رهبر عملیات:

1- مفاد خبر نتیجه تحقیقاتی است که در مورد نامه شماره معطوفی از منبع به عمل آمده.

2- با توجه به دسترسی منبع به هدف به صحت اظهارات مشارالیه می توان اعتماد نمود.

نظریه 20 ه 2- نظریه رهبر عملیات مورد

تأیید می باشد.(1)

مدیرکل اداره سوم ساواک که با دریافت این گزارش نسبت به اصل قضیه و مجموع عملکرد و موضع گیری های رهبران و کارگردانان حزب پان ایرانیست حساسیت توأم با نگرانی پیدا کرده بود، در نوزدهم شهریور ماه 1348 و طی نامه ای که به شرح زیر برای

ص:174


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

ساواک تهران ارسال کرد، خواستار تحقیق جدی پیرامون محتوای گزارش منبع 779 مذکور شد:

رونوشت نامه شماره 3755/312-12/6/48

به ریاست ساواک تهران 20 ه 2

از اداره کل سوم

درباره نظریه حزب پان ایرانیست در مورد شاهنشاه آریامهر و شاهنشاهی ایران

عطف به 30143/20 ه 2 – 15/6/48

خواهشمند است دستور فرمایید با توجه به اهمیت مفاد گزارش خبری شماره معطوفی فوق موارد زیرین را تعیین و به این اداره کل اعلام دارند.

1- ضمن دادن آموزش لازم به منبع 779 از وی بخواهند عناصر مخالف در حزب پان ایرانیست را با نام و مشخصات و سمت حزبی معرفی نموده و تعیین نمایند کدام یک از سران حزب مذکور با این جناح موافق هستند.

2- با تحقیق بیشتر از منابع روشن شود که آیا هموندان کنونی حزب دارای

ایده های جناح مخالف می باشند یا بین آنها هم در این زمینه اختلاف نظر وجود دارد.

3- به طور غیرمحسوس به وسیله منابع دیگر آن ساواک نیز در مورد صحت و سقم مفاد گزارش شماره فوق تحقیقات کامل تری صورت گیرد.

4- روزنامه ای که منبع مذکور به آن اشاره نمود یک نسخه از آن را به منظور بررسی و بهره برداری تهیه و ارسال نمایند.

مدیرکل اداره سوم – مقدم

از طرف ثابتی(1)

به دنبال این دستورالعمل، ساواک تهران در ششم آذر ماه 1348 مخالفان حکومت در حزب پان ایرانیست را به شرح زیر صورت بندی کرد:

افرادی که در حزب پان ایرانیست نظریات و تمایلات شخصی آنها در مورد سیستم حکومتی تقریباً مخالف بوده ولی به دلیل خط مشی روز حزب اظهار نظر صریحی ابراز

ص:175


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

نمی کنند به دو دسته تقسیم می گردند. گروه اول که مخالفت آنها بیشتر بوده و در صحبتهای خصوصی آنان می توان این موضوع را استنباط نمود به شرح زیر می باشند.

دکتر هوشنگ طالع – بهاءالدین هاتفی –

مهندس هوشنگ شهنواز – عبدالله قنبری – فضل الله امینی – حبیب الله قاسمی – پرویز قنائی که در حال حاضر در شهرستان خرمشهر مشغول به کار است.

گروه دوم افرادی هستند که مخالفت کمتری در این باره ابراز می دارند و عبارتند از: حسین خان مصدقی – هوشنگ دارابیان – ابراهیم میرانی – مجید سالمی – مجید ضامنی – محمدعلی معدلت – محمود امین صالحی – مهندس کشکولی و حسن سیدجوادی.

نظریه رهبر عملیات – 1- مفاد خبر نتیجه تحقیقاتی است که در مورد افراد فوق الذکر از منبع به عمل آمده است.

2- به صحت اظهارات منبع می توان اعتماد نمود.

نظریه 20 ه 2- نظریه رهبر عملیات مورد تأیید می باشد.(1)

با این همه هیچ یک از افراد مذکور در این گزارش از سوی ساواک یا هیچ مرجع حکومتی دیگر تحت تعقیب و یا احیاناً مورد پرسش قرار نگرفتند و با مشکل خاصی مواجه نشدند و همان گونه که تحولات آتی نشان داد، همچنان در مسئولیت ها، مدیریت ها و موقعیت های حزبی و سیاسی پیشین فعالیت های خود را ادامه دادند.

در برابر دولت هویدا

در طول سال های نیمه دوم دهه 1340 پان ایرانیست ها بیش از پیش دولت هویدا را به

ناکارآمدی، فساد و عدم درک منویات شاه متهم کرده و تداوم آن را نافی مصالح و منافع ملی ارزیابی می کردند و هر از گاه مستقیم و غیرمستقیم مدعی می شدند، اگر در رأس دولت قرار گیرند و البته برآورده شدن این تصور واهی خود را نیز چندان دور از انتظار نمی پنداشتند، امور کشور را در مسیری مطلوب هدایت می کنند. چنانکه یکی از رهبران حزب پان ایرانیست در چهارم دی ماه 1346 مدعی شده بود:

ص:176


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

هدف اصلی ما این است که در آتیه دولت در دست ما باشد و ما باید در جشن هایی که مردم را دعوت می کنیم عقاید حزب را به آنان بقبولانیم و می افزاید دولت وقت مدت پنج سال است که در دست حزب ایران نوین است. چنانچه از هر یک از نمایندگان آنها سؤال شود پنج ایده و هدفتان را توضیح دهید به هیچ وجه نمی توانند در این باره توضیحی بدهند.(1)

ساواک سخت مراقب بود انتقادات و مخالفت های حزب پان ایرانیست با دولت هویدا و عملکرد آن احیاناً چهره مجموعه حاکمیت را در ذهن مخاطبان مخدوش نساخته و در میان اقشار مختلف بر نارضایتی ها دامن نزده و باعث تحریک احساسات اقشاری مانند کارگران نشود. چنانکه این سازمان یک بار ضمن گزارش انتقادات اعضایی از این حزب از عملکرد سوء دولت، هشدار داد:

در تاریخ 3/3/47 عده ای در دفتر حزب حضور داشته اند و یکی از اعضا به نام سراج مشغول نوشتن شعارهای حزبی بوده است. پس از اینکه عده ای از کارگران گمرک که از اعضای حزب می باشند حضور

پیدا کردند روزنامه خاک و خون بین افراد حاضر توزیع گردید. در سرمقاله روزنامه مزبور مطالبی راجع به علیرضا رئیسی، اولین شهید حزب پان ایرانیست درج گردیده بود که مورد توجه اعضای حاضر در جلسه قرار گرفته است. پس از مطالب دیگر قرار شد اعضا در بعد از ظهر به منزل خرم مراجعه نمایند. در ساعت 5/5 بعد از ظهر در حالی که عده ای از کارگران گمرک و کشتیرانی ها و اعضای حزب پان ایرانیست در منزل خرم حضور یافته بودند جلسه با سرود شاهنشاهی آغاز گردید و گله داری ضمن سخنان خود اظهار داشته ما از حقوق کارگران که توسط پیمانکاران غاصب و از خدا بی خبر غصب شده دفاع می کنیم. پس از آن شعری درباره بحرین توسط روشن قیاسی یکی دیگر از اعضای حزب خوانده شد و بعد از آن یکی از کارگران حاضر در جلسه مطالبی درباره حزب پان ایرانیست و دفاع از حاکمیت ایران زمین بیان داشته و سرانجام این جلسه با سخنرانی علی خرم (میزبان) به پایان رسیده است. علی خرم در بیانات خود اشاره به انقلاب اداری نموده و یادآور شده است که ادارات و دستگاه های اداری هماهنگ نیستند. از طرفی وزیر دارایی دستور می دهد حقوق

کارگران از 55 ریال به 70 ریال ترقی

ص:177


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

نماید در حالی که عملاً مشاهده می شود که ادارات دولتی خرمشهر این دستور را اجرا نمی نمایند. سرانجام علی خرم خطاب به پیمانکاران اظهار داشته بالاخره کارگران به پیمانکاران غلبه خواهند کرد...

نظریه رهبر عملیات:

سخنرانی گله داری و علی خرم در این گونه مجامع و محافل کارگری بیشتر جنبه تحریک را دارد تا هدایت و چاره جویی. به نظر می رسد که مشارالیهم ندانسته یا دانسته سعی می نمایند کارگران را علیه کارفرمایان و پیمانکاران مربوطه برانگیزند که این عمل به مصلحت نمی باشد.(1)

در مناطقی نظیر استان های عشایری و قبیله نشین غرب کشور که همواره فضای بالقوه آماده تری برای درگیری های قومی و قبیله ای وجود داشت ساواک به شدت مراقب بود از پدید آمدن زمینه این گونه برخوردهای نامتعارف که در پوشش رقابت های حزبی و سیاسی بروز می کرد، جلوگیری کند. ساواک یاسوج در این باره گزارش هشداردهنده ای به شرح زیر تهیه کرده بود:

در تاریخ 19/4/47 آقای عطاء طاهری، آقای یعقوب غفاری نماینده حزب پان ایرانیست در یاسوج را ملاقات و درباره فعالیت حزب پان ایرانیست در

یاسوج و سی سخت به وی اظهار می دارد چون در بویراحمد اختلافات شدید و عمیقی در گذشته و حال بین طوایف وجود دارد همه مترصد بهانه می باشند که اختلاف خود را به صورت قانونی جلوه داده و زیر لباس حزب به اغتشاش و ناراحتی یکدیگر بپردازند. بنابراین به صلاح شما که فردی خدمتگزار و مورد علاقه عده زیادی در محل هستید نمی باشد که با این حزب همکاری نموده و به نفع آن فعالیت کنید زیرا روش و تعلیمات حزب پان ایرانیست به نحوی است که روح عصیان را در افراد عشایر تقویت نموده و نارضایتی آنان را از دولت وقت و دستگاه اداری مملکت فراهم می نماید و به طوری که مشاهده می کنید بیشتر مبلغین حزب مذکور از جوانان عاصی و متعصب که به هیچ وجه امنیت منطقه و مصالح مملکت را در نظر نمی گیرند انتخاب شده اند. در اثر مذاکرات مذکور آقای یعقوب غفاری تقبل می نماید که

ص:178


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

به تدریج از حزب پان ایرانیست کناره گیری نموده و یا در صورت عدم کناره گیری به هیچ وجه تبلیغاتی به نفع حزب مذکور ننماید.

نامبردگان پس از مذاکرات مذکور به اتفاق چند نفر دیگر به کارخانه قند یاسوج رفته و آقای مهندس حسینی (رئیس

کارخانه) را ملاقات می نمایند. در این ملاقات آقای عطاء طاهری به آقای مهندس حسینی اظهار می کند چون کارخانه قند یاسوج منبع بزرگ اقتصادی در این منطقه است و اغلب افراد بومی در این کارخانه اشتغال به کار پیدا نموده اند بنابراین به صلاح است ترتیبی اتخاذ شود که از نفوذ دو حزب ایران نوین و پان ایرانیست در کارخانه ممانعت به عمل آید زیرا سودجویان در آتیه نمی توانند به نفع خود از این موضوع استفاده نمایند.

و اضافه می کند من باب مثال آقای بیژن منصوری و ولی پناهی برادران خود را که کارمند کارخانه هستند به حزب پان ایرانیست فرستاده اند که در آتیه بتوانند از نفوذ آنان به نفع خود بهره برداری نمایند. آقای مهندس حسینی نیز پاسخ می دهدکه به اوضاع واقف هستم و مراقبت های لازم را خواهم نمود.

نظریه منبع: منبع معتقد است چنانچه حزب پان ایرانیست فعالیت و نفوذ خود را در بویراحمد گسترش دهد ممکن است در آتیه اغتشاش و ناامنی ایجاد شود. به علاوه با تبلیغاتی که آنان به نفع حزب خود می نمایند بجز بدبینی مردم به دستگاه دولت نفع دیگری عاید مردم این منطقه

نخواهد شد.

نظریه رهبر عملیات:

آقای مهندس حسینی رئیس کمیته حزب ایران نوین در شهرستان یاسوج می باشد و سعی وافر دارد که بیشتر اعضای کارخانه عضویت حزب ایران نوین را تقبل نمایند و در نتیجه رقابتی بین دو حزب ایران نوین و پان ایرانیست به وجود خواهد آمد و با توجه به اظهارات مهندس عباس حسینی مبنی بر اینکه مردم یاسوج به تدریج می بایستی عضو حزب ایران نوین شوند و اینکه در اولین روزی که فعالیت حزب پان ایرانیست در یاسوج شروع شد با مخالفت اعضای حزب ایران نوین روبه رو گردید و در نتیجه تشنجی ایجاد شد که با وساطت مأمورین انتظامی رفع گردید لذا احتمال دارد که در آتیه تصادمی مابین افراد این دو حزب به وجود آید که این مطلب مؤید اظهار نظری است که طی شماره پیروی اعلام

ص:179

گردیده است.(1)

انتقادات و مخالفت های حزب پان ایرانیست با دولت هویدا و حزب ایران نوین در میان کارگران، کارمندان و دیگر اقشاری از مردم کشور صورت می گرفت که موضوع کار و معیشت آنان مستقیم و غیرمستقیم با دولت ارتباط پیدا می کرد.

پان ایرانیست ها البته خیلی زود دریافتند، برای در امان ماندن از تبعات موضع گیری های

ضددولتی خود در بخش های مختلف در لابه لای سخنان و اظهارات خود تمجید و تحسین از شاه و برنامه ها و سیاست های او در شئون مختلف را بگنجانند. چنانکه در سی ام شهریور ماه 1347 و در جریان یک گردهمایی حزبی در شهر یزد:

محمدحسین عبدلی در سخنرانی خود اظهار داشت من به نام یک ایرانی و بنا به عشق و علاقه ای که نسبت به این نیاخاک دارم بر خود واجب می دانم هماهنگ با دیگر رزمندگان پان ایرانیست در راه ثمر رساندن انقلاب سپید شاه و مردم کوشاه بوده و به ندای آزادی بخش رهبر خردمند ایران لبیک بگویم . ناطق در مورد سیاست مستقل ملی ایران، سپاهیان انقلاب و خدمات شایسته آنان در دهات دور افتاده و در خاتمه بی توجهی بعضی مقامات محلی نسبت به شهرستان یزد به تفصیل سخن گفت. نامبرده اظهار داشت در این موقع حساس که کلیه نیروهای ملی برای عمران و آبادی مملکت بسیج شده اند در این شهر قدیمی هنوز در بسیاری از محلات بزرگ آن حتی یک دبستان دخترانه وجود ندارد. هنوز در محلات پرجمعیت شهر حتی شعبه ای از بهداشت شبانه روزی نیست. رنگ اطفال ما و چهره کارگران محلات ما گویای این حقایق است. تقصیر کیست و چرا این چنین حق کشی کرده اند. اجتماعی بزرگ در یک گوشه شهر محروم از خیابان، از تفریح گاه

و بهداشت اما در یک گوشه دیگر شهر همه امکانات زندگی وجود دارد.(2)

فرارسیدن برخی مناسبت های مورد عنایت رژیم پهلوی و شخص شاه فرصتی ایجاد می کرد تا رهبران و کارگردانان حزب پان ایرانیست دامنه انتقادات خود از دولت هویدا و حزب ایران نوین را تا مدتی گسترش دهند. چنانکه حافظ کهوائی از مسئولان حزب

ص:180


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

پان ایرانیست یک بار در سالگرد انقلاب سفید شاه در بهمن ماه 1347 چنین اظهار عقیده کرده بود:

تا به حال حزبی که دارای یک ایدئولوژی صحیح باشد وجود نداشته است... در اوایل حزب دموکرات قوام السلطنه به وجود آمد و همه وارد آن شدند، سپس حزب منحله توده – جبهه ملی – سومکا – ملیون – مردم تشکیل گردید تا اینکه پس از انقلاب بعضی از همان چهره هایی که در این احزاب شرکت داشتند به حزب ایران نوین پیوستند. بدیهی است که همین گروه چنانچه فردا حزب دیگری با شرایط بهتری تأسیس شود به آن حزب می گروند. این نشان می دهد که احزاب دارای ایدئولوژی صحیحی نبودند و افراد نیز اعتقادی به اصول آن حزب نداشتند. حزب یعنی سازمان اصلاحی جامعه. گروهی که باید دارای برنامه های اصلاحی باشند. تنها حزبی که طبق این اصول تأسیس گردیده و برنامه هایی برای خود

تهیه دیده و قصد اجرای آن را دارد حزب پان ایرانیست است.

آقای حافظ کهوائی ادامه می دهد در جریان صدور فرمان انقلاب از طرف رهبری انقلاب ماده ای نیز اضافه شد و آن انقلاب اداری بود. واقعاً معنی این ماده چه می باشد. ... معنی این ماده این بود که روح سازندگی ایجاد شود نه اینکه جای نیروها و پست ها عوض گردد. یعنی اول تخریب دوم سازندگی. البته منظور از تخریب کشتن و بستن نیست بلکه روح ناهماهنگی را طرد و روح سازندگی جانشین آن شود. بنابراین حزب پان ایرانیست معتقد است که هیچ یک از احزاب معنی واقعی انقلاب را درک نکرده اند و با این جو هیچ گاه نمی توانند آن طور که خواست انقلاب است انقلاب را پیروز نمایند ولی تنها حزب پان ایرانیست است که با شناخت ریشه تاریخ و اصول ناسیونالیسم می تواند مطابق خواست فرماندهی انقلاب و آن طور که انقلاب می خواهد عمل کند.(1)

البته انتقادات و مخالف خوانی های حزب پان ایرانیست از سوی حزب اکثریت ایران نوین و نیز دولت و دوایر گوناگون دولتی بدون پاسخ نمی ماند، ضمن اینکه رئیس دولت از هر فرصتی برای تحقیر این حزب کوچک و رهبران آن فروگذار نمی کرد و معمولاً چنان رفتار

می کرد که گویی هیچ اعتنایی به این حزب ندارد. هم چنین مقامات سیاسی و اداری و

ص:181


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

حزبی در شهرهای مختلف در تضعیف باز هم بیشتر موقعیت حزب پان ایرانیست می کوشیدند؛ از جمله:

صبح روز جمعه مورخه 5/10/48 یعقوب غفاری در دفتر حزب پان ایرانیست شهرستان یاسوج با حضور آقایان جهرم فتحی – قلی رحیمی زاده – حسن حسینی – افضل مقیمی اظهار داشت به قرار اطلاع تیمسار حکیمیان (نماینده مجلس شورای ملی و دبیر حزب ایران نوین فرمانداری کل کهگیلویه و بویراحمد) نامه ای به عنوان یکی از دوستان خود در یاسوج ارسال داشته و در آن نامه به صراحت قید نموده چنانچه آموزگاران عشایر بویراحمدی از حزب پان ایرانیست استعفا نداده و حاضر به پذیرفتن حزب ایران نوین نگردند دستور خواهد داد که هر کدام از آنان را به مکان های دوردستی منتقل سازند و با این توضیح بهتر است آموزگاران مورد نظر حساب کار خود را کرده و دعوت حزب ایران نوین را که به خیر و صلاح آنان می باشد بپذیرند. یعقوب غفاری سپس اضافه نموده که تیمسار حکیمیان این نامه را گویا به سرهنگ بازنشسته امیدیان (فرماندار بویراحمد) نوشته است.

نظریه رهبر عملیات – نوشتن چنین نامه ای

از طرف تیمسار حکیمیان تا حدی بعید به نظر می رسد ولی برابر اطلاع سرهنگ بازنشسته امیدیان آنطور که باید و شاید است نظر موافقی با حزب پان ایرانیست نداشته و به طور غیرمستقیم و ضمنی از حزب ایران نوین طرفداری می نماید و بالطبع اتخاذ چنین روشی از طرف مشارالیه پان ایرانیست ها را نسبت به وی تا اندازه ای بدبین ساخته است.

نظریه رئیس ساواک – سرهنگ بازنشسته امیدیان فرماندار شهرستان بویراحمد بوده که ضمناً سمت رئیس کمیته حزب ایران نوین آن منطقه را عهده دار می باشد. نامبرده سعی دارد به منظور حفظ موقعیت خود فعالیت حزب ایران نوین را که به تازگی در آن منطقه شروع به کار نموده بیش از پیش جلوه دهد.(1)

در حالی که همگان می دانستند نه شاه و نه دولت هیچ یک شأن و اعتباری قابل ذکر برای حزب پان ایرانیست قائل نیستند، این نکته آشکار بود که حاکمیت علاقه مند است از حضور و فعالیت این حزب به مثابه سوپاپ اطمینانی هر چند کم مقدار بهره بگیرد. به

ص:182


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

همین دلیل شخص شاه بر حسب سیاست همیشگی علاقه مند بود دولت هویدا و حزب ایران نوین گاه و بیگاه در معرض حملات و انتقادات حزب پان ایرانیست و احیاناً دیگر رقبای بدون حاکمیتش قرار بگیرند. اما در همان حال اجازه نمی داد حزب بی مقدار پان ایرانیست به دلیل انتقادات بدون پروایش از دولت و حزب اکثریت، احیاناً پر و بالی

گرفته و مورد اعتنای اقشاری از مردم کشور قرار گیرد.(1)

انتخابات انجمن های شهر

در سال 1347 حاکمیت مصمم شد پس از سال ها وقفه، برای گزینش نمایندگان انجمن های شهر در سراسر کشور انتخاباتی برگزار کند و اعلام شد که انتخابات با کارگردانی احزاب سیاسی رسمی صورت عملی به خود خواهد گرفت. البته شرکت مستقل افراد در این انتخابات هم به لحاظ قانونی و صوری منتفی نبود، اما عملاً چنانکه مرسوم و مطلوب حاکمیت بود جز آنانی که پیشاپیش مقرر می شد با توافق و هماهنگی رهبران احزاب مذکور با دولت هویدا راهی انجمن های شهرهای مختلف شوند، تلاش دیگران ره به جایی نمی برد. حزب پان ایرانیست که طی چندین سال فعالیت در راه اعتمادسازی گام های مهمی برداشته بود، مجاز شد در انتخابات انجمن های شهر شرکت کرده و در برخی از شهرهای کشور نمایندگانی را راهی انجمن ها بکند. از اواسط فروردین 1347 مسئولان حزب پان ایرانیست در شهرها و استان های مختلف موظف شده بودند اسامی کاندیداهای حزب برای انتخابات انجمن های شهر را برای دستگاه رهبری حزب در تهران ارسال کنند تا از میان افراد معرفی شده نفرات نهایی انتخاب شوند. در حالی که آگاهان به امور تردید نداشتند که تا وقتی دولت اراده نکند، حزب ذره بینی پان ایرانیست حتی در شهرهایی که مدعی داشتن هواداران پرشماری است، نخواهد توانست نماینده ای را راهی انجمن های شهر بنماید. با این حال مسئولان و رهبران این حزب طی کنفرانس ها، سخنرانی ها و میتینگ های گاه و بیگاه خود در شهرهای گوناگون که با انتقاد از عملکرد دولت و مقامات محلی همراه بود، از مردم کشور می خواستند با انتخاب کاندیداهای آن

ص:183


1- اسناد لانه جاسوسی آمریکا، ج 6، [چاپ جدید]، صص 663-662.

حزب به نابسامانی های موجود پایان دهند. با این حال اقبال عمومی از حزب پان ایرانیست در شهرهای مختلف بسیار اندک می نمود. چنانکه ساواک اهواز در این باره چنین گزارشی ارائه کرده بود:

روز جمعه 16/1/47 کنفرانسی از طرف حزب

پان ایرانیست اهواز در منزل عبودی آموزگار فرهنگ و عضو حزب مذکور تشکیل بوده که حدود یکصد نفر از اعضا و طرفداران حزب و طبقات مختلف غیرحزبی به عنوان تماشاچی در آن شرکت داشته اند. در این کنفرانس که به منزلة تلاش انتخاباتی حزب جهت شرکت در انتخابات انجمن شهر اهواز بوده است مهدی صفارپور مسئول حزب در اهواز و مهندس رضا کرمانی به ترتیب درباره صورت شرکت کلیه افراد و طبقات مختلف مردم در انتخابات انجمن شهر سخن گفته و اظهار داشته اند همان طوری که حزب پان ایرانیست در جریان انتخابات مجلس شورای ملی گفت انتخابات آزاد است، اکنون نیز تأکید می کند که انتخابات انجمن شهر آزاد است و مردم باید خود را آماده شرکت در این انتخابات کرده و به کاندیداهای حزب پان ایرانیست که بعداً تعیین و معرفی خواهند شد و دارای آرمان های ملی هستند رأی بدهند.

نظریه منبع – هدف از تشکیل کنفرانس مذکور ایجاد آمادگی در مردم و تشویق آنها به شرکت در انتخابات انجمن شهر است.

نظریه رهبر عملیات – ضمن تأیید نظریه منبع مبنی بر اینکه حزب مذکور به توفیق

خود در انتخابات انجمن شهر زیاد امیدوار نیست معهذا منظور گردانندگان اصلی این حزب از تشکیل و برگزاری چنین کنفرانس هایی بهره برداری تبلیغاتی به سود حزب است و با این ترتیب فرصت دیگری دست داده که حزب مزبور ضمن ابراز وجود مانوری در باره قدرت نفری و تشکیلاتی خود بنماید.

نظریه رئیس 26 – نظریه رهبر عملیات تأیید می شود. ضمناً حزب مزبور برای بسط خود تلاش می کند بین توده های مختلف کارگر، کشاورز و معلم که متشکل می باشند رسوخ نماید ولی هنوز نفوذش به آن پایه نرسیده که بتواند نماینده در انجمن شهر داشته باشد.(1)

در این میان گزارش هایی هم وجود داشت که نشان می داد، برخی از اعضای

ص:184


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

فرصت طلب تر حزب پان ایرانیست در شهرهای مختلف، برای تضمین ورود خود به انجمن های شهر به سرعت با این حزب وداع گفته و به حزب آینده دارتر ایران نوین پیوسته اند. از جمله ساواک اصفهان در نوزدهم تیر ماه 1347 در این باره چنین گزارش کرده بود:

آقای غلامحسین عدالت که به عنوان مسئول تشکیلات حزب پان ایرانیست در تفت انتخاب شده بود اخیراً استعفا داد و مجدداً به حزب ایران نوین پیوست.

نظریه منبع: علت استعفای نامبرده از حزب پان ایرانیست و پیوستن مجدد او به حزب ایران نوین این است که حزب ایران نوین نامبرده را جزو کاندیداهای حزب در انجمن شهر معرفی و موفقیت او را تضمین نموده است.(1)

با این احوال به مسئولان حزب در شهرهای مختلف که عموماً هم کاندیدای انتخابات انجمن ها بودند توصیه می شد «ولو آرای شما خوانده نشود باید در انتخابات شرکت کنید». این توصیه های رهبری حزب به مسئولان آن در شهرهای مختلف از آنجا نشأت می گرفت که اکثر اعضا و مسئولان حزب پان ایرانیست مأیوس از نتیجه انتخاباتی بودند که تحت سیطره دولت و حزب ایران نوین انجام می شد و در نتیجه از فعالیت تبلیغاتی خود بسیار کاسته بودند و رهبران حزب نگران بودند که مبادا عدم مشارکت فعال آنان در انتخابات، به تحریم انتخابات تعبیر شود و حاکمیت را به خشم آورد.(2)

به ویژه سخت مراقبت می شد موضع گیری های حزب در جریان انتخابات موجبات رضایت خاطر شاه را فراهم آورد. در همین راستا بود که در تبلیغات انتخاباتی خود تصریح می کردند «کسانی باید در انجمن شهر انتخاب شوند که از همه لحاظ دارای صفات نیکو بوده و شاه دوستی و وطن پرستی آنان بر کسی پوشیده نباشد».

در حالی که حزب پان ایرانیست برای معرفی کاندیدا در بسیاری از شهرهای کشور حتی عضو کافی نداشت این باور نزد برخی مسئولان و رهبران حزب پان ایرانیست وجود داشت که ولو این حزب موفق نشود کاندیداهای خود را راهی انجمن های شهر بکند، برهه

ص:185


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

رقابت های انتخاباتی فرصت مطلوبی برای تبلیغ، شناسایی و معرفی هر چه بیشتر حزب در میان مردم شهرهای مختلف کشور فراهم کرده است. در چنین اوضاعی گاه و بیگاه کاندیداها و مسئولین حزب پان ایرانیست در شهرهای مختلف در هماهنگی با رهبر حزب

در تهران و گاه با ابتکار شخصی تلاش می کردند برای مقابله با حزب ایران نوین و کاهش فشارهای طرفداران دولت با کاندیداها و مسئولان محلی حزب مردم ائتلاف کنند. با این حال ایده ائتلاف و همکاری با حزب مردم که در چند شهر هم پیرامون آن مذاکراتی صورت گرفته و توافقاتی حاصل شد، در تغییر فضای انتخابات تأثیری نداشت.(1) خرید و فروش آرا به نفع حزب اکثریت در بسیاری از شهرها رواج داشت و مسئولان، اعضا، هواداران و کاندیداهای حزب پان ایرانیست به طرق گوناگون تحت فشار مراجع دولتی و مقامات سیاسی و اداری محلی و وابستگان به حزب اکثریت ایران نوین بودند. ساواک در شهریور 1347 گزارش کرده بود:

1- به قرار اطلاع رسیده در حوزه های انتخاباتی انجمن شهر خرید و فروش آرا به شدت رواج دارد و در نهاوند با مداخله علی اکبر صفی پور مدیر مجله امید ایران این فعالیت یعنی خرید و فروش آرا به اوج شدت رسیده و نامبرده قویاً در انتخابات مداخله و اعمال نفوذ می کند و جمعی اوباش و چاقوکش را مأمور خرید رأی نموده است.

ضمناً در شهرهای خرمشهر و خرم آباد، بروجرد و دزفول نیز به همین ترتیب خرید و فروش آراء جریان دارد.

2- در حوزه های انتخاباتی مربوطه حتی در شهرهایی که حزب پان ایرانیست نماینده پارلمان دارد از نماینده های این حزب دعوت نشده و روز 9/6/47 با اعتراضاتی

که حزب پان ایرانیست در خوزستان نموده تدریجاً دعوت از نمایندگان این حزب برای حضور در حوزه های انتخاباتی انجمن شهر آغاز گردیده است.

3- خانم فرخ رو پارسای به محض انتصاب به سمت وزیر آموزش و پرورش اقدامات همه جانبه ای را علیه مسئولین حزب پان ایرانیست در نقاط حساس از جمله کردستان آغاز و چند روز قبل فرهمند رئیس آموزش و پرورش مهاباد را به مرکز احضار و به وسیله سرتیپی

ص:186


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست). حزب مردم به روایت اسناد، صص 89-88.

رئیس دفتر خود به او تذکر داده که از فعالیت های غیرفرهنگی (فعالیت به نفع حزب پان ایرانیست) جداً خودداری کند و در غیر این صورت درباره او تصمیماتی اتخاذ خواهد شد و با توجه به اینکه فرهمند در این مدت توانسته موقعیت حزب را محکم و به خصوص فرهنگیان را برای استقبال پرشور از علیاحضرت فرح پهلوی شهبانوی ایران بسیج کند دارای ارزش فوق العاده ای از لحاظ حزب می باشد و هر آینه از فعالیت او ممانعت یا نسبت به انتقالش به جای دیگر اقدام شود لطمه شدیدی به موقعیت حزب در غرب کشور وارد خواهد شد. همچنین رئیس آموزش و پرورش خرمشهر در کار حزب پان ایرانیست کارشکنی و به طور

جدی مانع فعالیت این حزب در بین فرهنگیان می شود.

4- اخیراً خانم پارسای وزیر آموزش و پرورش بانویی به نام بیگدلی را به ساوه فرستاده و مشارالیها با تبلیغ و اعمال نفوذ روی کارمند اداره آموزش و پرورش ساوه سعی می نماید که آراء آنها را به نفع کاندیداهای حزب ایران نوین جلب نماید.

نظریه منبع: 1- نوع رفتار خانم پارسای در آغاز تصدی وزارت آموزش و پرورش به صورتی است که پیش بینی می شود در آینده با اعمال نفوذ مطلقاً مانع فعالیت حزب پان ایرانیست در مؤسسات آموزش و پرورش خواهد گردید. 2- خرید و فروش آراء انتخاباتی در حوزه های اشاره شده و احتمالاً نقاط دیگر اعتماد عمومی را نسبت به آزادی انتخابات انجمن شهر و مواعید دولت در این زمینه متزلزل ساخته است.(1)

در حالی که شایع بود رهبری حزب پان ایرانیست به دلیل اعمال نفوذ شدید دولت و حزب ایران نوین تصمیم گرفته است در برخی شهرهای کشور کاندیدایی معرفی نکند، گزارش های گوناگون دیگری وجود داشت که نشان می داد مقامات دولتی و وابستگان به حزب ایران نوین کماکان به اعمال نفوذ و تحت فشار قرار دادن مسئولان، اعضا و کاندیداهای مورد حمایت حزب پان ایرانیست ادامه می دهند. از جمله ساواک در دهم

شهریور ماه 1347 گزارش داد:

1- در نواحی جنوب شهر تهران به مدارس دستور داده شده در صورتی نام محصلین را ثبت کنند که والدین آنها قبلاً کارت الکترال انتخابات انجمن شهر را دریافت و برای دادن

ص:187


1- فرخ رو پارسای به روایت اسناد ساواک، صص 100-99.

رأی به نفع کاندیداهای حزب ایران نوین آماده شده باشند. در شهرداری و نواحی مختلف جنوب شهر وضع به همین صورت است و شناسنامه های کلیه کارکنان شهرداری قبلاً ضبط و ذوالقدر نامی مشغول فعالیت در این زمینه است. ضمناً شناسنامه های کلیه طوافان نیز به همین منظور جمع آوری شده است.

2- با وجودی که گفته شده از احزاب سه گانه معتمد در حوزه های توزیع کارت انتخاباتی دعوت می گردد تا این تاریخ در خرم آباد نماینده حزب پان ایرانیست دعوت نشده و خرید و فروش رأی به شدت ادامه دارد و حزب پان ایرانیست به علت این امر درصدد است در روزنامه خاک و خون سه شنبه 12/6/47 (روز جاری) ضمن اعتراض شدید به این موضوع شرکت خود را در انتخابات انجمن شهر خرم آباد متوقف و انصرافش را اعلام نماید.

3- در خرمشهر حدود شهر را برای رأی گیری انتخاباتی توسعه داده و تا نزدیک

آبادان اعلام نموده اند به حدی که اکثر اهالی که برای خود دارای انجمن ده هستند در محدوده خرمشهر قرار گرفته و این اقدام از سوی مکی فیصلی صورت گرفته و برای دریافت کارت الکترال ضمن اینکه افراد مشکوکی را با کامیون از نقاط خارج از محدوده شهر می آورند اصولاً شناسنامه های کارمندان راه آهن و کارخانجات خرمشهر را هم به دستور رئیس راه آهن و رئیس اداره کار جمع آوری کرده و به نفع حزب ایران نوین و کاندیداهای آن ضبط نموده اند.

ضمناً چند روز قبل استاندار خوزستان به طور ابتدا به ساکن به خرمشهر رفته و بدون مقدمه دو تن از اعضای حزب پان ایرانیست را مورد توبیخ قرار داده و رعبی در بین سایر اعضای این حزب که در ادارات هستند ایجاد نموده است.

مسئله دیگری که در خرمشهر از لحاظ حزب پان ایرانیست قابل توجه است تأیید صلاحیت کاندیداهای حزبی است که به طور قطع با مخالفت های مؤیدی رئیس دادگستری آن شهرستان که با حزب پان ایرانیست ضدیت دارد روبه رو خواهد بود.

4- در اهواز همسر رئیس راه آهن کاندیدای عضویت در انجمن شهر شده و به همین

مناسبت شناسنامه کلیه کارمندان و کارگران راه آهن جمع آوری و از روستاهای اطراف نیز با کامیون عناصر غیر شهری را برای دریافت کارت انتخاباتی به اهواز می آورند. سازمان آب و برق اهواز ستاد انتخاباتی شده و از کلیه ماشین های این سازمان برای حمل و نقل

ص:188

رأی دهندگان استفاده و خرید و فروش آرا به شدت رواج دارد و گویی همه سازمان های دولتی بسیج شده اند که علیرغم فرمان آزادی انتخابات این امر اجتماعی را به ابتذال بکشند.

ملاحظات 312: از خرمشهر، خرم آباد و اهواز از مسئولین حزب تلگرافاتی به وزیر کشور و حزب پان ایرانیست مخابره و نسبت به وضع موجود اعتراض نموده و تقاضای رسیدگی کرده اند. ضمناً موضوع حمل و نقل رأی دهندگان توسط خودروهای سازمان آب و برق اهواز و مقاومت اعضای حزب پان ایرانیست طی تلگرافی به وسیله ساواک خوزستان تأیید شده و فتوکپی تلگرافات مسئولین حزبی در نقاط معروض در شش برگ به ضمیمه تقدیم می گردد.(1)

موضوع اعمال نفوذ و تقلب در انتخابات صرفاً به دولت و حزب ایران نوین محدود نبود بلکه دو حزب اقلیت دیگر و از جمله حزب پان ایرانیست هم در موارد مقتضی فرصت

تقلب، اعمال نفوذ و خرید و فروش ر أی به نفع کاندیداهای خود را از دست نمی دادند. ضمن اینکه برخلاف مدعیات دستگاه رهبری و کارگردانی حزب پان ایرانیست بسیاری از کاندیداهای آن برای انجمن های شهر در مناطق مختلف البته نظیر دیگر کاندیداهای دیگر احزاب به انواع بدکار گی، فساد و بی لیاقتی متهم و متصف بودند. برای نمونه ساواک در هفدهم شهریور ماه 1347 درباره رقابت های ناسالم انتخاباتی میان دو حزب ایران نوین و پان ایرانیست در شهر رودسر و ویژگی های کاندیداهای آن دو حزب چنین گزارش کرده است:

بر سر معرفی اعضای کابینه های احزاب در رودسر بین کارگران و دستجات حزبی اختلاف نظر فراوانی پیدا شده. مثلاً به هنگام تبلیغات حزبی که از روز دوشنبه این هفته آغاز گردیده حزب ایران نوین رودسر ضمن تبلیغ اسامی کاندیداهای انجمن شهر با تظاهرات توأم با تعصب بعضی از افراد حزب پان ایرانیست به تحریک آقای ایرج کریمپور که در یک جیپ فرسوده قرار گرفته بودند مواجه شدند. آقای کریمپور شخصاً در جیپ قرار گرفته و شعار می داد در حالی که در تعقیب بلندگوی حزب ایران نوین سایه به سایه آن را بدرقه وار تعقیب

ص:189


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

می نمود و علناً به اعضا و کاندیدای آنان اتهامی توأم با توهین نسبت می داد. این وضع به مدت قریب یک ساعت ادامه داشت که عاقبت با مداخله متقابل ایران نوینی ها و اعتراض آنان در شهربانی خاتمه یافت. حزب پان ایرانیست

تعداد هفت نفر به اسامی حبیب الله بازرگانی، جواد هدایت زاده، ابراهیم مشعوف، محمود غلامی، ابراهیم کوچکی، اردشیر میررئیسی، تیمور حبیبی را به عنوان اعضای انجمن شهر کاندید اعلام نموده اند. تنها مطلبی که این آقایان را در حدود محدوده شهر رودسر زبانزد و معروف ساخته حبیب الله بازرگانی به هنگام عضویت در اعضای انجمن شهر سال های قبل از موقعیت شهری استفاده نموده و مبلغ هنگفتی از مالیات های متعلقه که در ذمة ایشان بوده شانه خالی نموده و پرونده مربوطه را معدوم ساخته اند. جواد هدایت زاده و برادرانش به دون ژوان رودسر معروفند. ابراهیم کوچکی نیز در نزول خواری شهرت فراوان دارد. اردشیر میررئیسی فرزند علینقی میررئیسی (مرحوم) که تا یک سال پیش در امرداد 46 از نسبت دادن همه گونه توهین و اتهامات به موجودیت دموکراسی انتخاباتی دریغ نداشته و معتقد بودند که انتخابات فرمایشی است و در خیابان ها عربده کشی و حتی پدر و پسر در امرداد سال 46 به هنگام انتخابات مسلح بودند و با ارعاب و تهدید مردم را به حمایت وادار می کردند و آرای آنان را می گرفتند. فقط

محمود غلامی و شاید تیمور حبیبی هستند که تا حدودی نام نیک در محل دارند. به طوری که در طول مدت چند روز به دلایل عینی استنباط شده و می شود کلیه آراء و تعرفاتی که در حوزه های سه گانه ثبت نام صادر گردید مگر چند عدد آنها همه مورد معامله قرار گرفتند و خریداری شده است. نرخ هر یک تعرفه در بدو صدور مبلغ پنجاه الی یکصد ریال بود در حالی که از صبح روز چهارشنبه این نرخ به مبلغ یکصدوپنجاه الی چهارصد ریال ترقی کرده است. آقای دکتر طالع ضمن نامه ای که به آقای ایرج کریمپور نوشته و توصیه کرده به آقایان اعضا دستور داده اند که به هر قیمتی شده باید در انجمن شهر پیروزی را کسب نمایند. در آخرین سطر نامه دکتر طالع این جمله یادآور شده که «وقتی که احساس شود مفهوم آزادی انتخابات فقط به تبلیغ و قلم و کاغذ ختم می شود چرا باید نشست و تماشا کرد؟ دقت کنید به هر راه ممکن آراء افراد حزبی و غیرحزبی را از هم اکنون در دست بگیرند». اعضای معرفی شده حزب ایران نوین نیز به شرح زیر است.

حاج محمدرضا وحید شغل بقال. فضل الله نصری شهردار کومله. خانم دکتر مهیا

ص:190

خدادوست. فریدون صادق نیا. نعمت وهاب زاده. حاج

عیسی حسینیان. غلام امیری که طی اعلامیه صادره از طرف ستاد انتخاباتی حزب ایران نوین معرفی [شده در] شهر بانه. در بین این اعضا نیز فضل الله نصری. فریدون صادق نیا. بیوگرافی جالبی از حیث شایستگی و اعتماد محلی ندارند بقیه افرادی هستند که اکثریت مردم رودسر به صداقت و امانتشان ایمان دارند. منفردین نیز اسامی زیر را اعلام نموده اند: میرعلی اکبر ارفع زاده عضو سابق انجمن شهر رودسر. حاج حبیب الله اسدی. حاج محمدباقر پورهاشم اینها هم غیر آقای علی اکبر ارفع زاده تا حدودی محبوبیت محلی دارند.

ملاحظات:

نظریه منبع- در نتیجه بررسی هایی که در خصوص فرد فرد اعضای یاد شده از احزاب به عمل آمده آقایان حبیب الله بازرگانی. جواد هدایت زاده. ابراهیم کوچکی. اردشیر میررئیسی از حزب پان ایرانیست و فضل الله نصری. فریدون صادق نیا از حزب ایران نوین و میرعلی اکبر ارفع زاده از منفردین صلاحیت احراز عضویت در انجمن شهر را ندارند و موفقیتشان صرفاً در نتیجه اعمال نفوذ و خریداری آراء خواهد بود و اظهارات دکتر طالع در نامه ای که عیناً

مشاهده شده در جای خود قابل توجه است.(1)

در اکثر نشست ها و جلسات تبلیغاتی حزب پان ایرانیست سخن بر سر تقلب و اعمال نفوذ گسترده حزب ایران نوین و مقامات دولتی در سطوح مختلف دور می زد و سخنرانان دولتیان و حزب اکثریت را متهم می ساختند در راستای مقاصد سودجویانه و مفسده انگیز خود حقوق ملت ایران را پایمال ساخته و به انقلاب سفید شاه خیانت می کنند. از جمله مهدی صفارپور مسئول تشکیلات حزب در اهواز در پانزدهم شهریور 1347 در این باره گفته بود:

افرادی را که کاندیدا کرده ایم آنها که پان ایرانیست هستند، نهایت مورد اعتماد هستند و آنها هم که پان ایرانیست نیستند درباره شان تحقیق شده افراد خوشنام و صالحی هستند و نقطه تاریکی در زندگی سیاسی و اجتماعی خود نداشته اند و حال آنکه کاندیداهای حزب اکثریت درست نقطه مقابل کاندیداهای ما و فستیوال چی هستند (اشاره به جوهری زاده

ص:191


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

کاندیدای حزب ایران نوین که در گذشته در حزب منحله توده بوده و در فستیوال کمونیست ها شرکت می کرده است.) بعضی دیگر از کاندیداهای حزب ایران نوین افرادی هستند که در گذشته حداقل امتحان بی لیاقتی خود را داده اند و وقتی می گوییم چرا آنها را کاندید می کنند می گویند برای اینکه از امکانات آنها استفاده شود ولی چرا باید

به افرادی که صلاحیت خدمت به مردم را ندارند امکانات داد؟ آیا این است مفهوم اجرای اوامر شاهنشاه آریامهر؟ چرا شاهنشاه آریامهر در شرفیابی رؤسای جدید دانشگاه ها فرمودند انقلاب ما حرف نیست عمل است. برای اینکه واقعاً این افراد را می شناسند و ماهیت آنها را می دانند.

انتخابات باید بر اساس فضیلت باشد و آزادی افراد محترم شمرده شود ولی متأسفانه مشاهده می کنیم که خلاف فضیلت عمل می شود و کارگران عائله مند را با تهدید و ارعاب به پای صندوق های رأی می آورند. پس از وی رجبعلی آصف صحبت کرده و ضمن آن شدیداً به حزب ایران نوین حمله نموده و آنها را مدعیان پاسداری انقلاب معرفی و اظهار داشته قبل از انقلاب انتخابات چگونه بوده است؟ افراد را به زور و تهدید و تطمیع و اغفال پای صندوق ها می بردند و در انتخابات تقلب می کردند. از شما سؤال می کنم اکنون نحوه انتخابات با آن زمان فرقی کرده است؟ قطعاً خیر. اینها که مصدر کارها هستند برای نگهداشتن پست و کرسی های قدرت حقوق ملت را پایمال می کنند. شرف و فضیلت مردم را زیر پا می گذارند و فرمان شاهنشاه آریامهر را مخدوش می کنند. بعد

هم فریاد می زنند ما پاسدار انقلاب هستیم. کارت ها را در حزب دروغین خود جمع آوری می کنند و مردم را به زنجیر می کشند. حسابدار ادارات آنها می گوید ای کارگر فقیر اگر می خواهی اخراج نشوی و یا اضافه کارت قطع نشود باید به ما رأی بدهی و وقتی ما به این وضع اعتراض می کنیم می گویند شما هم از این کارها بکنید.(1)

واژه ها و عباراتی مانند ظالم، زمین خوار فاسد، زد و بندچی، فرصت طلب، دزد و غارتگر، خودکامه، سودجو و باندباز از اوصافی بود که مسئولان و اعضای فعال حزب پان ایرانیست رقبای خود در حزب ایران نوین و دولت هویدا را به آنها متصف کرده و در مواردی لحن

ص:192


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

حملات پان ایرانیست ها به ایران نوینی ها و دولتیان از این هم فراتر می رفت. از جمله ایرج کریمپور مسئول حزب پان ایرانیست در رودسر در بیستم شهریور ماه 1347 گفته بود:

اگر به اسامی کاندیداهای حزب اکثریت و حزب حاکم توجه کنند می بینند که کثیف ترین اشخاص و پلیدترین و نالایق ترین افراد را به نام کاندیدای انجمن شهر معرفی کرده اند و می خواهند بار دیگر رژیم منفور فئودالیسم اداری و شهری را احیا نمایند و با کیسه های زر آمده اند که ناموس و شرافت ملت ایران را خریداری کنند. آیا می دانید که چرا رأی شماها را به مبلغ پنج تومان یا ده تومان می خرند،

می خواهند با اتکاء به این حمایت های خریداری شده بروند و به کرسی انجمن های شهر قرار گیرند. پنج هزار تومان، ده هزار تومان و بیشتر از بیت المال ملت دزدی کنند، به ناموس و شرف ملت خیانت نمایند وگرنه چه لزومی دارد که رأی را با پول بخرند در حالی که هنوز اعتقاد ندارند که رأی شما ارزش دارد و به شخصیت شما صاحبان آراء ارزشی قائل نیستند.(1)

حزب پان ایرانیست که تا قبل از برگزاری انتخابات هر از گاه مدعی پیروزی قاطع کاندیداهایش در برخی شهرهای کشور بالاخص در غرب و جنوب غربی کشور بود، هر چه به موعد برگزاری انتخابات نزدیک می شد درمی یافت که هیچ یک از کاندیداها برنده انتخابات نخواهند شد. گزارش دوم مهر ماه 1347 ساواک نشان می دهد، رهبران حزب پان ایرانیست به رغم تمام پی گیری ها، شکایات و نامه نگاری ها مأیوسانه و به شدت سرخورده از روند ناسالم انتخابات خود را آماده رویارویی با شکست تلخ و تحقیرآمیز در انتخابات انجمن ها می کردند:

قبل از آغاز انتخابات انجمن شهر، سران سه حزب ایران نوین، مردم و پان ایرانیست در جلسه ای با حضور وزیر کشور با جناب آقای نخست وزیر ملاقات نمودند و مسئله آزادی انتخابات مطرح و گفته شد که چون خدشه امر انتخابات در دو موقع یکی هنگام توزیع الکترال و دیگری وقت ریختن

آراء به صندوق ممکن است، بنابراین برای جلوگیری از این امر نمایندگان هر سه حزب به عنوان معتمدان محلی در انجمن نظارت دعوت شوند.

در آن جلسه آزادی انتخابات تأکید و سران هر سه حزب رعایت این امر را تضمین کردند

ص:193


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

ولی برخلاف آن از طرف حزب ایران نوین تدریجاً اقداماتی صورت گرفت که از همان آغاز کار انتخابات را از مسیر طبیعی منحرف نمود تا جایی که از سوی دو حزب دیگر شکایاتی شد و اقدام به جمع آوری مدارک علیه حزب ایران نوین و اعمال نفوذهای مقامات مسئول در امر انتخابات نمودند. حزب پان ایرانیست مدارکی تهیه کرده که قسمتی از آن به شرح زیر است:

1- وزارت کشور در بخشنامه اولیه خود به فرمانداران و بخشداران در مورد کمیسیون تشخیص صلاحیت و اختیارات این کمیسیون جمله ای گنجانیده که کمیسیون علاوه بر مواد قانونی مواردی را هم که خود تشخیص می دهد می تواند اعمال و صلاحیت کاندیدا را رد کند. این جمله دست اعضای کمیسیون را باز گذارده تا آنان بتوانند تحت هر عنوان غیرمنطقی صلاحیت کاندیدا را رد کنند. مسئله رد کردن صلاحیت کاندیداها

در درجه ابتدایی، محرومیت آنان از عضویت در انجمن شهر است که عاملین این کار توجه ندارند که با این اقدام حیثیت فردی را در اجتماع از بین می برند و امنیت فکری مردم را متزلزل می سازند. مسئله رد صلاحیت کاندیداها که اکثراً بدون دلیل منطقی بوده، جمله وزارت کشور درباره توسعه اختیارات کمیسیون تعیین صلاحیت یکی از مدارک است.

2- دعوت ننمودن نمایندگان حزب در جلسات و کمیسیون های مربوطه تا مدتی بیش از 10 تا 15 روز بعد از شروع انتخابات.

3- نامه پزشکپور به وزیر کشور و اعتراض او به نحوه عمل بخشداران و فرمانداران و صدور بخشنامه مجدد وزارت کشور که حکایت دارد بخشداران و فرمانداران برخلاف دستورات صادره اصل بی طرفی را در امر انتخابات رعایت نکرده اند و ادامه این کار برای آنها مسئولیت شدید در بر دارد. این بخشنامه در روزنامه خاک و خون مورخ 21/6/47 به چاپ رسیده و نشان می دهد که حتی وزارت کشور متوجه سوء نیت و عمل مأمورین خود شده است.

4- تلگرافات عدیده نمایندگان حزب از نقاط مختلف مملکت و کناره گیری بسیاری از کاندیداها به علت ارعاب و تهدید

مقامات محلی.

5- نامه مشروح و مفصل دکتر فضل الله صدر به وزیر کشور که در تاریخ 2/7/47 تسلیم شده و در آن به موارد عدیده سوء جریان انتخابات اشاره گردیده است.

ص:194

ملاحظات 312:

حزب پان ایرانیست از اینکه تلاشش در پیروزی در انتخابات مواجه با شکست شده و به خصوص در نواحی غرب و جنوب غربی [که ] صلاحیت بسیاری از کاندیداهای معرفی شده اش را رد کرده اند به شدت عصبانی است و در نظر دارد مدارک جمع آوری شده را در خاتمه انتخابات به انضمام گزارش مفصلی مطرح و مخدوش بودن انتخابات انجمن شهر را عریان سازد و نامه فضل الله صدر به ضمیمه تقدیم می گردد.(1)

در همان زمان ساواک طی گزارش دیگری به اعمال نفوذ دولت برای رد صلاحیت کاندیداهای حزب پان ایرانیست و جلوگیری از حضور مؤثر این حزب در برخی شهرهای کشور چنین اشاره کرده بود:

1- حزب ایران نوین در سنندج دارای زمینه نبوده و به همین مناسبت از شرکت در انتخابات انجمن شهر کناره گیری کرده و چون صلاحیت پنج نفر از نه نفر کاندیدای حزب پان ایرانیست توسط کمیسیون تعیین

صلاحیت رد شده عده ای از منفردین و متنفذین محلی با اعلام وابستگی خود به حزب مردم پیشقدم شده و احتمال توفیق آنان بیشتر است در حالی که سنندج مرکز کردستان است و حزب پان ایرانیست در آن جا زمینه لازم را دارد و اگر رد شدن صلاحیت کاندیداهای این حزب مطرح نبود قطعاً برنده می شد.

2- گودرزی نماینده کارگران نساجی و چیت سازی کرج کاندیدای حزب پان ایرانیست بوده و صلاحیت او تحت عنوان اینکه مذاکرات و محاوراتش با اشخاص دور از نزاکت است رد شده و این موضوع با توجه به موقعیت گودرزی در همه محافل از جمله وزارت کشور ایجاد تعجب نموده و به سوء نیت کمیسیون تشخیص صلاحیت تعبیر شده است.

3- در رضائیه تا این تاریخ از حزب پان ایرانیست برای شرکت در انتخابات دعوت نشده و نمایندگان و معتمدان حزب در هیچ یک از کمیسیون های مربوطه پذیرفته نشده اند و امکان موفقیت حزب مزبور در رضائیه که نماینده مجلس شورای ملی آن شهر از این حزب می باشد از بین رفته است.

4- در شوشتر به دو دلیل یکی فعالیت های

قبلی حزب پان ایرانیست و دیگری تنفر اهالی

ص:195


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

از حکیم شوشتری نماینده مجلس شورای ملی وضع حزب پان ایرانیست از نظر حمایت افکار عمومی خوب است ولی حکیم شوشتری چندی است به شوشتر رفته و با اعمال قدرت و نفوذ و ارعاب وضع ناراحت کننده ای به وجود آورده تا جایی که استاندار محرمانه از ساواک محل خواسته تا ترتیبی بدهند که حکیم شوشتری به تهران فراخوانده شود.(1)

در پایان این گزارش ساواک هشدار داده بود اگر برای جلوگیری از اقدامات خلاف قاعده حزب ایران نوین و مقامات دولتی تمهیداتی اندیشیده نشود و حزب پان ایرانیست از عرصه انتخابات کنار گذاشته شود، آینده حضور و فعالیت این حزب در کشور با مشکلاتی جدی و غیرقابل پیش بینی مواجه خواهد شد. با پایان یافتن انتخابات انجمن های شهر در مهرماه 1347 آشکار شد که حزب پان ایرانیست با شکستی تقریباً قطعی مواجه شده است. در پانزدهم مهر ماه 1347 سخن از آن بود که حزب پان ایرانیست بر آن است در اعتراض به جریان سوء انتخابات انجمن های شهر گزارش هایی خطاب به شاه و مقامات دولتی تنظیم کند.

1- حزب پان ایرانیست به دنبال عدم موفقیت در انتخابات انجمن شهر در تلاش تهیه گزارش مبسوطی راجع به اعمال نفوذها و سوء استفاده های عدیده حزب ایران نوین و مسئولین مربوطه در انتخابات انجمن شهر است که آن را به

شرف عرض شاهنشاه آریامهر برساند.

2- حزب مزبور همچنین با مشاهده وضع انتخاباتی شهرهای رودسر و قم دو فقره گزارش تهیه و در مورد رودسر با توجه به نسبت های خانوادگی کاندیداها و اعضای انجمن نظارت و اخذ آراء انتخابات انجمن شهر رودسر و اینکه اعضای انجمن های مزبور از قربای درجه اول کاندیداهای انجمن شهر بوده اند مدعی هستند این کار برخلاف قانون انتخابات صورت گرفته است.

در مورد شهر قم نیز به همین نحو یعنی رئیس انجمن نظاربه نام شریف صادقی، مستمری بگیر شهرداری قم و عضو دیگر این انجمن فرزند وکیلی، رئیس انجمن بهداری شهر ساوه بوده و شخص اخیر اصولاً اهل و ساکن قم نبوده تا بتواند در انجمن نظار

ص:196


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

انتخابات شهر قم عضو معتمد باشد.

حزب پان ایرانیست در نظر دارد دو فقره گزارش مزبور را روز 15/7/47 به وزارت کشور تسلیم نماید.(1)

ساواک در چهاردهم مهر ماه 1347 طی گزارشی با اشاره به یأس و رکود حاکم شده بر اعضا و فعالیت های حزب پان ایرانیست متعاقب پایان انتخابات انجمن های شهر درباره طرح های رهبران این حزب برای به فراموشی سپردن آنچه در جریان انتخابات بر سرشان آمده بود، چنین می نویسد:

حزب پان ایرانیست در مدت سه ماه تابستان سال جاری برنامه تظاهرات و میتینگ هایی در اکثر نقاط کشور به ویژه نقاطی که شعب حزبی داشته برگزار نموده و هدف اصلی از اجرای این برنامه ضمن تلاش در راه گسترش سازمان حزب شرکت و بالاخره حصول پیروزی در انتخابات انجمن شهر بود لیکن در مورد هدف اخیر توفیق محسوسی به دست نیاورد اما در جریان تظاهرات و میتینگ ها افکار عمومی را متوجه خود ساخت و نیروهای قابل توجهی را به مبارزه کشاند. شکست در انتخابات انجمن شهر موجبات وازدگی و سرخوردگی بسیاری از مردم و حتی عناصر حزبی گردید و تقریباً نوعی یأس و نومیدی در آنها به جای گذارد. حزب پان ایرانیست برای از بین بردن یأس موجود و با توجه به اینکه با فرونشستن آتش انتخابات انجمن شهر فعالیت دو حزب ایران نوین و مردم محدود و تقریباً حالت راکد به خود خواهد گرفت در نظر گرفته از اوایل آبان ماه یک برنامه مفصل تظاهرات در کلیه نقاطی که شعب حزبی دارد برگزار و همان طوری که به عرض رسید هدف از اجرای این برنامه امحای آثار ناشی از شکست در انتخابات و در حد نهایت وصول به هدف گسترش سازمانی

حزب می باشد.(2)

خرمشهر تنها شهری بود که پان ایرانیست ها بیشترین کرسی های انجمن های آن را به خود اختصاص داده بودند:

پس از خاتمه انتخابات انجمن شهر اخیراً در حزب پان ایرانیست خرمشهر شایع گردیده

ص:197


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

است سه نفری که همراه با شش نفر اعضای حزب پان ایرانیست به عضویت انجمن شهر انتخاب گردیده اند بنا به خواهش جناب آقای نخست وزیر و وزیر کشور و موافقت محسن پزشکپور بوده است.

نظریه منبع – اعضای حزب پان ایرانیست از اینکه توانسته اند شش عضو در انجمن شهر داشته باشند خیلی خوشحال می باشند و به یکدیگر تبریک می گویند.(1)

رهبران حزب پان ایرانیست که واقف بودند شکست سنگین و خردکننده آنان در انتخابات انجمن های شهر بسیاری از اعضا و هواداران آنها را در میان اقشاری نظیر کارگران سرخورده و نومید از تداوم فعالیت های حزبی کرده است، با برگزاری جلسات و توجیهات گوناگون تلاش می کردند اعتماد از دست رفته را به مخالفان خود بازگردانده و آنان را به تداوم همراهی با خود ترغیب کنند. از جمله یکی از مسئولان محلی حزب در جمع گروهی از کارگران در تاریخ شانزدهم مهر ماه 1347 در شهر اهواز مدعی شده بود:

کارگران عزیز! ما در انتخابات انجمن شهر شرکت نکردیم. مسائلی از جمله عدم انتخاب افراد ما برای نظارت بر حوزه ها

باعث گردید که ما رأ ی های جمع آوری شده خودمان را در محل حزب حبس کنیم زیرا چنانچه این رأی ها به صندوق ها ریخته می شد به نام اشخاص مورد نظر دستگاه حاکمه قرائت می گردید. ما شکست نخوردیم. در این انتخابات توانستیم حزب پان ایرانیست را بهتر به مردم بشناسانیم تا در دوره های آینده پیروزی های درخشانی به دست آوریم. حزب پان ایرانیست یک حزب رسواکننده است. چنانچه حزب ما نبود عوامل سودجو در اهواز بدون خرج و دردسر انتخاب می شدند. حزب پان ایرانیست 27 سال است که سخن می گوید لکن چون چیزی در دست ندارد کمتر موفقیت به دست آورده اما فئودال های اداری از تمام اختیارات خود برای موفقیت خویش استفاده می نمایند. آنها می دانستند اگر ما پیروز شویم وضعشان در خطر خواهد بود. آنها می دانستند اگر ما موفق شویم محال است آن را از دست بدهیم. جلسه مزبور در ساعت 00/20 خاتمه یافت و قرار شد جلسه بعد وسیله ناصر درستیان نماینده کارگر و هادی اقبالی نماینده پان ایرانیست در کارخانه نساجی شوش به اطلاع کارگران برسد.

ص:198


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

نظریه رهبر عملیات – تشکیل جلسه مورد

تأیید است. حزب پان ایرانیست اهواز به علت شکست در انتخابات مجبور است اقدام به تشکیل چنین جلسات کارگری بنماید تا بتواند پرستیژ خود را در بین آنان حفظ نماید.(1)

سران پان ایرانیست ها پیشاپیش می دانستند حزب تحت رهبری آنان در جریان انتخابات با ناکامی تقریباً قطعی مواجه خواهد شد، با این حال اعضای میانی و عادی حزب و نیز هواداران آنان را فریبکارانه در جریان واقعیت های موجود قرار ندادند. ساواک اهواز در سی ام مهر ماه 1347 در این باره گزارش کرده بود:

عدم موفقیت حزب پان ایرانیست اهواز در انتخابات انجمن شهر با توجه به کوشش و تلاش فوق العاده ای که از طرف حزب مزبور در این راه مصروف گردیده سبب شده اعضا و فعالین این حزب به دستگاه رهبری فشار بیاورند که آنها را در مورد این شکست و علل واقعی آن متقاعد سازد و در صورتی که به نتایج انتخابات از ابتدا آگاهی داشته اند چرا آنها بازار گرم کن انتخابات بوده اند و هم اکنون این چراها و سؤالاتی دیگر در همین زمینه در رده رهبری حزب در اهواز مطرح شده و پاسخ کلیه آنها نیز این بوده که در اهواز انتخابات کاملاً آزاد نبوده و رعایت بی طرفی و بی نظری نشده است.

نظریه رهبر عملیات – مسئولین حزب در اهواز از آغاز کار هم به توفیق خود در انتخابات انجمن شهر امیدی نداشتند و به همین جهت و به منظور متقاعد ساختن به خصوص افکار عمومی اعضای حزب از همان روزهای نخست مسئله عدم آزادی انتخابات و اعمال نفوذ حزب اکثریت را عنوان نمودند.(2)

رهبران درجه اول حزب هم مأیوس و وازده از آنچه در جریان انتخابات بر آنان و حزبشان رفته و حاکمیت به رغم آن همه دفاعی که از آن می کردند، آبرو و حیثیتشان را در نزد اعضا و هواداران اندکشان به حداقل ممکن تنزل داده بود، چاره ای جز سکوت و مماشات و تداوم راه بدسرانجامی که خودخواسته در آن پا نهاده بودند، پیش روی خود نمی دیدند. چنانکه بنا به گزارش ساواک:

ص:199


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

از ساعت 00/10 روز جمعه 26/7/47 جلسه ای با شرکت محسن پزشکپور، دکتر محمدرضا عاملی تهرانی و دکتر اسماعیل فریور در منزل محسن پزشکپور در زمینه بررسی وضع حزب پان ایرانیست پس از انتخابات انجمن شهر تشکیل گردید. ابتدا محسن پزشکپور با ناراحتی اظهار داشت در انتخابات انجمن شهر دستگاه های اجرایی فرمان شاهنشاه آریامهر را اجرا نکرده و اصل آزادی انتخابات را از بین بردند و در بسیاری از نقاط به ما دروغ گفتند و

نارو زدند. در این موقع دکتر اسماعیل فریور با ناراحتی زیادگفت من این بار در مجلس شدیداً به این موضوع اشاره می کنم و حملات شدیدی در مورد انتخابات انجمن شهر خواهم نمود. مخصوصاً که شنیده ام استاندار آذربایجان غربی علیه من پرونده سازی می نماید چون شخصی به من گفته است که مواظب این مرد باشم آدم کینه جویی است و حتماً زهرش را خواهد ریخت. محسن پزشکپور در پاسخ بیان داشت فعلاً صلاح نیست در مجلس صحبتی بکنیم و در مورد استاندار نیز من با وزیر کشور صحبت خواهم کرد. آنگاه دکتر محمدرضا عاملی تهرانی که از انتخابات انجمن شهرستان مهاباد ناراضی بود اظهار نگرانی نمود و گفت این جریان در روحیه افراد آن منطقه سخت مؤثر افتاده است. محسن پزشکپور در جواب اظهار نمود باید چند میتینگ و کنفرانس برای اهالی آن شهرستان برگزار شود.(1)

حضور یکباره صدها تن از راه یافتگان عضو و طرفداران حزب ایران نوین و دولت هویدا به انجمن های شهر در تهران و ملاقاتشان با شخص شاه علاوه بر سرخورده کردن مضاعف اعضای خرد و کلان حزب پان ایرانیست که تصور می کردند شاه از روند خلاف قاعده و گستاخانه برنده شدن این افراد پرشمار در انتخابات ناسالم انجمن ها در شهرهای

مختلف رضایت ندارد، رهبران و کارگردانان این حزب را بیش از پیش سردرگم کرده بود که چگونه می توانند این حوادث و رخدادهای تحقیرکننده را برای اعضای آن توجیه و تفسیر کنند. با این حال آنها چاره ای نداشتند جز آنکه برای مبرا ساختن شاه از آنچه در جریان انتخابات گذشته و نیز نظر مساعدش نسبت به راه یافتگان به انجمن ها به هر دری بزنند. نظیر آنچه مسئول وقت حزب پان ایرانیست اهواز در این باره گفته بود:

ص:200


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

در ساعت 30/18 روز یکشنبه 12/8/47 جلسه نیروی کارمندی حزب پان ایرانیست اهواز با شرکت در حدود ده نفر از اعضا و به مسئولیت مهدی صفارپور در محل دفتر این حزب منعقد بوده است. در این جلسه پیرامون انتخابات انجمن شهر و شرفیابی اعضای منتخب این انجمن وابسته به حزب ایران نوین به پیشگاه مبارک شاهنشاه آریامهر صحبت شده و این بحث مطرح گردیده که آیا این شرفیابی دلیل بر تأیید اعضای منتخب از انجمن شهر وابسته به حزب ایران نوین از جانب شاهنشاه آریامهر است. صفارپور اظهار داشته به هیچ وجه چنین نیست. این افراد پس از انتخابات به تهران رفتند و بعد هم دولت از پیشگاه شاهانه تقاضا کرده که اجازه فرمایند آنها به حضور معظم له بار یابند. شاهنشاه نیز موافقت فرمودند زیرا چنانچه با این تقاضا موافقت نمی فرمودند معنی اثر این بود که دولت حاضر مورد تأیید و حمایت ذات شاهانه

نیست و موجبات تضعیف دولت فراهم می گردید و نتیجتاً در سیاست کل کشور و مسائل داخلی و خارجی مملکت موضوع دارای اثراتی بوده لذا صلاح در این بوده که این افراد پذیرفته شوند ولی این پذیرش دلیل آن نیست که شاهنشاه با اعمال و رفتار این افراد موافقت دارند زیرا معظم له فرمودند انتخابات آزاد است اما همین افراد در جریان انتخابات برخلاف فرمایشات شاهنشاه آریامهر رفتار کردند.(1)

همچنانکه پیش از این هم اشاره شد دولت هویدا برای آنکه به رهبران و اعضای حزب پان ایرانیست بفهماند حتی پیروزی قاطع کاندیداهای آنان در جریان انتخابات انجمن های شهر هم نمی تواند موقعیت آنان را در نزد حاکمیت ارتقا دهد، به شرح زیر مانع از حضور شهردار منتخب این حزب در رأس شهرداری شوشتر شد:

متعاقب موفقیت حزب پان ایرانیست در انتخابات انجمن شهر شوشتر و انتخاب اعضای این حزب به عضویت انجمن مذکور نامبردگان ناصر رحمانی یکی از اعضای قدیمی حزب پان ایرانیست را به سمت شهردار انتخاب کردند و بلافاصله صلاحیت او از لحاظ سیاسی از ساواک استعلام گردید. با وجودی که به زودی ساواک صلاحیت مشارالیه را تأیید کرد معهذا

برگه تأیید صلاحیت را در استانداری خوزستان متوقف کردند و آن قدر تأییدیه مزبور به فرمانداری شوشتر نرسید تا ایادی حکیم شوشتری و حزب ایران نوین

ص:201


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

اعضای انجمن شهر را تحت فشار قرار داده و با تهدید اینکه طبق قانون اگر حداکثر پس از پایان مدت یک ماه شهردار را انتخاب نکنند انجمن منحل می شود آنها را ناگزیر ساختند که سرانجام در تاریخ 21/8/47 سراج شهردار سابق شوشتر و کارمند استانداری خوزستان را که متهم به سوء استفاده و اجرای نظریات حکیم شوشتری است انتخاب نمایند.

ملاحظات 312:

- صلاحیت ناصرقلی رحمانی در تاریخ 18/8/47 برای انتخاب به سمت شهردار مسجد سلیمان تأیید و مراتب به اداره کل چهارم اعلام گردیده است. برابر اظهار منبع این اقدام و تغییر شهردار در تضعیف روحیه افراد حزب پان ایرانیست تأثیر داشته و حاوی لطمه شدیدی به حزب مزبور در آن منطقه بوده است.(1)

تنها شهری که حزب پان ایرانیست به اتکای تفوق عددی اعضای خود در انجمن آن توانست شهردار مورد علاقه خود را با رأی اعضای انجمن انتخاب کند، خرمشهر بود که

البته تحریکات و کارشکنی ها و اعمال فشارهای مستقیم و غیرمستقیم دولت و مقامات دولتی و نیز حزب ایران نوین مانع از قوام یافتن کار انجمن و شهردار آن شهر می شد.

ساواک در نوزدهم اسفند ماه 1348 گوشه هایی از کارشکنی ها، مشکل سازی ها و دیگر اقدامات خلاف قاعده مقامات دولتی و حزب ایران نوین برای از اعتبار انداختن و تخریب موقعیت حزب پان ایرانیست در انجمن و نیز شهرداری خرمشهر را به شرح زیر صورت بندی کرده است:

اخیراً پس از انتخاب آقای مهندس خلیقی به ریاست کمیته حزب ایران نوین خرمشهر فعالیت هایی از طرف ارگان های مختلفه حزب مزبور در زمینه های مختلف شروع شده و تشکیلات حزب پان ایرانیست که تاکنون یکه تاز عرصه فعالیت بوده حالت دفاعی به خود گرفته که اقدامات زیر نمونه هایی از آن می باشد.

حزب ایران نوین در جلسه اخیر خود از دو نفر اعضای حزبی به اسامی عبدالزهرایی و حمدالله شریفی که عضو انجمن شهر هم می باشند در مورد عدم تسلیم گزارش اقدامات انجمن شهر و شهرداری و عدم فعالیت حزبی استیضاح نمود. اخیراً سندیکای بارشماران و

ص:202


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

بارنویسان که در شرف تأسیس می باشد وابستگی خود را به حزب ایران نوین اعلام نموده لیکن رئیس اداره کار پنهانی به نفع وابستگی سندیکای مزبور به حزب پان ایرانیست فعالیت هایی می نماید و از طرف آقای کلالی

دبیرکل حزب ایران نوین بازرسی به نام همتی به خرمشهر اعزام و ضمن تماس با مهندس خلیقی به وی توصیه نموده و در مورد مسائل زیر تحقیق و بررسی و نتیجه را گزارش نماید.

1) تحقیق در مورد شهردار و چگونگی فعالیت انجمن شهر.

2) تحقیق درباره رئیس بهداری (به نظر می رسد منظور رئیس بهداری سابق باشد چون رئیس جدید بهداری به تازگی مصدر کار شده است).

3) تحقیق در مورد رئیس اداره کار.

4) بررسی انحلال انجمن شهر.

5) بررسی و نامزد نمودن اعضای جدید انجمن شهر.

6) بررسی و انتخاب یک نفر دیگر از خرمشهر برای وکالت دوره بعدی مجلس شورای ملی.

7) تسلیم گزارشات ویژه از طرف مهندس خلیقی به آقای کلالی در مورد مسائل حزبی و سایر مسائل مربوطه.

8) علل و چگونگی تنفر مردم از وضع موجود و مشاهده عدم اعتماد مردم به دستگاه های مربوطه.

نظریه رهبر عملیات – گسترش فعالیت های تشکیلاتی و سیاسی حزب ایران نوین بالطبع

موجب برخورد با پان ایرانیست ها و تشدید مبارزات تبلیغاتی علیه یکدیگر شده است. مفاد گزارش مورد تأیید بوده و تحقیق و مراقبت در مورد فعالیت های احزاب دوگانه فوق ادامه دارد. اطلاعات رسیده به موقع گزارش می گردد.(1)

طی دو سه ماه بعدی که به دلیل واقعه تجزیه بحرین موقعیت مجموعه حزب پان ایرانیست در نزد دولت و حاکمیت به شدت متزلزل شد، اعتبار و جایگاه این حزب در

ص:203


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

انجمن های شهرها، حتی در همان تنها شهر خرمشهر هم سخت آسیب دید.(1)

حزب پان ایرانیست و انتخابات دورة بیست و دوم مجلس شورا

از تیرماه 1345 شواهد نشان می داد که، حاکمیت بر آن شده است در دورة بعدی مجلس شورا برای حزب ذره بینی ولی مورد اعتماد پان ایرانیست سهمی کوچک در نظر بگیرد. برخی بر این باور بودند که این اقدام شاه نوعی هشدار برای دولت هویدا و حزب ایران نوین خواهد بود. هر چند حزب پان ایرانیست کم مقدارتر از آن بود که به صرف حضوری نه چندان قابل اعتنا در مجلس شورا بتواند برای دولت و حزب اکثریت ایران نوین اشکالی جدی تولید کند، با این حال گفته می شد، این تصمیم اخیر حاکمیت، دولت و حزب اکثریتش را به تکاپو انداخته است تا برای حضور مسلط تر در انتخابات پیش رو بیش از پیش برنامه ریزی کند.(2) رهبران و کارگردانان حزب ایران نوین با نوعی کنجکاوی و نگرانی امیدوار بودند حضور احتمالی چند نماینده پان ایرانیست در مجلس پیش رو در موقعیت مسلط حزب ایران نوین در مجلس خللی ایجاد نکند. چنانکه ساواک در بیست و چهارم بهمن ماه 1345 گزارش کرده بود:

محسن خواجه نوری لیدر فراکسیون اکثریت

مجلس شورای ملی در یک مذاکره خصوصی درباره انتخابات آینده اظهار می داشت که احتمال می رود در مجلس آینده تعدادی از پان ایرانیست ها از کردستان و همچنین ناسیونالیست ها از نقاط دیگر به مجلس راه یابند ولی در هر حال اکثریت در دست ما یعنی حزب ایران نوین خواهد بود.(3)

رهبران حزب پان ایرانیست از اوایل سال 1346 بر دامنه فعالیت های تبلیغاتی و حزبی خود در شهرهای مختلف کشور افزودند و با گسترش شعب و دفاتر خود، به ویژه در شهرها و استان هایی که انتظار می رفت نامزدهایشان از بخت بیشتری برای حضور در مجلس برخوردار باشند، فعالیت های مستقیم و غیرمستقیم انتخاباتی خود را آغاز کردند. بگذریم از اینکه اکثریت قریب به اتفاق مردم کشور اساساً هیچ اعتنایی به انتخابات

ص:204


1- در فصل آتی در این باره سخن به میان خواهد آمد.
2- نصرت الله معینیان به روایت اسناد ساواک، صص 173-172.
3- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

مجلس شورای ملی و دیگر انتخابات آن روزگار نداشتند و به تبع آن وعده ها و شعارهای انتخاباتی پان ایرانیست ها در میان مردم کشور مخاطب نداشت.

در هر حال، حزب پان ایرانیست بر حسب توافقات قبلی اجازه یافته بود پنج تن از کاندیداهایش را از شهرهای تعیین شده راهی مجلس آینده کند. بدین ترتیب با پایان انتخابات اعلام شد، حزب ایران نوین یکصدوهشتاد کرسی، حزب مردم بیست و نُه کرسی و حزب پان ایرانیست پنج کرسی در دوره بیست و دوم مجلس شورا کسب کرده اند. محسن پزشکپور از حوزه انتخابیه خرمشهر، فضل الله صدر از حوزه انتخابیه کهک قم، محمدرضا عاملی تهرانی از مهاباد، اسماعیل فریور از رضائیه (ارومیه) و هوشنگ طالع از حوزه انتخابیه رودسر راهی مجلس شدند.(1)

ناصر انقطاع از پان ایرانیست های منتقد و مخالف حزب پان ایرانیست درباره چگونگی شرکت پزشکپور و یارانش در این انتخابات و حضورشان در مجلس چنین نوشته است:

پزشکپور و یارانش را در زمانی وارد پهنه سیاسی پس از 28 امرداد کردند که ]جمال[ عبدالناصر نغمه «خوزستان آزاد» و «خلیج عربی» (به جای خلیج فارس) را سر داده بود و همین نکته باعث شد، به دستور دربار، پس از علنی کردن فعالیت او، و دوستانش، پنج تن از پان ایرانیست های مورد نظر به نمایندگی دوره بیست و دوم مجلس قانونگذاری برگزیده شوند.

پزشکپور و یارانش هجده تن را نامزد نمایندگی کرده بودند، ولی ساواک تنها با پنج تن از ایشان موافقت کرد.

... در گزینش این پنج تن به نمایندگی مجلس، حتی به این نکته ننگریسته بودند که آنها را از شهرهایی به مجلس بفرستند که دست کم خود، یا پدر، یا نیایشان ساکن و زاده آن شهر باشند و جز دکتر فضل الله صدر که قمی بود و از قم وکیل شد، پزشکپور دماوندی از خرمشهر، دکتر عاملی تهرانی (که واژه تهرانی به دنبال نام خانوادگی اش فریاد می زد که تهرانی است) از مهاباد، دکتر طالع یزدی (که او هم واژه «یزدی» را در دنبال نام

ص:205


1- مصطفی الموتی، ایران در عصر پهلوی، ج 12، صص 140-139.

خانوادگی اش می کشید) از «رودسر»! و دکتر اسماعیل فریور از رضائیه، به مجلس راه

یافتند.

زمانی که «طالع» را از صندوق رودسر درآوردند و به مجلس فرستادند وی به هیچ روی آن شهر را نمی شناخت و شاید هرگز آن جا را ندیده بود. در حالی که رقیب انتخاباتی او «صوفی» زادة رودسر بود و همة مردم او را می شناختند و همین مسئله سر و صداهایی را بلند کرد. ولی دستگاه فرمانروا گوشش به این سخن ها و گلایه ها و اعتراض ها بدهکار نبود، و کار خود را می کرد، و می خواست با علم کردن «تز» پان ایرانیسم در برابر «تز» پان عربیسم، به عبدالناصر دهن کجی کند.

در نتیجه در ایران آن روزها، سه حزب (که هر سه با دستور و پشتیبانی و صلاحدید دستگاه امنیتی پدید آمده بودند) به ظاهر جدا از یکدیگر فعالیت می کردند ولی ترجیع بند شعارها و سخنرانی هایشان «جاوید شاه، جاوید شاه» بود. نام این سه حزب، ایران نوین، مردم، و پان ایرانیست بود.

به هر روی این پنج تن پان ایرانیست در درون مجلس بیست و دوم فراکسیون «پان ایرانیست» را تشکیل دادند. ولی همانند دیگر نمایندگان که خود را تنها نماینده شاه می دانستند، نه توان مخالفت

با کارهای دولت را داشتند، و نه نیروی عرض اندام در پهنة مجلس را و محسن پزشکپور به عنوان رئیس فراکسیون پان ایرانیست، ماهانه از حقوق چهار تن دیگر یارانش در مجلس از هر نفر 500 تومان به نام هزینه های حزب می گرفت.(1)

بدین ترتیب با حضور نمایندگان حزب پان ایرانیست در مجلس شورا مرحله جدیدی در حیات سیاسی این حزب شکل گرفت. از آن پس فراکسیون پنج نفره حزب پان ایرانیست در هیأت اقلیت بسیار کوچک اپوزیسیون در مقابل فراکسیون مسلط حزب ایران نوین ظاهر شد و اجازه یافت در همان چارچوب ها و خطوط قرمز تعیین شده در برابر این حزب و نیز دولت هویدا موضع مخالف و انتقادآمیز پیشه خود سازد و به ویژه طرح ها و لوایح ارائه شده از سوی دولت به مجلس را به چالش بکشد. مجلسی که طرز انتخاب نمایندگانش به نحوی بود که دیدیم، هرگز یک «مجلس» واقعی نمی توانست باشد. تصمیم ها در بیرون مجلس گرفته می شد و تصویب آنها «وظیفه» مجلس بود. در چنین مجلسی فراکسیون

ص:206


1- ناصر انقطاع، پیشین، صص 141-140.

پان ایرانیست ها ناتوان تر از آن بود که بتواند بر تصمیمات مجلس شورا تأثیری بگذارد.

تصمیمات و آراء نمایندگان اکثریت مجلس هم تقریباً همیشه در تأیید خواست های دولت و شاه بود و آن خیل نمایندگان جز آنچه به آنان دیکته می شد، اراده و اجازه موضع گیری دیگری نداشتند.(1)

اعضای فراکسیون حزب پان ایرانیست هم در مجلس مراقب بودند که موضعگیری ها، انتقادات و احیاناً مخالفتشان با دولت هویدا موجبات نارضایتی شخص شاه را فراهم نیاورد و چه بسا برای اجتناب از خشم و عصبانیت شاه ناگزیر در برابر سوء عملکرد دولت سکوت اختیار می کردند. ساواک در چهاردهم آبان ماه 1347 گزارش داد:

دکتر اسماعیل فریور یکی از اعضای گروه

پارلمانی حزب پان ایرانیست اظهار داشت روز پنجشنبه گذشته قرار بود که آقای محسن پزشکپور از مجلس شورای ملی وقت صحبت بگیرند و راجع به انتخابات اخیر انجمن شهر به دولت شدیداً حمله نمایند ولی با بیاناتی که شاهنشاه آریامهر در اجتماع افراد انجمن شهر شهرستان ها ایراد و تأییدی که از حزب ایران نوین فرمودند از وقت گرفتن منصرف و سکوت می کنند.(2)

اعضای فراکسیون و به ویژه محسن پزشکپور هر از گاه در صحن علنی مجلس حملات و انتقاداتی را متوجه وزرا و دستگاه های اجرایی کشور کرده و آنان را به سوء مدیریت و نظایر آن متهم می نمودند و می خواستند وانمود کنند که آنان به رغم اقلیت عددی در دفاع از خواست و علایق مردم کشور در مجلس بسیار جدی و تأثیرگذار هستند. اما عملکرد و موضع گیری اینان حتی اعضای اندک حزب پان ایرانیست را هم راضی نگه نمی داشت. برخی اعضای حزب آشکارا اعضای فراکسیون آن را متهم می کردند که در مقام نمایندگی مجلس فقط به دنبال منافع و فرصت طلبی های شخصی هستند و اعتنایی به موضوع حزب و اعضای آن نشان نداده و مردم حوزه های انتخابیه خود را کاملاً نومید ساخته اند.

مأموران ساواک در دوازدهم آذر 1347 در این باره گزارش کرده بودند:

ص:207


1- عبدالله ریاضی به روایت اسناد ساواک، صص 179-178 و ص 191. بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

جمشید عباسی یکی از افراد حزب پان ایرانیست در پاسخ به این سؤال که چرا دیگر در محل حزب مزبور حضور نمی آید [نمی یابد] انتقاداتی از مسئولان حزب

نمود و اظهار داشت از مدتی که مسئولان حزب پان ایرانیست به وکالت مجلس شورای ملی انتخاب شده اند برخلاف سابق هیچ گونه قدم مثبتی در راه فعالیت های حزبی برنداشته و کاری انجام نداده اند. مثلاً دکتر هوشنگ طالع برخلاف وعده هایی که قبل از انتخابات به اهالی شهرستان رودسر داده بود تا به حال یک کار مثبت برای حوزه انتخابیه خود انجام نداده و حتی جواب اکثر نامه های ارسالی را نیز نمی دهد بنابراین هیچ گونه نمی توان در محیط حزب فعالیت نمود. آنها اکثراً در فکر منافع شخصی خود می باشند.(1)

گاه اعضای فراکسیون پان ایرانیست مورد کنایه و بی اعتنایی رقبای پرتعداد خود در فراکسیون ایران نوین قرار می گرفتند. هویدا نخست وزیر گاه و بی گاه مراتب بی اعتنایی خود را به انتقادات پان ایرانیست ها مستقیم و غیرمستقیم نشان می داد. در مواردی هم به اعضای این فراکسیون هشدار داده می شد و نیز شوخی و جدی به آنان یادآوری می شد همان نماینده شدن آنها از حوزه هایی غیر از شهرها و مناطق محل تولد و زندگی شان نشان از آن دارد که نه آراء مردم بلکه اراده حکومت و دولت آنان را در مقام نماینده به مردم آن نواحی تحمیل کرده است. موضوع «سرور» خطاب شدن اعضای فراکسیون پان ایرانیست از سوی یکدیگر هم سوژه دیگری برای استهزای آنان توسط دیگر نمایندگان شده بود.(2)

یکی از مهمترین نطق های محسن پزشکپور در اواخر سال 1347 و در انتقاد از لایحه

بودجه سال 1348 در صحن علنی مجلس با بی اعتنایی اکثر نمایندگان مواجه شد و حتی ساواک با انتقاد از این نطق شش ساعته محسن پزشکپور محتوای نطق را تکرار مکررات ارزیابی کرده و او را به خودنمایی متهم ساخت که جز اتلاف وقت نتیجه دیگری در بر نداشته است:

موضوع دیگر مسئله بحث در لایحه بودجه است که نطق مخالف و موافق هیچ کدام با

ص:208


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

حرارتی توأم نیست و شروع نطق مخالف که وسیله آقای پزشکپور، لیدر پان ایرانیست انجام گرفت بسیار سرد و خالی از نکات جالب بود و با آنکه بیش از شش ساعت وقت مجلس تلف شد، هیچ نکته جدیدی جز تکرار مکررات و آنچه در گزارش کمیته انقلاب اداری که به خصوص در حزب ایران نوین گفته شده بود، حاوی مطلب تازه ای نبود و با آنکه نطق مخالف همیشه در مجلس شنونده بیشتری دارد، در این مدت اغلب دو ثلث نمایندگان در خارج جلسه بودند و اکثریت اظهار می دارند که بایستی آیین نامه داخلی مجلس را اصلاح و نطق بودجه را که نامحدود است حداکثر به دو ساعت محدود ساخت که هیچ نماینده ای نتواند با مقداری تکرار مکررات یا برای خودنمایی ساعت ها وقت مجلس و هیأت دولت را تلف نماید و اگر حرف حسابی و انتقاد بجا باشد دو ساعت بسیار کفایت می کند و زائد بر آن جنبه تظاهر و خودنمایی

دارد.(1)

در واپسین روزهای سال 1348، موضوعی در مجلس بی خاصیت دوره بیست ودوم مطرح و مورد مذاکره قرار گرفت که توجه بخشی از افکار عمومی را به خود جلب کرد؛ و حزب پان ایرانیست در آن ماجرا نقشی پر سر و صدا ایفا کرد. آن ماجرای تأسف بار، موافقت شاه با تجزیه بحرین از ایران بود.

ص:209


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست). اردشیر زاهدی به روایت اسناد ساواک، صص 135-134.

ص:210

فصل ششم: تجزیه بحرین

آزمون دشوار پان ایرانیست ها

شاید بتوان گفت از هنگام شکل گیری اولین هسته های انجمن و سپس مکتب پان ایرانیسم تا زمان تجزیه بحرین از ایران در اوایل سال 1349، مهمترین شعار و آزروی پان ایرانیست ها و از جمله همین حزب پان ایرانیست تحت رهبری محسن پزشکپور، تحقق حاکمیت ایران بر این سرزمین جداافتاده از مام وطن بود که به رغم تمام توطئه ها و سیاست های استعماری بریتانیا اسناد و مدارک مسلم تاریخی از سلطه دیرپای ایران بر آن حکایت داشته است.(1)

با توجه به پیشینه طولانی پان ایرانیست ها در طرح شعار حق حاکمیت مطلق و بدون چون و چرای ایران بر بحرین، این تصور در رژیم حاکم وجود داشت که با طرح تجزیه این منطقه از خاک ایران، در مجلس و بیرون از مجلس با مخالفت های این حزب مواجه شوند که به رغم حرف شنوی و تبعیت تمام و کمال از سیاست های حاکمیت، با

ص:211


1- شاید نیازی به توضیح نباشد که مخالفت با تجزیه بحرین صرفاً به پان ایرانیست ها محدود نمی شد. البته قاطبة ملت ایران از اقشار و گروه های مختلف در جای جای این سرزمین پهناور همواره خواستار حاکمیت مطلق ایران بر سرزمین بحرین بوده اند و توطئه تجزیه این بخش جداافتاده از خاک وطن، مردم ما را در اندوهی فراموش ناشدنی فرو برد.

خاطر به عملی شدن این طرح توطئه آمیز تن در ندهند.

به همین دلیل از ماه های پایانی سال 1348 در برخی از استان ها و شهرهای مختلف مقامات دولتی و نیز حزب ایران نوین رقبای کوچک خود در حزب پان ایرانیست را تحت فشار قرار دادند و پان ایرانیست ها مستقیم و غیرمستقیم دچار محدودیت هایی شدند که نشان می داد، دولت و حاکمیت می خواهند در آستانه طرح تجزیه بحرین در مجلس، حزب پان ایرانیست برای اعتراض و انتقاد احتمالی نسبت به توطئه فوق از ابتکار عمل چندانی برخوردار نباشد.

چنانکه پیش بینی می شد، با طرح موضوع تجزیه بحرین از خاک ایران در روزهای نخست سال 1349 که مقرر شده بود با عنوان گزارش دولت به مجلس ارائه شود، فراکسیون پنج نفره پان ایرانیست ها در مجلس به شدت نسبت به این «گزارش» دولت واکنش نشان داد و هر چند ساواک در مذاکره با تک تک این افراد تلاش کرد آنان را قانع کند تا با گزارش دولت مخالفتی ابراز نکنند، با این حال به ویژه شخص محسن پزشکپور تصریح و تأکید کرد، آشکارا و بدون محابا در برابر این اقدام دولت خواهد ایستاد و به خاطر آن دولت را استیضاح خواهد کرد. چنانکه گزارش زیر نشان می دهد، قبل از طرح رسمی گزارش مذکور در مجلس، هویدا طی ملاقاتی با پزشکپور تلاش کرد مانع مخالفت او و فراکسیون کوچکش شده و موضوع جداسازی بحرین از ایران بدون سر و صدا عملی شود:

طبق دستور آقای هویدا نخست وزیر که وسیله آقای عبدالله ریاضی رئیس مجلس شورای ملی به سه نفر لیدرهای فراکسیون پارلمانی مجلس شورای ملی به اسامی آقای مهندس ارفع لیدر فراکسیون پارلمانی حزب ایران نوین (اکثریت) محسن پزشکپور لیدر فراکسیون پارلمانی حزب پان ایرانیست (اقلیت) و هلاکو رامبد لیدر فراکسیون پارلمانی حزب مردم (اقلیت) ابلاغ گردیده

از سه نفر افراد مزبور خواسته شده که جهت مذاکره در امر بخصوصی ساعت 00/16 روز پنجشنبه 6/1/49 در منزل شخصی آقای نخست وزیر مشارالیه را ملاقات نمایند.

توضیح منبع: 1- این ملاقات در رأس ساعت 00/16 روز مزبور در منزل آقای نخست وزیر صورت گرفته لیکن از نحوه مذاکرات نامبردگان که به طور کاملاً خصوصی بوده است

ص:212

هیچ گونه اطلاعی در دست نیست.(1)

گزارش های موجود نشان می دهد، اعضای چند نفره فراکسیون پان ایرانیست در دوره بیست و دوم مجلس شورا در آستانه ارائه گزارش مذکور در مجلس، با ملاقات و رایزنی با برخی مقامات دولتی تلاش کرده بودند مانع از طرح این موضوع در مجلس شوند و هنگامی که واقف شدند طرح مذکور لاجرم در صحن علنی مجلس ارائه خواهد شد، کوشیدند هویدا را متقاعد سازند، در متن گزارش نامی از شاه به میان نیاورد تا آنان بتوانند با فراغ بال بیشتری دولت را به خاطر موافقت با طرح تجزیه بحرین مورد حمله و استیضاح قرار دهند. اما هویدا به رغم قول مساعدی که داده بود در متن گزارش نام شاه را ذکر کرد که نشان می داد، دولت طرح مذکور را هماهنگ با نظرات شاه تهیه کرده و اینک جهت تصویب و موافقت نمایندگان به صحن علنی مجلس آورده است. هویدا امیدوار بود ذکر نام شاه، پان ایرانیست ها را به عقب نشینی وادارد. ضمن اینکه تلاش های پیدا و پنهانی هم از سوی ساواک و دیگر مقامات دولتی صورت می گرفت تا بلکه در صف فراکسیون کوچک پان ایرانیست ها اختلاف ایجاد کنند. به رغم توفیق در مورد اخیر، پان ایرانیست های مجلس، دولت هویدا را در روز یکشنبه نهم فروردین 1349 استیضاح کردند. واکنش سریع و نخستینِ دولت و حاکمیت به این عمل فراکسیون پان ایرانیست ها قطع کامل کمک های مالی و ایجاد محدودیت های شدید برای فعالیت حزب بود. ساواک تحرکات

پان ایرانیست های مجلس را از هفتم تا نهم فروردین 1349 که نهایتاً منجر به استیضاح دولت هویدا در مجلس شورا شد، چنین تشریح کرده است:

محترماً به عرض می رساند در روز جمعه (7/1/49) دکتر صدر عضو فراکسیون پارلمانی حزب پان ایرانیست ضمن مذاکره خصوصی اظهار داشت قرار است در جلسه فوق العاده روز 9/1/49 مجلس شورای ملی وزیر امور خارجه گزارشی درباره اقدامات دولت در زمینه بحرین به مجلس بدهد و تاکنون دو جلسه جناب آقای نخست وزیر، رؤسای فراکسیون های پارلمانی و مقامات مسئول وزارت امور خارجه را احضار و در این باره مذاکره کرده است و بعد از ظهر امروز (7/1/49) نیز جلسه ای در همین زمینه در منزل جناب

ص:213


1- عبدالله ریاضی به روایت اسناد ساواک، ص 268.

آقای نخست وزیر تشکیل خواهد شد و اضافه نمود حزب پان ایرانیست در نظر دارد به گزارش دولت حمله نماید. به نامبرده پاسخ داده شد مصلحت حزب شما ایجاب می کند در این مورد استعلام نظری به وسیله آقای وزیر امور خارجه یا آقای معینیان بنمایید چون ساواک در جریان این موضوع که از وظایف دولت و وزارت امور خارجه است نمی باشد و قرار شد به همین نحو رفتار نمایند.

روز یکشنبه (9/1/49) پس از آنکه اطلاع حاصل شد حزب پان ایرانیست در مجلس شورای

ملی دولت را در قضیه بحرین مورد استیضاح قرار داده است تلفنی چگونگی از دکتر فریور عضو دیگر فراکسیون پارلمانی حزب پان ایرانیست استعلام، نامبرده ضمن تأیید خبر افزودند این تصمیم فراکسیون حزب بوده و در این باره استعلام نظری از هیچ مقامی نشده است. از آقایان پزشکپور و دکتر عاملی نیز در این باره سؤال شد نامبردگان نیز به همین نحو جواب دادند.

آقای دکتر صدر ساعت 00/08 روز دوشنبه 10/1/49 در اداره کل سوم [ساواک]حضور یافته و اظهار داشتند صبح روز شنبه 8/1/49 اعضای فراکسیون (سه نفر اصلی پزشکپور، دکتر عاملی و دکتر صدر) با آقای نخست وزیر قبل از حرکت ایشان به طرف اصفهان ملاقات و به دنبال مذاکرات قبلی به آقای نخست وزیر گفته شد نظر ما بر این است که در گزارش دولت نامی از اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر برده نشود و اصولاً حزب ما با دادن گزارش به مجلس موافق نیست. آقای نخست وزیر گفتند نامی از شاهنشاه آریامهر برده نخواهد شد. بعد از ظهر امروز 8/1/49 متن گزارش آقای وزیر امور خارجه به مجلس در اختیار حزب قرار گرفت و ملاحظه شد که از شاهنشاه آریامهر نیز در این گزارش نام

برده شده است.

در ساعت 1900 روز شنبه دکتر صدر، دکتر عاملی و پزشکپور با آقای معینیان ملاقات و نظر حزب پان ایرانیست با ایشان در میان گذارده شد. ایشان گفتند شما می توانید گزارش خود را بنویسید و صبح روز 9/1/49 در اختیارم بگذارید تا ساعت 00/12 آن روز به شرف عرض ملوکانه رسانده و جواب اخذ نمایم در غیر این صورت کاری از ایشان ساخته نیست.

دکتر صدر افزود شخصاً بار دیگر در ساعت 00/04 روز 9/1/49 (سحرگاه) با آقای معینیان تلفن زده و ایشان مجدداً همان جواب را داده اند.

ص:214

دکتر صدر اضافه کرد بعد از ظهر روز 8/1/49 (شنبه) به آقای زاهدی وزیر امور خارجه تلفن کرده و از مشارالیه تقاضای ملاقات نمودم. ایشان بنده را پذیرفت و درباره موضوع با یکدیگر مذاکره کردیم و به ایشان اظهار داشتم برنامه ای که دولت درباره بحرین در پیش گرفته صحیح نیست و چه اصراری دارید به مجلس گزارش بدهید و چرا از شاهنشاه آریامهر به این صورت در گزارش نام برده شده است. آقای زاهدی جواب دادند من هم به این صورت موافق نبودم و در دو مورد بالا نظر شما را

تأیید می کنم ولی چون نظر من قبلاً رد شده چنانچه تقاضای شما را در این باره به عرض برسانم ممکن است تصور شود شخصاً در تعقیب نظر قبلی خود این اقدام را می کنم لذا از انجام تقاضای شما معذورم.

دکتر صدر اضافه کرد صبح روز 9/1/49 قبل از عزیمت به مجلس اعضای فراکسیون پارلمانی حزب پان ایرانیست در منزل اینجانب جمع شدند و ملاحظه شد که آقای پزشکپور متن نطق و متن استیضاح از دولت را تهیه کرده و گفته است ما بررسی و به این نتیجه رسیدیم که سکوت جایز نیست و حزب باید دکترین و سیاست دیرینه خود را در مورد بحرین تعقیب و عکس العمل شدید نشان دهد و چون دکتر عاملی و دکتر طالع نیز جداً جانبداری کردند من نتوانستم مخالفت کنم و در نتیجه پس از قرائت گزارش وزیر امور خارجه و نطق های لیدرهای فراکسیون های پارلمانی حزب ایران نوین و حزب مردم، آقای پزشکپور نطق خود را ایراد و استیضاح حزب را از دولت تقدیم داشت.

با آقای پزشکپور مجدداً در روز 10/1/49 تلفنی مذاکره و نامبرده مجدداً مطالب خود را تکرار و اضافه کرد روش حزب در این باره کاملاً منطبق با سیاست عالیه و

منافع عالی کشور بوده و حزب جز این چاره ای نداشته است.

گزارش فوق وسیله تیمسار مدیریت کل به عرض تیمسار ریاست ساواک رسید. مقرر فرمودند:

1- کمک های مادی داخلی به حزب قطع شود (جز فعالیت در خارج).

2- موجبات تضعیف حزب فراهم شود.(1)

سخنان انتقادآمیز پزشکپور در مجلس هویدا را به شدت عصبانی کرد، تا جایی که به

ص:215


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

هنگام پاسخگویی به استیضاح پزشکپور و محمدرضا عاملی تهرانی که پس از پزشکپور با لحنی نرم تر با طرح تجزیه بحرین از ایران مخالفت کرده بود، تقریباً به صراحت پان ایرانیست های مخالف را تهدید کرد دیگر اجازه نخواهد داد در دورة بعدی مجلس شورا مقام نمایندگی پیدا کنند. مصطفی الموتی از اعضای برجسته فراکسیون حزب ایران نوین در همین مجلس که در جلسه استیضاح دولت و هنگام پاسخگویی هویدا حضور داشت در این باره نوشته است:

هنگام طرح مسئله بحرین در مجلس شورای ملی فراکسیون پارلمانی حزب (پان ایرانیست) که 5 نماینده در مجلس داشت دولت را استیضاح کرد. پان ایرانیست ها که خواهان تجدید عظمت ایران باستان بوده و کراراً اشاره کرده اند که 17 شهر قفقاز و جزایر خلیج فارس و مناطقی که در طول تاریخ به ایران تعلق داشته باید به ایران

بازگردد به همین جهت به شدت از اقدام دولت انتقاد نموده و به انصراف دولت ایران از حقوق حاکمیت خود بر بحرین اعتراض کردند. به همین جهت به لایحه دولت از 5 نفر آنها چهار نفر رأی مخالف دادند. در این جریان دکتر فضل الله صدر از حزب پان ایرانیست جدا شد و به دنبال آن هم اقدام به تأسیس حزب (ایرانیان) نمود که خود دبیرکل آن بود.

هنگام طرح مسئله بحرین در مجلس، وقتی پزشکپور با تندی و عصبانیت صحبت می کرد هویدا ساکت بود. هنگامی که دکتر عاملی به صحبت پرداخت و خیلی معقول و مستدل بیانات خود را ایراد می نمود هویدا به کلیه نکات نطق پزشکپور و عاملی پاسخ داد و گفت مطالبی را که دکتر عاملی گفت سنجیده بود و از هر جهت احساسات میهنی ایشان قابل تقدیر می باشد ولی گفته های او با رهبر پان ایرانیست ها تفاوت فراوان داشت و باید به پزشکپور شعر معروف را یادآور شوم که می گوید (این آخرین ترانه من است). در حقیقت هویدا غیرمستقیم خواست بگوید این آخرین نطق پزشکپور در مجلس است که در انتخابات آینده شانس ندارد و همین طور هم شد. چهار نماینده پان ایرانیست که در موضوع بحرین دولت را

استیضاح کرده بودند انتخاب نشدند ولی در انتخابات دوره رستاخیز دکتر عاملی و پزشکپور و چند تن دیگر از پان ایرانیست ها انتخاب گردیدند.

دکتر صدر در لندن به نویسنده کتاب گفت وقتی موضوع بحرین پیش آمد از طرف فراکسیون پارلمانی حزب پان ایرانیست ورقه استیضاحی به مجلس تقدیم شد. جهانگیر

ص:216

سرتیپ پور از وکلای متفکر مجلس به من گفت استیضاح کار صحیحی نیست زیرا منجر به رأی خواهد شد و با این طرز کار بحرین کلیه تشریفات قانونی خود را طی می کند و هیچ گاه جای ایراد نیست. خوب بود موضوع را به صورت سؤال تبدیل کنید که در این باره در مجلس رأی گرفته نمی شود. به همین جهت من هم به پزشکپور گفتم خوب است موضوع استیضاح را به سؤال تغییر دهیم که مورد ایراد نباشیم. بدواً نظر من مورد قبول واقع شد ولی بعداً پزشکپور گفت حاضر نیستم استیضاح را پس بگیرم و به صورت سؤال مطرح کنم. من هم ناچار شدم از فراکسیون پان ایرانیست جدا شوم. او هم استیضاح را مطرح کرد که غیر از چهار تن اعضای فراکسیون پان ایرانیست بقیه وکلای مجلس به موضوع بحرین رأی موافق دادند. در نتیجه مجلس شورای ملی

با 187 رأی موافق از 191 نفر عده حاضر در مجلس به این لایحه رأی موافق داد. چهار نفر مخالف پان ایرانیست ها بودند.(1)

تنها هویدا عصبانی نبود بلکه شخص شاه هم که استیضاح دولت توسط پان ایرانیست را به نوعی مخالفت با خواست و تصمیم خود می دانست از این موضع گیری پان ایرانیست های مجلس خشمگین شده بود. اسدالله علم در خاطرات خود دربارة روز یکشنبه نهم فروردین 1349 در این باره چنین نوشته است:

شاه امروز بسیار عصبی و از جلسة مجلس اوقاتش تلخ است. پس از بیانیه وزارت خارجه مبنی بر مذاکرات در مورد بحرین، دولت زیر حملات شدید قرار گرفته است، به مراتب شدیدتر از آنچه انتظار داشتیم. این حملات به تحریک پزشکپور رهبر حزب پان ایرانیست، انجام می شود. ولی همان طور که به شاه عرض کردم، «ما نگران چه هستیم؟ اجازه بدهید صدای اقلیت شنیده شود، حتی توصیه می کنم که اجازه بفرمایید نطق پزشکپور به طور کامل پخش شود». موافقت کرد.(2)

محسن پزشکپور سال ها بعد از جدایی بحرین از ایران در طی مصاحبه ای با کیهان هوایی در آبان 1371 درباره روند شکل گیری توطئه تجزیه بحرین و فشار سنگینی که بر او و گروه کوچکش در مجلس شورا وارد می شد، به جزئیات بیشتر و جالب تری اشاره نمود.

ص:217


1- مصطفی الموتی، پیشین، ج 12، صص 353-352.
2- اسدالله علم، گفتگوهای من با شاه، ج 1، ص 219 و مظفر شاهدی، مردی برای تمام فصول: اسدالله علم و سلطنت محمدرضا پهلوی، صص 610-609.

در بخش هایی از این مصاحبه نسبتاً طولانی چنین آمده بود:

ما از سال 1339 احساس خطر می کردیم. زیرا همان طور که انگلیس در بسیاری از مناطق دیگر طرح های استعماری خود را پیاده کرده بود، در خلیج فارس نیز در پی ایجاد توطئه هایی برای تجزیة حاکمیت ملی (ایران) بود. «قبل از طرح گزارش خائنانه واگذاری بحرین در مجلس (شورای ملی)، دو روزنامه نگار خائن به نام های «عباس مسعودی» و «داریوش همایون» طی سلسله مقالاتی در روزنامه های اطلاعات و آیندگان، زمینه فریب افکار عمومی را با درج گزارش هایی مبنی بر اتمام منابع نفتی بحرین، به وجود آوردند. طراحان توطئه، گزارش مربوط به بحرین را در ایام تعطیلات نوروزی مجلس مطرح کردند زیرا می خواستند قبل از تشکیل امارات (عربی متحده) قال قضیة «بحرین» را بکنند، چرا که در ایران و «بحرین» مواجه با اعتراض شده بودند».

در حدود یک ماه قبل از طرح این گزارش در نهم فروردین 1349، یعنی در اواخر سال 1348 – که حدس می زنم اواخر بهمن یا اوایل اسفند بود – تلفنی از من دعوت کردند که برای کار مهمی جمعه ساعت 9 صبح به منزل نخست وزیر بروم و در این جلسه عده ای از مسئولان و رؤسای فراکسیون

مجلس هم هستند. من احساس کردم که این جلسه در مورد بحرین است و این را با دکتر «آملی» [عاملی] در میان گذاشتم. وی گفت چه خواهی کرد؟ گفتم مقاومت خواهم کرد.

به هر حال ساعت 9 صبح به منزل نخست وزیر رفتم و همان طور که پیش بینی می کردم کسانی آن جا بودند که لازم است همه مردم ایران و همه مردم آزادة جهان آنان را بشناسند. گذشته از «هویدا»، «خلعت بری» معاون وزارت امور خارجه هم بود.

خود «هویدا» یهودی الاصل و بهایی، قبلاً عضو حزب توده و بعداً ماسون و از پایه گذاران رژیم «منصور – هویدا» بود. رژیمی که بر اساس سیاست های آمریکا، ایران را دربست تسلیم آمریکا کرد.

«خلعت بری» از اجلة ماسون و عملاً اداره کننده دیپلماسی فراماسونری در ایران بود و کسی بود که خشن ترین پیغام را در مورد بحرین از طرف لژ بزرگ فراماسونری مطرح کرد. دیگری «هلاکو رامبد» ماسون و رئیس فراکسیون «حزب مردم» در مجلس شورای ملی، که عملاً گرداننده حزب مردم بود. ...

ص:218

در این جلسه این افراد حضور داشتند، یعنی تقریباً کل کسانی که در جریان

مسائل سیاسی مملکت و پارلمان بودند. در ابتدا هویدا شروع به صحبت کرد و مشخص بود که این جلسه را فقط برای تعیین تکلیف با من تشکیل داده اند. او خیلی صریح بیان کرد که «شاه» فقط از شما نگران است (او البته اعلیحضرت می گفت) و خواسته که چنین جلسه ای باشد و سپس مطالبی بیان کرد که درباره ضرورت حل مسئله بحرین بود با همان کیفیت، یعنی اعادة [حل و فصل امر] به دبیرکل سازمان ملل. و بعد هم یادآور شد با توجه به مسائلی که در حال وقوع است شما اگر با این برنامه هماهنگی کنید و مقابله نکنید استحقاق این را خواهید داشت که حزب پان ایرانیست در دوره بعد 30 نماینده در مجلس داشته باشد و اگر هماهنگی نکنید صریحاً به شما می گویم که این یک انتحار سیاسی است... .

من در آن جا گفتم که بسیار متأسفم که در زیر سقف اتاق نخست وزیر دولت ایران سخن از توطئه شومی است و مطالبی که بیان گردید در مورد انتخابات، شرم آور است. عمل ما هم انتحار سیاسی نیست، شهادت سیاسی است و ما این را با کمال میل استقبال می کنیم، و اما اینکه گفتید پیغام خود را از طرف شاه مطرح می کنید

من باید شاه را ببینم و مسائل را به اطلاع او برسانم. عمل شما آقای «هویدا» یک خیانت است. نه تنها علیه مردم ایران، بلکه علیه منطقه و نیز غارت منافع نفت ایران. ثانیاً صحبت از درآمد نفت نیست بلکه اصل این است که حاکمیت ملی قابل تجزیه نیست... .

این جلسه با این کیفیت در حدود 3 ساعت به طول انجامید. در نهایت همه دست تسلیم بالا بردند و من صریحاً به «هویدا» گفتم که در برابر این آراء پاسخی ندارم و یقین بدانید که مقاومت کرده و تسلیم نخواهم شد. به هر حال شکل گیری این توطئه در این جلسه آغاز شد و آن کسانی که از این جمع درگذشته اند لعن و نفرین تاریخ به دنبال آنهاست و آنهایی هم که هنوز حیات جسمانی دارند به نظر من باید در محاکم حقوقی محاکمه شوند. این مسائل ادامه پیدا کرد تا نهم فروردین ماه 1349 (شمسی) که مجلس جلسة فوق العاده تشکیل داد...

ضمناً نکته ای دیگر که من در بررسی بیشتر با آن برخورد کردم این است که جلسه مجلس را سراسیمه در روز 9 فروردین تشکیل دادند و در روز دهم فروردین یعنی تنها یک روز بعد از طرح گزارش کذایی

جدایی بحرین، «گیچاردی» نماینده دبیرکل سازمان ملل «اوتانت»

ص:219

برای به اصطلاح کسب نظرات مردم در مورد استقلال یا عدم استقلال، به بحرین رفت و اینجا عمق توطئه نمایان می شود. چگونه هنگامی که هنوز تصمیم مجلس و دولت برای قبول یا رد گزارش مشخص نشده است «گیچاردی» به بحرین می رود. این فعالیت ها ادامه پیدا کرد و برخی پادرمیانی کردند که به نحوی ما دست از این موضع گیری ها برداریم و در این راه ابتدا آمدند جدا جدا با عناصر پان ایرانیست تماس گرفتند که آنها را متزلزل کنند و در مورد یکی از آنها (دکتر صدر) مدت ها بود که کار می کردند. از این رو، وی در روز رأی گیری به گزارش دولت رأی موافق داد که نتیجتاً من در عصر 24 اردیبهشت اخراج او از حزب پان ایرانیست را اعلام کردم و این خود یک موضع گیری سخت تری نسبت به خود مسئله بحرین هم بود.

به هر حال ما یکی دو بار دیگر با «هویدا» ملاقات داشتیم و مخالفت خود را ابراز کردیم تا اینکه آخرین پیام را «خلعتبری» از طرف گراندلژ فراماسونری برای من آورد که توأم با تهدید بود. تهدید برای من مهم نبود ولی من آن را

جدی گرفته و متوجه شدم کار، جدی است. ضمناً خبرهایی به من رسیده بود که طرحی دارند برای اینکه از ورود ما به مجلس جلوگیری کنند. به هر حال مسئله استیضاح گذشت و پس از آن احساس شد که یک سری تزلزل ها و کشمکش هایی در کل ارکان دولت و حکومت نسبت به این موضوع به وجود آمده است به این معنی که «اردشیر زاهدی» پس از آن نه به مجلس سنا رفت و نه به هیأت دولت و حتی استعفا کرد و به جای وی «خلعتبری» را وزیر امور خارجه کردند.

... هویدا در تاریخ سه شنبه 1/2/1349 به این استیضاح – که شاید پس از چند سال اولین استیضاح بود – جواب داد و رأی اعتماد گرفت. به هر حال آخرین جلسه در مورد مسئله بحرین در 24 اردیبهشت 49 تشکیل شد و گزارش دولت توسط شخص «هویدا» خوانده شد. این گزارش حاکی از طرح گزارش دبیرکل به شورای امنیت بود در حالی که این گزارش نه در مجلس توزیع شد و نه نمایندگان از آن مطلع شدند.(1)

در گزارش نهم فروردین ماه 1349 دولت هویدا به مجلس، از سازمان ملل خواسته شده بود از اهالی بحرین درباره الحاق به ایران یا استقلال نظرخواهی کند. همچنانکه

ص:220


1- به نقل از اسکندر دلدم، زندگی و خاطرات امیرعباس هویدا، صص 310-298.

سناریو پیشاپیش تهیه شده بود، نمایندگان سازمان ملل پس از پایان مأموریت مدعی شدند اکثریت اهالی آن سرزمین خواستار جدایی از ایران و تشکیل کشوری مستقل شده اند. نتیجه این گزارش در بیست و چهارم اردیبهشت ماه 1349 از سوی دولت به مجلس ارائه شد و باز هم محسن پزشکپور طی سخنانی مبسوط مخالفت خود را با انتزاع بحرین اعلام کرده و با انتقاد از شیوه خلاف قاعده نمایندگان سازمان ملل در نظرسنجی از اهالی بحرین، قاطبه مردم بحرین را ایرانیانی دانست که همواره دل در گرو ایران داشته اند. با این حال باز هم نمایندگان به اصطلاح مجلس شورای ملی همان رأی سابق خود را تأیید کردند تا باز هم چهار رأی منفی فراکسیون کوچک پان ایرانیست ها تغییری در نتیجه رأی گیری ایجاد نکند.(1)

محسن پزشکپور برای آنکه وانمود سازد در راستای سیاست های شاه حرکت می کند و اقدام دولت هویدا در طرح تجزیه بحرین در مجلس ارتباطی با خواست و علایق شاه ندارد، در همان بعد از ظهر روز استیضاح طی سخنانی در دفتر مرکزی حزب پان ایرانیست در تهران اظهار داشت: «امروز ملت ایران شاهد یک آزمایش تاریخی بود، بسیار خرسندم که ما با کمال رشادت وظیفه تاریخی خود را تا سرحد امکان انجام دادیم و اندوهگین می باشم از اینکه آشکارا به تمامیت ارضی و اصل حاکمیت ایران و مخالف سخنان شاهنشاه آریامهر اقدام می نمایند و در نظر دارند سند تجزیه بحرین را امضا کنند».(2) این در حالی بود که شخص پزشکپور بیش از هر کس دیگری واقف بود که اگر نظر مساعد و موافق شاه جلب نشده بود هیچ گاه دولت هویدا را جسارت ارائه آن طرح توطئه آمیز در صحن علنی مجلس نبود.

محسن پزشکپور از اعضا و هواداران حزب خواست تا در کنفرانسی که با موضوع بحرین در محل حزب تشکیل خواهد شد شرکت کنند. ساواک با نگرانی گزارش کرد و احتمالاً به خاطر موضع گیری اخیر پزشکپور در مجلس جمعیت زیادی در کنفرانس وعده

ص:221


1- فریدون زندفر، خاطرات خدمت در وزارت امور خارجه: سیمای دیپلماسی نوین ایران، صص 103-97. یونس مروارید، از مشروطه تا جمهوری، ج 3، صص 824-816. حسین خطیبی، رنج رایگان، صص 335-334. ب. کیا، ارتش تاریکی، ص 35. محمود تربتی سنجابی، نخست وزیر سه دقیقه قبل درگذشت، ص 96.
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

داده شده در روز شانزدهم فروردین شرکت کنند.(1)

پزشکپور اصرار داشت مخالفت با طرح تجزیه بحرین از ایران را ادامه دهد. ساواک در شانزدهم فروردین 1349 گزارش کرد:

محسن پزشکپور در حضور چند تن از بستگان خود در حالی که از تصمیمات اخیر دولت راجع به بحرین ناراحت و نگران بود اظهار داشت بحرین گوشه ای از خاک وطن ما می باشد نباید آن را به آراء عمومی گذارد چون بحرین متعلق به ما می باشد و ما در این مورد با برنامه دولت مخالفت می کنیم هر چند که آقای هویدا نخست وزیر تلفنی به من اظهار داشتند که با این برنامه نباید مخالفت بکنی و شما هم مثل لیدر حزب مردم که مریض شده اند تمارض کنید ولی من به آقای هویدا گفتم هر وجب از خاک ایران با خون من بستگی دارد و تا آنجا که در قدرت من است با این برنامه مخالفت می کنم و این اصولاً به پرستیژ حزب و ایمان افراد بستگی دارد. ما ادعای وحدت فلات داریم چگونه با این برنامه که خطر شکست هم دارد موافق باشم.(2)

پزشکپور در کنفرانس روز شانزدهم فروردین این حزب هم مدعی شد، این اقدام دولت

منافی سیاست ها و خواست های «شاهنشاه آریامهر درباره بحرین» است. او چاره ای جز ابراز این سخن نادرست، پیش روی خود نمی دید. اما برخلاف موضع گیری های محتاطانه پزشکپور، برخی از اعضای این حزب در شهرهای مختلف صراحتاً شاه را مسئول انتزاع بحرین از ایران می دانستند. چنانکه بنا به گزارش ساواک «منصور سراج یکی از اعضای حزب پان ایرانیست در خرمشهر [گفته بود] شاه ایران نمی تواند بحرین را ببخشد زیرا مال پدرش که نیست، بحرین متعلق به ملت ایران است». اعضای حزب در شهرهای مختلف اظهار امیدواری کردند اعضای فراکسیون حزب در مجلس کماکان در مخالفت با تجزیه بحرین مداومت از خود نشان داده و اجازه ندهند کابوس انتزاع بحرین از خاک ایران تحقق پیدا کند. از جمله:

در چند روز اخیر موضوع بحرین و رفراندوم پیشنهادی بین اعضای حزب پان ایرانیست

ص:222


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

اهواز مورد بحث و گفتگو قرار گرفته و عموماً همان عکس العمل و نظریاتی را ابراز می دارند که رهبر فراکسیون پارلمانی حزب مزبور در مجلس شورای ملی از خود نشان داده و اظهار عقیده می شود این رفراندوم از ایران سلب حق نمی کند و بحرین جزئی از خاک ایران است بنابراین اجرای رفراندوم مفهومی ندارد با این حال عقیده بر این است که از لحاظ حوادثی که بعداً ممکن است در سیاست رخ دهد تا روزی که فراکسیون پارلمانی حزب در مجلس حضور دارد هیچ تغییر اساسی در تاکتیک و رویه حزب مذکور نسبت به سیاست جاری دولت روی

نخواهد داد.(1)

در روز چهاردهم فروردین ماه 1349 حافظ کهوائی از مسئولان محلی حزب پان ایرانیست در جمع اعضای این حزب در گچساران مدعی شد بحرین:

طبق هیچ گونه سندی تجزیه یا واگذار نشده است و این روزها دولت بدون توجه به گفتار شاهنشاه در مورد مستعد کردن زمینه رفراندوم ناگهان و بدون تعمق اقدام به عملی نموده است که برخلاف آیین سیاست مستقل ملی که سیاست سرافرازی و سربلندی ایرانی است می باشد. ولی همان طور که شنیدیم حزب پان ایرانیست یعنی حزب واقعی ملت ایران با الهام از رسالت شاهنشاهی و وظیفه ای که در پیشگاه ملت ایران داشت به مخالفت برخاست و دولت را استیضاح نمود و رهبر حزب اظهار داشت ملت ایران نمی خواهد از این پس شاهد تجزیه ایران باشد. ناطق به فرمایشات شاهنشاه اشاره کرده و گفت شاهنشاه فرموده بودند استعمار نباید از در جلو خارج و از در عقب وارد شود و حال حزب پان ایرانیست نیز در این شرایط از همه ملت ایران یاری و استمداد می طلبد که رسالت شاهنشاهی خود را درک کرده و به دولت بفهمانند تجزیه خاک ایران در شأن

انقلاب سفید شاه و مردم نیست.

نظریه رهبر عملیات – 1- با توجه به جریان اخیر معمولاً از این پس کار و برنامه اکثر جلسات این حزب به نطق و خطابه در مورد بحرین برگزار می شود و شخص حافظ کهوائی (مسئول تشکیلات) نیز در کلیه جلسات متکلم وحده خواهد بود. 2- به منابع مربوطه توصیه گردیده که به طور غیرمحسوس حتی المقدور از برگزاری این گونه جلسات

ص:223


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

جلوگیری و ممانعت به عمل آورند.(1)

در این فاصله دستگاه رهبری حزب پان ایرانیست در تهران برای شکستن سانسور خبری دولت پیرامون آنچه در مجلس گذشته بود، صورت مذاکرات روز استیضاح دولت از سوی پان ایرانیست ها در مجلس را در صدها نسخه تکثیر و برای اعضا و هواداران حزب و دیگر افراد در شهرهای مختلف می فرستاد. با این حال شواهد موجود نشان می داد، برخلاف اعضای پرشورتر حزب در تهران و دیگر شهرهای کشور که خواستار ایستادگی شدید، علنی و بدون اغماض در برابر توطئه تجزیه بحرین از ایران بودند، محسن پزشکپور خواستار برخورد محتاطانه با این واقعه بود. ساواک در این باره گزارش کرد:

طبق دستور محسن پزشکپور رهبر حزب پان ایرانیست کلیه افراد گارد حزب مزبور بعد از ظهر روز شنبه 15/1/49 در دفتر وی حضور یافتند و چون فرج الله نیک آمال و محمد جهانگیری به افراد حزب اظهار نموده بودند که بایستی از روی اجساد

افراد حزب پان ایرانیست بگذرند تا بحرین را بگیرند بدین جهت محسن پزشکپور ضمن انتقاد از آنان گفت این مطالب مورد تأیید حزب نمی باشد و از این نظر باید افراد از ذکر این مطالب در مورد بحرین خودداری کنند چون ممکن است عده ای از این صحبت ها سوءاستفاده نمایند.(2)

در همان حال ساواک در هجدهم فروردین گزارش داد مسئولان حزب در شهرهای مختلف با محسن پزشکپور در تهران ملاقات و پیرامون چگونگی موضع گیری و واکنش نسبت به موضوع بحرین توجیه شده اند:

اسامی مسئولین حزب پان ایرانیست شهرستان ها که در مورد مسئله بحرین و تعلیمات لازمه در این مورد به تهران آمده اند به شرح زیر می باشند.

رضا طلائی مسئول تشکیلات آبادان – مهدی صفارپور مسئول تشکیلات اهواز – حافظ کهوائی مسئول تشکیلات گچساران – منوچهر یزدی مسئول تشکیلات یزد – ابوالقاسم پورهاشمی مسئول تشکیلات ساری – دکتر مسلم علیخانی مسئول تشکیلات لنگرود –

ص:224


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

ایرج کریم پور مسئول تشکیلات رودسر – سیدکریم جزایری مسئول تشکیلات قم – رحمت الله داوری مسئول تشکیلات شیراز – احمد شهنازی مسئول تشکیلات مشهد. ضمناً عده ای

از نامبردگان در محل دفتر مرکزی حزب و جمعی دیگر در منزل محسن پزشکپور با وی به طور خصوصی به صحبت پرداخته بود و در جلسات مورد بحث به غیر از افراد فوق شخص دیگری در آن شرکت نداشته و جلسه خصوصی بوده است.

نظریه رهبر عملیات – 1- با توجه به خصوصی بودن جلسه از چگونگی مذاکرات افراد و رهبر حزب پان ایرانیست اطلاعی حاصل نگردیده است.(1)

گزارش های دیگری از ساواک دربارة تحرکات حزب پان ایرانیست در شهرستان های استان خوزستان حکایت از آن داشت که در خرمشهر:

در تاریخ های 13 و 14/1/49 اعضای حزب پان ایرانیست خرمشهر اعم از زن و مرد در نقاط مختلف خرمشهر مبادرت به جمع آوری امضا و تهیه طومارهایی نموده اند. اعضای حزب مزبور علاوه بر جمع آوری امضا، شعارهایی نیز بر دیوارهای شهر چسبانده اند که متن این گونه شعارها حاکی از طرفداری از گروه پارلمانی حزب پان ایرانیست در مجلس شورای ملی درباره مسئله بحرین می باشد.(2)

و در اهواز:

در تاریخ 16 و 17/1/49 تراکت هایی به مضمون زیر از طرف تشکیلات اهواز حزب پان ایرانیست منتشر و در شهر پخش و به دیوار برخی اماکن نیز نصب شده است.

1- تجزیه بحرین خیانت به ملت ایران است.

2- انجام رفراندم در بحرین در شرایط فعلی مفهومی ندارد.

3- ملت ایران تجزیه بحرین را نمی پذیرد.

4- بحرین جزئی از خاک ایران است.

5- حزب پان ایرانیست در راه رهایی بحرین از پای نخواهد نشست.

نظریه رهبر عملیات – انتشار و پخش تراکت های مذکور مورد تأیید است و سریعاً نسبت به

ص:225


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

جمع آوری و امحای آنها اقدام گردیده است.(1)

رهبران حزب پان ایرانیست تقریباً مطمئن شده بودند، نمی توانند برای جلوگیری از این توطئه در حال انجام اقدام مؤثری انجام دهند و این موضوع، سخت آنان را برآشفته و مأیوس ساخته بود. ساواک درباره تداوم مخالفت یأس آلود فراکسیون پان ایرانیست ها با انتزاع بحرین چنین گزارش کرده است:

دکتر فریور نماینده مجلس شورای ملی و عضو فراکسیون حزب پان ایرانیست نیز در آن جا حضور داشت و موقعی که موضوع بحث به قضیه بحرین کشیده شد، نامبرده در

حضور موسوی ماکوئی، ریگی و بهادری نمایندگان مجلس شورا اظهار نمود که سال ها ما (یعنی حزب پان ایرانیست) در مورد بحرین فعالیت کردیم و گلوی خود را خشک کردیم ولی حالا با مقالاتی که در روزنامه اطلاعات به قلم عباس مسعودی منتشر می شود از لحاظ اینکه جدا شدن بحرین را از پیکره ایران تأیید می کند ننگ آور است ولی نتیجه فعالیت های ما را او می برد و به دستگاه بالا خود را نزدیکتر می کند.

دکتر فریور اضافه نمود اکنون روزنامه خاک و خون توقیف است و حتی چهار نفر از اعضای حزب پان ایرانیست توقیف شده اند و در قزل قلعه به سر می برند و از این چهار نفر دو نفرشان رؤسای دفاتر دکتر عاملی و پزشکپور لیدرهای حزب پان ایرانیست می باشند و دو نفر دیگرشان در شهرستان ها توقیف شده اند.

دکتر فریور که خیلی با تأثر این بیانات را بازگو می کرد اضافه می نمود که ما (یعنی گروه پارلمانی حزب پان ایرانیست) تصمیم گرفته بودیم از نمایندگی مجلس استعفا بدهیم ولی دولت نگذاشت و حالا به ما فشار می آورند که استیضاح خود را پس بگیریم ولی به این کار تاکنون رضایت

نداده ایم و هرگز هم استیضاح خود را پس نخواهیم گرفت.

دکتر فریور سپس گفت مخالفت جاکوب مالیک نماینده کشور شوروی در شورای امنیت و سازمان ملل متحد با آقای اوتانت دبیرکل سازمان ملل متحد اگر ادامه پیدا کند و منجر به «وتو» برای استقلال بحرین گردد به نفع ما تمام می شود و بحرین به استقلال نخواهد رسید و آن وقت تز ما پیروز خواهد شد و ما امیدواریم که شوروی این کار را موقعی که

ص:226


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

گزارش گیچیاردی و اوتانت در شورای امنیت مطرح می شود بکند.(1)

چنان به نظر می رسید که رهبری حزب پان ایرانیست راغب نبود مخالفت با انتزاع بحرین تا آنجا ادامه پیدا کند که موقعیت آنان را در نزد حاکمیت به خطر اندازد. پزشکپور برای جلوگیری از تداوم مخالفت اعضا و هواداران حزب پان ایرانیست با موضوع انتزاع بحرین از ایران، دستورالعمل های اکیدی به مسئولان حزب در سطوح مختلف صادر کرده بود. از جمله:

پنجشنبه شب 20/1/49 محسن پزشکپور رهبر حزب پان ایرانیست ضمن یک صحبت خصوصی با یکی از فعالین حزب مزبور در اهواز که به مدت 48 ساعت جهت انجام یک کار خانوادگی به تهران عزیمت و با وی در محل حزب تماس حاصل نموده است ضمن

پرسش هایی از وضع حزب پان ایرانیست در اهواز تأکید و توصیه کرده از نوشتن هرگونه شعار و پخش تراکت و اعلامیه و نیز مخابره تلگراف و جمع آوری و ارسال طومار در مورد بحرین خودداری و توصیه های مأمورین و دستگاه های مسئول را اطاعت و اجرا و اصولاً اقداماتی نکنند که اختلافاتی با دستگاه های انتظامی و امنیتی پیدا کنند. وی سپس افزوده البته این نرمش بدان معنی نیست که ما حرف خود را نزنیم و عقیده خویش را در مورد مسائل مملکتی نگوییم و سکوت کنیم. ما سکوت نخواهیم کرد و حرف خود را در مجلس شورای ملی با صدای بلند زده ایم و دولت را هم استیضاح کرده ایم، بقیه کارها فرعی است و اصراری هم در انجام آن نداریم و مایل نیستیم اصطکاک و اشکالاتی هم تولید شود. اعضای حزبی همه موظف هستند از دستورات عیناً اطاعت کنند و هیچ کس حق ندارد خودسرانه ابراز احساسات کند. مجدداً توصیه و تکرار می کنم که به تذکرات مسئولان محلی احترام بگذارید و آنها را رعایت کنید و افزوده این دستورات را به همه اعضا در اهواز ابلاغ

نمایید.(2)

هنوز ماه فروردین (1349) به آخر نرسیده، از سر و صدای تبلیغاتی حزب پان ایرانیست در تهران و سایر شهرهای کشور پیرامون موضوع بحرین بسیار کاسته شد و اعضای میانی

ص:227


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

و عادی این حزب به دستور رهبران خود در حزب پان ایرانیست تقریباً به سرعت تظاهرات علنی و بیرونی خود در مخالفت و انتقاد از انتزاع بحرین از ایران را به حداقل کاهش دادند. البته هر از گاه اخباری شیوع می یافت که حاکی از تداوم مخالفت و مقاومت اعضا و مسئولان میانی حزب پان ایرانیست در برخی شهرهای کشور بود. از جمله ساواک در سی ام فروردین ماه 1349 گزارش کرد:

محترماً به عرض عالی می رساند اخیراً حزب پان ایرانیست نشریه ای به طور شبنامه جهت اغوا و عوام فریبی مردم در استان آذربایجان غربی منتشر نموده که یک نسخه فتوکپی آن به پیوست تقدیم می گردد. ضمناً اهالی مخصوصاً جوانان را تحریک و تبلیغ می نمایند که به علت (از دست رفتن بحرین) کراوات مشکی بزنند.(1)

جدائی تأسف بار بحرین از ایران فرصت بسیار مطلوبی برای رهبران و کارگردانان حزب پان ایرانیست بود تا با تداوم ایستادگی و مقاومت در برابر این طرح توطئه آمیز و در صورت لزوم با خروج از حاکمیت نشان دهند، همچنانکه مدعی بودند، از منافع و خواست های ملت ایران دفاع می کنند؛ اما چنین نشد.

انشعاب

موضوع تجزیه بحرین در مجلس شورا و به دنبال آن استیضاح دولت هویدا از سوی

فراکسیون چند نفره پان ایرانیست ها مشکل دیگری هم فراروی رهبری این فراکسیون ذره بینی قرار داد و آن مخالفت فضل الله صدر عضو این فراکسیون با استیضاح دولت هویدا و رأی مثبت او به طرح ارائه شده از سوی دولت بود. هویدا و رجال دیگری از حکومت و نیز ساواک با مذاکره و گفتگوهای خصوصی با اعضای فراکسیون و کادر رهبری حزب پان ایرانیست تلاش می کردند آنان را از مخالفت با این طرح بازدارند. فضل الله صدر پذیرفته بود برخلاف دیگر اعضای فراکسیون با طرح مذکور مخالفتی نکرده و حتی آن را تأیید کند. احمدعلی مسعود انصاری درباره فضل الله صدر و دلایل رأی مثبت او به موضوع انتزاع بحرین از ایران در خاطراتش نوشته است:

ص:228


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست). سیر مبارزات امام خمینی در آینه اسناد به روایت اسناد ساواک، ج 14، صص 393-392.

فضل الله صدر عضو دیگر این گروه بود، دکتر جراحی که یک دوره از شهر کهک قم به وکالت مجلس انتخاب شده بود. سخنران نسبتاً خوبی بود که برای خوش آمد اربابش کاهی از کوهی می نمود. وی از پان ایرانیست های قدیم بود که در جریان جدایی بحرین از ایران از آن جمع جدا شده بود. زیرا پزشکپور و تجدد و عاملی، از سران پان ایرانیست ها که در آن موقع نماینده مجلس بودند با این جدایی مخالف بودند، و او تنها فردی بود از این جمع که به این جدایی، که مورد نظر انگلیس ها بود، و شاه و اردشیر زاهدی وزیر خارجه وقت آن را حمایت می کردند، رأی داده بود. و به پاس این عمل هم تنها فردی بود از آن جمع که در دوره بعد بار دیگر به مجلس راه یافته بود. و این بار اگر حزب پان ایرانیست در مجلس نقش حزب سوم

را در برابر دو حزب حاکم، مردم و ایران نوین، نمی توانست اجرا کند، او با «حزب ایرانیان» که پس از آن جدایی ایجاد کرده بود، تنها وکیل مجلسی شد که از جانب دو حزب اصلی به مجلس راه نیافته بود. به هر حال وی که ظاهراً به انگلستان علاقه مند بود و [پس از انقلاب اسلامی] در همان کشور هم رحل اقامت افکنده بود، مسئولیت عملیات سلطنت طلبان آن کشور را هم بر عهده گرفته بود.(1)

رأی مثبت صدر به جدایی بحرین از ایران، فراکسیون کوچک پان ایرانیست را آشفته تر و اعضای حزب را به شدت خشمگین نمود و به محسن پزشکپور فشار می آوردند به سرعت او را از عضویت در حزب پان ایرانیست اخراج کند. ساواک در هفتم اردیبهشت ماه 1349 گزارش کرد:

موضوع غیبت دکتر فضل الله صدر یکی از اعضای گروه پارلمانی حزب پان ایرانیست و عدم شرکت وی در رأی مخالف به دولت موجب خشم افراد حزبی نسبت به او گردیده و همه از محسن پزشکپور خواسته اند تا هر چه زودتر دکتر صدر را از حزب اخراج کند و اظهار می دارند که دکتر صدر جاسوس آقای هویدا در حزب پان ایرانیست بوده است و همه به او ناسزا می گویند. محسن پزشکپور در این مورد افراد را دعوت به آرامش می نماید و

اظهار می دارد که هیچ برنامه ای برای دکتر صدر نمی توان اجرا کرد چون در حزب فعلاً نباید مسئله ای ایجاد نمود ولی به موقع حزب در این باره تصمیم خواهد گرفت.

ص:229


1- احمدعلی مسعود انصاری، من و خاندان پهلوی، صص 162-161.

نظریه منبع – آنچه مسلم است به نظر می رسد دکتر فضل الله صدر از حزب اخراج گردد چون موج نفرت و عدم اعتماد نسبت به او ایجاد شده است و خود پزشکپور نیز از دکتر صدر مکدر گردیده است.(1)

فشارها به دستگاه رهبری حزب ادامه داشت و اعضایی از آن تهدید می کردند که اگر صدر در اولین فرصت از حزب اخراج نشود آنان از فعالیت های حزبی کناره گیری خواهند کرد:

موضوع. عدم اعتماد افراد حزب پان ایرانیست نسبت به دکتر فضل الله صدر

در چند روز اخیر افراد حزب پان ایرانیست ضمن مراجعه به اعضای رده های بالای حزب سؤال می نمایند که در مورد دکتر فضل الله صدر چه اقدامی خواهد شد و ما منتظر هستیم حزب یا تکلیف او را معلوم کند و یا ما حزب را ترک خواهیم نمود چون فردی که به قول و قرار وطن و ملت ایران پشت پا بزند قابل اعتماد نخواهد بود. در پاسخ افراد رده بالای حزب اظهار می دارند

فعلاً هیچ برنامه ای راجع به دکتر صدر اجرا نخواهد شد. اما آنچه مسلم است حزب تصمیم مقتضی در مورد وی خواهد گرفت. ضمناً از جمله کسانی که به شدت از غیبت دکتر فضل الله صدر عصبانی و خشمگین است دکتر هوشنگ طالع می باشد.(2)

از سوی دولت هم تلاش های پیدا و پنهانی صورت می گرفت تا با ایجاد تشتت و چنددستگی در میان رهبران و اعضای ریز و درشت حزب پان ایرانیست موقعیت صدر را در میان اعضای این حزب تقویت کند. با این حال به رغم پیشنهاد برخی رهبران حزب در هفدهم اردیبهشت ماه 1349 هنوز محسن پزشکپور موافق اخراج صدر از حزب نبود:

روز 17/2/49 جلسه ای با حضور محسن پزشکپور رهبر، دکتر محمدرضا عاملی تهرانی و دکتر اسماعیل فریور اعضای فراکسیون پارلمانی حزب مذکور جهت اتخاذ تصمیم درباره دکتر فضل الله صدر یکی دیگر از اعضای فراکسیون پارلمانی حزب مزبور تشکیل و از طرف محمدرضا عاملی پیشنهاد گردید:

ص:230


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

چون افکار عمومی افراد حزب خواهان برکناری دکتر فضل الله صدر به خاطر عدم شرکت در استیضاح دولت از طرف گروه پارلمانی حزب پان ایرانیست می باشد، از حزب اخراج گردد.

محسن پزشکپور عمل اخراج را صحیح

ندانسته و اظهار نظر نموده بهتر است از وی در حزب سلب شغل گردد و این پیشنهاد مورد تأیید سایر اعضا قرار گرفته است.(1)

گزارش زیر نشان می دهد، فضل الله صدر عصر روز بیست و چهارم اردیبهشت ماه 1349 و فقط پس از آنکه در صبح همان روز در تأیید رأی سابق خود به طرح جدایی بحرین از ایران رأی مثبت داده بود، از سوی محسن پزشکپور در جلسه عمومی حزب پان ایرانیست از این حزب اخراج گردید:

از ساعت 20/19 روز 24/2/49 جلسه عمومی افراد حزب پان ایرانیست با شرکت یکصد نفر از افراد در محل دفتر مرکزی حزب تشکیل گردید. ابتدا دکتر محمدرضا عاملی تهرانی در پاسخ سؤال یکی از افراد در مورد اقتصاد در ناسیونالیسم ایران مطالبی بیان نمود. بعد محسن پزشکپور در مورد مسائل روز مطالبی ایراد و اظهار نمود امروز روزی بس غم انگیز از نظر ملت ایران و حزب پان ایرانیست محسوب می گردد و به طوری که دوستان اطلاع دارند در جلسه امروز مجلس شورای ملی نتیجه گزارش نماینده اعزامی سازمان ملل به بحرین که فقط جهت تماس با اهالی بحرین به چند سازمان و مؤسسه که ساخته و پرداخته شیخ غاصب بحرین بوده مراجعه نموده و رأی شورای امنیت در این مورد وسیله دولت به

صورت گزارش به مجلس آورده شد که پس از مذاکرات مفصل که قسمتی از آنها را در روزنامه های خبری امروز خواندید بالاخره مجلس با 187 رأی موافق در مقابل 4 رأی مخالف آن را تصویب نمود و بحرین این قسمت از سرزمین ما را به عنوان یک کشور مستقل قلمداد نمودند. دولت جهت این مسئله گزارش به مجلس آورد نه یک لایحه و این کار طبق قوانین موجود نمی تواند یک عمل صحیح تلقی شود و با غمی بزرگ باید اعلام نمایم از گروه پنج نفری حزب پان ایرانیست یک نفر از یاران همگام با دادن رأی سفید موافق به سند تجزیه بحرین صحه گذارد و برخلاف موازین حزبی عمل نمود. آری رأی

ص:231


1- روزنامه اطلاعات، 27 اردیبهشت ماه 1349 و نیز بنگرید به: روزنامه آیندگان، 27 اردیبهشت ماه 1349.

سفید ایشان امضای سند تجزیه بحرین بود. لازم می دانم اعلام نمایم از تاریخ 9 فروردین ماه که گزارش بحرین وسیله وزیر امور خارجه به مجلس آورده شد ما با سرور دکتر فضل الله صدر مذاکرات مفصل نمودیم و وظایف ایشان را گوشزد کردیم. روزی که متن استیضاح منتشر گردید موقعی که دولت از مجلس رأی اعتماد نیز گرفت دکتر صدر در مجلس حضور نیافت و کوشش و فعالیت ما نیز برای تغییر عقیده دادن ایشان بی نتیجه بود. ما مصاحبه ها و تماس هایی که با مطبوعات

گرفته و خبرهایی مبنی بر انشعاب و یا استعفا دادند نادیده گرفتیم تا به امروز که بزرگترین عمل اشتباه را انجام و به جدایی بحرین رأی مثبت داد. بنابراین با توجه به اختیاراتی که کنگره پنجم حزب به من محول نموده و با توجه به نکاتی که اشاره نمودم به نام رهبر حزب بدین وسیله اخراج دکتر فضل الله صدر قائم مقام دوم رهبر حزب را بنابر سرپیچی از فرامین و دستورات و خط مشی حزبی اعلام می دارم (ابراز احساسات شدید حاضرین) و گروه چهار نفری پارلمانی حزب کماکان وظایف خود را در مجلس ادامه خواهد داد و از این تاریخ حزب پان ایرانیست یک قائم مقام دارد و آن هم سرور دکتر عاملی می باشند.(1)

بدین ترتیب با اعلام اخراج صدر از حزب پان ایرانیست تا مدت ها موضوع تجزیه نهایی بحرین از ایران تحت الشعاع حرف و حدیث های فراوانی قرار گرفت که در محافل و نشست های رسمی و خصوصی پان ایرانیست ها پیرامون صدر و مسائل مرتبط با جریان او زده می شد. از جمله:

در ساعت 10/16 روز 28/2/48 غلامعلی بامداد ماچیانی، ناصر امین زاده، ایرج کریم پور، غلامحسین توانا (اهل بازرگان محله رودسر)، کامیاب کامیابی وارد منزل

دکتر علیخانی شدند و از بدو ورود با لحنی شوخی و مسخره از دکتر فضل الله صدر و عمل غیرمنتظره وی صحبت می کردند و هر یک به نحوی شخصیت او را به باد تمسخر و انتقاد می گرفتند تا اینکه دکتر علیخانی با آغاز کلام همه توجه حاضرین را به خود جلب کرد و قطعه کاغذی را از جیب پیراهن بیرون آورد و این طور قرائت نمود (پاینده ایران. به سبب رفتار خلاف انضباط و عدم رعایت خط مشی حزب اخراج آقای دکتر فضل الله صدر از

ص:232


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

حزب پان ایرانیست و گروه پارلمانی پان ایرانیست اعلام می گردد. رهبر حزب پان ایرانیست محسن پزشکپور، تهران 24/2/49) و اضافه نمود این فرمان از سوی سرور پندار (پزشکپور) صادر شده و تلفوناً به وی اطلاع دادند. سپس غلامعلی بامداد ماچیانی خطاب به جمع اظهار کرد می خواهد بداند فرد فرد سروران عقیده ای که در مورد رفتن دکتر صدر دارند چیست؟ دکتر علیخانی در تأیید پیشنهاد بامداد ماچیانی گفت راستی خوب است که بررسی کنیم دکتر صدر چرا رفت و چه عواملی باعث شد که ایشان در این موقع حساس و استثنایی دوستان را تنها بگذارند. بامداد ماچیانی گفت به عقیده وی چون دکتر صدر سید بود و از نظر

پیوند نسل و نژادی ایرانی الاصل نیست (اشاره به اینکه سید به پیغمبر وابسته است و پیغمبر اصلاً عرب می باشند) این بود که پیوند جدا از نژاد ایرانی ایشان باعث گردید که دکتر صدر مسئولیت خونی و نژادی ایرانی را درک نکند و همچون دیگران که ایرانی الاصل نیستند به راه دیگر بروند. ایرج کریم پور بیان داشت دکتر صدر چون متوجه شد که پان ایرانیست در جریان متلاشی شدن قرار گرفته با این عمل خودش را نجات داد تا جای پایی برایش باشد که دوباره به فعالیت های سیاسی خود در جناح های غیرملی ادامه دهد و به نوایی برسد. نوبت به غلامحسین توانا رسید ایشان هم نظریات کریمپور را تأیید کرد سپس از ناصر امین زاده سؤال شد و ایشان اظهار نمود چون وی به فداکاری و ایمان دکتر صدر در رهبریت اعتقاد داشت و شاید هم دارد تصور می کند که خود سرور پزشکپور به ایشان دستور داده اند که وی این کار را انجام دهد و حتی ما اعلام می کنیم که از حزب اخراج شده ای و اصولاً گمان می کند که خود پزشکپور و دیگران هم با اصل هدف و عملکرد دولت موافق بودند و هستند ولی اتیکت حزبی ایشان حکم می کرد که نقش

مخالف را بازی کنند کمااینکه همین نقش را تا آخر بازی کردند چون مصلحت اندیشی ایشان به مراتب بیشتر از همه ما می باشد. در این موقع که اسماعیل غنی پور هم وارد شده بود ایشان هم نظر امین زاده را با کمترین تغییراتی تأیید کرده است و گفت باور کردنش مشکل است که دکتر صدر خیانت کرده باشد و آن هم قائم مقام رهبر حزب باشد و خیانت کند. نه این طور نیست. دکتر علیخانی ضمن اظهاراتی نظر خود را به طور اختصار اعلام کرد و گفت نه، موضوع خیلی روشن تر از این است که شما می گویید سپس نظر کامیاب کامیابی را خواست. کامیابی اظهار کرد اگر دکتر صدر حزب

ص:233

پان ایرانیست را شناخته بود و پیشقدم عضویت در آن شدند می بایست در تمام مراحل با اعتقاد و ایمان کامل دوستانش را یاری می کرد و اگر نشناخته بود و ندانسته قدم به جلو گذاشته بود عضویتشان با ایمان نبود و از افراد فاقد ایمان باید چنین توقعی داشت که از پشت به رفیق خود خنجر بزند و تنهایشان بگذارد. دکتر علیخانی در توضیح نظر خود اضافه کرد اولاً دکتر صدر تنها امروز نیست که ماهیت خود را بروز داده بلکه وی به شخصه از مدت ها قبل به شخصیت

ایشان آشنایی دارد و در خیلی از موارد دوران فعالیت هایمان عمل ایشان مورد انتقاد وی و بعضی دیگر از دوستان بود. ایشان خواهرزاده هایی دارند که هم اکنون در خارج از ایران هستند در خیلی از مراحل با هم تماس و برخوردهایی داشتیم که به کار و عمل آنها مشکوک بودیم و بعدها دلیل روشنی به دست آمد که قبول کنیم که از افراد وابسته به سازمان می باشند (منظورش ساواک بود) و خود دکتر صدر تعهداتی داشت که در قبال این تعهدات می بایست در این روز همین راه را انتخاب کند. به عبارت دیگر برگه ای بود که در دست افراد مخالف قرار داشت [و] امروز موقع را متناسب دیدند که این برگه را به کار گیرند و از وجود آن استفاده نماید تا شاید پان ایرانیست را ضعیف کنند ولی دکتر صدر دیگر نمی توانند فعالیت سیاسی داشته باشد و لااقل نمی تواند خود مستقلاً در رأس گروهی قرار بگیرد چون پان ایرانیست با اینکه امکان آینده ندارد ولی می تواند همین امکان موجود را حفظ کند و به مانند آتش زیر خاکستر به موقع مناسب و لازم شعله های

خشم را دامن بزند و راهی که آغاز کرده طی نماید.(1)

در آخرین روزهای اردیبهشت ماه 1349 گفته می شد، صدر با کمک دولت و احیاناً ساواک حزب جدیدی با عنوان پان ایرانیست و یا نامی همانند و نزدیک به آن ایجاد خواهد کرد. در این میان صدر کماکان مورد حمله و انتقاد دستگاه رهبری و کارگردانی حزب پان ایرانیست بود که مستقیم و غیرمستقیم او را عامل ساواک و دولت هویدا می خواندند. خبر تماس صدر با برخی اعضای سابق حزب پان ایرانیست و افرادی از اعضای کنونی حزب و دعوت آنان به همکاری برای تشکیل حزبی جدید، رهبران و کارگردانان حزب پان ایرانیست را به شدت نگران کرده بود. پزشکپوری ها اطلاع داشتند که گروهی از

ص:234


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

اعضای حزب پان ایرانیست برای پیوستن به صدر یا ماندن در حزب منتظر حوادث و تحولات آینده مانده اند تا تشخیص دهند «کدام کفه ترازو چرب تر است».(1)

در این فاصله نشریات تحت سلطه دولت هویدا مصاحبه ای مفصل با صدر به عمل آوردند. در بخش هایی از اظهارات او آمده بود:

برخلاف آنچه که شایع است اختلافاتی که منجر به عدم همکاری با پزشکپور شده است به تازگی ایجاد نشده است و به بحران های اخیر آن ارتباطی ندارد.

بلکه این عمل از یک سلسله اختلافات ایدئولوژی قدیمی و عمیق ریشه گرفته است که از سه سال پیش آثار آن ظاهر شد و عاقبت به تصمیم من در این مرحله انجامید.

مخالفت من ابتدا از روش غلط و نادرستی

که در طرز رهبری و اداره این حزب پیش گرفته شده است آغاز گردید. زیرا روشی که رهبر حزب پان ایرانیست در پیش گرفته این حزب را از صورت یک سازمان حزبی خارج کرده و به صورت یک دستگاه خصوصی درآورده است. دستگاهی که فقط برای حفظ منافع و انجام خواسته های یک نفر سازمان گرفته، پایه ریزی شده و کار می کند. به این ترتیب می بینیم که حزب پان ایرانیست هیچ گاه به معنی واقعی از نظر مدیریت و سازمانی یک «حزب» نبوده است و هیچ گونه نظام حزبی و کادر رهبری صحیحی نداشته است، هیچ نیرو و هیچ اساسی افراد آن را به یکدیگر پیوند و همبستگی نمی دهد، تصمیماتی که در آن گرفته می شود بیشتر به وسیله کسی اتخاذ می شود که به راستی بی اطلاع از امر سیاست به مفهوم وسیع آن است.

هر قدمی که برمی دارد به خاطر خود برمی دارد و اصولاً حزب را یک وسیله تبلیغ برای شخص خود نموده و افراد را نیز نردبانی برای رسیدن به امیال خویش ساخته است.

او غیر از انجام این کار به فکر هیچ چیز دیگر نیست. او در روزنامه ارگان حزب، خویشتن را با جملاتی چون رهبر دبیر

حزب، رهبر سرافراز حزب و غیره و غیره که خود می نویسد می ستاید، و نمونه های چاپ شده عکس خود را بر در و دیوار اتاق ها می کوبد و در برابر دیدگاه اعضا قرار می دهد و با استفاده از ایمان مردان و زنانی که به علت اعتماد راسخ به شاهنشاه ایران و ایدئولوژی ناسیونالیسم به این حزب روی می آورند به ستایش از خود

ص:235


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

می پردازد. او خود تصمیم می گیرد و خود عمل می کند و در نتیجه حزب از دموکراسی واقعی برای مشورت و اخذ تصمیم بی بهره است.

در نتیجه این عدم شایستگی و سهل انگاری و ولنگاری شیرازة کارها از هم گسیخته و نیروهای عظیم افراد و جوانان پاک این حزب به هدر رفته است.

یکی دیگر از عوامل مهم اختلاف من با پزشکپور، تقلید زشت و ناراحت کننده او از سران حزب ناسیونال سوسیالیست آلمان و وارد کردن سنت های غیرایرانی در حزب پان ایرانیست می باشد.

این تقلیدهای مضحک علاوه بر آنکه برخلاف تصور ایشان احترامی برای حزب ایجاد نمی کند موجب استهزا و تمسخر مردمی شده که ما می خواستیم از نیروی آنها، برای ایجاد یک حزب بزرگ ایرانی استفاده

کنیم.

این روش های عاریه ای هیچ گونه پیوستگی و نزدیکی با سنن و آداب و رسوم جامعه ما ندارد و برای ما ایرانیان غریب و بیگانه است و تنها برای سیراب کردن عطش خودخواهی و جاه طلبی و ارضای خصیصه ذاتی ایشان به وجود آمده است.

اونیفورم های به اصطلاح گارد این حزب که من از مدت ها پیش برای منسوخ کردنشان تلاش می کردم با رنگ خاص و بازوبند و کمربند و کلاه مخصوصش که همگی تقلید کورکورانه از یک حزب محکوم خارجی است دلیلی بر این ادعا می باشد.

من آن طور که اشاره کردم از مدت ها پیش می خواستم این مراسم را از بین ببرم ولی پزشکپور به هیچ وجه حاضر نبود از آن تصویر خیالی که در ذهن داشت، صرف نظر کند.

او می خواست الگوی ... همان لیدرهای محکوم شده اروپایی باشد و به راستی که چه مبتذل و مسخره است!(1)

در حالی که فشار دولت هویدا (که در واقع با آگاهی از خشم شاه نسبت به پان ایرانیست ها صورت عملی به خود می گرفت) بر مجموعه فعالیت های حزب پان ایرانیست رو به فزونی بود، دستگاه رهبری حزب پان ایرانیست و مهمتر از همه محسن

پزشکپور کماکان از اعتقاد قلبی خود به نظام شاهنشاهی پهلوی و ارادت وصف ناپذیرش

ص:236


1- روزنامه اطلاعات، 10 خرداد 1349.

نسبت به شخص محمدرضا شاه پهلوی سخن به میان آورده و مدعی بود، شاه کماکان مدافع حزب پان ایرانیست است و مخالفت های دولت هویدا هم نخواهد توانست به حیات و فعالیت حزب آنان پایان دهد. چنانکه بنا به گزارش ساواک:

سه شنبه شب 5/3/49 مهدی صفارپور مسئول تشکیلات اهواز حزب پان ایرانیست در حضور چند تن از اعضای حزب مزبور که به طور متفرق و غیررسمی در محل دفتر این حزب حاضر بوده اند با اشاره به مصاحبه اخیر دکتر فضل الله صدر اظهار داشته این مرد خود را رسوا کرده و مشت خود را باز نموده دیگر هیچ ارزشی برای هیچ کس حتی خود دستگاه هم ندارد زیرا که نقشش تمام شد. او تا روزی ارزش داشت که می توانست در حزب پان ایرانیست نقشی بازی کند ولی حالا دیگر تمام شد. البته این مرد برنامه هایی داشت ولی ظاهراً از اون بالاها به او تودهنی زدند. این شخص می گفت من فدائی شاهنشاه هستم. مگر ما نیستیم. او با این شیوه نامردانه خود می خواست به ما وصله بچسباند ولی نوکش را قیچی کردند. صفارپور افزود در مکالمه تلفنی که پزشکپور اخیراً با او داشته گفت به کوری چشم تمام کسانی که می خواستند طومار حزب پان ایرانیست برچیده شود حزب ما قوی تر و استوارتر از

هر وقت دیگر است. به نظر من دولت در مورد ما بد عمل کرده چون بالاخره ما هم حزبی بودیم و نظر خود را روی مسئله ای گفتیم حالا اگر اشتباه کردیم آینده نشان خواهد داد و اگر دولت درست عمل کرد و همان طوری که حزب ایران نوین ادعا می کند ایران خواهد توانست بر تمام خلیج فارس حکومت کند که این آرزوی قلبی ما است و باز هم آینده معلوم خواهد کرد ولی منحل کردن انجمن شهر و حتی تحمل ندیدن یک رئیس پیش آهنگی در یک شهرستان کوچک نشانه ضعف و کم ظرفیتی است. ما حزبی هستیم معتقد و مؤمن به شاهنشاه و رژیم شاهنشاهی و در طول این بیست و هشت سال حیات حزب حتی آن زمان که ما را می زدند و زندان می کردند یک بار هم ایمان خود را نسبت به شاهنشاه از دست ندادیم و همیشه حرف ما با نظامات و دستگاه حاکمه بوده است. قرائن کنونی هم نمودار آن است که شاهنشاه آریامهر کماکان از ما حمایت می فرمایند و سرانجام ما پیروز خواهیم شد حتی اگر از لحاظ تشکیلاتی شرایط نامساعدی داشته باشیم. دستگاه حزب ما را به وجود نیاورده که امروز بتواند برچیند. افرادی که در این حزب متشکل شده اند به خاطر جاه و مقام و

پول و منصب نیامده اند. همه افرادی معتقد و مؤمن به اصول

ص:237

حزبی هستند. لذا تحمل شرایط نامساعد را هم خواهند داشت و تا آخر عمر پان ایرانیست خواهند بود حتی اگر در حزب نباشد و تشکیلاتی هم وجود نداشته باشد.(1)

در این میان رهبران حزب پان ایرانیست گاه به طور صریح صدر و سایر انشعابیون از حزب را عامل ساواک در حزب پان ایرانیست معرفی می کردند. ساواک در هجدهم خرداد ماه 1349 گزارش کرده بود:

به مناسبت اخراج دکتر فضل الله صدر از حزب پان ایرانیست و شایعه تشکیل حزبی وسیله وی و مطالبی که در جراید منتشر می شود دکتر هوشنگ طالع یکی از افراد گروه پارلمانی حزب در سخنانی که با افراد حزبی می نماید حملات شدیدی به دکتر صدر و برخی از افراد مانند دکتر حسین تجدد و سیدمهدی سیادت که با وی در تماس می باشند نموده و آنها را مأمور سازمان امنیت می نماید و اظهار می دارد آنها برای انشعاب و نابودی حزب پان ایرانیست از ابتدا در این حزب فعالیت می کردند تا در موقع مناسب نقشه های خود را عملی نمایند و اکنون که دکتر صدر از حزب اخراج و یا به قول آنها انشعاب نموده

موقعیت را برای اجرای نقشه خود مناسب دانسته اند.

دکتر طالع سپس در پایان سخنان خود بیان می نماید دکتر صدر برخی از افراد که سابقاً حزب آنها را اخراج نموده و یا به عللی تماس خود را حزب قطع نموده اند دعوت به همکاری نموده و به نظر من این افراد دست نشانده دستگاه حاکمه بوده و نمی توانند به نفع نهضت پان ایرانیسم گام بردارند چون به نظر ما همة آنها یکصدا با دکتر صدر سند تجزیه بحرین را امضا نموده اند.(2)

در ماه های بعدی سال 1349 تنی چند از اعضای حزب پان ایرانیست به تدریج به گروه صدر پیوستند و در این میان اعضایی از حزب که بیش از دیگران با ساواک در ارتباط بودند در ترک اردوگاه پزشکپور و پیوستن به صدر جلوتر از بقیه بودند و پنهان هم نمی کردند که با هدف کسب موقعیت های شغلی، سیاسی و اقتصادی مناسب تر این راه جدید را انتخاب می کنند. ساواک در دهم تیر ماه 1349 گزارش داد:

ص:238


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

دکتر هوشنگ طالع یکی از افراد گروه پارلمانی حزب پان ایرانیست اظهار داشت چند روز قبل عباس منطقی که یکی از افراد حزب ما بود می گفت باید دنبال کاری رفت تا نان و آب دار باشد، تا کی باید به دنبال حزب پان ایرانیست دوید تازه عاقبت هم در همان وضع به سر برد،

یعنی صفر بود. دنبال دکتر فضل الله صدر می روم ممکن است در حزبی که می خواهد او به وجود آورد مقامی در این مملکت نصیب من گردد. دکتر طالع سپس افزود با این ترتیب عباس منطقی که زمانی در حزب ما دارای مسئولیتی بود به دکتر صدر پیوست و حزب پان ایرانیست را ترک نمود.

نظریه یکشنبه – عباس منطقی مدتی مسئولیت تشکیلات حزب پان ایرانیست در شهرستان های قم و مهاباد را به عهده داشت و همسر وی نیز در سازمان حزب مزبور دارای فعالیت می باشد.(1)

و نیز:

مهندس حسین توفیقی یکی از افراد حزب پان ایرانیست اظهار می داشت چند روز قبل دکتر عباس روحبخش به من می گفت که اگر تمایل داشته باشی دو نفری حزب پان ایرانیست را ترک کنیم و به دکتر فضل الله صدر بپیوندیم چون این طور که شنیده ام دکتر صدر در نظر دارد حزبی تشکیل دهد که در آن به ما مقامی هم خواهند داد ولی من به او جواب رد داده ام.

نظریه شنبه – دکتر عباس روحبخش به

احتمال قوی حزب پان ایرانیست را ترک و جزو دسته دکتر فضل الله صدر درخواهد آمد چون وی طالب شغل و مقام است.(2)

و گزارش دیگری هم حاکی بود:

دکتر هوشنگ طالع یکی از افراد گروه پارلمانی حزب پان ایرانیست اظهار داشت به طوری که شنیده ام سیدمهدی سیادت افراد حزب ما را دعوت می کند تا به گروه دکتر فضل اله صدر درآیند چون سیادت می گوید دکتر صدر هر روز مرا به منزلش دعوت می کند و شربت [و] شیرینی می دهد و صحبت از تشکیل حزب می نماید و دکتر صدر در پاسخ سؤال سیادت

ص:239


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

در مورد اینکه پس چه وقت حزب را تشکیل خواهید داد گفته است فعلاً در صدد جمع آوری افراد هستم.(1)

اعضایی از حزب پان ایرانیست به محسن پزشکپور توصیه می کردند برای جلوگیری از یارگیری های صدر از اعضای حزب و مقابله با او چاره اندیشی کند، اما وی مدعی بود «فعلاً مسئله سکوت برای حزب مطرح است، چون ما هر کاری انجام می دهیم صرفاً به خاطر کشورمان و خدمت به شاهنشاه و ملت ایران است».(2) پزشکپور برخی دیگر از کارگردانان و مسئولان حزب در شهرهای مختلف را نیز که هنوز دولت هویدا را به خاطر تجزیه بحرین نکوهش کرده و دکتر صدر را در جلسات رسمی حزبی خائن قلمداد می کردند به آرامش و سکوت دعوت کرده و از آنان می خواست «فعلاً به دستور مقامات

امنیتی رفتار کنید تا ببینیم وضع چه می شود».(3)

بدین ترتیب تحت حمایت و هدایت دولت هویدا و نیز ساواک، به تدریج مقدمات تأسیس حزب جدید و بدون رونق تری به نام «ایرانیان» و تحت رهبری فضل الله صدر فراهم شد. هر چند دولت بر آن بود که با حمایت از حزب ایرانیان، حزب پان ایرانیست را بیش از آنچه بود تضعیف و از اعتبار ساقط کند، با این حال پان ایرانیست های تحت حمایت محسن پزشکپور با تداوم بدگویی از صدر و حزب ایرانیان او به حیات کم فروغ خود ادامه می دادند. هر از گاه اعلامیه هایی هم از سوی طرفین در مذمت و بدگویی از یکدیگر چاپ و در اختیار مخاطبان قرار می گرفت. چنانکه در بیست و یکم اردیبهشت ماه 1350 ساواک گزارش کرد:

اعلامیه ای به متن «هم میهن، فرصت طلبان بی مایه و خودفروشان بدنام که هر روز در لباسی تظاهر می کنند برای گشودن دکه ای بی رونق به نام حزب ایرانیان تلاش مذبوحانه می نمایند نامردی به نام صدر که با خواری از حزب پان ایرانیست طرد گردید، میدان دار این معرکه رسوای سیاسی و بدنامی است. غافلند که مردم بیدار دل سرزمین ما دیگر به دام نیرنگ و فریب عوامل بدنام و فرصت طلب و فرومایه ای چون صدر گرفتار نمی آیند. با ما

ص:240


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
3- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

برای بزرگی ملت ایران و پاس درفش شاهنشاهی به پیش» توسط ایرج کریم پور و پدر همسرش به نام احمد علی زاده در شهرستان رودسر توزیع گردیده.

نظریه یکشنبه – ایرج کریم پور یکی از افراد حزب پان ایرانیست بوده که مسبوق به سابقه می باشد.(1)

نیز در گزارش دیگری از ساواک آمده بود:

رحیمی مسئول حزب پان ایرانیست رضائیه اظهار داشته دکتر محسن پزشکپور و دکتر عاملی و دکتر فریور روز یکشنبه 23/3/50 به رضائیه و روز دوشنبه و سه شنبه 24 و 25 جاری جهت تشکیل کنفرانس به مهاباد مسافرت خواهند نمود و یک کنفرانس آموزشی در محل حزب برای مسئولین شهرستان های غرب تشکیل خواهند داد. رحیمی تعدادی اعلامیه که علیه دکتر فضل الله صدر به چاپ رسیده در مهاباد در اختیار مسئول حزب مورد بحث قرار داده است.(2)

بدین ترتیب زمینه آخرین انشعاب در حزب پان ایرانیست در دوره پهلوی با اخراج فضل الله صدر در بیست و چهارم اردیبهشت ماه 1349 و توسط محسن پزشکپور فراهم شد تا او پس از ماه ها مطالعه و یارگیری و اساساً با کمک و هدایت های مستقیم و غیرمستقیم دولت هویدا و ساواک و بعد از حدود یک سال که از زمان اخراجش از حزب پان ایرانیست سپری می شد، حزب کم مقدارتر دیگری با عنوان «ایرانیان» تأسیس کند.

تجربه یک دوره بحرانی

وقتی برخلاف انتظار دولت و حاکمیت، پان ایرانیست ها در برابر جدایی بحرین ایستادگی

کردند، اداره کل سوم ساواک در دوازدهم فروردین 1349 دستور داد از طریق شعب و نمایندگی های این سازمان در شهرها و استان های مختلف تمام کمک ها و مساعدت های مالی و غیرمالی آن سازمان و دیگر مراجع دولتی و حکومتی به آن حزب متوقف شود:

خواهشمند است دستور فرمایید به طور کاملاً غیرمحسوس و بدون اینکه مسئولین و

ص:241


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

اعضای حزب پان ایرانیست متوجه جریان باشند کلیه کمک ها و مساعدت هایی که تاکنون از طریق آن ساواک نسبت به حزب مذکور می شده تدریجاً و بدون آنکه جلب توجه نماید قطع و ترتیبی اتخاذ گردد که به نحو مقتضی و غیرمستقیم در تضعیف حزب مورد بحث اقدامات لازم معمول گردد.

مدیرکل اداره سوم - مقدم(1)

مقدم در نوزدهم فروردین ماه 1349 هم از همکاران خود در ساواک های کشور خواست:

به وسیله منابع و عوامل دیگر آن ساواک اعمال و رفتار افراد فعال حزب پان ایرانیست را تحت مراقبت قرار داده و نتیجه را اعلام دارند - مقدم(2)

همچنین اداره کل سوم ساواک از ساواک تهران خواست:

درباره انتشار سخنان محسن پزشکپور در مجلس شورای ملی عطف به 7654/20 ه 2- 17/1/49 خواهشمند است دستور فرمایید به

وسیله امکانات موجود ضمن تعیین محل تهیه پلی کپی مورد بحث، اسامی اشخاصی که در این زمینه فعالیت دارند قبل از انتشار و توزیع آن به این اداره کل اعلام دارند.

مدیرکل اداره سوم - مقدم(3)

در بخشنامه دیگری خطاب به «کلیه ساواک ها» که در نوزدهم فروردین ماه 1349 ارسال شده چنین می خوانیم:

از طرف محسن پزشکپور به کلیه شعب حزب پان ایرانیست در شهرستان ها دستور داده شده به منظور اعتراض به تصمیم دولت در مورد بحرین تلگراف و یا طومارهایی در این زمینه تهیه و به مرکز مخابره یا ارسال نمایند. لذا ترتیبی اتخاذ شود که به نحو مقتضی از مخابره تلگراف و یا ارسال هرگونه نامه یا طومار از جانب عناصر حزب مذکور به مرکز شدیداً جلوگیری فرموده چنانچه تلگراف یا طوماری به مرکز مخابره و یا ارسال شود، رئیس

ص:242


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
3- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

ساواک مربوطه مسئول خواهد بود - مقدم(1)

در همان حال مقدم دستور داد برای جلوگیری از تداوم فعالیت های تبلیغاتی محسن پزشکپور بر ضد دولت هویدا «پزشکپور احضار و به او گفته شود توجه داشته باشید به عنوان اخلال گر و تحریک مردم بر علیه دولت تحت تعقیب قرار خواهید گرفت» و وقتی

احساس شد که پزشکپور پا را از گلیم خود فراتر گذاشته، قرار شد که «آقای پزشکپور احضار و به ایشان گفته شود معلوم می شود مشاعر خود را از دست داده اید که می خواهید با این قبیل کارها برای خود وجهه تهیه کنید. وجیه المله شدن مُرد. اگر ادامه دهید دستور می دهم شما را مفتضح کنند».(2)

در بیست و ششم فروردین 1349، اداره یکم عملیات و بررسی اداره کل سوم ساواک خواهان اقداماتی در جهت مراقبت از تحرکات حزب پان ایرانیست شد:

درباره کنترل مکاتبات اعضای حزب پان ایرانیست

اخیراً عناصر وابسته به حزب پان ایرانیست به منظور اعتراض به تصمیم اخیر دولت در مورد بحرین و پشتیبانی از نظریه حزب مذکور در این زمینه نسبت به مخابره تلگرافات و ارسال نامه ها و طومارهایی به دفتر مخصوص شاهنشاه آریامهر، مجلسین شورای ملی و سنا و دفتر مرکزی حزب مذکور اقدام نموده و امکان دارد نشریاتی نیز در این زمینه از طرف حزب مورد نظر توزیع گردد. علیهذا خواهشمند است دستور فرمایید به وسیله عوامل مربوطه در جریان مکاتبات اعضای حزب مذکور بوده و اقدامات لازم در زمینه ضبط نامه ها، طومارها و نشریات مورد بحث معمول و نتیجه را به این اداره کل اعلام نمایند.

رئیس اداره یکم عملیات و بررسی. جوان(3)

پان ایرانیست ها تا مدت ها تظاهر می کردند که شخص شاه نیز مثل پان ایرانیست ها خواستار اعمال حق حاکمیت قطعی ایران بر بحرین است و اینک ساواک تلاش می کرد به این تبلیغات بی پایه پان ایرانیست ها پایان دهد. گزارش زیر نشان می دهد، پزشکپور تحت فشار دولت و حاکمیت از شعب و نمایندگی های این حزب خواسته بود موضوع ارسال

ص:243


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
3- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

تلگراف و طومار به تهران را کنار گذاشته و به تدریج این واقعیت تلخ را بپذیرند که با نظر مساعد شاه، بحرین در آستانه جدایی قطعی از ایران است:

پیش از ظهر روز چهارشنبه 26/1/49 مهدی صفارپور مسئول تشکیلات اهواز حزب پان ایرانیست ضمن یک صحبت خصوصی اظهار داشته همان طوری که رهبر حزب دستور داده لزومی به مخابره تلگراف و جمع آوری طومار و امضا درباره بحرین نیست زیرا ما حرف خود را در مورد بحرین زده ایم و اعتراض خویش را هم نموده ایم و مخالفت خود را نیز در این زمینه به اطلاع مردم رسانیده ایم بقیه کارها دیگر جنگ اعصاب و درگیری های بی مورد و بدون فایده خواهد بود. ما فعلاً وظیفه داریم توصیه های مأمورین محلی را به کار بندیم و به همین جهت فعالیت زیادی نخواهیم داشت. البته وضع ما در اهواز این طور است به عکس همه جا که فعالیتی کماکان ادامه دارد و حتی در آبادان که تیمسار خاوری

در آن جا است، دفتر حزب مفتوح است و جلسات حزبی تشکیل می شود و من نمی دانم چرا فقط در اهواز مانع از تشکیل جلسات ما شده اند. صفارپور سپس اضافه کرده از حزب ایران نوینی ها شنیدم که آقای هویدا نخست وزیر از استیضاحش در پارلمان توسط پزشکپور ناراحت شده و گفته این جوجه فاشیست ها را از ایران بیرون خواهم انداخت و این گفته نشان می دهد که طرز فکر نخست وزیر نسبت به ما چگونه است. به عقیده من در مسائل اساسی مملکت نباید سلیقه شخصی نخست وزیر حکومت کند. در ایران فقط نظم مملکت یعنی شاهنشاه است که ثابت و پابرجا است و هر نوع توافقی بدون صلاحدید معظم له فاقد ارزش است و به همین علت است که من اطلاع دقیق دارم 39 شعار حزب پان ایرانیست که در منشور سرافرازی ایران قید شده و فعلاً برنامه و دستورالعمل حزب می باشد قبلاً مورد تصویب شاهنشاه آریامهر قرار گرفته و به مدت سه ساعت تک تک این شعارها با شاهنشاه آریامهر مورد بررسی قرار گرفته و موافقت معظم له نسبت به کلیه آنها جلب گردیده است یکی از این شعارها شعار مربوط به بحرین است. آیا دولت و دستگاه حکومت نمی داند که یک حزب سیاسی که

سال ها درباره یک موضوع شعار داده و صحبت کرده نمی تواند ناگهانی و یک مرتبه در حساس ترین دقایق و مراحل نسبت به آن شعار سکوت نماید و مسلماً عکس العمل نشان خواهد داد. پس دستگاه باید تحمل این عکس العمل را داشته باشد نه اینکه این قدر کم ظرفیت باشد که از کوره در رود و خطاب به

ص:244

ما پان ایرانیست ها بگوید این جوجه فاشیست ها را از ایران بیرون می ریزم. من در روزنامه خواندم که نسبت به جزیره ابوموسی ایران مصراً ادعا دارد ولی اسمی از بحرین نبرده بودند. ما با شاهنشاه آریامهر تمام مسائل را حل کرده ایم و در هیچ موردی اختلاف نظری در بین نیست. حالا اگر دولت آقای هویدا قصد دارد ما را از ایران بیرون بریزد این خود جای بحث است که البته و به طور مسلم چنین کاری را نخواهد توانست بکند و به هر حال ما تابع نظر رهبر حزب هستیم و فعلاً هم فعالیت ما دچار رکود است. (1)

ساواک و دولت هویدا تلاش پیدا و پنهان زودهنگام و همه جانبه ای را برای تضعیف پزشکپور و دوستان او آغاز کرده و این فشارها باعث شده بود پزشکپور ناچار به مسئولان محلی حزب پان ایرانیست در شهرهای مختلف دستور دهد تا اطلاع ثانوی فعالیت حزبی

خود را به حد هیچ کاهش دهند چنانکه:

روز چهارشنبه 2/2/49 آقای هوشنگ حمیدی سرپرست روزنامه خاک و خون استان مرکزی به منظور تبادل نظر پیرامون وضعیت حزب در خوزستان به آبادان وارد و پس از ملاقات با آقای طلائی سرپرست حزب پان ایرانیست آبادان به اتفاق به خرمشهر عزیمت و در دفتر حزب در خرمشهر جلسه مشورتی تشکیل و آقای حمیدی اظهار داشته است طبق دستور داده شده از طرف محسن پزشکپور تا اطلاع ثانوی اعضای حزب به طور کلی مجاز به هیچ گونه فعالیت نیستند و قرار است به منظور تعیین وضعیت فعالیت حزب گروه پارلمانی حزب در مرکز به حضور شاهنشاه آریامهر شرفیاب و پس از آن خط مشی حزب به کلیه شعبات حزب ابلاغ خواهد شد.(2)

در این میان برخی اعضا و رابطین حزب پان ایرانیست در شهرهای مختلف وقتی با دستورالعمل پزشکپور مبنی بر توقف فعالیت حزبی مواجه می شدند، بر حضور خود در حزب پان ایرانیست پایان می دادند. از جمله:

ساعت 00/20 مورخه 1/2/49 دو نفر از اعضای حزب پان ایرانیست یاسوج به اسامی افضل مقیمی و حسن حسینی به منزل یعقوب غفاری (رابط اسبق تشکیلات حزب

پان ایرانیست

ص:245


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

یاسوج) رفته بودند. ضمن صحبت یعقوب غفاری اظهار داشت چون برای من روشن گردیده که شخص محسن پزشکپور فرد آلت دستی است و بنا به میل و اراده دیگران فعالیت نموده و هر وقت هم که دستور داده شود سکوت اختیار می نماید، لذا به همین علت از حزب کناره گیری نمودم و حتی اگر روزی این حزب ترقی کند باز هم همبستگی خود را نسبت به آن اعلام نخواهم داشت.

نظریه منبع – فعلاً در حوزه یاسوج به هیچ وجه نشانی از فعالیت های حزب پان ایرانیست به چشم نمی خورد و یک رکود قابل ملاحظه ای در وضع اعضا ایجاد شده است و یعقوب غفاری رابط تشکیلات حزب نیز پس از اعلام رأی اعتماد مجلس به دولت آقای هویدا به طور کلی از حزب کناره گیری نموده است و با موقعیت فعلی به نظر نمی رسد که باز اشتیاقی نسبت به حزب پان ایرانیست در بین مردم به وجود آید.(1)

گروهی از مسئولان و اعضای حزب پان ایرانیست هم که شاهد پاسخ تهدیدآمیز هویدا در مجلس به پان ایرانیست ها بودند که آنان را آلت دست استعمارگران و غیره نامیده بود، به شدت سرخورده و نومید شده بودند.

برخی از این سرخوردگان در حزب پان ایرانیست تا مدت ها امیدوار بودند شخص شاه از آنان در برابر دولت هویدا حمایت به عمل آورد. چنانکه یک بار مهدی صفارپور از مسئولان اصلی حزب پان ایرانیست در خوزستان در اول اردیبهشت ماه 1349 در جمع گروهی از اعضای این حزب گفته بود:

ما تاکنون معنی سیاست مستقل را نمی دانستیم ولی آقای هویدا به ما یاد داد. در همین جمع نیز اظهار داشته حالا بدبختی و ناراحتی ما یکی دو تا نیست. کمونیست ها و مخالفین سیاسی و دشمنان ما همه شاد شدند و می گویند بخورید! باز هم بروید و داد بزنید که انتخابات آزاد است! واقعاً حالا ما نمی دانیم چه بکنیم و جواب چه کسی را بدهیم ولی به هر حال روی اعتقاد قلبی خود می ایستیم. ما که با شاهنشاهی مملکت اختلافی نداشته و نداریم. ما معتقدیم همان طوری که دکتر عاملی در مجلس گفت دولت منویات شاهنشاه آریامهر را درست اجرا نمی کند و عجیب است همان دشنام هایی را که رادیو بغداد ساعت

ص:246


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

00/11 روز قبل به ما پان ایرانیست ها داد همان ها را آقای هویدا بر زبان خود راند و گفت فاشیست ها، افکار ضدانسانی، استعماری و افکار خام و پوسیده و خیالی. بابا عراقی ها خیلی چیزها می دانند که ما نمی دانیم، ما یقین داریم که بالاخره

شاهنشاه آریامهر در آخرین لحظه به یاری ما خواهند شتافت زیرا ممکن نیست همه حرف ها و صحبت و تأییدهای ما با یک نطق آقای نخست وزیر از بین برود.(1)

در این میان گزارش ها و شایعات تأیید نشده ای به دفتر ویژه اطلاعات رسیده بود مبنی بر ارتباط یافتن محسن پزشکپور با افرادی از طرفداران تیمور بختیار مقتول و نیز اعضا و هواداران جبهه ملی و دعوت آنان به عضویت یافتن در حزب پان ایرانیست. بخش 312 اداره کل سوم ساواک در بیست و چهارم اردیبهشت ماه 1349 نتیجه تحقیقات خود را به شرح زیر در اختیار مدیرکل آن اداره قرار داد:

درباره: ارتباط محسن پزشکپور با طرفداران تیمور بختیار و افراد وابسته به جبهه به اصطلاح ملی سابق

محترماً به استحضار می رساند.

منظور – عرض وضعیت و نتیجه تحقیقات معموله درباره موارد فوق.

سابقه – اطلاع واصله از دفتر ویژه حاکی بود محسن پزشکپور رهبر حزب پان ایرانیست به هواخواهان و خویشان تیمور بختیار در ناحیه لرستان مخصوصاً در بروجرد نامه نوشته و از آنها برای عضویت این حزب دعوت کرده و خواسته است با کلیه امکانات برای پیشبرد مقاصد حزب همکاری نمایند و افراد خود را برای رسیدن به هدف های حزبی آماده انقلاب دامنه داری

بنمایند.

پزشکپور برای نوربخش، جواد اسکندری، مهندس محجوبی و عده ای از متنفذین محلی از جمله مرتضی اعظمی و فتح الله پورسرتیپ دعوتنامه نوشته و از آنان خواسته است در بین مردم تبلیغ نمایند.

همچنین رهبر حزب پان ایرانیست وسیله علی غروی (یکی از کارمندان عالیرتبه آموزش و پرورش) و دکتر خسرو گودرزی استاد دانشگاه کلیه دانشجویان دانشگاه های ایران

ص:247


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

مخصوصاً فارغ التحصیلان سال گذشته را که عضو جبهه ملی بوده اند به قبول عضویت حزب پان ایرانیست دعوت کرده است.

اوامر صادره تیمسار قائم مقام ساواک راجع به این موضوع به شرح زیر ابلاغ گردیده.

ت: به مدیرکل سوم گفته شود از مجموعه این فعالیت ها گزارش در بولتن درج و منظور از دعوت از دستجات مختلف و حتی متضاد معلوم نمایند.ن

اقدامات انجام شده.

نظر به اینکه تاکنون گزارشی در زمینه موارد فوق به این اداره کل نرسیده لذا به منظور روشن شدن موضوع مراتب جهت تحقیق به ساواک های تهران و فرمانداری کل لرستان منعکس گردید. پاسخ واصله از

ساواک تهران حاکی است که خبری از ارتباط رهبر حزب پان ایرانیست با طرفداران تیمور بختیار و افراد وابسته به جبهه به اصطلاح ملی سابق به آن ساواک واصل نگردیده و اظهار نظر شده تصور نمی رود مطالب فوق صحیح باشد. ساواک فرمانداری کل لرستان نیز اعلام نموده ملک شاهی مسئول موقت حزب پان ایرانیست خرم آباد چنین مسئله ای را تکذیب نموده و اظهار داشته است چنانچه دعوتنامه ای برای افراد ساکن خرم آباد فرستاده شود باید با اطلاع و به وسیله او ارسال گردد. با توجه به اینکه بجز نوربخش، اسکندری و محجوبی که ساکن بروجرد هستند سایر نامبردگان در تلگرافات معطوفی ساکن خرم آباد بوده و هیچ کدام ارتباطی با تیمور عراقی ندارند و طبق تحقیقات معموله نیز دعوتنامه ای ارسال نشده و به احتمال قوی مفاد گزارشات معطوفی که قطعاً منبع گزارش دهنده آن نیز ژاندارمری بروجرد می باشد صحیح نمی باشد. علیهذا مراقبت های لازم برای پی بردن به هرگونه فعل و انفعال حزب مزبور در بروجرد ادامه داشته و نتیجه به موقع به استحضار خواهد رسید.

نظریه:

طبق سوابق موجود ایده حزب پان ایرانیست ناسیونالیستی بوده و یکی از اصول آن طرفداری از بزرگداشت عظمت شاهنشاهی است و محسن پزشکپور که یکی از مؤسسین این حزب می باشد فردی است شاهدوست و میهن پرست و فعالیت هایی در گذشته علیه مخالفین رژیم سلطنتی انجام و در فرصت های مناسب سیاست های مدبرانه شاهنشاه آریامهر را در زمینه های مختلف مورد تأیید و تمجید قرار داده است. لذا بعید به نظر می رسد این

ص:248

شخص با طرفداران تیمور بختیار در زمینه فعالیت علیه مصالح عالیه کشور ارتباط داشته باشد زیرا افراد حزب پان ایرانیست او را یک خائن نسبت به شاه و وطن می دانند و این موضوع با مرام این حزب کاملاً مغایر است.

موضوع ارتباط افراد وابسته به جبهه به اصطلاح ملی سابق و احزاب وابسته به آن تاکنون مورد تأیید واقع نشده ولی پس از مطرح شدن مسئله بحرین در مجلس شورای ملی و استیضاح دولت توسط گروه پارلمانی حزب مذکور چند فقره گزارش در زمینه تماس داریوش فروهر، رهبر حزب ملت ایران با نامبرده به این اداره کل واصل گردیده لیکن موضوع همکاری محسن پزشکپور با رهبر حزب ملت ایران در مورد بحرین

مورد تأیید قرار نگرفته است و پس از اینکه تذکراتی در زمینه جلوگیری از فعالیت حزب مذکور علیه اقدام دولت در بحرین به وی داده شده تا حدودی دستوراتی در مورد محدود کردن تلاش های عناصر حزب مزبور به عمل آورده است.

علیهذا با عرض مراتب فوق مفاد اطلاعیه مورد بحث صحیح به نظر نمی رسد. مستدعی است در صورت تصویب اجازه فرمایند شرح پیوست که در این زمینه تهیه گردیده به دفترویژه ارسال شود. موکول به اوامرعالی است.(1)

به دنبال این گزارش ساواک طی نامه ای خطاب به دفتر ویژه اطلاعات با اشاره به سوابق طولانی حمایت و اعلام وفاداری حزب پان ایرانیست و شخص محسن پزشکپور به شاه و رژیم پهلوی (از اواخر دوران نخست وزیری دکتر مصدق به بعد) و نقش قاطع آن در دفاع از سیاست ها، عملکرد و موضع گیری های شاه در شئون مختلف داخلی و بین المللی که طی دهه 1340 نمود آن بیشتر و آشکارتر شده بود، تأیید کرد که، هیچ قرینه و مدرک قابل اعتنایی وجود ندارد که نشان دهد پزشکپور و حزب او با طرفداران تیمور بختیار و یا هواداران و اعضای جبهه ملی در سطوح مختلف ارتباط یافته باشند و بنابراین در موضوع وفاداری بدون شائبه اینان نسبت به شاه و رژیم پهلوی هیچ تردیدی نمی توان کرد.(2)

هفته نامه خواندنیها که مدیرمسئول آن، علی اصغر امیرانی ارتباطی تنگاتنگ با ساواک

ص:249


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

داشت، در مطلبی به قلم علی شعبانی(1) از موضع دولت و حاکمیت در واگذاری بحرین به

شدت دفاع کرده و پان ایرانیست ها را مورد نکوهش قرار داد. در این مطلب که با عنوان «پارازیت» و در روز سه شنبه بیست و نهم اردیبهشت ماه 1349 چاپ شده، چنین می خوانیم:

در جلسه روز پنجشنبه مجلس - که گزارش دولت در مورد بحرین مطرح بود – موقعی که یکی از نمایندگان اکثریت درباره آینده ایران و خلیج فارس سخن می گفت یکی از اعضای مینی فراکسیون پان ایرانیست وسط حرف ناطق، پارازیت انداخت.

نماینده اکثریت گفته بود که حل مسئله بحرین به ابتکار ایران ارتباط ما را با شیخ نشین ها خیلی نزدیک تر می کند... و نماینده پان ایرانیست ها پارازیت انداخته بود که خواهیم دید!

ما به درستی نمی دانیم که نماینده پان ایرانیست از رها کردن این پارازیت چه قصد و نیتی داشته است چون در فرهنگ فولکلور و اصطلاحات عامیانه زبان فارسی، اصطلاح خواهیم دید قابل تفسیر است ولی آنچه که از این اصطلاح در بادی امر متبادر به ذهن می شود نفی قضیه و طلب آرزو برای اثبات نفی آن است.

مثلاً وقتی کسی بگوید من در فلان کار موفق خواهم شد، کس دیگر اگر نسبت به او سمپاتی و حسن نیت داشته باشد خواهد گفت انشاءالله. ولی بر عکس اگر همین شخص نظری

جز سوء نیت نداشته باشد جواب خواهد داد خواهیم دید!

حال بازمی گردیم به جلسه روز پنجشنبه مجلس شورای ملی... در جلسه روز پنجشنبه موقعی که نماینده اکثریت پیش بینی یا آرزو می کرد که حل مسئله بحرین ارتباط ما را با شیخ نشین های خلیج فارس بهتر و نزدیکتر کند نماینده پان ایرانیست به اصطلاح سخیف خواهیم دید – سخیف از نظر مقام سخن – متوسل شد و به این ترتیب دست پان ایرانیست ها را رو کرد و نشان داد که در مورد بحرین و خلیج فارس حضرات «سرور»ها حسن نیت ندارند!

سیاست دولت شاهنشاهی ایران در سراسر منطقه خلیج فارس – که بحرین نیز جزء آن

ص:250


1- اخیراً داریوش همایون طی گفت و گویی با تلویزیون آمریکا مدعی شد، آن مقاله معروف «ایران و استعمار سرخ و سیاه» را که در هفدهم دی 1356 در روزنامه اطلاعات به چاپ رسید، همین علی شعبانی نوشته است.

است – مبتنی بر ایجاد حسن رابطه و تشیید مبانی دوستی و وداد و همکاری است و ظواهر امر نشان می دهد که ابتکار ایران در مورد بحرین تا حد زیادی در پیشبرد این سیاست مؤثر واقع شده است چنانچه تنها در طی چند روز اخیر چند قدم بزرگ در راه توسعه روابط ایران و شیخ نشین ها برداشته شد که از آن جمله است مسافرت و مذاکرات سودبخش حاکم ابوظبی به ایران، انعقاد و مبادله قرار داد تازه بین ایران و قطر در تهران و

همچنین اظهارات حاکم بحرین که از آن برای نخستین بار بوی خوش صفا و دوستی و برادری به مشام می خورد.

باش تا صبح دولتش بدمد/ کاین هنوز از نتایج سحر است

در چنین اتمسفر مساعد که با مساعی رهبر ایران در روابط ما و شیخ نشین های خلیج فارس به وجود آمده است و یقیناً ادامه و توسعه این موقعیت ممتاز کمال مطلوب هر ایرانی آزاده و وطن خواه است معلوم نیست که نیت واقعی نماینده پان ایرانیست از رها کردن پارازیت بی موقع خواهیم دید چه بوده است؟

آیا قصد او این بود که دولت و ملت ایران را از عواقب یک اقدام عاقلانه و واقع بینانه که دنیا روی آن صحه گذاشته است بترساند – که برای دولت و ملت ایران خط و نشان بکشد – که سرود باد مستان بدهد – که آرزو کند این اتمسفر مناسب و دوستانه در روابط ایران و شیخ نشین ها از میان برود و عناد و دشمنی بگیرد؟

آیا این ژست پارلمانی فراکسیون پان ایرانیست ها هم صدایی با دشمنان وطن ما نیست؟

دشمنان وطن ما که برای کمونیزم

بین المللی پادویی می کنند با آنکه ظاهراً مبارزه با استعمار سیاه از حربه های تبلیغاتی آنهاست چون ضدیت با ایران و ایرانی در رأس برنامه های اجرایی آنها قرار دارد در برنامه های تبلیغاتی اخیر خود بر طبق یک رسم جاری با اقدام ایران در مورد بحرین نیز مخالفت می ورزند.

نکته حائز اهمیت در این میان، وضع آن عده از دانشجویان ایرانی مقیم خارج است که کارت عضویت حزب پان ایرانیست را در جیب دارند. زیرا آنها از یک سو به خاطر وطنشان با پادوهای کمونیزم بین المللی دشمن هستند و از سوی دیگر با کمال تعجب می بینند که در مورد بحرین و خلیج فارس بین تظاهرات تبلیغاتی کمونیست ها و اظهارات لیدران پان ایرانیست در مجلس نوعی وجه تشابه و هم صدایی وجود دارد.

ص:251

قدر مسلم این است که این جوانان پرشور که قلبی مالامال از عشق وطن در سینه دارند علیرغم لیدران خود در مجلس هرگز با دشمنان شناخته شده و امتحان داده وطن ما یعنی پادوهای کمونیزم بین المللی هم صدایی نخواهند کرد. چرا که آنها پان ایرانیست به معنی ظاهری آن نیستند بلکه پان ایرانیست به معنی واقعی و لغوی آن هستند. آنها به خاطر عضویت در حزب

پان ایرانیست با کمونیست ها ضدیت نمی کنند بلکه برعکس، به خاطر ضدیت با کمونیست ها به عضویت حزب پان ایرانیست درآمده اند – که گفته اند:

لا لحب علی بل لبغض معاویه. این جوانان پرشور اینک که می بینند جناحی از حزب پان ایرانیست با دشمنان و بدخواهان شناخته شده وطنشان هم صدایی می کنند بدیهی است در این جریان جانب جناحی را خواهند گرفت که در مورد بحرین و خلیج فارس قضاوت واقع بینانه ای داشته است و دکتر صدر نماینده این جناح از حزب پان ایرانیست در مجلس است. به هر تقدیر، این دو کلمه خواهیم دید که آن روز در مجلس از دهان نماینده حزب پان ایرانیست خارج شد مانند تیری که از کمان رها شده باشد قابل برگشت نیست مگر اینکه نماینده محترم از صمیم قلب آرزو کند که حساب های او غلط از آب دربیاید!(1)

در این میان ساواک در سی ام اردیبهشت ماه 1349 اظهارات یکی از اعضای سفارت شوروی در تهران را ثبت کرده بود که احتمال می داد وظیفه محوله حاکمیت بر عهده حزب پان ایرانیست به پایان راه خود رسیده است:

به قرار اطلاع یکی از مقامات سفارت شوروی در ایران، ضمن اشاره به استیضاح

دولت آقای هویدا توسط گروه پارلمانی پان ایرانیست، اظهار داشته است:

«پان ایرانیست ها کاملاً مورد بی مهری قرار گرفته اند. روزنامه خاک و خون توقیف شده و شعبه های حزب در استان خوزستان تعطیل گردیده و به احتمال قوی شعبات این حزب در اروپا نیز بسته خواهد شد. اما موضوع قابل تأمل این است که علت این رفتار چیست؟ آیا پان ایرانیست ها مرتکب اشتباهی شده و یا دولت را ناشیانه استیضاح کرده اند؟ یا اینکه مأموریت آنان به پایان رسیده و وظیفه ای را که بر عهده داشتند انجام داده اند و دیگر به

ص:252


1- هفته نامه خواندنی ها، س 30، ش 61، سه شنبه 29 اردیبهشت ماه 1349، صص 8-7.

وجودشان احتیاجی نیست؟»(1)

آنچه بود از اواخر اردیبهشت ماه 1349 رهبران درجه اول و مسئولان محلی حزب پان ایرانیست در شهرهای مختلف به صراحت از سوی ساواک و شهربانی و دیگر مراجع حکومتی از برگزاری مراسم و جلسات حزبی منع شدند و تهدید شدند اگر از این دستورالعمل سرپیچی کنند دستگیر و بازداشت خواهند شد:

عصر روز 28/2/49 آقای اکبر روناسی به عده ای از افراد وابسته به حزب پان ایرانیست در بروجرد اطلاع داده است جلسه ای که قرار بود در مطب عباس سرباز تشکیل شود به علت بیماری پدر وی به تعویق افتاده است ولی روز 29/2/49 در

محل حزب جلسه هست و فعلی دبیر دبیرستان 25 شهریور اظهار نموده که از طرف سازمان امنیت برای ما ایجاد خطر شده و جلسه تشکیل نمی شود. ضمناً عباس سرباز اظهار نمود که من هم به شهربانی بروجرد احضار شده ام و رئیس سازمان امنیت به من ابلاغ نمود که نبایستی از این به بعد جلسه تشکیل بدهید و رئیس شهربانی هم اظهار نمود که نباید دو به دو یا دسته جمعی در یک جا جمع شوید یا قدم بزنید که در این صورت دستگیر خواهید شد و اضافه نمود که قرار است در چند روز آینده سرور روناسی به تهران برود و تمام جریانات را به سرور پزشکپور رهبر حزب بگوید و کسب تکلیف نماید.(2)

وقتی گروه ناشناسی با عنوان «جبهه رهایی بخش ملی ایران» طی اعلامیه ای مخفی ضمن حمایت از موضع گیری فراکسیون حزب پان ایرانیست در مجلس، حزب ایران نوین و حزب مردم را به دلیل رأی موافق به انتزاع بحرین از ایران به شدت مورد انتقاد قرار داده و اعضای آن در مجلس را به همراه دولت هویدا خائن دانست، ساواک کوشید میان این جبهه با حزب پان ایرانیست ارتباطی پیدا کند.

بدین ترتیب ساواک اصرار داشت که از هر فرصت ولو بی اهمیت و کوچکی بر ضد حزب پان ایرانیست بهره برداری کرده و آن را دستاویزی برای محدودیت بیشتر آن حزب قرار دهد. چنانکه در هفدهم خرداد ماه 1349 مأموری از این سازمان در این باره گزارش

ص:253


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

کرده بود:

موضوع: وجود کتاب هایی از جبهه ملی و حزب توده در محل دفتر مرکزی حزب پان ایرانیست. در بین کتاب ها و اوراق حزبی موجود در محل دفتر مرکزی حزب پان ایرانیست تعداد سه جلد کتاب به نام های اساسنامه جبهه ملی – نشریه تعلیماتی جبهه ملی – انشعابیون حزب توده سخن می گویند و یک نشریه به نام اعلامیه نهضت مقاومت ملی ایران و همچنین سه برگ عکس دکتر محمد مصدق مشاهده شده است.(1)

نصیری، رئیس ساواک در نوزدهم خرداد ماه 1349 از شهربانی کل کشور خواست تا مانع از تشکیل جلسات حزب مذکور شود:

با توجه به اینکه برگزاری کلیه اجتماعات بایستی با اجازه قبلی شهربانی کل کشور باشد علیهذا خواهشمند است دستور فرمایید از تشکیل جلسات و هرگونه اجتماعات حزب پان ایرانیست در مرکز و شهرستان ها جلوگیری و نتیجه را به این سازمان اعلام دارند.

رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور - سپهبد نصیری(2)

مهمترین و کارآمدترین اعضای حزب پان ایرانیست بالاخص در تهران و شهرهای

بزرگ در نیروی گارد متشکل می شدند و گارد تنها بخشی بود که اعضای متشکل تر آن در تهران با نظر مساعد پزشکپور هنوز فعالیت داشتند. ساواک چگونگی و دلایل تداوم فعالیت این نیرو را دنبال می کرد. چنانکه وقتی مأموران آن سازمان در بیست و یکم خرداد ماه 1349 از قول عبدالله قنبری نیرودار این نیرو گزارش دادند «قرار است نیروی گارد از حالت کنونی خود خارج شود» و «مسئولیت های دیگری بر عهده بگیرد» و «ممکن است عده ای با نظر رهبر حزب از نیروی گارد از اداره کل سوم ساواک به نیروی دیگری انتقال داده شوند»،(3) ساواک تهران خواست:

خواهشمند است دستور فرمایید با توجه به تحولاتی که اخیراً در نحوه فعالیت حزب پان ایرانیست به عمل آمده، تعیین و اعلام دارند که منظور از اینکه قرار است مسئولیت هایی به عهده نیروی گارد حزب پان ایرانیست گذارده شود چیست؟ و ضمن انعکاس اطلاعات

ص:254


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
3- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

بیشتر در این زمینه چگونگی قدرت و امکانات نیروی گارد این حزب در حال حاضر و مشخصات کامل افراد وابسته به نیروی مذکور را به این اداره کل اشعار دارند.

مدیرکل اداره سوم - مقدم(1)

ساواک می خواست فعالیت های غیرحزبی این افراد را محدود و به حداقل کاهش دهد؛ چندان که در همین راستا پزشکپور به رغم رأی بسیار بالا در انتخابات هیأت مدیره کانون وکلا، تحت فشار دولت هویدا و ساواک، ناگزیر از جریان انتخابات کناره گرفت و جز سکوت و عقب نشینی رسمی چاره دیگری پیش روی خود و حزب پان ایرانیست ندید.

پزشکپور در سی ام خرداد ماه 1349 صریحاً از اعضای حزب خواسته بود در آن وضعیت در برابر دولت و رقبای خود در جناح صدر سکوت کنند:

مجید ضامنی ضمن مذاکرات خصوصی اظهار داشته محسن پزشکپور معتقد است که الآن صلاح نیست دانشجویان خارج از کشور درباره دکتر صدر اعلامیه بدهند چون حالا هویدا نظر خوبی با من ندارد و از طرفی در حال حاضر جنگ بین فراماسون ها و حزب پان ایرانیست است و وقتی که حزب دولت را سؤال پیچ کرد، 5 نفر از افراد فراماسون جواب های بی سر و تهی دادند. همچنین 15 انجمن شهر که قبلاً دست ما بود از ما گرفته اند ولی عیب ندارد زیرا معتقد هستیم که باید دوباره اعتماد دستگاه را به خودمان جلب کنیم و در یک موقع مناسب تلافی کنیم. مشارالیه در مورد دکتر صدر گفته است مدت 2 هفته همیشه دکتر صدر اصرار می کرد که ما باید ورقه استیضاح را پس بگیریم و حال فهمیده ایم که او چقدر خیانت کرده و دستگاه خیال کرده بود که اگر موجبات انشعاب را در حزب فراهم کند می تواند تعدادی از ماها را با خود ببرد ولی کور خوانده بودند باشد تا سر فرصت که جبران کنیم.

ملاحظات 312-

1- مجید ضامنی یکی از عناصر فعال حزب

پان ایرانیست بوده و فردی است که تا حدود زیادی مورد اعتماد محسن پزشکپور می باشد.

2- منبع خبر قابل اعتماد بوده و به احتمال قریب به یقین مطالب و نظرات فوق از جانب

ص:255


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

محسن پزشکپور عنوان و به وسیله مجید ضامنی نقل قول شده است.

3- روی کار آمدن حزب محافظه کار در انگلستان تا حدودی موجب خرسندی رهبران حزب پان ایرانیست گردیده زیرا آنها معتقدند که حزب محافظه کار به طور دربست سیاست خارجی حزب کارگر را دنبال نخواهد نمود و این امر باعث پایین آمدن وجهه دولت آقای هویدا و بهبود پرستیژ حزب پان ایرانیست خواهد شد و بدین جهت سیاست صبر و انتظار را در پیش گرفته اند.(1)

مقدم، مدیرکل اداره سوم ساواک در اول تیر ماه 1349 طی نامه ای خطاب به ساواک های استان ها و شهرهای مختلف ایران پی گیر نحوه رسوخ و کسب خبر از مجموعه فعالیت های حزب پان ایرانیست و خبرگیری از این احزاب و گروه ها شد. در این دستورنامه چنین آمده بود:

خواهشمند است دستور فرمایید نسبت به تعیین موارد زیر اقدام مقتضی معمول و نتیجه را مشروحاً به این اداره کل اعلام نمایند.

1) آیا جبهه به اصطلاح ملی سابق و احزاب و دستجات وابسته به آن (حزب ایران، حزب ملت ایران، حزب مردم ایران، جامعه سوسیالیست های به اصطلاح نهضت ملی ایران، جمعیت به اصطلاح نهضت آزادی و نیز طرفداران دکتر مصدق) و احزاب پان ایرانیست و زحمتکشان ملت ایران در منطقه استحفاظی آن ساواک دارای فعالیت تشکیلاتی و یا غیرمنظم می باشند یا خیر.

2) در صورتی که احزاب و دستجات فوق در آن منطقه تحت هر عنوان و پوشش فعالیت دارند آن ساواک به چه طریق از این اهداف کسب خبر می نماید.

3) آیا تاکنون از طرف آن ساواک به منظور استخدام منابع و رخنه و نفوذ این دستجات و کسب خبر از فعالیت های احتمالی آنان و نیز تعیین طرز فکر و افکار و عقاید عناصری که تحت عناوین فوق فعالیت مضره دارند چه اقداماتی صورت گرفته است.

4) چنانچه تاکنون نسبت به استخدام منابع که قادر به کسب خبر از هدف های بخش 312 این اداره کل اقدامی صورت نگرفته ضمن تعیین علل و چگونگی موضوع شایسته است که

ص:256


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

به رهبران عملیات مربوطه آموزش لازم داده شود که با پی گیری و تلاش

لازم نسبت به نشان کردن و استخدام منابع ارزنده و مورد اعتماد که دسترسی کامل به افراد هدف داشته باشند اقدام و نتیجه را به این اداره کل اعلام نمایند.

مدیر کل اداره سوم - مقدم(1)

در همین تاریخ در پاسخ استعلام ریاست شهربانی کل کشور از ساواک، سپهبد نعمت الله نصیری رئیس این سازمان خواستار «جمع آوری تابلوهای حزب پان ایرانیست» از سردر ساختمان ها، شعب و مراکز این حزب در سراسر کشور شد. با این حال هر از گاه خبر می رسید که اعضایی از حزب به بهانه های گوناگون در محل هایی غیر از دفاتر و شعب حزب جلساتی تشکیل داده و به انتقاد از دولت و حتی شخص شاه می پردازند. از جمله ساواک اهواز در یازدهم تیر ماه 1349 گزارش کرده بود:

به قرار اطلاع مدتی است که افراد حزب پان ایرانیست در اهواز چون نمی توانند در محل حزب اجتماع نمایند لذا به فکر تأمین محل های دیگر برای جمع شدن افراد حزبی پرداخته و از این راه به تبلیغات سوء خود ادامه می دهند و برای راه گم کردن و فرار از مجازات اداره کل آموزش و پرورش خوزستان را محل اجتماع خود قرار داده اند و در این زمینه صفارپور لیدر حزب و دبیر سابق کمیته پیکار با بیسوادی در استان خوزستان و هوشنگ نظری رئیس اداره بودجه آموزش و پرورش و مأمور اجرایی حزب و آقای شهریار کارمند

اداره بودجه و سرپرست روزنامه خاک و خون در اهواز فعالیت می نمایند. همچنین عده ای دیگر از رؤسای حوزه ها و اعضای حزب به نام دیدار از هم هر روز در دفتر کار هوشنگ نظری جلساتی تشکیل و مطالبی خلاف مصالح کشور مطرح می نمایند. به طوری که چند روز قبل هوشنگ نظری اظهار داشته که اگر مخارج مسافرت های پی در پی شاهنشاه آریامهر را جمع آوری و در اختیار فقرا و مساکین قرار دهند فقیری در مملکت پیدا نمی شود و یا اگر مخارجی که برای پذیرایی از سران دیگر ممالک به خصوص شیخ نشین های خلیج فارس مصرف می شود در راه عمران و آبادی کشور مورد استفاده قرار گیرد کشور ما از این حالت فقر و عقب افتادگی درخواهد آمد. متأسفانه هیچ کس در این کشور به فکر مملکت و ملت

ص:257


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

نیست جز در نظر گرفتن سود شخصی و منافع فردی.

ملاحظات:

1- با در نظر گرفتن مفاد گزارش خبری شماره 5318/ه 4/4/49 آن ساواک و اظهارات محمدحسین آدمیت مبنی بر اینکه حزب پان ایرانیست فعالیت های خود را به صورت زیرزمینی در اهواز و خرمشهر و آبادان دنبال می نماید لذا ضرورت دارد

با پیگیری موضوع صحت و سقم خبر فوق تعیین و چگونگی فعالیت کنونی این حزب مشخص شود.

2- هرگونه سوابق و مشخصات کامل ملصق به عکس هوشنگ نظری مورد نیاز می باشد.

3- اعمال و رفتار افراد این حزب به ویژه محمدحسین آدمیت و پاکباز را تحت مراقبت قرار داده و چگونگی را به موقع اعلام دارند.(1)

در این میان هنوز ساواک مراقب بود موضوع تحت فشار قرار گرفتن حزب پان ایرانیست موجبی برای ارتباط یافتن دستگاه رهبری این حزب با مقامات سیاسی و اطلاعاتی برخی کشورهای خارجی نظیر شوروی، عراق و آلمان غربی نشود. از جمله بخش 312 اداره کل سوم ساواک در دهم تیر ماه 1349 گزارش کرده بود:

محترماً به استحضار می رساند.

سابقه – گزارش خبری مورخه 24/2/49 واصله از اداره کل هشتم حاکی بود که مقامات سفارت عراق پس از بحرانی شدن روابط دو کشور ایران و عراق اقداماتی معمول داشته اند که از جمله نفوذ در بین مردم و کسب اطلاع از وضع حزب پان ایرانیست و دانشگاه تهران می باشد. همچنین در مذاکرات خود اشاره نموده اند «ما باید برای جلب همکاری تعدادی از دانشجویان عراقی دانشگاه تهران فعالیتی

را آغاز نماییم و در بین مردم هم شایعات مشابهی را از طریق چند نفر دانشجو یا کارگر و کاسب در شهر منتشر کنیم و ببینیم این عمل تا چه حد افکار مردم را تعویض می کند و میزان تأثیر آن تا چه حد می باشد. یقین داریم این طرح با موفقیت مواجه می شود چون از طریق دانشجویان امکان دارد کارگران را به جنبش درآوریم.»

ضمناً اداره کل هشتم یادآور شده بود که مراتب به عرض تیمسار ریاست ساواک رسیده

ص:258


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

است.

اقدامات انجام شده: به منظور روشن شدن صحت و سقم خبر فوق و به دست آوردن سرنخ های احتمالی به ساواک تهران اعلام گردید که به نحو مقتضی تحقیقات کاملی در این زمینه به عمل آورد.

اینک ساواک تهران اشعار داشته است که تاکنون در زمینه خبر مورد بحث در حزب پان ایرانیست قرائن و شواهدی مشاهده نشده لیکن طبق گزارشات واصله اکثر دانشجویان منحرف به برنامه های فارسی رادیو عراق گوش می دهند و تبلیغات این رادیو اثرات سوئی در بین دانشجویان مزبور داشته است، به طوری که اغلب شعارهای اعلام شده و یا روزهایی را که

مورد نظر بوده و رادیو عراق آنها را یادآوری می نماید دانشجویان بازگو می کنند. مراتب جهت استحضار به عرض رسید.(1)

مأمور دیگری از ساواک هم نسبت به علاقه مند شدن مقامات سفارت آلمان غربی به موضوع حزب پان ایرانیست در نهم تیر ماه 1349 چنین هشدار داده بود:

موضوع – دیپلمات های آلمان در ایران و حزب پان ایرانیست

شولر کاردار سفارت آلمان ضمن بحث در مورد مسائل داخلی و خارجی اشاره به حزب پان ایرانیست کرد و گفت شنیده ام دکتر صدر مجدداً حزب خود را با تشکیلات مناسب تری برپا خواهد کرد.

ملاحظات: به طور کلی مقامات آلمانی نسبت به مسائل مربوط به حزب پان ایرانیست توجه خاصی داشته و سعی می نمایند در این زمینه اطلاعاتی کسب نمایند و ملاقات سفیر آلمان با محسن پزشکپور رهبر حزب پان ایرانیست به دنبال زد و خورد دانشجویان ایرانی در آلمان مؤید این مطلب می باشد.(2)

در این میان به رغم آنکه پیش از آن ریاست ساواک طی نامه ای خطاب به شهربانی کل کشور خواستار برچیده شدن تابلوهای حزب پان ایرانیست از سردر ساختمان ها و مراکز

این حزب در شهرهای مختلف شده بود، بخش 312 اداره کل سوم ساواک طی نامه ای به

ص:259


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

تاریخ دهم تیر ماه 1349 به مدیرکل اداره سوم دربارة پیامدهای این اقدام، چنین هشدار داد:

محترماً به استحضار می رساند.

منظور – شهربانی کل کشور نظریه ساواک را در مورد جمع آوری تابلوهای حزب مزبور استعلام نموده است.

سابقه – به دنبال استیضاح فراکسیون پارلمانی حزب پان ایرانیست از دولت در مورد مسئله بحرین در اجرای اوامر صادره به کلیه ساواک ها و همچنین به شهربانی کل کشور اعلام گردید که از تشکیل جلسات و هرگونه اجتماعات افراد این حزب ممانعت به عمل آورند.

اینک شهربانی کل کشور در زمینه اقدامات فوق نیز نظریه این سازمان را خواستار شده است.

نظریه – با توجه به اینکه حزب پان ایرانیست در حال حاضر یکی از احزاب قانونی کشور بوده و به عنوان حزب اقلیت کرسی هایی را در مجلس شورای ملی در اختیار دارد و از طرفی به سبب اینکه مسئله بحرین در سطح جهانی مطرح بوده و افکار عمومی متوجه اقدامات و تصمیمات دولت ایران و مخالفت های حزب پان ایرانیست در این باره گردیده لذا

چنانچه اقدام به جمع آوری تابلوهای این حزب شود عناصر مخالف و فرصت طلب این موضوع را مستمسک قرار داده و احتمالاً تبلیغات دامنه داری را علیه دولت ایران به ادعای اینکه به خاطر مورد استیضاح قرار گرفتن از طرف حزب پان ایرانیست دستور انحلال آن را که از وظایف قوه مقننه است صادر نموده آغاز و بهره برداری خواهند کرد. علیهذا به نظر این بخش اصلح است به شهربانی کل کشور پاسخ داده شود که در حال حاضر جمع آوری تابلوهای حزب مذکور ضرورتی نداشته لیکن با در نظر گرفتن اینکه اعضای این حزب در جلسات متشکله مطالبی خلاف مصالح کشور مطرح می نمایند از تشکیل جلسات و هرگونه فعالیت های آنان شدیداً جلوگیری به عمل آورند. مستدعی است در صورت تصویب اجازه فرمایند مراتب به همین نحو به شهربانی کل کشور اعلام گردد. موکول به اوامر عالی است.(1)

اما این اظهار نظر کارشناسانه مورد توجه مقامات مافوق ساواک قرار نگرفت و هر چه

ص:260


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

زمان بیشتری سپری می شد مسئولان و اعضای حزب در شهرهای مختلف بیش از پیش حضور پیدا و پنهان مأموران ساواک را در جلسات و فعالیت های حزبی و سیاسی خود احساس می کردند. با این حال هر از گاه خبرچینان و مرتبطین با ساواک مورد شناسایی

مسئولان و اعضای وفادار حزب قرار گرفته و به طرق گوناگون از اجتماعات حزبی طرد می شدند؛ از جمله در یازدهم تیر ماه 1349:

ابراهیم میرانی یکی از افراد حزب پان ایرانیست اظهار داشت مدت شش ماه است که شخصی به نام خسرو پرویز امیری به محل حزب تردد و در جلسات حزبی ما نیز شرکت می نماید او از افراد حزب ایران نوین و یکی از مأمورین سازمان امنیت می باشد که جهت کسب خبر به حزب ما آمده ولی من روز گذشته به او صراحتاً گفتم که تو مأمور ساواک هستی و دیگر به این محل تردد نمی نماید.(1)

در همین تاریخ مأمور دیگری از ساواک هم گزارش کرده بود:

روز چهارشنبه مورخه 3/4/49 محمدحسین آدمیت به خانه یامین یامین پور یکی از اعضای حزب پان ایرانیست مراجعه و ضمن اظهار تنفر از محمد تیمور اضافه نموده بایستی از صفارپور مسئول حزبی خوزستان دعوت کنیم که به دزفول آمده و تیمور را به نام یک فرد خائن و خیانتکار به حزب معرفی نماییم. چون با وضع اخیری که پیش آمده متوجه شدیم علت اینکه ما نتوانسته ایم در مورد بحرین فعالیتی انجام دهیم و برنامه پیش بینی شده قبلی

را اجرا نماییم دورویی و دورنگی تیمور بوده چون از یک طرف برنامه حزبی طرح و از طرف دیگر به طور مخفی با سازمان امنیت دزفول تماس می گرفته و ضمن اینکه برنامه ها را گزارش می کرده از سازمان مذکور صلاحدید می کرده آیا برنامه های حزبی را انجام دهیم یا خیر؟ و در مورد بحرین سازمان امنیت بلافاصله قبل از هر اقداماتی از فعالیت های ما در مورد بحرین جلوگیری کردند و من تازه متوجه می شوم تیمور شخصاً با سازمان همکاری دارد.

ملاحظات – محمد تیمور تاکنون به این ساواک احضار نشده است، چون طبق دستور از مرکز از برنامه ها و فعالیت های حزب پان ایرانیست جلوگیری می گردید و نیز چون این

ص:261


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

ساواک با نفوذ کامل خود بین اعضا از هرگونه فعل و انفعالات آنان مطلع می گردید لذا آدمیت و سایرین درصدد شناسایی منبع گردیدند [برآمدند]. ضمن آموزش هایی که به منبع داده شد با استفاده از اختلاف بین تیمور و آدمیت به طور غیرمحسوس تیمور به عنوان همکار با ساواک بین اعضا معرفی و از سوخته شدن

منبع جلوگیری به عمل آمد.(1)

اعضای حزب متوجه می شدند که به فاصله بسیار کمی پس از پایان جلسات و نشست های حزبی تقریباً تمام مسائل مورد بحث در آن جلسات با جزئیات کامل در اختیار ساواک و احیاناً شهربانی قرار گرفته و به دنبال آن موج جدیدی از تهدیدات، هشدارها و آزاررسانی های ساواک ادامه فعالیت های آنها را غیرممکن می ساخت.

روز 16/4/49 ساعت 00/16 آقایان ابراهیم قیاسیان و افضل مرادیان در بازار دوگنبدان با یکدیگر مشغول گفتگوی دوستانه بودند. ضمن صحبت قیاسیان اظهار داشت چند روز پیش مرا به ساواک احضار کردند و آن طور که استنباط نمودم ساواک از هر گونه فعالیت ما اطلاع دارد و دوستان حزبی کم و کیف جریان شبی را که در منزل من جلسه تشکیل شده بود به اطلاع ساواک رسانده اند. نامبرده با ناراحتی اضافه نمود که به شدت از اعضا و افراد آن در دوگنبدان متنفر است و به هیچ وجه حاضر نیست که با دو نفر فرد حزبی صحبت نماید. مرادیان در جواب دوستش گفت به عقیده من باید تا وضع حزب روشن نشده از هرگونه فعالیتی خودداری نمود. قیاسیان ضمن تأیید این موضوع گفت مرا آقای مهندس کرمانی در آبادان مجبور ساخت که به دوگنبدان بیایم و به وضع حزب و

نیروها رسیدگی کنم و ایشان (مهندس رضا کرمانی) هر چه اصرار کردم که مرا از این مأموریت معاف دارد ولی قبول نکردند.

نظریه شنبه: با احضار قیاسیان به ساواک و دادن تذکراتی به نامبرده روحیه و طرز فکر وی به کلی عوض شده به طوری که از ملاقات و تماس با دو نفر فرد حزبی ابا داشته و نسبت به همه اعضا بدبین شده است.

نظریه یکشنبه: ضمن تأیید نظریه شنبه، قیاسیان در مورد مأموریت خود به دوگنبدان به منظور تشکیل دادن نیروها تناقض گویی کرده است. چون در ساواک اظهار داشته که از

ص:262


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

طرف مسئولین مربوطه در مرکز چنین مأموریتی به وی محول شده و حال آنکه به دوستش (مرادیان) گفته که او را مهندس رضا کرمانی در آبادان وادار به این کار کرده است.

به هر حال مراقبت از اعمال و رفتار نامبرده کماکان برقرار بوده و نتیجه نیز به موقع گزارش خواهد شد.

نظریه سه شنبه: اظهارات قیاسیان مبنی بر احضار وی به ساواک مورد تأیید بوده. ضمناً تصور می رود تذکرات داده شده به نامبرده در وی مؤثر واقع شده.

نظریه 18 ه : به طوری که فحوای مفاد خبر و نظریات اظهار شده نشان می دهد احضار نامبرده به ساواک و تذکرات لازم به وی روش مشارالیه را به کلی تغییر داده است.(1)

به رغم آنکه روزنامه ارگان حزب، خاک و خون، مدت ها قبل توقیف شده بود، اما به دلایل شبه قانونی هنوز تابلوهای این روزنامه بر سردر محل های کار که در زمان فعال بودن آن نصب شده بودند همچنان خودنمایی می کرد. نصیری در نامه ای که در بیست و پنجم مرداد ماه 1349 خطاب به شهربانی کل کشور نوشت، دلیل اجتناب از جمع آوری تابلوهای روزنامه خاک و خون را چنین یادآور شد:

جمع آوری تابلوهای حزب پان ایرانیست از نظر این سازمان بلامانع می باشد. و در مورد جمع آوری تابلوهای روزنامه خاک و خون چون امتیاز روزنامه مزبور رسماً به نام محسن پزشکپور صادر گردیده لذا جمع آوری تابلوهای این روزنامه موکول به زمانی خواهد بود که امتیاز روزنامه مورد بحث از طرف وزارت اطلاعات لغو گردد.

رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور – سپهبد نصیری(2)

برخی اعضا و مسئولان حزب پان ایرانیست در شهرهای گوناگون برای در امان ماندن از آزارهای ساواک و یافتن فرصت های مطلوب تر سیاسی، اداری و احیاناً اقتصادی حزب

مذکور را واگذاشته و عضویت حزب همیشه در اکثریت ایران نوین را پذیرا می شدند و افرادی اندک تر از این فرصت طلبان، حزب ضعیف تر مردم را برمی گزیدند. چنانکه یک بار ساواک گزارش کرده بود (به تاریخ بیست و ششم مهر ماه 1349) در شهرستان ماهشهر و

ص:263


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

قریه کوره ها:

مدتی است که حزب مزبور فعالیت ندارد و درب آن بسته شده، ضمناً پرویز هلیسائی سرپرست حزب پان ایرانیست عضو حزب ایران نوین شده و سیدکشکول هاشمی سرپرست این حزب در کوره ها نیز قبلاً عضو حزب ایران نوین و سپس در موقع انتخابات عضو حزب مردم گردیده است.(1)

شعارنویسی های اعضای حزب پان ایرانیست در دفاع از عملکرد این حزب و اغماض ساواک و دیگر مراجع دولتی از تحت تعقیب قرار دادن نویسندگان این شعارها حاکی از آن بود که به تدریج از دامنه سخت گیری ها نسبت به حزب پان ایرانیست کاسته خواهد شد. ساواک در بیست و هفتم آبان ماه 1349 در این باره گزارش داده بود:

افرادی که در نوشتن شعارها و پخش تراکت حزب پان ایرانیست فعالیت دارند عبارتند از سهراب زنگنه، جمشید و بهروز جوان روزگار و اشخاص منظور با قلم ماژیک و آرم مخصوص حزب در جاهای مختلف شهر تراکت ها و شعارهایی نوشته اند و شعارها از کتاب های پان ایرانیست توسط دوشیزه الهه اردلان و احمد طهماسبی جمع آوری و در اختیار آنان گذاشته شده است و تنظیم

و تهیه برنامه توسط ابراهیم میرانی انجام و علی زورچنگ نیز مأموریت دارد از محلی که در نظر دارند شعارها و تراکت ها را پخش نمایند بازدید و پس از اینکه اطمینان حاصل نمود که کسی آنان را تعقیب نمی نماید به کار خود ادامه می دهند.(2)

انجمن های شهر و مجلس

مدت کمی پس از رأی منفی فراکسیون پان ایرانیست به طرح تجزیه بحرین و استیضاح دولت هویدا، در نوزدهم فروردین ماه 1349، حسن زاهدی وزیر وقت کشور دستور داد در تمام پنج شهری که پان ایرانیست ها به دلیل تفوق عددی انجمن های شهر را مدیریت می کردند، انجمن های مذکور منحل شود. دستور وزیر کشور به سرعت اجرا شد. ساواک در گزارشی هشداردهنده و اینکه اقداماتی از این دست تبعات ناخوشایندی در میان افکار

ص:264


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

عمومی کشور ایجاد می کند، نوشت:

در هفته گذشته در استان خوزستان موضوع بحرین و استیضاح دولت توسط حزب پان ایرانیست مسئله روز بود خصوصاً از نظر عکس العملی که دولت نسبت به این استیضاح نشان داد موضوع عمیقاً حائز اهمیت گردید. در شهرستان خرمشهر متعاقب استیضاح دولت و پاسخ نخست وزیر انجمن شهر که در دست حزب پان ایرانیست بود و شهردار پان ایرانیست آن آقای کرمانی

برکنار شد و یک مورد اعلام جرم نیز بدرقه راه او گردید. در شهرستان شوشتر نیز انجمن شهر منحل و شهردار پان ایرانیست برکنار و شخص دیگری را جانشین او نمودند. در شهرستان اهواز در اداره کل آموزش و پرورش تغییرات و انتصاباتی صورت گرفت که از آن جمله آقای صفارپور عضو فعال حزب پان ایرانیست که دبیر کمیته ملی پیکار با بیسوادی بود و در انتخابات گذشته پارلمان کاندیدای حزب مذکور در اهواز بود از کار برکنار گردید.

به دنبال این تغییرات و انتصابات اقداماتی نیز در زمینه بستن کلوپ های حزب مذکور صورت گرفت که یک سلسله تفسیر و شایعات را به دنبال داشت. در محافل مردم قضاوت ها متفاوت بود، خصوصاً آنهایی که نسبت به حزب پان ایرانیست بی تفاوت هستند این طور قضاوت می کنند که عکس العمل دولت مردم را از گرایش به احزاب سیاسی دور می سازد چون تا دیروز که سیاست مملکت ایجاب می نمود پان ایرانیست ها از صندوق انتخابات بیرون [می] آمدند و امروز که سیاستشان با سیاست دولت منطبق نیست یک باره مغضوب می شوند و از مقامات کشوری برکنار

می گردند و حزب آنها به صورت نیمه تعطیل درمی آید.(1)

گذشته از این «تصفیة دولت هویدا از پان ایرانیست ها»، امکان شرکت آنان به عنوان کاندیدای آن حزب در انتخابات انجمن های ایالتی و ولایتی که برای اولین بار در سال 1349 برگزار می شد نیز از بین رفت.(2)

راندن حزب پان ایرانیست پزشکپور از عرصه سیاسی و اجرایی کشور در آن زمان در

ص:265


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

واقع عملی شدن همان سخن تهدیدآمیز هویدا در جلسه پاسخ به استیضاح پزشکپور بود که گفت: «این آخرین ترانه من است». این جمله مدت ها در محافل سیاسی و مطبوعاتی نزدیک به دولت و حاکمیت و نیز در میان اعضا و هواداران حزب پان ایرانیست نقل و مورد تفسیر و تعبیر قرار می گرفت. به تبع آن پزشکپور و یاران او به طرق گوناگون می کوشیدند این سخن هویدا را در سرنوشت سیاسی آتی خود و حزبشان ناچیز جلوه دهند. چنانکه در جریان میهمانی جشن تولد پزشکپور در سیزدهم اسفند ماه 1349:

در ابتدا نوار ترانه های مختلف و سه بار ترانه ایران زمین مخصوص حزب به وسیله ضبط صوت پخش و همگی با هم می خواندند. بعد از صرف شام از دکتر محمدرضا عاملی خواهش شد که درباره آخرین ترانه من که در جلسه شورای ملی آقای نخست وزیر به آن اشاره کردند صحبت نماید ولی چون دکتر عاملی در خوردن مشروب زیاده روی نموده بود در این باره صحبت نکرد. فقط اظهار داشت نه اولین ترانه است و نه آخرین ترانه چون 28 سال پیش اولین ترانه بود

و حال تازه به اوج ترانه خوانی رسیده ایم و از این ترانه ها زیاد خواهیم خواند! بگذارید دیگران هر چه می خواهند بگویند. سپس محسن پزشکپور اضافه نمود نظریه در مورد آخرین ترانه این است که وقتی ایشان گفتند که این آخرین ترانه من است بدانید که به سخنران برمی گردد.(1)

پزشکپور یک بار مدعی شد: «آقای هویدا به ما می گفتند این آخرین ترانه شماست. مگر ترانه ما چیست؟ ترانه ما آزادگی ملت ایران است و تا یک پان ایرانیست وجود دارد این ترانه را می خواند».(2)

از جمله حوادثی که در واپسین دوره فعالیت دوره بیست و دوم مجلس شورا روی داد اخراج هوشنگ طالع از اعضای فراکسیون پان ایرانیست از صحن علنی مجلس توسط عبدالله ریاضی رئیس مجلس بود که به دنبال درگیری لفظی میان او و چند تن از نمایندگان عضو فراکسیون ایران نوین رخ داد و در پی آن دیگر اعضای فراکسیون پان ایرانیست با سر و صدا و جار و جنجالی که از سوی حامیان آنها در لژ تماشاچیان

ص:266


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

مجلس حمایت می شد به اعتراض صحن مجلس را ترک کردند. ساواک طی گزارشی هشدارآمیز جریان مذکور را چنین منعکس کرد:

ساعت 30/19 روز 23/3/50 محسن پزشکپور – دکتر محمدرضا عاملی تهرانی – هوشنگ طالع – ابراهیم میرانی – مهدی صفارپور – محمد جهانگیری – بهاءالدین هاتفی – فرج الله نیک آمال – فراهانی – سهراب زنگنه – تقی رحیمی – حسن طلائی – مهدی ظفری –

ابراهیم قیاسیان – عبدالحمید معصومی و چند نفر دیگر در محل حزب پان ایرانیست حضور داشتند. دکتر طالع در مورد اخراج خود از جلسه مجلس شورای ملی برای آقایان اظهار داشت ما نهایت آرزو داشتیم که رئیس مجلس دستور اخراج از جلسه را بدهد زیرا که این اخراج قانونی نبود و اخراج باید با تأیید کلیه نمایندگان صورت پذیرد. ضمناً میرانی – فراهانی – زنگنه – دوشیزه نازیلا خسروی اظهار می داشتند که به محض خروج نمایندگان پان ایرانیست از مجلس کلیه افراد پان ایرانیست با سر و صدای بسیار لژ تماشاچیان

را ترک نمودیم و این مسئله باعث بر هم خوردن مجلس شورای ملی برای چند دقیقه گردید. جلسه فوق العاده به دستور رهبر حزب در ساعت 00/20 روز 23/3/50 با خواندن سرآغاز حزبی در محل حزب پان ایرانیست شروع گردید. محسن پزشکپور وقایع مجلس شورای ملی را که در روز 23/3/50 در مورد اخراج یکی از نمایندگان پان ایرانیست اتفاق افتاده بود به طور کامل جهت آگاهی افراد بیان نمود و این عمل رئیس مجلس را غیرقانونی و خارج از نزاکت نام برد و از افراد خواستند که سرسخت تر از همیشه در راه

پان ایرانیست قدم بردارند و در پایان اظهار داشت که فردا صبح محمدرضا عاملی و هوشنگ طالع به حوزه های انتخاباتی خود عزیمت خواهند نمود و روز پنجشنبه 27/3/50 نیز کنفرانس در دفتر مرکزی حزب برگزار خواهد شد.

نظریه یکشنبه – با توجه به دسترسی شنبه به هدف به صحت گزارش وی می توان اعتماد نمود.

نظریه چهارشنبه – 1- نظریه یکشنبه مورد تأیید می باشد.

2- برخورد لفظی بین دکتر طالع نماینده حزب پان ایرانیست در جلسه علنی مجلس شورای ملی مورخه 23/3/50 با عده ای از نمایندگان اکثریت و اخراج وی از جلسه علنی وسیله آقای مهندس ریاضی رئیس مجلس شورای ملی در بین افراد حزبی مورد بحث و

ص:267

تفسیر قرار گرفته و عکس العمل بدی در آنان ایجاد نموده و اظهار می دارند که این عمل مغایر با نظامنامه مجلس شورای ملی است و حتی عده ای از افراد غیرحزبی نیز در این مورد از نماینده حزب پان ایرانیست پشتیبانی می نمایند و اصلح است چنانچه صدق اظهارات آنان مورد تأیید می باشد اوامری صادر گردد که اخطاری در این مورد به مقامات مربوطه

داده شود زیرا عده زیادی نسبت به دستگاه بدبین و انعکاس مطلوبی در بین مردم نخواهد داشت.(1)

اقدام عبدالله ریاضی در اخراج هوشنگ طالع از مجلس رهبران حزب پان ایرانیست را قلباً سخت شادمان ساخته بود و در محافل حزبی و خصوصی مدعی شدند «همه جا از ما تعریف می شود»! پان ایرانیست ها این واقعه را پیروزی بزرگ و درخشانی برای خود برمی شمرند که در برابر اکثریت مجلس شورا و دولت هویدا حاصل آنان شده است، و البته چنین نبود.(2) جز آنچه آمد تا پایان دوره بیست و دوم مجلس شورا واقعه قابل اعتنای دیگری که اعضای فراکسیون کوچک پان ایرانیست ها در آن نقشی ایفا کنند، رخ نداد.

تسلیم نهایی

پان ایرانیست های پزشکپوری در ماجرای بحرین، فرصتی پیدا کردند تا با های و هوی و جنجال، بر سر موضوعی که می توانست افکار عمومی و حمایت مردم را به دنبال داشته باشد، از این نمد کلاهی برای خود بدوزند. پزشکپور حتی از ایجاد محدودیت هایی برای دفاتر حزب و توقیف روزنامه و اخراج یکی از «نمایندگان عضو حزب پان ایرانیست» از مجلس، ابراز شادمانی می کرد به این امید که مردم قانع شوند که آنچه در جریان است جنگ زرگری نیست و حزب پان ایرانیست و «سرور پندار» را جدّی بگیرند. غافل از اینکه در نظام شاهنشاهی آریامهری مردم چنان به همة رفتارهای حاکمیت بی اعتنا و بدبین بودند، که حتی اتخاذ و مواضع بحق و به نفع حاکمیت ملی و تمامیت ارضی کشور را عیناً «جنگ زرگری» برای سرگرم نمودن مردم، می دانستند؛ به خصوص که «مخابره تلگرام

ص:268


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

به پیشگاه شاهنشاه» بخشی از این فعالیت ها بود. امید حزب پان ایرانیست به حل مشکل به دست «شاهنشاه» امیدی واهی بود.

در ساعت 00/19 روز شنبه 15/1/49 جلسه

نیروی کارمندی حزب پان ایرانیست اهواز با شرکت قریب ده نفر از اعضا، منجمله حسین عطوان (شهریار). محمد جهانگیر. محمود سلیمانی. حسن آصف. شریف قاطع و غلامحسین آصف و عبدالی در محل دفتر حزب تشکیل بوده است. در این جلسه حسین عطوان (شهریار) پیرامون جریانات روز موضوع بحرین. اظهارات محسن پزشکپور رهبر حزب مزبور در مجلس شورای ملی درباره بحرین و توقیف شماره اخیر روزنامه خاک و خون سخن گفته و اظهار داشته همان طوری که اطلاع دارید شماره اخیر روزنامه خاک و خون ناشر افکار حزب چون حاوی اظهارات پزشکپور بوده توقیف شده و احتمال دارد شماره های بعدی نیز توقیف شود ولی ما فعلاً بر همان روش و تاکتیک قبلی هستیم یعنی دفتر حزب مفتوح است و جلسات حزبی هم کمافی السابق تشکیل خواهد شد و موضوع مهم در شرایط فعلی این است که بحرین برای ما یک مسئله حیاتی است و نظر ما در مورد بحرین همان است که رهبر حزب در مجلس شورای ملی گفته و این نشان می دهد که اولاً ما انضباط داریم و در ثانی حزب ما بر همان اصول مکتب پان ایرانیسم گام برمی دارد. توقیف روزنامه باعث شد که ارزش حزب ما

در اجتماع بالا برود و خیلی ها که تا به حال تصور می کردند ما با حکومت جنگ زرگری داریم بفهمند که ما حزبی هستیم استوار و متکی بر اصول و افکار پان ایرانیسم. ما پان ایرانیست ها دفاع و حمایت از رژیم شاهنشاهی جزو اصول اعتقادی و فکری ما است، بنابراین باید دانست که ما با دولت اختلاف داریم نه با شاهنشاهی مملکت. به همین جهت اعضای حزب وظیفه دارند سیاست حزب را برای افراد روشن و تشریح نموده تا همه آن را درک کنند و توهماتی حاصل نشود. نکته دیگر اینکه هر کدام از ما باید تلگرافی به پیشگاه رهبری مملکت مخابره و در آن حقوق ملت ایران را در بحرین تأکید و قبض این تلگراف را به دفتر حزب تسلیم نماییم. دیگر اینکه ما درصدد تهیه طومار و جمع آوری امضا پیرامون حاکمیت ایران بر بحرین هستیم که بعداً آن را به مرکز ارسال خواهیم داشت.(1)

ص:269


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

در روز چهاردهم فروردین ماه 1349 و در جمع دیگری از اعضای حزب پان ایرانیست یکی از مسئولان حزب پان ایرانیست به شرح زیر سعی کرده بود شخص شاه را از اتهام موافقت با طرح تجزیه بحرین از ایران مبرا جلوه داده و اظهار امیدواری کند که سرانجام هم او مانع از عملی شدن آن طرح خائنانه شود:

درست است که طبق قرارداد گلستان نیز قسمت دیگری از خاک میهن ما باز تجزیه شد ولی این مسائل [مربوط] به زمان حکومت ضعیف قاجاریه بوده اما امروز که سیاست مستقل ملی ایران ملاک عمل است نباید قطعه دیگری از خاک ما تجزیه شود. شاهنشاه فرموده اند از وجب به وجب شن زارها و آب شور دریاها با ناخن و چنگال دفاع می کنیم. باید بدانیم دولت فعلی از فرمایشات شاهنشاه چه استنباطی دارد. مفهوم واقعی رفراندوم این است که مردم در آزادی کامل بتوانند اظهارنظر کنند نه زیر نفوذ شیخ غاصب بحرین. حکومت حزبی ایران نوین سند تجزیه بحرین را به [ناخوانا] می برد. شما پیچ هر کدام از این رادیوها و فرستنده های کشور را باز کنید در این شرایط سخت و غم انگیز هیچ سخنی از بحرین شنیده نمی شود. از عملیات فداییان فلسطین و گواتمالا و ویتنام و آمریکای لاتین و غیره و غیره از رادیوها صحبت است ولی چرا از مبارزات دلیرانه هم میهنان ما در بحرین سخنی گفته نمی شود. همان طوری که رهبر حزب سرافراز و دلیر ما محسن پزشکپور در مجلس شورای ملی گفت گورستان های بحرین جسد هزار ایرانی

وطن پرست را که به جرم ایران دوستی با ایران جان از کف داد ه اند در برگرفته است و بدن های آنها با گلوله های استعمار مشبک شده و به غل و زنجیر کشیده شده اند ولی باز هم گفته اند ایران ما. امیدواریم که دست توانای رهبر مملکت از آستین بیرون بیاید و مانند گذشته که در مواقع حساس با قاطعیت مسائل را حل و فصل می فرمودند امروز هم این مسئله را به نفع ملت ایران و حاکمیت ایران حل فرمایند. ما این امید را بسیار داریم.(1)

همچنانکه گزارش زیر نشان می دهد، محسن پزشکپور بیش از هر کس دیگری از موافقت شاه با انتزاع بحرین از ایران مطلع بوده و از همان آغاز نومیدانه می کوشید بلکه جهت عملی نشدن آن طرح آخرین تلاش های خود و حزبش را ولو به طور صوری و

ص:270


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

تبلیغاتی به کار بندد:

رونوشت گزارش خبر شماره 8142/20 ه 1-7/2/49 منبع 167

موضوع. قرائت اعلامیه ارتش شاهنشاهی در مورد بحرین توسط محسن پزشکپور و پدرش. دیروز قبل از پاسخ دولت به استیضاح گروه پارلمانی حزب پان ایرانیست پدر محسن پزشکپور اطلاعیه ارتش شاهنشاهی مبنی بر پشتیبانی از مسئله بحرین را به

همان صورتی که دولت می خواست و در روزنامه آیندگان چاپ شده بود قرائت نمود و خطاب به محسن پزشکپور گفت به نظر من حل مسئله بحرین به این صورت با نظر شاهنشاه آریامهر بوده و دلیل بزرگ آن هم تأیید ارتش می باشد. در این وقت محسن پزشکپور مجدداً اعلامیه مزبور را قرائت نمود و بلافاصله گفته پدر خویش را تأیید کرد و اظهار داشت اکنون معلوم شد که خواست شاهنشاه می باشد و تصمیم گرفته شد که محسن پزشکپور دیگر در مجلس سخنرانی مخالف ننماید بلکه دکتر محمدرضا عاملی صحبت نماید و به طور مستدل و آرام از مخالفتی که شده پشتیبانی کند اما نه شدید چون تا آن روز نمی خواستند قبول کنند که خواست شاهنشاه آریامهر است بلکه می گفتند که ممکن است شاهنشاه را در محظور [محذور] یا عمل انجام شده ای قرار داده باشند. قرار شد که نظریات خود را تعدیل دهند و دیگر مخالفت صریحی نکنند. محسن پزشکپور سپس بیان نمود برای اینکه افراد نگویند که چرا گروه پارلمانی حزب پان ایرانیست سکوت کرد اولاً باید گفت که چون شاهنشاه از این امر مطلع هستند و معظم له به هر حال در کوران مبارزات سیاسی بین المللی

قرار دارند. ثانیاً باید اظهار نمود که در همان روز پاسخ به استیضاح نمایندگان حزب ایران نوین در موقع سخنرانی پزشکپور می خواستند سر و صدا کنند و نگذارند که وی صحبت نماید.(1)

این موضوع باعث شده بود که دستگاه رهبری حزب حتی برای قانع ساختن اعضای حزب راه مفری پیدا نکند.

مأموری از ساواک این موضوع را از جریان پاسخگویی محمدرضا عاملی تهرانی، قائم مقام اول پزشکپور و نماینده وقت مهاباد در مجلس بیست و دوم، به یکی از اعضای حزب در تاریخ دهم اردیبهشت ماه 1349 استخراج کرده بود:

ص:271


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

... یکی دیگر از افراد سؤال نمود: شما که درباره مسئله بحرین دولت را مقصر می دانید مگر فرمان و به طور کلی لشکر ایران به دست شخص شاهنشاه آریامهر و به امر مبارک ایشان نیست؟ پس شما که دولت را مقصر می دانید اگر حکومت دولت به دست شما بود چه می کردید؟ دکتر عاملی در جواب بیان داشت اگر حکومت به دست ما بود ما خودمان می دانستیم چه کار کنیم و به چه ترتیبی عمل نماییم. دکتر عاملی در این موقع به طور نامفهومی پاسخ سؤال مزبور را داد و گفت ما قبول داریم که امر شاهنشاه آریامهر می باشد ولی چون یارای مقاومت در مقابل لشکر و ارتش

خارجی را نداریم مجبور شدند با این ترتیب که مشاهده می کنید عمل کنند. نامبرده سپس ضمن تشکر از افراد حاضر بیان نمود ما پان ایرانیست ها هیچ موقع شکست برایمان مفهومی ندارد و فقط برای ما کافی است که دولت را مورد استیضاح قرار دادیم. عاقلان می دانند که چطور ما را دست چپی خواندند و جواب عوضی به ما دادند و متن استیضاح را عوض کردند بعد برای اینکه ما در روزنامه خود چیزی ننویسیم آن را توقیف کردند غافل از اینکه به وسیله جلسات سخنرانی که در تمام شهرهای ایران دائر می گردد سخنان خود را به طرفداران خود گفته ایم و خواهیم گفت و حتی از روزنامه هم بهتر و اما از اینکه می گویم ما شکست نخوردیم، بلکه پیروز هم شدیم این است که کار ما کاری بود که راه ما را به سوی پیروزی نزدیک کرد. حالا بگذارید دیگران تصور کنند که ما شکست خوردیم. جلسه مزبور در ساعت 40/20 خاتمه پذیرفت و افراد به تدریج محل حزب را ترک نمودند.(1)

دستگاه های دولتی به درستی این موضوع را مطرح می کردند که پان ایرانیست های مجلس با تداوم مخالفت با طرح تجزیه بحرین از ایران در واقع در برابر خواست های

شخص شاه ایستادگی می کنند. به همین دلیل رهبران و کارگردانان حزب پان ایرانیست برای دفع این تهدید بزرگ، ناگزیر خیلی زود موضع گیری کردند. در چهاردهم اردیبهشت ماه 1349:

محمدرحیم شیخ الاسلامی و حاج احمد عزیزی از اعضای هیأت مرکزی حزب پان ایرانیست کمیته بانه که برای پاره ای امورات خود به تهران رفته بوده اند در تالار خاک و

ص:272


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

خون با آقای دکتر عاملی ملاقات و راجع به دستوراتی که از هیأت مرکزی حزب داده شده بود مذاکره و محمدرحیم شیخ الاسلامی که مسئول کمیته بانه است عنوان داشته چون بانه یک نقطه مرزی و حساس است نمی توانند بدون نظر مقامات محلی هیچ گونه اقدامی را انجام دهند. آقای عاملی به وی و سایر حاضرین گفته است ما از طرح مسئله بحرین در محل نظری جز وطن پرستی نداشته ایم و مطالب اشاره شده در مجلس مغایرتی با فرمایشات شاهنشاه نداشته زیرا ما پان ایرانیست ها در مقابل فرمان شاهانه مطیع بوده و هستیم و اگر زندانی هم بشویم و در حزب ما را هم ببندند باز شعار خودمان را که دفاع از نیاخاک و دفاع از آیین شاهنشاهی ایران و اطاعت در مقابل هرگونه فرمانی که از طرف شاهنشاه صادر شود و اقدام برای وحدت و یگانگی آریائی نژادان تحت پرچم

شاهنشاهی ایران و مخالفت با استعمار قطع نکرده و در هر جا و در هر مکان اعلام می کنم ما به خاطر نمایندگی فعالیت نمی کنیم، ما به خاطر وظیفه مقدسی که به عهده ما است فعالیت و خدمت می کنیم و چنانچه در مورد بحرین هر فرمانی از طرف شاهنشاه آریامهر صادر شود ما مطیع و سر تعظیم فرود می آوریم و در این مورد که ما بخواهیم برخلاف فرمان ملوکانه اقدامی انجام دهیم این غیرممکن است و این شایعات را کسانی که نمی خواهند اصلاً حزبی به نام پان ایرانیست وجود داشته باشد به وجود می آورند. آقای عاملی اضافه نموده که در مقابل دستورات مقامات کاملاً مطیع بوده و عملی برخلاف نظرات آنها انجام ندهند و حتی اگر گفته شود تابلوی حزب را پایین بیاورند قبول نمایند. چون ممکن است حزب ایران نوین اقداماتی بر علیه این حزب انجام دهد عکس العمل نشان نداده و به افراد حزب گفته شود که ما هدف های مقدس که قبلاً داشته ایم باز هم داریم و در راه پاس شاهنشاهی ایران و دفاع از وطن کوشاتر خواهیم بود و چنانچه دستور داده شود جلسات دولت حزبی هم تشکیل نشود قبول کنید و هیچ گونه عملی که مخالف سیاست دولت و نظر مقامات

امنیتی باشد انجام ندهید.

نظریه منبع – خبر صحت دارد و ملارحیم شیخ الاسلامی از این پیشامد که از نظر محلی شکستی برای حزب پان ایرانیست محسوب می شود ناراحت به نظر می رسد.(1)

ص:273


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

محسن پزشکپور نیز در اواخر خرداد ماه 1349 ناچار شد تجاهل را به کناری نهاده و برای خوشایند شاه و در امان ماندن خود و حزبش از آماج حملات بدون محابای هویدا و ساواک مدعی شود:

در جریان مسئله بحرین من فکر می کردم اصل موضوع را شاهنشاه آریامهر خبر ندارند روی این اصل گروه پارلمانی حزب ما اقدام به استیضاح از دولت نمود تا به این وسیله معظم له از موضوع مطلع شوند ولی بعداً متوجه شدم که شاهنشاه در جریان کلیه امور می باشند.

نظریه منبع – محسن پزشکپور به اشتباه خود در مورد مخالفت با دولت درباره بحرین و جریان استیضاح پی برده است.

نظریه رهبر عملیات – با توجه به دسترسی منبع به هدف ]به[ صحت اظهارات وی می توان اعتماد نمود.(1)

بسیاری از اعضای حزب پان ایرانیست آگاه بودند هر چه هست زیر سر شخص «شاهنشاه» است. این معنی البته در محافل و گفتگوهای خصوصی اعضای حزب به

وضوح گفته می شد. از جمله در سیزدهم تیر ماه 1349 چند تن از اعضای حزب پان ایرانیست با اشاره به رخدادهای مذکور درباره بحرین و فشارهای وارده بر حزب به یکدیگر گوشزد می کردند:

... در این موقع آقای علی عارفیان وارد بانک شد و هنگامی که با آقای چیانی مشغول صحبت بود آقای نظری خطاب به ایمانی گفت: سعی کن در محافل اسمی از شاه نیاوری و ما همه می دانیم که تمام این کارها زیر سر او است، این را همه می دانند. منظور این است که گرفتاری برای حزب درست نشود تا ببینیم چه می شود. سپس خطاب به آقای چیانی گفت: هویدا ظاهری بسیار ساده و باطنی بسیار نامرد و دزد و خائن دارد. با این وضعی که درست کردند موقعیت هویدا خیلی مستحکم شد. انگلیس با تمام قوا او را حمایت می کند.(2)

ص:274


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

حمایت از رژیم و تداوم بی مهری

حزب پان ایرانیست، به جبران جنجالی که بر سر جدایی بحرین ایجاد کرده، تلاش کرد تا از «شاهنشاه» رفع ابهام نماید و وفاداری خود را به او ثابت نماید. حمایت از سیاست های نفتی «شاهنشاه» بهانه ای بود برای این کار:

چون بعضی از مسئولین حزب پان ایرانیست شهرستان ها ضمن درخواست کتبی از

شهربانی های مربوطه به منظور ستایش از نقش ارشادکننده شاهنشاه آریامهر و تجلی مبارزه ملت ایران با کمپانی های نفتی و تقاضای برگزاری کنفرانس و یا انعقاد مجالس سخنرانی را در محل حزب مزبور نموده و می نمایند لذا خواهشمند است دستور فرمایید با توجه به نامه های شماره 1329/312-29/3/49 و 1357/312- 21/3/49 آن سازمان، نظریه اعلام دارند.

رئیس شهربانی کل کشور - سپهبد صدری(1)

در پی آن بخش 312 اداره کل سوم ساواک به شرح زیر برای مدیرکل آن اداره استدلال کرد:

به دنبال استیضاح گروه پارلمانی حزب پان ایرانیست از دولت در مورد مسئله بحرین و دادن رأی منفی از طرف چهار تن از اعضای گروه پارلمانی حزب مزبور (محسن پزشکپور، دکتر محمدرضا عاملی تهرانی، هوشنگ طالع، دکتر اسماعیل فریور) به نطق جوابیه آقای هویدا مقرر گردید به نحو غیرمحسوس از فعالیت های این حزب ممانعت به عمل آید و بدین منظور نامه ای نیز به شهربانی کل کشور ارسال گردید.

اخیراً که مسئله نفت پیش آمد محسن

پزشکپور رهبر حزب پان ایرانیست در مجلس شورای ملی و کنفرانس متشکله این حزب، پشتیبانی حزب مزبور را از فرمایشات شاهنشاه آریامهر اعلام نمود و در برخی از شهرستان ها نیز که حزب موصوف دارای تشکیلات بود کنفرانس هایی به منظور اعلام پشتیبانی حزب فوق از فرمایشات معظم له منجمله در شهرستان های رضائیه، اهواز، آبادان تشکیل گردید. شهربانی کل کشور اخیراً طی نامه ای اعلام داشته بعضی از مسئولین حزب پان ایرانیست در شهرستان ها ضمن درخواست کتبی

ص:275


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

از شهربانی های مربوطه به منظور ستایش از نقش ارشادکننده شاهنشاه آریامهر و تجلی مبارزات ملت ایران با کمپانی های نفتی تقاضای برگزاری کنفرانس و یا انعقاد مجالس سخنرانی را در محل های حزب نموده و می نمایند و در خاتمه تقاضا نموده با توجه به نظریه ساواک دائر به جلوگیری از اجتماعات این حزب، مجدداً در این مورد نظریه اعلام شود.

نظر این بخش با در نظر گرفتن ایدئولوژی حزب پان ایرانیست و فعالیت های این حزب در سنوات گذشته و در حال حاضر که نماینده اعتقاد اعضای آن به نظام شاهنشاهی ایران می باشد آن است که به

طور محدود با فعالیت های حزب مزبور موافقت به عمل آید. چون از یک جهت موجبات عدم فعالیت زیرزمینی حزب فوق فراهم خواهد شد و از جهت دیگر اقدامات بیشتری با فعالیت محدود این حزب به وجود خواهد آمد تا با نفوذ منابع در رأس تشکیلات حزب فوق اطلاعات مورد نیاز را از وضعیت و کیفیت فعالیت های آن کسب نمود.

ضمناً لازم به توضیح است که اخیراً گزارشی در مورد برگزاری کنفرانس از طرف اعضای این حزب در رضائیه در مورد پشتیبانی حزب مزبور از فرمایشات شاهنشاه آریامهر در خصوص مسئله نفت به استحضار رسیده و مقرر گردیده با برگزاری کنفرانس از طرف اعضای حزب مزبور در رضائیه موافقت به عمل آید.(1)

البته پس از مذاکره و رایزنی های لازم تصمیم گرفته شد به حزب پان ایرانیست اجازه داده شود فقط در چارچوب دفاع از سیاست های نفتی جدید شاه فعالیت هایش را تجدید کند. در این اجازه نامه نصیری به شهربانی کل کشور به تاریخ چهارم اسفند ماه 1349 که اعلام شده بود جز استثنای مذکور در سایر موارد محدودیت ها درباره حزب پان ایرانیست پیرو توافقات و دستورالعمل های سابق ادامه خواهد یافت، چنین می خوانیم:

عطف به شماره 81/5-659-24/11/49

برگزاری کنفرانس و ایراد سخنرانی از

طرف مسئولین و اعضای حزب مزبور در مورد مسئله نفت در جهت پشتیبانی از فرمایشات شاهنشاه آریامهر بلامانع است. خواهشمند

ص:276


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

است دستور فرمایید در خصوص سایر موارد با توجه به نامه های شماره 1329/312-19/3/49 و 1357/312-21/3/49 این سازمان عمل نمایند.

رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور - سپهبد نصیری(1)

در سالگرد ششم بهمن 1349، برخلاف سالیان گذشته، هویدا پان ایرانیست ها را به مراسم ششم بهمن دعوت نکرد.

ساواک درباره اصرار رهبران حزب پان ایرانیست برای تجلیل از انقلاب سفید شاه و این اقدام تحقیرکننده هویدا در حق پان ایرانیست ها چنین گزارش کرده بود:

اخیراً متن اظهارات محسن پزشکپور نماینده مجلس شورای ملی و رهبر حزب پان ایرانیست در مجلس شورای ملی پیرامون مسئله نفت و نیز سخنرانی دکتر محمدرضا عاملی تهرانی قائم مقام حزب مزبور درباره انقلاب تاریخی ششم بهمن به منظور آگاهی اعضای علاقه مند حزب به این مطالب به اهواز ارسال شده و به طور خصوصی در اختیار بعضی از اعضای حزبی قرار گرفته و سپس از آنان مسترد شده است. ضمناً بین برخی از وابستگان حزب مذکور گفته شده

محسن پزشکپور از عدم دعوت از حزب مزبور جهت شرکت در مراسم سالگرد انقلاب ششم بهمن اظهار ناراحتی و گلایه کرده و گفته به خلاف تمایل وعلاقه ما از حزب پان ایرانیست که تنها حزب شرکت کننده در تصویب ملی ششم بهمن و این انقلاب تاریخی است مقامات دولتی برای شرکت در مراسم سالگرد و تجلیل از آن دعوتی به عمل نمی آورند.

نظریه یکشنبه – ارسال متن سخنرانی های مذکور به اهواز جهت اطلاع افراد حزبی از آنها و نیز انتشار مطلب منصوب به پزشکپور به شرح بالا بین پاره ای از اعضای حزب صحیح به نظر می رسد.(2)

با این حال کارگردانان و مسئولانی از حزب پان ایرانیست در برخی شهرهای کشور با ترتیب دادن مراسمی به تجلیل مکرر از انقلاب سفید شاه پرداختند:

بعد از ظهر روز سه شنبه 6/11/49 به مناسبت سالروز انقلاب تاریخی ششم بهمن جلسه ای

ص:277


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

با شرکت در حدود سی نفر از اعضا و علاقه مندان به حزب پان ایرانیست و افراد متفرقه در محل دفتر این حزب در اهواز تشکیل بوده است. ابتدا سرآغاز حزبی توسط هادی اقبالی کارگر نساجی شوش و عضو حزب خوانده، سپس مهندس رضا

کرمانی کارمند شرکت ملی نفت و عضو معمر حزبی پیرامون تجلیل از انقلاب شاه و مردم در روز ششم بهمن سال 41 به تفصیل سخن گفته و ضمن برشمردن ثمرات و اثرات این انقلاب تاریخی و اشاره به تحولات و پیشرفت هایی که در سایه انقلاب ششم بهمن نصیب ملت ایران گردیده اظهار داشته در چنین روزی بنا به اراده و فرمان شاهنشاه آریامهر کشاورزان و زارعین از تعدی و فشار و ظلم نجات یافته و گروه کثیری از افراد این مملکت از جهل و بی سوادی رهایی یافتند و دانش و سلامتی به اقصی نقاط کشور راه یافت و اکثریت قاطع مردم ایران از مزایای این انقلاب برخوردار شدند و این انقلاب را شاهنشاه آریامهر بدون خون[ریزی] صادر فرمودند.(1)

از دیگر مراسمی که باز برخلاف سالیان گذشته هویدا اجازه نداد از رهبران حزب پان ایرانیست دعوت به عمل آید سالگرد وقوع کودتای بیست و هشتم مرداد بود. با این حال پزشکپور از مسئولان و دیگر اعضای حزب پان ا یرانیست در شهرهای مختلف خواست حتی المقدور در سالگرد آن روز تاریخی مراسمی درخور برگزار کنند. در خود تهران هم پزشکپور شخصاً در حضور اعضا و هواداران این حزب سخنرانی غرّایی در تمجید از کودتا ایراد کرد. اداره کل سوم ساواک در بیست و هشتم مرداد ماه 1349 در این باره چنین گزارش کرده بود:

در جریان جشن های ملی امسال به مناسبت

سالروز قیام ملی 28 امرداد سال 32 برخلاف معمول سنواتی از حزب پان ایرانیست دعوت برای شرکت در مراسم به عمل نیامده و به علاوه تضییقات گوناگون نیز فراهم گردیده است. به همین جهت این حزب برخلاف همیشه نتوانسته در برگزاری این جشن ملی سهم مؤثری داشته باشد.

معهذا محسن پزشکپور به کلیه مسئولین شعب حزبی در نقاطی که حزب مذکور شعبه داشته دستور داده که به عنوان یک وظیفه حزبی در حد امکانات خود به مناسبت سالروز قیام ملی 28 امرداد مراسمی برگزار نمایند که آخرین اطلاع رسیده حاکی است که در اهواز

ص:278


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

و خرمشهر مراسم جشن و سخنرانی در محل حزب به مناسبت مذکور برپا گردیده است.

در تهران نیز اگر چه به طور رسمی حزب مذکور دعوتی نداشته معهذا در محل حزب مراسمی برپا و تعدادی حدود 60-70 نفر از اعضا و هواداران حزبی در محل حاضر و محسن پزشکپور شخصاً در جمع آنها سخنرانی نموده است. سخنان نامبرده پیرامون سالروز 28 امرداد و فلسفه رستاخیز مردم در این روز و اینکه ناشی از پیوند هزار ساله مردم با شاهنشاهی ایران است بوده. ناطق با اشاره به اینکه شاهنشاهی ایران

همه میراث فرهنگی و رسالت نژاد ایرانی را در پیشگاه جامعه با خود دارد یادآور شده که قیام ملی 28 امرداد گویای این امر است که صرف نظر از سنت شاهنشاهی در ایران، ملت با رستاخیز خویش پایه های شاهنشاهی آریامهر بزرگ را مثبت و تأیید کرده است. پزشکپور سپس به مبارزات بیست و هشت ساله حزب پان ایرانیست به عنوان پاسدار آیین شاهنشاهی ایران زمین اشاره و اضافه کرده که این حزب و خط مشی حزب بوده و خواهد بود و هر پان ایرانیستی تا سرحد جانبازی مبارزات و کوشش های خود را ادامه داده و وظیفه دارد چون سرباز جانبازی در راه آرمان های بزرگی بخش آریامهر شاهنشاه ایران زمین بکوشد.

سخنرانی پزشکپور با ابراز احساسات حاضرین خاتمه پذیرفته لیکن از [ناخوانا] از طرف مسئولین دولتی حزب پان ایرانیست از شرکت رسمی در این آیین ملی محروم شده و اعضای این حزب نمی توانند مانند همیشه احساسات میهنی خود را ابراز نمایند، عموماً اندوهگین و مغموم هستند.

توضیح اینکه برابر اطلاع در خرمشهر از طرف احزاب مردم و ایران نوین و حتی سازمان های دولتی فعالیت چشمگیری در

بزرگداشت سالروز قیام ملی 28 امرداد صورت نگرفته است.

ملاحظات 312:

برگزاری مراسم و سخنرانی پزشکپور و نیز انجام مراسم در اهواز و خرمشهر مورد تأیید است.

ضمناً پزشکپور طی نامه ای اعتراض گله آمیز خود را به مناسبت عدم دعوت از حزب پان ایرانیست برای شرکت در مراسم سالروز 28 مرداد به آقای وزیر اطلاعات اشعار داشته است.(1)

ص:279


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

نصیری، رئیس ساواک، با ملاحظه گزارش فوق برآشفته بود که چرا برخلاف دستورالعمل های سابق، دفتر حزب پان ایرانیست در تهران تعطیل نشده است. بخش 312 هم در هفتم شهریور ماه 1349 طی گزارشی به شرح زیر درباره چگونگی برگزاری مراسم مذکور توسط پان ایرانیست ها و اجرا شدن دستور نصیری مبنی بر پایان دادن به فعالیت های این حزب در دفتر تهران اطلاعات لازم را در اختیار مقدم قرار داد:

در تاریخ 28/5/49 مفاد گزارش خبری واصله حاکی بود که در جریان جشن های ملی امسال به مناسبت سالروز قیام ملی 28 امرداد سال 32 برخلاف معمول سنواتی از حزب پان ایرانیست دعوت برای شرکت در مراسم به عمل نیامده و به علاوه تضییقات گوناگون نیز فراهم گردیده. به همین جهت این حزب برخلاف همیشه نتوانسته در

برگزاری این جشن ملی سهم مؤثری داشته باشد. معهذا محسن پزشکپور رهبر حزب مذکور به کلیه مسئولین شعب حزبی در نقاطی که حزب موصوف شعبه داشته دستور داده که به عنوان یک وظیفه حزبی در حد امکانات خود به مناسبت سالروز قیام ملی 28 امرداد مراسمی برگزار نمایند. در تهران نیز به طور غیررسمی مراسمی به همین مناسبت برگزار و محسن پزشکپور پیرامون سالروز قیام ملی 28 امرداد سال 32 سخنرانی نموده است.

مراتب فوق به عرض رسیده، تیمسار ریاست ساواک پی نوشت فرموده اند:

«محلی که جشن در تهران برپا نموده اند کجا بوده؟ اگر مرکز حزب یا پایگاه بوده چرا تعطیل نشده؟ 4/6/49».

اینک به عرض می رساند نظر به اینکه افراد وابسته به حزب مذکور همه ساله به مناسبت سالروز قیام ملی 28 امرداد در محل حزب مذکور حاضر شده و فعالیت مؤثری در این جشن داشته اند لذا روز مزبور بدون اینکه دعوتی از آنان به عمل آید در محل حزب پان ایرانیست در مرکز حضور یافته، محسن پزشکپور در تجلیل از رستاخیز ملت ایران در این روز مطالبی بیان داشته است. مضافاً به اینکه تا

تاریخ 4/6/49 در مورد تعطیل شدن مرکز یا پایگاه حزب پان ایرانیست اوامری صادر نشده بود ولی تیمسار ریاست ساواک در ذیل یکی از گزارشات مربوط به این حزب پی نوشت فرموده بودند که از تشکیل جلسات آن ممانعت به عمل آید که در اجرای اوامر صادره در این زمینه اقدام مقتضی معمول و در نتیجه کلیه جلسات آن در حال حاضر عملاً متوقف گردیده. لیکن برخی از اعضای این

ص:280

حزب به منظور دیدار یکدیگر در محل یا منازل اعضای حزب موصوف حضور یافته و درباره وضعیت فعلی حزب پان ایرانیست بحث می نمایند.

مراتب فوق استحضاراً به عرض رسید.(1)

در شهرهای دیگری هم ساواک خواسته بود از برگزاری مراسم گرامیداشت روز بیست و هشتم مرداد توسط پان ایرانیست ها جلوگیری به عمل آید اما در پاره ای از شهرها مسئولان محلی حزب به رغم تمام محدودیت ها جلساتی برگزار کردند. اگر چه در پاره ای از موارد این مراسم با تذکراتی از سوی مأموران شهربانی همراه بود:

مسلم آقا علیخانی مسئول حزب پان ایرانیست استان گیلان ضمن مذاکراتی در محل تالار خاک و خون شهرستان لنگرود درباره برنامه جشن 28 مرداد و جریان جلوگیری شهربانی از اجرای برنامه تظاهرات حزب مزبور اظهار داشت: من به

شهربانی رفتم و هدف از تظاهرات 28 مرداد را با آنان در میان گذاشتم. رئیس شهربانی اظهار نمود متأسفم از اینکه شما نباید برنامه ای اجرا کنید. من هم قبول کردم و برگشتم ولی به طوری که اطلاع دارم افراد حزبی شهرستان رودسر با تمام محدودیت های موجود برنامه مختصری اجرا نمودند که طی آن اجتماع چند نفری در محل تشکیلات حزب صورت گرفت و ایرج کریم پور پیرامون روز 28 مرداد صحبت کرد.(2)

بدین ترتیب موضوع بحرین اجازه نمی داد رهبران و اعضای این حزب حتی در سالگرد رخدادهای تأسف باری نظیر کودتای بیست و هشتم مرداد ماه 1332 هم ارادت قلبی خود را نسبت به محمدرضا پهلوی تجدید نمایند.

جشن های دوهزاروپانصدمین سال شاهنشاهی ایران

جشن های موسوم به دوهزاروپانصد سال شاهنشاهی ایران در مهرماه 1350 برگزار شد، اما سال ها قبل از آن مقدمات این نمایش بزرگ شروع شده بود. پزشکپور به عنوان لیدر فراکسیون پارلمانی حزب پان ایرانیست در مجلس شورا نیز در «کمیسیون جشن های

ص:281


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

2500 ساله شاهنشاهی» عضویت داشت.(1) در تاریخ بیست و پنجم دی ماه 1348 پزشکپور در نامه ای به شرح زیر رئوس برنامه های این حزب برای شرکت فعال در مراسم جشن های مذکور را به رئیس وقت شورای مرکزی این جشن ها، جواد بوشهری، ارائه داد:

جناب آقای جواد بوشهری ریاست محترم

شورای مرکزی جشن های «شاهنشاهی ایران»

به پیوست طرح حاوی سازمان شوراهای جشن های شاهنشاهی به حزب پان ایرانیست و نیز برنامه کلی سازمان ها و پایگاه های حزبی را به هنگام برگزاری جشن های

شاهنشاهی ایران برای بررسی و تأیید شورای محترم مرکزی جشن های شاهنشاهی ایران ا رسال می گردد.

بدیهی است، هرگاه طرح و یا برنامه تفصیلی و تکمیلی دیگری مربوط به برنامه کلی در نظر گرفته شد، متعاقباً گزارش می گردد.

با احترام محسن پزشکپور(2)

گروه محسن پزشکپور برای سنگ تمام گذاشتن در این جشن ها و عرض ارادت خود به شاه، برنامه مفصلی ارائه کردند.

مدت کوتاهی پس از ارائه این برنامه به شورای برگزاری جشن های مذکور، موضوع انتزاع بحرین پیش آمد و حزب پان ایرانیست به سرعت مورد غضب قرار گرفت. جواد بوشهری در نامه ای به تاریخ بیست و یکم مهر 1349 به شرح زیر خطاب به محسن پزشکپور موافقت اصولی شورای جشن ها را با شرکت حزب پان ایرانیست در مراسم مذکور اعلام کرد و همچنانکه مطلب ذیل همین نامه نشان می دهد، رونوشتی از آن و نیز رئوس برنامه های مورد موافقت قرار گرفتة آن را نیز برای نماینده ساواک در شورای جشن های فوق فرستاد:

جناب آقای پزشکپور دبیرکل محترم حزب پان ایرانیست

پنج نسخه از برنامه حزب محترم پان ایرانیست در برگزاری مراسم جشن شاهنشاهی که در سوکمیسیون مربوطه بررسی شده و در کمیسیون برنامه و تشریفات این شورا با حضور جناب آقای دکتر عاملی نماینده تام الاختیار آن حزب و نماینده مجلس شورای ملی

ص:282


1- بزم اهریمن: جشن های دو هزار و پانصدساله شاهنشاهی به روایت اسناد ساواک، ج 3، ص 143.
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

تصویب گردیده برای اجرا به پیوست نامه حاضر ایفاد می گردد.

بسیار متشکر خواهم شد وصول آن را اعلام فرمایند.

رئیس شورای مرکزی جشن شاهنشاهی ایران

سناتور جواد بوشهری

رونوشت تمام به انضمام یک نسخه از برنامه مربوطه برای استحضار تیمسار زالتاش نماینده محترم سازمان امنیت در شورای مرکزی جشن شاهنشاهی ایران فرستاده می شود.

رئیس شورای مرکزی جشن شاهنشاهی ایران

سناتور جواد بوشهری(1)

عینی زالتاش نماینده ساواک در شورای جشن های مذکور رونوشت نامه بوشهری خطاب به پزشکپور را به همراه رئوس برنامه های توافق شده برای حزب پان ایرانیست، برای استعلام و کسب تکلیف برای ناصر مقدم، مدیرکل اداره سوم ساواک فرستاد:

درباره برنامه حزب پان ایرانیست در برگزاری مراسم جشن بیست و پنجمین سده بنیادگذاری شاهنشاهی ایران

پیرو شماره 27/3/49-3929/001 بدینوسیله یک برگ فتوکپی نامه شماره 21/4/49-2059/3319 شورای مرکزی جشن شاهنشاهی ایران به انضمام 4 برگ فتوکپی برنامه حزب پان ایرانیست جهت اطلاع و هرگونه اقدام مقتضی به پیوست ایفاد می گردد. خواهشمند است دستور فرمایید وصول آن را اعلام دارند.

رئیس ستاد ویژه – عینی زالتاش(2)

شورای مرکزی جشن های دوهزاروپانصد سال شاهنشاهی تقریباً با تمام برنامه های پیشنهادی دفتر مرکزی حزب پان ایرانیست موافقت کرد. به دنبال استعلام زالتاش از اداره کل سوم ساواک، بخش 312 آن اداره کل در بیست وهفتم تیر ماه 1349 جهت تعیین تکلیف نهایی حزب پان ایرانیست گزارشی از رئوس برنامه های آن حزب تهیه کرد تا به شخص نصیری ریاست ساواک ارائه شود. در این گزارش که در هفتم مرداد ماه 1349

ص:283


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

برای نصیری ارسال شد، چنین می خوانیم:

درباره برنامه حزب پان ایرانیست در برگزاری مراسم جشن بیست و پنجمین سده بنیانگذاری شاهنشاهی ایران

محترماً به استحضار می رساند.

منظور – عرض وضعیت و کسب دستور در مورد ممانعت از شرکت حزب پان ایرانیست در

مراسم مذکور.

سابقه – چندی قبل رهبران حزب پان ایرانیست به منظور شرکت در مراسم جشن بیست و پنجمین سده بنیانگذاری شاهنشاهی ایران برنامه حزب مذکور را تقدیم شورای مرکزی جشن شاهنشاهی نموده بود که اخیراً توسط شورای مذکور با حضور دکتر عاملی تهرانی نماینده تام الاختیار حزب مزبور مورد بررسی و تصویب قرار گرفته و مراتب جهت اجرا به محسن پزشکپور رهبر این حزب ابلاغ گردیده است.

حزب پان ایرانیست در برنامه مورد بحث مواردی را جهت شرکت در مراسم مذکور در نظر گرفته که اهم مطالب آن به شرح زیر از عرض می گذرد.

چراغانی محل های حزب مذکور، شرکت در آیین نیایش میدان شهیاد آریامهر، برگزاری آیین نیایش در میدان مزبور، گل افشانی پیکره شاهنشاه آریامهر، نثار تاج های گل به آرامگاه اعلیحضرت رضاشاه کبیر، درج مطالبی در زمینه عظمت شاهنشاهی ایران در روزنامه خاک و خون، تزیین میدان های مرکزی شهرستان ها، انتشار اعلامیه ها، تراکت ها و بروشورها قبل از آغاز جشن به زبان های فارسی و کشورهای شرکت کننده در این جشن، تشکیل

جلسات متعدد و ایراد سخنانی پیرامون آیین شاهنشاهی ایران، کوشش های تاریخی و اجتماعی آریامهر شاهنشاه ایران زمین و اهمیت و ارزش جهانی آغاز بیست و پنجمین سده بنیانگذاری شاهنشاهی ایران و اصول انقلاب شاه و مردم، تهیه و پخش جزوه ها و بروشورهایی پیرامون آیین شاهنشاهی ایران و فلسفه آن، افروختن بیست و پنج مشعل در محل حزب تا پایان جشن مزبور، برگزاری مجالس جشن و سرور در کلیه شعب حزب در داخل و خارج از کشور، برپا نمودن برنامه های جشن در خیابان ها و محل های همگانی، نثار تاج گل در آرامگاه کورش کبیر، ساختن یادگاری از سنگ و سیمان در یکی از پارک ها و یا میدان بزرگ تهران و اهدای لااقل 300 جلد کتاب به چند کتابخانه ویژه جوانان توسط امنای

ص:284

کتابخانه ها توسط عناصر وابسته به حزب پان ایرانیست.

نظریه – با توجه به اینکه اخیراً در نحوه فعالیت حزب پان ایرانیست تحولاتی به وقوع پیوسته و عناصر حزب مذکور تبلیغات و فعالیت هایی را علیه اقدامات دولت در مورد بحرین به عمل آورده اند لذا به منظور جلوگیری از هرگونه تظاهرات و فعالیت های خلاف مصلحت افراد وابسته به

حزب موصوف اصلح است اقدام مقتضی در مورد ممانعت از شرکت این حزب در مراسم مورد بحث صورت گیرد.

مستدعی است در صورت تصویب اجازه فرمایند به همین نحو درباره این حزب اقدام گردد. موکول به اوامر عالی است.(1)

چنانکه پیش بینی می شد، نصیری با مشارکت رسمی حزب پان ایرانیست در مراسم جشن های دوهزاروپانصد سال شاهنشاهی موافقت نکرد و به دنبال آن ناصر مقدم در هجدهم مرداد ماه 1349 خطاب به عینی زالتاش چنین اطلاع داد:

درباره برنامه حزب پان ایرانیست در برگزاری مراسم جشن بیست و پنجمین سده بنیانگذاری شاهنشاهی ایران

عطف به 4271/001-6/5/49

در تاریخ 13/5/49 طی گزارشی چگونگی برنامه حزب پان ایرانیست در برگزاری جشن بیست و پنجمین سده بنیانگذاری شاهنشاهی ایران به عرض رسید و تیمسار ریاست ساواک در ذیل آن پی نوشت فرمودند:

«مانند یک فرد ایرانی می توانند در جشن شرکت نمایند نه به نام پان ایرانیست.» خواهشمند است دستور فرمایید در اجرای اوامر صادره در این زمینه اقدام مقتضی معمول و نتیجه را به این اداره کل اعلام دارند.

مدیرکل اداره سوم - مقدم(2)

در نهایت نصیری در بیستم مرداد ماه 1349 ذیل نامه ای به «ریاست شورای مرکزی جشن شاهنشاهی ایران» ادارات کل سوم، چهارم، هشتم ساواک و نیز ساواک تهران را

ص:285


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

مأمور پیگیری حسن اجرای این دستورالعمل کرد:

درباره برنامه حزب پان ایرانیست در برگزاری مراسم جشن بیست و پنجمین سده بنیاد گذاری شاهنشاهی ایران

عطف به شماره 2059/3319-21/4/49

با اعلام اینکه افراد حزب نامبرده می توانند مانند یک فرد ایرانی در جشن مذکور شرکت نمایند نه به نام پان ایرانیست، خواهشمند است دستور فرمایید در این باره اقدام مقتضی معمول و نتیجه را اعلام دارند.

رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور – سپهبد نصیری

گیرندگان

اداره کل سوم عطف به شماره 2384/312-19/5/49 جهت اطلاع و هرگونه اقدام مقتضی

اداره کل چهارم پیرو شماره 4134/001-22/4/49 جهت اطلاع و هرگونه اقدام مقتضی

اداره کل هشتم پیرو شماره 4134/001-22/4/49 جهت اطلاع و هرگونه اقدام مقتضی

ساواک تهران پیرو شماره 4134/001-

22/4/49 جهت اطلاع و هرگونه اقدام مقتضی(1)

چنین بود که حزب پان ایرانیست با وجود آن همه برنامة رنگارنگ و پر سر و صدا که برای حضور فعال و چشمگیر در جشن های دوهزاروپانصد سال شاهنشاهی تدارک دیده بود، «افتخار» شرکت در آن نمایش را از دست داد.

عبور از بحران

در اوایل سال 1350 مسئولان حزب پان ایرانیست در شهرهای مختلف کشور طی نامه هایی خطاب به ساواک خواستار بازگشایی شعب و مراکز حزبی خود شدند. در اوایل اردیبهشت ماه 1350 شهربانی کل کشور در نامه ای به نصیری پیرامون چگونگی برخورد با فعالیت های حزب پان ایرانیست کسب تکلیف کرده بود. نصیری در شانزدهم اردیبهشت ماه 1350 در پاسخ به نامه شهربانی به شرح زیر موافقت خود را با تداوم فعالیت مشروط

ص:286


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

حزب پان ایرانیست اعلام کرد:

درباره ادامه فعالیت حزب پان ایرانیست

پیرو 672/312-1/2/50

با بررسی مجددی که به عمل آمد فعالیت حزب پان ایرانیست مشروط بر اینکه مغایر با مصالح عالیه مملکت نباشد و جلسات متشکله حزب موصوف موجب بر هم زدن نظم نگردد از نظر این سازمان بلامانع است. علیهذا مراتب جهت استحضار و هرگونه اقدام مقتضی اعلام می گردد.

رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور -

سپهبد نصیری(1)

اداره کل سوم ساواک در بیست و دوم اردیبهشت ماه 1350 رونوشت نامه رئیس ساواک به شهربانی کل کشور را برای رؤسای کلیه ساواک های کشور ارسال و به شرح زیر موضوع از سرگیری فعالیت حزب پان ایرانیست را به آنان ابلاغ کرد:

به: ریاست کلیه ساواک ها

از: اداره کل سوم (312)

درباره فعالیت حزب پان ایرانیست

بدینوسیله یک برگ رونوشت نامه شماره 1025/312-16/2/50 ساواک صادره به شهربانی کل کشور درباره ادامه فعالیت حزب پان ایرانیست به پیوست ایفاد می گردد. علیهذا مراتب جهت اطلاع اعلام، خواهشمند است دستور فرمایید به وسیله منابع و عوامل دیگر آن ساواک در جلسات و اجتماعات حزب پان ایرانیست نفوذ و از اعمال و رفتار عناصر حزب مذکور مراقبت و نتیجه را به این اداره کل اعلام دارند.

مدیرکل اداره سوم - مقدم(2)

رهبران حزب پان ایرانیست اجازه تمدید فعالیت حزب و نصب دوباره تابلوهای حزب بر سردر ساختمان ها و دفاتر حزبی را پیروزی بزرگی برای خود و شکست قابل توجهی برای دولت هویدا ارزیابی کردند. نظیر سالیان گذشته کماکان از چاشنی تمجید و ستایش شاه به

ص:287


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

مثابه سپر دفاعی مستحکمی در برابر دولت بهره می بردند. اما این تجدید فعالیت، ظاهراً

بی دردسر هم نبود:

ساعت 00/14 روز 20/3/50 منوچهر یزدی مسئول تشکیلات حزب پان ایرانیست یزد با اتومبیل به اصفهان عزیمت و ساعت 00/10 روز 21/3/50 در تالار خاک و خون شهرستان اصفهان با آقای دکتر طالع و مسئول تالار مزبور در اصفهان و نیز مسئول تشکیلات حزب مزبور در شهرکرد ملاقات می نماید. موضوعات عنوان شده بین آنان پیرامون فعالیت مجدد حزب و فعالیت در انتخابات مجلسین بوده است. آقای یزدی در این جلسه اظهار می دارد شهربانی و ساواک یزد به من اجازه نصب تابلو حزب را نمی دهند. آقای دکتر طالع به وی می گوید شما تابلو را نصب نمایید ببینید چه عکس العملی از ناحیه سازمان های مزبور صورت می گیرد. آقای یزدی اظهار می دارد اگر من چنین کاری انجام دهم و دستگاه های مورد نظر تابلو حزب را پایین بیاورند دیگر حتی یک نفر از اهالی یزد با توجه به خصوصیات ذاتیشان حاضر نخواهند شد به حزب پان ایرانیست بگروند. بنابراین انجام این عمل به مصلحت نمی باشد. آقای دکتر طالع اظهار می دارد پس شما روز یکشنبه 23/3/50 تلفنی با من تماس بگیرید تا من راه حلی دیگر به شما

توصیه نمایم. در این هنگام مسئول تشکیلات شهرکرد اظهار می دارد من با رئیس شهربانی شهرکرد تماس گرفتم [و] نامبرده به من اجازه نصب تابلو حزب را داد. پس از آن مقرر گردید که مسئولان تشکیلات یزد، اصفهان و شهرکرد لااقل ماهی یک بار و هر بار در یکی از شهرستان های مزبور به گرد هم جمع شوند و پیرامون مسائل جاری و موضوعات حزبی به بحث و تبادل نظر بپردازند و روی این اصل اولین جلسه آنان در تاریخ 12/4/50 در یزد تشکیل خواهد شد. پس از آن راجع به تابلو حزب در اصفهان بحث گردیده و قرار می شود روز 23/3/50 تابلو حزب مزبور در اصفهان نصب شود.(1)

رهبری حزب پان ایرانیست برای در امان ماندن از مانع تراشی بیشتر دستگاه های دولتی از شخص شاه استمداد طلبید. شاه که از فضولی بیجای حزب در قضیه بحرین ناراحت بود، با بی میلی دستور داد که از کار حزب جلوگیری نشود. به دنبال آن نصیری رئیس

ص:288


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

ساواک در دوازدهم تیر ماه 1350 و طی نامه ای خطاب به وزارت اطلاعات که رونوشت هایی از آن هم برای شهربانی و ژاندارمری کل کشور ارسال شده چنین نوشت:

درباره حزب پان ایرانیست

گزارش تقدیمی رهبران حزب پان ایرانیست به شرف عرض شاهنشاه آریامهر رسیده و اوامری به شرح زیر شرف صدور یافته است:

به مقامات مربوطه گفته شود که لازم نیست به این حزب کمک کنند ولی جلوگیری بیهوده نیز نشود چون بالاخره تعداد اینها به دو حزب ایران نوین و مردم نمی رسد. فوراً انجام گیرد.

مراتب جهت استحضار و هرگونه اقدام مقتضی اعلام می گردد.

رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور - سپهبد نصیری

گیرندگان

تیمسار فرماندهی ژاندارمری کل کشور (رکن دوم دایره اطلاعات) جهت استحضار و هرگونه اقدام لازم.

ریاست شهربانی کل کشور (اداره اطلاعات)(1)

این دستورالعمل شاه باعث شد از دامنه فشارهای دولت و مراجع انتظامی و امنیتی بر مجموعه فعالیت های اعضای حزب پان ایرانیست در شهرهای مختلف کاسته شود. ضمن اینکه علاقه شاه به عدم کمک به حزب پان ایرانیست پیام و در واقع حربه مؤثری در اختیار دولت هویدا قرار می داد. با این حال سیاست کلی حاکمیت مبتنی بر پایان دادن به تضییقات و محدودیت هایی بود که دربارة حزب پان ایرانیست اعمال می شد. همچنانکه ساواک طی گزارشی به شرح زیر وعده داد، به دنبال دستور شاه از آن پس مانعی جدی بر سر راه فعالیت پان ایرانیست ها ایجاد نخواهد کرد:

در اجرای اوامر مطاع ملوکانه در مورد وضعیت حزب پان ایرانیست مراتب به شرح زیر از عرض می گذرد:

1- پس از مخالفت حزب پان ایرانیست با سیاست دولت در مورد مسئله بحرین در

ص:289


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

فروردین ماه سال 49 به علت دادن رأی موافق از طرف دکتر فضل الله صدر عضو فراکسیون پارلمانی سابق حزب پان ایرانیست به تصمیم دولت در خصوص مسئله بحرین، انشعابی در حزب مزبور به وقوع پیوست و در نتیجه این حزب به دو جناح تقسیم گردید. جناح اول که مخالف برخی از اقدامات دولت، منجمله مسئله بحرین بود کماکان به گردانندگی محسن پزشکپور، دکتر محمدرضا عاملی تهرانی، دکتر اسماعیل فریور و هوشنگ طالع (اعضای فراکسیون پارلمانی حزب پان ایرانیست) به فعالیت های خود در حزب مزبور ادامه داد.

جناح دوم که موافق اقدام دولت در مورد مسئله بحرین بود به رهبری دکتر فضل الله صدر حزب جدیدی را به نام «حزب ایرانیان» تشکیل دادند.

متعاقب این انشعاب حزب پان ایرانیست به رهبری محسن پزشکپور مخالفت خود را با سیاست دولت در زمینه های مختلف گسترش و با موضع گیری خاص مبادرت به فعالیت های حادی علیه دولت در مورد مسئله بحرین و انتشار جزواتی در این خصوص نمود و در

خارج از کشور نیز افراد وابسته به این حزب با انتشار مجدد نشریة «ناسیونالیسم» حملاتی را متوجه دولت نمودند که به وسیله دولت مقرر شد از فعالیت جناح مخالف (حزب پان ایرانیست) جلوگیری به عمل آید.

2- در مورد قسمت دوم اوامر مطاع ملوکانه اطاعت می شود؛ منبعد تضییقاتی جهت حزب پان ایرانیست به عمل نخواهد آمد.(1)

طرح توسعه فعالیت ها در فضای نومیدی

دستگاه رهبری حزب پان ایرانیست کوشید به طرق گوناگون مانع از به بن بست رسیدن فعالیت این حزب شده و تشکیلات و اعضای آن در گوشه و کنار کشور ولو به طور صوری و غیر مؤثر حضور خود را در عرصه سیاسی کشور تداوم بخشند. به همین دلیل تلاش می شد از حداقل فرصت و امکانات موجود برای نگه داشتن اعضا و تشکیل جلسات و نشست های پیدا و پنهان ولو در منازل اعضا و نظایر آن به سود حزب بهره برداری شود. در

ص:290


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

اواسط سال 1349 و در وضعیتی که امکان انتقاد از دولت و حاکمیت دشوارتر شده بود، رهبران حزب به اعضای آن توصیه می کردند ولو با طرح مسائل غیرسیاسی نظیر موضوعات و فعالیت های ورزشی، اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی و اقتصادی، سعی کنند به آمد و شدها و ارتباطات درون حزبی خود قوت بخشیده و مانع از پراکندگی بیشتر شوند. در همان حال در جلسات حزبی هم سعی می شد کمتر درباره مسائل جاری کشور سخن به میان آید و سخنرانان به مسائل انتزاعی و کم اهمیت تر می پرداختند. با پیشبرد همین احتیاط ها و رفتار کج دار و مریز بود که از اواسط اردیبهشت ماه 1350 رهبران و مسئولان

حزب پان ایرانیست در شهرهای مختلف فرصت و اجازه دوباره ای برای گسترش فعالیت های حزبی پیدا کرده و همراه با دایر شدن تدریجی دفاتر و شعب حزب تحرک جدیدی برای برگزاری جلسات، کنفرانس ها و آمد و شدهای حزبی فراهم گردید.

ساواک درباره تحرک دوباره حزب پان ایرانیست در بخش های مختلف کشور (و از جمله خوزستان) گزارش کرده بود:

به دستور محسن پزشکپور در تاریخ 25/2/50 دو نفر از فعالین حزب پان ایرانیست به اسامی حسین شهریار (عطوان) و خرم از تهران به اهواز آمده اند تا به اتفاق مهندس رضا کرمانی و غلامحسین آصف دو تن از اعضای حزب مزبور در اهواز به شهرستانی در استان خوزستان که این حزب شعبی در آن دارد عزیمت و مسئولین حزب در این نقاط ابلاغ نمایند از چه تاریخی پس از یک دوره تقریباً رکود، فعالیت های حزبی را تشدید کنند و قرار شده ظرف همین چند روز این موضوع به اعضای حزب در اهواز نیز اطلاع داده شود. ضمناً یک حلقه نوار سخنرانی و گفتار محسن پزشکپور و محمدرضا عاملی تهرانی در جریان کنگره ششم منعقده حزب مذکور در تهران که اوایل اردیبهشت ماه جاری برگزار شده توسط دو نفر موصوف به خوزستان آورده شده تا در دفاتر شعب حزب در شهرستان ها مورد استفاده اعضایی که موفق به شرکت در کنگره مزبور و استماع

این گفتار نشده اند قرار گیرد. به علاوه شخص دیگری هم به نام مهندس ثقفی که وابسته به این حزب هستند از تهران به اهواز آمده است.(1)

ص:291


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

در میان اعضا و مسئولان حزب جنب و جوشی دوباره شروع شده بود؛ نظیر آنچه ساواک کهگیلویه و بویراحمد در بیستم خرداد ماه 1350 گزارش کرده بود:

به استحضار می رساند پس از برگزاری کنفرانس اخیر حزب پان ایرانیست در تهران و با توجه به اقداماتی که از طرف مسئولین حزب مذکور به منظور اخذ اجازه در جهت گسترش فعالیت حزبی در سطح کشور به عمل آمده و نتیجتاً فعالیت حزب مورد بحث را بلامانع تشخیص داده اند به تدریج تحرک و تلاشی از سوی عناصر فعال این حزب در دوگنبدان مشاهده گردید و متعاقب آن آقای حافظ کهوائی مسئول سابق تشکیلات حزب پان ایرانیست دوگنبدان از اهواز به این بخش مراجعه و ضمن ملاقات ها و تبادل نظراتی با اعضای فعال و مؤمن به حزب مذکور یک باب مغازه را جهت استقرار دفتر حزب انتخاب و در تاریخ 16/3/50 تابلوی حزب پان ایرانیست تشکیلات کهگیلویه را در محل استیجاری نصب نمودند. علیهذا با عرض اینکه تاکنون

رسماً محل دفتر حزب موصوف افتتاح نگردیده است قرار است در حضور آقای حافظ کهوائی و تعدادی از اعضای حزب مزبور ضمن مراسمی نسبت به افتتاح و آغاز فعالیت این حزب اقدام نمایند که مراتب به موقع به عرض خواهد رسید.

رئیس ساواک فرمانداری کل کهگیلویه و بویراحمد - سالاری(1)

از جمله اقشاری که رهبران حزب پان ایرانیست تلاش کردند ارتباطشان را با آنها تداوم بخشند، کارگران کارخانجات و کارگاه های تولیدی به ویژه در مناطق کارگری کشور بودند. از جمله در:

مورخه 2/8/49 در پایگاه مرکزی حزب پان ایرانیست محسن پزشکپور کارگران راه آهن عضو حزب را به اطاق خود دعوت کرده و ضمن صحبت در مورد اجاره ساختمان جدید، اظهار نموده که بایستی فعالیت ها را شدیدتر نمود و افرادی را به حزب آورد تا به ایده های حزب مؤمن باشند و در حال حاضر امکان فعالیت از چند ماه دیگر بیشتر است و اگر سندیکای کارگران راه آهن و فرش منحل شد با آماده نمودن افرادی مطمئن می توان فعالیت را ادامه داد. پزشکپور ضمن تأکید در این مورد که مطالب عنوان شده در جلسه نزد سایر

ص:292


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

افراد بازگو نشود در مورد رعایت مراقبت در زمینه پذیرش افراد جدید آموزش هایی داده و در پایان تأکید نموده که جزوات حزبی را مطالعه نمایند.(1)

در اوایل اردیبهشت ماه 1350 اداره کل سوم ساواک موضوع نفوذ و حضور حزب پان ایرانیست در میان کارگران و گروه های کارگری را با نگرانی دنبال می کرد:

برابر اطلاع واصله بعضاً تعدادی از کارگران پاره ای از واحدهای کارگری به طور دانسته یا ندانسته به محل هایی از حزب پان ایرانیست کشانیده شده و بحث هایی پیرامون مسائل مختلف (به ویژه امور کارگری مناطق مختلف) به عمل می آورند. علیهذا خواهشمند است دستور فرمایید با توجه به مفاد گزارش خبر شماره 8277/20 ه 2 پیرامون شناسایی این قبیل کارگران و مفاد اظهارات آنها و نحوة بهره برداری های حزبی در مسائل کارگری تحقیقات لازم معمول و نتیجه را اعلام نمایند.

مدیرکل اداره سوم - مقدم(2)

ساواک همواره نگران بود مبادا زیاده روی حزب پان ایرانیست در طرح مشکلات و نارسایی های موجود در محیط های کارگری باعث گسترش نارضایتی در میان کارگران شده و آنان را نسبت به رژیم و نیز دولت هویدا بدبین نماید و بر مخالفت ها دامن بزند. از جمله:

موضوع: اجتماع عده ای از افراد وابسته به حزب پان ایرانیست در سندیکای واگن خانه راه آهن.

ساعت 00/16 روز 5/3/50 در حدود 50 نفر از اعضای سندیکای واگن خانه راه آهن در محل سندیکا اجتماع نموده بودند. ابتدا شمس اله میرزایی اظهار داشت در این هفته با اکثر مقامات راه آهن تماس گرفته ام و از مهندس آفرین دعوت به عمل آمده که وقت تعیین نماید تا کارگران را دعوت و به مشکلات آنان رسیدگی نماید و همچنین نامه در مورد کارگران روزمرد دائم به مقامات نوشته ایم که با توجه به قانون استخدام کشوری نسبت به وضع استخدامی ما عمل گردد. سپس تقی رحیمی اظهار داشت چند روز پیش پلیس راه آهن مرا احضار و تذکر داد با این عملی که می نمایید در مورد رسیدگی به امور کارگران راه آهن

ص:293


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

امکان دارد آنان اعتصاب و زن و بچه خود را به راه آهن بیاورند و در جواب گفتم زن و بچه هم حق خود را می خواهند. رحیمی اظهار داشت تا به حال هرگونه شکایتی در مورد کارگران داشتیم به مقامات مربوطه نوشته ایم چنانچه به کار ما رسیدگی ننمایند به شخص اول مملکت و ولیعهد نامه خواهم نوشت که به وضع ما رسیدگی

نمایند.(1)

وقتی در اواخر آذر ماه 1349 گفته شد، حاکم بحرین به زودی از ایران دیدن خواهد کرد، پزشکپور تمام اعضای حزب پان ایرانیست را از هرگونه حرکت اعتراض آمیز احتمالی به شدت برحذر داشت. به گزارش ساواک یکی از اعضای حزب پان ایرانیست از رژیم پهلوی به خاطر تجزیه بحرین از ایران که به شدت موجبات سرخوردگی او را فراهم آورده بود، چنین اظهارنظر کرده است:

موضوع: اظهارات غژمانی عضو حزب پان ایرانیست.

ساعت 00/18 روز 23/4/50 غژمانی کارمند بانک ایران و خاورمیانه در محل حزب در حضور خسرو امیری، حسن زاده، فراهانی، سلطان زاده دانشجوی دانشکده اقتصاد ضمن خواندن روزنامه کیهان اظهار داشت موقعی که دولتی استعفا می نماید تا تعیین دولت جدید معلوم نیست حکومت به دست چه کسی اداره خواهد شد ولی در کشور ما هنوز هویدا استعفا نداده، در روزنامه نوشته اند که در کابینه جدید هویدا چهره های تازه وجود خواهد داشت. سلطان زاده گفت باور کنید مدت یک سال و نیم است به قدری از این مملکت و حکومت آن بیراز شده ام که حاضر نیستم حتی کلمه ای راجع به این کشور بشنوم. سپس اضافه نمود یکی نیست به اینها بگوید

شما که می خواستید بحرین را به این آسانی از دست بدهید لااقل آنچنان حکومتی اعمال می نمودید که ده هزار نفر ایرانی مقیم آن جا در بحرین سهمی داشته باشند نه اینکه آنها را در اختیار کشورهای عربی بگذارید. غژمانی گفت اینها روی قاجاریه را سفید کردند، باز [به] آنها. چون قاجاریه تا اندازه ای در مقابل مبارزات ایستادگی می کردند ولی اینها افتضاح کردند.(2)

اسناد نشان می دهد، موضع مخالف پزشکپور و فراکسیون حزب پان ایرانیست با طرح

ص:294


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

تجزیه بحرین از ایران نظر مساعد اقشاری از مردم را به سوی آن جلب نمود؛ چنانکه ساواک در هفتم اردیبهشت ماه 1349 درباره اقبال اقشاری از مردم کشور به سوی این حزب چنین گزارش کرد:

در چند روز اخیر افراد قدیمی حزب پان ایرانیست با رده های بالای حزب در تماس می باشند و پیغام همکاری داده اند. عده ای از قبیل دانشجویان – کارمندان و آموزگاران نیز با محسن پزشکپور تماس گرفته اند و از وی تقاضای عضویت در حزب را می کنند و از مسئله حمله حزب به دولت و دفاع از بحرین اظهار تشکر مینمایند. چند روز قبل چهار نفر ضمن حضور در محل دفتر مرکزی حزب به پزشکپور اظهار

داشتند که ما سازمان آموزگاران کشور را زیر نظر داریم و در جلسه ای مسئله اخیر را بررسی کرده ایم و همه ما حاضر به هرگونه همکاری و کمک مادی هستیم [و] گروه ما بیش از هزار نفر می باشد. پزشکپور ضمن اظهار تشکر از آنان گفت فعلاً برنامه این است که شما با نظریات حزب آشنا شوید و اصول حزبی را فراگیرید و بعداً در جلسات حزبی راهنمایی خواهید شد.(1)

دور باطل سرخوردگی و چاپلوسی

بنابر شواهد و اسناد موضوع بحرین مجموعه اعضا و مسئولان حزب پان ایرانیست را دچار بحران و رکودی روزافزون ساخته بود؛ چنانکه وقتی تعدادی از اعضای حزب پان ایرانیست در بیست ونهم فروردین ماه 1349 از حافظ کهوائی جویای موقعیت فعلی و تکلیف آتی حزب شدند، پاسخ داد:

مسلماً در سطح عالی مملکت مسائلی هست که ما به آنها واقف نیستیم و فکر می کنم تنها راه فعلاً سکوت است. چون با موقعیت فعلی مملکت، ما حتی نباید کوچکترین سر و صدایی راه بیندازیم. به طور کلی پان ایرانیست ها با ناامنی و هو و جنجال در مملکت مخالف هستند.

نظریه منبع – روحیه و طرز فکر حافظ

کهوائی مسئول تشکیلات نسبت به گذشته تفاوت محسوسی نموده است. به طوری که شخصاً دست از فعالیت برداشته و اخیراً چنین

ص:295


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

استدلال می نماید که با توجه به شرایط کنونی کشور بهترین و اصلح ترین کار این است که حزب پان ایرانیست سکوت نماید.

نظریه رهبر عملیات – با توجه به اظهارات کهوائی و نظریه منبع چنین استنباط می شود که حافظ کهوائی در مسافرت دو روزه خود به خوزستان دستوراتی مبنی بر عدم فعالیت اعضا و سکوت در مقابل جریان بحرین از سران و مسئولین تشکیلات این حزب در آبادان یا اهواز اخذ نموده باشد.(1)

آنانی که فرصت طلب تر بوده و شناخت دقیق تری از روحیات و علایق دستگاه رهبری حزب پان ایرانیست داشتند، با مشاهده اوضاع بحرانی سایه افکنده بر حزب پان ایرانیست استیضاح دولت توسط سران حزب عضو مجلس را «کار بیجایی» تلقی می کردند که به زعم آنها «جز اینکه خود را از اطمینان و امتیاز دولت انداخته اند کار دیگری از پیش نبرده اند و در آینده هم در مجلس راه نخواهند یافت». یکی از مسئولان محلی حزب به اعضای اندک و در عین حال مغموم آن هشدار می داد: «من به آقایان توصیه می کنم که به هیچ وجه در محیط خارج حق اظهار نظر در هیچ موردی را ندارند. اگر احیاناً در منطقه موردی اتفاق افتاد که به حزب هیچ ربطی نداشت، چنانچه عموم مردم درباره آن اظهار نظر نمودند، باز شما دوستان در آن مورد هیچ گونه صحبت و یا بحثی نکنید و کاملاً

ساکت باشید. مسلماً تکلیف حزب در عرض یکی دو ماه آینده روشن خواهد شد و اگر قرار باشد که دوباره حزب فعالیت را از نو آغاز کند که هدف خود را دنبال خواهیم کرد و اگر هم بایست مثل سابق فعالیت نداشته باشد ما هم همان طور عمل خواهیم نمود». بدین ترتیب طی چند ماه پس از طرح انتزاع بحرین از ایران در مجلس از دامنه اعتماد و اعتقاد اعضای میانی و عادی حزب پان ایرانیست به رهبران این حزب و نیز حاکمیت به شدت کاسته شده بود. از جمله یکی از اعضای حزب پان ایرانیست در پنجم خرداد ماه 1349 در استعفا نامه اش آورده بود:

کمیته مرکزی حزب پان ایرانیست

محترماً با توجه به بیانات آقای دکتر صدر در مجله وزین روشنفکر به شماره 761 و

ص:296


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

سخنرانی هایی که از مشارالیه در سابق شنیده شده و رویه ای که مسئولین حزب اخیراً در قبال دولت پیش کشیده اند بدین وسیله استعفای خود را از حزب تقدیم و کماکان هدف خود را به منزله یک سرباز وطن پرست [و] وفاداری خود را نیز نسبت به استقلال مملکت و شاهنشاهی محبوب ایران دنبال خواهم کرد و به هیچ حزب وابستگی ندارم.

با تقدیم احترام

قلهک – کارمند وزارت راه – احمد خانیا(1)

در این میان محسن پزشکپور هر از گاه اعضای حزب را دلداری می داد که «روابط بین ما و دولت و دستگاه حکومت مثل خانواده ای که بین آنها نقار و کدورتی رخ داده است

می باشد و در آینده ای نزدیک این کدورت و اختلاف از بین خواهد رفت و امیدواری بسیار وجود دارد که وضع به حال عادی و سابق برگردد». ساواک که از نزدیک رفتار و عملکرد پزشکپور را تحت مراقبت داشت بر این باور بود که اظهاراتی از این دست «بیشتر از آن جهت صورت گرفته که مانع سردی و سرخوردگی اعضا از حزب مزبور شده و در افراد و بخصوص عناصر مردد حزبی که وضع و آینده این تشکیلات را مبهم و نامشخص می دانند نوعی ایجاد امیدواری نماید».

کنگره ششم (فوق العاده)

در حالی که فشارها و دردسرسازی های دولت با نوساناتی همچنان ادامه داشت، رهبری حزب پان ایرانیست بر آن شده بود کنگره ششم این حزب را در اوایل اردیبهشت ماه 1350 برگزار کند. ساواک در بیست و پنجم فروردین ماه 1350 خبر داد، هوشنگ طالع و محمد جهانگیری از سوی پزشکپور مسئولیت یافته اند تا مقدمات برگزاری این کنگره را فراهم آورند. ساواک ضمن گزارشی چنین نوشته است:

مورخه 26/1/50 جلسه ای با شرکت محسن پزشکپور – محمدرضا عاملی – هوشنگ طالع – مجید ضامنی – اسماعیل فریور – در محل حزب پان ایرانیست تشکیل گردید و نسبت به کار کنگره ششم حزب بررسی و قرار شد که کنگره در 3/2/50 در محل حزب

ص:297


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

برگزار گردد. اسمعیل فریور اظهار داشت محل حزب مناسب کنگره نیست و صلاح است در هتل یا محل دیگری که آبرومند باشد تشکیل شود. محسن پزشکپور اظهار داشت بیرون از محیط حزب مستلزم اجازه از مقامات است که امکان دارد مخالفت نمایند. بنابراین در محل حزب بهتر است و هر کدام از

نامبردگان مسئولیتی را عهده دار شدند. قرار شد هوشنگ طالع مأمور تزیین و چاپ دعوت نامه ها و مجید ضامنی مسئول تدارکات و محمدرضا عاملی مسئول تشکیلات شهرستان ها جهت آماده شدن افراد رسمی حزب در کنگره و اسمعیل فریور رسیدگی به امور تهران و کسانی که تاکنون عضو رسمی حزب شناخته نشده اند ولی مدتی است با حزب همکاری دارند در حدود 67 نفر می باشند [که] تعدادی از آنان سوگند یاد نموده و بقیه قرار شده روز 31/1/50 پس از انجام تشریفات عضو رسمی حزب شناخته خواهند شد. در این کنگره در حدود 450 نفر شرکت خواهند نمود و کنگره ششم نسبت به اخذ تصمیم درباره شرکت در انتخابات دوره 23 مجلس شورای ملی و خط مشی آینده حزب تصمیم خواهند گرفت.(1)

برای در امان ماندن از فشارهای مضاعف دولت، مقدمات برگزاری کنگره ششم حزب پان ایرانیست تقریباً خیلی زود فراهم شد و در حالی که روزنامه ها در اواخر فروردین خبر می دادند کنگره فوق سوم یا چهارم اردیبهشت ماه 1350 کار خود را آغاز خواهد کرد، «محسن پزشکپور روز 28/1/50 طی نامه ای به حزب پان ایرانیست استان مازندران [همچنانکه اسناد موجود نشان می دهد، نامه های مشابه دیگری به برخی شعب حزب در استان های دیگر هم ارسال شد] دستور داد که عده ای از نفرات قسم خورده را رؤسای حزب در شهرستان های استان عصر روز 2/2/50 با خود به کنگره تهران ببرند». همچنانکه سند

زیر نشان می دهد، پزشکپور اصرار داشت کنگره ششم حزب بدون جار و جنجال و حتی المقدور محرمانه برگزار شود:

در ساعت 00/19 روز 22/1/50 یک جلسه خصوصی در اطاق کار آقای محسن پزشکپور با حضور آقایان دکتر عاملی و دکتر فریور و دکتر طالع و میرقاسمی به منظور تشکیل کنگره ششم حزب پان ایرانیست در روز جمعه سوم اردیبهشت ماه مذاکراتی به عمل آمد و آقای

ص:298


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

پزشکپور تأکید نمود موضوع تشکیل کنگره خیلی محرمانه باشد و کسی از جریان تشکیل کنگره تا روز پنجشنبه 2/1/50 [2/2/50] نباید آگاه شود و ضمناً به آقای میرقاسمی اظهار داشت خودت را آماده کن که امسال باید از شهرضا کاندید نمایندگی مجلس شورای ملی شوی و از طرف حزب شما کاندید خواهید شد. سپس آقای میرقاسمی سؤال نمود چرا برخلاف کنگره های قبلی امسال کنگره را محرمانه تشکیل می دهید و آقای پزشکپور گفت چون امکان دارد بعضی افراد ناباب و یا مأمورین ساواک زیاد شرکت کنند و وضع کنگره را از مسیر اصلی خود خارج کنند.

توضیح شنبه – آقای میرقاسمی در تاریخ 2/1/50 [2/2/50] به صوب تهران حرکت تا روز جمعه 3/1/50[3/2/50] در کنگره

مذکور شرکت نماید.(1)

این نگرانی و پرده پوشی های محسن پزشکپور چندان هم بی راه نبود. مدیرکل اداره سوم ساواک در اول اردیبهشت ماه 1350 در این باره خطاب به ساواک تهران نوشته بود:

درباره: برگزاری ششمین کنگره حزب پان ایرانیست

عطف به 8309/20 ه 2- 31/1/50

خواهشمند است دستور فرمایید با توجه به دستورالعمل های صادره قبلی به آن ساواک درباره ممانعت از تشکیل جلسات و فعالیت حزب پان ایرانیست از برگزاری کنگره حزب مذکور به نحو مقتضی جلوگیری و نتیجه را به این اداره کل گزارش نمایند. ضمناً مراتب به شهربانی کل کشور نیز اعلام گردیده است.

مدیرکل اداره سوم - مقدم(2)

بخش 312 اداره کل سوم ساواک گزارشی در اول اردیبهشت ماه 1350 به ناصر مقدم مدیرکل آن اداره ارائه داد که در آن چنین آمده بود:

درباره: تشکیل ششمین کنگره حزب پان ایرانیست

محترماً به استحضار می رساند:

برابر گزارشات واصله قرار است ششمین کنگره حزب پان ایرانیست در اوایل اردیبهشت ماه

ص:299


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

سال 50 با شرکت تعدادی از

افراد فعال حزب مذکور به منظور انتخاب رهبر و بررسی و تعیین خط مشی این حزب در چهار سال آینده برگزار گردد. ضمناً روزنامه کیهان در تاریخ 29/1/50 ضمن انتشار خبر مذکور اضافه نموده برابر اظهار سخنگوی حزب پان ایرانیست، نمایندگان حزب مزبور از تهران، شهرستان ها و خارج از کشور در این کنگره شرکت خواهند کرد و دکتر محمدرضا عاملی تهرانی قائم مقام حزب مذکور مسئول تدارک و برگزاری کنگره موصوف است.

با عرض اینکه قبلاً اوامری در مورد ممانعت از تشکیل جلسات و فعالیت حزب پان ایرانیست صادر گردیده و مراتب نیز به منظور جلوگیری از برگزاری جلسات حزب موصوف به شهربانی کل کشور اعلام و دستورالعمل های لازم نیز در این مورد به کلیة ساواک ها ابلاغ شده علیهذا مراتب فوق جهت استحضار معروض، مستدعی است اوامر عالی را در مورد تشکیل ششمین کنگره حزب پان ایرانیست امر به ابلاغ فرمایند.

مقدم بلافاصله مفاد این گزارش را در اختیار نصیری قرار داد و او دستور داد نظیر دستورالعمل های قبلی از برگزاری کنگره ششم حزب پان ایرانیست جلوگیری به عمل آید.

ناصر مقدم در نامه ای که به دنبال این گزارش بخش 312 و دستورالعمل نصیری و در همان روز اول اردیبهشت ماه 1350 برای ساواک های سراسر کشور ارسال کرد به آنها

دستور داد:

قرار است در اوایل اردیبهشت ماه سال 50 ششمین کنگره حزب پان ایرانیست در مرکز برگزار شود با توجه به دستورالعمل های قبلی به طور غیرمحسوس ترتیبی اتخاذ گردد که نمایندگان از شرکت در این کنگره خودداری و نتیجه اعلام [شود] - مقدم.(1)

نصیری هم در نامه ای خطاب به ریاست شهربانی کل کشور یادآور شد:

درباره: برگزاری ششمین کنگره حزب پان ایرانیست

طبق اطلاع واصله قرار است روز 3/2/50 ششمین کنگره حزب پان ایرانیست با شرکت تعدادی از عناصر فعال این حزب در محل حزب مذکور در تهران برگزار شود. با توجه به اینکه قبلاً نیز لزوم ممانعت از تشکیل جلسات و اجتماعات حزب مزبور به آگاهی رسیده

ص:300


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

علیهذا مراتب جهت اطلاع و هرگونه اقدام مقتضی اعلام خواهشمند است دستور فرمایید نتیجه اقدامات معموله را به این سازمان منعکس سازند.

رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور - سپهبد نصیری(1)

پیشگیری ساواک در مورد این کنگره موفق نبود و بسیاری از نمایندگان تعیین شده ولو مخفیانه راهی تهران می شدند، چنانکه از اصفهان گزارش رسیده بود:

برابر اعلام ساواک یزد در اجرای اوامر صادره اقدام مقتضی معمول و از عزیمت افراد مزبور به تهران جلوگیری به عمل آمد فقط شخصی به نام احمد نجف آبادی کارمند معدن چغارت بافق وابسته به این حزب بعد از ظهر روز 1/2/50 به تهران عزیمت نموده بود. ضمناً با تماسی که با آقای دکتر اردشیر ظفری در اصفهان انجام گرفت از حرکت اعضا و نمایندگان حزب پان ایرانیست به تهران جلوگیری شد لکن برابر تحقیقات سه نفر آقایان: 1- مهندس امین صالحی مهندس ذوب آهن 2- حسین طباخیان خدمتگزار آموزش و پرورش 3- محمدعلی حسینی آموزگار که وابسته به حزب مزبور می باشند قبل از وصول تلگراف معطوفی به تهران عزیمت نموده بودند - تقوی.

و نیز ساواک کرمانشاه نوشته بود:

دکتر عاملی توسط رشید کیخسروی کارمند اداره کار کرمانشاه که از اعضای افراطی می باشد از سرپرست حزب پان ایرانیست سنندج دعوت کرده که روز 3/2/50 جهت شرکت در کنگره حزب به تهران برود که در اجرای امر از عزیمت وی به تهران

جلوگیری شد. ضمناً کنگره مزبور در مورد سیر حرکت آینده حزب و مشی فعالیت آن بررسی و رهبر حزب بار دیگر با رفراندوم اعضای اصلی حزب برای مدتی دیگر تعیین [می شود] - لیقوانی.(2)

نمایندگان حزب در برخی شهرها هم که پیشاپیش احساس کرده بودند ساواک و شهربانی مانع از مسافرت آنها به تهران و شرکت در کنگره خواهند شد، روزها قبل از موعد مقرر محل زندگی خود در شهرهای مختلف را به سوی تهران ترک کرده بودند. بسیاری از آنان فقط ساعاتی قبل از وصول دستورالعمل اداره کل سوم ساواک و نیز

ص:301


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

شهربانی محل، شهرهای خود را به قصد تهران ترک کرده بودند. از جمله ساواک خوی به تهران گزارش کرد:

برابر گزارش ساواک خوی طبق تحقیقاتی که به عمل آمده اسکندر ابوالحسن زاده کارمند آموزش و پرورش و سرپرست حزب پان ایرانیست شاهپور مورخه 1/2/50 به مدت 9 روز مرخصی اخذ و شاهپور را ترک نموده. احتمالاً برای شرکت در کنگره مزبور به تهران عزیمت نموده است.

همچنین ساواک رضائیه گزارش کرده بود:

چهار نفر از اعضای حزب پان ایرانیست رضائیه به اسامی رحیمی – جعفری – خوش کردار و بهار روز گذشته قبل از وصول امریه معطوفی جهت شرکت در کنگره حزب مزبور رضائیه را به قصد تهران ترک

گفته اند - صیادیان(1)

با تمام این احوال همچنانکه گزارش زیر نشان می دهد، دستگاه رهبری حزب پان ایرانیست تا واپسین ساعات روز دوم اردیبهشت ماه 1350 برای برگزاری کنگره حزب در صبح روز بعد تمهیدات قابل قبولی فراهم آورده بود:

کلیة کوشش و فعالیت رهبران و مسئولین امور مختلفه حزبی در یک هفته اخیر جهت تهیه مقدمات برگزاری کنگره ششم حزب مصروف گشته که در آن حدود 500 نفر از افراد حزبی تهران و شهرستان ها و عده ای میهمان نیز حضور

خواهند یافت و اکثراً افراد آزمایشی تهران نیز مراسم سوگند رسمی را به جای آورده تا بتوانند در کنگره با حق رأی شرکت نمایند. کنگره از ساعت 9 صبح روز 3/2/50 حداکثر تا ساعت 8 شب به کار خود ادامه خواهد داد و تقریباً کلیه لوازم و وسایل مورد نیاز نیز آماده شده است. کارت های دعوت جهت شخصیت ها و مقامات مختلف و روزنامه نگاران و خبرگزاری ها طبق اسامی که پزشکپور و دکتر فریور تعیین نموده اند از روز 31/1/50 شروع به توزیع گردید. ضمناً طبق توافقی که بین پزشکپور و روزبیانی به عمل آمد قرار شد که عده ای از کردان نیز با لباس های محلی در

این مراسم شرکت نمایند. کارت هایی نیز جهت شرکت افراد در کنگره تهیه شد که اسامی آنها وسیله دکتر محمدرضا عاملی صادر می گردد و از لحاظ انتظامات و اقدامات احتیاطی

ص:302


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

دکتر هوشنگ طالع شخصاً سرپرستی افراد گارد حزب را تحت نظر گرفته و اداره خواهد نمود. ضمناً آرم یادبود کنگره و نشریات مربوط به این مراسم نیز در دست تهیه می باشد که حداکثر تا روز 2/2/50 آماده خواهد گردید. مسئولیت دبیرخانه کنگره را دکتر طالع عهده دار می باشد و مسئولین امور برگزاری مربوط به این کنگره را رهبران حزبی به این شرح تعیین نموده اند.

مجید ضامنی مسئول امور مالی – محمد جهانگیری مسئول تدارکات و تهیه لوازم مربوط به کنگره و انتشارات و ضبط مراسم و تزیین محل – بهاءالدین هاتفی مسئول تهیه غذا – ابراهیم میرانی مسئول توزیع و کنترل کارت های دعوت شخصیت ها – حسن حاج سیدجوادی و حسین شهریار مسئول [ناخوانا] جهت افراد شهرستانی و معرفی آنان.(1)

دستگاه رهبری حزب به منظور پیشدستی بر فشارهایی که آشکار بود ساواک و دیگر

نیروهای امنیتی و انتظامی بر آنان وارد خواهند ساخت تدابیری اندیشید. به گزارش ساواک:

از ساعت 00/13 روز 2/2 حدود یکصد نفر از اعضای حزب پان ایرانیسم در محل حزب حاضر و تا ساعت 30/23 همان روز با حضور محسن پزشکپور رهبر حزب یک کنگره فوق العاده تحت عنوان «ظفر» تشکیل و متفقاً رأی دادند که کلیه اختیارات به نامبرده واگذار شده و محمدرضا عاملی تهرانی نیز به سمت قائم مقام انتخاب گردد، سپس عده ای محل حزب را ترک و تعدادی شب را در حزب ماندند که پزشکپور، هوشنگ طالع، اسمعیل فریور و محمدرضا عاملی تهرانی جزو کسانی بودند که شب را در حزب ماندند. ضمناً دو فقره تلگراف به پیشگاه شاهنشاه آریامهر مخابره و از اینکه دولت از برگزاری مراسم جلوگیری نموده است تقاضای رسیدگی نموده اند. یک نفر از اعضای حزب پان ایرانیسم که به پلیس به علت جلوگیری از تظاهرات اعتراض می کرد به وسیله پلیس دستگیر گردید و ضمناً پلیس از وارد کردن غذا و وسائل دیگر به محل حزب جلوگیری نموده و همچنین مشاجره کوتاهی بین هوشنگ طالع و افسر پلیس درگرفت که اسمعیل فریور میانجی شد و موضوع خاتمه

پذیرفت.

ص:303


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

در ساعت 30/09 روز جاری افرادی که شب گذشته از محل حزب خارج شده اند بنا به دستور ابراهیم میرانی یکی از اعضا شعارهایی به شرح «پان ایرانیسم پیروز است، پیروز باد رهبر حزب پان ایرانیسم» می دادند که پلیس جلوگیری نمود.

چون قرار بود روز جاری کنگره حزب مجدداً تشکیل گردد لذا از عده ای وسیله کارت دعوت به عمل آمده بود لکن از تشکیل کنگره حزبی و ورود افراد به داخل محل حزب جلوگیری شد و افراد به طور متفرق در گروه های 5 تا 6 نفری در اطراف محل حزب جمع شده و تعدادی نیز در داخل محل حزب هستند. امکان دارد احتمالاً تظاهراتی وسیله این گروه های متفرق به عمل آید.(1)

آنچه بود این تلگرافات رهبری حزب پان ایرانیست به سرعت در اختیار شاه قرار گرفت. در گزارش ساواک در این باره چنین می خوانیم:

روز 3/2 گزارش ساواک درباره تشکیل کنگره فوق العاده حزب پان ایرانیسم در روز 2/2 و دادن اختیارات به پزشکپور رهبر حزب و انتخاب محمدرضا عاملی تهرانی به سمت قائم مقام و تقدیم دو فقره تلگراف به پیشگاه شاهنشاه آریامهر

مبنی بر اینکه دولت از برگزاری مراسم جلوگیری نموده است و اینکه قرار بوده است روز جاری کنگره حزب مجدداً تشکیل شود لکن از تشکیل کنگره حزبی و ورود افراد به داخل محوطه حزب جلوگیری شده، از شرف عرض مبارک همایونی گذشت.

اوامر مبارک ملوکانه شرف صدور یافت:

«به دستور کی جلوگیری شده، مگر این حزب غیرقانونی اعلام شده؟»

اوامر مبارک شاهانه به رئیس ساواک ابلاغ شد، اظهار داشت:

«حزب پان ایرانیسم به دو دسته تقسیم شده، دسته مخالف و دسته موافق. این همان دسته مخالف هستند که به وسیله دولت مقرر شده بود که از فعالیت آنها جلوگیری شود لکن از دسته موافق حمایت خواهد شد.»(2)

اما شاه به نصیری تذکر داد که «چه نوع فعالیتی؟ اینها در مجلس هستند، بی خود سر

ص:304


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

به سر اینها نگذارید».(1)

به رغم فشارهای ساواک و شهربانی و کارشکنی های پیدا و پنهان دیگر مراجع دولتی، شرکت کنندگان در کنگره و دیگر اعضا و هواداران حزب پان ایرانیست چندان راحت هم میدان را برای حریف رند و کینه ت-وز خود (هویدا) خالی نکردند:

ساعت 9 بامداد مورخه 3/2 به تدریج اعضا

و نمایندگان حزب پان ایرانیست که از شهرستان های مختلف ایران جهت شرکت در کنگره ششم این حزب به تهران آمده بودند جهت ورودبه دفتر روزنامه خاک و خون که در ضمن تالار اجتماع حزب پان ایرانیست نیز محسوب می شود در کوچه شاهرخ واقع در خیابان نادری اجتماع نموده لیکن پلیس از ورود اعضای این حزب به داخل دفتر روزنامه خاک و خون جلوگیری به عمل آورده است. اعضای حزب پان ایرانیست شهرستان ها که بالغ بر هزار تا هزار و پانصد نفر می شدند در حالی که شعارهایی از قبیل (دولت هویدا باید سقوط کند)، (جلوگیری از برگزاری کنگره ششم حزب پان ایرانیست نقض قانون اساسی است)، (حکومت یک حزبی بنا به فرمان شاهنشاه آریامهر در ایران پابرجا نمی باشد)، ( ما از شهرستان ها گرد آمده ایم تا برای سرافرازی ملت مبارزات میهن پرستانه خود را دنبال کنیم)، (دولت بناحق از عملیات ما جلوگیری می کند)، (عمل حکومت هویدا نقض کامل قانون اساسی است) می دادند به طور پراکنده در حول و حوش کوچه شاهرخ و خیابان نادری به حال انتظار بودند. در حالی که مهندس کرمانی و علیرضا فرهمند و چند نفر دیگر از پان ایرانیست ها که از

شهرستان ها به تهران آمده بودند تلفناً با محسن پزشکپور در تماس بوده و از وی دستور اخذ می نمودند و به سایرین اطلاع می دادند. در بین افراد حزبی که از شهرستان های مختلف ایران گرد آمده بودند عده ای نیز از استان کردستان به رهبری شخصی به نام جاف شرکت داشتند که با لباس های محلی کردی در بین پان ایرانیست ها دیده می شدند. در حدود 20 الی 40 نفر نیز از بانوان عضو حزب با لباس های مخصوص حزبی در بین سایر اعضا وجود داشتند. افرادی که علناً مبادرت به دادن شعارهای حزبی می نمودند به نام های عزیز سالمی (در حال خدمت سربازی) میرانی دانشجوی دانشگاه تهران (از اهالی گچساران است) بودند.

ص:305


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

محسن پزشکپور متعاقب تلگراف اولی تلگراف دیگری نیز به پیشگاه شاهنشاه آریامهر مخابره نمود که اعضای حزب امیدوار بودند از وزارت دربار شاهنشاهی دستوراتی به شهربانی کل کشور صادر گردد لیکن این امر صورت نگرفت لذا پزشکپور که با افراد خارج تلفناً در تماس بود بدانها ابلاغ نمود برای صرف ناهار متفرق شوند و مجدداً در ساعت 3 بعد از ظهر در جلو دفتر روزنامه خاک و خون حضور به هم

رسانند. به موجب این دستور اعضای حزب متفرق گشته و در ساعت 5/3 بعد از ظهر همان افراد مجدداً در محل روزنامه خاک و خون اجتماع نمودند. در ساعت پنج بعد از ظهر از طرف محسن پزشکپور به افراد حاضر در خیابان دستور حرکت به طرف حزب داده شد که افراد به دسته های 10 الی 20 نفری تقسیم شده و از نقاط مختلف به سوی دفتر حزب حرکت نمودند. در این هنگام پلیس سعی نمود با ملایمت و خونسردی افراد را از داخل شدن به محل حزب باز دارد لیکن چون افراد توجهی به اخطار پلیس ننمودند پلیس نیز ناچار گردید که به اعمال خشونت آمیز متوسل گشته و چند نفر از پان ایرانیست ها در جریان کشمکش با پلیس دستگیر گردیده اند. پزشکپور که از داخل دفتر حزب شاهد و ناظر صحنه مبارزه پلیس با اعضای حزب بود ناچاراً به وسیله تلفن به اعضا دستور داد تا نمایندگان شهرستان ها به محل های خود مراجعت نمایند و پس از این دستور عده ای از اعضای حزبی شهرستان ها که جهت شرکت در کنگره ششم حزب پان ایرانیست به تهران آمده بودند و موفق به شرکت در این کنگره نگردیده

مأیوسانه به شهرستان های خود مراجعت نمودند.(1)

بدین ترتیب هر چند ساواک و شهربانی مانع از برگزاری منظم جلسات کنگره حزب پان ایرانیست شدند، با این حال دستگاه رهبری حزب بالاخص شخص محسن پزشکپور احساس می کرد این های و هوی حزبی و درگیری های پراکنده ای که پلیس و ساواک با اعضای حزب پیدا کرده و شعارهایی که بر ضد دولت داده شد، او و حزبش را کفایت کرده و پیام و هدف کنگره ششم (فوق العاده) را برآورده ساخته است. ساواک در این باره گزارش کرده بود:

ساعت 30/10 روز 4/2/50 آقایان مهندس هوشنگ قربانی – مهندس شهنواز در منزل

ص:306


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

محسن پزشکپور بودند. محسن پزشکپور اظهار داشت دولت هویدا برای کوبیدن ما این کارها را کرد اما نمی دانست که بزرگترین تبلیغ را برای ما و حزب ما انجام داد. اگر رهبران حزب پان ایرانیست صدها هزار تومان خرج می کردند نمی توانستند جریان کنگره را به این صورت برگزار نمایند که در یک وضع غیرعادی انجام شده و خبرنگاران خارجی چگونگی را به دنیا مخابره نمایند. امکان نداشت. اما اقدام آقای هویدا سبب شد که جریان به نفع ما تمام شود.(1)

با پایان یافتن کنگره و در حالی که به نظر می رسید رهبران حزب پان ایرانیست از نظر

مساعد اخیر شاه نسبت به خود اطلاعاتی به دست آورده اند، اعضای فراکسیون کوچک این حزب در مجلس رو به زوال دوره بیست و دوم در روز پنجم اردیبهشت ماه 1350 دولت هویدا را به دلیل ممانعت از برگزاری منظم جلسات کنگره مذکور تقریباً با شدت مورد انتقاد قرار دادند و به دنبال آن درگیری های لفظی میان آنها با برخی نمایندگان عضو فراکسیون ایران نوین روی داد. برگزاری اضطراری و بدون اطلاع قبلی کنگره فوق العاده حزب پان ایرانیست برخی از رهبران این حزب را هم که گویا فرصت نشده بود در کنگره مذکور حاضر شوند، ناراضی ساخت؛ از جمله این افراد اسماعیل فریور بود:

اسمعیل فریور اظهار داشت با همه اقدامات حزب پان ایرانیست چه از نظر تشکیل کنگره و همچنین با کنگره فوق العاده مخالف بودیم و حتی روز 2/2/50 به محسن پزشکپور گفتم که تو داری خودت را به سرعت نابود می کنی و به حرف های محمدرضا عاملی توجه زیادی نداشته باش. به هر حال راه حزب درست نیست و ما باید برنامه اصولی تری را پیاده کنیم. حتی موقع تشکیل کنگره فوق العاده محسن پزشکپور مرا به دنبال تلگراف فرستاد و گفت برو به شاهنشاه تلگراف بزن. من وقتی رفتم تلگراف زدم و آمدم متوجه شدم که کنگره تشکیل داده اند و مدتی است که کمتر به محل حزب رفت و آمد دارم.(2)

در این میان انتشار اعلامیه هایی از سوی دستگاه رهبری حزب پان ایرانیست بار دیگر

مسئولان امر در ساواک را نگران کرد. بخش 312 اداره کل سوم ساواک در شانزدهم

ص:307


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

اردیبهشت ماه 1350 در این باره به شرح زیر از مدیرکل آن اداره کسب تکلیف کرد:

درباره: توزیع اعلامیه های حزب پان ایرانیست

محترماً به استحضار می رساند.

منظور – عرض وضعیت و کسب دستور.

اخیراً حزب پان ایرانیست اعلامیه هایی در خصوص ششمین کنگره حزب مزبور تهیه و در آن ضمن تشریح جریان کنگره فوق العاده این حزب نسبت به جلوگیری پلیس از ورود عناصر حزب مذکور به محل کنگره و همچنین ممانعت از برگزاری آن اعتراض و پیام رهبر حزب پان ایرانیست و کیفیت انتخاب مجدد محسن پزشکپور به رهبری این حزب توضیح و به مخابره تلگراف به پیشگاه شاهنشاه آریامهر در این زمینه از طرف حزب اشاره شده است.

ضمناً حدود 100 طغری پاکت از اعلامیه های مربوط به حزب یاد شده که توسط عناصر حزب موصوف و به نشانی های اشخاص مختلف به ویژه شخصیت های مملکتی پست گردیده توسط بخش 343 ضبط شده. علیهذا با توجه به اینکه اخیراً مقرر گردیده از فعالیت های این حزب جلوگیری نشود مستدعی است اوامر عالی را در مورد توزیع یا

عدم توزیع آن امر به ابلاغ فرمایند.(1)

نصیری در بیست و دوم اردیبهشت ماه 1350 به ریاست شهربانی کل کشور، چنین نوشت:

اعلامیه ها و نشریات حزب پان ایرانیست

پیرو 1025/312-16/2/50

نظر به اینکه بعضاً از طرف عناصر حزب پان ایرانیست اعلامیه ها و نشریاتی منتشر می گردد که مفاد آنها برخلاف مصالح کشور می باشد علیهذا خواهشمند است دستور فرمایید ترتیبی اتخاذگردد که منبعد پخش هرگونه اعلامیه و نشریات توسط حزب مذکور با کسب اجازه قبلی صورت گیرد.

رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور - سپهبد نصیری(2)

ص:308


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

برخی از رهبران حزب گاه جرأت می کردند در نشست های محدود و چند نفره حزبی به انتقاد مستقیم از شاه لب گشوده و او را مسئول تمام اتفاقات و حوادث جاری در کشور قلمداد کنند. هوشنگ طالع یکی از همین افراد انگشت شمار بود که ساواک در پنجم خرداد ماه 1350 درباره او نوشته بود:

محسن پزشکپور چندین نوار را که سال ها قبل ضبط شده بود به دکتر هوشنگ طالع داد. یکی از آنها به نام حماسه خلیج فارس که به وسیله رادیو ایران پخش شده بود وجود داشت. نوار مذکور نیز به طور

خصوصی پخش شد. در قسمت آخر این نوارگوینده خطاب به بادها و ابرها می گوید اکنون ایران همان ایران و شه از آن شاهان و ملت آن ملت دانش بصیرت عدل و احسان بود. بگویید انقلاب شاه و ملت را که بنیاد ایمان بود. دکتر طالع پس از شنیدن این نوار دستور می دهد این قطعه را از نوار حذف کنند. این سخنان مسخره ای است. اینها خجالت نمی کشند خود را با شاهان بزرگ ایران مقایسه می کنند و خود را وارث آن تاج و تخت می دانند. آنها کجا و این کجا. اینها فقط مرتباً دم از انقلاب می زنند، کارهای خودشان را به رخ ملت ایران می کشند. و دکتر طالع نوار مذکور را قطع نمود. ضمناً تمثال بزرگ شاهنشاه آریامهر که در یکی از اطاق های بزرگ حزب که محل برگزاری جلسات عمومی است نصب گردیده بود به دستور دکتر طالع به نام نظافت و تعمیر در جشن چهارشنبه سوری برداشته شد که تاکنون در انبار حزب قرار دارد و در هفته گذشته جهت نصب از طالع اجازه گرفته شد، نامبرده اظهار داشت که احتیاجی به نصب آن نیست.(1)

پان ایرانیست ها در معرض حملات رادیو پیک ایران

حزب پان ایرانیست به دلیل تداوم مخالفت و دشمنی اش با حزب توده و گروه های چپ در معرض حملات رادیو پیک ایران قرار داشت. این رادیو در اخبار ساعت بیست روز ششم آذر ماه 1346 خود و به بهانه چگونگی و دلایل راه یافتن اعضای پنج نفره حزب پان ایرانیست به مجلس شورا و نقش و حیطه وظایفی که حاکمیت برای آن تعریف کرده بود، در تحلیل خود دلایل و روند تکوین و شکل گیری این حزب طی دو سه دهه گذشته

ص:309


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

تاریخ ایران را چنین مورد ارزیابی قرار داد:

شنوندگان عزیز. در این اواخر در مجلس فرمایشی شورا پدیده نوظهوری مشاهده می شود. فراکسیون پان ایرانیست ها مطالبی مطرح می سازند، پیرامون لزوم تقلیل دستمزد نمایندگان مجلس، لزوم کسر میزان حقوق کارمندان عالیرتبه دولت و یا لزوم رفع تبعیض در سیستم آموزشی. فراکسیون پان ایرانیست ها که اعضای 5 گانه آن بر روی کرسی های سمت چپ مجلس هم جلوس کرده اند می کوشند بدین سان چهره مخالفه اصلاح طلب و مستقل نسبت به اکثریت و اقلیت قلابی حزب ایران نوین و مردم به خود بگیرند.

این پدیده، پدیدة نوظهور و جالبی است که جا دارد سخنی چند پیرامون ماهیت آن گفته شود. برای شناخت این ماهیت باید به چند سؤال پاسخ داده شود، از جمله حزب پان ایرانیست ها چگونه و چرا به وجود

آمده است، پان ایرانیست ها چگونه و چرا به مجلس راه یافتند، نقش پان ایرانیست ها در مجلس و خارج از آن در شرایط کنونی چیست. برای پاسخ به این سؤالات ابتدا کمی به عقب برگردیم. چنان که می دانیم قبل از جنگ دوم جهانی در کشور ما مانند بسیاری کشورهای دیگر یک شبکه گسترده ای از جاسوسان آلمان هیتلری به نام ستون پنجم مستقر و مشغول فعالیت شدند. این شبکه جاسوسی با عده زیادی از ایرانی نماهای صاحب مقامات حساس ارتباط گرفته بود و آنها را به سود مقاصد توسعه طلبانه و جهانخوارانه فاشیزم آلمان به کار واداشته بود.

پس از ورود ارتش های متفقین به ایران این شبکه جاسوسی به طور عمده متلاشی شد و ضمناً چندین صد نفر از ایرانیان همکار جاسوسان آلمانی توقیف شدند. در بین این عده افرادی بودند از قبیل زاهدی و منوچهری که بعدها اولی نقش اولین نخست وزیر رژیم کودتای 28 مرداد را ایفا کرد و دومی به نام بهرام آریانا رئیس ستاد ارتش شد ولی توقیف این ایرانیان مزدور اداره جاسوسی آلمان دیری نپایید. به کمک انگلیسی ها و آمریکایی ها آنها مرخص شدند و عده ای از آنها به رهبری

جاسوسان بازمانده آلمانی یک سازمان خرابکار پنهانی به وجود آوردند به نام حزب کبود. رهبر آلمانی آن مایر جاسوس معروف هیتلر و رهبر ایرانی آن نوبخت نماینده فراری مجلس بود. تحول در شرایط سپس باعث شد که حزب کبود نیز تغییر شکل و نام دهد و چهره جدیدی به خود بگیرد تحت عنوان حزب نهضت ملی. رئیس این حزب سرلشکر ارفع بود که مستقیماً با سفارت انگلیس مربوط بود

ص:310

و دستورات خود را از آن سفارتخانه یا بهتر بگوییم از اینتلیجنت سرویس دریافت می داشت... چنانکه می دانیم سرهنگ منوچهری بود که همان ارتشبد بهرام آریانا است. حزب نهضت ملی نیز که با اسلوب فاشیستی سعی داشت به ویژه در بین افسران ارتش نفوذ کند عمر درازی نکرد [و] مجدداً تغییر شکل داد و نام حزب پان ایرانیست بر خود نهاد و در جریان این تحولات و تغییر اشکال حزب کبود از دست شبکه جاسوسی آلمان هیتلری درآمد و به نام حزب نهضت ملی در اختیار شبکه جاسوسی انگلستان قرار گرفت و حزب نهضت ملی نیز سپس از دست شبکه جاسوسی انگلستان خارج شد و به نام پان ایرانیسم در اختیار اداره مرکزی جاسوسی آمریکا داده شد. این تحولات برای

ما شگفت انگیز نخواهد بود، اگر در نظر بگیریم که اصولاً تمامی شبکه جاسوسی آلمان هیتلری پس از شکست نظامی فاشیزم آلمان جزو سازمان جاسوسی آمریکا شد و فقط قریب 2 سال پیش مجدداً استقلال نسبی کسب کرد و اداره آن به آلمان فدرال واگذار گردید. حزب پان ایرانیست تا کودتای 28 مرداد به فعالیت خود ادامه داد، ولی کاری از پیش نبرد و نمی توانست ببرد زیرا گسترش مبارزات آزادی بخش در ایران میدانی به احزابی نظیر اراده ملی، پان ایرانیسم و نظایر این گونه احزاب ساخته امپریالیست ها نمی داد. پس از انجام کودتای 28 مرداد فعالیت حزب پان ایرانیسم را تقریباً متوقف ساختند زیرا کار آن در واقع از این پس تحصیل حاصل بود. امپریالیست ها به هدف خود رسیده بودند و رژیمی دست نشانده در ایران برقرار کرده بودند و دیگر نیازی به فعالیت این گونه سازمان ها نبود ولی چند سالی گذشت و معلوم شد نبرد اجتماعی در ایران ادامه دارد به این فکر افتادند که برای فریب افکار عمومی احزاب قلابی به نام مردم و ملیون از بالا بسازند به نام این احزاب فراکسیون های قلابی در مجلس ایجاد کنند و بدین سان

تقلیدی از دموکراسی درآورند تا بر رژیم استبدادی ترور و اختناق پلیس جامه عوام فریبانه بپوشانند. این تشبث هم منتهی به نتیجه نشد. کسی فریب نخورد و طشت رسوایی احزاب به ویژه در انتخابات دوره بیستم از بام افتاد. به فکر افتادند که اصلاحات نیم بندی را به نام انقلاب سفید آغاز کنند و حزب به اصطلاح پاسدار انقلاب به نام ایران نوین ایجاد نمایند که می بایستی نقش اکثریت را ایفا کند و حزب مردم هم نقش اقلیت. ولی هیچ یک از این اقدامات کسی را فریب نداد. بر عکس مردم به تجربه دریافتند که در نتیجه مبارزه و فشار می توان رژیم را به

ص:311

عقب نشینی هایی واداشت و همه دیدند و دانستند که اصلاحات نیم بندی که رژیم بدان متوسل شده است بناچار بوده است.

ضمناً مردم که دیدند و دانستند که این اصلاحات و این رژیم استبدادی و اختناق قادر نیست دردهای عدیده اجتماعی و ملی ایران را درمان کند بر شدت نارضایتی مردم افزوده گشت. در چنین شرایطی حزب پان ایرانیست این بار بنا به مصلحت آمریکایی ها و در کنف حمایت ساواک مجدداً به فعالیت پرداخت. هدف از تجدید فعالیت این سازمان که ظاهراً بر خلاف دو حزب

دولتی دیگر علناً بنا به دستور تشکیل نشده بود این بود که شاید بتوان با توسل به این حیله قشری از مردم به خصوص جوانان ناراضی را در آن متشکل ساخت، این قشر را از جنبش آزادی بخش ملی جدا کرد و در اختیار ارتجاع و امپریالیزم قرار داد. بدین سان حزب پان ایرانیست که سکان آن در دست جاسوسان آمریکایی و مأموران ساواک می باشد در غرفه انتخابات دوره بیست و دوم مجلس امکان به اصطلاح مبارزات انتخاباتی ]به آن[ دادند. بودجه ای در اختیار به اصطلاح سرورانش قرار دادند که با طبل و شیپور و اونیفورم این طرف و آن طرف مسافرت کنند و میتینگ تشکیل دهند و به دنبال این صحنه سازی نام عده ای از آنها در لیست کسانی که بنا به دستور می بایستی بر کرسی های مجلس شورا جلوس کنند گنجانیدند. بدین ترتیب فراکسیون پان ایرانیست ها در مجلس تشکیل شد و نقشی که بر عهده آنها گذارده شده است ابراز مخالفت است. ناهمگون با نحوه مخالف حزب مردم در عین حال پان ایرانیست ها موظفند با راست کردن رگ گردن با چهره های برافروخته و با حرارتی بیش از دو حزب دیگر از استبداد، از سیاست ضدملی رژیم،

از سیاست نظامی رژیم با تمام عواقب شوم سیاسی و اقتصادی اش دفاع کنند و این دفاع را به شیوه فاشیست ها از موضوع ناسیونالیزم متجاوز و توسعه طلب مطرح سازند. فاشیست های وطنی عمداً سبک های فاشیستی اونیفورم، علامت روی بازو، انضباط نظامی در سازمان خود، نحوه گفتار خاص و اصلاحاتی نظیر نژاد آریایی و نژاد ایرانی، تیره های نژاد ایرانی، تیره های نژاد ایرانی آن سوی مرزها، نیاخاک ایران به کار می برند. به تصور اینکه از این طریق می توانند قشری از جوانان را با زهر ناسیونالیزم متجاوز و توسعه طلب مسموم سازند. این بدبخت ها نمی دانند که جوانان و مردم ایران پس از این همه تجاربی که اندوخته است هیچ گاه به چنین ادعاهایی گرفتار نمی شوند و دنیای امروز نیز دنیایی نیست

ص:312

که اجازه رشد مجدد به فاشیزم آن هم در کشوری مانند ایران بدهد. مردم ایران فاشیزم را خوب می شناسند چه به صورت حزب پان ایرانیست جلوه کند، چه در لحظه بیان صاحبان مقامات رسمی نظیر ریاست ستاد ارتش، بهرام آریانا بروز نماید. مردم ایران به خوبی می دانند که این گونه افراد با چه مراکز متجاوز خطرناکی

پیوند دارند و دیرزمانی است که داغ عامل استعمار بر پیشانی آنها زده اند. عوام فریبی های فراکسیون پارلمانی فاشیست های وطنی هیچ گاه قادر نیست این داغ را پاک کند.(1)

رادیو پیک ایران در شانزدهم آذر ماه 1346 هم دفاع پان ایرانیست ها از حقوق و خواست های اکراد ساکن در خاک عراق را عوام فریبانه و در راستای سیاست های رژیم پهلوی و کشورهای آمریکا و انگلستان ارزیابی نمود و از رهبران این حزب پرسید، اگر حافظ و خواستار دفاع از حقوق کردها هستند، پس چرا سخنی در حمایت از حقوق و منافع کردهای ساکن در خاک ایران بر زبان نمی آورند؟ این رادیو اضافه کرده بود:

موجودیت فاشیست های وطنی رابطه ناگسستنی با موجودیت استعمارگران انگلیسی و نواستعماریون آمریکایی دارد. چه کسانی سال ها است که هزینه هنگفت چاپ و انتشار روزنامه آنها را در داخل کشور و در خارج آن تأمین می کنند؟ چه کسانی پول تهیه اونیفورم خاکستری رنگ فاشیست های وطنی و همچنین مخارج سرسام آور هزینه مسافرت های آنها را در داخل و خارج ایران می پردازند؟ چه کسانی پول هنگفت تشکیل به اصطلاح شعب حزب و میتینگ ها و مجالس فاشیست های وطنی را تأمین می کنند؟ جواب روشن است اینتلیجنت سرویس، سازمان

مرکزی جاسوسی آمریکا، سازمان امنیت.(2)

در بیست وپنجم بهمن ماه 1346 هم حزب پان ایرانیست به شدت مورد سرزنش رادیو پیک ایران قرار گرفت:

طبق الگوی سازمان های مرحوم هیتلر جناب آقای سرور پزشکپور هیتلر ایران زمین است. او حتی سبیلی نظیر آن مرحوم گذاشته تا کسی در اصالت پاکی خونش تردید نکند. دست چپش را پشت کمر می زند و دست راستش را به بالا پرت می کند و بسان هیتلر سلام

ص:313


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

می کند. آقایان سروران به جای سخن گفتن عربده می کشند تا روح هیتلر پیشوای مرحوم از بازماندگان خود شاد باشد.(1)

رادیو پیک ایران در برنامه ساعت بیست در نهم فروردین ماه 1347 خود طی یک مصاحبه خیالی با محسن پزشکپور، رهبر حزب پان ایرانیست، موضوع اشتیاق زایدالوصف او به تقلید از ادا و اطوار هیتلر و تبعیت از شیوه نازی های آلمان و فاشیست های ایتالیا در دوران جنگ دوم جهانی را به سخره گرفت و به شدت به او تاخت. در برنامه ساعت نوزده روز پانزدهم بهمن ماه 1348 این رادیو نیز چنین آمده است:

دار و دسته فاشیستی پان ایرانیست ها به خودکامگی و زد و بند ادامه می دهند زیرا که از حمایت رژیم برخوردارند و سران رژیم آنها را به عنوان یک گروه ضربتی به عنوان یک ذخیره روز مبادا در آستین

نگاه داشته و البته وابستگان به آن هم سعی می کنند در همین چند روزه که نوبتشان است بخورند و ببرند [و] پست و مقام بگیرند و بارشان را ببندند.

از این نظر هیچ فرقی بین این جوجه فاشیست ها با سایر پاسداران انقلاب کذائی وجود ندارد. اما سران این دار و دسته که دیر آمده و هر چه زودتر و بیشتر می خواهند ببرند در این راه از توسل به کثیف ترین و ضدانسانی ترین شیوه ها نیز ابائی ندارند. از این رو است که نقش جاسوسی را برای رژیم به آسانی می پذیرند. به سهولت خدمتکار و خبرچین سازمان امنیت می شوند در اینجا و آنجا کارشان به پرونده سازی و گزارش دادن منحصر می گردد و همه این شیوه های پست را در زیر الفاظ پر آب و تاب در زیر صحنه سازی های هیتلرمآبانه با پرچم و بازوبند و چکمه و بلوز نیمه نظامی انجام می دهند. کیست که در زیر این نقاب چهره واقعی و زشت سبک فاشیسم را نبیند؟ همه کس می داند که اگر یک لحظه دست حمایت گر سازمان امنیت و سازمان جاسوسی رژیم از سر این سروران کوتاه شود بساطشان به اندازه کاهی هم در مقابل طوفان نهضت خلق مقاومت نخواهد کرد.

رؤسا و گردانندگان این دار و دسته که راه عوام فریبی و سوء استفاده از احساسات را برگزیده اند خود نیز می دانند چند مرده حلاجند و به همین جهت خدمت به سیا سازمان مرکزی جاسوسی آمریکا را وظیفه اساسی خود قرار داده اند. بسیاری از همان دستگیری ها –

ص:314


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

تبعیدها – که نمونه خشن سیاستِ ضددموکراتیک رژیم کنونی است ثمره خبرچینی ها و پرونده سازی های همین ها است.(1)

هنگامی که به دنبال استیضاح دولت هویدا در مجلس، نخست وزیر سخنانی به شدت تند و تحقیرآمیز افکار و ایده های پزشکپور و حزب تحت هدایتش را مسخره کرد، باز رادیو پیک ایران در مطلبی سرزنش آلود رهبری این حزب را خطاب قرار داد که به رغم آن همه خدمات صادقانه به حاکمیت استبدادگرا و سلطه پذیر پهلوی و به مجرد انتقادی کم اهمیت از سوء عملکرد آن، این گونه بی رحمانه مورد حمله نخست وزیر قرار گرفته است.

موضع دولت عراق در برابر پان ایرانیست ها

حزب پان ایرانیست به خاطر انتقادات و حملات همیشگی اش به دولت عراق، همواره مورد بغض حکومت آن کشور قرار داشت. سفارت آن کشور در تهران در مقاطع مختلف از وزارت امور خارجه ایران می خواست مانع از حملات تبلیغاتی و سیاسی حزب پان ایرانیست شده و رهبران و اعضا و نیز روزنامه ارگان حزب را از تداوم انتقاد از دولت مرکزی عراق و پشتیبانی از کردهای آن کشور باز دارد. اما تداوم تنش سیاسی میان دو کشور ایران و عراق در تمام سال های دهه 1340 و حتی پس از آن مانع از آن می شد تا حکومت ایران پان ایرانیست ها را از حملات گاه بسیار تند و شدیدی که متوجه حکومت عراق می کردند،

باز دارد. با این حال وزارت امور خارجه ایران هر از گاه آخرین اعتراضات سفارت عراق در تهران را به مسئولان امر در حکومت و از جمله ساواک منتقل و خواستار واکنش یا پاسخ مقتضی می شد. چنانکه یک بار بخش 312 اداره کل سوم ساواک در بیست وپنجم اردیبهشت ماه 1347 خطاب به مدیرکل این اداره گزارش کرده بود:

محترماً به استحضار می رساند:

منظور – وزارت امور خارجه در سال 46 ضمن ارسال رونوشت یادداشت اعتراضیه سفارت جمهوری عراق در مورد اقدامات و فعالیت های ضدعراقی حزب پان ایرانیست نسبت به مطالب مندرج در شماره 246 روزنامه خاک و خون نظریه این سازمان را استعلام نموده بود

ص:315


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

که چگونگی طی گزارشی به عرض رسید و پاسخی دایر بر اینکه «با توجه به سیاست کنونی مملکت و برخورداری عموم طبقات اجتماع از آزادی کاملی که تحت رهبری شاهنشاه آریامهر در کشور حکمفرما می باشد جراید و مطبوعات نیز در اظهار عقاید خود در چهارچوب قانون اساسی دارای آزادی می باشند» به وزارت مزبور داده شد. وزارت امور خارجه مجدداً با ارسال رونوشت یادداشت اعتراضیه سفارت جمهوری عراق نسبت به مطالب مندرج در شماره 346-27/1/47 روزنامه مذکور یادآور شده «نظر به اینکه در این اواخر جراید عراق مطالبی علیه ایران انتشار نداده اند و دولت عراق به سفارت

شاهنشاهی در بغداد قول داده است که مانع انتشار اخبار و مقالاتی علیه ایران خواهد شد نظر نویسندگان روزنامه مورد بحث را متوجه این مطلب بنمایند که از نشر مقالات زننده و ضدعراقی خودداری نمایند».

عرض وضعیت:

خلاصه مطالب مندرج در شماره 346 روزنامه مزبور به شرح زیر از عرض می گذرد: روزنامه مذکور تحت عنوان «بهانه های تازه ای برای اعمال سیاست تبعیض نژادی» اطلاعیه منتشره از وزارت دفاع عراق در شمال آن کشور را مبنی بر اینکه در اثر زد و خورد ده نفر به قتل رسیده و مجریان حوادث مزبور از عوامل استعمار و یهودی ها معرفی شده اند مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و جهت آشنایی به سرزمین کردان آن سوی مرز درباره چگونگی سیاست انگلستان بعد از جنگ بین الملل اول در خاورمیانه و غفلت هیأت حاکمه ایران در مورد عدم حمایت از کردان آن سوی مرز بحث و اضافه نموده:

«عوامل استعمارگران از این غفلت خیانت آمیز حکومت مرکزی ایران سوء استفاده کردند و به تدریج سران ایران پرست کُرد را با توطئه های گوناگون

از میان برداشتند و بالاخره حکومت مخلوق استعماری عراق را به وجود آوردند که با وجود بودن اکثریت کردان ایرانی نژاد و گروه کثیری از آشوریان زمام امور را به دست اقلیت تازیان سپردند و حقوق انسانی اکثریت ایرانی را نادیده گرفتند. کردان ایرانی نژاد آن سوی مرز در برابر تهاجمات عناصر افراطی و عاملین سیاست تبعیض نژادی عرب از همان آغاز نهضتی جهت مبارزه و دفاع از حقوق انسانی خود به وجود آوردند. اخیراً در نتیجه مبارزات دلیرانه کُردان آن سوی مرز به رهبری ملامصطفی بارزانی شکست های سختی به ارتش عراق وارد آمد و با پیشنهاد

ص:316

دولت مزبور مصالحه ای با 12 ماده مقرر گردید لیکن آنچه که مربوط به تعهدات حکومت عراق بود تاکنون به انجام نرسیده است. روزنامه خاک و خون افتخار دارد که برای نخستین بار پرده از ماجرای تبعیض نژادی عناصر افراطی عرب برگرفته است و نمی تواند در برابر اینگونه توطئه ها خاموش بنشیند و هرگونه تجاوز به سرزمین ها و حقوق انسانی کُردان آن سوی مرز را به مثابه توطئه بر ضد ملت و شاهنشاهی ایران زمین تلقی می نماید.

نظریه:

با عرض مراتب فوق و با توجه به اینکه دولت عراق به سفارت شاهنشاهی ایران در آن کشور قول داده که مانع انتشار اخبار و مقالاتی علیه ایران خواهد شد لذا مستدعی است در صورت تصویب اجازه فرمایند به مسئولین حزب پان ایرانیست توجه داده شود که در این موارد سیاست اصولی خارجی دولت را مرعی داشته و از ایجاد هرگونه اختلافات و سوء تفاهمات تا حد امکان خودداری نمایند و به وزارت امور خارجه نیز پاسخ داده شود تذکر لازم به نویسندگان روزنامه خاک و خون در این زمینه داده شد.

موکول به اوامر عالی است.(1)

همچنانکه خواسته حکومت بود، نصیری رئیس ساواک هم موافقت نکرد بر سر حملات و تبلیغات پان ایرانیست ها بر ضد حکومت بغداد مانعی ایجاد شود و در نامه ای که به تاریخ بیست وسوم اردیبهشت ماه 1347 برای وزارت امور خارجه فرستاد مدعی شد:

با توجه به اینکه جراید و مطبوعات در اظهار عقاید خود در چهارچوب قانون اساسی دارای آزادی می باشند و روزنامه خاک و خون نیز یکی از جراید رسمی کشور بوده لذا به نظر این سازمان اقدام به جلوگیری از تجزیه و تحلیل روزنامه مزبور در مورد مسائل مختلف سیاست داخلی

و خارجی کشور و اوضاع جاری جهان منافات با آزادی تفویض شده به مطبوعات دارد.

رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور - سپهبد نصیری(2)

بدین ترتیب حتی دولت عراق را تردیدی نبود که پان ایرانیست ها اساساً در چارچوب

ص:317


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

خواست ها و سیاست های جاری و ساری حکومت مرکزی ایران به حکومت بغداد حمله و از اکراد آن کشور حمایت می کنند. به همین دلیل دولت عراق از هیچ فرصتی برای حمله رسانه ای و تبلیغاتی بر ضد حزب پان ایرانیست و نقش و جایگاه آن در مجموعه حاکمیت ایران فروگذار نمی کرد. به ویژه رادیو بغداد در برنامه های فارسی خود مجموعه حزب را آلت فعل حکومت و ساواک معرفی می کرد. چنانکه یک بار در اخبار ساعت بیست ویک روز سیزدهم اسفند ماه 1348 خود که مقارن با تیر گی شدید روابط سیاسی میان دو کشور بود، طی مطلبی که مدعی بود از سوی یکی از دانشجویان دانشگاه تهران برای آن رادیو ارسال شده است، چنین مطرح کرد:

چرا هیأت حاکمه مرتجع ایران به حزب پان ایرانیست این جوجه فاشیست های عصر ما پر و بال می دهد. عمر این گونه احزاب معمولاً بیش از چند سال دوام نمی آورد. درجه ایمان به اصطلاح اعضا بستگی به مقدار حقوق و درآمدی دارد که از راه وابستگی به این احزاب به دست می آورند. این احزاب معمولاً نقش عروسک های خیمه شب بازی را در گاردن پارتی مجالس قلابی بازی می کنند.

حزب ایران نوین رل اکثریت را که همان

پهلوان پنبه باشد و حزب مردم یعنی کاکاسیاه در رل اقلیتند. فراموش نشود که مطربی این گاردن پارتی نیز به عهده سروران جدیدالورود یعنی اعضای حزب پان ایرانیست می باشد و اما تراژدی این احزاب تنها به مجالس خاتمه نمی یابد. در زمینه تبلیغاتی نوکرمآبانه سینه چاک می دهند و به اصطلاح شیلنگ تخته انداخته ادا و اطوار انقلابی درآورده که آنها را یک نه بلکه صد دل فدایی ایران بدانند البته برای این آقایان ایران چیزی است در ردیف کاخها.

جالب ترین شکل کمدی احزاب فانتزی پان ایرانیسم است. بزرگ سرور نیز که همیشه به عنوان ارائه سند افتخار ادعا می کند که در سن سیزده سالگی هنگام اشغال ایران به وسیله نیروهای متفقین با سنگ به تانک های انگلیس حمله کرده است خود از عوامل استعمارگران بوده و به وسیله سازمان های جاسوسی ایران آموزش دیده است. این شخص در سال های اوج نهضت ضدامپریالیستی در ایران بر اثر کشف روابطش با سازمان جاسوسی انگلستان و مقامات امنیتی ایران از صفوف مبارزین طرد گردید و بلافاصله به عنوان متخصص بر پا کردن گروه های فاشیستی در اختیار

سران رژیم قرار می گیرد. این عامل

ص:318

سرسپرده مدعی ایجاد برتر آریایی بوده ادعا می کند که باید درفش ایران زمین دوباره به اهتزاز درآید.

مشتی اوباش همانند خود را در محافل سازمان امنیت گرد آورده و بدین ترتیب هیتلریزم معروف را در ایران بنیاد می گذارد. چنانچه از ترهات سرور خاکستری پوش برمی آید این دار و دسته علیرغم ادعاهایش یک سازمان جاسوسی متکی به سازمان امنیت بوده و به مثابه گروه ضربتی برضد جنبش های مترقی مردم ایران ایجادگردیده است.

سازمان امنیت رأسا امور این دار و دسته را اداره می کند و مبالغ هنگفتی بودجه در اختیار آن می گذارد.

ارگان نشریاتی این دسته خاک و خون ناشر اندیشه های منحط فاشیستی است.

شوونیزم نژادپرستانه اصل مهم تبلیغاتی آنهاست، برای در هم کوبیدن جنبش های مترقی خلق های ایران و نیز تبدیل ایران به پایگاهی برای سرکوب جنبش های ضدامپریالیستی در خاورمیانه فاشیزم را در قالب ناسیونالیزم تبلیغ می کند تا با تبلیغات زهرآگین خود سدی در مقابل افکار مترقی ایجاد کرده زنجیرهای اسارت

خلق های ایران را باز هم محکم تر نماید. امپریالیزم انگلستان بر اثر مبارزات قهرآمیز خلق های خلیج ناگزیر شده پایگاه های خود را برچیده و گورش را گم کند و چون دخالت در امور خلیج برای امپریالیزم دیگر مستقیماً امکان پذیر نیست بارها اعلام داشته است باید این خلأ به وسیله دولت ایران پر شود.

رژیم پوسیده و عامل امپریالیزم ایران بارها چهره ضدخلقی خود را نشان داده است. سال هاست نفت ایران در خدمت امپریالیزم و صهیونیزم برای در هم کوبیدن شهرها و روستاهای خلق های برادر در ویتنام و منطقه عربی خاورمیانه پیش کش می شود.

عوامل این سازمان فاشیستی مستقیماً و دوش به دوش سازمان امنیت ارتش و ژاندارمری در کشتار مردم قهرمان کرد شرکت می کند.

نمونه بارز تنفر توده های ایران از این جوجه فاشیست های عوام فریب مسافرت اخیر یکی از به اصطلاح سرورهای آنها به اروپا که مأموریت یافته بود برای اشاعه نظریات منحط و بی خریدار پان ایرانیسم در میان دانشجویان و محصلین ایرانی خارج از کشور نطق هایی ایراد کند. این سرور

کوچولو قبل از اینکه مأموریت خود را در کارلسروهه آلمان به انجام برساند وقتی که در سالن یکی از هتل ها مشغول تقلید اداهای هیتلر بود و از انقلاب سفید با

ص:319

حرارت سخن می گفت مورد حمله شدید دانشجویان مبارز ایرانی قرار گرفت.

بنابر نوشته های مطبوعات ایران در این حادثه سرور از یک چشم محروم گردیدند. جالب این است که بزرگ اوباش این دار و دسته از پشت تریبون مجلس قلابی وقیحانه فریاد می زند که عده ای چاقوکش و اوباش در کارلسروهه به سرور ظفری حمله کردند و هیچ کدامشان دانشجو نبوده و اصولاً کنفدراسیون جهانی دانشجویان و محصلین هیچ گونه رابطه ای با دانشجویان ایرانی ندارد و فقط مرکز تجمع عده ای آواره بی وطن است. این جوجه فاشیسم بی شرمانه نسبت های ناروایی به دانشجویان مبارز و آزاده ایرانی می دهد که شایسته خود اوست.

باید به این دلال استعمارگران با صدای رسا گفت مردم ایران سال هاست شاهد مبارزات پیگیر نیروهای ایرانی خارج از کشور به ویژه دانشجویان عضو کنفدراسیون جهانی هستند. مردم ایران آن دور از وطنان را به خوبی می شناسند. آنان

فرزندان خلق های رنجدیده ایران هستند که زندگی شان را وقف مبارزه بر ضد پستی، بیداد، بر ضد امپریالیزم دشمن خلق ها کرده اند.

چاقوکشان و اوباشان حقیقی کسانی جز مأموران آدم دزد سازمان امنیت و دار و دسته پان ایرانیست ها نیستند.

این جوجه فاشیست های وطنی قدرت درک این را ندارند که مترقی ترین اندیشه های علمی در اختیار جوانان بیدار ایران است. این جوجه فاشیست ها تصور می کنند که با مزخرفات تهوع آور خود گویا می توانند با اندیشه های مترقی مبارزه کنند. افتخار ملت ایران عبارت از همان تاریخ تابناک مبارزات توده ای با چهره های قهرمانانه اش می باشد.(1)

به دنبال زد و خورد اعضای حزب پان ایرانیست در آلمان غربی با گروهی از دانشجویان ایرانی مخالف رژیم پهلوی در آن کشور، چند تن از پان ایرانیست های مهاجم مصدوم و مجروح شده و از جمله پرویز ظفری عضو بلندپایه این حزب یک چشم خود را از دست داد و به دنبال این درگیری محسن پزشکپور در صحن علنی مجلس از دولت و پلیس آن کشور انتقاد کرد، باز رادیو بغداد فرصت یافت تا در اخبار ساعت بیست ویک روز نوزدهم اسفند ماه 1348 خود و با لحنی استهزاآمیز پان ایرانیست های داخل و خارج از ایران را

ص:320


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

همکاران و آلت دست های بدون چون و چرای ساواک خوانده و همداستانی و همگامی پان ایرانیست های خارج از کشور و از جمله آلمان غربی با ساواک را در سرکوب و برخورد

قهرآمیز با مخالفان سیاسی و دانشجویان ضد رژیم پهلوی که با نظر مساعد مقامات سیاسی و انتظامی و اطلاعاتی کشورهای میزبان صورت عملی به خود می گرفت، مورد سرزنش قرار دهد:

باید به حال عدالت گریه کرد. روزنامه کیهان در شماره سی ام بهمن ماه 1348 خود اطلاع می دهد که سفیر جمهوری فدرال آلمان در دربار شاهنشاهی اطلاعیه ای درباره واقعه کارلسروهه انتشار داده است.

متن اطلاعیه که در روزنامه کیهان منتشر شده خود روشنی هایی به سیاست دولت ایران و سیاست دوستان آلمانی ایشان می افکند.

سفیر جمهوری فدرال آلمان با اشاره به اظهارات پزشکپور رهبر حزب پان ایرانیست در مجلس به اصطلاح شورای ملی در مورد حوادث اواخر سال مسیحی گذشته در کارلسروهه مراتب تأسف عمیق خود را ابراز داشته است. به خاطر آنکه مقامات پلیس آلمان نتوانسته اند مانع از آن شوند که اتباع ایران از طرف عده ای دیگر که به وضوح معلوم شده است که هموطنان خودشان بوده اند معدوم شوند.

وی اضافه می کند که مقامات دادستانی آلمان در حال حاضر مشغول تحقیقند که بتوانند مسئول بروز این حادثه را تعیین کنند و نباید از نظر دور داشت که این افراد در برابر دادگاه صالحه آلمان

محاکمه خواهند شد.

جریان واقعه از این قرار است که گروهی از سروران دار و دسته فاشیستی پان ایرانیست ها در کارلسروهه مأموریت می یابند که با دانشجویان صحبت کنند بلکه بتوانند دانشجویان مبارز را از مبارزه علیه رژیم بازدارند.

این صحبت ها و مذاکرات به افشای ماهیت رژیم ضدخلقی می انجامد. هر چند این سروران عادت کرده اند که هر وقت دلیل نداشتند و در منطق ضعیف گردیدند به دشنام گویی و ضرب و شتم بپردازند، در این جا نیز به فکر استفاده از این افتادند اما این دفعه چشم مأموران سازمان امنیت و مدافعین دور بوده و دوستان آلمانی ایشان نیز به موقع نرسیده اند. بدین جهت چند تن از سروران مصدوم گردیده اند. به دنبال چنین حادثه ای است که سفیر

ص:321

جمهوری فدرال آلمان مراتب تأسف عمیق مقامات آلمانی را به ویژه به خاطر آنکه مقامات پلیس آلمان نتوانسته اند مانع مصدوم شدن سروران پان ایرانیست بشوند اعلام می دارد.

شنوندگان عزیز مشاهده می کنید که موضوع، موضوع بسیار جالبی است. فاشیست های ایرانی بارها به اروپا سفر کرده اند و

تعدادی از چاقوکشان سازمان امنیت را نیز همراه برده اند.

مقامات پلیس آلمان نیز همیشه یار و همکار چاقوکشان سازمان امنیت بوده اند. بارها اتفاق افتاده است که دانشجویان ایرانی به دست چاقوکشان سازمان امنیت و رفقای آلمانی آنها مضروب و مجروح شده اند. حتی یک بار یک دانشجوی آلمانی که با دانشجویان ایرانی همدردی کرده بود و علیه رژیم ایران شعار داده بود با تیر پلیس آلمان به قتل رسید. این همه جنایات که به دست چاقوکشان سازمان امنیت و هم قطاران ایشان در میان مأمورین پلیس آلمان غربی صورت می گیرد ابراز تأسفی به دنبال ندارد و این احتمال هرگز برای چاقوکشان سازمان امنیت وجود ندارد که در دادگاه صالحه آلمان محاکمه شوند.

ده ها دانشجوی ایرانی در آلمان غربی به دست چاقوکشان سازمان امنیت مجروح و مصدوم می شوند و از طرف مقامات آلمانی ابراز تأسفی نمی شود اما اگر یک بار چشم زخم به سروران پان ایرانیست وارد آید انسانیت مقامات آلمانی گل می کند و مراتب تأسف عمیق خود را اعلام می دارند. واقعاً عالی است.

سرور پزشکپور از اینکه نوچه هایش لت و پار شده اند خون آریایی اش به جوش می آید و در مجلس داد و فریاد می کند که چرا باید چنین وضعی فراهم آید و سرورانی که خون پاک آریایی در رگشان جریان دارد مصدوم شوند.

عالی تر از این نمی شود. وقتی صدها نفر از چاقوکشان سازمان امنیت و همکارانشان از میان پلیس آلمان به جان دانشجویان آزادیخواه ایرانی می افتند هیچ عیبی ندارد – انسانیت خفته است – عدالت نیست – دادگاه های صالحه آلمان کاری ندارند – مقامات صالحه آلمان کاری ندارند.

اما وقتی هم سنگران چاقوکش پزشکپور مصدوم می شوند دادستان آلمان به یاد انجام وظیفه می افتد واقعاً که باید به حال عدالت گریه کرد.(1)

ص:322


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

رادیو بغداد در اخبار ساعت بیست ویک روز سی ام فروردین ماه 1349هم حزب پان ایرانیست را شعبه ای از ساواک و رهبران و کارگردانان آن را عامل و حقوق بگیر ساواک، موساد و سیا معرفی کرد که در مقابله با منافع ملت ایران در شئون مختلف از هیچ اقدام سخیفی فروگذار نمی کنند. در بخش هایی از گفتار رادیو بغداد چنین آمده بود:

توده های میهن پرست مبارز ایران! حزب فاشیستی پان ایرانیست مانند سایر احزاب شعبه ای است از سازمان امنیت. این

جاسوسان بی وطن چهره کریه خود را زیر نقاب ناسیونالیزم مخفی نگاه می دارند. فریب این مأموران سازمان امنیت را نخورده و با آنان مبارزه کنید.

جوانان آزادیخواه،

این پان ایرانیست ها، این فاشیست های وطنی، وظیفه ای جز تعقیب همان روش وطن فروشانه دولت دست نشانده را ندارند. اینان خود نوکران امپریالیزم آمریکا و دستیاران سازمان امنیتند. فریب سخنان ظاهرفریبشان را نخورده و با این جاسوسان دورنگ به شدت مبارزه کنید.

پان ایرانیست دشمن منافع خلق های ایران است. بدواً باید خاطرنشان ساخت که در این بررسی نظر ما نفی جنبه صحیح ناسیونالیزم یعنی احساسات اصیل و صادقانه ملی نیست ما معتقدیم که اگر وطن پرستی جدا از غرور و نژادپرستی و بر مبنای اصول واقعی و خالی از هرگونه شوونیزم و خودخواهی باشد امری مقدس و قابل احترام و در خور ستایش است. اما در این بیان سخن ما بر سر گونه دیگری از به اصطلاح ناسیونالیزم یعنی جنبه ارتجاعی و ضدانسانی آن است، سخن بر سر پان ایرانیست است. پان ایرانیست مجمعی است آشوبگر، فریبکار، جاسوس پرور و در

واقع شعبه ای از سازمان امنیت ایران است و راهنمایی شده از جانب سیا سازمان جاسوسی آمریکایی است.

تبلیغ علیه جریانات قشری اصیل و خلقی در زیر سرپوش افتخارآمیز گذشته است. تکیه بر تاریخ نژادی است. توهین و تحقیر نژادهای دیگر تکیه بر نازیسم آلمان و فاشیسم ایتالیا خرابکاری و انحراف در رشد نهضت های اصیل قشری، تشکیل گروه ضربت به مثابه نگهداری (پارازیت) خرابکاری و جاسوسی ترویج و پرورش امپریالیستی در زمینه های فرهنگی و سیاسی و بالاخره آنچه که برای امپریالیزم و رژیم (... نامفهوم) و در خدمت آنهاست. ... سرور در آرزوی تجدید امپراطوری هخامنشی است. با افتخار تمام صبح تا

ص:323

شب سم به زمین می کوبد و عربده های هیتلرگونه سرمی دهد و شدیداً تلاش می ورزد تا فاشیزم را در ایران زنده کند و آن جنازه به گور رفته را دوباره به رقص درآورد و بدین علت به تمام معنی از جانب محافل امپریالیستی پشتیبانی می گردد.

اعضای این اوباشخانه به زور سرنیزه فراهم گردیده اند و ضامن بقای آنان در این محفل بودجه ای است که حضرت سرور

شخصاً از دربار و سفارت آمریکا به عنوان مزد خیانت به میهن به دست می آورند. علاوه بر این سرور به افتخار بازی در تماشاخانه مجلس نائل گردید و با هم طویله های بسیار مقتدرش تحت عنوان وکلای ملی در مجلس قلابی سخت مشغول به انباشتن کیسه های دریوزگی و پخش ترهات می باشد. پان ایرانیست طرح درازمدت امپریالیزم در جهت سرکوبی انقلابی خلق های ایران است و ریشه آن به دوران دیکتاتوری سیاه متصل است. در سال هایی که خلق های ایران تحت تأثیر انقلاب کبیر اکتبر در روسیه و مبارزات قهرمانانه در آن سامان به مبارزات عاقلانه خویش شکل پیروزی بخشی می دادند و مراکز دهقانی و کارگری ایران عرصه پیکار بی امان زحمتکشان قرار گرفته بود. امپریالیزم از وحشت مرگ (... پارازیت) حربه اساسی در سرکوب انقلابیون ایرانی عبارت بود از قهر وحشیانه و کشتارهای جنایتکارانه با همراهی تبلیغات ضدسوسیالیستی و نژادپرستانه به صورت تبلیغات ضدروسی به منظور انحراف افکار عمومی مردم از سرزمین انقلاب اکتبر و دستاوردهای اعجاب انگیز آن که به خودی خود عامل بسیار مهمی در روشنی افکار زحمتکشان و

رشد مبارزات خلقی به شمار می رفت. تبلیغات خائنانه دستگاه در زمینه های گوناگون علاوه بر باز کردن پای نازیست های آلمان هیتلری و اجازه فعالیت های فاشیستی در ایران موجی از اندیشه های نژادپرستانه را در بعضی محافل که وابستگی مستقیم به ارتجاع و دربار دارند به وجود آورد. به تدریج حصار ارتجاع و دربار را شکسته (... پارازیت) تا آنکه بعد از شهریور 20 در هیأت حزب فاشیستی سومکا تجلی نمود. این حزب که به دستور و حمایت امپریالیزم و دربار به وجود آمده بود در اثر مبارزات خلقی در سال های قبل از کودتا علیرغم پشتیبانی فراوان دستگاه حاکمه عملاً از عرصه سیاست خارج گردید. از سال 1338 به بعد که دوباره موجی عظیم از مبارزات خلقی سراسر ایران را فراگرفت و روز به روز بیشتر و وسیع گردید دوباره امپریالیزم جهانخوار به شیوه کهن اقدام به زنده کردن همان تشکیلات فاشیستی منتهی با نام و شکل خاص

ص:324

دیگری نمود. هدف امپریالیزم از احیای این روح پوسیده این بار فقط همان علت ایجاد سومکا نبود بلکه علاوه بر فعالیت های ضدشوروی مسئله مخالفت با مبارزات مردم

عرب به ویژه پیکار قهرمانانه خلق دلاور فلسطین و جلوگیری از نفوذ آن به ایران علل دیگری به شمار می رفته است. پان ایرانیست زاییده طبیعی این برنامه ضدخلقی امپریالیزم در منطقه خاورمیانه و حربه سرکوبی نهضت های پیشرفته خلق های ایران است. از اینجا هدف و شعارهای عمده امپریالیزم یعنی شعار ضدعربی محتوی اندیشه پان ایرانیست قرار می گیرد. پان ایرانیست معتقد است که باید نژادهای غیرآریایی از ایران که متعلق به آریاهاست، خارج گردد. این اندیشه ضدخلقی دولت مزدور است که از مدت ها پیش به اخراج عرب ها از سرزمین آبا و اجدادی خود همت گماشته و آنان را به نقاط دوردست می کوچانند. پان ایرانیست و این رویه های ضدخلقی نخواهد توانست حقیقت دردناک و رسواکننده خیانت رژیم جلاد و دست نشانده را از نظر خلق های ایران مخفی نگاه دارد.(1)

به دنبال استیضاح دولت هویدا در مجلس شورا توسط پان ایرانیست ها که در اعتراض به طرح تجزیه بحرین از ایران صورت عملی به خود گرفت، باز رادیو بغداد این موضع فراکسیون پان ایرانیست ها را عوام فریبی و دغلکارانه ارزیابی کرد. در بخش هایی از این گفتار رادیو بغداد در روز هشتم اردیبهشت ماه 1349 چنین آمد:

فاشیست های وطنی و چاقوکشان دژخیم را بهتر بشناسیم. رژیم ضدملی و ضددمکراتیک ایران برای جلوگیری از رشد افکار مترقی گذشته از تبلیغات سوء و فراهم آوردن محیط مساعد جهت پرورش و توسعه فرهنگ ارتجاعی امپریالیستی گاهی از آخرین حربه های خود نیز استفاده می کند به این امید که شاید توده های زحمتکش و جوانان ناآگاه را فریب دهد. برخی از این وظایف خطیر رژیم ضد خلقی به عهده حزب فاشیستی پان ایرانیست محول گردیده است. این حزب که رابطه مستقیم با سازمان جاسوسی آمریکا دارد سعی می کند از احساسات پاک ناسیونالیستی مردم سوء استفاده کرده نیروی خلاق آنان را که باید به مبارزه با رژیم پوشالی به کار افتد از راه اصلی خود منحرف سازد. این به اصطلاح حزب چند نماینده به مجلس قلابی شورا وارد ساخته است که گفتارها و نطقشان بسیار مضحک و

ص:325


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

ابلهانه و در عین حال مشحون از عوام فریبی است. اینان در مجلس اغلب به عنوان مخالف داد سخن می دهند و از دولت توضیح می خواهند و از پاره ای اقدامات دولت انتقاد می کنند. تازه ترین عمل انقلابی این عروسک های کوکی استیضاح دولت در جریان بحرین است. البته این تظاهر

عمل شجاعانه ای است که نماینده ای از مجلس قلابی دولت را استیضاح می کند و اگر این نماینده قلابی بجز جوجه هیتلر معروف پزشکپور کس دیگری می بود شاید می شد کمی درباره اش فکر کرد که چگونه در مجلس نماینده ای پیدا شود که چنین جرأتی به خرج دهد و دولت را استیضاح کند اما برای مردمی که پزشکپور جاسوس را می شناسند و با سوابقش آشنایی دارند جای هیچ گونه تردیدی باقی نمی ماند که این به دستور رژیم و باز هم به منظور ملی جلوه دادن حزب آبروباخته پان ایرانیست صورت گرفته است. آخر اینها چندین سال است برای عوام فریبی از مسئله بحرین استفاده کرده اند و بارها اعلام داشته اند خونشان باید در راه بازگردانیدن بحرین ریخته شود. حال چگونه می توانند ساکت بمانند. اینجاست که رژیم به دادشان می رسد و اجازه می دهد دولت را در این امر استیضاح کنند تا بعد بتوانند بگویند ما با دولت مخالفت کردیم و دولت به حرف های ما توجه نکرد و این دیگر تقصیر از حزب نیست چون که حزب سرسختانه در مقابل دولت ایستادگی کرد و حتی آن را استیضاح کرده است. این را می گویند عوام فریبی آلوده به حماقت. زیرا خلق های رنجدیده و

آگاه ایران می دانند که حدود اختیارات نمایندگان قلابی از صحیح گویی و احسنت گویی تجاوز نمی کند و اگر غیر از این اصلی را قبول کنیم باید معتقد باشیم که انتخابات آزاد صورت گرفته و مردم نمایندگان واقعی خود را به مجلس فرستاده اند در صورتی که هر ایرانی آگاه و با حداقل شعور سیاسی می داند که تاکنون بجز چند مورد انگشت شمار آن هم به تعدادی معدود، نمایندگان واقعی توده ها نتوانسته اند به این مجلس شورای ملی که باید مرکز تجمع نمایندگان توده ها و خلق ها باشد راه یابند.

هیأت حاکمه ارتجاعی و امپریالیزم تجاوزکار در تمام ادوار انتخابات اعمال نفوذ کرده و نام هر کس را که خواسته اند از صندوق بیرون کشیده اند زیرا فقط در چنین صورتی است که ارتجاع امپریالیزم نیز می تواند همچنان بر توده ما مسلط باشد، در چنین صورتی امکان پذیر است مشتی رجاله وطن فروش هر نوع قرارداد اسارت بار اقتصادی را به تصویب به اصطلاح مجلس بفرستند و ایران را در تار و پود پیمان های نظامی تجاوزکار چندجانبه گرفتار کنند.

ص:326

امپریالیزم و ارتجاع اجازه نخواهند داد حتی یک نفر از

نمایندگان واقعی مردم به مجلس راه یابد و ما این را در انتخابات دوره نوزدهم مشاهده کردیم و دیدیم که وقتی یکی دو نفر از اعضای حزبی ملی انتخاب گردیدند سران رژیم برای طرد آنان مجلس را چگونه منحل کردند و این نمونه وحشت از نمایندگان واقعی توده هاست. پس از کودتای ننگین امپریالیستی 28 مرداد مجلس همیشه یک دست بوده است و مرکز جاسوسی امپریالیست ها، حال فاشیست های وطنی با ژست ها و اداهای شناخته شده می خواهند وانمود کنند که نماینده ملتند و می خواهند از حقوق مردم دفاع کنند. زهی بی شرمی و

وقاحت! نمایندگان واقعی مردم در زندان ها و شکنجه گاه های رژیم دیکتاتور به سر می برند. نمایندگان مردم آن انسان های شرافتمندی هستند که دست همکاری به رژیم ضدخلقی نداده همچنان به توده ها متکی مانده اند. از ادعاهای تازه این فاشیست ها یکی هم ایجاد سازمان جوانان حزب پان ایرانیست است. این تهی مغزان آبروباخته به شیوه احزاب واقعی، سازمان جوانان درست کرده، سعی می کنند به دانشگاه ها و مدارس راه یابند به امید اینکه چند جوانی ناآگاه و ساده لوح را فریب داده به جرگه چاقوکشان و

اوباشان پان ایرانیست وارد کنند.

این جاسوسان وطن فروش برای جلب مشتری از کثیف ترین شیوه های ممکن استفاده می کنند به طوری که یکی از آنان ضمن تبلیغ افکار فاشیستی برای فریب و وارد ساختن یکی از دانشجویان به سازمان جوانان پان ایرانیست وعده نمایندگی مجلس را به آن دانشجو می دهد و دانش آموزی را با وعده قبولی در کنکور دانشگاه سعی می کند فریب دهد. آیا این مسخره نیست که به این شکل مفتضحانه سازمان جوانان حزبی تشکیل گردد؟ آیا این نشانه شکست کامل و رسوایی تمام نیست؟ وقتی که منطق در کار نیست زمانی که مطلبی برای عرض وجود ندارد و به هنگامی که همه حقه ها و فریب ها خوانده شده و مردم بیدار گردیده اند آن وقت دیگر رسوایان یاوه سرایی که هنوز حاضر نیستند به افتضاح خود اعتراف کنند باید چاقوها را تیز کنند و برای افتتاح کنگره های زوری و برای دعوت دیگران به بیراهه شان پنجه بکس به کار برند. همه می دانید که پزشکپور خودفروش چاقوکش و ولگرد استخدام می کند و دست به فریب جوانان می زند. ناگفته نماند سرور پزشکپور بر حسب نیاز مبرم حزبی دست به چنین اقدامی

می زند چون بالاخره گروه ضربت فاشیست به

ص:327

چاقوکشان جوان هم احتیاج دارد.(1)

این رادیو در بخش دیگری از گفتار خود به موضوع کشف پنجه بکس های ارسالی دستگاه رهبری حزب پان ایرانیست در اروپا و آلمان غربی در بهمن ماه سال قبل از آن اشاره کرد که با هدایت و هماهنگی ساواک و برای زد و خورد با مخالفان سیاسی و دانشجویی رژیم پهلوی (و عمدتاً گروه های چپ و اعضای کنفدراسیون) به آن کشور ارسال شده بود. گویندگان رادیو بغداد که اسناد نشان می دهد، گرایش چپ داشتند در بخش های دیگری از اظهارات خود (به شرح زیر) موضوع ارتباط پزشکپور و نزدیکانش در حزب پان ایرانیست را با عوامل اطلاعاتی و امنیتی رژیم پهلوی و نیز دستگاه اطلاعاتی بریتانیا و آمریکا، پیش کشیدند:

حنای آنان دیگر رنگی ندارد و توده های آگاه مبارز ایران خوب آنها را شناخته اند و کمتر کسی است که از سوابق این سرورهای جاسوس آگاهی نداشته باشد. برای مثال بد نیست نظری به پرونده جوجه فاشیست معروف، پزشکپور بیفکنیم. این جاسوس نوکر بیگانگان در سال هایی که مبارزات ضداستعماری در ایران به اوج خود رسیده و ناسیونالیسم امکان رشد یافت به همراه 5 تن دیگر از جمله دکتر صدرعاملی که یکی از شاهکارهایش را به سمع رساندیم به گروهی از جوانان میهن پرست که دارای احساسات ناسیونالیستی بودند پیوستند. اما به

زودی نقش خرابکارانه آنان و جاسوسی شان به نفع انگلستان کشف شد. و اسناد و مدارکی به دست ناسیونالیست ها افتاد که نشان می داد آقایان با زاهدی – سیدمهدی پیراسته و رکن 2 ستاد ارتش همکاری داشته اند. ناسیونالیست های میهن پرست پس از کشف این خیانت جاسوسان را از حزب بیرون راندند. اینان پس از اخراج بلافاصله از طرف امپریالیست ها مأموریت یافتند که حزب پان ایرانیست را علم کنند. اما فعالیت های مخرب پزشکپور در مقابل ناسیونالیست های واقعی محدود به تأسیس این لانه جاسوسی نگردید. او باز موظف شد که به کمک یکی از افسران رکن 2 ارتش به یکی از هواداران دکتر مصدق به نام مهرداد که روزنامه پرچمدار را منتشر می ساخت سوء قصد کند. او در این حمله ناجوانمردانه موفق شد مهرداد را از پای درآورد. پس از کودتای 28 مرداد نه تنها

ص:328


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

پرونده ترور و ده ها چاقوکشی پزشکپور یکباره نابود شد بلکه از طرف سازمان جاسوسی آمریکا (سیا) او مأموریت یافت با ناسیونالیسم کاذب و عاری از هرگونه محتوی ضدامپریالیستی، جوانان پرشور را فریب داده و آنان را از مبارزه ضدآمریکایی بازدارد و اکنون

می بینید که با گرایش روزافزون حکومت ایران به سوی فاشیسم، پزشکپور و دیگر جاسوسان وطن فروش نیز مأموریت می یابند که تبلیغات وسیع مسموم کننده خود را در سرتاسر ایران گسترش دهند تا بار دیگر تحت این سرپوش ظاهرفریب ایران را لانه جاسوسان امپریالیسم کرده خلق ها را به زنجیر کشند...(1)

بدین ترتیب پان ایرانیست های تحت هدایت پزشکپور در تمام سال های دهه 1340 و مدت ها پس از آن همواره مورد تهاجم رسانه ای و تبلیغاتی رژیم بغداد و به ویژه رادیو بغداد بودند و مخالفان سیاسی حکومت شاه از اقشار و گروه های مختلف نیز کمابیش قضاوتی نظیر آنچه رادیو بغداد می کرد، درباره دستگاه رهبری و کارگردانی این حزب داشتند.

ص:329


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

ص:330

فصل هفتم: از میان پرده انتخابات دوره بیست و سوم مجلس شورا تا پایان بازی احزاب (1353-1350)

انتخابات دوره بیست و سوم مجلس شورای ملی

شایع بود که در آستانه طرح انتزاع بحرین از ایران در دوره بیست و دوم مجلس، امیرعباس هویدا نخست وزیر در ملاقات محرمانه اش با محسن پزشکپور، رئیس فراکسیون پان ایرانیست ها در مجلس، به او وعده داده بود اگر در صحن علنی مجلس با طرح فوق مخالفتی نکند، در دوره بعدی مجلس شورا افراد بیشتری از اعضای حزب پان ایرانیست حضور پیدا خواهند کرد. گفته می شد هویدا در این ملاقات وعده سی کرسی نمایندگی را به پزشکپور داده بود. هیچ گاه صحت و سقم این شایعات اثبات نشد، اما پس از آنکه عبارت «این آخرین ترانه من است» از زبان او شنیده شد، تردیدی نبود که پان ایرانیست ها امکان حضور در مجلس شورای دوره آتی را از دست داده اند. با وجود آنکه کادر رهبری حزب پان ایرانیست حضور نمایندگانی از خود را در مجلس بعدی تقریباً غیرممکن می دانست، اما از اواخر سال 1349 فعالیت خود را برای انتخابات مجلس بعدی آغاز کرده و به ویژه بر لزوم برگزاری آزادانه و دور از تقلب آن تأکید می کردند. از اواخر اردیبهشت ماه 1350 دستگاه رهبری حزب پان ایرانیست به تدریج کاندیداهای خود را از شهرهای مختلف انتخاب می کرد. در اواسط خرداد ماه 1350 رهبران حزب پان ایرانیست بر آن بودند که

ص:331

بسیار گسترده تر از دوره قبلی در انتخابات دوره بیست و سوم مجلس شورا مشارکت کنند و قصد داشتند موضوع انتخابات را به فرصت مطلوبی برای پیشبرد مقاصد سیاسی و حزبی خود تبدیل سازند. از جمله محمدرضا عاملی تهرانی قائم مقام پزشکپور در حزب پان ایرانیست در سیزدهم خرداد ماه 1350 گفته بود:

[سیاست] انتخاباتی حزب همان توضیحاتی است که محسن پزشکپور در جلسه روز یکشنبه در مجلس شورای ملی اظهار داشته اند و ما برنامه انتخاباتی و بررسی مسائل انتخاباتی را در دو مرحله آغاز کردیم و دنبال می کنیم.

بررسی امکانات حزب برای مبارزه انتخاباتی که شامل حوزه هایی است که حزب می تواند در آن جا مبارزه انتخاباتی را آغاز کند و بررسی افراد کاندیدای حزب، یک مرحله داخلی است و روی عوامل داخلی خود حساب می کنیم و بر روی قدرت های حزب حساب می شود که در شرف پایان است و حوزه های کاندیداهای نهایی در نظر گرفته شده است و احتمال دارد در حدود 70 حوزه حزب مبارزه انتخاباتی داشته باشد. در مبارزات انتخاباتی دوره بیست و دوم مجلس شورای ملی ما تنها در 18 حوزه اجازه انتخابات داشتیم و در 5 حوزه توانستیم برنده شویم. فقط منظور ما از شرکت در انتخابات برای گسترش افکار و عقاید حزب پان ایرانیست می باشد و از هر

موقع مناسب باید استفاده نمود و فعالیت کرد تا مردم نسبت به آرمان های تاریخی حزب پان ایرانیست بیشتر آشنا شوند. ولی نباید از نظر دور داشت که در زمانی که ما امکان انتخاباتی نداشتیم فعالیت های ما بدون ثمر نبوده و در هر حال ما کوشش های خود را دنبال می کنیم چنانچه رویه دولت از نظر اعمال بی طرفی و انصاف در امر انتخاباتی باشد، اگر رفتار دولت نسبت به روزنامه خاک و خون همچون گذشته است و از اجتماعات ما در کنگره ششم جلوگیری به عمل آورد خلاصه دولت بخواهد سلب آزادی نماید و ما را آزمایش کند ما هم تصمیماتی دیگر خواهیم گرفت.(1)

محسن پزشکپور وانمود می کرد که شخص شاه خواستار برگزاری آزادانه و بدون تقلب انتخابات مجلس شورا بوده و اگر دولت این قاعده را زیر پا بگذارد، در واقع با خواست و علاقه شاه مخالفت کرده است. با این حال رهبران حزب که هنوز تردید داشتند دولت

ص:332


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

اجازه دهد کاندیداهای آنان به بهارستان راه پیدا کنند با نوعی بیم و امید همواره از احتمال عدم شرکت حزب در انتخابات سخن به میان می آوردند. از جمله محمدرضا عاملی تهرانی در بیستم خرداد ماه 1350 گفته بود:

ما هنوز تصمیم قطعی جهت شرکت یا عدم شرکت نگرفته ایم فقط به اعضا آمادگی خود را اعلام نموده ایم و تا یک هفته آینده معلوم خواهد شد که شرکت می کنیم یا نه.

به هر صورت بعداً از طرف حزب اعلام خواهد شد.(1)

در جریان میتینگ حزب پان ایرانیست در تهران که با فراخوانی اکثریت نیروهای فعال حزب از شهرهای مختلف کشور و در روز سوم تیر ماه 1350 برگزار شده بود، محسن پزشکپور و محمدرضا عاملی تهرانی سخنرانی و طی آن حملات تندی متوجه دولت هویدا و حزب ایران نوین کردند. در بخش هایی از سخنان پزشکپور چنین آمده بود:

در این چند روزه من با افراد حزب اکثریت گفت و شنود نمودم و از آنها خواستم برای اینکه ملت ایران از جریان آگاه شود حاضرم مصاحبه رادیو تلویزیونی تشکیل بدهند تا با یکدیگر صحبت کنیم ولی گردانندگان حزب اکثریت می هراسند و حاضر نشدند. وسایل و امکانات تبلیغاتی موقع مبارزه انتخاباتی باید در اختیار همه احزاب قرار گیرد ولی حزب اکثریت به طور یک جانبه استفاده می کند.

نخست وزیر حزبی در نطق خود در امجدیه اظهار داشت ما چه بحثی می توانیم با حزب اقلیت داشته باشیم. یک موقع هم خطاب به من در مجلس فرمودند آقای پزشکپور این آخرین ترانه تست ولی بایستی گفت ممکن است انسان ها از بین بروند و سینه ها خسته بشوند ولی این ترانه سابقه سی سال مبارزه حزبی دارد. این ترانه ها از بین

نخواهد رفت و این آخرین ترانه نخواهد بود. زیرا صدای ملت ایران است. دبیرکل حزب اکثریت در سخنرانی خود گفت ما در مجلس نماینده اقلیت قوی در مقابل خودمان ندیدیم. البته پاسخ وی را باید ملت ایران بدهد زیرا مبارزات ما در مدت چهار سال در مجلس برای همه روشن است پس چرا نمایندگان حزب اکثریت سی روز در مجلس خوابیدند که نوبت سخنرانی به ما نرسد؟ دیگر قدرت از این بالاتر؟ اگر پرونده اعضای حزب اکثریت را

ص:333


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

بررسی نماییم خواهید دید در گذشته چه سوابقی داشته اند. من به شما قول می دهم اگر تبعیض انتخاباتی از بین برود و به ما قدرت فعالیت بدهند همه خواهند دید که ملت ایران کدام یک از ما را انتخاب خواهد کرد. ما در اینجا اعلام می کنیم چنانچه تا روز چهارشنبه آینده روزنامه خاک و خون ارگان رسمی حزب آزاد شده و آزادی مطلق انتخاباتی به ما دادند در 70 حوزه انتخاباتی شرکت خواهیم کرد و اگر غیر از این باشد در انتخابات شرکت نخواهیم کرد.(1)

رهبران و کارگردانان حزب تردیدی نداشتند که اگر شخص شاه اراده کند، البته هویدا

و مجموعه دوایر دولتی هم دیگر قادر نخواهند شد حضور حزب پان ایرانیست در انتخابات را تقریباً به حد هیچ تنزل دهند. ساواک در این باره گزارش کرده بود:

ساعت 30/0 روز 3/4/50 پس از خارج شدن از محل حزب پان ایرانیست در تهران داریوش نظری به عنوان بدرقه اعضای حزب پان ایرانیست شرکت کننده در میتینگ از مازندران را تا خیابان بدرقه و هنگام خداحافظی محمدعلی ایمانی از یادشده سؤال نمود آیا امیدی به پیروزی حزب در انتخابات دارید؟ یادشده در پاسخ گفت فکر نمی کنم کاری بشود[کرد]، تنها امید ما شاه است و این (اهانت به شاهنشاه) فعلاً در تهران نیست. سپس محمدعلی ایمانی اظهار می دارد در این مسئله شاهنشاه مقصر نیست، من فکر نمی کنم چنین باشد. مشارالیه در مقابل گفت چرا، همه این کارها را او کرد و به هر حال شما افراد را بیشتر برای فعالیت بعدی آماده کنید.(2)

رهبران حزب پان ایرانیست در اوایل تیر ماه 1350 نامه شکایت آمیزی برای شاه فرستادند که در آن تقاضا شده بود در فرصت کوتاه باقیمانده تا موعد برگزاری انتخابات، موجبات حضور آزادانه کاندیداهای حزب در انتخابات فراهم شود. در بخش هایی از این نامة رهبری حزب پان ایرانیست خطاب به شاه چنین آمده بود:

پیرو گزارشات قبلی پس از صدور دستور

رفع تضییق و افتتاح مجدد شعب حزب پان ایرانیست در برخی از شهرستان ها، تضییقات دیگری به خصوص از طرف وزارت

ص:334


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

اطلاعات نسبت به حزب و برنامه های مربوط به آن معمول گردید و هرچه به دوران انتخابات نزدیک تر شده ایم این تضییقات بسیار شدیدتر شده است، از جمله آنکه:

1- در یزد، شهربانی، مسئول حزب پان ایرانیست را احضار و گفته است حزب مزبور در آن شهرستان حق فعالیت ندارد و مانع از نصب تابلو حزب شده است و با وجودی که در این مورد به رئیس شهربانی کل کشور مراجعه شده و گفته است که دستور رفع تضییق را خواهد داد معذالک هنوز تابلو حزب در آن شهرستان نصب نگردیده است.

2- در کرمانشاه، ساواک صریحاً به مسئول حزب گفته است حزب پان ایرانیست در آن شهرستان حق فعالیت ندارد.

3- در شهرستان رودسر که از حوزه های انتخابیه حزب پان ایرانیست می باشد ژاندارمری دستور داده که از برگزاری میتینگ های حزب پان ایرانیست در روستاهای شهرستان مزبور ممانعت شود و این موضوع در آستانه انتخابات، فعالیت های حزبی را در آن شهرستان تحدید کرده است.

4- در اهواز که از کانون های مهم فعالیت دیرینه حزب پان ایرانیست می باشد، درست مقارن شروع فعالیت های انتخاباتی با ایجاد صحنه سازی در کارخانه شوش که مستقیماً تحت نظر رئیس اداره کار و امور اجتماعی و مدیر کارخانه انجام شده، 15 نفر از کارگران هوادار و یا عضو حزب پان ایرانیست را بازداشت نمودند که بعداً 9 نفر از کارگران هوادار حزب را آزاد کردند ولی 6 نفر دیگر که از افراد حزب هستند هنوز در شرایط سخت در بازداشت می باشند و حتی به آنها تکلیف شده است که از حزب پان ایرانیست استعفا دهند. این اقدام بدین منظور است که موجبات ارعاب کارگران کارخانه شوش و حتی سایر کارخانه ها را که به سبب فعالیت دیرینه در آن منطقه به حزب پان ایرانیست علاقه قلبی دارند فراهم شده و از حزب مزبور دوری گزینند.

5- وزارت اطلاعات که تا چندی پیش فقط به چاپخانه های شهرستان تهران دستور منع چاپ هرگونه نشریه و اطلاعیه حزب پان ایرانیست را ابلاغ کرده بود، در آستانه انتخابات این دستور را به کلیه شهرستان ها ابلاغ نموده است، در اجرای این دستور در حال حاضر چاپخانه های

سراسر کشور، حتی یک دعوتنامه ساده حزبی را هم چاپ نمی نمایند.

با عرض مراتب بالا به شرف عرض می رسانیم که در مورد انتخابات نه فقط از طرف

ص:335

سازمان ها و مقامات ذیربط هنوز هیچ گونه تماسی که معمول بوده است با حزب گرفته نشده و در نتیجه حزب از این جهت کاملاً بلاتکلیف باقیمانده است، بلکه به انحای مختلف در سطح بسیار وسیع مشکلات و تضییقات زیادی که نمونه ای از آنها به عرض رسید برای حزب به وجود آمده است که بالنتیجه با آنکه از نظر کاندیداها و حوزه هایی که حزب می توانست در آنها فعالیت های انتخاباتی [بنماید] حذف نموده اند و دیگر فرصتی باقی نیست. لذا حزب، برنامه انتخاباتی را منتفی شده تلقی نموده و در میتینگ اخیر چنین تصمیم گرفته شد که هرگاه تضییقات برطرف گردد کاندیداهای حزب پان ایرانیست در فعالیت های انتخاباتی شرکت خواهند کرد.

با عرض اینکه حزب پان ایرانیست در هر شرایطی اعم از اینکه در پارلمان نمایندگان داشته یا نداشته باشد با ایمان و اعتقاد کامل وظایفی را که در پیشگاه شاهنشاه آریامهر و ملت ایران به عهده دارد انجام خواهد داد، استدعا

دارد اوامر مقتضی جهت رفع تضییقات از فعالیت های حزبی صادر و به مقامات مربوطه ابلاغ گردد.

در پایان برای چاکران مایه بسی مباهات و سرافرازی است که رهبر عالیقدر ملت ایران اجازه فرمایند در فرصت مقتضی برای درک تعلیمات آن شاهنشاه بزرگ به افتخار شرفیابی نائل گردیم.(1)

اما برخلاف انتظار و تصور دستگاه رهبری حزب که بیهوده می کوشیدند نظر مساعد شاه را جلب نمایند، این بار هیچ گونه قرینه ای وجود نداشت که نشان دهد شاه قصد دارد در مجلس جایی ولو بسیار ناچیز برای پان ایرانیست ها در نظر بگیرد. به همین دلیل بود که برای در امان ماندن از تبعات سوء یک تحقیر بزرگ دیگر، محسن پزشکپور پس از مشورت با دیگر اعضای کادر رهبری حزب در دهم تیر ماه 1350 با صدور بیانیه ای به شرح زیر اعلام کرد که حزب پان ایرانیست در انتخابات دوره بیست و سوم مجلس شورای ملی شرکت نمی کند:

بیان نامة رهبر حزب پان ایرانیست

حزب پان ایرانیست در انتخابات شرکت نمی کند – مبارزات سرسختانه دنبال می شود

ص:336


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

زنان و مردان ایرانی

اکنون که چند روز بیش به هنگام اخذ رأی باقی نمانده است، اقدامات تبعیض آمیز و ناقض قانون حزب حاکم نسبت به حزب پان ایرانیست همچنان ادامه دارد.

خاک و خون، تنها روزنامة ندای آزادگان

ایران پرست همچنان در توقیف غیرقانونی دولت حزب ایران نوین است. فرستنده های رادیو و تلویزیون به طور دربست در اختیار حزب حاکم قرار دارد. مقامات مسئول و مجری برنامه های انتخابات هرگز بی طرفی لازم و موازین قانونی را در اجرای برنامه های انتخاباتی معمول نداشته اند.

در چنین شرایطی حزب پان ایرانیست به عنوان اعتراض به نحوة اقدامات حزب حاکم و دولت وابسته به آن در انتخابات شرکت نمی نماید.

هم میهنان

حزب پان ایرانیست، با درک همة رسالت های تاریخی و اجتماعی، نبرد را در سطحی هرچه وسیع تر و با تلاش هر چه بیشتر برای وصول به پیروزی هر چه سریع تر دنبال می کند. حزب پان ایرانیست به گواهی نزدیک به سی سال تاریخ مبارزاتی که پشت سر دارد، همواره در هر شرایطی آرمانخواه و نبردجوی [ناخوانا] رستاخیز ملت ایران را به پیش برده است و همچنان این وظیفة مقدس را ایفا خواهد کرد.

تلاش و مجاهدت عظیم هزارها کوشندگان پان ایرانیست، با سرسختی و سرفرازی و با اتکا بر اصول یاد شده در زیر که چکیدة

هدف ها و روش های مبارزاتی است دنبال می گردد:

1- به رسالت شاهنشاهی ایران و ملت ایران در پیشگاه جامعة بشری ایمان جازم داریم.

2- حقوق ملت ایران و همبستگی همة شاخه های فرهنگی و نیروهای انسانی وابسته به ملت ایران را پاس می داریم.

3- به اصول و موازین قانون اساسی وفاداریم.

4- با استعمار و استعمارگران، به هر رنگ و شکل که باشند، نبردی بی امان داریم.

5- استثمار انسان ها از انسان ها را محکوم می کنیم.

6- «وضع قوانین عادلانه و استقرار دقیق حکومت قانون» را تنها مفهوم انقلابی و راستین «عدالت اجتماعی» می شناسیم.

7- همة نیروهای مترقی و میهن پرست را برای رزمی هم آهنگ در راه استقرار نظم

ص:337

ناسیونالیستی ملت ایران فرامی خوانیم.

ما دست های یکایک آزادگان ایران پرست را در راه این نبرد مقدس و برای رسیدن به این آرنگ های پر فروز با گرمی هر چه بیشتر می فشاریم.

دهم تیرماه 1350

رهبر حزب پان ایرانیست

محسن پزشکپور(1)

به رغم صدور این بیانیه محسن پزشکپور، دو روز بعد در دوازدهم تیر ماه 1350 شاه در واکنش به نامه ارسالی پزشکپور دستوری داد و ساواک بلافاصله طی نامه ای با امضای نصیری خطاب به وزارت اطلاعات چنین نوشت:

درباره حزب پان ایرانیست

گزارش تقدیمی رهبران حزب پان ایرانیست به شرف عرض شاهنشاه آریامهر رسیده و اوامری به شرح زیر شرف صدور یافته است:

به مقامات مربوطه گفته شود که لازم نیست به این حزب کمک کنند ولی جلوگیری بیهوده نیز نشود چون بالاخره تعداد اینها به دو حزب ایران نوین و مردم نمی رسد. فوراً انجام گیرد.

مراتب جهت استحضار و هرگونه اقدام مقتضی اعلام می گردد.

رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور - سپهبد نصیری

گیرندگان

تیمسار فرماندهی ژاندارمری کل کشور (رکن دوم دایره اطلاعات) جهت استحضار و هرگونه اقدام لازم.

ریاست شهربانی کل کشور (اداره اطلاعات)(2)

به تبع آن ناصر مقدم، مدیرکل اداره سوم ساواک طی نامه هایی متحدالمآل از کلیه ساواک های شهرها و استان های کشور خواست:

ص:338


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

به فرموده نظر به اینکه تعداد افراد حزب پان ایرانیست به دو حزب ایران نوین و مردم نمی رسد علیهذا خواهشمند است دستور فرمایید از ایجاد هرگونه تضییقات [ناخوانا] حزب پان ایرانیست جلوگیری و ترتیبی اتخاذ گردد [که] مساعدتی هم به این حزب نشود و فعالیت خود را به طور طبیعی که برخلاف مصالح عالیه کشور نباشد دنبال نماید.

مدیرکل اداره سوم - مقدم(1)

با این حال این دستورالعمل جدید هیچ نکته امیدوارکننده ای برای پان ایرانیست ها نداشت و نهایتاً هم کاندیداها و اعضای حزب از حضور در انتخابات خودداری کردند و این تحریم انتخابات را پیروزی بزرگی برای حزب خود ارزیابی نمودند و حتی خود را از آیت الله امام خمینی(ره) هم پیشروتر به شمار آوردند و بسی خود را ستودند. حال آنکه تنها چون هویدا و به طریق اولی شاه نظر به ورود افرادی از حزب مذکور به مجلس بیست و سوم شورا نداشتند از شرکت در انتخابات مذکور خودداری کردند. ساواک در این باره گزارش کرد:

روز سه شنبه 22/4/50 در دفتر دکتر طالع تعدادی از افراد حزب پان ایرانیست حضور داشتند که عبارت بودند از دکتر طالع، میرانی، هاتفی، جهانگیری. در ابتدا هاتفی اظهار نمود رادیو بغداد نوار

سخنرانی [امام] خمینی را هر شب پخش می کند که این مرد بزرگ (خمینی) و مبارز به انتخابات فرمایشی ایران اعتراض نموده و آن را محکوم کرده است و حملات شدیدی به دولت می نماید. سپس جهانگیری اظهار نمود که دیگر مردم فریب گفتارهای [امام] خمینی را نخواهند خورد چون او با دشمنان ملت ایران هماهنگ است و اگر او راست می گوید و دلسوز ملت ایران بود می بایستی اقدامات حزب پان ایرانیست را تأیید می کرد. اینها هیچ کدام و در هیچ وقت اقدامات ما را تأیید نکردند و ادامه داد حزب ما تنها حزب و نهضت وابسته به ملت ایران است و کسانی که ادعای مبارزه با حکومت حاکمه فاسد فعلی را دارند بایستی در این صف گرد آیند تا ملت ایران حقوق از دست رفته خود را به دست آورد. سپس دکتر طالع به طور خصوصی اظهار نمود که ما در این انتخابات استفاده تبلیغاتی زیادی بردیم و همه مردم ما را تأیید نمودند. دکتر طالع اضافه کرد یکی - دو شب قبل رادیوهای لندن و کلن آلمان اقدامات حزب ما را تأیید کرده و بر عدم آزادی و بی طرفی

ص:339


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

در انتخابات ایران اشاره کردند و قسمتی از بیان نامه رهبر حزب را در مورد عدم شرکت

حزب پان ایرانیست در انتخابات خواندند و همچنین رادیو صدای ملی و جبهه ملی در این مورد به نفع حزب ما مطالبی ایراد نموده اند و دوستان ما نیز در جلسات متعددی که تشکیل دادند هدف های حزبی را تشریح نمودند و به انتخابات ایران که در شرایط کاملاً دولتی انجام گرفت اعتراض نموده اند.(1)

رهبران حزب مدعی می شدند، موضوع تحریم انتخابات موقعیت حزب پان ایرانیست را نزد مردم ایران سخت ارتقا بخشیده است. به رغم این خودستایی ها شهربانی کل کشور پس از پایان انتخابات به این نتیجه رسیده بود که موقعیت حزب پان ایرانیست هیچ گاه تا آن اندازه متزلزل و غیرقابل اعتنا نشده است! بولتن محرمانه شهربانی در سوم مرداد ماه 1350 درباره وضع حزب پان ایرانیست چنین قضاوت کرده بود:

حزب پان ایرانیست در اوایل ماه جاری فعالیت هایی برای به دست آوردن چند کرسی از دوره جدید قانونگذاری به عمل آورد ولی با توجه به محدودیت امکانات خود، کاری از پیش نبرد و عدم شرکت آن در انتخابات و سپس اعلام نتایج انتخاباتی نشان داد که حزب در حال حاضر آخرین پایگاه خود را برای اعلام نظریات خویش در سطح کشور از دست داده است. اکنون این حزب نه تنها در جناح راست یعنی گروه های طرفدار دولت، بلکه در جناح های

مخالف نیز از پشتیبانی قابل توجهی برخوردار نمی باشد و مسلماً این سرنوشت محتوم احزابی است که بدون توجه به موقعیت تاریخی و اجتماعی و سیاسی کشور، هدف های مبتنی بر ناسیونالیسم افراطی و شعارهای مربوط به آن را در سرلوحه کار خود قرار می دهند و با تعصب هرچه تمام تر از آن دفاع می کنند.(2)

جلوگیری از حضور مؤثر حزب پان ایرانیست در انتخابات و به تبع آن عدم حضور حتی یک تن از اعضای این حزب در دوره بیست و سوم مجلس شورا نشان از آن داشت که دستگاه رهبری این حزب تا جلب تمام و کمال نظر مساعد دولت و حاکمیت و در درجه اول شخص شاه هنوز نیازمند ممارست وفادارانه سیاسی و حزبی بیشتری است.

ص:340


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

در سال بعد رهبران و مسئولان حزب پان ایرانیست در خلال سخنرانی ها و اظهار نظرهای خود هر از گاه انتقاداتی را نیز متوجه سوء عملکرد مجلس شورا و ناتوانی و فساد دامنگیر نمایندگان حزب اکثریت ایران نوین در مجلس مذکور می کردند. ضمن اینکه گاه ابراز امیدواری می کردند، تا موعد برگزاری انتخابات مجلس شورای بعدی زمینه لازم برای حضور فعال آنان در انتخابات فراهم شود.(1)

دور جدید یأس و سرخوردگی

با فرونشستن تب و تاب انتخابات، رونق شعب و دفاتر حزب در شهرهای مختلف بسیار کمتر از سابق شده و به دنبال فراگیرتر شدن مشکلات مالی، بار دیگر بسیاری از ساختمان های حزب در شهرهای مختلف تعطیل شد. حتی اگر حق عضویت اعضای کم شمار حزب منظم هم پرداخت می شد - که نمی شد - باز هم تکافوی هزینه های جاری

حزب را نمی کرد. همچنانکه گزارش زیر نشان می دهد، طی سال های نخست دهه 1350 حزب پان ایرانیست با مشکلات مالی قابل توجهی دست به گریبان بود:

رونوشت گزارش خبر شماره 16602/20 ه 12 – 12/9/51 – منبع 779

موضوع: جلسه حزب پان ایرانیست

در تاریخ 6/6/51 در محل حزب پان ایرانیست با حضور محسن پزشکپور محمدرضا عاملی تهرانی و حسن حاج سیدجوادی در مورد مسئولیت دریافت شهریه از اعضا مذاکراتی به عمل آمد و سیدجوادی مسئولیت امور مالی را قبول نکرد و صادق جعفری قرار شد به عنوان مسئول امور مالی انتخاب گردد. ضمناً مدت 8 ماه است کرایه محل حزب پرداخت نشده و وضع مالی حزب به علت عدم پرداخت تعهد افراد حزبی رضایتبخش نمی باشد و علت کناره گیری حاج سید جوادی و جهانگیری نیز که سابقاً این امر را به عهده داشتند به علت همین ضعف مالی حزب بوده است.

نظریه یکشنبه: به صحت گزارش شنبه می توان اعتماد نمود.

نظریه سه شنبه: نظریه یکشنبه مورد تأیید است.

ص:341


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

نظریه چهارشنبه: نظریه سه شنبه مورد

تأیید است.(1)

هر از گاه از شهرهای مختلف خبر می رسید «حزب مزبور هیچ گونه» اعتباری برای فعالیت های خود ندارد و «اغلب اعضای حزب عملاً تماس خود را با حزب قطع کرده اند و در جلسات یا میتینگ های آن شرکت نمی کنند».(2)

در این اوضاع بیشترین تلاش رهبران و مسئولان حزب بر سر یافتن سرپل های مالی و اقتصادی جدیدی متمرکز شده بود. از جمله پزشکپور به گروهی از مسئولان و اعضای فعال حزب گفته بود «حزب فعلاً در مضیقه مالی است و حتی اگر دوستان بتوانند کمک بیشتری و یا یک چک تاریخی برای ماه های بعد بدهند که بتوانیم به موقع پول ها را دریافت داریم بهتر است». در برخی شهرها هم مسئولان حزب برای دریافت کمک های مالی از اعضا و هواداران، قبض های رسید ویژه ای چاپ کرده بودند. با این حال مشکلات تمام شدنی نبود. رهبری حزب توصیه می کرد ولو با حضور یکی - دو تن از اعضا، شعب و دفاتر حزب دایر بماند و چنان وانمود شود که حزب پان ایرانیست کماکان به فعالیت خود ادامه می دهد. همچنین توصیه می شد، اعضا و هواداران حزب در شهرهای مختلف به رغم تعطیلی شعب و دفاتر حزبی هر از گاه در منازل و محل کار یکدیگر با هم دیدار کنند و یا برنامه های تفریحی و سرگرم کننده دسته جمعی داشته باشند تا به تبع آن مسائل و مباحث مربوط به حزب هم مطرح شده و به دست فراموشی سپرده نشود. بدین ترتیب حزب پان ایرانیست در حالی پای در دهة 1350 می گذاشت که رکود و کسادی کم سابقه ای گریبانگیر آن شده بود. برای نمونه ساواک در ششم آذر ماه 1350 درباره موقعیت حزب پان ایرانیست در شرق گیلان چنین گزارش کرد:

تشکیلات حزب مذکور از حیث تعداد افراد با توجه به جریان فروردین ماه سال 1349 که منجر به پاشیدگی دستجات وابسته آن در مرکز و شهرستان ها گردید در حال حاضر

حداکثر از 20 الی 30 نفر آن هم به دور از هرگونه ایمان و دلبستگی واقعی محاسبه می شود و با اینکه تعداد بسیاری از تابلوهای حزب در روستاهای شهرستان رودسر بر روی دیوار خانه ها

ص:342


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

نصب شده که نشان دهنده فعالیت های پیشین این حزب در آن نقاط می باشد مع الوصف هیچ گونه موجودیتی در چهارچوبه خانه های موصوف احساس نمی شود و اصولاً کسی نیست که حاضر شود به طور مرتب و متوالی چند نفری را به دور خود جمع کند و از افکار حزب پان ایرانیست بحث نماید.

نظر به اینکه افراد آشنا با افکار حزب پان ایرانیست هر یک به جهاتی به دلیل ناکامی های حاصله از رهبران و بزرگان حزب نتوانسته اند به هدف و نظر خود که اغلب شامل انجام کارهای اداری و اجتماعی آنان بوده برسند و در حال حاضر هیچ گونه گرایشی (البته باطناً) به حزب پان ایرانیست ندارند و اگر احیاناً روزی به علت آمدن یکی از افراد و یا اجرای برنامه ای چند نفری دور هم جمع می شوند از روی ایمان و اعتقاد نبوده بلکه فقط به منظور جلب محبت و یا فراهم نمودن موقعیت و نزدیکی به کریم پور و یا فردی از افراد مرکزی که در حزب عضویت دارد و

آن هم به دلیل نیازمندی های شهری و یا روستایی و درگیریهای اداری می باشد. حزب پان ایرانیست در شهرستان رودسر تنها در وجود ایرج کریم پور مسئول تشکیلات و عامل اجرائی همه نظریات و برنامه های حزبی که از تهران صادر می شود خلاصه می گردد و افرادی که در کارها با ایشان همکاری دارند کاملاً همه از نظر سواد و معلومات و فهم و شعور در طبقه پایین تر از کریم پور قرار دارند و در جمع تشکیلات به اصطلاح حزبی آنها فردی یافت نمی شود که بتوان از حیث محلی و اجتماعی روی ایشان حساب کرد و از نظر امکانات مالی نیز حزب مزبور کمترین پشتوانه ای در محل و روستاها ندارد و جمیع مخارج احتمالی از طریق دفتر سیاسی در تهران تأمین و در اختیار ایرج کریمپور قرار داده می شود و شاید مبلغ بسیار ناچیزی را کریم پور بتواند از بین افراد تحت نفوذ خود آن هم با الهام از احتیاجات آنان که به گونه های مختلف پیش می آید تأمین کند که چندان چشمگیر و قابل توجه نخواهد بود.

نظریه شنبه: در حال حاضرکریم پور با توسل به حیله و تزویر گوناگون و جلب محبت فرماندار شهرستان رودسر که آن هم به صورت ریاکارانه و واسطه اخاذی قرار

گرفتن و عامل سوء استفاده آقای فرماندار بودن صورت گرفته توانسته است در محدوده شهرستان رودسر نام حزب پان ایرانیست را زنده نگه دارد و آقای فرماندار نیز به لحاظ کاملاً روشن امتیازاتی به ایشان سپرده است که از جمله به کار گماردن کریم پور در فرمانداری رودسر و همکاری

ص:343

وی در شهرداری کلاچای می باشد.

نظریه یکشنبه: ایرج کریم پور فرد خوشنامی نبوده و فردی اخاذ و رشوه گیر معرفی گردیده و اخیراً نیز به سمت دفترداری فرمانداری رودسر انتخاب گردیده که با توجه به سوابق بدنامی وی انتخاب وی به سمت مزبور به مصلحت نبوده و تأثیر خوبی نداشته است - بستام.(1)

در اواخر سال 1350 که به دنبال آن صدها تن از ایرانیان مقیم عراق از آن کشور اخراج شدند، رهبران حزب پان ایرانیست به بهانه اعتراض به این اقدام حکومت عراق درصدد برآمدند مجموعه حزب را از رکود گرفتار آمده نجات داده و اعضای سرخورده و پراکنده را بار دیگر بر سر ذوق و شوق آورند. ساواک خوزستان در هشتم اسفند ماه 1350 در این باره گزارش کرد:

حزب پان ایرانیست اخیراً تصمیم گرفته مجدداً فعالیت های حزبی خود را آغاز نماید و به عناوین مختلف مردم را به

موجودیت حزب مذکور آگاه نماید و به همین منظور در اغلب شهرستان ها شعارهایی که نمونه آنها و اعلامیه و قطعنامه حزب مرکزی به پیوست می باشد بین طبقات مختلف مردم خصوصاً طبقه روحانیون توزیع نموده اند و قرار است در شهرستان هایی که سابقاً حزب فعالیتی داشته و یا در حال حاضر به صورت رکود درآمده از طرف حزب پان ایرانیست اهواز اعضای فعال به آن شهرستان ها اعزام و جلسات آشنایی را با علاقه مندان تشکیل دهند.(2)

در همین راستا حزب کوشید از اعتقاد مذهبی مردم ایران بهره برداری کرده و ملی گرایی را با مذهب تشیع درهم آمیزد. این معنی در شعارهای تبلیغاتی حزب پان ایرانیست آشکارا قابل ردیابی بود. از جمله این شعارها باید به موارد زیر اشاره کرد: «نگذارید ایرانیان و شیعیان را در سرزمین عراق قتل عام بکنند... جهاد ملی و مذهبی را بر ضد دشمنان ایران آغاز کنید... به دفاع از شیعیان، ایرانیان و کردان ایرانی نژاد آن سوی مرزها برخیزید». رهبری حزب پان ایرانیست در راستای سیاست های کلی حاکمیت از این

ص:344


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

هم فراتر رفت و طی نامه هایی همسان که خطاب به برخی علما و روحانیون فرستاد چنین آورده بود:

دارالعلم حضرت آیت الله...

چنانچه مستحضرید حزب پان ایرانیست در طی سی سال مبارزه در راه آزادگی ملت ایران و اعتلای فرهنگ ایران همواره پیشگام نبرد با دشمنان ملی و مذهبی ایرانیان

بوده و نظرات اصولی خود را پیرامون دفاع از حقوق ایرانیان و شیعیان در همه نقاط جهان بیان نموده است. اکنون که یک بار دیگر ایادی استعمار و دشمنان آیین مقدس تشیع بر علیه هزاران هموطن شیعه ما به اعمال غیرانسانی و دور از مسلمانی دست زده اند و متأسفانه اقدامات مقامات مسئول کشور غیرکافی است، حزب پان ایرانیست نظرات خود را طی اعلامیه ای از سوی رهبر حزب به اطلاع هموطنان گرامی می رساند. حزب پان ایرانیست از همه هموطنان عزیز خاصه علمای اعلام و حجج اسلام انتظار دارد که با همه توان خود در راه دفاع اصولی و کامل از حقوق شیعیان و ایرانیان رانده شده از عراق کوشش به عمل آورند.

با تقدیم احترام - حزب پان ایرانیست

رونوشت برابر رونوشت است.(1)

محسن پزشکپور در راستای «دفاع از هزارها ایرانیان و ایرانی نژادان و شیعیان آن سوی مرزها» اعلامیه مفصلی در شانزدهم دی ماه 1350 منتشر کرد که در بخش هایی از آن چنین آمده بود:

... زنان و مردان ایرانی:

آیا باید مقامات مسئول، گروه ها و کسانی که حکومت دارند و اداره سرنوشت ملت را

در چنگ گرفته اند، همچنان برابر چنین توطئه ای ضدایرانی، ضدانسانی و دسیسه ای که آشکارا مقدمه توطئه ها و هجوم های دیگر دست نشاندگان استعمار خواهد بود، سکوت نمایند و بی تفاوت و سهل انگار و مماشات گر باشند؟

آیا باید بپذیرند که اموال، خانه و زندگی هزارها ایرانی و ایرانی نژاد را مصادره کنند؟ باید بپذیرند برخلاف همة اصول مسلم قانونی و به رغم همة پیمان های بین المللی و ضوابط

ص:345


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

مسلم «حقوق انسانی» حوزه های علمی تشیع و کانون های مذهبی این آیین را پس از یک هزار و اندی سال، دچار تعطیل و مشکلات و یورش های عدیده نمایند؟

بی گمان، ملت ایران، میلیون ها ایرانیان و کردان ایرانی نژاد و شیعیان آن سوی مرزها و نیز همة مردم آزادة جهان می خواهند با اعمال و اجرای اصول یادشده در زیر، یاغی گری و طغیانی که در سرزمین عراق از سوی گروهی معدود، بر ضد اکثریت مردم عراق و بر ضد هزارها ایرانیان و شیعیان سال هاست دنبال می گردد و خود تهدید آشکار بر امنیت و صلح این منطقه از جهان می باشد، پایان داده شود:

1- تضییقات مذهبی نسبت به اکثریت مردم

شیعی مذهب عراق پایان یابد.

2- موجبات استقرار مجد و امکان فعالیت های آزادانه و دور از تضییق و محدودیت حوزه های علمی تشیع در شهرهای مقدس کربلا و نجف و کاظمین و دیگر مراکز مذهبی سرزمین عراق فراهم گردد.

3- موجبات مراجعت توأم با امنیت کامل هزارها ایرانی و ایرانی نژادان که خانه و کاشانه آنها در سرزمین عراق می باشد، فراهم شود. به طوری که تأمین حقوق مدنی، سیاسی و حیثیت انسانی آنها در سرزمین عراق از هر جهت تضمین گردد و همچنین اموال غارت شده این گروه عظیم به آنان بازگردانده شود و خسارات ناشی از تعدیات عمال حکومت بغداد به آنها جبران گردد.

4- هرگونه سیاست تبعیض نژادی و مذهبی در سرزمین عراق کنار گذارده شود و اکثریت مردم عراق که از نظر نژادی غیرعرب و از نظر مذهبی، شیعی مذهب می باشند طبق اعلامیه جهانی حقوق بشر – مقررات منشور ملل متحد و دیگر میثاق های بین المللی، حق دخالت در تعیین سرنوشت خود را بازیابند.

آنچه بیان گردید، آرمان ها و هدف هایی که از سیاست ملی ایران، سیاست صلح و امنیت

منطقه و بالقوه از مسئولیت هایی که ملت ایران برای دفاع از میلیون ها شیعیان و ایرانیان و ایرانی نژادان وابسته به خود دارد و نیز از مسئولیت هایی که ملت ایران به حکم رسالت تاریخی، برای دفاع از آیین انسانی به عهده دارد، جدا نیست.

فراهم ساختن موجبات رسیدن به مقاصد ملی و انسانی مزبور، وظیفة مهم و خطیر و انکارناپذیر مقامات مسئول و همة گروه ها و کسانی است که به نحوی از انحا در حکومت

ص:346

قبول مسئولیت نموده و یا نقش وسیعی در کوشش های اجتماعی ملت ما پذیرفته اند.

مقاصد ملی و انسانی یادشده در بالا بدان درجه از اهمیت و ضرورت حیاتی می باشد که به هر تقدیر باید بدانها جامة تحقق پوشانید ولو به قیمت استقبال از جهاد بزرگ ملی و مذهبی.

در این راه و در این جهاد بزرگ، همه ملت ایران و نیز همة تیره های نژادی و شاخه های مذهبی و فرهنگی وابسته به ملت ایران، یک دل و هم آهنگ گام برخواهند داشت. بی گمان عدم توجه و بی اعتنایی به چنین مسئولیت های مهم ملی و انسانی، از ناحیة مقامات مسئول، احزاب و یا هر یک

از گروه های دیگری که باشد، هرگز در پیشگاه تاریخ و ملت ایران بخشوده نخواهد شد.

پاینده ایران

شانزدهم دی ماه 1350

رهبر حزب پان ایرانیست – محسن پزشکپور (پندار)(1)

با فرونشستن آن موج تبلیغاتی دربارة حکومت عراق در اواخر سال 1350 و اوایل سال بعد، بار دیگر فعالیت های حزب پان ایرانیست در شهرهای مختلف کمافی السابق دچار رکود و بی سامانی شد و به دلیل نومیدی از آینده سیاسی حزب باز هم افراد دیگری به تدریج حزب پان ایرانیست را ترک کردند. برخی از این رویگردانان از حزب پان ایرانیست بلافاصله عضویت حزب آینده دارتر ایران نوین را پذیرا می شدند:

بهرام بهادری که قبل از قاسمی سرپرست قبلی حزب پان ایرانیست آغاجاری سرپرست حزب مذکور بود بنا به توصیه دوستانش و به علت عدم سازش با قاسمی سرپرست حزب از حزب پان ایرانیست استعفا نمود و طی نامه ای به عنوان آقای هاشمی رئیس کمیته حزب ایران نوین آغاجاری تقاضای عضویت در حزب ایران نوین را نمود و انکت حزب را هم تنظیم کرد.

نظریه شنبه – علت استعفای نامبرده گرایش وی به ایدئولوژی حزب ایران نوین می باشد.

نظریه یکشنبه – استعفای نامبرده با توجه به عدم موفقیت های وی در انتخابات سندیکای

ص:347


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

شماره یک و عدم فعالیت حزب پان ایرانیست بنا به اصرار دوستانش و برای شرکت در انتخابات انجمن های شهر و شهرستان می باشد و قبلاً چنین تصمیمی نداشته. ضمناً حزب پان ایرانیست آغاجاری هیچ گونه فعالیت حزبی ندارد.(1)

در دوم اردیبهشت ماه 1351 ساواک در گزارش دیگری خبر داد.

افراد نامبرده زیر از حزب پان ایرانیست آغاجاری استعفا کرده اند.

1- ولی احمد بارانپور 2- نامدار اسماعیلی 3- نصرالله نریموسائی 4- ابراهیم مردان پور 5- غلامحسین نریموسائی 6- محمد استاد 7- دوست محمد قنبری 8- سیدطالب صنعتی 9- ماندگی کمائی 10- دوست علی جلیلی 11- بدران [ناخوانا].

نظریه یکشنبه – ضمن تأیید نظریه شنبه با کناره گیری نامبردگان و بهرام بهادری و عدم فعالیت ماندنی زاده، مسئولان قبلی حزب مذکور، و انتقال عزت الله عالیپور یکی از اعضای فعال حزب به اهواز حزب پان ایرانیست آغاجاری موقعیت قبلی خود

را از دست داده و فعالیتی ندارد.(2)

معمولاً توضیحات و تجزیه و تحلیل های رهبران و مسئولان حزب برای شرکت کنندگان در جلسات حزبی کسالت آور شده و قانع کننده نبود و آنان معتقد بودند موضع گیری های سطحی و غیرعملی رهبران حزب در قبال آنچه در کشور جریان داشت، نمی تواند «خون تازه ای در رگ های حزب» روان سازد. چرا که «حزب مدتی است به صورت باشگاه درآمده و فعالیت حزبی ندارد».(3) در بیست وهشتم خرداد ماه 1351 ساواک گزارش کرده بود:

ساعت 00/19 روز 18/3/51 جلسه همگانی کارمندان و فرهنگیان حزب با شرکت در حدود 35 نفر در محل حزب تشکیل گردید و نیایش حزب توسط ابوالقاسم پورهاشمی خوانده شد و مهدی صفارپور ضمن انتقاد از عدم حضور برخی از افراد حزبی در این جلسه از افراد حاضر درخواست نمود که عقیده خود را پیرامون مسائل و خط مشی حزب اعلام نمایند و پسیان مسن ترین فرد حاضر در جلسه به عنوان مسئول جلسه تعیین شد. آنگاه

ص:348


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
3- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

نیک آمال و احمدی از وضع فعلی حزب انتقاد نمودند و افزودند که حزب بایستی تحرک بیشتری داشته باشد و از سکوت و در جا زدن خودداری نماید و افراد بیشتری را جلب نماید. صفارپور پاسخ داد چون کلیه امکانات را از ما

سلب نموده اند بنابراین حزب بیشتر از این نمی تواند فعالیت نماید و فعلاً دوره سازندگی حزب است و در پایان جلسه با حضور محسن پزشکپور و هوشنگ طالع اسلاید و موزیک که از کنگره پنجم تهیه شده بود به نمایش گذارده شد و این جلسه در ساعت 00/21 پایان یافت.(1)

حتی خوش بین ترین فرصت طلبان و سودجویان هم دیگر علاقه مند نبودند با حضور و عضویت در حزب پان ایرانیست به زعم خود عمرشان را به بطالت بگذرانند زیرا بر این باور بودند که تا «ابد هم به این حزب امکان پیشروی» نخواهند داد.(2)

بسیاری از اعضای حزب پان ایرانیست که اینک نسبت به فعالیت های حزبی سخت بی علاقه شده و عملاً ارتباط خود را با حزب قطع کرده بودند به رغم آگاهی از آنچه در کشور می گذشت، بدون آنکه خود را درگیر انتقاد احیاناً پرهزینه از دولت و حاکمیت بکنند، ترجیح می دادند سکوت کنند و به زندگی عادی خود سامان بدهند. ساواک در این باره چنین گزارش کرده بود:

ساعت 2100 روز جمعه 19/8/51 آقای طلایی سرپرست حزب پان ایرانیست آبادان و آغاجاری و رئیس اداره ثبت اسناد شهرستان بهبهان به اتفاق همسر خود به منزل خدامراد غیبی یکی از اعضای حزب آمد و پس از اطلاع به چند نفر دیگر از اعضای حزب غلامرضا رحمانی، مختار غیبی و نجاران هم به منزل غیبی آمدند. آقای

طلایی و همسرش از اینکه حزب پان ایرانیست در آغاجاری فعالیتی ندارد و اعضای آن کناره گیری کرده یا نسبت به حزب بی تفاوت شده و جلساتی تشکیل نمی دهند اظهار تأسف و گله کردند. آقای طلایی اضافه کرد سرور پزشکپور پیغام داده که دولت نظر مخالفی با حزب ما ندارد. حتی جناب آقای هویدا گفته تقصیر خودتان است که فعالیت نمی کنید بنابراین من نمی دانم شما چرا خودتان را کنار کشیده اید. بهادری و خدامراد غیبی از اعضای فعال حزب بودند که بهادری

ص:349


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

استعفا کرد و غیبی هم عملاً خود را کنار کشید. اگر از طرف مأمورین دولت ممانعتی هست بگویید خدامراد گفت هیچ کس به ما کاری ندارد و جلو فعالیت ما را نگرفته، این پوچ بودن خود حزب هست که ما را متوجه کرده تا خود را کنار بکشیم، من اصلاً علاقه ای به فعالیت ندارم و می خواهم به زندگی خودم برسم. بهادری هم حق داشت خود را کنار کشید و اکنون عضو حزب ایران نوین است. طلایی اظهار کرد من امیدوارم که بتوانم فعالیتی بکنم تا حزب مجدداً فعالیت خود را در آغاجاری شروع کند و هر چند که وجود شما و بهادری برای حزب مؤثر بود ولی جلو فعالیت های ما را نخواهد گرفت.

چه بسا که دکتر صدر کنار رفت [اما] حزب فعالیت خود را ادامه داد. من از آبادان به بهبهان می رفتم، چند جزوه منشور حزب مربوط به کنگره آموزش و پرورش را گرفته بودم تا به شما بدهم. حالا خواهش می کنم آن را مطالعه کنید بعد بیشتر با هم تماس خواهیم داشت و به نجاران گفت شما فعالیت کنید افرادی را در میدان جعفر به حزب دعوت کنید. سپس حدود پانزده نسخه از منشور حزب پان ایرانیست را بین اعضای حاضر توزیع کرد و گفت شاید روز جمعه آینده مجدداً به آغاجاری بیاید و به میدان جعفر برود. غیبی در موقع خداحافظی تأکید کرد که من عضو حزب نیستم و فعالیتی هم نخواهم کرد.

نظریه شنبه. حزب پان ایرانیست در آغاجاری فعالیتی ندارد و جلسات آن تشکیل نمی شود و بعضی از اعضای آن استعفا کرده اند و بقیه هم تماسی با یکدیگر ندارند و جزوه مذکور شامل 10 صفحه مربوط به کنگره آموزش و پرورش سال 1351 می باشد.

نظریه یکشنبه. قریب یک سال است که جلسات حزب پان ایرانیست در آغاجاری تشکیل نمی شود و اعضای فعال آن یا استعفا کرده اند یا عملاً خود را کنار

کشیده و علاقه ای به فعالیت در حزب از خود نشان نمی دهند و آقای طلایی هم به علت این امر تماسی با اعضای آن نمی گرفت و فعلاً تنها فرد تقریباً علاقه مند به حزب، نجاران می باشد و تعداد معدودی از اعضای باقیمانده فقط حق عضویت خود را می پردازند و فعالیت دیگری ندارند.(1)

در بسیاری از شهرهای دیگر هم وضعیت مشابهی حاکم شده بود. رکود و کسادی

ص:350


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

حاکم بر فعالیت های حزب پان ایرانیست تا اواخر سال 1351 و اوایل سال 1352 چنان گسترده و فراگیر شد که حتی دولت و حاکمیت هم که پیش از آن اقدامات مؤثری در جلوگیری از فعالیت های این حزب انجام داده بودند، نگران شدند که مبادا تداوم آن وضعیت حقارت بار، مجموعه حاکمیت را از خدمات و فعالیت همین سوپاپ اطمینان و ویترین سخت ناکارآمد و غیرقابل اعتنا محروم سازد. به همین دلیل از اوایل سال 1352 مقامات امنیتی و مراجع دولتی و مهمتر از همه ساواک مأموریت یافتند مستقیم و غیرمستقیم موقعیت حزب پان ایرانیست را به تدریج تقویت کرده و به فعالیت های آن در شهرهای مختلف رونقی دوباره ببخشند. ضمن اینکه دوباره اجازه انتشار روزنامه خاک و خون (ارگان حزب) نیز صادر شد. بدین ترتیب بود که به تدریج گشایشی دوباره در فعالیت های حزب پان ایرانیست در برخی از شهرها و استان های کشور حاصل شد. اما تحرک بخشیدن دوباره به بخش ها و سطوح مختلف حزبی که طی چند سال به شدت آسیب دیده بود، چندان آسان به نظر نمی رسید.

در برخی از شهرها میان مسئولان حزب چند دستگی هایی هم بروز کرده بود تا باز هم موقعیت نابسامان این حزب ذره بینی و بی مقدار بحرانی تر شود. از جمله:

رونوشت گزارش خبر شماره 15332/3 ه 1-9/8/53 منبع 764

موضوع: دو دستگی در کمیته پان ایرانیست آذربایجان شرقی

اخیراً بین اعضای حزب پان ایرانیست در تبریز دو دستگی روی داده و دکتر طالع رئیس دفتر برنامه ریزی استان آذربایجان شرقی و عضو حزب مذکور با تشکیل باندی که اکثراً از کارمندان اداری دفتر مذکور ترتیب یافته در مقابل علی زرینه باف ایستاده و فعالیت دارد به نحوی که هدفش برکناری زرینه باف بوده تا خودش مسئول کمیته باشد. ضمناً زرینه باف نیز با تشکیل جمعی از اعضا که از اعضای قبلی حزب در تبریز می باشند مانند آقایان اکبر سرقینی اهری کارمند اداره اطلاعات، سیدجواد پیمان نماینده بیمه ایران و سیدجلال وفایی سرپرست روزنامه آیندگان در مقابل دکتر طالع جبهه گرفته اند.

نظریه شنبه: دکتر طالع با توجه به بعضی از نقاط ضعف آقای زرینه باف که خانواده معلوم الحالی را در محل حزبی جای داده و ضمناً همسر قبلی اش را بدون عقدنامه در خانه نگه داشته است اعضای حزب را اغفال و به طرف خود جلب می نماید.

ص:351

نظریه یکشنبه: مفاد خبر و نظریه شنبه مورد تأیید است. ضمناً دکتر هوشنگ طالع یزدی در 3 ه و مرکز دارای سابقه بوده و

رئیس دفتر برنامه ریزی استان آذربایجان شرقی می باشد.(1)

تا واپسین ماه های سال 1353 دستگاه رهبری حزب از رکود و ناملایمات داخلی خلاصی نیافت و تا این مقطع رهبران حزب با مسافرت های گاه و بیگاه به شهرها و استان های مختلف بیهوده می کوشیدند مشکلات دامنگیر حزب را از میان بردارند:

روز پنجشنبه مورخه 6/8/53 ساعت 30/15 عده ای از اعضای حزب در محل حزب اجتماع کرده تا از رهبر حزب پان ایرانیست محسن پزشکپور استقبال به عمل آورند ولی تا ساعت 30/21 منتظر ماندند و محسن پزشکپور نیامد. قرار شد روز جمعه مورخه 10/8/53 ساعت 30/8 به منزل دکتر فریور به ملاقات رهبر حزب بروند. تعداد 25 نفر از اعضا صبح ساعت 30/8 منزل دکتر فریور رفتند و تا ساعت 30/9 ملاقات اعضا با رهبر حزب به طول انجامید و محسن پزشکپور از وضع کار و تشکیلات حزب در رضائیه اظهار نارضایتی نمود چون وضع مالی حزب خیلی ضعیف است و حتی مدت 4 ماه می باشد که اجاره ساختمان حزب پرداخت نگردیده و به همین علت مدتی حزب تعطیل بود. محسن پزشکپور دستور داد که از این تاریخ به بعد حزب با سرپرستی دکتر فریور و آقای جعفری به کار خود

ادامه خواهد داد. به علت نبودن وقت کافی قرار بر این شد تا در منزل دکتر فریور اجتماع نموده [که] البته این جلسه محرمانه خواهد بود.(2)

طی ماه های پایانی سال 1353 وضعیت حزب پان ایرانیست به رغم تمام تبلیغات و اقداماتی که دستگاه رهبری این حزب برای ساماندهی مجدد به تشکیلات و فعالیت های حزبی در شهرهای مختلف انجام می داد، به شدت نومیدکننده شده بود.(3)

بیشترین تلاش ها برای یافتن اعضای جدید در میان اقشاری نظیر کارگران، کشاورزان و روستاییان و دیگر اقشار کم سواد و بی اطلاع صورت عملی به خود می گرفت. کارگردانان و مسئولان حزب عمدتاً با دادن وعده های به اصطلاح دور و دراز سعی می کردند در میان اقشاری از این دست برای خود، اعضا و هوادارانی جذب کنند؛ شگردی که ساواک از آن با

ص:352


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
3- عبدالمجید مجیدی، خاطرات عبدالمجید مجیدی، صص 56-54.

عنوان «اغفال مردم» یاد می کرد:

آقای طلایی مسئول تشکیلات حزب پان ایرانیست بهبهان به اتفاق همسرش و مهندس موسوی و قاطع در مورخه 22/9/53 از بهبهان به آغاجاری وارد و ساعت 30/4 با عده ای اعضای حزب در آغاجاری به نمره 17 در میدان جعفر رفتند و خانم طلایی و موسوی برای عده ای از اهالی سخنرانی کردند و گفتند حزب پان ایرانیست در انتخابات آینده شرکت می کند و پس از موفقیت از حزب حاکم انتقام می گیرد. بعد یک نفر از اهالی خواسته های منطقه از

قبیل بیمارستان، جاده آسفالته، آب و گاز، وسیله نقلیه عمومی را مطرح کرد. سپس اعضای حزب به دفتر مشورتی حزب رفتند و از مردم دعوت کردند که آنکت حزبی را تنظیم نمایند و عده ای عضویت حزب را پذیرفتند. سپس به امیدیه صنعتی و علی آباد رفتند و در آن جا هم مردم را دعوت به عضویت نموده و عده ای آنکت حزبی را تنظیم کردند و قرار شد آقای طلایی چهارشنبه آینده هم به همین منظور به آغاجاری بیاید.

نظریه شنبه: فعالیت ها با توجه به نزدیک بودن انتخابات می باشد و بیشتر افرادی که اخیراً عضو شده اند از اهالی مناطق غیرشرکتی و طبقه کارگر و عامی می باشند.

نظریه یکشنبه: ضمن تأیید نظریه شنبه به استحضار می رساند با توجه به سوابق فعالیت های حزبی و تبلیغاتی آقای طلایی روش یادشده که صرفاً اغفال مردم برای جلب آنان به حزب و ازدیاد عضو می باشد در طرح مسائل و مطالب انتقادی صحیح به نظر نمی رسد و محققاً نتیجه مطلوبی جز بدبین نمودن افکار مردم نسبت به مسئولین مملکتی و آماده نمودن محیط نامناسب برای افراد فرصت طلب نخواهد داشت که اصلح است در این زمینه توجه

خاصی مبذول گردد.(1)

حزب در آن برهه چنان دچار کمبود عضو شده بود که به هر تقاضا و ابراز تمایلی به سرعت پاسخ مثبت و قطعی داده و داوطلبان را با کمترین تحقیق و بررسی به عضویت خود می پذیرفت.

این رویه چنان شایع شده بود که حتی اعضای عادی حزب هم از رهبری آن شاکی شده بودند که «حزب هر کسی را که از راه می رسد به عضویت می پذیرد بدون اینکه

ص:353


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

درباره آن فرد رسیدگی نماید».(1)

مردم کشور هم مثل همیشه هیچ گونه اعتنایی به احزابی نظیر حزب پان ایرانیست نداشتند و افراد آگاه تر از مسائل سیاسی جاری در کشور هم پزشکپور و طرفداران او را آلت فعل کم ارزشی بیش در دست ساواک و تحت نظارت و هدایت شدید حاکمیت ارزیابی نمی کردند. به گزارش ساواک شمار اعضای واقعی حزب از «بیست» تن فراتر نمی رفت.(2) ساواک پیرامون «عدم استقبال مردم» کشور از حزب پان ایرانیست گزارش های فراوانی از شهرهای مختلف ارسال می کرد. در تمام سال های نخست دهه 1350 حزب پان ایرانیست در بسیاری از شهرهای کشور فاقد حداقل عضو و هوادار حزبی بود.

کرّ و فرهای کم حاصل

ظاهراً برای رهبران حزب همین اندازه کفایت می کرد که هر از گاه اعضا و هواداران حزب در ساختمان یا محوطه ای گرد آمده و مخاطب و مستمع سخنان تبلیغاتی و کم محتوای آنان باشند و به دنبال آن روزنامه ارگان حزب، خاک و خون احیاناً به طور مفصل موضوع و چگونگی برگزاری این جلسات و کنفرانس ها را با آب و تاب چاپ و منتشر کرده و پیرامون خواست ها و علایق انتزاعی و دست نایافتنی حزب پان ایرانیست و مدعیات رهبران آن مطالبی درج کند. نمونه ای از این جلسات را که در دوازدهم مرداد ماه 1351 در آبادان تشکیل شده بود، به روایت ساواک مرور می کنیم:

ساعت 00/18 روز 12/5/51 جلسه کنفرانسی با شرکت عده ای از اعضا، منجمله عبدالرضا طلایی، علیرضا عریضی، قربانعلی منصوری، کازرونی نژاد، منصور امینی، پرویز نوبی، کیومرث پشتکوهی، منوچهر میرزائی، علی حسین پور، حسین حسین پور، فیروز حسین پور، بهرام خسرویان، یدالله آلاوه، گله گریان، اسفندیار ناطق، خدادادی، حسینی و بانوان، طلائی، نوبری، یاسمین کازرونی نژاد، عریضی و دوشیزه عفت فولادوند و عده ای از افراد متفرقه تشکیل گردیده. سرآغاز حزبی توسط دوشیزه عفت فولادوند و دکلمه هایی

ص:354


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- اسناد لانه جاسوسی آمریکا، ج 3، ص 7.

وسیله قربانعلی منصوری اجرا گردید. سپس سخنرانان کنفرانس مزبور (منصور امینی، بانو طلایی، علیرضا عریضی) سخنانی به شرح زیر ایراد نمودند.

ابتدا منصور امینی خطاب به جوانان اظهار داشت، شما جوانان بیش از پیش کوشش نمایید که با حزب پان ایرانیست در تماس باشید و آشنایی بیشتری پیدا کنید. دستگاه حکومت به قول خودشان پاسداران انقلاب به فکر شما محصلین نیستند ولی این حزب پان ایرانیست است که شماها را ارشاد خواهد نمود. سپس بانو طلایی رشته کلام را به دست گرفت و خطاب به بانوان

چنین اظهار داشت، شما بانوان و دوشیزگان باید کوشش نمایید معلومات خود را افزایش دهید و در کارها به پدران و برادران و شوهران خود کمک کنید. سپس سخنران سوم علیرضا عریضی درباره پیدایش حزب اظهار داشت، در سی سال قبل به همت دو نفر دانش آموز حزب پان ایرانیست به وجود آمد. نامبرده درباره مبانی حزب نیز اظهاراتی نمود و در پایان اظهارات وی افراد متفرقه و دانش آموزان که قبلاً دعوت شده بودند از جلسه خارج و پس از خارج شدن آنان جلسه ای جهت اعضای اصلی تشکیل و آقای طلایی خطاب به اعضای حاضر در جلسه اظهار داشت. طبق فرمان رهبر حزب آقای محسن پزشکپور در تاریخ 15 شهریور آینده کنفرانس عظیمی به مدت سه روز با شرکت کلیه اعضای حزب در سراسر ایران در شهر تهران تشکیل خواهد شد و تا فرارسیدن این کنفرانس عظیم تشکیلات های شهرستان ها باید چندین کنفرانس برای آمادگی مردم علاقه مند داده شود و در آن موضوع اهمیت کنفرانس سه روزه که مصادف با سالروز تشکیل حزب پان ایرانیست است یادآوری نمایند، تا هر کس که مایل باشد در کنفرانس شرکت نماید به اتفاق اعضا به تهران بیاید و قبل از

تشکیل کنفرانس در اواخر مرداد یا اوایل شهریورماه سرور محسن پزشکپور جهت تشکیل یک کنفرانس به خوزستان خواهد آمد. نامبرده در پایان اظهارات خود رسماً آقای علیرضا عریضی را تا برطرف شدن گرفتاری های آقای کهوائی مسئول حزب (تشکیلات آبادان) و در بودن کهوائی به عنوان دستیار وی معرفی نمود و یادآور شد رهبر حزب (پزشکپور) دستور پیشرفت هر چه بیشتر در فعالیت های حزبی را داده و در سفر اخیر خود نیز شخصاً دستورات لازمه را خواهند داد.(1)

ص:355


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

باز هم در این برهه نیروی گارد مهمترین و عزیزترین نیروی حزب پان ایرانیست محسوب می شد و رهبری حزب و در درجه اول شخص پزشکپور مراقب بود اعضای آن انضباط شبه نظامی خود را حفظ کنند و به نوعی ویترین حزب باقی بمانند. تلاش می شد اعضای نیروی گارد از آموزش های رزمی و شبه نظامی برخوردار باشند. در لباس پوشیدن و رفتار با انضباط و قاطع جلوه کنند و جلسات آن منظم تشکیل شده و اعضای آن وظایف محوله را با جدیت دنبال کنند. همچنانکه گزارش زیر نشان می دهد پزشکپور کماکان نگاه ویژه ای به نیروی گارد داشت:

موضوع تشکیل جلسه نیروی گارد در دفتر محسن پزشکپور

در ساعت 45/19 روز 25/4/51 پنجمین جلسه نیروی گارد با حضور محسن پزشکپور، عبدالله قنبری، محمد جهانگیری، فرج الله نیک آمال،

مهدی ظفری و دوشیزه نازیلا خسروی در دفتر محسن پزشکپور به صورت غیررسمی تشکیل گردید. ابتدا محسن پزشکپور به اهمیت نیروی گارد اشاره و از افراد خواست تا در راهی که قدم گذارده اند قاطع و بدون انحراف باشند و سپس نیک آمال از توجه رهبر حزب تشکر و از ایشان درخواست نمود تا توجه بیشتری به نیروی مذکور داشته و حتی هفته ای یک ساعت وقت خود را صرف نیروی گارد بنمایند و آنگاه رهبر حزب اظهار نمود مسائلی که می بایستی انجام شود با توجه به سیاست و موقعیت حزب خواهد بود و آنچه بایستی مورد توجه شما باشد مسئله اطاعت از رهبر و ایمان به حزب می باشد و من می دانم لازمه پیشرفت یک حزب داشتن واحدی مانند نیروی گارد می باشد که مسائل حزبی را از دریچه دید رهبر حزب مورد بررسی و رسیدگی قرار دهد مانند سازمان اس اس که گوش و چشم رهبر حزب نازی بود و افزود البته می دانم در این راه بایستی افراد گارد به سیاست حزب و خط مشی آن آگاهی داشته باشند و من هم سعی خواهم کرد هر 15 روز یک بار در جلسات شما شرکت و مسائل حزبی را با شما در میان بگذارم و آنچه بایستی یادآور

شوم آگاهی کامل و معلومات کافی افراد گارد به مسائل و سیاست های حزبی است و اگر فردی معنی ناسیونالیسم با کنش های دیگر را نداند چطور می تواند فردی معتقد و استوار باشد. آنگاه قنبری از رهبر حزب سؤالاتی در مورد روش شرکت افراد حزب در نیروی گارد را نمود و قرار شد موسوی پور جعفری کارمند بانک بازرگانی، پیروی و صادق جعفری برای شرکت در نیروی گارد با رهبر حزب تماس

ص:356

حاصل نمایند و جلسه مذکور در ساعت 30/20 خاتمه پذیرفت.(1)

در اواسط تابستان سال 1351 سخن از آن بود که رهبری حزب قصد دارد حیطه وظایف نیروی گارد را به «سطح بالاتری» ارتقا دهد و وظایف حراستی و نظارتی آن را تا بالاترین بخش های اداری حزب افزایش دهد. از همین برهه دیگر سخن از «نیروی» گارد نبود، بلکه عنوان جدید «سازمان گارد حزب پان ایرانیست» برای آن انتخاب شده و پزشکپور خودش گزینش اعضای جدید برای آن را بر عهده گرفت و با افزایش گستره و دامنة فعالیت های آن اعلام شد که از آن پس سازمان گارد «کلیه امور حزبی اعم از بازرسی، کاخ داری، مراقبت، تشریفات، ورزشی و خدمات عمومی را عهده دار» خواهد شد.

با این حال هیچ گاه در تهران و دیگر شهرهای کشور نیروی (سازمان) گارد منظم و کارامدی تشکیل نشد و در مجموعه حزب پان ایرانیست که خود همواره دچار مشکلات عدیده ای بود، گستره و دامنه وظایف و عمل آن افزایش چشمگیر و تأثیرگذاری پیدا نکرد. همچنانکه گزارش زیر نشان می دهد، در جلسات و نشست های گاه و بیگاه نیروی گارد هم به ندرت موضوع قابل اعتنایی طرح می شد:

در ساعت 30/18 روز 24/8/51 نیروی گارد تشکیلات حزب پان ایرانیست آبادان با شرکت کیومرث عوض پشتکوهی، منوچهر میرزائی، و دوشیزگان لیدا نوبری، نسرین و شهلا عظیم الشأن به نیروداری عریضی (به جای پرویز نوبری که به علت بیماری در بیمارستان شرکت ملی نفت بستری می باشد) در محل حزب تشکیل جلسه داد و موارد زیر در آن مورد بحث و گفتگو قرار گرفت.

1- سرآغاز حزبی توسط دوشیزه نسرین عظیم الشأن خوانده شد.

2- دوشیزه شهلا عظیم الشأن قسمتی از کتاب سیاست رفاهی را که عنوان پیوند استوار بود قرائت کرد.

3- به دوشیزه شهلا عظیم الشأن مأموریت داده شد که کلنل محمدتقی خان پسیان را مطالعه و در جلسه آینده نیرو بخواند و همچنین کیومرث عوض پشتکوهی نیز کتاب رابطه حکومت با مردم را در جلسه آینده نیرو بخواند.

ص:357


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

4- جلسه نیرو در ساعت 30/19 با خواندن هفت پیمان حزبی توسط منوچهر میرزائی خاتمه یافت.(1)

همچنان که گزارش ساواک به شرح زیر نشان می دهد، نیروی خیالی گارد با اینکه به

مثابه نیروی ضربتی و واکنش سریع بر ضد دولت تدارک شده بود، اما خود دچار مشکلات فراوانی بود:

ساعت 00/19 مورخه 22/12/51 جلسه نیروی گارد آبادان به نیروداری حافظ کهوائی و حضور احمد قزلباش، منوچهر میرزائی، پرویز نوبری و دوشیزگان نسرین و شهلا عظیم الشأن و لیدا نوبری تشکیل گردید. ابتدا حافظ کهوائی در مورد تهیه لباس از افراد سؤال نمود که بعضی از آنان اظهار داشتند که تهیه نموده اند. سپس مشارالیه خطاب به افراد گارد گفت من نمی دانم شماها چرا این قدر سرد هستید؟ چرا تا به حال سؤال نکردید که در هنگام آمدن سرور پزشکپور چه نقشی دارید؟ پرویز نوبری پاسخ داد که افراد گارد این سؤال را از من می کنند و من که فرمانده گارد هستم از شما چندین مرتبه سئوالاتی نمودم اما جواب آن را تلگرافی و خیلی مختصر و بسیار سرد شنیدم. حافظ کهوائی در جواب اظهار داشت امکان دارد که شما در پیش غیرگاردی یا افراد غیرحزبی سؤال نموده باشید و من هم اجباراً این گونه که شما می گویید جواب دادم ولی کلیه کارهای مهم به دست افراد گارد انجام می گیرد و امکان دارد اگر روزی دولت با ما بیشتر از این مخالفت

نماید و چندین نفر از سران حزب را توقیف کند و آن وقت است که افراد گارد باید اول به دولت اعلام نمایند در صورتی که توقیفی ها را آزاد ننماید دست به اقدامات خرابکارانه خواهیم زد و در صورت ادامه توقیف افراد دستگیرشده طبق دستور حزب عملیات را شروع نمایند.(2)

از جمله مباحث و اظهارات تکراری و آزاردهنده در سال های نخست دهه 1350 موضوع و مفهوم پان ایرانیسم، ناسیونالیسم، ایران گرایی و مسائلی از این دست بود.

پان ایرانیست ها در آن زمان ناسیونالیسم مورد ادعای خود را شامل ناسیونالیسمِ اجتماعی، اقتصادی و سیاسی می دانستند و در توضیح و تعریف آن می گفتند:

ص:358


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

1- ناسیونالیسم سیاسی، شناختن فلات ایران و حفظ آن وسیله دولت و ملت.

2- ناسیونالیسم اجتماعی فراخواندن عموم ملت در یک اجتماع و آماده نمودن آنها به همکاری با یکدیگر. به خصوص ادارات دولتی باید با همدیگر سازش و همکاری داشته باشند آن هم با انقلاب اداری دولت آقای هویدا که نافرجام مانده.

3- ناسیونالیسم اقتصادی، برآورد بودجه کشور از درآمد کشور و تقسیم بقیه در بین ملت که آن هم در کشور ما با این دستگاه دولت اصلاً نباید حرفش را بزنیم.(1)

در همین برهه بود که محسن پزشکپور برخلاف آنچه تا آن زمان معمول بود مبحث جدید سوسیالیسم و دموکراسی بر بنیاد ناسیونالیسم را مطرح کرده و آن را نیاز گریزناپذیر حزب پان ایرانیست در عصر جدید دانست و به طور تلویحی مخالفان را به اخراج از حزب تهدید کرد. بنا به گزارش ساواک در تاریخ شانزدهم شهریور ماه 1351:

پزشکپور ضمن سخنان خود حملات شدیدی به افراد حزب که با طرح جدید پیشنهادی او درباره سوسیالیسم و دموکراسی بر بنیاد ناسیونالیسم مخالفت می نمایند نمود و اظهار داشت نهضت به راه خود ادامه می دهد خواه این عده همگام باشند خواه صف مبارزه را ترک نمایند. عده ای از اعضای قدیمی آقایان زرشکی مسئول تشکیلات قزوین، روناسی مسئول تشکیلات بروجرد، میترا خسروی همسر مهندس ظفری با پیشنهاد جدید پزشکپور مخالفت نموده و اظهار می داشتند که ما سی سال است از ناسیونالیسم داریم دفاع می کنیم و سوسیالیسم و دموکراسی و سایر مکاتب سیاسی را محکوم کرده ایم حال بیاییم بگوییم اشتباه کردیم و هم سوسیالیسم و هم دموکراسی را در کنار ناسیونالیسم قبول داریم و بدین سبب جلسات بحث و انتقاد شدیدی در اطاق پزشکپور، دکتر عاملی و دکتر هوشنگ طالع تشکیل شد و در پایان هفت پیمان حزب توسط مهندس رضا

کرمانی مسئول تشکیلات اهواز خوانده شد.(2)

با این حال این طرح التقاطی و نامأنوس و در عین حال مبهم پزشکپور نه در آن مقطع و نه طی سال های بعد چندان مورد توجه اعضا و مسئولان حزب پان ایرانیست در سطوح

ص:359


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

مختلف قرار نگرفته و در جلسات و نشست های حزبی و در شهرهای مختلف مورد بحث و بررسی واقع نشد. ضمن اینکه از آن پس حتی خود پزشکپور هم دیگر چندان پی گیر به اصطلاح تئوریزه کردن و جا انداختن این طرح نگردید.(1)

دولت هویدا و نقش ساواک

الف. دولت

از همان ماه های نخست سال 1350 که با نظر مساعد شاه، پان ایرانیست ها در فضای سیاسی آزادانه تری فعالیت های خود را پی گرفتند، دستگاه های اطلاعاتی و انتظامی همچنانکه مطلوب حکومت بود با وسواس بیشتری مراقب این حزب و رفتار و عملکرد رهبران و اعضای آن شدند. ساواک در مردادماه 1350 هشدار می داد، به دلیل حوادث یک سال گذشته که باعث حاکم شدن فضای جدیدی در حزب و احتمال نفوذ و حضور افراد و عناصر به اصطلاح تندرو و افراطی در آن شده و احیاناً مخالفانی از حکومت در پوشش پان ایرانیست راهی این حزب شده اند، ضرورت دارد مخالفت ها و انتقادات حزب و اعضای آن از دولت با مراقبت بیشتری دنبال شود. همچنانکه گزارش زیر هم نشان می دهد، ساواک برای این استدلال هشداردهنده خود دلایلی هم داشت:

روز 8/7/50 در محل حزب پان ایرانیست آقایان دکتر هوشنگ طالع، دکتر روح بخش، [ناخوانا] ضامنی، دکتر ظفری، مهندس هاتفی، فراهانی در اطاق هوشنگ طالع حضور داشتند. ابتدا طالع راجع به

ورشکستگی شدید کنونی ایران اظهار داشت مردی باید مثل امینی پیدا شود تا اعلام ورشکستگی ایران را به تمام مردم اطلاع بدهد. وی افزود به قدری اوضاع اقتصادی ایران خراب است که تصور آن را نمی شود کرد. یک نفر از ثروتمندان که مدیر چند معدن سرب و قلع و روی و مس است و تاجر مهمی می باشد و تاکنون سابقه نداشته که سفته های آن تاجر معروف واخواست شود در چند روز اخیر تمام سفته های وی واخواست شده است.

دکتر روح بخش نسبت به اقدامات چریک ها اظهار داشت وضع عجیبی شده است. به قدری

ص:360


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

نارضایتی ایجاد کرده اند که تمام طبقات پایین اجتماع با این افراد همکاری می کنند، حتی طبقه تحصیلکرده نیز همکاری می کنند و افزود چنانچه در یک ماجرا چریک ها را ببینید که امکان دارد دستگیر شوند باید تسهیلات فرار آنها را فراهم کنید که دستگیر نشوند و چون واقعاً قابل ستایش هستند. به هر حال آنها وابسته به یک اجنبی هم که باشند بهتر از این جوانان هیپی و لاابالی می باشند.(1)

ساواک هشدار می داد که در این برهه اخیر افراد و عناصر جدیدی که نسبت به دولت

و حتی حاکمیت رویة مخالفت آمیز گاه شدیدی هم دارند، برای عضویت در حزب پان ایرانیست ابراز تمایل کرده اند. ساواک بر این باور بود که رفتار افرادی از این دست که هر از گاه سر و کله شان در محافل دانشجویی و نظایر آن پیدا می شد، نمی تواند در راستای موضع گیری کلی حزب پان ایرانیست مورد ارزیابی قرار گیرد. در این میان رهبری حزب البته سخت مراقب بود میان موضوع انتقاد از دولت با آنچه شاه انجام می داد تفاوتی، ولو مصلحتی، قائل شود.

ساعت 1900 روز 17/9/1350 عده ای از اعضای حزب پان ایرانیست در یک مصاحبه مطبوعاتی در هتل ویکتوریا واقع در تهران خیابان پهلوی شرکت نموده اند و آقای محسن پزشکپور در پاسخ یکی از خبرنگاران درباره برنامه های دولت اظهار داشته است:

«بعضی از برنامه ها به دلایل قاطع برنامه هایی است در سطح رهبری مملکت که با همت ملت انجام می گیرد ولی برنامه های حزب حاکم برنامه قانع کننده ای برای ملت ایران نیست که از آن برداشت های صحیح داشته باشند و حزب حاکم یا به قول خودشان حزب پاسدار انقلاب حزب موفقی نخواهد بود».(2)

دیگر رهبران و کارگردانان درجه اول حزب هم مراقب بودند، انتقاد تند و صریح آنان از فساد، ناکارآمدی و ضعف مفرط حاکم بر دولت هویدا و حزب ایران نوین شخص شاه را آزرده خاطر نکند. اما همه اینها باعث نمی شد تا برخی رهبران حزب پان ایرانیست طی

جلسات محدود حزبی گاه حملات شدیدی را متوجه دولت و حتی ناتوانی شاه در برخورد

ص:361


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

قاطع با فساد حاکم بر دولت نکنند:

روز 17/12/50 دکتر هوشنگ طالع اظهار داشت هویدا واقعاً رفتنی نیست و فعلاً زورآزمایی جناح های انگلیسی و آمریکایی است و شاه هم دیگر پیر شده است و نمی تواند در این زورآزمایی قد علم کند. باید دید زور هویدا بیشتر است یا اردشیر زاهدی یا آموزگار و خلاصه هویدا بزرگترین خدمت را به دشمنان شاه کرده است. اولاً تمام طبقات مردم را نسبت به شاهنشاه بدبین نموده و دیگر کسی نیست که از ته قلب شاه را بخواهد و آمدن ویلی برانت نیز برای گرفتن حق و حساب است که بتواند دانشجویان ایرانی در آلمان را ساکت کند و بالاخره میلیون ها تن نفت به او می دهند که ساکت و راضی شود و افزود دانشگاه که مرتب اعتصاب است و دانشگاه فنی و علوم و دیگر مؤسسات برای همبستگی و پشتیبانی از اعدام 10 الی 15 نفر است که قرار است اعدام شوند. خلاصه هویدا تمام مملکت را به لجن کشیده است. بوی تعفن آن بالاخره خودشان را هم خواهد گرفت.(1)

در حالی که در آغازین سال های دهه 1350 به رغم تمام سرکوبگری ها و خشونت آفرینی های حکومت مخالفت ها با حاکمیت در تزاید بود و بالاخص دانشجویان و محافل دانشجویی به سوی گروه ها و احزاب سیاسی و مذهبی مخالف حکومت گرایش آشکاری نشان می دادند، برخی رهبران حزب پان ایرانیست سیاست های غلط آموزشی دولت هویدا در آموزش و پرورش و وزارت علوم را عامل این رویگردانی روزافزون جوانان و دانشگاهیان از حاکمیت و تمایل آنان به سوی مخالفان حکومت ارزیابی کرده و خواستار برخورد کارشناسانه دولت و حاکمیت با موضوع دانشگاه و دانشجویان می شدند. از معدود رهبران حزب پان ایرانیست که در این راستا دیدگاه های صائب تری ارائه داده و دولت هویدا را محکوم می کرد، محمدرضا عاملی تهرانی بود که در کتابش «جنبه پرورش انقلاب آموزشی» به سوء عملکرد دولت در عرصه دانشگاه و نقش آن در گرایش دانشجویان به سوی مخالفان سیاسی حکومت چنین نوشته بود:

تنها فرمول پرورش اولیای دانشگاه ها این است که «سکوت کنید و کار به سیاست نداشته باشید.» و پرورش اجتماعی و سیاسی دانشجویان هرگز در هیچ سطحی نبوده است و

ص:362


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

هیچ گاه برای هیچ سازمان دانشگاهی مهم نبوده که اندیشه های جوانان ما در مسیر خدمت به ملت باشد و یا در فضای دیگری جولان کند. اگر اولیای دانشگاه وظیفه تربیت اجتماعی و سیاسی دانشجویان را به عهده نمی گیرند چرا هنگام پدید آمدن وقایع ناگوار دانشجویان را متهم می سازند و از آنها توقع دارند از بصیرت کامل برخوردار باشند. با وجود سیستم ارتباطی قوی جامعه کنونی، هموطنان ما در جریان

اخبار و پدیده های جوامع کمونیست قرار می گیرند و طبعاً در مورد مسائل مربوط به کمونیزم و کشورهای کمونیستی کنجکاو می شوند، اما با توجه به خصوصیات عمومی جوانان، آنها بیشتر خواهان آشنایی با موضوعات فوق هستند. میل به خودنمایی موجود در جوانان باعث می شود که در مقابل دیگران از داشتن عقیده ای که منع شده به خود ببالند و احتمالاً با توجه به روح پرخاشگری و برای رسیدن به هدف های کمونیزم از روش های افراطی کمک بگیرند. در صورتی که دستگاه های مسئول، اطلاعات کافی و صحیح در اختیار جوانان، به خصوص جوانان دانشجو، نگذارند اینگونه مطالب از منابع ناصالح و آن طوری که این منابع می خواهند در دسترس آنها قرار خواهد گرفت.(1)

البته دستگاه رهبری و کارگردانان حزب همیشه هم نمی توانستند به اعضا و مخاطبان اندک خود که می پرسیدند اگر دولت هویدا فاسد، بدکاره و فاقد کارآیی لازم است، پس چرا شاه فرد صالحی را جایگزین او نمی کند، پاسخ قانع کننده ای بدهند. ساواک در چهارم خرداد ماه 1351 در این باره به پرسش و پاسخ چند تن از اعضای حزب پان ایرانیست در آبادان پرداخته بود:

یدالله شکراللهی سؤال نموده اگر انقلاب سفید درست پیاده نشده پس چطور شاهنشاه

از کار دولت همیشه اظهار رضایت می کند و چرا این دولت را عوض نمی کند؟

محمد ذوالقدر (معروف به فولادوند) در جواب وی اظهار داشت اولاً گزارشات دروغی به شاهنشاه می دهند. ثانیاً اگر این دولت عوض شود فراماسیون های زیادی در این کشور وجود دارد. اگر هویدا عوض شود یک هویدای دیگری که از آن بدتر است به جای ایشان قرار می گیرد. مثلاً در پالایشگاه آبادان رمضانی نیا که یک فراماسیون بود وقتی عوض شد

ص:363


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

یک فراماسیون دیگری جای او گمارده شد.

حسین عظیم الشأن اظهار نموده این هویدای ... که مارکدار انگلیس و دست نشانده آنها است باید طبق دستور اربابان خود عمل کند در غیر این صورت نابودش می کنند.

از اوایل سال 1352 به بعد رهبران و اعضای حزب پان ایرانیست به شدت از طرح مباحث و مسائلی که شائبه انتقاد از شاه و حاکمیت پهلوی را به اذهان متبادر کند، پرهیز می کردند.

اما با افسوس و عصبانیت زمانی را آرزو می کردند که دولت هویدا برکنار و به حکومت مسلط حزب ایران نوین در اقصی نقاط کشور پایان داده شود. از جمله در جریان کنفرانس حزب در آبادان و در پانزدهم خرداد ماه 1353:

عبدالرحمن باوندپوری نژاد قبل از قرائت سرمقاله نوشته آقای محسن پزشکپور رهبر حزب پان ایرانیست از شماره 754 روزنامه

خاک و خون (انقلابی در کردار نه در گفتار) اظهار داشت که حزب ایران نوین که از عده ای چپاولگر تشکیل شده در مدت ده سال چه کار مفیدی برای مملکت و ملت انجام داده اند جز اینکه باعث گرانی و ناراحتی در مملکت شده اند. ما می گوییم هر چه زودتر میدان را خالی کنید و بگذارید که اشخاصی مفید و کاردان و فعال در رأس کار قرار گیرند.

3- عبدالکاظم علی نژاد رابط حزب پان ایرانیست آبادان اظهار داشت حزب حاکم از فئودال های مجلس تشکیل شده و حکومت تک حزبی را در این مملکت رواج دادند و آنها معنی صحیح انقلاب را نمی دانند و اگر هم بدانند چون بعضی از مفاد انقلاب به ضرر آنهاست انجام نمی دهند. مثلاً درباره آموزش رایگان موضوع آموزش طبقاتی که هم خلاف خواسته مردم و هم خلاف دین اسلام است. اگر شما می خواهید رشته هنر در مدارس باشد چرا در همه مدارس نمی گذارند و چنانچه زبان خارجی در مدارس ابتدائی لازم است چرا در کلیه مدارس ابتدایی یکسان نباشد، این عمل حزب حاکم اختلاف طبقاتی آموزشی به وجود می آورد.

4- یکی دیگر از اعضا به نام محمدعلی

عوض پشتکوهی اظهار نموده با توجه به اینکه رهبر انقلاب

فرمان تحصیل و بهداشت رایگان را برای همه صادر فرموده اند متأسفانه هنوز در ادارات تبعیضات و رشوه خواری و پارتی بازی برقرار است و خوشبختانه رهبر انقلاب

ص:364

با هوشیاری و توجه کامل افراد خاطی را از کار برکنار می فرمایند.(1)

نیز در جریان یک گردهمایی دیگر در گیلان مسئول حزب پان ایرانیست در آن استان همزمان از شاه دفاع و از دولت و حزب ایران نوین انتقاد کرده و گفته بود:

حزب حاکم در طول یازده سال حکومت خود نخواسته یا نتوانسته به اصول انقلاب تحقق ببخشد و آن را در سطوح جامعه ایرانی پیاده کند. اگر از گردانندگان حزب ایران نوین بپرسند که این قصور شما چه جهت دارد؟ چه دلیلی می توانند در پیشگاه ملت ایران ارائه بدهند؟ ملت ایران به هیچ وجه این خیانت آشکار را نخواهد بخشید. در پایان یادآور شدند که فرمان های رهبری مملکت همه متضمن سعادت است، مخصوصاً دستورهای اخیری که در زمینه آموزش و پرورش رایگان و بهداشت رایگان صادر فرمودند اما مسئولین قصور می کنند و به عناوین مختلف مانع اجرای

این دستورات زندگی ساز می شوند.(2)

در بیست و هشتم تیر ماه 1353 هم ساواک درباره حملات شدیداللحن شخصی به نام کرمانی مسئول تشکیلات حزب پان ایرانیست در خوزستان، به دولت و حزب ایران نوین چنین گزارش کرده بود:

کرمانی شروع به سخنرانی نمود و به شدت حزب اکثریت و دولت وابسته به حزب را مورد انتقاد قرار داد. نامبرده دولت حزب اکثریت را متهم کرد که در مدت ده سال با همه امکانات نتوانست برنامه های انقلابی را به مرحله اجرا بگذارد و از لحاظ بهداشتی، کشاورزی، اقتصاد و تأمین ارزاق عمومی با شکست و ناکامی مواجه شده و بهتر است دولت حزب حاکم [به فکر] گوشت، نان، برنج، سیمان و سایر احتیاجات مردم [باشد که] به سرعت گران تر می شود و همچنین گفت مبلغ 32 میلیون تومان اعتبار راه ایذه به دهدز را به کلی از بین بردند و حتی دو کیلومتر راه سالم تحویل مردم ندادند، با اینکه شاهنشاه آریامهر درباره رایگان نمودن دوران تحصیل ابتدایی تا آخر راهنمایی و بهداشت اوامری صادر فرموده اند ولی دولت نتوانست آن را اجرا کند. نامبرده که سخت ناراحت و احساساتی

شده بود گفت جمعیت 200 نفری ایذه حتی یک بیمارستان ندارند و امسال هم

ص:365


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

که کشاورزی کشاورزان از بین رفته دولت چه کرده و چطور انتظار دارد کشاورزان ایذه گندم به دست آورند و سال آینده سطح کشت آنها کمتر می شود. خوب بود کشاورزان بیمه می شدند که در موقع چنین پیش آمدها کمکی به آنها می کردند. در این موقع که همه امکانات را شاهنشاه آریامهر در اختیار دولت گذاشته و از فروش نفت مبلغ زیادی به خزانه مملکت اضافه شده دولت نتوانست از آن استفاده نماید. اگر زمانی این رهبر بزرگ را از دست دادیم چه باید کرد؟ دولت مقداری گندم و گوشت یخ زده از خارج خریداری نموده البته برای اینکه دزدی نماید، البته زبانم لال اگر دروغ گفته باشم و اگر راست باشد چه عرض کنم. در خاتمه افزود شاهنشاه درباره رفاه و آسایش ملت ایران به دولت دستور می دهند ولی مأمورین دولت مانند گربه به زمین افتاده و توجه نمی کنند.(1)

رهبران درجه اول حزب و از جمله پزشکپور توأم با انتقاد از دولت هویدا بلافاصله تصریح می کردند که «هر چه می بینید و پیشرفت هایی که در مملکت انجام شده فقط ناشی از احساسات ملت دوستی و علاقه مندی شخص شاهنشاه بوده» است و نیز در جای

دیگر یکی از مسئولان حزب پان ایرانیست از دولت هویدا و حزب ایران نوین انتقاد کرده بود که:

حزب حاکم در این مدت هیچ گونه فعالیت مثبتی برای ملت انجام نداده. ما قبول داریم در این مملکت کارهایی انجام شده ولی حزب حاکم حق ندارد آنها را به حساب خودش بگذارد زیرا با توجه به آرمان های رهبر انقلاب و افکار روشن ملت ایران باید چنین اقداماتی صورت می گرفت. ما حزب به اصطلاح پاسدار انقلاب را که از تمام امکانات این مملکت برخوردار بوده انقلابی نمی دانیم چون کاری انجام نداده.(2)

محسن پزشکپور هم یک بار در جریان میتینگ حزب پان ایرانیست در شوش (در تاریخ بیست و چهارم آبان ماه 1352) انتقاد شدید از دولت هویدا و حزب ایران نوین را با تمجید و تحسین از شخص شاه و پیروی بدون چون و چرای خود و حزبش از رژیم پهلوی همراه ساخت:

ص:366


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

ما همچنان تلاش خود را در صحنه مبارزات حزبی برای ایجاد محیط سالم حزبی ادامه خواهیم داد زیرا ما سربازان رژیم شاهنشاهی ایران هستیم و برای همین منظور است که رسالت خود را بازیافته ایم و به هر کجا که می رویم از اصول ترقی طلب انقلاب شاه و ملت سخن می گوییم. متأسفانه

امروز شنیدیم که عوامل حزب حاکم ماهیت خود را نشان داده اند. به اعتقاد من این تلاش آخرین تلاش بازماندگان مدافعین رژیم قدرت یکپارچه بر توده های مردم است زیرا خواست رهبری ملت ایران چیزی سوای این نکات است. ما می خواهیم که هماهنگ با دیگر شاخه های رشد مملکت در خصوص آگاهی و بینش مردم نیز رشد کرده باشیم و یقین دارم که اگر حزب پان ایرانیست در انتخابات این منطقه شرکت نماید به طور قطع برنده خواهد بود زیرا حزب ما از پشتیبانی گروه های مختلف مردم برخوردار است و ما آنچنان محیطی نیاز داریم که بتوانیم آزادانه از افکار خود سخن بگوییم و اجراکنندگان نظریات شخص اول مملکت باشیم.(1)

این شیوه کج دار و مریز حزب پان ایرانیست در قبال دولت و حاکمیت تا واپسین روزهای سال 1353 تداوم یافت.

ب. نقش ساواک

رهبران پان ایرانیست به این باور رسیده بودند که رژیم پهلوی همان نظام سیاسی مطلوب و دلخواه آنان است که می توانند رؤیاهای سیاسی و میهنی خود را در راستای تداوم و تحکیم موقعیت آن محقق ببینند و این موضوع را بارها و بارها در سخنرانی ها، مصاحبه ها و دیگر اظهارات خود تصریح کرده بودند. دستگاه رهبری حزب از حاکمیت گله مند بود که

اجازه نمی دهد به وظایف خطیر خود در قبال دفاع از رژیم پهلوی در برابر مخالفان سیاسی در بخش های مختلف کشور نظیر دانشگاه ها، دبیرستان ها و غیره بپردازد و این باعث شده تا مخالفان با فراغ بال بیشتری در برابر حکومت موضع بگیرند. رهبری حزب پان ایرانیست وعده می داد اگر فرصت و امکان فعالیت بیشتری برای این حزب ایجاد شود و دستگاه های اطلاعاتی و مهمتر از همه ساواک مانع از فعالیت های دامنه دار و هدفمند آنان نشوند، در

ص:367


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

زمانی بسیار کوتاه حضور و نفوذ مخالفان حکومت را در میان دانش آموزان، دانشگاهیان و دیگر اقشار مردم کشور به حداقل خواهند رساند و چه بسا برای حکومت حامیان وفادار فراوانی دست و پا خواهند کرد! این معنی در خلال نامه ای که پزشکپور در اوایل فروردین ماه 1350 و به شرح زیر برای دفتر ویژه اطلاعات ارسال می کند تا در اختیار شخص شاه قرار گیرد، آشکارا به چشم می خورد:

1- به طوری که به خوبی مشهود است در حال حاضر در اجتماع و به خصوص در بین جوانان و روشنفکران کشور ما طرز فکرهایی به وجود آمده که علاوه بر اینکه مشکلات کنونی را به وجود آورده، اعلام خطری است برای آینده مملکت.

گزارشاتی که ما داریم حکایت از این می کند که در دانشگاه تهران و دانشگاه تبریز یک نوع طرز فکر تجزیه طلبانه بین دانشجویان آذربایجانی – کُرد و در مواردی هم بلوچ احساس می شود. مثلاً در دانشگاه تبریز از دانشجویان آذربایجانی کمتر به حزب پان ایرانیست می گروند. اینها مسائلی است که حتماً باید به رهبر مملکت گزارش شود مسلماً دولت هم این مسائل را درک کرده منتها چون مسئولیت

دارد نمی خواهد به عرض برساند ولی ما با علاقه ای که به کشور و به رژیم کشورمان داریم این حقایق را که احساس می کنیم باید به عرض برسانیم.

به خاطر داریم که پس از انقلاب شاه و مردم همه مخالفان حتی مارکسیست لنینیست ها ناچار به سکوت شدند ولی اکنون پس از گذشت ده سال یک روحیه معکوس پیدا شده به خصوص در بین روشنفکران که آن طور که ما برخورد کردیم اساسی ترین و پرمخاطره ترین مسئله است برای آینده و آن هم آینده نزدیک. مقابله با این مخاطره تنها با یک اقدام تبلیغات سطحی امکان ندارد باید در این باره یک بررسی بنیادی و ژرف انجام شود.

گزارشات خارج از کشور وضع سخت تری را نشان می دهد. باید با توجه به روح انقلاب که ده سال پیش جامعه متشتت و مأیوس و از هم گسیخته مردم را امیدوار کرد این مسئله خیلی اساسی مورد بررسی قرار گیرد که چرا با همه امکانات وسیعی که از لحاظ امنیتی، مالی، سیاست اطمینان بخش خارجی و غیره فراهم بوده الآن با چنین نتایجی رو به رو هستیم.

در مصر دانشجویان به پا می خیزند و جنگ قاطع می خواهند و در این جا اسلحه

می گیرند خود را به کشتن می دهند به خاطر حمایت از برنامه های بعث عراق، چرا؟ این دانشجو

ص:368

ازکجا آمده است. این مسئله ای است که باید بررسی شود آیا ما بنیاد تاریخی محکم تر، فرهنگ عمیق تر، اصول انقلاب روشن تر، رسالت تاریخی و امکانات مالی بیشتر نداریم؟ پس چرا؟ اگر پاسخ صحیح پیدا نکنیم جامعه ما مواجه با خطرات سخت تر و قطعی تری خواهد شد.

2- حزب پان ایرانیست که از بدو تأسیس در جهت مبارزه با بیگانگان و در راه ناسیونالیسم ایران نقش فعال و آکتیوی داشته. سال ها با برخورداری از امکانات محدود کار خود را می کرد و در داخل و خارج از کشور مبارزه را دنبال می نمود، روزنامه خاک و خون حزب ما در بسیاری از نقاط دنیا منجمله کشورهای همجوار پخش می شد و همین امر موجب می شد که گروه های وسیع تری را جلب کنیم و کوشندگان حزبی به عنوان یک تشکیلات قانونی کارشان را دنبال کنند. در واقع تشکیلات پان ایرانیست به صورت تنها شبکه اطمینان بخش و مؤثر علیه افکار خائنانه بود. امروز تشکیلات پان ایرانیست در وضع نامشخصی قرار دارد که این وضع نامشخص از نظر کادر رهبری و افراد مشکلات به

وجود آورده است. مثلاً در مورد مسئله سه جزیره وسیع ترین تظاهرات را پان ایرانیست ها انجام دادند و برای اولین بار در دانشگاه ترتیب تظاهراتی را به همین مناسبت داد که بی سابقه بود و چون در این مورد ترتیب یک مصاحبه مطبوعاتی، رادیو و تلویزیونی گذاشته شد جلوی پخش این مصاحبه را گرفتند و به روزنامه ها هم دستور دادند مصاحبه را چاپ نکنند، باز به همین ترتیب در مورد رانده شدگان دستور داده شد روزنامه ها اعلامیه حزب ما را چاپ نکنند.

ما غالباً با اعتراضات سخت افراد حزبی روبه رو هستیم. به ما می گویند یعنی چه، اگر حزب ملی و قانونی هستیم این چه نوع رفتاری است که با ما می شود و تا کی ادامه دارد؟ به ما جسته و گریخته گفته می شود پس شما عوامل خاص دستگاه دولت هستید، اگر این طور نیست چرا عکس العمل نشان نمی دهید، چرا دائم ما را به بردباری دعوت می کنید.

3- روزنامه خاک و خون ناشر افکار حزب ما هنوز توقیف است، وقتی آقای سام وزیر اطلاعات بود به من گفت که می خواهد موضوع را حل کند و از من خواست مجدداً تقاضای امتیاز برای خاک و خون کنم. به او گفتم

این کار را اگر من بکنم یعنی لغو امتیاز را قبول دارم که واقعاً این طور نبوده و در مورد عدم اجازه انتشار خاک و خون کار خلاف قانون

ص:369

انجام شده است. به ایشان پیشنهاد کردم فرمول دیگری را بررسی کنند که قرار شد تا یک هفته نتیجه را به من بگویند که متأسفانه اکنون که شش هفت ماه گذشته هیچ خبری از وزارت اطلاعات به حزب داده نشده است.

4- چندی قبل از طرف ساواک به نزد من آمدند و گفتند در دبیرستان ها حزب پان ایرانیست فعالیتی نکند. من گفتم پس لابد انتظار دارید مسلسل به دست ها در دبیرستان ها فعالیت داشته باشند. چرا نباید اندیشه سربلندی ایران، آزادی ایران، بزرگی ایران در دبیرستان ها توسعه یابد.

5- در برنامه اجرای تظاهرات روز سه شنبه 10/12 از حزب پان ایرانیست دعوت نشد. معلوم نیست چرا؟ مسلماً اگر ما دعوت شده بودیم قطعنامه چنین نبود و با نظرات عمیق تری مطرح می شد. ما به جای اینکه از حزب بعث عراق که یک بازیچه بیش نیست یک غول بسازیم در قطعنامه اشاره می کردیم که حکومت بعثی عراق از لحاظ نژادی و مذهبی وابسته به اکثریت مردم عراق نیست

و از نظر حقوق بین الملل یک حکومت تلقی نمی شود.(1)

ساواک نگران بود که دانشجویان مخالف حکومت بخواهند در پوشش هواداری از حزب پا ن ایرانیست مشکلات پیش بینی ناشده ای را متوجه حاکمیت سازند. ساواک در این باره در یازدهم مرداد ماه 1350 گزارش کرده بود:

حزب مذکور در میان دانش آموزان و دانشجویان نفوذ خاصی دارد و با توجه به اینکه حزب اکنون در مسیر دیگری قرار گرفته و مورد بغض و عناد دولت نیز هست لذا افراد چپی روز به روز به این پناهگاه هجوم آورده و در لباس حزب پان ایرانیست به نشر افکار و عقاید خود می پردازند و محیط مساعدی برای رشد و نمو خود یافته اند. همچنین در استنتاج از قرائن می توان به جرأت اظهار داشت که در جریان اخیر دانشگاه پان ایرانیست ها رُل مؤثری داشته اند زیرا آنها از هر اقدامی که منتج به ناراحتی دولت و عدم رضایت ملت از دولت باشد فروگذار نیستند و پیوسته سعی دارند ضعف و اشتباهات دولت را اگراندیسمان نمایند. علیهذا با توجه به جلسات و کنفرانس ها و نشست های اعضای این حزب نفوذ در

ص:370


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

آنها و کنترل مداوم و مستعمر [مستمر] اعضای آن ضروری

به نظر رسیده و اصلح است از هرگونه نضج این حزب جلوگیری به عمل آید.(1)

ساواک در جریان تقریباً تمام و کمال مذاکرات و جلسات محرمانه رهبری حزب در تهران و دیگر شهرهای کشور قرار داشت و حتی بسیاری از صحبت ها و گفت وگوهای دو نفره و درِ گوشی رهبران و کارگردانان و چه بسا اعضای عادی حزب هم از نگاه خبرچینان ساواک دور و پنهان نمی ماند. گسترش فعالیت های چریکی و مسلحانه از سوی مخالفان سیاسی حکومت در اقصی نقاط کشور از جمله دلایلی بود که در این برهه ساواک را به سوی مراقبت بیشتر و دقیق تر از مجموعه رفتار و عملکرد اعضای خرد و کلان حزب پان ایرانیست سوق می داد. شواهد نشان می داد برخی اعضای مؤثرتر حزب پان ایرانیست در شهرهای مختلف ملاقات های محفوظ و تقریباً منظم و دائمی با ساواک داشتند. از جمله در گزارشی از ساواک که تاریخ دوازدهم آبان ماه 1350 را بر پیشانی دارد، در این باره چنین می خوانیم:

موضوع: محمدحسین آدمیت

در ملاقاتی که بین نامبرده بالا و یامین یامین پور (کارمند کشاورزی از اعضای حزب پان ایرانیست دزفول بوده و اخیراً به شهرستان سوسنگرد منتقل گردیده) روی داده آدمیت به یامین یامین پور گفته اگر چنانچه از طرف ساواک دشت میشان احضار گردیده [و] در مورد احزاب از شما سؤال بشود اگر واقعاً اراده و شهامت داشته باشید صریحاً جواب بدهید که عضو حزب پان ایرانیست هستید و اگر در مورد فعالیت های حزبی خواستند با این جمله

(بنا به دستور رهبر حزب فعلاً فعالیتی نداریم) به توضیحات خود خاتمه می دهید و اضافه نمود که من تاکنون چندین مرتبه از طرف ساواک احضار شده ام و شدیداً تحت کنترل هستم و با وجود این در این جشن ها اکثراً با رئیس ساواک ملاقات می کنم.(2)

رهبری حزب در تهران که واقف بود ساواک جاسوسان و خبرچینانی در پوشش های مختلف راهی حزب کرده است، گاه برای در امان ماندن از اعمال نفوذ و تأثیرگذاری های

ص:371


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

مستقیم و غیرمستقیم عوامل ساواک در امور و فعالیت های حزبی تمهیدات شبه امنیتی و محرمانه نه چندان موفقی به کار می بست. همچنانکه گزارش زیر نشان می دهد، از جمله این تمهیدات طرح تشکیل هسته های کوچک حزبی و محول ساختن وظایف و مأموریت های حزبی تبلیغاتی به اصطلاح محرمانه و پنهان از اطلاع دیگر اعضای محلی حزب به هر یک از آنان بود:

در ساعت 30/18 روز 2/9/50 نیروی کارمندان حزب پان ایرانیست آبادان با شرکت منصور امینی، احمد قزلباش، رجبیان و شفیق نوبری، محمد کازرونی نژاد تشکیل جلسه داد. ابتدا منصور امینی اظهار داشت با چهار نفر چگونه می توان نیرو تشکیل داد؟ چرا همه افراد نیرو به موقع حاضر نمی شوند. بهتر است نیرو را با کلیه اعضا یک جا تشکیل دهیم. سپس احمد قزلباش که خود را سرپرست حزب می داند در جواب اظهار نمود این دستور تشکیلات مرکز

است که نیروها باید به طور جداگانه تشکیل گردد زیرا وظایفی که به اعضا محول می گردد محرمانه است [و] نباید اعضای دیگر از آن اطلاع داشته باشند و اضافه کرد فعالیت اعضاء حزب ماهیانه و به طور محرمانه به مرکز گزارش می گردد.

آنگاه منصور امینی پیشنهاد نمود چند نفر از اعضای برجسته حزب یک کمیته تحت عنوان (هیأت رئیسه حزب) تشکیل شود که کلیه فعالیت حزب توسط کمیته مزبور طرح اقدام گردد. محمد کازرونی نژاد در پاسخ امینی چنین بیان داشت دستوراتی که از مرکز می رسد فقط در اختیار مسئول حزب قرار می گیرد و ایشان نیز به فرد فرد اعضا مأموریت می دهد و کسی از آن نباید اطلاع داشته باشد. مثلاً در گذشته (ضمن اشاره به موضوع بحرین) اظهار نمود از مرکز دستور آمده بود به چهار نفر از اعضا مأموریت دهید تا در تمام نقاط آبادان روی دیوارها شعار بنویسند و به چهار نفر از اعضا مأموریت داده شد [که] یکی از آنها خود من بودم که دستگاه نتوانست ماها را دستگیر نماید در صورتی که اعضا از این موضوع مطلع بودند امکان داشت ضمن صحبت با یکدیگر به گوش مقامات امنیتی برسد. ضمناً گفته می شود رهبر حزب

پان ایرانیست محسن پزشکپور قریباً به آبادان، خرمشهر و اهواز مسافرت می نماید.(1)

ص:372


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

ساواک هرگاه مصلحت ایجاب می کرد ولو به طور مقطعی و موردی در تقویت موقعیت و فعالیت حزب پان ایرانیست هم می کوشید. از جمله این موارد هنگام برگزاری مراسم و جشن های مورد عنایت شخص شاه و رژیم پهلوی در شهرهای مختلف بود که طی آن سخنرانان حزبی به تمجید و تحسین بسیار گزافه آمیزی از شاه می پرداختند و نیز زمانی که تصور می رفت حضور و فعالیت محسوس تر حزب پان ایرانیست احیاناً مانع از نفوذ و رسوخ مخالفان سیاسی در میان گروه ها و اقشار جامعه خواهد شد، در تقویت موقعیت آن می کوشیدند. چنانکه ساواک ساری در بیست و هشتم آذر ماه 1351 به مسئولان امر در اداره کل سوم پیشنهاد کرد:

دانشجویان دانشسرای راهنمایی تحصیلی ساری (مرکز تربیت معلم) از نظر تمایلات سیاسی توده بی شکل و بی تفاوتی هستند و احزاب ایران نوین و مردم هم جاذبه ای برای آنان ندارد و همین خود عاملی است که گاه گدار به دانشجویانی برخورد شود که تمایلات انحرافی دارند.

نظریه شنبه: اگر تشکیلات پان ایرانیست ها در ساری تقویت شود با توجه به نظرات جوان پسندی که ارائه می کند شاید بتوان جوانان را به آن سو هدایت نمود و آنان را به معلمانی که معتقد به مبانی و

اصول ملی و میهنی باشند بدل ساخت.(1)

رهبران و مسئولان حزب پان ایرانیست در سخنرانی ها، مصاحبه ها و اظهار نظرهای مختلف خود از به کار بردن واژه ها و عبارت هایی نظیر رنجبران، توده، خلق و امثال اینها که اصطلاحات رایج برخی گروه های سیاسی مخالف حکومت بود پرهیز می کردند و این معنی آشکارا توسط ساواک به آنان تفهیم شده بود. ضمن اینکه سخت مراقبت می شد در نوشته ها، اعلامیه ها، روزنامه و نشریات و دیگر آثار و تولیدات مکتوب و نوشتاری حزب هم واژه هایی از آن دست به کار نرود و در همان حال در گفتار و نوشتار آنان تمجید و تحسین از شاه و دفاع از سیاست ها و عملکرد حاکمیت به وضوح مطرح گردد. برای نمونه در گزارش ساواک استان مازندران خطاب به اداره کل سوم آن سازمان، به این موارد اشارات صریح و جالبی شده است:

ص:373


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

درباره حزب پان ایرانیست تشکیلات رودسر

پیرو شماره 11946/1-ه - 13/10/51

برابر گزارش ساواک لاهیجان ایرج کریم پور مسئول حزب پان ایرانیست شهرستان رودسر طی نامه ای که در مورخه 12/10/51 به ساواک مزبور تسلیم داشته اعلام نمود اکنون که ملت ایران با خروش بسیار به استقبال دهمین سالگرد رستاخیز ششم بهمن می شتابد حزب پان ایرانیست نیز با اعتقاد جازم به اصول انقلاب و با توجه به اعلامیه رهبر حزب، پان ایرانیست ها در سراسر ایران و خارج از کشور با برگزاری میتینگ های متعدد به تشریح اصول انقلاب تحول طلب ایران می پردازند و به همین علت

از طرف حزب پان ایرانیست تشکیلات رودسر در شش نقطه گیلان شرق میتینگ هایی برگزار خواهد شد. علیهذا ضمن تقدیم شش برگ اطلاعیه های تسلیمی از طرف نامبردة بالا به استحضار می رساند چون در سرلوحه اطلاعیه ها کلمه رنجبران قید شده بود ضمن ملاقات با یادشده به وی تأکید گردید در صورت پاک نمودن کلمه رنجبران می تواند اطلاعیه های مذکور را توزیع نماید و مضافاً به مشارالیه تذکر داده شد از این پس قبل از چاپ این گونه اعلامیه ساواک را در جریان قرار داده و در سخنرانی های خود نیز درباره پیشرفت های اخیر مملکت و تحولات ناشی از انقلاب شاه و مردم صحبت نماید.

رئیس سازمان اطلاعات و امنیت استان یکم – موحدی (1)

همچنین زمانی که در دی ماه 1351 جزوه ای با عنوان «مفهوم مبارزه انقلابی» به قلم محمدرضا عاملی تهرانی، قائم مقام پزشکپور در رهبری حزب پان ایرانیست چاپ و منتشر شد، کارشناسان ساواک به دقت مطالب و عبارات آن را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار دادند تا مبادا در لابه لای این نوشته که با استدلالی متظاهرانه و روشنفکرمآبانه می کوشید از موضع رژیم پهلوی در مقابل مخالفان سیاسی و دانشجویی آن دفاع کرده و تبلیغی هم به نفع حزب پان ایرانیست به عمل آورده باشد، ولو تلویحی و غیرمستقیم اصل

نظام شاهنشاهی پهلوی و شخص شاه مورد انتقاد قرار بگیرد.(2)

ص:374


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

از جمله هشدارهای مکرر مأموران ساواک در شهرهای مختلف، دربارة گستره و دامنه مخالفت ها و انتقادات رهبران و مسئولان حزب پان ایرانیست نسبت به دولت هویدا و دوایر دولتی در مقاطع گوناگون بود. چنانکه یک بار ساواک در نوزدهم آذر ماه 1353 نسبت به موضع گیری رضا طلایی، مسئول محلی حزب پان ایرانیست در بهبهان چنین هشدار داد:

مسئولان و اعضای اصلی و فعال حزب خصوصاً آقای طلایی افرادی خودخواه و متکبر و متعصب و بی اعتنا به قوانین و مقررات می باشند و نه تنها برای انجام برنامه های تبلیغاتی و حزبی و برقراری میتینگ و اجتماعاتی نظیر برنامه مذکور اطلاعی به مقامات ذیصلاحیت نمی دهند بلکه به نحوی سعی دارند سایر اعضا و وابستگان خود را به همین نحو تربیت نمایند و آنان را نسبت به مقامات انتظامی افرادی مشکوک بار آورند. ضمناً برابر تحقیقاتی که به عمل آمده چون آقای طلایی در سخنرانی خود در دودانگه ضمن انتقاد شدید از حزب اکثریت و دولت و نماینده حزب از بهبهان اظهار می کند اکثر گردانندگان این حزب توده ای های سابق بوده اند، عبداللهی هم که عضو حزب ایران نوین است ضمن انتقاد از حزب پان ایرانیست آنها را متهم به توده ای

بودن می نماید [و] می گوید حزب ایران نوین مجری اوامر شاهنشاه آریامهر و پاسدار انقلاب است و تاکنون قدم های مؤثری برای همه طبقات خصوصاً کشاورزان برداشته و اضافه می کند اهالی این ده عضو حزب شما نخواهند شد و طلایی که وضع را مساعد نمی بیند برنامه را قطع و با عبداللهی از در دوستی درمی آید و پس از صرف چای در منزل وی به بهبهان مراجعت می نماید. علیهذا با توجه به مراتب فوق و چگونگی سوابق تبلیغاتی این حزب که قبلاً تقدیم شده به نظر می رسد روش حزب مذکور صحیح نباشد و در صورت ادامه منجر به بروز اختلافات شدیدی بین این دو حزب بشود.

نظریه ه 46: رویه و روشی که سرور طلایی مسئول حزب پان ایرانیست بهبهان در تبلیغات پیش گرفته به نظر شدید و مبالغه آمیز می رسد. بهتر است به نحو مقتضی به مشارالیه تذکری داده شود که در سخنرانی های خود رعایت موازین اخلاقی را بنماید.(1)

ساواک در گزارش هشداردهنده دیگری درباره لزوم برخورد با این فرد چنین نوشته بود:

ص:375


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

نظریه یکشنبه: ضمن تأیید نظریه شنبه به استحضار می رساند با توجه به سوابق

فعالیت های حزبی و تبلیغاتی آقای طلایی روش یادشده که صرفاً اغفال مردم برای جلب آنان به حزب و ازدیاد عضو می باشد در طرح

مسائل و مطالب انتقادی صحیح به نظر نمی رسد و محققاً نتیجه مطلوبی جز بدبین نمودن افکار مردم نسبت به مسئولین مملکتی و آماده نمودن محیط نامناسب برای افراد فرصت طلب نخواهد داشت که اصلح است در این زمینه توجه خاصی مبذول گردد.(1)

بدین ترتیب تا واپسین روزهای سال 1353 که مقارن با تأسیس حزب واحد و به اصطلاح فراگیر رستاخیز بود، دستگاه رهبری و کارگردانی این حزب تقریباً کلیه خطوط قرمز تعیین شده از سوی ساواک و حاکمیت را رعایت می کرد و از تکالیف و وظایفی که مقرر بود تحت نظارت و مراقبت ساواک به انجام رساند آگاهی بسنده ای داشت؛ و در مجالس، نشست ها و مراسم رسمی و آشکار هیچ گاه رهبران و کارگردانان حزب ولو غیرمستقیم و تلویحی در مخالفت با اصل رژیم پهلوی و شخص شاه سخنی بر زبان نمی آوردند. ساواک هم در مجموع از عملکرد حزب پان ایرانیست راضی بود.

حزب ایرانیان

هر چند پان ایرانیست ها هیچ گاه درصدد برنیامدند گروه انشعابی فضل الله صدر را در قامت یک حزب سیاسی رقیب به رسمیت بشناسند اما تشکیل حزب بی مقدارتر ایرانیان و سپس حضور صدر در دوره بیست و سوم مجلس به عنوان تنها عضو فراکسیون ایرانیان، هویدا می خواست پان ایرانیست های پزشکپور را تحقیر کند.(2) با این حال رهبران حزب

پان ایرانیست همواره وانمود می کردند که حزب ایرانیان در جایگاه حزب آنان تزلزلی ایجاد نکرده است:

ساعت 45/18 روز 17/9/40 مصاحبه رادیو و تلویزیونی و مطبوعاتی رهبر حزب پان ایرانیست در محل هتل ویکتوریا شروع گردید. ابتدا محسن پزشکپور درباره

ص:376


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- مظفر شاهدی، پیشین، ص 238. مصطفی الموتی، ایران در عصر پهلوی، صص 280-274.

سیاست های استعماری در خلیج فارس مطالبی بیان نمود و راه حل هایی ارائه داد و منشور حزب پان ایرانیست را پیرامون مسائل منطقه ای که یک نسخه آن به پیوست ایفاد می گردد قرائت نمود و سپس به حکومت عراق که زاییده سیاست های استعماری می باشد سخت حمله نمود و تجاوزهای آنها را به حقوق ایرانیان محکوم کرد و به سؤالات خبرنگار روزنامه اطلاعات پاسخی به شرح زیر بیان داشت:

سؤال شد: چرا حزب پان ایرانیست در انتخابات مجلس شورای ملی شرکت نداشت، آیا عدم شرکت حزب به علت نداشتن حوزه های انتخابی بود.

پزشکپور اظهار داشت: به علت تجاوز دولت کنونی و توقیف غیرقانونی خاک و خون و دخالت مستقیم حزب و دولت ایران نوین در انتخابات، با داشتن پیروزی در هفتاد حوزه از شرکت در انتخابات خودداری نمودیم. امیدوارم در انتخابات آینده با

موفقیت چشم گیری شرکت داشته باشیم.

سؤال شد: اکثر روزنامه ها می نویسند حزب ایرانیان با داشتن یک نفر نماینده جای اقلیت دوره قبل را پر نموده است. پزشکپور اظهار داشت: به نظر من حزب ایرانیان وجود ندارد و آنچه ممکن است باشد مؤسسه ای به نام ایرانیان...

سؤال شد: انشعاب که به وسیله دکتر صدر در حزب پان ایرانیست ایجاد گردید آیا باعث عقب ماندگی حزب نگردید. پزشکپور اظهار داشت انشعابی در حزب پان ایرانیست رخ نداد بلکه یکی از افراد حزب که در گروه پارلمانی نیز بود از طرف حزب اخراج گردید.(1)

مسئولان و دست اندرکاران حزب می کوشیدند به ویژه در شهرهایی که تصور می کردند موقعیت مناسب تری دارند به هر نحو ممکن مانع از استقرار دفاتر و پایگاه های حزب ایرانیان شوند. ساواک در این باره گزارش هشداردهنده ای دارد:

رونوشت گزارش خبر شماره 15080/ه - 27/9/50 منبع 4360

موضوع: مخالفت گردانندگان حزب پان ایرانیست خرمشهر با فعالیت حزب ایرانیان در این شهرستان.

روز 23/9/[1350] چند نفر از گردانندگان حزب پان ایرانیست خرمشهر به اسامی رحیم

ص:377


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

گله داری، علی خرم، پرویز ساسان نیا و جامعی زاده در محل تجارتخانه حمید سالمی با یکدیگر ملاقات و گله داری اظهار داشته اخیراً شخصی به نام ثقة الاسلامی کارمند اداره آموزش و پرورش آبادان به خرمشهر منتقل و فعلاً رئیس دبیرستان دکتر هشترودی می باشد. گله داری اضافه نموده ثقة الاسلامی به وسیله شخص دیگری به نام نظری که در گذشته عضو حزب پان ایرانیست بوده و چندی است که مسئول تشکیلات حزب ایرانیان در خوزستان گردیده و در اهواز اقامت دارد حمایت می شود. در این ملاقات گله داری به پرویز ساسان نیا مأموریت داده که ضمن مراجعه به ثقة الاسلامی به او تذکر دهد چنانچه بخواهد به نفع حزب ایرانیان در خرمشهر فعالیت نماید با عکس العمل شدید اعضای حزب پان ایرانیست مواجه و موجبات ناراحتی خودش را فراهم خواهد کرد زیرا افراد موصوف به هر قیمتی که باشد نخواهند گذاشت حزب ایرانیان در خرمشهر گسترش یابد. گله داری به ساسان نیا گفته است ضمن مراجعه به ثقة الاسلامی به عنوان همکار فرهنگی به طور دوستانه موضوع را مطرح کرده و در صورتی که لازم باشد او را در این مورد تهدید نماید و چون ساسان نیا

اظهار داشته ممکن است ثقة الاسلامی در این زمینه شکایت کند گله داری به مشارالیه تذکر داده است که به عنوان مأموریت حزبی بایستی نسبت به انجام این کار مبادرت نماید.

نظریه شنبه – دکتر صدر رهبر حزب ایرانیان قبلاً معاون محسن پزشکپور بوده و چون از سیاست دولت درباره بحرین پشتیبانی کرده و این مورد خلاف سیاست حزب پان ایرانیست بوده، در نتیجه از حزب مذکور اخراج گردیده است و به این لحاظ گردانندگان حزب پان ایرانیست با دکتر صدر و حزب ایرانیان شدیداً مخالف و در صورتی که شخصی بخواهد جهت تأسیس و یا به نفع حزب ایرانیان در خرمشهر اقداماتی را انجام دهد با عکس العمل شدید پان ایرانیست های این شهرستان مواجه خواهد شد. ضمناً با توجه به اینکه به احتمال قوی ثقةالاسلامی مأمور فعالیت به نفع حزب ایرانیان در خرمشهر می باشد و در این زمینه مورد حمایت نظری مسئول تشکیلات این حزب در اهواز می باشد به نظر می رسد به محض شروع فعالیت های خود مورد تهدید پان ایرانیست های متعصب قرار گیرد.

نظریه یکشنبه – مفاد گزارش خبر صحیح بوده و به نظر می رسد موضوع به زودی با

ص:378

ثقة الاسلامی مطرح گردد. ضمناً به طوری که استنباط می شود علت مخالفت گردانندگان حزب پان ایرانیست با گردانندگان حزب ایرانیان ریشه عمیق دارد و در آینده انتظار درگیری هایی بین آنها می رود.

نظریه دوشنبه – به احتمال قوی صحت خبر مورد تأیید است و مسئله حساس این است که هر دو حزب دست راستی بوده و باید در جهت منافع ملت گام بردارند و هر نوع تضادی بین آنها در وضع فعلی به مصلحت نمی باشد.(1)

رهبران و کارگردانان حزب پان ایرانیست نمی توانستند پنهان کنند که نگران گسترش فعالیت های آن هستند. گاه افرادی شناخته نشده خبر (البته به دروغ) می دادند که در محل برگزاری جلسات حزب ایرانیان بمب گذاری شده است تا موجبات رعب و وحشت اعضای این حزب را فراهم آورند. اخبار و شایعاتی از این دست از آن رو باورپذیرتر می شد که در آن برهه میان حکومت با گروه های چریکی و مسلح مخالف زد و خوردهای گاه و بی گاهی در جریان بود و در مواردی هم مخالفان در مراکز دولتی یا محافل و مراکز نزدیک به حکومت بمب گذاری می کردند؛ چنانکه ساواک خوزستان در این باره گزارش کرده بود:

آقای دکتر صدر ساعت 00/18 روز 9/3/51 در محل حزب در اهواز پیرامون مسائل حزبی و برنامه های آن مطالبی ایراد و مقارن ساعت 30/19 روز 9/3/51 شخص ناشناسی تلفنی به پلیس اعلام داد که در محل حزب مزبور بمبی کار گذاشته شده که

بلافاصله توسط مأمورین انتظامی و ساواک اهواز محل حزب تخلیه در بازرسی معموله بمب یا شیئی مشکوک مشاهده نشده و بعید نیست با توجه به انشعاب یاد شده از طرف حزب پان ایرانیست تلفن مزبور از طرف افراد این حزب شده باشد - خاوری.(2)

البته به رغم حمایت های هویدا نه حزب ایرانیان صدر توانست شأن و موقعیتی برای خود دست و پا کند و نه رقابت ها، کارشکنی ها و مخالفت های حزب پان ایرانیست عامل ضعف و عجز حزب ایرانیان بود.

ص:379


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

انتخابات انجمن های شهر؛ کنگره آموزشی

الف. انتخابات انجمن های شهر

به دنبال واقعه بحرین تمامی نمایندگان حزب پان ایرانیست در انجمن های شهرهای مختلف کشور تقریباً به سرعت از انجمن ها برکنار شدند و در یکی دو شهر که اکثریت نمایندگان انجمن را اعضای حزب پان ایرانیست تشکیل می دادند، به طور کلی انجمن شهر منحل شد. دور دوم انتخابات انجمن های شهر، پس از چهار سال مقرر بود در تابستان سال 1351 برگزار شود. پان ایرانیست ها هم که به تازگی بحران پیشین را از سر گذرانده بودند و در فعالیت هایشان گشایش نسبی ایجاد شده بود، تردید داشتند که آیا در انتخابات انجمن های شهر شرکت کنند یا با تحریم انتخابات برای خود وجهه ای کسب نمایند. با این حال از اوایل اردیبهشت، مسئولان حزب در تهران و سایر شهرهای کشور به اعضای حزب برای حضور احتمالی در عرصه انتخابات آماده باش داده بودند و حتی ترکیب و اسامی کسانی که احتمالاً می توانستند در جایگاه کاندیداهای حزب برای حضور در انتخابات قرار گیرند، تا حد زیادی مشخص شده بود. پان ایرانیست ها حتی آماده می شدند به مناسبت فرارسیدن موعد انتخابات انجمن های شهر در نقاط مختلف کشور کنفرانس،

میتینگ و جلسات حزبی و تبلیغاتی برگزار کنند. از جمله ساواک خوزستان در شانزدهم اردیبهشت ماه 1351 در این باره گزارش کرده بود:

حافظ کهوائی سپس درباره شرکت حزب پان ایرانیست در انتخابات انجمن شهر در آینده اظهار داشت کلیه اعضای حزب باید از هم اکنون مردم را تا وصول دستور از مرکز برای شرکت در کنفرانس و میتینگ خیابانی حزب آماده نمایند و امکان دارد چند نوبت تظاهراتی نیز ایجاد بکنیم و چنانچه دستگاه مخالفت کند به صورت اعلامیه شبانه به دیوار می چسبانیم. آنگاه به محمدعلی عوض پشتکوهی که نماینده کارگران در یکی از سندیکاها می باشد مأموریت داد لیست و بیوگرافی کاندیداهای حزب مردم و حزب ایران نوین را تهیه تا در موقع لزوم فرد فرد آنان به مردم آبادان معرفی شوند. ضمناً قرار است در آینده نزدیک با شرکت مسئولین تشکیلات حزب شهرستان ها در تهران جلسه ای تشکیل گردد.(1)

ص:380


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

ساواک خوزستان چند روز بعد و در گزارش مشابه دیگری ضمن اشاره به نگرانی و تردید پان ایرانیست ها برای شرکت یا عدم شرکت در انتخابات انجمن های شهر درباره واکنش های مختلفی که احتمال می رفت دستگاه رهبری حزب پان ایرانیست و اعضای آن در شهرهای مختلف نسبت به این انتخابات نشان دهند، چنین نوشته بود:

نیروی کارمندان و کارگران با شرکت تعدادی از اعضا، منجمله محمد کازرونی نژاد، محمدعلی عوض پشتکوهی، محمد فتاحی مقدم، کیومرث عوض پشتکوهی، رضا فرحناک، پرویز شفیق نوبری، داریوش امین پور، محمد ذوالقدر (فولادوند)، علیرضا عریضی، بهرام خسرویان و با سرپرستی حافظ کهوائی در ساعت 30/18 روز 18/2/51 تشکیل جلسه داد. کهوائی ابتدا از اعضا سؤال نمود که در مورد انتخابات انجمن شهر اطلاعاتی کسب نموده اید؟ دو نفر از اعضا به نام محمد فتاحی مقدم و محمدعلی عوض پشتکوهی اظهار داشتند در این مورد در محیط کار با همکاران خود صحبت کرده ایم. سپس رضا فرحناک از کهوائی سؤال نمود چنانچه حزب پان ایرانیست در انتخابات انجمن شهر شرکت نماید تبلیغات از هر لحاظ آزاد است؟ کهوائی در جواب بیان داشت هنوز معلوم نیست دستگاه های امنیتی با ما چگونه رفتار نمایند در صورتی که شرکت حزب پان ایرانیست مسلم شود و اجازه تبلیغات آزاد ندهند ما باید دست به هرکاری که لازم تشخیص داده شود بزنیم.

آنگاه محمد کازرونی نژاد اظهار داشت اگر چنین باشد ممکن است به پخش شب نامه و

دیوارنویسی اقدام نماییم. کهوائی در جواب او گفت نمی توانیم از حالا چنین تصمیمی بگیریم. اگر لازم باشد انجام خواهیم داد و چه بسا که برخلاف اصول و رویه حزب پان ایرانیسم که همیشه با تخریب مخالف است به تخریب نیز دست بزنیم. البته باید منتظر وصول دستور از مرکز باشیم. کهوائی اضافه کرد تمام افراد به مطالعه درباره کاندیداهای حزب ایران نوین و حزب مردم بپردازند و گوش مردم آبادان را برای شرکت حزب پان ایرانیست در انتخابات پر کنند. جلسه در ساعت 25/21 پایان یافت.(1)

در حالی که امید کمی می رفت دولت هویدا اجازه بدهد کاندیداهای حزب پان ایرانیست

ص:381


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

راهی به سوی انجمن های شهر بگشایند، برخی مسئولان و اعضای حزب اصرار می کردند ولو به هدف تخریب موقعیت حزب ایران نوین و دولت هویدا در جریان رقابت های انتخاباتی، ضرورتاً باید در انتخابات انجمن ها شرکت کرد.

با این حال در نهایت امر رهبری حزب پان ایرانیست با توجه به فضای سیاسی حاکم بر کشور و اینکه دولت هویدا اجازه نخواهد داد کاندیداهای حزب پان ایرانیست حتی در محیطی آرام، تبلیغات سیاسی و حزبی کنند، از شرکت در انتخابات کناره گرفت. بالاخص اینکه هنوز روزنامه خاک و خون توقیف بود و رهبری این حزب هیچ رسانه و نشریه تبلیغاتی قابل اعتنایی در اختیار نداشت.

این معنی به عیان در گزارش زیر دیده می شود:

در مورخه 12/7/51 در محل حزب جلسه ای

تشکیل و چند نفر از اعضا حضور داشتند. از مهندس کرمانی سؤال شد که چرا از حزب پان ایرانیست کسی در انتخابات شرکت نکرد. پاسخ دادند روزنامه آزاد نیست و ما از دولت آزادی روزنامه و انتخابات را خواستیم ولی به خواسته های ما توجه نکردند، همه می بینیم که شناسنامه های مردم را شهرداری از کسبه و کارگر و غیره می گیرد و خودشان رأی صادر می کنند، حالا شما قضاوت کنید. با این وضع انتخابات، طبیعی است که ما شرکت نخواهیم کرد. ما در انتخاباتی شرکت خواهیم کرد که رأی طبیعی مردم را داشته باشیم. سپس یکی از حاضرین راجع به حزب مردم سؤال کرد. آقای کرمانی پاسخ داد حزب مردم هم یک شعبه از ایران نوین است که خودتان می بینید گاهی فلان رجل از صندوق حزب مردم بیرون می آید و گاهی از صندوق حزب ایران نوین. با این ترتیب فرقی بین این دو حزب نیست. سپس دیگری سؤال کرد نقش شما در انتخابات چیست کرمانی پاسخ داد نقش ما این است که افرادی روشن مثل شماها را به حزب بپیوندیم و فعالیتمان را زیاد کنیم تا بهره برداری کنیم و اضافه نمود دستوری از رهبر حزب رسیده که افراد حزب با

تمام گروه های سیاسی مملکت تماس بگیرند و اصول سیاسی سوسیالیست بر بنیاد ناسیونالیسم را برای آنها تشریح کنید و آنها را به حزب معرفی کنید.(1)

ص:382


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

ب. کنگره آموزشی

از اوایل مرداد ماه 1351 جسته و گریخته خبر می رسید، رهبری حزب پان ایرانیست بر آن شده است طی یکی دو ماه آینده سمینار یا کنگره ای آموزشی و با شرکت همة مسئولان حزبی (مسئولین تشکیلات حزب در تهران و سایر شهرهای کشور) در تهران برگزار کند. در روز سوم مرداد ماه 1351 پزشکپور اعلام کرد، این کنگره آموزشی روز پانزدهم شهریور ماه 1351 و با شرکت افرادی از اعضای حزب در تهران و شهرستان ها تشکیل خواهد شد. چند روز بعد پزشکپور رقم نهایی شرکت کنندگان در این کنگره را حدود پانصد نفر اعلام کرد که با لباس های متحدالشکل خاکستری رنگ در جلسات کنگره و احتمالاً در یکی از هتل های بزرگ تهران حضور پیدا خواهند کرد. از همان هنگام رهبران و مسئولان حزب پنهان نمی کردند که نگران دخالت و کارشکنی دولت هویدا در جریان برگزاری این کنگره هستند. پزشکپور در جریان گفتگو با برخی از کارگردانان حزب گفته بود، «اگر [از تشکیل کنگره] جلوگیری نمایند آبروی خودشان می رود و به نفع ما تمام می شود» و یکی از مسئولان محلی حزب هم فکر می کرد «دستگاه [مقصود دولت هویدا بود] مزاحم نشود. اتفاقاً اگر دستگاه مزاحمت ایجاد کند بهتر است، چون عظمت کنگره در برابر مردم بیشتر خواهد شد».(1)

در این راستا تا موعد برگزاری کنگره ده ها جلسه توجیهی و آموزشی برای نیروی گارد در تهران برگزار شد. در همان حال شماری از اعضای حزب مأمور تبلیغات و اطلاع رسانی پیرامون برگزاری کنگره آموزشی حزب در پانزدهم شهریور ماه 1351 شدند و به تبع آن شعارهایی در معابر عمومی و دیوارها در تهران و برخی شهرهای دیگر نوشته و

اعلامیه هایی چاپ و در سطح تقریباً وسیع توزیع شد. در هفدهم مرداد ماه 1351 گفته شد:

در نظر است به مناسبت فرارسیدن روز پانزدهم شهریورماه روز بنیانگذاری حزب پان ایرانیست مراسمی در تهران و شهرستان ها برگزار گردد و به مدت دو روز کنگره آموزشی در تهران تشکیل شود. فعلاً تدارک برگزاری این کنگره در محل حزب در نظر گرفته شده که اگر امکان برگزاری آن در سالن های عمومی خارج از حزب امکان پذیر نگردید در حزب

ص:383


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

تشکیل شود. جهت شرکت و دعوت شخصیت ها و افراد مؤثر پرسشنامه هایی بین برخی از افراد حزبی توزیع گردیده. ضمناً در تاریخ 15/5/51 سه نوع شعار در مورد پانزده شهریور از هر یک در حدود 700 نسخه در محل حزب پان ایرانیست پلی کپی گردیده و جهت تشکیلات حزب در شهرستان ها نیز ارسال خواهد شد که یک برگ از پرسشنامه و سه برگ از شعارها به پیوست ایفاد می گردد.(1)

ساواک نگران بود مبادا نظیر آنچه تقریباً یک سال قبل اتفاق افتاد، این بار هم به رغم آن همه تمهیدات گسترده، دولت از برگزاری کنگره آموزشی مذکور جلوگیری به عمل آورد:

این روزها فعالیت شدیدی برای تدارک کنگره آموزشی در محیط حزب پان ایرانیست مشاهده می گردد که برنامه فعلاً جمع آوری

پول از اعضا و تهیه شعار و پرچم و هزینه پذیرایی و تهیه سالن است که 25/5/51 سالن کوروش واقع در خیابان آریامهر را به مبلغ 45000 ریال برای چهارشنبه 15/6/51 انتخاب نموده اند. ضمناً یک نمایش عکس از فعالیت دو دهه اخیر نیز برگزار خواهد شد و کنفرانس مطبوعاتی نیز داده خواهد شد. یک برگ فتوکپی وجوه جمع آوری شده تا این تاریخ و یک برگ از اطلاعیه مطبوعاتی نیز به پیوست ایفاد می گردد که به جراید و رادیو و تلویزیون داده شده است و قرار است از شهرستان هایی که حزب تشکیلاتی دارد افراد روز 14/6/51 به تهران آمده و در ساعت 00/12 روز 16/6/51 مراسم پایان خواهد یافت.

نظریه یکشنبه. چون سال گذشته هنگام برگزاری ششمین کنگره حزب پان ایرانیست که بنا به دعوت قبلی و با صرف هزینه قرار بود در یکی از هتل های تهران انجام شود از برگزاری آن در هتل تعیین شده جلوگیری به عمل آمده و مسئولین ناچاراً مراسم مزبور در محل حزب با توجه به اینکه پلیس محل مزبور را محاصره نموده بود برگزار گردید که نتیجتاً موجبات بدبینی زیاد اعضای حزب موصوف را نسبت

به دستگاه و دولت فراهم نمود. لذا چنانچه در سال جاری نیز مقرر است از انجام مراسم فوق در محل هایی غیر از محل حزب جلوگیری بشود با توجه به اینکه حزب مزبور هزینه هایی برای برگزاری کنگره آموزشی خود تقبل نموده اصلح است قبلاً به نحو مقتضی سیاست دولت در این مورد به مسئولین

ص:384


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

حزب ابلاغ شود.(1)

رهبری حزب برای پرشکوه جلوه دادن و بهره مندی هر چه بیشتر تبلیغاتی از کنگره طی دستورالعملی از مسئولان محلی حزب در شهرها و استان های مختلف خواسته بود کلیه امکانات مالی، تشکیلاتی، تبلیغاتی و نیروی انسانی خود را به خدمت فراخوانده و گروهی از فعال ترین و آماده ترین اعضای حزب را برای حضور در کنگره یا شرکت در برنامه های جانبی و تبلیغاتی در موعد مقرر به تهران اعزام کنند. در ششم شهریور ماه 1351 در نامه هایی که به امضای پزشکپور رسیده بود از 268 نماینده مجلس بیست و سوم دعوت شده بود تا در کنگره حزب پان ایرانیست در پانزدهم شهریور ماه 1351 حضور پیدا کنند. در دوازدهم شهریور ماه 1351 گزارش شد:

این روزها تمام افراد حزب پان ایرانیست مشغول تدارک جشن 15 شهریورماه و کنگره آموزشی حزب هستند و به تمام مسئولین شهرستان ها که حزب تشکیلاتی دارد دستور داده شده است که مسئله کنگره را برای افراد تشریح کنند و از هر شهرستان چند نفر را در روز کنگره به تهران اعزام دارند. تاکنون پنج هزار دعوتنامه با

اعلامیه مربوطه و پیام رهبر حزب جهت مقامات و افراد سرشناس تهران و شهرستان ها به وسیله پست فرستاده شده ضمناً تا این تاریخ در حدود مبلغ پنج هزار تومان از اعضا جمع آوری و طبق دستور محسن پزشکپور تا روز کنگره بایستی 15 هزار تومان جمع آوری گردد.(2)

ساواک تهران و سایر شهرهای کشور پیرامون برنامه های حزب پان ایرانیست، برای برگزاری کنگره گزارش های پرشماری به مرکز مخابره می کردند که نشان می داد این سازمان موضوع برگزاری کنگره آموزشی حزب را، آن هم پس از تجربه کنگره ششم حزب در سال گذشته دنبال می کند. در دوازدهم شهریور ماه 1351 ساواک ترکیب برگزاری جلسات کنگره و رئوس برنامه های آن را به شرح زیر صورت بندی کرد:

کنگره آموزشی حزب پان ایرانیست از ساعت 30/17 روز 15/6/51 آغاز به کار و تا حدود ساعت 00/13 روز 16/6/51 در تالار کورش ادامه خواهد داشت و در عصر روز پانزدهم

ص:385


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

مراسم بازدید افرادی که از شهرستان ها آمده اند با رهبر حزب محسن پزشکپور در محل حزب برگزار می شود و ضمناً آرم یادبود مخصوص جهت این کنگره که عبارت از یک ستون و آرم حزب در بالای آن می باشد و جمله (برای جامعه ایران نظمی نو خواهیم ساخت) در نظر گرفته شده و قرار است چاپ و بین شرکت کنندگان در

کنگره توزیع شود و نیز سه شعار مخصوص جهت این کنگره در نظر گرفته شده و از متن این شعارها تاکنون بجز رهبران حزبی کسی اطلاعی ندارد و قرار است که در موقع سخنرانی و گزارش پزشکپور این شعارها توزیع شود.

نظریه یکشنبه 1- به شنبه آموزش لازم داده شد که متن سه شعار مخصوص کنگره را قبل از توزیع در روز 15 شهریور تحقیق و نتیجه را گزارش نماید.(1)

در نهایت همچنان که مقرر شده بود، کنگره آموزشی حزب پان ایرانیست با شرکت جمعیت زیادی از اعضا و هواداران و دیگر کسانی که دعوت رهبری حزب را پذیرا شده بودند، با هدایت پزشکپور و ریاست محمدرضا عاملی تهرانی طی روزهای پانزدهم و شانزدهم شهریور ماه 1351 برگزار شد و همچنانکه گزارش های زیر نشان می دهد، رهبران و سخنرانان به زعم خود از سی سال حیات و فعالیت حزب پان ایرانیست تمجید کرده و دولت هویدا را به دلیل اعمال فشار بر حزب، تداوم توقیف روزنامه خاک و خون، سوء عملکرد و غیره مورد سرزنش قرار دادند.

رونوشت گزارش خبر شماره14253/20 ه 12- 16/6/51 منبع 770

موضوع. کنگره حزب پان ایرانیست

از ساعت 10/18 روز 15/6/51 کنگره آموزشی حزب پان ایرانیست با شرکت هشتصد نفر با نواختن سرود شاهنشاهی و خواندن سرآغاز حزبی توسط بانو میترا خسروی

(پروین) آغاز گردید. ابتدا محسن پزشکپور رهبر حزب ضمن اظهار تشکر از حاضرین هیأت رئیسه کنگره را به ریاست محمدرضا عاملی تهرانی معرفی نمود و آنگاه دکتر عاملی ضمن قدردانی از افراد شرکت کننده گزارشی از کنگره های حزب که در غرب ایران و رضائیه تشکیل شده بود به اطلاع رسانید و سپس کنگره آموزشی تهران را بزرگ ترین کنگره

ص:386


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

آموزشی حزب نام برد و بعد هدایا و یادبودهای شهرستان ها را که به کنگره تقدیم شده بود به حاضرین نشان داد و سپس دوشیزه حنا ظفری از سوی دوشیزگان و بانوان و ابراهیم میرانی از سوی سازمان جوانان و رضا کرمانی از طرف سازمان های خارج از تهران فعالیت های سی و یک ساله حزب را ستودند و کنگره آموزشی حزب را مورد ستایش قرار دادند و آنگاه محسن پزشکپور ضمن تشریح فعالیت های حزب اعمال خلاف قانون دولت هویدا را که باعث عدم تشکیل کنگره حزب گردید سخت مورد انتقاد قرار داد و حکومت مداوم هویدا را فئودالیسم حکومت ها نام برد و سپس از کردهای عراق و دیگر هم نژادان ایرانی حمایت نمود و حکومت ملت ها بر ملت ها را محکوم کرد (مانند شوروی بر چکسلواکی) و در خاتمه

اظهار داشت تا آزادی روزنامه خاک و خون از شرکت در هرگونه انتخاباتی مانند انتخابات گذشته خودداری خواهیم نمود. آنگاه دکتر عاملی از مسئولین و رابطین حزب در تهران و شهرستان ها و افرادی که در برگزاری کنگره مذکور سهمی داشته اند تشکر و قدردانی نمود و قسمت اول کنگره در ساعت 55/20 با خواندن هفت پیمان توسط دکتر مسلم علیخانی پایان یافت و قسمت دوم از ساعت 30/08 روز 16/6/51 در تالار کوروش تشکیل خواهد شد. ضمناً کنگره فوق به آرامی و بدون هیچ گونه حادثه ای خاتمه یافت و در اطاق مدیر تالار کوروش عده ای از مأمورین مشغول ضبط برنامه بودند و شخصی به نام خدابخشی یکی از افراد حزب مشغول ضبط برنامه بود که به محض متوجه شدن افراد گارد از تالار خارج و بعد بدون همراه داشتن ضبط صوت وارد تالار شد. یک برگ برنامه کنگره به پیوست ایفاد می گردد.

شنبه نظری ندارد...

رونوشت گزارش خبر شماره 14422/20 ه 12- 22/6/51 منبع 779

موضوع. حزب پان ایرانیست

ساعت 45/08 روز 16/6/51 کنگره آموزشی حزب پان ایرانیست در تالار کوروش با شرکت

در حدود هشتصد نفر از افراد حزب با نواختن سرود شاهنشاهی و قرائت سرآغاز حزبی توسط مهندس شهنواز آغاز گردید. ابتدا مسئول تشکیلات رودسر پیرامون پرورش انسانی و اسلام مطالبی ایراد نمود و شهبازفر قطعه شعری قرائت و آنگاه دکتر عباس روحبخش درباره دموکراسی در بستر ناسیونالیسم سخنرانی کرد و علی زرینه باف از تبریز

ص:387

در مورد موازین دموکراسی در قوانین ایران مطالبی ایراد نمود و مسئولین امر را مورد حمله شدید قرار داد. سپس مهدی صفارپور پیرامون آموزش ملی و مفهوم مدرسه و دکتر هوشنگ طالع درباره ملی کردن سرمایه و محدود کردن سود و مهندس ظفری درباره مسائل جامعه روستاها در نظام صنعتی سخنرانی نمودند. سپس استراتژی جدید حزب توسط عاملی قرائت گردید که در این منشور به تفصیل در مورد سه اصل پیشنهادی روز قبل محسن پزشکپور درباره سوسیالیسم و دموکراسی بر بنیاد ناسیونالیسم سخنانی ایراد و خط مشی جدید حزب را به این اصول اعلام نمود و آنگاه محسن پزشکپور سخنرانی نمود و افراد را مجدداً به مبارزه همگانی با خط مشی جدید حزب دعوت کرد و از زحمات و فداکاری های حسین

مصدقی که در راه حزب سلامتی خود را از دست داده تجلیل کرد و سپس دکتر عاملی از افرادی که جهت برگزاری این کنگره زحماتی کشیده و کوشش نموده بودند تشکر کرد و آنان را به کنگره معرفی نمود و قطعنامه کنگره در 5 ماده توسط جعفری مسئول تشکیلات رضائیه قرائت گردید و در پایان هفت پیمان حزب توسط فضل الله امینی خوانده شد و این جلسه در ساعت 40/12 پایان یافت. ضمناً یک برگ قطعنامه کنگره به پیوست ایفاد می گردد.

نظریه یکشنبه – به صحت گزارش شنبه می توان اعتماد نمود. ضمناً نوار مربوط به آغاز سی و یکمین سالروز نهضت پان ایرانیسم و برگزاری کنگره آموزشی حزب در روزهای 15 و 16/6/51 روی نوار ضبط شده و موجود می باشد.(1)

در قطعنامه پنج ماده ای این کنگره عمدتاً از محسن پزشکپور و مواضع او در موارد مختلف تعریف و تمجید شده و اعلام عدم شرکت حزب پان ایرانیست در انتخابات انجمن های شهر مهم ترین موضوع مندرج در آن قطعنامه به شمار می رفت. در همان حال قطعنامه در صدها نسخه تکثیر و برای بسیاری از افراد سرشناس وابسته و نزدیک به حاکمیت و دولت و دیگران ارسال شد. طی همین کنگره آموزشی بود که برای اولین بار پزشکپور طرح عدالت سیاسی، عدالت اجتماعی و عدالت اقتصادی و نیز سوسیالیسم، دموکراسی و ناسیونالیسم به اصطلاح ملی و میهنی خود را به شرکت کنندگان ارائه داده و

ص:388


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

آن را مبنای جدید استراتژی حزب پان ایرانیست برشمرد و به رغم آنکه برخی از اعضای قدیمی حزب با آن مخالفت کردند، اما جمعیت حاضر در کنگره خواسته یا ناخواسته بر این طرح صحه نهادند. به دنبال پایان یافتن کنگره محمدرضا عاملی تهرانی برای ابهام زدایی از طرح جدید پزشکپور نوشته ای تنظیم کرد که در جزوه ای با عنوان «منشور حزب پان ایرانیست اعلام شده در کنگره بزرگ آموزشی» چاپ و در تیراژ تقریباً وسیعی منتشر و توزیع گردید.(1)

حزب رهبرمحور

در این برهه اخیر از حیات و فعالیت حزب پان ایرانیست، باز هم محسن پزشکپور محور و مظهر تمام حزب محسوب می شد و اعضای حزب پان ایرانیست خواسته یا ناخواسته شأن رهبری او بر حزب قائل می شدند و البته همه اینها از ویژگی های شخصیتی و روانی پزشکپور و گرایش او به نوعی تفکر فاشیستی نشأت می گرفت.

اعضای حزب رفتار، عملکرد، موضع گیری ها و تمام حرکات پزشکپور را به مثابه الگو و رهنمود اعضای حزب دانسته و مستقیم و غیرمستقیم پیرامون آن تبلیغ می شد. اعضای حزب چنان از «رهبر حزب» که اشاره مستقیمی به شخص پزشکپور بود، یاد می کردند که گویی در عالم هستی موجودی کم نظیر است و هرگاه او نباشد، حزب پان ایرانیست حیات نخواهد داشت. این همه البته به معنی عدم انتقاد از محسن پزشکپور از سوی برخی اعضا و حتی مسئولان محلی به ویژه در مجالس و محافل خصوصی و غیررسمی نبود. چنانکه برخی علناً پزشکپور را متهم می کردند که حزب پان ایرانیست را صرفاً وسیله جاه طلبی ها و فرصت جویی های شخصی خود قرار داده و سرنوشت مجموعه حزب را با علایق و خواست های مشخص خود گره زده است. از جمله در بیست و سوم فروردین ماه 1351 در گزارش ساواک می خوانیم:

علی حامد توسلی دانشجوی حقوق قضائی (سال دوم) در طول تعطیلات نوروزی

مسافرتی به رشت کرد و با ابوتراب مستوفی رئیس اخبار رادیو تلویزیون گیلان و مازندران

ص:389


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

تماس گرفت. بنا به اظهار خودش مطالبی را با او در میان گذاشت و در مورد خط مشی حزب پان ایرانیست از ایشان نظر خواست. مستوفی که خود از اعضای فعال و مؤثر حزب پان ایرانیست می باشد و سابقه نیروداری در تشکیلات مرکزی را دارد در جریان اقدامات اخیر علی حامد توسلی قرار گرفته و برنامه وی و دوستانش را تأیید می کند. وی اظهار می دارد که در حال حاضر محسن پزشکپور حزب را وسیله پیشرفت خود قرار داده و به رسالت تاریخی آن بی توجه است، لازم است تحولی به وجود آید تا حزب از حال رکود درآید، چون پان ایرانیسم باید برای ایرانی محفوظ بماند و روش فعلی رهبران فعلی حزب پان ایرانیست نمی تواند نهضت را پیروز نماید. با این طرز رفتار نه تنها ما نمی توانیم در جوامع ایرانی نفوذ کنیم، بلکه سنگرهای موجود مبارزه را به ناچار روزی از دست خواهیم داد.(1)

علاوه بر آن، خوش گذرانی ها و فساد اخلاقی پزشکپور هم از جمله مواردی بود که اعضای آگاه حزب را نسبت به او و رهبری اش بر حزب پان ایرانیست مأیوس می کرد. فساد

اخلاقی پزشکپور را بسیاری از اعضای برجسته حزب در تهران بارها دیده بودند، چنانکه در بیست و نهم دی 1353 ماه و در دفتر مرکزی حزب پان ایرانیست در تهران:

محمد جهانگیری گفت چند شب پیش محسن پزشکپور با حالت کاملاً مست به حزب آمده بود و با این کار باعث سقوط حزب خواهد شد. فرخی ضمن تأیید این مطلب گفت اوایل هفته گذشته پزشکپور با یک زن در دفتر کار خود مشغول معاشقه بود.(2)

و نیز در واپسین روزهای بهمن ماه 1353 هم ساواک گزارش کرد:

محمد جهانگیری عضو حزب پان ایرانیست روز 22/11/53 به طور خصوصی به یکی از دوستانش اظهار می داشت، پرویز فنائی عضو حزب مذکور در خرمشهر عکسی از محسن پزشکپور دارد که او را با خانم برهنه ای که در بغل گرفته نشان می دهد و در نظر دارد این عکس را به مبلغ پنجاه هزار تومان بفروشد.

نظریه شنبه. چنانچه درباره این خبر مستقیماً اقدام شود موجب شناخته شدن منبع خواهد شد.

ص:390


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

نظریه یکشنبه. ضمن تأیید نظریه شنبه اضافه می نماید تهیه این عکس که نقطه ضعف پزشکپور را می رساند جهت بهره برداری های آینده مفید به نظر

می رسد.(1)

جزایر سه گانه ایرانی

جدایی تأسف بار بحرین از خاک ایران اکثریت قریب به اتفاق اعضا و هواداران حزب پان ایرانیست را دچار یأس و سرخوردگی کرده بود. دولت بریتانیا که در آن واقعه توطئه آمیز نقش اول را داشت، در آستانه خروج نیروهایش از خلیج فارس به رژیم پهلوی چراغ سبز نشان داد تا با پیاده کردن نیرو و اعمال حاکمیت مستقیم بر سه جزیره ایرانی تنب کوچک، تنب بزرگ و ابوموسی حقارت ناشی از تجزیه بحرین را جبران کند. در هشتم آذر ماه 1350 این اقدام انجام شد و فرصت مناسبی برای پان ایرانیست ها فراهم آورد تا سرخوردگی ناشی از انتزاع بحرین را با جار و جنجال سیاسی و تبلیغاتی التیام بخشند.

دستگاه رهبری حزب پان ایرانیست به مناسبت استقرار نیروهای ایرانی در جزایر مذکور در روز پنجشنبه یازدهم آذر ماه 1350 کنفرانس پر سر و صدایی برگزار کرده و رژیم پهلوی و شخص شاه را سخت مورد تحسین و تمجید قرار دادند و در پایان قطعنامه ای هشت ماده ای تصویب نمودند که به شرح زیر از حقوق و منافع ایران و ایرانیان در خلیج فارس و عراق دفاع می کرد:

1- سه جزیره ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک جزئی از میهن بزرگ ملت ایران است.

2- استقرار واحدهای ارتش شاهنشاهی را بر سه جزیره ایرانی مزبور اقدامی مؤثر در راه استقرار حاکمیت بحق ملت ایران بر این سه جزیره ایرانی می دانیم.

3- از دولت می خواهیم که حق حاکمیت ملت ایران را در جزایر ایرانی ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک به نحو کامل و مطلق

اعمال نماید.

4- خلیج فارس یک دریای ایرانی است، نفوذ و رسوخ هر قدرت و عامل بیگانه را به خلیج فارس محکوم می کنیم.

5- خونسردی بیش از حد مقامات مسئول برابر حکومت خودکامه بغداد و دیگر

ص:391


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

کانون های استعمار مسبب گردیده است دشمنان شناخته شده نژاد ایرانی این چنین به ژاژخوایی و یاوه گویی بپردازند.

اغماض و تسامح کافی است، ملت ایران یک دل و یک زبان خواستار است که با همه نیرو و توان به این خودکامان پاسخ دندان شکن داده شود.

6- دولت برای دفاع از جان و مال و زندگی و حیثیت ده ها هزار ایرانیان ساکن عراق و خلیج فارس و نیز برای دفاع از حقوق میلیون ها ایرانی نژادان و شیعیان آن سوی مرزها مسئولیت های قطعی به عهده دارند. از دولت می خواهیم که به این مسئولیت حتمی خود رفتار نماید و با قاطعیت به دفاع از حقوق ایرانیان، شیعیان و ایرانی نژادان آن سوی مرزها برخیزد.

7- حکومت خودکامه بغداد و دیگر حکومت های پوشالی و دست نشانده استعمار باید بدانند، ملت ایران همه حقوق

تاریخی و غارت شده خود را خواستار است و میلیون ها ایرانی و ایرانی نژاد در این رزم بزرگ ضداستعمار هم آهنگ می باشند.

8- شهدای خلیج فارس، جانبازان رزم ضداستعمار ملت ایران هستند، درود همه ایرانی خود را به روان آنها نثار می کنیم.(1)

همزمان با تهران در برخی دیگر از شهرهای کشور هم پان ایرانیست ها با برگزاری کنفرانس، جلسات و نشست های حزبی، استقرار حاکمیت دوباره ایران بر جزایر سه گانه تنب کوچک، تنب بزرگ و ابوموسی را به فال نیک گرفته و به اصطلاح شجاعت شاه در این اقدام متهورانه را که همگان می دانستند با نظر مساعد بریتانیا صورت عملی به خود گرفته است، ستودند. البته این واقعه فرصتی دوباره بود تا برخی اعضا و مسئولان حزب در شهرهای مختلف باز هویدا را به خاطر از دست دادن بحرین مورد شماتت قرار دهند. در این میان برخی اعضای صادق تر حزب در گفت و گوهای غیررسمی و خصوصی یادآور مخاطبان خود می شدند که نوشداروی تصرف جزایر سه گانه ایرانی نمی تواند مرهمی بر واقعه تأسف بار جداسازی بحرین از ایران باشد و تأکید هم می کردند، جار و جنجال های تبلیغاتی پر سر و صدای اخیر اساساً برای فراموش ساختن موضوع انتزاع بحرین صورت

ص:392


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

می گیرد. اما دستگاه رهبری حزب پان ایرانیست که فرصتی دوباره برای مطرح ساختن خود و کسب موقعیت در نزد حاکمیت پیدا کرده بود، چندان خود را درگیر این موضوع نمی کرد و به ویژه محسن پزشکپور با ایراد سخنرانی و مصاحبه پیرامون موضوع تصرف جزایر سه گانه می کوشید به حضور خود در عرصه سیاست رسمی کشور رونقی بدهد و در این میان البته از هر فرصتی برای تمجید و تحسین اقدام شاه فروگذار نمی کرد؛ چنانکه ساواک آغاجاری در هفدهم آذر ماه 1350 گزارش کرد:

با پیاده شدن افراد نیروی دریایی

شاهنشاهی ایران در جزایر سه گانه تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی اعضای حزب پان ایرانیست آغاجاری بیش از اندازه اظهار خرسندی می نمایند و به قدری خوشحال هستند که بعد از کار روزانه به منزل خود رفته و به اخبار رادیو، تلویزیون گوش می دهند و در هر مجلس و محفلی صحبت از سیاست مدبرانه و خیراندیشانه شاهنشاه آریامهر می شود. آقای بهرام بهادری و مختار غیبی که از اعضای حزب مزبور می باشند قصد دارند تلگرام تبریکی به پیشگاه معظم شاهنشاه آریامهر به مناسبت پیروزی اخیر ایران که سرچشمه از نبوغ ذات شهریاری گرفته شده مخابره نمایند. ... حال با این مقدمه ای که گفتم باید پان ایرانیست ها بگویند پس گرفتن جزایر سه گانه خلیج فارس که توسط افراد دلیر نیروی شاهنشاهی ایران به خاک ایران ملحق گردید فقط به امر مبارک شاهنشاه آریامهر بوده است و بس.(1)

پان ایرانیست ها در شهرهای مختلف اجازه کامل یافته بودند تا با برپایی جلسات و نشست های حزبی، ایراد سخنرانی، برگزاری میتینگ و دیگر مراسم، مراتب خرسندی خود را از اقدام شاه ابراز دارند. این معنی را برخی اعضای حزب هم درک کرده بودند. چنانکه

در آبادان و در جریان نشست چند تن از اعضای این حزب «محمدعلی عوض پشتکوهی از طلایی [مسئول سابق حزب پان ایرانیست آبادان] سؤال نمود که چطور شد دولت حاکم اجازه این میتینگ را در خارج از دفتر حزب داده است؟ طلایی در جواب گفت که این مرتبه به نفع خودشان بود که اجازه دادند و از اینها هر چه بگویید ساخته است».(2)

ص:393


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

ساواک مراقب بود این آزادی عمل برای حزب پان ایرانیست باعث تندروی رهبران و کارگردانان حزب در انتقاد احتمالی از دولت هویدا نشود:

ساعت 00/10 روز 19/9/50 میتینگی از طرف حزب پان ایرانیست در جنب دبیرستان رازی آبادان انجام گردید. در این میتینگ ضمن دادن شعارهای حزبی و حمله به دشمنان ایران آقای محسن پزشکپور به مدت یک ساعت سخنرانی نمود و ضمن اثبات حقانیت ایران و اشاره به تضییقاتی که دولت برای حزب پان ایرانیست به عمل آورده از دولت نیز انتقاداتی نموده که چرا قبلاً نسبت به احقاق حقوق حقه ایران اقدام ننموده و چرا با توجه به ناراحتی هایی که دولت عراق برای ایرانیان مقیم آن کشور فراهم می نماید فقط با دستگاه تبلیغاتی خود خبر آن را به مردم می دهد و چرا اقدام عملی نمی نماید.

نظریه چهارشنبه:

شخصاً در میتینگ مزبور شرکت داشتم و به آقای پزشکپور توجه دادم در حالی که در

میتینگ عظیم آبادان برای سخنران حزب پان ایرانیست از نقطه نظر اثبات یکپارچگی ملت ایران برنامه ای در نظر گرفته می شود خوب نبود که شما نسبت به حزب حاکمه تا این حد انتقاد بفرمایید. ایشان گفتند بالاخره باید این قبیل مسائل هم تا حدودی گفته شود.(1)

پزشکپور در جریان میتینگ حزبش در خرمشهر در تمجید از شاه سخنرانی غرّایی کرده و او را «شاهنشاه آریامهر فرمانده عالی کشور» لقب داده و از شاه استدعا کرد «برای اینکه حزب پان ایرانیست بتواند مبارزات ناسیونالیستی خود را بهتر دنبال نماید دستور فرمایند نسبت به آزادی روزنامه خاک و خون صدای آزادگان پان ایرانیست اقدام کنند». ساواک با ابراز رضایت از این موضع گیری پزشکپور توصیه کرد:

نظریه شنبه – به طور کلی در این میتینگ سیاست اخیر دولت نسبت به جزایر سه گانه خلیج فارس مورد تأیید قرار گرفته است.

نظریه یکشنبه – ضمن تأیید مفاد گزارش خبر و نظریه شنبه به استحضار می رساند:

1- تأیید سیاست اخیر دولت درباره جزایر منظور به وسیله رهبران حزب پان ایرانیست دارای اثر مطلوبی در بین مردم بوده است.

ص:394


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

2- رهبران حزب موصوف ضمن تأیید افکار عالیه شاهنشاه آریامهر و سیاست دولت به طور آشکار استدعا داشته اند که نسبت به

آزادی روزنامه خاک و خون اقدام شود.

علیهذا با توجه به مراتب فوق اصلح است مسئولین مربوطه موضوع آزادی روزنامه خاک و خون را با در نظر گرفتن خط مشی سیاسی حزب مزبور مجدداً مورد بررسی قرار دهند.

نظریه دوشنبه – نظریه یکشنبه مورد تأیید است.

نظریه 16- مورد تأیید است.(1)

سالگردهای بیست ویکم آذر ماه و کودتای بیست و هشتم مرداد

الف. بیست ویکم آذر

از جمله برنامه های ترک ناشدنی حزب پان ایرانیست در سال های نخست دهه 1350 برگزاری مراسمی گاه پر سر و صدا در سالگرد بیست ویکم آذر ماه 1325 بود. با این حال در آذر ماه 1350 که هنوز مجموعه فعالیت های حزب پان ایرانیست با محدودیت هایی مواجه بود رهبران و مسئولان حزب در تهران و سایر شهرهای کشور خود را ناگزیر می دیدند برای برپایی مراسم سالگرد مذکور نظر مساعد مقامات سیاسی، اداری و امنیتی محلی را جلب کنند:

عصر روز 13/9/50 جلسه ای با شرکت چند نفر از اعضای وابسته به حزب پان ایرانیست به اسامی علی زرینه باف، اکبر سرقینی اهری و حمدالله حسینقلیان در دفتر کار علی زرینه باف تشکیل شد. در این جلسه پیرامون نحوه برگزاری جشن به

مناسبت بزرگداشت روز 21/9/50 تبادل نظر گردید و ابتدا اکبر سرقینی اهری اظهار داشت همان طوری که در جلسه گذشته نیز عرض کردم برگزار نمودن این جشن از طرف حزب باید با اطلاع و موافقت استاندار و مقامات ذیصلاح صورت بگیرد و مقامات مذکور و همچنین سایر مقامات محلی نیز باید به این جشن دعوت بشوند و در غیر این صورت تشکیل چنین جلسه ای خالی از اشکال و ناراحتی نخواهد بود. سپس افراد حاضر با پیشنهاد وی موافقت نمودند و قرار شد که در این زمینه علی زرینه باف با استاندار و مقامات ذیصلاح تماس

ص:395


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

برقرار نماید.(1)

اما در سال های بعد پان ایرانیست ها برای برگزاری مراسم سالگرد بیست و یکم آذر آزادی عمل بیشتری پیدا کردند. چنانکه در بیستم آذر ماه 1351 محسن پزشکپور در سخنرانی خود در تبریز باز نقش برجسته ای برای پیشگامان و بنیانگذاران حزب پان ایرانیست در واقعه آذربایجان قائل شد که البته مغایر با واقعیت تاریخی بود. در بیستم آذر ماه 1353 محسن پزشکپور با خودستایی و حزب ستایی و نیز شاه ستایی که گویی هر دو در آزادی آذربایجان نقش درجه اولی ایفا کرده اند، موضوع رسوخ و نفوذ گسترده چپگرایان سابق در دولت و حاکمیت و خطرات ناشی از آن را چنین گوشزد کرد:

پان ایرانیست با اتکا بر این عقاید که وابسته به سرنوشت جامعه ایرانی است بعد از شورش سال 1320 به وجود آمد و طی

سال های متمادی غالب احزاب و سازمان های اجتماعی که در سرزمین ما به وجود آمد یا وابسته به سیاست های بیگانه بودند و یا دست در دست هیأت حاکمه وقت داشتند [و] غیر از غارتگری چیزی نمی شناختند. وقتی ما در برابر دسیسه و توطئه های آشکار و غیرآشکار و حتی در برابر هیأت حاکم به پا خواستیم ]خاستیم[ و اعلام کردیم نباید بگذارید حقوق جدید را غارت کنند، بلکه بیایید و حقوق از دست رفته را به چنگ آوریم، ناطق اضافه نمود: آیا ما هم می بایستی دست در دست سیاست های ضدملی می گذاشتیم و یا آیا ما هم مثل کسانی که امروز در برابر ملت ایران اظهار ندامت می کنند سر تسلیم فرود بیاوریم. نزدیک به سه دهه از تجزیه آذرآبادگان گذشته است و ما نباید حتی بعد از قرن ها این روز را، این روز گریز اهریمن را فراموش کنیم. ما دو روز 21 آذر داریم، یکی 21 آذری که سیاست های شوم تجزیه طلب علم تجزیه را بلند کردند و این مسئله هرگز سیاست نو نبود بلکه 150 سال کوشش استعماری بر ضد ملت ایران بود که عده ای از هم نژادان ما را به اسارت کشیده و حقوق ما را غارت کرده اند و در نتیجه بعد از 150 سال به جای یک

ملت ایران بزرگ و نیرومند ایران تجزیه شده و جامعه غفلت زده به جای گذاشته و 21 آذر دنباله ای بود از اجرای آن سیاست. ما نباید حادثه سه دهه را فراموش کنیم، ما نباید آن افرادی را فراموش کنیم که در این دسیسه و حادثه دخالت داشتند.

ص:396


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

پان ایرانیست به شدت این موضوع را دنبال می کند، این چه بی تفاوتی است، کسانی را که در جنایت تجزیه دخالت داشتند امروز در جایگاه های حساس سیاسی قرار دهند، آنها می گویند که این قبیل افراد اظهار ندامت کرده اند ولی نمی توان یک اظهار ندامت را قبول نمود. از کجا که بار دیگر با اظهار ندامت این قبیل روبه رو شویم. به چه مناسبت آنها باید چهره خودشان را به هزاران مردم ایران و استان آذربایجان نشان دهند که آنها عزیزان خود را در راه نجات آذربایجان از دست داده اند و یا در گذشته گوشه زندان ها مانده اند. امروز مسببینی با عنوان دیگر و مقام دیگر در صدر قرار دارند. [به] کسی که به هر کیفیت روزی به ملتش چنگ کشیده نباید اعتماد کرد. نشانه بیداری این است، نشانه قدردانی این است. ما امروز اینجا هستیم ولی این مدعیان کجا هستند؟ چرا چنین روزی را

فراموش کرده اند و ملت را فراموش کرده اند، کسی که سرودهای یگانگی را از یاد برد و امضای خود را زیر اعلامیه تجزیه گذاشت نباید در خیابان های شهر تبریز بگردد، چه رسد به اینکه مدعی رهبری سیاسی این مردم باشند. سروران! در جریان گریز اهریمن یکی به همت مردم و دیگری بدون هیچ گونه اغراق در سطح فرماندهی شاهنشاهی ایران روی داد. بعد از 150 سال برای نخستین بار دست تجزیه طلب شکست، بعد از 150 سال با اراده شاهنشاه توطئة تجزیه و عناصر ضدایرانی از بین رفت. ما عقیده داریم در مسائل داخلی تحولات عمیقی به وجود بیاید، ما نباید هماهنگ باشیم که پایگاه های سیاسی و اجتماعی در اختیار عناصری باشد که آزمایش صحیح و درست به ملت ایران نداده اند. اینها قادر نخواهند بود نیروهای ایرانی را برای رسیدن به آرمان های صحیح بسیج کنند. اینها خیلی وقت ها و بسیاری فرصت ها را که با رهبری شاهنشاه آریامهر نصیب ملت شده از دست داده اند و اگر اقداماتی هم شده آن هم فقط و فقط به رهبری شاهنشاه

بوده.(1)

ب. کودتای بیست و هشتم مرداد

در این برهه اخیر هم که هنوز حاکمیت و دولت عصبانیت خود از حزب پان ایرانیست را فراموش نکرده بودند، رهبران این حزب کوشیدند با مشارکت فعال و چشمگیر در مراسم

ص:397


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

پراهمیتی نظیر کودتای بیست وهشتم مرداد ماه 1332 بالاخص شخص شاه را متوجه این نکته ظریف و مهم بکنند که به رغم تمام ناملایمات، حزب پان ایرانیست کماکان خود را تابع بدون چون و چرای او و سیاست ها و علایق او در شئون مختلف می داند. اینان امیدوار بودند دستاویز سالگرد آن کودتا را به فرصتی مطلوب برای رونق بخشیدن به فعالیت های حزبی خود مبدل سازند:

قرار است میتینگ و کنفرانس های حزب پان ایرانیست در گیلان و مازندران برگزار گردد و محسن پزشکپور و عده ای از اعضای حزب از تهران در این مراسم شرکت خواهند کرد. عصر روز پنجشنبه 28/5/50 کنفرانس در رودسر و سپس جلسه مسئولان و رابطین حزب در لنگرود صبح روز جمعه میتینگ در ماچیان (تابع رودسر) و همان روز عصر میتینگ در کلاچای صبح روز 30/5/50 کنفرانس جهت مسئولان و رابطین حزب در مازندران و گرگان و دشت در بابل و عصر کنفرانس حزب در شاهی عصر روز 31/5/50 کنفرانس حزب در ساری و صبح روز 1/6/50 کنفرانس در گرگان و عصر همان روز در

گنبد برگزار می گردد.(1)

محسن پزشکپور کودتای بیست وهشتم مرداد ماه 1332 را روز انقلاب شاه و مردم لقب داد و بزرگداشت آن روز به یادماندنی را از وظایف فراموش نشدنی حزب پان ایرانیست دانست:

ساعت 00/18 روز 27/5/50 در محل سندیکای واگن خانه راه آهن وابسته به حزب پان ایرانیست در حدود 107 نفر شرکت داشتند که در این جلسه محسن پزشکپور – ابوالقاسم پورهاشمی – ابراهیم میرانی – تقی رحیمی رئیس سندیکا حضور داشتند. ابتدا سرود شاهنشاهی نواخته شد و سپس شمس اله میرزائی – تقی رحیمی رئیس سندیکا حضور داشتند. ابتدا سرود شاهنشاهی نواخته شد و سپس شمس الله میرزائی سرآغاز حزب را خواند و تقی رحیمی اظهار داشت اجتماع امروز برای جشن 28 مرداد است و از رهبر حزب دعوت به عمل آمده که در این جشن شرکت نماید. بعداً محسن پزشکپور اظهار داشت حزب پان ایرانیست افتخار دارد در حدود 30 سال با تمام مشکلات توانسته است در

ص:398


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

انجام امور محوله وظیفه خود را به نحو احسن انجام دهد و اکثر مردم به ایده این حزب آشنایی دارند و در تمام مرزها اعضای حزب به

نحو شایسته ای مشغول فعالیت می باشند و اضافه نمود 28 مرداد سال 1332 روز انقلاب شاه و مردم است و حزب پان ایرانیست پاسدار نظم مردم و شاهنشاهی است و

افزود در دوره گذشته چند نفر از اعضای حزب در پارلمان بودیم. همیشه از دولت خواستار فرهنگ نوینی بودیم تا طبقه کارگر و زحمتکش هم بتوانند فرزندان خود را در دبیرستان ها و دانشگاه ها بفرستند. وضع اقتصادی کشور به دست شما کارگران است. متصدیان باید در رفاه و آسایش شما کوشش نمایند که زندگی بهتری داشته باشید. یک کارگر باید مسکن داشته باشد و به آینده خود امیدوار باشد که قادر باشد فرزندان خود را در دبیرستان ها و دانشگاه بفرستد و تربیت نماید و گفت که جشن 2500 ساله شاهنشاهی ایران کوروش بزرگ که بنای حقوق بشر را در آن موقع پایه گذاری نموده است باید جشن گرفت و از تمام کارگران برای جشن یادبود شهدای سوم شهریور به مرکز حزب دعوت نمود و سپس هفت پیمان توسط کاظم پیروی خوانده شد.(1)

بی توجهی دولت هویدا به حزب پان ایرانیست و عدم دعوت از رهبران این حزب برای

شرکت در مراسم سالگرد کودتای بیست وهشتم مرداد در سال های پس از واقعة تجزیه بحرین، آنان را سخت عصبانی کرده بود. ساواک خوزستان در این باره گزارش کرده بود:

ساعت 30/18 روز 28/5/53 کنفرانس حزب پان ایرانیست آبادان به مناسبت روز قیام ملی 28 مرداد با شرکت اعضا در محل حزب تشکیل گردید. ضمن اینکه از بلندگو برای بیرون از حزب استفاده می شده موارد زیر در آن مطرح شد.

1- سرآغاز حزبی توسط حسین حسینی پور خوانده شد.

2- مدیریت برنامه به عهده خسرو رضازاده بود.

3- عبدالکاظم علی نژاد رابط حزب ضمن سخنرانی چنین اظهار داشت:

الف: ما بارها از پشت بلندگو اعتراض خود را به عمال حزب حاکم رسانیدیم که چرا در جشن های ملی از تنها حزب ملت ایران (حزب پان ایرانیست) دعوت نمی کنند. شما می ترسید با نشان دادن حزب پان ایرانیست مردم به سوی حزب پان ایرانیست کشیده شوند

ص:399


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

حال که این چنین است در کنفرانس روز چهارشنبه 30/5/53 که در حضور رهبر حزب آقای پزشکپور در آبادان میدان کارون برگزار می شود شرکت کنید اگر کور و کر هستید از دیگران کمک بگیرید تا دریابید ملت چطور

از رهبر حزب پان ایرانیست استقبال کرده و با دل و جان به سخنان ایشان توجه دارند.

ب – حزب بایستی وسیله ملت تشکیل شود نه اینکه آقای رئیس اداره کار به کارگران بگوید شما باید عضو حزب حاکم بشوید.

پ – کشاورزانی که وام کشاورزی دریافت می دارند حق عضویت حزب حاکم را از آن وام کسر می نمایند و بیچاره کشاورز داد و فریاد می کند که من عضو حزب نیستم ولی حضرات می گویند اگر وام می خواهید عضو حزب ایران نوین باشید.

ت – چرا فرامین صادر شده رهبر مملکت را در مورد اینکه از وزارت کشور تا ادارات وابسته به آن حق دخالت در امور احزاب و انتخابات را ندارند به آن توجه نمی شود و همان طوری که اطلاع دارید وزیر کشور به خاطر دخالت در این قبیل امور تعویض شد، لکن آقایان برای این فرمان پیراهن دیگری دوختند و مجدداً به کار خود ادامه می دهند ولی بدانید که در انتخابات آینده اگر به قیمت از دست دادن حزب پان ایرانیست هم باشد ما با شما مبارزه خواهیم کرد و نخواهیم گذاشت که شما از شناسنامه مرده ها استفاده کنید. کنفرانس با خواندن هفت پیمان حزبی در ساعت

30/20 خاتمه یافت.(1)

کنگره دهه انقلاب سفید

دستگاه رهبری حزب پان ایرانیست در حالی که قریب به یک دهه از رفراندوم جعلی ششم بهمن ماه 1341 سپری می شد، کماکان خود را بسیار بیش از حزب اکثریت ایران نوین محق می دانست که عنوان «پاسدار انقلاب سفید» به آنها اطلاق شود. رهبران این حزب مقامات دولتی و حزب ایران نوین را «فئودال های اداری» می دانستند که غاصبانه جایگزین «فئودال های ارضی» قبل از انقلاب سفید شده اند. با این حال هنگامی که خبر رسید هویدا وعده داده است از حزب پان ایرانیسم هم برای شرکت در این کنگره دعوت خواهد کرد،

ص:400


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

محسن پزشکپور نگران تر شد که در وضعیت بحران دامنگیر حزب و مشکلات مالی چگونه خواهد توانست حزب تحت امر خود را برای حضور آبرومندانه در آن کنگره سر و سامانی بدهد. ساواک در سیزدهم آذر ماه 1351 گزارش کرد:

خانم محسن پزشکپور رهبر حزب پان ایرانیست اظهار داشت جلسه ای در اصناف با حضور نخست وزیر تشکیل شده بود که در آن جلسه از طرف حزب ایرانیان دکتر تجدد نیز شرکت داشته است. راجع به برگزاری مراسم دهه انقلاب نخست وزیر سفارش لازم را کرده است و با حالت عصبانیت به تجار گفته است چرا تاکنون هیچ اقدامی نکرده اید. تجدد از نخست وزیر سؤال کرده که چرا از احزاب دعوت نکرده اید. آقای هویدا در پاسخ تجدد اظهار داشت ما از احزاب دعوت خواهیم

کرد و حزب پان ایرانیست را نیز دعوت می کنیم در این مراسم با نظم عالی که دارد شرکت کنند و اگر حزب پان ایرانیست شرکت کند مراسم جلوه خاص خواهد داشت و از این حرف ها. آقای قاسم لاجوردی این خبر را کسب و به محسن پزشکپور می گوید. پزشکپور بی نهایت ناراحت است و به خانمش اظهار داشته در شرایط خاص و فشاری که چه از لحاظ مادی و چه از لحاظ سیاسی داریم نمی دانم باید چه کار کنم. از یک طرف افراد مرا تحت فشار قرار داده اند از طرف دیگر فشار مادی مرا رنج می دهد. تاکنون چندین ماه است اجاره محل حزب را نپرداخته ام و از جهت دیگر دولت معلوم نیست درباره حزب چه تصمیمی خواهد گرفت. اگر از حزب دعوت به عمل آید و شرکت نکنیم مرا فوری مارک ضد شاهنشاه خواهند زد و مسئله را به این موضوع ربط خواهند داد و خواهند گفت در تظاهراتی که اعلیحضرت مورد نظرشان بود حزب پان ایرانیست شرکت نکرد. اگر بخواهیم شرکت کنیم هزینه آن را از کجا تأمین کنیم و نمی دانم تکلیف من چه خواهد بود. خلاصه به قدری ناراحت هستم که اکثر شب ها به زور قرص های خواب آور می خوابم.

نظریه یکشنبه – تحقیق مستقیم پیرامون

اظهارات خانم پزشکپور به حفاظت شنبه لطمه می زند.(1)

به رغم این گزارش، در روزهای آتی هنوز هویدا رسماً از حزب پان ایرانیست برای

ص:401


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

شرکت در کنگره دهه انقلاب سفید دعوت به عمل نیاورده بود و هنگامی که پزشکپور در نوزدهم آذر ماه 1351 هویدا را مورد انتقاد قرار داد که با عدم دعوت از حزب پان ایرانیست قصد دارد پان ایرانیست ها را باز هم منزوی تر سازد، یکی از مخاطبان احتمال داد، شاید شخص شاه هنوز تمایل ندارد حزب پان ایرانیست در عرصه سیاست رسمی کشور پر و بالی بگیرد. اما پزشکپور این نظر را مردود دانسته و مدعی شد: «اعلیحضرت شاهنشاه آریامهر بهتر از هر کس به میهن پرستی ما واقف هستند و [اطلاع دارد] حزب پان ایرانیست در آن شرایط سخت جبهه ملی و فعالیت های سیاسی شب و روز مبارزه کرد و اصول انقلاب [سفید] را سرلوحه کار خود قرار» داد.

محسن پزشکپور که راغب بود در فرصت پیش آمده خودی نشان داده و نظر مساعد شاه را به سوی حزب تحت هدایتش جلب کند، زمان را از دست نداد و منتظر دعوت هویدا نماند و در همان روز نوزدهم آذر ماه 1351 طی اطلاعیه ای خطاب به اعضا و تشکیلات حزب پان ایرانیست در اقصی نقاط کشور خواستار برگزاری مراسم و کنفرانس هایی به مناسبت فرا رسیدن دهه انقلاب سفید (طی روزهای سی ام آذر تا پنجم بهمن ماه 1351) در شهرهای مختلف کشور شد. در این اطلاعیه که گفته شد هزاران نسخه از آن تکثیر و برای اعضا و تشکیلات حزب در سراسر کشور، خبرنگاران و اهالی مطبوعات ارسال شد، چنین آمده بود:

هم میهنان: اکنون که سالروز دهمین سال رستاخیز ششم بهمن ماه فرا می رسد، حزب پان ایرانیست که نخستین حزب سیاسی ایران است که با شرکت در «تصویب ملی ششم بهمن ماه» به ندای «شاهنشاه ایران زمین»

پاسخ «آری» داد، همچنان با اعتقاد جازم به اصول انقلاب به استقبال دهمین سالگرد رستاخیز اجتماعی ملت ایران می رود.

درک مسئولیت های خطیری که هر عنصر بیدار دل و هر حزب آرمانخواه برابر ملت ایران به عهده دارد، ایجاب می نماید که با ژرف اندیشی هر چه بیشتر و با بررسی دقیق و نظارت کامل نه تنها اقدامات گذشته را مورد ارزیابی قرار دهیم بلکه راهگشای کوشش های آینده رستاخیز ملت ایران برای وصول به هدف های انقلابی آن باشیم.

هم بدین سبب، حزب پان ایرانیست در موضع ویژه تاریخی و اجتماعی خود و به انگیزه بزرگداشت دهمین سالگرد انقلاب اجتماعی ایران، طی کنفرانس ها و اجتماعات متعدد به

ص:402

بحث و بررسی خواهد پرداخت.

اجتماعات شکوهمند و متعدد پان ایرانیست ها در سرتاسر «ایران زمین» و در میان ایرانیان خارج از کشور، طبق برنامه خاصی از روز پنجشنبه سی ام آذرماه آغاز و تا پنجشنبه پنجم بهمن ماه ادامه خواهد یافت.

در اجتماعات عظیم و متعدد پان ایرانیست ها، اقدامات ده سال گذشته از دیدگاه هدف های رستاخیز اجتماعی ملت ایران ارزشیابی می گردد و وجوه مشترک

تلاش ها و کوشش های همه قشرهای ملت ایران برای برپا ساختن نظم انقلابی جامعه ایرانی مطرح خواهد شد.

همه زنان و مردان، دختران و پسران مترقی و ایران پرست و صاحب نظران را به شرکت در این اجتماعات فرامی خوانیم، تا نبردهای آزادگی بخش ملت ایران را گرامی داریم و راهگشای مبارزات آینده جامعه ایرانی باشیم.

پاینده ایران

نوزدهم آذرماه 1351

رهبر حزب پان ایرانیست

محسن پزشکپور (پندار)(1)

گزارش ها و اخبار هم نشان می داد، مسئولان حزب پان ایرانیست در شهرهای مختلف با ارسال برنامه های خود برای رهبری حزب در تهران آمادگی خود را برای برگزاری میتینگ، کنفرانس و نشست حزبی به مناسبت دهه انقلاب سفید اعلام کرده اند و بدین ترتیب امید می رفت رهبری حزب از این آزمون حیثیتی سربلند بیرون بیاید. اما در عین حال اوضاع دشوار دامنگیر حزب پان ایرانیست و اینکه دولت و حاکمیت اجازه نمی دادند این حزب در بزرگداشت انقلاب سفید مراسمی حتی پر از تملق و تحسین شاه برگزار کند، بسیاری از اعضای میانی و عادی این حزب را نومید و ناراحت ساخته بود. این موضوع باعث شده بود - در برخی جلسات حزبی به اوضاع دشوار پیش آمده برای اعضای حزب، و مهمتر از آن کارنامه غیرقابل دفاع حیات ده ساله انقلاب سفید انتقاداتی وارد شود. از جمله:

ص:403


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

ساعت 30/18 روز 7/10/51 تعدادی در حدود

24 نفر از اعضای نیروهای مختلف حزب پان ایرانیست و شش نفر از اشخاص علاقه مند به حزب که بنا به دعوت اعضا برای شرکت در کنفرانس روز مزبور در محل حزب دور هم گرد آمده بودند ابتدا حافظ کهوائی مسئول حزب درباره پیدایش انقلاب و اقدامات حزب پان ایرانیست در روز اخذ آراء اظهار داشت که حکومت حزبی یا حزب حاکمه معنای انقلاب را آن طوری که باید و شاید نفهمیده در نتیجه پس از ده سال کاری صورت نداده اند و انقلاب باید تمام آزادی را در بر داشته باشد. من که آزادی سیاسی ندارم و نمی توانم از ترس عمال حزب حاکمه قدم بردارم و برای کنفرانس ها تبلیغ نمایم، چه انقلاب و چه پیشرفتی؟ کنفرانس در ساعت 30/20 پایان یافت لکن بحث آزاد درباره پیشرفت انقلاب تا ساعت 00/21 ادامه یافت و یکی از اعضا به نام حسن عظیم الشأن بیان داشت با تمام ساز و دهل می گویند اثر انقلاب در دهات نمایان شده و کشاورزان با فکر روشن زندگی خود را ادامه می دهند ولی تعدادی از آنان که برای انجام خدمت نظام وظیفه احضار می شوند و آن عده ای که برگ معافی می گیرند باید مبلغی رشوه بدهند تا برگ معافی خود را اخذ کنند و

اضافه کرد این اتفاق برای برادر کوچک همسر من افتاده است. آنگاه حافظ کهوائی بیان داشت خودشان هم می گویند که ما در بعضی از موارد انقلاب شکست خورده ایم.(1)

هر چه موعد برگزاری کنگره بزرگداشت دهه انقلاب سفید با کارگردانی هویدا نزدیک تر می شد، رهبران حزب پان ایرانیست نومیدتر از گذشته توجیه می کردند که عدم دعوت از آن و حضور نیافتن رسمی حزب در کنگره باعث می شود بعداً دولت هویدا نتواند ادعا کند که حزب پان ایرانیست هم عملکرد دولت او درباره لوایح انقلاب سفید را تأیید کرده است. البته ساواک این توجیه رهبران حزب پان ایرانیست را صرفاً بهانه ای ارزیابی می کرد برای رهایی از تأمین مخارج جشن های مذکور:

ساعت 30/17 روز 13/10/51 آقایان محسن پزشکپور، محمدرضا عاملی تهرانی، مهدی مظفرپور، مجید ضامنی، هوشنگ طالع، ابراهیم میرانی، روناسی از بروجرد، عبدالله قنبری، فرج اله نیک مآل، عبدالحمید معصومی، سهراب زنگنه، محمد جهانگیری در محل حزب

ص:404


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

پان ایرانیست حضور داشتند. ابتدا روناسی از اینکه رهبران حزب در کمیته برگزاری دهه انقلاب شرکت نکرده اند سخت انتقاد نمود و این کار را نوعی شکست حزبی نام برد و در جواب هوشنگ طالع گفت اصولاً حزب اکثریت می داند که ما با طرح انقلاب کاملاً موافق هستیم ولی با نحوة اجرای آن خیر [ناخوانا] ما را

درکمیته راه نخواهند داد و صدای ما را به گوش دیگران نمی رسانند و چنانچه اجازه بدهند در کمیته شرکت کنیم بعد اعلام می کنند که حزب پان ایرانیست از اجرای دهه انقلاب حمایت کرده است و به این علت حزب در مراسم مذکور شرکت نخواهد نمود.

نظریه یکشنبه: به صحت گزارش شنبه می توان اعتماد نمود.

نظریه چهارشنبه: از مدت ها قبل محسن پزشکپور در مورد عدم وجود تمکن مالی و تأمین مخارج جشن های دهه انقلاب اظهاراتی در حزب می نمود که به نظر می رسد این عدم شرکت مربوط به امور مالی باشد معهذا به این صورت آن را جلوه می دهند.(1)

کنگره بزرگداشت دهه انقلاب سفید از اول بهمن ماه 1351 کار خود را آغاز کرده و پیشاپیش اعلام شده بود، که دبیران کل و رؤسای سه حزب ایرانیان، مردم و ایران نوین در بعد از ظهر روز دوم بهمن در کنگره سخنرانی خواهند کرد و بنابراین هویدا حزب پان ایرانیست را به کلی نادیده گرفته بود، اما ناگهان اعلام شد به رغم برنامه ریزی های صورت گرفته شخص محسن پزشکپور هم در کنگره سخنرانی خواهد کرد و او موفق شد در ساعت شانزده روز دوم بهمن ماه 1351 سخنرانی خود را آغاز نماید. هنگامی که ساواک تهران طی نامه ای خطاب به اداره کل سوم آن سازمان درباره این تغییر برنامه کنگره استعلام کرد، پاسخ شنید که «سخنرانی مشارالیه [پزشکپور] طبق دستور صادره بوده است». اما نکته جالب تر پرهیز پزشکپور از انتقاد صریح و مستقیم از دولت هویدا و

حزب ایران نوین بود، که نشان می داد در این باره پیشاپیش به وی تذکر داده شده است. نطق پزشکپور هیچ نکتة تازه ای دربر نداشت و تکرار همان مکررات دربارة انقلاب سفید، و مشحون از چاپلوسی و تملق از شاه بود. البته پزشکپور فرصت را مغتنم دانست و در لابه لای سخنان خود بر لزوم وجود «احزاب» و نقش آنها در جامعه سخن گفت؛ که این

ص:405


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

می توانست کنایه ای باشد به دولت و محدودیت هایی که برای حزب پان ایرانیست ایجاد شده بود. پزشکپور نطق خود را با شعار «پاینده ایران، افتخار بر آریامهر شاهنشاه ایران» پایان داد.(1)

دستگاه رهبری حزب پان ایرانیست این سخنرانی پزشکپور را چاپ و در صدها نسخه تکثیر و برای اعضا و تشکیلات حزب در سراسر کشور ارسال کرد. ضمن اینکه برخی روزنامه ها هم، نظیر روزنامه کیهان متن این سخنرانی را تقریباً به طور کامل منتشر کردند که نشان می داد دولت و حاکمیت از محتوای سخنان پزشکپور رضایت داشته است.

در روز پنجم بهمن ماه 1351 که مقارن با آخرین روزهای برگزاری کنفرانس های زنجیره ای پان ایرانیست ها به مناسبت تجلیل از انقلاب سفید شاه بود، در دفتر مرکزی این حزب در تهران کنفرانسی بزرگتر و پر سر و صداتر تشکیل شد که محسن پزشکپور سخنران اصلی آن بود. برخلاف سخنرانی در کنگره دهه انقلاب سفید در روز دوم بهمن 1351، در این کنفرانس پزشکپور دولت هویدا را به خاطر ناتوانی در تحقق اهداف انقلاب سفید مورد انتقاد قرار داد. ساواک در مجموع از عملکرد و موضع گیری کلی این حزب در قبال انقلاب سفید ابراز رضایت می کرد و در ذیل بسیاری از گزارش های ارسالی ساواک از شهرستان های مختلف که برگزاری کنفرانس های حزب پان ایرانیست به مناسبت بزرگداشت دهه انقلاب سفید را روایت می کردند، کارشناسان ساواک یادآور می شدند که «همه اعضا و سخنرانان از برنامه های شاهنشاه آریامهر تعریف و تمجید نمودند» و یا متذکر می شدند «اکثر اعضای حزب پان ایرانیست این شهر افرادی وطن پرست و شاه دوست می باشند».(2)

در سال 1352 نیز حزب پان ایرانیست در سالگرد انقلاب سفید شاه در بهمن ماه مراسم و جشن هایی در تهران و برخی دیگر از شهرهای کشور برگزار کرد. برای رهبران حزب، افسوس بزرگتر همواره آن بود که برخلاف نیت خیر و آمادگی دائمی آنان، شخص شاه حزب پان ایرانیست را مورد عنایت قرار نمی داد و رهبر پا به خدمتِ آن حزب را در مقام

ص:406


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

نخست وزیری جایگزین هویدای کینه توز و فرصت سوز نمی کرد؛ چنانکه در بیست وسوم مرداد ماه 1353:

ساعت 00/18 روز سه شنبه اعضای حزب پان ایرانیست رضائیه در دبیرستان شاهدخت اجتماع نمودند و محسن پزشکپور رهبر حزب پان ایرانیست مطالبی به شرح زیر ایراد نمود.

از طرف رهبر مملکت فرمانی به وزارت کشور صادر شده که هیچ استانداری یا فرمانداری و یا بخشداری حق ندارند در انتخابات به طرفداری یک حزب کاری انجام بدهند. اگر چنین باشد و حتماً هم خواهد شد حزب پان ایرانیست چندین نماینده [در] مجلس شورای ملی خواهد داشت و اگر کوچکترین تخلف دیده شود حزب پان ایرانیست باز مثل سابق در انتخابات شرکت نخواهدکرد.

اهالی غیور رضائیه، حزب حاکم 11 سال است با تمام امکانات که در دست دارد نتوانسته خواسته های ملت ایران را بجا آورد من از شما انتظار دارم با پان ایرانیست همکاری کنید. ششم بهمن ماه

41 موقعی که لوایح ششگانه از طرف رهبر مملکت برای ملت ایران هدیه گردید و ملت ایران با جان و دل آن را استقبال کردند از حزب حاکم خبری نبود، فقط حزبی که لبیک گفت و از لوایح شش گانه استقبال نمود حزب پان ایرانیست بود حالا حزب حاکم، پاسدار انقلاب شاه و مردم شده است.

پاسدار انقلاب شاه و مردم حزبی [باید] باشد که به انقلاب مؤمن باشد. انقلاب شاه و مردم انقلابی است بس عظیم که تاکنون در دنیا نظیر آن دیده نشده است ولی حزب حاکم در اجرای آن عاجز است. من با صدای بلند می گویم حزب حاکم نمی تواند کاری را انجام دهد.(1)

با این حال پان ایرانیست ها هیچ گاه امید خود را از دست ندادند. همچنانکه پزشکپور در بیست وچهارم آبان ماه 1353 و در میتینگ حزب پان ایرانیست در شهر شوش خاطرنشان ساخته بود: «ما سربازان رزم شاهنشاهی ایران هستیم و برای همین منظور است که رسالت خود را بازیافته ایم و به هر کجا می رویم از اصول ترقی طلب انقلاب شاه و ملت

ص:407


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

سخن می گوییم و ما آنچنان محیطی نیاز داریم که بتوانیم آزادانه از افکار خود سخن بگوییم و اجراکنندگان نظریات شخص اول مملکت باشیم».(1)

در بهمن سال 1353 هم حزب پان ایرانیست سالگرد انقلاب سفید شاه را باز با تمجید و ستایش از او گرامی داشت. بنابر گزارش ساواک:

ساعت 30/16 روز یکشنبه 6/11/53 میتینگی به منظور بزرگداشت سالروز انقلاب تاریخی شاه و ملت با شرکت طبقات مختلف اجتماع و احزاب ایران نوین و پان ایرانیست آغاجاری در میدان ششم بهمن امیدیه تشکیل شد که در آن نمایندگان فرهنگیان، سپاهیان انقلاب، زنان، کشاورزان، کارگران، اصناف و احزاب ایران نوین و پان ایرانیست سخنرانی کردند و ضمن تشریح مواد انقلاب و قرائت آن در همه شئون مملکت و سپاس و قدردانی از شاهنشاه آریامهر رهبر انقلاب فداکاری خود را در راه اجرای منویات شاهنشاه آریامهر اعلام و نطق خود را با شعارهای زنده باد شاهنشاه آریامهر، جاوید ایران، برقرار باد پرچم سه رنگ ایران خاتمه می دادند لکن آقای طلایی مسئول حزب پان ایرانیست بهبهان که برای شرکت در میتینگ به آغاجاری آمده بود در سخنرانی خود ضمن اشاره به روز تاریخی ششم بهمن اظهار داشت در آن روز حزب پان ایرانیست تنها حزب اداری روشن است و در خاتمه ضمن شعار زنده باد شاهنشاه آریامهر نطق خود را با گفتن زنده باد سرور محسن پزشکپور پایان داد.

نظریه شنبه: صحت خبر مورد تأیید

می باشد. ضمناً به استحضار می رساند نظر به اینکه در چنین مراسم پرافتخاری همه نمایندگی طبقات شرکت کننده به منظور سپاس از شاهنشاه آریامهر و ابراز جانبازی در راه معظم له و ستایش از ثمرات همه جانبه انقلاب شاه و مردم اجتماع و سخنرانی کرده اند و حق هم همین می باشد و در تمام مدت میتینگ تأکید می گردید که تمام ملت ایران به ندای انسان دوستانه رهبر عالیقدر خود جواب مثبت داده، اظهارات آقای طلایی در مورد اینکه فقط حزب پان ایرانیست در آن روز پاسخ مثبت داده خصوصاً انتقاد وی از ماده 12 انقلاب و اینکه در خاتمه سخنرانی خود زنده باد پزشکپور را ادا کرده تأثیر مطلوبی در افکار عمومی به جای نگذاشت به طوری که اکثریت

ص:408


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

شرکت کنندگان با نگاه های استفهامی به یکدیگر نگاه می کردند و قیافه ناراحتی پیدا کرده بودند. ضمناً رویه یادشده قبلاً نیز طی گزارشات مستمر تقدیم گردیده است.(1)

پان ایرانیست ها در همة مراسم و جشن های به مناسبت بزرگداشت آن واقعه، «ضمن تشریح اصول انقلاب [سفید] سرسپردگی اعضای حزب [پان ایرانیست] را به اصول انقلاب

اعلام» می کردند و به رغم عجز دولت هویدا به زعم خود «از ثمراتی که از انقلاب نصیب ملت ایران گردیده بود» سخن ها می راندند.(2)

در تکاپوی انتخابات دوره بیست وچهارم مجلس شورا

همچنانکه می دانیم، هویدا احتمالاً با نظر مساعد شاه مانع از حضور فعال پان ایرانیست ها در انتخابات دورة بیست و سوم مجلس شورا شده و در آن دوره حزب پان ایرانیست نماینده ای در مجلس نداشت. هر چند به تدریج از دامنه نامهربانی ها نسبت به این حزب کاسته شد، اما طی دو سه سال نخست پس از آغاز و تداوم فعالیت دوره بیست وسوم هیچ گونه قرینه ای وجود نداشت که نشان دهد پان ایرانیست ها شانسی برای حضور جدی در انتخابات بعدی داشته و مهمتر از آن بتوانند نماینده ای راهی دوره بیست و چهارم کنند. اما هنگامی که به دنبال ترمیم کابینه هویدا در هفتم اردیبهشت ماه 1353 و قرار گرفتن دکتر جمشید آموزگار در رأس وزارت کشور شاه مقرر گردید از آن پس وزیر کشور، استانداران و فرمانداران از میان افراد غیرحزبی برگزیده شوند (و مقصود آن بود که از آن پس این مشاغل سیاسی و اداری از سلطه حزب ایران نوین خارج شود)، پان ایرانیست ها به سرعت نتیجه گرفتند که جواز حضور فعال در انتخابات بعدی مجلس شورا صادر شده است. در همین راستا بود که بلافاصله پزشکپور کارگردانان و مسئولان حزب پان ایرانیست را امیدوارانه به لزوم تمهید مقدمات زودهنگام برای شرکت فعال در آن انتخابات که هنوز زمانی بیش از یک سال به موعد برگزاری آن باقی مانده بود، فراخواند و به دنبال آن از حدود اواخر اردیبهشت ماه 1353 پزشکپور و دیگر رهبران حزب پان ایرانیست به تناوب

ص:409


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

سفرهای تبلیغاتی و حزبی خود را به شهرهای مختلف کشور آغاز کردند و از همان ابتدا هم به مخاطبان کم شمار خود تأکید و تصریح می نمودند، با اعلام غیرحزبی بودن مقامات ریز و درشت وزارت کشور که مفهوم آن از میان رفتن قدرت و سلطه انحصاری دولت و حزب ایران نوین است، حزب پان ایرانیست در انتخابات آتی پیروزی چشمگیری کسب خواهد کرد.

رهبران حزب پان ایرانیست بر این باور هم بودند که طرح غیرحزبی شدن وزارت کشور یک پیام مهمتر هم دارد و آن نومید شدن شاه از حزب ایران نوین و دولت هویداست. در هر حال همچنانکه گزارش زیر نشان می دهد، دستگاه رهبری حزب پان ایرانیست امیدوارانه فعالیت زودهنگامی برای حضور تأثیرگذار در انتخابات پیش رو آغاز کرده بود:

روز 7/3/53 محسن پزشکپور در محل حزب اظهار نمود افرادی که در شهرستان ها امکان مالی و فعالیت داشته باشند می توانند در انتخابات آینده مجلس شورای ملی فعالیت نمایند و خود پزشکپور نیز این دوره فعالیت انتخاباتی در خوزستان خواهد نمود و احیاناً از خرمشهر کاندیدا خواهد شد و دکتر محمدرضا عاملی از کردستان کاندیدا می باشد.

نظریه شنبه: نظری ندارد.

نظریه یکشنبه: میتینگ های اخیر حزب پان ایرانیست که در شهرستان ها برگزار می شود به منظور موفقیت بیشتر در انتخابات آینده مجلس شورای ملی است که با اعمال مراقبت های لازم فعل و انفعالات مربوطه به موقع گزارش خواهد شد.(1)

سخنرانان از لزوم حضور و مشارکت اعضا و هواداران حزب در سطوح مختلف در انتخابات دوره بیست و چهارم مجلس شورا سخن به میان آورده و امیدوارانه مدعی پیروزی قطعی حزب در انتخابات می شدند. در همان حال اعضای قدیمی تر حزب به رهبران و مسئولان حزب هشدار می دادند، در موضوع انتخاب نهایی کاندیداهای حزب

برای حضور در عرصه انتخابات مجلس ملاحظه افراد به اصطلاح استخوان خردکرده تر حزب را بکنند و اجازه ندهند تازه واردان در حزب که عمدتاً برای حضور در انتخابات عضویت حزب را پذیرفته اند، میدان دار انتخابات شوند. در هر حال موضوع انتخابات،

ص:410


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

دستاویز و فرصت مناسبی در اختیار رهبران حزب پان ایرانیست قرار داده بود تا با وعده های انتخاباتی، اعضا و هواداران پراکنده و کم شمار حزب را مهیای حضور فعال تر در عرصه فعالیت های حزبی سازند. این معنی در گزارش زیر به وضوح قابل ردیابی است:

ساعت 30/19 روز 21/5/53 جلسه عمومی حزب پان ایرانیست با شرکت حدود 45 نفر از اعضای حزبی در محل حزب پان ایرانیست تشکیل گردید. مهدی صفارپور ضمن اشاره به لزوم تشکیل این جلسات به طور ماهانه اظهار نمود به افرادی که فعلاً در مرخصی هستند و واجد شرایط می باشند اطلاع داده خواهد شد و فرم هایی که شامل نام، نام خانوادگی و آدرس محل کار و سکونت بود بین حضار تقسیم و پس از تکمیل جمع آوری شد تا در صورت لزوم جهت شرکت در جلسات متشکله در محل حزب از آنان دعوت شود، سپس دکتر محمدرضا عاملی شروع به صحبت نمود و مطالبی در مورد نحوه انتخابات آینده و نقش حزب پان ایرانیست ایراد نمود و افزود از حالا تا نزدیک شدن به صندوق های رأی یک برنامه داریم و پس از اینکه نام کاندیداهای حزب پان ایرانیست از صندوق ها بیرون آمد برنامه ای دیگر و برای پیشبرد نهضت پان ایرانیست است. و

اضافه نمود حالا که به ما فرصت داده شده فعالیت کنیم و بین مردم برویم نهایت استفاده را برای اندیشه خود یعنی پان ایرانیست و ناسیونالیسم می نماییم و اگر موفقیت صد در صد در انتخابات تضمین شود و این موفقیت را با پیشنهاد دو شرط پیش ما قرار دهند اول با خواسته پان ایرانیست دوم بدون خواسته پان ایرانیست ما بدون شک راه اول را انتخاب می نماییم، اگر چه در انتخابات هم موفق نشویم و اصولاً ما برای اینکه بهتر خواسته های ناسیونالیسم ملت ایران را مطرح کنیم خواستار کرسی های مجلس هستیم و شاید هم بتوانیم با پشتیبانی ملت ایران که با ایده پان ایرانیست آشنا شده اند دولت را در دوره های بعدی تشکیل دهیم و در حال حاضر آنچه مطلوب ما می باشد این است که از فرصت داده شده بی نهایت استفاده نماییم و هر چه بیشتر پان ایرانیست را در اجتماعات و سخنرانی های انتخاباتی به مردم بشناسانیم حال اگر هم انتخاب نشدیم ضرر نکرده ایم و افراد بیشتری را به حزب و ایده خود جذب نموده ایم.(1)

در این میان رهبران حزب از هیچ فرصتی برای یادآوری فساد و ناکارآمدی دامنگیر

ص:411


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

دولت هویدا و حزب ایران نوین فروگذار نمی کردند تا نشان دهند نسبت به پیروزی حزب خود در انتخابات آتی اطمینان زیادی دارند؛ چنانکه یک بار پزشکپور در این باره گفته بود:

حزب حاکمه نتوانسته هدف های انقلاب سپید ایران را آن طور که مورد نظر رهبر مملکت است انجام دهد و افزود اگر انقلاب اداری انجام می شد، اگر فساد و سوء استفاده ها از بین می رفت ما هر روز شاهد دستگیری عده ای در بخش دولتی و خصوصی نبودیم و روزنامه ها ماجراها را نمی نوشتند و از همه مهم تر شما باید بدانید که شاهنشاه ایران زمین به همین منظور و به خاطر جلوگیری از این مسائل دستورات خیلی قاطع و صریح صادر فرمودند. وی گفت در اثر اندیشه های بزرگ و بلند رهبر ایران برخلاف انتخابات قبلی چون دستور مبنی بر بی طرفی وزارت کشور و سایر مقامات ذیربط در انتخابات به وسیله رهبر مملکت صادر شده لذا حزب پان ایرانیست در انتخابات شرکت می کند و از هم اکنون خود را آماده نموده است.(1)

ساواک که تحرکات پان ایرانیست ها برای شرکت فعال در انتخابات مجلس شورا را از نزدیک تحت مراقبت داشت از گسترش چشمگیر گردهمایی ها و نشست های انتخاباتی این حزب در شهرهای مختلف در طول پاییز 1353 خبر می داد؛ از جمله در گزارشی به

تاریخ شانزدهم آبان ماه 1353:

دستوراتی به شرح زیر از طرف آقای محسن پزشکپور در منزل دکتر فریور به مسئولین حزب در رضائیه داده شد و تأکید گردید که فوراً اجرا شود.

1- فعالیت گسترده در روستاها با تشکیل شوراهای مشورتی.

2- تشکیل نشست های حزبی.

3- هر 15 روز کنفرانس به سرپرستی دکتر فریور تشکیل گردد.

4- در عرض 5 ماه آینده باید چنان کوشش گردد که در انتخابات آینده موفقیت حاصل شود زیرا به فرمان شاهنشاه آریامهر انتخابات کاملاً آزاد است و هیچ مقامی مداخله نخواهد کرد و فرمان هایی که شاهنشاه آریامهر صادر فرموده اند همه اش مورد قبول و از خواسته های

ص:412


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

حزب پان ایرانیست بوده است.(1)

هر چند مسئولان و رهبران حزب کم مقدار پان ایرانیست مدعی بودند در میان مردم کشور هواداران پرشماری دارند. با این حال حتی ساواک هم این گونه اغراق گویی های پان ایرانیست ها را بسیار دور از ذهن ارزیابی کرده و به ویژه انتقادات گاه شدید و غیرمعمول آنان از دولت هویدا و حزب ایران نوین را برنمی تابید و بر این باور بود که موضع گیری هایی از این دست حتی اگر موقعیت حکومت را نزد افکار عمومی تنزل دهد موجب ارتقای جایگاه پان ایرانیست ها در نزد مردم کشور نخواهد شد. بنا به گزارش ساواک

در سی ویکم آبان ماه 1353:

ساعت 00/16 روز پنجشنبه میتینگی از طرف حزب پان ایرانیست آغاجاری در منطقه امیدیه صنعتی برگزار گردید. ابتدا سرود شاهنشاهی نواخته شد، بعد سرآغاز حزبی توسط منتظری قرائت گردید، سپس قاطع به شرکت کنندگان خوش آمد گفت و آنگاه شریفی قطعه شعری را خواند و و خدامراد غیبی از طرف کارگران صنعت نفت آغاجاری صحبت کرد. آنگاه مهندس موسوی در مورد فعالیت های حزب پان ایرانیست و اشاره به احزاب دیگر سخنرانی نمود و بعد آقای طلایی درباره تاریخچه 33 ساله فعالیت حزب پان ایرانیست و فعالیت های این حزب و مشکلاتی را که برایش پیش آمده صحبت کرد و نسبت به حزب اکثریت شدیداً انتقاد نمود و اضافه کرد که چون حزب حاکم نتوانسته انقلاب شاه و ملت را به ثمر برساند شاهنشاه ناچاراً فرمان هایی برای رفاه حال مردم صادر می فرمایند و با اشاره به نزدیک بودن انتخابات و چگونگی دخالت هایی که در انتخابات گذشته می شد گفت قبلاً مردم آراء خود را به حسن می دادند اما از صندوق نام تقی بیرون می آمد ولی امسال شخص اول مملکت در انتخابات نظارت کامل دارند و انتخابات

آزاد انجام خواهد شد. من نمی گویم به ما رأی بدهید ولی می گویم اگر [اول] قضاوت کنید بعد رأی بدهید. ضمناً سرور پزشکپور روز 25 آبان ماه به آغاجاری می آیند و میتینگ بزرگی در میدان جعفر تشکیل خواهیم داد و از همه مردم دعوت می کنیم شرکت نمایند و در خاتمه هفت پیمان قرائت شد.

نظریه شنبه: انتقادات آقای طلایی بسیار شدید بود و تعداد شرکت کنندگان در میتینگ

ص:413


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

قریب 50 نفر بودند.

نظریه یکشنبه: افراد شرکت کننده در میتینگ اعم از اعضای حزب مذکور در آغاجاری و بهبهان و تماشاچی بسیار محدود بود [و] تا اواخر میتینگ قریب یکصد نفر شده بودند لیکن نکته قابل توجه در این میتینگ ها و اجتماعات نحوه انتقادات و اظهارات شدیداللحن آقای طلائی و موسوی می باشد زیرا این افراد بدون توجه به چگونگی نتیجه گیری مردم از اظهاراتشان هدفشان به دست آوردن اکثریت می باشد که به نظر می رسد رسیدن به این هدف چه از طرف این حزب و چه از طرف احزاب دیگر نتیجه ای جز انحراف فکری جوانان و سلب اعتماد مردم نسبت به مقامات عالیه مملکتی نخواهد داشت.

نظریه 46 ه : همان طور که در گزارش خبری به عرض رسید اصلح است حزب پان ایرانیست را به اعتدال و میانه روی بیشتری تشویق و راهنمایی نمود.(1)

موضوع انتخابات فرصت مطلوبی برای رهبری حزب پان ایرانیست فراهم آورده بود تا طی چند ماه پایانی سال 1353 برخی شعب و دفاتر تعطیل شده حزب در شهرهای مختلف را بازگشایی کند و نیز در پاره ای از شهرهای بزرگ برای اولین بار شعبه حزب را دایر نماید. پزشکپور درباره فرصت انتخابات برای گسترش فعالیت های حزبی به یکی از مسئولان حزب در یزد (منوچهر یزدی) گفته بود، «پیروزی و شکست برای ما مطرح نیست و ما بنا به مصلحت مملکت در هر جا که حزب داریم در انتخابات شرکت خواهیم کرد و این فرصتی است که صفوف خود را متشکل تر کنیم».(2)

ساواک هم در برخی تحلیل های خود این گونه فضاسازی های تبلیغاتی این حزب را «صرفاً اغفال مردم برای جلب آنان به حزب و ازدیاد عضو» ارزیابی می نمود. ساواک تصریح می کرد، از تبلیغات صورت گرفته حتی این هدف اخیر رهبران حزب پان ایرانیست هم محقق نمی شود و مهمترین نتیجه آن «بدبین نمودن افکار مردم نسبت به مسئولین مملکتی و آماده نمودن محیط نامناسب برای افراد فرصت طلب» خواهد بود.

ساواک و حاکمیت علاقه مند نبودند گستره انتخابات تا حد رسواسازی مجموعه

ص:414


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

اداره کنندگان کشور گسترش یابد، چنانکه در جریان یکی از همین میتینگ های تبلیغاتی در تاریخ بیست وهشتم آذر ماه 1353 پزشکپور گفته بود:

ما در شرایطی بودیم که در هر گوشه وطن ما یک سیاست وابسته به بیگانه برای تجزیه ایران، برای غارت حقوق جدیدی از ملت ایران توطئه و دسیسه می کردند.

توطئه برای تجزیه آذربایجان، توطئه برای کردستان، توطئه برای خوزستان و سرزمین های شمالی. اما در این توطئه ها چه کسانی و چه گروه هایی شرکت داشته اند. من با کمال صراحت بیان می کنم سوای رهبر ملت ایران شاهنشاه آریامهر، سوای حزب پان ایرانیست، غالب ارگان ها، احزاب و عوامل حاکمه موجود دانسته و یا ندانسته آگاه یا ناآگاه آشکار یا غیرآشکار در این توطئه های ضدملی دخالت داشتند. شاید خیلی ها تعجب کنند ولی این ادعانامه حزب پان ایرانیست است و حزب پان ایرانیست خیلی ها را بر روی صندلی اتهام می نشاند و از نظر حزب پان ایرانیست خیلی ها بر صندلی اتهام نشسته اند. ما نمی توانیم به هیچ عنوان چنین کسانی را شایستگی ]شایسته[ قرار گرفتن در موقعیت های رهبری سیاسی و اجتماعی بدانیم. برخی ها مستقیماً در این توطئه ها دخالت داشتند که اسناد و دلایل آن موجود است، مستقیماً زیر اعلامیه هایی را امضا گذاشتند، مستقیماً برابر ملتشان ایستادند، آشکارا به ملتشان پشت کردند، سر به آشیانه سیاست هایی که آنها طی 150 سال تاریخ گذشته جز چنگ کشیدن به روی ملت ایران کاری نداشتند. در چنین شرایط حزب

پان ایرانیست چه گفت و چه کرد. من نمی فهمم این مدعیان سیاسی چه می گویند. اگر اوراق زندگی بعضی از آنها ورق زده شود جز اینکه عرق شرم بر پیشانی آنها نشسته شود هیچ حالت دیگری نمی توانند پیدا کنند.

مبارزات ما به جایی رسیده که دیگر ضرورت ندارد پان ایرانیست ها برای ملت ایران دلایلی را نشان دهند، اوراقی را نشان دهند. ما سال گذشته در انتخابات شرکت نکردیم لکن امسال که رهبر عالیقدر ایران فرمودند انتخابات باید در کمال آزادی انجام شود به همین دلیل حزب ما هم در انتخابات امسال شرکت می نماید. ما در انتخابات گذشته شرکت نکردیم چون ما نخواسته ایم دوره چهارساله را هشت سال و هشت ساله را دوازده سال نماییم، من نمی گویم به چه کسی رأی بدهید، من می گویم بروید مطالعه کنید و به کسی رأی بدهید که پیش وجدان خود ناراحت نشوید. ما تا به حال به کسی پشت نکرده ایم. دروغ نگفته ایم، راه

ص:415

حقیقت پیموده ایم ولی به حزب حاکم بگویید با تمام امکانات در مدت 12 سال چکار کرده است؟ اگر اقداماتی انجام شده فقط تحت رهبری های خردمندانه شاهنشاه آریامهر

بوده است.(1)

بدین ترتیب تبلیغات انتخاباتی پان ایرانیست ها تا اوایل اسفند ماه 1353 که بالاخره فرمان انحلال احزاب حاضر در عرصه سیاست رسمی کشور از سوی شاه صادر شد، ادامه یافت.

ص:416


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

فصل هشتم: از تک حزب رستاخیز تا انقراض رژیم شاهنشاهی در ایران (11 اسفند 1353-22 بهمن 1357)

تأسیس حزب رستاخیز و انحلال حزب پان ایرانیست

درباره روند، دلایل و چگونگی تشکیل حزب رستاخیز و پایان فعالیت احزاب حکومت ساختة پیشین (ایران نوین، مردم، ایرانیان و پان ایرانیست) از شامگاه روز یکشنبه یازدهم اسفند ماه 1353، نگارنده این سطور پیش از این پژوهش های گسترده ای انجام داده است که حاصل آن چاپ و منتشر شده است.(1) به رغم آنکه گمان می رود چند نفری در رأس دولت و حاکمیت نظیر امیرعباس هویدا پیشاپیش از تصمیم شاه مبنی بر انحلال احزاب موجود و تأسیس حزبی واحد و به اصطلاح فراگیر، اطلاعاتی کلی و در عین حال مبهم داشتند، با این حال اکثریت قریب به اتفاق رجال، دولتمردان و کارگزاران دولتی و حکومتی و حتی شخصی مانند امیراسدالله علم وزیر دربار که به دستور شاه مأمور تشکیل جلسه بعد از ظهر روز یکشنبه یازدهم اسفند ماه 1353 شده و افراد و شخصیت های دلخواه شاه و از جمله دبیران کل و رؤسای چهار حزب رسمی را به آن مراسم دعوت کرده بود نیز نمی دانست

ص:417


1- برای کسب اطلاعات بیشتر در این باره بنگرید به: مظفر شاهدی، حزب رستاخیز؛ اشتباه بزرگ، 2 ج، چاپ دوم، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1386. مظفر شاهدی، سه حزب (مردم، ملیون، ایران نوین)، چاپ اول، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1387.

شاه به چه منظوری این نشست را برگزار می کند. به همین دلیل وقتی شاه پس از سخنانی مقدماتی، لزوم انحلال احزاب رسمی کشور و پیوستن همه اعضای آنها (نظیر دیگر آحاد مردم کشور) به حزب واحد مورد نظرش را گوشزد حاضرین در جلسه کرد، تقریباً همه حضار متحیر شدند؛ اما کسی از حاضرین در جلسه را جرأت آن نبود که آشکارا با این تصمیم شاه مخالفت کند. سخنان شاه تحکم آمیز و اجرای آن برای صاحبان احزاب مذکور که مطیع کامل شاه و رژیم بودند، چاره ناپذیر بود.

شاه تصریح کرد، کسانی که به سه اصل «قانون اساسی، نظام شاهنشاهی و انقلاب ششم بهمن» باور دارند، ضرورتاً باید بلافاصله و بدون فوت وقت، از دیگر علایق حزبی و سیاسی خود دل کنده، به حزب واحد رستاخیز بپیوندند و اضافه کرد، مخالفین با این ایده سیاسی جدید او «توده ای و یا بی وطن» هستند که «خائن» محسوب شده و جایشان «در زندان» است و در غیر این صورت چون نمی شود این افراد اخیر را ایرانی دانست بلافاصله با دریافت گذرنامه باید کشور را ترک کنند. اما شاه کسانی را که به زعم او «توده ای» نباشند و «بی وطن هم» نباشند «ولی به این جریان [مقصود پیوستن به حزب رستاخیز بود] هم عقیده نداشته» باشند «آزاد» گذارده بود، با این شرط که «توقعاتی هم نداشته» باشند! بدین ترتیب شاه تقریباً به صراحت تمام مردم کشور را مجبور می کرد در حزب واحد رستاخیز عضو شوند.(1) محسن پزشکپور، رهبر حزب پان ایرانیست که در آن جلسه شرکت کرده بود، هیچ انتظار نداشت از رهبری بلامنازع این حزب دل کنده و لقب «سرور» و اسم مستعار «پندار» خود را به کناری نهاده و به جریان سیاسی غیرقابل پیش بینی جدید بپیوندد. برای پزشکپور تقریباً آشکار بود با حضور امیرعباس هویدا در رأس تک حزب جدید، شأن و منزلتی قابل اعتنا نخواهد داشت.

در پایان سخنان شاه که خبرنگاران و روزنامه نگاران حاضر در جلسه سؤالاتی از او پیرامون این مولود جدید سیاسی حزبی پرسیدند، محسن پزشکپور هم که احساس می کرد تمام آن رؤیاهای پیشین در حال نابودی است وقتی از شاه پرسید، آیا احزاب موجود اجازه

ص:418


1- محمدرضا پهلوی، مجموعه تألیفات، نطق ها، پیام ها، مصاحبه ها و بیانات اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر شاهنشاه ایران، ج 9، صص 7859-7834.

دارند با قبول آن سه اصل مورد عنایت او (قانون اساسی، نظام شاهنشاهی و انقلاب ششم بهمن) کماکان به فعالیت خود ادامه دهند، با واکنش و پاسخ منفی و در عین حال تند شاه مواجه شد که گویا به سخنان او توجه لازم را نکرده است. یکی از روزنامه نگاران حاضر در آن جلسه بعدها در این باره نوشته بود:

در این جلسه سؤالات مختلفی مطرح شد، که تکرار همة آنها در اینجا موردی ندارد، ولی اشاره به چند سؤال و پاسخ شاه به آنها ضروری به نظر می رسد. آقای پزشکپور که به عنوان رهبر حزب پان ایرانیست در آن جلسه شرکت کرده بود سؤالی به این مضمون مطرح کرد که آیا فعالیت احزاب مختلف با قبول سه اصل مورد نظر اعلیحضرت اشکالی دارد؟ شاه با لحنی خشم آلود پاسخ داد که معلوم می شود شما به حرف های من توجه نکرده اید، اگر قرار باشد باز هم احزاب مختلف فعالیت کنند و بازی اقلیت و اکثریت تکرار شود چه فرقی با حالا خواهد داشت؟(1)

بدین ترتیب شاه با این واکنش تند حجت را بر محسن پزشکپور تمام کرد که چاره ای جز انحلال حزب پان ایرانیست خود و پیوستن به حزب واحد رستاخیز ندارد. البته پزشکپور بسیار فرصت طلب تر از آن بود که بیش از این در پایان بخشیدن به فعالیت رسمی حزب پان ایرانیست و کوچ کردن به این تشکیلات جدید درنگ کند.

چنین بود که هنوز ساعاتی چند از اعلام تأسیس حزب رستاخیز سپری نشده، رهبران احزاب سابق ضمن پایان دادن به فعالیت حزبی جاری خود، عضویت حزب رستاخیز را

پذیرا شدند. از جمله «حزب پان ایرانیست و دیگر گروه ها، کانون ها و انجمن های کشور تدارک جلسات فوق العاده امروز و فردا [دوازدهم و سیزدهم اسفند ماه 1353] را دیده اند تا در نخستین فرصت پیوستن خود را به رستاخیز ایران اعلام دارند. محسن پزشکپور دبیرکل حزب پان ایرانیست در مصاحبه ای پیوستن همه زنان و مردان پان ایرانیست به رستاخیز ایران را اعلام داشت».(2)

امیرعباس هویدا، دبیرکل حزب رستاخیز، چند روز پس از اعلام تأسیس حزب

ص:419


1- محمود طلوعی، داستان انقلاب، ص 238.
2- روزنامه آیندگان، س 8، ش 2165، دوشنبه 12 اسفند ماه 1353، ص 12.

رستاخیز، اعلام کرد، تمام فعالان حزبی سابق در تشکیلات جدید پذیرفته خواهند شد و آنان را زحمتکشانی توصیف نمود که طی سال های گذشته بار اصلی بازی سیاسی حزبی را بر دوش کشیده اند «و کار کرده اند».

پزشکپور در پاسخ به سؤال خبرنگاران نشریات که در همان جلسه حضور به هم رسانیده بودند، ضمن تمجید از شاه، اصول سه گانه حزب رستاخیز را معتقدات خدشه ناپذیر اعضای حزب پان ایرانیست عنوان کرد و گفت «سه اصلی را که شاهنشاه عنوان فرمودند به عنوان اصول یک مبارزه وسیع اجتماعی، اصولی است که همواره مورد اعتقاد پان ایرانیست ها بوده و همان طور که در گذشته با صداقت و وفاداری آن را دنبال کرده اند برای سال های آینده نیز با همان صداقت مبارزات اجتماعی را تعقیب نموده و بدیهی است که این سه اصل می تواند پایه های محکم مشترکی برای یک رستاخیز وسیع اجتماعی باشد».(1)

به عقیده الموتی، محسن پزشکپور دبیرکل حزب پان ایرانیست که با پای شکسته در آن جلسه حضور داشت، اولین فردی بود که اعلام کرد حزب پان ایرانیست با تمام نیروهایش به حزب رستاخیز پیوسته است.(2)

هر چند محسن پزشکپور از نخستین کسانی بود که به حزب رستاخیز پیوست، با این حال بنا بر اسناد موجود، او علاقه نداشت به سرعت تشکیلات و مجموعه حزب پان ایرانیست خود را یکسره از میان بردارد و ترجیح داد ولو غیررسمی و به اصطلاح

محفلی و خصوصی آن علایق و ارتباطات پیشین سیاسی، حزبی و رفاقتی خود را با اعضای مؤثر حزب پان ایرانیست حفظ کند تا حداقل آن سروری و رهبری پیشینش بر اعضای سابق حزب ولو در خفا و ارتباطات باندی ادامه پیدا کند. به همین دلیل او حتی حاضر نشد تمام دارایی ها و داشته های حزب سابق خود، پان ایرانیست را به رغم تظاهری که می کرد در اختیار حزب واحد رستاخیز قرار دهد.

رونوشت گزارش خبر شماره 24110/20 ه 12 – 29/12/53 - منبع 10589

ص:420


1- روزنامه آیندگان، س 8، ش 2165، دوشنبه 12 اسفند ماه 1353، ص 350.
2- روزنامه آیندگان، س 8، ش 2165، دوشنبه 12 اسفند ماه 1353، ص 347.

موضوع: دارایی حزب سابق پان ایرانیست

به دستور محسن پزشکپور دارایی حزب مذکور صورت برداری شده و قرار است بعضی از آنها را نزد افراد مطمئن حزب مخفی و بقیه را به حزب رستاخیز ملی ایران تحویل دهند.(1)

محسن پزشکپور مایل بود کماکان همان انسجام درونی اعضای حزب سابق پان ایرانیست در حزب جدید حفظ شده و به مثابه نیرویی تقویت کننده پشت سر او قرار بگیرند. با این حال بعضی از اعضای حزب پان ایرانیست از اینکه حزب خود را وانهاده و به حزب رستاخیز بپیوندند ناراضی بودند و صرفاً از سر اجبار بر این تصمیم اخیر شاه گردن می نهادند. در این باره خبرچینان ساواک نوشته بودند:

رونوشت گزارش خبر شماره 24111/30 ه 12 – 29/12/53 – منبع 7640

موضوع: اجتماع در محل حزب سابق پان ایرانیست

حدود ساعت 1800 روز 17/12/53 عده ای از اعضای حزب سابق پان ایرانیست در محل حزب

اجتماع کرده بودند. به طوری که دیده و شنیده می شد بیشتر اعضای حزب مذکور از انحلال آن ناراضی بودند و به گفته رحیمی برخی از افراد در خوزستان هنگام برداشتن تابلو حزب گریه کرده اند.

دکتر هوشنگ طالع و ابراهیم میرانی با ناراحتی از خاطرات سی ساله سابقه حزب مزبور سخن می گفتند. ضمناً عده ای از اعضا از انحلال حزب خوشحال به نظر می رسیدند و اظهار می داشتند با انحلال این حزب دوران تسلط پزشکپور بر یک عده جوان پایان یافته است.

نظریه یکشنبه. به احتمال قوی خبر صحت دارد. به طوری که قبلاً نیز به عرض رسیده در موقع اعلام پیوستن حزب پان ایرانیست به حزب رستاخیز ملی اعضای این حزب ناراحت بودند و حتی برخی نیز در همان جلسه گریه کرده اند.(2)

ناصر انقطاع از پان ایرانیست های قدیمی و مخالف محسن پزشکپور و حزب پان ایرانیست او که پس از انشعاب صدر از پزشکپور به حزب ایرانیان او پیوسته و مسئولیت روزنامه ایرانیان ارگان این حزب را بر عهده داشت، بعدها پیرامون جاه طلبی های شخص

ص:421


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

پزشکپور در جریان پیوستنش به حزب رستاخیز در خاطرات خود چنین نوشت:

اعلام موجودیت حزب رستاخیز به منزلة اعلام انحلال حزب های چهارگانه

(ایران نوین، مردم، ایرانیان و پان ایرانیست) و تعطیل روزنامه های آنها نیز بود. و به خوبی به یاد دارم که در همان نشستی که شاه این موضوع را مطرح کرد (و از تلویزیون پخش شد) محسن پزشکپور از نخستین کسانی بود که ضمن ستایش فراوان از این اقدام شاه، اظهار داشت که آیا فعالیت احزاب مختلف، با قبول سه اصلی که اعلی حضرت مورد نظرشان است اشکالی دارد؟ (او می خواست هنوز بزرگ و سرور و رهبر باشد، حتی اگر هموندان حزبش تنها ده بیست تن بیشتر نباشند.)

شاه می گوید: معلوم می شود که شما به حرف های من توجه نکرده اید. اگر قرار باشد که باز هم احزاب مختلف فعالیت کنند، و بازی اقلیت و اکثریت تکرار شود، چه فرقی با حالا خواهد داشت؟ (شاه اقرار کرد که تا آن روز همه فعالیت های احزاب جز یک «بازی» چیز دیگری نبوده است.)

چند روز بعد (13 اسفند ماه 1353) در شماره 863 روزنامه خاک و خون اعلامیه انحلال حزب پان ایرانیست، بدین گونه منتشر شد:

... با اعتقاد به نظام شاهنشاهی، ایمان

به قانون اساسی، اعتقاد به اصول انقلاب شاه و ملت، حزب پان ایرانیست، پیوستن خود را به حزب رستاخیز اعلام می کند...

به دنبال چاپ این مطلب، پزشکپور پیامی برای هموندان حزب ارباب فرمودة خودش فرستاد و ضمن آن نوشت:

«... اکنون با توجه به ضرورت اجرای فرمان آریامهر، شاهنشاه ایران زمین که باید کوشش های میهنی و ناسیونالیستی خود را در صف رستاخیز ملی ایران، که شاهنشاه به بنیان گذاری آن فرمان داده اند، فعالانه و گسترده، ادامه دهند...»

همچنین در نطقی که در سال 1355 در مجلس شورای ملی ایراد کرد گفت:

«... تا این لحظه که اینجا ایستاده ام، کوشنده ای صدیق و جانباز، برای شاهنشاهی ایران بوده ام...»

(مذاکرات مجلس شورای ملی – صفحه 21 – سال 1355)

رفتار او، بیش از همه، اهانت به یاران و هموندان حزبش بود. زیرا بی رایزنی با آنها، خود

ص:422

می برید، و خود می دوخت و یاران و هموندان حزب را بازیچه هایی می پنداشت که تنها به فرمان او، جابه جا

می شدند.(1)

در خدمت حزب رستاخیز

از اولین و مهمترین اقدامات امیرعباس هویدا، نخست وزیر و دبیرکل حزب واحد و به اصطلاح فراگیر رستاخیز ملت ایران برای رسمیت بخشیدن و شناساندن این مولود جدید شاه، تدوین و تنظیم مرامنامه و اساسنامه ای مناسب برای آن بود. محمدرضا عاملی تهرانی و محسن پزشکپور از جمله مهمترین کسانی بودند که برای تهیه مرامنامه و اساسنامه حزب رستاخیز به کمک فراخوانده شدند. ناصر انقطاع که خود نیز از جمله تنظیم کنندگان متن اساسنامه و مرامنامه مذکور بود ماجرایی را از جریان تنظیم اساسنامه و مرامنامه روایت می کند:

هنگامی که می خواستند اساسنامه و مرامنامه حزب رستاخیز را بنویسند، گروهی از کارشناسان و دست اندرکاران سیاسی و اجتماعی را فراخواندند، تا در دو گروه جدا (یک گروه برای تنظیم اساسنامه، و یک گروه برای تنظیم مرامنامه) در دفتر نخست وزیر گرد هم آیند و با رایزنی با یکدیگر، مواد و بخش های یادشده را آماده کنند.

دکتر صدر و نویسنده این کتاب نیز از سوی حزب پیشین!! ایرانیان در بخش تنظیم «مرامنامه» شرکت داشتیم. (مرا برای ویراستاری و تنظیم مطالب، با نگرش به اصول دستوری زبان پارسی فراخوانده

بودند.)

آنچه که به یادم مانده است، بجز من و دکتر صدر، دکتر محمدرضا عاملی تهرانی، دکتر ضیاءمدرس، دکتر ناصر یگانه، محسن پزشکپور، مهدی قاسمی و چهار پنج تن دیگر، هموندان این گروه بودند.

به خوبی به یاد دارم که در یکی از شب ها، جلسه تا ساعت 9 شب به درازا کشید، و در همان موقع هویدا که از دفتر خود بیرون آمده و راهی خانه اش بود، به اتاق تشکیل جلسه آمد، و از حاضران که تا آن ساعت سرگرم کار بودند، سپاسگزاری کرد.

ص:423


1- ناصر انقطاع، پیشین، صص 172-171.

در آن هنگام محسن پزشکپور برای خودنمایی برخاست و به شوخی گفت:

- آقای نخست وزیر، لطفاً دستور دهید برای ما شام بیاورند. تشکر تنها کافی نیست!

هویدا که آدم حاضر جوابی بود، در حالی که پکی به پیپ می زد و عصای معروفش در دستش بود گفت:

- جنابعالی که سال ها است نمک پروردة دولت هستید!!

به محض اینکه این سخن از دهان هویدا بیرون آمد، آوای شلیک خندة حاضران فضای تالار را پر کرد. زیرا سخن هویدا اشاره به مقرری ای بود که همه ماهه از سوی

بودجه محرمانه نخست وزیری برای حزب پان ایرانیست و پزشکپور فرستاده می شد.(1)

امیرعباس هویدا اولین دبیرکل این حزب و این مقام انتصابی خود را مدیون شاه بود که در همان جلسه یازدهم اسفند این موضوع را گوشزد مخاطبان خود کرد.

همچنانکه به درستی پیش بینی می شد، تأسیس و تداوم فعالیت حزب رستاخیز بر آن رقابت ها، دشمنی ها و کینه های کهنه موجود میان رهبران، کارگردانان و تصمیم سازان احزاب چهارگانه مذکور (ایران نوین، مردم، ایرانیان و پان ایرانیست) پایان نداد و از جمله امیرعباس هویدا، نخست وزیر و اولین دبیرکل حزب رستاخیز هیچ نظر مساعدی نسبت به محسن پزشکپور و بسیاری از مسئولان و اعضای فعال و تأثیرگذار حزب سابق پان ایرانیست که احتمالاً علاقه مند بودند در صف این حزب واحد به خدمت خود ادامه دهند، نشان نمی داد.

اما محمدرضا عاملی تهرانی، قائم مقام سابق پزشکپور در حزب پان ایرانیست که برخلاف او از دانش سیاسی و حزبی قابل توجهی برخوردار بوده و هم چنین جاه طلبی ها و جنجال آفرینی های فردی، سیاسی و اداری او را نداشت و اگر داشت بسیار کمتر بود، بیشتر مورد توجه گردانندگان و دستگاه رهبری حزب واحد رستاخیز قرار گرفت.

هویدا که گویا قبل از اعلام رسمی تأسیس حزب رستاخیز از شاه شنیده بود که می خواهد با انحلال احزاب موجود، حزب واحد و فراگیری تأسیس کند، از همان هنگام لزوم بهره گیری از خدمات «افراد زبده احزاب دیگر منجمله دکتر [محمدرضا] عاملی

ص:424


1- ناصر انقطاع، پیشین، صص 172-171.

تهرانی» را در این حزب در حال تأسیس با برخی خواص خود در میان نهاده بود.(1) عاملی تهرانی نقش قابل توجهی در تدوین و تنظیم نهایی مرامنامه و اساسنامه حزب رستاخیز ایفا کرد و طی دو سه سال نخست فعالیت این حزب مقالات متعددی در دفاع فکری، سیاسی، نظری و به اصطلاح فلسفی از حزب رستاخیز در نشریات آن روزگار نوشت و به چاپ رسانید و در دفاع از آرمان های حزب رستاخیز صداقت زیادی نشان داد. نام او را جزو

کسانی می بینیم که پس از پیروزی انقلاب اسلامی محاکمه و اعدام شدند.

قضاوت و جایگاه اعضای حزب سابق پان ایرانیست

اسناد موجود نشان می دهد که اکثریت قابل توجهی از اعضای حزب پان ایرانیست تأسیس حزب واحد رستاخیز را برخلاف علایق و خواست های خود می دانستند و در این میان رهبران این حزب ضمن آنکه باطناً از این تصمیم شاه ناراضی بودند، اما علاقة زیادی داشتند که از این موقعیت تحمیل شده جدید در راستای منافع خود و حتی المقدور حزب سابق خود بهره بگیرند. همچنانکه گزارش زیر نشان می دهد، در میان اعضای حزب پان ایرانیست نسبت به این مولود جدید قضاوت ها و برداشت های گوناگونی شکل گرفته بود:

رونوشت گزارش خبر شماره 24106/20 ه 12- 29/12/53 منبع 10589

موضوع. اظهار نظر درباره حزب رستاخیز ملی ایران

1- عصر روز 12/12/53 دکتر سجادیه در دفتر روزنامه خاک و خون در حضور چند نفر اظهار داشت این فرمانی که صادر شد مثل یک خنجر بود که از پشت به ملت ایران و حزب ما زده شد. اگر تا به حال ما سالی صد نفر را از چریک شدن باز می داشتیم از این پس این عده به حال خود می مانند. به هرحال این دستور را نمی توان به نفع ملت توجیه کرد.

2- شب 12/12/53 محمدرضا عاملی در حضور هشت نفر از اعضای حزب سابق پان ایرانیست گفت ما باید از این آب گل آلود ماهی

بگیریم و در حزب جدید یکپارچگی خود را حفظ کنیم و رهبری حزب را فراموش نکنیم.

ص:425


1- همان، ج 1، صص 129-128.

3- اکثر اعضای حزب موصوف از تشکیل حزب جدید ناراحت و بعضی بی تفاوت و برخی نیز آن را مسخره می کنند.(1)

در این میان، دستگاه رهبری حزب پان ایرانیست هم که بدون اعتنا به اعضای حزب در شهرهای مختلف، خودسرانه دستور انحلال حزب را صادر کرده بود تا در تشکیلات جدید جایی مطلوب برای خود دست و پا کند، مورد انتقاد اعضای میانی و عادی حزب واقع می شد. چنانکه ساواک در هفدهم فروردین ماه 1354 گزارش کرد:

اخیراً برخی از اعضای پان ایرانیست سابق آبادان به اسامی زیر ضمن صحبت اظهاراتی به شرح زیر می نموده اند.

1- عبدالکاظم علی نژاد اظهار داشت این هم یک جور ساخت و پاخت است که حزب رستاخیز به وجود بیاورند و احزاب را به طور کلی از سر راه خود بردارند و اضافه کرد می بایستی کمیته حزب رستاخیز ملی ایران از سران کلیه احزاب تشکیل می شد در صورتی که از مدیرکل تا کمیته همه باز هم از حزب حاکم تشکیل شده است. دیگر اینکه مرامنامه و اساسنامه را به صورت غلط تنظیم کرده اند.

2- حسن عظیم الشأن از یکی بودن احزاب ابراز ناراحتی نموده و اظهار می داشت

اول حزب ها را از بین بردند بعد با عراق آشتی کردند که کردهای عراق را از بین ببرند.

3- محمد فتاحی مقدم، محمد عوض پشتکوهی، کیومرث عوض پشتکوهی نیز از به هم خوردن احزاب ناراضی بوده و حتی نسبت به رهبری حزب پان ایرانیست نیز ایراد می گیرند که چرا می خواهند حزب را منحل کنند.(2)

تا مدت ها اعضای حزب سابق پان ایرانیست درباره این تشکیلات حزبی جدید و تبعات و نتایج مترتب بر آن دچار سردرگمی بوده و پیرامون آن اظهار نظرها، قضاوت ها و پیش بینی های متضاد و متناقضی در جریان بود. برخی از اعضا نسبت به این رخداد و پیامدهای آن بدبین بودند. به گزارش ساواک:

اخیراً چند نفر از اعضای حزب پان ایرانیست سابق در دفتر حزب دور هم جمع بوده اند.

ص:426


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

مطالب زیر بین آنان مورد بحث و گفتگو قرار گرفت.

1- علی نژاد رابط حزب پان ایرانیست سابق آبادان اظهار داشت چهار نفر از اعضای حزب پان ایرانیست برای شرکت در کنگره حزب رستاخیز ملی در مرکز به فرمانداری معرفی شده اند. نامبرده اضافه کرد اگر می دانستم برای سپاس است برای اعزام به مرکز انتخاب نمی شدم برای اینکه آقایان (حزب ایران نوینی های سابق) صدها نفر از

خودشان می فرستند ولی از ما (حزب پان ایرانیست سابق) فقط 4 نفر اعزام می دارند آن هم به منظور سپاس.

2- محمد فتاحی مقدم اظهار کرد اولاً ما ندانسته تا به حال حمال حزب ایران نوین بودیم زیرا هر سندیکایی که با زحمت تشکیل دادیم وابستگی خود را به حزب ایران نوین اعلام کردند حالا هم شورای مشورتی ما به طرف حزب رستاخیز می رود. ثانیاً این مردم کور می روند از چه سپاس کنند؟ می خواهند بگویند دستت درد نکند خوب مملکت را خراب کرده و می کنی؟

3- محمدعلی پشتکوهی گفت ملت می خواهند از آقا سپاس کنند که دنباله رو سلاطین گذشته که قسمتی از مملکت را بخشیدند و ایران را خراب کردند هستی.(1)

هر چند طی همان چند ماه نخست تشکیل حزب رستاخیز، رهبران و کارگردانان درجه اول حزب سابق پان ایرانیست با حضور در مجلس رستاخیزی دوره بیست و چهارم به پاداش این تحولات جدید رخ داده در عرصه رسمی سیاست کشور دست یافتند، با این حال مخالفت و انتقادات عمدتاً پنهانی و محفلی آنان با نفوذ و سلطه دوباره حزب ایران نوین و دار و دسته هویدا در این حزب واحد جدید پایان نیافت. اعضای حزب سابق پان ایرانیست هر چه زمان بیشتری سپری می شد در محافل و مجالس درون گروهی خود انتقادات فزون تری را متوجه عملکرد حزب رستاخیز و کارگردانان آن می کردند. ساواک در هشتم خرداد ماه 1355 طی گزارشی هشداردهنده درباره انتقادات گروهی از رهبران و

کارگردانان حزب سابق پان ایرانیست از مجموعه آنچه در حزب رستاخیز جاری و ساری بود، چنین گزارش کرده است:

ص:427


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

بعد از ظهر روز 31/2/35 ]25[ در جلسه دوستانه منزل دکتر روحبخش، محسن پزشکپور و بانو، دکتر طبیب و بانو، دکتر علیخانی و بانو، دکترعاملی و بانو، مهندس ظفری و بانو، میرانی و بانو، مجید ضامنی و بانو، صفارپور و بانو، دکتر طالع و بانو، مهندس مرتضی آفتاب روشاد و بانو و خانم میترا خسروی به شام دعوت داشتند و در این جلسه ابتدا صفارپور به طور مفصل از مسئولان حزب رستاخیز انتقاد می نمود و اظهار داشت دستورات شاهنشاه و شهبانو را به طور غلط انجام می دهند و خط مشی رستاخیز را منحرف کرده اند. محسن پزشکپور اظهار داشت اینها می خواهند حزب را در مسیری قرار دهند که حزب ایران نوین بود و همان فراماسون ها زنجیروار به هم مربوط شده اند و چنان وضعی به وجود آورده اند که هر کس با آنها نباشد برایش پرونده سازی می کنند و او را چنان از بالا بر زمین می زنند که دیگر بلند نشود. من می بینم که در حزب چه می شود و حزب را به چه راهی می برند. آخر من نمی توانم با اینها در مسیر غلط همگام شوم. گاهی

شیطنت هایی هم می کنند و سوسه هایی هم می آیند. حتی رهبران جناح ها نیز مطلقاً به جناح های خود عقیده ندارند و نمی دانند چه می خواهند و چه بگویند. صفارپور گفت در جلسه دولت که در تبریز تشکیل شد یکی از اشخاص که عضو گروه پیشرو بود از گروه مترقی صحبت می کرد که آموزگار با شوخی گفت ایشان می خواهند بین دو گروه را داشته باشند و حتی انصاری نیز نمی دانست که راجع به گروه چه بگوید. اصلاً عقیده ندارند و رستاخیز را دارند به لجن می کشند. دکتر طالع گفت جز این نامه ای ندارند، مثلاً همین اعضای محلی شهرستان ها که قرار است نمایندگان خود را معرفی کنند به قدری اعمال نفوذ می شود و کثافتکاری کرده اند که حد ندارد. صفارپور گفت مقررات سختی نگذاشته اند و هر کس را که از تهران دستور دادند معرفی می کنند. مگر هویدا می گذارد که جز دوستان و استادان فراماسون کسی دیگر مسند کار در رستاخیز شود. باید در مسیر آقایان بود نه مسیر رستاخیز. پزشکپور گفت در مجلس آقای سعیدی است که مرتب مشغول منحرف کردن نمایندگان و احیاناً پرونده سازی برای افراد است. آقای آزمون مارکسیست هم چند

سخنرانی حفظ کرده دارد و لغات تز، سنتز و آنتی تز را در کیسه دارد و مرتب با آن افکار مارکسیستی که دارد تمام مسائل را از آن دید نگاه می کند و دائم در مجلس داد و فریاد می زند اما تو خالی است. هیچ چیزی باقی نگذاشته اند و رستاخیز مسیر غلطی را طی می نماید. جلسه دوستانه مزبور پس

ص:428

از صرف مشروب و شام در ساعت 2400 پایان یافت.

نظریه شنبه: نظری ندارد.

نظریه سه شنبه: 1- با توجه به مورد اعتماد بودن شنبه بیان مطالب مزبور از جانب افراد ذکرشده مورد تأیید است. 2- از بیان مطالبی که محسن پزشکپور و همفکران وی و بعضی از اعضای سابق حزب پان ایرانیست ابراز داشتند، چنین استنباط می شود که نامبردگان ظاهراً با خط مشی رستاخیز خود را موافق نشان داده ولی در باطن امر دارای افکار مخالف خط مشی سیاسی اقتصادی و اجتماعی حزب رستاخیز ملت ایران می باشند و از طرفی چون این حزب بنا به اراده شاهنشاه آریامهر به وجود آمده لذا مخالفت علنی را جایز نمی دانند لکن به نظر می رسد پان ایرانیست ها تبلیغات سوء و بدبین کننده به رستاخیز را در محافل و

مجامع اخیراً شروع و به تدریج احتمال گسترش آن می رود. لذا مراقبت کامل از اعمال و رفتار آنان ضروری است و به همین جهت منابع مربوط توجیه لازم شده و خواهند شد.

نظریه چهارشنبه: مدتی بود که از تشکیل جلسات اعضای حزب پان ایرانیست سابق خبری نبود ولی به نظر می رسد پس از جای گیری کادر رهبری حزب موصوف در مجلس شورای ملی و حزب رستاخیز شروع به مخالفت نموده و ماهیت خویش را آشکار می سازند که البته امکان زدن ضرباتی از ناحیه آنان در جهت مخالفت باطنی با حزب می رود.(1)

پزشکپور باز مدعی بود، حزب رستاخیز بیش از هر گروه و تشکل سیاسی حزبی دیگر با علایق و آرمان های سیاسی ناسیونالیستی و ملی حزب پان ایرانیست مطابقت دارد و به همین دلیل به اعضای حزب سابق پان ایرانیست اطمینان می داد که آرزوهای پیشین آنان در همین نظام سیاسی حزبی جدید هم قابل تحقق خواهد بود. پزشکپور در ماه های پایانی سال 1355 همچنان خواستار متشکل ماندن اعضای حزب سابق پان ایرانیست در بستر عضویت و حمایت از به اصطلاح آرمان ها و مقاصد حزب رستاخیز بود. بنا به گزارش ساواک:

در ساعت 00/19 روز 28/11/35]25[ محسن پزشکپور نماینده منتخب اهالی خرمشهر

ص:429


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

در مجلس شورای ملی با هواپیما به خرمشهر

وارد و در فرودگاه آبادان مورد استقبال اعضای حزب سابق پان ایرانیست قرار گرفته و به منزل امیر سالمی عزیمت نموده است. محسن پزشکپور از تاریخ 29/11/35 الی ساعت 00/12 روز 2/12/35 اقداماتی به شرح زیر انجام داده است:

1- در ساعت 00/09 روز 29/11/35 در منزل علی خرم معاون شهرداری خرمشهر جلسه ای با اعضای سابق حزب پان ایرانیست تشکیل و عنوان داشت اولاً شما هر 15 روز یک بار با افرادی که سابقاً نیرودار حزب بوده و در کادر رهبری بوده اند بدون هیچ گونه وقفه و تأخیر به دور هم جمع شوند زیرا آنچه طی بیش از سی سال موجب گردیده ما با هم باشیم مسئله وحدت است و این را تمام دستگاه ها می دانند. چرا ما با هم نباشیم؟ ما در برابر نسل آینده وظایف خطیری را به عهده داریم زیرا نسخه ای که شاهنشاه آریامهر برای رستاخیز ملت ایران دراین شرایط زمانی داده اند فعلاً مجریان رستاخیز نمی توانند اجرا کنند و چون ما اعتقاد به رستاخیز و ناسیونالیسم ملت ایران داریم و نهضت هیچ گاه توقف نخواهد کرد بلکه به پیروزی نزدیک می شود اما نه پیروزی که آسان به دست آید. می بایست وحدت را بین خودمان

از قدیم مستحکم تر سازیم زیرا لازمه بقای ماست. شما حق ندارید در مورد رستاخیز کوتاهی کنید زیرا بالاخره چون رستاخیز یعنی حزب را آن گونه که شایسته است اداره کنند. به سبب عدم اعتقاد کافی و هر چه تلاش می نمایند که حزب را در مسیر دیگر هدایت کنند موفق نمی شوند لذا در این زمینه درمانده اند. محسن پزشکپور افزود اگر در یک شغل اجتماعی سه نفر داوطلب وجود دارد وقتی یک نفر از آنان از معتقدین به مرام پان ایرانیست است به دلیل همفکری باید او را منصوب کنید و شدیداً از وی حمایت نمایید و اگر ضعفی در کسی است جلو مخالفین شدیداً از او حمایت کنید. سپس او را در جلسه ای به خاطر ضعف محاکمه کنید. این یک انضباط حزبی و ملی است. در این موقع مهندس کرمانی مسئول سابق حزب رستاخیز ملت ایران در خوزستان که در جلسه مذکور حضور داشت عنوان نمود در یکی از شماره های رستاخیز کارگران خواندم نویسنده مسائلی از جمله دین را عامل ارتجاع می دانست. پزشکپور پاسخ داد فوراً این روزنامه را برای من به تهران بفرستید زیرا اینها کمونیست ها هستند که می خواهند از این راه عقاید خود را

منتشر سازند. پزشکپور اضافه نمود داریوش همایون می گوید حزب با

ص:430

حکومت کار ندارد. عنوان این مطلب عدم آگاهی وی را درباره حکومت و حزب می رساند زیرا به دولت نمایندگان مجلس رأی اعتماد می دهند و نمایندگان مجلس از طریق حزب تعیین می گردند.

نظریه شنبه: اعضای سابق حزب پان ایرانیست درصدد هستند مسئولیت های حزبی را در خرمشهر در اختیار خود بگیرند.

نظریه یکشنبه: مفاد خبر در زمینه تشکیل جلسات مورد بحث با حضور محسن پزشکپور و تعدادی از اعضای سابق حزب پان ایرانیست و گفت و شنود های مذکور صحت دارد. به منبع آموزش داده شد تا چنانچه هر 15 روز یک بار جلسات اعضای سابق حزب پان ایرانیست تشکیل گردید در آن شرکت و نتیجه را به موقع گزارش نماید- افراز(1)

ساواک طی روزهای پایانی سال 1355 به محسن پزشکپور هشدار داد به دلیل فعالیت حزب رستاخیز اجازه ندارد از موضوع اتحاد پان ایرانیست های سابق سخن به میان آورد و اگر باز هم بر این موضع خود اصرار کند آن سازمان و مقامات دولتی واکنش تندی نشان خواهند داد. با این حال ارتباطات محفلی و دوستانه اعضای حزب سابق پان ایرانیست با یکدیگر در شهرهای مختلف هیچ گاه پایان نیافت. به ویژه اینکه گذشت زمان هم موضوع

در حاشیه ماندن آنان در این تشکیلات جدید را حل نکرد و کماکان همان رقابت ها، تنش ها و اختلافات حزبی و شخصی پیشین در بستر حزب واحد و به اصطلاح فراگیر رستاخیز ادامه یافت.

حضور در دورة بیست و چهارم مجلس شورا (مجلس رستاخیز)

هرچند اعلام یکبارة انحلال احزاب چهارگانه و لزوم پیوستن همه اعضای آنها به حزب واحد رستاخیز تقریباً همگان را غافلگیر کرد. اما اعلام برگزاری انتخابات دورة بیست وچهارم مجلس شورا در موعد مقرر (سی ویکم خرداد ماه 1354) نشان داد، زحمات رهبران و کارگردانان حزب سابق پان ایرانیست که اینک همگی به حزب واحد رستاخیز پیوسته بودند، در موضوع تبلیغات انتخاباتی طی حداقل یک سال قبل از آن هدر نخواهد

ص:431


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

رفت. هر چند همان رقابت ها و جناح بندی ها در میان هواداران گروه ها و احزاب سابق وجود داشت، اما در صورت ظاهر همه این کاندیداها عضو حزب واحد رستاخیز به شمار می رفتند.

در برابر انحلال حزب پان ایرانیست و پیوستن به حزب رستاخیز، پنج تن از سردمداران پان ایرانیست، نمایندگی مجلس را پاداش گرفتند.

این پنج تن عبارت بودند از: محسن پزشکپور (از خرمشهر)، محمدرضا عاملی تهرانی (از تهران)، پرویز ظفری (از نهاوند)، منوچهر یزدی (از اردکان)، حسین طبیب (از بوشهر).

در شانزدهم تیر ماه 1354 به دنبال تأیید تمامی اعتبارنامه های نمایندگان جدید، جنب و جوش برای پیوستن به جناح ها در میان منتخبان شدت گرفته و درباره برخی افرادی که امید می رفت در آینده رهبری جناح های حزب در مجلس را عهده دار شوند، گمانه زنی هایی می شود. گفته می شد منوچهر آزمون، محسن پزشکپور و سپس مصطفی الموتی برای رهبری جناح ها در مجلس بیشترین بخت را دارند.(1) در نوزدهم تیر ماه 1354، نشریات خبر دادند برخی شخصیت های برجستة مجلس برای پیوستن به هر یک از دو جناح اعلام آمادگی کرده اند و در این میان، هلاکو رامبد، محمدرضا عاملی تهرانی و محسن پزشکپور تمایل دارند به جناح

پیشرو بپیوندند و منوچهر آزمون هم به جناح لیبرال سازنده خواهد پیوست.

در مجلس رستاخیز، محسن پزشکپور به ریاست کمیسیون عرایض انتخاب شد. اما عبدالله ریاضی رئیس مجلس، پزشکپور را به خاطر تندروی هایش برای این سمت مناسب نمی دانست، اما جناح پیشرو همین ویژگی پزشکپور از دلایل موافقتش با انتصاب او به ریاست کمیسیون عرایض می دانست که نهایتاً هم نظر جناح پیشرو پذیرفته شد و تا واپسین ماه های فعالیت مجلس، پزشکپور کماکان در رأس کمیسیون عرایض باقی ماند.(2)

همچنان که صورت مذاکرات دوره بیست وچهارم مجلس شورا نشان می دهد محمدرضا عاملی تهرانی هم در این مجلس ریاست کمیسیون علوم و آموزش عالی را عهده دار بود.(3)

ص:432


1- روزنامه آیندگان، س 8، ش 2264، دوشنبه 16 تیر 1354، صص 1 و 16.
2- همان، ج 12، صص 388-386.
3- صورت مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره 24، جلسه 55، پنجشنبه 17 تیر 1355.

طی سال های 1354 تا 1356 اعضای حزب سابق پان ایرانیست در مجلس رستاخیزی از تأسیس حزب واحد رستاخیز به مثابه آخرین جلوه گاه نظم تاریخی شاهنشاهی ایران سخن به میان آوردند و دلایل و براهین گوناگونی ردیف می کردند که از منظر آنان نقش و جایگاه حزب رستاخیز را در رأس امور و بالاتر از دولت قرار می داد.

چنان که محمدرضا عاملی تهرانی معتقد بود، حزب رستاخیز به مثابه تنها ایدئولوگ و برنامه ریز سیاست های ریز و درشت کشور محسوب می شد و تعیین کننده مسیری بود که کشور در عرصه های مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی از آن عبور کرده و به حیات خود ادامه می داد و در این میان، مجموعه دولت وظیفه ای جز اجرای برنامه ها و ارائه طریقه های حزب را نداشت و حیطه اختیارات و کارکردهای دولت هنگامی به کمال می رسید که سیاست های تعیین شده از سوی حزب را به شیوه ای مطلوب به انجام رساند. به عقیده عاملی، حزب رستاخیز علاوه بر ارائه مسیر آتی حیات کشور، وظیفه ای نظارتی هم در قبال دولت عهده دار بود. به عبارت بهتر، حزب هم از منظر تعیین سیاست ها و هم نظارت بر اجرای مطلوب این طرح ها باید بر مجموعه دولت اعمال نفوذ و قدرت می نمود.(1)

از دیگر نمایندگان مجلس شورای ملی که درباره رابطه حزب رستاخیز با دولت اظهار عقیده نمود، عضو دیگر حزب سابق پان ایرانیست، دکتر حسین طبیب بود که طی سخنانی

مبسوط، ضمن تشریح ویژگی های عصر رستاخیز بر وظایف سیاستگذاری و نظارتی حزب بر فعالیت های دولت تأکید نمود و دولت را مجری سیاست هایی دانست که حزب بر اساس الگوی رفتار سیاسی اجتماعی کشور صورت بندی می کند. بدین ترتیب از منظر دکتر طبیب، حزب هم در کار سیاست گذاری و هم از حیث نظارتی، تعیین کننده خطوط کلی فعالیت های دولت به شمار می رفت.(2)

محسن پزشکپور، رهبر و دبیرکل حزب منحل شده پان ایرانیست، حزب رستاخیز را آیینه تمام نمای مجموعه حاکمیت (دولت، مجلس و قوه قضائیه) قلمداد کرده و مکرر شاه را به خاطر این مولود جدید (حزب رستاخیز) مورد تمجید و ستایش قرار می داد:

ص:433


1- صورت مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره 24، جلسه 25، سه شنبه 28 بهمن 1354 (جلسه بعد از ظهر).
2- صورت مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره 24، جلسه 24، سه شنبه 28 بهمن 1354 [جلسه صبح].

این حزب به مفهوم وسیعی که شاهنشاه فرموده اند، حزبی است فراگیرنده که با هیچ یک از مفاهیم اصطلاحی احزاب به کیفیتی که تاکنون بوده تطبیق نمی کند. همان طور که در 11 اسفندماه [1353] شاهنشاه در آغاز رستاخیز ملت ایران فرمودند در حزب فراگیرنده ملت به سه اصل اتکا شده است، اصل نظام شاهنشاهی، اصل قانون اساسی و اصل انقلاب شاه و ملت. این سه اصل بنیادی جامعه ما بود: نظام شاهنشاهی که تا درازای همه تاریخ ایران ریشه دارد و اصل قانون اساسی بیش از یکصد سال مبارزه پدران ما بود و اصل انقلاب شاه و ملت از نظر فرم و شکل که در 6 بهمن ماه 1341 تجلی کرد، در حالی که این اصل هم اصلی است که در تاریخ

ایران به گونه اصل پیوند شاه و ملت همواره بوده است. پس بیان این سه اصل به عنوان سه اصل مشترک بود، برای اینکه همه ملت ایران به این سه اصل اعتقاد دارد[!]. بنابراین حزب رستاخیز ملت ایران با این شکل و مفهوم وسیع پا در عرصه مبارزات اجتماعی گذاشت. بدیهی است در چنین شرایطی و با چنین کیفیتی حزب رستاخیز ملت ایران نه تنها گروه های خاصی را در برگرفت بلکه عملاً سه قوه پیش بینی شده در قانون اساسی یعنی قوه مقننه، قوه مجریه، قوه قضائیه را در بر گرفت. وقتی حزب فراگیرنده تشکل یافت و عبارت شد از تمامی مردم ایران پس همه قوای سه گانه در صفوف حزب رستاخیز ملت ایران قرار گرفتند. بنابراین حزب مستقیماً و نه حتی غیرمستقیم، مستقیماً در امر حکومت هم دخالت و هم نظارت دارد. امیدوار هستم که همه ما بتوانیم با درک مفاهیم رستاخیز ملت ایران در موضع چهره واقعی آن عناصری کوشنده در راه آرمان های ملی و در راه اجرای رهنمودهای شاهنشاه ایران زمین باشیم.(1)

در خاطرات برخی از اعضای همان مجلس رستاخیزی هم به موضوع تعریف و

تمجیدهای غیرمعمول، ملال آور و کسل کننده اعضای حزب سابق پان ایرانیست از حزب رستاخیز که از هیچ فرصتی برای فلسفه بافی پیرامون این حزب و جایگاه آن در توسعه کشور در شئون و سطوح مختلف فروگذار نمی کردند، اشاراتی شده است.(2)

هنگامی که از اوایل سال 1356 به تدریج ناآرامی های سیاسی و تحولات انقلابی در

ص:434


1- صورت مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره 24، جلسه 83، شنبه 14 اسفند ماه 1355.
2- صورت مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره 24، جلسه 83، شنبه 14 اسفند ماه 1355، برای نمونه بنگرید به: مرتضی مشیر، پیشین، ص 153.

عرصه سیاسی و اجتماعی کشور، خود را نشان داد، پان ایرانیست های حاضر در مجلس رستاخیزی، هیچ فرصتی را در حمایت و دفاع از اصل نظام شاهنشاهی و شخص شاه در برابر مخالفان سیاسی از دست ندادند و تا توانستند، تلاش کردند وانمود سازند سطح مخالفت ها و مطالبات از حد نارضایتی از عملکرد دولت و نهادهای دولتی و حکومتی فراتر نمی رود.

هر چه از ماه های میانی سال 1356 بیشتر می گذشت، اعضای پان ایرانیست مجلس با صراحت بیشتری نسبت به ناآرامی های سیاسی اجتماعی پیدا و پنهان علیه حاکمیت هشدار می دادند. چنانکه وقتی در جریان برگزاری انتخابات میان دوره ای مجلسین شورا و سنا در تهران و تبریز مشخص شد که به ترتیب فقط حدود هفت و سه هزار نفر از مردم آن شهرها به پای صندوق های رأی رفته اند، محسن پزشکپور در اول آبان ماه 1356 آن را زنگ خطری جدی برای حاکمیت و دولت ارزیابی کرده و البته در لابه لای سخنان خود شخص شاه را از پیش آمدن و بروز چنین وضعیتی کاملاً مبرا دانسته و صرفاً دولت و مراجع دولتی را باعث و بانی بروز این شکاف عمیق میان ملت و حاکمیت ارزیابی کرد.(1)

محسن پزشکپور در هشتم آذر ماه 1356 «در کانون حزبی شماره 1074 حزب رستاخیز درباره سه اصل جاودانی [!] نظام شاهنشاهی، قانون اساسی، انقلاب شاه و مردم» و نظایر آن سخنرانی و مخالفان حکومت را به مبارزه طلبید.(2)

اما به دنبال تحولات مهمتری نظیر وقوع قیام مردم شهر قم در نوزدهم دی 1356 که آشکارتر شد ناآرامی های سیاسی، تحولاتی انقلابی را دنبال کرده و از سوی آیت الله امام

خمینی(ره) هدایت و رهبری می شود، پان ایرانیست ها بر دامنه انتقادات و هشدارهای خود از دولت و دوایر حکومتی افزودند و چه بسا راغب تر بودند با گشودن جبهه های جدید و برای جلوگیری از به خطر افتادن اصل نظام شاهنشاهی پهلوی همگام با مخالفان و منتقدان وفادار و به اصطلاح میانه رو بر ضدانقلابیون آشتی ناپذیر همداستان شوند. با وقوع قیام بیست ونهم بهمن ماه 1356 در شهر تبریز که ناتوانی فزایندة حاکمیت در برابر

ص:435


1- صورت مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره 24، اول آبان 1356.
2- انقلاب اسلامی در استان اصفهان به روایت اسناد ساواک، کتاب اول، چاپ اول، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1382، ص 55.

مخالفان آشتی ناپذیر را نشان داد، محسن پزشکپور طی سخنانی مبسوط در صحن علنی مجلس چنین اظهار کرد:

تبریز شهر جنگ زده!

نمایندگان محترم نیز خاطرشان هست، در نخستین جلسه اجلاسیه اخیر، پشت این تریبون آمدم و عرض کردم که من حوادثی را پیش بینی می کنم، من مخاطراتی را پیش بینی می کنم. دلایل و جهاتی را هم ذکر کردم، سبب ها را توضیح دادم. ما نمی توانیم بی تفاوت نسبت به بسیاری از حوادثی که در سرزمین ما گذشته است، بگذریم. ما نمی توانیم نسبت به این تیتری که سرتاسر روزنامه های ما را در بر گرفته که تبریز شهر جنگ زده شده است، بی اعتنا باشیم. چرا شهر جنگ زده، چرا؟ مگر این سرزمین را بیگانه اشغال کرده بود؟ مگر این سرزمین مورد هجوم و یورش قرار گرفته بود؟ کدام دستگاه مسئولی است که در برابر این حادثه بتواند بی تفاوت بگذرد؟ کدام نماینده مجلس شورای ملی ایران است که در برابر این

حوادث و حوادث مشابه آن بتواند بی تفاوت بگذرد؟ صرف اینکه بگویید بعضی تحریکات شده است، این کافی نیست. سخن ما همیشه این بوده و هست که ما باید جامعه ای داشته باشیم که احیاناً هیچ گونه تحریکات و دسیسه های غیرایرانی نتواند آن را متزلزل کند. چه برسد به اینکه تبریز عزیز ما، کانون وطن پرستی و آزادگی میهن ما را به شهر جنگ زده تبدیل کنند! چنین مسائلی به نظر من مشخص می کند که ما در برهه های خطیر از تاریخ هستیم. و یا اگر در گذشته به مسائل خطیر توجه می شد، اگر همان طور که در نطق اولین جلسه این اجلاسیه عرض کردم که انتخاب نماینده تهران با هفت هزار رأی، انتخابات میان دوره ای سنا در تبریز با سه هزار رأی، این زنگ خطر است و ما باید بیدار باشیم، اگر توجه شده بود ما امروز با این حوادث روبه رو نمی شدیم (صحیح است) و بی تفاوت گذشتند و من امروز هم می بینم که بی تفاوت می گذریم.

لزوم یک جراحی قاطع در سازمان های اداری و اجتماعی:

من عرض می کنم که اگر به این نحو نسبت به اساسی ترین مسائل بی تفاوت بگذریم، با مخاطرات وسیع تر و حوادثی وسیع تر مواجه

خواهیم شد که نباید مواجه شویم. ولی این نه با شعار تحقق پیدا می کند نه با برنامه های تبلیغاتی رادیو و تلویزیون، نه با توضیحات نمایندگان مجلس در حوزه های انتخابیه شان. جلوگیری از بروز مخاطرات تنها با درک

ص:436

عظمت مسئله، با درک مخاطرات امر، با پیدا کردن ریشه ها و بعد هم با یک جراحی قاطع در بسیاری از سازمان های اداری و اجتماعی ممکن است و بس (صحیح است). این جراحی قاطع را اگر نکنیم، پیکر جامعه ما مجروح خواهد شد. اینها جراحاتی است که به پیکر ملت ایران وارد آمده است. حادثه تبریز جراحت و زخم هولناکی است که بر پیکر جامعه ما وارد شده است، حوادث شهرهای دیگر جراحاتی است، این جراحات چرا ایجاد شده برای اینکه نخواستیم آن جراحی را در سازمان های اداری مملکت بنماییم، صورت جلسات مذاکرات مجلس را در تمام لوایح بودجه مطالعه بفرمایید، لااقل از ده سال گذشته تاکنون، مذاکرات نمایندگان ملت را مطالعه بفرمایید، رنج های آنها را از نابسامانی هایی که هست و گفته می شود تنگنا ولی من قبول ندارم بلکه نابسامانی است (آفرین)، اینکه بیان شود تنگنا، این یک پوششی

است بر آن چه نتیجه برنامه های نادرست یا عدم اجرای درست برنامه ها بوده است. توضیحات نمایندگان در مورد مسائل مملکتی بارها مطرح شده است، هزارها صفحه شده است. کو؟ کجا توجه شده؟ کجا رسیدگی شد، کجا عنایت شد؟ نشد که نشد.

منویات شاهنشاه را پوشش اقدامات خود قرار ندهید:

ما امروز مواجه با این مسائل هستیم و همیشه مواجه با این مسائل بودیم که خواستند و خواهند کرد وکرده اند، که مقدار زیادی از نابسامانی ها را متوجه مقام غیرمسئول مملکت، مقام شامخ و غیرمسئول مملکت، مقام شامخ و غیرمسئول اجرایی مملکت یعنی شاهنشاه بنمایند در حالی که چنین نیست، (آفرین، احسنت) و من چند بار در پشت این تریبون گفتم که نیایید به عنوان دفاع از برنامه ها و اقدامات خودتان مدام بگویید شاهنشاه چنین می خواهند، مدام گفتیم نگویید شاهنشاه می خواهند برنامه ها این طور باشد. چقدر گفتیم. هر مدیر اجرائی در هر کجا که کارش نادرست بود و یا غلط بود در پشت این تریبون آمد و در برابر مجلس آمد و منویات شاهنشاه را برای ما بیان کرد و پوشش کارها و اقدامات خود

قرار داد. می دانستیم که این نحوه اقدام جامعه را با چه آسیب پذیری هایی روبه رو خواهد نمود.(1)

جالب تر آن است که محسن پزشکپور علی الظاهر بسیار زودتر از شاه و مشاوران او

ص:437


1- صورت مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره 24، اسفند ماه 1356.

ضرورت دستگیری، برخورد و به اصطلاح مجازات افرادی از رجال و سیاستمداران بلندپایه حاکمیت را به هدف نجات رژیم پهلوی از سقوط حتمی دریافته بود. پزشکپور در اسفند ماه 1356 و به هنگام بررسی لایحه بودجه دولت آموزگار برای سال آینده، اقداماتی از این دست را برای جلوگیری از گسترش بحران سیاسی ضرورتی اجتناب ناپذیر ارزیابی می نمود. در بخش های از این سخنان پزشکپور چنین آمده است:

تحول به مفهوم تغییر مهره ها نیست!

جنابان آقایان وزرا، نمایندگان محترم، من همواره به یک اصل اعتقاد داشته و دارم و آن این است که جامعه ای که بخواهد سلامت، وحدت، یکپارچگی و حرکت خود را به سمت عظمت حفظ کند، در این جامعه نباید به خصوص نسبت به متجاوزین و خطاکاران و مقصرین به حقوق اجتماعی اغماض وجود داشته باشد (صحیح است). تحول هرگز به منزله تغییر مهره ها نیست، تحول مفهومی جز تغییر خط مشی ها به طور اساسی ندارد. مهره ها تغییر می کند، اما اگر بخواهیم خطاها و خبط ها و کم کاری ها و چه بسا جرائم گذشته را کتمان کنیم و یا پیگیری نکنیم، آن وقت ما هر چه

بگوییم و در کنار هم بنشینیم و بگوییم رشد درامد سرانه ما به اینجا رسیده است و چه شده است ولی یک دانشجو، یک کارگر و یک تاجرو یک برزگر، یک پیشه ور، یک زن خانه دار، یک نجار و یک آهنگر و یک دانش آموز، هر که و هر که از خود سؤال خواهد کرد، پرسش خواهد کرد که پس مسئول این نابسامانی ها و مسئولین ایجاد این نابسامانی ها چه کسانی بوده اند و چگونه با آنها رفتار شده است؟ چگونه آنها به چنگ قانون سپرده شده اند؟

کدام یک از بلندپایگان را مجازات نموده اند؟

من سال گذشته هم در بحث بودجه از وزیر دادگستری پرسش کردم، بفرمایید که دستگاه قضائی ما نه اینکه چه تعدادی ضابط و ثبات بلکه چه تعدادی از بلندپایگان اداری را که مقصرند و جرائمی را به طور قطع مرتکب شده اند تعقیب نموده و مجازات کرده است؟ من این مطالب را با احساس مسئولیت کامل می گویم. من به عنوان کسی که آشنا به مبانی حقوقی است گزارشات کمیسیون شاهنشاهی را شنیدم و خواندم و غالب مواردی را که در آن گزارش ها اعلام شده است تقصیرهایی را که اعلام شده، حیف و

میل ها را که در بیت المال مملکت شده است و جناب نخست وزیر در گزارششان به عنوان تبذیر و اسراف

ص:438

مواد غذایی غیرضرور عنوان نموده اند، غالب اینها را متضمن عناصر جزائی می دانم. (صحیح است).

تنگنا، یعنی برنامه ریزی نادرست و عدم اجرای صحیح برنامه ها:

عرض من اینجاست که اگر برنامه ها درست تنظیم می شدند و اگر برنامه ها درست اجرا می شدند و اگر اجراکنندگان برنامه ها احساس نوعی عدم مسئولیت نمی کردند و اگر آنهایی که برنامه ها را اجرا می کردند و با احساس عدم مسئولیت کار می کردند، مورد تنبیه و مجازات قرار می گرفتند، امروز ما این گزارش را روی میز مجلس شورای ملی نمی دیدیم. اگر هر مشکلی را که ناشی از عدم برنامه ریزی صحیح و ناشی از عدم اجرای صحیح برنامه هاست تنگنا نمی نامیدیم اگر بسیار کسانی را که مرتکب این خطاها شده اند نمی دیدیم که امروز در جامعه آزادانه بلکه با غرور قدم برمی دارند، امروز در جامعه ایرانی ما این مسائل را نمی داشتیم.(1)

پزشکپور طی همان سخنان مبسوط خود با اذعان و اعتراف به اینکه ناآرامی های

سیاسی و انقلابی جاری و ساری در کشور از سوی علمای مذهب تشیع هدایت و صورت عملی به خود می گیرد، با تحلیل تاریخی نه چندان استواری تلاش کرد میان نظام تاریخی شاهنشاهی ایران با مذهب تشیع ارتباط و پیوندی تنگاتنگ و ناگسستنی پیدا کند تا وانمود سازد میان رژیم پهلوی با مذهب تشیع و علمای شیعه پیوندی عمیق و ناگسستنی وجود داشته و مخالفان اسلام گرای حکومت در میان جامعه مسلمان و شیعه ایرانی و نیز در جمع علما و مراجع دینی، رقم قابل اعتنایی را تشکیل نمی دهند. در بخش هایی از همان سخنان چنین می خوانیم:

پیوند جدانشدنی مذهب و ملیت در جامعه ایرانی:

جامعه ایرانی با یک معتقدات قوی و محکم هزاران ساله، تنها جامعه ای است که دقیقاً مذهبش با ملیتش منطبق است و این آمیختگی ملیت و مذهب است که طی سده ها و قرن های متمادی ما را حفظ کرده است. (صحیح است). بسیاری از زمان ها بود که در ایران زمین اثری از حکومت ها نبود. چه بسا حکومت وجود نداشت. صدراعظم وجود نداشت،

ص:439


1- صورت مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره 24، اسفند ماه 1356.

حاکم و والی وجود نداشت ولی چه چیزی این ملت و سرزمین را حفظ کرد: ملیت و مذهب به هم پیوسته ایران. من هر صدایی را که هر نوع تزلزلی را بخواهد در این اتحاد ایجاد کند، دشمنی به ملت ایران می دانم، مسئله برای ما شوخی نیست، ما سرنوشتی را پشت سر داریم، و یک سرنوشت هزاران ساله را طی خواهیم کرد. ما می خواهیم باشیم، با هویت

ایرانی، در تاریخ آینده و در زمان های آینده. ما باید پایگاه های قویم موجودیت ملت ایران را بشناسیم. دین، یکی از مهم ترین پایگاه های هم نژاد ایران را نیز در تار و پود خود نگاه داشت، آن زمانی که شاه اسماعیل بزرگ با شمشیر آخته به تو پ های عثمانی حمله کرد به نام مرشد بزرگ، دلاوران کرد در کنار او شمشیر زدند و دشت چالدران نشانة تجلی وحدت و هماهنگی نژاد و قوم و مذهب ما گردید. تا دوردست آفریقا و آسیا، بروید، به مناطق دیگر بروید میلیون ها شیعه از نظر مذهب خود را متعلق به ایران و شاهنشاهی ایران می دانند، این فضای وسیع همبسته را ما چگونه به دست آوردیم؟ با اتکا به بزرگان ملی، پیشوایان و رهبران بزرگ مذهبی. اینها بودند که همواره ملت ایران، سرزمین و نظام شاهنشاهی ایران را از جان و دل حمایت و حفاظت کردند. من به دستاورد بیش از یک هزار و سیصد سال فرهنگ عظیم ایران دوران اسلام نمی پردازم که چگونه به مانند یک ودیعه و میراث گرانقدر به جهان عرضه شد. در تمامی رگ ها و تار و پود این پیوند، ریشه و اثر مذهب ایران نهفته است و وجود دارد. تاریخ صد سال اخیر ملت

ایران نمی تواند بزرگانی را به مانند آیت الله شیرازی ها و ملاکاظم خراسانی ها و آیت الله بهبهانی ها، آیت الله طباطبائی ها، ثقة الاسلام ها که از همان تبریز عزیز برخاسته اند فراموش نماید. او برای چه برخاست، برای دفاع از موجودیت ایران و برای حفظ استقلال ایران بالای دار رفت. من وظیفه ملی دارم این نکات را در مجلس شورای ملی ایران بیان نمایم، این پیوند عظیم و فخیم، این پیوند ناگسستنی و محکم میان همه گروه ها، میان ملت ایران با معتقدات مذهبی اش، می بایست همچنان مصون و محفوظ بماند، حرمت آنها می بایست حفظ شود و آن وقت همه این مجموعه مانند همیشه، مانند صدها سال گذشته، به مانند دوران صفوی و دوران های دیگر، همه این مجموعه آن وقت نظام شاهنشاهی ایرانی را که از نظر حقوقی نیز بر قانون اساسی ایران اتکا دارد، پاس می دارد. جز این هر اندیشه ای ابراز شود و هر قلمی به گردش بیاید و هر قدمی برداشته شود، من عرض می کنم به مصلحت ایران و

ص:440

خدمت به شاهنشاهی شیعه ایران و سرزمین ایران نیست (آفرین).(1)

از همان ماه های پایانی سال 1356 مجلس نشینان سابقاً پان ایرانیست در روندی تدریجی، ولی معلوم، برای در امان نگه داشتن اصل نظام شاهنشاهی پهلوی به حربه لزوم تبعیت بدون کم و کاست از قانون اساسی نظام مشروطه متوسل می شدند و پنهان هم نمی کردند که برای حفظ نظام شاهنشاهی پهلوی از هیچ تلاشی فروگذار نمی کنند.(2)

موضع گیری پزشکپور، اعضایی از حزب پیشین پان ایرانیست را که هنوز هم به طور مرتب جلساتی با یکدیگر داشتند، خوشحال و هیجان زده کرد که امیدوار بودند هشدارهای «بزرگ سرورشان» از سوی دولت و حاکمیت جدی تلقی شده و بدان عمل شود تا نظام شاهنشاهی پهلوی با خطر جدی مواجه نشود. ساواک در بیست وسوم اسفند ماه 1356 گزارش کرده بود:

در ساعت 30/20 روز 19/12/36 ]25[ اعضای سابق حزب پان ایرانیست با حضور مهندس رضا کرمانی مسئول سابق حزب مذکور در خوزستان و محسن پزشکپور نماینده اهالی خرمشهر در مجلس شورای ملی در منزل امیر سالمی مبادرت به تشکیل جلسه حزبی نموده و ابتدا کرمانی اظهار داشت دوستان و یاران و رزمندگان دیرگام! اطلاع دارید که در بحث بودجه آقای طبیب عضو حزب پان ایرانیست و نماینده بوشهر در مجلس نوبت خود را به سرور پزشکپور داده و آقای پزشکپور در خصوص اوضاع ایران و استبدادهایی که در ایران می باشد خصوصاً در اثر ضعف و نارسایی که سبب شده دشمنان ملت ایران متحد شوند و

برنامه های ضدملی پیاده نمایند و آن قدر به رهبر مملکت دروغ بگویند تا کار به جایی برسد که در تبریز به مدت دو روز آشوب و خرابکاری به عمل آید و نوجوانان 16 ساله روی کرسی بر علیه منافع ملت ایران سخن بگویند سرور پزشکپور در سخنرانی خود در مجلس آگاهانه اعلام داشتند که مملکت در خطر است و باید دستگاه های مسئول اقدامات فوری به عمل آورند. اما مسئولین یا خیانت می کنند یا غافل هستند. طی سال های متمادی چه کار کردند. کدام وزیر دزد و خاطی را به محاکمه کشیدند. و مرتب دشمنان ایران

ص:441


1- صورت مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره 24، اسفند ماه 1356.
2- صورت مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره 24، اسفند ماه 1356.

برنامه های خود را پیاده کردند. کرمانی افزود حزب رستاخیز ضعیف و بیکار شده اما دولت آموزگار به خصوص شخص آموزگار به خود اجازه داده به آنچه پان ایرانیست طی 37 سال مبارزه ناسیونالیستی خود داشته با دیده تمسخر بنگرد، یا عناوینی دیگر دهد چون رهبر ما به موجب رسالت خود مشکلات و معضلات را در مجلس شورای ملی بی پرده اعلام داشته و سخنانش در روزنامه اطلاعات چاپ اول درج و به بعضی از شهرستان ها فرستاده شده و روزانه هزاران تلفن به منظور عرض تبریک از طرف مردم به پزشکپور می شود که او درد را

خوب شناخته است. بالاخص متن گفتار وی در تبریز بین مردم توزیع گردیده و اثر خوبی داشته است. زیرا ایران مهد شاهنشاهی شیعه اسلامی است...

در این موقع پزشکپور حاضرین را آرام کرده و گفت وضع شخصی من نیست. خطر مملکت را تهدید می کند. اگر یک جراحی بزرگ و فوری صورت نگیرد متأسفانه ما باید خود را برای یک رزم ملی آماده کنیم زیرا طی یک برنامه حساب شده دارند این مملکت را به سوی نابودی می برند. چرا باید تبریز دو روز در آتش باشد؟ من سه سال قبل در موقع انتخابات میان دوره ای تهران و تبریز گفتم سه هزار رأی برای تبریز زنگ خطر است و اما حال اعلام می کنم خود خطر آمده! چه قوانین ظالمانه آوردید و به دروغ تحت توجهات رهبر مملکت تصویب کردید. نگذاشتید قوه قضائیه و مجریه کار خود را انجام دهد. مردم بی تفاوت و بی ایمان شده اند. بر علیه شاهنشاهی ما دارند توطئه می کنند. آقای مهندس روحانی وزیر سابق کشاورزی و سایرین را پست مهمی مجدداً خواهند داد. من صراحتاً در مجلس اعلام کردم دوره بعد وکیل نخواهم شد اما به رسالت ملی خود تا پای جان ادامه می دهم. در این موقع

علی خرم گفت سرور! این مملکت دارد نابود می شود زیرا پسرم خشایار که 7 سال دارد در منزل می گوید شاه خوب نیست. از او پرسیدم چرا پاسخ داد همه می گویند مردم را زندانی می کند. ملاحظه بفرمایید، دارند در مدرسه افکار دانش آموزان را نسبت به رژیم بدبین می کنند. سالمی اضافه نمود با یک برنامه حساب شده افکار دانش آموزان را دارند مسموم می نمایند. کرمانی اضافه نمود در قم بچه های 7 و 8 ساله شعار می دادند دین از دست رفته چرا قیام نمی کنید. اینها برنامه است. دارند این مملکت را به آشوب می کشند. چه آموزگار بخواهد چه نخواهد ما پان ایرانیست ها به دلیل حساسیت اوضاع قیام خود را آغاز می کنیم و افراد توده ای سابق جبهه ملی تلفنی ما را تأیید کرده اند.

ص:442

دولت آمد کشاورزی را با برنامه حساب شده از بین برد و به قولی ملی کرد و سپس در اختیار آقایان مهدوی و هژبر یزدانی قرار داد. آخر عدالت کجاست. از مشهد تا شمال را مشاهده نمایید مال کیست، طومار وقتی حاضر شد به امضای کلیه پان ایرانیست های کشور خواهد رسید و سپس به دکتر آموزگار خواهیم داد تا تکلیف خود را یکسره

کنیم. این جلسه در ساعت 00/24 خاتمه یافت.(1)

در این میان سخنان آسیب شناسانه و هشداردهنده محسن پزشکپور در جریان بررسی لایحه بودجه سال 1357 در مجلس بیست وچهارم از سوی اعضای حزب سابق پان ایرانیست حروف چینی، تکثیر و در سطحی وسیع منتشر شد تا نشان داده شود، این تشکل سابق که اینک در راه رستاخیز گام برمی داشت تا چه اندازه به دوام و بقای حکومت پای بندی دارد. با آغاز سال 1357 و گسترش باز هم بیشتر ناآرامی های سیاسی، بر دامنه و تعداد نطق ها و اظهار نظرهای آسیب شناسانه و هشداردهنده پزشکپور و دیگر هم مسلکان حزبی سابقش در مجلس افزوده شد. پزشکپور از آن رو که رئیس کمیسیون عرایض مجلس هم بود، بیش از دیگران خود را محق می دانست از حقوق و شکایات ناراضیان و مخالفان وفادار و میانه رو حاکمیت در مجلس و بیرون از مجلس دفاع کند.(2) طی تابستان 1357 و پس از آن دامنه مخالفت ها و انتقادات پزشکپور و دوستانش در مجلس، بسیاری از رجال و دولتمردان و دوایر گوناگون دولتی را در بر گرفت. شبح دهشتناک سقوط احتمالی رژیم پهلوی آنی پزشکپور و یارانش را رها نمی کرد. رهبران و کارگردانان حزب پان ایرانیست طی سالیان فعالیت خود بارها و بارها پیرامون نظام شاهنشاهی ایران و رژیم پهلوی، و پیوند گسست ناپذیر آن با ناسیونالیسم و وطن پرستی و نیز حزب پان ایرانیست فلسفه بافی کرده و به اصطلاح آسمان و ریسمان به هم دوخته بودند و اینک برای آنها بسیار ناگوار بود که تقریباً به سرعت شاهد فروپاشی و زوال نظام شاهنشاهی پهلوی باشند. پزشکپور، عبدالله ریاضی را که از آغاز دوره بیست ویکم مجلس شورا تا اواسط سال 1357 رئیس مادام العمر مجلس نشینان بلااراده بود، در واپسین روزهای ریاستش بر دورة

ص:443


1- هژبر یزدانی به روایت اسناد ساواک، صص 260-257.
2- صفحاتی از تاریخ معاصر ایران: اسناد نهضت آزادی ایران، ج 9، دفتر 2، تهران، نهضت آزادی ایران، 1362، صص 311-308.

بیست وچهارم مجلس به شدت مورد انتقاد قرار داد. در بخش هایی از این انتقاد حساب شده پزشکپور از ریاضی که هماهنگ با دیگر افراد و گروه های میانه رو و وفادار به حاکمیت و به هدف نجات رژیم پهلوی از سقوط حتمی صورت گرفته و روزنامه های وقت هم آن را

تمام و کمال چاپ و منتشر کردند، چنین آمده بود:

... سبب و انگیزه ارسال این نامه سرگشاده، ملاحظه خبری بود که در شماره 15698 روزنامه اطلاعات مورخ هشتم شهریورماه 1357 درج گردیده است. در فراز نخست این خبر چنین آمده است: «... مهندس عبدالله ریاضی رئیس مجلس شورای ملی دیروز اعلام کرد که از روش ها و برنامه های دولت های گذشته دفاع می کند...». قرائت این خبر از دو جهت مرا غرق شگفتی و تألم و تأثر نمود. نخست آنکه چگونه ممکن است یک ایرانی [...] یک نماینده مجلس شورای ملی که معمولاً باید آگاه به مشکلات میهن خود، آشنا به رنج ها و غم های مردم میهن خود باشد، در شرایطی که به هر حال به سبب روش دولت های گذشته که بسیاری از دست اندرکاران دولت لاحق نیز در آن دولت ها، مسئولیت های مسلم و انکارناپذیر داشته اند، وضع اجتماعی ملت ایران به این حد از پراکندگی، نابسامانی، درهم ریختگی و شکست بسیاری از برنامه های اقتصادی انجامیده است، این چنین داوری کند. چگونه ممکن است یک ایرانی آن هم کسی که نماینده مردم در مجلس شورای ملی می باشد، به سبب و انگیزه های واقعی کشته

شدن گروه های عظیم از هم میهنان ما، تبعید و زندانی شدن گروه گروه مردم این سرزمین، ایجاد حوادث نامطلوب در سرتاسر مملکت و بالاخره عدم رضایت عمومی و مآلاً عصیانی که به وجود آمد توجه ننماید؟

جناب آقای مهندس عبدالله ریاضی، هرگاه مسئولیت بروز این حوادث، هرگاه مسئولیت ایجاد تورم را در ایران با بالاترین نرخ در صحنه اقتصاد جهانی، شکست برنامه های متعدد اقتصادی و اجتماعی، به هدر دادن بخش عظیم ثروت فناپذیر ملی از درآمد، درهم کوبیدن بسیاری از روستاهای مملکت و بالاخره هر گاه فراهم ساختن موجباتی برای تعدی و تجاوز زورگویان و ستمگران و غارتگران بر حقوق ملت و بر شرف و جان و مال مردم، که نمونه ای از آن پرونده هولناک جنایت های امثال هژبر یزدانی می باشد، با دولت ها و من حیث المجموع با حکومت ها نباشد، پس مسئولیت آن با کیست؟

نه تنها مسئولیت همه این نابسامانی ها و حوادث غم انگیز و کشتارها و تبعیدها و

ص:444

شکست های متعدد در برنامه های اقتصادی و اجتماعی، با دولت ها بوده و هست، بلکه شخص شما، در ایجاد این نابسامانی ها، در انجام این تعدیات و قانون شکنی ها مسئولیت مستقیم و انکارناپذیر به عهده

داشته و دارید...

جنابعالی طی چهار دوره ریاست مجلس شورای ملی تاکنون چگونه مجلس ایران را اداره نموده اید. اجازه بفرمایید تا با صراحت بیان نمایم، متأسفانه نحوه ریاست شما بر مجلس شورای ملی ایران، جز این نتیجه ای نداشت که بالمره قوه مقننه را از موضع قانونی خود خارج نماید. استقلال قوه مقننه را متزلزل نماید و بالاخره اصل تفکیک قوا را به سود قوة مجریه مخدوش کند، ... و نوعی حکومت مستبد دیوانسالاری را بر همة مملکت مستولی سازد. ...(1)

آگاهان می دانستند که هدف پزشکپور از این گونه انتقادات تند و شدیداللحن، غیرمسئول جلوه دادن شخص شاه (طبق قانون اساسی مشروطیت!) است که گویی طی سالیان طولانی گذشته، مجالس شورا و نیز دولت ها و دوایر مختلف دولتی و حکومتی در شئون و سطوح مختلف برخلاف تمایل و علایق شخص شاه عامدانه حقوق و منافع ملت ایران را پایمال ساخته اند و به تبع آن نه شاه و اصل نظام شاهنشاهی پهلوی بلکه باید همان دولت ها و دستگاه های اجرایی و نظایر آنها پاسخگوی اوضاع بحرانی پیش آمده باشند.(2)

در برابر دولت آموزگار

دکتر جمشید آموزگار رقیب دیرین امیرعباس هویدا در شانزدهم مرداد ماه 1356 طبق

خواسته شخص شاه در مقام نخست وزیری جایگزین هویدا شد و تا پنجم شهریور ماه 1357 در این سمت باقی بود. انتصاب آموزگار به نخست وزیری با نظر مساعد و خوشحالی پزشکپور و یارانش در مجلس مواجه شد که از سال ها زمامداری رندانه هویدا دل پری داشتند و بر این باور بودند که نخست وزیر جدید ارتباط دوستانه تری با آنان برقرار خواهد

ص:445


1- روزشمار انقلاب اسلامی، ج 5، ص 190.
2- یونس مروارید، از مشروطه تا جمهوری، ج 3، صص 906-904. اسکندر دلدم، زندگی و خاطرات امیرعباس هویدا، صص 293-292. روزشمار انقلاب اسلامی، ج 5، صص 139-138. حسین خطیبی، رنج رایگان، صص 319-316.

ساخت که تقریباً چنین هم بود و آموزگار وانمود ساخت به نظرات کارشناسانه پزشکپور برای مواجهه منطقی و کارآمد با مشکلات پیش روی دولت اهمیت می دهد. محمدرضا عاملی تهرانی هم از افراد مورد توجه آموزگار بود و هم او بود که در دوران دبیرکلی آموزگار در حزب رستاخیز مدتی قائم مقام او شد.

یکی از وکلای دادگستری که ارتباط نزدیکی با پزشکپور داشت، در پانزدهم مهر 1356 درباره ارتباط پزشکپور و عاملی با آموزگار و نظرخواهی از آن دو پیرامون پاره ای از مسائل مبتلا به دولت، به ابوالحسن عمیدی نوری گفته بود:

پزشکپور (او هم عضو هیأت مدیره کانون وکلا و هم وکیل مجلس است) برایم نقل نموده چند روز پیش دکتر آموزگار از او دعوتی نمود به اتفاق دکتر عاملی که با هم حزب داشتند. او می گفت خیال می کردم از این دعوت های تشریفاتی عمومی است ولی وقتی نزدش رفتم معلوم شد فقط ما دو نفر هستیم. بعد، از اوضاع مملکت از من نظر خواست بالخصوص وضع دادگستری که من به تفصیل خرابی ها بالخصوص امر دادگستری و افتضاحی که این کیان پور درآورده است، هم از نظر قوانین غلط و هم از نظر رفتاری که با قضات دارد [را گفتم]. در حالی که دادگستری یک قوه مستقل قانونی است که وزیر حق دخالت در آن ندارد، او

مرتب قضات را جریحه دار می کند، امر و نهی می نماید. پزشکپور بعد گفت آموزگار مطالب مرا (قسمتی از آنها مخصوصاً درباره دادگستری) یادداشت می کرد و من خیال می کنم که او از طرف شاه مأموریت درباره رسیدگی به کار کیان پور دارد. من خیال می کنم که آموزگار جریانات را به شاه گفته، او هم یگانه، رئیس دیوان کشور را خواسته از جریانات دادگستری و عدم رضایت قضات و غیره استفسار نموده است.(1)

اما با گسترش تدریجی ناآرامی های سیاسی پزشکپور و یارانش در مجلس در سلک منتقدان و ناصحان نخست وزیر درآمدند و همچنانکه پیش از این هم اشاره شد در اسفند ماه 1356 محسن پزشکپور در انتقاد و مخالفت با لایحه بودجه دولت برای سال 1357 و سوء عملکرد و ناکارآمدی وزارتخانه ها و دستگاه های مختلف دولتی سخنان مبسوطی ایراد کرد که با واکنش آموزگار مواجه شد که در یازدهم اسفند ماه 1356 و در صحن علنی

ص:446


1- ابوالحسن عمیدی نوری، یادداشت های یک روزنامه نگار، ج 2، صص 331-330.

مجلس سخن پرویز ظفری، دیگر نماینده عضو حزب پان ایرانیست را که از رابطه مرید و مرادی خود با پزشکپور سخن به میان آورده و او را مرشد خود خوانده بود مورد استهزا قرار داد. با این حال همچنانکه اسناد نشان می دهد، در آن برهه پزشکپور به واکنش اخیر نخست وزیر پاسخی نداد تا مبادا دولت وقت در انظار عمومی تضعیف شود.(1) همچنانکه گزارش زیر (15/12/1356) نشان می دهد، سخنرانی انتقادآمیز پزشکپور در هنگام طرح لایحه بودجه سال 1357 در مجلس هم عمدتاً از شایعه ای نشأت می گرفت که گویی آموزگار تهدید کرده بود اگر پزشکپور با دولت و برنامه های او مخالفت کند، در دور آتی

انتخابات جواز حضور در مجلس آتی را به دست نخواهد آورد:

در روزهای اخیر بین افراد سابق حزب پان ایرانیست شور و هیجان زیادی راجع به لایحه بودجه که وسیله آقای نخست وزیر تقدیم مجلس شد مشاهده گردید. افراد زیادی با پزشکپور تماس گرفتند و می خواستند ببینند ایشان راجع به بودجه مخالفت خواهند کرد یا نه، چون پیغام آقای نخست وزیر را شنیده بودند که به وسیله دکتر عاملی و دکتر طبیب و مهندس یزدی برای پزشکپور فرستاده و گفتند که به پزشکپور بگویید این قدر سؤال از دولت مطرح نکند و راجع به بودجه هم سخت نگیرد والا من هم دبیرکل حزب هستم و هم نخست وزیر، در دوره آینده انتخابات نخواهم گذاشت که ایشان شرکت کند. پیغام آقای نخست وزیر به سرعت به گوش پزشکپور و همکاران وی رسیده نتیجتاً پزشکپور مبادرت به نطق در زمینه بودجه نیز نمود و در ضمن خطاب به نخست وزیر بیان داشت که پیغام شما رسید اما من برای وکالت مجلس قبا ندوخته ام که از پیغام های شما ترسی داشته باشم، قرار است نطق پزشکپور توسط دکتر طالع استنسیل شده و سپس برای افراد حزب پان ایرانیست ارسال گردد.

نظریه شنبه: افراد سابق حزب

پان ایرانیست در پاسخ آقای نخست وزیر و اینکه ایشان تهدید به سکوت کرده اند ناراحت و عصبانی بوده و قرار است متن کامل مذاکرات را (نطق پزشکپور و پاسخ نخست وزیر) توزیع نمایند.

نظریه سه شنبه: 1- شنبه مورد اعتماد است و به صحت گزارشات وی اطمینان حاصل است.

ص:447


1- جمشید آموزگار به روایت اسناد ساواک، صص 428-427.

2- به نظر می رسد پزشکپور و اعضای حزب پان ایرانیست با نشستی به دور یکدیگر ضمن مخالفت هایی به اقدامات دولت فعالیت هایی را نیز شروع نمایند.(1)

انتقادات پزشکپور از دولت آموزگار در مجلس با نظر مساعد اعضای مؤثر حزب پان ایرانیست روبه رو شد.

همچنین در بیانیه ای که گروهی از این پان ایرانیست های سابق خطاب به آموزگار انتشار دادند، باز هم از پزشکپور دفاع کردند و مستقیم و غیرمستقیم از نقش تاریخی حزب پان ایرانیست و پان ایرانیست ها در دفاع از نظام شاهنشاهی پهلوی سخن به میان آورده و بر تداوم این راه تأکید کردند.

از جمله طرح های ساواک و احیاناً حاکمیت برای جلوگیری از گسترش ناآرامی ها در اوایل سال 1357 ایجاد رعب و وحشت در میان گروه هایی از مخالفان سیاسی بود. در همین راستا افرادی که خود را «کمیته انتقام» لقب می دادند، از اواخر فروردین و اوایل اردیبهشت ماه 1357 در محل کار یا منازل افرادی از مخالفان حکومت بمب های نه چندان مخربی منفجر کرده و یا آنان را مورد ضرب و جرح قرار داده و می گریختند. هنگامی که اخباری از این دست روزافزون شد، در چهارم اردیبهشت ماه 1357 محسن پزشکپور فرصت طلبانه در صحن علنی مجلس دولت آموزگار را مورد پرسش قرار داده و

خواستار آشکار کردن هر چه سریع تر هویت مهاجمان و بمب گذاران شد.

محسن پزشکپور یکی از نمایندگان مجلس ایران از دولت خواست در مورد کسانی که در انفجار بمب در خانه مخالفان دولت در تهران دست داشته اند توضیح داده و بگوید که چرا برای دستگیری این عده اقداماتی صورت نگرفت.

وی گفت تشکیلات دولتی مجری قانون کاملاً قادر به تشخیص هویت گروه تروریستی مذکور می باشد اما در انجام این کار کوتاهی کرده اند.

برای دومین بار در عرض یک ماه و نیم گذشته دولت ایران با حادثه ای فوق العاده غیر معمولی روبه رو شده است و در مجلس شورای ملی در رابطه با امواج ناآرامی در کشور مورد سؤال قرار می گیرد. به گزارشی در این باره از خبرنگار بی.بی.سی. در تهران، آندرو

ص:448


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

ویتلی، گوش می کنیم:

تازه ترین سؤالی که دولت جمشید آموزگار نخست وزیر ایران با آن روبه رو شده است، ناشی از انفجار بمب در منازل مخالفان سلطنت و دولت می باشد، آقای محسن پزشکپور یکی از وکلای سرشناس مجلس شورا دیروز دولت را با طرح سه سؤال در مورد اینکه مسئولان این انفجار چه کسانی

بوده اند و چرا تا حال دستگیر نشده اند مورد استیضاح قرار داد. اهمیت قضیه در این است که آقای پزشکپور در استیضاح خود که احتمالاً برای دولت بسیار ناراحت کننده است اشعار می دارد که قانون اساسی ایران حمایت از افراد و املاک را تضمین کرده است. وی گفت که منفجر کردن منازل وکلایی که از دانشجویان شرکت کننده در تظاهرات دفاع کرده اند به حق دفاع قانونی لطمه زده و سایر اصول عدالت را پایمال می کند.

هیچ اظهار نظر و یا بیانیه رسمی در مورد این حوادث که حدود سه هفته پیش شروع شد، انتشار نیافته است. در واقع دولت مجبور است که به استیضاح پارلمانی جواب بدهد ولی به نظر می رسد که هنوز موعدی برای این جواب تعیین نشده است.(1)

بدین ترتیب پزشکپور و همفکرانش در مجلس و بیرون از مجلس زیرکانه می کوشیدند چنان القا کنند که گسترة مخالفت های عمومی از عملکرد سوء و ناکارآمدی دولت و مجموعه دوایر و دستگاه های دولتی فراتر نمی رود و طرح شعارهایی نظیر «قانون اساسی» و لزوم پایبندی تمام و کمال به آن خواهد توانست اصل نظام شاهنشاهی پهلوی را از خطرات احتمالی مصون نگه دارد.

در همین راستا بود که در طول بهار و تابستان 1357 دولت آموزگار در چارچوب همان وظایف به اصطلاح قانونی (بر حسب قانون اساسی مشروطیت) مورد پرسش و انتقاد

پزشکپور و یارانش قرار داشت.(2) هر چه زمان بیشتر می گذشت، پزشکپور نیز همچون عده ای دیگر از فرصت طلبان، انتقادهای خود را تندتر و تندتر می کرد. اکنون که مشخص شده بود، روحانیت و اسلام، جایگاه ویژه ای در آیندة ایران دارند، به یکباره همة

ص:449


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- روزشمار انقلاب اسلامی، ج 3، ص 436.

فرصت طلبان عابد و زاهد ومسلمان شده بودند. اما این فرصت طلبان، نگران از هرگونه فروپاشی که به معنای فرود آمدن آوار بر سر خود آنها بود، سنگر قانون اساسی را رها نمی کردند؛ و دم از پیروی آن دسته از روحانیون می زدند که آنها نیز سنگرشان قانون اساسی بود. آیت الله سید کاظم شریعتمداری در رأس تمام این روحانیون جای داشت.

پزشکپور و همفکرانش می کوشیدند در تحولات جاری کشور نقشی محوری برای او قائل شده و مستقیم و غیرمستقیم موقعیت او را تقویت کنند. چنانکه وقتی در جریان اقدام مشکوک گروهی از مأموران منزل آیت الله شریعتمداری در قم مورد تهاجم قرار گرفت، محسن پزشکپور طی نامه ای خطاب به رئیس مجلس شورا به شرح زیر تقاضا کرد نخست وزیر در اولین فرصت در مجلس حضور یافته و در آن باره توضیح دهد:

خواهشمند است مقرر فرمایید جناب آقای نخست وزیر در مجلس شورای ملی حضور یافته به پرسش زیر پاسخ گویند:

با توجه به اعلامیه صادره از طرف دولت به شرح مندرج در روزنامه های عصر شنبه 23 اردیبهشت ماه جاری و نیز به شرح منعکسه در دیگر وسایل ارتباط جمعی روز چهارشنبه بیستم اردیبهشت ماه حریم خانه یکی از مراجع عالیقدر تقلید و پیشوایان بزرگ مذهبی ملت ایران، مورد هجوم گروهی از مأموران انتظامی قرار می گیرد که در اثر این حادثه شوم و غم انگیز یکی از

نزدیکان این مرجع عالیقدر فوت می گردد و حوادث نامطلوب دیگر از این قبیل نیز به وقوع می پیوندد.

با توجه به اینکه حفظ حریم حوزه های علمی، به ویژه حوزه های علمی مذهبی و نیز حفظ حریم سکونت همه آحاد و افراد مردم به ویژه پیشوایان عالیقدر مذهبی، از مهمترین وظایف و تکالیف ملی و شرعی و قانونی همه سازمان های مسئول و مأموران دولت می باشد و با توجه به اینکه بی گمان فرماندار و دیگر مسئولان کشوری و انتظامی شهرستان قم می بایست شناسایی لازم را نسبت به محل سکونت مراجع عالیقدر تقلید داشته باشند و جز این هم نیست، چگونه و چرا چنین حادثة شوم و غم انگیز به وقوع پیوست و دولت برای تعقیب و معرفی مسئولان وقوع این حادثه چه اقداماتی نموده است و برای ایفای وظایف قانونی و شرعی و ملی خود بر اینکه هرگز چنین حوادث شوم وجریحه دار کننده احساسات ملت ایران و میلیون ها شیعیان جهان به وقوع بپیوندد ]نپیوندد[ چه تمهیداتی را در نظر

ص:450

گرفته اند؟(1)

در بسیاری از مقاطع دوران انقلاب، دانشجویان و دانشگاهیان پیشگام تحرکات ضدحکومتی بودند و جدای از آنکه از گروه های سیاسی مختلفی حمایت می کردند، تقریباً همگی آنان خواستار به سقوط کشانیدن رژیم پهلوی بودند. اما محسن پزشکپور و یاران سلطنت طلب او در مجلس و خارج از مجلس با طرح مسائل حاشیه ای و بی اهمیت تلاش می کردند از نخست وزیر وقت جمشید آموزگار خواسته شود تا در مجلس حاضر شده و در آن باره توضیح دهد:

حسب خبرهای مندرج در روزنامه ها و دیگر وسائل ارتباط جمعی چنین وانموده اند که جمعی دانشجو در یکی از تظاهرات خود پرچم کشور بیگانه ای را حرکت داده اند، از آنجا که چنین توجیهی بیش از یک اتهام ناروا و تمهید زشت و ناهنجار برای واژگونه جلوه دادن تمایلات وسیع تحول طلب میلیون ها مردم ایران پرست نمی باشد و از آنجا که هر ایرانی با وحدت ملی و استقلال و آزادگی ملی پیوندی ناگسستنی دارد و از آنجا که هزاران هزار دختران و پسران دانشجو فرزندان همان خانواده های مؤمن و میهن پرستی هستند که هزاران هزار سربازان و افسران وطن پرست را در دامان خود پرورش داده اند، و از آنجا که این اتهام در شأن هیچ یک از گروه های جامعه ایرانی نیست، دولت چه اقدامی برای معرفی فوری کسانی که مدعی هستند درفش کشوری بیگانه را بر پا داشته اند معمول داشت تا آنها

را به ملت ایران و مجلس ایران معرفی نماید، تا معلوم گردد دامان هزاران دانشجو و خانواده های ایران پرست مبرا از این اتهامات ناروا و زشت می باشد؟

با احترام

محسن پزشکپور(2)

از طرف دیگر، هر روز آشکارتر می شد که اسلامگرایان تحت رهبری آیت الله العظمی امام خمینی(ره) در رأس جنبش انقلابی مردم ایران بوده و هدفی جز سرنگون ساختن رژیم پهلوی را دنبال نمی کنند، اما پزشکپور رندانه می کوشید در تحولات جاری نقش قابل

ص:451


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

توجهی برای علما و روحانیون وفادار به حاکمیت قائل شده و با نادیده گرفتن و کم اهمیت جلوه دادن جایگاه رهبری آیت الله امام خمینی(ره) چنان وانمود سازد که آن گروه نخست هرگز اجازه نخواهند داد اصل نظام شاهنشاهی پهلوی با خطری جدی مواجه شود. در گزارشی از ساواک که حاصل گفت و گوی محسن پزشکپور با عبدالرضا حجازی از روحانیون میانه رو بود، چنین اشاره شده است:

بعد از ظهر روز 26/2/37 ]25[ محسن پزشکپور در دفتر کار خود ضمن صحبت با دوستان همفکر خود سؤال خود را از آقای نخست وزیر که در مورد حمله قوای انتظامی به خانه یکی از علمای قم نموده بود، مطرح کرد و گفت روزنامه ها چاپ نکردند و قرار شد متن سؤال مورخه 26/2/37 ]25[ در روزنامه کیهان و اطلاعات به چاپ رسد. پزشکپور اظهار داشت دیروز دکتر عبدالرضا حجازی به مجلس آمده بود و

اظهار تشکر و قدردانی از دفاعی که از جامعه روحانیت کرده ام نمود و اظهار داشت علمای حوزه ای که من در اختیار دارم و همین طور مردم مسلمان به من مأموریت داده اند تا از شما و از زحمات شما تشکر کنم و افتخار بکنم که استادی همچون شما داریم. پزشکپور اضافه نمود به مدت یک ساعت برای دکتر عبدالرضا حجازی رابطه ملت ایران و عالم تشیع و روحانیت و اصولاً پیوند نظام شاهنشاهی با شیعه و دین اسلام را تشریح کردم و همین طور وظیفه روحانیون را نسبت به اشاعه دین با نظام شاهنشاهی و پیوستگی کردها و شیعیان با نظام شاهنشاهی در طول تاریخ را. دکتر حجازی گفت دنیای دیگری جلوی چشمان من باز شد و حالا می فهمم پیوند دین با شاهنشاهی ایران بسیار عمیق است و حتی ما در قانون اساسی داریم که مشروطیت و شاهنشاهی ایران باید تا ظهور امام دوازدهم پابرجا باشد. پس چرا دولتی ها و حکومت این قدر کوشش می کنند که فاصله بین مردم و دین و نظام شاهنشاهی باشد. پزشکپور اظهار داشت به او گفتم این همان خطری است که ملت ایران و نظام شاهنشاهی ما را تهدید می کند و حالا وظیفه شما علمای دین است

که نگذارید این چنین شکافی به وجود آید. چون در طول تاریخ دشمن موقعی موفق شده است که بین شاهنشاهی ایران و دین فاصله ایجاد شده است. دکتر حجازی گفت از این به بعد در این راه گام خواهم برداشت و دو جلد از کتاب های خود یکی به نام سیستم اقتصادی اسلام و دیگری رسالت قرآن در عصر فضا را با جمله تقدیم به استاد و دانشمند میهن پرست آقای محسن پزشکپور پیشکش کرده و امضا

ص:452

نموده و به من داد و سپس گفت اگر دولت آموزگار متوجه این احساسات ملی و میهنی باشد و سعی کند که فاصله شاه و دین و مردم زیاد نشود این بدبختی ها در مملکت به وجود نخواهد آمد.

نظریه شنبه: پزشکپور از برخورد خود با دکتر حجازی بسیار خوشحال به نظر می رسید.(1)

آخرین باری که پزشکپور و یارانش در مجلس شورا دولت آموزگار را با تمسک به قانون اساسی مشروطیت و متمم آن مورد پرسش قرار داده و استیضاح کردند، بیست ونهم مرداد ماه 1357 و به دنبال آتش سوزی سینما رکس آبادان و طرح دولت برای برقراری حکومت نظامی در اصفهان و برخی شهرهای دیگر بود. در متن این استیضاح که در صحن علنی دوره بیست وچهارم مجلس شورای ملی طرح شد، چنین می خوانیم:

ریاست محترم مجلس شورای ملی

با نهایت تأسف بار دیگر باید تکرار کرد که اکنون ملت ایران در یکی از خطیرترین مراحل سرنوشت خود قرار دارد.

آنچه اینک و پس از تعطیل نابهنگام مجلس در جلسه فوق العاده امروز به عنوان لایحه پیشنهادی دولت برای تجویز ابقای حکومت نظامی در اصفهان مطرح می باشد، نموداری غم انگیز از نتایج قانون شکنی ها و استقرار نوعی حکومت «توتالیتر بوروکرات» به جای نظامات و نهادهای قانونی است.

وقوع حوادثی نظیر وقایع تبریز، قم، شیراز، اصفهان، یزد، جهرم، اردکان و رفسنجان و بسیار مناطق دیگر میهن ما مسلماً پیامد حوادث شوم و غم انگیز بسیار دیگر می باشد که نتیجه قانون شکنی ها و خودکامگی های استبدادگران بوروکرات است.

بدیهی است حاصل اعمال چنین روشی طی چندین سال از طرف بسیاری از مجریان امر به هر کیفیت کشتار گروه بسیاری از هم میهنان ما، تبعید گروه هایی از مردم، انباشته شدن پیاپی زندان ها به محاکمه کشیدن مستمر دانشجویان و بالاخره ایجاد حوادثی نامطلوب از این قبیل است.

بی گمان نتیجه چندین سال قانون شکنی های پیاپی مسئولان، در هم شکستن موازین

قانون

ص:453


1- انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، کتاب 5، صص 479-478.

و حقوق عمومی و بی اعتنایی به خواست ها و اعتراضات بحق گروه های عظیم مردم میهن ما، پیامدی جز آنچه که دیده ایم و می بینیم نمی توانست داشته باشد.

این توجیه منطقی و راستین از سوی نمایندگانی بیان می گردد که هر یک در مسیر آرمان های ملی همواره در راه استقلال و دفاع از وحدت ملی و آزادی و حراست قانون اساسی و تعمیم عدالت اجتماعی مجاهدتی بی دریغ داشته اند.

این توجیه از سوی نمایندگانی بیان می شود که هر یک زندگی سیاسی روشنی در متن مبارزات ملت ایران علیه هرگونه سیاست ضدایرانی و استعماری داشته و برای حفظ میراث فرهنگی جامعه ایرانی تلاشی وسیع را دنبال نموده اند و اکنون نیز مسئولیت بروز حوادثی نظیر حادثه اصفهان و دیگر وقایع را بیش از هر چیز متوجه نحوه عملکرد دولت ها طی سال های گذشته تاکنون می دانند.

این توجیه از سوی نمایندگانی است که در آینده نیز برای دفاع از وحدت ملی و اصول مترقی قانون اساسی و آزادی های دموکراتیک در پناه حکومت قانون تا پای جان خواهند ایستاد.

آنچه به عنوان انگیزه اصلی و زمینه سازی قبلی بروز این حوادث و وقایع به عنوان قانون شکنی ها و خودکامگی های دولت بیان گردید متأسفانه با آنکه کراراً از سوی وطن پرستان و مصلحت اندیشان مورد تذکر و توجه مکرر قرار گرفت هرگز تأثیری در نحوه رفتار کلی دولت ها و مقامات مسئول ننموده و هر چند بیان قانون شکنی دولت ها که معارض با نظام قانونی مملکت و مباین با خواست و مصالح جامعه ایرانی مسبب اصلی بروز این حوادث است، مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد شد ولی به طور خلاصه و اجمال به چند مورد کلی از آن اشاره می گردد.

1- اقدامات مکرر و پیاپی دولت ها در نقض اصول 26 و 27 و 28 متمم قانون اساسی و در نتیجه نقض اصل تفکیک قوا و تسری خواست و تمایل قوه مجریه در نحوة کار قوه مقننه و قوه قضائیه.

2- نقض اصول بیستم و بیست و یکم قانون اساسی از طرف مقامات اجرائی و در نتیجه نقض اصل آزادی اجتماعات و آزادی مطبوعات که به ویژه در یک ماه اخیر و پس از تعطیل نابهنگام مجلس علیرغم تمایل قلبی دارندگان و نویسندگان مطبوعات شدیدترین نحوه

ص:454

سانسور از طرف

دولت در مطبوعات و دیگر وسایل ارتباط جمعی اعمال گردیده است.

3- عدم پاسخگویی دولت به پرسش های متعدد طرح شده از سوی نمایندگان مجلس شورای ملی که پاره ای از آنها بیش از یک سال است مطرح گردیده و بدین کیفیت عملاً اعمال نظارت مجلس شورای ملی در نحوه اجرای قوانین دچار عسرت گردیده است، از جمله اینکه بیش از یک سال است که از طرح سؤال در مورد وصول بدون مجوز عوارض گذرنامه و ماه هاست که از طرح سؤال مربوط به هجوم و یورش مسلحانه مأموران دولت به خانه حضرت آیت الله العظمی حاج سیدمحمدکاظم شریعتمداری می گذرد، ولی هنوز دولت به هیچ یک از این سؤالات پاسخ نداده است.

4- عدم تعقیب و مجازات قانونی کسانی که سال ها به بیت المال مملکت تجاوز نموده اند، چه در بخش دولتی و چه در بخش خصوصی، و بالاخره عدم تعقیب و مجازات کسانی که بخشی عظیم از ثروت فناپذیر ملی یعنی درامد نفت را به انحای گوناگون حیف و میل نموده اند.

5- عدم تعقیب و مجازات کسانی که مسئولیت مستقیم و انکارناپذیر شکست بسیاری از برنامه های اقتصادی و اجتماعی

را به عهده دارند که از این طریق مهم ترین فرصت های زمانی و امکانات مالی میهن را از دست داده و می دهند.

6- عدم اجرای قوانین، به سود گروه قدرتمند و متعدی و بازگذاردن دست آنان در تجاوز به حقوق عمومی و جان و مال و شرف مردم که سؤال های مطروحه در این مورد در مجلس شورای ملی که هنوز دولت به آنها پاسخ نداده است روشنگر این واقعیت می باشد.

اینهاست نمونه هایی چند از آنچه سال های متمادی است دولت را از موضع قانونی خود به موضع نوعی حکومت خودکامه بوروکرات منتقل نموده است، که ادامه چنین روشی در حکومت سوای ایجاد عدم رضایت عمومی و بالاخره بروز عصیان نتیجه ای نتواند داشت.

با توجه به اینکه بسیاری از اعضای هیأت دولت کنونی و از جمله جناب آقای نخست وزیر نیز در دولت های گذشته مشارکت و مسئولیت مشترک داشته اند و نیز با توجه به اینکه هنوز همچنان همان قانون شکنی ها و روش های معارض اصول قانون اساسی و مصالح عمومی و خواست بحق مردم ادامه دارد، امضاکنندگان این تقاضانامه حسب مقررات ماده 156 آیین نامه داخلی

مجلس شورای ملی دولت جناب آقای جمشید آموزگار را استیضاح می نماییم.

ص:455

محسن پزشکپور – احمد بنی احمد – دکتر سیدحسین طبیب – علی اصغر مظهری – مهندس پرویز ظفری – غلامرضا اخلاق پور – منوچهر یزدی(1)

به دنبال این استیضاح و بحران گسترده ای که متعاقب آتش سوزی در سینما رکس آبادان و افزایش روزافزون تحرکات انقلابی دامنگیر دولت شده بود، جمشید آموزگار با نظر شاه و حامیان خارجی او ناگزیز در پنجم شهریور ماه 1357 از مقام نخست وزیری کناره گرفت.

خروج از حزب رستاخیز

تجدید فعالیت حزب پان ایرانیست

هنگامی که سال 1356 از نیمه گذشت و پاییز آن سال به پایان خود رسید، علایم گرفتاری مزمن و پایان ناپذیر حزب رستاخیز بیشتر خود را نشان داد. قرائن نشان می داد، در وضعیت ناتوانی و ضعف مفرط حزب رستاخیز و در حالی که اعلام فضای باز سیاسی به تدریج افراد و گروه های بیشتری از منتقدان حکومت را در عرصه سیاسی و اجتماعی کشور ظاهر خواهد ساخت، حاکمیت بی علاقه نبود که راهی کارآمد برای برون رفت از بحران رستاخیز پیدا شود. بنابراین وقتی از اواسط زمستان 1356 محسن پزشکپور و برخی دیگر از دوستانش در مجلس و نیز بیرون از مجلس آرام آرام در محافل رسمی و آشکار عملکرد حزب رستاخیز و اداره کنندگان آن در سطوح مختلف را مورد انتقاد قرار دادند، آگاه ترین ها دریافتند که این گروه کوچک احتمالاً از سوی مقامات عالیه سیاسی و احیاناً اطلاعاتی امنیتی برای انتقاد از این حزب به اصطلاح چراغ سبز دریافت کرده است. بدین ترتیب بود که در آن برهه شاهد افزایش تحرک دوباره دستگاه رهبری و کارگردانی حزب منحل شده

پان ایرانیست هستیم.(2)

اسناد و مدارک حاکی از آنند که حداقل از اواخر سال 1356 پان ایرانیست های مجلس در صدد بودند حزب رستاخیز را به کناری نهند و احتمالاً بار دیگر حزب پان ایرانیست را تجدید سازمان کنند. اما در آن دوره، هنوز امکانی برای آشکار ساختن مقاصد خود نداشتند.

ص:456


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

رژیم به رغم آغاز مخالفت ها، هنوز آن قدر خوفناک بود که گروه کوچک پان ایرانیست ها را به سکوت وادار سازد. ساواک در بیست وهفتم بهمن ماه 1356 به نارضایتی های محسن پزشکپور و گروهی از پان ایرانیست ها از روند حاکم بر حزب رستاخیز و طرح اولیه آنان برای تجدید فعالیت حزب پان ایرانیست چنین اشاره کرده است:

دکتر ذکاء در یک مذاکره خصوصی عنوان نموده است، محسن پزشکپور نماینده مجلس شورای ملی اخیراً از سفر آمریکا به کشور مراجعت نموده و اعضای حزب سابق پان ایرانیست را دعوت و به آنان اظهار داشته است که حزب رستاخیز ملت ایران هم برای ما حزب نمی شود. بایستی فکر دیگری بکنیم و به همین مناسبت نیز فعالیت هایی را آغاز کرده و وقتی که خبر فعالیت های اخیر وی به اطلاع آقای آموزگار نخست وزیر رسیده مشارالیه برای پزشکپور پیغام داده است که توجه داشته باشد که وی (آموزگار) هم رئیس دولت است و هم دبیرکل حزب و می تواند به راحتی جلو فعالیت های او (پزشکپور) را بگیرد. پزشکپور در پاسخ به آقای نخست وزیر پیغام داده است که حالا به گفته های آقای نخست وزیر مبنی بر اینکه دولت ایشان دولت صدق و راستی است اعتقاد پیدا کرده زیرا دولت های سابق هم همین کارها را می کردند اما چیزی نمی گفتند ولی آقای آموزگار لااقل اعتراف می کند که ممکن است دست به این قبیل اقدامات هم بزند.(1)

افزایش گردهمایی های محفلی و غیررسمی رهبران و کارگردانان حزب سابق پان ایرانیست با محوریت پزشکپور که از اواخر اسفند ماه 1356 شدت بیشتری گرفته بود، حکایت از آن داشت که این افراد در آستانه اقدام جدیدی هستند. همچنانکه ساواک در بیست وششم اردیبهشت ماه 1357 گزارش کرده بود:

اخیراً فعالیت گروه سابق پان ایرانیست با نشر و پخش سخنان پزشکپور در مجلس آغاز شده و جنب و جوش در افراد پیدا شده و فعلاً جلساتی با شرکت اعضای قدیمی به صورت دور هم جمع شدن و بررسی و تجزیه و تحلیل کردن وقایع به خصوص مسائل اخیر که دولت آموزگار انجام داده است، فعالیت خود را شروع نموده اند. به طوری که دکتر طالع اظهار داشته وقایع اخیر صرفاً ناشی از بی عرضگی و عدم لیاقت حکومت است و دولت هویدا با

ص:457


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب رستاخیز).

هر زرنگی که بود مملکت را ظاهراً حفظ می کرد. هر چند دولت آموزگار دارد در لجن هایی که دولت قبلی به وجود آورده دست و پا می زند و خود آلوده وقایع گذشته شده است اما ایشان به قدری بی عرضه و بی لیاقت است که هر جا در قافیه می ماند یک شعر نو می خواند و خیال می کند مشکل حل شده و از همه حقه بازتر سخنگوی دولت و وزیر اطلاعات می باشد و از همه کثیف تر است و سرهنگ دستگاه CIA می باشد.

نظریه شنبه: پزشکپور و اعضای قدیمی مورد اعتماد وی ضمن برگزاری جلسات در پوشش های میهمانی درصدد تجدید فعالیت می باشند.

نظریه سه شنبه: 1- شنبه مورد اعتماد است

و به صحت گزارشات وی اطمینان حاصل است. 2- خبر بالا قابل ملاحظه بوده و به احتمال قوی محسن پزشکپور با گردهم آیی اعضای قدیمی حزب پان ایرانیست درصدد تجدید فعالیت بوده و بدون شک سرلوحه فعالیت آنان مخالفت با دولت آقای آموزگار و مبارزه با ایشان خواهد بود. علیهذا به شنبه آموزش لازم داده شده تا نسبت به کسب اخبار مورد نیاز از هدف مزبور به موقع اقدام و گزارش نماید.(1)

در اوایل سال 1357، که از طرفی ناکارآمدی دولت ها و مجلس های رستاخیزی کاملاً اثبات شده بود، و از طرفی رژیم شاه زیر فشار سیاست حقوق بشر کارتر قرار داشت، و از همه مهم تر نهضت اسلامی مردم ایران روز به روز اوج می گرفت، محسن پزشکپور فرصت را برای تجدید حیات حزبش، مغتنم شمرد و در هشتم خرداد ماه 1357 که مقارن با کشته شدن علیرضا رئیس از پیشگامان پان ایرانیست ها بود، دستگاه رهبری این حزب سابق طی بیانیه ای تلویحی گوشزد مخاطبانش ساخت که قصد دارد بار دیگر فعالیت حزب پان ایرانیست را تجدید کند. در بخش هایی از این بیانیه چنین آمده بود:

اکنون که سی و دو سال از زمان صدور «فرمان رئیس» می گذرد، پان ایرانیست ها به مانند همة سالان گذشته، با آگاهی کامل به همة وظایف و رسالت های خود در پیشگاه ملت ایران، همدوش با همة معتقدان راه آزادی و سرفرازی این ملت بزرگ، نبرد را دنبال می کنند.

مبارزه ما، مبارزه ای است بر ضد همة عوامل غارتگر داخلی و خارجی و همة نیروهای استعمار جهانی. مبارزه ای است برای استقرار نظمی قانونی که در آن قوانین به صورت

ص:458


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب رستاخیز).

عادلانه ای تنظیم گردند و عادلانه به مورد اجرا گذارده شوند.

این مبارزه نبردی است در راه رسیدن به عدالت اقتصادی، عدالت اجتماعی و عدالت سیاسی. اکنون نیز پس از گذشت سی و دو سال، همه پرورش یافتگان نهضت پان ایرانیسم و حزب پان ایرانیست همچنان به راه آزادگی و سرفرازی ملت ایران گام برمی دارد.

اکنون نیز به مانند سالان گذشته با احساس رسالت ها و وظایف خطیر خود برابر موجودیت ملت ایران، همگام و هم دوش با همة نیروهای تحول طلب جامعه ایرانی، مبارزه را دنبال می نماییم.

برای ما مبارزان پان ایرانیست، جای تردید نیست که چونان بیش از سه دهه گذشته، عوامل آشکار و ناآشکار استعمار و یا برخی از تفرقه اندازان حرفه ای، برای ایجاد تزلزل در مبارزة عظیم و تحول طلب میلیون ها مردم این سرزمین دست به اقداماتی مذبوحانه خواهند زد. ولی آنچه مسلم است، مبارزان پان ایرانیست

همچنان با درک رسالت های تاریخی و اجتماعی در موضع مبارزاتی خود پابرجا خواهند بود و همگام با هر کوشش تحول طلب در راه نیرومندی، آزادگی و سرفرازی ملت ایران، گام برخواهند داشت.(1)

بدین ترتیب و همچنانکه گزارش های ساواک نشان می دهد، در اواسط خرداد ماه 1357 رهبران و کارگردانان حزب پان ایرانیست آماده تر از قبل و فقط منتظر اشاره و نظر مساعد شاه بودند تا با اعلام خروج از حزب ناتوان رستاخیز، سنگر خود در دفاع از رژیم پهلوی را به حزب سابقشان منتقل نمایند. ساواک در چهاردهم خرداد ماه 1357 گزارش کرده بود:

اعضای سابق حزب پان ایرانیست مجدداً در همه شهرها دور هم اجتماع نموده و با چاپ نشریه و سخنان پزشکپور در مجلس شورای ملی و همچنین درگیری او با دیگران به صورت پلی کپی برای افراد در شهرستان ها ارسال می دارند. روز هشتم خرداد که سالروز مرگ علیرضا رئیس است اعلامیه ای در این مورد از طرف حزب پان ایرانیست انتشار می یابد و پس از تکثیر به شهرستان هایی که افراد حزب در آن هستند و خارج از ایران پست و به وسیله پیک ارسال گردیده و مجدداً افراد را جهت اجتماع به دور هم به منظور تعلیم

ص:459


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

افکار ناسیونالیستی و

پان ایرانیست دعوت تا رابطه آنها بدینسان با مرکز برقرار باشد. پان ایرانیست ها می خواهند تا روزی که منصور(1) اجازه دهند حزب مزبور مجدداً به فعالیت بپردازد و ضمن گردهم آیی با مرکز ارتباط برقرار نمایند.

یک نسخه فتوکپی اعلامیه مورد بحث به پیوست می باشد.

نظریه شنبه: نظری ندارد.

نظریه سه شنبه: 1- شنبه مورد اعتماد است و در تقدیم گزارشات صادق می باشد.

2- انتشار اعلامیه مزبور نشانه ای از تجدید فعالیت حزب پان ایرانیست بوده و محسن پزشکپور رهبر حزب به این صورت از اعضای سابق خواسته است که ضمن گردهم آیی در مسیر خط مشی سیاسی حزب پان ایرانیست فعالیت هایی را دارا باشند.

3- با توجه به فعالیت های اخیر محسن پزشکپور و مخالفت وی با دولت آقای آموزگار تجدید فعالیت حزب پان ایرانیست متصور بوده لذا به شنبه آموزش داده شد تا در جریان کلیه فعالیت های حزب مزبور واقع و هرگونه خبری را به موقع گزارش

نماید.(2)

در اوایل سال 1357 شاه از عملکرد حزب رستاخیز اظهار نارضایتی کرد و اعلام نمود حزب رستاخیز از آرمان هایی که او برای آن در نظر گرفته بود، دور شده است. در واقع در اوایل سال 1357 دیگر کمتر کسی باور داشت این حزب بتواند نقشی درخور در مجموعه نظام سیاسی حاکم بر کشور ایفا نماید. پان ایرانیست ها هم که از مدت ها قبل برای خروج از حزب رستاخیز، با بخشی از حاکمیت و احتمالاً شخص شاه به توافق رسیده بودند، سخنان انتقادی شاه را مغتنم شمرده، در بیست وهشتم خرداد ماه 1357 ضمن انتقاد از عملکرد سوء حزب رستاخیز تداوم عضویت و همکاری خود با آن را منتفی دانستند. پیشگام این کار، محسن پزشکپور بود که طی سخنانی به شرح زیر به نمایندگان مجلس اطلاع داد، بر آن شده است حزب پان ایرانیست را بار دیگر فعال نماید:

موجودیت ملی بستگی به دفاع از سرزمین و تمامیت ارضی و موجودیت سیاسی و فرهنگی دارد و این به استنباط من یعنی رستاخیز. این رستاخیزی بوده است که طی تاریخ

ص:460


1- مقصود ساواک از واژه منصور اشاره به شخص شاه است.
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

ایران، هزاران سال بود به صورت نهضت های عظیم ملی استمرار داشته است. رستاخیز بدین مفهوم ناظر بر گروه خاصی نیست، ناظر به عده خاصی نیست. من دیدم که یکی از قائم مقامان دبیرکل حزب رستاخیز گفت که بعضی جناح ها را با حزب اشتباه می کنند ولی من باید بگویم جناب آقای قائم مقام، جنابعالی اصول رستاخیز را با حزب اشتباه می کنید، حزب یا پارتی یعنی گوشه ای از اجتماع. این اصول مورد

اعتقاد تمام ملت ایران است. این باور ملت ماست، مشروطیت باور ملت ماست... رستاخیز بدین مفهوم به تمامی ملت ایران تعلق دارد، اما شما این حزب رستاخیز را چه کردید؟ متأسفم که باید این را بیان کنم، این حزب رستاخیز که به اعتقاد من از آن مفهوم اصلی و واقعی رستاخیز فاصله گرفته که خود موجب بسیاری از نابسامانی ها در کل جامعه ایرانی شده است... بنابراین، چون من حزب رستاخیز را بدین گونه که بیان داشتم در مسیر رستاخیز ملت ایران نمی بینم و نمی توانم سنگر مبارزات ملی را ترک کنم در این لحظه تاریخی عرض می کنم که در سنگر حزب پان ایرانیست مبارزاتم را دنبال می کنم.(1)

به دنبال پزشکپور، حسین طبیب و پرویز ظفری، دیگر نمایندگان پان ایرانیست در مجلس رستاخیزی هم اعلام کردند به پیروی از پزشکپور عضویتشان در حزب رستاخیز ایران را پایان یافته می دانند. پس از آن منوچهر یزدی دیگر هم مسلک سابق پان ایرانیست ها طی سخنانی به شرح زیر عضویتش در حزب رستاخیز را پس گرفت:

به پیروی از نیت این مرد بزرگ تاریخ ایران سرور محسن پزشکپور که این مسیر و الگو را فراراه ما قرار داد و با اعتقاد به اینکه اصول بنیادی رستاخیز را همچنان بدان ایمان و اعتقاد داریم

یعنی قانون اساسی را می بوسیم... و به انقلاب شاه و ملت ارج می نهیم و سنگر مبارزه را در راه پان ایرانیست دنبال خواهیم کرد... ما رستاخیز را پذیرفته ایم. من و دیگران و هم ملت نه به عنوان اینکه این چنین امروز شاهد و ناظرش باشیم، رستاخیز را پذیرفتیم، به عنوان راه گشای راه وحدت و یگانگی ملت ایران، ولی با کمال تأسف بگذارید این نشانه ای از وطن پرستی را برای آخرین بار عرض کنم گروهی فرصت طلب در آنجا سنگر گرفته اند و آن چنان ضربه های آگاهانه و گاه ناآگاهانه بر پیکر رستاخیز وارد کردند که من امروز با صدای بلند اعلام می کنم که

ص:461


1- صورت مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره 24، جلسه 175، یکشنبه 28 خرداد 1357.

اینها از سوی عوامل بیگانه دستور داشتند وگرنه اگر کسی معتقد به نظام شاهنشاهی و قانون اساسی و انقلاب شاه و ملت بود این رستاخیز را با جان و دل پاسداری می کرد. به همین دلیل به عنوان کسی که در این ساحت مقدس سوگند یاد کرده و کسی که شاهنشاه را به عنوان یک اندیشمند بزرگ تاریخ ایران می شناسد و اصول بنیادی رستاخیز را حفظ و حراست خواهد کرد، سنگرم را در حزب

پان ایرانیست حفظ خواهم کرد.(1)

با توجه به موضع گیری های بعدی حزب پان ایرانیست در دفاع از حاکمیت و تلاش برای نجات آن از ورطة سقوط، باید گفت، اقدام آنها حرکتی برای کاستن از التهابات سیاسی و کاهش فشار مخالفان پرتوان حاکمیت بود، تا با متوجه ساختن خشم معارضان به زیرمجموعه هایی نظیر حزب رستاخیز و گردانندگان آن، امید بقای شاه و رژیم پهلوی را افزایش دهند. در گزارشی از ساواک در ششم آذر ماه 1357 می خوانیم:

طبق دستورات رهبر حزب [پان ایرانیست] جلسات آن به صورت نیمه مخفی در منازل و مکان هایی که امکان اجتماع هست، تشکیل و در جلسات بعد از بررسی اوضاع و احوال روز و احیاناً اگر دستوری از رهبری حزب به شعب رسیده باشد به اطلاع اعضا ابلاغ سپس مبانی و اصول ناسیونالیست از دیدگاه پان ایرانیست نیز تشریح می گردد... مجید ضامنی یکی از اعضای مؤمن به حزب پان ایرانیست اخیراً به خوزستان عزیمت و ضمن تماس با مسئولین حزب در آن جا دستورات رهبری حزب را با آنان در میان گذاشته و نحوه فعالیت را نیز برایشان روشن کرده و تشریح کرده توطئه های بیگانگان برای تفرقه میان ملت و نظام شاهنشاهی است و از این نوع حوادث فقط کمونیست ها هستند که می توانند بهره برداری نمایند. سپس قرار شد

مسئولین در این زمینه تبلیغات لازم را بنمایند و حتی الامکان مبارزات و فعالیت را در مسیر ناسیونالیسم ایران انجام دهند و یادآور شوند باید برای حفظ ملک و مملکت به دور از آشوب در مسیر ناسیونالیسم ملت ایران از دیدگاه پان ایرانیست مبارزه نموده و عنوان شود خطر تجزیه ایران به وسیله عناصری که خواهان زبونی ملت هستند چه در لباس روحانیت و چه در لباس وجیه المله بودن با شناخت سوابق آنها در کادر رهبری جبهه ملی وجود دارد و برای حفظ قانون اساسی و حفظ حدود و ثغور کشور

ص:462


1- صورت مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره 24، جلسه 175، یکشنبه 28 خرداد 1357.

باید فعالیت نمود...

نظریه شنبه: فعالیت حزب پان ایرانیست بر پایه حفظ قانون اساسی و مبارزه با چپاول گران برقرار گشته است.(1)

اعلام خروج پان ایرانیست های سابق از حزب رستاخیز علاوه بر نشریات و رسانه های داخلی در برخی خبرگزاری های خارجی هم انعکاس پیدا کرد. در آن برهه کمتر کسی در داخل یا خارج از کشور باور می کرد که پان ایرانیست های سابق بدون نظر مساعد شاه، حزب رستاخیز را ترک کرده باشند. حتی رادیو لندن (بی.بی.سی.) و خبرگزاری یونایتدپرس که موضوع خروج پان ایرانیست های مجلس از حزب رستاخیز را گزارش کرده بودند از وفاداری پزشکپور و یارانش نسبت به نظام شاهنشاهی پهلوی سخن به میان آوردند.

از معدود پان ایرانیست هایی که در آن برهه از حزب رستاخیز اعلام خروج نکرد، دکتر

محمدرضا عاملی تهرانی بود که علاوه بر نمایندگی مجلس شورای ملی، قائم مقامی حزب رستاخیز را نیز بر عهده داشت. عاملی تهرانی که مدتی بعد خود نیز از سوی سایر رهبران حزب نادیده گرفته شد و به ناچار از قائم مقامی حزب رستاخیز کناره گیری نمود، پس از اعلام خروج تعدادی از پان ایرانیست ها از حزب رستاخیز به طور تلویحی اقدام آنان را تأیید کرد، ولی طی سخنانی تردیدآمیز اظهار داشت «از رستاخیز نباید مأیوس شد. آنها که اعلام کردند از حزب رستاخیز کناره گرفته اند از جریان اجرایی حزب ناراحت بودند و به نظر من نباید مأیوس شد».(2)

اعلام خروج پان ایرانیست های مجلس از حزب رستاخیز، از سوی نمایندگان مجلس و دست اندرکاران حزب رستاخیز واکنش های تند و انتقادآمیزی به همراه داشت.

در جلسات بعدی مجلس شورای ملی تعداد بیشتری از نمایندگان علیه پزشکپور و دوستان او موضع گرفتند. مصطفی الموتی ضمن تمجید از آرمان های بلند حزب رستاخیز و تجلیل از شخصیت بی نظیر شاه که با تأسیس حزب رستاخیز تمام ملت ایران را مرهون خود ساخته بود، پزشکپور را ندا داد که عضویتش در حزب رستاخیز بود که نمایندگی

ص:463


1- فرازهایی از تاریخ انقلاب به روایت اسناد ساواک و آمریکا، صص 292-291.
2- روزنامه آیندگان، س 11، ش 3147، شنبه 30 خرداد 1357.

مجلس شورای ملی را برای او و هم مسلکان سیاسی اش محقق ساخت، دیگر به چه حق عضویتش در حزب رستاخیز را فسخ می کند؟ وی پزشکپور را تهدید کرد که در آینده نمایندگان رستاخیزی در تخطئه آنان خواهند کوشید. همزمان با طرح انتقادات علیه پزشکپور و یاران او، که البته از سوی آنان بدون پاسخ هم نمی ماند، اعلام شد دوازده تن از نمایندگان «به رهبری [احمد] بنی احمد تهدید کرده اند از حزب [رستاخیز] خارج خواهند شد»، و «پزشکپور به زودی فعالیت حزبی خود را در کشور از سر می گیرد» احمد بنی احمد هم در تاکتیک دفاع از رژیم پهلوی نظری مشابه پان ایرانیست ها داشت. روزنامه کیهان در پنجم تیرماه 1357 از قول بنی احمد نماینده مجلس شورای ملی نوشت که وی قصد دارد حزب جدیدی تشکیل دهد و این حزب برای جلوگیری از گسترش بحران سیاسی، میان روشنفکران و مذهبیون پل خواهد زد. اظهارات بنی احمد از سوی برخی همکاران وی در مجلس به شدت مورد انتقاد قرار گرفت. از جمله کیوان صدری با اشاره به اظهارات

بنی احمد او را متهم کرد از فضای سیاسی حاکم بر کشور سوء استفاده کرده و مصالح عالیه مملکت را نادیده گرفته است. رسانه های تحت سلطة رژیم، با آب و تاب، مواضع و سخنان افرادی نظیر پزشکپور و بنی احمد را منعکس می کردند تا بلکه افکار عمومی را به سوی آنان معطوف کنند.

رژیم پهلوی امیدوار بود با آغاز دوباره فعالیت احزابی مانند پان ایرانیست و جریاناتی نظیر احمد بنی احمد، در صف مخالفان سیاسی آشتی ناپذیر خود انشقاق ایجاد کند، اما احزاب و گروه های سیاسیِ واقعاً مخالف حکومت، حتی احزاب و گروه های نزدیک به جبهه ملی، و حزب ملت ایران داریوش فروهر هم به این اعلام استقلال کذایی پزشکپور و

ص:464

همفکرانش اعتنا نکردند. همگان حزب پان ایرانیست را کماکان وابسته و دنباله رو رژیم رو به زوال پهلوی می دانستند که بیهوده تلاش می کرد موعد سقوط حتمی آن را به تأخیر اندازد.

استراتژی جدید

محسن پزشکپور در جایگاه رهبر حزب در اول تیر 1357 پیامی با عنوان «استراتژی مبارزات پان ایرانیست ها در مسیر جنبش ملی ایران» منتشر کرد که حتی در همان زمان هم کسانی که متن آن را مطالعه می کردند، هیچ گاه نتیجه نمی گرفتند که پزشکپور و همفکرانش واقعاً قصد کرده اند «در مسیر جنبش ملی ایران» فعالیت خود را تجدید کنند. محتوای این پیام آشکارا از قصد پان ایرانیست ها مبنی بر تداوم حمایت همه جانبه از رژیم استبدادگرا و قانون ستیز پهلوی حکایت داشت. این پیام تقریباً مفصل و مبسوط در سه بخش کلی تنظیم شده بود و در بخش هایی از آن چنین آمده بود:

پیام رهبر حزب پان ایرانیست

پیرامون استراتژی مبارزات پان ایرانیست ها در مسیر جنبش ملی ایران

هم میهنان، شما میلیون ها زنان و مردان، دختران و پسران، نوجوانان و کودکان آزاده و میهن پرست ایرانی، شما گروه ها گروه مبارزان و مجاهدان حفظ وحدت و

سرفرازی، حاکمیت و آزادی ملی، شما نبردجویان راه استقرار بی چون و چرای عدالت اجتماعی:

اکنون مبارزان دیرگام پان ایرانیست، در این برهه خاص از تاریخ دگرگون بخش جهان، در این مقطع ویژه زمانی از تاریخ تحولات ملت بزرگ ایران، روی سخن را با همة شما دارند و دست های خود را به سوی اراده های ایرانی و اندیشه های آزادگی بخش و زندگی آفرین شما به پیش می آورند...

اکنون پس از گذشت سی و هفت سال مبارزات صادقانه و معطوف به هدف هایی که بدان اشارت رفت، بار دیگر مهمترین تکیه گاه های فکری و عقیدتی مجاهدت های جنبش عظیم ملی را که در گذشته نیز راهنما و پایگاه های همه مبارزات ملی و تحول بخش بوده است، به عنوان اصول رهنمون کننده مبارزات آینده ناسیونالیست ها که رزم همة ملت ایران است، با شما در میان می گذاریم:

الف – ناسیونالیسم تکیه گاه شناخت موجودیت کمی و کیفی ملت ایران و راهنمای شناخت همه حقوق تاریخی و اجتماعی به هم پیوسته و تجزیه ناپذیر می باشد.

ناسیونالیسم ایران، پایگاه های موجودیت

و وحدت ملی جامعه بزرگ ایرانی و میهن واحد و گسترده ایرانیان را برما می شناساند و هر مبارز ایران پرست را موظف به شناخت، حمایت و حراست از این پایگاه های موجودیت و وحدت ملی می نماید.

از این دیدگاه است که دفاع از همة دستاوردها و تکیه گاه های فرهنگی، فلسفی و مذهبی وابسته به جامعه بزرگ ایرانی از برترین رسالت ها و وظایف ملی شناخته می شود و هم بدین سبب است که بزرگداشت آیین تشیع و دفاع از همه شیعیان جهان و حفظ حرمت پیشوایان

ص:465

دینی، چونان وظیفه بزرگ ملی و حفظ موجودیت ملی بر چهره زندگی ملت ایران نقش می بندد...

ب – قانون اساسی، از سویی نظام دیرین سیاسی جامعه ایرانی را که همان نظام شاهنشاهی است، در موضع و پایگاه قانونی به عنوان نظام مشروطه سلطنتی در بر گرفته است و از سویی دیگر حقوق ملت، اصل تفکیک قوا و اصل مهم حاکمیت ملی و اینکه قوای مملکت ناشی از اراده ملت می باشد و بالاخره حقوق و آزادی های اجتماعی و فردی را در بر گرفته و مشخص نموده است. قانون اساسی ایران، برای استقرار و تحکیم نظم تاریخی و اجتماعی جامعه ایرانی، دموکراسی را به عنوان طریقی که

حاکمیت و اراده ملی اعمال گردد و قوای مملکتی را پایه ریزی کند، پذیرا گردیده است.

طی بیش از هفتاد سال که از زمان وضع قانون اساسی می گذرد، همواره از سوی خودکامگان و غارتگران حقوق عمومی از سوی ستمگران و متجاوزین به حقوق اجتماعی و فردی، اصول و موازین قانون اساسی و بالاخره حدود و مرزهای دموکراسی مورد تهدید و دستبرد قرار گرفته است. این توجیه نادرست و دور از حقیقت بوده و می باشد که گسترش دموکراسی و آزادیهای اجتماعی و فردی، متضمن خطرات احتمالی برای موجودیت و وحدت ملی و نظام تاریخی و سیاسی جامعة ایرانی تلقی گردد.

دموکراسی و آزادی در جامعة ایرانی هرگز تهدیدکننده وحدت ملی و نظام تاریخی و سیاسی ملت ایران نبوده و نیست. زیرا، طی هزارها سال این مردم ایران بوده اند که وحدت و حاکمیت ملی ایران و نظام سیاسی ایران را محافظت و حراست نموده اند.

دموکراسی و آزادی در این سرزمین، تنها تهدیدکننده غارتگری ها و خودکامگی ها می باشد و تنها با تعمیم دموکراسی و استقرار آزادی های اجتماعی و فردی

بدانگونه که در قانون اساسی آمده است، انجام این برنامه عظیم ملی ممکن تواند بود.

پ – طی دهه های گذشته تاکنون، سیاست های غارتگر خارجی و داخلی، متجاوزین به حقوق ملت ایران، گسترش و روش های غارتگرانه، استثمار مردم ایران و بالاخره ایجاد تبعیض را چه به گونة وضع قوانین غیرعادلانه و چه به گونة اجرای تبعیض آمیز قوانین، از مؤثرترین شیوه های اعمال نظرات و امیال خود تشخیص داده اند.

برای حفظ وحدت ملی، برای رسیدن به هدف های بزرگ ملی، برای بسیج همه نیروهای

ص:466

ملت ایران معطوف به آرمان های سرنوشت ساز ملی، باید هرگونه روش های تبعیض آمیز، روش هایی که عملاً موجبات استثمار هم میهنان ما را فراهم سازد، روش هایی که موجب شود درآمد و ثروت ملی به طور غیرعادلانه میان مردم توزیع گردد، ریشه کن شود. باید متجاوزین به حقوق عمومی و به ویژه متجاوزین به بیت المال مملکت به عنوان خطرناک ترین دشمنان جامعة ملی شناخته شوند و باید چنان نظامات قضائی و اداری مستقر گردد که متجاوزین به بیت المال مملکت، به

ویژه آنها که در مقامات بالا و شامخ اداری و اجتماعی، مرتکب چنین جنایاتی نسبت به جامعه ایرانی می گردند، به مانند مقدمین علیه موجودیت و امنیت ملی مجازات گردند.

کوتاه سخن آنکه، استقرار عدالت اجتماعی، در ابعاد وسیع و صحیح آن، هدف غایی جامعه متحول ایرانی و تحولات عظیم ملت ایران است. ...

اصول و مبانی فکری و عقیدتی که مورد توضیح و توجیه قرار گرفت، سه شعار هم آهنگ کننده مبارزات ملی و تحول طلب جامعه بزرگ ایرانی را بدین سان برابر ما قرار می دهد: وحدت ملی – قانون اساسی – عدالت اجتماعی.

ما پان ایرانیست ها، معطوف به آرمان های سه گانه و تکیه گاه های فکری و عقیدتی یادشده در بالا، مبارزات خود را دنبال می کنیم. اطمینان داریم که تنها ما پویندگان راه این مبارزه عظیم ملی نیستیم، بلکه میلیون ها مبارزان دیگر، و می توان گفت همه آزادگان و ایران پرستان، به سوی چنین آرمان هایی شامخ و افتخارآفرین در حرکت می باشند. ما نیز در کنار آنها و با آنها، کوشش ها و مبارزات خود را دنبال می کنیم.

چنین مبارزه ای هم آهنگ از میلیون ها زنان و مردان آزاده و میهن پرست است که جنبش عظیم ملی ایران را به سوی آرمان های شامخ جامعه بزرگ ایران رهنمون خواهد شد.

پاینده ایران

یکم تیرماه 2537 شاهنشاهی (1357 شمسی)

رهبر حزب پان ایرانیست

محسن پزشکپور «پندار»(1)

ص:467


1- روزنامه آیندگان، س 11، ش 3147، شنبه 30 خرداد 1357.

در حالی که رژیم به روزهای آخر عمر خود نزدیک می شد، «سرور پندار» بر رعایت اصول «قانون اساسی» تأکید می کرد.

پزشکپور در جلسات محرمانه با افراد گوناگون صراحتاً اظهار می داشت که برای حمایت کارامدتر از نظام شاهنشاهی پهلوی در برابر خطراتی که موجودیت آن را تهدید می کند، فعالیت حزب پان ایرانیست را تجدید می نماید و خروج او از حزب رستاخیز هم صرفاً به دلیل ناتوانی آن حزب در دفاع از رژیم پهلوی و شخص شاه صورت گرفته است. ساواک در هفتم تیر 1357 در این باره گزارش کرده است:

محسن پزشکپور ادامه داد من مدت 37 سال است که در راه نظام شاهنشاهی و میهن خود فعالیت دارم و هر وقت ببینم که نظام شاهنشاهی و میهن در معرض خطر قرار گرفته به پا می خیزم و اکنون هم که حزب رستاخیز از مسیر اصلی خارج گردیده وظیفه خود دانستم که به پاخیزم و در

سنگر پان ایرانیست در حفظ نظام شاهنشاهی و میهن خود فعالیت نمایم.

بنابر اسناد موجود، مسئولان و اعضای فعال حزب پان ایرانیست در شهرهای مختلف از سوی دستگاه رهبری حزب در تهران و به طور مشخص پزشکپور توصیه شده بودند که تجدید فعالیت آنان اساساً به هدف حمایت از نظام شاهنشاهی پهلوی و شخص شاه صورت عملی به خود گرفته است و باید سخت هوشیار باشند که موضع گیری ها و مخالف خوانی های احتمالی آنان ایستادگی آنان در برابر کلیت نظام را به اذهان تداعی نکند و گسترة انتقادات دامن شخص شاه را نگیرد. آنها امیدوار بودند، همچنانکه ساواک گزارش کرده، باز هم نظیر سالیان گذشته «پدر بزرگ» (منظور شاه است)» بر امور کشور مسلط شود. بیشترین انتقادی که در آن برهه از شاه داشتند این بود که چرا «شاهنشاه» اجازه نمی دهد اعضای حزب پان ایرانیست در آن موقعیت دشوار مصدر امور شده و با بیرون راندن فاسدان و بدکاران از مجاری امور کشور، اوضاع را به وضع عادی بازگردانند.(1)

شاه بر آن بود تا با میدان دادن به احزاب و گروه های میانه رو و وفادار به حاکمیت و قانون اساسی مشروطیت و همراه ساختن برخی محافل دینی و روحانی (نظیر جریان آیت الله شریعتمداری) با آنها، ابتکار عمل را از مخالفان و انقلابیون آشتی ناپذیر سلب کند.

ص:468


1- روزنامه آیندگان، س 11، ش 3147، شنبه 30 خرداد 1357.

همچنانکه اسناد به دست آمده از سفارت آمریکا در تهران نشان می دهد، در اواسط تیر 1357 شاه به طور مشخص امیدوار بود این تشکل ها بتوانند عرصه را بر اسلام گرایان تحت رهبری آیت الله امام خمینی(ره) تنگ کنند.(1)

بدین ترتیب و با چنین هدفی بود که محسن پزشکپور در دوم مرداد 1357 با صدور «دستورالعملی» از مسئولان و اعضای حزب پان ایرانیست در سراسر کشور خواست تا تشکیلات و شعب حزب را سر و سامان داده و فعالیت های سیاسی و حزبی خود را هماهنگ با استراتژی کلی اعلام شده تداوم دهند.(2)

در همان روزهای نخست پس از آغاز زمامداری شریف امامی گفته می شد که پزشکپور علاقه مند است برای توسعه فعالیت هایش «با جبهه ملی ائتلاف نماید». این شایعه از آن اهمیت داشت که بسیاری از اعضای جبهه ملی در آن برهه و حتی تا روزهای پایانی عمر رژیم پهلوی مشی اصلاح طلبانه و لزوم بازگشت به اصول قانون اساسی مشروطیت را دنبال می کردند و بنابراین نمی شد آنان را در جرگه انقلابیون جای داد.(3) در اوایل مهر 1357 وقتی اعلام شد حزب رستاخیز در آستانه فروپاشی کامل قرار گرفته است، محسن پزشکپور که از آغاز تأسیس این حزب و در راستای علایق شخصی شاه، خود و اعضای حزب پان ایرانیستش بدان پیوسته و شخصاً متملقانه درباره حزب رستاخیز فلسفه بافی کرده بود، تمام پیشینه خود را به فراموشی سپرده و باز از آنجا که واقف بود حزب رستاخیز دیگر اصلاً مورد عنایت شاه نیست، فرصت پیدا کرد تا واضح تر و مفصل تر زبان به انتقاد از این حزب شوربخت بگشاید و مدعی شود، به دلایل عدیده رستاخیز را اصولاً هیچ گاه حزب نمی دانسته است!(4)

جالب تر آن بود که محسن پزشکپور به تحرکات انقلابی روزافزونی که تحت رهبری آیت الله امام خمینی(ره) به سرعت پایه های قدرت و موجودیت رژیم پهلوی را از میان

ص:469


1- اسناد لانه جاسوسی آمریکا، ج 9، [چاپ جدید]، چاپ اول، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1387، صص 82-80.
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
3- حزب رستاخیز ملت ایران به روایت اسناد ساواک، ص 632.
4- روزشمار انقلاب اسلامی،ج 6، صص 81-80.

برمی داشت هیچ اشاره ای نمی کرد و مستقیم و غیرمستقیم، از جریان روحانی و اسلام گرای میانه رو و وفادار به حاکمیت، و نیز پیرامون ارتباط نزدیک و تنگاتنگ خود و حزبش با آن جریان سخن به میان می آورد که آیت الله شریعتمداری مهمترین رهبر آن به شمار می رفت. در همین راستا پزشکپور مدعی بود:

حزب پان ایرانیست با جامعه روحانیت و مراجع عالیقدر شیعه پیوند عمیقی دارد و خواسته های آنان را در راه اجرای دقیق قانون اساسی و دفع عوامل فساد و تعظیم شعائر مذهبی مورد تأیید و حمایت قرار

می دهد و در این راه به تشکیلات حزب در کشورهای اروپایی دستور داده شد که ضمن ادامه مبارزه همه نیروهای خود را برای تبلیغ نظرات مراجع تقلید و ترجمه مصاحبه آنان و توزیع آن در میان خارجی ها و ایرانی های مقیم خارج به کار برند.(1)

فارغ از تلاش های پیدا و پنهان ساواک برای تقویت موقعیت حزب پان ایرانیست در اواخر تابستان و اوایل پاییز سال 1357 ساواک از موضع گیری شفاف تر محسن پزشکپور اظهار رضایت می کرد و بسیار خرسند بود که پزشکپور هیچ ارتباطی با آیت الله امام خمینی(ره) و جریان سیاسی تحت هدایت ایشان نداشته و خواستار تقویت موقعیت میانه روها و منتقدانی شده است که پشت سر آیت الله شریعتمداری سنگر گرفته بودند. این معنی به وضوح در بولتن محرمانه ای که ساواک در سی ام شهریور 1357 پیرامون آخرین وضعیت و موضع گیری حزب پان ایرانیست در قبال تحولات جاری و ساری در کشور تهیه کرده بود، قابل ردیابی است. در بخش هایی از این بولتن چنین می خوانیم:

ت – روز 21/6/57 محسن پزشکپور با سه نفر خبرنگار (دو نفر ایتالیایی و یک نفر فرانسوی) مصاحبه کرده است.

نامبرده در این مصاحبه اعتقاد خود را به قانون اساسی اعلام و اضافه کرده بنابراین حزب پان ایرانیست با شاهنشاه موافق است و با تغییر رژیم موافق نیست.

یاد شده حکومت نظامی را یک عارضه قلمداد و گفته:

حکومت نظامی مورد تأیید حزب پان ایرانیست نیست زیرا دولت می توانست با روش

ص:470


1- مصطفی الموتی، پیشین، ج 13، ص 192.

ملایمتری عمل کند.

یاد شده به استناد اصل 21 متمم قانون اساسی اعلام کرده که حزب منحله توده نمی تواند فعالیت داشته باشد.

محسن پزشکپور در جواب یکی از خبرنگاران که سؤال کرده بود چه کسی از ]امام[ خمینی حمایت می کند و آیا حزب پان ایرانیست از او پشتیبانی می کند یا خیر؟ جواب داده:

این سؤالی است که من هم دارم. پشتیبان ]امام[ خمینی کیست؟ اما من جامعه روحانیت مخصوصاً آیت الله سیدکاظم شریعتمداری را تأیید می کنم، زیرا ایشان یکی از رهبران مذهبی است که نهایت کوشش را می کند تا آرامش در مملکت برقرار و قانون اساسی نیز رعایت شود.

6- روابط با احزاب و دستجات دیگر، دولت و مجلسین:

حزب پان ایرانیست مخالف دولت بوده و به آن رأی کبود داده است.

محسن پزشکپور پس از اعلام فعالیت های جدید حزب پان ایرانیست ارتباطات نزدیکی با آیت الله سیدکاظم شریعتمداری داشته و ملاقات هایی نیز با شریعتمداری نموده

است.

وی در برخی از تماس های خود از آیت الله شریعتمداری خواسته نظریات خود را در زمینه های مختلف عنوان تا وی آن را به نحوی در مجلس شورای ملی مطرح نماید.

یاد شده از طرف دیگر با علی امینی نیز تماس و ملاقات هایی داشته است.

محسن پزشکپور همچنین با احمد بنی احمد نماینده مردم تبریز در مجلس شورای ملی و رهبر جمعیت «اتحاد برای آزادی» در مجلس همکاری داشته و جبهه مخالف دولت را با چند نفر دیگر تشکیل می دهند.

خط حرکت جدید حزب پان ایرانیست در زمینه های مذهبی و حمایت از جامعه روحانیت که تا قبل از مرحله جدید فعالیت های این حزب در هدف ها و برنامه های این حزب مطرح نبوده، معلول تماس ها و ارتباطات فوق بوده است.

7- میزان نفوذ:

به دنبال فعالیت های جدید حزب پان ایرانیست ضمن آنکه عده ای از اعضای سابق این حزب به آن روی آورده اند، در نتیجه تبلیغات حزب مذکور توجه گروه هایی از طبقات مردم به حزب مورد بحث جلب شده است.

8- اقدامات انجام شده:

ص:471

برای آگاهی از فعالیت ها و هدف ها و برنامه های حزب پان ایرانیست کوشش های اطلاعاتی به عمل آمده است.

9- مقایسه و نظریه:

فعالیت حزب پان ایرانیست در مدت تحت بررسی حالت مشخص گذشته خود را به نام «پان ایرانیست» پیدا کرده و گرایش این حزب به جامعه روحانیت نیز برای هم رنگ شدن با جریانات مخالف دولت ایران و بهره گیری از آن در جهت توسعه فعالیت های حزب مذکور در بین قشرهایی از جامعه و به اصطلاح پیدا کردن نقطه اتکایی برای حرکت های بعدی این حزب و ایجاد موقعیت جدید برای آن و توسعه نفوذ حزب پان ایرانیست بود، لذا به نظر می رسد که در آینده روند فعالیت های حزب مذکور گسترده تر شود و این حزب مراکز فعالیت خود را در نقاطی دیگر از کشور برای گسترش فعالیت احیا نماید.(1)

در طول پاییز 1357 پان ایرانیست ها کماکان در همان چارچوب های مورد عنایت حاکمیت و ساواک فعالیت های خود را ادامه دادند. حتی در وضعیت حکومت نظامی که با روی کار آمدن دولت شریف امامی و به ویژه در دوره زمامداری ارتشبد غلامرضا ازهاری تشدید شده بود، باز تسهیلات لازم برای برگزاری جلسات پان ایرانیست ها فراهم بود. رهبران و اعضای فعال تر حزب پان ایرانیست نیز به سبب دفاع بدون شائبه از رژیم پهلوی

و حاکمیت، همچنان مقبول ساواک و دیگر مراجع حکومتی بودند. چنانکه ساواک در دوازدهم آذر 1357 گزارش کرده بود:

نحوه فعالیت های اعضای حزب پان ایرانیست بعد از روی کار آمدن دولت نظامی

به دنبال روی کار آمدن دولت نظامی جلسات حزب پان ایرانیست به صورت نیمه مخفی در منازل و مکان هایی که امکان اجتماع هست، تشکیل و در جلسات بعدی اوضاع و احوال روز و احیاناً اگر دستوری از رهبری حزب به شعب رسیده باشد به اعضا ابلاغ می گردد. همچنین مبانی و اصول ناسیونالیستی از دیدگاه پان ایرانیست نیز تشریح می گردد تا افراد کماکان در جریان وقایع روز و مبانی فکری حزبی قرار گیرند.

ضمناً برای جلب افراد جدید به عضویت حزب، به نمایندگان حزبی دستور داده شد، در

ص:472


1- مصطفی الموتی، پیشین، ج 13، ص 192.

تهران فعالیت ها، حتی الامکان در مناطقی انجام شود که افراد در آن منطقه ساکن باشند، البته ممکن است به علت ممنوعیت ساعات عبور و مرور حکومت نظامی بعضی از جلسات فعلاً تشکیل نمی گردد. همچنین دستور داده شده اعلامیه هایی که چاپ می شود بین اعضا توزیع گردد و افراد موظف به پخش اعلامیه ها باشند.

متعاقب فعالیت های اعضای حزب مذکور، یکی

از فعالین حزب پان ایرانیست اخیراً به خوزستان عزیمت و ضمن تماس با مسئولین حزب در استان مزبور، دستورات رهبری حزب را با آنان در میان گذاشته و نحوه فعالیت را نیز برایشان روشن نموده و تشریح کرده که توطئه های بیگانگان برای تفرقه میان ملت و نظام شاهنشاهی است.

نامبرده ادامه داد:

فقط کمونیست ها هستند که از این نوع حوادث می توانند بهره گیری نمایند.

بعد از تشریح دستورات به اعضای حزب پان ایرانیست در خوزستان، قرار شده مسئولین در این زمینه تبلیغات لازم را بنمایند و حتی الامکان مبارزات و فعالیت را در مسیر ناسیونالیسم ایران انجام دهند و یادآور شوند که باید برای حفظ ملک و مملکت به دور از آشوب در مسیر ناسیونالیست ملت ایران از نظر دیدگاه پان ایرانیست مبارزه نمایند.

ضمناً عنوان شده، خطر تجزیه ایران به وسیله عناصری که خواهان زبونی ملت هستند چه در لباس روحانیت و چه در لباس وجیه المله بودن با شناخت سوابق آنها در کادر رهبری جبهه ملی وجود دارد و برای حفظ قانون اساسی و حفظ حدود و ثغور کشور باید فعالیت نمود.

ارزیابی خبر:

خبر صحت دارد.

اقدامات انجام شده:

مراتب به نخست وزیری اعلام گردیده است.(1)

انتظار حاکمیت؛ واکنش افکار عمومی

حزب پان ایرانیست در اوایل آبان 1357 که رژیم شاهنشاهی در سراشیبی سقوط حتمی

ص:473


1- مصطفی الموتی، پیشین، ج 13، ص 192.

قرار گرفته بود، منشوری پر از اصطلاحات و تعابیر و شعارهای کلی و بی تأثیر انتشار داد.(1)

همزمان با ربوده شدن امام موسی صدر در شهریور 57، پزشکپور فرصت دیگری برای خودنمایی پیدا کرد و در نامه ای خطاب به رئیس مجلس خواستار اقدام سریع دولت ایران شد. در مهرماه 1357، همزمان با اوج گیری انقلاب، که همه طرفداران رژیم به دنبال راهی برای نجات آن بودند، محسن پزشکپور نیز خواهان مبارزه با فساد مسئولان کشور شد؛ وی خواستار آن شد که «وزیر دادگستری در جلسه فوق العاده مجلس گزارشی از عملکرد ده سال اخیر دیوان کیفر ارائه دهد تا مردم باور کنند مبارزه با فساد جدّی است». همچنین در راستای نجات رژیم، پزشکپور از آزادی زندانیان سیاسی و رسیدگی به وضعیت شکنجه شدگان سخن به میان آورد.

البته محسن پزشکپور هر از گاه با اظهاراتی به شرح زیر شناخت ماهیتش در نزد مخالفان و موافقان رژیم پهلوی را آسان تر می ساخت:

من مدت سی و هفت سال است که در راه نظام شاهنشاهی و میهن خود فعالیت دارم و هر وقت مشاهده کنم نظام شاهنشاهی و میهن در معرض خطر است به پا می خیزم. اکنون که رستاخیز ملت ایران از مسیر

اصلی خود خارج شده وظیفه خود دانستم که به پا خیزم و در سنگر پان ایرانیسم در حفظ نظام شاهنشاهی و میهن خود فعالیت نمایم.(2)

اما مواضع مردم و روحانیت در برابر افرادی مثل پزشکپور بسیار روشن بود:

ساعت 2100 روز 21/7/57 سیدکاظم نورمفیدی یکی از روحانیون تبعیدی به بندر لنگه ضمن گفتگو با تعدادی از افرادی که به منزل وی رفته بودند در پاسخ این سؤال که رفتار آقای شریعتمداری و دیگر رهبران مذهبی با [امام]خمینی چگونه است پاسخ داده، آقای شریعتمداری نیز مانند سایر ملت مانند پزشکپور – بنی احمد – شاه و نخست وزیر می گوید قانون اساسی، در صورتی که فرمایشات رهبر ما ([امام] خمینی) ماورای اینها است و می افزاید توجه کنید به اندیشمند رهبر ما و ببینید در چه سطحی فکر می کند و می گوید چنانچه فرودگاه به فرودگاه بروم حرف هایم را خواهم گفت و یا اینکه به آمریکا –

ص:474


1- مصطفی الموتی، پیشین، ج 13، ص 192.
2- انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، کتاب 7، ص 43.

چین – انگلستان و شوروی حمله کرده و آنها را به باد انتقاد گرفته است و ادامه می دهد انسان باید چقدر قدرت و شهامت و

شجاعت و دلگرمی از پیروان خود داشته باشد و از قدرت الهی الهام گرفته باشد تا بتواند یک چنین انتقادی از چهار رهبر بزرگ جهان را بنماید.

زمانی که کارتر رهبری های نوکرش را در مورد آزادی های سیاسی می نماید و می گوید به هیچ وجه آمریکا در امور داخلی ایران دخالتی نداشته این حرف همان جواب رهبر دوراندیش و ابرقدرت و آینده نگر ماست و حضرت محمد[ص] نیز فرموده انسان های قوی و نیرومند و هوشیار همیشه در عذاب و اذیت هستند و حکومت های طاغوتی و پوشالی در هر اعصار این افراد را مغضوب خواهند کرد ولی خداوند بزرگ در قرآن می فرماید با توجه به اینکه مردان هوشیار از طریق حکومت های طاغوتی تحت فشار قرار می گیرند ولی پیروزی با حق است و اسلحه آنان فقط ایمان بوده و حکومت های الهی پیاده شده است و ادامه می دهد همان طوری که می بینیم فاصله ای با حکومت های الهی و اسلامی نداریم و امید است با رهبری های خردمندانه آقای خمینی و با پشتیبانی ملت آگاه و روشن ایران این فاصله را کوتاه کنیم. در این موقع محمدصادق صادقی گیوی معروف به خلخالی تبعیدی به لنگه می گوید من از شما یک خواهش دارم،

هیچ وقت نام نامردان را حتی برای یک بار هم به زبان نیاورید، همه باید بروند اعم از نوکر کارتر و آقای پزشکپور و بنی احمد، اینها را رهبر ما (]امام[ خمینی) جزء آدم به حساب نمی آورد که ما از آنها حرفی بزنیم.(1)

طی ماه های پایانی عمر رژیم پهلوی که هر از گاه برخی محافل مخالف حکومت اقدام به شناسایی و انتشار اسامی اعضا و همکاران ساواک می کردند، «لیستی از کارکنان ساواک و وابستگان آن تهیه و توزیع گردید که نام محسن پزشکپور و محمدرضا عاملی تهرانی [هم] در آن ذکر گردیده» بود. در آن مقطع حساس و سرنوشت ساز دستگاه رهبری و کارگردانی حزب پان ایرانیست و به طور مشخص محسن پزشکپور سرسپرده حاکمیت پهلوی محسوب می شدند.(2)

ص:475


1- انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، کتاب 13، صص 359-358.
2- انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، کتاب 22، ص 325.

خسرو شاهانی، طنزنویس هفته نامه خواندنیها هم موضوع قانون گرایی و دفاع محسن پزشکپور از قانون اساسی را به شرح زیر به سخره گرفته بود:

نزدیک به سی سال است که جناب پزشکپور را از نزدیک بدون اینکه هم کلام شده باشیم می شناسم... می خواستم از ایشان بپرسم تکلیف شعار معروف «فلات ایران زیر یک پرچم» چه شد؟ تکلیف هرات و قندهار و هفده شهر قفقاز چه شد؟ کار مجمع الجزایر بحرین در خلیج فارس به کجا کشید؟ چرا وقتی ایشان نمایندة مجلس شورای ملی بودند و هنوز هم هستند و آن اختناق و

خفقان را دولت اسبق (دولت جناب هویدا) برای بریدن زبان ملت – که مطبوعات باشد – و فرد فرد مردم این کشور به مدت قریب سیزده سال به وجود آورد، با داشتن مصونیت پارلمانی دم از سازش زدند و اینک دادخواهی می کنند؟ مگر در آن موقع زبانم لال در دهان ایشان ماست بسته بودند؟ یا آرد ریخته بودند؟

... دوست عزیز دیده و نادیده، جناب آقای پزشکپور، آن موقع یعنی چهار سال پیش که دولت ابدمدت جناب آقای هویدا بر سر کار بودند و شما هم نماینده ما در مجلس شورای ملی و ما هم رکن چهارم مشروطیت و پاسدار قانون اساسی، کجا بودید که از قانون اساسی و رکن چهارم مشروطیت دفاع کنید و دولت را سؤال پیچ کنید که چرا بدون هیچ مجوز قانونی شصت تا هفتاد نشریه را در تهران و شهرستان ها توقیف و تعطیل کردند و زبان و قلم پاسداران قانون اساسی را بریدند و شکستند و لب ما را دوختند. چطور شد جناب آقای محسن پزشکپور یک مرتبه از خواب بیدار شدید و در آن زمان حتی از توقیف و تعطیل ارگان حزب پان ایرانیست یا ایرانیسم خودتان با داشتن مصونیت پارلمانی دم نزدید؟ و نگفتید دولت اسبق

به چه مجوزی و چه قانونی چنین کاری کرد. حالا چه شده که شمشیر و قمه را از رو بسته اید؟(1)

نظر امام خمینی(ره)

امام خمینی(ره) در پیامی که در بیست وسوم شهریور 1357 به مناسبت کشتار غیرانسانی مردم توسط رژیم شاه صادر کردند درباره حامیان نظام شاهنشاهی پهلوی در مجلس (و از

ص:476


1- همان، ج 7، صص 80-79.

جمله پزشکپور) چنین گفتند: «اکنون که عمال از خدا بی خبر شاه در مجلس گرد هم جمع شده و با صحنه سازی های مبتذل و اغفال کننده می خواهند مجرم اصلی را تبرئه و گناه بزرگ و خیانت عظیم را به دیگران که آلت فعلی بیش نیستند، نسبت داده و خود را مقرب الخاقان قرار دهند، اکنون که تمام خیانتکاران خارج و داخل پشتیبانی از جنایات شاه می کنند، اکنون که از چهره های کریه آزادی خواهی و طرفداری از حقوق بشر پرده برداشته شده، ملت مظلوم و بزرگ ایران باید اعتصاب نموده در عزا بنشینند.»(1)

امام خمینی(ره) طی همین پیام خود به انقلابیون هشدار دادند که «گول خیمه شب بازی های دولت و وکلای شاه را نخورید که با حرف های فریبنده می خواهند شاه را که در شرف مرگ است نجات دهند. دنیا شاه را محکوم کرد و به پشتیبانی شما برخاست، اگر چه مشتی جنایتکار که می خواهند خزانه ملت را ببرند و حق ملت را زیر پا بگذارند، به او امید می دهند».(2)

امام خمینی(ره) که از مقصود نهایی افرادی از این دست آگاهی تمام و کمالی داشتند، بارها و بارها از حضور غاصبانه آنان در مجلس به اصطلاح شورای ملی سخن به میان آورده و از جمله در دوم آبان 1357 خطاب به افرادی که مدعی نمایندگی مردم کشور در مجلس بودند، چنین هشدار داده بودند: «این اعضایی که در مجلس هستند، همه شان خیانتکارند، برای اینکه همه می دانند به امر شاه آمده اند در مجلس و ملت اطلاع ندارند.

این انتصاب شاه است، این مأموریت شاه است. شما این را می دانید و رفتید مجلس. اول اشکالی که به آنهایی که الآن می گویند ما ملی هستیم، اول اشکال این است که شما چرا توی این مجلس رفتید؟ آخر کسی شما را مجبور نکرد که حتماً باید بروید توی مجلس. خودتان هم داوطلب بودید و رفتید، با همه کارها هم موافقت کردید. حالا می گویید که، دیدید یک مدتی، خوب، این طرفی دارد می آید، می خواهید برای خودتان جا درست کنید. اشکال این است که برای چه شما توی مجلسی که انتصاب است و خلاف قانون اساسی است، [رفتید]؛ یک همچو مجلسی مخالف قانون اساسی است.»(3)

ص:477


1- امام خمینی (ره)، صحیفه نور، ج 2، ص 103.
2- امام خمینی (ره)، صحیفه نور، ج 2، ص 104.
3- امام خمینی (ره)، صحیفه نور، ج 2، صص 199-198.

آیت الله امام خمینی(ره) در دوازدهم آبان هم تحرکات مصلحت اندیشانة پان ایرانیست ها و خروج آنها از حزب رستاخیز و یا کناره گیری از مشاغل دولتی و نیز استعفا از نمایندگی مجلس را برای فریب افکار عمومی ارزیابی کرده و تأکید نمودند: «این اشتباه است که می خواهند همان ها مردم را بازی بدهند، گاهی از شغل وزارت استعفا کنند، گاهی از شغل وکالت استعفا کنند و گاهی از – عرض کنم که – حزب رستاخیز کنار بروند. همه اینها دیگر یک حرف هایی است که این ملت ما نمی پذیرد.»(1)

آخرین تلاش ها در آخرین روزها؛ از شریف امامی تا بختیار

اشاره

آخرین روزهای رژیم پهلوی با آمدن شریف امامی آغاز شد. در صفحات قبل رئوس کلی تحرکات پزشکپور و حزب پان ایرانیستِ او را در برابر انقلاب اسلامی آوردیم. در صفحات پیش رو نیز به مواضع پزشکپور در برابر سه دولت شه فرمودة شریف امامی، ازهاری و بختیار اشاره می کنیم.

شریف امامی

اشاره

به دنبال تشدید مخالفت ها با نظام شاهنشاهی در رمضان سال 1357 و برقراری بی نتیجة حکومت نظامی در اصفهان و سپس فاجعة سینما رکس آبادان، دولت آموزگار به

دستور شاه کنار رفت و جعفر شریف امامی، رئیس مجلس سنا و رئیس بنیاد پهلوی، فرمان نخست وزیری خود را از شاه گرفت. وی با اقداماتی نمایشی نظیر بستن قمارخانه ها و آزادی نسبی مطبوعات و لغو تاریخ شاهنشاهی و دم زدن از تفاهم با روحانیت به مثابه ضربه گیری در برابر امواج توفندة انقلاب اسلامی عمل کند. در کابینة شریف امامی، یار دیرین پزشکپور در حزب پان ایرانیست، محمدرضا عاملی تهرانی، وزیر اطلاعات و جهانگردی شد.

همان طور که گذشت با اعلام آزادی مطبوعات حزب پان ایرانیست نیز فعالیت مجدد خود را آغاز کرد. این تجدید فعالیت چیزی نبود جز صدور چند اعلامیه و اتخاذ چند موضع

ص:478


1- امام خمینی (ره)، صحیفه نور، ج 2، ص 283.

در برابر حوادث جاری کشور از سوی پزشکپور. رسانه های گروهی دولتی نیز برای سیاستمدار تراشیدن و رهبر درست کردن مواضع و سخنان پزشکپور و نظایر او را با آب و تاب منعکس می کردند؛ اما در آن اوضاع گوش کسی به امثال پزشکپور بدهکار نبود.

در حالی که دولت شریف امامی تا حدود ده روز پس از آغاز فعالیت هنوز برای اخذ رأی اعتماد به مجلس معرفی نشده بود، محسن پزشکپور همین موضوع را دستاویزی ساخت تا درباره قانونی بودن آن دولت تشکیک کرده و اعلام کند به دولت او رأی مخالف خواهد داد. پزشکپور و دیگر میانه روهای حامی حاکمیت پهلوی در مجلس انتقاد مهمتری هم به دولت شریف امامی داشتند و آن این بود که اکثر قریب به اتفاق اعضای دولت او پیش از آن در زمره رجال و کارگزاران شناخته شده و معروف رژیم پهلوی بوده و در مشاغل حساس و درجه اول خدمت کرده بودند و بنابراین نمی توانستند به دلیل آن سوء پیشینه طولانی، نظر مساعد مخالفان را به سوی خود جلب کنند. پزشکپور طی مصاحبه ای که روزنامه اطلاعات در روز پانزدهم شهریور 1357 متن آن را چاپ و منتشر کرد، باز هم از ایرادات قانونی دولت شریف امامی و نیز التزام عملی خود و حزب پان ایرانیست به مذهب تشیع و پیروی از مرجعیت شیعه سخن به میان آورده و از دغدغه «علمای بزرگ شیعه» (مقصود آیت الله شریعتمداری و طرفدارانش بود) برای اجرا شدن تمام و کمال قانون اساسی مشروطیت داد سخن در داد.(1) در حالی که هنوز دولت شریف امامی به مجلس شورا

معرفی نشده بود، فاجعه دیگری رخ داد که موقعیت میانه روهای وفاداری مانند پزشکپور و هم مسلکانش در داخل و خارج از مجلس را در برابر افکار عمومی بی اعتبارتر ساخت و آن اعلام حکومت نظامی در دوازده شهر کشور طی شامگاه پانزدهم شهریور 1357، و بدتر از آن کشتار مردم تهران در روز جمعه هفدهم شهریور 1357 به ویژه در میدان ژاله (شهدا) و اطراف آن بود که طرح به اصطلاح آشتی ملی شریف امامی و تلاش های چند ماهه افرادی نظیر محسن پزشکپور و دیگر میانه روهای وفادار را تقریباً یک سره بر باد داد. بگذریم از اینکه هنوز افرادی مانند پزشکپور تلاش می کردند دامن اصل نظام شاهنشاهی پهلوی را از دست زدن به چنین فجایعی مبرا جلوه دهند و تقصیر را یکسره متوجه شریف امامی و

ص:479


1- روزنامه اطلاعات، 11 شهریور 1357 و همان، 15 شهریور 1357.

دولت او سازند که تا آن هنگام هنوز هم از مجلس شورا رأی اعتماد نگرفته بود.

در هر حال، هنگامی که موضوع رأی اعتماد مجلس نشینان به دولت شریف امامی (در روز نوزدهم شهریور 1357) مطرح شد، محسن پزشکپور حملات شدیدی را متوجه شریف امامی کرده و همراه با سایر اعضای فراکسیون پان ایرانیست و تنی چند از دیگر نمایندگان، صحن علنی مجلس را به اعتراض ترک کرد. رادیو بی.بی.سی. با اشاره تلویحی به نقش برآب شدن مشی میانه روهای وفادار به حاکمیت برای یافتن راهکار تخفیف بحران سیاسی متعاقب واقعه هفدهم شهریور 1357 خاطرنشان ساخته بود:

واقعة جمعه سیاه در 17 شهریور، آغاز مرحلة تازه ای در انقلاب بود. حوادث آن روز شاه، ارتش و دولت را سخت متزلزل کرد، راه مسالمت بین شاه و مخالفان را بست و به جریان انقلاب شتاب تازه ای داد. دیگر حتی بعضی از نمایندگان مجلس هم به اعتراض برخاسته بودند. دو روز بعد از واقعة 17 شهریور که مجلس جلسه داشت 9 تن از نمایندگان مجلس شورای ملی ایران جلسه را که جهت دادن رأی اعتماد به دولت جدید تشکیل شده بود به عنوان

اعتراض ترک گفتند. در حالی که شریف امامی قصد تقدیم برنامه دولت خود را داشت، محسن پزشکپور رهبر حزب سیاسی پان ایرانیست که اخیراً دوباره به حیات سیاسی کشور پاگذارده بود، از کرسی خود برخاست و فریاد برآورد که نخست وزیر از هم اکنون دستش به خون هموطنان آلوده شده است و سپس گروه نمایندگان هوادار او از مجلس خارج شدند.(1)

سفارت آمریکا در تهران هم طی گزارش هایی به وزارت خارجه آن کشور در واشنگتن کشتار هفدهم شهریور 1357 را مانعی جدی بر سر پدید آمدن هرگونه توافق میان حاکمیت و مخالفان و منتقدان پرشمار و روزافزون آن ارزیابی کرده و یادآور شد به این دلیل دولت شریف امامی با مخالفت شدید پزشکپور و یارانش در مجلس روبه رو گردید.(2)

در آستانه معرفی دولت شریف امامی به مجلس شورا، محسن پزشکپور طی سخنانی گفت:

ص:480


1- به نقل از: محمدرضا علم، انقلاب اسلامی در اهواز، ج 2، ص 184.
2- اسناد لانه جاسوسی آمریکا [چاپ جدید]، ج 9، صص 128-126 و صص 135-133 و صص 142-141.

اصولی را که به عنوان اصول استراتژیکی نهضت بیان داشته ایم اصول قدیمی و دیرین حزب ماست و اکنون بیان آن تأکیدی مجدد بر این اصول است و از این اصول، اصل اول که برای ما مقدس ترین است وحدت ملی است و مسلماً با هرگونه سیاست و برنامه ای که بخواهد حتی یک وجب از میهن ما را تجزیه کند مبارزه می کنیم.

کمااینکه در سابق هم این چنین کردیم. اصل دوم، قانون اساسی و دموکراسی است که در قانون اساسی طرق اعمال حق حاکمیت و حدود و ثغور و نحوة کار قوای سه گانه دقیقاً مشخص شده است و قویاً معتقد هستیم که تا حکومت ها به واقع تن به تمکین و اجرای این اصول ندهند، هیچ گونه تحول مطلوب و بنیادی به وجود نخواهد آمد. اصل سوم، مسئله استقرار عدالت اجتماعی است. باید با قاطعیت و بدون هیچ گونه محافظه کاری، متجاوزین به بیت المال مملکت، یعنی دزدان و دست اندازان به حقوق عمومی، تعقیب و مجازات شوند. چه بسا ضرورت است که در این مرحله بحرانی این محاکمات در دادگاه های ویژه با سرعت و قاطعیت انجام گیرد و این آن چیزی است که در حال حاضر ملت ایران می خواهد و سوای تعارفات معمول، همان خواهد شد که جناب شریف امامی در مصاحبة اخیر خود گفت که پرونده هایی را بدون دلیل به دادگستری نمی فرستیم و پرسش ما این است چه دلیلی مهمتر و محکم تر از قانون از کجا آورده ای؟ اگر آقای شریف امامی به دنبال این دلایل می گردند، شاید ظاهراً هرگز چنین دلایلی را پیدا نکنند و نکته دوم از عدالت اجتماعی، اینکه ایجاد

نوعی ضوابط و روابط اقتصادی و اجتماعی است که واقعاً امکان هرگونه استعمار فرد از فرد را در جامعه ملی ایران از میان بردارد.

ما در موضع مخالف با دولت هستیم. نمایندگان پان ایرانیست و هم پیمانان در مجلس شورای ملی، به عنوان مخالف با دولت صحبت خواهند نمود و به دولت رأی کبود خواهند داد، زیرا ما میان دولت کنونی و دولت سابق و اسبق هیچ فرقی جز تغییر چند مهره نمی بینیم.(1)

پزشکپور، شریف امامی را فاقد هرگونه صلاحیتی می دانست که بتواند با سنگر گرفتن در پناه قانون اساسی، نظام شاهنشاهی محبوب او را از زوال حتمی نجات بخشد:

ص:481


1- روزشمار انقلاب اسلامی، ج 5، صص 234-235.

آقای شریف امامی! شما و دولت شما را می شناسیم و می دانیم که قدرت انجام اصلاحات مورد نیاز جامعه را ندارید. شما در گذشته عملاً یکی از مهم ترین ستون های نظام حاکم بوده اید. مگر نه این است که جنابعالی و مهندس ریاضی مسئولیت مستقیم و انکارناپذیر سلب قدرت مجلسین و گذراندن قوانین نارسا و ظالمانه را داشته اید و مسئولیت رؤسای مجلسین را در قوه مقننه در وضع بسیاری از قوانین ظالمانه یادآور می شوم. دولتی که هنوز

رأی اعتماد نگرفته نمی تواند عزل و نصب کند چه رسد به برقراری حکومت نظامی که نتیجه آن کشتار وسیع و نقض اصل مسلم آزادی ها و حقوق قانونی مردم است.

جنابعالی یکی از مسئولان وضع نابسامان قانونگذاری هستید و در این شرایط نمی توانید ریاست دولت انتقالی و ایجاد تحول را به عهده داشته باشید. مردم این دولت را دولت تحولی نمی شناسند بلکه دولت استمرار وضع گذشته می دانند. اکنون چه شده کسانی که ظلم ها و ستم ها و خودکامگی ها و ندانم کاری های گذشته را تذکر می دهند مؤتلف مارکسیست ها شده اند. وزیر دادگستری شما گفت طبقات روحانی با مارکسیست ها رابطه پیدا کرده اند (چند تن از نمایندگان: درست گفته) این دشمنی با ملت است. شما پیش از قانونی شدن کارهایی انجام داده اید که حق آن را نداشته اید. بدون اعلام قبلی در 12 شهر حکومت نظامی برقرار کرده اید. مردم از آن بی اطلاع بوده اند که با هجوم نیروهای مسلح روبه رو شده اند که تلفات آن در تاریخ یکصد ساله وسیع ترین آنها بوده است. دولتی که ادعای (آشتی ملی) را دارد نمی تواند این طور اقدام کند. با اعلام حکومت نظامی دولت شما شبیه یک

دولت نظامی است که نتیجه آن از هم پاشیده شدن نهادهای دموکراتیک می باشد. باید مسئولین ایجاد نابسامانی ها و قانون شکنی ها و وضع قوانین ظالمانه و غارتگران بیت المال محاکمه و مجازات شوند. مخالفین این دولت همه از عناصر ملی هستند و این دولت را قبول ندارند.(1)

به رغم این مخالفت های پزشکپور و تنی چند از دیگر نمایندگان، دولت شریف امامی پس از نطق تقریباً طولانی او که در دفاع از قانون اساسی مشروطیت، آزادی های سیاسی و نظایر آن بود از مجلس رأی اعتماد گرفت. پزشکپور در حالی که نمایندگان آماده

ص:482


1- مصطفی الموتی، پیشین، ج 13، صص 214-213.

می شدند تا به دولت شریف امامی رأی بدهند، بار دیگر در پشت تریبون مجلس قرار گرفته و به شرح زیر از قانون اساسی و نظام شاهنشاهی پهلوی دفاع کرد:

من، دیگر نمایندگان اقلیت و همه نمایندگان با دقت، سخنان مبسوط و توأم با جملات بسیار زیبا و دل انگیز جناب شریف امامی را گوش دادیم. چند نکته ای بود که می بایست مطلبی عرض کنم.

نکته اولی مربوط به آنچه که نسبت به مسئولیت های پارلمان اشاره شد و آنچه را که من به عنوان حکومت توتالیتر بوروکرات عنوان کردم و به خصوص آنجا که فرمودند اگر مسئولیتی هست من می پذیرم، ولی باید نمایندگان هم بپذیرند. آنجا که مسئولیت هایی داشته اند. من و

پان ایرانیست ها و آنها که در صف اقلیت بودند، از آن هنگام که قسم یاد کردیم نسبت به اصول قانون اساسی و وحدت ملی و نظام مشروطیت سلطنتی صدیق و وفادار باشیم، با وجدان بیدار و صداقت و جانبازی به این وظیفه عمل کردیم. باید عرض کنم که شخصاً خود و نمایندگان پان ایرانیست را در پیشگاه ملت ایران به سبب عدم انجام این وظیفه مقصر نمی دانم. آرزو دارم دادگاه خاص ملی تشکیل شود و در آن یکایک کسانی که در مواضع گوناگون اجرایی خیانت کرده اند، به محاکمه کشانده شوند (تشنج و همهمه نمایندگان) تا معلوم شود کی وظایف خود را انجام نداده است.(1)

هر چند طی روزهای بعدی نخست وزیری شریف امامی، باز هم انتقادات پزشکپور و هم فکرانش در مجلس از دولت ادامه پیدا کرد، با این حال مخالفان سازش ناپذیر حکومت هیچ گاه چنین سر و صداهایی را جدی نگرفتند.

وقتی به دنبال تداوم خشونت ورزی ها و کشتار مردم انقلابی در شهر کرمان توسط نیروهای دولتی باز هم افرادی نظیر پزشکپور، دولت شریف امامی را مورد پرسش قرار دادند، این واکنش ها از نگاه ناظران به امور بی اهمیت تلقی شد:

دولت شریف امامی در پایان مهرماه 57 در سراشیبی کامل سقوط قرار گرفت و دست به جنایتی زد که کمتر از فاجعه سینما رکس

آبادان نبود. دولت با اجیر نمودن تعداد زیادی کولی بی خبر در روز 24 مهرماه یعنی روز چهلم شهدای 17 شهریور حادثه دیگری در

ص:483


1- روزشمار انقلاب اسلامی، ج 5، صص 424-423.

مسجد جامع کرمان آفرید. در این ماجرا کولی ها و مأمورین از پشت بام و درب مسجد با چوب و سنگ و آجر و چماق و اسلحه گرم به مردم حمله بردند و از هیچ گونه فحاشی، هتاکی، سوختن، پاره کردن قرآن و کتاب ها و دیگر اشیاء مسجد خودداری ننمودند. دامنه جنایت به قدری وحشتناک بود که نمایندگان دست نشاندة دولت در مجلس فرمایشی، دولت را زیر سؤال کشیدند و با شرح گوشه هایی از آن فاجعه و شرح رفتار مأمورین به بانوان و دوشیزگان ماهیت حاکمیت دولت آشتی ملی را برملا نمودند. با توجه به آنکه نمایندگان مجلس کلاً منتخب دولت بودند ساختگی بودن صحنه های مزبور و قراردادی بودن انتقادات آنان با شناخت ماهیت نمایندگانی چون پزشکپور، اخلاقی و بنی احمد که گوشه ای از پرونده اش در ذیل از نظر می گذرد، از نظر تیزبین مردم دور نمی ماند و این خود یکی دیگر از تاکتیک های دولت برای بازی دادن مردم و

خاموش کردن هیجانات انقلابی آنان بود.(1)

وقتی محمد معتضد باهری، وزیر دادگستری دولت شریف امامی در نهم مهر 1357 لایحه تأمین آزادی اجتماعات و فعالیت احزاب و گروه های سیاسی را به مجلس برد، محسن پزشکپور به شدت در برابر این لایحه موضع مخالف گرفته و به وزیر دادگستری هشدار داد، قانون اساسی مشروطیت آزادی فعالیت احزاب و گروه های سیاسی را در کشور تضمین کرده است. در بخش هایی از این اظهارات پزشکپور چنین آمده بود:

این لایحه مغایر با قانون اساسی است زیرا قانون اساسی این آزادگی را برای ملت تأمین کرده است و فریاد ملت این بود که دولت ها این اصل آزادی را نادیده گرفته اند. ناطق افزود: ملت بعد از 73 سال مشروطیت نمی تواند از دولت لایحه ای تحویل بگیرد که عنوانش تأمین آزادی اجتماعات است. این یعنی ما تازه می خواهیم آزادی را به دست آوریم.

73 سال پیش از این، ملت این آزادی ها را که آقای وزیر دادگستری عنوان کرده و لایحه اش را به مجلس آورده است، به دست آورد و جای تعجب بسیار است که امروز در این جلسه لایحه ای از طرف دولت تقدیم شود زیر عنوان «تأمین آزادی های اجتماعی»، این لایحه مغایر با قانون اساسی است. زیرا که آزادی های فردی و اجتماعی را دارا هستیم. فریاد ملت

ص:484


1- بهرام افراسیابی، ایران و تاریخ، چاپ دوم، ص 551.

از دولت ها این

بوده است که اصول آزادی را زیر پا لگدمال کرده اند. اگر شما آقای وزیر دادگستری لایحه ای تقدیم می کردید زیر عنوان نحوة تنظیم تظاهرات، باز قابل طرح در مجلس بود ولی مجلس شورای ملی پس از 73 سال که از مشروطیت می گذرد نمی تواند لایحه ای را تحویل بگیرد که عنوانش تأمین آزادی های اجتماعی باشد.

تقدیم این لایحه به منزله آن است که ما در قوانین خود اصولی برای حفظ و حراست آزادی های اجتماعی نداشتیم و تازه می خواهیم این آزادی ها را به دست آوریم و این همان است که دولت ها آن را تکرار کرده اند.

به هر حال این لایحه را من معارض با قانون اساسی می دانم و یک نوع بی حرمتی به مبارزات و مجاهدات و خون هایی می دانم که در راه مشروطیت ریخته شده است. ناطق در پایان یادآور شد که تقاضا می کند دولت این لایحه را همین جا پس بگیرد و ببرد عنوانش را عوض کند و مجدداً به مجلس بیاورد.(1)

هنگامی که در اواخر دولت شریف امامی و به دنبال تشدید سانسور و اعمال فشار بر

مطبوعات، نویسندگان و هیأت های تحریریه و مسئولان بسیاری از روزنامه ها و نشریات (عمدتاً در تهران) دست به اعتراض زدند و کارکنان برخی روزنامه های کثیرالانتشار (کیهان، اطلاعات و آیندگان) موقتاً دست از کار کشیدند، بار دیگر محسن پزشکپور و هم فکرانش در مجلس، دولت وقت را مورد پرسش قرار دادند که چرا برخلاف اصول مصرّح در قانون اساسی، آزادی فعالیت مطبوعات و روزنامه ها را تأمین نمی کند. در همین راستا پزشکپور و گروهی دیگر از نمایندگان به اصطلاح اقلیت مجلس شورا با هیأت مدیره سندیکای نویسندگان و خبرنگاران مطبوعات ملاقات پر سر و صدایی کردند و وعده دادند، به زودی دولت را وادار خواهند ساخت «هر چه زودتر تسهیلات لازم قانونی» را برای انتشار نشریات فراهم کرده و بر اساس «اصل بیستم متمم قانون اساسی» از اعمال سانسور در مطبوعات اجتناب ورزد.(2)

پزشکپور در شانزدهم آبان 1357 به دولت تازه از راه رسیده ازهاری به شرح زیر تذکر

ص:485


1- روزشمار انقلاب اسلامی، ج 6، ص 123. سیر مبارزات امام خمینی در آینه اسناد، ج 21، ص 72 و ص 312. اسناد لانه جاسوسی آمریکا، [چاپ جدید]، ج 9، ص 172. مصطفی الموتی، پیشین، ج 13، ص 244.
2- محمدعلی سفری، پیشین، ج 4، صص 114-112.

داد که بر اساس قانون اساسی حقوق مطبوعات را محترم شمارد:

ریاست محترم مجلس شورای ملی

خواهشمند است مقرر فرمایید با توجه به ماده 151 آیین نامه داخلی مجلس شورای ملی مراتب زیر را به دولت ابلاغ نمایند:

به سبب مداخلات آشکار مقامات اجرایی در کار روزنامه ها و اصرار دولت بر اعمال سانسور شدید و حتی تا آنجا که اطلاع حاصل گردیده است به علت بازداشت تعدادی از نویسندگان و خبرنگاران، روزنامه های صبح و عصر تهران منتشر نمی گردد.

بدیهی است این اقدام نه تنها معارض با قوانین اساسی مملکت بلکه دقیقاً معارض

با روند آزادی های فردی و اجتماعی است که از هدف های اساسی جنبش و انقلاب ملت ایران است.

بنابر این ضرور است که هرچه زودتر با آزادی خبرنگاران و نویسندگان بازداشت شده و رفع تضییقات از روزنامه ها، موجبات انتشار آزاد روزنامه ها فراهم گردد.(1)

در اواخر مهر 1357 که دیگر قطعی شده بود دولت شریف امامی در جلوگیری از ضربه های کوبندة انقلاب کاملاً ناتوان است، نمایندگان احزاب و گروه های مختلفی که مجموعاً جریان میانه رو وفادار به اصل نظام شاهنشاهی پهلوی را شکل می دادند، در دفتر ریاست دانشگاه تهران گرد آمدند تا برای برون رفت از بحران و یافتن راهکارهای عملی برای نجات رژیم رو به زوال پهلوی از سقوط حتمی هم اندیشی کنند. جبهه ملی، انجمن حقوق بشر، حزب پان ایرانیست، و اتحاد برای آزادی، از جمله تشکل هایی بودند که نمایندگانی به این جلسه فرستاده بودند. آیت الله شریعتمداری، پسر و دامادش را به این جمع گسیل داشته بود. در این جلسه که با میزبانی هوشنگ نهاوندی رئیس دانشگاه تهران و حضور افراد دیگری و از جمله علی امینی تشکیل شده بود، حضار متفق القول بودند که اوضاع رژیم، سخت بحرانی است و امام خمینی(ره) ابتکار عمل رهبری تحرکات انقلابی مردم ایران را به دست دارند و بنابراین باید برای جلوگیری از گسترش بحران و نجات حکومت از سقوط حتمی راهی جستجو کرد. اما «نخبگان» گرد آمده در این

ص:486


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

نشست، نیز نتوانستند راهی برای نجات شاه پیدا کنند.(1)

پزشکپور و هم فکرانش برای آرام کردن فضای سیاسی کشور هر از گاهی در شهرهای مختلف کشور به سخنرانی پرداخته و مستقیم و غیرمستقیم، و هر چند ناموفق، تلاش

می کردند برای آیت الله شریعتمداری و جریان تحت هدایت او شأن و جایگاهی دست و پا کنند. با این همه، روند حوادث نشان نمی داد این میانه روهای تحت هدایت آیت الله شریعتمداری و حامیان نظریة حفظ نظام شاهنشاهی پهلوی با حربه قانون اساسی مشروطیت بتوانند بر سر راه انقلابیون آشتی ناپذیر که شمارشان روزافزون بود و تحت رهبری امام خمینی(ره) بودند، مانعی قابل اعتنا ایجاد کنند.

پزشکپور در بیست ویکم شهریور 1357 طی مصاحبه ای با خبرنگاران ایتالیایی و فرانسوی درباره پیروی حزبش از اصول قانون اساسی مدعی شده بود:

بعد از ظهر روز 21/6/57 (2537 شاهنشاهی)، سه نفر خبرنگار خارجی (دو نفر ایتالیایی و یک نفر فرانسوی)، در محل دفتر حزب پان ایرانیست در تهران با محسن پزشکپور و تنی چند از همفکرانش مصاحبه به عمل آورده اند.

یکی از خبرنگاران از پزشکپور سؤال کرده که: حزب پان ایرانیست وابسته به شاه است؟

پزشکپور جواب داده: دشمنان حزب این نسبت را می دهند، چون حزب پان ایرانیست در چارچوب قانون اساسی فعالیت دارد و تمام مواد قانون اساسی را محترم می شمارد، بنابراین به شاهنشاه احترام می گذارد و با تغییر رژیم موافق نمی باشد. حزب پان ایرانیست دولت هایی را که وابسته به ملت نباشند نمی پذیرد.

خبرنگار نظر پزشکپور را درباره حکومت نظامی سؤال کرده و وی جواب داده: حکومت

نظامی یک عارضه است و مورد تأیید نیست زیرا دولت جدید می توانست با روش ملایم تری عمل کند.

خبرنگار دیگر سؤال کرده: چنانچه حزب شما به حکومت برسد به احزاب دیگر و به خصوص حزب توده اجازه فعالیت خواهید داد؟ و اصولاً از نظر شما، حزب توده می تواند

ص:487


1- نگاه کنید به: در آستانه انقلاب اسلامی، به کوشش جلال فرهمند، صص 49-41 (این سند با شماره 66-32-849ن در مرکز اسناد مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران مضبوط است).

فعالیت داشته باشد؟

پزشکپور پاسخ داده: همان طوری که بارها گفته ام، حزب ما در چارچوب قانون اساسی فعالیت می کند و ماده 21 قانون اساسی فعالیت حزب توده را ممنوع کرده است. اما اگر در زمان حکومت ما حزب توده بخواهد فعالیتی داشته باشد جلوگیری نخواهد شد، زیرا اطمینان دارم این حزب در میان ملت ایران جایی ندارد. احزاب دیگر نیز در چارچوب قانون اساسی می توانند فعالیت داشته باشند.(1)

پزشکپور طی همین مصاحبه تصریح کرده بود، به آیت الله ]امام[ خمینی از آن رو ارجی نمی گذارد که ملتزم به رعایت قانون اساسی نیست، اما آیت الله شریعتمداری از آن منظر که نهایت تلاش خود را به کار می برد تا آرامش به کشور بازگشته و اصول قانون اساسی مشروطیت اجرا شود، سخت مورد تکریم اوست.(2)

در راستای تداوم دفاع از قانون اساسی، شعبه حزب پان ایرانیست در استان مازندران در

هفتم آبان 1357 متن کامل قانون اساسی و متمم آن را در ده ها نسخه تکثیر و برای فروش در اختیار روزنامه فروشی های آن استان قرار داد. شعبه یادشده درباره دلایل این اقدام خود تصریح کرده بود:

قانون شکنی ها و خودکامگی های هیأت های حاکمه فاسد ایران در چندین سال اخیر، اختناق و خفقان، حبس و شکنجه گروه ها گروه مردمی که جز وضع قوانین عادلانه و اجرای عادلانه قوانین خواستی دیگر نداشتند، غارت و چپاول سرمایه های ملی – به ویژه ثروت غیرقابل جبران نفت – آنچنان نابسامانی در میهن ما پدید آورده است که می تواند مخاطرات عظیمی برای ملت ما به وجود آورد.

در این سال های دراز، قانون اساسی ایران، این سند وحدت و آزادگی ملت و خونبهای شهدای راه مشروطیت، به دست دولت های خودکامة آنچنانی، دست آموزان سیاست های استعماری، می رفت تا برای همیشه معروض نسیان گردد و ثمرة مجاهدات مبارزان صدر مشروطیت ایران فراموش شود و این تتمة حیثیات ملی به دست دولت های توتالیتر

ص:488


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

بوروکرات و تکنوکرات های بی آرمان بر باد رود.

به دنبال نهضتی که امروز به طور همگانی در مسیر تحقق دقیق حکومت قانون، مبتنی بر اصول قوانین اساسی ایران، سراسر

میهن ما را فراگرفته است، به دنبال این خروش بی امان میلیون ها ایرانی که از ستم به جان آمده اند و خواستار آزادی و آزادگی هستند، برخی از مردم می پرسند پس کجاست این قانون اساسی که این چنین ملعبة خودکامگان گردیده است؟ قانونی که قدرتمندان حاکم به عمد آن را از دسترس مردم دور نگه داشته اند؟

تشکیلات حزب پان ایرانیست در مازندران که اصول آرمان های حزب خود را: عدالت سیاسی بر بنیاد ناسیونالیسم، عدالت اقتصادی با رهنمودهای جامعه گرایی (سوسیالیسم) و همچنین عدالت اجتماعی بر اساس دموکراسی و حکومت قانون می شناسد، افتخار دارد این سند گرانبهای ملی را با اطلاع و تأیید سرور محسن پزشکپور رهبر سرفراز حزب پان ایرانیست در اختیار همگان قرار دهد تا روشنگر راه همة مبارزان تحول طلب جامعة بزرگ ایرانی باشد.

ساری – 7/8/1357 سرپرست سازمان های حزب پان ایرانیست در مازندران

فخرالدین سورتیجی(1)

در حالی که طی ماه های پایانی پاییز و اوایل زمستان 1357 دولت های وقت تظاهرات انقلابیون را در شهرهای مختلف کشور با گلوله های آتشین پاسخ داده و صدها تن را به

قتل رسانیدند. حزب پان ایرانیست هر از گاه با صدور اعلامیه هایی ضمن ابراز همدردی با بازماندگان کشته شدگان تنها راه برون رفت از بحران و بازگشت آرامش به کشور را پیروی از اصول قانون اساسی مشروطیت می دانست.(2)

اقدامات پیشگیرانه
اعتصابات کارگری

همچنانکه می دانیم با گسترش مخالفت های سیاسی و به ویژه از اواسط سال 1357 در

ص:489


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست). مهدی مهرعلیزاده، تاریخ سیاسی انقلاب اسلامی در اصفهان، صص 128-127.

روندی تدریجی ولی مداوم محیط های کارگری در کارخانجات و کارگاه های تولیدی، خدماتی، صنعتی و غیره با تحرکات انقلابی مردم ایران همگام و همراه شدند و به دنبال آن اعتصابات کارگری و به تعطیلی کشانیدن کارخانجات گوناگون، از مهم ترین اقداماتی بود که می توانست رژیم رو به زوال پهلوی را بیش از پیش با بحران مواجه سازد. از جمله مهمترین و تأثیرگذارترین بخش های کارگری ایران در آن برهه، شرکت ملی نفت بود که با صدور روزانه حدود شش میلیون بشکه نفت، توان مالی و اقتصادی دولت و حاکمیت را به گونه ای مطلوب ارتقا می داد.

بدین ترتیب و در حالی که حاکمیت هم سخت نگران حفظ و تداوم شریان های اقتصادی اش در شرکت نفت بود، از اوایل مهر 1357 زمزمه اعتصابات کارکنان شرکت نفت، رژیم پهلوی را با دشواری های جدی جدیدی مواجه ساخت. ساواک در گزارشی ضمن اشاره به عصبانیت شدید پزشکپور از محبوبیت یافتن بی بدیل آیت الله امام خمینی(ره) در میان کارگران شرکت نفت و دیگر واحدهای تولیدی و صنعتی کشور درباره گفت و گوی او با آیت الله شریعتمداری پیرامون لزوم برخورد با ناآرامی های سیاسی در میان کارگران چنین اظهار نظر کرده بود:

صبح روز 13/8/57 محسن پزشکپور ضمن تماس تلفنی با آیت الله شریعتمداری در قم اظهار داشته: تلگرافی از طرف کارگران صنعت

نفت از خوزستان دریافت و فردا عازم اهواز هستم. چند نفر از نمایندگان آنان را دعوت به تهران می کنم تا شاید از طریق کمیسیون عرایض مجلس شورای ملی این موضوع حساس حل شود. شریعتمداری گفته: کارمندی از طرف آنان دیشب آمده بود نزد من و چون صحبت می کرد که فلانی هم باید محاکمه شود، من توی دهنش زدم و گفتم چه مناسبتی دارد، چون همان طوری که می دانید بعضی ها یا چپی هستند یا الهام می گیرند.

محسن پزشکپور ضمن تأیید مطالب بالا گفته: کارهای غیرضروری انجام می دهند، مثل اینکه عوامل خاصی [امام] خمینی را به حد امام خمینی رسانیده اند.

شریعتمداری اظهار داشته: در این حال نصیحتشان کنید که ضمن احقاق حق خود، متوجه وضع مملکت هم باشند.

محسن پزشکپور به دنبال تماس تلفنی بالا، بار دیگر با آیت الله شریعتمداری تماس گرفته

ص:490

و اظهار داشته: خبرهای خیلی ناراحت کننده ای از کردستان برایم رسیده، مبنی بر اینکه اسلحه زیادی در آن جا پخش شده.(1)

محسن پزشکپور در هماهنگی با جریان آیت الله شریعتمداری و دیگر منتقدان میانه رو حامی حکومت، در سیزدهم آبان 1357 با شماری از نمایندگان کارگران اعتصاب کرده شرکت نفت ملاقات کرد.

درباره این ملاقات و وعده های پزشکپور، نشریات نوشته بودند:

در همین حال 15 تن از نمایندگان کارگران اعتصابی صنایع نفت جنوب امروز همراه محسن پزشکپور، نماینده خرمشهر در مجلس شورا و رئیس کمیسیون عرایض مجلس به تهران آمدند و در جلسه ای با حضور مقامات شرکت ملی نفت در مجلس به گفتگو نشستند. «محسن پزشکپور که در پی تظلم کارگران به اهواز رفته بود، به خبرنگاران گفت که خواست های کارگران اعتصابی 16 مورد است که 4 مورد آن جنبه سیاسی دارد و عبارت است از لغو حکومت نظامی، آزادی کلیه زندانیان سیاسی و همگامی با خواست های فرهنگیان و دانشگاهیان. آنچه از درخواست های سیاسی کارگران اعتصابی مهم است خواست چهارم است که می گویند تمام سازمان های وابسته به صنعت نفت در داخل و خارج کشور باید طبق یک جدول زمانی به تدریج در اختیار ایرانیان گذاشته شود».

پزشکپور همچنین با اشاره به مذاکره با

آقای شریعتمداری گفت: پیش از رفتن به اهواز، خواست ها و تقاضاهای کارگران را به آگاهی حضرت آیت الله شریعتمداری رساندم و ایشان خواستند مراتب حمایت ایشان به کارگران اعتصابی ابلاغ شود.

پزشکپور در مورد قطع صادرات نفت نیز گفت: «ما اگر دارای نظام سالم اقتصادی بودیم و بسیاری از برنامه های مملکت به درستی انجام شده بود، امروز حتی برای مخارج روزمرة خودمان احتیاج به تولید و صدور نفت نبود و در واقع، هر کاسه نفت که دیرتر استخراج می شد به سود مملکت بود ولی متأسفانه طی 15 سال گذشته یک اقتصاد ناسالم بر این مملکت تحمیل کرده اند که در نتیجه نیازمند به فروش نفت هستیم. از این نظر ضرورت

ص:491


1- انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، کتاب 15، ص 102. سیر مبارزات امام خمینی در آینه اسناد، ج 19، ص 367.

دارد که خواست های کارگران و کارکنان مورد توجه فوری قرار گیرد».(1)

در آن برهه همگان می دانستند که آیت الله امام خمینی(ره) رهبر انقلاب از اعتصاب کارکنان و کارگران شرکت نفت حمایت می کنند و این موضوع باعث شده بود تا جناح میانه رو نظیر آیت الله شریعتمداری و محسن پزشکپور با طرح موضوعات انحرافی و از جمله اینکه اعتصاب کارگران باعث توقف رسیدن نفت و فراورده های نفتی به بخش های مختلف کشور و از جمله مناطق سردسیر خواهد شد، قصد داشتند مانع از تحقق خواست های آیت الله امام خمینی(ره) و پیروان ایشان شوند. در جلوگیری از چنین

ترفندهایی بود که گروهی از انقلابیون با مدیریت مهندس مهدی بازرگان، حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی و چند تن دیگر «کمیته تنظیم اعتصابات نفت» را تشکیل دادند تا ضمن جلوگیری از صدور نفت به کشورهای خارجی در روند ارسال و توزیع سوخت در داخل کشور خللی پدید نیاید. یکی از مطلعان درباره نقش «کمیته تنظیم اعتصابات نفت» چنین اظهارنظر کرده است:

از طرف دیگر و در یک جریان مشکوک که از سوی حکومت در واقع به وجود آمده بود، آقای پزشکپور نمایندة مجلس شورای ملی و رئیس حزب پان ایرانیست که در مجلس، خود را مخالف رژیم معرفی می کرد، از نمایندگان کارکنان اعتصابی نفت برای مذاکره در مجلس شورای ملی دعوت کرده بودند که این نمایندگان به آن جا بروند و دیدگاه ها و خواسته هایشان را مطرح کنند تا مجلس هم اگر می تواند کمک کند به مثلاً روند و پیشبرد قضایا؛ در نتیجه تعدادی از اعضای کمیته از جمله بنده به تهران رفتیم و در مجلس صحبت کردیم؛ از مجلس شورای ملی نیز تعدادی از جمله خود آقای پزشکپور هم بودند. در آن جا به آنها گفتیم که ما اعتصاب را شروع کردیم و تا زمانی که به خواسته های سیاسی خود نرسیم، نمی توانیم از برادران خود بخواهیم که اعتصاب را بشکنند و اگر شما نمی توانید کاری برای ما انجام دهید، از ما انتظار نداشته باشیدکه کوتاه

بیاییم. در واقع هیچ امتیازی نه به آقای پزشکپور و نه مجلس آن دوره ندادیم؛ اما تأثیری که این سفر داشت، این بود که کارکنان اعتصابی نفت و به طور کلی در صنعت نفت جنوب احساس شد که نمایندگان

ص:492


1- روزشمار انقلاب اسلامی، ج 7، ص 317.

اعتصابیون اینک به عنوان یک وزنة مهم از طرف نظام پذیرفته شده و به طور رسمی با آنها مذاکره کرده اند.

در برابر دولت ازهاری

گسترش روزافزون مخالفت های عمومی و ناتوانی شریف امامی در جلوگیری از افزایش تحرکات انقلابی باعث شد تا شاه و احیاناً حامیان خارجی او طرح بهره گیری از عنصری نظامی را که گمان می رفت در برخورد قهرآمیز و سرکوبگرانه با مخالفان مؤثرتر عمل خواهد کرد، مورد توجه قرار دهند و به دنبال آن ارتشبد غلامرضا ازهاری که اتفاقاً فرد بی عرضه ای بود، در اواسط آبان 1357 در مقام نخست وزیری جایگزین شریف امامی شد. محسن پزشکپور از جمله بیست وهفت نفری بود که در روز دوم آذر 1357 به دولت ازهاری رأی مخالف دادند و این رأی در راستای همان سیاست حمایت از اصل نظام شاهنشاهی با حربه انتقاد از کارگزاران ریز و درشت حاکمیت بود. پزشکپور تصور می کرد سوء عملکرد، فساد و ناتوانی آن کارگزاران موقعیت رژیم پهلوی را در مقابل مخالفان و بحران جاری ضعیف تر خواهد ساخت. پزشکپور بر این باور بود که در آن اوضاع بحرانی شخصی در قواره ازهاری قادر نخواهد بود بحران دامنگیر حاکمیت را کاهش دهد. به همین دلیل فراکسیون کوچک پان ایرانیست ها در مجلس به همراه احمد بنی احمد و گروهی دیگر دولت تازه معرفی شده ازهاری به مجلس را چند روز پس از رأی اعتماد مورد استیضاح قرار داده و نالایق تر از آن ارزیابی کردند که بتواند مشکلات رژیم را حل کند.(1)

در آن برهه پزشکپور و محمدرضا عاملی تهرانی قائم مقام او در حزب پان ایرانیست که اینک در کابینه ازهاری، وزیر آموزش و پرورش شده بود، سرکوبگری و اعمال خشونت بیشتر را راه حل مناسب برای مواجهه با بحران انقلابی در کشور نمی دانستند. پزشکپور کماکان بازداشت دولتمردان و رجال درجه اول کشور در سال های گذشته را راه مؤثرتری می دانست که البته از سوی شاه و دولت ازهاری هم به مورد اجرا گذارده شد و ده ها تن از رجال درجه اول کشور که امیرعباس هویدا از جمله آنان بود، بازداشت و زندانی شدند. در

ص:493


1- مصطفی الموتی، پیشین، ج 13، صص 368-366. مرتضی مشیر، پیشین، ص 221.

دوره ازهاری برای مقابله با ناآرامی های انقلابی، کمیته ای با عنوان «بحران» تشکیل شد که محمدرضا عاملی تهرانی در آن عضویت داشت.(1) علاوه بر عاملی تهرانی در مقام وزارت، برخی دیگر از اعضای حزب پان ایرانیست در وزارتخانه تحت هدایت او، به مقامات گوناگونی گمارده شده بودند و همچنانکه گزارش های ساواک نشان می دهد، برخی از این فراد و از جمله صفارپور، موجبات نارضایتی کارمندان آن وزارتخانه را فراهم آورده بودند.(2)

طرح حضور در کابینه احتمالی صدیقی

از همان دوره نخست وزیری شریف امامی موضوع روی کار آوردن دولتی میانه رو در محافل سیاسی نزدیک و مرتبط با رژیم مطرح بود. پس از آنکه خیلی زود آشکار شد که ارتشبد غلامرضا ازهاری فاقد صلاحیت لازم برای جلوگیری از گسترش بحران سیاسی است، بار دیگر لزوم سپردن مقام نخست وزیری به فرد و گروهی که بتواند با تشبث به قانون اساسی مشروطیت، فضای سیاسی ملتهب کشور را آرام تر سازد قوت بیشتری گرفت. مهمترین گزینه مشاوران و کسانی که برای نظر شاه با او و محافل آمریکایی در ارتباط بودند، غلامحسین صدیقی بود که در دوران نخست وزیری دکتر محمد مصدق وزیر بود و سابقه یکی دو سال زندان را نیز در کارنامه اش داشت و چنان تصور می شد که اگر در مقام نخست وزیری قرار بگیرد، با تز دفاع از قانون اساسی و اینکه شاه باید سلطنت کند و نه حکومت، خواهد توانست انقلابیون آشتی ناپذیر پرشماری را که فقط از سوی آیت الله امام

خمینی(ره) هدایت و رهبری می شدند، و حتی شخص ایشان را، بر سر مهر آورد. حداقل از اواسط آذر 1357 موضوع نخست وزیر شدن صدیقی جدی شده و او علی الظاهر با شروطی پذیرفته بود در آن مقام قرار بگیرد. در این میان محسن پزشکپور مهمترین گزینه انتصاب به وزارت دادگستری در کابینه احتمالی صدیقی بود که طی ماه های اخیر خواستار برخورد با رجال، کارگزاران، صاحبان جاه و مقام و ثروت شده بود که به زعم او با فساد خود مسئول و مقصر بحران بودند و برخورد شدید قضایی با آنان می توانست اوضاع را به حالت

ص:494


1- محمدعلی سفری، پیشین، ج 4، ص 36 و صص 62-60. مصطفی الموتی، پیشین، ج 13، ص 332. باقر عاقلی، نخست وزیران ایران، صص 1183-1181.
2- انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، کتاب 22، ص 98.

عادی بازگرداند. البته پزشکپور وکیل سابقه داری هم بود و معمولاً از صحنه گردانان کانون وکلای دادگستری محسوب می شد. درباره طرح نخست وزیری صدیقی و نقشی که احتمالاً پزشکپور باید در مقام وزیر دادگستری ایفا کند، ساواک در بیست وسوم آذر 1357 گفتگوی میان مهدی بهار و احسان نراقی را ثبت و ضبط کرده بود که هر دو ارتباط نزدیکی با دربار و میانه روها داشتند:

موضوع: دکتر مهدی بهار

نامبرده فوق ضمن صحبت با احسان نراقی اظهار داشت که شنیده ام دکتر صدیقی نخست وزیری را قبول کرده و چهارشنبه یا پنجشنبه بعد از عاشورا معرفی خواهد شد که نراقی اظهار داشت فکر می کنم با شرایطی قبول کرده ... آنگاه [نراقی] افزود که ممکن است پزشکپور به وزارت دادگستری منصوب گردد و نظر شما چیست؟ دکتر بهار گفت هر فرد که با قاطعیت و سریع عمل کند خوب است به شرط آنکه قضات او را قبول داشته باشند.(1)

تا اواخر هفته نخست دی 1357 هنوز افراد و گروه های میانه رو منتقد حاکمیت برای

تشکیل کابینه ای به ریاست غلامحسین صدیقی و عضویت افرادی مانند محسن پزشکپور (در مقام وزیر دادگستری) تلاش می کردند. در این باره ارتباط نزدیکی میان دربار و سفارت آمریکا در تهران و افراد و محافل نزدیک به جبهه ملی و تا حدودی نهضت آزادی برقرار بود. مهمترین دغدغه و نگرانی مدافعان نخست وزیری صدیقی که اساساً با هدف جلوگیری از سقوط نهایی نظام شاهنشاهی پهلوی و با شعار حفظ قانون اساسی مشروطیت صورت می گرفت، مخالفت آیت الله امام خمینی(ره) رهبر انقلاب بود که به کمتر از سقوط نهایی رژیم استبدادگرا، قانون گریز، مردم ستیز و سلطه پذیر و بلااراده پهلوی نمی اندیشیدند.(2) با این حال همچنانکه گزارش زیر نشان می دهد، در پنجم دی 1357 صدیقی بیش از هر زمان دیگری آماده پذیرفتن مقام نخست وزیری بوده و همکارانش را انتخاب کرده بود:

ص:495


1- فرازهایی از تاریخ انقلاب به روایت اسناد ساواک و آمریکا، صص 320-319.
2- اسناد لانه جاسوسی آمریکا [چاپ جدید]، ج 3، صص 317-316.

برابر گزارش منبع 1585 از مهمانسرای دانشگاه آذرآبادگان، تلویزیون آمریکا در مورد وضع ایران تفسیر کرده و گفته دکتر صدیقی امروز اعضای کابینه را به مجلس معرفی و احتمالاً احمد بنی احمد و پزشکپور و حاج سیدجوادی اعضای کابینه خواهند شد. همچنین شایع است که دکتر صدیقی حسن افشار را به عنوان وزیر امور خارجه، دکتر غلامحسین مصدق را وزیر بهداری و دکتر بیانی را وزیر آموزش و پرورش تعیین نموده است.(1)

با این حال غلامحسین صدیقی، در نهایت از پذیرش مقام نخست وزیری خودداری کرد. در آن برهه دیگر امید چندانی به حفظ نظام شاهنشاهی پهلوی نبود و صدیقی و

بسیاری دیگر از اعضای جبهه ملی و نهضت آزادی ایران علاقه نداشتند با قبول مسئولیت تشکیل دولت، موقعیت خود را در آینده کشور با مشکلاتی پیش بینی ناشده روبه رو سازند.

طرح حضور در شورای سلطنت

از دیگر ترفندهایی که دست کم از اواسط آذر 1357 از سوی مشاوران و نزدیکان شاه به کار بسته شد تا بلکه راهی برای حفظ نظام شاهنشاهی پهلوی پیدا شود، طرح تشکیل شورای سلطنت بود. علی امینی احتمالاً از مبدعان این فکر بود. او که در این باره با شاه هم مذاکره کرد، بر این باور بود که با تشکیل شورای سلطنت، ترتیبی داده خواهد شد تا شخص شاه و اصل نظام شاهنشاهی از مسئولیت بحران و گرفتاری هایی که از آن پس میان دولت و حاکمیت با انقلابیون و مخالفان پدید خواهد آمد، مصون خواهد ماند و این همه به مسئولان امر در حکومت امکان خواهد داد آرام آرام فضای سیاسی ملتهب و بحرانی حاکم بر کشور را مهار کنند. محسن پزشکپور از کسانی بود که علی امینی حضور او را در شورای سلطنت سودمند تشخیص داده بود. همچنانکه گزارش زیر نشان می دهد، این ایده امینی مورد توجه سفارت آمریکا هم قرار گرفته بود:

1- مورخه 24/9/57 شخصی به نام رضا با دکتر علی امینی تماس حاصل و پس از احوالپرسی رضا به امینی اظهار داشت جای تعجب است که سنجابی را به حضور شاهنشاه برده اند و امینی در جواب گفت زندانی که نبوده خودش خواسته بود و مقدم (تیمسار

ص:496


1- انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، کتاب 22، ص 229.

ریاست) هم او را برده و اضافه نمود سنجابی یک تبلیغات مزخرف می کند که نتیجه ای ندارد. بعد رضا با خنده گفت سنجابی خودش را باخته است و افزود بنی احمد یک مصاحبه ای کرده و گفته است ما قانون اساسی داریم و ما می بایستی که

طبق قانون اساسی عمل کنیم و الآن می بایستی هیأتی مرکب از نمایندگان روحانیون و طبقات مختلف تشکیل شود و یک حکومتی را راه بیندازند و گفته فقط از این طریق است که شاه می تواند آبروی خودش را حفظ کند. سپس رضا افزود اگر چنین عمل شود بسیار خوب خواهد بود با توجه به اینکه شنیده ام بنی احمد با چند تن از روحانیون تماس نزدیک دارد. پس از آن امینی اظهار داشت بنی احمد و پزشکپور دیروز عصر پیش من بودند و اضافه نمود در شرفیابی من مطالب را گفته ام و اگر شورا تشکیل شود راهش همان است که من به اعلیحضرت گفته ام یعنی نمایندگان ارتش و دولت می ت-وانند کار شما را انجام دهند و بگذارید که خشم مردم از شما دور شود و بیندازید به گردن دولت. بعد رضا اظهار داشت سفیر هم معتقد بود و می گفت نمی دانم چرا شاهنشاه از این فکر می ترسید (تشکیل شورا) و افزود حتماً جنابعالی طوری گفته اید که ترسش ریخته و امینی گفت من صراحتاً گفته ام و رضا بیان داشت سفیر می گفت که اعلیحضرت یک کمی روی امینی حساسیت دارد و می ترسد که شما این حرف را بزنید (منظور پیشنهاد شورا). بعد امینی به رضا گفت درست است

و شکی نیست و رضا بیان داشت سفیر از این می ترسد که ارتباط قطع گردد و امینی در خاتمه به رضا یادآور شد به سفیر بگویید که دنبالش را بگیرد شاید مسئله حل شود.(1)

با این حال به رغم آنکه شاه در آغاز امر به این ایده امینی نظر مساعد نشان داده بود (و یکی از شروط امینی برای تشکیل شورای سلطنت، لزوم خروج شاه از کشور بود) اما هنگامی که افرادی نظیر اردشیر زاهدی و ارتشبد غلامعلی اویسی، شاه را از تبعات سوء این طرح ترسانیدند، شاه از آن موافقت اولیه خود عدول کرده و به علی امینی اطلاع داد که تشکیل شورای سلطنت با آن شروط را در آن اوضاع و احوال صلاح نمی داند. با این حال وقتی در اواسط دی ماه 1357 آشکارتر شد که شاه چاره ای جز خروج از کشور ندارد،

ص:497


1- علی امینی به روایت اسناد ساواک، ج 3، بخش 2، صص 625-624.

طرح تشکیل شورای سلطنت بیش از پیش به عرصة عمل وارد شد. این بار تحت فشار محافل آمریکایی و در حالی که شاپور بختیار در مقام آخرین نخست وزیر شاه، جایگزین ازهاری شده بود، شورای سلطنت تشکیل و مقرر شد پس از خروج شاه از کشور، به نوعی وظایف او را در قبال دولت، حاکمیت و کشور عهده دار شود. در این شورای سلطنت جدید دیگر نامی از محسن پزشکپور در میان نبود.(1)

ادعای نخست وزیری

از همان اواسط خرداد و اوایل تیر سال 1357 که ناتوانی دولت آموزگار در اداره امور کشور و مهار بحران سیاسی آشکارتر شد، هر از گاه اعضایی از حزبِ دوباره فعال شدة پان ایرانیست مستقیم و غیرمستقیم مدعی شدند، اگر رهبری این حزب در رأس دولت قرار گیرد، در مدت زمانی کوتاه گرفتاری های دامنگیر حاکمیت را از میان خواهد برد! این گونه اظهارات البته به مذاق شخص محسن پزشکپور بسیار خوش می آمد. در اواخر دوران

نخست وزیری جمشید آموزگار که باز موضوع انتصاب فردی قابل اعتنا به آن مقام مطرح بود و مذاکره میان دربار، مشاوران شاه و احیاناً آمریکاییان صورت می گرفت، در کنار کسانی نظیر علی امینی و شریف امامی از محسن پزشکپور هم اسمی برده می شد که گویا علاقه مندی خود را برای احراز این مقام به گوش کارگزاران حاکمیت رسانیده بود. هر چند شریف امامی جایگزین آموزگار شد، با این حال در تمام دوران نخست وزیری او هنوز محسن پزشکپور آشکار و نهان می کوشید، نظر مساعد شاه و برخی افراد مؤثر در حکومت را به خود جلب کرده، بخت خود را برای مقام نخست وزیری بیازماید. در حالی که پزشکپور در طول دوران نخست وزیری شریف امامی حملات گاه بسیار تندی را از تریبون مجلس شورا متوجه او و دولتش می کرد، برخی محافل آگاه بر این باور بودند که پزشکپور با این قبیل اقدامات می کوشد زمینة انتصاب خود به مقام نخست وزیری را فراهم آورد. بگذریم از اینکه در آن برهه به رغم تمام سر و صداها و جنجال آفرینی ها، حتی نزد حاکمیت هم تا

ص:498


1- ابراهیم یزدی، آخرین تلاش ها در آخرین روزها، صص 67-64 و صص 122-120. مسعود بهنود، از سیدضیاء تا بختیار، صص 831-830 و صص 867-866.

آن اندازه از شأن و اعتبار برخوردار نبود که موضوع قرار گرفتن او در جایگاه مهم نخست وزیری مطرح باشد. اسناد نشان می دهد، پزشکپور در این تقلای ناموفق خود عمدتاً متوقع بود کسانی نظیر آیت الله شریعتمداری که ارتباط بسیار نزدیکی با او داشت، به یاری او بشتابند. چنانکه وقتی دولت ازهاری جانشین کابینه شریف امامی شد و او هم خیلی زود نشان داد، ناتوان از اداره امور کشور است، باز محسن پزشکپور مستقیم و غیرمستقیم در گفت وگو با آیت الله شریعتمداری و برخی دیگر از هم فکران خود، برای احراز مقام نخست وزیری ابراز تمایل می کرد. بالاخص هنگامی که موضوع نخست وزیری بختیار جدی شد، پزشکپور به طرق گوناگون می کوشید چنین القا کند که وی گزینه مطلوبی برای این مقام نیست.

شواهد هم نشان می دهد، در آن برهه آیت الله شریعتمداری احتمالاً بی علاقه نبود فرصتی برای آزمودن محسن پزشکپور در جایگاه نخست وزیری فراهم شود.(1) از فاصله منتفی شدن موضوع نخست وزیری غلامحسین صدیقی تا گماردن بختیار در آن مقام، محسن پزشکپور تقلای پیدا و پنهانی می کرد تا بلکه شاه و دیگر تصمیم سازان داخلی و

خارجی موضوع نخست وزیر کردن او را مورد توجه قرار دهند. آگاهان می گفتند، پزشکپور برای احراز پست نخست وزیری در آن اوضاع دشوار به نوعی خود را رقیب بختیار می دید که گویا تصور می کرد بهتر از هر کس دیگری خواهد توانست مشکلات و بحران های گسترده دامنگیر حکومت رو به زوال پهلوی را حل و فصل کند. احمد بنی احمد از دوستان نزدیک پزشکپور بعدها در این باره به مصطفی الموتی گفته بود:

شاه هنگام روی کار آمدن شاپور بختیار به 11 نفر پیشنهاد نخست وزیری کرده بود. بسیاری از این پیشنهادات پایه ای نداشت بلکه شاه می خواست بازتاب آنان را دریابد و تا روی کار آمدن نخست وزیر از خرابکاری و بند و بست های تازه جلوگیری کند. شاه بدین گونه راه های بازگشایی از بن بست را نیز شناسایی می کرد. روزی که یادآور شدم که من یا هر کس دیگر نمی توانیم بن بست را از بین ببریم و باید کسانی که در راه آزادی کوشیده و بین مردم پایگاهی دارند دولتی در برابر سرکشی ها و ناآرامی ها تشکیل دهند تا بتوانند کشور را از

ص:499


1- اسناد لانه جاسوسی آمریکا [چاپ جدید]، ج 3، صص 322-321.

بحران رها سازند، شاه با شگفتی گفت دو نفر برای این کار خیلی پافشاری دارند: بختیار و پزشکپور.(1)

محسن پزشکپور در جریان مطرح شدن موضوع نخست وزیری غلامحسین صدیقی، کاندیدای میانه روها برای وزارت دادگستری بود، در حالی که هم صدیقی و هم برخی

اطرافیان او تردید داشتند که بتوان به تشکیل دولتی منسجم و کارامد موفق شد. پزشکپور به سفارت آمریکا در تهران گفته بود چندان علاقه مند نیست در مقام وزیر دادگستری وارد دولت احتمالی صدیقی شود، بلکه ترجیح می دهد امکانی جدی برای قرار گرفتن او در مقام نخست وزیری فراهم شود. پزشکپور از آن رو این تمایل خود را با اعضای سفارت در میان نهاده بود که حدس می زد سفارت آمریکا می تواند در موضوع تعیین نخست وزیر بر شخص شاه تأثیر بگذارد. سفارت آمریکا در تهران در هفتم دی ماه 1357 (28 دسامبر 1978) طی گزارشی به وزارت امور خارجه آن کشور در واشنگتن در این باره چنین نوشته بود:

خلاصه: نامطمئنی قابل توجهی در این مورد که صدیقی در تلاش هایش برای تشکیل دولت به کجا رسیده است وجود دارد. مدارکی قوی وجود دارد که او شانس کمی در تشکیل کابینه داشته است ولی شایعات بر این اصرار دارند (خصوصاً در محافل دیپلماتیک) که وی ممکن است به، به دست گیری زمام امور نزدیک باشد. برخی از نامزدهای کابینه مشهور او متعاقباً به طور علنی و یا خصوصی اشاره کرده اند که آنها (در کابینه) خدمت نخواهند کرد. حتی اگر صدیقی تحت شرایط فعلی قادر به تشکیل دولت باشد در خیلی از قسمت ها سوء ظن سختی وجود دارد که کابینه او بتواند کار زیادی انجام دهد. در نتیجه درهم ریختگی کلی نظم عمومی در تهران و کمبودهای فعلی و پیش بینی شده مواد اصلی از قبیل نفت و بنزین به نظر سفارت این طور می آید که زمان برای سیاست خیلی

کوتاه است. پایان خلاصه...

تعدادی از نامزدهای کابینه گزارش شده ولی متعاقباً یا به صورت علنی یا خصوصی اشاره کرده اند که آنها نسبت به دولت ائتلافی علاقه مند نیستند، پزشکپور در جلسه غیرعلنی پارلمان در 27 دسامبر گفت که دولتی ناآلوده، رادیکال و جوان مورد نیاز است. در یک

ص:500


1- انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، کتاب 23، صص 151-150.

مکالمه خصوصی بعدی که توسط ما بر آن اصرار شده بود وی تصدیق کرد که وی آماده است که خود را به عنوان کاندیدای نخست وزیری پیشنهاد کند و بنابراین اشاره می کند که وی در وزیر دادگستری صدیقی شدن همان طوری که قبلاً فریاد کرده ذیعلاقه نیست.(1)

به رغم این احوال در آن برهه دشوار بختیار بیش از دیگر داوطلبان نخست وزیری و از جمله محسن پزشکپور برای احراز این مقام، مطلوب تشخیص داده شد.

دولت بختیار و آخرین تلاش های پان ایرانیست ها

سقوط رژیم پهلوی و سرگردانی پزشکپور

هنگامی که از حدود پایان هفته نخست دی ماه 1357 آشکار شد که غلامحسین صدیقی مقام نخست وزیری را نپذیرفته است، مطالعه درباره گزینه های دیگری که بتوانند همان اهداف منظور شده برای ریاست دولتی نظیر صدیقی را دنبال کنند، مورد توجه جدی قرار گرفت. اما دیگر دیر شده بود و بسیاری از همان میانه روها و اصلاح طلبان منتقد حاکمیت هم حاضر نمی شدند با پذیرفتن خطر نخست وزیری، آینده سیاسی خود را مخدوش کنند.

اما ناگهان شاپور بختیار، از اعضای قدیمی تر جبهه ملی برای پذیرفتن مقام نخست وزیری اعلام آمادگی کرد و به رغم تردیدهای اولیه، شاه ناگزیر با زمامداری او موافقت نمود. چنین به نظر می رسید که بختیار آخرین برگ میانه روها، محافل آمریکایی و طرفداران شاه برای بقای نظام شاهنشاهی پهلوی به شمار می رفت که در آن برهه علائم حیاتی آن از میان رفته و قطع شده بود. با این حال، وزارت امور خارجه آمریکا و میانه روهایی نظیر آیت الله شریعتمداری، پزشکپور و دیگران در هشتم دی 1357 امیدوار بودند همزمان و همگام با تشکیل و آغاز فعالیت شورای سلطنت، کابینه ای با ریاست بختیار بتواند افسار اوضاع را در اختیار بگیرد:

1- تهران امروز صبح نسبت به چند روز گذشته آرام تر بوده است. تمرکز، امروز روی نقطه نظرهای سیاسی بود که سفارت از یکی از وزرای دولت ازهاری شنید که به طور قطعی در روز 30 دسامبر استعفا خواهد کرد. به علاوه دکتر شاهپور بختیار رهبر جبهه ملی ایران

ص:501


1- مصطفی الموتی، پیشین، ج 8، ص 50 و همان، ج 14، ص 46.

با استوارنامه ای تا اندازه ای مشکوک به سفارت گفت که شاه به او در روز 28 دسامبر حکم اختیار برای تشکیل یک دولت جدید را داده است. او می خواست که در تاریخ 30 دسامبر، یک مأمور سفارت را ببیند و امید به حمایت ایالات متحده دارد. به علاوه یک منبع خبرگزاری آمریکایی از فعالیت بزرگی در قسمت زاهدی گزارش می دهد. همه طرف صحبت ها، در مورد شکست کوشش های صدیقی مطمئن هستند.

2- مخالفین میانه رو موافقند که شاه

هنوز حداقل قدرت را دارد، تا انتقال به شورای نیابت سلطنت را که آنها می خواهند، انجام دهد. با این مفهوم، یک شورای نیابت سلطنت قدرت های اجرایی شاه را بعد از اینکه شاه کشور را ترک کرد، به دست خواهد گرفت. یک نخست وزیر و کابینه تعیین خواهد کرد. مخالفین از هرج و مرجی که از رفتن بدون برنامة شاه نتیجه می شود، وحشت دارند...(1)

از آن هنگام تا تشکیل نهایی دولت بختیار، میان افرادی نظیر محسن پزشکپور با آیت الله شریعتمداری و دیگرانی که هنوز امیدوار بودند برای نجات شاه و رژیم پهلوی از سقوط نهایی راهی پیدا شود همواره مشورت و تبادل نظرهایی در جریان بود. هر چند به نظر می رسید این گروه نسبت به موضع گیری ها و شیوه ای که بختیار در اداره امور کشور به کار خواهد بست تا حدی نگران و دچار سوء ظن بودند، اما چاره دیگری هم پیش روی خود نمی دیدند. اینان نگران بودند مبادا بختیار در عرصه عمل از چارچوب قانون اساسی مشروطیت و لزوم حفظ نظام مشروطه سلطنتی فراتر رفته و مقدمات تأسیس حکومتی با تفکر سیاسی جدید را فراهم سازد. اینان با یکدیگر مشاوره می کردند که طرح مسائل و بر زبان آوردن عباراتی مانند «سوسیال دمکرات» از سوی بختیار چه معنا و تبعاتی می تواند به دنبال داشته باشد. ساواک در این باره چنین گزارش کرده بود:

شب هنگام مورخ 13/10/57، محسن پزشکپور رهبر حزب پان ایرانیست در یک تماس خصوصی با آیت الله سیدکاظم شریعتمداری، اظهار داشته:

به حضور یکی دیگر از مقامات عالیه کشور

رسیدم و ضمن ابراز نظریات خود نسبت به مسائل مملکتی و در مورد نطق شاپور بختیار به عرض آن مقام رساندم که عنوان سوسیال

ص:502


1- روزشمار انقلاب اسلامی، ج 10، صص 342 و 348.

دموکرات از لحاظ شریعت ما و مصالح مملکت قابل بحث می باشد و نمی توان آن را نادیده گرفت. آیت الله شریعتمداری اظهار نموده:

می بایست روشن شود مقصود چه نوع سوسیال دموکراتی است، چون این موضوع از لحاظ کشور مشروطه و حکومت مردم بر مردم هم جای بحث است و به هر حال باید تصحیح و روشن گردد که مقصود از سوسیال دموکرات همین مشروطه است، زیرا نخست وزیر آینده می بایست مجری قانون اساسی باشد و وظیفه یک نخست وزیر نیست که بگوید من مردم را به فلان حزب دعوت خواهم کرد.

آیت الله شریعتمداری در دنباله اظهاراتش از پزشکپور خواسته تا در مجلس از شاپور بختیار سؤال نماید که نظریاتش را در مورد سوسیال دموکرات بودن به طور مشروح بیان نماید و اضافه کند اگر در یک کشور مانند فرانسه و انگلیس نخست وزیر چنین نظریاتی را عنوان نماید، بلافاصله مورد مؤاخذه قرار خواهد گرفت، چون برخلاف قانون اساسی است.

آیت الله شریعتمداری افزوده:

البته تذکراتی که ما داده ایم مؤثر بوده است.

محسن پزشکپور سپس درباره سوسیال دموکرات توضیح داده:

سوسیال دموکرات یک نوع جنبشی است که در اروپای غربی برای جدا کردن مذهب از سیاست و دولت به وجود آمده ولی در ایران مذهب تشیع همیشه با سیاست همراه بوده است.

آنگاه آیت الله شریعتمداری در مورد ملاقات با شاپور بختیار اظهار نموده: سه ماه قبل با این شخص ملاقات داشتم ولی در حال حاضر تا زمانی که ما از وضع وی مطلع نشویم و گفته های اشتباه آمیز خود را تصحیح نکند، نمی توانیم تماسی با هم داشته باشیم.

محسن پزشکپور در خاتمه این تماس درباره جلسه خصوصی روز 12/10/57 مجلس شورای ملی اظهار داشته: روزگار عجیبی است، همان افرادی که برای هویدا هورا می کشیدند، امروز برای بختیار هم که از قیام 28 امرداد به عنوان کودتا یاد نموده، هورا خواهند کشید.

نامبرده ادامه داده:

ولی در این کار شتاب شده، زیرا حق این بود که قبل از ایراد چنین نطقی از طرف

بختیار با

ص:503

انجام مقدمات لازم، مجلسین اظهار تمایل به روی کار آمدن وی می نمودند.(1)

با این حال رفتار پزشکپور در مجلس با دولت معرفی شده بختیار که در آستانه خروج شاه از کشور صورت عملی به خود می گرفت، به رسم مألوف او، بسیار فرصت طلبانه و مصلحت اندیشانه بود. به همین دلیل در موضع مخالفت با دولت قرار گرفت. پزشکپور البته بسیار تندتر از نظام سیاسی حاکم بر کشور در سالیان گذشته انتقاد کرده و ترجیح داد دولت بختیار را پیشاپیش شکست خورده ارزیابی کند. اما او هنوز حاضر نبود آشکارا ارباب رو به زوال خود را از خود و حزبش نومید سازد. مصطفی الموتی درباره موضع گیری پزشکپور در برابر دولت معرفی شده بختیار به مجلس نوشته است:

پزشکپور گفت: هیأت حاکمه ایران طی سال های متمادی به گونه ای خشن ترین و ظالمانه ترین و فاسدترین نوع حکومت های استبدادی را بر جامعه ایران تحمیل کرده است. غارتگری نسبت به ملت ایران در تاریخ جهان بی سابقه است و رسیدگی سریع و دقیق در این زمینه در وظایف اولیه نظام انقلابی ملی خواهد بود. تاکنون جز عده قلیلی بازداشت نشده اند و بقیه هم رفتند. آقای بختیار شما گفتید که ما نمی خواهیم ژاندارم خلیج فارس باشیم. این خطرناک ترین زمزمه ای است که من شنیده ام.(2)

در آن جلسه پزشکپور از حساس بودن اوضاع کشور سخن به میان آورد و اینکه «میهن ما در موقعیت خاصی» قرار دارد که به زعم او «هر یک باید به فکر مملکت باشیم و بیش از پیش احساس مسئولیت کنیم».

محسن پزشکپور در مصاحبه اش در بیستم دی ماه 1357 با روزنامه آیندگان، نشان داد تا چه حد نگران سقوط رژیم پهلوی است. در بخش هایی از این مصاحبه چنین می خوانیم:

من نسبت به وضع کنونی و آینده مملکت بسیار نگرانم و احساس من چنین است که بسیاری از کسان چه در مسئولیت های اداری و چه در برخی مواضع اجتماعی که قرار دارند آن گونه که باید به مصالح ملت ایران نیندیشیده اند. اکنون ملت ایران در یکی از خطرناک ترین برهه های تاریخ زندگی خود قرار دارد. از سویی گروه های فاسد، غارتگر و

ص:504


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- مصطفی الموتی، پیشین، ج 14، ص 218.

قانون شکن و از سویی دیگر سیاست ها و عوامل مخالف با یکپارچگی و وحدت ملت ایران عرصه را بر همه مبارزان ملی و میهن پرستان واقعی تنگ کرده اند. من به همه ملت ایران هشدار می دهم که می بایست به خود آییم و درباره یک جنبش بسیط و وسیع ملی که معطوف به حفظ وحدت ملی، دفاع از آزادگی جامعه ایرانی و نیز مبارزه با هرگونه فساد و قانون شکنی باشد فراخوانیم و باید اعلام کنم که هرگاه به این اساس توجه نشود موجودیت ملی، حاکمیت و استقلال ملی مورد مخاطره عظیم قرار

خواهد گرفت و در این شرایط است که جامعه ایرانی به یک مبارزه ملی و انقلابی احتیاج دارد. ملی از آن جهت که با هرگونه سیاست تجزیه طلبانه و استعماری مبارزه شود و انقلابی از آن جهت که بدون هیچ گونه پروا و اعمال خشونت تمامی عوامل فساد و قانون شکنی و نابسامانی شدیداً مؤاخذه گردند و موجبات استقرار یک حکومت فراهم شود.(1)

گروه پارلمانی پان ایرانیست در راستای دفاع از نظام شاهنشاهی پهلوی تا واپسین روزهای دی ماه 1357 کماکان در سنگر مجلس وظیفه اش را انجام می داد ولی به دنبال خروج شاه از کشور و مهمتر از آن «در پی اخطار آیت الله العظمی خمینی درباره خودداری نمایندگان مجلس شورای ملی از شرکت در مذاکرات، استعفای خود را از نمایندگی مجلس به رئیس مجلس شورای ملی» ارائه کردند. در استعفانامه گروه پارلمانی حزب پان ایرانیست هیچ اشاره ای به تأیید تحرکات انقلابی مردم ایران به رهبری آیت الله امام خمینی(ره) نشده بود و در حالی که تقریباً برای همگان مسجل شده بود رژیم پهلوی در آستانه سقوطی حتمی قرار گرفته است، این اقدام فراکسیون پان ایرانیست ها نه برای همراهی با انقلابیون بلکه نشانگر فرصت طلبی آنان بود.(2) در این میان محسن پزشکپور، بر آن بود که برای حفظ موقعیت خود و حزب پان ایرانیست در نظام سیاسی انقلابی جدید به نوعی خود را با وضعیت جدید هماهنگ سازد. در همین راستا به جواد سعید رئیس مجلس دورة بیست وچهارم پیشنهاد کرده بود «مجلس، دولت بختیار را معزول و دولت بازرگان را به رسمیت بشناسد». پزشکپور حتی به دکتر سعید وعده بازگشت دوباره به صحن علنی

ص:505


1- روزنامه آیندگان، س 11، ش 3260، چهارشنبه 20 دی 1357، ص 3.
2- مصطفی الموتی، پیشین، ج 12، صص 495-494. نیز بنگرید به: مهدی هروی و احمد سمیعی، 22 نخست وزیر در 37 سال، ص 427.

مجلس را داده بود که از فرصت طلبی بی اندازة او حکایت می کرد:

احمد سمیعی می نویسد: پزشکپور اظهار داشته که با دکتر سعید رئیس مجلس مذاکره کرده ایم تا مجلس دولت بختیار را معزول و دولت بازرگان را به رسمیت بشناسد. قرار شد سریعاً مجلس را تشکیل و ما هم استعفای خود را از نمایندگی پس گرفته در جلسه ای برای این کار شرکت کنیم ولی نمی دانم به چه دلیلی دکتر سعید این کار را نکرد.(1)

ص:506


1- فرازهایی از تاریخ انقلاب به روایت اسناد ساواک و آمریکا، صص 330-329.

فصل نهم: پان ایرانیست ها پس از پیروزی انقلاب اسلامی (1388-1357 شمسی)

چرخش در مواضع

به رغم تمام تلاش های حامیان رژیم پهلوی و برخلاف خواست افراد و گروه هایی مانند محسن پزشکپور و حزب پان ایرانیست، ملت ایران تحت رهبری امام خمینی(ره) سرانجام روز بیست ودوم بهمن ماه 1357 نظام شاهنشاهی را در ایران سرنگون کرد و با ظهور انقلاب اسلامی عصر نوینی در تاریخ تحولات سیاسی و بلکه جهان آغاز شد. در همان روز پیروزی انقلاب اسلامی حزب پان ایرانیست از نظام سیاسی ساقط شده پهلوی تبری جسته و با دولت موقت انقلاب (به نخست وزیری مهندس مهدی بازرگان) اعلام همبستگی کرد و از همه اعضای خود (که بنابر گزارش های ساواک شمارشان کمتر از بیست نفر بود) خواست که از دولت موقت پشتیبانی کنند:

هم میهن:

نظامات فاسد دیرین حاکمه که سبب تجزیه سرزمین های ایرانی و پراکندگی و پریشانی ملت ایران و تسلط استعمارگران بر میهن ما بوده است و طی سال ها اختناق و

چپاولگری و فساد، جامعه ایرانی را از زندگی سرافراز خود بازداشته است، به همت و پایمردی ملت بزرگ ایران و کوشش نیروهای میهن پرست و پیشوایی روحانیت بیدار در هم فروریخت.

ص:507

پان ایرانیست ها که همواره برای استقرار نظامی شایسته ملت بزرگ و یگانه ایران و تداوم و تعالی فرهنگ ملی ایران همدوش و همگام همه نیروهای جنگنده و دگرگونی طلب ملت ایران چه در سنگر پارلمان و چه در نبردهای مردمی و فکری با گام های استوار راه پیموده اند.

در این برهه از تاریخ مبارزات ملت ایران که انقلاب دگرگونی طلب و رهایی بخش بسیاری از سنگرهای نظامات فاسد دیرین را در هم کوبیده و به صبح پیروزی نزدیک می شود ضمن پیشکش کردن شادباش های خود به ملت ایران و رهبری هوشیار مبارزات انقلابی ملت از همه کوشندگان خود می خواهد که با همه توان، دولت آقای مهندس بازرگان را در راه نظمی همه ایرانی و توفیق در انجام وظایف خطیری که به عهده دارد یاری و پشتیبانی نمایند و چونان گذشته از هیچ کوشش و فداکاری دریغ ننموده و با هوشیاری توطئه های احتمالی عوامل استعمار چپ و

راست را نقش بر آب نمایند.

پیروز باد ملت قهرمان ایران

درود بر روان همه شهدای راه سرافرازی و آزادی ملت ایران

بیست و دوم بهمن ماه 1357

حزب پان ایرانیست(1)

بدین ترتیب فصل جدیدی از چرخش سیاسی و فعالیت حزب پان ایرانیست آغاز شد. محسن پزشکپور در بیست وششم اسفند 1357 طی مصاحبه ای با خبرگزاری پارس تأکید کرد، در رفراندوم تعیین نوع حکومت برای نظام انقلابی جدید شرکت کرده و خود و اعضای حزب به نظام جمهوری اسلامی رأی مثبت و موافق خواهند داد. در پنجم فروردین 1358 در اعلامیه ای مبسوط ضمن تأکید مجدد بر رأی مثبت خود و حزب پان ایرانیست به نظام جمهوری اسلامی تصریح کرد نوع و عنوان نظام برای او و حزبش اهمیت چندانی ندارد و آنچه مهم است محتوا و ویژگی های درونی و عملی این نظام خواهد بود.

با انتصاب مهندس مهدی بازرگان به مقام نخست وزیری دولت موقت انقلاب، موجب

ص:508


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

شد

که همراه او ده ها تن از اعضای نهضت آزادی و جبهه ملی و دیگرانی که چندان همراه با ایده های انقلابی امام خمینی(ره) نبودند در دولت و بسیاری دیگر از مراکز حساس کشور به کار گمارده شوند. این اقدام کسانی از محافل داخلی و جریانات موسوم به میانه رو را که با پشتیبانی و هدایت آمریکا و کشورهای غربی تلاش می کردند موقعیت و منافع خود را در درون نظام جدید جستجو کنند و آن را به بیراهه بکشانند، امیدوار کرد.

حزب پان ایرانیست هم در لابه لای همین جریان های مخالف با رهبری امام خمینی(ره) می خواست موقعیت و جایگاهی برای خود دست و پا کند. استعفای پزشکپور و هم فکران پان ایرانیستش از نمایندگی مجلس شورا (در اواخر دی 1357) به عنوان ترفندی برای کسب جایگاه در جریان انقلابی تحت رهبری امام خمینی(ره) قابل ارزیابی است.

انتقادات تند پزشکپور از بختیار چنان بود که حتی آن نخست وزیر نگون بخت هم به اعتراض برآمده و خطاب به پزشکپور گفته بود: «آقای پزشکپور! خوب به یاد دارم که شما تا چندی پیش با عرب ها و عرب گرایان و لغات عربی به سختی مخالف بودید. حال چطور زیر سایة آخوندها رفته اید و برای آنها سینه چاک می کنید. متأسفانه تمام کسانی که نماینده ساواک هستند و از سوی ساواک تعیین شده بودند حال آزادیخواه شده اند».(1) به نوشته سرهنگ غلامرضا نجاتی:

خروج شاه از کشور و بازگشت امام خمینی به ایران نشانة پایان سلطنت محمدرضا شاه بود. از آن پس، دیگر بحث درباره نظام مشروطة سلطنتی و قانون اساسی سال 1285 و متمم آن، در بین هیچ یک از گروه های سیاسی مطرح نبود.

از نخستین روز ورود امام خمینی به ایران و سخنرانی در فرودگاه و بهشت زهرا، مقامات مختلف رژیم در حال انقراض، با اعلام استعفا و همبستگی با امام خمینی نسبت به یکدیگر سبقت گرفتند. جواد شهرستانی، شهردار تهران، اولین مقام کشوری بود که به نشانه همبستگی با انقلاب استعفا کرد. سپهبد بازنشسته کمال نیز اعلام همبستگی نمود.

تلاش در پیشی گرفتن اعلام همبستگی بین مقامات رژیم شاه، شتاب گرفت.

اعلام همبستگی افرادی چون شهرستانی و

سپهبد کمال، جنبه اغفال و فریب داشت.

ص:509


1- ناصر انقطاع، پیشین، صص 179-177.

شهرستانی شهردار تهران، از مداحان شاه بود. کمال نیز، از همکاران کودتاچیان 28 مرداد بود و سال ها ریاست رکن دوم ستاد ارتش را بعد از کودتا، به عهده داشت. افراد دیگری بودند که در دو دهه و نیم قبل از انقلاب، با اعلام طرفداری از جنبش مردمی، خود را در صف ملت جای زده اند و در حساس ترین دوره مبارزه از پشت بر پیکر ملت ما، خنجر فرو کردند. تعداد این فرصت طلبان فراوان است و نمونه مشخص آن مظفر بقائی، محسن پزشکپور، احمد بنی احمد هستند. اولی از پیشتازان نهضت ملی بود و در گرماگرم پیکار، به خدمت دشمن درآمد؛ دومی، پس از کودتای 28 مرداد، با انتشار روزنامه خاک و خون از شاه و انقلاب سفید دفاع کرد؛ سومی (بنی احمد) کودتای 28 مرداد را، رستاخیز ملت نامید و کتابی زیر عنوان «پنج روز رستاخیز ملت» منتشر کرد. پزشکپور و بنی احمد از نمایندگان دوره 24 مجلس شورای ملی بودند. اینان، همراه مظفر بقائی، در اوج پیروزی انقلاب، تظاهرات فریبنده ای به عمل

آوردند که مورد توجه هیچ یک از جناح های ملی و مذهبی قرار نگرفت.(1)

طرح موضوع مخالفت پان ایرانیست ها با انتزاع بحرین که به عنوان یک سناریوی از پیش طراحی شده توسط صادق طباطبایی معاون سیاسی وزارت کشور در دولت مهندس مهدی بازرگان در آستانه برگزاری رفراندوم تعیین نوع نظام انقلابی جدید پیش کشیده شد، باعث گردید تا یک روز پس از برگزاری این رفراندوم، سیزدهم فروردین 1358 اعضای شورای معاونان رهبر حزب پان ایرانیست (هوشنگ طالع، پرویز ظفری، عباس روحبخش، حسن کیانزاد و ابراهیم میرانی) طی اعلامیه ای، این اظهارات را مورد انتقاد قرار داده و تأکید کنند که مخالفت های فراکسیون وقت حزب پان ایرانیست و بالاخص شخص محسن پزشکپور در مجلس شورا با توطئه انتزاع بحرین اقدامی کاملاً جدی و برخلاف خواست رژیم پهلوی و دولت هویدا صورت گرفته بود.

اما آنها این موضوع را پنهان کردند که رهبری حزب پان ایرانیست و بالاخص شخص محسن پزشکپور کمتر از دو ماه بعد از استیضاح دولت هویدا تقریباً به صراحت اعلام کرد

ص:510


1- غلامرضا نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران، ج 2، ص 371.

که به دلیل موافقت شاهنشاه با انتزاع بحرین از ایران از این سیاست پیروی خواهد کرد.(1)

هنگامی که با نظر مساعد امام خمینی(ره) کارگزاران رژیم پیشین و از جمله کسانی که سابقه وزارت و وکالت داشتند از حضور در مسئولیت ها و مدیریت های نظام جمهوری اسلامی منع شدند و در همان حال وکلای مجالس سابق موظف شدند حقوق و مزایای دریافتی در طول دوران نمایندگی مجلس را مسترد دارند، پزشکپور و نمایندگان پان ایرانیست، با توجه به جوّ آزاد پس از انقلاب (برخلاف همه انقلاب های تاریخ) بابت همکاری وسیع خود تا آخرین روزهای رژیم شاه، نه تنها محاکمه نشدند بلکه از ملت و رهبری طلبکار شدند. در اواخر سال 1385 و همزمان با برگزاری اولین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی، پزشکپور به دادسرای انقلاب احضار شد و حزب به این مناسبت اطلاعیه ای صادر و اعلام کرد:

متأسفانه همان گونه که آگاهی دارید به موجب مقررات مصوب شورای انقلاب صرفاً به عنوان اینکه برخی از مبارزترین فرزندان ملت ایران پس از سال 1342 در سنگر مبارزاتی پان ایرانیسم در پارلمان حضور داشتند آنها را از حق شرکت در انتخابات محروم نموده اند؟! این اقدامات غیرمنصفانه نسبت به یکی از صدیق ترین و مبارزترین نهضت های میهن پرست و ضداستعمار ملت ایران تا بدانجا گسترش یافت که «محسن پزشکپور» نخستین کوشنده و رهبر نهضت پان ایرانیسم را که در سی و هفت سال پیش از این، در زمانی که بسیاری از مبارزان کنونی، در خاموشی و سکوت بودند، چونان خروش تاریخ، نبرد ضداستعمار و ضداستثمار و ضداستبداد را آغاز نمود، به دادسرای انقلاب احضار نمودند.

هر چند ملت ایران و همه خواستاران نیرومندی و یگانگی و آزادی این ملت بزرگ داوری راستین خود را دارند – هر چند هر یک از کسانی که ثمره ای از موقعیت اداری و غیراداری انقلاب ملت ایران را چیده اند، در نهاد وجدان خود می دانند که مبارزات پزشکپور و دیگر چهره های مبارز پان ایرانیست چه نقش عظیم و بیداری بخشی در جنبش های ملی و انقلابی جامعه ایرانی داشته است – هر چند هرگز مبارزات پان ایرانیست ها در هیچ شرایطی متزلزل نخواهد شد و ما همچنان به پیروزی انقلاب در راه راستین آن چشم امید بسته و بی امان

ص:511


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

خواهیم کوشید اما به دلیل تضییقاتی که شمه ای از آن بیان شد و در نتیجه عملاً امکان فعالیت آزاد و منصفانه در مبارزات انتخاباتی از پان ایرانیست ها سلب گردیده است، حزب پان ایرانیست در انتخاباتی که در پیش است برای هیچ یک از حوزه ها کاندیدایی نخواهد داشت. بدیهی است پیگیری های لازم را در جهت رفع این گونه تضییقات از مبارزان پان ایرانیست از طریق ارگان های مسئول قانونی ادامه خواهیم داد.(1)

حزب پان ایرانیست که در سال 1330 با انشعاب از گروه داریوش فروهر به تدریج از اردوگاه طرفداران دکتر مصدق خارج شده و از سال 1332 به اردوگاه کودتاچیان پیوست، کودتای آمریکایی انگلیسی 28 مرداد را «قیام ملی» می خواند و هر سال در مراسم بزرگداشت آن کودتا شرکت می کرد، و در تمام سال های پس از 28 مرداد نه تنها نام مصدق را فراموش کرده بود، بلکه مستقیم و غیرمستقیم او را به باد انتقاد می گرفت، در

چهاردهم اسفند 1358 رنگ عوض کرد و یاد «دکتر محمد مصدق رهبر مبارزات ملی و ضداستعماری ایران» را گرامی داشت و از او به عنوان رهبر مبارزات عظیم ضداستعماری ملت ایران نام برد و او را نخست وزیری شجاع و بلکه تبلور آرمان های دیرینه ملت ایران نامید!(2)

اوایل اردیبهشت 1358 محمدرضا عاملی تهرانی قائم مقام حزب که تا ماه های پایانی عمر رژیم پهلوی حزب را همراهی نمود از سوی دادگاه انقلاب بازداشت شد. پزشکپور برای آنکه خود را از سرنوشت احتمالی مشابهی مصون سازد، از سر بی وفایی منکر ارتباط و قائم مقامی محمدرضا عاملی تهرانی گردید و طی اعلامیه ای گفت:

محمدرضا عاملی تهرانی نه تنها دیگر سمت قائم مقامی حزب را عهده دار نیستند، بلکه دیگر عضو حزب هم محسوب نمی شوند، زیرا برخلاف نظریات حزب ایشان در موقعیت هایی قرار گرفتند که در نتیجه برخلاف نظریات و استراتژی حزب بود و در نتیجه ارتباط ایشان با حزب قطع شد...(3)

البته موضع گیری هایی از این دست نتوانست پیشینه طولانی حمایت و خدمت

ص:512


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).
2- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست)، اعلامیه 13/12/1358 حزب پان ایرانیست.
3- روزنامه آیندگان، س 12، ش 3317، سه شنبه 29 اسفند 1357، صص 1 و 2.

پان ایرانیست های تحت سیطره پزشکپور از رژیم پهلوی را بپوشاند. وقتی محسن پزشکپور در اوایل سال 1358 موضوع انتزاع بحرین از ایران را دستاویزی قرار داد تا وانمود سازد با برنامه های رژیم پهلوی مخالف و همواره مدافع منافع ملی ایرانیان بوده، محمد امینیان، یکی از کسانی که پزشکپور را از سالیان گذشته نیک می شناخت، طی مقاله ای ادعای واهی دفاع او از منافع ملی جامعه ایرانی را به سخره گرفته و او را مورد سرزنش قرار داد:

نمی دانم این از مختصات انقلابات ایران است یا همه جای دنیا به همین روال است.

هنوز چند صباحی از انقلاب ایران نگذشته است و هنوز خون شهدای بی شمار ایران بر در و دیوارهاست لیکن از هر سو افراد شناخته شده ای قد علم کرده و با یک پشتک زدن خود را در صف مبارزین جای می دهند. این افراد که ملت را با مسائل حیاتی و بزرگتر درگیر می بینند فرصت را غنیمت شمرده و با فراموش کردن سوابق خود و با مقدمه چینی در برخی از مجلات و روزنامه ها خود را به میدان نزدیک تر می کنند. از جمله آقای پزشکپور با سوابق درخشانی که در تأیید نظام شاهنشاهی

و ایفای نقش های محوله در مجالس فرمایشی رژیم گذشته دارند مدعی داشتن سوابق ممتد مبارزاتی اند. آقای پزشکپور! شما از لحظه ای که به مجلس راه یافتید مأمور بودید و معذورید. شما نقش محوله را بازی می کردید و حق خود را می گرفتید. در جریان بحرین کسانی مبارزه کردند که سال هایی از عمر خود را به خاطر اعتراض به جدا شدن بحرین در زندان ها گذرانیدند و هم اکنون هم کوچکترین ادعایی ندارند. آقای پزشکپور! فراموش کردید که با یک اشاره ارباب حزب پان ایرانیست را برچیدید و به امید در متن بودن به حزب رستاخیز آریامهری پیوستید و از هیچ

کوششی برای خوش خدمتی فروگذار نکردید و چند ماه به پایان کار ارباب چون جهت باد را دگرگونه یافتید دو مرتبه بساط خود را علم کردید. آقای پزشکپور! آن کارمند دون پایه ای که لیست عضویت در حزب رستاخیز را با علم به اینکه با بی کاری و گرسنگی روبه رو خواهد شد امضا نکرد، مبارزه نمود، نه شما که به هر نسیمی جهت عوض کردید و رنگ باختید. شما همیشه عضو صمیمی و پابرجای حزب باد بوده اید. آقای پزشکپور! فراموش کردید که در سال 52 [13] وقتی به دفتر شما آمدم تا در مورد مطالبی که روزنامه خاک و خون در تأیید نظام شاهنشاهی نوشته بود نظر شما را بپرسم، شما توضیح دادید که: «ما برخلاف کسانی که تظاهر به طرفداری از سلطنت می کنند معتقد به نظام شاهنشاهی

ص:513

هستیم و اگر حرفی می زنیم از اعتقادات ما سرچشمه می گیرد». این جملات را با گوش خود و از دهان شما شنیده ام. اگر یادتان رفته است به شماره های خاک و خون مراجعه کنید جملات فوق را به کرات خواهید یافت. آقای پزشکپور! گویا فراموش کرده اید که بدون زد و بند و سپردن تعهد همکاری با دستگاه های مختلف رژیم کسی نمی توانسته است به مجلس راه یابد. آقای پزشکپور!

فراموش کرده اید که تمام نمایندگان عصر انقلاب شاه و مردم نمایندگان انتصابی دولت و به عبارت دیگر قلابی بوده اند. آقای پزشکپور! فراموش کرده اید که قاسم لاجوردی (برادر زنتان) توانست شما را از صندوق انتخابات بیرون بیاورد. همان گونه که شاه از تمام افتخارات ملت ایران به نفع خود سوء استفاده می کرد شما نیز برای رسیدن به قدرت از خصوصیات فرهنگی، تاریخی و احساسات جوانان این کشور استفاده کردید تا از نردبان ترقی بالا بروید، زیرا معتقدید که هرگز نخواهند پرسید که چگونه به قدرت رسیدید. شما با فریب جوانان این مرز و بوم به بقای شاه کمک کردید. حالا چه می گویید و مدعی چه هستید. حال که رژیم عوض شده هنوز هم دست بردار نیستید. هنوز هم صحبت از فدا کردن جسم ناچیز خود در راه وطن می کنید و در سُرنا می دمید که: «زاده شدم برای ایران – زندگی می کنم برای ایران – و می میرم برای ایران.» آخر این صحبت ها از زبان شما دیگر کهنه شده است. حنای شما دیگر رنگی ندارد. شما اگر می خواستید جان خود را فدای ایران کنید در دوران 25 ساله اختناق ایران هزاران بار بهترین موقعیت را داشتید. چرا یک بار

این کار را نکردید تا شر شما از سر همه کم شود. دوستی می گفت در این باره چیزی ننویس زیرا ایشان منتظر یک چنین مطلبی در روزنامه ها هستند و اگر چه موضوع بر علیه ایشان است اما چندین بار نام او در نوشته آمده است و همین برای جناب سرور تبلیغ است، زیرا نام و ننگ مطرح نیست، بلکه در متن بودن برای او مهم است. به هر حال در شگفتم که شما با تکیه بر کدام پشتوانه به میدان آمده اید. شاید معتقدید که در این مملکت یک جو رو داشتن سرمایه عظیمی است و شما خروارهایش را دارید.(1)

ص:514


1- روزنامه آیندگان، س 12، ش 3328، دوشنبه 20 فروردین 1358، ص 11.

حزب پان ایرانیست در صف ضدانقلاب

حزب علیرغم سکوت معنادارش در مورد حوادث داخلی که عمدتاً از فراسوی مرزها هدایت می شد و انقلاب را درگیر نموده بود - مانند اغتشاشات گروهک ها، ماجرای حزب خلق مسلمان به رهبری آقای شریعتمداری و تضاد جریان های سازشکار با منویات امام خمینی(ره)- به تدریج همراه با ضدانقلاب داخلی و همسو با رسانه های آمریکا و غرب با انقلاب زاویه گرفت و باطن خویش را آشکار نمود.

پس از آن که برای استقرار ثبات و امنیت حاکمیت قانون، رهبران انقلاب تصمیم گرفتند برخلاف همه انقلاب ها که تا سالیان درازی به تدوین قانون اساسی بی اعتنا می ماندند، به جای مجلس مؤسسان، مجلس خبرگان بررسی قانون اساسی را تشکیل دهند، حزب پان ایرانیست، هم سو با اکثر قریب به اتفاق مخالفان انقلاب در نامه ای

سرگشاده در هفتم مرداد 1358 به مهندس بازرگان نخست وزیر، خواستار جلوگیری از انتخابات شد و خود نیز آن را تحریم نمود.(1)

با آغاز ریاست جمهوری ابوالحسن بنی صدر، محسن پزشکپور به جریان تحت رهبری او نزدیک شد. زمانی که سفارت آمریکا در ایران اشغال شد، آن کشور همچنان مستقیم و غیرمستقیم ضدانقلاب را در مصاف با نظام جمهوری اسلامی یاری می داد تا اگر نتواند اصل موجودیت نظام نوپای جمهوری اسلامی را از میان بردارد، مانع از تسلط یافتن سازش ناپذیران تحت هدایت امام خمینی(ره) بر بخش های مختلف مدیریتی نظام شود. تحولات پرشتاب سال 1358 ثابت کرد امثال پزشکپور دیگر نمی توانند اندک جای پایی برای خود فراهم کنند. او که هنوز قدرت عظیم انقلاب را باور نکرده بود، تلاش کرد بخت خود را از طریق دیگری بیازماید؛ «حقوق دان آزادیخواه» و «ناسیونالیست» با استفاده از فضای بعد از انقلاب، چشم امید به معدود افسران سلطنت طلب باقیمانده در ارتش دوخته بود.

برادر محسن پزشکپور، احمد پزشکپور که در دوره نخست وزیری بازرگان در ارتش صاحب مقام و منزلت بود، از شهریور 1358 به تدریج در صف ضدانقلابیون سلطنت طلب قرار گرفته و با محافل نظامی مخالف در خارج و داخل کشور مرتبط شده بود.

ص:515


1- مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

اوایل سال 1359 شواهدی به دست آمد که نشان می داد محسن پزشکپور و برخی اعضای حزب پان ایرانیست با محافل و گروه های برانداز و ضدانقلاب ارتباط پیدا کرده و در پی یافتن راهکارهایی، حتی کودتا، برای از میان برداشتن نظام جمهوری اسلامی هستند. قراین نشان می داد شخص محسن پزشکپور در جریان کودتای نوژه قرار داشت و آماده بود پس از موفقیت کودتا نیروهایش را به نفع کودتاگران وارد عمل کند. اما سراب خیالات پزشکپور محو گردید، و شبکة افسران سلطنت طلب که قصد کودتا داشتند کشف و توطئه آنان خنثی شد. مسئولان امر در جمهوری اسلامی بعدها پی بردند که محسن پزشکپور حتی پس از عقیم ماندن توطئه نافرجام کودتا هنوز با شبکه هایی از سلطنت طلبان طرفدار کودتا و سایر شبکه های برانداز که توسط آمریکا و اسرائیل حمایت می شدند ارتباط دارد.

محمد محمدی ری شهری رئیس وقت دادگاه انقلاب ارتش در واپسین روزهای فروردین 1361 طی مصاحبه ای مطبوعاتی به هنگام افشای شبکه ها و گروه های برانداز که قصد داشتند با کودتا به مقابله با نظام جمهوری اسلامی برخیزند، یادی هم از محسن پزشکپور کرد. کیهان هوایی در این باره از قول حجت الاسلام ری شهری نوشته بود:

اولین گروه براندازی «پارس» بود، که مخفف «پاسداران رژیم سلطنتی» است. دومین گروه براندازی «نمارا» بود و سومین گروه «نیما» نام داشت و چهارمین گروه که آقای قطب زاده نام آن را «نجات انقلاب ایران» گذارده بود. ارتباط تمامی این گروه ها با واسطه یا بی واسطه به سازمان جاسوسی «سیا» و شیطان بزرگ برمی گردد. طبق مدارکی که در دست است، شخصی به نام آرمین با نام مستعار «آرش» ضمن تماس با خانوادة منحوس پهلوی در مصر و ژنرال علا در آن کشور گروه «پارس» را تشکیل می دهد، که اعضای این گروه حدود یک سال و نیم قبل دستگیر شدند. از اعضای این باند، مهاجری با قطب زاده تماس داشته است. پس از دستگیری این باند، متوجه توطئه باند و شبکه دیگری به نام «نمارا» شدیم، عامل ارتباطی این شبکه پزشکپور بود، که در تماس مستقیم با اسرائیل بود و رهبر آن سرهنگ رضازاده بود. بعد از دستگیری اینها شبکه دیگری به نام «نیما» کشف شد، که

حدود یک ماه قبل برادران سپاه موفق به کشف این شبکه و دستگیری اعضایش شدند، که در این رابطه حدود 25 نفر شناسایی و دستگیر شدند. خط ارتباطی این شبکه با سازمان «سیا»، «جبهه

ص:516

ملی» و دکتر منوچهر شایگان بوده است. جالب این است که این افراد حتی کابینه خود را هم تشکیل داده بودند.(1)

گزارش ها حکایت از آن داشت که حتی قبل از برملا شدن طرح کودتای نوژه، محسن پزشکپور همراه با برخی افراد و محافل نظامی طرفدار سلطنت به فکر کودتا افتاده بودند. سرهنگ هادی عزیز مرادی از اعضای مهم شاخه نظامی کودتای نوژه از کسانی بود که قبل از طرح کودتای مذکور برای برپایی عملیاتی براندازانه با محسن پزشکپور و احتمالاً برخی اعضای حزب پان ایرانیست ارتباطاتی پیدا کرده و به توافقاتی دست یافته بود.

در نیروی زمینی، بیش از همه لشکر 1 (گارد جاویدان سابق و حوزه نفوذ اویسی) مورد توجه قرار گرفت. هواداران سلطنت در این لشکر حتی پیش از عضویت در شبکه کودتا، خود تشکل های کوچکی برای ضربه زدن به نظام جمهوری اسلامی پدید آورده بودند.

در لشکر 2، سرهنگ هادی ایزدی، معاون فرمانده لشکر، شروع به کار کرد و به ادعای خود موفق شد در همه واحدهای لشکر

شاخه بزند و تعداد قابل توجهی از پرسنل را جذب کند.

در لشکر 92 زرهی اهواز، سرهنگ عزیز مرادی علاوه بر بسیج و تسلیح شیوخ وابسته عشایر عرب، وظیفه توجیه و جذب نیروهای داخل لشکر را به عهده گرفت. عزیز مرادی پیش از آنکه با سازمان «کودتای نوژه» رابطه پیدا کند، در صدد ایجاد شاخه نظامی برای حزب «پان ایرانیست»، به رهبری پزشکپور، جهت عملیات براندازی بود.

در لشکر 81 باختران، بنی عامری روی سرهنگ سهرابی، که با یکی از سران متنفذ ایل جاف رابطه داشت، کار می کرد. اما به دلیل اعزام این سرهنگ به مأموریت کردستان و دستگیری اش، کار روی لشکر مذکور ناتمام ماند...(2)

آقای محمدی ری شهری به مناسبت برشمردن توطئه هایی که متعاقب کودتای نافرجام نوژه برای براندازی نظام جمهوری اسلامی از سوی ضدانقلاب داخلی و حامیان خارجی آنان صورت می گرفت، درباره طرح پان ایرانیست ها برای انجام کودتایی بر ضد نظام جمهوری اسلامی ایران جزئیات بیشتری را در اختیار مخاطبان خود قرار داد:

ص:517


1- کیهان هوایی، 31 فروردین 1361. نیز بنگرید به: کودتای نوژه، از انتشارات مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چاپ چهارم، صص 55-54.
2- کودتای نوژه، صص 167-166.

حزب پان ایرانیست به رهبری پزشکپور نیز در همین زمان قصد کودتا داشت، هوشنگ ناهید، دکتر عباس روحبخش، حسن مقبل زاده

و پزشکپور به سرپرستی شخصی به نام عزیز مرادی با عده ای از سیاه جامگان پان ایرانیست و عده ای از ارتشیان بازنشسته قصد براندازی داشتند که قصد آنان نافرجام ماند و این طرح نیز کشف گردید و مجریان آن به مجازات های خود رسیدند. جریان ماجرا از این قرار بود که بعد از پیروزی انقلاب و اشغال جاسوس خانة آمریکا در ایران هوشنگ ناهید از آمریکا به ایران برمی گردد و با عزیز مرادی در اهواز تماس حاصل می نماید و چند جلسه در خانه دکتر عباس روحبخش تشکیل می شود که در این جلسات محسن پزشکپور نیز حضور داشته است و طرح و اساس توطئه در این جلسات بررسی می گردد و متهمین در همین خانه لو می روند.

مقبل زاده در تحقیقات خود اعتراف می نماید: «ما گروهی را تشکیل داده بودیم که رژیم فعلی را سرنگون کنیم. با عزیز مرادی و پزشکپور در خانه آقای روحبخش جلساتی داشتیم و شاخه نظامی گروه پان ایرانیست مسئول اجرای کودتا بود.(1)»

آقای هاشمی رفسنجانی هم در خاطرات بیست ونهم خرداد 1360 خود به توطئه های

براندازانه ای اشاره می کند که پیش از آن توسط افرادی مانند محسن پزشکپور و سلطنت طلبان و البته تحت حمایت آمریکاییان بر ضد نظام جمهوری اسلامی طراحی شده بود:

آقای رضائی از اطلاعات سپاه آمد و اطلاعاتی در مورد فعالیت ضدانقلاب و اسنادی که از لانه جاسوسی علیه آقای بنی صدر به دست آمده، گزارش داد. فعالیت های [شاپور] بختیار، اشرف، رضا[پهلوی]، فرح پهلوی، [حسن] نزیه، اویسی و [محسن] پزشکپور و فعالیت های عوامل داخلی آنها را در جزوه ای تنظیم کرده بودند که با هدایت آمریکا می خواسته اند، هماهنگ کنند، ولی نتوانسته اند.(2)

فرار محسن پزشکپور به خارج از کشور

خروج مخفیانه محسن پزشکپور از ایران در اواخر تیر 1359 که همزمان با برملا شدن

ص:518


1- غائله چهاردهم اسفند 1359: ظهور و سقوط ضدانقلاب، ص 237.
2- اکبر هاشمی رفسنجانی، عبور از بحران (سال 60)، ص 161.

توطئه کودتای نوژه بود، روشن ساخت که او با کودتاگران در ارتباط نزدیک بوده و احساس می کرد با به دست آمدن مدارک جدید لاجرم دستگیر و تحت تعقیب قضایی قرار گرفته و احتمالاً مجازات سختی در انتظارش خواهد بود. در آن زمان حزب پان ایرانیست عملاً عضو قابل توجهی در اختیار نداشت و با کنار کشیدن اکثر اعضای سابق عملاً عده ای انگشت شمار در داخل و خارج از کشور و آن هم در صف مخالفان و معاندان نظام جمهوری اسلامی به آن وفادار بودند. برخی منابع رقم اعضا و طرفداران حزب پان ایرانیست را حدود چهارده نفر ذکر کرده اند.(1)

پس از کشف توطئه کودتای نوژه در روزهای پایانی تابستان 1359، صدام حسین با هماهنگی آمریکا، به خاک ایران حمله کرد و جنگی هشت ساله آغاز شد که طی آن ملت ایران گوهر اصلی خود را به زیباترین شکل به نمایش گذاشت. با اینکه تمام جهان از شرق و غرب امکانات نظامی و سیاسی و تبلیغاتی خود را در اختیار صدام گذاشته بود و همه گروهک های داخلی با توطئه های رنگارنگ و به خصوص جنگ مسلحانه و ترور به کمک صدام آمده بودند، ملت با چنگ و دندان و با وجود نابسامانی ارتش و نوپایی سپاه و بسیج، غریبانه و در جنگی نابرابر از اسلام و ایران دفاع نمودند و اجازه ندادند یک وجب از خاک میهن به دست اجنبی بیفتد. ملت سلحشوری که اگر در جنگ های ایران و روس از رهبری امام خمینی(ره) برخوردار بود هرگز اجازه نمی داد ننگ ترکمانچای و گلستان و شهریور 20 بر پیشینه ایران اسلامی حک شود. در آن بحبوحه ای که همه وطن خواهان و وطن پرستان و ملی گراها جوانان این مملکت را در جبهه ها تنها گذاردند و با اعلامیه های خود نقش ستون پنجم دشمن را بازی کردند و در وضعیتی که حتی خون اقلیت های مذهبی با خون شهدای اسلام درآمیخت، آنها نه یک روز در این جنگ سهم داشتند و نه خونی تقدیم وطن کردند و ایران خواهی آنها سنگ محک خورد و روسیاهی به روی آنان ماند. محسن پزشکپور که در فرانسه به سر می برد در دوازدهم اسفند 1359 در نامه ای به دونالد ریگان رئیس جمهور تازه آمریکا نظام جمهوری اسلامی را «استبداد سیاه» خواند و

ص:519


1- م. افتخارزاده، انقلاب اسلامی ایران و مواضع استکبار جهانی، صص 133-132 و صص 139-138. محمد محمدی ری شهری، خاطره ها، ج 1، صص 423-422.

سقوط شاه را نتیجه توطئه کارتر، هایزر و سولیوان و کنفرانس گوادلوپ دانست.

او در این نامه ضمن دفاع از نظام شاهنشاهی و شخص محمدرضا پهلوی حضور افراد فاسد و بدکاره ای نظیر حسنعلی منصور و هویدا را توطئه قدرت های بیگانه برشمرد که هدفی جز سقوط ایران دنبال نمی کردند. وی انقلاب اسلامی را نیز محصول توطئه استعمارگران شرق و غرب ارزیابی نمود!

او حتی خروج امام خمینی(ره) از عراق و حضور ایشان در پاریس در پاییز 1357 را توطئه بیگانگان غربی عنوان کرد.

با برکناری بنی صدر، نابسامانی در اوضاع دفاعی در جبهه ها پایان یافت و از مهرماه 1360 پیروزی های درخشان ارتش و سپاه آغاز شد. ادامه این پیروزی ها که با شکستن حصر آبادان آغاز شده بود در خرداد 1361 به حماسه آزادی خرمشهر کشید و پزشکپور از

مقر خود در کشور فرانسه (حامی استراتژیک صدام) در بیانیة عجیبی مسئولان را متهم کرد که آگاهانه و از روی قصد نبرد خرمشهر تا سرنگونی صدام ادامه ندادند و باعث نجات صدام شدند و لذا خواستار سرنگونی همزمان رژیم دست نشانده بغداد و نظام جمهوری اسلامی ایران شد!

بیش از یک ماه از نبرد رهایی بخش خرمشهر و پیروزی درخشان ملت و نیروهای مسلح ایران، علیه دشمن متجاوز نمی گذرد. به دنبال این پیروزی، انتظار منطقی و عادلانه ملت ایران این بود که جنگ تحمیلی وارد مرحلة قطعی گردد و به نتیجه برسد. این جنگ را، رژیم فاشیستی عراق به تحریک استعمارگران کهنه و نو و با همکاری رژیم های ارتجاعی منطقه و معدودی ایرانی نما، علیه ایران آغاز کرد. به همین جهت ملت ایران از آغاز این جنگ، هدفی جز دفاع از حقوق عادلانه خویش نداشته و ندارد... .

به همین سبب انتظار طبیعی این بود که پیروزی خرمشهر بلافاصله، به عنوان سرآغاز یک ضدحملة سراسری ایران، هم در صحنه های نبرد و هم در میدان دیپلماسی باشد. اما اکنون می بینیم که سران رژیم «استبداد سیاه» در تهران، عالماً و عامداً، مانع از آن شدند که پیروزی خرمشهر در جهت این هدف های ضرور ملی، طی طریق نماید. سران «استبداد سیاه»،

اکنون به همان راهی می روند که در جریان گروگان گیری آمریکایی ها رفتند. اینان در واقع به مانند برخی دیگر که علناً دست در دست رژیم متجاوز بعث عراق گذاردند، به عنوان ستون

ص:520

پنجم دشمنان ایران عمل می کنند و در این جنگ سرنوشت ساز، از پشت به ملت ایران و نیروهای مسلح ایران خنجر می زنند.

به دنبال پیروزی خرمشهر، و در حالی که قوای صدام تکریتی در حال فرار بود، ایران نزدیک به 150 هزار سرباز تازه نفس در استان های خوزستان، ایلام، پشتکوه و کرمانشاهان، آمادة نبرد داشت. در همان حال، اختلافات درونی در بغداد، همراه با محیط کلی بین المللی بهترین فرصت را برای سرکوب متجاوز در قلمرو حکومت ظالمانه خودش، فراهم آورده بود. همه می دانند که فرماندهان ایرانی در جبهه نبرد مصرانه می خواستند که از این فرصت استفاده بشود.

اگر این کارشکنی های جنایتکارانه نمی بود، نیروهای صدام مزدور به مراتب زودتر از این در هم کوبیده می شد. امروز نیز محافل وابسته به استعمار کهنه و نو و عوامل جاسوسی غرب و شرق که تا مغز استخوان «جمهوری به اصطلاح اسلامی» نفوذ

کرده اند، بار دیگر نغمة شوم انحلال ارتش یا ادغام آن را در «سپاه پاسداران» از سر گرفته اند.

در حالی که از یک سو دیگر نیروهای به اصطلاح ملی مانند نهضت آزادی و جبهه ملی، با آزادی خرمشهر معتقد بودند جنگ به پایان راه رسیده و باید صلح برقرار و از پیشروی در خاک عراق پرهیز شود و ایران را متهم به ماجراجویی می کردند، این حزب وطن پرست چنان شعارهایی سر می داد و نظام جمهوری اسلامی را به مسامحه در جنگ تحمیلی عراق بر ضد ایران متهم می کرد. اما حتی آشتی ناپذیرترین مخالفان و دشمنان نظام در داخل و خارج از کشور هم می دانستند که رهبر نظام و دیگر مسئولان ارشد حکومت و نیز فرماندهان نظامی متفق القول خواستار برخورد قاطع و بدون اغماض با رژیم سفاک بعث هستند و اتفاقاً رزمندگان ایرانی حرف شنوی بدون چون و چرا و قلبی از رهبری نظام جمهوری اسلامی داشتند و برخلاف نظر پزشکپور دفاع از کشور و تمامیت ارضی ایران را با دفاع از شعائر و آموزه های اسلام و مذهب تشیع همسان می دانستند.(1)

به هر رو، مخالفت محسن پزشکپور با نظام جمهوری اسلامی و حملاتش به رژیم

ص:521


1- نگارنده این سطور که افتخار داشت چند ماهی در رکاب رزمندگان ایرانی در نبرد در برابر ارتش متجاوز عراق حضور پیدا کند، این موضوع را کاملاً و به عیان لمس می کرد.

بعثی عراق طی سال های بعد هم دنبال شد. هر چه زمان بیشتری سپری می شد او و حزبش حتی در نزد ایرانیان مخالف نظام جمهوری اسلامی در خارج از کشور بی اعتبارتر شده و حتی سلطنت طلبان نیز او و حزبش را به هیچ گرفتند. در طول سال های 1364 و 1365 گویا شخص پزشکپور چند بار از سوی افرادی احیاناً ایرانی و عرب در محل زندگیش در پاریس مورد حمله قرار گرفته و مجروح شده بود. همه اینها باعث شده بود که در اواسط دهه 1360 پزشکپور دچار نوعی سرخوردگی و ترس شود. پزشکپور طی اعلامیه ای که در نهم بهمن 1365 صادر کرد، با ادعای اینکه از دوران نوجوانی و در مقاطع گوناگون عمر لحظه ای از مبارزه در راه دفاع از کشور و حقوق مردم ایران فروگذار نکرده است، از مبارزه بدون وقفه اش با نظام جمهوری اسلامی و سپس رژیم متجاوز عراق

طی سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی سخن به میان آورد و با اشاره به حملات متعددی که به او شده بود، می گفت که خود را آماده مرگ کرده و نومیدانه و ترحم برانگیز به مخاطبان خود وصیت نموده و می خواهد هرگاه دور از خاک ایران جان خود را از دست داد در اولین فرصت جسد او را به ایران منتقل کرده و به خاک بسپارند. پزشکپور ضمن آنکه تأکید می کرد کماکان به مخالفت با نظام جمهوری اسلامی ادامه خواهد داد مدعی بود که برخلاف بسیاری دیگر از مخالفان و معاندان نظام جمهوری اسلامی حاضر نشده است از بیگانگان و از جمله رژیم بعثی عراق کمک مالی دریافت نماید.(1)

در حالی که هنوز جنگ تحمیلی عراق بر ضد نظام جمهوری اسلامی ادامه داشت، از اعلامیه های حزب پان ایرانیست چنین برمی آمد که این حزب با تحکیم و تثبیت روزافزون موقعیت نظام جمهوری اسلامی، از اثربخشی مخالفت ها بر حیات و بقای نظام نومید شده است. گذشته از اقتدار روزافزون نظام جمهوری اسلامی در عرصه داخلی و بین المللی و رعبی که در آن برهه بر دل مخالفان و معاندان داخلی و خارجی انداخته بود، نقش بی بدیل نیروهای وفادار به نظام جمهوری اسلامی در دفاع از تمامیت ارضی ایران در مقابله با ارتش متجاوز عراق و هم پیمانان منطقه ای و جهانی آن در خلیج فارس پان ایرانیست ها را نیز نظیر بسیاری دیگر از مخالفان سیاسی در مقابل نظام جمهوری اسلامی که به رغم

ص:522


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

پاره ای مشکلات از مشروعیت تمام و کمالی در نزد افکار عمومی برخوردار بود، خلع سلاح می کرد. به همین دلیل اعلامیه های حزب پان ایرانیست در سال 1366 نشان داد که این حزب دیگر امیدی به سقوط نظام جمهوری اسلامی نداشته و بالاخص در عرصه مقابله با دشمنان خارجی نمی توانست ایستادگی و مقاومت نظام را نادیده بگیرد.(1) از آن پس دیگر شاهد انتقادات شدیداللحن این حزب از نظام جمهوری اسلامی نیستیم و صرفاً از اختلاف نظر خود با قدرت های حاکم سخن به میان آورده و در مجموع برای آشتی با نظام جمهوری اسلامی دنبال نوعی راهکار دیپلماتیک و احیاناً پوزش خواهانه بود. اوج این نرمش و همراهی چاره ناپذیر در جریان نامه محسن پزشکپور رهبر حزب پان ایرانیست به

خاویر پرز دکوئه یار در پنجم مرداد 1366 (27 ژوئیه 1987) به چشم می خورد که پزشکپور تقریباً نظیر یک ایرانی وفادار به نظام جمهوری اسلامی و گویا از مواضع وزارت امور خارجه ایران به متن و محتوای قطعنامه 598 و چگونگی تصویب آن در شورای امنیت سازمان ملل اعتراض کرده است.

وی واقعة اسفناک بمباران شیمیایی حلبچه را در 7/2/67 از محل اقامتش در شهر کوچک پوتو، طی بیانیه ای محکوم نمود. اعلامیه مذکور برای درک تغییر موضع پزشکپور در برابر نظام جمهوری اسلامی و آنچه در ایران می گذشت، سند بسیار مهمی به شمار می رود. هر چند برخی مخالفان پزشکپور در خارج از کشور این تغییر موضع و تأیید دوباره اش از نظام جمهوری اسلامی را فرصت طلبانه ارزیابی می کردند که اساساً از سرخوردگی و یأس او در تداوم مقابله با نظام جمهوری اسلامی و بی اعتنایی دیگر افراد و گروه های اپوزیسیون خارج نشین به او و حزبش نشأت می گرفت، با این حال واقعیت داشت که وی در کارنامه فعالیت سیاسی و حزبی اش تغییر و چرخش سیاسی دیگری را تجربه می کند و چه بسا امیدوار است مسئولان نظام جمهوری اسلامی این تغییر جهت سیاسی او را پذیرفته و حساب او را از سایر معاندان در داخل و خارج

ص:523


1- بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (اسناد حزب پان ایرانیست).

از کشور جدا کنند. در بخش هایی از اعلامیه «منشور حلبچه» که طی آن، هم از رژیم بغداد و هم از حامیان خارجی آن و نیز افراد و گروه های سیاسی مخالف نظام جمهوری اسلامی در داخل و خارج از کشور انتقادات شدیدی شده و در همان حال مقاومت و ایستادگی ملت ایران و نیز نظام جمهوری اسلامی در برابر دشمنان خارجی مورد تمجید قرار گرفته چنین می خوانیم:

مگر نه آنکه در آستانه سال نو «دستاورد روزگار» یکی از عظیم ترین جلوه های مقاومت و عشق و ایثار و شهادت بود. از سویی دیگر جهان بشری نظاره کننده بر یکی از جنایت های تاریخ شد که چونان زخمی التیام ناپذیر، تا جهان برپاست، بر چهرة دژم ستمگری و خودکامگی نقش بسته است.

«صدام حسین» و «رژیم بعث عراق» تنها آدمک و «ماسک» ارتکاب چنین جنایت های فجیع بر ضد «جامعه بزرگ ایرانی» و دیگر جوامعی است که با انقلاب عظیم و توفندة ضداستعماری ملت بزرگ ایران پیوند یافته اند. انقلابی ضداستعماری که دست کم ریشه های دویست ساله دارد.

لحن اعلامیه ها و موضع گیری های محسن پزشکپور در قبال نظام جمهوری اسلامی طی یکی دو سال پایانی دهه 1360 باز هم ملایم تر شد و نهایتاً در آغاز دهه 1370 او وارد ایران شده و مسئولان نظام جمهوری اسلامی وی را کریمانه پذیرفتند و همراهی او را با دشمنان ملت و رژیم بعثی در پنجه کشیدن به روی ملت در دوران سخت جنگ، به رخ نکشیدند و بدین ترتیب آزمون دیگری برای مدعی میهن پرستی و فدایی آب و خاک و ملت، به تلخی و رفوزگی رقم خورد. همچنانکه اسناد موجود نشان می دهد در بیست ودوم مهر 1374 بود که گروهی از اعضا و هواداران حزب پان ایرانیست طی اطلاعیه ای با عنوان «منشور استراتژیک هواداران پان ایرانیسم» دیدگاه های خود را به مخاطبان خود ارائه دادند.

ناصر انقطاع از پان ایرانیست های قدیمی در خاطرات خود به روند دل کندن پزشکپور از نظام زوال یافته شاهنشاهی پهلوی در اواخر دهه 1350، همکاری اش با میانه روها و سپس ضد انقلاب خارج نشین و نهایتاً بازگشت و زندگی اش در ایران از آغاز دهه 1370 بدین سو چنین اشاره کرده است:

پزشکپور، در شش هفت ماه پایانی رژیم پیشین، به محض اینکه حس کرد بوی «الرحمان» آن بلند شده است، ضمن اعلام موجودیت سه بارة!! حزب پان ایرانیست، بنای مخالفت را با رژیم شاه گذارد، و همان گونه که آمد، به هنگام معرفی کابینه بختیار با او درگیر شد، به این

امید که در دگرگونی های بعدی، باز هم روی امواج رویداد ها سوار باشد.

ص:524

در اجرای این خواست، از آغاز سال 1357 به ایراد نطق های داغ و پر سر و صدا و جنجال برانگیز علیه رژیم پرداخت ولی زیرکانه مهره های درجه دوم و سوم رژیم را به باد حمله گرفت. یعنی با کسانی خواست تسویه حساب کند که از سال 1340 به بعد با آنها بر سر نزدیکی به دربار سرشاخ شده بود.

به این ترتیب که نخست اقدامات مردم با توطئه بیگانگان برای ایجاد تفرقه میان ملت و «نظام شاهنشاهی» به شمار آورد، و پیشنهاد تأسیس حزبی سراسری را در ایران داد که جانشین حزب رستاخیز شود و با این کار می خواست آزمایشی از جو موجود بکند. و چون با واکنش دلخواه روبه رو نشد، به هنگام نخست وزیری جمشید آموزگار (1357) ضمن نطقی در مجلس برای بار سوم تجدید فعالیت حزب پان ایرانیست را اعلام کرد. و آن گونه که بولتن مذاکرات مجلس نشان می دهد، تنی چند از نمایندگان مجلس از جمله مصطفی الموتی زبان به انتقاد او گشودند و پزشکپور در پاسخ انتقاد آنها گفت:

«چون من، حزب رستاخیز را در مسیر

رستاخیز ایران نمی بینم، و نمی توانم سنگر مبارزات ملی را ترک کنم (!) در این لحظه تاریخی عرض می کنم که در سنگر نهضت حزب پان ایرانیست مبارزاتم را دنبال می کنم.»

پس از واقعه هفدهم شهریور 1357، باز به هنگام رأی اعتماد به دولت شریف امامی، پزشکپور فریاد زد «نخست وزیر از هم اکنون دستش به خون هم وطنان آلوده شده است».

ولی با وجود مخالفت پزشکپور، دکتر عاملی دوست و همکار همیشگی و معلم او، در کابینه شریف امامی پست وزارت گرفت!

چون در آن روزها «آیت الله شریعتمداری» در درون کشور مطرح بود. پزشکپور در تاریخ 20 شهریور 1357 با وی تماس می گیرد و به وی قول می دهد که خواست ها و دستورهای او را اجرا کند.

پس از خروج شاه از ایران، دیگر پزشکپور نه تنها سخنی از شاه و شاهنشاهی بر زبان نراند، بلکه اصولاً مسئله قانون اساسی 1285 مشروطیت را نیز فراموش کرد و آن گونه که از زبان سرهنگ غلامرضا نجاتی در کتاب «تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران» آمده است نوشتم، به محض آمدن [امام] خمینی[ره] به ایران به دست بوس او رفت و درباره تشکیل دولت و

مسائل جاری با [امام]خمینی[ره]، نظرات خود را در میان گذارد.

ص:525

این بود که چون محیط را نامساعد دید روز 22 تیرماه 59 از راه کردستان به فرانسه گریخت و در آن جا نخست خواست با دکتر بختیار پیوند برقرار کند. که با آن پیشینه ناخوشایند و برخوردش با دکتر در مجلس مورد بی اعتنایی رهبر نهضت مقاومت ملی قرار گرفت و تیرش به سنگ خورد.

پس آنگاه دست به دامن تنی چند از دست اندرکاران سیاسی هوادار پادشاهی در برون مرز زد تا شاید بتواند، زیر پرتو مهر و پشتیبانی «رضا پهلوی» برود. ولی شاهزاده نیز پخته تر و زرنگ تر از آن بود که پزشکپور گمان می کرد، و روی خوش به او نشان نداد.

در پاریس هم پیوسته آماج تیر اهانت و رفتارهای مخالفت آمیز و خشم ایرانیانی که او را به خوبی می شناختند شده بود. و حتی روزی یکی از ایرانیان ماندگار در پاریس در خیابان به وی تف انداخت. اما او، کسی نبود که از این واکنش ها بیدار شود و بنشیند و با خود بیندیشد که انگیزة این واپس زده شدن ها، چیست.

هنگامی که از سوی اپوزیسیون ناامید شد

به اندیشه پیوند با جمهوری اسلامی افتاد، و با نزدیک شدن به مهدی روحانی که خود را رهبر شیعیان! اروپا می دانست و در پاریس به سر می برد، به جلسه های روضه خوانی که در خانة این آخوند برپا می شد رفت، و موقع مرثیه خوانی ها، در پای منبر گریه می کرد و به پیشانی می زد!! به این امید که جاسوسان رژیم در آن مجلس گزارش صداقت او و ایمانش را به آخوندها بدهند.

در همان سال های آغازین یک نشریه چهاربرگی را چاپ و در تعداد محدودی منتشر کرد که هر آدم تیزهوشی که آن را می خواند پی می برد که وی در سراسر برگ های این نشریه کوچکترین حمله ای به آخوند و به جمهوری آخوندی نمی کند، و در سراپای نوشته هایش مشتی کلی گویی و شعارهای محتاطانه به چشم می خورد، و پایة کارش در نشریه یادشده تنها و تنها ناسزاگویی به صدام حسین بود.

خوب به یاد دارم که در یکی از شماره های این نشریه نوشته بود: ما پان ایرانیست ها (کدام پان ایرانیست ها؟!) آماده ایم به ایران برویم و علیه صدام حسین بجنگیم!!

خواست او از این پیشنهاد که جنبه تعارف! و شعار داشت این بود که ببیند

از سوی جمهوری اسلامی چه واکنشی دیده می شود. و آیا چراغ سبزی برایش روشن می کنند که به ایران برگردد، و بساط پیشین را بگسترد، یا نه؟

ص:526

در درازای جنگ هشت ساله ایران و عراق، هر چند گاه یک بار، نامه ای برای سازمان ملل متحد می فرستاد که: چرا صدام حسین بمب شیمیایی به کار می برد؟ چرا غرامت جنگی نمی دهد؟ و چرا سازمان ملل متحد صدام را محکوم نمی کند؟ و از این گونه چراهای حساب شده!

به هنگامی که نیروهای ایران شروع به پیشروی در خاک عراق کردند، مقاله ای در همان نشریه 4 برگی خود نوشت که: «ما پان ایرانیست ها (جالب است که خود را همة پان ایرانیست ها می داند!) تنها سازمانی و تنها کسانی بودیم که موافق با جنگ بودیم!!

سخن کوتاه، پیوسته و پیوسته سرگرم زمینه سازی بود تا به گونه ای بتواند خط پیوندی با جمهوری اسلامی پدید آورد.

گفتم که او، به روضه خوانی های خانة سیدمهدی روحانی می رفت و در آن جا خود را به عوامل و کارکنان سفارت جمهوری اسلامی در پاریس که گهگاه برای تهیه گزارش به آن نشست ها می آمدند نزدیک کرد و به آنان

فهمانید که به سختی مایل است که به ایران بازگردد. و از ایشان درخواست یاری کرد.

یکی دو تن از آنها گزارشی در این باره تهیه می کنند و به تهران می فرستند. و پس از گفتگوی فراوان، از تهران دستور می رسد که پزشکپور نامه ای برای رفسنجانی (که در آن زمان رئیس جمهور بود) بنویسد، و در ضمن ستایش از رژیم، و اظهار بندگی! درخواست بازگشت کند.

پزشکپور نیز بی درنگ این دستور را اجرا می کند و نه تنها یک، که دو سه نامه ای سراسر ستایش و چاپلوسی و التماس برای رفسنجانی می فرستد، و در آنها از تنگدستی خود در یک کشور بیگانه می نالد و درخواست بازگشت می کند. (یکی از این نامه ها در کیهان هوایی چاپ می شود.)

سرانجام بازگشت پزشکپور، مورد موافقت رفسنجانی قرار می گیرد، و هنگامی که وی مطمئن می شود که دیگر خطری او را تهدید نمی کند، در روز سه شنبه هجدهم اردیبهشت 1370 (7 ماه می 1991) به ایران بازمی گردد.

خبر ورود او به ایران، با واکنش های چندی روبه رو می شود و چند روزنامه علیه او مطالبی می نویسند. از آن میان،

روزنامه «سلام» در شماره 26 تیرماه 1370 مقاله ای زیر سرنویس

ص:527

«بازگشت بدون بازداشت» در مخالفت با او، منتشر کرد. ولی پزشکپور زیر حمایت رفسنجانی بود و این نوشته تأثیری در وضع او نکرد.

هنوز چند ماهی از ورود این آقای آرمان خواه پان ایرانیست!! به ایران نگذشته بود که وی ضمن آگاهینامه ای پیشنهاد تشکیل «اتحاد جماهیر اسلامی!» را در روزنامه «تهران تایمز» (یکشنبه 4 امرداد 1371) می کند، و یکباره یک چرخش یکصد و هشتاد زینه ای را انجام می دهد و «پان اسلامیست!» می شود.

من بر این باورم که او برای هیچ کس و هیچ دولت و هیچ سازمانی خطر ندارد، جز برای اندیشه پان ایرانیسم و پان ایرانیست ها! در تیرماه 1378 که جنبش دانشجویی در ایران رخ داد و هموندان «حزب ملت ایران» با آنها همکاری کردند، و در نتیجه بسیاری از پان ایرانیست ها مانند خسرو سیف، کامران میرعبدالباقی، بهرام نمازی و شماری دیگر بازداشت شدند، پزشکپور وسیلة دوستانش شایع کرد که او را نیز گرفته اند. ولی چون دروغ، به اندازه ای روشن بود که کسی آن را باور نکرد، بعد شایع کردند که او،

پنهان! شده است. و سپس مسئله فراموش شد.(1)

داریوش فروهر دیگر پان ایرانیست قدیمی که از اواخر سال 1330 راه خود را از محسن پزشکپور و حزب پان ایرانیست تحت سیطره وی جدا کرده بود و در تمام دوران پهلوی منتقد او بود، پس از آنکه محسن پزشکپور به ایران بازگشت، در گفت و گویی با ناصر انقطاع به شرح زیر از آن همه رنگ به رنگ شدن کم نظیر و پایان ناپذیر پزشکپور اظهار شگفتی کرد:

از فروهر پرسیدم: دربارة محسن پزشکپور که فعلاً به ایران آمده و زیر سایه رهبران کنونی رژیم رفته است چه نظری داری. البته او را همه ما میهن دوستان و ملت گرایان به خوبی می شناسیم. ولی به هر روی در زمینه وضع کنونی او نظر تو را می خواهم. زیرا نظر تو با آن همه پیشینة آرمانی و سیاسی مشترکی که با هم داشتیم شنیدنی است.

فروهر پاسخ داد: با افسوس بسیار باید بگویم که این شخص هم اکنون به صورت یک مرید بی چون و چرای رژیم کنونی درآمده است.

ص:528


1- ناصر انقطاع، پیشین، صص 201-197.

تو خود وی را می شناسی و می دانی که او، در رژیم پیشین همکاری تنگاتنگ و همه جانبه ای با نظام شاهنشاهی پهلوی داشت. و در حالی که ما پیوسته به زندان

می افتادیم، وی وکیل مجلس و رهبر حزب فرمایشی بود. و حالا در بازگشت به ایران، یکسره جابه جا شده و اندیشه هایی را که دست کم به ظاهر داشت و به آن تظاهر می کرد، و حتی در آغاز انقلاب، نشان شیر و خورشید را نشان رسمی!! حزب خود کرده بود کنار گذارده است و هیچ سخنی از آن آرمان ها به میان نمی آورد و در عوض جز مشتی ناسزا و بهتان به هم میهنان برون مرز، و اتهام های ناروا به آنان، و مشتی به به چه چه به مسئولان کنونی چیز دیگری نمی گوید.

چندی پیش او با خبرنگار نشریه کیهان هوایی گفتگویی داشت و مشتی ناسزا، هم به ایرانیان برون مرز و هم به حزب ملت ایران گفت.(1)

آخرین موضع گیری ها

هر چند هنوز حزب پان ایرانیست مدعی تداوم فعالیت سیاسی و اجتماعی است، با این همه، هیچ نقش و جایگاهی در عرصه سیاسی و اجتماعی و خاطره ملت ایران ندارند. فقط یکی دو سایت اینترنتی گاهی پیرامون این حزب و مواضع آن اطلاعاتی به مخاطبان خود می دهند و مدعی تداوم فعالیت و حضور این حزب در عرصه سیاسی و اجتماعی کشور می شوند. اطلاعات به دست آمده از سایت سازمان جوانان حزب پان ایرانیست نشان می دهد هفتمین کنگره حزب در بهمن 1376 تشکیل و مدیریت حزب پان ایرانیست به

شورایی عالی متشکل از هفت تن سپرده شده است و بنابراین از اواخر سال 1376 محسن پزشکپور که بر اثر کهولت سن قدرت تکلم خود را از دست داده است،(2) دیگر رهبر مطلق حزب پان ایرانیست نیست. گرچه او در جایگاه بزرگ سرور کماکان مورد تکریم اعضای این حزب قرار داد. گویا از آغاز سال 1377 این حزب نشریه ای با عنوان «ضداستعمار» منتشر می کرد که از شماره 44 بدین سو به «حاکمیت ملت» تغییر نام داده است.

ص:529


1- ناصر انقطاع، پیشین، صص 239-238.
2- این خبر را دکتر باقر عاقلی در صبح روز یکشنبه 8 آذر 1388 به نگارنده این سطور داده است.

حزب در مرداد 1379، با توجه به فضای پس از دوم خرداد، فرصت را مغتنم شمرده و در بیانیه ای سقوط رژیم دیکتاتوری شاه را نه در نتیجه انقلاب مردم ایران، بلکه در اثر «توطئه قدرت های بزرگ» تحلیل کرد و مدعی شد اگر رژیم شاهنشاهی برقرار مانده بود، پس از فروپاشی شوروی، قفقاز و آسیای میانه به ایران ملحق می شد.(1)

این حزب در پرتو فضای سیاسی و اجتماعی آزادانه ای که در کشور وجود دارد، در آستانه برگزاری انتخابات گوناگون با صدور اعلامیه و بیانیه ضمن تحریم انتخابات، مردم را به عدم شرکت در انتخابات فرامی خواند.

در آستانه برگزاری انتخابات خبرگان رهبری و انتخابات شوراهای شهر و روستا در سال 1385، نیز حزب پان ایرانیست طی اعلامیه ای از مخاطبانش خواست تا انتخابات را تحریم کنند. (2) این حزب در اسفند 1386 طی بیانیه ای، انتخابات را تحریم نمود. محسن پزشکپور و حزبش که انتخابات آزاد ایران را با این تهمت ها تحریم می کردند، هیچ گونه توضیحی درباره شرکت فعالشان در انتخابات نمایشی شاهنشاهی و رستاخیزی و نمایندگان سفارشی از سوی دربار و سفارت های آمریکا و انگلیس، ندادند. لابد به زعم آنان آن انتخابات آزاد و دمکراتیک بوده است.

در آستانه برگزاری دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در سال 1388 هم که ملت ایران به گونه ای کم سابقه خود را مهیای شرکت در این انتخابات می کرد، حزب پان ایرانیست طی بیانیه ای به تاریخ هجدهم اردیبهشت ماه 1388 شرکت در این انتخابات را تحریم کرد. بنا به ادعای سایت اینترنتی این حزب تاکنون حدود 109 شماره از حاکمیت

ملت که تنها نشریه منظم ارگان حزب پان ایرانیست محسوب می شود به صورت بولتن داخلی میان اعضا و هواداران توزیع شده است. برخی از اعضای قدیمی تر حزب پان ایرانیست که تا واپسین سال های حیات رژیم پهلوی در کادر رهبری و کارگردانی این حزب قرار داشتند از فعالیت سیاسی و حزبی در چارچوب این حزب احتراز جسته اند. هر چند هنوز اعضای مؤثر و فعال حزب پان ایرانیست برای محسن پزشکپور احترام ویژه ای

ص:530


1- برگرفته از سایت اینترنتی Paniranist.blogfa.com، جمعه 27 مرداد 1385.
2- برگرفته از سایت اینترنتی Paniranist.blogfa.com، جمعه 23 مهر 1385.

قائل هستند، با این حال پزشکپور سال هاست که به دلیل کهولت سن و مشکلات جسمی و احتمالاً روحی در اداره این حزب هیچ نقشی ندارد.

با تمام مخالف خوانی ها و دشمنی های حزب پان ایرانیست با نظام جمهوری اسلامی، هیچ قرینه ای وجود ندارد که نشان دهد اعضا و هواداران انگشت شمار این حزب از سوی مراکز سیاسی امنیتی نظام جمهوری اسلامی ایران تحت فشار یا آزار و اذیت قرار گرفته باشند و میان آنان با دیگر شهروندان کشور تفاوتی معمول شده باشد. این حزب در داخل یا خارج از کشور دارای تشکیلات و سازمان منسجم و تأثیرگذاری نیست و چنین به نظر می رسد که همراه با پیری و ناتوانی جسمی و فکری محسن پزشکپور که حتی در اوج دوران فعالیت حزب پان ایرانیست یگانه رهبر و هدایتگر آن بود، مجموعه این حزب هم به تبع رهبر سالمند خود به پایان راه نزدیک می شود.

ناسیونالیسم و ملی گرایی

مطالب منتشره در سایت های اینترنتی وابسته و نزدیک به حزب پان ایرانیست نشان می دهد، اینان همچنان بر دیدگاه های شوونیستی و ناسیونالیستی تند و افراطی پیشین خود اصرار داشته و کمابیش با همان شعار «فلات ایران زیر یک پرچم» در اندیشه اتحاد سرزمینی و سیاسی ایران بزرگ هستند. پان ایرانیست ها فارغ از دیدگاه های سیاسی و حزبی خود در قبال حکومت و دیگر افراد و گروه های سیاسی ایرانی در داخل و خارج از کشور طرح هرگونه ایده تجزیه طلبانه از سوی هر کس یا گروهی را به شدت تقبیح می کنند. اینان از یک سو نظام جمهوری اسلامی ایران را به باد انتقاد می گیرند که به مسائل ملی و تمامیت ارضی کشور بی اعتنا است و از سوی دیگر افراد و گروه های سیاسی مخالف حکومت ایران و نیز برخی رسانه های فارسی زبان مخالف نظام جمهوری اسلامی نظیر تلویزیون فارسی صدای آمریکا و

غیره را متهم می کنند که با موضع گیری های آگاهانه یا ناآگاهانه خود عملاً تحرکات و تفکرات تجزیه طلبانه را ترویج و تبلیغ می نمایند.(1) پان ایرانیست ها با کسانی از فعالان سیاسی، اجتماعی و طرفداران حقوق بشر که به زعم آنان تفکرات و ایده های تجزیه طلبانه و

ص:531


1- برگرفته از سایت اینترنتی Paniranist.blogfa.com، جمعه 29 شهریور 1387 و یکشنبه 21 مرداد 1386.

قوم گرایانه خود را در پوشش روشنفکرنمایی ابراز می نمایند، به شدت مخالفند و علایق و مواضع آنها را در راستای خواست کشورهای استعماری و سلطه جو می دانند. چنانکه یکی از اعضای قدیمی پان ایرانیست طی مطلبی با عنوان «گفتمان قوم گرایی یک فتنه غربی است» در این باره چنین نوشته بود:

... به نظر می رسد یک بار دیگر برخی روشنفکران مدعی آزادی، فرصت را برای فرود آوردن آخرین ضربه ها بر پیکر استقلال و تمامیت ارضی ایران مناسب تشخیص داده اند و همچون سال های گذشته گاه دانسته و زمانی ندانسته آب بر آسیاب دشمن می ریزند...! برای جلوگیری از اشاعه این اندیشه های مخرب، مسائل را از دیدگاه های مختلف مورد بررسی قرار می دهیم تا نسل جوان کشور از کم و کیف این نظریه پردازی های وحدت شکن و نقش سیاست های بیگانه در طول زمان برای تجزیه خوزستان آگاه گردد.

آنچه که برخی از روشنفکرنماها تحت عنوان قوم گرایی یا ملت سازی!! در حوزه های جغرافیایی یک کشور به ویژه ایران زمین طرح می کنند ناشی از دو

دیدگاه است:

1- دیدگاه لیبرالی و مارکسیستی که به «حق تعیین سرنوشت و خودمختاری اقوام» می پردازند. منشأ ظهور و بروز این تفکر مغرب زمین است.

2- دیدگاه بین المللی، که از طریق آثار سیاسی و کتاب های شرق شناسان غربی، به کشورهای خاورمیانه به ویژه ایران راه یافته است.

متأسفانه هر دو نگاه، مطالعات و تحقیقات شرق شناسان در جهت حفظ منافع استراتژیک قدرت های استعماری انجام شده است و همین دولت های استعمارگر بوده اند که از ثمرة کوشش های علمی جهت دار محققین برای شناسایی اقوام و تیره های هر جامعه استفاده ابزاری کرده اند...

متأسفانه برخی قلم به دستان قوم گرا که مروج اندیشه های «پان ترکیسم و پان عربیسم و پان اسلامیسم» می باشند تحت تأثیر آثار شرق شناسان غربی بوده و با استناد به این مطالعات جهت دار، جامعه ایرانی را که در حال گذر از دوران انسداد سیاسی به سوی توسعه سیاسی است با نگرانی هایی مواجه ساخته اند...

اقدام به پررنگ کردن تفاوت لهجه ها، زبان ها و مذاهب اقوام ایرانی در شرایط

حساس فعلی نه یک کوشش فرهنگی است و نه دلسوزی برای ایران...! بدون تردید بررسی نیازهای اقوام

ص:532

و تیره های ایرانی فقط در چهارچوب یک ایران آزاد و مستقل و به دور از تنش های داخلی تحت «حاکمیت ملت» مقدور است و بس. آنان که از مجموعه قانون اساسی جمهوری اسلامی در پی اجرای اصول 15 و 19 آن می باشند چرا اصل مربوط به حقوق ملت را فراموش کرده اند؟ آیا کسانی که امروز دغدغه خاطرشان زبان اقوام است توجه دارند که استقلال زبان ترکی، کردی و عربی و گسستن آن از زبان فارسی، سرآغازی است برای توطئه های بعدی و سپس تجزیه و جدایی؟!

ملت ایران از تاریخ معاصر خودآموخته و به یاد دارد که در جنگ جهانی دوم و به هنگام توطئه جدایی آذربایجان سران فرقه دمکرات به اولین مطلبی که پرداختند مسئله «استقلال زبان ترکی و جدا شدن آن از حوزه زبان رسمی کشور بود». «پیشه وری» که روزنامه آژیر را در تهران به زبان فارسی منتشر می کرد در «روزنامه آذربایجان» ارگان فرقه دمکرات به نوشتن مقالات ترکی اقدام کرد. فرقه دمکرات در آغاز فقط مسئله زبان را مطرح و آنگاه گام به گام به سوی جدایی آذربایجان از

پیکره ایران زمین پیش رفت...!

ملت ایران به یاد دارد که مطالبات «پیشه وری ها و غلام یحیی ها» بر اساس خواست و نیاز مردم آن سامان نبود بلکه پشت سر این ماجرا، سیاست سلطه گر شوروی قرار داشت و به همین دلیل هنگامی که مذاکرات «قوام السلطنه» با «استالین» به نتیجه دلخواه رسید، روس ها از آذربایجان عقب نشینی کردند و اراده مردم آزاده آذربایجان پیشه وری و دار و دسته اش را فراری داد...!

قلم به دستان قوم گرای امروزی با تحریف رویدادها و جعل وقایع و سیاسی کاری، محدودة فرهنگی جامعه بزرگ ایران را که از محدوده سیاسی و جغرافیایی آن به مراتب بزرگتر و بیشتر است نادیده گرفته اند و با ایجاد اختلافات مذهبی و زبانی، قدرت عظیم یک ملت را به سوی فروپاشی سوق می دهند بدون آنکه خود صاحب اقتداری گردند... سابقه تاریخی گواه است جاهایی که از سرزمین مادر جدا شده اند به صورت یک لقمه چرب و نرم توسط غول های اقتصادی و سیاسی بلعیده شده و حقوق مردم آن سامان به کلی از بین رفته

است!»(1)

ص:533


1- برگرفته از سایت اینترنتی Paniranist.blogfa.com، سه شنبه 4 مهر 1385.

پان ایرانیست ها در راستای همان ایده پان ایرانیستی و ناسیونالیستی شان، خود را مدافع حقوق کردها و شیعیان عراقی دانسته و آنان را در زمره آریایی نژادان و هم وطن دیگر ایرانیان می دانند. اینان درباره شیعیان دیگر نقاط جهان و از جمله لبنان هم همین عقیده را دنبال کرده و اجحاف در حقوق آنان توسط دولت های عربی، اسرائیل و غرب را محکوم می کنند. این موضع گیری در مقاله ای با عنوان «شیعه کشی تا کی؟» چنین تبیین شده است:

بمب گذاری ها و فجایع انسانی اخیر در عراق (میان رودان) که قتل عام شیعیان و تحریک آنها برای ایجاد جنگ داخلی و تداوم نسل کشی وابستگان به فرهنگی ملت ایران را هدف قرار داده و حملات لجام گسیخته به جنوب شیعه نشین لبنان حکایت از طراحی نقشه جامعی برای حذف آثار حضور فرهنگی ملت ایران و وابستگان آن در خاورمیانه دارد که گرچه القاعده و اسرائیل به ظاهر ایفاگران نقش اول آن در کشتار و به مبارزه طلبیدن شیعیان را بازی می کنند ولی در پشت سر دست های پنهان امپریالیسم و سرمایه داری جهانی و حمایت های آشکار و نهان کشورهای عربی را به آسانی می توان دریافت.

استقرار حاکمیت مردمی در عراق و اتحاد وابستگان به ملت بزرگ ایران یعنی کردها و شعیان آن سامان که حدود هشتاد سال

توسط حکومت های مخلوق و وابسته به استعمار مرتباً و مکرراً قتل عام نژادی و فرهنگی می شدند طلیعة حیات دوباره اقوام و وابستگان ملت ایران و آغاز دوران سازندگی و خلاقیت آنها و ایجاد شرایط لازم برای زیست سرافراز به موجب اصول اعلامیه جهانی حقوق بشر و قرار گرفتن عراق متحد و ایران خواه و ایران جو در کنار ملت بزرگ ایران خشم و کینة تاریخی دشمنان آیین و فرهنگ آشنای ملت بزرگ ایران را فراهم کرده است و بی دلیل نیست که حتی مبارک رئیس جمهوری مصر که هنوز نادانسته در طبل توخالی عبدالناصر گجستک(1) برای عربیت مصر و رهبری جهان خیالی آن که هرگز وجود خارجی نداشته اعتراف کرده (و البته گاف بزرگ از نظر خودشان و مصالح کشورداری) که شیعیان کشورهای عربی قبل از خود به ایران وفادار هستند و این عمق نفوذ فرهنگی ملت ایران را از یک زاویه نشان می دهد و از زوایه دیگر خشم حاکمین کشورهای به اصطلاح عرب را نسبت به حقوق و توانایی های معنوی و مادی ملت ایران به

ص:534


1- ملعون، خبیث.

نمایش می گذارد.(1)

پان ایرانیست ها عراق را سرزمینی ایرانی و آریایی نشین می دانند و با ابراز خشنودی از سقوط صدام، از استقرار دولت شیعی کردی در آن کشور حمایت می کنند و از همبستگی میان کردها و شیعیان عراق به مثابه هم نژادان آریایی ایرانیان دفاع می کنند و خواستار پیوند فکری، فرهنگی و سیاسی هر چه بیشتر آنان با مردم ایران هستند.(2)

پان ایرانیست ها خواستار گسترش نفوذ و سلطه ایران در خلیج فارس بوده و مدعیات واهی شیخ نشین امارات درباره جزایر سه گانه ایرانی (تنب کوچک و بزرگ و ابوموسی) و حمایت کشورهای عربی از این توهم امارات را به شدت محکوم کرده و خواستار برخورد قاطع حکومت ایران با این گونه مدعیات بدون اساس هستند.(3)

پان ایرانیست ها البته دستیابی به انرژی هسته ای را نیز «حق مسلم ملت ایران» دانسته و از نظام جمهوری اسلامی ایران می خواهند قاطعانه در این راستا در برابر بیگانگان بایستند. چنانکه وقتی همزمان با فشارهای خارجی، نهضت آزادی ایران طی بیانیه ای نظام جمهوری اسلامی ایران را متهم کرد که در پناه شعار «انرژی هسته ای حق مسلم ملت ایران» دیگر حقوق سیاسی و اجتماعی مردم کشور را نادیده می گیرد، در مقاله ای به آن بیانیه و در ضرورت دلایل دستیابی ایران به برترین تکنولوژی های هسته ای چنین پاسخ دادند:

در میان هیاهوی برون مرزی، در درون کشور نیز واکنش ها پیرامون قطعنامه شورای امنیت متفاوت بود، از جمله نهضت به اصطلاح آزادی ایران مبادرت به صدور بیانیه ای کرد که مثل همیشه باعث حیرت و شگفتی همگان از این کج سلیقگی سیاسی شد...

در این بیانیه که به نوعی فرار از حوزه

مسئولیت ملی تلقی می شود، امر انرژی هسته ای را موکول به سایر مطالبات بر حق ملت ایران از حکومت نموده و در یک تفسیر مفصل و فرافکنی مضحک چراغ سبزی برای بیگانگان روشن کرده است.

البته این رویه سیاسی کار جدیدی نیست؛ از سال های 1340 خورشیدی تا به امروز 1385 یعنی حدود نیم قرن نهضت آزادی و آقایان ملی مذهبی ها هرگز نگاهشان به واقعیت های

ص:535


1- برگرفته از سایت اینترنتی Paniranist.blogfa.com، جمعه 27 مرداد 1385.
2- برگرفته از سایت اینترنتی Paniranist.blogfa.com، 26 و 27 مرداد 1386 و 13 تیر 1387.
3- برگرفته از سایت اینترنتی Paniranist.blogfa.com، 17 اردیبهشت 1387؛ و 11 و 22 فروردین 1387.

ملموس داخلی نبوده و عادت ثانوی آنها این شده که گوششان را با صداهای آن سوی مرز نزدیک ساخته و به سیاست های حزبی شان شکل بدهند.

توسل به بیگانه از عبدالناصر تا رمزی کلارک و از شوقی افندی تا ریچارد کاتم که منجر به اشغال کرسی های قدرت در دولت متوقف گردید، دهان آقایان را شیرین کرده ولی تلخی قضاوت تاریخ و یک ملت را نادیده انگاشته اند.

اینک نیز در شرایطی که با برنامه های خطرناک بیگانگان، تمامیت و استقلال ایران در معرض تهاجم می باشد و دشمنان دیروزی و امروزی ملت ایران به یک اجماع سیاسی رسیده اند، نهضت به اصطلاح آزادی باز به خاکی زده و به تبعیت از سنت سیاسی دیرین رهبران شان به عوام فریبی

پرداخته اند.

در این اوضاع و احوال تأسف بار سؤال این است که این مدعیان آزادی داخل مرزی کی و چه زمانی می خواهند ایران را و دوستان و دشمنان ایران را بشناسند؟!

کی خواهند فهمید که آمریکا و اروپا و چین و روسیه و هیچ قدرت خارجی دیگر برای ایران و هر جای دیگر دنیا دموکراسی و آزادی و عدالت اقتصادی طلب نمی کنند. آنان در پی منافع خودشان و ایجاد بازار مناسب برای فروش کالاهایشان و تحصیل و دسترسی به نفت و منابع ارزان هستند و این همان جایی است که منافع آنان با منافع ملت ها در تضاد کامل است. واقعیت اینکه ایران برای باقی ماندن مقتدرانه در عرصه جهانی باید به آخرین فناوری های نظامی و تکنولوژی مجهز باشد. باید مشت گره کرده اش برای پاسخ گویی به صدها دشمن آشکار و پنهان آماده باشد. باید نیروهای مسلح قدرتمند ایران بتوانند از منافع و مصالح ملت ایران پاسداری کنند.

دور تا دور ایران را دوستان نادان و دشمنان دانا فراگرفته اند و دولت های مقتدر شرق و غرب هم ثابت کرده اند که در روزهای سخت همراه ما نیستند و با

استقلال ایران سر ناسازگاری دارند.

رهبران نهضت آزادی باید بدانند حق مسلم ما، قدرتمند شدن است نه زیر پرچم قدرت های بیگانه ایستادن و سینه زدن والتماس کردن...!

چرا این مدعیان آزادی نتوانستند بفهمند که در دهه های اخیر چگونه افغانستان زیر چرخ تانک های روسی له شد؟ چگونه ایران عرصه تاخت و تاز کشورهای همسایه عرب قرار

ص:536

گرفت؟! و چه سان صدام حسین مهره دست نشانده غرب و شرق از سوراخ بیرون کشیده و به دار مجازات آویخته شد...؟! فراموش نکنند چگونه غرب با پادشاه ایران «محمدرضاشاه» یار غارشان برخورد ناجوانمردانه کردند...؟!

آقایان باید بدانند و دیدند که تضعیف ارتش و اعدام فرماندهان آن چگونه دشمنان ایران را شایق وعلاقه مند تجاوز به ایران نمود...؟!

حتماً ملی مذهبی ها شنیده اند صدام حسین در پای چوبه دار برای ملت ایران طلب مرگ کرد...! این آخرین آرزوی صدام فقط یک دشنام نبود، این یک پیام بود که به دشمنان ایران داده شد... به همه آنهایی که او را یاری کردند تا به ایران حمله کند... به همه آنانی که خلیج فارس را

خلیج عربی می نامند. به آنانی که جزایر ایرانی را طلب می کنند. به آنانی که هزینه طرح تجزیه ایران را داده اند. به همه کسانی که جشن کتاب سوزان به راه می اندازند تا عقده حقارت و بی هویتی شان را بر سر فردوسی و سعدی و شهریار و ... خالی کنند. این پیام را دشمنان ما شنیدند. چرا مدعیان نهضت آزادی و مردان ملی مذهبی نمی شنوند؟

احزاب و جریان های سیاسی ایران باید کشور را در ظرف زمان و تاریخش ببینند نه در معاملات شخصیت های سیاسی و حکومتی جهان...!

آنچه باید بماند ایران است. بوش ها، کارترها، بلرها، صدام ها رفتنی هستند. دل خوش داشتن به شعارهای بیرونی و آمریکایی و غافل ماندن از قدرت ملی درد امروز ما نیست. دیروز هم این آقایان پیام آوران وابستگی و فرومایگی بودند...!!(1)

پان ایرانیست ها در رفتار و برخورد با مسائل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی ایران مواضع گاه به شدت متناقضی را ابراز می کنند. آنان ضمن اینکه از یک سو خواستار دستیابی ایران به تکنولوژی برتر انرژی هسته ای هستند، از انقلاب اسلامی به عنوان یک «فاجعه» یاد می کنند و رهبران انقلاب را وابستگان به سیاست های استعماری بیگانگان در

ایران توصیف می نمایند! چنانکه یک بار سایت حزب پان ایرانیست (تارنگار جوانان پان ایرانیست کرمان) به بهانه حمله به ابراهیم یزدی دبیرکل نهضت آزادی ایران نوشت:

ابراهیم یزدی یکی از عناصر اصلی آمریکا در فاجعه 57 بود. وی از ابتدا به عنوان سفیر

ص:537


1- برگرفته از سایت اینترنتی Paniranist.blogfa.com، پنجشنبه 14 دی 1385.

آمریکا در ایران رابط روحانیون و آمریکاییان بود و توسط او رمزی کلارک، نماینده جیمی کارتر در نوفل لوشاتو با آیت الله خمینی دیدار و از او حمایت می کند. او همچنین در رابطه با یاسر عرفات و ورود تروریست های فلسطینی به ایران نقش اساسی داشته است.

ابراهیم یزدی زمانی که به تهران وارد شد، یک لیست 4820 نفره در دست داشت که حدود 100 نفر از آنها از سران رژیم گذشته و مابقی از امرای ارتش، افسران ارشد، وزرا، وکلا، بازرگانان، استادان دانشگاه، پزشکان شاغل در کادرهای دولتی، روحانیون مخالف انقلاب، روزنامه نویسان و به طور کل مخالفین سیاست آمریکا و انگلیس در ایران بودند. در این لیست 3000 نفر توسط آمریکایی ها تعیین شده بودند که اکثراً در نیروهای مسلح بودند و 1820 نفر جزء لیست انگلیسی ها بود که می بایست طی ده روز اول انقلاب اعدام می شدند که شدند. البته لازم به تذکر است که تعدادی از روحانیون

مخالف سیاست آمریکا و انگلیس نیز به طرق مختلف در ابتدای انقلاب ترور و اعدام شدند. ابراهیم یزدی نقش اساسی در اعدام شیرمردان ارتش ایران مانند سپهبد مهدی رحیمی، سرلشکر منوچهر خسروداد، سرلشکر رضا ناجی، ارتشبد نصیری، سپهبد نادر جهانبانی، سپهبد امیرحسین ربیعی و ده ها تن دیگر از میهن پرستان داشت. البته فیلم بازجویی این شیرمردان ارتش ایران توسط خبیث ابراهیم یزدی به وسیله پارس ویدئو پخش و تکثیر شده است.

ابراهیم یزدی به عنوان قدرت مطلق و نماینده سفیر آمریکا در ایران در سایه، چرخ حکومت اسلامی را به گردش درمی آورد و سناریوهای مختلف در ایران برای استمرار حکومت اسلامی توسط وی به گروه های مختلف در ایران دیکته می شود. نامبرده در اواخر دوره دوم ریاست جمهوری خاتمی به آمریکا می رود و به اربابانش پیشنهاد می کند که از انتخاب مجدد رفسنجانی حمایت کنند و در صورتی امکان تغییراتی در قانون اساسی ایران نیز داده شود. یزدی در هوستون تگزاس با دوستان قدیمی آمریکایی خود (سیا) ملاقات می کند و طی چندین مصاحبه مطبوعاتی وی و گروهی از آمریکایی ها حمایت خود را از رفسنجانی

اعلام می دارند. پس از آن لابی بسیار فعال رفسنجانی زیر نظر هوشنگ امیراحمدی در ایالات متحده آمریکا همراه با سیدحسین نصر، مجید تهرانی نیا (تهرانیان) و داریوش شایگان و همچنین در اروپا احسان نراقی در فرانسه مشغول به تبلیغات و هماهنگی به نفع انتخابات ریاست جمهوری رفسنجانی می کنند، ولی با صدور حکم دادگاه میکونوس و

ص:538

مجرم شناخته شدن رفسنجانی و همپالگی هایش، این پروژه به هم می خورد.

در ابتدا ابراهیم یزدی خواهان حمایت آمریکا از ریاست جمهوری خود می شود ولی اسرائیلی ها محمد خاتمی را ترجیح می دهند و قرعه به نام او می افتد. هزینه تبلیغات در رسانه های گروهی آمریکا و اروپا، از جمله پخش پیام محمد خاتمی از سی ان ان که در قالب مصاحبه ای با «کریستیان امان پور» صورت گرفت توسط شرکت های نفتی اروپایی و آمریکایی پرداخت شد. در اینجا باید اشاره شود که کمپانی نفتی «رویال داچ شل» و «بریتیش پترولیوم» رأی به معمار بزرگ فراماسونری ملایان در ایران «لژ اسدآبادی» آقای رضا مهدوی کنی دادند ولی لابی اسرائیلی کمیسیون سه جانبه

محمد خاتمی را ترجیح داد. در این زمان سهام خبرگزاری انگلیسی «رویتر» توسط بریتیش پترولیوم خریداری شد و برای تبلیغات و حمایت از خاتمی تشکیلات کنفدراسیون قدیمی به صورت کانون نویسندگان ایران در تبعید ظهور کرد و در این روند برای استمرار حکومت اسلامی، سلطنت طلبان در رأس آنان رضا پهلوی، فرح دیبا، داریوش همایون و کنفدراسیون های قدیمی از جمله منوچهر ثابتیان و مجاهدین خلق نیز از این پروژه حمایت کرده و به خاتمی رأی مثبت دادند.

بعد از هشت سال جنایت، خیانت و دزدی در زمان خاتمی، سناریوی احمدی نژاد توسط لابی اسرائیل در آمریکا برنامه ریزی شد و همواره ابراهیم یزدی سفیر آمریکا در ایران همراه با عوامل، عناصر و مزدوران ضدایرانی که به زبان پارسی سخن می گویند و نام آنها قبلاً ذکر شده است سناریوی جدید را اجرا نمودند و این بار فضای بحرانی را برای استمرار حکومت ملایان در نظر گرفتند. اکنون نیز برای منحرف نمودن افکار ملت ایران از براندازی حکومت اسلامی، سناریوی ائتلاف ابراهیم یزدی و شیرین عبادی برای دفاع از اجرای حقوق بشر و آزادی های فردی و اجتماعی در

ایران طراحی شده است.

شیرین عبادی حقوقدان که 60 سال دارد، در زمان رژیم پهلوی به دلیل فراماسون بودنش به پست قضاوت می رسد و بعد از انقلاب و همراهی با آن و وابستگی او به لژ فراماسونری اسدآبادی (وابسته به لژ بزرگ اسکاتلند) که تمام حاکمان حکومت اسلامی عضو آن هستند به کار خود در حکومت پلید و جانی اسلامی ادامه می دهد و با شعار «اسلام هیچ گونه مغایرتی با دمکراسی ندارد» در دانشگاه تهران مشغول تدریس و گمراه کردن

ص:539

فرزندان ایران زمین می شود و دفتر وکالت خویش را نیز در تهران اداره می نماید.

نامبرده به دلیل فعال بودن در سیستم استعماری انگلیسی اخوان المسلمین، صهیونیسم و فراماسونیسم، خواستار فعالیت سیاسی اجتماعی بهائیان در ایران می شود.

وی بعد از جان باختن فروهرها به دست حکومت اسلامی، وکیل بازماندگان آنها می شود و نیز وکالت دانشجویان مبارز را بعد از قیام آنها برای آزادی به عهده می گیرد تا مسیر مبارزات آنها را تغییر دهد.

خانم شیرین عبادی در سال 2000 به 5 سال

زندان تعلیقی محکوم می شود ولی بعد از 3 هفته آزاد می گردد (طریقه قهرمان سازی حکومت) و بعد از آن جایزه ای از دست آقای حسن روحانی مسئول شورای امنیت کل کشور که وزارت اطلاعات نیز تحت نظر او اداره می شود برای فعالیت های آزادیخواهانه در جهت رشد دمکراسی در ایران و حمایت او از خاتمی دریافت می دارد.(1)

همچنانکه مطلب زیر نشان می دهد بنا به ادعای پان ایرانیست ها واژه ها و عبارات درفش حزبی، پوشش حزبی، پاینده ایران، اسلام پان ایرانیستی، سرور، و نیز عضویت در حزب پان ایرانیست، در نزد پان ایرانیست ها آداب و رسوم ویژه ای داشته و از ترتیبات خاصی پیروی می کند:

پان ایرانیست ها در هنگام برخورد با یکدیگر و حتی در زندگی شخصی دارای منش ها و رفتارهای خاصی هستند که هر یک به گونه ای نشانگر و تقویت کننده وطن پرستی است.

در پایین به بخشی از آنها اشاره می رود.

الف) درفش حزبی: پرچم حزبی پان ایرانیست ها به رنگ های پرچم ایران است و نشان مخالف در میان یک دایره سفید رنگ بر درفش سبز نقش بسته است. در سرتاسر این درفش یک هاله یا نوار سیاه

نقش بسته است که نشانگر عزاداری پان ایرانیست ها در غم از دست رفتن سرزمین های ایرانی می باشد.

گفتنی است پس از دگردیسی های سال 1357 در ایران و تغییر درفش شیر و خورشید، حزب در یک بیانیه رسمی شدیداً به این اقدام اعتراض کرده و اعلام نمود که از این پس

ص:540


1- برگرفته از سایت اینترنتی Paniranist.blogfa.com، پنجشنبه 27 تیر 1387.

پرچم شیر و خورشید را در شمار درفش های رسمی حزبی خواهد آورد و از آن با جان و دل پاسداری خواهد نمود.

ب) پوشش حزبی: لباس حزبی پان ایرانیست ها شلوار و پیراهن خاکستری رنگ به همراه پوتین و بازوبند پان ایرانیستی می باشد. لباس اندامان گارد حزبی به رنگ مشکی با بازوبند سرخ رنگ می باشد. وظیفه گروه ضربت یا گارد حزب محافظت از نشست ها و میتینگ های حزبی می باشد. نیز برقراری نظم و سامان نشست ها با اعضای گارد می باشد.

پوشش حزبی برای بانوان، پیراهن و دامن خاکستری با بازوبند حزبی می باشد.

ج) پاینده ایران: پان ایرانیست ها در هنگام برخورد به هم به جای درود و بدرود عبارت پاینده ایران را به کار می برند. در آیین پان ایرانیست ها میهن و کشور بیش از هر چیز دیگری ارج دار است،

پس به جای آرزوی تندرستی برای هم خواستار پایندگی و جاودانگی میهن اند. پان ایرانیست ها نوشته ها و نامه های خود را با پاینده ایران آغاز می کنند و با پاینده ایران به پایان می رسانند.

چ) سلام پان ایرانیستی: پان ایرانیست ها برای رعایت نظم و بسامان بودن هنگام برخورد با یکدیگر پیش از دست دادن، دست راست خود را به سینه برده و پاینده ایران می گویند.

ژ) واژه سرور: یک پان ایرانیست هنگام خطاب به یک هم پیمان و یا سخن گفتن در مورد وی، پیش از آوردن نام او، واژه سرور را به آغاز نام او می افزاید و هیچ گاه واژه هایی چون بنده و قربان و سایر واژه های چاپلوسانه را به کار نمی برد. همچنین پان ایرانیست از به کار بردن واژه جناب و آقا پرهیز می کند. پان ایرانیست ها هنگام اشاره به خود از واژه من استفاده می کنند.

پ) عضویت در حزب پان ایرانیست: عضویت در حزب پان ایرانیست مراحل ویژه ای دارد. هر فرد ایرانی نژادی که به آینده میهن بزرگ خود (ایران بزرگ) علاقه مند است و در اندیشه سربلندی همه تیره های نژاد ایرانی می باشد، می تواند در هر سنی به

هموندی حزب درآید. نخستین مرحله آشنایی اجمالی فرد با اندیشه ها و آرمان های پان ایرانیسم است. برای این کار فرد بایستی دست کم چهار بار در نشست های هفتگی حزب در تهران یا هر یک از شهرستان ها که نشست برگزار می شود، شرکت نموده و به وسیله یکی از اندامان رسمی به مقامات بلندپایه حزبی معرفی گردد. پس از کسب آشنایی در صورت علاقه فرد به عضویت آزمایشی درآید. مدت این دوره شش ماه است. پس از شش ماه در صورت

ص:541

صلاحدید مقامات حزبی فرد به عضویت دائم حزب پان ایرانیست مفتخر می گردد.

آیین عضویت: عضویت در حزب با آیین ویژه ای امکان پذیر است. در هر یک از مراحل عضویت باید یکی از اعضای شورای رهبری حضور داشته باشد و بدون حضور دست کم یکی از اعضای شورای رهبری آیین رسمی تلقی نخواهد شد.

پس از فراهم آمدن شرایط با حضور یک منشی و یک اندام شورای عالی رهبری، فرد در حالی که در حال ادای سلام پان ایرانیستی است و در برابر درفش رسمی حزب و درفش ملی ایران (شیر و خورشید) ایستاده، متن سوگند حزبی را که توسط منشی خوانده می شود تکرار می نماید. پس

از پایان متن فرد در برابر درفش شیر و خورشید زانو می زند و دست خود را بر روی یکی از کتب آسمانی (اوستا، قرآن، انجیل) و یا شاهنامه فردوسی می گذارد و پس از بوسیدن درفش شیر و خورشید، پاینده ایران گفته به هموندی «حزب پان ایرانیست بر بنیاد مکتب پان ایرانیسم» سرافراز می گردد.

آیین سوگند همیشگی در حزب پان ایرانیست با یک سوگندنامة متفاوت صورت می گیرد و فرد در حالی که در برابر درفش ملی و حزبی زانو زده و دست بر سینه دارد متن سوگند را تکرار می نماید و پس از پایان دست بر یکی از کتاب های بالا گذاشته و پرچم ایران را بوسیده پاینده ایران می گوید.(1)

پان ایرانیست ها پانزدهم شهریور هر سال را سالروز تأسیس مکتب پان ایرانیسم می دانند و مراسم یادبود برگزار می کنند. در این روز بالاخص از شخص محسن پزشکپور تجلیل می شود.(2)

نتیجه

بررسی مستند تاریخچه پان ایرانیست نشان می دهد که آبشخور ملت گرایی ادعایی آنان الگویی بدلی و دست دوم از ناسیونالیسم و هویت آن کاملاً تقلیدی است.

این حزب علی رغم تظاهر به مبارزه با استعمار، بعضاً بهترین طعمه و بازیچة

ص:542


1- برگرفته از سایت اینترنتی Paniranist.blogfa.com، جمعه 7 تیر 1387.
2- برگرفته از سایت اینترنتی Paniranist.blogfa.com، جمعه 15 شهریور 1387 و دوشنبه 10 تیر 1387.

استعمارگران می شد. پان ایرانیست ها در ادعا ضد فراماسونری و در عمل عضو کابینه استاد اعظم لژ فراماسونری ایران، شریف امامی، بودند. آنان تا پایان عمر رژیم پهلوی به «آرمان های فراملی (دینی)» باور نیاوردند، اما ناگاه بنابر مصلحت زمان، تغییر موضع داده، دم از اتحاد اسلامی زدند.

حزب پان ایرانیست با ملی گرایی لائیک شکل گرفت و بر اثر تضاد درونی دچار انشعاب و انشقاق شد و پس از مدتی، وابستة دربار شاهنشاهی گشت و مدل جدیدی از «ملی گرایی درباری» را ارائه نمود.

عشق ورزیدن به خاک و خون و آب و دیار وطن بدون توجه، به آداب و سنن و فرهنگ و دین و ناتوانی از ایجاد توازن و تعادل میان هویت دینی و هویت ملی، ایدئولوژی این حزب بود.(1)

این بود روایت شصت سالة آغاز و انجام و پیدا و نهان یکی از دهها حزب ریز و درشت تاریخ صد سالة سرزمین ایران.

امید که این روایت مستند پاسخ این سئوال را داده باشد که چرا احزابی از این دست هیچ گاه در عرصه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران نقش و جایگاهی تأثیرگذار پیدا نکردند.

ص:543


1- ر.ک: رزم جو، علی اکبر، پیشین، صص 158-153.

ص:544

منابع و مآخذ

الف. کتاب

- آشوری، داریوش. فرهنگ سیاسی، چاپ دوم، تهران، مروارید، 1347.

- آقابخشی، علی، فرهنگ علوم سیاسی، چاپ دوم، تهران، بهرنگ، 1366.

- اردشیر زاهدی به روایت اسناد ساواک، چاپ اول، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1378.

- اسناد فراماسونری در ایران، 2 ج، چاپ اول، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1380.

- اسناد لانه جاسوسی آمریکا، 10 ج، چاپ اول، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1387-1386.

- اسنادی از احزاب سیاسی ایران، چاپ اول، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1380.

- اسنادی از احزاب سیاسی در ایران: 1340-1320 ه ش، چاپ اول، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1379.

- اسنادی از جنبش دانشجویی در ایران، 3 ج، چاپ اول، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1380.

- اسنادی از قیام سی تیر 1331، چاپ اول، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1382.

- اسنادی از مطبوعات ایران: 1340-1320 ه ش، چاپ اول، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1378.

- افتخارزاده. م، انقلاب اسلامی ایران و مواضع استکبار جهانی، چاپ اول، قم، مرکز بررسی های

ص:545

اسلامی، 1361.

- افراسیابی. بهرام، ایران و تاریخ، چاپ دوم، تهران، علم، 1367.

- الموتی. مصطفی، ایران در عصر پهلوی، 16 ج، چاپ اول، لندن، پکا، 1993-1989م/1372-1368ش.

- الهی، حسین، احزاب و سازمان های سیاسی در خراسان، چاپ اول، مشهد، دانشگاه فردوسی، 1382.

- انقطاع، ناصر، پان ایرانیست ها و پنجاه سال تاریخ: آرمان خواهان و آرمان فروشان، لس آنجلس (آمریکا)، شرکت کتاب، 2001م/1379ش.

- انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، کتاب 7 تا کتاب 22، چاپ اول، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1386-1379.

- انقلاب اسلامی در استان اصفهان به روایت اسناد ساواک، کتاب اول، چاپ اول، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1382.

انقلاب ششم بهمن رستاخیز پیروز، نژاد ایرانی و شاهنشاهی ایران، چاپ اول، تهران، حزب پان ایرانیست، بی تا [مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران – مدارک فارسی].

- بختیاری، شهلا، حزب پان ایرانیست به روایت اسناد، چاپ اول، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1385.

- بزم اهریمن: جشن های دو هزار و پانصدساله شاهنشاهی به روایت اسناد ساواک،4 ج، چاپ اول، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1378.

- بهرامی، روح الله، فعالیت های سیاسی – اجتماعی نخشب به روایت اسناد، چاپ اول، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383.

- بهنود، مسعود، از سیدضیاء تا بختیار، چاپ اول، تهران، جاویدان، 1366.

- بیل. جیمز و ویلیام راجر لوئیس، مصدق؛ نفت؛ ناسیونالیسم ایرانی، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی و کاوه بیات، چاپ اول، تهران، نو، 1368.

- پهلوی. محمدرضا، مجموعه تألیفات، نطق ها، پیام ها، مصاحبه ها و بیانات اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر شاهنشاه ایران، 10 ج، چاپ اول، تهران، بی نا، بی تا.

- تبرائیان، صفاءالدین، وزیر خاکستری، چاپ اول، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران،

ص:546

1383.

- تربتی سنجابی، محمود، نخست وزیر سه دقیقه قبل درگذشت، چاپ اول، تهران، عطایی، 1383.

- ترکمان. محمد، تهران در آتش: کابینه قوام و حوادث سی ام تیر، چاپ اول، تهران، امیر، بی تا.

- تهرانی، خانبابا، نگاهی از درون به جنبش چپ ایران، به کوشش حمید شوکت، چاپ اول، تهران، شرکت سهامی انتشار، 1380.

- جبهه ملی به روایت اسناد ساواک، ج 1، چاپ اول، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1379.

- جزنی، بیژن، تاریخ سی ساله ایران، 2 ج، چاپ اول، بی جا، بی نا، بی تا.

- جمشید آموزگار به روایت اسناد ساواک، چاپ اول، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1383.

- چپ در ایران به روایت اسناد ساواک، ج 1 تا 10، چاپ اول، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1381-1378.

- حجازی، مسعود، رویدادها و داوری ها: خاطرات مسعود حجازی (1339-1329)، چاپ اول، تهران، نیلوفر، 1375.

- حزب ایران: مجموعه ای از اسناد و بیانیه ها (1332-1323)، به کوشش مسعود کوهستانی نژاد، چاپ اول، تهران، شیرازه، 1379.

- حزب ایران نوین به روایت اسناد ساواک، 5 ج، چاپ اول، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخ، 1385-1383.

- حزب توده از شکل گیری تا فروپاشی: 1368-1320، چاپ اول، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1387.

- حزب مردم به روایت اسناد ساواک، به کوشش فاطمه اورجی نیک آبادی و غلامعلی پاشازاده، چاپ اول، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1386.

- حضرت آیت الله العظمی حاج سیدمحمدرضا گلپایگانی به روایت اسناد ساواک، ج 2، چاپ اول، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1385.

- خطیبی، حسین، رنج رایگان، به کوشش مرتضی رسولی پور، چاپ اول، تهران، نوگل، 1382.

- خلیل ملکی به روایت اسناد ساواک، چاپ اول، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1379.

- خمینی، روح الله، صحیفه نور، 22 ج، چاپ اول، تهران، وزارت ارشاد اسلامی، بهمن 1361.

ص:547

- داریوش همایون به روایت اسناد ساواک، چاپ اول، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1378.

- در آستانه انقلاب اسلامی، به کوشش جلال فرهمند، چاپ اول، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1384.

- دلدم، اسکندر، زندگی و خاطرات امیرعباس هویدا، چاپ اول، تهران، گلفام، 1372.

- ذاکرحسین، عبدالرحیم، مطبوعات سیاسی ایران در عصر مشروطیت، چاپ اول، تهران، دانشگاه تهران، 1368.

- رزم جو، علی اکبر، حزب پان ایرانیست، چاپ اول، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1378.

- روابط ایران و عراق به روایت اسناد ساواک، 2 ج، چاپ اول، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1380.

- روحانی، فؤاد، تاریخ ملی شدن صنعت نفت ایران، چاپ اول، تهران، جیبی، 1352.

- روحانی مبارز آیت الله سیدابوالقاسم کاشانی به روایت اسناد، ج 1، چاپ اول، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1379.

- روزشمار انقلاب اسلامی، ج 1 تا ج 10، چاپ اول، تهران، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، 1386-1376.

- روزنامه فرمان به روایت اسناد ساواک، کتاب 9، چاپ اول، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1384.

- زرقانی، مهدی، چشم انداز شعر معاصر ایران، چاپ اول، تهران، ثالث، 1383.

- زندفرد. فریدون، خاطرات خدمت در وزارت امور خارجه: سیمای دیپلماسی نوین ایران، چاپ اول، تهران، آبی، 1383.

- زهتاب فرد، رحیم، خاطرات در خاطرات، ج 1، چاپ اول، تهران، ویستار، 1373.

- سازمان های متشکله اتحاد نیروهای جبهه ملی، چاپ اول، خارج از کشور، نهضت آزادی ایران، مرداد 1357.

- سیاوشی. سوزان، لیبرال ناسیونالیسم در ایران، ترجمه محمدعلی قدسی، چاپ اول، تهران، مرکز بازشناسی اسلام و ایران، 1380.

- سیدحسن تقی زاده به روایت اسناد ساواک، چاپ اول، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1383.

ص:548

- سیر مبارزات امام خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، 22 ج، چاپ اول، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1386.

- شاهدی، مظفر، حزب رستاخیز؛ اشتباه بزرگ، 2 ج، چاپ دوم، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1386.

- شاهدی، مظفر، سه حزب (ملیون، مردم، ایران نوین)، چاپ اول، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1387.

- شاهدی، مظفر، مردی برای تمام فصول: اسدالله علم و سلطنت محمدرضا شاه پهلوی، چاپ دوم، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1386.

- صفحاتی از تاریخ معاصر ایران: اسناد نهضت آزادی ایران (1357-1354)، چ 9، دفتر 2، چاپ اول، تهران، نهضت آزادی ایران، 1362.

- طالع، هوشنگ، تاریخچه مکتب پان ایرانیسم، چاپ اول، رشت، سمرقند، 1381.

- طلوعی، محمود، داستان انقلاب، چاپ اول، تهران، علم، 1370.

- عاقلی، باقر، نخست وزیران ایران از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی، چاپ دوم، تهران، جاویدان، 1374.

- عبدالله ریاضی به روایت اسناد ساواک، چاپ اول، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1384.

- عزیزی، غلامرضا، حزب سوسیالیست ملی کارگران ایران (سومکا)، چاپ اول، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383.

- عظیمی، فخرالدین، بحران دموکراسی در ایران: 1332-1320، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی و بیژن نوذری، چاپ اول، تهران، البرز، 1382.

- علم، اسدالله، گفت و گوهای من با شاه، 2 ج، چاپ اول، تهران، طرح نو، 1371.

- علم، محمدرضا، انقلاب اسلامی در اهواز، ج 2، چاپ اول، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1386.

- علی امینی به روایت اسناد ساواک، ج 3، بخش 1 و 2، چاپ اول، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1379.

- غائله چهاردهم اسفند 1359: ظهور و سقوط ضدانقلاب، چاپ اول، تهران، دادگستری جمهوری اسلامی ایران، 1364.

ص:549

- فرازهایی از تاریخ انقلاب به روایت اسناد ساواک و آمریکا، چاپ اول، تهران، بی نا، 1368.

- فرخ رو پارسای به روایت اسناد ساواک، چاپ اول، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1382.

- قنات آبادی، شمس، سیری در نهضت ملی شدن نفت: خاطرات شمس قنات آبادی، ج 1، چاپ اول، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1377.

- قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 1 و 2، چاپ اول، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1378.

- کاتوزیان، محمدعلی همایون، اقتصاد سیاسی ایران از مشروطیت تا پایان دوره پهلوی، ترجمه محمدرضا نفیسی و کامبیز عزیزی، چاپ هفتم، تهران، مرکز، 1379.

- کاتوزیان، محمدعلی همایون، مصدق و نبرد قدرت در ایران، ترجمه احمد تدین، چاپ اول، تهران، رسا، 1371.

- کانون نویسندگان ایران به روایت اسناد ساواک، چاپ اول، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1382.

- کودتای نوژه، چاپ چهارم، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1384.

- کوهستانی نژاد، مسعود، اختیارات، اصلاحات و لوایح قانونی دکتر محمد مصدق، چاپ اول، تهران، نی، 1383.

- کیا، ب، ارتش تاریکی، چاپ اول، تهران، مرکز ترجمه و نشر کتاب، 1376.

- کیانوری، نورالدین، گفتگو با تاریخ، چاپ اول، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1386.

- گازیوروسکی، مارک. ج، سیاست خارجی آمریکا و شاه: ایجاد یک حکومت سلطه پذیر در ایران، ترجمه جمشید زنگنه، با مقدمه غلامرضا نجاتی، چاپ اول، تهران، رسا، 1371.

- گازیوروسکی، مارک، ج، کودتای 28 مرداد 1332، ترجمه غلامرضا نجاتی، چاپ اول، تهران، شرکت سهامی انتشار، 1367.

- مجله تهران مصور به روایت اسناد ساواک، چاپ اول، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1379.

- مجیدی، عبدالمجید، خاطرات عبدالمجید مجیدی، به کوشش حبیب لاجوردی، چاپ اول، تهران، گام نو، 1381.

ص:550

- محمدی ری شهری، محمد، خاطره ها، ج 1، چاپ اول، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383.

- مروارید، یونس، از مشروطه تا جمهوری، ج 3، چاپ اول، تهران، اوحدی، 1377.

- مسعود انصاری، احمدعلی، من و خاندان پهلوی، به کوشش محمد برقعی و حسین سرفراز، چاپ دوم، تهران، فاخته، 1371.

- مصدق؛ دولت ملی و کودتا، به کوشش عزت الله سحابی، چاپ اول، تهران، طرح نو، 1380.

- مطالعات سیاسی، ج 1، به کوشش نادر توسلی، چاپ اول، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1370.

- منصوری، جواد، قیام 15 خرداد به روایت اسناد، ج 1، چاپ اول، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1377.

- منوچهر آزمون به روایت اسناد ساواک، چاپ اول، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1383.

- مهدی نیا، جعفر، زندگی سیاسی رزم آرا، چاپ چهارم، تهران، پانوس و پاسارگاد، 1368.

- مهربان، رسول، بررسی مختصر احزاب بورژوازی لیبرال در مقابله با جنبش کارگری و انقلابی ایران، چاپ دوم، تهران، پیک ایران، 1360.

- مهرعلیزاده، مهدی، تاریخ سیاسی انقلاب اسلامی در اصفهان، چاپ اول، اصفهان، شهرداری اصفهان، 1386.

- نجاتی، غلامرضا، تاریخ

سیاسی بیست و پنج ساله ایران، 2 ج، چاپ اول، تهران، رسا، 1371.

- نجاتی، غلامرضا، مصدق؛

سال های مبارزه و مقاومت، ج 1، چاپ اول، تهران، رسا، 1377.

- نجمی، ناصر، با

مصدق و دکتر فاطمی، چاپ اول، تهران، معاصر، 1368.

- نصرت الله

معینیان به روایت اسناد ساواک، چاپ اول، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1384.

- نوذری، عزت الله، تاریخ احزاب سیاسی در ایران، چاپ اول، شیراز، نوید شیراز، 1380.

- هاشمی رفسنجانی، اکبر، عبور از بحران: کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی (سال 60)، به کوشش یاسر هاشمی، چاپ اول، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، 1378.

- هروی، مهدی و احمد سمیعی، 22 نخست وزیر در 37 سال، چاپ اول، تهران، نوگل، 1384.

- هژبر

یزدانی به روایت اسناد ساواک، چاپ اول، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1384.

ص:551

- هوشنگ نهاوندی به روایت اسناد ساواک، چاپ اول، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1384.

- یادداشت های

یک روزنامه نگار: تحولات نیم قرن اخیر تاریخ معاصر ایران از نگاه ابوالحسن عمیدی نوری، ج 2، به کوشش مختار جدیدی و جلال فرهمند، چاپ اول، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1384.

- یزدی، ابراهیم، آخرین

تلاش ها در آخرین روزها، چاپ چهارم، تهران، قلم، 1363.

ب. روزنامه و نشریات ادواری

- اندیشه های رستاخیز (1356-1354).

- خواندنیها (1357-1328).

- آیندگان (1358-1353).

- اطلاعات (1359-1357).

ج. مذاکرات مجلس

- صورت مذاکرات مجلس شورای ملی دوره 24 (1357-1354).

د. مراکز اسناد

- مرکز اسناد مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران.

- مرکز اسناد مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی.

ص:552

فهرست اعلام

آ. ا

آبادان/ 125, 141, 244, 245, 258, 262, 263, 275, 296, 350, 354, 363, 364, 372, 400

آدمیت، محمد حسین/ 102, 258, 261, 262، 371

آذربایجان شرقی/ 121, 166

آذربایجان غربی/ 72, 73, 228

آذربایجان/ 57, 396, 397, 415

آریانا، بهرام/ 310, 313

آزادی، حمید/ 147

آزمون، منوچهر/ 54, 428، 432

آشتی، هوشمند/ 19

آشوری، داریوش/ 12

آصف، غلامحسین/ 150, 151, 162, 163, 269, 291

آغاجاری/ 350, 353, 413, 414

آفتاب روشاد، مرتضی (مهندس)/ 79, 99، 428

آقا علیخانی، مسلم/ 281

آق بیاتی، منوچهر/ 19، 28، 29

آل بویه/ 80

آلمان غربی/ 157, 258, 320, 322, 328

آلمان/ 14, 17, 20, 21, 22, 33, 75، 84, 92, 103, 110, 124, 145, 146, 147, 148, 149, 150, 157, 236, 258, 259, 310, 314, 319, 320, 321, 322, 323, 324, 328, 339, 362

آمریکا/ 17, 21, 47, 73, 75, 84, 99, 116, 143, 154, 166, 218, 313, 474, 475, 518

آموزگار، جمشید/ 362، 409، 428، 438،

ص:553

442, 443, 445, 446, 447, 448, 451, 453، 456, 457, 458، 478، 498، 502

ابوالهدی، جلال/ 19

اتریش (اطریش)/ 75، 144، 146، 157

اخلاق پور، غلامرضا/ 456

اخلاقی/ 484

اردکان/ 432, 453

اردن/ 81, 163

ارژنگی، آذر/ 19

ارژنگی، مهین/ 19

ارفع، حسن (سرلشگر)/ 14، 212، 310

اروپا/ 31, 54, 73, 74, 75, 84, 85, 92, 116, 139, 143, 144, 146, 150, 174, 252, 319, 322, 328, 526, 536, 538, 539

اروند رود/ 140, 141, 163

ازهاری، غلامرضا (ارتشبد)/ 472, 478، 493, 494، 498، 501

اس-دآبادی، سیدجمال الدین/ 164

اسرائیل/ 67, 84, 119, 138, 163

اشرف، احمد/ 19

اشگی، اسحاق/ 147

اصفهان/ 67, 185, 214, 288, 301, 435, 453, 454, 478, 489

اعظم زنگنه، سهراب/ 101

اغراقی، اکبر/ 147

افتخارزاده، م/ 519

افراسیابی، بهرام/ 484

افسرپور، عبدالله/ 19

افشار، امیراصلان/ 144

افشار، حسن/ 496

افشاریزدی، محمود (دکتر)/ 13، 15، 27

افغانستان/ 26, 88, 158, 162, 163

امارات متحدة عربی/ 218

امام زاده ای، محمد حسین/ 155

امامی، موسی/ 28, 29, 35

امیدی، پرویز/ 19

امیرانی، علی اصغر/ 249

امیرعلایی، شمس الدین (دکتر)/ 39

امیری/ 129

امین صالحی، محمود/ 176

امین زاده، ناصر/ 232, 233

امینی انجدانی، فضل الله/ 118, 132، 176, 388

امینی، علی (دکتر)/ 55, 56, 57, 58, 76, 360، 471, 486, 496, 497, 498

امینی، منصور/ 354، 355، 372

امینیان، محمد/ 513

انجمن آتشکده/ 52

انجمن حقوق بشر/ 486

انجمن هنری جام جم/ 20, 21

ص:554

انجمن هنری و ادبی آناهیتا/ 52

انجمن های ایالتی و ولایتی/ 57

انصاری، هوشنگ/ 428

انقطاع، ناصر/ 14, 15, 19, 20, 24, 34, 36, 37, 38, 39, 43, 44, 45, 49, 50, 54, 67, 205, 206, 421, 423, 509, 524, 528

انقلاب سفید/ 37, 55, 58, 60, 62, 77, 82, 135، 180، 181, 191, 223, 277, 278، 284، 311, 319, 363, 368، 374، 400, 402, 403, 404, 405, 406, 407، 408, 435، 510

انقلاب مشروطیت/ 11, 60

انگلستان/ 17, 21، 23، 45, 47، 57، 74, 75, 86, 126, 153، 154, 157, 211، 218، 227، 229, 256, 274، 311, 313, 316, 318, 319, 328, 364، 475، 503

اوتانت/ 153, 219, 226, 227

اوربول، ونسان/ 31

اویسی، غلامعلی (ارتشبد)/ 497، 518

اهواز/ 29, 104, 105, 123, 141, 142, 161, 162, 188, 189, 191, 198, 199, 225, 227, 244, 257, 258, 265, 275, 277, 278, 279, 291, 292, 296, 335, 348, 372, 378, 379, 490, 491, 518

ایذه/ 365

ایران/ 55, 77, 83, 85, 86, 87, 88, 89, 90, 91, 98, 100, 106, 110, 119, 122, 123, 139, 140, 143, 149, 154, 157, 158, 162, 163, 166, 211, 212, 216, 217, 218, 220, 221, 222, 223, 224, 228, 229, 231, 232, 234, 237, 243, 244, 245, 250, 251, 253, 258, 270, 294, 295, 296, 311, 313, 315, 316, 325, 328, 331, 392, 441, 518, 525, 527

اینتلیجنت سرویس (انگلستان)/ 311, 313

السعید، نوری/ 163

الموتی، مصطفی/ 60, 205, 216, 432, 463, 499, 504

الموتی، مظفر/ 217, 376, 470, 482, 485, 493, 494, 501, 504, 505, 525

الهی، حسین/ 33

ب

بابل/ 398

بارزانی، ملا مصطفی/ 86, 87, 139, 316

بازرگان، مهدی (مهندس)/ 492, 508

باقرپور، خسرو/ 147

باقری، سید محمد/ 102

ص:555

بامداد ماچیانی، غلامعلی/ 232, 233

بانه/ 191, 273

باوندپوری نژاد، عبدالرحمن/ 364

بحرین/ 27, 86, 100, 122, 123, 124, 126, 135, 138, 151, 152, 153, 154, 155, 156, 158, 163, 166, 177, 203, 209, 211, 212, 213, 214, 215, 216, 217, 218, 219, 220, 221, 222, 223, 224, 225, 226, 227, 228, 229, 231, 232, 238, 240, 241, 242, 243, 244, 245, 249, 250, 251, 252, 253, 260, 261, 264, 265, 268, 269, 270, 271, 272, 273, 274, 275, 281, 282, 285, 288, 289, 290, 294, 295, 296, 325, 326, 331, 372, 378, 380, 391, 392, 399, 476, 510, 511, 513

بختیار، تیمور/ 147، 150، 247، 248، 249

بختیار، شاپور/ 478، 498, 499, 500, 501, 502, 503، 504، 509، 518، 526

بختیاری، شهلا/ 45

بختیاری نژاد، قدرت الله/ 19

بخشنده/ 102

بدامن (تشکیلات)/ 23، 24، 47

برانت، ویلی/ 362

برلین/ 147

بروجرد/ 140, 141, 186, 247, 248, 253

بریتانیا ! انگلستان (انگلیس)

بستام/ 344

بغداد/ 86, 87, 122, 138, 142, 150, 316, 317, 318, 328, 329, 346, 391, 392, 521, 523

بقائی کرمانی، مظفر/ 510

بندر لنگه/ 474

بنی احمد، احمد/ 456, 464, 471, 474, 475, 484, 493, 496, 497, 499, 510

بنی صدر، ابوالحسن/ 147، 518

بوشهر/ 432

بوشهری، جواد/ 282, 283

بوکان/ 157

بویراحمد/ 113، 178, 179

بهار، مهدی (دکتر)/ 495

بهبهان/ 350, 353, 375, 414

بهداد، صادق/ 27, 30

بهرامی، روح الله/ 49

بهره مند، مهدی/ 15, 19

بهزادی، امیر/ 52

بهزادی، امیرقاسم/ 19

بهشت زهرا (گورستان)/ 509

ص:556

بهنام، علی اصغر/ 36

بهنود، مسعود/ 498

بی.بی.سی (رادیو لندن)/ 463، 480

بیات، کاوه/ 17

بیانی (دکتر)/ 496

بیگدلی/ 187

بیگلری/ 115

بیل، جیمز/ 17

پ

پارسای، فرخ رو/ 186, 187

پاریس/ 526

پاکستان/ 88, 162, 163

پالایشگاه آبادان/ 363

پروین، شاهپور/ 19

پزشک (دکتر)/ 147

پزشکپور، محسن/ اکثر صفحات

پسیان، جمال/ 18، 19

پکن/ 150

پورتراب، هادی/ 19

پورهاشمی، ابوالقاسم/ 15, 102، 224, 348, 398

پهلوی(دیبا)، فرح/ 187، 518

پهلوی، اشرف/ 518

پهلوی، رضاشاه/ 11, 16, 17، 79, 80, 284

پهلوی، محمدرضا/ 16، 17, 53, 217, 237، 281، 418، 509، 518، 526، 537

پیراسته، سیدمهدی/ 35، 120، 328

پیشداد، امیرحسین/ 19

ت. ث

تبرائیان، صفاءالدین/ 21, 22

تبریز/ 351, 396, 428, 435, 436, 440, 441, 442, 453

تجدد، حسین/ 19, 164, 229، 238، 401

تدین، احمد/ 33

تربتی سنجابی، محمود/ 221

ترکمنچای (قرارداد)/ 57

تعاون، همایون/ 19

تفت/ 185

تقی زاده، جواد/ 15, 19

تقی زاده، فریدون/ 15

تنب بزرگ/ 391, 392, 393

تنب کوچک/ 391, 392

توانا، غلامحسین/ 232, 233

توفیقی/ 30

توفیقی، حسین (مهندس)/ 239

توفیقی، شمس/ 36

توکلی، تقی/ 19

تهران/ اکثر صفحات

تهرانی، حسین/ 19

ص:557

تیمسار، منوچهر/ 19

تیمور، عبدالمحمد/ 111, 112

تیمور، محمد/ 102, 261, 262

ثابتی، پرویز/ 133, 134, 170

ج

ج--امعه س-وسیالیس-ت های نهضت ملی ایران/ 256

جبهه رهایی بخش ملی ایران/ 253

جبهه ملی/ 23, 31, 32, 34, 44, 51, 53, 54، 56, 57, 58, 59, 75, 76, 92, 181, 248, 254, 402, 464, 469, 486, 495

جزایری، سید کریم/ 111, 225

جزنی، بیژن/ 33

جزیره ابوموسی/ 245، 391, 392, 393

جعفری، صادق/ 341

جعفری، قدرت الله/ 101

جنگ جهانی دوم/ 314, 533

جهانگیری، محمد/ 84, 98, 99, 224, 267, 297, 303, 339، 341، 356, 390, 404

جهرم/ 453

چ

چکسلواکی/ 387

چومبه، موسی/ 156

چین/ 475

ح

حاج س-یدجوادی، حس--ن/ 176، 303, 341، 496

حجازی، عبدالرضا (دکتر)/ 452, 453

حجازی، مسعود/ 32

حدادی/ 147

حزب آریا/ 14, 32, 43، 44

حزب اجتماعیون اعتدالیون/ 11

حزب اراده ملی/ 311

حزب ایران/ 34, 41, 52, 256

حزب ایران نوین/ 17, 65، 66, 77, 105, 112, 114, 130، 141, 151, 162, 169, 177, 179, 180, 181, 182, 183, 185, 186, 187, 188, 189, 190, 191, 192, 193, 194, 195, 196, 197, 200, 201, 202, 203, 204, 205, 206, 207, 209, 212, 215, 216, 229، 237, 253, 261, 263، 264, 271, 273, 279، 289، 310, 311، 318, 333, 337, 338, 339, 347, 350, 361, 364, 365, 366, 373، 375, 380, 381, 382, 400, 405، 409, 410, 412, 413, 417، 422، 427, 428

حزب ایرانیان/ 130, 216، 229، 240, 241,

ص:558

290، 377، 378، 379، 401، 405, 417, 421، 422

حزب بعث عراق/ 137, 370

حزب پارت دموکرات کردستان/ 139

حزب توده/ 14, 17, 20, 23, 27, 28, 31, 33, 37, 40، 45, 47, 48, 51, 55, 56, 57, 76, 77, 78، 161, 181, 192, 254, 309, 487, 488

ح-زب دم-وک-رات کردستان عراق/ 87، 139

حزب رستاخیز/ 55, 97, 100, 130، 417, 418, 419, 420, 421, 422, 423, 424, 425, 426, 427, 428, 429, 430, 433, 434, 435, 442، 446, 456, 457, 458, 460, 461, 462, 463, 464, 468, 469, 478, 513, 525

حزب زحمتکشان/ 28, 40, 47, 53، 256

حزب سومکا/ 14, 21, 22, 23, 32، 40، 43، 44، 46, 47، 48, 110، 181، 324، 325

حزب کاژیک/ 139

حزب کبود/ 310, 311

حزب محافظه کار (انگلستان)/ 256

حزب مردم ایران/ 256

حزب مردم/ 52, 53, 65، 127، 128، 130, 181, 186، 195، 197, 206, 229, 253، 256، 279, 289, 310, 311, 312، 318، 338, 339, 373, 382، 405, 417, 422

حزب ملت ایران/ 24, 25, 32, 33, 34, 35, 36, 39, 43, 44, 49, 50, 54, 58, 249, 256, 399, 464، 528, 529

حزب ملیون/ 52, 53, 181, 311

حزب نازی/ 22, 33, 44

حزب نبرد ایران/ 25, 34

حزب ندای ملت ایران/ 28, 29

حزب نهضت ملی/ 310, 311

حزب نیروی سوم/ 41

حسابی، حسن/ 19

حضرت محمد (ص)/ 475

حقدادی، اسدالله/ 19

حق نویس، حسن/ 15، 31

حکیمیان (تیمسار)/ 182

حمیدی، امیرهوشنگ/ 99، 118، 245

حیرانی، مظفر/ 19

خ

خاقانی، عباس/ 35

خانباباتهرانی، مهدی/ 54

خان مصدقی، حسین/ 148, 176

خان مصدقی، محسن/ 149

ص:559

خاورمیانه/ 316, 325

خاوری (تیمسار)/ 244

خاوری، هایده/ 102

خبرگزاری یونایتدپرس/ 463

خرم، علی/ 177, 178, 378, 430, 442

خرم آباد/ 110, 140, 141, 186, 188, 189، 248

خرمشهر/ 107, 141, 176, 178, 186, 187, 188, 189, 197, 202, 203, 204, 205, 222, 225, 245, 258, 265, 279, 372, 377, 378, 390, 394, 410, 430, 431, 432, 441, 491, 520, 521

خزاعی، کریمعلی/ 19

خسروی، میترا/ 359, 386, 428

خسروی، نازیلا/ 267, 356

خطیبی، حسین/ 221, 445

خطیر، کاظم/ 19

خلخالی، محمدصادق (آیت الله)/ 475

خلعت بری/ 218, 220

خلیج فارس/ 27، 67, 71, 73, 74, 76, 84, 85, 140, 152, 205, 218, 237, 250, 251, 252, 377, 391, 476, 522

خمین--ی، روح الله (امام)/ 65, 82, 228, 339, 435, 451, 452, 469, 470, 471، 474، 475، 476, 477, 478, 485, 486, 487, 488، 490, 491, 492, 494, 495, 505, 507, 509, 515، 525

خواجه نوری، محسن/ 204

خوزستان/ 27, 55, 68, 71, 73, 105, 117, 140, 141, 142, 186, 188, 189, 201, 205, 225, 245, 246, 252, 257, 261, 265, 291, 296, 344, 355, 365, 378, 379, 380, 381, 399, 410, 415, 421, 430, 441, 462, 473, 490, 521, 532

د

دارابیان، هوشنگ/ 176

دانشگاه تبریز/ 135, 368

دانشگاه تهران/ 27, 135, 258, 368

دانشگاه جندی شاپور/ 162

دزفول/ 29, 111, 112, 186, 261

دلدم، اسکندر/ 220, 445

دودانگه/ 375

دوگنبدان/ 262, 292

دهلی نو/ 156

ذ

ذاکرحسین، عبدالرحیم/ 32

ذکاء (دکتر)/ 457

ذوالقدر، محمد (فولادوند)/ 363, 381

ص:560

ر

رئیس، علیرضا/ 15, 177, 458, 459

رائین، اسماعیل/ 165

راپوکی/ 129

راجر، لوئیس، ویلیام/ 17

رادیو ایران/ 150, 309

رادیو بغداد/ 246, 318, 320, 323, 325, 329, 339

رادیو پیک ایران/ 309, 313, 314, 315

رادیو کردی/ 87

راسخ، محمود/ 147

رامبد، هلاکو/ 212, 218, 432

رامهرمز/ 162

رحمانی، جمشید/ 15

رحمانی، ناصر/ 201

رحیمی، تقی/ 241، 267

رزم جو، علی اکبر/ 45, 56, 95, 115

رشت/ 389

رضا، مجید/ 146

رضائی، مرتضی/ 518

رضائیه (ارومیه)/ 195, 205, 241، 275, 276, 302، 352, 386, 388، 407، 412

رضوی، عباس/ 19

رفسنجان/ 453

رفیعی/ 115

رمضانی نیا/ 363

روحانی (وزیر کشاورزی)/ 442

روحانی، جواد/ 19

روحانی، فؤاد/ 38

روحانی، مهدی/ 526

روح بخش، عباس/ 19, 99, 239، 360، 387، 518

رودسر/ 169, 170, 171, 172, 189, 191, 193, 196, 205, 206, 208, 225, 232, 241، 281, 335, 342, 343, 344, 374, 387, 398

روزبیانی/ 302

روزنامه آپادانا/ 28, 30

روزنامه آیندگان/ 120, 218، 231, 271, 351, 419, 432, 463, 504, 505, 512

روزنامه اراده آذربایجان/ 117، 128

روزنامه اطلاعات/ 57، 218، 226، 231, 236, 250, 377, 442, 444, 452، 479

روزنامه ایرانیان/ 421

روزنامه پایگاه آزادی/ 40، 43

روزنامه پرچمدار/ 30, 328

روزنامه پندار/ 116

روزنامه پیام ما/ 116

روزنامه تهران تایمز/ 528

روزنامه تهران مصور/ 128

ص:561

روزنامه جانسپاران/ 30

روزنامه جوانان پان ایرانیسم/ 116

روزنامه خاک و خون/ 71, 83، 95، 98, 99، 117, 118, 119, 120, 121, 122, 123, 124, 125, 126, 127, 129, 130, 134, 136, 137, 140, 148, 149, 150, 153, 166, 173, 177, 188, 194, 226, 245، 252, 257، 263, 269, 284, 305، 315, 317, 319, 332, 334, 337, 351, 354, 364, 369, 382, 386, 387, 394, 395, 422, 425، 510, 513, 514

روزنامه روشنفکر/ 296

روزنامه ساسانی/ 27, 30، 115

روزنامه سلام/ 527

روزنامه فردوسی/ 116

روزنامه کیهان هوایی/ 516، 517, 527، 529

روزنامه کیهان/ 46, 57, 150, 294, 300, 321, 406, 452, 464

روزنامه مباحث ناسیونالیسم ایران/ 124

روزنامه مرد امروز/ 100

روزنامه مهد آزادی/ 128

روزنامه ناسیونالیسم/ 71، 116, 117, 124, 144, 165, 290

روزنامه ندای پان ایرانیست/ 29، 30، 35, 36، 115، 173

روزنامه نسل جوان/ 116, 117

روزنامه یک گام دیگر/ 116

روناسی، اکبر/ 253، 359

ریاضی، عبدالله (مهندس)/ 165، 207، 212, 213، 266، 267, 268، 432، 444, 482

ز

زالتاش، عینی/ 283, 285

زاهدی، اردشیر/ 209, 215, 220, 229, 362, 497

زاهدی، حسن/ 264

زاهدی، فضل الله/ 48، 310، 328

زربخش/ 147, 150, 151

زرشکی، محمدعلی/ 19، 359

زرشناس، کیومرث/ 147

زرقانی، مهدی/ 17

زرنگار/ 126

زندفر، فریدون/ 221

زندنیا، شاپور/ 20, 21، 27، 28

زندی، علی/ 15

زنگنه، سهراب/ 27، 267, 404

زهتاب فرد، رحیم/ 31، 117

س

ساری/ 373, 398

ص:562

سازمان پان ایرانیست/ 24, 34, 36, 43, 44, 49، 114

سازمان جاسوسی آمریکا (سیا)/ 23، 47، 311, 313، 314، 325, 329

سازمان دانشجویان حزب پان ایرانیست/ 107

سازمان زنان حزب پان ایرانیست/ 102، 107

سازمان ملل/ 31, 84, 155, 156, 219, 220, 221, 226, 231, 523, 527

ساعی، احمد/ 147

سالمی، مجید/ 176

سالور، مهرداد/ 19

سام/ 137, 369

ساواک/ اکثر صفحات

ساوه/ 187

سبقتی/ 36

سپانلو، فرید/ 19

سحابی، عزت الله/ 40, 47

سراج/ 177

سرتیپ پور، جهانگیر/ 217

سرخوش، پریوش/ 19

سردارفاخر حکمت/ 57

سرشار، احمد/ 19

سعادت نژاد، احمد/ 19

سعید، جواد (دکتر)/ 505, 506

سفارت آمریکا (تهران)/ 47, 113, 469, 480, 495, 496, 500

سفارت انگلیس (تهران)/ 310

سفارت ایران (اطریش)/ 144

سفارت عراق (تهران)/ 315, 316

سفری، محمدعلی/ 17, 54, 485, 494

سمیعی، احمد/ 505, 506

سنجابی، کریم (دکتر)/ 496, 497

سندوزی، اسماعیل/ 19

سنندج/ 195

سورتیجی، سیما/ 102

سورتیجی، فخرالدین/ 19، 489

سورتیجی، منیژه/ 102

سورتیجی، مینا/ 102

سوسنگرد/ 371

سیاح سپانلو، فرید/ 15

سیادت، سید مهدی/ 238, 239

سیاوشی، سوزان/ 17

سی سخت/ 178

سیف، خسرو/ 36

سینما رکس آبادان/ 453, 456, 478, 483

ش

شاکری، علی/ 19

شاکرین، محمد/ 19

شاهانی، خسرو/ 476

ص:563

شاهدی، مظفر/ 1, 2, 53, 55, 56, 217, 376, 417

شاهرخ، بهرام/ 20

شاه سلطان حسین صفوی/ 80

شاهنده/ 118

شایگان (دکتر)/ 41

شرکت نفت انگلیس و ایران/ 31

شریعتمداری، سیدمحمدکاظم (آیت الله)/ 450, 455، 470, 471, 474، 479, 486, 487, 488, 490, 491, 492, 499, 501، 502, 503, 525

شریف امامی، جعفر (مهندس)/ 100، 118، 469، 472، 478، 479، 480، 481، 482، 483، 493، 498

شعبانی، علی/ 250

شکراللهی، یدالله/ 363

شکری، علی محمد/ 19

شمس توفیقی، پرویز/ 19

شورای امنیت/ 220, 226, 27، 231, 523, 535, 540

شوروی/ 12, 23, 27، 47, 55, 57, 226, 252, 258, 387, 475, 533

شوش/ 366، 407

شوشتر/ 141, 195, 196, 265

شوشتری، حکیم/ 196, 202

شهرستانی، جواد/ 509, 510

شهرضا/ 299

شهرکرد/ 288

شهریار (عطوان)، حسین/ 291، 303

شهریار/ 129

شهریاری/ 101

شهنواز، هوشنگ (مهندس)/ 112, 176، 306

شیراز/ 155, 453

ص

صادقی، میرمحمد/ 35

صارم کلالی، حسنعلی/ 15، 19

صالح (دکتر)/ 69

صالحی، محمد امین/ 19

صدام حسین/ 526, 527

صدر، فضل اله (دکتر)/ 35، 65، 68, 75، 76، 84, 85، 93، 97، 98، 99، 100، 118، 124، 143، 144، 148, 149, 165، 194, 195، 205, 213, 214, 215, 216, 220, 228، 229, 230, 231، 232, 233, 234, 235، 237, 238, 239, 240, 241، 252, 255, 259, 290, 296, 350, 376، 377, 378, 379, 421، 423

صدر، موسی (امام)/ 474

صدرعاملی (دکتر)/ 328

صدری، کیوان/ 464

صدوقی/ 27

ص:564

صدیق، منوچهر/ 19

صدیقی، غلامحسین/ 494, 495, 496, 500, 501, 502

صدیقی، مهدی/ 19, 35, 39

صفاپور، زهرا/ 101

صفارپور، مهدی/ 123, 129، 161، 184, 191، 201, 224, 237, 244, 246, 257، 261, 265, 267, 348, 349, 388, 411، 428، 494

صفوی، شاهرخ/ 102

صفی پور، علی اکبر/ 186

صفی یاری، پرویز/ 15

ض

ضامنی، مجید/ 99, 176, 255, 256, 297, 298, 303, 360، 404, 428, 462

ضرغامی/ 129

ط

طالع، هوشنگ/ 13, 15, 19، 92, 98, 99, 100, 103, 113، 118, 124, 139, 141, 148, 155، 174، 176، 190، 191، 205, 206، 208, 215، 230, 238، 239، 266, 267, 268, 275, 288، 290, 297, 298, 303, 309, 339، 349, 351، 352، 359, 360, 362، 388, 404, 405, 421، 428، 447، 457

طباطبایی/ 29

طبیب، سید حسین (دکتر)/ 19، 99، 428، 432، 441، 447، 456، 461

طلائی، حسن/ 267

طلوعی، محمود/ 419

طهماسبیان، رحیم/ 102

ظ

ظفری، اردشیر (دکتر)/ 301، 360

ظفری، ایرج/ 19

ظفری، پرویز/ 68، 112، 147، 150، 320, 388، 428، 432, 447, 456، 461, 510

ظفری، حنا/ 387

ظفری، مهدی/ 267, 356

ع

عارف (ژنرال)/ 90

عاقلی، باقر/ 494, 529

عالیخانی، علینقی/ 15, 19, 27, 28, 66، 146

عاملی تهرانی، محمدرضا/ 15, 19, 24, 27، 28, 29، 35، 39, 57, 60, 65، 70، 78, 85, 88, 90، 92، 93, 94, 97, 98, 99, 100, 105, 106, 108, 109, 118, 120, 122,

ص:565

126, 132, 157, 200, 205, 214، 216, 218، 229، 230، 231، 232، 241، 246، 266، 267, 271, 272، 273، 275، 277، 282، 284، 290, 291, 297، 298، 300، 301، 302، 303, 304, 307، 332, 333, 341, 359، 362, 374, 386, 388، 389, 404, 410، 411، 423, 424, 425, 428، 432, 433, 446, 447، 463, 475, 493, 494, 512، 525

عبدالناصر، جمال/ 66, 71, 74, 75, 83, 84, 119، 205, 206, 534, 536

عبده، مهدی/ 15

عراق/ 71, 72, 81, 84, 86, 87, 88, 90, 119, 120, 136, 137, 138, 139, 140, 141, 142, 143, 146, 147, 158, 163, 165, 258, 259, 313, 315, 316, 317, 344, 345, 346, 347, 368, 370, 377, 387, 391, 392, 394, 426, 520, 521, 522, 524, 527, 534, 535

عربستان (سعودی)/ 163

عزیز مرادی، هادی/ 517, 518

عزیزی، غلامرضا/ 14, 22, 38

عسکرکاشی، ناصر/ 19

عطاپور/ 170

عطوان، حسین/ 269

عظیما، امیر/ 28, 29، 30

عظیما، جهانگیر/ 29

عظیمی، فخرالدین/ 40

علم، اسدالله/ 52، 53, 56، 57, 58, 217، 417

علم، جواد/ 147

علم، محمدرضا/ 480

علوی، مهدی/ 19

علیخانی (دکتر)/ 118، 224، 232, 233, 234, 387، 428

علی زاده، احمد/ 241

علی زاده، حسین/ 19

علی نژاد، عبدالکاظم/ 364, 399, 426

عمیدی نوری، ابوالحسن/ 446

عوض پشتکوهی، محمدعلی/ 364, 380, 381, 393

غ

غروی، علی/ 247

غفوری غروی، حسن/ 20

غفوری نژاد/ 15

غنی پور، اسماعیل/ 113, 233

ف

فاطمی (دکتر)/ 38

ص:566

فتح الله نیا/ 147

فرانسه/ 31, 75, 503, 526, 538

فراهانی/ 267, 360

فرخ/ 115

فردوست، حسین (ارتشبد)/ 135

فرمانفرمائیان، خداداد/ 15

فروهر، اسماعیل/ 99

فروهر، بیژن/ 15, 20

فروهر، داریوش/ 15, 20, 25, 28، 29، 30، 31, 32, 33, 34, 35, 36, 38, 39, 44, 50, 54, 58, 99, 249, 528

فرهمند، جلال/ 487

فرهمند، علیرضا/ 169, 170, 186، 187، 305

فریار/ 31

فریور، اسماعیل (دکتر)/ 20، 28، 29، 35، 39، 93، 100، 160، 200, 205، 207, 214، 226، 230, 241، 275, 290, 297، 298، 302، 303، 307، 352، 412

فلسطین/ 26, 91

ق

قاسم، عبدالکریم/ 84

قاسمی، حبیب الله/ 176

قاسمی، رحمت الله/ 20

قاسمی، مهدی/ 161, 423

قدسی، محمدعلی/ 17

قربانی، هوشنگ (مهندس)/ 306

قریب/ 28

قزلباش/ 129

قزوین/ 113, 154, 174, 359

قطر/ 251

قفقاز/ 26, 27

قم/ 169, 196, 205, 239, 450, 452, 453, 490

قنائی، پرویز/ 176

قنات آبادی، شمس/ 14

قنبری، عبدالله/ 176, 254, 356, 404

قندهار/ 476

قهرمانی، ایرج/ 147

قیاسیان، ابراهیم/ 262, 267

ک

کارتر، جیمی/ 458, 475

کارلسروهه (آلمان)/ 145, 147, 148، 149، 319, 320, 321

کاشانی، سیدابوالقاسم (آیت الله)/ 41, 42, 46

کاظمین/ 346

کامبخش، حسن/ 20, 28, 29

کامیابی، کامیاب/ 113, 232, 233

کامیار، بهمن/ 20

ص:567

کرباسچیان، علی/ 31

کرباسی، حسن/ 66

کربلا/ 346

کردستان عراق/ 86, 87, 139

کردستان/ 71, 72, 73, 86, 88, 140, 186, 204, 305, 410, 415, 491, 526

کرمان/ 483

کرمانشاه (کرمانشاهان)/ 72, 73، 113, 301, 335

کرمانی، رضا (مهندس)/ 101، 153، 154، 184, 262, 263, 265، 278, 291, 305، 359, 365، 382، 387, 430، 441، 442

کریم دیزانی، هوشنگ/ 84, 85

کریم پور، ایرج/ 113, 189, 190, 193, 225, 232, 233, 241, 281, 343, 344, 374

کشکولی (مهندس)/ 176

کلاچای/ 344, 398

کلالی، امیرتیمور/ 26، 203

کمال (سپهبد)/ 42، 509, 510

کمالی، منوچهر/ 20

کنگرلو/ 172

کوبا/ 150

کودتای 28 مرداد/ 24, 48, 53، 328، 398، 510

کودتای نوژه/ 516, 517

کوهستانی نژاد، مسعود/ 38, 40, 43

کویت/ 163

کهک (قم)/ 205, 229

کهگیلویه و بویراحمد/ 152

کهوائی، حافظ/ 153, 156, 180, 181, 223, 224, 292, 295, 296, 355, 358, 380, 381, 404

کیا، ب/ 32, 221

کیان پور/ 446

کیانژاد/ 128

کیانوری (دکتر)/ 28

کیانوری، مجتبی/ 20

کیانوری، مرتضی/ 20

کیانوری، نورالدین/ 17, 38

کیخسروی، رشید/ 301

کیهان آذر، محمود/ 147

گ

گازیوروسکی، مارک. ج/ 23، 24, 47، 53, 76

گچساران/ 153, 223

گراتس (اطریش)/ 147

گرگان/ 29, 398

گلستان (قرارداد)/ 57، 270

گنبد کاووس/ 398

ص:568

گودرزی، خسرو (دکتر)/ 247

گیچاردی/ 219, 220، 227

گیلان/ 365, 398

ل

لاجوردی، قاسم/ 514

لرستان/ 247

لس آنجلس/ 14, 36

لشکری، عباس/ 30

لشکری، محمدعلی/ 20، 30، 36

لطفی، علی/ 20

لمبتون/ 24، 35

لندن/ 146, 216

لنگرود/ 398

لونتال، ریشارد/ 128

م

مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی/ 2, 31, 37, 38, 43, 49, 52, 55, 56, 58, 67, 72, 76, 77, 80, 86, 87, 93, 98, 100, 117, 118, 120, 123, 145, 151, 165, 184, 189, 204, 207, 215, 221, 230, 232, 238, 253, 282, 332, 353, 377, 417, 421, 426, 448, 451, 459, 460, 469, 486, 489, 504, 508, 511, 515, 517, 522

مازندران/ 334, 398, 488, 489

ماضدی، ناصر/ 15

مالیک، جاکوب/ 226

ماهشهر/ 263

ماهنامه ناسیونالیسم/ 16, 101

مایر، آن/ 310

مجلس سنا/ 220

مجلس شورای ملی/ 11, 40, 53, 69, 72, 99, 123, 140, 148, 152, 162, 174, 182, 184, 195, 196, 203, 204, 205, 207, 208, 212, 213, 214, 216, 217, 218, 221, 223, 225, 226, 227, 228، 231, 242, 249, 250, 260, 267, 269, 270, 275, 277, 282, 298, 299, 326, 331, 332, 336, 377, 407, 410, 422, 429, 430, 432, 433, 435, 436, 437, 439, 440, 442, 444, 445, 448, 450, 453, 455, 457, 459, 461, 463, 464, 471, 476, 480, 481, 485, 486, 490, 492, 503, 505, 510

مجلسی، محمد/ 20

مجله روزنامه ناسیونالیست/ 28، 31

مجیدی، عبدالمجید/ 352

محمدی ری شهری، مح-مد/ 516, 517، 519

محیط، بهزاد/ 20

ص:569

مختاری، احمد/ 15

مدرس، ضیاء/ 20, 21، 27، 28، 423

مرادیان، افضل/ 154, 262

مروارید، یونس/ 221, 445

مسجد جامع کرمان/ 484

مسعودانصاری، احمدعلی/ 228, 229

مسعودنیا، عبدالمحمد/ 111

مسعودی، عباس/ 218, 226

مسعودی، علی/ 36

مسکو/ 150

مشهد/ 29, 110, 443

مشیر، مرتضی/ 434, 493

مصدق، حسین/ 19, 99

مصدق، غلامحسین (دکتر)/ 496

مصدق، محمد/ 24، 28، 33, 33، 34، 37, 38, 39, 40, 42، 43، 44, 45, 46, 47, 48, 56, 92، 249, 254, 256, 328, 494

مصدقی، حسین/ 388

مصر/ 84, 136, 150, 368

مظفری، پرویز/ 75

مظهری، علی اصغر/ 456

معتضد باهری، محمد/ 484

معدلت، محمدعلی/ 20, 176

معصومی، عبدالحمید/ 267, 404

معصومی، محمدحسین/ 20

معینیان، (نصرت الله)/ 204، 214

مقبل زاده، حسن/ 518

مقدادی، اسداله/ 99

مقدسی، محمد/ 20

مقدم، ناصر/ 70, 155, 170, 171, 172, 242، 243, 256, 283, 285, 299, 300, 338، 496

مکی/ 28

ملک زاده، نصراله/ 31

ملکی، خلیل/ 41, 42, 75, 91, 92

ملکی، منوچهر/ 20

منشی زاده، داوود/ 21، 22

منصور، حسنعلی/ 66, 77

منصوری، جواد/ 32

منطقی، عباس/ 169, 170, 172, 239

مهاباد/ 169, 170, 171, 172, 186, 200, 205, 239, 241, 271

مهدوی/ 443

مهربان، رسول/ 51

مهرداد، محمد/ 19, 20، 30، 328

مهرعلیزاده، مهدی/ 489

مهری، حسین/ 36

میدان بهارستان/ 28, 43

میرانی، ابراهیم/ 101, 176, 261, 264, 267, 303, 304, 339، 387, 398, 404, 421، 428

ص:570

میرعبدالباقی/ 36

میرقاسمی/ 298, 299

ن

نادرشاه افشار/ 80

نادری، عزت الله/ 20

ناهید، هوشنگ/ 518

نجاتی، غلامرضا/ 14, 18, 33, 509, 510، 525

نجف/ 346

نجفی، مقرب/ 147

نجفیانی، پرویز/ 169, 170

نجمی، ناصر/ 38

نخجوانی، خسرو/ 19

نراقی، احسان (دکتر)/ 495

نزیه، حسن/ 518

نصیری، نعمت الله/ 70، 132, 254, 257، 263, 276، 277, 280، 283، 284، 285، 286, 287, 288، 289, 300، 301, 304, 308, 317, 338

نطاق، جواد/ 20

نظری، داریوش/ 334

نفیسی، سعید/ 91

نکیسا، پرویز/ 20

نمازی، بهرام/ 35

نوبخت/ 310

نوذری، عزت الله/ 32

نورمفیدی، سیدکاظم (آیت الله)/ 474

نهاوند/ 186, 432

نهاوندی، هوشنگ/ 486

نهضت آزادی/ 256, 495

نهضت ملی شدن صنعت نفت/ 24

نیرومند/ 147

نیک آمال، فرج الله/ 224, 267، 356

نیکسون، ریچارد/ 166

نیکوکار، یحیی/ 113

و

ورجاوند، پرویز/ 20

وزارت امور خارجه آمریکا/ 501

وزارت دادگستری/ 494, 495, 500

ولادیکا، نستور/ 15

ویتلی، آندرو/ 449

ویتنام/ 319

وین/ 145، 147

ه

هاتفی (مهندس)/ 360

هاتفی/ 339

هاتفی، بهاء الدین/ 176, 267, 303

هاشمی رفسنجانی، اکبر/ 492، 518، 527، 528

ص:571

هرات/ 476

هروی، مهدی/ 505

هفته نامه خواندنیها/ 249, 252, 476

هلند/ 81

همایون کاتوزیان، محمدعلی/ 16, 17, 33

همایون، داریوش/ 15, 20, 21, 22, 120, 218, 250, 430

هند (هندوستانن)/ 88, 162, 163

هوشنگ مهدوی، عبدالرضا/ 17

هویدا، امیرعباس/ 70، 77، 85, 100, 125, 126, 138, 145, 150, 155, 165, 169, 176, 177, 180, 183, 192, 200, 201, 204, 206, 207, 208، 212، 213, 215، 216، 217، 218، 219، 220, 221, 222، 228, 229, 234, 235, 236, 237, 240, 241, 243, 244، 245, 246, 247، 252, 253, 255, 256, 264, 265, 266، 268, 274، 275، 277, 287, 289, 293, 294، 305, 307, 315, 325, 331، 333, 334، 339، 349، 359, 360, 361, 362, 363, 364, 366, 375, 376, 379، 381, 382, 383, 386, 387, 392، 394, 399, 400، 401، 402، 404, 405, 406, 409, 412, 413, 417، 418، 419، 423، 424، 428، 445، 457, 476، 493، 503، 510

هیتلر، آدولف/ 17، 22، 33, 103, 310، 313, 314, 319

ی

یاسوج/ 178, 179, 246

یامین پور، یامین/ 261, 371

یزد/ 180, 288, 335, 414, 453

یزدانی، هژبر/ 443, 444

یزدی، ابراهیم/ 447، 498, 537, 538, 539

یزدی، شهپر/ 15

یزدی، منوچهر/ 101, 224, 288, 414, 432, 456, 461, 535

یگانه، ناصر (دکتر)/ 423

ص:572

عکس ها

عکس

ص: 573

عکس

ص: 574

عکس

ص: 575

عکس

ص: 576

عکس

ص: 577

عکس

ص: 578

عکس

ص: 579

عکس

ص: 580

عکس

ص: 581

عکس

ص: 582

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109