آداب معاشرت از دیدگاه معصومین علیهم السلام

مشخصات کتاب

سرشناسه : حرعاملی، محمدبن حسن، 1033 - 1104ق.

عنوان قراردادی : وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه. برگزیده. فارسی.

عنوان و نام پدیدآور : آداب معاشرت از دیدگاه معصومین علیهم السلام / حر عاملی ؛ ترجمه محمدعلی فارابی، یعقوب عباسی علی کمر.

مشخصات نشر : مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی، 1386.

مشخصات ظاهری : 219 ص.

شابک : 17500ریال: چاپ اول: 964-971-019-1 ؛ 1320ریال (چاپ دوم) ؛ 8000 ریال (چاپ پنجم) ؛ 8500 ریال (چاپ ششم) ؛ 19000 ریال: چاپ دهم 978-964-971-154-6 : ؛ 19000ریال: 978-964-971-128-7

وضعیت فهرست نویسی : فاپا(چاپ نهم)

یادداشت : چاپ اول: 1369(فیپا).

یادداشت : چاپ دوم: 1372.

یادداشت : چاپ دوم و پنجم: 1380 .

یادداشت : چاپ چهارم: 1379.

یادداشت : چاپ ششم: 1382.

یادداشت : چاپ چهارم: 1384.

یادداشت : چاپ هشتم: 1385.

یادداشت : چاپ نهم.

یادداشت : چاپ دهم: 1386.

یادداشت : کتابنامه به صورت زیرنویس.

موضوع : احادیث شیعه -- قرن 11ق.

موضوع : اخلاق اسلامی -- متون قدیمی تا قرن 14

موضوع : آداب معاشرت

شناسه افزوده : فارابی، محمدعلی، مترجم

شناسه افزوده : عباسی علی کمر، یعسوب، مترجم

شناسه افزوده : بنیاد پژوهش های اسلامی

رده بندی کنگره : BP135/ح 4و50427 1386

رده بندی دیویی : 297/212

شماره کتابشناسی ملی : م 70-3507

ص:1

اشاره

شیخ حرّ عاملی

آداب معاشرت

از دیدگاه معصومین

ترجمه

محمّد علی فارابی - یعسوب عبّاسی علی اکبر

ص:2

ص:3

ص:4

ص:5

ص:6

ص:7

ص:8

سخن ناشر

یکی از مهم ترین وظایف مسلمانان پاسداری از سنت، آثار و سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و امامان معصوم علیهم السلام شما است. خوشبختانه در طول تاریخ پر افتخار شیعه، عالمان بزرگ و محدثان گرانقدری بوده اند که برای انجام دادن این وظیفه مقدس آستین همت بالا زده و با رنج فراوان احادیث و روایات را گردآوری و تقسیم بندی نموده اند. اینان گونه های مختلف حدیث همچون صحیح، حسن، موثق، ضعیف، ساختگی و دیگر مشخصات آن را تعریف کردند و در این زمینه آثار گرانسنگی از خود به یادگار گذاشتند.

یکی از بزرگانی که در گردآوری و نشر احادیث جایگاه والایی دارد و آثار مکتوب او سالیان دراز توجه محافل علمی و حدیثی را به خود جلب کرده، مرحوم علامه شیخ حر عاملی است. در میان آثار این علامه بزرگ، کتاب ارزنده او به نام: وسائل الشیعه بیش از همه خودنمایی می کند و چنانچه خواننده گرامی اندک سر و کاری با حدیث داشته باشد بی گمان با این کتاب ارزشمند آشنایی دارد

وسائل الشیعه در چندین بخش و با عناوینی همچون کتاب الصلاة ، کتاب الصوم

و ... تنظیم شده است. یکی از این عناوین کتاب الحج است که باب ها و عنوانهای بسیاری دارد و یکی از آنها « ابواب احکام العشره» است که آخرین بخش از جلد هشتم کتاب وسائل را تشکیل می دهد.

خواننده گرامی! کتابی که هم اینک با عنوان: آداب معاشرت فراروی شماست، ترجمه همان «ابواب احکام العشرة» است. لیک از آنجا که در این ابواب پیرامون آداب معاشرت

ص:9

سخنی گفته می شود، برای چاپ فارسی آن عنوان آداب معاشرت برگزیده شد.

از آنجا که بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، نشر آموزه ها، رهنمودها و سخنان گهربار پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم نیه و اهل بیت پاک او را در شمار وظایف خود می داند، بر آن شد که این کتاب را به دست چاپ و نشر بسپارد. خوشبختانه، به دلیل عشق مردم به سخنان و اندرزهای معصومان علیهم السلام از این کتاب با استقبال فراوان روبه رو شد و بارها به چاپ رسید. اینک به یاری خداوند و عنایات امامان پاک علیهم السلام ناپ چاپ دهم آن با ویرایش جدید در اختیار علاقه مندان قرار می گیرد.

بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی

ص:10

سرآغاز

حمد و ستایش خداوندی را سزاست که پیامبران را فرستاد تا بشر را از گمراهی و نادانی رهایی بخشند و به سوی کمال و سعادت ابدی رهنمون شوند.

درود بی پایان بر همۀ پیامبران خاصه بر سرور کاینات، حضرت محمد و اهل بیت گرامی او باد.

انسان همواره در زندگی جویای خوشبختی بوده و در راه رسیدن به کمال تلاش کرده است و پیوسته در پی راهنما و رهبری بوده است که در دریای متلاطم زندگی از گرداب بلا و هلاکت رهایی اش بخش و او را به ساحل سعادت برساند. پیامبران، مبلغان ادیان توحیدی اند که قوانین الهی از طریق وحی بر آنان نازل شده است و پیامبر گرامی اسلام آخرین رسول و کتاب مقدسش قرآن، آخرین کتاب آسمانی برای راهنمایی بشر است.

اطمۀ اطهار حاملان رسالت و قافله سالاران انسان هایند که آنان را در همۀ ابعاد زندگی دنیوی و اخروی هدایت کرده اند.

علمای بزرگ اسلامی نیز در گردآوری و اشاعۀ احادیث پیامبر اکرم و اطمۀ اطهاردر طی قرون متمادی رنج های فراوان برده اند.

از جمله کتاب های مربوط به احادیث اسلامی، کتاب وسائل الشیعه تألیف مرحوم علامه شیخ حُرّ عاملی دانشمند بزرگ و جلیل القدر قرن یازدهم هجری است که با جمع آوری احادیث نبوی و اطمۀ طاهرین چراغی فروزان فراراه انسان های خداجوی و دانشمندان اسلامی قرار داده و قرن هاست که بزرگان علم و ادب از این مشعل فروزان

ص:11

بهره مند هستند.

ترجمۀ ابواب احکام العشره از کتاب حج وسائل الشیعه که حاوی احادیث فقهی و اجتماعی و اخلاقی است در گروه حدیث بنیاد پژوهش های اسلامی به کوشش آقایان محمد علی فارابی و یعسوب عباسی علی کمر انجام شده است. امیدواریم این تلاش علاقه مندان را سودمند افتد و مورد قبول پروردگار قرار گیرد.

تذکّر:

برای رعایت امانت مآخذی که در پاورقی وسائل الشیعه ذکر شده عیناً یادداشت شده این تلاش، اگر چه جلد و صفحات کتاب های مزبور با مجلّداتی که اخیراً چاپ شده و در دسترس عموم است تطبیق نمی کند. در صورت تمایل؛ اطلاع از طبعِ مآخذ می توانند به جلد بیستم وسائل، صفحات 36 تا 49 مراجعه فرمایند.

ص:12

اجمالی از شرح حال شیخ حرّ عاملی

محمد بن حسن معروف به شیخ حرّ از معاریف دانشمندان شیعی است که در شب جمعه 8 رجب سال 1033 هجری قمری در قریۀ «مَشْغری»(1)

از قرای جبل عامل (بخشی از لبنان) تولد یافت. این قریه «جُبَع»(2) و «جِزین»(3)

که در نزدیکی یکدیگر واقعند از بلاد قدیمی شیعه نشین به حساب می آیند.

شیخ حرّ عاملی از خاندان علمی بزرگی است که در این ولایت می زیسته و نسب وی به حرّ بن یزید ریاحی (صحابی معروف سیدالشهدا) می رسد. نامبرده پس از دوران کودکی و آموزش خط و تعلیم قرآن شریف و مقدمات، نزد پدر و عمو و جدّ مادری خود و جمعی دیگر به کسب دانش پرداخت، آن گاه به قریۀ «جُبَع» که در نزدیکی «مَشْغَری» است رهسپار شد و نزد علمای این بلاد کسب علم کرد و بر این منوال چهل سال در این بلاد اقامت و به استفاده و افاده اشتغال داشت، و طیّ این مدت دوباره به حج مشرّف شد، و سپس به قصد زیارت عتبات عالیات و مرقد منوّر حضرت رضابار سفر بست و در جوار حضرتش رحل اقامت افکند.

سبب این مهاجرت ذکر نشده ولی آنچه مسلّم است دوران عمر شیخ مصادف با فروزنده ترین اوقات حکومت سلسله صفوی در ایران است که علاوه بر رسمیت

ص:13


1- مَشْغری به فتح میم و سکون شین و فتح غین و الف مقصوره.
2- جُبَع: به جیم مضمومه و باء مفتوحه.
3- جِزِین: به کسر جیم و زاء مکسوره.

دادن به تشیّع در این کشور، خود به حمایت و پرورش علمای مذهبی همت می ورزیدند. از طرفی شیعیان در نواحی سوریه و لبنان در زیر فشار متعصّبان روزگار می گذراندند، و در آن زمان به سبب رقابت بین سلسله صفوی و سلاطین عثمانی دامنۀ اختلافات مذهبی بالا گرفته بود. لذا بعید نیست که اختناق موجود در آن بلاد و آزاد گذاشتن و تشویق علما و قدردانی از علم در ایران باعث شده باشد شیخ برای همیشه اقامت در مشهد را بر وطن مألوف ترجیح دهد.

شیخ در این استان رحل اقامت افکند و به افاده و نشر احادیث همت گماشت و شاگردانی تربیت کرد. وی در زمان اقامت در مشهد دو سفر دیگر به حج رفت.

تألیفات شیخ

شیخ بالغ بر بیست رساله و کتاب نوشته که از آن جمله وسائل الشیعه است. این کتاب از حدود هفتاد کتاب جمع آوری شده و اخیراً در بیست جلد در ایران و بیروت به چاپ رسیده است. شیخ با تألیفات وسائل که بالغ بر بیست سال به طول انجامید کار استنباط احکام را بسی آسان ساخت و از این جهت حق بزرگی بر مکتب فقهی شیعه دارد.

شیخ در فقه و رجال و ریاضیّات عالمی متبحّر بوده کتاب هایی تألیف کرده، و نیز از شعر بهرۀ وافی داشته است. مجموع اشعار وی بالغ بر بیست هزار بوده است. وی از قریحۀ ادبی خود در علوم استفاده کرده و منظومه هایی در فنون مختلف سروده است که از آن جمله می توان به منظومه ای در زکات، منطومه ای در هندسه، و منظومه ای در تاریخ پیغمبر و ائمه اشاره کرد.

وفات شیخ در سال 1104 هجری روی داد و آرامگاهش در جوار مرقد منوّر علی بن موسی الرضا در یکی از حجرات تحتانی مدرسۀ میرزا جعفر می باشد.

ص:14

آداب معاشرت در سفر و حضر

1- لزوم معاشرت با مردم از طریق ادای امانت

، اقامۀ شهادت و راستگویی و ... همچنین در استحباب عیادت مریض و شرکت در تشییع جنازه، و خوشرفتاری نسبت به همسایگان و خواندن نماز در مسجد

1- معاویه بن وهْب گوید: به امام صادق عرض کردم: با بستگان و سایر مردم چگونه رفتار کنیم؟

امام فرمود: امانت را به آنان برگردانید، و (به حق) شهادت دهید: چه به نفع آنان باشد یا به ضررشان، و از بیماران آن ها عیادت کنید، و در تشیع جنازۀ مردگانشان شرکت نمایید(1).

2- ابی اُسامه زید شَحّام گوید: امام صادق به من فرمود: به آنان که از من اطاعت و به سخنانمن عمل می کنند سلام برسان و به آن ها بگو: شما را به تقوای خدای عزّوجلّ، پرهیزگاری در دین، کوشش در راه خدا، راستی در گفتار، برگرداندن امانت به صاحبانش، سجدۀ طولانی، و خوش رفتاری نسبت به همسایگان سفارش می کنم، زیرا حضرت محمّد به همین منظور مبعوث شده است. و به کسانی که به شما اعتماد می کنند چه نیکوکار باشند یا بدکار، امانت را برگردانید، زیرا رسول خدا حتّی به ادای سوزن [که ظاهراً کم ارزش می باشد] فرمان داده است. صلۀ رحم به جا آورید و در

تشییع جنازه شرکت کنید و به عیادت بیمار بروید و ادای حقوق نمایید، زیرا به کسی از شما می توان جعفری مذهب گفت که در دینش متّقی، و درست گفتار و

ص:15


1- اصول کافی، ص 608 (باب ما یحب من المعاشرة).

امانت دار و با مردم خوش خو باشد. چنین شخصی با این گونه کارهایش مرا مسرور می سازد، و این است روش و آیین جعفری.

اگر شیعۀ ما دارای این صفات نباشد برایم مایۀ اندوه وننگ است، و مردم می گویند: این است آیین جعفر صادق. به خدا سوگند پدرم [امام باقر به من فرمود: کسی از پیروان حضرت علی زینت قبیله است که از همه کس بیش تر ادا کنندۀ امانت، برآورنده حقوق، و صادق در گفتار و امانت باشد به گونه ای که اگر از هر کس دربارۀ او سؤال شود بگویند مانند فلانی باید بود، زیرا از ما امانت دارتر و درست گفتارتر است(1).

3- معاویه بن وهب گوید: به امام صادق عرض کردم با بستگان و کسانی که با آن ها معاشرت داریم ولی بر مذهب ما نیستند چگونه رفتار کنیم؟

امام فرمود: به پیشوایانتان که از آن ها پیروی می کنید بنگرید و بدان گونه که آن ها رفتار می کنند عمل نمایید. سوگند به خدا پیشوایان شما از بیماران آن ها عیادت می کردند و در تشییع جنازۀ آن ها حاضر می شدند و اقامۀ شهادت می کردند، به نفع یا به ضرر آن ها، و امانت را به آنان برمی گرداندند(2).

حبیب خَثْعَمِی گوید: امام صادق به من فرمود: بر شما باد به اجتناب از معاصی، و تلاش و کوشش، و حضور در تشیع جازه ها و عیادت بیماران، و حضور در مساجد با سایر مردم. دوست بدارید برای مردم آنچه را برای خودتان دوست می داریم. آیا شرمسار نیست کسی از شما که همسایه اش حقّ او را بشناسد ولی او حقّ همسایه اش را رعایت نکند؟(3).

ص:16


1- اصول کافی، ص 608 (باب ما یحب من المعاشرة).
2- اصول کافی، ص 608 (باب ما یحب من المعاشرة).
3- اصول کافی، ص 608 (باب ما یحب من المعاشرة).

5- مُرازم گوید: امام جعفر صادق فرمود: در مساجد نماز بخوانید، با مردم خوش رفتاری کنید، (برای اثبات حق) شهادت بدهید، و در تشییع جنازه شرکت کنید، زیرا شما ناگزیر به مردم نیازمندید، و هیچ کس در زندگی اش از مردم بی نیاز نیست(1).

6- عبدالله بن سنان گوید: از امام صادق شنیدم که می فرمود: شما را به تقوای الهی سفارش می کنم، مردم را بر خود چیره نگردانید که خوار می شوید. همانا خدای عزّوجلّ در قرآن کریم می فرماید: «با همۀ مردم به خوبی گفتگو و معاشرت کنید»(2).

سپس فرمود: از بیماران آنان عیادت کنید، در تشییع جنازه شان حاضر شوید، و شهادت بدهید اگر چه به نفع یا به ضررشان باشد. با مردم در مساجدشان نماز بگزارید تا آنچه میان شما و آنان متفاوت است مشخّص شود(3)

.

7- خَیثَمه گوید: امام صادق به من فرمود: سلام مرا به دوستان ما برسان و آن ها را به ترس از خدا و عمل صالح سفارش کن. افراد تندرست از بیماران عیادت کنن، ثروتمندان فقیران را مورد توجّه قرار دهند، در تشییع جنازۀ مردگان حاضر شوند، به خانه های یکدیگر بروند، و در امور دین با یکدیگر مذاکره کنن، زیرا رعایت این امور باعث جاودانگی دستورات ماست. خداوند رحمت کند بنده ای را که دستورات ما را زنده نگه دارد. ای خیثمه آنان را آگاه کن که تنها چیزی که انسان را از غیر خدا بی نیاز می کند کار شایسته و پسندیده است، زیرا به ولایت و دوستی ما نایل نمی شوند مگر با ورع و پرهیزگاری. معذّبترین مردم در روز قیامت کسی است که عدالت و حقّ را بستاید و سپس خلاف آنچه می گوید عمل کند(4).

ص:17


1- اصول کافی، ص 608 (باب ما یحب من المعاشرة).
2- )وَإِذْ أَخَذْ نَا مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ لا تَعْبُدُونَ إِلا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا وَذِی الْقُرْبَی وَالْیَتَامَی وَالْمَسَاکِینِ وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِیمُوا الصَّلاهًَْ وَآتُوا الزَّکَاهًَْ ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ إِلا قَلِیلا مِنْکُمْ وَأَنْتُمْ مُعْرِضُونَ(، بقره / 83.
3- سرائر، ص 475؛ محاسن برقی، ص 18.
4- سرائر، ص 487.

8 - کثیر بن علقمه گوید: به امام صادق عرض کردم مرا نصیحت فرمایید. فرمود: تو را به تقوای الهی، پارسایی، عبادت، طول سجده، برگرداندن امانت، راستی در گفتار و خوش رفتاری نسبت به همسایگان سفارش می کنم، زیرا حضرت محمدبرای همین منظور مبعوث شده است. با خویشاوندان پیوند داشته باشید، از بیمارانتان عیادت کنید، در تشییع جنازۀ مردگانتان حاضر شوید و زینت و افتخار ما باشید نه مایۀ ننگ ما. با اعمالتان ما را در نزد مردم عزیز و محبوب گردانید و آن ها را دشمن ما نسازید. همۀ دوستی ها را به سوی ما جلب و هرگونه بدگویی را از ما دفع کنید(1).

امام صادق از حضرت علی روایت می فرماید: باید در قلب تو نیاز به مردم و بی نیازی از آنان جمع شود. نیاز تو به آن ها در نرمی گفتار و خوش رفتاری، و بی نیازی تو از آن ها در پاکدامنی و پایداری عزّت توست(2).

ابو اُسامه گوید: از امام صادق شنیدم که می فرمود: پیشه کنید تقوای الهی و پارسایی، تلاش و کوشش کنید، راستگو باشید، امانت را به صاحبانش برگردانید، و با همسایگان خوش خو و خوش رفتار باشید. زینت و آبروی ما باشید نه باعث بی آبرویی ما(3).

2- باب استحباب خوش رفتاری با مردم و همسایگان

1- امام باقر فرمود: ادر می توانی بر کسانی که با آن ها معاشرت می کنی تفوّق داشته باشی، این کار را بکن(4).

2- امام جعفر صادق فرمود: خود را برای خوش رفتاری با هم نشین خویش آماده

ص:18


1- سرائر، ص 487.
2- معانی الاخبار، ص 77؛ از کافی، ج 4، استخراج کرده است.
3- محاسن برقی، ص 18.
4- اصول کافی، صفحات 609 و 625.

کن؛ خلق و خویت را نیکو گردان، زبانت را نگه دار، خشمت را فرو بر، سخنان بیهوده را رها کن، عفو را پیشه ساز و بخشنده باش(1).

3- ابو ربیع شامی گوید: به حضور امام صادق رسیدم در حالی که خانه پر از جمعیّت بود، فرمود: ای شیعیان آل محمّد، آگاه باشید از ما نیست کسی که هنگام خشم بر خود مسلّط نباشد، کسی که با یارانش به خوبی رفتار نکند و به آنان که با او خوش اخلاقی کرده اند خوش خلقی نشان ندهد، با هم نشینانش به خوبی معاشرت نکند و نسبت به همسایگان خوش رفتار نباشد و رعایت نمک خوارگی را ننماید(2).

4- امام باقر فرمود: زایر خانۀ خدا اجر و پاداشی ندارد اگر این سه خصلت در او نباشد: 1) تقوایی که او را از نافرمانی خدا باز دارد 2) حلمی که به وسیلۀ آن جلو غضبش را بگیرد 3) با هم نشینان به خوبی رفتار نکند(3).

5- امام صادق فرمود: پدرم می فرمود: زیارت کنندۀ خانه خدا پاداش ندارد وقتی که سه خصلت در او نباشد: 1) خُلقی که با دوستش بتواند به خوبی رفتار کند 2) حلم و بردرباری که با آن جلو خشم خود را بگیرد 3) تقوایی که او را از ارتکاب محرّمات الهی باز دارد(4).

6- امام صادق فرمود: از مروّت نیست که انسان آنچه را در سفر از خوبی و بدی هم سفر می بیند بازگو کند(5).

7- عمّار بن مروان گوید: امام جعفر صادق مرا نصیحت کرد و فرمود: تو را به

ص:19


1- اصول کافی، ص 245.
2- اصول کافی، صفحات 609 و 245؛ المحاسن، ص 375؛ من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 98.
3- اصول کافی، ص 244؛ الخصال، ج 1، ص 72.
4- اصول کافی، ص 244 یب، ج 2، ص 574؛ من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 18.
5- من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 98؛ محاسن برقی، ص 358.

پارسایی، برگرداندن امانت به صاحبانش، راستگویی، و خوش رفتاری با هم نشین سفارش می کنم، و هیچ نیرو و قدرتی نیست مگر از آنِ خدا(1).

مُفَضّلَ بن عمر گوید: به خدمت امام جعفر صادق رسیدم، به من فرمود: چه کسی با تو هم نشین است؟ عرض کردم مردی از برادران ایمانی من. فرمود: چه کار می کند؟ گفتم از موقعی که با او آشنا شده ام جایش را نمی دانم. به من فرمود: آیا نمی دانی کسی که چهل قدم با مؤمنی همگام باشد خدا از حقّ او در روز قیامت سؤال می کند؟(2)

امام صادق از پدرانش نقل کرده است: رسول خدا فرمود: هر کس سه خصلت در او نباشد عملش کامل نیست: 1) تقوایی که او را از معصیت خدا باز دارد 2) خُلق و خویی که با مردم مدارا نماید 3) بردباریی که جهالت نادان را با آن برطرف سازد(3).

سیّد رضی در نهج البلاغه از حضرت امیرالمؤمنین نقل می کند که آن حضرت فرمود: چنان با مردم معاشرت کنید که اگر بمیرید بر شما بگریند و اگر از آن ها دور شدید مشتاق دیدار شما باشند(4).

3 - چگونگی معاشرت با دوستان مختلف

1- امام جوا د فرموده است: مردی در بصره در حضور حضرت علی بلند شد و عرض کرد: دربارۀ [اقسام] دوستان ما را خبر ده.

حضرت فرمود: دوستان دو دسته اند: دوستان مورد اعتماد و دوستان خنده رو. دوستان مورد اعتماد به منزلۀ کف دست، بازو، افراد خانواه و دارایی انسان هستند. وقتی

که

ص:20


1- من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 98؛ اصول کافی، ص 625؛ محاسن برقی، 358.
2- مجالس صدوق، ص 363.
3- محاسن برقی، ص 6.
4- نهج البلاغه، قسمت دوم، ص 145.

برادرت مورد اعتماد توست از کمک مالی و جانی به او مضایقه نکن، با دوستانت او در دوستی خالص باش، دشمنان او با دشمن بدار، راز او را پنهان کن، او را یاری ده، خوبی هایش را آشکار ساز و بدان که این ها از کبریت احمر کمیاب ترند.

امّا دوستان خندۀرو: تو از معاشرت با آنان لذّت می بری. با قطع رابطه از ایشان خود را از این لذّت محروم مکن و بیش تر از آنان انتظار نداشته باش و مانند آن ها با خوش رویی و خوش زبانی رفتار کن(1).

4- فاصله (در مجالس) به ویژه به اندازۀ یک ذراع در تابستان

5 - کمک به نیازمندان و ضعیفان

1- امام صادق در توضیح آیۀ شریفۀ «ما تو را از نیکوکاران می بینیم»(2). فرمود: (حضرت یوسف) برای دیگران جا را در مجلس وسعت می داد و به نیازمند قرض می داد و به ضعیف کمک می کرد.

2- از امام جعفر صادق نقل شده است که رسول خدا فرمود: برای کسانی که در یک مجلس گرد می آیند شایسته است که در تابستان بین هر دو نفر به اندازۀ یک ذراع (تقریباً نیم متر) فاصله باشد تا مزاحم یکدیگر نباشند(3).

6- گرامیداشت دوستان و نصیحت کردن آنان

1- ابوالحسن امام موسی کاظم فرمود: وقتی که شخص حاضر است با کنیه و اگر

ص:21


1- اصول کافی، ص 609 (حسن المعاشرة).
2- )قَالُوا یَا أَیُّهَا الْعَزِیزُ إِنَّ لَهُ أَبًا شَیْخًا کَبِیرًا فَخُذْ أَحَدَنَا مَکَانَهُ إِنَّا نَرَاکَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ(، یوسف / 78.
3- اصول کافی، ص 621 (باب الجلوس).

غایب است با نام او را یاد کن(1).

2- علاء بن فُصَیلْ از امام صادق نقل کرده است که امام باقر فرمود: دوستانتان را بزرگ دارید و احترام کنید و به یکدیگر پرخاش نکنید و به هم ضرر نرسانید و حس نورزید و از بخل بپرهیزید و بندگان خالص خدا باشید(2).

7- کراهت اخم کردن بر مردم

1- امام باقر یا امام صادق فرمودند: اخم کردن بر مردم باعث دشمنی است(3).

8 - دوست یابی و خو گرفتن با دوستان و پذیرفتن اعتراض آنان

1- محمّد بن یزید گوید: از امام رضا شنیدم که فرمود: هر کس در راه خدا یک دوست به دست آورد، خانه ای در بهشت به ست آورده است(4).

2- شیخ صدوق در کتاب مجالس نقل کرده است که لقمان به پسرش گفت: پسر عزیزم هزار دوست انتخاب کن که هزار دوست هم کم است و یک دشمن نگیر زیرا یک دشمن هم زیاد است(5).

3- حضرت علی فرمود: دوستان خالص انتخاب کن، زیرا هرگاه از آن ها کمک بخواهی تکیه گاه و پشتیبان تو هستند.

هزار دوست و همدم زیاد نیست ولی یک دشمن زیاد است. در کتاب الاخوان این

ص:22


1- اصول کافی، ص 629 (باب النوادر فی آخر الکتاب).
2- اصول کافی، ص 609 (باب حسن المعاشرة).
3- اصول کافی، (باب حسن المعاشرة).
4- ثواب الاعمال، ص 83 ؛ اصول کافی، ص 18.
5- مجالس صدوق، ص 397 «م 95».

حدیث از امام صادق نقل شده است(1).

4- آن حضرت از رسول اکرم نقل می کند که فرمود: کسی که از پیش توشه ای نفرستد وارد بهشت نمی شود، گفته شد: ای رسول خدا هر کس باید از پیش توشه ای بفرست؟ فرمود: آری، برادر دینی یکی از توشه های اوست(2).

5- امام جعفر صادق فرمود: دوستانتان را در دنیا زیاد کنید زیرا در دنیا و آخرت سودمند هستند. در دنیا رفع نیازها به آنان وابسته است، امّا در آخرت اهل دوزخ می گویند: «ما شفاعت کننده و دوست نزدیکی نداریم»(3).

6- امام صادق فرمود: دوستانتان را زیاد کنید، زیرا برای هر مؤمنی دعای اجابت شده ای است.

و فرمود: دوست زیاد بگیرید زیرا بر هر مؤمنی حقّ شفاعت است.

و نیز فرمود: برادران مؤمن را زیاد کنید، زیرا برای آنان در نزد خدا در روز قیامت دستی است که به وسیلۀ آن شفاعت می کنند(4).

7- سیّد رضی در نهج البلاغه گوید: امیرالمؤمنین فرمود: ناتوان ترین مردم کسی است که از پیدا کردن دوست عاجز باشد، و ناتوان تر از او آن کسی است که دوستی پیدا کند و از دست بدهید(5).

8 - در کتاب مجالس شیخ طوسی، امام صادق از علی بن ابی طالب نقل کرده است: از رسول خدا شنیدم که فرمود: مؤمن ارجمند و بلندنظر، و منافق فریب کار و

ص:23


1- مجالس صدوق، ص 397 «م 95»، در آن آمده: هر چه می توانی دوستانت را زیاد کن.
2- مصادقهًًًًًْْْْْ الاخوان، ص 4، در آن آمده، همۀ ما باید توشه ای پیش بفرستیم.
3- «فما لنا من شافعین و َلا صَدیق حمیم»، شعرا / 26.
4- مصادقهًًًًًْْْْْ الاخوان، ص 8.
5- نهج البلاغه، قسمت دوم، ص 145.

فرومایه است. بهترین افراد با ایمان کسانی هستند که با مؤمنین اُنس می گیرند. آن که با دیگران انس نگیرد و دیگران با او مأنوس نشوند در او خیری نیست. نیز حضرت علی فرمود: از رسول خدا شنیدم که فرمود: بدترین مردم کسی است که مؤمنان را دشمن بدارد و

آن ها هم او را در قلبشان دشمن بدارند. بدترین مردم افراد سخن چین و کسانی هستند که بین دوستان جدایی می اندازند و از مردم عیب جویی می کنند، خدا در روز قیامت به آنان با نظر رحمت نمی نگرد و مقام آنان را بالا نمی برد. سپس حضرت علی این آیه را تلاوت فرمود:

«اوست که به نصرت خود و یاری مؤمنان تو را پیروز گردانید، و دل های مؤمنان را به یکدیگر مهربان ساخت(1)»(2).

9- ایّوب بن نوح گوید: امام علی النقی به بعضی از دوستان ما نوشت، فلانی را عتاب کن و به او بگو: وقتی که خدا برای بنده ای خیر و خوبی می خواهد اگر او را مورد عتاب قرار دهد وی عتاب را می پذیرد و متنبّه می گردد(3).

9- استحباب هم نشینی با خردمند بخشنده و دوری از نادان فرومایه

1- از امام صادق نقل شده که امیرالمؤمنین فرمود: اشکالی ندارد که با خردمند معارشت کنی اگر چه بخشنده نباشد، ا. عقلش بهره مند شو، و از اخلاق بدش خود را حفظ کن. همدمی بخشنده را ترک مکن گر چه از عقلش سود نبری، ولی با خردمندی

ص:24


1- )هُوَ الَّذِی أَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِینَ * وَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ(، انفال / 62 و 63.
2- مجالس شیخ طوسی، ص 295، در آن آمده: فاجر پست است. و نیز از زحمت خدا دور باد آنت که سخن جینی می کند.
3- سرائر، ص 471.

خود از کرمش بهره مند شو، و حتماً از فرومایۀ نادان بگریز(1).

10- استحباب مشتورت با عاقل

1- ابو هریره گوید: از رسول خدا شنیدم که می فرمود: از خردمند راهنمایی بخواهید و از او نافرمانی نکنید که پشیمان می شوید(2).

11- استحباب دیدار و گفتگو با دوستان

1- در کتاب الاخوان آمده است که امام صادق (به یکی از شیعیان) فرمود: آیا (شما دوستان و شیعیان) با یکدیگر هم نشینی و گفتگو دارید؟ عرض کردم: بلی، فرمود: این مجلس ها را دوست می دارم، پس فضایل و سخنان ما را (در مورد احکام دین یا مصایب ما) زنده نگه دارید. خدای رحمت کند کسی را که فضایل ما را بیش تر زنده نگه دارد(3).

2- مَیْسَر گوید: امام محمّد باقر به من فرمود: آیا با یکدیگر خلوت می کنید و به گفتگو می پردازید؟ عرض کردم: بلی. فرمود: به خدا قسم دوست دارم در بعضی از این جلسات با شما شرکت داشته باشم(4).

3- امام باقر فرمود: خدا بیامرزد بنده ای را که یاد ما را زنده نگه دارد. شنونده سؤال کرد زنده نگه داشتن یاد شما چگونه است؟ فرمود: به ملاقات یکدیگر رفتن (مؤمنین) و با

ص:25


1- اصول کافی، ص 609 (ما یجب مصادقته).
2- مجالس شیخ طوسی، ص 94.
3- مصادقهًًًًًْْْْْ الاخوان، ص 6.
4- مصادقهًًًًًْْْْْ الاخوان، ص 4؛ از جلد 2 اصول کافی، ص 186 (باب تذاکر الاخوان) نقل نموده است.

هم به گفتگو پرداختن در نزد آنان که ثابت قدم هستند(1).

4- امام صادق نقل می کند که حضرت علی فرمود: دیدار دوستان غنیمتی ارزنده است(2).

5- فُضَیل بن یسار گوید: امام باقر فرمود: آیا با یکدیگر مجالست دارید؟ عرض کردم: بلی، فرمود: چه نیکوست این مجالس(3).

6- خَیْثَمه گوید: امام صادق به من فرمود: به دوستان ما سلام برسان، و آن ها را با توای الهی سفارش کن. ثروتمندان از فقیر، و نیرومندشان از ضعیف دیدار کند و زندۀ آن ها در تشییع جنازۀ مردگان حاضر و به خانه های یکدیگر رفت و آمد نمایند، زیرا ملاقات کردنشان باعث زنده ماندن فضایل ما و امور دین است. سپس فرمود: خدا رحمت کند بنده ای را که فضایل ما و احکام مربوط به دین را زنده نگه دارد(4).

7- امام صادق از پدرانش نقل می کند که پیامبر فرمود: سه چیز آسایش مؤمن است: بیدار بودن آخر شب، دیدار دوستان و افطار کردن روزه(5).

شعیب عَقَرقُوفیّ گوید: از امام صادق شندیم که به دوستانش می فرمود: تقوای الهی پیشه کنید و برای رضای خدا برادرانی نیکوکار و دوستدار یکدیگر و به هم پیوسته و مهربان باشید. یکدیگر را زیارت و ملاقات کنید و فضایل ما را ذکر کنید وآن را زنده نگه دارید(6).

9- امام باقر فرمود: گرد هم آیید، و با یکدیگر (در امر دین) گفتگو کنید که (در

ص:26


1- مصادقهًًًًًْْْْْ االاخوان، ص 6.
2- مصادقهًًًًًْْْْْ الاخوان، ص 6.
3- مصادقهًًًًًْْْْْ الاخوان، ص6.
4- مصادقهًًًًًْْْْْ الاخوان، ص6، به نقل از سرائر در 1/7.
5- مصادقهًًًًًْْْْْ الاخوان، ص6، به نقل از من لا یحضره الفقیه و امالی شیخ طوسی.
6- مصادقهًًًًْْْْ الاخوان، ص6.

این حال) ملائکه دور شما جمع می شوند. خدای بیامرزد کسی را که فضایل ما (و مسائل مربوط به دین را) زنده نگه دارد(1).

12- استحباب معاشرت با مردم خوب و دوستان قدیمی و اجتناب از معاشرت با بدان

1- در اصول کافی از حضرت علی نقل شده که رسول خدافرمود: دربارۀ کسانی که با آن ها به گفتگو می پردازید (و مجالست می کنید) دقّت کنید، زیرا هر کس مرگش فرا رسد دوستانش در نزد او حاضر می شوند. اگر آن ها نیک باشند او نیک است و ادر بد باشند [معلوم می شود] او نیز بد است. هیچ کس نمی میرد مگر این که در هنگام مردن دوستانش در برابر او مجسّم می شوند(2).

2- ابوالحسن امام موسی کاظم فرموده است: حضرت عیسی گفته است: یار بد به دوستش ستم می کند، و هم نشین بد او را به هلاکت می اندازد، پس نگاه کن با چه کسی هم نشینی(3).

3- امام صادق به یکی از دوستانش فرمود: دوست قدیمی را انتخاب کن، و از هر دوست جدیدی که وفادار، امانتدار، متعهّد و پای بند به پیمان نباشد بپرهیز، و حتّی با مطمئن ترین دوستانت با احتیاط رفتار کن(4).

4- ابن عبّاس گوید: از رسول خدا سؤال شد: بهترین هم نشین کیست؟ فرمود: کسی که دیدار او شما را به یاد خدا بیندازد، گفتار او عمل شما را زیاد کند و عمل او شما را به

ص:27


1- مصادقهًًًًْْْْ الاخوان، ص10.
2- اصول کافی، ص 610 (من یجب مصادقته و مصاحبته).
3- اصول کاغی، ص 611 (من تکره مجالسته).
4- اصول کافی، ص 610 (من یجب مصادقته و مصاحبته).

یاد آخرت بیندازد(1).

5- امام صادق فرمود: به کسی که منفعت دینی تو را در نظر نمی گیرد نزدیک مشو و علاقه ای به هم نشینی با او نشان مده، زیرا هر چیزی به جز خداوند از بین رفتنی و پایانش بس خطرناک است(2).

13- استحباب معاشرت با کسی که انسان عیب او را می داند به منظور نصیحت کردن او

1- ابوالعُدَیس گوید امام باقر فرمود: ای صالح از آن که دلش برای تو بسوزد و تو را نصیحت کند پیروی کن و از کسی که تو را بخنداند ولی با توحیله و نیزنگ نماید پیروی مکن. به زودی همه به سوی خدای خویش باز می گردید، آن وقت آگاه می شوید [که چه کسی خیرخواه و چه کسی بدخواه شما بوده است](3).

2- امام صادق فرمود: گرامی ترین دوستانم کسی است که عیب های مرا به من تذکّر دهد(4).

3- در کتاب (محاسن) برقی از امام جعفر صادق نقل شده است: از جمله خصلت هایی که مؤمن به آن نیازمند می باشد سه چیز است: 1) توفیق از جانب خدای

ص:28


1- مجالس صدوق، ص 97.
2- قرب الاسناد، ص 25.
3- اصول کافی، ص 610 (من یجب مصادقته و مصاحبته). (1) ظاهراً اسم ابوالعدیس صالح بوده «تنقیح المقال، ج 3 باب العین».
4- اصول کافی، ص 610 (من یجب مصادقته و مصاحبته). (1) ظاهراً اسم ابوالعدیس صالح بوده «تنقیح المقال، ج 3 باب العین».

عزّّوجلّ 2) خود واعظ خویش بودن 3) پذیرفتن نصیحت(1).

14- استحباب دوستی با کسی که رعایت دوستی را می کند و او را در موقع گرفتاری تنها نمی گذارد

1- امام صادق فرمود: دوستی دارای شرایطی است، اگر تمام یا بعضی از این شرایط را رعایت کند می توان او را دوست دانست، و اگر این شرایط در کسی نباشد نمی توان او را دوست نامید. آن شرایط عبارتند از: 1) باطن و ظاهرش یکی باشد 2) عزّت تو را

عزّت خود و عیب تو را عیب خویش بداند 3) اگر به مقام یا مالی رسید تغییری در او ایجاد نشود 4) قدرت و توانایی ِ او تو را از رسیدن به چیزی باز ندارد 5) کسی دارای این خصلت هاست که در موقع گرفتاری تو را رها نکند(2) .

2- سیّد رضی در نهج البلاغه از حضرت علی نقل می کند: دوست حقیقی آن است که برادرش را در سه موضوع حفظ کند: در گرفتاری، در غیاب و در مرگش.

15- استحباب کمک و یاری دادن دوستان به یکدیگر

1- وصّافی گوید: امام محمّد باقر به من فرمود: آیا می شناسی کسی را که لباسی نداشته باشد و برادرش لباس خود را به او ببخشد یا لباسی که اضافه دارد موقتاً به او بدهد تا وقتی که لباسی برای خویش تهیّه کند؟ عرض کردم خیر، امام به عنوان تأسف

ص:29


1- محاسن برقی، ص 604.
2- اصول کافی، ص 610 (من یجب مصادقته و مصاحبته)؛ مصادقهًًًًْْْْ الاخوان، ص 2، از کتاب مجالس صدوق و خصال با اِسنادی دیگری گرفته است.

دست بر زانویش زد و فرمود: چنین کسانی برادر نیستند(1).

2- اسحاق بن عمّار گوید: نزد امام صادق بودم، سخن از کمک برادران و وظایف آن ها نسبت به یکدیگر به میان آمد. امام مطلبی فرمود که من تعجّب کردم. امام فرمود: زمانی که قائم ما ظهور کند بر مؤمنین واجب است که نیاز برادرانشان را برطرف کنند و در شادی آن ها بکوشند(2).

3- خلاّد سندی (در حدیث مرفوعه ای) گوید: مردی دیر به خدمت پیامبررسید، پیامبر به او فرمود: چه باعث شده است که تو را کم ملاقات می کنم؟

پاسخ داد: ای رسول خدا برهنگی مانع آمدنم بود، پیامبر فرمود: آیا همسایه ات دو جامه نداشت که یکی را به تو عاریه دهد؟ پاسخ داد چرا [داشت؟] حضرت فرمود: او برادر تو نیست(3).

4- امام صادق فرمود: از آنچه به دست می آوری به برادرانت بده، زیرا خداوند می فرماید: «نیکی ها بدی ها را از بین می برند(4)».

امام صادق از رسول خدا نقل فرموده است: سه چیز است که این امّت قدرت انجام آن را ندارد: کمک مالی به برادران، رعایت عدالت و ترجیح دادن دیگران بر خود، و در هر حال به یاد خدا بودن، و آن تنها به گفتن «سبحان الله، والحمد الله، و لا اله الاّ الله، و

ص:30


1- مصادقهًًًًْْْْ الاخوان، ص 8؛ در آن کتاب آمده: امام باقر به من فرمود: ای ابا اسماعیل و نیز در همان کتاب آمده است: اگر بعضی از دوستان لباس اضافی داشته باشند به او بدهند تا لباسی برایش برسد.
2- مصادقهًًًًْْْْ الاخوان، ص 8 ؛ در آن آمده: آن قدر سخن امام در نظرم عجیب آمد که در چهره ام آشکار بود.
3- مصادقهًًًًْْْْ الاخوان، ص 8 .
4- )إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ(، هود / 114.

الله اکبر» نیست، بلکه باید وقتی در معرض کار حرام قرار گیرد از خدا بترسد و مرتکب آن نشود(1).

5- ابن اَعیَن گوید: از امام صادق در بارۀ حقّ مسلمان نسبت به برادر مسلمانش سؤال کردم، امامن پاسخ نداد، چون خواستم با حضرت خداحافظی کنم عرض کردم: به من پایخ ندادید، فرمود: اگر پاسخ بدهم (و شما بدان عمل نکنید) می ترسم کافر شوید. مسلّماً از مهم ترین چیزهایی که خدا بر بنگانش واجب کرده سه چیز است: 1- رعایت عدالت دربارۀ دیگران و این که آنچه را برای خود نمی پسندد برای برادر مؤمنش نیز روا ندارد. 2- کمک مالی به برادران مؤمن برای خدا. 3- به یاد خدا بودن در هر حال و یاد

خدا تنها به گفتن «سبحان الله والحمد لله» نیست، بلکه عبارت است از ترک آنچه خدا حرام کرده است(2).

16- کراهت دوستی با بدکار و نادان و دروغگو

1- امام صادق فرمود: امیرالمؤمنین وقتی به منبر می رفت می فرمود: شایسته است مسلمان از دوستی با سه گروه اجتناب کند: از بی حیای تبهکار، نادان، و دروغگو. امّا بی حیای تبهکار کارش را برایت خوب جلوه می دهد و دوست دارد تو مانند او باشی، در امر دین و آخرت به تو کمک نمی کند، نزدیک شدن به او ستم و باعث سختدلی و رفت و آمد با او برای تو مایۀ بی آبرویی است.

امّا

از نادان، امید خیری برایت نیست و ضرری از تو دفع نمی کند اگر چه خودش را به زحمت افکند، و چه بسا که بخواهد به تو سود برساند ولی زیان می رساند، پس مرگ او بهتر از زندگی و سکوت او بهتر از سخن گفتنش و دوری او بهتر از نزدیک بودن اوست.

ص:31


1- مصادقهًًًًْْْْ الاخوان، ص 8 .
2- مصادقهًًًًْْْْ الاخوان، ص 12.

امّا

دروغگو: زندگی تو با او گوارا نیست، زیرا خبری را از تو برای دیگران و از دیگران برای تو نقل می کند و هرگاه خبری به پایان رسید خبر دیگری پیش می کشد که وانمود کند راست می گوید، در صورتی که راست نمی گوید و با ایجاد عداوت بین مردم تفرقه می اندازد و بذر کینه در دل ها می کارد، پس از خدا بترسید و دربارۀ خود بیندیشید(1).

2- کلینی در کافی از امام صادق نقل کرده است که امیرالمؤمنین فرمود: شایسته نیست که مسلمان با بدکار دوست شود، زیرا او کارش را نیکو جلوه می دهد و دوست

دارد دیگران مانند او باشند. دوستش را در امر دنیا و آخرت کمک نمی کند و رفت و آمد او باعث بی آبرویی و خواری است(2).

4- زُرارهًْ گوید: امام صادق فرمود: از دوستی با نادان بپرهیز، زیرا هر چه از جانب او شاد باشی او به بدی رساندن به تو نزدیک تر است. (هر چه به دوستی او خوشحال تر باشی، خطر زیان رساندن او به واسطۀ حماقتش به تو نزدیک تر می باشد)(3).

5- امام صادق فرمود: حضرت علی بالای منبر می فرمود: برای مسلمان شایسته است که از دوستی با دروغگو دوری جوید، زیرا خبری از تو برای دیگران و از دیگران برای تو نقل می کند. زندگی را بر تو تلخ و ناگوار می سازد. هرگاه خبری کسب کند آن را به خبر دیگری پیوند می دهد تا ثابت کند راست می گوید، در صورتی که راست نمی گوید. خبرها را از گروهی برای گروهی دیگر نقل می کند تا بین آن ها

ص:32


1- اصول کافی، ص 480 (مجالسه اهل المعاصی) و ص 610. (من تکره مجالسته)؛ مصادقهًًًًْْْْ الاخوان، ص 52.
2- اصول کافی، ص 480 (مجالسهًْ اهل المعاصی).
3- اصول کافی، ص 611 (من تکره مجالسته و مرافقته).

دشمنی ایجاد کند و بذر کینه در دل ها بکارد(1).

17- کراهت شرکت دادن افراد فرومایه و گنهکار در امور

1- عَمّار بن موسی گوید: امام صادق فرمود: ای عَمّار اگر دوست داری که نعمت برای تو دوام داشته، مروّت تو کامل و بی عیب باشد و زندگی ات روبراه شود بردگان و افراد فرومایه ار در کار خود دخالت نده، زیرا اگر آن ها را امین دانستی به تو خیانت کنند و اگر خبری به تو دهند دروغ گویند، اگر مصیبتی برایت پیش آید تو را خوار کنند، و اگر وعده کنند خُلف وعه نمایند.

عَمّار گفت، از امام صادق شندیم که می فرمود: نیکان که یکدیگر را دوست بدارند برای آنان ثواب، و بَدان که افراد نیک را دوست بدارند برای نیکان فضیلت، و دشمنی

بدکاران یا نیکان زینت و افتخار برای نیکوکاران، و دشمنی نیکوکاران با بدان ذلّت و خواری بدکاران است(2).

در کتاب کافی نقل شده است که لقمان به پسرش گفت: ای پسرم، زیاد با مردم نزدیک مشو که موجب دوری از دل های آنان می شوی و یکسره از آن ها دوری مکن که خوار و بی مقدار گردی. هر جنبنده ای هم نوع خود را دوست دارد، انسان نیز هم نوع خود را دوست می دارد، کارهای پسندیده ات را نزد مخالفین آن کارها بازگو مکن، زیرا همان طور که بین گرگ و گوسفند دوستی برقرار نمی شود بین نیکوکار و بدکار دوستی به وجود نمی آید. کسی که به قیر نزدیک شود مقداری از قیر به می چسبد. هم چنین کسی که با تبهکار (در زندگی) شریک شود و روش های او را می آموزد، کسی که ستیزه و جدال کردن را دوست داشته باشد ملامت می شود، آن که در جاهای تهمت آمیز وارد شود متّهم می گردد، هر که هم نشین بد انتخاب کند سالم نمی ماند، و هر کس جلو زبانش را

ص:33


1- محاسن برقی، ص 117.
2- اصول کافی، ص 611 (من تکره مجالسته و مرافقته).

نگیرد پشیمان می شود(1).

3- عَمّار ساباطی گوید: امام جعفر صادق به من فرمود: ای عَمّار اگر می خواهی نعمت برای تو دوامن داشته باشد و دوستی مردم نسبت به تو کامل شود و زندگی ات راحت باشد با بردگان و افرار پست در کار خویش مشورت مکن، زیرا اگر به آن ها اعتماد کردی به تو خیانت می کنند و ادر به تو خبری بدهند دروغ می گویند و اگر مصیبتی برای تو پیش آید تو را خوار سازند، و اگر وعه کنند به تو راست نگویند(2).

4- امام صادق فرمود: از پدرم شنیدم که می فرمود: به حقّ قیام کن و برای آنچه از دست تو رفته است افسوس مخور و از آنچه به تو مربوط نیست دوری کن. از دشمن بپرهیز و با ادوستان با احتیاط رفتار نما، مگر افراد امین، و امین کسی است که از خدا

بترسد. با بدکار هم نشینی مکن و او را بر اسرار خویش آگاه مگردان و امانت به او مسپار و با آنان که از خدای خویش می ترسند در کارهایت مشورت کن(3).

18- تحریم هم نشینی با دروغگو و گنهکار و بخیل و نادان و قاطع رحم و ...

1- امام صادق از پدر بزرگوارش نقل می کند: پدرم علی بن الحسین به من فرمود: ای پسر عزیزم با پنج گروه دوستی و گفتگو و مسافرت مکن؛ امام باقر سؤال می کنند آن پنج گروه را معرّفی فرمایید. امام سجّاد فرمود: 1) از دوستی با دروغگو بپرهیز زیرا دروغگو مانند سراب است که دور را نزدیک و نزدیک را دور می نمایاند 2) از دوستی با فاسق اجتناب کن زیرا تو را به یک وعه غذا و به کم تر از

ص:34


1- اصول کافی، ص 611 (من تکره مجالسته و مرافقته).
2- علل الشرایع، ص 187.
3- علل الشرایع، ص 187.

آن می فروشد 3) از دوستی با بخیل بپرهیز زیرا وقتی که خیلی به کمک او نیازمند باشی (کنک نمی کند) تو را خوار می گرداند 4) از دوستی با کسی که از بستگان بریده و قطع رحم نموده است بپرهیز، زیرا در سه جا از قرآن نفرین شده است:

الف: «شما (منافقان) اگر (از فرمان خدا و طاعت قرآن) روی بگردانید یا در زمین فساد و قطع رحم کنید باز هم امید (نجات) دارید؟»

ب: «آنان که پس از پیمان بستن (با خدا و رسول) عهد خدا را شکستند و نیز آنچه را خدا به پیوند آن امر کرده بریدند، و در روی زمین فساد و فتنه برانگیختند، برای آن هاست لعنت خداة، و منزلگاهشان دوزخ است».

ج: و در سورۀ بقره فرموده است: «کسانی که عهد خدا را پس از پیمان بستن می شکنند و آنچه را خدا به پیوند آن امر کرده می بُرند در روی زمین فساد می کنند به حقیقت زیانکارند»(1).

2- امام جعفر صادق فرمود: از دوستی با نادان بپرهیز زیرا هر چه به او نزدیک تر شوی به بدی نزدیک شده ای [و از جانب او جز بدی به تو نمی رسد.](2)

3- سیّد رضی در نهج البلاغه گوید: پیشوای مؤمنان علی فرمود: ای فرزندم از دوستی با نادان بپرهیز، زیرا او می خواهد به تو سود برساند ولی زیان می رساند. از

ص:35


1- اصول کافی، ص 611 (من تکره مجالسته و مرافته). الف: ) فَهَلْ عَسَیْتُمْ إِنْ تَوَلَّیْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِی الأرْضِ وَتُقَطِّعُوا أَرْحَامَکُمْ( ، محمّد / 22. ب: ) وَالَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثَاقِهِ وَیَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَیُفْسِدُونَ فِی الأرْضِ أُولَئِکَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ ( ، رعد / 25. ج: ) الَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثَاقِهِ وَیَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَیُفْسِدُونَ فِی الأرْضِ أُولَئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ( ، بقره / 27.
2- مجالس صدوق، ص 24.

دوستی با بخیل اجتناب کن زیرا هنگام شدیدترین حاجت تو را رها می سازد. از دوستی با بدکار بر حذر باش زیرا تو را به چیز کمی می فروشد. از دوستی با دروغگو بپرهیز زیرا او مانند سراب است، دور را به تو نزدیک و نزدیک را به تو دور می نمایاند(1).

4- امام محمّد باقر فرمود: به چهار شخص نزدیک مشو و دوستی مکن: نادان، بخیل، ترسو و دروغگو. نادان می خواهد به توسود برساند ولی ضرر می زند، بخیل چیزی از تو می گیرد ولی چیزی به تو نمی دهد، ترسو از تو و از پدر و مادر خویش می گریزد، و دروغگو اگر راست هم بگوید کسی سخن او را تصدیق نمی کند(2).

5- امام جعفر صادق از پدر بزرگوارش نقل می کند که امام باقر فرمود: خواستم به سفر بروم، پدرم علی بن الحسین به من سفارش کرد: ای پسرم از دوستی و معاشرت با احمق بپرهیز، زیرا احمق در حضور و غیاب به دنبال عیب جویی است.

اگر سخن بگوید نادانی اش او را رسوا گرداند، اگر سکوت کند ناتوانی در گفتار او را کوچک می کند، اگر کاری انجام دهد آن را تباه سازد و اگر مسؤولیتی به عهده گیرد

آن را ضایع می کند. دانش او باعث بی نیازی او نیست و دانش دیگران هم به وی سود نمی رساند. نصیحت ناصحان را نمی پذیرد. دوستش از او آسایشی نمی یابد. مادرش دوست دارد در عزایش بنشیند و همسرش می خواهد او را از دست بدهد. همسایه اش می خواهد از او دور باشد و دوست وی تنهایی را بر مجالسش ترجیح می دهد. اگر در مجلسی از دیگران کوچک تر باشد آن ها از دست او در رنج و عذابند و اگر بزرگ تر از دیگران

ص:36


1- نهج البلاغه، قسمت دوم، ص 152.
2- خصال صدوق، ص 116.

باشد آنان را به فساد می کشاند(1).

19- کراهت هم نشینی با فرومایگان و ثروتمندان و گفتگو با زنان

1- امام جعفر صادق از اجدادش نقل می کند که رسول خدا فرمود: هم نشینی با سه گروه دل را می میراند: 1- فرومایگان. 2- زنان. 3- ثروتمندان(2).

2- امام محمّد باقر به شخصی فرمود: با ثروتمندان معاشرت نکن زیرا انسان وقتی که با آن ها معاشرت می کند از نعمتی که خدا به خودش داده است قدردانی نمی کند و به مرحله ای می رسد که تصوّر می کند خدا به وی نعمتی نداده است(3).

2- کراهت وارد شدن به مکان های تهمت انگیز

1- امام جعفر صادق از امیر مؤمنان علی نقل می کند: اگر کسی خود را در معرض تهمت قرار دهد کسانی را که به او بدگمان می شوند نباید ملامت کند، و کسی که رازش را پنهان دارد اختیار در دست خودش است [و رازش آشکار نمی شود] (4).

2- امام صادق فرمود: کسی که به جاهای تهمت آمیز برود و متّهم گردد باید خودش را ملامت کند(5).

3- امام باقر از پدر بزرگوارش نقل کرده است که حضرت امیر

ص:37


1- مجالس، صدوق، ص 35.
2- اصول کافی، ص 611 (من تکره مجالسته و مرافقته).
3- مجالس صدوق، ص 153، (م 44).
4- روضه کافی، ص 152.
5- مجالس صدوق، ص 297 (م 75).

فرمود: شخصی که خودش را در معرض تهمت قرار دهد نباید کسانی را که به او گمان می شوند ملامت کند(1).

4- حضرت علی در وصیّت به فرزندش امام حسن فرمود: از مکان های تهمت آمیز و جاهایی که مردم به آن بدگمانند بپرهیز، زیرا هم نشین بد انسان را گول می زند(2) .

5-

امام موسی کاظم گوید: امام صادق فرمود: از جاهای مشکوک امام موسی کاظم گوید: امام صادق فرمود: از جاهای مشکوک [و تهمت آمیز] بپرهیزید و حتّی نباید کسی با مادرش راه برود زیرا همۀ مردم نمی دانند که وی مادر اوست(3).

6- سیّد رضی در نهج البلاغه از امیر مؤمنان نقل می کند که آن حضرت فرمود: شخصی که خود را در معرض تهمت قرار دهد کسانی را که به او بدگمان می شوند نباید ملامت کند(4).

7- و نیز آن حضرت فرمود: کسی که شمشیر تجاوز و ستم به روی مردم بکشد با آن شمشیر کشته می شود، کسی که مکر و حیله ورزد هلاک شود، هر که بی باکی پیشه سازد غرق شود و شخصی که به مکان های تهمت آمیز برود متّهم گردد(5).

ص:38


1- مجالس صدوق، ص 182؛ در دنبالۀ حدیث مطالبی هست که در وسائل نقل نشده است.
2- مجالس، پسر شیخ طوسی، ص 5.
3- سرائر، ص 470. در نسخه های خطی کتاب هدایهًْ الامهًْ (شماره های: 5703 ص 34 و 94/133 ص 37 عمومی آستان قدس و شمارۀ 300 ص 28 از نسخه خطی گوهرشاد) به جای «لا یقض» «لا یقفنّ» نوشته شده است. م.
4- نهج البلاغه، قسمت دوم، ص 184.
5- نهج البلاغه، قسمت دوم، ص 227.

21- استحباب پرهیز و ترس از زیرکی مؤمن

1- امام باقر در تفسیر آیۀ )إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَاتٍ لِلْمُتَوَسِّمِینَ((1) فرمود: منظور از «متوسّمین» ائمّه هستند (چون) رسول خدا فرمود: از زیرکی مؤمن بپرهیزید زیرا او در گفتارش از نور الهی استفاده می کند(2).

2- سلیمان جعفری گوید: عدّه ای در نزد امام موسی کاظم بودند که فرمود: از زیرکی مؤمن بترسید زیرا او را نور الهی به امور می نگرد(3).

3- سیّد رضی در نهج البلاغه گوید علی فرمود: از گمان هایی که مؤمنان نسبت به شما می برند بر حذر باشید زیرا خدا حقّ را بر زبان آن ها جاری می سازد(4).

22- استحباب مشورت با اشخاص صاحب نظر

1- امام صادق از پدر بزرگوارش نقل کرده که از پیامبر اکرم سؤال شد: ای رسول خدا، هوشیاری و دوراندیشی در چیست؟ فرمود: مشورت کردن با صاحب نظران و پیروی از آن ها(5).

2- امام صادق فرمود: رسول اکرم در وصیّت به حضرت علی فرمود: هیچ کمک و پشتیبانی محکم تر از مشورت، و هیچ خردی بهتر از تدبیر و چاره اندیشی

ص:39


1- «مسلّماً در این [عذاب] برای هوشمندان عبرت و بصیرت است» حجر / 75 / م.
2- سرائر، ص 470.
3- بصائر الدّرجات.
4- نهج البلاغه، قسمت دوم، ص 219.
5- بصائر الدّرجات.

نیست(1).

3- امام باقر فرمود: در تورات چهار عبارت نوشته شده است: 1- کسی که مشورت نکند پشیمان می شود. 2- فقر و تنگدستی بزرگ ترین مرگ است. 3- هرگونه رفتار کنی با تو رفتار می کنند. 4- کسی که چیزی را مالک شود منافع خود را بر منافع دیگران ترجیح می دهد(2).

4- امام صادق فرمود: هرگز انسان با مشورت کردن هلاک نمی شود(3).

5-

سیّد رضی در نهج البلاغه از حضرت امیر نقل می کند: هیچ ثروتی مانند عقل، هیج فقری مانند نادانی، هیچ میراثی مانند ادب و هیچ پشتیبانی مانند مشورت کردن نیست(4).

6- و آن حضرت فرموده است: کسی که خودرأی باشد نابود می شود و هر که با بزرگان مشورت کند در عقل آن ها شریک است(5).

7- و فرمود: مشورت راهیابی است(6).

8 - و نیز آن حضرت فرمود: کسی که به رأی و فکر خود اکتفا کند خود را به خطر افکنده است(7).

23- استحباب مشورت با شخص پرهیزگارِ خردمند و اطاعت از او و کراهت مخالفت با وی

1- امام جعفر صادق فرمود: کسی که نصیحت کننده ای از باطن بازداردنده ای از

ص:40


1- محاسن برقی، ص 601.
2- محاسن برقی، ص 601.
3- محاسن برقی، ص 601.
4- نهج البلاغه، قسمت دوم.
5- نهج البلاغه، قسمت دوم.
6- نهج البلاغه، قسمت دوم.
7- نهج البلاغه، قسمت دوم.

درون و هم نشین راهنما نداشته باشد دشمن را بر خود چیره کرده است(1).

2- امام هادی از پدرانش نقل کرده است که حضرت علی فرمود: کسی که به رأی و فکر خود اکتفا کند خود را به خطر افکنده است(2).

3- امام صادق فرمود: در کار خود با کسانی مشورت کن که از پروردگارشان می ترسند(3).

4- امام صادق نقل کرده است که حضرت علی فرمود: در کاری که برای تو پیش می آید با کسانی که از خدا می ترسند مشورت کن(4).

5- سلیمان بن خالد گوید: از امام جعفر صادق شندیم که می فرمود: با مردمِ خردمند، با تقوا مشورت کن زیرا آن ها جز به نیکی راهنمایی نمی کنند و از مخالفت با آنان بپرهیز زیرا مخالفت با شخص پرهیزگارِ خردمند باعث تباهی دین و دنیاست(5).

6- امام صادق از رسول خدانقل فرموده است: مشورت با خردمندِ اندرزگو باعث پیشرفت و برکت و موفقیّت از جانب خداست. وقتی که شخص دلسوز عاقل تو را راهنمایی کند از مخالفت با او بپرهیز، زیرا این مخالت باعث هلاکت می شود(6).

7- امام جعفر صادق فرمود: چرا وقتی کار مهمّی برای شما پیش می آید و خود قادر به حلّ آن نیستید با افراد خردمندِ متدیّن و پارسا مشورت نمی کند؟ سپس امام صادق

فرمود: آگاه باشید هر کس این کار را انجام دهد خدا او را خوار نمی گرداند بلکه مقام او را بالا می برد و به بهترین کارها و نزدیک ترین آن ها به خداوند هدایتش می کند(7).

ص:41


1- مجالس، صدوق، ص 265 (م 68).
2- مجالس، صدوق، ص 286 (م 68).
3- محاسن، برقی، ص 601.
4- محاسن، برقی، ص 601.
5- محاسن، برقی، ص 601.
6- محاسن، برقی، ص 602.
7- محاسن، برقی، ص 602.

8 - امام صادق فرمود: مشورت دارای حدودی است که اگر آن حدود شناخته و رعایت نشود ضررش برای مشورت کننده از نفعش بیش تر است.

کسی که با او مشورت می شود باید: 1- عاقل باشد 2- آزادة دیندار باشد 3- دوست مهربان و مانند برادر باشد 4- اگر از راز تو آگاه شد مثل این باشد که خودت به آن آگاهی و آن را مکتوم و پوشیده دارد. زیرا تو زمانی از راهنمایی مشاور سود می بری که او عاقل باشد، و وقتی که وی آزاد مردِ متدیّن بود نهایت کوشش را برای نصیحت کردن تو به کار می برد. وقتی که دوست مهربان و مانند برادر باشد اگر او را از راز خویش آگاه کردی راز تو را پوشیده نگاه می دارد و آگاهی، [اگر این شرایط رعایت شود] مشورت جامع و نصیحت کامل می گردد(1).

24- وجوب راهنمایی کسی که تقاضای مشورت می کند

1- امام صادق فرمود: کسی که با برادر مؤمنش مشورت کند و او نظرش را خالصانه بازگو ننماید خدای عزّوجلّ قدرت فکر و اندیشه را از وی می گیرد(2).

25- جواز مشورت کردن با کسی که مرتبة او پایین تر است

1- مُعمَّرَبن خَلاّد گوید: یکی از غلامان امام رضا به نام سعد وفات یافت؛ امام به معمّر فرمود: شخصی با فضیلت و اماندار به من معرّرفی کن، در پاسخ گفتم: من کسی

را به شما معرّرفی کنم؟ حضرت با حالتی غضبناک فرمود: پیامبر خدا با یارانش مشورت می کرد و بعد دربارة آنچه که می خواست تصمیم می گرفت.

ص:42


1- محاسن، برقی، ص 602.
2- عیناً از محاسن نقل شده در سلسله سند بررسی و یا روایت تأویل گردد.

2- فُضَیل بن یسار گوید: امام صادق دربارة کاری با من مشورت کرد، به امام گفتم: خدا شما را یاری دهد، کسی مانند من مشاور شما باشد؟ امام فرمود: آری هر زمانی که با تو مشورت کنم(1)

.

3- حسن بن جَهْم گوید: جمعی در خدمت امام رضا بودیم. ایشان یادی از پدربزرگوارش نمود و فرمود: هیچ عقلی با عقل او برابری نمی کرد، در عین حال در بسیاری اوقات با یکی از غلامان سیاه پوست خود مشورد می کرد. به آن حضرت گفته شد آیا با چنین کسی مشورت می فرمایی؟ در پاسخ فرمود: چه بسا خدای تبارک و تعالی مشکل را به زبان چنین شخصی برطرف کند. بسیاری اوقات دربارة مزرعه یا باغ آن حضرت را راهنمایی می کرد و آن حضرت به آن عمل می فرمود(2).

4- سیّد رضی در نهج البلاغه از حضرت علی نقل کرده است که عبدالله بن عبّاس نظر خود را به عنوان یک مشاور برای امام علی بیان کرد، امّا امام با عقیدة او موافق بود؛ فرمود: تو باید نظر مشورتی خود را به من بگویی، امّا اگر برخلاف نظر تو تصمیم بگیرم باید نظر مرا بپذیری(3).

5- علیّ بن مهزیار گوید: امام جواد به من نوشت به فلانی بگو با ما مشورد کند و پس از مشورت آنچه نظر خودش است انتخاب کند، زیرا او از آنچه در سرزمینش [اهواز] می گذرد و چگونه رفتار با سلاطین آگاه تر است. مشورت باعث برکت و خوشبختی است. خدا به پیامبرش در قرآن کریم می فرماید: «در کارها با مردم مشورت کن، لیکن آن چه خود تصمیم گرفتی با توکّل به خدا انجام ده». (حضرت فرمود) پس

هر چه می گذرد به من گزارش دهد بهترین نظر را برایش می نویسم و اگر رأی و نظر

ص:43


1- محاسن برقی، ص 601.
2- محاسن برقی، ص 602.
3- نهج البلاغه، قسمت دوم، ص 3221.

من بهتر نباشد امیدوارم او را به راه روشن حقّ راهنمایی کرده باشد. انشاءالله «در کارها با مردم مشورت کن»(1)

منظور طلب خیر از مردم است(2).

26- کراهت مشورت با زنان و نیکو بودن مشورت با مردان

1- امام جفر صادق از پدرانش نقل کرده است که پیامبر در وصیّتش به حضرت علی فرمود: یا علی بر زنان، نماز جمعه و مسؤولیت قضاوت و طرف مشورت قرار گرفتن نیست.

یا علی، تندخویی ناپسند و اطاعت از زن موجب پشیمانی است. یا علی، از جمله چیزهایی که نامبارک است زبان زنان است. [زنانی که رعایت شؤون اسلامی را نمی نمایند](3).

2- امیرالمؤمنین در وصیّت به فرزندشان محمّد بن حنفیّه فرموده است: آرای مردان را جمع کن، سپس آن رأیی را که به حقّ نزدیک تر است انتخاب کن و آرایی را که شک داری رها کن... تا این که فرمود: کسی که به رأی خود عمل کند خودش را به خطر می افکند و هر که آرای مختلف را مورد توجّه قرار دهد به راه های خطا و اشتباه پی می برد(4).

27- کراهت مشورت با شخص ترسو، بخیل، آزمند، برده، فرومایه و بدکار

1- امام رضا از پدرانش از حضرت علی نقل کرده است که پیامبر فرموده

ص:44


1- ) فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الأمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ( ، آل عمران / 159.
2- تفسیر عیّاشی. علی بن مهزیار از اصحاب امام جواد و امام هادی و ساکن اهواز بوده و با امام مکاتبه داشته است - م.
3- مَن لا یحضره الفقیه، ج هًْ، ص 338.
4- مَن لا یحضره الفقیه، ج 2، صفحات 345 و 346.

است: یا علی با شخص ترسو مشورت نکن زیرا او راه خروج [از گرفتاری ها] را برای تو سخت جلوه می دهد و حتماً با بخیل مشورت نکن، زیرا تو را از هدف باز می دارد. با حریص مشورت نکن زیرا او کار بد را زیبا جلوه می دهد. بدان که ترس و بخل و آزمندی غریزه ای است که از سوء ظنّ ناشی می شود(1).

2- عَمّار ساباطی گوید: امام صادق به من فرمود: ای عمّار اگر می خواهی نعمت برایت با دوام، مردانگی ات کامل و زندگی ات اصلاح گردد در کار خویش با بردگان و اشخاص فرومایه مشورت مکن، زیرا اگر به آن ها اعتماد کنی به تو خیانت می کنند، اگر خبری به تو بدهند دروغ می گویند، اگر گرفتار شوی تو را خوار می سازند و اگر به تو وعده ای دهند به آن وفا نمی کنند(2).

3- امام جعفر صادق فرمود: از پدرم شنیدم که می فرمود: حق را بپا دار و برای آنچه از تو فوت شده افسوس مخور، از آنچه به تو مربوط نیست کناره گیر، از دشمن دوری کن، از دوست خویش بر حذر باش، (با احتیاط با او برخورد کن)، با مردم امین هم نشین و دوست باش، و امین کسی است که از خدا بترسد، با بدکار هم نشینی مکن و او را بر راز خویش آگاه مگردان و امانت خود را به او مسپار و در کارهایت با کسانی ه از پروردگار خویش می ترسند مشورت نما(3).

28- تحریم هم نشینی و دوستی با اهل بدعت

1- امام صادق فرمود: با کسی که در دین بدعت می گذارند دوستی و هم نشینی نکنید زیرا در نظر مردم یکی از آنان به شمار می آید.

ص:45


1- مَن لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 356؛ خصال شیخ صدوق، ج 1، ص 50؛ علل الشرایع، ص 178.
2- علل الشرایع، ص 187.
3- علل الشرایع، ص 187.

و پیامبرفرمود: انسان بر دینِ دوست و هم نشین خود می باشد(1).

29- کسانی که معاشرت و سلام کردن بر آن ها شایسته نیست

1- امام صادق از پدرانش نقل کرده که در وصیّت حضرت رسول به علی آمده است: یا علی کسی که از دین و دنیایش توشه ای بر نگیرد برای تو خیری در هم نشینی با او نیست، و کسی که خواستة تو را اجابت نکند تو نیز خواسته او را اجابت نکن، زیرا او شایستة تکریم نیست(2).

2- امام صادق از پدرانش نقل کرده است که در حدیث منهیّات پیامبر فرمود: سخن گفتن با شخص جذامی مکروه است مگر این که بین آن ها به اندازة یک ذراغ [تقریباً نیم متر] فاصله باشد.

و آن حضرت فرمود: از جذامی فرار کن مانند گریختن از شیر(3).

3- در کتاب خصال شیخ صدوق از امیرالمؤمنین نقل شده است که آن حضرت فرمود: پیامبر [مردم را] از سلام کردن بر چهار گروه نهی کرده است: 1) شخص باده گسار در حال مستی 2) کسی که مجسمه می سازد 3) آن که با نرد بازی می کند 4)

کسی که دوزبازی می کند(4).

و من گروه پنجمی را اضافه می کنم، نهی می کنم شما را از سلام کردن بر شطرنج باز(5).

ص:46


1- اصول کافی، صفحات 479، 612.
2- مَن لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 334.
3- مَن لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 184.
4- نوعی بازی که در آن چهل خط کشند و سنگ ریزه ها به صف نهند. «لغت نامه دهخدا» عرب آن را سَدَّر و قَرق گوید.
5- خصال صدوق، ج 1، ص 112.

4- رسول خدا فرمود: از پنج گروه در هر حال باید دوری کرد: جذامی، پیس، دیوانه، زنازاده و عرب بیابان گرد(1).

5- امام جعفر صادق از پدرانش نقل فرموده است که بر شش گروه نباید سلام کرد: یهودی، مسیحی، کسی که برای رفع حاجت نشسته است، آن که بر سر سفره ای می نشیند که در آن مشروبات الکلی است، شاعری که به زنان عفیف تهمت می زند و کسانی که فحش دادن به مادرانِ اشخاص را وسیلة شوخی قرار می دهند(2).

6- حضرت علی در حدیثی فرمود: بر شش گروه سلام کردن شایسته نیست: 1) یهودی و مسیحی 2) افرادی که با نرد و شطرنج بازی می کنند 3) باده گسار 4) اهل ساز و طنبور 5) کسانی که فحش دادن به مادران اشخاص را وسیلة شوخی قرار می دهند 6) شاعران [درباری و چاپلوس](3).

7- امام جعفر صادق از پدرش امام محمّد باقر نقل کرده است که آن حضرت فرمود: بر بهیود، نصاری، زردشتی، بت پرست، باده گسار، کسانی که کارشان بازی شطرنج و نرد است، مرد زن صفت [مردی که خود را در اختیار مردان دیگر می گذارد]، شاعری که زنان عفیف را متّهم می کند و کسی که در حال نماز است سلام نکنید. بر نمازگزار بدین سبب که نمی تواند پاسخ سلام را بدهد، با توجّه به این که سلام برای مسلمان امری مستحب و پاسخ آن واجب است و نیز بر رباخوار، کسی که برای رفع

حاجت نشسته است، در حمّام، و به هر فاسقی که آشکار را مرتکب معصبت می شود سلام نکنید(4).

ص:47


1- خصال صدوق، ج 1، ص 138.
2- خصال صدوق، ج 1، ص 138.
3- خصال صدوق، ج 1، ص 160؛ سرائر، ص 484.
4- خصال صدوق، ج 2، ص 82.

30- استحباب اظهار دوستی و محبّت نسبت به مردم

1- امام محمّد باقر فرمود: عربی بادیه نشین از بنی تمیم به نزد پیامبرآمد و عرض کرد: مرا نصیحت فرمایید. از جمله مطالبی که پیامبر به او فرمودند این بود: نسبت به مردم اظهار دوستی کن تا تو را دوست بدارند(1).

2- امام موسی کاظم فرمود: اظهار محبّت و دوستی نسبت به مردم نیمی از عقل است(2).

3- ابن ادریس در کتاب سرائر مشابه این حدیث را نقل کرده است با این تفاوت: و مدارا کردن با دیگران نیمی از وسیلة زندگی است، و کسی که میانه روی کند فقیر نمی شود(3).

4- امام صادق از امام حسن مجتبی نقل فرموده است: خویشاوند کسی است که از لحاظ دوستی به انسان نزدیک باشد اگر چه از لحاظ نسب دور باشد و بیگانه کسی است که از جهت محبّت و دوستی بیگانه باشد گر چه از لحاظ نسب نزدیک باشد، هیچ چیز نزدیک تر به چیزی از دست به بدن نیست، و دست خیانت می کند و قطع می شود، و پس از قطع درمان می گردد. ]یعنی اعتماد به نزدیکی خویشاوند نیست، اگر دوست نباشد، و گاهی عملاً از انسان دور و بیگانه است. یا منظور این است که دست دزد به صاحبش خیانت می کند و در عین نهایت نزدیکی قطع می گردد. یا انسان دشمن

دستش هست و باعث قطعش می گردد. یا این که اعتمادی به قرب جسمانی نیست و نفع حقیقی و پایدار قرب معنوی است[(4).

ص:48


1- اصول کافی، 612 (التحبّب الی الناس).
2- اصول کافی، 612 (التحبّب الی الناس).
3- سرائر، ص 464.
4- اصول کافی، ص 612 (التحبّب الی النّاس والتودّد الیهم).

5- امام صادق از رسول خدا نقل فرموده است: اظهار دوستی نسبت به مردم نصف عقل است(1).

31- استحباب خوش رفتاری و گشاده رویی با مردم و احترام به آنان

1- امام صادق فرمود: خوشرویی با مردم یک سوّم عقل است(2).

2- امام صادق از پیامبر نقل فرموده است که سه چیز دوستی انسان را برای برادر مسلمانش خالص می گرداند: 1- خوشرویی او را ملاقات کند. 2- در مجلس به او جا دهد. 3- او را با بهترین نام ها بخواند(3).

3- حُذَیفَهًْ بن منصور گوید: از امام جعفر صادق شنیدم که می فرمود: کسی که از مزاحمت مردم دست بردارد، گر چه او یک نفر است که از مزاحمت آنان دست برداشتهت لکن، در مقابل، افراد زیادی از مزاحمت او دست برمی دارند(4).

32- مستحبّ است کسی که مؤمنی را دوست دارد او را از دوستی خود با خبر کند

1- امام صادق فرمود: زمانی که کسی را دوست داری او را از این امر با خبر کن، زیرا باعث استواری محبّت بین شما می گردد(5).

2- نصر بن قابوس گوید: امام صادق به من فرمود: زمانی کهی کی از برادرانت را دوست می داری او را از این دوستی آگاه کن، همان طور که حضرت ابراهیم گفت: «پروردگارا به من بنما که چگونه مردگان را زنده می کنی، خدا فرمود: آیا به ]زنده شدن

ص:49


1- اصول کافی، ص 612 (التحبّب الی النّاس والتودّد الیهم).
2- اصول کافی، ص 612 (التحبّب الی الناس).
3- اصول کافی، ص 612 (التحبّب الی الناس).
4- اصول کافی، ص 612 (التحبّب الی الناس).
5- اصول کافی، ص 612 (اخبار الرجل اخاه بحبّه).

مردگان[ اطمینان نداری؟ ابراهیم پاسخ داد: ایمان دارم امّا می خواهم قلبم مطمئن شود(1)(2)

3- شخصی به امام باقر عرض کرد: من این مرد را دوست دارم، امام به او فرمود: او را از این امر با خبر کن، زیرا دوستی را پایدارتر و مهربانی را نیکوتر می سازد(3).

4- امام جعفر صادق فرمود: زمانی که کسی را دوست می داری به او بگو(4).

5- امام صادق از پیامبر خدا نقل فرموده است: هرگاه یکی از شما هم صحبت با برادر ایمانی اش را دوست می دارد او را آگاه سازد(5).

33- استحباب آغاز کردن سلام قبل از سخن گفتن و استحباب پاسخ ندادن قبل از سلام

1- امام صادق فرمود: آغازکنندة به سلام به خدا و رسولش نزدیک تر است(6).

2- علی بن الحسین فرمود: از صفات مؤمن انفاق کردن به اندازة توانایی و وسعت دادن [به اهل و عیال[ در حدّ قدرت و با عدالت و انصاف رفتار کردن با مردم و آغاز به سلام نمودن بر آنان می باشد(7).

3- امام جعفر صادق از رسول خدا نقل فرمود: شایسته ترین مردم نزد خدا و رسولش کسی است که سلام را آغاز کند(8).

ص:50


1- اصول کافی، ص 612 (اخبار الرجل اخاه بحبّه).
2- )مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَاللَّهُ یُضَاعِفُ لِمَنْ یَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیم(، بقره / 261.
3- محاسن برقی، ص 266.
4- محاسن برقی، ص 266.
5- محاسن برقی، ص 266.
6- اصول کافی، ص 612 (باب التسلیم).
7- اصول کافی، ص 612 (باب التسلیم).
8- اصول کافی، ص 612 (باب التسلیم).

4- با همین ا ِسناد نقل شده که رسول خدا فرمود: کسی که قبل از سلام سخن آغاز کند به او پاسخ ندهید. و نیز فرمود: قبل از سخن گفتن سلام کنید. اگر کسی قبل از سلام گفتن سخن گوید به پاسخ ندهید(1).

5- امام صادق فرمود: فرشته ای مردی را بر در خانه ای دید، فرشته به او گفت چرا بر در این خانه ایستاده ای؟ پاسخ داد یکی از برادرانم در این خانه است می خواهم بر او سلام کنم، فرشته به او گفت: آیا بین شما خویشاوندی است یا حاجتی به او داری؟ پاسخ داد: قرابتی بین ما نیست و نیازی جز اخوّت اسلامی و احترام آن مرا به این جا نکشانده بلکه برای پروردگار جهان به او سلام و محافظتش می کنم. فرشته به او گفت: من فرستادة خدایم به سوی تو، پروردگارت تو را سلام می رساند و می فرماید: مرا زیارت کردی و برای من تعهّد نمودی، حتماً بهشت را بر تو واجب کردم و تو را از خشم خویش معاف داشتم و از آتش نجات دادم(2).

6- امام صادق نقل کرده است که رسول خدا فرمود: کسی که قبل از سلام کردن سخن آغاز کند به او پاسخ ندهید.

و نیز امام صادق فرمود: هیچ کس را به طعام خویش دعوت نکنید مگر این که سلام کند(3).

34- لزوم سلام و کراهت ترک آن و جوب پاسخ سلام

1- امام صادق فرمود: جواب دادن به نامه مانند پاسخ سلام واجب است و

ص:51


1- اصول کافی، ص 612 (التسلیم).
2- ثواب الاعمال، ص 93.
3- خصال صدوق، ج 1، ص 13.

آغازکنندة به سلام ]از جواب دهنده[ نزد خدا و رسولش شایسته تر است(1).

2- امام صادق نقل کرده: خدای عزّوجلّ فرمود: بخیل کسی است که از سلام کردن بخل ورزد(2).

3- امام جعفر صادق نقل کرده است که رسول خدا فرمود: سلام کردن مستحب، و پاسخ آن واجب است(3).

35- باب استحباب بلند گفتن سلام و سخن نیکو گفتن

1- امام محمّد باقر فرمود: خدای عزّوجلّ بلند سلام کردن ار دوست می دارد(4).

2- امام باقر فرموده: سلمان (که رحمت خدا بر او باد) می گفت: سلام خدا را آشکارا بگویید، زیرا درود خدا به ستمکاران نمی رسد(5).

3- امام جعفر صادق در حدیثی نقل فرموده است که حضرت علی می فرمود: خشمگین نشوید و ]کاری نکنید که[ مورد خشم قرار گیرید، آشکارا سلام کنید، سخن

نیکو بگویید، نماز شب بخوانید در حالی که مردم در خوابند تا به سلامتی به بهشت روید، سپس این گفتار خدای عزّوجلّ را برای آنان خواند: «خدایی که سالم از هرگونه عیب و نقص، و امان دهنده و نگهبان است(6)»(7).

4- امام صادق فرمود: از نشانه های فروتنی این است که کسی را که ملاقات می کنی بر او

ص:52


1- اصول کافی، ص 626 (الکتاب).
2- اصول کافی، ص 613 (التسلیم.
3- اصول کافی، ص 613 (التسلیم.
4- اصول کافی، ص 613 (التسلیم.
5- اصول کافی، ص 613 (التسلیم.
6- )إِنَّمَا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ قَاتَلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَأَخْرَجُوکُمْ مِنْ دِیَارِکُمْ وَظَاهَرُوا عَلَی إِخْرَاجِکُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَمَنْ یَتَوَلَّهُمْ فَأُولَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ( ، حشر / 33.
7- اصول کافی، ص 613 (التسلیم).

سلام نمایی(1).

5- امام جعفر صادق از پدرانش نقل فرموده است که در وصیّت پیامبربه حضرت علی آمده است: سه چیز باعث پوشاندن گناهان است: آشکارا سلام کردن، طعام دادن، خواند نماز شب در حالی که مردم خوابند(2).

6- امام صادق فرمود: بخیل کسی است که از سلام کردن بخل ورزد(3).

7- امام جعفر صادق از پدرانش نقل کرده است که رسول خدا فرمود: در بهشت خانه هایی است که بیرون آن ها از داخل، و داخل آن ها از خارج دیده می شود. کسانی از امّت من در آن سکونت می کنند که سخن نیکو گویند، مردم را اطعام کنند، بلند سلام کنند و روزه را ادامه دهند و نماز شب بخوانند در حالی که مردم خوابند. حضرت علی سؤال کرد: ای رسول خدا چه کسی از امّت شما توانایی انجام این اعمال را دارد؟

پیامبر فرمود: یا علی می دانی نیکویی سخن چیست؟ کسی که صبح و شام ده مرتبه بگوید: «سبحانَ الله، والحمدُ لله ِ، و لا الهَ اِلا الله، وَاللهُ اَکبرُ». اطعام کردن عبارت است از انفاق کردن مرد به خانواده اش. منظور از ادامة روزه آن است که اگر شخص ماه رمضان و از هر ماه دیگر سه روز روزه بگیرد، روزة عمر برای او نوشته می شود. هر کس نماز

مغرب را به عبادت مشغول باشد. مقصود از افشای سلام آن است که از سلام کردن بر هیچ مسلمانی بخل نورزد(4).

ص:53


1- اصول کافی، ص 613 (التسلیم).
2- من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 236.
3- معانی الاخبار، ص 72.
4- معانی الاخبار، ص 73؛ مجالس صدوق، ص 198 (م 53).

8 - امام محمّد باقر فرمود: سه چیز باعث قرب و منزلت است: آشکارا سلام کردن، طعام دادن و نماز شب خواندن در حالی که مردم در خوابند(1).

9- امام جعفر صادق فرمود: از نشانه های تواضع سالم کردن به هر کسی است که او را ملاقات کنی(2).

10- پیامبر خدا فرمود: ناتوان ترین مردم کسی است که از دعا کردن عاجز باشد، و بخیل ترین مردم آن که از سلام کردن بخل ورزد(3).

11- امام صادق فرمود: هر کس چهار چیز برای من تعهّد کند من چهخار خانه در بهشت برای او تضمین می کنم: 1) انفاق کردن و نترسیدن از فقر و تنگدستی 2) رعایت عدالت دربارة مردم در مقابل منافع خویش 3) آشکارا سلام کردن در همه جا 4) ترک مجادله و نزاع اگر چه حقّ با او باشد(4).

36- باب استحباب سلام کردن بر کودکان

1- امام رضا از پدرانش نقل کرده است که رسول خدا فرمود: پنج چیز را تا آخر عمر رها نخواهم کرد: 1) غذا خودرن با بردگان بر روی زمین 2) سوار شدن بر الاغ

بی پالان 3) دوشیدن شیر از پستان بز با دست خودم 4) پوشیدن لباس پشمین 5) سلام کردن بر کودکان تا این که بعد از من سنت ]رسم[ باشد(5).

ص:54


1- معانی الاخبار، ص 90.
2- خصال صدوق، ج 1، ص 9.
3- مجالس پسر شیخ طوسی، ص 54.
4- محاسن برقی، ص 8 ؛ من لا یحضره الفقیه، ج 4 (ما تجب فیه الزکاهًْ)؛ اصول کافی، ج 6 (جهاد النفس).
5- علل الشرایع، ص 54؛ عیون اخبارالرضا، ص 235؛ مجالس صدوق، ص 44 (م 17)؛ خصال، ج 1، ص 130.

2- امام صادق از پدرانش نقل کرده است که پیامبرفرموده: پنج چیز را تا لحظة مرگ ترک نخواهم کرد: 1) پوشیدن لباس پشمین 2) سوار شدن بر الاغ بی پایان 3) غذا خوردن با بردگان 4) وصله کردن کفش با دست خودم 5) سلام کردن بر کودکان تا این که بعد از من سنت ]رسم[ باشد(1).

37- باب حرمت تبعیض بین فقیر و ثروتمند در نحوة سلام کردن و وجوب رعایت مساوات بین آن دو

1- امام رضا فرمود: هر کس فقیر مسلمانی را ملاقات کند و به گونه ای بر او سلام نماید که با سلام بر ثروتمند فرق داشته باشد در روز قیامت خدا را در حالی ملاقات می.کند کهم خدا بر وی خشمگین است(2).

2- حَجّال گوید: به جمیل بن دَرّاج گفتم آیا پیامبر خدا فرمود: زمانی که بزرگ قومی نزد شما آمد او را احترام کنید؟ جمیل گفت: آری، پیامبر فرموده است. از جمیل پرسیدم: ]در این حدیث[ منظور از شریف کیست؟ پاسخ داد: از امام صادق در این باره پرسیده ام، آن حضرت فرمود: منظور از شریف در این حدیث شخص ثروتمند است(3).

38- باب استحباب شکرگزاری خدا برای نعمت اسلام و تندرستی

1- امام جعفر صادق از پدرانش نقل کرده است: پیامبر فرمود: هر کس یهودی یا مسیحی یا زرتشتی یا یکی از غیر مسلمانان را ببیند بگوید: «سپاس خدایی را که مرا بر تو فضیلت داد و اسلام را دینت من و قرآن را کتابم و محمد را پیامبر و حضر علی

ص:55


1- خصال صدوق، ج 1، ص 130.
2- عیون الاخبار، ص 215؛ مجالس صدوق، ص 265 (م 68).
3- روضة کافی، ص 219.

را امام و پیشوای من، و مؤمنین را برادرانم، و کعبه را قبلة من قرار داده است» خدا بین آن مؤمن و غیر مسلمان در دوزخ هرگز جمع نکند(1).

2- امام جعفر صادق فرمود: هر کس آفت زده ای (مانند جذامی و امثال آن) یا مُثله شده یا گرفتاری را ببیند مخفیانه به طوری که او نشنود سه مرتبه بگوید: «سپاس خدایی را که مرا سلامت داشت از آن چه تو را بدان مبتلا ساخته است، و اگر خدا می خواست می توانست مرا نیز گرفتار سازد» هرگز آن بلا به او نرسد(2).

39- لزوم بلند سلام کردن و پاسخ دادن به نحوی که مخاطب بشنود

1- امام صادق فرمود: هرگاه کسی سلام می کند بلند سلام کند و نگوید سلام کردم امّا پاسخ ندادند، شاید نشنیده باشند. جواب سلام را نیز باید بلند گفت تا آن مسلمان سلام کننده نگوید: پاسخ سلام مرا نگفتند(3).

40- نحوة سلام گفتن و استحباب انتخاب کلمات مناسب

1- حسن بن مُنْذ ِر گوید: از امام صادق شنیدم که می فرمود: کسی که بگوید: «السّلامُ عَلیکُم» برای او ده حسنه، و کسی که بگوید: «سَلامٌ عَلَیْکُم وَ رَحْمَهًُْ الله ِ« برایش بیست حسنه، و هر که بگوید: «سَلامٌ عَلَیْکُم وَ رَحمَهًُْ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ» برایش سی حسنه است(4).

2- امام صادق نقل کرده است که امیرالمؤمنین فرمود: کراهت دارد انسان بگوید: «حیّاکَ اللهُ» (خدا تو را زنده بدارد) سپس ساکت شود مگر آن که پس از آن،

ص:56


1- مجالس صدوق، ص 161 (م 45)؛ ثواب الاعمال، ص 15؛ قرب الاسناد، ص 34.
2- مجالس صدوق، ص 161 (م 45).
3- اصول کافی، ص 613 (التسلیم).
4- اصول کافی، ص 613 (التسلیم).

سلام کند(1).

3- عمّار ساباطی دربارة نحوة سلام کردن زنان از امام صادق سؤال کرد و امام فرمود: زن بگوید: «علیکم السّلام» و مرد پاسخ دهد: «السّلامُ عَلَیْکُم»(2).

4- وهب یمانی در حدیثی نقل کرده است کهک خدا به آدم فرمود: به جانب این گروه از فرشتگان برو و به آنان بگو «السّلامُ عَلَیکُم و رَحْمَهًْ الله و برکاتُهُ» (سلام و رحمت و برکات خدا بر شما باد). حضرت آدم بر آنان سلام کرد، ملائکه پاسخ دادند: «وَ عَلَیْکَ السّلامُ و رَحمَهًُْ الله و بَرَکاتُهُ». چون به حضور پروردگار خویش برگشت، پروردگار تبارک و تعالی به او فرمود: این درود تو و فرزندانت تا روز قیامت در بین آنها باقی می ماند(3).

41- استحباب تکرار سلام تا سه مرتبه در صورت عدم دریافت پاسخ و اجازة ورود

1- امام محمّد باقر فرموده است که: امیرالمؤمنین به مردی از طایفة بنی سعد فرمود: ... یک روز صبح در حالی که هنوز در رختخواب بودیم پیامبر به نزد ما آمد و فرمود: «السلام علیکم» ما سکوت کریم و حیا نمودیم از جایمان بلند شویم، سپس فرمود: «السلام علیکم» باز هم سکوت کردیم، مجدّداً فرمود: «السلام علیکم» ترسیدیم اگر پاسخ سلام حضرت را ندهیم بردگردد. این عادت آن حضرت بود که سه مرتبه سلام

می کرد و اگر اجازة ورود به وی داده نمی شد برمی گشت. پس گفتیم «وعلیک السّلام» یا رسول الله، داخل خانه شوید. حضرت داخل شدند و سپس تسبیح حضرت فاطمه را

ص:57


1- اصول کافی، ص 613 (التسلیم).
2- من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 152.
3- علل الشرایع، ص 45.

برای ذکر و در موقع خوابیدن به آن دو بیان فرمود(1).

2- امام صادق در حدیث دوازده درهمی که حضرت رسول به علی دادند تا برای آن حضرت پیراهن بخرد، فرمود: جلو من حرکت کن و مرا به سوی خانواده ات راهنمایی کن. پیامبر چون به در خانه رسید، فرمود: «السلام علیکم» پاسخ ندادند. دو مرتبه سلام کرد. پاسخ ندادند. برای سمین بار که سلام کرد گفتند. «ای رسول خدا سلام و رحمت و برکات خدا بر تو باد». پیامبر سؤال فرمود: چرا بار اول و دوم جواب سلام را ندادید، گفتند: ای رسول خدا ما سلام شما را شندییم ولی دوست داشتیم بیش تر بشنویم...(2).

42- باب استحباب صدا کردن مؤمن با ضمیر جمع در موقع سلام کردن و دعا برای او در هنگام عطسه و غیر آن

1- امام صادق فرمود: در سه مورد فرد به صورت جمع خطاب می شود: 1) در موقع عطسه که می گویی «یَرْحَمُکُم الله» اگر چه کسی با وی نباشد 2) در سلام کردن می گویی «السّلام علیکم» 3) هنگام دعا برای دیگران می گویی: «عافاکُم الله»(3).

2- مانند این حدیث در خصال نیز نقل شده است.

43- مستحب نبودن سلام بر کسی که همراه جنازه است

یا به نماز جمعه می رود یا در حمّام است

1- امام صادق فرمود: بر سه کس سلام لازم نیست 1) بر کسی که با جنازه

ص:58


1- من لا یحضر الفقیه، صفحه 321، کتاب صلاهًْ.
2- خصال صدوق، ج 2، ص 87 ؛ امالی صدوق، ص 144، به طور مشروح بیان شده.
3- اصول کافی، ص 613.

همراه است 2) بر آن که به نماز جمعه می رود 3) بر کسی که داخل حمّام باشد(1).

44- باب چگونگی پاسخ سلام دادن به حاضر و غایب

1- امام باقر فرمود که: امیرالمؤمنین بر قومی گذشت و بر آنان سلام کرد، آن ها پاسخ دادند «سلام و رحمت و برکات و مغفرت و خشنودی خدا بر تو باد». حضرت به آنان فرمود: بر ما بدان گونه که فرشتگان به پدر ما ابراهیم سلام کرده اند سلام کنید. آنان به حضرت ابراهیم گفتند «رحمت و برکات خدا بر شما اهل بیت»(2).

2- حکم بن عُیَنه گوید: روزی در خدمت امام باقر بودم و خانه پر از جمعیّت بود که پیرمردی آمد و بر در خانه ایستاد و گفت: «السلامُ علیک یابنَ رسول الله و رحمهًُْ الله و برکاته» (ای پسر رسول خدا سلام و رحمت خدا و برکات او بر تو باد) و ساکت شد. امام باقر فرمود: «و علیک السلام و رحمهًْ الله ِ و برکاتُهُ». سپس به مردم سلام کرد و همه جواب سلام او را دادند(3).

3- ابوکَهمَش گوید: به امام صادق عرض کردم عبدالله بن ابی یعفور شما را سلام رساند، امام فرمود: «و علیکَ و علیه السلامُ» (بر تو و بر او سلام باد)، هرگاه عبدالله را دیدی به او سلام برسان(4).

4- امام محمّد باقر فرمود: فرشته ای از خدا درخواست کرد که قدرت شنوایی دعای بندگان خویش را به او ببخشد. خدا دعای وی را مستجاب کرد و از آن زمان هر مؤمنی که می گوید: «صلّی الله علی محمّد و آله وسلّم» (درود و سلام خدا بر محمّد و

ص:59


1- اصول کافی، ص 613.
2- اصول کافی، ص 613.
3- روضة کافی، ص 76.
4- اصول کافی، ص 360.

آل او)، آن فرشته در پاسخ می گوید: «و علیکَ السّلامُ» سپس آن فرشته به پیامبر عرض می کند فلانی بر شما درود فرستاد، رسول خدا در جواب می فرماید «و درود بر او باد»(1).

5- امام باقر فرمود: روزی حضرت علی در رَحْبَهًْ (محلّه ای در کوفه) نشسته بود و مردم دور او جمع بودند که مردی بلند شد و گفت: «سلامُ علیکَ یا امیرالمؤمنینَ و رَحمهًُْ الله و بَرکاتُهُ» (سلام و رحمت و برکات خدا بر تو ای پیشوای مؤمنان) حضرت به او نگاه کرد و فرمود: «و عَلیکَ السّلامُ و رحمهًُْ الله و بَرَکاتُه»، تو کیستی؟ آن مرد خود را معرّفی کرد سپس سؤالات خود را مطرح کرد که از جملة آن ها ده سؤال بود که هر کدام از دیگری دشوارتر بود(2).

6- پیامبر فرمود: ناقص کردن نماز یا سلام جایز نیست، اما نقصان توقّف در رکعت دیگر می باشد، و نقصان در سلام آن است که در سلام کردن بگوید «السّلام علیک» و یا در پاسخ سلام بگوید « وعلیک» و نگوید «و عَلیکُمُ السّلام»(3).

7- علی بن ابراهیم در تفسیرش در ذیل قول خدای تعالیَْ که یا محمّد) «اهلت را به نماز امر کن و بر آن شکیبا باش»(4). گوید: رسول خدا هر روز هنگام نماز صبح به در خانه حضرت علی و فاطمه و حسن و حسین می آمد و می فرمود: «السلام علیکم و رحمهًُْ الله وبرکاتهُ» (سلام و رحمت و برکات خدا بر شما باد). آن ها می گفتند: «وعلیکمُ

السّلامُ یا رسولَ الله و رحمَهًُْ الله و برکاتُه» سپس پیامبر می فرمود: وقت نماز

ص:60


1- مجالس صدوق، ص 67.
2- خصال صدوق، ج 2، ص 56.
3- معانی الاخبار، ص 82.
4- )وَأْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَیْهَا لا نَسْأَلُکَ رِزْقًا نَحْنُ نَرْزُقُکَ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَی( ، طه / 132.

است خدا شما را رحمت کند(1).

45- استحباب مصافحه با مقیم و در آغوش گرفتن مسافر

1- امام صادق فرمود: کامل شدن سلام و تحیّت برای مقیم، دست دادن و برای مسافر، یکدیگر را در آغوش گرفتن است(2).

46- استحباب سلام کردن کوچک بر بزرگ و جمعیّت کم بر جمعیّت زیاد و عابر بر نشسته و ...

1- امام جعفر صادق فرمود: باید کوچک بر بزرگ، عابر نشسته و جمعیّت کم بر جمعیّت زیاد سلام کند(3).

2- امام صادق فرمود: وقتی گروهی در مجلسی باشند آن ها که وارد می شوند باید سلام کنند(4).

3- امام صادق فرمود: عدّة کم بر عدّة زیاد، سواره بر پیاده، کسانی که بر استر سوار هستند بر الاغ سوار و اسب سواران بر استرسواران سلام کنند(5).

4- ابن بُکَیر از یکی از دوستانش نقل می کند که شنیدم امام صادق می فرمود: سواره بر پیاده و پیاده بر نشسته سلام کند و زمانی که دو گروه به یکدیگر می رسند گروه کم تر بر گروه بیش تر و فرد بر جماعت سلام کند(6).

ص:61


1- تفسیر قمّی، ص 425.
2- اصول کافی، ص 613.
3- اصول کافی، ص 614 (باب من یجب أن یبدأ بالسلام).
4- اصول کافی، ص 614.
5- اصول کافی، ص 614.
6- اصول کافی، ص 614.

5- امام صادق فرمود: سواره بر پیاده و ایستاده بر نشسته سلام کند(1).

اگر یک نفر از گروهی سلام کند از همة آن ها کفایت می کند و نیز کافی است که یک نفر پاسخ دهد

47- بسنده بودن سلام یک نفر از گروهی و پاسخ یک نفر از گروهی دیگر

1- امام صادق فرمود: هرگاه یک نفر از جماعتی سلام کند برای همة آن ها کفایت می کند(2).

2- امام صادق فرمود: اگر یک نفر از گروهی سلام کند برای همة آن ها کافی است و نیز اگر یکی پاسخ دهد از دیگران ساقط است(3).

3- ابن بُکَیر از یکی از یارانش نقل کرده است که امام صادق فرمود: اگر عدّه ای بر جماعتی بگذرند کافی است یکی از آن عدّه بر جماعت سلام کند، و نیز اگر یک نفر جواب دهد کافی است(4).

4- زید بن اسلم گوید: رسول خدا فرمود: باید سواره بر پیاده سلام کند و اگر یک نفر از بین گروهی سلام کند از همه ساقط است(5).

48 - کراهت ترک سلام بر مؤمن حتّی در حال تقیّه

1- اسحاق بن عمّار گوید: به سبب تقیّه در مسجد کوفه بر دوستانم سلام نمی کنم، چون به خدمت امام صادق رسیدم به من فرمود: چرا به دوستانت ستم می کنی و در

ص:62


1- اصول کافی، ص 614.
2- اصول کافی، ص 614 (باب اذا سلم واحد من الجماعهًْ أجزهًْ).
3- اصول کافی، ص 614.
4- اصول کافی، ص 614.
5- مجالس پسر شیخ طوسی، ص 229.

موقع ملاقات بر آن ها سلام نمی کنی؟ پاسخ دادم این امر به سبب تقیّه است، فرمود: وظیفه نداری به سبب تقیّه سلام را ترک کنی، بلکه وظیفة تو نشر سلام است. مؤمن وقتی مردم با ایمان را می بیند و بر آن ها سلام می کند ملائکه پاسخ می دهند: «سلامٌ علیکَ و رحمهًُْ الله و برکاتُهُ ابداً »(1).

49- روا بودن سلام کردن مرد بر زن

2- رِبعِیّ بن عبدالله از قول امام صادق گوید: پیامبر خدا بر زنان سلام می کرد و آنان پاسخ سالم وی را می دادند، امیرالمؤمنین نیز بر زنان سلام می کرد، ولی کراهت داشت از این که بر زنان جوان سلام کند، و می فرمود: می ترسم صدای آن ها مرا خوش آید و از اجرم کاسته شود(2).

50 - باب تحریم سلام کردن بر کفّار و اهل لهو و لعب و امثال آن مگر در حال ضرورت و چگونگی پاسخ داده به سلام آنان

1- امام صادق از امیرالمؤمنین نقل فرموده است: شما اوّل بر اهل کتاب سلام نکنید و اگر آنان بر شما سلام کردند بگویید: «و علیکُم»(3).

2- امام صادق فرمود: در اسخ سلام یهودی و نصرانی می گویی، سلام(4).

3- امام جعفر صادق می فرماید: هرگاه یهودی یا مسیحی یا مشرک بر تو سلام کند بگو «علیک»(5).

ص:63


1- کشف الغمّه، ص 237.
2- اصول کافی، ص 614. (باب التسلیم علی النساء).
3- اصول کافی، ص 615. (باب التسلیم علی اهل الملل).
4- اصول کافی، ص 615. (باب التسلیم علی اهل الملل).
5- اصول کافی، ص 615. (باب التسلیم علی اهل الملل).

4- امام محمّد باقر فرمود: مردی یهودی بر پیامبر وارد شد و عایشه آن جا بود، یهودی گفت «السّام علیکم» (که معنایش «مرگ بر تو» است). پیامبرفرمود: «علیکُم».

یهودی دیگری وارد شد و مانند اوّلی سلام کرد، حضرت همان پاسخ را به او دادند. یهودی سوم وارد شد و مانند نفر اول سلام کرد، پیامبر همان جواب را به او دادند. عایشه خشمگین شد و گفت: مرگ و غضب و لعنت بر شما باد ای گروه یهود، ای برادران میمون ها و خوک ها. رسوفل خدا به عایشه فرمود: اگر فحش به صورتی مجسّم می شد بد صورتی داشت. نرمش و مدارا بر هیچ چیز نشده جز این که آن را آراسته و از هیچ چیز برداشته نشده مگر این که آن را زشت کرده است. عایشه گفت: ای رسول خدا مگر سخن آن ها را نشنیدی که گفتند «السّام علیکم» (یعنی مرگ بر شما). پیامبر فرمود: چرا شنیدم، آیا تو نشنیدی پاسخی را که به آن ها دادم، گفتم: «علیکم» (یعنی مرگ بر خودتان).

سپس پیامبر فرمود: هرگاه مسلمانی بر شما سلام کند بگوید: «سلامٌ علیکُم» و اگر کافری سلام کند، بگوید: «علیکَ»(1).

5- امام جعفر صادق فرمود: شخصی یهودی به نزد پیامبر آمد و گفت: «السّامُ علیکُم»، پیامبر فرمود «عَلَیکَ» یاران پیامبر گفتند: او گفت مرگ بر تو، پیامبر فرمودند: هم چنان پاسخ دادم(2).

6- سَماعه گوید: از امام صادق پرسیدم اگر مسلمانی نشسته باشد و یهودی یا مسیحی یا مشرکی بر وی سلام کند چگونه باید پاسخ دهد؟ حضرت فرمود: بگوید «عَلیکُم»(3).

ص:64


1- اصول کافی، ص 615، (باب التسلیم علی اهل الملل).
2- اصول کافی، ص 615، (باب التسلیم علی اهل الملل).
3- اصول کافی، ص 615، (باب التسلیم علی اهل الملل).

7- امام باقر فرمود: ابوجهل و عدّه ای از قریش به نزد ابوطالب آمدند و گفتند: پسر برادر تو ]حضرت محمد[ ما را اذیّت می کند، از او بخواه که از خدایان ما دست بردارد، ما نیز به خدای او کاری نداریم. ابوطالب پیامبر را خواست. وقتی پیامبر وارد

شد و دید مشرکین در آن جلسه هستند فرمود: »السّلامُ علیَْ مَنِ الَّبَعَ الهُدیَْ» ]و صیغة مخصوص سلام را به کار نبرد[ (1).

8- اصبغ بن نُباته گوید: از علی شنیدم که می فرمود: شش گروه شایستة سلام نیستند: 1- یهود 2- نصارا 3- اهل نرد و شطرنج 4- اهل مشروبات الکلی و موسیقی 5- کسانی که فحش دادن به مادرانت را وسیلة شوخی خود قرار می دهند 6- شاعران ]شاعرانی که افراد نالایق را مدح می کنند[(2).

9- امام صادق نقل می کند که پیامبر فرمود: شما بر اهل کتاب یعنی یهود و نصارا اسلام را آغاز نکنید و اگر آن ها بر شما سلام کردند بگویید: «علَیکُم» و با آنان مصافحه نکنید و با کُنیه آن ها را صدا نزدنید مگر این که مجبور باشید(3).

51 - وارد نشدن به خانة غیر بدون اجازه و خبر دادن و سلام کردن و ...

1- عبدالرحمان بن ابی عبدالله گوید: از امام صادق در بارة قول خدای عزّوجلّ «به خانه هایی غیر از خانه های خودتان وارد نشوید مگر این که مأنوس شودی و بر اهل خانه سلام کنید»(4).

ص:65


1- اصول کافی، ص 615، (باب التسلیم علی اهل الملل).
2- کتاب سرائر، ص 484.
3- قرب الاسناد، ص 62.
4- )لا تَدْخُلُوا بُیُوتًا غَیْرَ بُیُوتِکُمْ حَتَّی تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَی أَهْلِهَا (، نور / 27.

2- ابوالصباح گوید از امام محمّد باقر درباره قول خدای عزّوجلّ «چون به خانه هایی وارد شوید بر خودتان سلام کنید»(1). پرسیدم، امام فرمود: منظور سلام کردن بر اهل خانه است و آن ها پاسخ سلام او را می دهند، پس این سلام بر او می باشد(2).

3- امام باقر فرمود: هرگاه وارد خانة خویش می شوید اگر کسی در خانه باشد بر او سلام کنید و چنانچه کسی نباشد بگویید «السّلامُ علینا مِن عِندِ ربّنا» (سلام بر ما از جانب پروردگار ما) چرا که خدای عزّوجلّ فرمود: «تحیّتی با برکت و پاکیزه از نزد خدا است(3)»(4).

52 - باب کسانی که رفت و آمد به خانة آن ها شایسته است

1- امیرالمؤمنین فرمود: حکمای روزگاران گذشته گفته اند: لازم است انسان از روی ده انگیزه رفت و آمد داشته است: اوّل، خانة خدا برای انجام عبادت و ادای حقّ و واجبات. دوم، خانة فرمانروایانی که اطاعت آن ها در ارتباط با اطاعت خداست و رعایت حقّشان واجب و منفعتشان فراوان و ضررشان سهمگین است. سوم، خانة دانشمندانی که علمشان نفع دینی و دنیوی دارد. چهارم، خانة اهل جود و بخشش که اموالشان را برای شکرکزاری خدا و اجر آخرت انفاق می کنند. پنجم، افرادی که از خرد بهرة زیادی ندارند و در حوادث و پیش آمدها به آن ها نیاز هست و برای رفع گرفتاری ها از آن ها کمک

ص:66


1- )فَإِذَا دَخَلْتُمْ بُیُوتًا فَسَلِّمُوا عَلَی( ، نور 61.
2- معانی الاخبار، ص 52.
3- )تَحِیَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبَارَکَةً طَیِّبَةً( ، نور / 61.
4- تفسیر قمّی، ص 462.

گرفته می شود. ششم، خانة اشراف و بزرگانی که دارای بخشش و مردانگی هستند و حاجت را برآورده می سازند. هفتم، کسانی که فکر و اندیشه شان و نیز مشورت با آن ها باعث رشد فکری انسان است. هشتم، برادران ایمانی که پیوند و رعایت حقوقشان واجب است. نهم، دشمنانی که شرّ و دشمنی آن ها با مدارا و نرمی کردن و مهربانی نسبت به آن ها برطرف می شود. دهم، کسانی که دیدار و گفتگوی با آن ها بر ادب و فرهنگ انسان می افزاید(1).

53 - استحباب سلام کردن هنگام بلند شدن از مجلس

1- امام صادق از پیامبر نقل فرموده است که هر کس از مجلسی بلند شود و در حال جدا شدن از برادرانش به آن ها سلام کند، اگر آن ها در امر خیری مشغول بحث و گفتگو باشند او در آن امر خیر شریک است و اگر در امر باطلی مشغول بحث باشند به او گناهی نمی رسد(2).

2- در کتاب مکارم الاخلاق از رسول خدانقل شده است که هرگاه یکی از شما بخواهد از مجلس خارج شود، سلام کند زیرا سلام اول مجلس اولویّتی نسبت به سلام آخر مجلس ندارد(3).

54 - جواز سلام و دعا کردن بر ذمّی در صورت نیاز داشتن به او

1- عبدالرّحمان بن حجّاج گوید: به ابوالحسن کاظم عرض کردم: نظر شما دربارة مراجه به پزشکی مسیحی که به او احتیاج دارم چیست، آیا می توانم بر او

ص:67


1- خصال صدوق، ج 2، ص 48.
2- قرب الاسناد، ص 22.
3- مکارم الاخلاق، ص 15.

سلام کنم و برایش دعا نمایم؟ فرمود: آری ولی دعای تو به او سود نمی رساند(1).

2- امام رضا فرمود: به امام صادق گفته شد چگونه به یهودی و مسیحی دعا کنم؟ امام فرمود: بگو خدا در امور دنیایت برکت دهد(2).

55 - باب جواز مکاتبة مسلمان با اهل ذمّه

1- عبد الله بن سنان گوید: از امام صادق سؤال شد: مردی به یکی از کارگزاران مهمّ زردشتی نامه می نویسد، آیا جایز است نام او را قبل از اسم خویش بنویسد؟ امام فرمود: به منظور جلب منفعت اشکالی ندارد(3).

2- ابو بصیر گوید: از امام صادق سؤال شد: شخصی به فردی زردشتی یا یهودی یا مسیحی یا به کسی که کارگزار و از بزرگان ایالتی از سرزمین اوست نیازی دارد ناچار است به او نامه بنویسد، آیا در نامه اش نام آن کافر را بنویسد و برای برآوردن حاجتش بر او سلام کند؟ امام فرمود: نوشتن نام او در اوّل نامه جایز نیست ولی در نامه ات بر او سلام کن. پیامبر خدا به پادشاه ایران و روم نامه می نوشت(4).

56 - استحباب سالم کردن بر خضر هرگاه نام وی برده شود

1- حسن بن علی بن فضّال گوید: از ابوالحسن علی بن موسی الرّضا شنیدم که می فرمود: خضر آب حیات نوشیده و تا نفخة صور نمی میرد. او به نزد ما می آید و بر ما سلام می کند، ما صدای او را می شنویم امّا خودش را نمی بینیم. هر جا نام او برده شود

ص:68


1- اصول کافی، ص 615.
2- اصول کافی، ص 615.
3- اصول کافی، ص 616 (مکاتبهًْ أهل الذّمهًْ).
4- اصول کافی، ص 616 (مکاتبهًْ أهل الذمّهًْ).

حاضر است. هر کس از شما نام او را ببرد بر او سلام کند(1).

57 - استحباب چشم پوشی و گذشت نسبت به دوستان

1- ثعلبهًْ بن میمون گوید: عدّه ای در خدمت امام صادق بودند و امام بر ایشان حدیث می فرمود. یکی از آنان مام شخصی را ذکر کرد و به او بد گفت و نزد امام

شکایت کرد. امام فرمود: کجا می توانی کسی را پیدا کنی که در دوستی کامل باشد، و کو مردان کاملاً وارسته؟(2)

2- امام جعفر صادق فرمود: دربارة ]باطن و جزئیات روحی[ اشخاص زیاد تحقیق نکن که بی دوست باقی خواهی ماند(3).

3- ضحّاک بن مخلّد گوید: از امام صادق شندیم: انصاف نیست که از دوستان عدالت کامل را انتظار داشته باشید(4)

58 - استحباب دعا برای عطسه کنندة مسلمان

1- امام صادق فرموده: فرد مسلمان نسبت به برادر مسلمان خود دارای حقوقی است. 1) وقتی او را ملاقات می کند سلام کند 2) در موقع بیماری از او عیادت کند 3) در غیاب او دوستی خالص باشد 4) هنگام عطسه کردن برایش

ص:69


1- کتاب کمال الدین، ص 219. در دنبالة حدیث آمده است: هر سال در موسم حج به مکّه می رود و تمام مناسک را انجا ممی.دهد و در پاسخ دعای مؤمنان آمین می گوید و خدا او را با حضرت مهدی در تنهایی آن حضرت مأنوس می گرداند.
2- اصول کافی، ص 610 (باب الاغضاء).
3- اصول کافی، ص 610 (باب الاغضاء).
4- مجالس پسر شیخ طوسی، ص 175.

دعا کند؛ عطسه کننده بگوید: «الحمدُ لله ربّ العالَمین، لا شریکَ لَه» و برادر مسلمان بگوید: «یَرحَمُکَ الله» و او در پاسخ بگوید: «یهدیکُم اللهُ و یُصلِحْ بالَکُم» (خدا شما را هدایت کند و زندگی شما را بهبود بخشید) 5) دعوتش را بپذیرد 6) وقتی بمیرد جنازه اش را تشییع کند(1).

2- امام صادق از رسول خدا نقل فرموده است: هرگاه شخصی عطسه کرد به او دعا کنید ولو از پشت جزیره ]از راه دور[ باشد(2).

3- در روایت دیگری آمده است: اگر چه از آن طرف دریا باشد(3).

4- اسحاق بن یزید و معمّر بن أبی زیاد و ابن رئاب گویند: در نزد امام صادق نشسته بودیم که مردی عطسه کرد. هیچ کس دعا نکرد. حضرت برایش دعا کرد و فرمود: «سبحان الله»، چرا دعا نکردید؟ از حقوق مسلمان بر برادرش این است که 1) وقتی مریض شود از او عیادت کند 2) دعوت او را بپذیرد 3) در تشییع جنازه اش حاضر شود 4) موقع عطسه کردن به او دعا کند(4).

5- داود بن حصین گوید: با چهارده نفر نزد امام صادق بودیم. امام عطسه کرد. هیچ کس سخن نگفت. امام فرمود: چرا دعا نکردید؟ از جمله حقوق مؤمن بر مؤمن آن است که 1) هرگاه مریض شود از او عیادت کند 2) وقت مرگ در تشییع جنازه اش شرکت نماید 3) موقع عطسه کردن به او دعا کند 4) دعوت او را بپذیرد(5).

ص:70


1- اصول کافی، ص 617 (العطاس والتّسمیت).
2- اصول کافی، ص 617 (العطاس والتّسمیت).
3- اصول کافی، ص 617 (العطاس والتّسمیت).
4- اصول کافی، ص 617 (العطاس والتّسمیت).
5- اصول کافی، ص 617 (العطاس والتّسمیت).

59 - نحوة دعا کردن برای عطسه و پاسخ دادن

1- سعد بن ابی خلف گوید: امام باقر عطسه کرد. به آن حضرت گفته شد «یَرحَمُکَ اللهُ» (رحمت خدا بر تو باد). امام در پاسخ فرمود: «یَغف رُ اللهُ لکُم و یَرحَمُکُم» (خدا شما با بیامرزد و رحمت کند). هرگاه شخصی در نزد او عطسه می کرد می فرمود: «یَرحَمُکَ اللهُ عزّوجلّ»(1).

2- امام محمّد باقر فرمود: هرگاه شخصی عطسه کند یا بگوید: «الحمدُ لله لا شریکَ لَهُ» (سپاس خدایی را که شریکی برای او نیست) و کسی که برای او دعا می کند باید بگوید: «یَرحَمُکَ الله» (خدا تو را رحمت کند) و عطسه کننده در پاسخ بگوید: «یغف رُ اللهُ لَکَ وَلَنا» (خدا تو و ما را بیامرزد). (و آن حضرت فرمود) از رسول خدا دربارة

آیه ای از قرگن یا چیزی که در آن نام خدا باشد سؤال شد، فرمود: هر چه نام خدا و یاد خدای عزّوجلّ در آن باشد نیکوست(2).

3- در کتاب خصال شیخ صدوق از حضرت علی نقل شده است: هرگاه کسی از شما عطسه کرد برایش دعا کنید و بگویید: «یَرحَمُکُمُ اللهُ» (خدا شما را بیامرزد) و او بگوید: «یَغفِرُ اللهُ لَکُم و یَرْحَمُکُم» (خدا شما را بیامرزد و رحمت کند). زیرا خداوند فرموده است: «چون کسی به شما تحیّت گفت، پس تحیّت دهید به خوبتر از آن یا ردّ کنید همان را(3)»(4).

ص:71


1- اصول کافی، ص 618 (العطاس).
2- اصول کافی، ص 618 (العطاس).
3- )وَإِذَا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا (، نساء / 86.
4- خصال صدوق، ص 168.

60 - استحباب عطسه کردن و کراهت عطسه های زشت

1- احمد بن محمّد بن ابی نصر گوید: از امام رضا شنیدم که می فرمود: خیازه و دهن درّه از شیطان ]زشت[ و عطسه از خدای عزّوجلّ است (خیر است)(1).

2- امام صادق فرمود: عطسه برای تمام بدن مفید است در صورتی که از سه مرتبه تجاوز نکند و اگر تجاوز کرد نشانة درد و بیماری است(2).

3- ابوبکر حَضرَمی می گوید: دربارة قول خدای عزّوجلّ که «اِنَّ اَنْکَرَ الاصوات لَصَوتُ الحَمیر»(3).

از امام صادق سؤال کردم، فرمود: منظور عطسة زشت است(4).

4- مردی از اهل سنّت از امام صادق نقل می کند که حضرت فرمود: عطسه مانند نطفه از تمام بدن خارج می شود، گر چه نطفه ]به ظاهر[ از آلت مردی خارج می گردد. دیده ای که وقتی انسان عطسه می کند تمام اعضایش تکان می خورد؟ و کسی که عطسه می کند تا هفت روز از مرگ در امان است(5).

62 - استحباب تکرار دعای عطسه های پی درپی تا سه مرتبه

1- امام باقر فرمود: هرگاه شخصی تا سه مرتبه عطسه کند به او دعا کن و اگر بیش تر شد دعا لازم نیست(6).

2- امام جعفر صادق نقل کرده است که حضرت علی فرمود: برای

ص:72


1- کمال الدین، ص 240.
2- اصول کافی، ص 619.
3- همانا بدترین آوازها صوت الاغ است. لقمان / 19.
4- اصول کافی، ص 619.
5- اصول کافی، ص 619.
6- اصول کافی، ص 619 (العطاس).

عطسه کننده تا سه مرتبه «یَرحَمُکُمُ الله» بگو و اگر از سه مرتبه تجاوز کند نیازی به دعا نیست(1).

3- در حدیث دیگری آن حضرت فرموده است: اگر از سه عطسه تجاوز کند به او گفته شود «شَفاکَ الله» (خدا تو را شفا دهد) زیرا آن عطسه در اثر بیماری است(2).

63 - استحباب «الحمد لله» گفتن در موقع عطسه

1- صالح بن ابی حَمّاد گوید: از عالم آل محمّد امام موسی کاظم دربارة عطسه و علّت «الحمد لله» گفتن، پرسیدم، فرمود: سلامتی بدن و اعضا و جوارح نعمتی است از جانب خدا برای بنده اش، که ممکن است بنده این نعمت را فراموش کند، لذا خدا امر می کند بادی به صورت عطسه از بینی او خارج شود و بنده در موقع عطسه خدا را

ستایش کند. بنابر این گفتن «الحمدُ لله» در موقع عطسه شکر و سپاسی است برای نعمتی که فراموش کرده بود(3).

2- امام صادق فرموده: نوجوانی که به حدّ بلوغ نرسیده بود در نزد پیامبرعطسه زد و گفت «الحمد لله»، پیامبر به او فرمود: «بارکَ اللهِ فیکَ« خدا مبارک کند بر تو(4).

3- مِسْمَع بن عبد الملک گوید: امام صادق عطسه کرد، پس فرمود: «الحمدُ للهِ ربّ العالَمین» سپس انگشت روی بینی گذاشت و گفت: بینی من با تواضع و فروتنی در مقابل خدا بر خاک است(5).

4- امام صادق فرمود: وقتی عطسة کسی را بشنوید اول به او دعا کنید ]یَرْحَمُکُم

ص:73


1- خصال صدوق، ص 63.
2- خصال صدوق، ص 63.
3- اصول کافی، 617 (العطاس).
4- اصول کافی، صفحات 618-619 (العطاس).
5- اصول کافی، صفحات 618-619 (العطاس).

الله بگویید[؛ سپس با او سخن بگویید(1).

4- امیرالمؤمنین فرمود: هر کس موقع عطسه زدن بگوید: «الحمدُ لله ربّ العالمینَ علیَْ کُلّ حالٍ» (در هر حال سپاس و ستیاش خدای را که پروردگار جهانیان است)، به درد گوش و دندان مبتلا نخواهد شد(2).

6- امام جعفر صادق از رسول خدا نقل فرموده است: هرگاه شخص مسلمان عطسه کند و به واسطة دردی که دارد سکوت کند ]الحمد لله نگوید[ فرشتگان از جانب او می گویند «الحمدُ لله ربّ العالمینَ»، و اگر خودش گفت «الحمدُ لله ربّ العالمینَ» ملائکه می گویند «یغغِفرُ اللهُ لکَ» (خدا تو را بیامرزد). و نیز امام از پیامبر نقل کرده که عطسه برای مریض نشانة سلامتی و راحتی بدن است(3).

64 - استحباب صلوات بر محمّد و خاندانش برای کسی که عطسه می کند یا می شنود

1- ابن ابی عمیر از یکی از دوستانش نقل کرده است: مردی نزد امام باقر عطسه کرد و گفت «الحمدُ للهِ ربّ العالِمینَ» امام به او دعا نکرد و فرمود: «از حقّ ما کاست». سپس گفت هرگاه کسی از شما عطسه کند بگوید: «الحمدُ للهِ ربّ العالَمینَ، و صلّی اللهُ علیَْ محمّدٍ و اَهل بَیته». آن مرد این دعا را گفت و امام برای او دعا کرد(4).

2- امام صادق فرمود: هر که عطسه ای بشنود و «الحمدُ لله» بگوید و صلوات بفرستد به درد چشم و درد دندان گرفتار نخواهد شد؛ سپس فرمود: اگر عطسه ای بشنوی

ص:74


1- اصول کافی، صفحات 618-619 (العطاس).
2- اصول کافی، صفحات 618-619 (العطاس).
3- اصول کافی، ص 619 (العطاس).
4- اصول کافی، ص 618 و 619 (العطاس).

این دعا را بگو اگر چه بین تو و او دریایی فاصله باشد(1).

3- جابر گوید: امام باقر فرمود: عطسه نیکوست، به جسم فایده می رساند و خدای عزّوجلّ را به یاد می آورد. به امام گفتم در نزد ما گروهی هستند که می گوید برای پیامبر نصیبی از دعای عطسه نیست، امام فرمود: اگر دروغ بگوید شفاعت محمّد به آن ها نخواهد رسید(2).

4- امام صادق فرمود: هر کس عطسه کند و دستش را بر تیغة بینی بگذارد و بگوید «الحمدُ لله ربّ العالمین، حمداً کثیراً کَما هُوَ اَهلُه، و صلّی الله علیَْ محمّدٍ النبیّ ِ و آله وسلَّم» (سپاس و ستایش فراوان خدای را که پروردگار جهانیان و شایستة حمد است و درود خدا بر پیامبر و خاندانش)، پرندة کوچکی از بینی او خارج شده تا زیر عرش پرواز می کند و تا روز قیامت برای او طلب آمرزش می نماید(3).

65 - درود بر محمّد و خاندانش هنگام عطسه و ذبح حیوانات و جماع محکروه نیست بلکه مستحب است

1- فضیل بن یسار گوید: به امام باقر عرض کردمک مردم در سه مورد صلوات بر محمّد و خاندانش را نمی پسندند: 1) هنگام عطسه 2) در موقع سر بریدن حیوانات 3) هنگام جماع. امام فرمود: چه شده است آن ها را؟ وای بر آنان، منافق شده اند، لعنت خدا بر آنان باد(4).

2- در کتاب عیون اخبارالرضا نقل شده است: در نامه ای که امام رضا به مأمون نوشت، فرمود: صلوات بر پیامبر در هر جا لازم است از جمله هنگام عطسه کردن و

ص:75


1- اصول کافی، ص 618 و 619 (العطاس).
2- اصول کافی، ص 618 و 619 (العطاس).
3- اصول کافی، ص 618 (العطاس).
4- اصول کافی، ص 618 (العطاس).

سر بریدن حیانات و غیر آن(1).

66 - جواز دعای عطسه برای ذمّی و دعا برای هدایت وی

1- ابن ابی نَحران از بعضی از دوستانش نقل کرده است که: مردی مسیحی در نزد امام صادق عطسه کرد، مردم به او گفتند: «هداکَ الله» (خدا تو را هدایت کند)، امام فرمود: «یَرحَمُکَ اللهُ« (خدا تو را بیامرزد). اصحاب گفتند: او مسیحی است، امام پاسخ داد: تا خدا او را نیامرزد هدایت نمی کند(2).

67 - اگر گفتاری با عطسه مقارن باشد جایز است آن عطسه را دلیل بر راستی سخن گوینده دانست

1- امام صادق از پیامبر نقل فرموده است: عطسه دلیل بر راستی گفتار گوینده است(3).

2- و نیز آن حضرت از پیامبر نقل فرموده است: اگر کسی سخن بگوید و در همان حال فردی عطسه کند گواه بر درستی گفتار اوست(4).(5)

68 - استحباب احترام و بزرگداشت شخص مُسِنّ مؤمن

1- عبد الله بن سِنان گوید: امام جعفر صادق به من فرمود: تجلیل از پیرمرد تجلیل از خدای عزّوجلّ است(6).

ص:76


1- عیون اخبارالرضا، ص 276.
2- اصول کافی، ص 618 (العطاس).
3- اصول کافی (العطاس).
4- عطسه نکردن در حال گفتار دلیل بر دروغگویی نیست.
5- اصول کافی (العطاس).
6- اصول کافی، ص 619 (وجوب اجلال ذی الشّیبهًْ المسلم).

2- امام صادق فرمود: از نشانه های تجلیل از خدای عزّوجلّ تجلیل و بزرگداشت مسلمانی است که ]در اثر پیری[ دارای موی سفید باشد(1).

3- امام جعفر صادق فرمود: کسی که به بزرگ ما احترام و به کوچک ما رحم نکند از ما نیست(2).

4- امام صادق فرمود: از نشانه های تجلیل از خدای عزّوجلّ تجلیل از مؤمنی است که ]در اثر پیری[ موی او سفید شده. هر کس مؤمنی را گرامی بدارد خدا را حترام کرده است. کسی که به مؤمن پیر اهانت کند خدا قبل از مرگش کسی را می فرستد که به او توهین نماید(3).

5- امام جعفر صادق فرمود: سه کس حقّشان ناشناخته نمی ماند مگر از جانب منافقی که به نفاق شناخته شده باشد ]در حدّ اعلای نفاق باشد[. 1- کسی که مویش را در اسلام سفید کرده باشد 2- حافظ قرآن. 3- پیشوای عادل(4).

6- امام صادق فرمود: بزرگان خویش را احترام کنید و صلة رحم نمایید(5) .

7- با اسنادی مانند این حدیث از آن حضرت نقل شده و در آن اضافه شده است: بهترین صلة رحم خودداری از آزار و اذیّت نزدیکان است(6) .

8 - امام صادق از رسول خدا نقل فرمود: تجلیل از مسلمان پیر تجلیل از خداست(7).

ص:77


1- اصول کافی، ص 619 (وجوب اجلال ذی الشّیبهًْ المسلم).
2- اصول کافی، ص 319 (باب اجلال الکبیر).
3- اصول کافی، ص 620 (وجوب اجلال ذی الشیبهًْ).
4- اصول کافی، ص 620 (وجوب اجلال ذی الشیبهًْ).
5- اصول کافی، ص 319 (باب اجلال الکبیر).
6- اصول کافی، ص 319 (باب اجلال الکبیر).
7- اصول کافی، ص 391 (اجلال الکبیر).

9- امام صادق از پیامبر نقل فرموده است: هر کس شخص مُسِنّی را به سبب پیری او احترام کند خدا او را از ترس و وحشت روز قیامت در امان خواهد داشت.

10- و نیز آن حضرت فرموده است: هر کس پیری را که مویش را در اسلام سفید کرده است احترام کند خدا او را از وحشت روز قیامت در امان دارد(1).

11- پیامبر فرموده: کسی که نسبت به فضیلت شخص مسنّ شناخت داشته باشد و او را احترام کند خدا او را از وحشت روز قیامت در امان می دارد.

و نیز فرمود: تجلیل از پیرمرد مؤمن احترام به خداست(2).

12- امام صادق فرمود: کسی که برای اشخاص فضیلتی قاطل نباشد از بابت اندیشة خویش مغرور است(3).

13- رسول خدا فرمود: پیران را تجلیل کنید زیرا احترام به بزرگسالان تجلیل از خداست(4).

69 - استحباب احترام کریم و شریف

1- حَجّال گوید: از جمیل بن درّاج سؤال کردم درست است که رسول خدا فرموده است: هرگاه شرافتمند قومی به نزد شما بیاید او را احترام کنید؟ گفت: بلی. پرسیدم شریف کیست؟ گفت از امام صادق در این باره پرسیدم. امام فرمود: شریف کسی است که

ص:78


1- اصول کافی، ص 619 )وجوب اجلال ذی الشیبهًْ المسلم).
2- ثواب الاعمال، ص 102.
3- معانی الاخبار، ص 72.
4- مجالس پسر شیخ طوسی، ص 196.

دارای مال باشد. از امام پرسیدم حسب چیست؟ فرمود: آن که به وسیلة مال و غیر آن کارهای پسندیده انجام دهد. سؤال کردم کَرَم چیست؟ فرمود: پرهیزکاری(1).

2- امام صادق از پیامبر نقل فرمود: وقتی سخاوتمندی به نزد شما بیاید او را احترام کنید(2).

3- امام جعفر صادق از پیامبر نقل فرمود: هرگاه سخاوتمند قومی به نزد شما بیاید او را گرامی بدارید(3).

4- عبدالله علوی از جدّش نقل کرده است که امیرالمؤمنین فرمود: وقتی که عدیّ پسر حاتم به خدمت پیامبر رسید، پیامبر او را به خانة خویش برد و تنها حصیر و بالشی از پوست که در خانه داشت برایش پهن کرد و او را روی آن نشاند(4).

70 - کراهت نپذیرفتن تکرمی و احترام مانند نپذیرفتن متکا و بوی خوش

1- امام صادق فرمود: دو نفر بر حضرت علی وارد شدند. حضرت برای هر کدام تشکی گذاشت. یکی روی آن نشست و دیگری امتناع کرد. حضرت به او فرمود: روی آن بنشین زیرا از پذیرفتن احترام خودداری نمی کند مگر الاغ(5).

2- ابوالحسن امام موسی کاظم فرمود: امیر مؤمنان می فرمود: از پذیرفتن احترام خودداری نمی کند مگر الاغ، پرسیدم مقصود از احترام چیست؟ فرمود: جا دادن به

ص:79


1- روضة کافی، ص 219.
2- اصول کافی، ص 620 (باب اکرام الکریم).
3- اصول کافی، ص 620 (باب اکرام الکریم).
4- اصول کافی، ص 620 (باب اکرام الکریم).
5- اصول کافی، ص 620 (باب اکرام الضیف).

شخص در مجلس، و بوی خوش که به او تعارف می شود(1).

3- علی بن جَهْم گوید: از ابوالحسن امام کاظم شنیده ام که می فرمود: از پذیرفتن احترام خودداری نمی کند مگر الاغ، سؤال کردم منظور از احترام چیست؟ فرمود: چیزی مانند بوی خوش و هر چه انسان بدان احترام می شود(2).

4- ابو زید مکّی گوید: از امام موسی کاظم شنیدم که می فرمود: از پذیرفتن احترام خودداری نمی کند مگر الاغ، و منظور امام احترام، بوی خوش و متّکا بود(3).

5- بَزَنْطی از ابوالحسن علی بن موسی الرضا نقل کرده است که حضرت علی فرمود: از پذیرفتن احترام خودداری نمی کند مگر الاغ. از امام رضا پرسیدم: منظور چیست؟ فرمود: آن کرامت ]احترام[ شامل بوی خوش و جا دادن در مجلس می شود که هر کس این دو را نپذیرد چنان است که گفته شد(4).

6- سماعهًْ بن مهران گوید: از امام صادق پرسیدم اگر کسی عطری را که به او تعارف می شود ردّ کند چگونه است؟ فرمود: شایسته نیست کراهت و احترام را ردّ نماید(5).

7- در کتاب قرب الاسناد از حضرت حلی نقل شده است که رسول خدا فرمود: هرگاه کرامتی بر شما عرضه شد آن را ردّ نکنید زیرا الاغ است که احترام را ردّ می کند(6).

ص:80


1- معانی الاخبار، ص 78؛ عیون الاخبار، ص 173.
2- معانی الاخبار، ص 78؛ عیون الاخبار، ص 173.
3- معانی الاخبار، ص 78؛ عیون الاخبار، ص 173.
4- معانی الاخبار، ص 52.
5- معانی الاخبار، ص 78.
6- قرب الاسناد، ص 44.

71 - استحباب استقبال و بدرقه از مهمان و اطاعت مهمان از صاحبخانه

1- امام صادق از پیامبرنقل فرموده است: از جمله حقوق مهمان بر صاحبخانه آن است که صاحبخانه با آرامش و وقار در موقع ورود و خروج مهمان چند قدمی با وی برود.

و نیز آن حضرت از رسول خدا نقل فرموده است هنگامی که کسی به خانة برادر مسلمانش وارد می شود تا زمانی که از آن جا خارج شود صاحبخانه بر او فرمانرواست(1).

72 - نباید راز دوست را فاش کرد

1- امام باقر از رسول خدا نقل فرموده است: مجلس ها امانت است ]یعنی سخنی که در مجلسی گفته می شود حکم امانت دارد و نباید برای دیگران گفته شود[(2).

2- ابن ابی عوف گوید: از امام صادق شندیم که فرمود: مجلس ها امانت است(3).

3- امام جعفر صادق فرمود: مجلس ها امانت است و جایز نیست سخن کسی را که می خواهد پوشیده بماند برای دیگران نقل کند مگر با اجازة او، یا برای فرد مورد اطمینان، یا برای ذکر خیر او(4).

4- جابر بن عبدالله انصاری گوید: پیامبر خدا فرمود: مجلس ها امانت است مگر در سه مورد: 1) مجلس که در آن خونی به ناحق ریخته شده باشد2) جایی که در آن

ص:81


1- اصول کافی، ص 620 (باب حق الدّاخل).
2- اصول کافی، ص 620 (باب المجالس بالامانهًْ).
3- اصول کافی، ص 620 (باب المجالس بالامانهًْ).
4- اصول کافی، ص 620 (باب المجالس بالامانهًْ).

مرتکب زنا شده اند 3) مجلسی که در آن به ناحق مال حرامی را حلال کنند(1).

73 - هرگاه سه نفر با هم باشند کراهت دارد دو نفر از آن ها درِ گوشی صحبت کنند

1- امام صادق فرمود: هرگاه سه نفر با هم باشند نباید دو نفر از آنان با یکدیگر درِ گوشی صحبت کنند زیرا این کار نفر سوم را اندوهگین و آزرده خاطر می کند(2).

2- امام کاظم فرمود: هرگاه سه نفر در خانه ای باشند نباید دو نفر از آنان با هم درِ گوشی صحبت کنند زیرا این کار دوستشان را غمگین می سازد(3).

74 - کراهت قطع کردن سخن مسلمان

1- امام جعفر صادق از پیامبر نقل فرموده است: کسی که سخن برادر مسلمانش را قطع کند مانند آن است که صورت او را بخراشد(4).

75 - باب استحباب یا کراهت کیفیّت نشستن

1- عبدالعظیم بن عبدالله علوی (در حدیث مرفوعه) گوید: پیامبر سه جور می نشست: 1- سرپا به این ترتیب که ساقهای پا را بلند می کرد و دو زانو را در میان دو دست خویش حلقه وار می گرفت ]و ران ها را به شکم می چسباند[. 2- دو زانو می نشست. 3ط یک پا را خم می کرد و پای دیگر را روی آن می انداخت، و هرگز دیده نشد که آن

ص:82


1- مجالس پسر شیخ صدوق، ص 33.
2- اصول کافی، (باب المناجات).
3- اصول کافی، (باب المناجات).
4- اصول کافی، ص 621.

حضرت چهار زانو بنشیند(1).

2- ابو حمزة ثُمالی گوید: علی بن الحسین را در حالی نشسته دیدم که یک پایش ار روی ران دیگر گذاشته بود؛ عرض کردم مردم ]قوم یهود به استناد حدیث بعد[ این گونه نشستن را نمی پسندند و می گویند مانند نشستن پروردگار است. امام فرمود: این نحوة نشستن من در اثر خستگی است، در صورتی که پروردگار خسته نمی شود و چرتش نمی گیرد و در خواب نمی رود(2).

3- حَمّاد بن عثمان گوید: امام صادق نشسته بود در حالی که پای راست آن حضرت روی رانت چپ بود، شخصی عرض کرد: فدایت شوم این گونه نشستن مکروه است. امام فرمود: نه، این سخن یهود است که می گویند وقتی خدا از خلقت اسمان ها و زمین فارغ شد بر عرش جای گرفت و این گونه نشست تا استراحت کند. خدا این آیه را نازل کرده است: «خدا نیست خدایی جز او که زنده و قائم به ذات خویش است، او را چُرت و خواب نمی گیرد»(3).

و امام صادق همان طور که نشسته بود باقی ماند(4).

4- در کتاب مکارم الاخلاق، آمده است که رسول خدا هرگاه می نشست ساق های پا را از زمین بلند می کرد و زانوها را در میان دو دست خود حلقه وار می گرفت(5).

76 - نشستن در جای به عنوان تواضع

1- امام صادق فرمود: کسی که راضی شود در پایین مجلس بنشیند تا وقتی که از

ص:83


1- اصول کافی، (باب الجلوس).
2- اصول کافی، (باب الجلوس).
3- )اللَّهُ لا إِلَهَ إِلا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلا نَوْمٌ( ، بقره / 255.
4- اصول کافی، (باب الجلوس).
5- مکارم الاخلاق، ص 15.

جایش بلند شود ملائکه بر او درود می فرستند(1).

2- امام جعفر صادق نقل فرموده است که پیامبر هرگاه وارد منزلی می شد در پایین مجلس می نشست(2).

3- امام صادق فرمود: از نشانه های تواضع این است که انسان در جایی پایین تر از شأن خود بنشیند(3).

4- امام صادق فرمود: از نشانه های تواضع آن است که 1) به نشستن در پایین مجلس خشنود باشی 2) به کسی که او را ملاقات می کنی سلام نمایی 3) مجادله و

بگومگو را رها کنی اگر چه حق با تو باشد 4) دوست نداشته باشی به خاطر تقوایی که داری ستایش شوی(4).

5- ابن عبّاس گوید: رسول خدا روی زمین می نشست، روی زمین غذا می خورد و با دست خویش گوسفندان را می بست و دعوت بردگان را حتّی برای نان جو می پذیرفت(5).

6- مُصْعَب بن شیبه گوید: پیامبر خدا فرمود: وقتی گروهی در مجلسی نشسته اند و کسی وارد می شود اگر به وی جا دهند باید بپذیرد زیرا بدین وسیله به او احترام گذاشته اند، و اگر به او جا ندهند در هر جا خالی هست بنشیند(6).

ص:84


1- اصول کافی، ص 621 (باب الجلوس).
2- اصول کافی، ص 621 (باب الجلوس).
3- اصول کافی، ص 369 (باب التواضع).
4- اصول کافی، ص 369 (باب التواضع).
5- مجالس پسر شیخ طوسی، ص 25.
6- مجالس پسر شیخ طوسی، ص 25.

.

77 - باب استحباب رو به قبله نشستن

1- جَمّاد بن عثمان گوید: امام صادق را می دیدم که در خانه اش رو به قبله می نشیند(1).

2- امام صادق فرمود: پیامبر خدا اکثرئ رو به قبله می نشست(2).

3- شیخ بهایی در کتاب مفتاح الفلاح روایت کرده که از ائمّة روایت شده است: بهترین نوع نشستن آن است که رو به قبله باشد(3).

78 - باب کراهت نشستن روبه روی خورشید

1- سهب بن زیاد در حدیثی که سند آن به حضرت علی می رسد از آن حضرت نقل کرده است: روبه روی خورشید ننشینید زیرا آن آتشدانی است که باعث رنگ پریدگی و کهنه شدن لباس و اشکار شدن دردهای پنهان می گردد.(4).

2- امام موسی کاظم از رسول خدا نقل فرموده است: در خورشید چهار خصلت است:

1) رنگ را تغییر می دهد 2) باد را گندیده می کند 3) لباس را کهنه می سازد 4) ایجاد درد می کند(5).

3- حضرت علی «در حدیث اربعماهًْ» فرموده است: پشت به آفتاب بنشینید زیرا خورشید دردهای پنهانی را آشکار می سازد(6).

ص:85


1- اصول کافی، ص 621 (باب الجلوس).
2- اصول کافی، ص 621 (باب الجلوس).
3- مفتاح الفلاح، ص 13.
4- خصال صدوق، ج 1، ص 48.
5- خصال صدوق، ج 1، ص 117.
6- خصال صدوق، ج 1، ص 159.

79 - استحباب نشستن در هر جایی که صاحب خانه بخواهد

1- امام صادق از پدرش امام باقر نقل فرموده است: هرگاه کسی وارد خانة برادر مؤمنی شود هر جا صاحب خانه امر کند بنشیند زیرا صاحب خانه آشناتر است به خانه و محرم بودن آن(1).

80 - استحباب نشستن روی دو پا و در بغل گرفتن زانوها

1- ابوالحسن امام کاظم از رسول خدا نقل فرموده است: روی پا نشستن و زانوها را در بغل گرفتن به منزلة دیوار عرب هاست(2).

2- سَماعهًْ گوید: از امام صادق در بارة مردی که خودش را با یک جامه بپوشاند سؤال کردم، امام فرمود: اگر لباس عورتش را بپوشاند اشکال ندارد(3).

81 - استحباب شوخی و خندة کم

1- معمّر بن خلاّد گوید: به ابوالحسن امام کاظم عرض کردم فدایت شومن عدّه ای با هم هستند و شوخی می کنند و می خندند. امام فرمود: اشکال ندارد اگر در آن نباشد؛ فهمیدم منظور امام این است که در آن شوخی، فحش و هرزه گویی نباشد. سپس فرمود: عرب صحرانشینی هدیه ای برای پیامبر آورد و به پیامبر عرض کردم: پول هدیة مرا بدهید، رسول خدا خندید. پس از آن، هنگامی که غمگین می شد می فرمود: آن عرب چه شد؟ ای کاش به نزد ما می آمد(4).

ص:86


1- قرب الاسناد، ص 33.
2- اصول کافی، ص 622 (باب الإتکاآ والاحتباء).
3- اصول کافی، ص 622 (باب الإتکاآ والاحتباء).
4- اصول کافی، ص 622 (باب الدعابهًْ و الضّحک).

2- ابوالحسن اول امام موسی کاظم فرمود: یحیی بن زکریّا گریه می کرد و نمی خندید، امّا عیسی بن مریم می خندید و گریه هم می کرد و عمل حضرت عیسی بهتر از عمل حضرت یحیی بود(1).

3- فضل بن ابی قُرَّهًْ گوید: امام صادق فرمود: هر مؤمنی دارای دُعایه است. پرسیدم دُعایه چیست؟ فرمود: شوخی(2).

4- یونس بن شیبانی گوید: امام صادق سؤال کرد: چگونه است وضع شوخی کردن شما مؤمنین با یکدیگر؟ عرض کردم کم است. فرمود: شوخی را ترک نکنید زیرا

شوخی نشانة خوش خلقی است و بدین وسیله برادرت را خوشحال می کنی. رسول خدا با مردم شوخی می کرد و می خواست آن ها را خوشحال کند(3).

5- عبدالله بن محمّد جُعفی گوید: از امام صادق شنیدم که می فرمود: کسی را که در بین مردم شوخی می کند خدا دوست دارد در صورتی که به فحش نینجامد(4).

6- حمران بن اعین گوید: به خدمت امام محمّد باقر رسیدم و عرض کردم مرا نصیحت کنید، فرمود: تو را به تقوای الهی سفارش می کنم. از شوخی بپرهیز زیرا احترام و آبروی شخص را می برد(5).

7- امام جعفر صادق از پدرانش نقل فرموده است که پیامبر (در وصیّتش به علی فرمود: یا علی شوخی نکن زیرا آبرویت را می برد و دروغ مگو که نورانیّت را از تو می گیرد. (مرحوم علاّمه می فرمایند منظور در اینت احادیث شوخی زیاد است)(6).

ص:87


1- اصول کافی، ص 622 (باب الدعابهًْ و الضّحک).
2- اصول کافی، ص 622 (باب الدعابهًْ و الضّحک).
3- اصول کافی، ص 622 (باب الدعابهًْ و الضّحک).
4- اصول کافی، ص 622 (باب الدعابهًْ و الضّحک).
5- السرائر، ص 484.
6- من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 334.

82 - کراهت قهقهه زدن و استحباب تبسّم

1- امام صادق فرمود: قهقهه زدن از شیطان است(1).

2- امام محمّد باقر فرمود: اگر قهقهه زدی پس از آن بگو «خدایا مرا دشمن مدار»(2).

3- امام صادق فرمود: خندة مؤمن تبسّم است(3).

83 - کراهت خندة بدون علّت

1- امام صادق فرمود: خندة بدون سبب نشانة نادانی است. و می فرمود: در موقع خنده نباید دندان های جلو دهان دیده شود، که در این صورت عمل ناپسندی انجام داده ای. کسی که عمل بدی مرتکی می شود از شبیخون در امان نمی ماند(4).

2- امام جعفر صادق فرمود: چه بسیارند کسانی که خندة بیهوده می کنند و گریة آن ها در روز قیامت زیاد است، و چه بسیارند کسانی که از خوف خدا زیاد گریه می کنند و در روز قیامت در بهشت خنده و شادی آنان زیاد است(5).

3- امام صادق فرمود: سه چیز مورد غضب شدید خداست: 1) خوابیدن بدون شب زنده داری 2) خندة بدون علّت 3) غذا خوردن از روی سیری(6).

4- امام صادق فرمود: در مدینه مردی بیکاره مردم را می خندانید و می گفت: علی بن الحسین مرا خسته کرد چرا که نتوانستم او را بخندانم. در همین حدیث آمده

ص:88


1- اصول کافی، ص 223 (باب الدّعابهًْ و الضّحاک).
2- اصول کافی، ص 223 (باب الدّعابهًْ و الضّحاک).
3- اصول کافی، ص 223 (باب الدّعابهًْ و الضّحاک).
4- اصول کافی، ص 622 (باب الدّعابهًْ و الضّحاک).
5- عیون اخبارالرضا، ص 179.
6- خصال صدوق، ص 132 (مجالس 39).

است که امام زین العابدین فرمود: به او بگویید مسلّم برای خدا روزی است که بیکاره ها در آنت روز ]قیامت[ زیان می کنند(1).

84 - باب کراهت شوخی و خندة زیاد

1- امام صادق فرمود: از شوخی بپرهیزید زیرا آبرو را می برد(2).

2- امام جعفر صادق فرمود: خندة زیاد قلب را می میراند(3).

3- امام صادق فرمود: با کسی که او را دوست داری شوخی و مجادله مکن(4).

4- عَنْبَسة عابد گوید: از امام صادق شنیدم که می فرمود: خندة زیاد آبرو را می برد(5).

5- عَنْبَسه نیز می گوید: از آن حضرت شنیدم که فرمود: شوخی دشنام کوچک است(6).

6- امام صادق فرمود: مجاله مکن، زیرا آبروی تو می رود و شوخی نکن که نسبت به تو گستاخ می شوند(7).

7- امام باقر فرمود: شوخی زیاد آبرو را می برد و خندة زیاد ایمان را به سک سو پرتاب می کند ]از بین می برد[(8).

8- ابوالحسن امام موسی کاظم در وصیّت به بعضی از فرزندانش فرموده است: از

ص:89


1- مجالس صدوق، ص 132 (مجلس 39).
2- اصول کافی، ص 623 (باب الدعابهًْ و الضحاک).
3- اصول کافی، ص 623 (باب الدعابهًْ و الضحاک).
4- اصول کافی، ص 623 (باب الدعابهًْ و الضحاک).
5- اصول کافی، ص 632 (باب الدعابهًْ و الضحاک).
6- اصول کافی، ص 632 (باب الدعابهًْ و الضحاک).
7- اصول کافی، ص 632 (باب الدعابهًْ و الضحاک).
8- اصول کافی، ص 632 (باب الدعابهًْ و الضحاک).

شوخی بپرهیز زیرا نور ایمان را از تو می برد و مروّت و مردانگی تو را سبک می سازد(1).

9- امام صادق از امیرالمؤمنین نقل فرموده است: از شوخی بپرهیز زیرا شوخی باعث کینه و دشمنی شده و فحش کوچک است(2).

10- امام جعفر صادق فرمود: از شوخی بپرهیز زیرا آبرو و شکوه و عظمت اشخاص را از بین می برد(3).

11- امام صادق فرمود: شوخی نکن چون نسبت به تو گستاخ می شوند(4).

12- امام صادق از پدرانش نقل فرموده است که پیامبر خدا فرموده: شوخی زیاد آّرو را می برد و خندة زیاد ایمان را نابود می کند و دروغ زیاد نور ایمان را می برد(5).

13- امام صادق از پدرانش نقل کرده است که حضرت علی فرموده است: خندة پیامبر تبسّم بود. روزی بر گروهی از انصار گذشت و دید با یکدیگر صحبت می کنند و دهانشان پر از خنده است، فرمود: ای گروه دست بازدارید. اگر کسی را آرزویش مغرور کند و او را از عمل خیر باز دارد به گورستان سری بزند و رستاخیز را به یاد آورد، مرگ را به یاد آورید زیرا مرگ درهم شکنندة لذّت هاست(6).

14- عبدالله بن جُعفی گوید: از امام باقر شندیم که می فرمود: خدا کسی را که در حضور جمعی شوخی می کند دوست دارد مشروط بر این که شوخی به فحش کشانده نشود، و کسی را که در تنهایی بیندیشد و در خلوت پند و اندرز گیرد و به نماز

ص:90


1- اصول کافی، ص 632 (باب الدعابهًْ و الضحاک).
2- اصول کافی، ص 632 (باب الدعابهًْ و الضحاک).
3- اصول کافی، ص 632 (باب الدعابهًْ و الضحاک).
4- اصول کافی، ص 632 (باب الدعابهًْ و الضحاک).
5- مجالس صدوق، ص 163 (مجلس 46).
6- مجالس پسر شیخ طوسی، ص 332.

خواندن افتخار ورزد دوست دارد(1).

15- امام صادق از پدرش نقل فرموده است که داوود به سلیمان گفت: پسرم از خندة زیاد بپرهیز، زیرا خندة زیاد انسان را در روز قیامت تهیدست رها می کند(2).

16- سیّد رضی در نهج البلاغه از امیرالمؤمنین نقل کرده است که آن حضرت فرمود: شخص شوخی نمی کند مگر این که چیزی از عقلش پریده باشد(3).

85 - استحباب تبسّم بر چهرة مؤمن

1- در کتاب الاِخوان از حضرت رضا نقل شده است: هر کس بر صورت خود گلاب بپاشد و برای حاجتی از خانه خارج شود دچار تنگدستی و خواری نگردد و هر کس از بقیّة آبی که برادر مؤمنش آشامیده به منظور تواضع بنوشد خدا حتماً او را وارد بهشت می کند و کسی که بر چهرة برادر مؤمنش تبسّم زند خدا برایش حسنه می نویسد و کسی که خدا برایش حسنه بنویسد او را عذاب نخواهد کرد(4).

2- امام باقر فرمود: تبسّم مؤمن بر چهرة برادرش حسنه است و پاک کردن گرد و غبار از چهرة مؤمن نیز حسنه می باشد و هیچ عبادتی مانند خوشحال کردن مؤمن است(5).

3- امام صادق فرمود: هر که از چهرة برادر مؤمنش گرد و غبار غم بزداید خدا برای او ده حسنه می نویسد و کسی که بر چهرة برادرش تبسّم زند برای او حسنه ای است(6).

ص:91


1- محاسن برقی، ص 293.
2- قرب الاسناد، ص 33.
3- نهج البلاغه، قسمت دوم، ص 205.
4- مصادقهًْ الاخوان، ص 24.
5- مصادقهًْ الاخوان، ص 24.
6- مصادقهًْ الاخوان، ص 24.

86 - استحباب صبر کردن بر اذیّت همسایه و دیگران

1- عمرو بن عِکْرِمَهًْ گوید: به خدمت امام صادق رسیدم و عرض کردم همسایه ای دارم که مرا اذیّت می کند. امام فرمود: با او مهربان باش. گفتم: خدا به او رحم نکند. آن حضرت صورتش را از من برگرداند. من نخواستم با آن وضع از امام جدا شوم، لذا توضیح دادم که وی به صورت های مختلف مرا اذیّت می کند. فرمود: گمان می کنی اگر آشکارا با او دشمنی کنی می توانی از او انتقام بگیری؟ گفتم او را به اطاعت خود وا می دارم. فرمود: این همسایة تو از اشخاصی است که نسبت به کسانی که خدا به آن ها چیزی بخشیده حسد می ورزد، پس هرگاه نعمتی برای کسی دید اگر اهل و عیالی داشته باشد آن ها را اذیّت می کند و اگل اهل و عیالی ندارد به خدمتگزارش اعتراض می نماید

و اگر خدمتگزار نداشته باشد شب ها را به بیداری و روزها را به جوش و خروش به سر می برد(1).

2- عبد صالح (امام موسی کاظم) فرمود: خوش رفتاری با همسایه، تنها خودداری از اذیّت او نیست، بلکه تحمّل اذیّت و آزار اوست(2).

3- امام صادق فرمود: مؤمن از یکی از سه چیز خلاصی ندارد و گاهی هر سه در او جمع می شود؛ یا بعضی از افراد خانه در را به رویش می بندند و بدین وسیله او را اذیّت می کنند، یا همسایه او را اذیّت می کند، یا کسی در راه بر آوردن نیازمندی هایش به او آزار می رساند؛ و اگر مؤمن بر قلّة کوهی باشد خدای عزّوجلّ شیطانی را می فرستد تا او را اذیّت کند و در عین حال او را با ایمانش مأنوس می کند که از هیچ کس وحشت نداشته باشد(3).

ص:92


1- اصول کافی، ص 623 (حقّ الجوار).
2- اصول کافی، ص 624 (حقّ الجوار).
3- اصول کافی، ص 433.

4- امام جعفر صادق فرمود: در عالم نبوده و نمی باشد و نخواهد بود مؤمنی مگر این که دارای همسایه ای باشد که او را اذیّت کند. اگر مؤمن در جزیره ای از جزیره های دریا باشد خدا کسی را می فرستد که او را اذیّت نماید(1).

5- امام صادق فرمود: در گذشته و در آینده و زمانی که شما در آن به سر می برید مؤمنی نبوده و نمی باشد مگر این که دارای همسایه ای است که او را اذیّت می کند(2).

6- معاویّهًْ بن عمّار گوید: از امام صادق شنیدم که می فرمود: مؤمنی نبوده و تا روز قیامت نخواهد بود مگر این که دارای همسایه ای باشد که به او آزار رساند(3).

7- امام محمّد باقر فرمود: مردی به نزد پیامبر آمد و شکایت کرد که همسایه اش او را اذیّت می کند رسول خدا به او فرمود: صبر کن، مجدّداً آمد و از همسایه اش شکایت کرد، باز هم پیغمبر فرمود: صبر کن...(4).

8 - امام صادق فرمود: خوش رفتاری با همسایه روزی را زیاد می کند(5).

9- امام جعفر صادق فرمود: اگر مؤمن در قلّهًْ کوهی ساکن باشد خدا کسی را برای آزار او می فرستد تا از این طریق پاداشی از جانب خدا به او برسد(6).

10- علی بن الحسین از پدر بزرگوارش امام حسین نقل کرده است که پیامبر خدا فرمود: من و پیامبران قبل از من پیوسته گرفتار کسانی بودیم که ما را اذیّت می کردند، و اگر مؤمن بر سر کوهی باشد خدای عزّوجلّ کسی را می رساند که او را آزار

ص:93


1- اصول کافی، ص 433.
2- اصول کافی، ص 433.
3- اصول کافی، ص 433.
4- اصول کافی، ص 624.
5- الزهد، محظوط از کتاب کافی استخراج شده است. فی 2/ 87.
6- علل الشرایع، ص 29.

رساند تا بدین طریق اجری به او برسد(1).

11- حضرت رضا از پدرانش نقل فرموده است که رسول خدا فرمود: هیچ مؤمنی نبوده و تا روز قیامت نخواهد بود مگر این که دارای همسایه ای باشد که او را اذیّت نماید(2).

12- امام علی النّقی از پدرانش نقل کرده است کهامام صادق فرمود: هیچ مؤمنی نبوده و تا روز قیامت نخواهد بود مگر این که همسایه ای خواهد داشت تا او را اذیّت کند. (و نیز) از امام صادق نقل فرموده است که هر کس دنیایش گوارا و بدون گرفتاری باشد در دین او شک کنید. (و نیز امام علی النّقی گوید: امام صادق فرمود: هرگاه

دوستی از تو به امارت و ریاستی برسد و یک دهم قبل از ریاستش به تو توجّه کند دوست بدی نیست(3).

13- امام صادق از امیرالمؤمنین نقل فرموده است: سه چیز از کارهای نیک است: سخاوتمندی، نیکویی در گفتار، و صبر بر اذیّت و آزار(4).

87 - وجوب خودداری از آزار همسایه

1- امام صادق (در حدیثی) فرموده است: مردی از انصار به نزد رسول خدا آمد و عرض کرد: از شخصی خانه ای خریده ام. نزدیک ترین همسایه ام کسی است که امیدی به خبر او ندارم از شرّش در امان نیستم. رسول خدا به علی و سلمان و اباذر و یک نفر دیگر که گمان می.کنم مقداد بود دستور داد در مسجد با صدای بلند اعلان

ص:94


1- علل الشرایع، ص 29.
2- عیون اخبارالرضا، ص 201.
3- مجالس پسر شیخ طوسی، ص 176.
4- محاسن برقی، ص 6.

کنند: ایمان ندارد کسی که همسایه اش از ظلم او در امان نباشد. آن ها به مسجد رفته سه مرتبه اب صدای بلند گفتند، سپس پیامبر با دستش به چهل منزل از از روبرو و پشت سر و سمت راست و سمت چپ اشاره کرد(1) .

2- امام صادق از پدرش امام باقر نقل فرموده است که در کتاب علی خواندم که رسول خدا بین مهاجرین و انصار و کسانی از مردم یثرب ]مدینه[ که ملحق به انصار هستند نوشت: همسایه به منزلة خود انسان است و نباید زیان و گناهی به او برسد. احترام همسایه نسبت به همسایه مانند احترام نسبت به مادر است(2) .

3- امام صادق فرمود: حضرت فاطمه به نزد پیامبر آمد تا دربارة بعضی امور شکایت کند. پیامبر لوحی به وی داد و فرمود: آنچه را که در آن نوشته شده است یاد

بگیر. در آن لوح نوشته شده بود: هر کس به خدا و روز قیامت ایمان دارد همسایه اش را اذیّت نکند، هر که به خدا و روز قیامت ایمان دارد مهمانش را احترام کند و هر کس به خدا و روز قیامت ایمان دارد یا باید سخن خیر بگوید یا سکوت کند(3) .

4- ابو حمزه گوید: از امام صادق شنیدم که می فرمود: مؤمن کسی است که همسایه اش از بَوائق او در امان باشد. پرسیدم «بَوائق» چیست؟ فرمود: ظلم و ستم او(4) .

5- امام صادق از پدرانش، از حضرت علی نقل کرده است که رسول خدا فرمود: هر کس همسایه اش را اذیّت کند خدا بویِ بهشت را بر او حرام کرده، جایگاهش دوزخ است و بد جایگاهی است. هر کس حقّ همسایه اش را ضایع کند از ما نیست. جبرئیل پیوسته مرا نسبت به همسایه سفارش می کرد به طوری که گمان

ص:95


1- اصول کافی، ص 623 (باب حق الجوار).
2- اصول کافی، ص 623 (باب حق الجوار).
3- اصول کافی، ص 623 (باب حق الجوار).
4- اصول کافی، ص 623 (باب حق الجوار).

کردم همسایه ارث می برد و پیوسته مرا نسبت به بردگان سفارش می کرد تا این که گمان کردم زمانی برای آن در نظر گرفته شده که چون آن زمان فرا رسد آزاد شوند و نیز مرا به مسواک کردن سفارش می کرد تا آن جا که گمان کردم واجب است و به اندازه ای مرا به شب زنده داری سفارش می کرد که گمان بردم نیکان امّت من هرگز نمی خوابند(1).

6- امام رضا فرمود: از صفات مؤمن این است که وقتی نیکی کند خوشحال می شود و زمانی که دست به کار بدی بزند استغفار می کند. مسلمان ]حقیقی[ کسی است که سایر مسلمانان از زبان و دستش در امان باشند و آن که همسایه اش از ظلم او در امان نباشد از ما نیست(2).

7- امام جعفر صادق فرمود: هر که از اذیّت و آزار همسایه اش خودداری کند خدا در روز قیامت از لغزش وی صرف نظر می کند. کسی که شکم و فرجش را پاک نگه

دارد بهشت را برای او زینت می کنند. هر کس بندة مؤمنی را آزاد کند خدا در بهشت برایش خانه ای بنا می کند(3).

88 - استحباب خوش رفتاری با همسایه

1- امام صادق از پیامبرنقل فرموده است: خوش رفتاری با همسایه خانه ها را آباد و مرگ را به تأخیر می اندازد(4).

ص:96


1- من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 197؛ عقاب الاعمال، ص 46.
2- عیون اخبارالرضا، ج 2، ص 24.
3- مجالس صدوق، ص 329 (مجلس 82).
4- اصول کافی، ص 624 (باب حق الجوار).

2- امام جعفر صادق فرمود: خوش رفتاری با همسایه روزی را زیاد می کند(1).

3- ابومسعود گوید: امام صادق به من فرمود: خوش رفتاری با همسایه باعث زیادی عمر و آبادی سرزمین گردد(2).

4- امام صادق فرمود: خوش رفتاری با همسایه خانه ها را آباد و عمرها را زیاد می کند(3).

5- ابو ربیع شامی گوید: امام صادق در حالی که خانه اش پر از جمعیّت بود فرمود: آگاه باشید از ما نیست کسی که با همسایه اش خوش رفتاری نکند(4).

89 - استحباب طعام دادن به همسایگان و وجوب آن در صورت ضرورت

1- امام باقر از رسول خدا نقل فرموده است: کسی که شب را سیر بخوابد و همسایه اش گرسنه باشد به من ایمان نیاورده است.

و نیز فرمود: اگر در منطقه ای یک نفر شبی را گرسنه بخوابد خدا در روز قیامت به اهل آن منطقه نظر نمی کند(5).

2- کاهلی ]یکی از اصحاب امام صادق[ گوید: از آن حضرت شنیدم که می فرمود: زمانی کهم بِنیامین از نزد یعقوب رفت، یعقوب ندا کرد خدایا به من رحم نمی کنی؟ بینایی مرا گرفتی و دو فرزندم ]یوسف و بنیامین[ را بردی. خدا به یعقوب وحی کرد: اگر روح آن دو را گرته بودم برایت زنده شان می کرم تا به سوی تو باز

ص:97


1- اصول کافی، ص 624 (باب حق الجوار).
2- اصول کافی، ص 624 (باب حق الجوار).
3- اصول کافی، ص 624 (باب حق الجوار).
4- اصول کافی، ص 624 (باب حق الجوار).
5- اصول کافی

گردند، امّا به یاآور گوسفندی که کشتی و بریان نمودی و خوردی و همسایهًْ تو رُوزه دار بود و از آن گوسفند هیچ به او ندادی(1).

3- در روایت دیگری فرموده است: پس از آن هر روز صبح کسی از طرف حضرت یعقوب تا فاصلة یک فرسخ از خانه آن حضرت ندا می داد هر کس صبحانه یا نهار می خواهد به خانة یعقوب بیاید، و چون شب می شد اعلان می کرد هر که شام می خواهد به نزد یعقوب بیاید(2).

90 - کراهت همسایگی با اشخاص بد

1- امام محمّد باقر فرمود: از بلاهایی که پشت انسان را می شکند همسایة بد است که اگر خوبی ببیند آن را پنهان می کند و اگر کار بدی مشاهده نماید آن را پخش می کند(3).

2- امام جعفر صادق از پیامبرنقل فرموده است: به خدا پناه می برم از همسایة بدی که در خانه ای

زندگی می کند، با چشمانش تو را زیر نظر دارد و با دلش به تو توجّه دارد، اگر تو را در خوشی ببیند ناراحت شود و اگر در بدی مشاهده کند خوشحال گردد(4).

3- امام جعفر صادق از پدرانش نقل فرموده است که: پیامبر در وصیّتش به علی فرمود: یا علی چهار چیز کمرشکن است: 1- پیشوایی که مردم امرش را اطاعت کنند امّا خود نافرمانی خدا کند. 2- زنی که شوهر در عفّت و پاکدامنی او بکوشد ولی به شوهرش خیانت کند. 3- فقری که صاحب آن دستگیر و یاوری نیابد. 4- همسایة بدی که

ص:98


1- اصول کافی
2- اصول کافی
3- اصول کافی، ص 625 (باب حقّ الجوار).
4- اصول کافی، ص 625 (باب حقّ الجوار).

در خانه ای ساکن باشد(1).

91 - استحباب رعایت حدّ همسایگی که از هر طرف چهل خانه است

1- امام باقر فرمود: حدّ همسایگی چهل خانه است از روبرو و پشت سر و سمت راست و سمت چپ(2).

2- امام صادق از پیامبر نقل فرموده است: هر چهل خانه از روبرو، و پشت سر و سمت راست و سمت چپ همسایه است(3).

3- معاویهًْ بن عمّار گوید: به امام صادق عرض کردم: فدایت شوم حدود همسایگی چقدر است؟ فرمود: از هر طرف چهل خانه(4).

4- امام صادق از پدرانش نقل کرده است که امیرالمؤمنین فرمود: حریم مسجد چهل ذراع ]تقریباً 20 متر[ و حریم همسایگی چهل خانه از چهار جانب است(5).

92 - استحباب مدارا کردن با همسفر

1- امام جعفر صادق از رسول خدا نقل فرموده است: از جمله حقوق مسافر بر همراهانش این است که اگر مریض شود سه روز برای او توقّف کنند(6).

2- امام صادق از رسول خدا نقل فرموده است: از میان دو هم نشین آن که

ص:99


1- من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 338.
2- اصول کافی، ص 625 (باب حقّ الجوار).
3- اصول کافی، ص 625 (باب حقّ الجوار).
4- معانی الاخبار، ص 52.
5- وسائل، ج 2، ص 484 (احکام المساجد)؛ خصال صدوق، ص 114.
6- اصول کافی، ص 625 (باب حسن الصّحابه).

نسبت به دوستش بیش تر مدارا می کند اجرش بیش تر و در نزد خدا گرامی تر است(1).

3- امام جعفر صادق از رسول خدا نقل فرموده است: هرگاه در سفر یکی از همراهان شما مریض شود سه روز به خاطر او توقّف کنید(2).

4- امام صادق فرمود: رساندن سخن به گوش شخص ناشنوا در حدّی که باعث ملال و خستگی نگردد صدقة پسندیده ای است(3).

93 - استحباب بدرقة هم سفر هنگام جدا شدن، و چند ذمّی باشد

1- امام صادق از پدرانش نقل کرده است که امیرالمؤمنین با مردی ذمّی هم سفر شد. ذمّی به آن حضرت گفت: قصد کجا داری؟ حضرت فرمود: می خواهد به کوفه بروم. چون ذمّی جدا شد و به راه خود رفت، امیرالمؤمنین نیز با او همراه شد. ذمّی پرسید

چرا مسیر خود را به جانب من تغییر دادید؟ حضرت فرمود: این نشانة کمال حُسن رفاقت است که انسان هنگام جدا شدن چند قدمی همراهش را بدرقه کند، این دستور پیامبر ماست. در دنبالة همین مطلب آمده است که آن ذمّی به همین جهت اسلام آورد(4).

94 - استحباب نامه نوشتن در سفر و وجوب پاسخ دادن به نامه

1- امام صادق فرمود: پاسخ دادن به نامه مانند جواب دادن به سلام واجب است(5).

ص:100


1- اصول کافی، ص 625 (باب حسن الصّحابه).
2- قرب الاسناد، ص 64.
3- ثواب الاعمال، ص 139، (باب ثواب الصّدقهًْ).
4- اصول کافی، ص 625 (باب حسن الصحابه).
5- اصول کافی، ص 626 (باب التکاتب).

2- امام جعفر صادق فرمود: پیوند بین دوستان، در حضر به دیدن یکدیگر رفتن و در سفر، نامه نوشتن به یکدیگر است(1).

3- در کتاب الاِخْوان از امام صادق نقل شده است: پیوند بین دوستان، به دیدن یکدیگر رفتن و در سفرع نامه نوشتن است(2).

95 - استحباب شروع نامه با بسم الله و نوشتن آن به بهترین خط

1- امام صادق فرمود: در نوشتن ]نامه[ «بسم الله الرحمن الرحیم» را فراموش مکن اگر چه بعد از آن شعر باشد(3).

2- امام جعفر صادق فرمود: «بسم الله الرّحمن الرّحیم» را ]در اوّل نامه[ با نیکوترین خط بنویس، و حرف «ب» را کشیده ننویس مگر زمانی که «سین» را با دندانه نوشته باشی(4).

3- علی بن موسی الرضا از پدرانش در حدیثی نقل فرموده است که از امیرالمؤمنین سؤال شد چرا تُبّع، تُبّع نامیده شده؟ امام فرمود: او جوانی کاتب بود که برای مَلِکِ قبل از خود نامه می نوشت، و در اوّل نامه ها می نوشت به نام خدایی که رعد و باد را آفرید. مَلِک به او گفت: در آغاز نامه بنویس به نام فرشتة رعد. جوان گفت: جز به نام خدای خویش آغاز نمی کنم، سپس فرمان های تو را می نویسم. خدا برای سپاسگزاری، حکومت آن سرزمین را به او داد و مردم از او اطاعت کردند، بدین سبب تُبّع نامیده شد(5).

ص:101


1- اصول کافی، ص 626 (باب التکاتب).
2- الاِخوان، ص 28.
3- اصول کافی، ص 626 (باب النوادر فی آخر الکتاب).
4- اصول کافی، ص 626 (باب النوادر فی آخر الکتاب).
5- علل الشرایع، ص 176؛ عیون اخبارالرضا، ص 133.

96 - چگونگی نوشتن عنوان نامه

1- امام صادق فرمود: ]در مکاتب[ بعد از بسم الله الرّحمنِ الرّحیم بلافاصله ننویس «باری فلانی» ولی اشکال ندارد که بر پشت پاکت بنویسی «برای فلانی»(1).

2- امام جعفر صادق فرمود: داخل نامه ننویس: «برای ابی فلان» بلکه بنویس: به سوی «ابی فلان»، و بر پشت نامه بنویس «برای فلان»(2).

97 - استحباب آغاز نامه به نام کسی که نامه برایش فرستاده می شود

1- امام صادق فرمود: اشکال ندارد که شخص نام دوستش را در آغاز نامه قبل از اسم خود بنویسد(3).

2- سَماعه گوید: از امام صادق دربارة کسی که نام شخص را در اغاز نامه بنویسد پرسیدم، فرمود: اشکال ندارد، این فضیلتی است که شخص به وسیله آن به دوستش احترام می گذارد(4).

98 - استحباب نوشتن «ان شاءالله» در نامه هر جا که مناسب باشد

1- مُرازِم بن حکیم گوید: امام صادق دستور داد برای کاری نامه بنویسند. نامه را نوشتند و به نظر آن حضرت رساندند. در آن کلمة «ان شاءالله» نبود. امام فرمود: چگونه امید دارید این نامه به نتیجه برسد در صورتی که «ان شاءالله» در آن نیست؟ دقّت کنید هر

ص:102


1- اصول کافی، ص 627 (باب النوادر فی آخر الکتاب).
2- اصول کافی، ص 627 (باب النوادر فی آخر الکتاب).
3- اصول کافی، ص 627 (باب النوادر فی آخر الکتاب).
4- اصول کافی، ص 627 (باب النوادر فی آخر الکتاب).

جا لازم است بنویسید(1).

99 - استحباب خشک کردن خط های نامه

1- احمد بن محمّد بن ابی نصر گوید: ابوالحسن علی بن موسی الرضا روی نامه ]برای خشک شدن[ خاک می پاشید، و می فرمودک اشکال ندارد(2).

2- علی بن عطیّه ]از اصحاب امام موسی کاظم[ گوید: نامه هایی را از امام کاظم دیده است که خاک بر آن پاشیده بوده است(3).

3- احمد بن محمّد بن ابی نصر گوید: امام رضا روی نامه خاک می پاشید(4).

4- امام رضا از پدرانش نقل کرده است که رسول خدا فرمود: برای حاجات خود صبح زود از خانه بیرون روید تا آن حاجت ها انجام شود، روی نامه خاک بپاشید ]برای

خشک شدن نامه و مخدوش نشدن خطوط آن[ که در برآوردن حاجت مؤثر است، و خیر را در نزد خوشرویان جستجو کنید(5).

100 - عدم جواز سوزاندن کاغذهایی که در آن یات قرآن یا نام خدا باشد

1- عبدالملک بن عُتْبه گوید: از ابوالحسن اوّل امام موسی کاظم دربارة کاغذهایی که جمع می شود و در آن نام خدا هست پرسیدم که آیا می شود آن ها را سوزاند؟ امام

ص:103


1- اصول کافی، ص 627 (باب النوادر فی آخر الکتاب).
2- اصول کافی، ص 627 (باب النوادر فی آخر الکتاب).
3- اصول کافی، ص 627 (باب النوادر فی آخر الکتاب).
4- قرب الاسناد، ص 170.
5- خصال صدوق، ج 2، ص 31.

فرمود: نه، اوّل آن ها را با آب بشویید سپس بسوزانید(1).

2- عبدالله بن سِنان گوید: از امام صادق شنیدم که می فرمود: کاغذها را نسوزانید بلکه خطوط آن ها را محو و سپس پاره کنید(2).

3- زُرارهًْ گوید: از امام صادق دربارة نامی از نامهای خدا که به وسیلة آب دهان محو شود سؤال شد. امام فرمود: با پاک ترین چیزی که به آن دسترسی دارید از بین ببرید(3).

4- محمّد بن اسحاق بن عمّار گوید: از ابوالحسن، موس بن جعفر دربارة نامه هایی که در آن نام خدای عزّوجلّ نوشته شده است سؤال شد. امام فرمود: آن ها را بشویید(4).

5- امام صادق از رسول خدا نقل فرموده است: آیات قرگن و نام خدا را پاک ترین چیزی که دسترسی دارید محو کنید. ]نیز فرمود[ پیامبر مسلمانان را از سوزاندن و از بین بردن آن ها به لگدمال کردن با قلم کشیدن روی آن ها نهی فرموده است(5).

6- جعفر بن محمّد از پدرانش نقل کرده است که پیامبر ]مسلمانان را[ از محو کردن یا نوشتن آیات قرآن با آب دهان نهی فرموده است(6).

7- حسن بن علیّ وشّاء گوید: عبّاس بن جعفر بن اشعث از من خواست که از امام رضا دربارة سوختن نامه هایش بعد از این که آن ها را می خواند، از ترس آن که به دست دیگران نیفتد سؤال کنم. وشّاء گوید: قبل از این که بپرسم حضرت نامه ای به من نوشت و فرمود: به دوست خود بگو: من نامه هایش را بعد از خواندن می سوزانم. (شیخ

ص:104


1- اصول کافی، ص 627 (باب النوادر).
2- اصول کافی، ص 627 (باب النوادر).
3- اصول کافی، ص 627 (باب النوادر).
4- اصول کافی، ص 627 (باب النوادر).
5- اصول کافی، ص 627 (باب النوادر).
6- من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 196.

حرّ عاملی فرماید: این حمل بر جواز یا ضرورت است، یا به نامه هایی مربوط می شود که ]آیات[ قرآن یا نام خدا در آن نیست)(1).

8- علی بن جعفر گوید: از برادرم امام موسی کاظم دربارة سوزاندن کاغذی که در آن چیزی نوشته باشد سؤال کردم. امام فرمود: اگر بترسی که در آن چیزی باشد ]و به دست دشمن بیفتد] سوزاندنش اشکال ندارد(2).

101 - استحباب تقسیم وقت بین دوستان به طور مساوی

1- امام صادق فرمود: رسول خدا وقتش را بین دوستانش تقسیم می کرد و به این و آن به یک چشم نگاه می کرد، و نیز فرمود: پیامبر هرگز پاهایش را در مقابل یارانش دراز نمی کرد و وقتی مصافحه می نمود دستش را از دست طرف نمی کشید تا او دست پیامبر را رها نماید. وقتی اصحاب این مطلب را دانستند هنگام پس دادن با آنت حضرت آن ها دستشان را می کشیدند(3).

2- امام مجعفر صادق فرمود: از زمانی که خدا پیامبر را مبعوث کرد تا آخر عمر در حال تکیه کردن غذا نخورد، هرگز پیش هم نشین خویش پا روی پا نمی انداخت، د رموقع مصافحه هرگز دستش را پس نمی کشید تا طرف دستش را پس بکشد، و هیچ وقت سائل را رد نمی کرد، اگر چیزی داشت به اوت می داد و اگر نمی داشت می فرمود: خدا می دهد(4).

3- امام باقر فرمود: وقتی که شخص با دوستش مصافحه می کند آن که دست

ص:105


1- عیون اخبار الرضا، ص 337؛ کشف الغمّهًْ، ص 269.
2- قرب الاسناد، ص 122.
3- اصول کافی، ص 626 (باب النوادر)؛ روضة کافی، ص 268.
4- روضة کافی، ص 164.

دادن را ادامه می دهد اجرش بیش تر است و گناهان آن ها آمرزیده می شود تا حدّی که هیچ گناهی باقی نمی ماند(1).

4- امام صادق فرمود: هرگز رسول خدا با کسی مصافحه نکرد که دستش را از دست آن شخص بکشد تا این که شخص دستش را از دست پیامبر می کشید(2).

102 - استحباب سؤال کردن از نام و نام خانوادگی و نَسَب و حال دوست و هم نشین

1- علی بن الحسین نقل کرده است که رسول خدا روزی از دوستانش پرسید: می دانید ناتوانی چیست؟ گفتند: خدا و رسولش داناترند، فرمود: سه چیز نشانة ناتوانی است: اوّل این که کسی دوستش را دعوت کند، غذایی تهیّه نماید امّا آن دوست خلف وعده کند و نیاید، دوم این که: یکی دوست یا هم نشین کسی باشد و علاقمند باشد بداند او کیست و از کجاست، امّا از وی جدا شود و سؤال نکند، سوم: دربارة زن هاست

که کسی به زن خود نزدیک شود و از وی لذت برد امّا زن بهره اش را از همسرش نبرد(3).

2- علی بن الحسین از رسول خدا نقل فرموده است: ناتوان ترین نسبت و محلّ زندگی او نپرسد(4).

3- امام صادق از پیامبر نقل فرموده است: اگر کسی از شما برادر مسلمانش را

ص:106


1- اصول کافی، ص 400 (باب المصافحه).
2- اصول کافی، ص 400 (باب المصافحه).
3- اصول کافی، ص 626 (باب النوادر فی آخر الکتاب).
4- اصول کافی، ص 626 (باب النوادر فی آخر الکتاب).

دوست دارد از نام او و نامن پدر و نامن قبیله و خاندانش سؤال کند، این از حقوق واجب و صدق و صفای در دوستی استع و الاّ آشنایی کامل نخواهد بود(1).

4- امام جعفر صادق از پدرش نقل کرده است که رسول خدا فرمود: سه چیز جور و ستم است: 1) شخصی با کسی معاشرت کند و از نام و نام خانوادگی او نپرسد 2) کسی او را برای صرف غذا دعوت کند و او نپذیرد یا دعوت را بپذیرد ولی غذا نخورد 3) قبل از این که با همسرش شوخی و بازی کند جماع نماید(2).

103 - کراهت از بین رفتن شرم و حیا بین دوستان

1- امام جعفر صادق فرمود: به برادر مسلمانت کاملاً اطمینان مکن، زیرا به زمین خوردن در اثر اطمینان و انسِ زیاد جبران پذیر نیست(3).

2- سَماعه گوید: از ابوالحسن امام موسی شنیدم که می فرمود: از بین تو و برادر مسلمانت احترام برداشته نشود، احترام یکدیگر را نگه دارید زیرا رعایت نکردن احترام حیا را از بین می برد(4).

3- امام جعفر صادق فرمود: دوستی دارای شرایطی است، هر کس آن شرایط را رعایت نکند او را دوست کامل به حساب نیاور و هر کس هیچ کدام از آن شرایط را ندارد دوستش مخوان. آن شرایط عبارتند از: 1) نهان و آشکارش یکی باشد 2) خوبی تو را خوبی خود و بدی تو را بدی خود بداند 3) دارایی و پُست و مقام او را نسبت به تو دگرگون نسازد

ص:107


1- قرب الاسناد، ص 74.
2- قرب الاسناد، ص 74.
3- اصول کافی، ص 626 (باب النوادر فی آخر الکتاب).
4- اصول کافی، ص 626 (باب النوادر فی آخر الکتاب).

4) هر /ه در توان و قدرت است از تو باز ندارد 5) در گرفتاری ها تو را رها نکند(1).

4- امام صادق به بعضی از یارانش فرمود: به دوست خود اطمینان کامل نداشته باشید زیرا به زمین خوردن از راه اطمینان و زیاد انس گرفتن جبران پذیر نیست(2).

5- و نیز امام صادق به بعضی از دوستانش فرمودک هر کس سه مرتبه از تو خشمگین شود و دربارة تو بدی نگوید او را برای خود دوست انتخاب کن(3).

6- امام صادق فرمود: دوستت را از راز خود آگاه مکن مگر تا حدّی که اگر دشمن تو بر آن راز آگاه شود نتواند به تو زیان رساند، چون ممکن است دوست روزی دشمن گردد(4).

7- علی بن موسی الرضا از پدرانش از امیرالمؤمنین نقل فرموده است: با دوست خویش در دوستی زیاده روی مکن، زیرا شاید روزی دشمن تو شود و با دشمنت در دشمنی میانه روی کن چون ممکن است روزی دوست تو گردد(5).

8 - طبرسی در تفسیر مجمع البیان دربارة قول خدای متعال: «در محفلتان ناپسند وارد می شوید»(6) فرموده است: در آن وجوهی است، یکی این است که اعراب وقتی دور هم می نشستند بدون اینت که از یکدیگر شرم کنند از خود باد خارج می کردند(7).

ص:108


1- مجالس صدوق، ص 397 (مجلس 95).
2- مجالس صدوق، ص 397 (مجلس 95).
3- مجالس صدوق، ص 397 (مجلس 95).
4- مجالس صدوق، ص 397 (مجلس 95).
5- مجالس پسر شیخ طوسی، ص 232.
6- )وَتَأْتُونَ فِی نَادِیکُمُ الْمُنْکَرَ(، عنکبوت / 29.
7- مجمع البیان، ج 8 ، ص 280.

104 - انتخاب دوستانی که نمازشان را به موقع می خوانند و نسبت به دوستان نیکی می کنند

1- امام صادق فرمود: دستانتان را به دو خصلت آزمایش کنید، اگر دارای آن دو خصلت نباشند از آن ها دوری گزینید، دوری گزینید، دوری گزینید. آن دو خصلت عبارتند از: خواندن نماز در وقتش و نیکی به دوستان در سختی و رفاه(1).

105- استحباب خوش خویی با مردم

1- امام محمّد باقر فرمود: با ایمان ترین مردم خوش خوترین آن هاست(2).

2- امام صادق فرمود: چهار چیز در هر کس باشد ایمانش کامل است و اگر از سر تا پا گناه باشد آسیبی به او نرساند، آن ها عبارتند از: راستگویی، ادای امانت، شرم و خوش خویی(3).

3- امام صادق از رسول خدا نقل فرموده است: برای شخص خوش خو اجری مانند اجر روزه دار شب زنده دار است(4).

4- امام صادق فرمود: خوش خویی به صاحبش اجر روزه دارِ شب زنده دار را می رساند(5).

5- از امام صادق نقل شده است: نیکی و خوش خویی باعث آبادی خانه ها و

ص:109


1- اصول کافی، ص 626 (باب النّوادر فی آخر الکتاب).
2- اصول کافی، ص 357 و 358 (باب حسن الخلق).
3- اصول کافی، ص 357 و 358 (باب حسن الخلق).
4- اصول کافی، ص 357 و 358 (باب حسن الخلق).
5- اصول کافی، ص 357 و 358 (باب حسن الخلق).

زیادی عمر می شود(1).

6- امام صادق فرمود: خوش خویی گناهان را ذوب می کند همچنان که آفتاب یخ را آب می کند(2).

7- امام صادق فرمود: تا می توانی با کسانی معاشرت کن که نفع تو به آن ها برسد، زیرا گاهی بنده در عبادت کوتاهی می کند ولی اخلاقش نیکوست و خدا به سبب حسن خلقش او را به درجة روزه دار شب زنده دار می رساند(3).

8 - امام صادق از رسول خدا نقل فرموده است: بیش ترین چیزی که امّت مرا وارد بهشت می کند تقوای الهی و خوش خویی است(4).

9- امام جعفر صادق فرمود: عاقل ترین مردم خوش خوترین آن هاست(5).

10- عَنْبَسة عابد گوید: امام صادق به من فرمود: مؤمن بعد از انجام واجبات پیش خدای عزّوجلّ چیزی محبوب تر از این ندارد که مردم را از لحاظ خلقش در وسعت گذارد(6).

11- بحر (بن کثیر) سقّاء گوید: امام صادق به من فرمود: ای بحر سقّاء خوش خلقی مایة آسانی امور است. سپس حضرت حدیثی نقل فرمود: که پیامبر خوش خلق بود(7).

12- امام صادق فرمود: خدای تبارک و تعالیَْ به بعضی از پیامبرانش وحی فرمود:

ص:110


1- اصول کافی، ص 357 و 358 (باب حسن الخلق).
2- اصول کافی، ص 358 (باب حسن الخلق).
3- اصول کافی، ص 358 (باب حسن الخلق).
4- اصول کافی، ص 358 (باب حسن الخلق).
5- اصول کافی، ص 12.
6- اصول کافی، ص 357 تا 359 (باب حسن الخلق).
7- اصول کافی، ص 357 تا 359 (باب حسن الخلق).

خوی نیکو خطاها را از بین می برد همان طور که آفتاب یخ را ذوب می کند(1).

13- علی بن الحسین از رسول خدا نقل فرموده است: در روز قیامت چیزی بهتر از خوش خویی در میزان اعمال انسان گذاشته نمی شود(2).

امام صادق فرمود: خلق و خوی بخششی است که خدا به مخلوقش عطا می کند، برخی از آن فطری و برخی مربوط به نیّت و اراده می باشد ]شخص از راه اراده و قصد می تواند آن را به دست آورد[، عرض کردم: کدام بهتر است؟ فرمود: آنچه فطری است انسان بر آن سرشته شده و جز آن نمی تواند انجام دهد و آنچه مربوط به نیّت و اراده می باشد باید برای تحقّق آن صبر و سختی را تحمّل کند، پس این بهتر است(3).

15- امام صادق فرمود: خدای تبارک و تعالی مانندِ ثواب ِ کسی را که صبح و شام در راه خدا جهاد کند به بندة خوش خلق می بخشد(4).

16- امام رضا از پدرانش نقل کرده است که پیامبر فرمود: جبرئیل از جانب پروردگار عالم بر من نازل شد و گفت: ای محمّد خوش خو باش چون باعث خیر دنیا و آ[رت می شود. آگاه باشید شبیه ترین شما به ن خوش خوترین شماست(5).

17- امام رضا نقل کرده است که رسول خدا فرمود: خوش خو باشید، زیرا خوش خو ناگزیر جایش در بهشت است، و بپرهیزید از بدخویی چون بدخو ناگزیر در آتش است(6).

ص:111


1- اصول کافی، ص 357 تا 359 (باب حسن الخلق).
2- اصول کافی، ص 357 تا 359 (باب حسن الخلق).
3- اصول کافی، ص 358 (باب حسن الخلق).
4- اصول کافی، ص 358 (باب حسن الخلق).
5- عیون اخبارالرضا، ص 213.
6- عیون اخبارالرضا، ص 199؛ صحیفهًْ الرضا، ص 14.

18- امام رضا از رسول خدا نقل فرموده است: خوی بد عمل را فاسد می کند همچنان که سرکه عسل را فاسد می نماید(1).

19- امام رضا از پیامبر نقل فرموده است: بنده به واسطة خوش خویی پاداش روزه دارِ شب زنده دار را دریافت می کند(2).

20- امام رضا از رسول خدا نقل فرموده است: در میزان اعمال هیچ چیز سنگین تر از خوش خویی نیست(3).

21- امام رضا از حضرت علی نقل فرموده است: کامل ترین شما از حیث ایمان خوش خوترین شماست(4).

22- حضرت رضا از علی بن ابی طالب نقل فرموده است: خوش خویی بهترین هم نشین است(5).

23- حضرت رضا از حضرت علی نقل فرموده است: از رسول خداسؤال شد: بهترین وسیله برای ورود به بهشت چیست؟ فرمود: پرهیزگاری و خوش خویی(6).

24- امام رضا از رسول خدا نقل کرده است که آن حضرت فرمود: در روز قیامت نزدیک ترین شما به من خوش خوترین و مهربان ترین شما نسبت به خانواده اش می باشد(7).

25- نیز آن حضرت از پیامبر نقل فرموده است: بهترین مردم از لحاظ ایمان

ص:112


1- عیون اخبارالرضا، ص 203؛ صحیفهًْ الرضا، ص 19.
2- عیون اخبارالرضا، ص 203؛ صحیفهًْ الرضا، ص 19.
3- عیون اخبارالرضا، ص 203؛ صحیفهًْ الرضا، ص 19.
4- عیون اخبارالرضا، ص 203؛ صحیفهًْ الرضا، ص 19.
5- عیون اخبارالرضا، ص 204؛ صحیفهًْ الرضا، ص 21.
6- عیون اخبارالرضا، ص 204؛ صحیفهًْ الرضا، ص 21.
7- عیون اخبارالرضا، ص 204؛ صحیفهًْ الرضا، ص 21.

خوش خوریت آن ها و مهربان ترین شان به خانوادة خویش می باشد، و من مهربان ترین شما به خانواده ام هستم(1).

26- امام حسن فرمود: بهترین خوبی ها خوی نیکو است(2).

27- پیامبرفرمود: خوش خویی نصف دین است(3).

28- زیاد بن علاقهًْ بن شریک گوید: از رسول خدا سؤال شد: بهترین چیزی که به مسلمانان عطا شده چیست؟ فرمود: خوش خلقی(4).

29- امام جعفر صادق فرمود: خدا اسلام را به عنوان دین شما پسندید، شما با سخاوت و خوش خویی آن را زینت بخشید(5).

30- امّ سلمه به پیامبر عرض کرد: پدر و مادرم فدای تو، اگر زنی دو شوهر داشته باشد که هر دو اهل بهشت باشند، زن در بهشت به کدام یک تعلّق خواهد داشت؟ پیامبر فرمود: آن را که خوش خوتر و برای خانواده اش بهتر است انتخاب کند. ای امّ سلمه خوش خویی باعث خیر دنیا و آخرت است(6).

31- موسی بن ابراهیم گوید: از ابوالحسن اوّل ]امام موسی کاظم[ شنیدم که می فرمود: خدا بنده اش را به بهترین صورت و بهترین خلق و خوی آفریده است و حیا می کند از این که گوشت او را در روز قیامت طعمة آتش قرار دهد(7).

32- علی بن میمون صائغ گوید: از امام صادق شنیدم که می فرمود: هر کس

ص:113


1- عیون اخبارالرضا، ص 204؛ صحیفهًْ الرضا، ص 21.
2- خصال صدوق، ج 1، ص 17.
3- خصال صدوق، ج 1، ص 17.
4- خصال صدوق، ج 1، ص 17.
5- مجالس صدوق، ص 163 (مجلس 46).
6- ثوابُ الأعمال، ص 98؛ مجالس صدوق، ص 298 (مجلس 75).
7- ثواب الاعمال، ص 98.

می خواهد رحمت خدا شامل حال او شود و او را در بهشت ساکن گرداند باید خلقش را نیکو سازد، عدالت را رعایت کند، به یتیم رحم به ضعیف کمک و به بندگان خدا تواضع نماید(1).

33- در کتاب معانی الاخبار نقل شده که لقمان به پسرش گفت: پسر عزیزم با صد نفر دوست باش و با یک نفر دشمن مباش. پسرم هر چه هست اخلاق و خلق توست، اخلاق تو همان دینت و خلق تو همان خوی و نحوة برخورد تو با مردم است. مردم را با خود دشمن نکن و اخلاق پسندیده را بیاموز. پسرم بندة نیکان باش و فرزند بدان مباش. امانت را به صاحبانش برگردان تا دنیا و آخرت تو سالم باشد. امین باش تا بی نیاز گردی(2).

34- امام جعفر صادق از رسول خدانقل فرموده است: کامل ترین مؤمنین از لحاظ ایمان خوش خوترین آن هاست(3).

35- پیامبر فرمود: کامل ترین مؤمنین از جهت ایمان خوش خوترین آن هاست و بهترین شما کسی است که با همسرش بهترین رفتار را داشته باش(4).

36- امام جعفر صادق از پدرانش نقل کرده است که رسول خدا فرمود: در روز قیامت اوّلین چیزی که در میزان اعمال بنده گذاشته می شود حُسن خلق است(5).

106 - استحباب انس و الفت با مردم

1- امام صادق فرمود که پیغمبر فرموده است برترین شما خوش خوترین و

ص:114


1- مجالس صدوق، ص 234 (مجلس 91).
2- معانی الاخبار، ص 74.
3- مجالس پسر شیخ طوسی، ص 87.
4- مجالس پسر شیخ طوسی، ص 250.
5- قرب الاسناد، ص 22. (توضیح داده اند پس از واجبات).

بخشنده ترین شماست؛ آنان که با مردم انس می گیرند و دیگران با آنان مأنوس می شوند و با مردم رفت و آمد دارند (کنایه از مردم داری و خوش رویی با مردم است)(1).

2- امام صادق فرمود: مؤمن اُنس پذیر است. کسی که با دیگران انس نگیرد و دیگران با او مأنوس نشوند خیری ندارد(2).

3- علی فرمود: دل های مردم رمنده است هر که به آن ها محبّت کند، به او رو آورند(3).`e

107 - استحباب خوش رفتاری با مردم

1- امام صادق فرمود که پیغمبر فرموده است آیا خبر ندهم شما را از کسی که فردا (روز قیامت) آتش دوزخ بر او حرام می شود؟ گفتند چرا یا رسول الله، فرمود: کسی که خوش خو و خوش رفتار باشد(4).

2- ابوالبَخْتَری در حدیث مرفوعه ای گوید: از امام صادق شنیدم که فرمود: مؤمنان خوش رفتار و نرم خویند، همچون شتر رام که اگر مهار شود فرمان بردار است و اگر بر روی سنگ خوابانده شود می خوابد(5).

3- امام صادق فرمود: از نشانه های ایمان، آگاهی در دین است و از علایم آگاهی در دین بردباری و از نشانه های بردباری مدارا نمودن با مردم است و از نشانه های

ص:115


1- اصول کافی، ص 359 (باب حسن الخلق).
2- اصول کافی، ص 359 (باب حسن الخلق).
3- نهج البلاغهًْ، ص 155، قسم دوم.
4- ثواب الاعمال، ص 94؛ مجالس، ص 192.
5- اصول کافی، ص 425 (باب المؤمن و علاماته).

مردم داری؛ نرم خویی و از نشانه های نرم خویی آسان گیری و ملایمت است(1).

4ط امام رضا از پدرانش نقل می کند که علی فرمود پیغمبرفرموده است: مؤمن نرم خو، خوش رفتار، با سخاوت و خوش اخلاق است، و کافر خشن، تندخو، بداخلاق و متکبّر است(2).

108 - استحباب خوش رویی و خوش برخوردی

1- امام صادق فرمود: نیکی به دیگران و خوش رویی محبت می آورد و آدمی را به بهشت داخل می کند و بخل و ترش رویی انسان را از خدا دور و وارد دوزخ می نماید(3).

2- امام باقر فرمود: شخصی نزد پیغمبر آمد و عرض کرد یا رسول الله مرا سفارشی فرمایید. از جملة سفارشات حضرت به آن شخص این بود: برادرت را با چهرة باز دیدار و ملاقات کن(4).

3- یکی از یاران امام صادق نقل می کند که به آن حضرت عرض کردم: میزان و معیار خوش اخلاقی چیست؟ فرمود: این که فروتنی نشان دهیع خوش سخن باشی و با برادرت با چهرة باز برخورد کنی(5).

4- حسن بن حسین گوید: از امام صادق شنیدم که می فرمود: پیغمبر خطاب به فرزندان عبدالمطلب فرمود: ای فرزند عبدالمطلب، شما هرگز نمی توانید با اموالتانت در زندگی مردم گشایشی حاصل کنید، پس با چهرة باز و خوش رویی با آن ها برخورد

ص:116


1- مجالس پسر شیخ طوسی، ص 118.
2- مجالس پسر شیخ طوسی، ص 233 و صدوق در الفقیه، ج 2، ص 349 مانند آن را ذکر کرده است.
3- اصول کافی، ص 359 (حسن البشر).
4- اصول کافی، ص 359 (حسن البشر).
5- اصول کافی، ص 359؛ الفقیه... معانی الاخبار، ص 74.

کنید (حدیث 5 مانند حدیث 4 است)(1).

5- امام صادق فرمود: سه چیز است که اگر کسی برای خدا یکی از آن ها را انجام دهد خداوند بهشت را بر او واجب گرداند: 1) انفاق در حال فقر و تنگدستی 2) خوش رویی با همة مردم 3) رعایت انصاف نسبت به دیگران(2).

6- موسی بن جعفر به نقل از پیغمبر فرمود: خوش رویی کینه را از بین می برد(3).

7- امام جواد از پدرانش نقل می کند که حضرت علی فرمود: شما که نمی توانید با مالتان به مردم کنک کنید پس با چهرة باز و دیدار خوش آنانت را خشنود سازید، زیرا از پیغمبر شنیدم که می فرمود: شما که هرگز نمی توانید در زندگی مردم با اموالتان گشایشی حاصل کنید، پس با اخلاقتان آنان را خوشنود سازید(4).

109- وجوب راستگویی

1- امام صادق فرمود: مردم را به نیکی دعوت کنید به غیر زبانتان (یعنی با عمل و کردارتان) تا این که آنان کوشش د رعبادت و راستگویی و پرهیزگاری را از شما ببینند(5).

2- امام صادق فرمود: هر که زبانش راست باشد عملش پاک است(6).

3- ابوبصیر گوید: از امام صادق شنیدم که می فرمود: بندة خدا راست می گوید تا این که نزد خداوند جزو راستگجویان محسوب گردد و دروغ می گوید تا این که نزد خدا

ص:117


1- اصول کافی، ص 359.
2- اصول کافی، ص 359.
3- اصول کافی، ص 359.
4- اصول کافی.
5- اصول کافی، ص 360 به طرز دیگری در جهاد نفس گفته است.
6- اصول کافی، ص 360.

از دروغگویان نوشته شود، پس هرگاه راست گوید خدای عزّوجلّ فرماید: این بنده راست

گفت و نیکوکار است و هنگامی که دروغ بگوید خداوند می فرماید: این بنده دروغ گفت و بدکار است(1).

4- امام صادق فرمود: هر که زبانش راست باشد عملش پاک است و هر که نیّتش خوب باشد روزی اش زیاد شود و هر که به خانواده اش نیکی کند عمرش طولانی گردد(2).

5- عمرو بن ابی مِقدام گوید: نخستین بار که خدمت امام باقر رسیدم آن حضرت فرمود: پیش از سخن گفتن راستگویی بیاموزید(3).

6- امام صادق فرمود: ای فُضَیل نخستین کسی که راستگو را تصدیق می کند خدای عزّوجلّ است که می داند او راستگو است. خود شخص نیز خویشتن را تصدیق می کند، زیرا می داند که صادق است(4).

7- ربیع بن سعد گوید: که امام باقر به من فرمود: ای ربیع شخص راست می گوید تا آن جا که خداوند او را صدّیق (بسیار راستگو) می نویسد(5).

8 - پیغمبر فرمود: فردای قیامت آن که از همة شما به من نزدیک تر و شفاعتش بر من واجب تر است، کسی که در سخنانش راستگوتر و در ردّ امانت درستکارتر و خوش اخلاق تر و به مردم نزدیک تر باشد(6).

9- در حدیث مرفوعه ای امام صادق از پیغمبر روایت کرده است: ای علی تو

ص:118


1- اصول کافی، ذیل حدیث را از محاسن نقل کرده، ج 10، ص 138.
2- اصول کافی، ص 360؛ کلینی در روضهًْ، ص 219، ط 2.
3- اصول کافی، ص 360 (باب الصدق).
4- اصول کافی، ص 360 (باب الصدق).
5- اصول کافی، ص 360 (باب الصدق).
6- مجالس صدوق، ص 304، (م 76) و در آن جا (اصدقکم لساناً ) است.

را به چند خصلت سفارش می کنم، خداوند علی را در داشتن این خصال یاری ده، نخستین آن ها راستگویی است. هرگز از دهانت دروغی خارج نشود(1).

110 - استحباب صدق وعده، گر چه یک سال طول بکشد

1- امام صادق فرمود: اسماعیل را صادق الوعد گفتند برای این که به شخصی در محلّی وعده داد و یک سال برایش منتظر ماند، در نتیجه خداوند او را صادق الوعد نامید. پس از یک سال آن شخص پیش اسماعیل آمد، اسماعیل به او گفت من پیوسته منتظر تو بودم(2).

2- امام صادق از پیغمبر نقل فرموده است، کسی که به خدا و روز جزا ایمان دارد باید به وعده ای که می دهد وفا کند(3).

3- هشام بن سالم گوید: از امام صادق شنیدم که می فرمود: وعده دادن مؤمن به برادر دینی نذری است که کفّاره ندارد. کسی که خلف وعده کند خلف وعده با خدا را شروع کرده و خود را مورد خشم او قرار داده است. همین است معنای آیة شریفه، که می فرماید: «ای کسانی که به زبان ایمان آورده اید، چرا به زبان چیزی می گویید که عمل نمی کنید، دشمنی بزرگی است در نزد خدا این که بگویید آنچه را عمل نکنید(4) .(5)

4- سلیمان جعفری گوید: امام رضا فرمود: آیا می دانی که جرا اسماعیل صادق الوعد نامدیه شد؟ عرض کردم نه. حضرت فرمود: اسماعیل به شخصی وعده داد

ص:119


1- محاسن.
2- اصول کافی، ص 360 (باب الصدق).
3- اصول کافی، ص 360، (باب الصدق).
4- )یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لا تَفْعَلُونَ * کَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لا تَفْعَلُونَ( ، الصف / 2 و 3.
5- اصول کافی، ص 474.

و یک سال به انتظارش نشست(1).

5- عبدالله بن سِنان گوید: از امام صادق شنیدم که می فرمود: پیغمبر کنار تخته سنگی به مردی وعده داد، فرمود: من این جا منتظر تو هستم تا برگردی. امام می فرمود تابش آفتاب بر حضرت رسول شدید شد، یارانش عرض کردند: یا رسول الله چه خوب است که به مکانی سایه دار تشریف ببرید، فرمود: من در همین جا به آن شخص وعده داده ام و اگر نیاید در روز رستاخیز باید پاسخ گو باشد(2).

111 - مستحب بودن حیا

1- امام صادق یا امام باقر فرمود: حیا و ایمان هر دو به یک رشته بسته شده اند، هرگاه یکی از آن ها برود دیگری نیز در پی آن می رود(3).

2- امام صادق فرمود: حیا بخشی از ایمان و ایمان وسیلة رفتن به بهشت است(4).

3- امام صادق فرمود: کسی که حیا ندارد، ایمان ندارد(5).

4- امام صادق فرمود: حیا و پاکدامنی، و کُندزبانی (کم گویی) نه کُنددلی، از نشانه های ایمان است(6).

5- پیغمبر فرمود: هر که چهار خصلت داشته باشد، اگر از سرتا پا غرق گناه باشد، خداوند گناهانش را مبدّل به حسنات گرداند. 1) راستگویی 2)داشتن حیا 3) خوش خلقی

ص:120


1- علل الشرایع، ص 37؛ عیون اخبارالرضاع ص 233.
2- علل الشرایع، ص 37.
3- اصول کافی، ص 360 (باب الحیاء).
4- اصول کافی، ص 359.
5- اصول کافی، ص 360 و مانند این حدیث دیگری قبلاً ذکر شده، ج 2، ص 29 از ملابس.
6- اصول کافی، ص 360.

4) سپاسگزاری(1).

6- علی فرمود: جامة حیا هر که را بپوشاند مردم عیب او را نمی بینند(2).

7- پیغمبر فرمود: فخر در هر چیزی که باشد از مقام و منزلت صاحبش می کاهد و حیا در هر چیزی که باشد زینت بخش صاحبش است(3).

8 - از کلمات قصار پیغمبر است: حیا همه اش خیر و نیکی است(4).

9- از جملة سفارش های علی به فرزندش محمّد حنفیّه است: جامة حیا هر که با بپوشاند، عیبش از نظرها پنهان می ماند(5).

10- پیغمبر فرمود: حیا و شرم همه اش خیر و نیکی است. یعنی حیا دیندار و بی دین را از کارهای زشت باز می دارد، شرم و حیا جامع همة زیبایی ها است(6).

11- پیغمبر فرمود: حیا و ایمان هر دو بسته به یک رشته اند، اگر یکی از بین برود، دیگری نیز از بین خواهد رفت(7).

12- پیغمبر فرمود: اگر خداوند حیا را از بنده اش بگیرد، بنده دشمن خدا و مورد نفرت قرار می گیرد، پس کسی که حیا از او برداشته شود، رحمت خدا از او سلب و رشتة اسلام نیز از او گسسته می شود و چنین بنده ای مبدّل به شیطانی می گردد که دور از رحمت خداست(8).

ص:121


1- اصول کافی، ص 360.
2- نهج البلاغه، ج 2، ص 194.
3- مجالس پسر شیخ طوسی، ص 119.
4- من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 343.
5- من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 347.
6- معانی الاخبار، ص 116.
7- معانی الاخبار، ص 116.
8- معانی الاخبار، ص 116: در ذیل هر دو روایت جملاتی اضافه شده، در صورت نیاز به معانی الاخبار مراجعه شود.

112 - جایز نبودن شرم و حیا در پرسش احکام دین

1- امام صادق فرمود: هر که در پرسیدن از چیزی خجالت کشد، در عملش سستی پدید آید(1).

2- پیغمبر فرمود: حیا دو گونه است: 1) حیای عقل 2) حیای حماقت، حیای عقل، دانش و حیای حماقت، نادانی است(2).

113 - استحباب عفو و گذشت

1- ابن فَضال گوید: از امام موسی بن جعفر شنیدم که می فرمود: هیچ گاه دو گروه با هم ملاقات نکردند (به جند یکدیگر برنخاستند)، مگر این که هر کدام گذشتش بیش تر بود، پیروز شد(3).

2- پیغمبر فرمود: گذشت و عفو کنید، زیرا گذشت بر عزّت بنده می افزاید، پس همدیگر را عفو کنید تا خداوند شما را عزیز گرداند(4).

3- امام باقر فرمود: آن زن یهودی را که گوشت گوسفندی زهرآلود کرده بود تا پیامبر بخوردع به نزد آن حضرت آوردند، فرمود: انگیزة تو از این کار چه بود؟ زن پاسخ داد با خود گفتم اگر پیغمبر باشد زهر به او ضرری نمی رساند و اگر پادشاه باشد مردم را از دستش راحت می کنم - راوی گوید: پیغمبر او را بخشید(5).

4- امام باقر فرمود: پشیمانی بعد از عفو برتر و آسان ر است از پشیمانی

ص:122


1- اصول کافی، ص 362 (باب العفو).
2- اصول کافی، ص 362 (باب العفو).
3- اصول کافی، ص 362 (باب العفو).
4- اصول کافی، ص 361.
5- اصول کافی، ص 362 (باب العفو).

بعد از کیفر(1).

5- از کلمات قصار رسول الله است: گذشتِ سلطان، حکومت او را بیش تر دوام می بخشد(2).

6- امام رضا در توضیح آیة )فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِیلَ((3) «با خوی خوش آنان ار به حقّ دعوت کن» فرمود: عفو کردن بدون نکوهش و سرزنش(4).

7- (حدیث 7 مانند حدیث 6 است)(5).

8 - علی فرمود: چون بر دشمنت پیروز شدی گذشت از او را شکرانة پیروزی ات قرار بده(6).

9- علی فرمود: سزاوارترین مردم به گذشت کسی است که بر کیفر توانمندتر باشد(7).

10- امام باقر در حدیثی از پدرانش نقل کرده است که پیغمبر فرمود: چون روز رستاخیز شود منادی اعلانت می کند طوری که همة مردم می شنوند؛ وی می گوید: صاحبان فضیلت کجایند؟ گروهی از مردم برمی خیزند. آن گاه فرشتگان از آنان استقبال می کنند و می پرسند، فضیلت و برتری شما چیست که به سبب آن شما را خواستند؟ آنان می گویند، در دنیا ما را ناداتن خواندند، تحمّل کردیم، به ما بدی نمودند، عفو کردیم. آن گاه از طرف خدا خطاب شود بندگانم راست گویند، راهشان

ص:123


1- اصول کافی، ص 361.
2- من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 343.
3- حجر / 85 .
4- معانی الاخبار، ص 106.
5- مجالس صدوق.
6- نهج البلاغه، ج 2، ص 145.
7- نهج البلاغه، ج 2، ص 155.

را باز کنید تا بدون حساب به بهشت درآیند(1).

114 - استحباب عفو از ستمگر، صلة رحم، احسان و نیکی...

1- امام صادق فرمود: پیغمبر در خطبه ای فرموده است: آیا بهترین اخلاق دنیا و آخرت را به شما خبر ندهم؛ عفو کسی که به تو ستم کرده، پیوستن با کسی که از تو بریده، نیکی با کسی که به تو بدی کرده و عطا و بخشش به کسی که تو را محروم ساخته است.

2- ابوحمزة ثُمالی گوید از علی بن حسین شنیدم که فرمود: چون روز رستاخیز شود خداوند اوّلین و آخرین را در یک سرزمین گرد آورد. منادی فریاد کشد صاحبان فضیلت کجایند؟ گروهی از مردم برمی خیزند. فرشتگان آن ها را ملاقات می کنند و می پرسند فضیلت شما چه بوده است؟ پاسخ می دهند، به کسی که از ما می برید می پیوستیم و به کسی که ما را محروم می ساخت بخشش می نمودیم و از کسی که به ما ستم می کرد درمی گذشتیم. به آنان گفته می شود: راست گفتید وارد بهشت شوید(2).

3- امام صادق فرمود: سه چیز از صفات خوب دنیا و آخرت است. عفو کسی که به تو ستم روا داشته، پیوستن به کسی که از تو بریده، خویشتن داری زمانی که با تو نادانی کنند(3).

4- امام باقر فرمود: سه چیز است که خدا به وسیلة آن ها بر عزّت مسلمان

ص:124


1- مجالس پسر شیخ مفید، ص 63پ در صدر حدیث ج 6، ص 15، 19، از جهاد نفس و ذیل آن در ج 15، ص 15، امر به معروف.
2- اصول کافی؛ مجالس پسر شیخ مفید، ص 62.
3- اصول کافی، ص 361.

می افزاید، عفو کسی که به او ستم کرده است، بخشش کسی که وی را محروم ساخته است و پیوستن با کسی که از او بریده است(1).

5- پیغمبر فرمود: آیا شما را به بهترین اخلاق دنیا و آخرت راهنمایی نکنم؟ پیوستن به کسی که از تو بریده، بخشیدن کسی که محرومت ساخته گذشتن از کسی که به تو ستم کرده است(2).

6- علی بن موسی الرضا از پدرانش نقل کرده است که پیغمبر فرمود: شما را به صفات خوب سفارش می کنم، چون خداوند مرا برای آن مبعوث نموده است. از جملة صفات خوب آن است که انسان عفو کند کسی را که به او ستمن روا داشته ببخشد کسی را که وی را محرومن نموده، بپیوندد با کسی که از او بریده و دیدن کند از کسی که به دیدن وی نیامده است(3).

7- عی در وصیّت به فرزندش محمّد حنفیّه فرمود: بریدن برادرت از تو از پیوستن تو اب او و بدی گردنش از نیکی تو نباید افزون تر باشد(4).

8 - زُراره گوید: از امام صادق شنیدم که می فرمود: ما خاندانی هستیم که جوانمردی ما گذشت از کسی است که به ما ستم کرده است(5).

9- علی بن جعفر بن محمّد گوید: هنگامی که محمّد بن اسماعیل می خواست به عراق مسافرت کند از عمویش امام موسی کاظم اجازه خواست. حضرت اجازه فرمود: محمّد برخاست و گفت: ای عمّ بزرگوار دوست دارم مرا نصیحت فرمایی.

ص:125


1- اصول کافی، ص 362.
2- اصول کافی، ص 361.
3- مجالس پسر شیخ مفید، ص 304.
4- من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 348.
5- خصال صدوق، ج 1، ص 9.

حضرت فرمود: سفارش می کنم ترا به این که در ریختن خون من از خدا پروا کنی. محمّد گفت خدا لعنت کند کسی را که در ریختن خون تو کوشش نماید، سپس گفت: ای عمّ بزرگوار مرا نصیحت بفرما، حضرت مجدّداً فرمود: سفارشت می کنم به این که در ریختن خون من از خدا پروا داشته باشی. راوی گوید: آن گاه حضرت کیسة پولی را که در آن صدو پنجاه دینار بود به وی داد. محمّد آن را گرفت، سپس حضرت کیسة دیگری را که صدو پنجاه دینار داشت به او عطا فرمود: محمّد آن را نیز گرفت. برای سومین بار کیسة دیگری را که صد و پنجاه دینار داشت به او عطا فرمود. سپس هزار و

پانصد درهم را که نزد محمّد بود نیز به او بخشید. راوی گوید: عرض کردم پول زیادی به او بخشیدی. حضرت فرمود: این ها مطمئن ترین دلیل و حجّت من باشد بر او وقتی که او از من قطع رحم کند و من نسبت به او صلة رحم کنم. راوی می گوید: محمّد پیش هارون الرشید از عمویش موسی بن جعفر سعایت کرد که وی ادعای خلافت دارد و برایش خراج می رسد. هارون دستور داد صد هزار درهم به محمّد بدهند و او در همان شب درگذشت. کلینی عین همین روایت را نقل کرده با این تفاوت که گفته است در آن کیسه صد دینار و در آخر روایت گفته است که در کیسه سه هزار درهم بوده است(1).

115 - استحباب فرو خوردن خشم

1- امام صادق فرمود: چه خوب جرعه ای است خشم برای کسی که بر آن صبر کند، زیرا پاداش بزرگ در برابر بلای بزرگ است، چون خداوند هر گروهی را که دوست دارد گرفتارشانت می کند(2).

2- امام سجّاد فرمود: دوست ندارم که به جای نرم خویی و فروتنی شتران سرخ

ص:126


1- رجال کشی، ص 171؛ اصول کافی، ص 267.
2- اصول کافی، ص 362 و 363 (باب کظم الغیظ).

مویی داشته باشم، و هیچ جرعه ای نیاشامیدم که برایم محبوب تر باشد از جرعة خشمی که طرف را به آن کیفر ندهم. ]یعنی چنین صفت خوبی را با مال دنیا معاوضه نمی کنم و هرگز راضی نمی شوم که تندخو باشم و بهترین چهارپایان و زیور دنیا را داشته باشم[(1).

3- امام باقر از پدرش نقل فرمود: هیچ چیزی بهتر از فرو خوردن خشمی که عاقبتش صبر و شکیبایی است روشنی بخش چشم پدرت نیست، و داشتن شتران سرخ مو با لذّت نفس مرا شاد نمی کند(2).

4- پیغمبر فرمود: محبوب ترین راه بنده به سوی خدای عزّوجلّ نوشیدن دو جرعه است: 1) جرعة خشمی که با خویشتن داری از آن جلوگیری کنی 2) جرعة مصیبتی که با شکیبایی خود برگردانی.

5- امام صادق فرمود: هیچ بنده ای خشمی فرو نخورد مگر این که خداوند در دنیا و آخرت بر عزّت او بیفزاید، چون خدای عزّوجلّ در قرآن فرموده: «آنان که خشمشان را فرو می خورند و مردم را عفو می کنند، خداوند نیکوکاران را دوست می دارد (خداوند در عوض رو خوردن خشم، این پاداش را به وی عطا می فرماید که او را دوست بدارد(3))(4)».

6- امام صادق فرمود: بندة خدا هیچ جرعه ای ننوشد که در نزد خدا محبوب تر باشد از جرعة خشمی که وقتی در دلش به گردش درآمد با صبر و خویشتن داری آن را بنوشد (منظور از گردش جرعه در دل، هیجان و جوششی است که برای شخص خشمگین دست می دهد و در کیفر کردن و بخشیدن مردّد است)(5).

ص:127


1- اصول کافی، ص 362 و 363 (باب کظم الغیظ).
2- اصول کافی، ص 363..
3- )الَّذِینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ( ، آل عمران / 134.
4- اصول کافی، ص 362.
5- اصول کافی، ص 363؛ محاسن برقی، ص 292.

7- برقی در کتاب محاسن از وَشّا مثل روایت فوق را نقل کرده جز این که در اوّل آن چنین آمده است: هیچ قطره ای نزد خداوند محبوب تر نیست از قطرة اشکی که بنده ای در سیاهی شب فقط از ترس خدا فرو می ریزد(1).

8 - امام صادق می فرمود: هر کسی خشمی را فرو خورد که قدرت دارد آن را اِعمال کند، خداوند روز قیامت قلب او را از رضای خود پر می کند(2).

9- امام باقر فرمود: هر که خشمی را فرو خورد که بتواند آن را به کار برد خداوند در روز قیامت دل او را از آرامش و ایمان پر می کند(3).

10- از فرمایشان رسول الله است: هر که خشمش را فرو خورد خدا پاداش دهد و هر که بر مصیبتی صبر نماید خداوند عوضش دهد(4).

11- در وصایای پیغمبر به علی آمده است: یا علی ترا سفارشی می کنم، آن را به خاطر بسپار و بدان تا وقتی که وصیّت مرا عمل کنی در خیر هستی، یا علی هر که خشمی را فرو خورد که قادر بر اِعمال آن هست، خداوند پاداشی از آرامش و ایمان به او عطا فرماید که مزه اش را دریابد(5).

12- امام صادق از اجدادش نقل می کند که در حدیث مناهی رسول الله آمده است: هر که خشمی را فرو خورد که قادر بر اِعمال آن است و خویشتن داری کند، خداوند اجر شهید به او عطا فرماید(6).

13- ربیع بن عبدالرحمن گوید: به خدا سوگند موسی بن جعفر از فراست و

ص:128


1- اصول کافی، ص 363؛ محاسن برقی، ص 292.
2- اصول کافی، ص 362.
3- اصول کافی، ص 363.
4- من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 342.
5- من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 333.
6- من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 198.

هوشیاری برخوردار بود و کسانی را که بر علیه او ایستادگی و رهبری امام بعد از او را انکار می کنند می شناخت، با این حال خشمش را نسبت به آن ها فرو می خورد و آنچه را که دربارة آن ها می دانست بر آنان اظهار نمی کرد، بنابراین کاظم نامیده شد(1).

14- پیغمبر در آخر یکی از خطبه هایش فرمود: هر که خشمش را فرو خورد و از برادر مسلمانش گذشت کند، خداوند اجر شهید به او عطا فرماید(2).

15- امام صادق فرمود: هر که دارای سه خصلت باشد خداوند برایش حورالعین تزویج می کند، هر طور که دلش بخواهد، آن سه خصلت عبارتند از: 1) فرو خوردن خشم 2) صبر بر شمشیرها در راه خدا 3) کسی که بر مال حرام دست یابد ولی برای خدا از آن درگذرد(3).

116 - استحباب فرو خوردن خشم از دشمنان دین در زمان حکومتشان

1- امام صادق فرمود: فور خوردن خشم از دشمن زمان حکومت و اقتدار آن تقیّه و احتیاط است برای کسی که دوراندیشی کند و در معرض بلای دنیا درنیاید، و خصومت و دشنام دادن دشمنان در زمان اقتدارشان، بدون رعایت تقیّه، ترک کردن دستور خدای عزّوجلّ است. پس با مردم مدارا کنید تا کردار شما نزد آنان بزرگ جلوه کنند و از شما به نیکی یاد کنند - و با آنان عداوت و دشمنی نورزید، که بر گردنتان سوارشان کنید و خوار و زبون گردید(4)

ص:129


1- علل الشرایع، ص 89.
2- عقاب الاعمال، ص 47.
3- محاسن برقی، ص 6.
4- اصول کافی، ص 362؛ محاسن برقی، ص 259.

.

117 - استحباب صبر در برابر حسودان و مانند آن

1- امام صادق فرمود: در برابر دشمنان نعمت (حسودان) صبر پیشه کن. زیرا کسی را که نسبت به تو خدا را نافرمانی کرده هرگز نتوانی بهتر از فرمانبرداری خدا نسبت به او جبران کنی(1).

2- پیغمبر فرمود: خداوند در مورد چهار بلا از مؤمن پیمان گرفته که سخت تری آن ها بر مؤمن این است که مؤمنی ظاهراً با او هم عقیده باشد ولی بر او رشک برد، یا این که منافقی درصدد کشف نقطه ضعف های او باشد، یا شیطان گمراهش کند، یا کافری به جنگ با او برخیزد، برای مؤمن با این ها بقایی نیست. (یعنی با این گرفتاری ها مؤمن چه قدر می تواند تحمل داشته باشد)(2).

3- داود بن سرحان گوید: از امام صادق شنیدم که می فرمود: چهار چیز است که مؤمن از آن چهار چیز با یکی از آن ها برکنار نیست: مؤمنی که مؤمن دیگر بر او رشک برد و این از همه گرفتاری ها سخت تر است، منافقی که مؤمن را دنبال کند تا نقطه ضعفی از او پیدا کند دشمنی که با او در ستیز باشد، یا شیطانی که او را گمراه نماید(3).

توضیح این که حدیث 4 مانند حدیث یک است و از امام موسی کاظم نقل شده(4) و حدیث 5 نیز مانند حدیث یک است، به اضافة جملاتی در ذیل حدیث به این شرح که امام خطاب به زید شَحّام می فرماید: ای زید خداوند اسلام را انتخاب فرموده، پس هم نشینی و مصاحبت او را با خوش رویی و سخاوت نیکو بدارید(5).

ص:130


1- من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 350؛ خصال صدوق، ج 1، ص 13؛ اصول کافی، ص 363 (باب کظم الغیظ).
2- اصول کافی، ص 432.
3- اصول کافی، ص 432.
4- اصول کافی، ص 361.
5- اصول کافی، ص 363.

118 - استحباب سکوت، مگر در امور خیر

1- امام رضا فرمود: دانش، سکوت و بردباری از نشانه های دانایی است. همانا سکوت یکی از درهای حکمت است. محققاً سکوت محبّت می آورد و راهنمای هر امر خیری است(1).

2- امام رضا فرمود: سکوت و بردباری از علایم دانایی است(2).

3- ابو حمزه گوید: از امام باقر شنیدم که می فرمود: همانا پیروان ما بی زبانند. (کم گوی گزیده گو هستند)(3).

4- امام صادق فرمود: پیغمبر به مردی که خدمتش آمده بود فرمود: نمی خواهی ترا به امری راهنمایی کنم که خدا به وسیلة آن ترا به بهشت برد. عرض کرد چرا، یا رسول الله. حضرت فرمود: از آنچه که خدا به تو عطا فرموده بده. گفت: اگر خودم نیازمندتر باشم چه کنم؟ فرمود: ستمدیده را یاری کن. گفت: اگر خودم ناتوان تر باشم چه کنم؟ فرمود: کاری برای نادان بکن، یعنی او را راهنمایی کن. گفت اگر خودم نادان تر از او بودم چه کنم؟ فرمود: زبانت را جز از خیر خاموش دار، آیا شادمان نیستی که یکی از این خصلت ها را داشته باشی که ترا به بهشت ببرد(4).

5- امام صادق فرمود: لقمانت حکیم به پسرش گفت: پسر جان اگر گمان می کنی که سخن گفتن نقره است، بدان که خاموشی طلاست(5).

6- وَشّاء گوید: از امام رضا شنیدم که می فرمود: هرگاه مردی از بنی اسرائیل

ص:131


1- اصول کافی، ص 364 (باب الصمت).
2- اصول کافی، ج 1، ص 36.
3- اصول کافی، ص 364.
4- اصول کافی، ص 364.
5- اصول کافی، ص 364.

می خواست عبادت نماید، ده سال قبل از آن سکوت اختیار می کرد. (یعنی سخن بیهوده نمی گفت)(1).

7- امام صادق در نصایحش به یاران خود فرمود: از این که زبانتان به سخن دروغ و ناحق و بهتان و گناه و دشمنی مشغول باشد بپرهیزید، زیرا اگر زبانتان را از آنچه که خدا زشت دانسته و نهی فرموده است نگه دارید، این کار برایتان بهتر خواهد بود از این که زبانتان به سخنان زشت مشغول باشد، چون چیرگی زبان به پلیدی هایی که خدا نهی کرده است دلیل پستی شخص در نزد خدا و دشمنی با پروردگار است، و هم چنین نوعی کری و کوری است که خداوند در روز قیامت نصیبش گرداند(2).

8 - پیغمبر فرمود: زبانت را نگهدار، زیرا نگهداری زبان صدقه ای است که به خود بخشیده ای، سپس فرمود: هیچ بنده ای حقیقت ایمان را نمی شناسد، تا این که زبانش را حفظ کند (یعنی آنچه را که سود دنیا و آخرت دارد بگوید و زبان را از بقیه باز دارد)(3).

9- امام صادق فرمود: بندة مؤمن تا زمانی که خاموش است از نیکوکاران نوشته می شود و چون لب به سخن گشاید، نیکوکار یابد کار نوشته شود (یعنی نیکی و بدی او بسته به کلامش است)(4).

10- امام صادق فرمود: سخن گفتن در راه حقّ بهتر است از سکوت بر باطل(5).

11- امام صادق فرمود: سکوت گنجی وسیع است که برای بردبار زینت و برای

ص:132


1- اصول کافی، ص 365؛ عیون اخبارالرضا، ص 185.
2- روضة کافی، ص 3.
3- اصول کافی، ص 364.
4- اصول کافی، ص 366؛ من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 349؛ خصال صدوق، ج 1، ص 11؛ ثواب الاعمال، ص 90 و 97.
5- من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 349.

نادان پرده و پوشش است(1).

12- امام صادق فرمود: با هیچ چیز همانند سکوت و رفتن به زیارت خانة خدا نمی توان خدا را عبادت کرد(2).

13- پیغمبر فرمود: زمانی برای مردم پیش می آید که در آن زمان سلامتی دارای ده جزء است، نه جزء آن در کناره گیری از مردم، و جزء دیگرش در خاموشی است. و در کتاب خصال از محمّد بن حسن از صفّار از عباس بن معروف نظیر همین روایت نقل شده است(3).

14- حدیث 14 مانند حدیث شمارة یک است از امام رضا(4).

15- امام صادق فرمود: خواب، راحتی بدن، سخن گفتن، راحتی روح و سکوت، راحتی برای عقل است(5).

16- علی بن حسین فرمود: گفتار نیک ثروت را زیاد و روزی را افزون می کند، اجل را به تأخیر می اندازد، محبت خاندان را جلب و انسان را وارد بهشت می کند(6).

17- امام صادق به نقل از اجدادش فرمود: حضرت داود به سلیمان گفت: پسرم، بسیار سکوت کن، زیرا یک بار پشیمانی بر سکوت درازمدت، بهتر از پشیمانی متعدّد بر گفتار زیاد است. فرزندم، اگر سخن گفتن نقره است سزاوار است که خاموشی طلا باشد(7).

ص:133


1- من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 349.
2- ثواب الاعمال، ص 97؛ خصال صدوق، ج 6، ص 32 در باب وجوب حج.
3- ثواب الاعمال، ص 97؛ خصال صدوق، ج 2، ص 58.
4- خصال صدوق، ج 1، ص 76؛ عیون اخبارالرضا، ص 143؛ قرب الاسناد، ص 162.
5- مجالس صدوق، ص 264؛ من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 352.
6- مجالس صدوق، ص 2؛ خصال صدوق، ج 1، ص 153.
7- قرب الاسناد، ص 33.

18- علی فرمود: خاموشی از اندرز دادن خیری ندارد. چنان که در سخن گفتن از روی نادانی بهره ای نیست(1).

19- علی فرمود: سکوت زیاد، شکوه و بزرگی می آورد(2).

20- علی فرمود: هر که گفتارش زیاد شود، لغزشش بیش تر است و هر که لغزشش بیش تر باشد، از حیای او کاسته شود و هر که حیایش کم شود، پارسایی اش کاهش یابد و هر که پارسایی اش کم گردد، دلش می میرد، هر که دلش بمیرد، در آتش داخل می شود(3).

21- علی فرمود: تا سخن نگفته ای گفتارت گروگان توست، و چون سخن گفتی کلامت را در موضعش قرار دادی، (چه خوب یابد) زبانت را نگهدار چنان که طلا و سکّه ات را نگاه می داری، ای بسا سختی نعمتی را از تو باز گیرد(4).

119 - استحباب سخن گفتن در جایی که سکوت روا نیست

1- پیغمبر در نصیحتش به ابوذر فرمود: ای اباذر! کسی که در میان جمعی غافل و بی خبر یاد خدا می کند، همانند کسی است که در میان گروهی که از جنگ می گریزند به نبرد ادامه می دهد.

ای اباذر، هم نشین خوب بهتر از تنهایی و تنهایی بهتر از هم نشین بد است. گفتن سخن خیر بهتر از خاموشی و خاموشی بهتر از گفتار شرّ است.

ای اباذر، سخنان زاید را ترک کن و سخن به مقداری که نیازت را برآورد ترابس است.

ص:134


1- نهج البلاغه، بخش دوم، ص 186 و 254.
2- نهج البلاغه، بخش دوم، ص 194.
3- نهج البلاغه، بخش دوم، ص 227.
4- نهج البلاغه، بخش دوم، ص 237؛ من لا یحضره الفقیه، ج 15، ص 119.

ای اباذر، در دروغگویی شخص همین بس که هر چه را بشنود نقل می کند. ای اباذر، هیچ چیز برای حبس کردن طولانی در زندان سزاوارتر از زبان نیست. ای اباذر، خدا نزد زبان هر گوینده حاضر است، پس شخص باید از خدا پروا داشته باشد و بداند که چه می گوید(1).

2- در احتجاج طبرسی است که از علی بن حسین سؤال شد، سکوت بهتر است یا سخن گفتن، فرمود: برای هر یک از آن ها آفت هایی است؛ اگر سالم از آفت باشند سخن گفتن بهتر از خاموشی است. عرض شد یابن رسول الله چگونه است آن؟ فرمود: برای این که خدای عزّوجلّ هیچ یک از پیغمبران و اوصیا را برای سکوت مبعوث نفرموده، بلکه برای سخن گفتن فرستاده است، و استحقاق بهشت با سکوت امکان پذیر نیست و دوستی خدا با سکوت میسّر نمی شود، دوری از آتش غضب پروردگار با سکوت ممکن نیست، بلکه همة این ها با سخن گفتن و تکلّم به دست می آید، من نمی توانم ماه را با خورشید یکسان بدانم. راوی گوید: یابن رسول الله شما برتری سکوت بر کلام را بیان فرمودی، ولی فضیلت کلام را بر سکوت توصیف نفرمودی(2).

120 - وجوب نگهداری زبان از آنچه که گفتنش روا نیست

1- امام سجّاد فرمود: هر روز صبح زبان آدمی تمام اعضای بدنش را زیر نظر گرفته می گوید: چگونه هستید؟ شب را چگونه به صبح رساندید؟ پاسخ می دهند: اگر تو ما را رها کنی خوب هستیم و می گویند: خدا را، خدا را نسبت به ما یاد بیاور، سوگندش

ص:135


1- مجالس صدوق، ص 339.
2- احتجاج طبرسی، ص 172.

دهند و گویند ما به وسیلة تو پاداش و کیفر می بینیم(1).

2- ابو جَوّانِی گوید: امام صادق را دیدم که انگشت بر لب های مبارکش گذاشته به غلامش سالم می فرماید: ای سالم زبانت را نگهدار تا سلامت بمانی و مردم را بر دوش ما سوار مکن (از فضایل ما آنچه خلاف تقیّه است مگو تا بر ما نشورند)(2).

3- شخصی به امام موسی بن جعفر عرض کرد: یابن رسول الله مرا نصیحت فرمایید، فرمود: زبانت را نگهدار تا عزیز شوی، اختیارت را به دست مردم نده تا خوار و زبون نگردی(3).

4- امام صادق در مورد آیة شریفة «مگر کسانی را ندیدی که به آن ها گفته شد دست های خود را نگه دارید»(4).

فرمود: مراد از کفوّا اُیدیکم، یعنی زبانتان را نگه دارید(5).

5- امام صادق به مردی که زیاد حرف می زد، فرمود: سخن را کوچک و خوار می شماری همانا خدا هیچ پیغمبری را همراه با طلا و نقره مبعوث نفرموده بلکه آن ها را با کلام به سوی مردم فرستاده، خداوند خودش را نیز به وسیلة کلام و براهین و ادلّه به مردم معرفی کرده است(6).

6- در حدیث مرفوعه ای پیغمبر فرمود: نجات مؤمن در نگه داشتن زبانش باشد(7).

ص:136


1- اصول کافی، ص 365 (باب الصمت)؛ مجالس صدوق...؛ خصال صدوق، ج 1، ص 6؛ عقاب الاعمال، ص 22.
2- اصول کافی، ص 364.
3- اصول کافی، ص 364.
4- )أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ قِیلَ لَهُمْ کُفُّوا أَیْدِیَکُمْ( ، نساء / 77.
5- اصول کافی، ص 364.
6- روضة کافی، ص 148.
7- اصول کافی، ص 365.

7- ابوبصیر گوید: از امام باقر شنیدم که می فرمود: ابوذر رحمهًْ الله علیه می گفت: ای آن که دانش می طلبی همانا این زبان کلید خیر و شرّ است، پس چنان که بر طلا و نقره ات (برای محفوظ ماندن) مهر می زنی، بر زبانت نیز مهر بزن(1).

8 - در حدیث مرفوعه آمده است که مردی خدمت پیغمبر آمد و عرض کرد: یا رسول الله مرا نصیحتی فرما. فرمود: زبانت را نگهدار. عرض کرد: یا رسول الله مرا نصیحتی فرما. فرمود: زبانت را نگهدار، عرض کرد: یا رسول الله به من نصیحتی فرما. فرمود: زبانت را نگهدار، وای بر تو، آیا مردم را به جز نتیجة گفتار زبانشان به رو در آتش اندازند؟(2).

9- امام صادق فرمود: در حکمت آل داود است (کتاب زبور) که بر عاقل لازم است به وضع زمانش آشنا باشد، سرگرم کار خود بوده، زبانش را نگه دارد(3).

10- امام صادق فرمود: روزی نیست جز آن که هر عضوی از اعضای بدن در برابر زبان فروتنی کرده و می گویند: ترا به خدا مبادا به وسیلة تو ما عذاب ببینیم(4).

11- امام صادق از پیغمبر نقل فرمود: اگر در چیزی نحسی و شومی باشد، آن شومی در زبان است(5).

12- علی فرمود: زبان درنده ای گزنده است، اگر به خود واگذار شود می گزد(6).

13- علی فرمود: چون خرد به مرتبة کمال رسد گفتار کاهش می یابد(7).

ص:137


1- اصول کافی، ص 365.
2- اصول کافی، ص 365.
3- اصول کافی، ص 365.
4- اصول کافی، ص 365.
5- اصول کافی، ص 365.
6- نهج البلاغه، بخش دوم، ص 156.
7- نهج البلاغه، بخش دوم، ص 157.

14- امام صادق فرمود: در حکمت آل داود (کتاب زبور) است که خردمند سزاوار است سرگرم کار خود باشد، زبانش را نگهدار و وضع اهل زمانش را بشناسد(1).

15- علی در وصیّت فرزندش محمّد حنیفیّه فرمود: خدای عزّوجلّ چیزی نیکوتر از سخن و زشت تر از آن نیافریده است؛ به سبب سخن چهره ها سیاه و سفید می شوند.

آگاه باش تا وقتی که سخن نگفته ای کلامت در اختیار توست و چون سخن گفتی آن را در جایش قرار دادی، «خوب یا بد» همچنان که طلا و نقره ات را نگاه می داری، زبانت را نیز نگه دار، زیرا زبان سگ گزنده است اگر آزادش گذاری می گزد، ای بسا سخنی نعمتی را بِرُباید. هرکه افسار گسیخته باشد به سوی زشتی ها و پلیدی ها کشیده می شود، آن گاه از روزگار رهایی ندارد مگر با مذمّت مردم و دشمنی با خدا(2).

16- علی فرمود: هیچ چیزی برای این که مدتی دراز، زندانی شود سزاوارتر از زبان نیست(3).

17- امام رضا از پدرش نقل کرده است که امام صادق فرمود: نجات مؤمن در نگهداری زبانش است، و نیز علی فرمود: هر که زبانش را نگه دارد، خداوند عیب های او را می پوشاند(4).

18- سلیمان بن مهران گوید: بر امام صادق وارد شدم، عده ای از شیعیان در خدمتش بودند، شنیدم که می فرمود: ای گروه شیعیان زینت ما باشید و سبب ننگ ما نشوید، به مردم سخنان خوب بگویید، زبانتان را حفظ کنید و آن را از گفتن سخنان

ص:138


1- من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 359.
2- من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 119؛ نهج البلاغه، بخش دوم، ص 237.
3- خصال صدوق، ج 1، ص 11.
4- ثواب الاعمال، ص 99.

زشت و بی فایده باز دارید(1).

19- پیغمبر فرمود: در غیر ذکر خدا زیاد سخن نگویید زیرا سخن گفتن زیاد در غیر ذکر خدا قساوت قلب می آورد و دورترین مردم از خدا کسانی هستند که قساوت قلب دارند(2).

20- امام صادق به یارانش فرمود: کلامی را از من بشنوید که از پول پس انداز شده برایتان بهتر است: هیچ کدام از شما سخنی را که سودمند نیست نگویید و سخنی را که سود دارد زیادی اش را ترک کنید و به در موقعیت مناسب بگویید. ای بسا گوینده ای که با گفتار بی مورد خویشتن را به اشتباه انداخته است. هیچ یک از شما نباید با بردبار و احمق مجادله کند، زیرا هر که با بردبار مجادله نماید محکوم می شود و هر که با سفیه مجادله کند خوار و زبون شود. برادرانتان را در غیابشان بهتر از آنچه که می خواهید آنان شما را در غیاب یاد نمایند یاد کنید. اعمالتان را مانند کسی انجام دهید که از پاداش کار نیک و عذاب گناهان آگاه است(3).

21- امام صادق از پدرانش نقل کرده است که علی فرمود: سه چیز باعث نجات است: 1) نگهداری زبان 2) گریه بر گناهان 3) توسعه دادن زندگی اهل و عیال(4).

22- فُضَیل بن یسار گوید: امام باقر فرمود: ای فضیل، به دوستان ما سلام برسان و به آنان بگو که من چنین می گویم: من از آنان به هیچ چیز مثل تقوا برای خدا بی نیاز نمی شوم. زبان هایتان را حفظ کنید، دست هاتان را «از کارهای بد» باز دارید، نماز خواندن

ص:139


1- المجالس، ص 99.
2- مجالس پسر شیخ طوسی، ص 2.
3- مجالس پسر شیخ طوسی، ص 139.
4- محاسن، ص 4.

و صبر کردن پیشه نمایید، زیرا خداوند با صابران است(1).

23- امام صادق از اجدادش نقل کرده است که پیغمبر فرمود: بر زبان هر گوینده نگهبانی مراقب است، شخص باید از خدا پروا داشته باشد، و بنگرد که چه می گوید(2).

24- امام صادق از جدّش نقل فرماید: از نشانه های کمال اسلام شخص، ترک سخن بیهوده است(3).

121 - کراهت گفتار زیاد در غیر ذکر خدا

1- امام صادق فرمود: حضرت عیسی می گفت در غیر ذکر خدا زیاد سخن نگویید، زیرا آنان که در غیر ذکر خدا زیاد سخن گویند، قساوت قلب دارند امّا خودشان نمی دانند(4).

2- امام صادق از پیغمبر نقل فرمود: هر که گفته های خود را جزو اعمالش نشمارد لغزش هایش زیاد شود و عذابش فرا رسد(5).

3- جعفر بن ابراهیم گوید: امام صادق از پیغمبر نقل فرموده است: هر که موقعیّت گفتارش را در کردار خود بنگرد، از سخنش کاسته شود، مگر دربارة آنچه که برای او سودمند باشد(6).

4- در نامة امام صادق به یارانش آمده است: از خدا پروا کنید، زبانتان را نگه دارید

ص:140


1- سرائرع ص 472.
2- قرب الاسنادع ص 32.
3- قرب الاسناد، ص 32.
4- اصول کافی، ص 365 (باب الصمت).
5- اصول کافی، ص 365 (باب الصمت).
6- اصول کافی، ص 365 (باب الصمت).

مگر از خیر و نیکی، تا این که فرمود: سکوت کنید مگر در آنچه که برای آخرتتان نفعی داشته باشد، خداوند پاداشتان دهد. کلمة لا اله الاّ الله و سبحان الله را بیش تر بگویید. خدا را زیاد حمد و ثنا گفته، تضرع و زاری نمایید. به خیری که نزد خداوند است و مقدار و کنهش برای کسی به جز خدا معلوم نیست رغبت نشان دهید و با آن کلمات (اذکار یاد شده) زبانتان را از گفتار باطلی که خدا نهی فرموده و گوینده اش اگر توبه نکرده بمیرد در آتش همیشگی معذّب می شود، نگه دارید(1).

5- امیرالمؤمنین از جایی می گذشت. شخصی را دید که حرف های لغو و بیهوده می زد. حضرت ایستاد و فرمود: ای مرد، تو برای خدا نامه ای را بر محافظانت دیکته می کنی. آنچه که برای تو اهمیّت دارد بگو و آنچه که مهمّ نیست رها کن(2).

6- علی فرمود: همة نیکی ها در سه خصلت جمع شده: 1) فکر کردن 2) خاموشی 3) کلام. هر اندیشه ای که در آن پندآموزی نباشد بی جا و مهمل است. هر کلامی که در آن یاد خدا نباشد بیهوده، و هر سکوتی که در آن اندیشیدن نباشد غفلت و نادانی است. پس خوشا به حال کسی که نگاهش عبرت، سکوتش تفکّر و کلامش یاد خدا باشد، بر گناهانش اشک ریز و مردم از شرّ او آسوده باشند(3) .

7- جعفر بن ابراهیم گوید از امام صادق شنیدم که فرمود: هر که موقعیّت گفتارش را با عقلش تمیز دهد‘ سخنش در چیزهایی که سودی ندارد کاسته می شود(4).

8 - پیغمبرفرمود: از مجادله با فتنه گران بپرهیزید، زیرا هر که گرفتار فتنه شود،

ص:141


1- روضة کافی، ص 3 و 4.
2- من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 349؛ مجالس صدوق، ص 21.
3- من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 354؛ مجالس صدوق، ص 18 (م 8) و ص 67 (م 23)؛ ثواب الاعمال، ص 97؛ خصال صدوق، ص 48؛ محاسن برقی، ص 5.
4- الزهد‘ ص 4.

پذیرش عذرش مدّت زمانی لازم دارد، هنگامی که مدّتش به سر رسید، فتنه اش وی را در آتش می سوزاند(1).

9- ابو اَراکه گوید: از علی شنیدم که می فرمود: خداوند را بندگانی است که دل هایشان را خوف خدا شکسته است، با این که فصیح و عاقل و نجیبند از سخن گفتن خودداری می کنند، با انجام کارهای خوب در نزدیک شدن به خدا بر هم پیشی می گیرند، کار بسیاری را که برای خدا انجام می دهند زیاد نمی شمارند و به کار اندکی

که برای او انام می دهند راضی نمی شوند و نفس خود را شرور می بینند در صورتی که زیرک ترین نیکانند(2).

10- علی به نقل از پیغمبرفرمود: صاحبان سخن بر سه گونه اند: رابح، سالم، شاجب. رابح کسی است که ذکر خدا گوید، سالم کسی است که می گوید، خدا را دوست دارم و امّا شاجب کسی است که به مردم دروغ گوید و آنان را مسخره کند(3).

11- امام صادق فرمود: از پدرم شنیدم که می فرمود: ترک کردن اموری که برای شخص سودی ندارد از نشانة نیکویی اسلام است(4).

122 - استحباب مدارا کردن با مردم

1- امام صادق فرمود که پیغمبرفرموده است: خداوند مرا به سازگاری با مردم

ص:142


1- الزهد، ص 4، ح 4.
2- الزهد، ص 5، ح 6.
3- الزهد، ص 7، ح 11.
4- الزهد، ص 11، ح 19.

دستور داد همان طور که به انجام واجبات امر فرمود(1).

2- امام باقر فرمود: در تورات نوشته شده است: از جمله سخنان خدا با موسی بن عمران این بود: ای موسی اسرار مرا در باطن خویش نهفته دار، ولی در ظاهرت مدارا کردن با دشمن خود و من را از جانب من آشکار کن، و با اظهار اسرار من در نزد مردم باعث ناسزاگویی آنان به من نشوی، و در دشنام دادنت به من شریک دشمن خود و دشمن من گردی(2).

3- حسین بن حسن گوید: از امام صادق شندیم که می فرمود: جبرئیل بر پیغمب نازل شد و گفت: ای محمّد خداوند به تو سلام می رساند و می گوید: با خلق من مدارا کن(3).

4- امام صادق فرمود: پیغمبر فرموده است سه خصلت است که هر کس نداشته باشد هیچ یک از اعمالش کامل نیست. تقوایی که وی را از نافرمانی خدا باز داردع اخلاقی که با آن با مردم مدارا کند، حلمی که جهالت نادان را با آن ردّ نماید(4).

5- امام صادق فرمود: پیغمبر فرموده است: مدارا کردن با مردم نصف ایمانت و لطف کردن به آن ها نصف زندگی است. سپس امام فرمود: با نیکان به طور پنهانی و با بدان آشکارا معاشرت داشته باشید و به بدان رغبت زیاد نشان ندهید که بر شما ستم کنند، زیرا به زودی روزگاری برایتان پیش آید که در آن روزگار مردم متدیّن رهایی ندارند مگر کسی که وی را ابله پندارند، و خودش نیز تحمل کند که به او نسبت ابله و بی عقلی بدهند(5).

ص:143


1- اصول کافی، ص 366 (باب المدارات).
2- اصول کافی، ص 366 (باب المدارات).
3- اصول کافی، ص 366 (باب المدارات).
4- اصول کافی، ص 366 (باب المدارات).
5- اصول کافی، ص 366 (باب المدارات).

6- حذیفهًْ بن منصور گوید: از امام صادق شنیدم که می فرمود: گروهی از قریش مدارا کردنشان با مردم کم شد، از قریش رانده شدند. به خدا قسم آن ها از نظر خانوادگی عیبی نداشتند. گروه دیگر از غیر قریش سازگاری شان با مردم بهتر شد به خاندان عالی پیوستند. سپس فرمود: کسی که دست نیکی خود را از مردم دریغ دارد، فقط دستی از آن ها باز داشته، در صورتی که مردم دست های زیاد از او باز می دارند(1).

7- امام صادق خطاب به اسحاق بن عمّاد فرمود: ای اسحاق، منافق را با زبانت اصلاح کن، دوستی خویش را با مؤمن خالص گردانت و اگر فرد یهودی هم نشین تو شد، حقّ هم نشینی وی را نیکو بدار(2).

8 - علی در وصیّت خود به فرزندش محمّد حنفیّه فرمود: به همة مردم نیکی کن آن چنان که می خواهی به تو نیکی کنند، آنچه را برای خودت می پسندی برای آنان نیز بپسند و آنچه را برای خویشتن نمی پسندی برای دیگران نیز مپسند، اخلاقت را با مردم نیکو کن تا در غیابت به تو محبّت ورزند و اگر مُردی برایت اشک ریزند، (و اِنّا لله و اِنّا اِلَیهِ راجِعُونَ) گویند، از کسانی مباش که در مرگش بگویند: الحمد لله رب العالمین. بدان که مدارا کردن با مردم پس از ایمان به خدای عزّوجلّ سرآمد عقل است. کسی که با هم نشینانش خوب معارشت نکند، خیری در او نیست و آنان که ناچارند با وی معاشرت نمایند، خداوند برای رهایی از شر. او راه نجاتی قرار می دهد. من تمام زندگی و معاشرت مردم با یکدیگر را به منزلة پیمانة پر می پندارم که دو جزء آن جلب محبّت و نیکی کردن و یک جزء دیگرش در غفلت به سر بردن است(3).

9- در حدیث مرفوعه ای آمده است که علی به فرزندانش فرمود: فرزندانم از

ص:144


1- اصول کافی، ص 366 (باب المدارات).
2- من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 352.
3- من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 346.

دشمنی با مردم بپرهیزید، زیرا آن ها از دو صنف خارج نیستند: عاقلی که با شما مجاله کند و نادانی که با شما به جهالت رفتار نماید. کلام به منزلة مرد است و پاسخش زن؛ هنگامی که زن و مرد به هم پیوندند، ناچار ثمره ای خواهد داشت، سپس این شعر را خواند(1):

هر که از پاسخ بپرهیزد آبرویش سلامت ماند

و کسی که با مردم مدارا کند کار خوبی کرده است

کسی که مردم را بزرگ شمارد مردم نیز او را بزرگ دانند

و هر که مردم را تحقیر نماید هرگز مردم بزرگش نشمارند(2)

10- سفیان بن عُیَیْنَه گوید به زُهری گفتم: با علی بن حسین ملاقات کردی؟ گفت آری و تا به حال با کسی برتر از او ملاقات نکرده ام. من برای او دوستی در نهان و دشمنی آشکارا نمی شناسم. گفتند چگونه؟ گفت کسی را ندیدم که آن حضرت را دوست بدارد. ولی از شدّت معرفت به فضلش به او رشک نبرد و کسی را ندیدم که با آن حضرت دشمن باشد ولی از شدّت مدارای او با وی مدارا نکند(3).

123 - وجوب ادا کردن حقوق واجب و مستحبّ مؤمن

1- امام صادق فرمود: خدا به چیزی بهتر از ادای حقّ مؤمن عبادت نشود(4).

2- امام صادق فرمود: مسلمان برادر مسلمان است؛ به او ستم نمی کند، او را خوار نمی دارد و به وی خیانت نمی کند. سزاوار است که مسلمانان در برقراری پیوند با یکدیگر بکوشند و در کمک کردن و مهربانی دوجانبه و به یاری به نیازمندان سعی کنند.

ص:145


1- خصال صدوق، ج 1، ص 37.
2- سلیم العرض من حذر الجوابا و من دار الرّجال فقد اصابا و من هاب الرّجال تهیّبوه و من حقر الرّجال فلن یهابا
3- علل الشرایع، ص 88 .
4- اصول کافی، ص 394 (باب حق المؤمن).

آن چنان باشید که خدا دستور داده «رُحَمَْاءُ بَینَکُم». با همدیگر مهربان باشید و نسبت به امور دیگران که نتوانسته اید به یاری آنان بشتابید، اندوهگین باشید، مانند انصار که در زمان رسول الله غمخوار یکدیگر و مهاجرین بودند(1).

3- امام صادق فرمود: پیغمبر فرموده است: شش خصلت است که در هر کس باشد در برابر خدا و نزدیک او باشد. ابن ابی یعفور گفت: قربانت گردم آن ها کدامند؟ فرمود: مسلمان آنچه را که برای عزیزترین افراد خانواده اش دوست می دارد، برای برادر

مسلمانش نیز دوست بدارد و آنچه را که برای آنان نمی پسندند، برای برادر مسلمان نیز نپسندد و با او دوستی صمیمانه داشته باشد. وقتی در دوستی به این حدّ برسد آنچه که در دل دارد برایش توضیح دهد و با شادی او شاد و اندوه وی غمناک شود و اگر توانایی انجام کاری را برای او دارد انجام دهد و در نه برایش دعا کند. و از قول پیامبر فرمود: خدا در جانب راست عرش بندگانی دارد که رخسارشان سفیدتر از برف و روشن تر از آفتاب است، شخصی پرسید آن ها کیستند؟ فرمود: آن ها کسانی هستند که برای عظمت خدا همدیگر را دوست داشتند(2).

4- امام صادق فرمود: مسلمان برادر مسلمان و چشم و آینه و راهنمای اوست. نسبت به او خیانت نمی کند، نیرنگ نمیزند و ستم روا نمی دارد. به او دروغ نمی گوید و غیبتش نمی کند(3).

5- امام باقر فرمود: از جملة حقوق مؤمن بر برادر مؤمنش این است که در وقت گرسنگی او را سیر کند، عورتش را بپوشاند، از گرفتاری ها نجاتش دهد، قرضش را ادا نماید و چون بمیرد نسبت به خانواده و فرزندانش از طرف او جانشینی کند (یعنی نسبت

ص:146


1- اصول کافی، ص 396.
2- اصول کافی، ص 395
3- اصول کافی، ص 392 (باب اخوهًْ المؤمنین).

به آن ها محبّت نماید)(1).

6- امام صادق فرمود: مؤمن برادر مؤمن است، چشم و راهنمای اوست، نسبت به او خیانت نمی کند، ستم روا نمی دارد، گولش نمی زند و اگر وعده داد خُلف وعده نمی کند(2).

7- مُعَلیّ بن خُنیس گوید: به امام صادق عرض کردم: حقّ مسلمان بر مسلمان چیست؟ فرمود: برای او هفت حقّ واجب است که همة آن ها بر عهدة برادرش است و

اگر برخی از آن ها را ضایع کند از دوستی و اطاعت خدا خارج می شود و برای او (در اطاعت و بندگی خدا) بهره ای نیست. عرض کردم: فدایت شوم. آن ها کدامند؟ فرمود:

اوّل ای معلّی، ترا دوست دارم و می ترسم که نتوانی حفظ و مراعات کنی. می ترسم بدانی ولی عمل نکنی. گفتم: «لا قوّهًْ الاّ بالله» نیرویی جز ای خدا نیست، فرمود: آسان ترین حقوق این است که آنچه را برای خودت دوست می داری برای او هم دوست داشته باشی و آنچه برای خود نمی پسندی برای او نی نپسندی.

دوم این که از غضب او دوری و از رضایتش پیروی کنی و فرمانبردار امر او باشی.

سوم این که با جان، مال، زبان و دست و قدمت او را یاری کنی.

چهارم این که چشم، راهنما و آینة او باشی.

پنجم این که تو سیر نباشی و او گرسنه، تو سیراب نباشی و او تشنه، تو پوشیده نباشی و او برهنه.

ششم این که اگر خدمتگزار داری و برادرت ندارد، بر تو واجب است خدمتگزارت را بفرستی تا لباس های او را بشوید و غذایش را آماده کند و بسترش را مرتّب نماید.

هفتم این که سوگند را تصدیق کنی، دعوتش را بپذیری، در وقت بیماری از او

ص:147


1- اصول کافی، ص 393.
2- اصول کافی، ص 391 و 392.

عیادت کنی، بر جنازه اش حاضر شوی و چون بدانی حاجتی دارد در انجام حاجتش پیشدستی کنی تا او مجبور نشود از تو حاجت بخواهد بلکه خودت پیشدستی کنی چون این ها را انجام دادی دوستی خود را به دوستی او و دوستی او را به دوستی خود پیوند داده ای(1).

8 - امام صادق فرمود: از جملة حقوق مسلمان بر مسلمان این است که او سیر نباشد و برادرش گرسنه و او سیراب و برادرش تشنه و او پوشیده و برادرش برهنه. چه بزرگ است حق مسلمان بر برادر مسلمانش و فرمود: آنچه برای خود می پسندی برای برادر مسلمانت نیز بپسند، اگر نیازمند شدی از او یاری بخواه و اگر وی از تو چیزی

خواست به او عطا کن. نسبت به خیری نباید از او دلگیر شوی و نه او از تو ملول گردد. تو پشتیبان او باش و او پشتیبان تو باشد. چون غایب شود در غیبتش او را نگهدار و چون حاضر شود از او دیدن کن و تجلیل و اکرامش نما، زیرا او از تو و تو از او هستی. اگر تو را نکوهش کرد از او جدا نشوی تا کینه از دلش بزدایی، اگر خیری به او رسید خدا را شکر کن و اگر گرفتاری برایش پیش آمد کمکش کن و اگر فریبش دادند او را یاری کن. هرگاه مردی به برادرش «افّ» (وای بر تو) بگوید، دوستی بین آن ها قطع می شود و چون بگوید تو دشمن منی، یکی از آن دو کافر می شود و چون برادرش را متّهم کند، ایمان در قلبش همانند نمک در آب ذوب می شود(2).

9- امام صادق فرمود: از جمله حقوق مسلمان بر مسلمان این است که وقتی او را ببیند سلامش کند و چون بیمار شود عیادت نماید، وقتی غایب گردد خیرخواهش باشد، چون عطسه نماید دعایش کند (یرحمک الله بگوید)، اگر دعوتش کرد قبول نماید و

ص:148


1- اصول کافی، ص 393؛ خصال صدوق، ج 2، ص 6؛ مجالس پسر شیخ طوسی، ص 59.
2- اصول کافی، ص 394، در ذیل روایت جملاتی نیز اضافه شده در صورت نیاز به اصول کافی مراجعه شود.

چون بمیرد او را تشییع کند(1).

10- ابو میمون حارثی گوید: به امام صادق عرض کردم: حقّ مؤمن بر مؤمن چیست؟ فرمود: از جمله حق. مؤمن بر مؤمن، دوستی قلبی و مواسات مالی است و این که به جای او از خانواده اش سرپرستی کند و در برابر ظالم وی را یاری نماید. اگر در بین مسلمانان «از غنیمت و یا بخشش» نصیبی دارد و او غایب است سهمش را برای او دریافت کند و چون بمیرد به زیارت قبرش رود. به او ستم روا ندارد، فریبش ندهد، خیانت نکند، خوارش نسازد، تکذیبش ننماید و به او «افّ» (وای بر تو) نگوید. اگر به او «افّ» گوید دوستی میان آن ها نباشد و چون بگوید تو دشمن منی، یکی از آن ها کافر

می شود و اگر او را متّهم کند، ایمان در قلبش آب می شود همانند نمک که در آب حلّ می شود(2).

11- معلی بن خُنَیس می گوید: از امام صادق در مورد حقّ مؤمن پرسیدم، فرمود: هفتاد حقّ است، فقط هفت حقّ را به تو می گویم، زیرا به تو مهربانم و می ترسم نتوانی تحمّل کنی. عرض کردم: چرا؟ انشاءالله، فرمود: از جمله حقوق مؤمن این که تو سیر نباشی و او گرسنه، پوشیده نباشی و او برهنه. برای او راهنما باشی و به منزلة پیراهنی که عیوب او را می پوشاند. زبان گویای او باشی و آنچه که برای خودت دوست داری برای او نیز بخواهی و اگر خدمتگزار داری، برای مرتّب نمودن فرش و بسترش پیش او بفرستی و در رفع نیاز او شب و روز کوشش نمایی. وقتی که این کارها را انجام دادی، دوستی خودت را به محبّت ما رسانیده ای و دوستی ما را به دوستی خدا پیوند داده ای(3).

12- علی در وصیّتش به محمّد بن حنفیّه فرمود: هرگز حقّ برادرت را به خاطر

ص:149


1- اصول کافی، ص 394.
2- اصول کافی، ص 394.
3- اصول کافی، ص 399.

اعتمادی که میانت شما هست ضایع مکن، زیرا کسی که حقش را ضایع کردی برادرت نیست(1).

13- امام صادق فرمود که پیغمبر فرموده است: مؤمن برای خدا در ذمّة مؤمن هفت حق واجب دارد: محترم داشتن او در غیابش، دوستی با او از ژرفای دل، مواسات با او در مال خود و این که غیبت او را حرام بداند، هنگام بیماری عیادتش کند، جنازه اش را تشییع کند و پس از مرگ جز خوبی او را نگوید(2).

14- ابراهیم بن عباس گوید: هرگز ندیدم امام رضا کسی را با سخنی آزار دهد و حرف کسی را پیش از تمام شدن سخنش قطع کند. آن حضرت در صورت توانایی

حاجت کسی را رد نمیکرد و در حضور همنشینانش هرگز پای خود را دراز نمی کرد و به چیزی تکیه نمی داد. هیچ وقت ندیدم که به خدمه و غلامانش ناسزا گوید، هیچ گاه ندیدم که وی تنش را بخاراند و بلند بخندد، بلکه خنده اش تبسّم بود(3).

15- داود بن حَفْص گوید: در حضور امام صادق بودیم: چون عطسه فرمود، اراده کردیم که او را دعا کنیم (یَرحَمُکَ الله بگوئیم)، خودش فرمود: چرا «یرحمک الله» نگفتید؟ همانا از جملة حقّ مؤمن بر برادرش چهار خصلت است، چون عطسه کرد او را دعا کند «یرحمک الله» گوید، اگر دعوت کرد بپذیرد، اگر بیمار شد عیادتش کند و چون بمیرد جنازه اش را تشییع نماید(4).

16- ابان بن تغلب گوید: با امام صادق طواف می کردم، یکی از دوستانم را دیدم. از من خواست همراه او بروم که حاجتی دارد. او به من اشاره کرد و امام صادق او را

ص:150


1- من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 348.
2- من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 350؛ مجالس صدوق، ص 20؛ خصال صدوق، ج 2، ص 6.
3- عیون الاخبار، ص 31.
4- مصادقهًْ الاخوان، ص 10 و در کافی هم با اختلافی در ج 5، ص 57 ذکر شده.

دید و به من فرمود: ای ابان آن شخص ترا می خواهد؟ گفتم: آری. فرمود: او نیز عقیدة تو را دارد، (یعنی شیعه است) گفتم: آری. فرمود: طوافت را قطع کن و با او برو. عرض کردم: اگر طواف واجب هم باشد. فرمود: بلی. ابان گوید: با دوستم رفتم. پس از آن به خدمت حضرت رسیدم و از حقّ مؤمن پرسیدم، فرمود: این موضوع را کنار بگذار و از من مخواه سپس همواره تکرار کردم و اصرار نمودم، تا فرمود: ای ابان نیمی از مالت را به او می دهی، سپس به من نگریست و چون دید چه حالی به من دست داده است فرمود: ای ابان آیا نمی دانی که خداوند از ایثارگران یاد نموده است؟ گفتم: چرا؟ فرمود: چون تو نیمی از مالت را به او دهی وی را بر خود ترجیح نداده ای زمانی او را بر خود ترجیح داده ای که از نصف دیگر هم به او بدهی(1).

17- امام صادق فرمود: چه زشت است برای مرد که برادرش حقّ او را بشناسد - و رعایت نماید - ولی او حقّ برادرش را نشناسد(2).

18 - در حدیث مرفوعه ای، پیغمبر فرمود: مؤمن آینه برادر مؤمنش است، پلیدی ها را از او دور می کند(3).

19- امام باقر فرمود: برادر مسلمانت را دوست بدار، آنچه برای خودت دوست داری برای او نیز بخواه و آنچه برای خود نمی پسندی برای او نیز مپسند، چون نیازمند شدی از او بخواه و اگر او از تو چیزی درخواست کرد به او بده، هیچ خیری را از او پنهان مدار که او نیز خیری را از تو نهفته ندارد، پشتیبان او باش تا او نیز پشتیبان تو باشد، چون غایب شد در غیبتش حق او را رعایت کن و اگر حاضر شد با او دیدار و تجلیل و احترامش کن، زیرا تو از او و او از توست، و اگر بر تو نکوهش کرد، از او جدا نشوی تا

ص:151


1- مصادقهًْ الاخوان، ص 10.
2- مصادقهًْ الاخوان، ص 14.
3- مصادقهًْ الاخوان، ص 14.

این که از کینه دلش کاسته شود، اگر خیری به او برسد، خدا را سپاسگزاری کن چون گرفتار شد کمکش کن و حقّش را نیز به گردن گیر(1).

20- امام صادق فرمود: هر که حقّ مؤمن را رعایت نکند، خداوند روز رستاخیز او را صد سال روی پا نگه می دارد تا از عرقش سیلی در بیابان جاری گردد، سپس از طرف خدای عزّوجلّ منادی فریاد زند: این همان ستمگری است که حقّ خدا را نزد خود حبس نموده، سپس فرمود: پس از چهل سال توبیخ دستور داده می شود که او را به سوی آتش دوزخ ببرند(2).

21- علی از قول پیامبر فرمود: پسندیده است که هر مسلمان شش کار را در حق برادرش انجام دهد: 1) وقتی که او را دید سلام کند. 2) چون مریض شد عیادتش

نماید. 3) وقتی عطسه کرد دعایش کند (یرحمک الله بگوید). 4) پس از مرگ بر جنازه اش حاضر شود. 5) اگر او را دعوت کرد اجابت نماید. 6) آنچه که برای خود می پسندد برای او نیز بپسندد و آنچه که برای خودش دوست ندارد برای او نیز روا ندارد(3).

22- محمّد بن مسلم گوید: شخصی از جبل عامل پیش من آمد و با او به خدمت امام صادق رسیدیم. در وقت خداحافظی از امام تقاضا کرد که او را نصیحت فرماید. حضرت فرمود: سفارش می کنم تو را به تقوای الهی و نیکی به برادر مسلمانت. دوست بدار برای برادرت آنچه را که برای خودت دوست می داری و آنچه که برای خود نمی پسندی برای او نیز مپسند. اگر از تو چیزی خواست به او بده و اگر چیزی را از تو منع کرد تو از او بخواه. نسبت به خیری از او دلگیر مباش، تا او نیز ترا ملول نسازد. یار و

ص:152


1- مجالس صدوق، ص 195 (م 52).
2- خصال صدوق، ج 1، ص 159.
3- امالی پسر شیخ طوسی، ابن شیخ، ص 304.

یاور او باش تا او نیز یاور تو باشد. اگر بر تو خشمگین شد از او دوری مجوی تا کینه از دلش بیرون کنی. اگر غایب شد در غیاب حقّ او را رعایت و چون حاضر شد کمکش کن و بازویش را بگیر و در حقّش مساعدت نموده و اکرامش کن، زیرا او از توست و تو از اویی(1).

23- علی فرمود: شش خصلت است که در هر کس باشد در نزد خدا مقرّب و دارای منزلت است: خداوند مسلمانی را دوست دارد که آنچه را برای خودش دوست دارد برای برادرش نیز دوست بدارد و هر چه که بر خود نمی پسندد بر او نیز نپسندد. دوستانه او را نصیحت کند. فضیلت و برتری مرا بشناسد و از من پیروی کند و نتیجة کار مرا در نظر داشته باشد(2).

24- علی فرمود که پیغمبر فرموده است: هر مسلمانی بر ذمّة برادر مسلمانش سی حق دارد، ذمّه اش از آن ها بری نمی شود مگر این که آن حقوق را ادا کند یا برادرش از او درگذرد: از لغزش او چشم بپوشد. به اشک چشمش شفقت آرد. عیبش را بپوشاند. لغزشش را نادیده بگیرد. عذرش را بپذیرد. اگر کسی غیبت او را کرد از او دفاع کند. همواره خیرخواهش باشد. دوستی و محبّت او را حفظ کند. عهد و پیمانش را مراعات نماید. در موقع بیماری عیادتش کند. در تشییع جنازه اش حاضر شود. دعوتش را بپذیرد. هدیه اش را قبول کند و آن را جبران نماید. نعمتش را سپاسگزار باشد. با بهترین وجه او را یاری دهد. زن و بچة او را محافظت کند. حاجتش را روا کند. در انجام خواسته اش کوشش نماید. موقع عطسه کردن (یرحمک الله بگوید)، راهنمای گمشده اش باشد. به سلام پاسخ دهد. کلامش را خوب تلقی کند. بخشش او را ارج نهد. سوگندهایش را تصدیق

ص:153


1- امالی پسر شیخ طوسی، ابن شیخ، ص 59.
2- محاسن برقی، ص 9.

نماید. دوست او را دوست داشته باشد و با وی دشمنی نکند. اگر ظالم و یا مظلوم واقع شد او را یاری کند، امّا یاری نمودن در حال ستمگری یعنی اینت که او را از ستم کردن باز دارد، یاری دادنِ در حال مظلومیت یعنی این که در بازپس گرفتن حقّش به او کمکم نماید. گرفتارش نکند. خوارش ندارد. آنچه که از خیر برای خودش می خواهد برای او نیز بخواهد و آنچه که از بدی ها برای خودش نمی پسندد برای او نیز نپسندد. سپس فرمود: از پیغمبر شنیدم که می فرمود: هر یک از شما اگر چیزی از حقوق برادرش را به جا نیاورد، روز قیامت از او مطالبه و بر نفع و یا ضرر اوت حکم خواهد شد(1).

25- امام صادق از اجدادش نقل کرده که پیغمبر آن ها را بر انجام هفت چیز دستور داده و از انجام هفت چیز نهی فرموده است: آن ها را به عیادت بیماران، تشییع جنازه،

تصدیق و امضای سوگند، دعا برای عطسه کننده، یاری مظلوم، آشکار کردن سلام و اجابت دعوت امر فرموده است(2).

124 - استحباب رعایت حقّ عالم

1- امام صادق از علی نقل فرمود: از حقوق دانشمند است که بیش از حد از او سؤال نکنی. برای پاسخ گرفتن از او از جامه اش نگیری. چون بر او وارد شدی و گروهی در نزد او بودند به همة آن ها سلام کن و بر او جداگانه سلام کن و در برابر او بنشین نه در پشت سرش. با دست و چشمت به او اشاره مکن. در مخالفت با گفتارش زیاد نگو که فلانی این طور گفته و فلانی این جور. از بسیار نشستن با او خسته مشو، زیرا دانشمند مانند درخت خرماست، منتظر باش تا در موقعش از وجود او بهره مند

ص:154


1- بحارالانوار، ج 74، ص 236.
2- قرب الاسناد، ص 34.

گردی، چون اجر عالم بیش تر است از کسانی که روزها روزه دارند و شب ها به عبادت برپا ایستند و در راه خدا جهاد کنند(1).

2- علی فرمود: از جمله حقوق عالم است که زیاد از او سؤال نکنی و در پاسخ بر او پیشی نگیری. چون رو گرداند اصرار نورزی و چون خسته شد برای پاسخ گرفتن از جامه اش نگیری. با دست و چشم به او اشاره نکنی. در مجلس با او در گوشی صحبت نکنی. از عیوب او جستجو نکنی و نگویی که فلانی بر خلاف گفتار شما این طور گفته. راز او را آشکار نکنی. پیش او از کسی غیبت نکنی. در غیاب و حضور احترام او را نگه داری. چون به مجلس وارد شدی به همه سلام کن و به وی جداگانه سلام کن. موقع نشستن در پیش رویش بنشین. اگر نیازمند شد در برآوردن حاجتش از دیگران سبقت بگیر و از بسیار نشستن با او خسته مشو، زیرا دانشمند همانند درخت خرماست؛ منتظر باش تا به موقع از میوة دانش او بهره مند گردی. عالم به منزلة کسی است که روز

روزةدار باشد و شب به عبادت قیام نماید و در راه خدا جهاد کند. اگر عالمی بمیرد، در اسلام شکافی پدید آید که تا روز قیامت مسدود نمی گردد. دانشجوی علوم دینی را هفتار هزار فرشته از فرشتگان مقرّب عالِم بالا بدرقه می کنند(2).

125 - استحباب لطف و محبّت به یکدیگر و به دیدار هم رفتن

1- شعیب عَقَرْقُوفی گوید: از امام صادق شنیدم که به یارانش می فرمود: از خدا پروا کنید. برادرانی خوش رفتار باشید. در راه خدا با یکدیگر دوستی ورزید، و رابطه داشته باشید. به ملاقات یکدیگر بروید و در بارة امر (ولایت) با هم مذاکره کنید و آن را

ص:155


1- اصول کافی، ص 93.
2- خصال صدوق، ج 2، ص 93.

زنده دارید(1).

2- امام صادق فرمود: شایسته است مسلمانان در پیوستن به همدیگر، مهرورزیدن به هم، مواسات با نیازمندان و رأفت نسبت به یکدیگر بکوشند، تا چنان باشند که خدای عزّوجلّ فرموده «رُحَمَاءُ بَیْنَهُم». مؤمنان با یکدیگر مهر ورزند و نسبت به امری که مربوط به آن هاست و از بین رفته اندوهگین می شوند، همان گونه که گروه انصار در زمان رسول الله بودند(2).

3- امام صادق فرمود: با یکدیگر پیوند خوش رفتاری و محبّت داشته باشید و برادرانی نیکوکار باشید آن چنان که خدای عزّوجلّ به شما امر فرموده است(3).

4- عبدالله بن یحیی کاهلی گوید: از امام صادق شنیدم که می فرمود: با یکدیگر پیوند خوش رفتاری و مهربانی و عطوفت داشته باشید(4).

5- امام باقر فرمود: خداوند بیامرزد کسی را که بین دو دوست ما الفت برقرار کند. ای گروه مؤمنان به یکدیگر مهر و محبّت ورزید(5).

6- علی از پیغمبر نقل فرمود: همانا خدای عزّوجلّ مهربان است و هر مهربانی را دوست می دارد(6).

126 - استحباب پذیرش عذر

1- امام صادق از اجدادش نقل کرده است که پیغمبر در وصیّتش به علی

ص:156


1- اصول کافی، ص 396 (باب التراحم).
2- اصول کافی، ص 396 (باب التراحم).
3- اصول کافی، ص 396 (باب التراحم).
4- اصول کافی، ص 396 (باب التراحم).
5- اصول کافی، ج 2، ص 345.
6- اصول کافی، ج 2، ص 345.

فرمود: یا علی هر که عذر عذرخواهی را نپذیرد، چه راست یا دروغ، به شفاعت من نمی رسد(1).

2- علی در وصیّتش به محمّد بن حنفیّه فرمود: در اثر شکّ و گمان پیوندت را از برادر خود قطع نکن. بدون رضایت وی از او قطع رابطه مکن، شاید عذری دارد و تو را سرزنش می کنی. هر که پوزش خواست عذرش را بپذیر، چه راست یا دروغ، تا به شفاعت ما نایل گردی(2).

3- علی بن حسین به فرزندش فرمود: اگر کسی در سمت راست تو بایستد و ترا دشنام دهد آن گاه به سمت چپ تو آید و عذرخواهی کند عذرش را بپذیر(3).

127 - استحباب سلام کردن و مصافحه در وقت ملاقات...

1- ابو عُبَیده گوید: از امام باقر شنیدم که می فرمود: چون دو مؤمن به هم برسند و دست بدهند خدا به آن ها توجه کرده، گناهان از چهرة آن ها بریزد تا از یکدیگر جدا شوند(4).

2- امام باقر فرمود: چون دو نفر مؤمن به هم برسند و مصافحه کنند، خداوند به آن ها رو کند و گناهانشان مانند برگ درخت بریزد(5).

3- زُراره گوید: از امام باقر شنیدم که می فرمود: مؤمن به وصف درنمی آید، زیرا مؤمن وقتی که با برادرش دیدار و مصافحه کند، خداوند همواره به آن ها توجّه کند و

ص:157


1- من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 333.
2- من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 347.
3- روضهًْ کافی، ص 152.
4- اصول کافی، ص 401 (باب المصافحه).
5- اصول کافی، ص 399.

گناهان از رخسارشان مانند برگ درخت بریزد(1).

4- رِفاعه گوید: از امام باقر شنیدم که می فرمود: مصافحه کردن مؤمن از مصافحة ملاطکه برتر است(2).

5- امام صادق فرمود: مصافحه کنید، زیرا مصافحه کینه را از بین می برد(3).

6 - امام باقر فرمود: چون دو مؤمن به هم رسند و مصافحه نمایند، خدا دستش را در میان دست آن ها گذارد و با آنت که محبتش نسبت به رفیقش زیادتر است مصافحه کند(4).

7- مانند حدیث 6 است و در ذیل حدیث 7 چنین آمده است: چون خداوند به آنان توجّه کند گناهانشان مانند برگ درخت بریزد(5).

8 - امام باقر از پیغمبر نقل فرموده است: چون یکی از شما برادر خود را ملاقات کند، باید به او سلام کند و مصافحه نماید، زیرا خدای عزّوجلّ بدین عمل فرشتگان را گرامی داشته است، پس شما نیز عمل فرشتگان را انجام دهید(6).

9- امام باقر فرمود که پیغمبرفرموده است: با یکدیگر با سلام و مصافحه ملاقات کنید، و با طلب آمرزش از یکدیگر جدا شوید(7).

10- امام صادق فرمود: پیغمبر با حذیفه ملاقات و دست مبارکش را برای مصافحه دراز کرد. حذیفه دستش را عقب کشید. پیغمبر فرمود: ای حذیفه من دستم

ص:158


1- اصول کافی، ص 400.
2- اصول کافی، ص 401.
3- اصول کافی، ص 401.
4- اصول کافی، ص 399.
5- اصول کافی، ص 399.
6- اصول کافی، ص 400؛ مصادقهًْ الاخوان، ص 30.
7- اصول کافی، ص 400؛ مصادقهًْ الاخوان، ص 30.

را به سوی تو دراز کردم و تو دست خود را عقب کشیدی؟ حذیفه عرض کرد: یا رسول الله به دست مبارکت رغبت دارم، ولی من جنب بودم و دوست ندارم دستم با جنابت به دست شما برسد، حضرت فرمود: مگر نمی دانی که چون دو مسلمان با هم ملاقات و مصافحه کنند گناهانشان مانند برگ درخت می ریزد(1).

11- امام صادق در حدیثیی فرمود: قدر و منزلت مؤمن اندازه ندارد، چون مؤمن هرگاه برادرش را ملاقات و با او مصافحه کند خداوند به آنان توجّه نماید و گناهان از چهره شان فرو می ریزد، هم چنان که باد شدید برگ را از درخت می ریزد، تا این که از هم جدا شود(2).

12- امام صادق فرمود: پاداش شما در مصافحه کردن همانند پاداش جهادگران است(3).

13- امام باقر فرمود: چون دو مؤمن با هم مصافحه کنند، از هم جدا می شوند بی آن که گناهی برایشان باقی بماند(4).

14- امام صادق فرمود: در گفتگوی ابراهیم با شخصی چنین آمده است، که ابراهیم برخاست و با او معانقه کرد. وقتی خداوند پیغمبر را مبعوث فرمود، مصافحه را مستحبّ گردانید(5).

15- امام باقر فرمود: نخستین دو نفری که در روی زمین با هم مصافحه کردند ذوالقرنین و ابراهیم خلیل بود. ابراهیم خلیل ذوالقرنین را استقبال و با وی مصافحه نمود،

ص:159


1- اصول کافی، ص 401.
2- اصول کافی، ص 401؛ مصادقهًْ الاخوان، ص 30؛ ثواب الاعمال، ص 102.
3- ثواب الاعمال، ص 100.
4- خصال صدوق، ج 1، ص 14.
5- مجالس صدوق، ص 178 (م 49) و خبر طولانی است.

و نخستین درخت در روی زمین درخت خرما بود(1).

16- با حدیث 9 یکی است به حدیث 9 مراجعه شود(2).

17- مالک بن اَعْیَن جُهَنی گوید که امام صادق به من فرمود: به خدا سوگند شما پیروان ما هستید، تا آن جا که فرمود: کسی نمی تواند حقّ مؤمن را توصیف کند و حقوق واجب برادرش را ادا نماید. ای مالک، به خدا قسم وقتی که مؤمنان با یکدیگر ملاقات و مصافحه کنند، خداوند همواره به آنان نظر محبّت و آمرزش دارد و پیش از آن که از هم جدا شوند گناهان از چهره ها و اعضایشان می ریزد پس چه کسی می تواند خدا و مؤمنی را که در پیشگاه خدا چنین مقامی دارد توصیف نماید؟(3).

18- امام صادق فرمود: مصافحة مؤمن هزار حسنه دارد(4).

128 - استحباب مصافحه و حدود و چگونگی آن

1- هِشام بن سالم گوید: از امام صادق حدّ مصافحه را پرسیدم: فرمود: به اندازة گردش دور درخت خرماست (یعنی اگر به اندازة گردش دور درخت خرما از یکدیگر جدا شوند مستحب است که با یکدیگر مصافحه کنند)(5).

2- ابو عُبَیْده گوید: من در یک کجاوه با امام صادق بودم. اوّل من سوار مرکب می شدم سپس آن حضرت. وقتی که قرار می گرفتیم، حضرت به من سلام می کرد و مانند مردی که رفیق خود را به تازگی ندیده، احوال پرسی و مصافحه

ص:160


1- مجالس پسر شیخ طوسی، ص 134.
2- مجالس پسر شیخ طوسی، ص 134.
3- محاسن برقیع ص 43، در آن جا حدیث اضافاتی دارد.
4- ارشاد دیلمی، باب 127.
5- اصول کافی، ص 400 (باب المصافحه).

می کرد. در وقت پیاده شدن او پیش از من پیاده می شد و چون بر زمین قرار می گرفتیم، سلام می کرد و همانند کسی که رفیقش را به تازگی ندیده احوال پرسی می نمود. عرض کردم یابن رسول الله شما کاری می کنید که هیچ کس از مردم نزد ما نمی کند و اگر یک بار هم انجام دهد زیاد است، فرمود: مگر ثواب مصافحه را نمی دانی؟ چون دو مؤمن به هم برسند و مصافحه نمایند، گناهانشان همواره مانند برگ درخت فرو می ریزد و خداوند به آن ها توجّه می کند تا از یکدیگر جدا شوند(1).

3- ابو عُبَیده حذّاء گوید: از مدینه تا مکّه در یک طرف کجاوه همراه امام صادق بودم. حضرت در بین راه پیاده شد و کارش را انجام داد و برگشت، فرمود: دستت را بده دستم را دراز کردم، حضرت چنان فشرد که در انگشتانم فشار را احساس کردم، سپس فرمود: ای ابا عبیده، هر مسلمانی که برادر مسلمانش را ملاقات و با وی مصافحه کند و انگشتان خود را با انگشتان او درهم کند گناهانشان همانند برگ درختان در فصل زمستان بریزد(2).

4- ابو حمزه گوید: هم کجاوة امام باقر بودم. چون بار به زمین گذاشتیم، حضرت کمی راه رفت و سپس آمد و دست مرا گرفت و به گرمی فشرد. عرض کردم فدایت شوم، مگر در کجاوه همراه شما نبودم؟ فرمود: مگر نمی دانی که چون مؤمن گردشی کند و سپس به برادرش دست دهد، خداوند همواره به آنان نظر مرحمت و توجّه نماید و به گناهان فرماید از آن ها فرو ریزید. ای ابا حمزه، سپس گناهان مانند برگ درخت فرو ریزد و آن ها پاک و بی گناه از یکدیگر جدا شوند(3).

5- امام باقر فرمود: برای مؤمنان سزاوار است که چون یکی از آن ها از رفیقش به

ص:161


1- اصول کافی، ص 398.
2- اصول کافی، ص 399.
3- اصول کافی، ص 399.

فاصلة درختی نهان و غایب شد وس پس به هم رسیدند مصافحه کنند(1).

6- امام صادق فرمود: مسلمانان همراه رسول الله به جنگ می رفتند و از جایی که پر از درخت بود عبور کردند. چون به فضای آزاد رسیدند، به یکدیگر نگریستند و مصافحه کردند(2).

7- امام صادق از پدرانش نقل کرده است که پیغمبردر حدیث مناهی، از مصافحه با ذمّی نهی فرموده است(3).

8 - در حدیث اربعمأهًْ علی فرمود: چون با برادرانتان دیدار نمایید، مصافحه کنید و خوش رویی نشان دهید. از یکدیگر که جدا می شوید گناهی برایتان باقی نمی ماند. حتی با دشمنت مصافحه کن گر چه او نخواهد، زیرا مصافحه از کارهایی است که خدا بندگانش را به آن دستور داده و می فرماید: «ای رسول ما، تو آزار بدی های امّت را به وجه احسن پاسخ بده(4)»(5).

129 - آداب استقبال و بدرقة مسافر

1- امام حسن عسکری فرمود: چون جعفر بن ابی طالب از حبشه برگشت پیغمبر به سویش شتافت و به اندازة دوازده قدم از او استقبال فرمود، او را در آغوش گرفت و پیشانی اش را بوسید و با دیدن او اشک شادی ریخت(6).

2- پیغمبر فرمود: از جمله حقوق بر صاحبخانه این است که وی را تا در

ص:162


1- اصول کافی، ص 400.
2- اصول کافی، ص 400.
3- من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 195.
4- ادفع بالتّی هی احسن السّیئهًْ... المؤمنون: 96.
5- من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 16.
6- عیون الاخبار، ص 140.

منزل همراهی و بدرقه کند(1).

3- اسحق بن عمّار گوید: به امام صادق عرض کردم کسی برای تعظیم دیگری از جایش برمی خیزد، فرمود: مکروه است مگر برای مردی که به خاطر دینش برپا خیزد(2).

4- طبرسی در مکارم الاخلاق ذکر نموده که مردی در مسجد بر پیغمبروارد شد و او تنها نشسته بود. حضرت کنار رفت (برایش جا باز کرد) و فرمود: از جملة حقّ مسلمان بر مسلمان این است که چون قصد نشستن کند کنار رود (او را جای دهد)(3).

5- در روایت هست که پیغمبر فرمود: هر که دوست داشته باشد که مردم به احترامش برپا خیزند جایگاهش پر از آتش می شود(4).

6- حضرت ]صادق[ فرموده: مانند عجم ها برای یکدیگر برپا نخیزید، ولی برای احترام از جا تکان خوردن عیب ندارد (جا دادن به او)(5).

130 - حکم کرنش بر بزرگان از قبیل بوسیدن فرش، برپا خاستن و جلوی آن ها دویدن و غیره

1- صفوان بن یحیی گوید که ابوقره رفیق جاثلیق از من تقاضا کرد که او را پیش حضرت رضا ببرم. از امام اجازه خواستم. فرمود: او را پیش من بیاور. وقتی ابو قُرَّه بر آن حضرت وارد شد فرشش را بوسید و گفت: وظیفة دینی ما این است که نسبت به بزرگان زمانمان این گونه تعظیم نماییم(6).

ص:163


1- عیون الاخبار، ص 227.
2- محاسن برقی، ص 223.
3- مکارم الاخلاق، ص 15.
4- مکارم الاخلاق، ص 15.
5- مکارم الاخلاق، ص 15.
6- عیون الاخبار، ص 344.

2- سید رضی در نهج البلاغه گوید: در مسیر حضرت علی به شام کدخدایان و بزرگان انبار (اسم محلی است) با آن حضرت دیدار کردند و به احترامش پیاده شدند (و در پیش رکابش) دویدند. فرمود: این چه کاری بود که شما کردید؟ گفتند این از آداب ماست، بدین وسیله فرماندهانمان را تعظیم می کنیم. فرمود: سوگند به خدا حکمرانان شما از این کار سودی نمی برند و شما هم با این کار به زحمت می افتید و در آخرت هم باعث مشقّت شماست. چه زیانآور است رنجی که کیفر به دنبالش باشد و چه سودمند است رها کردن کاری آن گاه که ایمنی از آتش را به دنبال داشته باشد(1).

131 - تحریم گماشتن دربان برای منع ورود شیعه

1- ابو حمزه گوید: به امام باقر عرض کردم فدایت شوم: چه می فرمایی در مورد مسلمانی که برای دیدن یا حاجتی نزد مسلمانی برود و اجازة ورود بخواهد، او اجازه ندهد و از خانه هم بیرون نیاید؟ فرمود: ای ابا حمزه، هر مسلمانی که برای دیدار یا درخواست حاجتی نزد مسلمانی برود که در خانه است و اجازة ورود بخواهد و او بیرون نیاید، پیوسته به لعنت خدا گرفتار باشد تا همدیگر را ملاقات نمایند. عرض

کردم: فدایت شوم، در لعنت خداست تا یکدیگر را دیدار کنند؟ فرمود: آری ای اباحمزه(2).

2- اسحاق بن عَمّار گوید: خدمت امام صادق رسیدم. حضرت با ترش رویی به من نگاه کرد. عرض کردم (یابن رسول الله) چه چیز حالت شما را نسبت به من دگرگون نموده است؟ فرمود: آنچه که رفتار تو را نسبت به برادرانت دگرگون ساخته. ای اسحاق به من خبر رسیده که در خانه ات دربان گذاشته ای تا فقرای شیعه را راه ندهند. عرض کردم: فدایت شوم من از شهرت ترسیدم. فرمود: آیا از بلا نترسیدی؟ آیا نمی دانی چون

ص:164


1- نهج البلاغه، ج 2، ص 151 و 152.
2- اصول کافی، ص 475.

دو مؤمن به هم برسند و مصافحه نمایند خدای عزّوجلّ بر آن ها رحمت فرو می فرستد. نود و نُه درصد رحمت برای کسی است که محبّتش به رفیقش بیش تر باشد و اگر محبتشان یکسان باشد رحمت خدا پرده ای برایشان فرو کشد، و چون به مذاکره نشینند، برخی از فرشتگان محافظ آن ها به بعضی دیگر می گویند: از این ها دور شویم شاید رازی داشته باشند که خدا بر آن ها پرده کشیده است. عرض کردم: مگر خدای عزّوجلّ نمی فرماید «به گفتاری لب نگشاید جز آن که نزد او فرشته ای مراقب و آماده باشد(1)». فرمود: ای اسحاق اگر محافظان نشنوند، خداوند عالم بازها را می شنود و می بیند(2).

3- مُفَضَّل بن عمر گوید: امام صادق فرمود: هر مؤمنی که بین او و مؤمن دیگر حجابی باشد، خداوند میان او و بهشت هفتار هزار دیوار بلند می کشد که فاصلة بین دو دیوار هزار سال راه باشد(3).

4- محمّد بن سِنان گوید: در خدمت امام رضا بودم. حدیثی طولانی ذکر فرمود که مضمونش این بود: سه نفر از بنی اسرائیل مؤمنی را از وارد شدن بر خود منع کردند و به

او اجازة ملاقات ندادند، ولی بعداً با او همراه شدند «چهار نفری به باغی می رفتند» پس آتشی از آسمان فرود آمد آن سه نفر را سوزاند و مؤمن زنده ماند(4).

5- امام رضا فرمود: مؤمن به منزلة برادر مؤمن است که از یک پدر و مادر باشند. هر که برادرش را متّهم کند ملعون است و هر که به او نیرنگ زند ملعون است. هر که خیرخواه برادرش نباشد ملعون است و هر که بین خود و برادرش مانعی ایجاد نماید و

ص:165


1- )مَا یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ( ، ق / 18.
2- اصول کافی، ص 400.
3- اصول کافی، ص 479.
4- اصول کافی، ص 475.

غیبت او کند ملعون است ملعون، ملعون(1).

132 - استحباب معانقه با مؤمن و همراهی و مذاکره با او

1- امام باقر و امام صادق فرمودند: هر مؤمنی که برای دیدن برادرش بیرون رود و حقّ او را بشناسد، در برابر هر قدمی که بردارد خدا حسنه ای به او دهد، گناهی را از وی بزداید و یک درجه او را بالا برد. چون درِ خانه اش را بکوبد، درهای آسمان برایش باز شود و چون با هم دیدار و مصافحه و معانقه نمایند، خداوند به آنان توجّه فرماید و به وجود آنان نزد فرشتگانش فخر کند و فرماید: بندگانم را بنگرید برای من یکدیگر را ملاقات نمودند و با هم دوستی کردند و بر من سزاست که پس از این دیدار و زیارت دیگر آن ها را با آتش عذاب نکنم(2).

2- امام صادق فرمود: چون دو مؤمن با یکدیگر معانقه کنند، رحمت خدا آن ها را فرا گیرد و چون یکدیگر را در آغوش کشند و از آن کار جز رضای خدا نخواهند و غرض دنیوی نداشته باشند به آن ها گفته شود، شما آمرزیده شدید عمل را از سر بگیرید (یعنی گناهان سابق شما از بین رفت) و چون برای مذاکره با هم روبرو شوند،

برخی از فرشتگان به برخی دیگر گویند، از این ها دور شوید، شاید رازی دارند که خدا برای آن ها پوشیده نگه داشته است(3).

3- اسحاق بن عمّار گوید: امام صادق به او فرمود: ای اسحاق از دیدار برادرانت خسته نشو، زیرا هرگاه مؤمن به دیدار برادر مؤمنش برود و به او خوش آمد بگوید خداوند تا روز قیامت برای او مرحبا می نویسد و چون با او مصافحه کند خداوند

ص:166


1- عدهًْ الداعی، ص 131.
2- اصول کافی، ص 401.
3- اصول کافی، ص 401.

برای آنان صد رحمت می فرستد؛ نود و نه قسمت از صد قسمت رحمت برای کسی است که رفیقش را بیش تر دوست دارد، سپس پروردگار به آنان توجّه کند و به آن که محبّتش نسبت به رفیقش بیش تر باشد بیش تر توجّه نماید و چون با هم معانقه کنند رحمت خداوند آن ها را فرا گیرد(1).

133 - استحباب استفاده رساندن برادران به همدیگر در راه خدا

1- محمّد بن زید گوید: از امام شنیدم که می فرمود: هر که در راه خدا به برادرش نفعی برساند در بهشت خانه ای به دست می آورد(2).

2- امام صادق به نقل از اجدادش فرمود که پیغمبر فرمود: مسلمان از هیچ چیزی بعد از اسلام همانند بهره رساندن به برادر دینی در راه خدا بهره مند نمی شود. آن گاه امام به فضل بن عبدالملک فرمود: ای فضل فقرای شیعیان ما را تحقیر نکنید، زیرا فقیر در روز قیامت همانند ربیعه و مضر شفاعت می کند، سپس فرمود: ای فضل این که مؤمن را مؤمن گفته اند برای این است که او به خدا ایمان آورده و امان خدا را دریافت داشته. آن گاه فرمود: آیا نشیده ای که خداوند دربارة دشمنانتان می فرماید: چون در روز قیامت

شفاعت کردن یکی از شماها را برای دوستش ببینند، می گوید: «برای ما شفاعت کننده و دوستی نزدیک و صمیمی نیست(3)»(4).

ص:167


1- ثواب الاعمال، ص 80.
2- ثواب الاعمال، ص 83 .
3- )فَمَا لَنَا مِنْ شَافِعِینَ * وَلا صَدِیقٍ حَمِیمٍ( ، شعراء / 100، 101.
4- مجالس پسر شیخ طوسی، ص 29.

134 - استحباب بوسیدن یکدیگر برای مؤمنان، و محل بوسه

1- امام موسی کاظم فرمود: هر که به خاطر خویشاوندی خویشاوندش را ببوسد عیبی ندارد و جای بوسیدن برادر «نسبی یا ایمانی» گونة اوست و جای بوسیدن امام پیشانی او(1).

2- امام صادق فرمود: بوسیدن دهانت کسی سزاوار نیست مگر دهان زن و بچّة کوچک(2).

3- امام صادق فرمود: دست و سر کسی نباید بوسیده شود مگر پیغمبر یا کسی که منسوب به پیغمبر باشد (ائمّه، سادات و علما)(3).

4- علی بن مَزید گوید: خدمت امام صادق رسیدم و دستش را گرفتم و بوسیدم. حضرت فرمود: به هوش باش که این کار جز نسبت به پیغمبر یا وصیّ پیغمبر شایسته نیست(4).

5- یونس بن یعقوب گوید: به امام صادق عرض کردم دستت را بده تا ببوسم. حضرت دستش را به من داد. عرض کردم قربانت گردم سر مبارک را. حضرت جلو آورد بوسیدم، سپس عرض کردم قربانت گردم پای مبارکت را. حضرت سه بار فرمود:

سوگند دهم تو را که از بوسیدن پا بگذری و سه بار فرمود: آیا چیزی باقی مائه است. (یعنی بعد از بوسیدن دست و سر عضو دیگری شایسته بوسیدن نیست)(5).

6- امام صادق فرمود: شما شیعیان دارای نوری هستید که در جهان با آن شناخته

ص:168


1- اصول کافی، ص 402 (باب التّقبیل).
2- اصول کافی، ص 402 (باب التّقبیل).
3- اصول کافی، ص 402 (باب التّقبیل).
4- اصول کافی، ص 402 (باب التّقبیل).
5- اصول کافی، ص 402.

می شوید تا آن جا که هرگاه یکی از شما برادرش را ملاقات کند جای نور را در پیشانی او می بوسد(1).

7- ابراهیم بن ادریس از پدرش نقل می کند که پس از رحلت امام حسن عسکری، صاحب الزمان را جوانی نورسته دیدم و دست ها و سر مبارکش را بوسیدم(2).

8 - در نامة برادر علی بن جعفر است که از امام موسی کاظم پرسیدم آیا برای مرد سزاوار است که مردی یا زنی را ببوسد؟ فرمود: در بوسیدن برادر، پسر، خواهر، دختر و مانند این ها باکی نیست(3).

135 - کراهت کرنش برای مردم حتّی امام

1- امام موسی کاظم فرمود: مردی برای آن حضرت در حالی که بر پا ایستاده بود، قصه ای طولانی نقل کرد و از طرف مرد کافری به او سلام رسانید، سپس گفت: سرورم، اگر اجازه فرمایید تعظیمتان کنم و بنشینم، فرمود: برای نشستن اجازه ات می دهم ولی برای کرنش نه. آن مرد نشست و گفت سلام تو را به رفیقم برسانم یا نه؟ فرمود: خداوند ان شاءالله رفیقت را هدایت کند و اگر او بر دین ما باشد، سلام ما بر او باد(4).

136 - کراهت مجادله و دشمنی با مردم

1- امام صادق فرمود که حضرت علی فرموده است: از مجادله و ستیزه جویی

ص:169


1- اصول کافی، ص 402.
2- اصول کافی، ص 172.
3- بحارالانوار، ج 10، ص 280.
4- اصول کافی، ص 262.

بپرهیزید زیرا آن ها دل های برادران را بیمار کنند و سبب نفاق شوند(1).

2- پیغمبر فرمود: هر که خدا را با سه خصلت ملاقات کند (و با این سه خصلت از دنیا برود) از هر دری که بخواهد وارد بهشت شود(2).

3- پیغمبر فرمود: کسی که خدا را هدف مجادلاتش قرار دهد به تحوّل بیش تر نزدیک می شود (از رأیی به رأی دیگر منتقل گردد)(3).

4- امام صادق فرمود: با اشخاص بردبار و نادان مجادله مکن، زیرا حلیم تو را دشمن دارد و سفیه آزارت رساند(4).

5- امام صادق فرمود: از دشمنی با یکدیگر بپرهیزید زیرا خصومت دل را مشغول کند و موجب نفاق شود و کینه ها پدید آورد(5).

6- امام زین العابدین فرمود: وای بر کسانی که فاسقند و همیشه ریاکار. وای بر مردمی که به آسانی تن به گناه دهند و پیوسته دشمن همدیگرند. وای بر مردمی که گناهکارند و گفتارشان بیش تر در غیر ذات پروردگار است(6).

7- امام صادق از اجدادش نقل می کند که پیغمبر فرموده است: من خانه ای در بالاترین نقطة بهشت و خانه ای در وسط آن و خانه ای در باغ های بهشت را ضمانت می کنمن برای کسی که مجادله نکند، گر چه حق با او باشد. (و در روایت دیگر چنین

ص:170


1- اصول کافی، ص 451 (باب المراء والخصومهًْ).
2- اصول کافی، ص 451 (باب المراء والخصومهًْ).
3- اصول کافی، ص 451 (باب المراء والخصومهًْ).
4- اصول کافی، ص 451 (باب المراء والخصومهًْ).
5- اصول کافی، ص 451 (باب المراء والخصومهًْ).
6- روضة کافی، ص 391.

آمده: برای کسی که دروغ نگوید گر چه به شوخی و برای کسی که خلقش نیکو باشد)(1).

137 - استحباب اجتناب از کینه و دشمنی و بغض و ...

1- امام صادق فرمود که پیغمبرفرموده است: هر وقت که جبرئیل پیش من می آمد، می گفت: ای محمّد از بغض و دشمنی با مردم بپرهیز(2).

2- ولید بن صَبِیح گوید: از امام صادق شنیدم که فرمود: پیغمبر فرموده است: جبرئیل در هیچ چیزی به اندازة پرهیز از دشمنی با مردم به من سفارش نکرده است(3).

3- امام صادق فرمود: جبرئیل به پیغمبر گفت: از مشاجره و ستیزه کردن با مردم بپرهیز(4).

4- امام صادق فرمود: از خصومت با مردم بپرهیزید زیرا خصومت موجب آزار و غرامت است و عیب نهفته را آشکار سازد(5).

5- امام صادق فرمود: هر که تخم عداوت بکارد کاشتة خود را دِرو می کند(6).

6- امام صادق فرمود که پیغمبرفرموده است: هر وقت که جبرئیل پیش من می آمد مرا موعظه می کرد و آخرین سخنش با من این بود که از خصومت با مردم

ص:171


1- التوحید، ص 461؛ خصال صدوق، ص 70.
2- اصول کافی، ص 451 و 452 (باب المراء والخصومهًْ).
3- اصول کافی، ص 451 و 452 (باب المراء والخصومهًْ).
4- اصول کافی، ص 451 و 452 (باب المراء والخصومهًْ).
5- اصول کافی، ص 451 و 452 (باب المراء والخصومهًْ).
6- اصول کافی، ص 451 و 452 (باب المراء والخصومهًْ).

بپرهیز، زیرا خصومت عیب نهفته را آشکار می کند و عزّت را از بین می برد(1).

7- امام صادق فرمود که پیغمبرفرموده است: آگاه باشید در عداوت کردن با یکدیگر، تراشیدن و از ریشه برکندن است، مقصودم تراشیدن و برکندن مو نیست، ستردن و برکندن دین است(2).

8 - امام باقر به نقل از پدرانش می گوید که پیغمبر فرمود: هر که زیاد غصّه خورد بیمار گردد و هر که بداخلاق باشد خودش در عذاب است و هر که با مردم مشاجره کند جوانمردیش ساقط می شود، سپس فرمود: همواره جبرئیل مرا از ستیزه کرده با مردم نهی می کرد همچنان که از شراب خواری و بت پرستی باز می داشت(3).

9- امام رضا به نقل از پدرانش فرمود که پیغمبر فرموده است: از خصومت با مردم دوری کنید، زیرا خصومت عیوب نهفته را آشکار می سازد و عزّت را از بین می برد(4).

138 - تحریم مکر، حسد، خیانت و نیرنگ

1- امام رضا از اجدادش نقل می کند که پیغمبر فرموده است: هر که مسلمان باشد مکر و حیله نمی کند. از جبرئیل شنیدم که می گفت مکر و فریب سبب ورود در آتش اند، سپس فرمود: کسی که مسلمانی را فریب دهد و به او خیانت ورزد از ما نیست. آن گاه فرمود: جبرئیل از طرف خدا بر من نازل شد و گفت: ای محمّد خوش خو باش، زیرا بدخویی خیر دنیا و آخرت را از بین می برد. آگاه باشید شبیه ترین شما به من

ص:172


1- اصول کافی، ص 451 و 452 (باب المراء والخصومهًْ).
2- اصول کافی، ص 468.
3- مجالس پسر شیخ طوسی، ص 326.
4- مجالس پسر شیخ طوسی، ص 326.

خوش خلق ترین شماست(1).

2- علی فرمود: مکر و فریب سبب ورود در آتش اند(2).

3- امام صادق از پدرانش نقل کرده است که پیغمبر فرمود: هر که با مسلمانی مکر نماید از ما نیست(3).

4- علی فرمود: اگر مکر و نیرنگ سبب ورد در آتش نبودند من مکراندیش ترین مردم بودم(4).

5- زازان گوید: از علی شنیدم که می فرمود: اگر این فرمایش را از پیغمبر نشنیده بودم که مکر، نیرنگ و خیانت سبب ورد در آتش اند، مکر من از تمام اعراب بیش تر بود(5).

6- عبدالرحمن بن ابی نجران گوید: از امام باقر دربارة معنای آیة )وَلا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَکُمْ عَلَی((6) (آرزو مبرید بر آنچه که خداوند فزونی نهاد برخی از شما را بر بعضی دیگر)، پرسیدم. فرمود: هرگز کسی آرزو تصاحب زن یا دختر شخص دیگر را نباید داشته باشد، ولی آرزوی داشتن مانن آن ها عیبی ندارد(7).

139 - تحریم دروغ

1- امام باقر فرمود: نخستین کسی که دروغگو را تکذیب می کند خدای عزّوجلّ

ص:173


1- مجالس صدوق، ص 163.
2- عقاب الاعمال، ص 40؛ اصول کافی، ص 465 (باب مکر).
3- عقاب الاعمال، ص 40.
4- عقاب الاعمال، ص 40.
5- عقاب الاعمال، ص 40.
6- نساء ؟ 32.
7- تفسیر عیّاشی، ج 1، ص 239.

است، سپس دو فرشته ای که با خود شخص همراهند، سپس خود شخص که می داند دروغگوست(1).

2- عمر بن یزید گوید: از امام صادق شنیدم که می فرمود: دروغگو با برهان های روشن هلاک می گردد و پیروانش به وسیلة شبهات (یعنی شبهاتی که به وسیلة دروغ او به وجود آمده است)(2).

3- امام باقر فرمود: خداوند برای پلییدی ها قفل هایی قرار داده و شراب را کلید آن ها قرار داده و دروغ بدتر از شراب است(3).

4- امام باقر فرمود: دروغ ویرانگر ایمان است(4).

5- امام صادق به نقل از عیسی بن مریم فرمود: هر که دروغش زیاد شود، آبرویش برود(5).

6- علی فرمود: برای مرد مسلمان سزاوار است که از دوستی و ورفاقت دروغگو پرهیز کند، زیرا او آن قدر دروغ گوید که اگر راست هم بگوید کسی آن را باور نکند(6).

7- زُراره گوید: از امام صادق شنیدم که می فرمود: از جمله چیزهایی که خداوند به وسیلة آن به دروغگویان کمک کرده است فراموشی است (یعنی دروغگو فراموشکار است)(7).

8 - ابو اسحاق خراسانی گوید علی می فرمود: از دروغ بپرهیز، چون هر شخص

ص:174


1- اصول کافی، ص 466.
2- اصول کافی، ص 466.
3- اصول کافی، ص 465.
4- اصول کافی، ص 465.
5- اصول کافی، ص 465.
6- اصول کافی، ص 466.
7- اصول کافی، ص 466.

امیدوار، جوینده است و هر بیمناکی گریزان راز واقعیّت» است(1).

9- عبدالرحمن بن حجّاج گوید: به امام صادق عرض کردم: آیا دروغگو کسی است که در مورد موضوعی دروغ بگوید؟ فرمود: نه، زیرا کسی نیست که این عمل از او سر نزند، مقصود آن شخصی است که به دروغگویی عادت کرده است(2).

10- ابو بصیر گوید: از امام صادق شنیدم که می فرمود: همانا بنده خدا دروغ گوید تا آن جا که از دروغگویان به شمار آید. وقتی که دروغ گفت خدای عزّوجلّ می فرماید: دروغ گفت و از حق دور شد(3).

11- امام رضا فرمود: از پیغمبر سؤال شد. ممکن است مؤمن ترسو باشد؟ فرمود: آری. عرض شد: آیا بخیل می شود؟ فرمود: آری. عرض شد: ممکن است دروغگو باشد؟ فرمود: نه(4).

12- از کلمات رسول الله است که بدترین نوع ربا دروغ گفتن است(5).

13- علی می فرمود: راستگو باشید، زیرا خداوند با راستگویان است و از دروغ اجتناب کنید، زیرا دروغ انسان را از ایمان دور می کند. بدانید که راستگو بر ساحل نجات و بزرگواری قرار دارد و دروغگو در پرتگداه ذلّت و هلاکت است. سخن نیک بگویید تا به آن شناخته شوید. عمل خیر انجام دهید تا از اهل خیر باشید. امانت کسی را که شما را امین دانسته به او برگردانید و به خویشاوندانی که از شما بریده اند بپیوندید. اگر کسی شما را از چیزی محروم ساخته است با فضل و احسانت به سویش

ص:175


1- اصول کافی، ص 467.
2- اصول کافی، ص 466.
3- محاسن برقی، ص 118.
4- محاسن برقی، ص 118.
5- من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 342.

برگردید(1).

14- امام باقر به نقل از پیغمبرفرموده است: شیطان دارای سه وسیله است، سرمه، عسل و داروی بینی؛ سرمه اش چُرت است، عسلش دروغ است و داروی بینی یا انفیه اش تکبّر است(2).

15- عبد الله بن عَجلان گوید: از امام صادق شنیدم که می فرمود: بندة خدا چون راست گوید، نخستین کسی که او را تصدیق کند خداست و خودش هم می داند که راستگوست و هرگاه دروغ گوید اوّلین کسی که او را تکذیب کند خداست و خود شخص هم می داند که دروغگوست(3).

140 - تحریم دروغ بستن بر خدا، و پیغمبر و ائمّه

1- ابو نعمان گوید: امام باقر می فرمود: ای ابو نعمان، بر ما دروغی مبند تا دین خود را به باد دهی. مبادا بخواهی که سرباشی (در جلو قرار بگیری) که دم شوی (عقب بمانی). ما را وسیلة روزی خوردنت از مردم قرار نده که فقیر می شوی، زیرا تو را آزاد نمی گذارند و حتماً از تو پرسش می کنند. اگر راست بگویی تصدیقت می کنیم و اگر دروغ بگویی تکذیب می کنیم(4).

2- در حدیثی مرفوع روایت شده که در محضر امام صادق گفته شد که بافنده از رحمت خدا دور است؟ حضرت فرمود: همانا این آن بافنده ای است که بر خدا و

ص:176


1- من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 76.
2- مانی الاخبار، ص 46.
3- ثواب الاعمال، ص 97.
4- اصول کافی، ص 465.

پیغمبرش دروغ ببافد(1).

3- امام صادق فرمود: دروغ بستن بر خدا و پیغمبر از گناهان کبیره است(2).

4- امام صادق در گفتگویی با مرد شامی فرمود: ای برادر شامی، سخن ما را گوش کن و بر ما دروغ مبند، زیرا هر که در مورد چیزی بر ما دروغ بندد، بر پیغمبر دروع بسته و هر که بر پیغمبر دروغ ببندد، به خدا دروغ بسته و هر که به خدا نسبت دروغ بدهد، خدای عزّوجلّ وی را عذاب می کند(3).

5- امام صادق از اجدادش نقل می کند که پیغمبر در وصیّتش به علی فرمود: ای علی هر که به من نسبت دروغ بدهد، حتماً

جایگاهش پر از آتش خواهد شد(4).

6- امام صادق فرمود: دروغ بستن بر خدا و پیغمبر خدا و اوصیای پیغمبر از گناهان کبیره است. سپس امام فرمود که پیغمبر فرموده است: هر کس چیزی را که من نگفته ام به من نسبت دهد جایگاهش آتش خواهد شد(5).

141 - تحریم دروغ بزرگ و کوچک، شوخی و جدی و غیره

1- امام باقر فرمود: که پدرم علی بن الحسین به فرزندانش می فرمود: از دروغ گفتتن بپرهیزید، چه بزرگ و چه کوچک، شوخی و یا جدّی باشد، زیرا شخص وقتی که در چیز کوچک دروغ بگوید به بزرگش نیز جرأت پیدا می کند، مگر نمی دانید که

ص:177


1- اصول کافی، ص 466.
2- اصول کافی، ص 466.
3- فروع کافی، ج 4، ص 187.
4- من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 338.
5- عقاب الاعمال، ص 39؛ محاسن برقی، ص 118.

پیغمبر فرمود: بندة خدا همواره راست گوید تا خداوند او را راستگو نویسد و پیوسته دروغ بگوید تا پروردگار او را دروغگو نویسد(1).

2- علی فرمود: هیچ بنده ای طعم ایمان را نچشد مگر این که دروغ را ترک کند چه شوخی باشد و چه جدّی(2).

3- علی فرمود: دروغ چه شوخی باشد چه جدی شایسته نیست و سزاوار نیست که یکی از شما به بچه اش وعده ای بدهد که بعداً بدان وفا نمی کند. زیرا دروغ به فساد می کشاند و فساد به سوی آتش. و مادامی که یکی از شما دروغ گوید، بگویند دروغ گفت و معصیت کرد، اگر یکی از شما دروغ گوید تا به اندازة سر سوزن جای راستگویی نماند، «در این صورت» در نزد خداوند هم کذّاب نامیده می شود(3).

4- ابوذر گوید که پیغمبر در مقام نصیحت به او فرمود: ای اباذر، هر که بر زبان و عورتش تسلط داشته باشد، وارد بهشت شود. عرض کردم یا رسول الله آیا به گفتار زبانمان مؤاخذه می شویم؟ آیا مردم به غیر از نتایج زبانت به سبب چیز دیگری هم به رو به آتش افکنده می شود؟ پیوسته در امانی تا سخن نگفته ای و چون سخن گفتی آن حرف به سود یا زبان تو نوشته می شود.

ای اباذر، اگر شخصی سخنی بگوید که موجب رضای خداست، روز قیامت بهشت برایش منظور گردد و اگر در مجلسی سخن لغوی بگوید تا دیگران را با آن بخنداند، به جهنمی که بین آسمان و زمین است افکنده می شود.

ای اباذر، وای بر کسی که در سخنانش دروغ بگوید تا گروهی را بخنداند، و سه بار فرمود و ای بر او.

ص:178


1- اصول کافی، ص 465.
2- اصول کافی، ص 466؛ محاسن برقی، ص 118.
3- مجالس شیخ صدوق، ص 252.

ای اباذر، هر که سکوت اختیار کرد نجات یافت. سکوت کن و هرگز دروغی از دهانت خارج نشود. عرض کردم: یا رسول الله، شخصی که عمداً دروغ گفته توبه اش چیست؟ فرمود: ادای نماز پنجگانه و طلب آمرزش از خدا گناه آن را می شوید(1).

142 - جواز دروغ در اصلاح بین مردم و عدم جواز راستگویی در فساد

1- امام صادق از پدرانش نقل می کند: در سفارش های پیغمبر به علی هست: یا علی، خداوند دروغ را برای اصلاح بین مردم دوست می دارد و راستگویی را که سبب فساد شود نمی پسندد، تا آن جا که فرمود: یا علی در سه مورد دروغ گفتن نیکوست: 1) حیله کردن در جنگ 2) وعده دادن به همسر خود 3) اصلاح بین مردم(2).

2- امام صادق از پدرانش نقل می کند: که پیغمبر فرمود: در سه جا دروغ گفتن نیکوست: 1) حیله در جنگ 2) وعده دادن به هسمر خویش 3) اصلاح بین مردم، و در سه مورد راست گفتن زشت است: 1) در سخن چینی بین مردم 2) آگاه کردن شخصی از جریان خانواده اش به آنچه که دوست ندارد 3) تکذیب کردن شخصی را در خبری که می دهد. فرمود: هم نشینی با سه گروه دل را می میراند: 1) هم نشینی با فرومایگان 2) گفتگو با زنان 3) هم نشینی با ثروتمندان(3).

3- امام صادق فرمود: اصلاح کنندة «بین دو نفر یا دو جمعیت» دروغگو نیست(4).

ص:179


1- مجالس، شیخ صدوق، ص 340.
2- من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 333 و 336.
3- خصال صدوق، ج 1، ص 43.
4- اصول کافی، ص 467.

4- حسن صَیقَل گوید: به امام صادق عرض کردم: از امام باقر دربارة قول حضرت یوسف که فرمود: «ای کاروان شما دزد هستید»(1)

برای ما روایت شده که آن حضرت فرموده است: به خدا قسم آن ها دزدی نکردند و یوسف هم دروغ نگفت. هم چنین درباره آنچه که ابراهیم فرمود «بلکه بزرگشان این کار را کرده بپرسید از آن ها اگر حرف می زنند»(2)،

فرموده است سوگند به خدا آن ها آن کار را نکرده اند و ابراهیم هم دروغ نگفت؟ امام صادق فرمود: ای صَیقَل نظرتان در این مورد چیست؟ عرض کردم جز تسلیم به رأی شما ما نظر دیگری نداریم، راوی گوید: پس آن حضرت فرمود: خداوند

دو چیز را دوست و دو چیز را دشمن دارد خرامیدن «با غرور راه رفتن» در بین دو صف (از لشکر اسلام و کفر را) دوست دارد و دروغ را در اصلاح بین مردم می پسندد و خرامیدن در راه ها و کوچه ها، و دروغ را در غیر اصلاح مردم دشمن دارد، بنابراین ابراهیم که فرمود: «بلکه این کار را بزرگشان کرده» قصد اصلاح داشت و برای راهنمایی بر این که آن ها چنین کاری نمی توانند انجام دهند و یوسف هم قصد اصلاح داشت(3).

5- عیسی بن حسان گوید: از امام صادق شنیدم که می فرمود: گویندة هر دروغی روزی مورد سؤال قرار خواهد گرفت:

شخصی که در جنگ حیله کند گناهی بر او نیست 2) کسی که قصد اصلاح بین دو نفر را دارد و به یکی از آن ها غیر آنچه که به دیگری گفته بگوید و با این دروغ ارادة اصلاح بین آن ها را داشته باشد 3) کسی که به همسرش وعده ای بدهد که بعداً قصد

ص:180


1- )أَیَّتُهَا الْعِیرُ إِنَّکُمْ لَسَارِقُونَ(، یوسف / 70.
2- )قَالَ بَلْ فَعَلَهُ کَبِیرُهُمْ هَذَا فَاسْأَلُوهُمْ إِنْ کَانُوا یَنْطِقُونَ( ، انبیاء / 63 .
3- اصول کافی، ص 466.

انجام آن را نداشته باشد(1).

6- امام صادق فرمود: سخن بر سه گونه است: راست، دروغ و اصلاح بین مردم. «راوی گوید» عرض شد قربانت گردم، منظور از اصلاح بین مردم چیست؟ فرمود: از کسی دربارة شخص دیگر سخنی می شنوی که اگر آن سخن به او برسد رنجیده می شود، پس تو او را دیدار کرده و برخلاف آنچه که شنیده ای بگویی از فلانی دربارة خوبی تو چنین و چنان شنیدم(2).

7- امام صادق فرمود: که پیغمبرفرموده است: شخص مصلح دروغگو نیست، سپس این آیه را خواند )أَیَّتُهَا

الْعِیرُ إِنَّکُمْ لَسَارِقُونَ((3) آن گاه فرمود: قسم به خدا آنان سرقت نکردند و یوسف هم دروغ نگفت، آن گاه این آیه را خواند )قَالَ بَلْ فَعَلَهُ کَبِیرُهُمْ

هَذَا فَاسْأَلُوهُمْ إِنْ کَانُوا یَنْطِقُونَ((4) سپس فرمود: سوگند به خدا آن ها آن کار را نکرده بودند و ابراهیم هم دروغ نگفت(5).

8 - در حدیثی امام صادق فرمود: به اصحابم چنین و چنان ابلاغ کن و به ایشان چنین و چنان ابلاغ کن. (راوی گوید) عرض کردم، نمی توانمن این جملات را عیناً حفظ کنم، آنچه که یاد گرفته ام می گویم و بهتر از آن نمی توانم حفظ کنم، فرمود: اشکال ندارد زیرا مصلح دروغگو نیست(6).

ص:181


1- اصول کافی، ص 467.
2- اصول کافی، ص 466.
3- یوسف / 70.
4- انبیاء / 63.
5- اصول کافی، ص 467.
6- رجال کشی، ص 190.

9- امام رضا فرمود: همانا مرد به برادر دینی اش سخن راستی بگوید تا وی را برنجاند، چنین شخص نزد پروردگار کذاب به شمار آید، و همانا مرد به برادر دینی خود دروغ بگوید و قصدش از دروغ، سود رساندن به او باشد، وی نزد خدا راستگو به شمار آید(1).

10- علی فرمود: نشانة ایمان است که راستگویی را در جایی که به تو ضرر دارد بر دروغی که برایت سود دارد ترجیح بدهی و بیش از علمت سخن نگویی و در سخن گفتن دربارة دیگران از خدا پروا داشته باشی(2).

143 - در احکام گمان

1- عبدالعلی مولی آل سام گوید: امام صادق برایم حدیثی بیان فرمود. من به او عرض کردم: فدایت شوم، آیا هم اکنون برای من چنین و چنان نپنداشتی؟ فرمود: نه، و این سخن بر من گران آمد. عرض کردم آری به خدا سوگند پنداشتی. فرمود: به خدا

قسم نپنداشتم. (راوی گوید) باز این حرف بر من گران آمد. عرض کردم: چرا به خدا سوگند آن را گفتی. فرمود: آری آن را گفتم مگر نمی دانی در قرآن مجید هر گمانی دروغ به شمار آمده است؟(3)

144 - تحریم دو رو و دوزبان بودن

1- امام صادق فرمود: هر که با مسلمانان دورو و دو زبان باشد، روز قیامت

ص:182


1- مصادقهًْ الاخوان، ص 48.
2- نهج البلاغه، بخش دوم، ص 251.
3- اصول کافی، ص 476؛ عقاب الاعمال، ص 39؛ معانی الاخبار، ص 57.

برانگیخته می شود در حالی که در یک سر دو زبان آتشین دارد. در روایت دیگر چنین نقل شده است که هر که با مردم حضوراً با چهره ای و غیاباً با چهرة دیگر برخورد کند، روز قیامت...(1).

2- امام باقر فرمود: چه بد بنده ای است آن که دارای دو رو و دو زبان است. برادر هم کیش خود را در حضور ستایش و در غیابش از وی غیبت کند. اگر ثروتی یا موقعیّتی نصیب برادرش شود به او حسد برد و چون گرفتار شود یاری اش نکند(2).

3- در عقاب الاعمال به روایت فوق چنین اضافه شده: چه بد بنده ای است آن که عیب جو و خرده گیر باشد، روبه رو با چهره ای و پشت سر با چهرة دیگر باشد(3).

4- عبدالرحمان بن حَمّاد در حدیثی «که آن را به معصوم رسانده» گوید: خداوند متعال به عیسی بن مریم فرمود: ای عیسی زبان و قلبت در نهان و آشکار یکی باشد. همانا تو را از نفس خودت بر حذر می دارم و این آگاهی برای تو کافی است که در یک

دهن دو زبان نشاید، چنان که در یک غلاف دو شمشیر نگنجد و در یک سینه دو دل نباشد. ذهن انسان نیز چنین است. «دو اعتقاد مخالف در یک ذهن جای نگیرد»(4).

5- علی فرمود: پیغمبر فرموده است کسی که دو روست، روز قیامت می آید در حالی که یک زبانش از پشت سرش بیرون آمده است و زبان دیگر از پیش رویش و آتشی از آن دو برآید که بدنش را بسوزاند، آن گاه گفته می شود این همان است که در دنیا دارای دو رو و دو زبان بود و با این وضع در روز رستاخیز معرفی می شود(5).

ص:183


1- اصول کافی، ص 467؛ عقاب الاعمال، ص 39.
2- اصول کافی، ص 467؛ عقاب الاعمال، ص 39.
3- اصول کافی، ص 467؛ عقاب الاعمال، ص 39.
4- اصول کافی، ص 476؛ عقاب الاعمال، ص 39.
5- عقاب الاعمال، ص 39؛ خصال شیخ صدوق، ج 1، ص 20.

6- پیغمبر فرمود: بدترین مردم در روز قیامت نزد خداوند کسی است که در دنیا دو رو باشد(1).

7- پیغمبر فرمود: هر که در دنیا دو رو باشد، در قیامت دارای دو زبان از آتش خواهد بود(2).

8 - پیغمبر در خطبه ای فرمود: هر که در دنیا دارای دو رو و دو زبان باشد، روز قیامت دو چهره و دو زبان از آتش خواهد داشت(3).

9- عبدالله بن ابی یعفور گوید: از امام صادق شنیدم که می فرمود: هر که با مردم با چهره ای دیدار نماید و با چهرة دیگر از آن ها عیب جویی کند، روز قیامت می آید با حالتی که در سرش دو زبان از آتش دارد(4).

10- علی فرمود از پیغمبر نقل فرمود: هر که برادر مؤمنش را در روبه رو بستاید و پشت سر از وی غیبت کند، پیمان برادری بین آن ها گسسته می شود(5).

145 - تحریم قهر کردن از مؤمن و استحباب سبقت در آشتی کردن

1- امام صادق فرمود که پیغمبر فرموده است: بیش از سه روز قهر جدایی جایز نیست(6).

2- امام صادق فرمود: در قهر هیچ گونه خیری نیست(7).

ص:184


1- خصال صدوق، ص 20.
2- خصال صدوق، ج 1، ص 20.
3- عقاب الاعمال، ص 48.
4- مجالس صدوق، ص 203.
5- مجالس صدوق، ص 346.
6- اصول کافی، ص 468.
7- اصول کافی، ص 468.

3- مفضّل در ضمن سفارشی گوید: از امام صادق شندیدم می فرمود: چون دو نفر از یکدیگر با قهر جدا شوند یکی از آن ها سزاوار برائت و لعنت است و چه بسا هر دو سازاوار آن باشند مُعَتِّب (یکی از دوستان مخصوص آن حضرت) گفت: قربانت گردم آن که ستمگر باشد سزایش همین است، امّا تقصیر مظلوم چیست؟ فرمود: چون او هم برادرش را به آشتی دعوت نکرد و حرف های او را نادیده نگرفته است. از پدرم شنیدم که می فرمود: چون دو نفر با هم ستیز کنند و یکی بر دیگری غالب آید، باید مظلوم به نزد رفیق ظالم خود رود و به او بگوید: ای برادر من ستمگر هستم، تا قهر و جدایی بین آن ها از میان برود، همانا خداوند حکیم و عادل است و داد مظلوم را از ظالم می ستاند(1).

4- ابو بصیر گوید: از امام صادق دربارة مردی که با خویشاوند خود به سبب این که مذهب حقّ را نمی شناسد (شیعه نیست) قطع رابطه کند سؤال کردم، فرمود: سزاوار نیست که خویشاوندی را قطع کند(2).

5- داود بن کثیر گوید: شنیدم امام صادق می فرمود که پدرم فرمود: پیغمبر فرموده است: هرگاه دو نفر مسلمان از همدیگر با قهر جدا شوند و سه روز در آن حال بمانند و آشتی نکنند ، هر دو از اسلام خارج شوند و بین آنان دوستی دینی نمی ماند، پس هر

کدام از آن ها برای آشتی و سخن گفتن بر دیگری سبقت جوید، در روز رستاخیز جلوتر از دیگری به بهشت خواهد رفت(3).

6- امام صادق فرمود: مادام که دو مسلمان با هم قهر هستند، شیطان خشنود است و چون آشتی کنند، زانوهای شیطان بلرزد و بندهایش از هم گسیخته شود و فریاد زند

ص:185


1- اصول کافی، ص 467.
2- اصول کافی، ص 468.
3- اصول کافی، ص 468.

وای بر او (خود شیطان) از آنچه که به او از هلاک رسد(1).

7- پیغمبر فرمود: برای هیچ مسلمانی جایز نیست که بیش از سه روز از برادر دینی خود قهر کند(2).

8 - امام صادق از پدرانش نقل می کند که پیغمبر در حدیث مناهی مسلمانان را از قهر و جدایی نهی فرموده است، پس اگر کسی ناچار از جدایی باشد، بیش از سه روز نباید از برادرش دوری جوید و هر که بیش از سه روز از برادر دینی اش جدا شود، آتش برای او سزاوارتر است(3).

9- پیغمبر فرمود: برای مسلمان جایز نیست که بیش از سه روز از برادر دینی اش قهر کند و از وی جدا شود(4).

10- امام باقر فرمود: هرگاه دو نفر مؤمن از هم قهر کنند و بیش از سه روز از یکدیگر جدا شوند، من در روز سوم از آن ها بیزارم. عرض شد، این سزای ظالم است، جرم مظلوم چیست؟ فرمود: چرا مظلوم نزد ظالم نرفت تا بگوید من ستکارم تا آشتی کنند(5).

11- پیغمبر فرمود: برای هیچ مسلمانی جایز نیست که از برادر هم کیش خود قهر کند و بیش از سه روز از وی دوری گزیند و هر کدام از آنان که برای آشتی پیش قدم باشد در رفتن به بهشت مقدم تر است(6).

12- ابوذر گوید که پیغمبردر نصیحتی به او فرمود: ای اباذر، از جدایی و

ص:186


1- اصول کافی، ص 168.ک
2- خصال شیخ صدوق، ج 1، ص 86.
3- من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 196.
4- خصال شیخ صدوق، ج 1، ص 86.
5- خصال شیخ صدوق، ج 1، ص 86.
6- مجالس پسر شیخ طوسی، ص 249.

قهر با برادر دینی خود بپرهیز، زیرا هیچ عملی با قهر پذیرفته نیست. ای اباذر، من ترا از جدایی منع می کنم و اگر ناچار شدی، نباید جدایی ات سه روز کامل باشد پس هرکه در خلال سه روز جدایی از برادرش بمیرد، آتش برای او سزاوارتر است(1).

146 - تحریم آزار رساندن به مؤمن

1- هشام بن سالم گوید: از امام صادق شنیدم که می فرمود: خدای عزّوجلّ فرماید: آن که بندة مؤمن مرا بیازارد به من اعلان جنگ دهد و هر که بندة مؤمن مرا اکرام نماید از خشم و غضب من آسوده خاطر باشد(2).

2- مفضّل بن عمر گوید که امام صادق فرمود: چون روز قیامت شود، منادی از جانب خدا فریاد زند، آنان که از دوستان من رو گردانده بودند کجایند؟ گروهی برمی خیزند که رخسارشان گوشت ندارد، پس گفته شود، این ها کسانی هستند که به مؤمنین آزار رساند و با آنان دشمنی کرده و عناد ورزیده اند و در امور دینی آن ها را با تندی سرزنش کرده اند، سپس دستور داده شود که آن ها را به دوزخ ببرند(3).

3- روایت فوق با سند دیگر چنین بیان شده: به خدا سوگند این ها کسانی بودند که در گفتارشانت با مؤمنین یکی بودند ولی حقوق آنان ار منع کردند، و اسرار مؤمنین را فاش نمودند(4).

ص:187


1- مجالس شیخ صدوق، ص 241.
2- اصول کافی، ص 470.
3- اصول کافی، ص 470.
4- عقاب الاعمال، ص 32.

147 - تحریم اهانت به مؤمن و خوار داشتن او

1- امامن باقر فرمد: چون پیغمبررا به معراج بردند، عرض کرد پروردگارا رتبه و منزلت مؤمن در پیش تو چگونه است؟ فرمود: ای محمّد، هر که به یکی از دوستان من اهانت کند، آشکارا به جنگ من برخاسته و من به یاری دوستانم از همه شتابان ترم(1).

2- مُعَلَّی بن خُنَیس گوید: از امام صادق شنیدم که می فرمود: خداوند تبارک و تعالی فرماید: هر که به یکی از دوستان من اهانت نماید در جنگ با من کمین کرده است و من با سرعت تمام دوستانم را یاری می کنم(2).

3- امام صادق فرموده است که پیغمبر فرمود: خدای عزّوجلّ فرموده است: هر که به یکی از دوستان من اهانت کند محقّقاً در جند با من کمین کرده است(3).

4- امام صادق از پدرانش نقل می کند: که پیغمبر در حدیث مناهی فرموده است: هر که به فقیر مسلمانی بی اعتنایی کند، به حقوق الهی بی اعتنایی کرده و خداوند روز قیامت به او بی اعتنایی می کند، مگر این که توبه کرده باشد(4).

5- پیغمبر فرمود: هر که به فقیر مسلمانی اکرام کند، روز قیامت خداوند از او راضی خواهد بود. آگاه باشید هر که برادر مسلمانش را اکرام کند خدای عزّوجلّ او را گرامی می دارد(5).

6- امام صادق از پدرانش نقل می کند که پیغمبر فرمود: هر که مؤمنی را به خاطر فقر و تنگدستی اش خوار شمارد و یا او را تحقیر کند، خداوند روز قیامت وی را

ص:188


1- اصول کافی، ص 471 (باب من اذی المسلمین).
2- اصول کافی، ص 170.
3- اصول کافی، ص 470.
4- من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 197.
5- من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 197.

رسوا و مفتضح می کند(1).

7- حدیث 7 مانند حدیث 6 است(2).

8 - ابو بصیر گوید امام صادق فرمود: هرگز مؤمنِ فقیری را حقیر و ناچیز نشمارید، زیرا هر که مؤمنی را کوچک یا سبک و پست شمارد، خداوند او ار کوچک شمارد و همواره نسبت به او خشمناک باشد، تا اینت که از کوچک شمردن مؤمنان دست بردارد و به آن ها حترام کند و یا این که توبه کند و فرمود: هر که مؤمنی را به سبب تنگدستی و فقرش پست شمارد و تحقیر کند، روز قیامت خداوند او را در برابر خلایق رسوا می کند(3).

9- ابراهیم بن عمر یمانی گوید: امام صادق فرمود: هر که توانایی کمک به برادر دینی خود داشته باشد، ولی دست از یاری او کشیده، خوارش کند، خداوند او را در دنیا و آخرت خوار گرداند(4).

10- پیغمبر در یکی از خطبه هایش فرمود: هر که مسلمان فقیری را به خاطر فقرش خوار و پست شمارد، خدا را کوچک شمرده است و همواره مورد خشم و غضب خداوند است تا این که او را راضی کند، سپس فرمود: هر که بر فقیری ستم کند یا او را

حقیر شمارد، خدا در روز قیامت وی را به شکل آدمکی به اندازة مورچه محشور گرداند تا این که داخل آتش دوزخ شود(5).

11- پیغمبر از قول جبرئیل نقل فرمود که خداوند فرموده است: هر که به یکی از

ص:189


1- عیون اخبار الرضا، ص 201 و 228.
2- عیون اخبار الرضا، ص 201 و 228.
3- عقاب الاعمال، ص 29.
4- عقاب الاعمال، ص 23.
5- عقاب الاعمال، ص 46.

دوستان من اهانت کند، آشکارا به جنگ با من برخاسته است(1).

12- پیغمبر فرمود: ای بسا فرد ژولیده موی و غبارآلود که جامه های کهنه بر تن دارد و در خانه ها خاک نشین است. امّا هرگاه مرا به خدا سوگند دهد، به او نیکی کنم و خواهش او را انجام دهم(2).

148- تحریم ذلیل شمردن و تحقیر مؤمن

1- مُعَلَی بن خُنَیس گوید: از امام صادق شنیدم که می فرمود: خدای عزّوجلّ فرموده است: آن که بندة مؤمن مرا ذلیل شمارد به من اعلانت جنگ داده است و هر که بندة مؤمن مرا اکرام کند، از خشم و غضب من آسوده خاطر خواهد بود(3).

2- امام صادق از پیغمبر نقل فرموده است: چون پروردگارم مرا به معراج بد از پشت پردة حجاب به من وحی فرمود و بدون واسطه با من سخن گفت و فرمود: ای محمّد هر که یکی از دوستان مرا خوار نماید، در چنگ با من کمین کرده است و هر که با من جنگ کند، با او بجنگم. گفتم: خدایا ایتن دوست تو کیست؟ زیرا می دانمن هر که با تو بجنگد با او می جنگی! خداوند به من فرمود: این دوست من کسی است که برای تو و وصی تو و فرزندانت به ولایت و دوستی از او پیمان گرفته ام(4).

3- امام صادق می فرماید که پیغمبر فرمود: خدای عزّوجلّ فرموده است: هر که بندة مؤمن مرا خوار نماید آشکارا به جنگ با من برخاسته است(5).

ص:190


1- علل الشرایع، ص 15، حدیث طولانی است.
2- مجالس شیخ صدوق، ص 232؛ مجالس پسر شیخ طوسی، ص 274.
3- محاسن برقی، ص 97.
4- اصول کافی، ص 471.
5- اصول کافی، ص 471.

4- امام صادق می فرماید: هر که مؤمنی را به سبب تنگدستی و فقرش پست و کوچک بشمارد، خداوند روز قیامت او را در برابر مردم رسوا و مفتضح گرداند(1).

5- امام صادق فرمود: هر که مؤمنی را خوار شمارد، مستمند باشد یا غیر مستمند، خدای عزّوجلّ پیوسته وی را خوار دارد و بر او خشمناک است تا آن گاه که از تحقیر کردن آن مؤمن باز گردد «و به او احترام نماید»(2).

6- امام صادق می فرماید که پیغمبر فرمود: خدای عزّوجلّ فرموده است: آن که بندة مؤمن مرا خوار دارد به من اعلانت جنگ داده است(3).

7- امام رضا از پدرانش نقل می کند که علی فرمود: برای هیچ مسلمانی شایسته نیست که مسلمانی را به وحشت اندازد(4).

8 - امام صادق از پیغمبرنقل فرمود: خدای عزّوجلّ فرموده است: با کسی که بندة مؤمن مرا به ذلّت کشاند در ستیزم و به یاری دوستانم از همه چیز شتابان ترم(5).

149 - تحریم سبک شمردن مؤمن

1- ابو هارون گوید: در حضور امام صادق بودم، خطاب به گروهی که حاضر بودند فرمود: شما چرا ما را سبک می شمارید؟ مردی از اهل خراسان برخاست و گفت پناه

می بریم به خدا از این که شما و با چیزی از او امر شما را سبک بشماریم. حضرت

ص:191


1- اصول کافی، ص 471.
2- اصول کافی، ص 470.
3- اصول کافی، ص 470؛ عقاب الاعمال، ص 22.
4- عیون اخبارالرضاع ص 228.
5- مصادقهًْ الاخوان، ص 46.

فرمود: آری تو یکی از آن هایی هستی که مرا سبک شمردی. آن شخص گفت به خدا پناه می برم از این که شما را کوچک بشمارم. فرمود: وای بر تو آیا حرف فلانی را نشنیدی وقتی که نزدیک جُحفه بودیم و او خسته بود و از تو درخواست کرد که به اندازة یک میل راه او را با خود ببری. به خدا سوگند سرت را به سوی او نگرداندی و او را سبک شمردی. هر که مؤمنی را سبک شمارد، ما را سبک شمرده و حرمت خدا را ضایع کرده است(1).

150 - تحریم قطع صالة ارحام

1- امام باقر از علی نقل فرموده: وقتی که مردم پیوند خویشاوندی را قطع کند ثروت در دست اشرار قرار می گیرد(2).

2- علی فرمود: از جمله گناهانی که سبب مرگ زودرس می شود، قطع رحم است(3).

3- عَنبَسهًْ بن عابد گوید: شخصی پیش امام صادق آمد و از خویشاوندانش شکایت کرد. حضرت به او فرمود: خشمت را فرو نشان و این کار را بکن (همیشه خشمن را فرو نشان). عرض کرد: آن ها هر چه می خواهند می کنند، فرمود: آیا تو هم می خواهی مثل آن ها باشی تا خداوند به شما توجه نکند؟(4).

4- امام صادق از پیغمبر نقل فرموده است: (از خویشاوندانت) قطع رحم نکن

ص:192


1- روضة کافی، ص 102.
2- اصول کافی، ص 469.
3- اصول کافی، ص 469.
4- اصول کافی، ص 469.

اگر چه از تو بریده باشند(1).

151 - تحریم جمع آوری موارد لغزش های مؤمن برای عیب گرفتن از او

1- امام صادق فرمود: دورترین بنده از درگاه خداوند کسی است که در حال دوستی و برادری با دیگری لغزش های وی را به خاطر بسپارد تا روزی او را برای آن لغزش ها سرزنش کند(2).

2- امام باقر فرمود: چیزی که بیش از همه بنده را به کفر وا دارد این است که شخص با دیگری پیمان برادری در دین بسته باشد ولی لغزش ها و خطاهای او را بشمارد تا روزی وی را در مورد آن ها نکوهش کند(3).

3- اسحاق بن عمّار گوید: امام صادق از پیغمبر نقل فرموده است: ای گروهی که به زبان ایمان آورده ولی ایمان به دلتان نرسیده است، مسلمانان را مذمّت نکنید و در جستجوی عیوب آن ها نباشید زیرا هر که در جستجوی عیوب مسلمانان باشد خداوند به دنبال عیب های اوست و خداوند چنین فردی را رسوا گرداند گر چه در خانه اش باشد(4).

4- امام صادق فرمود: پست ترین چیزی که شخص به سبب آن از ایمان خارج می شود آن است که مرد با هم کیش خود دوستی کند و لغزش ها و خطاهای او را

ص:193


1- اصول کافی، ص 469.
2- اصول کافی، ص 471 و 472.
3- اصول کافی، ص 471 و 472.
4- اصول کافی، ص 471 و 472.

بشمارد تا روزی او را در مورد آن ها نکوهش کند(1).

152 - نهی از عیب جویی و سرزنش مؤمن

1- امام صادق فرمود: هر که مؤمنی را به سبب گناهی سرزنش کند نمی میرد تا این ه خودش مرتکب همان گناه شود(2).

2- امام صادق فرمود که پیغمبر فرموده است: هر که عمل زشتی را فاش کند، مانند کسی است که آن را آغاز کرده و انجام داده است و هر که مؤمنی را به سبب چیزی سرزنش کند، نمی میرد تا این که خودش مرتکب آن شود(3).

3- امام صادق فرمود: هر که مؤمنی را ملامت کند در دنیا و آخرت مورد نکوهش خدا قرار می گیرد(4).

4- امام صادق فرمود: هر که به منظور عیب جویی به دیدن برادرش برود، خدا در دنیا و آخرت او را نکوهش کند(5).

5- امام صادق از پیغمبر نقل فرموده است: هر که عمل زشتی را فاش کند، مانند کسی است که آن را آغاز کرده و انجام داده است و هر که مسلمانی را به گناهی ملامت کند، نمی میرد مگر این که خودش مرتکب آن شود(6).

ص:194


1- معانی الاخبار، ص 112.
2- اصول کافی، ص 472.
3- اصول کافی، ص 472.
4- اصول کافی، ص 472.
5- اصول کافی، ص 472.
6- محاسن برقی، ص 104.

153 - تحریم غیبت کردن از مؤمن

1- امام صادق فرمود که پیغمبر فرموده است: مؤمن کسی است که مؤمنین او را بر جان و مال خودشان امین دانند و مسلمان کسی است که مسلمانان از دست و زبان او در امان باشند و مهاجر کسی است که از گناهان دوری جوید و آنچه را که خدا حرام

نموده ترک نماید و هم چنین ستم کردن، خوار داشتن، غیبت نمودن و طرد کردن مؤمن بر مؤمن حرام است(1).

2- امام صادق فرمود: هر که در داد و ستدش به مردم ستم نکند و در گفتارش به آنان دروغ نگوید خلف وعده نکند، از کسانی است که غیبتش بر دیگران حرام، مروّتش کامل و عدالتش ظاهر است. دوستی و برادری چنین شخص بر دیگران واجب است(2).

3- حَرث بن مُغَیره گوید امام صادق فرمود: مسلمان برادر مسلمان و چشم و آینه و راهنمای اوست. نسبت به او خیانت نمی کند، فریبش نمی دهد، بر او ستم روا نمی دارد، وی را دروغگو نمی پندارد و از او غیبت نمی کند(3).

4- فُضَیل بن یسار گوید: از امام صادق شنیدم که می فرمود: مسلمان برادر مسلمان است، به او ستم نمی کند و او را خوار نمی دارد(4).

5- امام صادق فرمود: مسلمان برادر مسلمان است، به او ستم نمی کند، خوارش نمی دارد، غیبت او را نمی کند، وی را فریب نمی دهد و از عطایا محرومش نمی کند(5).

ص:195


1- اصول کافی، ص 425 و 426.
2- اصول کافی، ص 428؛ صحیفهًْ الرضا، ص 47؛ عیون اخبارالرضا، ص 198.
3- اصول کافی، ص 392 (باب اخوهًْ المؤمنین...).
4- اصول کافی، ص 392 (باب اخوهًْ المؤمنین...).
5- اصول کافی، ص 392 (باب اخوهًْ المؤمنین...).

6- امام صادق فرمود: هر که در مورد مؤمنی آنچه را که دیده و یا شنیده برای دیگران بازگو کند، از کسانی است که خدای عزّوجلّ دربارة آن ها فرموده است: «آنان که می خواهند دربارة مؤمنین عمل زشتی را اشاعه دهند برای آنان عذاب دردناک است(1)»(2).

7- امام صادق فرمود که پیغمبر فرموده است: تأثیر غیبت در نابودی دین شخص مسلمان از اثر مرض خوره در درونش سریع تر است(3).

8 - پیغمبر فرمود: نشستن در مسجد به انتظار نماز عبادت است تا وقتی که صحبت نکند. عرض کردند یا رسول الله، آن صحبت چه باشد؟ فرمود: غیبت کردن(4).

9- ابوذر گوید: پیغمبر در یکی از نصایحش به من فرمود: ای اباذر، از غیبت کردن بپرهیز زیرا غیبت بدتر از زناست. عرض کردم یا رسول الله چرا چنان است؟ فرمود: برای این که زناکار اگر توبه و استغفار نماید، خدا توبه اش را می پذیرد؛ ولی گناه غیبت بخشوده نمی شود مگر این که صاحبش عفو نماید.

ای اباذر، دشنام دادن به مسلمان فسق و جند با او کفر است. غیبت کردن از او سرپیچی از فرمان خدا و مالش مانند خونش محترم است. عرض کردم یا رسول الله غیبت چیست؟ فرمود: دربارة برادرت چیزی بگویی که او خوش ندارد. عرض کردم یا رسول الله اگر آنچه که گفته می شود در او باشد چه طور؟ فرمود: بدان که هرگاه دربارة او چیزی بگویی که در او هست از او غیبت کرده ای و اگر چیزی بگویی که در او نیست، به او بهتان بسته ای(5).

10- پیغمبر فرمود: بهشت بر سه گروه حرام است. 1) آنان که بر دیگران منّت

ص:196


1- )إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفَاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ( ، نور / 19.
2- اصول کافی، ص 472.
3- اصول کافی، ص 472.
4- اصول کافی، ص 472.
5- مجالس شیخ صدوق، ص 341.

گذارند 2) کسانی که از دیگران غیبت کنند 3) آنان که دایم الخمر باشند(1).

11- پیغمبر فرمود: آیا مردم در روز قیامت جز بر اثر نتیجة زبانشان برای چیز دیگر هم سرنگون به آتش انداخته می شوند؟(2).

12- امام باقر فرمود که پیغمبر فرموده است: دشنام دادن به مؤمن فسق و جنگ با او کفر است. غیبت کردن از او سرپیچی از فرمان خدا و مالش مانند خونش محترم است(3).

13- امام صادق از پدرانش نقل می کند که در حدیث مناهی پیغمبرمردم را از غیبت کردن و سخن چینی و گوش دادن به آن ها نهی نموده است و فرمود: هیچ سخن چینی به بهشت نمی رود و از غیبت کردن و گفت و شنودی که انسان را از خدا دور می کند نیز نهی کرده است. آن گاه فرمود: هر که غیبت مرد مسلمانی بکند روزه اش باطل و وضویش شکسته می شود و در روز قیامت بیاید در حالی که از دهن او بویی گندیده تر از مردار پخش می گردد که سبب آزار اهل قیامت می شود و اگر قبل از توبه کردن بمیرد در حالی مرده که حرام خدا را حلال دانسته است. آگاه باش هر کس غیبت برادر دینی اش را در مجلس بشنود و از او دفاع کند و غیبت را ردّ نماید خداوند هزار نوع شر را در دنیا و آخرت از او دفع می کند و اگر قدرت دفع داشته باشد ولی از وی دفاع نکند، کیفر گناهش هفتاد برابر گناه غیبت کننده خواهد بود(4).

14- امام صادق فرمود: غیبت عبارت است از گفتن چیزی دربارة برادر دینی که

ص:197


1- الزّهد، ص 9، ح 17؛ عقاب الاعمال، ج 8 ، ص 164.
2- الزّهد، ص 10، ح 18.
3- الزّهد، ص 11، ح 23. در عقاب الاعمال، از کافی، محاسن برقی، من لا یحضره الفقیهاستخراج شده.
4- من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 195 و 198.

خدا آن را بر او پوشیده نگه داشته است و اگر چیزی را که در او وجود ندارد به او نسبت دهی بهتان به شمار می آید(1).

15- امام صادق فرمود: زنازاده را سه نشانه است: 1) زشتی پیشگاهش (یعنی هم نشین با او زشت است) 2) به زنا اشتیاق دارد 3) ما اهل بیت را دشمن می دارد(2).

16- نَوف بِکالی گوید: در صحن مسجد کوفه خدمت امیر مؤمنان رسیدم و سلام عرض کردم. حضرت جواب سلام را فرمود. گفتم: یا امیرالمؤمنین مرا موعظه ای بفرما. فرمود: ای نوف نیکی کن تا به تو نیکی کنند، تا این که فرمود... عرض کردم بیش تر موعظه فرما. فرمود: از غیبت اجتناب کن زیرا غیبت خورش سگ های جهنم است، سپس فرمود: ای نوف کسی که به وسیلة غیبت کردن گوشت مردم را بخورد، به دروغ گمان کرده که حلال زاده است(3).

17- امام رضا از پدرش نقل می کند که امام صادق فرمود: خانه ای را که در آن گوشت باشد و گوشت چربی را خدا دوست ندارد. راوی گوید: عرض کردند یابن رسول الله ما گوشت را دوست داریم و خانة ما خالی از گوشت نیست. فرمود آن طوری که شما فکر می کنید نیست، بلکه مقصود از خانه ای که گوشت دارد، خانه ای است که در آن به وسیلة غیبت کردن گوشت مردم را بخورند و منظور از گوشت چربی کسی است که در راه رفتن تکبّر و خودنمایی و فخر از خود نشان دهد(4).

18- پیغمبر فرمود: غیبت، کیفرش شدیدتر از زناست. عرض کردند یا رسول الله چرا چنین است؟ فرمود: چون زناکار اگر توبه نماید خدا توبه اش را می پذیرد، امّا

ص:198


1- مجالس صدوق، ص 203 (م 54)؛ معانی الاخبار، ص 57.
2- مجالس صدوق، ص 204 (م 54)؛ خصال صدوق، ج 1، ص 102.
3- مجالس صدوق، ص 126 (م 38).
4- عیون اخبارالرضا، ص 174؛ معانی الاخبار، ص 110.

غیبت کننده توبه می کند ولی خداوند از او نمی پذیرد تا کسی که وی از او غیبت کرده است او را عفو نماید. در جای دیگر از جابر نقل شده که پیغمبر فرمود: از غیبت کردن بپرهیزید، زیرا غیبت از زنا هم بدتر است، و سپس دنبالة حدیث بالا را بیان فرمود(1).

19- پیغمبر فرمود: آیا آگاه نکنم شما را به چیزی که از زنا هم بدتر است؟ این که شخص از برادرش بدگویی کند (با غیبت کردن)(2).

20- امام صادق فرمود: کسی را که با چشم خود ندیده ای مردکب گناه شود و در نزد تو دو نفر علیه او گواهی نداده اند، عادل است و شهادتش پذیرفته می شود، گر چه در باطن گناهکار هم باشد. هر که از او غیبت بکند از دوستی خدا خارج و از دوستان شیطان است، سپس از اجدادش نقل می کند که پیغمبر فرمود: هر که از مؤمنی اب صفاتی که در او هست غیبت کند خداوند در بهشت هرگز آن ها را یک جا جمع نمی کند و هر که از مؤمنی با صفاتی که در او نیست غیبت کند تعهدات دینی میان آنان منقطع و غیبت کننده در آتش همیشگی است و چه بدجایی است آن آتش(3).

21- پیغمبر فرمود: هر که از برادر مسلمانش غیبت کند، روزه اش باطل و وضویش شکسته می شود و اگر در آن حال بمیرد در حالی مرده که حرام خدا را حلال دانسته، تا این که فرمود: هر که برای یاری دادن و کمک رساندن به برادرش قدم بردارد، ثواب جهادگران در راه خدا را دارد و هر که در جستجوی عیب و کشف اسرار برادرش گام بردارد، نخستین گامی که برمی دارد در جهنم خواهد گذاشت و خداوند در پیش آفریدگان اسرار او را فاش می کند. هر که در انجام خواسته های خویشاوندانش قدم

ص:199


1- علل الشرایع، ص 186.
2- مصادقهًْ الاخوان، ص 48.
3- مجالس صدوق، ص 63 (م 22).

بردارد، خداوند پاداش صد شهید به او عطا فرماید. اگر از وی چیزی بخواهند و او با جان و مال خواستة خویشاوندان را برآورنده کند برای هر قدمش چهل میلیون حسنه است و مقامش چهل میلیون درجه بالا رود، مثل این که صد سال خدا را عبادت کرده است. هر که برای فساد بین خویشاوندان و قطع رحم از آن ها قدم بردارد، خداوند بر او

غضبناک شود و در دنیا و آخرت بر او لعنت فرستد و گناهش به اندازة معصیت کسی است که قطع رحم کرده باشد(1).

22- امام صادق فرمود: غیبت این است که دربارة برادرت بگویی آنچه را که خداوند پنهان نگه داشته و اگر صفاتی را که در او نیست بیان کنی، شامل فرمایش خداست «البته بهتان و گناه آشکار را متحمّل گردید(2)»(3).

154 - تحریم تهمت زدن بر مرد و زن مؤمن

1- امام رضا از پدرانش نقل می کند که پیغمبر فرمود: هر که بر مرد یا زن مؤمن تهمت بزند و یا چیزی را که در آن ها نیست به آنان نسبت دهد، در روز رستاخیز خدا او را بر تلّی از آتش بر پا نگه دارد تا از عهدة آنچه گفته است بیرون آید(4).

155 - موارد جواز غیبت کردن

1- داود بن س رحان گوید: از امام صادق پرسیدم: غیبت چیست؟ فرمود: غیبت عبارت است از گفتن چیزی در مورد امور دینی برادرت که وی انجام نداده و انتشار

ص:200


1- عقاب الاعمال، ص 47.
2- )فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُبِینًا( ، نساء / 112.
3- تفسیر عیاشی، ج 1، ص 275.
4- عیون اخبارالرضا، ص 201؛ صحیفهًْ الرضا، ص 8 .

چیزی علیه او که خداوند آن را برایش مخفی نگه داشته و حدّی اقامه نکرده است(1).

2- عبدالرحمان بن سَیابه گوید: از امام صادق شنیدم که می فرمود: غیبت آن است که دربارة برادرت چیزی بگویی که خداوند بر او پوشیده است، امّا گفتن امور ظاهری

مانند صفات تندخویی، شتابزدگی و مانند آن ها، غیبت نیست، ولی گفتن چیزی که در او نیست بهتان و افترا است(2).

3- یحیی اَزرق گوید که امام موسی کاظم به من فرمود: هر که پشت سر مردی چیزی را که در اوست و مردم هم می دانند بگوید از او غیبت نکرده است و اگر صفاتی را ذکر کند که در اوست ولی مردم نمی دانند از او غیبت کرده و اگر صفاتی را که در او نیست بگوید به او بهتان زده است(3).

4- امام صادق فرمود: هرگاه فاسق فسق خود را آشکار کند، در بین مردم آبرو ندارد و غیبتش جایز است(4).

5- امام صادق از پدرش نقل می کند که آن حضرت فرمود: سه شخص بین مردم آبرو ندارند: 1) بدعت گذار 2) رهبر ستمگر 3) فاسقی که آشکارا فسق نماید(5).

6- امام صادق فرمود: آیة )لا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلا مَنْ((6) خداوند دوست نمی دارد بلند کردن صدا به بدی را مگر در مورد کسی که مورد ستم واقع شده باشد، فرمود: هر که گروهی را به میهمانی دعوت کند ولی از آن ها خوب پذیرایی نکند از ستمگران است و آنچه مهمانان از بدی پذیرایی او بازگو

ص:201


1- اصول کافی، ص 472، 473.
2- اصول کافی، ص 472، 473.
3- اصول کافی، ص 472، 473.
4- مجالس شیخ صدوق، ص 24.
5- قرب الاسنادع ص 82.
6- نساء / 148.

کنند، گناهی ندارد(1).

7- در تفسیر مجمع البیان در تفسیر آیة )لا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلا مَنْ((2) امام صادق فرمود: چون بر کسی مهمان وارد شود و او از مهمان خوب پذیرایی

نکند، برای مهمان اشکال ندارد پذیرایی بد میزبان را بازگو کند، (یعنی غیبت محسوب نمی شود)(3).

156 - وجوب جبران کیفر غیبت کردن با حلال طلبی و استغفار

1- امام صادق فرمود: از پیغمبر پرسیدند: کفّارة غیبت چیست؟ فرمود: از خدا طلب آمرزش کنی برای کسی که از او غیبت کرده ای هر وقت او را به یاد آری(4).

157 - وجوب ردّ غیبت مؤمن و تحریم شنیدن آن

1- امام صادق از پدرانش نقل می کند که در وصیّت پیغمبربه علی است: ای علی هر که در نزد او از برادر مسلمانی غیبت شود و او قادر بر یاری اش باشد (با ردّ غیبت) و یاری نکند، خدا در دنیا و آخرت او را خوار گرداند(5).

2- امام باقر فرمود: هر که نزد وی از برادر مؤمنش غیبت شود و او به یاری و کمکش بشتابد و از او دفاع کند، خداوند در دنیا و آخرت وی را یاری کند و اگر به کمک و یاری اش نشتابد و از او دفاع نکند، با این که قدرت کمک دارد، خداوند در دنیا

ص:202


1- تفسیر عیاشی، ج 1، ص 283.
2- نساء / 148.
3- مجمع البیان، ج 3، ص 131.
4- اصول کافی، ص 472 (باب غیبت).
5- من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 341.

و آخرت وی را حقیر و ناچیز گرداند(1).

3- امام صادق از پیغمبر نقل فرموده است: هر که از آبروی برادر مسلمانش دفاع کند، بی شکّ بهشت برایش واجب می شود(2).

4- امام صادق فرمود: هرگاه مؤمنی به مؤمن ستمدیده ای کمک کند، ارزش این کارش از روزة یک ماه و اعتکاف در مسجدالحرام برتر است. اگر توانایی کمک دارد و برادر مؤمنش را یاری دهد خدا در دنیا و آخرت او را نصرت عطا فرماید. هرگاه در حال توانایی بر یاری او، او را یاری نکند و خوارش کند، خداوند در دنیا و آخرت وی را خوار گرداند(3).

5- پیغمبر فرمود: هر کس غیبت برادرش را در مجلسی بشنود و از او دفاع کند و جلو غیبت از او بگیرد خدا هر نوع شرّ را در دنیا و آخرت از او دور می کند، و اگر جلو غیبت را نگیرد، بلکه خوشش هم بیاید، گناه و کیفرش به اندازة معصیت غیبت کننده خواهد بود(4).

6- امام صادق فرمود که پیغمبر فرموده است: هر که آبروی برادر مسلمانش را حفظ کند بی شک بهشت برای او نوشته شود. کسی که برایش کار نیکی انجام داده اند باید جبران کند، و اگر قادر به جبران نباشد، لازم است تشکر کند، اگر این کار را هم نکند کفران نعمت کرده است(5).

7- ابو درداء از پدرش نقل می کند که مردی نزد پیغمر دربارة شخص دیگر سخنی گفت. یکی از خویشاوندان آن شخص از او دفاع کرده و گفتة آن مرد را ردّ کرد،

ص:203


1- ثواب الاعمال، ص 81؛ عقاب الاعمال، ص 29؛ محاسن برقی، ص 103.
2- ثواب الاعمال، ص 80 .
3- ثواب الاعمال، ص 81 .
4- عقاب الاعمال، ص 47.
5- مجالس پسر شیخ طوسی، ص 80 .

آن گاه حضرت فرمود: هر که از آبرو و حیثیّت برادرش دفاع کند مصون از آتش دوزخ خواهد بود(1).

8 - پیغمبر در نصیحتی به ابوذر فرمود: ای اباذر، هر که غیبتی را از برادر مؤمنی دفع کند، سزاوار آن است که خداوند او را از آتش دوزخ آزاد کند.

ای اباذر، هر که در نزد او از برادر مؤمنش غیبت شود و او توانایی یاری اش داشته باشد (با رد غیبت) او را یاری کند خدادوند در دنیا و آخرت یاری اش فرماید، و هرگاه در حال قدرت بر یاری او، کمکش نکند و خوارش دارد، خداوند در دنیا و آخرت او را خوار گرداند(2).

157 - باب تحریم افشای سرّ مؤمن و عیب جویی از او...

1- عبدالله بن سِنان گوید: به امام صادق عرض کردم: آیا عورت مؤمن بر مؤمن حرام است؟ فرمود: آری. عرض کردم: یعنی شرمگاهش؟ فرمود: آن طوری که فکر می کنی نیست، بلکه مراد از عورت، افشای سرّ مؤمن است(3).

2- امام صادق فرمود: هر که مطلبی را در مورد مؤمنی بازگو کند که قصدش رسوا کردنت او و ریختن آبرویش باشد تا از نظر مردم بیفتد، خداوند او را از دوستی خود به دوستی شیطان خارج کند، و شیطان هم او را نپذیرد(4).

3- امام صادق در مورد حدیث «عَورَهًُْ المُؤمن علی المُؤمنِ حَرامٌ» فرمود: مراد از عوت آن نیست که مؤمن برهنه شود و تو عضوی از او را ببینی، بلکه عورت عبارت

ص:204


1- مجالس پسر شیخ طوسی، ص 71.
2- مجالس صدوق، ص 341.
3- اصول کافی، ص 473؛ مجالس صدوق، ص 104 و 291.
4- اصول کافی، ص 473؛ مجالس صدوق، ص 104 و 291.

است از این که به ضرر مؤمن سخنی بگویی و یا از او عیب جویی نمایی(1).

4- محمّد بن فُضَیل گوید: به امام موسی کاظم عرض کردم: قربانت گردم، دربارة یکی از برادرانم خبری به من رسیده است که در شأن او نیست؛ از خود وی پرسیدم انکار کرد، در صورتی که گروه موثّقی آن را به من اطلاع داده است. فرمود: ای محمّد چشم و گوش خود را نسبت به برادرت تکذیب کن، اگر پنجاه نفر پیش تو قسم

بخورند و علیه برادرت گواهی دهند، ولی برادرت خلاف آن را بگوید گفتة وی را تصدیق و آن ها را تکذیب کن و نباید چیزی را که باعث سرشکستگی اوست و به آبرو و حیثیّت او لطمه می زند در مورد او منتشر کنی زیرا در این صورت از کسانی هستی که خدا دربارة آنان فرموده است: «آنان که دوست دارند زشتکاری دربارة مؤمنین فاش گردد برای آن ها در دنیا و آخرت عذاب دردناکی است(2)»(3).

5- پیغمبر فرمود: هر که کلام زشتی را بشنود و آن را انتشار دهد مانند کسی است که آن را انجام داده، و هم چنین افشاکنندة کلام خوب مانند انجام دهندة آن است(4).

6- امام صادق به نقل از پیغمبر فرموده است: هر که عمل زشتی را منتشر کند کیفرش مانند شروع کنندة آن است، و هر که مؤمنی را به سبب چیزی سرزنش کند، نمی میرد تا این که خودش مرتکب آن شود(5).

7- فیض بن مختار گوید: از امام صادق شنیدم که فرمود: وقتی که به حضرت عیسی مائده نازل شد، به حواریون گفت بدون اجازة من از مائده نخورید، ولی یکی از آن ها از مائده خورد. دیگران به عیسی گفتند یا روح الله فلانی از مائده خود. عیسی از

ص:205


1- اصول کافی، ص 473؛ مجالس صدوق، ص 104 و 291.
2- )إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفَاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیَا وَالآخِرَةِ( ، نور / 19.
3- عقاب الاعتمال، ص 27؛ روضة کافی، ص 147.
4- عقاب الاعمال، ص 48.
5- عقاب الاعمال، ص 27.

وی پرسید آیا تو از مائده خورد؟ گفت: نه. حواریون گفتند چرا یا روح الله به خدا قسم وی از مائده خورد. حضرت عیسی فرمود: برادرت را تصدیق و چشمت را تکذیب کن(1).

159 - محترم داشتن ناموس، مال و خون مؤمن و تحریم ناسزا گفتن به او

1- عبدالرحمان بن حجّاج گوید: موسی بن جعفر دربارة دو نفر که به هم دشنام دهند فرمود: آن که به دشنام آغاز کرده ظالم تر است و گناه خود و گناه رفیقش به گردن اوست تا زمانی که از مظلوم عذرخواهی نکرده است(2).

2- امام باقر فرمود: مردی از قبیلة بنی تمیم خدمت پیغمبر آمد و عرض کرد: به من نصیحتی بفرما. از جمله نصایح آن حضرت این بود که به مردم ناسزا نگویید زیرا دشنام باعث دشمنی آنان نسبت به شما می شود(3).

3- امام باقر به نقل از پیغمبر فرموده است: ناسزا گفتن به مؤمن گناه است، جنگ با او کفر و خوردن گوشتش به وسیلة غیبت کردن معصیت می باشد و مال او مانند خونش محترم است(4).

4- امام صادق فرمود که پیغمبر فرموده است: کسی که به مؤمن ناسزا بگوید همچون کسی است که در پرتگاه هلاکت باشد(5).

5- امام باقر فرمود: هر که از ریختن آّبروی مردم خودداری کند، خداوند در روز

ص:206


1- تفسیر عیاشی، مخطوط.
2- اصول کافی، ص 473.
3- اصول کافی، ص 473؛ محاسن برقیع ص 102؛ من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 360.
4- اصول کافی، ص 473؛ محاسن برقی، ص 102؛ من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 360.
5- اصول کافی، ص 473.

قیامت او را عفو فرماید، و هر که خشم خود را از مردم منع کند و جلو خشم خود را بگیرد خداوند عذاب روز رستاخیز را از او باز دارد(1).

160 - تحریم بدنام کردن مؤمن و سوء نیت داشتن به او

1- امام باقر فرمود: مرد هرگز به کفر مرد دیگر گواهی نمی دهد (بگوید تو کافری یا ای کافر) جز این که به یکی از آن دو برگردد. اگر بر کفر کافری گواهی دهد راست

گفته است و اگر کفر را به مؤمنی نسبت دهد به خود وی باز می گردد. بنابراین از طعنه زدن به مؤمنان بپرهیزید(2).

2- ابو حمزه گوید: از امام صادق شنیدم که می فرمود: هرگاه مردی به برادر مؤمنش بگوید اف (وای بر تو) از پیوند (دینی) با او خارج می شود و چون به او بگوید تو دشمن منی یکی از آن ها کافر شوند. خداوند از مؤمنی که نسبت به برادر مؤمنش نیّت بد در دل دارد هیچ عملی را نمی پذیرد(3).

3- امام باقر فرمود: هر کس رودرروی مؤمن به او طعن زند (او را بدنام کند) با بدترین مرگ ها خواهد مرد و سزاوار است که به خیر و سعادت باز نگردد(4).

4- امام صادق فرمود: خداوند مؤمنان را از پرتو عظمت و شکوه و بزرگواری خویش آفریده و هر که آنان را طعنه زند و یا عقیده شان را مردو شمرد بی شکّ خدا را ردّ کرده و چنین از فضل الهی بی بهره می باشد و این کار یکی از دام های شیطان است(5).

ص:207


1- الزهدع ص 6، ح 9.
2- اصول کافی، ص 473 (باب سب مؤمن)؛ عقاب الاعمال، ص 40.
3- اصول کافی، ص 474؛ محاسن برقی، ص 99.
4- اصول کافی، ص 474؛ عقاب الاعمال، ص 23.
5- عقاب الاعمال، ص 23؛ محاسن برقی، ص 100.

5- امام صادق فرمود که پیغمبر فرموده است: خدای عزّوجلّ مؤمن را از عظمت جلال و قدرت خویش آفریده، بنابراین هر که مؤمنی را طعن زند و یا سخن او را مردود شمرد، بی شک خدا را ردّ کرده است(1).

161 - تحریم لعن کردن کسی که نباید او را لعن کرد

1- امام صادق فرمود: هنگامی که لعن از دهن گوینده اش بیرون آید، بین گوینده و لعن شونده در هوا مردّد می ماند، اگر لعن شونده را سزاوار یافت بر او فرود می آید، و الاّ

به گوینده اش باز می گردد؛ و گوینده به آن سزاوارتر است، بنابراین از لعن کردن مؤمن بپرهیزید زیرا به خودتان باز می گردد(2).

2- حدیث 2 از امام باقر با اندک تفاوتی مانند حدیث 1 نقل شده است(3).

162 - تهمت زدن به مؤمن و بدگمان بودن به او

1- امام صادق فرمود: چون مؤمن به برادر دینی خود تهمت بزند ایمان در قلبش آب شود مانند نمک در آب(4).

عمر بن یزید از پدرش نقل کرده که شنیدم امام صادق می فرمود: هر که به برادر دینی خود تهمت بزند احترام میان آن ها از بین می رود و هر که با برادر دینی خود مانند باقی مردم رفتار کند، از آنچه که خود را بدان بسته (مذهب جعفری) بیزار و برکنار شده است(5).

ص:208


1- مجالس پسر شیخ طوسی، ص 192.
2- قرب الاسناد، ص 7.
3- اصول کافی، ص 473 (باب سب مؤمن)؛ عقاب الاعمال، ص 39.
4- اصول کافی، ص 474.
5- اصول کافی، ص 474.

3- امام صادق فرمود که علی فرموده است: گفتار و کردار برادرت را حمل بر نیکی کن، مگر این که کاری از او سر بزند که نتوانی توجیه کنی، و تا جایی که می توانی حمل بر نیکی کرد، به گفتار او سوء ظن نبَر(1).

163 - تحریم ترساندن مؤمن ول با نگاه

1- امام صادق به نقل از پیغمبر فرموده است: هر که به مؤمن طوری نگاه کند که وی را بترساند، خدای عزّوجلّ در روزی که سایه ای جز سایة «رحمت» نیست، (روز قیامت) او را بترساند(2).

2- امام صادق فرمود: هر که مؤمنی را از سلطانی بترساند به این که از طرف سلطان به او بدی می رسد، و نرسد او در آتش دوزخ است و هر که مؤمنی را از آسیب سلطانی بترساند و اسیب به وی برسد، ترساننده با فرعون و خاندان او را در آتش دوزخ خواهد بود(3).

3- علی فرمود: بر هیچ مسلمانی جایز نیست که مسلمانی را بترساند(4).

164 - تحریم کمک به قتل و اذیّت مؤمن گر چه با کلمه ای باشد

1- از امام صادق روایت شده است: در روز رستاخیز مردی نزد مرد دیگری می آید و او را به خونش آغشته می کند و مردم سرگرم حسابند، آن مرد می گوید با من چه کار داری و چرا مرا خون آلود کردی؟ می گوید چون تو در دنیا قاتل مرا علیه من

ص:209


1- اصول کافی، ص 474.
2- اصول کافی، ص 477.
3- اصول کافی، ص 477.
4- عیون اخبار الرضا، ص 228.

یاری دادی و من کشته شدم(1).

2- امام صادق فرمود: هر کس با کوچک ترین کلمه ای بر ضرر مؤمن اقدام کند، روز قیامت خدا را دیدار کند در حالی که این جمله در پیشانی اش نوشته شده: «این شخص از رحمت ناامید است»(2).

3- امام باقر فرمود: روز رستاخیز شخصی در عرصة محشر حاضر می شود و یک شیشه خون به او می دهند و می گویند این سهم تو از خون فلانی است. می گوید پروردگارا تو می دانی که من خونی نریخته ام و مرا خودت قیض روح کرد. خداوند می فرماید: آری، ولی آیا تو از فلانی فرزند فلان چنین و چنان نشنیدی پس آن را بازگو کردی تا این که گفتارت به فلانی رسید و او به سبب گفته های تو آن مرد را کشت و این نصیب تو از خون اوست(3).

4- این حدیث مانند حدیث 2 است، فقط در جملة آخر «نومید از رحمت من است» قید نشده است(4).

165 - تحریم سخن چینی و تفرقه افکنی

1- امام صادق فرمود که پیغمبر به اصحاب خود فرموده است: آیا شما را از شرورترینتان آگاه نکنم؟ عرض کردند: چرا، یا رسول الله. فرمود: آنان که برای سخن چینی قدم برداردند و بین دوستان تفرقه اندازند و از کسانی که عیب ندارند

ص:210


1- عقاب الاعمال، ص 42.
2- مجالس پسر شیخ طوسی، ص 124.
3- محاسن برقی، ص 104.
4- اصول کافی، ص 477.

عیب جویی کنند(1).

2- امام باقر فرمود: بهشت بر دروغ پردازان و کارآگاهانی که سخن چینی کنند حرام است(2).

3- علی فرمود: بدترین شما کسانی اند که سخن چینی کنند و بین دوستان تفرقه اندازند و از آنان که عیب ندارند عیب جویی کنند(3).

4- ابوذر گوید: پیغمبر در نصیحتی به من فرموده است: ای اباذر، قتّات به بهشت نمی رود، عرض کردم: یا رسول الله، قتّات کیست؟ فرمود: سخن چین.

ای اباذر، سخن چین در آخرت از عذاب الهی آسوده نخواهد بود.

ای اباذر، هر که در دنیا، دو رو و دوزبان باشد، در آتش دوزخ دارای دو چهره خواهد بود.

ای اباذر، گفتار در انجمن ها امانت است، انتشار دادن راز برادرت خیانت است، پس از این کار دوری کن و از حضور در مجلسی که سبب لغزش گردد نیز بپرهیز(4).

5- علی به نقل از پیغمبر فرموده است: چهار گروهند که دوزخیان را با وجود گرفتاری های خودشان که از آب داغ دوزخ می نوشند ازار می دهند، و فریادشان به واویلا واهلاکا بلند است. بعضی از دوزخیان از بعضی می پرسند، گناه این چهار گروه چیست که ما با وجود این همه گرفتاری از عذاب آنان نیز رنج می بریم؟ یکی از آن ها در تابوتی از آتش گداخته آویزان است، دیگری احشای درونی اش بیرون آمده و آن ها را با خود می کشد، آن یکی چرک و خون از دهنش جاری است دیگری گوشت بدنش را

ص:211


1- اصول کافی، ص 477؛ الزهد، ص 6، ح 8؛ من لا یحضره الفقیهع ج 2، ص 342.
2- اصول کافی، ص 477.
3- اصول کافی، ص 477.
4- مجالس شیخ صدوق، ص 341.

می خورد. از صاحب تابوت آتشین می پرسند که جرم این دور از رحمت خدا چیست که عذاب او نیز ما را با همة بدبختی و عذابی که داریم آزار می دهد؟ می گوید این دور از رحمت الهی موقع مرگ اموالی از مردم را با این که توانایی بازپرداخت نداشت بر ذمّه گرفته بود. سپس از آن که احشای درونی اش کشیده می شد پرسیدند که جرم این ملعون چیست که وضع دلخراش او بر گرفتاری و شدت آزار ما افزوده است؟ می گویند این محروم از رحمت الهی، کسی بود که ادرار به هر کجای بدنش می رسید باکی نداشت (رعایت نجاست و پاکی نمی کرد). آن گاه از آن که چرک و خون از دهنش می آید می پرسند که این یکی چه کرده و گناهش چیست که همچنان ما را با همه گرفتاری های خود به زحمت انداخته؟ می گویند: این یکی مسخرگی می کرد و از

کلمات زشت استفاده می نمود و آن ها را به کسی نسبت می داد و آن را حکایت می کرد. سپس از آن که گوشت بدنش را می خورد سؤال کردند که این دور از رحمت الهی چه کرده است که با همه عذابی که از گناهان خود داریم از عذاب وی نیز در رنجیم؟ می گوید: این محروم از رحمت الهی گوشت مردم را می خورد (با غیبت کردن) و سخن چینی می کرد(1).

6- پیغمبر فرمود: هر که بین دو نفر دست به سخن چینی بزند، خداوند در قبر آتشی بر او مسلّط گرداند که تا قیامت او را بسوزاند و چون از قبر بیرون آید، خدا اژده های سیاهی را بر او مسلط کند که وی را نیش زند تا این که داخل آتش دوزخ گردد(2).

7- امام صادق فرمود: سه نفر هرگز به بهشت نخواهند رفت: 1) شخص بی باک در خونریزی 2) دایم الخمر (کسی که همیشه شراب می نوشد) 3) سخن چین(3).

ص:212


1- عقاب الاعمال، ص 28.
2- عقاب الاعمال، ص 47.
3- عقاب الاعمال، ص 12.

8 - علی فرمود: بهشت بر سه کس حرام است: 1) آن که به دیگران منّت گذارد 2) آن که سخن چینی کند 3) آن که دایم الخمر باشد(1).

9- امام موسی کاظم فرمود: بهشت بر سه کس حرام است: 1) سخن چین 2) دایم الخمر 3) آن که ناموسش را در اختیار دیگران گذارد و او فاجر و گنهکار است(2).

10- امام صادق به منصور فرمود: از کسی که بهشت بر او حرام و جایگاهش آتش است هیچ سخنی را دربارة خویشاوندان و خدمتکاران خانواده ات نپذیر، زیرا سخن چین دروغگوی آشکار و در ایجاد دشمنی بین مردم شریک شیطان است. خداوند متعال

فرمود: «ای کسانی که ایمان آورده اید اگر فاسقی خبری برای شما آورد جستجو نمایید مبادا از روی نادانی به گروهی آسیب رسانید و سپس بر عمل خود پشیمان شوید»(3).

البتّه بر تو واجب است، نسبت به کسی که خویشاوندی اش را از تو قطع کرده صله رحم کنی عفو نمایی، چون پاداش نیکی، صلة رحم نیست، بلکه صلة رحم آن است که اگر خویشاوندان از تو بریدند تو صلة رحم به جا آوری(4).

11- فرمود: چهار شخص به بهشت نخواهد رفت: 1) پیشگو 2) منافق 3) دایم الخمر 4) سخن چین(5).

12- امام صادق فرمود: حضرت موسی در مناجات با پروردگارش شخصی را

ص:213


1- عقاب الاعمال، ص 12.
2- عقاب الاعمال، ص 12.
3- )یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جَاءَکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصِیبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَی مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِینَ( ، حجرات / 6.
4- مجالس شیخ طوسی، ص 364.
5- مجالس شیخ صدوق، ص 343.

زیر سایة عرش خدا دید، عرض کرد خدایا، این شخص کیست که عرش تو بر او سایه افکنده است؟ خداوند فرمود: این کسی است که همواره به پدر و مادرش نیکی نموده و هرگز سخن چینی نکرده است(1).

13- امام صادق فرمود: خداوند تبارک و تعالی به موسی وحی کرد که یکی از یارانت علیه تو سخن چینی کرده، از او بپرهیز. عرض کرد خدایا من که او را نمی شناسم مرا آگاه کن تا او را بشناسم. خطاب شد ای موسی من سخن چینی را بر او عیب می گیرم ولی تو مرا مکلّف به سخن چینی می کنی؟ موسی گفت خدایا پس چه کنم؟ خطاب آمد: ای موسی یارانت را به گروه های ده نفری تقسیم کن و بین آن ها قرعه بکش، البته قرعه به نام گروهی اصابت خواهد کرد که سخن چین در بین آن هاست و به همین ترتیب قرعه کشی را ادامه بده تا قرعه به نام سخن چین اصابت کند. موسی گوید:

وقتی که سخن چین قرعه کشی را دید از جا برخاست و گفت: ای پیغمبر خدا، سخن چین من بودم و سوگند یاد می کنمن که هرگز آن را تکرار نکنم(2).

14- حُذَیفه گوید: از پیغمبر شنیدم که می فرمود: سخن چین هرگز داخل بهشت نمی شود(3).

166 - استحباب نگاه کردن به اولاد صالح پیغمبر

1- امام رضا فرمود: نگاه کردن به فرزندان ما عبادت است. راوی گوید: عرض کردم: یابن رسول الله، نگاه کردن به فرزندان شما، یا همة اولاد پیغمبر؟ حضرت فرمود: نگاه کرن به همة فرزندان پیغمبر تا جایی که از روش رسول الله جدا نشده و

ص:214


1- مجالس شیخ صدوق، ص 108.
2- الزهد، مخطوط؛ صحیفهًْ الرضا، ص 11.
3- مجالس پسر شیخ طوسی، ص 243؛ من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 195.

خویشتن را به گناه آلوده نکرده اند عبادت است(1).

167- استحباب نگاه کردن به پدر و مادر و به قرآن و به روی عالم

1- محمّد بن علی بن حسین گوید که در روایت آمده است: نگاه کردن به کعبه، به پدر و مادر به قرآن حتی بدون قرائت، و نگاه کردن به روی عالم و به اولاد رسول الله عبادت است(2).

ص:215


1- عیون اخبارالرضا، ص 214.
2- من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 73.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109