سرشناسه:جلالی طلب، محمدعلی، 1354 -
عنوان و نام پدیدآور:اعتکاف/ محمدعلی جلالی طلب.
مشخصات نشر:قم: بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود( عج)، 1392.
مشخصات ظاهری:423ص.؛ 14/5×21/5س م.
شابک:978-600-7120-02-6
وضعیت فهرست نویسی:فیپا
موضوع:اعتکاف
رده بندی کنگره:BP188/2/ج8الف6 1392
رده بندی دیویی:297/354
شماره کتابشناسی ملی: 3241601
ص: 1
اعتکاف
مؤلف: محمدعلی جلالی طلب
ناشر: انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج)
نوبت چاپ: اول/ تابستان 1392
شابک: 978- 600-7120-02-6
شمارگان: هزار نسخه
قیمت: 10000 تومان
تمامی حقوق© محفوظ است.
* قم: انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج)، مرکز تخصصی مهدویت/ خیابان شهدا/ کوچه آمار (22)/ بن بست شهید علیان/ ص.پ: 119- 37135/ همراه: 09109678911/ تلفن: 37749565 و 37737801 (داخلی 117و116)/37841130 (فروش)/ 37841131 (مدیریت)/ فاکس:37737160 و 37744273
* تهران: بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود4/ تلفن: 88959049/ فاکس: 88981389/ ص.پ:355-15655
www.mahdi313.com
با قدردانی و تشکر از همکارانی که در تولید این اثر نقش داشته اند:
اعضای محترم شورای کتاب حجج اسلام مجتبی کلباسی، محمدصابر جعفری، مهدی یوسفیان، محمدرضا فؤادیان و آقایان احمد مسعودیان (مدیر داخلی)، عبدا… شریفی (مدیر فروش)، مرتضی دانش طلب (مدیر مالی)، عباس فریدی (طراح جلد و صفحه آرا) و کلیه کسانی که ما را یاری نمودند.
مدیر مسئول انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج)
حسین احمدی
09278-4
راهنما
مقدمه
فصل اول-تعریف اعتکاف
1-مفهوم لغوی اعتکاف
2-مفهوم اصطلاحی اعتکاف
3-مفهوم اعتکاف از دیدگاه علما
3-اعتکاف در قرآن
4-اعتکاف در معنای لغوی در متون ادب فارسی
فصل دوم-اعتکاف در سیره انبیاء و اولیاء الله قبل از اسلام
1-حضرت ابراهیم علیه السلام
2-حضرت سلیمان علیه السلام
3-حضرت موسی علیه السلام
4-حضرت الیاس علیه السلام
5-حضرت زکریا علیهما السلام
6-حضرت مریم علیها السلام
6-1-رهبانیّت
6-2-تفاوت رهبانیّت و اعتکاف
1)اعتکاف خاستگاه شرعی دارد نه سلیقه ای
2)اعتکاف متفاوت با تحریم طیّبات
3)اعتکاف متفاوت با انزوا
4)اعتکاف و جایگاه محوری مسجد
5)اعتکاف، عمل پسندیده امّا موقّت
6-3-مفاسد رهبانیت از دیدگاه آیت ا... مکارم شیرازی
7-دوران جاهلیت و قبل از بعثت
فصل سوم-اعتکاف در سیره معصومین و بزرگان اسلام و ایران معاصر
1-سیره پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه علیهم السلام
ص:2
1-1-حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و سلم
1-1-1-روایاتی از اهل سنت
1-2-امیرالمومنین علی علیه السلام
1-3-امام حسن علیه السلام
1-4-امام حسین علیه السلام
1-5-امام سجاد علیه السلام
1-6-امام صادق علیه السلام
1-7-امام کاظم علیه السلام
1-8-امام رضا علیه السلام
2-سیره عارفان و عالمان
2-1-سیّد بن طاووس رحمة الله
2-2-مقدّس اردبیلی رحمة الله
2-3-شیخ بهایی رحمة الله
2-4-شیخ لطف الله میسی عاملی اصفهانی رحمة الله
2-5-ملّا حسینقلی همدانی رحمة الله
2-6-آیت الله حاج میرزا حسین خلیلی تهرانی رحمة الله
2-7-حاج شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی رحمة الله
2-8-آیت ا... سید ابوالحسن اصفهانی رحمة الله
2-9-آیت الله سید علی قاضی طباطبائی رحمة الله
2-10-آیت الله شیخ علی قمی رحمة الله
2-11-کاشف الغطا رحمة الله
2-12-آیت الله ناصری
2-13-علمای تاثیرگذار در ترویج اعتکاف در ایران معاصر
2-14-آیت الله العظمی خامنه ای
2-15-آیت الله العظمی میرزا جواد تبریزی
2-16-آیت الله العظمی صافی گلپایگانی
2-17-آیت الله العظمی مکارم شیرازی
2-18-آیت الله العظمی جوادی آملی
ص: 3
فصل چهارم:آداب،احکام و شرایط اعتکاف
وجوب به جا آوردن اعتکاف
1)نذر، عهد، و قسم
2)شرط ضمن عقد
3)اجاره
4)سومین روز اعتکاف
اقسام اعتکاف
1-اقسام اعتکاف از لحاظ مستحب و واجب بودن
1-1-واجب معیّن
1-2-واجب غیر معیّن(موسّع)
1-3-مستحّب
2-اقسام اعتکاف از لحاظ اصالتی و نیابتی بودن
2-1-اصالتاً(برای خود)
2-2-نیابتاً
2-2-1-به نیابت از مردگان
2-2-2-به نیابت از زندگان
شرایط صحّت اعتکاف
1-ایمان
2-عقل
2-1-اعتکاف کودک ممیّز
3-نیّت و قصد قربت
3-1-قصد قربت
3-2-قصد وجه
3-3-وقت نیّت
3-4-ماندن در مسجد
3-5-شرط رجوع یا عدول
3-5-1-صیغه نذر یا نیت اعتکاف مشروط(دارای شرط رجوع)
3-6-عدول از نیّت اعتکاف
ص:4
1)عدول از اعتکافی به اعتکاف دیگر
2)عدول از نیابت شخصی به نیابت شخص دیگر
3)عدول از اعتکاف اصالتی به اعتکاف نیابتی
4-روزه
4-1-مبطلات روزه
1)افطار اجباری در اعتکاف
2)مصادف شدن اعتکاف با عید فطر یا قربان
4-2-چه روزه ای را میتوان در اعتکاف گرفت؟
1)روزه استیجاری در اعتکاف
2)روزه قضا در اعتکاف
3)روزه مستحبی در اعتکاف، در صورت داشتن روزه واجب
4-3-اعتکاف بیمار
4-4-روزه در سفر
4-5-نذر روزه در سفر
4-6-نذر روزه و اعتکاف در حین سفر
4-7-روزه قضا در سفر
4-8-اعتکاف در سفر
4-8-1-احکام اعتکاف در مسجدالحرام و مسجدالنبی(ص)
5-مدّت اعتکاف
5-1-اعتکاف ناپیوسته
5-2-شروع اعتکاف پس از طلوع فجر
5-3-محدوده روز در اعتکاف
5-4-اضافه نمودن بخشی از روز، به اعتکاف
5-5-اعتکاف به صورت تلفیقی
5-6-اعتکاف یک ماهه
6-حضور در مسجد جامع
6-1-تعدد مساجد جامع
6-2-غیر عادل بودن امام جماعت مسجد جامع
ص:5
6-3-اعتکاف در غیر مسجد جامع
6-4-اعتکاف در غیر مسجد
6-5- تعریف مسجد جامع
1)مساجد جامع متروک
2)اعتکاف در مسجد جمکران
3)تشخیص عدم داشتن شرایط مسجد، پس از اعتکاف
4)احراز جامعیت مسجد
6-6-اعتکاف در دو مسجد
6-7-اعتکاف در محل یا فرش غصبی
6-8-اعتکاف در مکان معینی از مسجد
6-9-محدوده مسجد
7-اجازه از صاحب اجازه
7-1-اجازه والدین
7-2-اجازه زن از شوهر
7-3-اجازه صاحب کار
8-پیوستگی توقف
8-1-موارد مجاز خروج معتکف از مسجد
1)اداء شهادت و گواهی دادن در دادگاه
2)عیادت مریض
3)تشییع جنازه
4)انجام سایرکارهای ضروری یاشرعی که مصلحتی درآن نهفته باشد
5)بدرقه و استقبال مسافر
8-2-حکم خروج معتکف جهت :
1) شرکت در نمازجمعه بعنوان امام یا ماموم
2) شرکت در نمازجماعت به عنوان امام یا ماموم(غیر مسجدالحرام)
3) رفتن سر کلاس
4) رفتن محل کار
5) برای وضو و غسل مستحّبی و مسواک زدن
ص: 6
6) تلفن زدن به خانواده در موارد غیر ضروری و امور متعارف
7) دیدار با خانواده در بیرون و در حیاط مسجد
8) استحمام درسرویس بهداشتی مسجدخارج ازمسجد
9) برای شستن دندانها و دستها
10)جهت وضوی مستحّبی،شستن ظرف یادست ومسواک زدن درمسجد
11) زیارت حضرت رضا و معصومه علیهما السلام جهت معتکف نزدیک حرم
12) صرف غذا در سالن غذاخوری محوطه مسجد
13) خرید نیازمندیهای سایر معتکفین مثل افطاری و سحری
14) خرید و فروش
15)شرکت درمراسم و راهپیمائی های مهّم مانند روز قدس، 22بهمن
16)آوردن غذا و وسایل و شستن لباس و ظروف
17)ازاله خون از بدن
18)گرفتن وضوی واجب
19)متفرقه
8-3-ملاک ضرورت و میزان خروج مجاز از مسجد
8-4-مواردی که واجب است، معتکف ازمسجد خارج شود
8-4-1-انجام غسل واجب مانند جنابت
8-4-1-1-محل انجام غسل واجب
1)اگر غسل کردن در مسجد مانع داشته باشد
2) اگر غسل کردن در مسجد مانع نداشته باشد
8-4-2-پرداخت بدهی
8-4-3-انجام کار واجب دیگری که لازم باشد از مسجد خارج شود
8-5-خارج نشدن از مسجد در صورت وجوب خروج
8-6-اموری که معتکف در بیرون از مسجد باید رعایت کند
8-7-طولانی شدن خروج از مسجد در موارد مجاز
محرّمات اعتکاف
1-لذّت های جنسی
2-بوئیدن عطر و هر بوی خوش و گیاه معطر
ص:7
2-1-بوییدن بوی خوش توسط فرد فاقد حس بویایی
2-2-استفاده از مواد بهداشتی، آرایشی و خوراکی های معطر
2-3-استعمال عطر جهت نماز و مسجد
2-4-بطلان اعتکاف در صورت بوییدن بوی خوش
3-مجادله و مناقشه
4-مبطلات روزه
5-خرید و فروش
5-1-موارد مجاز خرید و فروش در اعتکاف
5-2-گرفتن و دادن قرض در اعتکاف
5-3-عقود دیگر در اعتکاف
حکم محرّمات اعتکاف
1-لذّتهای جنسی
2-مبطلات روزه
3-معامله
4-شمّ طیب
5-مجادله
حکم محرّمات اعتکاف در صورت انجام سهوی یا از روی جهل مبطلات اعتکاف
1-از بین رفتن صحّت اعتکاف
2-محرمّات اعتکاف
قطع اعتکاف
1)واجب معین 122
2)واجب موسع
3)مستحب
تکلیف معتکف پس از قطع یا باطل شدن اعتکاف
قطع روزه
قضای اعتکاف
1)زمان ادای قضای اعتکاف
2)قضای اعتکاف معتکف فوت شده
ص:8
نذر اعتکاف
1)چگونگی خواندن صیغه نذر اعتکاف
2)عدم وفا به نذر اعتکاف
3)نذر اعتکاف در شهر خاص
4)انجام اعتکاف نذری در ماه رمضان
5)نذر اعتکاف جهت حاجات
احکام خاصّ بانوان
1)خوردن قرص ضدبارداری جهت شرکت در اعتکاف
2)آرایش نمودن
3)طلاق
4)وظیفه حائض در اعتکاف
برخی اعمال مباح در اعتکاف
برخی مستحبات و مکروهات اعتکاف
متفرقه
1)جنب شدن قبل از اعتکاف
2)تعریف عرف
3)برخی احکام اعمال امّ داود
فصل پنجم: زمان، اعمال، آداب و ادعیه اعتکاف
زمان اعتکاف
فضیلت ماه رجب
اعمال مشترک ماه رجب
1-غسل
2-نماز
2-1-شصت رکعت نماز
2-2-ده رکعت نماز
2-3-دو رکعت نماز
2-4-نماز حضرت سلمان
2-5-چهار رکت نماز
ص:9
2-6-سی رکعت نماز
2-7-نماز شب
2-8-نماز جعفر طیّار
3-روزه
4-دعا
4-1-دعایی است از امام سجّاد علیه السلام
4-2-دعاهایی از امام صادق علیه السلام
4-3-دعاهایی از امام زمان
5-استغفار
6-تهلیل
7-خواندن سوره توحید
8-خواندن زیارت امام حسین علیه السلام
فضیلت و اعمال اختصاصی ایام البیض ماه رجب
1-اعمال اختصاصی شب سیزدهم
2-اعمال اختصاصی روز سیزدهم
3-اعمال اختصاصی شب چهاردم
4-فضیلت و اعمال اختصاصی شب پانزدهم
5-فضیلت و اعمال اختصاصی روز پانزدهم
6-اعمال ام داود (دعای استفتاح)
6-1-ام داود کیست؟
6-2-تعلیم دعا به امّ داود توسط امام صادق علیه السلام
6-3-مراحل اعمال امّ داود
فضیلت ماه مبارک رمضان
1-اعتکاف در ماه رمضان
فصل ششم-مسجد و اعتکاف
کلیات و تعریف مفاهیم مسجد
1-تعریف لغوی مسجد
2-تعریف اصطلاحی و عرفی مسجد
ص:10
3-تعریف مصطلح شرعی مسجد
تاریخچه ساخت مسجد
آیات قرآن در خصوص مسجد
مسجد در کلام معصومین علیهم السلام
1-مسجد در کلام حضرت محمّد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم
2-مسجد در کلام حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام
3-مسجد در کلام امام حسین علیه السلام
4-مسجد در کلام امام باقر علیه السلام
5-مسجد در کلام امام صادق علیه السلام
6-مسجد در کلام امام موسی کاظم علیه السلام
7-مسجد در کلام امام رضا علیه السلام
توصیه هائی در خصوص مسجد و اعتکاف
1-رعایت آداب و اعمال حضور در مسجد در آیات و روایات
1-1-آیات قرآن کریم
1-2-روایاتی از معصومین
1-2-1-توصیه هایی مربوط به ورود و خروج به مسجد
1-2-2-برخی اعمال توصیه شده در مسجد
فصل هفتم-برخی مناسبتهای ایام البیض ماه رجب
وقایع روز سیزدهم
1-ولادت امیرالمومنین علیه السلام
1-1-جریان تولد حضرت علی علیه السلام در کعبه معظّمه
1-2-برخی منزلت های امیرالمومنین علیه السلام در قرآن
1-2-1-آیه لیله المبیت (بقره: 207)
1-2-2-آیه ولایت (مائده: 55)
1-2-3-آیه سقایه الحاج(توبه: 19-22)
1-3-برخی منزلتهای امیرالمومنین علیه السلام در روایات
2-ولادت امام علی النقی علیه السلام
3-شهادت شیخ فضل الله نوری رحمة الله
ص:11
وقایع روز پانزدهم
1-وفات حضرت زینب علیها السلام
1-1-فضائل حضرت زینب علیها السلام
1)علم
2)حلم و صبر وصف ناشدنی
3)شجاعت
4)فصاحت و بلاغت
2-شهادت حضرت امام صادق علیه السلام
3-تغییر قبله
4-ازدواج حضرت علی با حضرت فاطمه علیهما السلام
فصل هشتم-توصیه هایی به معتکفین
مراقبتهای قبل از اعتکاف
1-آمادگی درونی و بیرونی معتکف
1-1-گرفتن حلالیّت از اطرافیان و رفع کدورتها
1-2-اداء حقوق مالی و دینی
2-داشتن حضور قلب
3-آگاهی کامل از احکام اعتکاف و مطالعه دقیق آنها
4-تنظیم برنامه
5-گذاشتن شرط رجوع
6-آماده کردن وسائل مورد نیاز در اعتکاف
7-هدیه کردن ثواب اعتکاف
8-گذراندن مرحله اوّل سیر عرفانی اعتکاف(سیر من الخلق الی الحق)
8-1-منزل بیداری(یقظه یا توجّه)
8-2-منزل توبه
8-2-1-چگونگی توبه
8-3-منزل تقوا
8-4-منزل تخلیه
8-5-منزل تحلیه
ص:12
8-6-منزل تجلیه
مراقبتهای هنگام اعتکاف
1-تنظیم برنامه روزانه
2-اخلاص در انجام عبادات
3-حضور قلب در اعتکاف
4-نظارت و مراقبت
5-رعایت حرمت و احکام مسجد
6-تلاش در دستیابی به هدف نهایی اعتکاف(وصول کمال)
7-به جا آوردن نماز در وقت فضیلت
8-محاسبه نفس
9-تفکّر و اندیشه
9-1-محورهای اصلی تفکر
9-2-برخی از موارد تفکر و نتایج آن
10-ترک گناه و توبه از آن
11-انجام عاشقانه عبادات مستحبی
12-اقامه نماز جماعت و نمازهای مستحبی
12-1-نماز جعفر طیّار
13-اقامه نماز شب
13-1-آثار نماز شب
1)برخی آثار دنیوی نماز شب
2)برخی آثار معنوی نماز شب
3)برخی آثار پس از مرگِ نماز شب
13-2-کیفیّت نماز شب
13-3-وقت نماز شب
13-4-برخی روشهای بیدار شدن برای نماز شب
14-انجام تعقیبات بعد از نماز
15-قرائت قرآن کریم
16-دائم الوضو بودن
ص:13
17-گنجاندن برنامه های آموزشی، مطالعه و جلسات علمی
18-رعایت حال دیگر معتکفین
19-احسان و همکاری در اعتکاف
20-صرف افطار و سحری به صورت دسته جمعی
21-چگونگی اطلاع از اخبار جامعه
22-سادگی در انتخاب نوع غذا
23-انجام نرمش صبحگاهی
24-تمرین حضور در مسجد
25-رعایت پاکی
26-توصیه های بهداشتی ویژه معتکفین
27-رعایت اصول تغذیه در اعتکاف
28-پرهیز از امور دنیوی
29-پرهیز از زیاده روی در شوخی
30-عدم انجام کارهای لغو
31-پرهیز از زیاده روی در خواب
32-حتی الامکان استفاده نکردن از تلفن همراه
33-خاطره نویسی
34-مطالعه شرح حال بزرگان معنوی
35-انس با خوبان و مشورت با علما در این فرصت مناسب
36-تصمیم گیری برای مسائل کلان زندگی
37-شکرگذاری به درگاه خداوند
38-شناخت آسیب شناسی اعتکاف
39-رعایت آداب اعتکاف مهدوی و معتکفین منتظر
40-گذراندن مرحله دوّم سیر عرفانی اعتکاف(سیر من الحق الی الحق) 40-1-صُمت و دوری از پرگویی و کلام لغو
40-2-جوع
40-3-سحرخیزی
40-4-عُزلت
ص:14
40-5-ذکر و تسبیح
1)مرتبه اوّل: ذکر لفظی
2)مرتبه دوّم: ذکر قلبی
3)مرتبه سوّم: ذکر عملی
40-6-دعا
40-6-1-از خدا چه بخواهیم؟
مراقبتهای بعد از اعتکاف
1-ارزشیابی و جمع بندی
2-آوردن یادگاری و سوغاتی
3-شکرگذاری
4-حفظ انس خود با مسجد
5-حفظ دوستان
6-گذراندن مرحله سوّم سیر عرفانی اعتکاف(سیر من الحق الی الخلق)
6-1-حفظ آثار و دستاوردهای معنوی
6-2-خدمت به خلق
6-3-تبلیغ عملی و گسترش فرهنگ اعتکاف
6-4-دیگرسازی، بعد از خودسازی
فصل نهم-توصیه هائی به متولیان اعتکاف
1-آموزه های بهداشتی
2-آموزه های فرهنگی و مدیریتی
3-گسترش فرهنگ اعتکاف
4-شناخت برخی آسیب های وارده بر عملکرد متولیان اعتکاف
4-1-تبدیل اعتکاف به مراسمی مشابه سمینار
4-2-عدم حضور بزرگان و مسئولین در اعتکاف
4-3-آمار معتکفین
فصل دهم-فلسفه و آثار اعتکاف
1-برخی از آثار فردی اعتکاف
1-1-گریز از غفلت و روزمره گی
ص:15
1-2-تمرین عملگرایی
1-3-تمرین انقطاع از غیر
1-4-ایجاد آرامش روانی در معتکف
1-5-پیشگیری از بدی ها و دوری از آتش جهنم
1-6-زمینه ساز اخلاص و انس با خدا
1-7-زمینه ساز توجه قلبی به خدا
1-8-زمینه ساز خودشناسی و دستیابی به توانایی و کمال
1-9-زمینه ساز پاکی و عاقبت نیکو
1-10-زمینه ساز توبه و بخشش گناهان
1-11-زمینه ساز استقامت در عبادت و تفکّر
1-12-فراهم نمودن زمینه برای تامّل و تفکّر در درون
1-13-رسیدن به آثار خلوتگزینی و پرهیز از اجتماع زدگی
1-14-تقویت اراده
1-15-تحوّل درونی و فرصتی برای خدایی شدن
1-16-رهایی از تعلقات مادّی
1-17-تنظیم کننده حقوق اجتماعی معتکف
1-18-انس با خوبان و یافتن دوستانی اهل معنا
1-19-بهره گیری از اندیشه ها و تجربیات معنوی و اخلاقی بزرگان
1-20-تضعیف مادّی گرایی و تعلقات مادی
1-21-دستیابی به گنجینه هایی از رحمت خاصّ خدا
1-22-توفیق تلاوت بیشتر قرآن و بهره مندی از برکات آن
1-23-ذکر و یاد خدا و چشیدن شیرینی آن
1-24-جلب محبّت خدا و تحصیل بهشت الهی و تقرب به او
1-25-انس با معنویات
1-26-دوری از غفلت
1-27-افزایش تواضع و فروتنی
1-28-تجمیع ثواب اعمال عبادی و دریافت پاداش بسیار
1-29-میهمان شدن بر خدا درخانه اش
ص:16
1-30-برآورده شدن حاجت ها و دریافت پاداش بی پایان
1-31-بهره گیری از آثار نماز
1-32-بهره گیری از آثار روزه
2-برخی آثار اجتماعی اعتکاف
2-1-نوسازی معنوی جامعه و مقاوم سازی اندیشه فرهنگی
2-2-کاهش جرم و فساد
2-3-درمان ناهنجاری ها و لغزش های فردی و اجتماعی
2-4-تاثیر اعتکاف در کاهش بلایای عمومی
2-5-مقابله با تهاجم فرهنگی و دفاع از ارزشها
2-6-دعوت به خوبی ها
2-7-سنتی نیکو برای جامعه
فصل یازدهم-عبادات همسان اعتکاف از جنبه ثواب
1-حل مشکلات و برآورده کردن حاجات دیگران
2-همنشینی با علما
3-زیارت سیدالشهدا
فصل دوازدهم-اعتکاف پرتوی از حجّ و ماه مبارک رمضان
1-مقایسه اعتکاف با حجّ و ماه مبارک رمضان
1-1-از جنبه محرّمات
1-2-مهمان خدا بودن
1-3-از جنبه هدف
1-4-از جنبه ثواب
1-5-از جنبه خودسازی
1-6-از جنبه جامعیت
2-جملات ادبی
فصل سیزدهم-اعتکاف در آینه شعر و نثر
1-اعتکاف در آینه شعر
2-اعتکاف در آینه نثر
2-1-نجوای اعتکاف
ص:17
2-2-جملات ادبی
3-3-قطعه های ادبی
3-3-1-مهمانی
3-3-2-راهی برای انس با خدا
3-3-3-پایان اعتکاف
3-4-خاطرات
3-4-1- خاطره ای از آیت الله نجم الدین طبسی
3-4-2-سقف آبی مسجد
3-4-3-غریبه آشن
3-4-4-اعتکاف در غربت
3-4-5-چرا اعتکاف؟
3-4-6- دنیایی از نور و صفا
لغتنامه
منابع
چکیده
سیر مطالعاتی کتاب براساس فرصت زمانی مطالعه
ص:1
1-معنی کلماتی که ذیل آن خط کشیده شده، در لغت نامه آمده است.
2-در پایان کتاب، چکیده ای آورده شده است که توصیه ﻣﻲشود در صورت کمبود وقت، حتماً مطالعه شود.
3-لوح فشرده این کتاب در اختیار خوانندگان عزیز قرار ﻣﻲگیردتا در زمینه فعالیّتهای پژوهشی، انشاءاللهبتواند راه گشا باشد.
4-چاپ و تکثیر مطالب، با ذکر منبع بدون اشکال است.
5-کلیه مطالبی که راجع به احکام اعتکاف از آیات عظام امام خمینی، بهجت، تبریزی، خامنه ای، سیستانی، صافی، فاضل، مکارم و نوری همدانی در دسترس بوده است، در این مجموعه گردآوری شده است.
6-متن اصلی این کتاب، براساس نظرات حضرت امام خمینی است و در هر موردی که نظر یکی از مراجع با نظر ایشان مغایر باشد، روی همان مورد شماره ای قرار گرفته و در پاورقی طبق همان شماره، عبارتِ مغایر، ذکر شده است.
7-در این کتاب به ناچار نام مراجع به اختصار، ذکر گردیده است؛ لذا از ارواح مقدّسۀ مراجع گذشته رضوان اللّه علیهم و ساحت مقدّس مراجع حاضر أدام اللّه ظلّهم عذرخواهی می شود.
8-غالباًاز ویرایش فتاوا و نقل به معنی آنها،خودداری شده است مگر در بعضی موارد که مضرّ به معنی نبوده است.
ص:2
اعتکاف، دارویی شفابخش
ما در قرنی زندگی ﻣﻲکنیم که عصر شکوفایی علم و صنعت، عصر رایانه و... نامیده شده؛ امّا برخلاف همه پیشرفت ها، بشر مضطرب و سرگردان است، حتّی مسلمانان نیز آرامش را در غیر آنچه خدا قرار داده، ﻣﻲجویند. مردم به دنبال دارویی شفابخش هستند که بتوانند ازاضطراب نجات یابند. آرامش را تنها در دستورات الهی و سنّت های معصومین باید جُست.
هرچند در بین مسلمانان افرادی، عرفان دینی را با ریاضت های هندی و
توصیه های روح شناسی اروپایی، آمیخته اند و معجونی مسموم درست کرده و به خورد جوانان مضطرب ﻣﻲدهند. این خود، دردی است که به دردهای اجتماع ما اضافه شده و آنان را از خدا و دیندور کرده است. چرا به جای روی آوردن به این مسایل، گمشده خود را در قرآن و مسیر اهل بیت علیهم السلام ﻧﻤﻲجوییم؟
چند عبادت داریم که خود جامع عبادات هستند. معتکف، توفیق انجام چندین عمل صالح را توأماً دارد. اینراه، راه میانبُر در رسیدن به خداست.
از سنّت های اسلامی که پس از پیروزی انقلاب احیا گردید، اعتکاف است. اعتکاف از سنّت های پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه و بسیاری از پیامبران پیش از اسلام بوده است که دارای اهمیّتو آثار فردی - اجتماعی بسیاری است.
برخی گمان ﻣﻲکنند که اعتکاف، گوشه گیری از اجتماع و نوعی انزوا و فرار ازمسئولیت های اجتماعی است و معتکف وارد عالم بیخیالی درمورد اطرافش ﻣﻲشود. در صورتی که اسلام سکونت طولانی درعبادتگاه ها و دوری ازجوامع را نفی، و مسلمانان را به شرکت درفعالیّت های اجتماعی تشویق کرده
ص: 3
است. اعتکاف، سنّت همان پیامبرانی است که طلایه دار
مسئولیت های اجتماعی بودند.
در اعتکاف ﻣﻲتوان خدایی بودن در همه کارها را تمرین کرد و فرصت مناسبی است تا انسانی که در پیچ و خم مادیّات گم شده، وجودش را باز یابد و دل از غیر خدا رها کند و روح بندگی را درخود زنده کند.
اعتکاف یک ضرورت است زیرا هر مسلمان باید حداقل در هر سال یک نوبت، محیطی را فراهم نماید تا درآن به فکر و محاسبه اعمال خود بپردازد.
اشتغال انسان به کار و زندگی، گاه موجب غفلت و سبب فراموشی توجّه به خودسازی ﻣﻲشود. کسانی که پُرمشغله هستند و غرق دنیای اقتصاد و سیاست و غیره هستند، باید گاهی از کار، زندگی و دلبستگی های مادّی، فاصله بگیرند و تنظیم فکر و عمل، با معیارهای الهی را تمرین کنند.
آنها که مسؤولیتهای بزرگتری دارند، بیش ازدیگران، به اعتکاف و خودسازی نیاز دارند؛ لذا ﻣﻲبینیم که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پس از هجرت، همه ساله معتکف ﻣﻲشود و به همه رجل سیاسی-اجتماعی درس معنویت گرایی ﻣﻲدهد.
در ایران سالیانه صدها هزار نفر در مساجد معتکف میشوند و لازم است جهت مسائل مختلف اعتکاف، کتب و جزوات لازم در اختیار متولیان امر اعتکاف و معتکفین قرار گیرد. هرچند خوشبختانه ده ها کتب در این زمینه چاپ شده است لکن هیچکدام جامعیت لازم را نداشته است. لذا حقیر را بر آن داشت، تا به گردآوری این مجموعه اقدام نمایم.
لازم میدانم از مراجع تقلید آیات عظام خامنه ای، جوادی آملی، سیستانی، صافی، مظاهری، مکارم و نوری همدانی و دفاتر آیات عظام امام خمینی، بهجت، تبریزی،فاضل لنکرانی تقدیر به عمل آید.
ص:4
اقبال به چیزی، به صورتی که چهره از آن برنگردد. اقبال به چیزی به طوری که از آن منصرف نشد.(1)
رویارویی و زندانی کردن، اقبال به چیزی به طوری که از آن منصرف نشد.(2)
اقبال به چیزی، به صورتی که مواظبت ﻣﻲشود تا چهره از آن برنگردد. ماندگار شدن بر چیزی یا مکانی و پایبند شدن به آن مکان. حبس شدن و ماندن در اطراف چیزی و دور زدن حول آن.(3)
روی آوردن بر چیزی و ثبات بر آن به صورت بزرگداشت و تعظیم.(4)
نگه داشتن خود از کارهای عادی روزمره.(5)
دور زدن حول چیزی، زندانی کردن، نگه داشتن و توقف کردن.(6)
اقبال به چیزی، به صورتی که چهره از آن برنگردد. ماندن اطراف چیزی.(7)
بازداشتن از چیزی، بند نمودن کسی برکاری، دور چیزی را گرفتن، کناره گیری از مردم، منزوی شدن، مشغول کاری شدن، سرگرم شدن، خود را بند کردن و بازداشتن و گوشه نشین شدن، مقیم شدن در جایی، اقبال و روی
ص: 5
آوردن، ملازمت نمودن به چیزی برسبیل تعظیم، ملازم مکانی شدن، اقامت در مسجد، محبوس کردن.(1)
ماندن در جایی و گوشه گیری نمودن.(2)
اقبال به چیزی و پایبند بودن بر آن، همراه با احترام به آن.(3)
اقامت و ملازمت جایی، حبس و وقف خود در مکانی، در مسجد مقیم شدن برای عبادت و بازداشتن خود را از خروج به غیر ضرورت از مسجد، اقامت داشتن و احتباس، مصدر باب افتعال از عکف، پیوستگی بر چیزی داشتن و حبس کردن، درنگ کردن و ادامه دادن. پیوستگی کردن بر چیزی (زمخشری). انتظار چیزی کشیدن، خود را بازداشتن، گوشه نشین شدن (منتهی الارب، ناظم الاطبا). باز ایستادن از چیزی، گوشه نشینی در مسجد (غیاث اللغات).(4)
اقامت سه روز یا بیشتر در مسجد به قصد عبادت یا قربت با شرایط مخصوص.(5)
امام خمینی رحمة الله: ماندن در مسجد و درنگ در آن به قصد اینکه با آن، بندگی خدا نماید و نیّت عبادت دیگری غیر از ماندن در مسجد لازم نیست به آن ضمیمه شود، اگرچه احتیاط مستحّب است.(6)
ص: 6
آیت الله العظمی صافی: توقّف در مسجد با این قید که در این توقّف قصد و نیّت تعبّد و بندگی را داشته باشد. احوط آن است که نیّت عبادت دیگری مانند نماز و روزه و... غیر از اعتکاف را نیز، ضمیمه کند.
آیت الله العظمی مکارم: توقّف و ماندن در مسجد به قصد قربت. تنها، ماندن در مسجد، بدون قصد، اعتکاف محسوب ﻧﻤﻲشود.(1)
شهید مطهّری: نوعی عبادت که انسان سه روز یا بیشتر در مسجد مقیم ﻣﻲشود و پا بیرون ﻧﻤﻲگذارد و هر سه روز، روزه ﻣﻲگیرد.(2)
کلمه اعتکاف از ریشه «عَکَف» است که با عناوینی چون: عاکفون، عاکفین، عاکف به معنای عبادت کنندگان در راه خدا و مقیمان در خانه او و کسانی که در عبادت و پرستش بت ها توقّف نموده اند، در 9 آیه قرآن آمده است:
بقره 125 و 187، اعراف 138، طه 91 و 97، انبیاء 52، حجّ 25، شعرا 71، فتح 25
1) بقره 125: «و (به خاطر بیاورید) هنگامی که خانه کعبه را محل بازگشت و مرکز امن و امان برای مردم قرار دادیم. و (برای تجدید خاطره،) از مقام ابراهیم، عبادتگاهی برای خود انتخاب کنید. و ما به ابراهیم و اسماعیل امر کردیم که: خانه مرا برای طواف کنندگان و مجاوران و رکوع کنندگان و سجده کنندگان، پاک و پاکیزه سازید».
2) بقره 187: «...در حالی که در مساجد به اعتکاف پرداخته اید، با زنان آمیزش نکنید».
ص: 7
3) اعراف 138: «و بنی اسرائیل را (سالم) از دریا عبور دادیم؛ (ناگاه) در راه خود به گروهی رسیدند که اطراف بت هایشان، با تواضع و خضوع، گرد آمده بودند[اعتکاف کرده بودند]. (در این هنگام، بنی اسرائیل) به موسی گفتند: «تو هم برای ما معبودی قرار ده، همان گونه که آنها معبودان (و خدایانی) دارند. [موسی] گفت: شما جمعیّتی جاهل و نادان هستید».
4) طه 91: «ولی آنها گفتند: [بر آن معتکف ﻣﻲشویم] ما همچنان گرد آن
ﻣﻲگردیم (و به پرستش گوساله ادامه ﻣﻲدهیم) تا موسی به سوی ما بازگردد».
5) طه 97: « (موسی) گفت: برو، که بهره تو در زندگی دنیا این است که (هرکس به تو نزدیک شود) بگویی: با من تماس نگیر! و تو میعادی (از عذاب خدا) داری، که هرگز تخلّف نخواهد شد. (اکنون) بنگر به این معبودت که پیوسته آنرا پرستش ﻣﻲکردی[بر او اعتکاف داشتی]؛ و ببین ما آن را نخست ﻣﻲسوزانیم؛ سپس ذرّات آن را به دریا ﻣﻲپاشیم».
6) انبیاء 52: «آن هنگام که به پدرش (آزر) و قومش گفت: «این مجسمه های بی روح چیست که شما همواره آنها را پرستش ﻣﻲکنید[برای آنها، معتکف شده ید]؟!».
7) حجّ25: «...مسجد الحرام، که آن را برای همه مردم، برابر قرار دادیم، چه کسانی که درآنجا زندگی ﻣﻲکنند[عاکفین] یا از نقاط دور وارد ﻣﻲشوند...».
8) شعرا 71: «[پدر و قوم حضرت ابراهیم در پاسخش] گفتند: بت هایی را
ﻣﻲپرستیم، و همه روز ملازم عبادت آنهاییم [بر آنها معتکف میشویم]».
9) فتح25: «آنان کسانی هستند که کافر شدند و شما را از (زیارت) مسجدالحرام و رسیدن قربانی هایتان به قربانگاه، بازداشتند».
چند نکته از آیات نه گانه فوق:
ص: 8
1-اعتکاف در 2 آیه، در معنای مثبت و در 7 آیه در معنای منفی به کار رفته است.
2-در آیات فوق، اعتکاف به معنای عبادت و پرستش همراه با مجاورت و تداوم است و شامل پرستشی که ویژگی فوق را نداشته باشد، ﻧﻤﻲشود.
3-فقط در یک مورد از آیات فوق (آیه 187 سوره بقره)، اعتکاف در معنای اصطلاح شرعی به کار رفته و به یکی از احکام فقهی آن اشاره شده است.(1)
بر بالین یحیی
معتکف بودم.
(گلستان سعدی)
بتی داشت بانوی مصر از رخام
بر او معتکف بامدادان و شام
(بوستان سعدی)
زین دامگه اعتکاف بگشای
بر عجز خود اعتراف بنمای
(نظامی)
رستنی در کشیده سر به زمین
نامیه گشته اعتکاف نشین
(نظامی)
گه نعره زنان معتکف صومعه بودیم
گه رقص کنان گوشه خمار گزیدیم
(عطار)
عشق تو کاندر میان من شد معتکف
کی فراموشش کنم گر من فراموش آمدم
(عطار)
گربه در سوراخ ار آن شد معتکف
که از آن سوراخ او شد معتلف
(مولوی)
کعبه همچون شاه زنبوران میان جا معتکف
عالمی گردش چو زنبوران غریوان آمده
کعبه که قطب هدی است، معتکف است ازسکون
خودنبودهیچ قطب منقلب ازانقلاب
پسری کارزوی جان پدر بود، گذشت
تا ابد، معتکف خاک پسر باد، پدر
این ابر بین که معتکف اوست آفتاب وین
آفتاب کابر کرم سایبان اوست
گر ز درت غایب است جسم طبیعت پذیر
معتکف صدر تست جان طریقت گزین
ص: 9
سالهاشد تا دل جان پاش از رق پوش من
معتکف وار اندر آن زلف سیه دارد وطن
وآن عمرخواردریا وآن روزه دارآتش
چون معتکف برهمن،نه قوت ونه منالش
معتکفان حرم غیب را
نیست به از خامه تو، دیده بان
(خاقانی)
هرکه با نرگس سرمست تو درکار آید
روز وشب، معتکف خانه خمار آید
حبل الله است معتکفان را دو زلف او
هم روز عید و هم شب قدر اندر او نهان
(خواجوی کرمانی)
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه، چون سیل روانه
خواهد به سرآید شب هج_ران ت_و ی_ا ن_ه
ای تی_ر غم_ت را دل عش_اق نشان_ه
جمعی به تو مشغول تو غایب ز میانه
رفتم به در صومع_ه عابد و زاه_د
دیدم همه را پیش رُخت، راکع و ساجد
در میکده، رهبانم و در صومعه عابد
گه معتکف دیرم وگه ساک_ن مسج_د
یعنی که ترا میطلبم خانه به خانه
(شیخ بهایی)
صبح امید که بد معتکف پرده غیب
گو برون آی که کار شب تار آخر شد
آن پریشانی شب های دراز و غم دل
همه در سایه گیسوی نگار آخر شد
باورم نیست ز بد عهدی ایّام، هنوز
قصه غصه که در دولت یار آخر شد
ساقیا لطف نمودی قدحت پر می، باد
که به تدبیر تو، تشویش خمار آخر شد
در شمار ارچه نیاوردکسی حافظ را
شکرکان محنت بی حد وشمار آخرشد
(حافظ)
کسی به زیر فلک دست برقضا دارد
که اعتکاف به سر منزل رضا دارد
مریض شوق، کی اندیشه دوا دارد
شهید عشق، کجا فکر خون بها دارد
(بسطامی)
ص: 10
اعتکاف در ادیان دیگر هم وجود داشته است و آیه 125سوره مبارکه بقره را به آن اشاره گرفته اند.(1) مراسمی شبیه به اعتکاف در میان بعضی از مومنان به شرایع سابق بوده است و در زندگی حضرت مریم علیها السلام و زکریا علیه السلام آثاری از آن دیده ﻣﻲشود.(2)
برخی از بزرگان دین، مانند علّامه حلی رحمة الله به مشروعیت اعتکاف در ادیان پیشین تصریح نموده اند.(3) مشخص نیست که این عبادت، از چه زمانی آغاز و کیفیّت و شرایط آن در بدو شکل گیری چگونه بوده است.
اصل اعتکاف در مفهوم عام آن، یعنی خلوت گزینی برای عبادت خداوند، سیره انبیا و اولیاء الهی قبل از اسلام بوده است، اگرچه ممکن است در اسلام،
پاره ای از احکام و شرایط آن تغییر کرده باشد. در کتب مقدّسی چون تورات و انجیل، ﻣﻲتوان علامات و اشاراتی بر مراسم یا عباداتی ملازم با خلوت نشینی و جدایی از اجتماع، پیدا کرد. قرآن کریم نیز به رهبانیّت و اعتزال انبیاء اشاره کرده است.(4)
در ذیل این فصل، اشاره ای به اعتکاف در سیره پیامبران و مومنین قبل از اسلام ﻣﻲشود:
ص: 11
حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل علیهما السلام مامور شدند تا خانه خداوند را برای طواف کنندگان و نمازگزاران و معتکفین پاک کنند.(1) این آیه بیانگر وجود عبادتی به نام اعتکاف، در شریعت ابراهیم علیه السلام و نیز اهمیّت اعتکاف ﻣﻲباشد.
حکومت برای حضرت سلیمان علیه السلام وسیله ای برای خدمت به خلق بوده و هیچگاه نتوانست آن بنده خالص خدا را فریب دهد.
«ایشان با وجود مُلک عظیمش، لباس پشمی ﻣﻲپوشید و شب ها تا صبح به عبادت و گریه ﻣﻲپرداخت. مرحوم طبرسی میگوید: حضرت سلیمان علیه السلام در مسجد بیت المقدس اعتکاف ﻣﻲکرد و آب و خوراک برای آن حضرت فراهم میشد و او درآنجا به عبادت ﻣﻲپرداخت. حتّی مرگ سلیمان علیه السلام در همانجا و در حال اعتکاف اتفاق افتاد».(2)
حضرت موسی علیه السلام با آنکه مسؤولیت سنگین رهبری امّت را به دوش داشت، برای مدتی آنان را ترک و برای خلوت با خدا به کوه طور شتافت. او در پاسخ به پرسش خدا که فرمود: «ای موسی! چه چیز سبب شد که از قومت پیشی گیری، و (برای آمدن به کوه طور) عجله کنی؟ گفت: «پروردگارا! آنان در پی من هستند؛ و من به سوی تو شتاب کردم، تا از من خشنود شوی» (طه83 و 84).
«و با موسی، سی شب وعده گذاشتیم، سپس آن را با ده شب (دیگر) تکمیل نمودیم...» (اعراف142). از این آیه فهمیده ﻣﻲشود که حضرت موسی علیه السلام 40
ص: 12
شب از قومش دوری کرده است و پس از مناجات، به سوی قوم خود برگشته است که حکایت از نوعی اعتکاف در کوه طور ﻣﻲباشد.
ابن ادریس حلّی از علمای شیعه معتقد است که حضرت موسی علیه السلام در مدّت چهل روزی که برای گرفتن کتاب آسمانی به کوه طور عزیمت کرده بود، روزه گرفته و در حال اعتکاف بود.(1) همچنین در تورات بر عباداتی همراه با خلوت نشینی و جدایی ازاجتماع اشاره شده است.
داستانی از اعتکاف حضرت الیاس در ماه مبارک رمضان، در بیت المقدس در جلد13بحارالانوار (ط-بیروت)، صفحه403 نقل شده است.
حضرت زکریا علیه السلام از کسانی بود که سرپرستی معتکفین در بیت المقدس را به عهده داشت. حضرت مریم علیها السلام از جمله معتکفینی بود که تحت سرپرستی حضرت زکریا علیه السلام قرار داشت.
بیت المقدس از جاهایی بود که همواره عده زیادی از مردم، در آن معتکف ﻣﻲشدند. بزرگ این گروه، زکریا علیه السلام بود.
«...[خداوند] کفالت او [مریم] را به زکریا سپرد. هر زمان زکریا وارد محراب او ﻣﻲشد، غذای مخصوصی درآنجا ﻣﻲدید. از او پرسید:«ای مریم! این را از کجا آورده ای؟!» گفت: «این از سوی خداست. خدا به هرکس بخواهد، بی حساب روزی ﻣﻲدهد».(2)
ص: 13
رزقی که همواره نزد مریم بوده، رزق معمولی و عادی نبوده است. چنانکه بعضی گفته اند: هر وقت زکریا به مریم سر ﻣﻲزد، میوه زمستانی را در تابستان و میوه تابستانی را در زمستان نزد او ﻣﻲدید.(1)
«[مریم] در مکانی در طرف شرقی مسجد (بیت المقدس) از کسان خود کناره گرفت. میان خود و آنها حجابی (پرده ای) افکند[تا خلوتگاهش از هرنظر برای عبادت آماده باشد]. پس ما روح خود را به سوی او فرستادیم و او در شکل انسانی بی عیب و نقص، بر مریم ظاهر شد».(2)
کلمه حجاب به معنای هرچیزی است که چیزی را از غیر بپوشاند و از این کلمه چنین بر ﻣﻲآید که گویا مریم خود را از اهل خویش پوشیده داشت تا قلبش برای اعتکاف و عبادت فارغ تر باشد.(3) طبق آیات فوق، حضرت مریم علیها السلام آن گاه که به افتخار ملاقات با فرشته الهی نایل آمد، از مردم بریده بود و در خلوت به سر ﻣﻲبرد تا فارغ از هرگونه دغدغه به راز و نیاز با خدا بپردازد.
«راهب» به کسی ﻣﻲگویند که از خدا ﻣﻲترسد و در اصطلاح به
صومعه نشینان مسیحی گفته ﻣﻲشود. جمع عربی آن «رهبان» و «رهابین» و مصدرش «رهبانیّت»، به معنای ترس است.(4) معادل فارسی «راهب»، ترسا بوده است که بعد به عموم مسیحیان گفته ﻣﻲشده است.
ص: 14
«رهبانیّت» در اصطلاح، به معنی خلوت نشینی، گوشه گیری و پرهیز از دنیا و به دنبال کار نرفتن، سرکوب تمایلات جسمانی مثل میل جنسی و تحریم ازدواج و تمام اوقات را صرف پرداختن به عبادت و امور اخروی، همچون خدمت به مریضان صعب العلاج است.
گرچه در مذاهب مختلف، رهبانیّت وجود دارد؛ امّا راهبان بودایی و مسیحی شناخته شده تر هستند. رهبانیّت در مسیحیت، در ظاهر، شبیه به اعتکاف است. قرآن در آیه 27 سوره حدید به طور ضمنی آن را تأیید ﻣﻲنماید: «در دل پیروانش (عیسی علیه السلام) رأفت و رحمت و رهبانیّتی قرار دادیم که خود آنان بدعتش را ن_ه_اده ب_ودند (ابداع کرده بودند) و ما بر آنان واجب نکرده بودیم، امّا منظور آنان هم جز رضای خدا نبود، امّا آن_ط_ور که باید، رعایت آن رهبانیّت [خود ساخته] را نکردند و در نتیجه کسانی که از ایشان ایمان آورده بودند، اجرشان را دادیم و بسیاری از ایشان فاسق شدند».
در ای_ن گفتار، اشاره ای است به اینکه آن رهبانیّتی که یاران مسیح از پیش خود ساختند، هر چند خداوند تشریعش نکرده بود، ولی مورد رضایت خدای تعالی بوده است، ولی آن طور که باید همان رهبانیّت خود ساخته را حفظ نکردند و از حدود آن تجاوز کردند.(1)
از جمله بدعت های مسیحیان در زمینه رهبانیّت، تحریم ازدواج برای مردان و زنان تارک دنیا و منشور انزوای اجتماعی و انتخاب صومعه های دور افتاده برای عبادت و زندگی در محیط دور از اجتماع است.
روزی پیامبر به ابن مسعود فرمودند: «ﻣﻲدانی رهبانیّت از کجا پیدا شد؟» عرض کرد: خدا و پیامبرش آگاه ترند. فرمودند: «بعد از عیسی علیه السلام، جمعی از
ص: 15
جبّاران ظهور کردند و مؤمنان سه مرتبه با آنها پیکار کردند ولی شکست خوردند. پس به بیابان ها متواری شدند و به انتظار ظهور پیامبری که عیسی علیه السلام وعده اش را داده بود، در غارها به عبادت مشغول گشتند. بعضی از آنها بر دین خود باقی ماندند و بعضی راه کفر پیش گرفتند». سپس فرمودند: «آیا ﻣﻲدانی رهبانیّت مردم من چیست؟» عرض کرد: خداوند و رسولش آگاه ترند. فرمودند: «هجرت و جهاد و نماز و روزه و حجّ و عمره».(1) باید توجّه داشت که زهد اسلامی به معنای سادگی زندگی و حذف تجملات و اسارت نیافتن در چنگال مال و مقام است و هیچ ارتباطی با رهبانیّت ندارد؛ زیرا رهبانیّت به معنای جدایی و بیگانگی از اجتماع است و زهد به معنای آزادگی و وارستگی، در عین اجتماعی زیستن است».(2)
از آیه فوق معلوم ﻣﻲشود که رهبانیّت عبادتی است که پایه گذاری آن از سوی مسیحیان بوده که برای قرب به خدا به آن عمل ﻣﻲکردند و از تعالیم حضرت مسیح علیه السلام نبوده است و حال آنکه اعتکاف یک عبادت در دین ﻣﻲباشد.
در اسلام رهبانیّت نهی شده است و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در این رابطه فرمودند: «لا رهبانیة فی الاسلام».(3)
اسلام، رهبانیّت را نوعی انحراف و تلقی عوامانه از خدایی شدن معرفی کرده است؛ امّا اعتکاف را فرصتی برای بازگشت به خویش و خدای خویش قرار داد
ص: 16
تا کسانی که از جنجالهای زندگی مادّی خسته ﻣﻲشوند، بتوانند چند صباحی با خدا خلوت کنند و جان خود را با خالق هستی ارتباط دهند و خود را برای صحنه های جهاد در راه خدا آماده سازند و همیشه با یاد خدا تلاش کنند و خود را در محضر پروردگار ببینند.
از طرف خداوند دستور داریم مبنی بر اینکه باید همّت انسان صرف امور اخروی باشد و به اموری بپردازد که درآخرت به کارش بیاید و از طرفی به مسلمانان توصیه شده است که بهره خود را از دنیا فراموش نکنند و خانه مناسب تهیّه کنند و دنبال کسب حلال بروند، لباس خوب بپوشند و غذای مناسب بخورند. تحصیل مکارم اخلاق، راز نبوّت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، و عبادت، اساس دین اسلام شمرده شده است. امام صادق علیه السلام ﻣﻲفرمایند: «از ما نیست کسی که دنیا را برای آخرت ترک کند و آخرتش را برای دنیا».(1)
گروهی از اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم تصمیم گرفتند برای تقرّب و نزدیک شدن به خدا، از برخی از امور حلال مانند خوابیدن در شب، خوردن گوشت، خوردن غذا در روز، زناشویی و... خودداری کنند. هنگامی که این خبر به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رسید، ایشان ناراحت شدند و فرمودند: «چرا برخی از مردم چیزهای حلال و پاکیزه را بر خود حرام کرده اند؟ آگاه باشید که من شب ها ﻣﻲخوابم و زناشویی ﻣﻲکنم و در روز غذا ﻣﻲخورم. پس هرکس از سنّت من روی گرداند، از من نیست». خداوند نیز آیه «کُلوا مِمّا رَزَقَکُمُ اللهُ حَلالاً طَیِّباً»(2) را نازل فرمود. بدینوسیله خداوند و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به همه اعلام فرمودند که اسلام، دین
ص: 17
رهبانیّت و انزوا نیست؛ بلکه تمام امیال و خواسته های بشر بر اساس حکمت و مصلحت است و خداوند از طریق دین، این امیال و خواسته ها را تعدیل کرده و در راه درست و صحیح قرار داده است.(1)
اعتکاف نوعی آمادگی برای تلاش و کوشش اجتماعی در مسیر رضایت الهی است، در حالی که رهبانیّت، چنین اهدافی ندارد.
حضور در میان اجتماع بزرگی از مسلمانان که هدفی جز نزدیکی پروردگار و خودسازی اخلاقی ندارند، باعث ایجاد روحیه تعاون و دعوت به خودسازی همگانی دارد.
از دیگر ابعاد اجتماعی این اتّفاق بزرگ، این است که سعی در افزایش قدرت رویارویی مومنین با فرهنگ های تحریف شده بیگانه دارد؛ درحالی که قوام رهبانیّت به انزوا و گوشه گیری و دور بودن از مردم است.
در اسلام، مسجد جایگاه خاصّی دارد و از تفاوت های رهبانیّت و اعتکاف حضور در مسجد جامع است؛ برخلاف رهبانیّت که گاه دور از مردم انجام
ﻣﻲگیرد.
اسلام، اعتکاف را عملی پسندیده می شمارد، اما به طور موقّت، نه دایم؛ یعنی مستحب می داند که فرد چند روز از سال را به اعتکاف بپردازد و از مسجد جامع شهر بیرون نیاید؛ امّا موافق آن نیست که فردی بیشتر عمر خود را در مسجد به
ص: 18
سر برد و از آن بیرون نیاید؛ همچنین موافق نیست فردی به جای تلاش برای تأمین معاش و حیات مادّی و معنوی، شبانه روز به اعتکاف بنشیند.
از این رو در رهبانیّت این شرایط حالت دایمی پیدا می کند و هدف متعالی در آن منظور نمی شود.
6-3-مفاسد رهبانیّت از دیدگاه آیت الله مکارم شیرازی(1)
رهبانیّت به حکم اینکه برخلاف اصول فطرت و طبیعت انسان است مفاسد زیادی به بار ﻣﻲآورد؛ از جمله:
1) رهبانیّت با روح مدنی بالطبع بودن آدمی، ﻣﻲجنگد و جوامع انسانی را به انحطاط و عقب گرد ﻣﻲکشاند.
2) رهبانیّت نه تنها سبب کمال نفس و تهذیب روح و اخلاق نیست؛ بلکه گاه منجر به انحرافات اخلاقی، تنبلی، بدبینی، غرور، عُجب و خود برتربینی و مانند آن ﻣﻲشود و به فرض که انسان بتواند در حال انزوا به فضیلت اخلاقی برسد، فضیلت محسوب ﻧﻤﻲشود، فضیلت آن است که انسان در دل اجتماع بتواند خود را از آلودگی های اخلاقی برهاند.
3) ترک ازدواج که از اصول رهبانیّت است، نه فقط کمالی ﻧﻤﻲآفریند؛ بلکه موجب پیدایش عقده ها و بیماری های روانی ﻣﻲگردد.
پیش از بعثت، در میان گروهی از مردم حجّاز از جمله پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و اجداد بزرگوارشان که معتقد به دین حنیف حضرت ابراهیم علیه السلام بودند؛ اعتکاف به عنوان یک عبادت، رایج بود و آنها گاهی در جاهای خلوت دور از
ص: 19
مردم مانند کوه ها و بیابان ها به عبادت خدا ﻣﻲپرداختند و جز جهت نیازهای ضروری، از آن خارج نمی شدند.(1) محل اعتکاف پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، غار حرا بود.
عمر بن خطاب به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم گفت: «در دوران جاهلیّت نذر کرده بودم شبی را در مسجد الحرام اعتکاف کنم، حضرت فرمودند: «به نذر خود وفا کن».(2)
امیرالمومنین علیه السلام ﻣﻲفرماید: «پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در هر سال مدّتی را [جهت عبادت] در غار حراء(3) ﻣﻲگذراند. تنها من او را مشاهده ﻣﻲکردم و کسی جز من او را
ﻧﻤﻲدید».(4)
در تاریخ آمده است که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم قبل از تولد حضرت فاطمه علیها السلام، موظف شد، مدّت چهل روز از حضرت خدیجه علیها السلام فاصله بگیرد و به اعتکاف بپردازد.
شبی در حالی که محمّد صلی الله علیه و آله و سلم معتکف کوی دوست بود، صدایی شنید. آری جبرئیل از آسمان ها جواب همه پرسش های پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را در دفتری از نور به زمین آورده بود. دفتری که نسخه شفا بخش همه بود: «ای مردم! اندرزی از سوی پروردگارتان برای شما آمده است؛ و درمانی برای آنچه در
سینه هاست».(5)
ص: 20
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و جانشینان آن حضرت، الگوی مسلمانان هستند و کردار و گفتارشان، برای پیروانشان حجّت است. باید دید این بزرگواران با اعتکاف و خلوت با خداوند چگونه برخوردکرده اند. در برخی نقل های ذیل، مقصود اعتکاف مصطلح نیست؛ بلکه مراد خلوت نمودن، جهت عبادت است.
بعد از هجرت، پیامبر فرصتی دوباره ﻣﻲیابد تا به اعتکاف روی آورد.
این بار اعتکاف را در مسجد النبی پی ﻣﻲگیرد. محل اعتکاف ایشان نزدیک یکی از ستون ها به نام اسطوانه السّریر (ستون تخت) بود که این نقطه هنوز هم وجود دارد. در کنار این ستون، تختی برای استراحت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم قرار ﻣﻲدادند.(1)
ظاهراً اعتکاف در بدو ورود پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به مدینه تشریع شد. از بعضی روایات استفاده ﻣﻲشود که این عبادت در مکّه تشریع شده بود، زیرا جنگ بدر در سال دوم هجرت رخ داد و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به خاطر حضور در جنگ موفق به اعتکاف نشد و در سال بعد یعنی ماه رمضان سال سوم هجرت، بیست روز معتکف شد که ده روز آن قضای سال قبل و ده روز دیگر برای همان سال بود و در حدیثی که در ذیل از حضرت علی علیه السلام نقل خواهد شد، ذکر ﻣﻲشود که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دو سال قبل از جنگ بدر معتکف ﻣﻲشده است.(2)
ص: 21
امیرالمومنین علیه السلام : «چون دهه آخر ماه رمضان فرا ﻣﻲرسید، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم برای عبادت مهیّا ﻣﻲشد و از خانه بیرون می آمد و در مسجد اعتکاف ﻣﻲنمود و شب ها را تا صبح بیدار بود و عبادت ﻣﻲکرد و هرشب بین نماز مغرب و عشا غسل مینمود».(1)
امیرالمومنین علیه السلام : «پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم سالی در دهه اوّل ماه مبارک رمضان و در سال بعد در دهه دوّم ماه رمضان معتکف شد و در سال سوّم [اعتکاف] وقتی از جنگ بدر بازگشت، اعتکافش را قضا کرد، پس درخواب دید که شب قدر در دهه آخر ماه مبارک رمضان است وگویا حضرت در آب و گل سجده کرده است. وقتی بیدار شد، به خانه بازگشت و مردم هم با او بودند. شب بیست و سوّم ماه رمضان باران آمد. وقتی صبح شد، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نماز خواند و مردم در صورت آن حضرت گِل مشاهده کردند. از آن هنگام پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم همیشه در دهه آخر ماه رمضان معتکف ﻣﻲشد، تا اینکه رحلت فرمود».(2)
امیرالمومنین علیه السلام: «در هنگام اعتکاف، از سقف مسجد باران بر سر و روی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ﻣﻲریخت، به طوری که آثار گِل و لای، در جایگاه سجده پیامبر
ص: 22
آشکار ﻣﻲشد. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در تمام شرایط سخت و علیرغم امکانات اندکی که مسلمانان داشتند، هر ساله مراسم اعتکاف را به جای ﻣﻲآوردند».(1)
امام صادق علیه السلام: «رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در ماه رمضان سال اوّل هجرت، در دهه اوّل در مسجد اعتکاف کرد و سال بعد در دهه دوّم اعتکاف نمود ولی پس از آن همیشه در دهه سوّم ماه رمضان اعتکاف نمود».(2)
امام صادق علیه السلام: «وقتی دهه آخر ماه رمضان فرا ﻣﻲرسید، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در مسجد معتکف ﻣﻲشد. در مسجد، خیمه ای مویین (پشم شتر یا بز) برای ایشان برپا ﻣﻲشد تا در آن به عبادت بپردازد. حضرت کمرش را برای عبادت ﻣﻲبست. عبادتی فراتر از عبادت های روزهای قبل، و بستر خوابش را بر می چید[ایشان چنان مشتاق اعتکاف بود که هنگام اعتکاف با بستر خواب خداحافظی ﻣﻲکرد تا هر چه بیشتر با خدا راز و نیاز کند]. پرسیدند: از زنان نیز کناره گیری ﻣﻲکرد؟ امام علیه السلام فرمود: از زنان، عزلت (مصاحبت و همنشینی) اختیار ﻧﻤﻲفرمود».(3)
ص: 23
امام صادق علیه السلام: «جنگ بدر در ماه رمضان سال دوّم هجرت اتفاق افتاد، لذا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در آن سال اعتکاف ننمود. لذا، در سال بعد 20 روز اعتکاف نمودند، 10 روز برای همان سال و 10 روز برای قضای سال قبل».(1)
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «ده روز اعتکاف، در ماه رمضان، معادل دو حجّ و دو عمره است».(2)
ص: 24
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «هرکس به نیّت قرب الهی معتکف شود، خداوند بین او و آتش، سه خندق ایجاد میکند که فاصله هر یک از دیگری بیش از مسافت بین مشرق و مغرب است».(1)
ابی کعب: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در دهه آخر ماه رمضان اعتکاف ﻣﻲنمود، ایشان یک سال به خاطر مقارن شدن مسافرت با اعتکاف موفق به اعتکاف نشد، لذا سال بعد 20 روز معتکف شد.(2)
ابوهریره: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در هر ماه رمضان ده روز معتکف ﻣﻲشد و در آخرین ماه رمضان عمر شریفش 20 روز معتکف بود.(3)
زهری: از هنگام هجرت به مدینه، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هرگز اعتکاف را ترک نکرد تا وفات نمود.(4)
عایشه: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم همواره در دهه آخر ماه رمضان معتکف ﻣﻲشد تا جان به جان آفرین تسلیم کرد.(5)
عایشه: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم وقتی ﻣﻲخواست معتکف شود، نماز صبح را ﻣﻲخواند، سپس وارد محل اعتکافش ﻣﻲشد و در حال اعتکاف از مریض عیادت ﻣﻲکرد. زمانی که دهه آخر ماه رمضان فرا ﻣﻲرسید، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دامن همّت به کمرمی بست [به تعبیری کنایه است از دوری گزیدن از زن ها] و شب های آنرا احیا ﻣﻲکرد و اهل
ص: 25
خانه را نیز بیدار می نمود. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در دهه آخر ماه مبارک رمضان چنان تلاشی [در عبادت] ﻣﻲکرد که در غیر آن چنین تلاشی ﻧﻤﻲکرد.(1)
انس بن مالک: پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم زمانی که مقیم بود، ده روزآخر رمضان را معتکف ﻣﻲشد و زمانی که دهه آخر رمضان را مسافر بود، سال آینده بیست روز معتکف ﻣﻲشد.(2)
راز و نیاز او با خدا در خلوت، حقیقتی انکارناپذیر است. صدای مناجات عاشقانه و ناله های جانسوز شبانه اش، درگوش تاریخ پیچیده است.
امیرالمومنین علیه السلام : «معتکف باید همیشه درمسجد باشد و به ذکر خدا، تلاوت قرآن و خواندن نماز مشغول باشد و در مورد دنیا به سخن نپردازد و مشغول سرودن و خواندن شعر نشود و از خرید و فروش پرهیز کند. در تشییع جنازه حاضر نشود و بیماری را عیادت نکند و با زنی خلوت نکند. از گفتار زشت و ناسزا بپرهیزد و با کسی مجادله نکند و هرقدر ازگفتگو با مردم دوری کند، برایش بهتر است».(3)
ایشان به جدّ خویش، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، تأسی ﻣﻲکردند و معتکف ﻣﻲشدند.
ص: 26
امام حسن علیه السلام در مسجد معتکف بودند که مردی به حضور حضرت رسید و عرض کرد: ای فرزند رسول خدا! فردی طلبی از من دارد که ﻣﻲخواهد به خاطر آن مرا زندانی کند، کمکم کن. حضرت فرمود: به خدا قسم، پولی که بتوانم با آن بدهی تو را بپردازم در اختیار ندارم. عرض کرد: پس با او صحبت کنید [تا مهلت دهد و مرا زندانی نکند]. حضرت کفش های خود را پوشید که همراه او برود. عرض شد: ای فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آیا فراموش کرده ای که در حال اعتکاف هستی؟ فرمود: فراموش نکرده ام؛ لکن از پدرم شنیدم که از جدّم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل کرده که ایشان فرمودند: «هر کس در راه برآورده شدن حاجت برادر دینی اش تلاش کند، گویا نه هزار سال خداوند را عبادت کرده است در حالی که روزها، روزه بوده و شب ها به نماز ایستاده است».(1)
ایشان نیز، به سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم تاسی جسته و معتکف ﻣﻲشدند.(2)
شایسته است در اینجا از فضیلت زیارت سیدالشهداء علیه السلام ذکری به میان آید. امام رضا علیه السلام ﻣﻲفرمایند:«هرکس که [قبر مطهر] امام حسین علیه السلام را در دهه آخر ماه رمضان زیارت کند و در جوار قبر آن حضرت معتکف شود، گویا در جوار قبر رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم معتکف شده است و کسی که در کنار قبر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم اعتکاف کند، این کار ارزشمندتر از حجّ و عمره ای است که بعد از حجّ واجب انجام میشود».(3) (به صفحه جایگزین اعتکاف مراجعه شود).
ص: 27
ایشان الگوی کاملی برای افراد خواستار عبادت خالصانه، ﻣﻲباشند.
امام سجّاد علیه السلام به نقل از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «هر کس ده روز آخر ماه رمضان را معتکف شود، گویا حجّ و عمره ای به جا آورده است».(1)
ایشان مانند نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در مسجد النبی معتکف ﻣﻲشدند.
امام صادق علیه السلام به نقل از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «ده روز اعتکاف در ماه رمضان، برابر با دو حجّ و دو عمره است».(2)
امام صادق علیه السلام: «اعتکافی نیست، مگر در بیستم ماه رمضان».(3)
امام صادق علیه السلام: «اعتکاف جز در مسجد جامع نیست».(4)
امام صادق علیه السلام: «اعتکاف نیست مگر در هر مسجد جامعی که امام عادل، نماز را اقامه کند».(5)
امام صادق علیه السلام: «در مسجدی که نماز جمعه با امامت و خطبه اقامه ﻣﻲگردد، اعتکاف جایز است».(6)
ص: 28
امام کاظم علیه السلام مشتاقانه از خدا درخواست ﻣﻲکرد که جایگاهی خلوت، جهت راز و نیاز به او عطا شود. در زندان عبادت های او، همه را تحت تأثیر قرار ﻣﻲداد و همیشه مشغول خواندن قرآن و نماز و سجده های طولانی بود.(1)
امام کاظم علیه السلام به نقل از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «اعتکاف در ماه مبارک رمضان، ثوابش برابر با دو حجّ و دو عمره ﻣﻲباشد».(2)
امام رضا علیه السلام: «هر شب اعتکاف در مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، معادل یک حجّ و یک عمره است».(3)
امام رضا علیه السلام: «هر شب اعتکاف در ماه رمضان، معادل یک حجّ است... ».(4)
2-1-سیّد بن طاووس رحمة الله (589-664ق)(5)
ص: 29
سیّد بن طاووس خطاب به معتکفان ﻣﻲفرماید: «بدان که کمال اعتکاف آن است که انسان، عقل و دل و اعضایش را وقف اعمال صالح کند. معتکف باید فکر و جان و اعضای خود را با مراقبه، مهار، و کارهایی که روزه دار را به کمال روزه ﻣﻲرساند، به جا آورد؛ بلکه دقّت و مراقبت معتکف، باید به مراتب بیشتر از روزه دار باشد زیرا او هم روزه دار است و هم معتکف. هر معتکفی خود را ملزم نموده است که با تمام وجود به خدا روی آورد و رویگردانی و غفلت از حق را یکسره کنار نهد. بنابراین هر گاه معتکف، نور عقل و جانش را به غیر خدا مشغول کند، یا عضوی از اعضای بدنش را در کاری که طاعت پروردگار نیست به کار گیرد، به همان میزانی که غفلت نموده یا کوتاهی کرده، از حقیقت و کمال اعتکاف خود کاسته است».(1)
عالم بزرگ مولی احمد بن محمد اردبیلی مشهور به مقدّس اردبیلی نیز با تأسی از معصومین علیهم السلام اعتکاف را برپا ﻣﻲداشت.(2)
ص: 30
ایشان ﻣﻲفرمایند: « مبادا کسی گمان کند که اعتکاف، مقدّمه است برای عبادتی دیگر. کسی که با طهارت وارد مسجد می شود و روزه می گیرد و قصد می کند که قربةً الی الله اعتکاف کند این خود، عبادت است؛ نه اینکه اعتکاف شرط و مقدّمه برای عبادتی دیگر باشد. اعتکاف عبادت مستقلّ است. همان گونه که هر یک از حجّ، عمره، روزه و نماز عباداتی مستقل هستند».(1)
ایشان اهتمام ویژه ای به امر اعتکاف، در ایران داشت. او در کنار شیخ لطف الله به ترویج این سنّت همت گمارد. شیخ لطف الله، درباره شیخ بهایی
ﻣﻲگوید: «شیخ بهایی نیز در برپایی مراسم اعتکاف، نقش داشته است». شیخ لطف الله در پاسخ به شبهه ای که پیرامون خیمه زدن در مسجد برای اعتکاف، مطرح شده به روش شیخ بهایی، که برجسته ترین عالم آن زمان بوده استناد کرده و ﻣﻲگوید: «شیخ اجل اعظم اکرم، خاتمة المجتهدین، شیخ بهاء الملة و
ص: 31
الدین، در اصفهان و غیر اصفهان این کار را انجام داده است». شیخ بهایی که خود از عالمان عامل و دلداده معنویت و معرفت بود، با شور و عشق به این سنّت روی آورد و از خلوت اعتکاف بهره ها جست. شعر معروف «گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد» هم از اوست. (به صفحه 10 مراجعه شود.)
2-4-شیخ لطف الله میسی عاملی اصفهانی رحمة الله (م1032ق)(1)
این عالم سخت کوش به برپایی سنّت اعتکاف، اهتمامی ویژه داشت. چنان که بر اثر تلاشهای خستگی ناپذیر او، اعتکاف سنتی رایج و زنده گردید.
کوشش های فراوان ایشان در زمینه اعتکاف با عکس العمل منفی برخی روبرو ﻣﻲشود. آنان شبهاتی پیرامون اقدامات شیخ مطرح کردند. شیخ به تدوین رساله ای عربی به نام «رساله ماءِ الحیاة و صافی الفرات فی رفع التوهمات و دفع واهی الشبهات» دست ﻣﻲزنند که از آن به «رسالة الاعتکافیة» یاد میشود. شیخ در این رساله آورده است: «من پیرو آثار پیامبر و عترت پاک اویم و در گفتار و کردار، دنباله رو آنها هستم. یکی از سنّت های اسلامی که نزد همگان اعم از شیعه و سنی معروف و مشهور است، اعتکاف است. برپایی آن به ویژه در دهه آخر ماه مبارک رمضان، یک عبادت است. من به این سنّت اسلامی در همه جا و به ویژه در قزوین و اصفهان، عمل کردم و برادران دینی را نسبت به برپا داشتن آن تشویق نمودم، تا اینکه به یاری خداوند، اعتکاف به صورت سنتی رایج و زنده در آمد و حسنه ای جاریه در میان اهل ایمان شد».(2)
ص: 32
2-5-ملّا حسینقلی همدانی رحمة الله (1239-1311ق)(1)
ایشان مردی زاهد و متصوف و متوجه بودند... ایشان و نیز شاگردانشان غالباً در شب های تابستان، شب های چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه در خدمت آن جناب در مسجد سهله اعتکاف ﻣﻲکردند و در قنوت نماز، صدای ایشان به تضرّع و ابتهال بلند ﻣﻲشد.(2)
2-6-آیت الله حاج میرزا حسین خلیلی تهرانی رحمة الله (1230-1326)(3)
ایشان هر سال، دهه آخر ماه رمضان را در مسجد کوفه معتکف بودند.(4)
ایشان در اصفهان متولد شد و در آنجا هرساله چند اربعین، درکوه های زفره به ریاضت و تزکیه نفس ﻣﻲپرداختند.
همچنین در مساجد و بقاع متبرک مانند مسجد لنبان و مقبره علی بن سهل اصفهانی و محمّد بن یوسف معدان بناء و بابا رکن الدین و مزار استاد خود، حاجی محمّد صادق و همچنین کوه صفه که محل عبادت استاد ایشان بود، به اعتکاف و عبادت مشغول ﻣﻲشدند.(5)
ص: 33
2-8- آیت الله سیّد ابوالحسن اصفهانی رحمة الله (1277-1365ق)(1)
آیت الله بهجت ﻣﻲفرمایند: «سیره آیت الله العظمی اصفهانی رحمة الله بر این بود که در ایّام البیض ماه رجب، به مسجد کوفه تشریف ﻣﻲبردند و عمل «امّ داود» را به جا ﻣﻲآوردند». (2)
ایشان در مسجد کوفه و مسجد سهله حجره داشت و بعضی از شب ها را به تنهایی در آن بیتوته ﻣﻲکرد و به شاگردان خود نیز توصیه ﻣﻲفرمود که بعضی از شب ها را به عبادت در مسجد کوفه و یا مسجد سهله به سر برند.(3)
2-10-آیت الله شیخ علی قمی رحمة الله (1283-1371ق)(4)
ایشان با وجود اشتغالات علمی، در مسجد کوفه معتکف ﻣﻲشدند.(5)
ایشان ﻣﻲفرمایند: «در اعتکاف، مستحّب است بر عبادات، مانند تلاوت قرآن، دعا، نماز، تعلیم و تعلّم، ذکر، تعزیه، مدح اهل الله، قضای حوایج مومنین، خدمت به معتکفین، اصلاح بنای مسجد، جارو نمودن مسجد...».(6)
ص: 34
ایشان از سال 1355 ه. ش. در ایّام البیض ماه رجب از اصفهان به قم ﻣﻲآمد و در مسجد امام معتکف ﻣﻲشد. آن زمان تعداد اندکی معتکف بودند، امّا شور و حال معنوی عجیبی موج ﻣﻲزد. یکی از معتکفان، آیت الله اصفیایی، پدر آقای فاطمی نیا بود. بعد ازچند سال، از طرف آیت الله گلپایگانی رحمة الله برای دیدار با معتکفان آمده بودند. وقتی افراد شمارش شدند، 313 نفر حضور داشتند. این تفألی به خیر بود و به معتکفان، از اینکه تعدادشان به تعداد اصحاب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بود، نشاطی وصف ناشدنی دست داد.
مساجد شهرهای مشهد، قم، اصفهان، شیراز و بسیاری دیگر از شهرها، خاطره حضور پر نور نیایش گران و معتکفان «ایام البیض» ماه رجب و دهه آخر ماه رمضان را در سینه دارد. سنّت اعتکاف در طول تاریخ کم و بیش در ایران اسلامی، برپا ﻣﻲشده ولی از پیشینه آن در ایران، قبل از دوران صفویه، چیز زیادی در دست نیست. آن چه به صورت مستند وجود دارد برپایی این سنّت الهی در دوران صفویه ﻣﻲباشد که به همّت بلند شیخ لطف الله میسی و شیخ بهایی، در دو پایتخت صفویه، یعنی قزوین و اصفهان صورت گرفته است. پس از آمدن آیت الله عبد الکریم حائری یزدی به شهر مقدس قم و تأسیس حوزه علمیه قم توسط ایشان، سنّت الهی اعتکاف، رنگ و بوی دیگری به خود گرفت. این سنّت الهی که در طی چند قرن، بعد از دوران شیخ لطف الله و شیخ بهایی، نوساناتی به خود گرفته بود، تولدی جدید یافت.
ص: 35
عالم ربّانی میرزا مهدی بروجردی (1300-1389ق) در سده اخیر پایه گذار این سنّت حسنه در شهر قم بود. او از ملازمان و کارپردازان و مشاوران آیت الله العظمی شیخ عبدالکریم حائری یزدی بود. وی به علت ایجاد جو خفقان رضاخانی به تنهایی در مسجد امام حسن عسکری علیه السلام معتکف ﻣﻲشد و هیچ کس همراه او نبود. بعدها یکی دیگر از علما به او ملحق شد و پس از چندی، پای دیگران نیز به این سنّت کشیده شد؛ به حدی که آیت الله بروجردی درس هایی از حوزه علمیه را جهت شرکت طلاب در مراسم اعتکاف، تعطیل کردند. رفته رفته این سنّت محمدی صلی الله علیه و آله و سلم به دیگر شهرهای ایران سرایت کرد.(1)
تأکید کننده به احیای اعتکاف در قم، پس از آیت الله العظمی حائری یزدی شاگردان آن بزرگوار، مثل آیت الله العظمی گلپایگانی بودند. از آن زمان همه ساله در مسجد امام حسن عسکری علیه السلام قم، اعتکاف برپا ﻣﻲشود. اعتکاف به همین صورت بین خواصّ برگزار ﻣﻲشد و بیشتر بر محور طلّاب دور ﻣﻲزد و مردم تقریباً از این موهبت یا بی خبر بودند یا حدّاقل اینکه استقبال نداشتند.
در سال های قبل از انقلاب، مراسم اعتکاف، قدری رنگ و بوی سیاسی هم به خود گرفته بود؛ زیرا در اعتکاف، از آیت الله میرزا علی مشکینی که از شخصیت های انقلابی و طرفدار امام خمینیv بود، دعوت ﻣﻲشد. در
سخنرانی ها گاه مطالبی علیه رژیم پهلوی مطرح ﻣﻲشد و معتکفان برای امام خمینی که در آن زمان، از سوی رژیم، به نجف اشرف تبعید شده بود، دعا ﻣﻲکردند که این برای رژیم، بسیار ناخوشایند بود. (2)ولی به برکت انقلاب اسلامی، اعتکاف از حالت قشری درآمد و همگانی شد. اینکه بعد از انقلاب از
ص: 36
قم به سایر شهرهای کشور توسعه پیدا کرد، به پیشنهاد خدمتگزاران اعتکاف قم و به ابتکار مقام معظم رهبری مدظله العالی بود.(1)
ص: 37
این عبادت که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی حالت فراگیر و عمومی نداشت، در چند ساله اخیر در میان جمع کثیری از صالحان و نیکان از اقشار گوناگون اجتماعی به ویژه دانشجویان و طلاب، متداول گردیده است و مساجد بسیاری از شهرهای ایران و جهان اسلام پذیرای مهمانان خدا در ایام البیض ماه رجب و ماه رمضان است.
«در سال گذشته دیدیم که جوانان، حتّی جوانان دانشجو، اعتکاف ﻣﻲکنند و تعداد اعتکاف کنندگان، زیاد بود. بنابراین جوانان ما به معنویات توجّه
کرده اند.(1) در ایام اعتکاف در ماه مبارک رجب، در بسیاری از مساجد سراسر کشور، جوانان ما، زنان و مردان از قشرها و سنین مختلف، رفتند و در مسجد ماندند؛ سه روز روزه گرفتند و با خدا مأنوس شدند. بعد از آن هم با گریه و اشک و آه، مسجد را وداع گفتند و بیرون آمدند، تا برای سال آینده آماده شوند. عزیزان من! این برای یک جامعه، علامت خوبی است. «الّذینَ إنْ مَکّنّا هُمْ فِی الأرْضِ أقامُوا الصّلوةَ» علامت یک حکومت الهی، علامت یک حرکت صحیح و دارای جهت گیری صحیح است. این را جدّی بگیرید و تقویت کنید.(2)
بهترین جوانان، آنهایی هستند که صاحب فکر و با اندیشه باشند. همین دانشگاه تهران ما، همین مسجد دانشگاه، شاهد عبادت و راز و نیاز و نماز جماعت و اعتکاف و روزه داریِ برجسته ترین جوانان این مملکت است... قاعدتاً و غالباً در
ص: 38
میان دانشجویان، این طور کسانی به صورت وافر پیدا ﻣﻲشوند؛ البته در بین غیر دانشجویان هم اینطور جوانان خوب هستند، ولی در زمان قدیم، زمان ما که جوان بودیم، در میان دانشجویان، در دانشگاه تهران و بعضی دانشگاه های دیگر و در همه ایران، شاید هزار نفر اعتکاف ﻧﻤﻲکردند. در قم که مرکز دین و عبادت بود، شاید چند صد نفر طلبه اعتکاف می کردند. معمول نبود؛ مردم دور بودند.(1)
رجب، ماه خودسازی است. رجب، ماه صفا دادن به دل و طراوت بخشیدن به جان است؛ ماه توسّل، خشوع، ذکر، توبه، خودسازی و پرداختن به زنگارهای دل و زدودن سیاهی ها و تلخی ها، از جان است. دعای ماه رجب، اعتکاف ماه رجب، نماز ماه رجب، همه، وسیله ای است برای اینکه ما بتوانیم دل و جان خود را صفا و طراوتی ببخشیم؛ سیاهی ها، تاریکی ها و گرفتاری ها را از خود دور کنیم و خودمان را روشن سازیم. این فرصت بزرگی است برای ما؛ به خصوص برای کسانی که توفیق پیدا ﻣﻲکنند در این ایّام اعتکاف کنند.(2)
خوشا به حالتان معتکفین عزیز! پدیده اعتکاف یکی از رویش های انقلابی است. ما اوّل انقلاب این چیزها را نداشتیم. اعتکاف همیشه بود. زمان جوانی ما وقتی ایّام ماه رجب فرا ﻣﻲرسید، در مسجد امام قم، آن هم فقط قم؛ در مشهد من اصلاً اعتکاف ندیده بودم، شاید پنجاه نفر، صد نفر فقط طلبه، اعتکاف ﻣﻲکردند. این پدیده عمومی؛ اینکه ده ها هزار نفر در مراسم اعتکاف شرکت کنند، آن هم اغلب، همه جوان، جزو رویش های انقلاب است. من یک وقت عرض کردم که انقلاب ما ریزش دارد، امّا رویش هم دارد؛ رویش ها بر ریزش ها غلبه
ص: 39
دارند. پس خوشا به حالتان معتکفین عزیز! توصیه من این است که در این سه روزی که شما در مسجد هستید، تمرین مراقبت از خود بکنید. حرف که ﻣﻲزنید، غذا که ﻣﻲخورید، معاشرت که ﻣﻲکنید، کتاب که ﻣﻲخوانید، فکر که ﻣﻲکنید، نقشه که برای آینده ﻣﻲکشید، در همه این چیزها مراقب باشید رضای الهی و خواست الهی را بر هوای نفستان مقدم بدارید؛ تسلیم هوای نفس نشوید. تمرین این چیزها در این سه روز، ﻣﻲتواند درسی باشد برای خود آن عزیزان و برای ماها که اینجا نشسته ایم و با غبطه نگاه ﻣﻲکنیم به حال جوانان عزیزمان که در حال اعتکاف هستند. با عملِ خودتان به ما هم یاد بدهید.(1)
اگر یک انسان سطحی و ظاهربین، آن پسر یا آن دختر را با آن لباس، فرض بفرمایید، مشاهده کند، خیال ﻣﻲکند این اصلاً خدا را ﻧﻤﻲشناسد، نه، اینطور نیست. جوانهای ما دل در گرو حقیقت دارند، دلهایشان نرم و نورانی است. هیچ وقت در این کشور در طول سال های گذشته، از دوران جوانی و نوجوانی، ما به یاد نداریم که در ماه رمضان، در مساجد کشور یا در مسجد گوهرشاد مشهد، مردم بیایند اعتکاف بکنند. در ایام البیض سه روزِ متعارف ماه رجب یا ماه شعبان، ما تعداد معدودی در قم دیده بودیم که اعتکاف ﻣﻲکردند؛ آن هم غالباً طلبه ها. در غیر آن معمول نبود. امروز در ایّام اعتکاف، دانشگاه ها و مساجد و سرتاسر کشور و مساجد جامع، مملوّ از معتکفین است؛ علاوه برآن، در دهه آخر ماه رمضان، جمعیت عظیمی مشغول اعتکاف بودند. چه کسانی؟ پیرمردها؟ پیرزنها؟ نه، همین جوان ها، جوانترین ها. این دیگر در دنیا
ص: 40
نظیر ندارد. این نسل جوان امروز ماست. امروز گرایش به دین و ارزش های انقلابی، وجه غالب جامعه است.(1)
ما اهل معنویتیم، اهل توسّلیم، اهل توجّهیم، اهل ذکریم؛ خدا را شکر. فضای جامعه ی ما، مالامال از توجه به خداست.... این جوان های عزیز ما در جلسات قرآن، در جلسات ذکر و دعا، در جلسات توسل، آنچنان حضور نورانی ای دارند که انسان لذّت ﻣﻲبرد. در روزهای آینده، همین مراسم اعتکافی که جوانان ما راه می اندازند، پدیده ی شگفت آوری است.(2)
من همین جا به مسوولین مربوط- در این امور اعتکاف ها- یک سفارشی بکنم: اگرچه که اجتماع هزاران نفر در جاهای مختلف یک فرصت خوبی است و شنیده ایم بعضی از مسوولین مساجد، در این فرصت ها برنامه های جمعی ای می گذارند که مثلًا افراد، بیشتر استفاده بکنند؛ لکن من ﻣﻲخواهم عرض بکنم این برنامه های جنبی مراکز اعتکاف، جوری نباشد که با خلوت هرکدام از معتکفین منافات پیدا کند. این اعتکافی که جوان ها انجام می دهند، در واقع دارند با خدا خلوت می کنند. اعتکاف بیشتر یک کار فردی است؛ ایجاد یک ارتباط با خداست. جوری نشود که برنامه های جمعی این مراکز اعتکاف، حال خلوت و حال ارتباط فردی و قلبی با خدا را در افراد ضعیف بکند یا بگیرد. مجال بدهند؛ وقت بگذارند؛ بگذارند این جوان ها قرآن بخوانند، نهج البلاغه بخوانند، صحیفه ی سجادیّه بخوانند. به خصوص من در این ایام اعتکاف، صحیفه سجادیه را توصیه می کنم. این صحیفه سجادیه واقعاً کتاب معجزنشانی است...از این معارف موجود در دعاهای حضرت علی بن حسین علیه السلام در صحیفه
ص: 41
سجادیه، استفاده کنند؛ بخوانند؛ تأمل کنند. ماه رجب است، ماه عبادت است، ماه توسل به پروردگار است، ماه تضرع است؛ و در این راه، ماه تشبه به
امیرالمؤمنین است. با خدا ارتباطمان را قوی کنیم تا در میدان های زندگی بتوانیم با اراده ی محکم، با قدم استوار و با ذهن روشن، وارد هر میدانی بشویم.(1)
[خطاب به معتکفین] شایسته است که مؤمنان بدین نکته توجّه داشته باشند که دایم و در همه حالات در محضر خداوند هستند، لذا هیچیک از اوامر و نواهی الهی را عصیان نکنند. خداوند همه را به مرضات خود موفق بدارد».(2)
ایشان در سنین جوانی هنگامی که در قم مشغول تحصیل بودند، علاوه بر شب زنده داری و توسل، با عده ای از طلاب معتکف می شدند، و شیرینی آن روزها را تا آخرین لحظات عمر خود احساس می کردند و آن روزها را بهترین دوران زندگی خود می دانستند و می فرمودند:
«قبل از رفتن به نجف، در قم ساکن بودیم، طلاب مقید به شرکت در اعتکاف بودند و بسیاری از موفقیت ها ثمرة همان شب زنده داری، توسل و دعا بود. اشخاص... در این مدت برای سازندگی و غلبه بر نفس امارة خود تلاش کنند. اعتکاف، فرصتی است الهی جهت رسیدن به کمال و کسب درجات معنوی... انسان اگر خالصانه در اعتکاف و شب زنده داری، چند روزی را بگذراند و خود را از لذّت های دنیوی دور کند احساس سبکی و آرامش خواهد کرد. عزیزانی که موفق به حضور در مراسم اعتکاف، شب زنده داری می شوند،
ص: 42
زیاد توسل کنند، در این مجالس بیشتر حالت التماس و گریه داشته باشید و مجالس را با ذکر، دعا، و بیان فضایل اهل بیت علیهم السلام بگذرانید».
با توجه به اینکه ایشان ایام بیض [ماه رجب جهت اعتکاف]، سه روز را تعطیل می کردند، بعضی دوستان به ایشان عرض می کردند: همة طلاب که به اعتکاف نمی روند، سه روز درس را تعطیل نکنید! معظم له می فرمودند: «این سنت حسنة اعتکاف باید ترویج و تقویت شود و ما درس را تعطیل می کنیم تا علاوه بر روشن شدن اهمیت این روزها، خود هم ثوابی برده باشیم و ان شاء الله این کار در نامه اعمال ثبت شود».(1)
«معتکف از خط لذّت حضور در درگاه پروردگار، بیشتر بهره ﻣﻲبرد و سراسر وجودش سرشار از روحانیّت و معنویّت گشته و در اقیانوس های بیکران رحمت و لطف خدا شناور گردیده و در این ضیافت الهی از موائد رحمانی و خوان گسترده آسمانی بهره مند ﻣﻲشود.
گوارا باد برکسانی که با خلوص نیّت و شعور به فقر و نیاز به خداوند متعال، این برنامه مقدّس را انجام ﻣﻲدهند و سلام برمعتکفین که با دلی پاک برای سلامتی و تعجیل فرج موفور السرور بقیة الله الاعظم ارواحنا فداه دعا ﻣﻲکنند و رضایت و خشنودی قلب مقدّس آن عزیز دوران را برهمه دنیا و لذات آن مقدم ﻣﻲدارند. طوبی لهم».
ص: 43
سلام بر ماه مبارک رجب، سلام بر رجبیّون،...سلام بر شما عزیزانی که ندای «أین الرجبیّون» را لبیک گفته، و بر سر سفره رحمت خداوند متعال نشسته و از نعمت های بیکران آن بهره مند ﻣﻲشوید. بر خود ببالید و به این سعادت بزرگ افتخار نمایید، و شکر خدای منّان را به جا آورید. کدام لذّت دنیایی را ﻣﻲتوان با این لذّات حالات خوش معنوی، مقایسه نمود؟ کجایند آنان که به فکر عیش و نوش مادّی و تفریح های غیر سالم همراه با گناه و لذّات زودگذر دنیا هستند. اَینَ المُلوک و این ابناء المُلوک؟...آیا ﻣﻲتوان لحظه های پرفیض و با نشاط سحر و افطار شما معتکفین را با زمان دیگران مقایسه نمود؟...«ای کسانی که به خدا و پیامبر ایمان آورده اید، به خداوند و پیامبر او پاسخ بگویید آنگاه که شما را ﻣﻲخوانند تا حیات و زندگی واقعی را به شما هدیه کنند».(1)
آری، این است حیات حقیقی و این است زندگی سرشار از معنویّت و روح پاک و تهذیب نفس و تقرّب به خداوند متعال، خود را برای انجام وظایف و تکالیف الهی آماده ﻣﻲکنیم...عزیزان! این اوقات گرانبها را غنیمت داشته و برای خود و دیگران و برای نجات ممالک اسلامی از دشمنان اسلام و سربلندی مسلمانان جهان دعا کنید، و فرج حضرت بقیة الله الأعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف را از خداوند متعال مسالت نمایید... از همه شما التماس دعا دارم.»(2)
«سه روز به خانه خدا پناه بردن، از همه چیز و همه کار دل بریدن و روزه داشتن و شب و روز به یاد خدا بودن، عبادت کردن و تلاوت قرآن و سرانجام در خویشتن فرو رفتن و خودسازی کردن و به اصلاح امور خود و رفع کاستی
ص: 44
ها پرداختن، برنامه سازنده عجیبی است برای آنها که قدر آن را بشناسند و حق آن را ادا کنند.(1)
در دنیای پر غوغای مادّی، که جاذبه ها به سوی مادیّت است، بر قلب و روح انسان زنگار ﻣﻲنشیند. زنگاری از غفلت و دوری از خدا که اگر با نیایش و عبادت برطرف نگردد، ممکن است روحانیّت و معنویّت را از وجود انسان برچیند و اینکه در روایات اسلامی نماز تشبیه به نهر آب پاکیزه ای شده که انسان در هر شبانه روز پنج بار خود را در آن شستشو ﻣﻲدهد، اشاره به همین نکته است. در میان عبادات، «اعتکاف» ویژگی خاصی دارد و از جهاتی شبیه به مراسم حجّ و احرام است که انسان را به جهانی مملوّ از روحانیّت و معنویّت سوق ﻣﻲدهد. در محیط یک مسجد جامع سه روز ماندن، روزه گرفتن و به عبادت پرداختن و در خودسازی کوشیدن و به غیر خدا نیندیشیدن، تحوّل عظیمی در روح انسان پدید ﻣﻲآورد که صفا و نورانیّت آن بی نظیر است. به حمدالله در سال های اخیر اعتکاف از سوی قشر جوان و مخصوصاً دانشجویان عزیز مورد استقبال واقع شده و لذّت و آثار این عبادت روحانی را دریافته اند و ما این استقبال عظیم را به آنها تبریک ﻣﻲگوییم. امیدواریم جوانان عزیز ما، مخصوصاً دانشجویان، در این امر که وسیله مؤثری برای قرب پروردگار است، نیز نسبت به دیگران پیشگام باشند و از نتایج معنوی آن کاملاً بهره مند شوند.
اعتکاف یک برنامه مهّم خودسازی است که انسان را در مدّت چند روز به کلّی از مظاهر مادّی دنیا جدا ﻣﻲسازد، و در یک عالَم روحانی و معنوی غرق ﻣﻲکند و او را به نگریستن مجدد به برنامه های اخلاقی و خودسازی و توبه از گناه و محاسبه و مراقبه وا ﻣﻲدارد و در مجموع یک تولّد ثانوی محسوب
ص: 45
ﻣﻲشود و شایسته است، مسلمانان از آن بهره گیرند و این سنّت اسلامی را زنده نگه دارند».(1)
«در فضیلت اعتکاف همین بس که معادل طواف خانه خدا قرار گرفته و همتای رکوع و سجود به شمار آمده است، همچنین در فضیلت دو تن از انبیاء آمده که آنان مأمور شدند تا کعبه و حریم آنرا از لوث وجود بت و بت پرستی تطهیر کنند تا عبادت کنندگان درکنار قبله و حرم الهی به طواف، اعتکاف، رکوع و سجود بپردازند.(2)
شخص روزه داری که براساس آیه شریفه «و لا تباشروهن و انتم عاکفون فی المساجد» از لذایذ جنسی حلال و مانند آن پرهیز کند، یقیناً از حرام نیز
چشم پوشی ﻣﻲکند، کسی که به فکر آن نیست تا غرایز خود را از هر راهی هر چند حلال ارضاء کند، قهراً صفای ضمیر و طهارت روحی، بهره او ﻣﻲشود. این انسان با صافی ضمیر و طهارت روح، توان آن را دارد که با ذات اقدس اِله، مناجات کند، چون هم نماز دارد، هم روزه دارد و هم در مسجد و در خانه کسی است که میهمانان خود را ناامید برﻧﻤﻲگرداند. پس دعای بنده روزه دار نمازگزار و معتکف، یقیناً مستجاب است. خداوند متعال به همگان نزدیک است، امّا به روزه داران، داعیان، نمازگزاران و میهمانان خود که
ضیوف الرحمان هستند، نزدیکتر است. پس انسان معتکف از چند جهت به خدا نزدیک است. روزه اش مایه قرب اوست، چون آن را قربة الی الله انجام ﻣﻲدهد، نمازش مایه قرب اوست چون «الصّلاة قربان کلّ تقیّ»، حضورش در مسجد مایه
ص: 46
تقرّب اوست، چون در خانه کسی است که بندگان روزه دار و صالح خود را ناامید بر ﻧﻤﻲگرداند. اعتکاف او هم به خودی خود، ابزار تقرّب اوست.
خداوند متعال معتکفان آستان قدس و ساحت جلال و جبروت خود را ناامید بر ﻧﻤﻲگرداند و اگر معتکف، به دعا هم مشغول باشد، این هم سبب تقرّب او به خداوند است. این عناصر محوری پنجگانه (نماز، روزه، دعا، حضور در مسجد، اعتکاف) را دارد و بهترین حال را برای دعا پیدا ﻣﻲکند.
شایسته است که معتکف در چنین حالی، اوّلاً ظهور ولیّ ذات اقدس اله، بقیة الله ارواحنا فداه را مسالت دارد، آنگاه بقا و دوام نظام، صیانت و عظمت مقام معظم رهبری، بقای حوزه و دوام آن، رشد و تعالی روحی حوزه و صیانت و عظمت مراجع تقلید و صیانت و عظمت امّت اسلامی و نجات مسلمانان محروم در شرق و غرب عالم را از ذات اقدس اله درخواست کند....
دعاهای کلّی همیشه مستجاب نیست، چون استجابت آنها متوقّف بر وجود شرایطی است. دعاهای کلّی و وسیع از روح وسیع، سرچشمه ﻣﻲگیرد. روح
وسیعی که نه تنها به بارگاه عرش الهی رسیده باشد، بلکه از آن نیز گذشته باشد.
قلب مومن عرش خداست و قلب ولیّ خدا، کرسی خداست. چنین
قلب هایی اگر دعا کنند، قطعاً مستجاب است زیرا آن عناصر پنجگانه که گذشت، به خوبی زمینه استجابت دعا را فراهم ﻣﻲکند.
خواهران و برادران در پیشگاه ذات اقدس پروردگار، دعای کلّی و وسیع و جامع داشته باشند تا سراسر جهان اسلام از گزند استکبار و دیگران نجات پیدا
ص: 47
کند. هم نظام اسلامی از شرّ ابرقدرت ها رهایی یابد و هم ملل اسلامی از سلطه ستمگران نجات یابند».(1)
انسان در حال اعتکاف، وقتی خلوت کرد و او را عبادت کرد و با او مذاکره و زمزمه کرد، می یابد که آنچه در جهان خلقت است همه اش حجاب است؛ یا حجاب درون و یا حجاب بیرون و این حجاب ها آیت و علامت و نشانه اند. هم حجاب های ظلمانی را و هم حجاب های نورانی را باید برطرف کرد. این همان تقرب الی اللّه است. وقتی که یک معتکف به خود آمد و جهان را با این منظر دید و عینک قرآن را بر چشم گذاشت، و از منظر قرآن به عالَم و آدم نگاه کرد، می بیند همه این میناگری ها کار اوست. ما سعی و کوشش و هدف
والای مان در اعتکاف این باشد که به دل آرام و دل آرایمان برسیم، آنگاه بسیاری از مسایل برای ما حل می شود. اولاً لذت ما، فوق لذت های دیگران خواهد بود، ثانیاً هرگز از آلودگی لذت نمی بریم، ثالثاً دیگر کسی به ما نخواهد گفت رانت خواری نکن، ربا خواری نکن، دروغ نگو، غیبت نکن، چون بوی بد این عَفِن ها را استشمام می کنیم، این ها فایده ی اعتکاف است».(2)
ص: 48
اعتکاف در اصل شرع اسلام، مستحب است و گاهی انجام آن واجب
می شود.(1) در اعتکاف، انجام برخی کارها حرام است. عدم آگاهی از مسایل اعتکاف، چه بسا سبب شود فرد در انجام عملی مستحب، دچار گناه شود.
به جا آوردن اعتکاف با داخل شدن تحت یکی از عناوین ذیل، از حالت مستحبی خارج شده و واجب ﻣﻲشود:(2)
1)نذر، عهد و قسم: شخصی نذر کند یا با خدا عهد ببندد یا قسم بخورد که چند روز معتکف شود.
2)شرط ضمن عقد: مثلاً هنگام قرارداد اجاره منزل، صاحبخانه شرط کند که مستاجر هر سال، سه روز معتکف شود و مستاجر نیز این شرط را بپذیرد.(3)
3)اجاره:(4) مثلاً فردی اجیر شود، با دریافت مزد، از طرف میّت، معتکف شود.
ص: 49
4)سومین روز اعتکاف: کسی که دو روز، اعتکاف کند، اعتکاف روز سوّم بر او واجب است.
1-1-واجب معیّن: وقت مشخص داشته باشد؛ مثلاً فرد نذر کند از 13 تا 15 ماه رجب، معتکف شود.
1-2-واجب غیر معیّن (موسّع): وقت انجام آن وسعت دارد؛ مثلاً فرد نذر کند که امسال، سه روز معتکف شود.
1-3-مستحب
2-1-اصالتاً (برای خود)
2-2-نیابتاً
اعتکاف را تنها به نیابت از یک نفر ﻣﻲتوان انجام داد و اعتکاف به نیابت از بیش از یک نفر، صحیح نیست ولی ﻣﻲتوان اعتکاف را به نیّت خود به جا آورد و ثواب آن را به چند نفر [زنده یا مرده] هدیه نمود.(1)
ص: 50
2-2-1-به نیابت از مردگان: انسان می تواند اعتکاف را به نیابت از میّت، انجام دهد.(1)
2-2-2-به نیابت از زندگان: اعتکاف به نیابت از فرد زنده، بنابراحتیاط، به قصد رجاء صحیح است.(2)
در نیابت از زندگان که رجائاً انجام می شود، آیا ﻣﻲتوانند روزه اعتکاف را به نیابت از همان شخص بگیرند؟
مثل خود اعتکاف، رجائاً ﻣﻲتوانند به نیابت از همان شخص روزه بگیرند.(3)
ص: 51
آیا شخص می تواند برای اعتکاف، اجیر شود؟ اگر صحیح است، روزه اعتکاف را به نیّت چه کسی بگیرد؟
اجیر شدن برای اموات اشکالی ندارد و روزه آن را طبق اجاره، می تواند به نیابت همان میّت که به نیابتش معتکف می شود، بگیرد. اجیر شدن به نیابت زندگان مشکل است هرچند رجائاً مانعی ندارد. بنابراین روزه آن را نیز رجائاً و به نیابت او بگیرد، اشکال ندارد.(1)
چنانچه به نیابت از غیر، معتکف بشوند، آیا باید روزه اعتکاف را به نیابت از همان شخص که به نیابتش اعتکاف کرده اند، بگیرند یا لازم نیست؟
بلی لازم است.(2)
ص: 52
اعتکاف فرد مجنون [یا دیوانه] باطل است.(1) آنان که دارای جنون ادواری هستند[بعضی اوقات در حال جنون و دیگر اوقات سالم هستند] اگر در حال سلامت معتکف باشند، اعتکافشان صحیح است ولی در وقت جنون باطل است و اعتکاف شخص مست و مانند او از افراد فاقد عقل، صحیح نیست.(2)
هر عاملی مانند بیهوشی و مستی که موجب از کار افتادگی عقل شود، اعتکاف را باطل می کند.(3)
هرگاه معتکف به هر علّتی از هوش برود یا بنابر ضرورت وی را بیهوش کنند، اعتکافش چه حکمی دارد؟
ص: 53
گرچه بسیاری از فقها اغما را با جنون یکسان دانسته اند ولی با توجّه به تفاوت مهمی که این دو با هم دارد حکم جنون بر اغماء جاری نمی شود.(1)
اعتکاف کودک ممیّز صحیح است و بلوغ شرط اعتکاف نیست.(2)
3-1-قصد قربت:(3) اعتکاف از اعمال تعبّدی است. اگر بدون قصد قربت و اخلاص و با انگیزه های غیر الهی، مانند خودنمایی و ریا انجام شود، باطل
می شود.(4)
بعد از مشخص کردن اینکه می خواهد اعتکاف نماید، قصد قربت و اخلاص لازم است. از آغاز تا پایان اعتکاف، باید با نیّت و قصد قربت باشد.(5)
اگر در قطع کردن اعتکاف تردید کنم، آیا نیّت آن از بین ﻣﻲرود و در نتیجه اعتکاف باطل می شود؟ آیا لازم است که نیّت مستمر باشد؟
ص: 54
نیّت اعتکاف باید تا پایان روز سوّم ادامه پیدا کند.(1)
اگر از معتکف سوال شود که آیا جزو معتکفین است، بهتر است پنهان کند یا آشکار کند؟
آشکار کردن مانعی ندارد، مگر اینکه برای ریا باشد.(2)
آیا اعلام عمومی اعتکاف در محافل، با اخلاص منافات دارد؟
اعلام اعتکاف اگر برای تشویق مردم باشد، مانعی ندارد.(3)
یعنی فرد در موقع نیّت، تعیین می کند که عمل را به صورت واجب یا مستحب به جا ﻣﻲآورد.
مانند سایر عبادات لازم نیست که در اعتکاف واجب، قصد وجوب کند و در اعتکاف مستحب قصد استحباب نماید [یعنی لازم نیست در نیّت خود واجب یا مستحب بودن اعتکافی که به جا ﻣﻲآورد، را تصریح کند].(4)
اگر چه سومین روز در اعتکاف مستحبی، واجب می شود و بهتر است که از آغاز نیّت، ملاحظه وجوب روز سوّم را بکند بلکه در روز سوّم نیّتش را [به قصد وجوب] تجدید نماید.(5)
ص: 55
کسی که بخواهد در نیّت اعتکاف، قصد وجه کند، در اعتکاف واجب، نیّت واجب بودن و در اعتکاف مستحب نیّت مستحب بودن می کند.
آیا روز سوّم اعتکاف واجب یا مستحب، نیّتی غیر از نیّت دو روز اوّل دارد؟ روز سوّم، کامل کردن اعتکاف است و نیّت خاصی ندارد.(1)
اگر از روی اشتباه جهت اعتکاف واجب، نیّت مستحبی نماید یا بالعکس، تکلیف چیست؟
اشکال ندارد.(2)
در صورتی که اعتکاف های متعددی بر عهده داشته باشد، باید علاوه بر قصد قربت، در نیّت خود معیّن کند که کدام یک از اعتکاف ها را به جا ﻣﻲآورد.(3)
در آغاز اعتکاف، قبل از طلوع فجر روز اوّل است [یعنی آغاز روزه] و تأخیرش جایز نیست(4) [لذا کسی که دیرتر از آن زمان به مسجد برسد، آن روز نمی تواند اعتکاف را شروع کند]. جایز است که از اوّل شب یا در بین شب، به مسجد برود و اعتکاف را شروع کند و از همان زمان نیّت اعتکاف
ص: 56
کند،(1) بلکه احتیاط مستحب آن است که شب اوّل را نیز در اعتکاف داخل کند و از اوّل شب نیّت کند.(2)
کسی که به قصد معتکف شدن وارد مسجد می شود، امّا تا اذان صبح خواب بوده و نیّت اعتکاف نکرده، آیا اعتکافش صحیح است؟ بلی.(3)
ص: 57
آیا عبادات بر معتکف واجب است یا صِرف ماندن در مسجد کافی است؟
عبادات مستحب، فی نفسه بر معتکف واجب نیست.(1)
3-5-شرط رجوع یا عُدول:(2) معتکف می تواند هنگام نیّت کردن [یا خواندن صیغه نذر در اعتکاف نذری]، شرط کند که اگر برایش عذری [عرفی یا شرعی] پیش آید، حتی در روز سوّم، بتواند دست از اعتکاف بردارد، اگر چه عذرش معمولی یا بی اهمیّت باشد. اگر به طور عموم هر عذری را شرط کند در تمام موارد می تواند بیرون رود و اگر عذر خاصّی را شرط کند، در خصوص همان مورد می تواند بیرون برود.(3)
ص: 58
با چنین شرطی، افراد هر وقت مایل بودند می توانند اعتکاف خود را به هم بزنند و روزه خود را افطار نمایند و اگر خواستند، از مسجد خارج شوند، هر چند روز سوّم باشد؛ و در این صورت، قضا نیز واجب نمی باشد.
کسی شرط کند، اگر کاری برایش پیش آمد اعتکاف را به هم بزند، آیا می تواند در روز سوّم اعتکاف را به هم بزند؟ آیا قضای آن لازم است؟
بلی برای او جایز بوده [و قضا لازم نیست] و گناه مرتکب نشده است.(1)
شرط دست برداشتن از اعتکاف، بدون هیچ پیشامد (عذری)، ممنوع است.(2)
اگر این شرط را قبل از نیّت [یا نذر] یا بعد از نیّت ذکر کند، اعتبار ندارد.(3)
ص: 59
اگر شرط رجوع را در وقت نیّت شرط کند و بعد از آن، شرط را ساقط کند، [شرط رجوع] علی الظاهر ساقط نمی شود.(1)
در چه مواردی ﻣﻲتوان در نیّت، شرط شکستن اعتکاف نمود؟
برای معتکف جایز است شرط کند، هر چند که [آن] عارض از عذرهای عرضی و عادی باشد. می تواند به خاطر پیش آمدهای عادی [از قبیل آمدن شوهر از سفر] اعتکافش را بشکند.(2)
اینکه «معتکف می تواند در نیّت خود شرط کند که اگر عذری برایش پیش آمد، از اعتکاف دست بکشد حتّی در روز سوم»، عذر در اینجا کدام عذرها را شامل می شود؟ آیا عذر فقط عذر شرعی و عقلانی است؟ هر عذری که حین شرط مدّ نظر بوده است یا عرفاً عذر، مانع از استمرار اعتکاف شود.(3)
براساس روایات، گذاشتن این شرط مستحب است.(4)
معتکف نمی تواند شرط کند که منافیات اعتکاف[آنچه با اعتکاف منافات دارد] مانند همبستر شدن یا حق عدول به اعتکاف دیگر را داشته باشد.(5)
ص: 60
همانطور که جایز است هنگام نیّت اعتکاف، رجوع را شرط کند، گذاشتن شرط رجوع در نذر نیز جایز می باشد؛ در واقع اعتکاف مشروط، نذر ﻣﻲشود.
کسی که اعتکاف را نذر می کند، می تواند در صیغه نذر خود شرط کند که اگر عذری پیش آید(1) دست از اعتکاف نذری بردارد به این صورت که بگوید: «برای خدا بر من است که اعتکاف نمایم؛ به شرط آنکه اگر فلان عذر پیش آمد،(2) بتوانم دست از اعتکاف بردارم».[لله عَلَیَّ اَن اَعتَکَف بِشرط ان یکون لی الرجوع عند عروض کذا] پس از این (وقتی آن عذر پیدا شد) می تواند دست از اعتکاف بردارد و دست برداشتن از اعتکاف گناه ندارد و مخالفت با نذر نیست و قضاء هم ندارد.(3) احتیاط [واجب] ترک نشود به اینکه این شرط را در حال شروع اعتکاف هم تکرار کند و اگر این شرط را قبل از نیّت اعتکاف یا بعد از آن ذکر کند، اعتبار ندارد.(4)
ص: 61
صحّت اشتراط رجوع از اعتکاف در نذر، محل تامل بلکه محل منع است. بلی، نذر اعتکاف مشروط، صحیح است.(1)
عُدول از اعتکافی به اعتکافی دیگر جایز نیست و فرقی نیست که هر دو واجب باشد[مثلاً از اعتکاف استیجاری به نذری]، یا هر دو مستحب، [مثلاً از اعتکاف برای خود به اعتکاف نیابتی تبرّعی] یا یکی واجب و دیگری مستحب، [مثلاً از ابتدا به نیّت اعتکاف نذری در مسجد مانده و روز دوّم نیّت را از نذر به استحباب، برگرداند].(2)
شخصی که قضای اعتکاف سال گذشته بر عهده او ﻣﻲباشد و در وسط اعتکاف امسال یادش می آید، آیا می تواند نیّت اعتکاف خود را به قضا برگرداند؟ خیر، تغییر نیّت اعتکاف، در بین آن جایز نیست.(3)
عدول از نیابت شخصی به نیابت شخص دیگر جایز نیست.(4)
ص: 62
اگرقصد کند که اعتکاف را برای خودش انجام دهد، پس از شروع نمی تواند نیّت را برگرداند و به نیابت از دیگری تمام کند؛ همچنان که عکس آن نیز جایز نیست.(1)
اعتکاف بدون روزه صحیح نیست(2) لذا اعتکاف مسافری که روزه برایش جایز نیست و نمازش شکسته است، اعتکاف زن حایض و نفساء (زائو)[ به دلیل جایز نبودن روزه و نیز جایز نبودن توقّف در مسجد]، اعتکاف در روز عید قربان و عید فطر که روزه در آن حرام است، باطل ﻣﻲباشد.(3)
«نُه» چیز روزه را باطل می کند؛ لذا اعتکاف در اثر انجام آنها باطل می شود:
ص: 63
1-خوردن و آشامیدن 2-جماع 3-استمناء 4-دروغ بستن به خدا و پیامبر و جانشینان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم 5-رساندن غبار غلیظ به حلق 6- فرو بردن تمام سر در آب
7-باقی ماندن بر جنابت و حیض و نفاس تا اذان صبح 8-اماله کردن با چیز روان 9-قِی کردن
اگر معتکف مبتلا به مرضی شود که مجبور به افطار روزه است، چه باید بکند و حکم اعتکاف او چیست؟
اعتکاف بدون روزه صحیح نیست، لذا با افطار روزه، اعتکاف باطل می شود.(1)
اگر نذر کند سه روز معیّن و یا بیشتر را اعتکاف کند، اگر روز سوّم در عید واقع شد، نذر او از اصل باطل است(2) و قضای آن بر او واجب نیست؛ چرا که نذر او منعقد نشده است و لیکن قضای آن، موافق با احتیاط است.(3)
اگر شخصی دو روز قبل از عید، اعتکاف را شروع کند [یا روزی شروع کند که عید بین ایام اعتکاف واقع شود] اعتکافش صحیح نیست، هرچند به هنگام شروع غافل از این مساله بوده است.(4)
ص: 64
لازم نیست که روزه برای اعتکاف باشد، بلکه روزۀ غیر اعتکاف هم کفایت می کند، چه [روزه] واجب باشد، چه مستحب، خواه برای خودش انجام دهد و خواه از دیگری به عهده گرفته باشد[مانند روزه قضای ماه رمضان، نذر، استیجاری و...]، بدون اینکه فرقی بین اقسام اعتکاف و انواع روزه باشد؛ حتّی صحیح است که اعتکافی را که نذر کرده یا برای انجام آن اجیر شده است، در ماه رمضان انجام دهد. اگر اعتکاف در روزهای معینی را نذر کند و روزۀ نذر هم به گردنش باشد، اگر روزۀ نذری را در ایّام اعتکاف بگیرد، مجزی است. معتکف می تواند اعتکافی را که نذر کرده یا برای انجام آن اجیر شده است در ماه رمضان انجام دهد.(1)
ص: 65
آیا ﻣﻲتوان روزه روز سوم اعتکاف را که واجب ﻣﻲشود، از روزه قضا حساب کرد یا خودش واجب جداگانه ای است؟
اگر روزه قضا هم باشد، مانعی ندارد.(1)
در اعتکاف ماه رمضان، نیّت روزه باید چگونه باشد؟
روزه باید به نیّت روزه ماه مبارک رمضان گرفته شود.(2)
ص: 66
آیا در قضای اعتکاف، ﻣﻲتوان نیّت روزه های اعتکاف را به نیّت روزه های قضای ماه مبارک رمضان گرفت؟ بلی، مانعی ندارد.(1)
کسی که روزۀ قضا یا روزۀ واجب دیگری دارد(2)، نمی تواند روزۀ مستحبی بگیرد(3) و رعایت احتیاط که هیچ روزه واجبی به گردن او نباشد- مانند روزه کفّاره یا غیر آن- ترک نشود.(4)
آیا کسی که قضای روزه ماه رمضان بدهکار است، می تواند نذر کند و روزه نذر به جا آورد؟
ﻧﻤﻲتواند.(5)
اگر شخصی نذر کند که در ایّام معینی معتکف شود و روزه نذری یا استیجاری نیز برعهده او باشد و نذر اعتکاف به این گونه بوده است که روزه به
ص: 67
خاطر اعتکاف باشد، کفایت از روزه نذری یا اجاره ای نمی کند.[نمی تواند روزه در ایّام اعتکاف را، به نیّت روزه نذری یا اجاره ای بگیرد.] (1)
آیا شخصی که احتمال ﻣﻲدهد روزه قضا دارد، می تواند روزه مستحبی بگیرد و اگر برای روزه مستحبی مانند اعتکاف نذر کند، چطور؟
اشکالی ندارد.(2)
کسی که معتکف شده و روزه هایش را به نیّت اعتکاف گرفته و اعتکافش مستحبی است و روزه واجب به عهده دارد،حکم اعتکاف و روزه هایش چیست؟ اگر روزه واجب دارد، نمی تواند به نیت روزه مستحبی روزه بگیرد و روزه او با این نیّت باطل است و اعتکاف او فاسد می شود.(3)
کسی که معتکف شده و روزه هایش را به نیّت اعتکاف گرفته و اعتکافش واجب است و روزه واجب به عهده دارد،حکم اعتکاف و روزه هایش چیست؟
باید نیّت روزه های قضای خود را بنماید و اعتکاف او صحیح است.(4)
کسی که در حین اعتکاف، مریض شود (و قبلاً هم شرط رجوع نکرده باشد)، ﻣﻲتواند روز سوم اعتکاف خود را به هم بزند؟
ص: 68
مرضی که موجب بطلان صوم است، موجب بطلان اعتکاف نیز هست و لو روز سوّم باشد.(1)
معتکفی که روز اوّل حالش بد است و تصمیم میگیرد فردا روزه نگیرد، ولی روز دوّم حالش خوب ﻣﻲشود، آیا به اعتکافش خللی وارد شده است؟ خیر.(2)
آیا بیمار و کسی که روزه برایش ضرر دارد، می تواند معتکف شود و اگر در حال اعتکاف باشد و روزه نگیرد، ثوابی ﻣﻲبرد؟
اعتکاف اشخاصی که روزه برایشان ضرر دارد، باطل است.(3)
کسی که هر روز احتیاج به آمپول دارد، ﻣﻲتواند اعتکاف کند و به جهت آن از مسجد خارج شود؟
احتیاط واجب است(4) که روزه دار از استعمال آمپولی که به جای غذا به کار می رود خودداری کند، ولی تزریق آمپولی که عضو را بی حس می کند یا به
ص: 69
جای دوا استعمال می شود اشکال ندارد- و ﻣﻲتواند جهت تزریق آن از مسجد خارج شود.(1)
مسافر می تواند در موارد ذیل نیز روزه بگیرد:
اولاً- اگر روزه در سفر را نذر کرده باشد.
ثانیاَ- در مدینه برای طلب حاجت، سه روز ﻣﻲتواند، روزه بگیرد.(2)
اگر غیر روزۀ ماه رمضان، روزۀ معین دیگری بر انسان واجب باشد بنا بر احتیاط واجب(3) نباید در آن روز مسافرت کند و اگر در سفر باشد باید قصد کند
ص: 70
که ده روز در جایی بماند و آن روز را روزه بگیرد ولی اگر نذر کرده باشد روز معینی را روزه بگیرد می تواند در آن روز مسافرت نماید.(1)
اگر نذر کند روزه(2) بگیرد و روز آن را معین نکند، نمی تواند آن را در سفر به جا آورد. ولی چنانچه نذر کند که روز معینی را در سفر روزه بگیرد(3) باید آن
ص: 71
را در سفر به جا آورد و نیز اگر نذر کند روز معینی را چه مسافر باشد یا نباشد، روزه بگیرد باید آن روز را اگر چه مسافر باشد، روزه بگیرد.(1)
آیا در حین مسافرت می شود روزه [یا اعتکاف] در سفر را نذر کند؟
اگر قصد ده روز کنید، ﻣﻲتوانید در اعتکاف شرکت کنید؛ ولی نذر روزه [یا اعتکاف] در حین مسافرت جایز نیست.(2)
ص: 72
مسافری که در شهرش نذر اعتکاف یا نذر روزه در ایّام البیض را نکرده است، آیا می تواند در حال مسافرت نیّت کند؟ چنین شخصی چگونه در شهر دیگر می تواند معتکف شود؟
خیر، بنابر احتیاط نمی تواند در غیر وطن نذر روزه در سفر را بکند ولی می تواند با اقامت ده روز معتکف شود.(1)
شخصی برای درک فضیلت اعتکاف در مشهد مقدّس بعد از رسیدن به مشهد بدون قصد اقامت، نذر کرده سه روز روزه بگیرد آیا چنین نذری صحیح است؟ صحیح نیست.(2)
مسافری که نیّت نذر اعتکاف کرده است، آیا می تواند روزه های اعتکاف را به نیّت روزه های قضای ماه مبارک رمضان بگیرد؟ خیر. اگر [در وطن] نذر کنند در سفر روزه بگیرند، روزه صحیح است ولی قضاء محسوب نمی شود.(3)
آیا می توان برای شرکت در مراسم اعتکاف به شهر دیگری که بیش از چهار فرسخ با ما فاصله دارد مسافرت کرد و اعتکاف در صورت سفر، صحیح است؟ اگر قصد اقامت ده روز و یا نذر روزه در سفر نباشد، روزه در سفر صحیح نیست و با عدم صحّت روزه، اعتکاف هم صحیح نیست.(4)
ص: 73
حکم اعتکاف مسافر در مساجد مدینه، کوفه، مسجدالحرام، سهله و مشاهد مشرفه بدون نذر روزه و قصد اقامت چیست؟ در هر مکانی که روزه صحیح نیست، اعتکاف هم صحیح نیست.(1)
آیا مسافر می تواند معتکف شود؟ اگر بتواند روزه بگیرد مثلاً روزه در سفر را نذر کرده باشد یا در مدینه که جایز است، مسافر برای طلب حاجت سه روز روزه بگیرد، اعتکافش مانعی ندارد.(2)
من علاقه زیادی دارم که در مراسم اعتکاف در مرکز استان شرکت کنم ولی چون در شهرستان زندگی می کنم و اگر بخواهم به مرکز استان بروم باید نماز خود را شکسته بخوانم، آیا از این نظر مشکلی نخواهم داشت؟ کسی که بخواهد در سفر معتکف شود، می تواند نذر کند که در سفر روزه بگیرد و می تواند اعتکاف نماید.(3)
اگر کسی بخواهد در خارج از شهر خود اعتکاف کند، برای مثال در مکّه مکرمه و از ساکنین مکّه نباشد و قصد ده روز هم نکند، آیا نذر کافی است و صیغه آن چیست؟ نذر روزه در سفر مانعی ندارد و با این نذر، روزه و اعتکافش
ص: 74
صحیح است ولی احتیاط آن است که نذر، قبل از شروع مسافرت باشد و صیغه آن عبارت است از «لِلّهِ عَلَیَّ اَن اَصُومَ فِی سَفَری الی کذا».(1)
کسی که نذر کند سه روز را روزه بگیرد می تواند با همین نیّت در شهر دیگری اعتکاف کند و قصد ده روز را نکند؟ اگر نذر کند سه روز در سفر روزه بگیرد، مانعی ندارد.(2)
شخصی نذر کرده سه روز روزه مستحبی در سفر بگیرد، آیا می تواند درمکّه یا مشهد وغیر آن که مسافر است، اعتکاف کند و سه روز روزه نذری را بگیرد؟ بلی، اگر در وطن نذر کرده که در سفر سه روز روزه بگیرد، می تواند در سفر، در هر شهری که مسجد جامع وجود دارد، اعتکاف کند و روزه ها را بگیرد.(3)
کسی که نذر اعتکاف کند، می تواند با همین نیّت در شهر دیگری اعتکاف کند و قصد ده روز را نکند؟
اگر نذر کند سه روز در سفر روزه بگیرد، مانعی ندارد.(4)
آیا کسی می تواند نذر کند که در شهری دیگر معتکف شود؟
مانعی ندارد (باید روزه اش در آنجا صحیح باشد و نذر اعتکاف در شهر دیگر، نذر روزه نیست).(5)
ص: 75
معلّمی که فقط نه ماه تحصیلی کار می کند و محل کارش شیراز است، آیا می تواند در فصل تعطیلی کار در شیراز، اعتکاف کند یا حکم مسافر را دارد؟
اگر در کمتر از هر ده روز، یک سفر دارد، مانعی ندارد وگرنه قصد اقامت ده روز، لازم است.(1)
آیا در سفر حرام ﻣﻲتوان اعتکاف کرد؟ با تحقق اعتکاف به قصد قربت و حصول سایر شرایط اعتکاف صحیح است.(2)
شخصی نذر کرده در ایّام البیض ماه رجب، در مسجد مقدّس جمکران معتکف شود و نذر کرده در فرض مسافرت، روزه هم بگیرد. آیا نذرش منعقد است؟ آیا اعتکاف او صحیح است، هرچند مسافر باشد؟
در فرض سوال، اعتکاف صحیح است.(3)
خروج معتکف از مسجدالحرام، جهت نماز جماعت، در مکّه جایز است.(4)
ص: 76
اگر معتکف در مسجد النبی صلی الله علیه و آله و سلم و مسجد الحرام جُنُب شود باید با تیمّم خارج شود و ﻧﻤﻲتوان در آنجا غسل جنابت به جا آورد.(1)
بسیاری از زائران خانۀ خدا خواهان اعتکاف در مسجد الحرام هستند. با توجّه به فرصت معنوی و تأثیر فراوان روحی و روانی آن و لزوم روزه جهت اعتکاف، آیا می توانند پس از حضور در مکۀ با نذر، به اعتکاف بپردازند؟ ﻣﻲتوانند برای روزه نذر کنند و در این صورت اعتکاف مانع ندارد.(2)
فردی قصد اعتکاف در مسجدالحرام را دارد، آیا می تواند قبل از اذان صبح در تنعیم مُحرم شود و بقیۀ اعمال را در حال اعتکاف انجام دهد، با توجّه به اینکه محل سعی جزو مسجد نیست؟
می تواند مُحرم شود و خروج از مسجد برای انجام سعی، مانع ندارد.(3)
ص: 77
روزه روز سوم ایام اعتکاف در مسجد الحرام، چه حکمی دارد؟
اگر مسافر باشد و قصد اقامت ده روز در مکه نماید و یا نذر کرده باشد که در سفر روزه بگیرد، بر او واجب است بعد از اینکه دو روز روزه گرفت، اعتکاف خود را با روزه روز سوم کامل کند ولی اگر قصد اقامت و یا نذر روزه در سفر نکرده باشد، روزه او در سفر صحیح نیست و با عدم صحّتِ روزه، اعتکاف هم صحیح نیست.(1)
ص: 78
اعتکاف نباید کمتر از سه روز پیوسته با شب های مابین باشد اما بیشتر از سه روز مانعی ندارد [گرچه آن زیاده، قسمتی از یک روز یا قسمتی از یک شب باشد](1) و حداکثر ندارد. اگر کسی کمتر از سه روز و دو شب مابین آنها را برای اعتکاف نیّت کند یا حضور یابد اعتکاف باطل است[مثلا نذر کند سه روز بدون شب ها معتکف شود].(2) بعد از هر دو روز، سومین روز آن واجب است؛ مثلا اگر پنج روز اعتکاف کند، روز ششم واجب است.(3)
باید روزهای اعتکاف متصل باشد و دو شب وسط در اعتکاف داخل است. اگر کسی نذر کند سه روز منفصل و یا بدون شب های وسط معتکف شود، نذرش باطل است. اگر نذر کند یک روز یا دو روز را به شرط آنکه زیادتر نشود، معتکف شود، نذرش باطل است؛ البته اگر مقیّد نکند که زیادتر از یک یا دو
ص: 79
روز نباشد، صحیح است و واجب است یک روز یا دو روز را بر آنچه نذر کرده، بیفزاید.(1)
آیا در تحقق اعتکاف، سه روز ناپیوسته کافی است؟
کافی نیست.(2)
اگر شخصی بعد از طلوع فجر و لو با چند دقیقه تاخیر به مسجد برسد، آن روز جزو اعتکاف به حساب نمی آید. چنانچه قبل از مغرب روز سوم، اعتکاف را قطع کند، افزون بر آن که کار حرامی کرده، اعتکاف نیز باطل است [مگر آنکه شرط رجوع گذاشته باشد].(3)
منظور از روز در اعتکاف چیست؟
از اوّل طلوع فجر[هنگام اذان صبح] تا مغرب [برطرف شدن سرخی طرف مشرق که بعد از غروب آفتاب پدید ﻣﻲآید که عرفاً مغرب گفته می شود] است.(4)
ص: 80
داخل کردن شب اوّل و شب چهارم در اعتکاف لازم نیست، هر چند جایز است.(1)
اعتکاف بیشتر از سه روز، به صورتی که آن زیاده، بخشی از یک روز یا شب باشد، چه حکمی دارد؟
مانعی ندارد.(2)
اگر نذر کند که روز رسیدن فلانی اعتکاف کند، نذر او باطل است- اگرچه بنا براحتیاط، روزی که احتمال ورود او را می دهد، معتکف شود و اگر آمد، باید اعتکاف آن روز را تمام کند و دو روز دیگر به آن ضمیمه کند و رجائاً معتکف شود- مگر اینکه بداند او قبل از طلوع فجر می رسد. اگر نذر کند روز
ص: 81
بعد از رسیدن فلانی، اعتکاف کند، نذر او صحیح است و واجب است دو روز دیگر بر آن ضمیمه کند.(1)
معتکفی که یک ساعت قبل از اذان مغرب برایش کار ضروری پیش می آید و باید از مسجد خارج شود، اگر در هنگام اذان مغرب روز سوّم در مسجد نباشد، آیا اعتکاف او صحیح است؟
اگر مجوّز خروج داشته باشد، مانعی ندارد.(2)
معتکفی که یک ساعت قبل از اذان مغرب برایش کار ضروری پیش می آید و حدود 5 یا 10دقیقه قبل از اذان روز سوّم کار او تمام شود، آیا باید خود را به مسجد برساند؟
بلی.(3)
اینکه اعتکاف سه روز بطور تلفیق باشد، یعنی مثلاً از ظهر روز اوّل شروع کند تا ظهر روز چهارم، اشکال دارد.(4)
ص: 82
اگر معتکف نیّت چهار روز اعتکاف کند، آیا روز چهارم هم جزو اعتکاف است یا اینکه باید شش روز را تکمیل کند تا روز چهارم به حساب آید؟
روز چهارم داخل در اعتکاف نیست ولی اگر پنج روز اعتکاف کند واجب است روز ششم را کامل کند.(1)
کسی که نذر کند به مقدار یک ماه معتکف شود، جایز است متفرق، معتکف شود یعنی سه روز، سه روز، معتکف شود مگر اینکه نذر یک ماه بین الهلالین کرده باشد که در این صورت، پی در پی بودن واجب است.(2)
اگر نذر کند یک ماه اعتکاف کند همین که بین هلال ماه اوّل و دوّم را اعتکاف کند کافی است، اگرچه ماه، ناقص[بیست و نه روز] باشد ولی اگر کمتر بود،(3) بنابر احتیاط واجب باید یک روز به آن اضافه کند[تا اعتکافش سه روز، سه روز صحیح باشد].(4)
ص: 83
اگر کسی نذر کند سه روز یا بیشتر معتکف شود داخل کردن شب اوّل در اعتکاف واجب نیست، برخلاف اینکه اگر نذر کند یک ماه را معتکف شود، شب اوّل هم جزو همان یک ماه است.(1)
اگ_ر کسی نذر کند به مقدار یک ماه معتکف شود، آیا ﻣﻲتواند
اعتکاف های یک روزه به طور متفرق بگیرد؟
ﻣﻲتواند ده اعتکاف سه روزه، به طور متفرق انجام دهد و چنانچه نذر کند سی اعتکاف ایجاد کند باید سی بار یک روزه معتکف شود و به هر یک از آن روزها دو روز دیگرضمیمه ک_ن_د ک_ه مجموع ایام اعتکاف نود روز ﻣﻲشود.(2)
اگ_ر ک_س_ی ن_ذر ک_ن_د م_اه شعبان را از اول تا آخر معتکف شود اما به دلیل ابری بودن یا محبوس بودن، ابتدا و انتهای ماه راتشخیص ندهد، تکلیف چیست؟
روزی را که شک دارد که آخر ماه رجب است یا اول ماه شعبان بنا ﻣﻲگذارد بر این که از ماه رجب اس_ت و اعتکاف آن روز لازم نیست و روزی را که شک دارد آخر ماه شعبان است یا اول ماه رمضان بنا ﻣﻲگذارد بر اینکه آخر ماه شعبان است و باید آن روز را هم معتکف شود.(3)
6-حضور در مسجد جامع(4)
احتیاط مستحب است که اعتکاف در یکی از مساجد چهارگانه (مسجد الحرام، مسجد النبی، مسجد کوفه و مسجد
ص: 84
بصره)باشد. اعتکاف(1)در مسجد جامع شهر صحیح است و اعتکاف در سایر مساجد، مثل مسجد بازار صحیح(2) نیست. اگر مسجد جامع در شهری متعدد باشد، میتوان یکی از آنها را انتخاب نمود. یک اعتکاف در دو مسجد، جایز نیست(3)
ص: 85
اگر مسجد جامع در شهر متعدد باشد، حکم اعتکاف چیست؟ در صورت تعدّد، اختیار دارد در هر یک از آن مساجد اعتکاف نماید.(1)
آیا در مسجد جامع روستا اعتکاف صحیح است هر چند روستاها به هم نزدیک باشند؟
اعتکاف باید در مسجد جامع باشد و در مساجد جامع روستا هم صحیح است و لو روستاها به هم نزدیک باشند.(2)
ص: 86
اگر امام جماعت مسجد جامع عادل نباشد، اعتکاف در آنجا جایز نیست؟ خیر، عدالت امام جماعت مسجد در صحت اعتکاف شرط نیست.(1)
آیا اعتکاف در غیر مسجد جامع، مثل نمازخانه ها رجائاً اشکال دارد؟
جایز نیست.(2) (به صفحه 94 و پاورقی آن مراجعه شود.)
اعتکاف در مساجد دانشگاه های کشور چه حکمی دارد؟
در صورتی که گروه های خارج از دانشگاه هم برای اقامه نماز از مناطق مختلف به مسجد دانشگاه ﻣﻲآیند، اعتکاف در آن جایز است.(3)
اعتکاف در مساجد دانشگاه هایی که در ایّام تعطیلی نماز جماعت آن تعطیل است، چه حکمی دارد؟
هرگاه چند ماه نماز جماعت درآن تعطیل شود، اعتکاف درآن اشکال دارد.(4)
ص: 87
نظر به استقبال کم نظیر اقشار مختلف و آثار و برکات معنوی و تربیتی اعتکاف و ظرفیّت محدود مساجد، آیا ﻣﻲتوان به حکم ضرورت در دیگر مساجد چون مسجد محل، بازار و دانشگاه ها اعتکاف را برگزار نمود؟
خیر، اعتکاف را در سایر ایّام سال مثل ماه رمضان برگزار کنید. در صورتی که در مسجد جامع شهر جا نباشد در سایر مساجدی که سه وعده نماز جماعت با جمعیت معتنابه خوانده می شود ﻣﻲتوان به قصد رجاء معتکف شد.(1)
آیا بنا بر اضطرار و عدم ظرفیّت مساجد شهر ﻣﻲتوان در مصلّای شهر که محل اقامه نماز جمعه ﻣﻲباشد، اعتکاف را برگزار نمود؟
خیر، اعتکاف را در سایر ایّام سال مثل ماه رمضان برگزار کنید.(2)
حکم اعتکاف در صورتی که مسجد جامع را برای تجدید بنا خراب کنند و یا جا برای اعتکاف در مسجد جامع نباشد چیست؟
اعتکاف در مساجد دیگر که در سال حداقل یکی دو بار اهالی شهر در آن نماز می خوانند مانعی ندارد، و اعتکاف در حسینیه صحیح نیست.(3)
با توجّه به استقبال زیاد مشتاقین به اعتکاف و عدم ظرفیت مساجد جامع برای انجام این امر، نظر حضرتعالی در مورد اعتکاف در سایر مساجد چیست؟ اعتکاف باید در مسجد جامع باشد. در تمام مساجد معروف شهر که به طور مرتب در آن اقامه جماعت می شود، اعتکاف جایز است.(4)
آیا در تهران بزرگ، در مسجد جامع هر محلّه، ﻣﻲتوان اعتکاف کرد؟
ص: 88
یکی از شرایط صحت اعتکاف این است که در مسجد جامع باشد لذا در مسجد بازار و محله، اعتکاف صحیح نیست مگر صدق کند که مسجد جامع است. در صورتی که در مسجد جامع شهر جا نباشد در سایر مساجدی که سه وعده نماز جماعت باجمعیت معتنابه خوانده ﻣﻲشود،ﻣﻲتوان به قصد رجاء معتکف شد.(1)
در لزوم رعایت مکان اعتکاف، فرقی بین مرد و زن نیست و زنان ﻧﻤﻲتوانند در خانه و مسجد محل خود اعتکاف کنند.(2)
اگر منطقه ای دارای مسجد نباشد، آیا امکان برگزاری اعتکاف درمکان های دیگری چون حسینیّه، زینبیّه و یا مهدیّه وجود دارد؟ خیر، جایز نیست.(3)
آیا اعتکاف در جوار مرقد امام رضا علیه السلام و نیز امامزاده ها صحیح ﻣﻲباشد؟ صحیح نیست.(4)
اعتکاف شیعه، در عبادتگاه های دیگر اهل کتاب یا مسجد مخالف، چه حکمی دارد؟
اعتکاف درعبادتگاه اهل کتاب صحیح نیست و امّا در مسجد جامع اهل تسنّن صحیح است.(5)
ص: 89
مسجد جامع مسجدی است که در شهر برای اجتماع همه اهل شهر بنا شده است، بدون اینکه اختصاص به گروه و قشر خاصی داشته باشد و قشرهای مختلف شهر در آن شرکت دارند [بر خلاف مسجد محل و مسجد بازار که قشر خاصّی در آن شرکت ﻣﻲکنند].(1)
ص: 90
در شرق تهران (جنب دانشگاه امام حسین علیه السلام)ساکنیم که درمحدوده چند شهرک مسکونی قرار گرفته است. هر یک از این شهرک ها دارای یک نمازخانه و یکی از این شهرک ها دارای مسجد ﻣﻲباشد. حال با عنایت به اینکه این مجموعه مسکونی فاقد مسجد جامع ﻣﻲباشد، آیا ﻣﻲتوان در مسجد فوق الاشاره (که محور برنامه های عبادی همه این شهرک ها است) اعتکاف نمود؟
مسجد جامع همین است و ﻣﻲتوانند در آن اعتکاف کنند.(1)
برخی از مسجدهای جامع در شهرها، در قدیم مرکزیّت و جامعیّت داشته و فعلًا به حالت نیمه متروک درآمده و جامعیّت خود را از دست داده اند هر چند هنوز به آن مسجد جامع اطلاق می شود و در عوض مسجدهای بزرگ با مرکزیّت بیشتری ساخته شده است، آیا اعتکاف در اینگونه مساجد
جدید التأسیس، بدون عنوان مسجد جامع صحیح است؟
ملاک، زمان حال است و اگر مسجدی از جامع بودن خارج شده باشد، دیگر ﻧﻤﻲتوان در آن اعتکاف کرد.(2)
مسجد معروف و جامعی تا چند سال پیش محل اقامه نماز جمعه بود، امّا حالا دیگر محل اجتماع اقشار مختلف مردم نمی باشد و معمولاً کسانی که در آن حوالی زندگی یا کار ﻣﻲکنند، در آنجا اقامه نماز ﻣﻲکنند آیا آن مسجد، مسجد جامع محسوب می شود و آیا اعتکاف در آن صحیح است؟
ص: 91
ملاک آن است که فعلاً مسجد جامع تلقّی شود.(1)
مسجد جمکران در حال حاضر از مساجد جامع محسوب است و اعتکاف در آن صحیح است.(2)
آیا اعتکاف در زیر زمین مسجد جمکران، که از آن جهت نمازهای یومّیه و نماز آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف استفاده می شود و البته به صورت مرتّب نماز جماعت ندارد، جایز است؟
اشکال ندارد.(3)
اگر اعتکاف در زیرزمین مسجد جمکران جایز باشد، درصورتی که بین طبقه پایین و بالا درب ورودی باشد، آیا ﻣﻲتوان اعمال را در طبقه بالا و استراحت را در طبقه پایین انجام داد، یا هر دو عمل باید در یک مکان باشد؟ اشکال ندارد.(4)
آیا حیاط مسجد جمکران حکم مسجد دارد؟
ظاهراً حکم مسجد را ندارد.(5)
اگر در جایی اعتکاف کند به اعتقاد آنکه مسجد جامع است و بعد معلوم شود که مسجد نبوده یا جامع نبوده، اعتکاف باطل است.(6)
ص: 92
هرگاه اعتکاف واجب خود را در مسجد به جا آورد، سپس بفهمد اعتکاف در آنجا صحیح نبوده، اعتکافش چه حکمی دارد؟
چنین اعتکافی واجب نبوده و کفایت از نذر و امثال آن نمی کند.[باطل است](1)
ص: 93
2)دو نفر عادل بگویند.(1)
3)اگر دو نفر در جامع بودن مسجدی اختلاف داشته باشند، با حکم حاکم نیز معلوم می شود.(2)
اعتکاف باید در یک مسجد انجام گیرد، بنابراین انجام آن در دو مسجد جایز نیست، اگرچه به هم متّصل باشند، مگر آنکه یک مسجد حساب شوند.(3)
چنانچه مسجد دارای طبقه پایین و بالا باشد، آیا اعتکاف در آنها صحیح است؟ آیا ﻣﻲتوان در حین اعتکاف از طبقه همکف به طبقه پایین یا بالا رفت؟
اعتکاف در همه جای مسجد جامع صحیح است و جابجا شدن ذکر شده در سؤال، اشکال ندارد.(4)
ص: 94
آیا اگر معتکفی از محیط اعتکاف خوشش نیاید می تواند در وسط اعتکاف، اعتکافش را به مسجد دیگری انتقال دهد؟
خیر، اعتکاف باید در یک مسجد انجام شود.(1)
هرگاه کسی در مسجد جا گرفته و دیگری جایش را بگیرد[غصب کند] و در آنجا به قصد اعتکاف بماند، هرچند گناه کرده است ولی بعید نیست اعتکافش باطل نشود[اعتکافش باطل نیست].(2)
ص: 95
اگر مسجد به خاک یا آجر غصبی فرش شده باشد، اگر پرهیز از آن ممکن باشد، واجب است پرهیز نماید و اگر معصیت کرده و پرهیز نکند، صحّت اعتکاف بعید نیست. اگر پرهیز ممکن نباشد، بنابر احتیاط واجب باید از اعتکاف در آن اجتناب کند. ظاهراً اعتکاف با پوشیدن لباس غصبی یا با حمل شیء غصبی باطل نمی شود.(1)
اگر معتکف عمداً بر فرش غصبی بنشیند، معصیت کرده است ولی اعتکاف باطل نمی شود.(2)
ص: 96
نشستن بر مکان غصبی از روی فراموشی یا ناآگاهی از حکم شرعی(1) یا با اکراه یا اضطرار،(2) سبب بطلان اعتکاف نیست.(3)
اگر جای کسی را که معتکف بوده غصب کند، فرموده اند اعتکاف او باطل است، حال اگر جاهل بود یا عامد بود و حال پشیمان شده و جای خود را عوض کند، اعتکاف او صحیح است یا خیر؟ در صورت عمد آیا کفاره دارد یا خیر؟ اعتکاف صحیح است و کفّاره هم ندارد.(4)
آیا گذاشتن وسایل یا نوشتن نام و امثال آن موجب سبقت در محلی از مسجد می شود؟
ص: 97
بلی می شود.(1)
اگر معتکف در نیّت خود محل خاصی از مسجد را برای اعتکاف خود معیّن کند، نیّتی که کرده لغو است و لازم نیست حتماً درآنجا معتکف شود.(2)
معتکف مکان معیّنی از مسجد را برای اعتکاف اختیار کرده است، آیا در اثنای آن می تواند جای خود را عوض کند و در مکان دیگری از همان مسجد اعتکاف را ادامه دهد؟
بلی، می تواند.(3)
پشت بام ها و سرداب ها و محراب های مساجد [و هرچه به سبب توسعه مسجد به آن قسمت افزوده شده] جزو مساجد است مگر آنکه بدانیم، جزو مسجد نیستند.[ و در صورت شکّ، این مکان ها، حکم مسجد را دارد.](4)
ص: 98
به جز سه مکان فوق، اگر محلی را شک کند که جزو مسجد است یا نه، حکم مسجد بر آن جاری نیست و اعتکاف در آنجا صحیح نیست.(1)
چیزهایی که به مسجد افزوده می شود، مثل راهرو (دالان) و دهلیز تا وقتی که نداند جزو مسجد است، از مسجد حساب نمی شود.(2)
ص: 99
حیاط حکم مسجد را ندارد مگر آنکه به عنوان مسجد وقف شده باشد.(1)
اصل بر این است که قسمت های مختلف مسجد حکم مسجد دارد، یا باید مسجد بودن هر قسمت ثابت شود؟
عرف شهرها در این مسأله با هم مختلف است مثلاً در برخی از شهرها حیاط مسجد جزو مسجد نیست و در بعضی از شهرها جزو است. باید به عرف محل مراجعه کرد.(2)
آیا پشت بام مسجد تابع مسجد است یا بستگی به وقف کننده دارد؟
پشت بام مسجد به حکم مسجد است مگر اینکه احراز شود که هنگام وقف مسجد، پشت بام از وقف خارج شده است.(3)
آیا اعتکاف روی بام مسجد جامع صحیح است؟ آیا در اثنای اعتکاف ﻣﻲتوانند برای دعا یا استراحت روی بام مسجد توقّف کنند؟
بلی، ﻣﻲتوانند و صحیح است.(4)
آیا در حال اعتکاف ﻣﻲتوان در صحن و حیاط مسجد توقّف کرد؟
ص: 100
اگر صحن و حیاط مسجد به گونه ای است که درآن نماز ﻣﻲخوانند و عرفاً مسجد محسوب می شود[صیغه مسجدیّت برآن خوانده شده]، ﻣﻲتوان درآن توقّف کرد وگرنه حکم مسجد را ندارد و نباید در آن توقّف کرد.(1)
حکم رفتن به حیاط بیرونی که ملحق به مسجد است چیست؟
رفتن به جاهایی که در حکم مسجد است [در آن نماز ﻣﻲخوانند و صیغه مسجدیت برآن خوانده شده]، اشکال ندارد امّا رفتن به خارج از مسجد جایز نیست مگر مواردی که خروج از مسجد به خاطر آنها جایز باشد.(2)
در اعتکاف رفتن به حیاط مسجد، آبدارخانه، دفتر مسجد و دیگر قسمت ها چه حکمی دارد؟
خروج از مسجد بدون ضرورت، برای معتکف جایز نیست.(3)
ص: 101
اگر اعتکاف فرزند سبب اذیت پدر و مادر نشود، اجازه آنها معتبر نیست،(1) هرچند احتیاط مستحب باید از آنها اجازه بگیرد.(2)
اگر یکی از والدین، فرزند را نهی کند و مخالفت فرزند سبب اذیت وی شود، بنابر اقوی اعتکاف فرزند باطل است.(3)
اگر زنی بخواهد معتکف شود و اعتکاف با حق شوهر تعارض داشته باشد، باید از شوهر اجازه بگیرد.(4)
ص: 102
اجازه شوهر، جهت صحت اعتکاف زن، درصورتی که منافات با حق شوهر نداشته باشد لازم نیست [هر چند احتیاط مستحب این است که اجازه بگیرد].(1)
اگر مردی به همسرش اجازه اعتکاف دهد، ولی در روز سوّم پشیمان گردد، تکلیف زن چیست؟
زن اعتکاف را تا آخر ادامه ﻣﻲدهد.(2)
ص: 103
آیا زن می تواند با امر شوهرش، روز سوم اعتکاف خود را بشکند؟ و اگر شوهر او را مجبور به این کار کند، آیا برعهده شوهر کفّاره می آید یا خیر؟
اگر با تمام شرائط صحت، اعتکاف را شروع کرده، با درخواست شوهر نمی تواند روزه سوم را رها کند و کفاره ندارد.(1)
اگر کسی طبق قراردادی در استخدام دیگری است[مانند برخی کارگران و کارمندان، باید مدتی را در اختیار فرد یا سازمانی باشد] در صورتی که قرارداد به گونه ای است که منفعت اعتکاف را نیز در بر ﻣﻲگیرد [یعنی اعتکاف با عمل به اجاره منافات دارد]، ﻧﻤﻲتواند بدون اجازه صاحب کار، به اعتکاف برود.(2)
این در صورتی است که فرد به طورکلی مالکیت وقت و منافع خود را به دیگری واگذار کرده باشد امّا در جایی که تنها قراردادی برای انجام کار معینی بسته شده، اگر به آن عمل نکنند و به اعتکاف بپردازد هرچند به خاطر وفا نکردن به عهد گناهکار است، امّا برخی فقها اعتکافش را صحیح میدانند.
ص: 104
شخصی اجیر است و می خواهد اعتکاف کند، آیا باید از صاحب کارش اجازه بگیرد؟
اگر در روزها و ساعات معیّن اجیر شده و اعتکاف او مانع از عمل به اجاره است، بدون اذن صاحبکار اعتکاف صحیح نیست و باید اذن بگیرد.(1)
ص: 105
ص: 106
آیا برای رفتن به تشییع جنازه هنگام اعتکاف وقت مشخصی است؟ اگر معتکف یکی ازدوستانش را دید، آیا می تواند چند دقیقه را با او سپری کند؟ حکم رفتن زیر سایه در این هنگام (چه در ماشین یا غیر آن)چیست؟
وقت مشخصی ندارد و رفتن به تشییع جنازه اگر آنقدر طولانی نشود که باعث محو صورت اعتکاف شود، اشکال ندارد و درصورت امکان، واجب است که زیر سایه ننشیند و احتیاط مستحب است که زیر سایه حرکت نکند.(1)
4)انجام سایرکارهای ضروری: که عقلًا [انجام تزریقات ضروری] یا شرعاً [غسل واجب] و یا عرفاً [رفتن به دستشویی] بیرون رفتن از مسجد برای آن لازم باشد، چه از کارهای واجب باشد و چه از کارهای مستحب، چه مربوط به امور دنیا و چه آخرت، چه ترک آن زیانی داشته باشد و چه نداشته باشد.(2)
ص: 107
چنانچه ایّام اعتکاف مصادف با کارهای مهّمی شود که فقط با حضور خود شخص انجام آن امکانپذیر است، مانند شرکت در جلسه کنکور یا امتحان، مصاحبه جهت گزینش، دفاع از پایان نامه، ثبت نام حجّ و مانند آن، که زمان آن هم قابل تجدید نیست، آیا برای این امور می تواند از مسجد خارج گردد؟
در صورتی که حکم ضرورت عرفی را داشته باشد، خارج شدن به مقدار محدودکه منافات با صدق اعتکاف نداشته باشد، مانعی ندارد.(1)
ص: 108
چنانچه معتکف، امام جماعت مسجدی یا معلم و دبیر و استاد، یا مهندس ناظر بنای عظیمی باشد، آیا می تواند جهت اقامه نماز جماعت یا تدریس در ساعات خاصی از روز یا نظارت برحسن اجرای کار در وقت معیّنی از زمان اعتکاف، از مسجد خارج شود و پس از اتمام کار بلافاصله بازگردد؟
برای اعتکافش اشکال دارد.(1)
به هنگام اعتکاف، از فوت یکی از دوستان یا بستگان دور یا نزدیک مطلع شدم. امّا خبر زمانی رسید که وی را دفن کرده بودند، و فرصت شرکت در تشییع جنازه از دست رفته بود، آیا ﻣﻲتوانم در مراسم ختم ایشان شرکت کنم؟ اشکال دارد.(2)
عروسی یکی از بستگان نزدیک، مقارن با اعتکاف من شده است. اگر در عروسی او شرکت نکنم دلخور شده، و ممکن است کدورت خانوادگی ایجاد شود. در چنین فرضی خروج از مسجد چه حکمی دارد؟
چنین فرضی از قبیل ضرورت است و شرکت محدود در آن مانعی ندارد.(3)
5)بدرقه و استقبال مسافر(4)
1)شرکت در نماز جمعه به عنوان امام یا ماموم: جایز است.(5)
ص: 109
2)شرکت در نماز جماعت به عنوان امام یا ماموم (غیر از مکّه):(1) به احتیاط واجب جایز نیست.(2)
3)رفتن به کلاس جهت تعلیم یا تعلّم: اشکال دارد.(3)
آیا اعتکاف، در صورت خروج از مسجد برای شرکت در امتحان پایان ترم دانشگاه، باطل است؟
ص: 110
چنانچه ضرورت عرفی باشد ﻣﻲتواند ولی نباید مدت خروجش طولانی گردد، به گونه ای که صورت اعتکاف از بین برود.(1)
با توجه به اینکه دانشجو هستم و یکی از امتحانات پایان ترم اینجانب در ایام اعتکاف واقع شده و اگر آنرا نگذرانم از درس و تحصیل عقب مانده و خسارت جدی به سبب کار به اینجانب وارد می شود. آیا جائز است برای دادن امتحان از اعتکاف خارج شده و مجددا به مسجد ورود پیدا کنم؟ این کار حدود یک ساعت زمان لازم دارد؟
در فرض سوال اگر امتحان مذکور ضروری باشد به قدر ضرورت می تواند از محل اعتکاف خارج شود.(2)
4)رفتن به محل کار: برای کار و شغل نباید خارج شود.(3)
آیا کارمندان و معلمین ﻣﻲتوانند معتکف شوند و سرکلاس و محل کار خود رفته و سپس به مسجد برگردند؟
جایز نیست.(4)
5)برای وضو و غسل مستحبی و مسواک زدن: اشکال ندارد ولی باید به قدر حاجت اکتفا کند و طول ندهد.(5)
ص: 111
اگر در مسجد برای مسواک زدن و وضوی مستحبی شیر آب و ظرفشویی باشد. در اینصورت معتکف می تواند برای انجام دادن آنها ازمسجد خارج شود؟
نمی تواند.(1)
آیا با بودن آب در مسجد می توان جهت وضو به خارج مسجد رفت ؟
در فرض مذکور، معتکف نباید از مسجد خارج شود.(2)
در صورت وجود شیر آب و ظرفشویی در داخل مسجد برای مسواک زدن و وضوی مستحبی و از طرفی منع تولیت مسجد به خاطر رعایت نظافت، آیا برای انجام امور مذکور معتکف می تواند از مسجد خارج شود؟
مسجد متولّی ندارد و متعلق به عموم مسلمین است. بنابراین کسی حقّ منع ندارد و اگر با این حال منع کردند، خروج به مقدار ضرورت برای امور مذکور اشکال ندارد.(3)
چنانچه معتکف جهت تجدید وضو یا استحمام ناچار باشد از مسجد خارج شود و فاصله حمام و وضوخانه مسجد تا حمام و دستشویی منزلش یکی باشد، آیا می تواند برای انجام کارهای فوق به منزلش برود؟
ص: 112
تفاوتی نمی کند.(1)
آیا رفتن به حمّام نزدیک محلّه، جهت انجام مستحبات اعتکاف، خروج از اعتکاف محسوب، و موجب ابطال آن ﻣﻲشود؟ رفتن به منزل نزدیک مسجد جهت حمّام استحبابی چطور؟
هر دو اشکال دارد.(2)
6)تلفن زدن به خانواده در موارد غیر ضروری و امور متعارف: در موارد ضروری اشکالی ندارد و در موارد غیر ضروری اگر امور مستحبی را در بر بگیرد و طول هم نکشد اشکالی ندارد.(3)
7)دیدار با خانواده در بیرون از مسجد: در بعضی موارد اشکالی ندارد، مثل رسیدگی امور خانواده و دیدن فرزندان که عدم دیدار باعث مفسده و اشکالاتی می شود.(4)
ص: 113
8)استحمام در سرویس بهداشتی مسجد خارج از مسجد: اشکال ندارد ولی باید به قدر حاجت اکتفا کند و طول ندهد.(1)
9)برای شستن دندانها و دست ها: ملحق به خارج شدن از مسجد برای تجدید طهارت را دارد.(2)
10)جهت وضوی مستحبی، شستن ظرف یا دست و مسواک زدن در مسجدی که حوضش شلوغ است و این کارها سبب کثیفی محیط مسجد می شود یا حوض ندارد: جایز نیست.(3)
11)زیارت حضرت رضا و معصومه علیهما السلام جهت معتکف مساجد نزدیک حرم: می تواند زیارت کند، به حدی که صورت اعتکاف محو نشود.(4)
12)صرف غذا در سالن غذاخوری محوطه مسجد: به مقدار ضرورت جایز است.(5)
13)خرید نیازمندیهای سایر معتکفین مثل افطاری و سحری
هیات برگزاری اعتکاف که متشکل از تعدادی از معتکفین است، وظیفه خدمت به معتکفین و فراهم کردن نیازمندی های آنها را بر عهده دارد؛ لذا باید
ص: 114
نیازمندی های معتکفین مثل افطاری و سحری را بخرد، آیا این مساله به اعتکاف آنها ضرر نمی رساند؟
خارج شدن از مسجد برای خرید چیزهای ضروری مثل غذا وغیره اگر در ضمن آن، نیازمندیهای خود را نیز تهیّه ﻣﻲکنند، اشکال ندارد.(1)
14)خرید و فروش: در صورتی که باعث خارج شدن از مسجد می شود مشروط به این است که در حال اعتکاف به آن نیاز داشته باشد.(2)
آیا معتکف می تواند جهت اخذ سهمیه دولتی (در صورتی که در غیر آن ممکن نباشد و به آن محتاج باشند) از مسجد خارج شود؟ آیا این معامله محسوب می شود؟
چنانچه با توکیل هم ممکن نباشد، اشکال ندارد.(3)
15)شرکت در مراسم و راهپیمایی های مهّم مانند روز قدس و 22 بهمن: احتیاط آن است که شرکت نکند و اشکال دارد.(4)
ص: 115
16)آوردن غذا و وسایل و شستن لباس و ظروف:(1) چنانچه بتواند کسی را برای این کارها بگمارد خودش نمی تواند از مسجد خارج شود(2)، در غیر این صورت به مقدار ضرورت می تواند خارج شود.(3)
کسانی که مشکل خاصّی از نظر تغذیه دارند، آیا ﻣﻲتوانند جهت آوردن غذا از محل اعتکاف خارج شده، مجدداً باز گردند؟
خارج شدن از مسجد، جهت ضرورت شرعی و عرفی مانع ندارد.(4)
آیا شستن لباس به عمد یا غیرعمد در بیرون از مسجد موجب بطلان اعتکاف می شود؟ آیا کار حرام انجام داده است؟
ملاک ماندن در بیرون از مسجد است، نه لباس شستن و اگر بیرون رفت، احکام بیرون رفتن از مسجد را دارد.(5)
آیا در هنگام اعتکاف، بیرون رفتن از مسجد برای خوردن و سیگار کشیدن جایز است؟ و اگر خیر، آیا خوردن در داخل مسجد جایز است؟
خروج برای تهیه غذای مورد نیاز و یا غذا خوردن در بیرون و استعمال دخانیات در صورت ضرورت به مقدار ضرورت اشکال ندارد. همانطور که غذا خوردن در داخل مسجد فی حد نفسه منعی ندارد.(6)
ص: 116
17)ازاله خون از بدن
قسمتی از بدن درحال اعتکاف خونی شده است، آیا ازاله آن در بیرون مسجد ضرورت دارد؟
تاخیر در ازاله خون مانعی ندارد بلکه به احتیاط واجب باید وقتی که برای ضرورتی مثل قضای حاجت خارج می شود تطهیر نماید.(1)
شخصی از لثه هایش خون ﻣﻲآید، آیا ﻣﻲتواند دهان خود را در یک ظرف بشوید و بعد آن را در بیرون از مسجد دور بریزد و یا تسریع در این امر واجب است و یا شستن دهان باید در بیرون از مسجد صورت بگیرد؟
اگر موجب تنجیس مسجد ﻧﻤﻲشود، مانعی ندارد.(2)
18)گرفتن وضوی واجب
اگر مکان هایی برای وضو و شستن دستها و دندان ها در خارج از مسجد فراهم شده باشد، آیا واجب است مکان خاصی در داخل مسجد تهیّه شود تا معتکف از مسجد خارج نشود؟
صرف نیاز به خروج از مسجد برای طهارت و نظافت برای جواز خروج کافی است و تهیّه مکانی در داخل مسجد واجب نیست.(3)
19)متفرقه
ص: 117
معتکف وقتی برای توالت و یا گرفتن وضو به خارج مسجد ﻣﻲرود گاهی اتفاق ﻣﻲافتدکه تقریبا ده دقیقه یا بیشتر در صف نوبت ﻣﻲایستد.آیا این عمل ضرری به اعتکاف ﻣﻲزند. با فرض اینکه رفع حاجت ضروری است و یا اینکه اگر بعداً وضو بگیرد، از نماز جماعت یا نماز اوّل وقت باز ﻣﻲماند؟ آیا در آن مدّت می تواند کارهایی را انجام دهد، مثلا ظرف بشوید؟
اگر خروج برای گرفتن وضو یا توالت ضروری باشد و به غیر از اینکه درصف نوبت بایستد، راه دیگری نباشد اشکال ندارد لکن در آن مدّت اشتغال به کار دیگر برخلاف احتیاط است و باید ترک شود.(1)
آیا معتکف میتواندجهت کمک به ستمدیده ومظلومی ازمسجدخارج شود؟
اگر فرد دیگری نتواند وظیفه او را انجام دهد، مانعی ندارد.(2)
آیا معتکف می تواند با امر والدین، برای انجام کاری ازمسجد خارج شود؟
اگر اعتکاف وی مستحبی باشد روز اول ودوم می تواند.(3)
شخصی مسئول پخش اذان در یک مسجدی است بطوری که غیر از او کسی دیگر برای این کار نیست، آیا در حال اعتکاف می تواند در اوقات اذان از مسجد خارج شود و اذان را پخش کند و برگردد؟
در فرض سؤال مانعی ندارد.(4)
ص: 118
خروج معتکف برای استماع سخنان واعظ در یک مسجد دیگر (جامع یا غیرجامع) چه حکمی دارد؟
جایز نیست.(1)
ملاک ضرورت و حاجت برای خارج شدن از مسجد چیست؟ مثلاً معتکف برای غسل واجب از مسجد خارج می شود، آیا می تواند برای صابون زدن قدری تاخیر نماید؟
به مقدار انجام غسل می تواند خارج شود و تاخیر برای صابون زدن و امثال آن اشکال دارد و در راه نباید توقّف کرد ولی دویدن لزومی ندارد.(2)
آیا برای معتکف خروج از مسجد اگر کم باشد مثل چند قدم، اشکال دارد؟ خروج از مسجد برای معتکف جایز نیست چه کم باشد یا زیاد.(3)
بیشترین حدّی که معتکف برای کار ضروری می تواند در بیرون از مسجد باشد و در اعتکافش خللی وارد نشود، چند ساعت ﻣﻲباشد؟
عرفی است و مقداری که عرفاً صدق اعتکاف نکند، مبطل است حتّی اگر ضرورت باشد.(4)
آیا خیس کردن لباس یا دوش گرفتن در بیرون از مسجد بر اثر گرما یا عرق کردن، ضرورت محسوب می شود؟
ص: 119
خیر، مگر اینکه موقعیّت حادّی باشد که بدون آن احتمال خطر جانی یا ضرر قابل توجهی باشد.(1)
8-4-1-انجام غسل واجب: طبق شرایط ذیل که بیان ﻣﻲشود.
8-4-1-1-محل انجام غسل واجب
اگر بر معتکف غسل واجب شود:(2)
1)اگر غسل کردن در مسجد مانع داشته باشد[غسل کردن مستلزم توقف در مسجد با جنابت یا مستلزم آلوده کردن مسجد است یا غسل جنابت در مسجد الحرام و مسجدالنبی] باید خارج شود و اگر خارج نشود اعتکافش باطل می شود زیرا توقّف جنب در مسجد حرام است.[هرچه با حال جنابت در مسجد توقف شود، جزو اعتکاف نیست].(3)
ص: 120
2)اگر غسل کردن در مسجد مانع نداشته باشد[غسل کردن مستلزم توقف و معطلی در مسجد با جنابت یا مستلزم آلوده کردن مسجد نیست و نیز عدم غسل جنابت در مسجد الحرام و مسجدالنبی]،(1) بنابر احتیاط [مستحب] در مسجد غسل کند. اگر چه برای غسل کردن، بیرون رفتن جایز است.(2)
ص: 121
تاخیر غسل جنابت، حرام است و موجب بطلان اعتکاف می شود ولی تاخیر غسل واجب مس میّت، موجب بطلان اعتکاف نمی شود.(1)
غسل[جنابت] کردن در مسجد الحرام و مسجد النبی جایز نیست. در صورت جُنب شدن در این دو مسجد فوراً تیمم کند و بلافاصله خارج شود.(2)
8-4-2-پرداخت بدهی: اگر نتواند در مسجد آن را بپردازد.
اگر معتکف مدیون باشد و برای پرداخت دِین از مسجد خارج شود، اعتکافش چه حکمی دارد؟
اشکال ندارد.(3)
خروج از مسجد جهت ادای دین و وفای به عهد چه حکمی دارد؟
خروج از مسجد برای مطلق کارهای ضروری و راجح مانعی ندارد.(4)
8-4-3-انجام واجب دیگری که لازم باشد از مسجد خارج شود: مانند زنی که دچار عادت زنانگی شود.(5) هرگاه معتکف به سبب بیماری نتواند در مسجد بماند، باید بیرون برود.
ص: 122
کسی که خارج شدن از مسجد بر او واجب شده باشد، برای پرداخت قرض یا برای واجب دیگری که بدون بیرون رفتن ممکن نباشد، ولی خارج نشود، هرچند گناه کرده است ولی اعتکاف باطل نیست مگر کسی که با حال جنابت در مسجد توقّف کند.(1)
ص: 123
3)احتیاط[مستحب] ترک زیر سایه راه رفتن است.(1)
4)بنابراحتیاط واجب نزدیکترین راه [از لحاظ زمانی،نه مسافتی] انتخاب شود.(2)
معتکف احتیاج به طهارت پیدا می کند و مجبور است خارج مسجد برود، اگر طهارت در نزدیک ترین محل، مستلزم توقّف زیاد در خارج مسجد باشد، می تواند به جایی دیگر برود که زمان کمتری معطل می شود؟ مانعی ندارد.(3)
کسی که برای کار ضروری از مسجد خارج می شود و دو راه را برای رسیدن به مقصد خود دارد، آیا ارجحیتی بین این دو راه وجود دارد؟
الف: مسیر راه در زیر سایه نیست ولی راه طولانی تر از راه دوّم است.
ص: 124
ب: مسیر راه در زیر سایه است ولی راه کوتاه تر از راه اوّل است.
مسیر کوتاه تر را انتخاب کند.(1)
اگر خارج شدن در موارد مجاز به قدری طول بکشد که دیگر عرفاً صورت اعتکاف به هم بخورد، اعتکاف باطل خواهد شد.(2)
کسی از مسجد بیرون ﻣﻲرود، موقع بازگشت هرچه در ﻣﻲزند، در را باز ﻧﻤﻲکنند و بیرون ماندن از مسجد، چهار ساعت طول ﻣﻲکشد، آیا اعتکافش باطل می شود؟
اگر عرفاً صورت اعتکاف به هم بخورد، اعتکاف فاسد می شود.(3)
اگر فرد در مسجدی اعتکاف کند و مانعی از ادامه ماندن در آن مسجد پیش آید که نتواند اعتکاف را تمام کند، مثل خرابی یا ترس، اعتکاف باطل می شود
ص: 125
و ﻧﻤﻲتوان در مسجد جامع دیگری، ادامه دهد.(1) ادامه اعتکاف بعد از برطرف شدن مانع در همان مسجد نیز، صحیح نیست.(2)
از وجوه تمایز اعتکاف در اسلام و سایر ادیان، محرّمات اعتکاف، یعنی اموری که بر معتکف حرام است، می باشد که عبارتند از:
تمتع از همسر با آمیزش یا(3)لمس و بوسه از روی شهوت و بنابراحتیاط واجب استمناء، هرچند ازراه حلال، مانند بازی یا نظر به همسر، چه در شب و چه در روز اعتکاف را باطل می کند و فرقی بین مرد و زن نیست.(4)
«در حالی که در مساجد معتکف هستید، با زنان آمیزش نکنید». (بقره: 187)
نگاه شهوانی به همسر اشکال ندارد، هرچند احتیاط ترک آن است.(5)
ص: 126
صحبت تلفنی از روی شهوت با همسر اشکال ندارد.(1)
اگر معتکف عادت داشته باشد که در حال استمتاع یا راه دادن بعضی فکرها، خود به خود از او منی خارج می شود. اگر با این کارها منی از او خارج شود چه حکمی دارد؟ اگر عادت نداشته باشد و منی بیرون بیاید چطور؟ اگر عادت داشته باشد ولی منی بیرون نیاید، چه حکمی پیدا می کند؟
اگر تعمّدی در بین نباشد و بی اختیار باشد، اشکال ندارد.(2)
اگر معتکف عادت به این داشته باشد که اگر فکر کند، جنب می شود، و اگر در اعتکاف به فکری فرو رفت و بعد از حرکت منی خارج نشد و جذب شد، حکم اعتکاف او چگونه است؟
چنانچه احتمال خروج منی را بدهد، روزه اش باطل و اعتکافش نیز باطل می شود.(3)
ص: 127
2-بوییدن عطر و هر بوی خوش و گیاه معطّر همراه با لذت(1)
بوییدن بوی خوش و گیاه معطّر از روی لذّت حرام است ولی اگر معتکف بوی عطریات را حس کند ولی از بوییدن عطریات لذّت نبرد، بوییدن اشکال ندارد.(2)
کسی که حس بویایی ندارد مشمول این حکم[حرمت بوییدن عطر و ریحان] نیست.(3)
ص: 128
آیا استفاده از کِرِم، پماد یا صابون بودار برای معتکفی که حسّ بویایی ندارد، اشکال دارد؟
اشکالی ندارد.(1)
بوییدن بوهای خوش و اشیای معطّر برای معتکفی که بر اثر سرماخوردگی و مانند آن، بوها را به خوبی تشخیص ﻧﻤﻲدهد، چه حکمی دارد؟
اگر به هیچ وجه بو را تشخیص ندهد، اشکال ندارد.(2)
آیا معتکف می تواند از مواد شوینده خوشبو مانند صابون (مایع یا جامد)، شامپو، خمیردندان خوشبو استفاده نماید؟
شمّ طیب حرام است.(3)
اگر کسی صورتش را با صابون بودار بشوید، آیا باید جلوی تنفسش را بگیرد؟
خیر، امّا اگر بوی آن شدید است، باید آن بو را برطرف کند.(4)
ص: 129
اگر فردی برای اینکه مطمئن شود که صابون او بو ﻣﻲدهد یا نه، صابونش را بو کند و صابون او بودار باشد، آیا اعتکافش باطل می شود؟ آیا کارحرام انجام داده است؟
خیر باطل نمی شود و برای آزمایش هم حرام نیست.(1)
چون غالب مواد آرایشی بانوان دارای بوی خوش است، آرایش نمودن زن معتکف چه حکمی دارد؟
اشکال دارد.(2)
استفاده از غذاها، میوه ها، مواد شوینده و لوازم آرایشی معطّر، دستمال کاغذی های معطّر و هر چیز معطّر هرچند جزو عطریات و بوی خوش به شمار نرود، برای معتکف چه حکمی دارد؟
در صورتی که عرفاً جزو عطریات محسوب نشود مانعی ندارد، ولی بهتر پرهیز از آن است.(3)
آیا خوردن آدامسهایی با طعمهای تند و بودار در اعتکاف اشکال دارد؟
اگر صدق بوی خوش واستعمال عطر کند، حرام است.(4)
اگر معتکف جهت استحباب استفاده از عطر، در نماز خود را معطّر کند (نه برای لذّت بردن از بوی آن)، آیا مرتکب عمل حرام شده است؟
ظاهرا اگر بوییدن صادق نباشد، حرام نیست.(5)
ص: 130
در مساجد معمولاً عطر ﻣﻲزنند و گریزی از آن نیست وظیفه معتکف چیست؟
عمداً استنشاق نکند.(1)
بعضی از غیرمعتکفین که به مسجد ﻣﻲآیند، عطر زده اند. استشمام آن برای معتکف چه حکمی دارد؟
اگر شمِّ طیب صدق نکند، اشکال ندارد.(2)
آیا بو کردن عطر و گلاب، اعتکاف را باطل می کند؟
بنابر احتیاط واجب باطل می شود. (اگر با تلذّذ باشد بنابر احتیاط واجب، در صورت وجوب اعتکاف، آن را تمام کند و سپس قضا کند.)(3)
ص: 131
آیا بوییدن عرقیات بودار مثل گلاب و عرق نعنا یا خوردن آن یا رسیدن بوی آن به مشام هنگام افطار در اعتکاف، باعث بطلان اعتکاف می شود؟ آیا کار حرام انجام داده است؟
بلی حرام بوده و بنا بر احتیاط واجب اعتکاف را باطل می کند ولی اعتکاف را تمام و اگر واجب بوده، اعاده نماید.(1)
اگر بوی عطری که دیگران استعمال کرده اند به مشام معتکف برسد، آیا باید از رسیدن بو به بینی، جلوگیری کند؟
بلی.(2)
اگر معتکفی در فرض سابق، از رسیدن بو به بینی جلوگیری نکرده و طبیعتاً از آن بو لذّت برده، آیا اعتکافش باطل است؟ آیا کار حرامی انجام داده است؟
اگر بو نکرده، اعتکاف او باطل نیست ولی اینکه جلوگیری نکرده، کار حرامی مرتکب شده و باید توبه کند.(3)
معتکفی به تصوّر اینکه بوییدن عطر فقط در حال روزه در اعتکاف، اشکال دارد، بعد از افطار بوی عطر را استشمام کرده است.آیا این کار باعث بطلان اعتکاف می شود؟ آیا کار حرام انجام داده است؟
اگر ﻧﻤﻲدانسته مرتکب حرام نشده ولی بنابراحتیاط واجب اعتکافش باطل شده است. درعین حال اعتکاف را تمام کند و اگر واجب بوده، مجدداً انجام دهد(4)
ص: 132
کسی که قبل از اعتکاف به لباسهایش عطر زده است، آیا برای اعتکاف باید لباسش را عوض کند؟
در صورتی که موجب بوییدن بوی خوش شود، باید عوض کند.(1)
در امر دنیوی یا دینی اگر به خاطر غلبه کردن بر طرف مقابل و اظهار فضیلت باشد حرام است ولی اگر به خاطر اظهار حق و برگرداندن طرف از خطا باشد، اشکالی ندارد. معیار تشخیص آن قصد و نیّت شخص است. در این امور فرقی بین روز و شب نیست.(2)
امام باقر علیه السلام: «معتکف، مجادله ﻧﻤﻲکند».(3)
اگر مباحثه علمی در حال اعتکاف به جرّ و بحث منجر شود، آیا موجب باطل شدن اعتکاف است؟
اگر برای غلبه بر خصم و امر باطل باشد جایز نیست و اگر به قصد اظهار حق و ردّ کردن فرد مقابل از خطا باشد، مانعی ندارد.(4)
در حال روزه، معتکف باید از مبطلات روزه اجتناب نماید. بعضی از این مبطلات با محرّمات اعتکاف مشترک هستند.
ص: 133
5-خرید و فروش(1): خرید و فروش و بنابر احتیاط واجب انواع تجارت مانند صلح، اجاره و معاوضه بر معتکف حرام است، مگر ضرورتی پیش آید [و نتواند وکیل بگیرد]، ولی معامله باطل نیست.(2)
در عدم جواز معامله برای معتکف، بین معامله نقد و نسیه فرق نیست.(3)
اگر معتکف در معامله پول ندهد و نسیه بخرد یا بفروشد (مثلاً اسمش را روی کاغذ مخصوص می نویسد) و یا برای معامله نائب بگیرد، یا پول را به دست خود فروشنده ندهد، یا مستقیماً از دست خریدار پول نگیرد (مثل اینکه صندوق مخصوصی برای اینکار گذاشته باشند)اعتکاف چه حکمی پیدا می کند؟
اگر عرفاً صدق بیع و شرا نماید، اشکال دارد.(4)
آیا خرید و فروش (جنس ضروری و غیر ضروری)در اعتکاف باعث بطلان اعتکاف می شود؟ آیا کار حرام انجام داده است؟
ص: 134
خرید و فروش بدون ضرورت از محرّمات اعتکاف است و بنابر احتیاط، انجام آن موجب بطلان اعتکاف می شود.(1)
اگر جهت خوردن و نوشیدن نیاز به خرید و فروش باشد و نتواند وکیل بگیرد و نقل و انتقال بدون خرید و فروش [مانند هدیه یا قرض گرفتن] هم ممکن نباشد، در این صورت خرید و فروش مانعی ندارد.(2)
آیا معتکف می تواند در شرایط اضطرار، خرید و فروش نماید؟
در صورتی که ناچار باشد مانعی ندارد.(3)
آیا معتکف می تواند خودش اقدام به خرید کند، ضروری یا غیر ضروری؟
ص: 135
اگر برای خرید نیازمندی های اعتکاف باشد فی نفسه مانعی ندارد و جایز نیست معتکف خودش اقدام به خرید و فروش کند مگر در مواردی که در حال اعتکاف به آنها نیاز دارد.(1)
موارد ضروری که خرید و فروش درآنها برای معتکف جایز است، چیست؟ مواردی که در هنگام اعتکاف برای خودش و نفقه خانواده اش به آن نیاز دارد.(2)
آیا جایز است که معتکف، کسی را برای خرید چه ضروری و چه غیر ضروری وکیل نماید؟
اگر برای خرید نیازمندی های هنگام اعتکاف باشد، اشکال ندارد، امّا در غیر آن موارد، اگر وکیل کردن در هنگام اعتکاف باشد اشکال دارد.(3)
آیا ﻣﻲتوان به کسی پول داد تا ازمسجد خارج شود و برای معتکف خرید کند؟ آیا بین خرید جنس ضروری و غیرضروری فرق است؟
مانعی ندارد. مباشرت در خرید و فروش حرام است امّا وکالت دادن درآن اشکال ندارد.(4)
آیا پول دادن به حمامی برای استحمام در طول اعتکاف اشکال دارد؟ اجرت دادن حمامی در حال اعتکاف، اشکال ندارد.(5)
ص: 136
پول دادن به افراد جهت تهیّه بعضی احتیاجات و نیازمندی ها، مثل خمیر دندان، شامپو، آیا در حکم خرید و فروش و مبطل اعتکاف است؟
اشکال ندارد.(1)
اگر معتکف بعد از اعتکاف، نیاز به کالایی داشته باشد. آیا جایز است که در هنگام اعتکاف آن را تقاضا کند و گرفتن کالا، بعد از اعتکاف باشد؟
اگر باعث خارج شدن از مسجد نشود، صرف قرار گذاشتن بدون عقد خرید، اشکال ندارد.(2)
اگر معتکف در معامله ای پول نپردازد بلکه جنس را نسیه بخرد یا نسیه بفروشد یا برای معامله نایب بگیرد، یا پول را به دست خود فروشنده ندهد، یا مستقیماً پول از دست خریدار نگیرد، اعتکاف چه حکمی پیدا می کند؟
خرید و فروش، بلکه مطلق تجارت، با نبود ضرورت برای معتکف حرام است ولی اگر دیگری را نایب بگیرد اشکالی ندارد.(3)
ص: 137
آیا اجرای دیگر عقود و ایقاعات [به جز معاملات] در هنگام اعتکاف جایز است؟
مانعی ندارد.(1)
انجام محرّمات اعتکاف سه پیامد منفی به دنبال دارد:
الف)گناه، پس باید فوراً توبه نموده و از خداوند طلب گذشت نماید.
ب)بطلان اعتکاف و لزوم قضای آن در برخی موارد.
ج)کفّاره (در جماع)
1-لذّت های جنسی: جماع و(2)لمس و بوسه از روی شهوت و بنابر احتیاط واجب استمناء، هرچند از راه حلال، مانند بازی با همسر، چه در شب و چه در روز اعتکاف را باطل می کند و فرقی بین مرد و زن نیست.(3)
با انجام جماع در اعتکاف واجب (اعتکافی که از ابتدا واجب بوده یا روز سوّم اعتکاف مستحب)کفاره واجب می شود و همچنین در اعتکاف مستحب بدون دست برداشتن از اعتکاف، بنابر احتیاط واجب کفّاره واجب می شود؛ امّا
ص: 138
اگر با دست برداشتن از اعتکاف جماع کند، کفاره ندارد، اگرچه احتیاط مستحب است.(1)
معتکف اگر از روی سهو هم جماع کند، اعتکافش باطل است.(2)
حرمت جماع از سه جهت است:
1-مکان اعتکاف؛ 2-روزه؛ 3-خود اعتکاف
2-مبطلات روزه: باطل کننده اعتکاف است. اگر روزه باطل شود، اعتکاف هم باطل می شود.(3)
3-معامله: [در موارد غیر ضروری] بنابر احتیاط واجب باطل کننده اعتکاف است.(4)
4-شمّ طیب: بوییدن عطریّات و بوی خوش همراه با لذت اعتکاف را باطل می کند.(5)
ص: 139
5-مجادله: به قصد غلبه بر طرف مقابل و اظهار فضیلت، اعتکاف را باطل می کند.(1)
به جز مبطلات روزه، سایر محرّمات، اختصاص به روز ندارد بلکه در شب نیز، باید از آنها پرهیز نمود.(2)
اگر معتکف شرط رجوع کرده باشد چنانچه یکی از محرّمات را انجام دهد، قضای اعتکاف و از سر گرفتن آن، لازم نیست.(3)
ص: 140
واجب بودن اجتناب از محرّمات (به جز جماع) در اعتکافی که واجب معیّن [یا روز سوم اعتکاف] نیست، بنابر احتیاط واجب است.(1)
آیا به جز جماع و مبطلات روزه، انجام دیگر محرّمات اعتکاف[استمناء، بوییدن عطریات و بوهای خوش، معاملات با نبودن ضرورت، جدال به قصد اظهار فضیلت] به صورت عمدی، باعث بطلان اعتکاف می شود؟
لمس کردن و بوسیدن از روی شهوت و جماع کردن، اگرچه از روی سهو باشد، اعتکاف را باطل می کند. سایر محرمات اعتکاف را اگر عمداً یا سهواً مرتکب شود و نیز در مورد لمس کردن و بوسیدن با شهوت که از روی سهو باشند، بنابر احتیاط واجب [اعتکاف را باطل می کند]. (2)
ص: 141
اگر معتکف یکی از محرّمات اعتکاف (به جز جماع و لمس و بوسه از روی شهوت) را سهواً انجام دهد، آیا اعتکاف او باطل است؟
بنابر احتیاط واجب، اعتکاف باطل است(1) لذا باید احتیاط کند. بنابراحتیاط واجب، اعتکاف واجب را اداء یا قضا نماید.(2)
کسی که ﻧﻤﻲدانسته مثلاً فلان کار در اعتکاف حرام است و آن کار را انجام دهد، آیا کار حرام انجام داده است؟
اگر ﻧﻤﻲدانسته، عقاب ندارد.(3)
آیا کسی که ﻧﻤﻲدانسته مثلاً فلان کار باعث بطلان اعتکاف می شود و آن کار را انجام دهد، آیا اعتکاف او باطل می شود؟
بلی، باطل می شود.(4)
ص: 142
برخی از امور اعتکاف را باطل می کند که به برخی در ذیل اشاره می شود:
1-از بین رفتن صحّت اعتکاف: سبب بطلان اعتکاف می شود. مانند:
1)مرتد شدن: گرچه توبه کند.(1)
2)خروج عمدی: اگر معتکف از مسجد در غیر موارد مجاز و نیز خروج معتکف در موارد مجاز اگر به قدری طول بکشد که صورت اعتکاف به هم بخورد، اعتکاف را باطل می کند.(2)
3)مبطلات روزه: اگر در روز واقع شود، اعتکاف را باطل می کند.(3)
2-محرّمات اعتکاف: که در «حکم محرّمات» بیان شده است.
ص: 143
اگر اعتکاف واجب موسع یا مستحب باشد تا قبل از تکمیل دو روز[غروب روز دوم] می تواند آن را قطع کند ولی اگر اعتکاف را تا غروب روز دوّم رها نکرد، بر او واجب است که روز سوّم را بماند[مگر شرط رجوع کرده باشد].(1)
آیا ﻣﻲتوان اعتکاف را به هم زد و در اثنا از مسجد خارج شد؟
اگر واجب باشد یا روز دوّم تا مغرب اعتکاف کرده است، نمی تواند آن را به هم بزند و اتمام واجب است و الّا مانعی ندارد.(2)
مسافری که نیّت نذر اعتکاف کرده، در روز سوّم اعتکاف برایش کاری پیش آمده است، آیا می تواند به شهرش برگردد؟ حکم اعتکافش چیست؟ آیا باید قضای اعتکاف را به جا آورد؟ آیا کفاره دارد؟
اگر ضرورت داشته باشد، مثل سایر افراد می تواند اعتکاف را ترک کند ولی باید آن را قضا کند و کفاره ندارد. امّا چنانچه کار ضروری ندارد، نباید اعتکاف را ترک کند.(3)
ص: 144
اگر کسی اعتکاف را نذر کند و مشغول اعتکاف شود ولی در ایّام اعتکاف مریض شود یا ضرورتی پیش آید، مثل فوت نزدیکان، آیا می تواند اعتکاف را بر هم بزند؟ و اگر بر هم بزند، کفّاره دارد؟ در اعتکاف مستحبی چطور؟
در صورتی که ضرورتی پیش آید، می تواند اعتکاف را به هم بزند، در صورتی که روز سوّم باشد. اگر به عنوان نذر باشد، باید قضا کند ولی کفّاره ندارد.(1)
اگر نذر کند چهار روز معتکف شود، و پیوستگی آن چهار روز را شرط ننماید و روز چهارم برخلاف نذرش از اعتکاف خارج شود وظیفه اش چیست؟ باید مجدداً اعتکاف چهار روز را به جا آورد.(2)
ص: 145
2-اگر اعتکاف واجب غیر معیّن باشد، واجب است، دوباره به جا آورد.(1)
3-اگر اعتکاف مستحب باشد، و قبل از اتمام روز دوّم باطل شود چیزی بر او نیست و اگر بعد از دو روز باطل شده باید(2) قضاء کند. بلکه مشروع بودن قضای آن محل اشکال است.(3)
ص: 146
اگر فردی اعتکاف مستحب را در روز سوّم رها کرد، وظیفه اش چیست؟ باید قضای آن را به جا آورد.(1)
اگر در نیّت یا نذر اعتکاف شرط رجوع کرده باشد، قضا یا ادای آن واجب نیست.(2)
در باطل کردن روزه ماه رمضان و نذر معیّن باید کفّاره بدهد و همچنین در قضای ماه رمضان اگر بعد از ظهر افطار کند، ولی در اقسام دیگر روزه- چه واجب باشد، چه مستحب، چه قبل از ظهر افطار کند یا بعد از ظهر- کفّاره واجب نیست.(3)
جایز است افطار نمودن روزه غیر معیّن را پیش از زوال، چه قضای شهر رمضان باشد یا غیر آن و لکن در قضای ماه رمضان بعد از زوال حرام است، بلکه کفاره، لازم ﻣﻲشود علی الاقوی، ولی کفّاره آن، «ده مسکین طعام دادن» است؛
ص: 147
و با عدم تمکّن، «سه روز روزه» است. اما [افطار کردن] نذر مطلق و مندوب، جایز است، چه بعد از زوال و چه پیش از زوال.(1)
در مواردی که قضای اعتکاف واجب می شود واجب نیست، فوراً قضای آن را به جا آورند. اگر چه احتیاط[مستحب] است(2) ولی تأخیر آن به طوری که بی اعتنایی به واجب شرعی شود، جایز نیست.(3)
اگر قضای اعتکاف به علت بطلان، واجب باشد و ده روز پایانی ماه رمضان تمام شود. آیا جایز است برای درک فضیلت، قضای اعتکاف را در ماه رمضان آینده به جا آورد یا اینکه باید فوراً قضا نماید؟ قضا در هر ماهی که خواست اشکال ندارد، مگر اینکه نذر کرده باشد که در ماه خاصی اعتکاف نماید. (4)
ص: 148
ص: 149
اَعتَکَفَ شَهرَ رَجَب ثَلاثَةَ اَیّام» یا «برای خدا به گردن من باشد که سه روز از ماه رجب را اعتکاف کنم» و اگر صیغه خوانده نشود، نذر منعقد ﻧﻤﻲگردد.(1)
اگر کسی از روی اختیار[و نه فراموشی، جهل، اضطرار یا اکراه] به نذر خود عمل نکند، گناه کرده و باید کفّاره بدهد. کفّاره [تخلف از] نذر عبارت است از اطعام شصت فقیر، یا دو ماه پی در پی روزه گرفتن، یا یک بنده آزاد کردن.(2)
شخصی نذر کرده معتکف بشود، اگر عمداً و بدون عذر اعتکاف خود را بشکند، آیا کفاره نذر بر عهده اش می آید یا کفاره اعتکاف و یا کفاره جمع؟
اگر به غیر جماع، اعتکاف خود را باطل کند، فقط کفاره تخلّف از نذر واجب است، که همانند کفاره باطل کردن روزه ماه مبارک رمضان است.(3)
اگر کسی نذر کند ایّام معینی را معتکف باشد و از آن ایّام معین، تخلف نماید (یک روز یا بیشتر)، آیا قضاء بر او واجب است؟
قضا بر او واجب است.(4) (به صفحه...مراجعه شود)
ص: 150
آیا اعتکاف نذری را ﻣﻲتوان در ماه رمضان انجام داد؟
مانعی ندارد، مگر اینکه نیّت او غیر ماه رمضان باشد.(1)
ص: 151
کفّاره بدهد [کفّاره اعتکاف مختص به جماع است] و در سایر محرّمات کفّاره واجب نیست. اگرچه احتیاط استحبابی است.(1)
بنابر احتیاط واجب، در اعتکاف مستحب بدون دست برداشتن از اعتکاف، اگر جماع کند، باید کفّاره بدهد.(2)
کفّاره اعتکاف، مانند کفّاره روزه ماه رمضان است که بین امور سه گانه مخیّر است. اگرچه احتیاط مستحب است که مانند کفاره ظهار ترتیبی باشد [لذا باید یک بنده آزاد کند، در صورت ناتوانی 60 روز، روزه بگیرد و در صورت ناتوانی 60 فقیر را سیر نماید].(3)
ص: 152
وجوب کفّاره به خاطر باطل شدن خود اعتکاف است نه برای باطل شدن روزه، به همین جهت فرقی ندارد که جماع در شب واقع شود یا در روز. البته اگر در روز ماه رمضان واقع شود، دو کفّاره واجب می شود، چنان که اگر در ماه رمضان (در حال اعتکاف) به غیر جماع، روزه را باطل کند، فقط کفّاره ماه رمضان واجب است.(1)
اگر اعتکاف واجب [غیر معیّن] با جماع در روز ماه رمضان یا قضای ماه رمضان وقتی بعدازظهر باشد، باطل شود، باید دو کفاره بدهد یکی برای اعتکاف و دیگری برای افطار روزه و اگر در ایّام معیّن از ماه رمضان نذر اعتکاف کرده و در روز آن را باطل کند، باید سه کفاره بدهد کفاره اعتکاف و کفاره افطار روزه و کفاره شکستن نذر.(2)
اگر مرد معتکف همسر معتکفه اش را به جماع در روز ماه رمضان وادار کند، احتیاط مستحب آن است که چهار کفاره بدهد هر چند بعید نیست که سه کفاره کفایت کند. و اگر در شب زن معتکفه اش را وادار به جماع کند دو کفاره اعتکاف بر مرد است. هرگاه زن معتکفه به اختیار، در جماع روز ماه
ص: 153
رمضان، اطاعت مرد کند بر هر کدام از مرد و زن دو کفاره است و در جماع شب بر هر کدام یک کفاره است.(1)
اگر در ماه مبارک رمضان، اعتکاف کنیم و روزه روز سوّم اعتکاف را نگیریم یعنی یک روز، روزه ماه مبارک را نگرفتیم و یک روز، روزه روز سوّم اعتکاف، آیا دو کفّاره جمع بر ما واجب می شود یا یک کفاره؟
یک کفّاره، مگر اینکه با جماع روزه را باطل کند که دو کفّاره دارد(2)
زنان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم گاهی همراه با آن حضرت و حتّی پس از وفات ایشان در مسجد معتکف ﻣﻲشدند.
امام صادق علیه السلام ﻣﻲفرمایند: «اعتکاف زن، مانند اعتکاف مرد است».(3)
آیا زن ها هم ﻣﻲتوانند معتکف شوند؟ اگر در روزهای عادت قرص بخورند و معتکف شوند، چه صورت دارد؟
بلی، مصرف قرص برای جلوگیری از عادت اگر ضرر نداشته باشد، مانعی ندارد و اعتکاف آنان صحیح است.(4)
ص: 154
ص: 155
زن مستحاضه ای که غسل بر او واجب است. در صورتی که غسل های واجب خود را انجام ندهد، مضرّ به صحت اعتکافش نیست.(1)
با شروع (طروّ) حیض و لو در روز سوم، اعتکاف باطل می شود و [اعتکاف مستحب] قضاء ندارد و اگر از قبل اعتکافی به سبب نذر بر او واجب شده قضاء آن را می تواند در هر مسجدی و در هر زمانی به جا آورد مگر آنکه در نذر، اعتکاف در مسجد خاص و زمان خاصی را ملحوظ داشته باشد که در این صورت باید طبق همان نذر خود عمل کند.(2)
آیا مستحاضه کثیره یا متوسطه می تواند معتکف شود؟
مانعی ندارد.(3)
آیا مستحاضه (کثیره یا متوسطه)هر بار بعد از خروج ضروری از مسجد باید برای ورود به مسجد غسل کند؟
خیر همین که اغسال یومیّه را برای نمازها انجام دهد، کفایت می کند.(4)
آیا مستحاضه کثیره یا متوسطه برای روزه گرفتن و نماز صبح باید جداگانه غسل کند؟
همان غسل های واجب کفایت می کند ولی بنا براحتیاط واجب، باید غسل نماز مغرب و عشای شبی که می خواهد فردای آن را روزه بگیرد، به جا آورد.(5)
ص: 156
کسی که در روز سوّم اعتکاف حیض شود و در نیّت خود شرط نکرده است که اگر عذری پیش آید، دست از اعتکاف بکشد. آیا قضا یا کفّاره اعتکاف بر او واجب است؟ آیا قضای روزه روز سوّم بر او واجب است؟
خیر، کفّاره و قضا ندارد. اگر مطلق اعتکاف (نه در خصوص آن سه روز) بر او واجب بوده، مثل اینکه نذر مطلق کرده باشد، باید آن را قضا کند.(1)
جهت اطلاع از نظرات سایرمراجع به صفحه... مراجعه شود.
حکم اعتکاف زنی که حیض یا استحاضه بر او عارض شده است، چیست؟ چه در روز اوّل یا دوّم یا سوم؟ آیا قضا بر او واجب است؟
با حایض شدن حتّی اگر در ساعات آخر روز سوّم باشد، اعتکاف باطل می شود ولی در صورت استحاضه شدن اگر به وظیفه مستحاضه نسبت به روزه اش عمل کند، اعتکاف صحیح است.(2)
حکم اعتکاف زنی که شک در حیض یا استحاضه دارد، چه در روز اوّل یا دوّم یا سوّم چیست؟ آیا قضا بر او واجب است؟
اگر حالت قبلی او پاک بودن است، به شکّش اعتنا نکند.(3)
خانمی به واسطه نذر معین یا غیر معیّن یا اعتکاف مستحبی، معتکف شده است. اگر روز دوّم یا سوّم حایض شود، وظیفه اش چیست؟
ص: 157
اگر اعتکاف واجب معیّن (نذر معین) باشد، قضای آن واجب است.(1)[ در هنگام به جا آوردن، نیّت قضا کند.]
اگر اعتکاف واجب غیر معیّن (نذر غیر معیّن) باشد، واجب است بعد از برطرف شدن عذر، اعتکاف را از اوّل شروع کند (اعاده یا اداء کند).(2)[نیّت اداء کند.]
اگر اعتکاف مستحب باشد اگر روز اوّل یا دوّم حایض شود چیزی بر او نیست و اگر روز سوّم حایض شود، قضای آن واجب است.(3)[مگر اینکه از اوّل اعتکاف شرط رجوع کرده باشد.]
آیا غسل های استحاضه، شرط صحت اعتکاف است؟
ص: 158
شرط صحت اعتکاف نیست، مگر غسل هایی که در صحت روزه معتبر هستند.(1)
خانمی می خواهد معتکف شود ولی ﻣﻲداند قبل از سه روز حیض می شود اعتکافش چه حکمی دارد؟ جایز نیست.(2)
اشتغال به امور مباح دنیوی مانند خیاطی، نقاشی، مطالعه و...اشکال ندارد،(3) هر چند احتیاط مستحب ترک این امور [و توجّه به عبادات] می باشد.(4)
انسان می تواند، در حال اعتکاف، بنشیند، بایستد، بخوابد یا راه برود.
آیا ازدواج یا طلاق و جاری کردن صیغه عقد به هنگام اعتکاف جایز است؟
اشکالی ندارد.(5)
آیا گفتگو در مورد چیزهای مباح، هنگام اعتکاف جایز است؟
اشکال ندارد.(6)
آیا جایز است دانشجویان معتکف درسهای دانشگاهی خود را مرور کنند؟
اشکال ندارد.(7)
پماد چرب کننده یا مرطوب کننده پوست، آیا اعتکاف را باطل می کند؟ آیا کار حرام انجام داده است؟
ص: 159
خیر، نه حرام است و نه اعتکاف را باطل می کند.(1)
بعضی از معتکفین در برخی از اوقات، که حال مناسبی برای دعا و اعمال مستحبی ندارند، به مباحثات علمی، یا سیاسی، یا اقتصادی، یا اجتماعی، یا شغلی، یا حزبی و مانند آن ﻣﻲپردازند، این کار چه حکمی دارد؟
اشکالی ندارد، هر چند بهتر، پرداختن به عبادت و یا لااقل پرداختن به مباحثات دینی است.(2)
ملاقات و صحبت کردن معتکفین با خواهران و نیز با خانواده (مادر، خواهر و همسر) چه حکمی دارد؟
مجرّد[فقط] صحبت کردن با زن، در حال اعتکاف منع شرعی ندارد.(3)
آیا اعتکاف به صورت خانوادگی جایز است؟
مانعی ندارد.(4)
گفتگو با تلفن همراه در هنگام اعتکاف چه حکمی دارد؟
در صورتی که ضرری به اعمال اعتکاف نزند مانعی ندارد، ولی بهتر ترک آن در غیر موارد ضرورت است.(5)
ص: 160
بنابر احتیاط [مستحب] معتکف، باید از چیزهایی که مُحرِم اجتناب ﻣﻲکند(1)اجتناب نماید لیکن بنابر اقوی اجتناب لازم نیست، مخصوصاً پوشیدن لباس دوخته و برطرف کردن موی بدن و خوردن گوشت شکار و عقد نکاح، که تمام این ها برای او جایز است.(2)
آیا شانه زدن و ناخن گرفتن در حال اعتکاف کراهت دارد؟
اگر بدانند شانه زدن موجب ریختن مو می شود احتیاط مستحب است که شانه نزنند؛ همچنین احتیاط مستحب آن است که در حال اعتکاف ناخن نگیرند.(3)
کندن (اصلاح) مو در حال اعتکاف چه حکمی دارد؟
ص: 161
اشکال ندارد اگرچه احوط و اولی، ترک است البته اصلاح صورت اگر تراشیدن ریش باشد، حرام است.(1)
در آینه نظر کردن معتکف چه حکمی دارد؟
مانعی ندارد.(2)
اگر کسی حشرات موذی داخل مسجد را بکشد اعتکافش چه حکمی پیدا می کند و اگر در این حال، مسجد را نجس کرده باشد چه طور؟
کشتن حشرات موذی در مسجد اشکال ندارد ولی اگر مسجد نجس شود باید آن را تطهیر نماید.(3)
با عنایت به اینکه در اعتکاف، گفتن شعر نهی شده است، آیا خواندن اشعار مذهبی خللی در اعتکاف ایجاد می کند؟
خواندن اشعار، مبطل اعتکاف نیست.(4)
اظهار فضل بدون مجادله برای شوخی، آیا باعث بطلان اعتکاف می شود؟ آیا کار حرام انجام داده است؟
خیر حرام نیست، بلکه مکروه است.(5)
ص: 162
کسی که شب قبل از اعتکاف در مسجد حاضر شده و نیاز به غسل پیدا کرده ولی به خاطر عدم امنیّت نمی تواند به خارج از مسجد برای غسل برود، آیا می تواند تیمّم کند و معتکف شود و در زمانی که دسترسی به آب پیدا کرد، از مسجد خارج شود و غسل کند؟ اگر جواب مثبت است، آیا چنین کسی برای اعتکاف و روزه و نماز صبح باید سه تیمّم جداگانه کند؟
اگر اعتکاف بر او واجب معیّن باشد، مانعی ندارد و یک تیمم کافی است و الّا جایز نیست.(1)
کسی که دسترسی به آب ندارد و باید برای نماز صبح تیمّم کند، آیا می تواند قبل از اذان صبح تیمّم کند و معتکف شود و در زمانی که دسترسی به آب پیدا کرد، از مسجد خارج شود و غسل کند؟
اگر اعتکاف بر فرد واجب معیّن نباشد، جایز نیست و الا مانعی ندارد.(2)
گاهی در جواب استفتائات ما را به عرف ارجاع ﻣﻲدهید. مراد از عرف چیست؟ چه کسی می تواند آنرا تشخیص دهد؟ اگر در تشخیص آن اختلاف شود چه باید کرد؟
مراد از عرف، نظر عرفی خود مکلف است.(3)
آیا غسل روز 15رجب برای معتکف واجب است؟
ص: 163
خیر.(1)
اگر اعتکاف در همسر اثر منفی بگذارد، با توجّه به استحباب اعتکاف کدام لازم تر است؟ رسیدگی به همسر یا اعتکاف؟
تا هنگامی که اعتکاف شوهر مستلزم ترک نفقه ی واجب زن نشود، اشکال ندارد.(2)
آیا طّلاب و دانشجویان در ایّام تحصیل ﻣﻲتوانند معتکف شوند؟ کدام افضل است؟
هرگاه اعتکاف به درس آنها لطمه نزند، اشکالی ندارد.(3)
آیا در اعتکاف صحبت کردن و خندیدن اشکال دارد؟
صحبت کردن و خندیدن مانعی ندارد.(4)
با توجّه به اینکه مستحب است میهمان بدون جلب رضایت میزبان، روزه مستحبی نگیرد، آیا میهمان بدون اجازه میزبانش می تواند معتکف شود؟ آری.(5)
در بعضی از مساجد اعتکاف در بخش بالایی (طبقه بالا) مسجد برگزار می شود، لذا نماز جماعت آقایان در آن بخش که در طبقه پایین آن خواهران اقامه نماز جماعت ﻣﻲکنند چه حکمی دارد؟ اشکال ندارد.(6)
ص: 164
آیا اعمالی که معتکفین در سیزده تا پانزده رجب به جا ﻣﻲآورند (نظیر اعمال امّ داود)جزو اعمال اعتکاف است، چنانچه کسی در ماه رمضان هم معتکف شود باید آنها را به جا آورد یا از اعمال مخصوص ایّام البیض محسوب می شود؟
اعمال امّ داود در اعتکاف شرط نیست بلکه مربوط به ایّام البیض است. هر چند انجام آن در حال اعتکاف بهتر ﻣﻲباشد.(1)
اعمال ام داود بعد از اذان ظهر شروع می شود لکن در مراسم اعتکاف در بعضی مساجد به جهت داشتن برنامه سخنرانی و نوحه خوانی اعمال را دو ساعت قبل از اذان ظهر شروع کردند و به این عنوان که کل اعمال مستحب است بنابر این فرقی نمی کند که قبل از اذان یا بعد از اذان باشد.آیا پاسخ فوق صحیح است و این کار شرعاً صحیح بوده است؟
اگر رجائاً به عنوان ثواب انجام شده باشد، مانع ندارد.(2)
آیا ﻣﻲتوان برای غسل امّ داود از مسجد خارج شد؟
به صفحه.... مراجعه شود.
ص: 165
فصل پنجم: زمان، اعمال، آداب و ادعیه اعتکاف(1)
در هر زمانی که انسان بتواند، حداقل سه روز در مسجد بماند و روزه بگیرد، اعتکاف نیز صحیح است. چون اعتکاف بدون روزه محقق ﻧﻤﻲشود، ایامی که روزه آن مستحب است، زمان مناسبی برای اعتکاف است و ثواب آن افزون تر خواهد بود.
با فضیلت ترین اوقات اعتکاف، ماه مبارک رمضان و بهترین اوقاتِ ماه رمضان، دهه آخر آن است.(2)
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در مدینه در ماه مبارک رمضان معتکف ﻣﻲشدند. دهه آخر ماه مبارک رمضان جهت اعتکاف، آن قدر مورد تاکید است که امیرالمومنین علیه السلام زمان دیگری را برای این عبادت سزاوار ﻧﻤﻲداند.(3)
فقهای اسلام، اعمّ از شیعه و اهل سنّت اعتکاف در ماه مبارک رمضان را سفارش کرده اند. در بررسی از کتب فقهی از شیعه و اهل سنّت که در دسترس بود، در خصوص فضیلت اعتکاف در ماه رجب، مطلبی یافت نشد.
دلیلی خاصّ بر استحباب اعتکاف در ماه رجب نیافتیم.(4) اینکه مرسوم شده در ایّام البیض ماه رجب، اعتکاف ﻣﻲکنند، ظاهراً به دلیل اعمال امّ داود و فضیلت و سفارش زیاد روزه داشتن و دعا و برآورده شدن حاجات در این ایّام است. لازم به ذکر است که معصومین علیهم السلام از اعتکاف در غیر ماه رمضان منعی نفرموده اند، هرچند که اعتکاف در ماه مبارک رمضان را ارج ﻣﻲنهیم و توصیه ﻣﻲشود که اگر مقدور بود، خوانندگان از این سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بی بهره نمانند.
ص: 166
این ماه از ماه های حرام است که جنگ درآن جایز نیست و حتّی در زمان جاهلیّت هم این مطلب شهرت داشته است. شب اوّل آن، از چهار شبی (شب اوّل رجب، شب نیمه شعبان، شب عید فطر و شب عید قربان) است که بر زنده نگه داشتن آن به عبادت و دعا تأکید شده است و نیمه این ماه، از محبوب ترین روزها نزد خداوند است. بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در بیست و هفتم این ماه واقع شده است. سیر الی الله به راحتی امکان پذیر نیست و در حالت عادی بسیار مشکل است، ولی نزول باران رحمت الهی در ماه رجب، راه را هموار ﻣﻲکند.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «خداوند در آسمان هفتم، فرشته ای را قرار داده است که به او «داعی» گفته ﻣﻲشود. هنگامی که ماه رجب ﻣﻲآید، این فرشته در هر شب تا صبح ﻣﻲگوید: «خوشا به حال تسبیح کنندگان خدا! خوشا به حال فرمانبرداران خدا». خداوند ﻣﻲفرماید: «همنشین کسی هستم که با من همنشینی کند. فرمانبردار کسی هستم که فرمانبردارم باشد. بخشنده خواهان بخشایش هستم. ماه، ماه من، بنده، بنده من و رحمت، رحمت من است. هرکس در این ماه مرا بخواند، او را اجابت کنم و هرکس از من بخواهد، به او عطا کنم و هرکس از من هدایت خواهد، او را هدایت کنم. این ماه را رشته ای بین خود و بندگانم قرار دادم که هرکس آنرا بگیرد، به من ﻣﻲرسد».(1)
امیرالمومنین علیه السلام:: «ماه رجب ماه من و ماه شعبان ماه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و ماه رمضان ماه خداست».(2)
امام صادق علیه السلام: «هنگامی که قیامت فرا رسد، منادی از عرش ندا ﻣﻲکند: کجایند رجبیّون [آنها که ماه رجب را گرامی داشتند]؟ پس عده ای از مردم
ﻣﻲایستند، در حالی که صورتشان برای اهل محشر ﻣﻲدرخشد و بر سرشان تاج پادشاهی گذاشته شده است. آنگاه امام صادق علیه السلام ثواب های زیادی نام بردند(3) و بعد فرمودند: این اجر و پاداش کسی است که مقداری از [ماه] رجب، هر چند یک روز از اوّل یا وسط و یا آخرش را روزه گرفته باشد».(4)
ص: 167
امام کاظم علیه السلام: «رجب، نام نهری در بهشت است که از شیر سفیدتر و از عسل شیرین تر است. هرکس یک روز از ماه رجب را روزه بگیرد، از آن نهر
ﻣﻲآشامد».(1)
امام کاظم علیه السلام: «ماه رجب، ماه عظیمی است که خداوند حسنات و نیکی ها را در آن دو چندان و گناهان را محو ﻣﻲکند».(2)
امام رضا علیه السلام به نقل از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «ماه رجب را اصب ﻣﻲگویند زیرا که رحمت خداوند در این ماه بر بندگان نازل ﻣﻲشود».(3)
چون در کشور ما اعتکاف معمولاً در ایّام البیض ماه رجب نیز برگزار ﻣﻲشود، در این فصل، اعمال این ماه بیان شده است.
اعمال ماه رجب بر دو قسم است: اعمالی که توصیه شده است در تمام ماه رجب انجام شود «اعمال مشترک» نامیده ﻣﻲشود و اعمالی که توصیه شده است در روز یا روزهای خاصی از ماه رجب مانند «ایّام البیض»انجام شود، «اعمال اختصاصی» نامیده ﻣﻲشود.
شستن بدن ازکثافات، ﻣﻲتواند زمینه صفای روحانی را فراهم ﻣﻲآورد و بدن که همراه روح است، باید آلودگی نداشته باشد تا روح سبکبال تر به منزل
ص: 168
مقصود برسد. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «هرکس که در اوّل، وسط و آخر ماه رجب غسل کند، از گناهانش خارج ﻣﻲشود، مانند روزی که از مادرش متولد شده است».(1)
تمام نمازهای مستحّبی به جز نافله شب که یک رکعت است، باید همانند نماز صبح، دو رکعتی خوانده شوند و پس از سلام نماز، دو رکعت بعدی آغاز ﻣﻲشود. (به صفحه 257 مراجعه شود.)
در ماه رجب نمازهایی وارد شده است که در ذیل به برخی، اشاره ﻣﻲشود:
2-1-شصت رکعت نماز: هر شب دو رکعت و در هر رکعت یک مرتبه حمد، سه مرتبه کافرون و یک مرتبه توحید و بعد از سلام نماز، دست ها را بالا ببرد و بگوید: «لا إِلهَ إِلا اللهُ وَحدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ، لَهُ المُلکُ وَ لَهُ الحَمدُ یُحیِی وَ یُمِیتُ وَ هُوَ حَیُّ لایَمُوتَ، بِیَدِهِ الخَیرُ وَ هُوَ عَلی کُلَّ شَیء قَدِیرُ، وَ إِلَیهِ المَصِیرُ وَ لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ اِلّا بِالله العَلیَّ العَظِیمِ، اَللّهُمَ صَلِّ عَلی مُحمّد وَ عَلی آلِ محمّد، النَّبِیِّ الامَّیَّ وَ آلِهِ» سپس دست ها را به صورت بکشد.(2)
2-2-ده رکعت نماز: در یک شب از ماه رجب، ده رکعت نماز گذارده
ﻣﻲشود، در هر رکعت حمد و کافرون یک مرتبه و توحید 3 مرتبه.(3)
ص: 169
2-3-دو رکعت نماز: در هر دو رکعت نماز صد مرتبه سوره توحید.(1)
2-4-نماز حضرت سلمان علیه السلام:(2) پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «سلمان! در روز اوّل ماه رجب، ده رکعت نماز به جا ﻣﻲآوری، در هر رکعت، حمد یک مرتبه، توحید سه
ص: 170
مرتبه، کافرون سه مرتبه و بعد از هر نماز، در حالی که دست ها را بلند ﻣﻲکنی، بگو: «لا اِلهَ اِلّا اللهُ، وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، لَهُ المُلْکُ وَ لَهُ الحَمْدُ یُحیی وَ یُمیتُ، و هُوَ حَیٌّ لایَموُتُ بِیَدِهِ الخَیرُ، وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ. اَلّلهُمَّ لامانِعَ لِما اَعْطَیْتَ، و لا مُعْطیَ لِما مَنَعْتَ، وَ لا یَنْفَعُ ذالجَدِّ مِنْکَ الجَدُّ». آن گاه دست ها را به صورت بکش. در روز نیمه رجب نیز، همان ده رکعت را بخوان و فقط بعد از «کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ» بگو: «اِلهاً واحِداً اَحَداً فَرداً صَمَداً، لَمْ یَتَّخِذْ صاحِبَةً وَ لا وَلَداً» سپس دست ها را به صورت بکش. در آخر ماه رجب همان ده رکعت را با همان کیفیّت بخوان و فقط بعد از «کُلِّ شَیءٍ قَدیر» بگو: «وَ صَلَّی اللهُ عَلی محمّد و آلِهِ الطّاهِرینَ، وَ لاحَولَ و لا قُوَّةَ اِلّا بِاللهِ العَلّیِ العَظیمِ». پس دست ها را به صورت بکش و حاجتت را از خداوند بخواه».(1)
ص: 171
2-5-چهار رکعت نماز: رکعت اوّل بعد از حمد، صد مرتبه آیة الکرسی و در رکعت دوّم بعد از حمد، دویست مرتبه توحید را بخواند.(1)
2-6-سی رکعت نماز: در هر رکعت بعد از حمد، کافرون یک مرتبه و توحید سه مرتبه را بخواند.(2)
2-7-نماز شب: کیفیّت این نماز در صفحه 257 آمده است.
2-8-نماز جعفر طیّار: کیفیّت این نماز در صفحه 252 آمده است.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «هرکس که سه روز از ماه رجب را روزه بگیرد، خداوند برای هر روز او، ثواب یک سال روزه را ﻣﻲنویسد».(3)
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «کسی که دو روز از ماه رجب را روزه بگیرد، خداوند آن قدر کرامت به او عطا ﻣﻲکند که وصف کنندگان اهل آسمان و زمین ﻧﻤﻲتوانند آن کرامت را وصف کنند و به اندازه اجر و پاداشی که به ده نفر از راستگویان که در تمام عمر داده است به او عنایت ﻣﻲکند و به همان مقداری که صادقان و راستگویان در روز قیامت شفاعت ﻣﻲکنند، او نیز شفاعت ﻣﻲکند و با راستگویان، محشور و داخل بهشت ﻣﻲشود و از رفیقان آنها خواهد بود».(4)
ص: 172
امیرالمومنین علیه السلام:: «هرکس یک روز از ماه رجب را در اوّل یا وسط یا آخر آن، روزه بگیرد، گناهانش بخشیده ﻣﻲشود».(1)
امام باقر علیه السلام: «هرکس سه روز از ماه رجب را روزه بگیرد، به او گفته ﻣﻲشود، گناهان گذشته و آینده ات بخشیده شد».(2)
امام رضا علیه السلام: «کسی که روز اوّل ماه رجب را از روی رغبت و امید ثواب، روزه بگیرد، خداوند بهشت را بر او واجب ﻣﻲکند و کسی که روزی از اواسط ماه را روزه بگیرد، به تعداد قبایل «رَبیعه» و «مُضر»(3)، حق شفاعت پیدا ﻣﻲکند وکسی که روزی از اواخر ماه را روزه بگیرد، خداوند او را از پادشاهان بهشت قرار ﻣﻲدهد و از پدر، مادر، پسر، دختر، عمو، عمه، دایی، خاله، آشنایان و همسایگانش شفاعت ﻣﻲکند، هر چند مستحق آتش شده باشند».(4)
امام کاظم علیه السلام: «هرکس یک روز از ماه رجب را روزه بگیرد، آتش جهنّم یک سال راه، از او دور ﻣﻲشود و هرکس که سه روز از ماه رجب را روزه بگیرد، بهشت بر او واجب ﻣﻲشود».(5)
البته ثوابی که برای روزه بیان شد، فقط برای پرهیز از خوراکی ها نیست بلکه باید از خواهش های نفسانی نیز چشم پوشید وهم جوارح و هم جوانح روزه باشند. به صفحات 243 و 314 مراجعه شود.
ص: 173
در ماه رجب دعاهایی از ائمه علیهم السلام نقل شده است. برخی در روزی خاصّ و برخی در همه روزها خوانده ﻣﻲشود. (به صفحه 276 مراجعه شود.)
در ذیل برخی از دعاهایی که هر روز خوانده ﻣﻲشود، ذکر شده است:
«یَا مَنْ یَمْلِکُ حَوَائِجَ السَّائِلِینَ وَ یَعْلَمُ ضَمِیرَ الصَّامِتِینَ لِکُلِّ مَسْأَلَةٍ مِنْکَ سَمْعٌ حَاضِرٌ وَ جَوَاب ٌعَتِیدٌ. اَللَّهُمَّ وَ مَوَاعِیدُکَ الصَّادِقَهُ وَ أَیَادِیکَ الْفَاضِلَهُ وَ رَحْمَتُکَ الْوَاسعَةُ فَأَسْأََلُکَ أَن ْتُصَلِّیَ عَلَی محمّد وَ آلِ محمّد وَ أَن ْتَقْضِیَ حَوَائِجِی لِلدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ إِنَّکَ عَلَی کُلّ ِشَیْ ء ٍقَدِیرٌ».(1)
1)«بنویس بسم الله الرّحمن الرّحیم و بعد ازنمازهای یومیّه بگو: «یا مَنْ اَرْجُوهُ لِکُلِّ خَیْرٍ وَ آمَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ کُلِّ شَرٍّ، یا مَنْ یُعْطِی الْکَثیرَ بِالْقَلیلِ، یا مَنْ یُعْطیِ مَنْ سَئَلَهُ، یا مَنْ یُعْطیِ مَنْ لَمْ یَسْئَلْهُ وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْهُ تَحَنُّناً مِنْهُ وَ رَحْمَةً، اَعْطِنی بِمَسْئَلَتی اِیّاکَ جَمیعَ خَیْرِ الدُّنیا وَ جَمیعَ خَیْرِالاخِرَهِ وَ اصْرِفْ عَنّی بِمَسْئَلَتی اِیّاکَ جَمیعَ شَرِّ الدُّنیا وَ شَرِّ الاْخِرَةِ، فَاِنَّهُ غَیْرُ مَنْقُوصٍ ما اَعْطَیْتَ وَ زِدْنی مِنْ فَضْلِکَ یا کَریمُ».
آنگاه حضرت دست چپش را بلند کرد و محاسن شریفشان را گرفت و این دعا را خواند. در حالی که با تضرّع و التجا، انگشت سبابه دست راستش را به سمت چپ و راست حرکت ﻣﻲداد(2)، چنین فرمود: «یا ذَاالْجَلالِ وَالاِْکْرامِ یا
ص: 174
ذَاالنَّعْمآءِ وَالْجُودِ یا ذَاالْمَنِّ وَالطَّوْلِ، حَرِّمْ شَیْبَتی عَلَی النّارِ». در روایت دیگری آمده که حضرت دستش را بر محاسنش گذاشت و آن را بر نداشت تا پشت دستش پر از اشک شد.(1)
2)«خابَ الوافِدونَ عَلَی غَیْرِکَ وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلّا لَکَ وَ ضَاعَ الْمُلِمُّونَ إِلّا بِکَ وَ أَجْدَبَ الْمُنْتَجِعُون َإِلّا مَنِ انْتَجَعَ فَضْلَکَ، بابُکَ مَفْتُوحٌ لِلرَّاغِبِینَ وَ خَیْرُکَ مَبْذُول ٌلِلطَّالِبِینَ وَ فَضْلُکَ مُبَاحٌ لِلسَّائِلِینَ وَنَیْلُکَ مُتَاحٌ لِلْآمِلِینَ وَرِزْقُکَ مَبْسُوطٌ لِمَنْ عَصَاکَ وَحِلْمُکَ مُتَعَرِّضٌ لِمَنْ نَاوَاکَ، عَادَتُکَ الْإِحْسَانُ إِلَی الْمُسِیئِینَ وَ سَبِیلُکَ الْإِبْقَاءُ عَلَی الْمُعْتَدِینَ اللَّهُمَّ فَاهْدِنِی هُدَی الْمُهْتَدِینَ وَ ارْزُقْنِی اجْتِهَادَ الْمُجْتَهِدِینَ وَ لاتَجْعَلْنِی مِنَ الْغَافِلِینَ الْمُبْعَدِینَ وَاغْفِرْلِی یَوْمَ الدِّینِ».(2)
3)«اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ صَبْرَ الشَّاکِرِینَ لَکَ وَ عَمَلَ الْخَائِفِینَ مِنْکَ وَ یَقِینَ الْعَابِدِینَ لَکَ، اللَّهُمَّ أَنْتَ الْعَلِیّ ُالْعَظِیمُ وَ أََنَا عَبْدُکَ الْبَائِسُ الْفَقِیرُ وَ أَََنْتَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ وَ أَنَا الْعَبْدُ الذَّلِیلُ. اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی محمّد وَ آلِ محمّد وَامْنُنْ بِغِنَاکَ عَلَی فَقْرِی وَ بِحِلْمِکَ عَلَی جَهْلِی وَ بِقُوَّتِکَ عَلَی ضَعْفِی یَا قَوِیُّ یَا عَزِیزُ، اَللَّهُمَّ صَلّ ِعَلَی محمّدٍ وَ آلِ محمّدٍ الْأَوْصِیَاءِ الْمَرْضِیِّینَ، وَ اکْفِنِی مَا أَهَمَّنِی مِنْ أَمْرِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ».(3)
ص: 175
1)«بسم الله الرّحمن الرّحیم اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُکَ بِمَعانی جَمیعِ ما یَدْعُوکَ بِهِ وُلاةُ اَمْرِکَ، الْمَاْمُونُونَ عَلی سِرِّکَ، الْمُسْتَسِرُّونَ بِاَمْرِکَ، الْواصِفُونَ لِقُدْرَتِکَ، الْمُعْلِنُونَ لِعَظَمَتِکَ اَسئَلُکَ بِما نَطَقَ فیهِمْ مِنْ مَشِیَّتِکَ، فَجَعَلْتَهُمْ مَعادِنَ لِکَلِماتِکَ، وَ اَرْکاناً لِتَوْحیدِکَ، وَ آیاتِکَ وَ مَقاماتِکَ، الَّتی لاتَعْطیلَ لَها فی کُلِّ مَکانٍ، یَعْرِفُکَ بِها مَنْ عَرَفَکَ لا فَرْقَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَها اِلاّ اَنَّهُمْ عِبادُکَ وَ خَلْقُکَ، فَتْقُها وَ رَتْقُها بِیَدِکَ بَدْؤُها مِنْکَ وَ عَوْدُها اِلَیْکَ، اَعْضادٌ وَ اَشْهادٌ وَ مُناةٌ وَ اَذْوادٌ وَ حَفَظَةٌ وَ رُوّادٌ فَبِهمْ مَلاَََََتَ سَماَئَکَ وَ اَرْضَکَ حَتّی ظَهَرَ [اَنْ] لا اِلهَ إلاّ اَنْتَ فَبِذلِکَ اَسْئَلُکَ وَ بِمَواقِعِ الْعِزِّ مِنْ رَحْمَتِکَ وَ بِمَقاماتِکَ وَ عَلاماتِکَ اَنْ تُصَلِّیَ عَلی محمّد وَ آلِ محمّد وَ اَنْتَ زیدَنی ایماناً وَ تَثْبیتاً یا باطِناً فی ظُهُورِهِ وَ یا ظاهراً فی بُطُونِهِ وَمَکْنُونِهِ، یا مُفَرِّقا ًبَیْنَ النُّورِ وَ الدَّیْجُورِ یا مَوْصُوفاً بِغَیْرِکُنْهٍ وَ مَعْرُوفاً بِغَیْرِ شِبْهٍ حادَّ کُلِّ مَحْدُودٍ وَ شاهِدَ کُلِّ مَشْهُودٍ، وَ مُوجِدَ کُلِّ مَوْجُودٍ، وَ مُحْصِیَ کُلِّ مَعْدُودٍ وَ فاقِدَ کُلِّ مَفْقُودٍ، لَیْسَ دُونَکَ مِنْ مَعْبُودٍ، اَهْلَ الْکِبْرِیاءِ وَ الْجُودِ. یا مَنْ لا یُکَیَّفُ بِکَیْفٍ وَ لایُؤَیَّنُ بِاَیْنٍ یا مُحْتَجِباً عَنْ کُلِّ عَیْنٍ، یا دَیْمُومُ یا قَیُّومُ وَ عالِمَ کُلِّ مَعْلُومٍ، صَلِّ عَلی عِبادِکَ الْمُنْتَجَ بینَ وَ بَشَرِکَ الْمُحْتَجِبینَ وَ مَلائِکَتِکَ الْمُقَرَّبینَ وَ الْبُهَمِ الصّافّینَ الْحافّینَ، وَ بارِکْ لَنا فی شَهْرِنا هذَا الْمُرَجَّبِ الْمُکَرَّمِ وَ ما بَعْدَهُ مِنْ الاَشْهُرِالْحُرُمِ وَ اَسْبِغْ عَلَیْنا فیهِ النِّعَمَ وَ اَجْزِلْ لَنا فیهِ الْقِسَمَ وَ اَبْرِرْ لَنا فیهِ الْقَسَمَ بِاسْمِکَ الاَعْظَمِ الاَجَلِّ الاَکْرَمِ الَّذی وَضَعْتَهُ عَلیَ النَّهارِ فَاَضاءَ وَعَلَی اللَّیْلِ فَاَظْلَمَ وَ اغْفِرْ لَنا ما تَعْلَمُ مِنّا وَ ما لا نَعْلَمُ وَ اعْصِمْنا مِنَ الذُّنُوبِ خَیْرَ الْعِصَمِ وَ اکْفِناکَ
ص: 176
وافِی قَدَرِکَ، وَ امْنُنْ عَلَیْنا بِحُسْنِ نَظَرِکَ، وَ لاتَکِلْنا اِلی غَیْرِکَ وَ لاتَمْنَعْنا مِنْ خَیْرِکَ وَ بارِک لَنا فیما کَتَبْتَهُ لَنا مِنْ اَعْمارِنا، وَ اَصْلِحْ لَنا خَبیئَةَ اَسْرارِنا و اَعْطِنا مِنْکَ الاَمانَ وَ اسْتَعْمِلْنا بِحُسْنِ الایمانِ وَ بَلِّغْنا شَهْرَ الصِّیامِ وَ ما بَعْدَهُ مِنَ الاَیّامِ وَ الاَعْوامِ یاذَاالْجَلالِ وَ الاِکْرامِ». (1)
2)«اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُکَ بِالْمَوْلُودَیْنِ فی رَجَبٍ، محمّد بْنِ عَلیِّ الثّانی وَ ابْنِهِ عَلِیِّ بْنِ محمّد الْمُنْتَجَبِ وَ اَتقرّب بِهِما اِلَیْکَ خَیْرَ الْقُرَبِ، یا مَنْ اِلَیْهِ الْمَعْرُوفُ طُلِبَ، وَ فیما لَدَیْهِ رُغِبَ، اَسئَلُکَ سُؤالَ مُعْتَرِفٍ [مُقْتَرِفٍ] مُذْنِبٍ قَدْ اَوْبَقَتْهُ ذُنُوبُهُ وَ اَوْثَقَتْهُ عُیُوبُهُ وَطالَ عَلَی الْخَطایا دُؤُوبُهُ وَ مِنَ الرَّزایا خُطُوبُهُ، یَسْئَلُکَ التَّوْبَهَ وَحُسْنَ الاوْبَةِ وَ النُّزُوعَ مِنَ الْحَوْبَهِ وَ مِنَ النّارِ فَکاکَ رَقَبَتِهِ وَ الْعَفْوَ عَمّا فی رِبْقَتِهِ فَاَنْتَ مَوْلایَ اَعْظَمُ اَمَلِهِ وَثِقَتِهِ. اَللّهُمَّ و اَسئَلُکَ بِمَسائِلِکَ الشَّریفَةِ وَ وَسائِلِکَ الْمُنیفَهِ اَنْ تَتَغَمَّدَنی فی هذَا الشَّهْرِ بِرَحْمَةٍ مِنْکَ واسِعَةٍ وَ نِعْمَةٍ وازِعَةٍ وَ نَفْسٍ بِما رَزَقْتَها قانِعَةٍ اِلی نُزُولِ الحافِرَةِ وَمَحَلِّ الاْخِرَةِ وَ ما هِیَ اِلَیْها صائِرَةٌ».(2)
3)«اَللّهُمَّ یا ذَاالْمِنَنِ السّابِغَةِ وَ الآلاءِ الْوازِعَةِ و الرَّحْمَةِ الْواسِعَةِ وَ الْقُدْرَةِ الْجامِعَةِ وَ النِّعَمِ الْجَسِیمَةِ وَ الْمَواهِبِ الْعَظِیمَةِ، وَ الاَیادِی الْجَمیلَةِ و الْعَطایَا الْجَزیلَةِ یا مَنْ لا یُنْعَتُ بِتَمْثیلٍ وَ لایُمَثَّلُ بِنَظیرٍ، وَ لا یُغْلَبُ بِظَهیرٍ، یا مَنْ خَلَقَ فَرَزَقَ وَ اَلْهَمَ فَاَنْطَقَ، وَ ابْتَدَعَ فَشَرَعَ، وَ عَلا فَارْتَفَعَ، وَ قَدَّرَ فَاَحْسَنَ، وَ صَوَّرَ فَاَتْقَنَ، وَ احْتَجَّ فَاَبْلَغَ، وَ اَنْعَمَ فَاَسْبَغَ، وَ اَعْطی فَاَجْزَلَ، وَ مَنَحَ فَاَفْضَلَ. یا مَنْ سَما فِی الْعِزِّ فَفاتَ خَواطِرَ الاَبْصارِ، وَ دَنا فِی
ص: 177
الُّطْفِ فَجازَ هَواجِسَ الاَفْکارِ، یا مَنْ تَوَحَّدَ باِلْمُلکِ فَلا نِدَّ لَهُ فی مَلَکُوتِ سُلْطانِهِ وَتفَرَّدَ بِالْکِبرِیاءِ وَ الآلاءِ، وَ فَلا ضِدَّ لَهُ فی جَبَرُوتِ شَاْنِهِ. یا مَنْ حارَتْ فی کِبْرِیاَءِ هَیْبَتِهِ دَقایِقُ لَطایِفِ الاوْهامِ، وَانْحَسَرَتْ دُونَ اِدْراکِ عَظَمَتِهِ، خَطایِفُ اَبْصارِ الاَنامِ، یا مَنْ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِهَیْبَتِهِ، وَخَضَعَتِ الرِّقابُ لِعَظَمتِهِ وَ وَجِلَتِ الْقُلُوبُ مِنْ خیفَتِهِ. اَسئَلُکَ بِهذِهِ الْمِدْحَهِ الَّتی لاتَنْبَغی اِلّا لَکَ وَ بِما وَاَیْتَ بِهِ عَلی نَفْسِکَ لِداعیکَ مِنَ الْمُؤْمِنینَ وَ بِما ضَمِنْتَ الاِجابَةَ فیهِ عَلی نَفْسِکَ لِلدّاعینَ، یا اَسْمَعَ السّامِعینَ وَ یا اَبْصَرَ المُبصِرینَ وَ یا اَنظَرَ النّاظِرینَ وَ یا اَسْرَعَ الْحاسِبینَ وَ یا اَحکَمَ الحاکِمینَ وَ یا اَرحَمَ الرّاحِمینَ صَلِّ عَلی محمّد خاتَمِ النَّبِیّینَ وَ عَلی اَهْلِ بَیْتِهِ الطّاهِرینَ الاَخیارِ وَ اَن تَقْسِمَ لی فی شَهْرِنا هذا خَیْرَ ما قَسَمْتَ وَ اَنْ تَحْتِمَ لی فی قَضائِکَ خَیرَ ما حَتَمْتَ وَ تَخْتِمَ لی بِالسَّعادَةِ فیمَنْ خَتَمْتَ وَ اَحْیِنی ما اَحْیَیْتَنی مَوْفُوراً وَ اَمِتْنی مَسْرُوراً وَ مَغْفُوراً وَ تَوَلَّ اَنْتَ نَجاتی مِنْ مَسائِلَةِ الْبَرْزَخِ، وَ ادْرَءْ عَنِّی مُنْکَراً وَ نَکیراً، وَ اَرِ عَیْنی مُبَشِّراً وَ بَشیراً وَ اجْعَلْ لی اِلی رِضْوانِکَ وَ جِنانِکَ مَصیراً وَعَیْشاً قَریراً وَ مُلْکاً کَبیْراً وَ صَلّیَ اللهُ عَلی محمّد وَآلِهِ بُکْرةً وَ اَصیلاً یا اَرْحَمَ الرّاحمینَ»(1)
1) صد مرتبه بگوید: «اَستَغفِرُ اللهَ الَّذی لا اِلهَ اِلّا هُوَ، لا شَریکَ لَهُ وَ اَتوبُ اِلَیهِ» و بعد صدقه دهد.(2)
ص: 178
2) هر صبح و شب هفتاد مرتبه بگوید: «اَستَغفِرُالله و اَتوبُ الَیهِ» و بعد دستها را بلند کند و بگوید: «اَلّلهُمَّ اغْفِرلی و تُبْ عَلَیَّ».(1)
ثمره استغفار، مغفرت الهی و پاک شدن از آلودگی های روحی است. تا روح انسان از گناه تطهیر نشود، همنشینی با اولیاء الله و بهره بردن از عبادت ذات حق، میسّر ﻧﻤﻲشود. استغفار، قلب را صاف و آیینه حقّ بین و آماده دریافت فیوضات الهی ﻣﻲکند. در روایات آثار زیادی چون دفع بلا، روزی فراوان و رفع غم و غصه برای استغفار بیان شده است.(2) در ماه رجب، تأکید زیادی بر استغفار شده است. (به صفحه 237 مراجعه شود.)
ص: 179
ص: 180
امام صادق علیه السلام: «به این امّت (مسلمانان) سه ماه، عطا شده که به هیچ یک از
امّت ها عطا نشده و آنها، ماه رجب و ماه شعبان و ماه رمضان است و نیز سه شب، به این امّت عطا شده که به هیچ یک از امّت ها عطا نشده و آنها، شب سیزدهم و شب چهاردهم و شب پانزدهم از هر ماه است و همچنین به این امّت سه سوره، عطا شده که به هیچ یک از امّت ها عطا نشده و آنها عبارتند از: سوره های یس، ملک، توحید. پس کسی که این سه امر (سه ماه رجب، شعبان، رمضان و سه شب ایّام البیض و سه سوره یس، ملک، توحید) را جمع کند، پس
با فضیلت ترین چیزهای اعطا شده به این امّت را جمع کرده است». از امام سوال شد: چگونه بین آنها ﻣﻲتوان جمع کرد؟ حضرت فرمود: «در هر یک از
شب های ایّام البیض سه ماه (رجب، شعبان و رمضان) نمازی به جا آورد. به
این گونه که در شب سیزدهم دو رکعت نماز بخواند و در هر رکعت بعد از حمد سه سوره یس، تبارک و توحید را بخواند و در شب چهاردهم چهار رکعت نماز (به دو سلام) و در شب پانزدهم شش رکعت (به سه سلام) به همان کیفیّت به جای آورد. هرکه این نماز را در این سه شب بخواند، فضیلت این سه ماه را درک کرده است و همه گناهان او غیر از شرک به خدا آمرزیده ﻣﻲشود».(1)
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «کسی که سه روز از ماه رجب را روزه بگیرد و شب های سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم آن را به عبادت قیام کند، قسم به خداوندی که مرا به حقّ،
ص: 181
به پیغمبری مبعوث کرد، از دنیا خارج ﻧﻤﻲشود، مگر با توبه نصوح و خداوند در برابر روزه هر روز او، هفتاد گناه از او را ﻣﻲبخشد و هفتاد حاجت او را روز قیامت، هفتاد حاجت او را هنگامی که وارد قبر ﻣﻲشود، هفتاد حاجت در هنگام خروج از قبر، هفتاد حاجت در زمان سنجش اعمال و هفتاد حاجت او را هنگام عبور از صراط برآورده ﻣﻲسازد. روزه هر روز او همانند آزادی هفتاد نفر از فرزندان حضرت اسماعیل علیه السلام ، هفتاد هزار بار ختم قرآن و هفتاد سال حراست از مرزهای اسلام و بنای هفتاد پُل در راه خداست. همچنین از هفتاد نفر از اهل بیتش که مستوجب آتش جهنّم باشند، شفاعت خواهد کرد و برای او در بهشت فردوس، هفتاد هزار شهر بنا ﻣﻲشود که در هر شهری، هزار قصر و در هر قصری، هزار حوریه و برای هر حوریه، هزار خدمتکار است».(1)
امام صادق علیه السلام: «کسی که ایّام البیض از ماه رجب را روزه بگیرد، خداوند متعال برای او در ازای هر روز، پاداش روزه داری و شب زنده داری یک سال را ﻣﻲنویسد و در روز قیامت در جایگاه ایمن شدگان از آتش ﻣﻲایستد».(2)
ص: 182
2-اعمال اختصاصی روز سیزدهم(1)
روزه: جهت عمل امّ داود باید روز سیزدهم و دو روز بعد از آن را روزه گرفت.
3-اعمال اختصاصی شب چهاردهم(2)
1) چهار رکعت نماز در هر رکعت حمد، یس، مُلک، توحید یک مرتبه.(3)
2) سی رکعت نماز در هر رکعت حمد، توحید و آیه آخر سوره کهف یک مرتبه.(4)
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «وقتی شب نیمه رجب فرا ﻣﻲرسد، خداوند به خزانه داران دیوان بندگان و نویسندگان اعمال انسان ها امر ﻣﻲکند: «در نامه های عمل بندگان من نظر کنید و هرگناه و بدی که یافتید، آن را محو و به نیکی تبدیل کنید».(5)
ص: 183
سیّد بن طاووس رحمة الله: «وقتی شب پانزدهم رجب فرا رسید، سزاوار است کسی که خدا و رسولش را تصدیق ﻣﻲکند، در طول این شب مراقبه کامل کند و توجّه داشته باشد که خدا بر او منّت نهاده و وی را به اصلاح نفس در این شب موفّق ساخته و عبادت را نصیبش کرده است. همواره حضور قلب داشته باشد و خود را در برابر خداوندی بداند که مالک اوّلین و آخرین و در ظاهر و باطن، حاضر و همنشین است. به گونه ای مراقبت کند و حضور قلب داشته باشد که لذّت انس حضور نزد او و گفتگو با او را بیابد و زمانی که طلوع فجر روز پانزدهم فرا رسید، اعمال نیک خود را خالصانه به خداوند عرضه بدارد و اعمالش را به امامی که درآن روز مهمان او و آنروز مختص به اوست، تسلیم کند و به واسطه او و مقام قُربش، به خدا توسّل جوید و نقصان های اعمال خود را برطرف کند که با توجّه به آن بزرگوار، اعمالش کامل ﻣﻲشود و به آرزوهایش خواهد رسید».(1)
برخی از اعمال این روز عبارتند از:(2)
1) غسل
2) احیای آن به عبادت
3) زیارت امام حسین علیه السلام
4) خواندن 6 رکعت نماز و در هر رکعت: حمد، یس، مُلک، توحید یکمرتبه.
5) خواندن 30 رکعت نماز و در هر رکعت: حمدیک مرتبه، توحید ده مرتبه.(3)
ص: 184
6)خواندن 12رکعت نماز و در هر رکعت: حمد، توحید، فلق، ناس، آیةالکرسی و قدر هرکدام چهار مرتبه. بعد از سلام چهار مرتبه بگویید: «اَللهُ اَللهُ رَبّی، لا اُشرِکُ بِهِ شَیئاً وَ لا اَتَّخِذُ مِن دونِهِ وَلیّاً». بعد هرچه ﻣﻲخواهی از خدا بخواه.(1)
حضرت آدم علیه السلام به خداوند عرض کرد: «خدایا! چه روزهایی را بیشتر دوست داری؟» خداوند به او فرمود: «ای آدم! محبوب ترین اوقات پیش من روز نیمه رجب است. ای آدم! در این روز با قربانی و مهمانی کردن و روزه و دعا و استغفار و گفتن «لا اله الاّ الله» به من تقرّب بجوی. ای آدم! مشیّت من بر این تعلّق گرفته که یکی از فرزندانت را که مهربان، کریم، دانا، بردبار و بزرگ است و از رذایل اخلاقی و خشونت و تندخویی به دور، به پیامبری برانگیزم و روز نیمه رجب را به او و امّتش اختصاص دهم. در این روز چیزی از من
ص: 185
ﻧﻤﻲخواهند، مگر آنکه به آنها عطا ﻣﻲکنم و از من بخشش گناهان را ﻧﻤﻲخواهند، مگر آنکه ﻣﻲبخشم. روزی از من ﻧﻤﻲخواهند، مگر آنکه به آنها روزی ﻣﻲدهم. از من ﻧﻤﻲخواهند جلوی لغزش آنها را بگیرم، مگر آنکه این کار را انجام ﻣﻲدهم. از من طلب رحمت و مهربانی ﻧﻤﻲکنند، مگر آنکه به آنها رحم ﻣﻲکنم. ای آدم، کسی که نیمه رجب را روزه بگیرد و به یاد من باشد و [قلب] او خاشع باشد و خود را از آلودگی نامشروع حفظ کند و از اموالش صدقه دهد، پاداشی جز بهشت ندارد. ای آدم! به فرزندانت بگو خود را در ماه رجب از گناه حفظ کنند زیرا [جزای] گناه در این ماه، بزرگ است.(1)
برخی از اعمال این روز، عبارتند از:(2)
1) غسل
2) زیارت امام حسین علیه السلام(3)
داخل صحن شریف شو و سه مرتبه بگو: «الله اکبر» و در نزد قبر منوّر بایست و بخوان:
ص: 186
«اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا آلَ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا صَفْوَةَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا سَادَةَ السَّادَاتِ السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا لُیُوثِ الْغَابَاتِ اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا سُفُنَ النَّجَاةِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَبَاعَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنَ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ عِلْمِ الْأَنْبِیَاءِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ آدَمَ صَفْوَهِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ نُوحٍ نَبِیِّ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ إِسْمَاعِیلَ ذَبِیحِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ مُوسَی کَلِیمِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ عِیسَی رُوحِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ محمّدٍ حَبِیبِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ محمّدٍ الْمُصْطَفَی اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ عَلِیٍّ الْمُرْتَضَی اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ خَدِیجَةَ الْکُبْرَی اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا شَهِیدُ ابْنَ الشَّهِیدِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا قَتِیلُ ابْنَ الْقَتِیلِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَلِیَّ اللَّهِ وَ ابْنَ وَلِیِّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا حجّةَ اللَّهِ وَ ابْنَ حجّتِهِ عَلَی خَلْقِهِ أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاةَ وَ آتَیْتَ الزَّکَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ رُزِئْتَ بِوَالِدَیْکَ وَ جَاهَدْتَ عَدُوَّکَ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ تَسْمَعُ الْکَلامَ وَ تَرُدُّ الْجَوَابَ وَ أَنَّکَ حَبِیبُ اللَّهِ وَ خَلِیلُهُ وَ نَجِیبُهُ وَ صَفِیُّهُ وَ ابْنُ صَفِیِّهِ یَا مَوْلایَ زُرْتُکَ مُشْتَاقاً فَکُنْ لِی شَفِیعا إِلَی اللَّهِ یَا سَیِّدِی وَ أَسْتَشْفِعُ إِلَی اللَّهِ بِجَدِّکَ سَیّدِ النَّبِیِّینَ وَ بِأَبِیکَ سَیّدِ الْوَصِیِّینَ وَ بِاُمِّکَ فَاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ أَلا لَعَنَ اللَّهُ قَاتِلِیکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ ظَالِمِیکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ سَالِبِیکَ وَ مُبْغِضِیکَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی سَیِّدِنَا محمّدٍ وَ آلِهِ الطیّبینَ الطَّاهِرِینَ».
آن گاه قبر مطهّر را ببوس و متوجّه شو به سوی علی بن الحسین علیه السلام و آن جناب را زیارت کن و بگو:
«اََلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا مَوْلایَ وَ ابْنَ مَوْلایَ لَعَنَ اللَّهُ قَاتِلِیکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ ظَالِمِیکَ إِنِّی أَتقرّب إِلَی اللَّهِ بِزِیَارَتِکُمْ وَ بِمحبّتکُمْ وَ أَبْرَأُ إِلَی اللَّهِ مِنْ أَعْدَائِکُمْ وَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مَوْلایَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ».
پس روبروی قبور شهدا بایست و بگو: «اَلسَّلامُ عَلَی الْأَرْوَاحِ الْمُنِیخَةِ بِقَبْرِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا طَاهِرِینَ مِنَ الدَّنَسِ اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا مَهْدِیُّونَ اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَبْرارَ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ وَ عَلَی الْمَلائِکَةِ الْحَافِّینَ
ص: 187
بِقُبُورِکُمْ أَجْمَعِینَ جَمَعَنَا اللَّهُ وَ إِیَّاکُمْ فِی مُسْتَقَرِّ رَحْمَتِهِ وَ تَحْتِ عَرْشِهِ إِنَّهُ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ وَ السَّلامُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ».(1)
3) خواندن نماز حضرت سلمان. (به صفحه162مراجعه شود.)
4) خواندن چهار رکعت نماز و بعد از سلام دست ها را باز کند و بگوید:(2)
«اَللّهُمَّ یا مُذِلَّ کُلِّ جَبّارٍ؛ وَ یا مُعِزَّ الْمُؤْمِنینَ اَنْتَ کَهْفی حینَ تُعْیینِی الْمَذاهِبُ؛ وَ اَنْتَ بارِئُ خَلْقی رَحْمَةً بی وَ قَدْ کُنْتَ عَنْ خَلْقی غَنِیّاً وَ لَوْ لارَحْمَتُکَ لَکُنْتُ مِنَ الْهالِکینَ وَ اَنْتَ مُؤَیِّدی بِالنَّصْرِ عَلی اَعْدائِی وَ لَوْ لا نَصْرُکَ اِیّایَ لَکُنْتُ مِنَ الْمَفْضُوحینَ یا مُرْسِلَ الرَّحْمَةِ مِنْ مَعادِنِها وَ مُنْشِئَ الْبَرَکَةِ مِنْ مَواضِعِها یا مَنْ خَصَّ نَفْسَهُ بِالشُّمُوخِ وَ الرَّفْعَهِ فَاَوْلِیاءُهُ بِعِزِّهِ یَتَعَزَّزُونَ یا مَنْ وَضَعَتْ لَهُ الْمُلُوکُ نیرَ الْمَذَلَّةِ عَلی اَعْناقِهِمْ فَهُمْ مِنْ سَطَواتِهِ خائِفُونَ اَسئَلُکَ بِکَیْنُونِیَّتِکَ الَّتِی اشْتَقَقْتَها مِنْ کِبْرِیائِکَ وَ اَسئَلُکَ بِِکِبْرِیائِکَ الَّتِی اشْتَقَقْتَها مِنْ عِزَّتِکَ وَ اَسئَلُکَ بِعِزَّتِکَ الَّتِی اسْتَوَیْتَ بِها عَلی عَرْشِکَ، فَخَلَقْتَ بِها جَمیعَ خَلْقِکَ فَهُمْ لَکَ مُذْعِنُونَ اَنْ تُصَلِّیَ عَلی محمّد وَ اَهْلِ بَیْتِهِ».
5) خواندن پنجاه رکعت نماز: در هر رکعت حمد، توحید، فلق، ناس یک مرتبه.(3)
ص: 188
علّامه مجلسی رحمة الله فرمود: عمده اعمال نیمه رجب، دعای امّ داود است که
ابن بابویه و شیخ طوسی و سیّد بن طاوس رحمة الله به سندهای معتبر آن را روایت کرده اند. امام صادق علیه السلام بعد از تعلیم آن به امّ داود، ﻣﻲفرماید: «آنچه را گفتم، حفظ کن و مواظب باش [به غیر اهلش تعلیم نده] که مبادا در امر باطلی به کار برده شود، چون در این دعا، اسم اعظم خدا است که اگر خدا به آن اسم خوانده شود، دعایش به اجابت ﻣﻲرسد و اگر از او به وسیله این اسم چیزی درخواست شود، عطا ﻣﻲشود [هر چند رسیدن به آن سخت باشد] و اگر جنّ و انس دشمنان تو باشند، خداوند شرّ آنها را از تو دور ﻣﻲکند و آنها در برابر [تو] تسلیم ﻣﻲشوند».(1)
امّ داود، فاطمه (حبیبه)، دختر عبداله بن ابراهیم بن الحسین، دایه و مادر رضاعی امام صادق علیه السلام است که آن حضرت را با شیر داود شیر داده بود و به
«ام خالد بربریه» شهرت داشت و جدّه صالحه سیّد بن طاووس است. داود، فرزند حسن و نوه امام حسن مجتبی علیه السلام و برادر رضاعی امام صادق علیه السلام است.(2)
ص: 189
منصور دوانیقی جمعی از آل ابیطالب از جمله داود و عبدالله بن الحسن را زندانی کرد. منصور دو فرزند عبدالله (محمّد و ابراهیم) که در مدینه خروج کرده بودند به شهادت رسانید و داود را زندانی کرد.
امّ داود ﻣﻲگوید: من از داود خبری نداشتم و او در عراق زندانی بود. پیوسته به درگاه الهی تضرّع ﻣﻲکردم و از برادران ایمانی ﻣﻲخواستم که برای برآورده شدن حاجتم، دعا کنند ولی با وجود اصرار در دعا، از اجابت آن خبری نبود. گاه خبر به من ﻣﻲرسید که داود را کشته اند و گاه ﻣﻲگفتند که او را با پسر عموهایش، در زیر عمارت، زنده گذاشته اند. روز به روز، مصیبت من زیادتر و اندوهم بیشتر ﻣﻲشد تا جائی که از غم او گداختم و پیر شدم و از ملاقاتش ناامید گردیدم. روزی برای عیادت امام صادق علیه السلام که مریض بود، به محضرشان شرفیاب شدم. از احوالش پرسیدم و برای او دعا کردم. آن حضرت به من فرمود: «ای امّ داود! داود چه ﻣﻲکند؟» چون نام داود را شنیدم، گریستم و عرض کردم: ای آقای من! مدّت مدیدی است که از او خبری ندارم و او در عراق زندانی است و من از ملاقات او قطع امید کرده ام و از شما التماس دعا دارم. او برادر رضاعی شماست.
حضرت فرمودند: «چرا از دعای استفتاح غافلی؟ دعای استفتاح دعایی است که با آن درهای آسمان باز ﻣﻲشود و دعای خواننده آن در همان ساعت به اجابت ﻣﻲرسد و برای کسی که آن را بخواند، پاداشی جز بهشت نیست».
امّ داود عرض کرد: ای فرزند راستگویان، چگونه باید این دعا را خواند؟
امّ داود ﻣﻲگوید: بعد از آنکه این دعا را همانطور که امام فرموده بود، خواندم، شب در عالم رویا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و ملائکه وانبیا علیهم السلام را دیدم، در حالی که آن حضرت
ص: 190
ﻣﻲفرماید: ای امّ داود! بر تو و دوستانت بشارت باد، حاجتت برآورده ﻣﻲشود و خداوند فرزندت را حفظ ﻣﻲکند و او را به تو باز خواهد گرداند.
امّ داود میگوید: از خواب بیدار شدم. مقدار زمانی که یک مَرکب سریع السیر فاصله بین عراق تا مدینه را طی کند، طول کشید که ناگهان دیدم داود وارد شد. ازحالش پرسیدم.
او جواب داد: من در زندان بسیار تنگی محبوس بودم و غل و زنجیر بر بدنم سنگینی ﻣﻲکرد. این حال تا نیمه رجب ادامه داشت. شب خوابیدم و گویا زمین برایم تنگ شده بود، اما شما را دیدم که بر سجاده نماز نشسته ای و مردانی که سرهایشان در آسمان و پاهایشان در زمین است، اطراف تو به تسبیح خداوند مشغول هستند. یکی از آنان خوشرو و خوشبو و دارای لباس پاک و نظیفی بود که من گمان کردم، جدّم رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم است. ایشان به من اشاره کرد و فرمود: «ای فرزند زن صالح! بشارت باد بر تو، خداوند دعای مادرت را در حق تو مستجاب کرد». من از خواب بیدار شدم و دیدم که فرستاده منصور در زندان ایستاده است. او مرا از زندان آزاد کرد و نزد منصور برد. منصور دستور داد غل و زنجیر را از بدنم جدا کنند و به من نیکی کرد. همچنین دستور داد تا ده هزار درهم به من بدهند. سپس مرا بر مرکب راهواری سوار کردند و من به سرعت خود را به مدینه رسانیدم.
امّ داود گفت: من داود را خدمت امام صادق علیه السلام بردم. حضرت فرمود: «سبب خلاص تو آن بود که منصور، امیرالمؤمنین علیه السلام را در خواب دید که به او فرمود: فرزند مرا رها کن و اگر نکنی، تو را در این آتش می اندازم؛ چون نظر
ص: 191
کرد، دریای آتشی در زیر پای خود دید. پس از آنکه از خواب بیدار شد، از کرده خود پشیمان گردید و تو را رها کرد».(1)
ص: 192
5) نافله عصر و نماز عصر را بجا آور.
6)رو به قبله، درمکان خلوت که با کسی صحبت نشود سوره های زیر را بخوان:
1- حمد100 مرتبه؛ 2- اخلاص100 مرتبه؛ 3- آیة الکرسی10 مرتبه
نام سوره
شماره سوره
شماره صفحه
نام سوره
شماره سوره
شماره صفحه
انعام
6
128
شوری (حم عسق)
42
483
اسراء (بنی اسرائیل)
17
282
دخان
44
496
کهف
18
293
فتح
48
511
لقمان
31
411
واقعه
56
534
یس
36
440
ملک (تبارک)
67
562
صافّات
37
446
قلم (ن)
68
564
فصّلت (حم سجده)
41
477
انشقاق تا آخر قرآن
84تا114
589تا 604
بعد از خواندن این سوره ها، همانطور رو به قبله، دعای استفتاح را بخوان:
«بِسمِ الله الرَّحمنِ الرَّحیم صَدَقَ اللهُ الْعَظیمُ، اَلَّذی لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ،
بنام خدای بخشنده مهربان درست فرمود خدای بزرگی که معبودی جز او نیست زنده و پاینده،
ذوُالْجَلالِ وَالاِْکْرامِ،اَلرَّحْمنُ الرَّحیمُ، اَلْحَلیمُ الْکَریمُ،اَلَّذی لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ
صاحب جلالت و بزرگواری، بخشنده و مهربان، بردبار و کریم است آنکه مانندش چیزی نیست
وَ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ، اَلْبَصیرُ الْخَبیرُ، شَهِدَ اللهُ اَنَّهُ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ، وَ الْمَلائِکَةُ
شنوا و دانا و بینا و آگاه است، گواهی میدهد خدا که معبودی جز او نیست و فرشتگان و دانشوران،
واُولواالْعِلْمِ،قائِماً بِالْقِسْطِ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ العَزیزُ الْحَکیمُ، وَ بَلَّغَتْ رُسُلُهُ الْکِرامُ،
که برپادارنده عدالت است و خدایی جز اوکه عزیز و حکیم است، نیست، و رساندند پیامبران بزرگوارش آنرا به مردم
واَنَا عَلیَ ذلِکَ مِنَ الشّاهِدینَ، اَلّلهُمَّ لَکَ الحَمدُ وَ لَکَ الْمَجْدُ، وَ لَکَ العِزُّ
ص: 193
ومن براین مطلب گواهی دهم. خدایا از آن تو است ستایش و از آن تو است مجد و از آن تو است عّزت و
ولَکَ الْفَخْرُ، وَ لَکَ الْقَهْرُ، وَ لَکَ النِّعْمَةُ، وَ لَکَ الْعَظَمَةُ، وَ لَکَ الرَّحْمَةُ،
خاصّ تواست افتخار و شایسته تو است قهر و ازآن تو است نعمت و از آن تو است عظمت و از آن تو است رحمت و
وَ لَکَ الْمَهابَةُ، وَ لَکَ السُّلْطانُ، وَ لَکَ بَهاءُ وَ لَکَ الاِْمْتِنانُ، وَ لَکَ التَّسبیحُ،
از آن توست هیبت و از آن توست سلطنت و از آن توست ابهّت و از آن توست نعمت بخشی و پاکی
ولَکَ التَّقْدیسُ، وَ لَکَ التَّهْلیلُ، وَ لَکَ التَّکْبیرُ، وَ لَکَ ما یُری، وَ لَکَ ما لا
و از آن تو است پاکیزگی و ازآن تو است یکتایی و از آن تو است بزرگی، و ملک تو است آنچه دیده شود و آنچه
یُری،وَ لَکَ مافَوْقَ السَّمواتِ الْعُلی، وَ لَکَ ما تَحْتَ الثَّری، وَ لَکَ الاَرَضُونَ
دیده نشود و از آن تو است آنچه بالای آسمانهای بلند است و از تو است آنچه زیر زمین است و از تو است زمینهای
السُّفْلی، وَ لَکَ الاخِرَةُ وَ الاولی، وَ لَکَ ما تَرضی بِهِ مِنَ الثَّّناءِ وَ الْحَمْدِ
زیرین و از آن تو است دنیا و آخرت، و مخصوص تو است آن حمد و ثنای ما را که تو بپسندی،
وَ الشُّکرِ وَ النَّعْماءِ، اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی جَبْرَئیل اَمینِکَ عَلی وَحْیِکَ، وَالْقَوِیِّ
آنچه نعمت است نیز از تو است. خدایا درود فرست بر جبرئیل، امین بر وحی تو و نیرومند
عَلی اَمْرِکَ، و المُطاعِ فی سماواتِکَ، وَ مَحالِّ کِراماتِکَ، اَلمُتَحَمِّلِ
در کار تو و آن کس که در آسمان ها و جایگاه های کرامت هایت فرمانش برند، آن کس که برساند
لِکَلِماتِکَ، اَلنّاصرِ لِاَنبیائِکَ، اَلمُدَمِّرِ لِاَعْدائِکَ، اَللّهمَّ صَلِّ عَلی میکائیلَ
سخنانت را، یاور پیامبرانت و سرنگون کننده دشمنانت. خدایا درود فرست بر میکائیل
مَلَکِ رَحْمَتِکَ وَ المَخلوقِ لِرَأْفَتِکَ وَ المُسْتَغْفرِ المُعینِ لِاَهْلِ طاعَتِکَ،
فرشته رحمتت و آفریده شده برای رحمتت و آمرزش خواه و کمک کار فرمانبرانت
اَللّهمَّ صَلِّ عَلی اِسرافیلَ حاملِ عَرشِکَ، وَ صاحِبِ الصُّورِ، المُنتَظِرِ لِاَمْرِکَ
خدایا درود فرست بر اسرافیل حمل کننده عرشت و صاحب صور، آنکه چشم به راه دستور تو است،
اَلوَجِلِ المُشْفِقِ مِنْ خیفَتِکَ، اَللُّهمَّ صَلِّ عَلی حَمَلَةِ العَرشِ الطّاهِرینَ، وَ عَلیَ
ص: 194
بیمناک است از ترس تو، خدایا درود فرست بر حاملین پاکیزه عرش و بر
السَّفَرةِ الکِرامِ البَرَرَةِ الطَّیِّبینَ، وَ عَلی مَلائِکَتِکَ الکِرامِ الکاتِبینَ، وَ عَلی
سفیران گرامی و آن نیکان پاک و بر فرشتگان بزرگوار نویسنده و بر
مَلائِکَةِ الجِنانِ و خَزَنَةِ النِّیرَانِ وَ مَلَکِ المَوْتِ و الاَعْوانِ، یا ذَاالْجَلالِ و
فرشتگان بهشت و نگهبانان دوزخ و فرشته مرگ و یارانش، ای صاحب جلالت و
الاِکْرامِ، اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی اَبینا آدَمَ بَدیعِ فِطرَتِکَ، الَّذی کَرَّمْتَهُ بِسُجودِ
بزرگواری، خدایا درود فرست بر پدر ما آدم، پدیده خلقت که گرامیش داشتی به سجده کردن توسط
ملائِکَتِکَ، و اَبَحتَهُ جَنَّتَکَ اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی اُمِّنا حَوّاءَ الْمُطَهَّرَةِ مِنَ الرِّجْسِ،
فرشتگانت و مباح کردی بر او بهشتت را. خدایا درود فرست بر مادر ما حواء که از پلیدی پاک
اَلْمُصَفّاتِ مِنَ الدَّنَسِ الْمُفَضَّلَةِ مِنَ الِاِنْسِ الْمُتَرَدِّدَةِ بَیْنَ مَحالِّ الْقُدُسِ، اَلّلهُمَّ
و ازآلودگی مصفّا گشت و بر آدمیان برتری داشت و رفت و آمد کرده در میان جایگاههای قدسیان. خدایا
صَلِّ عَلی هابیلَ و شَیْثٍ و اِدریسَ و نوحٍ، و هودٍ و صالحٍ، وَ اِبراهیمَ و
درود فرست بر هابیل و شیث و ادریس و نوح و هود و صالح و ابراهیم و
اِسْماعیلَ، وَ اسحقَ وَ یَعقوبَ، وَ یوسُفَ و الاَسْباطِ، وَ لوطٍ و شُعَیْبٍ و
اسماعیل و اسحاق و یعقوب و یوسف و اسباط و لوط و شعیب و
اَیّوبَ وَ موسی وَ هارونَ وَ یوشَعَ، و میشا و الْخِضْرَ، وَ ذِی الْقَرْنَیْنِ و یونُسَ،
ایّوب و موسی و هارون و یوشع و میشا و خضر و ذی القرنین و یونس و
و اِلْیاسَ و الْیَسَعَ، و ذِی الْکِفْلِ وَ طالوتَ وَ داوُدَ و سُلَیْمانَ و زَکَرِیّا و شَعْیا،
الیاس و یسع و ذاالکفل و طالوت و داود و سلیمان و زکریا و شعیا و
و یَحْیی و تُورَخَ، وَ مَتّی و اِرْمِیا و حَیْقُوقَ و دانِیالَ و عُزَیْرٍ و عیسی و
یحیی و تورخ و متی و ارمیا و حیقوق و دانیال و عزیر و عیسی و
شَمْعونَ و جِرجیسَ و الْحَواریّینَ و الاَتْباعِ وَ خالِدٍ و حَنْظَلَةَ و لُقْمانَ، اَلّلهمَّ
ص: 195
شمعون و جرجیس و حواریّون [عیسی] و پیروانش و خالد و حنظله و لقمان. خدایا
صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَارْحَمْ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ بارِکْ عَلی
درود فرست بر محمّد و آل محمّد و رحمت فرست بر محمّد و آل محمّد و برکت فرست بر
مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، کَما صَلَّیْتَ وَ رَحِمْتَ وَ بارَکْتَ عَلی اِبراهیمَ وَ آلِ
محمّد و آل محمّد، چنانچه درود فرستادی و رحمت و برکت فرستادی بر ابراهیم و آل
اِبراهیمَ، اِنَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ، اَلّلهمَّ صَلِّ عَلی الاَوْصِیاءِ وَ السُّعَداءِ وَ الشُّهَداءِ وَ
ابراهیم که براستی تویی ستوده و بزرگوار. خدایا درود فرست بر اوصیا و اهل سعادت و شهیدان و
اَئِمَّةِ الْهُدی اَلّلهمَّ صَلِّ عَلی الاَبْدالِ و الاَوْتادِ و السُّیّاحِ وَ الْعُبّادِ و الْمُخْلِصینَ
امامان راهنما. خدایا درود فرست بر ابدال و اوتاد و سیاحتگران و پرستش کنندگان و مخلصان
وَ الزُّهّادِ وَ اَهْلِ الجِدِّ وَ الاِْجْتِهادِ وَ اخْصُصْ مُحَمَّداً وَ اَهْلَ بَیْتِهِ بِاَفْضَلِ
و پارسایان و اهل جدّیت و کوشش و مخصوص گردان محمّد و خاندانش را به بهترین
صَلَواتِکَ وَ اَجْزَلِ کَراماتِکَ، وَ بَلِّغْ روحَهُ وَ جَسَدَهُ مِنّی تَحِیَّةً و سَلاماً و زِدْهُ
درودهایت و فراوانترین کرامتهایت و به روح و جسدش برسان از جانب من تحیّت و سلامی،
فَضْلاً وَ شَرَفاً وَ کَرَماً، حَتّی تُبَلِّغَهُ اَعْلی دَرَجاتِ اَهْلِ الشَّرَفِ مِنَ النَّبِیّینَ وَ
فضل و شرافت و بزرگواریش را فزون کن به حدی که او را به اعلی درجه اهل شرافت از پیامبران و
الْمُرْسَلینَ وَ الاَفاضِلِ الْمُقّرَّبینَ اَلّلهمَّ وَصَلِّ عَلی مَنْ سَمَّیْتُ وَ مَنْ لَمْ اُسَمِّ مِنْ
رسولان و فاضلان مقربت برسانی. خدایا درود فرست بر هرکس که من نام بردم و هرکه را که من نام نبردم از
ملائِکَتِکَ، وَ اَنْبیائِکَ وَ رُسُلِکَ و اَهْلِ طاعَتِکَ، و اَوْصِلْ صَلَواتی اِلیهِمْ وَ
فرشتگان و پیامبران و رسولان و فرمانبردارانت و درودهای مرا برسان بر ایشان و
اِلی اَرواحِهِم، وَ اجْعَلْهُم اِخْوانی فیکَ وَ اَعْوانی عَلی دُعائِکَ، اَللّهُمَّ اِنّی
بر ارواحشان و آنان را برادران من در دین و کمک کارانم در دعای به درگاهت قرار ده. خدایا من
اَسْتَشْفِعُ بِکَ اِلَیْک وَ بِکَرَمِکَ اِلی کَرَمِکَ، و بِجودِکَ اِلی جودِکَ، وَ
ص: 196
شفیع گردانم تو را پیش خودت، و کرمت را پیش کرمت، و جودت را پیش جودت، و رحمتت را
بِرَحمَتِکَ اِلی رَحْمَتِکَ و بِاَهْلِ طاعَتِکَ اِلَیْکَ وَ اَسئَلُکَ اَللّهُمَّ بِکُلِّ ما
پیش رحمتت و اهل طاعتت را پیش درگاهت، و از تو خواهم خدایا به هر چه
سَئَلَکَ بِهِ اَحَدٌ مِنْهُم، مِنْ مَسئَلةٍ شَریفَةٍ غَیرِ مَردودَةٍ، وَ بِما دَعَوْکَ بِهِ مِنْ
یکی از آنها به وسیله آن تو را خواسته از سؤالهای شریفی که برنگشته و به آنچه تو را خوانده اند از
دَعْوَةٍ مُجابَةٍ غَیرِ مُخَیَّبَةٍ، یا اللهُ یا رَحمنُ یا رَحیمُ، یا حَلیمُ یا کَریمُ، یا عَظیمُ
دعای پذیرفته شده ای که به نومیدی نکشیده ای. ای خد ا، ای بخشاینده، ای مهربان، ای بردبار، ای کریم، ای بزرگ،
یا جَلیلُ، یا مُنیلُ یا جَمیلُ، یا کَفیلُ یا وَکیلُ یا مقیلُ یا مُجیرُ، یا خَبیرُ یا مُنیرُ،
ای باجلالت، ای بخشنده، ای زیبا، ای سرپرست، ای وکیل، ای گذشت کننده، ای پناه ده، ای آگاه، ای روشنی ده،
یا مُبیرُ یا مُنیعُ، یا مُدیلُ یا مُحیلُ، یا کَبیرُ یا قَدیرُ یا بَصیرُ یا شَکورُ یا بَرُّ یا
ای نابود کن، ای والا مقام، ای چرخاننده، ای جابجا کننده، ای بزرگ، ای توانا، ای بینا، ای شکرپذیر، ای نیکوکار، ای
طُهْرُ، یا طاهِرُ یا قاهِرُ، یا ظاهِرُ یا باطنُ، یا ساتِرُ یا مُحیطُ، یا مُقْتَدِرُ یا حَفیظُ،
پاک، ای پاکیزه، ای قاهر، ای پیدا، ای پنهان، ای پرده پوش، ای احاطه دار، ای با اقتدار، ای نگهبان،
یا مُتَجَبِّرُ یا قَریبُ، یا وَدودُ یا حَمیدُ، یا مَجیدُ یا مُبدِئُ، یا مُعیدُ یا شَهیدُ یا
ای دارای بزرگی، ای نزدیک، ای محبوب همه، ای ستوده، ای بزرگوار، ای پدیدآورنده، ای بازگرداننده، ای گواه، ای
مُحسِنُ یا مُجْمِلُ، یا مُنْعِمُ یا مُفْضِلُ یا قابِضُ یا باسِطُ، یا هادِی یا مُرسِلُ، یا
احسانبخش، ای نیکوبخش، ای نعمت بخش، ای زیاده بخش، ای گیرنده، ای گشایش ده، ای راهنما، ای فرستنده، ای
مُرشِدُ یا مُسَدَّدُ، یا مُعطی یا مانِعُ، یا دافِعُ یا رافِعُ، یا باقی یا واقی، یا خَلاّقُ یا
ارشادکننده، ای محکم کننده، ای دهنده، ای منع کننده، ای دفع کننده، ای بالابرنده، ای باقی، ای نگهدار، ای آفریننده، ای
وَهّابُ یا تَوّابُ یا فَتّاحُ یا نَفّاحُ یا مُرتاحُ، یا مَنْ بِیَدهِ کُلُّ مِفتاحٍ، یا نَفّاعُ یا
بسیار بخشنده، ای توبه پذیر،ای گشاینده، ای زیاده بخش ای رحمتبخش،ای که بدست اوست هرکلید، ای سود رسان
رَؤُفُ یا عَطوفُ یا کافی یا شافی، یا مُعافی یا مُکافی، یا وَفیُّ یا مُهَیْمِنُ، یا
ص: 197
ای مهربان، ای با عطوفت، ای کفایت کننده، ای درمانبخش، ای بهبودیبخش، ای پاداش دهنده، ای با وفا، ای نگهبان، ای
عَزیزُ یا جَبّارُ، یا مُتَکَبَّرُ، یا سَلامُ یا مُؤمِنُ یا اَحَدُ یا صَمَدُ، یا نورُ یا مُدَبَّرُ یا
با عزّت، ای جبّار، ای بزرگوار، ای سلامت بخش، ای ایمنی بخش، ای یکتا، ای بی نیاز، ای نور، ای مدّبر، ای
فَرْدُ یا وِتْرُ، یا قدُّوسُ یا ناصِرُ یا مونِسُ یا باعثُ، یا وارِثُ یا عالِمُ، یا حاکِمُ
یگانه، ای تنها، ای پاکیزه، ای یاور، ای همدم، ای برانگیزنده، ای ارث برنده، ای دانا، ای حکم کننده،
یا بادی، یا مُتَعالی یا مُصَوَّرُ یا مُسَلِّمُ یا مُتَحَبَّبُ یا قائِمُ یا دائِمُ یا عَلیمُ یا
ای آغاز کننده، ای برتر، ای صورتبخش، ای سلامتبخش، ای دوستی ورز، ای قائم بکار خلق، ای جاویدان، ای دانا، ای
حَکیمُ، یا جَوادُ یا بارئُ، یا بارُّ یا سارُّ، یا عَدْلُ یا فاصِلُ، یا دَیّانُ یا حَنّانُ، یا
فرزانه، ای بخشنده، ای آفریننده، ای نیکوکار، ای شادی بخش، ای دادگستر، ای جدا کننده، ای جزا ده، ای احسانبخش
مَنّانُ یا سَمیعُ، یا بَدیعُ یا خَفیرُ، یا مُعینُ [مُغیّرُ] یا ناشِرُ یا غافِرُ یا قَدیمُ، یا
ای نعمت بخش، ای شنوا، ای پدیدآورنده، ای پناه ده، ای یاور، ای نشر دهنده، ای آمرزنده، ای قدیم، ای
مُسَهَّلُ یا مُیَسَّرُ یا مُمیتُ یا مُحیی یا نافِعُ یا رازِقُ، یا مُقْتَدِرُ یا مُسبَّبُ یا مُغیثُ
آسان کننده ای هموارکننده، ای میراننده، ای زنده کننده، ای سودده، ای روزی ده، ای مقتدر،ای سبب ساز،ای فریادرس
یا مُغْنی یا مُقْنی یا خالِقُ یا راصِدُ یا واحِدُ یا حاضِرُ، یا جابِرُ یا حافظُ یا
ای بی نیازکننده، ای دارایی دهنده، ای آفریننده، ای نگهبان، ای یگانه، ای حاضر، ای جبران کننده، ای نگهدار، ای
شَدیدُ یا غیاثُ، یا عائِدُ یا قابِضُ یا مَنْ عَلا فَاسْتَعْلی، فَکانَ بِالمَنْظَرِ الاَعْلی،
استوار، ای فریاد رس، ای ثروت دهنده، ای گیرنده، ای کسی که والایی و برتری و به دیدگاه اعلایی،
یا مَنْ قَرُبَ فَدَنا و بَعُدَ فَنَای، و عَلِمَ السَّرَّ وَ اَخْفی، یا مَن اِلیهِ التَّدبیرُ و لَهُ
ای که نزدیکی و بسیار نزدیک و دور است و بسیاردور، ای دانای سِرّ و نهان، ای که تدبیر امور با او است و از او است
المَقادیرُ، وَ یا مَنِ العَسیرُ عَلیهِ سَهْلٌ یَسیرٌ، یا مَن هُوَ عَلی ما یَشآءُ قَدیرٌ، یا
اندازه ها و ای که دشوار برای او سهل و آسان است، ای که بر هر چه بخواهد توانا است، ای
مُرسِلَ الرّیاحِ، یا فالِقَ الاِصباحِ یا باعِثَ الاَرواحِ، یا ذَاالْجودِ وَ السَّماحِ، یا
ص: 198
فرستنده بادها، ای شکافنده سپیده صبح، ای برانگیزاننده ارواح، ای صاحب جود و سخاوت، ای
رآدَّ ما قَد فاتَ، یا ناشِرَ الاَمواتِ یا جامِعَ الشَّتاتِ، یا رازِقَ مَنْ یَشآءُ بِغَیرِ
برگرداننده آنچه ازدست رفته،ای زنده کننده مردگان،ای گردآورنده پراکنده ها،ای روزی ده بیحساب به هرکه خواهی
حِسابٍ، و یا فاعِلَ ما یَشاءُ کَیْفَ یَشاءُ، وَ یا ذَاالجَلالِ وَ الِاکْرامِ، یا حَیُّ یا
و ای انجام دهنده هر چه خواهی به هرطور که خواهی، و ای صاحب جلالت و بزرگواری، ای زنده، ای پاینده،
قَیّومُ یا حَیّاً حینَ لا حَیَّ، یا حَیُّ یا مُحْییَ المَوْتی، یا حَیُّ لا اِلهَ اِلّا اَنتَ، بَدیعُ
ای زنده در هنگامیکه زنده ای نبود، ای زنده، ای زنده کننده مردگان، ای زنده ای که معبودی جز تو نیست، پدید آرنده
السَّمواتِ و الاَرْضِ، یا اِلهی و سَیَّدی صَلِّ عَلی محمّدٍ و آلِ محمّدٍ وَ ارْحَم
آسمانها و زمین، ای معبود من و آقای من، درود فرست بر محمّد و آل محمّد و رحمت فرست بر
محمّداً وَ آلَ محمّدٍ، وَ بارِکْ عَلی محمّدٍ و آلِ محمّدٍ،کَما صَلَّیْتَ و بارَکْتَ
محمّد و آل محمّد و برکت ده بر محمّد و آل محمّد، چنانچه درود فرستادی و برکت دادی و
و رَحِمْتَ عَلی اِبْراهیمَ و آلِ اِبراهیمَ، اِنَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ، وَ ارْحَمْ ذُلیّ وَ
رحمت فرستادی بر ابراهیم و آل ابراهیم که براستی تویی ستوده و بزرگوار و رحم کن به خواری من و
فاقَتی وَ فَقْری، وَ انْفِرادی وَ وَحْدَتی و خُضوعی بَینَ یَدَیکَ و اعْتِمادی
بیچارگیم و نداریَم و تک و تنهاییم و فروتنیم در برابرت، و اعتمادی
عَلَیکَ و تَضَرُّعی اِلَیکَ، اَدْعوُکَ دُعاءَ الخاضِعِ الذَّلیلِ، اَلخاشِعِ الخائِفِ،
که بر تو دارم، و زاریم به درگاهت، تو را میخوانم، خواندن شخص فروتنِ خوار، خاشعِ ترسان
المُشفِقِ البائِسِ، الْمَهینِ الحَقیر، اَلجآئِعِ الفَقیر، اَلعائِذِ المُستَجیرِ، اَلمُقِرَّ بِذَنْبهِ،
هراسان پریشان، بی مقدار کوچک، گرسنه فقیر، پناهنده پناه خواه، معترف به گناه،
اَلمُستَغْفِرِ مِنهُ، اَلمُسْتَکینِ لِربَّهِ، دُعاءَ مَنْ اَسْلَمَتْهُ ثِقَتُهُ، و رَفَضَتْهُ اَحِبَّتُهُ، وَ
آمرزش خواه ازگناه، درمانده به درگاه خدایش، خواندن کسیکه یاران امینش او را واگذار ده و دوستانش رهایش کرده
عَظُمَتْ فَجیعَتُهُ، دُعآءَ حَرِقٍ حَزینٍ، ضَعیفٍ مَهینٍ، بائِسٍ مُسْتَکینٍ بِکَ
ص: 199
ودردجانسوزش بزرگ گشته، خواندن دلسوخته غمگین ناتوان بی مقدار پریشان درمانده، ای که به تو
مُستَجیرٍ، اَللّهُمَّ و اَسئَلُکَ بِاَنَّکَ مَلیکٌ، وَ اَنَّکَ ما تَشآءُ مِنْ اَمْرٍ یَکونُ و اَنَّکَ
پناه آورده، خدایا از تو خواهم چون تویی فرمانروا و تو چنانی که هر کاری را بخواهی میشود و تویی
عَلی ما تَشاءُ قَدیرٌ و اَسْئَلُکَ بِحُرْمَةِ هذا الشَّهْرِ الْحَرامِ، وَ الْبَیْتِ الْحَرامِ، وَ
که بر هرچه بخواهی توانایی و از تو خواهم به حرمت این ماه حرام و خانه حرام (کعبه) و
الْبَلَدِ الْحَرامِ، وَ الرُّکْنِ وَ الْمَقامِ وَ الْمَشاعِرِ الْعِظامِ،وَ بِحَقِّ نَبیِّکَ مُحمّدٍ عَلَیْهِ و
شهر حرام (مکه) و رکن و مقام و مشعرهای بزرگ (جاهای مناسک حجّ) و به حق پیامبرت محمّد علیه و
الِهِ السَّلامُ، یا مَنْ وَهَبَ لِادَمَ شَیْثاً، وَ لِاِبْراهیمَ اِسْماعیلَ وَ اِسْحاقَ، وَ یا مَنْ رَدَّ
آله السلام، ای که شیث را به آدم بخشیدی و اسماعیل و اسحاق را به ابراهیم دادی و ای که
یوسُفَ عَلی یَعْقوبَ، وَ یا مَنْ کَشَفَ بَعْدَ الْبَلآءِ ضُرَّ اَیُّوبَ، یا رآدَّ موسی
یوسف را به یعقوب برگرداندی و ای که پس از مبتلا شدن ایّوب، ناراحتی ا ش را برطرف کردی، ای که موسی
عَلی اُمِّهِ، وَ زآئِدَ الْخِضْرِ فی عِلْمِهِ، وَ یا مَنْ وَهَبَ لِداودَ سُلَیْمانَ، وَ لِزَکَریّا
را به مادرش برگرداندی و افزون کردی دانش خضر را. ای که دادی به داود سلیمان را و به زکریا،
یَحْیی و لِمَرْیَمَ عیسی، یا حافِظَ بِنْتِ شُعَیْبٍ، وَ یا کافِلَ وَلَدِ اُمِّ موسی،
یحیی را و به مریم عیسی را. ای نگهدار دختر شعیب، ای سرپرستی کننده فرزند مادر موسی،
اَسْئَلُکَ اَنْ تُصَلِّیَ عَلی محمّدٍ وَ آلِ محمّدٍ، وَ اَنْ تَغْفِرَلی ذُنُوبی کُلَّها،
و از تو خواهم که درود فرستی برمحمّد وآل محمّد و گناهانم رابیامرزی و
تُجیرَنی مِنْ عَذابِکَ، وَ تُوجِبَ لی رِضْوانَکَ، وَ اَمانَکَ وَ اِحْسانَکَ، و
مرا در پناه گیری از عذاب خود و مرا مستوجب خوشنودی و ایمنی و احسان و
غُفْرانَکَ و جِنانَکَ، وَ اَسئَلُکَ اَنْ تَفُکَّ عَنّی کُلَّ حَلْقَةٍ بَیْنی وَ بَیْنَ مَنْ
آمرزش و بهشتت قرار دهی و از تو خواهم که باز کنی برایم هرحلقه ای که میان من و میان
یُؤْذینی، وَ تَفْتَحَ لی کُلَّ بابٍ، و تُلَیِّنَ لی کُلَّ صَعْبٍ وَ تُسَهِّلَ لی کُلَّ عَسیرٍ،
ص: 200
آزار کننده من است و بگشایی به رویم هر دری را و نرم کنی برایم هر دشواری را و آسان کنی برایم هر مشکلی را
و تُخْرِسَ عَنّی کُلَّ ناطِقٍ بِشَرٍّ، و تَکُفَّ عَنّی کُلَّ باغٍ و تَکْبِتَ عَنّی کُلَّ عَدُوٍّ
و لال کنی از من زبان هر بدگو را و بازداری از من هر زورگو را و خوار کنی دشمنان
لی و حاسِدٍ، و تَمْنَعَ مِنّی کُلَّ ظالِمٍ، وَ تَکْفِیَنی کُلَّ عائِقٍ یَحوُلُ بَیْنی وَ بَیْنَ
و حسودان مرا و باز داری از من هر ستمگری را و کفایت کنی از من هر مانعی را که میان من و
حاجَتی وَ یُحاوِلُ اَنْ یُفَرِّقَ بَینی وَ بَینَ طاعَتِکَ، وَ یُثَبَّطَنی عَنْ عِبادَتِکَ، یا
حاجتم حائل شود و بخواهد که میان من و اطاعت تو را جدایی اندازد و از پرستش تو بازم دارد، ای
مَنْ اَلْجَمَ الجِنَّ الْمُتَمَرَّدینَ، وَ قَهَرَ عُتاةَ الشَّیاطینِ، وَ اَذَلَّ رِقابَ المُتَجَبَّرینَ،
که مهار کردی جنّیان نافرمان را و مقهور ساختی، شیاطین سرکش، و گردن گردنکشان را به خواری کشاندی و
وَ رَدَّ کَیْدَ المُتَسَلَّطینَ عَنِ الْمستَضعَفینَ اَسئَلُکَ بِقُدْرَتِکَ عَلی ما تَشاءُ وَ
باز گرداندی نقشه های شوم، مسلط شدگان را از ناتوانها. از تو خواهم به حق قدرتت بر هر چه خواهی و
تَسهیلِکَ لِما تَشآءُ کَیْفَ تَشآءُ اَنْ تَجْعَلَ قَضآءَ حاجَتی فیما تَشآءُ».(1)
آسان کردنت هر چه را به هر نحو که خواهی، که قرار دهی، برآوردن حاجتم را در هر چه خواهی.
بعد از دعا، به سجده برو و گونه هایت را بر خاک بگذار و بگو:
«اَلّلهُمَّ لَکَ سَجَدْتُ و بِکَ امَنْتُ فَارحَمْ ذُلّی وَفاقَتی، وَ اجْتِهادی وَ
خدایا برای تو سجده کردم و به تو ایمان آوردم. پس ترّحم کن به ذّلت و خواری و فقرم و جدّیت و
تَضَرُّعی، وَ مَسْکَنَتی وَ فَقْری اِلَیکَ یا رَبَّ».
تضرّع و مسکنت و فقرم که به درگاه تو است ای پروردگار.
ص: 201
سعی کن از چشمانت اشک جاری شود، هر چند که به اندازه سر مگسی یا سرسوزنی باشد و این خود نشانه استجابت دعاست. سیّد بن طاووس ﻣﻲفرماید: «اگر با این همه احتیاطات و عبادات، باز هم اشکی از چشمت جاری نشد و قلبت خاشع نگردید، برای قساوت قلبت کاری کن و از خدا بخواه که گناهانت را ببخشد و مرض روحت را درمان کند».(1)
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم [در استقبال از ماه رمضان]: «ای مردم، ماه با برکت و رحمت و آمرزش خداوند، به سوی شما رو کرده، ماهی که نزد خدا بهترین ماه ها و روزهایش بهترین روزها و شب ها و لحظاتش بهترین لحظه هاست. ماهی که درآن به مهمانی خدا دعوت شده اید و از شایستگان کرامت خدا گردیده اید، در آن نَفَس هایتان تسبیح، خوابتان عبادت، عملتان مقبول و دعایتان مستجاب است».(2)
اعتکاف، معجونی از نماز و قرائت قرآن و دعا است. اگر این معجون در ظرف سرشار از معنویّت ریخته و تناول شود، داروی هر دردی خواهد بود. ماه مبارک رمضان بهترین ظرف برای این امر است. در سیره اولیای دین مخصوصاً پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، ﻣﻲبینیم که به اعتکاف در ماه رمضان اهمیّت ﻣﻲدادند و اگر این سنّت از ایشان به دلیلی فوت ﻣﻲشد، درصدد جبران آن درسال آینده برﻣﻲآمدند. اعتکاف در دهه اوّل و دوّم ماه رمضان فضیلت دارد، امّا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به دهه آخر ماه اهمیّت بیشتری ﻣﻲداد و آن را به اعتکاف ﻣﻲگذراند. (جهت مشاهده روایاتی در این رابطه، به صفحه 28 مراجعه شود.)
ص: 202
برای انجام عبادت بزرگی چون اعتکاف، مکانی چون مسجد ﻣﻲباید که در عظمت شأن آن هیچ شبهه ای وجود ندارد و ظرفی لازم است تا گنجایش معنای مظروف را داشته باشد. تنها مسجد است که ﻣﻲتواند گنجایش و ظرف مکانی این عبادت بزرگ را دارا باشد در واقع مسجد، سکوی پرواز و اعتکاف،
بال های پرواز معتکف ﻣﻲباشند.
در اسلام، همه زمان ها و مکان ها از ارزش مساوی برخوردار نیستند. برخی از زمان ها نظیر ماه های رجب، شعبان، رمضان نسبت به سایر ماه ها از برتری خاصی برخوردارند. همچنین برخی از اماکن نیز، نسبت به سایر مکان ها، برتری دارند مانند: مسجد الحرام، مسجدالنبی، مساجد جامع و....
مسجد، جماعت و فعالیّت های عبادی، سه ضلع تشکیل دهنده مثلث هدایت و کمال اهالی مسجد ﻣﻲباشد. اگر چه مساجد دارای کارکردهای مختلف و نقش های متعدّدی ﻣﻲباشند ولی اصلی ترین کارکرد مسجد، بُعد عبادی و معنوی آن است که این مکان را ارزش ﻣﻲبخشد.
مسجد به معنی سجده گاه و مکان سجده است که بر محل عبادت و نماز اطلاق ﻣﻲشود (اسم مکان، مشتق از ریشه ثلاثی مجرّد سجد). اینکه چرا از ریشه سجد گرفته شده است ظاهراً به این دلیل است که سجده، شریف ترین و مهم ترین ارکان نماز است و به آن بیش از دیگر افعال نماز تاکید شده است.
ص: 203
مسجد مکانی است که خاصّ عبادت مسلمانان است ولی در قرآن، به معابد اهل کتاب نیز، اطلاق شده است.(1)
مسجد به مکانی معیّن و موقوف، برای نماز اطلاق شده است. سابقه کاربرد اصطلاح «جامع» و اطلاق آن بر مسجد اصلی شهر، به دوره خلفا باز ﻣﻲگردد و گویا کاربرد اصطلاح مسجد جماعت (جامع)، در فرمان خلیفه دوم به والیان خود، زمینه ساز رواج اصطلاح جامع بوده است. او دستور داد در مراکز حکومتی، پس از فتح سرزمین های جدید تنها یک مسجد جماعت برپا شود و از اقامه نماز جمعه در روستاهای اطراف جلوگیری شود تا سبب وحدت گردد و نماز جمعه در آنجا برگزار شود.(2)
مسجد به معنای اصطلاحی آن، که خاصّ مسلمانان ﻣﻲباشد و اوّلین بار بعد از هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، روز دوشنبه 12ربیع الاول همزمان با ورود پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به قبا (دو فرسخی مدینه) پایه گذاری گردید. آن حضرت در طول چند روزی که در انتظار رسیدن حضرت علی علیه السلام بودند. این مسجد را برای قبیله بنی عوف ساختند.(3)
ص: 204
توبه 18: «مساجد خدا را تنها کسی آباد ﻣﻲکند که ایمان به خدا و روز قیامت آورده و نماز را برپا دارد و زکات را بپردازد و جز از خدا نترسد. امید است چنین گروهی از هدایت یافتگان باشند».
توبه 108: «هرگز در آن [مسجد به عبادت] نایست! آن مسجدی که از روز نخست بر پایه تقوا بنا شده، شایسته تر است که در آن [به عبادت] بایستی، در آن، مردانی هستند که دوست ﻣﻲدارند پاکیزه باشند و خداوند پاکیزگان را دوست ﻣﻲدارد».
1- «بشارت باد به نور درخشان در روز قیامت، برای کسانی که در
شب های تاریک، قصد رفتن به مساجد کنند».(1)
2- «کسی که کلامش قرآن باشد و مسجد خانه اش، خداوند خانه ای در بهشت برایش مهیّا سازد». (2)
3- «سیاحت و گردش امّتم، در مسجد بودن و به انتظارِ فرا رسیدنِ وقت نماز، پس از نماز است».(3)
ص: 205
4- «اگر دیدید شخصی مرتّب به مسجد، رفت وآمد ﻣﻲکند، به ایمان وی شهادت دهید زیرا خدا ﻣﻲفرماید: تنها کسانی مساجد خدا را آباد ﻣﻲکنند که به خدا ایمان داشته باشند».(1)
5- «هرگاه گروهی در مسجد، جلسه ای بر پا کنند تا قرآن تلاوت کنند و آن را به یکدیگر آموزش دهند، آرامش الهی برآنان فرود ﻣﻲآید و رحمت پروردگار آنان را فرا ﻣﻲگیرد. خداوند نام چنین کسانی را در نزد فرشتگان و مقرّبان بارگاهش به بزرگی و عظمت یاد ﻣﻲکند». (2)
6- «خداوند ﻣﻲفرماید: خانه های من در زمین همان مساجد است که برای اهل آسمان ﻣﻲدرخشند، آن گونه که ستارگان برای اهل زمین ﻣﻲدرخشند. خوشا به حال آنان که مساجد را خانه خویش قرار داده اند. خوشا به حال بنده ای که خود را در خانه اش پاک و تمیز کند آن گاه در خانه من به زیارتم بیاید، آگاه باشید که بر زیارت شونده لازم است که زائر خویش را محترم شمرده و به وی احسان نماید. کسانی را که در دل تاریکی شب به سوی مساجد گام برﻣﻲدارند به نوری درخشان در روز قیامت، بشارت دهید».(3)
7- «خداوند ﻣﻲفرماید: محبوب ترین خانه ها نزد من مساجدند و محبوب ترین افراد اهل مسجد نزد من کسانی هستند که از همه زودتر وارد مسجد ﻣﻲشوند و از همه دیرتر از آن خارج ﻣﻲشوند».(4)
8- «خداوند در معراج به من فرمود: هرکس ادعا نمود من خدا را دوست
ص: 206
ﻣﻲدارم، دوستدار من نیست مگر اینکه... مسجد را خانه خویش قرار دهد...».(1)
9- «مساجد خانه متّقیان است. خدا رحمت و راحت در کارها و عبور بر صراط را برای آنان که مساجد را خانه خود قرار داده اند، ضمانت نموده است».(2)
10- «ای ابوذر! خدا ﻣﻲفرماید: محبوب ترین بندگان نزد من کسانی هستند که به خاطر من به یکدیگر محبّت و دوستی ﻣﻲکنند و دل هایشان با مساجد پیوند دارد و در سحرگاهان به استغفار ﻣﻲپردازند. آنان کسانی هستند که اگر به اهل زمین عقوبتی متوجّه سازم به خاطر آنها عقوبت را از ایشان باز ﻣﻲدارم».(3)
11- «هر شب فرشته مرگ ندا دهد: ای خفتگان در خاک! نسبت به چه کسی غبطه ﻣﻲخورید؟ مردگان گویند: ما به مؤمنانی غبطه ﻣﻲخوریم که در مساجد نماز ﻣﻲخوانند، در حالی که ما نماز ﻧﻤﻲخوانیم و زکات ﻣﻲدهند، در حالی که ما زکات ﻧﻤﻲدهیم».(4)
12- «من در میان شما دو چیز گرانقدر یعنی کتاب خدا و خاندانم را به جای گذاشته ام. هرکس که عترتم را دوست داشته باشد باید قرآن را نیز دوست بدارد و دوستدار قرآن باید دوستدار مسجد هم باشد زیرا مسجد محضر و خانه خدا است که خود، فرمان به برپایی آنها داده و آنرا مبارک گردانیده است. مساجد، فرخنده و اهلش نیز فرخنده اند. مساجد و اهل آن هردو آراسته و
ص: 207
محفوظند. اهل مسجد هنوز در حال نمازند که خدا حوائجشان را رفع ﻣﻲنماید. آنان در مسجدند و خدا پشتیبان و یاور آنهاست».(1)
13- «هرکس به قصد نماز جماعت به مسجد برود، برای هر یک قدمش، به او هفتاد هزار حسنه و هفتاد هزار درجه دهند و اگر در این حالت بمیرد، خداوند هفتاد هزار فرشته بر او مأمور کند تا در قبر، مونس و همدم او باشند و برای او تا روزی که برانگیخته شود، استغفار کنند».(2)
14- «کسی که به سوی مسجد حرکت کند تا در نماز جماعت شرکت کند، در مقابل هر گامی که [به سوی خانه خدا] برﻣﻲدارد هفتاد هزار حسنه [برایش نوشته ﻣﻲشود] و [مقام] او درجاتی بالا برده ﻣﻲشود و اگر در آن حال فوت نماید، خداوند برایش هفتاد هزار فرشته را وکیل ﻣﻲکند تا او را در قبر کمک کنند و بشارت دهند و در تنهایی مونس او باشند و برایش طلب آمرزش کنند تا برانگیخته شود».(3)
15- «شش خصلت است که هرکس درآن حال بمیرد، خداوند ضمانت نموده که او را در بهشت داخل کند: یکی از آن موارد، شخصی است که وضو را نیکو به جا آورد و به سوی مسجد حرکت کند و در راه، مرگش فرا رسد».(4)
16- «هفت طایفه هستند که خداوند آنان را در روزی که هیچ سایه رحمتی جز سایه او نیست، مورد لطف و عنایت خویش قرار ﻣﻲدهد...طایفه سوّم کسانی
ص: 208
هستند که وقتی از مسجد خارج ﻣﻲشوند قلب های آنان همچنان دلبسته و علاقه مند به مسجد است تا آن گاه که مجدداً به مسجد برگردند».(1)
17- «مساجد، مکان هایی مبارک و مسجدیان سعادتمند و خوشبخت هستنند، مساجد و اهل آنها مزیّن به صفای معنوی هستند. اهل مسجد زمانی که در نماز هستند، از طرف خدا حفاظت ﻣﻲشوند و خدا نیازمندی های آنها را برآورده ﻣﻲسازد، آنان در مسجد هستند و خدا به دنبال مشکل گشایی از آنها است».(2)
18- «ای ابوذر! خوشا به حال پرچمداران روز قیامت که پرچم ها را به دوش برگرفته و پیش از دیگران به بهشت وارد ﻣﻲشوند. آنان همان کسانی هستند که در سحر و دیگر اوقات در رفتن به مساجد، بر دیگران پیشی ﻣﻲگیرند».(3)
19- «در مساجد، انسان های ثابت قدمی وجود دارند که ملائکه با آنان همنشین و مأنوس هستند. هنگامی که از مسجد غایب ﻣﻲشوند، ملائکه سراغشان را ﻣﻲگیرند، در هنگام بیماری از آنان عیادت ﻣﻲکنند و چون درکارها به کمک احتیاج داشته باشند، آنان را یاری ﻣﻲدهند».(4)
20- «مساجد، بازاری از بازارهای آخرت است. از کسانی که به آن وارد ﻣﻲشوند، با مغفرت پذیرایی ﻣﻲشود و هدیه آنان بهشت است».(5)
ص: 209
21- «خداوند به عدد هر نفسی که ﻣﻲکِشی و در مسجد نشسته ای،
درجه ای در بهشت به تو پاداش ﻣﻲدهد».(1)
22- «کسی که یک شب چراغی را در مسجد برافروزد، خدا گناهان هفتاد سال او را ﻣﻲآمرزد و ثواب عبادت یکسال را برایش ﻣﻲنویسد و شهری [در بهشت] به او عطا کند و اگر از یک شب تجاوزکند، خدا در برابر هر شب، ثوابی را که به یکی از پیامبران خویش ﻣﻲدهد به او عطا فرماید و اگر چراغ افروختن مسجد به ده شب رسید، کسی نتواند پاداشی راکه وی نزد خداوند دارد، بر شمارد و اگر این کار به یک ماه رسید، خداوند بدن او را بر آتش حرام ﻣﻲکند».(2)
23- «ﻣﻲخواهید شما را به کارهایی که خدا به سبب آن، گناهان را از بین برده و درجات انسان را افزون ﻣﻲکند، راهنمایی نمایم؟
1) وضو گرفتن در شدّت سختی سرما؛ 2) فراوان به مساجد رفتن؛ 3) پس از خواندن نماز، در انتظار نماز بعدی بودن». (3)
24- «کسی که مسجدی را به این انگیزه که یاد خدا در آن شود، بنا نهد،
خانه ای در بهشت برای او ساخته ﻣﻲشود».(4)
25- «قدم برداشتن به سوی مسجد اطاعت از خداوند و پیامبر اوست و هرکس از خدا و رسولش اطاعت کند، خدا او را همراه صدّیقین و شهدا داخل بهشت
ص: 210
خواهد کرد و همنشین [حضرت] داود علیه السلام است و مثل او پاداش ﻣﻲگیرد».(1)
26- «در قیامت سه کس [به خداوند] شکایت ﻣﻲکنند: قرآن، مسجد و عترت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، قرآن شکایت ﻣﻲکند: خدایا! مرا تحریف (تفسیر نادرست) کردند و پاره پاره نمودند (به برخی از دستوراتم عمل کردند و برخی را رها نمودند)، مسجد ﻣﻲگوید: خداوندا! مرا تعطیل و ضایع نمودند. عترت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ﻣﻲگویند: خداوندا! ما را کشتند و طرد نمودند و کنار زدند. آنگاه این سه، آماده مخاصمه با مرتکبین اعمال فوق ﻣﻲشوند. خداوند ﻣﻲفرماید: من خود با آنها مخاصمه ﻣﻲکنم[و جزایشان را خواهم داد]».(2)
27- «دعوت مؤذن را پذیرفتن، توفیق و رحمت الهی است و پاداش آن بهشت ﻣﻲباشد و کسی که این دعوت را پاسخ نگوید در روز قیامت با وی ستیز خواهم نمود. خوشا به حال آنان که ندای دعوت کننده به سوی خدا را پاسخ گفته و به سوی مسجد حرکت کنند؛ و تنها مومنینی در بهشت ساکن خواهند بود که به سوی مسجد گام برﻣﻲدارند».(3)
28- «به هنگام نزول بلا وآفت، اهل مساجد سالم و محفوظ ﻣﻲمانند».(4)
29- «محبوب ترین اماکن شهرها نزد خدا، مساجد آن شهر است».(5)
30- «مساجد، محل جلوس پیامبران است».(6)
ص: 211
31- «همانا مجلس مومن، مسجد است».(1)
32- «مساجد، نورهای الهی هستند».(2)
33- «مسجد، خانه هر پرهیزگاری است».(3)
1- «کسی که حرمت مسجد را نگاه دارد، روز قیامت خدا او را با چهره ای شادمان ملاقات ﻣﻲکند و نامه [اعمالش] را به دست راستش ﻣﻲدهد».(4)
2- «نشستن در مسجد، برای من بهتر از نشستن در بهشت است؛ زیرا در بهشت خود را خوشنود ﻣﻲسازم و در مسجد پروردگارم را».(5)
3- «از طلوع فجر تا طلوع خورشید در مسجد نشستن، روزی را زیادتر از تلاش برای کسب آن، به تو ﻣﻲرساند».(6)
4- «مساجد، مجالس پیامبران است و انسان را از شیطان در امان نگه ﻣﻲدارد».(7)
5- «پیشرو کسی است که قبل از اذان داخل مسجد ﻣﻲشود، میانه رو کسی است که بعد از اذان داخل مسجد ﻣﻲشود و ستمکار کسی است که بعد از بر پایی نماز، وارد مسجد ﻣﻲشود».(8)
ص: 212
6- «نماز در مسجد اعظم (ظاهراً مسجد جامع) برابر با 100 نماز و در مسجد قبیله (ظاهراً مسجد محلّه) برابر با 25 نماز و در مسجد بازار برابر با 12 نماز و نماز در خانه [که به تنهایی انجام ﻣﻲدهد] معادل یک نماز است».(1)
«کسی که پیوسته به مسجد برود یکی از منافع هشت گانه نصیبش خواهد شد: برادران مفید و با ارزشی پیدا ﻣﻲکند. با علم و دانش تازه، آشنا ﻣﻲشود. عقاید خود را با دلیل، محکم و استوار ﻣﻲسازد. کلمات و سخنانی که موجب هدایتش شود، ﻣﻲشنود. رحمت الهی شامل حالش ﻣﻲگردد. مواعظی که او را از فساد و گناه جلوگیری کند، ﻣﻲشنود. به خاطر حیا و آبروی خویش، ترک گناه ﻣﻲنماید. به خاطر ترس الهی، مرتکب عمل خلافی ﻧﻤﻲشود».(2)
«هرکس صدای اذان را بشنود و بدون عذر و علت، در نماز جماعت شرکت نکند، نماز او پذیرفته نخواهد شد».(3)
1- «یکی از توفیقات زیر نصیب [هرکدام از] اهل مسجد ﻣﻲشود: یا اینکه موفق به دعایی ﻣﻲشود که خداوند به برکت همان دعا او را به بهشت ﻣﻲبرد یا اینکه دعایی ﻣﻲکند که خداوند به سبب آن، بلای دنیا را از وی دور ﻣﻲکند و یا اینکه دوست و برادری پیدا ﻣﻲکند که از او در مسیر خدا استفاده ﻣﻲکند».(4)
ص: 213
2- «هرکس به سوی مسجدی حرکت کند، در برابر هرگامی که بگذارد، زمین تا طبقات هفتگانه اش برایش تسبیح خداوند را خواهد گفت».(1)
3- «مردی به حضور پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آمد و پرسید: در میان اهل مسجد برترین آنها چه کسی است؟ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: آنان که بیش از دیگران به یاد خدا هستند».(2)
4- «کسی که سخن و گفتارش قرآن و مسجد خانه اش باشد، خداوند در بهشت خانه ای برای او بنا ﻣﻲکند».(3)
5- «خواندن نماز جماعت در خانه برابر با 24 نماز فرادا است و خواندن نماز جماعت در مسجد برابر با 48 نماز فرادا است یعنی ثواب نماز جماعت در مسجد دو برابر نماز جماعت در خانه است».(4)
6- «بر حضور در مسجد، مواظبت کنید، چرا که مساجد، خانه های خدا در زمین است. کسی که با حالت طهارت وارد مسجد شود، خداوند او را از گناهانش تطهیر ﻣﻲنماید و نامش را در زمره زائرین خویش ﻣﻲنویسد».(5)
1- ایشان از پدر بزرگوارش نقل فرمود: «کسی که در منزلش وضو بگیرد و مویش را شانه کند و خود را معطّر نماید سپس از خانه بدون عجله و با آرامش و وقار بیرون آید و به طرف مسجد برود در حالی که میل به جماعت مسلمین دارد، قدمی از زمین بر ﻧﻤﻲدارد و ﻧﻤﻲگذارد مگر آنکه یک حسنه برایش نوشته و
ص: 214
یک گناه از او محو شود و یک درجه به خدا نزدیک شود تا زمانی که داخل مسجد شود. [آنگاه که] نماز را با امام جماعت شروع کند، ازطرف خدا مغفرت و بهشت بر او واجب ﻣﻲشود، قبل از اینکه امام سلام نماز را بدهد».(1)
2- از امام کاظم علیه السلام سؤال شد: آیا جایز است، در سمت قبله مسجد، قرآن و یا چیزی مانند ذکر خداوند نوشته شود؟ امام علیه السلام فرمود: «اشکال ندارد».(2)
«بهشت و حوریان بهشتی مشتاق کسی هستند که مسجد را تمیز نماید و یا آلودگی های آن را بگیرد».(3)
ضروری است معتکف با آگاهی از آداب و شرایط حضور در مسجد و مراعات کامل آنها، بهره و حظّی وافر از اعتکاف به دست آورد. مسجد، خانه خداست و کسی که قصد اقامت در مسجد دارد، باید بداند که میهمان خداست.
اینجا دیگر سخن از آداب خانه نیست، سخن از حضور صاحبخانه است، لذا معتکف باید اوّلاً به این افتخار، متوجّه و مسرور باشد. ثانیاً وقتی خود را میهمان چنان میزبانی دید، ادب حضور را رعایت نماید.
1- اعراف31 : «ای فرزندان آدم! زینت خود را در هنگام رفتن به هر مسجدی، با خود بردارید...».
ص: 215
2- بقره114: «کیست ستمکارتر از آن کس که از بردن نام خدا در مساجد او جلوگیری کرد و سعی در ویرانی آنها نمود؟! چنین کسانی ﻧﻤﻲتوانند، جز با ترس و وحشت، وارد این [کانون های عبادت] شوند. بهره آنها در دنیا رسوایی است و در آخرت، عذاب عظیم [الهی]!».
3- جن18: «مساجد مخصوص [پرستش ذات یکتای] خداست، پس نباید با خدا احدی غیر از او را پرستش کنید».
1- پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «هنگامی که یکی از شما به مسجد وارد ﻣﻲشود، باید پای راست را مقدم داشته و بگوید: بسم الله و علی الله توکّلت و لاحول و لاقوة الا بالله و هنگام خروج پای چپ را مقدم داشته و بگوید: بسم الله اعوذ بالله من الشیطان الرجیم سپس فرمودند: یا علی، کسی که اینگونه وارد مسجد شود، خدا نمازش را قبول ﻣﻲکند و در برابر هر رکعت نماز که به جا آورده است، فضیلت صد رکعت نماز را به وی عطا ﻣﻲکند و اگر بدین کیفیّت خارج شود خدا گناهانش را ﻣﻲآمرزد و در مقابل هرگامی یک درجه و صد حسنه به وی عطا ﻣﻲنماید».(1)
2-امیرالمومنین علیه السلام : «هرکس ﻣﻲخواهد به مسجد داخل شود با آرامش و با طمأنینه وارد شود، چون مساجد خانه های خدا و محبوب ترین محل ها در نظر او است».(2)
ص: 216
3-امیرالمومنین علیه السلام : «دعای ورود به مسجد: بسم الله و بالله، السلام علیک ایها النبی و رحمة الله و برکاته».(1)
4-امیرالمومنین علیه السلام : «هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم وارد مسجد ﻣﻲشدند، ﻣﻲفرمودند: الّلهم افتَح اَبوابَ رَحمَتِکَ و چون خارج ﻣﻲشدند، ﻣﻲفرمودند: اللهم افتَح لی اَبوابَ رِزقِکَ».(2)
5-فاطمه علیها السلام : «پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در وقت ورود به مسجد، صلوات فرستاده و دعا ﻣﻲکردند: خدایا! گناهانم را ببخش و درهای رحمت خویش را بر من بگشا. و هنگام خروج از مسجد نیز صلوات فرستاده و ﻣﻲفرمودند: خداوندا! گناهانم را مورد آمرزش خویش قرار ده و درهای رزق و روزی خویش را بر من بگشا».(3)
6-امام باقر علیه السلام : «هنگامی که وارد مسجد شدی و ﻣﻲخواهی در آن بمانی، با طهارت داخل شو و چون به مسجد رسیدی رو به قبله کن و خداوند را بخوان و حاجتت را از او درخواست کن و در لحظه ورود به مسجد بسم الله الرحمن الرحیم بگو و خدا را ستایش کن و بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم درود (صلوات) فرست».(4)
7-امام صادق علیه السلام : «هنگامی که به درب مسجد رسیدی این را بدان که قصد پادشاه بزرگی را کرده ای که جز پاکان به بارگاه او راه ﻧﻤﻲیابد و جز راستگویان و درستکاران اجازه محضر او را ﻧﻤﻲیابد.... بدان که او ﻣﻲتواند با شما با عدالت، یا با بخشش خویش رفتار کند. اگر با فضل و مهربانی اش، با شما رفتار کند نتیجه اش این ﻣﻲشود که طاعات شما را ﻣﻲپذیرد و ثواب فراوان ﻣﻲبخشد و اگر
ص: 217
بخواهد با شما به عدالت رفتار کند و به اندازه ای که شایسته آن هستی به تو ببخشاید، نتیجه اش این ﻣﻲشودکه در هر صورت محرومی و عبادت هایت را هر چند بسیار باشند، ﻧﻤﻲپذیرد بنابراین هنگامی که در برابر خداوند حاضر ﻣﻲگردی به ناتوانی و کوتاهی و نیازمندی خود نسبت به او، اعتراف کن زیرا شما قصد پرستش او را داری و ﻣﻲخواهی با او مانوس گردی. نهان خود را به او بگو و بدان که او خدایی است که بر همه نهان ها و آشکارها آگاه است و همچون نیازمندترین بندگان در نزدش باش. قلبت را از چیزهایی که تو را از یاد خدا باز ﻣﻲدارند و بین تو و خدایت حجاب ایجاد ﻣﻲکنند، پاک کن، زیرا خدا تنها خالص ترین و پاک ترین دل ها را قبول ﻣﻲکند. بنگر که نامت در کدامین دفتر ثبت ﻣﻲشود؟ اگر شیرینی و لذت راز و نیاز و هم صحبتی با او را حسّ کردی و از جام رحمت و کرامتش نوشیدی، بدان که خداوند به تو روی آورده و خواسته ات را اجابت کرده و شایسته خدمتش شده ای، پس وارد مسجد شو زیرا به تو اجازه و امان، داده شده است. در غیر اینصورت همانند بیچاره ای بی پناه که کاری از دستش بر ﻧﻤﻲآید، بایست و بدان که اگر خدا بداند که تو از صمیم قلب به او پناه آورده ای هیچگاه تو را از بارگاه خویش ﻧﻤﻲراند و با نگاه محبّت و مهربانی و لطف به شما ﻣﻲنگرد و توفیق انجام اعمالی را که مورد رضا و خشنودی اش است به تو ﻣﻲدهد. زیرا خداوند،
بخشنده ای بزرگوار است و دوست دارد با بندگانی که مضطرّ شده اند و به او روی آورده اند و خوشنودی او را ﻣﻲطلبند، به کرامت رفتار کند؛ زیرا خود فرمود: اَمَّن یُجیبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السّوء(1)».(2)
ص: 218
8-امام عسکری علیه السلام : «دعای ورود به مسجد: به نام خدا و با خدا و از خدا و به سوی خدا؛ و برترین نام های نیکو از آن خدا است. من بر خدا توکّل نمودم و هیچ مانعی از معصیت و توانی بر عبادت، جز به توفیق الهی نیست. خداوندا! بر محمّد و آلش درود فرست و درهای رحمت و توبه به سوی خودت را بر من بگشا و درهای عصیان و سرکشی را بر من ببند. مرا از زائرین و آبادکنندگان مساجد خویش و آنان که در شب و روز با تو به مناجات ﻣﻲپردازند و در نمازهایشان خشوع ﻣﻲورزند قرار ده و شیطان و لشکریانش را از من دور نما».(1)
9-پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «هنگامی که داخل مسجد شدی... منشین تا دو رکعت نماز تحیّت به جا آوری...».(2)
10-پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «چون به بوستان های بهشت رسیدید، از نعمت های آن بهره جویید، پرسیدند: بوستان های بهشت چیست؟ گفتند: مساجد. پرسیدند:
نعمتهایش چیست؟ فرمودند: سبحان الله و الحمد لله و لا اله الاّ الله و الله اکبر».(3)
11-امام صادق علیه السلام : «هنگام ورود وخروج به مسجد، بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم درود فرست».(4)
12-پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «هنگامی که کسی اراده خروج از مسجد ﻣﻲکند، سپاهیان شیطان پیرامونش گرد آیند، چون زنبورها که پیرامون ملکه گرد آیند؛ پس چون به
ص: 219
در مسجد ﻣﻲرسید [و ﻣﻲخواهید خارج شوید] بگویید: خدایا از شیطان و سپاهیانش به تو پناه ﻣﻲبرم که در این صورت ضرری به شما نتوانند، رسانید».(1)
13-امام صادق علیه السلام : «هنگامی که یکی از شما نماز واجب را به جا آورد و قصد خروج از مسجد را دارد، کنار در مسجد بایستد و این دعا را بخواند: خداوندا! مرا دعوت نمودی و من نیز دعوت تو را اجابت کردم و نمازی را که بر من واجب نمودی به جا آوردم. اینک همانگونه که خود فرمان داده ای در زمین تو حرکت ﻣﻲکنم و از تو ﻣﻲخواهم از فضل خویش به من توفیق بندگی و دوری ازآنچه که تو را به خشم ﻣﻲآورد، عطا فرمایی و از رحمت خویش، رزق کافی را به من ارزانی داری».(2)
1-پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «هنگامی که به در مسجد ﻣﻲرسید، کفش هایتان را بررسی کنید».(3)
2-امیرالمومنین علیه السلام : «مساجد را در هر روز هفته، خوشبو و معطّر کنید».(4)
3-امیرالمومنین علیه السلام: «مستحّب است کسی که در مسجد ﻣﻲنشیند، رو به قبله باشد».(5)
4-امام عسکری علیه السلام : «هنگام رو به قبله کردن بگو: خداوندا! من به تو روی آورده و رضایت و پاداش تو را ﻣﻲطلبم. به تو ایمان آوردم و بر تو توکّل کردم. خداوندا! به گوش های دلم توان شنیدن ذکر و یادت را عنایت کن و قلبم را بر
ص: 220
دینت و دین پیامبرت استوار بدار و بعد از هدایت، دچار گمراهی مگردان و از جانب خویش رحمتی بر من عطا فرمای، چرا که تو بسیار بخشنده ای».(1)
5-امام حسن علیه السلام هنگام نماز بهترین لباس های خود را ﻣﻲپوشیدند. به ایشان عرض شد: ای فرزند رسول خدا! چرا بهترین لباس هایتان را هنگام نماز ﻣﻲپوشید؟ فرمودند: «خدا زیباست و زیبایی را دوست میدارد. من هم برای پروردگارم خود را زیبا ﻣﻲکنم. خدا فرموده است: زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد، با خود بردارید.(2) من هم دوست دارم بهترین لباسم را بپوشم».(3)
6-امام صادق علیه السلام : «آنگاه که در مشکلات، اندوه شما را فرا گیرد، چه چیز مانع از آن است که وضو گرفته و در مسجد، دو رکعت نماز به جا آورده و خدا را بخوانید. آیا سخن خدا را نشنیده اید که ﻣﻲفرماید: از صبر و نماز، یاری جویید(4)».(5)
7-پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «هر نشستی در مسجد لغو و بیهوده است مگر برای سه چیز:
1) خواندن نماز و قرآن 2) ذکر و یاد خدا 3) پرداختن به مسایل علمی».(6)
8-از امام صادق علیه السلام پرسیده شد: دو نفر به مسجد وارد ﻣﻲشوند و در یک زمان به نماز ﻣﻲایستند. یکی بیشتر به تلاوت قرآن ﻣﻲپردازد و دیگری بیشتر دعا ﻣﻲکند
ص: 221
و هر دو در وقت معیّنی از مسجد، خارج ﻣﻲشوند، کار کدامیک از این دو برتر است؟ امام علیه السلام فرمود: «عمل هر دو دارای فضیلت است». راوی ﻣﻲگوید: ﻣﻲدانم که هر دو عمل، نیکو و دارای فضیلت است [ولی ﻣﻲخواستم بدانم عمل کدامیک برتر است؟] امام علیه السلام فرمود: «دعا، برتر است. آیا نشنیده ای که خداوند ﻣﻲفرماید: مرا بخوانید تا (دعای) شما را اجابت کنم. به یقین کسانی که از عبادت من تکبر ﻣﻲورزند، به زودی با ذلت وارد دوزخ ﻣﻲشوند.(1) آنگاه امام علیه السلام سه مرتبه فرمود: سوگند به خدا، دعا مهمتر است».(2)
9-از امام صادق علیه السلام سؤال شد: «کدامیک افضل است: انسان در اوّل وقت نماز بخواند یا زمانی که مسجد امام جماعت دارد، نماز را تأخیر اندازد تا نمازجماعت بخواند؟ فرمودند: نماز را تأخیر بیندازد و با اهل مسجد نماز بخواند».(3)
10-امام صادق علیه السلام: «در جاهای مختلف مساجد، نماز به جا آورید، چون جای جای زمین، درقیامت برای کسی که برآن نماز خوانده باشد، شهادت ﻣﻲدهد».(4)
11-پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شانه های نمازگزاران را در نماز جماعت منظم ﻣﻲکرد و ﻣﻲفرمود: «مساوی و منظم باشید، نامنظم و جدا از هم نباشید که قلب های شما از همدیگر جدا ﻣﻲشود».(5)
ص: 222
12-امام صادق علیه السلام : «پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: [در نمازجماعت] صف های خود را منظم کنید وکتف ها را موازی هم قراردهید؛ مبادا شیطان برشما چیره شود».(1)
13-از امام صادق علیه السلام در مورد سخن خداوند که ﻣﻲفرماید: «زینت خود را در هر مسجد به همراه داشته باشید». سؤال شد. امام علیه السلام فرمودند: «از جمله آن
زینت ها، شانه کردن مو برای هر نمازی است».(2)
14-پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «هر کس چیزی را که موجب آزار و اذیّت مردم است، از مسجد بیرون ببرد، خداوند در بهشت خانه ای برایش ﻣﻲسازد».(3)
15-امام صادق علیه السلام : «کسی که مسجد را جارو ﻣﻲکند، خدا، پاداش آزادکردن بنده ای را برایش ﻣﻲنویسد و اگر از این مسجد به اندازه خاشاکی که در چشم ﻣﻲرود، غبار برگیرد، خدا دو بهره از رحمتش را به وی عطا ﻣﻲفرماید».(4)
16-پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «ای ابوذر کسی که دعوت خداوند را اجابت کند و در آبادانی مساجد، نیکو تلاش کند ثواب آن از جانب پروردگار، بهشت است. ابوذر پرسید: مساجد را چگونه آباد کنیم؟ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: در آنجا با صدای بلند سخن نگویند، حرف باطل و سخن نادرست نزنند و خرید و فروش نکنند. ای ابوذر! تا در مسجد هستی از لغو (بیهوده گویی) بپرهیز و اگر رعایت نکردی روز قیامت جز خویشتن را ملامت و سرزنش مکن».(5)
ص: 223
17-پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «هنگامی که پانزده خصلت در بین امتّم رایج شود بلا بر آنان نازل خواهد شد... از جمله خصلت ها آن است که در مسجد صدا را بلند کنند».(1)
18-پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «برای هر چیزی آفتی است و آفت مسجد قسم خوردن (گفتن لا والله و بلی والله) درآن است».(2)
19- پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «بیست خصوصیت باعث به وجود آمدن فقر ﻣﻲشود...یکی عجله کردن در خروج از مسجد است».(3)
20-از مباحات و مفاخره مردم به یکدیگر در مساجد، نهی شده است.(4)
21-پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «کسی که از مسجد عبور ﻣﻲکند و درآن نماز ﻧﻤﻲخواند، جفاکار است».(5)
22-پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «کسی که صدای اذان را در مسجد بشنود و بی علّت از مسجد خارج شود منافق است، جز اینکه قصد برگشت به مسجد را داشته باشد».(6)
23-پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «کسی که بدون عذر در مسجد نماز جماعت نمی خواند نمازش کامل نیست...و کسی که نسبت به جماعت مسلمین بی توجّه است، از عدالت ساقط و دوری کردن از او واجب است».(7)
24-امام باقر علیه السلام : «پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در مسجد فرمود: فلانی برخیز...تا اینکه پنج تن را به این صورت جدا نمود، آنگاه فرمود: از مسجد خارج شوید و تا هنگامی که زکات
ص: 224
ﻧﻤﻲدهید در مسجد ما نماز به جا نیاورید».(1)
25- امیرالمومنین علیه السلام : «نوباوگان و دیوانگان را از ورود به مسجد، منع کنید».(2)
26-امیرالمومنین علیه السلام : «پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از اینکه حدود در مساجد اقامه شود و همچنین از اینکه سلاح در قبله گاه مساجد آویزان شود، نهی فرمودند».(3)
27-از امام کاظم علیه السلام سؤال شد: آیا جایز است شمشیر را در مسجد، آویزان نمود؟ فرمودند: «در قبله جایز نیست. امّا در سمت راست یا چپ قبله، مانع ندارد».(4)
28-از امام صادق علیه السلام در مورد مساجدی که دارای نقاشی و تصویر است سؤال شد. امام علیه السلام فرمود: «این کار را خوش نمی دارم ولی این امر به شما ضرری
نمی زند، اگر عدل برپا بود ﻣﻲدیدید که در این زمینه چگونه عمل ﻣﻲشد».(5)
29-امام صادق علیه السلام : «کسی که غذاهایی که بوی بد ایجاد ﻣﻲکند (سیر، پیاز، تره)، را خورده است، به مسجد نزدیک نشود (داخل مسجد نشود)».(6)
30-امام کاظم علیه السلام: «در مسجد بر جنازه ها، نمازگزارده نمی شود».(7)
31-پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «مساجد را از نجاسات، دور نگه دارید».(8)
ص: 225
32-امام باقر علیه السلام : «حائض و جُنُب ﻧﻤﻲتوانند داخل مسجد شوند مگر حین عبورکردن. خدا ﻣﻲفرماید: در حال جنابت [داخل مسجد] نشوید مگر در حال عبور تا غسل کنید».(1)
33-از امام صادق علیه السلام سؤال شد: «آیا جُنُب و حائض ﻣﻲتوانند چیزی را از مسجد بردارند؟ فرمودند: آری، ولی نمی توانند چیزی را در مسجد بگذارند».(2)
34-پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «هرکسی برای احترام مسجد، آب دهانش را فرو برد و در مسجد نیندازد، خداوند آن را در بدنش به قدرت و توانایی تبدیل ﻣﻲکند و به پاداش این کار، برای او حسنه ای ﻣﻲنویسد و گناهی را از او ﻣﻲآمرزد و این آب دهان بر هر دردی [که در بدن او است] برخورد کند، آن را شفا ﻣﻲبخشد».(3)
36-پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «باید که مسجد از آب بینی و خلط سینه پاک شود، چنان که یک قطعه پوست در آتش پاک ﻣﻲشود».(4)
37-امیرالمومنین علیه السلام : «کسی که احترام مسجد را حفظ کند و از انداختن اخلاط در آن خودداری نماید، در روز قیامت، با شادمانی و در حالی که کتاب اعمالش را در دست راست دارد، خدا را ملاقات ﻣﻲکند. مسجد، هنگامی که کسی درآن خلط می اندازد، از شدّت ناراحتی به خود ﻣﻲپیچد. همان گونه که اگر یکی از شما را با چوب خیزران بزنند، از شدّت درد به خود می پیچید».(5)
ص: 226
ولادت ایشان در روز جمعه 13رجب، دوازده (یا ده) سال قبل از بعثت (سی سال بعد از عام الفیل) ﻣﻲباشد.
1-1-تولّد حضرت علی علیه السلام در کعبه معظّمه(1)
ص: 227
میسّر نگردد به کس این سعادت
به کعبه ولادت به مسجد شهادت
اگرچه به دلایلی نام اهل بیت علیهم السلام به صراحت در قرآن نیامده است ولی آیات بسیاری در مقام رفیع آن بزرگواران آمده است. در ذیل به سه آیه که اهل سنّت هم معتقد هستند، در شأن علی علیه السلام است، به ترتیب نزول، اشاره ﻣﻲشود:(1)
«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِباد»
«بعضی از مردم (با ایمان و فداکار، همچون علی علیه السلام در لیله المبیت به هنگام خفتن در جایگاه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم) جان خود را به خاطر خشنودی خدا ﻣﻲفروشند؛ و خداوند نسبت به بندگان، مهربان است».
علما فراوانی از شیعه و سنّی معتقدند این آیه مربوط به علی علیه السلام است و این مطلب در حدّ تواتر است.(2)
ثعلبی، از مفسران معروف اهل سنّت، روایت زیبایی نقل ﻣﻲکند: «در شبی که علی علیه السلام در بستر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم خوابید، خداوند خطاب به جبرئیل و میکائیل فرمود: شما دو نفر برادر هستید، اگر بخواهم عُمر یکی از شما را بگیرم، آیا دیگری فداکاری ﻣﻲکند و از عمر خودش به او ﻣﻲدهد؟ هیچ کدام سخنی نگفتند و آمادگی خویش را برای این امر اعلان نکردند؟ خدا به آنها فرمود: به خانه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ما در روی زمین نگاه کنید، ببینید، چگونه علی علیه السلام برای حفظ
ص: 228
جان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، زندگی خویش را به خطر انداخته است. بروید و مراقب علی علیه السلام باشید. جبرئیل و میکائیل بالای سر و پایین پای آن حضرت ایستادند تا از جان علی علیه السلام محافظت کنند سپس آن دو خطاب به امیر مومنان علیه السلام گفتند: علی جان به تو تبریک ﻣﻲگوییم چه کسی مثل توست؟ در حالی که خداوند به خاطر تو بر ملائکه آسمانها، مباهات و افتخار کرد».(1)
«إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ»
«سرپرست و ولیّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده اند؛ همان ها که نماز را برپا ﻣﻲدارند، و در حال رکوع، زکات ﻣﻲدهند».
علّامه امینی رحمة الله در کتاب الغدیر از 20 منبع معروف اهل سنّت، روایاتی درباره این آیه شریفه نقل ﻣﻲکند.
«روزی علی علیه السلام در مسجد النبی صلی الله علیه و آله و سلم مشغول نماز بود که نیازمندی وارد مسجد شد و تقاضای خویش را مطرح کرد. کسی چیزی به او نداد. علی علیه السلام که در آن هنگام در حال رکوع بود، با دست به آن نیازمند اشاره کرد، او آمد و انگشتر را از انگشت مبارک آن حضرت بیرون آورد و از مسجد بیرون رفت. در این هنگام این آیه شریفه بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نازل شد».(2)
«یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ»
ص: 229
«ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، به طور کامل (به مردم) ابلاغ کن؛ و اگر چنین نکنی، رسالت او را انجام نداده ای. خداوند تو را از (خطرات احتمالی) مردم، حفظ ﻣﻲکند».
علامه امینی رحمة الله 30 حدیث از احادیث اهل سنت را در این رابطه برشمرده است.
این آیه در روز هجدهم ذی الحجه سال حجة الوداع (10 ه.)، زمانی که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به مکان غدیر خم رسید، توسط جبرئیل بر حضرت صلی الله علیه و آله و سلم نازل شد. ابتدای کاروان که صدها هزار نفر بودند، نزدیک مکانی به نام جحفه رسیدند که خداوند به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمان داد آنان که پیش افتاده اند، برگردند و آنها که نرسیده اند، در آن مکان بمانند، و علی علیه السلام را پیشوا و رهبر قرار دهد و دستور الهی در این زمینه را به آنان ابلاغ کند و جبرئیل به او خبر داد که خداوند وی را را از گزند مردم حفظ خواهد کرد.(1)
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ﻣﻲفرماید: «اگر درختان قلم شوند و دریاها مرکّب گردند و جنّیان حسابگر و آدمیان نویسنده شوند، ﻧﻤﻲتوانند فضایل علی علیه السلام را برشمردند».(2)
امام صادق علیه السلام از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نقل ﻣﻲکند: «خدا برای برادرم علی علیه السلام فضایلی قرار داده است که جز خودش کسی ﻧﻤﻲتواند آن را بشمارد. پس کسی که فضیلت او را بگوید در حالی که به آن معتقد است، خدا تمام گناهان گذشته و
ص: 230
آینده اش را ﻣﻲبخشد، اگرچه گناهانش بسیار باشد و کسی که فضیلتی از فضایل او را بشنود، خداوند گناهانی را که به سبب شنیدن کسب کرده است، ﻣﻲبخشد و کسی که به فضیلتی از او که نوشته شده نگاه کند، خداوند گناهانی را که به وسیله چشم کسب کرده، ﻣﻲآمرزد».(1)
بنابر قولی در 13 رجب سال 214 ه.ق. امام علی النّقی علیه السلام متولد شد. همچنین ولادت آن حضرت در نیمه ذیحجّه سال212 ه.ق. نقل شده است.(2)
3-شهادت شیخ فضل الله نوری (1259-1327ق)(3)
برخی 14 رجب و بعضی دهم ماه مبارک رمضان را سالروز وفات ایشان ﻣﻲدانند. برخی مدفن ایشان را در مصر و برخی هم در مدینه منوّره ﻣﻲدانند، امّا به احتمال زیاد سوریه (روستای راویه دمشق) مدفن آن بانوی بزرگوار باشد.(4)
ص: 231
عقیله(1) بنی هاشم در مکتب درس مادر، شاگردی پراستعداد بود و حفظ خطبه های پرمعنا، گواه برآن است. ایشان از سرچشمه علم پدر بهره ها برد و جلسات تفسیر در کوفه برگزار ﻣﻲنمود. هنگام جدایی ازسیدالشهدا و بی تابی ایشان از این مفارقت، امام حسین علیه السلام او را امر به صبر کرد و سرپرستی اطفال یتیم و زنان بی سرپرست را به ایشان سپرد و مقام نیابت را به او واگذاشت که این نشانه بهره مندی حضرت زینب علیها السلام از علوم الهی است.
امام سجّاد علیه السلام خطاب به عمّه خود فرمود: «تو به شکر خدا عالمه ای هستی که مکتب نرفته ای و فهیمه ای هستی که تعلیم از کسی نگرفتی».(2)
ص: 232
امیرالمومنین علیه السلام : «برشما باد صبر و استقامت؛ زیرا صبر نسبت به ایمان مانند سر به بدن است».(1) حضرت زینب علیها السلام سختی های بسیاری را در راه بقای اسلام تحمّل کرد و مشکلات و مصائب او از آغاز کودکی آغاز شد و به حقّ امّ المصائب لقب گرفت. او نظاره گر مظلومیت مادر و پدر و رنج امام حسن علیه السلام بود. در کربلا، دو اسماعیلش را به قربانگاه فرستاد. پس از حادثه کربلا نیز با تحمّل رنج اسارت و سرپرستی بازماندگان عاشورا، جلوه های دیگری از صبر خود را به نمایش گذاشت. صبر عقیله بنی هاشم علیه السلام همچون شهادت امام حسین علیه السلام اثرگذار است؛ زیرا لشکریان یزید با جنایات خود ﻣﻲکوشیدند تا کاروان اسیران و به ویژه حضرت زنیب علیها السلام را وادار به عملی سازند که موجب وارونه شدن حقیقت شود امّا صبر ایشان، همه آن نقشه ها را نقش بر آب کرد.
کاروان به بازار کوفه درآمد. حاکم کوفه ﻣﻲخواست با نمایش این صحنه، خواری دختر علی علیه السلام و خاندان بنی هاشم را به رخ مردم شهر بکشد تا قدرتش را به آنها بیشتر بنمایاند که اینان فرزندان و خویشان حاکم پیشین شهر شمایند، امروز به حکم من پیش چشم شما اسیر، و دست و گردن بسته درکوچه های شهر شما رانده ﻣﻲشوند و تازیانه ﻣﻲخورند. این خواست حاکم بود امّا خدا چیز دیگری ﻣﻲخواست. مردم شهر در کوچه ها انبوه شدند. زنانی که در آن روز بیش از سی سال داشتند، حشمت او را در دیده مسلمانان و عزّت وی را در چشم پدر، دیده بودند. در آمدن زینب و اسیران به بازار کوفه و حالت رقّت انگیز آنان، خاطرات گذشته را زنده کرد. زنان شیون سر دادند و مردان را به گریه افکندند. گریه زنان و مردان، کودکان را به نوحه درآورد و یکباره ناله و فغان، از هر سو برخاست. اکنون بایست دیده مردم شهر گشوده شود تا بدانند
ص: 233
چه کردند. در جمع اسیران چه کسی ﻣﻲتوانست این وظیفه را تعهد کند. زینب بود که پس از حمد خدا گفت: «ای کوفیان، ای دغلبازان و ای خودداران از یاری، اشکتان خشک، و ناله و فریادتان خاموش مباد، داستان شما نیست جز به مانند آن زنی که رشته خود را پس از محکم بافتن می گشود. سوگندهایتان را سبب مکر و خیانت خودتان قرار داده اید. آیا در میان شما جز مردمی چاپلوس و ننگ آور و کینه توز که درمیدان نبرد، بزدل و در برابر دشمنان، زبون و مردمی پیمان شکن و بی وفایند، پیدا می شود؟! چه پیشکش زشتی با دستان خود برای خویشتن، پیش فرستاده اید که آن خشم خدا بر شماست، و درعذاب دوزخ جاویدان خواهیدبود.
آیا می گریید؟! آری به خدا سوگند بسیار بگریید و کم بخندید، همانا که شما به ننگ و رسوائی آن دست یافتید، و هرگز نتوانید پلیدی آن را از خویش بزدائید. آیا زاده ختم رسولان، و سرور جوانان بهشتی، و پناه خوبانتان، و پناهگاه گرفتاریتان، و نشانه راهتان، و راه پهناور دلیلتان را ترک یاری گفتید، و برای او به هم بافتید؟! هان چه بد بار سنگینی از گناه بر دوش کشیدید، پس هلاکت و سرنگونی بر شما، راستی که کوشش ها به نومیدی رسید، و دست ها به خاک نشست (کنایه از اینکه به هیچ خیر و برکتی، نرسید)، و به خشمی از جانب خدا باز گشتید، و مهر خواری و فقر و گرفتاری بر شما نهاده شد.
وای بر شما آیا می دانید چه جگری از رسول خدا بریدید؟! و چه خونی از او ریختید؟! و چه عضو مهم و محترمی را از آن حضرت برگرفتید؟! راستی که کار زشت و ناپسندی مرتکب شدید که نزدیک است آسمانها از آن بشکافد و زمین دهان باز کند و کوهها پاره پاره به روی زمین ریزد (سوره مریم، آیات89 و90). همانا این عمل را به گونه ای احمقانه و زشت به جای آوردید که فضای
ص: 234
زمین و آسمان را از قبح آن پرساختید. آیا شگفت دارید از اینکه آسمان خون ببارد؟! البتّه که عذاب آخرت خوارکننده تر است، پس این مهلت زودگذر، حلم شما را نرباید (تا به گناه ادامه دهید) که هیچگاه خشم و غضب، خدا را به شتاب نیندازد، و بیم از دست رفتن خونخواهی و انتقام بر او نرود، همانا پروردگار تو در کمینگاه است».(1)
حضرت زینب علیها السلام در محیطی پاک و در خانواده ای شجاع رشد کرد. پاک زیستن شجاعت را به دنبال دارد. امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: «چه شجاع است انسان پاکدامن و چه ترسو است انسان مساله دار».(2)
اسیران را به کاخ پسر زیاد بردند. وسیله قدرت نمایی هر چه بیشتر در این مجلس از پیش فراهم شده بود؛ قدرت نمایی برابر خاندان پیغمبر و به خاطر زهر چشم گرفتن از مردم کوفه.
پسر زیاد: این زن کیست؟ زینب دختر فاطمه.
پسر زیاد: خدا را شکر، دیدید خدا چگونه شما را رسوا کرد و دروغ هایتان را آشکار ساخت؟
زینب علیها السلام: «سپاس خدا را که ما را به محمّد صلی الله علیه و آله و سلم گرامی داشت و ما را به خوبی از پلیدی، پاکیزه گردانید. فاسقان دروغ ﻣﻲگویند و بدکاران رسوا ﻣﻲشوند و آنان ما نیستیم، دیگرانند، الحمدلله».
این جواب کوبنده از فردی که مصیبت زیادی را تحمّل کرده، به شخصی که از پیروزی خود سرمست بود، ناشی از شجاعت و صلابت آن حضرت است.
ص: 235
جلوه ای از شجاعت زینب علیها السلام، در دربار یزید است. وقتی مرد شامی به یزید گفت: این کنیز (فاطمه دختر امام حسین علیه السلام) را به من ببخش، فاطمه در حالی که ﻣﻲلرزید، به عمّه اش زینب پناه آورد. زینب علیهما السلام به مرد شامی فرمود: «به خدا قسم، نه تو و نه یزید هیچکدام توان به کنیزی بردن این دختر را ندارید».
یزید به زینب علیها السلام گفت: «به خدا سوگند که ﻣﻲتوانم و اگر بخواهم چنین ﻣﻲکنم». زینب علیها السلام فرمود: «والله هرگز خداوند چنین قدرت و سلطه ای به تو نداده است، مگر اینکه از اسلام روی گردانی و به دین دیگری درآیی».(1)
بعد از عاشورا، رسالت حضرت زینب علیها السلام رساندن پیام خون شهدای کربلا بود. ایشان با وجود شرایط نامساعد، خطبه ای پرفصاحت و بلاغت ایراد فرمود که تصور ﻣﻲشد بیان علی علیه السلام است.
هنگامی که ابن زیاد گفت: دیدی خدا با برادرت چه کرد؟ ایشان فرمود: «من چیزی جز زیبایی از جانب خدا ندیدم. اینان گروهی بودند که خداوند شهادت را بر ایشان مقدّر کرده بود و آنان شهادت را برگزیدند و با افتخار به این نعمت رسیدند و امّا تو ستمکار به پاسخ آنچه کردی، گرفتار خواهی بود و خدا در روز قیامت میان تو و آنان داوری خواهد کرد و از تو خونخواهی ﻣﻲکند. درآن روز خواهی دید که پیروز چه کسی است. مادرت به سوگت بنشیند، ای پسر مرجانه». ابن زیاد با شنیدن این جملات خشمگین شد و تصمیم به قتل زینب علیها السلام گرفت. عمرو بن حریث مانع شد. ابن زیاد گفت: خداوند قلب مرا به کشتن حسین علیه السلام و خاندانت تسلّی داد. زینب علیها السلام صیحه ای زد و گریست و فرمود: «به جان خودم سوگند، که سرور ما را کُشتی و از خویشانم کسی
ص: 236
نهشتی، نهال عمر ما را شکستی و ریشه ما را از هم گسستی، پس اگر تسلّی خاطر تو، در این بوده است، آرامش خود را بازیافته ای».
ابن زیاد گفت: این زن که سخنان موزون و آهنگین بر زبان آورد، پدرش نیز چنین بود و شاعر ماهری به شمار ﻣﻲرفت. زینب علیها السلام فرمود: «زن را کجا و سجع گویی؟ آنچه بر زبانم جاری شد، سوز سینه ام بود».(1)
سرنی در نینوا می ماند اگر زینب نبود
کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود
چهره سرخ حقیقت بعد از آن توفان رنگ
پشت ابری از ریا می ماند اگر زینب نبود
چشمه فریاد مظلومیت لب تشنگان
در کویر تفته جا می ماند اگر زینب نبود
زخمه زخمی ترین فریاد، در چنگ سکوت
از طراز نغمه وا می ماند اگر زینب نبود
در طلوع داغ اصغر، استخوان اشک سرخ
در گلوی چشم ها می ماند اگر زینب نبود
برخی نقل کرده اند که امام صادق علیه السلام در نیمه ماه رجب به شهادت رسیدند.
ص: 237
معتکف باید قبل از ورود به اعتکاف، خود را هم از نظر ظاهری (رفتار، منش و تدارک ملزومات ورود به مسجد و...) و هم از نظر روحی و روانی (اخلاص در نیّت و...) آماده نماید و آمادگی درونی و برونی لازم را در خود ایجاد نماید.
اگر فردی بخواهد به مسافرت چند روزه برود، روزها بلکه ماه ها قبل، نسبت به تهیّه همه مقدمات آن فکر ﻣﻲکند، در صورتی که اعتکاف یک سفر سرنوشت ساز است. پس باید برای توشه راه، فکری اندیشید زیرا با لباس و تن آلوده و اموال شبهه ناک انسان به مقصد ﻧﻤﻲرسد.
ادای حقوق مالی : مانند بدهکاری به اشخاص، خمس و...
فارغ کردن خود، از مشغله های کار و زندگی و اندیشه هایی که فکر را مشغول کند. (به صفحه 244 مراجعه شود.)
گاهی عدم آگاهی کافی موجب ﻣﻲشود معتکف عملی را مرتکب شود که منجر به وارد آمدن اشکال به اصل اعتکاف و لزوم قضای آن شود.
معتکف باید قبل از اعتکاف، برای فعالیّت ها و انجام عبادات روزانه،
برنامه ای که سبب حصول یک اعتکاف موفق باشد، را تنظیم کند. زیرا از فعالیّتی که بدون برنامه ریزی صورت گیرد، ﻧﻤﻲتوان نهایت استفاده را نمود.
ص: 238
بهتر است انسان، پیش از اعتکاف شرط کند، اگر در بین اعتکاف مشکلی پیش آمد، بتواند از اعتکاف برگردد. با این شرط چنانچه در روز سوّم که اعتکاف واجب است، مشکلی پیش آمد، ﻣﻲتواند از اعتکاف خارج شود.
مانند قرآن، مفاتیح الجنان، پتو، بالشت، کاغذ، خودکار، مسواک، بشقاب، قاشق، لیوان، کتب و...
شایسته است جهت تعجیل در ظهور آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف معتکف شویم. ﻣﻲتوان این سه روز را وقف آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف کرد و تمام عبادات مستحبی خودمان را اعم از تلاوت قرآن و غیره را به نیّت ایشان به جا آوریم. آن وقت اعتکاف ما رنگ و بوی مهدوی پیدا ﻣﻲکند و برکات بیشتری نصیبمان ﻣﻲشود.
ﻣﻲتوان ثواب اعتکاف را به روح معصومین علیهم السلام، علما، شهدا، اموات و ملتمسین دعا هدیه کرد. در این صورت، علاوه براینکه معتکف ثواب کامل را ﻣﻲبرد، آنان هم از فیض آن بهره مند ﻣﻲشوند.
9-گذراندن مرحله اوّل سیر عرفانی (سیر من الخلق الی الحق)(1)
عدم اهمیّت به حقیقت عبادات و صرفاً اهتمام به انجام صحیح صورت ظاهری عبادات، تنها موجب صحّت عبادت است و چنین عبادتی اثرات سازنده لازم را ندارد.
ثواب اعمال، نزد سالکان الی الله، تقرّب محسوب ﻧﻤﻲشود. آنچه اهمیت دارد پذیرش عمل عبادی از جانب پروردگار است. به طور مثال نماز مقبول، که
ص: 239
طبق روایات، بهشت را بر انسان واجب ﻣﻲکند، علاوه بر صحّت (مطابق رساله های عملیّه)، باید دارای شرایطی باشد.
مرحله اول سیر عرفانی اعتکاف دارای 6 منزل ﻣﻲباشد که در ذیل به طور مختصر ذکر شده است:
معتکف باید بیندیشد که آیا او با دعوت خدا به میهمانی خانه او ﻣﻲرود و یا به دعوت خود و به اراده خود، میهمان خدا ﻣﻲشود؟
معتکف باید بداند کجا ﻣﻲخواهد برود؟ چرا ﻣﻲرود؟
ﻣﻲخواهد از اعتکاف چه برداشتی داشته باشد؟
چگونه ﻣﻲخواهد از این سیر سه روزه، بازگردد؟
متاسفانه گاهی، افراد صرفاً برای گذراندن وقت یا همراهی دوستان یا خوشگذرانی به اعتکاف ﻣﻲروند.
معتکف باید به توفیقی که خدا به او عنایت فرموده است، و اینکه به خانه خدا وارد ﻣﻲشود و مهمان اوست، توجّه داشته باشد. معتکفی که چنین توجّه و بیداری پیدا کرده است، ﻣﻲتواند بعد از اعتکاف که دل را از وجود اغیار پاک کرد، صاحب حقیقی دل خویش یعنی خدای متعال را به دل راه بدهد.
امیرالمومنین علیه السلام ﻣﻲفرماید: «خدا رحمت کند...کسی را که بداند از کجا آمده، برای چه آمده و به کجا خواهد رفت».(1)
اگر کسی آلوده به گناه باشد، هرچند عمل عبادی خویش را صحیح انجام دهد، شاید آن عبادت از او پذیرفته نشود و صرفاً عمل واجب یا مستحب انجام
ص: 240
داده است و از خود رفع تکلیف کرده است ولی اگر قبل از عبادت، توبه واقعی نماید، عبادت او پذیرفته ﻣﻲشود.
اگر شخصیّت بزرگی، انسان را برای شرکت در یک مهمانی مهّم در منزل خودش دعوت کرده باشد، هیچ انسان عاقلی با روی آلوده و لباس کثیف به آن مهمانی نخواهد رفت؛ بلکه ابتدا خود را پاک و آراسته کرده بعد به مهمانی ﻣﻲرود. خدا انسان ها را به حضور در منزل خود فرا خوانده و به پیامبر بزرگی همچون حضرت ابراهیم علیه السلام نیز دستور داده است که بیت الله را برای معتکفین و عبادت کنندگان پاکیزه نماید. کسی که ﻣﻲخواهد مهمان خدا شود و به خانه خدا برود باید ابتدا خود را از آلودگی ها، پاک کند و آنگاه به ملاقات او برود. جهت شرکت در این مهمانی بزرگ علاوه بر پاکی ظاهر، به پاکی درون، نیز نیاز هست. آب توبه ﻣﻲتواند درون و دل را شستشو دهد و پاک گرداند.
خداوند در قرآن ﻣﻲفرماید: «ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم
کرده اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را ﻣﻲآمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است».(1) در روایات آمده است که کسی که از گناه توبه نماید مانند کسی است که هیچ گناهی ندارد.(2)
امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف فرمود: «اگر از خداوند طلب مغفرت کنی، خداوند تو را خواهد آمرزید».(3)
پرونده پر از گناه بنده، با توبه نابود ﻣﻲشود و به جای آن، پرونده جدیدی برای توبه کننده گشوده ﻣﻲشود که صفحه اول آن با ثواب توبه ﻣﻲدرخشد و
ص: 241
پرونده قبلی چنان نابود ﻣﻲشود که گویی این بنده اصلاً مرتکب گناهی نشده است. خداوند در قرآن ﻣﻲفرماید: «کسانی که توبه کنند و ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند، خداوند گناهان آنان را به حسنات، مبدّل ﻣﻲکند».(1)
بسیار مشاهده شده است که با یک توجّه و بیداری، توفیق توبه به دست آمده است و آن توبه موجب شده است که راه صدساله سیر و سلوک، یک شبه توسط فرد پیموده شود؛ از جمله آنها ﻣﻲتوان حرّ بن یزید ریاحی را نام برد.
امام خمینی رحمة الله ﻣﻲفرمایند: «بهار توبه، ایام جوانی است که بار گناهان کمتر و کدورت قلبی و ظلمت باطنی ناقص تر و شرایط توبه سهل تر و آسان تر است(2)...پس ازآن، از گناهان و مخالفات، توبه خالصی کند با شرایط خود... و چون قلب را از کثافات خالی کرد، مهیّای برای ذکر خدا و قرائت کتاب خدا شود و تا قذارات و کثافات عالم طبیعت در آن است، استفاده از ذکر و قرآن شریف، میسور نشود».(3)
نکته قابل توجّه این است که کسی نباید خود را از توبه بی نیاز ببیند. تصوّر اینکه گناهکار نیستم و آدم خوبی هستم، بسیار خطرناک است؛ همه باید بدانند که گناهکارند و نیاز به توبه دارند.
توبه در همه گناهان به یک صورت انجام ﻧﻤﻲپذیرد:
1) ندامت در جایی که گناه در مورد حقوق الهی باشد و در کنار گناه چیزی مثل نماز و روزه ضایع نشده باشد.
ص: 242
2) ندامت به همراه جبران آنچه ضایع شده است، در جایی که در کنار گناه، چیز دیگری مثل نماز ضایع شود.
3) ندامت به همراه جلب رضایت، در جایی که حقوق دیگران ضایع شده باشد.
از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پرسیده شد توبه خالص چیست؟ فرمودند: «این است که بنده از گناهی که کرده پشیمان شود؛ پس از خدا عذرخواهی کند و سپس به آن گناه باز نگردد، همانطور که شیر [دوشیده شده] به پستان باز ﻧﻤﻲگردد».(1)
امیرالمومنین علیه السلام: «استغفار کلمه ای است که بر شش معنی اطلاق ﻣﻲشود:
1- پشیمانی از گذشته 2- تصمیم بر ترک [گناه] در آینده
3- پرداخت حقوق مردم 4- ادای حق خدا در هر کار واجب
5- آب کردن گوشت هایی که از حرام روییده، به طوری که پوست به استخوان بچسبد و سپس گوشت تازه در آورد.
6- چشاندن رنج طاعت به بدن، چنان که لذت معصیت را چشیده است».(2)
ص: 243
کسی که قصد عبادت دارد، باید قبل از انجام عمل عبادی، متّقی شود.
اساس منزل تخلیه، ریشه کن کردن صفات رذیله و لااقل کنترل آن صفات و خالی کردن دل از رذایل اخلاقی است که عملی واجب ﻣﻲباشد.
برخی از صفات رذیله عبارتند از: حسد، کبر، خودخواهی، عصبیّت، عُجب، لجاجت، غرور، حبّ دنیا، جهل مرکّب، سوء ظن، کینه توزی، غضب، بخل و..
معتکف باید قبل از اعتکاف، درون را از صفات رذیله تخلیه نماید.
آراستن دل به خصایص زیبا و فضایل عالیه اخلاقی، اساس منزل تحلیه ﻣﻲباشد که یک وظیفه واجب ﻣﻲباشد.
برخی از صفات حسنه عبارتند از: خیرخواهی برای دیگران، تواضع، انعطاف پذیری و قبول کردن حق، فریب نخوردن از نفس امّاره، اعمال را در مقابل نعمت ها هیچ دانستن، حسن ظن به دیگران، حلم در مقابل ناملایمات، سخاوت، شجاعت، علوّ همّت و مردانگی، عطوفت و مهربانی، به دل نگرفتن بدی ها
معتکف باید قبل از ورود و حین اعتکاف، تلاش وافری در راستای آراستن قلب و دل خویش به فضایل اخلاقی داشته باشد.
انسان پس از گذراندن منازل گذشته، به مقامی دست پیدا ﻣﻲکند که نور خدای سبحان را در دل خویش متجلّی ﻣﻲکند. در این حالت خداوند در دل او تجلّی ﻣﻲکند و دل او جایگاه خدا ﻣﻲشود و این اساس منزل تجلیه است.
تصوّر نشود دستیابی به این مقامات در عبادت، وظیفه نیست و صرفاً همان عبادت ظاهری کافی است.
ص: 244
معتکف باید برای فعالیّت ها و انجام عبادات روزانه، برنامه ریزی درستی را انجام دهد تا بتواند یک اعتکاف موفق داشته باشد و نهایت استفاده را از اعتکاف ببرد.
همچنین باید هر روز را با مراقبه لحظه به لحظه به پایان رساند. باید هر شب به محاسبه موارد قبلی پرداخته شود تا میزان توفیق و عدم آن و نیز علت آن دو معلوم شود و از سقوط تدریجی جلوگیری گردد.
2-اخلاص در انجام عبادات(1)
ص: 245
ص: 246
ص: 247
ص: 248
خداوند به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ﻣﻲفرماید: «ای رسول! بگو که من خود مأمورم که تنها خدا را بپرستم و دینم را برای او خالص گردانم».(1)
خداوند به ابراهیم علیه السلام ﻣﻲفرماید: «بگو تمام نماز و عبادات و زندگی و مرگم برای خداست».(2)
امام صادق علیه السلام: «مومن دایم در نماز است تا زمانی که در یاد خداست، ایستاده باشد یا نشسته یا خوابیده...».(3)
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم قصد اعتکاف داشت، وقتی دیدند که خیمه هایی در مسجد برافراشته شده است. پرسیدند: این خیمه ها متعلق به کیست؟ عرض کردند: خیمه های همسران شما (عایشه، حفصه و زینب)، رسول الله با حالتی انکارآمیز فرمود: آیا کار نیک این است (آیا گمان می کنید از این کار، در پی خیر
ص: 249
بوده اند)؟ آنگاه بی آنکه اعتکاف کند، مراجعه فرمود و در ماه شوال ده روز معتکف شدند.(1)
به نظر ﻣﻲرسد سبب ناراحتی پیامبر این بود که مشاهده نمودند خیمه برافراشتن در اعتکاف که زمینه ای برای عبادت خالصانه است، به ابزاری برای ریا و خودنمایی تبدیل شده است.
امام خمینی رحمة الله ﻣﻲفرمایند: «اخلاص در تحصیل توحید و تجرید، از مهمات سلوک است(2) کسانی که برای خدا کار ﻣﻲکنند هیچ وقت باخت در آن نیست آنهایی که برای دنیا کار ﻣﻲکنند باخت دارند، که اگر نرسیدند باختند و عمرشان را هم، هدر دادند».(3) «هر سالک که با قدم انانیّت و خودبینی و در حجّاب انیّت و خودخواهی طی منزل سلوک کند، ریاضتش باطل و سلوکش الی الله نیست بلکه الی النفس است. مادر بت ها، بت نفس شماست».(4)
ریاکاری و تظاهر یکی از آسیب های جدی اعتکاف است. به طور نمونه معتکف بپندارد که برتری خاصّی نسبت به کسی که معتکف نبوده است، دارد؛ مثلاً تلفن همراه زنگ ﻣﻲخورد و با حالت خاصّی بگوید «من معتکفم». (به صفحات 244 و 301 مراجعه شود.)
انسان برای رسیدن به محبّت خدا، باید راه عبادتِ حقیقی را در پیش بگیرد که لازمه آن حضور قلب و تمرکز در افکار است.
ص: 250
صرف حضور جسمانی معتکف در مسجد، به معنی اقامت در جوار حضرت دوست نیست بلکه این قلب و دل است که با توجّه و حضور خود، میهمان محفل انس ﻣﻲگردد.
روح و مغز همه عبادات، توجه کامل و یاد خداست، پس سزاوار است شخص معتکف در هر حال، چه عبادت به معنای خاصّ و چه نشست و برخاست و گفتگو و استراحت، همواره این نکته کلیدی را در ذهن و دل خود مرور کند. به محض توجّه قلب به غیر خدا، سرّ اعتکاف، که روح و جوهره آن است، از دست ﻣﻲرود و از آن چیزی جز پیکر بی جان ﻧﻤﻲماند.
امام صادق علیه السلام : «در تورات آمده، ای فرزند آدم! برای انجام عبادت من فراغتی به وجود بیاور تا من دلت را از بی نیازی سرشار سازم و بدون اینکه تو طلب کنی، حاجتت را برآورده کنم و من خود را ملزم ﻣﻲدانم که حوایجت را برطرف نمایم».(1)
امام صادق علیه السلام : «بهره بنده از نمازش، تنها آن مقداری است که قلبش به خداوند رو کرده و حضور قلب داشته باشد. پس اگر در تمام نماز از یاد خدا غافل باشد، آن نماز پیچیده شده و به روی صاحبش زده ﻣﻲشود».(2)
امام خمینی رحمة الله : «همانطور که برای کسب مال و منال و برای مباحثه و مطالعه وقت موظف قرار ﻣﻲدهد، برای این عبادات نیز قرار دهد که در آن وقت فارغ از امور دیگر باشد تا حضور قلب، که مغز و لبّ عبادات است، برای او میسور باشد».(3)
ص: 251
باید از عزلت اعتکاف به ذکر قلب و از ذکر قلب به محبّت قلب و از محبّت قلب به حضور قلب رسید.
البته برخی به اشتباه، مقدّمات حضور قلب چون نفی خواطر را، حضور قلب ﻣﻲدانند. همین اشتباه ممکن است در اعتکاف رخ دهد. از روایات به دست
ﻣﻲآید که مقدّمات محبّت و حضور قلب، اکتسابی است؛ ولی نتایجی چون محبّت و حضور قلب چنین نیست.(1) (به صفحات 243 و 302 مراجعه شود.)
معتکف باید بداند در جایی قدم ﻣﻲگذارد که میزبان آن خداوند است؛ لذا باید همواره خداوند سبحان را ناظر بر اعمال و رفتار خود بداند.
معتکف باید از احکام، آداب و شرایط حضور در مسجد اطلاع پیدا نموده و آنها را رعایت نماید. (به صفحات 196 تا 222 مراجعه شود.)
هدف اصلی معتکف، عنایت قلبی و توجّه کامل به تمام اعمالی است که زمینه ساز یک عمل عبادی خالصانه باشد؛ به طوری که این عبادت چند روزه بتواند ایشان را چند قدم در مسیر کسب معارف الهیه و کمال انسانی به جلو ببرد.
امام خمینی رحمة الله : «در هر حال انسان متعبّد باید اوقات عبادتش موظف باشد؛ البته اوقات نماز را که مهمترین عبادات است، باید حفظ کند و آنها را در اوقات فضیلت به جا آورد و در آن اوقات برای خود شغل دیگری قرار ندهد».(2)
ص: 252
ضروری ترین وظیفه هر انسان، خودسازی و تهذیب نفس است. قرآن در آیه 9 سوره شمس، رستگاری را از آن پرهیزگاران و کسانی دانسته که نفس خویش را تهذیب و پاک کرده اند.
بهتر است معتکف با قرار دادن وجدان و عقل به عنوان قاضی، کلیه اعمال گذشته اش را بررسی نماید وآنرا با ترازوی انصاف، مورد محاسبه قرار دهد. امام خمینی رحمة الله : «اگر [در دنیا] حساب خود را کشیدی، در موقف حساب، گرفتاری نداری و از آن باکی برای تو نیست».(1)
آیات آخر سوره حشر، شامل تذکّر و محاسبه نفس است. در وقت فراغت نفس از واردات دنیایی، مثل آخر شب یا بین الطّلوعین، با حضور قلب خوانده و در آنها تفکّر نماید تا نتایج حسنه برده شود.
ص: 253
امیرالمومنین علیه السلام: «تفکر، حیات قلب انسان بصیر است».(1)
امام صادق علیه السلام: « عبادت به زیادی نماز و روزه نیست، عبادت تفکّر پیرامون امر خداوند متعال است».(2)
امام خمینی رحمة الله : «ای انسان دل سخت! تفکّر کن، ببین مرض قلبی تو چیست که دل تو را از سنگ خارا سخت تر کرده و قرآن خدا را که برای نجات تو از عذاب ها و ظلمت ها آمده، ﻧﻤﻲپذیرد».(3)
خلوت بهترین زمینه تفکّر است و اگر خوراک درست جهت تفکّر یافت نشود، نه تنها مفید نیست که گاهی مضرّ هم ﻣﻲباشد. اعتکاف از بهترین موقعیتها برای خلوت کردن و تفکّر است. شایسته است معتکف روزانه دقایقی را به خلوت و تنهایی اختصاص بدهد و از گفتگوهای بی حاصل پرهیز نماید.
1. تفکّر در آثار خداوند
2. تفکّر در خود (قوّت ها، ضعف ها، روحیّات، وظایف، اختیارات، رسالتها و...)
3. تفکّر در دین (قرآن و عترت، عمق و محتوی، برکات و دستورات دین...)
4. تفکّر در دنیا (پوچی، ظاهر و باطن، موقّتی بودن، امانتی بودن، دو چهره بودن)
5. تفکّر در جهان آخرت (دایمی بودن،عمق و ظاهر و باطن آن، مراحل، احوال)
6. تفکّر در طبیعت (زیبایی ها، پیچیدگی ها، توانمندی ها، درس ها و...)
7. تفکّر در مردم (دسته بندی ها، تنوّع و...)
ص: 254
8. تفکّر در دشمن (درون و بیرون، حیلهها، راه های مقابله و...)
9. تفکّر در زمان (پیچیدگی ها، مقایسه با تاریخ، رسالت ها و...)
1.تفکّر در صفات و اسمای الهی0000000000000توکّل، ایمان و اتکای به خدا
2.تفکّر در قیامت00000000تقوی، توجّه به زندگی اخروی، کمرنگ شدن دنیا
3.تفکّر در حسابرسی اعمال 00000دقّت در اعمال (افکار، نیّات، گفتار، کردار)
4.تفکّر در بهشت و نعمت هایش00انگیزه شدید درانجام عمل صالح و خیرات
5.تفکّر در پاداش های الهی00 اخلاص، سرعت و سبقت در انجام اعمال صالح
6.تفکّر در آفریده های الهی000افزایش معرفت و تقویت ایمان و اعتقاد به خدا
7.تفکّر در امدادهای الهی 000000تقویت روحیه توکّل و استغاثه به درگاه الهی
8.تفکّر در عفو و بخشش الهی0000تقویت روحیه استغفار، امید به رحمت الهی
9.تفکّر در وسعت رحمت الهی 0000000000000تقویت روحیه امید به خداوند
10.تفکّر در عذاب الهی 000000000000000خوف و خشیّت نسبت به خداوند
11.تفکّر در عظمت الهی 00000000000000خشیّت و خضوع در برابر خداوند
12.تفکّر در ویژگی های معصومین علیهم السلام 0000اقتدای کامل به ایشان و الگوگیری
13.تفکّر در عصمت معصومین علیهم السلام 00000000توسّل همه جانبه به معصومین علیهم السلام
14.تفکّر در تاریخ معصومین علیهم السلام 000000000000صبر و استقامت در مسیر حقّ
15.تفکّر در نظارت الهی00000000حیا نسبت به اعمال خود در محضر خداوند
16.تفکّر در عمق گناهان00000000000000000000000000پرهیز از معاصی
17.تفکّر در باطن عبادات000000000افزایش خلوص و تداوم در انجام عبادات
18.تفکّر در بی وفایی دنیا 0000000000000زهد و عدم وابستگی نسبت به دنیا
19.تفکّر در حقیقت دنیا 00000000000استفاده درست از دنیا برای آخرت بهتر
20.تفکّر در موقّتی بودن دنیا000000000برنامه ریزی دقیق برای ثمرات اخروی
21.تفکّر در آیات قرآن 0000000000به کارگیری فرمول های الهی در زندگی
22.تفکّر در جامعیت قرآن و عترت000 تداوم اتصال به آنها در مراحل زندگی
ص: 255
23.تفکّر در طولانی بودن سفرآخرت000جمع آوری آذوقه متناسب سفر (تقوا)
24.تفکّر در مرگ0000000 هوشیاری در ارتباط با دنیا (جدایی از وابستگی ها)
25.تفکّر درتنوع روحیّات انسان ها00برقراری ارتباط درست باروحیات مختلف
26.تفکّر در ظاهر و باطن عالم000000000000000000 پرهیز از سطحی نگری
27.تفکّر در مکر و حیله شیطان 000000000000000000000اعتصام به حبل الله
28.تفکّر در شیوههای مکر شیطان0000مراقبت، احتیاط در کردار، گفتار و نیّات
29.تفکّر در الطاف الهی00000000شدّت گرفتن وابستگی به خدا (اشدّ حباً لله)
30.تفکّر درعاقبت به خیرها و عاقبت به شرّها00مواظبت،استعاذه واستغاثه دایمی
31.تفکّر در ابتلائات0000000تقویت ایمان، صبر در برابر بلاها و استعاذه ازآنها
32.تفکّر در نعمات الهی00000000000000000000شکر متناسب با هر نعمت
33.تفکّر در برکات انفاق0000000000000000000000سرمایه گذاری معنوی
34.تفکّر در فلسفه دستورات الهی000000تسلیم در برابر اولیا و دستورات الهی
35.تفکّر در فطری بودن دین0000000000000000000000 استحکام در عمل
36.تفکّر در فرصت ها 00000000استفاده دقیق از فرصتها و غنیمت شمردن آنها
37.تفکّر در کوتاهی عمر0000000000000000000برنامهریزی، اولویت بندی
38.تفکّر در برندهها و بازندههای عالم000000حرکت در مسیر برندههای عالم
39.تفکّر در برکات سحرخیزی000000000 سحرخیزی و استفاده از برکات آن
اعتکاف زمانی از ارزش واقعی برخوردار است که مقدمه ای برای ترک گناه باشد. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «اگر معتکف از گناهان دوری کند، پاداش همه حسنات نصیب او خواهد شد».(1) اعتکاف فرصتی استثنایی برای احیای روح و
ص: 256
روان است. اعتکاف از بهترین تمرین ها برای بازگشت به خویشتن و از نزدیکترین راه ها جهت بازگشت در مسیر الی الله و صراط مستقیم است.
امام هادی علیه السلام ﻣﻲفرمایند: «مؤمن، به توفیق الهی و واعظ درونی و حسّ نصیحت پذیری محتاج است».(1)
خوب است معتکف، بعد از نیّت، از گناهان گذشته اش توبه کند و عهد نماید که در زمان اعتکاف و بعد از آن مرتکب معاصی کبیره و حتّی صغیره نشود و عبدی صالح و پرهیزگار باشد. (به صفحه 237 مراجعه شود.)
اعتکاف از عباداتی است که بیشترین عبادات در آن جمع است.
بنده با خواندن پروردگارش، عنایت او را به سوی خود جلب و خود را در مقام عبودیّت قرار ﻣﻲدهد.
از انجام عبادات مستحبی به «اندازه نشاط» نباید غفلت کرد. امام صادق علیه السلام به نقل از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «با فضیلت ترین مردم کسی است که عاشق عبادت باشد و با اشتیاق تمام، عبادت را به آغوش بکشد و با جسمش آن را دوست بدارد و برای آن فراغتی به وجود بیاورد».(2)
امام صادق علیه السلام : «گاهی از نماز بنده ای، نصف یا ثلث یا ربع و یا خمس آن بالا ﻣﻲرود و آنچه حضور قلب داشته، قبول ﻣﻲشود و به نافله ها به این علّت امر شده تا نقص نمازهای واجب را جبران کند».(3)
ص: 257
نماز، مکالمه و معاشقه با خداوند است. نماز روح عبادت و مُهر قبولی تمام اعمال است. نماز، معراج مومن است. ثواب و پاداشی که در روایات برای نمازگزار بیان شده، فقط برای خواندن لفظی نماز نیست بلکه باید همراه با حضور قلب باشد. (به صفحه244 مراجعه شود.)
امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ﻣﻲفرماید: «هیچ چیز به مانند نماز، بینی شیطان را به خاک ﻧﻤﻲساید پس نماز به جا آور و بینی شیطان را به خاک بمال».(1)
با توجّه به فضایل اقامه نماز جماعت، سعی شود در اعتکاف، نمازها به صورت جماعت برگزار شود.
خوب است در این ایّام، نوافل که به صورت دو رکعتی خوانده ﻣﻲشوند، به جا آورده شود:
1)دو رکعت قبل از نماز صبح
2)هشت رکعت قبل از اذان ظهر
3)هشت رکعت قبل از نماز عصر
4)چهار رکعت پس از نماز مغرب
5)دو رکعت نشسته پس از نماز عشا
این نماز مورد تاکید ﻣﻲباشد. با فضیلت ترین وقت خواندن این نماز، روز جمعه، هنگام بالا آمدن آفتاب است. ﻣﻲتوان این نماز را به عنوان نافله خواند که در این صورت، هم نماز جعفر طیّار و هم نماز نافله محسوب ﻣﻲشود.(2)
ص: 258
سوره مزمل، آیه 2: «[ای پیامبر] شب را، جز کمی، به پاخیز»
ص: 259
سوره سجده، آیه 16: «[تنها کسانی به آیات ما ایمان ﻣﻲآورند که] پهلوهایشان از بسترها در دل شب دور ﻣﻲشود (و به پا ﻣﻲخیزند و رو به درگاه خدا ﻣﻲآورند) و پروردگار خود را با بیم و امید ﻣﻲخوانند».
فردی به علی علیه السلام عرض کرد یا امیرالمومنین من از خواندن نماز شب محروم شده ام؟ حضرت فرمودند: «گناهانت تو را در برگرفته و دوره کرده اند». [اگر ﻣﻲخواهی از این محرومیت بیرون بیایی باید اولّاً از گناهان گذشته توبه نمایی و ثانیاً گناه نکنی].(1)
امام صادق علیه السلام: «هرکس در نماز وِتر که آخرین رکعت نماز شب است هفتاد بار در حال ایستاده بگوید استغفر الله و اتوب الیه و تا یک سال این عمل را ادامه دهد خداوند، او را در درگاه خود از مصادیق مستغفرین بالاسحار به حساب ﻣﻲآورد و آمرزش خدای تعالی برایش حتمی خواهد شد».(2)
امام صادق علیه السلام: «کسی که نماز شب ﻧﻤﻲخواند از [شیعیان] ما نیست».(3)
ص: 260
امام صادق علیه السلام: «شرافت مومن، در نماز شب اوست».(1)
امام صادق علیه السلام: «هیچ کار خوبی نیست مگر آنکه در قرآن برای آن پاداش مشخصی بیان شده است، مگر نماز شب که خداوند پاداش آن را به خاطر عظمت منزلت آن روشن نکرده است».(2)
امام حسن عسکری علیه السلام: «همانا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به علی علیه السلام سفارش کردند که ای علی بر تو باد نماز شب وکسی که نماز شب راسبک بشمرد، از ما نیست. پس به سفارش من عمل کن وهمه شیعیانم را سفارش کن تا به آن عمل کنند».(3)
علما و عرفا نیز شاگردانشان را به اقامه نماز شب، سفارش ﻣﻲکردند.
علّامه طباطبایی رحمة الله ﻣﻲفرماید: «چون به نجف اشرف برای تحصیل مشرف شدم، به سبب قرابت وخویشاوندی، گاهی به محضر مرحوم قاضی شرفیاب ﻣﻲشدم. یک روز که در مدرسه ای ایستاده بودم، مرحوم قاضی ازآنجا عبور ﻣﻲکردند که چون به من رسیدند، دست خود را روی شانه من گذاردند وگفتند: ای فرزند! دنیا ﻣﻲخواهی، نماز شب بخوان؛ آخرت ﻣﻲخواهی، نماز شب بخوان».
آیت الله العظمی بهجت رحمة الله ﻣﻲفرماید: «آقا سیّد جمال گلپایگانی به آقازاده خود ﻣﻲفرمود: اگر نماز شب نخوانی عاقّت ﻣﻲکنم. پسر ایشان خیلی ناراحت
ص: 261
ﻣﻲشود و ﻣﻲگوید برای ترک مستحب، چرا عاقّم ﻣﻲکنی؟ ایشان ﻣﻲفرماید منظورم این است که تا ﻣﻲتوانی نماز شب را ترک نکنی».
برای ترک مستحب فرزندش را عاقّ ﻣﻲکند در حقیقت با این کار آتیه فرزندش را تامین ﻣﻲکرده است زیرا هر راهی جز آن، چه زمین و ملک و چه گوسفند و دام و...فناپذیر است».(1)
شهید مطهّری ﻣﻲفرماید: «ما یک سلسله لذّت های دنیوی داریم که ما را بالا ﻣﻲبرد. برای کسی که اهل تهجّد و نماز شب است و جزء صادقین و صابرین و مستغفرین بالاسحار باشد، نماز شب لذّت و بهجت دارد؛ آن لذّتی که یک نفر نماز شب خوان حقیقی و واقعی از نماز شب خودش ﻣﻲبرد از آن «استغفرالله ربی و اتوب الیه» ﻣﻲبرد؛ از آن «العفو» گفتن ها و یاد کردن و دعا کردن های حدّاقل چهل مومن ﻣﻲبرد و آن لذّتی که از آن «یا ربّ یا ربّ» گفتن ها ﻣﻲبرد، هیچ وقت یک آدم عیّاش که در کاباره ها ﻣﻲگردد احساس ﻧﻤﻲکند. لذّت آن
نماز شب خوان خیلی عمیق تر، نیرومندتر و نشاط بخش تر است...
اگر انسان بخواهد لذّت های معنوی و الهی را در این دنیا درک کند
چاره ای ندارد جز اینکه از لذّت های مادّی کسر کند».(2)
ذکر آثار عبادت، عاملی برای تشویق و ترغیب همگان به ویژه نسل جوان به انجام دادن آن است؛ لذا برخی از آثار مادّی و معنوی نماز شب ذکر ﻣﻲشود:(3)
ص: 262
1- شرافت و بزرگواری 2- بهجت، مسرّت و رفع غم و اندوه و افسردگی
3- ادا شدن قرض و دِین 4-افزایش و برکت روزی 5- پاکی روزی
6- ضمانت روزی 7- طول عمر و وسعت در زندگی 8- ایمنی جامعه 9- زیبایی 10- سلامت جسم 11- شادابی چهره 12- نورانیّت چهره 13- خوشبویی
14- آرامش جسم 15- پیشگیری و درمان بیماری 16- گشایش در زندگی
1- نورانیّت دل 2- خوش خلقی 3- قبولی اعمال 4- پوشاندن گناهان
5- آمرزش گناهان 6- کفّاره گناهان 7- عامل بازدارنده از گناه 8- رضایت و افتخار خداوند 9- اسلحه مومن در برابر دشمن 10- در معرض رحمت الهی قرار گرفتن 11- اجابت دعا
1- شفاعت کننده نزد ملک الموت 2- چراغ در قبر 3- فرش در قبر
4- جوابگویی به نکیر و منکر 5- مونس و زایر نمازگزار در قبر
6-زینت آخرت 7- سایه بر سر نمازگزار در قیامت 8- تاج بر سر او 9- لباس او 10- نور جلوی او 11- مانع بین او و آتش 12- سنگینی میزان اعمال 13- جواز عبور از صراط 14- کلید بهشت 15- سبب داخل شدن به بهشت
نماز شب آداب فراوانی دارد، ولی یک روش ساده آن چنین است که 11رکعت به ترتیب ذیل خوانده شود:
ص: 263
ابتدا 4 نماز دو رکعتی که در مجموع 8 رکعت ﻣﻲشود و نامش نافله شب است؛ سپس یک نماز دو رکعتی خوانده ﻣﻲشودکه نافله «شفع» نامیده شده است. پس ازآن یک نماز یک رکعتی است که نامش نافله «وتر» است. در نماز وتر ابتدا حمد و سوره و سپس قنوت خوانده ﻣﻲشود وآنگاه پس از رکوع وسجود، تشهد و سلام خوانده ﻣﻲشود. نماز وِتر اذان و اقامه ندارد و قنوت آن هرچه طولانی تر باشد، بهتر است. در قنوت نماز وِتر بعد از درخواست حاجات، برای 40 مومن دعا و طلب مغفرت ﻣﻲشود سپس 70 مرتبه «استغفرالله ربی واتوب الیه»، 7 مرتبه «هذا مَقامٌ العائِذُ بِکَ مِنَ النّار» سپس 300 مرتبه ذکر «اَلعَفْو» را تکرار ﻣﻲکند و بعد از آن با گفتن «رَبِّ اغْفِرلی وَ ارْحَمنی و تُبْ عَلَیَّ اِنَّکَ اَنتَ التَّوابٌ الرَّحیم»، قنوت نماز وِتر تمام ﻣﻲشود. بهتر است این دعاها با حالت گریه و تضرّع گفته شود.
وقت نماز شب از نیمه شب تا قبل از طلوع فجر صادق است. هرچه به اذان صبح نزدیک تر باشد، فضیلت بیشتری دارد. کسی که ﻣﻲترسد خواب بماند
ﻣﻲتواند نماز شب را پیش از نیمه شب بخواند. اگر نماز شب قضا شود، ﻣﻲتوان آن را در روز به جا آورد. لازم نیست که یازده رکعت را یکجا خواند بلکه ﻣﻲتوان آن را در دو یا سه نوبت، خواند. همچنین ﻣﻲتوان تنها به نماز شفع و وِتر اکتفا کرد و ﻣﻲتوان هنگامی که وقت تنگ است، تنها نماز وتر را خواند.(1)
در صورت ناکارآمدی روش های معمول (استفاده از ساعت زنگدار، سفارش به دیگران جهت بیدار کردن)، توجه به موارد ذیل، پیشنهاد ﻣﻲشود:
ص: 264
1- خواندن آیه آخر سوره کهف 2- کم خوردن شام 3- زود خوابیدن
4- خوردن غذای حلال و خمس و زکات داده شده 5- با وضو خوابیدن
6- اجتناب از غذای شبهه ناک 6- اراده آهنین و تصمیم جدّی برای بیدار شدن 7- قایل شدن اهمیّت فوق العاده برای نماز زیرا آنچه برای انسان مهّم باشد به راحتی آن را از دست ﻧﻤﻲدهد. 8- در جای گرم و نرم نخوابیدن 9- ترک گناه 10- توفیق نماز شب خواستن، از خدا
حتّی المقدور، سعی شود تعقیبات مستحب بعد از نماز به جا آورده شود، اعمالی چون تسبیحات حضرت زهرا علیها السلام، دعای بعد از نماز، نماز مستحبی و...
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ﻣﻲفرمایند: «ای سلمان!...مومن هنگامی که قرآن ﻣﻲخواند خدا درهای رحمت را به سویش ﻣﻲگشاید».(1)
تلاوت قرآن همراه با تدبّر، دارای فضیلت است، نه قرائت بی تدبّر و تعمق. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «وای به حال کسی که آن را بخواند و نیندیشد».(2)
امام صادق علیه السلام ﻣﻲفرماید: «قرآن عهدنامه ای است الهی به سوی خلقش، شایسته است که انسان به عهدنامه خدا نظر کند و روزی لااقل 50 آیه بخواند»(3)
فقها در اعتکاف، تعلیم و تعلّم و تلاوت قرآن را مهمتر از نماز مستحبی شمرده اند.(4) برخی معتقدند که بهتر از همه دعا، همراه با حضور قلب است؛ زیرا دعا مغز عبادات است. (به صفحه 276 مراجعه شود.)
ص: 265
معتکف سعی کند سوره های الرّحمن و واقعه را بیشتر بخواند. از کارهای شایسته، اهدای ثواب خواندن قرآن، به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است.
این عمل باعث ﻣﻲشود که تمام اعمال انسان، رنگ معنویّت به خود بگیرد. سفارش شده است که شب، قبل از خواب، با وضو به بستر بروید زیرا اگر با وضو بخوابید گویی تا صبح، مشغول به عبادت هستید. از دیگر حسنات آن، گشایش و فرج در مشکلات روزمره و مصایب زندگی ﻣﻲباشد.
در ایّام اعتکاف، انجام برنامه های آموزشی از قبیل بیان احکام، کلاس اخلاق و... مناسب است. روزی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم وارد مسجدی شدند، در آنجا چند گروه، در چند جا نشسته بودند، گروه اوّل، مشغول یادگیری مسایل دینی و گروهی دیگر، مشغول عبادت و راز و نیاز. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هر دو گروه را مورد تشویق قرار دادند ولی برای گروه اوّل، مزیت خاصّی نسبت به گروه دوّم قایل شدند و فرمودند: «گروه دوّم، خدای را ﻣﻲخوانند ولی گروه اوّل علم ﻣﻲآموزند و ﻣﻲخواهند دانش خود را به دیگران بیاموزند لذا این گروه افضل و برترند؛ من نیز به خاطر تعلیم، به رسالت برانگیخته شده ام». سپس آن حضرت در جمع گروهی که مشغول دانش اندوزی بودند، نشستند.(1)
ص: 266
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم درحال اعتکاف متوجّه شدند که برخی با صدای بلند به قرائت قرآن یا نماز پرداخته اند. لذا فرمودند: «بدانید همگی شما با خدای خود راز و نیاز ﻣﻲکنید، پس بعضی از شما بعضی دیگر را آزار ندهید و هنگام قرائت قرآن یا نماز، صدای خود را بلند نکنید».(1)
حقّ الناس مقدّم بر حق اللََّه است. معتکفین از هرگونه سر و صدا و خواندن دعاهای دسته جمعی که موجب ناراحتی دیگران ﻣﻲشود، پرهیز کنند و رعایت حال کسانی که خوابیده اند، را بنمایند. در اعتکاف حقّ با کسی است که خواب است مگر وقت نماز. خواندن دعا به تظاهرات، مبدّل نشود و از شورآفرینی و هیجان های بی مورد، خودداری شود. با وقار و حضور قلب و توجّه به خدا دعا کنید و به سایرین نیز تذکّر دهید. «وَ ذَکِّرْ فَإِنَّ الذِّکْری ََ تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِینَ».(2)
لطف و شفقت به دیگر معتکفان، دل را رقیق و آماده حالات خوش رحمانی اعتکاف ﻣﻲکند.
چه زیباست برای رضای خداوند ما نیز یک بار، به طور ناشناس کفش های دیگر معتکفین را جفت کنیم که این عمل علاوه بر ثواب، محاسن اخلاقی فراوانی را برای خود ما به دنبال دارد.
افطاری و سحری خوردن دسته جمعی، باعث ایجاد صفا و صمیمیّت خاصّی شده و همدلی و اخوت را افزایش ﻣﻲدهد.
ص: 267
جهت اطلاع از اخبار جامعه، از یک رادیوی کوچک یا روزنامه، به صورت محدود، استفاده شود تا برنامه های عبادی اعتکاف تحت الشعاع قرار نگیرد.
چون اعتکاف، تمرین تقوا و امساک از غذا و آب است و از طرفی، شاید برخی از معتکفین از وضع مادّی خوبی برخوردار نبوده و از غذای ساده استفاده نمایند، پس شایسته است کلیه معتکفین از غذای ساده استفاده نمایند و از پرخوری و صرف وقت زیاد برای تهیّه غذا بپرهیزند چرا که معمولاً پرخوری، دل را ﻣﻲمیراند.
انجام چند دقیقه نرمش صبحگاهی برای آمادگی و نشاط بیشتر معتکف برای عبادت مطلوب، مناسب خواهد بود.
اعتکاف، زمان مناسبی برای انس با مسجد و حضور مداوم در آن است.
در اعتکاف باید پاکی روحی و روانی رعایت شود. وقتی خدا به حضرت ابراهیم و اسماعیل دستور ﻣﻲدهد که حرمش را پاکیزه کنند تا معتکفین به عبادت بپردازند،(1) پس جایی که پاکیزه شد مکان افراد آلوده (هم از نظر جسمی و هم از نظر روحی و روانی) نیست.
- در اعتکاف باید طهارت و اصول بهداشتی رعایت شود (النظافة من الایمان).
ص: 268
- لازم است مقدمّات لازم برای بهداشت فردی و جمعی و تمام مایحتاج مورد نیاز و مناسب شأن مسجد و اعتکاف، قبل از اعتکاف آماده شود.
- معتکف باید در تمام مدّت اعتکاف، این اصل مهّم را مد نظر قرار دهد که حال که به خانه خدایِ زیبایی ها و مکان مقدّس ﻣﻲرود، نیکوست که خود نیز زیبا و تمیز باشد تا زیبایی خانه خدا را دو چندان کند.
- از بهترین و پاکیزه ترین لباس ها هنگام اعتکاف استفاده شود تا هم به زیبایی مسجد اضافه گردد و هم محیطی جذّاب، شاداب و جوان پسند فراهم آید. طبق روایات، استحباب دارد که انسان در حال نماز نیکوترین لباس خود را بپوشد و با رعایت نظافت و طهارت کامل به نماز و راز و نیاز با خدای بزرگ بپردازد. (به صفحه 216 مراجعه شود.)
- هنگام ورود به شبستان مسجد، همواره با پای شسته و جوراب تمیز باشید.
- دقّت شود از بروز هر نوع بوی غیر طبیعی از بدن و یا لباس (خوردن سیر، بوی بد دهان، بوی لوازم بهداشتی، عرق بدن و...) خودداری گردد.
- هنگام بروز علایم ابتلا به امراض واگیردار، جهت جلوگیری از سرایت این بیماری به دیگر معتکفین، نسبت به درمان سریع آن اقدام ضروری به عمل آید.
- برای احترام و حفظ حقوق دیگر نمازگزاران و نیز حفظ شأن و جایگاه رفیع مسجد، از استعمال دخانیات، پرهیز گردد.
- از آوردن کفش به داخل مسجد خودداری گردد و در صورت لزوم از نایلون یا کیسه مخصوص استفاده شود.
- باید معتکفین در خصوص انجام غسل های واجب و مستحب، اهتمام لازم را داشته باشند زیرا باعث پاکیزه شدن آنها از بوی بد خواهد شد.
ص: 269
- حتماً در فواصل مناسب مسواک زده شود چون باعث رفع بوی نامطبوع دهان ﻣﻲشود.
- طبق احکام اسلامی، افرادی که جُنُب، حایض و نفاس ﻣﻲباشند ﻧﻤﻲتوانند در داخل مسجد توقف داشته باشند.
- از انداختن خلط، آب دهان و... در صحن و حریم مسجد خودداری شود.
- از پخش شدن محتویات دهان در هنگام سرفه و یا عطسه، از طریق گرفتن جلوی دهان با دست یا استفاده از ماسک های ویژه، جلوگیری به عمل آید.
- چه زیباست که معتکفین در پایان اعتکاف، نسبت به نظافت و جاروب نمودن مسجد اقدام نمایند.
- به جای افطار با آب سرد، از چای کمرنگ یا شیر گرم استفاده شود و سپس با مصرف چند عدد خرما یا کشمش، اشتها کنترل شود.
- خرما، نان و پنیر و سبزی یا گردو، حلیم، سوپ و شیر از بهترین مواد غذایی برای افطار محسوب ﻣﻲشوند زیرا سیستم گوارش را آماده فعالیت ﻣﻲکنند.
- افطار و شام با حجم اندک و با فاصله مصرف شود.
- همزمان با افطار یا بلافاصله پس از آن، از نوشیدن آب زیاد پرهیز شود زیرا باعث بی حالی، ضعف، سوء هاضمه و درد معده ﻣﻲشود. مصرف کافی آب بین افطار و زمان خواب، باعث تامین آب بدن و جلوگیری از یبوست ﻣﻲشود.
- مصرف میوه و سبزیجات باعث جلوگیری از یبوست ﻣﻲشود.
- همراه شام از سبزیجات استفاده شود تا ضمن رفع عطش، از یبوست جلوگیری شود.
ص: 270
- بعد از شام از مصرف مواد غذایی چرب و تنقلات خودداری شود زیرا موجب سنگینی معده و عدم میل به سحری ﻣﻲشود.
- در سحر باید از غذاهایی که به کندی هضم ﻣﻲشوند، استفاده کرد مانند حبوبات و غلات (لوبیا، عدس، گندم، جو و...)
- در سحر حتما خرما میل شود زیرا باعث کاهش عطش، گرسنگی، بی حالی و بوی نامطبوع دهان ﻣﻲشود.
- در سحر از خوردن چای، قهوه و نوشابه زیاد خودداری شود زیرا باعث افزایش ادرار و دفع آب بدن ﻣﻲشوند.
- پرخوری در سحر فشار زیادی را به دستگاه گوارش وارد ﻣﻲکند و تاثیر چندانی جهت جلوگیری از احساس گرسنگی در انتهای روز ندارد.
- مواد غذایی نامناسب: شوری ها، چربی ها، نوشابه، شیرینی های صنعتی مانند زولبیا و بامیه، سرخ کردنی ها، آبمیوه های صنعتی، فست فودها، غذاهای معطر
- مواد غذایی مناسب: حلیم، عدسی، آش، سوپ، فرنی، شیربرنج، چای کمرنگ، آب جوش، برنج، گوشت های تازه، نان سبوس دار، پنیر، شیر گرم، عسل، خرما، سبزی
امیرالمومنین علیه السلام فرمود: «[معتکف] در رابطه با مسایل دنیوی و...صحبت
ﻧﻤﻲکند».(1)
تمام تلاش معتکف در این ایّام، باید بهره مندی از امور معنوی باشد.
ص: 271
شوخی و خنده زیاد اگر از حد بگذرد باعث مردن دل و ایجاد رنجش دوستان ﻣﻲشود.
لذا از شوخی و مزاح بیهوده و غیرضروری اجتناب گردد.
کار لغو دل را غافل ﻣﻲکند و با انگیزه و هدف اعتکاف ناسازگار است. مانند کلام یا معاشرت های لغو، مشغول شدن با تلفن همراه از طریق بازی، تماس ها و پیامک های نامربوط. (به صفحات 268 و 270 مراجعه شود.)
از سوغات خوب، بیان خاطرات شیرین ایّام اعتکاف است. در خاطره نویسی به نقل وقایع روزانه اکتفا نشود بلکه سعی شود فراتر از ظواهر، آن سوی صحنه ها نیز ترسیم شود تا به خواننده، اندیشه و شناخت دهد. زیبایی قلم، محتوای خوب، موشکافی های دقیق، تحلیل های برخواسته از چشم باز و دل روشن می تواند خاطرات را ماندگار کند.
زیرا علاوه بر الگوگیری، سبب غبطه خوردن بر حال آنان ﻣﻲشود که دل را آماده حالات معنوی ﻣﻲکند.
از آنجا که اعتکاف فرصت بسیار مناسبی برای دوست یابی است. اسامی دوستان به همراه آدرس و تلفن آنها یادداشت شود تا بتوان گاهی از احوال آنها جویا شد. (به صفحه 309 مراجعه شود.)
ص: 272
«...اگر شکرگذاری کنید (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود؛ و اگر ناسپاسی کنید، مجازاتم شدید است!» (سوره ابراهیم، آیه 7).
انسان باید قدر این موقعیت را بداند؛ از اینکه این سعادت را یافت تا سه شبانه روز را به عبادت و بندگی خداوند پرداخته و در جمع معتکفین به سر برد. چه زیباست پس از اعتکاف سجده شکر یا دو رکعت نماز شکر به جا آورد.
امام خمینی رحمة الله ﻣﻲفرمایند: «ای بیچاره انسان محجوب، که عمری در
نعمت های بی منتهای حقّ غوطه خوردی و از رحمت های بیکرانش برخوردار گشتی، ولی نعمت خود را نشناخته، کورکورانه از دیگران ستایش کردی و به ناکسان کُرنش نمودی(1)...بدان که شکر نعمت های ظاهره و باطنه حق تعالی یکی از وظایف لازمه عبودیّت و بندگی است که هرکس به قدر مقدور و میسّر باید قیام به آن نماید، گرچه از عهده شکر حق تعالی، احدی از مخلوقات بر ﻧﻤﻲآید».(2)
حتّی اعمال عبادی در صورت عدم معرفت، ممکن است گرفتار
آسیب هایی شوند. آسیب هایی که ممکن است متوجّه اعتکاف شود، در دو بُعد محتوا و قالب ﻣﻲباشند. آنچه در بعد محتوایی است، برﻣﻲگردد به عدم شناخت افراد از ارزش عبادتی که انجام ﻣﻲدهند. لذا باید سطح شناخت خود را نسبت به اعتکاف افزایش دهیم.
ص: 273
در ذیل به برخی از آسیب های وارده اشاره ﻣﻲشود:
1) بی توجهی به مواردی است که در این فصل ذکر ﻣﻲشود (مراقبتهای قبل، هنگام و بعد از اعتکاف)
2)ندانستن هدف از معتکف شدن: از آسیب هایی که به صورت جدّی مطرح است، این است که هدف و منظورمان را از اعتکاف ندانیم.
3)نداشتن نیّت خالصانه: داشتن نیّت خالصانه، اصل مهّم اعتکاف است. ریاکاری و تظاهر، آسیب جدّی اعتکاف است. (به صفحه 243 مراجعه شود.)
4)ظاهرگرایی
5)زیاده روی در عبادات
6)فردگرایی و عدم تمایل به عبادات دسته جمعی
7)کج فهمی و انحرافات مفهومی از عبادت
8)تجمعّات بی هدف
9)صحبت های غیر مفید و خندیدن ها
10)تاثیرگیری از عرفان های نوپدید دروغین
11)پرورش مراد و مریدپروری(1) که با ماهیّت و شکل اعتکاف منافات دارد.
12) خود بزرگ بینی و غرور
13) تکلیف انگاری صِرف
ص: 274
ام داود برای رهایی فرزند عزیزش از زندان، این اعمال مستحبی سنگین را به جا آورد. آیا فکر ﻣﻲکنید ما به وظیفه خود در قبال عزیزمان یعنی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، جهت رهایی از زندان غیبت عمل ﻣﻲکنیم؟ لازم نیست اعمال سنگینی مانند ام داود را به جا آوریم، حداقل از امروز خود را ملزم کنیم و تصمیم جدی بگیریم برای عمل به واجبات و ترک محرمات جهت تعجیل در فرج آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف اقدام نماییم.
آیت الله بهجت فرمودند: «او (امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف) در زندان است. خوشی و راحتی ندارد و ما چه قدر از مطلب غافلیم و توجهی نداریم».(1)
یاد حضرت ولی عصر علیه السلام بودن، توفیق ﻣﻲخواهد و این اجازه اگر به کسی داده شود، یکی از بزرگ ترین نعمت ها نصیبش شده است.
امام رضا علیه السلام : «خدایا! یاد او (امام مهدی) و انتظارش را از خاطر ما نبر».(2)
اصل اعتکاف این است که انسان وصل به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بشود.
اعتکاف منتظران، اعتکافی است که:
اولاً - با ولایت گره خورده باشد و با مودّت ایشان مرتبط باشد.
ثانیاً - با بحث انتظار گره خورده باشد، یعنی شخص معتکف به این معنا توجه داشته باشد...
مراعات هایی که دارد، اینها قدمی است برای اینکه ساخته بشود، روحش آماده بشود و در مسیر انتظار به وظایفش درست عمل کند...
ص: 275
انسان که با این بینش و نگاه معتکف ﻣﻲشود، دیدش نسبت به اعتکاف این نیست که عملی است که فقط سه روز در مسجد بیتوته کند و روزه بگیرد و قرآن بخواند و نماز بخواند و دیگر هیچ، بلکه در همه اعمالش آنچه جهت به اعمال و رفتار و عبادات وی ﻣﻲدهد انتظار است و اینکه ﻣﻲخواهد خود را و جامعه را برای آن جامعه موعود آماده کند، لذا به اعتکافی ﻣﻲتوان گفت که این اعتکاف رنگ و بوی مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف دارد، که این اعتکاف در مسیر انتظار و در مسیر آماده شدن فرد معتکف و جامعه برای آمدن حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف باشد.(1)
اعتکاف فرصتی است برای تمرین یاد امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف. چه زیباست اگر با
برنامه ریزی درست بتوانیم این سه روز را وقف وجود آن نازنین نماییم و ثانیه ثانیه عمرمان را در اعتکاف با یاد عزیزش منور سازیم.
به چند راهکار جهت یاد کردن امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در اعتکاف، اشاره ﻣﻲشود:
1- موقع نیّت، اهدای ثواب اعتکاف و همه کارهای خیر روزانه به حضرت حجّت (عج) و یا به نیّت تعجیل در ظهور معتکف شدن
2- ﻣﻲتوان این سه روز را وقف آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف کرد و تمام عبادات مستحبی خودمان اعم از تلاوت قرآن و غیره را به نیّت ایشان به جا آوریم.
3- تفکّر درباره امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف (درباره حقوقی که حضرت بر شیعیان دارد، مهربانی حضرت، چگونگی یاری حضرت، وظایف فردی و اجتماعی ما نسبت به ایشان و...)
4- تشکیل مجالس یاد و ذکر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف وحلقه های معرفت درباره ایشان (اندیشه موعود در ادیان ابراهیمی، مهدویت در قرآن، مهدویت در منابع روایی شیعه، مهدویت از نگاه اهل سنّت، شناخت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و نسب ایشان، کتابشناسی
ص: 276
مهدویت، فلسفه و علل غیبت، غیبت صغری و کبری و نیابت خاص و عام، فرمایشات حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، وظایف و فضایل منتظر)
5- دعا کردن ﻣﻲتواند نور یاد حضرت را به قلب ما اهدا کند. شایسته است معتکفین منتظر برای فرج حضرتش زیاد دعا کنند چرا که خودشان فرمودند: برای شتاب در فرج (گشایش حقیقی) بسیار دعا کنید زیرا همانا فرج و گشایش (امور) شما، در آن است.(1) آیت الله قاضی فرمودند: «از آن چیزها که بسیار لازم و با اهمیت است، دعا برای فرج حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف در قنوت نماز وتر است. بلکه در هر روز و در همه دعاها».(2)
6- برنامه شخصی روزانه جهت انس بیشتر با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف:
1)سلام کردن در ابتدای روز به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و ائمه علیهم السلام منتسب به هر روز
2)خواندن دعای عهد جهت پیمان بستن با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
3)خواندن دعای سلامتی (اللّهم کُن لولیّک) و دعا جهت ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در هر نماز یا پس از هر نماز
4)فرستادن روزانه 14 صلوات (با عجّل فَرَجَهُم) جهت سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
5)خواندن زیارت عاشورا (حداقل هفته ای یک بار) و دعاهای منتسب به حضرت مانند ندبه، آل یاسین (حداقل دوشنبه و پنجشنبه)، اَللّهم عَرَّفنی نَفسَک (عصر روز جمعه) و...
6)صدقه دادن جهت سلامتی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هرچند اندک اما مداوم و روزانه
ص: 277
اعتکاف باید برای رضای خدا انجام شود و نتیجه آن، رسیدن به لقای الهی باشد. اگر کسی برای هدف کمتر و کوچکتری معتکف شود، قطعاً ضرر کرده است. معتکف باید در اعتکاف، به مقام «تبتّل» یعنی از همه چیز بریدن و به خدا روی آوردن، دست یابد. معتکف باید شدیداً مراقب کردار و گفتار خویش باشد و اجازه ندهد سخن یا حرکت نسنجیده ای توفیق سیر و سلوک به سوی خدا را از وی سلب کند.
بزرگان قایلند که در تربیت، داشتن استاد، برنامه، عزم و اراده، تمرین و مداومت از اصول اولیّه است امّا یافتن استاد مناسب در این زمانه میسور همگان نیست، نسخهای را برای تربیت در صورت فقدان استاد بیان نمودهاند که عبارت است از:
اعمال ظاهری: خلوت، صمت، جوع، سحرخیزی
اعمال باطنی: توکّل، صبر، همّت، صدق
صُمت و جوع و سحر و عُزلت و ذکر به دوام
ناتمامان جهان را کند این پنج تمام
مرحله دوم سیر عرفانی اعتکاف، شامل 6 منزل ﻣﻲباشد که به طور مختصر ذکر
ﻣﻲشود:
قرآن درباره صفات مومنین ﻣﻲفرماید: «آنها از لغو و بیهودگی
رویگردانند».(1) گفتگوها و دیدنی ها و اعمال بیهوده، قساوت قلب ﻣﻲآورد و انسان قسیّ القلب، از عبادت لذّت ﻧﻤﻲبرد. پس گاهی انسان گناه نکرده است ولی اعمال لغو، موجب کدورت قلب وی ﻣﻲشود.
ص: 278
معتکف باید از بحث های بی فایده و صحبت های دنیوی پرهیز نماید زیرا انسان، برای پرهیز از دنیا و امور دنیوی، در مسجد معتکف ﻣﻲشود تا بتواند به دل و روح صفایی معنوی ببخشد. پرگویی در وقت اعتکاف، چه رسد به لغو گویی، دل را ﻣﻲمیراند. (به صفحات 216و270 مراجعه شود.)
لذا معتکفین باید تنها در صورت ضرورت حرف بزنند و ضمن پرهیز از صحبت های بیهوده، حرفی بزنند که برای خود یا دیگران ثمره داشته باشد. معتکفین باید به جای حرف زدن با یکدیگر، با خداوند صحبت کنند. این مراقبت موجب ﻣﻲشود پس از اعتکاف نیز زبان آنان قفل داشته باشد و از صحبت های بیهوده و گناهان زبان، مانند دروغ، غیبت و تهمت اجتناب ورزند.
علم پزشکی اثبات کرده است که با کم خوری، از بروز بسیاری از
بیماری ها جلوگیری ﻣﻲشود. روزه در اعتکاف تمرین خوبی برای کم خوری است؛ ولی معتکفین باید پس از افطار، مراقب باشند با خوردن و آشامیدن افراطی، جبران روزه خود را نکنند. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ﻣﻲفرمایند: «ما قومی هستیم که تا گرسنه نشویم، غذا ﻧﻤﻲخوریم و قبل از سیر شدن دست از غذا ﻣﻲکشیم».(1)
ص: 279
پایبندی معصومین و بزرگان دین به شب زنده داری حاکی از اهمیّت فوق العاده آن است. طبق روایات، خداوند هنگام سحر، درهای آسمان ها را ﻣﻲگشاید و مقرّبان، به درگاه او ﻣﻲآیند و تسبیح و تهلیل و تکبیرش ﻣﻲگویند و نغمات ذکر ایشان، عالم قدس را ﻣﻲگیرد. در این ساعت است که خدا، هر حاجتی که از او خواسته شود، اجابت ﻣﻲکند و وقت نزول برکات بر زمین است. لذا در سحر صالحان، از خواب بر ﻣﻲخاستند و به نماز و تلاوت قرآن و استغفار ﻣﻲپرداختند و حل مشکلات و قضای حوایج مادّی و معنوی خود را در این ساعت از خدا ﻣﻲخواستند. شایسته است معتکف قبل از اذان صبح برخیزد و به عبادت بپردازد و نماز شب بخواند. (به صفحه 253 مراجعه شود.)
هرکس قصد سیر و سلوک دارد، با اجرای دستورالعمل قرآنی فوق، در حدّ توان خویش، ﻣﻲتواند به مقاماتی دست یابد..
پس از نماز صبح که حتی المقدور به جماعت است، به تلاوت قرآن بپردازد. (به صفحه 310 مراجعه شود.) بعد، توسّل روزانه به محضر چهارده معصوم داشته باشد؛ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و حضرت زهرا علیها السلام، را با زیارات مختصری که در کتاب مفاتیح الجنان آمده است، زیارت کند و زیارت جامعه کبیره را بخواند.
اگر تمام درهای دل را بر غیر بستی
از درون، آفتاب مهر را جُستی
عزلت به معنای تدبّر، تامّل و تعمق در افعال و افکار خویش و تعطیلی مجالس بیهوده و بدون نتیجه است. اکنون اکثر مجالس مردم، بیهوده و لغو است به طوری که نه نتیجه دنیوی دارد ونه اخروی.
ص: 280
آن کس که پلاس هر مجلس است، به میخانه مراقبه دوست و خلوت یار، راهی ندارد.
خداوند در قرآن به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ﻣﻲفرماید: «اعرض عن الجاهلین»(1) و «اعرض عن المشرکین».(2)
خداوند در حدیثی قدسی ﻣﻲفرماید: «هر محبّی، دوست دارد که با محبوب خویش خلوت کند».(3)
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در معراج از خداوند ﻣﻲپرسد: «پروردگارا چگونه دایم به یاد تو باشم؟ خداوند ﻣﻲفرماید: با خلوت از مردم».(4)
امیرالمومنین علیه السلام:«خلوت گزیدن، آسایش عبادتگران است.(5) در خلوت گزیدن برای عبادت خدا، گنج هایی گرانبها نهفته است.(6) برترین عبادت تفکّر است».(7)
امیرالمومنین علیه السلام: «[سالک] کسی است که جامه های شهوات و
خواهش های نفس را از تن بیرون کرده و از همه منظورها خود را تهی نموده و منظوری ندارد مگر یکی [که تحصیل رضای خداست] پس [واجد علم و معرفت الهی شده] از کوری [جهل و نادانی] و از معاشرت با هواپرستان رهایی
ص: 281
یابد و خود از کلیدهای درهای هدایت و رستگاری و قفل های درهای هلاکت شود (راهنمای دیگران شده و از گمراه کنندگان جلوگیری نماید). راه خود را دیده و آن را بپیماید و نشانه [هدایت و رستگاری] خویش را شناخته و آنچه که در آن فرورفته (سختی ها و اندوه ها را) از خود دور کرده و به محکم ترین ریسمان ها (قرآن و عترت) چنگ زند».(1)
امام کاظم علیه السلام: «صبر بر تنهایی، نشانه توانمندی عقل آدمی است».(2)
امام غزالی در احیاء علوم الدین ﻣﻲنویسد: «عزلت باعث نیکویی عبادت و اندیشه و انس گرفتن به مناجات با خدا ﻣﻲشود. عزلت آدمی را از گناهانی که از معاشرت ناشی ﻣﻲشود، باز ﻣﻲدارد. عزلت آدمی را از فتنه ها و دشمنی ها باز ﻣﻲدارد. آدمی را از شرّ مردم نگاه ﻣﻲدارد. هم طمع آدمی به مردم را قطع ﻣﻲکند و هم طمع آنها را و آدمی را از مشاهده انسان های نادان، حفظ ﻣﻲکند».
البتّه قطع رفت و آمد با دیگران و کنج عزلت گزیدن نیز دستور اسلام نیست. امیرالمومنین علیه السلام ﻣﻲفرمایند: «مومن الفت ﻣﻲگیرد. کسی که نه الفت بگیرد و نه الفت بپذیرد، از خیر به دور است».(3)
اعتکاف سرمشق خوبی برای مقابله با مجالس باطل و بی نتیجه است معتکف باید مراقب باشد در تمام ایّام، اوقات خود را صرف اموری کند که ثمره دنیوی یا اخروی داشته باشد و باید دلش را به خدا وصل کند و تنها با او مرتبط باشد و اگر هم نشست و برخاستی دارد، ارتباط او در راستای ارتباط با خدا باشد.
40-5-ذکر و تسبیح(4)
ص: 282
از اعمال مستحب، مداومت بر ذکر و یاد خداوند سبحان است که انسان در قلب خویش، ارتباطی با خالق برقرار ﻣﻲکند تا رضای خدا را جلب نماید. سیر و سلوک معنوی، بدون ذکر، امکان پذیر نیست. لذا تمام معصومین و اولیاء الله ذکری مخصوص به خود داشته اند. از اثرات ذکر و یاد خدا، رسیدن به تقوا و پس از آن، ایجاد ملکه تقوا در انسان ﻣﻲباشد.
خداوند ﻣﻲفرماید: «ای کسانی که ایمان آورده اید! خدا را بسیار یاد کنید و صبح و شام او را تسبیح گویید».(1)
در قرآن فلسفه عباداتی نظیر نماز، جهت برپایی ذکر خدا عنوان شده است. «نماز را برای یاد من، بپادار».(2)
امام صادق علیه السلام ﻣﻲفرمایند: «هیچ عملی نیست مگر اینکه برای آن حدّی گذاشته شده است، به جز ذکر که برای آن حدّ و انتهایی نیست... و خداوند حدّی برای آن قرار نداده است».(3)
ذکر خداذکر خدا، دارای مراتبی است که هر مرتبه، موانع و حجاب هایی دارد. معتکف باید تلاش کند تا اسیر این موانع نشود. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «در
آخرالزمان، مردمانی از امّت من در مسجد، حلقه نشست دارند؛ امّا ذکر و وردشان دنیا و حبّ دنیا ﻣﻲباشد. با چنین کسانی همنشینی نکنید. خدا با اینان
ص: 283
کاری ندارد».(1) آری؛ خدا با کسانی کار دارد که آنان با خدا کار داشته باشند؛ چرا که فرمود: «به یاد من باشید، تا به یاد شما باشم».(2)
در هر مرتبه ای از ذکر، که او را یاد کنید او هم شما را یاد کرده است؛ زیرا «هو معکم أینما کنتم»(3) منتهی درک آن مراتب را باید پله پله به دست آورد.
اعتکاف باید شیرینی ذکر را در دل بکارد و نتیجه اعتکاف، دوام ذکر باشد. باید به گونه ای از اعتکاف بهره برد که در مسیر هدف آن به حرکت در آییم.
امیرالمومنین علیه السلام ﻣﻲفرماید: «هر کس قلب خود را با ذکر دایمی، آباد سازد، کردار او در پنهان و آشکار نیکو و زیبا شود».(4) لذا معتکف باید برای استمرار ذکر نیز حتماً برنامه داشته باشد.
امام خمینی رحمة الله ﻣﻲفرمایند: «آری با ذکر حقیقی، حجّاب های بین عبد و حقّ، خرق شود و موانع حضور مرتفع گردد و قسوت و غفلت قلب برداشته شود و درهای ملکوت اعلی به روی سالک باز شود و ابواب لطف و رحمت حق به روی او گشوده گردد ولی عمده آن است که قلب در آن ذکر، زنده باشد و مرده نباشد.(5) پس ای عزیز! در راه ذکر و یاد محبوب، تحمّل مشّاق هر چه بکنی، کم کردی. دل را عادت بده به یاد محبوب...برای زنده نمودن دل، ذکر خدا و به خصوص اسم مبارک او «یا حیّ یا قیّوم» با حضور قلب مناسب است...در اذکار شریفه با حضور قلب، ذکر شریف «لا اله الّا الله» که افضل و اجمع اذکار
ص: 284
است. این عمل را بکند، امید است خداوند از او دستگیری کند».(1) (به صفحه 310 مراجعه شود.)
ذکر دارای سه مرتبه ﻣﻲباشد که در ذیل به صورت مختصر، بیان ﻣﻲشود:
معنای ذکر لفظی این است که انسان همواره ذکری بر لب داشته باشد. انسان باید همواره چه در زمان کار، رانندگی یا قبل خواب ذکری بر زبان داشته باشد. از منظر سلوکی هر ذکری خاصیّتی دارد مثلاً «لا اله الّا الله» برای کسانی که
فی الجمله راه را پیموده اند. «لا حولَ و لا قوَّة الّا بالله» برای تقویت اراده. «اللّهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم» برای توسّل. ذکر یونسیّه «لا اِلهَ اِلّا اَنت سُبحانکَ ِانّی کُنتُ مِنَ الظّالِمین» برای جوانان و سالکان مبتدی.
اعتکاف فرصت مناسبی جهت انتخاب یک ذکر و مداومت بر آن، است.
هرچند ذکر لفظی اثرات سازنده ای در سلوک معنوی انسان دارد ولی اکتفا به آن، سالک را به مقصد ﻧﻤﻲرساند و باید موقع ذکر، دل سالک، زبان او را همراهی کند. یعنی هنگامی که جمله لا اله الّا الله را بر زبان جاری ﻣﻲکند، در دل نیز آن را تکرار نماید و او و زبان او همسویی و همراهی داشته باشند.
برخی تصور ﻣﻲکنند که ذکر قلبی یعنی اینکه قلب سالک، متوجّه یاد خدا باشد و در درون دل، ذکر بگوید و آن را بر لب جاری نسازد؛ در حالی که ذکر قلبی، یعنی اقرار و اعتراف دل انسان به ذکری که بر لب جاری ﻣﻲسازد.
ذکر قلبی یعنی خشوع دل در برابر خداوند؛ و این خشوع با خواندن قرآن و مداومت بر اذکار دیگر و همراهی دل و زبان در ذکر، حاصل ﻣﻲشود.
ص: 285
معنای ذکر عملی این است که ذکر و یاد خداوند، در عمق جان انسان رسوخ کرده باشد، به گونه ای که عمل انسان، با ذکری که ﻣﻲگوید مطابقت داشته باشد. در حقیقت کسی که ذکر عملی دارد، بنده واقعی خداوند است و کاری انجام ﻧﻤﻲدهد و سخنی ﻧﻤﻲگوید، مگر آنکه مورد رضایت خدا باشد.
این همان ذکری است که معصومین علیهم السلام در رسیدن به آن پافشاری و اصرار دارند؛ یعنی انسان به گونه ای به یاد خدا باشد که اگر زمینه معصیّتی برایش فراهم شد، یاد خدا مانع از انجام آن معصیت شود.
توصیه ﻣﻲشود معتکفین ذکر عملی را در وجود خود نهادینه کنند. در این صورت ﻣﻲتوانند مسیر پرفراز و نشیب حرکت به سوی خدا را به سهولت طی کنند و ذکر عملی را به عنوان یک سوغات اعتکاف، به زندگی خود ببرند.
دعا امری فطری است که خداوند به آن امر فرموده است، حتّی دانشمندان غیرمسلمان هم آن را عامل حرکت و از ضروری ترین نیازهای بشر ﻣﻲدانند و برخی از دردها را با دعا درمان پذیر ﻣﻲشمارند. خواندن دعا باعث تحصیل عبودیّت خالصانه، تهذیب نفس و بهره گیری هرچه بیشتر از این ایّام ﻣﻲشود.
خداوند در قرآن به دعا کردن امر فرموده و وعده پاسخ داده است:
«مرا بخوانید تا (دعای) شما را بپذیرم».(1)
«من نزدیکم؛ دعای دعا کننده را به هنگامی که مرا ﻣﻲخواند، پاسخ ﻣﻲگویم»(2)
«بگو: پروردگارم برای شما ارزشی قایل نیست، اگر دعای شما نباشد».(3)
ص: 286
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «دعا مغز و جوهر عبادت است و با دعا کسی هلاک ﻧﻤﻲشود».(1)
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «دعا اسلحه مؤمن، ستون دین و نور آسمان ها و زمین است».(2)
امیرالمومنین علیه السلام: «محبوبترین اعمال در پیشگاه خدا در روی زمین، دعاست»(3)
امام صادق علیه السلام: «بالاترین عبادت، دعاست».(4)
امام صادق علیه السلام: «هر کس از خدا نخواهد، فقیر گردد».(5)
امام صادق علیه السلام: «بر شما باد دعا؛ زیرا چیزی همانند او، شما را به خدا نزدیک
نمی کند».(6)
امام صادق علیه السلام: «بر تو باد دعا؛ زیرا دعا شفای هر دردی است».(7)
امام صادق علیه السلام: «دعا، سپر مؤمن است».(8)
امام سجّاد علیه السلام:«از بزرگترین نعمت ها، جریان ذکر توست بر زبان هایمان؛ و اجازه توست که تو را بخوانیم».(9)
ص: 287
اهل بیت علیهم السلام همچنین، آثاری همچون: گشایش کارها، رستگاری، رحمت، چراغ تاریکی ها، برگرداننده قضای حتمی، دفع بلا، دفع اندوه و غم و غصه، تقرّب به خدا و... برای دعا ذکرکرده اند.(1)
امام خمینی رحمة الله ﻣﻲفرمایند: «این ادعیه، در ماه مبارک رجب و خصوصاً در ماه مبارک شعبان اینها مقدمه و آرایشی است که انسان به حسب قلب خودش ﻣﻲکند، برای اینکه مهیّا بشود برود مهمانی خدا.(2) این ادعیه، انسان را از این ظلمت بیرون ﻣﻲبرد، وقتی که از این ظلمت بیرون رفت، یک انسانی ﻣﻲشود که برای خدا کار ﻣﻲکند. کار ﻣﻲکند امّا برای خدا، شمشیر ﻣﻲزند برای خدا، مقاتله ﻣﻲکند برای خدا، قیامش برای خداست، نه این است که ادعیه بازمی دارد انسان را از اینهایی که آن آقایان می گویند».(3)
بهتر است دعا با خشوع و تضرّع و پنهانی خوانده شود:
«خدای خود را به تضرّع و زاری و به صدای آهسته، بخوانید».(4)
«خدا را در دلت یاد کن، با تضرّع و زاری و پنهانی و بی آنکه صدا بلند کنی».(5)
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «بهترین دعا و ذکر، دعایی است که در خفا و به طور پنهانی انجام شود و بهترین رزق و روزی آن است که به اندازه کفاف باشد».(6)
امام رضا علیه السلام: «یک دعای مخفی نزد خدا از هفتاد دعای علنی، بافضیلت تر است»(7)
ص: 288
حتماً خطبه متّقین حضرت علی علیه السلام، زیارت عاشورا، صحیفه سجادیه و در ایّام ماه رجب دعای امّ داود و دعای یا من اَرجوهُ قرائت شود. از خواندن دعاهای مهدوی مانند دعای عهد، دعای فرج و سلامتی امام زمان غفلت نشود. استجابت دعا نیاز به وسیله دارد(1) که همان توسّل به معصومین علیهم السلام است.
متاسفانه برخی فقط به فکر دعاهای مادّی و دنیوی هستند و لکن معتکفین باید فرصت برای دعاهای بزرگ و سرنوشت ساز را غنیمت شمارند و ابتدا برای فرج آقا امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف دعا شود زیرا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ﻣﻲفرمایند: «برای تعجیل فرج بسیار دعا کنید که همان فرج شماست».(2) آیت الله بهجت ﻣﻲفرمودند: «دعای تعجیل فرج دوای دردهای ما است».(3)
شایسته است معتکفین جهت سربلندی نظام، سربلندی مسلمانان جهان و نجات آنها از شرّ دشمنان اسلام دعا کنند. توفیق حرکت به سوی خدا و پیشرفت در سیر و سلوک، عافیت، حُسن عاقبت، تقرّب الی الله، رفع صفات رذیله، اجتناب از گناه، به دست آوردن ملکه تقوا، رفع مشکلات دیگران و خود، پرهیز از مکروهات و انجام مستحبات را از خدا بخواهند.
شادی ارواح طیبه امام امت، شهدا و مراجع گذشته، سلامتی مقام معظم رهبری و مراجع عظام تقلید، شفای بیماران و جانبازان و آزادی اسرا و رفع گرفتاری از شیعیان جهان مورد عنایت قرار گیرد. (جهت اطلاع از نظرات مراجع به صفحات50 تا 53 مراجعه شود.)
ص: 289
«فَحَاسِبُوا أَنْفُسَکُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُو».(1) همیشه انسان باید عملکرد خویش را مورد محاسبه قرار دهد. معتکف پس از اعتکاف باید به ارزشیابی اعمالش در این مدّت بپردازد تا بفهمد اعتکاف، چه میزان توانسته در روحیّات و رفتار او تأثیرگذار باشد. ببیند که فیض لازم را از این ایّام برده یا صرفاً حضور فیزیکی در مسجد داشته است.
بهتر است معتکف یافته هایش را از اعتکاف بنویسد تا بعدا بتواند آنها را مرور کند یا جهت استفاده به دیگران ارایه نماید. «من در اعتکاف یاد گرفتم...».
کم خوردن، کم خوابیدن، غذای ساده، دایم الوضو بودن، دایم الذکر بودن، نماز اول وقت، نماز شب، نماز مستحبی، دوستان جدید، قرارهای تازه بین خود و خدا، تغییر سبک زندگی بعد از اعتکاف، لذت انس با خدا و دوری از گناه و توبه از بدی ها و... از یادگاری ها و سوغات اعتکاف است. باید اینها را از مسجد به جامعه برد و از خود به دیگران منتقل کرد.
بالاترین سوغات معتکف حکومت خداوند بر دل اوست. اگر چنین موهبتی نصیب معتکف نشود، نشان ﻣﻲدهد که عبادت او کاملا حقیقی نبوده است و به ظاهر و پوسته عبادت توجّه شده است.
ص: 290
از صفات مومنین به جا آوردن شکر نعمت های الهی است. مومنین شاکر خداوند هستند و نعمت های خدا را در نظر ﻣﻲآورند و از او تشکر ﻣﻲکنند و خدا هم از آنها تشکر ﻣﻲکند. «اِنَّ اللهَ غَفورٌ شکورٌ».(1) تشکر خدا این است که نعمت را اضافه ﻣﻲکند. «فان شکرتُم لازیدنَّکم».(2)
شکّی نیست که باید خدا را شکرگزار باشیم که به ما توفیق شرکت در مراسم اعتکاف را عنایت فرمود ولی شکر کردن فقط محدود به ذکر لفظی
ﻧﻤﻲشود بلکه شکر این است که با توجه به اینکه توبه کرده ایم دیگر خود را به گناه آلوده نکنیم و معنویت به دست آمده را حفظ نماییم.
اعتکاف فرصت مناسبی برای یافتن دوستان نیک است و باید ارتباطمان را با آنها حفظ نماییم. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «حواریون مسیح علیه السلام از او پرسیدند که ای روح الله با چه کسی بنشینیم؟ (مراد از نشستن رفاقت و مراوده است) عیسی علیه السلام در جواب فرمود: با کسی که چون او را ببینید، شما را به یاد خدا اندازد و گفتارش به علم شما بیفزاید و کردارش عشق و رغبت شما را به آخرت بیفزاید».(3) (به صفحه 309 مراجعه شود.)
ص: 291
پس از اعتکاف، از مهمترین نکاتی که باید مورد توجّه قرار گیرد، مراقبه و حفظ معنویّات و دستاوردهای اعتکاف و حفظ روحیه ای که فرد در اعتکاف پیدا کرده است و درجاتی که در اعتکاف به او عطا شده است، با نظارت در اعمال است و این مطلب، مهمتر از خود اعتکاف است. اگرچه متّقی شدن، سخت است ولی متّقی ماندن بسیار سخت تر است و یک غفلت ﻣﻲتواند انسان را به سقوط بکشاند. گاه یک غیبت، ﻣﻲتواند همه اثرات اعتکاف را محو کند.
به طور مثال، شخص تصمیم بگیرد نماز اول وقت را در مسجد به جا آورد، روزی چند آیه قرآن بخواند و همیشه خدا را ناظر خود بداند.(1)
ص: 292
1)حفظ زبان: پرهیز از غیبت، تهمت، تمسخر و دیگر گناهان زبان
2)حفظ گوش: گوش نکردن به غیبت، تمسخر دیگران و اصوات شبهه ناک
ص: 293
3)حفظ چشم: عدم نگاه به نامحرم و هر آنچه امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نمی پسندد.
1)احترام به دیگران: حسن خلق، ابتدای به سلام کردن، صله رحم و...
2)کمک به دیگران: هر کمکی که گره ای از مشکل مسلمانی باز نماید.
3)احترام به والدین، اساتید و بزرگان
4)بخشش دیگران: آشتی با کسانی که کدورت داشته و پاک کردن کینه ها
در اثر اعتکاف، ارتباط شخص با خدا محکم تر ﻣﻲشود. ارتباط با خدا، به مثابه یک بال برای پرنده است و بال دیگر، خدمت به مخلوقات است. اسلام ارتباط با خالق و مخلوق را به صورت توامان ﻣﻲخواهد:
«[پرهیزگاران] کسانی هستند که به غیب ایمان ﻣﻲآورند و نماز را برپا ﻣﻲدارند؛ و از نعمت هایی که به آنان روزی داده ایم، انفاق ﻣﻲکنند».(1)
«[مومنان] همان کسانی [هستند] که نماز را برپا ﻣﻲدارند؛ و از آنچه به آنها روزی داده ایم، انفاق ﻣﻲکنند».(2)
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «پروردگارم همان گونه که مرا به انجام واجبات امر کرده، به مدارا کردن با مردم نیز امر فرموده است».(3)
انبیا مردم را به «قانون مساوات» امر، و خود به آن عمل ﻣﻲکرده اند. قانون مساوات یعنی هرکس باید از آنچه دارد به دیگران انفاق کند. کسی که مال دارد باید به اندازه توان از دیگران دستگیری کند. آن که علم دارد، از ترویج علم
ص: 294
خود دریغ نکند. آن که قلم توانا دارد، قلم خود را در راه سعادت جامعه به کار گیرد. آن که وجاهتی دارد، از آبرو و شخصیّت خود، برای حل مشکلات مردم استفاده کند. آن که قدرتی دارد، از آن در جهت خدمت استفاده کند و آن کس که ظاهراً هیچ ندارد، لااقل برای دیگران دعا کند.
کلّاً خودخوری، خودخواهی و خودمحوری از دیدگاه اسلام مردود است.
معتکف، پس از اعتکاف، باید همّ و غمّ خود را خدمت به خلق قرار دهد و سعی در حل مشکلات مردم داشته باشد، تا اعتکافش مقبول خدا قرار گیرد.
کسی که از اعتکاف بازگشته، در واقع از محضر خدا مرخّص شده است. این فرد باید بیش از گذشته مراقب گفتار و کردار خویش باشد؛ زیرا عملکرد او نمودار عملکرد کسی است که مهمان خدا بوده است.
امام صادق علیه السلام: «با غیر زبان خویش، مردم را دعوت کنید، مردم باید ورع و کوشش و نماز و خیر شما را ببینند، اینها خود دعوت کننده است».(1)
اگر کسی که بعد از اعتکاف رفتار مناسبی نداشته باشد، برای اعتکاف ضدّ تبلیغ خواهد بود.
امام صادق علیه السلام: «ای شیعیان! مایه زینت و آبروی ما باشید، و مایه ننگ و عار ما، نباشید».(2)
اعتکاف فرصتی برای خودسازی است. اگر کسی مراحل سیر عرفانی که ذکر شد، را طی کند در حقیقت خودسازی کرده است. این چنین فردی پس
ص: 295
از اعتکاف، وظیفه ای را به عهده دارد و آن دیگرسازی است. در واقع دیگر سازی از مصادیق خدمت به خلق و انفاق نعمت الهی است.
1-1-لازم است مقدمّات لازم برای بهداشت فردی و جمعی و تمام مایحتاج مورد نیاز و مناسب شرایط مسجد و اعتکاف، قبل از اعتکاف آماده شود.
1-2-با توجّه به حضور شبانه روزی معتکفین و رفت و آمد افراد مختلف به داخل مسجد، حداقل روزی یک بار مساجد تمیز شود تا فرش، پرده ها، کف مسجد و حیاط و دستشویی عاری از گرد و غبار و آشغال و سایر آلودگی ها گردد.
1-3-فضایی مناسب جهت کفشداری، اختصاص یابد تا از بردن کفش به داخل مسجد جلوگیری شود. در صورت عدم اختصاص مکان فوق، کیسه و
نایلون های مناسب در اختیار نمازگزاران قرار گیرد.
1-4-جهت توزیع شربت، چای و آب، از لیوان های یکبار مصرف مناسب استفاده شود، در صورت استفاده از استکان و نعلبکی و لیوان، نسبت به ضد عفونی آنها اقدام شود.
1-5-نصب ظرف مایع دستشویی، جای صابون و سطل زباله در مکان های مناسب ضروری است.
1-6-خادمانی که در آبدارخانه مساجد خدمت ﻣﻲکنند، باید دارای کارت سلامت بهداشتی باشند و نکات بهداشتی را دقیقاً رعایت نمایند.
1-7-از استفاده مشترک از وسایلی مانند حوله، لیوان، البسه، چادر و مقنعه جلوگیری به عمل آید.
ص: 296
1-8-در صورت استفاده از وسایل و ظروف اجاره ای یا انباری جهت پذیرایی، قبلاً شستشوی کافی صورت گیرد، تا عاری از آلودگی گردند.
1-9-نصب جعبه کمک های اولیه در داخل مسجد با لوازم مورد نیاز، لازم است.
1-10-در کنار وضوخانه مسجد، جایگاهی جهت شستن پا در نظر گرفته شود تا افراد قبل از ورود به مسجد، بتوانند از آن استفاده نمایند.
1-11-از تجمع و ورود، افرادی که شغلشان تکدّی گری است، در اطراف یا داخل مسجد جلوگیری شود.
1-12-با توجّه به میزان استفاده از توالت مسجد، نسبت به ضد عفونی کردن آن اقدامات لازم صورت گیرد.
1-13-حداقل یکی از متولّیان مسجد و یا معتکفین، قبل از شروع مراسم، آموزش لازم را در خصوص بهداشت، پیشگیری و راه های جلوگیری از بروز حوادث را دیده باشد تا در مواقع ضروری وارد عمل شود.
1-14-نصب دستگاه آبسردکن و نیز آبگرمکن در مساجد برای رعایت بیشتر بهداشت فردی معتکفین، مناسب به نظر ﻣﻲرسد.
1-15-هماهنگی لازم با شبکه بهداشت به عمل آید تا مأموران بهداشت در ایّام اعتکاف برای سرکشی در مسجد حضور یابند.
2-1- در هنگام ثبت نام تحویل برگه تذکرات به معتکفین(1)
ص: 297
ص: 298
2-2-در هنگام ثبت نام، تحویل بروشور، یا در صورت امکان کتاب مناسب، حاوی مطالبی راجع به مراقبت های قبل، حین و بعد از اعتکاف (فصل 8 و 6)، احکام کلی اعتکاف (فصل 4)، اعمال وارده در این ایّام (فصل 5)
ص: 299
2-3- در هنگام ثبت نام اعلام برنامه های فرهنگی اعتکاف، به معتکفین.(1)
ص: 300
2-4- حتی الامکان، گذاشتن جلسه توجیهی جهت افراد متقاضی اعتکاف
2-5-صدای بلندگوی مسجد طوری تنظیم گردد تا برای معتکفین و نیز
خانه های اطراف مسجد ایجاد مزاحمت و آلودگی صوتی ننماید.
2-6-آشنا کردن معتکفین به اصول تغذیه روزه و حتی الامکان تغذیه معتکفین با مواد غذایی مناسب روزه دار. (به صفحه 263 مراجعه شود.)
2-7-آشنا کردن معتکفین با احکام مهم تر اعتکاف
2-8-برنامه ریزی جهت حضور اساتید مجرب در اعتکاف جهت تقویت مبانی دینی به صورت یک سیر مطالعاتی و آشنایی معتکفین با وظایف خود به عنوان یک منتظر و انس دادن ایشان با قرآن، صحیفه سجادیه و...
2-9-شناخت آسیب های وارده بر عملکرد متولیان اعتکاف. (به صفحه 295 مراجعه شود.)
2-10-آشنا کردن معتکفین به اعتکاف در سیره انبیا و اسلام و نظر بزرگان پیرامون آن، توصیه های اسلام راجع به مسجد، مناسبت های دینی ایام اعتکاف، فلسفه و آثار اعتکاف
2-11-تشکیل حلقه های معرفت. البته باید در نظر داشت که این حلقه ها برای دیگر معتکفین ایجاد مزاحمت نکند و نیز اساتید متناسب با معتکفین دعوت شوند. شایسته است اکنون که در زمان غیبت به سر ﻣﻲبریم، از عناوین مهدوی غافل نشویم. (به صفحه324 مراجعه شود.)
ص: 301
2-12-برگزاری مسابقه مختصر و متناسب. به طور مثال از معتکفین خواسته شود درباره یکی از موضوعات ذیل دلنوشته های خود را ارایه نمایند:
اگر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را ببینم...
اگر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بیاید...
او خواهد آمد...
2-13-برنامه ریزی جهت به جا آوردن اعمال ام داود (غسل مستحبی، نوافل روز 15رجب)
2-14-توزیع و جمع آوری فرم های نظرسنجی و پیشنهادات و انتقادات و بررسی و تحلیل آن توسط افراد خبره، جهت بهبود مراسم سال های آینده.(1)
ص: 302
2-15-جمع آوری برگه های خاطرات و دلنوشته های معتکفین و برداشت آنها از اعتکاف و انتقال آن به مراجع ذیصلاح.
2-16-تحویل هدایای مناسب فرهنگی به معتکفین مانند: کتاب نگین آفرینش (دوره مقدماتی مهدویت)
برخی از راهکارها برای گسترش فرهنگ آن عبارتند از:
3-1-تبلیغ اعتکاف و برشمردن آثار آن در رسانه های دیداری (مانند رسانه ملی، لوح فشرده، اینترنت)، شنیداری (مانند رادیو، لوح فشرده) و نوشتاری (مانند کتاب، روزنامه، مجلات، بولتن)
ص: 303
3-2-استفاده از مجامعی مانند دبیرستان ها، دانشگاه ها و مساجد جهت تبلیغ اعتکاف
3-3-تبیین سازندگی اعتکاف و در عین حال سادگی و عدم دشواری آن و بیان احکام اعتکاف: معمولاً عدم آگاهی نسبت به چیزی سبب ﻣﻲشود تا انسان آن را سخت و دشوار تلقی کند. گرچه اعتکاف با برخی محدودیت ها همراه است ولی عمل دشواری نیست.
3-4-هدایت افرادی جهت کارهای پژوهشی و تحقیقاتی در این زمینه
3-5-برگزاری همایش علمی در این زمینه
3-6-برگزاری مسابقات مقاله نویسی
3-7-بررسی موانع گسترش فرهنگ اعتکاف (جایگزینی فرهنگ ابتذال با
جاذبه های مادّی و جنسی به جای فرهنگ فضیلت ها، سهل انگاری و غفلت و تکلیف گریزی، نقش ضعیف رسانه های عمومی و مطبوعات در این زمینه، عدم رواج فرهنگ نماز، دعا، توسّل و توجّه به قرآن)
3-8-پاسخ دادن به شبهات و ابهامات موجود درباره اعتکاف
3-9-پیش قدمی بزرگان: شرکت بزرگان و خواص جامعه ﻣﻲتواند در توسعه و همه گیرشدن اعتکاف نقش به سزایی داشته باشد. به عنوان نمونه در جشن عاطفه ها و... کمک شخصیت های کشور اعلام ﻣﻲشود و مردم هم از آنها تبعیت ﻣﻲکنند.
3-10-بیان همزمان ابعاد فردی و اجتماعی اعتکاف: زیرا با تاکید بر اثر تک بعدی مقوله های دینی همچون اعتکاف، اثر مثبت زیادی در ترویج اعتکاف ﻧﻤﻲگذارد.
ص: 304
3-11-تبیین تاریخ اعتکاف و همراهان این راه: قرآن آنجا که ﻣﻲخواهد روزه ماه رمضان را بر مردم واجب کند در آیه 183 سوره بقره ﻣﻲفرماید: «روزه بر شما مقرر شده، همان گونه که بر کسانی که قبل از شما بودند، مقرر شد» این نشان ﻣﻲدهد که اگر انسان بداند در این راه تنها نیست، راحت تر ﻣﻲپذیرد.
3-12-تبیین ثواب و آثار اعتکاف: اگر بپذیریم که اعتکاف دشواری هایی دارد، باید تبیین شود که تحمّل این اندک سختی و ریاضت، نتایج گرانبهایی به ارمغان ﻣﻲآورد. (به فصل 3 و فصل 10 مراجعه شود)
تحریفی که در معنای اعتکاف که فلسفه آن دوری از گفتگوهای اجتماعی، سیاسی و... است، در حال رواج است تبدیل کردن آن به مراسمی چون
کنگره ها و همایش ها است. بعضی مسوولین گمان ﻣﻲبرند باید تمام اوقات معتکفین را با برنامه های مختلف مانند سخنرانی های فشرده، دعاهای طولانی، شبی با قرآن، تواشیح، ختم صلوات، قطعنامه، مدّاحی و...پرکنند که به صورت عمومی از پشت میکروفن پخش ﻣﻲشود. انجام این برنامه ها به صورت محدود ممکن است ثمربخش باشد و لازم هم نیست که در تمام مراسم به صورت عمومی و با استفاده از بلندگو انجام شود. اگر عده ای دوست دارند دعایی را بخوانند، در گوشه ای از مسجد اجتماع نمایند. (به صفحه 57 مراجعه شود.)
هر چند بزرگان به اعتکاف توصیه ﻣﻲکنند و گاه خود زمینه ساز اعتکاف ﻣﻲشوند ولی شخصاً در اعتکاف حضور ﻧﻤﻲیابند. گویا اعتکاف فقط مربوط به شاگردان و زیردستان است حال آنکه بیش از همه، حضور ایشان در اعتکاف
ص: 305
لازم است. چرا که هم از آثار فردی اعتکاف بهره مند ﻣﻲشوند و هم زمینه ساز و مشوق بیشتر دیگران برای حضور در این محفل نورانی ﻣﻲشوند. در طول تاریخ نیز، انبیا و اولیا در حضور در اعتکاف پیش قدم بودند. اهمیت این عبادت در نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به قدری بالا بوده است که در صورت عدم انجام آن بنا به علل خاص، قضای آن بجا آورده ﻣﻲشد.
لذا باید اطلاع رسانی کافی به بزرگان و مسوولین، توسط متولّیان اعتکاف در این باره صورت گیرد.
خوشبختانه علی رغم تبلیغات سوء غرب، شاهد گسترش معتکفین به خصوص در بین جوانان هستیم. با بررسی آمار و تحلیل آن از جنبه های مختلف مانند سن، تحصیلات، پراکندگی جغرافیایی، دفعات شرکت، شغل و... ﻣﻲتوان به گسترش اعتکاف کمک نمود. لذا متولیان اعتکاف باید نسبت به گرفتن آمار دقیق و بررسی تحلیلی آن، با کمک متخصصین مربوطه، اقدامات لازم را به عمل آورند.
در ذیل به آمار معتکفین، در سال های اخیر اشاره ﻣﻲشود:
آمار معتکفین در ایران در ایام ماه رجب(1)
ص: 306
از سال 1374 تا 1387 به ترتیب آمار تقریبی معتکفین عبارتند از:
500/16- 800/21-00 9/40-500/60- 500/80- 300/10- 000/110- 000/110- 000/145- 000/158-000/241-000/350 هزار نفر
مشارکت نوجوانان و جوانان
مشارکت خواهران
تعداد
مساجد
تعداد شهر
تعداد
معتکفین
سال
405هزار
86
450هزار
87
70%
67%
3240
312
500هزار
88
65%
3717
405
840هزار
89
80%
64%
6000
301
یک ملیون
90
ص: 307
مسلماً هر یک از احکام عبادی دارای فلسفه و آثار و نتایج سودمندی است. قرآن کریم رستگاری را به عنوان هدف ایمان، تزکیه نفس و عبادت ذکر ﻣﻲکند.(1)
لذا همه عبادات در یک هدف کلّی، مشترک هستند؛ امّا برای هر یک از
آن ها هدف های جداگانه ای نیز وجود دارد و هر عبادتی، بخش معینی از نیازهای روحی را برآورده ﻣﻲکند.
به طور مثال، نماز، زنگار غفلت از خداوند را از آدمی می زداید و باعث آرامش انسان می شود زیرا قرآن ﻣﻲفرماید: «اَلا بِذِکرِ اللهَ تَطمَئِنُّ القُلوب».(2) روزه مانع زیاده روی در خوردن و آشامیدن و طغیان شهوات ﻣﻲشود و نیروی عقلانی و قوای روحانی انسان را در مصاف با کشش های مادّی و شهوانی تقویت ﻣﻲکند و انسان را صابر بار می آورد و نیز سبب اخلاص ﻣﻲشود.
اکنون پرسش این است که هدف تشریع اعتکاف، چیست؟
چون در اعتکاف، نماز، روزه، حضور در مسجد و الزام شخص به رعایت محرّمات احرام (به صورت واجب یا مستحب) وجود دارد؛ لذا تمام فلسفه و آثار آن ها را نیز در بر ﻣﻲگیرد.
در ذیل به بعضی از آثار اعتکاف اشاره ﻣﻲشود:
ص: 308
دغدغه ها و دل مشغولی های گوناگون روزمره، گاه چنان انسان را به خود سرگرم ﻣﻲکند که از همه چیز حتّی خودش غافل ﻣﻲشود. هر روز راس ساعت معیّنی با شتاب از خانه خارج ﻣﻲشود، مسیر مشخصی را ﻣﻲپیماید تا در مکانی تکراری، کار از پیش تعیین شده ای را انجام دهد؛ بی آنکه حتّی لحظه ای با خود نجوا کند که من در کجای دنیا ایستاده ام؟ تا چه اندازه پیش رفته ام؟ از سرمایه عمرم چه بهره ای برده ام؟ آیا کاری که به آن پرداخته ام با آنچه از من خواسته شده است، هماهنگی دارد؟ و سرانجام همه این رفت و آمدها برای چیست؟ آیا برای مسیر طولانی و پر فراز و نشیبی که در پیش دارم، زاد و توشه ای ذخیره کرده ام؟
ص: 309
این عادت و روزمره گی، گاه حتّی بر اعمال عبادی حاکم ﻣﻲشود و نماز خواندن هم از روی عادت و نه از روی تامّل و تدبّر به جا آورده ﻣﻲشود.
برای بسیاری از ما این غفلت و روزمره گی تنها با مرگ پایان ﻣﻲیابد و در آن زمان است که انسان فرصت پیدا ﻣﻲکند تا با درنگی کوتاه، برگشتی به عمر از دست رفته خود، داشته باشد و پرسش های یاد شده را با خود زمزمه کند. این درنگ در آن زمان هیچ سودی نخواهد داشت.
اعتکاف فرصتی برای گریز از غفلت و تدبّر درگذشته، حال و آینده است. چه بسا این فرصت سرنوشت انسان را به گونه ای دیگر رقم ﻣﻲزند
کسی که سه روز فارغ از دغدغه های زندگی همچون کار، همسر، فرزند، خویشان و... با دوری گزیدن از لذّات دنیوی، تنها برای رضای خدا، گوشه تنهایی بر ﻣﻲگزیند و به عبادت ﻣﻲپردازد، با متوقّف کردنِ اختیاریِ روندِ جاریِ زندگی، این فرصت را پیدا ﻣﻲکند که به دور از غفلت ها و
روزمره گی ها به خود و آینده خود بیندیشد و در صورت نیاز در مسیر عادی زندگی خود تجدید نظری کند. اگر مسیری را اشتباه رفته است بازگردد، اگر خطایی مرتکب شده است، درخواست بخشش کند و... اگر کسی این گونه به اعتکاف برود و حقّ اعتکاف را به جا آورد، ﻣﻲتوان گفت که او همچون کسی است که تازه از مادر زاده شده و زندگی تازه ای را آغاز کرده است.(1)
معتکف آداب اعتکاف را فرا گرفته، تا در زندگی بتواند آنها را پاس دارد.
اعتکاف، تمرینی است برای وصول به عبادتی عمیق و گسترده؛ تمرین پرداختن به خویش، به جای بدگمانی به دیگران؛ تمرین اینکه تمام کارها باید
ص: 310
رنگ خدایی داشته باشد و بالاخره تمرین تنظیم فکر، با عمل منطبق با معیارهای الهی، است.
معتکفان تا آنجا پیش می روند که زمزمه «اِلهی هَب لِی کَمالَ الاِنقِطاعَ اِلَیکَ»(1) را به گوش جان ﻣﻲشنوند، همان رستگاری واقعی را. اعتکاف گامی برای رسیدن به این مقصد بزرگ انسانی است.
از امیرالمؤمنین علیه السلام سؤال کردند که شما از کجا به این مقام رسیدی؟ فرمودند: من یک دیواری دور قلب خودم کشیدم. یک دری هم برای آن گذاشتم. خودم کنار در ایستادم و نگذاشتم غیر از خدا وارد قلبم شود.
انسان به گونه ای آفریده شده است که در جستجوی معبود و کمال مطلق باشد، تا بتواند به عشق ورزی و عشق بازی با خدا، پرداخته، به آرامش برسد.
اعتکاف که همراه با دعا و نیایش و پرهیز از خواهش های نفسانی است؛
زمینه ای را برای آرامش روحی فراهم ﻣﻲآورد.
وقتی که معتکف، لذّت عبادت را احساس کرد، تمام سعی و همّتش را به کار ﻣﻲبندد تا از بدی ها دوری جسته و از آن پیشگیری نماید.
ادیان الهی با آن که انسان را به حضور در جامعه و شرکت در فعالیّت های اجتماعی فرا ﻣﻲخوانند، فرصت هایی را نیز برای خلوت کردن با خدا فراهم
ص: 311
ﻣﻲسازند. اعتکاف بهترین نمونه خلوت گزیدن و فرصتی ارزشمند برای عبادت و راز و نیاز و انس با خدا است.
آیت الله مجتهدی تهرانی ﻣﻲفرمایند: «شب قدر بهترین ایام سال است. ملائکه به اذن خدا به روی زمین ﻣﻲ آیند تا مقدّرات ما را معلوم کنند. ملائکه ﻣﻲ آیند و دور دل ما ﻣﻲگردند؛ امّا جای خالی ﻧﻤﻲ بینند که وارد شوند. فرودگاه دل ما برای فرود ملائکه خالی نیست. گوشه ای از آن، جای محبّت زن و بچه است؛ گوشه ای از آن جای محبّت پول، ریاست و علاقه های گوناگون است و به همین دلیل ما فضای خالی در دل نداریم تا ملائکه در آن فرود بیایند».(1)
حضرت سلیمان علیه السلام گنجشکی را دید که به همسرش ﻣﻲگوید: چرا از من دوری ﻣﻲکنی و حال آنکه اگر بخواهم کاخ سلیمان را به نوکم گرفته و به دریا می افکنم! حضرت سلیمان خندید و او را نزد خود فرا خواند و فرمود: آیا تو را یاری این کار هست که ﻣﻲگویی؟ گنجشک گفت: مرد، گاهی نزد همسرش خود را بزرگ جلوه می دهد. (دوست و عاشق بر آنچه ﻣﻲگوید، سرزنش ﻧﻤﻲشود). حضرت سلیمان به گنجشک ماده فرمود: چرا شوهرت را از خود ﻣﻲرانی؟ گنجشک ماده گفت: ای پیامبر خدا! او دوست من نیست و صرفاً ادّعای دوستی ﻣﻲکند، زیرا غیر من دیگری را نیز دوست دارد. سخن گنجشک ماده حضرت سلیمان علیه السلام را متأثر نمود و سخت گریان گشت و چهل روز از مردم کناره گرفت و از خداوند خواست که دلش را پر از مِهر خدا کند و مِهر دیگران را از دل وی ببرد.(2) (به صفحات243 تا 246 مراجعه شود)
ص: 312
ای یک دله ی صد دله، دل، یک دله کن
مهر دگ_ران را ز دل خود، یله کن
یک لحظ_ه به اخ_لاص ب_یا بر در ما
گر کام تو بر نیامد، آن گه، گ_له کن
(ابوسعید ابوالخیر)
هدف از عبادت، رسیدن به حضور قلب است به گونه ای که فرد خود را در محضر خدا ببیند. انسان خلق نشده است که عبادتی بکند و به بهشت برود بلکه برای رسیدن به مقام قرب الهی خلق شده است و کمال او در این است.
امام صادق علیه السلام: «چه بسا فردی پنجاه سال نماز بخواند و یک نماز او مورد قبول خداوند واقع نشود. بدتر از این چیست؟»(1)
امام صادق علیه السلام: «قلب، حرم خداست پس در حرمش، غیر او را ساکن مکن»(2)
انسان باید جهت حضور قلب و تمرکز افکار بیشتر در هنگام عبادت، برای اُنس با پروردگار گاهی به گوشه ای خلوت پناه ببرد و دور از همه
وابستگی های دنیایی، مدّتی در حال خود بیندیشد و با سوز دل و اشک چشم، زنگار را از چهره جان خود پاک کند.
هر چه انسان از هیاهوی زندگی روزمره و درگیری های اجتماعی دورتر باشد، تمرکز و حضور قلب، آسانتر حاصل ﻣﻲشود.
اعتکاف تمرینی است برای رسیدن به آن حضور قلب.
خداوند در حدیث قدسی ﻣﻲفرماید: «آسمان و زمین مرا فرا نگیرد ولی قلب بنده مومن، جایگاه من است».(3)
ص: 313
شخصی نزد آیت الله العظمی اراکی آمد و تقاضای موعظه کرد. آقا از ایشان پرسیدند: شغلت چیست؟ گفت: نجّار. آقا به او فرمودند: یک در هم، برای خودت بساز و بگذار جلوی دلت.(1)
انسان ها برای منازل خویش درب ﻣﻲسازند تا مبادا غریبه ای بدون اجازه وارد شود، ولی راه ورود به قلب و دل خویش را باز گذاشته اند و هر بیگانه ای ﻣﻲتواند وارد آن شود!
یکی از گناهان بزرگ این است که انسان غیر خدا را به دل خویش راه دهد. این نوعی غصب است و گناه بزرگی نزد اهل معرفت.
اعتکاف که برای رضایت خدا است، نتیجه اش اسکان محبّت خدا در قلب و نتیجه پایانی آن، فراغ قلب از غیر خدا ﻣﻲباشد؛ یعنی انسان دل خویش را از غیر خدا خالی کند و کلید خانه را به صاحب خانه بسپرد و این، یعنی همان ارمغان حضور قلب.
برای این که انسان بتواند، خودِ واقعی اش را از خودهای ساختگی و کاذب، تشخیص دهد و به توانایی ها، ناتوانی ها و شناخت درستی از خودش پی ببرد لازم است مدّتی را در خلوت به سر ببرد. چون بسیاری از عواملی که باعث ظهور برخی از افعال و عکس العمل های ساختگی ﻣﻲشود در تنهایی تأثیر ندارد. از این طریق انسان ﻣﻲتواند گام هایی اساسی در جهت اصلاح و تکامل خود بردارد.
ص: 314
در تنهایی است که انسان ﻣﻲتواند زندگی حقیقی را تجربه کند و توانایی ها و کمالاتی را کسب نماید. به این دلیل است که اولیای الهی وقتی عزم کاری ﻣﻲکنند از عوامل بیرونی تأثیر ﻧﻤﻲپذیرند زیرا خود به حقیقت
پی برده اند؛ لذا در میان اولیای خدا، کسی را ﻧﻤﻲتوان یافت که مدّتی را در خلوت سپری نکرده باشد.
معتکف در نخستین قدم با غلبه بر وسوسه های شیطانی که او را از حضور در اعتکاف باز ﻣﻲدارد، زمینه عروج روحانی خود را آماده ﻣﻲکند.
معتکف، برای عروج الی الله، در خانه خدا و به میزبانی او ساکن ﻣﻲشود و در این مدّت، توجّه او تنها به خداست و غیر از او کسی را ﻧﻤﻲبیند و رفتارش را مراقبت ﻣﻲکند. این مراقبت، زمینه ساز پاکی نفس بوده، مسیر صعود عرفانی را فراهم ﻣﻲآورد و انسان را، برای پذیرفتن رنگ خدایی آماده ﻣﻲکند.
«مَثَل معتکف، مَثَل شخصی است که خود را در محضر خداوند قرار داده و ﻣﻲگوید تا مرا نیامرزی اینجا را ترک ﻧﻤﻲکنم».(1) (به صفحه 28مراجعه شود.)
اعتکاف، زمینه ساز توبه و بازگشت است؛ بازگشت به قرآن و معنویت، بازگشت به دعا و استمداد از خدا، بازگشت از خودمداری به خدامحوری.
اعتکاف فرصت بسیار مناسبی است تا انسان اندکی با خویش خلوت کند و با خلوص نیّت به راز و نیاز با معبود پرداخته، از گناهان خویش درخواست آمرزش کرده، توبه نماید. توبه در حال اعتکاف موجب جلب رضا و غفران الهی و ورود در صف نیکان است؛ زیرا خداوند ﻣﻲفرماید: «ای بندگان من که بر خود
ص: 315
اسراف و ستم کرده اید! از رحمت خدا نومید نشوید که خدا همه گناهان را ﻣﻲآمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است».(1)
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ﻣﻲفرمایند: «اعتکاف از روی ایمان و حسابگری، باعث مغفرت معتکف ﻣﻲشود».(2)
کسی که اراده اش ضعیف و قلبش با هر صدایی به سویی مایل است و رویگردان از ذکر، در خلوت برای استقامت در عبادت و تفکّر آماده تر ﻣﻲشود.
تفکّر، مؤثرترین و مشکل ترین راه برای رسیدن به معرفت است. ذهن انسان به طور معمول در جامعه شلوغ و پر رفت و آمد افکار و وقایع، همیشه با
پرسش هایی روبرو ﻣﻲشود که به درنگ کردن و اندیشیدن نیاز دارد تا به پاسخ برسد؛ و تنهایی چند روزه، بهترین فرصت برای رویش نهال تفکّر در انسان است. به همین دلیل عاقلان و عالمان با خلوت و تنهایی مأنوس هستند.
تفکّر نیاز به علم، تمرکز و قوّت نفس دارد و اعتکاف، زمینه تفکّر و اندیشه را فراهم ﻣﻲکند و عبادت همراه با تفکّر، دگرگونی انسان را به ارمغان ﻣﻲآورد. (به صفحه 247 مراجعه شود.)
همان گونه که دوری از اجتماع به بهانه عبادت و زهد، در دین اسلام، امری ناپسند است، غرق شدن در فعالیّت های اجتماعی و دنیایی به بهانه اجتماعی بودن دین، و ارزشمند بودن خدمت به خلق، نیز پسندیده نیست.
ص: 316
بیشتر انسان ها، شخصیتی که بین جمع تحصیل ﻣﻲکنند، ساختگی و غیرحقیقی ﻣﻲباشد. حتّی اگر انسان از ایمانی قوی برخوردار باشد، احتیاج دارد که لحظاتی را با خدا خلوت کند؛ چون انسان با زندگی در میان مردم و برخورد با افراد مختلف و شنیدن یا دیدن گناه، سرگردان ﻣﻲماند که ساکت بماند یا امر به معروف و نهی از منکر کند؟ زندگی در اجتماعی که نُقل مجالس نَقل عیوب دیگران است و مخالفت با آنان مشکلات دیگری به بار خواهد آورد و سکوت هم سرانجام انسان را شریک غیبت خواهد کرد، دشوار است و چه بسا اجتماع بر انسان اثر کند. اهل دل بر این باورند که گاه مجالست غافلان، چنان دل را از یاد خدا دور ﻣﻲکند و غبار غفلت بر آن ﻣﻲنشاند که مدّت ها طول ﻣﻲکشد تا دوباره به آن پاکی دل دست یابد. در برخی از اجتماعات گناهانی صورت ﻣﻲگیرد که چون باتلاق انسان را در خود فرو برده و توان اوج گیری را سلب ﻣﻲکند؛ زیرا بستر بعضی از گناهان مثل غیبت، ریا و... جمع و اجتماع است.
هر از چند گاه، عزلت از مردم و هیاهوهای زندگی و مظاهر فریبنده دنیوی، رمز سیر تعالی و طی مراحل روحانی است. (به صفحه 270 مراجعه شود.)
اگر در سیره انبیا، به ویژه پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نظری افکنده شود، خلوت گزینی دیده ﻣﻲشود. ایشان در آستانه رسالت، خلوتی در کوه حرا داشتند و این خود مقدمه تابیدن نور نبوّت بر قلب آن حضرت شد. (به صفحه 23 مراجعه شود.)
اینجاست که انسان در ﻣﻲیابد که خلوت با خدا جهت پرهیز از اجتماع زدگی و تطهیر درون و نورانیّت قلب چقدر لازم است.
تسلّط انسان بر قوای خود را اراده ﻣﻲگویند. اراده و عزم، اولین شرط سلوک الی الله است. امیرالمومنین علیه السلام ﻣﻲفرمایند: «اگر رهبری خود را در اختیار نفست
ص: 317
قرار دهی، آخرت خود را خراب کرده ای و نفست، تو را به بلایی بی انتها و بدبختی بی پایان وارد خواهد نمود».(1)
اعتکاف که مجموعه ای از محدودیّت هاست و لازمه آن، دست شستن از لذات و آزادی ها ﻣﻲباشد، تمرین خوبی برای تقویت اراده ﻣﻲباشد.
کسی که نفس خود را مهار کرده و آن را وادار ﻣﻲکند که چند روز از محدوده ای خارج نشود و از لذّات جنسی و مادّی صرفنظر نماید، ریاضتی شرعی را متحمّل ﻣﻲشود که نتیجه آن تقویت اراده، اجتناب از بسیاری خواهش های نفسانی، ملکه شدن تقوا و پرهیز از محرّمات است.
امیرالمومنین علیه السلام: «هر کس به طور مداوم ریاضت بکشد، نفع می برد».(2)
معتکف با حضور داوطلبانه در مسجد در واقع، خواستار تغییر و تحوّل درونی خویش ﻣﻲباشد و خداوند هم او را به سمت نیکی ها هدایت ﻣﻲکند.
اعتکاف انسان را پرورش ﻣﻲدهد و روحش را تقویت ﻣﻲکند. هرکدام از اعمال انسان در اعتکاف، چنان تحوّلی در وجودش ایجاد ﻣﻲنماید که گویی خدا را در قلبش ﻣﻲبیند.
اعتکاف، فرصت مناسبی برای انس با خدا و درک لذّت بندگی اوست. اعتکاف، از بهترین میدان ها برای به زمین زدن وابستگی ها و زدودن عشق به دنیاست.
آری، اعتکاف انسان ساز است. نفس کشیدن در جمع معتکفان، غبار از آینه دل ﻣﻲزداید، تا جایی که جمال یار را در قلب معتکف ﻣﻲتوان دید.
ص: 318
بعضی چنان غرق در امور دنیوی شده اند که فراغ خاطر و آزادی ذهنی را درک ﻧﻤﻲکنند. یکی از اثرات مهّم اعتکاف، گسستن قید و بندهای ذهنی مربوط به امور دنیوی و رسیدن به آرامش روحی و درونی است که سبب ﻣﻲشود معتکف با قلبی آرام، برای ادامه این روند در طول سال، تشویق شود و این آرامش و چنگ زدن به ریسمان محکم الهی، زمینه ای را برای جدا شدن انسان از تعلقات مادّی و نفسانی به وجود ﻣﻲآورد.
در نتیجه انسان رها شده از قید و بندها، وظایف بندگی را درک کرده با اشتیاق بیشتر به آنها عمل ﻣﻲکند و به کمال ﻣﻲرسد.
اراده معتکف نسبت به قبل قوی تر ﻣﻲشود که این موضوع او را در مواجهه با آسیب های اجتماعی محکم تر و پایبندتر ﻣﻲکند. او حتی از دید اجتماع، فرد سابق نیست و نسبت به اجتماع دارای حس مسوولیت پذیری بیشتری ﻣﻲشود و معیارهای دینی در این رابطه بیشتر از گذشته توسط او رعایت ﻣﻲ شود.
امیرالمومنین علیه السلام به امام حسن علیه السلام فرمودند: «با نیکان بنشین تا از آنان به حساب آیی و از بدان دوری کن تا در شمار ایشان درنیایی».(1)
اعتکاف زمینه مناسبی برای شناسایی و برقراری پیوند دوستی با خوبان است. افرادی که با ما معتکف هستند، همنشینان صالحی ﻣﻲباشند که فضا را با عطر معنویّت معطّر ﻣﻲسازند. حضور مؤمنین شهر در چند مسجد، فرصتی است که
ص: 319
مؤمنان یکدیگر را بشناسند و ارتباط دوستانه پیدا نموده از آثار اخوّت اسلامی برخوردار شوند. در سایه این اخوت اسلامی ﻣﻲتوانند بسیاری از مشکلات را به آسانی حل کنند. این اثر را می توان از لابلای خاطرات منتشر شده معتکفان به دست آورد. (به صفحه 281 مراجعه شود.)
قرارگرفتن در فضای اعتکاف، انسان را به اندیشه درگذشته و یافتن چراغی فرا راه آینده وادار ﻣﻲکند و فرصتی است جهت بهره گیری از تجربه آنان که راه یافته اند.
اسلام، دینِ انزوا و گوشه گیری نیست و حتّی با آن به مخالفت پرداخته است؛ دست و پا زدن در مسایل مادّی و مشاغل روزمره و معاشرت با غفلت زدگان جامعه، تمایل به دنیا و تجمل گرایی را در انسان افزایش ﻣﻲدهد و گاه آدمی را از یاد حقّ و توجّه به امور معنوی باز ﻣﻲدارد و به خود مشغول ﻣﻲکند و اعتکاف موجب برطرف ساختن این آفات روحی ﻣﻲگردد.
در اعتکاف که از بهترین فرصت ها برای خودسازی است، ﻣﻲتوان وابستگی ها را در راه محبوب حقیقی قربانی کرد و از کثرت روی گرداند و به سوی وحدت حرکت کرد.
از گرانبهاترین سرمایه های زندگی انسان، نماز، دعا، تفکّر، شب زنده داری و گریستن و توجّه به ائمه علیهم السلام، ﻣﻲباشد که اینها در اعتکاف به دست ﻣﻲآید و معتکف با این اعمال، در نزدیکی به خدا و قرار گرفتن در زیر سایه رحمت خاصّ او، گامی بزرگ برﻣﻲدارد.
ص: 320
معتکف در ایّام اعتکاف با قرآن بیشتر از پیش مانوس ﻣﻲشود.
از آثار ذکر، انس و محبّت است. امیرالمومنین علیه السلام ﻣﻲﻣﻲفرمایند: « ذکر خدا، قوّت و غذای جان ها و [بالاتر از آن] عین مجالست با محبوب است».(1) از اینجا شمّه ای از اسرار «فاذکرونی اذکرکم»(2) روشن ﻣﻲشود. معتکف، مرتبه ای از این محبّت را با ذکر و یاد خدا ﻣﻲتواند، دریابد. (به صفحه273 مراجعه شود.)
آنچه ﻣﻲتواند، موجب دل کندن از لذایذ زندگی مادّی شود، خود باید لذّتی برتر باشد، لذّتی چون وصال محبوب و نزدیکی به خدا و قرار گرفتن درسایه سار محبّت الهی. از جمله آثار عبادت، رسیدن به بهشت و بهره مندی از نعمت های آن است. «و آن ها که بر نمازهایشان مواظبت می نمایند؛ [آری]، آنها وارثانند. وارثانی که بهشت برین را به ارث می برند و جاودانه در آن خواهند ماند».(3)
در حدیث معراج، خداوند از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم سؤال ﻣﻲکند: «ای احمد! آیا می دانی در چه هنگام بنده به خدا نزدیکتر می شود؟». بعد خداوند می فرماید: «زمانی که گرسنه یا در حال سجده باشد». در همین حدیث شریف خداوند می پرسد: «آیا
ص: 321
ﻣﻲدانی چشیدن شیرینی گرسنگی و سکوت و خلوت، چه اثری دارد؟» سپس خداوند ﻣﻲفرماید: «از آثار آن، حکمت و تقرّب بنده به من است».(1)
چون در اعتکاف، گرسنگی، سجده، سکوت ازغیر کلام خدا و خلوت، در کنار هم جمع ﻣﻲشود لذا اگر معتکف، کاملاً بر اعمال و رفتار خویش نظارت و دقت نماید و از انجام گناهان هم پرهیز نماید، سبب جلب رضایت خداوند متعال ﻣﻲگردد. همان طور که در آیه 72 سوره توبه آمده است، علاوه بر بهشت و نعمات الهی، رضوان خدا که بالاترین نعمت هاست، نصیب مؤمن خواهد شد.
در پرتو اعمالی چون اعتکاف، کم کم ارتباط روانی خاصّی بین انسان و مسجد، قرآن، نماز، نماز شب و ادعیه به وجود می آید. به نحوی که انسان، مشتاق ارتباط با این امور شده و دوری از آنها برایش سخت می گردد.
غفلت از «خود» و «خدای خود»، بستر مرگ ارزش های انسانی و نقطه سقوط از پایگاه بلند خردورزی و عشق عرفانی و عامل پیوستن به زندگی پست و حیوانی است. «أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُون»(2)
اعتکاف تمرینی است تا انسان از گناه و غفلت دوری گزیند و غفلت در انسان به حداقل برسد و در هر زمان و مکان به یاد خدا باشد.
اعتکاف عبادتی چون نماز را در بردارد. «اَقِمِ الصّلاةَ لِذِکری».(3) ذکر، سبب دوری از غفلت است. غفلت از خدا، بزرگترین عاملی است که موجب سقوط
ص: 322
انسان ﻣﻲشود. «حساب مردم به آنان نزدیک شده، در حالی که در غفلتند و رویگردانند!».(1)
اگر انسان بتواند، بهره گیری خوبی از اعتکاف، بنماید و اندکی بر معرفت خویش به خداوند بیفزاید؛ بدون شکّ خود را در دایره بیکران هستی کوچک تر از قبل خواهد دید و غرور از او رخت بر خواهد بست و دیگر در مقابل هم نوع خود، تکبّر نخواهد ورزید بلکه همواره فروتنی، پیشه او خواهد شد.
اعتکاف، هم خود عبادت است و هم عبادات دیگر را در خود دارد. نماز دارد، آن هم چه نمازی؛ در اوّل وقت، به جماعت، با حضور قلب. روزه هم دارد و آن هم چه روزه ای، در بهترین ایّام، در حالی که همه اعضای وجود انسان روزه دار است. دعا نیز دارد، آن هم چه دعایی، در خلوت، با وضو، در حال روزه، در بهترین ایّام سال.
ماندن در مسجد که خانه خداست؛ به منزله مهمان شدن بر صاحب خانه است. هنگامی که انسان در مسیر نزدیک شدن به خدا حرکت کند و به خدا روی آورد، خداوند جایگاهی والا برای او در نظر ﻣﻲگیرد. معتکف دعوت
ﻣﻲشود به خلوتی پاک و مقدس؛ تا نزدیک شدن به خدا را دور از هیاهوی جامعه حس کند و با معبود خود راز و نیاز نماید.
ص: 323
ایام اعتکاف، مکان اعتکاف و به ویژه شرایط معتکف، همه و همه، زمینه استجابت دعا را فراهم ﻣﻲنمایند و به همین دلیل است که بزرگان توصیه
نموده اند، معتکفین در این مواقع دعاهای کلّی همچون ظهور آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، بقای نظام اسلامی و... را از خدا مسالت نمایند.
سوره عنکبوت آیه 45: «نماز، بازدارنده از زشتی و پلیدی است».
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «نماز، کلید بهشت است».(1)
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «نماز، قلعه خداوند است».(2)
امیرالمومنین علیه السلام : «نماز، رحمت خدا را نازل ﻣﻲکند».(3)
فاطمه علیها السلام: «نماز، سبب پاکی از کبر ﻣﻲشود».(4)
امام رضا علیه السلام : «نماز، سبب نزدیکی انسان باتقوا به خدا ﻣﻲشود».(5)
در ایام اعتکاف، انسان فرصت بیشتری جهت اقامه نمازهای یومیه در اول وقت و به جماعت و نیز اقامه نمازهای مستحبی پیدا ﻣﻲکند و باعث بهره مندی بیشتر معتکف، از آثار نماز ﻣﻲشود.
معتکف در اعتکاف از آثار روزه نیز بهره مند ﻣﻲشود.
حدیث قدسی: «نتیجه روزه، کسب حکمت است».(6)
ص: 324
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: خداوند ﻣﻲفرماید «روزه برای من است و من جزا ﻣﻲدهم».(1)
امام صادق علیه السلام : «روزه، سپری [در برابر آتش] است».(2)
امام رضا علیه السلام : «روزه سرّی بین خدا و بنده است».(3)
روزه قلب را از وسواس حفظ ﻣﻲکند(4) و نور و رحمت است(5) و نیاز به مردم را کم ﻣﻲکند.(6) روزه سبب نزدیکی به رحمت خداوند ﻣﻲشود(7) و مانع تاثیر شیطان ﻣﻲشود.(8)
روزه سه مرتبه دارد:
مرتبه اول: از خوردن، آشامیدن و... اجتناب ﻣﻲشود.
مرتبه دوم: علاوه بر پرهیز از خوردن و آشامیدن، از گناه نیز پرهیز ﻣﻲشود.
مرتبه سوّم: علاوه بر دو مرتبه پیشین، دل هم روزه دارد. این جا مرحله بازداشتن دل از غیر خداست.
چون در ایام اعتکاف، معتکف روزه ﻣﻲگیرد آن هم در خانه خداوند، لذا از آثار فراوان روزه نیز بهره مند ﻣﻲشود. (به صفحه 246 مراجعه شود.)
ص: 325
اعتکاف، از بهترین برنامه های عبادی برای نوسازی معنوی جامعه به ویژه قشر نوجوان و جوان ﻣﻲباشد.
با توجه به این که اکثر شرکت کنندگان در اعتکاف را جوانان و نوجوانان تشکیل ﻣﻲدهند و آنان در مرحله ای هستند که به شدّت تحت تاثیر مسایل معنوی و رفتاری قرار ﻣﻲگیرند. لذا وقتی آنها طعم حضور در این مراسم را
ﻣﻲچشند و در آنجا با رفتارهای پسندیده آشنا ﻣﻲشوند و با انسان های وارسته همنشین ﻣﻲگردند و اندیشه های دینی شان تقویت ﻣﻲشود؛ دیگر حاضر نیستند آن را با لذّت های شهوانی و مادّی عوض کنند و خود را گرفتار اخلاق ناشایست نمایند. لذا در بعد اجتماعی، اعتکاف سبب مقاوم سازی جامعه در برابر تهاجم فرهنگی ﻣﻲشود.
به همین دلیل برگزاری این گونه مراسم، سلامت جامعه را تضمین ﻣﻲکند و دینداری را در جامعه رواج ﻣﻲدهد و ضمن حفظ سلامت جامعه و برآوردن برخی نیازهای معنوی آن، مردم را از تهاجم فرهنگهای مخرّب، مصون ﻣﻲدارد.
گسترش مسایل معنوی و پراکندن عطر بندگی و خداپرستی در جامعه، عرصه را بر راهزنی نفس و ابلیس تنگ تر ﻣﻲکند و فضای نفس کشیدن را بر دوستان خدا ﻣﻲگشاید. در این زمینه، اعتکاف ﻣﻲتواند نقش مهمی ایفا کند؛ زیرا آثار معنوی ویژه ای حتی بر غیر معتکفین بر جای ﻣﻲگذارد.
اعتکاف هجرتی درونی برای سیر در دنیای باطن و مروری بر نفسانیّات خویش است تا انسان گام تهذیب بردارد و از درون متحوّل شود و از عالم هستی
ص: 326
به عالم معنا روی آورد و امراض درونی را که باعث به وجود آمدن لغزش های فردی، که گاه اجتماع هم درگیر عواقب آن ﻣﻲشود، از بین ببرد.
گاهی خدا به دلیل تأدیب انسان ها یا عقوبت آنها به خاطر انجام گناه، عذاب و بلاهایی چون خشکسالی، زلزله و بیماری نازل ﻣﻲکند تا انسان ها از خواب غفلت بیدار شده و به راه راست هدایت گردند. طبق روایات، عمل شایسته جمعی از مردم ﻣﻲتواند باعث دفع بلا از جامعه ای گردد. خداوند در آیه 33 سوره انفال ﻣﻲفرماید: «...تا استغفار ﻣﻲکنند، خدا عذابشان ﻧﻤﻲکند». لذا اعتکاف خالصانه جمعی از مردم جامعه، ﻣﻲتواند بلاهای عمومی را دفع کند.
با تحقّق انقلاب اسلامی، دست ابرقدرت ها قطع شده و سفره ای که کارگزاران سرسپرده برای آنان گسترده بودند، جمع گردید. دشمنان چنان عصبانی شدند که توطئه ها، کودتاها، جنگ و محاصره سیاسی _ اقتصادی را برای مقابله با ارزش های دینی طراحی کردند ولی به خواست خدا موفق نشدند.
در این راستا، در چند سال اخیر تهاجم فرهنگی یا به عبارت بهتر شبیخون فرهنگی، یکی از ابزارهای دشمنان جهت تغییر فرهنگ دینی-ملّی و جایگزین کردن فرهنگ غرب است که مقابله با آن، خود جهادی فرهنگی را ﻣﻲطلبد. جهاد و کوششی برای تقویت باورهای دینی که با ایجاد محافل معنوی و مجالس انس با خداوند و شناخت بیشتر او ﻣﻲتوان گامی در این راه برداشت.
اعتکاف ﻣﻲتواند برنامه سودمندی در مقابله با این تهاجم باشد؛ زیرا علاوه بر بی ارزش نشان دادن لذّت های زودگذر دنیوی و دیگر تأثیرات فردی، به دلیل دعوت جامعه به خداپرستی و دین مداری، ﻣﻲتواند آثار سازنده ای را به
ص: 327
دنبال داشته باشد و نقش بسیار مهمی در رویارویی با نفوذ فرهنگ بیگانه ایفا کند؛ زیرا جوانی که در مراسم اعتکاف، طعم شیرین ایمان و انس با خداوند را می چشد، لذّت های مادّی و شهوانی در دیدگانش، حقیر و بی ارزش ﻣﻲشود و به آسانی در گرداب فساد و باورهای ضد دینی گرفتار ﻧﻤﻲشود.
از طرفی، چنین مراسمی خود پیامی عملی و درسی عبرت آموز برای مردم است. حضور جمعی از مؤمنان در مسجد برای عبادت، در حقیقت نوعی دعوت به خداپرستی و دین مداری است و آثار سازنده ای در جامعه خواهد داشت.
شرکت جوانان دراعتکاف، این پیام را به جهانیان ﻣﻲدهد که اسلام چنان در وجودشان ریشه دوانده که به راحتی نمیشود آنان را ازاسلام و انقلاب جدا کرد.
امر به معروف و نهی از منکر، از فروع دین هستند و ترک این دو مهّم، حرام بوده و صدمات جبران ناپذیری بر جوامع اسلامی وارد ﻣﻲسازد.
در جامعه کنونی که به هر عنوانی ﻣﻲشود انزوای معنویّت را نه احساس، بلکه مشاهده نمود، عدّه ای در زمان خاصّی، در پاکیزه ترین مکان ها یعنی مساجد، گرد هم ﻣﻲآیند و خدا را ﻣﻲخوانند و از گناهان خویش توبه
ﻣﻲکنند. این، امر به معروف و نهی از منکر عملی است که به یقین از امر و نهی زبانی برنده تر و کارسازتر است. چه قلبهای ناپاکی که با اعتکاف پاک ﻣﻲشود و چه نفس های شیطانی که با معتکف شدن، به یاد خدا ﻣﻲافتد و با توبه، خدایی ﻣﻲشود و خداوند با اعتکاف، چه زیبا دست گناهکاران را ﻣﻲگیرد.
ص: 328
از آن جا که تلاش در زمینه اعتکاف، احیای سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است، از برترین اعمال به شمار ﻣﻲآید. چنان که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «هرکس سنّت نیکی را پایه ریزی کند، خداوند پاداش آن سنّت و نیز اجر همه کسانی را که تا روز قیامت، به آن عمل کنند به او ارزانی ﻣﻲدارد، بدون آن که از ثواب عمل کنندگان به آن چیزی کاسته شود».(1)
در روایات، ثواب انجام برخی اعمال عبادی، معادل اعتکاف شمرده شده است. لذا به افرادی که توفیق درک اعتکاف را ندارند، توصیه ﻣﻲشود، این اعمال را انجام دهند.
لازم به ذکر است که اعتکاف دارای جنبه های متعددی ﻣﻲباشد و هر چند که انجام اعمال مذکور، ثواب اعتکاف را دارد ولی از جنبه هایی مانند خودسازی و... شاید نتواند اثربخشی اعتکاف را داشته باشد.
در ذیل به برخی از این اعمال اشاره ﻣﻲشود:
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «برآوردن حاجت مومن، بهتر از یک ماه روزه و اعتکاف است».(2)
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: « کمک یک روزه فرد به برادرش، بهتر از اعتکاف یک ماهه است».(3)
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «کمک کردن به مسلمان، بهتر از یک ماه روزه گرفتن و بهتر از اعتکاف در مسجدالحرام است».(4)
امیرالمومنین علیه السلام به نقل از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «مردم عیال (روزی خور) خدا هستند و کسی که برادر مسلمانش را جهت حل مشکلش همراهی ﻣﻲکند، [عمل او] نزد خدا از دو ماه اعتکاف در مسجدالحرام محبوب تر است».(5)
ص: 329
امام سجّاد علیه السلام: «به خدا قسم! برآوردن حاجت مؤمن، از دو ماه روزه متوالی و دو ماه اعتکاف در مسجدالحرام، محبوب تر است».(1)
امام صادق علیه السلام: «هر که برای برآوردن حاجت برادر مؤمنش قدمی بردارد و هدفش کسب رضای خدا باشد و تلاش کند تا حاجتش برآورده شود، خداوند متعال، به خاطر این عملش ثواب یک حجّ و یک عمره مقبول و نیز ثواب روزه دو ماه از ماههای حرام و اعتکاف آنها در مسجد الحرام را برای او ﻣﻲنویسد».(2)
امام صادق علیه السلام: «کسی که در برآوردن حاجت مومنی قدم بردارد، ده حسنه برایش نوشته و ده گناه از او محو، و مقام او ده درجه بالا برده ﻣﻲشود. عمل او معادل آزادکردن ده بنده است و فضیلت آن از یک ماه اعتکاف در مسجدالحرام بیشتر است».(3)
امام صادق علیه السلام: «نیست مومنی که مومن یا مظلومی را یاری کند مگر اینکه برایش بیشتر از یک ماه روزه و اعتکاف در مسجدالحرام فضیلت داشته باشد».(4)
صفوان جمال ﻣﻲگوید: خدمت امام صادق علیه السلام بودم که مردی بنام میمون به محضر حضرت شرفیاب شد و از مشکل پرداخت مال الاجاره شکایت کرد. حضرت به من فرمود: برخیز و به برادر دینی ات کمک کن تا مشکلش حل شود. همراه او رفتم و خداوند کمک کرد و مشکلش حل شد. به خدمت
ص: 330
حضرت بازگشتم امام فرمود: برای حل مشکل برادر مسلمانت چه کردی؟ عرض کردم: پدر و مادرم به فدایت! خداوند مشکل وی را حل کرد. امام علیه السلام فرمود: «آگاه باش اگر به برادر مسلمانت کمک کنی، این کار از یک هفته طواف بر گرد خانه خدا در نزد من بهتر است» و نیز از امام حسن علیه السلام نقل ﻣﻲفرمایند «اگر مشکل برادر مومنی را حل کنی، ثواب آن از یک ماه اعتکاف بیشتر است».(1)
امام کاظم علیه السلام به نقل از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «مردم عیال خدا هستند. بهترین خلق نزد خدا، کسی است که نفع [بیشتری] به مردم برساند و شادی اهل خانه ای را فراهم کند و برادر مسلمانش را جهت رفع مشکلش همراهی کند، [عمل او] نزد خدا بهتر از دو ماه اعتکاف در مسجدالحرام است».(2)
به امام رضا علیه السلام عرض شد، شخصی برای حاجتی نزد جدّ شما (امام حسین علیه السلام) رفت و از او کمک خواست، به او گفتند ایشان معتکف است. او نزد امام حسن علیه السلام رفت و قضیه را به او گفت. آن حضرت فرمود: «برداشتن قدمی برای رفع حاجت برادر مؤمن بهتر است از اعتکاف و دو ماه روزه متوالی در مسجد الحرام. سپس امام رضا علیه السلام فرمود: و حتّی بهتر است از اعتکاف دهر».(3)
امام رضا علیه السلام: «برآورده شدن حاجت مومن، برتر از روزه و اعتکاف در مسجد الحرام است».(4)
ص: 331
امیرالمومنین علیه السلام: «یک ساعت همنشینی با دانشمندان از هزار سال عبادت، و نگاه [همراه با اندیشه] به چهرۀ عالِم از یک سال اعتکاف در مسجد الحرام در نزد پروردگار محبوبتر است».(1)
امیرالمومنین علیه السلام: «زیارت علمای الهی از هفتاد طواف خانه خدا محبوب تر و از هفتاد حجّ و عمره قبول شده با فضیلت تر است و انسان را هفتاد درجه بالا ﻣﻲبرد. رحمت را بر انسان نازل ﻣﻲنماید و فرشتگان شهادت ﻣﻲدهند که بهشت برای او واجب است».(2)
البته نه هر عالِمی، بلکه دانشمندانی که در هر نشستی کفۀ رذایل اخلاقی انسان را سبک تر و بر وزن فضایل اخلاقی بیفزایند. لذا امام باقر علیه السلام سفارش ﻣﻲکند که با علمایی همنشین باشیم که ما را از شک به یقین و از کبر به تواضع و از ریا به اخلاص و از دشمنی به خیرخواهی و از دنیا طلبی و دنیاپرستی به زهد و عدم وابستگی به دنیا راهنمایی کنند.(3)
امام صادق علیه السلام: «زیارت سیّدالشهدا معادل یک حجّ و یک عمره و دو ماه اعتکاف در مسجد الحرام به همراه دو ماه روزه اش ثواب دارد». (4)
ص: 332
حج و روزه مانند اعتکاف تقرب به حریم یار و دور شدن از زینت ها و زخارف دنیاست. حج و روزه نوعی رهبانیّت مشروع است.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ﻣﻲفرمایند:«آیا ﻣﻲدانی رهبانیّت امّت من چیست؟» و سپس فرمودند: «هجرت، جهاد، نماز، روزه، حج و عمره»(1)
محرّمات اعتکاف انسان را به یاد محرّمات حجّ و عمره می اندازد(2) چرا که معتکف نیز مانند مُحرم بعضی از اموری که قبلاً بر او حلال بوده، بر خود حرام می نماید تا رنگ الهی و حالت فرشتگی به خود گیرد و وارد حرم الهی شود و بوسه بر کعبه مقصود زند.
در اعتکاف، جدال، استعمال بوی خوش و مباشرت با همسر که از محرّمات احرام ﻣﻲباشند، بر معتکف حرام ﻣﻲشود همان طوری که زائرین و مهمانان خانه خدا وقتی که ﻣﻲخواهند وارد مسجدالحرام بشوند باید تعلّقات مادّی را کنار بگذارند و از لذایذ دنیا چشم پوشی نموده تا تمرینی برای تزکیه و کسب تقوی داشته باشند و با احرام، بیست و چهار چیزی که قبلاً حلال بود حرام ﻣﻲشود تا با یک قداست وارد خانه خدا بشوند و مهمان او گردند.
ص: 333
در ماه مبارک رمضان نیز تعدادی از چیزهایی که قبلاً حرام بود بر مهمانان و روزه داران حرام می شود که امام سجّاد علیه السلام این را یک نوع احترام کردن به ماه مبارک رمضان و مهمانی خدا برشمرده اند. خداوند متعال، ماه مبارک رمضان را با احترام های فراوان و فضایل مشهوری که برای او قرارداد، بر سایر ماه ها برتری داد پس یک سلسله چیزهایی که در ماه دیگر حلال بود در این ماه به خاطر بزرگداشت و احترام ممنوع کرده و به خاطر اکرام ماه رمضان، خوردنی و آشامیدنی را نیز در این ماه منع کرد. همچنان که نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم برای احترام ماه شعبان برخی از روزهایش روزه و شبهایش را تا صبح بیدار بود.
ماه رمضان مهمانسرای الهی است و ماه، ماه خداست و ضیافت الله است.
اعتکاف هم نوعی مهمانی خداست و معتکف باید حداقل سه روز در خانه خدا حضور دایم داشته و مهمان خدا شود.
در حجّ و عمره هم حاجی و معتمر، مهمان خانه خدا هستند.
قرآن در آیه 187 سوره بقره غرض از اعتکاف را دستیابی به تقوی معرفی ﻣﻲکند «لعلّهم یتّقون»؛ همچنان که در آیات مربوط به ماه رمضان و حجّ، علت را کسب تقوی بیان نموده است.
روایات متعددی راجع به معادل بودن ثواب اعتکاف با حج و روزه ذکر شده است (به فصل سوم مراجعه شود).
از آیه 125 سوره بقره نیز برداشت ﻣﻲشود که اعتکاف در ردیف حج و نماز ﻣﻲباشد.
ص: 334
حج مانند اعتکاف فرصت مناسبی جهت خودسازی است و ائمه بر آن تاکید کرده اند و نویسندگان کتب حج به این مطلب اذعان داشته اند.
اعتکاف مانند حج خود جامع عبادات دیگر است لذا حاجی یا معتکف توفیق چندین عمل صالح را هم زمان پیدا ﻣﻲکند.
اعتکاف پرتویی از حجّ است که ایمان و اندیشه، عشق و محبّت، معرفت و بصیرت را در خلوتخانه دل سکنا ﻣﻲدهد و زیباترین صحنه های بندگی به شکل ذکر و دعا، راز و نیاز تبلور ﻣﻲیابد.
اعتکاف چون حجّ، میدان سیر وسلوک، تطهیر و تهذیب، زدودن زنگار دل و ورود به عرصه جهاد اکبر و مبارزه با شیطان است.
اعتکاف و حجّ، سرآغاز دو فصل بارش باران رحمت الهی و شستشوی
آلودگی های زمین دل و نورانی ساختن صحیفه اعمال است.
اعتکاف بسان حجّ، کتاب نفس را خواندن، طلسم دل را گشودن، بر اسرار ملکوت آگاه شدن، به محاسبه و مراقبه نفس پرداختن است.
اعتکاف و حجّ، بستری بی نظیر برای کشیک نفس، دل از ما سوی الله بریدن و خانه دل را برای تجلی محبوب آماده کردن است.
اعتکاف بسان حجّ، سلسله اعمال عبادی است که چندین عبادت را کنار هم قرار داده و مجمع عباداتی همچون نماز، روزه، تلاوت قرآن، ذکر، توسّل و دعا ﻣﻲباشد.
ص: 335
اعمال اعتکاف و حجّ، تعبد است و روح آن دلبری و دلدادگی؛ معتکف و حاجی از همه دام ها ﻣﻲرهند و دل را به دلبر ﻣﻲسپارند و آسمانی ﻣﻲگردند.
معتکف در اعتکاف، همسان حاجیان با خضوع و خشوع صدق و صفا و ادب حضور در خانه دوست، محضر محبوب را پاس می دارد و خود را مُحرم نموده تا مَحرم ملکوت وآشنای درگاه عرشیان گردد.
در اعتکاف همانند حجّ، معتکف دل را مُحرم ساخته، برگرد وجود حق طواف نموده، پشت مقام ولایت نماز خوانده، بین صفا و مروه دل، سعی ﻣﻲکند و برای یافتن معرفت در عرفات جان، ذکر «مَنْ لِی غیرُک» سر داده و خود را در زمزم معرفت شستشو ﻣﻲدهد. بر سجاده نیاز، سفره دل گشوده و برای ازدیاد شعور در مشعر وجود، شب زنده داری ﻣﻲکند و در محراب جان با شیطان درون
ﻣﻲستیزد و در مسلخ عشق منیّت خویش را قربانی ﻣﻲنماید.(1)
غروب شب آخر اعتکاف همچون غروب روز عرفه است. وقتی چادرها را در عرفات جمع ﻣﻲکنند تازه آدم یادش ﻣﻲآید که هنوز آقا عجل الله تعالی فرجه الشریف را ندیده است.
ص: 336
مفهوم اعتکاف، با توجه به اینکه تنها یک عمل عبادی معمولی نیست؛ بلکه یک مرحله از مراحل سیر و سلوک عرفانی است. جایگاه ویژه ای در شعر عرفانی به خود اختصاص داده، هر چند شعرا از واژه اعتکاف، معتکف و عاکف کمتر استفاده کرده و به جای آن واژه «خلوت» را به خدمت گرفته اند.
آن که در کعبه، اعتکاف گرفت
سنگ چون بر کبوتر اندازد
خاقانی
همه روز روزه رفتن،همه شب نماز کردن
همه ساله حج نمودن،سفر حجاز کردن
ز مدینه تا به مکه،به برهنه پای رفتن
دو لب از برای لبیک، به وظیفه باز کردن
به معابد و مساجد،همه اعتکاف جستن
ز مناهی و ملاهی،همه احتراز کردن
شب جمعه ها نخفتن، به خ_دای راز گفتن
ز وجود بی نیازش، طلب نیاز کردن
به خدا قسم که آنرا، ثمر آن قدر نباشد
که به روی ناامیدی در بسته باز کردن
شیخ بهایی
زآتشکده و کعبه، غرض سوز و نیازست
وآنجا که نیاز است چه حاجت به نماز است
بی عشق، مسخر نشود ملک حقیقت
کآن چیزکه جزعشق بود، عین مجاز است
چون مرغ دلخسته من صید نگردد
هرگاه که بینم که در میکده باز است
آنکس که بُوَد معتکف کعبه غربت
در مذهب عشّاق، چه محتاج حجاز است
هر چند که از بندگی ما چه برآید
ما بنده آنیم که او بنده نواز است
خواجوی کرمانی
خدایا خانه ات گشته مطافم
به دور کعبه دل در طوافم
مگر پرونده من را ندیدی
که دادی باز، اذن اعتکافم
ص: 337
خدایا بر دل سوزان زینب
به حق قاری قرآن زینب
تو لطفی کن که با امضای زهرا
شوم در کربلا مهمان زینب
در این سه شب اعتکاف، شیدا بودیم
شیدای محبت تو مولا بودیم
انگار چنان یتیم و مسکین و اسیر
افطار، سر سفره زهرا بودیم
سه شب تا صبح استغفار کردیم
به جرم خویشتن اقرار کردیم
کنار سفره مولا نشستیم
سه شب با کوثرش، افطارکردیم
یعقوبی
خلعت اعتکاف
به تن نما، برادرم، خلعت اعتکاف را
رسان به کام خویشتن، لذت اعتکاف را
سه پنج روز زندگی، به راه و رسم بندگی
به پا نما، برادرم، همت اعتکاف را
اگرکه مفت ﻣﻲخرند؛ در این زمانه عمر را
بیا بخر برای خود، عزّت اعتکاف را
اگرضعیف گشته ای به زیر بارزندگی
رسان به جان خویشتن، قدرت اعتکاف را
زدود و داد درگذر، بحال خود، نما نظر
گُزین دراین میانه توخلوت اعتکاف را
تشرّف است بی گمان، اجازه ای است درمیان
اگردهنددست من قسمت اعتکاف را
احمد درویش گفتار
حلقه عشاق
عقده دل وانما، ماه رجب می رسد
هلهله کن عاکفا! ماه طرب می رسد
حلقه عشاق را کعبه دل آمده
کعبه عشاق را عاشق رب می رسد
حیدر کرّار بین، صاحب شمشمیر دین
روح زمان و زمین، شاه عرب می رسد
معتکفا هو بگو، زین همه نیکو بگو
حید کرّار روز، زاهد شب می رسد
چهره زغم بر کنید، لب به سخن وا کنید
از دل این قبله گه، مردِ ادب می رسد
رو سوی بطحا نما، چشم دلت را گشا
منبر و محراب را، مرد خُطَب می رسد
احمد درویش گفتار
ص: 338
فرصت دیدار
هوای شهر مکّه گرم و صاف است
میان سینه، دل در اعتکاف است
بنا گه می کشد پَر، مرغک دل
نگاهش می کنم مست طواف است!
سید احمد زرهانی
سه شب اومدم توخونه ات، روی فرش تو نشستم
دلشکسته دست خالی، دل به الطاف تو بستم
سه شبه با چشم گریون توی خونت در طوافم
با همه بدی که داشتم، دادی اذن اعتکافم
صاب خونه دارم یه خواهش، من به عنوان یه مهمون
بیا و به جان زینب، دیگه رو تو بر نگردون
صاب خونه، بذر امید رو تو دلم، دوباره کاشتی
چگونه شکر تو گویم که تو کردی با من، آشتی
مهمونی چه زود تموم شد، دل من داره ﻣﻲگیره
مهمونت داره یه خواهش، رو پای مهدی بمیره
کارگر
مهربانا آمده ام تا معتکف کوی تو شوم، لانه شیطان را در ذهن و جانم ویران سازم و بال پرواز از تو بگیرم. آقایم! فرمودی به خانه من درآی تا پناهت دهم و من نیز دل از همه گسسته و بر تو بسته ام و چشمْ انتظار نوازش های بنده پرورت ﻣﻲباشم.
ص: 339
معبودم به مسجد، سجده گاه عاشقان و سر بر آستانْ نهادگان و خانه امن و آرامش تو آمده ام؛ مکانی که پروازها از آن سرگرفته و محل نزول فرشتگان و مجمع عاشقان و محفل کرّوبیان است. بدان امید آمده ام که در کنار دوستان و مقربان درگاهت قرار گیرم تا شاید گوشه چشمت بر من گنه کار رو سیاه افتد.
اعتکاف احیای سنّت پسندیده نبوی صلی الله علیه و آله و سلم است.
اعتکاف از لذایذ مادّی، دوری گزیدن و از زندان نفس آزاد شدن و با غسل، جان را تطهیر کردن و با عمل امّ داود، دستور العمل از کاملان گرفتن است. خود را یافتن و دل بدان کامل سپردن و در نهایت، قرآنی شدن است؛ که «لا یمَسُّهُ اِلّا المُطَهّرونَ»؛ جز پاکان نباید آن را مسّ کنند.
اعتکاف استمرار راز و نیاز بسیجی، در سنگرهای شلمچه، فکّه، دوکوهه، مهران، مجنون، هویزه و... است.
اعتکاف التماس در طلب یاری خدا، برای یاری رساندن به بندگان خداست.
اعتکاف انس با معشوق است که زمینه گسستن از سرگرمی های پوچ را فراهم ﻣﻲکند.
اعتکاف انسان را از آفت خدا فراموشی و از خود بیگانگی، نگه ﻣﻲدارد.
اعتکاف انسان را از حاکمیّت غرایز، عادت ها و اشتغالات معمول آزاد ﻣﻲسازد.
اعتکاف اهتزاز دستان نیاز و معراج دل، است.
اعتکاف آب حیات بخش، در کویر غفلت هاست.
اعتکاف آمادگی و مهیّا شدن، برای سربازی امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است.
اعتکاف آماده شدن، برای درک فصل زیبای خدا، ماه مبارک رمضان، است.
اعتکاف آینه ای است برای اینکه خود را بشناسی و گودال های عمیق نفسانیّت و حیوانیّت را در عمق جان خود از نزدیک ببینی و باطن خود را تماشا کنی.
اعتکاف آینه ای است برای پیراستن جان و صفا بخشیدن به روح و تطهیر صحیفه اعمال.
ص: 340
اعتکاف بازگشت از قبله دنیا گرایان به سمت و سوی قلب و قبله هستی است.
اعتکاف برداشتن دیوارهای بلند فاصله، بین بنده و خداست.
اعتکاف برکندن خس و خاشاک هرزگی و برآوردن برگ و بار بندگی است.
اعتکاف بریدن از خلق و پیوستن به خالق است.
اعتکاف بستر مناسب اندیشه، تفکّر و خردورزی است.
اعتکاف به حساب خود رسیدن است قبل از آنکه به حسابش برسند. «حَاسِبُوا أَنْفُسَکُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُو»
اعتکاف به حساب خویش رسیدگی کردن پیش از حلول یوم تُبلی السرائر است.
اعتکاف به مهمانی خدا، در خانه خدا در آمدن است.
اعتکاف بهاری برای از نو رستن و شکفتن شکوفه های فطرت است.
اعتکاف بیرون رفتن از خانه خویش و مصمّم شدن بر حضور در خانه حضرت حقّ است.
اعتکاف پاک شدن و آمادگی برای همه روزهای سال است.
اعتکاف پرواز دسته جمعی مرغان مهاجر، در زلال آبی عشق است.
اعتکاف پرورش جسم و جان است.
اعتکاف پشت پا زدن به تعلّقات نفس است.
اعتکاف پیمانی دوباره با خدا و فرصتی برای آنان است که پس از روزگار فصل، هوای وصلی دوباره به سر دارند.
اعتکاف پیوستن قطره با دریا و پروازی عاشقانه به عالم بالاست.
اعتکاف تجربه ارزنده ای است برای دست افشاندن از متاع دنیا.
اعتکاف تلاش برای پاک کردن زنگار از روح و روان است.
اعتکاف تلاشی است برای اینکه انسان های فرو رفته در غرقاب روزمر گی ها از فضای پر التهاب روزانه به سوی «خویش» و «خدای خویش» بازگردند.
ص: 341
اعتکاف تمرین بندگی و پیمانی دوباره با معبود است و یادآور روز الست.
اعتکاف تمرین خوب زیستن است.
اعتکاف تمرین ساده زیستن است.
اعتکاف تمرین نگه داشتن زبان است.
اعتکاف تمرینی است برای رسیدن به آن حضور قلبی که انسان را از
بیت الاحزان پراکندگی و تشویش و دلمردگی، به جمال کعبه حضور و سرور زنده دلی هدایت ﻣﻲکند.
اعتکاف تمرین انقطاع از غیر بسوی خداست؛اِلهی هَب لِی کَمالَ الاِنقِطاعَ اِلَیکَ
اعتکاف توفیقی است برای نشستن بر سر خوان لطف و مائده خداوند و لذّت بردن از راز و نیاز و مناجات با او.
اعتکاف توقّفی ناآگاهانه در مسجد، بدون عشق به عبادت و قصد قربت نیست، بلکه مُعتکف آگاهانه عزم حضور در خانه حضرت حق ﻣﻲکند؛ حضوری آگاهانه، عاشقانه و خالصانه بر درگاه پروردگار یکتا
اعتکاف جشن عارفان است در آغوش خدا.
اعتکاف جنگیدن، برای شکست دادن منیّت هاست.
اعتکاف چونان آب گوارایی است برای تشنگان قرب خدا.
اعتکاف حضور نیازمندانه و خاشعانه برآستان معبود است، بی غرور و تکبر، جدا از تشخّص ها و امتیازها.
اعتکاف خلوت از بیگانگان و پیوستن به محبوب ازلی و ابدی است.
اعتکاف خلوت چند روزه با خداست.
اعتکاف خلوت گزینی برای خدمت بیشتر به بشریّت است.
ص: 342
اعتکاف خلوتی است در جمع، عزلتی است در ازدحام و حضوری است در غیبت از صحنه زندگی روزمره و روزمرگی زندگی.
اعتکاف خواهش، برای درک لذّت نیایش است.
اعتکاف خودسازی برای جامعه سازی است.
اعتکاف در پیشگاه حق را زمان خاصّ و وقت خاصّ نیست؛ زیرا که عارف را حضور دایم یابد که حضور دایمش، اعتکاف اوست و انقطاع الی الله به طور
مداوم، زبان حال و قال اوست. این اعتکاف چند روزه در مسجد، آیت و علامتی از برای آن اعتکاف حقیقی انسان است؛ تا کدامین صاحبدلی بدین بارگاه قدس الهی بار یابد.
اعتکاف در نهانْ خانه دل، با حق سخن گفتن و از غیر، لب فروبستن و به خدا پیوستن است.
اعتکاف در کویِ ولایت، وقوف پیدا کردن است.
اعتکاف در ماه رجب، استقبال از ماه مهمانی خداست.
اعتکاف درمان فساد و فحشا است.
اعتکاف درمانگاه دلهای زخمی است.
اعتکاف درنگی است زمینه ساز جهش و پرش برای رسیدن به اوج بندگی.
اعتکاف دفتر دل را گشودن و از اسرار غیبی آن آگاه شدن است.
اعتکاف دل بریدن از همه چیز و دل بستن به همه چیز است.
اعتکاف دوره فشرده خودسازی و خودشناسی است.
اعتکاف راز و نیاز با خالق و فارغ از خویشتن شدن و توجّهی خاصّ به مبدأ آفرینش و مرکز قدرت، و عزّت و سعادت یافتن است.
اعتکاف راه نو، برای دستیابی به حیات طیّبه است.
اعتکاف راهی برای رفع غفلت و فرصتی برای مرور دفتر عمر است.
اعتکاف رویش بهاری سبز، درشوره زار زندگی و دعوتی تازه به بازگشت است.
ص: 343
اعتکاف ریاضتی شرعی است برای ارتقای روح و روان.
اعتکاف زاری، در طلب یک عمر بیداری است.
اعتکاف سبب تهی شدن خانه دل از اغیار و جایگزینی نور محبّت خدا ﻣﻲشود.
اعتکاف سبب ﻣﻲشود تا انسان با توشه معنوی و اعتقادی راسخ و ایمان و امیدی بیشتر، به زندگی ادامه داده و خود را برای صحنه های خطر و جهاد در راه خدا آماده سازد؛ همیشه با یاد خدا تلاش کند؛ خود را در محضر پروردگار ببیند و از نافرمانی او بپرهیزد.
اعتکاف سپری در برابر تهاجم فرهنگی است.
اعتکاف سکوی پرش انسان جهت پرواز و اوج گرفتن است.
اعتکاف سنّت اسلام است، سنّت اسلام ناب محمّدی.
اعتکاف سنت نیکوی دیرپایی است که از پیامبران به یادگار مانده است. عبادتی که در خلوت انسان با پروردگار مهربان، شکل ﻣﻲگیرد و دلهای شیفتگان حضرتش را جلا ﻣﻲبخشد.
اعتکاف سوختگیری معنوی برای روزها و هفته ها و ماههای بعدی است.
اعتکاف سه روز به یاد ماندنی است.
اعتکاف سیره دیرینه انبیا و اولیای الهی است.
اعتکاف شستشوی ارتباطات پست برای دستیابی به ارتباطات برتر و طی مقامات معنوی و عرفانی است.
اعتکاف شعبه ای از جهاد اکبر است.
اعتکاف شوریدن بر تنگنای روزمرگی برای دستیابی به مقام بندگی است.
اعتکاف صاحبدل، رحلِ اقامت افکندن و وصف دل را تا قیامت جان شنیدن است و در دل شب نیز از نوای سینه و نای گلو،های و هوی برآوردن است.
ص: 344
اعتکاف عاشقان را به طواف حرم الهی یعنی دل ﻣﻲبرد(1) و نفس را با اسم حافظ حق، نگهبان دل قرار ﻣﻲدهد.(2)
اعتکاف عبادتی است که در خلوت انسان با پروردگار مهربان، شکل ﻣﻲگیرد و دل های شیفتگان حضرتش را جلا ﻣﻲبخشد.
اعتکاف عشق بازی با خدا برای یک عمر عشق ورزیدن به بندگان خداست.
اعتکاف عصیانی آگاهانه در برابر همه بت های کوچک و بزرگ و اعلام بندگی است در برابر یگانه آفریدگار سترگ.
اعتکاف عهد مودّت و میثاق مجدد با پروردگار است.
اعتکاف غوغای درون و سکوت برون است.
اعتکاف فرصت سبزی است تا هر صاحبدلی بتواند طعم زندگی را بچشد.
اعتکاف فرصتی است برای باران اشک بر مزرعه دل، بهاری است برای روییدن گل توبه و انابت در باغچه زندگی.
اعتکاف فرصتی است برای خودسازی.
اعتکاف فرصتی است برای گردش در کوچه پس کوچه های روح، برای مرور در صفحات کارنامه زندگی.
اعتکاف فرصتی است که دیده را در فراق شمع ایستای محرّم، گلگون سازی و محیطِ گونه را در سوگ یاس کبود علی علیه السلام، نیلی کنی.
اعتکاف فرصتی برای پیرایش دل از زنگار گناه است.
اعتکاف فرصتی برای فکر و ذکر خداست.
ص: 345
اعتکاف فرصتی برای وقف روح، در خدمت خدا است. یک عمر برای خودمان کار کردیم، سه روز را مال خدا باشیم.
اعتکاف فرصتی جهت بررسی اعمال سال است.
اعتکاف فرصتی طلایی است برای آشتی با امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و عهد و پیمانهایی که با او دادیم.
اعتکاف فرصتی است برای بازگشت به خویش و خدای خویش تا کسانی که از هیاهو و جنجالهای زندگی مادّی خسته ﻣﻲشوند، بتوانند چند صباحی با خدای خود خلوت کنند و جان و روح خود را با خالق هستی ارتباط دهند.
اعتکاف فصلی برای تطهیر صحیفه اعمال، برای نورانی ساختن دل و صفا بخشیدن به روح است.
اعتکاف فصلی برای گریستن و موسمی برای بارش رحمت و زدودن
آلودگی های گناه است.
اعتکاف کادر سازی برای انقلاب اسلامی است.
اعتکاف کلاس پرواز روح است.
اعتکاف کناره گیری از عادت های زشت برای رسیدن به عادتهای خوب است.
اعتکاف کوشش برای بیرون کردن کینه ها از دل است.
اعتکاف گام برداشتن برای دستیابی به نفس زکیّه و پاک است.
اعتکاف گره زدن زندگی با بندگی است.
اعتکاف گریز از لذّت گرایی و مهار حس خود محوری و برتری جویی است.
اعتکاف گسترش افق دید بشر از تکنولوژی مادّی به روشهای جدید است.
اعتکاف گسستن از آفریده و پیوستن به آفریدگار است.
ص: 346
اعتکاف گشت و گذاری است درکوچه پس کوچه های درون و گشتن در دنیای تو در توی دل و شناختن خود و مجاهده با نفس.
اعتکاف گلگشتی است در عالم کرّوبیان.
اعتکاف گوشه ای از بهشت لطف خداوند است.
اعتکاف مجالی برای انس با خداست و مقدمه شهود ربّ و وصول به محضر لاهوتی اوست.
اعتکاف محو خودخواهی در امواج بلند خداگرایی است.
اعتکاف مراجعه به پزشک روح است و چکاپ جان تا ویروس ها و
آلودگی هایش را بشناسیم و مداوا کنیم.
اعتکاف مقدمه ای است برای آنان که ﻣﻲخواهند معتکفان دایمی ملکوت بارگاه قدس الهی باشند.
اعتکاف نفَس گیری جدید، برای ادامه زندگی پاک و زیباست.
اعتکاف وقف نمودن عقل و دل و جوارح، در بارگاه خدا است.
اعتکاف، هجرتی درونی برای سیر در دنیای باطن و مروری بر نفسانیّات خویش است تا گام تهذیب برداریم و کام بندگی برگیریم.
اعتکاف همنشینی با قدسیان و فرشته خویان است.
اعتکاف یعنی خداحافظ دنیا!
اعتکاف یعنی خود را به خدا گره زدن. هر چقدر این گره، کورتر باشد بهتر.
اعتکاف یعنی درمان بحران هویّت بشر.
اعتکاف بستر مناسب اندیشه و تفکّر و خردورزی است.
اعتکاف رهایی از هیاهوها، تعلّقات و آزادگی است.
اعتکاف محو خودخواهی در امواج خداگرایی و خدمت به امّت اسلامی است.
اعتکاف بیرون رفتن از خانه خویش و حضور در خانه خدا است.
اعتکاف نه گفتن به هوس ها و آز و طمع هاست، و آری گفتن به همه فضیلت ها و زیبایی ها.
ص: 347
اعتکاف ورود به عرصه جهاد اکبر و مبارزه با نفس است.
برای نیل به هدف بزرگ تزکیه و تهذیب نفس و سیر و سلوک، آدمی را اعتکاف باید؛ اعتکاف در محیطی خلوت و ملکوتی، به دور از هیاهوی زندگی.
بعضی سفرها، خاطرات خوشی دارند که فراموش ﻧﻤﻲشوند. به یاد ماندنی ترین سفرتان را در اعتکاف تجربه کنید، سفری از خاک به افلاک، سفری که به دیدار خود خدا ﻣﻲروید.
پیام اعتکاف، به یاد خدا زیستن است.
در اعتکاف خانه دل از اغیار تهی شده، نور محبّت خدا جایگزین ﻣﻲشود.
در روزگاری که دنیا و زرق و برق هایش، حرف اول را ﻣﻲزنند، خودمان را در دریای انس با خدا و اعتکاف بیازماییم.
روزهای اعتکاف، روزهای انس با پروردگار و بریدن از غیر و پیوستن به یار است. ایام اعتکاف، اهل عبادت را عید حضور است و اهل غفلت را روزنه ای به سوی نور.
متن اعتکاف را سکوت، صوم، بیداری، خلوت، ذکر و راز و نیاز مداوم، تشکیل ﻣﻲدهد.
معتکف احیاگر سنّت نبوی است، او از هوای نفس، گریزان و برای رهایی از آن اشک ریزان است.
معتکف با پیوندی محکم و ناگسستنی با مبدأ هستی، در پی قرابت با محبوب، با چشیدن طعم شیرین وصل، چشمه سار جان را از زلال حضور، لبریز ﻣﻲسازد و با خطاب «اِرجِعی الی رَبَّکَ» به منزلگاه دوست ﻣﻲشتابد و با او خلوتی معنوی را ﻣﻲآزماید.
معتکف با خود و خدای خود قرارگاه کجایی بودن را روشن کرده، قرار به کجا رفتن را در ﻣﻲیابد.
معتکف در حالی از اعتکاف خارج ﻣﻲشود که به حساب اعمالش، به طور کامل رسیدگی کرده و حسابش را با خودش تسویه کرده است.
ص: 348
معتکف روزه اش، نمازش، حضورش در مسجد و دیگر اعمالش مایه تقرّب است.
معتکف شدن در مسجد برای چند روزی برای همگان میسّر است؛ ولی معتکف در خانه حق شدن و دل را به صاحبِ دل دادن و استقامت در طی مسیر داشتن کاری است بس دشوار.
راه دشوار است و تن از کار، ترسان است یاران
دل خریدار است کاین ره، راه جانان است، یاران
معتکف مرغ جان را در حریم امن دوست به پرواز آورده و با دلی لبریز از ذکر و دعا، به ضیافت رب الارباب بار یافته و سر بر آن آستان بی نیاز ﻣﻲسایند، تا یار که را خواهد و توفیق که را باشد.
معتکف ﻣﻲتواند آینده خود را بیمه کند و خود را از آتش جهنم برهاند.
معتکف می کوشد تا از فرش زمین نفس، به عرش آسمان دل، پرواز کند و در آشیانه دوست، منزل گزیند.
معتکفان دایمی را که زبان «هو، هو» دارند، از آن عالم، خبری است و آن را که خبر شد، خبری باز نیامد. چه اینکه حقایق ملکوتی خوش نشین اند و تا قلب را آرام و دل را خالی از غیر نبینند فرو ﻧﻤﻲآیند و از عالم بالا تنزّل ﻧﻤﻲکنند.
«تو همیشه با منی، امّا چشم من گرفتار رنگ وارنگ دنیا و دلم در بند نیاز و خواهش نفس است. درونم دلتنگ است از دوری تو. دلم سخت بهانه تو را می گیرد. چند روزی می خواهم تنها با تو باشم، تنها تو را حس کنم و تنها تو را بیابم؛ تو را که سرچشمه وجود منی، روزی ده من، حافظ من، یار و یاور من، برطرف کننده نیازهایم و برآورنده حاجاتم، تویی که همه امید منی.
کدام اندوه، کدام سختی و کدام گره کور دلم را خواهد آزرد، وقتی من در این چند روزه اعتکاف تو را بیابم و دریابم که تو خدای بزرگ و مهربان من، همیشه با منی؟...
ص: 349
ﻣﻲخواهم امروز حصاری بسازم، بین خودم و هر چه غیر توست. بین خودم و همه بادها، توفان ها و آفت ها....ای مهربان پاک من! سه روز مرا به سوی خود بخوان و در خانه ات مهمان کن، تا آبشار رحمتت، همان اندک گرد وغبار دنیایی را هم که بر دلِ جوانِ من نشسته است، پاک کند و از بین ببرد. نمی خواهم با گذر جوانی، رنگ آبی دلم، خاکستری شود. پس سه روز مرا به سوی خود بخوان و پاک تر و تازه تر از پیشم کن....
گفتی مهمان را عزیز بدارید که مهمان، حبیب خداست. امروز من به مهمانی تو آمده ام. ای عزیز! مهمانت را دریاب و سبد احتیاج مرا از لطف و مهربانی پر کن.
دل نشین تر از مهمانی تو چیست که در هر مهمانی، صاحب خانه خود مهمان سفره توست. این یگانه سفره ای است که در آن صاحبخانه، به راستی صاحبخانه است و دستش در عطا و بخشش گشوده است. ای مهربان! بر تهی دستی ام راضی مشو که به هزاران امید به مهمانی تو آمده ام». (منیره زارعان)
«اعتکاف، فرصت بسیار مناسبی است تا انسانی که در پیچ و خم های زندگی مادّی غرق شده، خود را بازیابد و به قصد بهره بردن از ارزش های معنوی، از خواسته های مادّی دست بکشد و خود را در اختیار پروردگار بگذارد و تقاضا کند او را در راه راست ثابت نگاه دارد، تا بتواند به دریای بیکران انس و مهر خداوند بپیوندد که یکسره مغفرت و بخشش است. در اعتکاف می توان دل را از غبار تهی کرد و نور محبت خدا را در آن جلوه گر ساخت. می توان خود را وقف عبادت نمود و لذت میهمان شدن بر سر سفره احسان و لطف الهی را چشید. می توان زمام دل و جان را به دست خدا سپرد و همه اعضا و جوارح را در حصار اراده حق به بند کشید.
ص: 350
می توان به خویشتن پرداخت و کاستی های خود را شناخت و در جست وجوی درمان برآمد. می توان نامه عمل را مرور کرد و به فکر تدارک و جبران فرصت های از دست رفته بود. می توان به حرکت اندیشید و خود را برای حضور در پیشگاه خداوند مهربان آماده کرد.
آری، اعتکاف، فصلی است برای گریستن، برای ریزش باران رحمت، برای شستن آلودگی های گناه، برای پاک نمودن نامه اعمال، برای نورانی ساختن دل....
اعتکاف، بازگشت به اصل خویشتن است. در این دشت بی انتهای بخشش خداوند. سرت را بر زمین بگذار و آرام آرام نجوا را آغاز کن؛ آن گاه می بینی چگونه باران الطاف خداوند بر سر و رویت می بارد.
اسب سرکش نفس را مهار کن و دل و جانت را به خداوند بسپار. از اینکه قطره های اشک بر گونه هایت جاری می شود، شاد باش. این قطرات ریز و درشت، چشمه ساری است برای پاک کردن گناهان تو.»
(شیرین احمدی)
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم: «هرکس از روی ایمان و و اخلاص و به خاطر خدا اعتکاف کند، گناهان گذشته او آمرزیده ﻣﻲشود».(1)
عمل «ام داود» که تمام ﻣﻲشود صف های فشرده نماز سریع تر از هر روز شکل ﻣﻲگیرند. نماز جماعت هم باشکوه تر از همیشه برگزار ﻣﻲشود. احساس سبکی ﻣﻲکنیم. احساس خلاء، شاید هم احساس آرامش. امّا هرچه که هست مطمئنی که با سه روز قبلت فرق دارد. نماز هم تمام ﻣﻲشود. امروز کسی برای میل کردن افطاری، عجله ای ندارد. برخی دارند هر چه زودتر ساک و پتویشان را جمع ﻣﻲکنند برای رفتن. برخی در حال خداحافظی با دوستانشان هستند. برخی هم آخرین بلوتوث های تازه رسیده را دارند برای یکدیگر ﻣﻲفرستند. امّا تو در
ص: 351
این میان، گوشه ای تکیه زده ای فارغ از دیگران. به در و دیوار مسجد نگاهی ﻣﻲاندازی. امّا هرچه به خودت فشار ﻣﻲآوری، پاهایت یاری ﻧﻤﻲکنند که تو را از اینجا ببرند. مگر ﻣﻲشود، سه روز در بهترین اماکن مقدّس زمین، در بهترین روزهای خوب خداوند، مهمان باشی و به همین راحتی بگذاری و بروی؟ مگر ﻣﻲشود، این تنهایی را رها کرد؟ این خود بودی که فارغ از هر مکان و زمان در خلایی سه روزه بدون هیچ مزاحمتی فرو رفته بودی. ولی چاره ای نیست، گویا قرار است مثل تمام قطرات بارانی که با رسیده تر شدنشان به دریای متلاطم فرو ﻣﻲریزند، به بستر این جامعه هزار تو و هزار رنگ بازگردی. نگرانی، نگران از آنکه نکند مثل قطره ای بی تأثیر در این دریای عمیق فرو بروی و محو بشوی و تا به خودت بیایی، ببینی که دیگر دیر شده است تو هم قسمتی از این دریا شده ای. حالا دیگر به همه این آب های روی هم ﻣﻲگویند: جامعه. این چیزی است که تو از آن بیم داری. باز نگاهی به اطراف مسجد ﻣﻲاندازی، خلوت تر شده است. معدودی از معتکفین هنوز دارند آخرین مناجاتشان را با خدا ادامه ﻣﻲدهند و برخی همچنان در حال رفتن. این بار احساس ﻣﻲکنی چیزی سنگین راه گلویت را بسته است. احساس ﻣﻲکنی چشمانت داغ شده اند، احساس ﻣﻲکنی گونه هایت هم سرخ شده است. حالا دیگر طعم تلخی بر لبانت نشسته است. این را ﻣﻲگویند اشک فراق. اصلاً دلت ﻣﻲخواهد مثل زمان کودکی که وقتی مصرّانه چیزی را از مادرت ﻣﻲخواستی، گریه ﻣﻲکردی و داد ﻣﻲزدی که: من ﻣﻲخواهم بمانم؟ ﻣﻲخواهم در این حال خوش باقی بمانم. ﻧﻤﻲخواهم دوباره لکّه ای بر وجودم بنشیند و ذره ذره وجودم را سیاهی بگیرد. تا اینکه دستی گرم بر شانه ات ﻣﻲنشیند و قبل از اینکه تو ببینی چه کسی تو را خطاب ﻣﻲکند، ﻣﻲگوید: مگر قرار نبود برای پیوستن به همین جامعه خودت را پاک و آماده
ص: 352
کنی؟ اگر قرار باشد قطرات باران تا ابد در آسمان بمانند که دیگر زمین از تشنگی هلاک ﻣﻲشود. چاره اش آن است که در دل همین دریا سعی کنی به مروارید ارزشمند در دل صدف زندگی ات تبدیل شوی، مرواریدی سفید.(1)
معتکف بعد از اعتکاف، دنیا را طور دیگری ﻣﻲبیند. خدا را همه جا احساس ﻣﻲکند. سبکبال است. از طرفی نشاط در وجودش پر ﻣﻲکشد و از طرفی اشک در چشمانش حلقه ﻣﻲزند و مانند کسی است که ﻣﻲخواهد با ماه مبارک رمضان خداحافظی کند. حال و هوای دیگری دارد و آرزو ﻣﻲکند که ای کاش همیشه در محضر دوست باشد. او دیگر خدایی شده است.
سفری در بیروت بودیم و اعمال اعتکاف را در حوزه علمیه بیروت انجام دادیم، سه روز روزه گرفتیم و در نهایت اعمال امّ داود را انجام دادیم، درخواستی داشتیم، عده ای از سربازان حزب الله، شیعیان حضرت امیرالمومنین علیه السلام در زندانهای صهیونیست های اسرائیلی بودند، همه با هم برای آزادی ایشان بعد از اعمال، دعا کردیم که هرچه زودتر آزاد شوند که به حمدالله به حول و قوه الهی آزاد شدند و دعایمان مستجاب شد. که اینها همه از برکات این اعمال ام داود است.
«و زمین، حرم امنِ خدا بود، ولی من بنده خوب خدا نبودم. من که زندگی ام سرشار از شادی است، آن را احساس نمی کنم. احساس خسران و پوچی از درونم شعله می کشد. نمی توانم آنچه را می بینم باور کنم :
ص: 353
من گم شده ام یا خدا؟! من فرار می کنم یا دنیا؟! من ریزترین ماهی و تو آبی ترین دریا. من ستاره ای در کورسوی کهکشانم و تو آسمان بی کرانی. گریه، ناله، اشک... و ناگهان امید در دلم جوانه زد.
خاک های لبا سم را می تکانم، غمهایم را پشت در مسجد چال می کنم.
من معتکف می شوم. مثل یونس در دل نهنگ. من در دل دنیا معتکف شده ام.
خدایی جز تو نیست و من بنده ستمکار تو هستم.
روز اول سخت و آسان؛ امروز سیزدهم رجب است. امروز روز آشنایی است، مرا به یاد می آوری خدا؟! نماز ﻣﻲخوانم، توبه می کنم. از فکرهای بد، از کارهای ناشایست. از فراموشی مبهم زندگی. من تو را فراموش نکرده ام، ای دوست.
روز دوم فرا رسید؛ نه گرسنه ام، نه تشنه. نه بیدارم، نه خواب. می دانم امروز چهاردهم رجب است. خورشید زیباست، آسمان آبی پیداست؛ اما من اینها را برسقف آبی مسجد می بینم. هنوز هم معتکفم. از بیرون بی خبرم، اما درونم را می بینم، خودم را تماشا می کنم. در صورت مردم، در آیات قرآن، و آفتاب غروب می کند در روز دوم.
سجاده ام را باز کرده ام، امروز روز سوم است. ظهر روز سوم، لقمان، یاسین، انعام، بنی اسرائیل و کهف؛ همه را به شهادت می گیرم.
شما آیات قرآن می دانید که من عاشقانه خدا را دوست دارم. توبه کرده ام، پشیمانم. شاید بدون یاد خدا زنده باشم، ولی زندگی نمی کنم. از نعمت های خدا بهره نمی برم. من آلودگی ها را پاک کرده ام. حالا دیگر پاک پاکم. دیگر می توانم به شادی سرم را بالا ببرم، من خودم و تو را تصویر می کنم.
و دریایی اشک که گناهانم را پاک کرد.
ص: 354
دعایم برآورده شد، دوستی ام پذیرفته شد، من قبول شده ام».
(جلیل وند)
«به تیپ و قیافه اش ﻧﻤﻲآمد اهل اینجور کارها باشد. بر عکس بقیه، نه رحل قرآن جلویش گذاشته بود و نه جا نمازی مقابلش پهن بود. زانوانش را بغل گرفته بود. خیره خیره چراغ سبز بالای محراب را تماشا ﻣﻲکرد.
پرسیدم: چطوری اخوی ؟ بالا بالا سیر ﻣﻲکنی...!
به خودش آمد. کمی خودش را جمع و جور کرد و گفت: آره واقعاً.... بعد ادامه داد: وقتی دلم ﻣﻲگرفت یا بلد بودم به دور و بریهایم غرغر کنم یا بروم توی اتاق و موسیقی را تا درجه آخر، بلندکنم و خودم را بزنم به بی خیالی. گاهی هم با بچه ها ﻣﻲرفتیم پارک و خیابان گردی و اینجور حرف ها...ولی راستش هیچ کدام، آرامم ﻧﻤﻲکرد. بدتر انگار گره کور مرا، کورتر ﻣﻲکرد. امّا اینجا..... کنار این همه آدمی که از خود بی خود شدنشان هم یک جورهایی
آخر هوشیاری است، احساس ﻣﻲکنم سبک شده ام.
احساس ﻣﻲکنم مقدس شده ام. احساس ﻣﻲکنم تازه آن کسی را که بهش
ﻣﻲگفتند«خدا»، دارم ﻣﻲشناسم. دارم ﻣﻲبینم. بعد سرش را انداخت پایین.
لحظه ای توی فکر رفت و گفت: «به هیچ کس نگفتم این سه روز کجا ﻣﻲروم. اصلاً ﻧﻤﻲدانستم باید با خودم چی بیاورم. همین طوری دست خالی آمدم».
گفتم: «همین دست خالی بودنت به همه چی ﻣﻲارزه».
داشتم خلوتش را خراب ﻣﻲکردم. تسبیح تربتم را توی دستانش جا گذاشتم و رفتم...».
در ماه مبارک رجب در مطب مشغول ویزیت بیماران بودم که شخصی از درب مطب وارد شد و پیشنهاد شرکت در اعتکاف را داد. این شخص قبلاً از
ص: 355
بیماران من بود. بعد از اظهار دعوت، آدرس محل اعتکاف را که مسجدی در شهر شارجه در امارات متحده عربی بود، داده و زمان شروع آن را یادآوری کرد... به جمع معتکفین پیوستم. افراد حاضر از نظر نژادی سفید، سیاه و دورگه بودند. سیاهان از آفریقا، افرادی با رنگ پوست قهوه ای از کشورهای هند، پاکستان، بنگلادش و جنوب ایران و سفیدپوستان از سایر کشورهای جهان و از جمله ایران بودند. از نظر مذهبی، اکثر مذاهب اسلامی شامل تشیّع و تسنّن در جمع شرکت داشتند. کسی به مذهب دیگری کاری نداشت. نگاه ها به سوی وحدانیت خدا متمرکز بود. برای هر کاری برنامه ریزی شده بود، از جمله غذای افراد معتکف. البته افراد معتکف خود هزینه غذا را ﻣﻲپرداختند و آن را درست ﻣﻲکردند. برای تغذیه افراد معتکف، هرکس نسبت به دیگری سبقت ﻣﻲگرفت. گویی تغذیه معتکفین برای افراد داخل مسجد نوعی عبادت بود... موضوع قابل توجه دیگر اینکه اثری از دخالت حکومت و حاکمان محل و کشور در آنجا مشاهده ﻧﻤﻲشد... برای به جا آوردن اذان و نماز جمع با همدیگر قرار گذاشتند که هر مذهبی بنام تشیع و تسنن اذان خود را جدا، ادا کند و در مورد بعضی حرکات در حین ادای نماز که با همدیگر اختلاف داشتند قرار گذاشتند که سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را به هرشکل که بوده، انجام دهند.... پایان اعتکاف در مسجد، پایان کلّی اعتکاف نبود. مطابق قرار قبلی، پس از اذان مغرب معتکفین از مسجد واقع در شارجه.... به سمت مسجدی در دبی که عده ای دیگر در آن حال اعتکاف بودند، حرکت کردند... وقتی دو جمعیت به همدیگر رسیدند با
چهره ای خندان و گریان همدیگر را در آغوش کشیدند، البته آرام آرام صحنه گریه در افرادی که به آنها ﻣﻲپیوستند، بیشتر ظاهر ﻣﻲشد... پذیرایی ساده و محبت آمیزی در مسجد انجام گرفت... افراد به دسته های چند نفره تقسیم شدند
ص: 356
و برای هر دسته یک مسوول مشخص شد. به هر گروه آدرسی دادند... زنگ اولین خانه را زدم... بعد از نشستی مختصر، من به عنوان مسوول گروه، به عربی سوال کردم که چطور هستید؟ بقیه اعضای خانواده کجا هستند؟ احوالشان چطور است؟ آیا مشکلی هم دارند؟ منظورم از مشکل هم مشکلات مادّی بود هم اخلاقی و... جالب بود که ما به عنوان معتکف، مهمان خانه ها ﻣﻲشدیم اما پس از خداحافظی، اعضای خانه در پی ما حرکت ﻣﻲکردند و وقتی به خانه دیگری ﻣﻲرفتیم، آنها پشت درب ﻣﻲایستادند و منتظر ﻣﻲماندند تا ما از منزل بیرون بیاییم... گویی اعتکاف منحصر به دو مسجد در دو شهر نبود. روح اعتکاف به همه افراد در آن محله ها تسری و حاکمیت پیدا کرده بود...
(دکتر امرالله احمدی)
وقتی شنید ﻣﻲخوام برای ثبت نام اعتکاف برم رو ترش کرد و گفت: این اعتکاف از کجا در اومده؟ اصلاً کی گفته باید رفت اعتکاف؟ و سه روز زندگی رو تعطیل کرد؟ با تعجب نگاش کردم و گفتم: این حرفها رو جدی ﻣﻲگی سعید؟ لبخندی زد و گفت: بله شما اگه ﻣﻲتونی دلیل بیار که من هم قبول کنم و بیام؟
دستش را گرفتم و گفتم: ببین داداش من! اولاً که در قرآن آیه ای آمده که خداوند به دو نفر از پیامبران بزرگش حضرت ابراهیم و اسماعیل علیهما السلام دستور ﻣﻲده که خانه مرا برای معتکفین پاکیزه کنید. دوماً بسیاری از پیامبران و به خصوص پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم به بحث اعتکاف خیلی اهمیت ﻣﻲدادند. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم دهه آخر ماه رمضان را در مسجد معتکف ﻣﻲشدند. سوماً اعتکاف
ص: 357
تعطیلی زندگی نیست، سکونی است برای حرکت سریع تر، تجدید قوای معنوی است برای جنگ با شیطان...
«وقتی وارد مسجد شدم، فکر کردم دنیایی نور و صفا به صورتم تابیده شد. آن وقت اشک از چشمانم جاری گردید. دست خودم نبود. خود اشک ها بی تاب تر از من بودند. بسم الله گفتم و انگشت اشاره ام را بردم به طرف چشمم، قطره ای اشک برداشتم. انگشتم خیس شد، بوسیدمش. خیلی دلم برای خدا تنگ شده بود. امسال دوست دارم از ثانیه ثانیه هایش استفاده کنم. دوست دارم آن قدر خوب باشم تا خدا، سال دیگر برایم کارت دعوت عشق بفرستد.
خدایا! می دانم اگر از تو بخواهم، حتما ًدعوتم می کنی. مگر می شود کسی را که یک سال انتظار کشیده، دعوت نکنی. مگر می شود بنده حقیری را که برای عشق سر به سجده ساییده و اشک ریخته، تنها بگذاری. خدایا! مثل آفتابگردان، روی مرا به طرف خودت بگیر و نگذار غیر از تو را دوست داشته باشم. خدایا! مرا از معتکفان واقعی ات قرار ده. آمین!»
(سمیه عزیزی)
ص: 358
لغت نامه(1)
ابتهال: دعا و زاری*
ابدال: دسته ای از صلحاء و خاصان خدا که گویند هیچ گاه زمین ازآنان خالی نباشد.*
اجیر: شخصی که انجام عملی را در برابر مزدی متعهد میشود.*
استیجاری: عمل واجبی که شخص مکلف به جا نیاورده و [پس از مرگ او] با پرداخت وجهی شخصی را اجیر کنند تا آن را به جا آورد.* مانند اعتکاف استیجاری که اعتکافی است که فرد برای دیگری با دریافت مزد انجام ﻣﻲدهد.
اسرائیل: در زبان عبری به معنای بنده خدا است. (اسرا: بنده / ایل: خدا)
اعتصام: چنگ زدن*
اقتصار: اکتفا کردن به چیزی*
اقرب طرق: نزدیکترین راه
اماره: نشانه، علامت
اماله: تنقیه کردن که از مبطلات روزه است. امروزه به جای تنقیه از شیاف استفاده ﻣﻲشود.
انانیّت: خودخواهی، غرور*
انیّت: خودبینی
اوتاد: چهار تن از اولیاء هستند که اگر یکی بمیرد دیگری به جایش آید.*
ایّام البیض: روزهای سفید، روزهایی که شبهای آنها مهتابی و روشن است یعنی شبهای 13، 14و 15 هر ماه قمری
ایقاع: عمل قضایی یکطرفه ای که دارای دو شرط است: 1) عمل یکطرفه باشد. 2) قابل فسخ نباشد. برای تحقق ایقاع رضایت منشا اثر کافی است. مانند طلاق، نذر و عهد.
بنابر اقوی: نظر اقوی بر این است. فتوای صریح است و باید طبق آن عمل شود.
بیتوته: شب در جائی ماندن*
تبرّعی: داوطلبانه و بدون دریافت مزد
تجرید: ترک اغراض دنیوی ظاهراً و نفی اغراض دنیوی و اخروی باطناً و فقط تقرّب به خدا منظور باشد.
تضرّع: زاری نمودن به سوی خدا و عجز و خواری کردن و حاجت خواستن از وی*
ص: 359
تعبّدی: واجبات به دو قسم تعبّدی و توصّلی تقسیم ﻣﻲشوند. واجب تعبّدی یعنی آنکه جهت صحّت آن قصد قربت و نداشتن هیچ غرض دنیوی شرط است وگرنه صحیح نیست مانند نماز و روزه امّا واجب توصّلی یعنی اگر به قصد قربت هم انجام نیابد تکلیف ساقط ﻣﻲشود مانند دفن میّت، اطاعت پدر و مادر، وفای به عهد.
تهجّد: بیدار شدن برای نماز یا جز آن*، شب زنده داری جهت عبادت و نماز شب
تهلیل: لا اله الا الله گفتن
جوع: گرسنگی*، کم خوری
حرج: سختی و مشقّت
خرق: پاره کردن*
راجحه: دارای رجحان و برتری
رجائاً: به قصد رجاء، به امید اینکه مطلوب باشد و به امید ثواب، نه به عنوان عمل به یک دستور مستحّب دینی
زوال خورشید:اول ظهر که خورشید ازمیانه آسمان به طرف مغرب متمایل شود. نزدیک ظهر
الست: روزی که خداوند در عالم ذر خطاب به مردم الست بربکم فرمود. لفظ الست اشاره است به آیه172 سوره اعراف«الست بربکم؟ قالوا بلی». یعنی خداوند قبل از خلق اجساد به ارواح فرمود: آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: بلی. *
سرداب: زیرزمین
شَمِّ طیب: بوئیدن چیز خوشبو
صمت: سکوت، خاموش بودن*، پرهیز از سخن بیهوده و لغو.
طوبی لهم: خوشا به حال آنان
ظِهار: اینکه مرد به همسرش بگوید «انت عَلیَّ کَظَهرِ اُمّی»(تو برای من همچون مادرم هستی). این نوعی از طلاق در زمان جاهلیّت بود. طلاقی که نه بازگشت پذیر بود و نه زن آزاد ﻣﻲشد که بتواند همسری برای خود برگزیند. ظهار ازگناهان کبیره است و هرگاه کسی نسبت به همسرش ظهار کند، همسرش ﻣﻲتواند با مراجعه به حاکم شرع او را موظف کند که یا رسماً از طریق طلاق از او جدا شود و یا چنانچه بخواهد به زندگی زناشوئی ادامه دهد، باید پیش از بازگشت کفّاره بدهد. کفّاره ظِهار این است که در صورت توانائی یک برده آزاد کند و اگر نتوانست دو ماه پی در پی روزه بگیرد و اگر آن هم مقدور نبود شصت مسکین را اطعام کند.(تفسیر نمونه، ج23، ص403)
ص: 360
عالم حس(شهادت یا مادّه یا مُلک): همان عالم طبیعت است که جسم دارای ماده و صورت است.
عالم عقل(جبروت یا ارواح یا خلقت نوری یا تجرد تامّ): عالمی است که حقیقت و نفس در آن عالم، نه مادّه دارد و نه صورت. موجودات آن مجرّد تام(مثل ملائکه) هستند و فاقد ابعاد مکانی و زمانی هستند و تعلقی هم به موجود مادّی ندارند. عالم عقل بالاترین مرتبه درعوالم مخلوق بوده و در مرحله نازلتر، عالم مثال و پائینتر از آن عالم مادّه و جهان مادّی قرار دارد. [باطن باطن عالم مادّی است].
عالم مثال(برزخ): عالمی است میان عالم ارواح و عالم اجسام که شبیه به عالم اجسام است مثل تصویر در آئینه که جسم به نظر ﻣﻲآید امّا جسم نیست. خواب از صُور عالم مثال است. روح بعد از جدا شدن از بدن تا قیامت درعالم مثال ﻣﻲماند. [باطن اول عالم مادّی است].
عُدول: برگشتن، رجوع کردن از رای و عقیده، اعراض از کاری که باید انجام دهند.
غریوان: فریاد کنان، بانگ زنان
قاصر: کوتاه آمده در وظیفه و کاری، نه به عمد*
قذرات: جمع قذر(پلیدی)ا
قِی کردن: استفراغ کردن، که اگر به صورت عمدی انجام شود از مبطلات روزه است.
لاسیما: به خصوص
لتکیّف: برای لذّت
لوث: آلودگی*
مبدّل السیّئات بالحسنات: تبدیل کننده گناهان به حسنات
متردّد: مردّد، دو دل* (جاهل متردّد: فردی که مساله را دقیق ﻧﻤﻲ داند)
مُحرِم: کسی که احرام ﻣﻲبندد و لباس احرام ﻣﻲپوشد.
مستحاضه: به طور کلّی تمام خونهایی که غیر از حیض و نفاس و زخم و دمل است و از رحم خارج ﻣﻲشود خون استحاضه است که بر سه قسم است: کثیره، متوسطه و قلیله. زن را در موقع دیدن خون استحاضه، مستحاضه ﻣﻲگویند.
مشّاق: سختی ها*
مقصّر: کوتاه آمده در وظیفه به عمد*
موائد: جمع مائده(خوان پرطعام) *
موفور السرور: زیاد کننده سرور و شادی
ص: 361
1- ابن ابی جمهور الاحسائی(م 880ق)، عوالی اللئالی، تحقیق السیّد شهاب الدین النجفی المرعشی، الغارات، قم، 1403 ه.ق.
2- ابن حیون، نعمان بن محمّد مغربی(م363ق)، دائم الاسلام، تحقیق و تصحیح: فیضی آصف، ناشر موسسه آل البیت علیهم السلام، قم، چاپ دوّم، 1385 ه.ق.
3- ابن شعبه حرانی، حسن بن علی(قرن 4)، تحف العقول عن آل الرسول صلی الله علیه و آله و سلم، تحقیق و تصحیح: غفاری علی اکبر، ناشر جامعه مدرسین قم، چاپ دوم، 1363 ه.ش.
4- ابن شعبه حرانی، حسن بن علی(قرن 4)، تحف العقول عن آل الرسول صلی الله علیه و آله و سلم، ترجمه جنتی، موسسه امیرکبیر، تهران، 1382 ه.ش.
5- ابن شهر آشوب(م588ق)، مناقب آل ابی طالب، تحقیق و تصحیح و شرح: لجنه من اساتذه النجف الاشرف، المکتبه الحیدریه، النجف الاشرف،1376
6- ابن فارس، احمد بن فارس(م395ق)، معجم المقاییس اللغه(6جلد)، تصحیح هارون، عبدالسلام محمد، مکتب الاعلام الاسلامی، قم، 1404 ه.ق.
7- ابن فهد الحلی، جمال الدین احمد بن محمد(757-841ق)، التحصین فی صفات العارفین من العزله و الخمول بالاسانیه المتلتاه عن آل رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم، تحقیق و نشر: مدرسه امام المهدی علیه السلام، سید محمد باقر الموحد الابطحی(اصفهانی)، موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل بیت علیهم السلام، 1406 ه.ق.
8- ابن منظور، محمّد بن کرم(630-711ق)، لسان العرب(15جلد)، مصحح: عبدالوهاب، امین محمد و عبیدی، محمد صادق، دارالفکر للطباعه و النشر و التوزیع، بیروت، 1414 ه.ق.
9- ابوالحسن الشریف الرضی محمّدبن الحسین بن موسی الموسوی(م406ق)، نهج البلاغه(کلام امیرالمومنین علیه السلام)، تحقیق: السیّد کاظم المحمّدی و محمّد الدشتی، دار نشر الامام علی علیه السلام، قم، چاپ دوم، 1369 ه.ش.
10- ابوبکر الکاشانی(م 587)، بدایع الصنایع، المکتبه الحبیبیه باکستان، 1409 ه.ق.
11- احمدی میانجی، علی، مکاتیب الائمه، تحقیق: فرجی، مجتبی، سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
ص: 362
12- احمدی، دکتر امرالله، اعتکاف در غربت، سرود اندیشه، اصفهان، 1389 ه.ش.
13- استاد ولی، حسین، آداب، سنن و روش رفتاری پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
14- اصفهانی نجفی، صاحب الجواهر، محمد حسن(م1266ق)، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام(43جلد)، تحقیق و تعلیق: شیخ عباس قوچانی-علی آخوندی، دارالکتب الاسلامیه، چاپخانه خورشید، تهران، چاپ 1367 ه.ش.
15- امین الشرع خوئی، میرزا ابوالقاسم، تذکرة المعاصرین، به کوشش: صدرائی خوئی، علی
16- الامین، حسن(م1368ق)، مستدرکات اعیان الشیعه، دار التعارف للمطبوعات، بیروت، چاپ دوّم، 1418 ه.ق.
17- الامینی النجفی، عبدالحسین احمد(1392ق)، الغدیر، ترجمه: فارسی، جلال الدین، کتابخانه بزرگ اسلامی، تهران، 1363
18- الامینی النجفی، عبدالحسین احمد(1392ق)، الغدیر، دارالکتب العربی، بیروت، 1397ه.ق.
19- انجم شعاع، محمّد، احکام اعتکاف، نشر بین الملل سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، چاپ اول، 1380 ه.ش.
20- البخاری الجعفی، ابی عبدالله محمّد بن اسماعیل بن ابراهیم بن المغیره بن بردزیه (م256ق)، صحیح البخاری، تحقیق: دیب البغا مصطفی، دار ابن کثیر، بیروت، 1410 ه.ق.
21- البستانی، فواد افرام، مهیار، رضا(م1906م)، فرهنگ ابجدی(ترجمه کامل المنجد الابجدی)، انتشارات اسلامی، تهران، 1375 ه.ش.
22- بهجت فومنی، محمّد تقی، استفتائات(بهجت)(4 جلد)، دفتر معظم له، قم، اول، 1428 ه.ق.
23- بهجت فومنی، محمّد تقی، جامع المسائل(بهجت)(5جلد)، دفترمعظم له، قم، دوم، 1426 ه.ق.
24- بهجت فومنی، محمّد تقی، وسیلة النجاة(للبهجه)(یک جلد)، انتشارات شفق، قم، دوم، 1423 ه.ق.
ص: 363
25- البیهقی، احمدبن الحسین(م458ق)، السنن الکبری، تحقیق: عطا، محمّد عبد القادر، دارالکتب العلمیه، بیروت، اول، 1414 ه.ق.
26- پاینده، ابوالقاسم(م1363ش)، نهج الفصاحه، دنیای دانش، تهران، چاپ چهارم، 1382
27- تبریزی، میرزا جواد بن علی(م1427ق)، رساله احکام بانوان، قم
28- تبریزی، محمد زمان بن کلبعلی(قرن12ق)، فرائد الفوائد در احوال مدارس و مساجد، به کوشش: جعفریان رسول، ناشر: دفتر نشر میراث مکتوب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی احیاء کتاب، تهران، 1373 ه.ش.
29- تجلیل تبریزی، آیت الله ابوطالب، ارزشها و ضدّ ارزشها در قرآن، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ سوم1382 ه.ش.
30- الترمذی(ابوعیسی)، محمّد بن عیسی(م279ق)، سنن التّرمِذی(الجامع الصحیح)، تحقیق: محمّد شاکر، احمد، دار احیاء التراث، بیروت
31- تقدسی نیا، خسرو، مسجد در آیینه قرآن و روایات، انتشارات ائمه، قم، 1377 ه.ش.
32- تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمّد(م550ق)، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، تحقیق: درایتی مصطفی، دفتر تبلیغات، قم، چاپ اول، 1366 ه.ش.
33- تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمّد(م550ق)، غررالحکم و درر الکلم، تحقیق: رجائی سیّد مهدی، دارالکتاب الاسلامی، قم، چاپ دوم، 1410 ه.ق.
34- تمیمی، ابن حنیفه نعمان بن محمّد(م363ق)، دعائم الاسلام، دارالمعارف، مصر، چاپ سوم
35- جزائری، سید نعمت الله(م1112ق)، النور المبین فی قصص الانبیاء والمرسلین، انتشارات شریف رضی، قم
36- جزایری، سید نورالدین، محقق باقری بیدهندی، ناصر، خصائص زینبیه (ویژگی های حضرت زینب)، انتشارات مسجد مقدس جمکران
37- جمالی، نصرت الله، اعتکاف، انتشارات لوح محفوظ، قم، اول، 1378 ه.ش.
38- الجناحی(کاشف الغطاء)، جعفر(م 1228)، کاشف الغطاء، انتشارات مهدوی اصفهان
ص: 364
39- الحر العاملی محمّد بن حسن(م1104ق)، الجواهر السنیة فی الاحادیث القدسیه(کلیّات حدیث قدسی)، انتشارات دهقان، چاپ سوم، 1380 ه.ش.
40- الحر العاملی، محمّد بن الحسن(م 1104ق)، ترجمه صحت، علی، جهاد با نفس وسائل الشیعه،انتشارات ناس، تهران، 1364 ه.ش.
41- الحر العاملی، محمّد بن الحسن(م 1104ق)، وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشرعیه، تحقیق وتصحیح وتذییل: الرازی، الشیخ محمّد، تعلیق: الشعرانی، الشیخ أبی الحسن، دار إحیاء التراث العربی، بیروت
42- الحر العاملی، محمّد بن الحسن(م 1104ق)، وسائل الشیعه(30 جلد)، تحقیق و تصحیح موسسه آل البیت علیهم السلام، ناشر موسسه آل البیت علیهم السلام، قم، چاپ اول، 1409 ه.ق.
43- الحر العاملی، محمّد بن الحسن(م 1104ق)، وسائل الشیعه(30جلد)، تحقیق و تصحیح: عبدالرحیم ربّانی شیرازی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1403 ه.ق.
44- الحرّانی، الحسن بن علی(م381ق)، تحف العقول عن آل الرسول صلی الله علیه و آله و سلم، تحقیق: علی اکبر غفاری، انتشارات اسلامیه، تهران، 1402 ه.ق.
45- حسینی خامنه ای، سید علی، رساله اجوبه الاستفتائات، للطباعه و النشر دارالحق، بیروت، چاپ اول، 1996 م.
46- حسینی خامنه ای، سید علی، مترجم: احمد رضا حسینی، رساله اجوبة الاستفتائات، الهدی، تهران، چاپ پانزدهم، 1388 ه.ش.
47- الحلّی (سیّد بن طاووس)، السیّد رضی الدین علی بن موسی بن جعفر بن طاووس(589-664ق)، الاقبال بالاعمال الحسنه(3 جلد)، تحقیق: قیّومی اصفهانی جواد، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، چاپ اوّل، 1376 ه.ش.
48- الحلّی (سیّد بن طاووس)، السیّد رضی الدین علی بن موسی بن جعفر بن طاووس(589-664ق)، الاقبال الاعمال(2 جلد)، محقّق ندارد، دارالکتب اسلامیه، تهران، چاپ دوّم، 1409 ه.ق.
ص: 365
49- حلی، مقداد بن عبدالله سیوری، ترجمه فارسی کنز العرفان فی فقه القرآن(2جلد)، ترجمه و تصحیح بخشایشی، عبدالرحیم عقیقی(م826 ق)، ناشر پاساژ قدس پلاک111، قم
50- حیدری، معصومه، اثرات و برکات اعتکاف، تهران، اول، 1378 ه.ش.
51- خراسانی واعظ زاده، محمّد، ترجمة الجمل و العقود فی العبادات، طوسی ابوجعفر محمد بن حسن(460 ه.ق.)، موسسه نشر دانشگاه فردوسی مشهد، 1387ق، چاپ اول، مشهد
52- خراسانی، محمّدجواد(1291)، تحقیق ناصر باقری بیدهندی، اعتکاف در اسلام، بنیاد پژوهشهای علمی فرهنگی نورالاصفیاء، 1381 ه.ش.
53- الخمینی، السید روح اللّه الموسوی، تحریرالوسیله(2 جلد)، دارالکتب العلمیه، نجف اشرف، چاپ دوم، 1390 ه.ش.
54- الخمینی، السید روح اللََّه الموسوی، نجاة العباد، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی رحمة الله
55- خمینی، سید روح اللّه الموسوی، تحریرالوسیله(4جلد)، مترجم: اسلامی، علی، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1425 ه.ق.
56- خمینی، سید روح اللّه الموسوی، توضیح المسائل فارسی، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ نهم
57- خمینی، سید روح اللّه الموسوی، توضیح المسائل(محشی امام خمینی)(2جلد)، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ هشتم، 1424 ه.ق.
58- خمینی، سیّد روح الله موسوی، آداب الصلاة، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ اول، 1370 ه.ش.
59- خمینی، سیّد روح الله موسوی، استفتائات(2جلد)، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، جلد اوّل 1366 و جلد دوّم 1372 ه. ش.
60- خمینی، سیّد روح الله موسوی، شرح چهل حدیث
61- خمینی، سیّد روح الله موسوی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، موسسه چاپ و نشر عروج
ص: 366
62- خمینی، سیّد روح الله موسوی، صحیفه نور، مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، تهران، 1361 ه.ش.
63- خوئی(م1413ق)، توضیح المسائل(فارسی)، چاپ التاسع والعشرون، چاپخانه مهر قم،1412 ه.ق.
64- خوئی(م1413ق)، منهاج الصالحین، چاپ الثامنه و العشرون، چاپخانه مهر قم،1410 ه.ق.
65- الدارقطنی(م 385)، سنن دارقطنی، تحقیق: مجدی بن منصور سیدالشوری، دارالکتب العلمیه بیروت، 1417 ه.ق.
66- دشتی، محمّد، ترجمه نهج البلاغه، نشر مشرقین، قم، چاپ هفتم
67- دکتر جواد علی، کتاب المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، دارالساقی، چاپ چهارم، 1422 ه.ق.
68- دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا
69- الراغب الاصفهانی، حسین بن محمّد(م425ق)، مفردات الفاظ القرآن الکریم، تحقیق: داودی، صفوان عدنان، دارالقلم، بیروت، اول، 1412 ه.ق.
70- الراوندی، فضل الله(م571)، النوادر، تحقیق: سعید رضا علی عسکری، مؤسسة دار الحدیث الثقافیة، قم، چاپ اول
71- رضایی تیریزی، اکبر، مجله گلبرگ، شهادت شیخ فضل الله نوری، شماره 31، تیر1381 ه.ق.
72- رواة(قرن3)، الاصول الستة عشر من الاصول الاولیه(مجموعة من کتب الروایة الاولیه فی عصر الائمة المعصومین علیهم السلام)، تصحیح: محمودی ضیاءالدین، جلیلی نعمت الله، غلامعلی مهدی، مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی(دارالحدیث، 1381)
73- زاهری، احسان، اعتکاف نجوای عاشقانه، نشر الطیّار، قم، چاپ اول، 1385ه.ش.
74- زرکشی، محمّدبن عبدالله، اعلام المساجد باحکام المساجد، تحقیق المراغی، ابوالوفاء مصطفی، قاهره، 1384 ه.ق.
ص: 367
75- سازمان تبلیغات اسلامی اصفهان، اعتکاف خلوت چند روزه با خدا، اصفهان، 1375 ه.ش.
76- سازمان تبلیغات اسلامی خراسان جنوبی، ویژه نامه اعتکاف، بیرجند، 1385 ه.ش.
77- سازمان تبلیغات اسلامی، معاونت فرهنگی، حیات طیبه(مجموعه مقالات پیرامون اعتکاف)، نشر نوای قلم، قم، چاپ اول، 1385 ه.ش.
78- السجستانی الازدی، ابی داود سلیمان بن اشعث(م275ق)، سنن ابی داود، تحقیق: عبدالحمید، محمّد محیی الدین، دار احیاء السنّة النبویة، بیروت
79- سعادت پرور الشیخ علی، سر الاسراء فی شرح حدیث المعراج، مکتبة التشیع، 1416 ه.ق.
80- سمهودی، علی بن احمد وفاء، الوفاء باخبار المصطفی، تصحیح: محفوظ خالد عبدالغنی، دارالکتب العلم
81- سیاح، احمد، ترجمه المنجد، انتشارات اسلام، تهران، 1387 ه.ش.
82- السیّد الطباطبائی(م1412)، سنن النبی صلی الله علیه و آله و سلم، تحقیق: الشیخ محمّد هادی الفقهی، موسسه النشرالاسلامی، رمضان 1419 ه.ق.
83- السیّد محمّد العاملی(م 1009)، مدارک الاحکام، تحقیق و نشر موسسه آل البیت علیهم السلام لاحیا التراث، قم المشرفه، 1410 ه.ق.
84- سیستانی، حاج سید علی، تعلیقة علی العروة الوثقی(3 جلد)، چاپ اوّل، ستاره قم، 1415 ه.ق.
85- سیستانی، حاج سیدعلی، منهاج الصالحین، مکتب آیت الله العظمی السید سیستانی، قم، چاپ اول، 1414 ه.ق.
86- سیوطی، جلال الدین(م911ق)، درر المنثور، ناشر دارالمعرفة للطباعة و النشر، بیروت
87- شریف رضی محمّد بن حسین(م406ق)، فیض الاسلام اصفهانی، علی نقی، ترجمه و شرح نهج البلاغه(فیض الاسلام)، موسسه چاپ و نشر تالیفات فیض الاسلام، تهران، چاپ پنجم، 1379 ه.ق.
88- شعیری، محمّد بن محمّد(قرن6)، جامع الاخبار، مطبعة الحیدریه، نجف، چاپ اول
89- الشوکانی(1255م)، نیل الاوطار، دارالجیل، بیروت، 1973 میلادی
ص: 368
90- الشیخ المفید(م 413)، الاختصاص، تحقیق: علی اکبر الغفاری، السیّد محمود الزرندی، دارالمفید للطباعة والنشر و التوزیع، بیروت، 1414 ه.ق.
91- صافی گلپایگانی، شیخ لطف الله، جامع الاحکام(2جلد)، انتشارات حضرت معصومه علیها السلام، 1417ه.ق.
92- صافی گلپایگانی، شیخ لطف الله، منهاج الصالحین
93- صافی گلپایگانی، شیخ لطف الله، هدایة العباد، دارالقرآن الکریم، چاپ اول، 1416 ه.ق.
94- الصدوق(محمّد بن علی بن الحسین بن موسی بن بابویه القمی) (م381ق)، امالی(لصدوق)، تحقیق: الغفاری، علی اکبر، کتابچی، تهران، 1376 ه.ش.
95- الصدوق(محمّد بن علی بن الحسین بن موسی بن بابویه القمی) (م381ق)، الخصال، تحقیق، تصحیح و تعلیق: علی اکبرالغفاری، منشوراة جماعة المدرسین فی الحوزه العلمیه فی قم المقدسه، 1403 ه.ق.
96- الصدوق(محمّد بن علی بن الحسین بن موسی بن بابویه القمی) (م381ق)، آقا نجفی اصفهانی، محمدتقی(381ق)، ترجمه عیون اخبار الرضا(ع)، اتشارات علمیه اسلامیه، تهران، چاپ اول
97- الصدوق(محمّد بن علی بن الحسین بن موسی بن بابویه القمی) (م381ق)، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، تحقیق: الغفاری، علی اکبر، کتابفروشی صداقت، تهران
98- الصدوق(محمّد بن علی بن الحسین بن موسی بن بابویه القمی) (م381ق)، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، تحقیق: السید محمّد مهدی الخرسان، منشوراة الشریف الرضی، قم، چاپ دوم، 1368 ه.ش.
99- الصدوق(محمّد بن علی بن الحسین بن موسی بن بابویه القمی) (م381ق)، علل الشرائع(2جلد)، کتابفروشی داوری، قم، 1385 ه.ش.
100- الصدوق(محمّد بن علی بن الحسین بن موسی بن بابویه القمی) (م381ق)، فضائل الاشهرالثلاثه(شهر رجب، شهر شعبان، شهر رمضان)، تحقیق: عرفانیان یزدی، میرزا غلامرضا، ناشر کتابفروشی داوری، قم، 1385 ه.ش.
ص: 369
101- الصدوق(محمّد بن علی بن الحسین بن موسی بن بابویه القمی) (م381ق)، کمال الدین(2جلد)، ترجمه پهلوان، منصور تصحیح غفاری، علی اکبر، دارالحدیث، قم، 1380ه.ش.
102- الصدوق(محمّد بن علی بن الحسین بن موسی بن بابویه القمی) (م381ق)، من لایحضره الفقیه، تحقیق: الغفاری، علی اکبر، موسسه نشر اسلامی، قم، 1404 ه.ق.
103- الطباطبائی الیزدی، سیّد محمّدکاظم(م1337ق)، العروة الوثقی(دوجلد)، موسسه االاعلمی للمطبوعات، 1409 ه.ق.
104- طباطبائی بروجردی، سیدحسین(م 1383)، جامع احادیث الشیعه، مطبعة مهر، قم، 1401 ه.ق.
105- الطباطبائی، السیّد محمّد حسین(م1412ق)، المیزان فی تفسیر القرآن، اسماعیلیان، قم، 1394 ه.ق.
106- طباطبایی، محمّد حسین، تفسیرالمیزان، ترجمه موسوی همدانی، سید محمّد باقر، بنیاد علمی و فکری علّامه طباطبایی تهران، چاپ چهارم، 1370 ه.ش.
107- طبرسی، فضل بن حسن(م548ق)، مجمع البیان فی تفسیر القرآن(10جلد)، انتشارات ناصرخسرو، تهران، چاپ سوم، 1372
108- طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین(6 جلد)، کتابفروشی مرتضوی تهران، سوم، 1416ه.ق.
109- الطوسی، ابوجعفر محمّد بن الحسن(385-460ق)، تحقیق موسسه البعثه، امالی، مرکز چاپ و نشر در موسسه بعثه، قم، اول، 1417 ه.ق.
110- الطوسی، ابوجعفر محمّد بن حسن(385-460ق)، الاستبصار فیما اختلف من اخبار، تحقیق: السید حسن الموسوی، دارالکتب الاسلامیه، 1363 ه.ش.
111- الطوسی، ابوجعفر محمّد بن حسن(385-460ق)، النهایه فی مجرد الفقه و الفتاوی)، دارالکتاب العربی، بیروت، 1400 ه.ق.
112- الطوسی، ابوجعفر محمّد بن حسن(385-460ق)، تهذیب الاحکام فی شرح المقنعة للشیخ المفید رضوان الله علیه(10جلد)، تحقیق و تعلیق: موسوی، السیّد حسن، دارالکتب الاسلامیه تهران، 1364 ه.ش.
ص: 370
113- عاملی کفعمی، ابراهیم بن علی(م905ق)، بلد الامین و الدرع الحصین، چاپ سنگی
114- العاملی، بهاء الدین محمّد بن الحسین و الساوجی، نظام بن حسین(م1031ق)، جامع عباسی و تکمیل آن(محشی ط-جدید)، تصحیح و انتشار: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین قم، 1429 ه.ق.
115- عبدالرحیم بن عبدالکریم صفی پوری شیرازی، منتهی الارب فی لغة العرب، ترجمه و تصحیح: دکتر محمدحسن فوادیان، دکتر علیرضا حاجیان نژاد، مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول،1390
116- عثمانی، محمّدتقی، مترجم امراء، یار محمّد، مسائل و احکام اعتکاف، احمد جام، تربت جام، 1379 ه.ش.
117- العروسی الحویزی، عبد علی بن جحد(1112ق)، تفسیر نورالثقلین(5جلد)، تحقیق: رسولی محلاتی، هاشم، ناشر اسماعیلیان، قم، 1415 ه.ق.
118- العسقلانی، احمد بن علی بن حجّر(773-852ق)، لسان المیزان، محقق: شیخ علامه ابی غده عبدالفتاح، مکتب المطبوعات الاسلامیه، 1423 ه.ق.
119- علامه حلّی(726ق)، تذکرة الفقها(2جلد)، منشوراة المکتبة المرتضویة لإحیاء الآثار الجعفریة، چاپ سنگی
120- علیان نژادی، ابوالقاسم، اعتکاف عبادتی کامل، مدرسه الامام علی بن ابی طالب علیه السلام، قم، 1385 ه.ش.
121- فاضل لنکرانی، محمّد، جامع المسایل(فارسی)(دو جلد)، انتشارات امیرقلم، قم، چاپ یازدهم
122- فاضل لنکرانی، محمّد، اعتکاف و احکام آن(یک جلد)، مرکز فقهی ائمه اطهار علیهم السلام، قم، اول، 1427ه.ق.
123- فاضل لنکرانی، محمّد، آیت الله حاج شیخ محمّد، الحواشی علی العروة الوثقی، مهر قم، 1415 ه.ق.
124- فاضل لنکرانی، محمّد، رساله توضیح المسائل، انتشارات مطبوعاتی امیر، قم، 1378 ه.ش.
ص: 371
125- الفتال النیسابوری، محمد بن احمد(م508ق)، روضه الواعظین، تحقیق: السیّد محمّد مهدی السیّد حسن الخرسان، منشوراة الشریف الرضی، قم
126- فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین(9جلد)، انتشارات هجرت، قم، 1409 ه.ق.
127- فلاح زاده، محمّدحسین، احکام اعتکاف، انتشارات دلیل ما، قم، 1383 ه.ق. (انتشارات نورالسجاد، قم، 1378 ه.ش.)
128- فیض کاشانی، محمد محسن بن شاه مرتضی(م1091ق)، الوافی(26جلد)، ناشر کتابخانه امام امیرالمومنین علیه السلام، اصفهان، 1406 ه.ق.
129- الفیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر(2جلد)، دارالهجره، 1414 ه.ق.
130- قرشی بنایی، سید علی اکبر، قاموس قرآن(7جلد)، دارالکتب الاسلامیه، تهران، چاپ ششم، 1412 ه.ق.
131- قزوینی، ابن ماجه ابی عبدا... محمّد بن یزید بن ماجه(م275ق)، سنن ابن ماجه، تحقیق: عبدالباقی، محمّد فواد، دارالاحیاء التراث، بیروت، 1395 ه.ق.
132- قمی، شیخ عباس(م1359)، الغایة القصوی فی ترجمة العروة الوثقی(ترجمه فارسی العروة الوثقی)، انتشارات مکتب المرتضویة لاحیاء الآثار الجعفریه، تهران
133- قمی، شیخ عباس(م1359ق)، فوائد الرضویه فی احوال علماء المذهب الجعفریه(سرگذشت عالمان شیعه)(2جلد)، دفتر تبلیغات اسلامی،قم، 1385ه.ش.
134- قمی، شیخ عباس(م1359ق)، مفاتیح الجنان
135- القیشیری النیشابوری، ابی حسین مسلم بن الحجّاج(م261ق)، صحیح مسلم، تحقیق: عبدالباقی، محمّد فواد، دارالحدیث، قاهره، 1412 ه.ق.
136- کلینی، محمّد بن یعقوب بن اسحاق(329ق)، الکافی(ط-اسلامیه)(8جلد)، تصحیح غفاری علی اکبر، آخوندی محمد، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1407 ه.ق.
137- کلینی، محمّد بن یعقوب بن اسحاق(329ق)، بهبودی، محمد باقر، گزیده کافی(3جلد)، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1363 ه.ش.
ص: 372
138- کلینی، محمّد بن یعقوب بن اسحاق(329ق)-کمره ای، محمد باقر، اصول کافی(ترجمه کمره ای)(6جلد)، اسوه، قم، 1375 ه.ش.
139- کلینی، محمّد بن یعقوب بن اسحاق(م329ق)، مصطفوی، سید جواد، اصول کافی(ترجمه مصطفوی)(4جلد)، کتابفروشی علمیه اسلامیه، تهران، 1369 ه.ش.
140- الکوفی(الراوی)، محمّدبن الاشعث(ق4ق)، الجعفریات(الاشعثیات)، مکتبة نینوی، چاپ سنگی، تهران، 1271
141- گرشاسبی، خدیجه، فرهنگ اعتکاف، موعود اسلام، قم، 1388 ه.ش.
142- گروهی از پژوهشگران، اعتکاف ابرار، خُلُق، قم 1388 ه.ش.
143- گلپایگانی(م1414ق)، مجمع المسائل، چاپ چهارم، دارالقرآن الکریم، قم، 1372 ه.ش.
144- گلپایگانی(م1414ق)، هدایة العباد، چاپ اول، سپهر، قم، 1413ه.ق.
145- مجلسی اصفهانی، محمد باقر بن محمد تقی(م1110ق)، بیست و پنج رساله فارسی، تصحیح رجائی، سید مهدی، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، قم، 1412 ه.ق.
146- المجلسی، محمّد باقر بن محمّد تقی(م1111ق)، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمه الاطهار، موسسه دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1403 ه.ق.
147- مجموعه استفتائات ستاد مرکزی اعتکاف قم و معاونت فرهنگی مسجد مقدّس جمکران
148- محقق اردبیلی(م993)، مجمع الفائده، تحقیق: العراقی، مجتبی، پناه الاشتهاردی، الشیخ علی، الیزدی الاصفهانی، حسین، ناشر موسسه النشر الاسلامی التابعه لجماعة، قم، 1406 ه.ق.
149- المحقق النراقی(م 1244ق)، مستند الشیعه، تحقیق و نشر موسسه آل البیت علیهم السلام لاحیا التراث، قم، 1415 ه.ق.
150- محمّد بن سعد بن منیع الزهری(م230ق)، الطبقات الکبری، محقق: عمر، علی محمد، دار صادر، بیروت
151- محمّدی ری شهری محمّد، میزان الحکمه(4جلد)، تحقیق: دارالحدیث، ناشر دارالحدیث
152- محمّدی ری شهری، محمّد، حکمت نامه پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم
ص: 373
153- محمّدی، محمّدرضا، مناسک حجّ(محشی)(یک جلد)، نشر مشعر، تهران، 1429 ه.ق.
154- محمودزاده حسینی، سید حمید، اعتکاف در خلوت انس، انتشارات قدس، قم، اول، 1375 ه.ش.
155- مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم،1376 ه.ش.
156- مرکز آموزش و پژوهش سازمان تبلیغات اسلامی، اعتکاف مقدمه عرفان، دفتر بررسیهای اسلامی، تهران، چاپ اول، 1377 ه.ش.
157- مروارید علی اصغر، الینابیع الفقیهه(45 جلد)، موسسه فقه شیعه، بیروت، 1413 ه.ق.
158- مصطفوی، حسن(1426ق)، التحقیق فی کلمات قرآن الکریم(14جلد)، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، 1368 ه.ش.
159- مظاهری، حسین، اعتکاف سلوک منتظران، موسسه فرهنگی مطالعاتی الزهرا، اصفهان، 1390 ه.ش.
160- مفید، محمد بن حسن(م413ق)، الامالی(للمفید)، ترجمه استاد ولی، حسین، آستانقدس رضوی، مشهد، 1364ه.ش.
161- مقدادی اصفهانی، علی، نشان از بی نشانها، انتشارات جمهوری (اسدی)، تهران، 1385 ه.ش.
162- مقدسی امیری، حسین، اعتکاف سنّت حسنه، پیام مقدس، قم، 1388 ه.ش.
163- مقریزی، احمد بن علی(م 845ق)، السلوک لمعرفة دول الملوک(7جلد)، تصحیح زیاده، محمد مصطفی، قاهره، 1337 ه.ق.
164- مکارم شیرازی، ترجمه قرآن حکیم به همراه شرح آیات منتخب، محقق فقیهی رضایی محمّد، مرعشی حسین و ...، مرکز طبع و نشر قرآن ج اا، 1387 ه.ش.
165- مکارم شیرازی، ناصر، احکام بانوان، انتشارات مدرسه امام علی بن ابیطالب علیه السلام،، قم، یازدهم، 1428 ه.ق.
ص: 374
166- مکارم شیرازی، ناصر، استفتائات جدید(مکارم)(3 جلد)، انتشارات مدرسه امام علی بن ابیطالب علیه السلام، قم، دوم، 1427 ه.ق.
167- مکارم شیرازی، ناصر، تعلیقات علی العروة الوثقی، مدرسه امیرالمومنین، قم، 1413 ه.ق.
168- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیة، تهران، 1374 ه.ش.
169- ملکی تبریزی، میرزا جواد بن شفیع، مترجم: محدث بندرویگی، ابراهیم، المراقبات فی اعمال السنه، نشر اخلاق، قم، 1375 ه.ش.
170- المنسوب الی الامام علی بن الحسین علیه السلام، الصحیفه السجادیه، تصحیح: انصاریان، علی، المستشاریه الثقافیه للجمهوریه الاسلامیه الایرانیه، دمشق، 1405 ه.ق.
171- المنسوب للامام الصادق علیه السلام(م148ق)، مصباح الشریعه، موسسه الاعلمی للمطبوعات بیروت، 1400 ه.ق.
172- موظف رستمی، محمّد علی، آیین مسجد، انتشارات گویه تهران، 1382 ه.ش.
173- موظف رستمی، محمّد علی، بایسته های اعتکاف، انتشارات گویه، چاپ اول
174- موظف رستمی، محمّد علی، مسجد و اعتکاف(آنچه را که یک معتکف باید بداند)، انتشارات پرهیب، کرج، 1387 ه.ش.
175- موظف رستمی، محمّدعلی، روشهای جذب نوجوانان و جوانان به مسجد و نمازجماعت، انتشارات پرهیب، کرج، چاپ سوم، 1387 ه.ش.
176- مولوی، غیاث الدین محمد بن جلال الدین مصطفی آبادی رامپوری، غیاث اللغات، چاپ سنگی
177- نفیسی، دکتر علی اکبرخان(1264-1342 ه.ق)، فرهنگ ناظم الاطباء
178- نوبهار، رحیم، اعتکاف سنّت محمّدی، موسسه عمران مساجد، تهران، 1376
179- النوری الطبرسی، الحاج میرزاحسین بن محمّدتقی(م1320 ه.ق.)، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل(28 جلد)، تحقیق و تصحیح موسسه آل البیت لاحیاء التراث، نشر موسسه آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث، بیروت، چاپ اول، 1408 ه.ق.
180- نوری همدانی، حسین، هزار و یک مساله فقهی(مجموعه استفتائات)، ناشر: موسسه مهدی موعود(عج)، قم
ص: 375
181- هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام(3 جلد)، موسسه دائره المعارف فقه اسلامی بر مذهب اهل بیت علیهم السلام، قم، چاپ اول، 1426 ه.ق.
182- الهندی، علّامه علاءالدین علی المتقی بن حسام الدین(م975)، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، تحقیق و تفسیر حیانی، تصحیح: السقا، الشیخ صفوه، الشیخ بکری، مکتبة الرساله، بیروت، 1399 ه.ق.
183- وحید خراسانی، حسین، توضیح المسایل(للوحید)، مدرسه باقرالعلوم علیه السلام، قم، نهم، 1428 ه.ق.
184- وحید خراسانی، منهاج الصالحین(للوحید)(3 جلد)، مدرسه امام باقر علیه السلام، قم، پنجم، 1428 ه.ق.
185- ورام بن ابی فراس، مسعود بن عیسی(م605ق)، مجموعه ورّام(تنبیه الخواطر و نزهه النواظر)، مکتبه فقیه، قم، 1410 ه.ق.
186- یحیی بن شرف النووی(م 676)، ریاض الصالحین، دارالفکر المعاصر بیروت لبنان، 1411 ه.ق.
187- یوسفی صراف، احمد، سلوک(ویژه نامه اعتکاف)، آستان قدس رضوی، تیرماه 1388 ه.ش.
188- آیت الله العظمی بهجت www. mtb. ir/fa
189- آیت الله العظمی خامنه ای www. farsi. khamenei. ir
190- آیت الله العظمی سیستانی www. sistani. org
191- آیت الله العظمی فاضل لنکرانی www. lankarani. org/far
192- آیت الله العظمی مکارم www. makaremshirazi. org
193- آیت الله العظمی نوری همدانی www. noorihamedani. com
194- آیت الله العظمی وحید خراسانی www. vahid-khorasani. ir
195- آیت الله فاضل،استفتا www. lankarani. ir/common/php/contactus
196- آیت الله مکارم،استفتا www. persian. makarem ir/forms/efor ph
197- www.hawzah.net
198- www. labbaik.ir
ص: 376
تعریف اعتکاف: اعتکاف عبارت است از ماندن در مسجد و درنگ درآن به قصد اینکه بندگی خدا نماید. (امام خمینی)
سیره پیامبران و معصومین و نتایج حاصل از مطالعه آیات و روایات:
1- خداوند در آیه 125 بقره دستور داد تا بهترین مکان(کعبه) را بهترین انسانها یعنی حضرت ابراهیم و اسماعیل برای اعتکاف آماده سازند. مشخص میشود که اعتکاف سنّت پیامبران قبل از اسلام بوده که در ردیف طواف کعبه و رکوع و سجود آمده است و از این آیه(خانه مرا پاک و آماده سازید) معلوم میشود معتکفین میهمان خدا و مورد الطاف خاص خدا میباشند.
2- پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه علیه السلام نسبت به اعتکاف در ماه رمضان اهتمام داشتند.
3- بهترین اماکن یعنی مساجد جامع، جایگاه معتکف میباشد.
4- اعتکاف جهاد اکبر و سبب سازندگی انسان و آمرزش گناهان است
5- فضای اعتکاف، شبیه فضای روحانی احرام در حجّ و عمره است.
زمان اعتکاف: بهترین زمان اعتکاف دهه آخر ماه رمضان است و در ماه رجب به دلایلی مانند فضیلت ماه رجب و روزه آن و اعمال ام داود، رواج یافته است.
شرائط اعتکاف:
1- عقل: بیهوشی، مستی و جنون باعث بطلان اعتکاف میشود.
2- نیّت: اعتکاف باید به قصد تقرّب و اخلاص باشد. (ریا سبب بطلان میشود)
3- روزه: هر چیزی که روزه را باطل کند موجب ابطال اعتکاف میشود.
4- مدّت اعتکاف: حدّاقل مدّت اعتکاف سه روز از طلوع فجر روز اوّل تا غروب آفتاب روز سوّم است.
ص: 377
5- مکان اعتکاف: اعتکاف در مسجدالحرام، مسجدالنبی، مسجد کوفه و مسجد بصره مستحّب و در مساجد جامع، جائز است.
6- اجازه از کسی که اجازه اش معتبراست مانند اجازه زن از همسرش، فرزند از والدین، کارگر از کارفرما
7- استمرار حضور: معتکف حق خروج ازمسجد را جز در موارد خاصّ، ندارد.
اعمال باطل کننده اعتکاف:
1- امور جنسی شامل هرگونه بهره برداری جنسی
2- انواع معامله و تجارت
3- جدال و مناقشه به قصد اظهار فضل
4- هر عاملی که یکی از شرائط اعتکاف را از بین ببرد.
جایگاه مسجد در آیات و روایات:
مساجد خانه های خدا در روی زمین و بهترین اماکن بوده و محل جلوس پیامبران و خانه متّقین و مؤمنین و پارسایان و باغهای بهشت و از بازارهای آخرت و انوار الهی در زمین هستند. اهل مسجد زائران خدا هستند و حضور در مسجد و عبادت در آن موجب ثواب فراوان خواهد شد.
مختصری از اعمال ایّام البیض ماه رجب:
اعمال مشترک ماه رجب:
خواندن دعای«یا من ارجوه لکل خیر...بعد از هر نماز
اعمال شب سیزدهم:
خواندن یک نماز دو رکعتی، در هررکعت حمد، یس، ملک و توحید یکمرتبه
اعمال شب چهاردهم:
خواندن دو نماز دو رکعتی، در هررکعت حمد، یس، ملک و توحید یکمرتبه
ص: 378
اعمال شب پانزدهم:
1- غسل
2- شب زنده داری به عبادت
3- خواندن زیارت امام حسین علیه السلام
4- خواندن سه نماز دورکعتی، درهر رکعت حمد، یس، ملک وتوحید یکمرتبه
5- خواندن 15 نماز دو رکعتی، در هر رکعت حمد یکمرتبه و توحید 10مرتبه
6- خواندن 6 نماز دو رکعتی، در هر رکعت حمد، توحید، فلق، ناس، آیه الکرسی و قدر هرکدام چهار مرتبه
اعمال روز پانزدهم:
1- غسل
2- زیارت امام حسین علیه السلام
3- خواندن نماز سلمان(صفحه161)
4- خواندن چهار رکعت نماز(صفحه177)
5- اعمال امّ داود(صفحه 181)
توصیه هائی به معتکفین:
1- قبل از اعتکاف، معتکف باید خود را ازنظر ظاهری و درونی و روحی آماده نماید و نسبت به اعتکاف مطالعه کافی داشته باشد.
2- در حین اعتکاف، معتکف باید جهت بهره وری بیشتر نسبت به انجام اموری اهتمام لازم را بنماید.
3- پس از اعتکاف، معتکف باید نسبت به ارزشیابی خود و حفظ آثار اعتکاف جدیّت لازم را بنماید.
آثار اعتکاف: اعتکاف دارای آثار فراوان فردی، اجتماعی میباشد.
ص: 379
آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید
پیشنهاد میشود چنانچه فرصت ندارید کل کتاب را یکجا مطالعه نمائید، بر اساس زمانی که در اختیار دارید، به ترتیب ذیل کتاب را مطالعه نمائید:
الف-15 دقیقه:
1-چکیده: (صفحه 374 تا 376)
ب-یک ساعت:
1-چکیده: (صفحه 374 تا 376)
2-فقط فهرست فصل 8(توصیه هائی به معتکفین)
ج-چندین ساعت:
1-چکیده: (صفحه 374 تا 376)
2-فقط فهرست فصل 8(توصیه هائی به معتکفین)
3-سیر عرفانی اعتکاف(قبل یا هنگام یا بعد از اعتکاف) (صفحه234 تا240 – 266تا 274- 279تا 283)
د-یک روز
علاوه بر مطالب فوق
1-قسمت مناسب فصل 8(توصیه هائی به معتکفین، قبل یا هنگام یا بعد از اعتکاف) (صفحه 233 تا240-240 تا 277- 278تا 283)
2-توصیه هائی در خصوص مسجد و اعتکاف(صفحه 194 تا220)
3-فهرست فصل 5 (زمان، اعمال، آداب و ادعیه)
4-فصل 3 (اعتکاف در اسلام)