نهج الذكر: فارسي - عربي جلد 1

مشخصات كتاب

سرشناسه : محمدي ري شهري، محمد، 1325 -

عنوان و نام پديدآور : نهج الذكر: فارسي - عربي/ محمدي ري شهري؛ باهمكاري رسول افقي؛ ترجمه حميدرضا شيخي.

مشخصات نشر : قم: موسسه علمي فرهنگي دارالحديث، سازمان چاپ و نشر، 1387 -

مشخصات ظاهري : ج.

فروست : پژوهشكده علوم و معارف حديث؛ 154.

شابك : 25000 ريال: دوره : 978-964-493-302-8 ؛ ج.1 : 978-964-493-303-5 ؛ ج.2 : 978-964-493-304-2 ؛ ج.3 978-964-493-305-9 : ؛ ج.4 978-964-493-306-6 :

وضعيت فهرست نويسي : برون سپاري.

يادداشت : فارسي - عربي.

يادداشت : ج.2، 3 و 4 (چاپ اول: 1387).

يادداشت : كتابنامه.

موضوع : ذكر -- احاديث

موضوع : احاديث شيعه -- قرن 14

شناسه افزوده : افقي، رسول، 1345 -

شناسه افزوده : شيخي، حميدرضا، 1337 -، مترجم

رده بندي كنگره : BP136/9 /م3ن9 1387

رده بندي ديويي : 297/212

شماره كتابشناسي ملي : 1581849

ص: 1

اشاره

ص: 2

ص: 3

ص: 4

ص: 5

ص: 6

ص: 7

پيش گفتار

اشاره

پيش گفتارياد خدا ، رمز خودسازى و سازندگى و صعود به قلّه كمالات انسانى است . ياد خدا ، بهترين سرمايه تأمين سعادت فردى و اجتماعى ، مادّى و معنوى ، و دنيا و آخرت است و در يك جمله : ياد خدا ، ياد خويش است و فراموشى او ، فراموشى خود! براى بهره بردارى از اين سرمايه عظيم ، آگاهى نسبت به ارزش و اهمّيت آن ، و شناخت روش ها ، آداب ، آفات و آثار آن از منظر قرآن و احاديث ، لازم و ضرورى است . براى تأمين شناخت هاى بايسته در اين باره ، تلاش هاى ارزنده و فراوانى صورت گرفته است ؛ امّا همان گونه كه در مقدّمه كتاب نهج الدعاء بيان شد ، با عنايت به نياز روزافزون تشنگان معارف اسلام ناب ، بويژه مراكز پژوهشى و پژوهشگران علوم اسلامى ، ميدان براى تلاش بيشتر و ارائه مجموعه هايى كاربردى تر ، باز است . نهج الذكر ، حركتى نوين در جهت رسيدن به اين آرمان بلند است كه با نظمى نوين و سهل الوصول و درآمدها و تحليل هايى كارآمد ، در ده بخش ، در خدمت فرهيختگان و تشنگان معارف زلال اسلامى قرار مى گيرد . در اين كتاب ، افزون بر تبيين مسائل كلّى مربوط به ياد خدا ، در باره ده عنوان

.

ص: 8

روش تدوين كتاب

از بارزترين مصاديق ذكر در قرآن و احاديث اهل بيت عليهم السلام به تفصيل مطالبى ارائه مى گردد . اين اذكار ، عبارت اند از : «بَسمَله» ، «تسبيح» ، «تحميد» ، «تهليل» ، «تكبير» ، «حَوقَله» ، «استثناء» ، «استعاذه» ، «استغفار» و «صلوات» بر پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت ايشان .

روش تدوين كتابروش ما در بررسى و كاوش و مستندسازى مباحث در اين مجموعه ، متّكى به عناصر زير است : 1 . از ديدگاه ما ، احاديثى كه از خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله روايت شده اند ، در واقع ، حديث پيامبر خدايند ، همان گونه كه امام رضا عليه السلام فرمود : إنّا عَنِ اللّهِ و عَن رَسولِهِ نُحَدِّثُ . (1) ما از طرف خدا و پيامبر او سخن مى گوييم . و نيز امام صادق عليه السلام فرمود : حَديثى حَديثُ أبي ، و حَديثُ أبى حَديثُ جَدّى ، و حَديثُ جَدّى حَديثُ الحُسَينِ ، و حَديثُ الحُسَينِ عليه السلام حَديثُ الحَسَنِ عليه السلام ، و حَديثُ الحَسَنِ حَديثُ أميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام ، و حَديثُ أميرِ المُؤمِنينَ حَديثُ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، و حَديثُ رَسولِ اللّهِ قَولُ اللّهِ عز و جل . (2) سخن من ، سخن پدرم است و سخن پدرم ، سخن جدّم است و سخن جدّم ، سخن حسين است و سخن حسين ، سخن حسن است و سخن حسن ، سخن امير مؤمنان و سخن امير مؤمنان ، سخن پيامبر خداست و

.


1- .رجال الكشّى : ج 2 ص 490 ش 401 ، بحار الأنوار : ج 2 ص 250 ح 62 .
2- .الكافى : ج 1 ص 53 ح 14 ، الإرشاد : ج 2 ص 186 ، منية المريد : ص 373 ، بحار الأنوار : ج 2 ص 179 ح 28 . نيز ، ر . ك : اهل بيت در قرآن و حديث : ج 1 ص 261 ( حديث آنها همان حديث پيامبر خداست) .

ص: 9

سخن پيامبر خدا ، سخن خداوند متعال است . به همين دليل ، در اين كتاب ، از همه احاديثِ روايت شده از پيامبر صلى الله عليه و آله و خاندان او ، يكسان بهره گرفته شده است . 2 . كوشيده ايم تا در حدّ توان ، همه روايات مربوط به هر موضوع را از منابع گوناگونِ شيعه و اهل سنّت ، به طور مستقيم ، استخراج و گردآورى كنيم و با بهره گيرى از نرم افزارهاى رايانه اى ، آنها را روى برگه هاى مخصوص ، تنظيم نماييم تا زمينه گزينش كامل ترين ، موثّق ترين و كهن ترينِ آنها فراهم آيد . در مورد استفاده از دعاها نيز جز در مواردى اندك ، تنها از ادعيه اى كه مستند به پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام هستند ، بهره گرفته ايم . 3 . سعى كرده ايم از آوردن روايات تكرارى پرهيز نماييم ، جز در اين موارد : الف _ آن جا كه نكته مهمّى در تفاوت واژه ها و اصطلاحات ، نهفته بوده است ؛ ب _ در مواردى كه متن حديث ، در متون شيعه و اهل سنّت ، تفاوت داشته است ؛ ج _ آن جا كه متن حديث ، بيش از يك سطر نبوده و مربوط به دو باب بوده است . 4 . در مواردى كه متن هاى رسيده از پيامبر خدا و امامان عليهم السلام ، متعدّد بوده اند ، حديث پيامبر صلى الله عليه و آله در متن ، و نشانى روايات ائمّه عليهم السلام با ذكر عنوان و منبع ، در پانوشت مى آيد ، مگر آن كه حديث آنان ، نكته تازه اى داشته باشد كه در اين صورت ، آن حديث نيز در متن ، آورده مى شود . 5 . در هر موضوع ، پس از ذكر آيات مربوط به آن ، روايات پيشوايان ، به

.

ص: 10

ترتيب زمانى (از پيامبر خدا تا امام مهدى عليه السلام ) آورده مى شوند ، مگر آن كه روايتى در تفسير آياتِ ياد شده باشد (كه در اين صورت ، پيش از روايات ديگر مى آيد) ، يا آن كه تناسب موضوعى روايات ، ترتيب ديگرى را ايجاب كند . 6 . در آغاز هر روايت ، تنها نام پيامبر صلى الله عليه و آله يا امامى را آورده ايم كه حديث از او نقل شده است ، مگر آن كه راوى ، فعل آنان را نقل كرده باشد ، يا سؤال و جوابى در ميان باشد و يا راوى ، سخنى را در متن حديث آورده باشد كه كلام پيامبر صلى الله عليه و آله يا آن امام نيست . 7 . به دليل تعدّد نام ها و لقب هاى پيامبر صلى الله عليه و آله و امامان عليهم السلام ، نام واحدى را براى هر يك از آنان برگزيده ايم كه به صورت ثابت ، در اوّلِ روايت مى آيد و بر شخص مورد نظر ، دلالت مى كند . 8 . در پانوشت ها ، منابع احاديث ، به ترتيب معتبرترينِ آنها تنظيم شده اند ؛ ليكن گاه به دليلى كه بر محقّقان پوشيده نيست (از جمله : پرهيز از تكرار ، اختلاف منابع يا راوى و يا شخصى كه از او روايت شده) ، اين ترتيب را پس از نخستين منبع ، مراعات نكرده ايم . 9 . هر گاه دسترسى به منابع اوّليه ممكن باشد ، حديث مستقيما از آنها نقل مى شود . آن گاه ، نشانىِ بحار الأنوار (در احاديث شيعه) و كنز العمّال (در احاديث اهل سنّت) به عنوان دو منبع اساسى و جامع حديث شيعه و اهل سنّت ، افزوده مى شود . 10 . پس از ذكر منابع ، گاه با نشانه «ر. ك : » ، به منابع ديگر ارجاع داده مى شود؛ چرا كه در مواردى متن ارجاعى ، با متن نقل شده تفاوت بسيار دارد؛ ولى در عين حال ، با متن اصلى و موضوع بحث ، مرتبط است .

.

ص: 11

11 . ارجاع به ابواب ديگر اين كتاب ، به جهت تناسب و اشتراك محتوايى ميان احاديث آنهاست . 12 . هدف از «درآمد»هايى كه براى فصل هاى كتاب ، نوشته شده يا توضيحات و استنتاج هايى كه در پىِ احاديث آمده است ، ارائه چشم انداز كلّى روايات آن بخش يا آن فصل است . گاه هم به توضيح و تبيين برخى از مفاهيم دشوار و پيچيده احاديث ، پرداخته شده است . 13 . مهم ترين نكته در اين شيوه ، كوشش در حدّ توان براى تأييد اطمينان آور صدور احاديث هر باب از معصوم است كه به كمك قرائن عقلى و نقلى براى اثبات محتواى احاديث ، صورت پذيرفته است . 14 . يكى از آداب مهمّ نقل حديث، چگونگى نسبت دادن آن به پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام است. كلينى در الكافى از امام على عليه السلام روايت كرده است : إذا حَدَّثتُم بِحَديثٍ فَأَسنِدوهُ إلَى الَّذى حَدَّثَكُم ؛ فَإِن كانَ حَقّا فَلَكُم و إن كانَ كَذِبا فَعَلَيهِ . (1) هنگامى كه حديثى را نقل مى كنيد ، آن را به كسى نسبت دهيد كه كه آن را روايت نموده ، كه اگر درست باشد ، به سود شماست و اگر دروغ باشد ، بر عهده راوى است . بنا بر اين ، براى رعايت احتياط ، توصيه اكيد داريم كه كسانى كه مى خواهند از اين كتاب يا ساير كتب روايى ، حديثى براى ديگران نقل كنند ، آن را مستقيما به پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام نسبت ندهند ؛ بلكه حديث را از طريق منبعى كه آن را روايت كرده است ، به آنان منسوب نمايند . براى نمونه ، نگويند : «پيامبر صلى الله عليه و آله چنين

.


1- .الكافى : ج 1 ص 52 ح 7 ، بحار الأنوار : ج 2 ص 161 ح 15 .

ص: 12

سپاس و تقدير

فرمود» يا : «امام عليه السلام چنين فرمود» ؛ بلكه بگويند : «فلان كتاب، از پيامبر صلى الله عليه و آله چنين روايت كرده است» و يا بگويند : «از پيامبر صلى الله عليه و آله چنين روايت شده است» .

سپاس و تقديرخداوند منّان را سپاس گزارم كه به ما توفيق تدوين اين مجموعه نورانى و روشنگر را عنايت فرمود و از همه همكاران عزيز و بزرگوارم در «پژوهشكده علوم و معارف حديث» كه در گردآورى ، تدوين ، ارزيابى ، تصحيح ، ويرايش و نشر آن مساعدت كرده اند ، صميمانه تشكّر مى كنم ، بويژه از فضلاى ارجمند ، آقايان رسول افقى _ كه اين كتاب با تلاش ايشان به ثمر رسيد _ و احسان سرخه اى _ كه در تهيّه بخشى از متون اوّليه آن ، همكارى داشت _ و از خداوند مهربان ، پاداشى درخور فضل حضرتش براى آنان ، مسئلت دارم . رَبَّنا! تَقَبَّل مِنّا ؛ إنَّكَ أنتَ العَزيزُ الحَكيمُ . وَ اجعَل لِسانَنا بِذِكرِكَ لَهِجا وقُلوبَنا بِحُبِّكَ مُتَيَّما . محمّدى رى شهرى هشتم مرداد 1385 چهارم رجب 1427

.

ص: 13

بخش يكم : ياد كردن و فراموش كردن خدا

اشاره

بخش يكم : ياد كردن و فراموش كردن خداشامل:درآمدفصل يكم: تشويق به ياد كردن از خدافصل دوم: ويژگى هاى ياد خدافصل سوم: معناى ياد خدافصل چهارم: اقسام ياد خدافصل پنجم: عوامل ياد خدافصل ششم: آفت هاى ياد خدافصل هفتم: آداب ياد خدافصل هشتم: مهم ترين اوقات ياد خدافصل نهم: بركت هاى ياد خدافصل دهم: زيان هاى فراموش كردن خدا

.

ص: 14

. .

ص: 15

درآمد

واژه شناسى «ذكر»

درآمدواژه شناسى «ذكر»واژه شناسان براى مادّه «ذكر» ، دو معنا بيان كرده اند : يكى «يادكرد» در مقابل «فراموشى» ، و ديگرى «نَرى» در مقابل «مادگى» . ابن فارس ، در اين باره مى گويد : ذال و كاف و راء ، دو اصل را تشكيل مى دهد كه همه كلمات اين مادّه ، از اين دو اصل ، متفرّع مى شوند . «مُذكر» ، يعنى زنى كه پسر زاييده است ... «ذكور البقل» ، يعنى گياهان علفى ستبر ، مانند اسطوخودوس ... . اصل ديگر به معناى يادآورى است ، در مقابل فراموش كردن و از ياد بردن . سپس يادكرد زبانى نيز بر اين معنا حمل شده و مى گويند : «اِجْعله منك على ذُكر» به ضمّ ذال ، يعنى : او را فراموش مكن . (1) راغب اصفهانى ، در تبيين معناى «ذكر» در مقابل «نسيان» مى گويد : معناى ذكر ، حالتى است براى نفس كه انسان به سبب آن ، مى تواند آنچه را آموخته ، ج در ذهنج نگه دارد و از اين جهت ، مانند «حفظ» است ؛ منتها حفظ به معناى به ياد سپارى است ، و ذكر به معناى يادآورى . معناى ديگر «ذكر» ، حاضر كردن چيزى در دل يا آوردن آن به زبان است .

.


1- .معجم مقاييس اللغة : ج 2 ص 358 .

ص: 16

ذِكر ، در قرآن و حديث

لذا گفته مى شود : ذكر ، دو گونه است : ذكر قلبى و ذكر زبانى (لسانى) ، و هر يك از اين دو نيز بر دو گونه است : يكى يادآورى چيزى است كه فراموش شده است ، و ديگرى به معناى ادامه حفظ و به يادسپارى است . به هر گفته اى نيز ذكر مى گويند . (1) ريشه يابى واژه ذكر ، نشان مى دهد كه اصل در معناى آن ، «ياد» در مقابل «فراموشى» است و استعمال آن در معانى ديگر ، بدان مناسبت است كه مورد استعمال ، داراى خصوصيتى است كه موجب ياد و توجّه انسان به آن مى شود ، چنان كه به پسر ، از آن جهت «ذَكَر» و «مذكَّر» گفته شده كه موجب زنده ماندن و بقاى ياد و نام پدر مى گردد .

ذِكر ، در قرآن و حديثكلمه «ذكر» در قرآن و احاديث اسلامى كاربردهاى فراوانى دارد ؛ 2 ليكن آنچه در

.


1- .مفردات ألفاظ القرآن : ص 328 .

ص: 17

اين جا مورد بررسى است ، «ياد خداوند متعال» در مقابل «نسيان» و يا «غفلت» از اوست . بر پايه آيات و احاديثى كه در اين بخش خواهد آمد ، ياد خدا ، فلسفه همه عبادات ، هدف همه برنامه هاى تكامل آفرين اسلام ، و بهترين و سازنده ترينِ اعمال جوارحى و جوانحى است ، چنان كه از پيامبر خدا روايت شده است : إنَّه لَيسَ عَمَلٌ أحَبَّ إلَى اللّهِ تَعالى و لا أنجى لِعَبدٍ مِن كُلِّ سَيِّئَةٍ فِى الدُّنيا وَ الآخِرَةِ مِن ذِكرِ اللّهِ . (1)

.


1- .ر . ك : ص 100 ح 153 .

ص: 18

هيچ كارى در نزد خداوند متعال ، محبوب تر ، و در رهانيدن بنده از هر گونه بدى ، در دنيا و آخرت ، مؤثّرتر از يادكرد خدا نيست . بر اين اساس ، ياد خدا ، تنها عبادتى است كه در مقرّرات دينى ، حدّ و مرزى براى آن معيّن نشده ؛ بلكه در هر حال و در هر زمان و در هر مكانى مطلوب است و هر چه بيشتر ، بهتر : قالَ الصّادِقُ عليه السلام : ما مِن شَى ءٍ إلّا و لَهُ حَدٌّ يَنتَهى إلَيهِ إلَا الذِّكرَ ؛ فَلَيسَ لَهُ حَدٌّ يَنتَهى إلَيهِ ، فَرَضَ اللّهُ عز و جل الفَرائِضَ فَمَن أدّاهُنَّ فَهُوَ حَدُّهُنَّ ، و شَهرَ رَمضانَ فَمَن صامَهُ فَهُوَ حَدُّهُ ، والحَجَّ فَمَن حَجَّ فَهُوَ حَدُّهُ ، إلَا الذِّكرَ ؛ فَإِنَّ اللّهَ عز و جل لَم يَرضَ مِنه بِالقَليلِ ، و لَم يَجعَل لَهُ حَدّا يَنتَهى إلَيهِ . ثُمَّ تَلا هذِهِ الآيَةَ : «يَ_أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اذْكُرُواْ اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا وَ سَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصِيلاً» . (1) فَقالَ : لَم يَجعَلِ اللّهُ عز و جل لَهُ حَدّا يَنتَهى إِلَيهِ . قالَ : و كانَ أبى عليه السلام كَثيرَ الذِّكرِ ، لَقَد كُنتُ أمشى مَعَهُ و إنَّهُ لَيَذكُرُ اللّهَ ، و آكُلُ مَعَهُ الطَّعامَ و إنَّهُ لَيَذكُرُ اللّهَ ، و لَقَد كانَ يُحَدِّثُ القَومَ و ما يَشغَلُهُ ذلِكَ عن ذِكرِ اللّهِ ، و كُنتُ أرى لِسانَهُ لازِقا بِحَنَكِهِ يَقولُ : لا إلهَ إلَا اللّهُ . و كانَ يَجمَعُنا فَيَأمُرُنا بِالذِّكرِ حَتّى تَطلُعَ الشَّمسُ . و يَأمُرُ بِالقِراءَةِ مَن كانَ يَقرَأُ مِنّا و مَن كانَ لا يَقرَأُ مِنّا أَمَرَهُ بِالذِّكرِ . (2) امام صادق عليه السلام فرمود: هيچ چيزى نيست ، مگر اين كه حدّ و نهايتى دارد كه بدان پايان مى پذيرد ، بجز ياد خدا كه آن را حد و پايانى نيست . خداوند ، فرايض (نمازهاى واجب) را قرار داد . پس هر كه آنها را به جا آورد ، اين خود ، حدّ آنهاست . ماه رمضان را قرار داد كه هر كس روزه آن را بگيرد ، اين ، حدّ آن است و حج را قرار داد كه هر كس حج بگزارد ، اين ، حدّ آن است ؛ مگر ياد خدا كه خداوند به اندكِ از آن ، رضايت نداده و براى آن ، مرزى كه به آن منتهى شود ، قرار نداده است .

.


1- .احزاب : آيه 41 و 42 .
2- .ر . ك : ص 40 ح 31 .

ص: 19

معناى ذكر

امام صادق عليه السلام سپس اين آيه را تلاوت كرد : «اى كسانى كه ايمان آورده ايد! خدا را ياد كنيد ، يادكردى بسيار ، و هر بام و شام ، او را تسبيح گوييد» و فرمود : خداوند عز و جلبراى آن ، حد و مرزى كه بِدان پايان پذيرد ، قرار نداد . ج همچنين ج فرمود : پدرم بسيار ذكر مى گفت . من با ايشان راه مى رفتم و ايشان ، ذكر خدا مى گفت . با ايشان غذا مى خوردم و ايشان ، ذكر خدا مى گفت . گاه با مردم سخن مى گفت و در عين حال ، اين كار ، او را از ياد خدا باز نمى داشت . او را مى ديدم كه زبانش بر كامش چسبيده است و «لا إله إلّا اللّه » مى گويد . ما را جمع مى كرد و دستور مى داد ذكر بگوييم تا آن كه آفتاب ، طلوع مى كرد . به كسانى از ما كه قرآن خواندن بلد بودند ، دستور مى داد آن را قرائت كنند و به آنهايى كه قرائت بلد نبودند ، دستور مى داد ذكر بگويند .

معناى ذكرحقيقت ذكر ، عبارت است از توجّه دل به آفريدگار جهان و احساس اين واقعيت كه جهان ، محضر خداست و انسان ، در حضور اوست ، و اين معنا تحقّق نمى يابد ، مگر با دو شرط : يكى معرفت حقيقى نسبت به خداوند متعال ، و ديگرى توجّه به او . به بيان روشن تر ، تا انسان ، آفريدگار حقيقى جهان را نشناسد ، نمى تواند او را ياد كند . بنا بر اين ، كسانى كه چيزى غير از معبود حقيقى را عبادت مى كنند ، در واقع ، او را ياد نكرده اند ؛ بلكه پندار خود را ياد كرده اند : «إِنْ هِىَ إِلَا أَسْمَاءٌ سَمَّيْتُمُوهَا أَنتُمْ وَ ءَابَاؤُكُم مَّا أَنزَلَ اللَّهُ بِهَا مِن سُلْطَ_نٍ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَا الظَّنَّ وَ مَا تَهْوَى الْأَنفُسُ . (1) اين جبتانج ، جز نام هايى بيش نيستند كه شما و پدرانتان نام گذارى كرده ايد،

.


1- .نجم : آيه 23 .

ص: 20

دشوارترين فريضه

و خدا بر حقّانيت آنها هيچ دليلى نفرستاده است . آنان ، جز از گمان و آنچه كه دلخواهشان است ، پيروى نمى كنند » . هنگامى كه انسان ، خداى حقيقى را شناخت و خود را در محضر او ديد ، نخستين اثر ياد خداوند متعال ، فرمانبرى از اوست . از اين رو ، هر چه معرفت انسان نسبت به آفريدگار خود بيشتر گردد و بيشتر به ياد او باشد ، اطاعتش از حضرت حق ، افزون تر مى شود . بنا بر اين ، انجام دادن واجبات الهى و ترك محرّمات ، نشانه معرفتِ حقيقى و ذكر حقيقى است و كسى كه با زبان ذكر مى گويد ، ولى كردارش با گفتار او هماهنگ نيست ، غافل و ناسى (فراموشكار) شمرده مى شود ، نه ذاكر ؛ چنان كه از پيامبر خدا روايت شده است : مَن أطاعَ اللّهَ فَقَد ذَكَرَ اللّهَ ، و إن قَلَّت صَلاتُهُ و صِيامُهُ و تِلاوَتُهُ . و مَن عَصَى اللّهَ فَقَد نَسِيَ اللّهَ ، و إن كَثُرَت صَلاتُهُ و صِيامُهُ و تِلاوَتُهُ لِلقُرآنِ . (1) كسى كه از خدا اطاعت كند ، در واقع او را ياد كرده است ، هر چند نماز و روزه و قرآن خواندنش اندك باشد ، و كسى كه خدا را نافرمانى كند ، در واقع ، خدا را فراموش كرده است ، هر چند نماز و روزه و تلاوت قرآنش بسيار باشد . اين تفسير از ذكر ، روشن مى كند كه حقيقت ذكر ، توجّه قلبىِ برآمده از معرفت حقيقى خدا و همراه با مسئوليت شناسى است .

دشوارترين فريضهنكته قابل تأمّل ، اين كه احاديث اهل بيت عليهم السلام ذكر را به مفهومى كه بيان شد ، دشوارترين فريضه اى مى دانند كه در هر حال ، انجام دادن آن ، لازم است ، (2) بدين

.


1- .ر . ك : ص 108 ح 166 .
2- .ر . ك : ص 109 (حقيقت ياد خدا) .

ص: 21

انواع ذكر

معنا كه شخص مؤمن ، بايد نفس خود را چنان تربيت كند كه ذكر ، مَلَكه او گردد ؛ يعنى ياد خدا به گونه اى در جانش نفوذ كند كه وقتى گناهى براى او پيش مى آيد ، ياد خدا مانع از انجام دادن آن شود و انواع ذكرها مقدّمه پيدايش اين حالت معنوى است .

انواع ذكرذكر ، گاه به اعتبار ابزارها و راه آن ، به : ذكر زبان ، ذكر قلب ، ذكر نفس ، ذكر روح ، ذكر عقل ، ذكر معرفت و ذكر سِرّ ، تقسيم مى شود . (1) گاه نيز به اعتبار همراهى دل با زبان ، به : ذكر خالص _ كه در آن ، قلب ، همراه زبان ذاكر است _ و ذكر صارف 2 _ كه در آن ، ذاكر ، تنها ياد ديگران را نفى مى نمايد ؛ امّا ياد خدا در عمق دل وى وارد نمى گردد _ ، تقسيم مى شود (2) . گاه نيز به اعتبار موقعيت ذكر ، به : ياد خدا هنگام انجام دادن واجبات ، ياد خدا هنگام ترك محرّمات ، ياد خدا هنگام مصائب و مشكلات زندگى ، ياد خدا هنگام خشم ، ياد خدا هنگام شادى (3) و ... تقسيم مى شود . همچنين گاهى ذكر ، به اعتبار آگاهى ديگران از آن ، به : ذكر جَلى (4) و ذكر

.


1- .ر . ك : ص 123 (هفت گونه ياد كردن) .
2- .ر . ك : ص 123 (ياد كردن خالص و ياد كردن صارف) .
3- .ر . ك : ص 121 (ياد كردن زبانى ، ياد كردن در ...) .
4- .ر . ك : ص 129 (ياد كردن آشكار) .

ص: 22

عوامل ذكر

1 . پيكار با موانع ياد خدا
2 . تقويت خداشناسى

خَفى (1) تقسيم مى شود .

عوامل ذكرمهم ترين مسئله در اين بخش ، شناخت اسباب و عوامل ذكر و عوامل تداوم آن در زندگى است . آنچه با الهام از قرآن و احاديث اسلامى در تبيين اين مسئله مى توان گفت ، اين است كه مهم ترين عوامل ياد خدا و تداوم آن ، از اين قرارند :

1 . پيكار با موانع ياد خدانخستين اقدام لازم براى تحصيل ذكر و تداوم آن ، آفت زدايى از ذِكر و مبارزه با موانع ياد خداست . بر پايه ره نمودهاى قرآن و احاديث اسلامى ، هر كارى كه قدرت تعقّل را در انسان ضعيف و ناكارآمد مى كند (مانند : دنياپرستى ، شرابخوارى ، قماربازى ، سرگرمى هاى نامشروع ، آرزوى دراز و پُرخورى) ، موجب سلطه يافتن شيطان بر مجارى ادراكى انسان و مانع از ياد خدا بودن است . (2)

2 . تقويت خداشناسىپس از آفت زدايى از ذكر ، هر اقدامى كه به تقويت بنيه خداشناسى انسان بينجامد ، به تداوم ياد او كمك مى كند ؛ زيرا خداوند متعال ، كمال و جمال مطلق است . از اين رو ، هر چه بر معرفت انسان نسبت به او افزوده شود ، بر محبّتش افزوده مى گردد و هر چه او را بيشتر دوست داشته باشد ، بيشتر به ياد اوست : مَن أحَبَّ شَيئا لَهِجَ بِذِكرِهِ . (3) هر كس چيزى را دوست داشته باشد ، مشتاق ياد اوست .

.


1- .ر . ك : ص 125 (ياد كردن نهانى) .
2- .ر . ك : ص 143 (آفت هاى ياد خدا) .
3- .ر . ك : ص 134 ح 214 .

ص: 23

3 . ياد مرگ
4 . دعا براى الهام شدن ذكر

عاشق ، نمى تواند به ياد معشوق خود نباشد . از اين رو ، شيرينىِ ياد محبوب ، در كام اهل معرفت ، شيرين تر از خواب است : سَهَرُ العُيونِ بِذِكرِ اللّهِ خُلصانُ العارِفينَ ، وحُلوانُ المُقَرَّبينَ . (1) بيدارى چشم ها به ياد خدا ، عشق و علاقه عارفان و شيرينى مقرّبان است . و چنان كه در حديث قدسى آمده است : كَذَبَ مَن زَعَمَ أنَّهُ يُحِبُّنى فَإِذا جَنَّهُ اللَّيلُ نامَ عَنّى . أ لَيسَ كُلُّ مُحِبٍّ يُحِبُّ خَلوَةَ حَبيبِهِ ؟! (2) دروغ مى گويد كسى كه مدّعى است مرا دوست دارد ، امّا چون شب مى شود ، مى خوابد . مگر نه اين است كه هر عاشقى دوست دارد با معشوقش خلوت كند؟!

3 . ياد مرگدر كنار آفت زدايى از ياد خدا و تقويت بنيه خداشناسى ، ياد مرگ و پيامدهاى آن نيز مى تواند در توجّه بيشتر انسان به خداوند متعال ، مؤثّر باشد . (3)

4 . دعا براى الهام شدن ذكريكى از مهم ترين عوامل ذكر ، الهام است . به تعبيرى كه در حديث نبوى آمده ، الهام شدن ذكر خدا به دل ، بزرگ ترين نعمت الهى است : ما مَنَّ اللّهُ تَعالى عَلى عِبادِهِ بِمِثلِ أن يُلهِمَهُم ذِكرَهُ . (4)

.


1- .ر . ك : ص 198 ح 327 .
2- .الأمالى ، صدوق : ص 438 ح 577 ، بحار الأنوار : ج 13 ص 329 . نيز ، ر. ك : أعلام الدين : ص 263 ، إرشاد القلوب: ص 93 ، عيون الأخبار ، ابن قتيبه : ج 2 ص 300 .
3- .ر . ك : ص 139 (به ياد آوردن قبر) .
4- .ر . ك : ص 136 ح 216 .

ص: 24

آداب ذكر

مهم ترين موارد ذكر

خداوند متعال به بندگانش نعمتى نداده كه چون الهام كردنِ ياد خود به آنان باشد . يكى از بزرگان اهل معرفت مى فرمود : «تلاش كنيد كه خداوند متعال ، خود ، ذكرش را به شما الهام كند . الهامِ ذكر ، همه لوازم آن و از جمله تداوم ذكر را به همراه دارد» . بر اساس ره نمودهاى اهل بيت عليهم السلام ، دعا ، يكى از مؤثّرترين تلاش ها براى دستيابى به الهام ذكر و چشيدن حلاوت آن است . لذا پيشوايان اسلام ، ضمن دعا ، مكرّر از خداوند متعال مى خواهند كه ذكر خود را به قلب آنها الهام نمايد ، چنان كه در روايتى از امام على عليه السلام آمده : إلهى ! و ألهِمنى وَلَها بِذِكرِكَ إلى ذِكرِكَ . (1) خداوندا! با يادت ، در من شيدايى به ياد خودت را الهام كن .

آداب ذكرياد خدا كردن ، آدابى دارد كه رعايت آنها براى بهره گيرى بيشتر از بركات ذكر ، ضرورى است . مهم ترينِ اين آداب ، عبارت اند از : طهارت ، خشوع ، خلوص ، تعظيم ، نشاط ، فراموش كردن خواسته هاى نفسانى ، شوق نسبت به ديدار قلبى خدا ، و از همه مهم تر ، پرهيز از گناه . (2)

مهم ترين موارد ذكرنيكو بودن ياد خدا ، اختصاص به زمان ، مكان و حال خاصّى ندارد ؛ بلكه ذكر در هر حالى نيكوست ؛ امّا با اين وصف ، در موارد خاصّى ياد خدا مورد تأكيد قرار

.


1- .ر . ك : ص 136 ح 219 .
2- .آيات و احاديثى كه دلالت بر تبيين آداب ياد شده دارند ، در فصل هفتم آمده اند .

ص: 25

آثار و بركات ذكر گفتن انفرادى و اجتماعى

گرفته است و اين ، بدان معناست كه ياد خدا در اين موارد ، ضرورت بيشترى دارد و آثار و بركات آن براى زندگىِ فردى و اجتماعى انسان ، بيشتر است . اين موارد عبارت اند از : 1 . بامدادان و شامگاهان ، 2 . از اوّل تا سيزدهم ماه ذى حجّه ، 3 . ماه رمضان ، 4 . روز جمعه ، 5 . هنگام جنگ ، 6 . هنگام آهنگ كارى كردن ، داورى و قسمت كردن ، 7 . هنگام رعد و برق ، 8 . هنگام غافل بودن مردم ، 9 . در تنهايى، 10. هنگام گفتن، 11. هنگام خوردن، 12. هنگام خواب، 13 . دل شب ، 14 . هنگام برخاستن ، 15 . در مسجد ، 16 . در مكّه ، 17 . در خانه ، 18 . در بازار ، 19 . در سفر ، 20 . هنگام گذر از كوه يا دشت، 21 . با هر ياد كننده خدا . (1)

آثار و بركات ذكر گفتن انفرادى و اجتماعىياد خدا ، آثار و بركات فراوانى براى زندگى فردى و اجتماعى ، مادّى و معنوى ، و دنيوى و اُخروىِ انسان دارد . در فصل نهم از اين بخش ، 34 اثر برجسته ياد خدا مطرح شده كه شمارى از آنها آثار ذكر انفرادى و شمارى ديگر بركات ذكر جمعى است . (2) به دليل اهمّيت اين موضوع ، در پايان اين بخش ، آثار و بركات ياد خدا و همچنين زيان هاى فراموشىِ او ، ضمن تحليلى به طور مستقل مورد بررسى قرار خواهند گرفت . (3)

.


1- .ر . ك : ص 171 _ 211 .
2- .ر . ك : ص 213 _ 279 .
3- .ر . ك : ص 301 (تحليلى درباره بركات ياد خدا و زيان هاى فراموش كردن او) .

ص: 26

الفَصلُ الأَوَّلُ : الحثّ على ذكر اللّه1 / 1الحَثُّ عَلى كَثرَةِ الذِّكرِالكتاب«يَ_أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اذْكُرُواْ اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا* وَ سَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصِيلاً» . (1)

«وَ اذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ بُكْرَةً وَأَصِيلاً» . (2)

«فَإِذَا قُضِيَتِ الصَّلَوةُ فَانتَشِرُواْ فِى الْأَرْضِ وَ ابْتَغُواْ مِن فَضْلِ اللَّهِ وَ اذْكُرُواْ اللَّهَ كَثِيرًا لَّعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» . (3)

«قَالَ رَبِّ اجْعَل لِّى ءَايَةً قَالَ ءَايَتُكَ أَلَا تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلَ_ثَةَ أَيَّامٍ إِلَا رَمْزًا وَاذْكُر رَّبَّكَ كَثِيرًا وَسَبِّحْ بِالْعَشِىِّ وَالْاءِبْكَ_رِ» . (4)

«قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِى صَدْرِى * وَ يَسِّرْ لِى أَمْرِى * وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِى * يَفْقَهُواْ قَوْلِى * وَ اجْعَل لِّى وَزِيرًا مِّنْ أَهْلِى * هَ_رُونَ أَخِى * اشْدُدْ بِهِ أَزْرِى * وَ أَشْرِكْهُ فِى أَمْرِى * كَىْ نُسَبِّحَكَ كَثِيرًا * وَ نَذْكُرَكَ كَثِيرًا» . (5)

.


1- .الأحزاب : 41 و 42 .
2- .الإنسان : 25 .
3- .الجمعة : 10 .
4- .آل عمران : 41 .
5- .طه : 24 _ 34 .

ص: 27

فصل يكم: تشويق به ياد كردن از خدا

1 / 1 خدا را بسيار ياد كنيد

فصل يكم: تشويق به ياد كردن از خدا1 / 1خدا را بسيار ياد كنيدقرآن«اى كسانى كه ايمان آورده ايد! خدا را ياد كنيد، يادى بسيار ، و صبح و شام ، او را به پاكى بستاييد» .

«و نام پروردگارت را بامدادان و شامگاهان ، ياد كن» .

«و چون نماز گزارده شد، در [ روى ] زمين پراكنده گرديد و فضل خدا را جويا شويد و خدا را بسيار ياد كنيد، باشد كه شما رستگار گرديد.»

«گفت: «پروردگارا! براى من ، نشانه اى قرار ده» . فرمود: «نشانه ات اين است كه سه روز با مردم، جز به اشاره ، سخن نگويى؛ و پروردگارت را بسيار ياد كن و شبانگاه و بامدادان [ او را ]تسبيح گوى»» .

«گفت: «پروردگارا! سينه ام را گشاده گردان و كارم را براى من آسان ساز، و از زبانم گره بگشاى ، [ تا ] سخنم را بفهمند، و براى من ، دست يارى از كسانم قرار ده؛ هارون ، برادرم را . پشتم را به او استوار كن و او را شريك كارم گردان تا تو را فراوان تسبيح گوييم، و بسيار به ياد تو باشيم» .

.

ص: 28

«وَ الشُّعَرَاءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُ نَ * أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِى كُلِّ وَادٍ يَهِيمُونَ * وَ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ مَا لَا يَفْعَلُونَ * إِلَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّ__لِحَ_تِ وَ ذَكَرُواْ اللَّهَ كَثِيرًا وَانتَصَرُواْ مِن بَعْدِ مَا ظُ_لِمُواْ وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَ_لَمُواْ أَىَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبُونَ» . (1)

«إِنَّ الْمُنَ_فِقِينَ يُخَ_دِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَ_دِعُهُمْ وَإِذَا قَامُواْ إِلَى الصَّلَوةِ قَامُواْ كُسَالَى يُرَاءُونَ النَّاسَ وَلَا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَا قَلِيلاً» . (2)

الحديثسنن الترمذي عن أبي سعيد الخدري :إنّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله سُئِلَ : أيُّ العِبادِ أفضَلُ دَرَجَةً عِندَ اللّهِ يَومَ القِيامَةِ؟ قالَ : «وَ الذَّ كِرِينَ اللَّهَ كَثِيرًا وَ الذَّ كِرَ تِ» (3) . (4)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن أكثَرَ ذِكرَ اللّهِ ، فَقَد بَرِئَ مِنَ النِّفاقِ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن لَم يُكثِر ذِكرَ اللّهِ ، فَقَد بَرِئَ مِنَ الإِيمانِ . (6)

عنه صلى الله عليه و آله :ذِكرُ اللّهِ عَلَمُ الإِيمانِ ، وبَراءَةٌ مِنَ النِّفاقِ ، وحِصنٌ مِنَ الشَّيطانِ ، وحِرزٌ مِنَ النّارِ . (7)

.


1- .الشعراء : 224 _ 227 .
2- .النساء : 142 .
3- .الأحزاب : 35 .
4- .سنن الترمذي : ج 5 ص 458 ح 3376 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 151 ح 11720 ، مشكاة المصابيح : ج 1 ص 699 ح 2280 ، كنز العمّال : ج 1 ص 415 ح 1759 وفيه صدره .
5- .المعجم الأوسط : ج 7 ص 86 ح 6931 ، المعجم الصغير : ج 2 ص 77 ، الفردوس : ج 3 ص 564 ح 5768 كلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 1 ص 425 ح 1827 .
6- .الدرّ المنثور : ج 6 ص 620 نقلاً عن الطبراني في المعجم الأوسط عن أبي هريرة .
7- .تنبيه الغافلين : ص 395 ح 598 عن أنس ؛ مستدرك الوسائل : ج 5 ص 285 ح 5868 نقلاً عن القطب الراوندي في لبّ اللباب .

ص: 29

«و شاعران را گم راهان پيروى مى كنند. آيا نديده اى كه آنان در هر وادى اى سرگردان اند؟ و آنان اند كه چيزهايى مى گويند كه انجام نمى دهند؛ مگر كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده و خدا را بسيار به ياد آورده اند و پس از آن كه مورد ستم قرار گرفته اند ، يارى خواسته اند. و كسانى كه ستم كرده اند ، به زودى خواهند دانست به كدام بازگشتگاه ، برخواهند گشت» .

«منافقان، با خدا نيرنگ مى كنند و حالْ آن كه او با آنان ، نيرنگ خواهد كرد ، چون به نماز ايستند ، با كسالت مى ايستند [و] با مردم ، ريا مى كنند و خدا را جز اندكى ياد نمى كنند» .

حديثسنن الترمذى_ به نقل از ابو سعيد خُدرى _: از پيامبر خدا سؤال شد : در روز رستاخيز ، كدام بنده نزد خداوند ، منزلت والاترى دارد؟ فرمود : «آن مردان و زنانى كه خدا را بسيار ياد مى كنند» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه خدا را بسيار ياد كند ، از نفاق ، رها شده است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه بسيار ياد خدا نكند ، از ايمان ، دور شده است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ياد خدا ، نشانه ايمان ، مايه رهيدن از نفاق ، دژى در برابر شيطان ، و نگه دارنده از آتش است .

.

ص: 30

عنه صلى الله عليه و آله :مَن ذَكَرَ اللّهَ كَثيرا كُتِبَت لَهُ بَراءَتانِ : بَراءَةٌ مِنَ النّارِ ، وبَراءَةٌ مِنَ النِّفاقِ . (1)

الإمام عليّ عليه السلام :أربَعٌ لا تَصيرُ إلّا لِلعَجَبِ : طولُ الصَّمتِ إلّا مِن خَيرٍ ، وقِلَّةُ الشَّيءِ ، وَالتَّواضُعُ ، وذِكرُ اللّهِ عز و جل كَثيرا ؛ فَإِنَّهُ مَن ذَكَرَ اللّهَ كَثيرا كَتَبَ اللّهُ لهُ تَعالى بَراءَةً مِنَ النّارِ ، وبَراءَةً مِنَ النِّفاقِ . (2)

عنه عليه السلام :أفيضوا في ذِكرِ اللّهِ جَلَّ ذِكرُهُ ؛ فَإِنَّهُ أحسَنُ الذِّكرِ ، وهُوَ أمانٌ مِنَ النِّفاقِ ، وبَراءَةٌ مِنَ النّارِ ، وتَذكيرٌ لِصاحِبِهِ عِندَ كُلِّ خَيرٍ يَقسِمُهُ اللّهُ جَلَّ وعَزَّ ، ولَهُ دَوِيٌّ تَحتَ العَرشِ . (3)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن عَجَزَ مِنكُم عَنِ اللَّيلِ أن يُكابِدَهُ (4) ، وبَخِلَ بِالمالِ أن يُنفِقَهُ ، وجَبُنَ عَنِ العَدُوِّ أن يُجاهِدَهُ ، فَليُكثِر مِن ذِكرِ اللّهِ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن أكثَرَ ذِكرَ اللّهِ ، أظَلَّهُ اللّهُ في جَنَّتِهِ . (6)

عنه صلى الله عليه و آله :أكثِروا ذِكرَ اللّهِ عز و جل ، حَتّى يَقولَ المُنافِقونَ : إنَّكُم مُراؤونَ . (7)

.


1- .الكافي : ج 2 ص 500 ح 3 عن داوود بن سرحان عن الإمام الصادق عليه السلام .
2- .الجعفريّات : ص 235 عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام .
3- .تحف العقول : ص 149 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 290 ح 2 .
4- .مكابدة الأمرِ : معاناة مشقّته ، وكابَدْت الأمر : إذا قاسَيت شدّته (لسان العرب : ج 3 ص 376 «كبد») .
5- .شُعب الإيمان : ج 1 ص 291 ح 508 ، المعجم الكبير : ج 11 ص 70 ح 11121 وليس فيه «وبخل بالمال أن ينفقه» وكلاهما عن ابن عبّاس ، كنز العمّال : ج 1 ص 429 ح 1852 ؛ الأمالي للشجري : ج 1 ص 256 نحوه ، مستدرك الوسائل : ج 5 ص 295 ح 5093 نقلاً عن درر اللآلي وكلاهما عن ابن عبّاس .
6- .الكافي : ج 2 ص 122 ح 4 وص 500 ح 5 كلاهما عن داوود الحمّار ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 191 عن عبد الرحمن بن الحجّاج وكلّها عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 75 ص 127 ح 26.
7- .الزهد لابن حنبل : ص 134 ، الزهد لابن المبارك : ص 362 ح 1022 وفيه «يظنّ» بدل «يقول» وكلاهما عن أبي الجوزاء ، المعجم الكبير : ج 12 ص 131 ح 12786 ، حلية الأولياء : ج 3 ص 81 كلاهما عن ابن عبّاس نحوه ، كنز العمّال : ج 1 ص 414 ح 1754 وص 439 ح 1898 و 1897 .

ص: 31

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس بسيار ياد خدا كند ، دو برات برايش نوشته شود : يكى بَرات رهايى از آتش ، و ديگرى بَرات رهايى از نفاق .

امام على عليه السلام :چهار چيز است كه پايانشان جز خوشايندى نيست : دم فرو بستن بسيار ، مگر از خوبى ؛ تنگ دستى با فروتنى ؛ و فراوان ياد خداوند عز و جل نمودن ؛ زيرا كسى كه بسيار ياد خدا كند ، خداوند متعال برايش برات آزادى از آتش و بَرات آزادى از نفاق مى نويسد .

امام على عليه السلام :خداوند عز و جل را بسيار ياد كنيد ؛ زيرا كه ياد خدا بهترين ياد است ، و مايه ايمنى از نفاق و رهايى از آتش است و صاحبش (ذاكر) را در هنگام هر خيرى كه خداوند عز و جل قسمت مى كند ، به ياد خدا مى آورد ، و ياد خدا در زير عرش ، طنين مى افكند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس از شما كه نمى تواند رنج شب خيزى را تحمّل كند و از خسيسى نمى تواند مالى انفاق كند و از جهاد كردن با دشمن مى ترسد ، پس خدا را بسيار ياد كند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه خدا را بسيار ياد كند ، خداوند عز و جل او را در سايه سار بهشتش جاى دهد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند عز و جل را فراوان ياد كنيد تا جايى كه منافقان بگويند : شما رياكاريد .

.

ص: 32

عنه صلى الله عليه و آله :أكثِروا ذِكرَ اللّهِ عز و جل عَلى كُلِّ حالٍ ؛ فَلَيسَ عَمَلٌ أحَبَّ إلَى اللّهِ ولا أنجى لِعَبدِهِ مِن ذِكرِ اللّهِ فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ . (1)

مسند ابن حنبل عن أبي سعيد الخدري عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :اِستَكثِروا مِنَ الباقِياتِ الصّالِحاتِ . قيلَ : وما هِيَ يا رَسولَ اللّهِ ؟ قالَ : المِلَّةُ . قيل : وما هِيَ يا رَسولَ اللّهِ؟ . . . . قالَ : التَّكبيرُ ، وَالتَّهليلُ ، وَالتَّسبيحُ ، وَالتَّحميدُ ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ . (2)

المعجم الكبير عن مربع عن اُمّ أنس_ أنَّها قالَت لِرَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله _: يا رَسولَ اللّهِ أوصِني! قالَ : اُهجُرِي المَعاصِيَ فَإِنَّها أفضَلُ الهِجرَةِ ، وحافِظي عَلَى الفَرائِضِ فَإِنَّها أفضَلُ الجِهادِ ، وأكثِري مِن ذِكرِ اللّهِ فَإِنَّكِ لا تَأتينَ (3) اللّهَ بِشَيءٍ أحَبَّ إلَيهِ مِن كَثرَةِ ذِكرِهِ . (4)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ يَقبَلُ تَوبَةَ عَبدِهِ ما لَم يُغَرغِر (5) . توبوا إلى رَبِّكُم قَبلَ أن تَموتوا ، وبادِروا بِالأَعمالِ الزّاكِيَةِ قَبلَ أن تُشغَلوا ، وصِلوا الَّذي بَينَكُم وبَينَهُ بِكَثرَةِ ذِكرِكُم إيّاهُ . (6)

.


1- .شُعب الإيمان : ج 1 ص 395 ح 521 عن معاذ بن جبل ، كنز العمّال : ج 1 ص 426 ح 1836 .
2- .مسند ابن حنبل : ج 4 ص 150 ح 11713 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 694 ح 1889 ، مسند أبي يعلى : ج 2 ص 132 ح 1379 ، تفسير الطبري : ج 9 الجزء 15 ص 255 ، تفسير ابن كثير : ج 5 ص 159 ، كنز العمّال : ج 15 ص 951 ح 43654 .
3- .في المصدر : «لا تأتي» ، والصواب ما أثبتناه كما في المصادر الاُخرى .
4- .المعجم الكبير : ج 25 ص 129 ح 313 ، المعجم الأوسط : ج 7 ص 21 ح 6735 وص 51 ح 6822 ، كنز العمّال : ج 2 ص 245 ح 3935 نقلاً عن الترغيب في الذكر .
5- .ما لَم ، يُغَرغِرْ: أي ما لم تبلغ روحُه حُلقومه ، فيكون بمنزلة الشيء الذي يتغرغر به المريض ؛ والغرغرة : أن يُجعل المشروب في الفم ويردّد إلى أصل الحلق ولا يُبلع (النهاية : ج 3 ص 360 «غرغر») .
6- .الدعوات : ص 237 ح 659 ، مستدرك الوسائل : ج 6 ص 10 ح 6294 نقلاً عن القطب الراوندي في لبّ اللباب وليس فيه «إنّ اللّه يقبل توبة عبده ما لم يغرغر» ، بحار الأنوار : ج 6 ص 19 ح 5 وج 81 ص 240 ح 26 .

ص: 33

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در همه حال ، خداوند عز و جل را بسيار ياد كنيد ؛ زيرا هيچ عملى نزد خداوند محبوب تر و براى بنده ، نجات بخش تر از ياد خدا در دنيا و آخرت نيست .

مسند ابن حنبل_ به نقل از ابو سعيد خُدرى _: پيامبر خدا فرمود : «ماندگارهاى نيك ، بسيار انجام دهيد» . گفته شد : ماندگارهاى نيك ، چيستند ، اى پيامبر خدا؟ فرمود : «آيين» . گفته شد : آيين چيست ، اى پيامبر خدا ؟ فرمود : «گفتن اللّه اكبر و لا إله إلّا اللّه و سبحان اللّه و الحمد للّه و لا حول و لا قوّة إلّا باللّه » .

المعجم الكبير_ به نقل از مِربع _: اُمّ انس به پيامبر خدا گفت : مرا سفارشى نما ، اى پيامبر خدا ! فرمود : «از گناهان دورى كن ، كه اين ، برترين هجرت است و واجبات را پاس بدار ، كه اين ، برترين جهاد است و بسيار ياد خدا باش ؛ زيرا نزد خداوند ، چيزى كه برايش محبوب تر از بسيارىِ ياد او باشد ، نيست .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند ، توبه بنده اش را تا آن گاه كه به جان دادن نيفتاده است ، مى پذيرد . [پس] پيش از آن كه بميريد ، به درگاه پروردگارتان توبه كنيد و پيش از آن كه از كارهاى نيك باز مانيد ، به آنها مبادرت ورزيد و با ياد كردن بسيار از خداوند ، ميان خود و او رابطه برقرار كنيد .

.

ص: 34

تهذيب الكمال عن سعيد بن المسيّب :جاءَ رَجُلٌ إلَى النَّبيِّ صلى الله عليه و آله فَقالَ : يا رَسولَ اللّهِ، أخبِرني بِجُلَساءِ اللّهِ يَومَ القِيامَةِ ، قالَ : هُمُ الخائِفونَ ، الخاضِعونَ ، المُتَواضِعونَ ، الذّاكِرونَ اللّهَ كَثيرا . (1)

مسند ابن حنبل عن معاذ عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله ، قال :إنَّ رَجُلاً سَأَلَهُ فَقالَ : أيُّ المُجاهِدينَ أعظَمُ أجرا ؟ قالَ : أكثَرُهُم للّهِِ تَبارَكَ وتَعالى ذِكرا . قالَ : فَأَيُّ الصائِمينَ أعظَمُ أجرا؟ قالَ : أكثَرُهُم للّهِِ تَبارَكَ وتَعالى ذِكرا . ثُمَّ ذَكَرَ لَنَا الصَّلاةَ ، وَالزَّكاةَ ، وَالحَجَّ ، وَالصَّدَقَةَ ، كُلُّ ذلِكَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقولُ : أكَثرُهُم للّهِِ تَبارَكَ وتَعالى ذِكرا . (2)

الإمام الصادق عليه السلام :قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : ألا اُخبِرُكُم بِخَيرِ أعمالِكُم لَكُم ، وأرفَعِها في دَرَجاتِكُم ، وأزكاها عِندَ مَليكِكُم ، وخَيرٍ لَكُم مِنَ الدِّينارِ والدِّرهَمِ ، وخَيرٍ لَكُم مِن أن تَلقَوا عَدُوَّكُم فَتَقتُلوهُم ويَقتُلوكُم؟ فَقالوا : بَلى ! فَقالَ : ذِكرُ اللّهِ عز و جل كَثيرا . (3)

عنه عليه السلام :جاءَ رَجُلٌ إلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله ، فَقالَ : مَن خَيرُ أهلِ المَسجِدِ ؟ فَقالَ : أكثَرُهُم للّهِِ ذِكرا . (4)

.


1- .تهذيب الكمال : ج 31 ص 173 ، حلية الأولياء : ج 8 ص 143 .
2- .مسند ابن حنبل : ج 5 ص 309 ح 15614 ، المعجم الكبير : ج 20 ص 186 ح 407 ، تفسير ابن كثير : ج 6 ص 416 ، كنز العمّال : ج 1 ص 428 ح 1846 وراجع الزهد لابن المبارك : ص 501 ح 1429 .
3- .الكافي : ج 2 ص 499 ح 1 ، المحاسن : ج 1 ص 109 ح 96 كلاهما عن ابن القدّاح ، بحار الأنوار : ج 93 ص 157 ح 29 .
4- .الكافي : ج 2 ص 499 ح 1 ، عدّة الداعي : ص 234 وليس فيه «للّه » وكلاهما عن ابن القدّاح ، بحار الأنوار : ج 93 ص 161 ح 42 .

ص: 35

تهذيب الكمال_ به نقل از سعيد بن مسيّب _: مردى نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت : اى پيامبر خدا ! مرا از همنشينان خدا در روز رستاخيز ، خبر بده . فرمود : «همنشينان خدا ، عبارت اند از : بيمناكان ، فروتنان ، خاكساران ، و آنان كه بسيار خدا را ياد مى كنند» .

مسند ابن حنبل_ به نقل از مُعاذ _: مردى از پيامبر خدا بپرسيد : پاداش كدام مجاهدان ، بزرگ تر است ؟ فرمود : «آنان كه بيشتر خداوند _ تبارك و تعالى _ را ياد كنند» . پرسيد : پاداش كدام روزه داران ، بزرگ تر است ؟ فرمود : «آنان كه بيشتر خداوند _ تبارك و تعالى _ را ياد كنند» . به همين سان [آن مرد] از نماز و زكات و حجّ و صدقه (/ زكات) پرسيد و هر بار ، پيامبر خدا مى فرمود : «آنان كه بيشتر خداوند _ تبارك و تعالى _ را ياد كنند» .

امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا فرمود : «آيا به شما از بهترين اعمالتان كه از همه اعمالتان بلند پايه تر و نزد خداوندگارتان ، پاكيزه تر و برايتان از [انفاق ]درهم و دينار بهتر است و از اين كه با دشمنتان رو به رو شويد و بكُشيد و كشته شويد ، با ارزش تر است ، خبر ندهم ؟» . گفتند : چرا . فرمود : «ياد كردن بسيار از خداوند عز و جل » .

امام صادق عليه السلام :مردى خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت : بهترينِ اهل مسجد كيست؟ فرمود : «آن كه بيشتر خدا را ياد كند» .

.

ص: 36

الإمام عليّ عليه السلام :اِعلَموا أنَّ الجِهادَ الأَكبَرَ جِهادُ النَّفسِ ، فَاشتَغِلوا بِجِهادِ أنفُسِكُم تَسعَدوا ، وَارفُضُوا القالَ وَالقيلَ تَسلَموا ، وأكثِروا ذِكرَ اللّهِ تَغنَموا . (1)

عنه عليه السلام :قَد أبلَغَ اللّهُ عز و جل إلَيكُم بِالوَعدِ ، وفَصَّلَ لَكُمُ القَولَ ، وعَلَّمَكُمُ السُّنَّةَ ، وشَرَحَ لَكُمُ المَناهِجَ ؛ لِيُزيحَ العِلَّةَ ، وحَثَّ عَلَى الذِّكرِ ، ودَلَّ عَلَى النَّجاةِ ، وإنَّهُ مَنِ انتَصَحَ للّهِِ وَاتَّخَذَ قَولَهُ دَليلاً هَداهُ لِلَّتي هِيَ أقوَمُ ، ووَفَّقَهُ لِلرَّشادِ ، وسَدَّدَهُ ويَسَّرَهُ لِلحُسنى ، فَإِنَّ جارَ اللّهِ آمِنٌ مَحفوظٌ ، وعَدُوَّهُ خائِفٌ مَغرورٌ ، فَاحتَرِسوا مِنَ اللّهِ عز و جلبِكَثرَةِ الذِّكرِ . (2)

عنه عليه السلام_ مِن كِتابِهِ إلى مُحَمَّدِ بنِ أبي بَكرٍ _: فَإِنَّ أحَبَّ إخواني إليَّ أكثَرُهُم للّهِِ ذِكرا ، وأشَدُّهُم مِنهُ خَوفا . وأنَا أرجو أن تَكونَ مِنهُم إن شاءَ اللّهُ . (3)

عنه عليه السلام :إنَّ أولِياءَ اللّهِ لَأَكثرُ النّاسِ لَهُ ذِكرا ، وأدوَمُهُم لَهُ شُكرا ، وأعظَمُهُم عَلى بَلائِهِ صَبرا . (4)

عنه عليه السلام :إنَّ مِن أحَبِّ عِبادِ اللّهِ إلَيهِ عَبدا أعانَهُ اللّهُ عَلى نَفسِهِ ، فَاستَشعَرَ (5) الحُزنَ ، وتَجَلبَبَ (6) الخَوفَ ، فَزَهَرَ مِصباحُ الهُدى في قَلبِهِ ، وأعَدَّ القِرى لِيَومِهِ النّازِلِ بِهِ ، فَقَرَّبَ عَلى نَفسِهِ البَعيدَ ، وهَوَّنَ الشَّديدَ ، نَظَرَ فَأَبصَرَ ، وذَكَرَ فَاستَكثَرَ . (7)

.


1- .غرر الحكم : ح 11005 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 552 ح 10183 .
2- .الكافي : ج 8 ص 389 ح 586 عن محمّد بن الحسين عن أبيه عن جدّه عن أبيه ، بحار الأنوار : ج 77 ص 368 ح 34 .
3- .تحف العقول : ص 177 ، بحار الأنوار : ج 33 ص 586 ح 733 .
4- .غرر الحكم : ح 3571 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 155 ح 3376 .
5- .استَشعَرَ فلانٌ الخوفَ : أضمَرَهُ (تاج العروس : ج 7 ص 36 «شعر»). أي جعل الخوف شعارا له (بحار الأنوار : ج 2 ص 57) .
6- .تَجَلْبَبَتِ المرأةُ : لبست الجلباب ؛ وهو ما يغطّي البدن من ثوب وغيره (المصباح المنير : ص 104 «جلبب») .
7- .نهج البلاغة : الخطبة 87 ، أعلام الدين : ص 127 وفيه «فأكثر» بدل «فاستكثر» ، بحار الأنوار : ج 2 ص 56 ح 36 .

ص: 37

امام على عليه السلام :بدانيد كه جهاد بزرگ ، جهاد با نفس است . پس به جهاد با نفس هاى خويش بپردازيد تا سعادتمند شويد و قيل و قال را وا نهيد تا به سلامت مانيد ، و خدا را بسيار ياد كنيد تا سود بريد .

امام على عليه السلام :خداوند عز و جل پيام را به شما ابلاغ كرده و حقيقت را برايتان روشن ساخته و راه و رسم را به شما آموخته و راه ها را برايتان هويدا كرده است تا عذر و بهانه را از ميان بردارد ، و به ياد او كردن [و دورى از غفلت] ، تشويق كرده و راه نجات را نشان داده است . هر كس پند خداوند را گوش كند و سخن او را راه نماى خود گيرد ، خداوند ، به درست ترين راه ، ره نمونش مى شود و به طريق حق ، توفيقش مى دهد و راه نمايى مى كند و او را براى كار نيك ، آماده مى سازد ؛ زيرا پناهنده به خدا در امان و محفوظ است و دشمن او ، ترسان و فريب خورده است . پس با بسيارى ياد [خدا] خويشتن را از [عذاب] خداوند نگه داريد .

امام على عليه السلام_ از نامه ايشان به محمّد بن ابى بكر _: محبوب ترينِ برادرانم نزد من ، آن كس است كه بيشتر به ياد خدا باشد و از خداوند ، بيشتر بترسد ، و من اميدوارم كه تو _ به خواست خدا _ از جمله ايشان باشى .

امام على عليه السلام :اولياى خداوند ، بيش از هر كس به ياد خدا هستند و پيوسته ، او را سپاس مى گويند و بر بلاى او شكيباترين اند .

امام على عليه السلام :از جمله محبوب ترينِ بندگان خدا نزد او ، آن بنده اى است كه خداوند ، او را در برابر نفسش يارى كرده است ، و او جامه اندوه در پوشيده و رداى ترس [از خدا] به تن كرده است . پس چراغ هدايت در دلش روشن شده و براى آن روزى كه ميهمان او مى شود (مرگ و پس از مرگ) ، سفره پذيرايى (اعمال صالح) را آماده ساخته و دور (يعنى مرگ و قيامت) را نزديك مى بيند و سختى ها را بر خود آسان كرده ، مى نگرد و مى بيند ، و [خدا را ]ياد مى كند و فراوانْ ياد مى كند .

.

ص: 38

عنه عليه السلام_ مِن دُعائِهِ بَعدَ صَلاةِ العِشاءِ _: اللّهُمَّ اجعَلني مِمَّن يُكثِرُ ذِكرَكَ ، ويُتابِعُ شُكرَكَ ، ويَلزَمُ عِبادَتَكَ . (1)

عنه عليه السلام_ في صِفَةِ المُؤمنِ _: خاشِعا قَلبُهُ ، ذاكِرا رَبَّهُ . . . مُحكَما أمرُهُ ، كَثيرا ذِكرُهُ . (2)

عنه عليه السلام :المُؤمِنُ . . . وَقورٌ ذَكورٌ . (3)

عنه عليه السلام_ مِمّا كانَ يوصي بِهِ أصحابَهُ _: اُوصيكُم بِالخَشيَةِ مِنَ اللّهِ فِي السِّرِّ وَالعَلانِيَةِ . . . وَليَكُن نَظَرُكُم عِبَرا ، وصَمتُكُم فِكرا ، وقَولُكُم ذِكرا . (4)

الإمام الباقر عليه السلام_ في ذِكرِ صِفاتِ شيعَةِ أهلِ البَيتِ عليهم السلام _: ما كانوا يُعرَفونَ . . . إلّا بِالتَّواضُعِ ، وَالتَّخَشُّعِ ، وَالأَمانَةِ ، وكَثرَةِ ذِكرِ اللّهِ . (5)

الإمام الباقر أو الإمام الصادق عليهماالسلام :أكثِروا مِنَ التَّهليلِ وَالتَّكبيرِ ؛ فَإِنَّهُ لَيسَ شَيءٌ أحَبَّ إلَى اللّهِ عز و جل مِنَ التَّهليلِ وَالتَّكبيرِ . (6)

.


1- .فلاح السائل : ص 439 ح 302 ، بحار الأنوار : ج 86 ص 113 ح 1 .
2- .الكافي : ج 2 ص 230 ح 1 عن عبد اللّه بن يونس عن الإمام الصادق عليه السلام ، صفات الشيعة : ص 99 ح 35 ، الأمالي للصدوق : ص 668 ح 897 كلاهما عن عبد الرحمن بن كثير الهاشمي عن الإمام الصادق عن أبيه عنه عليهم السلام ، كنز الفوائد : ج 1 ص 91 عن نوف البكالي وليس فيه «محكما أمره» ، التمحيص : ص 72 ح 170 ، بحار الأنوار : ج 67 ص 344 ح 51 .
3- .الكافي : ج 2 ص 227 ح 1 عن عبد اللّه بن يونس عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 67 ص 365 ح 70 .
4- .تحف العقول : ص 390 عن الإمام الكاظم عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 1 ص 142 ح 30 وج 78 ص 305 ح 1 .
5- .الكافي : ج 2 ص 74 ح 3 ، صفات الشيعة : ص 90 ح 22 ، الأمالي للطوسي : ص 735 ح 1535 ، مستطرفات السرائر : ص 143 ح 10 وفيه «الإنابة» بدل «الأمانة» وكلّها عن جابر ، تحف العقول : ص 295 ، بحار الأنوار : ج 78 ص 175 ح 28 .
6- .الكافي : ج 2 ص 506 ح 2 ، عُدّة الداعي : ص 246 ، ثواب الأعمال : ص 18 ح 13 كلّها عن فضيل ، بحار الأنوار : ج 93 ص 202 ح 38 وص 219 ح 3 .

ص: 39

امام على عليه السلام_ از دعاى ايشان پس از نماز عشا _: بار خدايا ! مرا از آنانى قرار ده كه فراوان ياد تو مى كنند و پياپى ، سپاسِ تو مى گويند و پيوسته به عبادت تو مى پردازند .

امام على عليه السلام_ در توصيف مؤمن _: دلش خاشع است ، پروردگارش را ياد مى كند ... كارش استوار است و بسيار ذكر مى گويد .

امام على عليه السلام :مؤمن ... باوقار و همواره به ياد خداست .

امام على عليه السلام_ از اندرزهايى كه به يارانش مى داد _: شما را به ترس از خدا در نهان و آشكار ، سفارش مى كنم ... و بايد نگاه كردنتان ، عبرت آموز باشد و سكوتتان ، توأم با انديشيدن و سخنتان ، ياد خدا باشد .

امام على عليه السلام_ در بيان صفات پيروان اهل بيت عليهم السلام _: شناخته نمى شوند ... مگر با فروتنى و خاكسارى و امانتدارى و بسيار ياد خدا بودن .

امام باقر يا امام صادق عليهماالسلام :ذكر «لا إله إلّا اللّه » و«اللّه أكبر» را بسيار بگوييد ؛ زيرا هيچ چيز نزد خداوند عز و جل محبوب تر از گفتن «لا إله إلّا اللّه » و «اللّه أكبر» نيست .

.

ص: 40

الإمام الصادق عليه السلام_ لَمّا قيلَ لَهُ مَن أكرَمُ الخَلقِ عَلَى اللّهِ ؟ _: أكثَرُهُم ذِكرا للّهِِ ، وأعمَلُهُم بِطاعَتِهِ . (1)

الكافي عن ابن القدّاح عن الإمام الصادق عليه السلام :ما مِن شَيءٍ إلّا ولَهُ حَدٌّ يَنتَهي إلَيهِ إلَا الذِّكرَ ؛ فَلَيسَ لَهُ حَدٌّ يَنتَهي إلَيهِ ، فَرَضَ اللّهُ عز و جل الفَرائِضَ فَمَن أدّاهُنَّ فَهُوَ حَدُّهُنَّ ، وشَهرَ رَمضانَ فَمَن صامَهُ فَهُوَ حَدُّهُ ، والحَجَّ فَمَن حَجَّ فَهُوَ حَدُّهُ ، إلَا الذِّكرَ ؛ فَإِنَّ اللّهَ عز و جللَم يَرضَ مِنه بِالقَليلِ ، ولَم يَجعَل لَهُ حَدّا يَنتَهي إلَيهِ. ثُمَّ تَلا هذِهِ الآيَةَ : «يَ_أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اذْكُرُواْ اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا * وَ سَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصِيلاً» (2) . فَقالَ : لَم يَجعَلِ اللّهُ عز و جل لَهُ حَدّا يَنتَهي إِلَيهِ . قالَ : وكانَ أبي عليه السلام كَثيرَ الذِّكرِ ، لَقَد كُنتُ أمشي مَعَهُ وإنَّهُ لَيَذكُرُ اللّهَ ، وآكُلُ مَعَهُ الطَّعامَ وإنَّهُ لَيَذكُرُ اللّهَ ، ولَقَد كانَ يُحَدِّثُ القَومَ وما يَشغَلُهُ ذلِكَ عن ذِكرِ اللّهِ ، وكُنتُ أرى لِسانَهُ لازِقا بِحَنَكِهِ يَقولُ : لا إلهَ إلَا اللّهُ . وكانَ يَجمَعُنا فَيَأمُرُنا بِالذِّكرِ حَتّى تَطلُعَ الشَّمسُ . ويَأمُرُ بِالقِراءَةِ مَن كانَ يَقرَأُ مِنّا ومَن كانَ لا يَقرَأُ مِنّا أَمَرَهُ بِالذِّكرِ . (3)

الإمام الصادق عليه السلام :أنصِفِ النّاسَ مِن نَفسِكَ ، وواسِهِم في مالِكَ ، وَارضَ لَهُم بِما تَرضى لِنَفسِكَ ، وَاذكُرِ اللّهَ كَثيرا ، وإيّاكَ وَالكَسَلَ والضَّجَرَ . (4)

.


1- .المحاسن : ج 2 ص 432 ح 2499 ، تحف العقول : ص 364 ، مشكاة الأنوار : ص 112 ح 257 ، جامع الأحاديث للقمّي : ص 204 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 164 ح 43 .
2- .الأحزاب : 41 و 42 .
3- .الكافي : ج 2 ص 498 ح 1 ، عدّة الداعي : ص 233 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 161 ح 42 .
4- .الأمالي للمفيد : ص 182 ح 4 ، الزهد للحسين بن سعيد : ص 19 ح 43 كلاهما عن عجلان أبي صالح ، مشكاة الأنوار : ص 142 ح 341 عن علاء بن صالح وليس فيه «وإيّاك والكسل والضجر» ، بحار الأنوار : ج 78 ص 227 ح 99 .

ص: 41

امام صادق عليه السلام_ در پاسخ به اين پرسش كه : گرامى ترينِ بندگان نزد خداوند كيست؟ _: آن كه بيشتر به ياد خدا باشد و در طاعت او بيشتر بكوشد .

الكافى_ به نقل از ابن قدّاح _: امام صادق عليه السلام فرمود : «هر چيزى حدّ و مرزى دارد كه در آن جا به پايان مى رسد ، مگر ياد خدا كه آن را حدّ و مرزى پايان پذير نيست . خداوند عز و جل فرايض را واجب گردانيد و هر كس آنها را به جاى آورَد ، همان ، حدّ آنهاست . ماه رمضان را واجب گردانيد و هر كس اين ماه را روزه بدارد ، همان ، حدّ اوست . حج را واجب گردانيد و هر كس حج بگزارد ، همان ، حدّ اوست ؛ بجز ياد خدا كه خداوند عز و جل به اندك از آن رضايت نداده و برايش حدّى كه در آن جا پايان پذيرد ، قرار نداده است» . سپس اين آيه را تلاوت فرمود : «اى كسانى كه ايمان آورده ايد ! خدا را بسيار ياد كنيد ، و بام و شام ، او را به پاكى بستاييد» . سپس فرمود : «خداوند عز و جل براى ذكر ، حدّى پايان پذير ، قرار نداده است . پدرم [امام زين العابدين عليه السلام ] بسيار [خدا را] ياد مى كرد . من به همراه او مى رفتم و او ياد خدا مى كرد . با او غذا مى خوردم و مى ديدم كه خدا را ياد مى كند . با مردم ، سخن (/برايشان حديث) مى گفت ؛ ولى اين كار ، او را از ياد خدا باز نمى داشت . من زبانش را مى ديدم كه پيوسته به كامش چسبيده و لا إله إلّا اللّه مى گويد . ما را جمع مى كرد و دستور مى داد تا طلوع آفتاب ، ذكر بگوييم و به هر يك از ما كه قرآن خواندن بلد بوديم ، مى فرمود كه قرآن بخوانيم و به آن كه قرآن خواندن نمى دانست ، دستور مى داد ذكر بگويد .

امام صادق عليه السلام :با مردم ، به انصاف باش و در دارايى خود ، شريكشان گردان و براى ايشان ، آن بپسند كه براى خود مى پسندى ، و خدا را فراوان ياد كن و از تنبلى و بى حوصلگى بپرهيز .

.

ص: 42

عنه عليه السلام :قالَ اللّهُ عز و جل لِموسى عليه السلام : اِجعَل لِسانَكَ مِن وَراءِ قَلبِكَ تَسلَم ، وأكثِر ذِكري بِاللَّيلِ وَالنَّهارِ . (1)

الكافي عن عليّ بن عيسى رفعه :إنَّ موسى عليه السلام ناجاهُ اللّهُ تَبارَكَ وتَعالى ، فَقالَ لَهُ في مُناجاتِهِ : يا موسى . . . أكثِر ذِكري بِاللَّيلِ وَالنَّهارِ تَغنَم . (2)

إرشاد القلوب :كانَ مِمّا ناجى بِهِ الباري تَعالى داوودَ عليه السلام : . . . يا داوودُ! إذا جَنَّ عَلَيكَ اللَّيلُ فَانظُر إلَى ارتِفاعِ النُّجومِ فِي السَّماءِ، وسَبِّحني وأكثِر مِن ذِكري ، حَتّى أذكُرَكَ . (3)

راجع : ص 98 (خصائص الذكر / أفضل الأعمال) وص 112 (من يعدّ كثير الذكر) .

1 / 2الحَثُّ عَلى ذِكرِ اللّهِ في كُلِّ حالٍالكتاب«إِنَّ فِى خَلْقِ السَّمَ_وَ تِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَ_فِ الَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَايَ_تٍ لِّأُوْلِى الْأَلْبَ_بِ * الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَ_مًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِى خَلْقِ السَّمَ_وَ تِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَ_ذَا بَ_طِلاً سُبْحَ_نَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ» . (4)

.


1- .الكافي : ج 2 ص 498 ح 10 ، بحار الأنوار : ج 13 ص 343 ح 23 .
2- .الكافي : ج 8 ص 42 ح 8 ، تحف العقول : ص 493 ، بحار الأنوار : ج 13 ص 335 ح 13 .
3- .إرشاد القلوب : ص 86 .
4- .آل عمران : 190 و 191 .

ص: 43

1 / 2 ترغيب به ياد خدا در همه احوال

امام صادق عليه السلام :خداوند عز و جل به موسى عليه السلام فرمود : «زبانت را در پسِ دلت قرار ده تا به سلامت مانى ، و شب و روز ، فراوان از من ياد كن» .

الكافى_ به نقل از على بن عيسى ، كه سند حديث را به يكى از اهل بيت عليهم السلام رسانده است _: خداوند _ تبارك و تعالى _ با موسى عليه السلام مناجات كرد و در مناجاتش به او فرمود : «اى موسى ! ... شب و روز ، مرا بسيار ياد كن تا سود بَرى» .

إرشاد القلوب :از جمله سخنانى كه آفريدگار متعال در گفتگويش با داوود عليه السلام فرمود ، اين بود كه : « ... اى داوود! چون شب بر تو فرا رسد ، به برآمدن ستارگان در آسمان ، بنگر و مرا به پاكى بستاى و فراوان ، مرا ياد كن تا من نيز تو را ياد كنم» .

ر . ك : ص 99 (ويژگى هاى ياد خدا / برترينِ اعمال) . و ص 113 (كسانى آنان كه بسيار ياد كننده خدا به شمار مى آيند) .

1 / 2ترغيب به ياد خدا در همه احوالقرآن«مسلّماً در آفرينش آسمان ها و زمين، و در پىِ يكديگر آمدن شب و روز، براى خردمندان ، نشانه هايى [ قانع كننده ] است ؛ همانان كه خدا را [ در همه احوال ] ايستاده و نشسته، و به پهلو آرميده ، ياد مى كنند و در آفرينش آسمان ها و زمين مى انديشند [ كه: ] «پروردگارا ! اينها را بيهوده نيافريده اى. منزّهى تو! پس ما را از عذابِ آتش دوزخ ، در امان بدار»» .

.

ص: 44

«فَإِذَا قَضَيْتُمُ الصَّلَوةَ فَاذْكُرُواْ اللَّهَ قِيَ_مًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِكُمْ فَإِذَا اطْمَأْنَنتُمْ فَأَقِيمُواْ الصَّلَوةَ إِنَّ الصَّلَوةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتَ_بًا مَّوْقُوتًا» . (1)

الحديثمعاني الأخبار عن أبي بصير :سَأَلتُ أَبا عَبدِ اللّهِ عليه السلام عَن قَولِ اللّهِ عز و جل : «اتَّقُواْ اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ» (2) ، قالَ : يُطاعُ فَلا يُعصى ، ويُذكَرُ فَلا يُنسى ، ويُشكَرُ فَلا يُكفَرُ . (3)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :سَأَلَ مُوسى عليه السلام رَبَّهُ . . . قالَ : يا رَبِّ ، أيُّ عِبادِكَ أتقى ؟ قالَ : الَّذي يَذكُرُ ولا يَنسى . (4)

عدّة الداعي عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أربَعٌ لا يُصيبُهُنَّ إلّا مؤمِنٌ : الصَّمتُ ؛ وهُوَ أوَّلُ العِبادَةِ ، وَالتَّواضُعُ للّهِِ سُبحانَهُ وتَعالى ، وذِكرُ اللّهِ عَلى كُلِّ حالٍ ، وقِلَّةُ الشَّيءِ _ يَعني قِلَّةَ المالِ _ . (5)

تاريخ الطبري عن ابن عبّاس :سَأَلَ موسى عليه السلام رَبَّهُ عز و جل فَقالَ : أي رَبِّ ، أيُّ عِبادِكَ أحَبُّ إلَيكَ ؟ قالَ : الَّذي يَذكُرُني ولا يَنساني . (6)

الإمام عليّ عليه السلام_ في ذِكرِ حَديثِ مِعراجِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله _: قالَ اللّهُ تَعالى : . . . يا أحمدُ ، إن أحبَبتَ أن تَكونَ أورَعَ النّاسِ فَازهَد فِي الدُّنيا وَارغَب فِي الآخِرَةِ . فَقالَ : إلهي ، كَيفَ أزهَدُ فِي الدُّنيا؟ فَقالَ : خُذ مِنَ الدُّنيا حَفنا مِنَ الطَّعامِ والشَّرابِ وَاللِّباسِ ، ولا تَدَّخِر لِغَدٍ ، ودُم عَلى ذِكري . قالَ اللّهُ عز و جل : . . . يا أحمَدُ ، هَل تَدري أيُّ عَيشٍ أهنَأُ وأيُّ حَياةٍ أبقى ؟ قالَ : اللّهُمَّ لا . قالَ : أمَّا العَيشُ الهَنِيءُ فَهُوَ الَّذي لا يَفتُرُ صاحِبُهُ عَن ذِكري ، ولا يَنسى نِعمَتي ، ولا يَجهَلُ حَقّي ، يَطلُبُ رِضايَ لَيلَهُ ونَهارَهُ . (7)

.


1- .النساء : 103 .
2- .آل عمران : 102 .
3- .معاني الأخبار : ص 240 ح 1 ، الزهد للحسين بن سعيد : ص 17 ح 37 ، تفسير العيّاشي : ج 1 ص 194 ح 120 ، المحاسن : ج 1 ص 323 ح 648 ، تحف العقول : ص 362 ، بحار الأنوار : ج 70 ص 292 ح 31 .
4- .صحيح ابن حبّان : ج 14 ص 101 ح 6217 عن أبي هريرة ، الدرّ المنثور : ج 3 ص 541 نقلاً عن كتاب العلم عن عبد اللّه بن مسعود ، كنز العمّال : ج 15 ص 899 ح 43549 .
5- .عدّة الداعي : ص 234 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 162 ح 42 .
6- .تاريخ الطبري : ج 1 ص 371 ، الدرّ المنثور : ج 5 ص 419 نقلاً عن ابن جرير وابن المنذر وابن أبي حاتم والخطيب وابن عساكر عن ابن عبّاس ؛ بحار الأنوار : ج 13 ص 281 ح 1 نقلاً عن البيضاوي .
7- .إرشاد القلوب : ص 199 و 204 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 21 و 28 ح 6 .

ص: 45

«و چون نماز را به جاى آورديد، خدا را [ در همه حال ] ايستاده و نشسته و بر پهلوآرميده، ياد كنيد. پس چون آسوده خاطر شديد، نماز را [ به طور كامل ] به پا داريد؛ زيرا نماز بر مؤمنان، در اوقات معيّن ، مقرّر شده است» .

حديثمعانى الأخبار_ به نقل از ابو بصير _: از امام صادق عليه السلام در باره اين سخن خداوند عز و جل پرسيدم : «از خدا پروا كنيد ، چنان كه حقّ پروا كردن از اوست» . فرمود : «يعنى اين كه فرمانش بُرده شود و نافرمانى نشود ، و همواره به ياد باشد و فراموش نشود ، و سپاس گزارى شود و ناسپاسى نگردد» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :موسى عليه السلام از پروردگارش پرسيد ... و گفت : اى پروردگار ! پرهيزگارترينِ بندگانت كيست؟ فرمود : «كسى كه به ياد من باشد و فراموشم نكند» .

عدّة الداعى :پيامبر خدا فرمود : «چهار چيز است كه جز مؤمن ، كسى به آنها دست نمى يابد : سكوت كه آغازينْ عبادت است ؛ فروتنى براى خداوند پاك و بلندمرتبه ؛ ياد كردن خدا در همه حال ؛ و كم چيز بودن» يعنى دارايى اندك داشتن .

تاريخ الطبرى_ به نقل از ابن عبّاس _: موسى عليه السلام از پروردگارش عز و جلپرسيد و گفت : اى پروردگار من ! كدام بنده ات نزد تو محبوب تر است ؟ فرمود : «آن كه به ياد من باشد و فراموشم نكند» .

امام على عليه السلام_ در بيان حديث معراج پيامبر صلى الله عليه و آله _: خداوند عز و جلفرمود : «... اى احمد! اگر دوست دارى كه پارساترينِ انسان ها باشى ، پس به دنيا زاهد و به آخرت ، راغب باش» . پيامبر صلى الله عليه و آله گفت : خداوندا ! چگونه نسبت به دنيا زاهد باشم؟ فرمود : «از دنيا مُشتى آب و غذا و لباس بردار و براى فردا اندوخته مكن و همواره به ياد من باش» . خداوند عز و جل فرمود : « ... اى احمد ! آيا مى دانى كه كدام زندگى ، گواراتر و كدام حيات ، ماندگارتر است؟» . پيامبر صلى الله عليه و آله گفت : بار خدايا ! نه . فرمود : «زندگى گوارا ، آن زندگى اى است كه صاحبش از يادكردِ من ، سست نشود و نعمت مرا فراموش نكند و حقّ مرا ناديده نگيرد و شب و روز ، خشنودى مرا بجويد» .

.

ص: 46

عنه عليه السلام_ مِن وَصِيَّتِهِ لِابنِهِ الحَسَنِ عليه السلام _: كُن للّهِِ ذاكِرا عَلى كُلِّ حالٍ . (1)

عنه عليه السلام :عَلَيكَ بِلُزومِ الحَلالِ ، وحُسنِ البِرِّ بِالعِيالِ ، وذِكرِ اللّهِ في كُلِّ حالٍ . (2)

عنه عليه السلام :المُؤمِنُ دائِمُ الذِّكرِ ، كَثيرُ الفِكرِ ، عَلَى النَّعماءِ شاكِرٌ ، وفِي البَلاءِ صابِرٌ . (3)

عنه عليه السلام :بِدَوامِ ذِكرِ اللّهِ تَنجابُ (4) الغَفلَةُ . (5)

عنه عليه السلام :مُداوَمَةُ الذِّكرِ خُلصانُ الأَولِياءِ (6) . (7)

.


1- .الأمالي للمفيد : ص 222 ح 1 ، الأمالي للطوسي : ص 8 ح 8 كلاهما عن الفجيع العقيلي عن الإمام الحسن عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 93 ص 152 ح 7 .
2- .غرر الحكم : ح 6131 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 334 ح 5693 .
3- .غرر الحكم : ح 1933 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 58 ح 1479 وفيه «دائم الفكر وكثير الذكر» .
4- .انجابَ السَّحابُ عن المدينةِ : أي انجمع وتقبّض بعضه إلى بعض وانكشف عنها (النهاية : ج 1 ص 310 «جوب»).
5- .غرر الحكم : ح 4269 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 188 ح 3864.
6- .فلانٌ خِلصي كما تقول خِدني وخُلصاني : أي خالصتي ؛ إذا خَلَصَت مَودَّتُهُما ، وهم خُلصاني ، يستوي فيه الواحد والجماعة (لسان العرب : ج 7 ص 28 «خلص») .
7- .غرر الحكم : ح 9757 .

ص: 47

امام على عليه السلام_ از سفارش ايشان به پسرش امام حسن عليه السلام _: در همه حال ، به ياد خدا باش .

امام على عليه السلام :بر تو باد چنگ زدن به حلال ، خوش رفتارى با خانواده ، و ياد خدا در همه حال !

امام على عليه السلام :مؤمن ، همواره به ياد خداست ، بسيار مى انديشد ، بر نعمتْ سپاس گزار است و در گرفتارى ، شكيباست .

امام على عليه السلام :با مداومت بر ياد خداست كه غفلت ، زدوده مى شود .

امام على عليه السلام :مداومت بر ياد خدا ، دوست صميمى اولياست .

.

ص: 48

عنه عليه السلام_ مِن وَصِيَّتِهِ لِكُمَيلِ بنِ زِيادٍ _: يا كُمَيلُ ، إنَّ ذُنوبَكَ أكثَرُ مِن حَسَناتِكَ ، وغَفلَتَكَ أكثَرُ مِن ذِكرِكَ ، ونِعَمَ اللّهِ عَلَيكَ أكثَرُ مِن عَمَلِكَ . يا كُمَيلُ ، إنَّكَ لا تَخلو مِن نِعَمِ اللّهِ عِندَكَ وعافِيَتِهِ إيّاكَ ، فَلا تَخلُ مِن تَحميدِهِ ، وتَمجيدِهِ ، وتَسبيحِهِ ، وتَقديسِهِ ، وشُكرِهِ ، وذِكرِهِ عَلى كُلِّ حالٍ . (1)

عنه عليه السلام_ مِن دُعائِهِ المَعروفِ بدُعاءِ كُمَيلٍ _: يا رَبِّ يا رَبِّ يا رَبِّ ، أسأَ لُكَ بِحَقِّكَ وقُدسِكَ ، وأعظَمِ صِفاتِكَ وأسمائِكَ ، أن تَجعَلَ أوقاتي مِنَ اللَّيلِ وَالنَّهارِ بِذِكرِكَ مَعمورَةً ، وبِخِدمَتِكَ مَوصولَةً ، وأعمالي عِندَك مَقبولَةً ، حَتّى تَكونَ أعمالي وأورادي كُلُّها وِردا واحِدا ، وحالي في خِدمَتِكَ سَرمَدا . يا سَيِّدي يا مَن عَلَيهِ مُعَوَّلي ، يا مَن إلَيهِ شَكَوتُ أحوالي ، يا رَبِّ يا رَبِّ ، قَوِّ عَلى خِدمَتِكَ جَوارِحي ، وَاشدُد عَلَى العَزيمَةِ جَوانِحي ، وهَب لِيَ الجِدَّ في خَشيَتِكَ ، وَالدَّوامَ فِي الاِتِّصالِ بِخِدمَتِكَ ، حَتّى أسرَحَ إلَيكَ في مَيادينِ السّابِقينَ ، واُسرِعَ إلَيكَ فِي البارِزينَ ، وأَشتاقَ إلى قُربِكَ فِي المُشتاقينَ ، وأَدنُوَ مِنكَ دُنُوَّ المُخلِصينَ ، وأَخافَكَ مَخافَةَ الموقِنينَ ، وأجتَمِعَ في جِوارِكَ مَعَ المُؤمِنينَ . (2)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لِيَكُن أحَدُكُم رَطبا مِن ذِكرِ رَبِّهِ ، فَلا تَكُن مِنَ الغافِلينَ . (3)

مسند ابن حنبل عن عبد اللّه بن بسر :أتَى النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله أعرابِيّانِ ، فَقالَ أحَدُهُما : مَن خَيرُ الرِّجالِ يا مُحَمَّدُ؟ قالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : مَن طالَ عُمرُهُ، وحَسُنَ عَمَلُهُ . وقالَ الآخَرُ : إنَّ شَرائِعَ الإسلامِ قَد كَثُرَت عَلَينا ، فَبابٌ نَتَمَسَّكُ بِهِ جامِعٌ . قالَ : لا يَزالُ لِسانُكَ رَطبا مِن ذِكرِ اللّهِ عز و جل . (4)

.


1- .تحف العقول : ص 174 ، بشارة المصطفى : ص 28 عن كميل بن زياد ، بحار الأنوار : ج 77 ص 273 ح 1 .
2- .مصباح المتهجّد : ص 849 ، الإقبال : ج 3 ص 336 وفيه «المبادرين» بدل «البارزين» وكلاهما عن كميل .
3- .إرشاد القلوب : ص 95 .
4- .مسند ابن حنبل : ج 6 ص 210 ح 17696 وص 214 ح 17714 ، السنن الكبرى : ج 3 ص 519 ح 6526 ، سنن الترمذي : ج 5 ص 458 ح 3375 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1246 ح 3793 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 673 ح 1822 وليس في الثلاثة الأخيرة صدره ، كنز العمّال : ج 1 ص 427 ح 1841 ؛ الأمالي للشجري : ج 1 ص 255 .

ص: 49

امام على عليه السلام_ از سفارش ايشان به كميل بن زياد _: اى كميل! گناهان تو بيش از كارهاى نيك توست ، و غفلتت بيش از متذكّر بودنت ، و نعمت هاى خدا به تو بيش از عمل توست . اى كميل! تو از نعمت هاى خدا و عافيت او بر كنار نيستى . پس هيچ گاه از ستايشگويى او و ياد كردنش به بزرگى و پاكى و قداست ، و از سپاس گزارى اش ، بركنار مباش و همواره او را ياد كن .

امام على عليه السلام_ از دعاى ايشان ، معروف به «دعاى كميل» _: اى پروردگار ، اى پروردگار ، اى پروردگار ! به حقّ تو و به مقام قُدست ، و به بزرگ ترين صفات و نام هايت ، از تو درخواست مى كنم كه اوقات شب و روز مرا به ياد خودت ، آباد گردانى و پيوسته ، در خدمت خودت قرارم دهى و اعمالم را به درگاهت بپذيرى تا آن كه همه اعمال و اَورادم يك وِرد شوند و تا ابد ، در خدمت تو باشم . سرورم ، اى آن كه تكيه ام به اوست ، اى آن كه از احوال خويش به او شِكوه مى كنم ، اى پروردگار ، اى پروردگار! اندام هاى مرا در خدمت به خودت ، نيرومند گردان و دلم را در عقيده ، استوار بدار و در ترس از خودت ، به من كوشايى بخش و پيوسته مرا در خدمت خويش بدار ، تا در ميدان هاى مسابقه دهندگان ، به سوى تو بدوانم و در ميان پيشى گيرندگان به كوى تو بشتابم و در ميان مشتاقان ، شوق نزديك شدن به تو ، جانم را فرا گيرد و چونان نزديك شدن اخلاص مندان ، به تو نزديك شوم و آن سان كه اهل يقين از تو مى ترسند ، از تو بترسم و در كنار و پناه تو ، با مؤمنانْ گِرد آيم .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر يك از شما بايد از ياد پروردگارش تَر و تازه باشد . بنا بر اين ، از غافلان مباش .

مسند ابن حنبل_ به نقل از عبد اللّه بن بُسر _: دو باديه نشين به نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمدند . يكى از آن دو گفت : اى محمّد ! بهترينِ مردان ، چه مردى است ؟ پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «آن مردى كه عمرش دراز و كردارش نيك باشد» . ديگرى گفت : احكام اسلام بر ما افزون شده است . دستور العملى بده كه جامع باشد و ما به آن ، چنگ زنيم . فرمود : «همواره زبانت از ياد خداوند عز و جل تَر و تازه باشد» .

.

ص: 50

كنز العمّال عن معاذ :آخِرُ كَلامٍ فارَقتُ عَلَيهِ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله أن قُلتُ : يا رَسولَ اللّهِ ، أيُّ العَمَلِ خَيرٌ وأقرَبُ إلَى اللّهِ؟ قالَ : أن تُمسِيَ وتُصِبحَ ولِسانُكَ رَطبٌ مِن ذِكرِ اللّهِ عز و جل . (1)

الزهد لابن مبارك عن عبد اللّه بن بسر :قالَ رَجُلٌ : يا رَسولَ اللّهِ! أيُّ العَمَلِ أفضَلُ؟ قالَ : لا يَزالُ لِسانُكَ رَطبا مِن ذِكرِ اللّهِ . (2)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَرَرتُ لَيلَةَ اُسرِيَ بي بِرَجُلٍ مَغيبٍ في نورِ العَرشِ ؛ فَقُلتُ : مَن هذا! مَلَكٌ؟ قيلَ : لا ، قُلتُ : نَبِيٌّ؟ قيلَ : لا ، قُلتُ : مَن هُوَ؟ قالَ : هذا رَجُلٌ كانَ فِي الدُّنيا لِسانُهُ رَطبا مِن ذِكرِ اللّهِ ، وقَلبُهُ مُعَلَّقا بِالمَساجِدِ ، ولَم يَستَسِبَّ (3) لِوالِدَيهِ قَطُّ . (4)

صحيح ابن حبّان عن معاذ بن جبل :سَأَلتُ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله : أيُّ الأَعمالِ أحَبُّ إلَى اللّهِ ؟ قالَ : أن تَموتَ ولِسانُكَ رَطبٌ مِن ذِكرِ اللّهِ . (5)

.


1- .كنز العمّال : ج 2 ص 242 ح 3929 وج 1 ص 440 ح 1903 وج 8 ص 319 ح 23099 وفي الأخيرين بزيادة «و إلى رسوله» بعد «إلى اللّه » وكلّها نقلاً عن ابن النجّار .
2- .الزهد لابن المبارك : ص 328 ح 935 ، التاريخ الكبير : ج 1 ص 416 ح 1328 وليس فيه صدره .
3- .لم يَسْتَسِبَّ لوالديه : أي لم يعرّضهما للسبّ ويجرّه إليهما ؛ بأن يسبّ أبوَي غيره فيسبّ أبويه مجازاةً له (اُنظر النهاية : ج 2 ص 330 «سبب») .
4- .الأولياء لابن أبي الدنيا : ص 92 ح 95 عن أبي المخارق .
5- .صحيح ابن حبّان : ج 3 ص 100 ح 818 ، المعجم الكبير : ج 20 ص 93 ح 181 وص 106 ح 208 وص 107 ح 212 ، عمل اليوم والليلة لابن السني : ص 6 ح 2 ، كنز العمّال : ج 2 ص 247 ح 3939 نقلاً عن ابن شاهين وابن النجّار .

ص: 51

كنز العمّال_ به نقل از مُعاذ _: آخرين سخنى كه با آن از پيامبر خدا جدا شدم ، اين بود كه گفتم : اى پيامبر خدا ! كدام عمل ، بهتر و نزد خداوند ، مقرّب تر است ؟ فرمود : «اين كه صبح و شام ، زبانت از ياد خداوند عز و جل تَر و تازه باشد» .

الزهد ، ابن مبارك_ به نقل از عبد اللّه بن بُسر _: مردى گفت : اى پيامبر خدا ! كدام عمل ، برتر است؟ فرمود : «اين كه زبانت ، پيوسته از ياد خدا تَر و تازه باشد» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شبى كه مرا به معراج بردند ، به مردى برخوردم كه در نور عرش ، گُم بود . گفتم : اين كيست ؟ فرشته است؟ گفته شد : «نه» . گفتم : پيامبر است؟ گفته شد : «نه» . گفتم : او كيست؟ گفتند : «اين ، مردى است كه در دنيا زبانش از ياد خدا تَر و تازه ، و دلش آويخته به مسجدها بود و هرگز براى پدر و مادرش ناسزا نخريد» . (1)

صحيح ابن حِبّان_ به نقل از مُعاذ بن جبل _: از پيامبر خدا پرسيدم : كدامين اعمال نزد خدا محبوب تر است ؟ فرمود : «اين كه تا دَم مرگ ، زبانت از ياد خدا تَر و تازه باشد» .

.


1- .يعنى به پدر و مادر ديگران ، ناسزا نگفت تا آنها نيز ، متقابلاً ، به پدر و مادر او ناسزا بگويند يا به اين معناست كه با اعمال ناشايست خود ، موجب نفرين فرستادن مردم به پدر و مادرش نشد .

ص: 52

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ الَّذينَ لا تَزالُ ألسِنَتُهُم رَطبَةً مِن ذِكرِ اللّهِ ، يَدخُلُ أحَدُهُمُ الجَنَّةَ وهَوُ يَضحَكُ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :لا يَنزِل بِأَحَدِكُمُ المَوتُ إلّا وفُوهُ رَطبٌ مِن ذِكرِ اللّهِ ، لا يَخلُوَنَّ قَلبُ أحَدِكُم أبَدا مِن ذِكرِ اللّهِ . (2)

الإمام عليّ عليه السلام_ فِي الحِكَمِ المَنسوبَةِ إلَيهِ _: أفضَلُ الأَعمالِ أن تَموتَ ولِسانُكَ رَطبٌ بِذِكرِ اللّهِ سُبحانَهُ . (3)

عنه عليه السلام :لِسانُ البَرِّ مُستَهتَرٌ (4) بِدَوامِ الذِّكرِ . (5)

عنه عليه السلام_ فِي الحِكَمِ المَنسوبَةِ إلَيهِ _: مُخُّ الإيمانِ التَّقوى وَالوَرَعُ ، وهُما مِن أفعالِ القُلوبِ ، وأَحسَنُ أفعالِ الجَوارِحِ ألّا تَزالَ مالِئا فاكَ بِذِكرِ اللّهِ سُبحانَهُ . (6)

عنه عليه السلام_ فِي الدُّعاءِ _: اللّهُمَّ وَاجعَلني مِنَ الَّذينَ يُسَبِّحونَ لَكَ آناءَ اللَّيلِ وَالنَّهارِ لا يَفتُرونَ . (7) اللّهُمَّ وَاجعَلني مِنَ الَّذينَ لا يَمَلّونَ ذِكرَكَ، ولا يَسأَمونَ عَن عِبادَتِكَ، ويُسَبِّحونَ لَكَ ولَكَ يَسجُدونَ . اللّهُمَّ وَاجعَلني مِنَ الَّذينَ يَذكُرونَكَ قِياما وقُعودا وعَلى جُنوبِهِم . (8)

.


1- .مستدرك الوسائل : ج 5 ص 295 ح 5904 نقلاً عن درر اللآلي عن أبي الدرداء ؛ المصنّف لابن أبي شيبة : ج 7 ص 72 ح 8 وج 8 ص 168 ح 8 وص 236 ح 7 ، الزهد لابن حنبل : ص 169 كلّها عن أبي الدرداء من دون إسنادٍ إليه صلى الله عليه و آله ، كنز العمّال : ج 1 ص 427 ح 1839 وص 440 ح 1904 .
2- .تنبيه الخواطر : ج 2 ص 116 .
3- .شرح نهج البلاغة : ج 20 ص 347 ح 984 وراجع جامع الأخبار : ص 116 ح 208 .
4- .يقال : اُهتر فلان بكذا واستُهتر فهو مُهتر ومستهتَر : أي مولع به لايتحدّث بغيره ، ولا يفعل غيره (النهاية : ج 5 ص 242 «هتر») .
5- .غرر الحكم : ح 7617 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 419 ح 7099 .
6- .شرح نهج البلاغة : ج 20 ص 347 ح 988 .
7- .الفَتْرَة : الانكِسار والضعف (لسان العرب : ج 5 ص 43 «فتر»).
8- .الدروع الواقية : ص 229 وص 141 عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 97 ص 169 ح 4 .

ص: 53

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آنان كه زبان هايشان پيوسته از ياد خدا تَر و تازه باشد ، هر يك از ايشان ، خندانْ وارد بهشت مى شوند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مبادا مرگ به سراغ يكى از شما بيايد ، مگر آن كه دهانش از ياد خدا تَر و تازه باشد ! مبادا دل هر يك از شما از ياد خدا تهى باشد !

امام على عليه السلام_ در حكمت هاى منسوب به ايشان _: برترينِ اعمال ، اين است كه تا دمِ مرگ ، زبانت به ياد خداوند پاك ، تَر و تازه باشد .

امام على عليه السلام :زبانِ نيكوكاران ، شيفته مداومت بر ياد خداست .

امام على عليه السلام_ در حكمت هاى منسوب به ايشان _: مغز ايمان ، پرهيزگارى و پارسايى است ، و اين دو از اعمال دل اند . بهترين اعمال جوارح ، اين است كه همواره ، دهانت را به ذكر خداوند پاك ، پُر كنى .

امام على عليه السلام_ در دعا _: بار خدايا ! مرا از آنانى قرار ده كه در اوقات شب و روز ، تسبيح تو را مى گويند و سست نمى شوند . بار خدايا ! مرا از آنانى قرار ده كه از ياد تو خسته نمى شوند و از عبادتت به ستوه نمى آيند و پيوسته ، تو را تسبيح مى گويند و سجده ات مى كنند . بار خدايا ! مرا از آنانى قرار ده كه ايستاده و نشسته و خفته ، تو را ياد مى كنند .

.

ص: 54

الزهد لابن مبارك عن عبد اللّه بن سلام :إِنَّ مُوسى صَلَواتُ اللّهِ عَلَيهِ قالَ لِرَبِّهِ عز و جل : يا رَبِّ! مَا الشُّكرُ الَّذِي يَنبَغي لَكَ ؟ قال : يا مُوسى ! لا يَزالُ لِسانُكَ رَطبا مِن ذِكري . (1)

الإمام الباقر عليه السلام :إِنَّ أَبناءَ الآخِرَةِ . . . لا يَمَلّونَ مِن ذِكرِ اللّهِ . (2)

مصباح الشريعة_ فيما نَسَبَهُ إلَى الإِمامِ الصّادِقِ عليه السلام _: أَفضَلُ الوَصايا وأَلزَمُها أن لا تَنسى رَبَّكَ، وأَن تَذكُرَهُ دائِما ، ولا تَعصِيَهُ، وتَعبُدَهُ قاعِدا وقائِما ، ولا تَغتَرَّ بِنِعمَتِهِ ، وَاشكُرهُ أبَدا . (3)

1 / 3الحَثُّ عَلى ذِكرِ اللّهِ في كُلِّ مَكانٍرسول اللّه صلى الله عليه و آله :اُذكُرِ اللّهَ حَيثُما كُنتَ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله_ في وَصِيَّتِهِ لِمَعاذِ بنِ جَبَلٍ _: اُوصيكَ بِتَقوَى اللّهِ ، وصِدقِ الحَديثِ ، وَالوَفاءِ بِالعَهدِ . . . وَاذكُر رَبَّكَ عِندَ كُلِّ شَجَرٍ وحَجَرٍ . (5)

.


1- .الزهد لابن المبارك : ص 330 ح 942 ، شُعب الإيمان : ج 4 ص 104 ح 4428 ، الدرّ المنثور : ج 1 ص 370 نقلاً عن ابن أبي شيبة وابن أبي الدنيا .
2- .تحف العقول : ص 287 عن جابر الجعفي ، بحار الأنوار : ج 78 ص 165 ح 2 .
3- .مصباح الشريعة : ص 402 ، بحار الأنوار : ج 78 ص 200 ح 27 .
4- .كنز العمّال : ج 1 ص 443 ح 1913 نقلاً عن الترغيب في الذكر عن أبي ذرّ.
5- .تحف العقول : ص 26 ، نزهه الناظر : ص 30 ح 92 ، إرشاد القلوب : ص 73 كلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 77 ص 127 ح 33 وراجع المعجم الكبير : ج 20 ص 159 ح 331 وص 175 ح 374 وشعب الإيمان : ج 1 ص 405 ح 548 والزهد لهنّاد : ج 2 ص 521 ح 1074 وص 531 ح 1092.

ص: 55

1 / 3 تشويق به ياد خدا در همه جا

الزهد ، ابن مبارك_ به نقل از عبد اللّه بن سلام _: موسى _ كه درودهاى خداوند بر او باد _ به پروردگارش عز و جل گفت : اى پروردگار من ! آن سپاسى كه سزاوار توست ، چيست؟ فرمود : «اى موسى! اين كه زبانت ، پيوسته به ذكر من ، تَر و تازه باشد» .

امام باقر عليه السلام :آخرت گرايان ... از ياد خدا ، خسته و بيزار نمى شوند .

مصباح الشريعة_ در سخنى كه به امام صادق عليه السلام نسبت داده شده است _: برترين و ضرورترين توصيه ها اين است كه : پروردگارت را فراموش نكنى و همواره به ياد او باشى و نافرمانى اش نكنى ، و ايستاده و نشسته ، او را بندگى نمايى و به نعمتش مغرور نشوى و همواره ، سپاس گزارش باشى .

1 / 3تشويق به ياد خدا در همه جاپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر جا كه هستى ، به ياد خدا باش .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در سفارش به مُعاذ بن جبل _: سفارش مى كنم تو را به خداپَروايى ، راستگويى ، وفاى به عهد ... و اين كه در كنار هر درخت و سنگى به ياد پروردگارت باش .

.

ص: 56

عنه صلى الله عليه و آله_ لِمِخنَفِ بنِ يَزيدٍ _: يا مِخنَفُ . . . اُذكُرِ اللّهَ عِندَ كُلِّ حَجَرٍ ومَدَرٍ (1) ، يَشهَدُ لَكَ يَومَ القِيامَةِ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :يا أبا بَكرٍ ، إذا رَأَيتَ النّاسَ يُسارِعونَ فِي الدُّنيا فَعَلَيكَ بِالآخِرَةِ ، وَاذكُرِ اللّهَ عِندَ كُلِّ حَجَرٍ ومَدَرٍ يَدعوكَ (3) إذا ذَكَرتَهُ ، ولا تُحَقِّرَنَّ أحَدا مِنَ المُسلِمينَ ؛ فَإِنَّ صَغِيرَ المُسلِمينَ عِندَ اللّهِ كَبيرٌ . (4)

الإمام عليّ عليه السلام :اُذكُرُوا اللّهَ في كُلِّ مَكانٍ فَإِنَّهُ مَعَكُم . (5)

لقمان عليه السلام_ لِابنِهِ وهُوَ يَعِظُهُ _: يا بُنَيَّ ، أقِلَّ الكَلامَ ، وَاذكُرِ اللّهَ عز و جل في كُلِّ مَكانٍ ؛ فَإِنَّهُ قَد أنذَرَكَ ، وحَذَّرَكَ ، وبَصَّرَكَ ، وعَلَّمَكَ . (6)

1 / 4ذِكرُ اللّهِ حَسَنٌ عَلى كُلِّ حالٍالإمام الباقر عليه السلام :مَكتوبٌ فِي التَّوراةِ الَّتي لَم تُغَيَّر أنَّ موسى عليه السلام سَأَلَ رَبَّهُ فَقالَ : إلهي إنَّهُ يَأتي عَلَيَّ مَجالِسُ اُعِزُّكَ واُجِلُّكَ أن أذكُرَكَ فيها! فَقالَ : يا موسى ، إنَّ ذِكري حَسَنٌ عَلى كُلِّ حالٍ . (7)

.


1- .المَدَر : قِطَع الطين اليابس (القاموس المحيط : ج 2 ص 131 «مدر») .
2- .كنزالعمّال : ج 15 ص 853 ح 43393 نقلاً عن أبي نعيم عن مخنف بن يزيد ، الفردوس : ج 5 ص 403 ح 8558 عن مخيف بن زيد وفيه «مضر» بدل «مدر».
3- .في كنز العمّال : «يذكرك» بدل «يدعوك» .
4- .الفردوس : ج 5 ص 302 ح 8256 عن الإمام عليّ عليه السلام ، كنزالعمّال : ج 15 ص 851 ح 43385 نقلاً عن السلمي وج 16 ص 237 ح 44297 .
5- .الخصال : ص 613 ح 10 عن أبي بصير ومحمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، تحف العقول : ص 103 وليس فيه «فإنّه معكم» ، بحار الأنوار : ج 93 ص 154 ح 16 .
6- .الاختصاص : ص 336 ، بحار الأنوار : ج 13 ص 427 ح 22 نقلاً عن النوادر لجعفر بن الحسين وكلاهما عن الأوزاعي .
7- .الكافي : ج 2 ص 497 ح 8 ، عدّة الداعي : ص 239 كلاهما عن أبي حمزة ، تهذيب الأحكام : ج 1 ص 27 ح 68 ، عوالي اللآلي : ج 2 ص 190 ح 78 كلاهما عن سليمان بن خالد عن الإمام الصادق عليه السلام ، الدعوات : ص 18 ح 6 والثلاثة الأخيرة نحوه ، بحار الأنوار : ج 93 ص 160 ح 41 .

ص: 57

1 / 4 ياد خدا ، در همه حال ، نيكوست

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ به مِخنَف بن يزيد _: اى مِخنَف! ... نزد هر سنگ و كلوخى خدا را ياد كن تا روز قيامت ، به سود تو گواهى دهد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى ابو بكر ! هر گاه ديدى مردم در دنيا مى شتابند ، تو به آخرت روى آور و خدا را نزد هر سنگ و كلوخى ياد كن ؛ زيرا هر گاه او را ياد كنى ، او نيز تو را ياد مى كند . هرگز هيچ مسلمانى را كوچك مشمار ؛ زيرا كوچكِ مسلمانان هم نزد خدا بزرگ است .

امام على عليه السلام :خدا را در هر مكانى ياد كنيد ؛ زيرا او با شماست .

لقمان عليه السلام_ در اندرز به پسرش _: پسرم! كم سخن گو و خداوند عز و جل را در همه جا ياد كن ، كه او به تو هشدار داده و بر حَذَرت داشته و بينايت نموده و آگاه و دانايت ساخته است .

1 / 4ياد خدا ، در همه حال ، نيكوستامام باقر عليه السلام :در توراتِ تحريف نشده ، نوشته شده است كه موسى عليه السلام از پروردگارش پرسيد و گفت : معبود من! گاه وضعيتى برايم پيش مى آيد كه من ، تو را ارجمندتر و گرامى تر از آن مى دانم كه در آن وضعيت ، تو را ياد كنم! خداوند فرمود : «اى موسى! ياد من ، در هر حالى نيكوست» .

.

ص: 58

عنه عليه السلام_ لِمُحَمَّدِ بنِ مُسلِمٍ _: يا مُحَمَّدَ بنَ مُسلِمٍ ، لا تَدَعَنَّ ذِكرَ اللّهِ عَلى كُلِّ حالٍ ، ولَو سَمِعتَ المُنادِيَ يُنادي بِالأَذانِ وأنتَ عَلَى الخَلاءِ ، فَاذكُرِ اللّهَ عز و جلوقُل كَما يَقولُ المُؤَذِّنُ . (1)

الإمام الصادق عليه السلام :لا بَأسَ بِذِكرِ اللّهِ وأنتَ تَبولُ ؛ فَإِنَّ ذِكرَ اللّهِ عز و جل حَسَنٌ عَلى كُلِّ حالٍ ، فَلا تَسأَم مِن ذِكرِ اللّهِ . (2)

تهذيب الأحكام عن زرارة ومحمّد بن مسلم عن الإمام الباقر عليه السلام ، قال :قُلتُ : الحائِضُ وَالجُنُبُ يَقرَآنِ شَيئا؟ قالَ : نَعَم ، ما شاءا إلَا السَّجدَةَ ، ويَذكُرانِ اللّهَ تَعالى عَلى كُلِّ حالٍ . (3)

راجع : ص 42 (الحث على ذكر اللّه في كلّ حال) .

1 / 5فَضلُ الذّاكِرِالكتاب«إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَ الْمُسْلِمَ_تِ وَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَ_تِ وَ الْقَ_نِتِينَ وَ الْقَ_نِتَ_تِ وَ الصَّ_دِقِينَ وَ الصَّ_دِقَ_تِ وَ الصَّ_بِرِينَ وَالصَّ_بِرَ تِ وَ الْخَ_شِعِينَ وَ الْخَ_شِعَ_تِ وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَ الْمُتَصَدِّقَ_تِ وَ الصَّئمِينَ وَالصَّئِمَ_تِ وَ الْحَ_فِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحَ_فِظَ_تِ وَ الذَّ كِرِينَ اللَّهَ كَثِيرًا وَ الذَّ كِرَ تِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَةً وَ أَجْرًا عَظِيمًا» . (4)

.


1- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 288 ح 892 ، علل الشرائع : ص 284 ح 2 عن محمّد بن مسلم وليس فيه «المؤذّن» ، بحار الأنوار : ج 84 ص 176 ح 6.
2- .الكافي : ج 2 ص 497 ح 6 ، عدّة الداعي : ص 239 كلاهما عن الحلبي ، بحار الأنوار : ج 80 ص 190 ح 47.
3- .تهذيب الأحكام : ج 1 ص 27 ح 67 ، الاستبصار : ج 1 ص 115 ح 384 ، علل الشرائع : ص 288 ح 1 ، بحار الأنوار : ج 81 ص 44 ح 9.
4- .الأحزاب : 35 .

ص: 59

1 / 5 جايگاه يادكننده خدا

امام باقر عليه السلام_ به محمّد بن مسلم _: اى محمّد بن مسلم ! ياد خدا را در هيچ حال وا مگذار . اگر در آبريزگاه بودى و بانگ اذان مؤذّن را شنيدى ، خدا را ياد كن و هر چه مؤذّن مى گويد ، تو نيز بازگو .

امام صادق عليه السلام :در حال ادرار كردن هم ذكر خدا گفتن عيبى ندارد ؛ چرا كه ياد خداوند عز و جل در هر حالى خوب است . بنا بر اين ، از ذكر خدا خسته مشو .

تهذيب الأحكام_ به نقل از زراره و محمّد بن مسلم _: به امام [باقر عليه السلام ] گفتم : آيا حائض و جُنب ، مى توانند قرآن بخوانند؟ فرمود : «آرى ؛ هر اندازه خواستند ، بجز [آيات] سجده را ، و مى توانند در هر شرايطى خدا را ياد كنند» .

ر . ك : ص 43 (ترغيب به ياد كردن از خدا در همه احوال) .

1 / 5جايگاه يادكننده خداقرآن«مردان و زنان مسلمان، و مردان و زنان باايمان، و مردان و زنان عبادت پيشه، و مردان و زنان راستگو، و مردان و زنان شكيبا، و مردان و زنان فروتن، و مردان و زنان صدقه دهنده، و مردان و زنان روزه دار، و مردان و زنان پاك دامن، و مردان و زنانى كه خدا را فراوان ياد مى كنند، خدا براى [ همه ] آنان ، آمرزشى و پاداشى بزرگ ، فراهم ساخته است» .

.

ص: 60

«الَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ دَائِمُونَ» . (1)

الحديثرسول اللّه صلى الله عليه و آله_ لِأَبي رَزينٍ _: يا أبا رَزينٍ ، إذا خَلَوتَ فَحَرِّك لِسانَكَ بِذِكرِ اللّهِ عز و جل ، فَإِنَّكَ لا تَزالُ في صَلاةٍ ما ذَكَرتَ رَبَّكَ ؛ إن كُنتَ في عَلانِيَةٍ فَكَصَلاةِ العَلانِيَةِ ، وإن كُنتَ خالِيا فَكَصَلاةِ الخَلوَةِ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :لا تَزالُ مُصَلِّيا قانِتا ما ذَكَرتَ اللّهَ قائِما وقاعِدا ، أو في سوقِكَ ، أو في ناديكَ (3) ، أو حَيثُ كُنتَ . (4)

الإمام الباقر عليه السلام :لا يَزالُ المُؤمِنُ في صَلاةٍ ما كانَ في ذِكرِ اللّهِ عز و جل ؛ قائِما كانَ أو جالِسا أو مُضطَجِعا ، إنَّ اللّهَ تَعالى يَقولُ : «الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَ_مًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِى خَلْقِ السَّمَ_وَ تِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَ_ذَا بَ_طِلاً سُبْحَ_نَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ» (5) . (6)

.


1- .المعارج : 23 .
2- .اُسد الغابة : ج 6 ص 106 ، حلية الأولياء : ج 1 ص 366 كلاهما عن عبد الرحمن بن عوف .
3- .النادي : المنتدى ؛ وهو مجلس القوم ما داموا مجتمعين فيه (المعجم الوسيط : ج 2 ص 912 «ندا») .
4- .شُعب الإيمان : ج 1 ص 412 ح 569 عن يحيى بن أبي كثير ، كنز العمّال : ج 1 ص 446 ح 1927 .
5- .آل عمران : 191 .
6- .الأمالي للمفيد : ص 310 ح 1 ، الأمالي للطوسي : ص 79 ح 116 ، تفسير العيّاشي : ج 1 ص 211 ح 172 وص 214 ح 185 كلّها عن أبي حمزة الثمالي ، بحار الأنوار : ج 93 ص 159 ح 34 .

ص: 61

«همان كسانى كه بر نمازشان پايدارى مى كنند» .

حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ به ابو رَزين _: اى ابو رزين! هر گاه خلوت كردى ، زبانت را به ذكر خداوند عز و جل بجنبان ؛ زيرا تا زمانى كه ذكر پروردگارت را بگويى ، پيوسته در حال نمازى . اگر در آشكار باشى ، مانند نمازِ آشكار است ، و اگر در خلوت باشى ، مانند نمازِ در خلوت است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :تا زمانى كه خدا را ياد كنى ، ايستاده باشى يا نشسته ، در بازار يا در انجمن و يا هر كجاى ديگر كه باشى ، پيوسته در حال نماز و عبادتى .

امام باقر عليه السلام :مؤمن ، تا زمانى كه خدا را ياد كند ، ايستاده باشد يا نشسته و يا دراز كشيده ، پيوسته در حال نماز است . خداوند متعال مى فرمايد : «آنان كه خدا را ، ايستاده و نشسته و به پهلو خفته ، ياد مى كنند و در آفرينش آسمان ها و زمين مى انديشند ، [مى گويند :] اى پروردگار ما ! تو اين همه را بيهوده نيافريده اى . منزّهى تو! پس ما را از عذاب آتش [دوزخ] ، نگه دار» .

.

ص: 62

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :قالَ اللّهُ عز و جل : عَبدي ، أنَا عِندَ ظَنِّكَ بي ، وأنَا مَعَكَ إذا ذَكَرتَني . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ عز و جل يَقولُ : أنَا مَعَ عَبدي إذا هُوَ ذَكَرَني وتَحَرَّكَت بي شَفَتاهُ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :مَكتوبٌ فِي التَّوراةِ الَّتي لَم تُغَيَّر أنَّ موسى عليه السلام سَأَلَ رَبَّهُ فَقالَ : يا رَبِّ ، أقَريبٌ أنتَ مِنّي فَاُناجِيَكَ ، أم بَعيدٌ فَاُنادِيَكَ ؟ فَأَوحى إلَيهِ : يا موسى ، أنَا جَليسُ مَن ذَكَرَني . فَقالَ موسى : فَمَن في سِترِكَ يَومَ لا سِترَ إلّا سِترُكَ؟ فَقالَ : الَّذينَ يَذكُروني فَأَذكُرُهُم ، ويَتَحابّونَ فِيَّ فَاُحِبُّهُم ، فَاُولئِكَ الَّذينَ إذا أرَدتُ أن اُصيبَ أهلَ الأَرضِ بِسوءٍ ذَكَرتُهُم فَدَفَعتُ عَنهُم بِهِم . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ موسَى بنَ عِمرانَ عليه السلام لَمّا ناجى رَبَّهُ قالَ : يا رَبِّ أبَعيدٌ أنتَ مِنّي فَاُنادِيَكَ ، أم قَريبٌ فاُناجِيَكَ ؟ فَأَوحَى اللّهُ جَلَّ جَلالُهُ إلَيهِ : أنَا جَليسُ مَن ذَكَرَني . فَقالَ موسى عليه السلام : يا رَبِّ إنّي أكونُ في حالٍ اُجِلُّكَ أن أذكُرَكَ فيها ! فَقالَ : يا موسى ، اُذكُرني عَلى كُلِّ حالٍ . (4)

.


1- .المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 674 ح 1828 عن أنس ، تاريخ بغداد : ج 2 ص 43 وج 7 ص 109 كلاهما عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 3 ص 135 ح 5847 وص 137 ح 5859 .
2- .سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1246 ح 3792 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 647 ح 10968 ، تاريخ دمشق : ج 70 ص 52 كلّها عن أبي هريرة وص 53 وفيهما «ما ذكرني» بدل «إذا هو ذكرني» ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 673 ح 1824 كلاهما عن أبي الدرداء ، كنز العمّال : ج 1 ص 433 ح 1869 .
3- .عدّة الداعي : ص 235 ، الكافي : ج 2 ص 496 ح 4 عن أبي حمزة الثمالي عن الإمام الباقر عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 13 ص 342 ح 20 .
4- .التوحيد : ص 182 ح 17 ، عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 1 ص 127 ح 22 كلاهما عن داوود بن سليمان الفرّاء عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، علل الشرائع : ص 284 ح 1 عن أبي بصير عن الإمام الصادق عليه السلام ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 28 ح 58 من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 84 ص 175 ح 6 ؛ حلية الأولياء : ج 6 ص 42 عن كعب وزاد فيه «قال : وماهي؟ قال : الجنابة والغائط» قبل «فقال : يا موسى اذكرني» .

ص: 63

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداى عز و جل فرمود : «بنده من! من ، آن جايم كه تو به من گمان برى ، و هر گاه مرا ياد كنى ، من با تو هستم» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداى عز و جل مى فرمايد : «من با بنده خويش هستم ، هر آن گاه كه او مرا ياد كند و لبانش به ياد من بجنبد» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در تورات تحريف ناشده ، نوشته شده است كه موسى عليه السلام از پروردگارش پرسيد و گفت : اى پروردگار من! آيا تو به من نزديكى تا با تو نجوا كنم ، يا دورى تا آوازت دهم؟ خداوند به او وحى فرمود : «اى موسى! من ، همنشين كسى هستم كه مرا ياد كند» . موسى عليه السلام گفت : در آن روز كه پرده اى جز پرده تو نيست ، چه كسى در پرده توست؟ فرمود : «آنان كه مرا ياد مى كنند و من ، يادشان مى كنم و براى من ، يكديگر را دوست مى دارند و من نيز دوستشان مى دارم . اينان ، كسانى هستند كه هر گاه بخواهم به زمينيان گزندى برسانم ، به ياد ايشان مى رفتم و به خاطر آنان ، گزند را از زمينيان مى گردانم» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :موسى بن عمران عليه السلام آن گاه كه با پروردگارش به راز و نياز پرداخت ، گفت : اى پروردگار من! آيا تو از من دورى تا كه آوازت دهم ، يا نزديكى تا آهسته بخوانمت ؟ خداوند عز و جل به او وحى فرمود : «من ، همنشين كسى هستم كه مرا ياد كند» . موسى عليه السلام گفت : اى پروردگار من! [گاه] در وضعيتى هستم كه تو را ارجمندتر از آن مى دانم كه در آن وضع ، يادت كنم ! فرمود : «اى موسى ! در هر وضعيتى مرا ياد كن» .

.

ص: 64

عنه صلى الله عليه و آله :قالَ موسى عليه السلام : يا رَبِّ ، أقَريبٌ أنتَ [ فَ_ ] اُناجِيَكَ ، أم بَعيدٌ [ فَ_ ] (1) اُنادِيَكَ؟ فَإِنّي اُحِسُّ حِسَّ صَوتِكَ ولا أراكَ! فَأَينَ أنتَ؟ فَقالَ اللّهُ : خَلفَكَ ، وأَمامَكَ ، وعَن يَمينِكِ ، وعَن شِمالِكَ . يا موسى ! إنّي جَليسُ عَبدي حينَ يَذكُرُني ، وأَنَا مَعَهُ إذا دَعاني . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :قالَ اللّهُ تَعالى : يَابنَ آدَمَ ، إنَّكَ إذا ما ذَكَرتَني شَكَرتَني ، وإذا نَسيتَني كَفَرتَني . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن ذَكَرَهُ فَقَد شَكَرَهُ ، ومَن كَتَمَهُ فَقَد كَفَرَهُ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :ما مِن عَبدٍ يَقومُ بِفَلاةٍ مِنَ الأَرضِ يُريدُ الصَّلاةَ ، إلّا تَزَخرَفَت لَهُ الأَرضُ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :ما مِن صَباحٍ ولا رَواحٍ (6) إلّا وبِقاعُ الأَرضِ يُنادي بَعضُها بَعضا : يا جارَةُ ، هَل مَرَّ بِكِ اليَومَ ذاكِرٌ للّهِِ تَعالى ، أو عَبدٌ وَضَعَ جَبهَتَهُ عَلَيكِ ساجِدا للّهِِ؟ فَمِن قائِلَةٍ : لا ، ومِن قائِلَةٍ : نَعَم . فَإِذا قالَت : نَعَم ، اِهتَزَّت وَانشَرَحَت ، وتَرى أنَّ لَها فَضلاً عَلى جارَتِها . (7)

.


1- .ما بين المعقوفين أثبتناه في هذا المورد وفي سابقه من كنز العمّال .
2- .الفردوس : ج 3 ص 192 ح 4533 عن ثوبان مولى رسول اللّه صلى الله عليه و آله ، كنز العمّال : ج 1 ص 433 ح 1871 .
3- .حلية الأولياء : ج 4 ص 338 ، المعجم الأوسط : ج 7 ص 200 ح 7265 وفيه «إذا ذكرتني» ، تاريخ بغداد : ج 12 ص 11 ، الفردوس : ج 3 ص 181 ح 4491 وفيهما «وما نسيتني» وكلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 1 ص 444 ح 1915 وج 3 ص 256 ح 6427 .
4- .مستدرك الوسائل : ج 5 ص 296 ح 5905 نقلاً عن تفسير أبي الفتوح الرازي .
5- .مسند أبي يعلى : ج 4 ص 148 ح 4096 ، تنبيه الغافلين : ص 537 ح 868 كلاهما عن أنس ، كنز العمّال : ج 1 ص 423 ح 1817 نقلاً عن أبي الشيخ في كتاب العظمة.
6- .الرَّواحُ : نقيضُ الصباح ، وهو اسمٌ للوقت من زوال الشمس إلى الليل (الصحاح : ج 1 ص 368 «روح»).
7- .مكارم الأخلاق : ج 2 ص 373 ح 2661 ، أعلام الدين : ص 197 كلاهما عن أبي ذرّ ، بحار الأنوار : ج 77 ص 84 ح 3.

ص: 65

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :موسى عليه السلام گفت : اى پروردگار من! آيا تو نزديكى تا آهسته بخوانمت ، يا دورى كه صدايت بزنم؟ زيرا من ، همهمه صداى تو را مى شنوم ؛ امّا نمى بينمت! پس تو كجايى؟ خداوند فرمود : «پشت سرِ تو ، و پيش روى تو ، و در سمت راست و سمت چپ تو . اى موسى! من ، آن گاه كه بنده ام مرا ياد كند ، همنشين اويم و هر گاه مرا بخواند ، با او هستم» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداى متعال فرمود : «اى پسر آدم! تو هر گاه مرا ياد كنى ، سپاسم گفته اى و هر گاه فراموشم كنى ، ناسپاسى ام كرده اى» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه خدا را ياد كند ، در واقع ، سپاسش گفته است و هر كه يادش نكند ، در واقع ، ناسپاسى اش كرده است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ بنده اى نيست كه در بيابانى از زمين به قصد نماز بِايستد ، مگر آن كه زمين برايش آراسته مى شود .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ صبحگاه و شبانگاهى نيست ، مگر آن كه قطعات زمين به يكديگر مى گويند : «اى همسايه! آيا امروز ، يادكننده خداى متعال بر تو گذشت ، يا بنده اى كه پيشانى خويش را براى سجده خداوند متعال بر تو بگذارد؟» . پس يكى مى گويد : «نه» و ديگرى مى گويد : «چرا» . اگر بگويد : «چرا» ، به وجد مى آيد و شادمان مى شود و خود را بر هم كنارش برتر مى بيند .

.

ص: 66

عنه صلى الله عليه و آله :عَلامَةُ حُبِّ اللّهِ حُبُّ ذِكرِ اللّهِ ، وعَلامَةُ بُغضِ اللّهِ بُغضُ ذِكرِ اللّهِ . (1)

الإمام عليّ عليه السلام :ذاكِرُ اللّهِ _ سُبحانَهُ _ مُجالِسُهُ . (2)

عنه عليه السلام :ذِكرُ اللّهِ قُوتُ النُّفوسِ ، ومُجالَسَةُ المَحبوبِ . (3)

عدّة الداعي عنهم عليهم السلام: إنَّ فِي الجَنَّةِ قِيعانا (4) ، فَإِذا أخَذَ الذّاكرُ فِي الذِّكرِ أخَذَتِ المَلائِكَهُ في غَرسِ الأَشجارِ ، فَرُبَّما وَقَفَ بَعضُ المَلائِكَةِ ، فَيُقالُ لَهُ : لِمَ وَقَفتَ؟ فيقول : إنَّ صاحِبي قَد فَتَرَ _ يَعني عَنِ الذِّكرِ _ . (5)

إحياء علوم الدين :في أخبارِ داوودَ عليه السلام : إنَّ اللّهَ تَعالى قالَ : يا داوودُ ، أبلِغ أهلَ أرضي أنّي حَبيبٌ لِمَن أحَبَّني ، وجَليسٌ لِمَن جالَسَني ، ومُؤنِسٌ لِمَن أنِسَ بِذِكري ، وصاحِبٌ لِمَن صاحَبَني ، ومُختارٌ لِمَنِ اختارَني ، ومُطيعٌ لِمَن أطاعَني . (6)

شُعب الإيمان عن أبي سعيد الخدري :قيلَ : يا رَسولَ اللّهِ، أيُّ النّاسِ أعظَمُ دَرَجَةً ؟ قالَ : الذّاكِرينَ اللّهَ . (7)

.


1- .شُعب الإيمان : ج 1 ص 367 ح 410 ، معجم السفر : ص 193 ح 617 كلاهما عن أنس ، كنزالعمّال : ج 1 ص 417 ح 1776 ؛ جامع الأخبار : ص 352 ح 979 ، بحار الأنوار : ج 69 ص 252 ح 32 .
2- .غرر الحكم : ح 5159 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 256 ح 4740 .
3- .رر الحكم : ح 5166 وح 322 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 62 ح 1600 وفيهما «الذكر مجالسة المحبوب» .
4- .القاعُ : أرض واسعة سهلة مطمئنّة مستوية حُرّة ، لاحُزونة فيها ولا ارتفاع ولا انهباط ، والجمع : أقواع وأقوُع وقيعان (لسان العرب : ج 8 ص 304 «قوع»).
5- .عدّة الداعي : ص 239 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 163 ح 42.
6- .إحياء علوم الدين : ج 4 ص 469 ، مسكّن الفؤاد : ص 27 ، بحار الأنوار : ج 70 ص 26 ح 28 .
7- .شُعب الإيمان : ج 1 ص 419 ح 589 ، كنز العمّال : ج 1 ص 426 ح 1835 وص 415 ح 1759 نحوه .

ص: 67

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نشانه دوست داشتن خدا ، دوست داشتن ياد خداست ، و نشانه بيزارى از خدا ، بيزارى از ياد خداست .

امام على عليه السلام :ياد كننده خداى سبحان ، همنشين اوست .

امام على عليه السلام :ياد خدا ، خوراك جان ها ، و همنشينى با محبوب است .

عدّة الداعى_ از معصومان عليهم السلام _: در بهشت ، دشت هايى است كه هر گاه ياد كننده [ى خدا] شروع به ذكر گفتن كند ، فرشتگان ، شروع به كاشتن درخت مى كنند . گاه فرشته اى دست از كار مى كشد . به او گفته مى شود : چرا دست از كار كشيدى؟ مى گويد : دوستم باز ايستاد (يعنى از گفتن ذكر خدا) .

إحياء علوم الدين :در خبرهاى داوود عليه السلام آمده است : خداى متعال فرمود : «اى داوود! به اهل زمينم برسان كه من ، دوستدار كسى هستم كه دوستم بدارد ، و همنشين كسى هستم كه با من همنشينى كند ، و مونس كسى هستم كه با ياد من ، انس گيرد ، و يار كسى هستم كه يار من باشد ، و برگزيننده كسى هستم كه مرا برگزيند ، و فرمان بُردار كسى هستم كه از من فرمان بَرَد» .

شُعب الإيمان_ به نقل از ابو سعيد خُدرى _: گفته شد : اى پيامبر خدا ! كدام يك از مردمان ، درجه اش بالاتر است ؟ فرمود : «يادكنندگان خدا» .

.

ص: 68

الإمام عليّ عليه السلام :ذاكِرُ اللّهِ مِنَ الفائِزينَ . (1)

عنه عليه السلام :أهلُ الذِّكرِ ، أهلُ اللّهِ وخاصَّتُهُ . (2)

إرشاد القلوب :قالَ سُبحانَهُ في بَعضِ كُتُبِهِ : أهلُ ذِكري في ضِيافَتي . (3)

الإمام عليّ عليه السلام_ في ذِكرِ حَديثِ مِعراجِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله _: قالَ اللّهُ تَعالى : . . . يا مُحَمَّدُ ! وَجَبَت مَحَبَّتي لِلمُتَحابّينَ فِيَّ ، ووَجَبَت مَحَبَّتي لِلمُتَعاطِفينَ فِيَّ ، ووَجَبَت مَحَبَّتي لِلمُتَواصِلينَ فِيَّ ، ووَجَبَت مَحَبَّتي لِلمُتَوَكِّلينَ عَلَيَّ . . . نَعيمُهُم فِي الدُّنيا ذِكري ومَحَبَّتي ورِضائي عَنهُم . (4)

مسند ابن حنبل عن أبي سعيد الخدري عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :يَقولُ الرَّبُّ عز و جل : سَيَعلَمُ أهلُ الجَمعِ اليَومَ مَن أهلُ الكَرَمِ . فَقيلَ : ومَن أهلُ الكَرَمِ يا رَسولَ اللّهِ ؟ قالَ : أهلُ الذِّكرِفِي المَساجِدِ . (5)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :خِيارُ اُمَّتي فيما أنبَأَنِيَ المَلَأُ الأَعلى : قَومٌ يَضحَكونَ جَهرا في سَعَةِ رَحمَةِ رَبِّهِم عز و جل ، ويَبكونَ سِرّا مِن خَوفِ شِدَّةِ عَذابِ رَبِّهِم عز و جل ، يَذكُرونَ رَبَّهُم بِالغَداةِ وَالعَشِيِّ فِي البُيوتِ الطَّيِّبَةِ المَساجِدِ ، ويَدعونَهُ بِأَلسِنَتِهِم رَغَبا ورَهَبا . (6)

.


1- .غرر الحكم : ح 5164 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 256 ح 4742 .
2- .غرر الحكم : ح 1467 .
3- .إرشاد القلوب : ص 82 ، أعلام الدين : ص 279 ، عدّة الداعي : ص 238 وفيهما «نعمتي» بدل «ضيافتي» ، بحار الأنوار : ج 77 ص 42 ح 10 .
4- .إرشاد القلوب : ص 199 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 22 ح 6 .
5- .مسند ابن حنبل : ج 4 ص 151 ح 11722 ، مسند أبي يعلى : ج 2 ص 138 ح 1399 ، صحيح ابن حبّان : ج 3 ص 98 ح 816 وفيه «أهل مجالس الذِكر في المساجد».
6- .المستدرك على الصحيحين : ج 3 ص 19 ح 4294 ، شُعب الإيمان : ج 1 ص 478 ح 765 كلاهما عن عياض بن سليمان ، كنز العمّال : ج 1 ص 162 ح 815 وج 2 ص 27 ح 3000 .

ص: 69

امام على عليه السلام :يادكننده خدا ، از كاميابان است .

امام على عليه السلام :اهل ذكر ، اهل خدا و خاصّگان اويند .

إرشاد القلوب :خداوند سبحان ، در يكى از كتاب هايش فرموده است : «اهل ياد من ، در ميهمانى من هستند» .

امام على عليه السلام_ در بيان حديث معراج پيامبر صلى الله عليه و آله _: خداى متعال فرمود : « ... اى محمّد! آنان كه براى من يكديگر را دوست بدارند ، مستوجب محبّت من هستند . آنان كه براى من به يكديگر مهر ورزند ، مستوجب محبّت من هستند . آنان كه براى من با يكديگر پيوند زنند ، مستوجب محبّت من هستند . آنان كه بر من توكّل كنند ، مستوجب محبّت من هستند ... . نعمت و خوشى آنان در دنيا ، ياد من و محبّت من و خشنودى من از آنان است» .

مسند ابن حنبل_ به نقل از ابو سعيد خُدرى _پيامبر خدا فرمود : «[در روز قيامت ]خداوند عز و جل مى فرمايد : امروز ، به زودى اهل محشر خواهند دانست كه اهل كَرَم كيان اند » . گفته شد : اهل كرم كيان اند ، اى پيامبر خدا؟ فرمود : «آنان كه در مسجدها به ذكر خدا مى پردازند» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهترينان امّت من ، آن گونه كه ساكنان عالم بالا به من خبر داده اند ، مردمانى هستند كه در گستره رحمت پروردگار خويش ، آشكارا مى خندند و نهانى از ترس عذاب سخت پروردگارشان مى گِريند . بام و شام ، در خانه هاى پاك ، مسجدها ، پروردگارشان را ياد مى كنند ، و از سرِ اميد و بيم با زبان هاى خويش ، او را مى خوانند .

.

ص: 70

الإمام عليّ عليه السلام_ في وَصفِ المُتَّقينَ _: فَمِن عَلامَةِ أحَدِهِم أنَّك تَرى لَهُ قُوَّةً في دينٍ . . . يَعمَلُ الأَعمالَ الصّالِحَةَ وهُوَ عَلى وَجَلٍ ، يُمسي وهَمُّهُ الشُّكرُ ، ويُصبِحُ وهَمُّهُ الذِّكرُ . . . . إن كانَ فِي الغافِلينَ كُتِبَ فِي الذّاكرينَ ، وإن كانَ فِي الذّاكِرينَ لَم يُكتَب مِنَ الغافِلينَ . (1)

عنه عليه السلام_ في وَصفِ شيعَتِهِ _: صُفرُ الوُجوهِ مِنَ التَّهَجُّدِ ، عُمشُ (2) العُيونِ مِنَ البُكاءِ ، ذُبُلُ الشِّفاهِ مِنَ الذِّكرِ . (3)

عنه عليه السلام :المُؤمِنُ . . . حَيٌّ قَلبُهُ ، ذاكِرٌ لِسانُهُ . (4)

عنه عليه السلام_ في وَصفِ مَن هُوَ مِن شيعَتِهِ _: يُصبِحُ وشُغلُهُ الذِّكرُ ، ويُمسي وهَمُّهُ الشُّكرُ . . . خاشِعا قَلبُهُ ، ذاكِرا رَبَّهُ . . . بَيِّنا صَبرُهُ ، كَثيرا ذِكرُهُ . (5)

عنه عليه السلام :طوبى لِنَفسٍ أدَّت إلى رَبِّها فَرضَها ، وعَرَكَت بِجَنبِها بُؤسَها (6) ، وهَجَرَت فِي اللَّيلِ غُمضَها (7) . . . في مَعشَرٍ أسهَرَ عُيونَهُم خَوفُ مَعادِهِم ، وتَجافَت عَن مَضاجِعِهِم جُنوبُهُم ، وهَمهَمَت بِذِكرِ رَبِّهِم شِفاهُهُم ، وتَقَشَّعَت (8) بِطُولِ استِغفارِهِم ذُنوبُهُم ، «أُوْلَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» (9) . (10)

.


1- .نهج البلاغة : الخطبة 193 ، التمحيص : ص 72 ح 170 ، تحف العقول : ص 161 وليس فيه «وإن كان في الذاكرين ...» ، روضة الواعظين : ص 481 ، بحار الأنوار : ج 67 ص 316 ح 50 ؛ مطالب السؤول : ص 53 وليس فيه «يعمل الأعمال الصالحة وهو على وجلٍ» .
2- .العَمَش : ضعف البصر ، مع سيلان الدمع في أكثر الأوقات (القاموس المحيط : ج 2 ص 280 «عمش») .
3- .الأمالي للطوسي : ص 576 ح 1189 عن نوف بن عبد اللّه البكالي ، مشكاة الأنوار : ص 127 ح 293 عن الإمام الصادق عليه السلام وفيه «إنّ شيعة عليّ خمص البطون ، ذبل الشفاه من الذِكر» ، بحار الأنوار : ج 68 ص 177 ح 34 .
4- .مطالب السؤول : ص 53 ؛ بحار الأنوار : ج 78 ص 26 ح 92 .
5- .مطالب السؤول : ص 54 عن نوف البكالي ؛ التمحيص : ص 72 ح 170 ، بحار الأنوار : ج 78 ص 29 ح 96 .
6- .«وعَرَكَتْ بجنبِها بؤسَها» : أي صبرت على بؤسِها والمشقّة التي تنالها. يقال : قد عَرَك فلانٌ بجنبِه الأذى : أي أغضى عنه وصبر عليه (شرح نهج البلاغة : ج 16 ص 295) .
7- .الغُمْض : النوم (لسان العرب : ج 7 ص 199 «غمض»).
8- .انقشع السحاب : إذا انكشف . وتقشَّع مثله (المصباح المنير : ص 503 «انقشع») . أي تفرّقت عنهم ذنوبهم وزالت وانكشفت كما يتقشّع السحاب.
9- .المجادلة : 22 .
10- .نهج البلاغة : الكتاب 45 ، بحار الأنوار : ج 33 ص 476 ح 686 .

ص: 71

امام على عليه السلام_ در توصيف پرهيزگاران _: از جمله نشانه هاى هر يك ايشان ، آن است كه در دين نيرومندش مى بينى ... كارهاى نيك مى كند و با اين حال ، بيمناك است ، شب خود را مى آغازد ، در حالى كه همّ و غمّش سپاس گزارى [از خداوند] است ، و صبح خويش را آغاز مى كند ، در حالى كه همّ و غمّش ياد خداست ... . اگر در جمع غافلان باشد ، از شمارِ ياد كنندگان [خدا] نوشته شود و اگر در جمع ياد كنندگان باشد ، از شمار غافلان ، نوشته نمى شود [زيرا در هر دو صورت ، به ياد خداست] .

امام على عليه السلام_ در توصيف پيروانش _: از شب زنده دارى ، رخسارشان زرد شده است ، از [بسيارى] گريه ، چشمانشان كم سو شده است و از ياد خدا ، لبانشان خشكيده است .

امام على عليه السلام :مؤمن ... دلش زنده و زبانش گويا به ذكر خداست .

امام على عليه السلام_ در توصيف كسى كه از پيروان اوست _: شب خود را با ذكر [خدا ]به صبح مى رساند و روز خود را در حالى به شب مى برد كه همّ و غمّش سپاس گزارى است ... دلش خاشع است ، پيوسته به ياد پروردگار خويش است ... شكيبايى اش آشكار است ، بسيار به ياد خداست .

امام على عليه السلام :خوشا به حال آن كس كه وظيفه خويش را نسبت به پروردگارش به جاى آورد و در برابر سختى ها ، شكيبايى ورزيد و شب هنگام ، از خوابْ دورى كرد ... در ميان گروهى كه ترس از معاد ، خواب را از چشمان آنان رُبوده است و از بسترهايشان ، پهلو تهى دارند ، و لب هايشان به ياد پروردگارشان زمزمه مى كند و با آمرزش خواهى هاى طولانى ، گناهانشان زدوده شده است . «اينان ، حزب خدا هستند ، و راستى كه حزب خدا رستگارند» .

.

ص: 72

الإمام الباقر عليه السلام :إنَّ أبناءَ الآخِرَةِ هُمُ المُؤمِنونَ ، العامِلونَ ، الزّاهِدونَ ، أهلُ العِلمِ وَالفِقهِ ، وأهلُ فِكرَةٍ وَاعتِبارٍ وَاختِبارٍ ، لا يَمَلّون مِن ذِكرِ اللّهِ . (1)

عنه عليه السلام :الآخِرَةُ دارُ قَرارٍ ، وَالدُّنيا دارُ فَناءٍ وزَوالٍ ، ولكِنَّ أهلَ الدُّنيا أهلُ غَفلَةٍ ، وكَأَنَّ المُؤمِنينَ هُمُ الفُقَهاءُ ؛ أهلُ فِكرَةٍ وعِبرَةٍ ، لَم يُصِمَّهُم عَن ذِكرِ اللّهِ جَلَّ اسمُهُ ما سَمِعوا بِآذانِهِم ، ولَم يُعمِهِم عَن ذِكرِ اللّهِ ما رَأَوا مِنَ الزِّينَةِ بِأَعيُنِهِم ، فَفازوا بِثَوابِ الآخِرَةِ ، كَما فازوا بِذلِكَ العِلمِ . (2)

الإمام عليّ عليه السلام :اِتَّقوا اللّهَ _ عِبادَ اللّهِ _ تَقِيَّةَ ذي لُبٍّ شَغَلَ التَّفَكُّرُ قَلبَهُ ، وأَنصَبَ (3) الخَوفُ بَدَنَهُ ، وأسهَرَ التَّهَجُّدُ غِرارَ نَومِهِ (4) ، وأظمَأَ الرَّجاءُ هَواجِرَ (5) يَومِهِ ، وظَلَفَ الزُّهدُ شَهَواتِهِ (6) ، وأوجَفَ الذِّكرُ بِلِسانِهِ (7) . (8)

.


1- .تحف العقول : ص 287 ، بحار الأنوار : ج 78 ص 165 ح 2 .
2- .الكافي : ج 2 ص 133 ح 16 عن جابر ، بحار الأنوار : ج 73 ص 36 ح 17 ؛ البداية والنهاية : ج 9 ص 310 عن جابر نحوه .
3- .النَّصَب : التّعب (النهاية : ج 5 ص 62 «نصب»).
4- .غِرارُ النَّوم : قِلّتُه (النهاية : ج 3 ص 356 «غرر») .
5- .هواجر : جمع هاجرة ؛ وهي اشتداد الحرّ نصف النهار (النهاية : ج 5 ص 246 «هجر»).
6- .ظَلَف الزّهدُ شهواتِه : أي كفّها ومنعها (النهاية : ج 3 ص 159 «ظلف») .
7- .أوجفَ الذِّكرَ بِلسانه : أي حرّكه مسرعا (النهاية : ج 5 ص 157 «وجف») .
8- .نهج البلاغة : الخطبة 83 ، غرر الحكم : ح 6600 نحوه ، بحار الأنوار : ج 77 ص 426 ح 44 .

ص: 73

امام باقر عليه السلام :فرزندان آخرت ، آنان اند كه ايمان دارند و عمل مى كنند و به دنيا ، دل نبسته اند و اهل دانش و فهم ، و اهل انديشيدن و عبرت گرفتن و آزمودن هستند ، و از ياد خدا خسته نمى شوند .

امام باقر عليه السلام :آخرت ، سراى ماندن است و دنيا ، سراى نابودى و رفتن . امّا اهل دنيا غافل اند و گويا تنها مؤمنان اند كه مى فهمند و اهل انديشيدن و پند آموختن اند . آنچه با گوش هايشان شنيده اند ، آنان را از يادِ خداوندِ عز و جل ، كَر نساخته است ، و هر زرق و برقى كه چشمانشان ديده ، از ياد خدا كورشان نگردانيده است . از اين رو ، به پاداش آخرت رسيده اند ، چنان كه به اين دانش رسيده اند .

امام على عليه السلام :بندگان خدا! از خدا پروا داريد ، به سانِ پروا داشتن خردمندى كه انديشيدن ، دل او را به خود داشته است و ترس [از خدا و معاد] پيكرش را به رنج افكنده است و شب زنده دارى ، خواب از چشم او رُبوده است و به اميد [ثواب] ، روزهاى داغ را به تشنگى [روزه] گذرانيده است و بى رغبتى به دنيا ، جلو خواهش هاى او را گرفته است و ياد خدا ، پيوسته زبانش را به حركت در آورده است .

.

ص: 74

الإمام زين العابدين عليه السلام :قالَ موسَى بنُ عِمرانَ عليه السلام : يا رَبِّ ، مَن أهلُكَ الَّذينَ تُظِلُّهُم في ظِلِّ عَرشِكَ يَومَ لا ظِلَّ إلّا ظِلُّكَ ؟ قالَ : فَأَوحَى اللّهُ إلَيهِ : الطّاهِرَةُ قُلوبُهُم ، وَالتَّرِبَةُ (1) أيديهِم ، الَّذينَ يَذكُرونَ جَلالي إذا ذَكَروا رَبَّهُم . (2)

الإمام عليّ عليه السلام :طوبى لِمَن صَمَتَ إلّا مِن ذِكرِ اللّهِ . (3)

الإمام الصادق عليه السلام_ مِن دُعاءٍ عَلَّمَهُ أبا بَصيرٍ _: اللّهُمَّ إنّي أسأَ لُكَ قَولَ التَّوّابينَ وعَمَلَهُم . . . وعَمَلَ الذّاكِرينَ ويَقينَهُم . (4)

مستدرك الوسائل عن لبّ اللباب :قالَ موسى عليه السلام : إلهي مَن أهلُكَ؟ قالَ : المُتَحابّونَ فِي الدِّينِ ؛ يَعمُرونَ مَساجِدي، ويَستَغِفرونَ بِالأَسحارِ ، الَّذينَ إذا ذُكِرتُ ذَكَروا ، وَالَّذينَ يُنيبونَ (5) إلى ذِكري كَما تُنيبُ النُّسورُ إلى أوكارِها ، وَالَّذينَ إذَا استُحِلَّت مَحارِمي غَضِبوا . (6)

راجع : ص 260 (بركات الذكر / نزول الملائكة) .

.


1- .تَرِبَ الرَّجلُ : إذا افتَقَر ، أي لصق بالتراب (النهاية : ج 1 ص 184 «ترب») .
2- .المحاسن : ج 1 ص 79 ح 45 عن عبد اللّه بن ميمون القدّاح ، مشكاة الأنوار : ص 253 ح 748 كلاهما عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام ، بحار الأنوار : ج 13 ص 351 ح 42 ؛ الزهد لابن حنبل : ص 95 ، الأولياء لابن أبي الدنيا : ص 53 ح 37 كلاهما عن عطاء بن يسار نحوه .
3- .غرر الحكم : ح 5936 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 313 ح 5475 .
4- .الكافي : ج 2 ص 593 ح 33 عن أبي بصير ، مصباح المتهجّد : ص 278 ح 383 ، بحار الأنوار : ج 89 ص 303 ح 10 .
5- .أناب يُنيب إنابةً : أقبل ورجع (النهاية : ج 5 ص 123 «نوب») .
6- .مستدرك الوسائل : ج 12 ص 224 ح 13945 نقلاً عن القطب الراوندي في لبّ اللباب .

ص: 75

امام زين العابدين عليه السلام :موسى بن عمران گفت : اى پروردگار من! خانواده تو كه در آن روزى كه سايه اى جز سايه تو نيست ، آنان را در سايه عرشت در مى آورى ، كيستند؟ خداوند به او وحى فرمود : «پاك دلانِ تهى دست ؛ آنان كه هر گاه پروردگار خويش را ياد كنند ، به ياد شكوه من مى افتند» .

امام على عليه السلام :خوشا آن كه زبانش را جز از ياد خدا فرو بندد !

امام صادق عليه السلام_ از دعايى كه به ابو بصير آموخت _: بار خدايا ! از تو درخواست مى كنم گفتار و كردار توبه كنندگان را ... و كردار و يقين يادكنندگان را .

مستدرك الوسائل_ به نقل از لبّ اللّباب _: موسى عليه السلام گفت : معبودا ! خانواده تو چه كسانى هستند؟ فرمود : «آنان كه در دين با يكديگر دوستى مى ورزند ، مسجدهاى مرا [از وجود و ذكر خود] آباد مى كنند و سحرگاهان ، آمرزش مى طلبند ؛ آنان كه هر گاه ياد من به ميان آيد ، ياد كنند و آنان كه به ياد من باز آيند ، چنان كه عقاب ها به لانه هايشان باز مى گردند . آنان كه هر گاه حرام هاى من روا شمرده شود ، به خشم مى آيند» .

ر . ك : ص 261 (بركت هاى ياد خدا / فرود آمدن فرشتگان) .

.

ص: 76

1 / 6رِجالُ الذِّكرِالكتاب«فِى بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَ الْاصَالِ * رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَ_رَةٌ وَ لَا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَ إِقَامِ الصَّلَوةِ وَ إِيتَاءِ الزَّكَوةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَ_رُ» . (1)

الحديثحلية الأولياء عن عقبة بن عامر :كُنّا نَتَناوَبُ الرِّعيَةَ ، فَلَمّا كانَ نَوبَتي سَرَحتُ (2) إبِلي فَجِئتُ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله وهُوَ يَخطُبُ ، فَسَمِعتُهُ يَقولُ : يُجمَعُ النّاسُ في صَعيدٍ واحِدٍ ، يَنفُذُهُمُ (3) البَصَرُ ويُسمِعُهُمُ الدّاعي ، ثُمَّ ينادي مُنادٍ : سَيَعلَمُ أهلُ الجَمعِ لِمَنِ العِزُّ وَالكَرَمُ _ ثَلاثَ مَرّاتٍ _ . ثُمَّ يَقولُ : أينَ الَّذينَ كانَت «تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَ طَمَعًا» (4) الآيَةَ . ثُمَّ يُنادي : سَيَعلَمُ أهلُ الجَمعِ لِمَنِ العِزُّ وَالكَرَمُ . ثُمَّ يَقولُ : أينَ الَّذينَ كانَت «لَا تُلْهِيهِمْ تِجَ_رَةٌ وَ لَا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّهِ» _ ثَلاثَ مَرّاتٍ _ . ثُمَّ يَقولُ : أينَ الحَمّادونَ الَّذينَ كانوا يَحمَدون اللّهَ ؟ (5)

.


1- .النور : 36 و 37 .
2- .سَرَحتُ الماشيَةَ : أخرجتها بالغَداةِ إلى المرعى (لسان العرب : ج 2 ص 478 «سرح»).
3- .يُقال : نَفَذَ فيّ بَصَرُه : إذا بَلَغَني و جاوزَني (النهاية : ج 5 ص 91 «نفذ»).
4- .السجدة : 16 .
5- .حلية الأولياء : ج 2 ص 9 ، مسند إسحاق بن راهويه : ج 5 ص 180 ح 2305 ، المنتخب من مسند عبد بن حميد : ص 457 ح 1581 كلاهما عن أسماء بنت يزيد نحوه ، كنز العمّال : ج 15 ص 852 ح 43391 و 43392 .

ص: 77

1 / 6 مردانِ ياد خدا

1 / 6مردانِ ياد خداقرآن«در خانه هايى كه خدا رخصت داده كه رفعت يابند و نامش در آنها ياد شود. در آنها ، هر بامداد و شامگاه ، مردانى او را نيايش مى كنند كه نه تجارت و نه داد و ستدى، آنان را از ياد خدا و برپا داشتن نماز و دادن زكات، باز نمى دارد [و] از روزى كه دل ها و ديده ها در آن زير و رو مى شود ، مى هراسند» .

حديثحلية الأولياء_ به نقل از عقبة بن عامر _: ما به نوبت ، شبانى مى كرديم و چون نوبت من شد ، شترانم را در چراگاه رها ساختم و نزد پيامبر خدا كه خطبه مى خواند ، آمدم . شنيدم كه مى فرمايد : «[در روز رستاخيز ، ]مردم در بيابانى چنان هموار ، گرد مى آيند كه چشم ، همه آنها را مى بيند و صداى جارزننده ، به همه آنها مى رسد . سپس جارزننده اى سه بار جار مى زند كه : به زودى ، اهل محشر خواهند دانست كه عزّت و بزرگوارى ، از آنِ كيست! . سپس مى گويد : كجايند آنان كه «پهلوهايشان را از بسترهايشان جدا مى كنند و با بيم و اميد ، پروردگارشان را مى خوانند و از آنچه روزى شان داده ايم ، انفاق مى كنند» ؟ . آن گاه بانگ مى زند كه : به زودى ، اهل محشر خواهند دانست كه عزّت و بزرگوارى ، از آنِ كيست! . سپس سه بار مى گويد : كجايند آنان كه «نه تجارت و نه داد و ستدى ، آنان را از ياد خدا باز نمى دارد؟» . آن گاه مى گويد : كجايند ستايندگانى كه خدا را مى ستودند ؟ » .

.

ص: 78

الإمام عليّ عليه السلام_ مِن كَلامٍ قالَهُ عِندَ تِلاوَتِهِ : «يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَ الْاصَالِ * رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَ_رَةٌ وَ لَا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّهِ» _: إنَّ اللّهَ سُبحانَهُ وتَعالى جَعَلَ الذِّكرَ جِلاءً لِلقُلوبِ ، تَسمَعُ بِهِ بَعدَ الوَقرَةِ (1) ، وتُبصِرُ بِهِ بَعدَ العَشوَةِ (2) ، وتَنقادُ بِهِ بَعدَ المُعانَدَةِ. وما بَرِحَ للّهِِ _ عَزَّت آلاؤُهُ _ فِي البُرهَةِ بَعدَ البُرهَةِ ، وفي أزمانِ الفَتَراتِ (3) ، عِبادٌ ناجاهُم في فِكرِهِم ، وكَلَّمَهُم في ذاتِ عُقولِهِم ، فَاستَصبَحوا بِنورِ يَقَظَةٍ فِي الأَبصارِ وَالأَسماعِ وَالأَفئِدَةِ ، يُذَكِّرونَ بِأَيّامِ اللّهِ ، ويُخَوِّفونَ مَقامَهُ ، بِمَنزِلَةِ الأَدِلَّةِ فِي الفَلَواتِ (4) ، مَن أخَذَ القَصدَ (5) حَمِدوا إلَيهِ طَريقَهُ ، وبَشَّروهُ بِالنَّجاةِ ، ومَن أخَذَ يَمينا وشِمالاً ذَمُّوا إلَيهِ الطَّريقَ ، وحَذَّروهُ مِنَ الهَلَكَةِ ، وكانوا كَذلِكَ مَصابِيحَ تِلكَ الظُّلُماتِ ، وأَدِلَّةَ تِلكَ الشُّبُهاتِ . وإنَّ لِلذِّكرِ لَأَهلاً، أخَذوهُ مِنَ الدُّنيا بَدَلاً ، فَلَم تَشغَلهُم تِجارَةٌ ولا بَيعٌ عَنهُ ، يَقطَعونَ بِهِ أيّامَ الحَياةِ ، ويَهتِفونَ بِالزَّواجِرِ عَن مَحارِمِ اللّهِ في أسماعِ الغافِلينَ ، ويَأمُرونَ بِالقِسطِ ويَأتَمِرونَ بِهِ ، ويَنهَونَ عَنِ المُنكَر ويَتَناهَونَ عَنهُ ، فَكَأَنّما قَطَعوا الدُّنيا إلَى الآخِرَةِ وهُم فيها ، فَشاهَدوا ما وَراءَ ذلِكَ ، فَكَأَنَّمَا اطَّلَعوا غُيوبَ أهلِ البَرزَخِ في طُولِ الإِقامَةِ فيهِ ، وحَقَّقَتِ القِيامَةُ عَلَيهِم عِداتِها ، فَكَشَفوا غِطاءَ ذلِكَ لِأَهلِ الدُّنيا ، حَتّى كَأَنَّهُم يَرَونَ ما لا يَرَى النّاسُ ، ويَسمَعونَ ما لا يَسمَعونَ . فَلَو مَثَّلتَهُم لِعَقلِكَ _ في مَقاوِمِهِمُ (6) المَحمودَةِ ، ومَجالِسِهِمُ المَشهودَةِ ، وقَد نَشَروا دَواوينَ أعمالِهِم ، وفَرَغوا لِمُحاسَبَةِ أنفُسِهِم عَلى كُلِّ صَغيرَةٍ وكَبيرَةٍ اُمِروا بها فَقَصَّروا عَنها ، أو نُهوا عَنها فَفَرَّطوا فيها ، وحَمَّلوا ثِقَلَ أوزارِهِم ظُهورَهُم ، فَضَعُفوا عَنِ الاِستِقلالِ بِها ، فَنَشَجوا (7) نَشيجا ، وتَجاوَبوا نَحيبا ، يَعِجّونَ إلى رَبِّهِم مِن مَقامِ نَدَمٍ وَاعتِرافٍ _ لَرَأَيتَ أعلامَ هُدىً ، ومَصابيحَ دُجىً ، قَد حَفَّت بِهِمُ المَلائِكَةُ ، وتَنَزَّلَت عَلَيهِمُ السَّكينَةُ ، وفُتِحَت لَهُم أبوابُ السَّماءِ ، واُعِدَّت لَهُم مَقاعِدُ الكَراماتِ ، في مَقعَدٍ اطَّلَعَ اللّهُ عَلَيهِم فيهِ ، فَرَضِيَ سَعيَهُم ، وحَمِدَ مَقامَهُم . يَتَنَسَّمونَ (8) بِدُعائِهِ رَوحَ (9) التَّجاوُزِ . رَهائِنُ فاقَةٍ إلى فَضلِهِ ، واُسارى ذِلَّةٍ لِعَظَمَتِهِ . جَرَحَ طُولُ الأَسى قُلوبَهُم ، وطُولُ البُكاءِ عُيونَهُم . لِكُلِّ بابِ رَغبَةٍ إلَى اللّهِ مِنهُم يَدٌ قارِعَةٌ ، يَسأَلونَ مَن لا تَضيقُ لَدَيهِ المَنادِحُ (10) ، ولا يَخيبُ عَلَيهِ الرّاغِبونَ . فَحاسِب نَفسَكَ لِنَفسِكَ ، فَإِنَّ غَيرَها مِنَ الأَنفُسِ لَها حَسيبٌ غَيرُكَ . (11)

.


1- .الوَقْرة : هي المرّة من الوَقْر ؛ ثِقَل السمع (النهاية : ج 5 ص 213 «وقر») .
2- .العَشْوَة : المرّة من العشا ؛ أي سوء البصر بالليل والنهار ، أو العمى (القاموس المحيط : ج 4 ص 362 «عشا») .
3- .الفَتْرة : ما بين الرسولين من رسل اللّه تعالى من الزمان الذي انقطعت فيه الرسالة (النهاية : ج 3 ص 408 «فتر») .
4- .الفلاة : القَفْر أو المفازة لا ماءَ فيها ، أو الصحراء الواسعة (القاموس المحيط : ج 4 ص 375 «فلا») .
5- .القصد : الرشد . قصد في الأمر قصدا : توسّط وطلب الأسَدّ ، ولم يُجاوز الحدّ (المصباح المنير : ص 505 «قصد») .
6- .جمع مقام (بحار الأنوار : ج 69 ص 328) .
7- .نشج الباكي ينشِجُ نشيجا : غصّ بالبكاء في حلقه من غير انتحاب (القاموس المحيط : ج 1 ص 209 «نشج») .
8- .النَّسَم : نَفَس الريح إذا كان ضعيفا كالنسيم. وتَنَسَّم : تنفّس. وتَنَسَّمَ النسيمَ : تشمّمه (القاموس المحيط : ج 4 ص 180 «نسم») .
9- .الرَّوح : الراحة والرحمة ونسيم الريح (القاموس المحيط : ج 1 ص 224 «روح»). أي يدعون ويتوقّعون بدعائه تجاوزه عن ذنوبهم (بحار الأنوار : ج 69 ص 329).
10- .النُّدْح : الأرض الواسعة ، والمنادح : المفاوز (الصحاح : ج 1 ص 409 «ندح») .
11- .نهج البلاغة : الخطبة 222 ، بحار الأنوار : ج 69 ص 325 ح 39 .

ص: 79

امام على عليه السلام_ از سخن ايشان در هنگام تلاوت اين آيه : «و در آنها ، هر بامداد و شامگاه ، مردانى نيايش مى كنند كه نه تجارتى و نه داد و ستدى ، آنان را از ياد خدا باز نمى دارد» » _: خداوندِ پاك و والا ، ياد [خود] را جلا دهنده دل ها قرار داد ، به طورى كه به سبب آن ، دل هاى ناشنوا ، شنوا ، و دل هاى نابينا ، بينا ، و دل هاى سركش ، رام مى شوند . خداوند _ كه نعمت هايش گران سنگ است _ ، در هر برهه اى و در هر دوره اى ، همواره بندگانى داشته كه با آنان ، در ژرفاى انديشه شان نجوا كرده ، و در اندرون خِردهايشان ، با ايشان سخن گفته است و در نتيجه ، نور بيدارى ، در چشم و گوش و دل هاى آنان ، فروزان گشته بوده است . [آنان ]روزهاى خدا را [به مردم ]يادآور مى شدند و از مقام او مى ترسانيدند ، چونان راه نمايان در بيابان ها كه هر كس راه راست را در پيش مى گرفت ، راهش را مى ستودند و نويد رهايى و نجاتش مى دادند ، و هر كه را به راست و چپ مى رفت ، راهش را مى نكوهيدند و از نابودى بر حذرش مى داشتند . آرى . اين چنين ، چراغ هايى در آن تاريكى ها و راه نمايانى در آن شبهات بودند . ياد خدا ، اهلى دارد كه آن را به جاى اين دنيا گرفته اند و از اين رو ، نه تجارتى و نه خريد و فروشى ، آنان را از ياد خدا باز نمى دارد . [آنان] روزهاى زندگى را با ياد خدا مى گذرانند و عوامل باز دارنده از حرام هاى خدا را در گوش بى خبران ، فرياد مى زنند و به دادگرى فرمان مى دهند و خود به اين فرمان ، عمل مى كنند ، و از زشتى ها باز مى دارند و خود ، از آنها باز مى ايستند . پس ، با آن كه در دنيا به سر مى برند ، گويا دنيا را در نورديده و به آخرت رسيده اند و فراسوى دنيا را مشاهده كرده اند، و گويا بر احوال نهان برزخيان _ كه روزگار درازى است در آن به سر مى برند _ ، پى برده اند ، و [گويا] قيامت ، وعده هاى خويش را براى ايشان ، تحقّق بخشيده است . پس ، پرده آن را براى اهل دنيا كنار زده اند ، تا جايى كه گويا چيزهايى را مى بينند كه مردم نمى بينند و چيزهايى را مى شنوند كه مردم نمى شنوند . اگر آنان را در ذهن خود ، مجسّم نمايى _ كه با وجود آن مقام هاى پسنديده و جايگاه هاى شكوهمندشان ، كارنامه هاى خويش را گشوده اند و به حساب اعمال خود ، رسيدگى مى كنند، از هر عمل خُرد و كلانى كه مى بايست انجام مى دادند و نداده اند ، يا از انجام دادن آنها نهى شده اند ، ولى آنها را به جا آورده اند ، و بارِ گناهان خويش بر پشت مى كشند و از حمل آنها ناتوان اند ، و هِق هِق كنان، مى گريند و زارزنان ، هم نوايى مى كنند و از سر پشيمانى و اعتراف [به گناهان] ، به درگاه پروردگارشان فرياد كمك خواهى سر مى دهند _ ، آنان را نشانه هاى راهيابى و چراغ هاى تاريكى ها خواهى يافت كه فرشتگان ، آنان را در ميان گرفته اند و آرامش بر ايشان فرود آمده است و درهاى آسمان ، به رويشان گشوده شده و كرسى هاى كرامت ها _ در جايى كه خداوند از آن جا بر ايشان اشراف دارد _ ، آماده شده است و [خداوند] از تلاش آنان خرسند است و مقام ايشان را ستوده است . [آنان] با نيايش به درگاهش نسيم عفو و بخشش را استشمام مى كنند ، گروگانِ نيازمندى به فضل اويند ، و در برابر عظمتش اسيرانى ذليل اند . درازىِ اندوه ، دل هايشان را ريش ساخته و گريه هاى طولانى ، چشمانشان را خسته كرده است . به هر درى به درگاه خداوند ، دست نياز و زارى مى كوبند و از او كه عرصه هاى فراخِ بخشايشش ، تنگى ندارد و هيچ خواهنده اى از درگاهش نوميد باز نمى گردد ، درخواست مى كنند . پس ، تو خود به حساب خويش رسيدگى كن ، كه ديگران ، خود حسابرسى دارند .

.

ص: 80

الإمام الصادق عليه السلام_ في قَولِهِ تَعالى : «رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَ_رَةٌ وَ لَا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّهِ» _: هُمُ الرِّجالُ مِن بَينِ الرِّجالِ عَلَى الحَقيقَةِ ؛ لِأَنَّ اللّهَ حَفِظَ سَرائِرَهُم عَنِ الرُّجوعِ إلى غَيرِهِ ، فَلا تَشغَلُهُمُ الدُّنيا وزَهرَتُها ، ولَا الآخِرَةُ ونَعيمُها عَنِ اللّهِ تَعالى ، لِأَنَّهُم في بَساتينِ الاُنسِ . (1)

.


1- .إحقاق الحقّ : ج 12 ص 273 نقلاً عن نزهة المجالس .

ص: 81

امام صادق عليه السلام_ در باره اين سخن خداوند متعال : «مردانى كه نه تجارتى و نه داد و ستدى ، آنان را از ياد خدا باز نمى دارد» _: اينان ، در ميان ديگر مردان ، مردان راستين اند ؛ زيرا خداوند ، درون هاى آنان را از پرداختن به غير خود ، نگه داشته است . از اين رو ، نه دنيا و زرق و برق آن ، و نه آخرت و نعمت هاى آن ، آنان را از ياد خداوند بزرگ ، باز نمى دارد ؛ چرا كه در بوستان هاى اُنس به سر مى برند .

.

ص: 82

تنبيه الخواطر :جاءَ في تَفسيرِ قَولِهِ تَعالى : «لا تُلْهِيهِمْ تِجَ_رَةٌ وَ لَا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّهِ» أَنَّهُم كانوا حَدّادينَ وخَرّازينَ ، فَكانَ أحَدُهُم إذا رَفَعَ المِطرَقَةَ أو غَرَزَ الإِشفى (1) فَيَسمَعُ الأَذانَ ، لَم يُخرِجِ الإشفى مِنَ المَغرَزِ ، ولَم يَضرِب بِالمِطرَقَةِ ورَمى بِها ، وقامَ إلَى الصَّلاةِ . (2)

الكافي عن الحسين بن بشّار عن رجل رفعه_ في قَولِ اللّهِ عز و جل : «رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَ_رَةٌ وَ لَا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّهِ» قالَ _: هُمُ التُّجّارُ الَّذينَ لا تُلهيهِم تِجارَةٌ ولا بَيعٌ عَن ذِكرِ اللّهِ عز و جل ، إذا دَخَلَ مَواقيتُ الصَّلاةِ أدَّوا إلَى اللّهِ حَقَّهُ فيها . (3)

الكافي عن أسباط بن سالم :دَخَلتُ عَلى أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام ، فَسَأَلَنا عَن عُمَرَ بنِ مُسلِمٍ ما فَعَلَ؟ فَقُلتُ : صالِحٌ ، ولكِنَّهُ قَد تَرَكَ التِّجارَةَ . فَقالَ أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام : عَمَلُ الشَّيطانِ _ ثَلاثا _ أما عَلِمَ أنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله اشتَرى عِيرا أتَت مِنَ الشّامِ فَاستَفضَلَ فيها ما قَضى دَينَهُ ، وقَسَّمَ في قَرابَتِهِ؟! يَقولُ اللّه عز و جل : «رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَ_رَةٌ وَ لَا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّهِ» _ إلى آخِرِ الآيَةِ _ يَقولُ القُصّاصُ : إنَّ القَومَ لَم يَكونوا يَتَّجِرونَ ، كَذَبوا! ولكِنَّهُم لَم يَكونوا يَدَعونَ الصَّلاةَ في ميقاتِها ، وهُوَ أفضَلُ مِمَّن حَضَرَ الصَّلاةَ ولَم يَتَّجِر . (4)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :قالَ اللّهُ عز و جل : إنَّ أولِيائي مِن عِبادي وأحِبّائي مِن خَلقِي الَّذينَ يُذكَرونَ بِذِكري ، واُذكَرُ بِذِكرِهِم . (5)

.


1- .الإشفى : المِثقَب (لسان العرب : ج 14 ص 438 «شفي») .
2- .تنبيه الخواطر : ج 1 ص 43 .
3- .الكافي : ج 5 ص 154 ح 21 ، بحار الأنوار : ج 83 ص 4 .
4- .الكافي : ج 5 ص 75 ح 8 ، تهذيب الأحكام : ج 6 ص 326 ح 897 .
5- .حلية الأولياء : ج 1 ص 6 عن عمرو بن الجموح ، المعجم الأوسط : ج 1 ص 203 ح 651 عن عمرو بن الحمق وسقط منه «قال اللّه عز و جل» ، كنز العمّال : ج 1 ص 440 ح 1902 .

ص: 83

تنبيه الخواطر :در تفسير اين سخن خداوند متعال : «نه تجارتى و نه داد و ستدى ، آنان را از ياد خدا باز نمى دارد» ، آمده است كه : اينان ، آهنگر و چرمدوز بودند و هر يك از ايشان ، اگر پتك را بالا برده و يا درفش را در چرم فرو برده بود و صداى اذان را مى شنيد ، درفش را بيرون نمى كشيد و پتك را فرود نمى آورد و آن را به كنارى مى انداخت و به نماز مى ايستاد .

الكافى_ به نقل از حسين بن بشّار ، از مردى كه سند حديث را به يكى از اهل بيت عليهم السلام رسانده است ، در باره اين سخن خداوند عز و جل : «مردانى كه نه تجارتى و نه داد و ستدى ، آنان را از ياد خدا باز نمى دارد» _: آنان ، بازرگانانى هستند كه تجارت و داد و ستد ، از ياد خدا بازشان نمى دارد . هر گاه وقت نماز شود ، به گزاردن حقّ خدا (نماز) مى پردازند .

الكافى_ به نقل از اَسباط بن سالم _: خدمت امام صادق عليه السلام رسيديم . پرسيد : «از عمر بن مسلم ، چه خبر؟» . گفتم : خوب است ؛ امّا تجارت را رها كرده است . امام صادق عليه السلام فرمود : «كار شيطان است ! (سه بار) . مگر نمى داند كه پيامبر صلى الله عليه و آله [كالاى] كاروانى را كه از شام آمده بود ، خريد و در آن ، چندان سود كرد كه قرضش را پرداخت و [باقى مانده اش را] در ميان خويشاوندانش تقسيم كرد؟ خداوند عز و جل مى فرمايد : «مردانى كه نه تجارتى و نه داد و ستدى ، آنان را از ياد خدا و برپا داشتن نماز و دادن زكات ، باز نمى دارد [و] از روزى كه دل ها و ديده ها در آن زير و رو مى شود ، مى هراسند» . ناقلان مى گويند : اين مردان ، تجارت نمى كرده اند . دروغ مى گويند! [اينان داد و ستد و تجارت مى كرده اند؛] امّا نمازِ در وقت را رها نمى كرده اند و چنين كسى ، بهتر از كسى است كه تجارت نمى كند و در نماز ، حاضر مى شود .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند عز و جل فرموده است : «اولياى من از بندگانم و دوستان من از آفريدگانم ، كسانى هستند كه هر گاه ياد من به ميان آيد ، از آنان نيز ياد مى شود و هر گاه ياد آنان به ميان آيد ، از من نيز ياد مى شود» .

.

ص: 84

الإمام الحسين عليه السلام :سَأَلتُ أبي عَن مَجلِسِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، فَقالَ : كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله لا يَجلِسُ ولا يَقومُ إلّا عَلى ذِكرٍ . (1)

مستدرك الوسائل عن أبي سعيد الخدريّ :لَمّا نَزَلَ قَولُهُ تُعالى : «اذْكُرُواْ اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا» (2) اِشتَغَلَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله بِذِكرِ اللّهِ تَعالى ، حَتّى قالَ الكُفّارُ : إنَّهُ جُنَّ . (3)

صحيح مسلم عن عائشة :كانَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله يَذكُرُ اللّهَ عَلى كُلِّ أحيانِهِ . (4)

الإمام الهادي عليه السلام_ في الزِّيارَةِ الجامِعَةِ الكَبيرَةِ _: وأذهَبَ عَنكُمُ الرِّجسَ وطَهَّرَكُم تَطهيرا ، فَعَظَّمتُم جَلالَهُ ، وأكبَرتُم شَأنَهُ ، ومَجَّدتُم كَرَمَهُ ، وأدمَنتُم ذِكرَهُ . (5)

عدّة الداعي :يُروى عَن سَيِّدِنا أميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام أنَّهُ لَمّا كانَ يَفرَغُ مِنَ الجِهادِ ، يَتَفَرَّغُ لِتَعليمِ النّاسِ وَالقَضاءِ بَينَهُم ، فَإِذا يَفرَغُ مِن ذلِكَ اشتَغَلَ في حائِطٍ (6) لَهُ يَعمَلُ فيهِ بِيَدِهِ ، وهُوَ مَعَ ذلِكَ ذاكِرٌ للّهِ جَلَّ جَلالُهُ . (7)

.


1- .الطبقات الكبرى : ج 1 ص 424 ؛ المناقب لابن شهر آشوب : ج 1 ص 147 .
2- .الأحزاب : 41 .
3- .مستدرك الوسائل : ج 5 ص 296 ح 5905 نقلاً عن تفسير أبي الفتوح الرازي .
4- .صحيح مسلم : ج 1 ص 282 ح 117 ، سنن أبي داوود : ج 1 ص 5 ح 18 ، سنن ابن ماجة : ج 1 ص 110 ح 302 ، مسند ابن حنبل : ج 9 ص 342 ح 24464 ، كنز العمّال : ج 7 ص 65 ح 17980 .
5- .تهذيب الأحكام : ج 6 ص 97 ح 177 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 611 ح 3213 كلاهما عن موسى بن عبد اللّه النخعي ، عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 2 ص 274 ح 1 عن موسى بن عمران النخعي ، البلد الأمين : ص 299 ، بحار الأنوار : ج 100 ص 344 ح 30 وج 102 ص 129 ح 4 وفي الثلاثة الأخيرة «أدمتم ذكره» .
6- .الحائِط : البستان من النخيل إذا كان عليه حائط ؛ وهو الجدار (النهاية : ج 1 ص 462 «حوط»).
7- .عدّة الداعي : ص 101 ، إرشاد القلوب : ص 218 ، بحار الأنوار : ج 103 ص 16 ح 70 .

ص: 85

امام حسين عليه السلام :از پدرم [امام على عليه السلام ] در باره نشستن پيامبر صلى الله عليه و آله پرسيدم . فرمود : «پيامبر خدا ، نمى نشست و بر نمى خاست ، مگر با ياد كردن از خدا» .

مستدرك الوسائل_ به نقل از ابو سعيد خُدرى _: چون اين سخن خداوند متعال : «خدا را بسيار ياد كنيد» نازل شد ، پيامبر خدا ، چندان سرگرم ياد خداوند متعال شد كه كافران گفتند : او ديوانه شده است!

صحيح مسلم_ به نقل از عايشه _: پيامبر صلى الله عليه و آله در همه اوقاتش ، خدا را ياد مى كرد .

امام هادى عليه السلام_ در زيارت «جامعه كبيره» _: و پليدى را از شما زدود و پاكِ پاكتان نمود . پس شما نيز در برابر مقام پُرشكوه او تعظيم كرديد و منزلتش را بزرگ داشتيد و بزرگوارى اش را ارج نهاديد و پيوسته ، به ياد او پرداختيد .

عدّة الداعى :در باره سَرورمان امير مؤمنان ، روايت شده است كه چون از جهاد فراغت مى يافت ، به آموزش دادن مردم و قضاوت ميان آنان مى پرداخت و چون از اين كار مى آسود ، در باغ خرمايى كه داشت ، به كار مى پرداخت و در همان حال ، ذكر خداوند عز و جل مى گفت .

.

ص: 86

الإمام الرضا عليه السلام_ في زِيارَةِ الإِمامِ الحُسَينِ عليه السلام _: السَّلامُ عَلى مَساكِنِ ذِكرِ اللّهِ . (1)

راجع : ص 40 ح 31 .

1 / 7مَفاتيحُ الذِّكرِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ مِنَ النّاسِ مَفاتيحَ لِذِكرِ اللّهِ ؛ إذا رُؤوا ذُكِرَ اللّهُ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله_ في قَولِهِ تَعالى : «أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لَا هُمْ يَحْزَنُونَ» (3) _: يُذكَرُ اللّهُ بِرُؤيَتِهِم . (4)

نوادر الاُصول عن ابن عبّاس :قيل : يا رَسولَ اللّهِ ، مَن أولِياءُ اللّهِ؟ قالَ : الَّذينَ إذا رُؤوا ذُكِرَ اللّهُ . (5)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ألا اُنَبِّئُكُم بِخِيارِكُم؟ . . . خِيارُكُمُ الَّذينَ إذا رُؤوا ذُكِرَ اللّهُ عز و جل . (6)

نوادر الاُصول عن أنس :قالوا : يا رَسولَ اللّهِ ، أيُّنا أفضَلُ كَي نَتَّخِذَهُ جَليسا مُعَلِّما؟ قالَ : الَّذينَ إذا رُؤوا ذُكِرَ اللّهُ لِرُؤيَتِهِم . (7)

.


1- .الكافي : ج 4 ص 578 ح 2 ، تهذيب الأحكام : ج 6 ص 102 ح 178 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 608 ح 3212 كلاهما في زيارة الإمام الكاظم عليه السلام وكلّها عن عليّ بن حسّان ، بحار الأنوار : ج 100 ص 407 ح 66 .
2- .المعجم الكبير : ج 10 ص 205 ح 10476 عن عبد اللّه بن مسعود ، كنز العمّال : ج 1 ص 419 ح 1789 .
3- .يونس : 62 .
4- .المعجم الكبير : ج 12 ص 11 ح 12325 عن ابن عبّاس ، مجمع الزوائد : ج 10 ص 80 ح 16778 نقلاً عن الطبراني وفيه «بذِكرهم» بدل «برؤيتهم» ، الدرّ المنثور : ج 4 ص 370 نقلاً عن ابن أبي شيبة وأبي الشيخ وابن مردويه عن سعيد بن جبير .
5- .نوادر الاُصول : ج 1 ص 302 ، الأولياء لابن أبي الدنيا : ص 48 ح 27 عن سعيد بن جبير ، كنز العمّال : ج 1 ص 418 ح 1783 .
6- .سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1379 ح 4119 ، مسند ابن حنبل : ج 10 ص 442 ح 27670 وص 443 ح 27672 ، حلية الأولياء : ج 1 ص 6 كلّها عن أسماء بنت يزيد ، كنز العمّال : ج 1 ص 419 ح 1788 وص 440 ح 1901 .
7- .نوادر الاُصول : ج 1 ص 304 ، كنز العمّال : ج 1 ص 419 ح 1784 .

ص: 87

1 / 7 كليدهاى ياد خدا

امام رضا عليه السلام_ در زيارت امام حسين عليه السلام _: سلام بر جايگاه هاى ياد خدا !

ر . ك : ص 41 ح 31 .

1 / 7كليدهاى ياد خداپيامبر خدا عليه السلام :برخى از مردمان ، كليدهاى ياد خدايند . ديدن آنان ، يادآور خداست .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در باره اين سخن خداوند متعال : «هان! اولياى خدا ، نه ترسى دارند و نه اندوهگين مى شوند» _: با ديدن آنها ، انسان به ياد خدا مى افتد .

نوادر الاُصول_ به نقل از ابن عبّاس _: گفته شد : اى پيامبر خدا ! اولياى خدا كيستند؟ فرمود : «كسانى كه ديدن آنها ، يادآور خداست» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آيا به شما از بهترينتان خبر ندهم ؟ ... بهترينِ شما ، آنانى هستند كه هر گاه ديده شوند ، خداوند عز و جل به ياد مى آيد .

نوادر الاُصول_ به نقل از اَنَس _: گفتند : اى پيامبر خدا ! برترين ما ، چه كسى است تا او را همنشين و آموزگار خود بگيريم؟ فرمود : «كسانى كه هر گاه ديده شوند ، ديدنشان ، آدمى را به ياد خدا مى اندازد» .

.

ص: 88

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ للّهِِ عِبادا إذا رُؤوا ذُكِرَ اللّهُ تَعالى . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :قالَتِ الحَوارِيّونَ لِعيسى عليه السلام : يا روحَ اللّه مَن نُجالِسُ ؟ قالَ : مَن يُذَكِّرُكُمُ اللّهَ رُؤيَتُهُ ، ويَزيدُ في عِلمِكُم مَنطِقُهُ ، ويُرَغِّبُكُم فِي الآخِرَةِ عَمَلُهُ . (2)

الأمالي للطوسي عن ابن عبّاس :قيلَ : يا رَسولَ اللّهِ ، أيُّ الجُلَساءِ خَيرٌ؟ قالَ : مَن ذَكَّرَكُم بِاللّهِ رُؤيَتُهُ ، وزادَكُم في عِلمِكُم مَنطِقُهُ ، وذَكَّرَكُم بِالآخِرَةِ عَمَلُهُ . (3)

الإمام عليّ عليه السلام :قولوا الخَيرَ تُعرَفوا بِهِ ، وَاعمَلوا الخَيرَ تَكونوا مِن أهلِهِ ، ولا تَكونوا عُجُلاً (4) مَذاييعَ (5) ، فَإِنَّ خِيارَكُمُ الَّذينَ إذا نُظِرَ إلَيهِم ذُكِرَ اللّهُ ، وشِرارُكُمُ المَشّاؤونَ بِالنَّميمَةِ ، المُفَرِّقونَ بَينَ الأَحِبَّةِ ، المُبتَغونَ لِلبُرَآءِ المَعايِبَ . (6)

الإمام الصادق عليه السلام :إنَّ المُسلِمَ إذا رَأى أخاهُ ، كانَ حَياةً لِدينِهِ إذا ذَكَرَ اللّهَ عز و جل (7) . (8)

.


1- .الزهد لابن المبارك : ص 340 ح 958 عن الحسن .
2- .الكافي : ج 1 ص 39 ح 3 عن الفضل بن أبي قرّة عن الإمام الصادق عليه السلام ، تحف العقول : ص 44 ، بحار الأنوار : ج 1 ص 203 ح 18 نقلاً عن عوالي اللآلي ؛ كنز العمّال : ج 9 ص 178 ح 25588 نقلاً عن العسكري في الأمثال عن ابن عبّاس نحوه .
3- .الأمالي للطوسي : ص 157 ح 262 ، بحار الأنوار : ج 74 ص 186 ح 3 ؛ نوادر الاُصول : ج 1 ص 303 عن عبد اللّه بن عمرو ، كنز العمّال : ج 1 ص 419 ح 1787 وج 9 ص 28 ح 24764 وفيه «خير جلسائكم من يذكّركم» .
4- .عُجُلاً : جمع عَجول .
5- .مذاييع : جمع مذياع ؛ وهو الذي لا يكتم السرّ ، والإذاعة ضدّها التقيّة (مجمع البحرين : ج 1 ص 650 «ذيع») .
6- .الكافي: ج2 ص225 ح12 عن أبيالحسن الأصبهاني عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحارالأنوار: ج75 ص81 ح29.
7- .«إذا ذكر اللّه » : أي ذلك المسلم أو الأخ . ويمكن أن يُقرأ على المجهول فيشملهما (مرآة العقول : ج 26 ص 419) .
8- .الكافي : ج 8 ص 316 ح 496 عن أبي خديجة .

ص: 89

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند ، بندگانى دارد كه مشاهده آنها ، يادآور خداوند متعال است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :حواريان به عيسى عليه السلام گفتند : اى روح خدا ! با چه كسى همنشينى كنيم؟ فرمود : «با كسى كه ديدن او ، شما را به ياد خدا مى اندازد و سخنش ، بر دانش شما مى افزايد و كردارش ، شما را به آخرت ، راغب مى سازد» .

الأمالى ، طوسى_ به نقل از ابن عبّاس _: گفته شد : اى پيامبر خدا ! كدام همنشين ، خوب تر است ؟ فرمود : «كسى كه مشاهده او ، شما را به ياد خدا بياندازد و گفتارش ، بر دانش شما بيفزايد و كردارش ، آخرت را به ياد شما آورَد».

امام على عليه السلام :نيك بگوييد تا بدان شناخته شويد ، و نيك انجام دهيد تا از اهل آن باشيد ، و شتابكار و سخن پراكن مباشيد ؛ زيرا بهترين شما ، كسانى هستند كه ديدن آنها خدا را به ياد مى آورد ، و بدترينتان ، سخن چينان اند ؛ آنان كه ميان دوستان ، جدايى مى افكنند و براى بى گناهان ، عيب مى تراشند .

امام صادق عليه السلام :مسلمان ، هر گاه برادرش را ببيند ، چنانچه خداوند عز و جل را ياد كند ، مايه زنده شدن دين او مى شود .

.

ص: 90

الإمام الرضا عليه السلام :كانَ نَقشُ خاتَمِ عيسى عليه السلام حَرفَينِ اشتَقَّهُما مِنَ الإِنجيلِ : طوبى لِعَبدٍ ذُكِرَ اللّهُ مِن أجلِهِ ، ووَيلٌ لِعَبدٍ نُسِيَ اللّهُ مِن أجلِهِ . (1)

1 / 8النَّوادِرُرسول اللّه صلى الله عليه و آله :خَيرُ ساعاتِ المُؤمِنِ حينَ يَذكُرُ اللّهَ عز و جل . (2)

عنه صلى الله عليه و آله_ في وَصفِ أولِياءِ اللّهِ _: تَنَعَّمَ النّاسُ بِالدُّنيا ، وتَنَعَّموا بِذِكرِ اللّهِ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ خِيارَ عِبادِ اللّهِ الَّذينَ يُراعونَ (4) الشَّمسَ ، وَالقَمَرَ ، وَالنُّجومَ ، وَالأَظِلَّةَ ؛ لِذِكرِ اللّهِ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله :ما تَوَطَّنَ رَجُلٌ مُسلِمٌ المَساجِدَ لِلصَّلاةِ وَالذِّكرِ ، إلّا تَبَشبَشَ (6) اللّهُ لَهُ كَما يَتَبَشبَشُ أهلُ الغائِبِ بِغائِبِهِم إذا قَدِمَ عَلَيهِم . (7)

عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ لِكُلِّ ساعٍ غايَةً ، وغايَةُ ابنِ آدَمَ المَوتُ ، فَعَلَيكُم بِذِكرِ اللّهِ فَإِنَّهُ يُسَهِّلُكُم (8) ويُرَغِّبُكُم فِي الآخِرَةِ . (9)

.


1- .الأمالي للصدوق : ص 542 ح 726 ، عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 2 ص 55 ح 206 كلاهما عن الحسين بن خالد الصيرفي ، بحار الأنوار : ج 11 ص 63 ح 1 .
2- .الفردوس : ج 2 ص 43 ح 2244 عن أبي سعيد الخدري ، كنز العمّال : ج 4 ص 355 ح 10871 .
3- .إرشاد القلوب : ص 135 .
4- .راعَى النُّجوم : راقبَها ، وانتظر مغيبها (القاموس المحيط : ج 4 ص 335 «رعي») . أي يراعون الشمس والقمر و... ويراقبونها لمعرفة أوقات الصلوات والعبادات.
5- .المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 115 ح 163 ، السنن الكبرى : ج 1 ص 558 ح 1781 ، الدعاء للطبراني : ص 524 ح 1876 كلّها عن ابن أبي أوفى ، كنز العمّال : ج 7 ص 683 ح 20902 .
6- .البَشّ : فرح الصديق بالصديق ، واللطف في المسألة ، والإقبال عليه ، وقد بَشِشتُ به اُبَشُّ. وهذا مَثَل ضربه لتلقّيه إيّاه ببرّه وتقريبه وإكرامه (النهاية : ج 1 ص 130 «بشش») .
7- .سنن ابن ماجة : ج 1 ص 262 ح 800 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 220 ح 8358 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 332 ح 771 وليس فيه «والذِكر» وكلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 7 ص 579 ح 20341 .
8- .كذا في المصدر ، وفي فيض القدير ج 2 ص 645 ح 2412 : «يُسَلِّيكُم» وهو الأنسب . والمراد أنّ ذكر اللّه عز و جلينسيكم هموم الدنيا ( اُنظر لسان العرب : ج 14 ص 394 «سلا») .
9- .اُسد الغابة : ج 1 ص 550 ، كنز العمّال : ج 1 ص 416 ح 1765 وج 15 ص 550 ح 42131 كلاهما نقلاً عن البغوي وكلّها عن جلاس بن عمرو .

ص: 91

1 / 8 گوناگون

امام رضا عليه السلام :نقش انگشترى عيسى عليه السلام ، دو جمله بود كه آنها را از انجيل گرفته بود : «خوشا به حال بنده اى كه به واسطه او ، خداوند به ياد آورده مى شود! و بدا به حال بنده اى كه به واسطه او خداوند ، فراموش مى گردد!» .

1 / 8گوناگونپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهترينِ اوقات مؤمن ، زمانى است كه خداوند عز و جل را ياد مى كند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در وصف اولياى خدا _: مردم ، به دنيا خوش اند و آنان به ياد خدا خوش اند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهترين بندگان خدا ، آنان اند كه براى ياد كردن خدا ، خورشيد و ماه و ستارگان و سايه ها را زير نظر دارند . (1)

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه مرد مسلمانى در مسجدها براى نماز و ياد خدا اقامت گزيند ، خداوند ، از وجود او چنان شاد مى شود كه كسانِ مسافر از باز گشتن مسافرشان به نزد خود ، شادمان مى شوند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر دَونده اى ، خطّ پايانى دارد و خطّ پايان آدميزاد ، مرگ است . پس بر شما باد ياد خدا ، كه كارِ شما را سهولت مى بخشد (2) و به آخرت ، راغب مى گرداند !

.


1- .يعنى براى شناخت اوقات نماز و عبادات ، طلوع و غروب خورشيد و ماه و ستارگان را زير نظر دارند .
2- .در فيض القدير ، «شما را آرامش مى بخشد» آمده كه اين ، مناسب تر است و مقصود ، اين است كه ياد خداوند ، غم و تشويش هاى دنيا را از ياد شما مى برد .

ص: 92

عنه صلى الله عليه و آله :تَحابّوا بِذِكرِ اللّهِ وروحِهِ (1) . (2)

الإمام عليّ عليه السلام :الذِّكرُ أفضَلُ الغَنيمَتَينِ . (3)

عنه عليه السلام :كُن للّهِِ مُطيعا، وبِذِكرِهِ آنِسا ، وتَمَثَّل في حالِ تَوَلّيكَ عَنهُ إقبالَهُ عَلَيكَ ؛ يَدعوكَ إلى عَفوِهِ ، ويَتَغَمَّدُكَ بِفَضلِهِ . (4)

الإمام الصادق عليه السلام_ في خُطبَةٍ يَذكُرُ فيها حالَ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله وَالأَئِمَّةِ عليهم السلام _: فَبَلَّغَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله ما اُرسِلَ بِهِ ، وصَدَعَ (5) بما اُمِرَ ، وأَدّى ما حُمِّلَ مِن أثقالِ النُّبُوَّةِ ، وصَبَرَ لِرَبِّهِ، وجاهَدَ في سَبيلِهِ، ونَصَحَ لِاُمَّتِهِ ، ودَعاهُم إلَى النَّجاةِ ، وحَثَّهُم عَلَى الذِّكرِ . (6)

.


1- .قال السيّد الرضي رحمه الله في ذيل الحديث : «أراد بالروح هاهنا القرآن، تشبيها له بالروح القائمة بالحيوان المصحِّحة لانتفاع الأبدان». والمعنى : تحابّوا بذكر اللّه وبقرآنه . وراجع النهاية : ج 2 ص 272 «روح» .
2- .المجازات النبويّة : ص 43 ح 24 .
3- .غرر الحكم : ح 1672 .
4- .نهج البلاغة : الخطبة 223 ، غرر الحكم : ح 7187 ، بحار الأنوار : ج 71 ص 192 ح 59 .
5- .يقال: صَدَعتُ بالحقّ ؛ إذا تكلّمت به جهارا (الصحاح: ج 3 ص 1242 «صدع») .
6- .الكافي : ج 1 ص 445 ح 17 عن إسحاق بن غالب ، بحار الأنوار : ج 16 ص 369 ح 80 .

ص: 93

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :با ياد خدا و با روح او (1) يكديگر را دوست بداريد .

امام على عليه السلام :ياد خدا ، بهترين غنيمت است .

امام على عليه السلام :فرمان بُردار خدا و همدمِ ياد او باش و در آن حال كه از او روى مى گردانى ، روى آوردن او را به خود ، در نظر آور . او تو را به عفو خويش فرا مى خواند و در فضل خويش ، غوطه وَرَت مى سازد .

امام صادق عليه السلام_ در سخنرانى اى كه در آن از پيامبر صلى الله عليه و آله و امامان عليهم السلام ياد مى كند _: پيامبر خدا ، پيامى را كه براى آن فرستاده شده بود ، ابلاغ كرد و مأموريتش را اجرا نمود و بارهاى نبوّت را كه بر دوش او نهاده شده بود ، به منزل رساند و براى پروردگارش ، شكيبايى ورزيد و در راه او جهاد كرد و امّتش را راه نمايى نمود و آنان را به نجات ، فرا خواند و به ياد خدا تشويقشان كرد .

.


1- .سيّد رضى رحمه الله ، در ذيل اين حديث مى گويد : «مقصود از روح در اين جا قرآن است ، از باب تشبيه آن به روح كه جانداران را زنده مى دارد و باعث مى شود كه بدن ها قابل استفاده باشند» و معنايش اين است كه با ياد خدا و قرآن او ، يكديگر را دوست بداريد . نيز ، ر . ك : النهاية : ذيل «روح» .

ص: 94

الفَصلُ الثّاني : خصائص الذّكر2 / 1حِكمَةُ العِبادَةِالكتاب«وَ أَقِمِ الصَّلَوةَ لِذِكْرِى» . (1)

«وَ أَقِمِ الصَّلَوةَ إِنَّ الصَّلَوةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنكَرِ وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ» . (2)

الحديثرسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّما جُعِلَ الطَّوافُ بِالبَيتِ ، وبَينَ الصَّفا وَالمَروَةِ ، ورَميُ الجِمارِ ؛ لِاءِقامَةِ ذِكرِ اللّهِ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :إنَّما فُرِضَتِ الصَّلاةُ ، واُمِرَ بِالحَجِّ وَالطَّوافِ ، واُشعِرَتِ المَناسِكُ ؛ لِاءِقامَةِ ذِكرِ اللّهِ . (4)

.


1- .طه : 14 .
2- .العنكبوت : 45. وراجع : بركات الذكر / ذكر اللّه لذاكره .
3- .سنن أبي داوود : ج 2 ص 179 ح 1888 ، مسند ابن حنبل : ج 9 ص 331 ح 24405 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 630 ح 1685 ، السنن الكبرى : ج 5 ص 236 ح 9646 كلّها عن عائشة ، كنز العمّال : ج 5 ص 49 ح 12005 .
4- .عوالي اللآلي : ج 1 ص 323 ح 60 .

ص: 95

فصل دوم: ويژگى هاى ياد خدا

2 / 1 حكمت عبادت

فصل دوم: ويژگى هاى ياد خدا2 / 1حكمت عبادتقرآن«و به ياد من ، نماز برپا دار» .

«و نماز را بر پا دار، كه نماز از كار زشت و ناپسند ، باز مى دارد، و قطعاً ياد خدا بالاتر است» .

حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :طواف كعبه ، و [سعى] ميان صفا و مروه ، و رَمْى جَمَرات ، براى زنده داشتن ياد خدايند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :واجب گشتن نماز ، و دستور گزاردن حج و طواف ، و تعيين مناسك [حج] ، در واقع براى زنده داشتن ياد خدايند .

.

ص: 96

الإمام الرضا عليه السلام_ فيما جَمَعَهُ الفَضلُ بنُ شاذانَ مِن كَلامِهِ في عِلَلِ الفَرائِضِ _: إن قالَ قائِلٌ : لِمَ أمَرَ اللّهُ العِبادَ ونَهاهُم؟ قيلَ : لِأَنَّهُ لا يَكونُ بَقاؤُهُم وصَلاحُهُم إلّا بِالأَمرِ وَالنَّهيِ ، وَالمَنعِ عَنِ الفَسادِ وَالتَّغاصُبِ . فَإن قالَ قائِلٌ : لِمَ تَعَبَّدَهُم؟ قيلَ : لِئَلّا يَكونوا ناسينَ لِذِكرِهِ ، ولا تارِكينَ لِأَدَبِهِ ، ولا لاهينَ عَن أمرِهِ ونَهيِهِ ، إذ (1) كانَ فيهِ صَلاحُهُم وفَسادُهُم وقوِامُهُم ، فَلَو تُرِكوا بِغَيرِ تَعَبُّدٍ لَطالَ عَلَيهِمُ الأَمَدُ ، وقَسَت قُلوبُهُم . (2)

2 / 2فَريضَةٌ عَلَى القَلبِ وَاللِّسانِالإمام عليّ عليه السلام :اِعلَموا أنَّهُ [ اللّهَ] عز و جل لَن يَرضى عَنكُم بِشَيءٍ سَخِطَهُ عَلى مَن كانَ قَبلَكُم ، ولَن يَسخَطَ عَلَيكمُ بِشَيءٍ رَضِيَهُ مِمَّن كانَ قَبلَكُم ، وإنَّما تَسيرونَ في أَثَرٍ بَيِّنٍ ، وتَتَكَلَّمونَ بِرَجعِ قَولٍ قَد قالَهُ الرِّجالُ مِن قَبلِكُم ، قَد كَفاكُم مَؤونَةَ دُنياكُم ، وحَثَّكُم عَلَى الشُّكرِ ، وَافتَرَضَ مِن ألسِنَتِكُمُ الذِّكرَ . (3)

عنه عليه السلام _ في بَيانِ ما فَرَضَ اللّهُ سُبحانَهُ عَلى جَوارِحِ الإِنسانِ _ :فَأَمّا ما فَرَضَ عَلَى القَلبِ مِنَ الإِيمانِ : فَالإِقرارُ ، وَالمَعرِفَةُ ، وَالعَقدُ عَلَيهِ ، وَالرِّضا بِما فَرَضَهُ عَلَيهِ ، وَالتَّسليمُ لِأَمرِهِ ، وَالذِّكرُ ، وَالتَّفَكُّرُ . (4)

.


1- .في المصدر : «إذا» ، والتصويب من بحار الأنوار.
2- .علل الشرائع : ص 256 ، عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 2 ص 103 ح 1 كلاهما عن الفضل بن شاذان ، بحار الأنوار : ج 6 ص 63 ح 1 .
3- .نهج البلاغة : الخطبة 183 ، بحار الأنوار : ج 5 ص 319 ح 3 .
4- .بحار الأنوار : ج 69 ص 74 ح 29 نقلاً عن تفسير النعماني : ج 93 ص 50 .

ص: 97

2 / 2 وظيفه دل و زبان

امام رضا عليه السلام_ از سخنان ايشان در باره علّت واجبات كه فضل بن شاذان ، آنها را گردآورى كرده است _: اگر كسى بگويد : «چرا خدا ، به بندگانْ امر و نهى كرده است؟»، گفته مى شود : چون ماندگارى و درستى آنان ، جز با امر و نهى و جلوگيرى از تباهى و تجاوز به يكديگر ، ممكن نيست . اگر كسى بگويد : «چرا از آنان عبادت خواسته شده است ؟»، گفته مى شود : تا او را فراموش نكنند و تعاليمش را وا ننهند و از امر و نهى او غافل نشوند ؛ چرا كه درستى و تباهى و پايدارى آنان ، در گرو اين است ، و اگر بدون [دستور به] عبادت ، رها مى شدند ، پس از گذشت زمانى دراز ، سنگ دل مى شدند .

2 / 2وظيفه دل و زبانامام على عليه السلام :بدانيد كه خداوند عز و جل هرگز آنچه را از پيشينيان شما نپسنديده است ، از شما نيز نخواهد پسنديد و هرگز آنچه را از مردمان پيش از شما پسنديده است ، از شما ناپسند نمى دارد . شما در راهى روشن ، گام برمى داريد [كه گذشتگانِ شما رفته اند] و همان سخنى را واگويه مى كنيد كه مردان پيش از شما گفته اند . خداوند ، روزىِ دنياى شما را عهده دار شده و به سپاس گزارى تشويقتان كرده است و ياد كردن [از خود] را بر زبان هايتان واجب ساخته است .

امام على عليه السلام_ در بيان وظايفى كه خداى سبحان بر عهده اعضاى انسان نهاده است _: آنچه بر دلْ واجب ساخته ، ايمان است كه عبارت است از : اقرار ، و شناخت ، و اعتقاد به او ، و خرسندى به آنچه بر آن ، واجب ساخته است ، و گردن نهادن به فرمان او ، و ياد كردن از او ، و انديشيدن .

.

ص: 98

الإمام الحسن عليه السلام :اِعلَموا أنَّ اللّهَ لَم يَخلُقكُم عَبَثا ، ولَيسَ بتارِكِكُم سُدىً (1) . . . قَد كَفاكُم مَؤونَةَ الدُّنيا ، وفَرَّغَكُم لِعِبادَتِهِ ، وحَثَّكُم عَلَى الشُّكرِ ، وَافتَرَضَ عَلَيكُمُ الذِّكرَ . (2)

2 / 3فَريضَةٌ عَلى أهلِ السَّماواتِ وَالأَرضِرسول اللّه صلى الله عليه و آله_ فِي الدُّعاءِ _: يا اللّهُ ، يا مَن وَجَبَ ذِكرُهُ عَلى أهلِ السَّماواتِ وَالأَرضِ . (3)

2 / 4أفضَلُ الأَعمالِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :ألا إنَّ خَيرَ أعمالِكُم، وأذكاها عِندَ مَليكِكُم ، وأرفَعَها عِندَ رَبِّكُم في دَرَجاتِكُم ، وخَيرَ مَا اطَّلَعَت عَلَيهِ الشَّمسُ ؛ ذِكرُ اللّهِ سُبحانَهُ وتَعالى . (4)

سنن ابن ماجة عن أبي الدرداء عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ألا اُنَبِّئُكُم بِخَيرِ أعمالِكُم ، وأرضاها عِندَ مَليكِكُم ، وأرفَعَها في دَرَجاتِكُم ، وخَيرٍ لَكُم مِن إعطاءِ الذَّهَبِ وَالوَرِقِ (5) ، و مِن أن تَلقَوا عَدُوَّكُم فَتَضرِبوا أعناقَهُم ويَضرِبوا أعناقَكُم؟ قالوا : وما ذاكَ يا رَسولَ اللّهِ؟! قالَ : ذِكرُ اللّهِ . (6)

.


1- .السُّدى : المهمل (الصحاح : ج 6 ص 2374 «سدا») .
2- .تحف العقول : ص 232 ، بحار الأنوار : ج 78 ص 110 ح 5 .
3- .البلد الأمين : ص 420 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 265 ح 1 .
4- .إرشاد القلوب : ص 60 .
5- .الوَرِق : الفضّة (النهاية : ج 5 ص 175 «ورق») .
6- .سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1245 ح 3790 ، الموطّأ : ج 1 ص 211 ح 24 ، مسند ابن حنبل : ج8 ص164 ح21761 ، المستدرك على الصحيحين : ج1 ص673 ح1825 كلّها عن أبي الدرداء ، كنز العمّال : ج1 ص416 ح 1767 ؛ الكافي : ج 2 ص 499 ح 1 ، المحاسن : ج 1 ص 109 ح 96 كلاهما عن ابن القدّاح عن الإمام الصادق عن الإمام الباقر عليهماالسلام عنه صلى الله عليه و آله نحوه وفيهما «ذكر اللّه كثيرا» ، بحار الأنوار : ج 93 ص 157 ح29.

ص: 99

2 / 3 وظيفه آسمانيان و زمينيان

2 / 4 برترينِ اعمال

امام حسن عليه السلام :بدانيد كه خداوند ، شما را بيهوده نيافريده و سرِخود ، رهايتان نكرده است ... . روزىِ شما را در دنيا بر عهده گرفته و شما را براى عبادتش فراغت بخشيده و به شكرگزارى ، تشويقتان كرده و ياد كردن [از خود ]را بر شما واجب ساخته است .

2 / 3وظيفه آسمانيان و زمينيانپيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در دعا _: اى خدا ، اى آن كه يادش بر آسمانيان و زمينيان ، واجب است !

2 / 4برترينِ اعمالپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آگاه باشيد كه بهترينِ اعمال شما و پاك ترينِ آنها در نزد مالكتان ، و بلند مرتبه ترينِ آنها در پيشگاه پروردگارتان و بهترين چيزى كه خورشيد بر آن طلوع كرده ، ياد خداوند پاك و بلندمرتبه است .

سنن ابن ماجة_ به نقل از ابو درداء _: پيامبر خدا فرمود : «آيا شما را از بهترينِ اعمالتان و پسنديده ترينِ آنها در نزد مالكتان ، و بلندمرتبه ترينِ آنها _ كه برايتان از انفاق كردن زر و سيم و [حتّى] از اين كه با دشمنتان رو به رو شويد و گردن آنها را بزنيد و گردنتان را بزنند ، بهتر است _ ، آگاهتان نسازم ؟» . گفتند : آن چيست ، اى پيامبر خدا؟ فرمود : «ياد خدا» .

.

ص: 100

رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ في مَوعِظَتِهِ لِابنِ مَسعودٍ _: لا تَختَر عَلى ذِكرِ اللّهِ شَيئا ؛ فَإِنَّ اللّهَ يَقولُ : «وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ» (1) ، ويَقولُ : «فَاذْكُرُونِى أَذْكُرْكُمْ وَ اشْكُرُواْ لِى وَ لَا تَكْفُرُونِ» (2) . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :لَذِكرُ اللّهِ عز و جل بِالغُدُوِّ وَالآصالِ ، خَيرٌ مِن حَطمِ السُّيوفِ في سَبيل اللّهِ عز و جل (4) . (5)

كنز العمّال عن معاذ عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أكثِروا ذِكرَ اللّهِ عز و جل عَلى كُلِّ حالٍ ؛ فَإِنَّه لَيسَ عَمَلٌ أحَبَّ إلَى اللّهِ تَعالى ولا أنجى لِعَبدٍ مِن كُلِّ سَيِّئَةٍ فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ مِن ذِكرِ اللّهِ . قيلَ : وَلَا القِتالُ في سَبيلِ اللّهِ ؟ قالَ : لَولا ذِكرُ اللّهِ لَم يُؤمَر بِالقِتالِ في سَبيلِ اللّهِ ، ولَوِ اجتَمَعَ النّاسُ عَلى ما اُمِروا بِهِ مِن ذِكرِ اللّهِ تَعالى ما كَتَبَ اللّهُ القِتالَ عَلى عِبادِهِ ، فَإِنَّ ذِكرَ اللّه تَعالى لا يَمنَعُكُم مِنَ القِتالِ في سَبيلِهِ ، بَل هُوَ عَونٌ لَكُم عَلى ذلِكَ . . . . قالوا : يا رَسولَ اللّهِ ، فَإِنَّ ذِكرَ اللّهِ لا يَكفينا مِنَ الجِهادِ ! قال : وَلَا الجِهادُ يَكفي مِن ذِكرِ اللّهِ ، ولا يَصلُحُ الجِهادُ إلّا بِذِكرِ اللّهِ ، وإنَّمَا الجِهادُ شُعبَةٌ مِن شُعَبِ ذِكرِ اللّهِ ، وطوبى لِمَن أكثَرَ فِي الجِهادِ مِن ذِكرِ اللّهِ ، وكُلُّ كَلِمَةٍ بِسَبعينَ ألفَ حَسَنَةٍ ، كُلُّ حَسَنَةٍ بِعَشرٍ ، وعِندَ اللّهِ مِن المَزيدِ ما لا يُحصيهِ غَيرُهُ . (6)

.


1- .العنكبوت : 45 .
2- .البقرة : 152 .
3- .مكارم الأخلاق : ج 2 ص 358 ح 2660 عن عبد اللّه بن مسعود ، بحار الأنوار : ج 77 ص 107 ح 1 .
4- .قال الصدوق قدس سره : يعني : فمن ذكر اللّه عز و جل بالغدوّ ، ويذكر ما كان منه في ليله من سوء عمله ، واستغفر اللّه وتاب إليه ، فإذا انتشر في ابتغاء ما قسم اللّه له انتشر وقد حطّت عنه سيّئاته وغفرت له ذنوبه . وإذا ذكر اللّه عز و جل بالآصال _ وهيالعشيّات _ راجع نفسه فيما كان منه في يومه ذلك؛ من سرفٍ على نفسه، وإضاعةٍ لأمر ربّه ، فإذا ذكر اللّه عَزَّ وجَلَّ واستغفر اللّه تعالى وأناب، راح إلى أهله وقد غفرت له ذنوب يومه . وإنّما تحمد الشهادة أيضا إذا كانت من تائب إلى اللّه استغفر من معصية اللّه عَزَّ وجَلَّ (معاني الأخبار : ص 411) .
5- .معاني الأخبار : ص 411 ح 100 عن أنس ، بحار الأنوار : ج 86 ص 298 ح 61 ؛ المصنّف لابن أبي شيبة : ج 7 ص 72 ح 5 وج 8 ص 235 ح 2 كلاهما عن ابن عمر من دون إسنادٍ إليه صلى الله عليه و آله ، الفردوس : ج 3 ص 454 ح 5402 عن أنس وفيها «بالغداة والعشيّ» ، كنز العمّال : ج 1 ص 426 ح 1838 .
6- .كنز العمّال : ج 2 ص 243 ح 3931 نقلاً عن ابن صصري في أماليه ، وص 246 ح 3937 نقلاً عن ابن شاهين في الترغيب في الذكر نحوه وليس فيه من «قالوا : يا رسول اللّه ، فإنّ ذكر اللّه ...» .

ص: 101

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در اندرز به ابن مسعود _: هيچ چيز را بر ياد خدا ترجيح مده ؛ چرا كه خداوند مى فرمايد : «و قطعا ياد خدا بالاتر است» و مى فرمايد : «پس يادم كنيد تا يادتان كنم ، و سپاسم گوييد و ناسپاسى ام مكنيد» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ياد كردن از خداوند در بام و شام ، از شكستن شمشيرها (1) در راه خدا بهتر است . (2)

كنز العمّال_ به نقل از مُعاذ _: پيامبر خدا فرمود : «در هر حالى ، خداوند عز و جلرا بسيار ياد كنيد ؛ زيرا هيچ عملى نزد خداوند متعال ، محبوب تر و در رهانيدن بنده از هر بدى اى در دنيا و آخرت ، كارگرتر از ياد خدا نيست» . گفته شد : حتّى جنگيدن در راه خدا ؟ فرمود : «اگر به خاطر ياد خدا نبود ، به جنگ در راه خدا دستور داده نمى شد و اگر همه مردم به ياد خداوند متعال _ كه بِدان فرمان داده شده اند _ مى بودند ، خداوندْ جنگيدن را بر بندگانش واجب نمى ساخت . ياد خداوند متعال ، مانع شما از جنگ در راه او نمى شود ؛ بلكه كمك شما در اين راه است ...» . گفتند : اى پيامبر خدا ! ياد خدا [به تنهايى كافى نيست و] ما را از جهاد ، بى نياز نمى كند! فرمود : «جهاد هم شما را از ياد خدا بى نياز نمى كند و جهاد ، جز با ياد خدا ، ارزشى ندارد . جهاد ، در واقع ، شاخه اى از شاخه هاى ياد خداست . خوشا به حال كسى كه در جهاد ، بسيار ياد خدا كند! هر كلمه اى [از ذكر خدا] برابر با هفتاد هزار كار نيك است و هر كار نيك ، ده برابر به شمار مى آيد [و ده پاداش دارد] ، و پاداش خداوند ، چندان فراوان است كه جز خود او ، كسى از عهده شمارش آن بر نمى آيد» .

.


1- .يعنى : آن قدر شمشير بزنى كه شمشير ، در هم شكسته شود .
2- .شيخ صدوق قدس سره مى گويد : منظور ، اين است كه هر كس خداوند عز و جل را در بامدادان ، ياد كند و عمل بد شبش را به ياد آورد و از خداوند ، آمرزش بخواهد و توبه نمايد و آن گاه در پى روزىِ تقديرشده خدا برود ، گناهانش فرو مى ريزند و آمرزيده مى شود ، و هر گاه شامگاهان ، خدا را به ياد آورد و در باره وضعيتى كه در روز از زياده روى و تباه كردن فرمان پروردگارش داشته ، به خود آيد و خداى عز و جل را به ياد آورد و از آن خداى والا ، آمرزش بخواهد و به درگاه او بنالد ، به خانواده اش باز مى گردد ، در حالى كه گناهان آن روزش آمرزيده شده اند . شهادت هم ، وقتى از سوى شخص توبه كننده به پيشگاه خداوند و آمرزش خواه از نافرمانى خداوند عز و جل باشد ، ستوده است .

ص: 102

الإمام الباقر عليه السلام :ما مِن شَيءٍ أحَبُّ إلَى اللّهِ مِنَ الذِّكرِ وَالشُّكرِ . (1)

راجع : ص 26 (الحثّ على كثرة الذكر) .

2 / 5أشرَفُ الحَديثِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :أشرَفُ الحَديثِ ذِكرُ اللّهِ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ أشرَفَ الحَديثِ ذِكرُ اللّهِ تَعالى ، ورَأسَ الحِكمَةِ طاعَتُهُ ، وأصدَقَ القَولِ وأبلَغَ المَوعِظَةِ وأحسَنَ القَصَصِ كِتابُ اللّهِ . (3)

الإمام عليّ عليه السلام :إنَّ أحسَنَ الحَديثِ ذِكرُ اللّهِ . (4)

.


1- .الدرّ المنثور : ج 1 ص 368 نقلاً عن ابن أبي شيبة .
2- .تفسير القمّي : ج 1 ص 291 ، الاختصاص : ص 342 عن أبي عبد اللّه البرقي ، بحار الأنوار : ج 77 ص 133 ح 43 ؛ الدرّ المنثور : ج 2 ص 692 نقلاً عن البيهقي في الدلائل ، كنز العمّال : ج 15 ص 919 ح 43587 نقلاً عن أبي نصر السجزي في الإبانة .
3- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 4 ص 402 ح 5868 ، الأمالي للصدوق : ص 576 ح 788 كلاهما عن أبي الصباح الكناني عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 77 ص 114 ح 8 .
4- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 521 ح 1484 ، أعلام الدين : ص 100 وفيه «أنصتوا إلى ذكر اللّه فإنّه أحسن الحديث» .

ص: 103

2 / 5 پُرارج ترين سخن

امام باقر عليه السلام :هيچ چيزى نزد خدا ، محبوب تر از ياد او و سپاس گزارى [از او ]نيست .

ر . ك : ص 27 (خدا را بسيار ياد كنيد) .

2 / 5پُرارج ترين سخنپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پُرارج ترين سخن ، ياد خداوند است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پُرارج ترين سخن ، ياد خداوند متعال است ، و سرآمد حكمت [و خردمندى] ، فرمان بُردارى از اوست ، و راست ترين گفته و رساترين پند و نيكوترين داستان ، كتاب خداست .

امام على عليه السلام :نيكوترين سخن ، ياد خداست .

.

ص: 104

2 / 6نورُ الإِيمانِالإمام عليّ عليه السلام :ذِكرُ اللّهِ نورُ الإِيمانِ . (1)

2 / 7شِيمَةُ المُتَّقينَالإمام عليّ عليه السلام :ذِكرُ اللّهِ شِيمَةُ (2) المُتَّقينَ . (3)

عنه عليه السلام :ذِكرُ اللّهِ سَجِيَّةُ كُلِّ مُحسِنٍ ، وشِيمَةُ كُلِّ مُؤمِنٍ . (4)

2 / 8لَذَّةُ المُحِبّينَرسول اللّه صلى الله عليه و آله_ في دُعاءِ الجَوشَنِ الكَبيرِ _: يا مَن ذِكرُهُ حُلوٌ ، يا مَن فَضلُهُ عَميمٌ . (5)

عنه صلى الله عليه و آله_ فِي الدُّعاءِ _: اللّهُمَّ اجعَلنا مَشغولينَ بِأَمرِكَ . . . شاكِرينَ عَلى نَعمائِكَ ، مُتَلَذِّذينَ بِذِكرِكَ . (6)

الإمام عليّ عليه السلام :الذِّكرُ لَذَّةُ المُحِبّينَ . (7)

.


1- .غرر الحكم : ح 5161 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 255 ح 4716 .
2- .الشِّيمَة : الخُلُق (الصحاح : ج 5 ص 1964 «شيم»).
3- .غرر الحكم : ح 5163 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 255 ح 4713 .
4- .غرر الحكم : ح 5173 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 256 ح 4744 .
5- .البلد الأمين : ص 406 ، المصباح للكفعمي : ص 340 ، بحار الأنوار : ج 94 ص 390 .
6- .جامع الأخبار : ص 364 ح 1013 ، بحار الأنوار : ج 95 ص 360 ح 16 .
7- .غرر الحكم : ح 670 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 32 ح 545 .

ص: 105

2 / 6 روشنايى ايمان

2 / 7 خوى پرهيزگاران

2 / 8 لذّت عاشقان خدا

2 / 6روشنايى ايمانامام على عليه السلام :ياد خدا ، روشنايى ايمان است .

2 / 7خوى پرهيزگارانامام على عليه السلام :ياد خدا كردن ، خوى پرهيزگاران است .

امام على عليه السلام :ياد خدا كردن ، خصلت هر نيكوكار و خوى هر مؤمنى است .

2 / 8لذّت عاشقان خداپيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در دعاى «جوشن كبير» _: اى آن كه يادش شيرين است ! اى آن كه احسانش فراگير است !

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در دعا _: خداوندا ! ما را به كار خودت سرگرم بدار ... و [ما را ]بر نعمت هايت ، سپاس گزار و از يادت ، لذّت بَرنده قرار بده .

امام على عليه السلام :ياد خدا ، لذّت عاشقان است .

.

ص: 106

عنه عليه السلام :ذِكرُ اللّهِ مَسَرَّةُ كُلِّ مُتَّقٍ ، ولَذَّةُ كُلِّ موقِنٍ . (1)

الإمام الصادق عليه السلام :أوحَى اللّهُ عز و جل إلى داوودَ عليه السلام : يا داوودُ، بي فَافرَح ، وبِذِكري فَتَلَذَّذ ، وبِمُناجاتي فَتَنَعَّم ، فَعَن قَريبٍ اُخلِي الدّارَ مِنَ الفاسِقينَ ، وأجعَلُ لَعنَتي عَلَى الظّالِمينَ. (2)

.


1- .غرر الحكم : ح 5174 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 256 ح 4745 .
2- .الأمالي للصدوق : ص 263 ح 280 عن يونس بن ظبيان ، روضة الواعظين : ص 505 ، بحار الأنوار : ج 14 ص 34 ح 3 .

ص: 107

امام على عليه السلام :ياد خدا ، مايه شادى هر پرهيزگار و لذّت هر اهل يقينى است .

امام صادق عليه السلام :خداوند عز و جل به داوود عليه السلام وحى فرمود كه : «اى داوود! به من شاد باش و از ياد من لذّت ببر و به راز و نياز با من خوش باش ؛ چرا كه به زودى ، خانه را از نابه كاران ، خالى مى گردانم و لعنتم را بر ستمكاران قرار مى دهم» .

.

ص: 108

الفَصلُ الثّالِثُ : تفسير الذّكر3 / 1حَقيقَةُ الذِّكرِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن أطاعَ اللّهَ فَقَد ذَكَرَ اللّهَ ، وإن قَلَّت صَلاتُهُ وصِيامُهُ وتِلاوَتُهُ . ومَن عَصَى اللّهَ فَقَد نَسِيَ اللّهَ ، وإن كَثُرَت صَلاتُهُ وصِيامُهُ وتِلاوَتُهُ لِلقُرآنِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله_ في وَصِيَّتِهِ لِعَلِيٍّ عليه السلام _: يا عَلِيُّ ، ثَلاثٌ لا تُطيقُها هذِهِ الاُمَّةُ : المُواساةُ لِلأَخِ في مالِهِ ، وإنصافُ النّاسِ مِن نَفسِهِ ، وذِكرُ اللّهِ عَلى كُلِّ حالٍ ، ولَيسَ هُوَ : «سُبحانَ اللّهِ وَالحَمدُ للّهِِ ولا إلهَ إلَا اللّهُ وَاللّهُ أكبَرُ» ، ولكِن إذا وَرَدَ عَلى ما يَحرُمُ عَلَيهِ خافَ اللّهَ عز و جلعِندَهُ وتَرَكَهُ . (2)

.


1- .معاني الأخبار : ص 399 ح 56 عن مسعدة بن زياد عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام ، الاختصاص : ص 248 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 156 ح 22 ؛ المعجم الكبير : ج 22 ص 154 ح 413 ، اُسد الغابة : ج 5 ص 403 كلاهما عن واقد مولى رسول اللّه صلى الله عليه و آله ، الزهد لابن المبارك (الملحقات) : ص 17 ح 70 عن خالد بن أبي عمران ، حلية الأولياء : ج 10 ص 387 عن عبد اللّه بن مسعود وليس فيه «ومن عصى اللّه ...» .
2- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 4 ص 358 ح 5762 عن حمّاد بن عمرو وأنس بن محمّد عن أبيه جميعا عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، الخصال : ص 125 ح 122 عن أنس بن محمّد عن أبيه عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام .

ص: 109

فصل سوم: معناى ياد خدا

3 / 1 حقيقت ياد خدا

فصل سوم: معناى ياد خدا3 / 1حقيقت ياد خداپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس از خدا فرمان بَرد ، در حقيقت ، از خدا ياد كرده است ، اگر چه نماز و روزه و قرآن خواندنش اندك باشد ، و هر كس خدا را نافرمانى كند ، در حقيقت ، او را فراموش كرده است ، اگر چه نماز و روزه و تلاوت قرآنش بسيار باشد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در سفارش به على عليه السلام _: اى على! سه چيز است كه اين امّت ، طاقت آنها را ندارد : كمك مالى كردن به برادر خويش ، انصاف داشتن با مردم ، و به ياد خدا بودن در همه حال ، و آن ، گفتنِ «سبحان اللّه و الحمد للّه ولا إله إلّا اللّه واللّه أكبر» نيست ؛ بلكه اين است كه هر گاه با آنچه بر او حرام گشته است رو به رو شود ، از خداوند عز و جل بترسد و آن را مرتكب نشود .

.

ص: 110

معاني الأخبار عن أبي بصير عن الإمام الباقر عليه السلام :مِن أشَدِّ ما عَمِلَ العِبادُ : إنصافُ المَرءِ مِن نَفسِهِ ، ومُواساةُ المَرءِ أخاهُ ، وذِكرُ اللّهِ عَلى كُلِّ حالٍ . قالَ : قُلتُ : أصلَحَكَ اللّهُ ، وما وَجهُ ذِكرِ اللّهِ عَلى كُلِّ حالٍ؟ قالَ : يَذكُرُ اللّهَ عِندَ المَعصِيَةِ يَهُمُّ بِها، فَيَحولُ ذِكرُ اللّهِ بَينَهُ وبَينَ تِلكَ المَعصِيَةِ ، وهُوَ قَولُ اللّهِ عز و جل : «إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْاْ إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّيْطَ_نِ تَذَكَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ» (1) . (2)

الإمام الصادق عليه السلام :مِن أشَدِّ ما فَرَضَ اللّهُ عَلى خَلقِهِ ذِكرُ اللّهِ كَثيرا _ ثُمّ قالَ _ : لا أعني : «سُبحانَ اللّهِ وَالحَمدُ للّهِِ ولا إلهَ إلَا اللّهُ وَاللّهُ أكبَرُ» وإن كانَ مِنهُ ، ولكِن ذِكرَ اللّهِ عِندَ ما أحَلَّ وحَرَّمَ ؛ فَإِن كانَ طاعَةً عَمِلَ بِها، وإن كانَ مَعصِيَةً تَرَكَها . (3)

الكافي عن عبد الأعلى بن أعين :كَتَبَ بَعضُ أصحابِنا يَسأَلونَ أبا عَبدِ اللّهِ عليه السلام عَن أشياءَ ، وأَمَروني أن أَسأَلَهُ عَن حَقِّ المُسلِم عَلى أخيهِ ، فَسَأَلتُهُ فَلَم يُجِبني ، فَلَمّا جِئتُ لِاُوَدِّعَهُ ، فَقُلتُ : سَأَلتُكَ فَلَم تُجِبني؟! فَقالَ : إنّي أخافُ أن تَكفُروا ! (4) إنَّ مِن أشَدِّ مَا افتَرَضَ اللّهُ عَلى خَلقِهِ ثَلاثا : إنصافُ المَرءِ مِن نَفسِهِ حَتّى لا يَرضى لِأَخيهِ مِن نَفسِهِ إلّا بِما يَرضى لِنَفسِهِ مِنهُ ، ومُواساةُ الأَخِ فِي المالِ ، وذِكرُ اللّهِ عَلى كُلِّ حالٍ ، لَيسَ «سُبحانَ اللّهِ وَالحَمدُ للّهِِ»، ولكِن عِندَ ما حَرَّمَ اللّهُ عَلَيهِ فَيَدَعُهُ . (5)

.


1- .الأعراف : 201 . وطَيفُ الشيطان وطائفُه : إلمامُه بمَسٍّ أو وسوَسَة (المصباح المنير : ص 383 «طاف») .
2- .معاني الأخبار : ص 192 ح 2 ، الخصال : ص 131 ح 138 ، جامع الأحاديث للقمّي : ص 189 ، تحف العقول : ص 378 عن الإمام الصادق عليه السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 69 ص 379 ح 36 .
3- .الكافي : ج 2 ص 80 ح 4 عن أبي عبيدة وص 145 ح 8 ، معاني الأخبار : ص 193 ح 3 كلاهما عن الحسن (الحسين) البزّار ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 187 ، بحار الأنوار : ج 75 ص 29 ح 20 .
4- .قال المجلسي قدس سره : قوله عليه السلام : «أن تكفُروا» ، قيل : أي تخالِفوا بعد العِلم ، وهو أحد معاني الكفر. و أقول : لعلّ المراد به أن تشُكّوا في الحكم أو فينا ؛ لعظمته وصعوبته. أو تستخفّوا به وهو مظنّة الكفر (مرآة العقول : ج 9 ص 32).
5- .الكافي : ج 2 ص 170 ح 3 وص 144 ح 3 عن جارود أبي المنذر وفي ذيله «لكن إذا ورد عليك شيء أمر اللّه عز و جل به أخذت به ، أو إذا ورد عليك شيء نهى اللّه عز و جل عنه تركته» وص 145 ح 9 ، معاني الأخبار : ص 192 ح 1 كلاهما عن أبي اُسامة زيد الشحّام نحوه ، بحار الأنوار : ج 74 ص 242 ح 41.

ص: 111

معانى الأخبار_ به نقل از ابو بصير _: امام باقر عليه السلام فرمود : «از جمله سخت ترين كارهاى بندگان ، سه چيز است : انصاف داشتن ، كمك مالى كردن انسان به برادر خويش ، و به ياد خدا بودن در همه حال» . گفتم : به سلامت باشيد! به ياد خدا بودن در همه حال ، به چه معناست ؟ فرمود : «در هنگام رو به رو شدن با گناه و تصميم به انجام دادن آن ، خدا را به ياد آورد . پس ياد خدا ، ميان او و آن گناه ، حائل مى شود . اين است سخن خداوند عز و جلكه مى فرمايد : «آنان كه پرهيزگارى مى كنند ، چون وسوسه اى از شيطان به آنان برسد ، خدا را ياد مى كنند و به ناگاه ، بينا مى شوند» » .

امام صادق عليه السلام :از سخت ترين چيزهايى كه خداوند بر بندگانش واجب ساخته ، بسيار ياد كردنِ خداست . مقصودم ، «سبحان اللّه و الحمد للّه و لا إله إلّا اللّه و اللّه أكبر» نيست ، هر چند اين هم ياد خداست . مقصودم ، به ياد آوردن خدا در هنگام مواجه شدن با حلال و حرام اوست ، كه اگر فرمان بود ، آن را به كار ببندد و اگر نافرمانى بود ، رهايش كند .

الكافى_ به نقل از عبد الأعلى بن اَعيَن _: برخى از شيعيان ، ما نامه نوشتند و از امام صادق عليه السلام سؤالاتى كردند و به من مأموريت دادند كه از ايشان در باره حقّ مسلمان بر برادرش بپرسم . من پرسيدم ؛ امّا ايشان پاسخم را نگفت . چون براى خداحافظى خدمت ايشان رفتم ، گفتم : از شما سؤالى كردم ؛ امّا پاسخم را نداديد ! فرمود : «مى ترسم كافر شويد! (1) همانا از سخت ترين وظايفى كه خداوند بر عهده خلقش نهاده ، سه چيز است : انصاف داشتن آدمى _ به طورى كه از جانب خود براى برادرش همان چيزى را بپسندد كه از جانب او براى خود مى پسندد _ ، و شريك كردن برادرش در مال خود ، و به ياد خدا بودن در همه حال . ياد خدا هم [فقط] گفتنِ «سبحان اللّه و الحمد للّه » نيست ؛ بلكه به اين معناست كه هنگام مواجه شدن با آنچه خدا بر او حرام كرده است ، به ياد او باشد و آن حرام را وا نهد» .

.


1- .علّامه مجلسى قدس سره مى گويد : اين كه فرمود : «[مى ترسم] كافر شويد» ، به قولى ، يعنى بعد از دانستن ، خلاف آن عمل كنيد ، و اين ، يكى از معانى كفر است . من مى گويم : شايد مراد ، اين باشد كه : [مى ترسم ]در حكم يا در باره ما شك كنيد ؛ چرا كه حقّى بزرگ و دشوار است ، يا به اين معناست كه [مى ترسم] آن را سبُك بشماريد ، و اين خود ، از مصاديق كفر است .

ص: 112

الإمام عليّ عليه السلام :لا تَذكُرِ اللّهَ سُبحانَهُ ساهِيا ، ولا تَنسَهُ لاهيا ، وَاذكُرهُ كامِلاً يُوافِقُ فيهِ قَلبُكَ لِسانَكَ ، ويُطابِقُ إضمارُكَ إعلانَكَ ، ولَن تَذكُرَهُ حَقيقَةَ الذِّكرِ حَتّى تَنسى نَفسَكَ في ذِكرِكَ ، وتَفقِدَها في أمرِكَ . (1)

3 / 2مَن يُعَدُّ ذاكِراالإمام عليّ عليه السلام :سامِعُ ذِكرِ اللّهِ ذاكِرٌ . (2)

الإمام الباقر عليه السلام :أيُّما مُؤمِنٍ حافَظَ عَلى صَلاةِ الفَريضَةِ فَصَلّاها لِوَقتِها فَلَيسَ هُوَ مِنَ الغافِلينَ ، فَإِن قَرَأَ فيها بِمِئَةِ آيَةٍ فَهُوَ مِنَ الذّاكِرينَ . (3)

3 / 3مَن يُعَدُّ كَثيرَ الذِّكرِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَنِ استَيقَظَ مِنَ اللَّيلِ وأَيقَظَ امرَأَتَهُ فَصَلَّيا رَكعَتَينِ جَميعا ، كُتِبا مِنَ الذّاكِرينَ اللّهَ كَثيرا وَالذّاكِراتِ (4) . (5)

.


1- .غررالحكم : ح 10359 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 525 ح 9567.
2- .غرر الحكم : ح 5579 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 283 ح 5092 .
3- .المحاسن : ج 1 ص 123 ح 135 عن زرارة ، بحار الأنوار : ج 83 ص 20 ح 34 وج 85 ص 41 ح 28 .
4- .إشارة إلى الآية 35 من سورة الأحزاب .
5- .سنن أبي داوود : ج 2 ص 70 ح 1451 ، سنن ابن ماجة : ج 1 ص 424 ح 1335 ، المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 452 ح 3561 ، السنن الكبرى : ج 2 ص 706 ح 4645 كلّها عن أبي سعيد الخدري وأبي هريرة ، كنز العمّال : ج 7 ص 784 ح 21400 ؛ مجمع البيان : ج 8 ص 561 عن أبي سعيد الخدري ، بحار الأنوار : ج 87 ص 158 ح 44 .

ص: 113

3 / 2 كسانى كه ياد كننده خدا به شمار مى آيند

3 / 3 كسانى كه بسيار يادكننده خدا به شمار مى آيند

امام على عليه السلام :نه خداى سبحان را با بى توجّهى ياد كن و نه از او غافل شو و [به كلّى ]فراموشش كن ؛ بلكه با تمام وجودت او را ياد كن ، آن سان كه دلت با زبانت هم نوا باشد و نهانت با آشكارت ، سازگار . تو حقيقتا به ياد خدا نخواهى بود ، مگر آن گاه كه خودت را در يادى كه مى گويى ، از ياد ببرى و در وقت ذكر گفتن ، خويشتن را گم كنى [و فانى در مذكور شوى] .

3 / 2كسانى كه ياد كننده خدا به شمار مى آيندامام على عليه السلام :شنونده ياد خدا [نيز] ياد كننده خداست .

امام باقر عليه السلام :هر مؤمنى كه نماز واجب را پاس بدارد و آن را به وقتش بخواند ، از غافلان نيست و اگر در آن نماز يكصد آيه بخواند ، از يادكنندگان است .

3 / 3كسانى كه بسيار يادكننده خدا به شمار مى آيندپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس در شب ، بيدار شود و همسرش را هم بيدار كند و هر دو ، دو ركعت نماز بخوانند ، در شمارِ مردان و زنانى نوشته مى شوند كه بسيار ياد خدا مى كنند . (1)

.


1- .اشاره است به آيه 35 از سوره احزاب .

ص: 114

الإمام عليّ عليه السلام :مَن ذَكَرَ اللّهَ عز و جل فِي السِّرِّ فَقَد ذَكَرَ اللّهَ كَثِيرا ، إنَّ المُنافِقينَ كانوا يَذكُرونَ اللّهَ عَلانِيَةً ولا يَذكُرونَهُ فِي السِّرِّ ، فَقالَ اللّهُ عز و جل : «يُرَاءُونَ النَّاسَ وَلَا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَا قَلِيلاً» (1) . (2)

الإمام الصادق عليه السلام_ حِينَ سُئِلَ عَن قَولِ اللّهِ عز و جل : «اذْكُرُواْ اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا» (3) ما هذَا الذِّكرُ الكَثيرُ؟ _: مَن سَبَّحَ تَسبيحَ فاطِمَةَ عليهاالسلام فَقَد ذَكَرَ اللّهَ الذِّكرَ الكَثيرَ . (4)

عنه عليه السلام :تَسبيحُ فاطِمَةَ الزَّهراءِ عليهاالسلام مِنَ الذِّكرِ الكَثيرِ الَّذِي قالَ اللّهُ عز و جل : «اذْكُرُواْ اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا» . (5)

عنه عليه السلام :تَسبيحُ فاطِمَةَ عليهاالسلام مِن ذِكرِ اللّهِ الكَثيرِ الَّذي قالَ اللّهُ عز و جل : «فَاذْكُرُونِى أَذْكُرْكُمْ» (6) . (7)

عنه عليه السلام :مَن باتَ عَلى تَسبيحِ فاطِمَةَ عليهاالسلام، كانَ مِنَ الذّاكِرينَ اللّهَ كَثيرا وَالذّاكِراتِ . (8)

تهذيب الأحكام عن ابن بكير :قُلتُ لِأَبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام : قَولُ اللّهِ عز و جل : «اذْكُرُواْ اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا» ماذَا الذِّكرُ الكَثيرُ؟ قالَ : أن يُسَبِّحَ في دُبُرِ المَكتوبَةِ ثَلاثينَ مَرَّةً . (9)

.


1- .النساء : 142 .
2- .الكافي : ج 2 ص 501 ح 2 ، الدعوات : ص 20 ح 14 عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 93 ص 160 ح 41 .
3- .الأحزاب : 41 .
4- .معاني الأخبار : ص 193 ح 5 عن محمّد بن مسلم ، المقنعة : ص 140 وفيه «من سبّح في عقب كلّ فريضة تسبيح الزهراء فاطمة صلوات اللّه عليها...» ، مجمع البيان : ج 8 ص 568 عن زرارة وحمران ابني أعين ، بحار الأنوار : ج 85 ص 331 ح 8 وص 335 ح 22 .
5- .الكافي : ج 2 ص 500 ح 4 عن زرارة بن أعين ، تأويل الآيات الظاهرة : ج 2 ص 454 ح 15 عن محمّد بن مسلم عن الإمام الباقر عليه السلام .
6- .البقرة : 152.
7- .معاني الأخبار : ص 194 ح 5 عن محمّد بن مسلم ، تفسير العيّاشي : ج 1 ص 67 ح 122 عن محمّد بن مسلم عن الإمام الباقر عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 93 ص 155 ح 19 .
8- .مجمع البيان : ج 8 ص 561 ، بحار الأنوار : ج 22 ص 176 وج 85 ص 335 ح 22 وج 87 ص 174 .
9- .تهذيب الأحكام : ج 2 ص 107 ح 405 ، قرب الإسناد : ص 169 ح 621 وفيه «ما أدنى» بدل «ماذا» ، بحار الأنوار : ج 86 ص 24 ح 25 .

ص: 115

امام على عليه السلام :هر كه خداوند عز و جل را در نهانْ ياد كند ، خدا را بسيار ياد كرده است . منافقان ، خداوند را در آشكار ، ياد مى كردند ؛ امّا در نهان ، يادش نمى كردند . پس خداوند عز و جل فرمود : «و با مردم ، ريا مى كنند و خداى را ياد نمى كنند ، مگر اندكى» .

امام صادق عليه السلام_ در پاسخ اين سؤال كه : «ياد بسيار» در اين سخن خداوند عز و جل : «خدا را ياد كنيد ، يادى بسيار» چيست؟ _: كسى كه تسبيح فاطمه عليهاالسلامرا بگويد ، خدا را بسيار ياد كرده است .

امام صادق عليه السلام :تسبيح فاطمه زهرا عليهاالسلام از جمله همان «ياد بسيار» است كه خداوند عز و جلفرموده : «خدا را ياد كنيد ، يادى بسيار» .

امام صادق عليه السلام :تسبيح فاطمه عليهاالسلام از جمله ياد بسيار خداست كه خداوند عز و جلفرموده : «مرا ياد كنيد تا شما را ياد كنم» .

امام صادق عليه السلام :هر كس شب در هنگام خوابيدن ، تسبيح فاطمه عليهاالسلام را بگويد ، از شمارِ مردان و زنانى است كه بسيار ياد خدا مى گويند .

تهذيب الأحكام_ به نقل از ابن بكير _: به امام صادق عليه السلام گفتم : مقصود از «ياد بسيار» در اين سخن خداوند عز و جل : «خدا را ياد كنيد ، يادى بسيار» چيست؟ فرمود : «اين كه در پايان نماز واجب ، سى مرتبه سبحان اللّه بگويد» .

.

ص: 116

الإمام الصادق عليه السلام_ في قَولِهِ تَعالى : «اذْكُرُواْ اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا» _: إذا ذَكَرَ العَبدُ رَبَّهُ فِي اليَومِ مِئَةَ مَرَّةٍ ، كانَ ذلِكَ كَثيرا . (1)

راجع : ص 26 (الحثّ على كثرة الذكر) .

3 / 4مَن ذِكرُهُ عِبادَةٌرسول اللّه صلى الله عليه و آله :ذِكرُ اللّهِ عز و جل عِبادَةٌ ، وذِكري عِبادَةٌ ، وذِكرُ عَلِيٍّ عِبادَةٌ ، وذِكرُ الأَئِمَّةِ مِن وُلدِهِ عِبادَةٌ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :ذِكرُ عَلِيٍّ عِبادَةٌ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :ذِكرُ الأَنبِياءِ مِن العبادَةِ ، وذِكرُ الصّالِحينَ كَفّارَةٌ ، وذِكرُ المَوتِ صَدَقَةٌ ، وذِكرُ القَبرِ يُقَرِّبُكُم مِن الجَنَّةِ . (4)

.


1- .النوادر للأشعري : ص 137 ح 357 عن أبي بصير ، بحار الأنوار : ج 93 ص 160 ح 38 .
2- .الاختصاص : ص 224 عن ابن عبّاس ، بحار الأنوار : ج 36 ص 370 ح 234 وج 94 ص 69 ح 58 .
3- .الفردوس : ج 2 ص 244 ح 3151 ، المناقب لابن المغازلي : ص 206 ح 243 كلاهما عن عائشة ، كنز العمّال : ج 11 ص 601 ح 32894 ؛ مائة منقبة : ص 123 ح 68 ، المناقب لابن شهر آشوب : ج 3 ص 202 كلاهما عن عائشة ، بحار الأنوار : ج 38 ص 199 .
4- .كنز العمّال : ج 11 ص 477 ح 32247 وج 15 ص 864 ح 43438 كلاهما نقلاً عن الفردوس ، و ص 918 ح 43584 نقلاً عن الديلمي نحوه وكلّها عن معاذ بن جبل ، كشف الخفاء : ج 1 ص 419 ح 1345 .

ص: 117

3 / 4 كسانى كه ياد كردن از آنان ، عبادت است

امام صادق عليه السلام_ در باره اين سخن خداوند متعال : «خدا را ياد كنيد ، يادى بسيار» _: هر گاه بنده در روز ، صد مرتبه پروردگارش را ياد كند ، اين ، همان [يادِ ]بسيار است .

ر . ك : ص 27 (خدا را بسيار ياد كنيد) .

3 / 4كسانى كه ياد كردن از آنان ، عبادت استپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند عز و جل را ياد كردن ، عبادت است . مرا ياد كردن ، عبادت است . على را ياد كردن ، عبادت است ، و امامانِ از نسل او را ياد كردن ، عبادت است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :على را ياد كردن ، عبادت است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ياد كردن از پيامبران ، عبادت است . ياد كردن از نيكان ، عبادت است . ياد كردن از مرگ ، صدقه است ، و ياد كردن از قبر ، شما را به بهشت ، نزديك مى كند .

.

ص: 118

عنه صلى الله عليه و آله :عِندَ ذِكرِ الصّالِحينَ تَنزِلُ (1) الرَّحمَةُ . (2)

الإمام عليّ عليه السلام_ مِن كِتابِهِ لِمُحَمَّدِ بنِ أبي بَكرٍ وأهلِ مِصرَ لَمّا وَلّاهُ عَلَيهم _: يا عِبادَ اللّهِ ! إنِ اتَّقَيتُمُ اللّهَ، وحَفِظتُم نَبِيَّكُم في أهلِ بَيتِهِ ؛ فَقَد عَبَدتُموهُ بِأَفضَلِ ما عُبِدَ ، وذَكَرتُموهُ بِأَفضَلِ ما ذُكِرَ ، وشَكَرتُموهُ بِأَفضَلِ ما شُكِرَ ، وأَخَذتُم بِأَفضَلِ الصَّبرِ وَالشُّكرِ ، وَاجتَهَدتُم بِأَفضَلِ الاِجتِهادِ . (3)

الإمام الصادق عليه السلام :شِيعَتُنَا الرُّحَماءُ بَينَهُم ، الَّذينَ إذا خَلَوا ذَكَرُوا اللّهَ ، (إنَّ ذِكرَنا مِن ذِكرِ اللّهِ) (4) إنّا إذا ذُكِرنا ذُكِرَ اللّهُ ، وإذا ذُكِرَ عَدُوُّنا ذُكِرَ الشَّيطانُ. (5)

عنه عليه السلام_ لِداوودَ بنِ سِرحانَ _:يا داوودُ ، أبلِغ مَوالِيَّ عَنِّي السَّلامَ ، وأنِّي أقُولُ : رَحِمَ اللّهُ عَبدا اجتَمَعَ مَعَ آخَرَ فَتَذاكَرا أمرَنا ، فَإِنَّ ثالِثَهُما مَلَكٌ يَستَغفِرُ لَهُما ، ومَا اجتَمَعَ اثنانِ عَلى ذِكرِنا إلّا باهَى اللّهُ تَعالى بِهِمَا المَلائِكَةَ . فَإذَا اجتَمَعتُم فَاشتَغِلوا بِالذِّكرِ ؛ فَإِنَّ فِي اجتِماعِكُم ومُذاكَرَتِكُم إحياءَنا ، وخَيرُ النّاسِ مِن بَعدِنا مَن ذاكَرَ بِأَمرِنا ، ودَعا إلى ذِكرِنا . (6)

.


1- .في بحار الأنوار : «يَنزِل» ، وما أثبتناه من كشف الخفاء .
2- .بحار الأنوار : ج 93 ص 349 ح 15 نقلاً عن مجموعةٍ بخطّ بعض الأفاضل ؛ كشف الخفاء : ج 2 ص 70 ح 1772 .
3- .الأمالي للمفيد : ص 263 ح 3 ، الأمالي للطوسي : ص 27 ح 31 كلاهما عن أبي إسحاق الهمداني ، تحف العقول : ص 178 ، بشارة المصطفى : ص 45 ، بحار الأنوار : ج 33 ص 544 .
4- .ما بين الهلالين لا يوجد في بحار الأنوار ، و الظاهر زيادته أو كونه نسخة بدل عمّا بعده.
5- .الكافي : ج 2 ص 186 ح 1 عن عليّ بن أبي حمزة ، بحار الأنوار : ج 74 ص 258 ح 55 .
6- .الأمالي للطوسي : ص 224 ح 390 ، بشارة المصطفى : ص 110 وليس فيه «وما اجتمع اثنان على ذكرنا إلّا باهى اللّه تعالى بهما الملائكة» وكلاهما عن معتّب مولى الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 1 ص 200 ح 8 وج 74 ص 354 ح 31 .

ص: 119

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در هنگام ياد كردن از نيكان ، رحمت نازل مى شود .

امام على عليه السلام_ از نامه ايشان به محمّد بن ابى بكر و مردم مصر ، آن گاه كه او را به حكومت بر ايشان گماشت _: اى بندگان خدا ! اگر از خدا پروا داريد و [حقّ و حرمت] خاندان پيامبرتان را نگه داريد ، بى گمان ، خدا را به بهترين وجه بندگى كرده ايد و به بهترين وجه ، يادش نموده ايد و به بهترين وجه ، سپاسش گفته ايد و به برترين مرتبه شكيب و سپاس ، دست يازيده ايد و به برترين كار و تلاش پرداخته ايد .

امام صادق عليه السلام :شيعيان ما ، با يكديگر مهربان اند . آنان اند كه در خلوت و تنهايى خويش ، خدا را ياد مى كنند . ياد كردن از ما ، ياد كردن از خداست . هر گاه از ما ياد شود ، از خدا ياد شده است و هر گاه از دشمن ما ياد شود ، از شيطان ، ياد شده است .

امام صادق عليه السلام_ به داوود بن سِرحان _: اى داوود! سلام مرا به دوستانم برسان و از قول من به آنان بگو : خدا رحمت كناد آن بنده اى را كه با ديگرى گرد آيد و از كار ما سخن بگويند ؛ زيرا كه سومينِ آن دو ، فرشته اى است كه برايشان آمرزش مى طلبد ! هرگز دو نفر با هم گرد نيامدند و از ما ياد نكردند ، مگر آن كه خداوند متعال ، به آن دو ، بر فرشتگان ، مباهات كرد . پس هر گاه با هم جمع شديد ، به ياد كردن [از ما ]بپردازيد ؛ زيرا در گردهمايى و گفتگوى شما ، زنده شدن [ياد و نام و مكتب] ماست . بهترينِ مردمان ، پس از ما ، كسى است كه در باره كار ما گفتگو كند و به ياد كردن از ما فرا بخواند .

.

ص: 120

الفَصلُ الرّابِعُ : أقسام الذّكر4 / 1الذِّكرُ بِاللِّسانِ وَالذِّكرُ عِندَ المُصيبَةِ وعِندَ ما حَرَّمَ اللّهُرسول اللّه صلى الله عليه و آله :الذِّكرُ ذِكرانِ : ذِكرُ اللّهِ بِاللِّسانِ فَحَسَنٌ ، وذِكرُ اللّهِ عِندَ ما حَرَّمَ عَلَيكَ فَتُمسِكُ نَفسَكَ عَنهُ فَذلِكَ أفضَلُ . (1)

الإمام عليّ عليه السلام :الذِّكرُ ذِكرانِ : ذِكرُ اللّهِ عز و جل عِندَ المُصيبَةِ ، وأَفضَلُ مِن ذلِكَ ذِكرُ اللّهِ عِندَ ما حَرَّمَ عَلَيكَ فَيَكونُ حاجِزا . (2)

عنه عليه السلام_ فِي الحِكَمِ المَنسوبَةِ إلَيهِ _: الذِّكرُ ذِكرانِ : أحَدُهُما ذِكرُ اللّهِ وتَحميدُهُ ، فَما أحسَنَهُ وأعظَمَ أجرَهُ ! وَالثّاني ذِكرُ اللّهِ عِندَ ما حَرَّمَ اللّهُ ، وهُوَ أفضَلُ مِنَ الأَوَّلِ . (3)

.


1- .الفردوس : ج 2 ص 249 ح 3172 عن أنس .
2- .الكافي : ج 2 ص 90 ح 11 ، تنبيه الخواطر : ج 1 ص 16 ، مشكاة الأنوار : ص 112 ح 258 كلّها عن الأصبغ بن نباتة ، تحف العقول : ص 216 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 164 ح 43 .
3- .شرح نهج البلاغة : ج 20 ص 347 ح 985 .

ص: 121

فصل چهارم: اقسام ياد خدا

4 / 1 ياد كردن زبانى، ياد كردن در مصيبت، و ياد كردن در مواجهه با حرام هاى خدا

فصل چهارم: اقسام ياد خدا4 / 1ياد كردن زبانى، ياد كردن در مصيبت، و ياد كردن در مواجههپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ياد كردن [از خدا] ، دو گونه است : ياد كردن از خدا با زبان ، كه خوب است ؛ و به ياد خدا بودن در هنگام رو به رو شدن با آنچه بر تو حرام كرده است و خويشتندارى از ارتكاب آن ، كه اين ، برتر است .

امام على عليه السلام :ياد كردن از خدا ، دو گونه است : ياد خدا كردن در هنگام مصيبت ، و از اين برتر ، ياد خدا كردن در هنگام رو به رو شدن با حرام هاى اوست ؛ زيرا تو را از ارتكاب آنها باز مى دارد .

امام على عليه السلام_ در حكمت هاى منسوب به ايشان _: ياد خدا ، دو گونه است : يكى بردن نام خدا و ستودن اوست ، و چه نيكوست اين ياد و چه بزرگ است پاداش آن! و دوم ، به ياد خدا بودن در هنگام مواجه شدن با آنچه خدا حرام كرده است ، و اين ، برتر از اوّلى است .

.

ص: 122

4 / 2ذِكرٌ خالِصٌ وذِكرٌ صارِفٌمصباح الشريعة_ فيما نَسَبَهُ إلَى الإِمامِ الصّادِقِ عليه السلام _: الذِّكرُ ذِكرانِ : ذِكرٌ خالِصٌ بِمُوافَقَةِ القَلبِ ، وذِكرٌ صارِفٌ (1) يَنفي ذِكرَ غَيرِهِ . كَما قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إنّي لا اُحصي ثَناءً عَلَيكَ ؛ أنتَ كَما أثنَيتَ عَلى نَفسِكَ . فَرَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله لَم يَجعَل لِذِكرِهِ مِقدارا عِندَ عِلمِهِ بِحَقيقَةِ سابِقَةِ ذِكرِ اللّهِ عز و جل لَهُ مِن قَبلِ ذِكرِهِ لَهُ ، فَمَن دونَهُ أولى . فَمَن أرادَ أن يَذكُرَ اللّهَ ، فَليَعلَم أنَّهُ ما لَم يَذكُرِ اللّهُ العَبدَ بِالتَّوفيقِ لِذِكرِهِ ، لا يَقدِرُ العَبدُ عَلى ذِكرِهِ . (2)

4 / 3الأَذكارُ السَّبعَةُالخصال عن عبد اللّه بن حامد رفعه إلى بعض الصالحين عليهم السلام :الذِّكرُ مَقسومٌ عَلى سَبعَةِ أعضاءَ : اللِّسانِ ، وَالرُّوحِ ، وَالنَّفسِ ، وَالعَقلِ ، وَالمَعرِفَةِ ، وَالسِّرِّ ، وَالقَلبِ . وكُلُّ واحِدٍ مِنها يَحتاجُ إلَى الاِستِقامَةِ . فَأَمَّا استِقامَةُ اللِّسانِ فَصِدقُ الإِقرارِ ، وَاستِقامَةُ الرّوحِ صِدقُ الاِستِغفارِ ، وَاستِقامَةُ القَلبِ صِدقُ الاِعتِذارِ ، وَاستِقامَةُ العَقلِ صِدقُ الاِعتِبارِ ، وَاستِقامَةُ المَعرِفَةِ صِدقُ الاِفتِخارِ ، وَاستِقامَةُ السِّرِّ السُّرورُ بِعالَمِ الأَسرارِ ، وَاستِقامَةُ القَلبِ صِدقُ اليَقينِ ومَعرِفَةُ الجَبّارِ . فَذِكرُ اللِّسانِ الحَمدُ وَالثَّناءُ ، وذِكرُ النَّفسِ الجَهدُ وَالعَناءُ ، وذِكرُ الرُّوحِ الخَوفُ وَالرَّجاءُ ، وذِكرُ القَلبِ الصِّدقُ وَالصَّفاءُ ، وذِكرُ العَقلِ التَّعظيمُ وَالحَياءُ ، وذِكرُ المَعرِفَةِ التَّسليمُ وَالرِّضاءُ ، وذِكرُ السِّرِّ عَلى رُؤيَةِ اللِّقاءِ (3) . (4)

.


1- .في الطبعة المعتمدة : «وذكرٌ صادقٌ» ، والأصحّ ما أثبتناه كما في نسخة اُخرى و بحار الأنوار .
2- .مصباح الشريعة : ص 50 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 159 ح 33 .
3- .في مشكاة الأنوار : «وذِكرُ السِّرِّ الرُّؤيَةُ وَاللِّقاءُ» .
4- .الخصال : ص 404 ، مشكاة الأنوار : ص 113 ح 261 ، روضة الواعظين : ص 427 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 153 ح 14 .

ص: 123

4 / 2 ياد كردن خالص و ياد كردن صارف

4 / 3 هفت گونه ياد كردن

4 / 2ياد كردن خالص و ياد كردن صارفمصباح الشريعة_ در حديثى كه به امام صادق عليه السلام نسبت داده شده است _: ياد كردن از خدا ، دو گونه است : يكى ياد كردن خالص كه با دل ، سازگار و همراه است ؛ و ديگرى ياد كردن صارف (1) كه يادِ جز او را از دل مى زُدايد ، چنان كه پيامبر خدا فرمود : «من ، ثناى تو را شمارش نمى توانم كرد . تو چنانى كه خود در ثناى خويش گفته اى» . بنا بر اين [حتّى] پيامبر خدا ، براى ياد كردن از خداوند ، حدّى تعيين نكرد ؛ چون به راستى مى دانست كه پيش از آن كه او به ياد خدا باشد ، خداوند عز و جل به ياد او بوده و هست . پس ديگران به طريق اولى نمى توانند [براى ياد كردن از خدا ، حدّى تعيين كنند] . پس هر كه مى خواهد خداى متعال را ياد كند ، بايد بداند كه اگر خداوندْ توفيق ياد كردن از خود را به بنده ندهد ، بنده ، قادر به ياد كردن از او نيست .

4 / 3هفت گونه ياد كردنالخصال_ به نقل از عبد اللّه بن حامد ، از يكى از اهل بيت عليهم السلام _:ياد [خدا] ميان هفت عضو ، تقسيم شده است : زبان ، روان ، نفْس (/ تن) ، خِرد ، شناخت ، درون ، و دل . و هر يك از اينها را درستى بايد . درستى زبان ، به اقرار راستين است . درستى روان ، به آمرزش خواهى راستين است . درستى نفْس ، (2) به پوزش خواهى راستين است . درستى خِرد ، به پند آموختن راستين است . درستى شناخت ، به افتخار راستين است . درستى درون ، به شاد بودن به جهان نهان هاست ، و درستى دل ، به يقين راستين و شناخت [خداى] جبّار است . پس ، ياد كردن به زبان ، ستايش و تمجيد [خدا] است و ياد كردن به نفْس (/ تن) ، كوشش و رنج بردن است و ياد كردن به روان ، بيم و اميد است و ياد كردن به دل ، راستى و يك دلى است و ياد كردن به خِرد ، بزرگداشت و شرم [از خدا] است و ياد كردن به شناخت ، گردن نهادن و خرسندى است و ياد كردن به درون ، ديدار [و ]ملاقات اوست .

.


1- .در باره ذكر صارف ، ر.ك : ص 21 (پانوشت 2) .
2- .به قرينه ذكر «استقامة القلب» در ادامه متن حديث ، يا بايد اين جا «النفس» باشد و در استنساخ ، خطايى رخ داده باشد و يا مراد از «القلب» ، همان نفْس و جان باشد .

ص: 124

4 / 4الذِّكرُ الخَفِيُّالكتاب«وَاذْكُر رَّبَّكَ فِى نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِيفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالْاصَالِ وَلَا تَكُن مِّنَ الْغَ_فِلِينَ» . (1)

الحديثالإمام الباقر أو الإمام الصادق عليهماالسلام :لا يَكتُبُ المَلَكُ إلّا ما سَمِعَ ، وقالَ اللّهُ عز و جل : «وَاذْكُر رَّبَّكَ فِى نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِيفَةً» فَلا يَعلَمُ ثَوابَ ذلِكَ الذِّكرِ في نَفسِ الرَّجُلِ غَيرُ اللّهِ عز و جللِعَظَمَتِهِ . (2)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله : «وَاذْكُر رَّبَّكَ فِى نَفْسِكَ» يَعني مُستَكينا «وَخِيفَةً» يَعني خَوفا مِن عَذابِهِ «وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ» يَعني دونَ الجَهرِ مِنَ القِراءَةِ «بِالْغُدُوِّ وَالْاصَالِ» يَعني بِالغَداةِ وَالعَشِيِّ . (3)

.


1- .الأعراف : 205.
2- .الكافي : ج 2 ص 502 ح 4 ، الزهد للحسين بن سعيد : ص 53 ح 144 وليس فيه «لعظمته» ، عدّة الداعي : ص 244 ، تفسير العيّاشي : ج 2 ص 44 ح 134 وفيه «اسمع نفسه» بدل «سمع» وكلّها عن زرارة ، بحار الأنوار : ج 93 ص 159 ح 36 وص 342 ح 11.
3- .تفسير العيّاشي : ج 2 ص 44 ح 135 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 159 ح 37.

ص: 125

4 / 4 ياد كردن نهانى

4 / 4ياد كردن نهانىقرآن«و در دل خويش، پروردگارت را بامدادان و شامگاهان ، با زارى و ترس و بى صداى بلند، ياد كن و از غافلان مباش» .

حديثامام باقر يا امام صادق عليهماالسلام :فرشته ، جز آنچه را مى شنود ، نمى نويسد ، و خداوند عز و جلفرموده است : «و پروردگارت را در دل خويش با زارى و ترس ، ياد كن» . پس [اندازه] پاداش اين ياد كردن درونىِ آدمى را به خاطر عظمتى كه دارد ، كسى جز خداوند عز و جل نمى داند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : «و پروردگارت را در دل خويش با تضرّع ، ياد كن» يعنى با حال خوارى «و ترس» ، يعنى ترس از عذاب او ، «و بى صداى بلند» ، يعنى آهسته تر از قرائت ، «در بامدادان و شامگاهان» ، يعنى در صبح و شب .

.

ص: 126

الكافي عن العلاء بن كامل :سَمِعتُ أبا عَبدِ اللّهِ عليه السلام يَقولُ : «وَاذْكُر رَّبَّكَ فِى نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِيفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ» عِندَ المَساءِ : «لا إلهَ إلَا اللّهُ وَحَدهُ لا شَريكَ لَهُ ، لَهُ المُلكُ ولَهُ الحَمدُ ، يُحيي ويُميتُ ، ويُميتُ ويُحيي ، وهُوَ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ» . قالَ : قُلتُ : بِيَدِهِ الخَيرُ ! قال : إنَّ بِيَدِهِ الخَيرَ ، ولكِن قُل كَما أقولُ لَكَ ، عَشرَ مَرّاتٍ ، و«أعوذُ بِاللّهِ السَّميعِ العَليمِ» حينَ تَطلُعُ الشَّمسُ وحينَ تَغرُبُ ، عَشرَ مَرّاتٍ . (1)

الأمالي للطوسي عن أبي ذرّ :قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : يا أباذَرٍّ ، اُذكُرِ اللّهَ ذِكرا خامِلاً . قُلتُ : يا رَسولَ اللّهِ ، مَا الذِّكرُ الخامِلُ؟ قالَ : الذِّكرُ الخَفِيُّ . (2)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :خَيرُ الذِّكرِ الخَفِيُّ . (3)

عنه صلى الله عليه و آله :الذِّكرُ (4) الَّذي لا يَسمَعُهُ الحَفَظَةُ يَزيدُ عَلَى الذِّكرِ الَّذي يَسمَعُهُ الحَفَظَةُ سَبعينَ ضِعفا . (5)

مسند أبي يعلى عن عائشة :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يُفَضِّلُ الذِّكرَ الخَفِيَّ الَّذي لا يَسمَعُهُ الحَفَظَةُ سَبعينَ ضِعفا فَيَقولُ : إذا كانَ يَومُ القِيامَةِ وجَمَعَ اللّهُ الخَلائِقَ لِحِسابِهِم ، وجاءَتِ الحَفَظَةُ بِما حَفِظوا وكَتَبوا ، قالَ اللّهُ لَهُم : اُنظُروا هَل بَقيَ لَهُ مِن شَيءٍ؟ فَيَقولونَ : رَبَّنا ما تَرَكنا شَيئا مِمّا عَلِمناهُ وحَفِظناهُ إلّا وقَد أَحصَيناهُ وكَتَبناهُ! فَيَقولُ اللّهُ تَبارَكَ وتَعالى لَهُ : إنَّ لَكَ عِندي خَبئا (6) لا تَعلَمُهُ وأنَا أجزيكَ بِهِ ؛ وهُوَ الذِّكرُ الخَفِيُّ . (7)

.


1- .الكافي : ج 2 ص 527 ح 17 ، تفسير العيّاشي : ج 2 ص 45 ح 136 عن الحسين بن المختار وزاد فيه «من همزات الشياطين ، وأعوذ بك ربّ أن يحضرون ، إنّ اللّه هو السميع العليم ، عشر مرّات» بعد «العليم» ، بحار الأنوار : ج 86 ص 261 ح 30.
2- .الأمالي للطوسي : ص 530 ح 1162 ، عدّة الداعي : ص 243 ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 56 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 342 ح 11 ؛ الزهد لابن المبارك : ص 50 ح 155 عن ضمرة بن حبيب ، كنزالعمّال : ج 1 ص 415 ح 1757.
3- .مسند ابن حنبل : ج 1 ص 364 ح 1477 وص 381 ح 1559 ، مسند أبي يعلى : ج 1 ص 345 ح 727 ، شُعب الإيمان : ج 1 ص 407 ح 552 كلّها عن سعد بن مالك وح 554 ، صحيح ابن حبّان : ج 3 ص 91 ح 809 كلاهما عن سعد بن أبي وقّاص ، كنز العمّال : ج 1 ص 417 ح 1771.
4- .في الفردوس : «الذكر الخفي الذي ...» .
5- .شُعب الإيمان : ج 1 ص 407 ح 555 ، الفردوس : ج 2 ص 249 ح 3170 كلاهما عن عائشة ، كنز العمّال : ج 1 ص 414 ح 1750 وص 447 ح 1929.
6- .الخَبْ ءُ : المُدَّخَرُ (المعجم الوسيط : ج 1 ص 213 «خبأ») .
7- .مسند أبي يعلى (طبعة دار الثقافة العربيّة) : ج 8 ص 182 ح 4738.

ص: 127

الكافى_ به نقل از علاء بن كامل _: از امام صادق عليه السلام شنيدم كه مى فرمايد : «در هنگام شب ، «پروردگارت را در دل خويش ، با زارى و ترس و بى صداى بلند ، ياد كن» [و بگو] : «معبودى جز خداى يگانه و بى انباز نيست . پادشاهى و ستايش ، از آنِ اوست . زنده مى كند و مى ميرانَد ، و مى ميرانَد و زنده مى كند ، و او بر هر چيزى تواناست» . من گفتم : خير ، در دست اوست . (1) فرمود : «البتّه كه خير ، در دست اوست ؛ امّا چنان كه به تو گفتم ، بگو . ده بار [اين جملات را بگو] و نيز هنگام طلوع و غروب خورشيد ، ده بار [بگو] : به خداى شنواى دانا پناه مى برم » .

الأمالى ، طوسى_ به نقل از ابو ذر _: پيامبر خدا فرمود : «اى ابو ذر! خدا را با ياد خامل ، ياد كن» . گفتم : ياد خامل چيست؟ فرمود : «ياد كردن نهانى» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهترين ياد كردن [از خدا] ، ياد كردن نهانى است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ياد كردن نهانى [از خدا] كه [حتّى] فرشتگان نگهبان [انسان] ، آن را نشنوند ، هفتاد بار بهتر از آن ياد كردنى است كه فرشتگان نگهبان بشنوند .

مُسنَد أبى يَعلى_ به نقل از عايشه _: پيامبر خدا ، ياد كردن نهانى را كه [حتّى] فرشتگان نگهبان آن را نمى شنوند ، هفتاد بار [بر ياد كردن آشكار از خدا] برترى مى داد و مى فرمود : «چون روز قيامت شود و خداوند ، خلايق را براى حسابرسى گرد آورد و فرشتگان نگهبان ، آنچه را حفظ كرده اند و نوشته اند ، بياورند ، خداوند به ايشان مى فرمايد : ببينيد آيا چيزى از [اعمال] او باقى مانده است؟ . آنان مى گويند : اى پروردگار ما ! هر آنچه از او داشته ايم و حفظ كرده ايم ، شمارش كرده و نوشته ايم . پس خداوند _ تبارك و تعالى _ به او مى گويد : تو در نزد من ، اندوخته اى دارى كه خودت از آن ، بى خبرى و براى آن ، پاداشت مى دهم ، و آن ، ياد كردن نهانى است » .

.


1- .يعنى : اين جمله را بر سخن امام عليه السلام افزودم .

ص: 128

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ أولِياءَ اللّهِ سَكَتوا فَكانَ سُكوتُهُم ذِكرا ، ونَظَروا فَكانَ نَظَرُهُم عِبَرةً ، ونَطَقوا فَكانَ نُطقُهُم حِكمَةً . (1)

الإمام عليّ عليه السلام_ في صِفَةِ المُؤمِنِ _: حُزنُهُ في قَلبِهِ ، وبِشرُهُ في وَجهِهِ . . . قَلبُهُ بِذِكرِ اللّهِ مَعمورٌ . (2)

راجع : ص 190 (أهمّ مواطن الذكر / عند الخلوة) وص 214 ح 355 _ 360 .

4 / 5الذِّكرُ الجَلِيُّالإمام عليّ عليه السلام :طوبى لِمَن شَغَلَ قَلبَهُ بِالفِكرِ ، ولِسانَهُ بِالذِّكرِ . (3)

عنه عليه السلام :اِشغَلوا أنفُسَكُمِ بِالطّاعَةِ ، وألسِنَتَكُم بِالذِّكرِ ، وقُلوبَكُم بِالرِّضا فيما أحبَبتُم وكَرِهتُم . (4)

.


1- .الكافي : ج 2 ص 237 ح 25 عن عيسى النهريري عن الإمام الصادق عليه السلام ، الأمالي للصدوق : ص 380 ح 482 عن عيسى النهريري عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، مشكاة الأنوار : ص 222 ح 615 وفيهما بزيادة «فكرا وتكلّموا فكان كلامهم» بعد «سكوتهم» ، بحار الأنوار : ج 69 ص 288 ح 23 .
2- .ذكره الخواصّ : ص 138 عن ابن عبّاس ؛ بحار الأنوار : ج 78 ص 73 ح 41.
3- .غررالحكم : ح 5942 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 314 ح 5499.
4- .غررالحكم : ح 2498 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 87 ح 2080.

ص: 129

4 / 5 ياد كردن آشكار

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اولياى خدا ، سكوت مى كنند و سكوتشان ياد [خدا] است ، و مى نگرند و نگريستنشان توأم با عبرت آموختن است ، و سخن مى گويند و سخنشان حكمت است .

امام على عليه السلام_ در توصيف مؤمن _: اندوه او در دلش است و شادى او در چهره اش ... . دل او به ياد خدا ، آباد است .

ر . ك : ص 191 (مهم ترين اوقات ياد خدا / در تنهايى) و ص 215 ح 355 _ 360 .

4 / 5ياد كردن آشكارامام على عليه السلام :خوشا به حال كسى كه دلش را به انديشيدن ، مشغول داشت و زبانش را به ياد خدا .

امام على عليه السلام :جان هاى خويش را به طاعت ، مشغول داريد و زبان هايتان را به ذكر و دل هايتان را به رضايت از آنچه خوش داريد و خوش نمى داريد .

.

ص: 130

عنه عليه السلام :لِيَكُن جُلُّ كَلامِكُم ذِكرَ اللّهِ عز و جل . (1)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ألا أدُلُّكُم عَلى أبخَلِ النّاسِ ، وأكسَلِ النّاسِ ، وأسرَقِ النّاسِ . . . . أمّا أكسَلُ النّاسِ : فَعَبدٌ صَحيحٌ فارِغٌ لا يَذكُرُ اللّهَ بِشَفَةٍ ولا بِلِسانٍ . (2)

الإمام الصادق عليه السلام :كانَ فيما وَعَظَ اللّهُ تَبارَكَ وتَعالى بِهِ عِيسَى بنَ مَريَمَ عليه السلام : . . . يا عيسى ، أحيِ ذِكري بِلِسانِكَ ، وَليَكُن وُدّي في قَلبِكَ . . . . يا عيسى ، اِبكِ عَلى نَفسِكَ فِي الصَّلاةِ ، وَانقُل قَدَمَيكَ إلى مَواضِعِ الصَّلَواتِ ، وأسمِعني لَذاذَةَ نُطقِكَ بِذِكري ، فَإِنَّ صَنيعي إلَيكَ حَسَنٌ . (3)

الإمام عليّ عليه السلام_ مِن دُعائِهِ المَعروفِ بِدُعاءِ كُمَيلٍ _: وَاجعَل لِساني بِذِكرِكَ لَهِجا (4) ، و قَلبي بِحُبِّكَ مُتَيَّما (5) . (6)

الإمام زين العابدين عليه السلام_ فِي الدُّعاءِ _: وأنطِق بِحَمدِكَ وشُكرِكَ وذِكرِكَ وحُسنِ الثَّناءِ عَلَيكَ لِساني . (7)

.


1- .الخصال : ص 620 ح 10 عن أبي بصير ومحمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، تحف العقول : ص 110 ، بحار الأنوار : ج 10 ص 99 ح 1.
2- .عدّة الداعي : ص 34 ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 237 ، إرشاد القلوب : ص 80 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 302 ح 39.
3- .الأمالي للصدوق : ص 607 ح 841 عن أبي بصير ، الكافي : ج 8 ص 132 ح 103 عن عليّ بن أسباط عنهم عليهم السلام ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 138 ، تحف العقول : ص 497 وفيها «الخلوات» بدل «الصلاة» ، بحار الأنوار : ج 14 ص 290 ح 14.
4- .لَهِج بالشيء : إذا وَلِع به (النهاية : ج 4 ص 281 «لهج») .
5- .متيَّم : أي معبَّد مذلَّل. وتيّمه الحبُّ : إذا استولى عليه (النهاية : ج 1 ص 203 «تيم») .
6- .مصباح المتهجّد : ص 850 ح 910 ، الإقبال : ج 3 ص 337 كلاهما عن كميل ، المصباح للكفعمي : ص 743 ، البلد الأمين : ص 191 .
7- .الصحيفة السجّاديّة : ص 98 الدعاء 23.

ص: 131

امام على عليه السلام :بايد بيشترين گفتار شما ، ياد خداوند عز و جل باشد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آيا بخيل ترين و تنبل ترين و دزدترينِ مردم را به شما نشناسانم؟ ... تنبل ترينِ مردم ، آن بنده تن درست و بيكارى است كه با لب و زبان ، ذكر خدا نگويد .

امام صادق عليه السلام :از جمله اندرزهاى خداوند _ تبارك و تعالى _ به عيسى بن مريم عليه السلام اين بود كه : « ... اى عيسى! ياد مرا با زبانت ، زنده بدار و محبّتم را در دلت بدار ... . اى عيسى! در نماز ، بر حال خويشتن ، گريه كن و به سوى جايگاه هاى نماز ، گام بردار و لذّت زبان گشودنت به ياد مرا به من بشنوان ؛ چرا كه من با تو نيكى كرده ام» .

امام على عليه السلام_ از دعاى ايشان معروف به «دعاى كميل» _: زبانم را پيوسته به ياد خودت ، گويا كن و دلم را اسير محبّتت گردان .

امام زين العابدين عليه السلام_ در دعا _: زبانم را به ستايش و سپاس و ياد و ثناگويى شايسته ات ، گويا كن .

.

ص: 132

الإمام الصادق عليه السلام :اللّهُمَّ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وَاجعَلِ اليَقينَ في قَلبي ، وَالنّورَ في بَصَري ، وَالنَّصيحَةَ في صَدري ، وذِكرَكَ بِاللَّيلِ وَالنَّهارِ عَلى لِساني . (1)

عنه عليه السلام :اللّهُمَّ اجعَلِ النّورَ في بَصَري ، وَالبَصيرَةَ في ديني ، وَاليَقينَ في قَلبي ، وَالإِخلاصَ في عَمَلي ، وَالسَّعَةَ في رِزقي ، وذِكرَكَ بِاللَّيلِ وَالنَّهارِ عَلى لِساني ، وَالشُّكرَ لَكَ أبَدا ما أبقَيتَني . (2)

راجع : ص 42 (الحثّ على ذكر اللّه في كلّ حال) .

.


1- .تهذيب الأحكام : ج 3 ص 75 ح 233 ، المقنعة : ص 176 ، مصباح المتهجّد : ص 547 ح 637 ، الإقبال : ج 1 ص 101 ، المصباح للكفعمي : ص 752 ، بحار الأنوار : ج 97 ص 374 ح 1.
2- .فلاح السائل : ص 251 ح 153 عن وهب بن عبد ربّه ، جمال الاُسبوع : ص 136 عن أبي بصير ، الإقبال : ج 2 ص 230 ، العُدد القويّة : ص 322 كلاهما من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، المناقب لابن شهرآشوب : ج 2 ص 287 عن الإمام عليّ عليه السلام وكلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج 86 ص 6 ح 6.

ص: 133

امام صادق عليه السلام :بار خدايا ! بر محمّد و خاندان محمّد ، درود فرست و در دلم يقين ، و در ديده ام روشنايى ، و در سينه ام خلوص قرار بده و زبانم را شب و روز به ياد خودت گويا ساز .

امام صادق عليه السلام :بار خدايا ! در نگاهم روشنايى ، و در دينم بينش ، و در دلم يقين ، و در كردارم اخلاص ، و در روزى ام گشايش قرار ده و زبانم را شب و روز به ياد خودت گويا گردان و همواره تا زنده ام ، مرا سپاس گزار خودت بدار .

ر . ك : ص 43 (ترغيب به ياد خدا در همه احوال) .

.

ص: 134

الفَصلُ الخامِس : أسباب الذّكر5 / 1المَعرِفَةُالإمام عليّ عليه السلام :سَهَرُ العُيونِ بِذِكرِ اللّهِ خُلصانُ العارِفينَ ، وحُلوانُ المُقَرَّبينَ . (1)

إرشاد القلوب :كانَ مِمّا ناجى بِهِ الباري تَعالى داوودَ عليه السلام : ... يا داوودُ ، إِنَّ العارِفينَ كَحَلوا أَعيُنَهُم بِمروَدِ (2) السَّهَرِ، وقاموا لَيلَهُم يَسهَرونَ يَطلُبونَ بِذلِكَ مَرضاتي. (3)

5 / 2المَحَبَّةُالإمام عليّ عليه السلام :مَن أحَبَّ شَيئا لَهِجَ بِذِكرِهِ . (4)

مصباح الشريعة_ فيما نَسَبَهُ إلَى الإِمامِ الصّادِقِ عليه السلام _: حُبُّ اللّهِ إذا أضاءَ عَلى سِرِّ عَبدٍ أخلاهُ عَن كُلِّ شاغِلٍ ، وكُلُّ ذِكرٍ سِوَى اللّهِ تَعالى ظُلمَةٌ . (5)

.


1- .غرر الحكم : ح 5612 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 286 ح 5163 وفيه «ودأب» بدل «وحلوان» .
2- .المِرْوَد : المِيل الّذي يُكتحل به (تاج العروس : ج 4 ص 466 «رود») .
3- .إرشاد القلوب : ص 86 .
4- .غررالحكم : ح 7851 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 453 ح 8118.
5- .مصباح الشريعة : ص 521 ، بحار الأنوار : ج 70 ص 23 ح 23.

ص: 135

فصل پنجم: عوامل ياد خدا

5 / 1 شناخت

5 / 2 دوست داشتن

فصل پنجم: عوامل ياد خدا5 / 1شناختامام على عليه السلام :شب زنده دارى با ياد خدا ، يار دمساز عارفان و شيرينى مقرّبان است .

إرشاد القلوب :از جمله نجواهاى آفريدگار بزرگ با داوود عليه السلام اين بود كه : «... اى داوود! عارفان ، چشمان خود را با ميلِ شب زنده دارى ، سرمه مى كشند و شب هايشان را نمى خوابند و با اين كار ، خشنودى مرا مى طلبند» .

5 / 2دوست داشتنامام على عليه السلام :هر كه چيزى را دوست بدارد ، نام آن ، همواره وِرد زبانش مى شود .

مصباح الشريعة_ در حديثى كه به امام صادق عليه السلام نسبت داده شده است _: عشق به خدا ، هر گاه درون بنده اى را روشن گردانَد ، او را از هر هوسى تهى مى كند . هر يادى جز ياد خداوند بزرگ ، تاريكى است .

.

ص: 136

5 / 3الإلهامُرسول اللّه صلى الله عليه و آله :ما مِن يَومٍ ولا لَيلَةٍ ولا ساعَةٍ إلّا وللّهِِ فيهِ صَدَقَةٌ يَمُنُّ بِها عَلى مَن يَشاءُ مِن عِبادِهِ ، وما مَنَّ اللّهُ تَعالى عَلى عِبادِهِ بِمِثلِ أن يُلهِمَهُم ذِكرَهُ . (1)

الإمام عليّ عليه السلام :الذِّكرُ لَيسَ مِن مَراسِمِ اللِّسانِ ، ولا مِن مَناسِمِ 2 الفِكرِ ، ولكِنَّهُ أوَّلٌ مِنَ المَذكورِ ، وثانٍ مِنَ الذّاكِرِ . (2)

عنه عليه السلام :اللّهُمَّ إنّي أتَقَرَّبُ إلَيكَ بِذِكرِكَ ، وأستَشفِعُ بِكَ إلى نَفسِكَ ، وأسَأَ لُكَ بِجودِكَ أن تُدنِيَني مِن قُربِكَ ، وأن تُوزِعَني شُكرَكَ ، وأن تُلهِمَني ذِكرَكَ . (3)

الإمام عليّ عليه السلام :إلهي ، وألهِمني وَلَها بِذِكرِكَ إلى ذِكرِكَ . (4)

الإمام زين العابدين عليه السلام_ فِي المُناجاةِ الإِنجيلِيَّةِ _: سَيِّدي ، قَد ذَكَرتُكَ بِالذِّكرِ الَّذي ألهَمتَنيهِ . (5)

عنه عليه السلام :إلهي ، فَاجعَلنا مِمَّن . . . ألهَمتَهُ ذِكرَكَ ، وأوزَعتَهُ شُكرَكَ . (6)

.


1- .تفسير القرطبي : ج 9 ص 347 ، الدرّ المنثور : ج 1 ص 363 نقلاً عن ابن أبي الدنيا ، كنز العمّال : ج 7 ص 808 ح 21510 نقلاً عن البزّار وكلّها عن أبي ذرّ وص 809 ح 21511 نقلاً عن المعجم الكبير عن أبي الدرداء.
2- .غررالحكم : ح 2091.
3- .مصباح المتهجّد : ص 845 ح 910 ، الإقبال : ج 3 ص 332 كلاهما عن كميل ، المصباح للكفعمي : ص 738 ، البلد الأمين : ص 188.
4- .الإقبال : ج 3 ص 298 عن ابن خالويه ، بحار الأنوار : ج 94 ص 98 ح 13 نقلاً عن الكتاب العتيق الغروي .
5- .بحار الأنوار : ج 94 ص 167 ح 22 نقلاً عن كتاب أنيس العابدين .
6- .بحار الأنوار : ج 94 ص 148 ح 21 نقلاً عن بعض الكتب.

ص: 137

5 / 3 الهام

5 / 3الهامپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ روز و شبى و ساعتى نيست ، مگر اين كه خداوند در آن ، صدقه اى دارد و آن را به هر يك از بندگانش كه بخواهد ، عطا مى كند و خداوند متعال به بندگانش ، چيزى چونان الهام كردن يادش عطا نكرده است .

امام على عليه السلام :خدا را ياد كردن ، نه از آداب زبان است و نه از راه هاى انديشه ؛ بلكه نخست از ياد شونده (خدا) است و سپس از ياد كننده . (1)

امام على عليه السلام :بار خدايا ! با ياد تو ، به درگاه تو تقرّب مى جويم و تو را شفيع خويش در پيشگاهت قرار مى دهم و به بخشندگى ات ، از تو مى خواهم كه مرا به مقام قُربَت نزديك گردانى و سپاس گزارى از خودت را در دلم افكنى و ياد خودت را به من الهام فرمايى .

امام على عليه السلام :معبودا ! شيفتگى ياد پياپى خودت را در دلم افكن .

امام زين العابدين عليه السلام_ در «مناجات انجيليه» _: آقاى من! با يادى كه تو آن را به من الهام فرمودى ، ياد تو كردم .

امام زين العابدين عليه السلام :معبودا ! ما را از كسانى قرار ده ... كه يادت را به آنان الهام فرمودى و سپاس گزارى از خودت را در دل آنان افكندى .

.


1- .يعنى اين ، خداوند متعال است كه به بنده توفيق مى دهد و اسباب ياد خود را براى بنده فراهم مى آورد . پس ذكر ، در مرتبه اوّل ، از جانب خود خداست و سپس از بنده كه به آن مى پردازد و بر زبانش مى آورد .

ص: 138

عنه عليه السلام_ في مُناجاةِ الذّاكِرينَ _: إلهي ، فَأَلهِمنا ذِكرَكَ فِي الخَلأِ (1) وَالمَلأِ ، وَاللَّيلِ وَالنَّهارِ ، وَالإِعلانِ وَالإِسرارِ ، وفِي السَّرّاءِ وَالضَّرّاءِ . (2)

عنه عليه السلام_ في مُناجاةِ العارِفينَ _: إلهي ، ما ألَذَّ خَواطِرَ الإِلهامِ بِذِكرِكَ عَلَى القُلوبِ! (3)

عنه عليه السلام_ في زِيارَةِ أميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام المَعروفَةِ بِزِيارَةِ أمينِ اللّهِ _: اللّهُمَّ فَاجعَل نَفسي مُطمَئِنَّةً بِقَدَرِكَ ، راضِيَةً بِقَضائِكَ ، مولَعَةً بِذِكرِكَ ودُعائِكَ . (4)

5 / 4ذِكرُ القَبرِسعد السعود :مِن زَبورِ داوودَ عليه السلام . . . : لَو تَفَكَّرتُم في خُشونَةِ الثَّرى (5) ، ووَحشَةِ القَبرِ وظُلمَتِهِ ، لَقَلَّ كَلامُكُم ، وكَثُرَ ذِكرُكُم وَاشتِغالُكُم لي . (6)

5 / 5العَمَلُ بِمَرضاةِ اللّهِالإمام عليّ عليه السلام_ في ذِكرِ حَديثِ مِعراجِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله _: قالَ اللّهُ عز و جل : . . . مَن عَمِلَ بِرِضائي اُلزِمُهُ ثَلاثَ خِصالٍ : اُعَرِّفُهُ شُكرا لا يُخالِطُهُ الجَهلُ ، وذِكرا لا يُخالِطُهُ النِّسيانُ ، ومَحَبَّةً لا يُؤثِرُ عَلى مَحَبَّتي مَحَبَّةَ المَخلوقينَ . (7)

.


1- .كذا ، والمنصوص عليه في اللغة : «الخَلاء».
2- .بحار الأنوار : ج 94 ص 151 ح 21 نقلاً عن بعض الكتب.
3- .بحار الأنوار : ج 94 ص 151 ح 21 نقلاً عن بعض الكتب.
4- .كامل الزيارات : ص 92 ح 93 عن أبي علي مهدي بن صدقة الرقّي عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، مصباح المتهجّد : ص 738 ح 829 ، الإقبال : ج 2 ص 273 ، المزار للشهيد الأوّل : ص 115 والثلاثة الأخيرة عن جابر الجعفي ، المصباح للكفعمي : ص 639 والأربعة الأخيرة عن الإمام الباقر عنه عليهماالسلام ، بحار الأنوار : ج 100 ص 264 ح 2.
5- .في المصدر : «خسوفة الثرى» ، والتصويب من بحار الأنوار.
6- .سعد السعود : ص 47 ، بحار الأنوار : ج 14 ص 44 .
7- .إرشاد القلوب : ص 204 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 28 ح 6.

ص: 139

5 / 4 به ياد آوردن قبر

5 / 5 كار كردن براى خشنودى خدا

امام زين العابدين عليه السلام_ در «مناجات ذاكران» _: معبودا ! ياد خودت را در تنهايى و در ميان جمع ، و در شب و روز ، و در آشكار و نهان ، و در آسايش و سختى به ما الهام فرما .

امام زين العابدين عليه السلام_ در «مناجات عارفان» _: معبودا ! چه لذّتبخش است گذر نام و ياد تو بر دل ها!

امام زين العابدين عليه السلام_ در زيارت امير مؤمنان عليه السلام ، معروف به «زيارت امين اللّه » _: بار خدايا ! جان مرا به تقديرت مطمئن ، به قضايت خرسند ، و به ياد و مناجاتت آزمند گردان .

5 / 4به ياد آوردن قبرسعد السعود :از زبور داوود عليه السلام ... است كه : «اگر در باره درشتى خاك [گور] و تنهايى و تاريكى قبر مى انديشيديد ، بى گمان ، كمتر سخن مى گفتيد و بيشتر مرا ياد مى كرديد و به من سرگرم مى شديد» .

5 / 5كار كردن براى خشنودى خداامام على عليه السلام_ در بيان حديث معراج پيامبر صلى الله عليه و آله _: خداوند عز و جل فرمود : « ... هر كس براى خشنودى من كار كند ، سه ويژگى را به او مى دهم : شُكرى را به او مى شناسانم كه جهل با آن آميخته نباشد ، يادى را به او مى شناسانم كه فراموشى با آن نباشد ، و محبّتى را به او مى شناسانم كه هيچ گاه محبّت به مخلوق را بر محبّت من برنگزيند» .

.

ص: 140

5 / 6تِلكَ الخِصالُالإمام عليّ عليه السلام_ في ذِكرِ حَديثِ مِعراجِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله _: إنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله سَأَلَ رَبَّهُ سُبحانَهُ لَيلَةَ المِعراجِ فَقالَ : . . . إلهي كَيفَ أزهَدُ فِي الدُّنيا؟ فَقالَ : خُذ مِنَ الدُّنيا حَفنا (1) مِنَ الطَّعامِ وَالشَّرابِ وَاللِّباسِ، ولا تَدَّخِر لِغَدٍ ، ودُم عَلى ذِكري . فَقالَ : يا رَبِّ كَيفَ أدومُ عَلى ذِكرِكَ؟ فَقالَ : بِالخَلوَةِ عَنِ النّاسِ ، وبُغضِكَ الحُلوَ وَالحامِضَ ، وفَراغِ بَطنِكَ وبَيتِكَ مِنَ الدُّنيا . (2)

.


1- .حَفَنتُ لفلانٍ حَفنَةً : أعطيتُه قليلاً (الصحاح : ج 5 ص 2102 «حفن») .
2- .إرشاد القلوب : ص 199 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 21 ح 6.

ص: 141

5 / 6 چند عامل ديگر

5 / 6چند عامل ديگرامام على عليه السلام_ در بيان حديث معراج پيامبر صلى الله عليه و آله _: در شب معراج ، پيامبر صلى الله عليه و آله از خداوند سبحان پرسيد : ... معبودا ! چگونه به دنيا زهد ورزم؟ فرمود : «از دنيا ، مشتى غذا و آب و لباس برگير و [چيزى] براى فردا ذخيره مكن و بر ياد من ، مداومت كن» . [پيامبر صلى الله عليه و آله ] گفت : پروردگارا ! چگونه بر ياد تو مداومت ورزم؟ فرمود : «با خلوت گزيدن از مردم ، و خوش نداشتن شيرين و ترش ، و تهى داشتن شكم و خانه ات از دنيا» .

.

ص: 142

الفَصلُ السّادِسُ : آفات الذّكر6 / 1وَسوَسَةُ الشَّيطانِالكتاب«اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطَ_نُ فَأَنسَاهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ أُوْلَئِكَ حِزْبُ الشَّيْطَ_نِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطَ_نِ هُمُ الْخَ_سِرُونَ» . (1)

«إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَ_نُ أَن يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَ وَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِى الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ وَيَصُدَّكُمْ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَعَنِ الصَّلَوةِ فَهَلْ أَنتُم مُّنتَهُونَ» . (2)

الحديثالإمام عليّ عليه السلام :كُلُّ ما ألهى عَن ذِكرِ اللّهِ فَهُوَ مِن إبليسَ . (3)

عنه عليه السلام :كُلُّ ما ألهى عَن ذِكرِ اللّهِ فَهُوَ مِنَ المَيسِرِ . (4)

.


1- .المجادلة : 19.
2- .المائدة : 91.
3- .تنبيه الخواطر : ج 2 ص 170.
4- .الأمالي للطوسي : ص 336 ح 681 عن عبد اللّه بن عليّ عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 73 ص 157 ح 2.

ص: 143

فصل ششم: آفت هاى ياد خدا

6 / 1 وسوسه شيطان

فصل ششم: آفت هاى ياد خدا6 / 1وسوسه شيطانقرآن«شيطان ، بر آنان چيره شده و خدا را از يادشان برده است . آنان ، حزب شيطان اند. آگاه باش كه حزب شيطان ، همان زيانكاران اند» .

«همانا شيطان مى خواهد با شراب و قمار (بُرد و باخت) ، ميان شما دشمنى و كينه ايجاد كند و شما را از ياد خدا و از نماز ، باز دارد. پس آيا شما دست بر مى داريد؟» .

حديثامام على عليه السلام :هر آنچه از ياد خدا غافل گردانَد ، از ابليس است .

امام على عليه السلام :هر آنچه از ياد خدا غافل گردانَد ، از بُرد و باخت است .

.

ص: 144

الإمام الصادق عليه السلام :مَا اجتَمَعَ مِن أصحابِنا جَماعَةٌ في ذِكرِ اللّهِ أو في شَيءٍ مِن ذِكرِنا ، إلّا بَعَثَ إبليسُ شَيطانا في عُنُقِهِ شَريطٌ لِيُفَرِّقَ جَماعَتَهُم . (1)

عنه عليه السلام :ما قَعَدَ قَومٌ قَطُّ يَذكُرونَ اللّهَ تَعالى ، إلّا بَعَثَ إلَيهِم إبليسُ شَيطانا يَقطَعُ حَديثَهُم عَلَيهِم . (2)

6 / 2العالِمُ المَفتونُ بِالدُّنياالإمام الكاظم عليه السلام :أوحَى اللّهُ تَعالى إلى داوودَ عليه السلام : قُل لِعِبادي لا يَجعَلوا بَيني وبَينَهُم عالِما مَفتونا بِالدُّنيا ؛ فَيَصُدَّهُم عَن ذِكري وعَن طَريقِ مَحَبَّتي ومُناجاتي ، اُولئِكَ قُطّاعُ الطَّريقِ مِن عِبادي ، إنَّ أدنى ما أنَا صانِعٌ بِهِم أن أنزِعَ حَلاوَةَ مَحَبَّتي ومُناجاتي مِن قُلوبِهِم . (3)

6 / 3حُبُّ الدُّنياالكتاب«يَ_أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تُلْهِكُمْ أَمْوَ لُكُمْ وَ لَا أَوْلَ_دُكُمْ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَ مَن يَفْعَلْ ذَ لِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْخَ_سِرُونَ» . (4)

.


1- .شرح الأخبار : ج 3 ص 459 ح 1344 عن عليّ بن حمزة.
2- .تنبيه الخواطر : ج 2 ص 79 عن هشام ، بحار الأنوار : ج 93 ص 160 ح 40 نقلاً عن الأمالي للطوسي عن هشام بن سالم.
3- .تحف العقول : ص 397 عن هشام بن الحكم ، بحار الأنوار : ج 78 ص 312 ح 1.
4- .المنافقون : 9.

ص: 145

6 / 2 عالِم فريفته دنيا

6 / 3 دنيا دوستى

امام صادق عليه السلام :هيچ گاه گروهى از ياران ما براى ياد كردن از خدا يا براى ياد كردن از ما گرد نمى آيند ، مگر آن كه ابليس ، شيطانى شلّاق به گردن را مى فرستد تا جمع آنان را بپراكنَد .

امام صادق عليه السلام :هرگز عدّه اى براى ياد كردن از خداوند متعال گرد هم نمى نشينند ، مگر آن كه ابليس ، شيطانى نزد آنان مى فرستد تا رشته سخن آنان را قطع كند .

6 / 2عالِم فريفته دنياامام كاظم عليه السلام :خداوند متعال به داوود عليه السلام وحى فرمود : «به بندگانم بگو كه : عالِم فريفته دنيايى را ميان من و خود ، قرار ندهند ؛ چرا كه آنان را از ياد من و از راه محبّت من و راز و نياز با من ، باز مى دارد . اينان ، راهزنان بندگان من هستند . كمترين كارى كه من با ايشان مى كنم ، اين است كه شيرينى محبّتم و راز و نياز با خودم را از دل هايشان مى گيرم» .

6 / 3دنيا دوستىقرآن«اى كسانى كه ايمان آورده ايد! [ زنهار ] اموال شما و فرزندانتان ، شما را از ياد خدا غافل نگرداند و كسانى كه چنين كنند، آنان ، زيانكاران اند» .

.

ص: 146

«فَأَعْرِضْ عَن مَّن تَوَلَّى عَن ذِكْرِنَا وَ لَمْ يُرِدْ إِلَا الْحَيَوةَ الدُّنْيَا» . (1)

راجع : سورة ص ، الآية 32 .

الحديثالإمام الصادق عليه السلام_ مِن دُعائِهِ عِندَ وَداعِ قَبرِ الحُسَينِ عليه السلام _: اللّهُمَّ لا تَشغَلني فِي الدُّنيا عَن شُكرِ نِعمَتِكَ ، ولا بِإِكثارٍ فيها فَتُلهِيَني عَجائِبُ بَهجَتِها ، وتَفتِنَني زَهرَتُها . (2)

6 / 4سوءُ العَمَلِالكتاب«كَلَا بَلْ رَانَ (3) عَلَى قُلُوبِهِم مَّا كَانُواْ يَكْسِبُونَ * كَلَا إِنَّهُمْ عَن رَّبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَّمَحْجُوبُونَ» . (4)

الحديثالإمام عليّ عليه السلام :مَن صَدِئَ بِالإِثمِ ، عَشا (5) عَن ذِكرِ اللّهِ عز و جل . (6)

.


1- .النجم : 29.
2- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 598 ح 3200 ، كامل الزيارات : ص 436 ح 669 كلاهما عن يوسف الكناسي وص 439 ح 670 عن أبي حمزة الثمالي نحوه ، بحار الأنوار : ج 101 ص 281 ح 1 وراجع تهذيب الأحكام : ج 6 ص 68 ح 19 والمزار للمفيد : ص 129 ومصباح المتهجّد : ص 728 ح 819 والمزار للشهيد الأوّل : ص 138.
3- .أي غلب على قلوبهم كسب الذنوب كما يرين الخمر على عقل السكران ، والرَّيْن : الحجاب الكثيف (مجمع البحرين : ج 2 ص 761 «رين»).
4- .المطفّفين : 14 و 15 .
5- .قال الطريحي : قوله تعالى : «وَ مَن يَعْشُ عَن ذِكْرِ الرَّحْمَ_نِ» (الزخرف : 36): أي يُظلِمُ بَصَرُه عن ذِكر اللّه ، كأنّ عليه غشاوة. يقال : عَشَوتُ إلى النّار : إذا استَدلَلتَ عليها ببصر ضعيف. وقيل : يُعرِضُ عنه (مجمع البحرين : ج 2 ص 1220 «عشا»). وفي بحارالأنوار : «أعشى» .
6- .الخصال : ص 633 ح 10 عن أبي بصير ومحمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، بحارالأنوار : ج 10 ص 112 .

ص: 147

6 / 4 بدى كردار

«پس، از هر كه از ياد ما روى بر تافته و جز زندگى دنيا را نخواسته ، روى برتاب» .

ر . ك : ص : آيه 32 .

حديثامام صادق عليه السلام_ از دعاى ايشان هنگام وداع با قبر امام حسين عليه السلام _:بار خدايا ! مرا در دنيا از شكر نعمتت غافل مگردان و نه چندان در دنيا بر نعمتم بيفزاى كه خرّمى شگفت آن ، مرا سرگرم سازد و زرق و برقش مرا بفريبد .

6 / 4بدى كردارقرآن«نه چنين است ؛ بلكه آنچه مرتكب مى شدند ، بر دل هايشان زنگار نشانده است . زهى پندار! آنان در آن روز، از پروردگارشان ، سخت در پرده اند» .

حديثامام على عليه السلام :هر كه [دلش] از گناهْ زنگار بگيرد ، نسبت به ياد خداوند عز و جلكور مى شود .

.

ص: 148

6 / 5طولُ الأَمَلِالإمام عليّ عليه السلام :اِعلَموا أنَّ الأَمَلَ يُسهِي العَقلَ ، ويُنسِي الذِّكرَ . (1)

6 / 6اِتِّباعُ الشَّهوَةِالإمام عليّ عليه السلام :لَيسَ فِي المَعاصي أشَدُّ مِنِ اتِّباعِ الشَّهوَةِ ، فَلا تُطيعوها فَيَشغَلَكُم عَنِ اللّهِ . (2)

6 / 7فُضولُ النَّظَرِالإمام عليّ عليه السلام :لَيسَ فِي البَدَنِ شَيءٌ أقَلُّ شُكرا مِنَ العَينِ ، فَلا تُعطُوها سُؤلَها فَتَشغَلَكُم عَن ذِكرِ اللّهِ عز و جل . (3)

6 / 8الاِشتِغالُ بِذِكرِ النّاسِالإمام عليّ عليه السلام :مَنِ اشتَغَلَ بِذِكرِ النّاسِ ، قَطَعَهُ اللّهُ سُبحانَهُ عَن ذِكرِهِ . (4)

عنه عليه السلام :إذا رَأَيتَ اللّهَ يُؤنِسُكَ بِخَلقِهِ ، ويُوحِشُكَ مِن ذِكرِهِ ، فَقَد أبغَضَكَ . (5)

.


1- .نهج البلاغة : الخطبة 86 .
2- .غرر الحكم : ح 7520 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 411 ح 6989 وفيه «فيقطعكم» بدل «فيشغلكم».
3- .الخصال : ص 629 ح 10 عن أبي بصير ومحمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، تحف العقول : ص 119 ، غرر الحكم : ح 7519 وفيه «الجوارح» بدل «البدن» ، بحار الأنوار : ج 10 ص 107 ح 1.
4- .غرر الحكم : ح 8234 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 445 ح 7833.
5- .غرر الحكم : ح 4041 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 135 ح 3071.

ص: 149

6 / 5 درازى آرزو

6 / 6 پيروى از هوس

6 / 7 نگاه بيهوده

6 / 8 پرداختن به ياد مردم

6 / 5درازى آرزوامام على عليه السلام :بدانيد كه آرزو ، خِرد را غافل مى كند و ياد خدا را به فراموشى مى سپارد .

6 / 6پيروى از هوسامام على عليه السلام :در ميان گناهان ، [گناهى] بدتر از پيروى كردن از هوس نيست . پس ، آن را فرمان نبريد كه شما را از خدا باز مى دارد .

6 / 7نگاه بيهودهامام على عليه السلام :در بدن ، عضوى كم سپاس تر از چشم نيست . پس ، خواهش آن را بر آورده نسازيد ؛ چرا كه شما را از ياد خدا باز مى دارد .

6 / 8پرداختن به ياد مردمامام على عليه السلام :هر كه به ياد مردم بپردازد ، خداوند سبحان ، او را از ياد خودش محروم مى سازد .

امام على عليه السلام :هر گاه ديدى كه خداوند ، تو را با خلقش مأنوس و از ياد خودش بيگانه ساخته است ، بى گمان ، تو را دشمن داشته است .

.

ص: 150

6 / 9الخُصومَةُالإمام الصادق عليه السلام :إيّاكُم وَالخُصومَةَ فِي الدِّينِ ؛ فَإِنَّها تَشغَلُ القَلبَ عَن ذِكرِ اللّهِ عز و جل . (1)

6 / 10عَدَمُ العَمَلِ بِالعِلمِعدّة الداعي :أوحَى اللّهُ إلى داوودَ عليه السلام : إنَّ أهوَنَ ما أنَا صانِعٌ بِعَبدٍ غَيرِ عامِلٍ بِعِلمِهِ ، مِن سَبعينَ عُقوبَةً باطِنِيَّةً ؛ أن اُخرِجَ مِن قَلبِهِ حَلاوَةَ ذِكري . (2)

6 / 11المَلاهيالإمام الصادق عليه السلام :المَلاهِي الَّتي تَصُدُّ عَن ذِكرِ اللّهِ تَبارَكَ وتَعالى مَكروهَةٌ ؛ كَالغِناءِ وضَربِ الأَوتارِ . (3)

6 / 12الجَهلُتحف العقول_ في ذِكرِ مَسائِلِ شَمعونَ الرّاهِبِ لِلنَّبِيِّ صلى الله عليه و آله _: قالَ شَمعونُ : فَأَخبِرني عَن أعلامِ الجاهِلِ . فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : . . . لا يُحِبُّ اللّهَ ولا يُراقِبُهُ ، ولا يَستَحيي مِنَ اللّهِ ولا يَذكُرُهُ . (4)

.


1- .الأمالي للصدوق : ص 503 ح 691 ، الكافي : ج 2 ص 301 ح 8 وليس فيه «في الدين» ، كشف الغمّة : ج 2 ص 398 وليس فيهما «عن ذكر اللّه » وكلّها عن عنبسة العابد ، بحار الأنوار : ج 2 ص 128 ح 6.
2- .عدّة الداعي : ص 69 ، مصباح الشريعة : ص 345 عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 2 ص 32 ح 25.
3- .الخصال : ص 610 ح 9 عن الأعمش ، تحف العقول : ص 423 عن الإمام الرضا عليه السلام وليس فيه «مكروهة» ، بحار الأنوار : ج 10 ص 229 ح 1.
4- .تحف العقول : ص 18 ، بحار الأنوار : ج 1 ص 119 ح 11.

ص: 151

6 / 9 ستيزه گرى

6 / 10 عمل نكردن به علم

6 / 11 سرگرمى ها

6 / 12 نادانى

6 / 9ستيزه گرىامام صادق عليه السلام :از ستيزه گرى در دين بپرهيزيد ؛ زيرا دل را از ياد خداوند عز و جلباز مى دارد .

6 / 10عمل نكردن به علم4988.عنه عليه السلام :عدّة الداعى :خداوند به داوود عليه السلام وحى فرمود كه : «از ميان هفتاد كيفر درونى ، كمترين كارى كه با بنده عمل نكننده به علمش مى كنم ، اين است كه شيرينى يادم را از دلش بيرون مى برم» .6 / 11سرگرمى ها4987.امام على عليه السلام :امام صادق عليه السلام :سرگرمى هايى كه از ياد خداوند _ تبارك و تعالى _ باز مى دارند ، ناپسندند ، مانند : آوازه خوانى و تار زدن .6 / 12نادانى4990.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في تَعظيمِ اللّه ِ جَلَّ جَلالُهُ _ ) تحف العقول_ در بيان پرسش هاى شمعونِ راهب از پيامبر صلى الله عليه و آله _: شمعون گفت : مرا از نشانه هاى نادان ، خبر ده .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : « ... خدا را دوست ندارد و از او حساب نمى برد و از خدا شرم نمى كند و او را در ياد ندارد» .

.

ص: 152

6 / 13البِطنَةُ وَالغِرَّةُ4991.امام على عليه السلام ( _ در يادكردِ عظمت خداوند عز و جل _ ) الإمام زين العابدين عليه السلام :اِعلَم وَيحَكَ يَابنَ آدَمَ ! إنَّ قَسوَةَ البِطنَةِ (1) ، وكِظَّةَ (2) المِلأَةِ ، و سُكرَ الشِّبَعِ ، وغِرَّةَ (3) المُلكِ ، مِمّا يُثَبِّطُ ويُبطِئُ عَنِ العَمَلِ ، ويُنسِي الذِّكرَ . (4) .


1- .البطنة : امتلاء البطن من الطعام (لسان العرب : ج 13 ص 53 «بطن»).
2- .الكِظَّةُ : غمٌّ وغلظةٌ يجدها في بطنه وامتلاء (لسان العرب : ج 7 ص 457 «كظظ») .
3- .غِرَّة : أي اغترار(النهاية : ج 3 ص 355 «غرر»).
4- .تحف العقول : ص 273 ، بحار الأنوار : ج 78 ص 129 ح 1.

ص: 153

6 / 13 پُرخورى و غرور

6 / 13پُرخورى و غرور4994.عنه عليه السلام ( _ فِي المَخلوقاتِ _ ) امام زين العابدين عليه السلام :بدان _ اى بيچاره آدميزاد _ كه پُرخورى و سنگينى معده و مستىِ سيرى و غرور قدرت ، از عوامل باز دارنده و كند كننده عمل اند و ياد خدا را به فراموشى مى سپارند .

.

ص: 154

الفَصلُ السّابِعُ : آداب الذّكر7 / 1الطَّهارَةُالكتاب«يَ_أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَوةِ فَاغْسِلُواْ وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُواْ بِرُءُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ وَإِن كُنتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُواْ وَإِن كُنتُم مَّرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْجَاءَ أَحَدٌ مِّنكُم مِّنَ الْغَائِطِ أَوْ لَ_مَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُواْ مَاءً فَتَيَمَّمُواْ صَعِيدًا طَيِّبًا فَامْسَحُواْ بِوُجُوهِكُمْ وَأَيْدِيكُم مِّنْهُ مَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُم مِّنْ حَرَجٍ وَلَ_كِن يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَلِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ» . (1)

«يَ_أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَقْرَبُواْ الصَّلَوةَ وَأَنتُمْ سُكَ_رَى حَتَّى تَعْلَمُواْ مَا تَقُولُونَ وَلَاجُنُبًا إِلَا عَابِرِى سَبِيلٍ حَتَّى تَغْتَسِلُواْ وَإِن كُنتُم مَّرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْجَاءَ أَحَدٌ مِّنكُم مِّنَ الْغَائِطِ أَوْ لَ_مَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُواْ مَاءً فَتَيَمَّمُواْ صَعِيدًا طَيِّبًا فَامْسَحُواْ بِوُجُوهِكُمْ وَأَيْدِيكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَفُوًّا غَفُورًا» . (2)

.


1- .المائدة : 6.
2- .النساء : 43 . جدير بالذكر أنّ الآيتين تدلّان على وجوب الطهارة في الصلاة لا في مطلق الذكر .

ص: 155

فصل هفتم: آداب ياد خدا

7 / 1 پاك بودن

فصل هفتم: آداب ياد خدا7 / 1پاك بودنقرآن«اى كسانى كه ايمان آورده ايد! چون به [ عزم ] نماز برمى خيزيد، صورتتان را و دست هايتان را تا آرنج بشوييد و سرهاى خودتان را و پاهايتان را تا برآمدگى پيشين ، مسح كنيد و اگر جُنُب بوديد ، خود را پاك كنيد (غسل نماييد) و اگر بيمار يا در سفر بوديد، يا يكى از شما از قضاى حاجت آمد، يا با زنانْ نزديكى كرده ايد و آبى نيافتيد ، پس با خاكى پاك ، تيمّم كنيد و از آن ، به صورت و دست هايتان بكشيد. خدا نمى خواهد بر شما تنگ بگيرد ؛ ليكن مى خواهد شما را پاك، و نعمتش را بر شما تمام گرداند ، باشد كه سپاس [ او ] بگزاريد» .

«اى كسانى كه ايمان آورده ايد! در حال مستى ، به نماز ، نزديك نشويد ، تا زمانى كه بدانيد چه مى گوييد ، و [ نيز ] در حال جنابت _ مگر اين كه راهگذر باشيد _ تا اين كه غسل كنيد . و اگر بيماريد ، يا در سفريد ، يا يكى از شما از قضاى حاجت آمد ، يا با زنانْ آميزش كرده ايد و آب نيافته ايد، پس بر خاكى پاك ، تيمّم كنيد و صورت و دست هايتان را مسح نماييد، كه خدا بخشنده و آمرزنده است» .

.

ص: 156

الحديث5001.عنه عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنّي كَرِهتُ أن أذكُرَ اللّهَ عز و جل إلّا عَلى طُهرٍ . (1)7 / 2الخُشوعُالكتاب«أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَ مَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَ لَا يَكُونُواْ كَالَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَ_بَ مِن قَبْلُ فَطَالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ كَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَ_سِقُونَ» . (2)

«وَ بَشِّرِ الْمُخْبِتِينَ * الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ الصَّ_بِرِينَ عَلَى مَا أَصَابَهُمْ وَ الْمُقِيمِى الصَّلَوةِ وَ مِمَّا رَزَقْنَ_هُمْ يُنفِقُونَ» . (3)

«وَاذْكُر رَّبَّكَ فِى نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِيفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالْاصَالِ وَلَا تَكُن مِّنَ الْغَ_فِلِينَ» . (4)

«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ ءَايَ_تُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَ_نًا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ» . (5)

الحديث5005.الإمام عليّ عليه السلام :الإمام الصادق عليه السلام :قالَ اللّهُ عز و جل لِموسى عليه السلام : أكثِر ذِكري بِاللَّيلِ وَالنَّهارِ ، وكُن عِندَ ذِكري خاشِعا ، وعِندَ بَلائي صابِرا ، وَاطمَئِنَّ عِندَ ذِكري ، وَاعبُدني ولا تُشرِك بي شَيئا ، إليَّ المَصيرُ . (6) .


1- .سنن أبي داوود : ج 1 ص 5 ح 17 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 272 ح 592 كلاهما عن المهاجر بن قنفذ ، كنزالعمّال : ج 1 ص 426 ح 1834.
2- .الحديد : 16.
3- .الحجّ : 34 و 35. والمخبتين : أي المتواضعين (مفردات ألفاظ القرآن : ص 272 «خبت») .
4- .الأعراف : 205. والأصيل : العشيّ ؛ وهو ما بعد صلاة العصر إلى الغروب ، والجمع : اُصُل وآصال (المصباح المنير : ص 16 «أصل») .
5- .الأنفال : 2.
6- .الكافي : ج 2 ص 497 ح 9 ، عدّة الداعي : ص 234 وفيه صدره إلى «خاشعا» ، بحار الأنوار : ج 13 ص 343 ح 22 وراجع تحف العقول : ص 491.

ص: 157

7 / 2 خشوع

حديث5004.امام على عليه السلام ( _ به هنگام ديدن هلال ماه _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :من خوش ندارم كه خداوند عز و جل را ياد كنم ، مگر آن كه باطهارت باشم .7 / 2خشوعقرآن«آيا براى كسانى كه ايمان آورده اند ، هنگام آن نرسيده كه دل هايشان به ياد خدا و آن حقيقتى كه نازل شده ، نرم [ و فروتن ]گردد و مانند كسانى نباشند كه از پيش ، بدانها كتاب داده شد و [ عمر و ] انتظار ، بر آنان به درازا كشيد و دل هايشان سخت گرديد و بسيارى از آنها فاسق بودند؟» .

«و فروتنان را بشارت ده ؛ همانان كه چون خدا ياد شود، دل هايشان خشيت مى يابد و [ آنان كه ] بر هر چه بر سرشان آيد ، صبر پيشه گان اند و بر پا دارندگان نمازند و از آنچه روزى شان داده ايم ، انفاق مى كنند» .

«و در دل خويش، پروردگارت را بامدادان و شامگاهان ، با تضرّع و ترس، بى صداى بلند، ياد كن و از غافلان مباش» .

«مؤمنان، همان كسانى اند كه چون خدا ياد شود ، دل هايشان مى ترسد و چون آيات او بر آنان خوانده شود ، بر ايمانشان مى افزايد و بر پروردگار خود ، توكّل مى كنند» .

حديث5007.امام على عليه السلام ( _ درباره مخلوقات _ ) امام صادق عليه السلام :خداوند عز و جل به موسى عليه السلام فرمود : «در شب و روز ، مرا بسيار ياد كن و هنگام ياد كردن از من ، خاشع و در بلايم ، شكيبا باش و به گاه ياد كردن از من ، آرام باش و مرا بندگى كن و چيزى را انباز من مدار . حركت ، به سوى من است» .

.

ص: 158

5008.امام على عليه السلام :الكافي عن عليّ بن أسباط عنهم عليهم السلام: فيما وَعَظَ اللّهُ عز و جل بِهِ عيسى عليه السلام : يا عيسى . . . اِعلَم أنَّ دُنياكَ مُؤَدِّيَتُكَ إلَيَّ ، وأنّي آخِذُكَ بِعِلمي ، فَكُن ذَليلَ النَّفسِ عِندَ ذِكري ، خاشِعَ القَلبِ حينَ تَذكُرُني ، يَقظانَ عِندَ نَومِ الغافِلينَ . (1)7 / 3الخُلوصُ5011.امام على عليه السلام ( _ در حكمتى منسوب به ايشان _ ) الإمام عليّ عليه السلام :اُذكُروا اللّهَ ذِكرا خالِصا ؛ تَحيَوا بِهِ أفضَلَ الحَياةِ ، وتَسلُكوا بِهِ طَريقَ النَّجاةِ . (2)7 / 4التَّقوى5014.الإمام الحسين عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لا يَقبَلُ اللّهُ ذِكرَهُ إلّا مِمَّنِ اتَّقى وطَهَّرَ قَلبَهُ ، وأكرِمُوا اللّهَ أن يَرى مِنكُم ما نَهاكُم عَنهُ . (3)5015.جامع الأخبار :عنه صلى الله عليه و آله :وَيلٌ لِمَن يُكثِرُ ذِكرَ اللّهِ بِلِسانِهِ ، ويَعصِي اللّهَ في عَمَلِهِ . (4) .


1- .الكافي : ج 8 ص 131 ح 103.
2- .الكافي : ج 8 ص 17 ح 3 عن محمّد بن إسماعيل الهمداني عن الإمام الكاظم عليه السلام ، تحف العقول : ص 202 ، بحار الأنوار : ج 78 ص 39 ح 16.
3- .كنز العمّال : ج 2 ص 243 ح 3931 نقلاً عن ابن صصري في أماليه عن معاذ.
4- .الفردوس : ج 4 ص 400 ح 7160 عن ابن عمر ، كنزالعمّال : ج 16 ص 16 ح 43738.

ص: 159

7 / 3 خلوص

7 / 4 پرهيزگارى

5016.الإمام عليّ عليه السلام ( _ مِن مُناجاتِهِ في شَهرِ شَعبانَ _ ) الكافى_ به نقل از على بن اسباط ، از امامان عليهم السلام _: از جمله اندرزهاى خداوند عز و جل به عيسى عليه السلام اين بود كه : «اى عيسى ! ... بدان كه دنيايت ، تو را به سوى من مى كشاند و من با علم خويش ، بر تو احاطه دارم . پس در هنگام ياد كردن از من ، فروتن باش و آن گاه كه مرا ياد مى كنى ، دلت خاشع باشد و آن گاه كه غافلان در خواب [غفلت]اند ، تو بيدار باش» .7 / 3خلوص5015.جامع الأخبار :امام على عليه السلام :خدا را خالصانه ياد كنيد تا بدين وسيله ، به بهترين وجه ، زندگى كنيد و راه نجات را بپوييد .7 / 4پرهيزگارى5018.الإمام عليّ عليه السلام ( _ مِن دُعاءٍ عَلَّمَهُ نَوفا البِكالِيَّ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند ، ذكر خويش را نمى پذيرد ، مگر از كسى كه پرهيزگار و پاك دل باشد . حرمت خدا را نگه داريد و كارى نكنيد كه از شما آن عملى را ببيند كه از آن ، نهيِتان كرده است .5019.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :واى بر كسى كه با زبانش ذكر خدا بسيار بگويد و در عمل ، معصيت او كند !

.

ص: 160

5020.نور البراهين عن كُمَيل ( _ لِعَلِيٍّ عليه السلام _ ) عنه صلى الله عليه و آله :الذّاكِرُ بِلا عَمَلٍ ، كَالرّامي بِلا وَتَرٍ . (1)7 / 5التَّعظيمُ5019.امام على عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ في وَصِيَّتِهِ لِأَبي ذَرٍّ الغِفارِيِّ _: يا أبا ذَرٍّ ، لِيَعظُم جَلالُ اللّهِ في صَدرِكَ ، فَلا تَذكُرهُ كَما يَذكُرُهُ الجاهِلُ عِندَ الكَلبِ : «اللّهُمَّ أخزِهِ» ، وعِندَ الخِنزِيرِ : «اللّهُمَّ أخزِهِ» . (2)5020.نور البراهين:عنه صلى الله عليه و آله_ مِن دُعائِهِ عَقيبَ كُلِّ رَكعَتينِ مِن نَوافِلِ الزَّوالِ _: وَارزُقنِي الرَّهبَةَ مِنكَ ، وَالرَّغبَةَ إلَيكَ ، وَالخُشوعَ لَكَ ، وَالوَقارَ والحَياءَ مِنكَ ، وَالتَّعظيمَ لِذِكرِكَ ، وَالتَّقديسَ لِمَجدِكَ أيّامَ حَياتي ، حَتّى تَتَوَفّاني وأنتَ عَنّي راضٍ . (3)5021.الإمام الصادق عليه السلام :مصباح الشريعة_ فيما نَسَبَهُ إلَى الإِمامِ الصّادِقِ عليه السلام _: إنَّ العَبدَ إذا ذَكَرَ اللّهَ تَعالى بِالتَّعظيمِ خالِصا ؛ ارتَفَعَ كُلُّ حِجابٍ بَينَهُ وبَينَ اللّهِ مِن قَبلِ ذلِكَ . . . وإذا غَفَلَ عَن ذِكرِ اللّهِ ؛ كَيفَ تَراهُ بَعدَ ذلِكَ مَوقوفا مَحجوبا ، قَد قَسا وأظلَمَ مُنذُ فارَقَ نورَ التَّعظيمِ . (4)7 / 6النَّشاطُ5023.الإمام عليّ عليه السلام ( _ مِن دُعاءٍ عَلَّمَهُ نَوفا البِكالِيَّ _ ) الإمام عليّ عليه السلام_ مِن دُعائِهِ يَومَ صِفّينَ _: وأسأَ لُكَ أن تَرزُقَني . . . قُوَّةً في عِبادَتِكَ ، ونَشاطا لِذِكرِكَ مَا استَعمَرتَني في أرضِكَ . (5) .


1- .جامع الأحاديث للقمّي : ص 79.
2- .مكارم الأخلاق : ج 2 ص 370 ح 2661 ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 58 ، أعلام الدين : ص 196 كلّها عن أبي ذرّ ، بحار الأنوار : ج 77 ص 82 ح 3.
3- .فلاح السائل : ص 255 ح 154 عن عبد اللّه بن الحسن بن الحسن عن فاطمة بنت الحسن عن أبيها الإمام الحسن بن عليّ عليهماالسلام ، مصباح المتهجّد : ص 42 ح 51 ، بحار الأنوار : ج 87 ص 65 ح 19.
4- .مصباح الشريعة : ص 22 ، بحار الأنوار : ج 70 ص 55 ح 25.
5- .مُهَج الدعوات : ص 130 عن محمّد بن النعمان الأحول عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 94 ص 239 ح 9.

ص: 161

7 / 5 بزرگداشت

7 / 6 نشاط

5022.الكافى ( _ به نقل از محمّد بن يزيد رفاعى ، بدون ذكر سلسله ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ذكرگوى بى عمل ، مانند كسى است كه با كمانِ بى چلّه تيراندازى مى كند .7 / 5بزرگداشت5025.الإمام عليّ عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در سفارش هاى ايشان به ابو ذر غفارى _: اى ابوذر! بايد كه شُكوه خداوند در سينه ات بزرگ باشد . او را چنان ياد مكن كه شخص نادان در هنگام ديدن سگ ، ياد مى كند كه : «خدايا! به حسابش برس» يا در هنگام ديدن خوك كه : «خدايا! به حسابش برس» .5024.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ از دعاى ايشان پس از هر يك از نافله هاى دو ركعتى ظهر _: بيم از خودت را ، و اميد به خودت را ، و كُرنش در برابر خودت را ، و آزرم و شرم از خودت را ، و بزرگداشت يادت را ، و مقدّس دانستن مقام با عظمتت را ، در تمام مدّت عمرم ، روزى ام فرما تا آن كه چون جان مرا مى ستانى ، از من راضى باشى .5025.امام على عليه السلام :مصباح الشريعة_ در حديثى كه به امام صادق عليه السلام نسبت داده شده است _: هر گاه بنده ، خداوند متعال را با بزرگى و اخلاص ياد كند ، هر حجابى كه پيش از آن ، ميان او و خدا بوده است ، كنار مى رود ... و هر گاه از ياد خدا غافل شود ، او را چگونه مى بينى ؟ در حبس و حجاب است و بر اثر جدا شدن از نورِ عظمت [خدا] ، سخت و تاريك شده است .7 / 6نشاط5028.الإمام عليّ عليه السلام :امام على عليه السلام_ از دعاى ايشان در روز صفّين _: از تو درخواست مى كنم كه ... نيرومندى در عبادتت و بانشاط بودن در يادت را روزى ام كنى ، تا زمانى كه در زمينت ، زنده ام مى دارى .

.

ص: 162

5029.عنه عليه السلام :الإمام زين العابدين عليه السلام_ مِن دُعائِهِ يَومَ الأَربِعاءِ _: اِجعَل قُوَّتي في طاعَتِكَ ، ونَشاطي في عِبادَتِكَ ، ورَغبَتي في ثَوابِكَ . (1)5026.امام على عليه السلام ( _ در وصف خداى عز و جل _ ) عنه عليه السلام_ فِي المُناجاةِ الإِنجيلِيَّةِ _: أسأَ لُكَ مِنَ الشَّهادَةِ أقسَطَها ، ومِنَ العِبادَةِ أنشَطَها . (2)7 / 7نِسيانُ النَّفسِ5029.امام على عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام :لا تَذكُرِ اللّهَ سُبحانَهُ ساهِيا ، ولا تَنسَهُ لاهيا ، وَاذكُرهُ كامِلاً يُوافِقُ فيهِ قَلبُكَ لِسانَكَ ، ويُطابِقُ إضمارُكَ إعلانَكَ ، ولَن تَذكُرَهُ حَقيقَةَ الذِّكرِ حَتّى تَنسى نَفسَكَ في ذِكرِكَ ، وتَفقِدَها في أمرِكَ . (3)7 / 8الشَّوقُ إلَى اللِّقاءِ5032.عنه عليه السلام ( _ أيضا _ ) الإمام الرضا عليه السلام :مَن ذَكَرَ اللّهَ وَلم يَشتَق إلى لِقائِهِ ، فَقَدِ استَهزَأَ بِنَفسِهِ . (4) .


1- .المصباح للكفعمي : ص 169 ، البلد الأمين : ص 132 ، بحار الأنوار : ج 90 ص 200 ح 31.
2- .حار الأنوار : ج 94 ص 155 ح 22 نقلاً عن كتاب أنيس العابدين .
3- .غررالحكم : ح 10359 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 525 ح 9567.
4- .تنبيه الخواطر : ج 2 ص 111 ، كنزالفوائد : ج 1 ص 330 عن أيّوب بن نوح وفيه «يستبق» بدل «يشتق» ، بحار الأنوار : ج 78 ص 356 ح 11.

ص: 163

7 / 7 فراموش كردن خود

7 / 8 شوق داشتن به ديدار

5033.عنه عليه السلام :امام زين العابدين عليه السلام_ از دعاى ايشان در روز چهارشنبه _: نيروى مرا در طاعتت ، و نشاطم را در عبادتت ، و رغبتم را به ثوابت قرار ده .5034.الإمام عليّ عليه السلام ( _ مُخاطِبا اللّه َ عَزَّ وجَلَّ _ ) امام زين العابدين عليه السلام_ در «مناجات اِنجيليّه» _: از گواهى دادن ، عادلانه ترين آن را ، و از عبادت ، بانشاط ترينش را از تو درخواست مى كنم .7 / 7فراموش كردن خود5032.امام على عليه السلام ( _ در وصف خداى عز و جل _ ) امام على عليه السلام :خداوند سبحان را نه با بى توجّهى ياد كن و نه از سرِ غفلت ، فراموشش كن ؛ بلكه او را كامل ياد نما ، آن سان كه دلت با زبانت ، هم نوا باشد و نهانت با آشكارت ، سازگار . تو به راستى به ياد خدا نخواهى بود ، مگر آن گاه كه خودت را در [هنگام] ياد كردنت [از خدا] ، از ياد ببرى و در وقت ذكر گفتن ، خويشتن را گم كنى .7 / 8شوق داشتن به ديدار5035.عنه عليه السلام :امام رضا عليه السلام :كسى كه خدا را ياد كند و مشتاق ديدارش نباشد ، در واقع ، خويش را ريشخند كرده است .

.

ص: 164

7 / 9النَّوادِرُ5038.عنه عليه السلام :الدرّ المنثور عن جابر :إنَّ رَجُلاً كانَ يَرفَعُ صَوتَهُ بِالذِّكرِ ، فَقالَ رَجُلٌ : لَو أنَّ هذا خَفَضَ صَوتَهُ !

فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : دَعهُ فَإِنَّهُ أوّاهٌ . (1)5039.عنه عليه السلام ( _ مُخاطِبا اللّه َ عَزَّ وجَلَّ _ ) مسند ابن حنبل عن عقبة بن عامر :إنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله قالَ لِرَجُلٍ يُقالُ لَهُ ذُو البِجادَينِ : «إنَّهُ أوّاهٌ» ، وذلِكَ أنَّهُ كانَ رَجُلاً كَثيرَ الذِّكرِ للّهِِ عز و جل فِي القُرآنِ ، ويَرفَعُ صَوتَهُ فِي الدُّعاءِ . (2)5035.امام على عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مِن صِفاتِ المُؤمِنِ أن يَكونَ جَوّالَ الفِكر ، جَهوَرِيَّ الذِّكرِ (3) . (4)5036.امام على عليه السلام ( _ خطاب به خداى عز و جل _ ) عنه صلى الله عليه و آله :أوحَى اللّهُ عز و جل إلى داوودَ عليه السلام أن قُل لِلظَّلَمَةِ لا يَذكُروني ، فَإِنّي أذكُرُ مَن ذَكَرَني ، وإنَّ ذِكري إيّاهُم أن ألعَنَهُم . (5)5037.امام على عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام :طوبى لِمَن أخلَصَ للّهِِ العِبادَةَ وَالدُّعاءَ ، ولَم يَشغَل قَلبَهُ بِما تَرى عَيناهُ ، ولَم يَنسَ ذِكرَ اللّهِ بِما تَسمَعُ اُذُناهُ ، ولَم يَحزُن صَدرَهُ بِما اُعطِيَ غَيرُهُ . (6) .


1- .الدرّ المنثور : ج 4 ص 305 نقلاً عن ابن مردويه.
2- .مسند ابن حنبل : ج 6 ص 149 ح 17460.
3- .في المصدر : «جوهري الذكر» ، وما أثبتناه من بحار الأنوار . قال العلّامة المجلسي قدس سره : «جوّال الفكر» أي فكره في الحركة دائما. «جهوريّ الذكر» في القاموس : كلام جهوريّ : أي عال ، أي يعلن ذكر اللّه ، أو ذكره عال في الناس. وفي بعض النسخ : «جوهريّ» وكأنّه كناية عن خلوص ذكره ونفاسته ، والظاهر أنّه تصحيف(بحار الأنوار : ج 67 ص 313).
4- .التمحيص : ص 74 ح 171 ، بحار الأنوار : ج 67 ص 310 ح 45.
5- .الفردوس : ج 1 ص 141 ح 498 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 7 ص 466 ح 9 وج 8 ص 115 ح 9 ، الزهد لابن حنبل : ص 92 ، شُعب الإيمان : ج 6 ص 55 ح 7483 كلّها عن ابن عبّاس وفي الأربعة الأخيرة من دون إسنادٍ إليه صلى الله عليه و آله ، كنزالعمّال : ج 3 ص 502 ح 7615 نقلاً عن ابن عساكر ؛ فلاح السائل : ص 94 ح 30 عن داوود الرقّي عن الإمام الصادق عليه السلام ، جامع الأخبار : ص 437 ح 1231 ، تنبيه الخواطر : ج 1 ص 3 كلاهما عن ابن عبّاس من دون إسنادٍ إليه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : ج 75 ص 319 ح 42 وراجع عدّة الداعي : ص 129.
6- .الكافي : ج 2 ص 16 ح 3 عن عليّ بن أسباط عن الإمام الرضا عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 70 ص 229 ح 5.

ص: 165

7 / 9 گوناگون

7 / 9گوناگون5040.عنه عليه السلام ( _ في تَنزيهِ اللّه ِ سُبحانَهُ _ ) الدرّ المنثور_ به نقل از جابر _: مردى با صداى بلند ، ذكر مى گفت كه مردى گفت : كاش صدايش را پايين بياورد!

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «رهايش كن . او نالنده (1) است» .5041.عنه عليه السلام :مسند ابن حنبل_ به نقل از عُقبة بن عامر _: پيامبر صلى الله عليه و آله در باره مردى كه او را «ذو البِجادين» مى گويند ، فرمود : «او نالنده است» ، بِدان سبب كه او مردى بود كه با خواندن قرآن ، بسيار ياد خداوند عز و جل مى نمود و با صداى بلند ، دعا مى كرد .5042.عنه عليه السلام ( _ في تَنزيهِ اللّه ِ سُبحانَهُ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :از صفات مؤمن ، آن است كه انديشه اى پويا دارد و با صداى بلند ، ذكر مى گويد .5043.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند عز و جل به داوود عليه السلام وحى فرمود كه : «به ستمكاران بگو كه از من ياد نكنند ؛ زيرا هر كه مرا ياد كند ، من نيز او را ياد مى كنم ، و ياد كردن من از ستمكاران ، اين است كه لعنتشان مى كنم» .5044.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :خوشا آن كه عبادت و دعا را براى خدا خالص گردانَد و دلش را به آنچه چشمانش مى بيند ، مشغول نسازد و به خاطر آنچه گوش هايش مى شنود ، ياد خدا را به فراموشى نسپارد و به خاطر آنچه به ديگران داده شده است ، سينه اش را اندوهگين نكند!

.


1- .واژه «أوّاه» در عربى ، به معناى : آوخ گوى ، لابه كننده به درگاه خدا ، و بسيار دعاكننده است .

ص: 166

5045.عنه عليه السلام :المصنّف لعبد الرزّاق عن أبي قِلابة :ذُكِرَ عِندَ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله رَجُلٌ ، فَقالَ لَهُ (1) : «فيهِ خيرٌ» ، قيلَ : يا رَسولَ اللّهِ ، خَرَجَ مَعَنا حاجّا ، فَإِذا نَزَلنا لَم يَزَل يُصَلّي حَتّى نَرتَحِلَ ، وإذَا ارتَحَلنا لَم يَزَل يَقرَأُ ويَذكُرُ حَتّى نَنزِلَ .

قالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : فَمَن كانَ يَكفيهِ عَلَفَ ناقِتِهِ وصُنعَ طَعامِهِ؟

قالوا : كُلُّنا!

قالَ صلى الله عليه و آله : كُلُّكُم خَيرٌ مِنهُ . (2)5040.امام على عليه السلام ( _ در تنزيه خداى عز و جل _ ) مصباح الشريعة_ فيما نَسَبَهُ إلَى الإِمامِ الصّادِقِ عليه السلام _: مَن كانَ ذاكِرا للّهِِ عَلَى الحَقيقَةِ فَهُوَ مُطيعٌ ، ومَن كانَ غافِلاً عَنهُ فَهُوَ عاصٍ . وَالطّاعَةُ عَلامَةُ الهِدايَةِ ، وَالمَعصِيَةُ عَلامَةُ الضَّلالَةِ ، وأصلُهُما مِنَ الذِّكرِ وَالغَفلَةِ .

فَاجعَل قَلبَكَ قِبلَةً لِلِسانِكَ ، لا تُحَرِّكهُ إلّا بِإِشارَةِ القَلبِ ، ومُوافَقَةِ العَقلِ ، ورِضَى الإيمانِ ؛ فَإِنَّ اللّهَ عالِمٌ بِسِرِّكَ وجَهرِكَ ، وهُوَ عالِمٌ بِما فِي الصُّدورِ فَضلاً عَن غَيرِهِ .

وكُن كَالنّازِعِ روحَهُ أو كَالواقِفِ فِي العَرضِ الأَكبَرِ ، غَيرَ شاغِلٍ نَفسَكَ عَمّا عَناك مِمّا كَلَّفَكَ بِهِ رَبُّكَ ؛ في أمرِهِ ونَهيِهِ ووَعدِهِ ووَعيدِهِ . وَاغسِل قَلبَكَ بِماءِ الحُزنِ ، ولا تَشغَلها بِدونِ ما كَلَّفَكَ .

وَاجعَل ذِكرَ اللّهِ مِن أجلِ ذِكرِهِ لَكَ ؛ فَإِنَّهُ ذَكَرَك وهُوَ غَنِيٌّ عَنكَ، فَذِكرُهُ لَكَ أجَلُّ وأشهى وأتَمُّ مِن ذِكرِكَ لَهُ وأسبَقُ .

ومَعرِفَتُكَ بِذِكرِهِ لَكَ يورِثُكَ الخُضوعَ، وَالاِستِحياءَ، وَالاِنكِسارَ ، ويَتَوَلَّدُ مِن ذلِكَ رُؤَيَةُ كَرَمِهِ وفَضلِهِ السّابِقِ ، وتَخلُصُ لِوَجهِهِ ، وتَصغُرُ عِندَ ذلِكَ طاعاتُكَ وإن كَثُرَت في جَنبِ مِنَنِهِ .

ورُؤيَتُكَ ذِكرَكَ لَهُ تورِثُكَ الرِّياءَ، وَالعُجبَ، وَالسَّفَهَ، وَالغِلظَةَ في خَلقِهِ ، وَاستِكثارَ الطّاعَةِ ، ونِسيانَ كَرَمِهِ وفَضلِهِ ، ولا يَزدادُ بذلِكَ مِنَ اللّهِ إلّا بُعدا ، ولا يَستَجلِبُ بِهِ عَلى مُضِيِّ الأَيّامِ إلّا وَحشَةً .

وَالذِّكرُ ذِكرانِ ؛ ذِكرٌ خالِصٌ بِمُوافَقَةِ القَلبِ ، وذِكرٌ صارِفٌ (3) يَنفي ذِكرَ غَيرِهِ ، كَما قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إنّي لا اُحصي ثَناءً عَلَيكَ ؛ أنتَ كَما أثنَيتَ عَلى نَفسِكَ .

فَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله لَم يَجعَل لِذِكرِهِ مِقدارا عِندَ عِلمِهِ بِحَقيقَةِ سابِقَةِ ذِكرِ اللّهِ عز و جل لَهُ مِن قَبلِ ذِكرِهِ لَهُ ، فَمَن دونَهُ أولى.

فَمَن أرادَ أن يَذكُرَ اللّهَ ، فَليَعلَم أنَّهُ ما لَم يَذكُرِ اللّهُ العَبدَ بِالتَّوفيقِ لِذِكرِهِ ، لا يَقدِرُ العَبدُ عَلى ذِكرِهِ . (4) .


1- .في مكارم الأخلاق : «فقيل له» بدل «فقال له» ، والظاهر أنّه الصواب.
2- .المصنّف لعبد الرزّاق : ج 11 ص 244 ح 20442 ؛ مكارم الأخلاق : ج 1 ص 564 ح 1955 ، بحار الأنوار : ج 76 ص 274 ح 28.
3- .في الطبعة المعتمدة : «وذِكرٌ صادِقٌ» ، والأصحّ ما أثبتناه كما في نسخة اُخرى وبحار الأنوار .
4- .مصباح الشريعة : ص 43 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 158 ح 33.

ص: 167

5041.امام على عليه السلام :المصنّف ، عبد الرزّاق_ به نقل از ابو قِلابه _: نزد پيامبر صلى الله عليه و آله از مردى سخن به ميان آمد و گفته شد : او مردى نيك است . [سپس] گفته شد : اى پيامبر خدا ! يك بار ، او با ما ره سپار حج شد و هر گاه در جايى فرود مى آمديم ، او پيوسته نماز مى خواند تا كوچ مى كرديم . در راه نيز پيوسته قرآن مى خواند و ذكر مى گفت تا باز در منزلى فرود مى آمديم .

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «پس ، چه كسى شترش را علف مى داد و براى خود او غذا تهيّه مى كرد ؟» .

گفتند : همه ما .

فرمود : «همه شما از او نيك تريد» .5042.امام على عليه السلام ( _ در تنزيه خداى عز و جل _ ) مصباح الشريعه_ در حديثى كه به امام صادق عليه السلام نسبت داده شده است _: كسى كه حقيقتا به ياد خداوند باشد ، فرمان بُردار خداست و كسى كه از خدا غافل باشد ، نافرمان است . فرمان بُردارى ، نشانه ره يافتگى است و نافرمانى ، نشانه گم راهى ، و ريشه اين هر دو ، ياد [خدا] و غفلت [از او] است .

پس ، دلت را قبله زبانت قرار ده و آن را جز با اشارت دل و موافقت خِرد و رضايت ايمان ، مَجُنبان ؛ چرا كه خداوند ، به نهان و آشكار تو داناست و به آنچه در سينه هاست ، آگاه است ، چه رسد به آنچه در غير سينه هاست [و از اعمال ظاهر است] .

و همانند كسى باش كه در حال جان كندن است ، يا همانند كسى كه در صحنه بزرگ [قيامت براى حسابرسى ]ايستاده است ، و خويشتن را از وظيفه اى كه پروردگارت بر عهده تو نهاده است (يعنى امر و نهى و وعده و تهديدش) ، غافل مدار و دلت را با آبِ اندوه بشوى و آن را به غير تكليفى كه بر تو نهاده است ، مشغول مدار .

به ياد خدا باش ، از آن روى كه او به ياد توست . او تو را ياد مى كند ، با آن كه بى نياز از توست . پس ، ياد كردن او از تو ، ارزشمندتر و خواستنى تر و كامل تر و پيش تر از ياد كردن تو از اوست .

آگاهى تو از اين كه او به ياد توست ، موجب فروتنى و شرمدارى و شكسته نفسى تو مى شود ، و از اين [آگاهى] ، مشاهده كَرَم او و لطف ازلى اش زاده مى شود و [در اين صورت ،] براى او خالص مى شوى و طاعاتت ، هر چند بسيار باشند ، در برابر نعمت ها و الطاف او به نظرت خُرد مى آيند .

و اين كه به يادِ او بودَنَت را در نظر آورى ، موجب ريا و خودپسندى و گستاخى و درشتى با خلق او و بسيار ديدن طاعت و فراموش كردن لطف و كَرَم او مى شود و اينها ، جز بر دور شدن از خداوند نمى افزايد و با گذشت ايّام ، جز تنهايى [و جدا شدن مردم از او را] به بار نمى آورد .

ياد خدا ، دو گونه است : يكى ياد خالص كه با دل ، سازگار است ؛ و ياد صارِف كه ياد جز او را از دل مى زدايد ، چنان كه پيامبر خدا فرمود : «من ، ثناى تو را شمارش نمى توانم كرد . تو چنانى كه خود در ثناى خويش گفته اى» .

پس ، پيامبر خدا براى ياد خدا ، اندازه اى قرار نداد ؛ چون به راستى مى دانست كه پيش از آن كه او به ياد خدا باشد ، خداوند عز و جل به ياد اوست . پس ، ديگران ، حتماً نمى توانند [براى ياد خدا اندازه اى تعيين كنند] .

بنا بر اين ، هر كه مى خواهد خداى متعال را ياد كند ، بايد بداند كه اگر خداوند ، توفيق ياد كردن از خود را به بنده ندهد ، بنده ، قادر به ياد كردن از او نيست . .

ص: 168

. .

ص: 169

. .

ص: 170

الفَصلُ الثّامِنُ : أهمّ مواطن الذّكر8 / 1الغَداةُ وَالعَشِيُّالكتاب«وَ اصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَوةِ وَ الْعَشِىِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَ لَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَوةِ الدُّنْيَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَ اتَّبَعَ هَوَاهُ وَ كَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا» . (1)

«وَاذْكُر رَّبَّكَ كَثِيرًا وَسَبِّحْ بِالْعَشِىِّ وَالْاءِبْكَ_رِ» . (2)

«وَاذْكُر رَّبَّكَ فِى نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِيفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالْاصَالِ وَلَا تَكُن مِّنَ الْغَ_فِلِينَ» . (3)

«وَ لِلَّهِ يَسْجُدُ مَن فِى السَّمَ_وَ تِ وَ الْأَرْضِ طَوْعًا وَ كَرْهًا وَ ظِ_لَ__لُهُم بِالْغُدُوِّ وَ الْاصَالِ» . (4)

.


1- .الكهف : 28.
2- .آل عمران : 41.
3- .الأعراف : 205.
4- .الرعد : 15.

ص: 171

فصل هشتم: مهم ترين اوقات ياد خدا

8 / 1 بامدادان و شامگاهان

فصل هشتم: مهم ترين اوقات ياد خدا8 / 1بامدادان و شامگاهانقرآن«و با كسانى كه پروردگارشان را صبح و شام مى خوانند [ و ] خشنودى او را مى خواهند، شكيبايى پيشه كن و دو ديده ات را از آنان بر مگير كه زيور زندگى دنيا را بجويى ، و از آن كس كه قلبش را از ياد خود ، غافل ساخته ايم و از هوس خود ، پيروى كرده و [ اساس ] كارش بر زياده روى است، اطاعت مكن» .

«و پروردگارت را بسيار ياد كن و شبانگاه و بامدادان ، [ او را ] تسبيح گوى» .

«و در دل خويش، پروردگارت را بامدادان و شامگاهان ، با تضرّع و ترس، بى صداى بلند، ياد كن و از غافلان مباش» .

«و هر كه در آسمان ها و زمين است ، خواه و ناخواه ، و [نيز] سايه هايشان، بامدادان و شامگاهان، براى خدا سجده مى كنند» .

.

ص: 172

الحديث5052.امام على عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :قالَ اللّهُ عز و جل : يَابنَ آدَمَ ، اُذكُرني بَعدَ الفَجرِ ساعَةً ، وَاذكُرني بَعدَ العَصرِ ساعَةً ، أكفِكَ ما أهَمَّكَ . (1)5053.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :لَأَن أذكُرَ اللّهَ مَعَ قَومٍ بَعدَ صَلاةِ الفَجرِ إلى طُلوعِ الشَّمسِ أحَبُّ إلَيَّ مِنَ الدُّنيا وما فيها . ولَأَن أذكُرَ اللّهَ مَعَ قَومٍ بَعدَ صَلاةِ العَصرِ إلى أن تَغيبَ الشَّمسُ أحَبُّ إلَيَّ مِنَ الدُّنيا وما فيها . (2)5054.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :لَأَن أجلِسَ مَعَ قَومٍ يَذكُرونَ اللّهَ بَعدَ صَلاةِ الصُّبحِ إلى أن تَطلُعَ الشَّمسُ أحَبُّ إلَيَّ مِمّا طَلَعَت عَلَيهِ الشَّمسُ . (3)5055.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :ذِكرُ اللّهِ ما بَينَ طُلوعِ الفَجرِ إلى طُلوعِ الشَّمسِ ، أبلَغُ في طَلَبِ الرِّزقِ مِنَ الضَّربِ فِي الأَرضِ . (4)5056.عنه عليه السلام :كتاب من لا يحضره الفقيه عن جابر عن الإمام الباقر عليه السلام :إنَّ إبليسَ إنَّما يَبُثُّ جُنودَ اللَّيلِ مِن حينِ تَغيبُ الشَّمسُ إلى مَغيبِ الشَّفَقِ ، ويَبُثُّ جُنودَ النَّهارِ مِن حينِ يَطلُعُ الفَجرُ إلى مَطلَعِ الشَّمسِ .

وذَكَرَ أنَّ نَبِيَّ اللّهِ صلى الله عليه و آله كانَ يَقولُ :

أكثِروا ذِكرَ اللّهِ عز و جل في هاتَينِ السّاعَتَينِ ، وتَعَوَّذوا بِاللّهِ عز و جل مِن شَرِّ إبليسَ وجُنودِهِ ، وعَوِّذوا صِغارَكُم في هاتَينِ السّاعَتَينِ ، فَإِنَّهُما ساعَتا غَفلَةٍ . (5) .


1- .تهذيب الأحكام : ج 2 ص 138 ح 536 ، ثواب الأعمال : ص 69 ح 3 كلاهما عن جابر عن الإمام الباقر عليه السلام ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 329 ح 965 ، الأمالي للصدوق : ص 398 ح 514 عن وهب بن وهب القاضي عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله وفي الثلاثة الأخيرة «الغداة» بدل «الفجر» ، بحار الأنوار : ج 85 ص 319 ح 3 ؛ الجامع الصغير : ج 2 ص 244 ح 6055 نقلاً عن أبي نعيم في الحلية عن أبي هريرة نحوه.
2- .شُعب الإيمان : ج 1 ص 409 ح 559 عن أنس ، كنزالعمّال : ج 1 ص 421 ح 1799.
3- .السنن الكبرى : ج 8 ص 68 ح 15960 وص 139 ح 16180 ، مسند أبي يعلى : ج 4 ص 153 ح 4111 ، مسند الطيالسي : ص 281 ح 2104 ، الفقيه والمتفقّه : ج 1 ص 11 ، تفسير ابن كثير : ج 5 ص 148 ، كنزالعمّال : ج 2 ص 153 ح 3551 نقلاً عن شُعب الإيمان وكلّها عن أنس نحوه.
4- .جامع الأحاديث للقمّي : ص 79 ، تفسير العيّاشي : ج 1 ص 240 ح 119 عن الحسين بن مسلم عن الإمام الباقر عليه السلام وفيه «بعد طلوع الفجر» بدل «ما بين طلوع الفجر إلى طلوع الشمس» ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 73 ح 2179 عن الإمام عليّ عليه السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 86 ص 129 ح 2.
5- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 501 ح 1440 ، الكافي : ج 2 ص 522 ح 2 ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 73 ح 2180 ، عدّة الداعي : ص 242 كلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج 86 ص 245 ح 2.

ص: 173

حديث5058.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند عز و جل فرمود : «اى پسر آدم! پاسى پس از سپيده دم ، مرا ذكر گوى و پاسى پس از عصر ، مرا ذكر گوى تا خواسته هاى تو را برآورده سازم» .5059.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اين كه خداى را به همراه عدّه اى ، پس از نماز صبح تا بر آمدن آفتابْ ياد كنم ، برايم از دنيا و آنچه در آن است ، خوش تر است ، و اين كه خداى را به همراه عدّه اى پس از نماز عصر تا غروب آفتابْ ياد كنم ، برايم از دنيا و آنچه در آن است ، خوش تر است .5054.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اين كه با عدّه اى كه پس از نماز صبح تا طلوع خورشيد به ذكر خدا مى پردازند ، بنشينم ، برايم محبوب تر از هر آن چيزى است كه آفتاب بر آن طلوع مى كند .5055.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پرداختن به ذكر خدا از طلوع فجر تا طلوع خورشيد ، براى به دست آوردن روزى ، مؤثّرتر از سفر [تجارت] است .5056.امام على عليه السلام :كتاب من لا يحضره الفقيه_ به نقل از جابر _: امام باقر عليه السلام فرمود : «ابليس ، سپاهيان شب را ، از آن هنگام كه خورشيد غروب مى كند تا ناپديد شدن شَفَق ، [همه جا ]پخش مى كند و سپاهيان روز را ، از آن هنگام كه سپيده مى دمد تا سر زدن آفتاب ، [همه جا] پخش مى كند» .

امام باقر عليه السلام فرمود كه پيامبر خدا مى فرمود : «در اين دو هنگام ، خداوند عز و جلرا بسيار ياد كنيد و از شرّ ابليس و سپاهيانش به خداى عز و جل پناه ببريد و كودكانتان را نيز در اين دو وقت ، در پناه خدا در آوريد ؛ چرا كه اين دو وقت ، اوقات غفلت اند» . .

ص: 174

5057.امام على عليه السلام :الإمام الصادق عليه السلام :إذا تَغَيَّرَتِ الشَّمسُ فَاذكُرِ اللّهَ عز و جل ، وإن كُنتَ مَعَ قَومٍ يَشغَلونَكَ فَقُم وَادعُ . (1)راجع : ص 360 و 488 (الصباح والمساء) و ج 2 ص 232 (الصباح والمساء) .

8 / 2ذُو الحِجَّةِ إلَى اليَومِ الثّالِثَ عَشَرَالكتاب«وَاذْكُرُواْ اللَّهَ فِى أَيَّامٍ مَّعْدُودَ تٍ فَمَن تَعَجَّلَ فِى يَوْمَيْنِ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ وَمَن تَأَخَّرَ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ لِمَنِ اتَّقَى وَ اتَّقُواْ اللَّهَ وَ اعْلَمُواْ أَنَّكُمْ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ» . (2)

«وَ أَذِّن فِى النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَ عَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِن كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ * لِّيَشْهَدُواْ مَنَ_فِعَ لَهُمْ وَ يَذْكُرُواْ اسْمَ اللَّهِ فِى أَيَّامٍ مَّعْلُومَ_تٍ عَلَى مَا رَزَقَهُم مِّن بَهِيمَةِ الْأَنْعَ_مِ فَكُلُواْ مِنْهَا وَأَطْعِمُواْ الْبَائِسَ الْفَقِيرَ» . (3)

.


1- .الكافي : ج 2 ص 524 ح 9 ، فلاح السائل : ص 382 ح 253 ، محاسبة النفس لابن طاووس : ص 26 كلّها عن شهاب بن عبد ربّه ، بحار الأنوار : ج 86 ص 245 ح 3.
2- .البقرة : 203.
3- .لحجّ : 27 و 28. والضامر من الفَرس : الخفيف اللحم من الأعمال لا من الهزال (مفردات ألفاظ القرآن : ص 512 «ضمر»). والفجّ : الطريق الواسع بين جبلين. أي مسلك بعيد غامض (مجمع البحرين : ج 3 ص 1363 «فجج»).

ص: 175

8 / 2 از اوّل تا سيزدهم ذى حجّه

5064.عنه عليه السلام :امام صادق عليه السلام :هر گاه خورشيد غروب كرد ، به ذكر خداوند عز و جل بپرداز و اگر با عدّه اى بودى كه تو را از ذكر خدا باز مى دارند ، از نزدشان برخيز و به دعا بپرداز .ر . ك : ص 361 و 489 (بامداد و شامگاه) و ج 2 ص 233 (بامداد و شامگاه) .

8 / 2از اوّل تا سيزدهم ذى حجّهقرآن«و خدا را در روزهايى معيّن ، ياد كنيد . پس هر كس شتاب كند [ و اعمال را ] در دو روز [ انجام دهد ] ، گناهى بر او نيست و هر كه تأخير كند [ و اعمال را در سه روز انجام دهد ] ، گناهى بر او نيست. [ اين اختيار ،] براى كسى است كه [ از محرّمات ] پرهيز كرده باشد. و از خدا پروا كنيد و بدانيد كه نزد او آورده مى شويد» .

«و در ميان مردم ، براى [ اداى ]حج ، بانگ برآور تا [ زائران ] پياده و [ سوار ] بر هر شتر لاغرى _ كه از هر راه دورى مى آيند _ به سوى تو روى آورند تا شاهد منافع خويش باشند و نام خدا را در روزهاى معلومى بر دام هاى زبان بسته اى كه روزىِ آنان كرده است ، ببرند. پس، از آنها بخوريد و به درمانده مستمند بخورانيد» .

.

ص: 176

«فَإِذَا قَضَيْتُم مَّنَ_سِكَكُمْ فَاذْكُرُواْ اللَّهَ كَذِكْرِكُمْ ءَابَاءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْرًا فَمِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ رَبَّنَا ءَاتِنَا فِى الدُّنْيَا وَمَا لَهُ فِى الْاخِرَةِ مِنْ خَلَ_قٍ» . (1)

«لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَبْتَغُواْ فَضْلاً مِّن رَّبِّكُمْ فَإِذَا أَفَضْتُم مِّنْ عَرَفَ_تٍ فَاذْكُرُواْ اللَّهَ عِندَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ وَاذْكُرُوهُ كَمَا هَدَاكُمْ وَإِن كُنتُم مِّن قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّينَ» . (2)

الحديث5066.امام على عليه السلام :الإمام الصادق عليه السلام :قالَ أبي : قالَ عَلِيٌّ عليه السلام : اُذكُروا اللّهَ «فِى أَيَّامٍ مَّعْلُوماتٍ» (3) ؛ قالَ : قالَ : عَشرُ ذِي الحِجَّةِ ، و «أَيَّامٍ مَّعْدُودَ تٍ» (4) ؛ قالَ : أيّامُ التَّشريقِ . (5)5067.امام على عليه السلام :عنه عليه السلام_ في قَولِ اللّهِ عز و جل : «وَاذْكُرُواْ اللَّهَ فِى أَيَّامٍ مَّعْدُودَ تٍ» _: هِيَ أيّامُ التَّشريقِ ؛ كانوا إذا أقاموا بِمِنى بَعدَ النَّحرِ تَفاخَروا ، فَقالَ الرَّجُلُ مِنهُم : كانَ أبي يَفعَلُ كَذا وكَذا ، فَقالَ اللّهُ جَلَّ ثَناؤُهُ : «فَإِذَا أَفَضْتُم مِّنْ عَرَفَ_تٍ [ فَاذْكُرُواْ اللَّهَ عِندَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ وَاذْكُرُوهُ كَمَا هَدَاكُمْ وَإِن كُنتُم مِّن قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّينَ * ثُمَّ أَفِيضُواْ مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاسُ وَاسْتَغْفِرُواْ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ * فَإِذَا قَضَيْتُم مَّنَ_سِكَكُمْ ] (6) فَاذْكُرُواْ اللَّهَ كَذِكْرِكُمْ ءَابَاءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْرًا» .

قالَ : وَالتَّكبيرُ : «اللّهُ أكبَرُ ، اللّهُ أكبَرُ ، لا إلهَ إلَا اللّهُ وَاللّهُ أكبَرُ ، اللّهُ أكبَرُ ، وللّهِِ الحَمدُ ، اللّهُ أكبَرُ عَلى ما هَدانا ، اللّهُ أكبَرُ عَلى ما رَزَقَنا مِن بَهيمَةِ الأَنعامِ» . (7) .


1- .البقرة : 200.
2- .البقرة : 198.
3- .إشارة إلى الآية 28 من سورة الحجّ : «وَ يَذْكُرُواْ اسْمَ اللَّهِ فِى أَيَّامٍ مَّعْلُومَ_تٍ» .
4- .إشارة إلى الآية 203 من سورة البقرة : «وَاذْكُرُواْ اللَّهَ فِى أَيَّامٍ مَّعْدُودَ تٍ» .
5- .تهذيب الأحكام : ج 5 ص 447 ح 1558 ، قرب الإسناد : ص 17 ح 55 كلاهما عن حمّاد بن عيسى ، تفسير القمّي : ج 1 ص 71 كلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 99 ص 307 ح 12 وراجع معاني الأخبار : ص 297 ح 1 _ 3 .
6- .ذُكِر في المصدر أوّل الآية وآخرها وأتممناها للفائدة .
7- .الكافي : ج 4 ص 516 ح 3 عن منصور بن حازم وراجع دعائم الإسلام : ج 1 ص 321 وبحار الأنوار : ج 99 ص 313 ح 47.

ص: 177

«و چون آداب ويژه حجّ خود را به جاى آورديد، همان گونه كه پدران خود را به ياد مى آوريد، يا با ياد كردنى بيشتر، خدا را به ياد آوريد. و از مردم ، كسى است كه مى گويد: «پروردگارا! به ما در همين دنيا عطا كن» و حال آن كه براى او در آخرت ، نصيبى نيست» .

«بر شما گناهى نيست كه [ در سفر حج ، ] فضل پروردگارتان (روزى خويش) را بجوييد . پس چون از عرفات كوچ نموديد، خدا را در مشعر الحرام ، ياد كنيد . و يادش كنيد ، چنان كه شما را كه پيش تر از بى راهان بوديد، فرا راه آورْد» .

حديث5068.امام على عليه السلام :امام صادق عليه السلام :پدرم [امام باقر عليه السلام ] فرمود كه على عليه السلام در باره [فرمان الهىِ] «خداوند را «در روزهايى معلوم» ياد كنيد (1) ، فرمود : يعنى در دهه ذى حجّه ، و در باره «روزهاى تعيين شده» (2) فرمود : يعنى ايّام تشريق . (3)5069.امام على عليه السلام :امام صادق عليه السلام_ در باره اين سخن خداوند عز و جل : «و خدا را در روزهايى معيّن ، ياد كنيد» _: مقصود ، ايّام تشريق است . [مردم در جاهليت ،] آن گاه كه پس از قربانى كردن ، در مِنا مى ايستادند ، بر يكديگر فخر مى فروختند . يكى از ايشان گفت : پدر من ، چنين و چنان مى كرد . پس خداوند عز و جل فرمود : «پس چون از عرفات كوچ نموديد، خدا را در مشعر الحرام ياد كنيد، و يادش كنيد ، چنان كه شما را كه پيش تر از بى راهان بوديد، فرا راه آورْد . پس، از همان جا كه [ انبوه ] مردم روانه مى شوند، شما نيز روانه شويد و از خداوند ، آمرزش بخواهيد ، كه خدا آمرزنده مهربان است . و چون آداب ويژه حجّ خود را به جاى آورديد، همان گونه كه پدران خود را به ياد مى آوريد، يا با ياد كردنى بيشتر، خدا را به ياد آوريد» . (4)

و خدا را به بزرگى ياد كردن ، اين گونه است : «خدا بزرگ است . خدا بزرگ است . معبودى جز خدا نيست و خدا بزرگ است . خدا بزرگ است و ستايش ، خداى راست . خدا بزرگ است كه ما را راه نمايى كرد . خدا بزرگ است كه از حيوانات بى زبان ، روزىِ ما فرمود» . .


1- .اشاره است به آيه 28 از سوره حج : «و نام خدا را در روزهايى معلوم ... بياورند» .
2- .اشاره است به آيه 203 از سوره بقره : «و خدا را در روزهايى معيّن ياد كنيد» .
3- .به روزهاى يازدهم و دوازدهم و سيزدهم ذى حجّه ، «ايّام التشريق» مى گويند .
4- .در مصدر ، اوّل و آخر آيه آمده و ما ، آن را به طور كامل آورديم .

ص: 178

5070.الخصال ( _ به نقل از شُرَيح بن هانى _ ) مستطرفات السرائر عن الحلبي :سَأَلتُهُ [ الإِمامَ الصّادِقَ عليه السلام ] عَن قَولِ اللّهِ : «فَاذْكُرُواْ اللَّهَ كَذِكْرِكُمْ ءَابَاءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْرًا» ، قالَ عليه السلام :

كانَ المُشرِكونَ يَفتَخِرونَ بِمِنى إذا كانَ أيّامُ التَّشريقِ ، فَيَقولونَ : كانَ أبونا كَذا ، وكانَ أبونا كَذا ، فَيَذكُرونَ فَضلَهُم ، فَقالَ : «فَاذْكُرُواْ اللَّهَ كَذِكْرِكُمْ ءَابَاءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْرًا» . (1)5071.الإمام عليّ عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ما مِن أيّامٍ أعظَمُ عِندَ اللّهِ ولا أحَبُّ إلَيهِ مِنَ العَمَلِ فيهِنَّ مِن هذِهِ الأَيّامِ العَشرِ ، فَأَكثِروا فيهِنَّ مِنَ التَّهليلِ وَالتَّكبيرِ وَالتَّحميدِ . (2)5072.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :ما مِن أيّامٍ أفضَلُ عِندَ اللّهِ ، ولَا العَمَلُ فيهِنَّ أحَبُّ إلَى اللّهِ عز و جل مِن هذِهِ الأَيّامِ العَشرِ ، فَأَكثِروا فيهِنَّ مِنَ التَّهليلِ وَالتَّكبيرِ وذِكرِ اللّهِ ؛ فَإِنَّها أيّامُ التَّهليلِ وَالتَّكبيرِ وذِكرِ اللّهِ ، وإنَّ صِيامَ يَومٍ منها يَعدِلُ بِصِيامِ سَنَةٍ ، وَالعَمَلَ فيهِنَّ يُضاعَفُ سَبعَمِئَةِ ضِعفٍ . (3)5073.عنه عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام_ في يَومِ النَّحرِ _: إنَّ هذا يَومٌ حُرمَتُهُ عَظيمَةٌ ، وبَرَكَتُهُ مَأمولَةٌ ، وَالمَغفِرَةُ فيهِ مَرجُوَّةٌ ، فَأَكثِروا ذِكرَ اللّهِ تعالى ، وَاستَغفِروهُ وتوبوا إلَيهِ ، إنَّهُ هُوَ التَّوّابُ الرَّحيمُ . (4) .


1- .مستطرفات السرائر : ص 35 ح 50 ، بحار الأنوار : ج 99 ص 311 ح 32.
2- .مسند ابن حنبل : ج 2 ص 365 ح 5447 ، شُعب الإيمان : ج 3 ص 354 ح 3750 وح 3751 وكلّها عن ابن عمر ، المعجم الصغير : ج 2 ص 45 عن ابن عبّاس نحوه ، كنزالعمّال : ج 12 ص 318 ح 35192.
3- .شُعب الإيمان : ج 3 ص 356 ح 3758 عن ابن عبّاس ، كنزالعمّال : ج 12 ص 318 ح 35194.
4- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 520 ح 1484 ، مصباح المتهجّد : ص 664 ح 730 عن جندب وفيه «وتعرّضوا لثوابه بالتوبة والإنابة والخضوع...» بدل «واستغفروه وتوبوا إليه إنّه هوالتوّاب الرحيم» ، بحار الأنوار : ج 91 ص 100 ح 4.

ص: 179

5074.عنه عليه السلام ( _ في قَولِ المُؤَذِّنِ : أشهَدُ أن لا إلهَ إلَا ا ) مستطرفات السرائر_ به نقل از حلبى _: از ايشان (امام صادق عليه السلام ) در باره اين سخن خداوند : «همان گونه كه پدران خود را به ياد مى آوريد، يا با ياد كردنى بيشتر، خدا را به ياد آوريد» پرسيدم . فرمود : «مشركان ، در ايّام تشريق ، در مِنا بر يكديگر مى نازيدند و مى گفتند : پدر ما چنين بود ! پدر ما چنان بود ! و از امتيازات آنان ياد مى كردند . پس خداوند فرمود : «همان گونه كه پدران خود را به ياد مى آوريد، يا با ياد كردنى بيشتر، خدا را به ياد آوريد» » .5071.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ ايّامى نزد خدا باعظمت تر ، و عمل كردن در آنها نزد او محبوب تر از اين ده روز نيست . پس ، در اين روزها خداوند را به يگانگى و بزرگى و ستودگى ، بسيار ياد كنيد .5072.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ ايّامى نزد خدا برتر ، و عمل كردن در آنها نزد خداوند عز و جلمحبوب تر از اين ده روز نيست . پس ، در اين روزها خدا را به يگانگى و بزرگى ، فراوان ياد كنيد و نام او را بسيار ببريد ؛ چرا كه اين روزها ، روزهاى تهليل و تكبير و ذكر خداست . روزه يك روز از اين ده روز ، با روزه يك سال ، برابرى مى كند و عمل در اين روزها هفتصد برابر مى شود .5073.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام_ در روز قربان _: امروز ، روزى محترم و بابركت است و در اين روز ، به آمرزش اميد مى رود . پس خداى متعال را بسيار ياد كنيد و از او آمرزش بطلبيد و به درگاهش توبه كنيد ، كه او آمرزگار و مهربان است . .

ص: 180

8 / 3شَهرُ رَمَضانَ5076.عنه عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ذاكِرُ اللّهِ في رَمَضانَ مَغفورٌ لَهُ ، وسائِلُ اللّهِ فيهِ لا يُخَيَّبُ . (1)5075.امام على عليه السلام ( _ در يكى از سخنرانى هايش _ ) عنه صلى الله عليه و آله :رَمَضانُ شَهرُ اللّهِ _ تَبارَكَ وتَعالى _ اِستَكثِروا فيهِ مِنَ التَّهليلِ وَالتَّكبيرِ وَالتَّحميدِ وَالتَّمجيدِ وَالتَّسبيحِ . (2)8 / 4يَومُ الجُمُعَةِالكتاب«يَ_أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ إِذَا نُودِىَ لِلصَّلَوةِ مِن يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْاْ إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ وَ ذَرُواْ الْبَيْعَ ذَ لِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ» . (3)

الحديث5078.امام على عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :تَسبيحَةٌ في يَومِ الجُمُعَةِ ، أفضَلُ مِن ألفِ تَسبيحَةٍ في غَيرِ يَومِ الجُمُعَةِ . (4)راجع : ج 4 ص 342 (قيمة الصلاة على النبي وآله يوم الجمعة وليلتها) .

.


1- .المعجم الأوسط : ج 7 ص 226 ح 7341 ، شُعب الإيمان : ج 3 ص 311 ح 3627 كلاهما عن عمر بن الخطّاب ، كنزالعمّال : ج 8 ص 464 ح 23676.
2- .النوادر للأشعري : ص 17 ح 2 عن إسماعيل بن أبي زياد عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 96 ص 381 ح 6 .
3- .الجمعة : 9.
4- .الفردوس : ج 3 ص 383 ح 5166 عن أنس ، كنز العمّال : ج 7 ص 719 ح 21079.

ص: 181

8 / 3 ماه رمضان

8 / 4 روز جمعه

8 / 3ماه رمضان5082.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :يادكننده خدا در رمضان ، آمرزيده مى شود و درخواست كننده از خدا در اين ماه ، ناكام نمى شود .5083.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رمضان ، ماه خداوند _ تبارك و تعالى _ است . در اين ماه ، ذكر «لا إله إلّا اللّه » و «اللّه أكبر» و «الحمد للّه » و تمجيد (1) و «سبحان اللّه » ، بسيار بگوييد .8 / 4روز جمعهقرآن«اى كسانى كه ايمان آورده ايد! چون براى نماز جمعه ندا در داده شد، به سوى ذكر خدا بشتابيد و داد و ستد را وا گذاريد. اين براى شما بهتر است ، اگر بدانيد» .

حديث5084.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :يك بار تسبيح گفتنِ خدا در روز جمعه ، فضيلتش از هزار تسبيح در غير روز جمعه ، بيشتر است .ر . ك : ج 4 ص 343 (ارزش درود فرستادن بر پيامبر و خاندان او در روز و شب جمعه) .

.


1- .مقصود از تمجيد ، گفتن هر گونه ذكرى است كه در آن ، حمد و ثنا و شكر و تعظيم خداوند باشد (ر.ك : جواهر الكلام : ج 11 ص 209 ، ثواب الأعمال : ص 13_14) . م .

ص: 182

8 / 5عِندَ القِتالِالكتاب«يَ_أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ إِذَا لَقِيتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُواْ وَاذْكُرُواْ اللَّهَ كَثِيرًا لَّعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» . (1)

الحديث5086.امام على عليه السلام :سنن الترمذي عن عمارة بن زَعكَرة :سَمِعتُ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقولُ : إنَّ اللّهَ عز و جل يَقولُ : إنَّ عَبدي كُلَّ عَبدي : الَّذي يَذكُرُني وهُوَ مُلاقٍ قِرنَهُ _ يَعني عِندَ القِتالِ _ . (2)5087.امام على عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :التَّسبيحَةُ مِنَ الغازي سَبعونَ ألفَ حَسَنَةٍ ، وَالحَسَنَةُ بِعَشرٍ . (3)5088.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :مَن كَبَّرَ تَكبيرَةً في سَبيلِ اللّهِ ، كانَت كَصَخرَةٍ في ميزانِهِ يَومَ القِيامَةِ أثقَلَ مِنَ السَّماواتِ وَالأَرضِ وما فيهِنَّ . ومَن قالَ في سَبيلِ اللّهِ : «لا إلهَ إلَا اللّهُ ، وَاللّهُ أكبَرُ» رافِعا صَوتَهُ بِها ، كَتَبَ اللّهُ لَهُ بِها رِضوانَهُ الأَكبَرَ ، ومَن يَكتُب لَهُ رِضوانَهُ الأَكبَرَ جَمَعَ اللّهُ بَينَهُ وبَينَ مُحَمَّدٍ وإبراهيمَ وسائِرِ الأَنبِياءِ عليهم السلام . (4)5089.امام على عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام :إذا لَقيتُم عَدُوَّكُم فِي الحَربِ فَأَقِلُّوا الكَلامَ ، وَاذكُروا اللّهَ عز و جل ، ولا تُوَلُّوهُمُ الأَدبارَ فَتُسخِطُوا اللّهَ تَبارَكَ وتَعالى ، وتَستَوجِبوا غَضَبَهُ . (5)راجع : ص 100 ح 153.

.


1- .الأنفال : 45.
2- .سنن الترمذي : ج 5 ص 570 ح 3580 ، كنزالعمّال : ج 1 ص 416 ح 1764.
3- .الفردوس : ج 2 ص 76 ح 2425 عن معاذ بن جبل ، كنزالعمّال : ج 4 ص 340 ح 10797.
4- .تنبيه الغافلين : ص 499 ح 788 عن ابن عمر.
5- .الكافي : ج 5 ص 42 ح 5 عن مفضّل بن عمر ومحمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عليه السلام ، الخصال : ص 617 ح 10 عن أبي بصير ومحمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عنه عليهماالسلام ، تحف العقول : ص 107 ، مكارم الأخلاق : ج 1 ص 317 ح 1016 عن الإمام الصادق عن آبائه عنه عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 93 ص 154 ح 16.

ص: 183

8 / 5 هنگام جنگ

8 / 5هنگام جنگقرآن«اى كسانى كه ايمان آورده ايد! چون با گروهى برخورد مى كنيد ، پايدارى ورزيد ، و خدا را بسيار ياد كنيد ، باشد كه رستگار شويد» .

حديث5096.عنه عليه السلام :سنن الترمذى_ به نقل از عمارة بن زَعكَره _: از پيامبر خدا شنيدم كه مى فرمايد : «خداوند عز و جل مى فرمايد : بنده تمام عيار من ، كسى است كه در هنگام رو در رو شدن با هماوَردش» در هنگام جنگ ، «مرا ياد كند» .5090.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سبحان اللّه گفتنِ رزمنده[ى راه خدا] ، برابر با هفتاد هزار كار نيك است و هر كار نيك هم ، ده برابر پاداش دارد .5091.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس در راه خدا تكبيرى بگويد ، روز قيامت ، آن تكبير در ترازوى [اعمال] او ، چونان كوهى خواهد بود سنگين تر از آسمان ها و زمين و هر آنچه در آسمان ها و زمين است . و هر كس در راه خدا با صداى بلند بگويد : «لا إله إلّا اللّه و اللّه أكبر» ، خداوند ، در ازاى آن ، بزرگ ترين خشنودى اش را براى او مى نويسد و هر كه خداوند ، بزرگ ترين خشنودى خود را براى او بنويسد ، او را با محمّد و ابراهيم و ديگر پيامبران عليهم السلام گرد مى آورد .5092.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :هر گاه در جنگ با دشمن رو در رو شديد ، سخنتان را كوتاه كنيد و خدا را ياد كنيد و به دشمنان پشت نكنيد ، كه [با اين كار ،] خداوند _ تبارك و تعالى _ را مى رنجانيد و موجب خشم او مى شويد .ر . ك : ص 101 ح 153 .

.

ص: 184

8 / 6عِندَ الهَمِّ وَالحُكومَةِ وَالقِسمَةِ5096.امام على عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :اُذكُرِ اللّهَ عِندَ هَمِّكَ إذا هَمَمتَ ، وعِندَ لِسانِكَ إذا حَكَمتَ ، وعِندَ يَدِكَ إذا قَسَمتَ . (1)8 / 7عِندَ الصّاعِقَةِ5099.عنه عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إذا سَمِعتُمُ الرَّعدَ فَاذكُرُوا اللّهَ ، فَإِنَّهُ لا يُصيبُ ذاكِرا . (2)5100.عنه عليه السلام :الإمام الصادق عليه السلام :إنَّ الصّاعِقَةَ تُصيبُ المُؤمِنَ وَالكافِرَ ، ولا تُصيبُ ذاكِرا . (3)5101.عنه عليه السلام :عنه عليه السلام :إنَّ الصّاعِقَةَ لا تُصيبُ ذاكِرا للّهِِ عز و جل . (4)5102.عنه عليه السلام :الكافي عن بريد بن معاوية عن الإمام الصادق عليه السلام :إنَّ الصَّواعِقَ لا تُصيبُ ذاكِرا .

قالَ : قُلتُ : ومَا الذّاكِرُ؟ قالَ : مَن قَرَأَ مِئَةَ آيَةٍ . (5)5103.عنه عليه السلام :الإمام الصادق عليه السلام :يَموتُ المُؤمِنُ بِكُلِّ ميتَةٍ إلَا الصّاعِقَةَ ، لا تَأخُذُهُ وهُوَ يَذكُرُ اللّهَ عز و جل . (6)5187.امام على عليه السلام :الكافي عن أبي بصير :سَأَلتُ أبا عَبدِ اللّهِ عليه السلام عَن ميتَةِ المُؤمِنِ ، قالَ : يَموتُ المُؤمِنُ بِكُلِّ ميتَةٍ ؛ يَموتُ غَرَقا ، ويَموتُ بِالهَدمِ ، ويُبتَلى بِالسَّبُعِ ، ويَموتُ بِالصّاعِقَةِ ؛ ولا تُصيبُ ذاكِرَ اللّهِ عز و جل . (7) .


1- .كنز الفوائد : ج 2 ص 31 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 171 ح 7.
2- .المعجم الكبير : ج 11 ص 132 ح 11371 عن ابن عبّاس ، كنز العمّال : ج 6 ص 156 ح 15209.
3- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 544 ح 1516 ، علل الشرائع : ص 463 ح 7 عن معاوية بن عمّار ، بحار الأنوار : ج 93 ص 157 ح 26 ؛ حلية الأولياء : ج 3 ص 181 عن زياد بن خيثمة عن الإمام الباقر عليه السلام وفيه «الصواعق» بدل «إنّ الصاعقة» و«غير المؤمن» بدل «الكافر».
4- .الأمالي للصدوق : ص 550 ح 734 عن عبد اللّه بن حمّاد ، المحاسن : ج 1 ص 459 ح 1062 وليس فيه «للّه عز و جل» ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 86 ح 2231 ، بحار الأنوار : ج 91 ص 147 ح 4.
5- .الكافي : ج 2 ص 500 ح 2 ، بحار الأنوار : ج 59 ص 385 ح 34.
6- .الكافي : ج 2 ص 500 ح 1 عن أبي الصباح الكناني ، عدّة الداعي : ص 232 ، بحار الأنوار : ج 59 ص 380 ح 22.
7- .الكافي : ج 2 ص 500 ح 3 ، بحار الأنوار : ج 59 ص 385 ح 35.

ص: 185

8 / 6 هنگام آهنگ كارى كردن و داورى و قسمت كردن

8 / 7 هنگام رعد و برق

8 / 6هنگام آهنگ كارى كردن و داورى و قسمت كردن5191.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه آهنگ كارى كردى ، خداوند را در هنگام تصميم خود ياد كن ، و هر گاه خواستى داورى كنى ، خدا را با زبانت ياد كن ، و هر گاه خواستى [چيزى را] قسمت كنى ، خدا را در كارِ دستت يادآور شو .8 / 7هنگام رعد و برق5188.الإمام عليّ عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه صداى رعد شنيديد ، ذكر خدا بگوييد ؛ زيرا رعد به كسى كه ذكر بگويد ، آسيب نمى زند .5187.عنه عليه السلام :امام صادق عليه السلام :صاعقه ، به مؤمن و كافر اصابت مى كند ؛ امّا به آن كه ذكر خدا بگويد ، اصابت نمى كند .5186.امام على عليه السلام :امام صادق عليه السلام :صاعقه به يادكننده خداوند عز و جل اصابت نمى كند .5185.امام على عليه السلام :الكافى_ به نقل از بريد بن معاويه _: امام صادق عليه السلام فرمود : «صاعقه ها به كسى كه ذكر خدا مى گويد ، گزند نمى رسانند» .

گفتم : ذاكر ، چه كسى است؟

فرمود : «كسى كه صد آيه بخواند» .5184.امام على عليه السلام :امام صادق عليه السلام :مؤمن به هر نوع مُردنى مى ميرد ، مگر به صاعقه . صاعقه ، مؤمن را كه در حال ذكر خداوند عز و جل باشد ، نمى گيرد .5183.امام على عليه السلام :الكافى_ به نقل از ابو بصير _: از امام صادق عليه السلام در باره نوع مُردن مؤمن پرسيدم . فرمود : «مؤمن به هر مرگى مى ميرد : غرق مى شود ، زير آوار مى رود ، طعمه درندگان مى شود ، با صاعقه مى ميرد ؛ امّا صاعقه به يادكننده خداوند عز و جل اصابت نمى كند» .

.

ص: 186

8 / 8عِندَ غَفلَةِ النّاسِ5180.امام على عليه السلام :المعجم الكبير عن عصمة بن مالك عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أحَبُّ العَمَلِ إلَى اللّهِ عز و جل سُبحَةُ الحَديثِ . . . قُلنا : يا رَسولَ اللّهِ وما سُبحَةُ الحَديثِ؟

قالَ : القَومُ يَتَحَدَّثونَ وَالرَّجلُ يُسَبِّحُ . (1)5186.عنه عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام :قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إنَّ أحَبَّ السُّبحَةِ إلَى اللّهِ عز و جل سُبحَةُ الحَديثِ . . . فَقيلَ : يا رَسولَ اللّهِ ، وما سُبحَةُ الحَديثِ؟

قالَ : يَكونُ النّاسُ في خَوضِها وباطِلِها ولَهوِها ، فَنِعمَ (2) الرَّجُلُ عِندَ ذلِكَ ، فَيَدعُو اللّهَ تَعالى ويَذكُرُهُ ويُسَبِّحُهُ . (3)5185.عنه عليه السلام :الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام: قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إنَّ أحَبَّ السُّبحةِ إلَى اللّهِ عز و جل سُبحَةُ الحَديثِ . . . قيل : يا رَسولَ اللّهِ ، وما سُبحَةُ الحَديثِ؟

قالَ : الرَّجُلُ يَسمَعُ حِرصَ الدُّنيا وباطِلَها فَيَغتَمُّ عِندَ ذلِكَ ، فَيَذكُرُ اللّهَ عز و جل . (4)5184.عنه عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ذاكِرُ اللّهِ عز و جل فِي الغافِلينَ كَالمُقاتِلِ عَنِ الفارّينَ ، والمُقاتِلُ عَنِ الفارّينَ لَهُ الجَنَّةُ . (5) .


1- .المعجم الكبير : ج 17 ص 185 ح 496 ، الفردوس : ج 1 ص 367 ح 1478 وليس فيه «قلنا : يا رسول اللّه ، وما سبحة الحديث؟ قال» ، كنز العمّال : ج 16 ص 101 ح 44060.
2- .وفي نسخة : «فيغمّ».
3- .الجعفريّات : ص 223 عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام .
4- .معاني الأخبار : ص 258 ح 1 عن السكوني ، بحار الأنوار : ج 72 ص 325 ح 2.
5- .الكافي : ج 2 ص 502 ح 2 عن السكوني ، عدّة الداعي : ص 242 كلاهما عن الإمام الصادق عليه السلام ، المحاسن : ج 1 ص 110 ح 99 عن السكوني عن الإمام الصادق عن الإمام عليّ عليهماالسلام وفيه «في» بدل «عن» في كلا الموضعين و «نزوله الجنّة» بدل «له الجنّة» ، جامع الأحاديث للقمّي : ص 79 وليس فيه «والمقاتل عن الفارّين» ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 373 ح 2661 عن أبي ذرّ نحوه ، بحار الأنوار : ج 93 ص 158 ح 32.

ص: 187

8 / 8 هنگام غافل بودن مردم

8 / 8هنگام غافل بودن مردم5181.عنه عليه السلام :المعجم الكبير_ به نقل از عصمة بن مالك _: پيامبر خدا فرمود : «محبوب ترين كار در نزد خداوند عز و جل ، تسبيح سخن است ...» .

گفتيم : اى پيامبر خدا ! تسبيح سخن چيست؟

فرمود : «اين كه عدّه اى سرگرم سخن گفتن باشند و انسان ، تسبيح بگويد» .5180.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :پيامبر خدا فرمود : «محبوب ترين تسبيح در نزد خداوند عز و جلتسبيحِ سخن است ...» .

گفته شد : اى پيامبر خدا ! تسبيح سخن چيست؟

فرمود : «[وقتى] مردم ، غرق در ياوه و باطل و غفلت خود هستند ، چه نيكوست كه در اين ميان ، آدمى مشغول دعا و ذكر و تسبيح خدا شود !» .5179.امام على عليه السلام :امام صادق عليه السلام_ به نقل از پدرانش عليهم السلام _: پيامبر خدا فرمود : «محبوب ترين تسبيح در نزد خداوند عز و جل ، تسبيحِ سخن است ...» .

گفته شد : اى پيامبر خدا ! تسبيح سخن چيست؟

فرمود : «اين كه انسان ، سخنانى در باره آزمندى به دنيا و [زرق و برقِ] باطل آن بشنود و از شنيدن آنها اندوهناك شود و خداوند عز و جل را ياد كند» .5178.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آن كه در ميان غافلان به ياد خداوند عز و جل باشد ، همانند كسى است كه به جاى فراريان مى جنگد و كسى كه به جاى فراريان بجنگد ، [پاداشِ] بهشت دارد .

.

ص: 188

5177.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :ذاكِرُ اللّهِ فِي الغافِلينَ بِمَنزِلَةِ الصّابِرِ فِي الفارّينَ . (1)5176.امام على عليه السلام :شعب الإيمان عن ابن عمر عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ذاكِرُ اللّهِ فِي الغافِلينَ مِثلُ الَّذي يُقاتِلُ عَنِ الفارّينَ ، وذاكِرُ اللّهِ فِي الغافِلينَ مِثلُ الشَّجَرَةِ الخَضراءِ في وَسَطِ الشَّجَرِ الَّذي قَد تَحاتَّ (2) ؛ يَعني مِنَ الضَّريبِ (3) . (4)5175.امام على عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ذاكِرُ اللّهِ فِي الغافِلينَ كَالمُقاتِلِ عَنِ الفارّينَ ، وذاكِرُ اللّهِ فِي الغافِلينَ كَالمِصباحِ فِي البَيتِ المُظلِمِ ، وذاكِرُ اللّهِ فِي الغافِلينَ يُعَرِّفُهُ اللّهُ مَقعَدَهُ ولا يُعَذِّبُ بَعدَهُ ، وذاكِرُ اللّهِ فِي الغافِلينَ لَهُ مِنَ الأَجرِ بِعَدَدِ كُلِّ فَصيحٍ فِي السّوقِ وأعجَمِيٍّ ، وذاكِرُ اللّهِ فِي الغافِلينَ يَنظُرُ اللّهُ إلَيهِ نَظرَةً لا يُعَذِّبُهُ اللّهُ بَعدَها أبَدا ، وذاكِرُ اللّهِ فِي السّوقِ لَهُ بِكُلِّ شَعرَةٍ نورٌ يَومَ (5) يَلقَى اللّهَ . (6)5174.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :ذاكِرُ اللّهِ فِي الغافِلينَ كَالَّذي يُقاتِلُ عَنِ الفارّينَ ، وذاكِرُ اللّهِ فِي الغافِلينَ مِثلُ المِصباحِ فِي البَيتِ المُظلِمِ ، وذاكِرُ اللّهِ فِي الغافِلينَ مِثلُ الشَّجَرَةِ الخَضراءِ في وَسَطِ الشَّجَرِ ، وذاكِرُ اللّهِ فِي الغافِلينَ يُعَرِّفُهُ اللّهُ مَقعَدَهُ مِنَ الجَنَّةِ ، وذاكِرُ اللّهِ فِي الغافِلينَ يَغفِرُ اللّهُ لَهُ بِعَدَدِ كُلِّ فَصيحٍ وأعجَمِيٍّ ، فَالفَصيحُ بَنو آدَمَ وَالأَعجَمِيُّ البَهائِمُ . (7) .


1- .المعجم الكبير : ج 10 ص 16 ح 9797 ، حلية الأولياء : ج 4 ص 268 ، الفردوس : ج 2 ص 242 ح 3139 كلّها عن عبد اللّه بن مسعود ، كنزالعمّال : ج 1 ص 425 ح 1831.
2- .تَحاتّ : أي تساقط (النهاية : ج 1 ص 337 «حتت»).
3- .الضَّريب : هو الجَلِيد (النهاية : ج 3 ص 80 «ضرب») .
4- .شُعب الإيمان : ج 1 ص 411 ح 565 ، كنز العمّال : ج 1 ص 430 ح 1857.
5- .في المصدر : «... يوم القيامة يلقى اللّه » ، والصواب ما أثبتناه كما في كنزالعمّال. ولعلّ «القيامة» نسخة بدل «يلقى اللّه » .
6- .شُعب الإيمان : ج 1 ص 412 ح 567 عن عبد اللّه بن عمر ، كنز العمّال : ج 1 ص 430 ح 1856.
7- .حلية الأولياء : ج 6 ص 181 عن ابن عمر ، كنز العمّال : ج 1 ص 425 ح 1832.

ص: 189

5173.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه در ميان غافلان به ياد خدا باشد ، به سانِ كسى [در ميدان جهاد ]است كه ديگران مى گريزند و او پايدارى مى كند .5172.امام على عليه السلام :شعب الإيمان_ به نقل از ابن عمر _: پيامبر خدا فرمود : «كسى كه در ميان غافلان به ياد خداوند باشد ، همانند كسى است كه ديگران مى گريزند و او مى رزمد . كسى كه در ميان غافلان به ياد خدا باشد ، همانند درختى سرسبز است در ميان درختانى كه برگ هايشان از سرماى شديد ، ريخته باشد» .5171.امام على عليه السلام ( _ در تمجيد خداوند عز و جل _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ياد كننده خدا در ميان غافلان ، همچون رزمنده در مقايسه با فراريان است . ياد كننده خدا در ميان غافلان ، همچون چراغ در اتاق تاريك است . آن كه خدا را در ميان غافلان ياد مى كند ، خداوندْ جايگاه او [در بهشت] را به وى مى شناسانَد و از آن پس ، او عذاب نمى شود . ياد كننده خدا در ميان غافلان ، به شمار همه انسان ها و بهايم در بازار ، مزد دارد . خداوند به ياد كننده خدا در ميان غافلان ، نظرى مى افكند و از آن پس ، هرگز او را عذاب نمى كند . و كسى كه در بازار به ياد خدا باشد ، در روزى كه خدا را ديدار مى كند ، به عدد هر تار مويى نورى دارد .5179.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ياد كننده خدا در جمع غافلان ، مانند كسى است كه ديگران مى گريزند و او مى جنگد . ياد كننده خدا در جمع غافلان ، مانند چراغ در اتاق تاريك است . ياد كننده خدا در جمع غافلان ، مانند درخت سرسبز در ميان درختان [خشكيده] است . آن كه خدا در جمع غافلان ياد مى كند ، خداوندْ جايگاه او در بهشت را به وى مى شناساند . آن كه ياد كننده خدا در جمع غافلان ياد مى كند ، خداوند به عدد هر گويا و گنگى ، گناهانش را مى آمرزد . گويا ، آدميان اند و گنگ ، جانوران . .

ص: 190

5178.عنه عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام_ فِي الحِكَمِ المَنسوبَةِ إلَيهِ _: ذاكِرُ اللّهِ فِي الغافِلين كَالشَّجَرَةِ الخَضراءِ في وَسَطِ الهَشيمِ (1) ، وكَالدّارِ العامِرَةِ بَينَ الرُّبوعِ الخَرِبَةِ . (2)5177.عنه عليه السلام :الإمام الصادق عليه السلام :الذّاكِرُ للّهِِ عز و جل فِي الغافِلينَ كَالمُقاتِلِ فِي المُحارِبينَ (3) . (4)5176.عنه عليه السلام :عنه عليه السلام :يا أهلَ الإيمانِ ومَحَلَّ الكِتمانِ ، تَفَكَّروا وتَذَكَّروا عِندَ غَفلَةِ السّاهينَ . (5)5175.عنه عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام_ في ذِكرِ حَديثِ مِعراجِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله _: قالَ اللّهُ تَعالى : . . . يا أحمَدُ ، إنَّ أهلَ الخَيرِ وأهلَ الآخِرَةِ . . . أعيُنُهُم باكِيَةٌ ، وقُلوبُهُم ذاكِرَةٌ ؛ إذا كُتِبَ النّاسُ مِنَ الغافِلينَ كُتِبوا مِنَ الذّاكِرينَ . (6)راجع : ص 206 (في السوق) .

8 / 9عِندَ الخَلوَةِ5171.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في تَمجيدِ اللّه ِ _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إذا خَلَوتَ فَأَكثِر ذِكرَ اللّهِ . (7) .


1- .الهشيم من النبات : اليابس المتكسّر (النهاية : ج 5 ص 264 «هشم»).
2- .شرح نهج البلاغة : ج 20 ص 347 ح 983.
3- .قوله : «في المحاربين» : أي الهاربين ، أو الحاضرين في الحرب الذين لم يحاربوا. وفي بعض النسخ : «في الهاربين» (مرآة العقول : ج 12 ص 143).
4- .الكافي : ج 2 ص 502 ح 1 عن الحسين بن المختار ، عدّة الداعي : ص 242 وفيه «عن الهاربين» بدل «في المحاربين».
5- .تحف العقول : ص 373 ، بحار الأنوار : ج 78 ص 258 ح 141.
6- .إرشاد القلوب : ص 201 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 24 ح 6.
7- .جامع الأخبار : ص 512 ح 1435.

ص: 191

8 / 9 در تنهايى

5170.امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام_ در حكمت هاى منسوب به ايشان _: ياد كننده خدا در ميان غافلان ، همانند درخت (/ بوته) سرسبز در ميان گياهان خشكيده ، و همانند خانه آباد در ميان خانه هاى ويران است .5169.امام على عليه السلام :امام صادق عليه السلام :ياد كننده خدا در جمع غافلان ، همانند رَزم آور (1) در ميان جنگجويان است .5168.امام على عليه السلام :امام صادق عليه السلام :اى اهل ايمان و اى رازداران ! بينديشيد و آن گاه كه فراموشكاران در غفلت اند ، شما يادآور [خدا] باشيد .5167.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام_ در يادكرد حديث معراج پيامبر صلى الله عليه و آله _: خداى متعال فرمود : « ... اى احمد ! نيكان و آخرت گرايان ... ديدگانشان [همواره] گريان است و دل هايشان يادآور [خدا] . آن گاه كه مردم از غافلان نوشته مى شوند ، آنان از ياد كنندگان قلمداد مى شوند» .ر . ك : ص 207 (در بازار) .

8 / 9در تنهايى5168.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه تنها شدى ، خدا را بسيار ياد كن .

.


1- .در فرهنگ قديم عرب ، «المُقاتل (رزم آور)» به كسى گفته مى شد كه پيش از شروع جنگ دو سپاه ، براى رزم تن به تن با برجستگان سپاه مقابل ، پيشگام شود .

ص: 192

5167.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :ذاكِرُ اللّهِ خالِيا، كَبارِزٍ إلَى الكافِرِ فِي الصُّفوفِ خالِيا (1) . (2)5166.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :سَبعَةٌ يُظِلُّهُمُ اللّهُ في ظِلِّهِ يَومَ لا ظِلَّ إلّا ظِلُّهُ : . . . ورَجُلٌ ذَكَرَ اللّهَ خالِيا فَفاضَت عَيناهُ . (3)5165.امام على عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام :اِشحَنِ (4) الخَلوَةَ بِالذِّكرِ ، وَاصحَبِ النِّعَمَ بِالشُّكرِ . (5)5164.امام على عليه السلام :عنه عليه السلام :كُن فِي المَلَأِ وَقورا ، وكُن فِي الخَلَأِ (6) ذَكورا . (7)5163.امام على عليه السلام :الإمام الباقر عليه السلام :تَعَرَّض لِرِقَّةِ القَلبِ بِكَثرَةِ الذِّكرِ فِي الخَلَواتِ . (8)5162.امام على عليه السلام :الإمام الصادق عليه السلام :شيعَتُنَا الَّذينَ إذا خَلَوا ذَكَرُوا اللّهَ كَثيرا . (9)5161.امام على عليه السلام :الإمام الباقر عليه السلام :إنَّ فِي التَّوراةِ مَكتوبا ، فيما ناجَى اللّهُ تَعالى بِهِ موسى عليه السلام أن قالَ لَهُ :

يا موسى . . . اُذكُرني في خَلوَتِكَ وعِندَ سُرورِ لَذَّتِكَ ، أذكُركَ عِندَ غَفَلاتِكَ . (10) .


1- .خاليا _ الاُولى _ : أي محلّ خالٍ لا يطّلع عليه فيه إلّا اللّه والحفظة. وخاليا _ الثانية _ : أي ليس معه أحد . فذكرُ اللّه في الخلوات يعدل في الثواب جوده بنفسه في القتال في الفلَوات (فيض القدير : ج 3 ص 748) .
2- .الفردوس : ج 2 ص 243 ح 3142 عن ابن عبّاس ، كنز العمّال : ج 1 ص 426 ح 1833 نقلاً عن الشيرازي في الألقاب.
3- .صحيح البخاري : ج 1 ص 234 ح 629 ، صحيح مسلم : ج 2 ص 715 ح 91 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 440 ح 9671 ، السنن الكبرى : ج 4 ص 319 ح 7836 كلّها عن أبي هريرة ، سنن الترمذي : ج 4 ص 598 ح 2391 عن أبي هريرة أو عن أبي سعيد الخدري ، كنز العمّال : ج 15 ص 904 ح 43561 ؛ الخصال : ص 343 ح 7 عن أبي سعيد الخدري أو عن أبي هريرة وزاد في آخره «من خشية اللّه عز و جل» ، بحار الأنوار : ج 93 ص 330 ح 12.
4- .اشحَنْ : أي املأ ؛ من شحَنَ السفينة : ملأها (اُنظر القاموس المحيط : ج 4 ص 239 «شحن»).
5- .غرر الحكم : ح 2374 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 84 ح 2037.
6- .كذا ، و المنصوص عليه في اللغة : «الخلاء».
7- .غرر الحكم : ح 7145 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 393 ح 6658.
8- .تحف العقول : ص 285 ، بحار الأنوار : ج 78 ص 164 ح 1.
9- .الكافي : ج 2 ص 499 ح 2 ، عدّة الداعي : ص 234 كلاهما عن أبي بصير ، بحار الأنوار : ج 93 ص 162 ح 42.
10- .الأمالي للمفيد : ص 210 ح 46 ، الأمالي للصدوق : ص 327 ح 384 كلاهما عن حبيب السجستاني ، إرشاد القلوب : ص 105 عن الإمام زين العابدين عليه السلام ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 165 ، بحار الأنوار : ج 13 ص 328 ح 6 .

ص: 193

5160.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ياد كننده خدا در تنهايى ، همانند كسى است كه به تنهايى بر صف كافران ، حمله ور شود .5159.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هفت نفرند كه خداوند ، آنان را در آن روزى كه سايه اى جز سايه او نيست ، در سايه خويش در مى آورد : ... و مردى كه در تنهايى ، خدا را ياد كند و ديدگانش اشكبار شود .5165.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :تنهايى را با ياد خدا پُر كن و نعمت ها را با سپاس گزارى همراه ساز .5164.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :در جمع ، باوقار باش و در تنهايى ، ذكرگو .5163.عنه عليه السلام :امام باقر عليه السلام :با ذكر گفتن بسيار در تنهايى هايت ، رقّت قلب بجوى .5162.عنه عليه السلام :امام صادق عليه السلام :شيعيان ما ، آنان اند كه هر گاه خلوت كنند ، خدا را فراوان ياد مى كنند .5161.عنه عليه السلام :امام باقر عليه السلام :در تورات نوشته شده است كه از جمله سخنانى كه خداى متعال در مناجات با موسى گفت ، اين بود كه به او فرمود : «اى موسى! ... در تنهايى ات و در هنگام شادى لذّت هايت ، مرا ياد كن تا من نيز در گاهِ غفلت هايت به ياد تو باشم» . .

ص: 194

5160.عنه عليه السلام :الكافي عن عليّ بن أسباط عنهم عليهم السلام :فيما وَعَظَ اللّهُ عز و جل بِهِ عيسى عليه السلام : . . . يا عيسى ، أطِب لي قَلبَكَ ، وأكثِر ذِكري فِي الخَلَواتِ . (1)راجع : ص 124 (الذكر الخفيّ) و ص 214 ح 355 _ 360 .

8 / 10عِندَ الكَلامِ5156.امام على عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :كُلُّ كَلامٍ لا يُبدَأُ في أوَّلِهِ بِذِكرِ اللّهِ فَهُوَ أبتَرُ . (2)5155.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :كُلُّ كَلامٍ لا يُذكَرُ اللّهُ فيهِ فَيُبدَأُ بِهِ ويُصَلّى عَلَيَّ فيهِ ، فَهُوَ أقطَعُ أكنَعُ (3) مَمحوقٌ (4)

مِن كُلِّ بَرَكَةٍ . (5)5154.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :كُلُّ أمرٍ ذي بالٍ لا يُبدَأُ فيهِ بِذِكرِ اللّهِ أقطَعُ . (6)5104.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :أوصاني رَبّي بِتِسعٍ : . . . وأن يَكونَ صَمتي فِكرا ، ومَنطِقي ذِكرا ، ونَظَري عِبَرا . (7) .


1- .الكافي : ج 8 ص 141 ح 103 وج 2 ص 502 ح 3 وفيه «ألن» بدل «أطب» ، تحف العقول : ص 500 ، أعلام الدين : ص 233 ، عدّة الداعي : ص 24 وفيه «أذلّ» بدل «أطب» ، بحار الأنوار : ج 14 ص 298 ح 14.
2- .عمل اليوم والليلة للنسائي : ص 346 ح 497 عن الزهري ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 281 ح 8720 عن أبي هريرة وفيه «كلّ كلام أو أمر ذي بال لايفتح...» ، المصنّف لعبد الرزّاق : ج 11 ص 163 ح 20208 وفيه «كلّ حديث ذي بال» .
3- .أكنع : أي ناقص أبتر (النهاية : ج 4 ص 204 «كنع») . و في كنزالعمّال : «أكتع» و هو تصحيف.
4- .المَحْق : النقص والمحو والإبطال (النهاية : ج 4 ص 303 «محق»).
5- .كنزالعمّال : ج 3 ص 263 ح 6463 نقلاً عن أحمد بن محمّد بن ميمون في فضائل عليّ عن أبي هريرة.
6- .سنن الدارقطني : ج 1 ص 229 ح 2 عن أبي هريرة.
7- .تحف العقول : ص 36 ، مشكاة الأنوار : ص 116 ح 272 نحوه ، بحار الأنوار : ج 77 ص 138 ح 8.

ص: 195

8 / 10 هنگام گفتن

5105.عنه عليه السلام ( _ في دُعاءٍ عَلَّمَهُ كُمَيلَ بنِ زيادٍ _ ) الكافى_ به نقل از على بن اسباط ، از امامان عليهم السلام _:از اندرزهاى خداوند عز و جل به عيسى عليه السلام اين بود كه : « ... اى عيسى! دلت را براى من پاك گردان و در تنهايى ها مرا بسيار ياد كن» .ر . ك : ص 125 (ياد كردن نهانى) و ص 215 ح 355 _ 360 .

8 / 10هنگام گفتن5100.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گفتارى كه با نام خدا آغاز نشود ، بى فرجام است .5101.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گفتارى كه با ياد خدا آغاز نگردد و در آن ، بر من درود فرستاده نشود ، گفتارى بُريده و بى فرجام و تهى از هر بركتى است .5102.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كار مهمّى كه با نام خدا آغاز نشود ، ناقص است .5103.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پروردگارم مرا به نُه چيز ، سفارش فرمود : ... و اين كه سكوتم همراه با انديشيدن ، و سخنم همراه با ذكر گفتن ، و نگاهم عبرت آموز باشد .

.

ص: 196

5104.امام على عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام :المُؤمِنُ إذا نَظَرَ اعتَبَرَ ، وإذا سَكَتَ تَفَكَّرَ ، وإذا تَكَلَّمَ ذَكَرَ ، وإذا اُعطِيَ شَكَرَ ، وإذَا ابتُلِيَ صَبَرَ . (1)5105.امام على عليه السلام ( _ در دعايى كه به كميل بن زياد آموخت _ ) عنه عليه السلام :العاقِلُ إذا سَكَتَ فَكَّرَ ، وإذا نَطَقَ ذَكَرَ ، وإذا نَظَرَ اعتَبَرَ . (2)5106.الإمام عليّ عليه السلام :عنه عليه السلام :العاقِلُ مَن عَقَلَ (3) لِسانَهُ إلّا عَن ذِكرِ اللّهِ . (4)5107.عنه عليه السلام :عنه عليه السلام :كُلُّ قَولٍ لَيسَ للّهِِ فيهِ ذِكرٌ فَلَغوٌ . (5)5108.الإمام عليّ عليه السلام :الإمام زين العابدين عليه السلام :بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ ، اللّهُمَّ بِذِكرِكَ أستَفتِحُ مَقالي ، وبِشُكرِكَ أستَنجِحُ سُؤالي . (6)8 / 11عِندَ الأَكلِ5106.امام على عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام :اُذكُروا اللّهَ عز و جل عَلَى الطَّعامِ ، ولا تَلغَطوا (7)

؛ فَإِنَّهُ نِعمَةٌ مِن نِعَمِ اللّهِ ، ورِزقٌ مِن رِزقِةِ ، يَجِبُ عَلَيكُم فيهِ شُكرُهُ وذِكرُهُ وحَمدُهُ . (8) .


1- .غرر الحكم : ح 2075 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 63 ح 1633.
2- .غررالحكم : ح 1813 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 54 ح 1399.
3- .عَقَلَه : حَبَسَه (لسان العرب : ج 11 ص 459 «عقل») .
4- .غرر الحكم : ح 1741 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 52 ح 1359.
5- .الإرشاد : ج 1 ص 297 ، بحار الأنوار : ج 69 ص 45 ح 6.
6- .بحار الأنوار : ج 94 ص 153 ح 22 نقلاً عن كتاب أنيس العابدين .
7- .اللَّغْطُ _ ويُحَرَّكُ _ : الصَّوتُ والجَلَبَةُ (القاموس المحيط : ج 2 ص 383 «لغط»).
8- .الكافي : ج 6 ص 296 ح 23 ، المحاسن : ج 2 ص 213 ح 1635 كلاهما عن محمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عليه السلام ، تحف العقول : ص 107 كلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 66 ص 374 ح 21.

ص: 197

8 / 11 هنگام خوردن

5107.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :مؤمن ، هر گاه بنگرد ، عبرت مى گيرد ، هر گاه سكوت كند ، مى انديشد ، هر گاه سخن بگويد ، ذكر خدا مى گويد ، هر گاه به او عطا شود ، سپاس گزارى مى كند ، و هر گاه گرفتار شود ، شكيبايى مى ورزد .5108.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :خردمند ، هر گاه خاموش بماند ، مى انديشد ، هر گاه سخن بگويد ، ذكر مى گويد ، و هر گاه بنگرد ، پند مى آموزد .5109.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :خردمند ، كسى است كه زبانش را جز از ياد خدا فرو مى بندد .5110.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :هر سخنى كه در آن يادى از خدا نباشد ، سخنى ياوه است .5111.عنه عليه السلام :امام زين العابدين عليه السلام :به نام خداى مهرگستر مهربان . بار خدايا! با نام تو ، گفتارم را آغاز مى كنم و با سپاس گزارى از تو ، برآورده شدن درخواستم را مى جويم .8 / 11هنگام خوردن5114.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :هنگام غذا [خوردن] ، خداوند عز و جل را ياد كنيد و هياهو نكنيد ؛ چرا كه آن ، نعمتى از نعمت هاى خدا و روزى اى از روزى هاى اوست و در برابر آن ، وظيفه داريد كه از خداوند ، سپاس گزارى كنيد و از او ياد نماييد و ستايش او گوييد .

.

ص: 198

8 / 12عِندَ النَّومِ5117.عنه عليه السلام :مصباح الشريعة_ فيما نَسَبَهُ إلَى الإِمامِ الصّادِقِ عليه السلام _: اِجعَل كُلَّ نَومِكَ آخِرَ عَهدِكَ مِنَ الدُّنيا ، وَاذكُرِ اللّهَ بِقَلبِكَ ولِسانِكَ ، وخَفِ اطِّلاعَهُ عَلى سِرِّكَ . (1)8 / 13جَوفُ اللَّيلِ5153.امام على عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام :سَهَرُ العُيونِ بِذِكرِ اللّهِ فُرصَةُ السُّعَداءِ ، ونُزهَةُ الأَولِياءِ . (2)5152.امام على عليه السلام ( _ خطاب به خداوند عز و جل _ ) عنه عليه السلام :سَهَرُ اللَّيلِ بِذِكرِ اللّهِ غَنيمَةُ الأَولِياءِ ، وسَجِيَّةُ (3) الأَتقِياءِ . (4)5158.عنه عليه السلام :عنه عليه السلام :سَهَرُ العُيونِ بِذِكرِ اللّهِ خُلصانُ العارِفينَ ، وحُلوانُ (5) المُقَرَّبينَ . (6)5157.عنه عليه السلام :عنه عليه السلام :أفضَلُ العِبادَةِ سَهَرُ العُيونِ بِذِكرِ اللّهِ سُبحانَهُ . (7)5156.عنه عليه السلام :الإمام زين العابدين عليه السلام_ فِي الدُّعاءِ _: إلهي ومَولايَ وغايَةَ رَجائي ، أشرَقتَ مِن عَرشِكَ عَلى أرَضيكَ ومَلائِكَتِكَ وسُكّانِ سَماواتِكَ ، وقَدِ انقَطَعَتِ الأَصواتُ ، وسَكَنَتِ الحَرَكاتُ ، وَالأَحياءُ فِي المَضاجِعِ كَالأَمواتِ ، فَوَجَدتَ عِبادَكَ في شَتَّى الحالاتِ : فَمِنهُ خائِفٌ لَجَأَ إلَيكَ فَآمَنتَهُ . . . وناسِكٌ أفنى بِذِكرِكَ لَيلَهُ فَأَحظَيتَهُ ، وبِالفَوزِ جازَيتَهُ . . . إلهي فَبِحَقِّ الاِسمِ الَّذي إذا دُعيتَ بِهِ أجَبتَ ، وَالحَقِّ الَّذي إذا اُقسِمتَ بِهِ أوجَبتَ ، وبِصَلَواتِ العِترَةِ الهادِيَةِ ، وَالمَلائِكَةِ المُقَرَّبينَ ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وَاجعَلني مِمَّن خافَ فَآمَنتَهُ . . . وأفنى بِذِكرِكَ لَيلَهُ فَأَحظَيتَهُ ، وبِالفَوزِ جازَيتَهُ . (8) .


1- .مصباح الشريعة : ص 254 ، بحار الأنوار : ج 76 ص 189 ح 18.
2- .غرر الحكم : ح 5642 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 285 ح 5156.
3- .سَجيّةٌ : أي طبيعةٌ من غير تكلُّف (النهاية : ج 2 ص 345 «سجا»).
4- .غرر الحكم : ح 5614.
5- .أي لذّة ؛ حلا لي الشيء : لَذّ (المصباح المنير : ص 149 «حلا»).
6- .غرر الحكم : ح 5612 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 286 ح 5163 وفيه «دأب» بدل «حلوان».
7- .غرر الحكم : ح 3149 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 112 ح 2428.
8- .بحار الأنوار : ج 94 ص 130 ح 19 نقلاً عن الكتاب العتيق الغروي.

ص: 199

8 / 12 هنگام خوابيدن

8 / 13 دل شب

8 / 12هنگام خوابيدن5153.الإمام عليّ عليه السلام :مصباح الشريعة_ در حديثى كه به امام صادق عليه السلام نسبت داده شده است _: هر خُفتَنت را آخرين ديدارت از دنيا بدان ، و با دل و زبانت خدا را ياد كن ، و از آگاهى او بر نهانت بترس .8 / 13دل شب5150.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :شب زنده دارى با ياد خدا ، فرصت نيك بختان و تفرّج دوستان خداست .5149.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :شب خيزى با ياد خدا ، غنيمت دوستان [خدا] و خوى خداترسان است .5148.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :شب زنده دارى با ياد خدا ، دوست صميمى عارفان و شيرينى مقرّبان است .5147.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :برترين عبادت ، شب زنده دارى با ياد خداوند سبحان است .5146.امام على عليه السلام :امام زين العابدين عليه السلام_ در دعا _: معبودا ، سَرورا ، و اى فرجامين اميد من! تو از فراز عرشت بر زمين ها و فرشتگان و ساكنان آسمان هايت تابيدى . صداها خاموش شده و جُنب و جوش ها آرام گرفته و زندگان در بسترها چونان مردگان ، افتاده اند ، و بندگانت را در حالت هاى گونه گون يافته اى : يكى ترسان است و به تو پناه آورده و تو در امانش داشته اى ... . ديگرى عابدى است كه شب خويش را به ياد تو سپرى كرده و تو بهره مندش ساخته اى و رستگارى و كاميابى را پاداشش داده اى ... . معبودا ! پس به حقّ آن نامى كه هر گاه بِدان خوانده شوى ، پاسخ مى دهى و به حقّ آن كسى كه هر گاه به او سوگند داده شوى ، مى پذيرى ، و با درودهاى خاندان هدايتگر [پيامبر صلى الله عليه و آله ] و فرشتگان مقرّب ، بر محمّد و خاندان محمّد ، درود فرست و مرا از آنانى قرار ده كه ترسيدند و تو در امانشان داشتى ... و شب خود را به ياد تو گذراندند و تو بهره مندشان ساختى و رستگارى و كاميابى را پاداششان دادى .

.

ص: 200

5145.امام على عليه السلام :الكافي عن سليمان بن خالد عن الإمام الباقر عليه السلام :إن شِئتَ أخبَرتُكَ بِأَبوابِ الخَيرِ؟ قُلتُ : نَعَم ، جُعِلتُ فِداكَ !

قالَ : الصَّومُ جُنَّةٌ ، وَالصَّدَقَةُ تَذهَبُ بِالخَطيئَةِ ، وقِيامُ الرَّجُلِ في جَوفِ اللَّيلِ بِذِكرِ (1) اللّهِ . ثُمَّ قَرَأَ عليه السلام : «تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ» (2) . (3)8 / 14عِندَ القِيامِ5149.عنه عليه السلام :سنن الترمذي عن ابن عمر :قَلَّما كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقومُ مِن مَجلِسٍ حَتّى يَدعوَ بِهؤُلاءِ الدَّعَواتِ لِأَصحابِهِ :

اللّهُمَّ اقسِم لَنا مِن خَشيَتِكَ ما يَحولُ بَينَنا وبَينَ مَعاصِيكَ ، ومِن طاعَتِكَ ما تُبَلِّغُنا بِهِ جَنَّتَكَ ، ومِنَ اليَقينِ ما تُهَوِّنُ بِهِ عَلَينا مُصيباتِ الدُّنيا ، ومَتِّعنا بِأَسماعِنا وأبصارِنا و قُوَّتِنا ما أحيَيتَنا ، وَاجعَلهُ الوارِثَ مِنّا ، وَاجعَل ثَأرَنا عَلى مَن ظَلَمَنا ، وَانصُرنا عَلى مَن عادانا ، ولا تَجعَل مُصيبَتَنا في دينِنا ، ولا تَجعَلِ الدُّنيا أكبَرَ هَمِّنا ، ولا مَبلَغَ عِلمِنا ، ولا تُسَلِّط عَلَينا مَن لا يَرحَمُنا . (4) .


1- .في المحاسن وبحار الأنوار : «يَذكُرُ».
2- .السجدة : 16.
3- .الكافي : ج 2 ص 24 ح 15 ، المحاسن : ج 1 ص 451 ح 1039 نحوه ، بحار الأنوار : ج 69 ص 392 ح 70.
4- .سنن الترمذي : ج 5 ص 528 ح 3502 ، الزهد لابن المبارك : ص 144 ح 431 نحوه ، كنز العمّال : ج 2 ص 203 ح 3764 وراجع المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 709 ح 1934.

ص: 201

8 / 14 هنگام برخاستن

5148.عنه عليه السلام :الكافى_ به نقل از سليمان بن خالد _امام باقر عليه السلام فرمود : «اگر مى خواهى ، تو را از دروازه هاى نيكى آگاه سازم» .

گفتم : آرى ، فدايت شوم!

فرمود : «روزه ، سپر [در برابر شهوات و آتش دوزخ] است . صدقه ، گناه را مى زدايد و شب زنده دارىِ انسان با ياد خدا [نيز گناه را مى زدايد]» .

ايشان سپس اين آيه را خواند : «پهلوهايشان ، از خوابگاه ها جدا مى گردد» .8 / 14هنگام برخاستن5145.الإمام عليّ عليه السلام :سنن الترمذى_ به نقل از ابن عمر _: كمتر پيش مى آمد كه پيامبر خدا از مجلسى برخيزد و براى يارانش چنين دعا نكند : «بار خدايا ! چنان ترسى از خود ، قسمت ما كن كه مانع ما از نافرمانى كردن تو شود ، و [نيز] چنان طاعتى از خود كه با آن ، ما را به بهشتت رسانى ، و چنان يقينى كه با آن ، [تحمّل ]مصيبت هاى دنيا را بر ما آسان گردانى ، و ما را تا زمانى كه زنده مى دارى ، از شنوايى و بينايى و نيرويمان برخوردار بدار و آنها را وارث ما گردان (تا آخر عمر ، برايمان باقى بدار) ، و انتقام ما را از كسى كه به ما ستم كرده است ، بستان ، و بر ضدّ كسى كه با ما دشمنى مى كند ، يارى مان رسان ، و مصيبت ما را در دينمان قرار مده ، و دنيا را بزرگ ترين خواست ما و نهايتِ شناخت ما مگردان ، و كسى را كه به ما رحم نمى كند ، بر ما مسلّط مساز» .

.

ص: 202

5144.امام على عليه السلام :منية المريد :إنَّهُ صلى الله عليه و آله كانَ إذا فَرَغَ مِن حَديثِهِ وأرادَ أن يَقومَ مِن مَجلِسِهِ ، يَقولُ : اللّهُمَّ اغفِر لَنا ما أخطَأنا وما تَعَمَّدنا ، وما أسرَرنا وما أعلَنّا ، وما أنتَ أعلَمُ بِهِ مِنّا ، أنتَ المُقَدِّمُ وأنتَ المُؤَخِّرُ ، لا إلهَ إلّا أنتَ . (1)5143.امام على عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن أرادَ أن يَكتالَ بِالمِكيالِ الأَوفى مِنَ الأَجرِ يَومَ القِيامَةِ ، فَليَكُن آخِرُ كَلامِهِ في مَجلِسِهِ : «سُبْحَ_نَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ * وَ سَلَ_مٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَ * وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَ__لَمِينَ» (2) . (3)راجع : ص 512 ( أوقات التسبيح / عند القيام من المجلس) . و ج 4 ص 140 ( ما ينبغي فيه الاستغفار من الأحوال / خِتام المجالس) .

8 / 15فِي المَسجِدِ5139.امام على عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ في وَصِيَّتِهِ لأَِبي ذَرٍّ الغِفارِيِّ _: يا أباذَرٍّ ، كُلُّ جُلوسٍ فِي المَسجِدِ لَغوٌ إلّا ثَلاثَةً : قِراءَةُ مُصَلٍّ ، أو ذِكرُ اللّهِ ، أو سائِلٌ عَن عِلمٍ . (4) .


1- .منية المريد : ص 220 ، بحار الأنوار : ج 2 ص 63 ح 13.
2- .الصافّات : 180 _ 182.
3- .مجمع البيان : ج 8 ص 722 عن الأصبغ بن نباتة عن الإمام عليّ عليه السلام ، الكافي : ج 2 ص 496 ح 3 عن أبي بصير عن الإمام الباقر عليه السلام ، عدّة الداعي : ص 241 عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 75 ص 468 ح 20 ؛ حلية الأولياء : ج 7 ص 123 عن الأصبغ بن نباتة عن الإمام عليّ عليه السلام .
4- .مكارم الأخلاق : ج 2 ص 375 ح 2661 ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 62 كلاهما عن أبي ذرّ ، بحار الأنوار : ج 83 ص 370 ح 30 وراجع الفردوس : ج 3 ص 258 ح 4764 وكنز العمّال : ج 7 ص 671 ح 20840.

ص: 203

8 / 15 در مسجد

5144.عنه عليه السلام :مُنْيةُ المُريد :پيامبر صلى الله عليه و آله هر گاه سخنش را به پايان مى رساند و مى خواست از جايش برخيزد ، مى گفت : «بار خدايا ! گناهانى را كه به خطا يا عمد ، و در نهان يا آشكار ، از ما سر زده است و تو بدانها داناتر از ما هستى ، بر ما ببخشاى . تويى كه مقدّم مى دارى و تويى كه وا پس مى نهى . معبودى جز تو نيست» .5143.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه مى خواهد در روز رستاخيز ، برترين پيمانه مزد را دريافت كند ، آخرين سخنش در مجلسش اين باشد : «منزّه است پروردگار تو، پروردگار شكوهمند، از آنچه وصف مى كنند! و درود بر فرستادگان! و ستايش، ويژه خدا، پروردگار جهانيان است» .ر . ك : ص 513 (اوقات تسبيح گفتن/ هنگام برخاستن از مجلس) و ج 4 ص 141 (مواقع مناسب براى آمرزش خواهى / در پايان مجلس) .

8 / 15در مسجد5139.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در سفارش به ابو ذر غفارى _: اى ابو ذر! هر نشستنى در مسجد ، بيهوده است ، مگر براى سه كار : قرآن خواندن نمازگزار ، يا ذكر خدا گفتن ، يا پرسيدن در باره دانشى .

.

ص: 204

5138.امام على عليه السلام :الإمام الصادق عليه السلام :إذا دَخَلتَ المَسجِدَ فَاحمَدِ اللّهَ وأثنِ عَلَيهِ ، وصَلِّ عَلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله . (1)5137.امام على عليه السلام :الإمام الصادق والإمام العسكري عليهماالسلام_ فيما يُقالُ عِندَ دُخولِ المَسجِدِ _: اللّهُمَّ افتَح مَسامِعَ قَلبي لِذِكرِكَ . (2)5136.امام على عليه السلام ( _ در دعايى كه به كميل بن زياد آموخت _ ) الإمام الصادق عليه السلام :مَن دَخَلَ سوقا أو مَسجِدَ جَماعَةٍ فَقالَ مَرَّةً واحِدَةً : «أشهَدُ أن لا إلهَ إلَا اللّهُ وَحدَهُ لا شَريكَ لَهُ ، واللّهُ أكبَرُ كَبيرا ، وَالحَمدُ للّهِِ كَثيرا ، وسُبحانَ اللّهِ بُكرَةً وأصيلاً ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ العَلِيِّ العَظيمِ ، وصَلَّى اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ» عَدَلَت لَهُ حَجَّةً مَبرورَةً . (3)8 / 16في مَكَّةَ5137.الإمام عليّ عليه السلام :الإمام زين العابدين عليه السلام :تَسبيحَةٌ بِمَكَّةَ ، أفضَلُ مِن خَراجِ العِراقَينِ يُنفَقُ في سَبيلِ اللّهِ . (4)8 / 17فِي البَيتِ5134.امام على عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَثَلُ البَيتِ الَّذي يُذكَرُ اللّهُ فيهِ ، وَالبَيتِ الَّذي لا يُذكَرُ اللّهُ فيهِ ، مَثَلُ الحَيِّ وَالمَيِّتِ . (5) .


1- .تهذيب الأحكام : ج 2 ص 65 ح 233 عن أبي بصير.
2- .فلاح السائل : ص 183 ح 291 ، جمال الاُسبوع : ص 150 عن رجاء بن يحيى بن سامان العبرتائي الكاتب عن الإمام العسكري عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 84 ص 27 ح 21.
3- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 3 ص 199 ح 3753 ، المحاسن : ج 1 ص 111 ح 102 كلاهما عن أبي بصير ، بحار الأنوار : ج 84 ص 19 ح 4 وج 76 ص 173 ح 6.
4- .تهذيب الأحكام : ج 5 ص 468 ح 1640 عن خالد بن عماد القلانسي عن الإمام الصادق عليه السلام ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 227 ح 2258 وفيه «تعدل» بدل «أفضل من» ، المحاسن : ج 1 ص 144 ح 195 عن الإمام الصادق عليه السلام ، وفيه «تسبيح» بدل «تسبحة» و«يعدل» بدل «أفضل من» ، بحار الأنوار : ج 99 ص 82 ح 33 .
5- .صحيح مسلم : ج 1 ص 539 ح 211 ، مسند أبي يعلى : ج 6 ص 410 ح 7269 ، الفردوس : ج 4 ص 143 ح 6442 كلّها عن أبي موسى ، كنز العمّال : ج 1 ص 424 ح 1820 ؛ مكارم الأخلاق : ج 2 ص 85 ح 2226.

ص: 205

8 / 16 در مكّه

8 / 17 در خانه

5133.امام على عليه السلام ( _ خطاب به خداوند عز و جل _ ) امام صادق عليه السلام :هر گاه وارد مسجد شدى ، حمد و ثناى خدا بگو و بر پيامبر صلى الله عليه و آله درود فرست .5132.امام على عليه السلام :امام صادق و امام عسكرى عليهماالسلام_ در باره آنچه هنگام وارد شدن به مسجد گفته مى شود _: بار خدايا! گوش هاى دلم را براى ياد خودت بگشاى .5131.امام على عليه السلام :امام صادق عليه السلام :هر كس وارد بازارى يا مسجد قومى شود و يك بار بگويد : «گواهى مى دهم كه معبودى جز خداى يگانه و بى انباز نيست ، و خدا ، بسى بزرگ است ، و ستايش فراوان ، خداى راست ، و خدا را هر بام و شام ، به پاكى مى ستايم ، و هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر از خداى بلندمرتبه و باعظمت . و درود خدا بر محمّد و خاندان او باد!» ، اين ، براى او با يك حجّ پذيرفته شده ، برابرى مى كند .8 / 16در مكّه5128.امام على عليه السلام :امام زين العابدين عليه السلام :يك بار تسبيح گفتن در مكّه ، برتر از انفاق كردن خراجِ دو عراق [_ِ عرب و عجم] در راه خداست .8 / 17در خانه5133.عنه عليه السلام ( _ مُخاطِبا اللّه َ عَزَّ وجَلَّ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :حكايت خانه اى كه در آن خدا ياد مى شود و خانه اى كه در آن خدا ياد نمى شود ، حكايت زنده و مرده است .

.

ص: 206

5132.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ البَيتَ الَّذي يُذكَرُ فيهِ اسمُ اللّهِ ، لَيُضيءُ لِأَهلِ السَّماءِ كما تُضيءُ النُّجومُ لِأَهلِ الأَرضِ . (1)5131.عنه عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام :البَيتُ الَّذي يُقرَأُ فيهِ القُرآنُ ويُذكَرُ اللّهُ عز و جل فيهِ ، تَكثُرُ بَرَكَتُهُ ، وتَحضُرُهُ المَلائِكَةُ ، وتَهجُرُهُ الشَّياطينُ ، ويُضيءُ لِأَهلِ السَّماءِ كما تُضيءُ الكَواكِبُ لِأَهلِ الأَرضِ .

وإنَّ البَيتَ الَّذي لا يُقرَأُ فيهِ القُرآنُ ، ولا يُذكَرُ اللّهُ عز و جل فيهِ ، تَقِلُّ بَرَكَتُهُ ، وتَهجُرُهُ المَلائِكَةُ ، وتَحضُرُهُ الشَّياطينُ . (2)8 / 18فِي السُّوقِ5128.عنه عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن ذَكَرَ اللّهَ فِي السّوقِ مُخلِصا عِندَ غَفلَةِ النّاسِ وشُغلِهِم بما هُم فيهِ ، كَتَبَ اللّهُ لَهُ ألفَ حَسَنَةٍ ، ويَغفِرُ اللّهُ لَهُ يَومَ القِيامَةِ مَغفِرَةً لَم تَخطُر عَلى قَلبِ بَشَرٍ . (3)5127.الإمام عليّ عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :مَن دَخَلَ السّوقَ فَقالَ : «لا إلهَ إلَا اللّهُ وَحدَهُ لا شَريكَ لَهُ ، لَهُ المُلكُ ولَهُ الحَمدُ ، يُحيي ويُميتُ وهُوَ حَيٌّ لا يَموتُ ، بِيدِهِ الخَيرُ وهُوَ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ» كَتَبَ اللّهُ لَهُ ألفَ ألفِ حَسَنَةٍ ، ومَحا عَنهُ ألفَ ألفِ سَيِّئَةٍ ، ورَفَعَ لَهُ ألفَ ألفِ دَرَجَةٍ . (4) .


1- .كنز العمّال : ج 1 ص 424 ح 1818 نقلاً عن أبي نعيم في المعرفة عن سابط.
2- .الكافي : ج 2 ص 610 ح 3 ، عدّة الداعي : ص 233 من دون إسنادٍ إلى الإمام عليّ عليه السلام وكلاهما عن ابن القدّاح عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 93 ص 161 ح 42.
3- .عدّة الداعي : ص 242 ، بحار الأنوار : ج 103 ص 102 ح 47.
4- .سنن الترمذي : ج 5 ص 491 ح 3428 ، سنن الدارمي : ج 2 ص 747 ح 2592 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 722 ح 1974 وفيه «و بنى له بيتا في الجنّة» بدل «و رفع له ألف ألف درجة» ، حلية الأولياء : ج 2 ص 355 كلّها عن عمر بن الخطّاب ، كنز العمّال : ج 4 ص 48 ح 9443.

ص: 207

8 / 18 در بازار

5126.امام على عليه السلام ( _ در ديوان منسوب به ايشان _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خانه اى كه در آن ، نام خدا برده مى شود ، براى اهل آسمان ، چنان پرتوافشان است كه ستارگان براى اهل زمين ، پرتو افشان اند .5125.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :خانه اى كه در آن قرآن خوانده و نام خداوند عز و جل برده شود ، بركتش فراوان مى شود و فرشتگان در آن ، حاضر مى شوند و شياطين از آن ، دور مى شوند و براى اهل آسمان ، چنان مى درخشد كه اختران براى اهل زمين مى درخشند .

و خانه اى كه در آن قرآن خوانده نمى شود و نام خداوند عز و جل در آن برده نمى شود ، بركتش كم مى شود و فرشتگان از آن ، دور و شياطين در آن ، حاضر مى شوند .8 / 18در بازار5122.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس در بازار ، آن گاه كه مردم در غفلت [از خدا] به سر مى برند و سرگرم كار خويش اند ، از سرِ اخلاص ، خدا را ياد كند ، خداوند ، هزار ثواب برايش مى نويسد و در روز رستاخيز ، او را مى آمرزد ؛ آمرزشى كه به دل هيچ بشرى خطور نكرده باشد .5121.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه چون به بازار درآيد ، بگويد : «معبودى جز خداى يگانه و بى انباز نيست . پادشاهى و ستايش ، از آنِ اوست . زنده مى كند و مى ميراند و خود ، زنده ناميراست . خير ، در دست اوست و او بر هر چيزى تواناست» ، خداوند به خاطر اين ، براى او هزار هزار ثواب مى نويسد و هزار هزار گناه از او پاك مى كند و هزار هزار بار درجه اش را بالا مى برد .

.

ص: 208

5120.امام على عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام :أكثِروا ذِكرَ اللّهِ عز و جل إذا دَخَلتُمُ الأَسواقَ عِندَ اشتِغالِ النّاسِ ؛ فَإِنَّهُ كَفّارَةٌ لِلذُّنوبِ ، وزِيادَةٌ فِي الحَسَناتِ ، ولا تُكتَبوا فِي الغافِلينَ . (1)5126.عنه عليه السلام ( _ في الدّيوانِ المَنسوبِ إلَيهِ _ ) الإمام الصادق عليه السلام :مَن ذَكَرَ اللّه عز و جل فِي الأَسواقِ ، غَفَرَ لَهُ بِعَدَدِ أهلِها . (2)راجع : ص 186 (عند غفلة الناس) و ص 204 ح 337 .

8 / 19فِي الَّسفَرِ5122.عنه عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام_ مِن وَصِيَّتِهِ لاِبنِهِ مُحَمَّدِ بنِ الحَنَفِيَّةِ _: اِعلَم أنَّ مُروءَةَ المَرءِ المُسلِمِ مُروءَتانِ : مُروءَةٌ في حَضَرٍ ، ومُروءَةٌ في سَفَرٍ . . .

وأمّا مُروءَةُ السَّفَرِ : فَبَذلُ الزّادِ ، وقِلَّةُ الخِلافِ عَلى مَن صَحِبَكَ ، وكَثرَةُ ذِكرِ اللّهِ عز و جلفي كُلِّ مَصعَدٍ ومَهبَطٍ ونُزولٍ وقِيامٍ وقُعودٍ . (3)8 / 20عِندَ المُرورِ بِالجَبَلِ أو بِقاعِ الأَرضِ5119.امام على عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ العَبدَ إذا مَرَّ بِالجَبَلِ فَذَكَرَ اللّهَ عِندَهُ ، شَمَخَ يَومَئِذٍ عَلَى الجِبالِ فَخرا حَيثُ يُذكَرُ اللّهُ عِنَدهُ . (4) .


1- .الخصال : ص 614 ح 10 عن أبي بصير ومحمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، تحف العقول : ص 104 ، بحار الأنوار : ج 103 ص 96 ح 19.
2- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 3 ص 200 ح 3756.
3- .الخصال : ص 54 ح 71 عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 1 ص 200 ح 5.
4- .الفردوس : ج 1 ص 196 ح 739 عن أنس.

ص: 209

8 / 19 در سفر

8 / 20 هنگام گذر از كوه يا دشت

5118.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :هر گاه به بازارها وارد مى شويد و مردم سرگرم كارند ، خداى عز و جلرا بسيار يادآور شويد ؛ زيرا اين كار ، گناهان را مى زدايد و بر حسنات مى افزايد و از غافلان نوشته نمى شويد .5117.امام على عليه السلام :امام صادق عليه السلام :هر كه در بازارها ذكر خداوند عز و جل بگويد ، به شمار اهل آنها از گناهانش آمرزيده مى شود .ر . ك : ص 187 (هنگام غافل بودن مردم) و ص 205 ح 337 .

8 / 19در سفر5113.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام_ از سفارش ايشان به فرزندش محمّد بن حنفيّه _:بدان كه رادمردىِ مسلمان ، دو گونه است : رادمردى در غير سفر و رادمردى در سفر .

رادمردى در سفر ، عبارت است از : بخشيدن توشه [به هم سفر] ، كمتر ناسازگارى كردن با آن كه هم سفر توست ، فراوان ياد كردن از خداوند عز و جل در هر فراز و نشيبى و فرود آمدنى و برخاست و نشستى .8 / 20هنگام گذر از كوه يا دشت5240.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بنده ، هر گاه از كوهى گذر كند و نام خدا را ببرد ، آن كوه ، فخركنان ، ديگر كوه ها را تحقير مى كند كه نزد او خدا ياد شده است .

.

ص: 210

5239.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :ما مِن صَباحٍ ولارَواحٍ (1) إلّا وبِقاعُ الأَرض تُنادي بَعضُها بَعضا : يا جارَةُ هَل مَرَّ بِكِ اليَومَ عَبدٌ صالِحٌ صَلّى عَلَيكِ أو ذَكَرَ اللّهَ ؟ فَإِن قالَت : نَعَم! رَأَت لَها بِذلِكَ عَلَيها فَضلاً . (2)5238.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :ما مِن عَبدٍ سَلَكَ وادِيا فَيَبسُطُ كَفَّيهِ فَيَذكُرُ اللّهَ ويَدعو ، إلّا مَلَأَ اللّهُ ذلِكَ الوادِيَ حَسَناتٍ ، فَليَعظُم ذلِكَ الوادي أو لِيَصغُر . (3)8 / 21مَعَ كُلِّ ذاكِرٍ5242.عنه عليه السلام :علل الشرائع عن زرارة :قُلتُ لِأَبي جَعفَرٍ عليه السلام : ما أقولُ إذا سَمِعتُ الأَذانَ ؟ قالَ : اُذكُرِ اللّهَ مَعَ كُلِّ ذاكِرٍ . (4) .


1- .الرَّواح : نقيض الصباح ، وهو اسم للوقت من زوال الشمس إلى الليل (الصحاح : ج 1 ص 368 «روح») .
2- .المعجم الأوسط : ج 1 ص 177 ح 562 ، حلية الأولياء : ج 6 ص 174 كلاهما عن أنس ، كنز العمّال : ج 7 ص 290 ح 18929.
3- .ثواب الأعمال : ص 183 ح 1 عن السكوني عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، جامع الأحاديث للقمّي : ص 119 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 292 ح 15.
4- .علل الشرائع : ص 284 ح 3 ، بحار الأنوار : ج 84 ص 176 ح 6.

ص: 211

8 / 21 با هر ياد كننده خدا

5241.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ صبح و عصرى نيست ، مگر آن كه هر يك از قطعات زمين ، ديگرى را ندا مى دهد كه : اى همسايه ، آيا امروز ، بنده اى شايسته بر تو گذشت كه روى تو نماز بگزارد يا خدا را ياد كند؟ اگر بگويد : «آرى» ، او اين را دليل برترى آن قطعه بر خود مى بيند .5240.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ بنده اى نيست كه از وادى اى گذر كند و دو دستش را بگشايد و خدا را ياد كرده و دعا كند ، مگر آن كه خداوند ، آن وادى را از ثواب مى آكَنَد ، خواه آن وادى ، بزرگ باشد يا كوچك .8 / 21با هر ياد كننده خدا5237.عنه عليه السلام :علل الشرائع_ به نقل از زراره _: به امام باقر عليه السلام گفتم : هر گاه اذان را مى شنوم ، چه بگويم؟

فرمود : «با هر ياد كننده اى ، تو نيز خدا را ياد كن» .

.

ص: 212

الفَصلُ التّاسِعُ : بركات الذّكر9 / 1ذِكرُ اللّهِ لِذاكِرِهِالكتاب«فَاذْكُرُونِى أَذْكُرْكُمْ وَ اشْكُرُواْ لِى وَ لَا تَكْفُرُونِ» . (1)

الحديث5230.امام على عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن اُعطِيَ أربَعا اُعطِيَ أربَعا ، وتَفسيرُ ذلِكَ في كِتابِ اللّهِ عز و جل : مَن اُعطِيَ الذِّكرَ ذَكَرَهُ اللّهُ ؛ لِأَنَّ اللّهَ يَقولُ : «اذْكُرُونِى أَذْكُرْكُمْ» . . . . (2)5235.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله : «اذْكُرُونِى أَذْكُرْكُمْ» يَقولُ : اُذكُروني يا مَعشَرَ العِبادِ بِطاعَتي ، أذكُركُم بِمَغفِرَتي . (3)5234.الإمام عليّ عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :قالَ اللّهُ : اُذكُرُوني بِطاعَتي أذكُركُم بِمَغفِرَتي ، فَمَن ذَكَرَني وهُوَ مُطيعٌ فَحَقٌّ عَلَيَّ أن أذكُرَهُ بِمَغفِرَتي ، ومَن ذَكَرَني وهُوَ لي عاصٍ فَحَقٌّ عَلَيَّ أن أذكُرَهُ بِمَقتٍ . (4) .


1- .البقرة : 152.
2- .شُعب الإيمان : ج 4 ص 126 ح 4529 ، الدرّ المنثور : ج 1 ص 360 نقلاً عن الطبراني وابن مردويه وكلاهما عن عبد اللّه بن مسعود.
3- .الفردوس : ج 3 ص 150 ح 4405 عن ابن عبّاس.
4- .الدرّ المنثور : ج 1 ص 360 نقلاً عن ابن لال والديلمي وابن عساكر عن أبي هند الداري .

ص: 213

فصل نهم: بركت هاى ياد خدا

9 / 1 ياد كردن خدا از ياد كننده اش

فصل نهم: بركت هاى ياد خدا9 / 1ياد كردن خدا از ياد كننده اشقرآن«پس مرا ياد كنيد، تا شما را ياد كنم؛ و شكرانه ام را به جاى آريد؛ و با من ، ناسپاسى نكنيد» .

حديث5227.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به هر كس چهار چيز داده شود ، چهار چيز ديگر نيز عطا مى شود ، و تفسير اين در كتاب خداوند عز و جل آمده است . به هر كس ياد كردن از خدا داده شود ، خداوند نيز او را ياد مى كند ؛ زيرا خداوند مى فرمايد : «پس مرا ياد كنيد، تا شما را ياد كنم» ... .5226.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ [در باره آيه] «پس مرا ياد كنيد، تا شما را ياد كنم» _: اى گروه بندگان! با فرمانبَرى از من ، مرا ياد كنيد تا من هم با آمرزش خود ، شما را ياد كنم .5225.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند مى فرمايد : «با اطاعت از من ، مرا ياد كنيد تا من نيز با آمرزش خود ، شما را ياد كنم . پس ، هر كه مرا ياد كند و فرمان بُردار باشد ، بر من است كه با آمرزش خويش ، او را ياد كنم ، و هر كه مرا ياد كند ، در حالى كه نافرمان است ، بر من است كه با خشم [خويش] ، او را ياد كنم» .

.

ص: 214

5224.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :قالَ سُبحانَهُ : «فاذْكُرُونِى أَذْكُرْكُمْ» بِنِعمَتي ، وَاذكُروني بِالطّاعَةِ وَالعِبادَةِ أذكُركُم بِالنِّعَمِ وَالإِحسانِ وَالرَّحمَةِ وَالرِّضوانِ . (1)5229.عنه عليه السلام ( _ لَمّا سُئِلَ عَن مَشِيَّةِ اللّه ِ وإرادَتِهِ _ ) عنه صلى الله عليه و آله :قالَ اللّهُ عز و جل : إذا ذَكَرَني عَبدي خالِيا ذَكَرتُهُ خالِيا ، وإن ذَكَرَني في مَلَأٍ ذَكَرتُهُ في مَلَأٍ خَيرٍ مِنَ المَلَأِ الَّذي ذَكَرَني فيهِ . (2)5208.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :يَقولُ اللّهُ تَعالى : أنَا عِندَ ظَنِّ عَبدي بي ، وأنَا مَعَهُ إذا ذَكَرَني ؛ فَإِن ذَكَرَني في نَفسِهِ ذَكَرتُهُ في نَفسي ، وإن ذَكَرَني في مَلَأٍ ذَكَرتُهُ في مَلَأٍ خَيرٍ مِنهُم . (3)5207.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :قالَ اللّهُ تَعالى : لا يَذكُرُني عَبدي في نَفسِهِ إلّا ذَكَرتُهُ في مَلَأٍ مِن مَلائِكَتي ، ولا يَذكُرُني في مَلَأٍ إلّا ذَكَرتُهُ فِي الرَّفيقِ الأَعلى . (4)5211.عنه عليه السلام ( _ في دُعاءٍ عَلَّمَهُ كُمَيلَ بنَ زِيادٍ _ ) المحاسن عن بشير الدهّان عن الإمام الصادق عليه السلام :قالَ اللّهُ تَعالى : اِبنَ آدَمَ ، اُذكُرني في نَفسِكَ أذكُركَ في نَفسي . اِبنَ آدَمَ ، اُذكُرني في خَلاءٍ أذكُركَ في خَلاءٍ . اِبنَ آدَمَ ، اُذكُرني في مَلَأٍ أذكُركَ في مَلَأٍ خَيرٍ مِن مَلَئِكَ .

وقالَ : ما مِن عَبدٍ يَذكُرُ اللّهَ في مَلَأٍ مِنَ النّاسِ ، إلّا ذَكَرَهُ اللّهُ في مَلَأٍ مِنَ المَلائِكَةِ . (5) .


1- .عدّة الداعي : ص 238 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 163 ح 42.
2- .الفردوس : ج 3 ص 172 ح 4458 ، شُعب الإيمان : ج 1 ص 406 ح 551 نحوه ، كنزالعمّال : ج 1 ص 432 ح 1866 نقلاً عن الطبراني وكلّها عن ابن عبّاس.
3- .صحيح البخاري : ج 6 ص 2694 ح 6970 ، صحيح مسلم : ج 4 ص 2061 ح 2 ، سنن الترمذي : ج 5 ص 581 ح 3603 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1255 ح 3822 ، شُعب الإيمان : ج 1 ص 406 ح 550 كلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 1 ص 225 ح 1135.
4- .المعجم الكبير : ج 20 ص 182 ح 391 عن معاذ بن أنس ، كنزالعمّال : ج 1 ص 420 ح 1796.
5- .المحاسن : ج 1 ص 110 ح 98 ، عوالي اللآلي : ج 1 ص 125 ح 59 عن أبي هريرة نحوه ، بحار الأنوار : ج 93 ص 158 ح 31.

ص: 215

5210.عنه عليه السلام ( _ فِي الحِكَمِ المَنسوبَةِ إلَيهِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند سبحان مى فرمايد : «پس مرا ياد كنيد، تا شما را ياد كنم» با نعمتْ بخشيدنم به شما . و مرا از طريق فرمانبرى و بندگى ، ياد كنيد تا من نيز از طريق نعمت ها و نيكى و مهربانى و خشنودى [خويش] ، شما را ياد كنم .5209.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند عز و جل مى فرمايد : «هر گاه بنده ام مرا در خلوت ياد كند ، من او را در خلوت ياد مى كنم ، و اگر در ميان جمع ياد كند ، من او را در ميان جمعى بهتر از آن جمع كه او مرا ياد كرده است ، ياد مى كنم» .5208.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند متعال مى فرمايد : «من آن گونه ام كه بنده ام نسبت به من گمان مى برد ، و هر گاه مرا ياد كند ، من با او هستم . پس اگر در درونش مرا ياد كند ، من نيز در درونم او را ياد كنم ، و اگر در ميان جمعى مرا ياد كند ، من او را در ميان جمعى بهتر از آنان ، يادش مى كنم» .5207.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداى متعال مى فرمايد : «هر گاه بنده ام در تنهايى اش مرا ياد كند ، من در ميان جمعى از فرشتگانم يادش مى كنم ، و هر گاه در ميان جمعى يادم كند ، من در ميان جمع بَرين (رَفيق اعلى)، (1) يادَش مى كنم» .5206.امام على عليه السلام :المحاسن_ به نقل از بشير دهّان _امام صادق عليه السلام فرمود: «خداى متعال مى فرمايد : اى پسر آدم! مرا در درونت ياد كن ، تو را در درونم ياد كنم . اى پسر آدم! مرا در خلوت ياد كن ، تو را در خلوت ، ياد مى كنم . اى پسر آدم! مرا در ميان جمع ياد كن ، من تو را در ميان جمعى بهتر از جمع تو ، ياد مى كنم » .

[سپس] فرمود : «هيچ بنده اى نيست كه در ميان جمعى از مردم خدا را ياد كند ، مگر آن كه خداوند در ميان جمعى از فرشتگان ، از او ياد مى كند» . .


1- .مقصود ، پيامبران يا پيامبران و صدّيقان و شهيدان يا فرشتگان مقرّب اند . م .

ص: 216

5205.امام على عليه السلام ( _ در نامه اش به قيصر _ ) الكافي عن ابن فضّال رفعه ، قال :قالَ اللّهُ عز و جل لِعيسى عليه السلام : يا عيسى ، اُذكُرني في نَفسِكَ أذكُركَ في نَفسي ، وَاذكُرني في مَلَأِ(كَ) أذكُركَ في مَلَأٍ خَيرٍ مِن مَلَأِ الآدَمِيِّينَ . (1)5204.امام على عليه السلام :الإمام الصادق عليه السلام :قالَ اللّهُ عز و جل : مَن ذَكَرني سِرّا ذَكَرتُهُ عَلانِيَةً . (2)5203.امام على عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله : «وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ» (3) ذِكرُ اللّهِ تَعالى إيّاكُم أكبَرُ مِن ذِكرِكُم إيّاهُ . (4)5202.امام على عليه السلام :الإمام الباقر عليه السلام_ في قَولِهِ تَعالى : «وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ» _: يَقولُ : ذِكرُ اللّهِ لِأَهلِ الصَّلاةِ أكبَرُ مِن ذِكرِهِم إيّاهُ ، ألا تَرى أنَّهُ يَقولُ : «اذْكُرُونِى أَذْكُرْكُمْ» ؟ (5)5201.امام على عليه السلام :مستدرك الوسائل :قالَ جَبرَئيلُ عليه السلام لِلنَّبِيِّ صلى الله عليه و آله : إنَّ اللّهَ تَعالى يَقولُ : أعطَيتُ اُمَّتَكَ ما لم اُعطِهِ اُمَّةً مِنَ الاُمَمِ .

فَقالَ : وما ذاكَ يا جَبرَئيلُ؟

قالَ : قَولُهُ تَعالى : «فاذْكُرُونِى أَذْكُرْكُمْ» ، ولَم يَقُل هذِهِ لِأَحَدٍ مِنَ الاُمَمِ . (6)5206.عنه عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ لِقِسرَةَ بِنتِ رَواسٍ الكِندِيَّةِ _: أيا قِسرَةُ ! اُذكُرِي اللّهَ عِندَ الخَطيئَةِ يَذكُركِ عِندَ المَغفِرَةِ ، وأطيعي زَوجَكِ يَكفِكِ شَرَّ الدُّنيا وَالآخِرَةِ ، وبِرِّي والِدَيكِ يَكثُر خَيرُ بَيتِكِ . (7) .


1- .الكافي : ج 2 ص 502 ح 3 وج 8 ص 138 ح 103 عن عليّ بن أسباط عنهم عليهم السلام ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 143 عن أبي عبد اللّه عليه السلام ، تحف العقول : ص 498 ، أعلام الدين : ص 232 كلاهما من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 60 ص 300 ح 10.
2- .الكافي : ج 2 ص 501 ح 1 ، عدّة الداعي : ص 244 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 342 ح 11.
3- .العنكبوت : 45 .
4- .الفردوس : ج 4 ص 406 ح 7178 ، الدرّ المنثور : ج 6 ص 466 نقلاً عن ابن السني وابن مردويه وكلاهما عن ابن عمر.
5- .تفسير القمّي : ج 2 ص 150 عن أبي الجارود ، بحار الأنوار : ج 82 ص 199.
6- .مستدرك الوسائل : ج 5 ص 286 ح 5871 نقلاً عن مجموعة الشهيد قدس سره .
7- .الإصابة : ج 8 ص 287 ، اُسد الغابة : ج 7 ص 237 كلاهما عن قسرة بنت رواس الكندية ، كنز العمّال : ج 15 ص 852 ح 43388 نقلاً عن أبي نعيم عن بسرة.

ص: 217

5205.عنه عليه السلام ( _ في كِتابِهِ إلى قَيصَرَ _ ) الكافى_ به نقل از ابن فضّال ، در حديثى كه سندش را به يكى از اهل بيت عليهم السلام رسانده است _: خداوند عز و جل به عيسى عليه السلام فرمود : «اى عيسى! مرا در دلت ياد كن تا من نيز در دلم تو را ياد كنم ، و در ميان جمع يادم كن ، تا من نيز در ميان جمعى بهتر از آدميان ، تو را ياد كنم» .5204.الإمام عليّ عليه السلام :امام صادق عليه السلام :خداوند عز و جل فرموده است : «هر كس در نهانْ مرا ياد كند ، من در آشكار ، يادش مى كنم» .5203.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : «و قطعاً ياد خدا بالاتر است» ، [يعنى] ياد كرد خداوند متعال از شما ، بزرگ تر از يادكرد شما از اوست .5202.عنه عليه السلام :امام باقر عليه السلام_ در باره اين سخن خداوند متعال : «و قطعاً ياد خدا بالاتر است» _: يادكرد خدا از نمازگزاران ، بزرگ تر از يادكرد ايشان از اوست . نمى بينى كه مى فرمايد : «پس مرا ياد كنيد، تا شما را ياد كنم» ؟5201.عنه عليه السلام :مستدرك الوسائل :جبرئيل عليه السلام به پيامبر صلى الله عليه و آله گفت : خداى متعال مى فرمايد : «به امّت تو چيزى عطا كرده ام كه به هيچ امّتى عطا نكرده ام» .

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : آن چيست ، اى جبرئيل؟

گفت : «اين فرموده او : «پس مرا ياد كنيد، تا شما را ياد كنم» ، و اين را به هيچ يك از امّت ها نفرموده است» .5200.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ به قِسره دختر رَواس كِنْدى _: اى قسره! به گاهِ گناه به ياد خدا باش تا او نيز به گاه آمرزش به ياد تو باشد ، و از شوهرت اطاعت كن تا خداوند ، تو را از گزند دنيا و آخرت ، نگه دارد ، و به پدر و مادرت نيكى كن تا خير [و بركت ]خانه ات افزون شود . .

ص: 218

5199.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :مَا اجتَمَعَ قَومٌ يَذكُرونَ اللّهَ عز و جل ، إلّا ذَكَرَهُمُ اللّهُ فيمَن عِندَهُ . (1)5198.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ إذا أسكَنَ أهلَ الجَنَّةِ الجَنَّةَ . . . فَناداهُمُ الرَّبُّ : عِبادي ، اِرفَعوا رُؤوسَكُم فَإِنَّها لَيسَت بِدارِ عَمَلٍ ولا دارِ نَصَبٍ ، إنَّما هِيَ دارُ جَزاءٍ وثَوابٍ ، وعِزَّتي ما خَلَقتُها إلّا مِن أجلِكُم ، وما مِن ساعَةٍ ذَكَرتُموني فيها في دارِ الدُّنيا إلّا ذَكَرتُكُم فَوقَ عَرشي . (2)5197.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :اِعلَموا أنَّ اللّهَ لا يَنسى مَن ذَكَرَهُ ، ولا يَخذُلُ مَن نَصَرَهُ . (3)5196.امام على عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام :مَن ذَكَرَ اللّهَ ذَكَرَهُ . (4)5200.عنه عليه السلام :عنه عليه السلام_ مِن خُطبَةٍ لَهُ في يَومِ الجُمُعَةِ _: اُذكُرُوا اللّهَ يَذكُركُم ؛ فَإِنَّهُ ذاكِرٌ لِمَن ذَكَرَهُ ، وَاسأَ لُوا اللّهَ مِن رَحمَتِهِ وفَضلِهِ ؛ فَإِنَّهُ لا يَخيبُ عَلَيهِ داعٍ دَعاهُ . (5)5199.عنه عليه السلام :الإمام الحسن عليه السلام_ لِرَجُلٍ بَرِئَ مِن عِلَّةٍ كانَت بِهِ _: إنَّ اللّهَ قَد ذَكَرَكَ فَاذكُرهُ ، وأقالَكَ فَاشكُرهُ . (6)5198.عنه عليه السلام :الإمام الحسين عليه السلام_ مِن دُعائِهِ في يَومِ عَرَفَةَ _: يا مَن ألبَسَ أولِياءَهُ مَلابِسَ هَيبَتِهِ فَقاموا بَينَ يَدَيهِ مُستَغفِرينَ ، أنتَ الذّاكِرُ قَبلَ الذّاكِرينَ . (7)5197.عنه عليه السلام :الإمام زين العابدين عليه السلام_ مِن دُعائِهِ لِوَداعِ شَهرِ رَمَضانَ _: أنتَ الَّذي دَلَلتَهُم [ العِبادَ ]بِقَولِكَ مِن غَيبِكَ وتَرغيبِكَ الَّذي فيهِ حَظُّهُم ، عَلى ما لَو سَتَرتَهُ عَنهُم لَم تُدرِكهُ أبصارُهُم ، ولَم تَعِهِ أسماعُهُم ، ولَم تَلحَقهُ أوهامُهُم ، فَقُلتَ : «اذْكُرُونِى أَذْكُرْكُمْ وَ اشْكُرُواْ لِى وَ لَا تَكْفُرُونِ» ، وقُلتَ : «لَئِن شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِى لَشَدِيدٌ» (8) . . . فَذَكَروكَ بِمَنِّكَ ، وشَكَروكَ بِفَضلِكَ . (9) .


1- .التاريخ الكبير : ج 1 ص 383 الرقم 1226 عن أبي سعيد الخدري.
2- .الدرّ المنثور : ج 7 ص 607 نقلاً عن ابن جرير عن أنس.
3- .تاريخ المدينة : ج 2 ص 598 عن محمّد بن إسحاق عن مشيخة بني عامر.
4- .غرر الحكم : ح 7758.
5- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 432 ح 1263 ، مصباح المتهجّد : ص 384 ح 509 ، بحار الأنوار : ج 89 ص 239 ح 68.
6- .تحف العقول : ص 234 وص 280 عن الإمام زين العابدين عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 78 ص 106 ح 8.
7- .الإقبال (طبعة دار الكتب الإسلاميّة) : ص 350 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 226 ح 3.
8- .إبراهيم : 7.
9- .الصحيفة السجّاديّة : ص 173 الدعاء 45.

ص: 219

5196.الإمام عليّ عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ گروهى براى ياد كردن از خداوند عز و جل گِرد هم نيامدند ، مگر آن كه خداوند از آنان در ميان كسانى كه نزد او هستند ، از ايشان ياد كرد .5195.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند ، هر گاه اهل بهشت را در بهشت جاى دهد ... پروردگار ، ايشان را بانگ مى دهد كه : «اى بندگان من ! سرهايتان را بلند كنيد ؛ زيرا اين جا ديگر سراى عمل و خانه رنج [و زحمت] نيست ، بلكه سراى مزد و پاداش است . به عزّتم سوگند كه اين را جز به خاطر شما نيافريدم . هيچ لحظه اى در سراى دنيا نبود كه در آن از من ياد كنيد ، مگر آن كه من نيز در فراز عرشم از شما ياد كردم» .5194.الإرشاد ( _ هنگامى كه روحانى اى يهودى ، پرسيد كه : آيا خدا ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بدانيد كه خداوند ، كسى را كه به ياد او باشد ، فراموش نمى كند ، و كسى را كه يارى اش دهد ، وا نمى گذارد .5195.الإمام عليّ عليه السلام :امام على عليه السلام :هر كه به ياد خدا باشد ، خدا به ياد اوست .5194.الإرشاد ( _ عِندَما سَأَلَ حِبرٌ يَهودِيٌّ عَنِ اللّه ِ أ ه ) امام على عليه السلام_ از خطبه ايشان در روز جمعه _: به ياد خدا باشيد تا به ياد شما باشد ؛ زيرا هر كس به ياد او باشد ، خدا نيز به ياد اوست ، و از خداوند ، از رحمت و فضلش درخواست كنيد ؛ زيرا هيچ كس نيست كه از او بخواهد و از درگاهش نوميد برگردد .5193.امام على عليه السلام :امام حسن عليه السلام_ به مردى كه از بيمارى بهبود يافته بود _: خداوند به ياد تو بوده است ، پس به ياد او باش ؛ و تو را بخشيده است ، پس از او سپاس گزارى كن .5192.امام على عليه السلام :امام حسين عليه السلام_ از دعاى ايشان در روز عرفه _: اى آن كه جامه هاى هيبتش را بر قامت دوستانش پوشانده است و از اين رو ، در پيشگاه او به آمرزش خواهى ايستاده اند ! تو پيش از آن كه ياد كنندگانْ از تو ياد كنند ، از آنان ياد مى كنى .5191.امام على عليه السلام :امام زين العابدين عليه السلام_ از دعاى وداع ايشان با ماه رمضان _: تو آنى كه با سخنان غيبى ات و با ترغيباتت كه سعادت بندگانت در آنهاست ، آنان را به چيزى (حقايق غيبى) راه نمايى كردى كه اگر آن را از ايشان پوشيده مى داشتى ، نه ديدگانشان آن را در مى يافت ، و نه گوش هايشان مى شنيد ، و نه انديشه هايشان به آنها مى رسيد . پس فرمودى : «پس مرا ياد كنيد، تا شما را ياد كنم؛ و شكرانه ام را به جاى آريد؛ و با من ناسپاسى نكنيد» ، و فرمودى : «اگر سپاس گزاريد ، افزونتان دهم و اگر ناسپاسى كنيد ، بى گمان ، عذاب من سخت است» ... و بندگانت هم به لطف تو يادت كردند ، و به فضل تو سپاست گفتند . .

ص: 220

5190.امام على عليه السلام :الإمام زين العابدين عليه السلام :بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ ، الحَمدُ للّهِِ الأَوَّلِ قَبلَ الإِنشاءِ وَالإِحياءِ ، وَالآخِرِ بَعدَ فَناءِ الأَشياءِ ، العَليمِ الَّذي لا يَنسى مَن ذَكَرَهُ ، ولا يَنقُصُ مَن شَكَرَهُ ، ولا يُخَيِّبُ مَن دَعاهُ ، ولا يَقطَعُ رَجاءَ مَن رَجاهُ . (1)5189.امام على عليه السلام :الإمام الصادق عليه السلام :قالَ اللّهُ عز و جل : مَن ذَكَرَني في مَلأٍ مِنَ النّاس ذَكَرتُهُ في مَلاَ مِنَ المَلائِكَةِ . (2)5188.امام على عليه السلام :عنه عليه السلام :إنَّ فِي التَّوراةِ مَكتوبا : يَابنَ آدَمَ ، اُذكُرني حينَ تَغضَبُ أذكُركَ عِندَ غَضَبي ؛ فَلا أمحَقُكَ فيمَن أمحَقُ . وإذا ظُلِمتَ بِمَظلَمَةٍ فَارضَ بِانتِصاري لَكَ ؛ فإِنَّ انتِصاري لَكَ خَيرٌ مِنِ انتِصارِكِ لِنَفسِكَ . (3)5290.عنه عليه السلام :عنه عليه السلام_ في رِسالَتِهِ إلى جَماعَةٍ مِن شيعَتِهِ وأصحابِهِ _: أكثِروا ذِكرَ اللّهِ مَا استَطَعتُم في كُلِّ ساعَةٍ مِن ساعاتِ اللَّيلِ وَالنَّهارِ ، فَإِنَّ اللّهَ أمَرَ بِكَثرَةِ الذِّكرِ لَهُ ، وَاللّهُ ذاكِرٌ لِمَن ذَكَرَهُ مِنَ المُؤمِنينَ ، وَاعلَموا أنَّ اللّهَ لَم يَذكُرهُ أحَدٌ مِن عِبادِهِ المُؤمِنينَ إلّا ذَكَرَهُ بِخَيرٍ . (4)5289.امام على عليه السلام ( _ در سخنرانى اش در مسجد كوفه _ ) عنه عليه السلام_ مِن دُعائِهِ في يَومِ عَرَفَةَ _: وَاذكُرني يا رَبِّ بِرِضاكَ ، ولا تَنسَني حينَ تَنشُرُ رَحمَتَكَ ، وأقبِل عَلَيَّ بِوَجهِكَ الكَريمِ . (5) .


1- .المصباح للكفعمي : ص 138 ، البلد الأمين : ص 87 ، بحار الأنوار : ج 90 ص 134 ح 2.
2- .الكافي : ج 2 ص 498 ح 13 ، المحاسن : ج 1 ص 110 ح 98 عن بشير الدهّان ، عدّة الداعي : ص 233 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 158 ح 31. وراجع : ص 75 (الذكر الخفيّ) وص 77 (الذكر الجليّ) .
3- .الكافي : ج 2 ص 304 ح 10 عن إسحاق بن عمّار.
4- .الكافي : ج 8 ص 7 ح 1 عن إسماعيل بن جابر وإسماعيل بن مخلّد السرّاج ، تحف العقول : ص 314.
5- .الإقبال : ج 2 ص 127 عن سلمة بن الأكوع ، بحار الأنوار : ج 98 ص 246 ح 4.

ص: 221

5289.عنه عليه السلام ( _ في خُطبَتِهِ في مَسجِدِ الكوفَةِ _ ) امام زين العابدين عليه السلام :به نام خداى مهرگستر مهربان . ستايش ، خداوند را كه پيش از آن كه چيزى بيافريند و حياتى خلق كند ، وجود داشته است ، و پس از نيستى همه چيزها خواهد بود ؛ آن دانايى كه هر كس را به ياد او باشد ، فراموش نمى كند ، و از [نعمت] آن كس كه سپاسش گويد ، نمى كاهد ، و آن كس را كه بخواندش ، نوميد نمى گرداند ، و اميد آن كس را كه به او اميد بندد ، قطع نمى كند .5288.امام على عليه السلام ( _ هنگامى كه از مردم خواست براى بار دوم به جنگ با ) امام صادق عليه السلام :خداوند عز و جل فرموده است : «هر آن كه مرا در جمعى از مردم ياد كند ، او را در جمعى از فرشتگان ، ياد مى كنم» .5288.عنه عليه السلام ( _ عِندَمَا استَنهَضَ النّاسَ في حَربِ مُعاوِيَةَ ) امام صادق عليه السلام :در تورات نوشته است : «اى فرزند آدم! در زمانى كه به خشم مى آيى، به ياد من باش تا در هنگام خشمم به ياد تو باشم و تو را با آنان كه نابود مى كنم ، نابود نكنم ؛ و هر گاه به تو ستمى شد ، به انتقام گيرى من برايت رضايت ده ؛ زيرا من براى تو انتقام بگيرم ، برايت بهتر است تا تو خود ، انتقام خويش را بگيرى» .5287.امام على عليه السلام :امام صادق عليه السلام_ در نامه اش به گروهى از پيروان و يارانش _: تا مى توانيد ، در هر ساعتى از ساعات شبانه روز ، فراوان ياد خدا گوييد ؛ زيرا كه خداوند فرمان داده است او را بسيار ياد كنند ، و آن كس از مؤمنان كه به ياد خدا باشد ، خدا نيز به ياد اوست ؛ و بدانيد كه هيچ يك از بندگان مؤمن خدا او را ياد نمى كند ، مگر آن كه خداوند از او به نيكى ياد نمايد .5286.امام على عليه السلام ( _ در تشويق به شناخت خداى متعال و يگانه دانستن او ) امام صادق عليه السلام_ از دعاى ايشان در روز عرفه _: اى پروردگار من ! از من با خشنودى ات ياد كن ، و آن گاه كه رحمتت را پخش مى كنى ، مرا از ياد مبر ، و روى مباركت را به من بنما . .

ص: 222

5287.عنه عليه السلام :عنه عليه السلام_ كانَ يَقولُ _: اللّهُمَّ اذكُرني بِرَحمَتِكَ ولا تَذكُرني بِخَطيئَتي ، وتَقَبَّل مِنّي ، وزِدني مِن فَضلِكَ ، إنّي إلَيكَ راغِبٌ . (1)5286.عنه عليه السلام ( _ فِي الحَثِّ عَلى مَعرِفَتِهِ تَعالى وَالتَّوحيد ) مصباح الشريعة_ فيما نَسَبَهُ إلَى الإِمامِ الصّادِقِ عليه السلام _: اِجعَل ذِكرَ اللّهِ مِن أجلِ ذِكرِهِ لَكَ ؛ فَإِنَّهُ ذَكَرَكَ وهُوَ غَنِيٌّ عَنكَ ، فَذِكرُهُ لَكَ أجَلُّ وأشهى وأتَمُّ مِن ذِكرِكَ لَهُ وأسبَقُ .

ومَعرِفَتُكَ بِذِكرِهِ لَكَ يورِثُكَ الخُضوعَ، وَالاِستِحياءَ، وَالاِنكِسارَ ، ويَتَوَلَّدُ مِن ذلِكَ رُؤيَةُ كَرَمِهِ وفَضلِهِ السّابِقِ ، وتَخلُصُ لِوَجهِهِ ، وتَصغُرُ عِندَ ذلِكَ طاعاتُكَ وإن كَثُرَت في جَنبِ مِنَنِهِ .

ورُؤيَتُكَ ذِكرَكَ لَهُ تورِثُكَ الرِّياءَ، وَالعُجبَ، وَالسَّفَهَ، وَالغِلظَةَ في خَلقِهِ ، وَاستِكثارَ الطّاعَةِ ونِسيانَ كَرَمِهِ وفَضلِهِ ، ولا يَزدادُ بِذلِكَ مِنَ اللّهِ إلّا بُعدا ، ولا يَستَجلِبُ بِهِ عَلى مُضِيِّ الأَيّامِ إلّا وَحشَةً . (2)5285.امام على عليه السلام :الزهد للحسين بن سعيد عن زيد بن عليّ :أوحَى اللّهُ عز و جل إلى نَبِيِّهِ داوودَ عليه السلام : إذا ذَكَرَني عَبدي حينَ يَغضَبُ ، ذَكَرتُهُ يَومَ القِيامَةِ في جَميعِ خَلقي ، ولا أمحَقُهُ فيما أمحَقُ . (3)5285.الإمام عليّ عليه السلام :الكافي عن عليّ بن أسباط عنهم عليهم السلام: فيما وَعَظَ اللّهُ عز و جل بِهِ عيسى عليه السلام : . . . يا عيسى ، كُن رَحيما مُتَرَحِّما ، وكُن كَما تَشاءُ أن يَكونَ العِبادُ لَكَ ، وأكثِر ذِكرَ المَوتِ ومُفارَقَةَ الأَهلينَ ، ولا تَلهُ فَإِنَّ اللَّهوَ يُفسِدُ صاحِبَهُ ، ولا تَغفُل فَإِنَّ الغافِلَ مِنّي بَعيدٌ ، وَاذكُرني بِالصّالِحاتِ حَتّى أذكُرَكَ . (4) .


1- .الكافي : ج 2 ص 586 ح 24 عن ابن أبي يعفور ، مصباح المتهجّد : ص 274 ، جمال الاُسبوع : ص 141 ح 17 كلاهما من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 89 ص 300 ح 10.
2- .مصباح الشريعة : ص 47.
3- .الزهد للحسين بن سعيد : ص 28 ح 67 ، بحار الأنوار : ج 73 ص 266 ح 18.
4- .الكافي : ج 8 ص 131 _ 134 ح 103 ، بحار الأنوار : ج 14 ص 291 ح 14.

ص: 223

5284.امام على عليه السلام :امام صادق عليه السلام :بار خدايا ! با لطف و رحمت خود ، از من ياد كن و با گناه من ، مرا ياد مكن ، و از من بپذير ، و از فضلت بر من بيفزاى . به [درگاه] تو التماس مى كنم .5283.امام على عليه السلام :مصباح الشريعة_ در سخنى كه به امام صادق عليه السلام نسبت داده شده است _: خداى را از آن روى ياد كن كه او تو را ياد كرده است ؛ چه ، او با آن كه از تو بى نياز است ، يادت كرده است . پس ياد كردن او از تو ، مهم تر و خواستنى تر و كامل تر و پيش تر از ياد تو براى اوست .

اين كه بدانى او تو را ياد مى كند ، خود ، برايت فروتنى و شرمسارى و شكسته نفسى به بار مى آورد ، و اين خود ، باعث مى گردد كه بزرگوارى ولطف پيشين او را نسبت به خودت ببينى و به او اخلاص ورزى ، و در اين هنگام ، طاعت هايت ، هر اندازه بسيار باشد ، در كنار نواخت هاى او كوچك مى آيد .

ولى اگر يادكرد خويش از او را در نظر آورى ، اين ، برايت خودنمايى و خودپسندى و نابخردى و درشتى كردن با خلق او ، و افزون شمردن طاعت خويش و از ياد بردن بزرگوارى و لطف او را به بار آورد ، و بدين سان ، جز بردورى تو از خدا افزوده نمى گردد ، و با گذشت روزها ، جز تنهايى به دست نمى آيد .5284.عنه عليه السلام :الزهد ، حسين بن سعيد_ _ به نقل از زيد بن على _: خداوند عز و جل به پيامبرش داوود عليه السلام وحى فرمود : «هر گاه بنده ام ، در آن هنگام كه خشمگين مى شود ، مرا ياد كند ، من به روز رستاخيز در ميان همه آفريدگانم از او ياد مى كنم و با آنان كه هلاكشان مى كنم ، وى را به هلاكت نمى رسانم» .5283.عنه عليه السلام :الكافى_ به نقل از على بن اسباط ، از امامان عليهم السلام _: از پندهاى خداوند عز و جلبه عيسى عليه السلام اين بود كه : «... اى عيسى! مهربان و مِهرخواه (1) باش ، و چنان باش كه مى خواهى بندگان [من] نسبت به تو باشند ، و از مرگ و جدا شدن از خويشان ، بسيار ياد كن ، و سرگرم مشو؛ زيرا سرگرمى صاحبش را تباه مى كند ، و غافل مباش ؛ زيرا شخص غافل ، از من دور است ، و با كارهاى نيكْ مرا ياد كن تا من نيز تو را ياد كنم» . .


1- .يعنى از خداوند براى مردم ، طلب مهر و رحمت كن .

ص: 224

5282.امام على عليه السلام :جامع الأخبار :أوحَى اللّهُ تَعالى إلى عيسَى بنِ مَريَمَ عليه السلام : يا عيسى ، إنّي لا أنسى مَن يَنساني ، فَكَيفَ أنسى مَن يَذكُرُني! أنَا لا أبخَلُ عَلى من عَصاني ، فَكَيفَ أبخَلُ عَلى مَن يُطيعُني! (1)5281.امام على عليه السلام :لقمان عليه السلام_ في مَواعِظِهِ لِابنِهِ _:يا بُنَيَّ ، ومَن ذَا الَّذي ذَكَرَهُ فَلَم يَذكُرهُ! (2)5280.امام على عليه السلام :مسكّن الفؤاد :أوحَى اللّهُ تَعالى إلى بَعضِ الصِّدِّيقينَ : إنَّ لي عِبادا مِن عِبادي يُحِبّوني واُحِبُّهُم ، ويَشتاقونَ إلَيَّ وأشتاقُ إلَيهِم ، ويَذكُروني وأذكُرُهُم ، فَإِن أخَذتَ طَريقَتَهُم أحبَبتُكَ ، وإن عَدَلتَ عَنهُم مَقَتُّكَ . (3)9 / 2طَردُ الشَّيطانِالكتاب«إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْاْ إِذَا مَسَّهُمْ طَئِفٌ مِّنَ الشَّيْطَ_نِ تَذَكَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ» . (4)

«وَالَّذِينَ إِذَا فَعَلُواْ فَ_حِشَةً أَوْظَ_لَمُواْ أَنفُسَهُمْ ذَكَرُواْ اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُواْ لِذُنُوبِهِمْ وَمَن يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَا اللَّهُ وَلَمْ يُصِرُّواْ عَلَى مَا فَعَلُواْ وَهُمْ يَعْلَمُونَ» . (5)

الحديث5278.عنه عليه السلام :تفسير العيّاشي عن عليّ بن أبي حمزة عن الإمام الصادق عليه السلام ، قال :سَأَلتُهُ في قَولِ اللّهِ (6) : «إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْاْ إِذَا مَسَّهُمْ طَئِفٌ مِّنَ الشَّيْطَ_نِ تَذَكَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ» ما ذلِكَ الطّائِفُ؟ فَقالَ : هُوَ السَّيِّئُ يَهُمُّ العَبدُ بِهِ ، ثُمَّ يَذكُرُ اللّهَ فَيُبصِرُ ويُقصِرُ (7) . (8) .


1- .جامع الأخبار : ص 509 ح 1417.
2- .الاختصاص : ص 337.
3- .مسكّن الفؤاد : ص 28 ، بحار الأنوار : ج 70 ص 26 ح 28.
4- .الأعراف : 201.
5- .آل عمران : 135.
6- .في بحار الأنوار : «عن قول اللّه » .
7- .أقصر فلانٌ عن الشيء يُقصِر إقصارا : إذا كفّ عنه وانتهى. وأقصرت عن الشيء : كففت ونزعت مع القدرة عليه (لسان العرب : ج 5 ص 97 «قصر»).
8- .تفسير العيّاشي : ج 2 ص 44 ح 129 ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 201 نحوه ، بحار الأنوار : ج 70 ص 287 ح 14.

ص: 225

9 / 2 راندن شيطان

5277.امام على عليه السلام :جامع الأخبار :خداى متعال به عيسى بن مريم عليه السلام وحى فرمود كه : «اى عيسى! من [حتّى ]كسى را كه فراموشم كند ، فراموش نمى كنم . پس چگونه كسى را كه به ياد من است ، فراموش كنم ؟! من [حتّى] به كسى كه نافرمانى ام كند ، بخل نمى ورزم . پس چگونه به كسى كه فرمانم مى برد ، بخل ورزم ؟!» .5276.امام على عليه السلام :لقمان عليه السلام_ در اندرزهايش به پسرش _: پسر عزيزم! كيست كه او (خدا) را ياد كرد و او يادش نكرد ؟!5275.امام على عليه السلام ( _ خطاب به خداوند عز و جل _ ) مسكّن الفؤاد :خداى متعال به يكى از صدّيقان وحى فرمود كه : «مرا در ميان بندگانم ، بندگانى است كه دوستم مى دارند و دوستشان مى دارم ، و مشتاق من اند و من ، مشتاق آنانم ، و مرا ياد مى كنند و من ، يادشان مى كنم . پس اگر راه آنان در پيش گيرى ، تو را نيز دوست دارم ، و اگر از راه آنان منحرف شوى ، دشمنت مى دارم» .9 / 2راندن شيطانقرآن«در حقيقت، كسانى كه [ از خدا ] پروا دارند، چون وسوسه اى از جانب شيطان بديشان رسد ، [ خدا را ] به ياد مى آورند و به ناگاه ، بينا مى شوند» .

«و آنان كه چون كار زشتى كنند، يا بر خود ستم روا دارند، خدا را به ياد مى آورند و براى گناهانشان آمرزش مى خواهند ، و چه كسى جز خدا گناهان را مى آمرزد؟ و بر آنچه مرتكب شده اند، با آن كه مى دانند [ كه گناه است ] ، پافشارى نمى كنند» .

حديث5273.عنه عليه السلام :تفسير العيّاشى_ به نقل از على بن ابى حمزه _: از امام صادق عليه السلام در باره اين سخن خداوند كه : «در حقيقت، كسانى كه [ از خدا ] پروا دارند، چون وسوسه اى از جانب شيطان بديشان رسد ، [ خدا را ] به ياد مى آورند و به ناگاه ، بينا مى شوند» پرسيدم كه : اين وسوسه چيست؟

فرمود : «مقصود ، گناه است كه بنده قصد آن مى كند ، سپس به ياد خدا مى افتد و چشمش باز مى شود و خوددارى مى ورزد» .

.

ص: 226

5272.امام على عليه السلام :الكافي عن أبي بصير عن الإمام الصادق عليه السلام ، قال :سَأَلتُهُ عَن قَولِ اللّهِ عز و جل : «إِذَا مَسَّهُمْ طَئِفٌ مِّنَ الشَّيْطَ_نِ تَذَكَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ» ؟

قالَ : هُوَ العَبدُ يَهُمُّ بِالذَّنبِ ثُمَّ يَتَذَكَّرُ فَيُمسِكُ ، فَذلِكَ قَولُهُ : «تَذَكَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ» . (1)5271.امام على عليه السلام :تفسير القمّي : «إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْاْ إِذَا مَسَّهُمْ طَئِفٌ مِّنَ الشَّيْطَ_نِ تَذَكَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ» ؛قالَ : وإذا ذَكَّرَهُمُ الشَّيطانُ المَعاصِيَ وحَمَلَهُم عَلَيها ، يَذكُرونَ اللّهَ فإذا هُم مُبصِرونَ . (2)5270.امام على عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إذا سَمِعَ الشَّيطانُ ذِكرَ اللّهِ ، ذَهَبَ حَتّى يَكونَ كَمَكانِ الرَّوحاءِ (3) . (4)5269.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :عَلى كُلِّ قَلبٍ جاثِمٌ (5) مِنَ الشَّيطانِ ، فإذا ذَكَرَ اسمَ اللّهِ خَنَسَ الشَّيطانُ وذابَ ، وإذا تَرَكَ الذِّكرَ التَقَمَهُ الشَّيطانُ فَجَذَبَهُ وأغواهُ واستَزَلَّهُ وأطغاهُ . (6) .


1- .الكافي : ج 2 ص 434 ح 7 ، تفسير العيّاشي : ج 2 ص 43 ح 128 عن زيد بن أبي اُسامة وص 44 ح 130 كلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 70 ص 273.
2- .تفسير القمّي : ج 1 ص 253 ، بحار الأنوار : ج 70 ص 273.
3- .الرَّوحاء : موضع بين الحرمين على ثلاثين أو أربعين ميلاً من المدينة ، وقرية من رحبة الشام (القاموس المحيط : ج 1 ص 225 «الرُّوحُ»). والمراد أنّه ينأى بعيدا.
4- .مسند أبي يعلى : ج 2 ص 471 ح 2289 عن جابر.
5- .يَجثِم في الأرض : أي يلزمها ويلتصق بها ، وجَثَم الطائر جثوما ، وهو بمنزلة البُروك للإبل (النهاية : ج 1 ص 239 «جثم») .
6- .عدّة الداعي : ص 192 ، إرشاد القلوب : ص 61 وفيه «خادم» بدل «جاثم» ، أعلام الدين : ص 279 وفيه «خاتم» بدل «جاثم» ، بحار الأنوار : ج 70 ص 61 ح 42.

ص: 227

5268.امام على عليه السلام :الكافى_ به نقل از ابو بصير _: از امام صادق عليه السلام در باره اين سخن خداوند عز و جل پرسيدم كه : «در حقيقت، كسانى كه [ از خدا ] پروا دارند، چون وسوسه اى از جانب شيطان بديشان رسد ، [ خدا را ] به ياد آورند و به ناگاه ، بينا مى شوند» .

فرمود : «مقصود ، اين است كه بنده ، آهنگ گناه مى كند ؛ امّا يادآور [خدا] مى شود (به خود مى آيد) و خوددارى مى ورزد . اين است فرموده او كه : «[خدا را] به ياد آورند و به ناگاه ، بينا مى شوند» .5267.امام على عليه السلام :تفسير القمّى :[در باره آيه] «در حقيقت، كسانى كه [ از خدا ] پروا دارند، چون وسوسه اى از جانب شيطان بديشان رسد ، [ خدا را ] به ياد آورند و به ناگاه بينا مى شوند» ، فرمود : «هر گاه شيطان ، آنان را به ياد گناهان بيندازد و بر آنها وادارشان كند به ياد خدا مى افتند و به ناگاه ، بينا مى شوند» .5272.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شيطان ، هر گاه نام و ياد خدا را بشنود ، تا محلّ روحاء (1) دور مى شود .5271.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شيطان ، بر روى هر دلى بختك انداخته است . هر گاه آن دل ، نام خدا را ياد كند ، شيطان ، وا پس مى رود و ذوب مى شود ، و هر گاه ياد خدا را وا نهد ، شيطان او را فرو مى بلعد و به سوى خود مى كِشَد و فريبش مى دهد و مى لغزاند و به سركشى مى افكند . .


1- .محلّى ميان مكه و مدينه در سى و يا چهل ميلى مدينه است و نيز روستايى در رحبه شام است . به هر حال ، مراد ، جاى دور دست است .

ص: 228

5270.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ الشَّيطانَ واضِعٌ خَطمَهُ (1) عَلى قَلبِ ابنِ آدَمَ ، فَإِن ذَكَرَ اللّهَ خَنَسَ ، و إن نَسِيَ التَقَمَ قَلبَهُ ؛ فَذلِكَ الوَسواسُ الخَنّاسُ . (2)5269.الإمام عليّ عليه السلام :علل الشرائع عن أبي بصير عن الإمام الصادق عليه السلام ، قال :سَأَلتُهُ عَنِ الخَنّاسِ ؟ قالَ : إنَّ إبليسَ يَلتَقِمُ القَلبَ ؛ فإذا ذُكِرَ اللّهُ خَنَسَ ، فَلِذلِكَ سُمِّيَ الخَنّاسُ . (3)5268.عنه عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إذَا اجتَمَعَ قَومٌ يَذكُرونَ اللّهَ تَعالى ، اعتَزَلَ الشَّيطانُ وَالدُّنيا عَنهُم ، فَيَقولُ الشَّيطانُ لِلدُّنيا : ألا تَرَينَ ما يَصنَعونَ؟

فَتَقولُ الدُّنيا : دَعهُم ، فَلَو قَد تَفَرَّقوا أخَذتُ بِأَعناقِهِم . (4)5267.عنه عليه السلام :فضائل الأشهر الثلاثة عن عبد الرحمن بن هبيرة :كُنّا عِندَ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَوما ، فَقالَ : رَأَيتُ البارِحَةَ عَجائِبَ! قالَ : فَقُلنا : يا رَسولَ اللّهِ وما رَأَيتَ ، حَدِّثنا فِداكَ أنفُسُنا و أهلونا وأولادُنا؟

فَقالَ : . . . رَأَيتُ رَجُلاً مِن اُمَّتي قَدِ احتَوَشَتهُ الشَّياطينُ ، فَجاءَهُ ذِكرُ اللّهِ عز و جل فَنَجّاهُ مِن بَينِهِم . (5)5266.امام على عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إذا دَخَلَ الرَّجُلُ بَيتَهُ ، فَذَكَرَ اللّهَ عِندَ دُخولِهِ وعِندَ طَعامِهِ ، قالَ الشَّيطانُ : لا مَبيتَ لَكُم ولا عَشاءَ .

وإذا دَخَلَ فَلَم يَذكُرِ اللّهَ عِندَ دُخولِهِ ، قالَ الشَّيطانُ : أدرَكتُمُ المَبيتَ . وإذا لَم يَذكُرِ اللّهَ عِندَ طَعامِهِ ، قالَ : أدرَكتُمُ المَبيتَ وَالعَشاءَ . (6) .


1- .الخَطْم في السباع : مقاديم اُنوفها وأفواهها (النهاية : ج 2 ص 50 «خطم»).
2- .مسند أبي يعلى : ج 4 ص 222 ح 4285 ، شُعب الإيمان : ج 1 ص 403 ح 540 ، حلية الأولياء : ج 6 ص 268 ، مكائد الشيطان لابن أبي الدنيا : ص 43 ح 22 كلّها عن أنس وليس فيها «فذلك الوسواس الخنّاس» ، كنز العمّال : ج 1 ص 418 ح 1782 ؛ بحار الأنوار : ج 63 ص 194.
3- .علل الشرائع : ص 526 ح 1 ، بحار الأنوار : ج 63 ص 197 ح 7.
4- .أعلام الدين : ص 273 ، إرشاد القلوب : ص 60 ، بحار الأنوار : ج 74 ص 189 ح 18.
5- .فضائل الأشهر الثلاثة : ص 112 ح 107 ، الأمالي للصدوق : ص 301 ح 342 عن عبد الرحمن بن سمرة ، روضة الواعظين : ص 428 وفيه ذيله فقط ، بحار الأنوار : ج 7 ص 290 ح 1 ؛ المعجم الكبير : ج 25 ص 282 ح 39 عن عبد الرحمن بن سمرة نحوه ، كنز العمّال : ج 15 ص 926 ح 43592.
6- .صحيح مسلم : ج 3 ص 1598 ح 103 ، سنن أبي داوود : ج 3 ص 347 ح 3765 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1279 ح 3887 ، مسند ابن حنبل : ج 5 ص 115 ح 14735 نحوه وكلّها عن جابر بن عبد اللّه ، كنز العمّال : ج 15 ص 396 ح 41534.

ص: 229

5265.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شيطان ، پوزه خود را بر روى دل آدمى نهاده است . هر گاه آدمى ياد خدا كند ، شيطان ، وا پس مى رود ، و هر گاه فراموش كند ، دل او را فرو مى بلعد . اين است [معناى] وسوسه گرِ وا پس رونده .5264.امام على عليه السلام :علل الشرائع_ به نقل از ابو بصير _: از امام صادق عليه السلام در باره معناى «خنّاس» پرسيدم . فرمود : «ابليس ، دل را فرو مى بلعد ، و هر گاه خدا ياد شود ، وا پس مى رود . پس ، بدين سبب ، او را خنّاس (وا پس رونده) ناميده اند .5263.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه عدّه اى گِرد آيند و به ياد خداى متعال بپردازند ، شيطان و دنيا از ايشان كناره مى گيرند ، و شيطان به دنيا مى گويد : نمى بينى چه مى كنند؟ دنيا مى گويد : مهم نيست ؛ زيرا پراكنده كه شدند ، گردنشان را مى گيرم .5262.امام على عليه السلام :فضائل الأشهر الثلاثة_ به نقل از عبد الرحمان بن هبيره _: روزى نزد پيامبر خدا بوديم كه فرمود : «ديروز عجايبى ديدم!» .

گفتيم : چه ديدى ، اى پيامبر خدا؟ خودمان و زنان و فرزندانمان به فدايت! برايمان باز گو .

فرمود : « ... مردى از امّتم را ديدم كه اهريمنان ، او را در ميان گرفته اند ، و ياد خداوند عز و جل به يارى او آمده ، از ميان اهريمنان نجاتش داد» .5266.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه مرد وارد خانه اش شود و در هنگام ورودش و در هنگام غذا خوردنش نام خدا را بَرَد ، شيطان مى گويد : «شب و شام ، مرگتان باد !» .

و هر گاه وارد شود و هنگام ورودش نام خدا را نَبَرد ، شيطان مى گويد : «شب بر شما خوش!» و هر گاه در هنگام غذا خوردنش نام خدا را نَبَرد ، شيطان مى گويد : «شب و شام ، گوارايتان باد!» . .

ص: 230

5265.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :ثَلاثَةٌ مَعصومونَ مِن إبليسَ وجُنودِهِ : الذّاكِرونَ للّهِِ ، وَالباكونَ مِن خَشيَةِ اللّهِ ، وَالمُستَغفِرونَ بِالأَسحارِ . (1)5264.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إنّ اللّهَ أمَرَ يَحيَى بنَ زَكَرِيّا بِخَمسِ كَلِماتٍ أن يَعمَلَ بِها ويَأمُرَ بَني إسرائيلَ أن يَعمَلوا بِها . . . فَقالَ : . . . آمُرُكُم أن تَذكُرُوا اللّهَ ؛ فَإِنَّ مَثَلَ ذلِكَ كَمَثَلِ رَجُلٍ خَرَجَ العَدُوُّ في أثَرِهِ سِراعا ، حَتّى إذا أتى عَلى حِصنٍ حَصينٍ فَأَحرَزَ نَفسَهُ مِنهُم ؛ كَذلِكَ العَبدُ لا يُحرِزُ نَفسَهُ مِنَ الشَّيطانِ إلّا بِذِكرِ اللّهِ . (2)5263.عنه عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام :ذِكرُ اللّهِ مَطرَدَةُ الشَّيطانِ . (3)5262.الإمام عليّ عليه السلام :عنه عليه السلام :ذِكرُ اللّهِ رَأسُ مالِ كُلِّ مُؤمِنٍ ، ورِبحُهُ السَّلامَةُ مِنَ الشَّيطانِ . (4)5261.امام على عليه السلام :عنه عليه السلام :ذِكرُ اللّهِ دِعامَةُ الإيمانِ ، وعِصمَةٌ مِنَ الشَّيطانِ . (5)5260.امام على عليه السلام ( _ وقتى از عدل پرسيده شد _ ) الإمام زين العابدين عليه السلام :اللّهُمَّ بِذِكرِكَ أستَعيذُ وأعتَصِمُ ، وبِرُكنِكَ ألوذُ وأتَحَزَّمُ . (6) .


1- .إرشاد القلوب : ص 196 عن ابن عبّاس ؛ كنز العمّال : ج 15 ص 841 ح 43343 نقلاً عن أبي الشيخ في الثواب نحوه.
2- .سنن الترمذي : ج 5 ص 148 ح 2863 ، مسند ابن حنبل : ج 6 ص 90 ح 17170 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 583 ح 1534 ، صحيح ابن حبّان : ج 14 ص 124 ح 6233 كلّها عن الحارث الأشعري نحوه ، كنز العمّال : ج 15 ص 914 ح 43577.
3- .غرر الحكم : ح 5162 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 255 ح 4717.
4- .غرر الحكم : ح 5171 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 256 ح 4746.
5- .غرر الحكم : ح 5172 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 256 ح 4747.
6- .بحار الأنوار : ج 94 ص 153 ح 22 نقلاً عن كتاب أنيس العابدين .

ص: 231

5261.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سه دسته اند كه از اهريمن و سپاهش مصون اند : يادكنندگانِ خدا ، گريه كنندگانِ از بيم خدا ، و آمرزش خواهانِ در سحرگاهان .5260.عنه عليه السلام ( _ وسُئِلَ عَنِ العَدلِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند به يحيى پسر زكريا ، پنج فرمان داد كه هم خود به كار ببندد و هم به بنى اسرائيل بفرمايد كه به كارشان بندند ... . پس فرمود : « ... شما را فرمان مى دهم كه خدارا ياد كنيد ؛ زيرا داستان ياد خدا كردن ، داستان آن مردى است كه دشمن در پىِ او شتابان روان گشته است ، و او به دژى استوار مى رسد و خود را از گزند دشمن ، نگه مى دارد . بنده نيز خويشتن را از گزند شيطان ، نگه نمى دارد ، مگر با ياد و نام خدا .5259.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :ياد خدا ، مايه رانده شدن شيطان است .5258.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :ياد خدا ، سرمايه هر مؤمنى است ، و سود آن ، به سلامت ماندن از شيطان .5257.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :ياد خدا ، ستون ايمان و نگه دارنده از شيطان است .5256.امام على عليه السلام ( _ به هنگامى كه از معناى سخن آنان كه مى گويند : «ل ) امام زين العابدين عليه السلام :بار خدايا! به ياد تو پناهنده و متوسّل مى شوم ، و به كُنج حمايت تو مى گريزم و پناه مى آورم . .

ص: 232

5255.امام على عليه السلام :مصباح الشريعة_ فيما نَسَبَهُ إلَى الإِمامِ الصّادِقِ عليه السلام _: لا يَتَمَكَّنُ الشَّيطانُ بِالوَسوَسَةِ مِنَ العَبدِ إلّا وقَد أعرَضَ عَن ذِكرِ اللّهِ ، وَاستَهانَ بِأَمرِهِ ، وأسكَنَ إلى نَهيِهِ ، ونَسِيَ اطِّلاعَهُ عَلى سِرِّهِ . (1)5259.عنه عليه السلام :مصباح الشريعة_ فيما نَسَبَهُ إلَى الإِمامِ الصّادِقِ عليه السلام _: إذا أتاكَ الشَّيطانُ مُوَسوِسا لِيُضِلَّكَ عَن سَبيلِ الحَقِّ ويُنسيَكَ ذِكرَ اللّهِ ، فَاستَعِذ مِنهُ بِرَبِّكَ ورَبِّهِ ؛ فَإِنَّهُ يُؤَيِّدُ الحَقَّ عَلَى الباطِلِ ، ويَنصُرُ المَظلومَ ، بِقَولِهِ عز و جل : «إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَ_نٌ عَلَى الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ» (2) . ولَن تَقدِرَ عَلى هذا ومَعرِفَةِ إتيانِهِ ومَذاهِبِ وَسوَسَتِهِ إلّا بِدَوامِ المُراقَبَةِ وَالاِستِقامَةِ عَلى بِساطِ الخِدمَةِ وهَيبَةِ المُطَّلَعِ وكَثرَةِ الذِّكرِ ، وأمَّا المُهمِلُ لِأَوقاتِهِ فَهُوَ صَيدُ الشَّيطانِ . (3)9 / 3اِطمِئنانُ القَلبِالكتاب«الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» . (4)

الحديث5253.امام على عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنّي لَمّا اُسرِيَ بي إلَى السَّماءِ . . . نُوديتُ : . . . يا مُحَمَّدُ ، ومَن كَثُرَت هُمومُهُ مِن اُمَّتِكَ فَليَدعُني سِرّا ، وَليَقُل : . . . وبِذِكرِكَ تَطمَئِنُّ القُلوبُ ، يا مُقَلِّبَ القُلوبِ وَالأَبصارِ قَلِّب قَلبي مِنَ الهُمومِ إلَى الرَّوحِ وَالدَّعَةِ ، ولا تَشغَلني عَن ذِكرِكَ بِتَركِكَ ما بي مِنَ الهُمومِ ، إنّي إلَيكَ مُتَضَرِّعٌ . (5) .


1- .مصباح الشريعة : ص 225 ، بحار الأنوار : ج 72 ص 124 ح 2.
2- .النحل : 99.
3- .مصباح الشريعة : ص 227 ، بحار الأنوار : ج 72 ص 124 ح 2.
4- .الرعد : 28.
5- .البلد الأمين : ص 506 عن الإمام الباقر عن الإمام عليّ عليهماالسلام ، بحار الأنوار : ج 95 ص 309 ح 1 .

ص: 233

9 / 3 آرامش دل

5252.امام على عليه السلام :مصباح الشريعة_ در سخنى كه به امام صادق عليه السلام نسبت داده شده است _:شيطان ، نمى تواند بنده را وسوسه كند ، مگر آن كه خدا را از ياد ببرد و فرمان او را سبُك شمرده ، و به نهى او روى آورده و فراموش كرده باشد كه خداوند ، از درون او آگاه است .5251.امام على عليه السلام :مصباح الشريعة_ در سخنى كه به امام صادق عليه السلام نسبت داده شده است _: هر گاه شيطان ، وسوسه كنان نزد تو آمد تا از راه حق ، بيرونت ببَرَد و ياد خدا را فراموشت گردانَد ، از او به آن كه پروردگار تو و اوست ، پناه ببر ، زيرا خداوند ، حق را در برابر باطل كمك مى كند ، و ستم ديده را يارى مى رساند ، بنا به اين فرموده خودش : «چرا كه او را بر كسانى كه ايمان آورده اند و به پروردگارشان توكّل مى كنند، تسلّطى نيست» . تو هرگز بر اين كار ؛ توانا نمى شوى و آمدن او و راه هاى وسوسه اش را نمى شناسى ، مگر با مراقبت پيوسته و پايدارى بر بساط خدمت و ترس از مرگ و رستاخيز و بسيارى ياد خدا ؛ امّا آن كه اوقات خويش را به غفلت بگذرانَد ، شكار شيطان است .9 / 3آرامش دلقرآن«همان كسانى كه ايمان آورده اند و دل هايشان به ياد خدا آرام مى گيرد. آگاه باش كه با ياد خدا ، دل ها آرامش مى يابد» .

حديث5250.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در آن شبى كه به آسمان (معراج) برده شدم ... به سويم ندا آمد كه : « ... اى محمّد! هر آن كس از امّت تو كه دغدغه هايش بسيار شود ، در نهان ، مرا بخواند و بگويد : ... و با ياد توست كه دل ها آرام مى گيرد . اى دگرگون كننده دل ها و ديده ها ! دل مرا از دغدغه ها به آسودگى و آرامش ، دگرگون ساز و مگذار كه دغدغه ها مرا از ياد تو باز بدارد . به تو التماس مى كنم » .

.

ص: 234

5249.امام على عليه السلام ( _ درباره سخن خداى متعال : {Q} «ما وقتى چيزى را ار ) الإمام عليّ عليه السلام :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله لَمّا نَزَلَت هذِهِ الآيَةُ : «أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» قالَ : ذاكَ مَن أحَبَّ اللّهَ ورَسولَهُ ، وأحَبَّ أهلَ بَيتي صادِقا غَيرَ كاذِبٍ ، وأحَبَّ المُؤمِنينَ شاهِدا وغائِبا ، ألا بِذِكرِ اللّهِ يَتَحابّونَ . (1)5248.امام على عليه السلام :عنه عليه السلام :ذِكرُ اللّهِ جِلاءُ الصُّدورِ ، وطُمَأنينَةُ القُلوبِ . (2)9 / 4اِنشِراحُ القَلبِالكتاب«أَفَمَن شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْاءِسْلَ_مِ فَهُوَ عَلَى نُورٍ مِّن رَّبِّهِ فَوَيْلٌ لِّلْقَ_سِيَةِ قُلُوبُهُم مِّن ذِكْرِ اللَّهِ أُوْلَئِكَ فِى ضَلَ_لٍ مُّبِينٍ» . (3)

الحديث5249.عنه عليه السلام ( _ في قَولِهِ تَعالى : {Q} «إِنَّمَا قَوْلُنَا لِش ) الإمام عليّ عليه السلام :الذِّكرُ يَشرَحُ الصَّدرَ . (4)9 / 5جِلاءُ القَلبِ5246.عنه عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ لِكُلِّ شَيءٍ سَقالَةً (5) ، وإنَّ سَقالَةَ القُلوبِ ذِكرُ اللّهِ ، وما مِن شَيءٍ أنجى مِن عَذابِ اللّهِ مِن ذِكرِ اللّهِ . (6) .


1- .كنز العمّال : ج 2 ص 442 ح 4448 نقلاً عن ابن مردويه.
2- .غرر الحكم : ح 5165 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 256 ح 4743.
3- .الزمر : 22.
4- .غرر الحكم : ح 835 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 32 ح 542.
5- .السَّقل هو مثل الصَّقل للسيف والثوب ونحوهما بالسين والصاد جميعا ، صَقَله صَقْلاً وصِقالاً : جَلاهُ (تاج العروس : ج 14 ص 349 «سقل» وج 15 ص 405 «صقل»).
6- .شُعب الإيمان : ج 1 ص 396 ح 522 عن عبد اللّه بن عمر ، تنبيه الغافلين : ص 397 ح 601 وفيه «لكلّ شيء صقال ، وصقال القلب ذكر اللّه تعالى» فقط ، الترغيب و الترهيب : ج 2 ص 396 ح 10 ، كنز العمّال : ج 1 ص 428 ح 1848.

ص: 235

9 / 4 گشايش سينه

9 / 5 جلاى دل

5245.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :چون اين آيه : «آگاه باش كه با ياد خدا ، دل ها آرام مى گيرد» نازل شد ، پيامبر خدا فرمود : «اين براى كسى است كه خدا و پيامبرِ او را دوست بدارد و اهل بيت مرا صادقانه و نه به دروغ ، دوست بدارد و مؤمنان را در حضور و غياب ، دوست بدارد . آگاه باشيد كه با ياد خداست كه يكديگر را دوست مى دارند» .5244.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :ياد خدا ، جلا دهنده سينه ها و آرام بخش دل هاست .9 / 4گشايش سينه (1)قرآن«پس آيا كسى كه خدا ، سينه اش را براى [ پذيرش ] اسلام ، گشاده و [ در نتيجه ] برخوردار از نورى از جانب پروردگارش است [ همانند فرد تاريك دل است ؟] . پس واى بر آنان كه از سختْ دلى ، ياد خدا نمى كنند . اينان اند كه در گم راهى آشكارند» .

حديث5311.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :ياد خدا ، سينه را گشايش مى بخشد .9 / 5جلاى دل5312.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر چيزى را صيقل دهنده اى است و صيقل دهنده دل ها ياد خداست . هيچ چيز مانند ياد خدا ، آدمى را از عذاب خدا نجات نمى دهد .

.


1- .مقصود ، همان : شرح صدر ، ظرفيّت روحى ، تحمّل و آرامش دل است. م .

ص: 236

5313.عنه عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام_ مِن كَلامٍ لَهُ عِندَ تِلاوَتِهِ : «يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَ الْاصَالِ * رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَ_رَةٌ وَ لَا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّهِ» (1) _: إنَّ اللّهَ سُبحانَهُ وتَعالى جَعَلَ الذِّكرَ جِلاءً لِلقُلوبِ ، تَسمَعُ بِهِ بَعدَ الوَقرَةِ ، وتُبصِرُ بِهِ بَعدَ العَشوَةِ ، وتَنقادُ بِهِ بَعدَ المُعانَدَةِ . (2)5314.عنه عليه السلام ( _ مُخاطِبا اللّه َ عَزَّ وجَلَّ _ ) الكافي عن صباح الحذّاء عن أبي اُسامة :زامَلتُ (3) أبا عَبدِ اللّهِ عليه السلام فَقالَ لي : اِقرَأ ، قالَ : فَافتَتَحتُ سورَةً مِنَ القُرآنِ فَقَرأتُها ، فَرَقَّ وبَكى .

ثُمَّ قالَ : يا أبا اُسامَةَ ، اِرعَوا قُلوبَكُم بِذِكرِ اللّهِ عَزَّ وجَلَّ ، وَاحذَرُوا النَّكتَ (4) ، فَإِنَّهُ يَأتي عَلَى القَلبِ تاراتٌ أو ساعاتٌ _ الشكُّ مِن صَباحٍ _ لَيسَ فيهِ إيمانٌ ولا كُفرٌ ، شِبهَ الخِرقَةِ البالِيَةِ أوِ العَظمِ النَّخِرِ .

يا أبا اُسامَةَ ، ألَيسَ رُبَّما تَفَقَّدتَ قَلبَكَ فَلا تَذكُرُ بِهِ خَيرا ولا شَرّا ، ولا تَدري أينَ هُوَ؟

قُلتُ لَهُ : بَلى ، إنَّهُ لَيُصيبُني وأراهُ يُصيبُ النّاسَ!

قالَ : أجَل ، لَيسَ يَعرى مِنهُ أحَدٌ ، قالَ : فَإِذا كانَ ذلِكَ فَاذكُرُوا اللّهَ عَزَّ وجَلَّ ، وَاحذَرُوا النَّكتَ ، فَإِنَّهُ إذا أرادَ بِعَبدٍ خَيرا نَكَتَ إيمانا ، وإذا أرادَ بِهِ غَيرَ ذلِكَ نَكَتَ غَيرَ ذلِكَ .

قُلتُ : ما غَيرُ ذلِكَ جُعِلتُ فِداكَ ، ما هُوَ؟

قالَ : إذا أرادَ كُفرا نَكَتَ كُفرا . (5) .


1- .النور : 36 و 37.
2- .نهج البلاغة : الخطبة 122 ، غرر الحكم : ح 3573 ولم يذكر فيه الآية الشريفة ، بحار الأنوار : ج 69 ص 325 ح 39.
3- .الزَّمِيل : الرفيق في السفر الذي يعينك على اُمورك (لسان العرب : ج 11 ص 310 «زمل») .
4- .اِرعَوا قلوبَكم : من الرعاية ؛ أي احفظوها بذكره تعالى من وساوس الشيطان. والنَّكْت : ما يُلقيه الشيطان في القلب من الوساوس والشبهات (مرآة العقول : ج 26 ص 39) .
5- .الكافي : ج 8 ص 167 ح 188 ، بحار الأنوار : ج 70 ص 59 ح 38.

ص: 237

5315.عنه عليه السلام ( _ فِي الدُّعاءِ _ ) امام على عليه السلام_ از سخن ايشان به هنگام تلاوت «در آن [ خانه ]ها هر بامداد و شامگاه ، او را نيايش مى كنند ؛ مردانى كه نه تجارت ، و نه داد و ستدى، آنان را از ياد خدا، به خود مشغول نمى دارد» _: خداوند پاك و بلندمرتبه ، ياد [خود] را جلا دهنده دل ها قرار داد . با ياد او دل هاى ناشنوا شنوا مى شوند و دل هاى نابينا بينا مى گردند و دل هاى ستيزه گر ، رام مى شوند .5316.عنه عليه السلام :الكافى_ به نقل از صباح حذّاء ، از ابو اُسامه _: با امام صادق عليه السلام در سفرى همراه شدم ، به من فرمود : «[چيزى از قرآن] بخوان» .

من شروع به قرائت سوره اى از قرآن كردم . ايشان متأثّر شد و گريست . سپس فرمود : «اى ابو اُسامه! از دل هاى خود با ياد خداوند عز و جل مواظبت كنيد و مراقب نكته (1) باشيد ؛ زيرا بارها (/ ساعاتى) (2) بر دل مى گذرد كه نه ايمان در اوست و نه كفر ؛ همانند خِرقه كهنه يا استخوان پوسيده .

اى ابو اُسامه! آيا نه اين است كه گاه دلت را گم مى كنى و هيچ نيك و بدى با آن ياد نمى كنى و نمى دانى كجاست؟» .

گفتم : چرا . اين حالت به من دست مى دهد و به گمانم ، ديگران هم دچارش مى شوند .

فرمود : «آرى . هيچ كس از اين حالت ، خالى نيست . پس چون چنين شد ، خداى عز و جل را ياد كنيد و مراقب نكته باشيد ؛ زيرا هر گاه او خير بنده اى را بخواهد ، نكته ايمان ايجاد مى كند و هر گاه جز آن برايش بخواهد ، نكته جز آن ، ايجاد مى نمايد» .

گفتم : فدايت شوم ! مقصود از «جز آن» چيست ؟

فرمود : «هر گاه كفر بخواهد ، نكته كفر ايجاد مى كند» . .


1- .تعبير «نَكْت» كه در متن عربىِ حديث آمده ، به معناى زدن چوبى بر زمين و خراش دادن زمين است . مراد از نكت ، وارد شدن چيز فاسدى مانند كفر و نفاق در دل است كه دل را تحت تأثير قرار دهد . نكته به معناى نقطه (يعنى چرك و لك)، از همين اصل معنايى است .
2- .ترديد از صباح است .

ص: 238

5317.عنه عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام :الذِّكرُ جِلاءُ البَصائِرِ ، ونورُ السَّرائِرِ . (1)9 / 6شِفاءُ القَلبِ5314.امام على عليه السلام ( _ خطاب به خداى عز و جل _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ذِكرُ اللّهِ شِفاءُ القُلوبِ . (2)5315.امام على عليه السلام ( _ در دعايش _ ) عنه صلى الله عليه و آله :عَلَيكُم بِذِكرِ اللّهِ فَإِنَّهُ شِفاءٌ ، وإيّاكُم وذِكرَ النّاسِ فَإِنَّهُ داءٌ . (3)5316.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ ذِكرَ اللّهِ شِفاءٌ ، وإنَّ ذِكرَ النّاسِ داءٌ . (4)5317.امام على عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام :ذِكرُ اللّهِ دَواءُ أعلالِ النُّفوسِ . (5)5318.تفسير القمّي :عنه عليه السلام_ مِن دُعائِهِ المَعروفِ بِدُعاءِ كُمَيلٍ _: يا مَنِ اسمُهُ دَواءٌ ، وذِكرُهُ شِفاءٌ . (6)9 / 7صَلاحُ القَلبِ5319.امام على عليه السلام ( _ در دعايش _ ) الإمام عليّ عليه السلام :أصلُ صَلاحِ القَلبِ اشتِغالُهُ بِذِكرِ اللّهِ . (7) .


1- .غرر الحكم : ح 1377.
2- .كنز العمّال : ج 1 ص 414 ح 175 نقلاً عن الديلمي عن أنس.
3- .تنبيه الخواطر : ج 1 ص 8 .
4- .شُعب الإيمان : ج 1 ص 459 ح 717 عن مكحول ، كنز العمّال : ج 1 ص 426 ح 1837.
5- .غرر الحكم : ح 5169 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 255 ح 4714.
6- .مصباح المتهجّد : ص 850 ح 910 ، الإقبال : ج 3 ص 337 كلاهما عن كميل ، البلد الأمين : ص 191.
7- .غرر الحكم : ح 3083 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 120 ح 2736.

ص: 239

9 / 6 شفاى دل

9 / 7 بهبود دل

5320.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في صِفَةِ خَلقِ آدَمَ عليه السلام _ ) امام على عليه السلام :ياد خدا ، جلادهنده ديدگان و روشنايىِ درون هاست .9 / 6شفاى دل5322.عنه عليه السلام ( _ في صِفَةِ خَلقِ آدَمَ مِن طينٍ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ياد خدا ، شفاى دل هاست .5321.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خدا را ياد كنيد ، كه ياد خدا درمان است ، و مردم را ياد نكنيد ، كه آن ، درد [و بيمارى] است .5322.امام على عليه السلام ( _ در ويژگى آفرينش آدم عليه السلام از خاك _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ياد خدا ، درمان است و ياد مردم ، درد .5323.الإمام عليّ عليه السلام ( _ مِن خُطبَةٍ يَصِفُ فيها خِلقَةَ الإِنسانِ _ ) امام على عليه السلام :ياد خدا ، داروى دردهاى جان هاست .5324.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام_ از دعاى ايشان ، معروف به «دعاى كميل» _: اى كسى كه نامش دوا و يادش شفاست .9 / 7بهبود دل5323.امام على عليه السلام ( _ از سخنرانى اى كه در آن ، خلقت آدم عليه السلام ر ) امام على عليه السلام :ريشه بهبود دل ، پرداختن آن به ياد خداست .

.

ص: 240

5324.امام على عليه السلام :الإمام زين العابدين عليه السلام :اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وَاجعَل سَلامَةَ قُلوبِنا في ذِكرِ عَظَمَتِكَ ، وفَراغَ أبدانِنا في شُكرِ نِعمَتِكَ ، وَانطِلاقَ ألسِنَتِنا في وَصفِ مِنَّتِكَ . (1)5325.امام على عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام :مُداوَمَةُ الذِّكرِ قوتُ الأَرواحِ ، ومِفتاحُ الصَّلاحِ . (2)9 / 8حَياةُ القَلبِ5327.امام على عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :بِذِكرِ اللّهِ تَحيَا القُلوبُ ، وبِنِسيانِهِ مَوتُها . (3)5328.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله_ في وَصِيَّتِهِ لِأَبي ذَرٍّ _: نَبِّه بِالذِّكرِ قَلبَكَ ، وجافِ (4) عَنِ النَّومِ جَنبَكَ ، وَاتَّقِ اللّهَ رَبَّكَ . (5)5329.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في بَيانِ عَجائِبِ خَلقِ الطّاووسِ _ ) الإمام عليّ عليه السلام :فِي الذِّكرِ حَياةُ القُلوبِ . (6)5328.امام على عليه السلام :عنه عليه السلام :مَن ذَكَرَ اللّهَ سُبحانَهُ أحيَا اللّهُ قَلبَهُ ، ونَوَّرَ عَقلَهُ ولُبَّهُ . (7)5329.امام على عليه السلام ( _ در بيان شگفتى آفرينش طاووس _ ) عنه عليه السلام :الذِّكرُ نورُ العَقلِ ، وحَياةُ النُّفوسِ ، وجِلاءُ الصُّدورِ . (8)5330.الإمام عليّ عليه السلام :الإمام زين العابدين عليه السلام_ في دُعاءِ أبي حَمزَةَ الثُّمالِيِّ _: مَولايَ ، بِذِكرِكَ عاشَ قَلبي ، وبِمُناجاتِكَ بَرَّدتَ ألَمَ الخَوفِ عَنّي . (9) .


1- .الصحيفة السجّاديّة : ص 37 الدعاء 5.
2- .غرر الحكم : ح 9832 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 487 ح 9006.
3- .تنبيه الخواطر : ج 2 ص 120.
4- .جفا جنبُه عن الفراش وتجافى : نَبا عنه ولم يطمئنّ عليه. وجافَيتُ جنبي عن الفِراش فتجافى (لسان العرب : ج 14 ص 148 «جفا»).
5- .تنبيه الخواطر : ج 2 ص 117.
6- .غرر الحكم : ح 6445 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 354 ح 5991.
7- .غرر الحكم : ح 8876 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 458 ح 8301 وفيه «استنار» بدل «نوّر».
8- .غرر الحكم : ح 1999 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 60 ح 1523.
9- .مصباح المتهجّد : ص 592 ح 691 ، الإقبال : ج 1 ص 168 كلاهما عن أبي حمزة الثمالي ، بحار الأنوار : ج 98 ص 89 ح 2.

ص: 241

9 / 8 زنده شدن دل

5330.امام على عليه السلام :امام زين العابدين عليه السلام :بار خدايا! بر محمّد و خاندان او درود فرست ، و سلامت دل هاى ما را صَرف ياد عظمت خودت گردان ، و فراغت تن هايمان را صَرف سپاس گزارى نعمت هايت ، و گويايىِ زبان هايمان را صَرف بيان نوازش هايت گردان .5331.الإمام عليّ عليه السلام :امام على عليه السلام :مداومت بر ياد خدا ، خوراك جان ها ، و كليد بهبود [و درستى] است .9 / 8زنده شدن دل5332.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :با ياد خدا ، دل ها زنده اند ، و با فراموش كردن او مى ميرند .5333.الإمام عليّ عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در سفارش به ابو ذر _: دلت را با ياد [خدا] بيدار بدار ، و پهلويت را از [بستر] خواب ، دور گردان ، و از پروردگارت ، خداى يگانه ، پروا داشته باش .5334.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :ياد خدا ، حياتبخش دل هاست .5333.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :هر كه خداى سبحان را ياد كند ، خداوند ، دلش را زنده مى گرداند ، و خِرد و مغزش را روشن مى سازد .5334.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :ياد خدا ، روشنايىِ خِرد ، و زندگى بخش جان ها ، و جلا دهنده سينه هاست .5335.الإمام عليّ عليه السلام ( _ من خُطبَةٍ لَهُ عليه السلام يَصِفُ فيهَا العَرَ ) امام زين العابدين عليه السلام_ در دعاى ابو حمزه ثمالى _: آقاى من! با ياد توست كه دلم زندگى مى كند ، و با راز و نياز با توست كه درد ترس را در من ، فرو نشانده اى .

.

ص: 242

5336.عنه عليه السلام ( _ مِن خُطبَةٍ لَهُ عليه السلام يَصِفُ فيهَا النّا ) الإمام الكاظم عليه السلام :اللّهُمَّ . . . صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وأحيِ قُلوبَنا بِذِكرِكَ ، وَاجعَل ذُنوبَنا مَغفورَةً ، وعُيوبَنا مَستورَةً ، وفَرائِضَنا مَشكورَةً ، ونَوافِلَنا مَبرورَةً ، وقُلوبَنا بِذِكرِكَ مَعمورَةً . (1)5335.امام على عليه السلام ( _ در سخنرانى اش كه در آن ، عرب پيش از بعثت پيامبر ) الإمام المهدي عليه السلام :إلهي وأسأَ لُكَ بِاسمِكَ . . . أن تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ . . . وتُغنِيَ فَقري ، وتَجبُرَ كَسري ، وتُحيِيَ فُؤادي بِذِكرِكَ . (2)9 / 9عِمارَةُ القَلبِ5337.امام على عليه السلام ( _ در سخنرانى اش كه در آن ، روزگارش را به «بيداد» ) الإمام عليّ عليه السلام_ مِن وَصِيَّتِهِ لِابنِهِ الحَسَنِ عليه السلام _: اُوصيكَ بِتَقوَى اللّهِ _ أي بُنَيَّ _ ولُزومِ أمرِهِ ، وعِمارَةِ قَلبِكَ بِذِكرِهِ . (3)5338.نهج البلاغة :عنه عليه السلام :إلهي . . . اُناديكَ بِقَلبٍ قَريحٍ ، واُناجيكَ بِدَمعٍ سَفوحٍ ، وأعوذُ بِكَ مِن قُوَّتي ، وأعوذُ بِكَ مِن جُرأَتي ، وأستَجيرُ بِكَ مِن جَهلي ، وأتَعَلَّقُ بِعُرى أسبابِكَ مِن ذَنبي ، وأعمُرُ بِذِكرِكَ قَلبي . (4)9 / 10نورُ القَلبِ5339.امام على عليه السلام ( _ در سخنرانى اش كه در آن ، منافقان را توصيف كرده ) الإمام عليّ عليه السلام :اِستَديموا الذِّكرَ فَإِنَّهُ يُنيرُ القَلبَ ، وهُوَ أفضَلُ العِبادَةِ . (5) .


1- .مصباح المتهجّد : ص 59 ح 92 ، بحار الأنوار : ج 86 ص 53 ح 58 نقلاً عن الكتاب العتيق الغروي عن معاوية بن وهب البجلي.
2- .مُهج الدعوات : ص 343 ، بحار الأنوار : ج 95 ص 273 ح 34.
3- .نهج البلاغة : الكتاب 31 ، تحف العقول : ص 68 ، المناقب لابن شهر آشوب : ج 4 ص 37 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 217 ح 2 ؛ كنز العمّال : ج 16 ص 168 ح 44215 نقلاً عن وكيع والعسكري في المواعظ.
4- .بحار الأنوار : ج 87 ص 246 ح 56 نقلاً عن اختيار ابن الباقي.
5- .غرر الحكم : ح 2536 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 92 ح 2172.

ص: 243

9 / 9 آبادى دل

9 / 10 روشنايىِ دل

5340.الإمام عليّ عليه السلام ( _ وقَد ذُكِرَ عِندَهُ اختِلافُ النّاسِ _ ) امام كاظم عليه السلام :بار خدايا! ... بر محمّد و خاندان محمّد ، درود فرست ، و دل هاى ما را با ياد خودت زنده بدار ، و گناهانمان را آمرزيده دار ، و عيب هايمان را بپوش ، و واجباتى را كه به جا آورده ايم ، پاداش ده و مستحبّاتمان را بپذير و دل هايمان را به ياد خودت آبادان ساز .5341.عنه عليه السلام :امام مهدى عليه السلام :معبودا ! به نام تو از تو درخواست مى كنم ... كه بر محمّد و خاندان محمّد ، درود فرستى ... و نيازمندى مرا به بى نيازى مبدّل سازى ، و شكستگى ام را ببندى ، و دلم را به ياد خودت زنده دارى .9 / 9آبادى دل5342.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام_ از سفارش هاى ايشان به فرزندش حسن عليه السلام _: تو را _ اى پسرم _ به ترس از خدا ، و پايبندى به فرمان او ، و آباد كردن دلت به ياد او سفارش مى كنم .5343.الإمام عليّ عليه السلام :امام على عليه السلام :معبودا! ... با دلى ريش ، صدايت مى زنم و با اشكى ريزان ، آهسته مى خوانمت و از نيروى خويش به تو پناه مى برم و از گستاخى خويش به تو پناه مى برم و از نادانى خويش به تو پناه مى آورم و از گناهان خود به دستگيره هاى رشته هاى تو چنگ مى زنم و دلم را به ياد تو آباد مى گردانم .9 / 10روشنايىِ دل5346.نهج البلاغة :امام على عليه السلام :بر ياد خدا مداومت ورزيد ، كه اين كار ، هم دل را نورانى مى كند ، و هم برترين عبادت است .

.

ص: 244

5342.امام على عليه السلام :عنه عليه السلام :دَوامُ الذِّكرِ يُنيرُ القَلبَ وَالفِكرَ . (1)5343.امام على عليه السلام :عنه عليه السلام :مَن كَثُرَ ذِكرُهُ استَنارَ لُبُّهُ . (2)5344.امام على عليه السلام :عنه عليه السلام :ثَمَرَةُ الذِّكرِ استِنارَةُ القُلوبِ . (3)5345.امام على عليه السلام :عنه عليه السلام :الذِّكرُ نورٌ ورُشدٌ . النِّسيانُ ظُلمَةٌ وفَقدٌ . (4)5346.نهج البلاغة :عنه عليه السلام :عَلَيكَ بِذِكرِ اللّهِ ؛ فَإِنَّهُ نورُ القَلبِ . (5)5347.الإمام عليّ عليه السلام :عنه عليه السلام :الذِّكرُ يُؤنِسُ اللُّبَّ ، ويُنيرُ القَلبَ ، ويَستَنزِلُ الرَّحمَةَ . (6)5347.امام على عليه السلام :عنه عليه السلام :ذِكرُ اللّهِ يُنيرُ البَصائِرَ ، ويُؤنِسُ الضَّمائِرَ . (7)9 / 11حِكمَةُ القَلبِ5349.الإمام عليّ عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام :مَن ألزَمَ قَلبَهُ فِكرا ، ولِسانَهُ الذِّكرَ ، مَلَأَ اللّهُ قَلبَهُ إيمانا ورَحمَةً ، ونورا وحِكمَةً . (8)5350.عنه عليه السلام :الكافي عن السندي عن الإمام الباقر عليه السلام :ما أخلَصَ العَبدُ الإيمانَ بِاللّهِ عز و جل أربَعينَ يَوما _ أو قالَ : ما أجمَلَ عَبدٌ ذِكرَ اللّهِ عز و جل أربَعينَ يَوما _ إلّا زَهَّدَهُ اللّهُ عز و جل فِي الدُّنيا ، وبَصَّرَهُ داءَها ودَواءَها ؛ فَأَثبَتَ الحِكمَةَ في قَلبِهِ ، وأنطَقَ بِها لِسانَهُ (9) . (10) .


1- .غرر الحكم : ح 5144 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 250 ح 4683.
2- .غرر الحكم : ح 9123.
3- .غرر الحكم : ح 4631 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 208 ح 4170.
4- .غرر الحكم : ح 602 و603 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 50 ح 1290 و1291.
5- .غرر الحكم : ح 6103 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 335 ح 5728.
6- .غرر الحكم : ح 1858 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 55 ح 1429.
7- .غرر الحكم : ح 5167 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 255 ح 4720.
8- .إرشاد القلوب : ص 100.
9- .جدير بالذكر أنّ الرواية الاُولى دالّة على أنّ الذكر المرافق للفكر هو الموجب لحصول الحكمة ، وأمّا الرواية الثانية فإنّها إنّما تدلّ على عنوان الباب فيما لو كان قول الإمام هو : «ما أجمَلَ عَبدٌ ذكر اللّه عز و جل أربَعينَ يَوما» .
10- .الكافي : ج 2 ص 16 ح 6 ، بحار الأنوار : ج 70 ص 240 ح 8.

ص: 245

9 / 11 حكمت دل

5351.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :مداومت بر ياد خدا ، دل و انديشه را روشن مى گردانَد .5352.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :هر كه بسيار ياد خدا كند ، دلش روشنايى مى گيرد .5353.عنه عليه السلام ( _ في وَصِيَّتِهِ لِبَنيهِ _ ) امام على عليه السلام :ثمره ياد خدا ، نورانى شدن دل هاست .5354.الاختصاص عن الأَصبَغ بن نُباتَة :امام على عليه السلام :ياد خدا ، روشنايى و رهيابى است ، و فراموشى [او] تاريكى و گم راهى است .5349.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :بر تو باد ياد خدا ؛ زيرا ياد خدا ، روشنايىِ دل است .5350.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :ياد خدا ، انديشه را رام و دل را روشن مى كند و رحمت [الهى] را فرود مى آورد .5351.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :ياد خدا ، روشنايى بخش بينش ها ، و رام كننده درون هاست .9 / 11حكمت دل5354.الاختصاص ( _ به نقل از اَصبغ بن نُباته _ ) امام على عليه السلام :هر كه دلش را با انديشيدن و زبانش را با ياد خدا همراه سازد ، خداوند ، دلش را از ايمان و مِهر و روشنايى و حكمت ، آكنده مى سازد .5355.الإمام عليّ عليه السلام :الكافى_ به نقل از سِندى : _امام باقر عليه السلام فرمود : «بنده ، چهل روزْ ايمانِ به خداوند عز و جل را خالص نگردانيد» يا فرمود : «هيچ بنده اى چهل روزْ خداوند عز و جل را به خوبى ياد نكرد ، مگر آن كه خداوند عز و جل او را به دنيا زاهد گردانْد و درد و درمان دنيا را به او نمايانْد و حكمت را در دلش استوار كرد و زبانش را به آن ، گويا ساخت» .

.

ص: 246

9 / 12هِدايَةُ العُقولِ5356.امام على عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام :الذِّكرُ هِدايَةُ العُقولِ ، وتَبصِرَةُ النُّفوسِ . (1)5357.الإمام عليّ عليه السلام :عنه عليه السلام :مَن ذَكَرَ اللّهَ استَبصَرَ . (2)5358.عنه عليه السلام :عنه عليه السلام :لا هِدايَةَ كَالذِّكرِ . (3)9 / 13نَجاحُ الاُمورِ5361.عنه عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :اُذكُرِ اللّهَ ؛ فَإِنَّهُ عَونٌ لَكَ عَلى ما تَطلُبُ . (4)5362.عنه عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام :خَيرُ مَا استَنجَحتَ بِهِ الاُمورَ ذِكرُ اللّهِ سُبحانَهُ . (5)5363.نهج البلاغة عن مالِك بن دِحيَة :عنه عليه السلام :ذِكرُ اللّهِ تُستَنجَحُ بِهِ الاُمورُ ، وتَستَنيرُ بِهِ السَّرائِرُ . (6) .


1- .غرر الحكم : ح 1403.
2- .غرر الحكم : ح 7800 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 429 ح 7297.
3- .غرر الحكم : ح 10460 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 536 ح 9828.
4- .تنبيه الغافلين : ص 471 ح 732 عن عمارة ، شرح نهج البلاغة : ج 15 ص 65 ، كنز العمّال : ج 1 ص 415 ح 1755 نقلاً عن ابن عساكر عن عطاء بن أبي مسلم ؛ بحار الأنوار : ج 21 ص 60 ح 11.
5- .غرر الحكم : ح 4987 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 238 ح 4527.
6- .غرر الحكم : ح 5168 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 255 ح 4718.

ص: 247

9 / 12 راه نماى خِرَدها

9 / 13 موفّقيت در كارها

9 / 12راه نماى خِرَدها5359.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :ياد خدا ، مايه هدايت خِردها و بصيرت جان هاست .5360.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :هر كه خدا را ياد كند ، هدايت مى شود .5361.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :هيچ هدايتى مانند ياد خدا نيست .9 / 13موفّقيت در كارها5364.الإمام عليّ عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خدا را ياد كن ؛ زيرا ياد خدا ، تو را در آنچه مى طلبى ، كمك مى كند .5365.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :بهترين وسيله موفّقيت تو در كارها ، ياد خداوند سبحان است .5366.عنه عليه السلام ( _ فِي الحِكَمِ المَنسوبَةِ إلَيهِ _ ) امام على عليه السلام :ياد خدا ، مايه موفّقيت در كارها و نورانيّت درون هاست .

.

ص: 248

9 / 14الرِّزقُ بِغَيرِ بِضاعَةٍ5369.عنه عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :اِتَّخِذوا ذِكرَ اللّهِ تِجارَةً ، يَأتِكُمُ الرِّزقُ بِغَيرِ بِضاعَةٍ (1) . (2)5364.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :مَن أكثَرَ ذِكرَ اللّهِ رَزَقَهُ اللّهُ . (3)9 / 15النَّجاةُ مِنَ الشَّدائِدِ5367.امام على عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :كُلُّ أحَدٍ يَموتُ عَطشانَ ، إلّا ذاكِرَ اللّهِ . (4)5368.امام على عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام :ذِكرُ اللّهِ طارِدُ اللَأواءِ (5) وَالبُؤسِ . (6)5369.امام على عليه السلام :الإمام الباقر عليه السلام :لَمّا كَلَّمَ اللّهُ موسَى بنَ عِمرانَ عليه السلام ، قالَ موسى : . . . إلهي فَما جَزاءُ مَن لَم يَفتُر لِسانُهُ عَن ذِكرِكَ ، وَالتَّضَرُّعِ وَالاِستِعانَةِ لَكَ فِي الدُّنيا؟

قالَ : يا موسى ، اُعينُهُ عَلى شَدائِدِ الآخِرَةِ . (7)5370.عنه عليه السلام :الإمام الهادي عليه السلام :لَمّا كَلَّمَ اللّهُ عز و جل موسَى بنَ عِمرانَ عليه السلام ، قالَ موسى : . . . إلهي فَما جَزاءُ مَن ذَكَرَكَ بِلِسانِهِ وقَلبِهِ؟

قالَ : يا موسى ، اُظِلُّهُ يَومَ القِيامَةِ بِظِلِّ عَرشي ، وأجعَلُهُ في كَنَفي . (8) .


1- .في المصدر : «من بضاعة» ، والتصويب من فيض القدير : ج 3 ص 465.
2- .الفردوس : ج 2 ص 119 ح 2624 ، فردوس الأخبار : ج 2 ص 193 ح 2446 وفيه «من غير طاعة» بدل «بغير بضاعة» وكلاهما عن الإمام عليّ عليه السلام .
3- .دعائم الإسلام : ج 2 ص 116 ح 385 ، بحار الأنوار : ج 66 ص 325 ح 12.
4- .الدعوات : ص 237 ح 660 ، بحار الأنوار : ج 81 ص 240 ح 26.
5- .اللّأْواء : الشِّدّة وضيق المعيشة (النهاية : ج 4 ص 221 «لأى»).
6- .غرر الحكم : ح 5170 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 255 ح 4715.
7- .فضائل الأشهر الثلاثة : ص 88 ح 68 عن زياد بن المنذر ، بحار الأنوار : ج 69 ص 412 ح 131.
8- .الأمالي للصدوق : ص 276 ح 307 عن عبدالعظيم بن عبد اللّه الحسني ، روضة الواعظين : ص 428 ، مشكاة الأنوار : ص 114 ح 265 كلاهما عن موسى عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 93 ص 156 ح 23 ؛ البداية والنهاية : ج 9 ص 287 عن وهب عن موسى عليه السلام .

ص: 249

9 / 14 روزىِ بدون سرمايه

9 / 15 رهيدن از سختى ها و گرفتارى ها

9 / 14روزىِ بدون سرمايه5373.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ياد خدا را [سرمايه] تجارت قرار دهيد تا روزى ، بى كالا و سرمايه به شما برسد .5374.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كه خدا را بسيار ياد كند ، خداوند ، روزى اش مى دهد .9 / 15رهيدن از سختى ها و گرفتارى ها5377.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر شخصى تشنه مى ميرد ، مگر ذكرگوى خدا .5378.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :ياد خدا ، دور كننده تنگ دستى و بينوايى است .5370.امام على عليه السلام :امام باقر عليه السلام :چون خداوند با موسى بن عمران عليه السلام سخن گفت ، موسى گفت : ... معبودا ! پاداش كسى كه در دنيا زبانش از ياد تو و التماس و كمك جستن از تو سست نشود ، چيست؟

فرمود : «اى موسى ! او را در سختى هاى آخرت ، كمك مى كنم» .5371.امام على عليه السلام :امام هادى عليه السلام :آن گاه كه خداوند عز و جل با موسى بن عمران عليه السلام سخن گفت ، موسى گفت : معبودا ! پاداش كسى كه با زبان و دلش تو را ياد كند ، چيست؟

فرمود : «اى موسى ! روز قيامت ، او را در سايه عرشم در مى آورم و در پناه خويش مى گيرم» .

.

ص: 250

5372.امام على عليه السلام :عنه عليه السلام_ فِي الدُّعاءِ _: يا مَن تُحَلُّ بِأَسمائِهِ عُقَدُ المَكارِهِ ، ويا مَن يُفَلُّ بِذِكرِهِ حَدُّ الشَّدائِدِ ، ويا مَن يُدعى بِأَسمائِهِ العِظامِ مِن ضيقِ المَخرَجِ إلى مَحَلِّ الفَرَجِ . (1)راجع : ص 100 ح 153 .

9 / 16حُسنُ الذِّكرِ5376.امام على عليه السلام ( _ در حكمت هاى منسوب به ايشان _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عَلَيكَ بِذِكرِ اللّهِ وتِلاوَةِ القُرآنِ ؛ فَإِنَّهُ رَوحُكَ (2) فِي السَّماءِ ، وذِكرُكَ فِي الأَرضِ . (3)5377.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :عَلَيكَ بِتِلاوَةِ القُرآنِ وذِكرِ اللّهِ كَثيرا ؛ فَإِنَّهُ ذِكرٌ لَكَ فِي السَّماءِ ، ونورٌ لَكَ فِي الأَرضِ . (4)5378.امام على عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام :مَنِ اشتَغَلَ بِذِكرِ اللّهِ ، طَيَّبَ اللّهُ ذِكرَهُ . (5) .


1- .مُهج الدعوات : ص 325 عن اليسع بن حمزة ، بحار الأنوار : ج 95 ص 229 ح 27 .
2- .الرَّوح : الراحة والرحمة (القاموس المحيط : ج 1 ص 224 «روح»).
3- .مسند ابن حنبل : ج 4 ص 163 ح 11774 عن أبي سعيد الخدري ، كنز العمّال : ج 15 ص 826 ح 43284 .
4- .الخصال : ص 525 ح 13 ، معاني الأخبار : ص 334 ح 1 كلاهما عن أبي ذرّ ، بحار الأنوار : ج 93 ص 154 ح 15 ؛ المعجم الكبير : ج 2 ص 157 ح 1651 ، الفردوس : ج 3 ص 31 ح 4068 كلاهما عن أبي ذرّ ، كنز العمّال : ج 15 ص 909 ح 43572.
5- .غرر الحكم : ح 8235 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 445 ح 7832.

ص: 251

9 / 16 نيك نامى

5379.الإمام عليّ عليه السلام :امام هادى عليه السلام_ در دعا _: اى آن كه گِره هاى ناملايمات با نام هاى او باز مى شوند ! اى آن كه تيزى سختى ها با ياد او كُند مى شود! و اى آن كه با خواندن نام هاى بزرگش از تنگنا به گشايش ، راه بُرده مى شود !ر . ك : ص 101 ح 153 .

9 / 16نيك نامى5383.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر تو باد ياد خدا و تلاوت قرآن ؛ زيرا اين كار ، مايه خوش بويى تو در آسمان و نيك نامى ات در زمين است .5384.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر تو باد تلاوت قرآن و ياد كردن بسيار از خدا ؛ زيرا اين كار در آسمان ، برايت نام و در زمين ، برايت نور است .5379.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :هر كه به ياد خدا سرگرم شود ، خداوند ، نام و ياد او را خوش مى گرداند .

.

ص: 252

9 / 17حُسنُ العَمَلِ5382.امام على عليه السلام ( _ در سفارشش به شُرَيح بن هانى ، هنگامى كه او را د ) الإمام عليّ عليه السلام :مَن عَمَرَ قَلبَهُ بِدَوامِ الذِّكرِ ، حَسُنَت أفعالُهُ فِي السِّرِّ وَالجَهرِ . (1)9 / 18كَفّارَةُ السَّيِّئاتِ5290.امام على عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :كابِدُوا (2) اللَّيلَ بِالصَّلاةِ ، وَاذكُرُوا اللّهَ كَثيرا ؛ يُكَفِّر عَنكُم سَيِّئاتِكُم . (3)5291.عنه عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام :عَوِّد نَفسَكَ الاِستِهتارَ بِالذِّكرِ وَالاِستِغفارِ ، فَإِنَّهُ يَمحو عَنكَ الحَوبَةَ (4) ، ويُعَظِّمُ لَكَ المَثوبَةَ . (5)9 / 19قُوَّةُ الإيمانِ5292.امام على عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :وَالَّذي نَفسي بِيَدِهِ! إنَّ القُرآنَ وَالذِّكرَ لَيُنبِتانِ الإِيمانَ فِي القَلبِ كما يُنبِتُ الماءُ العُشبَ . (6) .


1- .غرر الحكم : ح 8872 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 458 ح 8297.
2- .كابَدتُ الأمرَ : إذا قاسيت شدّته (الصحاح : ج 2 ص 530 «كبر») .
3- .الأمالي للمفيد : ص 189 ح 16 عن جابر بن عبد اللّه الأنصاري ، بحار الأنوار : ج 82 ص 223 ح 45.
4- .الحَوبَة : الإثم (القاموس المحيط : ج 1 ص 58 «حوب») .
5- .غرر الحكم : ح 6230 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 340 ح 5792 وفيه «الاستكثار بالاستغفار» بدل «الاستهتار بالذكر والاستغفار».
6- .كنز العمّال : ج 15 ص 221 ح 40670 نقلاً عن الديلمي عن أنس.

ص: 253

9 / 17 نيك كردارى

9 / 18 زدودن گناهان

9 / 19 تقويت ايمان

9 / 17نيك كردارى5295.حلية الأولياء عن النُّعمان بن سَعد :امام على عليه السلام :هر كه دلش را پيوسته به ياد خدا آباد بدارد ، كردارهايش در نهان و آشكار ، نيك مى شود .9 / 18زدودن گناهان5295.حلية الأولياء ( _ به نقل از نعمان بن سعد _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رنج شب زنده دارى با نماز را تحمّل كنيد ، و خداى را بسيار ياد كنيد تا گناهانتان را از شما بزُدايد .5296.الإمام عليّ عليه السلام ( _ مِن خُطبَةٍ لَهُ يَصِفُ فيها خَلقَ العالَمِ _ ) امام على عليه السلام :خويشتن را به دل دادن به ياد خدا و استغفار ، خو دِه؛ زيرا اين كار ، گناه را از تو مى زدايد و پاداش بزرگى نصيبت مى كند .9 / 19تقويت ايمان5297.امام على عليه السلام ( _ در سخنرانى اش در وصف آسمان _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سوگند به آن كه جانم در دست اوست ، [تلاوت] قرآن و ياد [خدا] ، ايمان را در دل مى رويانند ، چنان كه آب ، گياه را مى رويانَد!

.

ص: 254

9 / 20التَّقَرُّبُ إلَى اللّهِ5298.امام على عليه السلام ( _ از سخنرانى اى درباره توحيد كه در آن ، آفرينش آس ) كنز العمّال عن خالد بن الوليد :جاءَ رَجُلٌ إلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله فَقالَ : إنّي سائِلُكَ عَمّا فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ ، فَقالَ لَهُ : سَل عَمّا بَدا لَكَ . . . قالَ : اُحِبُّ أن أكونَ أخَصَّ النّاسِ إلَى اللّهِ تَعالى .

قالَ : أكثِر ذِكرَ اللّهِ ، تَكُن أخَصَّ العِبادِ إلَى اللّهِ تَعالى . (1)5299.امام على عليه السلام ( _ خطاب به خداى عز و جل _ ) مصباح الشريعة_ فيما نَسَبَهُ إلَى الإِمامِ الصّادِقِ عليه السلام _: إعرابُ القُلوبِ أربَعَةُ أنواعٍ : رَفعٌ وفَتحٌ وخَفضٌ ووَقفٌ .

فَرَفعُ القَلبِ في ذِكرِ اللّهِ ، وفَتحُ القَلبِ فِي الرِّضا عَنِ اللّهِ ، وخَفضُ القَلبِ فِي الاِشتِغالِ بِغَيرِ اللّهِ ، ووَقفُ القَلبِ فِي الغَفلَةِ عَنِ اللّهِ .

ألاتَرى أنَّ العَبدَ إذا ذَكَرَ اللّهَ تَعالى بِالتَّعظيمِ خالِصا ، ارتَفَعَ كُلُّ حِجابٍ بَينَهُ وبَينَ اللّهِ مِن قَبلِ ذلِكَ . . . وإذا غَفَلَ عَن ذِكرِ اللّهِ كَيفَ تَراهُ بَعدَ ذلِكَ مَوقوفا مَحجوبا ، قَد قَسا وأظلَمَ مُنذُ فارَقَ نورَ التَّعظيمِ .

فَعَلامَةُ الرَّفعِ ثَلاثَةُ أشياءَ : وُجودُ المُوافَقَةِ ، وفَقدُ المُخالَفَةِ ، ودَوامُ الشَّوقِ . . . .

وعَلامَةُ الوَقفِ ثَلاثَةُ أشياءَ : زَوالُ حَلاوَةِ الطّاعَةِ ، وعَدمُ مَرارَةِ المَعصِيَةِ ، وَالتِباسُ عِلمِ الحَلالِ بِالحَرامِ . (2) .


1- .كنز العمّال : ج 16 ص 127 ح 44154 نقلاً عن أبي العبّاس المستغفري.
2- .مصباح الشريعة : ص 20 ، بحار الأنوار : ج 70 ص 55 ح 25.

ص: 255

9 / 20 نزديك شدن به خدا

9 / 20نزديك شدن به خدا5302.كنز العمّال عن حَبَّةَ العُرَنِيّ :كنز العمّال_ به نقل از خالد بن وليد _: مردى نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت : مى خواهم در باره دنيا و آخرت از شما بپرسم .

به او فرمود : «آنچه مى خواهى ، بپرس ...» .

گفت : دوست مى دارم كه خاص ترين مردم نزد خداى متعال باشم .

فرمود : «خدا را بسيار ياد كن تا خاص ترينِ بندگان نزد خداى متعال باشى» .5303.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في جَوابِ رَجُلٍ مِن أهلِ الشّامِ فيما سَأَلَهُ ) مصباح الشريعة_ در حديثى كه به امام صادق عليه السلام نسبت داده شده است _: اِعراب دل ها چهار تاست : رفع و فتح و جرّ و وقف .

رفع دل ، در ياد خداست ؛ فتح دل ، در خشنودى از خداست ؛ جرّ دل ، در پرداختن به غير خداست ؛ و وقف دل ، در غفلت از خداست .

مگر نمى بينى كه بنده هر گاه ، از سرِ اخلاص ، خداى متعال را به بزرگى ياد كند ، هر حجابى كه پيش از آن ميان او و خدا بوده است ، مرتفع مى شود ... و هر گاه از ياد خدا غافل گردد ، چگونه پس از آن ، متوقّف مى شود و در حجاب مى مانَد ؟ از آن زمان كه از نور بزرگداشت [خدا] جدا شد ، دلش سخت و تاريك شد .

پس ، علامت رفع ، سه چيز است : بودن سازگارى ، نبود ناسازگارى ، و دوام شوق ... .

و علامت وقف ، سه چيز است : از ميان رفتن شيرينى فرمان بُردارى ، نبود تلخى نافرمانى ، و در آميختن علم حلال به علم حرام .

.

ص: 256

9 / 21الاُنسُ بِاللّهِ5302.كنز العمّال ( _ به نقل از حَبّه عُرَنى _ ) الإمام عليّ عليه السلام :الذِّكرُ مِفتاحُ الاُنسِ . (1)5303.امام على عليه السلام ( _ در پاسخ يكى از مردم شام كه پرسيده بود : آسمان د ) عنه عليه السلام :ذاكِرُ اللّهِ مُؤانِسُهُ . (2)5304.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في صِفَةِ المَلائِكَةِ عليهم السلام _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ في دُعاءِ الجَوشَنِ الكَبيرِ _: يا أنيسَ الذّاكِرينَ . (3)5304.امام على عليه السلام ( _ در وصف فرشتگان _ ) الإمام عليّ عليه السلام :اللّهُمَّ إنَّكَ آنَسُ الآنِسِينَ لِأَولِيائِكَ ، وأحضَرُهُم بِالكِفايَةِ لِلمُتَوَكِّلينَ عَلَيكَ ، تُشاهِدُهُم في سَرائِرِهِم ، وتَطَّلِعُ عَلَيهِم في ضَمائِرِهِم ، وتَعلَمُ مَبلَغَ بَصائِرِهِم ، فَأَسرارُهُم لَكَ مَكشوفَةٌ ، وقُلوبُهُم إلَيكَ مَلهوفَةٌ ، إن أوحَشَتهُمُ الغُربَةُ آنَسَهُم ذِكرُكَ . (4)5305.عنه عليه السلام ( _ في خَلقِ المَلائِكَةِ _ ) عدّة الداعي :في بَعضِ الأَحادِيثِ القُدسِيَّةِ : أيُّما عَبدٍ اطَّلَعتُ عَلى قَلبِهِ فَرَأَيتُ الغالِبَ عَلَيهِ التَّمَسُّكَ بِذِكري ، تَوَلَّيتُ سِياسَتَهُ ، وكُنتُ جَليسَهُ ومُحادِثَهُ وأنيسَهُ . (5)9 / 22حُبُّ اللّهِ5306.امام على عليه السلام ( _ خطاب به خداى عز و جل _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن أكثَرَ ذِكرَ اللّهِ عز و جل أحَبَّهُ اللّهُ . (6)5307.عنه عليه السلام ( _ أيضا _ ) عنه صلى الله عليه و آله_ في وَصِيَّتِهِ لِأَبي ذَرٍّ _: يا أبا ذَرٍّ ، إنَّ أحَبَّكُم إلَى اللّهِ جَلَّ ثَناؤُهُ أكثَرُكُم ذِكرا لَهُ . (7) .


1- .غرر الحكم : ح 541 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 40 ح 886.
2- .غرر الحكم : ح 5160 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 256 ح 4741.
3- .البلد الأمين : ص 410 ، المصباح للكفعمي : ص 346 ، بحار الأنوار : ج 94 ص 395 ح 3.
4- .نهج البلاغة : الخطبة 227 ، بحار الأنوار : ج 69 ص 329 ح 40.
5- .عدّة الداعي : ص 235 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 162 ح 42.
6- .الكافي : ج 2 ص 499 ح 3 عن داوود بن سرحان ، الزهد للحسين بن سعيد : ص 55 ح 148 عن عبد الرحمن بن الحجّاج وكلاهما عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 66 ص 325 ح 11 ؛ كنز العمّال : ج 3 ص 241 ح 6350 نقلاً عن الدارقطني في الإفراد عن عائشة.
7- .مكارم الأخلاق : ج 2 ص 375 ح 2661 عن أبي ذرّ ، بحار الأنوار : ج 77 ص 86 ح 3.

ص: 257

9 / 21 همدمى با خدا

9 / 22 محبوبيت در نزد خداوند

9 / 21همدمى با خدا5309.عنه عليه السلام ( _ في صِفَةِ الأَرضِ ودَحوِها عَلَى الماءِ _ ) امام على عليه السلام :ياد خدا ، كليد همدمى است .5308.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام :ياد كننده خدا ، همدم اوست .5209.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در دعاى «جوشن كبير» _: اى همدمِ ذاكران .5210.امام على عليه السلام ( _ در حكمت هاى منسوب به ايشان _ ) امام على عليه السلام :بار خدايا ! تو براى دوستانت نزديك ترين همدمانى ، و براى كارسازى توكّل كنندگان به تو ، آماده ترينى ، در نهان هايشان ، آنان را مى بينى و از درون هايشان آگاهى و اندازه بينش هايشان را مى دانى . پس رازهاى ايشان ، براى تو آشكار است و دل هايشان ، آرزومندِ توست . اگر وحشت تنهايى فرايشان گيرد ، ياد تو همدمشان مى شود .5211.امام على عليه السلام ( _ در دعايى كه به كُمَيل بن زياد آموخت _ ) عدّة الداعى :در يكى از احاديث قدسى آمده است : «هر بنده اى كه بر دلش نظر افكنم و ببينم كه تمسّك به ياد من بر آن چيره است ، تربيت او را خود بر عهده مى گيرم و همنشين و همسخن و همدم او مى شوم» .9 / 22محبوبيت در نزد خداوند5214.الإمام عليّ عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كسى كه خداوند عز و جل را بسيار ياد كند ، خداوند ، او را دوست مى دارد .5215.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در سفارش به ابو ذر _: اى ابو ذر ! محبوب ترين شما نزد خداوند عز و جل كسى است كه بيشتر به ياد او باشد .

.

ص: 258

5216.عنه عليه السلام ( _ مُخاطِبا اللّه َ عَزَّ وجَلَّ _ ) عنه صلى الله عليه و آله :أحَبُّهُم [ النّاسِ] إلَى اللّهِ أكثَرُهُم ذِكرا . (1)5217.عنه عليه السلام ( _ فِي الحِكَمِ المَنسوبَةِ إلَيهِ _ ) الإمام عليّ عليه السلام :إذا رَأَيتَ اللّهَ سُبحانَهُ يُؤنِسُكَ بِذِكرِهِ ، فَقَد أحَبَّكَ . (2)5212.امام على عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :قالَ موسى عليه السلام : يا رَبِّ ، وَدِدتُ أنّي أعلَمُ مَن تُحِبُّ مِن عِبادِكَ فَاُحِبَّهُ!

قالَ : إذا رَأيتَ عَبدي يُكثِرُ مِن ذِكري ، فَأَنَا أذِنتُ لَهُ في ذلِكَ ، فَاُحِبُّهُ ، وإذا رَأَيتَ عَبدي لا يَذكُرُني ، فَأَنَا حَجَبتُهُ عَن ذلِكَ ، وأنَا اُبغِضُهُ . (3)9 / 23لِقاءُ اللّهِ5215.امام على عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :يَقولُ اللّهُ تَعالى : إذا كانَ الغالِبُ عَلى عَبدِي الاِشتِغالَ بي جَعَلتُ نَعيمَهُ ولَذَّتَهُ في ذِكري ، فَإِذا جَعَلتُ نَعيمَهُ ولَذَّتَهُ في ذِكري عَشِقَني وعَشِقتُهُ ، فَإِذا عَشِقَني وعَشِقتُهُ رَفَعتُ الحِجابَ فيما بَيني وبَينَهُ ، وصِرتُ مَعالِما (4) بَينَ عَينَيهِ لا يَسهو إذا سَهَا النّاسُ ؛ اُولئِكَ كَلامُهُم كَلامُ الأَنبياءِ ، اُولئِكَ الأَبطالُ حَقّا ، اُولئِكَ الَّذينَ إذا أرَدتُ بِأَهلِ الأَرضِ عُقوبَةً وعَذابا ذَكَرتُهُم فَصَرَفتُ ذلِكَ عَنهُم . (5) .


1- .إرشاد القلوب : ص 133.
2- .غرر الحكم : ح 4040 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 135 ح 3070.
3- .تاريخ دمشق : ج 61 ص 147 ح 12565 ، الفردوس : ج 3 ص 192 ح 4534 كلاهما عن عمر ، كنز العمّال : ج 1 ص 433 ح 1870 ؛ الدعوات : ص 20 ح 18 وليس فيه «قال موسى عليه السلام » ، بحار الأنوار : ج 93 ص 160 ح 41.
4- .المَعْلَم : الأثر يستدلّ به على الطريق (الصحاح : ج 5 ص 1991 «علم») . وفي كنزالعمّال : «... وصيّرت ذلك تغالبا عليه ، لا يسهو ...» .
5- .حلية الأولياء : ج 6 ص 165 عن الحسن ، كنز العمّال : ج 1 ص 433 ح 1872.

ص: 259

9 / 23 ديدار خدا

5216.امام على عليه السلام ( _ خطاب به خداى عز و جل _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :محبوب ترينِ مردم نزد خدا ، كسى است كه بيشتر از او ياد كند .5217.امام على عليه السلام ( _ در حكمت هاى منسوب به ايشان _ ) امام على عليه السلام :هر گاه ديدى كه خداوند سبحان ، تو را با يادش مأنوس ساخته است ، بى گمان ، دوستت دارد .5218.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في دُعاءٍ عَلَّمَهُ كُمَيلَ بنِ زِيادٍ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :موسى عليه السلام گفت : اى خداى من! دوست دارم بدانم از بندگانت چه كسى را دوست دارى تا من نيز دوستش بدارم .

خداوند فرمود : «هر گاه ديدى كه بنده ام مرا بسيار ياد مى كند ، من اجازه [و توفيق ]اين كار را به او داده ام . پس او را دوست مى دارم ؛ و هر گاه ديدى كه بنده ام مرا ياد نمى كند ، من او را از اين كار مانع شده ام ، و من ، دشمنش مى دارم» .9 / 23ديدار خدا5221.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند متعال مى فرمايد : «هر گاه غالب حالات بنده ام پرداختن به من باشد ، خوشى و لذّت او را در ياد كردنش از من قرار دهم ، و هر گاه خوشى و ذلّتش را در يادم قرار دهم ، او عاشق من مى شود و من ، عاشق او مى شوم ، و هر گاه او عاشق من شود و من عاشق او ، پرده ميان خودم و او را كنار مى زنم و نشانه هايى فرا چشم او مى شوم ، به طورى كه هر گاه مردم اشتباه كنند ، او اشتباه نمى كند . اين گونه بندگان ، سخنشان ، سخن پيامبران است . اينان ، پهلوانان حقيقى هستند . اينان ، كسانى هستند كه هر گاه بخواهم زمينيان را كيفر و عذاب كنم ، به ياد ايشان مى افتم و كيفر و عذاب را از مردمان مى گردانم» .

.

ص: 260

5222.عنه عليه السلام :إحياء علوم الدين :في أخبارِ داوودَ عليه السلام : إنَّ اللّه تَعالى أوحى إلَيهِ . . . : يا داوودُ! إنّي خَلَقتُ قُلوبَ المُشتاقينَ مِن رِضواني ، ونَعَّمتُها بِنورِ وَجهي . . . .

فَقالَ داوودُ عليه السلام : يا رَبِّ! بِمَ نالوا هذا مِنكَ؟

قالَ : بِحُسنِ الظَّنِّ ، وَالكَفِّ عَنِ الدُّنيا وأهلِها ، وَالخَلَواتِ بي ، ومُناجاتِهِم لي . وإنَّ هذا مَنزِلٌ لا يَنالُهُ إلّا مَن رَفَضَ الدُّنيا وأهلَها ، ولَم يَشتَغِل بِشَيءٍ مِن ذِكرِها ، وفَرَّغَ قَلبَهُ لي ، وَاختارَني عَلى جَميعِ خَلقي ، فَعِندَ ذلِكَ أعطِفُ عَلَيهِ واُفرِغُ نَفسَهُ ، وأكشِفُ الحِجابَ فيما بَيني وبَينَهُ ؛ حَتّى يَنظُرَ إلَيَّ نَظَرَ النّاظِرِ بِعَينِهِ إلَى الشَّيءِ . (1)9 / 24العِصمَةُ مِنَ السَّهوِ5219.امام على عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :قالَ اللّهُ سُبحانَهُ : إذا عَلِمتُ أنَّ الغالِبَ عَلى عَبدِي الاِشتِغالُ بي ، نَقَلتُ شَهوَتَهُ في مَسأَلَتي ومُناجاتي ، فَإِذا كانَ عَبدي كَذلِكَ فَأَرادَ أن يَسهُوَ حُلتُ بَينَهُ وبَينَ أن يَسهُوَ ، اُولئِكَ أولِيائي حَقّا ، اُولئِكَ الأَبطالُ حَقّا . (2)راجع : ص 258 ح 471 .

9 / 25نُزولُ المَلائِكَةِ5223.امام على عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ للّهِِ مَلائِكَةً يَطوفونَ فِي الطُّرُقِ يَلتَمِسونَ أهلَ الذِّكرِ ، فَإِذا وَجَدوا قَوما يَذكُرونَ اللّهَ تَنادَوا : هَلُمُّوا إلى حاجَتِكُم . فَيَحُفُّونَهُم بِأَجنِحَتِهِم إلَى السَّماءِ الدُّنيا .

فَيَسأَ لُهُم رَبُّهُم _ وهُوَ أعلَمُ مِنهُم _ : ما يَقولُ عِبادي؟ تَقولُ : يُسَبِّحونَكَ ، ويُكَبِّرونَكَ ، ويَحمَدونَكَ ، ويُمَجِّدونَكَ . فَيَقولُ : هَل رَأَوني؟ فَيَقولونَ : وَاللّهِ ما رَأَوكَ! فَيَقولُ : وكَيفَ لَو رَأَوني؟ يَقولونَ : لَو رَأَوكَ كانوا أشَدَّ لَكَ عِبادَةً ، وأشَدَّ لَكَ تَمجيدا ، وأكثَرَ لَكَ تَسبيحا .

يَقولُ : فَما يَسأَلونَني؟ [ يَقولونَ] (3) يَسأَلونَكَ الجَنَّةَ . يَقولُ : وهَل رَأَوها؟ يَقولونَ : لا وَاللّهِ يا رَبِّ ما رَأَوها . يَقولُ : فَكَيفَ لَو أنَّهُم رَأَوها؟ يَقولونَ : لَو أنَّهُم رَأَوها كانوا أشَدَّ عَلَيها حِرصا ، وأشَدَّ لَها طَلَبا ، وأعظَمَ فيها رَغبَةً .

قال : فَمِمَّ يَتَعَوَّذونَ؟ يَقولونَ : مِنَ النَّارِ . يَقولُ : وهَل رَأَوها؟ يَقولونَ : لا وَاللّهِ يا رَبِّ ما رَأَوها . يَقولُ : فَكَيفَ لَو رَأَوها؟ يَقولونَ : لَو رَأَوها كانوا أشَدَّ مِنها فِرارا ، وأشَدَّ لَها مَخافَةً .

فَيَقولُ : فَاُشهِدُكُم أنّي قَد غَفَرتُ لَهُم .

يَقولُ مَلَكٌ مِنَ المَلائِكَةِ : فيهِم فُلانٌ لَيس مِنهُم ، إنَّما جاءَ لِحاجَةٍ!

قالَ : هُمُ الجُلَساءُ لا يَشقى بِهِم جَليسُهُم . (4) .


1- .إحياء علوم الدين : ج 4 ص 470 ؛ المحجّة البيضاء : ج 8 ص 59.
2- .عدّة الداعي : ص 235 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 162 ح 42.
3- .سقط ما بين المعقوفين من المصدر ، وأثبتناه من المصادر الاُخرى .
4- .صحيح البخاري : ج 5 ص 2353 ح 6045 ، صحيح مسلم : ج 4 ص 2069 ح 25 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 672 ح 1821 ، سنن الترمذي : ج 5 ص 579 ح 3600 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 56 ح 7428 كلاهماعن أبي هريرة أو عن أبي سعيد الخدري وكلّها نحوه ، كنزالعمّال : ج 1 ص 413 ح 1747.

ص: 261

9 / 24 مصونيت از اشتباه

9 / 25 فرود آمدن فرشتگان

5224.عنه عليه السلام :إحياء علوم الدين :در اخبار داوود عليه السلام آمده است : خداى متعال به او وحى فرمود كه ... : «اى داوود! من ، دل هاى مشتاقان را از خشنودى خود آفريدم ، و آنها را از نور چهره ام برخوردار كردم ...» .

داوود عليه السلام گفت : بار پروردگارا ! از چه رو ، بدين مقام از تو دست يافتند؟

فرمود : «از نيك گمانى ، و دست شستن از دنيا و دنياخواهان ، و خلوت ها و راز و نيازهايشان با من . اين ، منزلتى است كه بدان نمى رسد ، مگر كسى كه دنيا و دنياخواهان را رها كند و هيچ ياد آن نكند و دلش را براى من ، خالى گرداند و مرا بر همه آفريدگانم برگزيند . در اين صورت است كه بدو روى مى كنم و جانش را [از ماسواى خود ]تهى مى سازم و پرده ميان خود و او را برمى دارم تا مرا چنان [عيان ]بيند كه بيننده با چشم خود ، چيزى را ببيند» .9 / 24مصونيت از اشتباه5227.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند سبحان فرمود : «هر گاه بدانم كه بنده ام غالبا به ياد من است ، خواست او را به درخواست و راز و نياز با خودم منتقل مى كنم ، و هر گاه بنده ام چنين [همواره خواهان درخواست از من و راز و نياز با من] باشد ، اگر بخواهد اشتباه كند ، مانع اشتباه كردنش مى شوم . اينان ، اولياى حقيقى من اند . اينان ، پهلوانان حقيقى اند» .ر . ك : ص 259 ح 471 .

9 / 25فرود آمدن فرشتگان5387.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند ، فرشتگانى دارد كه در گذرگاه ها در جستجوى اهل ذكر مى گردند و هر گاه گروهى را بينند كه ذكر خدا مى گويند ، صدا مى زنند كه : بياييد حاجتتان را بگيريد ، و با بال هاى خود ، آنان را تا آسمانِ زيرين درميان مى گيرند .

پروردگارشان _ با آن كه خود از فرشتگان بهتر مى داند _ از آنان مى پرسد : «بندگانم چه مى گويند؟» .

فرشتگان مى گويند : تو را به پاكى و بزرگى مى ستايند و سپاسَت مى گويند و تمجيدت مى كنند .

خداوند مى فرمايد : «آيا مرا ديده اند؟» .

فرشتگان مى گويند : به خدا سوگند كه تو را نديده اند!

خداوند مى فرمايد : «اگر مرا ديده بودند ، چه مى كردند؟» .

فرشتگان مى گويند : اگر تو را ديده بودند ، بيشتر بندگى ات مى كردند و بزرگت مى داشتند و تسبيحت مى گفتند .

خداوند مى فرمايد : «از من چه مى خواهند؟» .

[فرشتگان گويند :] از تو بهشت مى خواهند .

خداوند مى فرمايد : «آيا آن را ديده اند؟» .

فرشتگان مى گويند : نه ، به خدا سوگند _ اى پروردگار _ ، آن را نديده اند .

خداوند مى فرمايد : «پس اگر آن را ديده بودند ، چه مى كردند؟» .

فرشتگان مى گويند : اگر آن را ديده بودند ، به آن ، آزمندتر و طالب تر و راغب تر مى بودند .

خداوند مى فرمايد : «از چه پناه مى برند؟» .

فرشتگان مى گويند : از آتشِ دوزخ .

خداوند مى فرمايد : «آيا آن را ديده اند؟» .

فرشتگان مى گويند : نه به خدا سوگند _ اى پروردگار _ ، آن را نديده اند .

خداوند مى فرمايد : «پس اگر آن را ديده بودند ، چه مى كردند؟» .

فرشتگان مى گويند : اگر آن را ديده بودند ، از آن گريزان تر و بيمناك تر مى بودند .

خداوند مى فرمايد : «پس ، گواه باشيد كه آنان را آمرزيدم» .

فرشته اى از فرشتگان مى گويد : در ميان ايشان ، فلانى است كه از آنان نيست ؛ بلكه براى حاجتى آمده است .

خداوند مى فرمايد : «آنان ، همنشين اند و به بركت آنان ، همنشينشان ، محروم نمى شوند» .

.

ص: 262

5388.عنه عليه السلام :المعجم الصغير عن ابن عبّاس :مَرَّ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله بِعَبدِ اللّهِ بنِ رَواحَةَ الأَنصارِيِّ وهُوَ يُذَكِّرُ أصحابَهُ ، فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : أما إنَّكُمُ المَلَأُ الَّذينَ أمَرَنِي اللّهُ أن أصبِرَ نَفسي مَعَكُم ، ثُمَّ تَلا هذِهِ الآيَةَ : «وَ اصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَوةِ وَ الْعَشِىِّ» إلى قَولِهِ : «وَ كَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا» (1) ، أما إنَّهُ ما جَلَسَ عِدَّتُكُم إلّا جَلَسَ مَعَهُم عِدَّتُهم مِنَ المَلائِكَةِ ، إن سَبَّحُوا اللّهَ سَبَّحوهُ ، وإن حَمِدُوا اللّهَ حَمِدوهُ ، وإن كَبَّرُوا اللّهَ كَبَّروهُ ، ثُمَّ يَصعَدونَ إلَى الرَّبِّ وهُوَ أعلَمُ مِنهُم ، فَيَقولونَ : يا رَبَّنا ، عِبادُكَ سَبَّحوكَ فَسَبَّحنا ، وكَبَّروكَ فَكَبَّرنا ، وحَمِدوكَ فَحَمِدنا .

فَيَقولُ رَبُّنا : يا مَلائِكَتي ، اُشهِدُكُم أنّي قَد غَفَرتُ لَهُم .

فَيَقولونَ : فيهِم فُلانٌ وفُلانٌ الخَطّاءُ!

فَيَقولُ : هُمُ القَومُ لا يَشقى بِهِم جَليسُهُم . (2) .


1- .الكهف : 28.
2- .المعجم الصغير : ج 2 ص 109 ، حلية الأولياء : ج 5 ص 117 عن عمر بن ذرّ عن أبيه ، الدرّ المنثور : ج 5 ص 381 نقلاً عن ابن مردويه.

ص: 263

5389.عنه عليه السلام :المعجم الصغير_ به نقل از ابن عبّاس _: پيامبر صلى الله عليه و آله بر عبد اللّه بن رواحه انصارى گذشت كه يارانش را پند مى داد . پيامبر خدا فرمود : «هان! شما ، همان گروهى هستيد كه خداوند به من فرمود تا خودم را با شما بدارم» . سپس اين آيه را خواند : « «و با كسانى كه پروردگارشان را صبح و شام مى خوانند» تا : «و [ اساس ]كارش بر زياده روى است» » . [و افزود:] «هان! هر تعداد از شما گِرد هم بنشينند ، به همان شمار ، از فرشتگان با آنان مى نشينند . اگر آنان خدا را تسبيح گويند ، آن فرشتگان نيز او را تسبيح مى گويند ، و اگر خدا را سپاس گويند ، آن فرشتگان نيز او را سپاس مى گويند ، و اگر خدا را به بزرگى ياد كنند ، آنان نيز او را به بزرگى ياد مى كنند . سپس به درگاه پروردگارشان مى روند و به او _ كه البته از آنان بهتر مى داند _ ، مى گويند : اى پروردگار ما! بندگانت ، تو را تسبيح گفتند و ما نيز [هم صدا با آنان] تو را تسبيح گفتيم . آنان ، تو را به بزرگى ياد كردند و ما نيز به بزرگى ياد كرديم . آنان ، تو را سپاس گفتند و ما نيز سپاس گفتيم .

پس پروردگار ما مى گويد : اى فرشتگان من! گواه باشيد كه آنان را آمرزيدم .

فرشتگان مى گويند : فلان و بهمان گنه كار هم در ميان ايشان بود!

خداوند مى فرمايد : آنان ، جماعتى هستند كه به بركت ايشان ، همنشينشان محروم نمى شود » . .

ص: 264

5390.الإمام عليّ عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ المَلائِكَةَ يَمُرّونَ عَلى حَلَقِ الذِّكرِ ، فَيَقومونَ عَلى رُؤوسِهِم ، ويَبكونَ لِبُكائِهِم ، ويُؤمِّنونَ لِدُعائِهِم ، فَإِذا صَعِدوا [ إلَى] (1) السَّماءِ ، يَقولُ اللّهُ تَعالى : يا مَلائِكَتي أينَ كُنتُم؟ _ وهُوَ أعلَمُ _ فَيَقولونَ : يا رَبَّنا إنّا حَضَرنا مَجلِسا مِن مَجالِسِ الذِّكرِ ، فَرَأَينا أقواما يُسَبِّحونَكَ ويُمَجِّدونَكَ ويُقَدِّسونَكَ ، ويَخافونَ نارَكَ .

فَيَقولُ اللّهُ سُبحانَهُ : يا مَلائِكَتي ، اِزوُوها عَنهُم واُشهِدُكم أنّي قَد غَفَرتُ لَهُم ، وآمَنتُهُم مِمّا يَخافونَ .

فَيَقولونَ : رَبَّنا ، إنَّ فيهِم فُلانا وإنَّهُ لَم يَذكُركَ!

فَيَقولُ : قَد غَفَرتُ لَهُ بِمُجالَسَتِهِ لَهُم ؛ فَإِنَّ الذّاكِرينَ مَن لا يَشقى بِهِم جَليسُهُم . (2) .


1- .مابين المعقوفين أثبتناه من بحار الأنوار .
2- .عدّة الداعي : ص 241 ، أعلام الدين : ص 280 ، إرشاد القلوب : ص 61 نحوه ، بحار الأنوار : ج 75 ص 468 ح 20.

ص: 265

5391.عنه عليه السلام ( _ في وَصِيَّتِهِ لِلإِمامِ الحَسَنِ عليه السلام _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فرشتگان بر مجالس ذكر [خدا] مى گذرند و بر فرازِ سر ايشان مى ايستند و با گريستن آنان مى گِريند و براى دعايشان «آمين» مى گويند . و چون به آسمان بَر شوند ، خداى متعال _ با آن كه خود بهتر مى داند _ مى پرسد : «كجا بوديد ، اى فرشتگان من؟» .

فرشتگان مى گويند : اى پروردگار ما ! در مجلسى از مجلس هاى ذكر ، حاضر شديم . مردمانى را ديديم كه تو را به پاكى و بزرگى و قداست مى ستايند و از آتش تو بيمناك اند .

خداى سبحان مى فرمايد : «اى فرشتگان من! آتش را از آنان ، دور گردانيد و گواه باشيد كه ايشان را آمرزيدم ، و از آنچه بيمناك اند ، در امانشان داشتم» .

فرشتگان مى گويند : اى پروردگار ما ! فلانى هم در ميان ايشان بود و او ذكر تو را نمى گفت .

خداوند مى فرمايد : «او را هم به سبب همنشينى اش با ايشان آمرزيدم ؛ زيرا ذاكران ، كسانى هستند كه به بركت آنان ، همنشينشان محروم نمى شود» . .

ص: 266

5385.امام على عليه السلام :الإمام الصادق عليه السلام :إنَّ اللّهَ عز و جل يَقولُ لِمَلائِكَتِهِ عِندَ انصِرافِ أهلِ مَجالِسِ الذِّكرِ وَالعِلمِ إلى مَنازِلِهِم : اُكتُبوا ثَوابَ ما شاهَدتُموهُ مِن أعمالِهِم . فَيَكتُبونَ لِكُلِّ واحِدٍ ثَوابَ عَمَلِهِ ، ويَترُكونَ بَعضَ مَن حَضَرَ مَعَهُم فَلا يَكتُبونَهُ .

فَيَقولُ اللّهُ عز و جل : ما لَكُم لَم تَكتُبوا فُلانا ألَيسَ كانَ مَعَهُم ، وقَد شَهِدَهُم؟ فَيَقولونَ : يا رَبِّ ، إنَّهُ لَم يَشرَك مَعَهُم بِحَرفٍ ، ولا تَكَلَّمَ مَعَهُم بِكَلِمَةٍ!

فَيَقولُ الجَليلُ جَلَّ جَلالُهُ : ألَيسَ كانَ جَليسَهُم؟ فَيَقولونَ : بَلى يا رَبِّ .

فَيَقولُ : اُكتُبوهُ مَعَهُم ، إنَّهُم قَومٌ لا يَشقى بِهِم جَليسُهُم . فَيَكتُبوهُ مَعَهُم .

فَيَقولُ تَعالى : اُكتُبوا لَهُ ثَوابا مِثلَ ثَوابِ أحَدِهِم . (1)5386.امام على عليه السلام :الكافي عن عبّاد بن كثير :قُلتُ لِأَبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام : إنّي مَرَرتُ بِقاصٍّ يَقُصُّ وهُوَ يَقولُ : هذَا المَجلِسُ الَّذي لا يَشقى بِهِ جَليسٌ .

قالَ : فَقالَ أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام : هَيهاتَ ، هَيهاتَ ، أخطَأَت أستاهُهُمُ الحُفرَةَ (2) . إنَّ للّهِِ مَلائِكَةً سَيّاحينَ سِوَى الكِرامِ الكاتِبينَ ، فَإِذا مَرُّوا بِقَومٍ يَذكُرونَ مُحَمَّدا وآلَ مُحَمَّدٍ ، قالوا : قِفوا فَقَد أصَبتُم حاجَتَكُم ، فَيَجلِسونَ فَيَتَفَقَّهونَ مَعَهُم ، فَإِذا قاموا عادوا مَرضاهُم ، وشَهِدوا جَنائِزَهُم ، وتَعاهَدوا غائِبَهُم ، فَذلِكَ المَجلِسُ الَّذي لا يَشقى بِهِ جَليسٌ . (3) .


1- .عوالي اللآلي : ج 4 ص 8 ح 29 ، بحار الأنوار : ج 1 ص 202 ح 15.
2- .الإخطاء : الذهاب إلى خلاف الصواب مع قصد الصواب ، أو مطلقا عمدا وغير عمد ، والأستاه : جمع الإست ؛ وهي حلقة الدبر . والمراد بالحفرة : الكنيف الذي يتغوّط فيه ، وكأنّ هذا كان مثلاً سائرا يضرب لمن استعمل كلاما في غير موضعه أو أخطأ خطأً فاحشا. وقد يقال : شبّهت أفواههم بالأستاه تفضيحا لهم (مرآة العقول : ج 9 ص 84) .
3- .الكافي : ج 2 ص 186 ح 3 ، بحار الأنوار : ج 74 ص 259 ح 57.

ص: 267

5387.امام على عليه السلام :امام صادق عليه السلام :چون اهل مجلس هاى ذكر و علم به خانه هايشان باز گردند ، خداوند عز و جلبه فرشتگانش مى فرمايد : «ثواب اعمالى را كه از ايشان ديده ايد ، بنويسيد» .

فرشتگان ، براى هر يك ثواب عملش را بنويسند و يكى را كه در انجمن آنان حاضر بوده اند ، وا مى نهند و برايش چيزى نمى نويسند .

خداوند عز و جل مى فرمايد : «چرا براى فلانى ننوشتيد ؟ مگر نه اين كه با آنان بود و در جمعشان حضور داشت؟» .

فرشتگان مى گويند : «اى پروردگار ما ! او حتّى يك حرف با آنان شريك نشد و يك كلمه با ايشان هم سخنى نكرد .

خداوند عز و جل مى فرمايد : «آيا نه اين كه با آنان ، همنشين بود ؟» .

فرشتگان مى گويند : چرا ، اى پروردگار ما !

پس ، خداى متعال مى فرمايد : «براى او نيز ثوابى چون ثواب يكى از آنان بنويسيد» .5388.امام على عليه السلام :الكافى_ به نقل از عبّاد بن كثير _: به امام صادق عليه السلام گفتم : من بر داستان سَرايى (نقّالى) گذشتم كه داستان نقل مى كرد و مى گفت : اين است آن مجلسى كه هر كس در آن بنشيند ، محروم نمى شود .

امام صادق عليه السلام فرمود : «هيهات ، هيهات ! سوراخ دعا را گم كرده اند . خداوند را بجز گرامىْ فرشتگانِ نويسنده[ى اعمال بندگان] ، فرشتگانى است كه دوره مى گردند و چون بر مردمى بگذرند كه از محمّد و خاندان او ياد مى كنند ، مى گويند : [همين جا] بِايستيد كه به مراد خود رسيديد . پس مى نشينند و با آنان دانش مى آموزند ، و چون برخيزند ، از بيمارانِ آنان عيادت مى كنند و در تشييع جنازه مردگانشان حاضر مى شوند و از سفرْ رفته شان سركشى مى كنند . اين است آن مجلسى كه هر كه در آن بنشيند ، محروم نمى شود» . .

ص: 268

9 / 26نُزولُ الرَّحمَةِ5391.امام على عليه السلام ( _ در سفارشش به امام حسن عليه السلام _ ) المستدرك على الصحيحين عن أبي عثمان :كانَ سلمانُ في عِصابَةٍ (1) يَذكُرونَ اللّهَ، فَمَرَّ بِهِم رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، فَجاءَهُم قاصِدا حَتّى دَنا مِنهُم، فَكَفّوا عَنِ الحَديثِ إعظامالِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله .

فَقالَ : ما كُنتُم تَقولونَ؟ فَإِنّي رَأَيتُ الرَّحمَةَ تَنزِلُ عَلَيكُم ، فَأَحبَبتُ أن اُشارِكَكُم فيها! (2)5392.عنه عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام :بِذِكرِ اللّهِ تُستَنزَلُ الرَّحمَةُ . (3)9 / 27نُزولُ السَّكينَةِ5395.الإمام عليّ عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لا يَقعُدُ قَومٌ يَذكُرونَ اللّهَ عز و جل إلّا حَفَّتهُمُ المَلائِكَةُ ، وغَشِيَتهُمُ الرَّحمَةُ ، ونَزَلَت عَلَيهِمُ السَّكينَةُ ، وذَكَرَهُمُ اللّهُ فيمَن عِندَهُ . (4) .


1- .العِصابة : الجماعة من الناس من العَشرة إلى الأربعين ، ولا واحد لها من لفظها (النهاية : ج 3 ص 243 «عصب»).
2- .المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 210 ح 419 ، الدرّ المنثور : ج 5 ص 382 نقلاً عن الزهد لابن حنبل عن ثابت نحوه ، كنز العمّال : ج 1 ص 447 ح 1932.
3- .غرر الحكم : ح 4209 ، عيون الحكم والمواعظ : ص 188 ح 3856.
4- .صحيح مسلم : ج 4 ص 2074 ح 39 ، سنن الترمذي : ج 5 ص 460 ح 3378 نحوه ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1245 ح 3791 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 184 ح 11875 كلّها عن أبي هريرة وأبي سعيد الخدري ، كنز العمّال : ج 1 ص 424 ح 1822 و 1824 ؛ مكارم الأخلاق : ج 2 ص 85 ح 2227 ، مشكاة الأنوار : ص 114 ح 264 ، روضة الواعظين : ص 428 .

ص: 269

9 / 26 فرود آمدن رحمت

9 / 27 فرود آمدن آرامش

9 / 26فرود آمدن رحمت5398.عنه عليه السلام :المستدرك على الصحيحين_ به نقل از ابو عثمان _: سلمان با گروهى نشسته بود و از خدا ياد مى كردند . پيامبر خدا بر آنان گذشت و به سوى ايشان آمد . چون نزديك آنان رسيد ، به احترام پيامبر خدا از سخن گفتن ، باز ايستادند .

فرمود : «چه مى گفتيد؟ زيرا ديدم رحمت بر شما فرو مى بارد و دوست داشتم من نيز در آن [رحمت] با شما شريك شوم» .5399.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :با ياد خدا ، رحمتْ فرود مى آيد .9 / 27فرود آمدن آرامش5394.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ گروهى براى يادكرد از خداوند عز و جل ننشستند ، مگر آن كه فرشتگان ، آنان را در ميان گرفتند و رحمت ، آنها را فرو پوشاند و آرامش ، بر آنان فرود آمد و خداوند ، در جمع كسانى كه نزد او هستند ، از ايشان ياد كرد .

.

ص: 270

5395.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :مَجالِسُ الذِّكرِ تَنزِلُ عَلَيهِمُ السَّكينَةُ ، وتَحُفُّ بِهِمُ المَلائِكَةُ ، وتَغشاهُمُ الرَّحمَةُ ، ويَذكُرُهُمُ الرَّبُّ تَعالى عَلى عَرشِهِ . (1)9 / 28غُفرانُ اللّهِ5398.امام على عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَا اجتَمَعَ قَومٌ عَلى ذِكرٍ فَتَفَرَّقوا عَنهُ إلّا قيلَ لَهُم : قوموا مَغفورا لَكُم . (2)راجع : العنوان الآتي (تبديل السّيئات الحسنات) .

9 / 29تَبديلُ السَّيِّئاتِ الحَسَناتِ5402.الإمام عليّ عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ما جَلَسَ قَومٌ مَجلِسا يَذكُرونَ اللّهَ عز و جل فيهِ فَيَقومونَ حَتّى يُقالَ لَهُم : قوموا ؛ قَد غَفَرَ اللّهُ لَكُم ذُنوبَكُم ، وبُدِّلَت سَيِّئاتُكُم حَسَناتٍ . (3)5403.عنه عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :ما مِن قَومٍ اجتَمَعوا يَذكُرونَ اللّهَ لا يُريدونَ بِذلِكَ إلّا وَجهَهُ ، إلّا ناداهُم مُنادٍ مِنَ السَّماءِ أن قوموا مَغفورا لَكُم ، فَقَد بُدِّلَت سَيِّئاتُكُم حَسَناتٍ . (4)5400.امام على عليه السلام ( _ در نامه اش به مالك اشتر ، هنگامى كه او را به حك ) عنه صلى الله عليه و آله :ما جَلَسَ قَومٌ يَذكُرونَ اللّهَ إلّا نادى بِهِم مُنادٍ مِنَ السَّماءِ : قوموا ؛ فَقَد بُدِّلَت سَيِّئاتُكُم حَسَناتٍ ، وغُفِرَ لَكُم جَميعا .

وما قَعَدَ عِدَّةٌ مِن أهلِ الأَرضِ يَذكُرونَ اللّهَ ، إلّا قَعَدَ مَعَهُم عِدَّةٌ مِنَ المَلائِكَةِ . (5) .


1- .تاريخ بغداد : ج 3 ص 128 ، حلية الأولياء : ج 5 ص 118 كلاهما عن أبي هريرة وأبي سعيد الخدري ، كنز العمّال : ج 1 ص 424 ح 1821.
2- .الإصابة : ج 3 ص 175 عن سهيل بن الحنظليّة ، كنز العمّال : ج 1 ص 422 ح 1809.
3- .المعجم الكبير : ج 6 ص 212 ح 6039 ، شُعب الإيمان : ج 1 ص 454 ح 695 ، اُسد الغابة : ج 2 ص 572 نحوه وكلّها عن سهيل بن حنظلة ، كنز العمّال : ج 1 ص 422 ح 1808.
4- .مسند ابن حنبل : ج 4 ص 286 ح 12456 ، مسند أبي يعلى : ج 4 ص 161 ح 4127 ، حلية الأولياء : ج 3 ص 108 كلّها عن أنس ، شُعب الإيمان : ج 1 ص 401 ح 534 عن عبد اللّه بن مغفل وليس فيه «لا يريدون بذلك إلّا وجهه» ، كنز العمّال : ج 1 ص 438 ح 1891.
5- .مكارم الأخلاق : ج 2 ص 86 ح 2233 ، عدّة الداعي : ص 238 ، مشكاة الأنوار : ص 114 ح 264 ، روضة الواعظين : ص 428 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 162 ح 42.

ص: 271

9 / 28 آمرزش خداوند

9 / 29 تبديل شدن بدى ها به خوبى ها

5401.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بر انجمن هاى ياد خدا ، آرامش فرود مى آيد . فرشتگان ، آنان را در ميان مى گيرند . رحمت ، آنها را فرو مى پوشانَد و خداوندگار متعال ، در عرش خود ، از ايشان ياد مى كند .9 / 28آمرزش خداوند5404.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ گروهى براى يادكرد از خدا جمع نشدند ، مگر آن كه چون پراكنده شدند ، به ايشان گفته مى شود : «برخيزيد كه آمرزيده شديد» .ر . ك : عنوان بعدى (تبديل شدن بدى ها به خوبى ها) .

9 / 29تبديل شدن بدى ها به خوبى ها5408.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ گروهى براى ذكر خداوند عز و جل گِرد هم نمى نشينند ، مگر آن كه چون بخواهند برخيزند ، به ايشان گفته مى شود : «برخيزيد ، كه خداوند ، گناهان شما را آمرزيد و بدى هايتان به خوبى تبديل شده است» .5409.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه مردمى براى ذكر خدا گِرد هم آيند و قصدشان از اين كار ، فقط رضاى خدا باشد ، مُنادى اى از آسمان ، ندايشان مى دهد كه : «برخيزيد كه آمرزيده شديد ؛ زيرا بدى هاى شما به نيكى تبديل شد» .5404.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ گروهى براى ذكر خدا نمى نشينند ، مگر اين كه [در پايان آن مجلس،] مُنادى اى از آسمان به آنان ندا مى دهد: «برخيزيد كه بدى هايتان به خوبى بدل شده و همه شما آمرزيده شديد» .

و هيچ تعدادى از زمينيان براى ذكر خدا نمى نشينند ، مگر اين كه تعدادى از فرشتگان نيز با آنان مى نشينند .

.

ص: 272

9 / 30مُباهاةُ اللّهِ5407.امام على عليه السلام :صحيح مسلم عن معاوية :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله خَرَجَ عَلى حَلقَةٍ مِن أصحابِهِ فَقالَ : ما أجلَسَكُم؟ قالوا : جَلَسنا نَذكُرُ اللّهَ ونَحمَدُهُ عَلى ما هَدانا لِلإِسلامِ ومَنَّ بِهِ عَلَينا .

قالَ : آللّهِ ما أجلَسَكُم إلّا ذاكَ؟ قالوا : وَاللّهِ ما أجلَسَنا إلّا ذاكَ !

قالَ : أما إنّي لَم أستَحلِفكُم تُهمَةً لَكُم ، ولكِنَّهُ أتاني جِبريلُ فَأَخبَرَني أنَّ اللّهَ عز و جليُباهي بِكُمُ المَلائِكَةَ . (1)9 / 31الدُّخولُ في رِياضِ الجَنَّةِ5410.الإمام عليّ عليه السلام :سنن الترمذي عن أنس عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إذا مَرَرتُم بِرِياضِ الجَنَّةِ فَارتَعوا . قالَ : وما رِياضُ الجَنَّةِ؟

قالَ : حَلَقُ الذِّكرِ . (2) .


1- .صحيح مسلم : ج 4 ص 2075 ح 40 ، سنن الترمذي : ج 5 ص 460 ح 3379 ، سنن النسائي : ج 8 ص 249 ، مسند ابن حنبل : ج 6 ص 14 ح 16835 ، صحيح ابن حبّان : ج 3 ص 96 ح 813 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 7 ص 74 ح 18 ، كنز العمّال : ج 1 ص 437 ح 1883.
2- .سنن الترمذي : ج 5 ص 532 ح 3510 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 302 ح 12525 ، حلية الأولياء : ج 6 ص 268 ، كنز العمّال : ج 1 ص 437 ح 1885 ؛ منية المريد : ص 106 ، مشكاة الأنوار : ص 114 ح 264 ، روضة الواعظين : ص 428.

ص: 273

9 / 30 مُباهات كردن خداوند

9 / 31 درآمدن به باغ هاى بهشت

9 / 30مُباهات كردن خداوند5413.الإمام عليّ عليه السلام :صحيح مسلم_ به نقل از معاويه _: پيامبر خدا بر حلقه اى از يارانش گذشت . فرمود : «براى چه گِرد هم نشسته ايد؟» .

گفتند : نشسته ايم و خدا را ياد مى كنيم و او را بر نعمت اسلام كه به ما داد و ما را بِدان ره نمون شد ، سپاس مى گوييم .

فرمود : «شما را به خدا ، فقط براى همين نشسته ايد؟» .

گفتند : به خدا كه فقط براى همين نشسته ايم!

فرمود : «بدانيد كه من ، از سرِ بدگمانى به شما سوگندتان ندادم ؛ بلكه جبرئيل عليه السلام نزدم آمد و مرا خبر داد كه خداوند عز و جل به وجود شما بر فرشتگان مباهات مى كند» .9 / 31درآمدن به باغ هاى بهشت5411.امام على عليه السلام :سنن التِرمِذى :پيامبر خدا فرمود : «هر گاه به باغ هاى بهشت گذر كرديد ، به گشت بپردازيد» .

اَنَس گفت : باغ هاى بهشت ، كدام اند؟

فرمود : «انجمن هاى ياد خدا» .

.

ص: 274

5412.امام على عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام :قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : بادِروا إلى رِياضِ الجَنَّةِ . قالوا : وما رِياضُ الجَنَّةِ؟ قالَ : حَلَقُ الذِّكرِ . (1)5413.امام على عليه السلام :عدّة الداعي :رُوِيَ أنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله خَرَجَ عَلى أصحابِهِ فَقالَ : اِرتَعوا في رِياضِ الجَنَّةِ ، قالوا : يا رَسولَ اللّهِ ، وما رِياضُ الجَنَّةِ؟ قالَ : مَجالِسُ الذِّكرِ ، اُغدوا وروحوا وَاذكُروا . (2)5414.امام على عليه السلام :المستدرك على الصحيحين عن جابر بن عبد اللّه :خَرَجَ عَلَينَا النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله ، فَقالَ : يا أيُّهَا النّاسُ! إنَّ للّهِِ سَرايا مِنَ المَلائِكَةِ تَحُلُّ وتَقِفُ عَلى مِجالِسِ الذِّكرِ فِي الأَرضِ ، فَارتَعوا في رِياضِ الجَنَّةِ .

قالوا : وأينَ رِياضُ الجَنَّةِ؟

قالَ : مَجالِسُ الذِّكرِ ، فَاغدوا وروحوا في ذِكرِ اللّهِ ، وذَكِّروهُ أنفُسَكُم . (3)9 / 32نورُ يَومِ القِيامَةِ5417.عنه عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ ذاكِرَ اللّهِ يَجيءُ يَومَ القِيامَةِ ولَهُ نورٌ كَنورِ الشَّمسِ ، أو بُرهانٌ كَبُرهانِ الشَّمسِ . (4) .


1- .الأمالي للصدوق : ص 444 ح 592 عن الحسين بن عليّ بن الحسين عن أبيه الإمام زين العابدين عن الإمام الحسين عليهماالسلام ، معاني الأخبار : ص 321 ح 1 عن عليّ بن الحسن عن أبيه الإمام الحسن عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 4 ص 409 ح 5888 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 156 ح 20.
2- .عدّة الداعي : ص 238 ، أعلام الدين : ص 275 ، إرشاد القلوب : ص 60 وفيه «الذكر غدوا ورواحا فاذكروا» بدل «مجالس الذكر اغدوا وروحوا واذكروا» ، بحار الأنوار : ج 93 ص 163 ح 42.
3- .المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 672 ح 1820 ، مسند أبي يعلى : ج 2 ص 345 ح 1860 وص 428 ح 2135 ، المعجم الأوسط : ج 3 ص 67 ح 2501 نحوه ، كنزالعمّال : ج 1 ص 434 ح 1877 وص 437 ح 1882 ؛ مكارم الأخلاق : ج 2 ص 78 ح 2194 نحوه.
4- .معجم السفر : ص 112 ح 333 عن أنس.

ص: 275

9 / 32 روشنايى در روز قيامت

5418.الإمام عليّ عليه السلام :امام على عليه السلام :پيامبر خدا فرمود : «به سوى باغ هاى بهشت بشتابيد» .

گفتند : باغ هاى بهشت ، كدام اند؟

فرمود : «انجمن هاى ياد خدا» .5419.الإمام عليّ عليه السلام :عدّة الداعى :روايت شده است كه پيامبر خدا بر يارانش در آمد و فرمود : «در باغ هاى بهشت ، گردش كنيد» .

گفتند : اى پيامبر خدا ! باغ هاى بهشت ، كدام اند ؟

فرمود : «انجمن هاى ياد خدا . بام و شام ، خدا را ياد كنيد» .5420.عنه عليه السلام ( _ في وَصفِ الدُّنيا _ ) المستدرك على الصحيحين_ به نقل از جابر بن عبد اللّه _: پيامبر صلى الله عليه و آله بر يارانش در آمد و فرمود : «اى مردم! خداوند ، دسته هايى از فرشتگان دارد كه در مجالس ذكر روى زمين ، فرود مى آيند . پس در باغ هاى بهشت ، گشت بزنيد» .

گفتند : باغ هاى بهشت ، كجاست؟

فرمود : «مجالس ذكر [خدا] . پس بام و شام ، به ذكر خدا بپردازيد و او را به خود ، يادآور شويد» .9 / 32روشنايى در روز قيامت5416.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ياد كننده خدا ، روز قيامت ، در حالى مى آيد كه روشنايى اى چون روشنايىِ خورشيد ، يا دليلى چون دليلِ آفتاب دارد .

.

ص: 276

5417.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :لَيَبعَثَنَّ اللّهُ أقواما يَومَ القِيامَةِ في وُجوهِهِمُ النّورُ عَلى مَنابِرِ اللُّؤلُؤِ ، يِغبِطُهُمُ النّاسُ ، لَيسوا بِأَنبِياءَ ولا شُهَداءَ ؛ هُمُ المُتَحابّونَ فِي اللّهِ مِن قَبائِلَ شَتّى وبِلادٍ شَتّى ، يَجتَمِعونَ عَلى ذِكرِ اللّهِ يَذكُرونَهُ . (1)9 / 33سَبقُ يَومِ القِيامَةِ5420.امام على عليه السلام ( _ در توصيف دنيا _ ) سنن الترمذي عن أبي هريرة :قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : سَبَقَ المُفَرِّدونَ ، قالوا : ومَا المُفَرِّدونَ يا رَسولَ اللّهِ؟ قالَ : المُستَهتَرونَ في ذِكرِ اللّهِ (2) ؛ يَضَعُ الذِّكرُ عَنهُم أثقالَهُم ، فَيَأتونَ يَومَ القِيامَةِ خِفافا . (3)5421.امام على عليه السلام ( _ خطاب به پسرش محمّد بن حنفيّه _ ) مسند ابن حنبل عن أبي هريرة :قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : سَبَقَ المُفَرِّدونَ . قالوا : يا رَسولَ اللّهِ ومَنِ المُفَرِّدونَ؟ قالَ : الَّذينَ يُهتَرونَ في ذِكرِ اللّهِ . (4)5422.عنه عليه السلام :صحيح مسلم عن أبي هريرة :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَسيرُ في طَريقِ مَكَّةَ ، فَمَرَّ عَلى جَبَلٍ يُقالُ لَهُ : جُمدانُ ، فَقالَ : سيروا ، هذا جُمدانُ ، سَبَقَ المُفَرِّدونَ . قالوا : ومَا المُفَرِّدونَ يا رَسولَ اللّهِ؟ قالَ : الذّاكِرونَ اللّهَ كَثيرا وَالذّاكراتُ . (5) .


1- .كنزالعمّال : ج 1 ص 438 ح 1893 نقلاً عن المعجم الكبير عن أبي الدرداء.
2- .يُقال : اُهتِرَ فلان بكذا واستُهتِر فهو مُهتَر به ومُستهتَر : أي مولَع به لا يتحدّث بغيره ولا يفعل غيره (النهاية : ج 5 ص 242 «هتر») .
3- .سنن الترمذي : ج 5 ص 577 ح 3596 ، كنزالعمّال : ج 1 ص 417 ح 1773.
4- .مسند ابن حنبل : ج 3 ص 210 ح 8297 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 673 ح 1823 ، التاريخ الكبير : ج 8 ص 448 ح 3651 ، كنزالعمّال : ج 2 ص 244 ح 3933.
5- .صحيح مسلم : ج 4 ص 2062 ح 4 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 385 ح 9343 وفيه «جدان» بدل «جمدان» في كلا الموضعين ، كنز العمّال : ج 1 ص 417 ح 1774.

ص: 277

9 / 33 پيشتازى در روز قيامت

5423.عنه عليه السلام ( _ فِي الحِكَمِ المَنسوبَةِ إلَيهِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند ، در روز قيامت ، مردمانى را برمى انگيزد كه چهره هايى نورانى دارند و بر منبرهايى از مرواريدند و مردم بر آنان ، رشك مى برند . آنان ، نه پيامبرند و نه شهيد . آنان ، مردمانى از هر قبيله و آبادى اند كه براى خدا يكديگر را دوست مى دارند ، براى يادكرد خدا گِرد هم مى آيند و از او ياد مى كنند .9 / 33پيشتازى در روز قيامت5426.عنه عليه السلام ( _ في وَصِيَّتِهِ لِابنِهِ الحَسَنِ عليه السلام _ ) سنن الترمذى_ به نقل از ابو هُرَيره _: پيامبر خدا فرمود : «تنهايان ، پيشى گرفتند» .

گفتند : تنهايان كيستند ، اى پيامبر خدا؟

فرمود : «سوداييان ياد خدا . ياد خدا ، بارهاى گران (گناهان) آنان را از دوش ايشان برمى دارد و روز رستاخيز ، سبك بار [از گناه] مى آيند .5422.امام على عليه السلام :مسند ابن حنبل_ به نقل از ابو هريره _: پيامبر خدا فرمود : «تنهايان ، پيشى مى گيرند» .

گفتند : اى پيامبر خدا ! تنهايان كيان اند؟

فرمود : «آنان كه سودازده ياد خدايند» .5423.امام على عليه السلام ( _ در حكمت هاى منسوب به ايشان _ ) صحيح مسلم_ به نقل از ابو هُرَيره _: پيامبر خدا در راه مكّه مى رفت و بر كوهى به نام جُمدان گذشت . فرمود : «به پيش! اين ، جُمدان است . تنهايان ، پيشتازند» .

گفتند : تنهايان ، كيستند ، اى پيامبر خدا؟

فرمود : «مردان و زنانى كه فراوان ، خدا را ياد مى كنند» .

.

ص: 278

9 / 34خَيرُالدّنيا وَالآخِرَةِ5426.امام على عليه السلام ( _ در سفارشش به پسرش حسن عليه السلام _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن اُعطِيَ لِسانا ذاكِرا ، فَقَد اُعطِيَ خَيرَ الدُّنيا وَالآخِرَةِ . (1)5427.الإمام عليّ عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :قالَ اللّهُ عز و جل : إذا أرَدتُ أن أجمَعَ لِلمُسلِمِ خَيرَ الدُّنيا وَالآخِرَةِ ، جَعَلتُ لَهُ قَلبا خاشِعا ، ولِسانا ذاكِرا ، وجَسَدا عَلَى البَلاءِ صابِرا ، وزَوجَةً مُؤمِنَةً . (2)5428.الإمام عليّ عليه السلام :الإمام زين العابدين عليه السلام :اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، ونَبِّهني لِذِكرِكَ في أوقاتِ الغَفلَةِ ، وَاستَعمِلني بِطاعَتِكَ في أيّام المُهلَةِ ، وَانهَج لي إلى مَحَبَّتِكَ سَبيلاً سَهلَةً ، أكمِل لي بِها خَيرَ الدُّنيا وَالآخِرَةِ . (3)5429.عنه عليه السلام :الإمام الصادق عليه السلام :ثَلاثَةٌ لا يُصيبونَ إلّا خَيرا : اُولُو الصَّمتِ ، وتارِكُو الشَّرِّ ، وَالمُكِثرونَ ذِكرَ اللّهِ عز و جل . (4) .


1- .الكافي : ج 2 ص 499 ح 1 عن أبي القدّاح عن الإمام الصادق عليه السلام .
2- .الكافي : ج 5 ص 327 ح 2 عن بريد بن معاوية العجلي عن الإمام الباقر عليه السلام ، دعائم الإسلام : ج 2 ص 194 ح 705 ، مشكاة الأنوار : ص 481 ح 1600 عن الإمام الباقر عليه السلام وكلاهما نحوه وراجع الجعفريّات : ص 230 والمعجم الكبير : ج 11 ص 109 ح 11275.
3- .الصحيفة السجّاديّة : ص 87 الدعاء 20.
4- .نزهة الناظر : ص 108 ح 16.

ص: 279

9 / 34 خير دنيا و آخرت

9 / 34خير دنيا و آخرت5427.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به هر كس زبانى ذكر داده شود ، خير دنيا و آخرتْ داده شده است .5428.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند عز و جل فرمود : «هر گاه بخواهم خيرِ دنيا و آخرت را به مسلمانى بدهم ، به او دلى خاشع و زبانى ذكرگو و تنى شكيبا در برابر بلا و همسرى باايمان ، عطا مى كنم» .5429.امام على عليه السلام :امام زين العابدين عليه السلام :بار خدايا! بر محمّد و خاندان او درود فرست و در اوقات غفلتم ، مرا متوجّه ياد خودت گردان و در ايّام فرصتم ، مرا در طاعتت به كار گير ، و براى رسيدن به محبّتت ، راهى هموار برايم بگشاى و بدين سان ، خير دنيا و آخرت را به تمامى عطايم فرما .5430.امام على عليه السلام :امام صادق عليه السلام :سه دسته اند كه جز خوبى نمى بينند : خاموشى گُزينان ، ترك كنندگان بدى ، و آنان كه بسيارْ خداوند عز و جل را ياد مى كنند .

.

ص: 280

الفَصلُ العاشِرُ : مضارّ النّسيان10 / 1نِسيانُ اللّهِالكتاب«الْمُنَ_فِقُونَ وَالْمُنَ_فِقَ_تُ بَعْضُهُم مِّن بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمُنكَرِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَيَقْبِضُونَ أَيْدِيَهُمْ نَسُواْ اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ إِنَّ الْمُنَ_فِقِينَ هُمُ الْفَ_سِقُونَ» . (1)

الحديث5437.عنه عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام_ في قَولِهِ تَعالى : «نَسُواْ اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ» _: إنَّما يَعني نَسُوا اللّهَ في دارِ الدُّنيا ، لَم يَعمَلوا بِطاعَتِهِ ، فَنَسِيَهُم فِي الآخِرَةِ ؛ أي لَم يَجعَل لَهُم في ثَوابِهِ شَيئا فَصاروا مَنسِيِّينَ مِنَ الخَيرِ . (2)5432.امام على عليه السلام :عيون أخبار الرضا عليه السلام عن عبد العزيز بن مسلم :سَأَلتُ الرِّضا عليه السلام عَن قَولِ اللّهِ عز و جل : «نَسُواْ اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ» ، فَقالَ : إنَّ اللّهَ تَعالى لا يَنسى ولا يَسهو ، وإنَّما يَنسى ويَسهُو المَخلوقُ المُحدَثُ ، ألا تَسمَعُهُ عز و جل يَقولُ : «وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيًّا» (3) ! وإنَّما يُجازي مَن نَسِيَهُ ونَسِيَ لِقاءَ يَومِهِ بِأَن يُنسِيَهُم أنفُسَهُم ، كَما قالَ اللّهُ عز و جل : «وَ لَا تَكُونُواْ كَالَّذِينَ نَسُواْ اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ أُوْلَئِكَ هُمُ الْفَ_سِقُونَ» ، وقالَ تَعالى : «فَالْيَوْمَ نَنسَاهُمْ كَمَا نَسُواْ لِقَاءَ يَوْمِهِمْ هَ_ذَا» (4) ؛ أي نَترُكُهُم كَما تَرَكُوا الاِستِعدادَ لِلِقاءِ يَومِهِم هذا . (5) .


1- .التوبة : 67.
2- .التوحيد : ص 259 ح 5 ، تفسير العيّاشي : ج 2 ص 96 ح 86 نحوه وكلاهما عن أبي معمر السعداني ، الاحتجاج : ج 1 ص 564 ح 137 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 99 ح 1.
3- .مريم : 64.
4- .الأعراف: 51.
5- .عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 1 ص 125 ح 18 ، التوحيد : ص 160 ح 1 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 64 ح 4.

ص: 281

فصل دهم: زيان هاى فراموش كردن خدا

10 / 1 فراموش شدن از جانب خدا

فصل دهم: زيان هاى فراموش كردن خدا10 / 1فراموش شدن از جانب خداقرآن«مردان و زنانِ دو چهره، [ همانند ] يكديگرند. به كار ناپسند ، وا مى دارند و از كار پسنديده ، باز مى دارند و دست هاى خود را [ از انفاق ] فرو مى بندند. خدا را فراموش كردند . پس [ خدا هم ]فراموششان كرد. در حقيقت، اين منافقان اند كه فاسق اند» .

حديث5439.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام_ در باره اين سخن خداى متعال : «خدا را فراموش كردند و خدا هم آنان را فراموش كرد» _: يعنى آنان در سراى دنيا ، خدا را فراموش كردند و طاعتش ننمودند ، و خدا هم در آخرت ، آنان را فراموش كرد ؛ يعنى در پاداش خود ، بهره اى براى آنان قرار نداد و در زمره فراموش شدگانِ از خير در آمدند .5440.الإمام عليّ عليه السلام :عيون أخبار الرضا عليه السلام_ به نقل از عبد العزيز بن مسلم _: از امام رضا عليه السلام در باره اين سخن خداوند عز و جل پرسيدم : «خدا را فراموش كردند و خدا هم آنان را فراموش كرد» .

فرمود : «خداوند متعال ، فراموش يا اشتباه نمى كند ؛ بلكه مخلوقِ حادث است كه دچار فراموشى و اشتباه مى شود . آيا سخن خداوند عز و جل را نشنيده اى كه مى فرمايد : «و پروردگار تو فراموشكار نيست» ؛ امّا خداوند ، كسى را كه او و روز ديدار او را فراموش كند ، چنين سزا مى دهد كه خودشان را از يادشان مى برد ، چنان كه خداوند عز و جل فرموده است : «و مانند آن كسانى مباشيد كه خدا را فراموش كردند و خدا هم خودشان را از يادشان بُرد . اينان ، همان نافرمان اند» ، و فرموده است : «پس امروز ، ما ايشان را از ياد مى بريم ، چنان كه ايشان ، ديدار اين روزشان را از ياد بردند» ؛ يعنى همچنان كه آنان ، آماده شدن براى ديدار با چنين روزى را رها كردند ، ما نيز [ايشان را] امروز ، رها مى كنيم .

.

ص: 282

10 / 2نِسيانُ النَّفسِالكتاب«وَ لَا تَكُونُواْ كَالَّذِينَ نَسُواْ اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ أُوْلَئِكَ هُمُ الْفَ_سِقُونَ» . (1)

الحديث5439.امام على عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام :مَن نَسِيَ اللّهَ سُبحانَهُ ، أنساهُ اللّهُ نَفسَهُ وأعمى قَلبَهُ . (2)10 / 3سُلطَةُ الشَّيطانِالكتاب«وَ مَن يَعْشُ عَن ذِكْرِ الرَّحْمَ_نِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَ_نًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ * وَ إِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ * حَتَّى إِذَا جَاءَنَا قَالَ يَ__لَيْتَ بَيْنِى وَ بَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ * وَ لَن يَنفَعَكُمُ الْيَوْمَ إِذ ظَّ_لَمْتُمْ أَنَّكُمْ فِى الْعَذَابِ مُشْتَرِكُونَ» (3) . (4)

.


1- .الحشر : 19.
2- .غرر الحكم : ح 8875 وح 7797 نحوه ، عيون الحكم والمواعظ : ص 458 ح 8300.
3- .قال العلّامة الطباطبائي قدس سره : أي من تعامى عن ذكر الرحمن ونظر إليه نظر الأعشى جئنا إليه بشيطان ، وقد عبّر تعالى عنه في موضع آخر بالإرسال فقال : «أَلَمْ تَرَ أَنَّ_ا أَرْسَلْنَا الشَّيَ_طِينَ عَلَى الْكَ_فِرِينَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا» (مريم : 83) ، وإضافة الذكر إلى الرحمن للإشارة إلى أنّه رحمة (الميزان في تفسير القرآن : ج 18 ص 102) .
4- .الزخرف : 36 _ 39 .

ص: 283

10 / 2 خود فراموشى

10 / 3 مسلّط شدن شيطان

10 / 2خود فراموشىقرآن«و چون كسانى مباشيد كه خدا را فراموش كردند و او [ نيز ] آنان را دچار خودفراموشى كرد . آنان ، همان نافرمانان اند» .

حديث5449.الإمام عليّ عليه السلام :امام على عليه السلام :هر كه خداى سبحان را فراموش كند ، خداوند ، خود او را از يادش مى بَرد و دلش را كور مى گردانَد .10 / 3مسلّط شدن شيطانقرآن«و هر كس از ياد [ خداى ] رحمان ، دل بگردانَد، بر او شيطانى مى گماريم تا براى وى دمسازى باشد . و مسلّماً آنها ، ايشان را از راه ، باز مى دارند و [ ايشان ] مى پندارند كه راه يافتگان اند تا آن گاه كه او [ با دمسازش ] به حضور ما آيد، [ خطاب به شيطان ] مى گويد: «اى كاش ميان من و تو، فاصله خاور و باختر بود، كه چه بد دمسازى هستى!» و امروز ، هرگز [ پشيمانى ] براى شما سود نمى بخشد ؛ چون ستم كرديد . در حقيقت، شما در عذاب، مشترك خواهيد بود» . (1)

.


1- .علّامه طباطبايى قدس سره مى گويد : يعنى كسى كه از ياد خداى مهربان ، خود را به كورى زند و به او چونان شخص كم بينا بنگرد ، به سوى او شيطانى بياوريم . در جايى ديگر با عبارت «بفرستيم» ياد كرده و فرموده است : «آيا نديدى كه ما بر كافران ، شياطينى فرستاديم كه به جنباندنى ، مى جنبانندشان» (مريم : آيه 83) . اضافه ذكر به رحمان ، اشاره به آن است كه اين ذكر و ياد ، رحمت است (الميزان فى تفسير القرآن : ج 18 ص 102) .

ص: 284

الحديث5448.امام على عليه السلام :مصباح الشريعة_ فيما نَسَبَهُ إلَى الإِمامِ الصّادِقِ عليه السلام _: لا يَتَمَكَّنُ الشَّيطانُ بِالوَسوَسَةِ مِنَ العَبدِ إلّا وقَد أعرَضَ عَن ذِكرِ اللّهِ ، وَاستَهانَ بِأَمرِهِ ، وأسكَنَ (1) إلى نَهيِهِ ، ونَسِيَ اطِّلاعَهُ عَلى سِرِّهِ . (2)10 / 4قَسوَةُ القَلبِ5451.امام على عليه السلام :الكافي عن عليّ بن عيسى رفعه :إنَّ موسى عليه السلام ناجاهُ اللّهُ تَبارَكَ وتَعالى فَقالَ لَهُ في مُناجاتِهِ : . . . يا موسى ، لا تَنسَني عَلى كُلِّ حالٍ ، ولا تَفرَح بِكَثرَةِ المالِ ؛ فَإِنَّ نِسياني يُقسِي القُلوبَ ، ومَعَ كَثرَةِ المالِ كَثرَةُ الذُّنوبِ . (3)5452.الإمام عليّ عليه السلام :الإمام الصادق عليه السلام :أوحَى اللّهُ عز و جل إلى موسى عليه السلام : يا موسى ، لا تَفرَح بِكَثرَةِ المالِ ، ولا تَدَع ذِكري عَلى كُلِّ حالٍ ؛ فَإِنَّ كَثرَةَ المالِ تُنسِي الذُّنوبَ ، وإنَّ تَركَ ذِكري يُقسِي القُلوبَ . (4) .


1- .في بحار الأنوار : «و سكن».
2- .مصباح الشريعة : ص 225 ، بحار الأنوار : ج 72 ص 124 ح 2.
3- .الكافي : ج 8 ص 42 _ 45 ح 8 ، تحف العقول : ص 493 ، بحار الأنوار : ج 13 ص 334 ح 13.
4- .الكافي : ج 2 ص 497 ح 7 عن السكوني ، علل الشرائع : ص 81 ح 2 عن عليّ بن جعفر عن الإمام الكاظم عنه عليهماالسلام ، الخصال : ص 39 ح 23 عن إسماعيل بن أبي زياد عن الإمام الصادق عن الإمام الباقر عليهماالسلام ، بحار الأنوار : ج 93 ص 150 ح 1.

ص: 285

10 / 4 سنگ دلى

حديث5454.عنه عليه السلام :مصباح الشريعة_ در حديثى كه به امام صادق عليه السلام نسبت داده شده است _: شيطان نمى تواند بنده را وسوسه كند ، مگر آن كه او از ياد خدا روى گردانيده و فرمان او را سبُك شمرده باشد و نهى او را مرتكب شود و آگاه بودن خداوند از نهان و درون وى را فراموش كرده باشد .10 / 4سنگ دلى5457.عنه عليه السلام :الكافى_ به نقل از على بن عيسى ، كه سند حديث را به يكى از اهل بيت عليهم السلام مى رساند _: خداوند _ تبارك و تعالى _ با موسى عليه السلام نجواكنان سخن گفت و در نجواهايش به او فرمود : « ... اى موسى ! مرا در هيچ حالى از ياد مبر و به فراوانى دارايى خود ، شادمان مشو ؛ زيرا از ياد بردن من ، دل ها را سخت مى گرداند . فراوانى ثروت ، فراوانى گناه را به همراه دارد» .5458.عنه عليه السلام :امام صادق عليه السلام :خداوند عز و جل به موسى عليه السلام وحى فرمود كه : «اى موسى ! به دارايى بسيار ، شادمان مشو و ياد مرا در هيچ حال ، فرو مگذار ؛ زيرا دارايى بسيار ، [زشتى] گناهان را از ياد مى برَد ، و فرو نهادن ياد من ، دل ها را سخت مى گردانَد» .

.

ص: 286

5452.امام على عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لا تُكثِرُوا الكَلامَ بِغَيرِ ذِكرِ اللّهِ ؛ فَإِنَّ كَثرَةَ الكَلامِ بِغَيرِ ذِكرِ اللّهِ قَسوَةٌ لِلقَلبِ ، وإنَّ أبعَدَ النّاسِ مِنَ اللّهِ القَلبُ القاسي . (1)5453.امام على عليه السلام :الإمام الصادق عليه السلام :كانَ المَسيحُ عليه السلام : يَقولُ : لا تُكثِرُوا الكَلامَ في غَيرِ ذِكرِ اللّهِ ، فَإِنَّ الَّذينَ يُكثِرونَ الكَلامَ في غَيرِ ذِكرِ اللّهِ قاسِيَةٌ قُلوبُهُم ولكِن لا يَعلَمونَ . (2)10 / 5مَوتُ القَلبِ5456.امام على عليه السلام :الإمام الصادق عليه السلام :فيما ناجَى اللّهُ بِهِ موسى عليه السلام ، قالَ : يا موسى ، لا تَنسَني عَلى كُلِّ حالٍ ؛ فَإِنَّ نِسياني يُميتُ القَلبَ . (3)10 / 6ضَنكُ المَعيشَةِالكتاب«وَ مَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِى فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَ_مَةِ أَعْمَى * قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِى أَعْمَى وَ قَدْ كُنتُ بَصِيرًا * قَالَ كَذَ لِكَ أَتَتْكَ ءَايَ_تُنَا فَنَسِيتَهَا وَ كَذَ لِكَ الْيَوْمَ تُنسَى * وَ كَذَ لِكَ نَجْزِى مَنْ أَسْرَفَ وَ لَمْ يُؤْمِن بِ_ايَ_تِ رَبِّهِ وَ لَعَذَابُ الْاخِرَةِ أَشَدُّ وَ أَبْقَى» . 4

.


1- .سنن الترمذي : ج 4 ص 607 ح 2411 ، شُعب الإيمان : ج 4 ص 245 ح 4951 ، الفردوس : ج 5 ص 65 ح 7475 كلّها عن ابن عمر ، كنز العمّال : ج 1 ص 427 ح 1840 ؛ الأمالي للطوسي : ص 3 ح 1 عن ابن عمر ، بحار الأنوار : ج 71 ص 281 ح 28.
2- .الكافي : ج 2 ص 114 ح 11 عن عمرو بن جميع ، الأمالي للمفيد : ص 209 ح 43 عن ابن سنان ، بحار الأنوار : ج 71 ص 301 ح 75 ؛ الموطّأ : ج 2 ص 986 ح 8 عن عيسى عليه السلام نحوه.
3- .الكافي : ج 2 ص 498 ح 11 ، بحار الأنوار : ج 13 ص 344 ح 24.

ص: 287

10 / 5 مردن دل

10 / 6 زندگى فلاكت بار

5461.الإمام عليّ عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در غير ياد خدا پُرگويى نكنيد ؛ زيرا پُرگويى در غير ياد خدا ، سنگ دلى مى آورد ، و دورترينِ مردم از خدا هم شخص سنگ دل است .5462.عنه عليه السلام :امام صادق عليه السلام :مسيح عليه السلام مى فرمود : «در غير ياد خدا ، سخنِ بسيار مگوييد ؛ زيرا آنان كه در جز ياد خدا سخن بسيار مى گويند ، دل هايشان سخت است ؛ امّا خودشان نمى دانند» .10 / 5مردن دل5459.امام على عليه السلام :امام صادق عليه السلام :از جمله سخنان نجواآميزى كه خدا با موسى عليه السلام گفت ، اين بود كه : «اى موسى ! مرا در هيچ حال ، فراموش مكن ؛ زيرا فراموش كردن من ، دل را مى ميرانَد» .10 / 6زندگى فلاكت بار«و هر كس از ياد من ، دل بگردانَد ، در حقيقت، زندگىِ تنگ [ و سختى ] خواهد داشت، و روز رستاخيز ، او را نابينا محشور مى كنيم . مى گويد: «پروردگارا! چرا مرا نابينا محشور كردى با آن كه بينا بودم؟» . مى فرمايد: «همان طور كه نشانه هاى ما بر تو آمد و آن را به فراموشى سپردى، امروز ، همان گونه فراموش مى شوى» . و اين گونه ، هر كه را به افراط گراييده و به نشانه هاى پروردگارش نگرويده است ، سزا مى دهيم ؛ و قطعاً شكنجه آخرت ، سخت تر و پايدارتر است» . (1)

.


1- .علّامه طباطبايى قدس سره مى گويد : «فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا» ، يعنى زندگى سخت و تنگ ؛ زيرا كسى كه پروردگارش را فراموش كند و از ياد او بِبُرد ، تنها چيزى كه برايش مى ماند ، اين است كه به دنيا بچسبد و آن را تنها مطلوب خود قرار دهد كه براى آن بكوشد و در جهت زندگى اش و توسعه آن و برخوردارى از آن ، اهتمام ورزد و به آن مقدار از معاش كه به او داده شده ، كم باشد يا بسيار ، بسنده نكند ؛ زيرا هر چه به دست آورد و مالك شود ، بدان قانع نمى شود و بيشتر و بيشتر مى خواهد و نقطه پايانى براى خواسته اش نيست . بنا بر اين ، هيچ گاه از آنچه به دست مى آورد ، خرسند نمى شود و به بيشتر از آن دل مى بندد . از طرف ديگر ، نگرانى و غم و اندوه و تشويش و اضطراب و ترس از دچار شدن به بلاها و روى آوردن ناملايمات ، از قبيل مرگ و بيمارى و آفت و حسادت بدخواهان و مكر مكّاران و به نتيجه نرسيدن تلاش و جدا شدن از عزيزان ، بر وى هجوم مى آورند ، در حالى كه اگر مقام پروردگارش را بشناسد و پيوسته به ياد او باشد و فراموشش نكند و يقين كند كه نزد پروردگارش حياتى ناآميخته با مرگ و مُلكى زوال ناپذير و عزّتى دور از ذلّت و شادمانى و سرور و رفعت و كرامتى بى اندازه و بى پايان خواهد داشت . نيز يقين خواهد كرد كه دنيا ، سراى گذر است و زندگى دنيا در برابر با زندگى آخرت ، چند صباحى بيشتر نيست . آرى! اگر اينها را بداند ، آن گاه نفسش به آنچه از دنيا برايش مقدّر شده است ، خرسند و قانع خواهد شد و به همان زندگى و معاشى كه داده شده ، بسنده خواهد كرد ، بدون آن كه در زندگى اش احساس تنگى و سختى كند (الميزان فى تفسير القرآن : ج 14 ص 225) .

ص: 288

10 / 7شَرُّ الدُّنيا وَالآخِرَةِالكتاب«قَالُواْ رَبَّنَا غَلَبَتْ عَلَيْنَا شِقْوَتُنَا وَ كُنَّا قَوْمًا ضَالِّينَ * رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْهَا فَإِنْ عُدْنَا فَإِنَّا ظَ__لِمُونَ* قَالَ اخْسَ_واْ فِيهَا وَ لَا تُكَلِّمُونِ * إِنَّهُ كَانَ فَرِيقٌ مِّنْ عِبَادِى يَقُولُونَ رَبَّنَا ءَامَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا وَ ارْحَمْنَا وَ أَنتَ خَيْرُ الرَّ حِمِينَ * فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِيًّا حَتَّى أَنسَوْكُمْ ذِكْرِى وَ كُنتُم مِّنْهُمْ تَضْحَكُونَ» . (1)

.


1- .المؤمنون : 106 _ 110.

ص: 289

10 / 7 بدى دنيا و آخرت

10 / 7بدى دنيا و آخرتقرآن«مى گويند: «پروردگارا! شقاوت ما بر ما چيره شد و ما مردمى گم راه بوديم . پروردگارا! ما را از اين جا بيرون بَر . پس اگر بازهم [ به بدى ] برگشتيم، در آن صورت ، ستمگر خواهيم بود» . مى فرمايد: «[ برويد ] در آن ، گم شويد و با من ، سخن مگوييد» . در حقيقت، دسته اى از بندگان من بودند كه مى گفتند: «پروردگارا! ايمان آورديم. بر ما ببخشاى و به ما رحم كن [ كه ]تو بهترينِ مهربانانى» . و شما آنان ( مؤمنان ) را به ريشخند گرفتيد، تا [ با اين كار ] ياد مرا از خاطرتان بُردند و شما بر آنان مى خنديديد» .

.

ص: 290

«قَالُواْ سُبْحَ_نَكَ مَا كَانَ يَنبَغِى لَنَا أَن نَّتَّخِذَ مِن دُونِكَ مِنْ أَوْلِيَاءَ وَ لَ_كِن مَّتَّعْتَهُمْ وَ ءَابَاءَهُمْ حَتَّى نَسُواْ الذِّكْرَ وَكَانُواْ قَوْمَاً بُورًا» . (1)

«وَ عَرَضْنَا جَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ لِّلْكَ_فِرِينَ عَرْضًا * الَّذِينَ كَانَتْ أَعْيُنُهُمْ فِى غِطَ_اءٍ عَن ذِكْرِى وَ كَانُواْ لَا يَسْتَطِيعُونَ سَمْعًا» . (2)

«وَ أَمَّا الْقَ_سِطُونَ فَكَانُواْ لِجَهَنَّمَ حَطَبًا * وَ أَلَّوِ اسْتَقَ_مُواْ عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَ_هُم مَّاءً غَدَقًا * لِّنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَ مَن يُعْرِضْ عَن ذِكْرِ رَبِّهِ يَسْلُكْهُ عَذَابًا صَعَدًا» . (3)

«قُلْ مَن يَكْلَؤُكُم بِالَّيْلِ وَ النَّهَارِ مِنَ الرَّحْمَ_نِ بَلْ هُمْ عَن ذِكْرِ رَبِّهِم مُّعْرِضُونَ» . (4)

الحديث5469.امام على عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ما مِن ساعَةٍ تَمُرُّ بِابنِ آدَمَ لَم يَذكُرِ اللّهَ فيها ، إلّا تَحَسَّرَ عَلَيها يَومَ القِيامَةِ . (5)5470.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :نَزَلَ جَبرَئيلُ عليه السلام إلَيَّ ، وقالَ لي : يا مُحَمَّدُ ! رَبُّكَ يُقرِئُكَ السَّلامَ ، ويَقولُ لَكَ : كُلُّ ساعَةٍ تَذكُرُني فيها فَهِيَ لَكَ عِندي مُدَّخَرَةٌ ، وكُلُّ ساعَةٍ لا تَذكُرُني فيها فَهِيَ مِنكَ ضائِعَةٌ . (6)5471.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :لَيسَ يَتَحَسَّرُ أهلُ الجَنَّةِ كَتَحَسُّرِهِم عَلى ساعَةٍ مِن نَهارٍ مَضَت في دارِ الدُّنيا لَم يَذكُرُوا اللّهَ عز و جل . (7) .


1- .الفرقان : 18.
2- .الكهف : 100 و 101.
3- .الجنّ : 15 _ 17.
4- .الأنبياء : 42 . والكِلاءةُ : حفظ الشيء وتَبقِيَته (مفردات ألفاظ القرآن : ص 725 «كلأ»).
5- .شُعب الإيمان : ج 1 ص 392 ح 511 ، حلية الأولياء : ج 5 ص 362 كلاهما عن عائشة نحوه ، كنزالعمّال : ج 1 ص 424 ح 1819 .
6- .إرشاد القلوب : ص 49.
7- .الفردوس : ج 3 ص 408 ح 5244 عن معاذ بن جبل.

ص: 291

«مى گويند: «منزّهى تو! ما را نسزد كه جز تو ، دوستى براى خود بگيريم ؛ ولى تو ، آنان و پدرانشان را برخوردار كردى تا [ آن جا كه ] ياد [ تو ] را فراموش كردند و گروهى هلاك شده بودند»» .

«و آن روز، جهنّم را آشكارا به كافران بنماييم ؛ [ به ] همان كسانى كه چشمان [ بصيرت ] آنها از ياد من در پرده بود، و توانايى شنيدن [ حق را ] نداشتند» .

«ولى منحرفان، هيزم جهنّم خواهند بود و اگر [ مردم ] در راه درست، پايدارى ورزند، قطعاً آب گوارايى بديشان مى نوشانيم تا در اين باره ، آنان را بيازماييم، و هر كس از ياد پروردگار خود دل بگرداند، وى را در قيد عذابى [ روز ] افزون درآورد» .

«بگو: «چه كسى شما را شب و روز از [ عذاب ] رحمان حفظ مى كند؟» . [ نه ؛ ] بلكه آنان از ياد پروردگارشان روى گردان اند» .

حديث5477.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر لحظه اى كه بر آدمى بگذرد و در آن ياد خدا نكند ، روز قيامت بر آن لحظه افسوس مى خورد .5472.امام على عليه السلام ( _ در حكمت هاى منسوب به ايشان _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :جبرئيل عليه السلام بر من فرود آمد و گفت : اى محمّد! پروردگارت به تو سلام مى رساند و مى فرمايد : «هر لحظه اى كه در آن [مرا] ياد مى كنى ، آن لحظه براى تو در نزد من ذخيره مى شود ، و هر لحظه اى كه در آن ياد من نكنى ، آن لحظه از تو تباه شده است» .5473.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اهل بهشت ، آن گونه كه براى ساعتى از روز كه در دنيا گذشته و ياد خدا نكرده اند ، افسوس مى خورند ، براى چيز ديگرى افسوس نمى خورند . .

ص: 292

5474.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :لَيسَ يَتَحَسَّرُ أهلُ الجَنَّةِ إلّا عَلى ساعَةٍ مَرَّت بِهِم لَم يَذكُروا فيها . (1)5475.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :مَن قَعَدَ مَقعَدا لَم يَذكُرِ اللّهَ فيهِ كانَت عَلَيهِ مِنَ اللّهِ تِرَةً (2) ، ومَنِ اضطَجَعَ مَضجَعا لا يَذكُرُ اللّهَ فيهِ كانَت عَلَيهِ مِنَ اللّهِ تِرَةً . (3)5476.امام على عليه السلام ( _ در حكمت هاى منسوب به ايشان _ ) عنه صلى الله عليه و آله :مَنِ اضطَجَعَ مَضجَعا لَم يَذكُرِ اللّهَ فيهِ كانَ عَلَيهِ تِرَةً يَومَ القِيامَةِ ، ومَن جَلَسَ مَجلِسا لَم يَذكُرِ اللّهَ فيهِ كانَ عَلَيهِ تِرَةً يَومَ القِيامَةِ ، ومَن مَشى مَمشىً لَم يَذكُرِ اللّهَ فيهِ كانَ عَلَيهِ تِرَةً يَومَ القِيامَةِ . (4)5477.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :ما مِن قَومٍ اجتَمَعوا في مَجلِسٍ فَلَم يَذكُرُوا اسمَ اللّهِ عز و جل ، ولَم يُصَلُّوا عَلى نَبِيِّهِم ، إلّا كانَ ذلِكَ المَجلِسُ حَسرَةً ووَبالاً عَلَيهِم . (5)5478.الإمام عليّ عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :ما جَلَسَ قَومٌ مَجلِسا لَم يَذكُرُوا اللّهَ فيهِ ولَم يُصَلُّوا عَلى نَبِيِّهِم إلّا كانَ عَلَيهِم تِرَةً ، فَإِن شاءَ عَذَّبَهُم وإن شاءَ غَفَرَ لَهُم . (6)5479.الإمام عليّ عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :ما مِن قَومٍ يَقومونَ مِن مَجلِسٍ لا يَذكُرونَ اللّهَ فيهِ ، إلّا قاموا عَن مِثلِ جِيفَةِ حِمارٍ ، وكانَ لَهُم حَسرَةً . (7) .


1- .المعجم الكبير : ج 20 ص 94 ح 182 ، شُعب الإيمان : ج 1 ص 392 ح 512 و 513 ، عمل اليوم والليلة لابن السني : ص 7 ح 3 كلّها عن معاذ بن جبل ، كنز العمّال : ج 1 ص 422 ح 1806.
2- .تِرَةً : أي نقصا ، والهاء فيه عوض من الواو المحذوفة ؛ يقال : وَتَرَه يَتِرُهُ تِرَةً. وقيل : أراد بالتِّرة هاهنا التَّبِعَة (النهاية : ج 5 ص 149 «وتر»).
3- .سنن أبي داوود : ج 4 ص 264 ح 4856 وص 314 ح 5059 مع تقديم وتأخير وكلاهما عن أبي هريرة ، كنزالعمّال : ج 9 ص 142 ح 25422 وراجع مسند ابن حنبل : ج 3 ص 426 ح 9589 وصحيح ابن حبّان : ج 3 ص 133 ح 853 .
4- .شُعب الإيمان : ج 1 ص 403 ح 543 عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 16 ص 61 ح 43944.
5- .الكافي : ج 2 ص 497 ح 5 ، عدّة الداعي : ص 231 وزاد في آخره «يوم القيامة» وكلاهما عن الحسين بن زيد عن الإمام الصادق عليه السلام ، الجعفريّات : ص 215 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 161 ح 42.
6- .سنن الترمذي : ج 5 ص 461 ح 3380 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 533 ح 10281 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 674 ح 1826 كلاهما نحوه وكلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 9 ص 149 ح 25462.
7- .سنن أبي داوود : ج 4 ص 264 ح 4855 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 340 ح 9062 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 668 ح 1808 ، تاريخ بغداد : ج 9 ص 388 كلّها عن أبي هريرة ، كنز العمّال : ج 9 ص 135 ح 25372.

ص: 293

5480.الإمام عليّ عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اهل بهشت ، افسوس نمى خورند ، مگر براى لحظاتى كه بر آنان گذشته و در آن لحظات ، خدا را ياد نكرده اند.5481.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس در مجلسى بنشيند و در آن خدا را ياد نكند ، اين ، از جانب خداوند براى او كاستى به حساب مى آيد ، و هر كه در بسترى بخوابد و در آن خدا را ياد نكند ، بر او از جانب خدا ، كاستى به شمار مى آيد .5482.الإمام عليّ عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس در بسترى بخوابد و در آن ، خدا را ياد نكند ، روز قيامت ، آن خفتن ، مايه افسوس او خواهد شد ، و هر كس در مجلسى بنشيند و در آن خدا را ياد نكند ، روز قيامت ، آن مجلس ، مايه افسوس او خواهد شد ، و هر كس در راهى برود و در آن ، خدا را ياد نكند ، روز قيامت ، آن رفتن ، مايه افسوس او خواهد شد .5478.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه عدّه اى در مجلسى گِرد آيند و نام خداوند عز و جل را نبرند و بر پيامبرشان درود نفرستند ، آن مجلس ، مايه افسوس و گزند آنان خواهد شد .5479.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه گروهى در مجلسى بنشينند و در آن مجلس ، نام خدا را نبرند و بر پيامبرشان درود نفرستند ، آن مجلس ، مايه افسوس آنان خواهد شد . اگر خدا خواست ، عذابشان مى كند و اگر خواست ، مى بخشدشان .5480.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه عدّه اى مجلسى را به پايان بَرند كه در آن ، نام خدا برده نشده است ، چنان است كه از سرِ لاشه الاغى برخاسته اند و برايشان مايه افسوس خواهد شد . .

ص: 294

5481.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :ما جَلَسَ قَومٌ مَجلِسا لا يَذكُرونَ اللّهَ فيهِ ، إلّا كانَ عَلَيهِم حَسرَةً يَومَ القِيامَةِ وإن كانوا مِن أهلِ الجَنَّةِ ، يَرَونَ ثَوابَ كُلِّ مَجلِسٍ ذَكَرُوا اللّهَ فيهِ ولا يَرَونَ ثَوابَ ذلِكَ المَجلِسِ ، فَيَكونُ عَلَيهِم حَسرَةً . (1)5482.امام على عليه السلام :الإمام الصادق عليه السلام :ما مِن مَجلِسٍ يَجتَمِعُ فيهِ أبرارٌ وفُجّارٌ ، فَيَقومونَ عَلى غَيرِ ذِكرِ اللّهِ عز و جل ، إلّا كانَ حَسرَةً عَلَيهِم يَومَ القِيامَةِ . (2)5483.عنه عليه السلام :عنه عليه السلام :مَا اجتَمَعَ في مَجلِسٍ قَومٌ لَم يَذكُرُوا اللّهَ عز و جل ولَم يَذكُرونا ، إلّا كانَ ذلِكَ المَجلِسُ حَسرَةً عَلَيهِم يَومَ القِيامَةِ .

_ ثُمَّ قالَ : _ قالَ أبو جَعفَرٍ عليه السلام : إنَّ ذِكرَنا مِن ذِكرِ اللّهِ ، وذِكرَ عَدُوِّنا مِن ذِكرِ الشَّيطانِ . (3)5484.الإمام عليّ عليه السلام :داوود عليه السلام_ في مُناجاتِهِ _: إذا رَأَيتَني اُجاوِزُ مَجالِسَ الذّاكِرينَ إلى مَجالِسِ الغافِلينَ فَاكسِر رِجلي ؛ فَإِنَّها نِعمَةٌ تُنعِمُ بِها عَلَيَّ . (4)5485.عنه عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :_ أو اُوحِيَ إلَيَّ _قيل لي : اِعلَم أنَّ السّاعَةَ الَّتي لا تَذكُرُني فيها لَيسَت لَكَ ، ولكِنَّها عَلَيكَ . (5) .


1- .الدرّ المنثور : ج 7 ص 241 نقلاً عن ابن مردويه عن أبي هريرة.
2- .الكافي : ج 2 ص 496 ح 1 عن الفضيل بن يسار ، عدّة الداعي : ص 232 نحوه ، بحار الأنوار : ج 75 ص 468 ح 20 .
3- .الكافي : ج 2 ص 496 ح 2 ، عدّة الداعي : ص 241 كلاهما عن أبي بصير ، بحار الأنوار : ج 75 ص 468 ح 20.
4- .ربيع الأبرار : ج 2 ص 247.
5- .الزهد لابن المبارك : ص 328 ح 936 عن حسّان بن عطيّة.

ص: 295

5486.الإمام عليّ عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه گروهى در مجلسى بنشينند و در آن ، خدا را ياد نكنند ، آن مجلس در روز قيامت ، برايشان مايه افسوس است ، اگر چه اهل بهشت باشند و ثواب هر مجلسى را كه در آن ياد خدا كرده اند ، خواهند ديد ؛ ولى ثواب آن مجلس را نمى بينند و از اين رو ، مايه افسوس آنان مى شود .5487.عنه عليه السلام :امام صادق عليه السلام :هيچ مجلسى نيست كه در آن ، نيكان و بدان ، گِرد هم آيند و بى ياد خداوند عز و جل از آن برخيزند ، مگر آن كه در روز قيامت ، آن مجلس ، مايه افسوس آنان مى شود .5488.عنه عليه السلام :امام صادق عليه السلام :هر گاه گروهى در مجلسى گِرد آيند و از خداوند عز و جل و از ما ياد نكنند ، آن مجلس ، در روز قيامت ، مايه افسوس آنان مى شود ... .

[پدرم] امام باقر عليه السلام فرمود : «ياد كردن از ما ، ياد كردن از خداست ، و ياد كردن از دشمن ما ، ياد كردن از شيطان است» .5489.عنه عليه السلام :داوود عليه السلام_ در مناجاتش _: هر گاه مرا ديدى كه از مجالس ياد كنندگان [خدا ]به مجالس غافلان [از ياد خدا ]رفتم ، پايم را بشكن ؛ زيرا اين كار ، لطفى است كه به من مى كنى .5483.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به من گفته شد (/ به من وحى شد) كه : بِدان آن ساعتى كه در آن از من ياد نكنى ، آن ساعت به سود تو نيست ؛ بلكه به زيان توست . .

ص: 296

5484.امام على عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أوحَى اللّهُ تَعالى إلى داوودَ عليه السلام : يا داوودُ ، كُلُّ ساعَةٍ لا تَذكُرُني فيها عَدِمتَها مِن ساعَةٍ . (1)5485.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :بِئسَ العَبدُ عَبدٌ تَخَيَّلَ وَاختالَ ونَسِيَ الكَبيرَ المُتعالِ ، بِئسَ العَبدُ عَبدٌ تَجَبَّرَ وَاعتَدى ونَسِيَ الجَبّارَ الأَعلى ، بِئسَ العَبدُ عَبدٌ سَها ولَها ونَسِيَ المَقابِرَ والبِلى ، بِئسَ العَبدُ عَبدٌ عَتا وطَغى ونَسِيَ المُبتَدا وَالمُنتَهى ، بِئسَ العَبدُ عَبدٌ يَختِلُ الدُّنيا بِالدِّينِ (2) ، بِئسَ العَبدُ عَبدٌ يَختِلُ الدِّينَ بِالشُّبُهاتِ ، بِئسَ العَبدُ عَبدٌ طَمَعٌ يَقودُهُ ، بِئسَ العَبدُ عَبدٌ هَوىً يُضِلُّهُ ، بِئسَ العَبدُ عَبدٌ رَغَبٌ يُذِلُّهُ . (3)5486.امام على عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام :إلهي إنَّهُ مَن لَم يَشغَلهُ الوُلوعُ بِذِكرِكَ ، ولَم يَزوِهِ السَّفَرُ بِقُربِكَ ، كانَت حَياتُهُ عَلَيهِ مِيتَةً ، ومِيتَتُهُ عَلَيهِ حَسرَةً . (4)5487.امام على عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ في مَوعِظَتِهِ لِابنِ مَسعودٍ _: يَابنَ مَسعودٍ ، قالَ تَعالى : «وَ مَن يَعْشُ عَن ذِكْرِ الرَّحْمَ_نِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَ_نًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ * وَ إِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ * حَتَّى إِذَا جَاءَنَا قَالَ يَ__لَيْتَ بَيْنِى وَ بَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ» . (5)

يَابنَ مَسعودٍ ، إنّهم لَيَعيبونَ عَلى مَن يَقتَدي بِسُنَّتي وفَرائِضِ اللّهِ ، قالَ اللّهُ تَعالى : «فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِيًّا حَتَّى أَنسَوْكُمْ ذِكْرِى وَ كُنتُم مِّنْهُمْ تَضْحَكُونَ* إِنِّى جَزَيْتُهُمُ الْيَوْمَ بِمَا صَبَرُواْ أَنَّهُمْ هُمُ الْفَائِزُونَ» (6) . (7) .


1- .إرشاد القلوب : ص 49 ، سعد السعود : ص 48 من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 15 ص 240 ح 58.
2- .يَختِلُ الدّنيا بالدّين : أي يطلب الدنيا بعمل الآخرة ؛ يقال : خَتَلَهُ يَختِله ؛ إذا خَدَعَهُ وراوغَهُ (النهاية : ج 2 ص 9 «ختل») .
3- .سنن الترمذي : ج 4 ص 632 ح 2448 ، المعجم الكبير : ج 24 ص 156 ح 401 ، المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 351 ح 7885 ، شُعب الإيمان : ج 6 ص 287 ح 8181 كلّها عن أسماء بنت عميس الخثعميّة نحوه ، كنز العمّال : ج 16 ص 97 ح 44054 وراجع النوادر للراوندي : ص 145 ح 198.
4- .بحار الأنوار : ج 94 ص 95 ح 12 نقلاً عن الكتاب العتيق الغروي عن نوف البكالي .
5- .الزخرف : 36 _ 38.
6- .المؤمنون : 110 و 111 .
7- .مكارم الأخلاق : ج 2 ص 351 ح 2660 عن عبد اللّه بن مسعود ، بحار الأنوار : ج 77 ص 102 ح 1.

ص: 297

5488.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند متعال به داوود عليه السلام وحى فرمود كه : «اى داوود! هر ساعتى كه در آن از من ياد نكنى ، آن ساعت را تلف كرده اى» .5489.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بد بنده اى است بنده اى كه خودبين و متكبّر باشد و خداى بزرگ و بلندمرتبه را فراموش كند . بد بنده اى است آن بنده اى كه گردن فراز و متجاوز باشد و خداى جبّار والا را فراموش كند . بد بنده اى است آن بنده اى كه فراموشكار و غافل باشد و قبرستان و پوسيده شدن [جسم خود] را فراموش كند . بد بنده اى است آن بنده اى كه سركشى و طغيان كند و آغاز و فرجام [خود] را فراموش كند . بد بنده اى است آن بنده اى كه دين را وسيله رسيدن به دنيا قرار دهد . بد بنده اى است آن بنده اى كه با شبههها در كمين دين بنشيند . بد بنده اى است آن بنده اى كه طمع ، جلودار او باشد . بد بنده اى است آن بنده اى كه هوس ، گم راهش كند . بد بنده اى است آن بنده اى كه خواهش ، خوارش كند .5490.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :معبودا ! كسى كه وَلَع ياد تو ، او را به خود مشغول نسازد و به جوار قرب تو رخت سفر برنبندد ، زندگى اش براى او مرگ است ، و مُردنش مايه حسرت او.5491.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در اندرزش به ابن مسعود _: اى پسر مسعود! خداى متعال فرموده است : «و هر كه از ياد [خداى ]مهربان ، روى گردانَد ، بر او شيطانى بر گمارم كه همنشين وى باشد . و آنان ، ايشان را از راه ، باز مى دارند و گمان مى برند كه ره يافته اند ، تا آن كه چون نزد ما آيد ، مى گويد : اى كاش ميان من و تو ، دورىِ خاور و باختر بود . پس چه بد همنشينى است!» .

اى پسر مسعود! آنان بر كسى كه از سنّت من و واجبات خدا پيروى كند ، خُرده مى گيرند . خداوند متعال فرموده است : «پس ايشان را به ريشخند گرفتيد تا آن كه يادم را از خاطر شما بردند و شما بر آنان مى خنديديد . من امروز به سبب شكيبى كه كردند ، به آنان پاداش دادم ، و آنان رستگارند» . .

ص: 298

5492.عنه عليه السلام :علل الشرائع عن المفضّل بن عمر :سَأَلتُ أبا عَبدِ اللّهِ جَعفَرَ بنَ مُحَمَّدٍ الصّادِقَ عليه السلام عَنِ العِشقِ ، فَقالَ : قُلوبٌ خَلَت مِن ذِكرِ اللّهِ ، فَأَذاقَهَا اللّهُ حُبَّ غَيرِهِ . (1) .


1- .علل الشرائع : ص 140 ح 1 ، الأمالي للصدوق : ص 765 ح 1029 ، بحار الأنوار : ج 73 ص 158 ح 1.

ص: 299

5493.عنه عليه السلام :علل الشرائع_ به نقل از مفضّل بن عمر _: از ابو عبد اللّه امام صادق عليه السلام در باره عشق پرسيدم . فرمود : «دل هايى هستند كه از ياد خدا تهى شده اند و خداوند هم محبّت غير خود را به آنها چشانيده است» . .

ص: 300

. .

ص: 301

تحليلى در باره بركات ياد خدا و زيان هاى فراموش كردن او

1 . جامع ترين بركات ياد خدا

تحليلى در باره بركات ياد خدا و زيان هاى فراموش كردن اوچنان كه گفتيم ، ياد خدا ، رمز خودسازى و سازندگى ، و كليد ارتقا به سوى كمالات و مقامات انسانى است . ياد خدا ، بهترين سرمايه تأمين رفاه فردى و اجتماعى ، مادّى و معنوى ، و دنيوى و اخروى است و در يك جمله : ياد خدا ، ياد خويش است و از ياد بُردن او ، از ياد بُردن خود! آنچه را در قرآن و احاديث اسلامى براى تبيين اين حقيقت آمده ، در چند عنوان مى توان خلاصه كرد :

1 . جامع ترين بركات ياد خداخداوند متعال ، وعده قطعى داده است كه هر كس او را ياد كند ، او نيز متقابلاً ياد كننده خود را ياد مى نمايد ، و اين ، جامع ترين بركت ذكر است : «فَاذْكُرُونِى أَذْكُرْكُمْ . (1) مرا ياد كنيد تا شما را ياد كنم» . همه آثارو بركات ذكر ، در جمله «أذكُركُم ؛ تا شما را ياد كنم» خلاصه شده است و بى ترديد ، ياد كردن خداوند متعال از ياد كننده خود ، به معناى توجّه علمى به او نيست ؛ چرا كه توجّه علمى (آگاهى داشتنِ) او به همه چيز و همه كس ،

.


1- .بقره : آيه 152 .

ص: 302

2 . نقش ياد خدا در آفت زدايى از زندگى
3 . نقش ياد خدا در سازندگى جان

يكسان است ؛ بلكه مقصود ، ياد كردن با نعمت و رحمت و احسان و رضوان است (1) و بدين سان ، مراتب نعمت و رحمتِ متقابل الهى نسبت به ياد كننده خود ، متناسب با مراتب ذكر اوست . هر چه ذكر ، عميق تر و گسترده تر باشد ، بركات الهى ، ذاكر را بيشتر فرا خواهد گرفت . بر اين اساس ، همه آثار و بركات ذكر كه در عنوان دوم به بعد از فصل نهم آمده است ، در واقع ، تبيين چگونگى ياد كردن خدا از ياد كننده خود و تشريح نعمت هايى است كه در نتيجه ذكر ، عايد ذاكر مى گردد .

2 . نقش ياد خدا در آفت زدايى از زندگىنخستين اثر ياد كردن متقابل خداوند از ذاكر ، آفت زدايى از زندگى اوست . همه آيات و احاديثى كه مى گويند ذكر ، شيطان را از انسان دور مى كند ، گناهان را پاك مى كند و بلكه به حَسَناتْ تبديل مى نمايد ، بيمارى هاى جان را درمان مى كند و دل را سالم مى سازد ، (2) در واقع ، تبيين كننده نقش ذكر در رفع آسيب هاى زندگى اند .

3 . نقش ياد خدا در سازندگى جاناثر ديگر ذكر ، سازندگىِ جان و پرورش روح است . آدمى در پرتو ياد خدا ، دلش آرام مى گيرد ، سينه اش گشاده مى گردد ، روحش صيقل مى يابد و جانش زنده و قلبش آباد مى شود (3) و بدين سان ، به كمالات والاى معنوى و مقامات بلند انسانى دست مى يابد .

.


1- .ر. ك : فصل نهم ، باب 1 و 26 .
2- .ر. ك : فصل نهم ، باب هاى 2 ، 6 ، 7 ، 18 ، 28 و 30 .
3- .ر. ك : به فصل نهم ، باب هاى 3 ، 4 ، 5 ، 8 ، 9 و 27 .

ص: 303

4 . نقش ياد خدا در پيدايى علم و حكمت و عصمت روانى
5 . نقش ذكر در نيكوكارى و خوش نامى
6 . نقش ذكر در تأمين رفاه مادّى و حلّ مشكلات زندگى

4 . نقش ياد خدا در پيدايى علم و حكمت و عصمت روانىياد خدا ، دل را نورانى مى كند و انسان در پرتو اين نورانيت ، به علم ، نور و حكمت حقيقى دست مى يابد و در نتيجه ، به نيروى بينش و بصيرت الهى مجهّز مى گردد و حقايقى را دريافت مى كند كه از مجارى تعليم و تعلّم ، قابل تحصيل نيستند و در اين هنگام ، ايمان او به حقايق غيبى تقويت مى گردد و به مرتبه يقين مى رسد و يقين ، او را به مرز عصمت ، نزديك مى گردانَد . (1)

5 . نقش ذكر در نيكوكارى و خوش نامىياد خدا ، هنگامى كه در جان نفوذ كند ، خودخواهى را _ كه به گفته امام خمينى قدس سره ، «اصلِ اصول فتنه ها» _ (2) و ريشه رذايل اخلاقى است از بين مى برد و جاى خود را به خدا خواهى مى دهد و بدين سان ، همه كارهاى انسان ، نيكو مى گردد و انسان نيكوكار ، در دنيا و آخرت ، خوش نام خواهد بود . (3)

6 . نقش ذكر در تأمين رفاه مادّى و حلّ مشكلات زندگىياد خدا ، علاوه بر اين كه كليد رسيدن به كمالات معنوى است ، موجب گشايش در كارها و حلّ مشكلات زندگى و تأمين نيازهاى مادّى نيز هست ؛ زيرا ذكر ، تقوا مى آفريند و خداوند متعال ، تأمين نيازها و حلّ مشكلات انسان هاى

.


1- .ر. ك : فصل نهم ، باب هاى 10_12 و 24 .
2- .ر . ك : صحيفه امام : ج 20 ص 154 ، نامه امام خمينى قدس سره به فرزندش حاج سيّد احمد خمينى ، مورّخ پانزدهم ربيع اوّل 1407 : «... فرزندم! از خودخواهى و خودبينى به درآى كه اين ، ارث شيطان است ... و بدان كه تمام گرفتارى هاى بنى آدم ، از اين ارث شيطانى است كه اصلِ اصول فتنه است» . ظاهرا مقصود امام از «اصول فتنه» ، اخلاق رذيله است كه ريشه در خودخواهى و خودبينى و انانيّت انسان دارد .
3- .ر. ك : فصل نهم ، باب هاى 16 و 17 .

ص: 304

7 . نقش ذكر در محبّت
8 . نقش ذكر در تأمين خير دنيا و آخرت

پرهيزگار را تضمين كرده است . (1) به سخن ديگر ، يكى از مصاديق ياد كردن خدا از ياد كننده خود ، تأمين نيازها و حلّ مشكلات اوست . (2)

7 . نقش ذكر در محبّتبزرگ ترين بركت ياد خدا و مهم ترين ثمره آن ، محبّت خداست . ذكر ، در نخستين گام ، ذاكر را از آلودگى هاى اخلاقى و عملى پاك مى كند و زمينه نزديك شدن او به بساط قرب الهى را فراهم مى سازد و در گام دوم ، انسان را به پروردگار خود ، نزديك مى نمايد و به تدريج ، انسان با خدا اُنس مى گيرد و به او عشق مى ورزد و در گام سوم ، محبّت حقيقى ، زمينه كمال معرفت و ديدار قلبى خدا را _ كه مقصد اعلاى عارفان است _ فراهم مى سازد و ذاكرانى كه به اين مقصد رسيده اند ، پيشتاز نيكان در قيامت اند . (3)

8 . نقش ذكر در تأمين خير دنيا و آخرتدر آغاز اين مقال ، توضيح داديم كه جامع ترين بركت ذكر ، ياد كردن متقابل خداوند متعال از ياد كننده خويش است و در ادامه آن ، با الهام گرفتن از قرآن و احاديث اهل بيت عليهم السلام يادكردِ متقابل خداوند را به آفت زدايى از زندگى ، سازندگىِ جان ، رسيدن به علم و حكمت و عصمت روانى ، نيكوكارى و خوش نامى ، تأمين رفاه مادّى و در نهايت ، دستيابى به كيمياى محبّت خدا و مقصد اعلاى انسانيت ، تفسير كرديم . اكنون مى گوييم كه جامع ترين تفسير ياد متقابل خداوند ، تأمين خير دنيا و

.


1- .ر. ك : فصل نهم ، باب هاى 13_15 .
2- .«وَ مَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ ؛ و هر كه از خدا پروا كند ، خدا براى او گشايشى فراهم مى سازد و از جايى كه گمان نمى بَرد ، او را روزى مى بخشد» (طلاق : آيه 2 و 3) .
3- .ر. ك : فصل نهم ، باب هاى 20 _ 23 و 33 و 34 .

ص: 305

9 . زيان هاى فراموش كردن خدا

آخرت ذاكر است . اين تفسير را از كلام دقيق و زيباى امام زين العابدين عليه السلام _ در صحيفه سجاديه _ در مقام نيايش ، اخذ كرديم كه در پايان دعاى «مكارم الأخلاق» ، گويى به عنوان فشرده خواست هاى خود از خداوند متعال ، در اين دعا مى فرمايد : اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ و آلِهِ ، و نَبِّهنى لِذِكرِكَ فى أوقاتِ الغَفلَةِ ، وَ استَعمِلنى بِطاعَتِكَ في أيّام المُهلَةِ ، وَ انهَج لى إلى مَحَبَّتِكَ سَبيلاً سَهلَةً ، أكمِل لى بِها خَيرَ الدُّنيا وَ الآخِرَةِ . (1) بار خدايا! بر محمّد و خاندان او درود فرست و در اوقات غفلت ، مرا به ياد خودت متوجّه گردان و در روزهاى مهلت (زندگى) ، مرا به طاعتت برگمار و مرا در راهى آسان و هموار به سوى محبّتت بِبَر و با آن محبّت ، خير دنيا و آخرت را برايم كامل گردان . از اين سخن نورانى مى توان چنين استنباط كرد كه اگر بيمارى غفلت در انسان درمان شود و ياد خدا در دل او تداوم يابد ، ياد حقيقى خدا ، زمينه ساز فرمانبَرى مطلق از اوست و بدين سان ، انسان مى تواند با يارى پروردگار ، به آسانى به كيمياى محبّت او دست يابد و با اين كيميا ، خيرِ دنيا و آخرت خود را كامل نمايد . (2)

9 . زيان هاى فراموش كردن خداهمان گونه كه جامع ترين بركتِ ياد خدا ، ياد كردن متقابل پروردگار از ذاكر است ، خطرناك ترين زيان فراموشى خداوند متعال ، فراموشىِ متقابل فراموشكار

.


1- .ر . ك : ص 278 ح 499 .
2- .براى توضيح بيشتر در اين زمينه ، ر. ك : دوستى در قرآن و حديث ، ص 431 (تحقيقى در باره بنياد محبّت خدا) .

ص: 306

از جانب خداوند متعال است كه به معناى رها كردنِ فراموشكار و قطع رحمت از او خواهد بود . هنگامى كه انسان به حال خود رها شود ، دچار خودفراموشى مى گردد : «نَسُواْ اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ . (1) [به كلّى] خدا را فراموش كردند ، خدا هم نفوس آنان را از يادشان برد . در اين حال ، شيطان بر آدمى مسلّط مى گردد و او را به كارهاى ناشايست ، وا مى دارد و در اثر گناه ، آينه دلش زنگار مى گيرد و به قساوت قلب ، مبتلا مى شود . زندگى ، بر چنين انسانى ، سخت و تنگ مى گردد و انواع بدى ها ، مصيبت ها و گرفتارى هاى دنيا و آخرت ، او را احاطه مى نمايند . (2)

.


1- .حشر : آيه 19 .
2- .ر. ك : ص 281 (زيان هاى فراموش كردنِ خدا) .

ص: 307

بخش دوم : بسمله (گفتنِ «بسم اللّه »)

اشاره

بخش دوم: بسمله: (گفتنِ «بسم اللّه »)شامل:درآمدفصل يكم: تفسير «بسم اللّه الرحمن الرحيم»فصل دوم: ويژگى هاى «بسم اللّه الرحمن الرحيم»فصل سوم: جايگاه هاى ذكر «بسم اللّه »فصل چهارم: آثار «بسم اللّه »فصل پنجم: آداب «بسم اللّه » گفتن

.

ص: 308

. .

ص: 309

درآمد

واژه شناسى «بَسْمَله»

اشاره

درآمدواژه شناسى «بَسْمَله»واژه «بَسْمَلة» ، مصدرى است كه از جمله «بسم اللّه الرحمن الرحيم» گرفته شده است و به همين جهت ، به آن ، مصدر جعلى يا منحوت گفته مى شود ؛ مانند «حوقلة» كه مصدر جعلى «لا حول و لا قوّة إلّا باللّه » است و «هَيلَلة» كه مصدر جعلى «لا إله إلّا اللّه » است . بنا بر اين ، معناى كلمه «بسملة» ، گفتن يا نوشتنِ ذكر «بسم اللّه الرحمن الرحيم» است . ابن سِكّيت مى گويد : گفته مى شود : من «بسمله» را افزودم ؛ يعنى : «بسم اللّه الرحمن الرحيم» را بسيار گفتم . (1) امّا مقصود ما از «بسمله» در عنوان بخش دوم اين كتاب ، اشاره به متونى است كه در باره تفسير «بسم اللّه الرحمن الرحيم» و ويژگى ها ، فضايل ، كاربردها و آداب گفتن اين ذكر مبارك ، وارد شده است . البته پيش از آن ، توجّه به اين نكات ، سودمند است :

.


1- .ترتيب إصلاح المنطق : ص 78 .

ص: 310

1 . معناى «اسم»
2 . فرق اسم و صفت
3 . اتّحاد اسم و صفت در باره خداوند

1 . معناى «اسم»در باره ريشه واژه «اسم» ، اختلاف نظر وجود دارد . برخى آن را برگرفته از «وَسْم» به معناى علامت مى دانند و برخى آن را مشتق از «سُمُوّ» به معناى علوّ و رفعت گفته اند ؛ ولى با اين وصف ، مى پذيرند كه از لحاظ معناى لغوى به مفهوم نشانه است . (1)

2 . فرق اسم و صفتصفت ، دو معنا دارد . گاه به معناى مصدر «وصف» است و گاه به معناى اسم مصدر ، يعنى علامت و نشانه اى كه يكى از ويژگى هاى موصوف را بيان مى كند . بنا بر معناى دوم ، اسم و صفت ، هر دو به معناى علامت و نشانه مسمّا و موصوف اند و تنها تفاوت آنها اين است كه اسم ، شامل هر گونه علامتى مى شود ؛ امّا صفت ، علامت خاص است و در اصطلاح ، نسبت ميان آنها عموم و خصوصِ مطلق است ؛ يعنى هر صفتى اسم نيز هست و هر اسمى صفت نيست . مثلاً «زيد» اسم است؛ ولى صفت نيست ؛ ليكن «عالم» ، هم اسم است و هم صفت .

3 . اتّحاد اسم و صفت در باره خداونددر احاديث اسلامى ، اسم و صفت ، در مورد خداوند متعال ، يك معنا دارند . مثلاً «سميع» و «بصير» در برخى از احاديث ، به عنوان صفت معرّفى شده اند (2) و در برخى از احاديث به عنوان اسم (3) و برخى از احاديث، تصريح مى كنند كه اسما و

.


1- .ر. ك : الإنصاف فى مسائل الخلاف بين النحويين : ج 6 ص 16 ، المصباح المنير : ص 290 ، لسان العرب : ج 14 ص 401 ، مشكل إعراب القرآن : ج 10 ص 6 .
2- .التوحيد : ص 146 ح 14 .
3- .التوحيد : ص 187 .

ص: 311

4 . معناى اَسما و صفات الهى

صفات خداوند ، تفاوتى ندارند ، چنان كه از امام باقر عليه السلام نقل شده است: إنَّ الأَسماءَ صِفاتٌ وَصَفَ بِها نَفسَهُ . (1) نام هاج ى خدا ج ، صفاتى هستند كه خداوند ، با آنها خود را وصف كرده است . و نيز امام رضا عليه السلام در پاسخ محمّد بن سنان كه از «اسم» پرسيده بود ، فرمود : صِفَةٌ لِمَوصوفٍ (2) . (3) صفتى است براى يك موصوف . بر اين اساس ، از منظر احاديث اسلامى ، همه نام هاى خداوند (اَسماءُ اللّه ) ، صفات اويند و همه صفات خداوند ، نام هاى او . به سخن ديگر ، ظاهرا خداوند متعال ، اسم جامد و غير مشتق كه فقط علامت باشد ، ندارد و در همه اسماى او ، صفتى از صفات الهى لحاظ شده و حتّى نام «اللّه » ، ريشه اشتقاق دارد . (4)

4 . معناى اَسما و صفات الهىنكته بسيار دقيقى كه در احاديث اهل بيت عليهم السلام در تبيين معناى اسما و صفات الهى آمده ، اين است كه آنها هويّتى جدا از ذات مقدّس الهى ندارند ، چنان كه از امام

.


1- .ر . ك : ص 318 ح 530 .
2- .علّامه مجلسى مى گويد : جمله «صفتى است براى يك موصوف» ؛ يعنى نشانه و علامتى است كه بر يك ذات ، دلالت مى كند . پس اسم ، غير از ذات است . يا به اين معناست كه : نام هاى خداوند متعال ، دلالت بر صفاتى دارند كه بر او صدق مى كنند . يا مراد از اسم در اين جا همان است كه پيش تر بدان اشاره كرديم ؛ يعنى مفهوم كلّى اى كه لفظ براى آن وضع مى شود (مرآة العقول : ج2 ص 31) .
3- .ر . ك : ص 318 ح 529 .
4- .ر . ك : ص 318 ح 531 .

ص: 312

5 . معناى ذكر «بسم اللّه »

رضا عليه السلام روايت شده است : أسماؤُهُ تَعبيرٌ ، و أفعالُهُ تَفهيمٌ ، و ذاتُهُ حَقيقَةٌ . (1) نام هاى او تعبيرند و افعالش براى تفهيم و ذاتش حقيقت است . همچنين امام رضا عليه السلام مى فرمايد : الاِسمُ غَيرُ المُسَمّى ، فَمَن عَبَدَ الاِسمَ دونَ المَعنى فَقَد كَفَرَ و لَم يَعبُد شَيئا ، و مَن عَبَدَ الاِسمَ وَ المَعنى فَقَد كَفَر و عَبَدَ اثنَينِ ، و مَن عَبَدَ المَعنى دونَ الاِسمِ فَذاكَ التَّوحيدُ . (2) نام ، غير از ناموَر است . پس هر كه نام را پرستد و نه معنا را ، او كافر است و چيزى را نپرسيده است ، و هر كه نام و معنا را پرستد ، او كافر است و دو چيز را پرستيده است ، و هر كه معنا را پرستد ، نه نام را ، اينْ يكتاپرستى است . بنا بر اين ، استعمال اسماى الهى ، از يك سو نبايد به گونه اى باشد كه فاقد مفهوم و معنا باشد تا موجب تعطيل معرفت خداوند متعال گردد ، چنان كه از سوى ديگر ، نبايد براى آنها مفهومى جدا از ذات بارى تعالى تصوّر كرد تا به تشبيه و شرك منتهى گردد ؛ بلكه اسما و صفات الهى ، چيزى جز تعبير از ذات واجد همه كمالات و فاقد تمام كاستى ها نيستند .

5 . معناى ذكر «بسم اللّه »بر پايه آنچه شيخ صدوق در تفسير «بسم اللّه الرحمن الرحيم» از امام رضا عليه السلام روايت كرده است ، ذكر «بسم اللّه » ، در حقيقت ، به معناى «نشان بندگى خدا را بر خود گذاشتن» است . متن روايت ، چنين است :

.


1- .ر . ك : ص 322 ح 534 .
2- .ر. ك : ص 320 ح 531 .

ص: 313

مَعنى قَولِ القائِلِ : «بِسمِ اللّهِ» ، أى أسِمُ عَلى نَفسي سِمَةً مِن سِماتِ اللّهِ عز و جل و هِيَ العِبادَةُ . (1) وقتى گوينده مى گويد : «به نام خدا» ، يعنى : نشان و داغى از نشان ها و داغ هاى خداوند عز و جلرا بر خود مى نهم كه همان بندگى باشد . اين تفسير زيبا و دقيق ، بدان معناست كه تنها كسى مى تواند در گفتن اين ذكر هنگام انجام دادن كارها صادق باشد كه حقيقتا خود را مستقل نداند ، بلكه بنده خدا بداند ؛ چرا كه اين ذكر ، نشانه بندگى است . به تعبير ديگر ، كسى مى تواند صادقانه «بسم اللّه » بگويد كه باور كرده باشد هيچ توان و نيرويى براى انجام دادن كار ، جز از جانب خداوند متعال نيست : «و لا حول و لا قوّة إلّا باللّه » . چنين كسى به بيان منقول از امير مؤمنان در تفسير «بسم اللّه » ، مى تواند بگويد : بِهذَا الإِسمِ أعمَلُ هذَا العَمَلَ . (2) با اين نام ، اين كار را به انجام مى رسانم . امّا كسى كه براى خداوند متعال در كار خود ، نقشى قائل نيست ، نمى تواند علامت بندگى بر خود بگذارد و ذكر شريف «بسم اللّه » را صادقانه بر زبان جارى سازد . گفتنى است كه در برخى از منابع ، در تفسير «بسم اللّه » از امام على عليه السلام نقل شده كه فرمود : لَو شِئتُ لَأَوقَرتُ سَبعينَ بَعيرا مِن باءِ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» . (3)

.


1- .ر . ك : ص 330 ح 538 .
2- .ر. ك : ص 330 ح 539 .
3- .عوالي اللّالي : ج 4 ص 102 ح 150 ، إحقاق الحق : ج 7 ص 595 نقلاً عن الشعرانى فى لطائف المنن ، وفيه «... لكم ثمانين بعيرا من معنى الباء» .

ص: 314

6 . عظمتِ ذكر «بسم اللّه »

اگر مى خواستم ، هفتاد شتر را از تفسير باى «بسم اللّه الرحمن الرحيم» بار مى كردم . امّا در برخى روايات ، به جاى «من باء بسم اللّه الرحمن الرحيم» ، عبارت «فى تفسير فاتحة الكتاب» (1) آمده است كه در اين صورت ، ارتباطى با اين بحث ندارد ؛ ليكن هر دو روايت ، فاقد سند معتبرند و از اين دو روايتْ ضعيف تر ، حديثى است كه به امام على عليه السلام نسبت داده شده كه فرمود : أنَا النُّقطَةُ الَّتى تَحتَ الباءِ المَبسوطَةِ . (2) من ، همان نقطه زير باىِ كشيده هستم .

6 . عظمتِ ذكر «بسم اللّه »در احاديث اسلامى ، شش ويژگى برجسته براى «بسم اللّه الرحمن الرحيم» آمده است . اين ويژگى ها عبارت اند از : 1 . نزديك ترينِ نام خدا به اسم اعظم است ؛ 2 . همه كتاب هاى آسمانى ، با اين نام آغاز شده اند ؛ 3 . نخستين سخنى است كه بر پيامبر خدا نازل شد ؛ 4 . ارجمندترين آيه قرآن است ؛ 5 . تاج سوره هاى قرآن است ؛ (3)

.


1- .المناقب ، ابن شهر آشوب : ج 2 ص 43 .
2- .مشارق أنوار اليقين : ص 21 . در ينابيع المودّة : ج 1 ص 213 ح 15 آمده : «در الدُّرُّ المُنَظَّم آمده است : همه اسرار كتاب هاى آسمانى ، در قرآن آمده و همه آنچه در قرآن هست ، در سوره فاتحه آمده است و همه آنچه در سوره فاتحه هست ، در «بسم اللّه » آمده است و همه آنچه در «بسم اللّه » آمده است ، در نقطه زير باء هست . امام على عليه السلام فرموده است : «و من ، نقطه زير باء [بسم اللّه ] هستم» .
3- .به استثناى سوره توبه .

ص: 315

7 . فضيلت تعليم «بسم اللّه »
8 . بركات ذكر «بسم اللّه »

6 . جزئى از نماز است . هر چند حكمت و حقيقت اين ويژگى ها ، براى ما به طور كامل معلوم نيست ؛ ليكن بى ترديد ، اين ويژگى ها نشان دهنده عظمت اين ذكر و نقش مؤثّر و تعيين كننده آن در خودسازى و سازندگى است . همچنين آداب گفتن (1) و نوشتن و تأكيد در برخوردِ توأم با احترام با نوشته اين ذكر ، دليل ديگرى بر اهمّيت آن است .

7 . فضيلت تعليم «بسم اللّه »عظمت اين ذكر و نقش آن در خودسازى و سازندگى ، ايجاب مى كند كه تعليم آن ، از فضيلت فوق العاده اى برخوردار باشد . از اين رو ، شگفت آور نيست كه پيامبر خدا مى فرمايد : إنَّ المُعَلِّمَ إذا قالَ لِلصَّبِيِّ : قُل : «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» ، فَقالَ الصَّبِىُّ : «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» ، كَتَبَ اللّهُ بَراءَةً لِلصَّبِىِّ ، و بَراءَةً لِلمُعَلِّمِ ، و بَراءَةً لِأَبَوَيهِ مِنَ النّارِ . (2) معلّم ، هر گاه به كودك بگويد : بگو : «بسم اللّه الرحمن الرحيم» و كودك بگويد : «بسم اللّه الرحمن الرحيم» ، خداوند ، يك بَرات آزادى از دوزخ براى كودك ، يكى براى معلّم و يكى براى پدر و مادر او مى نويسد .

8 . بركات ذكر «بسم اللّه »ذكر «بسم اللّه » در آغاز هر كار ، همان طور كه نشانه عبوديت ذاكر است ، صبغه

.


1- .ر . ك : ص 409 (آداب «بسم اللّه گفتن») .
2- .تفسير القرطبى : ج 1 ص 336 ، الكشف و البيان (تفسير الثعلبى) : ج 1 ص 91 ؛ مجمع البيان : ج 1 ص 90 ، جامع الأخبار : ص 119 ح 214 ، بحار الأنوار : ج 92 ص 257 ح 52 .

ص: 316

9 . چه كارى را بايد با «بسم اللّه » آغاز كرد؟

الهى بودنِ كار را نيز مى رساند ، بدين معنا كه اين ذكر ، كار را در جهت اهداف خداپسند قرار مى دهد و از اين رو ، كارى كه با «بسم اللّه » آغاز شود ، رنگ الهى مى گيرد و چون خداوند متعال ، باقى و مبدأ بركات است ، آن كار نيز باقى و پر بركت و سودمند خواهد بود ، چنان كه در حديث قدسى آمده است : إذا قالَ العَبدُ : «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» قالَ اللّهُ _ جَلَّ جَلالُهُ _ : بَدَأَ عَبدي بِاسمي ، وحَقٌّ عَلَيَّ أن اُتَمِّمَ لَهُ اُمورَهُ ، و اُبارِكَ لَهُ في أحوالِهِ ... . (1) هر گاه بنده بگويد : «به نام خداوند مهرگستر مهربان» خداوند _ جلّ جلاله _ مى فرمايد : «بنده ام به نام من آغاز كرد . بر من است كه كارهايش را براى او تمام گردانم و به او در احوالش بركت دهم ...» . بر اين اساس ، آنچه در فصل چهارم در تبيين خواصّ «بسم اللّه » آمده (مانند : پناهجويى ، درمان ، اجابت دعا ، تسبيح گفتن كوه ها همراه با ذاكر ، حقير شدن شيطان ، مصونيت از شرّ اشرار ، مصونيت از غرق شدن ، دفع بلا و وحشت ، سنگين شدن ميزان عمل و رهايى از آتش دوزخ) ، همه اين امور در حقيقت ، تبيين و تفصيل بركات اين ذكر مبارك است . البته بايد توجّه داشت كه اين بركات ، در صورتى تحقّق خواهند يافت كه ذاكر ، صادقانه اين ذكر را بر زبان جارى سازد و هر چه صداقت او در گفتن اين ذكر بيشتر شود ، بركات بيشترى نصيب او خواهد شد .

9 . چه كارى را بايد با «بسم اللّه » آغاز كرد؟با عنايت به آنچه در تبيين بركات «بسم اللّه » بدان اشارت رفت ، گفتن اين ذكر در آغاز هر كارى نيكوست . از امام على عليه السلام روايت شده است :

.


1- .ر . ك : ص 392 ح 643 .

ص: 317

فَكُلُّ أمرٍ يَعمَلُهُ يَبدَأُ فيهِ ب «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» فَإِنَّهُ يُبارَكُ لَهُ فيهِ . (1) هر كارى را كه ج آدمى ج انجام مى دهد ، چنانچه با «بسم اللّه الرحمن الرحيم» آغاز كند ، در آن كار به او بركت داده مى شود . ليكن در موارد خاصّى ، گفتن اين ذكر از اهمّيت و بركت بيشترى برخوردار است و آن ، مواردى است كه در فصل سوم ، به تفصيل خواهد آمد .

.


1- .ر . ك : ص 330 ح 539 .

ص: 318

الفَصلُ الأَوَّلُ : تفسير البسملة1 / 1مَعنَى الاِسمِ5515.امام على عليه السلام :الكافي عن محمّد بن سنان عن الإمام الرضا عليه السلام ، قال :سَأَلتُهُ عَنِ الاِسمِ ما هُوَ؟ قالَ : صِفَةٌ لِمَوصوفٍ (1) . (2)5516.امام على عليه السلام :الكافي عن عبد الرحمن بن أبي نجران :كَتَبتُ إلى أبي جَعفَرٍ عليه السلام _ أو قُلتُ لَهُ _ : جَعَلَنِيَ اللّهُ فِداكَ! نَعبُدُ الرَّحمنَ الرَّحيمَ الواحِدَ الأَحَدَ الصَّمَدَ؟ قالَ : فَقالَ : إِنَّ مَن عَبَدَ الاِسمَ دونَ المُسَمّى بِالأَسماءِ أشرَكَ وكَفَرَ وجَحَدَ ولَم يَعبُد شَيئا ، بَلِ اعبُدِ اللّهَ الواحِدَ الأَحَدَ الصَّمَدَ المُسَمّى بِهذِهِ الأَسماءِ دونَ الأَسماءِ ، إِنَّ الأَسماءَ صِفاتٌ وَصَفَ بِها نَفسَهُ . (3)5517.امام على عليه السلام :الكافي عن هشام بن الحكم عن الإمام الرضا عليه السلام_ عِندَما سَأَلَهُ عَن أسماءِ اللّهِ وَاشتِقاقِها _: يا هِشامُ ، اللّهُ مُشتَقٌّ مِن إلهٍ ، وَالإِلهُ يَقتَضي مَألوها ، وَالاِسمُ غَيرُ المُسَمّى ، فَمَن عَبَدَ الاِسمَ دونَ المَعنى فَقَد كَفَرَ ولَم يَعبُد شَيئا ، ومَن عَبَدَ الاِسمَ وَالمَعنى فَقَد كَفَر (4) وعَبَدَ اثنَينِ ، ومَن عَبَدَ المَعنى دونَ الاِسمِ فَذاكَ التَّوحيدُ ، أفَهِمتَ يا هِشامُ؟ قالَ : فَقُلتُ : زِدني ! قالَ :

إنَّ للّهِِ تِسعَةً وتِسعينَ اسما ، فَلَو كانَ الاِسمُ هُوَ المُسَمّى لَكانَ كُلُّ اسمٍ مِنها إلها ، ولكِنَّ اللّهَ مَعنىً يُدَلُّ عَلَيهِ بِهذِهِ الأَسماءِ ، وكُلُّها غَيرُهُ . يا هِشامُ ، الخُبزُ اسمٌ لِلمَأكولِ ، وَالماءُ اسمٌ لِلمَشروبِ ، وَالثَّوبُ اسمٌ لِلمَلبوسِ ، وَالنّارُ اسمٌ لِلمُحرِقِ ، أفَهِمتَ يا هِشامُ فَهما تَدفَعُ بِهِ وتُناضِلُ (5) بِهِ أعداءَنا وَالمُتَّخِذينَ مَعَ اللّهِ جَلَّ وعَزَّ غَيرَهُ؟ قُلتُ : نَعَم ، قالَ : فَقالَ : نَفَعَكَ اللّهُ بِهِ وثَبَّتَكَ يا هِشامُ .

قالَ هِشامٌ : فَوَاللّهِ ما قَهَرَني أحَدٌ فِي التَّوحيدِ حَتّى قُمتُ مَقامي هذا . (6) .


1- .قال العلّامة المجلسي قدس سره : قوله عليه السلام : «صفة لموصوف» ، أي سمة وعلامة تدلّ على ذات فهو غير الذات ، أو المعنى أنّ أسماء اللّه تعالى تدلّ على صفات تصدق عليه ، أو المراد بالاسم هنا ما أشرنا إليه سابقا ، أي المفهوم الكليّ الذي هو موضوع اللفظ (مرآة العقول : ج2 ص 31) .
2- .الكافي : ج 1 ص 113 ح 3 ، التوحيد : ص 192 ح 5 ، عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 1 ص 129 ح 25 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 159 ح 3 .
3- .الكافي : ج 1 ص 87 ح 3 .
4- .في التوحيد والموضع الآخر من الكافي : «فقد أشرك» .
5- .اُناضل : أي اُجادل واُخاصم واُدافع. وفلان يناضل عن فلان : إذا رامى عنه وحاجَجَ ، وتكلَّم بعذره ، ودفع عنه (النهاية : ج 5 ص 72 «نضل») .
6- .الكافي : ج 1 ص 87 ح 2 وص 114 ح 2 ، التوحيد : ص 220 ح 13 وفيه «تنافر أعداءنا والملحدين في اللّه والمشركين» بدل «تناضل به أعداءنا والمتّخذين مع اللّه جلّ وعزّ» ، الاحتجاج : ج 2 ص 203 ح 216 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 157 ح 2 .

ص: 319

فصل يكم: تفسير «بسم اللّه الرحمن الرحيم»

1 / 1 معناى «اسم»

فصل يكم: تفسير «بسم اللّه الرحمن الرحيم»1 / 1معناى «اسم»5521.الإمام عليّ عليه السلام :الكافى_ به نقل از محمّد بن سنان _: از امام رضا عليه السلام در باره نام پرسيدم . فرمود : «صفتى است براى يك موصوف» . (1)5522.عنه عليه السلام :الكافى_ به نقل از عبد الرحمان بن ابى نجران _: به امام باقر عليه السلام نوشتم (/به ايشان گفتم) : خداوند ، مرا فدايت كند! ما بخشنده مهربان ، يگانه يكتاى بى نياز را مى پرستيم؟

فرمود : «هر كه نام را به جاى ناميده شده به نام ها بپرستد ، مشرك و كافر و منكر است و چيزى نپرستيده است ؛ بلكه تو خداى يگانه يكتاى بى نيازى را كه ناميده شده به اين نام هاست ، عبادت كن ، نه نام ها را . نام ها ، صفاتى هستند كه او با آنها صفات خود را بيان كرده است» .5523.الإمام عليّ عليه السلام :الكافى_ به نقل از هشام بن حكم _: امام رضا عليه السلام ، آن گاه كه از ايشان ، در باره نام هاى خدا و اشتقاق آنها پرسيد ، فرمود : «اى هشام! اللّه ، برگرفته از إلاه (پرستيدن) است ، و إلاه ، مقتضى مألوه (پرستش شونده) اى است . نام ، غير از ناموَر است . پس هر كه نام ، نه معنا [و ذات] را بپرستد ، كافر است و در حقيقت ، چيزى را نپرستيده است . هر كه نام و معنا (ذات) ، هر دو را بپرستد ، كافر است و دو چيز پرستيده است ، و هر كه معنا را بپرستد ، نه نام را ، اين ، توحيد است . فهميدى اى هشام؟» .

گفتم : بيشتر توضيح بده .

فرمود : «خداوند ، نود و نه نام دارد . بنا بر اين ، اگر نام همان ناموَر باشد ، براى هر نامى از اين نام ها خدايى خواهد بود ؛ امّا خدا معنايى (ذاتى) است كه اين نام ها همگى بر او دلالت دارند ، ولى همه اين نام ها غير از اوست (هيچ كس از اين نام ها او نيست) .

اى هشام! نان ، نامى است براى خوردنى ، و آب ، نامى است براى نوشيدنى ، و پوشاك ، نامى است براى پوشيدنى ، و آتش ، نامى است براى آنچه سوزنده است [ ؛ ولى هيچ يك از اين نام ها مصداق خارجى خود نيستند] . فهميدى _ اى هشام _ ، آن چنان كه بتوانى پاسخ دشمنان ما و كسانى را كه غير خداوند عز و جلرا با او شريك مى گردانند ، بدهى و با آنان ، مبارزه كنى؟» .

گفتم : آرى .

فرمود : «اى هشام ! خداوند ، تو را با اين توضيحات ، سود دهد و استوارت بدارد!» .

به خدا سوگند ، از زمانى كه از آن مجلس برخاستم ، ديگر كسى در بحث توحيد ، مرا شكست نداد .

.


1- .درباره شرح اين حديث ، ر . ك : ص 311 (پانوشت 2) .

ص: 320

5524.عنه عليه السلام :الكافي عن الفتح بن يزيد الجرجاني عن أبي الحسن عليه السلام ، قال :سَمِعتُهُ يَقولُ : وهُوَ اللَّطيفُ الخَبيرُ ، السَّميعُ البَصيرُ ، الواحِدُ الأَحَدُ الصَّمَدُ ، لَم يَلِد ولَم يولَد ولَم يَكُن لَهُ كُفُوا أحَدٌ ، لَو كانَ كَما يَقولُ المُشَبِّهَةُ لَم يُعرَفِ الخالِقُ مِنَ المَخلوقِ ، ولَا المُنشِئُ مِنَ المُنشَإِ ، لكِنَّهُ المُنشِئُ ، فَرَّقَ بَينَ مَن جَسَّمَهُ وصَوَّرَهُ وأنشَأَهُ ، إذ كانَ لا يُشبِهُهُ شَيءٌ ، ولا يُشبِهُ هُوَ شَيئا .

قُلتُ : أجَل جَعَلَنِيَ اللّهُ فِداكَ ، لكِنَّكَ قُلتَ : الأَحَدُ الصَّمَدُ ، وقُلتَ : لا يُشبِهُهُ شَيءٌ ، واللّهُ واحِدٌ وَالإِنسانُ واحِدٌ ، ألَيسَ قَد تَشابَهَتِ الوَحدانِيَّةُ؟ قالَ :

يا فَتحُ ، أحَلتَ ثَبَّتَكَ اللّهُ! إنَّمَا التَّشبيهُ فِي المَعاني ، فَأَمّا فِي الأَسماءِ فَهِيَ واحِدَةٌ وهِيَ دالَّةٌ عَلَى المُسَمّى ، وذلِكَ أنَّ الإِنسانَ وإن قيلَ واحِدٌ فَإِنَّهُ يُخبَرُ أنَّهُ جُثَّةٌ واحِدَةٌ ولَيسَ بِاثنَينِ ، وَالإِنسانُ نَفسُهُ لَيسَ بِواحِدٍ ؛ لِأَنَّ أعضاءَهُ مُختَلِفَةٌ وألوانَهُ مُختَلِفَةٌ ، ومَن ألوانُهُ مُختَلِفَةٌ غَيرُ واحِدٍ ، وهُوَ أجزاءٌ مُجَزَّأَةٌ لَيسَت بِسَواءٍ ؛ دَمُهُ غَيرُ لَحمِهِ ، ولَحمُهُ غَيرُ دَمِهِ ، وعَصَبُهُ غَيرُ عُروقِهِ ، وشَعرُهُ غَيرُ بَشَرِهِ ، وسَوادُهُ غَيرُ بَياضِهِ ، وكَذلِكَ سائِرُ جَميعِ الخَلقِ ، فَالإِنسانُ واحِدٌ فِي الاِسمِ لا (1) واحِدٌ فِي المَعنى ، واللّهُ جَلَّ جَلالُهُ هُوَ واحِدٌ لا واحِدَ غَيرُهُ ، لَا اختِلافَ فيهِ ولا تَفاوُتَ ولا زِيادَةَ ولا نُقصانَ . . . (2) .


1- .في المصدر : «ولا» بدل «لا» ، والتصويب من المصادر الاُخرى.
2- .الكافي : ج 1 ص 118 ح 1 ، التوحيد : ص 185 ح 1 ، عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 1 ص 127 ح 23 وفيهما «كفوا أحد منشئ الأشياء ومجسّم الأجسام ومصوّر الصور ، لو كان كما يقولون لم يعرف» ، بحار الأنوار : ج 4 ص 173 ح 2 .

ص: 321

5525.الإمام عليّ عليه السلام :الكافى_ به نقل از فتح بن يزيد جرجانى _: از امام رضا عليه السلام شنيدم كه مى فرمايد : «و اوست ريزبينِ آگاه ، شنواى بينا ، يگانه يكتاى بى نياز . نه فرزندى دارد و نه خود ، فرزند كسى است و هيچ كس ، همتاى او نيست . اگر او چنان باشد كه تشبيه كنندگان مى گويند ، آن گاه ، نه آفريننده از آفريده شناخته مى شود ، و نه پديدآورنده از پديدآورده ، در حالى كه او پديدآورنده است . او كسى را كه جسم داده و كسى را كه صورت داده و كسى را كه پديد آورده ، تفاوت گذاشته است ؛ زيرا هيچ چيز به او نمى مانَد و او نيز به چيزى مانند نيست» .

گفتم : همين طور است ، فدايت شوم! امّا فرمودى : «يكتاى بى نياز» و فرمودى : «هيچ چيز به او نمى مانَد» ، در حالى كه مى گوييم : خداى واحد و انسانِ واحد . آيا نه اين است كه در واحد بودن ، همانندند؟

فرمود : «سخن ناشدنى اى گفتى . اى فتح ! خدايت استوار بدارد ! تشبيه ، فقط در حوزه معانى است ؛ امّا در نام ها [و لفظ] همه يكى هستند و نام ها بر ناموَر ، دلالت دارند . توضيح اين كه وقتى گفته شود : انسانِ واحد ، در واقع ، گزارش مى شود كه او يك فرد است و نه دو فرد ؛ امّا خود انسان ، واحد (بسيط) نيست ؛ چرا كه اندام ها و رنگ هايش گونه گون است ، و كسى كه رنگ هايش گونه گون باشد ، واحد نيست و داراى اجزاى جدا از هم و نايكسان است ، خون او غير از گوشت اوست ، و گوشتش غير از خونش ، و عصبش غير از رگ هايش ، و مويش غير از پوستش ، و سياهى اش غير از سفيدى اش . ديگر مخلوقات نيز همين گونه اند . پس انسان در نام [و لفظ] ، واحد است ، در معنا [و حقيقت] ، واحد نيست ، در حالى كه خداوند عز و جل يكتاست و جز او يكتايى نيست . هيچ دوگونگى و تفاوت و فزونى و كاستى اى وجود ندارد ... . .

ص: 322

5526.عنه عليه السلام :الكافي عن ابن رئاب عن الإمام الصادق عليه السلام :مَن عَبَدَ اللّهَ بِالتَّوَهُّمِ فَقَدَ كَفَرَ ، ومَن عَبَدَ الاِسمَ دونَ المَعنى فَقَدَ كَفَرَ ، ومَن عَبَدَ الاِسمَ وَالمَعنى فَقَد أشرَكَ ، ومَن عَبَدَ المَعنى بِإِيقاعِ الأَسماءِ عَلَيهِ بِصِفاتِهِ الَّتي وَصَفَ بِها نَفسَهُ ، فَعَقَدَ عَلَيهِ قَلبَهُ ونَطَقَ بِهِ لِسانُهُ في سَرائِرِهِ وعَلانِيَتِهِ ؛ فَاُولئِكَ أصحابُ أميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام حَقّا .

_ وفي حَديثٍ آخَرَ _ : اُولئِكَ هُمُ المُؤمِنونَ حَقّا . (1)5521.امام على عليه السلام :الإمام الرضا عليه السلام_ مِن كَلامِهِ فِي التَّوحيدِ _: أسماؤُهُ تَعبيرٌ ، وأفعالُهُ تَفهيمٌ ، وذاتُهُ حَقيقَةٌ . (2) .


1- .الكافي : ج 1 ص 87 ح 1 ، التوحيد : ص 220 ح 12 ، عدّة الداعي : ص 315 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 166 ح 7 .
2- .التوحيد : ص 36 ح 2 ، عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 1 ص 151 ح 51 كلاهما عن محمّد بن يحيى والقاسم بن أيّوب العلوي ، الاحتجاج : ج 2 ص 361 ح 283 ، تحف العقول : ص 63 عن الإمام عليّ عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 4 ص 228 ح 3 .

ص: 323

5522.امام على عليه السلام :الكافى_ به نقل از ابن رئاب _: امام صادق عليه السلام فرمود : «هر كه خدا را با به وهم در آوردنش بپرستد ، كافر است ، و هر كس نام بدون معنا (ذات) را بپرستد ، كافر است ، و هر كس نام و معنا ، هر دو را بپرستد ، مشرك است ، و هر كس معنا را بپرستد ، با اطلاق كردن نام ها بر او با همان صفاتى كه خود ، خويشتن را بدانها وصف كرده است ، و به اين ، اعتقاد قلبى داشته باشد و در نهان ها و آشكارش آن را به زبان آورد ، چنين كسانى پيروان راستين امير مؤمنان هستند» .

و در حديثى ديگر آمده است كه فرمود : «چنين كسانى ، مؤمن راستين هستند» .5523.امام على عليه السلام :امام رضا عليه السلام_ از گفتار ايشان در باره توحيد _: نام هاى او براى بيان است ، و افعالش براى فهماندن ، و ذاتش حقيقت است . .

ص: 324

1 / 2مَعنَى اللّهِ5526.امام على عليه السلام :الإمام الكاظم عليه السلام_ لَمّا سُئِلَ عَن مَعنَى اللّهِ _: اِستَولى عَلى ما دَقَّ وجَلَّ . (1)5527.الإمام عليّ عليه السلام :الإمام الصادق عليه السلام_ في جَوابِ الزِّنديقِ حينَ سَأَلَهُ : فَما هُوَ؟ _: هُوَ الرَّبُّ ، وهُوَ المَعبودُ ، وهُوَ اللّهُ ، ولَيسَ قَولي : «اللّهُ» إثباتَ هذِهِ الحُروفِ : ألِفٍ ولامٍ وهاءٍ ، ولا راءٍ ولا باءٍ ، ولكِن أرجِعُ (2) إلى مَعنىً وشَيءٍ خالِقِ الأَشياءِ وصانِعِها ، ونَعتِ هذِهِ الحُروفِ ، وهُوَ المَعنى سُمِّيَ بِهِ اللّهُ ، وَالرَّحمنُ ، وَالرَّحيمُ ، وَالعَزيزُ ، وأَشباهُ ذلِكَ مِن أسمائِهِ ، وهُوَ المَعبودُ جَلَّ وعَزَّ . (3)5528.عنه عليه السلام :الإمام العسكريّ عليه السلام_ في تَفسيرِ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» _: اللّهُ هُوَ الَّذي يَتَأَلَّهُ إلَيهِ عِندَ الحَوائِجِ وَالشَّدائِدِ كُلُّ مَخلوقٍ عِندَ انقِطاعِ الرَّجاءِ مِن كُلِّ مَن هُوَ دونَهُ ، وتَقَطُّعِ الأَسبابِ مِن جَميعِ ما سِواهُ ، يَقولُ : بِسمِ اللّهِ ؛ أي أستَعينُ عَلى اُموري كُلِّها بِاللّهِ الَّذي لا تَحِقُّ العِبادَةُ إلّا لَهُ ، المُغيثِ إذَا استُغيثَ ، وَالمُجيبِ إذا دُعِيَ .

وهُوَ ما قالَ رَجُلٌ لِلصّادقِ عليه السلام : يَابنَ رَسولِ اللّهِ ، دُلَّني عَلَى اللّهِ ما هُوَ؟ فَقَد أكثَرَ عَلَيَّ المُجادِلونَ وحَيَّروني!

فَقالَ لَهُ : يا عَبدَ اللّهِ ، هَل رَكِبتَ سَفينَةً قَطُّ؟ قالَ : نَعَم .

قالَ : فَهَل كُسِرَ بِكَ حَيثُ لا سَفينَةَ تُنجيكَ ولا سِباحَةَ تُغنيكَ؟ قالَ : نَعَم .

قالَ : فَهَل تَعَلَّقَ قَلبُكَ هُنالِكَ أنَّ شَيئا مِنَ الأَشياءِ قادِرٌ عَلى أن يُخَلِّصَكَ مِن وَرطَتِكَ؟ فَقالَ : نَعَم .

قالَ الصّادِقُ عليه السلام : فَذلِكَ الشَّيءُ هُوَ اللّهُ القادِرُ عَلَى الإِنجاءِ حَيثُ لا مُنجِيَ ، وعَلَى الإِغاثَةِ حَيثُ لا مُغيثَ .

ثُمَّ قالَ الصَادِقُ عليه السلام : ولَرُبَّما تَرَكَ بَعضُ شيعَتِنا فِي افتِتاحِ أمرِهِ «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ» فَيَمتَحِنُهُ اللّهُ بِمَكروهٍ لِيُنَبِّهَهُ عَلى شُكرِ اللّهِ تبَارَكَ وتَعالى وَالثَّناءِ عَلَيهِ ، ويَمحَقَ عَنهُ وَصمَةَ (4) تَقصيرِهِ عِندَ تَركِهِ قَولَ بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ .

قالَ : وقامَ رَجُلٌ إلى عَليِّ بنِ الحُسَينِ عليه السلام ، فَقالَ : أخبِرني ما مَعنى «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ»؟

فَقالَ عَليُّ بنُ الحُسَينِ عليه السلام : حَدَّثَني أبي عَن أخيهِ الحَسَنِ عَن أبيهِ أميرِ المُؤمِنينَ عليهم السلام أنَّ رَجُلاً قامَ إلَيهِ فَقالَ : يا أميرَ المُؤمِنينَ ، أخبِرني عَن «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ» ما مَعناهُ؟

فَقالَ : إنَّ قَولَكَ «اللّهُ» أعظَمُ اسمٍ مِن أسماءِ اللّهِ عز و جل ؛ وهُوَ الاِسمُ الَّذي لا يَنبَغي أن يُسَمّى بِهِ غَيرُ اللّهِ ، ولَم يَتَسَمَّ بِهِ مَخلوقٌ .

فَقالَ الرَّجُلُ : فَما تَفسيرُ قَولِهِ : «اللّهُ»؟

قالَ : هُوَ الَّذي يَتَأَلَّهُ إلَيهِ عِندَ الحَوائِجِ وَالشَّدائِدِ كُلُّ مَخلوقٍ عِندَ انقِطاعِ الرَّجاءِ مِن جَميعِ مَن دونَهُ ، وتَقَطُّعِ الأَسبابِ مِن كُلِّ مَن سِواهُ ، وَذلِكَ أنَّ كُلَّ مُتَرَئِّسٍ في هذِهِ الدُّنيا ومُتَعَظِّمٍ فيها ، وإن عَظُمَ غِناؤُهُ وطُغيانُهُ ، وكَثُرَت حَوائِجُ مَن دونَهُ إلَيهِ ، فَإِنَّهُم سَيَحتاجونَ حَوائِجَ لا يَقدِرُ عَلَيها هذَا المُتَعاظِمُ ، وكَذلِكَ هذَا المُتَعاظِمُ يَحتاجُ حَوائِجَ لا يَقدِرُ عَلَيها ، فَيَنقَطِعُ إلَى اللّهِ عِندَ ضَرورَتِهِ وفاقَتِهِ ، حَتّى إذا كُفِيَ هَمَّهُ عادَ إلى شِركِهِ . أما تَسمَعُ اللّهُ عز و جل يَقولُ : «قُلْ أَرَءَيْتَكُمْ إِنْ أَتَ_اكُمْ عَذَابُ اللَّهِ أَوْ أَتَتْكُمُ السَّاعَةُ أَغَيْرَاللَّهِ تَدْعُونَ إِن كُنتُمْ صَ_دِقِينَ * بَلْ إِيَّاهُ تَدْعُونَ فَيَكْشِفُ مَا تَدْعُونَ إِلَيْهِ إِن شَاءَ وَتَنسَوْنَ مَا تُشْرِكُونَ» (5) .

فَقالَ اللّهُ عز و جل لِعِبادِهِ : أيُّهَا الفُقَراءُ إلى رَحمَتي ، إنّي قَد ألزَمتُكُمُ الحاجَةَ إليَّ في كُلِّ حالٍ ، وذِلَّةَ العُبودِيَّةِ في كُلِّ وَقتٍ ، فَإِلَيَّ فَافزَعوا في كُلِّ أمرٍ تَأخُذونَ فيهِ وتَرجونَ تَمامَهُ وبُلوغَ غايَتِهِ ، فَإِنّي إن أرَدتُ أن اُعطِيَكُم لمَ يَقدِر غَيري عَلى مَنعِكُم ، وإن أرَدتُ أن أمنَعَكُم لَم يَقدِر غَيري عَلى إعطائِكُم ، فَأَنَا أحَقُّ مَن سُئِلَ ، وأولى مَن تُضُرِّعَ إلَيهِ .

فَقولوا عِندَ افتِتاحِ كُلِّ أمرٍ صَغيرٍ أو عَظيمٍ : بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ ؛ أي أستَعينُ عَلى هذَا الأَمِرِ بِاللّهِ الَّذي لا يَحِقُّ العِبادَةُ لِغَيرِهِ ، المُغيثِ إذَا استُغيثَ ، المُجيبِ إذا دُعِيَ ، الرَّحمنِ الَّذي يَرحَمُ بِبَسطِ الرِّزقِ عَلَينا ، الرَّحيمِ بِنا في أديانِنا ودُنيانا وآخِرَتِنا ، خَفَّفَ عَلَينَا الدِّينَ وجَعَلَهُ سَهلاً خَفيفا ، وهُوَ يَرحَمُنا بِتَمييزِنا مِن أعدائِهِ .

ثُمَّ قالَ : قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : مَن حَزَنَهُ أمرٌ تَعاطاهُ فَقالَ : «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ» وهُوَ مُخلِصٌ للّهِِ يُقبِلُ بِقَلبِهِ إلَيهِ ، لم يَنفَكَّ مِن إحدَى اثنَتَينِ : إمّا بُلوغِ حاجَتِهِ فِي الدُّنيا ، وإِمّا يُعَدُّ لَهُ عِندَ رَبِّهِ ويُدَّخَرُ لَدَيهِ ، وما عِندَ اللّهِ خَيرٌ وأبقى لِلمُؤمِنينَ . (6) .


1- .الكافي : ج 1 ص 114 ح 3 ، التوحيد : ص 230 ح 4 وفيه «سألته» ، معاني الأخبار : ص 4 ح 1 ، المحاسن : ج 1 ص 372 ح 812 وفيه «عن معنى قول اللّه : «الرَّحْمَ_نُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى» » ، بحار الأنوار : ج 4 ص 181 ح 6 .
2- .ويمكن ضبطها أيضا بهذا الشكل : ولكِنِ ارجِع . . .
3- .الكافي : ج 1 ص 84 ح 6 ، التوحيد : ص 245 كلاهما عن هشام بن الحكم .
4- .الوَصْمُ : العَيب والعار . يقال : ما في فلان وَصمة (الصحاح : ج 5 ص 2052 «وصم») .
5- .الأنعام : 40 و 41 .
6- .التوحيد : ص 230 ح 5 ، معاني الأخبار : ص 4 ح 2 وفيه إلى «حيث لا مغيث» ، التفسير المنسوب إلى الإمام العسكري عليه السلام : ص 21 ح 5 و 6 و 7 وص 27 ح 9 كلّها عن محمّد بن زياد ومحمّد بن سيّار ، بحار الأنوار : ج 92 ص 232 ح 14 وص 240 ح 48 .

ص: 325

1 / 2 معناى اللّه

1 / 2معناى اللّه5531.الإمام عليّ عليه السلام :امام كاظم عليه السلام_ در پاسخ به پرسش در باره معناى اللّه _: [يعنى] هر ريز و درشتى در قبضه قدرت اوست .5532.عنه عليه السلام :امام صادق عليه السلام_ در پاسخ به زنديقى كه از ايشان پرسيد : پس او (خداوند) چيست؟ _: او پروردگار است . او معبود است . او اللّه است . مقصودم از «اللّه » ، حروف الف و لام و ها ، و [مقصودم از ربّ] حروف راء و باء نيست ؛ بلكه مقصود ، معنا و آن وجودى است كه آفريننده و سازنده موجودات و مصداق اين حروف [و كلمات ]است . او معنا [و ذاتى] است كه اللّه و رحمان و رحيم و عزيز و مانند اين نام ها بر او نهاده شده است . او معبود عز و جل است .5527.امام على عليه السلام :امام عسكرى عليه السلام_ در تفسير «بسم اللّه الرحمن الرحيم» _: اللّه ، آن موجودى است كه هر آفريده اى به هنگام نيازها و سختى ها ، آن گاه كه اميدش از هر آنچه جز اوست ، قطع و رشته ها از ما سواى او به كلّى بُريده مى شود ، به او پناه مى برد ، مى گويد : «بسم اللّه » ؛ يعنى در همه كارهايم از آن خدايى كمك مى جويم كه پرستش ، جز حقّ او نيست ؛ همو كه هر گاه فريادخواهى شود ، به فرياد مى رسد ، و هر گاه او را بخوانند ، پاسخ مى دهد .

اين ، همان چيزى است كه مردى به امام صادق عليه السلام گفت : اى فرزند پيامبر خدا ! مرا به خدا راه نمايى كن كه چيست؟ زيرا مجادله كنندگان ، بر من هجوم آورده اند و سرگشته ام ساخته اند!

به او فرمود : «اى بنده خدا ! آيا هرگز سوار كشتى شده اى؟» .

گفت : آرى .

فرمود : «آيا شده كه كشتى ات درهم شكند و نه كشتى ديگرى باشد كه نجاتت دهد ، و نه شنا كردن به كارت آيد ؟» .

گفت : آرى .

فرمود : «آيا در آن هنگام ، از دلت گذشته است كه موجودى از موجودات مى تواند تو را از نابودى بِرَهاند؟» .

گفت : آرى .

فرمود : «آن موجود ، همان خداست كه مى تواند آن گاه كه نجات بخشى نيست ، نجاتت دهد و آن گاه كه فريادرسى نيست ، به فريادت برسد» .

سپس فرمود : «گاه يكى از شيعيان ما در آغاز كار خود بسم اللّه الرحمن الرحيم نمى گويد و خداوند ، او را به رنجى گرفتار مى سازد تا او را متوجّه سپاس گزارى و ستايش از خداوند _ تبارك و تعالى _ گرداند و لكّه ننگِ كوتاهى در گفتن بسم اللّه الرحمن الرحيم را از او بزُدايد» .

مردى نيز رو به امام زين العابدين عليه السلام كرد و گفت : مرا از معناى «بسم اللّه الرحمن الرحيم» خبر ده كه چيست؟

فرمود : پدرم از برادرش حسن ، از پدرش اميرمؤمنان برايم نقل كرد كه مردى خطاب به اميرمؤمنان گفت : اى اميرمؤمنان ! به من بگو كه معناى بسم اللّه الرحمن الرحيم چيست؟

[امير مؤمنان] فرمود : «كلمه اللّه بزرگ ترين نام از نام هاى خداوند عز و جل است . اين ، نامى است كه جز بر خدا نسزد و بر كسى ننهاد ، و هيچ مخلوقى بدان ناميده نمى شود» .

مرد گفت : تفسير [و معناى] كلمه «اللّه » چيست؟

فرمود : «يعنى موجودى كه هر مخلوقى در وقت نيازها و سختى ها ، آن گاه كه از هر آنچه جز اوست ، قطع اميد شود و رشته ها از ما سواى او به كلّى بُريده گردد ، به او پناه مى برد ؛ چرا كه هر رئيسى و هر بزرگى در اين دنيا ، هر اندازه هم توانگر و قدرتمند باشد و فرودستانش به او نيازمند باشند ، باز اين فرودستان ، نيازهايى خواهند داشت كه آن بزرگ ، از عهده برآوردن آنها بر نمى آيد . خود آن بزرگ نيز نيازهايى پيدا مى كند كه قادر به تأمين آنها نيست . در اين صورت ، دست نياز و درويشى به سوى خدا بر مى دارد ؛ امّا چون خواسته اش برآورده شد ، به شرك خويش باز مى گردد . نشنيده اى كه خداوند عز و جلمى فرمايد : «بگو : آيا ديده ايد اگر عذاب خدا ، يا رستاخيز آيدتان ، آيا جز خدا را مى خوانيد ، اگر راستگوييد؟ نه ، كه تنها او را مى خوانيد و او _ اگر بخواهد _ اندوهى را كه او را بدان مى خوانيد ، از شما باز گشايد و آنچه را شريك قرار مى دهيد ، از ياد ببريد» .

پس ، خداوند عز و جل به بندگانش مى فرمايد : «اى نيازمندانِ به رحمت من ! شما را در هر حال ، نيازمند خودم ، و در هر زمان ، بنده خوار خودم قرار داده ام . پس در هر كارى كه در پيش مى گيريد و به اتمام آن و رسيدن به نهايتش چشم اميد بسته ايد ، به من متوسّل شويد ؛ زيرا من اگر بخواهم به شما عطا كنم ، هيچ كس نمى تواند مانع شود ، و اگر بخواهم مانع شوم ، هيچ كس نمى تواند به شما عطا كند . پس من ، سزاوارترين كس هستم براى اين كه از او چيزى بخواهند ، و شايسته ترين كس هستم براى اين كه به او التماس شود .

بنا بر اين ، در آغاز هر كارى ، كوچك يا بزرگ ، بسم اللّه الرحمن الرحيم بگوييد ؛ يعنى در اين كار ، از خدايى كمك مى گيريم كه بندگى ، سزاوار غير از او نيست ؛ همو كه هر گاه از وى فريادخواهى شود ، به فرياد مى رسد ، و هر گاه خوانده شود ، پاسخ مى دهد . بخشنده اى كه از سرِ مهر ، سفره روزى را بر ما گسترده است ؛ مهربانى كه در دين ما و دنيا و آخرتمان با ما مهربان است . دين را بر ما سبُك گرفت و آن را آسان قرار داد ، و با جدا ساختن ما از دشمنان خود ، به ما رحم مى آورد» .

سپس فرمود : «پيامبر خدا فرمود : هر كه را پيشامدى اندوهگين گردانَد و از روى اخلاص و توجّه قلبى به خداوند بگويد : بسم اللّه الرحمن الرحيم ، از دو حال خارج نخواهد بود : يا در دنيا به حاجتش مى رسد ، يا اين كه نزد پروردگارش براى او به حساب مى آيد و برايش ذخيره مى شود ؛ و البته آنچه نزد خداست ، براى مؤمنان ، بهتر و ماندگارتر است » .

.

ص: 326

. .

ص: 327

. .

ص: 328

. .

ص: 329

. .

ص: 330

راجع : ص 330 ح 540 و ص 332 ح 541 . موسوعة العقائد الإسلامية : ج 3 (معرفة اللّه / القسم الثالث / الفصل الأوّل : أسماء اللّه / معنى «اللّه ») .

1 / 3مَعنى بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ5531.امام على عليه السلام :التوحيد عن الحسن بن عليّ بن فضّال :سَأَلتُ الرِّضا عَليَّ بنَ موسى عليه السلام عَن «بِسمِ اللّهِ» ، قالَ : مَعنى قَولِ القائِلِ : «بِسمِ اللّهِ» أي أسِمُ عَلى نَفسي سِمَةً مِن سِماتِ اللّهِ عز و جلوهِيَ العِبادَةُ .

قالَ : فَقُلتُ لَهُ : مَا السِّمَةُ؟ فَقالَ : العَلامَةُ . (1)5532.امام على عليه السلام :الإمام الصادق عليه السلام :لَقَد دَخَلَ عَبدُ اللّهِ بنُ يَحيى عَلى أميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام فَقالَ : . . . يا أميرَ المُؤمِنينَ ، ما تَفسيرُ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» ؟

قالَ عليه السلام : إنَّ العَبدَ إذا أرادَ أن يَقرَأَ أو يَعمَلَ عَمَلاً ويَقولُ «بِسمِ اللّهِ» : أي بِهذَا الاِسمِ أعمَلُ هذَا العَمَلَ ، فَكُلُّ أمرٍ يَعمَلُهُ يَبدَأُ فيهِ ب «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» فَإِنَّهُ يُبارَكُ لَهُ فيهِ . (2)5533.عنه عليه السلام :معاني الأخبار عن صفوان بن يحيى عمّن حدّثه عن الإمام الصادق عليه السلام :أنَّهُ سُئِلَ عَن «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» ؟ فَقالَ : الباءُ بَهاءُ اللّهِ ، وَالسِّينُ سَناءُ اللّهِ ، وَالميمُ مُلكُ اللّهِ . قالَ :

قُلتُ : اللّهُ؟

قالَ : الأَلِفُ آلاءُ اللّهِ عَلى خَلقِهِ مِنَ النِّعَمِ بِوِلايَتِنا ، وَاللّامُ إلزامُ اللّهِ خَلقَهُ وِلايَتَنا . قُلتُ : فَالهاءُ؟

فَقالَ : هَوانٌ لِمَن خالَفَ مُحَمَّدا وآلَ مُحَمَّدٍ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيهِم . قُلتُ : الرَّحمنُ؟

قالَ : بِجَميعِ العالَمِ . قُلتُ : الرَّحيمُ؟

قالَ : بِالمُؤمِنينَ خاصَّةً . (3) .


1- .التوحيد : ص 229 ح 1 ، معاني الأخبار : ص 3 ح 1 ، عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 1 ص 260 ح 19 ، بحار الأنوار : ج 92 ص 230 ح 9 .
2- .التفسير المنسوب إلى الإمام العسكري عليه السلام : ص 25 ح 7 ، بحار الأنوار : ج 92 ص 242 ح 48 .
3- .معاني الأخبار : ص 3 ح 2 ، التوحيد : ص 230 ح 3 ، بحار الأنوار : ج 92 ص 231 ح 12 .

ص: 331

1 / 3 معناى «بسم اللّه الرحمن الرحيم»

ر . ك : ح 540 و ح 541 . دانش نامه عقايد اسلامى : ج 5 (خداشناسى / بخش سوم / فصل يكم : معناى «اسماء اللّه » / معناى «اللّه ») .

1 / 3معناى «بسم اللّه الرحمن الرحيم»5537.الإمام عليّ عليه السلام :التوحيد_ به نقل از حسن بن على بن فضّال _: از امام رضا عليه السلام در باره «بسم اللّه » پرسيدم . فرمود : «وقتى كسى مى گويد : بسم اللّه ، يعنى سِمه اى از سِمات خداوند برخود مى نهم و آن ، سِمه بندگى است» . (1)

گفتم : «سِمه» چيست؟

فرمود : «نشانه» .5533.امام على عليه السلام :امام صادق عليه السلام :عبد اللّه بن يحيى بر اميرمؤمنان وارد شد و گفت : ... اى امير مؤمنان! تفسير «بسم اللّه الرحمن الرحيم» چيست؟

فرمود : «بنده ، هر گاه بخواهد بخواند (2) يا كارى انجام دهد و بسم اللّه بگويد ، معنايش اين است كه من با اين نام ، اين كار را انجام مى دهم . پس ، هركارى را كه انجام مى دهد ، با بسم اللّه الرحمن الرحيم آغاز كند ، در آن كار به او بركت داده مى شود» .5534.امام على عليه السلام :معانى الأخبار_ به نقل از صفوان بن يحيى ، از كسى كه از امام صادق عليه السلام روايت كرده است _: از امام [صادق عليه السلام ] در باره «بسم اللّه الرحمن الرحيم» سؤال شد . فرمود : «باء ، به معناى بهاى (نورانيّت / زيبايى) خداست ، سين به معناى سناى (رفعت) خدا ، ميم به معناى مُلك (سلطنت و مالكيت) خدا» .

گفتم : «اللّه » چه؟

فرمود : «الف به معناى آلاء (نعمت هاى) خدا كه نعمت ولايت ما را به خلقش ارزانى داشته است ، لام به اين معناست كه خداوند ، خلقش را به ولايت ما ملزم ساخته است» .

گفتم : «هاء» چه؟

فرمود : «اشاره به هوان (خوارى) كسى كه با محمّد و خاندان محمّد _ كه درودهاى خدا بر ايشان باد _ ، مخالف است» .

گفتم : «الرحمن» چه؟

فرمود : «به معناى رحمتش نسبت به همه عالم» .

گفتم : «الرحيم» چه؟

فرمود : «به معناى رحمتش در خصوص مؤمنان» .

.


1- .امام عليه السلام ، كلمه «اسم» را برگرفته از ماده «وَسَم» دانسته است كه مصدر آن «سِمَة» است ، به معناى نشانه و داغ .
2- .مقصود ، خواندن قرآن است و شايد هم اعمّ از آن باشد .

ص: 332

5535.امام على عليه السلام :الكافي عن عبد اللّه بن سنان :سَأَلتُ أبا عَبدِ اللّهِ عليه السلام عَن تَفسيرِ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» ، قالَ :

الباءُ بَهاءُ اللّهِ ، وَالسِّينُ سَناءُ اللّهِ ، وَالميمُ مَجدُ اللّهِ _ ورَوى بَعضُهُم : الميمُ مُلكُ اللّهِ _ ، وَاللّهُ إلهُ كُلِّ شَيءٍ ، الرَّحمنُ بِجَميعِ خَلقِهِ ، وَالرَّحيمُ بِالمُؤمِنينَ خاصَّةً (1) . 2 .


1- .الكافي : ج 1 ص 114 ح 1 ، التوحيد : ص 230 ح 2 ، معاني الأخبار : ص 3 ح 1 ، تفسير القمّي : ج 1 ص 28 عن أبي بصير ، بحار الأنوار : ج 92 ص 231 ح 11 .

ص: 333

5536.امام على عليه السلام :الكافى_ به نقل از عبد اللّه بن سنان _: از امام صادق عليه السلام در باره تفسير «بسم اللّه الرحمن الرحيم» پرسيدم . فرمود : «باء ، [اشاره به] بهاى خداست ، سين ، به سناى خدا ، ميم ، به مجد (شكوه و بزرگوارى) خدا» .

برخى روايت كرده اند [كه فرمود] : «ميم ، به مُلك خدا [اشاره دارد] و اللّه ، به اين كه او معبود هر چيزى است و رحمان ، به مهربانى او با همه خلقش ، و رحيم ، به مهربانى اش با مؤمنان» . .

ص: 334

5537.امام على عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله : «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» سُنَّةُ اللّهِ ، سَبَقَت رَحمَةُ اللّهِ غَضَبَهُ . (1)راجع : موسوعة العقائد الإسلامية : ج 3 (معرفة اللّه / القسم الثالث : التعرّف على أسماء اللّه ) .

.


1- .الاختصاص : ص 45 ، بحار الأنوار : ج 9 ص 338 ح 20 .

ص: 335

5539.عنه عليه السلام ( _ فِي الحِكَمِ المَنسوبَةِ إلَيهِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :«بسم اللّه الرحمن الرحيم» ، قانون خداست . رحمت خدا بر غضب او پيشى دارد .ر . ك : دانش نامه عقايد اسلامى : ج 5 (خداشناسى / بخش سوم : آشنايى با نام هاى الهى) .

.

ص: 336

الفَصلُ الثّاني : خصائص البسملة2 / 1أقرَبُ شَيءٍ إلَى الاِسمِ الأَعظَمِ5544.عنه عليه السلام ( _ فِي الحِكَمِ المَنسوبَةِ إلَيهِ _ ) المستدرك على الصحيحين عن ابن عبّاس :إنَّ عُثمانَ بنَ عَفّانٍ سَأَلَ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله عَن «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ» ، فَقالَ : هُوَ اسمٌ مِن أسماءِ اللّهِ ، وما بَينَهُ وبَينَ اسمِ اللّهِ الأَكبَرِ إلّا كَما بَينَ سَوادِ العَينِ وبَياضِها مِنَ القُربِ . (1)5538.امام على عليه السلام :الإمام الباقر عليه السلام :«بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ» أقرَبُ إلَى اسمِ اللّهِ الأَعظَمِ مِن ناظِرِ العَينِ إلى بَياضِها . (2)5539.امام على عليه السلام ( _ در حكمت هاى منسوب به ايشان _ ) الإمام عليّ عليه السلام_ في مَعنى بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ _: إنَّ قَولَكَ «اللّهُ» أعظَمُ اسمٍ مِن أسماءِ اللّهِ ... (3) .


1- .المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 738 ح 2027 ، الدرّ المنثور : ج 1 ص 23 نقلاً عن البيهقي في شُعب الإيمان والخطيب في تاريخه ، كنزالعمّال : ج 2 ص 296 ح 4047 نقلاً عن ابن النجّار .
2- .تهذيب الأحكام : ج 2 ص 289 ح 1159 عن عبد اللّه بن يحيى الكاهلي عن الإمام الصادق عليه السلام ، عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 2 ص 5 ح 11 عن محمّد بن سنان ، تفسير العيّاشي : ج 1 ص 21 ح 13 عن إسماعيل بن مهران وكلاهما عن الإمام الرضا عليه السلام ، تحف العقول : ص 487 عن الإمام العسكري عليه السلام وفيها «سواد» بدل «ناظر» ، بحار الأنوار : ج 92 ص 233 ح 15 .
3- .التوحيد : ص 231 ح 5 ، التفسير المنسوب إلى الإمام العسكري عليه السلام : ص 27 ح 9 كلاهما عن محمّد بن زياد ومحمّد بن سيّار عن الإمام العسكري عن الإمام زين العابدين عن الإمام الحسين عن الإمام الحسن عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 92 ص 232 ح 14 وص 244 ح 48 . اُنظر تمام الحديث في ص 182 ح 537.

ص: 337

فصل دوم: ويژگى هاى «بسم اللّه الرحمن الرحيم»

2 / 1 نزديك ترين چيز به اسم اعظم است

فصل دوم: ويژگى هاى «بسم اللّه الرحمن الرحيم»2 / 1نزديك ترين چيز به اسم اعظم است5543.امام على عليه السلام ( _ در حكمت هاى منسوب به ايشان _ ) المستدرك على الصحيحين_ به نقل از ابن عبّاس _: عثمان بن عفّان از پيامبر خدا ، در باره «بسم اللّه الرحمن الرحيم» پرسيد . ايشان فرمود : «نامى از نام هاى خداست و نزديكى آن به نام اعظم خدا ، چونان نزديكى سياهىِ چشم به سفيدى آن است» .5544.امام على عليه السلام ( _ در حكمت هاى منسوب به ايشان _ ) امام باقر عليه السلام :«بسم اللّه الرحمن الرحيم» ، به اسم اعظم خدا نزديك تر از مردمك چشم به سفيدى آن است .5545.الإمام عليّ عليه السلام ( _ فيما أوصى إلَى ابنِهِ الحَسَنِ عليه السلام _ ) امام على عليه السلام_ در باره معناى «بسم اللّه الرحمن الرحيم» _: كلمه «اللّه » ، بزرگ ترين نام از نام هاى خداست .

.

ص: 338

5546.ربيع الأبرار :الإمام الصادق عليه السلام_ في قَولِ اللّهِ عز و جل : «وَ لَقَدْ ءَاتَيْنَ_كَ سَبْعًا مِّنَ الْمَثَانِى وَ الْقُرْءَانَ الْعَظِيمَ» (1) _: «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ» هُوَ اسمُ اللّهِ الأَكبَرُ ، وَالسَّبعُ المَثاني اُمُّ الكِتابِ ، يُثَنّى بِها في كُلِّ صَلاةٍ . (2)5547.الإمام عليّ عليه السلام :مُهج الدعوات عن معاوية بن عمّار عن الإمام الصادق عليه السلام :«بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ» اسمُ اللّهِ الأكبَرُ _ أو قالَ _ : الأَعظَمُ . (3)5545.امام على عليه السلام ( _ در سفارش به پسرش حسن عليه السلام _ ) الإمام الرضا عليه السلام :مَن قالَ بَعدَ صَلاةِ الفَجرِ : «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ ، لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ العَليِّ العَظيمِ» مِئَةَ مَرَّةٍ ، كانَ أقرَبَ إلَى اسمِ اللّهِ الأَعظَمِ مِن سَوادِ العَينِ إلى بَياضِها ، وإِنَّهُ دَخَلَ فيهَا اسمُ اللّهِ الأَعظَمُ . (4)2 / 2مِفتاحُ كُلِّ كِتابٍ سَماوِيٍّ5548.الإمام الصادق عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله : «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» مِفتاحُ كُلِّ كِتابٍ . (5)5549.الإمام عليّ عليه السلام ( _ فِي الحِكَمِ المَنسوبَةِ إلَيهِ _ ) الإمام الباقر عليه السلام :أوَّلُ كُلِّ كِتابٍ نَزَلَ مِنَ السَّماءِ «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ» ، فَإِذا قَرَأتَ «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ» فَلا تُبالي أن لا تَستَعيذَ ، وإذا قَرَأتَ «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ» سَتَرَتكَ فيما بَينَ السَّماءِ وَالأَرضِ . (6) .


1- .الحِجر : 87 .
2- .مستدرك الوسائل : ج 4 ص 157 ح 4362 نقلاً عن كتاب التنزيل والتحريف للسيّاري ، بحار الأنوار : ج 92 ص 236 .
3- .مُهج الدعوات : ص 379 عن معاوية بن عمّار ، بحار الأنوار : ج 93 ص 223 ح 1 .
4- .مُهج الدعوات : ص 379 عن سليمان بن جعفر الحميري ، بحار الأنوار : ج 86 ص 162 ح 41 .
5- .الجامع لأخلاق الراوي وآداب السامع : ج 1 ص 407 ح 547 عن فرات بن أحنف عن الإمام الباقر عليه السلام ، كنزالعمّال : ج 1 ص 555 ح 2490 .
6- .الكافي : ج 3 ص 313 ح 3 عن فرات بن أحنف .

ص: 339

2 / 2 سرآغاز هر كتاب آسمانى است

5550.عنه عليه السلام :امام صادق عليه السلام_ در باره اين سخن خداوند عز و جل : «ما به تو سبع مثانى و قرآن بزرگ را داديم» _: «بسم اللّه الرحمن الرحيم» ، بزرگ ترين نام خداست و سَبْعِ مَثانى ، همان «امّ الكتاب» (سوره فاتحه) است كه در هر نمازى ، دو بار خوانده مى شود .5551.عنه عليه السلام :مهج الدعوات_ به نقل از معاوية بن عمّار _: امام صادق عليه السلام فرمود : « بسم اللّه الرحمن الرحيم اسم اكبر خداست» يا فرمود : «اسم اعظم خداست» .5552.الإمام عليّ عليه السلام :امام رضا عليه السلام :هر كس بعد از نماز صبح ، صد مرتبه بگويد : «بسم اللّه الرحمن الرحيم ، لا حول ولا قوّة الّا باللّه العلىّ العظيم» ، به نام اعظم خدا نزديك تر از سياهى چشم به سفيدى آن باشد . نام اعظم خدا ، داخل در اين جمله است .2 / 2سرآغاز هر كتاب آسمانى است5550.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :«بسم اللّه الرحمن الرحيم» ، سرآغاز هر كتاب [آسمانى] است .5551.امام على عليه السلام :امام باقر عليه السلام :آغاز هر كتابى كه از آسمان فرود آمده ، «بسم اللّه الرحمن الرحيم» بوده است . پس هر گاه «بسم اللّه الرحمن الرحيم» گفتى ، ديگر باكى نيست كه استعاذه (أعوذ باللّه من الشيطان الرجيم) نگويى ؛ زيرا هر گاه «بسم اللّه الرحمن الرحيم» بگويى ، تو را از [گزند] آنچه ميان آسمان و زمين است ، مى پوشاند .

.

ص: 340

5552.امام على عليه السلام :الإمام الصادق عليه السلام :ما نَزَلَ كِتابٌ مِنَ السَّماءِ إلّا وأوَّلُهُ «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ» . (1)5553.عنه عليه السلام :عنه عليه السلام :ما أنزَلَ اللّهُ مِنَ السَّماءِ كِتابا إلّا وفاتِحَتُهُ «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ» ، وإنَّما كانَ يُعرَفُ انقِضاءُ السّورَةِ بِنُزولِ «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ» ابتِداءً لِلاُخرى . (2) .


1- .المحاسن : ج 1 ص 111 ح 103 عن صفوان الجمّال ، بحار الأنوار : ج 92 ص 234 ح 17 .
2- .تفسير العيّاشي : ج 1 ص 19 ح 5 عن صفوان الجمّال ، بحار الأنوار : ج 92 ص 236 ح 29 وراجع السنن الكبرى : ج 2 ص 63 ح 2376 .

ص: 341

5554.عنه عليه السلام ( _ فِي الحِكَمِ المَنسوبَةِ إلَيهِ _ ) امام صادق عليه السلام :هيچ كتابى از آسمان نازل نشده ، مگر آن كه آغازش «بسم اللّه الرحمن الرحيم» است .5555.عنه عليه السلام :امام صادق عليه السلام :خداوند ، هيچ كتابى از آسمان فرو نفرستاد ، مگر اين كه آغازش «بسم اللّه الرحمن الرحيم» بود ، و پايان يافتن هر سوره و آغاز شدن سوره اى ديگر ، با نازل شدنِ «بسم اللّه الرحمن الرحيم» دانسته مى شد . .

ص: 342

سخنى در باره آغاز شدن كتاب هاى آسمانى با «بسم اللّه »

سخنى در باره آغاز شدن كتاب هاى آسمانى با «بسم اللّه »ظاهرا نبايد ترديد كرد كه همه كتاب هاى آسمانى ، با نام خدا آغاز شده اند ؛ ولى آيا جمله «بسم اللّه » در آغاز كتاب هاى آسمانى ، با پسوند «الرحمن الرحيم» بوده يا نه؟ در اين باره ، دو دسته روايت وجود دارد: دسته اوّل ، رواياتى كه تصريح مى كنند همه كتاب هاى آسمانى ، با جمله «بسم اللّه الرحمن الرحيم» شروع شده اند، مانند رواياتى كه ملاحظه شد . دسته دوم ، رواياتى كه تصريح مى كنند آيه «بسم اللّه الرحمن الرحيم» ، قبل از پيامبر خدا بر هيچ پيامبرى جز سليمان عليه السلام نازل نشده است ، (1) مانند اين روايت از امام على عليه السلام : إنَّ اللّهَ خَصَّ مُحَمَّدا صلى الله عليه و آله و شَرَّفَهُ بِها و لَم يُشرِك مَعَهُ فيها أحَدا مِن أنبِيائِهِ ما خَلا سُلَيمانَ عليه السلام ، فَإِنَّهُ أعطاهُ مِنها بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ ، يَحكى عَن بِلقيسَ حينَ قالَت : «أُلْقِىَ إِلَىَّ كِتَبٌ كَرِيمٌ إِنَّهُ مِنْ سُلَيْمَنَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ

.


1- .الأمالى ، صدوق : ص 241 ح 255 ، التفسير المنسوب إلى الإمام العسكرى عليه السلام : ص 591 ح 353 ، المعجم الأوسط : ج 1 ص 196 ح 625 ، سنن الدار قطنى : ج 1 ص 310 ح 29 ، فضائل القرآن ، ابو عبيد : ص 216 ، الدرّ المنثور : ج 1 ص 20 (به نقل از ابن مردويه و بيهقى در شُعب الإيمان) .

ص: 343

الرَّحِيمِ» (1) . (2) خداوند «بسم اللّه الرحمن الرحيم» را به محمّد صلى الله عليه و آله اختصاص داد و او را به آن ، مفتخر ساخت و هيچ يك از پيامبرانش را در آن ، شريك او نكرد ، بجز سليمان عليه السلام را كه به او نيز «بسم اللّه الرحمن الرحيم» عطا كرد ، آن جا كه به نقل از بلقيس مى فرمايد : «نامه اى از گروهى به من رسيده است . آن نامه از سليمان است و جدر آن آمده است:ج بسم اللّه الرحمن الرحيم» . گفتنى است كه از نظر سند ، هر دو دسته روايات ، ضعيف هستند ؛ امّا از نظر دلالت ، مى توان ميان اين دو دسته روايات ، بدين شكل جمع كرد كه امام عليه السلام فرموده باشد : «أوّل كلّ كتاب نُزِّل من السماء بسم اللّه ؛ آغاز هر كتابى كه از آسمان نازل شده ، بسم اللّه است» ، ولى راوى پنداشته كه مقصود امام ، آيه «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» است ؛ امّا با توجه به تعدّد روايات دسته اوّل ، بعيد به نظر مى رسد كه همه راويان ، مرتكب چنين اشتباهى شده باشند . وجوه ديگرى نيز براى جمع دلالى اين دو دسته روايت ، گفته شده كه از اين وجه ، ضعيف ترند.

.


1- .نمل : آيه 29 و 30 .
2- .عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 1 ص 301 ح 60 ، الأمالى ، صدوق : ص 240 ح 255 ، مجمع البيان : ج 1 ص 88 ، التفسير المنسوب إلى الإمام العسكرى عليه السلام : ص 29 ح 10 ، بحار الأنوار : ج 92 ص 227 ح 5 .

ص: 344

2 / 3أوَّلُ ما نَزَلَ عَلَى النَّبيِّ صلى الله عليه و آله خصائص البسملة5553.امام على عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :كانَ جَبرَئيلُ عليه السلام إذا جاءَني بِالوَحيِ أوَّلَ ما يُلقي عَلَيَّ : «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» . (1)5554.امام على عليه السلام ( _ در حكمت هاى منسوب به ايشان _ ) الدرّ المنثور عن ابن عبّاس :أوَّلُ ما نَزَلَ جِبريلُ عليه السلام عَلى مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله قالَ لَهُ جِبريلُ عليه السلام : «بِسْمِ اللَّهِ» يا مُحَمَّدُ ، يَقولُ : اِقرَأ بِذِكرِ اللّهِ ، وَ «اللَّهِ» ذُو الاُلوهِيَّةِ وَالمَعبودِيَّةِ عَلى خَلقِهِ أجمَعينَ ، وَ «الرَّحْمَ_نِ» الفَعلانِ مِنَ الرَّحمَةِ ، وَ «الرَّحِيمِ» الرَّفيقُ الرَّقيقُ بِمَن أحَبَّ أن يَرحَمَهُ ، وَالبَعيدُ الشَّديدُ عَلى مَن أحَبَّ أن يُضعِفَ عَلَيهِ العَذابَ . (2)2 / 4أعظَمُ آيَةٍ في كِتابِ اللّهِ5557.امام على عليه السلام :تفسير العيّاشي عن سليمان الجعفري :سُئِلَ أبُو الحَسَنِ عليه السلام : أيُّ آيَةٍ أعَظَمُ في كِتابِ اللّهِ؟ فَقالَ : «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» . (3)5558.امام على عليه السلام :السنن الكبرى عن ابن عبّاس :إنَّ الشَّيطانَ استَرَقَ مِن أهلِ القُرآنِ أعظَمَ آيَةٍ فِي القُرآنِ : «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» . (4)2 / 5تيجانُ السُّوَرِ5561.عنه عليه السلام :صحيح مسلم عن أنس :قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : اُنزِلَت عَلَيَّ آنِفا سُورَةٌ ، فَقَرَأَ : «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ . . . » . (5) .


1- .سنن الدارقطني : ج 1 ص 305 ح 13 عن ابن عمر .
2- .الدرّ المنثور : ج 1 ص 23 نقلاً عن ابن جريج وابن أبي حاتم .
3- .تفسير العيّاشي : ج 1 ص 21 ح 14 ، بحار الأنوار : ج 92 ص 238 ح 37 .
4- .السنن الكبرى : ج 2 ص 73 ح 2413 .
5- .صحيح مسلم : ج 1 ص 300 ح 53 ، سنن النسائي : ج 2 ص 134 ، السنن الكبرى : ج 2 ص 64 ح 2380 ، كنزالعمّال : ج 14 ص 418 ح 39127 ؛ تفسير فرات : ص 610 ح 767 .

ص: 345

2 / 3 نخستين چيزى كه بر پيامبر صلى الله عليه و آله ، نازل شد
2 / 4 با عظمت ترين آيه در كتاب خدا
2 / 5 تاجِ سوره ها

2 / 3نخستين چيزى كه بر پيامبر ، نازل شد5562.الإمام عليّ عليه السلام ( _ مِن وَصِيَّةٍ لَهُ لِابنِهِ الحَسَنِ عليه السلا ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :جبرئيل عليه السلام هر گاه برايم وحى مى آورد ، نخستين چيزى كه بر من مى افكند ، «بسم اللّه الرحمن الرحيم» بود .5562.امام على عليه السلام ( _ در سفارش به پسرش حسن عليه السلام كه به هنگام با ) الدرّ المنثور_ به نقل از ابن عبّاس _: نخستين بار كه جبرئيل عليه السلام بر محمّد صلى الله عليه و آله فرود آمد ، به او گفت : «بسم اللّه » _ اى محمّد _ ، يعنى : با نام خدا بخوان و «اللّه » ، يعنى كسى كه اِلاه و معبود همه خلق است . «الرحمن» ، بر وزن «فَعلان» است از رحمت ، و «الرحيم» ، يعنى نرم خو و مهربان است با كسى كه دوست دارد به او رحم كند، و دور و سختگير است نسبت به كسى كه دوست دارد عذابش را دو چندان سازد .2 / 4با عظمت ترين آيه در كتاب خدا5564.نهج البلاغة :تفسير العيّاشى_ به نقل از سليمان جعفرى _: از ابو الحسن عليه السلام (1) سؤال شد : با عظمت ترين آيه در كتاب خدا ، كدام آيه است ؟

فرمود : «بسم اللّه الرحمن الرحيم» .5564.نهج البلاغة ( _ بخشى از سخنرانى امام على عليه السلام كه حاوى در ) السنن الكبرى_ به نقل از ابن عبّاس _: شيطان ، با عظمت ترين آيه قرآن را از اهل قرآن دزديد : «بسم اللّه الرحمن الرحيم» را .2 / 5تاجِ سوره ها5565.امام على عليه السلام ( _ در سخنى كه به ره سپردن در راه روشن ، پند مى دهد ) صحيح مسلم_ به نقل از اَنَس _: پيامبر خدا فرمود : «لَختى پيش ، سوره اى بر من فرود آمد ، و خواند : «بسم اللّه الرحمن الرحيم ...» .

.


1- .منظور امام كاظم يا امام رضا عليهماالسلام است .

ص: 346

5566.نهج البلاغة :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إذا قَرَأَ جِبريلُ عليه السلام «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» عَلِمتُ أنَّ السّورَةَ قَد خُتِمَت . (1)5567.الإمام عليّ عليه السلام ( _ مِن خُطبَةٍ لَهُ ، وهِيَ مِنَ الخُطَبِ العَجيبَ ) المعجم الكبير عن ابن عبّاس :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا نَزَلَت عَلَيهِ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» عَلِمَ أنَّ السّورَةَ قَد خُتِمَت ، وَاستَقبَلَ الاُخرى . (2)5567.امام على عليه السلام ( _ در خطبه اى كه از سخنرانى هاى شگفت اوست و «غَرّا ) المستدرك على الصحيحين عن ابن عبّاس :كانَ النَّبيُّ صلى الله عليه و آله لا يَعلَمُ خَتمَ السّورَةِ حَتّى تَنزِلَ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» . (3)5568.الإمام عليّ عليه السلام ( _ مِن خُطبَةٍ لَهُ في صِفَةِ الضّالِّ _ ) المستدرك على الصحيحين عن ابن عبّاس :كانَ المُسلِمونَ لا يَعلَمونَ انقِضاءَ السّورَةِ حَتّى تَنزِلَ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» ، فَإِذا نَزَلَت «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» عَلِموا أنَّ السّورَةَ قَدِ انقَضَت . (4)5568.امام على عليه السلام ( _ در سخنرانى اش در توصيف گم راه _ ) أسباب نزول القرآن عن عبد اللّه بن مسعود :كُنّا لا نَعلَمُ فَصلَ ما بَينَ السّورَتَينِ حَتّى تَنزِلَ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» . (5) .


1- .معجم السفر : ص 341 ح 1143 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 355 ح 844 نحوه وكلاهما عن ابن عبّاس .
2- .المعجم الكبير : ج 12 ص 64 ح 12545 ، مجمع الزوائد : ج 2 ص 282 ح 2634 نقلاً عن البزّار نحوه .
3- .المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 356 ح 845 ، سنن أبي داوود : ج 1 ص 209 ح 788 ، السنن الكبرى : ج 2 ص 63 ح 2377 وفيهما «لا يعرف فصل» بدل «لا يعلم ختم» ، المعجم الكبير : ج 12 ص 64 ح 12544 ، أسباب نزول القرآن : ص 21 ح 16 .
4- .المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 356 ح 846 ، السنن الكبرى : ج 2 ص 63 ح 2378 ، فضائل القرآن لأبي عبيد : ص 217 عن سعيد بن جبير نحوه .
5- .أسباب نزول القرآن : ص 21 ح 17 ، الدرّ المنثور : ج 1 ص 20 .

ص: 347

5569.الإمام عليّ عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه جبرئيل عليه السلام «بسم اللّه الرحمن الرحيم» مى گفت ، مى فهميدم كه سوره [ ى قبلى ]پايان يافته است .5569.امام على عليه السلام :المعجم الكبير_ به نقل از ابن عبّاس _: پيامبر خدا ، هر گاه «بسم اللّه الرحمن الرحيم» بر او نازل مى شد ، در مى يافت كه سوره ، پايان يافته و سوره ديگرى آغاز شده است .5570.الإمام عليّ عليه السلام :المستدرك على الصحيحين_ به نقل از ابن عبّاس _: پيامبر صلى الله عليه و آله زمانى به پايان يافتنِ سوره پى مى برد كه «بسم اللّه الرحمن الرحيم» نازل مى شد .5570.امام على عليه السلام :المستدرك على الصحيحين :مسلمانان ، پايان يافتن سوره را نمى دانستند تا آن كه «بسم اللّه الرحمن الرحيم» نازل مى شد ، و چون «بسم اللّه الرحمن الرحيم» نازل مى شد ، مى فهميدند كه سوره به پايان رسيده است .5571.الإمام عليّ عليه السلام :أسباب نزول القرآن_ به نقل از عبد اللّه بن مسعود _: ما جدايىِ ميان دو سوره را نمى دانستيم ، مگر آن گاه كه «بسم اللّه الرحمن الرحيم» نازل مى شد . .

ص: 348

5571.امام على عليه السلام :أسباب نزول القرآن عن عبد اللّه بن عمر :نَزَلَت «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» في كُلِّ سورَةٍ . (1)5572.الإمام الباقر والإمام الصادق عليهماالسلام:الإمام الصادق عليه السلام : «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» تيجانُ السُّوَرِ . (2)2 / 6مُفتَتَحُ الصَّلاةِ5573.امام صادق عليه السلام :سنن الترمذي عن ابن عبّاس :كانَ النَّبيُّ صلى الله عليه و آله يَفتَتِحُ صَلاتَهُ بِ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» . (3)5574.عنه عليه السلام :الكشف والبيان عن أبي هريرة :كُنتُ مَعَ النَّبيِّ صلى الله عليه و آله وَالنَّبيُّ صلى الله عليه و آله يُحَدِّثُ أصحابَهُ ، إذ دَخَلَ رَجُلٌ يُصَلّي ، وَافتَتَحَ الصَّلاةَ وتَعَوَّذَ ، ثُمَّ قالَ : «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَ__لَمِينَ» ، فَسَمِعَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله فَقالَ :

يا رَجُلُ! قَطَعتَ عَلى نَفسِكَ الصَّلاةَ ، أما عَلِمتَ أنَّ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» مِنَ الحَمدِ ؛ فَمَن تَرَكَها فَقَد تَرَكَ آيَةً ، ومَن تَرَكَ آيَةً مِنهُ فَقَد قُطِعَت عَلَيهِ صَلاتُهُ؟! (4)5575.المناقب لابن شهر آشوب :الإمام الباقر عليه السلام عن جابر بن عبد اللّه الأنصاري :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله قالَ لي : كَيفَ تَقرَأُ إذا قُمتَ فِي الصَّلاةِ؟

قُلتُ : «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَ__لَمِينَ» ، قالَ : قُل : «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ * الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَ__لَمِينَ» . (5) .


1- .أسباب نزول القرآن : ص 21 ح 18 .
2- .نثر الدرّ : ج 1 ص 352 .
3- .سنن الترمذي : ج 2 ص 14 ح 245 ، سنن الدارقطني : ج 1 ص 304 ح 8 وص 305 ح 11 ، السنن الكبرى : ج 2 ص 70 ح 2403 كلاهما عن ابن عمر .
4- .الكشف والبيان (تفسير الثعلبي) : ج 1 ص 104 ، الدرّ المنثور : ج 1 ص 21 وفيه «أفسد» بدل «قُطِعَت» .
5- .دعائم الإسلام : ج 1 ص 159 عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 85 ص 48 ح 42 ؛ سنن الدارقطني : ج 1 ص 302 ح 3 عن الحسين بن موسى عن الإمام الكاظم عن آبائه عن الإمام عليّ عليهم السلام وص 308 ح 22 عن الجهم بن عثمان عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام عن جابر .

ص: 349

2 / 6 آغازِ نماز

5576.الخرائج والجرائح عن ابن مسعود :أسباب نزول القرآن_ به نقل از عبد اللّه بن عمر _: «بسم اللّه الرحمن الرحيم» ، با هر سوره اى نازل شده است .5577.عيون أخبار الرضا عليه السلام عن أبي الصَّلت الهروامام صادق عليه السلام :«بسم اللّه الرحمن الرحيم» ، تاج سوره هاست .2 / 6آغازِ نماز5576.الخرائج والجرائح ( _ به نقل از ابن مسعود _ ) سنن الترمذى_ به نقل از ابن عبّاس _: پيامبر صلى الله عليه و آله نمازش را با «بسم اللّه الرحمن الرحيم» آغاز مى كرد .5577.عيون أخبار الرضا عليه السلام ( _ به نقل از ابا صَلْت هَروى _ ) الكشف والبيان_ به نقل از ابو هُرَيره _: با پيامبر صلى الله عليه و آله بودم و ايشان براى يارانش سخن مى گفت كه مردى وارد شد و به نماز ايستاد و نمازش را بست و استعاذه كرد و سپس گفت : «الحمد للّه ربّ العالمين» .

پيامبر صلى الله عليه و آله شنيد و فرمود : «اى مرد! نمازت را قطع كردى . مگر نمى دانى كه «بسم اللّه الرحمن الرحيم» ، جزء حمد است . پس هر كه آن را ترك كند ، در واقع ، آيه اى را ترك كرده است ، و هر كس آيه اى از حمد را ترك كند ، نمازش منقطع شده است؟!» .5578.سِيَر أعلام النُّبَلاء عن أبي الأَسود :امام باقر عليه السلام_ به نقل از جابر بن عبد اللّه انصارى _: پيامبر خدا به من فرمود : «هر گاه به نماز مى ايستى ، قرائتت را چگونه مى خوانى؟» .

گفتم : [مى گويم :] «الحمد للّه ربّ العالمين» .

فرمود : «بگو : «بسم اللّه الرحمن الرحيم . الحمد للّه ربّ العالمين» » .

.

ص: 350

5579.تاريخ الخُلَفاء عن أبي الأسود الدُّؤَليّ :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إذا قَرَأتُم «الحَمدُ للّهِِ» فَاقرَؤوا : «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» ، إنَّها اُمُّ القُرآنِ ، واُمُّ الكِتابِ ، وَالسَّبعُ المَثاني ، وَ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» إحداها . (1)5578.سير أعلام النبلاء ( _ به نقل از ابو الأسود _ ) عنه صلى الله عليه و آله_ كانَ يَقولُ _: «الحَمدُ للّهِِ رَبِّ العالَمينَ» سَبعُ آياتٍ ، إحداهُنَّ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» ، وَهِيَ السَّبعُ المَثاني وَالقُرآنُ العَظيمُ ، وَهِيَ اُمُّ القُرآنِ ، وَهِيَ فاتِحَةُ الكِتابِ . (2)5579.تاريخ الخلفاء ( _ به نقل از ابو الأسود دُئِلى _ ) عنه صلى الله عليه و آله :مَن تَرَكَ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» فَقَد تَرَكَ آيَةً مِن كِتابِ اللّهِ . (3)5580.شعب الإيمان عن صَعصَعَة بن صَوحان :سنن الدارقطني عن أبي هريرة :إنَّ النَّبيَّ صلى الله عليه و آله كانَ إذا قَرَأَ وهُوَ يَؤُمُّ النّاسَ ، اِفتَتَحَ الصَّلاةَ بِ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» . (4)5580.شُعَب الإيمان ( _ به نقل از صَعْصَعة بن صَوْحان _ ) المستدرك على الصحيحين عن اُمّ سلمة :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله قَرَأَ فِي الصَّلاةِ : «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» فَعَدَّها آيَةً ، «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَ__لَمِينَ» آيَتَينِ ، «الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» ثَلاثَ آياتٍ ، «مَ__لِكِ يَوْمِ الدِّينِ» أربَعَ آياتٍ ، وقالَ هكَذا : «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ» وجَمَعَ خَمسَ أصابِعِهِ . (5)5581.المناقب لابن شهر آشوب :الدر المنثور عن اُمّ سلمة :قَرَأَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ * الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَ__لَمِينَ * الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ * مَ__لِكِ يَوْمِ الدِّينِ * إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ * اهْدِنَا الصِّرَ طَ الْمُسْتَقِيمَ * صِرَ طَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لَا الضَّالِّينَ» ، وقالَ : هِيَ سَبعٌ يا اُمَّ سَلَمَةَ . (6) .


1- .سنن الدارقطني : ج 1 ص 312 ح 36 ، السنن الكبرى : ج 2 ص 67 ح 2390 كلاهما عن أبي هريرة ، كنزالعمّال : ج 7 ص 437 ح 19665 .
2- .السنن الكبرى : ج 2 ص 67 ح 2389 ، مجمع الزوائد : ج 2 ص 282 ح 2635 نقلاً عن المعجم الأوسط وكلاهما عن أبي هريرة ، كنزالعمّال : ج 1 ص 560 ح 2519 .
3- .الكشف والبيان (تفسير الثعلبي) : ج 1 ص 104 عن طلحة بن عبيداللّه ، الدرّ المنثور : ج 1 ص 21 .
4- .سنن الدارقطني : ج 1 ص 306 ح 17 ، السنن الكبرى : ج 2 ص 69 ح 2396 عن منصور بن أبي مزاحم عن جدّه .
5- .المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 356 ح 848 ، السنن الكبرى : ج 2 ص 66 ح 2385 ، صحيح ابن خزيمة : ج 1 ص 248 ح 493 نحوه .
6- .الدرّ المنثور : ج 1 ص 12 نقلاً عن ابن الأنباري في المصاحف .

ص: 351

5581.المناقب ، ابن شهر آشوب :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه «الحمد للّه » را [در نماز] مى خوانيد ، «بسم اللّه الرحمن الرحيم» را هم بخوانيد . سوره حمد ، اُمّ القرآن و اُمّ الكتاب (1) و سَبعِ مَثانى (2) است ، و «بسم اللّه الرحمن الرحيم» ، يكى از آن هفت تاست .5582.تاج العروس :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سوره حمد ، هفت آيه دارد ، يكى از آنها «بسم اللّه الرحمن الرحيم» است . اين سوره ، سبع مثانى ، قرآن عظيم ، امّ القرآن و فاتحة الكتاب (3) است .5583.تاج العروس ( _ في بَيانِ الأَقوالِ في وَجهِ تَسمِيَةِ عِلمِ ال ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس «بسم اللّه الرحمن الرحيم» را ترك گويد ، آيه اى از كتاب خدا را ترك گفته است .5584.البداية والنهاية عن ابن خَلّكان وغيرِهِ :سنن الدارقطنى_ به نقل از ابو هريره _: پيامبر صلى الله عليه و آله هر گاه نماز جماعت را براى مردم مى خواند ، قرائت نماز را با «بسم اللّه الرحمن الرحيم» آغاز مى كرد .5585.الإمام عليّ عليه السلام :المستدرك على الصحيحين_ به نقل از اُمّ سلمه _: پيامبر خدا در نماز «بسم اللّه الرحمن الرحيم» را خواند و آن را يك آيه شمرد ، «الحمد للّه رب العالمين» را آيه دوم ، «الرحمن الرحيم» را آيه سوم ، «مالك يوم الدين» را آيه چهارم ، و «ايّاك نعبد وايّاك نستعين» كه گفت ، پنج انگشتش را جمع كرد .5586.المناقب لابن شهر آشوب عن الرضا عن آبائه عليهم السالدرّ المنثور_ به نقل از اُمّ سلمه _: پيامبر خدا خواند : « «به نام خداوند بخشنده مهربان . ستايش ، خداى را كه پروردگار جهانيان است . بخشنده مهربان است . صاحب روز جزاست . تنها تو را مى پرستيم و تنها از تو يارى مى خواهيم . ما را به راه راست . راه نمايى كن ؛ راه آنان كه به ايشان نعمت دادى ، نه آنان كه مورد خشم قرار گرفته اند و نه گم راهان» » ، و فرمود : «اين ، شد هفت آيه ، اى امّ سلمه!» . .


1- .اُمُّ الكتاب ، يعنى : اُمُّ القرآن ؛ مادرِ قرآن ؛ اصل قرآن .
2- .سَبعِ مَثانى ، يعنى : هفت بند ؛ هفت آيه ؛ هفت ثَنا .
3- .فاتحة الكتاب ، يعنى : سَرآغاز قرآن .

ص: 352

5582.تاج العروس :الإمام عليّ عليه السلام :إنَّ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» آيَةٌ مِن فاتِحَةِ الكِتابِ ، وهِيَ سَبعُ آياتٍ تَمامُها «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» . (1)5583.تاج العروس ( _ در بيان ديدگاه ها در مورد علّت نام گذارى علم «ن ) الإمام الحسين عليه السلام :قيلَ لِأَميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام : يا أميرَ المُؤمِنينَ ، أخبِرنا عَن «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» أهِيَ مِن فاتِحَةِ الكِتابِ؟

فَقالَ : نَعَم ، كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقرَأُها ويَعُدُّها آيَةً مِنها ، ويَقولُ : فاتِحَةُ الكِتابِ هِيَ السَّبعُ المَثاني . (2)5584.البداية والنهاية ( _ به نقل از ابن خَلِّكان و ديگران _ ) سنن الدار قطني عن عبد خير :سُئِلَ عَليٌّ عليه السلام عَنِ السَّبعِ المَثاني ، فَقالَ : «الحَمدُ للّهِِ» ، فَقيلَ لَهُ : إنَّما هِيَ سِتُّ آياتٍ ! فَقالَ : «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» آيَةٌ . (3)5585.امام على عليه السلام :السنن الكبرى عن سعيد بن جبير :عَنِ ابنِ عَبّاسٍ في قَولِهِ : «وَ لَقَدْ ءَاتَيْنَ_كَ سَبْعًا مِّنَ الْمَثَانِى» قالَ : فاتِحَةُ الكِتابِ . قيلَ لِابنِ عَبّاسٍ : فَأَينَ السّابِعَةُ؟ قالَ : «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» . (4) .


1- .عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 1 ص 302 ح 60 ، الأمالي للصدوق : ص 240 ح 255 كلاهما عن محمّد بن زياد ومحمّد بن سيّار عن الإمام العسكري عن آبائه عليهم السلام ، جامع الأخبار : ص 122 ح 227 عن الإمام عليّ عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، مجمع البيان : ج 1 ص 88 ، التفسير المنسوب إلى الإمام العسكري عليه السلام : ص 29 ح 10 عن الإمام الحسن عن أبيه عليهماالسلام ، بحار الأنوار : ج 85 ص 48 ح 40 وج 92 ص 227 ح 5 .
2- .عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 1 ص 301 ح 59 عن محمّد بن زياد ومحمّد بن سيّار عن الإمام العسكري عن آبائه عليهم السلام ، الأمالي للصدوق : ص 240 ح 254 ، التفسير المنسوب إلى الإمام العسكري عليه السلام : ص 59 ح 30 ، بحار الأنوار : ج 85 ص 60 ح 47 وج 92 ص 227 ح 3 .
3- .سنن الدارقطني : ج 1 ص 313 ح 40 ، السنن الكبرى : ج 2 ص 66 ح 2388 ، كنزالعمّال : ج 2 ص 296 ح 4048 وص 590 ح 4800 .
4- .السنن الكبرى : ج 2 ص 66 ح 2387 وزاد في آخره «وروي ذلك عن علي عليه السلام » ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 737 ح 2024 ، المصنّف لعبد الرزّاق : ج 2 ص 94 ح 2629 عن عطاء نحوه .

ص: 353

5586.المناقب ، ابن شهر آشوب :امام على عليه السلام :«بسم اللّه الرحمن الرحيم» ، آيه اى از فاتحة الكتاب است ، فاتحة الكتاب ، هفت آيه دارد و «بسم اللّه الرحمن الرحيم» ، يكى از آنهاست .5587.تاريخ دمشق :امام حسين عليه السلام :به امير مؤمنان گفته شد : اى امير مؤمنان ! بفرما كه آيا «بسم اللّه الرحمن الرحيم» ، جزء فاتحة الكتاب است ؟

فرمود : «آرى . پيامبر خدا ، آن را [در قرائت نماز] مى خواند و آيه اى از «حمد» به شمار مى آورد و مى فرمود : فاتحة الكتاب ، هفت آيه است » .5587.تاريخ دمشق :سنن الدار قطنى_ به نقل از عبد خير _: از على عليه السلام در باره سبع مثانى سؤال شد . فرمود : «سوره حمد است» .

گفته شد : آن كه شش آيه است!

فرمود : « بسم اللّه الرحمن الرحيم هم آيه است» .5588.الإمامة والسياسة ( _ في ذِكرِ قُدومِ ابنِ أبي مِحجَنٍ عَلى مُعاوِيَة ) السنن الكبرى_ به نقل از سعيد بن جُبَير _: از ابن عبّاس در باره آيه «و هر آينه به تو ، آن هفت آيه را داديم» ، نقل شده كه گفت : مقصود ، فاتحة الكتاب است .

به ابن عبّاس گفته شد : پس كو آيه هفتم؟

گفت : «بسم اللّه الرحمن الرحيم» . .

ص: 354

5589.مُروج الذَّهَب ( _ في ذِكرِ لُمَعٍ مِن كَلامِ عَلِيٍّ عليه السلام ) الكافي عن معاوية بن عمّار :قُلتُ لِأَبي عَبدِ اللّه عليه السلام : إذا قُمتُ لِلصَّلاةِ أقرَأُ : «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» في فاتِحَةِ القُرآنِ؟ قالَ : نَعَم .

قُلتُ : فَإِذا قَرَأتُ فاتِحَةَ القُرآنِ أقرَأُ : «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» مَعَ السّورَةِ؟ قالَ : نَعَم . (1) .


1- .الكافي : ج 3 ص 312 ح 1 ، تهذيب الأحكام : ج 2 ص 69 ح 251 ، الاستبصار : ج 1 ص 311 ح 1155 .

ص: 355

5590.نَثر الدُّرّ عن محمّد ابن الحنفيّة ( _ في وَصفِ عَلِيٍّ عليه السلام _ ) الكافى_ به نقل از معاوية بن عمّار _: به امام صادق عليه السلام گفتم : هر گاه به نماز مى ايستم ، در سوره فاتحه قرآن ، «بسم اللّه الرحمن الرحيم» را هم بخوانم؟

فرمود : «آرى» .

گفتم : و هر گاه سوره فاتحه را خواندم ، «بسم اللّه الرحمن الرحيم» را نيز با سوره بخوانم ؟

فرمود : «آرى» . .

ص: 356

الفَصلُ الثّالِثُ : مواضع البسملة3 / 1الكِتابَةُالكتاب«إِنَّهُ مِن سُلَيْمَ_نَ وَ إِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» . (1)

الحديث5592.ابن أبى الحديد ( _ در شرح نهج البلاغة _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله : «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» مِفتاحُ كُلِّ كِتابٍ . (2)5593.البيان والتبيين ( _ في بَيانِ قَولِ عَلِيٍّ عليه السلام «قيمَةُ كُل ) الدرّ المنثور عن الشعبيّ :كانَ أهلُ الجاهِلِيَّةِ يَكتُبونَ «بِاسمِكَ اللّهُمَّ» ، فَكَتَبَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله أوَّلَ ما كَتَبَ «بِاسمِكَ اللّهُمَّ» ، حَتّى نَزَلَت : «بِسْمِ اللَّهِ مَجْراهَا وَ مُرْسَاهَا» (3) فَكَتَبَ «بِسمِ اللّهِ» .

ثُمَّ نَزَلَت : «ادْعُواْ اللَّهَ أَوِ ادْعُواْ الرَّحْمَ_نَ» (4) فَكَتَبَ «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ» .

ثُمَّ اُنزِلَتِ الآيَةُ الَّتي في طس : «إِنَّهُ مِن سُلَيْمَ_نَ وَ إِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» فَكَتَبَ «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ» . (5) .


1- .النمل : 30 .
2- .الجامع لأخلاق الراوي وآداب السامع : ج 1 ص 407 ح 547 عن فرات بن أحنف عن الإمام الباقر عليه السلام ، كنزالعمّال : ج 1 ص 555 ح 2490 .
3- .هود : 41 .
4- .الإسراء : 110 .
5- .الدرّ المنثور : ج 6 ص 354 نقلاً عن عبد الرزّاق وابن سعد وابن أبي شيبة وابن المنذر وابن أبي حاتم .

ص: 357

فصل سوم: جايگاه هاى ذكر «بسم اللّه »

3 / 1 نگارش

فصل سوم: جايگاه هاى ذكر «بسم اللّه »3 / 1نگارشقرآن«آن ، [نامه اى] از طرف سليمان است و [ مضمون آن ] اين است: به نام خداوند مهرْگستر مهربان» .

حديث5598.تذكرة الخَواصّ :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :«بسم اللّه الرحمن الرحيم» ، سرآغاز هر كتابى است .5595.المناقب ، ابن شهر آشوب _ به نقل از جاحظ در كتاب االدرّ المنثور_ به نقل از شَعبى _: مردم جاهليت مى نوشتند : «به نام تو ، اى خداوند!» . پيامبر صلى الله عليه و آله نيز در نخستين نبشته اش ، نوشت : «به نام تو ، اى خداوند!» ، تا آن كه آيه «رفتن و لنگر انداختنش ، به نام خداست» نازل شد . از آن پس پيامبر صلى الله عليه و آله مى نوشت : «بسم اللّه » .

سپس آيه «خدا را بخوانيد يا رحمان را» نازل شد و از آن پس ، پيامبر صلى الله عليه و آله مى نوشت : «بسم اللّه الرحمن» .

سپس آيه اى كه در سوره نمل است ، نازل شد : «اين ، [نامه اى] از طرف سليمان است و آن ، چنين است : به نام خداوند مهرْ گستر مهربان» » . از آن پس ، پيامبر خدا مى نوشت : «بسم اللّه الرحمن الرحيم» .

.

ص: 358

5596.المناقب ، ابن شهر آشوب ( _ در توصيف على عليه السلام _ ) صحيح البخاري عن المسوّر بن مخرمة ومروان_ في ذِكرِ خَبرِ صُلحِ الحُدَيبِيَةِ _: جاءَ سُهَيلُ بنُ عَمرٍو ، فَقالَ [ لِلنَّبِيِّ صلى الله عليه و آله ] : هاتِ اكتُب بَينَنا وبَينَكُم كِتابا ، فَدَعَا النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله الكاتِبَ ، فَقالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ» . قالَ سُهَيلٌ : أمَّا الرَّحمنُ ، فَوَاللّهِ ما أدري ما هُوَ؟! ولكِنِ اكتُب «بِاسمِكَ اللّهُمَّ» كَما كُنتَ تَكتُبُ .

فَقالَ المُسلِمونَ : وَاللّهِ لا نَكتُبُها إلّا «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ» .

فَقالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : اُكتُب «بِاسمِكَ اللّهُمَّ» . (1)5597.مطالب السؤول ( _ در شمارش انواع دانش هايى كه پيامبر خدا به وى آم ) المراسيل عن أبي مالك :كانَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله يَكتُبُ «بِاسمِكَ اللّهُمَّ» ، فَلَمّا نَزَلَت : «إِنَّهُ مِن سُلَيْمَ_نَ وَ إِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» كَتَبَها . (2)5598.تذكرة الخواصّ :تحف العقول عن داوود الصرمي :أمَرَني سَيِّدي [ الإِمامُ الهادي عليه السلام ] بِحَوائِجَ كَثيرَةٍ ، فَقالَ عليه السلام لي : قُل : كَيفَ تَقولُ؟ فَلَم أحفَظ مِثلَما قالَ لي ، فَمَدَّ الدَّواةَ وكَتَبَ : «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ أذكُرُهُ إن شاءَ اللّهُ ، وَالأَمرُ بِيَدِ اللّهِ» ، فَتَبَسَّمتُ . فَقالَ عليه السلام : ما لَكَ؟ قُلتُ : خَيرٌ . فَقالَ : أخبِرني؟

قُلتُ : جُعِلتُ فِداكَ ، ذَكَرتُ حَديثا حَدَّثَني بِهِ رَجُلٌ مِن أصحابِنا عَن جَدِّكَ الرِّضا عليه السلام ، إذا أمَرَ بِحاجَةٍ كَتَبَ : «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ أذكُرُ إن شاءَ اللّهُ» فَتَبَسَّمتُ . (3) .


1- .صحيح البخاري : ج 2 ص 977 ح 2581 ، السنن الكبرى : ج 9 ص 368 ح 18807 ، المعجم الكبير : ج 20 ص 13 ح 13 ، مسند ابن حنبل : ج 1 ص 187 ح 656 ، المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 166 ح 2657 كلاهما عن عبد اللّه بن شدّاد نحوه .
2- .المراسيل : ص 86 ح 2 .
3- .تحف العقول : ص 483 ، بحار الأنوار : ج 76 ص 50 ح 6 .

ص: 359

5599.شرح نهج البلاغة :صحيح البخارى_ به نقل از مسوّر بن مخرمه و مروان ، در نقل ماجراى صلح حديبيه _: سهيل بن عمرو آمد و [به پيامبر صلى الله عليه و آله ] گفت : بيا تا ميان خود و شما پيمانى بنويسيم .

پيامبر صلى الله عليه و آله كاتب را فرا خواند و فرمود : «بسم اللّه الرحمن الرحيم» .

سهيل گفت : به خدا سوگند كه من نمى دانم رحمان چيست . بلكه همچنان كه پيش تر مى نوشتى ، بنويس : «به نام تو ، اى خداوند!» .

مسلمانان گفتند : به خدا سوگند ، جز «بسم اللّه الرحمن الرحيم» نمى نويسيم .

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «بنويس : به نام تو ، اى خداوند!» .5599.شرح نهج البلاغة :المراسيل_ به نقل از ابو مالك _: پيامبر صلى الله عليه و آله [در مكتوباتش ]مى نوشت : «به نام تو ، اى خداوند!» ؛ اما چون اين آيه نازل شد : «اين ، [نامه اى ]از طرف سليمان است و آن ، چنين است : «به نام خداوند مهرْ گستر مهربان»» . از آن پس ، پيامبر صلى الله عليه و آله همين (بسم اللّه الرحمن الرحيم) را مى نوشت .5600.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في خُطبَةٍ خَطَبَهَا ارتِجالاً خالِيَةً مِنَ ال ) تحف العقول_ به نقل از داوود صرمى _: سَروَرم [امام هادى عليه السلام ] دستورهاى بسيارى به من داد كه انجام بدهم . سپس به من فرمود : «بگو كه چه مى گويى؟» .

ولى من عين آنچه را به من فرموده بود ، به ياد نداشتم . لذا دوات را برداشت و نوشت : «به نام خداوند مهرْ گستر مهربان . به خواست خدا ، به يادم خواهد ماند و كارها در دست خداست» .

من لبخندى زدم . ايشان فرمود : «چه شد؟» .

گفتم : خير است .

فرمود : «به من بگو» .

گفتم : فدايت شوم ! به ياد حديثى افتادم كه مردى از يارانمان ، از جدّ شما امام رضا عليه السلام برايم گفت و آن اين كه هر گاه دستور كارى را مى داد ، مى نوشت : «به نام خداوند مهرْ گستر مهربان . به خواست خدا ، يادم خواهد ماند» . لذا لبخند زدم . .

ص: 360

5600.امام على عليه السلام ( _ در سخنرانى (خطبه)اى كه به بِداهه و بدون نقطه اي ) تحف العقول :كانَ [ الإِمامُ الرِّضا] عليه السلام إذا أرادَ أن يَكتُبَ تَذَكُّراتِ حَوائِجِهِ ، كَتَبَ : «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ أذكُرُ إن شاءَ اللّهُ» ، ثُمَّ يَكتُبُ ما يُريدُ . (1)5601.أنساب الأشراف عن الشَّعبي :كشف الغمّة :رُوِيَ عَن جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ الصّادِقِ عليه السلام أنَّهُ قالَ لِمَولاهُ نافِذٍ : إذا كَتَبتَ رُقعَةً أو كِتابا في حاجَةٍ ، فَأَرَدتَ أن تُنجِحَ حاجَتَكَ الَّتي تُريدُ ، فَاكتُب رَأسَ الرُّقعَةِ بِقَلَمٍ غَيرِ مَديدٍ : «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ ، إنَّ اللّهَ وَعَدَ الصّابِرينَ المَخرَجَ مِمّا يَكرَهونَ ، وَالرِّزقَ مِن حَيثُ لا يَحتَسِبونَ ، جَعَلَنَا اللّهُ وَإيّاكُم مِنَ الَّذينَ لا خَوفٌ عَلَيهِم ولا هُم يَحزَنونَ» .

قالَ نافِذٌ : فَكُنتُ أفعَلُ ذلِكَ فَتُنجِحُ حَوائِجي . (2)5601.أنساب الأشراف ( _ به نقل از شَعبى _ ) مستدرك الوسائل عن بعض الرواة من أصحابنا :قالَ : مِن حَقِّ القَلَمِ عَلى مَن أخَذَهُ ، إذا كَتَبَ أن يَبدَأَ بِبِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ . (3)راجع : ص 426 (آداب البسملة / تجويد الكتابة) .

3 / 2الصَّباحُ وَالمَساءُ5604.عنه عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله _ مِن وَصاياهُ لِعَلِيٍّ عليه السلام _ :يا عَلِيُّ ، اُغدُ بِاسمِ اللّهِ ؛ فَإِنَّ اللّهَ بارَكَ لِاُمَّتي في بُكورِها . (4) .


1- .تحف العقول : ص 443 ، بحار الأنوار : ج 78 ص 335 ح 12 .
2- .كشف الغمّة : ج 2 ص 374 ، بحار الأنوار : ج 76 ص 50 ح 8 .
3- .مستدرك الوسائل : ج 8 ص 434 ح 9918 نقلاً عن التنزيل والتحريف للسيّاري .
4- .تاريخ بغداد : ج 3 ص 54 ح 997 عن عبدالعظيم بن عبد اللّه الحسني عن الإمام الجواد عن آبائه عليهم السلام ، كنزالعمّال : ج 7 ص 815 ح 21537 ؛ الأمالي للطوسي : ص 136 ح 220 وفيه «على اسم اللّه » بدل «باسم اللّه » ، جامع الأحاديث للقمّي : ص 122 كلاهما عن عبدالعظيم بن عبد اللّه الحسني ، كشف الغمّة : ج 3 ص 135 عن أحمد بن عليّ بن ثابت وكلّها عن الإمام الجواد عن آبائه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : ج 78 ص 78 ح 50 .

ص: 361

3 / 2 بامداد و شامگاه

5605.عنه عليه السلام :تحف العقول :[امام رضا عليه السلام ] هر گاه مى خواست كارهاى خود را يادداشت كند ، مى نوشت : «به نام خداوند مهر گستر مهربان . به خواست خدا ، به يادم خواهد ماند» . سپس مطالب خود را مى نوشت .5603.امام على عليه السلام :كشف الغمّة :روايت شده است كه امام صادق عليه السلام به غلامش نافذ فرمود : «هر گاه كاغذى يا نامه اى براى حاجتى نوشتى و خواستى به حاجت خود برسى ، در بالاى كاغذ ، با قلمى ناآغشته به مركّب بنويس : به نام خداوند مهرْ گستر مهربان . خدا به شكيبايان وعده داده است كه از آنچه ناخوش دارند ، نجات يابند و از جايى كه گمان نمى كنند ، روزى داده شوند . خدا ما و شما را از آن كسانى قرار دهد كه نه بيمى به آنان مى رسد و نه اندوهگين مى شوند » .

نافذ مى گويد : از آن پس ، من به اين دستور ، عمل مى كردم و حاجت هايم برآورده مى شد .5604.امام على عليه السلام :مستدرك الوسائل_ به نقل از يكى از راويان شيعه _: يكى از حقوق قلم بر كسى كه آن را به دست مى گيرد ، اين است كه هر گاه چيزى مى نويسد ، با «بسم اللّه الرحمن الرحيم» آغاز كند .ر . ك : ص 427 (آداب بسم اللّه گفتن / نيكو نوشتن «بسم اللّه ») .

3 / 2بامداد و شامگاه5607.تصنيف نهج البلاغة :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در سفارش به على عليه السلام _: اى على! بامدادان ، با نام خدا در پىِ كار خود بيرون شو ؛ زيرا خداوند براى امّت من ، در بامدادانشان بركت نهاده است .

.

ص: 362

5608.بحار الأنوار ( _ في تَفسيرِ قَولِهِ تَعالى : {Q} «وَ لَبِثُواْ ف ) الإمام الصادق عليه السلام :إنَّ عَليَّ بنَ الحُسَينِ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيهِما كانَ إذا أصبَحَ قالَ : «أبتَدِئُ يَومي هذا بَينَ يَدَي نِسياني وعَجَلَتي بِاسمِ اللّهِ وما شاءَ اللّهُ» ، فإذا فَعَلَ ذلِكَ العَبدُ أجزَأَهُ مِمّا نَسِيَ في يَومِهِ . (1)5609.تهذيب الأحكام عن عبيدة السلماني عن أمير المؤمنين ( _ حَيثُ سُئِلَ عن رَجُلٍ ماتَ وخَلَّفَ زَوجَةً وأ ) عنه عليه السلام :مَن قالَ إذا أصبَحَ : «أبتَدِئُ في يَومي هذا بَينَ يَدَي نِسياني وعَجَلَتي بِاسمِ اللّهِ» ، أجزَأَهُ عَلى ما نَسِيَ مِن طَعامٍ أو شَرابٍ . (2)5607.تصنيف نهج البلاغة :عنه عليه السلام :لا تَدَع أن تَقولَ : «بِاسمِ اللّهِ وبِاللّهِ» في كُلِّ صَباحٍ ومَساءٍ ، فَإِنَّ في ذلِكَ إصرافا لِكُلِّ سُوءٍ . (3)3 / 3الخُروجُ مِنَ البَيتِ وَالدُّخولُ فيهِ5610.المصنَّف لابن أبي شيبة عن سفيان عن رجل لم يسمِّهرسول اللّه صلى الله عليه و آله :إذا خَرَجَ الرَّجُلُ مِن بَيتِهِ فَقالَ : «بِاسمِ اللّهِ» ، قالَتِ المَلائِكَةُ لَهُ : سَلِمتَ . فَإذا قالَ : «لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ» ، قالَت لَهُ المَلائِكَةُ : كُفيتَ . فَإِذا قالَ : «تَوَكَّلتُ عَلَى اللّهِ» ، قالَتِ المَلائِكَةُ لَهُ : وُقيتَ . (4)5611.الاستيعاب عن زِرّ بن حُبَيش :الإمام الباقر عليه السلام :مَن قالَ حينَ يَخرُجُ مِن مَنزِلِهِ : «بِاسمِ اللّهِ ، حَسبِيَ اللّهُ ، تَوَكَّلتُ عَلَى اللّهِ، اللّهُمَّ إنّي أسأَ لُكَ خَيرَ اُموري كُلِّها ، وأعوذُ بِكَ مِن خِزيِ الدُّنيا وعَذابِ الآخِرَةِ» ، كَفاهُ اللّهُ ما أهَمَّهُ مِن أمرِ دُنياهُ وآخِرَتِهِ . (5) .


1- .الكافي : ج 2 ص 523 ح 5 عن محمّد بن مسلم ، الاُصول الستّة عشر : ص 151 عن محمّد بن مسلم عن الإمام زين العابدين عليه السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 86 ص 288 ح 49 .
2- .دعائم الإسلام : ج 2 ص 118 ح 394 ، بحار الأنوار : ج 66 ص 384 ح 50 .
3- .المقنع : ص 543 ، الدعوات : ص 85 ح 218 ، بحار الأنوار : ج 86 ص 283 ح 45 .
4- .قرب الإسناد : ص 66 ح 211 عن مسعدة بن صدقة عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 76 ص 168 ح 10 .
5- .الكافي : ج 2 ص 541 ح 3 ، المحاسن : ج 2 ص 90 ح 1239 ، الأمان : ص 106 كلّها عن أبي حمزة الثمالي ، بحار الأنوار : ج 76 ص 240 ح 21 .

ص: 363

3 / 3 هنگام خارج شدن از منزل ، يا وارد شدن به آن

5610.المصنَّف ، ابن ابى شيبه ( _ به نقل از سفيان ، از مردى كه نام وى را نياورده ) امام صادق عليه السلام :على بن حسين _ درودهاى خدا بر آن دو _ هر گاه صبح خود را آغاز مى كرد ، مى فرمود : «امروزِ خود را ، پيش از فراموش كردنم و شتاب ورزيدنم ، با نام خدا و به خواست خدا آغاز مى كنم» . پس هر گاه بنده چنين كند ، او را از آنچه در آن روز فراموش كند ، بسنده باشد . (1)5611.الاستيعاب _ به نقل از زَرّ بن حُبَيش _ :امام صادق عليه السلام :هر كس هنگام صبح بگويد : «امروزِ خود را پيش از فراموشى و شتابكارى ام ، به نام خدا آغاز مى كنم» ، همين ذكر ، او را براى آنچه [از ذكر بسم اللّه ] در هنگام خوردن يا نوشيدن فراموش كند ، كفايت مى نمايد .5612.الإمام عليّ عليه السلام :امام صادق عليه السلام :گفتن ذكرِ «به نام خدا و به يارى خدا» را در هر بامداد و شامگاه ، ترك مكن ؛ زيرا اين ذكر ، هرگونه بدى و گزندى را مى گرداند .3 / 3هنگام خارج شدن از منزل ، يا وارد شدن به آن5613.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه شخص در هنگام خارج شدن از خانه اش بگويد : «به نام خدا» ، فرشتگان به او مى گويند : به سلامت !

هر گاه بگويد : «هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به مدد خداوند» ، فرشتگان به او مى گويند : خدا يارَت باد !

و هر گاه بگويد : «به خدا توكّل كردم» ، فرشتگان مى گويند : خدا نگهدارت باد !5614.عنه عليه السلام ( _ حيثُ كانَ جالِسا عَلى نَهرِ الفُراتِ وبِيَدِهِ ) امام باقر عليه السلام :هر كس در هنگام بيرون رفتن از منزلش بگويد : «به نام خدا . خدا مرا بس است . به خدا توكّل مى كنم . بار خدايا! در همه كارهايم ، از تو خير و خوبى درخواست مى كنم ، و از خوارى در دنيا و عذاب آخرت ، به تو پناه مى آورم» ، خداوند غم ها و نگرانى هاى دنيا و آخرت او را بر طرف مى سازد .

.


1- .يعنى : پيش از آن كه دچار فراموشى شود و بدون بردنِ نام خدا به كار ديگرى بشتابد ، در همان آغاز صبح ، بگويد : «با نام خدا و به خواست خدا» . پس هر گاه اين جمله را بگويد ، چنانچه در طول روز يادش برود قبل از كارى «بسم اللّه » بگويد ، همان كه در آغاز روز گفته است ، برايش كفايت مى كند و جاى گزين مواردى خواهد شد كه فراموش كند .

ص: 364

5614.امام على عليه السلام ( _ هنگامى كه كنار نهر فُراتْ نشسته بود و در دستش چ ) الإمام الصادق عليه السلام :إذا دَخَلتَ مَنزِلَكَ ، فَقُل : «بِاسمِ اللّهِ ، أشهَدُ أن لا إلهَ إلَا اللّهُ ، وأنَّ مُحَمَّدا رَسولُ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ وعَلى أهلِ بَيتِهِ» ، وسَلِّم عَلى أهلِكَ . وإن لَم يَكُن فيهِ أحَدٌ فَقُل : «بِاسمِ اللّهِ وسَلامٌ عَلى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، السَّلامُ عَلَينا وعَلى عِبادِ اللّهِ الصّالِحينَ» ؛ فَإِذا قالَ ذلِكَ فَرَّ الشَّيطانُ مِن مَنزِلِهِ . (1)5615.الإمام عليّ عليه السلام :الإمام الرضا عليه السلام :كانَ أبي عليه السلام إذا خَرَجَ مِن مَنزِلِهِ قالَ : بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ ، خَرَجتُ بِحَولِ اللّهِ وقُوَّتِهِ ، لا بِحَولٍ مِنّي ولا قُوَّتي ، بَل بِحَولِكَ وقُوَّتِكَ يا رَبِّ ، مُتَعَرِّضا لِرِزقِكَ ، فَأتِني بِهِ في عافِيَةٍ . (2)راجع : ج 3 ص 148 (أهمّ مواضع الحوقلة / عند الخروج من البيت) .

3 / 4الوُضوءُ5616.امام على عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ مِن وَصاياهُ لِعَلِيٍّ عليه السلام _: يا عَلِيُّ ، إذا تَوَضَّأتَ فَقُل : «بِاسمِ اللّهِ ، اللّهُمَّ إنّي أسأَ لُكَ تَمامَ الوُضوءِ ، وتَمامَ الصَّلاةِ ، وتَمامَ رِضوانِكَ ، وتَمامَ مَغفِرَتِكَ» ، فَهذا زَكاةُ الوُضوءِ . (3)5617.امام على عليه السلام ( _ در ش_گفتى آف_رينش ه_س_تى _ ) عنه صلى الله عليه و آله :إن قالَ [ العَبدُ] في أوَّلِ وُضوئِهِ : «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ» ، طَهُرَت أعضاؤُهُ كُلُّها مِنَ الذُّنوبِ . (4) .


1- .الاُصول الستّة عشر : ص 71 عن جابر ، مشكاة الأنوار : ص 341 ح 1093 ، جامع الأخبار : ص 231 ح 592 كلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 76 ص 11 ح 46 .
2- .الكافي : ج 2 ص 542 ح 7 ، عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 2 ص 6 ح 11 ، المحاسن : ج 2 ص 91 ح 1241 كلّها عن محمّد بن سنان ، بحار الأنوار : ج 76 ص 169 ح 13 وص 171 ح 21 .
3- .جامع الأخبار : ص 165 ح 394 ، بحار الأنوار : ج 80 ص 317 ح 9 .
4- .التفسير المنسوب إلى الإمام العسكري عليه السلام : ص 521 ، بحار الأنوار : ج 80 ص 316 ح 7 .

ص: 365

3 / 4 هنگام وضو گرفتن

5618.عنه عليه السلام :امام صادق عليه السلام :هر گاه وارد خانه خويش شدى ، بگو : «به نام خدا . گواهى دهم كه معبودى جز خداى يگانه نيست ، و محمّد _ كه درود خدا بر او و بر خاندانش باد _ فرستاده خداست» و بر خانواده خود نيز سلام كن و اگر كسى در خانه نبود ، بگو : «به نام خدا ، و درود بر پيامبر خدا صلى الله عليه و آله . درود بر ما و بر بندگان شايسته خدا» . پس هر گاه كسى چنين بگويد ، شيطان از خانه اش مى گريزد .5619.الإمام عليّ عليه السلام :امام رضا عليه السلام :پدرم [امام كاظم] عليه السلام هر گاه از خانه اش بيرون مى آمد ، مى گفت : «به نام خداوند مهرْ گستر مهربان . با توش و توان خدا بيرون مى آيم . نه با توش و توانى از خويش ، كه با توش و توان تو _ اى پروردگار من _ ، در جستجوى روزىِ تو مى روم . پس آن را با عافيت به من عطا فرما» .ر . ك : ج 3 ص 149 (مهم ترين اوقات گفتن «لا حول ولا قوّة الا باللّه » / هنگام بيرون رفتن از خانه) .

3 / 4هنگام وضو گرفتن5621.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در سفارش به على عليه السلام _: اى على! هر گاه وضو مى گيرى ، بگو : «به نام خدا . بار خدايا! از تو درخواست مى كنم وضوى كامل و نماز كامل و خشنودىِ كاملت و آمرزش كاملت را» ؛ زيرا اين [ذكر] ، زكات وضوست .5620.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه [بنده] در آغاز وضويش بگويد : «به نام خداوند مهرْ گستر مهربان» ، همه اعضايش از گناهان پاك مى شود .

.

ص: 366

5621.امام على عليه السلام :الإمام الباقر عليه السلام :إذا قُمتَ بِاللَّيلِ مِن مَنامِكَ فَقُل : الحَمدُ للّهِِ الَّذي رَدَّ عَلَيَّ روحي لِأَحمَدَهُ وأعبُدَهُ . . . .

ثُمَّ استَك وتَوَضَّأ ، فَإِذا وَضَعتَ يَدَكَ فِي الماءِ ، فَقُل : بِاسمِ اللّهِ وبِاللّهِ ، اللّهُمَّ اجعَلني مِنَ التَّوّابينَ ، وَاجعَلني مِنَ المُتَطَهِّرينَ .

فَإِذا فَرَغتَ فَقُل : الحَمدُ للّهِِ رَبِّ العالَمينَ . (1)5622.الإمام عليّ عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام :لا يَتَوَضَّأُ الرَّجُلُ حَتّى يُسَمِّيَ ؛ يَقولُ قَبلَ أن يَمَسَّ الماءَ : بِاسمِ اللّهِ وبِاللّهِ ، اللّهُمَّ اجعَلني مِنَ التَّوّابينَ ، وَاجعَلني مِنَ المُتَطَهِّرينَ . (2)5623.تاريخ دمشق عن عُمَير بن عبد اللّه :الإمام الصادق عليه السلام :إذا تَوَضَّأَ أحَدُكُم ولَم يُسَمِّ ، كانَ لِلشَّيطانِ في وُضوئِهِ شِركٌ ، وإن أكَلَ أو شَرِبَ أو لَبِسَ ، وكُلُّ شَيءٍ صَنَعَهُ يَنبَغي لَهُ أن يُسَمِّيَ عَلَيهِ ، فَإِن لَم يَفعَل كانَ لِلشَّيطانِ فيهِ شِركٌ . (3)3 / 5القِيامُ إلَى الصَّلاةِ5623.تاريخ دمشق ( _ به نقل از عُمَير بن عبد اللّه _ ) الإمام الباقر عليه السلام :إذا قُمتَ (4) إلى صَلاتِكَ فَقُل : «بِاسمِ اللّهِ وبِاللّهِ ، وإلَى اللّهِ ، ومِنَ اللّهِ ، وما شاءَ اللّهُ ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ ، اللّهُمَّ اجعَلني مِن زُوّارِ بَيتِكَ ، وعُمّارِ مَساجِدِكَ ، وَافتَح لي بابَ تَوبَتِكَ، وأغلِق عَنّي بابَ مَعصِيَتِكَ وكُلِّ مَعصِيَةٍ، الحَمدُ للّهِِالَّذي جَعَلَني مِمَّن يُناجيهِ ، اللّهُمَّ أقبِل عَلَيَّ بِوَجهِكَ ، جَلَّ ثَناؤُكَ» ، ثُمَّ افتَتِحِ الصَّلاةَ بِالتَّكبيرِ . (5) .


1- .الكافي : ج 3 ص 445 ح 12 ، تهذيب الأحكام : ج 2 ص 123 ح 467 و ج 1 ص 76 ح 41 نحوه وكلّها عن زرارة ، بحارالأنوار : ج 87 ص 188 ح 5 .
2- .الخصال : ص 628 ح 10 عن أبي بصير ومحمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، المحاسن : ج 1 ص 118 ح 120 عن محمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عنه عليهماالسلام وليس فيه «باسم اللّه وباللّه » ، تحف العقول : ص 117 ، بحار الأنوار : ج 80 ص 314 ح 1 .
3- .المحاسن : ج 2 ص 211 ح 1629 عن الفضيل ، بحار الأنوار : ج 63 ص 203 ح 27 .
4- .أي إذا أردتَ القيام (مرآة العقول : ج 15 ص 403) .
5- .الكافي : ج 3 ص 445 ح 12 ، تهذيب الأحكام : ج 2 ص 123 ح 467 كلاهما عن زرارة ، دعائم الإسلام : ج 1 ص 167 عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 84 ص 377 ح 30 .

ص: 367

3 / 5 هنگام ايستادن براى نماز

5624.امام على عليه السلام :امام باقر عليه السلام :هر گاه شب [براى نماز] از خواب برخاستى ، بگو : «سپاس خداوند را كه روح مرا به من باز گردانْد تا او را ستايش و عبادت كنم ...» .

سپس مسواك بزن و وضو بگير ، و چون دستت را در آب گذاشتى ، بگو : «به نام خدا و به يارى خدا . بار خدايا ! مرا از توبه كاران و از اهل طهارت و پاكى قرار ده» .

و چون وضويت را تمام كردى ، بگو : «سپاسْ خداى را كه پروردگار جهانيان است» .5625.عنه عليه السلام :امام على عليه السلام :انسان نبايد بدون بردن نام خدا وضو بگيرد ؛ پيش از آن كه دست به آب بزند ، بگويد : «به نام خدا و به يارى خدا . بار خدايا! مرا از توبه كنندگان و از اهل طهارت و پاكى قرار ده» .5626.عنه عليه السلام :امام صادق عليه السلام :هر گاه يكى از شما وضو بگيرد و نام خدا را نبرد ، شيطان در وضوى او شريك مى شود . هنگام خوردن يا آشاميدن يا پوشيدن و هر كارى كه انجام مى دهد ، بايد نام خدا را ببرد ؛ زيرا اگر چنين نكند ، شيطان با او شريك مى شود .3 / 5هنگام ايستادن براى نماز5629.عنه عليه السلام :امام باقر عليه السلام :هر گاه به نماز ايستادى ، بگو : «به نام خدا و به يارى خدا و به سوى خدا و از جانب خدا ، آنچه خدا خواهد . هيچ توش و توانى نيست مگر به مدد خدا . بار خدايا ! مرا از زيارت كنندگان خانه ات و آبادكنندگان مسجدهايت قرار ده ، و دَرِ توبه ات را برايم بگشاى ، و دَرِ نافرمانى ات و هر نوع گناه و نافرمانى را بر من ببند . سپاسْ خداى را كه مرا از مناجات كنندگانش قرار داد . بار خدايا ! با وجه خودت ، به من رو كن . بزرگ است ثناى تو» . سپس نماز را با تكبير آغاز كن .

.

ص: 368

3 / 6دُخولُ المَسجِدِ وَالخُروجُ مِنهُ5626.امام على عليه السلام :فاطمة عليهاالسلام :إنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله كانَ إذا دَخَلَ المَسجِدَ يَقولُ : بِاسمِ اللّهِ ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ ، وَاغفِر ذُنوبي ، وَافتَح لي أبوابَ رَحمَتِكَ .

وإذا خَرَجَ يَقولُ : بِاسمِ اللّهِ ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَاغفِر ذُنوبي ، وَافتَح لي أبوابَ فَضلِكَ . (1)5627.امام على عليه السلام :عنها عليهاالسلام :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا دَخَلَ المَسجِدَ يَقولُ : بِاسمِ اللّهِ ، وَالسَّلامُ عَلى رَسولِ اللّهِ ، اللّهُمَّ اغفِر لي ذُنوبي ، وَافتَح لي أبوابَ رَحمَتِكَ .

وإذا خَرَجَ قالَ : بِاسمِ اللّهِ ، وَالسَّلامُ عَلى رَسولِ اللّهِ ، اللّهُمَّ اغفِر لي ذُنوبي ، وَافتَح لي أبوابَ فَضلِكَ . (2)5628.امام على عليه السلام :المصنّف لعبد الرزّاق عن المطَّلب بن عبد اللّه بن حنطب :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا دَخَلَ المَسجِدَ قالَ : بِاسمِ اللّهِ ، اللّهُمَّ افتَح لي أبوابَ رَحمَتِكَ ، وسَهِّل لي أبوابَ رِزقِكَ . (3) .


1- .دلائل الإمامة : ص 75 ح 14 عن فاطمة الصغرى عن الإمام الحسين عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 84 ص 23 ح 14 وفيه «اللهمّ صلّ على محمّد وآل محمّد» في كلا الموضعين .
2- .سنن ابن ماجة : ج 1 ص 253 ح 771 ، مسند ابن حنبل : ج 10 ص 159 ح 26479 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 1 ص 373 ح 1 وج 7 ص 123 ح 1 ، مسند أبي يعلى : ج 6 ص 167 ح 6721 كلّها عن عبد اللّه بن الحسن عن اُمّه فاطمة بنت الحسين عليه السلام ، كنزالعمّال : ج 8 ص 321 ح 23109 .
3- .المصنّف لعبد الرزّاق : ج 1 ص 426 ح 1666 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 1 ص 373 ح 2 وج 7 ص 123 ح 2 وليس فيهما «باسم اللّه » .

ص: 369

3 / 6 هنگام وارد شدن به مسجد و خارج شدن از آن

3 / 6هنگام وارد شدن به مسجد و خارج شدن از آن5631.المستدرك على الصحيحين عن أبي الطُّفيل :فاطمه عليهاالسلام :پيامبر صلى الله عليه و آله هر گاه وارد مسجد مى شد ، مى گفت : «به نام خدا . بار خدايا! بر محمّد رحمت فرست ، گناهانم را بيامرز و درهاى رحمتت را به رويم بگشاى» .

و هر گاه از مسجد خارج مى شد ، مى گفت : «به نام خدا . بار خدايا! بر محمّد رحمت فرست ، گناهانم را بيامرز و درهاى فضل و بخششت را بر من بگشاى» .5632.الإمام عليّ عليه السلام :فاطمه عليهاالسلام :پيامبر خدا هر گاه وارد مسجد مى شد ، مى گفت : «به نام خدا ، و درود بر پيامبر خدا . بار خدايا! گناهانم را بيامرز و درهاى رحمتت را براى من بگشاى» .

و هر گاه از مسجد بيرون مى آمد ، مى گفت : «به نام خدا ، و درود بر پيامبر خدا . بار خدايا ! گناهانم را بيامرز و درهاى بخششت را برايم بگشاى» .5631.المستدرك على الصحيحين ( _ به نقل از ابو طُفَيل _ ) المصنّف ، عبد الرزّاق_ به نقل از عبد المطّلب بن عبد اللّه بن حنطب _: پيامبر خدا هر گاه وارد مسجد مى شد ، مى گفت : «به نام خدا . بار خدايا ! درهاى رحمتت را بر من بگشاى و راه هاى روزى ات را برايم آسان گردان» .

.

ص: 370

5632.امام على عليه السلام :جامع الأخبار :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إذا دَخَلَ المَسجِدَ يَضَعُ رِجلَهُ اليُمنى ويَقولُ : بِاسمِ اللّهِ ، وعَلَى اللّهِ تَوَكَّلتُ ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ .

و إذا خَرَجَ ، يَضَعُ رِجلَهُ اليُسرى ويَقولُ : بِاسمِ اللّهِ ، أعوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ . (1)5633.عنه عليه السلام ( _ مِن خُطبَةٍ لَهُ ذَكَرَ فيهَا الفِتنَةَ ، ثُمَّ ) الإمام عليّ عليه السلام_ كانَ إذا دَخَلَ المَسجِدَ قالَ _: بِاسمِ اللّهِ وبِاللّهِ ، السَّلامُ عَلَيكَ أيُّهَا النَّبِيُّ ورَحمَةُ اللّهِ وبَرَكاتُهُ ، السَّلامُ عَلَينا وعَلى عِبادِ اللّهِ الصّالِحينَ . (2)5634.عنه عليه السلام :تهذيب الأحكام عن سماعة :إذا دَخَلتَ المَسجِدَ فَقُل : بِاسمِ اللّهِ ، وَالسَّلامُ عَلى رَسولِ اللّهِ ، إنَّ اللّهَ ومَلائِكَتَهُ يُصَلّونَ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وَالسَّلامُ عَلَيهِم ورَحمَةُ اللّهِ وبَرَكاتُهُ ، رَبِّ اغفِر لي ذُنوبي ، وَافتَح لي أبوابَ فَضلِكَ .

وإذا خَرَجتَ فَقُل مِثلَ ذلِكَ . (3)3 / 7الذَّبحُالكتاب«فَكُلُواْ مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ إِن كُنتُم بِ_ايَ_تِهِ مُؤْمِنِينَ» . (4)

الحديث5635.الأمالى ، طوسى ( _ به نقل از عَباية بن رِبْعى _ ) الإمام عليّ عليه السلام :إذا ذَبَحَ أحَدُكُم فَليَقُل : بِاسمِ اللّهِ وَاللّهُ أكبرُ . (5) .


1- .جامع الأخبار : ص 175 ح 417 ، بحار الأنوار : ج 84 ص 26 ح 19 .
2- .مسند زيد : ص 154 ، دعائم الإسلام : ج 1 ص 150 ، بحار الأنوار : ج 84 ص 23 ح 12 .
3- .تهذيب الأحكام : ج 3 ص 263 ح 744 ، بحار الأنوار : ج 84 ص 21 ح 8 .
4- .الأنعام : 118 .
5- .دعائم الإسلام : ج 2 ص 174 ح 627 ، بحار الأنوار : ج 65 ص 328 ح 41 .

ص: 371

3 / 7 هنگام ذبح كردن حيوان

5636.بصائر الدرجات ( _ به نقل از سَلّام _ ) جامع الأخبار :پيامبر خدا هر گاه وارد مسجد مى شد ، ابتدا پاى راستش را مى گذاشت و مى گفت : «به نام خدا . به خدا توكّل كردم ، و نيرو و توانى نيست مگر به مدد خدا» .

و هر گاه از مسجد خارج مى شد ، نخست پاى چپش را بيرون مى گذاشت و مى گفت : «به نام خدا . به خدا پناه مى برم از شيطان رانده شده» .5637.الكافى ( _ به نقل از زُراره _ ) امام على عليه السلام_ در ذكر هنگام ورود به مسجد _: به نام خدا و به يارى خدا . درود و رحمت و بركات خدا ، بر تو اى پيامبر ! درود بر ما و بر بندگان شايسته خدا .5638.الاستيعاب عن سعيد بن المُسَيِّب :تهذيب الأحكام_ به نقل از سماعه _: هر گاه داخل مسجد شدى ، بگو : «به نام خدا ، و درود بر پيامبر خدا . خدا و فرشتگانش بر محمّد و خاندان محمّد درود مى فرستند . درود و رحمت و بركات خدا ، بر ايشان باد . پروردگارا ! گناهان مرا بيامرز و درهاى بخششت را بر من بگشاى» . در هنگام خارج شدن نيز همين را بگو .3 / 7هنگام ذبح كردن حيوانقرآن«پس، اگر به آيات او ايمان داريد ، از آنچه نام خدا [ به هنگام ذبح ]بر آن برده شده است ، بخوريد» .

حديث5641.الصراط المستقيم :امام على عليه السلام :هر گاه يكى از شما [حيوانى را] ذبح مى كند ، بگويد : «به نام خدا ، و خدا بزرگ است» .

.

ص: 372

3 / 8الأَكلُ وَالشُّربُ5643.نهج البلاغة :رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ مِن وَصاياهُ لِعَلِيٍّ عليه السلام _: يا عَلِيُّ ، إذا أكَلتَ فَقُل : «بِاسمِ اللّهِ» ، وإذا فَرَغتَ فَقُل : «الحَمدُ للّهِِ» ؛ فَإِنَّ حافِظَيكَ لا يَبرَحانِ يَكتُبانِ لَكَ الحَسَناتِ حَتّى تُبعِدَهُ عَنكَ . (1)5644.الأمالي للسيّد المرتضى :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن أكَلَ الفاكِهَةَ وبَدَأَ بِبِاسمِ اللّهِ لَم تَضُرَّهُ . (2)5642.نهج البلاغة :عنه صلى الله عليه و آله :زَيِّنوا مَوائِدَكُم بِالبَقلِ ؛ فَإِنَّها مَطرَدَةٌ لِلشَّياطينِ مَعَ التَّسمِيَةِ . (3)5643.نهج البلاغة :الإمام عليّ عليه السلام :مَن أكَلَ طَعاما فَسَمَّى اللّهَ عَلى أوَّلِهِ ، وحَمِدَ اللّهَ عَلى آخِرِهِ ، لَم يُسأَل عَن نَعيمِ ذلِكَ الطَّعامِ كائِنا ما كانَ . (4)5644.الأمالى ، سيّد مرتضى :الكافي عن داوود بن فرقد :قُلتُ لِأَبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام : كَيفَ اُسَمّي عَلَى الطَّعامِ؟

فَقالَ : إذَا اختَلَفَتِ الآنِيَةُ ، فَسَمِّ عَلى كُلِّ إناءٍ .

قُلتُ : فَإِن نَسيتُ أن اُسَمِّيَ؟

قالَ : تَقولُ : بِاسمِ اللّهِ عَلى أوَّلِهِ وآخِرِهِ . (5)5645.نهج البلاغة :مكارم الأخلاق :كانَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله إذا شَرِبَ بَدَأَ فَسَمّى وحَسا حَسوَةً وحَسوَتَينِ ، ثُمَّ يَقطَعُ فَيَحمَدُ اللّهَ ، ثُمَّ يَعودُ فَيُسَمّي ، ثُمَّ يَزيدُ فِي الثّالِثَةِ ، ثُمَّ يَقطَعُ فَيَحمَدُ اللّهَ ، فَكانَ لَهُ صلى الله عليه و آله في شُربِهِ ثَلاثُ تَسمِياتٍ وثَلاثُ تَحميداتٍ ، ويَمُصُّ الماءَ مَصّا ولا يَعُبُّهُ عَبّا (6) . (7) .


1- .المحاسن : ج 2 ص 210 ح 1626 عن الإمام الكاظم عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 66 ص 371 ح 12 .
2- .بحار الأنوار : ج 66 ص 119 ح 10 نقلاً عن مكارم الأخلاق : ج 1 ص 368 ح 1213 عن ابن عبّاس وقد سقطت لفظة «باسم اللّه » من النسخة المطبوعة التي عندنا .
3- .طبّ النبيّ صلى الله عليه و آله : ص 11 ، مكارم الأخلاق : ج 1 ص 382 ح 1279 ، بحار الأنوار : ج 92 ص 300 ؛ الفردوس : ج 2 ص 292 ح 3333 عن أبي اُمامة ، كنزالعمّال : ج 15 ص 246 ح 40781 .
4- .قرب الإسناد : ص 90 ح 302 عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام ، الكافي : ج 6 ص 294 ح 14 عن عبد الرحمن العرزمي عن الإمام الصادق عنه عليهماالسلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 66 ص 368 ح 2 .
5- .الكافي : ج 6 ص 295 ح 20 ، تهذيب الأحكام : ج 9 ص 99 ح 431 ، المحاسن : ج 2 ص 220 ح 1662 ، بحار الأنوار : ج 66 ص 379 ح 44 .
6- .العَبُّ : شربُ الماء من غيرِ مَصٍّ ، وقيل : أن يشرب الماء دَغرَقَةً ؛ أي أن يصبّ الماء مرّة واحدة ، وقيل : العبّ الجَرع (لسان العرب : ج 1 ص 572 «عبب»).
7- .مكارم الأخلاق : ج 1 ص 76 ح 113 ، بحار الأنوار : ج 66 ص 472 ح 54 .

ص: 373

3 / 8 هنگام خوردن و آشاميدن

3 / 8هنگام خوردن و آشاميدن5648.عنه عليه السلام ( _ في جَوابِ سائِلٍ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در سفارش به على عليه السلام _: اى على! هر گاه شروع به خوردن مى كنى ، بگو : «به نام خدا» و چون تمام كردى ، بگو : «سپاسْ خداى را» ؛ زيرا [اگر چنين كنى ،] دو [فرشته] نگهبان تو ، تا آن گاه كه غذا را از خودت دفع كنى ، پيوسته برايت ثواب مى نويسند .5649.خصائص الأئمّة عليهم السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس ميوه اى بخورد و به نام خدا شروع كند ، آن ميوه به او زيان نمى رساند .5645.نهج البلاغة :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سفره هايتان را با سبزى بياراييد ؛ زيرا سبزى ها ، همراه با بردن نام خدا ، شياطين را دور مى كنند .5646.الغارات ( _ به نقل از ابو عمرو كِنْدى ، در بيان پرسش هاى اب ) امام على عليه السلام :هر كس غذايى بخورد و در آغاز آن ، نام خدا را ببرد و در پايانش خدا را سپاس بگويد ، در باره نعمت آن غذا _ هر چه باشد _ ، بازخواست نخواهد شد .5647.امام على عليه السلام _ در هنگامى كه ابن كوّاء گفتالكافى_ به نقل از داوود بن فَرْقَد _: از امام صادق عليه السلام پرسيدم : هنگام غذا ، چگونه بسم اللّه بگويم؟

فرمود : «اگر ظرف ها متعدّد بود ، براى هر ظرف غذايى ، بسم اللّه بگو» .

گفتم : اگر فراموش كردم كه بسم اللّه بگويم ، چه؟

فرمود : «مى گويى : به نام خدا براى آغاز و پايان اين [غذا] » .5648.امام على عليه السلام ( _ در پاسخ پرسش كننده اى _ ) مكارم الأخلاق :پيامبر صلى الله عليه و آله هنگام آشاميدن ، نخست نام خدا را مى گفت و يكى دو جرعه مى نوشيد . سپس قطع مى كرد و خدا را سپاس مى گفت . آن گاه ، دوباره نام خدا را مى برد و در مرتبه سوم بيشتر مى نوشيد . سپس قطع مى كرد و خدا را سپاس مى گفت . ايشان در هنگام آشاميدنش ، سه بار بسم اللّه و سه بار الحمد للّه مى گفت . آب را جرعه جرعه مى آشاميد و يكباره سر نمى كشيد .

.

ص: 374

5649.خصائص الأئمّة عليهم السلامالإمام الصادق عليه السلام :إذا شَرِبَ أحَدُكُمُ الماءَ فَقالَ : «بِاسمِ اللّهِ» ثُمَّ شَرِبَ ، ثُمَّ قَطَعَهُ فَقالَ : «الحَمدُ للّهِِ» ، ثُمَّ شَرِبَ فَقالَ : «بِاسمِ اللّهِ» ، ثُمَّ قَطَعَهُ فَقالَ : «الحَمدُ للّهِِ» ، ثُمَّ شَرِبَ فَقالَ : «بِاسمِ اللّهِ» ، ثُمَّ قَطَعَهُ فَقالَ : «الحَمدُ للّهِِ» ؛ سَبَّحَ ذلِكَ الماءُ لَهُ مادامَ في بَطنِهِ إلى أن يَخرُجَ . (1)5650.تذكرة الخواصّ عن ابن المسيّب :الإمام الصادق عليه السلام :إنَّ الرَّجُلَ مِنكُم لَيَشرَبُ الشَّربَةَ مِنَ الماءِ فَيوجِبُ اللّهُ لَهُ بِهَا الجَنَّةَ! ... إنَّهُ لَيَأخُذُ الإِناءَ فَيَضَعُهُ عَلى فيهِ فَيُسَمّي ثُمَّ يَشرَبُ ، فَيُنَحّيهِ وهُوَ يَشتَهيهِ ، فَيَحمَدُ اللّهَ ، ثُمَّ يَعودُ فَيَشرَبُ ، ثُمَّ يُنَحّيهِ فَيَحمَدُ اللّهَ ، ثُمَّ يَعودُ فَيَشرَبُ ، ثُمَّ يُنَحّيهِ فَيَحمَدُ اللّهَ ؛ فَيوجِبُ اللّهُ عز و جل بِها لَهُ الجَنَّةَ . (2)راجع : ص 396 ح 653 .

3 / 9النَّومُ5652.الفضائل لابن شاذان :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إذا قالَ العَبدُ عِندَ مَنامِهِ : «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ» ، يَقولُ اللّهُ : مَلائِكَتِي! اُكتُبوا بِالحَسَناتِ نَفَسَهُ إلَى الصَّباحِ . (3) .


1- .الكافي : ج 6 ص 384 ح 3 ، المحاسن : ج 2 ص 406 ح 2422 كلاهما عن عمر (عمرو) بن يزيد ، بحار الأنوار : ج 66 ص 469 ح 38 .
2- .الكافي : ج 2 ص 96 ح 16 عن أبي بصير ، معاني الأخبار : ص 385 ح 17 ، المحاسن : ج 2 ص 406 ح 2421 كلاهما عن عبد اللّه بن سنان نحوه ، بحار الأنوار : ج 66 ص 463 ح 15 .
3- .جامع الأخبار : ص 120 ح 218 ، بحار الأنوار : ج 92 ص 258 ح 52 .

ص: 375

3 / 9 هنگام خوابيدن

5652.الفضائل ، ابن شادان :امام صادق عليه السلام :هر گاه فردى از شما خواست آب بنوشد ، بگويد : «به نام خدا» و سپس بياشامد . آن گاه ، قطع كند و بگويد : «سپاس ، خداى را» . سپس بياشامد و بگويد : «به نام خدا» . آن گاه ، قطع كند و بگويد : «سپاس ، خداى را» . سپس بياشامد و بگويد : «به نام خدا» . آن گاه ، قطع كند و بگويد : «سپاس ، خداى را» . [اگر چنين كند ، ]آن آب از زمانى كه در شكم او جاى مى گيرد ، تا زمانى كه دفع شود ، تسبيح [خدا] مى گويد .5653.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :گاه ، مردى از شما جرعه اى آب مى نوشد و خداوند ، بدان سبب ، بهشت را بر او واجب مى گرداند! ... [بدين سان كه] ظرف را بر مى دارد و بر دهانش مى گذارد و نام خدا را مى برد و آن گاه مى آشامد . سپس آن را از دهانش دور مى كند _ با آن كه هنوز آب ميل دارد _ و خدا را سپاس مى گويد . سپس دوباره شروع به آشاميدن مى كند و باز ظرف را دور مى كند و خدا را سپاس مى گويد ، و سه باره شروع به آشاميدن مى كند و باز دور مى برد و خدا را سپاس مى گويد . پس خداوند عز و جل به سبب اين كارش ، بهشت را بر او واجب مى گرداند .ر . ك : ص 397 ح 653 .

3 / 9هنگام خوابيدن5657.فضائل الصحابة لابن حنبل عن حميد بن عبد اللّه بن يپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه بنده در هنگام خوابيدن بگويد : «به نام خداوند مهرْ گستر مهربان» ، خداوند مى فرمايد : «فرشتگان من! نفَس هاى او را تا صبح ، ثواب بنويسيد» .

.

ص: 376

5653.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله_ كانَ يَقولُ عِندَ مَنامِهِ _: بِاسمِ اللّهِ أموتُ وأحيا وإلَى اللّهِ المَصيرُ ، اللّهُمَّ آمِن رَوعَتي ، وَاستُر عَورَتي ، وأدِّ عَنّي أمانَتي . (1)5654.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام عليّ عليه السلام :إذا أرادَ أحَدُكُمُ النَّومَ فَليَضَع يَدَهُ اليُمنى تَحتَ خَدِّهِ الأَيمَنِ ، وَليَقُل : «بِاسمِ اللّهِ ، وَضَعتُ جَنبي للّهِِ ، عَلى مِلَّةِ إبراهيمَ ودينِ مُحَمَّدٍ ووِلايَةِ مَنِ افتَرَضَ اللّهُ طاعَتَهُ ، ما شاءَ اللّهُ كانَ وما لَم يَشَأ لَم يَكُن» . فَمَن قالَ ذلِكَ عِندَ مَنامِهِ حُفِظَ مِنَ اللِّصِّ ، وَالمُغيرِ ، وَالهَدمِ ، وَاستَغفَرَت لَهُ المَلائِكَةُ . (2)5655.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الباقر عليه السلام :إذا تَوَسَّدَ الرَّجُلُ يَمينَهُ ، فَليَقُل : «بِاسمِ اللّهِ ، اللّهُمَّ إنّي أسلَمتُ نَفسي إلَيكَ ، ووَجَّهتُ وَجهي إلَيكَ ، وفَوَّضتُ أمري إلَيكَ ، وألجَأتُ ظَهري إلَيكَ ، تَوَكَّلتُ عَلَيكَ رَهبَةً مِنكَ ورغبَةً إلَيكَ ، لا مَلجَأَ ولا مَنجى مِنكَ إلّا إلَيكَ ، آمَنتُ بِكِتابِكَ الَّذي أنزَلتَ ، وبِرَسولِكَ الَّذي أرسَلتَ» . ثُمَّ يُسَبِّحُ تَسبيحَ فاطِمَةَ الزَّهراءِ عليهاالسلام . (3)3 / 10اللُّبسُ5658.المستدرك على الصحيحين عن عبد اللّه [بن مسعود] :الإمام الباقر عليه السلام_ حينَ سُئِلَ عَنِ الرَّجُلِ يَلبَسُ الثَّوبَ الجَديدَ _: يَقولُ : بِاسمِ اللّهِ وبِاللّهِ ، اللّهُمَّ اجعَلهُ ثَوبَ يُمنٍ وتَقوى وبَرَكَةٍ ، اللّهُمَّ ارزُقني فيهِ حُسنَ عِبادَتِكَ ، وعَمَلاً بِطاعَتِكَ ، وأداءَ شُكرِ نِعمَتِكَ ، الحَمدُ للّهِِ الَّذي كَساني ما اُواري بِهِ عَورَتي ، وأتَجَمَّلُ بِهِ فِي النّاسِ . (4) .


1- .مكارم الأخلاق : ج 1 ص 93 ح 175 ، بحار الأنوار : ج 76 ص 202 ح 19 .
2- .الخصال : ص 631 ح 10 عن أبي بصير ومحمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، تحف العقول : ص 120 وزاد في ذيله «حتّى ينتبه» ، بحار الأنوار : ج 76 ص 191 ح 1 .
3- .تهذيب الأحكام : ج 2 ص 116 ح 435 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 469 ح 1351 ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 43 ح 2097 كلّها عن محمّد بن مسلم ، بحار الأنوار : ج 76 ص 195 ح 12 .
4- .مكارم الأخلاق : ج 1 ص 222 ح 654 ، الكافي : ج 6 ص 458 ح 1 عن محمّد بن مسلم وليس فيه «باسم اللّه وباللّه » .

ص: 377

3 / 10 هنگام پوشيدن

5659.صحيح البخاري عن عمر :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در ذكر هنگام خوابيدن _: به نام خدا مى ميرم و زندگى مى كنم ، و حركت به سوى خداست. بار خدايا ! ترس مرا به آرامش تبديل فرما و عيبم را بپوشان و امانتم را از طرف من بپرداز .5660.المناقب لابن شهر آشوب عن عمر :امام على عليه السلام :هر گاه يكى از شما خواست بخوابد ، دست راستش را زير گونه راستش بگذارد و بگويد : «به نام خدا ، پهلويم را براى خدا [بر زمين] نهادم ، در حالى كه بر آيين ابراهيم و دين محمّد و پيروى و دوستى كسى هستم كه خداوند ، فرمانبرى از او را واجب گردانيده است . آنچه خدا بخواهد ، همان مى شود و آنچه نخواهد ، نمى شود» .

هر كس اين را در هنگام خوابش بگويد ، از دزد و غارت و رفتن زير آوار ، محفوظ مى ماند و فرشتگان برايش آمرزش مى طلبند .5661.شرح نهج البلاغة :امام باقر عليه السلام :هر گاه كسى گونه راست خود را بر بالين نهاد ، بگويد : «به نام خدا . بار خدايا ! خودم را تسليم تو كردم و رو به سوى تو نمودم . كارم را به تو وا نهادم و تو را پشت و پناهم قرار دادم و از سر بيم و اميد به تو ، بر تو توكّل كردم . هيچ پناهى و گريزى از تو نيست ، مگر به سوى خود تو . به كتابت كه نازل كردى و به پيامبرت كه فرستادى ، ايمان آوردم» . سپس تسبيح فاطمه زهرا عليهاالسلام را بگويد .3 / 10هنگام پوشيدن5659.صحيح البخارى ( _ به نقل از عمر _ ) امام باقر عليه السلام_ در پاسخ به سؤال در باره كسى كه جامه نو مى پوشد _: بگويد : «به نام خدا و به يارى خدا . بار خدايا ! اين جامه را جامه بركت و تقوا و بركت قرار ده . بار خدايا ! در اين جامه ، حُسن عبادتت ، و به كار بستن طاعتت ، و گزاردن شكر نعمتت را روزىِ من فرما . سپاس ، خداى را كه بر من چيزى پوشانْد كه با آن ، برهنگى ام را بپوشانم و در ميان مردم ، آراسته گردم» .

.

ص: 378

3 / 11التَّخَلّي5662.امام باقر عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إذَا انكَشَفَ أحَدُكُم لِبَولٍ أو غَيرِ ذلِكَ ، فَليَقُل : «بِاسمِ اللّهِ» ؛ فَإِنَّ الشَّيطانَ يَغُضُّ بَصَرَهُ . (1)5663.المناقب لابن شهر آشوب عن ابن عبّاس :الإمام الصادق عليه السلام :إذا دَخَلتَ المَخرَجَ فَقُل : بِاسمِ اللّهِ ، اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِنَ الخَبيثِ المُخبِثِ ، الرِّجسِ النِّجسِ ، الشَّيطانِ الرَّجيمِ . (2)5664.تاريخ الطبري عن المقداد :فلاح السائل عن أبي خديجة :إنَّ عَمرَو بنَ عُبيدٍ ، وواصِلَ بنَ عطاءٍ ، وبَشيرا الرَّحّالَ سَأَلوا أبا عَبدِ اللّه عليه السلام عَن حَدِّ الخَلاءِ إذا دَخَلَهُ الرَّجُلُ ، فَقالَ :

إذا دَخَلَ الخَلاءَ قالَ : «بِاسمِ اللّهِ» ، فَإِذا جَلَسَ يَقضي حاجَتَهُ قالَ : «اللّهُمَّ أذهِب عَنِّي الأَذى ، وهَنِّئني طَعامي» ، فَإِذا قَضى حاجَتَهُ قالَ : «الحَمدُ للّهِِ الَّذي أماطَ عَنِّي الأَذى ، وهَنَّأَني طَعامي» . (3)3 / 12الجِماعُ5663.المناقب ، ابن شهر آشوب ( _ به نقل از ابن عبّاس _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ مِن وَصاياهُ لِعَلِيٍّ عليه السلام _: يا عَلِيُّ ، إذا جامَعتَ فَقُل : «بِاسمِ اللّهِ ، اللّهُمَّ جَنِّبنَا الشَّيطانَ ، وجَنِّبِ الشَّيطانَ ما رَزَقتَني» ، فَإِن قَضى أن يَكونَ بَينَكُما وَلَدٌ ، لَم يَضُرَّهُ الشَّيطانُ أبَدا . (4) .


1- .تهذيب الأحكام : ج 1 ص 353 ح 1047 عن محمّد بن الحسين عن الحسن بن عليّ عن أبيه عن آبائه عليهم السلام ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 25 ح 43 عن الإمام الباقر عليه السلام ، ثواب الأعمال : ص 30 ح 1 عن السكوني عن الإمام الصادق عن أبيه عن آبائه عن الإمام عليّ عليهم السلام ، وفيهما بزيادة «عنه حتى يفرغ» ، بحار الأنوار : ج 80 ص 176 ح 22 .
2- .الكافي : ج 3 ص 16 ح 1 ، تهذيب الأحكام : ج 1 ص 25 ح 63 كلاهما عن معاوية بن عمّار ، فلاح السائل : ص 118 ح 54 عن أبي بصير ، بحار الأنوار : ج 80 ص 179 ح 27 .
3- .فلاح السائل : ص 119 ح 56 ، بحار الأنوار : ج 80 ص 179 ح 28 .
4- .تحف العقول : ص 12 ، الكافي : ج 5 ص 503 ح 3 عن أبي القدّاح عن الإمام الصادق عن الإمام عليّ عليهماالسلام ، بحار الأنوار : ج 77 ص 66 ح 5 ؛ صحيح البخاري : ج 3 ص 1193 ح 3098 ، صحيح مسلم : ج 2 ص 1058 ح 116 ، سنن الترمذي : ج 3 ص 401 ح 1092 كلّها عن ابن عبّاس نحوه ، كنزالعمّال : ج 16 ص 345 ح 44847 .

ص: 379

3 / 11 هنگام قضاى حاجت
3 / 12 هنگام هم بستر شدن

3 / 11هنگام قضاى حاجت5666.امام على عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه يكى از شما براى ادرار كردن يا كار ديگرى ، كشف عورت كرد ، بگويد : «به نام خدا» . در اين صورت ، شيطان چشم خود را مى بندد .5667.عنه عليه السلام :امام صادق عليه السلام :هر گاه وارد آبريزگاه شدى ، بگو : «به نام خدا . بار خدايا! از آن ناپاكِ ناپاك كننده ، پليد آلوده ، شيطانِ رانده شده ، به تو پناه مى برم» .5668.الإمام عليّ عليه السلام :فلاح السائل_ به نقل از ابو خديجه _: عمرو بن عبيد و واصل بن عطا و بشير رحّال ، از امام صادق عليه السلام در باره آداب وارد شدن به خلا پرسيدند .

فرمود : «هر گاه شخص وارد خلا شد ، بگويد : به نام خدا ، و چون براى قضاى حاجت نشست ، بگويد : بار خدايا ! ناراحتى را از من ببر و غذايى را كه خورده ام ، گوارايم ساز ، و چون قضاى حاجت كرد ، بگويد : سپاس ، خداى را كه ناراحتى را از من دور ساخت و غذايى را كه خورده ام ، گوارايم ساخت » .3 / 12هنگام هم بستر شدن5669.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در سفارش به على عليه السلام _: اى على! هر گاه هم بستر شدى ، بگو : «به نام خدا . خدايا! ما را از شيطان دور بدار و شيطان را از آنچه روزىِ من كرده اى ، دور بدار» . پس اگر مقدّر شد كه از شما فرزندى به دنيا آيد ، هرگز شيطان به او گزندى نمى زند .

.

ص: 380

5670.الإمام الصادق عليه السلام :الإمام الصادق عليه السلام :إذا أرادَ الرَّجُلُ أن يُجامِعَ أهلَهُ ، فَليُسَمِّ اللّهَ ويَدعوهُ بِما قَدَرَ عَلَيهِ . . . (1)5671.الإمام الباقر عليه السلام :تفسير العيّاشي عن سليمان الجعفري :سَمِعتُ أبَا الحَسَنِ عليه السلام يَقولُ : إذا أتى أحَدُكُم أهلَهُ فَليَكُن قَبلَ ذلِكَ مُلاطَفَةٌ ؛ فَإِنَّهُ أبَرُّ (2) لِقَلبِها ، وأسَلُّ (3) لِسَخيمَتِها (4) ، فَإِذا أفضى إلى حاجَتِهِ قالَ : «بِاسمِ اللّهِ» ثَلاثا ، فَإِن قَدَرَ أن يَقرَأَ أيَّ آيَةٍ حَضَرَتهُ مِنَ القُرآنِ فَعَلَ ، وإلّا قَد كَفَتهُ التَّسمِيَةُ . (5)3 / 13أخذُ الشّارِبِ5669.امام على عليه السلام :الإمام الباقر عليه السلام :مَن أخَذَ مِن أظفارِهِ وشارِبِهِ كُلَّ جُمُعَةٍ وقالَ حينَ يَأخُذُ : «بِاسمِ اللّهِ وبِاللّهِ ، وعَلى سُنَّةِ مُحَمَّدٍ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله » ، لَم يَسقُط مِنهُ قُلامَةٌ ولا جُزازَةٌ (6) إلّا كَتَبَ اللّهُ لَهُ بِها عِتقَ نَسَمَةٍ . (7) .


1- .دعائم الإسلام : ج 2 ص 211 ح 774 .
2- .في تفسير البرهان : ج 1 ص 99 ح 246 «ألين» .
3- .السَّلّ : انتزاعك الشيء وإخراجه في رِفق (القاموس المحيط : ج 3 ص 396 «سلل») .
4- .السَّخِيْمَةُ : الحِقْد (النهاية : ج 2 ص 351 «سخم») .
5- .تفسير العيّاشي : ج 1 ص 21 ح 14 ، بحار الأنوار : ج 92 ص 238 ح 37 .
6- .جَزَّ الصوفَ والشَّعرَ : قَطَعَهُ . والجُزازَةُ : ما جُزَّ منه (لسان العرب : ج 5 ص 319 و 320 «جزز»).
7- .الكافي : ج 6 ص 491 ح 9 ، تهذيب الأحكام : ج 3 ص 237 ح 627 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 126 ح 303 كلّها عن عبد الرحيم القصير ، الخصال : ص 391 ح 87 عن هشام بن سالم عن الإمام الصادق عليه السلام ، مكارم الأخلاق : ج 1 ص 153 ح 403 وفي الثلاثة الأخيرة «على سنّة محمّد وآل محمّد» .

ص: 381

3 / 13 هنگام گرفتن سبيل

5670.امام صادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :هر گاه مرد خواست با همسرش نزديكى كند ، نام خدا را ببرد و هر دعايى كه توانست ، بخواند .5671.امام باقر عليه السلام :تفسير العيّاشى_ به نقل از سليمان جعفرى _: از ابو الحسن عليه السلام (1) شنيدم كه مى فرمايد : «هر گاه يكى از شما خواست با همسرش هم بستر شود ، نخست نوازش كند ؛ زيرا اين كار ، در به دست آوردنِ دل او و از بين بردن نفرت و تكدّر خاطرش ، بيشترين تأثير را دارد . و چون كارش را انجام داد ، سه بار بگويد : به نام خدا و اگر توانست هر آيه اى از قرآن را كه به ذهنش مى رسد بخواند ، اين كار را بكند و اگر نتوانست ، همان بردنِ نام خدا برايش كافى است» .3 / 13هنگام گرفتن سبيل5674.الإمام الصادق عليه السلام :امام باقر عليه السلام :هر كس هر جمعه ناخن ها و سبيلش را بگيرد و هنگام گرفتن آنها بگويد : «به نام خدا و به يارى خدا و بر سنّت محمّد ، پيامبر خدا صلى الله عليه و آله » ، هيچ چيده ناخن يا مويى از او بر زمين نمى افتد ، مگر آن كه خداوند به ازاى آن ، [ثواب ]آزاد كردن يك برده را برايش مى نويسد .

.


1- .مقصود ، امام كاظم يا امام رضا عليهماالسلام است .

ص: 382

5674.امام صادق عليه السلام :مكارم الأخلاق :إذا أخَذَ الشّارِبَ يَقولُ (1) : بِاسمِ اللّهِ وبِاللّهِ وعَلى مِلَّةِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله . (2)3 / 14الرُّكوبُ5676.الإمام الباقر عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن قالَ إذا رَكِبَ الدّابَّةَ : بِاسمِ اللّهِ لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى هَدَانَا لِهَ_ذَاوَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِىَ لَوْلآَ أَنْ هَدَانَا اللَّهُ لَقَدْ جَآءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ وَنُودُواْ أَن تِلْكُمُ الْجَنَّةُ أُورِثْتُمُوهَا بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ» (3) و «سُبْحَ_نَ الَّذِى سَخَّرَ لَنَا هَ_ذَا وَ مَا كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ» (4) ؛ حُفِظَت لَهُ نَفسُهُ ودابَّتُهُ حَتّى يَنزِلَ . (5)5677.الإمام الباقر عليه السلام :الأمالي للطوسي عن عليّ بن ربيعة الأسدي :رَكِبَ عَلِيُّ بنُ أبي طالِبٍ عليه السلام ، فَلَمّا وَضَعَ رِجلَهُ فِي الرِّكابِ قالَ : «بِاسمِ اللّهِ» ، فَلَمَّا استَوَى عَلَى الدّابَّةِ قالَ : «الحَمدُ للّهِِ الَّذي أكرَمَنا وحَمَلَنا فِي البَرِّ وَالبَحرِ ، ورَزَقَنا مِنَ الطَّيِّباتِ ، وفَضَّلَنا عَلى كَثيرٍ مِمَّن خَلَقَ تَفضيلاً ، «سُبْحَ_نَ الَّذِى سَخَّرَ لَنَا هَ_ذَا وَ مَا كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ» » . (6)5676.امام باقر عليه السلام :الأمان عن صفوان الجمّال :إنَّهُ [ أيِ الصّادِقَ] عليه السلام لَمّا رَكِبَ الجَمَلَ قالَ : بِاسمِ اللّهِ ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ ، «سُبْحَ_نَ الَّذِى سَخَّرَ لَنَا هَ_ذَا وَ مَا كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ * وَ إِنَّ_ا إِلَى رَبِّنَالَمُنقَلِبُونَ» . (7) .


1- .في هامش المصدر : «كذا ورد الحديث ، وهو مبتور...».
2- .مكارم الأخلاق : ج 1 ص 157 ح 423 ، بحار الأنوار : ج 76 ص 112 ح 14 .
3- .الأعراف : 43 .
4- .الزخرف : 13 . ومقرنين : أي مطيقين ، من أقرن له : إذا أطاقه (مجمع البحرين : ج 3 ص 1472 «قرن») .
5- .الكافي : ج 6 ص 540 ح 17 ، تهذيب الأحكام : ج 6 ص 165 ح 309 ، ثواب الأعمال : ص 228 ح 1 ، المحاسن : ج 2 ص 470 ح 2631 كلّها عن إبراهيم بن عبد الحميد عن الإمام الكاظم عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 76 ص 296 ح 25 .
6- .الأمالي للطوسي : ص 515 ح 1126 ، بحار الأنوار : ج 76 ص 295 ح 23 .
7- .الأمان : ص 109 ، بحار الأنوار : ج 76 ص 298 ح 34 .

ص: 383

3 / 14 هنگام نشستن بر مركب

5677.امام باقر عليه السلام :مكارم الأخلاق :در هنگام كوتاه كردن سبيل ، بگويد : «به نام خدا و به يارى خدا و بر آيين پيامبر خدا صلى الله عليه و آله » .3 / 14هنگام نشستن بر مركب5679.الإرشاد :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس هنگام سوار شدن بر مركب ، بگويد : «به نام خدا . هيچ توش و توانى نيست ، مگر به مدد خدا . «خدا را سپاس كه ما را به اين [مسير] ، ره نمون شد ، و اگر خدا ما را راه نمايى نمى كرد ، ما خود ، هدايت نمى يافتيم . در حقيقت ، فرستادگانِ پروردگار ما حق را آوردند . و به آنان ندا داده مى شود كه اين، همان بهشتى است كه آن را به [پاداشِ] آنچه انجام مى داديد ، ميراث يافته ايد» و «منزّه است خدايى كه اين را رامِ ما ساخت و ما بر آن ، توانا نبوديم» » ، خودش و چارپايش ، تا زمانى كه پياده شود ، محفوظ خواهند بود .5679.الإرشاد :الأمالى ، طوسى_ به نقل از على بن ربيعه اسدى _: امام على عليه السلام بر مركب نشست . چون پايش را در ركاب نهاد ، گفت : «به نام خدا» و چون روى مركب قرار گرفت ، گفت : «سپاس ، خداى را كه گرامى مان بداشت و در خشكى و آب ، ما را حمل كرد و از خوراكى هاى پاكيزه روزى مان داد و ما را بر بسيارى از آفريدگانش بسى برترى داد . «منزّه است خدايى كه اين [مَركَب] را رام ما ساخت و ما بر آن توانا نبوديم» » .5680.الإمام الصادق عليه السلام :الأمان_ به نقل از صفوان جمّال _: هنگامى كه امام صادق عليه السلام بر شتر نشست ، گفت : «به نام خدا . هيچ توش و توانى نيست ، جز به مدد خدا . «منزّه است خدايى كه اين را رامِ ما كرد و ما بر آن توانا نبوديم ، و ما به سوى پروردگار خود ، باز مى گرديم» » .

.

ص: 384

5680.امام صادق عليه السلام :الإمام الصادق عليه السلام :إذا خَرَجتَ مِن بَيتِكَ تُريدُ الحَجَّ وَالعُمرَةَ إن شاءَ اللّهُ ، فَادعُ دُعاءَ الفَرَجِ . . . فَإِذا جَعَلتَ رِجلَكَ فِي الرِّكابِ فَقُل : بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ ، بِاسمِ اللّهِ وَاللّهُ أكبَرُ . . . (1)3 / 15السَّفَرُ5682.الإمام الصادق عليه السلام :المزار الكبير_ في ذِكرِ ما يُقالُ عِندَ الخُروجِ لِلسَّفَرِ _: وتَقولُ أيضا ما رُوِيَ عَن سَيِّدِنا رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله أنَّهُ قالَ :جاءَني جَبرَئيلُ عليه السلام فَقالَ : رَبُّكَ يُقرِئُكَ السَّلامَ ويَقولُ لَكَ : يا مُحَمَّدُ! مَن أرادَ مِن اُمَّتِكَ أن أحفَظَهُ في سَفَرِهِ ، واُؤَدِّيَهُ سالِما ، فَليَقُل : بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ ، تَوَكَّلتُ عَلَى اللّهِ . . . .

فَإِذا وَضَعتَ رِجلَكَ عَلى بابِكَ لِلخُروجِ فَقُل : بِاسمِ اللّهِ ، آمَنتُ بِاللّهِ ، تَوَكَّلتُ عَلَى اللّهِ ، ما شاءَ اللّهُ ، لا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ . (2)5682.امام صادق عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ كانَ إذا وَضَعَ رِجلَهُ فِي الغَرزِ (3) وهُوَ يُريدُ السَّفَرَ يَقولُ _: بِاسمِ اللّهِ ، اللّهُمَّ أنتَ الصّاحِبُ فِي السَّفَرِ ، وَالخَليفَةُ فِي الأَهلِ ، اللّهُمَّ ازوِ لَنَا الأَرضَ ، وهَوِّن عَلَينَا السَّفَرَ . اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن وَعثاءِ السَّفَرِ (4) ، ومِن كَآبَةِ المُنقَلَبِ ، ومِن سُوءِ المَنظَرِ فِي المالِ وَالأَهلِ . (5) .


1- .الكافي : ج 4 ص 284 ح 2 ، تهذيب الأحكام : ج 5 ص 50 ح 154 كلاهما عن معاوية بن عمّار .
2- .المزار الكبير : ص49 ، المزار للمفيد : ص 62 وفيه من «فإذا وضعت ...» ، بحار الأنوار : ج 76 ص 263 ح 57 .
3- .الغَرْز : ركاب الرحل (لسان العرب : ج 5 ص 386 «غرز») .
4- .وَعثاء السَّفَر : أي شدّته ومشقّته. وأصله من الوَعْث ، وهو الرمل ، والمشي فيه يشتدّ على صاحبه ويشقّ (النهاية : ج 5 ص 206 «وعث») .
5- .الموطّأ : ج 2 ص 977 ح 34 ، سنن أبي داوود : ج 3 ص 33 ح 2598 ، المستدرك على الصحيحين : ج 2 ص 109 ح 2484 كلاهما عن أبي هريرة ، مسند ابن حنبل : ج 1 ص 550 ح 2311 عن ابن عبّاس ، السنن الكبرى : ج 5 ص 410 ح 10303 عن عبد اللّه بن سرجس وكلّها نحوه ، كنزالعمّال : ج 6 ص 714 ح 17536 .

ص: 385

3 / 15 هنگام سفر

5683.المستدرك على الصحيحين عن ابن عبّاس :امام صادق عليه السلام :هر گاه به خواست خدا ، از خانه ات به قصد حج و عمره خارج شدى ، دعاى فَرَج را بخوان ... و چون پايت را در ركاب نهادى ، بگو : «به نام خداوند مهرگستر مهربان . به نام خدا ، و خدا بزرگ است ...» .3 / 15هنگام سفر5684.مسند ابن حنبل ( _ به نقل از ابو ظبيان جنبى _ ) المزار الكبير_ در بيان ذكرهايى كه هنگام رفتن به سفر گفته مى شود _: و نيز همان چيزى را مى گويى كه از سَروَرمان ، پيامبر خدا ، روايت شده است كه فرمود : «جبرئيل عليه السلام نزد من آمد و گفت : پروردگارت به تو سلام مى رساند و مى گويد : اى محمّد! هر كس از امّت تو كه مى خواهد در سفرش از او محافظت كنم و او را به سلامت برسانم ، بگويد : به نام خداوند مهرگستر مهربان . به خدا توكّل كردم ... .

و آن گاه كه براى بيرون رفتن ، پايت را دمِ در گذاشتى ، بگو : به نام خدا . به خدا ايمان دارم . بر خدا توكّل كردم . هر چه خدا خواهد . توش و توانى نيست ، مگر به مدد خدا » .5685.سنن أبي داوود عن ابن عبّاس :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ هر گاه به قصد سفر ، پايش را در ركاب مى گذاشت ، مى فرمود _: به نام خدا . بار خدايا ! تويى همراه در سفر ، و جانشين [هر مسافرى ]در ميان خانواده[اش] . بار خدايا ! زمين را براى ما در هم بپيچان (راهمان را كوتاه ساز) ، و سفر را بر ما آسان گردان . بار خدايا ! از سختىِ سفر و از اندوه بازگشت و از [روبه رو شدن با ]صحنه بد در اموال و خانواده ، به تو پناه مى برم .

.

ص: 386

5686.الإمام الحسين عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله_ لِرَجُلٍ مِنَ الأَنصارِ _: إذا تَوَجَّهتَ إلى سَبيلِ الحَجِّ ، ثُمَّ رَكِبتَ راحِلَتَكَ ، ثُمَّ قُلتَ : «بِاسمِ اللّهِ وَالحَمدُ للّهِِ» ، ثُمَّ مَضَت راحِلَتُكَ ، لَم تَضَع خُفّا ولَم تَرفَع خُفّا إلّا كُتِبَ لَكَ حَسَنَةٌ ، ومُحِيَ عَنكَ سَيِّئَةٌ . (1)5685.سنن أبى داوود ( _ به نقل از ابن عبّاس _ ) الإمام الصادق عليه السلام :إذا خَرَجتَ مِن بَيتِكَ تُريدُ الحَجَّ وَالعُمرَةَ إن شاءَ اللّهُ فَادعُ دُعاءَ الفَرَجِ . . . ثُمَّ قُل : اللّهُمَّ كُن لي جارا مِن كُلِّ جَبّارٍ عَنيدٍ ، ومِن كُلِّ شَيطانٍ مَريدٍ» ، ثُمَّ قُل : «بِاسمِ اللّهِ دَخَلتُ ، وبِاسمِ اللّهِ خَرَجتُ ، وفي سَبيلِ اللّهِ ، اللّهُمَّ إنّي اُقَدِّمُ بَينَ يَدَي نِسياني وعَجَلَتي بِاسمِ اللّهِ وما شاءَ اللّهُ في سَفَري هذا» . (2)3 / 16كُلُّ أمرٍ5687.المناقب ، ابن شهر آشوب :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَنِ ابتَدَأَ بِأَمرٍ وقالَ : «بِاسمِ اللّهِ» ، غَفَرَ اللّهُ لَهُ . (3)5688.المناقب للخوارزمي عن أبي الأسود :عنه صلى الله عليه و آله :كُلُّ أمرٍ ذي بالٍ لا يُبدَأُ فيهِ بِبِاسمِ اللّهِ فَهُو أجذَمُ (4) . (5)5689.كتاب من لا يحضره الفقيه عن محمّد بن عمرو بن سعيدالإمام الصادق عليه السلام :أغلِقوا أبوابَ المَعصِيَةِ بِالاِستِعاذَةِ ، وَافتَحوا أبوابَ الطّاعَةِ بِالتَّسمِيَةِ . (6) .


1- .تهذيب الأحكام : ج 5 ص 20 ح 57 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 203 ح 2138 كلاهما عن محمّد بن قيس عن الإمام الباقر عليه السلام ، روضة الواعظين : ص 394 .
2- .الكافي : ج 4 ص 284 ح 2 ، تهذيب الأحكام : ج 5 ص 50 ح 154 كلاهما عن معاوية بن عمّار .
3- .كنزالعمّال : ج 10 ص 164 ح 28854 نقلاً عن الرافعي عن الإمام عليّ عليه السلام .
4- .الجَذْمُ : القطع (المصباح المنير : ص 94 «جذم»).
5- .تلخيص الحبير : ج 1 ص 76 ح 70 عن أبي هريرة ، تفسير الفخر الرازي : ج 1 ص 213 ، إحياء علوم الدين : ج 1 ص 305 وفيهما «فهو أبتر» ، كنزالعمّال : ج 1 ص 555 ح 2491 نقلاً عن عبدالقادر الرهاوي في الأربعين وفيه «فهو أقطع» .
6- .الدعوات : ص 52 ح 130 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 313 ح 17 .

ص: 387

3 / 16 در هر كارى

5688.المناقب ، خوارزمى ( _ به نقل از ابو اَسود _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ به مردى از انصار _: هر گاه آهنگ سفر حج كردى و بر شترت نشستى و گفتى : «به نام خدا و ستايش ، خداى را» و سپس شترت حركت كرد ، با هر سُمى كه بگذارد و بردارد ، براى تو يك ثواب نوشته مى شود و يك گناه از تو پاك مى گردد .5689.كتاب من لايحضره الفقيه ( _ به نقل از محمّد بن عمرو بن سعيد ، كه سند روايت ) امام صادق عليه السلام :چون به خواست خدا ، از خانه ات به قصد حج و عمره خارج شدى ، دعاى فرج را بخوان ... و سپس بگو : «بار خدايا ! مرا از هر زورگوى سركشى و از هر شيطان متمرّدى ، در پناه خود بگير» . سپس بگو : «به نام خدا داخل شدم ، و به نام خدا خارج شدم ، و در راه خدا [سفر مى كنم] . بار خدايا! در اين سفرم ، پيش از آن كه فراموش كنم يا شتاب ورزم ، مى گويم : به نام خدا و آنچه خدا خواهد» .3 / 16در هر كارى5692.الإمام الصادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس كارى را با «بسم اللّه » آغاز كند ، خداوند ، او را مى آمرزد .5690.امام رضا عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كارِ بااهمّيتى كه با نام خدا آغاز نشود ، بى دنباله (ناتمام) است .5691.امام باقر عليه السلام :امام صادق عليه السلام :درهاى گناه را با پناه بردن به خدا [و گفتنِ «اعوذ باللّه »] ببنديد ، و درهاى طاعت را با بردنِ نام خدا باز كنيد .

.

ص: 388

5692.امام صادق عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام :قولوا عِندَ افتِتاحِ كُلِّ أمرٍ صَغيرٍ أو عَظيمٍ : بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ . (1)5693.الإمام الصادق عليه السلام :الإمام الصادق عليه السلام :لا تَدَع «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ» وإن كانَ بَعدَهُ شِعرٌ . (2)5693.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام :لَرُبَّما تَرَكَ فِي افتِتاحِ أمرٍ بَعضُ شيعَتِنا «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ» ، فَيَمتَحِنُهُ اللّهُ بِمَكروهٍ ؛ لِيُنَبِّهَهُ عَلى شُكرِ اللّهِ تَعالى وَالثَّناءِ عَلَيهِ ، ويَمحُوَ عَنُه وَصمَةَ تَقصيرِهِ عِندَ تَركِهِ قَولَ : «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ» .

لَقَد دَخَلَ عَبدُ اللّهِ بنُ يَحيى عَلى أميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام وبَينَ يَدَيهِ كُرسِيٌّ ، فَأَمَرَهُ بِالجُلوسِ عَلَيهِ ، فَجَلَسَ ، فَمالَ بِهِ حَتّى سَقَطَ عَلى رَأسِهِ ، فَأَوضَحَ (3) عَن عَظمِ رَأسِهِ وسالَ الدَّمُ ، فَأَمَرَ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام بِماءٍ فَغَسَلَ عَنهُ ذلِكَ الدَّمَ .

ثُمَّ قالَ : اُدنُ مِنّي ، فَدَنا مِنهُ ، فَوَضَعَ يَدَهُ عَلى موضِحَتِهِ _ وقَد كانَ يَجِدُ مِن ألَمِها ما لا صَبرَ لَهُ مَعَهُ _ ومَسَحَ يَدَهُ عَلَيها ، وتَفَلَ فيها ، فَما هُوَ إلّا أن فَعَلَ ذلِكَ حَتَّى اندَمَلَ (4) ، وصارَ كَأَنَّهُ لَم يُصِبهُ شَيءٌ قَطُّ .

ثُمَّ قالَ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام : يا عَبدَ اللّهِ ، الحَمدُ للّهِِ الَّذي جَعَلَ تَمحيصَ ذُنوبِ (5) شيعَتِنا فِي الدُّنيا بِمِحَنِهِم ، لِتَسلَمَ لَهُم طاعاتُهُم ويَستَحِقّوا عَلَيها ثَوابَها . . . .

فَقالَ عَبدُ اللّهِ بنُ يَحيى : يا أميرَ المُؤمِنينَ ، قَد أفَدتَني وعَلَّمتَني ، فَإِن رَأَيتَ أن تُعَرِّفَني ذَنبِيَ الَّذِي امتُحِنتُ بِهِ في هذَا المَجلِسِ حَتّى لا أعودَ إلى مِثلِهِ .

قالَ : تَركُكَ حينَ جَلَستَ أن تَقولَ : «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ» ، فَجَعَلَ اللّهُ ذلِكَ لِسَهوِكَ عَمّا نُدِبتَ إلَيهِ تَمحيصا بِما أصابَكَ . أما عَلِمتَ أنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله حَدَّثَني عَنِ اللّهِ عز و جل ، أنَّهُ قالَ : كُلُّ أمرٍ ذي بالٍ لَم يُذكَر «بِاسمِ اللّهِ» فيهِ فَهُوَ أبتَرُ؟!

فَقُلتُ : بَلى بِأَبي أنتَ واُمّي ، لا أترُكُها بَعدَها .

قالَ : إذَن تُحصَنَ بِذلِكَ وتَسعَدَ . (6) .


1- .التوحيد : ص 232 ح 5 عن محمّد بن زياد ومحمّد بن سيّار عن الإمام العسكري عن آبائه عليهم السلام ، التفسير المنسوب إلى الإمام العسكري عليه السلام : ص 28 ح 9 عن الإمام الباقر عن أبيه عن جدّه عن الإمام الحسن عنه عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 92 ص 233 ح 14 .
2- .الكافي : ج 2 ص 672 ح 1 عن جميل بن درّاج .
3- .المُوضِحَةُ : الشجَّةُ التي تُبدي وَضَحَ العظام (القاموس المحيط : ج 1 ص 255 «وضح»).
4- .اندمل : بَرِئ (القاموس المحيط : ج 3 ص 377 «دمل»).
5- .تمحيصُ الذنوب : إزالتها (النهاية : ج 4 ص 302 «محص»).
6- .التفسير المنسوب إلى الإمام العسكري عليه السلام : ص 22 ح 7 ، بحار الأنوار : ج 76 ص 305 ح 1 .

ص: 389

5694.الكافي عن عاصم بن حمزة السلولي :امام على عليه السلام :در شروع هر كارى ، كوچك يا بزرگ ، بگوييد : «بسم اللّه الرحمن الرحيم» .5694.الكافى ( _ به نقل از عاصم بن حمزه سَلولى _ ) امام صادق عليه السلام :گفتنِ «بسم اللّه الرحمن الرحيم» را وا مگذاريد ، هر چند پيش از خواندن شعرى .5695.الإرشاد :امام صادق عليه السلام :گاه يكى از شيعيان ما ، در آغاز كارى ، گفتنِ «بسم اللّه الرحمن الرحيم» را ترك مى گويد و از اين رو ، خداوند ، او را به امر ناخوشايندى گرفتار مى سازد تا وى را متوجّه سپاس گزارى از خداوند بزرگ و ثناى او گردانَد و لكّه ننگِ تقصير در ترك «بسم اللّه الرحمن الرحيم» را از او بزدايد .

يك بار عبد اللّه بن يحيى نزد امير مؤمنان رفت . جلو ايشان چهارپايه اى بود و به عبد اللّه فرمود كه روى آن چهارپايه بنشيند . تا عبد اللّه نشست ، چهارپايه كج شد و او به سر افتاد و سرش شكست و خون جارى شد . امير مؤمنان دستور داد آب آوردند و خونش را شست . سپس فرمود : «نزديك من بيا» .

عبد اللّه نزديك شد . ايشان دستش را بر شكاف سر او _ كه از شدّت درد آن ، تاب نمى آورد _ نهاد و بر آن ، دست كشيد و در آن ، آب دهان انداخت . بلافاصله ، زخم سر به هم آمد ، به طورى كه انگار اصلاً صدمه اى نديده است .

سپس امير مؤمنان فرمود : «اى عبد اللّه ! ستايش ، خدا را كه زدودنِ گناهان شيعيان ما را در دنيا با ايجاد رنج و گرفتارى براى آنان قرار داد تا همچنان طاعت هايشان برقرار بماند و براى آنها پاداش داده شوند ...» .

عبد اللّه بن يحيى گفت : اى امير مؤمنان! مرا آگاه كردى و آموختى . اكنون اگر صلاح مى دانى، به من بفرما كه چه گناهى مرتكب شده بودم كه به سبب آن ، در اين مجلس تنبيه شدم ، تا ديگر آن را تكرار نكنم .

امير مؤمنان فرمود : «وقتى نشستى ، نگفتى : بسم اللّه الرحمن الرحيم . پس خداوند ، اين تنبيه را براى غفلت تو از كارى قرار داد كه به آن فرا خوانده شده اى ، تا با اين وسيله ، تو را [از اين گناه] پاك گرداند . مگر نمى دانى كه پيامبر خدا برايم گفت كه خداوند عز و جل فرمود : هر كار مهمّى كه در آن ، بسم اللّه گفته نشود ، ناقص است ؟!» .

عبد اللّه بن يحيى گفت : بله ، پدر و مادرم به فدايت ! از اين پس ، آن را ترك نمى كنم .

امير مؤمنان فرمود : «در اين صورت ، محفوظ و خوش بخت خواهى بود» . .

ص: 390

راجع : ص 328 ح 537 .

.

ص: 391

ر . ك : ص 329 ح 537 .

.

ص: 392

الفَصلُ الرّابِعُ : آثار البسملة4 / 1البَرَكَةُ5698.المناقب لابن شهر آشوب عن سلمة بن عبد الرحمن :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :قالَ اللّهُ عز و جل : قَسَمتُ فاتِحَةَ الكِتابِ بَيني وبَينَ عَبدي ، فَنِصفُها لي ونِصفُها لِعَبدي ، ولِعَبدي ما سَأَلَ . إذا قالَ العَبدُ : «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» قالَ اللّهُ جَلَّ جَلالُهُ : بَدَأَ عَبدي بِاسمي ، وحَقٌّ عَلَيَّ أن اُتَمِّمَ لَهُ اُمورَهُ ، واُبارِكَ لَهُ في أحوالِهِ... . (1)4 / 2الاِعتِصامُ5699.الكافى ( _ به نقل از زادان _ ) الإمام عليّ عليه السلام_ في وَصِيَّتِهِ لِكُمَيلٍ _: يا كُمَيلُ ، سَمِّ كُلَّ يَومٍ بِاسمِ اللّهِ ، وقُل : لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ ، وتَوَكَّل عَلَى اللّهِ . (2) .


1- .عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 1 ص 300 ح 59 ، الأمالي للصدوق : ص 239 ح 253 كلاهما عن محمّد بن زياد ومحمّد بن سيّار عن الإمام العسكري عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 92 ص 226 ح 3 وج 85 ص 59 وراجع شُعب الإيمان : ج 2 ص 447 ح 2362 و كنزالعمّال : ج 2 ص 299 ح 4055 .
2- .تحف العقول : ص 171 ، بشارة المصطفى : ص 25 عن كميل ، بحار الأنوار : ج 77 ص 268 ح 1 و ص 414 ح 38 .

ص: 393

فصل چهارم: آثار «بسم اللّه »

4 / 1 بركت يافتن
4 / 2 قرار گرفتن در پناه خدا

فصل چهارم: آثار «بسم اللّه »4 / 1بركت يافتن5702.الإمام الرضا عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند عز و جل فرمود : «[سوره] فاتحة الكتاب را ميان خودم و بنده ام قسمت كرده ام ؛ نصفش از آنِ من است و نصفش از آنِ بنده ام ، و آنچه بنده ام بخواهد ، به او مى دهم» .

هر گاه بنده بگويد : «به نام خداوند مهرگسترِ مهربان» ، خداوند عز و جل مى فرمايد : «بنده ام به نام من آغاز كرد و بر من است كه كارهاى او را برايش تمام گردانم و در احوالش به او بركت دهم ...» .4 / 2قرار گرفتن در پناه خدا5702.امام رضا عليه السلام :امام على عليه السلام_ در سفارش هايش به كميل _: اى كميل! هر روز ، نام خدا را ببر و بگو : «هيچ توش و توانى نيست ، مگر به يارى خدا» و به خدا توكّل كن .

.

ص: 394

5703.المُقنع :عنه عليه السلام :إنَّ اسمَ اللّهِ فاتِقٌ لِلرُّتوقِ (1) ، وخائِطٌ لِلخُروقِ (2) ، ومُسَهِّلٌ لِلوُعورِ ، وجُنَّةٌ عَنِ الشُّرورِ ، وحِصنٌ مِن مِحَنِ الدُّهورِ ، وشِفاءٌ لِما فِي الصُّدورِ ، وأمانٌ يَومَ النُّشورِ . (3)5704.الإمام الباقر أو الإمام الصادق عليهماالسلام :الإمام زين العابدين عليه السلام :بِاسمِ اللّهِ كَلِمَةِ المُعتَصِمينَ (4) ، ومَقالَةِ المُتَحَرِّزينَ . . . . (5)5704.امام باقر يا امام صادق عليهماالسلام :عنه عليه السلام :بِاسمِ اللّهِ استَعَنتُ ، وبِبِاسمِ اللّهِ استَجَرتُ ، وبِهِ اعتَصَمتُ ، وما تَوفيقي إلّا بِاللّهِ عَلَيهِ تَوَكَّلتُ . (6)5705.الكافي عن الأصبغ بن نباتة :الإمام العسكري عليه السلام :اِحتَجَبتُ بِحِجابِ اللّهِ . . . وَاحتَطتُ عَلى نَفسي وأهلي ووُلدي ومالي ومَا اشتَمَلَت عَلَيهِ عِنايتي بِبِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ . (7)5706.الإرشاد :الإمام زين العابدين عليه السلام :اُعيذُ نَفسي وأهلي ومالي ووُلدي ، وجَميعَ ما تَلحَقُهُ عِنايتي ، وجَميعَ نِعَمِ اللّهِ عِندي ، بِبِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ . (8)5705.الكافى ( _ به نقل از اصبغ بن نُباته _ ) عنه عليه السلام :بِاسمِ اللّهِ خيرِ الأَسماءِ ، بِاسمِ اللّهِ رَبِّ الأَرضِ وَالسَّماءِ ، أستَدفِعُ كُلَّ مَكروهٍ أوَّلُهُ سَخَطُهُ ، وأستَجلِبُ كُلَّ مَحبوبٍ أوَّلُهُ رِضاهُ ، وَاختِم (9)

لي مِنكَ بِالغُفرانِ يا وليَّ الإِحسانِ . (10) .


1- .الرَّتْق : ضِدّ الفَتق ، وهو الالتئام (مجمع البحرين : ج 2 ص 672 «رتق») .
2- .الخَرق : الشَّقّ (النهاية : ج 2 ص 26 «خرق») .
3- .مستدرك الوسائل : ج 5 ص 304 ح 5927 نقلاً عن القطب الراوندي في لبّ اللباب .
4- .قال المجلسي قدس سره : «كلمة المعتصمين» المضبوط في النسخ الرفع ، أي التسمية كلمة المعتصمين باللّه يفتتحون بها في كلّ أمر ، ويحتمل أن يكون خبر «باسم اللّه » من غير تقدير ، وهو بعيد ، ولعلّ الجرّ أظهر صفة للاسم (بحار الأنوار : ج 90 ص 241) .
5- .البلد الأمين : ص 100 ، المصباح للكفعمي : ص 144 ، بحار الأنوار : ج 90 ص 152 ح 11 .
6- .مُهَج الدعوات : ص 356 ، البلد الأمين : ص 549 ، المصباح للكفعمي : ص 291 ، بحار الأنوار : ج 94 ص 374 ح 1 .
7- .مُهَج الدعوات : ص 63 ، بحار الأنوار : ج 94 ص 363 ح 1 .
8- .مُهَج الدعوات : ص 26 ، بحار الأنوار : ج 94 ص 336 ح 5 .
9- .في البلد الأمين و بحار الأنوار : «فَاختِم».
10- .المصباح للكفعمي : ص 164 ، البلد الأمين : ص 123 ، بحار الأنوار : ج 90 ص 188 ح 25 .

ص: 395

5706.الإرشاد :امام على عليه السلام :نام خدا ، رفو كننده پارگى هاست ، و دوزنده چاك ها ، و همواركننده ناهموارى ها ، و سپر بدى ها ، و سنگر در برابر رنج هاى روزگار ، و شفابخش بيمارى هاى سينه ها ، و [مايه] امان در روز رستاخيز .5707.شرح الأخبار عن محمّد بن يحيى :امام زين العابدين عليه السلام :به نام خدا كه سخن پناهجويان است (1) و گفتار حمايت خواهان .5708.الإمام الصادق عليه السلام :امام زين العابدين عليه السلام :از نام خدا كمك گرفتم ، و خود را در پناه نام خدا در آوردم ، و به نام او چنگ زدم ، و جز از خدا توفيق نجويم ، و به او توكّل كردم .5707.شرح الأخبار ( _ به نقل از محمّد بن يحيى _ ) امام عسكرى عليه السلام :خود را در پسِ پرده خدا پوشاندم ... و خودم و همسرم و فرزندانم و اموالم و هر آنچه را مورد توجّه من است ، در پناه «بسم اللّه الرحمن الرحيم» قرار دادم .5708.امام صادق عليه السلام :امام زين العابدين عليه السلام :خودم و همسرم و اموالم و فرزندانم و همه آنچه را مورد توجّه من است ، و همه نعمت هايى را كه از خدا دارم ، در پناه «بسم اللّه الرحمن الرحيم» در مى آورم .5709.الإمام الباقر عليه السلام :امام زين العابدين عليه السلام :به نام خدا كه بهترينِ نام هاست و به نام خدا كه پروردگارِ زمين و آسمان است ، هر ناخوشايندى را _ كه در رأس آنها ناخشنودىِ خود اوست _ از خودم دور مى كنم و هر امر دوست داشتنى اى را _ كه در رأس آنها خشنودى خود اوست _ به سوى خود مى كشانم . عمر مرا به آمرزشت ختم فرما ، اى صاحب احسان ! .


1- .علّامه مجلسى قدس سرهمى گويد : «كلمةُ المعتصمين» ، در نسخه ها به رفع «هاء» ، ضبط شده است ، يعنى : «بُردن نام خدا ، سخن كسانى است كه به خدا پناه مى آورند و در هر كارى ، به آن آغاز مى كنند» . احتمال هم دارد كه خبر «بسم اللّه » باشد ، بدون آن كه چيزى را در تقدير بگيريم . امّا شايد جرّ آن ، ظهور بيشترى داشته باشد كه در اين صورت ، صفت اسم است .

ص: 396

4 / 3الشِّفاءُ5710.الكافى ( _ به نقل از ابن ابى ليلى _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لَو قَرَأتَ : «بِاسمِ اللّهِ» ؛ تَحفَظُكَ المَلائِكَةُ إلَى الجَنَّةِ ، وهُوَ شِفاءٌ مِن كُلِّ داءٍ . (1)5711.الإمام الصادق عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام :«بِاسمِ اللّهِ» شِفاءٌ مِن كُلِّ داءٍ ، وعَونٌ لِكُلِّ دَواءٍ . (2)5711.امام صادق عليه السلام :عنه عليه السلام_ في وَصِيَّتِهِ لِكُمَيلٍ _: يا كُمَيلُ ، إذا أكَلتَ الطَّعامَ فَسَمِّ بِاسمِ اللّهِ الَّذي لا يَضُرُّ مَعَ اسمِهِ شَيءٌ ، وهُوَ الشِّفاءُ مِن جَميعِ الأَسواءِ . (3)5712.الإمام الصادق عليه السلام :الإمام المهديّ عليه السلام_ في دُعاءٍ لَهُ _: بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ ، بِاسمِ اللّهِ دَواءٌ ، وَالحَمدُ للّهِِ شِفاءٌ . (4)5712.امام صادق عليه السلام :المصنّف لابن أبي شيبة عن أبيهريرة :دَخَلَ عَلَيَّ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله وأَنَا أشتَكي، فَقالَ : ألا أرقيكَ بِرُقيَةٍ (5) عَلَّمَنيها جِبريلُ عليه السلام : بِاسمِ اللّهِ أرقيكَ ، وَاللّهُ يَشفِيكَ مِن كُلِّ إربٍ (6) يُؤذيكَ ، ومِن شَرِّ النَّفّاثاتِ فِي العُقَدِ (7) ، ومِن شَرِّ حاسِدٍ إذا حَسَدَ . (8) .


1- .مستدرك الوسائل : ج 4 ص 389 ح 4995 نقلاً عن القطب الراوندي في لبّ اللباب عن عبد اللّه بن مسعود وراجع بحار الأنوار : ج 92 ص 258 ح 52 .
2- .نزهة الناظر : ص 42 ، إرشاد القلوب : ص 366 نحوه ، بحار الأنوار : ج 10 ص 60 ح 4 وج 92 ص 259 ح 53 ؛ تفسير القرطبي : ج 1 ص 107 .
3- .بشارة المصطفى : ص 25 عن كميل ، تحف العقول : ص 171 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 267 ح 1 وص 412 ح 38 .
4- .بحار الأنوار : ج 53 ص 226 نقلاً عن البلد الأمين .
5- .الرُّقْيَة : العوذة التي يُرقى بها صاحب الآفة كالحُمّى والصَّرَع وغير ذلك من الآفات (النهاية : ج 2 ص 254 «رقى») .
6- .الإرْب : الدَّهاء والنُّكر (النهاية : ج 1 ص 36 «أربَ») .
7- .العُقَد : جمع عُقدة ؛ وهي ما تعقِدُه الساحرة ، وأصله من العزيمة (مفردات ألفاظ القرآن : ص 577 «عقد») .
8- .المصنّف لابن أبي شيبة : ج 7 ص 78 ح 6 وص 79 ح 16 عن أبي سعيد الخدري وج 5 ص 443 ح 6 عن عبادة بن الصامت وح 9 عن أبي سعيد الخدري وكلّها نحوه ، كنزالعمّال : ج 10 ص 105 ح 28534 ؛ مكارم الأخلاق : ج 2 ص 246 ح 2595 ، بحار الأنوار : ج 95 ص 17 ح 16 .

ص: 397

4 / 3 شفا بخشى

4 / 3شفا يافتن5715.الكافي عن الحسن بن كثير عن أبيه :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اگر «بسم اللّه » بگويى ، فرشتگان ، تو را تا بهشتْ محافظت مى كنند و آن ، شفاى هر دردى است .5713.امام كاظم عليه السلام ( _ به نقل از پدرانش ، درباره امام على عليه السلام ) امام على عليه السلام :«بسم اللّه » ، شفاى هر دردى و كمك هر دارويى است .5714.امام باقر عليه السلام :امام على عليه السلام_ در سفارش هايش به كميل _: اى كميل! هر گاه خواستى غذا بخورى ، نام خدا را ببر ؛ چرا كه با وجود نام او ، هيچ دردى آسيب نمى رساند و در آن ، شفاى همه بدى ها [و دردها] هست .5715.الكافى ( _ به نقل از حسن بن كثير ، از پدرش _ ) امام مهدى عليه السلام_ در يكى از دعاهايش _: به نام خداوند مهرگسترِ مهربان . «به نام خدا» ، داروست و «ستايش ، خداى را» شفاست .5716.الخرائج والجرائح :المصنّف ، ابن ابى شيبه_ به نقل از ابو هُرَيره _: پيامبر خدا ، نزد من كه بيمار بودم ، آمد و فرمود : «آيا تو را با تعويذى كه جبرئيل عليه السلام آن را به من آموخت ، افسون كنم ؟ تو را با نام خدا افسون مى كنم . خدا ، تو را از هر دردى كه رنجت مى دهد ، و از گزند دمندگان در گِره ها (جادوگران) ، و از گزند هر حسودى ؛ آن گاه كه حسادت ورزد ، (1) شفا مى دهد» .

.


1- .يا : از گزند هر شورْچشمى ، آن گاه كه چشم زخم زند .

ص: 398

5716.الخرائج و الجرائح :الإمام الصادق عليه السلام :حُمَّ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَأتاهُ جَبرَئيلُ عليه السلام فَعَوَّذَهُ ، فَقالَ : بِاسمِ اللّهِ أرقيكَ يا مُحَمَّدُ ، وبِاسمِ اللّهِ أشفيكَ ، وبِاسمِ اللّهِ مِن كُلِّ داءٍ يُعيِيكَ ، بِاسمِ اللّهِ وَاللّهُ شافيكَ ، بِاسمِ اللّهِ خُذها فَلتُهَنّيكَ ، بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ فَلا اُقسِمُ بِمَواقِعِ النُّجومِ ، لَتَبرَأَنَّ بِإِذنِ اللّهِ . (1)4 / 4الإِجابَةُ5717.امام صادق عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :لا يُرَدُّ دُعاءٌ أوَّلُهُ «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ» . (2)4 / 5تَسبيحُ الجِبالِ مَعَ مَن يَقرَأُها5720.الإمام الصادق عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن قَرَأَ : «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» موقِنا سَبَّحَت مَعَهُ الجِبالُ ، إلّا أنَّهُ لا يُسمَعُ ذلِكَ مِنها . (3)4 / 6تَصاغُرُ الشَّيطانِ5721.شرح الأخبار عن جابر بن عبد اللّه بن يحيى :مسند ابن حنبل عن أبي تميمة الهجيمي عمّن كان رديف (4) النبيّ صلى الله عليه و آله :مسند ابن حنبل عن أبي تميمة الهجيمي عمّن كان رديف (5) النبيّ صلى الله عليه و آله : كُنتُ رَديفَهُ عَلى حِمارٍ فَعَثَرَ الحِمارُ ، فَقُلتُ : تَعِسَ الشَّيطانُ .

فَقال لِيَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : لا تَقُل : تَعِسَ الشَّيطانُ ؛ فَإِنَّكَ إذا قُلتَ : تَعِسَ الشَّيطانُ تَعاظَمَ الشَّيطانُ في نَفسِهِ ، وقالَ : صَرَعتُهُ بِقُوَّتي ، فَإِذا قُلتَ : «بِاسمِ اللّهِ» ، تَصاغَرَت إلَيهِ نَفسُهُ حَتّى يَكونَ أصغَرَ مِن ذُبابٍ . 6 .


1- .الكافي : ج 8 ص 109 ح 88 عن بكر بن محمّد الأزدي ، قرب الإسناد : ص 42 ح 134 ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 243 ح 2585 وفيهما «يعنيك» بدل «يعييك» ، طبّ الأئمّة لابني بسطام : ص 38 ، بحار الأنوار : ج 95 ص 65 ح 44 وراجع كنزالعمّال : ج 10 ص 71 ح 28407 .
2- .ربيع الأبرار : ج 2 ص 336 ؛ الدعوات : ص 52 ح 131 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 313 ح 17 .
3- .الدرّ المنثور : ج 1 ص 26 نقلاً عن أبي نعيم والديلمي عن عائشة .
4- .الرَّديف : الذي تحمله خلفك على ظهر الدابّة (المصباح المنير : ص 224 «ردف») .
5- .مسند ابن حنبل : ج 7 ص 349 ح 20614 وح 20615 نحوه ، سنن أبي داوود : ج 4 ص 296 ح 4982 نحوه ، المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 324 ح 7792 ، كنزالعمّال : ج 1 ص 247 ح 1244 .

ص: 399

4 / 4 مستجاب شدن دعا
4 / 5 تسبيحگويى كوه ها همراه كسى كه «بسم اللّه » گويد
4 / 6 كوچك شدن شيطان

5722.الإمام الباقر عليه السلام :امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا ، تب كرد . جبرئيل عليه السلام نزد ايشان آمد و او را افسون كرد و گفت : «به نام خدا ، تو را افسون مى كنم ، اى محمّد ! و به نام خدا ، شفايت مى دهم . به نام خدا از هر دردى كه تو را رنج مى دهد ، به نام خدا و خدا ، شفادهنده توست . به نام خدا ، اين را بگير كه تو را به سلامت مى دارد . به نام خداوند مهرگسترِ مهربان . سوگندى نخورم به جايگاه هاى ستارگان . به خواست خدا ، حتما بهبود مى يابى» .4 / 4مستجاب شدن دعا5721.شرح الأخبار ( _ به نقل از جابر بن عبد اللّه بن يحيى _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دعايى كه با «بسم اللّه الرحمن الرحيم» آغاز گردد ، رد نمى شود .4 / 5تسبيحگويىِ كوه ها همراه كسى كه «بسم اللّه » مى گويد5724.يكى از معصومان عليهم السلامپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس از سرِ يقين بگويد : «بسم اللّه الرحمن الرحيم» ، كوه ها هم صدا با او تسبيح خدا مى گويند ؛ امّا تسبيحگويىِ آنها شنيده نمى شود .4 / 6كوچك شدن شيطان5726.الكافي عن أحمد بن محمّد بن خالد رفعه إلى الإمام عمسند ابن حنبل_ به نقل از ابو تميمه هجيمى ، از كسى كه در تَرك پيامبر صلى الله عليه و آله نشسته بود _: من پشت سرِ پيامبر صلى الله عليه و آله بر الاغى نشسته بودم كه ناگاه ، الاغ ، سِكَندرى خورد . من گفتم : مرگ بر شيطان!

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «مگو : مرگ بر شيطان ؛ زيرا هر گاه بگويى : مرگ بر شيطان ، شيطان در خودش احساس بزرگى و غرور مى كند و مى گويد : من با قدرت خود ، آن [الاغ] را زمين زدم . امّا اگر بگويى : به نام خدا ، شيطان ، چنان احساس كوچكى مى كند كه اِنگار از مگس هم كوچك تر است» .

.

ص: 400

5726.الكافى ( _ به نقل از احمد بن محمّد بن خالد ، كه سند روايت ) كنزالعمّال عن اُسامة بن زيد :بَينا رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله عَلى بَغلَةٍ شَهباءَ (1) ، وأنَا رِدفُهُ ، إذ عَثَرَتِ البَغلَةُ ، فَقُلتُ : تَعِسَ إبليسُ ، فَضَرَبَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله عَلى مَنكِبي ، فَقالَ :

يا اُسامَةُ ، لا تَقُل هكَذا ؛ فَإِنَّ لِاءِبليسَ عِندَ ذلِكَ نَخرَةً (2) ، يَقولُ : ذَكَرَني ونَسِيَ رَبَّهُ ، ولكِن قُل : بِاسمِ اللّهِ . (3)4 / 7الاِحتِجازُ مِنَ الأَشرارِ5728.الكافي عن الحسن :الإمام الصادق عليه السلام_ لِلمُفَضَّلِ بنِ عُمَرَ _: يا مُفَضَّلُ ، اِحتَجِز مِنَ النّاسِ كُلِّهِم بِ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» وبِ «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» ، اِقرَأها عَن يَمينِكَ وعَن شِمالِكَ ومِن بَينِ يَدَيكَ ومِن خَلفِكَ ومِن فَوقِكَ ومِن تَحتِكَ ، فَإِذا دَخَلتَ عَلى سُلطانٍ جائِرٍ فَاقرَأها حينَ تَنظُرُ إلَيهِ ثَلاثَ مَرّاتٍ ، وَاعقِد بِيَدِكَ اليُسرى، ثُمَّ لا تُفارِقها حَتّى تَخرُجَ مِن عِندِهِ. (4)5729.الكافي عن الحارث بن حصيرة :الإمام الحسين عليه السلام_ في المناجاةِ : اِجعَلِني اللّهُمَّ في حِرزِكَ وفي حِزبِكَ . . . بِبِاسمِ اللّهِ استَشفَيتُ ، وبِاسمِ اللّهِ استَكفَيتُ ، وعَلَى اللّهِ تَوَكَّلتُ ، وبِهِ استَعَنتُ ، وإلَيهِ استَعدَيتُ عَلى كُلِّ ظالِمٍ ظَلَمَ ، وغاشِمٍ غَشَمَ ، وطارِقٍ طَرَقَ ، وزاجِرٍ زَجَرَ ، «فَاللَّهُ خَيْرٌ حَ_فِظًا وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّ حِمِينَ» (5) . (6) .


1- .الشُّهبَةُ في الألوان : البياض الذي غلب على السواد (الصحاح : ج 1 ص 159 «شهب»).
2- .نَخَرَ : مدَّ الصوتَ في خياشيمه (القاموس المحيط : ج 2 ص 139 «نخر») .
3- .كنزالعمّال : ج 3 ص 888 ح 9041 نقلاً عن الخطيب في المتّفق والمفترق .
4- .الكافي : ج 2 ص 624 ح 20 ، عدّة الداعي : ص 275 وفيه «احتجب» بدل «احتجز» وكلاهما عن المفضّل بن عمر ، بحار الأنوار : ج 92 ص 351 ح 22 .
5- .يوسف : 64 .
6- .مُهَج الدعوات : ص 356 ، بحار الأنوار : ج 94 ص 374 ح 1 .

ص: 401

4 / 7 محفوظ ماندن از اشرار

5728.الكافى ( _ به نقل از حسن _ ) كنز العمّال_ به نقل از اُسامة بن زيد _: پيامبر خدا بر استرى خاكسترى سوار بود و من در تَرك وى نشسته بودم كه ناگاه ، استر ، سِكَندرى خورد . من گفتم : مرگ بر ابليس !

پيامبر خدا بر شانه من زد و فرمود : «اى اُسامه ! چنين مگو ؛ زيرا ابليس با شنيدن اين حرف ، خُرناسى مى كشد [و باد به غبغب مى اندازد] و مى گويد : مرا ياد كرد و پروردگارش را از ياد برد ؛ بلكه بگو : به نام خدا» .4 / 7محفوظ ماندن از اشرار5731.الخرائج والجرائح :امام صادق عليه السلام_ به مفضّل بن عمر _: اى مفضّل! با «بسم اللّه الرحمن الرحيم» و [سوره ] « قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ » ، خود را از [گزند] همه مردم ، محفوظ بدار . آن را از سمت راست و سمت چپ و پيش رو و پشت سر و بالاى سر و پايين پايت [در شش جهت خود] بخوان ، و هر گاه بر سلطان ستمگرى وارد شدى ، با ديدن او ، سه بار آن (سوره توحيد) را بخوان و با دست چپت بشمار و سپس انگشتانت را همچنان بسته نگه دار (1) تا زمانى كه از نزد او خارج شوى .5730.أنساب الأشراف ( _ به نقل از مِقدام _ ) امام حسين عليه السلام_ در نيايش _: بار خدايا! مرا در پناه و در دسته خودت قرار ده ... با «به نام خدا» ، شفا مى جويم . با «به نام خدا» بندگى مى جويم و بر خدا توكّل مى كنم و از او كمك مى طلبم ، و از او در برابر هر ستمگرى كه ستم كند و هر بيدادگرى كه بيداد كند و هر كوبنده اى كه بكوبد و هر بازدارنده اى كه باز دارد ، يارى مى جويم «كه خدا بهترين نگهدار است و او مهربان ترينِ مهربانان است» .

.


1- .يا : همچنان ، خواندن سوره را ادامه بده .

ص: 402

4 / 8الأَمانُ مِنَ الغَرَقِالكتاب«وَ قَالَ ارْكَبُواْ فِيهَا بِسْمِ اللَّهِ مَجْراهَا وَ مُرْسَاهَا إِنَّ رَبِّى لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ» . (1)

الحديث5733.المناقب ، ابن شهر آشوب :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أمانٌ لِاُمَّتي مِنَ الغَرَقِ إذا رَكِبوا فِي السَّفينَةِ أن يَقولوا : «بِسْمِ اللَّهِ مَجْراهَا وَ مُرْسَاهَا إِنَّ رَبِّى لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ» ، «وَ مَا قَدَرُواْ اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ» (2) إلى آخِرِ الآيَةِ . (3)5734.امام حسين عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :أمانٌ لِاُمَّتي مِنَ الغَرَقِ إذا هُم رَكِبُوا السُّفُنَ فَقَرَؤوا : بسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ «وَ مَا قَدَرُواْ اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَالْأَرْضُ جَمِيعًا قَبْضَتُهُ يَوْمَ الْقِيَ_مَةِ وَ السَّمَ_وَ تُ مَطْوِيَّ_تٌ بِيَمِينِهِ سُبْحَ_نَهُ وَ تَعَ__لَى عَمَّا يُشْرِكُونَ» ، «بِسْمِ اللَّهِ مَجْراهَا وَ مُرْسَاهَا إِنَّ رَبِّى لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ» . (4) .


1- .هود : 41 .
2- .الزمر : 67 .
3- .عمل اليوم والليلة لابن السني : ص 176 ح 500 ، مسند أبي يعلى : ج 6 ص 181 ح 6748 ، الدعاء للطبراني : ص 255 ح 803 كلّها عن طلحة بن عبيداللّه عن الإمام الحسين عليه السلام ، كنزالعمّال : ج 6 ص 709 ح 17513 .
4- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 4 ص 370 ح 5762 عن حمّاد بن عمرو و أنس بن محمّد عن أبيه عن الإمام الصادق عن أبيه عن جدّه عن الإمام عليّ عليهم السلام ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 333 ح 2656 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 58 ح 3 ؛ المعجم الكبير : ج 12 ص 97 ح 12661 ، المعجم الأوسط : ج 6 ص 184 ح 6136 كلاهما عن ابن عبّاس وفيهما «أن يقولوا باسم اللّه الملك» بدل «فقرؤوا بسم اللّه الرحمن الرحيم» .

ص: 403

4 / 8 در امان ماندن از غرق شدن

4 / 8در امان ماندن از غرق شدنقرآن«و [ نوح ] گفت: «در آن سوار شويد. به نام خداست روان شدنش و لنگر انداختنش . بى گمان ، پروردگار من ، آمرزنده مهربان است»» .

حديث5737.الفتوح ( _ در يادكرد على عليه السلام ، پس از آن كه چند بار ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه امّت من در كشتى نشينند و بگويند : «رفتن و لنگر افكندنش به نام خداست . بى گمان ، پروردگارم ، آمرزگار و مهربان است» «و خدا را چنان كه سزاى اوست ، ارج ننهادند» تا آخر آيه ، از غرق شدن در امان خواهند بود .5738.الغارات :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه [كسانى از] امّت من ، سوار كشتى شوند و بخوانند : «به نام خداوند مهرگسترِ مهربان . «و خداى را چنان كه سزاى اوست ، ارج ننهادند . در روز رستاخيز ، سراسر زمين در مشت اوست و آسمان ها در هم پيچيده به دست اويند . او منزّه است و برتر از آنچه شريك آورند» . «رفتن و لنگر انداختنش به نام خداست . بى گمان ، پروردگارم ، آمرزگار و مهربان است» » ، از غرق شدن ، در امان خواهند بود .

.

ص: 404

4 / 9صَرفُ البَلاءِ5739.الإرشاد ( _ به نقل از وليد بن حارث و راوى ديگر _ ) الإمام عليّ عليه السلام :قالَ لي رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : يا عَلِيُّ ، اُلا اُعَلِّمُكَ كَلِماتٍ ؛ إذا وَقَعتَ في وَرطَةٍ أو بَلِيَّةٍ فَقُل : «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ العَلِيِّ العَظيمِ» ، فَإِنَّ اللّهَ عز و جل يَصرِفُ بِها عَنكَ ما يَشاءُ مِن أنواعِ البَلاءِ . (1)4 / 10دَفعُ الوَحشَةِ5741.نهج البلاغة :الكافي عن سليمان الجعفري :قُلتُ لَهُ [ أبِي الحَسَنِ عليه السلام ] : إنّي صاحِبُ صَيدِ السَّبُعِ ، (2) وأنَا أبيتُ فِي اللَّيلِ فِي الخَراباتِ وأتَوَحَّشُ ، فَقالَ لي :

قُل إذا دَخَلتَ : «بِاسمِ اللّهِ أدخُلُ» وأدخِل رِجلَكَ اليُمنى ، وإذا خَرَجتَ فَأَخرِج رِجلَكَ اليُسرى ، وسَمِّ اللّهَ ؛ فَإِنَّكَ لا ترى مَكروها . (3)4 / 11ثِقلُ الميزانِ5742.الإرشاد ( _ به نقل از جُميع بن عُمَير _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ اُمَّتي يَأتونَ يَومَ القِيامَةِ وهُم يَقولونَ : «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ» ، فَتَثقُلُ حَسناتُهُم فِي الميزانِ ، فَتَقولُ الاُمَمُ : ما أرجَحَ مَوازينَ اُمَّةِ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله ؟!

فَتَقولُ الأَنبِياءُ : إنَّ ابتِداءَ كَلامِهِم ثَلاثَةُ أسماءٍ مِن أسماءِ اللّهِ ؛ لَو وُضِعَت في كَفَّةِ الميزانِ ، ووُضِعَت سَيِّئاتُ الخَلقِ في كَفَّةٍ اُخرى ، لَرَجَحَت حَسَناتُهُم . (4) .


1- .الكافي : ج 2 ص 573 ح 14 عن بكير ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 159 ح 2391 نحوه ، عدّة الداعي : ص 264 عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 95 ص 194 ح 24 ؛ الفردوس : ج 5 ص 324 ح 8323 .
2- .صاحب صَيد السَّبُع : أي أصيد السَّبُع (مرآة العقول : ج 12 ص 438) .
3- .الكافي : ج 2 ص 570 ح 4 ، المحاسن : ج 2 ص 119 ح 1325 ، بحار الأنوار : ج 76 ص 248 ح 39 وج 95 ص 143 ح 8 .
4- .ربيع الأبرار : ج 2 ص 336 .

ص: 405

4 / 9 گرداندنِ بلا
4 / 10 برطرف شدن وحشت
4 / 11 سنگين شدن ترازوى اعمال

4 / 9گرداندنِ بلا5745.المعجم الأوسط عن زاذان :امام على عليه السلام :پيامبر خدا به من فرمود : «اى على! آيا چند كلمه اى به تو نياموزم ؟ هر گاه در مشكلى سخت يا بلايى افتادى ، بگو : به نام خداوند مهرگسترِ مهربان . هيچ توش و توانى نيست ، مگر به مدد خداى بلندْمرتبه و بزرگ ؛ زيرا خداوند به بركت اين دعا ، آنچه از انواع بلا كه خواهد ، از تو مى گرداند» .4 / 10برطرف شدن وحشت5745.المعجم الأوسط ( _ به نقل از زادان _ ) الكافى_ به نقل از سليمان جعفرى _: به امام [ابو الحسن عليه السلام ] (1) گفتم : من ، شكارچى حيوانات درنده هستم و شب ها در ويرانه ها مى خوابم و دچار وحشت مى شوم .

فرمود : «هر گاه وارد [ويرانه اى] شدى ، بگو : به نام خدا وارد مى شوم و پاى راستت را داخل بگذار و هنگامى كه بيرون مى آيى ، نخست پاى چپت را بيرون بگذار و نام خدا را ببر . در اين صورت ، ناراحتى نخواهى ديد» .4 / 11سنگين شدن ترازوى اعمال5746.فضائل الصحابة ، ابن حنبل ( _ به نقل از زادان ، از مردى كه براى او نقل كرد _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امّتم در روز قيامت ، در حال گفتنِ «بسم اللّه الرحمن الرحيم» وارد مى شوند ، و كارهاى نيكشان ، در ترازو سنگين مى شود . امّت هاى ديگر مى گويند : ترازوهاى [اعمال] امّت محمّد ، چه سنگين است!

پيامبران مى گويند : آغاز سخنشان ، سه نام از نام هاى خدا بود كه اگر آن سه نام در يك كفّه ترازو نهاده شوند و بدى ها و گناهان خلايق در كفّه ديگر ، باز كفّه خوبى هاى آنان مى چربد .

.


1- .مقصود ، امام كاظم يا امام رضا عليهماالسلام است .

ص: 406

4 / 12النَّجاةُ مِنَ النّارِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :إذا مَرَّ المُؤمِنُ عَلَى الصِّراطِ فَيَقولُ : «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ» طَفِئَت لَهَبُ النّيرانِ ، وتَقولُ : جُز يا مُؤمِنُ ، فَإِنَّ نورَك قَد أطفَأَ لَهَبي! (1)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن أرادَ أن يُنجِيَهُ اللّهُ مِنَ الزَّبانِيَةِ التِّسعَةَ عَشَرَ ، فَليَقرَأ «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ» فَإِنَّها تِسعَةَ عَشَرَ حَرفا ، لِيَجعَلَ اللّهُ كُلَّ حَرفٍ مِنها جُنَّةً (2) مِن واحِدٍ مِنهُم . (3)

.


1- .جامع الأخبار : ص 120 ح 219 ، بحار الأنوار : ج 92 ص 258 ح 52 .
2- .الجُنَّة : الوقاية (النهاية : ج 1 ص 308 «جنن») .
3- .جامع الأخبار : ص 119 ح 215 ، مجمع البيان : ج 1 ص 90 كلاهما عن عبد اللّه بن مسعود ، بحار الأنوار : ج 92 ص 257 ح 52 ؛ الدرّ المنثور : ج 1 ص 26 نقلاً عن وكيع والثعلبي وراجع المناقب لابن شهر آشوب : ج 3 ص 401 .

ص: 407

4 / 12 رهيدن از آتش دوزخ

4 / 12رهيدن از آتش دوزخپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه مؤمن بر صراط بگذرد و بگويد : «به نام خداوند مهرگسترِ مهربان» ، زبانه آتش خاموش مى شود و مى گويد : عبور كن اى مؤمن ! زيرا نور تو ، زبانه مرا خاموش كرد!

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس مى خواهد كه خداوند ، او را از نگهبانانِ نوزده گانه دوزخ نجات دهد ، «بسم اللّه الرحمن الرحيم» را بخواند ؛ زيرا اين ذكر ، نوزده حرف است ، تا خداوند ، هر حرفى از آن را سپر او در برابر يكى از آن نگهبانان دوزخ قرار دهد .

.

ص: 408

الفَصلُ الخامِسُ : آداب البسملة5 / 1الإِجهارُأ _ أحَقُّ ما اُجهِرَ بِهِالإمام الصادق عليه السلام : «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» أحَقُّ ما اُجهِرَ بِهِ (1) ، وهِيَ الآيَةُ الَّتي قالَ اللّهُ عز و جل : «وَ إِذَا ذَكَرْتَ رَبَّكَ فِى الْقُرْءَانِ وَحْدَهُ وَ لَّوْاْ عَلَى أَدْبَ_رِهِمْ نُفُورًا» (2) . (3)

ب _ إجهارُ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله بِها فِي القِراءَةِالإمام الباقر عليه السلام :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا تَهَجَّدَ بِالقُرآنِ تَسمَعُ لَهُ قُرَيشٌ بِحُسنِ صَوتِهِ (4) ، وكانَ إذا قَرَأَ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» فَرّوا عَنهُ . (5)

.


1- .جَهَرَ الكلامَ وبالكلامِ : أعلَنَ به ، كَأجهَر (القاموس المحيط : ج 1 ص 394 «جهر») . وجَهَرَ بالقَولِ : رَفَعَ به صوتَه (الصحاح : ج 2 ص 618 «جهر») .
2- .الإسراء : 46 .
3- .تفسير القمّي : ج 1 ص 28 عن ابن اُذينة ، تفسير العيّاشي : ج 2 ص 295 ح 86 عن زرارة عن أحدهما عليهماالسلام ، بحار الأنوار : ج 85 ص 82 ح 25 .
4- .في بحار الأنوار : «لِحُسن قراءته».
5- .تفسير القمّي : ج 2 ص 20 عن أبي حمزة الثمالي ، بحار الأنوار : ج 85 ص 82 ح 25 .

ص: 409

فصل پنجم: آداب «بسم اللّه » گفتن

5 / 1 بلند گفتن
الف _ سزاوارترين آيه به خوانده شدن با صداى بلند
ب _ بلند گفتن «بسم اللّه الرحمن الرحيم» توسّط پيامبر خدا صلى الله عليه و آله

فصل پنجم: آداب «بسم اللّه » گفتن5 / 1بلند گفتنالف _ سزاوارترين آيه به خوانده شدن با صداى بلندامام صادق عليه السلام :«بسم اللّه الرحمن الرحيم» ، سزاوارترين چيز به خوانده شدن با صداى بلند است ، و آن ، همان آيه اى است كه خداوند عز و جل فرموده است : «و هر گاه در قرآن ، پروردگارت را بر يكتايى اش ياد كنى ، از سرِ بيزارى ، پشت مى كنند و مى گريزند» .

ب _ بلند گفتن «بسم اللّه الرحمن الرحيم» ، توسّط پيامبر خدا صلى الله عليه و آلهامام باقر عليه السلام :هر گاه پيامبر خدا ، نيمه هاى شب [در نماز] قرآن تلاوت مى كرد ، به سبب صوت نيكويش ، قريش به آن گوش مى دادند ، و چون «بسم اللّه الرحمن الرحيم» را مى خواند ، از او مى گريختند .

.

ص: 410

المستدرك على الصحيحين عن أبي هريرة :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَجهَرُ بِ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» . (1)

الإمام الباقر عليه السلام :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَجهَرُ بِ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» يَرفَعُ بِها صوتَهُ ، فَإِذا سَمِعَهَا المُشرِكونَ وَلَّوا مُدبِرينَ ، فَأَنزَلَ اللّهُ جَلَّ ذِكرُهُ : «وَ إِذَا ذَكَرْتَ رَبَّكَ فِى الْقُرْءَانِ وَحْدَهُ وَ لَّوْاْ عَلَى أَدْبَ_رِهِمْ نُفُورًا» . (2)

تفسير العيّاشي عن زيد بن عليّ :دَخَلتُ عَلى أبي جَعفَرٍ عليه السلام فَذَكَرَ «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ» فَقالَ : تَدري ما نَزَلَ في «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ»؟ فَقُلتُ : لا! فَقالَ : إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله كانَ أحسَنَ النّاسِ صَوتا بِالقُرآنِ ، وكانَ يُصَلّي بِفِناءِ الكَعبَةِ فَرَفَعَ صَوتَهُ ، وكانَ عُتبَةُ بنُ رَبيعَةَ ، وشَيبَةُ بنُ رَبيعَةَ ، وأبو جَهلِ بنُ هِشامٍ ، وجَماعَةٌ مِنهُم يَستَمِعونَ قِراءَتَهُ . قالَ : وكانَ يُكثِرُ قِراءَةَ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» فَيَرفَعُ بِها صَوتَهُ . قالَ : فَيَقولونَ : إنَّ مُحَمَّدا لَيُرَدِّدُ اسمَ رَبِّهِ تَردادا ، إنَّهُ لَيُحِبُّهُ! فَيَأمُرونَ مَن يَقومُ فَيَستَمِعُ عَلَيهِ ، ويَقولونَ : إذا جازَ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» فَأَعلِمنا حَتّى نَقومَ فَنَستَمِعَ قِراءَتَهُ ، فَأَنزَلَ اللّهُ في ذلِكَ : «وَ إِذَا ذَكَرْتَ رَبَّكَ فِى الْقُرْءَانِ وَحْدَهُ» بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ «وَ لَّوْاْ عَلَى أَدْبَ_رِهِمْ نُفُورًا» . (3)

الإمام الصادق عليه السلام :كَتَموا «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ» ، فَنِعمَ _ وَاللّهِ _ الأَسماءُ كَتَموها ، كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا دَخَلَ إلى مَنزِلِهِ وَاجتَمَعَت عَلَيهِ قُرَيشٌ يَجهَرُ بِ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» ويَرفَعُ بِها صَوتَهُ ، فَتُوَلّي قُرَيشٌ فِرارا ، فَأَنزَلَ اللّهُ عز و جل في ذلِكَ : «وَ إِذَا ذَكَرْتَ رَبَّكَ فِى الْقُرْءَانِ وَحْدَهُ وَ لَّوْاْ عَلَى أَدْبَ_رِهِمْ نُفُورًا» . (4)

.


1- .المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 357 ح 850 ، سنن الدارقطني : ج 1 ص 310 ح 32 عن عائشة ، السنن الكبرى : ج 2 ص 69 ح 2397 وزاد في آخره «فترك الناس ذلك» ، كنزالعمّال : ج 8 ص 116 ح 22164 .
2- .تفسير العيّاشي : ج 1 ص 20 ح 6 ، مستدرك الوسائل : ج 4 ص 167 ح 4396 نقلاً عن أحمد بن محمّد أبي عبد اللّه السيّاري في كتاب التنزيل والتحريف وكلاهما عن أبي حمزة الثمالي ، بحار الأنوار : ج 85 ص 82 ح 24 .
3- .تفسير العيّاشي : ج 2 ص 295 ح 85 ، بحار الأنوار : ج 85 ص 73 ح 3 .
4- .الكافي : ج 8 ص 266 ح 387 عن هارون ؛ الدرّ المنثور : ج 5 ص 298 نقلاً عن البخاري في تاريخه عن الإمام الباقر عليه السلام نحوه ، كنزالعمّال : ج 2 ص 454 ح 4486 نقلاً عن ابن النجّار عن الإمام الباقر عليه السلام .

ص: 411

المستدرك على الصحيحين_ به نقل از ابو هُرَيره _: پيامبر خدا ، «بسم اللّه الرحمن الرحيم» را بلند مى گفت .

امام باقر عليه السلام :پيامبر خدا ، «بسم اللّه الرحمن الرحيم» را با صداى بلند مى گفت و قريش با شنيدن آن مى گريختند . پس خداوند عز و جل اين آيه را فرو فرستاد : «و هر گاه در قرآن ، پروردگارت را بر يكتايى اش ياد كنى ، از سرِ بيزارى ، پشت مى كنند و مى گريزند» .

تفسير العيّاشى_ به نقل از زيد بن على _: خدمت امام باقر عليه السلام رسيدم . امام عليه السلام «بسم اللّه الرحمن الرحيم» گفت و سپس فرمود : «مى دانى در باره بسم اللّه الرحمن الرحيم چه نازل شده است؟» . گفتم : خير . فرمود : «پيامبر خدا ، قرآن را خوش تر از هر كس مى خوانْد . ايشان در جلو كعبه نماز مى گزارد و با صداى بلند مى خواند . عتبة بن ربيعه وشيبة بن ربيعه و ابوجهل بن هشام و گروهى از ايشان (كافران) به خواندن او گوش مى دادند . پيامبر صلى الله عليه و آله بسم اللّه الرحمن الرحيم را بسيار مى خواند و آن را با صداى بلند مى گفت . [قريش] مى گفتند : محمّد ، نام خدايش را فراوان تكرار مى كند و عاشق اوست! سپس كسى را مأمور مى كردند كه برخيزد و به نماز خواندن پيامبر صلى الله عليه و آله گوش كند ، و مى گفتند : هر گاه «بسم اللّه الرحمن الرحيم» را رد كرد ، به ما خبر ده تا برخيزيم و به قرائتش گوش دهيم . پس ، خداوند در اين باره نازل كرد : «و هر گاه در قرآن پروردگارت را به يكتايى اش ياد كنى (يعنى : بسم اللّه الرحمن الرحيم بگويى) ، از سرِ بيزارى ، پشت مى كنند و مى گريزند» .

امام صادق عليه السلام :«بسم اللّه الرحمن الرحيم» را پنهان داشتند ، (1) و به خدا سوگند كه بهترين نام ها را پنهان داشتند . پيامبر خدا ، هر گاه وارد خانه اش مى شد و قريش گِرد او جمع مى شدند ، با صداى بلند «بسم اللّه الرحمن الرحيم» مى گفت و قريش مى گريختند . پس خداوند عز و جل اين آيه را فرو فرستاد : «و هر گاه در قرآن ، پروردگارت را به يكتايى اش ياد كنى ، از سرِ بيزارى ، پشت مى كنند و مى گريزند» .

.


1- .مقصود از پنهان داشتن ، ترك كردن آن در سوره و آن را جزء سوره نشمردن است .

ص: 412

تفسير فرات عن عمرو بن شمر :سَأَلتُ جَعفَرَ بنَ مُحَمَّدٍ عليه السلام : إنّي أؤُمُّ قَومي فَأَجهَرُ بِ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» ، قالَ : نَعَم ، فَاجهَر بِها ؛ قد جَهَرَ بِها رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله . ثُمَّ قالَ : إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله كانَ مِن أحسَنِ النّاسِ صَوتا بِالقُرآنِ ، فَإِذا قامَ مِنَ اللَّيلِ يُصَلّي جاءَ أبوجَهلٍ وَالمُشرِكونَ يَستَمِعونَ قِراءَتَهُ ، فَإِذا قالَ : «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» وَضَعوا أصابِعَهُم في آذانِهِم وهَرَبوا ، فَإِذا فَرَغَ مِن ذلِكَ جاؤوا فَاستَمَعوا ، وكانَ أبو جَهلٍ يَقولُ : إنَّ ابنَ أبي كَبشَةَ لَيُرَدِّدُ اسمَ رَبِّهِ ، إنَّهُ لَيُحِبُّهُ! فَقالَ جَعفَرٌ عليه السلام : صَدَقَ وإن كانَ كَذوبا . قالَ : فَأَنزَلَ اللّهُ : «وَ إِذَا ذَكَرْتَ رَبَّكَ فِى الْقُرْءَانِ وَحْدَهُ وَ لَّوْاْ عَلَى أَدْبَ_رِهِمْ نُفُورًا» وهُوَ «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ» . (1)

ج _ إجهارُ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله بِها فِي الصَّلاةِالإمام عليّ عليه السلام :إنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله كانَ يَجهَرُ فِي المَكتوباتِ بِ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» . (2)

عنه عليه السلام :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَجهَرُ بِ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» فِي السّورَتَينِ جَميعا . (3)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أمَّني جَبرَئيلُ عليه السلام عِندَ الكَعبَةِ ، فَجَهَرَ بِ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» . (4)

.


1- .تفسير فرات : ص 241 ح 327 ، بحار الأنوار : ج 85 ص 84 ح 29 .
2- .المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 439 ح 1111 ، سنن الدارقطني : ج 1 ص 303 ح 4 كلاهما عن أبي الطفيل ، كنزالعمّال : ج 8 ص 116 ح 22166 .
3- .سنن الدارقطني : ج 1 ص 302 ح 2 عن عمر بن عليّ بن أبي طالب .
4- .سنن الدارقطني : ج 1 ص 309 ح 27 عن النعمان بن بشير .

ص: 413

ج _ بلند گفتن آن در نماز، توسّط پيامبر خدا صلى الله عليه و آله

تفسير فرات_ به نقل از عمرو بن شمر _: از امام صادق عليه السلام پرسيدم : من ، پيش نماز قوم خود مى شوم . آيا «بسم اللّه الرحمن الرحيم» را بلند بگويم؟ فرمود : «آرى . آن را بلند بگو . پيامبر خدا ، آن را بلند مى گفت» . سپس فرمود : «پيامبر خدا ، قرآن را خوش تر از هر كسى مى خواند . هر گاه شب براى نماز بر مى خاست ، ابو جهل و مشركان مى آمدند و به قرآن خواندن او ، خوب گوش مى دادند و چون بسم اللّه الرحمن الرحيم مى گفت ، انگشتانشان را در گوش هايشان مى گذاشتند و مى گريختند ، و آن را كه تمام مى كرد ، دوباره مى آمدند و گوش مى دادند . ابوجهل مى گفت : پسر ابو كَبشه (يعنى پيامبر صلى الله عليه و آله ) ، نام خدايش را تكرار مى كند و عاشق اوست!» . امام صادق عليه السلام فرمود : «او راست مى گفت ، هر چند آدم بسيار دروغگويى بود . پس خداوند فرو فرستاد : «و هر گاه در قرآن پروردگارت را به يكتايى اش ياد كنى ، از سرِ بيزارى ، پشت مى كنند و مى گريزند» ؛ و آن يعنى بسم اللّه الرحمن الرحيم بود» .

ج _ بلند گفتن آن در نماز ، توسّط پيامبر خدا صلى الله عليه و آلهامام على عليه السلام :پيامبر صلى الله عليه و آله در نمازهاى واجب ، «بسم اللّه الرحمن الرحيم» را بلند مى گفت .

امام على عليه السلام :پيامبر خدا ، «بسم اللّه الرحمن الرحيم» را در هر دو سوره [ى نماز] ، با صداى بلند ، قرائت مى كرد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :جبرئيل عليه السلام در كنار كعبه ، پيش نماز من شد و «بسم اللّه الرحمن الرحيم» را با صداى بلند گفت .

.

ص: 414

سنن الدارقطني عن الحكم بن عمير :صَلَّيتُ خَلفَ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله فَجَهَر فِي الصَّلاةِ بِ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» ؛ في صَلاةِ اللَّيلِ ، وفي صَلاةِ الغَداةِ وصَلاةِ الجُمُعَةِ . (1)

الإمام الصادق عليه السلام :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا صَلّى بِالنّاسِ جَهَرَ بِ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» . (2)

المستدرك على الصحيحين عن أنس :سَمِعتُ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَجهَرُ بِ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» . (3)

المغني :عَن أنسٍ أنَّهُ صَلّى وجَهَرَ بِ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» ، وقالَ : أقتَدي بِصَلاةِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله . (4)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عَلَّمَني جَبرَئيلُ عليه السلام الصَّلاةَ ، فَقامَ فَكَبَّرَ لَنا ، ثُمَّ قَرَأَ : «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» فيما يُجهَرُ بِهِ في كُلِّ رَكعَةٍ . (5)

د _ إجهارُ أهلِ البَيتِ عليهم السلام بِها فِي الصَّلاةِالسنن الكبرى عن الشعبي :رَأَيتُ عَلِيَّ بنَ أبي طالِبٍ عليه السلام وصَلَّيتُ وَراءَهُ ، فَسَمِعتُهُ يَجهَرُ بِ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» . (6)

مسند زيد :زَيدُ بنُ عَليٍّ عَن أبيهِ عَن جَدِّهِ عَن عَليِّ بنِ أبي طالِبٍ عليهم السلام أنَّهُ كانَ يَجهَرُ بِ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» . (7)

.


1- .سنن الدارقطني : ج 1 ص 310 ح 31 ، كنز العمّال : ج 8 ص 118 ح 22179 نقلاً عن أبي نعيم .
2- .تفسير العيّاشي : ج 2 ص 295 ح 87 عن منصور بن حازم ، بحار الأنوار : ج 85 ص 74 ح 3 .
3- .المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 358 ح 853 ، الدرّ المنثور : ج 1 ص 22 نقلاً عن الطبراني والدارقطني والبيهقي في شُعب الإيمان .
4- .المغني لابن قدامة : ج 1 ص 522 .
5- .سنن الدارقطني : ج 1 ص 307 ح 18 عن أبي هريرة .
6- .السنن الكبرى : ج 2 ص 70 ح 2401 ، كنز العمّال : ج 8 ص 118 ح 22177 .
7- .مسند زيد : ص 104 .

ص: 415

د _ بلند گفتن «بسم اللّه » در نماز، توسّط اهل بيت عليهم السلام

سنن الدارقطنى_ به نقل از حكم بن عمير _: پشت سرِ پيامبر صلى الله عليه و آله به نماز ايستادم . در نماز ، «بسم اللّه الرحمن الرحيم» را بلند گفت ، [همچنين] در نماز شب و در نماز صبح و نماز جمعه .

امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا ، هر گاه با مردم نماز مى خواند ، «بسم اللّه الرحمن الرحيم» را بلند مى گفت .

المستدرك على الصحيحين_ به نقل از اَ نَس _: شنيدم كه پيامبر خدا «بسم اللّه الرحمن الرحيم» را با صداى بلند مى گويد .

المغنى :روايت شده است كه اَ نَس ، نماز خواند و «بسم اللّه الرحمن الرحيم» را بلند گفت و اظهار داشت : من به نماز پيامبر خدا اقتدا مى كنم .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :جبرئيل عليه السلام نماز را به من آموخت . او ايستاد و براى ما تكبير [نماز ]گفت . سپس در هر ركعت از نمازهايى كه بلند خوانده مى شوند ، «بسم اللّه الرحمن الرحيم» را بلند گفت .

د _ بلند گفتن «بسم اللّه » در نماز ، توسّط اهل بيت عليهم السلامالسنن الكبرى_ به نقل از شَعبى _: على بن ابى طالب عليه السلام را ديدم و پشت سرِ او به نماز ايستادم . شنيدم كه «بسم اللّه الرحمن الرحيم» را با صداى بلند گفت .

مسند زيد :زيد بن على ، از پدرش [امام زين العابدين عليه السلام ] ، از جدّش [امام حسين عليه السلام ] ، از على بن ابى طالب عليه السلام روايت كرده است كه ايشان (على عليه السلام ) ، «بسم اللّه الرحمن الرحيم» را با صداى بلند مى گفت .

.

ص: 416

الكافي عن صفوان الجمّال :صَلَّيتُ خَلفَ أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام أيّاما ، فَكانَ إذا كانَت صلاةٌ لا يُجهَرُ فيها ، جَهَرَ بِ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» ، وكانَ يَجهَرُ فِي السّورَتَينِ جَميعا . (1)

الأمالي للطوسي عن أبي حفص الصائغ :صَلَّيتُ خَلفَ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ عليه السلام ، فَجَهَرَ بِ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» . (2)

قرب الإسناد عن حنّان بن سدير :صَلَّيتُ خَلفَ أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام المَغرِبَ ، فَتَعَوَّذَ جِهارا : أعوذُ بِاللّهِ السَّميعِ العَليمِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ ، وأعوذُ بِاللّهِ أن يَحضُرونِ ، ثُمَّ جَهَرَ بِ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» . (3)

الإمام الرضا عليه السلام :الإِجهارُ بِ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» في جَميعِ الصَّلَواتِ سُنَّةٌ . (4)

عيون أخبار الرضا عليه السلام عن رجاء بن أبي الضحّاك :بَعَثَنِي المَأمونُ في إِشخاصِ عَليِّ بنِ موسى عليه السلام مِنَ المَدينَةِ . . . فَكُنتُ مَعَهُ مِنَ المَدينَةِ إلى مَروٍ ، فَوَاللّهِ ما رَأَيتُ رَجُلاً كانَ أتقى للّهِِ تَعالى مِنهُ . . . وكانَ عليه السلام يَجهَرُ بِ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» في جَميعِ صَلَواتِهِ ؛ بِاللَّيلِ وَالنَّهارِ . (5)

الإمام الصادق عليه السلام :اِجتَمَعَ آلُ مُحَمَّدٍ عليهم السلام عَلَى الجَهرِ بِ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» . (6)

دعائم الإسلام :رُوّينا عَن رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله وعَن عَليٍّ وَالحَسَنِ وَالحُسَينِ وعَليِّ بنِ الحُسَينِ ومُحَمَّدِ بنِ عَليٍّ وجَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيهِم أجمَعينَ أنَّهُم كانوا يَجهَرونَ بِ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ_نِ الرَّحِيمِ» فيما يُجهَرُ فِيهِ بِالقِراءَةِ مِنَ الصَّلَواتِ في أوَّلِ فاتِحَةِ الكِتابِ وأوَّلِ السّورَةِ في كُلِّ رَكعَةٍ ، ويُخافِتونَ بِها فيما تُخافَتُ فيهِ تِلكَ القِراءَةُ مِنَ السّورَتَينِ جَميعا . وقالَ عَليُّ بنُ الحُسَينِ عليه السلام : اِجتَمَعنا وُلدَ فاطِمَةَ عليهاالسلام عَلى ذلِكَ (7) . (8)

.


1- .الكافي : ج 3 ص 315 ح 20 ، تهذيب الأحكام : ج 2 ص 68 ح 246 .
2- .الأمالي للطوسي : ص 273 ح 513 ، بحار الأنوار : ج 85 ص 79 ح 17 .
3- .قرب الإسناد : ص 124 ح 436 ، تهذيب الأحكام : ج 2 ص 289 ح 1158 نحوه ، بحار الأنوار : ج 85 ص 35 ح 25 وص 79 ح 16 .
4- .عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 2 ص 123 ح 1 عن الفضل بن شاذان ، بحار الأنوار : ج 85 ص 75 ح 6 .
5- .عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 2 ص 180 ح 5 ، بحار الأنوار : ج 85 ص 79 ح 15 .
6- .تفسير روض الجنان : ج 1 ص 50 عن الإمام الرضا عن أبيه عليهماالسلام .
7- .قال العلّامة الحلّي قدس سره في تذكرة الفقهاء : «يجب الجهر بالبسملة في مواضع الجهر ، ويستحبّ في مواضع الإخفات في أوّل الحمد وأوّل السورة عند علمائنا ... وقال الشافعي : يستحبّ الجهر بها قبل الحمد والسورة في الجهريّة والإخفاتيّة ، وبه قال عمر وابن زبير وابن عبّاس وابن عمر وأبو هريرة وهو مذهب عطاء وطاووس وسعيد بن جبير ومجاهد ... وقال الثوري والأوزاعي وأبو حنيفة وأحمد وأبو عبيد : لا يجهر بها بحال ... وقال النخعي : الجهر بها بدعة. وقال مالك : المستحبّ أن لا يقرأها. وقال ابن أبي ليلى ، والحكم وإسحاق : إن جهرت فحسن ، وإن أخفيت فحسن» (ولمزيد الاطّلاع على هذه الأقوال ومصادرها راجع تذكرة الفقهاء : ج 3 ص 152 و 153) .
8- .دعائم الإسلام : ج 1 ص 160 ، بحار الأنوار : ج 85 ص 81 ح 22 .

ص: 417

كافى_ به نقل از صفوان جمّال _: چند روز پشت سرِ امام صادق عليه السلام نماز خواندم . ايشان ، در نمازى هم كه بلند خوانده نمى شود ، «بسم اللّه الرحمن الرحيم» را بلند مى گفت ، و در هر دو سوره ، بلند مى گفت .

الأمالى ، طوسى_ به نقل از ابو حفص صائغ _: پشت سرِ امام صادق عليه السلام نماز خواندم ، و او «بسم اللّه الرحمن الرحيم» را با صداى بلند گفت .

قرب الإسناد_ به نقل از حنّان بن سَدير _: نماز مغرب را پشت سرِ امام صادق عليه السلام خواندم . بلند گفت : «به خداى شنواىِ دانا پناه مى برم از شيطانِ رانده شده ؛ و به خدا پناه مى برم از اين كه شياطين ، نزد من بيايند» . سپس «بسم اللّه الرحمن الرحيم» را هم با صداى بلند گفت .

امام رضا عليه السلام :بلند گفتن «بسم اللّه الرحمن الرحيم» در همه نمازها ، سنّت [و مستحّب ]است .

عيون أخبار الرضا عليه السلام_ به نقل از رجاء بن ابى ضحّاك _: مأمون ، مرا فرستاد تا على بن موسى [الرضا عليه السلام ]را از مدينه [به خراسان] بياورم ... من از مدينه تا مرو با ايشان بودم . به خدا سوگند ، مردى خداترس تر از او نديدم ... در همه نمازهايش ، در شب و روز ، «بسم اللّه الرحمن الرحيم» را بلند مى گفت .

امام صادق عليه السلام :خاندان محمّد صلى الله عليه و آله بر بلند گفتن «بسم اللّه الرحمن الرحيم» ، هم داستان اند .

دعائم الإسلام :براى ما روايت شده است كه پيامبر خدا و على و حسن و حسين و على بن الحسين و محمّد بن على و جعفر بن محمّد _ كه درودهاى خدا بر همه ايشان باد _ در نمازهايى كه قرائت در آنها بلند خوانده مى شود ، در آغاز «فاتحة الكتاب» وآغاز سوره ، در هر ركعتى ، «بسم اللّه الرحمن الرحيم» را بلند مى گفتند ، و در نمازهايى كه هر دو سوره در آنها آهسته خوانده مى شود ، آن را آهسته مى گفتند . و امام زين العابدين عليه السلام فرموده است : «ما فرزندان فاطمه عليهاالسلام بر اين ، هم داستانيم» (1) .

.


1- .علّامه حلّى رحمه الله در تذكرة الفقهاء مى گويد : در نمازهايى كه با صداى بلند خوانده مى شوند ، بلند گفتن «بسم اللّه الرحمن الرحيم» ، واجب است ، و در نمازهاى آهسته ، از نظر علماى اماميه ، بلند گفتن آن در اوّل حمد و اوّل سوره مستحب است ... شافعى مى گويد : بلند گفتن «بسم اللّه » قبل از حمد و سوره در نمازهاى بلند و آهسته، هر دو ، مستحب است . عمر و ابن زبير و ابن عبّاس و ابن عمر و ابو هريره و عطا و طاووس و ابن جبير و مجاهد، همين نظر را دارند... ؛ امّا ثورى و اَوزاعى و ابوحنيفه و احمد و ابو عبيد گفته اند : در هيچ حال ، نبايد آن را با صداى بلند گفت ... نخعى گفته است : بلند گفتن آن ، بدعت است . مالك مى گويد : مستحب است كه «بسم اللّه » ، بلند قرائت نشود . ابن ابى ليلى ، حَكَم و اسحاق گفته اند : چه بلند گفته شود و چه آهسته ، در هر دو صورت ، نيكوست (ر . ك : تذكرة الفقهاء : ج 3 ص 152) .

ص: 418

ه _ الإِجهارُ بِها مِن عَلاماتِ الإِيمانِرسول اللّه صلى الله عليه و آله_ في حَديثٍ ذَكَرَ فيهِ أنَّ اللّهَ عز و جل لَمّا خَلَقَ إبراهيمَ عليه السلام كَشَفَ لَهُ عَن بَصَرِهِ فَنَظَرَ إلى أنوارِ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله وأهلِ بَيتِهِ عليهم السلام في جانِبِ العَرشِ ، إلى أن قالَ _: قالَ [إبراهيمُ عليه السلام ] : إلهي وسَيِّدي ، وأرى عِدَّةَ أنوارٍ حَولَهُم لا يُحصي عِدَّتَهُم إلّا أنتَ! قالَ : يا إبراهيمُ ، هؤُلاءِ شيعَتُهُم ومُحِبُّوهُم . قالَ : إلهي وسَيِّدي ، بِمَ يُعرَفُ شيعَتُهُم ومُحِبُّوهُم؟ قالَ : يا إبراهيمُ ، بِصَلاةِ الإحدى وَالخَمسينَ ، وَالجَهرِ بِ «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ» ، وَالقُنوتِ قَبلَ الرُّكوعِ ، وسَجدَتَيِ الشُّكرِ ، وَالتَّخَتُّمِ بِاليَمينِ . (1)

الإمام الصادق عليه السلام :إذا كانَ يَومُ القِيامَةِ يُقبِلُ قَومٌ عَلى نَجائِبَ (2) مِن نورٍ يُنادونَ بِأَعلى أصواتِهِم : الحَمدُ للّهِِ الَّذي صَدَقَنا وَعدَهُ ، وأورَثَنا أرضَهُ نَتَبَوَّأُ (3) مِنَ الجَنَّةِ حَيثُ نَشاءُ ، فَتَقولُ الخَلائِقُ : هذِهِ زُمرَةُ الأَنبِياءِ ، فَإِذَا النِّداءُ مِن قِبَلِ اللّهِ عز و جل : هؤُلاءِ شيعَةُ عَليِّ بنِ أبي طالِبٍ ، فَهُم (4) صَفوَتي مِن عِبادي ، وخِيَرَتي مِن بَرِيَّتي ، فَتَقولُ الخَلائِقُ : إلهَنا وسَيِّدَنا ، بِما نالوا هذِهِ الدَّرَجَةَ؟ فَإِذَا النِّداءُ مِن قِبَلِ اللّهِ : بِتَخَتُّمِهِم بِاليَمينِ ، وصَلاتِهِم إحدى وخَمسينَ ، وإطعامِهِمُ المِسكينَ ، وتَعفيرِهِمُ الجَبينَ ، وجَهرِهِم بِ «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ» . (5)

.


1- .الفضائل : ص 133 عن عبد اللّه بن أبي وقّاص ، بحار الأنوار : ج 36 ص 151 ح 131 وج 85 ص 80 ح 20 .
2- .النَّجيبُ : الفاضل من كلِّ حيوان ، والجمع : النُّجَباءُ ؛ والاُنثى : النَّجيبَةُ ، والجمع : النجائب (مجمع البحرين : ج 3 ص 1749 «نجب») .
3- .أي ننزل منازلها حيث نهوى (مجمع البحرين : ج 1 ص 200 «بوأ») .
4- .في المصدر : «فهو» ، والتصويب من بحار الأنوار .
5- .تأويل الآيات الظاهرة : ج 2 ص 524 ح 38 نقلاً عن الكراجكي في كنز الفوائد ، بحار الأنوار : ج 36 ص 69 ح 16 وج 85 ص 79 ح 19 .

ص: 419

ه _ بلند گفتن «بسم اللّه » از نشانه هاى ايمان است

ه _ بلند گفتن «بسم اللّه » از نشانه هاى ايمان استپيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در حديثى كه در آن فرمود : خداوند عز و جل چون ابراهيم را آفريد ، پرده از ديده اش كنار زد و او انوار محمّد صلى الله عليه و آله و اهل بيت او را در كنار عرش ديد ، ... _: [ابراهيم عليه السلام ] گفت : معبودا و سرورا ! پيرامون ايشان ، نورهايى مى بينم كه شمارِ آنها را كسى جز تو نمى داند . خداوند فرمود : «اى ابراهيم ! آنها پيروان و دوستداران ايشان اند» . ابراهيم عليه السلام گفت : معبودا و سرورا ! پيروان و دوستداران ايشان ، به چه شناخته مى شوند ؟ فرمود : «اى ابراهيم ! به پنجاه و يك [ركعت] نماز ، (1) و بلند گفتن بسم اللّه الرحمن الرحيم و قنوت خواندن پيش از ركوع ، و گزاردن سجده شكر [در پايان نماز] ، و انگشترى را در دست راست كردن» .

امام صادق عليه السلام :چون روز رستاخيز شود ، مردمانى سوار بر ماده شترانى نَژاده از نور مى آيند و بانگ برمى دارند كه : ستايش ، خداى را كه به وعده اش با ما وفا كرد و زمينش را به ما ميراث داد تا در هر جاى از بهشت كه بخواهيم ، ساكن شويم . پس خلايق مى گويند : «اينان ، گروه پيامبران اند» ؛ امّا از جانب خداوند عز و جل بانگ مى آيد كه : «اينان ، پيروان على بن ابى طالب اند . اينان ، بندگان برگزيده من و آفريدگانِ منتخب من هستند» . خلايق مى گويند : اى معبود ما و اى سرور ما ! از چه سبب به اين مقام رسيده اند ؟ از جانب خداوند ، ندا مى آيد كه : «از براى كردن انگشترى در دست راست ، گزاردن پنجاه و يك ركعت نماز ، غذا دادن به مستمندان ، نهادن پيشانى بر خاك [در سجده] ، و بلند گفتن بسم اللّه الرحمن الرحيم » .

.


1- .هفده ركعت واجب و سى و چهار ركعت نافله .

ص: 420

الإمام العسكريّ عليه السلام :إنَّ اللّهَ عز و جل أوحى إلى جَدّي رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إنّي خَصَصتُكَ وعَليّا وحُجَجي مِنهُ إلى يَومِ القِيامَةِ وشيعَتَكُم بِعَشرِ خِصالٍ _ إلى أن قالَ _ : وَالجَهرِ بِ «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ» . (1)

الإمام العسكريّ عليه السلام :عَلاماتُ المُؤمِنِ خَمسٌ : صَلاةُ الخَمسينَ ، وزِيارَةُ الأَربَعينَ ، وَالتَّخَتُّمُ فِي اليَمينِ ، وتَعفيرُ الجَبينِ ، وَالجَهرُ بِ «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ» . (2)

.


1- .مستدرك الوسائل : ج 4 ص 188 ح 4454 نقلاً عن الهداية للحسين بن حمدان .
2- .تهذيب الأحكام : ج 6 ص 52 ح 122 ، المزار للمفيد : ص 53 ، مصباح المتهجّد : ص 788 ، الإقبال : ج 3 ص 100 ، روضة الواعظين : ص 215 وفيها «صلاة إحدى وخمسين» بدل «صلاة الخمسين» ، بحار الأنوار : ج 101 ص 106 ح 17 .

ص: 421

امام عسكرى عليه السلام :خداوند عز و جل به جدّم پيامبر خدا وحى فرمود كه : «من ، تو و على را و حجّت هايم را از نسل او تا روز قيامت و [نيز] پيروان شما را ، به ده خصلت ، ممتاز گردانيدم» تا آن كه فرمود : «و بلند گفتن بسم اللّه الرحمن الرحيم » .

امام عسكرى عليه السلام :نشانه هاى مؤمن ، پنج چيز است : [گزاردن] پنجاه ركعت نماز [در شبانه روز] ، [خواندن] زيارت اربعين ، انگشترى را در دست راست كردن ، پيشانى بر خاك نهادن [در برابر خدا] ، و بلند گفتن «بسم اللّه الرحمن الرحيم» .

.

ص: 422

پژوهشى در باره جَهر به «بَسملَه»
1 . جهر به «بسمله» در سنّت نبوى صلى الله عليه و آله
2 . سنّت جهر به «بسمله» ، در عمل صحابه

پژوهشى در باره جَهر به «بَسملَه»در مورد جَهْر به «بَسمَله» (بلند گفتن «بسم اللّه الرحمن الرحيم») در نماز ، چند نكته قابل توجّه است :

1 . جهر به «بَسمَله» در سنّت نبوى صلى الله عليه و آلهمستفاد از احاديث مستفيض (1) و غير قابل ترديد اهل سنّت و شيعيان اهل بيت عليهم السلام ، اين است كه پيامبر خدا و اهل بيت او ، «بسم اللّه الرحمن الرحيم» را در همه نمازها حتّى نمازهاى اِخفاتى (2) ، به جهر مى خواندند . (3) از اين رو ، همه فقيهان اماميّه بر وجوب جهر به بسمله در نمازهاى صبح و شب و جمعه و بر مطلوبيت آن در نمازهاى اخفاتى ، اجماع دارند .

2 . سنّت جهر به «بَسمَله» ، در عمل صحابهعلاوه بر امير مؤمنان ، ديگر صحابه و حتّى خلفاى سه گانه نيز اين سنّت را رعايت مى نمودند . در نقل هاى معتبر از جمعى از صحابه و تابعيان آمده است كه پشت سر پيامبر خدا و امير مؤمنان ، ابو بكر و عمر و عثمان، نماز خواندند و آنان ، همگى بسمله را به جهر مى خواندند . از جمله صحابيانى كه جهر به بسمله

.


1- .مستفيض ، به حديثى اطلاق مى شود كه پايين تر از حدّ «تَواتُر» است ؛ امّا راويان متعدّد در هر طبقه دارد .
2- .مقصود ، نمازهايى هستند كه بايد با «اِخفات (آهستگى)» خوانده شوند ، نه با «جَهر (بلند خواندن)» .
3- .كثرت اين احاديث ، در حدّى است كه بعيد نيست به حدّ تَواتُر نيز برسند .

ص: 423

از آنان نقل شده، عمّار، اَن_َس، عبد اللّه بن مسعود، عبد اللّه بن عمر، عبد اللّه بن زبير، عايشه ، ابو بكر، عمر، عثمان، حكم بن عمير، عامر بن واثله ليثى (ابو طفيل)، نعمان بن بشير، عبيد بن رفاعه و ابو هريره هستند . در مقابل ، بايد برخى نقل ها را كه به پيامبر صلى الله عليه و آله ، امير مؤمنان ، اَن_َس ، خلفاى سه گانه و ابن عبّاس نسبت داده اند كه اصلاً نماز را بدون بسمله و يا به اخفات مى خوانده اند، تلاش هايى براى توجيه بدعت بنى اميّه شمرد، چنان كه در ادامه اين تحليل ، روشن خواهد شد . علاوه بر كثرت و قوّت غير قابل قياس احاديث دسته اوّل، از جمله شواهد آن ، رواياتى هستند كه اعتراض عمومى اهل مدينه را در مقابل معاويه در تغيير سنّت جهر و ترك بسمله نقل مى كنند . وقتى معاويه در زمان حكومتش به ترك اين سنّت و سيره اقدام مى كند، با اعتراض فراگير صحابه و تابعيان حاضر در مدينه مواجه مى گردد . شافعى در كتاب الاُمّ و دارقُطنى و بيهقى در كتاب هاى سنن خود ، در باره ترك سنّت و سيره جهر به «بسم اللّه الرحمن الرحيم» توسّط معاويه و اعتراض عمومى به اين كار او ، نقل كرده اند كه : معاويه به مدينه آمد و نماز جماعت را براى مردم خواند و «بسم اللّه الرحمن الرحيم» را نخواند و هر گاه به سجده مى رفت و سر بر مى داشت ، تكبير نمى گفت . چون نمازش را سلام داد ، مهاجران و انصار ، صدايى زدند كه : «اى معاويه! از نمازت دزديدى! بسم اللّه الرحمن الرحيم و تكبير ، كجا رفت»؟ . از آن پس ، چون نماز خواند ، در اُمّ القرآن (سوره حمد) و سوره بعد از آن ، «بسم اللّه الرحمن الرحيم» گفت و هنگامى كه براى رفتن به سجده خم شد ، «اللّه أكبر» گفت . (1) حاكم نيشابورى نيز پس از نقل اين روايت در كتاب مستدرك ، آن را صحيح مى شمارد . (2)

.


1- .ر. ك : الدرّ المنثور : ج 1 ص 20.
2- .المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 233 .

ص: 424

3 . دگرگونى سنّت جهر به «بسمله»

ملاحظه مى كنيد كه با حذف «بسم اللّه الرحمن الرحيم» از سوره هاى نماز ، صحابيان و تابعيان ، فرياد بر مى آورند . اين ، نشانگر آن است كه علاوه بر اين كه جزئيت «بسم اللّه الرحمن الرحيم» براى سوره حمد و ديگر سوره ها از مسلّمات در نزد صحابيان بوده است، جهر به آن نيز از سنّت مستمر شمرده مى شده است؛ زيرا اگر خلفاى پيشين نيز پايبند به جهر به بسمله نبودند ، معاويه با چنان اعتراضى عمومى روبه رو نمى شد و هم بهانه اى براى توجيه عمل خود داشت .

3 . دگرگونى سنّت جهر به «بسمله»مطابق نقل محدّثان شيعه و اهل سنّت، التزام به جهر به بسمله تا اوايل زمان حكومت بنى اميّه ادامه داشت و اين بدعت در زمان حكومت سلاطين اموى پيدا شد . نخستين كسى كه سنّت جهر به بسمله را به اخفات تغيير داد، عمرو بن سعيد بن عاص ، حاكم اموى مدينه بود . بيهقى از زُهْرى نقل مى كند كه : از سنّت نماز ، اين بود كه «بسم اللّه الرحمن الرحيم» قرائت شود و نخستين كسى كه بسم اللّه الرحمن الرحيم را آهسته خواند ، عمرو بن سعيد بن عاص ، حاكم مدينه بود . او فردى خجالتى بود . (1) البتّه چنان كه از روايت شافعى و دارقُطْنى و بيهقى دانستيد، نخستين كسى كه اقدام به ترك «بسم اللّه الرحمن الرحيم» در نماز كرد ، معاويه بود ؛ ولى پس از مواجهه با اعتراض عمومى صحابيان و تابعيان مدينه، عقب نشينى نمود؛ ليكن اين سياست ، توسّط زمامداران و حاكمان اموى ادامه يافت . علّامه امينى ، پس از نقل خبر بالا مى گويد : اين احاديث ، نشان مى دهند كه از زمان نزول قرآن ، بسمله همچنان جزئى

.


1- .الدرّ المنثور : ج 1 ص 20 .

ص: 425

4 . ستيز اهل بيت با اين بدعت

از سوره شمرده مى شده است و امّت ، با آن ، اين گونه رفتار مى كرده اند و بدان ، باور قلبى داشته اند. به همين دليل ، زمانى كه معاويه آن را جدر ذو قارج ترك كرد ، مهاجران و انصار گفتند : «او از نماز ، دزديده است» و معاويه هم دليلى بر اين كه بسمله جزئى از سوره نيست ، نياورد ؛ بلكه نمازش را اعاده كرد و اين بار بسم اللّه گفت ، و يا در بقيّه نمازش به آن ، پايبندى نشان داد . در صورتى كه اگر در آن روز ، قولى در خصوص اين كه بسمله جزئى از سوره نيست ، وجود مى داشت ، قطعا معاويه به آن احتجاج مى كرد ؛ امّا چنين قولى بعدها ساخته شد تا عمل معاويه و ديگر امويان امثال او كه با وجود روشن شدن راه از بيراهه ، همچنان از او پيروى كردند ، توجيه گردد . (1)

4 . ستيز اهل بيت عليهم السلام با اين بدعتاز احاديث اهل بيت عليهم السلام به روشنى برمى آيد كه آنان براى اداى تكليف خود در تبيين احكام الهى و نيز براى حراست از سنّت نبوى صلى الله عليه و آله و ستيز با بدعت حذف بسمله و يا اخفات (آهسته گفتنِ) آن ، بر بيان حكم واقعى آن ، تأكيد و اصرار مضاعفى داشته اند . در اين جهت ، آنان ، جهر به «بسم اللّه الرحمن الرحيم» را به عنوان يكى از شعارهاى اهل بيت عليهم السلام و پيروانشان برشمردند ؛ بلكه وضوح سنّت بودن جهر به بسمله را (در مقابل بدعت حذف يا اخفات آن) ، در حدّ وضوح حرمت خمر و باطل بودن مسح بر كفش (به جاى مسح بر پا) دانستند و تقيّه را در اين موارد ، روا نشمردند . (2)

.


1- .الغدير : ج 10 ص 201 .
2- .امام صادق عليه السلام مى فرمايد : «التقيّة دينى و دين آبائى، إلّا فى ثلاث : فى شرب المسكر ، والمسح على الخفّين ، وترك الجهر ببسم اللّه الرحمن الرحيم ؛ تقيّه كردن ، آيين من و آيين پدرانم است ؛ مگر در سه چيز : در نوشيدن شراب ، مسح كردن [ هنگام وضو ] بر كفش ها ، و تركِ بلند خواندن بسم اللّه الرحمن الرحيم [ در نماز ]» (دعائم الإسلام : ج 1 ص 110) .

ص: 426

5 / 2تَجويدُ الكِتابَةِآداب البسملةرسول اللّه صلى الله عليه و آله :إذا كَتَبتَ «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ» فَبَيِّنِ السّينَ فيهِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله_ في بَيانِ آدابِ كِتابَةِ البَسمَلَةِ _: لا تَمُدَّ الباءَ إلَى الميمِ حَتّى تَرفَعَ السّينَ . (2)

الإمام الصادق عليه السلام :اُكتُب «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ» مِن أجَوَدِ كِتابِكَ ، ولا تَمُدَّ الباءَ حَتّى تَرفَعَ السّينَ . (3)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إذا كَتَبَ أحَدُكُم «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ» فَليَمُدَّ الرَّحمنَ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن كَتَبَ «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ» فَجَوَّدَهُ تَعظيما للّهِِ ، غَفَرَ اللّهُ لَهُ . (5)

الإمام عليّ عليه السلام :تَنَوَّقَ (6) رَجُلٌ في «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ» فَغُفِرَ لَهُ . (7)

.


1- .تاريخ بغداد : ج 12 ص 340 ، تاريخ دمشق : ج 16 ص 6 ح 3826 ، البداية والنهاية : ج 10 ص 195 ، الفردوس : ج 1 ص 278 ح 1087 كلّها عن زيد بن ثابت ، كنزالعمّال : ج 10 ص 244 ح 29300 ؛ منية المريد : ص 350 عن زيد بن ثابت ، بحار الأنوار : ج 92 ص 34 ح 4 .
2- .منية المريد : ص 350 عن ابن عبّاس ، بحار الأنوار : ج 92 ص 34 ح 4 ؛ الدرّ المنثور : ج 1 ص 27 نقلاً عن السلفي في جزء له عن ابن عبّاس .
3- .الكافي : ج 2 ص 672 ح 2 عن سيف بن هارون مولى آل جعدة ، مشكاة الأنوار : ص 250 ح 734 عن هارون مولى آل أبي جعدة .
4- .منية المريد : ص 350 عن أنس ، بحار الأنوار : ج 92 ص 34 ح 4 ؛ الفردوس : ج 1 ص 296 ح 1168 عن أنس ، كنزالعمّال : ج 10 ص 244 ح 29299 نقلاً عن الخطيب في الجامع .
5- .منية المريد : ص 351 ، بحار الأنوار : ج 92 ص 34 ح 4 ؛ الدرّ المنثور : ج 1 ص 27 نقلاً عن أبي نعيم في تاريخ أصبهان وابن اشته في المصاحف عن أنس .
6- .تنوّق وتنيّق : تجوّدَ وبالَغَ (مجمع البحرين : ج 3 ص 1850 «نوق») .
7- .شُعب الإيمان : ج 2 ص 546 ح 2667 عن قيس بن أبي حازم ، كنزالعمّال : ج 2 ص 296 ح 4045 ؛ منية المريد : ص 351 ، بحار الأنوار : ج 92 ص 35 ح 4 .

ص: 427

5 / 2 نيكو نوشتن «بسم اللّه »

5 / 2نيكو نوشتن «بسم اللّه »پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه «بسم اللّه الرحمن الرحيم» مى نويسى ، «سين» آن را واضح بنويس .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در بيان شيوه نوشتن «بسم اللّه » _: «باء» را تا «ميم» نكش ؛ بلكه «سين» را بالا ببر (دندانه دار كن) .

امام صادق عليه السلام :«بسم اللّه الرحمن الرحيم» را به نيكوترين شكل بنويس ، و باء را [تا ميم ]نكش ؛ بلكه سين را بالا ببر (دندانه بده) .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه يكى از شما «بسم اللّه الرحمن الرحيم» نوشت ، «الرحمن» را بكشد .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس «بسم اللّه الرحمن الرحيم» بنويسد و آن را ، به احترام خداوند ، نيكو بنويسد ، خدا او را مى آمرزد .

امام على عليه السلام :مردى در نوشتن «بسم اللّه الرحمن الرحيم» دقّت به خرج داد و نيكو نوشت و بدين سبب ، آمرزيده شد .

.

ص: 428

منية المريد :رُوِيَ عَنِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله أنَّهُ قالَ لِبَعضِ كُتّابِهِ : ألِقِ (1) الدَّواةَ ، وحَرِّفِ (2) القَلَمَ ، وَانصِبِ الباءَ ، وفَرِّقِ السِّينَ ، ولا تُعَوِّرِ الميمَ ، وحَسِّنِ اللّهَ ، ومُدَّ الرَّحمنَ ، وجَوِّدِ الرَّحيمَ ، وضَع قَلَمَكَ عَلى اُذُنِكَ اليُسرى ؛ فَإِنَّهُ أذكَرُ لَكَ . (3)

5 / 3إكرامُ المَكتوبِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن رَفَعَ قِرطاسا مِنَ الأَرضِ مَكتوبا عَلَيهِ «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ» إجلالاً للّهِِ ولِاسمِهِ عَن أن يُداسَ ، كانَ عِندَ اللّهِ مِنَ الصِّدّيقينَ ، وخُفِّفَ عَن والِدَيهِ وإن كانا مُشرِكَينِ . (4)

الدرّ المنثور عن عمر بن عبد العزيز :إنَّ النَّبيَّ صلى الله عليه و آله مَرَّ عَلى كِتابٍ فِي الأَرضِ ، فَقالَ لِفَتىً مَعَهُ : ما في هذا؟ قالَ : «بِاسمِ اللّهِ» ، قالَ : لُعِنَ مَن فَعَلَ هذا ، لا تَضَعوا «بِاسمِ اللّهِ» إلّا في مَوضِعِهِ . (5)

.


1- .لاقَ الدواةَ وألاقَها : أصلحَ مِدادها ج والمِدادُ : الحِبرج فَلاقَتِ الدواةُ ؛ لَصِقَ المدادُ بصوفِها (القاموس المحيط : ج 3 ص 281 «لاق») .
2- .تحريفُ القلم : قَطُّهُ مُحَرَّفا (الصحاح : ج 4 ص 1343 «حرف») .
3- .منية المريد : ص 349 ، بحار الأنوار : ج 92 ص 34 ح 4 ؛ الشفا بتعريف حقوق المصطفى : ص 448 ح 1093 ، أدب الإملاء والاستملاء : ج 2 ص 588 ح 507 ، تفسير القرطبي : ج 13 ص 353 ، كنزالعمّال : ج 10 ص 314 ح 29566 نقلاً عن الديلمي وكلّها عن معاوية .
4- .تنبيه الخواطر : ج 1 ص 32 عن أنس ، إرشاد القلوب : ص 185 ؛ ربيع الأبرار : ج 2 ص 335 ، الدرّ المنثور : ج 1 ص 29 نقلاً عن الخطيب في تالي التلخيص وكلاهما عن أنس .
5- .الدرّ المنثور : ج 1 ص 29 نقلاً عن أبي داوود في مراسيله .

ص: 429

5 / 3 احترام نهادن به نوشته «بسم اللّه »

منية المريد :از پيامبر صلى الله عليه و آله روايت شده است كه به يكى از نويسندگانش فرمود : «دوات را ليقه كن وقلم را كج بُرش بزن ، [سَرِ] باء را بالا بكش ، سين را دندانه دار بنويس ، ميم را كور مكن ، اللّه را خوش بنويس ، الرحمن را بكش و الرحيم را نيكو بنويس و قلمت را بر پشت گوشت بگذار ، كه اين كار ، براى به ياد ماندنت بهتر است» .

5 / 3احترام نهادن به نوشته «بسم اللّه »پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس كاغذى را كه بر آن «بسم اللّه الرحمن الرحيم» نوشته شده و روى زمين افتاده است ، به احترام خداوند و جلوگيرى از پاى مال شدن نام او ، از زمين بردارد ، نزد خداوند ، از صدّيقان به شمار مى آيد و [عذاب] براى پدر و مادرش سبُك مى شود ؛ اگر چه مشرك بوده باشند .

الدرّ المنثور_ به نقل از عمر بن عبد العزيز _: پيامبر صلى الله عليه و آله به نوشته اى كه روى زمين افتاده بود ، برخورد . به جوانى كه همراهش بود ، فرمود : «در اين ، چه نوشته است؟» . گفت : بسم اللّه . فرمود : «ملعون است كسى كه اين كار را كرده است . بسم اللّه را جز در جايگاهش قرار ندهيد» .

.

ص: 430

. .

ص: 431

بخش سوم : تسبيح (گفتنِ «سبحان اللّه »)

اشاره

بخش سوم: تسبيح : (گفتن سبحان اللّه )شامل:درآمدفصل يكم: تفسير تسبيحفصل دوم: ويژگى هاى تسبيحفصل سوم: تشويق به تسبيحگويىفصل چهارم: بركات تسبيح گفتنفصل پنجم: اوقات تسبيح گفتنفصل ششم: تسبيحات چهارگانهفصل هفتم : تسبيحاتِ رسيده از پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلامفصل هشتم : تسبيحات فاطمهفصل نهم : تسبيحگوييِ موجوداتفصل دهم : تسبيحفصل يازدهم : چيزهايي كه ثواب تسبيح گويي دارند

.

ص: 432

. .

ص: 433

درآمد

واژه شناسى «تسبيح»

درآمدواژه شناسى «تسبيح»واژه «تسبيح» ، مصدر است از ريشه «سبح» . اين كلمه ، در اصل به معناى حركت سريع در آب است و از آن جا كه لازمه حركت سريع ، دور شدن از مبدأ حركت و نزديك شدن به مقصد است ، اين مادّه در باره دور شدنِ چيزى نيز به كار مى رود . از اين باب ، كاربرد «تسبيح» در مورد خداوند متعال ، به معناى تنزيه و دور شمردن او از انواع كاستى ها و ناشايستگى ها ، و نزديكىِ تسبيحگو به خداوند متعال و سهولت فرمانبرى از اوست . راغب اصفهانى ، در اين باره مى گويد : سَبْح ، به معناى حركت سريع در آب و هواست ، چنان كه گفته مى شود : «سَبَحَ سَبحاً و سِباحةً» . اين معنا ، به عاريت گرفته شده است براى حركت ستارگان در فلك ، مانند : «وكُلٌّ فِى فَلَكٍ يَسْبَحُونَ ؛ (1) و هر ستاره اى در فلكى جو مدارىج مى شتابد» و نيز براى دويدن اسب ، مانند : «وَ السَّ_بِحَ_تِ سَبْحًا ؛ (2) سوگند به اسبان دونده» ، و براى سرعت

.


1- .انبيا : آيه 33 .
2- .نازعات : آيه 3 .

ص: 434

حركت در كار ، مانند : «إِنَّ لَكَ فِى النَّهَارِ سَبْحًا طَوِيلاً ؛ (1) و براى تو در روز ، تلاش بسيار است» . «تسبيح» به معناى وارسته دانستن خداوند متعال است و اصل آن ، به معناى سرعت حركت در عبادت خداوند متعال است . (2) به نظر مى رسد كه كثرت استعمال تسبيح در تنزيه خداوند متعال ، اين واژه را در اين معنا تثبيت نموده است . از اين رو ، ابن فارِس ، معناى اصلى مادّه «سبح» را به دو اصل برگردانده است : مادّه «سبح» دو اصل دارد : يكى از آن دو ، به معناى عبادت است و ديگرى به معناى تلاش و كوشش . اصل اوّل ، سُبحه است به معناى «نماز» و به نماز نافله و نه واجب اختصاص دارد . فقها مى گويند : «مسافر ، دو نماز را جمع مى كند و ميان آن دو ، سبحه نمى گزارد» ؛ يعنى : ميان آن دو ، نماز نافله نمى خواند . از همين باب است «تسبيح» كه به معناى پيراسته دانستن خداوند بزرگ از هر بدى و عيبى است . «تنزيه» به معناى «دور كردن» است . عرب مى گويد : «سبحان من كذا» ؛ يعنى : دور است از او فلان چيز ... . و قومى گفته اند: به معناى اظهار شگفتى از كسى است كه فخر مى كند . اين ، به معناى قبلى هم نزديك است ؛ زيرا در واقع ، دور دانستنِ او از فخرفروشى است . يكى از صفات خداوند عز و جل «سُبّوح (تسبيح شده ) » است كه مُشتق از همان معنايى است كه گفتيم (وارسته دانستن خداوند از هر چيزى كه شايسته او نيست) . «سُبُحات» نيز كه در حديث آمده ، به معناى شكوه و عظمت خداوند است .

.


1- .مزّمّل : آيه 7 .
2- .مفردات ألفاظ القرآن : ص 392 .

ص: 435

تسبيح ، در قرآن و حديث

اصل ديگر ، سَبْح و سِباحه است به معناى شنا كردن در آب . (1) و «سبحان» ، علَم جنس و اسم مصدر است به معناى تسبيح . خليل بن احمد فراهيدى ، در بيان معناى «سبحان اللّه » مى گويد : سبحان اللّه ، يعنى : منزّه و وارسته دانستن خداوند از هر چيزى كه سزاوار نيست به آن چيز وصف شود . منصوب بودن «سبحانَ» ، به اعتبار قرار گرفتن در موضع فعل است ، به معناى «تسبيحاً للّه » ؛ يعنى : خدا را پاك و منزّه مى دارم . (2) فيروزآبادى در القاموس آورده : سبحان اللّه ، يعنى : منزّه دانستن خداوند از اين كه زن و فرزندى داشته باشد . كلمه «سبحان» ، معرفه است و نصب آن ، بنا بر مصدر است . يعنى : خداوند را از هر عيب و بدى اى تبرئه مى كنم . يا به معناى شتافتن به سوى او ، يا چالاكى در عبادت اوست . «سبحان مِن كذا» ، يعنى : تعجّب مى كنم از آن . (3)

تسبيح ، در قرآن و حديثدر قرآن كريم ، مادّه «سبح» و برگرفته هاى آن ، 92 بار به كار رفته است . در اين كتاب آسمانى و نيز در احاديث اسلامى ، كلمه «تسبيح» در معناى تنزيه استعمال شده است . ابن اثير مى گويد : كلمه تسبيح ، به صورت هاى مختلف ، در حديث ، تكرار شده است . تسبيح در اصل ، به معناى منزّه و پاك و مبرّا دانستن از نقايص و

.


1- .معجم مقاييس اللّغة : ج 3 ص 125 .
2- .ترتيب العين : ص 357 .
3- .القاموس المحيط : ج 1 ص 226 .

ص: 436

كاستى هاست و سپس توسّعاً ، در موارد نزديك به اين معنا نيز به كار رفته است . گاه تسبيح ، مجازاً بر ديگر انواع ذكر (مانند : تحميد و تمجيد و غيره) نيز اطلاق مى شود . گاه به نماز نافله نيز «سُبحه» مى گويند و گفته مى شود : «قَضَيتُ سُبحَتى ؛ نافله ام را به جا آوردم» . (1) در احاديث فصل نخست اين بخش ، ضمن تأييد مفهوم لغوى «تسبيح» در تفسير اين ذكر ، به نكاتى قابل توجّه اشاره شده است ، مانند اين كه : 1 . عَلِمَ اللّهُ عز و جل أَنَّ بَنى آدَمَ يَكذِبونَ عَلَى اللّهِ عز و جل ، فَقالَ : «سُبحانَ اللّهِ» ، بَراءَةً مِمّا يَقولونَ . (2) خداوند مى دانست كه آدميان بر او دروغ مى بندند . از اين رو ، براى تبرئه خود از آنچه آنها مى گويند ، فرمود : «سبحان اللّه ». 2 . [سُبحانَ اللّهِ]، أنَفَةٌ للّهِِ، أما تَرَى الرَّجُلَ إذا عَجِبَ مِنَ الشَّى ءِ قالَ : سُبحانَ اللّهِ . (3) سبحان اللّه ، وارسته دانستن خداوند است . مگر نمى بينى كه آدمى هر گاه از چيزى تعجّب كند ، مى گويد : «سبحان اللّه !»؟! 3 . إذا قالَ العَبدُ : «سُبحانَ اللّهِ» فَقَد أنِفَ للّهِِ ، و حَقٌّ عَلَى اللّهِ أن يَنصُرَهُ . (4) هر گاه بنده بگويد : «سبحان اللّه » ، خداوند را تنزيه كرده است و بر خداست كه او را يارى كند . 4 . هُوَ تَعظيمُ جَلالِ اللّهِ عز و جل ، و تَنزيهُهُ عَمّا قالَ فيهِ كُلُّ مُشرِكٍ ، فَإِذا قالَهَا العَبدُ صَلّى عَلَيهِ كُلُّ مَلَكٍ . (5)

.


1- .النهاية فى غريب الحديث : ج 2 ص 331 .
2- .ر . ك : ص 444 ح 709 .
3- .ر . ك : ص 446 ح 712 .
4- .ر . ك : ص 442 ح 708 .
5- .ر . ك : ص 446 ح 713 .

ص: 437

تسبيحگوى حقيقى

راز همراهى «تسبيح» و «تحميد»

سبحان اللّه ، بزرگداشت شكوه خداوند و وارسته دانستن او از هر آن چيزى است كه هر مشركى در باره او مى گويد . پس هر گاه بنده اين جمله را بگويد ، هر فرشته اى بر او درود مى فرستد . 5 . إذا قُلتَ : «سُبحانَ اللّهِ وبِحَمدِهِ» رَفَعتَ اللّهَ _ تَبارَكَ و تَعالى _ عَمّا يَقولُ العادِلونَ بِهِ . (1) هر گاه بگويى : «سبحان اللّه و بحمده» ، در واقع ، خداوند _ تبارك و تعالى _ را از آنچه مشركان در حقّ او مى گويند ، برتر دانسته اى. آنچه در اين احاديث ، در تبيين و تفسير «تسبيح» آمده ، در مجموع ، حاكى از آن است كه مفهوم اين ذكر ، تنزيهِ توأم با تعظيم خداوند متعال است .

تسبيحگوى حقيقىبر پايه آنچه در تفسير «تسبيح» بدان اشاره شد ، هر كسى شايسته آن نيست كه تسبيحگو شمرده شود . تسبيحگوى حقيقى ، كسى است كه باور كرده كه خداوند متعال در ذات و صفات و افعال ، هيچ گونه كاستى اى ندارد و عظمت اين معنا را درك نموده است . بنا بر اين ، كسى كه حتّى در دل ، بر مقدّرات الهى اعتراض دارد ، نمى تواند در گفتن ذكر تسبيح ، صادق باشد .

راز همراهى «تسبيح» و «تحميد»با تأمّل در مفهوم حقيقىِ «تسبيح» ، راز همراهىِ اين ذكر و ذكرِ «تحميد» در قرآن (2) و دعاها روشن مى گردد و اين كه چرا فرشتگان ، همراه تسبيح خداوند منّان ، او را حمد مى كنند :

.


1- .ر . ك : ص 448 ح 715 .
2- .ر . ك : بقره : آيه 30 ، رعد : آيه 13 ، حجر : آيه 98 و اسراء : آيه 44 .

ص: 438

«وَ تَرَى الْمَلَئِكَةَ حَافِّينَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ . (1) و فرشتگان را مى بينى كه حلقه زنان بر گِرد عرش ، پروردگار خود را تسبيح مى گويند و مى ستايند» . و خداوند متعال به پيامبر صلى الله عليه و آله دستور مى دهد : «وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ بِالْعَشِىِّ وَ الْاءِبْكَ_رِ . (2) هر شام و بام ، به سپاس ، خداوندگارت را تسبيحگوى باش» . و نيز مى فرمايد : «وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ حِينَ تَقُومُ . (3) و آن گاه كه بر مى خيزى ، به سپاس ، پروردگارت را تسبيح گوى» . همچنين قرآن ، در مورد ذكر «رعد» آورده است : «وَ يُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ . (4) و رعد ، او را به سپاس ، تسبيح مى گويد» . بلكه همه چيز در جهان آفرينش ، در كنار تسبيح حق تعالى ، او را تحميد نيز مى نمايد : «وَ إِن مِّن شَىْ ءٍ إِلَا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لَ_كِن لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ . (5) هيچ چيزى نيست ، مگر آن كه او را به سپاس ، تسبيح مى گويد ؛ امّا شما تسبيح آنها را نمى فهميد» .

.


1- .زمر : آيه 75 . نيز ، ر. ك : غافر: آيه 70 ، شورا : آيه 5 ، بقره : آيه 30 .
2- .غافر : آيه 55 .
3- .طور : آيه 48 .
4- .رعد : آيه 13 .
5- .اسراء : آيه 44 .

ص: 439

توضيح ، اين كه تسبيح ، تنزيه خداوند متعال در ذات و صفات و افعال ، از همه كاستى ها و ناشايستگى هاست و تحميد ، ستايش خداوند متعال است بر واجد بودن همه كمالات در ذات و صفات و افعال . ترديدى نيست كه وجود همه كمالات در حضرت حق ، به تنزيه او از همه كاستى ها باز مى گردد . بنا بر اين ، تحميد ، در واقع ، نوع خاصّى از تسبيح است ، با اين تفاوت كه تسبيح ، ستودن خداوند به صفات جلال است ؛ ولى تحميد ، ستودن او به صفات جمال است ، و همراه شدن تسبيح و تحميد ، ستودن خداوند متعال به صفات جلال و جمال در كنار هم است . به بيان ديگر ، تحميد ، مُلازم تسبيح است ، همان گونه كه صفات ثبوتيه حضرت حق ، مستلزم صفات سلبيه او هستند و با قرار گرفتن تحميد در كنار تسبيح ، تنزيه خداوند متعال از همه كاستى ها با توصيف او به همه كمالات ، همراه مى گردد . نكته ديگر ، اين كه نه تنها تحميد ، نوع خاصّى از تسبيح است ، بلكه تهليل و تكبير نيز چنين اند ؛ زيرا تهليل ، تنزيه خداوند متعال از شريك است و تكبير ، تنزيه او از توصيف افراد جاهل و از تحديد . لذا هنگامى كه شخصى نزد امام صادق عليه السلام تكبير گفت ، امام عليه السلام از او پرسيد : «اللّهُ أكبَرُ مِن أىِّ شَى ءٍ ؛ خدا بزرگ تر از چه چيز است ؟» . آن شخص پاسخ داد : از همه چيز . امام عليه السلام فرمود : «حَدَّدتَهُ ؛ او را محدود كردى!» . آن مرد گفت : چگونه بگويم؟

.

ص: 440

اهمّيت ذكر «تسبيح»

امام عليه السلام فرمود : «قل : اللّهُ أكبَرُ مِن أن يوصَفَ ؛ (1) بگو : خدا بزرگ تر از آن است كه وصف شود» . بنا بر اين ، تحميد و تهليل و تكبير ، ريشه در تسبيح دارند و اين اذكار ، هر چند از نظر مفهومْ متفاوت اند ، ليكن از وحدت مصداقى برخوردارند و از اين رو ، به اين چهار ذكر در نماز ، «تسبيحات اربعه» اطلاق مى گردد . (2) همچنين در تسبيح فاطمه عليهاالسلام «تكبير» و «تحميد» ، تسبيح ناميده مى شوند . (3)

اهمّيت ذكر «تسبيح»افزون بر آنچه در تبيين حقيقتِ تسبيح گذشت ، آيات و احاديثى كه در باره فضيلت تسبيح (4) و اوقات (5) و ويژگى هاى آن آمده اند ، (6) خصوصا اين ويژگى كه تسبيح ، جوهر و روح نماز، (7) و خود ، نمازِ همه موجودات (8) است ، حكايت از اهمّيت و نقش ويژه اى دارند كه اين ذكر در نظام هستى و سازندگىِ انسان و نزديك كردن او به آفريدگار جهان دارد . آثار و بركات اين ذكر ، به قدرى است كه احاديث اسلامى براى تبيين اهمّيت

.


1- .الكافى : ج 1 ص 117 ح 8 ، التوحيد : ص 313 ح 1 ، معانى الأخبار : ص 12 ح 2 ، بحار الأنوار : ج 84 ص 366 ح 20 .
2- .ر . ك : ص 517 (تسبيحات چهار گانه) .
3- .ر . ك : ج 2 ص 87 (تسبيحات فاطمه) .
4- .ر . ك : ص 463 (فضيلت تسبيحگويى) .
5- .ر . ك : ص 489 (اوقات تسبيح گفتن) .
6- .ر . ك : ص 451 (ويژگى هاى تسبيح) .
7- .ر . ك : ص 453 (گوهر نماز) .
8- .ر . ك : ص 453 (نماز هر چيزى) .

ص: 441

و ارزش امورى مانند : تعليم علم ، فضيلت روزه ، اندوهگين شدن براى مصايب اهل بيت عليهم السلام و ... ، پاداش آنها را به ثواب تسبيح ، تشبيه كرده اند . (1)

.


1- .ر . ك : ج 2 ص 173 (چيزهايى كه ثواب تسبيح گويى دارند) .

ص: 442

الفَصلُ الأَوَّلُ : تفسير التّسبيحالكتاب«سُبْحَ_نَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ * إِلَا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ» . (1)

«سُبْحَ_نَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ» . (2)

الحديثالمستدرك على الصحيحين عن طلحة بن عبيد اللّه :سَأَلتُ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله عَن تَفسيرِ : «سُبحانَ اللّهِ» ، قالَ : هُوَ تَنزيهُ اللّهِ عَن كُلِّ سوءٍ . (3)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إذا قالَ العَبدُ : «سُبحانَ اللّهِ» فَقَد أنِفَ (4) للّهِِ ، وحَقٌّ عَلَى اللّهِ أن يَنصُرَهُ . (5)

.


1- .الصافّات : 159 و 160 .
2- .الصافّات : 180 .
3- .المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 680 ح 1848 ، كنز العمّال : ج 1 ص 474 ح 2061 نقلاً عن الديلمي .
4- .أَنِفَ مِن الشيء _ من باب تعِب _ يأنَفُ أَنَفا : إذا كَرِهَهُ وعَزَفت نفسه عنه... قال بعض الشارحين : الأَنَفَة في الأصل : الضرب على الأَنف ليرجع ، ثمّ استعمل لتبعيد الأشياء ، فيكون هنا بمعنى رفع اللّه عن مرتبة المخلوقين بالكلّية ، لأنّه تنزيه عن صفات الرذائل والأجسام (مجمع البحرين : ج 1 ص 89 «أنف») .
5- .المحاسن : ج 1 ص 106 ح 90 عن محمّد بن مروان عن الإمام الباقر عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 93 ص 183 ح 19 .

ص: 443

فصل يكم: تفسير تسبيح

فصل يكم: تفسير تسبيحقرآن«خدا منزّه است از آنچه در وصف مى آورند ، به استثناى بندگان پاك دل خدا» .

«منزّه است پروردگار تو، پروردگار شكوهمند، از آنچه وصف مى كنند» .

حديثالمستدرك على الصحيحين_ به نقل از طلحة بن عبيد اللّه _: از پيامبر خدا ، در باره معناى «سبحان اللّه » پرسيدم . فرمود : «يعنى وارسته دانستن خداوند از هر عيب [و بدى]» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه بنده بگويد : «پاكا خداوند!» ، خدا را [از مرتبه مخلوق ، ]وارسته دانسته است و بر خداست كه او را يارى بخشد .

.

ص: 444

الإمام الحسن عليه السلام :جاءَ نَفَرٌ مِنَ اليَهودِ إلى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، فَسَأَلَهُ أعلَمُهُم فَقالَ لَهُ : أخبِرني عَن تَفسيرِ : سُبحانَ اللّهِ ، وَالحَمدُ للّهِِ ، ولا إلهَ إلَا اللّهُ ، وَاللّهُ أكبَرُ . فَقالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : عَلِمَ اللّهُ عز و جل أَنَّ بَني آدَمَ يَكذِبونَ عَلَى اللّهِ عز و جل ، فَقالَ : «سُبحانَ اللّهِ» ؛ بَراءَةً مِمّا يَقولونَ . وأمّا قَولُهُ : «الحَمدُ للّهِِ» ؛ فَإِنَّهُ عَلِمَ أَنَّ العِبادَ لا يُؤَدّونَ شُكرَ نِعمَتِهِ فَحَمِدَ نَفسَهُ قَبلَ أن يَحمَدَهُ العِبادُ ، وهُوَ أوَّلُ كَلامٍ ، لَولا ذلِكَ لَما أنعَمَ اللّهُ تَعالى عَلى أحَدٍ بِنِعمَتِهِ . وقَولُهُ : «لا إلهَ إلَا اللّهُ» يَعني وَحدانِيَّتَهُ ، لا يَقبَلُ الأَعمالَ إلّا بِها ، وهِيَ كَلِمَةُ التَّقوى ، يُثقِلُ اللّهُ بِهَا المَوازينَ يَومَ القِيامَةِ . وأمّا قَولُهُ : «اللّهُ أكبَرُ» ، فَهِيَ كَلِمَةٌ أعلَى الكَلِماتِ وأحَبُّها إلَى اللّهِ عز و جل؛ يَعني أنَّهُ لَيسَ شَيءٌ أكبرَ مِنهُ ، ولا تَصِحُّ الصَّلاةُ إلّا بِها لِكَرامَتِها عَلَى اللّهِ عز و جل ، وهُوَ الاِسمُ الأَعَزُّ الأَكرَمُ . قالَ اليَهودِيُّ : صَدَقتَ يا مُحَمَّدُ . فَما جَزاءُ قائِلِها؟ قالَ : إذا قالَ العَبدُ : «سُبحانَ اللّهِ» ، سَبَّحَ مَعَهُ ما دونَ العَرشِ ، فَيُعطى قائِلُها عَشرَ أمثالِها . وإذا قالَ : «الحَمدُ للّهِِ» ، أنعَمَ اللّهُ عَلَيهِ بِنِعَمِ الدُّنيا مَوصولاً بِنِعَمِ الآخِرَةِ ، وهِيَ الكَلِمَةُ الَّتي يَقولُها أهلُ الجَنَّةِ إذا دَخَلوها ، ويَنقَطِعُ الكَلامُ الَّذي يَقولونَهُ فِي الدُّنيا ما خَلَا الحَمدُ للّهِِ ؛ وذلِكَ قَولُهُ تَعالى : «دَعْوَاهُمْ فِيهَا سُبْحَ_نَكَ اللَّهُمَّ وَ تَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلَ_مٌ وَ ءَاخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَ__لَمِينَ» (1) . وأمّا قَولُهُ : «لا إلهَ إلَا اللّهُ» ، فَثَمَنُهَا الجَنَّةُ ؛ وذلِكَ قَولُ اللّهِ تَعالى : «هَلْ جَزَاءُ الْاءِحْسَ_نِ إِلَا الْاءِحْسَ_نُ» (2) قالَ : هَل جَزاءُ مَن قالَ : «لا إلهَ إلَا اللّهُ» إلَا الجَنَّةُ . فَقالَ اليَهودِيُّ : صَدَقتَ يا مُحَمَّدُ . (3)

.


1- .يونس : 10 .
2- .الرحمن : 60 .
3- .علل الشرائع : ص 251 ح 8 عن الحسن بن عبد اللّه عن آبائه ، الأمالي للصدوق : ص 255 ح 279 عن الحسن بن عبد اللّه عن أبيه عن جدّه الحسن عليه السلام ، الاختصاص : ص 34 عن الحسين بن عبد اللّه عن أبيه عن جدّه عن آبائه عن الإمام الحسين عليهم السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 9 ص 294 ح 5 .

ص: 445

امام حسن عليه السلام :گروهى از يهود به نزد پيامبر خدا آمدند . داناترينِ آنان از ايشان سؤال كرد و گفت : مرا از معناى «پاكا خدا ، و ستايشْ خداى را ، و معبودى جز خدا نيست ، و خدا بزرگ تر است (سبحانَ اللّهِ والحمدُ للّهِ ولا إله إلّا اللّهُ واللّهُ أكبرُ)» آگاه كن . پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «خداوند عز و جل مى دانست كه آدمى زادگان بر خداوند عز و جل دروغ مى بندند. از اين رو فرمود : پاكا خدا! ، براى تبرئه كردن خود از آنچه [در باره او ]مى گويند . و اين كه فرمود : ستايش ، خداى را به اين خاطر است كه مى دانست بندگان ، نعمت هاى او را سپاس نمى گزارند . از اين رو ، پيش از آن كه بندگان ، او را سپاس گويند ، خود ، خويشتن را سپاس گفت ، و اين ، آغازينْ سخن است . اگر نبود اين سپاس گزارى ، بى گمان ، خداوند متعال ، نعمت خويش را به هيچ كس ارزانى نمى داشت . و عبارت معبودى جز خدا نيست ، به معناى يكتايى اوست . اَعمال را جز با اين عقيده (توحيد) نمى پذيرد ، و اين عبارت ، كلمه پرهيزگارى است . در روز رستاخيز ، خداوند با اين عقيده ، ترازوها[ى اعمال] را سنگين مى كند . و جمله خدا بزرگ تر است ، عالى ترين سخن و محبوب ترين سخن در نزد خداوند عز و جل است ؛ يعنى هيچ چيزى بزرگ تر از او نيست ، و نماز ، جز با آن ، درست نيست ؛ زيرا كه اين سخن ، در نزد خداوند عز و جل سخنى ارجمند است ، و عزيزترين و ارجمندترين نام است» . يهودى گفت : درست گفتى ، اى محمّد ! پاداش گوينده اينها چيست؟ فرمود : «هر گاه بنده بگويد : پاكا خدا! ، همه آفريدگان زير عرش ، هم صدا با او تسبيح مى گويند و ده برابر آن به گوينده اش پاداش داده مى شود ، و هر گاه بگويد : ستايش ، خداى را ، خداوند ، نعمت هاى دنيا را و در پى آن ، نعمت هاى آخرت را به او ارزانى مى دارد . اين ، جمله اى است كه اهل بهشت ، هر گاه وارد آن شوند ، مى گويند ، و همه سخنانى كه در دنيا مى گفتند ، قطع مى شود ، بجز جمله ستايش ، خداى را . خداى متعال ، در اين باره فرموده است : «نيايششان در آن : پاكا تو _ بار خدايا _ ، و درودشان در آن : سلام ، و واپسين نيايششان اين است كه : ستايش ، خداى را كه پروردگار جهانيان است» ، و امّا جمله معبودى جز خدا نيست ، بهايش بهشت است . خداوند متعال مى فرمايد : «آيا سزاى نيكى كردن، جز نيكى كردن است؟» . آيا سزاى كسى كه مى گويد : معبودى جز خدا نيست ، چيزى جز بهشت است؟» . يهودى گفت : درست گفتى ، اى محمّد !

.

ص: 446

الإمام عليّ عليه السلام_ بَعدَ أن بَيَّنَ مَعنَى الرُّكوعِ _: ومَعنى قَولِهِ : «سُبحانَ رَبِّيَ العَظيمِ وبِحَمدِهِ» ؛ فَ «سُبحانَ اللّهِ» : أنَفَةٌ للّهِِ عز و جل ، و«رَبّي» : خالِقي ، وَ«العَظيمِ» : هُوَ العَظيمُ في نَفسِهِ ، غَيرُ مَوصوفٍ بِالصِّغَرِ ، وعَظيمٌ فِي مُلكِهِ وسُلطانِهِ ، وأعظَمُ مِن أن يوصَفَ ، تَعالَى اللّهُ . (1)

عنه عليه السلام_ بَعدَ أن بَيَّنَ مَعنَى السُّجودِ _: ومَعنى قَولِهِ : «سُبحانَ رَبِّيَ الأَعلى» ؛ فَ «سُبحانَ» : أنَفَةٌ للّهِِ ، و«رَبِّي» : خالِقي ، وَ«الأَعلى» : أي عَلا وَارتَفَعَ في سَماواتِهِ حَتّى صارَ العِبادُ كُلُّهُم دونَهُ ، وقَهَرَهُم بِعِزَّتِهِ ، ومِن عِندِهِ التَّدبيرُ ، وإلَيهِ تَعرُجُ المَعارِجُ . (2)

الإمام الصادق عليه السلام_ لِهِشامِ بنِ الحَكَمِ وقَد سَأَلَهُ عَن تَفسيرِ سُبحانَ اللّهِ _:أنَفَةٌ للّهِِ ، أما تَرَى الرَّجُلَ إذا عَجِبَ مِنَ الشَّيءِ قالَ : سُبحانَ اللّهِ . (3)

التوحيد عن يزيد بن الأصمّ :سَأَلَ رَجُلٌ عُمَرَ بنَ الخَطّابِ ، فَقالَ : يا أميرَ المُؤمِنينَ ، ما تَفسيرُ : سُبحانَ اللّهِ؟ قالَ : إنَّ في هذَا الحائِطِ رَجُلاً كانَ إذا سُئِلَ أنبَأَ ، وإِذا سكَتَ ابتَدَأَ . فَدَخَلَ الرَّجُلُ ؛ فَإِذا هُوَ عَلِيُّ بنُ أبي طالِبٍ عليه السلام ، فَقالَ : يا أَبَا الحَسَنِ ، ما تَفسيرُ : سُبحانَ اللّهِ؟ قالَ : هُوَ تَعظيمُ جَلالِ اللّهِ عز و جل ، وتَنزيهُهُ عَمّا قالَ فيهِ كُلُّ مُشرِكٍ ، فَإِذا قالَهَا العَبدُ صَلّى عَلَيهِ كُلُّ مَلَكٍ . (4)

.


1- .بحار الأنوار : ج 85 ص 116 ح 25 نقلاً عن العلل لمحمّد بن عليّ بن إبراهيم .
2- .بحار الأنوار : ج 85 ص 139 ح 24 نقلاً عن العلل لمحمّد بن عليّ بن إبراهيم .
3- .الكافي : ج 3 ص 329 ح 5 ، معاني الأخبار : ص 9 ح 1 عن هشام بن عبدالملك وفيه صدره إلى «أنفة للّه » .
4- .التوحيد : ص 312 ح 1 ، معاني الأخبار : ص 9 ح 3 ، بحار الأنوار : ج 40 ص 121 ح 10 .

ص: 447

امام على عليه السلام_ پس از بيان معناى ركوع _: معناى جمله «پاكا پروردگار بزرگ من ، و ستايشْ ، او را!» ، اين است : «پاكا خدا!» ، وارسته دانستن خداست . «پروردگار من» ، يعنى : آفريدگار من . «بزرگ» ، يعنى : ذاتا بزرگ است و به خُردى وصف نمى شود ، و پادشاهى و سلطنتش نيز باعظمت است ، و بزرگ تر از آن است كه به وصف در آيد . خدا ، برتر است .

امام على عليه السلام_ پس از بيان معناى سجود _: معناى جمله «پاكا پروردگار برتر من!» ، اين است : «پاكا» ، وارسته دانستن خداست . «پروردگار من» ، يعنى آفريدگار من . «برتر» ، يعنى در آسمان هايش بلندمرتبه و رفيع است و همه بندگان ، فرودست او و مقهور عزّت اويند ، و تدبير [عالم] از جانب اوست ، و همه صعودها به سوى اوست .

امام صادق عليه السلام_ در پاسخ پرسش هشام بن حكم از معناى «پاكا خدا!» _: وارسته دانستن خداست . نمى بينى كه آدمى هر گاه از چيزى شگفت زده مى شود ، مى گويد : «سبحان اللّه !» ؟!

التوحيد_ به نقل از يزيد بن اَصَم _: مردى از عمر بن خطّاب سؤال كرد و گفت : اى امير مؤمنان ! معناى «پاكا خدا (سبحان اللّه )» چيست؟ عمر گفت : در اين باغ ، مردى است كه هر گاه از او سؤالى شود ، پاسخ مى دهد ، و هر گاه سكوت شود ، او خود آغاز به پاسخگويى مى كند . مرد ، وارد باغ شد . ديد [كه آن مرد ،] على بن ابى طالب عليه السلام است . گفت : اى ابو الحسن ! معناى «پاكا خدا!» چيست؟ فرمود : «بزرگداشت عظمت خداوند عز و جل است ، و وارسته دانستن او از آنچه هر مشركى در باره اش بگويد . پس ، هر گاه بنده اين جمله را بگويد ، هر فرشته اى بر او درود مى فرستد» .

.

ص: 448

الكافي عن هشام الجواليقي :سَأَلتُ أبا عَبدِ اللّهِ عليه السلام عَن قَولِ اللّهِ عز و جل : «سُبْحَانَ اللّهِ» (1) ما يَعني بِهِ؟ قالَ : تَنزيهَهُ . (2)

الإمام زين العابدين عليه السلام :إذا قُلتَ : «سُبحانَ اللّهِ وبِحَمدِهِ» رَفَعتَ اللّهَ تَبارَكَ وتَعالى عَمّا يَقولُ العادِلونَ بِهِ . (3)

تفسير القمّي عن إسماعيل الجعفي عن الإمام الباقر عليه السلام_ في وَصفِ مِعراجِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله _: فَلَمَّا انتَهى بِهِ إلى سِدرَةِ المُنتَهى تَخَلَّفَ عَنهُ جَبرَئيلُ عليه السلام ، فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : «يا جَبرَئيلُ ، في هذَا المَوضِعِ تَخذُلُني»؟! فَقالَ : تَقَدَّم أمامَك ، فَوَاللّهِ لَقَد بَلَغتَ مَبلَغا لَم يَبلُغهُ أحَدٌ مِن خَلقِ اللّهِ قَبلَكَ . «فَرَأَيتُ مِن نورِ رَبّي ، وحالَ بَيني وبَينَهُ السُّبحَةُ» . قُلتُ : ومَا السُّبحَةُ (4) جُعِلتُ فِداكَ؟ فَأَومَأَ بِوَجهِهِ إلَى الأَرضِ وأَومَأَ بِيَدِهِ إلَى السَّماءِ وهُوَ يَقولُ : جَلالُ رَبّي _ ثَلاثَ مَرّاتٍ _ . (5)

.


1- .جاءت كثيرا في القرآن الكريم ، وبعنوان المثال اُنظر : الأنبياء:22 ، المؤمنون:91 ، النمل:8 ، القصص : 68 .
2- .الكافي : ج 1 ص 118 ح 11 ، التوحيد : ص 312 ح 3 ، معاني الأخبار : ص 9 ح 2 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 177 ح 2 .
3- .الخصال : ص 299 ح 72 عن أبي حمزة الثمالي ، بحار الأنوار : ج 93 ص 178 ح 6 .
4- .في المصدر : «السبخة» في كلا الموضعين ، والتصويب من بحار الأنوار وتفسير نور الثقلين وتفسير الصافي . وقال المجلسي قدس سره : لعلّ المراد بالسُّبْحة تنزّهه وتقدّسه تعالى ؛ أي حال بيني وبينه تنزّهه عن المكان والرؤية ، وإلّا فقد حصل غاية ما يمكن من القرب. قال الجزري : سُبُحات اللّه : جلالُه وعظمتُه ، وهي في الأصل جمع سُبْحة (بحار الأنوار : ج 18 ص 374) .
5- .تفسير القمّي : ج 2 ص 243 ، بحار الأنوار : ج 18 ص 373 ح 79 .

ص: 449

الكافى_ به نقل از هشام جواليقى _: از امام صادق عليه السلام در باره معناى اين سخن خداوند عز و جل«پاكا خدا!» پرسيدم . فرمود : «منزّه دانستن اوست» .

امام زين العابدين عليه السلام :هر گاه بگويى : «پاكا خدا ، و ستايش ، او را!» ، خداوند _ تبارك و تعالى _ را از آنچه مشركان مى گويند ، برتر دانسته اى .

تفسير القمّى_ به نقل از اسماعيل جُعفى ، در وصف معراج پيامبر صلى الله عليه و آله _: امام باقر عليه السلام فرمود : «چون جبرئيل عليه السلام پيامبر صلى الله عليه و آله را به سِدرةُ المُنتهى (آخرين درخت سِدر) رساند ، وا پس ايستاد . پيامبر خدا فرمود : «اى جبرئيل ! در چنين جايى مرا تنها مى گذارى؟!» . [جبرئيل عليه السلام ] گفت : تو پيش برو ؛ زيرا به خدا سوگند ، به جايى رسيده اى كه هيچ مخلوقى پيش از تو به آن جا نرسيده است . پس ، از نور پروردگارم ديدم و سُبحه ، ميان من و او حايل گشت» . گفتم : سُبحه (1) چيست ، فدايت شوم؟ [امام عليه السلام ] با صورتش به زمين و با دستش به آسمان اشاره كرد و سه بار فرمود : «شكوهِ پروردگارم» .

.


1- .علّامه مجلسى قدس سره مى گويد : شايد مراد از «سُبحه» ، تنزّه و تقدّس خداوند متعال است ؛ يعنى منزّه بودن او از مكان و ديده شدن ، ميان من و او حايل گشت ، وگرنه حدّ اعلاى قرب ، حاصل شده است . جزرى مى گويد : «سُبُحات اللّه » ، يعنى جلال و عظمت خداوند . سُبحات ، جمع «سُبحه» است .

ص: 450

الفَصلُ الثّاني : خصائص التّسبيح2 / 1اِسمٌ مِن أسماءِ اللّهِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ للّهِِ تَبارَكَ وتَعالى تِسعَةً وتِسعينَ اسما . . . وهِيَ : اللّهُ ، الإِلهُ . . . السُّبّوحُ (1) . (2)

تفسير العيّاشي عن زيد الشحّام عن الإمام الصادق عليه السلام ، قال :سَأَلتُهُ عَنِ التَّسبيحِ ، فَقالَ : هُوَ اسمٌ مِن أسماءِ اللّهِ ، ودَعوى أهلِ الجَنَّةِ . 3

كنزالعمّال عن ابن عبّاس :قالَ عُمَرُ : أمَّا الحَمدُ فَقَد عَرَفناهُ ؛ فَقَد تَحمَدُ الخَلائِقُ بَعضُهُم بَعضا ، وأمّا «لا إلهَ إلَا اللّهُ» قَد عَرَفناها ؛ فَقَد عُبِدَتِ الآلِهَةُ مِن دونِ اللّهِ ، وأمّا «اللّهُ أكبَرُ» فَقَد يُكَبِّرُ المُصَلّي ، وأمّا «سُبحانَ اللّهِ» فَما هُوَ؟ فَقالَ رَجُلٌ مِنَ القَومِ : اللّهُ أعلَمُ ، فَقالَ عُمَرُ : قَد شَقِيَ عُمَرُ إن لَم يَكُن يَعلَم ، إنَّ اللّهَ أعلَمُ . فَقالَ عَلِيٌّ عليه السلام : يا أميرَ المُؤمِنينَ ، اِسمٌ مَمنوعٌ أن يَنتَحِلَهُ أحَدٌ مِنَ الخَلائِقِ ، وإِلَيهِ مَفزَعُ الخَلقِ ، وأَحَبَّ أن يُقالَ لَهُ . فَقالَ عُمَرُ : هُوَ كَذلِكَ . (3)

.


1- .قال الشيخ الصدوق قدس سره : السُّبّوح : هو اسم مبنيّ على فُعّول ، وليس في كلام العرب فعّول إلّا سبّوح وقدّوس ، ومعناهما واحد ، وسبحان اللّه تنزيها له عن كلّ ما لا ينبغي أن يوصف به ، ونصبه لأنّه في موضع فعل على معنى تسبيحا للّه ؛ يريد : سبّحتُ تسبيحا للّه ، ويجوز أن يكون نصبا على الظرف ، ومعناه : نسبّح للّه وسبّحوا للّه (التوحيد : ص 207) .
2- .التوحيد : ص 194 ح 8 ، الخصال : ص 593 ح 4 كلاهما عن سليمان بن مهران عن الإمام الصادق عن آبائه عن الإمام عليّ عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 4 ص 186 ح 1 .
3- .كنزالعمّال : ج 2 ص 564 ح 4738 نقلاً عن ابن ماجة في تفسيره وابن أبي حاتم وابن مردويه .

ص: 451

فصل دوم: ويژگى هاى تسبيح

2 / 1 نامى از نام هاى خدا

فصل دوم: ويژگى هاى تسبيح2 / 1نامى از نام هاى خداپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند _ تبارك و تعالى _ نود و نُه نام دارد ... و آنها عبارت اند از : اللّه ، اِله ، ... سُبّوح . (1)

تفسير العيّاشى_ به نقل از زيد شحّام _: از امام صادق عليه السلام در باره تسبيح پرسيدم . فرمود : «[يادكردِ] نامى از نام هاى خدا (سبحان) و [نيز] نيايش اهل بهشت است» . (2)

كنز العمّال_ به نقل از ابن عبّاس _: عُمر گفت : معناى «سپاس (حمد)» را مى دانيم . مردم ، يكديگر را سپاس مى گويند . معناى «معبودى جز خداى يگانه نيست» را هم مى دانيم ؛ چرا كه خدايانى به جاى خداوند يگانه ، پرستيده مى شدند . «خدا بزرگ تر است» هم معلوم است . نمازگزار ، «اللّه أكبر» مى گويد ؛ امّا «پاكا خدا! (سبحان اللّه )» ، به چه معناست؟ مردى از ميان جمعيت گفت : خدا ، داناتر است . عمر گفت : بدبخت عمر ، اگر نداند كه خدا داناتر است! على عليه السلام فرمود : «اى امير مؤمنان! [سبحان اللّه ،] نامى است كه هيچ يك از خلايق ، حق ندارد آن را بر خود نهد . خلق به او پناه مى بَرند ، و [خدا] دوست دارد كه اين نام به او گفته شود» . عمر گفت : همين طور است .

.


1- .شيخ صدوق قدس سره مى گويد : «سُبّوح» ، اسم است به وزن «فُعّول» ، و در كلام عرب ، جز سبّوح و قدّوس بر اين وزن نيامده است ، و اين هر دو به يك معناست . «سبحان اللّه » ، يعنى منزّه و وارسته است خداوند ، از هر آنچه كه شايسته نيست بدان وصف شود .
2- .علّامه طباطبايى قدس سره مى گويد : مراد امام عليه السلام از «تسبيح» ، عبارت «سبحان اللّه » است ، كه معناى اسمى آن ، دلالت بر منزّه بودن خداوند متعال دارد .

ص: 452

2 / 2جَوهَرُ الصَّلاةِالمناقب لابن شهر آشوب عن أبي حازم :قالَ رَجُلٌ لِزَينِ العابِدينَ عليه السلام : تَعرِفُ الصَّلاةَ؟ فَحَمَلتُ عَلَيهِ ، فَقالَ عليه السلام : مَهلاً يا أبا حازِمٍ فَإِنَّ العُلَماءَ هُمُ الحُلَماءُ الرُّحَماءُ . ثُمَّ واجَهَ السّائِلَ فَقالَ : نَعَم أعرِفُها ! فَسَأَلَهُ عَن أفعالِها وتُروكِها وفَرائِضِها ونَوافِلِها ، حَتّى بَلَغَ قَولَهُ : مَا افتِتاحُها؟ قالَ : التَّكبيرُ ، قالَ : ما بُرهانُها؟ قالَ : القِراءَةُ ، قالَ : ما خُشوعُها؟ قالَ : النَّظَرُ إلى مَوضِعِ السُّجودِ ، قالَ : ما تَحريمُها؟ قالَ : التَّكبيرُ ، قالَ : ما تَحليلُها؟ قالَ : التَّسليمُ ، قالَ : ما جَوهَرُها؟ قالَ : التَّسبيحُ . (1)

2 / 3صَلاةُ كُلِّ شَيءٍرسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ نَبِيَّ اللّهِ نوحا عليه السلام لَمّا حَضَرَتهُ الوَفاةُ قالَ لِابنِهِ : إنّي قاصٌّ عَلَيكَ الوَصِيَّةَ : آمُرُكَ بِاثنَتَينِ ، وأنهاكَ عَنِ اثنَتَينِ : آمُرُكَ بِ «لا إلهَ إلَا اللّهُ»؛ فَإِنَّ السَّماواتِ السَّبعَ وَالأَرضِينَ السَّبعَ لَو وُضِعَت في كَفَّةٍ ، ووُضِعَت «لا إلهَ إلَا اللّهُ» في كَفَّةٍ ، رَجَحَت بِهِنَّ «لا إلهَ إلَا اللّهُ» . ولَو أنَّ السَّماواتِ السَّبعَ وَالأَرَضِينَ السَّبعَ كُنَّ حَلقَةً مُبهَمَةً ، قَصَمَتهُنَّ «لا إلهَ إلَا اللّهُ» . و «سُبحانَ اللّهِ وبِحَمدِهِ»؛ فَإِنَّها صَلاةُ كُلِّ شَيءٍ ، وبِها يُرزَقُ الخَلقُ . (2) وأنهاكَ عَنِ الشِّركِ ، وَالكِبرِ . (3)

.


1- .المناقب لابن شهر آشوب : ج 4 ص 130 ، بحار الأنوار : ج 84 ص 244 ح 35 .
2- .قال العلّامة الطباطبائي قدس سره : قد ظهر ممّا قدّمناه في معنى تسبيح الأشياء الارتباط المشار إليه في الرواية بين تسبيح كلّ شيء وبين رزقه، فإنّ الرزق يقدّر بالحاجة والسؤال وكلّ شيء إنّما يسبّح اللّه تعالى بالإشارة بإظهار حاجته ونقصه إلى تنزّهه تعالى من ذلك (الميزان في تفسير القرآن : ج 13 ص 120) .
3- .مسند ابن حنبل : ج 2 ص 575 ح 6594 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 113 ح 154 نحوه وكلاهما عن عبد اللّه بن عمرو ، كنزالعمّال : ج 16 ص 107 ح 44078 .

ص: 453

2 / 2 گوهر نماز

2 / 3 نماز هر چيزى

2 / 2گوهر نمازالمناقب ، ابن شهرآشوب_ به نقل از ابو حازم _: مردى به امام زين العابدين عليه السلام گفت : نماز مى دانى؟! من به او حمله كردم . امام عليه السلام فرمود : «آرام باش ، اى ابو حازم ! عالمان ، بردبار و مهربان اند» . سپس ، رو به پرسنده كرد و فرمود : «آرى ؛ مى دانم!» . مرد از اعمال نماز و مبطلات و واجبات و مستحبّات آن پرسيد ، تا به اين جا رسيد كه گفت : شروع نماز چيست؟ فرمود : «تكبير» . گفت : برهانش چيست؟ فرمود : «قرائت» . گفت : خشوعش چيست؟ فرمود : «نگاه كردن به محلّ سجده» . گفت : وارد شدن به حريم نماز ، چگونه است؟ فرمود : «با تكبير[ة الإحرام]» . گفت : خارج شدن از آن به چيست؟ فرمود : «به سلام دادن» . گفت : گوهرش چيست؟ فرمود : «سبحان اللّه » .

2 / 3نماز هر چيزىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چون زمان رحلت پيامبر خدا نوح عليه السلام رسيد ، به پسرش گفت : به تو وصيّت مى كنم . به دو چيز ، فرمانت مى دهم و از دو چيز ، بازَت مى دارم . فرمانت مى دهم به اين كه : «معبودى جز خداى يكتا نيست» ؛ چرا كه اگر هفت آسمان و هفت زمين را در يك كفّه و «معبودى جز خداى يكتا نيست» را در كفّه ديگر بگذارند ، كفّه «معبودى جز خداى يكتا نيست» ، بر آنها مى چربد . و اگر هفت آسمان و هفت زمين ، حلقه اى در هم پيچيده باشند ، [عقيده] «معبودى جز خداى يكتا نيست» ، آن را در هم مى شكند . و [فرمانت مى دهم به] «پاكا خدا ، و ستايش ، او را!» ؛ زيرا اين [جمله ،] نماز هر موجودى است و خلق ، به واسطه آن ، روزى داده مى شوند . (1) و آن دو چيز كه از آنها بازَت مى دارم : شرك و تكبّر است .

.


1- .علّامه طباطبايى قدس سره مى گويد : روزى ، بر پايه نياز و درخواست ، مقدّر مى شود و هر موجودى با اظهار نيازمندى و نقص خود ، اشاره به اين دارد كه خداوند متعال ، از اين دو ، منزّه و مبرّاست و از اين طريق ، حق تعالى را تسبيح مى گويد .

ص: 454

2 / 4طَعامُ المَلائِكَةِالاختصاص عن ابن عبّاس_ في مَسائِلِ عَبدِ اللّهِ بنِ سَلّامٍ لِلنَّبِيِّ صلى الله عليه و آله _: قالَ : فَأَخبِرني عَن جَبرَئيلَ في زِيِّ الإِناثِ أم في زِيِّ الذُّكورِ؟ قالَ صلى الله عليه و آله : في زِيِّ الذُّكورِ لَيسَ في زِيِّ الإِناثِ . قالَ : فَأَخبِرني ما طَعامُهُ وشَرابُهُ؟ قال : طَعامُهُ التَّسبيحُ ، وشَرابُهُ التَّهليلُ (1) . قالَ : صَدَقتَ يا مُحَمَّدُ . (2)

.


1- .أي يتقوّون بالتسبيح والتهليل كما يتقوّى الإنسان بالطعام والشراب ولا يبقى بدونهما (بحار الأنوار : ج 59 ص 254) .
2- .الاختصاص : ص 45 ، بحار الأنوار : ج 59 ص 253 ح 16 .

ص: 455

2 / 4 خوراك فرشتگان

2 / 4خوراك فرشتگانالاختصاص_ به نقل از ابن عبّاس ، در باره پرسش هاى عبد اللّه بن سلّام از پيامبر صلى الله عليه و آله _: [عبد اللّه پرسيد : ]مرا از جبرئيل ، خبر ده كه آيا در هيئت زنان است يا در هيئت مردان؟ پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «در هيئت مردان است ، نه در هيئت زنان» . گفت : مرا از خوراك و نوشاكش خبر ده . فرمود : «خوراكش سبحان اللّه است ، و نوشاكش لا إله إلّا اللّه » . (1) گفت : درست گفتى ، اى محمّد !

.


1- .يعنى فرشتگان با تسبيح و تهليل ، نيرو مى گيرند ، چنان كه انسان با آب و غذا نيرو مى گيرد و بدون اين دو ، زنده نمى ماند .

ص: 456

2 / 5دُعاءُ أهلِ الجَنَّةِالكتاب«دَعْوَاهُمْ فِيهَا سُبْحَ_نَكَ اللَّهُمَّ وَ تَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلَ_مٌ وَ ءَاخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَ__لَمِينَ» (1)2

.


1- .يونس : 10 .

ص: 457

2 / 5 نيايش بهشتيان

2 / 5نيايش بهشتيانقرآن«نيايش آنان در آن جا «خدايا! تو منزّهى » و درودشان در آن جا سلام است، و پايان نيايش آنان ، اين كه: «ستايش ، ويژه پروردگار جهانيان است»» .

.

ص: 458

الحديثالإمام عليّ عليه السلام_ فِي خُطبَةٍ لَهُ _: جَعَلَ اللّهُ العاقِبَةَ لِلتَّقوى ، وَالجَنَّةَ لِأَهلِها مَأوىً ، دُعاؤُهُم فيها أحسَنُ الدُّعاءِ «سُبْحَ_نَكَ اللَّهُمَّ» ، دُعاؤُهُمُ المَولى عَلى ما آتاهُم «وَ ءَاخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَ__لَمِينَ» . (1)

الإمام الباقر عليه السلام :إنَّ المُؤمِنَ لَيَكونُ لَهُ مِنَ الجِنانِ ما أحَبَّ وَاشتَهى ، يَتَنَعَّمُ فيهِنَّ كَيفَ يَشاءُ ، وإِذا أرادَ المُؤمِنُ شَيئا أَوِ اشتَهى إنَّما دَعواهُ فِيها إذا أرادَ أن يَقولَ : «سُبحانَكَ اللّهُمَّ» ، فَإِذا قالَها تَبادَرَت إلَيهِ الخَدَمُ بِمَا اشتَهى مِن غَيرِ أن يَكونَ طَلَبَهُ مِنهُم أو أمَرَ بِهِ ، وذلِكَ قَولُ اللّهِ عز و جل : «دَعْوَاهُمْ فِيهَا سُبْحَ_نَكَ اللَّهُمَّ وَ تَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلَ_مٌ» يَعني الخُدّامَ ، قالَ : «وَ ءَاخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَ__لَمِينَ» . (2)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أهلُ الجَنَّةِ . . . يُلهَمونَ التَّسبيحَ وَالتَّحميدَ كَما يُلهَمونَ النَّفَسَ . (3)

2 / 6اِلتِذاذُ أهلِ الجَنَّةِ بِتَسبيحِ الحَليِ عَلَيهِمالإمام الصادق عليه السلام :إنَّ المُؤمِنَ لَيَتَنَعَّمُ بِتَسبيحِ الحَليِ عَلَيهِ فِي الجَنَّةِ ، في كُلِّ مَفصَلٍ مِنَ المُؤمِنِ فِي الجَنَّةِ ثَلاثَةُ أساوِرَ مِن ذَهَبٍ وفِضَّةٍ ولُؤلُؤٍ . (4)

.


1- .الكافي : ج 8 ص 173 ح 193 عن جابر عن الإمام الباقر عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 77 ص 350 ح 30 .
2- .الكافي : ج 8 ص 100 ح 69 عن محمّد بن إسحاق المدني ، بحار الأنوار : ج 8 ص 161 ح 98 .
3- .سنن الدارمي : ج 2 ص 792 ح 2723 ، مسند ابن حنبل : ج 5 ص 121 ح 14775 نحوه وكلاهما عن جابر ، كنزالعمّال : ج 14 ص 469 ح 39294 .
4- .ربيع الأبرار : ج 4 ص 26 .

ص: 459

2 / 6 لذّت بردن بهشتيان از تسبيح زيوَرهايشان

حديثامام على عليه السلام_ در يكى از خطبه هايش _: خداوند ، فرجام را براى پرهيزگارى قرار داده است و بهشت را براى پرهيزگاران . نيايش آنان در بهشت ، بهترين نيايش است : «پاكى تو ، اى خداوند!» . نيايششان به درگاه سَروَرشان براى آنچه به ايشان داده نيز اين است : «و واپسين نيايش آنان ، اين است : ستايش ، خداى را كه پروردگار جهانيان است» .

امام باقر عليه السلام :براى مؤمن از باغ هاى بهشت ، هر آنچه دوست بدارد و دلش بخواهد ، خواهد بود و از آنها هر گونه كه بخواهد ، بهره مند خواهد شد . هر گاه مؤمن ، چيزى را اراده كند يا دلش بخواهد ، سخنش در آن جا ، در وقت خواستن آن چيز ، اين است كه بگويد : «پاكى تو ، اى خداوند!» ، و چون اين جمله را بگويد ، خدمتكاران ، آنچه را كه هوس كرده است ، برايش مى آورند ، بدون اين كه آن چيز را از آنان طلبيده يا دستورش را داده باشد . خداوند عز و جل مى فرمايد : «نيايش آنان در آن جا پاكى تو ، اى خداوند! است و درودشان در آن جا سلام است» ؛ يعنى [درود ]خدمتكاران . مى فرمايد : «و واپسين نيايش آنان ، اين است : ستايش ، خداى را كه پروردگار جهانيان است» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بهشتيان ، ... همان گونه كه نَفَس كشيدن به آنان الهام مى شود ، «سبحان اللّه » و «الحمد للّه » به ايشان الهام مى شود .

2 / 6لذّت بردن بهشتيان از تسبيح زيوَرهايشانامام صادق عليه السلام :مؤمن در بهشت ، از زيور تسبيح ، برخوردار است . در بند بندِ مؤمن در بهشت ، سه دستبند زرّين و سيمين و مرواريد است .

.

ص: 460

2 / 7غِناءُ الجَنَّةِالإمام عليّ عليه السلام :قالَ رَجُلٌ : يا رَسولَ اللّهِ ، إنّي يُعجِبُنِي الصَّوتُ الحَسَنُ ، أفِي الجَنَّةِ الصَّوتُ الحَسَنُ؟ قالَ : نَعَم وَالَّذي نَفسي بِيَدِهِ ، إنَّ اللّهُ لَيَأمُرُ لِمَن أحَبَّ ذلِكَ مِنهُم بِشَجَرٍ يُسمِعُهُ صَوتا بِالتَّسبيحِ ، ما سَمِعَتِ الآذانُ بِأَحسَنَ مِنهُ قَطُّ . (1)

رسول اللّه صلى الله عليه و آله :وَالَّذي نَفسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ ، إنَّ فِي الجَنَّةِ لَشَجَرا يَتَصَفَّقُ بِالتَّسبيحِ بِصَوتٍ لَم يَسمَعِ الأَوَّلونَ وَالآخِرونَ بِمِثلِهِ ، يُثمِرُ ثَمرا كَالرُّمّانِ . (2)

2 / 8ثِمارُ الجَنَّةِرسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّ إبراهيمَ خَليلَ الرَّحمنِ رَأَى الجَنَّةَ فيما يَرَى النّائِمُ ، فَأَصبَحَ فَقَصَّها عَلى قَومِهِ ، فَقالَ : يا قومُ! إنّي رَأَيتُ البارِحَةَ فيما يَرَى النّائِمُ جَنَّةً عَرضُهَا السَّماواتُ وَالأَرضُ اُعِدَّت لِمُحَمَّدٍ واُمَّتِهِ ، حَدائِقُها شَهادَةُ أن لا إلهَ إلَا اللّهُ ، وأشجارُها مُحَمَّدٌ رَسولُ اللّهِ ، وثِمارُها سُبحانَ اللّهِ وَالحَمدُ للّهِِ . (3)

.


1- .الغارات : ج 1 ص 242 ، بحار الأنوار : ج 33 ص 547 ح 720 .
2- .المحاسن : ج 1 ص 288 ح 569 عن الحارث بن محمّد الأحول عمّن حدّثه عن الإمام الباقر والإمام الصادق عليهماالسلام ، تأويل الآيات الظاهرة : ج 2 ص 441 ح 1 عن الحارث بن محمّد الأحول عن الإمام الصادق عن الإمام الباقر عليهماالسلامعنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : ج 8 ص 138 ح 50 .
3- .كنزالعمّال : ج 12 ص 177 ح 34549 نقلاً عن مسند البزّار عن أبي اُمامة .

ص: 461

2 / 7 آواز بهشت

2 / 8 ميوه هاى بهشت

2 / 7آواز بهشتامام على عليه السلام :مردى گفت : اى پيامبر خدا ! من ، آواز خوش را دوست مى دارم . آيا در بهشت هم آواز خوش هست؟ فرمود : «آرى . سوگند به آن كه جانم در دست اوست ، خداوند ، براى آن كس از اهل بهشت كه آواز خوش را دوست دارد ، به درختى فرمان مى دهد تا آواز تسبيح بخواند ، با صدايى چنان خوش كه هرگز گوش ها زيباتر از آن را نشنيده اند» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سوگند به آن كه جان محمّد در دست اوست ، در بهشت ، درختى است كه با چنان صوتى آوازِ تسبيح سر مى دهد كه هيچ بشرى ، از آغاز تا پايان عالم ، مانند آن را نشنيده است ، و ميوه هايى چون انار مى دهد .

2 / 8ميوه هاى بهشتپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :ابراهيم خليل الرحمان ، بهشت را در عالم خواب ديد . صبح كه شد ، آن را براى قوم خود تعريف كرد و گفت : اى قوم! ديشب در عالم خواب ، بهشتى را ديدم كه پهناى آن [به پهناى] آسمان ها و زمين بود و براى محمّد و امّت او آماده شده بود . باغ هايشان ، گواهى دادن به يگانگى خداوند بود و درختانش ، گواهى دادن به پيامبرى محمّد ، و ميوه هايش ، «پاكا خدا ، و ستايش ، خداى را!» .

.

ص: 462

الفَصلُ الثّالِثُ : الحثّ على التّسبيح3 / 1فَضلُ التَّسبيحِرسول اللّه صلى الله عليه و آله_ مِن كَلامٍ لَهُ يَصِفُ فيهِ إخوانَهُ الَّذينَ يَأتونَ مِن بَعدِهِ _: لَو أنَّ أحَدا مِنهُم يُسَبِّحُ تَسبيحَةً خَيرٌ لَهُ مِن أن يَصيرَ لَهُ جِبالُ الدُّنيا ذَهَبا . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن سَبَّحَ تَسبيحَةً ، ومَنَحَ مِنحَةَ (2) لَبَنٍ ، أو هَدى زُقاقا (3) ، كانَ لَهُ كَعِدلِ نَسَمَةٍ . (4)

عنه صلى الله عليه و آله :إذا قالَ العَبدُ : «سُبحانَ اللّهِ» ، قالَ اللّهُ : صَدَقَ عَبدي ، سُبحاني وبِحَمدي ، لا يَنبَغِي التَّسبيحُ إلّا لي . (5)

.


1- .التحصين لابن فهد : ص 25 ح 40 .
2- .مِنْحَة اللبن : أن يُعطيه ناقة أو شاةً ينتفع بلبنها ويعيدها . وكذلك إذا أعطاه لينتفع بوبرها وصوفها زمانا ثمّ يردّها (النهاية : ج 4 ص 364 «منح») .
3- .في المصدر : «... منحه منحة لبن أو هدى دفافا ...» ، والتصويب من كنز العمّال. قال ابن الأثير : الزُّقاقُ _ بالضمّ _ : الطريق ، يريد من دلّ الضالّ أو الأعمى طريقه (النهاية : ج 2 ص 306 «زقق») .
4- .شُعب الإيمان : ج 2 ص 507 ح 2544 عن أبي أيّوب ، كنزالعمّال : ج 2 ص 231 ح 3890 .
5- .كنزالعمّال : ج 1 ص 466 ح 2029 نقلاً عن الديلمي عن أبي الدرداء .

ص: 463

فصل سوم: تشويق به تسبيحگويى

3 / 1 فضيلت تسبيحگويى

فصل سوم: تشويق به تسبيحگويى3 / 1فضيلت تسبيحگويىپيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ از گفتار ايشان در وصف برادرانش كه پس از او مى آيند _: اگر يكى از آنان ، يك تسبيح بگويد ، برايش بهتر از آن است كه همه كوه هاى دنيا براى او طلا شود .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس يك تسبيح بگويد ، يا دَهِشِ شيرى (1) عطا كند ، يا كوچه اى را نشان دهد ، (2) ثوابش برابر با آزاد كردن برده اى است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه بنده بگويد : «سبحان اللّه » ، خداوند مى فرمايد : راست گفت بنده ام . منزّهم من و ستايش ، مراست . تسبيح ، جز مرا نسِزَد .

.


1- .دَهِش شير ، به اين معناست كه شخصى مادّه شتر يا گوسفندى در اختيار كسى بگذارد تا براى مدّتى از شير و كُرك و پشم آن استفاده كند و سپس آن را به صاحبش برگرداند .
2- .يعنى گم شده اى يا نابينايى را راه نمايى كند .

ص: 464

الإمام الصادق عليه السلام :ما يَعلَمُ عِظَمَ ثَوابِ الدُّعاءِ وتَسبيحِ العَبدِ فيما بَينَهُ وبَينَ نَفسِهِ ، إلَا اللّهُ تَبارَكَ وتَعالى . (1)

عنه عليه السلام :ما مِن كَلِمَةٍ أخَفُّ عَلَى اللِّسانِ مِنها ولا أبلَغُ مِن «سُبحانَ اللّهِ» . (2)

عنه عليه السلام :مَن سَبَّحَ اللّهَ مِئَةَ مَرَّةٍ كانَ أفضَلَ النّاسِ ذلِكَ اليَومَ ، إلّا مَن قالَ مِثلَ قَولِهِ . (3)

عنه عليه السلام_ لَمّا قيلَ لَهُ : إنَّ مِن سَعادَةِ المَرءِ خِفَّةَ عارِضَيهِ (4) _: وما في هذا مِنَ السَّعادَةِ؟! إنَّمَا السَّعادَةُ خِفَّةُ ماضِغَيهِ (5) بِالتَّسبيحِ . (6)

عدّة الداعي_ فيما يُحكى عَن سُلَيمانَ بنِ داوودَ عليهماالسلام _: إنَّهُ مَرَّ بِحَرّاثٍ فَقالَ : لَقَد اُوتِيَ ابنُ داوودَ مُلكا عَظيما! فَأَلقاهُ الرّيحُ في اُذُنِهِ ، فَنَزَلَ ومَشى إلَى الحَرّاثِ وقالَ : إنَّما مَشَيتُ إلَيكَ لِئَلّا تَتَمَنّى ما لا تَقدِرُ عَلَيهِ . ثُمَّ قالَ : لَتَسبيحَةٌ واحِدَةٌ يَقبَلُهَا اللّهُ تَعالى خَيرٌ مِمّا اُوتِيَ آلُ داوودَ . وفي حَديثٍ آخَرَ : لِأَنَّ ثَوابَ التَّسبيحَةِ يَبقى ، ومُلكَ سُلَيمانَ يَفنى . (7)

الإمام الصادق عليه السلام :كانَ فيما وَعَظَ اللّهُ تَبارَكَ وتَعالى بِهِ عيسَى بنَ مَريَمَ عليه السلام : . . . يا عيسى ، تَيَقَّظ ولا تَيأَس مِن رَوحي ، وسَبِّحني مَعَ مَن يُسَبِّحُني ، وبِطَيِّبِ الكَلامِ فَقَدِّسني . (8)

.


1- .فلاح السائل : ص 92 ح 26 عن ابن أبي عمير عن بعض أصحابنا ، بحار الأنوار : ج 93 ص 319 ح 25 .
2- .الكافي : ج 3 ص 329 ح 5 ، مستطرفات السرائر : ص 96 ح 12 وليس فيه «منها» وكلاهما عن هشام بن الحكم ، بحار الأنوار : ج 93 ص 183 ح 23 .
3- .المحاسن : ج 1 ص 107 ح 91 عن أبي بصير ، بحار الأنوار : ج 93 ص 183 ح 20 .
4- .قال ابن الأثير : العارضُ من اللِّحيَة : ما يَنبتُ على عُرض اللَّحْيِ فوق الذقنُ، وقيل : أراد بخِفَّة العارِضَينِ خِفَّةَ اللحية ، وما أراه مناسبا (النهاية : ج 3 ص 212 «عرض») .
5- .الماضِغان : اُصول اللِّحيَين عند منبت الأضراس (مجمع البحرين : ج 3 ص 1702 «مضغ») .
6- .علل الشرائع : ص 580 ح 11 ، معاني الأخبار : ص 183 ح 1 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 153 ح 13 .
7- .عدّة الداعي : ص 246 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 184 ح 26 .
8- .الأمالي للصدوق : ص 606 _ 610 ح 842 عن أبي بصير ، الكافي : ج 8 ص 137 ح 103 عن عليّ بن أسباط عنهم عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 14 ص 294 ح 14 .

ص: 465

امام صادق عليه السلام :عظمت ثواب دعا و تسبيحى را كه بنده ميان خود و خودش انجام مى دهد ، جز خداى _ تبارك و تعالى _ كسى نمى داند .

امام صادق عليه السلام :هيچ كلمه اى بر زبان ، سبُك تر و رساتر از «سبحان اللّه » نيست .

امام صادق عليه السلام :هر كس صد مرتبه «سبحان اللّه » بگويد ، در آن روز ، برترينِ مردم است ، مگر آن كه كسى ديگر نيز هم اندازه او [سبحان اللّه ] بگويد .

امام صادق عليه السلام_ چون به ايشان گفته شد : از خوش بختى مرد ، اين است كه گونه هايش سبُك باشد (1) _: در اين ، چه خوش بختى اى است؟! خوش بختى ، در اين است كه دو فكّ او به تسبيح گفتن ، سبُك [و جنبان ]باشد .

عدّة الداعى :مى گويند سليمان بن داوود عليه السلام بر كشتگرى گذشت . كشتگر [با خود ]گفت : چه سلطنت باشكوهى به پسر داوود داده شده است! باد ، سخن او را به گوش سليمان رساند . سليمان ، پياده شد و به نزد كشتگر رفت و گفت : «به نزد تو آمدم تا [بگويم :] چيزى را كه از توان تو بيرون است ، آرزو نكنى» . سپس گفت : «گفتن يك تسبيح كه خداى متعال آن را بپذيرد ، از هر آنچه به خاندان داوود داده شده ، بهتر است» . و در حديثى ديگر آمده است [كه گفت] : «زيرا ثواب تسبيح ، باقى مى ماند و مُلك سليمان از ميان مى رود» .

امام صادق عليه السلام :از جمله اندرزهاى خداوند _ تبارك و تعالى _ به عيسى بن مريم عليهماالسلاماين بود كه : «... اى عيسى! بيدار باش و از رحمت من ، نوميد مشو ، و همراه با تسبيحگويان ، مرا تسبيح گوى و با سخنان پاك ، تقديسم كن» .

.


1- .يعنى «تُنُك ريش» باشد ، نه داراى ريش انبوه .

ص: 466

بحار الأنوار :في صَحيفَةِ إدريسَ النَّبِيِّ عليه السلام : فَسُبحاني سُبحاني وطوبى لِمَن سَبَّحَني ، وقُدُّوسٌ أنَا وطوبى لِمَن قَدَّسَني . (1)

قصص الأنبياء_ في ذِكرِ العَشرِ الآياتِ الَّتي نَزَلَت عَلى موسى عليه السلام _: بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ : هذا كِتابٌ مِنَ اللّهِ المَلِكِ الجَبّارِ العَزيزِ القَهّارِ لِعَبدِهِ ورَسولِهِ موسَى بنِ عِمرانَ ، أن سَبِّحني وقَدِّسني ، لا إلهَ إلّا أنَا فَاعبُدني ، ولا تُشرِك بي شَيئا ، وَاشكُر لي ولِوالِدَيكَ إلَيَّ المَصيرُ . (2)

3 / 2كَثرَةُ التَّسبيحِالكتاب«وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُ_لُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِهَا وَ مِنْ ءَانَاىءِ الَّيْلِ فَسَبِّحْ وَ أَطْرَافَ النَّهَارِ لَعَلَّكَ تَرْضَى» . (3)

الحديثالإمام عليّ عليه السلام_ في ذِكرِ حَديثِ مِعراجِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله _: قالَ اللّهُ تَعالى : . . . يا أحمَدُ ، لَيسَ كُلُّ مَن قالَ : «اُحِبُّ اللّهَ» أحَبَّني ، حَتّى يَأخُذَ قُوتا . . . ويَشغَلَ بِذِكري اشتِغالاً ، ويُكثِرَ التَّسبيحَ دائِما (4) .

.


1- .بحار الأنوار : ج 95 ص 458 .
2- .قصص الأنبياء (عرائس المجالس) : ص 204 .
3- .طه : 130.
4- .إرشاد القلوب : ص 199 _ 205 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 30 ح 6 .

ص: 467

3 / 2 بسيار تسبيح گفتن

بحار الأنوار :در صحيفه ادريس پيامبر عليه السلام ، آمده است : «منزّهم من ، منزّهم ، و خوشا به حال آن كه مرا تسبيح گويد ! مقدّسم من ، و خوشا به حال آن كه مرا تقديس كند!» .

قصص الأنبياء_ در بيان آيات دهگانه اى كه بر موسى عليه السلام نازل شد _: به نام خداوند مهرگستر مهربان . اين نبشته اى است از سوى خداوند ، آن پادشاه مقتدر شكست ناپذير چيره [بر عالم هستى] ، به بنده اش و فرستاده اش موسى بن عمران : مرا تسبيح گوى و تقديس كن . معبودى جز من نيست . پس مرا بندگى كن و چيزى را انباز من مگردان ، و از من و پدر و مادرت سپاس گزارى نما . حركت به سوى من است .

3 / 2بسيار تسبيح گفتنقرآن«پس بر آنچه مى گويند ، شكيبا باش و پيش از بر آمدن آفتاب و قبل از فرو شدن آن، با ستايش پروردگارت ، [ او را ] تسبيح گو . و برخى از ساعات شب و حوالى روز را به نيايش پرداز . باشد كه خشنود گردى» .

حديثامام على عليه السلام_ در بيان حديث معراج پيامبر صلى الله عليه و آله _: خداى متعال فرمود : «... اى احمد! نه هر كه گفت : خدا را دوست دارم مرا دوست دارد ، مگر آن گاه كه خوراكى برگيرد ... و همواره به ياد من بپردازد و پيوسته تسبيح بسيار گويد» .

.

ص: 468

الإمام زين العابدين عليه السلام :إنَّما شِيعَتُنا . . . خُمصُ (1) البُطونِ ، ذُبُلُ الشِّفاهِ ، قَد هَيَّجَتِ (2) العِبادَةُ وُجوهَهُم ، وأخلَقَ (3) سَهَرُ اللَّيالي وقَطعُ الهَواجِرِ جُثَثَهُم ، المُسَبِّحونَ إذا سَكَتَ النّاسُ ، وَالمُصَلّونَ إذا نامَ النّاسُ ، والمَحزونونَ إذا فَرِحَ النّاسُ . (4)

ثواب الأعمال عن يونس بن يعقوب :قُلتُ لِأَبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام : مَن قالَ : «سُبحانَ اللّهَ» مِئَةَ مَرَّةٍ ، كانَ مِمَّن ذَكَرَ اللّهَ كَثيرا؟ قالَ : نَعَم . (5)

الإمام الصادق عليه السلام_ في أوصافِ المُؤمِنينَ الكامِلينَ _: فَهُمُ الحَفِيُّ عَيشُهُم ، المُنتَقِلَةُ دِيارُهُم مِن أرضٍ إلى أرضٍ ، الخَميصَةُ بُطُونُهُم مِنَ الصِّيامِ ، الذُّبُلَةُ شِفاهُهُم مِنَ التَّسبيحِ ، العُمشُ (6) العُيونِ مِنَ البُكاءِ . (7)

عنه عليه السلام :قالَ لُقمانُ لِابنِهِ : . . . عَلَيكَ بِالتَّسبيحِ ما دُمتَ عامِلاً ، وعَلَيكَ بِالدُّعاءِ ما دُمتَ خالِيا . (8)

.


1- .رجل خُمصان وخميص : إذا كان ضامر البطن (النهاية : ج 2 ص 80 «خمص») . وقال المجلسي قدس سره : خماص البطن كناية عن قلَّة الأكل ، أو كثرة الصوم ، أو العفّة (بحار الأنوار : ج 68 ص 188) .
2- .قال العلّامة المجلسي قدس سره : في القاموس : هاجَ يَهيجُ : ثار ، كاهتاج وتهيَّجَ ، وأثارَ ، وأهاجَهُ : أيبَسَهُ . وكأن تحتمل النسخة الباءَ الموحَّدة جهَبَّجَتج ؛ من قولهم : هبَّجَهُ تبهيجا : ورَّمَهُ (بحار الأنوار : ج 68 ص 169 واُنظر : القاموس المحيط : ج 1 ص 213 «هاج» وص 211 «هبج») .
3- .خَلُق الثوبُ : بَلِيَ ، وأخلَق الثّوبُ مثله ، وأخلَقتُه أنا ؛ يتعدّى ولا يتعدّى (الصحاح : ج 4 ص 1472 «خلق») .
4- .صفات الشيعة : ص 103 ح 40 عن حمران بن أعين عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 68 ص 169 ح 30 .
5- .ثواب الأعمال : ص 27 ح 1 ، عدّة الداعي : ص 246 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 182 ح 15 .
6- .العَمَش : ضعف البصر مع سيلان الدمع في أكثر الأوقات (القاموس المحيط : ج 2 ص 280 «عمش») .
7- .الاُصول الستّة عشر : ص 6 عن زيد الزرّاد ، بحار الأنوار : ج 67 ص 351 ح 54 .
8- .الكافي : ج 8 ص 348 ح 547 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 298 ح 2505 ، المحاسن : ج 2 ص 126 ح 1348 كلّها عن حمّاد (بن عيسى أو ابن عثمان) ، بحار الأنوار : ج 76 ص 272 ح 28 .

ص: 469

امام زين العابدين عليه السلام :پيروان ما ... شكم تهى و پژمرده لب اند. (1) عبادت ، رخساره هاى آنان را خشكانيده ، و شب زنده دارى و روزه دارى در روزهاى داغ ، پيكرهايشان را فرسوده است . آن گاه كه مردم خاموش اند ، آنان تسبيحگويند ، و آن زمان كه مردم غنوده اند ، آنان نمازگزارند ، و آن هنگام كه مردم شادند ، آنان اندوهناك اند .

ثواب الأعمال_ به نقل از يونس بن يعقوب _: به امام صادق عليه السلام گفتم : هر كس صد مرتبه «سبحان اللّه » بگويد ، از آنان است كه خدا را بسيار ياد كرده است؟ فرمود : «آرى» .

امام صادق عليه السلام_ در اوصاف مؤمنان كامل _: آنان ، پابرهنه [و درويشانه ]مى زيَند ، خانه به دوش اند ، شكم هايشان از روزه دارى خشكيده ، لبانشان از تسبيحگويى تَرَك خورده ، و چشمانشان از گريه [به درگاه خدا] كم سو گشته است .

امام صادق عليه السلام :لقمان به پسرش گفت : « ... آن گاه كه مشغول كارى هستى ، همواره تسبيح گوى ، و در خلوت (/ هنگام بيكارى) خويش به دعا مشغول شو» .

.


1- .كنايه از كم خورى يا روزه گرفتن بسيار است .

ص: 470

3 / 3التَّسبيحُ مَعَ التَّحميدِالكتاب«وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضِيقُ صَدْرُكَ بِمَا يَقُولُونَ * فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ كُن مِّنَ السَّ_جِدِينَ * وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ» . (1)

«فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُ_لُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ الْغُرُوبِ * وَ مِنَ الَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَ أَدْبَ_رَ السُّجُودِ» . (2)

«وَ اصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنَا وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ حِينَ تَقُومُ * وَ مِنَ الَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَ إِدْبَ_رَ النُّجُومِ» . (3)

«إِنَّمَا يُؤْمِنُ بِ_ايَ_تِنَا الَّذِينَ إِذَا ذُكِّرُواْ بِهَا خَرُّواْ سُجَّدًا وَ سَبَّحُواْ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ هُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ» . (4)

«دَعْوَاهُمْ فِيهَا سُبْحَ_نَكَ اللَّهُمَّ وَ تَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلَ_مٌ وَ ءَاخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَ__لَمِينَ» . (5)

الحديثرسول اللّه صلى الله عليه و آله :ما اُوحِيَ إلَيَّ أن أجمَعَ المالَ وأكونَ مِنَ التّاجِرينَ ، ولكِن اُوحِيَ إلَيَّ أن : «سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ كُن مِّنَ السَّ_جِدِينَ * وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ» . (6)

.


1- .الحِجر : 97 _ 99 .
2- .ق : 39 و 40 .
3- .الطور : 48 و 49 .
4- .السجدة : 15 .
5- .يونس : 10 .
6- .تفسير القرطبي : ج 10 ص 64 ، الدرّ المنثور : ج 5 ص 105 كلاهما عن أبي مسلم الخولاني والأخير عن ابن مسعود أيضا ، كنزالعمّال : ج 3 ص 245 ح 6374 نقلاً عن الحاكم في تاريخه عن أبي ذرّ ؛ الأمالي للطوسي : ص 531 ح1162 ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 369 ح 2661 كلاهما عن أبي ذرّ نحوه ، بحار الأنوار : ج 72 ص 47 ح 57 .

ص: 471

3 / 3 تسبيح همراه با تحميد

3 / 3تسبيح همراه با تحميدقرآن«و قطعاً مى دانيم كه سينه تو از آنچه مى گويند ، تنگ مى شود . پس با ستايش پروردگارت ، [او را] تسبيح گوى و از سجده كنندگان باش ، و پروردگارت را پرستش كن تا اين كه مرگ تو فرا رسد» .

«و بر آنچه مى گويند ، شكيبا باش و پيش از بر آمدن آفتاب و پيش از فرو شدن آن ، به ستايش پروردگارت، [او را ]تسبيح گوى . و پاره اى از شب و به دنبال سجود [ به صورت تعقيب و نافله ] او را تسبيح گوى» .

«و در برابر دستور پروردگارت ، شكيبايى پيشه كن كه تو خود ، در حمايت مايى ؛ و هنگامى كه [ از خواب ] بر مى خيزى ، به نيايش پروردگارت تسبيح گوى و [ نيز ] پاره اى از شب، و در [هنگام] فرو شدن ستارگان ، تسبيحگوىِ او باش» .

«تنها كسانى به آيات ما مى گروند كه چون آن [ آيات ] را به ايشان يادآورى كنند، سجده كنان به روى در مى افتند، و به ستايش پروردگارشان تسبيح مى گويند و آنان ، بزرگى نمى فروشند» .

«نيايش آنان در آن جا ، « خدايا! تو منزّهى » است و درودشان در آن جا سلام است، و واپسين نيايش آنان ، اين است كه: « ستايش ، ويژه پروردگار جهانيان است»» .

حديثپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :به من وحى نشد كه دارايى گِرد آورم و از بازرگانان شوم ؛ بلكه به من وحى شد كه : «با ستايش پروردگارت ، [او را] تسبيح گوى و از سجده كنندگان باش، و پروردگارت را پرستش كن تا اين كه مرگ تو فرا رسد» .

.

ص: 472

عنه صلى الله عليه و آله :أكثِر مِن قَولِ القَرينَتَينِ : سُبحانَ اللّهِ وبِحَمدِهِ . (1)

عنه صلى الله عليه و آله :مَن قالَ : «سُبحانَ اللّهِ وبِحَمدِهِ» في يَومٍ مِئَةَ مَرَّةٍ ، حُطَّت خَطاياهُ وإن كانَت مِثلَ زَبَدِ البَحرِ . (2)

عنه صلى الله عليه و آله :لا يَدَع رَجُلٌ مِنكُم أن يَفعَلَ للّهِِ عز و جل ألفَ حَسَنَةٍ حينَ يُصبِحُ ؛ يَقُولُ : «سُبحانَ اللّهِ وبِحَمدِهِ» مِئَةَ مَرَّةٍ فَإِنَّهُ ألفُ حَسَنَةٍ ، فَإِنَّهُ لَن يَعمَلَ إن شاءَ اللّهُ مِثلَ ذلِكَ في يَومٍ مِنَ الذُّنوبِ ، ويَكونُ ما عَمِلَ مِن خَيرٍ سِوى ذلِكَ وافِرا . (3)

المستدرك على الصحيحين عن أبي طلحة الأنصاري :قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : مَن قالَ : «لا إلهَ إلَا اللّهُ» دَخَلَ الجَنَّةَ ، ووَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ . ومَن قالَ : «سُبحانَ اللّهِ وبِحَمدِهِ» مِئَةً ، كَتَبَ اللّهُ لَهُ ألفَ حَسَنَةٍ وأربَعا وعِشرينَ حَسَنَةً . قالوا : يا رَسولَ اللّهِ ، إذا لا يَهلِكُ مِنّا أحَدٌ ! قالَ : بَلى ، إنَّ أحَدَكُم لَيَجيءُ بِالحَسَناتِ لَو وُضِعَت عَلى جَبَلٍ أثقَلَتهُ ، ثُمَّ تَجيءُ النِّعَمُ فَتَذهَبُ بِتِلكَ ، ثُمَّ يَتَطاوَلُ الرَّبُّ بَعدَ ذلِكَ بِرَحمَتِهِ . (4)

مسند ابن حنبل عن ربيعة بن كعب :كُنتُ أخدِمُ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله وأقومُ لَهُ في حَوائِجِهِ نَهاري أجمَعَ ، حَتّى يُصَلِّيَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله العِشاءَ الآخِرَةَ ، فَأَجلِسُ بِبابِهِ إذا دَخَلَ بَيتَهُ ، أقولُ : لَعَلَّها أن تَحدُثَ لِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله حاجَةٌ ، فَما أزالُ أسمَعُهُ يَقولُ صلى الله عليه و آله : سُبحانَ اللّهِ ، سُبحانَ اللّهِ ، سُبحانَ اللّهِ وبِحَمدِهِ ، حَتّى أمَلَّ فَأَرجِعَ أو تَغلِبَني عَيني ، فَأَرقُدَ . (5)

.


1- .كنزالعمّال : ج 1 ص 461 ح 1997 نقلاً عن الحاكم في تاريخه عن الإمام عليّ عليه السلام .
2- .صحيح البخاري : ج 5 ص 2352 ح 6042 ، صحيح مسلم : ج 4 ص 2071 ح 28 ، سنن الترمذي : ج 5 ص 511 ح 3466 وفيه «غفرت له ذنوبه» بدل «حطّت خطاياه» ، الموطّأ : ج 1 ص 209 ح 21 كلّها عن أبي هريرة ، كنزالعمّال : ج 1 ص 460 ح 1991 ؛ مستدرك الوسائل : ج 5 ص 324 ح 5996 نقلاً عن درر اللآلي .
3- .مسند ابن حنبل : ج 8 ص 173 ح 21800 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 696 ح 1897 كلاهما عن أبي الدرداء ، كنزالعمّال : ج 2 ص 236 ح 3908 .
4- .المستدرك على الصحيحين : ج 4 ص 279 ح 7638 ، كنزالعمّال : ج 1 ص 61 ح 210 .
5- .مسند ابن حنبل : ج 5 ص 571 ح 16579 ، المعجم الكبير : ج 5 ص 57 ح 4576 نحوه ، تاريخ دمشق : ج 4 ص 319 .

ص: 473

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اين دو كلمه به هم بسته را بسيار بگوييد : «پاكا خدا ، و ستايش ، او را!» .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس در يك روز صد مرتبه بگويد : «پاكا خدا ، و ستايش ، او را!» ، گناهانش فرو مى ريزند ، هر چند به اندازه كف دريا باشند .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ يك از شما اين را ترك نكند كه وقتى صبح خود را مى آغازد ، هزار كار نيك براى خداوند عز و جل انجام داده است ؛ [اين كه] يك صد مرتبه بگويد : «پاكا خدا ، و ستايش ، او را!» . اين ، برابر با هزار كار نيك است ؛ زيرا به خواست خدا ، هرگز در يك روز ، اين اندازه گناه نخواهد كرد ، و بجز اين ، كارهاى نيك فراوان ديگرى هم هست كه انجام دهد .

المستدرك على الصحيحين_ به نقل از ابو طلحه انصارى _: پيامبر خدا فرمود : «هر كس بگويد : معبودى جز خداى يكتا نيست (لا إله إلّا اللّه ) ، به بهشت مى رود و بهشت بر او واجب مى گردد ، و هر كس يكصد مرتبه بگويد : پاكا خدا ، و ستايش ، او را! ، خداوند برايش هزار و بيست و چهار ثواب مى نويسد» . گفتند : اى پيامبر خدا ! در اين صورت ، هيچ يك از ما هلاك [و جهنّمى] نخواهد شد! فرمود : «آرى . فردى از شما چندان كار نيك به جاى مى آورد كه اگر بر كوهى نهاده شوند ، آن را گران بار مى كنند ؛ امّا سپس نعمت ها مى آيند و آنها را از بين مى برند ، و سپس بار ديگر ، رحمت خداوند سر بر مى دارد» .

مسند ابن حنبل_ به نقل از ربيعة بن كعب _: من به پيامبر خدا خدمت مى كردم و تمام روزم را به رفع نيازهاى ايشان مى پرداختم تا آن كه پيامبر خدا ، نماز عشا را مى خواند ، و چون به خانه اش مى رفت ، من جلو در مى نشستم ؛ چرا كه مى گفتم : شايد پيامبر خدا كارى داشته باشد . مى شنيدم كه ايشان ، آن قدر «پاكا او ، پاكا او ، پاكا او و ستايش ، او را! (سبحان اللّه ، سبحان اللّه ، سبحان اللّه و بحمده)» مى گفت كه من ، خسته مى شدم و بر مى گشتم ، يا خواب مرا مى گرفت و مى خوابيدم .

.

ص: 474

5748.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :صحيح مسلم عن أبي ذرّ :قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : ألا اُخبِرُكَ بِأَحَبِّ الكَلامِ إلَى اللّهِ؟ قُلتُ : يا رَسولَ اللّهِ أخبِرني بِأَحَبِّ الكَلامِ إلَى اللّهِ ! فَقالَ : إنَّ أحَبَّ الكَلامِ إلَى اللّهِ : سُبحانَ اللّهِ وبِحَمدِهِ . (1)5749.عنه صلى الله عليه و آله :سنن الترمذي عن أبي ذرّ_ أنَّهُ قالَ لِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله _: بِأَبي أنتَ يا رَسولَ اللّهِ ، أيُّ الكَلامِ أحَبُّ إلَى اللّهِ عز و جل؟ قالَ : مَا اصطَفَى اللّهُ لِمَلائِكَتِهِ ؛ سُبحانَ رَبّي وبِحَمدِهِ ، سُبحانَ رَبّي وبِحَمدِهِ . (2)5750.الإمام الصادق عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :كَلِمَتانِ خَفيفَتانِ عَلَى اللِّسانِ ، ثَقيلَتانِ فِي الميزانِ ، حَبيبَتانِ إلَى الرَّحمنِ : سُبحانَ اللّهِ العَظيمِ ، سُبحانَ اللّهِ وبِحَمدِهِ . (3)5748.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :قولوا : «سُبحانَ اللّهِ وبِحَمدِهِ» مِئَةَ مَرَّةٍ ؛ مَن قالَها مَرَّةً كُتِبَت لَهُ عَشرا ، ومَن قالَها عَشرا كُتِبَت لَهُ مِئَةً ، ومَن قالَها مِئَةً كُتِبَت لَهُ ألفا ، ومَن زادَ زادَهُ اللّهُ ، ومَنِ استَغفَرَ غَفَرَ اللّهُ لَهُ . (4) .


1- .صحيح مسلم : ج 4 ص 2093 ح 85 ، سنن الترمذي : ج 5 ص 576 ح 3593 ، مسند ابن حنبل : ج 8 ص 126 ح 21585 كلاهما نحوه ، كنزالعمّال : ج 1 ص 466 ح 2026 .
2- .سنن الترمذي : ج 5 ص 576 ح 3593 ، صحيح مسلم : ج 4 ص 2093 ح 84 ، مسند ابن حنبل : ج 8 ص 73 ح 21378 وص 126 ح 21585 ، الدعاء للطبراني : ص 478 ح 1677 و 1678 كلّها نحوه ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 680 ح 1846 ، كنزالعمّال : ج 1 ص 463 ح 2010 .
3- .صحيح البخاري : ج 5 ص 2352 ح 6043 وج 6 ص 2459 ح 6304 ، صحيح مسلم : ج 4 ص 272 ح 31 ، سنن الترمذي : ج 5 ص 512 ح 3467 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1251 ح 3806 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 12 ح 7170 كلّها عن أبي هريرة ، كنزالعمّال : ج 1 ص 462 ح 2007 .
4- .سنن الترمذي : ج 5 ص 513 ح 3470 عن ابن عمر ، كنزالعمّال : ج 1 ص 463 ح 2014 .

ص: 475

5749.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :صحيح مسلم_ به نقل از ابو ذر _: پيامبر خدا فرمود : «آيا تو را از محبوب ترين سخن نزد خداوند آگاه نكنم؟» .

گفتم : اى پيامبر خدا ! مرا از محبوب ترين سخن نزد خداوند ، آگاه ساز .

فرمود : «محبوب ترين سخن نزد خداوند ، پاكا خدا ، و ستايش ، او را! است» .5750.امام صادق عليه السلام :سنن الترمذى_ به نقل از ابو ذر _: به پيامبر خدا گفتم : پدرم به فدايت ، اى پيامبر خدا ! كدام سخن نزد خداوند ، محبوب تر است ؟

فرمود : «همان كه خدا براى فرشتگانش برگزيد : پاكا پروردگار من ، و ستايش ، او را ! پاكا پروردگار من ، و ستايش ، او را! » .5751.فتح الباري عن ابن عبّاس :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دو سخن است كه بر زبان سبُك اند ، در ترازو[ى اعمال] سنگين اند و نزد خداوند مهربان ، محبوب اند : «پاكا خداى بزرگ ! پاكا خدا و ستايش ، او را!» .5752.المناقب لابن شهر آشوب :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :صد بار بگوييد : «پاكا خدا ، و ستايش ، او را!» ، كه هر كس يك بار اين سخن را بگويد ، ده بار برايش نوشته مى شود ، و هر كه ده بار بگويد ، صد بار برايش نوشته مى شود ، و هر كس صد بار بگويد ، هزار بار برايش نوشته مى شود ، و هر كس بيشتر بگويد ، خداوند بيشتر برايش مى نويسد ، و هر كس آمرزش بطلبد ، خداوند او را مى آمرزد . .

ص: 476

5751.فتح البارى ( _ به نقل از ابن عبّاس _ ) عنه صلى الله عليه و آله :مَن قالَ : «سُبحانَ اللّهِ وبِحَمدِهِ» كَتَبَ اللّهُ لَهُ ألفَ ألفِ حَسَنَةٍ ، ومَحا عَنهُ ألفَ ألفِ سَيِّئَةٍ ، ورَفَعَ لَهُ ألفَ ألفِ دَرَجَةٍ ، ومَن زادَ زادَهُ اللّهُ ، ومَنِ استَغفَرَ غَفَرَاللّهُ لَهُ . (1)5752.المناقب ، ابن شهر آشوب :الإمام زين العابدين عليه السلام :مَن قالَ : «سُبحانَ اللّهِ العَظيمِ وبِحَمدِهِ» مِن غَيرِ تَعَجُّبٍ ، كَتَبَ اللّهُ تَعالى لَهُ مِئَةَ ألفِ حَسَنَةٍ ، ومَحا عَنهُ ثَلاثَةَ آلافِ سَيِّئَةٍ ، ورَفَعَ لَهُ ثَلاثَةَ آلافِ دَرَجَةٍ . (2)5753.الإمام الصادق عليه السلام ( _ في زِيارَةِ الإِمامِ عَلِيٍّ عليه السلام _ ) الإمام الصادق عليه السلام :مَن قالَ : «سُبحانَ اللّهِ وبِحَمدِهِ ، سُبحانَ اللّهِ العَظيمِ وبِحَمدِهِ» كَتَبَ اللّهُ لَهُ ثَلاثَةَ آلافِ حَسَنَةٍ ، ورَفَعَ لَهُ ثَلاثَةَ آلافِ دَرَجَةٍ ، وخَلَقَ مِنها طائِرا فِي الجَنَّةِ يُسَبِّحُ اللّهَ وكانَ أجرُ تَسبيحِهِ لَهُ . (3)5754.فتح الباري عن عروة بن الزبير :عنه عليه السلام :مَن قالَ : «سُبحانَ اللّهِ وبِحَمدِهِ ، سُبحانَ اللّهِ العَظيمِ» مِن غَيرِ عَجَبٍ ، مَحَا اللّهُ عَنهُ ألفَ سَيِّئَةٍ ، وأثبَتَ لَهُ ألفَ حَسَنَةٍ ، وكَتَبَ لَهُ ألفَ شَفاعَةٍ ، ورَفَعَ لَهُ ألفَ دَرَجَةٍ ، وخَلَقَ لَهُ مِن تِلكَ الكَلِمَةِ طائِرا أبيَضَ (يَطيرُ) ويَقولُ : «سُبحانَ اللّهِ وبِحَمدِهِ ، سُبحانَ اللّهِ العَظيمِ» إلى يَومِ القِيامَةِ ، ويُكتَبُ لِقائِلِها . (4)3 / 4الحَثُّ عَلى قِراءَةِ المُسَبِّحاتِ5753.امام صادق عليه السلام ( _ در زيارت امام على عليه السلام _ ) الإمام الباقر عليه السلام :مَن قَرَأَ المُسَبِّحاتِ (5) كُلَّها قَبلَ أن يَنامَ لَم يَمُت حَتّى يُدرِكَ القائِمَ ، وإن ماتَ كانَ في جِوارِ مُحَمَّدٍ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله . (6) .


1- .معاني الأخبار : ص 411 ح 98 عن أنس ، بحار الأنوار : ج 93 ص 178 ح 7 .
2- .كشف الغمّة : ج 2 ص 313 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 183 ح 24 .
3- .ثواب الأعمال : ص 27 ح 1 عن عبد اللّه بن سنان ، بحار الأنوار : ج 93 ص 182 ح 17 .
4- .فلاح السائل : ص 388 ح 264 عن محمّد بن طلحة ، بحار الأنوار : ج 86 ص 270 ح 39 .
5- .هي سورة الحديد والحشر والصفّ والجمعة والتغابن .
6- .الكافي : ج 2 ص 620 ح 3 ، ثواب الأعمال : ص 146 ح 2 كلاهما عن جابر ، بحار الأنوار : ج 76 ص 201 ح 14 .

ص: 477

3 / 4 تشويق به خواندن مسبِّحات

5754.فتح البارى ( _ به نقل از عروة بن زبير _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس بگويد : «پاكا خدا ، و ستايش ، او را!» ، خداوند ، برايش هزار هزار نيكى [و پاداش ]مى نويسد و هزار هزار بدى را از او مى زُدايد و او را هزار هزار درجه بالا مى برد ، و هر كه بيشتر بگويد ، خداوند به او بيشتر مى دهد ، و هر كس آمرزش بطلبد ، خداوند او را مى آمرزد .5755.امام على عليه السلام :امام زين العابدين عليه السلام :هر كس نه از روى تعجّب ، (1) بگويد : «پاكا خداى بزرگ ، و ستايش ، او را!» ، خداى متعال برايش يك صد هزار نيكى مى نويسد و سه هزار بدى از او مى زُدايد و سه هزار درجه بالايش مى برد .5756.المناقب ، خوارزمى ( _ به نقل از مجاهد _ ) امام صادق عليه السلام :هر كس بگويد : «پاكا خدا ، و ستايش ، او را! پاكا خداى بزرگ ، و ستايش ، او را!» ، خداوند برايش سه هزار نيكى مى نويسد و سه هزار درجه بالايش مى بَرد ، و از آن [جمله] پرنده اى در بهشت مى آفريند كه خداى را تسبيح گويد و مزد تسبيحش براى آن كس باشد .5757.الإرشاد :امام صادق عليه السلام :هر كس ، نه از روى تعجّب ، بگويد : «پاكا خدا ، و ستايش ، او را! پاكا خداى بزرگ!» ، خداوند ، هزار گناه را از او پاك مى كند و هزار نيكى برايش ثبت مى كند و هزار شفاعت برايش مى نويسد و هزار درجه او را بالا مى بَرَد ، و از آن جمله پرنده اى سپيد برايش مى آفريند [كه پرواز كند] و تا روز قيامت بگويد : «پاكا خدا ، و ستايش ، او را! پاكا خداى بزرگ!» و اينها براى گوينده اش نوشته مى شود .3 / 4تشويق به خواندن مسبِّحات5757.الإرشاد :امام باقر عليه السلام :هر كس پيش از آن كه بخوابد ، همه مسبّحات (2) را بخواند ، نمى ميرد تا آن كه قائم عليه السلام را درك كند ، و اگر بميرد ، در جوار محمّدِ پيامبر صلى الله عليه و آله خواهد بود .

.


1- .يعنى براى تسبيح و تحميد خدا بگويد ؛ چون اين جمله را در هنگام تعجّب كردن از چيزى هم به زبان مى آورند .
2- .يعنى سوره هايى كه اوّل آنها «سبّح» يا «يُسبّحُ» است كه عبارت اند از سوره هاى : حديد، حشر ، صف ، جمعه و تغابن .

ص: 478

5758.امام صادق عليه السلام :سنن أبي داوود عن العرباض بن سارية :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله كانَ يَقرَأُ المُسَبِّحاتِ قَبلَ أن يَرقُدَ . وقالَ : إنَّ فيهِنَّ آيَةً أَفضَلَ مِن ألفِ آيَةٍ . (1) .


1- .سنن أبي داوود : ج 4 ص 313 ح 5057 ، سنن الترمذي : ج 5 ص 181 ح 2921 وص 475 ح 3406 ، السنن الكبرى : ج 5 ص 16 ح 8026 ، مسند ابن حنبل : ج 6 ص 86 ح 17160 ؛ مجمع البيان : ج 9 ص 345 .

ص: 479

5759.البداية و النهاية ( _ به نقل از عمرو بن ثابت _ ) سنن أبى داوود_ به نقل از عرباض بن ساريه _: پيامبر خدا ، پيش از آن كه به رخت خواب برود ، مسبّحات را مى خوانْد و مى فرمود : «در اين سوره ها آيه اى است كه از هزار آيه برتر است» . .

ص: 480

الفَصلُ الرّابِعُ : بركات التّسبيح4 / 1زَوالُ الحُزنِالكتاب«فَلَوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ * لَلَبِثَ فِى بَطْنِهِ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ» . 1

«وَ ذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَ_ضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَ_ادَى فِى الظُّ_لُمَ_تِ أَن لَا إِلَ_هَ إِلَا أَنتَ سُبْحَ_نَكَ إِنِّى كُنتُ مِنَ الظَّ__لِمِينَ * فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ نَجَّيْنَ_هُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذَ لِكَ نُنجِى الْمُؤْمِنِينَ» . (1)

الحديث5764.الإرشاد عن أسماء بنت عميس واُمّ سلمة زوج النبيّ صرسول اللّه صلى الله عليه و آله :لَقَد كانَ دُعاءُ أخي يونُسَ عَجَبا أوَّلُهُ تَهليلٌ ، وأواسِطُهُ تَسبيحٌ ، وآخِرُهُ إقرارٌ بِالذَّنبِ : «لَا إِلَ_هَ إِلَا أَنتَ سُبْحَ_نَكَ إِنِّى كُنتُ مِنَ الظَّ__لِمِينَ» .

ما دَعا بِهِ مَهمومٌ ولا مَغمومٌ ولا مَكروبٌ ولا مَديونٌ في يَومٍ ثَلاثَ مَرّاتٍ إلَا استُجيبَ لَهُ . (2) .


1- .الأنبياء : 87 و 88 .
2- .الفردوس : ج 3 ص 432 ح 5325 عن ابن عبّاس ، كنز العمّال : ج 2 ص 121 ح 3428 .

ص: 481

فصل چهارم: بركات تسبيح گفتن

4 / 1 رفع اندوه

فصل چهارم: بركات تسبيح گفتن4 / 1رفع اندوهقرآن«و اگر او (يونس) از زمره تسبيح كنندگان نبود ، قطعاً تا روزى كه برانگيخته مى شوند، در شكم آن [ ماهى ] مى ماند» .

«و «ذو النون» را [ ياد كن ] آن گاه كه خشمگين رفت و پنداشت كه ما هرگز بر او قدرتى نداريم، تا در [ دل ] تاريكى ها ندا در داد كه: «معبودى جز تو نيست . پاكا تو! راستى كه من از ستمكاران بودم» . پس [ دعاى ] او را برآورده كرديم و او را از اندوه رهانيديم، و مؤمنان را [ نيز ] اين چنين نجات مى دهيم» .

حديث5768.عنه عليه السلام ( _ يَومَ الشّورى _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دعاى برادرم يونس ، [دعايى] شگفت بود : آغازش «لا إله إلّا اللّه » ، ميانش تسبيح خدا ، و پايانش اقرار به گناه بود : «معبودى جز تو نيست . پاكا تو ! راستى كه من از ستمكاران بودم» . هر نگران يا غمناك يا دردمند يا بدهكارى ، سه بار در روز اين دعا را بخواند ، دعايش مستجاب مى شود .

.

ص: 482

5769.كتاب من لا يحضره الفقيه عن جويرية بن مسهر :عنه صلى الله عليه و آله :هذِهِ الآيَةُ مَفزَعٌ لِلأَنبِياءِ «لَا إِلَ_هَ إِلَا أَنتَ سُبْحَ_نَكَ إِنِّى كُنتُ مِنَ الظَّ__لِمِينَ» نادى بِها يونُسُ في ظُلمَةِ بَطنِ الحوتِ . (1)5767.امام على عليه السلام ( _ در احتجاجش بر ابو بكر _ ) الإمام الصادق عليه السلام :أربَعٌ لِأَربَعٍ . . . وَالرّابِعَةُ لِلغَمِّ وَالهَمِّ : «لَا إِلَ_هَ إِلَا أَنتَ سُبْحَ_نَكَ إِنِّى كُنتُ مِنَ الظَّ__لِمِينَ» قالَ اللّهُ سُبحانَهُ : «فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ نَجَّيْنَ_هُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذَ لِكَ نُنجِى الْمُؤْمِنِينَ» . (2)5768.امام على عليه السلام ( _ در روز شورا _ ) عنه عليه السلام :عَجِبتُ لِمَنِ اغتَمَّ كَيفَ لا يَفزَعُ إلى قَولِهِ تَعالى : «لَا إِلَ_هَ إِلَا أَنتَ سُبْحَ_نَكَ إِنِّى كُنتُ مِنَ الظَّ__لِمِينَ» فَإِنّي سَمِعتُ اللّهَ يَقولُ : «فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ نَجَّيْنَ_هُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذَ لِكَ نُنجِى الْمُؤْمِنِينَ» . (3)4 / 2زَوالُ الفَقرِ5771.وقعة صفّين عن عبد خير :الإمام عليّ عليه السلام :مَن سَبَّحَ اللّهَ كُلَّ يَومٍ ثَلاثينَ مَرَّةً ، دَفَعَ اللّهُ عز و جل عَنهُ سَبعينَ نَوعا مِنَ البَلاءِ؛ أيسَرُهَا الفَقرُ . (4) .


1- .الفردوس : ج 4 ص 331 ح 6959 ، الدرّ المنثور : ج 5 ص 669 نقلاً عن ابن مردويه وكلاهما عن أبي هريرة .
2- .تهذيب الأحكام : ج 6 ص 170 ح 329 عن كرام .
3- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 4 ص 392 ح 5836 ، الخصال : ص 218 ح 43 ، الأمالي للصدوق : ص 55 ح 19 كلّها عن محمّد بن حمران ، بحار الأنوار : ج 93 ص 784 ح 1 .
4- .الخصال : ص 505 ح 2 عن سعيد بن علاقة ، مشكاة الأنوار : ص 230 ح 645 ، روضة الواعظين : ص 499 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 178 ح 9 .

ص: 483

4 / 2 رفع نادارى

5770.بصائر الدرجات ( _ به نقل از ابو جارود _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اين آيه ، پناهگاه پيامبران بوده است : «معبودى جز تو نيست . پاكا تو ! راستى كه من از ستمكاران بودم» . يونس در تاريكى شكم ماهى ، اين دعا را خواند .5771.وقعة صِفّين ( _ به نقل از عبد خير _ ) امام صادق عليه السلام :چهار آيه براى چهار چيز است ... و آيه چهارم ، براى غم و اندوه است : «معبودى جز تو نيست . پاكا تو ! راستى كه من از ستمكاران بودم» . خداوند سبحان ، فرموده است : «پس [دعاى] او را برآورده كرديم و او را از اندوه رهانيديم ، و مؤمنان را [نيز] اين چنين نجات مى دهيم» .5772.الإرشاد :امام صادق عليه السلام :در شگفتم از كسى كه اندوهگين است ، كه چرا به اين سخن خداى متعال پناه نمى برد : «معبودى جز تو نيست . پاكا تو ! راستى كه من از ستمكاران بودم» ؛ چرا كه شنيدم خداوند عز و جل مى فرمايد : «پس [دعاى] او را برآورده كرديم و او را از اندوه رهانيديم ، و مؤمنان را [نيز] اين چنين نجات مى دهيم» .4 / 2رفع نادارى5773.بشارة المصطفى ( _ به نقل از عبد اللّه بن عبّاس _ ) امام على عليه السلام :هر كس هر روز ، سى مرتبه خدا را تسبيح بگويد ، خداوند ، هفتاد نوع بلا را از او دفع مى كند كه آسان ترينِ آنها نادارى است .

.

ص: 484

5774.الإرشاد عن السيّد الحِمْيري :الإمام الصادق عليه السلام :مَن قالَ : «سُبحانَ اللّهِ وبِحَمدِهِ ، سُبحانَ اللّهِ العَظيمِ» ثَلاثينَ مَرَّةً ، اِستَقبَلَ الغِنى وَاستَدبَرَ الفَقرَ ، وقَرَعَ بابَ الجَنَّةِ . (1)4 / 3غُفرانُ الذُّنوبِ5775.المناقب ، ابن شهر آشوب ( _ به نقل از قُدامه سعدى _ ) الإمام الصادق عليه السلام :مَن صَلّى صَلاةً مَكتوبَةً ، ثُمَّ سَبَّحَ في دُبُرِها ثَلاثينَ مَرَّةً ، لَم يَبقَ عَلى بَدَنِهِ شَيءٌ مِنَ الذُّنوبِ إلّا تَناثَرَ . (2)4 / 4الجَنَّةُ5778.المناقب لابن شهر آشوب عن السروجي :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن قالَ : «سُبحانَ اللّهِ العَظيمِ وبِحَمدِهِ» غُرِسَت لَهُ نَخلَةٌ فِي الجَنَّةِ . (3)5776.المناقب ، ابن شهر آشوب ( _ به نقل از عونى _ ) عنه صلى الله عليه و آله :ما مِن مُؤمِنٍ ولا مُؤمِنَةٍ إلّا ولَهُ وَكيلٌ فِي الجَنَّةِ ، إن قَرَأَ القُرآنَ بَنى لَهُ القُصورَ ، وإن سَبَّحَ غَرَسَ لَهُ الأَشجارَ ، وإن كَفَّ كَفَّ . (4)5777.المناقب ، ابن شهر آشوب ( _ به نقل از ابن حماد _ ) عنه صلى الله عليه و آله :قالَ موسى عليه السلام : . . . إلهي اُريدُ مِن أشجارِ الجَنَّةِ وثِمارِها .

قالَ : ذلِكَ لِمَن سَبَّحَ تَسبيحَةً في لَيلَةِ القَدرِ . (5)5778.المناقب ، ابن شهر آشوب ( _ به نقل از سروجى _ ) عنه صلى الله عليه و آله :لَمّا عُرِجَ بي إلَى السَّماءِ السّابِعَةِ ، مَرَرتُ عَلى قَصرٍ مِن لُؤلُؤَةٍ بَيضاءَ ، فَقُلتُ : لِمَن هذا يا حَبيبي جَبرَئيلُ؟

قالَ : لِمَن يَقرَأُ كُلَّ يَومٍ : «سُبحانَ اللّهِ بِعَدَدِ ما خَلَقَ ، سُبحانَ اللّهِ بِعَدَدِ ما هُوَ خالِقٌ إلى يَومِ القِيامَةِ» خَمسَ عَشرَةَ مَرَّةً ، وَالحَمدُ للّهِِ رَبِّ العالَمينَ . (6) .


1- .الأمالي للصدوق : ص 355 ح 436 عن حمّاد بن واقد ، بحار الأنوار : ج 93 ص 177 ح 5 .
2- .الأمالي للصدوق : ص 345 ح 416 عن هشام بن سالم ، بحار الأنوار : ج 86 ص 21 ح 19 .
3- .سنن الترمذي : ج 5 ص 511 ح 3464 ، السنن الكبرى للنسائي : ج 6 ص 207 ح 10663 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 680 ح 1847 وليس فيهما «وبحمده» ، صحيح ابن حبّان : ج 3 ص 109 ح 826 كلّها عن جابر ، كنزالعمّال : ج 1 ص 459 ح 1988 .
4- .الفردوس : ج 4 ص 27 ح 6080 عن أنس ، كنزالعمّال : ج 1 ص 549 ح 2458 .
5- .الإقبال : ج 1 ص 345 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 145 ح 3 .
6- .بحار الأنوار : ج 86 ص 53 ح 57 نقلاً عن اختيار ابن الباقي .

ص: 485

4 / 3 آمرزش گناهان

4 / 4 بهشت

5779.البداية والنهاية عن حبيب بن أوس {-1-} :امام صادق عليه السلام :هر كس سى مرتبه بگويد : «پاكا خدا ، و ستايش ، او را ! پاكا خداوند بزرگ!» ، به توانگرى روى مى آورد و به نادارى پشت مى كند و درِ بهشت را مى كوبد .4 / 3آمرزش گناهان5779.البداية و النهاية ( _ به نقل از حبيب بن اوس {-1-} _ ) امام صادق عليه السلام :هر كس نماز واجبى را بخواند و سپس در پى آن ، سى مرتبه «سبحان اللّه » بگويد ، همه گناهان از بدن او فرو مى ريزند .4 / 4بهشت5782.كامل الزيارات عن أبي عبد اللّه الجدلي :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس بگويد : «پاكا خداى بزرگ ، و ستايش ، او را!» ، يك خرمابُن برايش در بهشت كاشته مى شود .5783.الإرشاد عن إسماعيل بن زياد :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ مرد و زن مؤمنى نيست ، مگر آن كه در بهشتْ نماينده اى دارد . هر گاه قرآن بخواند ، آن نماينده برايش كاخ ها مى سازد ، و هر گاه تسبيح بگويد ، برايش درختان مى كارد ، و هر گاه [از خواندن قرآن و تسبيح گويى] باز ايستد ، آن نماينده نيز [از ساختن و كاشتن] باز مى ايستد.5784.الإرشاد عن جويرية بن مسهر العبدي :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :موسى عليه السلام گفت : ... معبودا ! از درختان و ميوه هاى بهشت مى خواهم .

خداوند فرمود : «اينها براى كسى است كه در شب قدر ، تسبيح بگويد» .5782.كامل الزيارات ( _ به نقل از ابو عبد اللّه جَدَلى _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چون به آسمان چهارم برده شدم ، بر كاخى گذشتم كه از مرواريد سپيد بود . گفتم : جبرئيل عزيزم! اين ، از آنِ كيست؟

گفت : از آن كسى كه هر روز پانزده مرتبه بگويد : «پاكا خداوند ، به شمارِ آنچه آفريد ! پاكا خداوند ، به شمارِ آنچه تا روز رستاخيز مى آفريند!» . و ستايش ، خداى را كه پروردگار جهانيان است .

.

ص: 486

. .

ص: 487

. .

ص: 488

الفَصلُ الخامِسُ : أوقات التّسبيح5 / 1الصَّباحُ وَالمَساءُالكتاب«فَسُبْحَ_نَ اللَّهِ حِينَ تُمْسُونَ وَ حِينَ تُصْبِحُونَ * وَ لَهُ الْحَمْدُ فِى السَّمَ_وَ تِ وَ الْأَرْضِ وَ عَشِيًّا وَ حِينَ تُظْهِرُونَ» . (1)

«فَأَوْحَى إِلَيْهِمْ أَن سَبِّحُواْ بُكْرَةً وَ عَشِيًّا» . (2)

«فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنبِكَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ بِالْعَشِىِّ وَ الْاءِبْكَ_رِ» (3) . (4)

«فِى بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَ الْاصَالِ * رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَ_رَةٌ وَ لَا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَ إِقَامِ الصَّلَوةِ وَ إِيتَاءِ الزَّكَوةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَ_رُ» 5 . (5)

.


1- .الروم : 17 و 18 .
2- .مريم : 11 .
3- .أي نزّهه سبحانه مصاحبا لحمده على جميع آلائه ، مستمرّا متواليا بتوالي الأيّام ، أو في كلّ صباح ومساء ، وكونه بالعشيّ والإبكار على المعنى الأوّل من قبيل الكناية . وقيل : المراد به صلاتا الصبح والعصر (الميزان في تفسير القرآن : ج 17 ص 341) .
4- .غافر : 55 .
5- .النور : 36 و 37 .

ص: 489

فصل پنجم: اوقات تسبيح گفتن

5 / 1 بامداد و شامگاه

فصل پنجم: اوقات تسبيح گفتن5 / 1بامداد و شامگاهقرآن«پاكا خدا ، آن گاه كه شب را آغاز مى كنيد و آن گاه كه صبح مى كنيد! و ستايش ، از آنِ اوست در آسمان ها و زمين و شامگاهان و وقتى كه به نيم روز مى رسيد» .

«پس، از محراب ، بر قوم خويش در آمد و ايشان را آگاه گردانيد كه روز و شب ، به نيايش بپردازيد» .

«پس شكيبايى كن كه وعده خدا حق است ، و براى گناهت آمرزش بخواه و به ستايش پروردگارت، شامگاهان و بامدادان ، ستايشگر باش» .

«در خانه هايى كه خدا رخصت داده كه [ قدر و منزلت آنها ] رفعت يابد و نامش در آنها ياد شود. در آن [ خانه ] ها هر بامداد و شامگاه ، مردانى او را نيايش مى كنند كه نه تجارت و نه داد و ستدى، آنان را از ياد خدا و بر پا داشتن نماز و دادن زكات، به خود مشغول نمى دارد، و از روزى كه دل ها و ديده ها در آن زير و رو مى شود ، مى هراسند» .

.

ص: 490

«يَ_أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اذْكُرُواْ اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا * وَ سَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصِيلاً» (1) . (2)

«إِنَّ_ا أَرْسَلْنَ_كَ شَ_هِدًا وَ مُبَشِّرًا وَ نَذِيرًا * لِّتُؤْمِنُواْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُعَزِّرُوهُ وَ تُوَقِّرُوهُ وَ تُسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصِيلاً» . (3)

«قَالَ رَبِّ اجْعَل لِّى ءَايَةً قَالَ ءَايَتُكَ أَلَا تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلَ_ثَةَ أَيَّامٍ إِلَا رَمْزًا وَاذْكُر رَّبَّكَ كَثِيرًا وَسَبِّحْ بِالْعَشِىِّ وَالْاءِبْكَ_رِ» . (4)

«إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِىِّ وَ الْاءِشْرَاقِ» . (5)

راجع : ص 170 (أهمّ مواطن الذكر / الغداة والعشي) .

.


1- .التسبيح هو التنزيه ، وهو مثل الذكر لايتوقّف على اللفظ وإن كان التلفّظ بمثل «سبحان اللّه » بعض مصاديق التسبيح . والبكرة : أوّل النهار ، والأصيل : آخره بعد العصر ، وتقييد التسبيح بالبكرة والأصيل لما فيهما من تحوّل الأحوال فيناسب تسبيحه وتنزيهه من التغيير والتحوّل ، وكلّ نقص طار ، ويمكن أن يكون البكرة والأصيل معا كناية عن الدوام ؛ كالليل والنهار في قوله : «يُسَبِّحُونَ لَهُ بِالَّيْلِ وَ النَّهَارِ» (فصّلت : 38) (الميزان في تفسير القرآن : ج 16 ص 328) .
2- .الأحزاب : 41 و 42 .
3- .الفتح : 8 و 9 .
4- .آل عمران : 41 .
5- .ص : 18.

ص: 491

«اى كسانى كه ايمان آورده ايد! خدا را ياد كنيد، يادى بسيار . و صبح و شام ، او را به پاكى بستاييد» .

«[ اى پيامبر! ] ما تو را [ به سِمَتِ ] گواه و بشارتگر و هشداردهنده اى فرستاديم تا به خدا و فرستاده اش ايمان آوريد و او را يارى كنيد و ارج نهيد، و خدا را بامدادان و شامگاهان ، به پاكى بستاييد» .

«گفت: پروردگارا ! براى من نشانه اى قرار ده . فرمود: «نشانه ات اين است كه سه روز با مردم، جز به اشاره سخن نگويى؛ و پروردگارت را بسيار ياد كن، و شبانگاه و بامدادان ، [ او را ]تسبيح گوى»» .

«ما كوه ها را با او مسخّر ساختيم [ كه ] شامگاهان و بامدادان ، خداوند را نيايش مى كردند» .

ر . ك : ص 171 (مهم ترين اوقات ياد خدا / بامدادان و شامگاهان) .

.

ص: 492

الحديث5797.امام على عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ في مَوعِظَتِهِ لِابنِ مَسعودٍ _: يَابنَ مَسعودٍ ، اصبِر مَعَ الَّذينَ يَذكُرونَ اللّهَ ويُسَبِّحونَهُ ويُهَلِّلونَهُ ويَحمَدونَهُ ويَعمَلونَ بِطاعَتِهِ ويَدعونَهُ بُكرَةً وعَشِيّا ، فَإِنَّ اللّهَ تَعالى يَقولُ : «وَ اصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَوةِ وَ الْعَشِىِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَ لَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ» (1) «مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِم مِّن شَىْ ءٍ وَمَا مِنْ حِسَابِكَ عَلَيْهِم مِّن شَىْ ءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّ__لِمِينَ» (2) . (3)5798.أنساب الأشراف عن جندب بن عبد اللّه الأزدي :عنه صلى الله عليه و آله :مَن سَبَّحَ عِندَ غُروبِ الشَّمسِ سَبعينَ تَسبيحَةً ، غُفِرَ لَهُ سائِرُ عَمَلِهِ . (4)5799.شرح نهج البلاغة عن زياد بن فلان :عنه صلى الله عليه و آله :ألا اُخبِرُكُم لِمَ سَمَّى اللّهُ إبراهيمَ خَليلَهُ الَّذي وَفّى؟ لِأَنَّهُ كانَ يَقولُ كُلَّما أصبَحَ وأَمسى : «فَسُبْحَ_نَ اللَّهِ حِينَ تُمْسُونَ وَ حِينَ تُصْبِحُونَ» حَتّى يُتِمَّ الآيَةَ . (5)5800.الإمام عليّ عليه السلام ( _ مِن خُطبَتِهِ لِأهلِ الكوفَةِ _ ) الإمام عليّ عليه السلام :مَن قالَ حينَ يُمسي ثَلاثَ مَرّاتٍ : « فَسُبْحَ_نَ اللَّهِ حِينَ تُمْسُونَ وَ حِينَ تُصْبِحُونَ * وَ لَهُ الْحَمْدُ فِى السَّمَ_وَ تِ وَ الْأَرْضِ وَ عَشِيًّا وَ حِينَ تُظْهِرُونَ» لَم يَفُتهُ خَيرٌ يَكونُ في تِلكَ اللَّيلَةِ ، وصُرِفَ عَنهُ جَميعُ شَرِّها .

ومَن قالَ مِثلَ ذلِكَ حينَ يُصبِحُ ، لَم يَفُتهُ خَيرٌ يَكونُ في ذلِكَ اليَومِ ، وصُرِفَ عَنهُ جَميعُ شَرِّهِ . (6)5798.أنساب الأشراف ( _ به نقل از جُندَب بن عبد اللّه اَزْدى _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن قالَ : «سُبحانَ اللّهِ وبِحَمدِهِ» مِئَةَ مَرَّةٍ قَبلَ طُلوعِ الشَّمسِ ، ومِئَةً قَبلَ غُروبِها ، كانَ أفضَلَ مِن مِئَةِ بَدَنَةٍ (7) . (8) .


1- .الكهف : 28 .
2- .الأنعام : 52 .
3- .مكارم الأخلاق : ج 2 ص 357 ح 2660 عن عبد اللّه بن مسعود ، بحار الأنوار : ج 77 ص 107 ح 1 .
4- .الفردوس : ج 3 ص 523 ح 5634 عن معاوية بن حيدة ، كنزالعمّال : ج 1 ص 473 ح 2057 .
5- .مستدرك الوسائل : ج 5 ص 394 ح 6171 نقلاً عن درر اللآلي عن سهل .
6- .ثواب الأعمال : ص 199 ح 1 ، الأمالي للصدوق : ص 674 ح 912 كلاهما عن الحارث ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 81 ح 2210 ، بحار الأنوار : ج 86 ص 253 ح 19 .
7- .البَدَنَة تقع على الجمل والناقة والبقرة ، وهي بالإبل أشبه . وسُمّيت بَدَنَة لعِظَمها وسِمنها (النهاية : ج 1 ص 108 «بدن») .
8- .كنزالعمّال : ج 2 ص 166 ح 3594 نقلاً عن الديلمي عن ابن عمرو .

ص: 493

حديث5800.امام على عليه السلام ( _ در سخنرانى براى كوفيان _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در اندرزش به ابن مسعود _: اى پسر مسعود! همگام با آنان كه خدا را ياد مى كنند و او را به پاكى و يگانگى مى ستايند و ستايشش مى كنند و فرمانش مى برند و هر بام و شام ، او را مى خوانند ، شكيبايى كن ؛ زيرا خداوند متعال مى فرمايد : «و با آنان كه بام و شام پروردگارشان را مى خوانند و خشنودى او را مى جويند ، شكيبايى كن ، و چشمانت از آنان در نگذرد (ناديده شان مگير)» ، «نه از حساب آنان بر عهده تو ، چيزى است ، و نه از حساب تو بر عهده آنان چيزى است تا آنها را برانى و از ستمكاران باشى» .5801.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس هنگام غروب آفتاب ، هفتاد تسبيح بگويد ، همه اعمالش آمرزيده مى شود .5802.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آيا به شما خبر ندهم كه چرا خداوند ، ابراهيم را دوستِ وفادار خود ناميد؟ چون هر بامداد و شامگاه مى گفت : «پاكا خدا ، آن گاه كه شب مى كنيد و آن گاه كه صبح مى كنيد!» تا پايان آيه .5803.معاني الأخبار عن أبي الطفيل عن الإمام عليّ عليه اامام على عليه السلام :هر كس زمانى كه شب را مى آغازد ، سه مرتبه بگويد : «پاكا خدا ، آن گاه كه شب را مى آغازيد و آن گاه كه صبح مى كنيد! و ستايش ، از آنِ اوست در آسمان ها و زمين و در شامگاهان و وقتى كه به نيم روز مى رسيد» ، هيچ خيرى را در آن شب از دست نمى دهد ، و همه بدى هاى (گزندهاى) آن شب ، از او دفع مى شود .

و هر كس زمانى كه صبح خود را مى آغازد ، چنين بگويد ، هيچ خيرى را در آن روز از دست نمى دهد و همه بدى هاى (گزندهاى) آن روز نيز از او دفع مى شود .5804.الإمام عليّ عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس پيش از طلوع و غروب آفتاب ، صد مرتبه بگويد : «پاكا خداوند ، و ستايش ، او را!» ، [پاداشش] از صد شتر قربانى برايش بهتر است . .

ص: 494

5801.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :مَن قالَ حينَ يُصبِحُ وحينَ يُمسي : «سُبحانَ اللّهِ وبِحَمدِهِ» مِئَةَ مَرَّةٍ ، لَم يَأتِ أحَدٌ يَومَ القِيامَةِ بِأَفضَلَ مِمّا جاءَ بِهِ ، إلّا أحَدٌ قالَ مِثلَ ما قالَ أو زادَ عَلَيهِ . (1)5802.امام على عليه السلام :عنه صلى الله عليه و آله :مَن قالَ إذا أصبَحَ : «سُبحانَ اللّهِ وبِحَمدِهِ» ألفَ مَرَّةٍ ، فَقَدِ اشتَرى نَفسَهُ مِنَ اللّهِ ، وكانَ آخِرَ يَومِهِ عَتيقا مِنَ النّارِ . (2)5803.معانى الأخبار ( _ به نقل از ابو طُفَيل _ ) عنه صلى الله عليه و آله :مَن قالَ : «سُبحانَ اللّهِ وبِحَمدِهِ ، سُبحانَ اللّهِ العَظِيمِ» مَرَّةً إذا أصبَحَ ومَرَّةً إذا أمسى ، بَعَثَ اللّهُ مَلَكا إلَى الجَنَّةِ مَعَهُ مِكساحٌ (3) مِنَ الفِضَّةِ ، ويَكسَحُ لَهُ مِن طينِ الجَنَّةِ ، وهُوَ مِسكٌ أذفَرُ ، ثُمَّ يَغرِسُ لَهُ غَرسا ، ثُمَّ يُحيطُ عَلَيهِ حائِطا ، ثُمَّ يُبَوِّبُ عَلَيهِ بابا ، ثُمَّ يُغلِقُهُ ، ثُمَّ يَكتُبُ عَلَى البابِ : هذا بُستانُ فُلانِ بنِ فُلانٍ . (4)5804.امام على عليه السلام :الإمام زين العابدين عليه السلام_ فِي المُناجاةِ الإِنجيلِيَّةِ _: وأَودِع نُفوسَنا خَوفَ المُشفِقينَ مِن سوءِ الحِسابِ ، ورَجاءَ الواثِقينَ بِتَوفيرِ الثَّوابِ ، فَلا نَغتَرَّ بِالإِمهالِ ، ولا نُقَصِّرَ في صالِحِ الأَعمالِ ، ولا نَفتُرَ (5) مِنَ التَّسبيحِ بِحَمدِكِ فِي الغُدُوِّ وَالآصالِ . (6)راجع : ج 2 ص 230 (قبل طلوع الشمس وقبل غروبها) وص 232 (الصباح والمساء) .

.


1- .صحيح مسلم : ج 4 ص 2071 ح 29 ، سنن الترمذي : ج 5 ص 513 ح 3469 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 304 ح 8843 كلّها عن أبي هريرة ، كنزالعمّال : ج 2 ص 139 ح 3499 .
2- .بحار الأنوار : ج 86 ص 281 ح 44 نقلاً عن الشهيد رحمه الله ؛ كنزالعمّال : ج 2 ص 158 ح 3568 نقلاً عن الخرائطي في مكارم الأخلاق وليس فيه «وكان آخر يومه عتيقا من النار» وكلاهما عن ابن عبّاس .
3- .كَسَحَ : كَنَسَ . والمِكْسَحة : المكنسة (القاموس المحيط : ج 1 ص 245 «كسح») .
4- .فلاح السائل : ص 387 ح 263 عن أنس ، بحار الأنوار : ج 86 ص 270 ح 39 .
5- .الفَتْرة : الانكسار والضعف. وفتر الشيءُ والحرُّ وفلانٌ : سَكَنَ بعد حدّة ، ولانَ بعد شِدّة (لسان العرب : ج 5 ص 43 «فتر») .
6- .بحار الأنوار : ج 94 ص 157 ح 22 نقلاً عن كتاب أنيس العابدين .

ص: 495

5806.عنه عليه السلام ( _ مِن خُطبَةٍ لَهُ يَصِفُ فيها آخِرَ الزَّمانِ _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس در آغاز روز و در آغاز شب ، صد مرتبه «پاكا خدا ، و ستايش ، او را!» بگويد ، در روز قيامت ، هيچ كس عملى برتر از آنچه او آورده است ، نمى آورد ، مگر كسى كه او نيز صد مرتبه يا بيشتر اين جمله را گفته باشد .5805.امام على عليه السلام ( _ در خطبه اى كه در آن ، زمان آينده را توصيف مى كن ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس ، چون صبح كند ، هزار بار بگويد : «پاكا خدا ، و ستايش ، او را!» ، خويشتن را از خدا خريده است و واپسين روزش ، [روز] آزادى از آتش خواهد بود .5806.امام على عليه السلام ( _ در خطبه اى كه در آن ، آخر زمان را توصيف مى كند ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس در شروع صبح و شب ، يك مرتبه بگويد : «پاكا خدا ، و ستايش ، او را ! پاكا خداى بزرگ!» ، خداوند ، فرشته اى را به بهشت مى فرستد كه جارويى از نقره دارد و [فرشته] از گِل بهشت _ كه مُشكى بسيار خوش بوست _ ، براى او جارو مى كند و سپس نهالى برايش مى كارد و بر گِرد آن ديوارى مى كشد و بر آن ديوار ، درى نصب مى كند و سپس بر آن قفلى مى زند و آن گاه بر آن در مى نويسد : «اين باغِ فلانى ، پسر فلانى است» .5807.عنه عليه السلام :امام زين العابدين عليه السلام_ در «مناجات انجيليه» _: [ترسى چون] ترسِ ترسندگانِ از سختى حساب [قيامت ]و [اميدى چون] اميد آنان كه به فراوانىِ پاداش [اُخروى ]اعتماد دارند ، در جان ما قرار ده تا فريب مهلت [عمرى كه به ما داده اى] را نخوريم ، و در كارهاى نيك ، كوتاهى نورزيم ، و از تسبيح و ستايشت در صبح و شام ، سست نشويم .ر . ك : ج 2 ص 231 (اوقات حمد گويى خدا / پيش از طلوع و غروب آفتاب ، و نيز : بامداد و شامگاه).

.

ص: 496

5 / 2آناءُ اللَّيلِ وأطرافُ النَّهارِالكتاب«فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُ_لُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِهَا وَ مِنْ ءَانَاىءِ الَّيْلِ فَسَبِّحْ وَ أَطْرَافَ النَّهَارِ لَعَلَّكَ تَرْضَى» 1 . (1)

«فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُ_لُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ الْغُرُوبِ * وَ مِنَ الَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَ أَدْبَ_رَ السُّجُودِ» . (2)

«فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَ لَا تُطِعْ مِنْهُمْ ءَاثِمًا أَوْ كَفُورًا * وَ اذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ بُكْرَةً وَأَصِيلاً * وَ مِنَ الَّيْلِ فَاسْجُدْ لَهُ وَ سَبِّحْهُ لَيْلاً طَوِيلاً» 4 . (3)

.


1- .طه : 130 .
2- .ق : 39 و 40 .
3- .الإنسان : 24 _ 26 .

ص: 497

5 / 2 در اوقات شب و كرانه هاى روز

5 / 2در اوقات شب و كرانه هاى روزقرآن«پس بر آنچه مى گويند ، شكيبا باش، و پيش از بر آمدن آفتاب و پيش از فرو شدن آن، با ستايش پروردگارت ، [ او را ] تسبيح گوى . و پاره اى از ساعات شب و حوالى روز (1) را به نيايش پرداز، باشد كه خشنود گردى» .

«و بر آنچه مى گويند ، شكيبا باش ، و پيش از بر آمدن آفتاب و پيش از فرو شدن آن ، به ستايشِ پروردگارت ، [او را] تسبيح گوى . و پاره اى از شب و به دنبال سجود [ به صورت تعقيب و نافله ] او را تسبيح گوى» .

«پس در برابر فرمان پروردگارت شكيبايى كن، و از آنان ، گناهكار يا ناسپاس گزار را فرمان مَبَر ، و نام پروردگارت را بامدادان و شامگاهان ياد كن ، و بخشى از شب را در برابر او سجده كن و شب[ هاى ] دراز، او را به پاكى بستاى» . 2

.


1- .آيا منظور از دو سوى روز ، قبل از طلوع خورشيد و قبل از غروب آن است ، يا جز اين است؟ سخنان مفسّران درباره آن متفاوت است ، همان گونه كه آنان در باره مراد از «تسبيح» هم اختلاف دارند . تسبيحى كه در آيه آمده ، مطلق است و از جهت لفظى دلالت ندارد كه مراد ، نمازهاى يوميه باشد ، هر چند بسيارى از مفسّران ، اصرار دارند كه مراد از تسبيح ، نماز است . (ر.ك : الميزان فى تفسير القرآن : ج 14 ص 235 و تفسير نمونه : ج 13 ص 337 و ديگر تفاسير .

ص: 498

الحديث5814.امام على عليه السلام ( _ در يادكرد بنى اميّه _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله_ في قَولِهِ تَعالى : «وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُ_لُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ الْغُرُوبِ» _: قَبلَ طُلوعِ الشَّمسِ : صَلاةُ الصُّبحِ ، وقَبلَ الغُروبِ : صَلاةُ العَصرِ . (1)5815.عنه عليه السلام :الخصال عن إسماعيل بن الفضل :سَأَلتُ أبا عَبدِ اللّهِ عليه السلام عَن قَولِ اللّهِ عز و جل : «وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُ_لُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِهَا» ، فَقالَ : فَريضَةٌ عَلى كُلِّ مُسلِمٍ أن يَقولَ قَبلَ طُلوعِ الشَّمسِ عَشرَ مَرّاتٍ وقَبلَ غُروبِها عَشرَ مَرّاتٍ : لا إلهَ إلاَّ اللّهُ وَحدَهُ لا شَريكَ لَهُ ، لَهُ المُلكُ ولَهُ الحَمدُ ، يُحيي ويُميتُ ، وهُوَ حَيٌّ لا يَموتُ ، بِيَدِهِ الخَيرُ وهُوَ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ .

قالَ : فَقُلتُ : لا إلهَ إلَا اللّهُ وَحدَهُ لا شَريكَ لَهُ ، لَهُ المُلكُ ولَهُ الحَمدُ ، يُحيي ويُميتُ ، ويُميتُ ويُحيي .

فَقالَ : يا هذا ، لا شَكَّ في أنَّ اللّهَ يُحيي ويُميتُ ، ويُميتُ ويُحيي ، ولكِن قُل كَما أقولُ . (2)5816.عنه عليه السلام :الإمام الصادق عليه السلام_ لَمّا سُئِلَ عَن قَولِهِ تَعالى : «وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُ_لُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ الْغُرُوبِ» _: تَقولُ حينَ تُصبِحُ وحينَ تُمسي عَشرَ (3) مَرّاتٍ : لا إلهَ إلَا اللّهُ وَحدَهُ لا شَريكَ لَهُ ، لَهُ المُلكُ ولَهُ الحَمدُ ، يُحيي ويُميتُ ، وهُوَ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ . (4)5817.عنه عليه السلام ( _ في بَني اُمَيَّةَ _ ) عنه عليه السلام_ في قَولِ اللّهِ عز و جل : «وَ مِنَ الَّيْلِ فَاسْجُدْ لَهُ وَ سَبِّحْهُ لَيْلاً طَوِيلاً» _: أمَرَهُ أن يُصَلِّيَ في ساعاتٍ مِنَ اللَّيلِ ، فَفَعَلَ صلى الله عليه و آله . (5) .


1- .المعجم الأوسط : ج 7 ص 114 ح 7014 عن جرير بن عبد اللّه .
2- .الخصال : ص 452 ح 58 ، بحار الأنوار : ج 86 ص 250 ح 15 .
3- .في المصدر : «عشرات» ، والتصويب من بحار الأنوار .
4- .مجمع البيان : ج 9 ص 225 ، بحار الأنوار : ج 82 ص 328 .
5- .دعائم الإسلام : ج 1 ص 211 ، بحار الأنوار : ج 87 ص 159 ح 47 .

ص: 499

حديث5819.عنه عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله_ در باره اين سخن خداوند : «و پيش از بر آمدن آفتاب و پيش از فرو شدن آن ، با ستايشِ پروردگارت ، [او را] تسبيح گوى» _: «پيش از بر آمدن آفتاب» ، نماز صبح ، و «پيش از فرو شدن آن» ، نماز عصر است .5820.عنه عليه السلام :الخصال_ به نقل از اسماعيل بن فضل _: از امام صادق عليه السلام در باره اين سخن خداوند عز و جلپرسيدم : «و پيش از بر آمدن آفتاب و پيش از فرو شدن آن ، با ستايشِ پروردگارت ، [او را] تسبيح گوى» .

فرمود : «بر هر مسلمانى واجب است كه پيش از طلوع آفتاب و نيز پيش از غروب آن ، ده مرتبه بگويد : معبودى جز خدا نيست . يگانه و بى انباز است . پادشاهى و ستايش ، از آنِ اوست . زنده مى كند و مى ميراند ، و خود ، زنده ناميراست . خوبى ، همه در دست اوست و او بر هر چيز ، چيره است » .

من گفتم : معبودى جز خدا نيست . يگانه و بى انباز است . پادشاهى و ستايش ، از آنِ اوست . زنده مى كند و مى ميراند ، و مى ميراند و زنده مى كند . (1)

فرمود : «اى مرد ! شكّى نيست كه خدا ، زنده مى كند و مى ميرانَد ، و مى ميراند و زنده مى كند ؛ امّا چنان بگو كه من مى گويم» .5821.عنه عليه السلام :امام صادق عليه السلام_ در پاسخ سؤال از اين سخن خداوند متعال : «و پيش از بر آمدن آفتاب و پيش از فرو شدن آن ، با ستايشِ پروردگارت ، [او را] تسبيح گوى» _: چون صبح كردى و نيز آن گاه كه وارد شب شدى ، ده مرتبه بگو : معبودى جز خدا نيست . يگانه و بى انباز است . پادشاهى و ستايش ، از آنِ اوست . زنده مى كند و مى ميرانَد ، و او بر هر چيز ، چيره است .5815.امام على عليه السلام :امام صادق عليه السلام_ در باره اين سخن خداوند عز و جل : «و لَختى از شب ، او را سجده كن و شبى دراز ، تسبيحش گوى» _: به پيامبر صلى الله عليه و آله فرمان داد كه در ساعاتى از شب ، نماز بخواند و پيامبر صلى الله عليه و آله انجام داد . .


1- .يعنى «مى ميرانَد و زنده مى كند» را من اضافه كردم .

ص: 500

5816.امام على عليه السلام :مجمع البيان_ في قَولِهِ تَعالى : «وَ سَبِّحْهُ لَيْلاً طَوِيلاً» _: رُوِيَ عَنِ الرِّضا عليه السلام أنَّهُ سَأَلَهُ أحمَدُ بنُ مُحَمَّدٍ عَن هذِهِ الآيَةِ وقالَ : ما ذلِكَ التَّسبيحُ؟ قالَ : صَلاةُ اللَّيلِ . (1)5817.امام على عليه السلام ( _ درباره بنى اميّه _ ) بحار الأنوار :في صُحُفِ إِدريسَ عليه السلام : سَأَلتَ يا اُخنوخُ عَمّا يُقَرِّبُكَ مِنَ اللّهِ ، ذلِكَ أن تُؤمِنَ بِرَبِّكَ مِن كُلِّ قَلبِكَ ، وتَبوءَ (2) بِذَنبِكَ ، وبَعدَ ذلِكَ تَلزَمَ رحمَةَ الخَلقِ ، وحُسنَ الخُلقِ ، وإيثارَ الصِّدقِ ، وأداءَ الحَقِّ ، وَالجودَ مَعَ الرِّضا بِما يَأتيكَ مِنَ الرِّزقِ ، وإكثارَ التَّسبيحِ بِالعَشايا وَالأَسحارِ وأَطرافِ اللَّيلِ وَالنَّهارِ . (3)5 / 3إِدبارُ النُّجومِالكتاب«وَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنَا وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ حِينَ تَقُومُ * وَ مِنَ الَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَ إِدْبَ_رَ النُّجُومِ» 4 .

.


1- .مجمع البيان : ج 10 ص 626 ، بحار الأنوار : ج 82 ص 329 وج 87 ص 135 .
2- .أبوءُ بذنبي : أي ألتَزِمُ وأرجِعُ وأُقِرُّ ، وأصل البَواء : اللزوم (النهاية : ج 1 ص 159 «بوأ») .
3- .بحار الأنوار : ج 95 ص 459 .

ص: 501

5 / 3 پس از فرو شدن ستارگان

5822.المناقب لابن شهر آشوب ، عن الأعمش بروايته ، عن رجمجمع البيان_ در باره سخن خداوند متعال : «و شبى دراز ، تسبيحش گوى» _: روايت شده است كه احمد بن محمّد ، از امام رضا عليه السلام در باره اين آيه پرسيد و گفت : مراد از اين تسبيح چيست؟

فرمود : «نماز شب» .5823.الإمام الحسن عليه السلام :بحارالأنوار :در صُحُف ادريس عليه السلام آمده است : «اى اُخنوخ! از آنچه تو را به خدا نزديك مى گرداند ، پرسيد . پاسخ اين است كه : با تمام قلبت به پروردگارت ايمان آورده ، به گناهات اعتراف كنى و پس از آن به اين صفات ، آراسته باشى : مهربانى با خلق ، نيك خويى ، ترجيح دادن راستى و راستگويى ، گزاردن حق ، و بخشيدن رضايت مندانه از رزقى كه به تو مى رسد ، و بسيار تسبيح گفتن در شامگاهان و سحرگاهان و كرانه هاى شب و روز (/ در طول شب و روز)» .5 / 3پس از فرو شدن ستارگانقرآن«و در برابر دستور پروردگارت ، شكيبايى پيشه كن كه تو خود در حمايت مايى ، و هنگامى كه [ از خواب ] بر مى خيزى ، به نيايش پروردگارت تسبيح گوى . و [ نيز ] پاره اى از شب در پىِ فروشدن ستارگان ، تسبيحگوىِ او باش» . 1

.

ص: 502

الحديث5824.امام على عليه السلام :الإمام الصادق عليه السلام_ في قَولِهِ تَعالى : « وَ مِنَ الَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَ إِدْبَ_رَ النُّجُومِ» _: هُوَ الوَترُ مِن آخِرِ اللَّيلِ . (1)5825.الإيضاح ( _ به نقل از مِينا (هم پيمان عبد الرحمان بن عوف) _ ) عنه عليه السلام_ في قَولِهِ تَعالى : «وَ مِنَ الَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَ إِدْبَ_رَ النُّجُومِ» _: أَمَرَهُ أن يُصَلِّيَ مِنَ اللَّيلِ . (2)5826.الخرائج و الجرائح ( _ به نقل از عوف بن مروان _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إدبارُ النُّجومِ : الرَّكعَتانِ قَبلَ الفَجرِ ، وإِدبارُ السُّجودِ : الرَّكعَتانِ بَعدَ المَغرِبِ . (3)5827.مروج الذهب :الإمام عليّ عليه السلام :أوتَرَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله أوَّلَ اللَّيلِ وأوسَطَ اللَّيلِ وآخِرَ اللَّيلِ ، فَثَبَتَ الأَمرُ وَاستَقَرَّ عَلى إِدبارِ النُّجومِ . (4) .


1- .دعائم الإسلام : ج 1 ص 204 ، بحار الأنوار : ج 83 ص 134 ح 105 .
2- .دعائم الإسلام : ج 1 ص 210 ، بحار الأنوار : ج 87 ص 159 ح 47 .
3- .سنن الترمذي : ج 5 ص 393 ح 3275 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 466 ح 1198 كلاهما عن ابن عبّاس ، كنزالعمّال : ج 2 ص 11 ح 2929 ؛ الكافي : ج 3 ص 444 ح 11 عن زرارة عن الإمام الباقر عليه السلام ، تفسير القمّي : ج 2 ص 333 عن أبي نصر عن الإمام الرضا عليه السلام وفيه «أربع ركعات بعد المغرب» بدل «الركعتان بعد المغرب» ، بحار الأنوار : ج 87 ص 88 ح 5 .
4- .كنزالعمّال : ج 8 ص 65 ح 21895 نقلاً عن المصنّف لابن أبي شيبة .

ص: 503

حديث5828.مقاتل الطالبيّين عن السائب :امام صادق عليه السلام_ در باره اين سخن خداى متعال : «و [نيز] پاره اى از شب و در پىِ فرو شدن ستارگان ، تسبيحگوىِ او باش» _: مقصود ، تك ركعتِ آخر شب است .5829.الإرشاد عن سويد بن غفلة :امام صادق عليه السلام_ در باره اين سخن خداى متعال : «و [نيز] پاره اى از شب و در پىِ فرو شدن ستارگان ، تسبيحگوىِ او باش» _: به پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود كه نماز شب بخواند .5828.مقاتل الطالبيّين ( _ به نقل از سائب _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :[مقصود از] «در پىِ فرو شدن ستارگان» ، دو ركعت نمازِ پيش از سپيده دم است و [مقصود از] «و در پىِ سجود» ، دو ركعتِ پس از مغرب است .5829.الإرشاد ( _ به نقل از سُوَيد بن غَفْله _ ) امام على عليه السلام :پيامبر خدا ، در آغاز شب و در ميان شب و در پايان شب ، يك ركعت [نماز] خواند ؛ امّا اين نماز ، در نهايت ، محدود به زمان فرو شدن ستارگان شد . .

ص: 504

5 / 4الرُّكوعُ وَالسُّجودُ5831.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في وَصفِ مَروانَ بنِ الحَكَمِ _ ) تهذيب الأحكام عن عقبة بن عامر الجهني :لَمّا نَزَلَت : «فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ» قالَ لَنا رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : اِجعَلوها في رُكوعِكُم ، فَلَمّا نَزَلَت «فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الأعلى» قالَ لَنا رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : اِجعَلوها في سُجودِكُم . (1)5832.عنه عليه السلام ( _ لِمَروانَ بنِ الحَكَمِ يَومَ الجَمَلِ وقَد بايَ ) الدعاء للطبراني عن حذيفة :إنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله كانَ يَقولُ في سُجودِهِ : سُبحانَ رَبِّيَ الأَعلى . (2)5831.امام على عليه السلام ( _ در توصيف مروان بن حَكم _ ) صحيح مسلم عن عائشة :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله كانَ يَقول في رُكوعِهِ وسُجودِهِ : سُبّوحٌ قُدّوسٌ ، رَبُّ المَلائِكَةِ وَالرّوحِ . (3)5832.امام على عليه السلام ( _ در روز جمل به هنگام بيعت كردن مروان بن حكم با ا ) سنن أبي داوود عن عوف بن مالك الأشجعي :قُمتُ مَعَ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله لَيلَةً فَقامَ فَقَرَأَ سورَةَ البَقَرَةِ ؛ لا يَمُرُّ بِآيَةِ رَحمَةٍ إلّا وَقَفَ فَسَأَلَ ، ولا يَمُرُّ بِآيَةِ عَذابٍ إلّا وَقَفَ فَتَعَوَّذَ ، قالَ : ثُمَّ رَكَعَ بِقَدرِ قِيامِهِ ، يَقولُ فِي رُكوعِهِ : «سُبحانَ ذِي الجَبَروتِ وَالمَلَكوتِ وَالكِبرِياءِ وَالعَظَمَةِ» ، ثُمَّ سَجَدَ بِقَدرِ قِيامِهِ ، ثُمَّ قالَ في سُجودِهِ مِثلَ ذلِكَ ، ثُمَّ قامَ فَقَرَأَ بِآلِ عِمرانَ ، ثُمَّ قَرَأَ سورَةً سورَةً . (4) .


1- .تهذيب الأحكام : ج 2 ص 313 ح 1273 ، علل الشرائع : ص 333 ح 6 ، بحار الأنوار : ج 85 ص 105 ح 12 ؛ سنن ابن ماجة : ج 1 ص 287 ح 887 ، سنن الدارمي : ج 1 ص 318 ح 1280 ، مسند ابن حنبل : ج 6 ص 141 ح 17419 .
2- .الدعاء للطبراني : ص 191 ح 589 وح 586 عن جبير بن مطعم ، سنن أبي داوود : ج 1 ص 230 ح 871 ، سنن الترمذي : ج 2 ص 48 ح 262 ، سنن الدارمي : ج 1 ص 318 ح 1281 ، مسند ابن حنبل : ج 9 ص 73 ح 23300 .
3- .صحيح مسلم : ج 1 ص 353 ح 223 ، مسند ابن حنبل : ج 9 ص 277 ح 24118 ، السنن الكبرى : ج 2 ص 158 ح 2683 ، كنزالعمّال : ج 8 ص 227 ح 22672 نقلاً عن المصنّف لعبد الرزّاق .
4- .سنن أبي داوود : ج 1 ص 231 ح 873 ، سنن النسائي : ج 2 ص 223 ، مسند ابن حنبل : ج 9 ص 256 ح 24035 ، السنن الكبرى : ج 2 ص 439 ح 3689 ، كنزالعمّال : ج 8 ص 160 ح 22384 .

ص: 505

5 / 4 در ركوع و سجود

5 / 4در ركوع و سجود5835.الإمام عليّ عليه السلام :تهذيب الأحكام_ به نقل از عقبة بن عامر جُهَنى _: چون «نام پروردگار بزرگت را به پاكى بستاى» نازل شد ، پيامبر خدا به ما فرمود : «آن را در ركوع خود قرار دهيد . و چون «نام پروردگار برترت را به پاكى بستاى» نازل شد ، پيامبر خدا به ما فرمود : «اين را در سجود خود قرار دهيد» .5833.امام على عليه السلام ( _ درباره مروان بن حكم _ ) الدعاء ، طبرانى_ به نقل از حذيفه _: پيامبر صلى الله عليه و آله در سجده اش مى گفت : «پاكا پروردگار برتر من!» .5834.تاريخ دمشق ( _ از ابو سليمان _ ) صحيح مسلم_ به نقل از عايشه _: پيامبر خدا ، در ركوع و سجده اش مى گفت : «پاك و مقدّس است پروردگار فرشتگان و روح!» .5835.امام على عليه السلام :سنن أبى داوود_ به نقل از عوف بن مالك اشجعى _: شبى با پيامبر خدا [براى نماز ]برخاستم . ايشان ، سوره بقره را خواند و به هر آيه رحمتى كه مى رسيد ، درنگ مى كرد و از خداوند درخواست [رحمت ]مى كرد ، و بر هر آيه عذابى كه مى رسيد ، درنگ مى كرد و [از آن به خدا] پناه مى برد . سپس به اندازه قيامش در ركوع مى ماند و مى گفت : «پاكا پروردگار جبروت و پادشاهى و بزرگى و عظمت!» . سپس به سجده مى رفت و به اندازه قيامش در سجود مى ماند و در آن نيز همين را مى گفت . سپس بر مى خاست و [در قرائت ركعت دوم ، سوره] آل عمران را و آن گاه ، سوره اى را از پىِ سوره اى مى خواند .

.

ص: 506

5836.الإمام عليّ عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أَمَرَني جَبرَئيلُ عليه السلام عَن رَبّي عز و جل أن أقرَأَ القُرآنَ قائِما ، وأن أحمَدَهُ راكِعا ، وأن اُسَبِّحَهُ ساجِدا ، وأن أدعُوَهُ جالِسا . (1)5837.دلائل النبوة للبيهقي عن حبيب بن أبي ثابت :الإمام الصادق عليه السلام :إنَّ اللّهَ العَزيزَ الجَبّارَ عَرَجَ بِنَبِيِّهِ صلى الله عليه و آله إلى سَمائِهِ . . . فَقالَ اللّهُ : . . . طَأطِئ يَدَيكَ وَاجعَلها عَلى رُكبَتَيكَ فَانظُر إلى عَرشي .

قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : فَنَظَرتُ إلى عَظَمَةٍ ذَهَبَت لَها نَفسي وغُشِيَ عَلَيَّ ، فَاُلهِمتُ أن قُلتُ : «سُبحانَ رَبِّيَ العَظيمِ وبِحَمدِهِ» لِعِظَمِ ما رَأَيتُ ، فَلَمّا قُلتُ ذلِكَ تَجَلَّى الغَشيُ عَنّي ، حَتّى قُلتُها سَبعا اُلهَمُ ذلِكَ ، فَرَجَعَت إليَّ نَفسي كَما كانَت ، فَمِن أجلِ ذلِكَ صارَ فِي الرُّكوعِ : سُبحانَ رَبِّيَ العَظيمِ وبِحَمدِهِ .

فَقالَ : اِرفَع رَأسَكَ ، فَرَفَعتُ رَأسي فَنَظَرتُ إلى شَيءٍ ذَهَبَ مِنهُ عَقلي ، فَاستَقبَلتُ الأَرضَ بِوَجهي ويَدَيَّ ، فَاُلهِمتُ أن قُلتُ : «سُبحانَ رَبِّيَ الأَعلى وبِحَمدِهِ» لِعُلُوِّ ما رَأَيتُ ، فَقُلتُها سَبعا فَرَجَعَت إليَّ نَفسي ، كُلَّما قُلتُ واحِدَةً مِنها تَجَلّى عَنِّي الغَشيُ فَقَعَدتُ . (2)5836.امام على عليه السلام :الكافي عن أبان بن تغلب :دَخَلتُ عَلى أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام وهُوَ يُصَلّي ، فَعَدَدتُ لَهُ في الرُّكوعِ وَالسُّجودِ سِتّينَ تَسبيحَةً . (3)5837.دلائل النبوّة ، بيهقى ( _ به نقل از حبيب بن ابى ثابت _ ) الكافي عن أبي بكر الحضرمي :قالَ أبو جَعفَرٍ عليه السلام : تَدري أيُّ شَيءٍ حَدُّ الرُّكوعِ وَالسُّجودِ؟ قُلتُ : لا .

قالَ : تُسَبِّحُ فِي الرُّكوعِ ثَلاثَ مَرّاتٍ «سُبحانَ رَبِّيَ العَظيمِ وبِحَمدِهِ» ، وفِي السُّجودِ «سُبحانَ رَبِّيَ الأَعلى وبِحَمدِهِ» ثَلاثَ مَرّاتٍ ، فَمَن نَقَصَ واحِدَةً نَقَصَ ثُلثَ صَلاتِهِ ، ومَن نَقَصَ ثِنتَينِ نَقَصَ ثُلثَي صَلاتِهِ ، ومَن لَم يُسَبِّح فَلا صَلاةَ لَهُ . (4) .


1- .الدعوات : ص 47 ح 115 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 313 ح 17 .
2- .علل الشرائع : ص 312 و 315 ح 1 عن الصباح المزني (السدي) وسدير الصيرفي ومحمّد بن النعمان الأحول وعمر بن اُذينة ، بحار الأنوار : ج 82 ص 241 ح 1 .
3- .الكافي : ج 3 ص 329 ح 2 ، تهذيب الأحكام : ج 2 ص 299 ح 1205 ، عوالي اللآلي : ج 3 ص 93 ح 99 ، بحار الأنوار : ج 47 ص 50 ح 80 .
4- .الكافي : ج 3 ص 329 ح 1 ، تهذيب الأحكام : ج 2 ص 157 ح 615 ، الاستبصار : ج 1 ص 324 ح 1213 .

ص: 507

5838.مقاتل الطالبيّين عن موسى بن أبي النعمان :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :جبرئيل عليه السلام از جانب پروردگارم به من دستور داد كه قرآن را ايستاده [در قيام نماز ]بخوانم ، و در ركوع ، او را ستايش گويم ، و در سجده ، تسبيحش گويم ، و نشسته [در قعود] ، او را بخوانم .5839.تاريخ دمشق عن مالك بن دينار عن الحسن :امام صادق عليه السلام :خداوند عزيز جبّار ، پيامبرش را به سوى آسمان خود ، بالا برد ... و خدا فرمود : «... دو دست خود را خَم نما و بر زانوانت بگذار و بر عرش من بنگر» .

پيامبر خدا فرمود : «پس ، چنان عظمتى ديدم كه جانم برفت و از هوش رفتم . پس ، به من الهام شد و گفتم : پاكا پروردگار بزرگ من ، و ستايش ، او را! ، از عظمتى كه ديدم . چون اين را گفتم ، به هوش آمدم و باز به من الهام شد و اين جمله را هفت بار گفتم و جانم ، چونان قبل ، به من باز گشت . از همين رو ، در ركوع گفته مى شود : پاكا پروردگار بزرگ من ، و ستايش ، او را! » .

سپس خداوند فرمود : سَرت را بالا بگير . و من ، سرم را بلند كردم و چيزى ديدم كه عقل از سرم برفت . پس با صورت و دستانم به زمين افتادم . به من الهام شد و گفتم : پاكا پروردگار برين من ، و ستايش ، او را! ، از بلنداى مرتبتى كه ديدم . اين جمله را هفت بار گفتم و جانم به من باز گشت . هر بار كه آن را مى گفتم ، بيهوشى ، بيشتر از من برطرف مى شد . پس نشستم» .5840.الكامل للمبرّد ( _ في ذِكرِ وِلادَةِ عَلِيِّ بنِ عَبدِ اللّه ِ بنِ ) الكافى_ به نقل از اَبان بن تَغلِب _: بر امام صادق عليه السلام در آمدم . به نماز ايستاده بود . شمردم . ديدم در ركوع و سجود ، شصت تسبيح گفت .5838.مقاتل الطالبيّين ( _ به نقل از موسى بن ابى نعمان _ ) الكافى_ به نقل از ابو بكر حَضرَمى _: امام باقر عليه السلام فرمود : «مى دانى حدّ ركوع و سجود چيست؟» .

گفتم : خير .

فرمود : «در ركوع ، سه مرتبه مى گويى : پاكا پروردگار بزرگ من ، و ستايش ، او را! و در سجود نيز سه مرتبه مى گويى : پاكا پروردگار برين من ، و ستايش ، او را! . پس هر كه يكى كم بگويد ، يك سومِ نمازش را كم كرده است، و هر كه دو تا را كم بگويد ، دو سومِ نمازش را كم كرده است ، و هر كه اصلاً تسبيح نگويد ، او را نمازى نيست» . .

ص: 508

5 / 5أدبارُ السُّجودِالكتاب«فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُ_لُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ الْغُرُوبِ * وَ مِنَ الَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَ أَدْبَ_رَ السُّجُودِ» (1) . (2)

الحديث5841.امام على عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام_ لَمّا سُئِلَ عَن قَولِ اللّهِ عز و جل : «وَ أَدْبَ_رَ السُّجُودِ» _: هِيَ السُّنَّةُ بَعدَ صَلاةِ المَغرِبِ ، ولا تَدَعها فِي سَفَرٍ ولا حَضَرٍ . (3)5 / 6عِندَ القِيامِ مِنَ المَجلِسِ5844.عنه عليه السلام :سنن أبي داوود عن أبي برزة الأسلمي :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقولُ بِأَخَرَةٍ (4) إذا أرادَ أن يَقومَ مِنَ المَجلِسِ : سُبحانَكَ اللّهُمَّ وبِحَمدِكَ ، أشهَدُ أن لا إلهَ إلّا أنتَ ، أستَغفِرُكَ وأتوبُ إلَيكَ . (5) .


1- .قوله : «وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ ...» أمر بتنزيهه تعالى عمّا يقولون مصاحبا للحمد ، ومحصّله إثبات جميل الفعل له ونفي كلّ نقص وشين عنه تعالى ، والتسبيح قبل طلوع الشمس يقبل الانطباق على صلاة الصبح ، والتسبيح قبل الغروب يقبل الانطباق على صلاة العصر أو عليها وعلى صلاة الظهر ... قوله تعالى : « وَ مِنَ الَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَ أَدْبَ_رَ السُّجُودِ» أي : ومن الليل فسبّحه فيه ، ويقبل الانطباق على صلاتي المغرب والعشاء ، قوله تعالى : «وَ أَدْبَ_رَ السُّجُودِ» الأدبار : جمع دبر ؛ وهو ما ينتهي إليه الشيء وبعده ، وكأنّ المراد بأدبار السجود : بعد الصلوات ، فإنّ السجود آخر الركعة من الصلاة فينطبق على التعقيب بعد الصلوات (الميزان في تفسير القرآن : ج 18 ص 360) .
2- .ق : 39 و 40 .
3- .دعائم الإسلام : ج 1 ص 209 ، بحار الأنوار : ج 87 ص 87 ح 1 .
4- .بأخَرَةٍ : أي في آخر جلوسهِ . ويجوز أن يكون في آخرِ عُمرهِ (النهاية : ج 1 ص 29 «أخر») .
5- .سنن أبي داوود : ج 4 ص 265 ح 4859 ، سنن الدارمي : ج 2 ص 736 ح 2559 ، مسند ابن حنبل : ج 7 ص 190 ح 19833 ، مسند أبي يعلى : ج 6 ص 461 ح 7389 ، المصنّف لابن أبي شيبة : ج 7 ص 49 ح 1 ، كنزالعمّال : ج 9 ص 225 ح 25760 .

ص: 509

5 / 5 در پىِ سجود

5 / 6 هنگام برخاستن از مجلس

5 / 5در پىِ سجودقرآن«و بر آنچه مى گويند ، شكيبايى كن، و پيش از بر آمدن آفتاب و پيش از فرو شدن آن ، به ستايش پروردگارت ، [او را] تسبيح گوى . و پاره اى از شب و به دنبال سجود [ به صورت تعقيب و نافله ] ، او را تسبيح گوى» . 1

حديث5847.كشف اليقين :امام على عليه السلام_ در پاسخ پرسش از اين سخن خداوند عز و جل : «و در پىِ سجود» _: اين [تسبيح گفتن پس از سجود] ، بعد از نماز مغرب ، سنّت است ، و آن را در سفر و غير سفر ، ترك مكن .5 / 6هنگام برخاستن از مجلس5848.امام على عليه السلام ( _ در خطبه اى كه در آن، اوضاع آينده مردم را بيان م ) سنن أبى داوود_ به نقل از ابو برزه اَسلَمى _: پيامبر خدا ، در پايان ، (1) هر گاه مى خواست از مجلس برخيزد ، مى گفت : «پاكا تو _ اى خداوند _ و ستايش ، تو را ! گواهى مى دهم كه معبودى جز تو نيست . از تو آمرزش مى طلبم و به درگاهت توبه مى كنم» .

.


1- .«در پايان» ، يعنى در پايان نشستنش . احتمال هم دارد كه به معناى «پايان عمرش» باشد .

ص: 510

5849.عنه عليه السلام ( _ في وصَفِ مَدينَةِ البَصرَةِ _ ) المستدرك على الصحيحين عن عائشة :ما كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقومُ مِن مَجلِسٍ إلّا قالَ : سُبحانَكَ اللّهُمَّ رَبّي وبِحَمدِكَ ، لا إلهَ إلّا أنتَ ، أستَغفِرُكَ وأتوبُ إلَيكَ .

فَقُلتُ لَهُ : يا رَسولَ اللّهِ ما أكثَرَ ما تَقولُ هؤُلاءِ الكَلِماتِ إذا قُمتَ!

قالَ : لا يَقولُهُنَّ مِن أحَدٍ حينَ يَقومُ مِن مَجلِسِهِ ، إلّا غُفِرَ لَهُ ما كانَ مِنهُ في ذلِكَ المَجلِسِ . (1)5850.نهج البلاغة ( _ مِن كَلامٍ لَهُ عليه السلام في ذَمِّ أهلِ البَص ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :كَفّارَةُ المَجلِسِ أن يَقولَ العَبدُ : سُبحانَكَ اللّهُمَّ وبِحَمدِكَ ، أشهَدُ أن لا إلهَ إلَا اللّهُ ، أستَغفِرُكَ وأتوبُ إلَيكَ . (2)5849.امام على عليه السلام ( _ در توصيف شهر بصره _ ) عنه صلى الله عليه و آله :مَن قالَ : «سُبحانَ اللّهِ وبِحَمدِهِ ، سُبحانَكَ اللّهُمَّ وبِحَمدِكَ ، أشهَدُ أن لا إلهَ إلّا أنتَ ، أستَغفِرُكَ وأتوبُ إلَيكَ» فَقالَها في مَجلِسِ ذِكرٍ كانَت كَالطّابِعِ يُطبَعُ عَلَيهِ ، ومَن قالَها في مَجلِسِ لَغوٍ ، كانَت كَفّارَةً لَهُ . (3)5850.نهج البلاغة ( _ از كلام امام عليه السلام در مذمّت مردم بصره ، پ ) عنه صلى الله عليه و آله :مَن جَلَسَ فِي مَجلِسٍ فَكَثُرَ فِيهِ لَغطُهُ (4) ، فَقالَ قَبلَ أن يَقومَ مِن مَجلِسِهِ ذلِكَ : «سُبحانَكَ اللّهُمَّ وبِحَمدِكَ ، أشهَدُ أن لا إلهَ إلّا أنتَ ، أستَغفِرُكَ وأتوبُ إلَيكَ» ؛ إلّا غُفِرَ لَهُ ما كانَ في مَجلِسِهِ ذلِكَ . (5) .


1- .المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 674 ح 1827 ، كنزالعمّال : ج 7 ص 153 ح 18479 .
2- .المعجم الكبير : ج 10 ص 164 ح 10333 عن عبد اللّه بن مسعود ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 300 ح 8826 عن أبي هريرة وليس فيه «أشهد أن لا إله إلّا اللّه » ، كنزالعمّال : ج 9 ص 141 ح 25417 ؛ عوالي اللآلي : ج 2 ص 26 ح 60 عن سعيد بن جبير نحوه ، بحار الأنوار : ج 75 ص 467 ح 17 نقلاً عن خطّ الشهيد قدس سره .
3- .المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 720 ح 1970 ، المعجم الكبير : ج 2 ص 139 ح 1586 كلاهما عن جبير ، كنزالعمّال : ج 9 ص 142 ح 25419 .
4- .أراد به الهواء من القول وما لا طائل تحته من الكلام ، فأحلّ ذلك محلّ الصوت والجلبة الخالية عن الفائدة (مجمع البحرين : ج 3 ص 1636 «لغط») .
5- .سنن الترمذي : ج 5 ص 494 ح 3433 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 554 ح 10420 كلاهما عن أبي هريرة ، كنزالعمّال : ج 9 ص 142 ح 25418 .

ص: 511

5851.الإمام عليّ عليه السلام ( _ فيما يُخبِرُ بِهِ عَنِ المَلاحِمِ بِالبَصرَةِ _ ) المستدرك على الصحيحين_ به نقل از عايشه _: پيامبر خدا ، از هيچ مجلسى بر نمى خاست ، مگر آن كه مى گفت : «پاكا تو _ اى خداوند و اى پروردگار من _ و ستايش ، تو را! معبودى جز تو نيست . از تو آمرزش مى طلبم و به درگاهت توبه مى آورم» .

من به ايشان گفتم : اى پيامبر خدا ! چه بسيار اين كلمات را هنگام برخاستن از جا مى گويى!

فرمود : «هر كس هنگامى كه از جايش بر مى خيزد ، اين كلمات را بگويد ، هر خطايى كه از او در آن مجلس سر زده است ، آمرزيده مى شود» .5852.نهج البلاغة :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :كفّاره مجلس ، اين است كه بنده بگويد : «پاكا تو _ اى خداوند _ و ستايش ، تو را ! گواهى مى دهم كه معبودى جز خدا نيست . از تو آمرزش مى طلبم و به درگاهت توبه مى كنم» .5851.امام على عليه السلام ( _ در سخنانى كه از فتنه هاى بصره خبر داد _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس جملات «پاكا خدا ، و ستايش ، او را ! پاكا تو _ اى خداوند _ و ستايش ، تو را ! گواهى مى دهم كه معبودى جز تو نيست . از تو آمرزش مى طلبم و به درگاهت توبه مى كنم» را در مجلسى كه در آن ذكر خداست ، بگويد ، همانند مُهرى است كه بر آن مجلس زده مى شود ، و هر كس آن را در مجلسى كه به بيهودگى مى گذرد ، بگويد ، كفّاره آن مجلس خواهد بود .5852.نهج البلاغة :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس در مجلسى بنشيند كه در آن بيهوده گويى بسيار شود ، چنانچه پيش از آن كه از آن مجلس برخيزد ، بگويد : «پاكا تو _ اى خداوند _ و ستايش ، تو را ! گواهى مى دهم كه معبودى جز تو نيست . از تو آمرزش مى طلبم و به درگاهت توبه مى كنم» ، آنچه از او در آن مجلس سر زده است ، آمرزيده مى شود . .

ص: 512

5853.الإمام عليّ عليه السلام :الإمام الباقر عليه السلام :من أرادَ أن يَكتالَ بِالمِكيالِ الأَوفى ، فَليَقُل إذا أرادَ أن يَقومَ مِن مَجلِسِهِ : سُبحانَ رَبِّكَ رَبِّ العِزَّةِ عَمّا يَصِفونَ ، وسَلامٌ عَلَى المُرسَلينَ ، وَالحَمدُ للّهِِ رَبِّ العالَمينَ . (1)5 / 7عِندَ الهُبوطِ فِي السَّفَرِ5854.امام على عليه السلام ( _ در خطبه اى كه در آن ، از پيامبر خدا ياد كرده اس ) الإمام الصادق عليه السلام :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله في سَفَرِهِ إذا هَبَطَ سَبَّحَ ، وإذا صَعِدَ كَبَّرَ . (2)5 / 8عِندَ دُخولِ السّوقِ5857.الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :السّوقُ دارُ سَهوٍ وغَفلَةٍ ، فَمَن سَبَّحَ فيها تَسبيحَةً كَتَبَ اللّهُ لَهُ بِها ألفَ ألفِ حَسَنَةٍ ، ومَن قالَ : «لا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ» كانَ في جِوارِ اللّهِ حَتّى يُمسِيَ . (3)5855.الغيبة ، نعمانى ( _ به نقل از ابو وائل _ ) الإمام الصادق عليه السلام :إذا دَخَلتَ السّوقَ فَقُل : «لا إلهَ إلَا اللّهُ عَدَدَ ما يَنطِقونَ ، تَبارَكَ اللّهُ أحسَنُ الخالِقينَ» ثَلاثَ مَرّاتٍ ، «سُبحانَ اللّهِ عَدَدَ ما يَلغونَ ، سُبحانَ اللّهِ عَدَدَ ما يَنطِقونَ ، سُبحانَ اللّهِ عَدَدَ ما يَسومونَ ، تَبارَكَ اللّهُ رَبُّ العالَمينَ» . (4) .


1- .الكافي : ج 2 ص 496 ح 3 عن أبي بصير ، عدّة الداعي : ص 241 عن الإمام الصادق عليه السلام ، عوالي اللآلي : ج 2 ص 26 ح 61 عن الإمام عليّ عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 75 ص 468 ح 20 .
2- .الكافي : ج 4 ص 287 ح 2 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 273 ح 2420 كلاهما عن معاوية بن عمّار ، مكارم الأخلاق : ج 1 ص 553 ح 1909 ، بحار الأنوار : ج 76 ص 254 ح 48 .
3- .الفردوس : ج 2 ص 344 ح 3557 عن الإمام عليّ عليه السلام ، كنزالعمّال : ج 4 ص 28 ح 9330 .
4- .مستدرك الوسائل : ج 13 ص 263 ح 15303 نقلاً عن كتاب عبد اللّه بن يحيى الكاهلي .

ص: 513

5 / 7 هنگام بار افكندن در سفر

5 / 8 هنگام درآمدن به بازار

5856.كمال الدين ( _ به نقل از حسين بن خالد ، از امام رضا عليه السلا ) امام باقر عليه السلام :هر كه مى خواهد كه با پيمانه پُر [مزد] بگيرد ، هر گاه خواست از جاى خود بلند شود ، بگويد : «پاكا پروردگار تو ، پروردگار عزّت ، از آنچه در وصف او مى گويند ! و درود بر فرستادگان [الهى] ! و ستايش ، خداى را كه پروردگار جهانيان است» .5 / 7هنگام بار افكندن در سفر5859.الإمام عليّ عليه السلام ( _ مِن خُطبَةٍ لَهُ يومِئُ فيها إلَى المَلاحِمِ _ ) امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا ، در سفرش هر گاه بار مى افكند ، تسبيح مى گفت و چون راه مى افتاد ، تكبير مى گفت .5 / 8هنگام در آمدن به بازار5860.الإمام الصادق عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بازار ، سراى فراموشى و غفلت است . پس ، هر كه در آن يك تسبيح بگويد ، خداوند در برابر آن ، برايش هزار هزار ثواب مى نويسد ، و هر كه بگويد : «هيچ توش و توانى نيست ، مگر به يارى خدا» ، تا شب در پناه خداوند خواهد بود .5860.امام صادق عليه السلام :امام صادق عليه السلام :هر گاه به بازار وارد شدى . سه بار بگو : «معبودى جز خدا نيست ، به شمار آنچه مى گويند . آفرين بر خداوند ، كه بهترينِ آفرينندگان است!» ، «پاكا خداوند ، به شمار آنچه به زبان مى آورند ! پاكا خداوند ، به شمار آنچه مى گويند ! پاكا خداوند ، به شمار آنچه نشان مى نهند ! آفرين بر خداوند ، كه پروردگار جهانيان است!» .

.

ص: 514

5 / 9عِندَ سِماعِ الرَّعدِ5862.الإمام عليّ عليه السلام ( _ في خُطبَتِهِ المُسمّاةِ بِالقاصِعَةِ _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إذا سَمِعتُمُ الرَّعدَ فَسَبِّحوا ولا تُكَبِّروا . (1)5863.الإمام عليّ عليه السلام :الإمام عليّ عليه السلام_ كانَ إذا سَمِعَ الرَّعدَ قالَ _: سُبحانَ مَن سَبَّحتَ لَهُ . (2)5862.امام على عليه السلام ( _ در خطبه قاصعه _ ) شرح الأخبار عن عيسى بن عبد اللّه بن عمر :كُنتُ جالِسا عِندَ أبي عَبدِ اللّهِ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ عليه السلام ، فَسَمِعَ الرَّعدَ ، فَقالَ : سُبحانَ مَن سَبَّحتَ لَهُ . (3)5863.امام على عليه السلام :تفسير العيّاشي عن يونس بن عبد الرحمن عن داوود :كُنّا عِندَهُ[ عليه السلام ] فَارتَعَدَتِ السَّماءُ فَقالَ هُوَ : سُبحانَ مَن يُسَبِّحُ لَهُ الرَّعدُ بِحَمدِهِ ، وَالمَلائِكَةُ مِن خيفَتِهِ (4) . (5)5864.الإمام عليّ عليه السلام :كتاب من لا يحضره الفقيه :رُوِيَ : يَنبَغي لِمَن سَمِعَ صَوتَ الرَّعدِ أن يَقولَ : سُبحانَ مَن يُسَبِّحُ الرَّعدُ بِحَمدِهِ ، وَالمَلائِكَةُ مِن خيفَتِهِ . (6) .


1- .كنزالعمّال : ج 6 ص 156 ح 15208 نقلاً عن أبي داوود في مراسيله عن عبد اللّه بن جعفر .
2- .كنزالعمّال : ج 6 ص 170 ح 15238 نقلاً عن ابن جرير .
3- .شرح الأخبار : ج 1 ص 231 ح 220 ، المناقب للكوفي : ج 1 ص 221 ح 140 وج 2 ص 384 ح 858 كلاهما عن عبد اللّه .
4- .تضمين للآية 13 من سورة الرّعد .
5- .تفسير العيّاشي : ج 2 ص 207 ح 22 ، بحار الأنوار : ج 59 ص 379 ح 19 وج 95 ص 348 ح 4 .
6- .كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 526 ح 1498 .

ص: 515

5 / 9 هنگام شنيدن رعد

5 / 9هنگام شنيدن رعد5867.الكافي عن حبّة العرني :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه صداى رعد شنيديد ، تسبيح بگوييد و تكبير نگوييد .5864.امام على عليه السلام :امام على عليه السلام_ هر گاه صداى رعد مى شنيد ، مى گفت _: پاكا آن كه تو [اى رعد ]او را به پاكى ستودى !5865.امام على عليه السلام :شرح الأخبار_ به نقل از عيسى بن عبد اللّه بن عمر _: نزد امام صادق عليه السلام نشسته بودم كه صداى رعد شنيد . گفت : «پاكا آن كه تو او را به پاكى ستودى!» .5866.فضائل الصحابة ، ابن حنبل ( _ به نقل از سعيد بن جُبَير _ ) تفسير العيّاشى_ به نقل از يونس بن عبد الرحمان ، از داوود _: نزد ايشان (امام صادق عليه السلام ) نشسته بوديم كه آسمان ، غُرّش كرد . فرمود : «پاكا آن خدايى كه رعد و فرشتگان ، از ترس او ، تسبيح و ستايشش مى كنند!» . (1)5867.الكافى ( _ به نقل از حَبّه عُرَنى _ ) كتاب من لا يحضره الفقيه :روايت شده است كه : سزاوار است كسى كه صداى رعد را مى شنود ، بگويد : «پاكا آن خدايى كه رعد و فرشتگان ، از ترس او ، تسبيح و ستايشش مى كنند!» .

.


1- .مضمون آيه 13 از سوره رعد است .

ص: 516

الفَصلُ السّادِسُ : التّسبيحات الأربعة6 / 1الحَثُّ عَلَى التَّسبيحاتِ5870.الإمام الباقر عليه السلام :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ما سَبَّحتُ ولا سَبَّحَ الأَنبِياءُ قَبلي بِأَفضَلَ مِن : سُبحانَ اللّهِ ، وَالحَمدُ للّهِِ ، ولا إلهَ إلَا اللّهُ ، وَاللّهُ أكبَرُ . (1)5869.الاختصاص ( _ به نقل از اصبغ بن نُباته _ ) المعجم الكبير عن عمران بن الحصين :قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : أما يَستَطيعُ أحَدُكُم أن يَعمَلَ كُلَّ يَومٍ مِثلَ اُحُدٍ عَمَلاً؟ قالوا : يا رَسولَ اللّهِ ، ومَن يَستَطيعُ أن يَعمَلَ كُلَّ يَومٍ مِثلَ اُحُدٍ عَمَلاً؟!

قالَ : كُلُّكُم يَستَطيعُهُ . قالوا : يا رَسولَ اللّهِ ، ماذا؟

قالَ : «سُبحانَ اللّهِ» أعظَمُ مِن اُحُدٍ ، و«لا إلهَ إلَا اللّهُ» أعظَمُ مِن اُحُدٍ ، و«الحَمدُ للّهِِ» أعظَمُ مِن اُحُدٍ ، و«اللّهُ أكبَرُ» أعظَمُ مِن اُحُدٍ . (2)5870.امام باقر عليه السلام :مكارم الأخلاق عن عبد اللّه بن مسعود عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله :يَابنَ مَسعودٍ ، وَالَّذي بَعَثَني بِالحَقِّ نَبِيّا ، إنَّ مَن يَدَعُ الدُّنيا ويُقبِلُ عَلى تِجارَةِ الآخِرَةِ ، فَإِنَّ اللّهَ تَعالى يَتَّجِرُ لَهُ مِن وَراءِ تِجارَتِهِ ، ويُربِحُ اللّهُ تِجارَتَهُ ، يَقولُ اللّهُ تَعالى : «رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَ_رَةٌ وَ لَا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَ إِقَامِ الصَّلَوةِ وَ إِيتَاءِ الزَّكَوةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَ_رُ» (3) .

فَقالَ ابنُ مَسعودٍ : بِأَبي أنتَ واُمّي يا رَسولَ اللّهِ ، كَيفَ لي بِتِجارَةِ الآخِرَةِ؟

فَقالَ صلى الله عليه و آله : لا تُريحَنَّ لِسانَكَ عَن ذِكرِ اللّهِ ، وذلِكَ أن تَقولَ : «سُبحانَ (4) اللّهِ ، وَالحَمدُ للّهِِ ، ولا إلهَ إلَا اللّهُ ، وَاللّهُ أكبَرُ» ، فَهذِهِ التِّجارَةُ المُربِحَةُ . وقالَ اللّهُ تَعالى : «يَرْجُونَ تِجَ_رَةً لَّن تَبُورَ * لِيُوَفِّيَهُمْ أُجُورَهُمْ وَ يَزِيدَهُم مِّن فَضْلِهِ» (5) . (6) .


1- .الفردوس : ج 4 ص 70 ح 6219 عن أبي هريرة ، كنزالعمّال : ج 1 ص 464 ح 2015 .
2- .المعجم الكبير : ج 18 ص 175 ح 398 ، كنزالعمّال : ج 1 ص 470 ح 2046 .
3- .النور : 37 .
4- .في المصدر : «سبحانه» ، وهو تصحيف ظاهر .
5- .فاطر : 29 و 30 .
6- .مكارم الأخلاق : ج 2 ص 356 ح 2660 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 106 ح 1 .

ص: 517

فصل ششم: تسبيحات چهارگانه

6 / 1 تشويق به گفتن تسبيحات چهارگانه

فصل ششم: تسبيحات چهارگانه6 / 1تشويق به گفتن تسبيحات چهارگانه5873.الإمام الجواد عن آبائه عليهم السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نه من و نه پيامبرانِ پيش از من ، تسبيحى نگفته ايم كه برتر از : «پاكا خدا ، و ستايشْ خداى را ، و معبودى جز خدا نيست ، و خدا بزرگ تر است» باشد .5872.امام على عليه السلام :المعجم الكبير_ به نقل از عمران بن حصين _: پيامبر خدا فرمود : «آيا هر يك از شما نمى تواند هر روز ، عملى به بزرگى [كوه] اُحُد انجام دهد؟» .

گفتند : اى پيامبر خدا ! چه كسى مى تواند هر روز عملى به اندازه اُحُد انجام دهد؟!

فرمود : «همه شما مى توانيد» .

گفتند : چگونه ، اى پيامبر خدا ؟!

فرمود : « پاكا خدا! ، بزرگ تر از اُحُد است . معبودى جز خدا نيست ، بزرگ تر از اُحُد است . ستايش ، خداى را ، بزرگ تر از اُحُد است ، و خدا بزرگ تر است ، بزرگ تر از اُحُد است .5873.امام جواد عليه السلام ( _ به نقل از پدرانش عليهم السلام _ ) مكارم الأخلاق_ به نقل از عبد اللّه بن مسعود _: پيامبر خدا فرمود : «اى پسر مسعود! سوگند به آن كه مرا به حق برانگيخت ، هر كس دنيا را وا نهد و به تجارت آخرت ، روى آورد ، خداوند متعال ، تاجر او خواهد بود و به تجارتش سود مى دهد . خداوند متعال مى فرمايد : «مردانى كه هيچ تجارتى و داد و ستدى ، آنان را از ياد خدا و بر پا داشتن نماز و پرداخت زكات ، باز نمى دارد و از آن روزى مى ترسند كه در آن روز ، دل ها و ديدگان بر مى گردند» » .

گفت[م] : پدر و مادرم به فدايت ، اى پيامبر خدا ! چگونه تجارت آخرت كنم؟

فرمود : «زبانت را از ياد خدا آسوده مدار و پيوسته بگو : پاكا خدا ، و ستايشْ خداى را ، و معبودى جز خدا نيست ، و خدا بزرگ تر است . اين است تجارت سودآور . خداى متعال فرموده است : «اميد به تجارتى دارند كه نابود نمى شود . تا مزدشان را درست دهد و از فزونى خويش بر آنها بيفزايد» » .

.

ص: 518

5874.الإمام الرضا عليه السلام :مسند ابن حنبل عن ابن أبي أوفى :جاءَ رَجُلٌ إلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله فَقالَ : يا رَسولَ اللّهِ ، إنّي لا أستَطيعُ أخذَ شَيءٍ مِنَ القُرآنِ ، فَعَلِّمني ما يُجزِئُني .

قالَ : قُل : سُبحانَ اللّهِ ، وَالحَمدُ للّهِِ ، ولا إلهَ إلَا اللّهُ ، وَاللّهُ أكبَرُ ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ . (1)5875.التوحيد عن الأصبغ بن نباتة :سنن الترمذي عن أبي هريرة :قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إذا مَرَرتُم بِرِياضِ الجَنَّةِ فَارتَعُوا . (2)

قُلتُ : يا رَسولَ اللّهِ وما رِياضُ الجَنَّةِ؟

قالَ : المَساجِدُ .

قُلتُ : ومَا الرَّتعُ يا رَسولَ اللّهِ؟

قالَ : سُبحانَ اللّهِ ، وَالحَمدُ للّهِِ ، ولا إلهَ إلَا اللّهُ ، وَاللّهُ أكبَرُ . (3) .


1- .مسند ابن حنبل : ج 7 ص 47 ح 19132 ، السنن الكبرى : ج 2 ص 532 ح 3978 وح 3977 وفيه «لا أحسن القرآن» بدل «لا أستطيع أخذ شيء من القرآن» ، كنزالعمّال : ج 2 ص 620 ح 4907 نقلاً عن المصنّف لعبد الرزّاق .
2- .الرَّتْع : التنعُّم. أراد برياض الجنّة ذكر اللّه ، وشبّه الخوض فيه بالرتع في الخِصْب (النهاية : ج 2 ص 194 «رتع») .
3- .سنن الترمذي : ج 5 ص 532 ح 3509 ، الفردوس : ج 5 ص 305 ح 8267 نحوه ، كنزالعمّال : ج 7 ص 651 ح 20739 .

ص: 519

5874.امام رضا عليه السلام :مسند ابن حنبل_ به نقل از ابن ابى اَوفى _: مردى نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت : اى پيامبر خدا ! من نمى توانم چيزى از قرآن بخوانم . پس مرا چيزى بياموز كه آن را جبران كند .

فرمود : «بگو : پاكا خدا ، و سپاسْ خداى را ، و معبودى جز خدا نيست ، و خدا بزرگ تر است ، و هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به يارى خدا » .5875.التوحيد ( _ به نقل از اصبغ بن نُباته _ ) سنن الترمذى_ به نقل از ابو هريره _: پيامبر خدا فرمود : «چون بر باغ هاى بهشت گذشتيد ، بچريد» .

گفتم : اى پيامبر خدا ! باغ هاى بهشت كدام اند ؟

فرمود : «مسجدها» .

گفتم : چريدن چيست ، اى پيامبر خدا؟

فرمود : «[گفتنِ] پاكا خدا ، و ستايشْ خداى را ، و معبودى جز خدا نيست ، و خدا ، بزرگ تر است» . .

ص: 520

5876.علل الشرائع عن تميم بن جذيم :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :قولوا : «لا إلهَ إلَا اللّهُ وَاللّهُ أكبَرُ» ، وقولوا : «سُبحانَ اللّهِ وَالحَمدُ للّهِِ» ، وقولوا : «تَبارَكَ اللّهُ» ؛ فَإِنَّهُنَّ خَمسٌ لا يَعدِلُهُنَّ شَيءٌ ، عَلَيهِنَّ فَطَرَ اللّهُ مَلائِكَتَهُ ، ومِن أجلِهِنَّ رَفَعَ سَماءَهُ ، ودَحا أرضَهُ ، وبِهِنَّ جَبَلَ (1) إنسَهُ وجِنَّهُ ، وفَرَضَ عَلَيهِم فَرائِضَهُ . (2)5877.الخرائج والجرائح عن أنس :الإمام الصادق عليه السلام :مَن بَخِلَ مِنكُم بِمالٍ أن يُنفِقَهُ ، وبِالجِهادِ أن يَحضُرَهُ ، وبِاللَّيلِ أن يُكابِدَهُ ، فَلا يَبخَل بِسُبحانَ اللّهِ ، [ وَالحَمدُ للّهِِ] (3) ولا إلهَ إلَا اللّهُ ، وَاللّهُ أكبَرُ ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ . (4)5876.علل الشرائع ( _ به نقل از تميم بن جذيم _ ) عيون أخبار الرضا عليه السلام عن رجاء بن أبي الضحّاك_ في خَبرِ مَسيرِ الإِمامِ الرِّضا عليه السلام إلى خُراسانَ _: كانَ فِي الطَّريقِ يُصلّي فَرائِضَهُ رَكعَتَينِ رَكعَتَينِ إلَا المَغرِبَ . . . وكانَ يَقولُ بَعدَ كُلِّ صَلاةٍ يُقَصِّرُها : «سُبحانَ اللّهِ ، وَالحَمدُ للّهِِ ، ولا إلهَ إلَا اللّهُ ، وَاللّهُ أكبَرُ» ثَلاثينَ مَرَّةً ، ويَقولُ : هذا تَمامُ الصَّلاةِ . (5)5877.الخرائج و الجرائح ( _ به نقل از اَنَس _ ) الإمام العسكريّ عليه السلام :يَجِبُ (6) عَلَى المُسافِرِ أن يَقولَ في دُبُرِ كُلِّ صَلاةٍ يُقَصِّرُ فِيها : «سُبحانَ اللّهِ ، وَالحَمدُ للّهِِ ، ولا إلهَ إلَا اللّهُ ، واللّهُ أكبَرُ» ثَلاثينَ مَرَّةً ؛ لِتَمامِ الصَّلاةِ . (7) .


1- .جَبَلَ اللّه ُ الخلق : خَلَقهم. وجَبَلهُ على الشيء : طَبَعه (لسان العرب : ج 11 ص 98 «جبل») .
2- .كنزالعمّال : ج 2 ص 243 ح 3931 نقلاً عن ابن صصري في أماليه وص 224 ح 3858 نقلاً عن الديلمي وكلاهما عن معاذ .
3- .ما بين المعقوفين سقط من الطبعة المعتمدة للمصدر ، وأثبتناه من بحار الأنوار .
4- .المحاسن : ج 1 ص 107 ح 93 عن داوود بن الحصين ، بحار الأنوار : ج 93 ص 172 ح 16 .
5- .عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 2 ص 182 ح 5 ، بحار الأنوار : ج 89 ص 59 ح 28 .
6- .قوله : «يجب» يريد به شدّة الاستحباب (المعتبر : ج 2 ص 484) .
7- .تهذيب الأحكام : ج 3 ص 230 ح 594 عن سليمان بن حفص المروزي .

ص: 521

5878.إرشاد القلوب عن الحارث الأعور الهمداني :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بگوييد : «معبودى جز خدا نيست و خدا بزرگ تر است» . بگوييد : «پاكا خدا و ستايش ، خداى را!» ، و بگوييد : «بلندمرتبه است خدا» ؛ زيرا اينها پنج كلمه اند كه هيچ چيز با آنها برابرى نمى كند . خداوند ، فرشتگانش را بر اينها سرشته است ، و براى اينها آسمانش را برافراشت و زمينش را گسترانيد ، و آدميان و جنّيان خويش را بر اينها سرشت ، و واجباتش را بر آنان ، واجب گردانيد .5879.الإرشاد عن حكيم بن جبير :امام صادق عليه السلام :هر كس از شما از انفاق كردن مالى ، و شركت كردن در جهاد ، و شب زنده دارى دريغ ورزد ، [لااقل] از گفتن «پاكا خدا ، [و ستايشْ خداى را] ، و معبودى جز خدا نيست ، و خدا بزرگ تر است ، و هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به يارى خدا» ، دريغ نورزد .5878.إرشاد القلوب ( _ به نقل از حارث اعور هَمْدانى _ ) عيون أخبار الرضا عليه السلام_ به نقل از رجاء بن ابى ضحّاك ، در خبر عزيمت امام رضا عليه السلام به خراسان _: در راه ، نمازهاى واجبش را دوركعتى (يعنى شكسته و به قصر) مى خواند ، بجز نماز مغرب را ... و بعد از هر نمازى كه شكسته مى خواند ، سى مرتبه مى گفت : «پاكا خدا ، و ستايشْ خداى را ، و معبودى جز خدا نيست ، و خدا بزرگ تر است» و مى فرمود : «اين ، كامل كننده نماز است» .5879.الإرشاد ( _ به نقل از حكيم بن جبير _ ) امام عسكرى عليه السلام :بر مسافر است (1) كه در پىِ هر نمازى كه شكسته مى خوانَد ، براى آن كه نماز كامل شود ، سى مرتبه بگويد : «پاكا خدا ، و ستايشْ خداى را ، و معبودى جز خدا نيست ، و خدا ، بزرگ تر است» . .


1- .يعنى مستحبّ مؤكّد است .

ص: 522

6 / 2فَضلُ التَّسبيحاتِ5880.شرح نهج البلاغة ( _ به نقل از حكيم بن جُبَير _ ) رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أفضَلُ الكَلامِ أربَعٌ : سُبحانَ اللّهِ ، وَالحَمدُ للّهِِ ، ولا إلهَ إلَا اللّهُ ، واللّهُ أكبَرُ . (1)5881.الأغانى ( _ به نقل از مدائنى _ ) عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ تَبارَكَ وتَعالَى اختارَ مِنَ الكَلامِ أربَعَةً ، ومِنَ المَلائِكَةِ أربَعَةً . . . فَأَمّا خِيَرَتُهُ مِنَ الكَلامِ : فَ«سُبحانَ اللّهِ ، وَالحَمدُ للّهِِ ، ولا إلهَ إلَا اللّهُ ، وَاللّهُ أكبَرُ» ، فَمَن قالَها عَقيبَ كُلِّ صَلاةٍ كَتَبَ اللّهُ لَهُ عَشرَ حَسَناتٍ ، ومَحا عَنهُ عَشرَ سَيِّئاتٍ ، ورَفَعَ لَهُ عَشرَ دَرَجاتٍ . (2)5882.شرح نهج البلاغة عن أحمد بن الحسن الميثمي :عنه صلى الله عليه و آله :إنَّ اللّهَ اصطَفى مِنَ الكَلامِ أربَعا : «سُبحانَ اللّهِ ، وَالحَمدُ للّهِِ ، ولا إلهَ إلَا اللّهُ ، واللّهُ أكبَرُ» ، فَمَن قالَ : «سُبحانَ اللّهِ» كَتَبَ اللّهُ لَهُ عِشرينَ حَسَنَةً ، أو حَطَّ عَنهُ عِشرينَ سَيِّئَةً ، ومَن قالَ : «اللّهُ أكبَرُ» فَمِثلُ ذلِكَ ، ومَن قالَ : «لا إلهَ إلَا اللّهُ» فَمِثلُ ذلِكَ ، ومَن قالَ : «الحَمدُ للّهِِ رَبِّ العالَمينَ» مِن قِبَلِ نَفسِهِ ، كُتِبَت لَهُ ثَلاثونَ حَسَنَةً ، وحُطَّ عَنهُ ثَلاثونَ سَيِّئَةً . (3)5882.شرح نهج البلاغة ( _ به نقل از احمد بن حسن ميثمى _ ) عنه صلى الله عليه و آله :ما سَبَّحتُ ولا سَبَّحَ الأَنبِياءُ قَبلي بِأَفضَلَ مِن : سُبحانَ اللّهِ ، وَالحَمدُ للّهِِ ، ولا إلهَ إلَا اللّهُ ، وَاللّهُ أكبَرُ . (4)5883.المناقب لابن شهر آشوب :عنه صلى الله عليه و آله :لَأَن أقولَ : «سُبحانَ اللّهِ ، وَالحَمدُ للّهِِ ، ولا إلهَ إلَا اللّهُ ، وَاللّهُ أكبَرُ» أحَبُّ إلَيَّ مِمّا طَلَعَت عَلَيهِ الشَّمسُ . (5) .


1- .صحيح البخاري : ج 6 ص 2459 ح 6302 ، سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1253 ح 3811 عن سمرة بن جندب وزاد فيه «لا يضرّك بأيهنّ بدأت» قبل «سبحان اللّه » ، مسند ابن حنبل : ج 5 ص 525 ح 16412 عن أبي صالح عن بعض أصحاب رسول اللّه صلى الله عليه و آله ، كنزالعمّال : ج 1 ص 460 ح 1994 .
2- .النوادر للراوندي : ص 260 ح 526 عن ابن عبّاس ، بحار الأنوار : ج 97 ص 47 ح 34 ؛ كنزالعمّال : ج 1 ص 463 ح 2011 نقلاً عن المعجم الكبير عن أبي الدرداء نحوه وفيه صدره فقط .
3- .مسند ابن حنبل : ج 3 ص 166 ح 8018 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 693 ح 1886 كلاهما عن أبي هريرة ، كنزالعمّال : ج 1 ص 461 ح 1999 .
4- .الفردوس : ج 4 ص 70 ح 6219 عن أبي هريرة ، كنزالعمّال : ج 1 ص 464 ح 2015 .
5- .صحيح مسلم : ج 4 ص 2072 ح 32 ، سنن الترمذي : ج 5 ص 578 ح 3597 كلاهما عن أبي هريرة ، كنزالعمّال : ج 1 ص 463 ح 2008 .

ص: 523

6 / 2 فضيلت تسبيحات چهارگانه

6 / 2فضيلت تسبيحات چهارگانه5885.فضائل الصحابة لابن حنبل عن ابن عبّاس :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :برترين سخنان ، اين چهار كلمه است : «پاكا خدا ، و ستايشْ خداى را ، و معبودى جز خدا نيست ، و خدا بزرگ تر است» .5884.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند _ تبارك و تعالى _ از ميان سخنان ، چهار سخن را برگزيد ، و از فرشتگان ، چهار فرشته را ... . آن چهار سخن برگزيده اش ، عبارت اند از : «پاكا خدا ، و ستايشْ خداى را ، و معبودى جز خدا نيست ، و خدا بزرگ تر است» . پس هر كه اين چهار كلمه را در تعقيبِ هر نمازى بگويد ، خداوند برايش ده ثواب مى نويسد و ده گناه از او پاك مى كند و ده درجه او را بالا مى بَرَد .5885.فضائل الصحابة ، ابن حنبل ( _ ب_ه نقل از اب_ن عبّ_اس _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :خداوند ، از ميان سخنان ، چهار سخن را برگزيد : «پاكا خدا ، و ستايشْ خداى را ، و معبودى جز خدا نيست ، و خدا بزرگ تر است» . پس ، هر كه بگويد : «پاكا خدا!» ، خداوند ، بيست كار نيك برايش مى نويسد يا بيست گناه از او مى ريزد . به همين سان ، هر كه بگويد : «خدا بزرگ تر است» ، و به همين سان ، هر كه بگويد : «معبودى جز خدا نيست» ، و هر كه از پيش خود بگويد : «ستايش ، خداى را كه پروردگار جهانيان است» ، سى كار نيك برايش نوشته مى شود و سى گناه از او فرو مى ريزد .5886.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نه من و نه پيامبرانِ پيش از من ، خداوند را به تسبيحى برتر از «پاكا خدا ، و ستايشْ خداى را ، و معبودى جز خدا نيست ، و خدا بزرگ تر است» ، تسبيح نگفته ايم.5887.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :گفتن «پاكا خدا ، و ستايشْ خداى را ، و معبودى جز خدا نيست ، و خدا بزرگ تر است» ، نزد من محبوب تر از تمام آن چيزى است كه خورشيد بر آن طلوع مى كند .

.

ص: 524

5888.الأمالي للطوسي عن سلمان :عنه صلى الله عليه و آله :التَّسبيحُ نِصفُ الميزانِ ، وَالحَمدُ يَملَؤُهُ ، و«لا إلهَ إلَا اللّهُ» لَيسَ لَها دونَ اللّهِ حِجابٌ حَتّى تَخلُصَ إلَيهِ . (1)5889.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :التَّسبيحُ نِصفُ الميزانِ ، وَالحَمدُ يَملَؤُهُ ، وَالتَّكبيرُ يَملَأُ ما بَينَ السَّماءِ وَالأَرضِ . (2)5890.الأمالي للطوسي عن أنس بن مالك :عنه صلى الله عليه و آله :خَمسٌ ما أثقَلَهُنَّ فِي الميزانِ : سُبحانَ اللّهِ ، وَالحَمدُ للّهِِ ، ولا إلهَ إلَا اللّهُ ، وَاللّهُ أكبَرُ ، وَالوَلَدُ الصّالِحُ يُتَوَفّى لِمُسلِمٍ فَيَصبِرُ ويَحتَسِبُ . (3)5886.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :مَن قالَ مِئَةَ مَرَّةٍ : «سُبحانَ اللّهِ ، وَالحَمدُ للّهِِ ، وَلا إلهَ إلَا اللّهُ ، وَاللّهُ أكبَرُ» كُتِبَ اسمُهُ في ديوانِ الصِّدّيقينَ ، ولَهُ ثَوابُ الصِّدِّيقينَ ، ولَهُ بِكُلِّ حَرفٍ نورٌ عَلَى الصِّراطِ ، ويَكونُ فِي الجَنَّةِ رَفيقَ الخِضرِ عليه السلام . (4)5887.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :مَن قالَ : «سُبحانَ اللّهِ ، وَالحَمدُ للّهِِ ، ولا إلهَ إلَا اللّهُ ، وَاللّهُ أكبَرُ ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ» قالَ اللّهٌ : أسلَمَ عَبدي وَاستَسلَمَ . (5) .


1- .سنن الترمذي : ج 5 ص 536 ح 3518 عن عبد اللّه بن عمرو ، كنزالعمّال : ج 1 ص 462 ح 2001 .
2- .سنن الترمذي : ج 5 ص 536 ح 3519 ، مسند ابن حنبل : ج 9 ص 37 ح 23135 ، كنزالعمّال : ج 1 ص 464 ح 2019 ؛ الكافي : ج 2 ص 506 ح 3 عن السكوني عن الإمام الصادق عن الإمام عليّ عليهماالسلام ، الجعفريّات : ص 169 عن الإمام الصادق عن آبائه عن الإمام عليّ عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، الدعوات : ص 54 ح 136 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 175 ح 21 .
3- .الخصال : ص 267 ح 1 عن أبي سالم راعي رسول اللّه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : ج 82 ص 115 ح 4 ؛ مسند ابن حنبل : ج 5 ص 320 ح 15662 عن أبي سلام عن مولى رسول اللّه صلى الله عليه و آله ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 692 ح 1885 عن أبي سلمى وليس فيهما «فيصبر» ، كنزالعمّال : ج 3 ص 285 ح 6579 .
4- .جامع الأخبار : ص 140 ح 293 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 173 ح 19 .
5- .المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 681 ح 1850 عن أبي هريرة ، كنزالعمّال : ج 1 ص 468 ح 2036 .

ص: 525

5888.الأمالى ، طوسى ( _ به نقل از سلمان _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :تسبيح ، نصف ترازو[ى اعمال] است و حمد ، آن را پُر مى كند ، و ميان «معبودى جز خدا نيست» و خداوند ، هيچ حجابى (مانعى) نيست و به خدا مى رسد .5889.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :تسبيح ، نصف ترازو[ى اعمال] است ، و حمد ، آن را پُر كند ، و تكبير ، از زمين تا آسمان را مى آكَنَد .5890.الأمالى ، طوسى ( _ به نقل از اَنَس بن مالك _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پنج چيز است كه در ترازو[ى اعمال] بسى سنگينى مى كند : پاكا خدا ، و ستايشْ خداى را ، و معبودى جز خدا نيست ، و خدا بزرگ تر است ، و فرزند شايسته اى كه از مسلمانى بميرد و او شكيب ورزد و در راه خدا حساب كند .5891.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس صد مرتبه بگويد : «پاكا خدا ، و ستايشْ خداى را ، و معبودى جز خدا نيست ، و خدا بزرگ تر است» ، نامش در دفتر مؤمنانِ راستين نوشته مى شود ، و پاداش مؤمنان راستين برايش خواهد بود ، و به ازاى هر حرفى [از اين جملات] ، او را در [هنگام گذشتن از] صراط ، نورى خواهد بود ، و در بهشت ، هم نشين خضر عليه السلام است .5892.عنه صلى الله عليه و آله ( _ في عليٍّ عليه السلام _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس بگويد : «پاكا خدا ، و ستايشْ خداى را ، و معبودى جز خدا نيست ، و خدا بزرگ تر است ، و هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به يارى خدا» ، خداوند مى فرمايد : «بنده ام تسليم شد و گردن نهاد» . .

ص: 526

5893.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الحسن عليه السلام_ في ذِكرِ أسئِلَةِ اليَهودِيِّ لِلنَّبِيِّ صلى الله عليه و آله _: قالَ : أخبِرني _ يا مُحَمَّدُ _ عَنِ الكَلِماتِ الَّتِي اختارَهُنَّ اللّهُ لِاءِبراهيمَ حَيثُ بَنَى البَيتَ؟

قالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : نَعَم ؛ سُبحانَ اللّهِ ، وَالحَمدُ للّهِِ ، ولا إلهَ إلَا اللّهُ ، وَاللّهُ أكبَرُ . (1)5894.عنه صلى الله عليه و آله :علل الشرائع :رُوِيَ عَنِ الصّادِقِ عليه السلام أنَّهُ سُئِلَ : لِمَ سُمِّيَتِ الكَعبَةُ كَعبَةً؟ قالَ : لِأَنَّها مُرَبَّعَةٌ .

فَقيلَ لَهُ : وَلِمَ صارَت مُرَبَّعَةً؟ قال : لِأَنَّها بِحِذاءِ البَيتِ المَعمورِ وهُوَ مُرَبَّعٌ .

فَقيلَ لَهُ : وَلِمَ صارَ البَيتُ المَعمورُ مُرَبَّعا؟ قالَ : لِأَنَّهُ بِحِذاءِ العَرشِ وهُوَ مُرَبَّعٌ .

فَقِيلَ لَهُ : وَلِمَ صارَ العَرشُ مُرَبَّعا؟ قالَ : لِأَنَّ الكَلِماتِ الَّتي بُنِيَ عَلَيها الإِسلامُ أربَعٌ ، وهِيَ : سُبحانَ اللّهِ ، وَالحَمدُ للّهِِ ، ولا إلهَ إلَا اللّهُ ، وَاللّهُ أكبَرُ . (2)5891.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ألا اُخبِرُكُم عَن وَصِيَّةِ نوحٍ ابنَهُ حينَ حَضَرَهُ المَوتُ؟

قالَ : إنّي واهِبٌ لَكَ أربَعَ كَلِماتٍ ، هُنَّ قِيامُ السَّماواتِ وَالأَرضِ ، وهُنَّ أوَّلُ كَلِماتِ دُخولٍ عَلَى اللّهِ ، وآخِرُ كَلِماتِ خُروجٍ (3) مِن عِندِهِ ، ولَو وُزِنَ بِهِنَّ أعمالُ بَني آدَمَ لَوَزَنَتهُنَّ ، فَاعمَل بِهِنَّ ، وَاستَمسِك بِهِنَّ حَتّى تَلقاني : سُبحانَ اللّهِ وبِحَمدِهِ ، ولا إلهَ إلَا اللّهُ ، وَاللّهُ أكبَرُ .

وَالَّذي يُقسِمُ بِهِ نوحٌ ، لَو أنَّ السَّماواتِ وَالأَرضَ وما فيهِنَّ وما تَحتَهُنَّ يوزَنُ بِهِنَّ هؤُلاءِ الكَلِماتُ لَوَزَنَتهُنَّ . (4)5892.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( _ درباره على عليه السلام _ ) عنه صلى الله عليه و آله :إذا قُلتَ : «سُبحانَ اللّهِ» فَقَد ذَكَرتَ اللّهَ فَذَكَرَكَ ، وإذا قُلتَ : «الحَمدُ للّهِِ» فَقَد شَكَرتَ اللّهَ فَزادَكَ ، وإذا قُلتَ : «لا إلهَ إلَا اللّهُ» فَهِيَ كَلِمَةُ التَّوحيدِ الَّتي مَن قالَها غَيرَ شاكٍّ ولا مُرتابٍ ولا مُتَكَبِّرٍ ولا جَبّارٍ أعتَقَهُ اللّهُ مِنَ النّارِ . (5) .


1- .الأمالي للصدوق : ص 255 ح 279 عن عبد اللّه ، بحار الأنوار : ج 93 ص 166 ح 1 .
2- .علل الشرائع : ص 398 ح 2 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 190 ح 2110 من دون إسنادٍ إلى أحدٍ من أهل البيت عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج 58 ص 5 ح 2 .
3- .في كنزالعمّال : «... أوّلُ كلماتٍ دخولاً على اللّه ، وآخرُ كلماتٍ خروجا ...» .
4- .الفردوس : ج 1 ص 132 ح 466 عن معاذ بن أنس ، كنزالعمّال : ج 1 ص 471 ح 2047 .
5- .كنزالعمّال : ج 1 ص 466 ح 2030 نقلاً عن الحاكم في تاريخه عن الحكم بن عمير الثمالي .

ص: 527

5893.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :امام حسن عليه السلام_ در بيان پرسش هاى مرد يهودى از پيامبر صلى الله عليه و آله _:گفت : اى محمّد! مرا از آن كلماتى خبر ده كه وقتى ابراهيم عليه السلام كعبه را ساخت ، خداوند ، آنها را براى او برگزيد .

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «آرى . پاكا خدا ، و ستايشْ خداى را ، و معبودى جز خدا نيست ، و خدا بزرگ تر است » .5894.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :علل الشرائع :روايت شده است كه از امام صادق عليه السلام سؤال شد : چرا كعبه را كعبه ناميده اند؟

فرمود : «چون چهارگوش است» .

گفته شد : چرا چهارگوش ساخته شده است؟

فرمود : «چون رو به روى بيت المعمور است و بيت المعمور ، چهارگوش است» .

گفته شد : چرا بيت المعمور ، چهارگوش شده است ؟

فرمود : «چون كلماتى كه اسلام بر آنها بنا شده ، چهار تاست و آنها عبارت اند از : پاكا خدا ، و ستايشْ خداى را ، و معبودى جز خدا نيست ، و خدا بزرگ تر است » .5895.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آيا شما را از وصيّت نوح عليه السلام به فرزندش در هنگام وفات ، خبر ندهم؟ او گفت : «من ، چهار كلمه به تو مى بخشم كه برپايىِ آسمان ها و زمين به آنهاست ، و نخستين كلمات براى وارد شدن بر خداوند و آخرين كلماتِ خارج شدن از نزد او هستند ، و اگر اعمال [همه] آدميان با آنها وزن شود ، باز ، اينها سنگين ترند . پس ، اين كلمات را به كار ببند و به آنها چنگ دَر زَن تا آن گاه كه مرا ديدار كنى (يعنى تا پايان عمر) : پاكا خدا ، و ستايشْ او را ، و معبودى جز خدا نيست ، و خدا بزرگ تر است » .

سوگند به آن كسى كه نوح عليه السلام بدو سوگند مى خورد ، اگر آسمان ها و زمين و هر آنچه در آنها و در زير آنهاست ، با اين كلمات وزن شوند ، اين كلمات از آنها سنگين تر (/ هموزن آنها) خواهند بود .5896.عنه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه بگويى : «پاكا خدا!» ، در واقع ، خدا را ياد كرده اى . پس او هم تو را ياد مى كند . و هر گاه بگويى : «ستايش ، خداى را» ، در واقع از خدا سپاس گزارى كرده اى . پس او هم بر نعمت تو مى افزايد . و هر گاه بگويى : «معبودى جز خدا نيست» ، اين گفتار توحيد است و هر كس آن را بگويد و دچار شك و دودلى و تكبّر و غرور نباشد ، خداوند ، او را از آتش دوزخ مى رهانَد . .

ص: 528

5897.تاريخ دمشق عن جابر :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :كَلِماتٌ إذا قالَهُنَّ العَبدُ وَضَعَهُنَّ المَلَكُ في جَناحِهِ ثُمَّ عَرَجَ بِهِنَّ ، فَلا يَمُرُّ عَلى مَلَأٍ مِنَ المَلائِكَةِ إلّا صَلَّوا عَلَيهِنَّ وعَلى قائِلِهِنَّ ، حَتّى توضَعَ بَينَ يَدَيِ الرَّحمنِ : سُبحانَ اللّهِ ، وَالحَمدُ للّهِِ ، ولا إلهَ إلّا اللّهُ ، وَاللّهُ أكبَرُ ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ . و«سُبحانَ اللّهِ» بَراءَةٌ عَنِ السُّوءِ . (1)5898.الإمام الباقر عن آبائه عليهم السلام :عنه صلى الله عليه و آله :مَن قالَ : «سُبحانَ اللّهِ ، وَالحَمدُ للّهِِ ، ولا إلهَ إلَا اللّهُ ، وَاللّهُ أكبَرُ» صَعِدَ بِها مَلَكٌ إلَى السَّماءِ ، فَلا يَمُرُّ بِها عَلى مَلَأٍ مِنَ المَلائِكَةِ إلَا استَغفَروا لِقائِلِها ، حَتّى يَجيءَ بِها إلى رَبِّ العالَمينَ . (2)5895.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شعب الإيمان عن أنس :جاءَ أعرابِيٌّ إلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله فَقالَ : يا رَسولَ اللّهِ عَلِّمني خَيرا . فَأَخَذَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله بِيَدِهِ فَقالَ : قُل : سُبحانَ اللّهِ ، وَالحَمدُ للّهِِ ، ولا إلهَ إلَا اللّهُ ، وَاللّهُ أكبَرُ .

قالَ : فَعَقَدَ الأَعرابِيُّ عَلى يَدِهِ ومَضى ، فَتَفَكَّرَ ، ثُمَّ رَجَعَ فَتَبَسَّمَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله ، قالَ : تَفَكَّرَ البائِسُ فَجاءَ! فَقالَ : يا رَسولَ اللّهِ! «سُبحانَ اللّهِ ، وَالحَمدُ للّهِِ ، ولا إلهَ إلَا اللّهُ ، وَاللّهُ أكبَرُ» هذا للّهِِ ، فَما لي؟

فَقالَ لَهُ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : يا أعرابِيُّ ، إذا قُلتَ : «سُبحانَ اللّهِ» قالَ اللّهُ : صَدَقتَ . وإذا قُلتَ : «الحَمدُ للّهِِ» قالَ اللّهُ : صَدَقتَ . وإذا قُلتَ : «لا إلهَ إلَا اللّهُ» قالَ اللّهُ : صَدَقتَ . وإذا قُلتَ : «اللّهُ أكبَرُ» قالَ اللّهُ : صَدَقتَ . وإذا قُلتَ : «اللّهُمَّ اغفِر لي» قالَ اللّهُ : قَد فَعَلتُ . وإذا قُلتَ : «اللّهُمَّ ارحَمني» قالَ اللّهُ : فَعَلتُ . وإذا قُلتَ : «اللّهُمَّ ارزُقني» قالَ اللّهُ : قَد فَعَلتُ .

قالَ : فَعَقَدَ الأعرابِيُّ عَلى سَبعٍ في يَدِهِ ثُمَّ وَلّى . (3) .


1- .المصنّف لابن أبي شيبة : ج 7 ص 93 ح 1 عن موسى بن طلحة ، كنزالعمّال : ج 1 ص 468 ح 2037 .
2- .مستدرك الوسائل : ج 5 ص 327 ح 6007 نقلاً عن درر اللآلي عن عبد اللّه بن مسعود .
3- .شُعب الإيمان : ج 1 ص 431 ح 619 ، كنزالعمّال : ج 2 ص 236 ح 3911 .

ص: 529

5896.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :چند كلمه است كه هر گاه بنده بگويد ، فرشته آنها را بر بال خويش مى نهد و بالايشان مى بَرَد و بر هر گروهى از فرشتگان كه بگذرد ، بر آن كلمات و بر گوينده شان درود مى فرستند ، تا آن كه در برابر خداى مهربان ، نهاده مى شوند . آن كلمات اينهاست : «پاكا خدا ، و ستايشْ خداى را ، و معبودى جز خدا نيست ، و خدا بزرگ تر است ، و هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر به يارى خدا» . «پاكا خدا!» ، وارسته دانستن [او] از بدى [و نقص ]است .5897.تاريخ دمشق ( _ به نقل از جابر _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس بگويد : «پاكا خدا ، و ستايشْ خداى را ، و معبودى جز خدا نيست ، و خدا بزرگ تر است» ، فرشته اى اين كلمات را به آسمان مى بَرَد ، و بر هر گروهى از فرشتگان كه مى گذرد ، براى گوينده آنها آمرزش مى طلبند ، تا آن كه فرشته ، آن كلمات را به نزد پروردگار جهانيان ببَرَد .5898.امام باقر عليه السلام ( _ به نقل از پدرانش _ ) شُعَب الإيمان_ به نقل از اَ نَس _: باديه نشينى نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت : اى پيامبر خدا! به من كار نيكى بياموز .

پيامبر صلى الله عليه و آله دست او را گرفت و فرمود : «بگو : پاكا خدا ، و ستايشْ خداى را ، و معبودى جز خدا نيست ، و خدا بزرگ تر است » .

باديه نشين [اين چهار جمله را] با انگشتانش شمرد و رفت ؛ امّا به فكر فرو رفت و سپس برگشت . پيامبر صلى الله عليه و آله لبخندى زد و فرمود : «بينوا ، فكر كرد و آمد!» .

[باديه نشين] گفت : اى پيامبر خدا ! «پاكا خدا ، و ستايشْ خداى را ، و معبودى جز خدا نيست ، و خدا بزرگ تر است» ، اينها از آنِ خدايند . براى من چيست؟

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «اى باديه نشين ! هر گاه بگويى : پاكا خدا! ، خداوند مى فرمايد : راست گفتى . و هر گاه بگويى : ستايشْ خداى را ، خداوند مى فرمايد : راست گفتى . و هر گاه بگويى : معبودى جز خدا نيست ، خداوند مى فرمايد : راست گفتى . و هر گاه بگويى : خدا بزرگ تر است ، خداوند مى فرمايد : راست گفتى . و هر گاه بگويى : بار خدايا! مرا بيامرز ، خداوند مى فرمايد : آمرزيدم . و هر گاه بگويى : بار خدايا! بر من رحمت آور ، خداوند مى فرمايد : آوردم . و هر گاه بگويى : بار خدايا! به من روزى ده ، خداوند مى فرمايد : دادم » .

باديه نشين ، با انگشتانش هفت تا [جمله را] شمرد و سپس رفت . .

ص: 530

6 / 3بَرَكاتُ التَّسبيحاتِ5901.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :ما عَلَى الأَرضِ رَجُلٌ يَقولُ : «لا إلهَ إلَا اللّهُ ، وَاللّهُ أكبَرُ ، وسُبحانَ اللّهِ ، وَالحَمدُ للّهِِ ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ» إلّا كُفِّرَت عَنهُ ذُنوبُهُ ، ولَو كانَت أكثَرَ مِن زَبَدِ البَحرِ . (1)5899.المناقب ، خوارزمى ( _ به نقل از ابو بَرزه _ ) سنن ابن ماجة عن أبي الدرداء :قالَ لي رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : عَلَيكَ بِ «سُبحانَ اللّهِ ، وَالحَمدُ للّهِِ ، ولا إلهَ إلَا اللّهُ ، وَاللّهُ أكبَرُ» فَإِنَّها _ يَعني _ يَحطُطنَ (2) الخَطايا كَما تَحُطُّ الشَّجَرَةُ وَرَقَها . (3)5900.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :تاريخ دمشق عن أبي سلمة بن عبد الرحمن :جَلَسَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله ذاتَ يَومٍ فَأَخَذَ عُودا يابِسا فَحَطَّ وَرَقَهُ ، ثُمَّ قالَ : إنَّ قَولَ : «لا إلهَ إلَا اللّهُ ، وَاللّهُ أكبَرُ ، وَالحَمدُ للّهِِ ، وسُبحانَ اللّهِ» تَحُطُّ الخَطايا كَما يُحَطُّ وَرَقُ هذِهِ الشَّجَرَةِ . خُذهُنَّ يا أبَا الدَّرداءِ قَبلَ أن يُحالُ بَينَكَ وبَينَهُنَّ ، فَإِنَّهُنَّ الباقِياتُ الصّالِحاتُ ، وهُنَّ مِن كُنُوزِ الجَنَّةِ . (4)5901.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مسند ابن حنبل عن أنس :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله أخَذَ غُصنا فَنَفَضَهُ فَلَم يَنتَفِض ، ثُمَّ نَفَضَهُ فَلَم يَنتَفِض ، ثُمَّ نَفَضَهُ فَانتَفَضَ ، فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إنَّ «سُبحانَ اللّهِ ، وَالحَمدُ للّهِِ ، ولا إلهَ إلَا اللّهُ ، وَاللّهُ أكبَرُ» تَنفُضُ الخَطايا كَما تَنفُضُ الشَّجَرَةُ وَرَقَها . (5) .


1- .مسند ابن حنبل : ج 2 ص 551 ح 6489 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 682 ح 1853 كلاهما عن عبد اللّه بن عمرو ، كنزالعمّال : ج 2 ص 227 ح 3873 نقلاً عن الفارسي في الأربعين عن أبي هريرة نحوه .
2- .في كنز العمّال : «فإنّهنّ يحططْن» .
3- .سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1253 ح 3813 ، كنزالعمّال : ج 1 ص 462 ح 2004 وفيه «فإنَّهُنَّ» بدل «فإنَّها يعني» .
4- .تاريخ دمشق : ج 47 ص 150 ، كنزالعمّال : ج 16 ص 247 ح 4324 وج 1 ص 467 ح 2033 كلاهما عن أبي الدرداء .
5- .مسند ابن حنبل : ج 4 ص 304 ح 12536 .

ص: 531

6 / 3 بركات تسبيحات چهارگانه

6 / 3بركات تسبيحات چهارگانه5904.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هيچ مردى در روى زمين نيست كه بگويد : «معبودى جز خدا نيست ، و خدا بزرگ تر است ، و پاكا خدا ، و ستايشْ خداى را ، و هيچ نيرو و توانى نيست ، جز به يارى خدا» ، مگر آن كه گناهانش آمرزيده مى شود ، حتّى اگر از كف دريا بيشتر باشد .5905.المستدرك على الصحيحين عن بريدة :سنن ابن ماجة_ به نقل از ابو درداء _: پيامبر خدا به من فرمود : «بر تو باد گفتنِ پاكا خدا ، و ستايشْ خداى را ، و معبودى جز خدا نيست ، و خدا بزرگ تر است ؛ زيرا اينها گناهان را مى ريزند ، آن سان كه برگ هاى درخت مى ريزند» .5902.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :تاريخ دمشق_ به نقل از ابو سلمة بن عبد الرحمان _: روزى پيامبر خدا نشسته بود و شاخه اى خشكيده برداشت و برگ هاى آن را فرو ريخت . سپس فرمود : «گفتارِ معبودى جز خدا نيست ، و خدا بزرگ تر است ، و ستايشْ خداى را ، و پاكا خداوند! ، گناهان را فرو مى ريزد ، همچنان كه برگ هاى اين شاخه فرو مى ريزد .

اى ابو درداء ! پيش از آن كه از گفتن اين كلمات محروم شوى (از دنيا بروى) ، آنها را برگير ؛ زيرا اينها اعمال نيكِ ماندگارند و از گنج هاى بهشت اند» .5903.امام على عليه السلام :مسند ابن حنبل_ به نقل از اَ نَس _: پيامبر خدا ، شاخه اى برداشت و آن را تكان داد ؛ امّا برگ هايش نريخت . دوباره تكان داد . باز برگ هايش نريخت . سه باره تكانش داد و اين بار ، برگ هايش ريخت . پس فرمود : «گفته پاكا خدا ، و ستايشْ خداى را ، و معبودى جز خدا نيست ، و خدا بزرگ تر است ، گناهان را فرو مى ريزد ، همچنان كه درخت ، برگ هاى خود را فرو مى ريزانَد» .

.

ص: 532

5904.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :«سُبحانَ اللّهِ ، وَالحَمدُ للّهِِ ، ولا إلهَ إلَا اللّهُ ، وَاللّهُ أكبَرُ» في ذَنبِ المُسلِمِ مِثلُ الأَكِلَةِ (1) فِي جَنبِ ابنِ آدَمَ . (2)5905.المستدرك على الصحيحين ( _ به نقل از بُرَيده _ ) عنه صلى الله عليه و آله :لَقِيتُ إبراهيمَ لَيلَةَ اُسرِيَ بي ، فَقالَ : يا مُحَمَّدُ ، أقرِئ اُمَّتَكَ مِنِّي السَّلامَ ، وأخبِرهُم أنَّ الجَنَّةَ طَيِّبَةُ التُّربَةِ عَذبَةُ الماءِ ، وأنَّها قِيعانٌ (3) ، وأنَّ غِراسَها : سُبحانَ اللّهِ ، وَالحَمدُ للّهِِ ، ولا إلهَ إلَا اللّهُ ، وَاللّهُ أكبَرُ . (4)5906.سنن الترمذي عن بريدة :سنن ابن ماجة عن عثمان بن أبي سودة عن أبي هريرة :أنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله مَرَّ بِهِ وهُوَ يَغرِسُ غَرسا ، فَقالَ : يا أبا هُرَيرَةَ! مَا الَّذي تَغرِسُ؟ قُلتُ : غِراسا لي ، قالَ : ألا أدُلُّكَ عَلى غِراسٍ خَيرٍ لَكَ مِن هذا؟ قالَ : بَلى يا رَسولَ اللّهِ!

قالَ : قُل : «سُبحانَ اللّهِ ، وَالحَمدُ للّهِِ ، ولا إلهَ إلَا اللّهُ ، واللّهُ أكبَرُ» يُغرَس لَكَ بِكُلِّ واحِدَةٍ شَجَرَةٌ فِي الجَنَّةِ . (5)5907.مسند الروياني عن بريدة :الإمام الباقر عليه السلام :مَرَّ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله بِرَجُلٍ يَغرِسُ غَرسا في حائِطٍ لَهُ ، فَوَقَفَ لَهُ وقالَ : ألا أدُلُّكَ عَلى غَرسٍ أثبَتَ أصلاً ، وأسرَعَ إيناعا ، وأطيَبَ ثَمَرا وأبقى؟ قالَ : بَلى ، فَدُلَّني يا رَسولَ اللّهِ !

فَقالَ : إذا أصبَحتَ وأمسيَتَ فَقُل : «سُبحانَ اللّهِ ، وَالحَمدُ للّهِِ ، ولا إلهَ إلَا اللّهُ ، وَاللّهُ أكبَرُ» فَإِنَّ لَكَ إن قُلتَهُ بِكُلِّ تَسبيحَةٍ عَشرَ شَجَراتٍ فِي الجَنَّةِ مِن أنواعِ الفاكِهَةِ ، وهُنَّ مِنَ الباقِياتِ الصّالِحاتِ . (6) .


1- .الأكِلَة _ كفَرِحَة _ : داءٌ جيقعج فيالعضو يأتَكِلُ منه (القاموس المحيط : ج 3 ص 329 «أكل») .
2- .الفردوس : ج 2 ص 337 ح 3524 عن ابن عبّاس ، كنزالعمّال : ج 1 ص 464 ح 2020 .
3- .قِيعان : جمع قاع ؛ وهو المكان المستوي الواسع في وطأة من الأرض (النهاية : ج 4 ص 132 «قيع») .
4- .سنن الترمذي : ج 5 ص 510 ح 3462 عن عبد اللّه بن مسعود ، كنزالعمّال : ج 1 ص 460 ح 1989 ؛ الدعوات : ص 46 ح 113 وزاد في آخره «ولا حول ولا قوّة إلّا باللّه ، فأمر اُمّتك فليكثروا من غرسها» ، بحار الأنوار : ج 93 ص 174 ح 21 .
5- .سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1251 ح 3807 ، المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 693 ح 1887 ، تاريخ بغداد : ج 4 ص 400 وليس فيه «ولا إله إلّا اللّه » .
6- .الكافي : ج 2 ص 506 ح 4 ، المحاسن : ج 1 ص 107 ح 92 كلاهما عن ضريس الكناسي ، روضة الواعظين : ص 405 ، بحار الأنوار : ج 86 ص 257 ح 27 .

ص: 533

5908.تفسير فرات عن سليم بن قيس عن الإمام عليّ عليه السپيامبر خدا صلى الله عليه و آله :[تأثير جملات] «پاكا خدا ، و ستايشْ خداى را ، و معبودى جز خدا نيست ، و خدا بزرگ تر است» در گناهان مسلمان ، همانند خوره در بدن آدميزاد است .5906.سُنن التِّرمَذى ( _ به نقل از بُرَيده _ ) پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شبى كه به معراج بُرده شدم ، ابراهيم عليه السلام را ديدم . به من گفت : «اى محمّد ! از جانب من به امّتت سلام برسان و به آنان بگو كه : بهشت ، خاكى پاك و آبى گوارا دارد و دشتستانى است كه نهال هايش عبارت اند از : پاكا خدا ! و ستايشْ خداى را ، و معبودى جز خدا نيست ، و خدا بزرگ تر است » .5907.مُسنَد الرويانى ( _ به نقل از بُرَيده _ ) سنن ابن ماجة_ به نقل از عثمان بن ابى سوده ، از ابو هريره _: من مشغول نهالكارى بودم كه پيامبر خدا بر من گذشت . فرمود : «اى ابو هريره! چه مى كارى؟» .

گفتم : براى خودم نهال مى كارم .

فرمود : «آيا تو را به نهالى راه نمايى نكنم كه برايت از اين نهال ها بهتر باشد؟» .

گفت[م] : چرا ، اى پيامبر خدا!

فرمود : «بگو : پاكا خدا ، و ستايشْ خداى را ، و معبودى جز خدا نيست ، و خدا بزرگ تر است . به ازاى هر يك از اينها يك درخت در بهشت برايت كاشته مى شود» .5908.تفسير فرات ( _ به نقل از سُلَيم بن قيس ، از امام على عليه السل ) امام باقر عليه السلام :پيامبر خدا بر مردى كه در بوستانش مشغول نهالكارى بود ، گذشت . ايستاد و فرمود : «آيا تو را به نهالى ره نمون نشوم كه ريشه اش استوارتر است و زودتر به بار مى نشيند و ميوه اش خوش تر و ماندگارتر است؟» .

مرد گفت : چرا ، راه نمايى ام كن ، اى پيامبر خدا!

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «چون صبح و شب خود را آغاز كردى ، بگو : پاكا خدا ، و ستايشْ خداى را ، و معبودى جز خدا نيست ، و خدا بزرگ تر است ؛ چرا كه اگر اينها را بگويى ، براى هر تسبيحى ، ده درخت از انواع ميوه ها در بهشت برايت خواهد بود ، و اينها كارهاى نيكِ ماندگارند» . .

ص: 534

5909.الإمام الحسن عليه السلام :عنه عليه السلام :قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله مَن قالَ : «سُبحانَ اللّهِ» غَرَسَ اللّهُ لَهُ بِها شَجَرَةً فِي الجَنَّةِ ، ومَن قالَ : «الحَمد للّهِِ» غَرَسَ اللّهُ لَهُ بِها شَجَرَةَ فِي الجَنَّةِ ، ومَن قالَ : «لا إلهَ إلَا اللّهُ» غَرَسَ اللّهُ لَهُ بِها شَجَرَةً فِي الجَنَّةِ ، ومَن قالَ : «اللّهُ أكبَرُ» غَرَسَ اللّهُ لَهُ بِها شَجَرَةً فِي الجَنَّةِ .

فَقالَ رَجُلٌ مِن قُرَيشٍ : يا رَسولَ اللّهِ إنَّ شَجَرَنا فِي الجَنَّةِ لَكَثيرٌ!

قالَ : نَعَمَ ، ولكِن إيّاكُم أن تُرسِلوا عَلَيها نيرانا فَتُحرِقوها ، وذلِكَ أنَّ اللّهَ عز و جل يَقولُ : «يَ_أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَ أَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَ لَا تُبْطِ_لُواْ أَعْمَ__لَكُمْ» (1) . (2)5910.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :مَن سَبَّحَ للّهِِ عز و جل (3) تَسبيحَةً ، أو حَمِدَهُ تَحميدَةً ، أو هَلَّلَهُ تَهليلَةً ، أو كَبَّرَهُ تَكبيرا ، غَرَسَ اللّهُ لَهُ بِها شَجَرَةً فِي الجَنَّةِ ، أصلُها ياقُوتٌ أحمَرُ ، مُكَلَّلَةً بِالدُّرِّ ، طَلعُهاكَثَديِ الأَبكارِ ، أحلى مِنَ العَسَلِ وأليَنُ مِنَ الزُّبدِ . (4)5911.عنه صلى الله عليه و آله :عنه صلى الله عليه و آله :لَمّا اُسرِيَ بي إلَى السَّماءِ ، دَخَلَتُ الجَنَّةَ فَرَأَيتُ فيها قِيعانا يَقَقا (5) مِن مِسكٍ ، ورَأَيتُ فيها مَلائِكَةً يَبنونَ لَبِنَةً مِن ذَهَبٍ ولَبِنَةً مِن فِضَّةٍ ورُبَّما أمسَكوا .

فَقُلتُ لَهُم : ما لَكُم رُبَّما بَنَيتُم ورُبَّما أمسَكتُم؟ قالوا : حَتّى تَأتِيَنَا النَّفَقَةُ .

قُلتُ : وما نَفَقَتُكُم؟ قالوا : قَولُ المُؤمِنِ : «سُبحانَ اللّهِ ، وَالحَمدُ للّهِِ ، ولا إلهَ إلَا اللّهُ ، وَاللّهُ أكبَرُ» ؛ فَإِذا قالَهُنَّ بَنَينا ، وإذا سَكَتَ وأمسَكَ أمسَكنا . (6) .


1- .محمّد : 33 .
2- .ثواب الأعمال : ص 26 ح 3 عن أبي الجارود ، الأمالي للصدوق : ص 705 ح 968 عن أبي الجارود عن الإمام الصادق عن أبيه عن جدّه عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : ج 93 ص 168 ح 3 .
3- .في كنزالعمّال : «اللّه » وهو الأنسب .
4- .المعجم الكبير : ج 6 ص 266 ح 6176 عن سلمان الفارسي ، كنزالعمّال : ج 1 ص 474 ح 2059 .
5- .اليَقَقُ : المتناهي في البياض (النهاية : ج 5 ص 299 «يقق») .
6- .الأمالي للطوسي : ص 474 ح 1035 ، عدّة الداعي : ص 249 كلاهما عن حمّاد بن عثمان عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، تفسير القمّي : ج 2 ص 53 عن جميل وج 1 ص 21 عن حمّاد وفيه «تفق» بدل «يققا» وكلاهما عن الإمام الصادق عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : ج 93 ص 83 نقلاً عن تفسير النعماني .

ص: 535

5909.امام حسن عليه السلام :امام باقر عليه السلام :پيامبر خدا فرمود : «هر كس بگويد : پاكا خدا! ، خدا به ازاى آن ، يك درخت در بهشت برايش مى كارد ، و هر كس بگويد : ستايش ، خداى را ، خداوند به ازاى آن ، درختى در بهشت برايش مى كارد ، و هر كس بگويد : معبودى جز خدا نيست ، خداوند به ازاى آن ، درختى در بهشت برايش مى كارد ، و هر كس بگويد : خدا بزرگ تر است ، خداوند به ازاى آن ، درختى در بهشت برايش مى كارد» .

مردى از قريش گفت : اى پيامبر خدا ! پس درختان بسيارى در بهشت خواهيم داشت .

فرمود : «آرى ؛ امّا زنهار كه آتش هايى نفرستيد و آنها را نسوزانيد ؛ چرا كه خداوند عز و جل مى فرمايد : «اى كسانى كه ايمان آورده ايد! از خدا فرمان ببريد و از پيامبر ، فرمان ببريد و اعمال خود را باطل مگردانيد» » .5910.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر كس خداوند عز و جل را يك تسبيح يا يك حمد بگويد يا يك «لا إله إلّا اللّه » يا يك «اللّه أكبر» بگويد ، خداوند به ازاى آن ، براى او در بهشت ، درختى مى كارد كه ريشه اش ياقوت سرخ است و خودش مزيّن به مرواريد ، و شكوفه هايش ، چونان پستان دختركان : شيرين تر از عسل و نرم تر از مُشك .5911.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شبى كه به معراج برده شدم ، به بهشت در آمدم و در آن ، دشت هايى بسيار سپيد از مُشك ديدم ، و در آن دشت ها فرشتگانى را ديدم كه خشتى از زر و خشتى از سيم بر هم مى نهند ، و گاه دست از كار مى كِشند . به آنان گفتم : «از چه رو ، گاه مى سازيد و گاه مى ايستيد؟» . گفتند : تا اين كه هزينه به ما برسد .

گفتم : «هزينه تان چيست؟» .

گفتند : اين سخن مؤمن : «پاكا خدا ، و ستايشْ خداى را ، و معبودى جز خدا نيست ، و خدا بزرگ تر است» . هر گاه اينها را بگويد ، ما مشغول ساختن مى شويم ، و چون ساكت شود و از گفتنْ باز ايستد ، ما نيز [از ساختن] باز مى ايستيم . .

ص: 536

5912.عنه صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : لَمّا اُسرِيَ بي إلَى السَّماءِ دَخَلتُ الجَنَّةَ ، فَرَأَيتُ قَصرا مِن ياقُوتَةٍ حَمراءَ يُرى داخِلُها مِن خارِجِها ، وخارِجُها مِن داخِلِها ؛ مِن ضِيائِها ، وفيها بَيتانِ مِن دُرٍّ وزَبَرجَدٍ ، فَقُلتُ : يا جَبرَئيلُ ، لِمَن هذَا القَصرُ؟ فَقالَ : هذا لِمَن أطابَ الكَلامَ ، وأدامَ الصِّيامَ ، وأطعَمَ الطَّعامَ ، وتَهَجَّدَ بِاللَّيلِ وَالنّاسُ نِيامٌ .

فَقالَ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام : يا رَسولَ اللّهِ ، وفي اُمَّتِكَ مَن يُطيقُ هذا؟ فَقالَ : اُدنُ مِنّي يا عَلِيُّ ، فَدَنا مِنهُ ، فَقالَ : أتَدري ما إطابَةُ الكَلامِ؟ قالَ : اللّهُ ورَسولُهُ أعلَمُ ، قالَ : مَن قالَ : سُبحانَ اللّهِ ، وَالحَمدُ للّهِِ ، ولا إلهَ إلَا اللّهُ ، وَاللّهُ أكبَرُ . (1)6 / 4بَقاءُ التَّسبيحاتِ5915.عنه صلى الله عليه و آله :رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أكثِروا مِن قَولِ : «سُبحانَ اللّهِ ، وَالحَمدُ للّهِِ ، ولا إلهَ إلَا اللّهُ ، وَاللّهُ أكبَرُ »؛ فَإِنَّهُنَّ يَأتينَ يَومَ القِيامَةِ لَهُنَّ مُقَدَّماتٌ ومُؤَخَّراتٌ ومُعَقِّباتٌ ، وهُنَّ الباقِياتُ الصّالِحاتُ . (2) .


1- .تفسير القمّي : ج 1 ص 21 عن حمّاد ، بحار الأنوار : ج 93 ص 82 نقلاً عن تفسير النعماني ؛ كنزالعمّال : ج 15 ص 885 ح 43508 نقلاً عن الخطيب عن ابن عبّاس نحوه .
2- .ثواب الأعمال : ص 23 ح 1 وص 26 ح 2 ، تفسير العيّاشي : ج 2 ص 327 ح 32 وليس فيه «أكثروا من قول» وكلّها عن أبي بصير ، جامع الأخبار : ص 141 ح 299 كلّها عن الإمام الصادق عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 93 ص 171 ح 12 ؛ شُعب الإيمان : ج 1 ص 426 ح 607 عن عبد اللّه بن مسعود نحوه ، كنزالعمّال : ج 1 ص 467 ح 2032 .

ص: 537

6 / 4 ماندگارىِ تسبيحات چهارگانه

5916.عنه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا فرمود : «شبى كه به آسمان برده شدم ، به بهشت در آمدم . كاخى ديدم از ياقوت سرخ و از بس نورانى بود ، درونش از بيرون ديده مى شد و بيرونش از درونش . در آن ، دو اتاق از مرواريد و زِبَرجد بود . گفتم : اى جبرئيل ! اين كاخ ، از آنِ كيست؟

گفت : اين ، از آنِ كسى است كه سخنِ نيك بگويد و پيوسته روزه بدارد و اِطعام كند و شب ها كه مردم خواب اند ، او به عبادت بپردازد» .

امير مؤمنان گفت : اى پيامبر خدا! در امّت تو كيست كه تاب اين كارها را داشته باشد؟

فرمود : «نزديك من بيا ، اى على!» .

على عليه السلام نزديك پيامبر صلى الله عليه و آله آمد . به او فرمود : «آيا مى دانى سخنِ نيك چيست؟» .

على عليه السلام گفت : خدا و پيامبرش بهتر مى دانند .

فرمود : «گفتنِ پاكا خدا ، و ستايشْ خداى را ، و معبودى جز خدا نيست ، و خدا بزرگ تر است » .6 / 4ماندگارىِ تسبيحات چهارگانه5914.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :جمله «پاكا خدا ، و ستايشْ خداى را ، و معبودى جز خدا نيست ، و خدا بزرگ تر است» را بسيار بگوييد ؛ زيرا در روز قيامت ، اين كلمات [چونان لشكرى] با مقدّمه و مؤخّره و دنباله مى آيند ؛ و اينها ماندگارهاى نيك اند .

.

ص: 538

5915.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :المستدرك على الصحيحين عن أبي سعيد الخدريّ :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله قالَ : اِستَكثِروا مِنَ الباقِياتِ الصّالِحاتِ .

قيلَ : وما هُنَّ يا رَسولَ اللّهِ؟ قالَ : المِلَّةُ .

قيلَ : وما هِيَ؟ قالَ : التَّكبيرُ ، وَالتَّهليلُ ، وَالتَّسبيحُ ، وَالتَّحميدُ ، ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ . (1)5916.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :الإمام الصادق عليه السلام :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله قالَ لِأَصحابِهِ ذاتَ يَومٍ : أرَأَيتُم لَو جَمَعتُم ما عِندَكُم مِنَ الثِّيابِ وَالآنِيَةِ ، ثُمَّ وَضَعتُم بَعضَهُ عَلى بَعضٍ أكُنتُم تَرَونَهُ يَبلُغُ (2) السَّماءَ؟ قالوا : لا يا رَسولَ اللّهِ ، قالَ : ألا أدُلُّكُم عَلى شَيءٍ أصلُهُ فِي الأَرضِ وفَرعُهُ فِي السَّماءِ ؟ قالوا : بَلى يا رَسولَ اللّهِ!

قالَ : يَقولُ أحَدُكُم إذا فَرَغَ مِن صَلاتِهِ الفَريضَةِ : «سُبحانَ اللّهِ ، وَالحَمدُ للّهِِ ، ولا إلهَ إلَا اللّهُ ، وَاللّهُ أكبَرُ» ثَلاثينَ مَرَّةً ؛ فَإِنَّ أصلَهُنَّ فِي الأَرضِ وفَرعَهُنَّ فِي السَّماءِ ، وهُنَّ يَدفَعنَ الهَدمَ ، وَالحَرقَ ، وَالغَرَقَ ، وَالتَّرَدِّيَ فِي البِئرِ ، وأكلَ السَّبُعِ ، ومِيتَةَ السَّوءِ ، وَالبَلِيَّةَ الَّتي تَنزِلُ مِنَ السَّماءِ عَلَى العَبدِ في ذلِكَ اليَومِ ، وهُنَّ الباقِياتُ . (3)5917.الإمام الصادق عليه السلام :المستدرك على الصحيحين عن أبي هريرة :قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : خُذوا جُنَّتَكُم. قُلنا: يا رَسولَ اللّهِ مِن عُدُوٍّ قَد حَضَرَ؟

قالَ : لا ، جُنَّتَكُم مِنَ النّارِ . قولوا : «سُبحانَ اللّهِ ، وَالحَمدُ للّهِِ ، ولا إلهَ إلَا اللّهُ ، وَاللّهُ أكبَرُ»؛ فَإِنَّهُنَّ (4) يَأتينَ يَومَ القِيامَةِ مُنجِياتٍ ومُقَدِّماتٍ ، وهُنَّ الباقِياتُ الصّالِحاتِ . (5) .


1- .المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 694 ح 1889 ، مسند ابن حنبل : ج 4 ص 150 ح 11713 نحوه ، مسند أبي يعلى : ج 2 ص 132 ح 1379 ، كنزالعمّال : ج 15 ص 951 ح 43654 .
2- .في المصدر : «تبلغ» ، والتصويب من المصادر الاُخرى .
3- .ثواب الأعمال : ص 26 ح 3 ، تهذيب الأحكام : ج 2 ص 107 ح 406 نحوه وكلاهما عن أبي بصير ، معاني الأخبار : ص 324 ح 1 ، عوالي اللآلي : ج 1 ص 350 ح 2 عن رسول اللّه صلى الله عليه و آله وفيهما زيادة «الصالحات» بعد «الباقيات» ، بحار الأنوار : ج 86 ص 30 ح 35 .
4- .في المصدر : «فإنّها» ، والتصويب من المصادر الاُخرى .
5- .المستدرك على الصحيحين : ج 1 ص 725 ح 1985 ، شُعب الإيمان : ج 1 ص 425 ح 606 وزاد فيه «معقّبات» بعد «مقدّمات» وفيه «محبّبات» بدل «منجيات» ، كنزالعمّال : ج 16 ص 248 ح 44326 ؛ تفسير العيّاشي : ج2 ص327 ح32 عن أبي بصير عن الإمام الصادق عليه السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار : ج 93 ص 172 ح 18 .

ص: 539

5918.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :المستدرك على الصحيحين_ به نقل از ابو سعيد خُدرى _: پيامبر خدا فرمود : «ماندگارهاى نيكِ خود را بسيار نماييد» .

گفته شد : اينها چيستند ، اى پيامبر خدا؟

فرمود : «ملّت» .

گفته شد : ملّت چيست؟

فرمود : «اللّه أكبر ، ولا إله إلّا اللّه ، و سبحان اللّه ، و الحمد للّه ، و لا حول و لا قوّة إلّا باللّه » .5919.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا ، روزى به يارانش فرمود : «به نظر شما ، اگر آنچه از پوشاك و ظروف داريد ، گِرد آوريد و سپس هر يك از آنها را بر روى ديگرى بگذاريد ، آيا فكر مى كنيد به آسمان برسد؟» .

گفتند : خير ، اى پيامبر خدا !

فرمود : «آيا شما را به چيزى ره نمون نشوم كه ريشه اش در زمين و شاخسارش در آسمان است؟» .

گفتند : چرا ، اى پيامبر خدا!

فرمود : «هر يك از شما پس از به جا آوردن نماز واجبش ، سى مرتبه بگويد : پاكا خدا ، و ستايشْ خداى را ، و معبودى جز خدا نيست ، و خدا بزرگ تر است . ريشه اينها در زمين و شاخسارشان در آسمان است . اينها از رفتن زيرِ آوار ، و سوخته شدن ، و غرق شدن ، و افتادن در چاه ، و طعمه درنده شدن ، و مرگ دل خراش ، و بلايى كه در آن روز از آسمان بر بنده نازل مى شود ، جلوگيرى مى كنند . اينها همان ماندگارهايند» .5920.عنه صلى الله عليه و آله :المستدرك على الصحيحين_ به نقل از ابو هُرَيره _: پيامبر خدا فرمود : «سپر خود را برگيريد» .

گفتند : اى پيامبر خدا ! دشمنى حمله كرده است؟

فرمود : «نه ، سپر در برابر آتش است . بگوييد : پاكا خدا ، و ستايشْ خداى را ، و معبودى جز خدا نيست ، و خدا بزرگ تر است ؛ زيرا اينها روز قيامت ، نجاتبخش و پيش بَرَنده اند . اينها ماندگارهاى نيك اند» . .

ص: 540

. .

ص: 541

فهرست تفصيلى .

ص: 542

. .

ص: 543

. .

ص: 544

. .

ص: 545

. .

ص: 546

. .

ص: 547

. .

ص: 548

. .

ص: 549

. .

ص: 550

. .

ص: 551

. .

ص: 552

. .

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109