تاريخ حديث شيعه : در سده هاي چهاردهم هجري تا امروز

مشخصات كتاب

سرشناسه : وفايي، مرتضي

عنوان و نام پديدآور : تاريخ حديث شيعه : در سده هاي چهاردهم هجري تا امروز/ مرتضي وفايي.

مشخصات نشر : قم: موسسه علمي فرهنگي دارالحديث، سازمان چاپ و نشر، 1391.

مشخصات ظاهري : 316ص.

فروست : پژوهشكده علوم و معارف حديث؛ 207. مجموعه تاريخ حديث شيعه؛ 2.

شابك : 65000 ريال

يادداشت : كتابنامه.

موضوع : احاديث شيعه -- تاريخ

شناسه افزوده : دار الحديث. مركز چاپ و نشر

رده بندي كنگره : BP106/5/الف3ت26 1389

رده بندي ديويي : 297/29

ص: 1

اشاره

ص: 2

ص: 3

ص: 4

ص: 5

سخنى با خواننده

سخنى با خوانندهحديث ، در طول حيات خويش ، از بدو ظهور تا كنون ، فراز و نشيب هاى بسيارى به خود ديده است . شناخت اين مسير و ويژگى هاى آن را «تاريخ حديث» بر عهده دارد _ كه رشته اى واسطه ميان دو دانش حديث شناسى و تاريخ است _ . چگونگى ظهور حديث ، برخورد صحابه پيامبر صلى الله عليه و آله و امامان معصوم با آن و نيز شيوه هاى برخورد عالمان بزرگ با اين منبع مهم و اصلى شريعت ، از مباحث مهم تاريخ حديث به شمار مى آيد . مطالعه تاريخ حديث ، شرط لازم براى تحقيق صحيح در حوزه هاى مختلف علوم حديث است ؛ چرا كه به هر حال ، حديث ، يك پديده تاريخى است كه نمى توان بدون در نظر گرفتن مسير تاريخى اش ، در زواياى آن ، بحث دقيقى ارائه كرد . قطعا مطالعه در سند حديث يا متن آن و يا هر موضوع ديگرِ مرتبط با آن ، به صورت موردى و بدون توجه به همه يا بخش هايى از تاريخ حديث ، تنها مطالعه اى ذهنى و انتزاعى خواهد بود و در موارد بسيارى ، بيم آن وجود دارد كه نتيجه اين گونه مطالعات ، به دور از واقعيت باشد . از سوى ديگر، حديث، به عنوان پديده اى تاريخى، مورد هجوم شبهات تاريخى هم قرار گرفته است؛ شبهاتى كه نمى توان آنها را بدون مطالعه تاريخ حديث، پاسخ گفت. به علاوه ، اتصال حديث به عصر معصوم و در امان ماندن آن از دستان تحريفگر پيدا و پنهان را بايد با مطالعات تاريخى به اثبات رساند و بِدين گونه ، پشتوانه علمى حديث را شناخت و شناساند . با توجه به اين مجموعه ضرورت ها ، گروه تاريخ حديثِ «پژوهشكده علوم و معارف حديث» ، بر آن شد تا مطالعه جامعى را در اين موضوع ، به انجام رسانَد . بر اين اساس ، مجموعه «تاريخ حديث شيعه (از قرن اوّل تا عصر حاضر)» پى ريزى گرديد . در اين مجموعه ، به ترتيب تاريخى ، اطلاعات مربوط به حديث شيعه را گرد آورده ايم . مباحثى كه در هر دوره مورد بحث (يا در هر يك از مقالاتْ) مورد توجه بوده اند ، عبارت اند از : شرايط اجتماعى _ فرهنگى ، حوزه هاى علمى _ جغرافيايى ، عالمان حديث پژوه ، زمينه هاى فعاليت هاى حديثى ، گونه هاى نگارش هاى حديثى ، علوم حديث ، اجازات و مشايخ اجازه . معرّفى مهم ترين فعاليت هاى حديثى هر عصر نيز از ديگر اطلاعات موجود در اين مجموعه است . عناوين مجلّدات اين مجموعه ، به قرار زير است : جلد اوّل . تاريخ حديث شيعه از شكل گيرى تا پايان سده سوم هجرى جلد دوم . تاريخ حديث شيعه در سده هاى چهارم تا هفتم هجرى جلد سوم . تاريخ حديث شيعه در سده هاى هشتم تا يازدهم هجرى جلد چهارم . تاريخ حديث شيعه در سده هاى دوازدهم و سيزدهم هجرى جلد پنجم . تاريخ حديث شيعه از آغاز سده چهاردهم هجرى تا امروز. كتاب حاضر _ كه به صورت تفصيلى ، تاريخ حديث شيعه را در قرن چهاردهم و ربع اوّل قرن پانزدهم هجرى بررسى كرده است _ در واقع ، پنجمين مجلّد از مجموعه پنج جلدى تاريخ حديث شيعه است كه به يارى خدا ، به تدريج ، به دست نشر سپرده خواهد شد . در اين جا بر خود ، لازم مى دانيم كه از زحمات آقاى مرتضى وفائى صدر _ كه نگارش اين جلد را به عهده داشته اند _ كمال تشكّر را به عمل آوريم . اميدواريم كه با يارى خداوند بزرگ ، ساير مجلّدات اين مجموعه و فهرست ها و نمايه هاى آن نيز به زودى آماده نشر گردد . گروه تاريخ حديث پژوهشكده علوم و معارف حديث

.

ص: 6

. .

ص: 7

مقدمه

مقدمهبررسى تاريخ نگارش حديث و روش هاى مختلف تدوين آن، چگونگى فهم و برداشت از حديث، بررسى شرايط زمانى و مكانى صدور حديث و به عبارت كلّى، بررسى تاريخ حديث ، يكى از عوامل مهم در استفاده و استنباط از ركن دومِ اركان چهارگانه منابع دين به شمار مى رود. در متون اسلامى قديم ، كم تر مى توان مجموعه اى جامع و مدوّن از اين مباحث يافت. تنها در بعضى كتاب هاى رجال ، درايه ، تراجم و كتاب شناسى ، مانند معالم العلماء ابن شهرآشوب و رجال النجاشى ، اشاره اى به محدّثان و بعضى آثار آنها شده است . اين مهم در سال هاى اخير ، به طور مختصر توسّط بعضى از فرهيختگان به صورت مدوّن و تخصّصى تر انجام يافته و تأليفاتى چند را به علاقه مندان عرضه كرده اند، كه از آن جمله اند، كتاب هايى چون : تاريخ عمومى حديث و پژوهشى در تاريخ حديث شيعه، تأليف مجيد معارف، تاريخ حديث ، تأليف كاظم مدير شانه چى ، آشنايى با متون حديث ، تأليف مهدى مهريزى ، سير حديث در اسلام ، تأليف سيّد احمد ميرخانى ، تدوين السنة الشريفة ، تأليف سيّد محمّد رضا حسينى جلالى ، تاريخ الحديث النبوى بين سلطة النص و نصّ السلطة، تأليف سيّد محمّد على الحُلْو ، تدوين الحديث ، تأليف محمدعلى مهدوى راد و فرهنگ كتب حديثى شيعه ، تأليف سيّدمحمود مدنى بِجِستانى . با وجود اين ، به نظر مى رسد كه هنوز در ابتداى راه هستيم و حوزه تاريخ حديث ، همچنان ظرفيت بسيارى براى پژوهش دارد . اين نوشتار ، در ادامه كارِ چند تن از پژوهشگران است كه به تدوين مجموعه نسبتا مفصّلى از تاريخ حديث شيعه از قرون اوّل تا سيزدهم ، اقدام نموده اند و اين جانب ، عهده دار بررسى در يك قرن و ربع اخير هستم ؛ دوره اى كه بى شك ، از پُر تأليف ترين دوره هاى تاريخ اسلام است، بخصوص در بخش تك نگارى موضوعى در حوزه حديث يا شرح و ترجمه كتب حديثى قدما. در اين نوشته ، سعى شده با تفكيك آثار حديثى شيعه در حوزه هاى مختلف ، چون: موسوعه نگارى، مسندنويسى، اربعين نويسى، رجال، درايه، شرح و نقد حديث، ترجمه حديث ، اجازات حديثى و... ، پس از معرّفى مهم ترين آثار در هر بخش و آشنايى اجمالى با مؤلّفان آنها ، فهرست نسبتا كاملى از كتاب شناسى آن بخش ، ارائه گردد. البته پيش از ورود به مباحث اصلى كتاب ، لازم است نكاتى يادآورى شود : 1 . فهرست هاى ارائه شده در پايان هر بخش ، تنها شامل كتاب هاى چاپ شده در يك قرن و ربع اخير در ايران و موارد بسيار اندكى نيز از كتاب هاى منتشر شده در لبنان است . بنا بر اين ، بديهى است كه آثار حديثى شيعه كه در ديگر كشورهاى اسلامى ، چون عراق ، سوريه ، كشورهاى منطقه خليج فارس ، پاكستان و حتّى كشورهاى غير اسلامى كه شيعيان در آنها زندگى مى كنند ، چاپ و منتشر شده اند و نيز آثار اسلام شناسان غربى ، در اين مجموعه منعكس نشده است . 2 . در جريان نگارش اين مجموعه ، بعضا كتاب هاى جديدى مرتبط با حديث و علوم حديث از چاپ خارج شده ، به دست نگارنده مى رسيد . بنا بر اين ، سعى شده است تا در حدّ امكان ، آخرين تأليفات منتشر شده در اين زمينه تا پايان سال 1385 ش (پايان ماه صفر 1428ق) ، ارائه گردد . 3 . اين مجموعه با وجود تلاش قابل توجّه ، بدون ترديد ، عيوب و كاستى هايى دارد ، بخصوص در ارائه فهرست جامعى از آثار حديثى اين دوره و بى شك ، تعدادى از اين آثار ، از نظر نگارنده به دور مانده است كه اميدوارم با يارى خوانندگان و ناقدان فاضل ، در آينده جبران شود . 4 . اين مجموعه در پنج فصل تدوين يافته كه هر فصل ، داراى چند عنوان است . در فصل يكم ، تحت عنوان «كلّيات» ، مختصرى از وضعيت فرهنگى _ اجتماعى سده چهاردهم هجرى و اندكى پيش و پس از آن ، بيان شده است. فصل دوم، به متون حديثى تحت عنوان هاى: جوامع حديثى، مسندنويسى، اربعين نگارى ، متون دعا و... پرداخته است. فصل سوم، اختصاص به علوم حديث دارد ؛ يعنى درايه ، رجال و علوم نسبتا جديدى چون نقد الحديث و فقه الحديث با وجوه مختلف آن . در فصل چهارم به فعّاليت هاى حديثى توجّه شده است ؛ فعّاليت هايى كه تا پيش از اين سده ، چنين وسعت و گستره اى را به خود نديده اند ، از جمله معجم نويسى و فهرست نگارى حديثى، ترجمه متون حديث و تصحيح و احياى آثار گذشتگان . در نهايت ، فصل پنجم ، به مشايخ اجازات اين سده و بعضى از اجازه نامه ها و مُجازان آنها اشاره دارد. * در اين جا لازم مى دانم از تمام كسانى كه به نحوى در تدوين اين مجموعه مرا يارى كرده اند ، سپاس گزارى و قدردانى كنم، بخصوص استاد گرامى جناب حجة الاسلام والمسلمين مهدى مهريزى كه در خط دهى كلّى مباحث ، نقش مؤثّر داشتند و آقاى محمّد هادى خالقى كه در رفع نواقص ، مرا يارى كردند ، و همچنين آقايان : محمّدكاظم رحمان ستايش، قاسم جوادى (صفرى) و علينقى خدايارى كه از مشورت با آنها بهره بردم.

.

ص: 8

. .

ص: 9

. .

ص: 10

. .

ص: 11

فصل يكم : كليّات

مرورى بر وضعيت سياسى _ اجتماعى شيعه تا اوايل سده چهاردهم

فصل يكم : كليّاتمرورى بر وضعيت سياسى _ اجتماعى شيعه تا اوايل سده چهاردهممراكز علمى شيعه كه بعدها به حوزه هاى علميه شهرت يافتند، اين افتخار را دارند كه توانسته اند با الهام گرفتن از مكتب غنى اهل بيت عليهم السلام فرهنگ بى نظيرى در تمام زمينه هاى علمى ، اجتماعى و سياسى از خود به يادگار بگذارند. مسجد النّبى صلى الله عليه و آله را مى توان نخستين مركز علمى شيعه در تاريخ اسلام برشمرد كه از نيمه دوم قرن اوّل هجرى تا اواسط قرن دوم ، يعنى عصر امام باقر و امام صادق عليهماالسلامرونق به سزايى گرفت. گرچه اين رونق ، تحت فشار حكام عبّاسى كم رنگ شد، امّا در اوايل دوران غيبت صغرا ، اين بار با گرايش حديثى دوباره جان گرفت (1) و تا نيمه دوم قرن چهارم ، مكتب اهل حديث يا اخباريان نخستين ، بر حوزه هاى علمى شيعيان ، بويژه حوزه قم ، سايه افكند. با آغاز دولت شيعى آل بويه (321 _ 448ق) در ايران و عراق، مدارس شيعى در بيشتر بلاد اسلامى تأسيس گرديد و عضد الدوله بويه اى در 367ق ، دستور طرّاحى و ساخت عمارت بزرگ مجموعه فرهنگى آستان امام حسين عليه السلام را داد و مدرسه بزرگ عضديه را تأسيس نمود كه تا سال 1368ق ، پا بر جا بود. در دولت آل بويه، آزادى بيشترى به دانشمندان داده شد و مدارس فلسفى شيعه شكل گرفت و عدّه اى از متكلّمان ، پا به عرصه تعقّل كلامى و فلسفى گذاشتند و از سيطره اهل حديث ، كاسته شد. با ظهور افرادى چون سيّدِ رضى (م406 ق) ، سيّدِ مرتضى (م 436 ق) ، شيخ مفيد (م413 ق) و شيخ طوسى (م 460ق) و... مبارزه سختى عليه اَخباريان درگرفت و آنان را از صحنه هاى علمى بيرون راندند. كتاب هاى مهم حديث شيعه ، چون تهذيب الأحكام و الاستبصار، تدوين نهج البلاغه و نيز تأليف برخى كتاب هاى رجالى مهم ، محصول اين دوران هستند. پس از حمله سلجوقيان در سال 447ق ، به بغداد و هم پيمانى عبّاسيان با آنها عليه شيعيان، فتنه ها و شيعه كشى ها آغاز شد و بيشتر آثار شيعى و عظيم ترين كتاب خانه هاى آنها از ميان رفت و شيخ طوسى به عتبات مقدّس ، پناه آورد. (2) پس از هجرت شيخ طوسى به نجف اشرف، كم كم حوزه هاى شيعى ، بخصوص حوزه نجف ، رونق گرفتند و ظهور دانشمندانى چون خواجه نصيرالدين طوسى (م 672 ق) و علّامه حلّى (م 726ق) باعث شكوفايى بيشتر اين حوزه ها گرديد. با ظهور دولت صفوى (907ق) مجدّدا و به تدريج ، اهل حديث و اخباريان _ كه آنها را اخباريان جديد مى نماند _ ، بر مراكز علمى چيره شدند و شاه عبّاس صفوى در سال 1002ق ، مدارس فلسفى قزوين را تعطيل كرد. در نتيجه اين تهديدات، بعضى از علماى اهل فلسفه و مباحث عقلى ، راهى ديار هندوستان شدند و مراكز علمى شيعى هند ، تأسيس گرديدند ، گرچه در همين دوران ، در ميان اخباريان ، افراد ميانه روى چون علّامه مجلسى ظهور كردند و بعضا افرادى چون شيخ بهايى ، به طور غير مستقيم با اخباريگرى به مخالفت برخاستند . ظهور محمّد امين استرآبادى (م 1033ق) و انتشار كتاب الفوائد المدنيّة ى او ، قدرت اخباريان را افزايش داد و مكتب اجتهاد ، سخت زير فشار قرار گرفت. پس از سقوط اصفهان در 1135ق ، به دست محمود افغان و پراكنده شدن علما به گوشه و كنار بلاد اسلامى، هنوز حوزه علميه كربلا فعّاليت داشت و مكتب اخباريگرى به حيات خود ، ادامه مى داد. در نيمه دوم قرن دوازدهم هجرى، پيكر نيمه جان اجتهاد ، دوباره جان گرفت و آية اللّه وحيد بهبهانى، اين اصولىِ نابغه، ظهور كرد . او پس از اتمام تحصيلات خود در اصفهان ، به بهبهان هجرت كرد و در مدّت سى سال ، با رونق حوزه علميه آن ديار به مبارزه با افكار اخباريگرى پرداخت. پس از شنيدن خبر گسترش اين مكتب در عراق و بخصوص در كربلا، عازم آن شهر شد و با تشكيل دروس محدود و ملاقات ها و بحث هاى مكرّر با شيخ وارسته مكتب اخباريگرى ، شيخ يوسف بحرانى و اقناع وى، موفّق شد سه روز به جاى او كرسى درس را در اختيار بگيرد و بيشتر شاگردان او را به سوى مسلك اجتهاد ، رهنمون شود. (3) سرانجام ، اين تلاش ها با همكارى شيخ يوسف بحرانى به بار نشست و به تضعيف كامل اخباريان انجاميد. (4) كم كم ، پايه هاى اجتهاد ، مستحكم شد و مسلك اجتهاد به دست شاگردان آية اللّه وحيد بهبهانى چون سيّد محمّدمهدى بحرالعلوم در عراق و ميرزا ابوالقاسم قمى ، معروف به ميرزاى قمى در ايران ، و نيز شاگردان بحر العلوم ، چون شيخ جعفر نجفى (كاشف الغطاء) ، ملّا احمد نراقى و سيّد محمّد مجاهد ادامه يافت .

.


1- . در همين دوران (297 _ 567 ق) ظهور دولت اسماعيلى فاطمى و تسلّط آنها بر قلمرو وسيعى از بلاد اسلامى ، از شمال افريقا تا جنوب اروپا ، باعث گسترش مدارس و حوزه هاى شيعى گرديد كه نمونه بارز آن ، ساخت دانشگاه الأزهر در قاهره به دستور جوهر صِقِلّى ، سردار فاتح فاطمى ، به سال 359ق ، بود (دائرة المعارف تشيّع ، ج 2 ، ص 89) .
2- . ر . ك : دائرة المعارف تشيّع ، ج 3 ، ص 281 .
3- . شيخ يوسف بحرانى در مقدمه الحدائق الناضرة مى نويسد : من ، قبلاً از روش اخبارى دفاع مى كردم ؛ امّا بعد از تأمل بسيار و بحث هاى فراوان با بعضى مجتهدان اصولى ، به نقصان آن پى بردم و ديگر از آن دفاع نمى كنم (الحدائق الناضرة ، ج1 ، ص 167) .
4- . شيخ يوسف بحرانى ، در سال 1186 ق ، دار فانى را وداع گفت . او وصيّت كرده بود كه آية اللّه وحيد بهبهانى بر وى نماز گزارد (فوائد رضويه ، ص 407) .

ص: 12

. .

ص: 13

. .

ص: 14

وضعيت فرهنگى _ اجتماعى شيعه در يك و نيم قرن گذشتهدر اواسط قرن سيزدهم ، حوزه علمى نجف ، دوباره به اوج شكوفايى خود رسيد ؛ چرا كه شاهد حضور نابغه آن عصر ، آية اللّه شيخ مرتضى انصارى (م 1281 ق) و ابتكارات وى در علم اصول از يك طرف ، و جامعيت و شيوايى فقه شيخ محمّد حسن نجفى (صاحب جواهر) از سوى ديگر بود . ديدگاه هاى جديد شيخ مرتضى انصارى در علم اصول ، افق هاى نوى را در اين علم به وجود آورد و با تأليف كتاب فرائد الاُصول ، گسترش يافت. همچنين دقّت ايشان در زواياى متون دينى و به كارگيرى ابتكارات جديد اصولى در استنباط احكام فقهى و تأليف كتاب المكاسب المحرّمة در همين زمينه، موجب شد كه اين دو كتاب ، در زمان كوتاهى ، به صورت اصلى ترين كتاب هاى حوزه هاى علميه تشيّع در آيند . تسلّط علمى شيخ مرتضى انصارى بر حوزه نجف ، چنان بوده كه بعضى از كتاب ها (1) نام 316 نفر از علماى تراز اوّل شيعه را به عنوان شاگردان وى ياد كرده اند كه از آن جمله اند: ميرزا محمّد حسن شيرازى (م 1312ق)، آخوند خراسانى (م 1329ق)، ميرزا حبيب اللّه رشتى (م 1312ق)، ميرزا محمّد حسن آشتيانى (م 1319ق)، ملّا حسينقلى همدانى (م 1311ق) و بسيارى ديگر . از اتّفاقات مهم علمى اواخر قرن سيزدهم، محوريت يافتن حوزه علمى سامرّا به رهبرى دينى و علمى ميرزا محمّد حسن شيرازى بود كه با فتواى تحريم تنباكوى وى ، شهرت جهانى يافت و نقطه عطفى در تاريخ سياسى شيعه و روحانيت گرديد. در اوايل قرن چهاردهم، جداى از رونق دوباره حوزه علميه نجف به دست شاگردان ميرزا محمّد حسن شيرازى و بويژه آخوند خراسانى و ميرزا حسين نايينى ، نقش مهم اين دو در بنيان گذارى انقلاب مشروطيت و حمايت هاى بعدى از آن ، اهمّيت بسيارى داشته است . اين قيام با فراز و نشيب هاى خود، پس از به دار آويخته شدن شيخ فضل اللّه نورى در 1327ق ، سركوب گرديد. از ديگر حوادث مهم اين دوران،آغاز شدن جنگ جهانى اوّل در سال 1332ق (1914م) و اعلان جنگ انگلستان عليه امپراتورى عثمانى است. دامنه جنگ انگليس به مناطقى از بصره كشيده شد و انگليسى ها در شطّ العرب (اروند رود) ، نيروى نظامى پياده كردند و كم كم در خاك عراق ، پيش رفتند . در اين هنگام ، قيام ميرزاى دوم، ميرزا محمّد تقى شيرازى (م 1338ق) رئيس حوزه علميه كربلا و مرجع عامّ شيعيان و صدور فتواى وى در جنگ با انگليسى ها و همراهى بسيارى از علما ، چون سيّد محمّد كاظم يزدى _ كه او نيز براى دفاع از وطن اسلامى ، فتوا صادر كرد _ ، نقش مهمّى در بسيج مردم در جنگ با اشغالگران داشت. رشد علمى اين دوره نيز كماكان ادامه داشت و همچنان ، رو به ترقّى بود و دو اثر مشهور : كفاية الاُصول (2) از آخوند خراسانى در اصول ، و العروة الوثقى (3) از سيّد محمّد كاظم يزدى در فقه ، در همين دوره پديد آمدند. اين مكتب علمى توسّط ميرزا محمّد حسين نايينى (م 1355ق) و سپس به دست شاگردانش همچون سيّد محسن حكيم و سيّد ابوالقاسم خويى ، در نجف ادامه يافت. در ايران نيز اين شكوفايى علمى توسّط دو تن ديگر از شاگردان ميرزا محمّد حسن شيرازى ، يعنى شيخ عبد الكريم حائرى يزدى(م 1355 ق) در اراك و حاج آقا حسين طباطبايى قمى (م 1366 ق) در مشهد ، آغاز شد و سپس ، در قم ، به اوج شكوفايى خود رسيد. حوزه علميه قم ، پيش از ورود آية اللّه حاج شيخ عبد الكريم حائرى ، همچون حوزه هاى كربلا ، مشهد ، تهران و اصفهان ، جنبه محلّى و منطقه اى داشت (4) و رياست آن ، با آية اللّه ميرزا محمّد فيض (م 1370 ق) بود كه در بازسازى مدارس و احياى مَحاضر درس ، كوشيده بود . آية اللّه حائرى _ كه در آن ايام ، رياست حوزه علميه اراك (سلطان آباد) را به عهده داشت _ ، در 29 اسفند 1299 ش (1340 ق) ، با دعوت مكرّر آية اللّه فيض و در ميان استقبال علما و مدرّسان و تجّار و اعيان و ديگر مردم قم كه به درخواست مرحوم فيض ، با تعطيل كردن درس ها و بازارها به پيشواز وى رفته بودند ، با شاگردان حوزه درسش ، وارد اين شهر شد . (5) با مهاجرت آية اللّه حائرى به قم و اقامت وى در اين شهر، حوزه هزارساله آن ، دوباره احيا شد و با رشدى سريع، به زودى در رديف بزرگ ترين حوزه هاى علمى جهان تشيّع درآمد و آيات عظام : سيّد محمّد كوه كمره اى معروف به حجّت ، سيّد محمّدتقى خوانسارى ، ميرزا محمّد فيض قمى ، سيّد صدر الدين صدر و حاج آقا حسين طباطبايى قمى ، از برجستگان اين حوزه به شمار مى آمدند. ثمره تلاش هاى آية اللّه شيخ عبد الكريم حائرى، تربيت شاگردان مبرّزى چون امام خمينى و حضرات آيات : سيّد محمّد رضا گلپايگانى ، محمّد على اراكى ، سيّد شهاب الدين مرعشى و بسيارى ديگر بود . (6) پس از رحلت آية اللّه حائرى يزدى (م 1315 ش) ، براى تمركز در مرجعيت و زعامت حوزه قم، جمعى از علماى قم از آية اللّه بروجردى دعوت كردند . ايشان هم در چهاردهم محرّم 1364 (1323 ش) ، با استقبال مردم و علما وارد شهر قم گرديد. آية اللّه بروجردى ، پس از رسيدگى به وضعيت درسى و مالى حوزه و طلّاب ، با برقرارى ارتباط با «دار التقريب بين المذاهب الاسلامية» در قاهره و همچنين گسيل نمودن نمايندگانى به اروپا و امريكا، براى شناساندن اسلام واقعى به مردم جهان و تقريب بين مذاهب اسلامى ، همّت فراوانى نمود. ايشان ، در كنار اين فعّاليت ها ، آثار ارزنده اى را در زمينه حديث و رجال ، تأليف يا پايه گذارى نمود كه در فصول آينده ، به معرّفى بعضى خواهيم پرداخت .

.


1- . ر . ك : زندگانى و شخصيت شيخ انصارى ، كنگره جهانى دويستمين سالگرد تولّد شيخ انصارى .
2- . اين اثر كه با احاطه علمى و دقّت موشكافانه در قواعد اصولى تدوين يافته ، مهم ترين مرجع اصولى است كه نزديك به يك قرن است كتاب درسى سطوح عالى ومحور دروس خارج اصول ، قرارگرفته است .
3- . اين كتاب كه مهم ترين اثر سيّد محمّد كاظم يزدى است ، به حدّى شهرت دارد كه مؤلّف آن به صاحب عروه شناخته مى شود . اين اثر ، دربرگيرنده 3260 حكم از احكام و مسائل شرعى است كه با دقّت و تحقيق ، در سه جلد تدوين شده است و علماى تراز اوّل ، غالبا بر آن حاشيه مى نگارند .
4- . در حوزه آن روز قم ، مدرّسان بزرگى همچون حضرت آيات : ميرزا محمّد فيض قمى ، ميرزا محمّد ارباب اشراقى ، شيخ محمّدرضا شريعتمدار ساوجى ، ميرزا محمّد كبير ، شيخ على زاهد انصارى ، سيّد جواد مجتهد پيشوايى ، ملّا محمّد طاهر اشعرى ، حاج آقا حسين فاطمى ، ميرزا ابوالقاسم بزرگ قمى ، حاج شيخ عبّاس قمى ، ميرزا محمود و ميرزا ابوالفضل زاهدى ، ميرزا محمود و آقا سيّد حسن و آقا سيّد محمّد برقعى ، آقا سيّد احمد طباطبايى قمى ، ميرزا مهدى حَكَمى پايين شهرى ، ميرزا محمود و آقا سيّد صادق روحانى ، آخوند ملّا غلامرضا قمى ، آقا سيّد فخر الدين سيّدى (سبط ميرزا) ، شيخ محمّد على صفايى حائرى و . . . ، تدريس داشتند (ر . ك : علماى قم ، ص 5 _ 9 ؛ گنجينه آثار قم ، ج 1 ، ص 317 _ 338) .
5- . ر . ك : آيين اسلام ، سال 4 ، ش 7 ، ص 7 (به قلم حاج مهدى سراج انصارى) ؛ قم و روحانيت ، ج 2 ، ص 19 _ 29 .
6- . از جمله ، حضرات آيات : شيخ محمّدتقى بافقى ، سيّد محمّد محقّق داماد ، ميرزا خليل كمره اى ، سيّد محمود طالقانى ، سيّد باقر طباطبايى سلطانى ، سيد رضا و سيد احمد زنجانى ، سيد احمد خوانسارى و . . . .

ص: 15

. .

ص: 16

. .

ص: 17

قيام امام خمينى و پيروزى انقلاب اسلامى

قيام امام خمينى و پيروزى انقلاب اسلامىبا زعامت آية اللّه حاج آقا حسين بروجردى ، حوزه علميه قم ، اقتدار بيشترى يافت و در چنين فضايى ، امام خمينى _ كه شاگرد برجسته حائرى يزدى و نايينى بود و خود ، سال ها به تدريس دروس مختلف حوزوى اشتغال داشت و شاگردان بسيارى پرورش داده بود _ ، به مطرح كردن برخى مسائل اجتماعى و سياسى و زمينه سازى براى تحوّل فرهنگى و اصلاحات در ساختار حكومت در ايران ، رو آورد . محمّدرضا پهلوى كه در صدد بسط قدرت و محكم ساختن پايه هاى حكومت خود بود، روحانيان را مانع جدّى براى پيشبرد اهداف خود مى ديد. لذا با رحلت آية اللّه بروجردى (م 1339 ش)، فشار بر روحانيان و حوزه هاى علميه را بيشتر ساخت. در محرّم سال 1383 (خرداد 1342) ، امام خمينى ، مردم را به قيام عليه استبداد شاه دعوت كرد و در سيزدهم خرداد 1342 ، نطق تاريخى خويش را ايراد نمود. در سحرگاه پانزدهم خرداد ، امام خمينى دستگير شد و به تهران انتقال يافت و رژيم ، در همان روز ، به كشتار وحشيانه مردم قم و برخى شهرهاى ديگر كه به دستگيرى امام اعتراض كرده بودند ، پرداخت . امام ، پس از آزادى ، مجدّدا در آبان 1343 به تصويب لايحه كاپيتولاسيونِ (مصونيت قضايى) اتباع امريكا اعتراض كرد و آن را توهين به اسلام و تمام مسلمانان دانست . به همين علّت ، كماندوهاى حكومت در سيزدهم آبان 1343 به منزل امام ، حمله و او را دستگير و مستقيما به تركيه تبعيد كردند . يك سال بعد ، ايشان به نجف اشرف ، انتقال يافت و مدّت سيزده سال در نجف ، به تدريس و تربيت شاگرد پرداخت . با اوج گيرى قيام مردم ايران ، امام خمينى ، در دوازدهم بهمن 1357 به ايران بازگشت و در 22 بهمن همان سال ، انقلاب اسلامى ايران ، به رهبرى ايشان ، به پيروزى رسيد .

.

ص: 18

اوضاع فرهنگى _ اجتماعى شيعه ، پس از انقلاب اسلامى ايران

اوضاع فرهنگى _ اجتماعى شيعه ، پس از انقلاب اسلامى ايرانبا پيروزى انقلاب اسلامى ايران و پس از تثبيت اركان نظام ، به تدريج ، نهادهاى فرهنگى _ دينى جديدى تأسيس شدند و اين گونه فعّاليت ها رو به گسترش نهاد . در اين فرايند ، از يك سو با شروع انقلاب فرهنگى ، كتاب هاى جديد براى دانشگاه ها تدوين شد و بعضا درس ها و رشته هاى تازه اى ايجاد گرديد و همچنين سهم رشته هاى تحصيلى دينى در دانشگاه ها افزايش يافت . از سوى ديگر ، حوزه هاى علميه رونق گرفتند و تعداد طلّاب علوم دينى ، افزايش يافت . مؤسّسات و مراكز فرهنگى و آموزشى _ پژوهشى در زمينه هاى گوناگون معارف دينى آغاز به كار نمودند و هر ساله گسترش بيشترى يافتند . در اين ميان ، نشر كتاب ها و مجلّات تخصّصى و نرم افزارهاى اسلامى و در نهايت ، تأسيس پايگاه هاى اينترنتى ، حلقه نهايى اين تحوّل فرهنگى بوده است . بى شك ، مجموعه اين تحولات ، علل و عوامل مختلفى داشته كه مى توان آنها را در اين موارد ، خلاصه كرد : 1. برداشته شدن موانع گوناگون سياسى _ اجتماعى كه حتّى باعث شد بسيارى از كسانى كه با نظام جديد ، اختلاف نظر و سليقه داشتند ، به عرصه اين تحول فرهنگى وارد شوند؛ 2 . ماهيت دينى انقلاب و نظام جديد كه نيازمند بهره گيرى از ضوابط و قوانين شرعى در تمام زمينه هاى اجتماعى ، سياسى ، اقتصادى و فرهنگى بود ؛ 3 . ضرورتْ يافتن پاسخگويى به مسائل و پيشامدهاى جديد در تمام زمينه ها . گرچه اين تحوّلات ، بيشتر در داخل ايران صورت پذيرفت ، امّا تأثير خود را در صحنه بين المللى گذاشت و روز به روز ، خبرهاى جديدترى از اين تحوّلات جهانى (بويژه در جهان اسلام) به گوش مى رسد . گرايش روز افزون اقشار تحصيل كرده كشورهاى مختلف به اسلام ، بيدارى مسلمانان در كشورهاى اسلامى و پر رنگ شدن نقش اسلام در زندگى اجتماعى و سياسى آنها ، برپايى كرسى هاى اسلام شناسى و بخصوص شيعه شناسى در دانشگاه هاى غربى ، ترجمه آثار اسلامى و قرآن به بيشتر زبان هاى زنده دنيا و بسيارى تحوّلات ديگر از اين دست ، بى شك ، ثمره پيروزى انقلاب اسلامى ايران بوده است .

.

ص: 19

. .

ص: 20

. .

ص: 21

فصل دوم : متون حديثى

جوامع بزرگ حديثى

اشاره

فصل دوم : متون حديثىجوامع بزرگ حديثىپس از وفات شيخ طوسى رحمه الله در سال 460 ق ، تا امروز ، هيچ كتابى به اتقان، توثيق و صحّت كتب اربعه شيعه ، يعنى : الكافى، كتاب من لا يحضره الفقيه، التهذيب و الاستبصار ، تدوين نشده است. بعد از شيخ طوسى تا حدود يك قرن ، ديگر خبرى از تدوين مجموعه هاى حديثى نبود و حالت ركود و فترتى پيش آمده بود كه يكى از دلايل آن را سيطره و تسلّط علمى شيخ طوسى در بسيارى از علوم ، بخصوص فقه و حديث بر شمرده اند. مقبوليت مطلق وى در جهان شيعه نزد علما و محدّثان و عموم مردم ، چنان بالا گرفت كه دو اثر ارزنده وى را از اركان چهارگانه يا كتب اربعه شيعه اماميّه دانستند و او را «شيخ الطائفه» لقب دادند و ديگر عالمان شيعى را ياراى مقابله با افكار و نظريات شيخ نماند و تا سال ها هر چه تأليف مى گرديد، بيشتر ، تقليد و اقتباس از آراى او بود . به دليل همين فاصله زمانى اى كه در تدوين كتب حديثى پيش آمد ، قرون اوّل تا پنجم را اصطلاحا «دوره متقدّمان» و پس از آن را تا پيش از قرن چهاردهم ، «دوره متأخران» ناميده اند . اين روند ادامه داشت ، تا اين كه ابن ادريس حلّى (م 598 ق) ظهور كرد و او اوّلين كسى بود كه به نقد و جرح و تعديل آراى شيخ طوسى پرداخت و در حقيقت ، راه تحقيق و نوآورى را براى ديگران باز كرد. او در مقدّمه كتاب السرائر خود، به شدّت با اين وضعيت ، مخالفت مى كند و تأسّف مى خورد كه علما، جز تقليد ، كارى انجام نمى دهند. البته پس از وى نيز ، كم و بيش ، اين وضعيت ادامه پيدا مى كند و تحوّل تأثيرگذارى تا ظهور دولت صفوى پديد نمى آيد. البته علما در اين قرون ميانى با تكيه بر اتقان و استحكام كتب اربعه ، به كارهاى ديگرى چون تدوين مجموعه هاى فقهى _ روايى ، تفسير و اخلاق ، روى آوردند و آثارى چون : شرائع الإسلام محقّق حلّى (م 676 ق) ، مسالك الأفهام شهيد ثانى (م 965 ق) در فقه و مجمع البيان و جوامع الجامع شيخ طَبرِسى (م 548 ق) و روض الجنان ابوالفتوح رازى (قرن ششم) در تفسير و كتاب هاى ديگرى چون : الخرائج والجرائح قطب الدين راوندى (م 573) و جامع الأخبار شَعيرى سبزوارى (قرن هفتم) و إرشاد القلوب ديلمى (قرن هشتم) و عوالى اللآلى ابن ابى جمهور اَحسايى (قرن نهم) پديد آمد . پس از قرن دهم ، با استقرار دولت شيعى صفوى و گسترش روزافزون مذهب تشيّع ، زمينه مناسبى براى شكوفايى دوباره مراكز علمى و حوزه ها پديد آمد و علما و محدّثانِ به نامى ظهور كردند و تأليفات حديثى بزرگى را عرضه نمودند كه در اين ميان ، فيض كاشانى (1007 _ 1091 ق) با تأليف الوافى و شيخ حرّ عاملى (1033 _ 1104 ق) با تأليف وسائل الشيعة و محمّد باقر مجلسى (1037 _ 1110 ق) با تأليف مجموعه بزرگ بحار الأنوار ، سهم به سزايى داشته اند . اين سه كتاب مهم در برابر كتب قدما ، به «جوامع ثانويه» شهرت يافتند . از اين تاريخ تا اوايل قرن چهاردهم هجرى ، تأليف مهمّى در حوزه مجاميع حديثى ، جز كتاب الشفا فى أخبار آل المصطفى صلى الله عليه و آله از محمّد رضا بن عبد اللّطيف تبريزى (م 1185 ق) و كتاب جامع الأحكام ، تأليف عبد اللّه بن محمّد رضا شبّر حسينى، و عوالم العلوم ، اثر عبد اللّه بحرانى (م1173ق) به چشم نمى خورد. در نهايت ، يكى از مهم ترين تصانيف قرن چهاردهم در زمينه تدوين جوامع حديثى در سال 1319 ق ، عرضه شد كه به گفته بعضى ، جامع تر از كتاب وسائل الشيعة ى شيخ حرّ عاملى است و آن ، كتاب مستدرك الوسائل است كه معرّفى آثار حديثى قرن چهاردهم را با اين كتاب ، آغاز مى كنيم و در ادامه به چند اثر ديگر از جوامع حديثى خواهيم پرداخت.

.

ص: 22

. .

ص: 23

1 . مستدرَك الوسائل و مستنبَط المسائل

نگاهى به زندگى محدّث نورى

1. مستدرَك الوسائل و مستنبَط المسائلتأليف ميرزا حسين نورى طَبَرسى . وى يكى از بزرگ ترين محدّثان در قرون اخير و مى توان گفت بزرگ ترين محدّث سده چهاردهم هجرى است . شيخ آقا بزرگ تهرانى ، هنگام آوردن شرح حال استادش در نقباء البشر ، در بزرگى وى چنين نگاشته است: هنگامى كه اين نام را نوشتم ، قلم در دستم لرزيد و هنگامى كه خواستم شرح حال استادم را بنگارم، فكرم باز ايستاد و بعد از گذشت 55 سال از فراق وى ، همان هيئت گذشته برايم مجسّم گشت كه به جهت جلالت مقامش خشوع كردم و به خاطر هيبتش دهشت نمودم... . (1)

نگاهى به زندگى محدّث نورىوى در هجدهم شوال 1254 ، در «يالو» ، از روستاهاى شهر «نور» مازندران (طبرستان) به دنيا آمد. او كه در هشت سالگى پدرش را از دست داد ، هنوز به سن بلوغ نرسيده بود كه با فقيه بزرگ ملّا محمّد على محلّاتى آشنا شد . سپس به تهران مهاجرت كرد و با عالم جليل شيخ عبد الرحيم بروجردى (پدر همسرش) آشنا شد و از وى بهره ها برد . سپس همراه او در سال 1273 ق ، به عراق هجرت نمود و پس از نزديك چهار سال اقامت در نجف و بازگشت به تهران، دوباره به عراق سفر كرد و چندى ملازم آية اللّه شيخ عبد الحسين تهرانى مشهور به «شيخ العراقين» بود . پس از مراجعت به وطن و عزيمت به حج، به نجف بازگشت و در درس آية اللّه مجدّد شيرازى (ميرزا سيّد حسن / ميرزاى بزرگ) ، شركت جست و در سال 1292 ق ، همراه وى به سامرّا مهاجرت نمود و اهل و عيال خود را نيز به همراه برد . در آن جا نيز پس از يك بار مراجعت به وطن و انجام دو سفر حج، به سامرّا بازگشت و در آن جا ماند تا اين كه استادش در سال 1312ق ، وفات يافت. دو سال بعد ، عازم نجف گرديد تا در آن جا بماند ؛ امّا پس از چند روز تحمّل بيمارى، در سال 1320ق ، درگذشت . (2)

.


1- . نقباء البشر ، ج 2 ، ص 543 .
2- . ر . ك : نقباء البشر ، ج 2 ، ص 543 _ 548 .

ص: 24

برخى آثار محدّث نورى

برخى آثار محدّث نورىمحدّث نورى ، بيش از چهل سال در راه تحقيق و تأليف ، زحمت هاى فراوان متحمّل شد كه نتيجه آن ، تأليفات بسيار در موضوعات مختلف است . بعضى از آثار محدّث نورى ، چاپ شده و برخى ، هنوز به چاپ نرسيده است. از آثار چاپ شده ايشان ، مى توان به اين موارد اشاره نمود : 1 . نفس الرحمان فى فضائل سيّدنا سلمان ؛ 2 . دار السلام ، در دو جلد ، كه درباره خواب و تعبير خواب است؛ 3 . معالم العبر فى استدراك البحار السابع عشر؛ 4 . فصل الخطاب؛ 5 . جنّة المأوى ، درباره امام مهدى عليه السلام ؛ 6 . الفيض القدسى، درباره زندگى علّامه مجلسى؛ 7 . كشف الأستار عن وجه الغائب عن الأبصار ، در ردّ قصيده بغداديه كه در انكار امام مهدى عليه السلام سروده شده بود ؛ 8 . الصحيفة الثانية العلوية ؛ 9 . الصحيفة الرابعة السجادية ؛ 10 . النجم الثاقب فى أحوال الإمام الغائب ؛ 11 . لؤلؤ و مرجان ، در ردّ خرافات درباره حماسه عاشورا ؛ 12 . سلامة المرصاد ، در زيارت عاشوراى غير معروف ؛ 13 . تحيّة الزائر ، كه مستدرك تحفة الزائر علّامه مجلسى است ؛ 14 . ميزان السماء فى تعيين مولد خاتم الأنبياء . وى تأليفات ديگرى نيز دارد كه شمار آنها به 37 اثر مى رسد و مهم ترين آنها كتاب بزرگ مستدرك الوسائل است. (1) در اين ميان ، دو اثر حديثى ديگر نيز به چشم مى خورد كه پس از پرداختن به كتاب مستدرك ، مختصرا معرّفى خواهند شد.

.


1- . ر . ك : نقباء البشر ، ج 2 ، ص 550 _ 552 .

ص: 25

مرورى بر «مستدرك الوسائل»

مرورى بر «مستدرك الوسائل»اين كتاب ، يكى از مجموعه هاى بزرگ حديثى سه گانه (1) در قرون اخير است كه محدّث نورى ، آن را به عنوان مستدركى بر كتاب وسائل الشيعةى شيخ حرّ عاملى تأليف نموده كه متن آن بالغ بر 23 هزار حديث مى گردد. تدوين اين كتاب ، از منابعى كه بعضا در اختيار صاحب وسائل نبوده و يا صحّتش بر او محرز نگرديده ، صورت يافته است . ابواب اين كتاب ، همانند ترتيب وسائل الشيعة بر ابواب فقهى مرتّب شده است . محدّث نورى ، در مستدرك الوسائل از 46 كتاب بدون واسطه و از هفت كتاب به واسطه بحار الأنوار مجلسى ، نقلِ حديث نموده است. خاتمه اين كتاب كه حدود يكْ سومِ كلّ كتاب را به خود اختصاص داده، مشتمل بر تحقيقات عميقى درباره كتب حديثى اماميه و مؤلّفان آنها و نام آوران علم الحديث است كه محقّقان و پژوهندگان اين فن را گريزى از مراجعه به آن نيست. (2) جهت آشنايى اجمالى با محتواى خاتمه مستدرك الوسائل فهرستى از مطالب آن ارائه مى گردد: 1. نام كتاب هايى كه در مستدرك الوسائل از آنها نقل حديث نموده؛ 2. شرح حال هر يك از مؤلّفان آنها؛ 3. ذكر مشايخ عظام؛ 4. شرح حال الكافى و بيان اعتبار احاديث آن؛ 5. بيان حال كتاب من لا يحضره الفقيه و ترجمه رجال مشيخه صدوق و ترجمه جمعى از راويان معروف كه در كتابى نيامده است ؛ 6. معرّفى تهذيب الأحكام و ذكر طرق شيخ طوسى به صاحبان اصول؛ 7. ذكر اصحاب اجماع؛ 8. امارات عامّه اى كه موجب توثيق مجاهيل اصحاب امام صادق عليه السلام در رجال شيخ طوسى مى شود؛ 9. بيان وارد شدن بيشتر روايات حِسان در شمار صِحاح؛ 10. وجيزه اى در رجال (كه صاحب وسائل در رجال خود ، نام آنان را ذكر نكرده است)؛ 11. ردّ كسانى كه اخباريان را منكر عقل و يا حجّيت قطع شمرده اند؛ 12. درباره فضيلت علم الحديث و شرح حال مؤلّف و تأليفات وى. اينك ، جهت اطّلاع از محتواى ابواب كتاب مستدرك الوسائل و ترتيب آنها ، فهرست ابواب آن ذكر مى گردد: 1 . ابواب مقدّمة العبادات ، 2 . كتاب الطهارة ، 3. كتاب الصلاة ، 4. كتاب الزكاة ، 5. كتاب الخمس ، 6. كتاب الصيام ، 7. كتاب الاعتكاف ، 8. كتاب الحج ، 9. كتاب الجهاد ، 10. كتاب الأمر بالمعروف و النهى عن المنكر ، 11. كتاب التجارة ، 12. كتاب الرهن ، 13. كتاب الحجر ، 14. كتاب الضمان ، 15. كتاب الصلح ، 16. كتاب الشركة ، 17. كتاب المضاربة ، 18. كتاب المزارعة و المساقاة ، 19. كتاب الوديعة ، 20. كتاب العارية ، 21. كتاب الإجارة ، 22. كتاب الوكالة ، 23. كتاب الوقوف و الصدقات ، 24. كتاب السكنى و الحبيس ، 25. كتاب الهبات ، 26. كتاب السبق و الرماية ، 27. كتاب الوصايا ، 28. كتاب النكاح ، 29. كتاب الطلاق ، 30. كتاب الخُلع و المباراة ، 31. كتاب الظهار ، 32. كتاب الإيلاء و الكفّارات ، 33. كتاب اللّعان ، 34. كتاب العتق ، 35. كتاب التدبير و المكاتبة و الاستيلاد ، 36. كتاب الإقرار ، 37. كتاب الجعالة ، 38. كتاب الايمان ، 39. كتاب النذر و العهد ، 40. كتاب الصيد و الذبائح ، 41. كتاب الأطعمة و الأشربة ، 42. كتاب الغصب ، 43. كتاب الشفعة ، 44. كتاب إحياء الموات ، 45. كتاب اللقطة ، 46. كتاب الفرائض و المواريث ، 47. كتاب القضاء ، 48. كتاب الشهادات ، 49. كتاب الحدود ، 50. كتاب القصاص ، 51. كتاب الديات ، 52. خاتمة الكتاب فيها اثنتا عشرة فائدة .

.


1- . يا به تعبير شيخ آقا بزرگ تهرانى ، «مجاميع چهارگانه مورد اعتماد در سال هاى اخير ، يعنى : الوافى ، بحارالأنوار ، وسائل الشيعة و مستدرك الوسائل» (الذريعة ، ج 21 ، ص 7) .
2- . تاريخ حديث شيعه ، ص 176 .

ص: 26

. .

ص: 27

چاپ هاى «مستدرك الوسائل»

چاپ هاى «مستدرك الوسائل»مستدرك الوسائل ، در سه جلد بزرگ رحلى با تصحيح مرحوم شيخ فضل اللّه نورى (خواهر زاده و داماد مؤلّف) در سال هاى 1318 تا 1321ق ، در تهران به صورت سنگى چاپ شد و همين چاپ ، مجدّدا در قم به صورت افست ، تجديد گرديد. در مقدّمه چاپ افست، رساله اى توسّط سيّد محمّد رضا نورى نجفى ، مشتمل بر سه بخش آمده است : 1 . شرح فايده پنجم خاتمه مستدرك الوسائل ، با عنوان «المرشد إلى مشيخة الفقيه» كه مشتمل بر فهرست الفبايى اسامى مشيخه است. 2 . فهرست اسامى كسانى كه محدّث نورى در فايده سوم ، با عنوان «مشايخ الإجازات» آورده است . 3 . فهرست ساير فوايد خاتمه مستدرك . اين كتاب ، اخيرا توسّط مؤسّسة آل البيت عليهم السلام قم در هجده جلد «متن» (در 37 مجلّد) و نُه جلد «خاتمه» و سه جلد «فهارس» ، به صورت زيبايى به چاپ رسيده كه داراى مزاياى زير است : 1 . مقابله احاديث با منابع اصلى؛ 2 . تعيين بعضى اشتباهات متن يا سلسله حديث؛ 3 . تعيين محلّ حديث در منبع اصلى؛ 4 . توضيح بعضى لغات احاديث .

.

ص: 28

معالم العبر فى استدراك «البحار» السابع عشر
تحيّة الزائر

معالم العبر فى استدراك «البحار» السابع عشراين كتاب را محدّث نورى به عنوان مستدرك جلد هفدهم بحارالأنوار _ كه درباره مواعظ و حكم در قرآن و حديث است _ ، تدوين نمود و در سال 1296 ق ، در سامرّا به پايان رساند. اين كتاب ، اوّلين بار به همراه جلد هفدهم بحارالأنوار در سال 1297ق ، در تبريز به چاپ رسيده است. (1)

تحيّة الزائراين كتاب ، آخرين اثر محدّث نورى به شمار مى رود كه قبل اتمام آن ، وفات يافت و شاگردش شيخ عبّاس قمى آن را به پايان رساند . در اين كتاب ، زيارت هاى مخصوص يا غير مخصوصى كه علّامه مجلسى ، آنها را در تحفة الزائر ذكر نكرده، آمده است و محدّث نورى ، سند آنها را استخراج نموده و وجه اعتماد بر آنها را ذكر كرده است. همچنين ، بعضى آداب زيارت و نكات مرتبط ديگر را نيز بدان افزوده است. (2)

.


1- . الذريعة إلى تصانيف الشيعة ، ج 21 ، ص 200 و ج 3 ، ص 24 .
2- . همان ، ج 3 ، ص 488 .

ص: 29

ديدگاه هايى درباره آثار محدّث نورى
نظر آخوند خراسانى
نظر شيخ آقا بزرگ تهرانى

ديدگاه هايى درباره آثار محدّث نورىدرباره آثار محدّث نورى و روش حديثى وى ، ديدگاه هاى مختلفى ارائه شده است كه به ذكر اهم آنها اكتفا مى كنيم :

نظر آخوند خراسانىشيخ آقا بزرگ تهرانى ، درباره ارزش كتاب مستدرك الوسائل ، از استادش آخوند خراسانى چنين نقل كرده است: شنيدم كه شيخ ما، ملّا محمّد كاظم خراسانى ، به شاگردانش _ كه بالغ بر پانصد نفر مجتهد يا نزديك به درجه اجتهاد بودند _ مى گويد: در زمان ما، پيش از مراجعه به كتاب مستدرك و اطّلاع بر آنچه در آن هست، حجّت بر مجتهد ، تمام نمى شود. (1)

نظر شيخ آقا بزرگ تهرانىوى ، معتقد بود كه واجب است همه مجتهدان زِبَردست به كتاب مستدرك الوسائل مراجعه نمايند و آن را مطالعه كنند تا هنگام استنباط احكام، تمام ادلّه را ديده باشند و نسبت به يافتن دليل معارض يا مخصّص ، براى آنان يأس حاصل شود. (2) برخى علما نيز به بعضى آثار محدّث نورى انتقاداتى وارد ساخته اند ، از جمله امام خمينى رحمه اللهدر كتاب انوار الهداية ، در ضمن بحث حجيّت ظواهر قرآن ، مطالبى را در اين زمينه مطرح نموده است . (3)

.


1- . الذريعة ، ج 2 ، ص 111 . وى همچنين مى افزايد : من خود ، چندين بار در مجلس خصوصى آخوند كه بعد از درس عمومى در منزلش داير بود و تعدادى از شاگردان خاصّ وى براى پاسخ به استفتائات ، حاضر بودند ، شركت جستم و مشاهده نمودم كه از جمله كتاب هايى كه ايشان مراجعه مى نمودند ، كتاب مستدرك الوسائل بود و وى ، به آنها دستور مى داد تا احاديثش را ملاحظه كنند .
2- . الذريعة ، ج 2 ، ص 110 .
3- . أنوار الهداية ، ج 1 ، ص 244 .

ص: 30

2 . جامع أحاديث الشيعة

نگاهى به زندگى آية اللّه بروجردى

2. جامع أحاديث الشيعةاين كتاب ، يكى ديگر از دانش نامه هاى بزرگ حديثى تدوين يافته در سده چهاردهم است كه كار تدوين آن ، به ابتكار و زير نظر آية اللّه حاج آقا حسين طباطبايى بروجردى قدس سره (م 1380ق) آغاز گرديد . وى ، يكى از بزرگ ترين مراجع عصر حاضر بود كه با قدرت و ابتكارات علمى خود ، رونقى تازه به حوزه علميه قم بخشيد . از ابتكارات ايشان، ابداع روشى تازه در بررسى اسناد روايات است كه در فصل رجال به آن خواهيم پرداخت.

نگاهى به زندگى آية اللّه بروجردىاو از سادات جليل القدر طباطبايى بروجرد بود و نسب او با سى واسطه ، به دومين پيشواى شيعيان ، امام حسن مجتبى عليه السلام مى رسيد . آية اللّه بروجردى ، گذشته از شخصيت علمى و دينى و موقعيت ممتازى كه داشت، از جانب والدين و اجدادش نيز وارث مرجعيت و رياست دينى بوده است ، بدين صورت كه سيّد محمّد طباطبايى بروجردى ، جدّ پنجم ايشان ، نوه دخترى علّامه مجلسى اوّل بوده است . سيّد مرتضى بروجردى ، جدّ چهارم او ، سيّد محمّد مهدى بحر العلوم ، عموى جدّ دوم او ، و حاج ميرزا محمود بروجردى ، عموى جدّ نخست او، همه از مراجع تقليد و پيشوايان مردم و دانشمندان عصر بوده اند. از سوى ديگر ، بعضى از دانشمندان اين دودمان ، نواده دخترى مجلسى اوّل محسوب مى شوند و كسانى چون علّامه بحرالعلوم ، ميرزا محمود بروجردى و خود حاج آقا حسين بروجردى ، از مجلسىِ اوّل با تعبير «جد» و از مجلسى دوم با تعبير «دايى» ياد مى كردند . (1) آية اللّه بروجردى ، در ماه صفر سال 1292 ، در شهر بروجرد ، ديده به جهان گشود. وى در هفت سالگى به مكتب رفت و كتاب جامع المقدّمات و نصف كتاب سيوطى را به خوبى آموخت و در ميان شاگردان ، امتياز ويژه اى يافت . سپس در مدرسه علميه نوربخش ، تحصيلات خود را تكميل كرد و در هجده سالگى (1310ق) به حوزه علميه اصفهان عزيمت نمود و در مدّت چهار سال، در مدرسه صدر به ادامه تحصيل پرداخت . وى در سال 1314 ق ، با درخواست پدرش به زادگاهش برگشت و پس از ازدواج ، مجدّدا به اصفهان رفت و پنج سال ديگر به تحصيل و تدريس اشتغال ورزيد . در سال 1319 ق ، مجدّدا پدرش او را به بروجرد فراخواند و سپس وى را به نجف اشرف فرستاد . (2) او پس از ورود به نجف ، به حوزه درس آية اللّه آخوند خراسانى، استاد بزرگ عصر ، رفت و نُه سال تمام از محضر ايشان ، مستفيض شد . او كه از 27 سالگى مجتهدى مسلّم محسوب مى شد ، دروس فقه و رجال خود را در خدمت آية اللّه سيّد كاظم يزدى و آية اللّه شريعت اصفهانى فرا گرفت . (3) پس از نُه سال تحصيل در نجف اشرف، در سال 1328 ق ، با دريافت اجازه اجتهاد از آخوند خراسانى و آية اللّه شريعت اصفهانى ، به وطن مراجعت كرد و مورد استقبال علما و اهالى بروجرد قرار گرفت . آخوند خراسانى نيز با ارسال نامه اى به پدر ايشان، ضمن تشريح شخصيت علمى وى، سفارش كرد كه او را به عنوان مجتهد مطلقِ جامع الشرائط بشناسد و به مردم ، معرّفى كند. سپس ، ايشان براى مدت 33 سال به تدريس و تبليغ و تأليف در آن ديار پرداخت (4) تا اين كه با دعوت بعضى از علما ، در روز چهاردهم محرّم 1364 ، مطابق با نهم دى ماه 1323 ، در ميان استقبال پُرشور صدها تن از علما و دانشمندان و طلّاب حوزه علميه قم _ كه در ميان آنها حاج آقا روح اللّه خمينى هم ديده مى شد _ وارد قم گرديد . (5) وى ، پس از ورود به قم ، به تدريس فقه و اصول پرداخت كه درس اصول ايشان ، بيش از شش سال ادامه نداشت، امّا فقه را تا پايان عمر ، تدريس نمود . (6) با فوت آية اللّه آقا سيد ابوالحسن اصفهانى در نهم ذى حجه 1365 و چهار ماه بعد، فوت آية اللّه حاج آقا حسين قمى در چهاردهم ربيع اوّل 1366 ق، اكثر شيعيان ايران و عراق و ديگر نقاط ، متوجّه قم و تقليد از ايشان شدند و مرجعيت تامّه ايشان ، محرز گرديد و حوزه علميه قم ، رونق كامل گرفت.

.


1- . مفاخر اسلام ، ج 12 ، ص 69 _ 70 .
2- . ر . ك : همان ، ص 96 _ 100 .
3- . همان ، ص 100 .
4- . همان ، ص 107 .
5- . همان ، ص 182 .
6- . همان ، ص 206 .

ص: 31

. .

ص: 32

برخى آثار آية اللّه بروجردى

برخى آثار آية اللّه بروجردى1 . حواشى و مستدركات «فهرست منتجب الدين» ، كه از خود كتاب منتجب الدين ، بزرگ تر است ؛ 2 . رساله اى درباره سند «صحيفه سجّاديه» ؛ 3 . حاشيه بر «كفاية الاُصول» ؛ 4 . حاشيه بر «النهاية»ى شيخ طوسى؛ 5 . حاشيه بر «منهج المقال» ؛ 6 . اصلاح و مستدرك «رجال الطوسى» ؛ 7 . تجريد أسانيد «رجال النجاشى» ؛ 8 . تجريد أسانيد «رجال الكشّى» ؛ 9 . تجريد أسانيد «الكافى» ؛ 10 . تجريد أسانيد «كتاب من لا يحضره الفقيه» ؛ 11 . تجريد أسانيد «الخصال» صدوق ؛ 12 . تجريد أسانيد «الأمالى» صدوق ؛ 13 . تجريد أسانيد «علل الشرائع» ؛ 14 . تجريد أسانيد «التهذيب» ؛ 15 . تجريد أسانيد «الاستبصار» ؛ (1) 16 . جامع أحاديث الشيعة، كه مهم ترين و بزرگ ترين يادگار علمى ايشان است.

.


1- . مجموعه كتاب هاى تجريد أسانيد... (از شماره 7 تا 15) تحت عنوان الموسوعة الرجالية در هفت مجلّد ، با تحقيق و تكميل و تحرير ميرزا حسن نورى همدانى ، توسط بنياد پژوهش هاى اسلامى آستان قدس رضوى به چاپ رسيده است (در اين باره ، نيز ، ر .ك : زندگى آية اللّه العظمى بروجردى ، محمد واعظ زاده ، ص 310 _ 314 و 325) .

ص: 33

مرورى بر «جامع أحاديث الشيعة»

مرورى بر «جامع أحاديث الشيعة»تدوين اين مجموعه حديثى ، شامل احاديث دو كتاب وسائل الشيعة و مستدرك الوسائل ، به امر و نظارت آية اللّه بروجردى و با تلاش جمعى از شاگردان فاضل ايشان ، در سال 1369 قمرى بدين شكل ، آغاز گرديد : 1. آيات قرآن مجيد در ارتباط با هر باب، قبل از ذكر احاديث، به ترتيب سوره ها آمده است. 2. كلّيه احاديث وسائل الشيعة و مستدرك الوسائل ، غير از احاديث مصباح الشريعة، و رواياتى كه ارتباط به احكام ندارند، نقل شده است. 3. كلّيه احاديث ، از مصادر اصلى اخذ شده و شماره صفحه آن ، مشخّص شده است، بجز احاديثى كه مصدر اصلى آن ، در دست نبوده است . 4. احاديث بدون تلخيص يا تبديل سند ، ضبط شده است. 5 . چنانچه سند روايتى همانند سند روايت قبلى بوده، روايت بعدى با عبارت «بهذا الإسناد» آمده است . 6. چنان كه حديثى در دو يا چند مصدر با يك سند آمده باشد، ابتدا نام كليّه مصادر ذكر شده و سپس متن حديث ، نقل شده است و احيانا اگر اختلافى در سند وجود داشته، ابتدا حديث با يك سند ذكر شده، سپس سند ديگر به تنهايى آمده است . 7. چنان كه حديثى تقطيع شده (مثل حديث «اربعمئة» يا حديث «علل الأحكام») ، سند حديث در اوّلين بابى كه بخشى از آن حديث ذكر شده، آمده است و در باب هاى ديگر ، سند به آن جا ارجاع شده است. 8. حتّى الامكان ، از تقطيع حديث ، احتراز شده است، مگر در احاديث طولانى. 9. از تكرار حديث كه متضمّن دو يا چند حكم بوده ، خوددارى شده و هر حديثى فقط در بابى كه مناسب تر بوده آمده و در مواضع ديگر ، به آن اشاره شده است. 10. در ترتيب ذكر روايات يك باب، حديثى كه معمولاً به آن ، فتوا داده شده ، در ابتدا و سپس روايات ديگر كه معارض يا مخصِّص يا مقيِّدند ، ذكر شده است. 11. در ترتيب ابواب، مناسبت ها رعايت شده است ، مثل تقديم ابواب وضو بر ابواب نواقض وضو. 12. احاديث هر باب ، شماره گذارى شده است. 13. وجوهى كه شيخ طوسى در جمع اخبار متعارض ذكر كرده، به مناسبت اخبار ياد شده ، آورده شده است. 14. خللى كه در بعضى اسناد يا متون وجود داشته ، اصلاح گرديده است . نيز مواردى كه ممكن است كلام راوى با متن حديث اشتباه شود، تذكّر داده شده است . 15. لغات غريب ، توضيح داده شده است. 16. روايات مربوط به فضيلت حديث و حديث ثقلين ، به عنوان مقدّمه در آغاز كتاب آمده است. 17. روايات سنن و آداب و اخلاق و ادعيه و اذكار و قرائت قرآن و لباس و مسكن و آداب معاشرت و... در مجلّدى جداگانه ذكر شده است. (1)

.


1- . ر . ك : جامع أحاديث الشيعة ، چاپ دوم ، ص 13 _ 20 (مقدّمه) ؛ تاريخ حديث ، كاظم مدير شانه چى ، ص 181 _ 183 .

ص: 34

. .

ص: 35

چاپ هاى «جامع أحاديث الشيعة»
چاپ اوّل
چاپ دوم

چاپ هاى «جامع أحاديث الشيعة» چاپ اوّلپس از آماده شدن چند جزوه از «كتاب الطهارة» به خطّ مرحوم ميرزا احمد تبريزى و چاپ شدن آن ، اين اوراق به رؤيت آية اللّه بروجردى رسيد . آن گاه ايشان به نوشتن مقدّمه پرداخت ؛ امّا به سبب رحلت ايشان ، مقدّمه به آخر نرسيد و بعدا فرزندشان، سيّد محمّد حسن ، آن را به اتمام رساند و در آن ، اين اثر را به دو گروه از شاگردان آية اللّه بروجردى ، به مديريت آية اللّه شيخ اسماعيل معزّى ملايرى و آية اللّه شيخ على پناه اشتهاردى نسبت داد . سپس آن مقدّمه به همراه مقدّمات ديگر كتاب، با عنوان «أبواب المقدمات و ما هو الحجة فى الفقه و ما يناسبها» ، به خطّ شخص ديگرى به همان كيفيت به ابتداى جلد اوّل ، اضافه شد و اين جلد ، به تاريخ آخر شوّال 1380 ، چند روز بعد از رحلت آية اللّه بروجردى ، در قطع رحلى ، به عنوان جلد اوّل به چاپ رسيد . اين چاپ ، دو سال بعد و با انتشار جلد دوم (شامل بخشى از «كتاب الصلاة» تا ابتداى «ابواب الخلل فى الصلاة») براى هميشه متوقّف گرديد .

چاپ دوماين چاپ _ كه در واقع ، فقط مجلّداتِ اوّل تا پنجم آن ، چاپ دوم محسوب مى شود (1) _ به خواست آية اللّه خويى و به همّت آية اللّه اسماعيل معزّى ، در قطع وزيرى و به نفقه حاج اسد اللّه رفيع منزلت اصفهانى، در مطبعه علميه قم در تاريخ 1396 ق ، آغاز گرديد. جلد اوّل اين چاپ ، ويژه مقدّمات، جلد دوم و سوم ، «كتاب الطهارة» ، جلد چهارم تا هفتم ، «كتاب الصلاة» ، جلد هشتم ، «كتاب الزكاة و الخمس» ، جلد نهم ، «كتاب الصوم و الإعتكاف» ، جلد دهم تا سيزدهم ، «كتاب الحج و الزيارات» و از اواسط اين جلد تا پايان جلد چهاردهم ، «كتاب الجهاد و الأمر بالمعروف» ، جلد پانزدهم «كتاب القرآن و الدعاء» و اندكى از «كتاب العشرة» ، جلد شانزدهم بقيه «كتاب العشرة» و ابواب «كتاب الحمّام» و ملحقات آن و «كتاب الملابس و المساكن و الدواب» ، جلد هفدهم تا نوزدهم ، «كتاب المعايش و المكاسب و المعاملات»، جلد بيستم تا بيست و دوم ، «كتاب النكاح و الطلاق» و ملحقات آن، جلد بيست و سوم و بيست و چهارم ، «كتاب الصيد و الذبايح و الأطعمه و الأشربة» و ابوابى از كتاب «الميراث» ، جلد بيست و پنجم ، بقيه «الميراث» و «كتاب القضاء» ، و جلد بيست و ششم ، «كتاب القصاص و الدّيات» است. اين چاپ ، در سال 1373 به كوشش حاج شيخ اسماعيل معزّى ملايرى در 26 جلد به پايان رسيد . (2)

.


1- . اين پنج جلد ، به خواست آية اللّه خويى و با موافقت سيّد محمد حَسَن بروجردى تجديد چاپ گرديد و پس از آن ، از 1397 ق ، آقاى معزّى ، كار را ادامه داد .
2- . تاريخ حديث ، ص 181 .

ص: 36

چاپ سوم

چاپ سوماين چاپ در تاريخ 1371 ش ، آغاز شده و تا تاريخ 1379 ش ، جمعا در سى و يك مجلّد به پايان رسيده است. از جلد چهارم به بعد ، در اين چاپ ، كمى با چاپ دوم تفاوت دارد و تا حدّى منظّم تر است . بدين صورت كه مجلّدات چهارم تا هشتم ، «كتاب الصلاة» ، نهم ، «كتاب الزكاة و الخمس» ، دهم و يازدهم ، «كتاب الصوم و الإعتكاف» ، دوازدهم تا چهاردهم ، «كتاب الحج» ، پانزدهم ، «كتاب الفرار» ، شانزدهم تا هجدهم ، «كتاب الجهاد و الأمر بالمعروف» ، نوزدهم «كتاب القرآن و الدعاء» ، بيستم و بيست و يكم ، «كتاب آداب العشرة» و «آداب السفر» و ديگر آداب، بيست و دوم تا بيست و چهارم «كتاب المعايش و المكاسب و المعاملات» ، بيست و پنجم تا بيست و هفتم ، «كتاب النكاح و الطلاق» ، بيست و هشتم ، «كتاب الصيد و الذبائح و الأطعمة و الأشربة» و بيست و نهم ، «كتاب الميراث» و «كتاب القضاء» آمده است ، تا جلد سى ام كه «كتاب القصاص» است و جلد سى و يكم كه «كتاب الحدود و الديات» است و كتاب ، با آن ، در سال 1379 ش ، خاتمه يافته است و مؤلّف ، در پايان آن ، در سه صفحه ، به زحمات چهل ساله خويش در تأليف اين اثر ، اشاره كرده است . يادآور مى شود آية اللّه محمد واعظ زاده خراسانى كه در تدوين اوّليه كتاب ، همكارى داشته است ، نسبت به چاپ دوم و سوم اين كتاب ، انتقاداتى دارد كه به بعضى از آنها اشاره مى گردد: «يك . آقاى معزّى مدّعى است در حالى كه مجموع چاپ دوم كتاب 26 جلد بوده و اين مقدار ، تحت نظر آية اللّه بروجردى تأليف شده و صرفا از روايات دو كتاب وسائل و مستدرك گرد آمده، در چاپ سوم، حدود دو هزار حديث از غير اين دو كتاب ، اضافه شده است . بنا بر اين درباره چاپ سوم ، نمى توان گفت تحت نظر آية اللّه بروجردى بوده است و افزوده ها بايد به عنوان مستدرك در آخر كتاب به نام آقاى معزّى مى آمدند . دو . ضبط معانى لغات و نيز بيانات و تعليقات اضافه شده در اين چاپ را نمى توان به نظر آية اللّه بروجردى نسبت داد . سه . با توجّه به اين كه تمام اين كتاب توسّط اعضاى جلسه حديث زير نظر آية اللّه بروجردى تأليف گرديد و در مقدّمه فرزند ايشان ، سيّد محمّد حسن و نيز در تقريظ آية اللّه خويى همين مطلب ذكر شده است ، ليكن مشاهده شده كه در چاپ دوم ، از جلد هفدهم تا پايان و در چاپ سوم از جلد اوّل تا آخر ، همه جا آقاى معزّى ملايرى ، مؤلّفْ معرّفى شده است . البته مساعى فراوان ايشان ، قابل انكار نيست ؛ امّا هر چه باشد، اين كار ، با امانت ، سازگار نيست و از اعتبار كتاب مى كاهد و چنانچه ادّعا شود اين كتاب ، غير از آن چيزى است كه تحت اشراف آية اللّه بروجردى بوده، پس بايد از نسبت دادن آن به ايشان ، پرهيز شود. البته اگر بخواهيم انصاف بدهيم، كتاب الفرار، كتاب العشرة ، ابواب الحمّام و چند عنوان ديگر كه جزء سنن هستند ، احتمال دارد تأليف آقاى معزّى باشد» . (1) آية اللّه اسماعيل معزّى (2) به قصد پرهيز از به راه افتادن جنجال بر سر جامع الأحاديث ، تنها يك بار ، در نامه اى اعتراض آميز به مجلّه حوزه ، به دفاع از روش خود و پاسخگويى به ايرادات ياد شده برخاست ، با اين بيان كه : جامع الأحاديث چاپ شده به دستور آية اللّه بروجردى (طهارت و صَلات) ، از اصل ، تأليف و تصنيف خود آقاى معزّى است كه آية اللّه بروجردى ، كيفيت و روش آن را پسنديدند و آن را از ميان همه نمونه هاى انجام شده توسّط شاگردان ، نسخه مختار خود اعلام كرده ، دستور چاپ آن را دادند . وى ، همچنين تصريح مى كند كه ساير نمونه ها (يعنى بعضى ابواب فقهى ديگر كه توسّط ديگر آقايان ، تعهّد و گردآورى شدند) ، هيچ گاه در اختيار وى نبوده اند ، كه اگر هم بودند ، به خاطر تنوّع روش هاى تدوين و تنوّع نسخه هاى مصادر آنها (خطّى ، سنگى ، حروفى) و يكى نبودن روش هاى استخراج و استنساخ و تصحيح آنها ، و وارد شدن تدريجى كتاب هاى تصحيح شده جديد به عرصه چاپ و نشر و... قابل استفاده و در خور اعتماد نبودند و به جهت لزوم صرف وقت بيشتر براى تصحيح و تحقيق و يك دست كردن آنها ، اصلاً مقرون به صرفه نبودند . ضمنا بعضى شاگردان هم هيچ وقت نتوانستند به تعهّدشان عمل كنند و لذا برخى ابواب ، بر زمين مانده بود . (3)

.


1- . ر .ك : زندگى آية اللّه العظمى بروجردى ، ص 182 _ 186 ؛ حوزه ، ش 48 ، ص 193 .
2- . ايشان ، متولّد 1302 شمسى در ملاير و از شاگردان حضرات آيات : حجّت ، بروجردى و اراكى است و در نخستين دوره مجلس شوراى اسلامى ، نمايندگى مردم ملاير را به عهده داشت .
3- . ر .ك : حوزه ، ش 45 ، ص 180 . نيز ، ر .ك : شكوه فقاهت ، ص 226 .

ص: 37

. .

ص: 38

3 . مِن فقه العترة الطاهرة (وسائل الشيعة ومستدركاتها)

اشاره

3. مِن فقه العترة الطاهرة (وسائل الشيعة ومستدركاتها)آية اللّه سيّد محمّد حسينى شيرازى (1306_1380ش) ، از علمايى است كه در تأليف و تدوين آثار مختلف دينى ، تلاش بسيارى نمود و تأليفات گوناگونى از خود به يادگار گذاشت . يكى از كتاب هاى حديثى ايشان ، من فقه العترة الطاهرة است كه تلفيقى است از دو كتاب بزرگ وسائل الشيعة و مستدرك الوسائل . پيش از اين ، پنج جلد از اين كتاب در مصر به چاپ رسيده (1) كه جلدهاى اوّل و دوم اين كتاب در سال 1377 ق ، توسّط دارالعهد الجديد و جلدهاى سوم تا پنجم آن ، در سال 1381 ق ، به وسيله دار القومية العربية در قاهره منتشر شده است و مابقى آن (كه 35 جلد مى شود) ، در بيروت ، در شُرُف چاپ است . شيخ محمّد تقى قمى ، رئيس دارالتقريب بين المذاهب الاسلاميه در قاهره و نيزبرخى اساتيد ومشايخ الأزهر، تقريظ ها ومقدّمه هايى براى آن نگاشته اند؛ امّا انتشار ساير مجلّدات اين كتاب ، با وجود فضل تقدّمى كه دارد ، (2) تاكنون به تأخير افتاده است .

.


1- . براى اطلاعات بيشتر ، ر .ك : زندگى آية اللّه العظمى بروجردى ، ص 160 _ 161 ؛ الموجز الجامع (قائمة تفصيلية لمؤلفات الإمام الشيرازى) ، ص 123 _ 134 .
2- . در ميان معاصران ، پيش از آيه اللّه سيدمحمّد شيرازى ، تنها دو تن را مى شناسيم كه به جمع آورى تمامى احاديث شيعه اقدام كردند : يكى ميرزا فضلعلى بن عبدالكريم ايروانى (1287_1339ق) ، معروف به «صفاى تبريزى» است كه در اواخر دوره قاجار ، ملّاباشىِ آذربايجان بود و از كتابش حدائق العارفين _ كه جامع احاديث كتب اربعه ، الوافى ، وسائل الشيعة ، مستدرك الوسائل و بحار الأنوار ، و نيز آيات متناسب با ابواب بود _ ، فقط جلد نخست آن (العقل والجهل) در تبريز ، به چاپ رسيد (ر .ك : ريحانة الأدب ، ج 3 ، ص 450) . ديگرى آية اللّه ميرزا محمد شريف عسكرى تهرانى (1281 _ 1371ق) است كه مستدرك بحار الأنوار را نوشت ؛ امّا ظاهرا موفق به چاپ آن نگرديد (ر .ك : الذريعة ، ج21 ، ص 4 و 86 ؛ مرآة الشرق ، ج 1 ، ص 382) . متأسفانه از نسخه هاى دست نوشتِ اين دو اثر ، فعلاً اطلاعى در دست نيست .

ص: 39

نگاهى به زندگى آية اللّه سيّد محمّد شيرازى

نگاهى به زندگى آية اللّه سيّد محمّد شيرازىوى در سال 1347 ق ، در شهر نجف اشرف متولّد شد و در نُه سالگى همراه پدرش آية اللّه سيّد مهدى شيرازى به كربلا مهاجرت كرد . وى دروس مقدّمات و عالى حوزه را در محضر جمعى از اساتيد بزرگ حوزه ، از جمله پدر بزرگوارش ، آية اللّه سيّد هادى ميلانى ، آية اللّه شيخ محمّد رضا اصفهانى ، سيّد زين العابدين و شيخ جعفر رشتى گذراند . ايشان در 25 سالگى ، اولين كتاب فقهى خود را تأليف كرد . آية اللّه شيرازى در 44 سالگى بر اثر فشار رژيم بعثى عراق ، به كويت و سپس در 52 سالگى (1399 ق) به شهر مقدّس قم مهاجرت نمود . ايشان در سال 1422 ق ، دارفانى را وداع گفت و در حرم مطهّر حضرت معصومه عليهاالسلام دفن گرديد .

.

ص: 40

برخى آثار آية اللّه سيّد محمّد شيرازى

برخى آثار آية اللّه سيّد محمّد شيرازىايشان ، يكى از پُر تأليف ترين علماى معاصر به شمار مى رود و در حوزه هاى مختلف علمى دستى به قلم برده است . يكى از مهم ترين كتاب هاى ايشان ، موسوعة الفقه است كه بزرگ ترين دانش نامه استدلالىِ فقه شيعى به شمار مى رود و تعداد مجلّدات آن به يكصد و شصت جلد مى رسد . از ويژگى هاى اين كتاب ، تخصيص مجلّدات يا ابواب خاص براى بررسى فقهى فروع و مسائل اجتماعى جديد (همچون : مشاركت سياسى ، حقوق شهروندى ، تلقيح مصنوعى ، همانند سازى ، بانكدارى اعتبارى ، محيط زيست ، جهانى شدن و ...) است . پس از آن كه بعضى مجلّدات اين كتاب به مرور و به صورت پراكنده در چند كشور به چاپ رسيد ، در سال 1407 ق ، يكصد و ده جلد آن ، با هم ، در بيروت ، منتشر گرديد . برخى از آثار حديثى چاپ شده آية اللّه شيرازى ، عبارت اند از : _ توضيح نهج البلاغة (4 ج) ؛ _ الدعاء و الزيارة ؛ _ شرح الصحيفة السجّادية ؛ _ تذكرة الأخبار في تلخيص «ربيع الأبرار» ؛ _ مناقب أهل البيت من «الرياض النضرة» ؛ _ فضائل أهل البيت من «الصواعق المُحرقة» ؛ _ الآداب والسنن (4 ج) ؛ _ شرح نامه اميرالمؤمنين به مالك اشتر .

.

ص: 41

وضعيت فرهنگى _ اجتماعى شيعه در يك و نيم قرن گذشته

4 . موسوعة الكلمة

نگاهى به زندگى آية اللّه سيّد حسن شيرازى
مرورى بر «موسوعة الكلمة»

4. موسوعة الكلمةتأليف آية اللّه شهيد سيّد حسن حسينى شيرازى .

نگاهى به زندگى آية اللّه سيّد حسن شيرازى (م 1359ش)سيّد حسن شيرازى ، در سال 1353 ق ، در شهر مقدّس كربلا چشم به جهان گشود . وى از كودكى با راهنمايى هاى پدر ارجمندش آية اللّه سيد ميرزا مهدى شيرازى ، به فراگيرى علوم اسلامى مشغول گرديد و در كم ترين زمان ، مدارج عالى تحصيلى را پشت سر گذاشت و به درجه اجتهاد ، نايل گرديد . آية اللّه شيرازى ، قريحه ادبى خوبى داشت و از شانزده سالگى به سرودن شعر پرداخت . وى به دليل سخنرانى هاى خود بر ضدّ رژيم بعث عراق ، در سال 1388 ق ، به مدّت نُه ماه زندانى شد و بر اثر شكنجه هاى غير انسانى ، سلامت جسمى اش را از دست داد . او پس از آزادى ، در سال 1389 ق ، روانه لبنان شد و در آن جا به تلاش هاى علمى و فرهنگى خود ، ادامه داد كه از جمله آنها تأسيس مدارس علميه در بيروت و دمشق ، تبليغ و اعزام مبلّغ به كشورهاى مختلف است . (1) سرانجام ، رژيم بعثى عراق ، تاب اين تلاش ها را نيز نياورد و او را در روز جمعه ، دوازدهم اردى بهشت 1359 ، در شهر بيروت به شهادت رساند . پيكر آن شهيد به شهر قم منتقل شد و در حرم مطهّر حضرت معصومه عليهاالسلام به خاك سپرده شد .

مرورى بر «موسوعة الكلمة»موسوعة الكلمة ، عنوان مجموعه اى از كتاب هاى حديثى جداگانه و شامل احاديث پيامبر اكرم و اهل بيت عليهم السلام است . هر يك از عناوين اين مجموعه ، شامل سخنان يكى از معصومان عليهم السلام است وبراى مثال ، با عنوان «كلمة الرسول الأعظم» يا «كلمة الإمام المهدى عليه السلام » نام گذارى شده است . گرچه مؤلّف در چند جلد ، مانند «كلمة الإسلام» يا «كلمة السيّدة زينب» ، بناى گردآورى روايات را نداشته و هدف ديگرى را دنبال مى كرده است ؛ امّا غالب همّت او ، تهيّه مجموعه اى هدفمند از سخنان پُربار معصومان عليهم السلام بوده است . مؤلّف ، طى حدود 25 سال و به مرور ، اقدام به تدوين هر يك از مجلّدات اين اثر نموده و بيشتر مجلّدات آن ، براى بار نخست ، در خارج از ايران و عراق ، در كشورهايى چون كويت ، لبنان ، مصر و بعضى از كشورهاى افريقايى به چاپ رسيده است . جديدترين چاپ اين كتاب ، در 26 جلد ، توسّط دار العلوم ، در بيروت ، به سال1427 ق / 2006 م ، انجام شده است كه جلد پايانى آن ، به فهرست ها اختصاص دارد . فهرست عناوين اين مجموعه ، بدين شرح است : 1 . كلمة اللّه (مجموعه اى از احاديث قدسى) 2 . كلمة الإسلام 3 . كلمة الرسول الأعظم 4 . كلمة الإمام على عليه السلام (2 ج) 5 . كلمة فاطمة الزهراء عليهاالسلام 6 . كلمة الإمام الحسن عليه السلام 7 . كلمة الإمام الحسين عليه السلام 8 . كلمة الإمام الباقر عليه السلام (2 ج) 9 . كلمة الإمام الصادق عليه السلام (2 ج) 10 . كلمة الإمام الكاظم عليه السلام 11 . كلمة الإمام الرضا عليه السلام 12 . كلمة الإمام الجواد عليه السلام 13 . كلمة الإمام الهادى عليه السلام 14 . كلمة الإمام العسكرى عليه السلام 15 . كلمة الإمام المهدى(عج) (3 ج) 16 . كلمة الأنبياء والحكماء 17 . كلمة الأصحاب (2 ج) 18 . كلمة السيّدة زينب و ربيبات الرسالة 19 . كلمة الأصحاب .

.


1- . يكى از فعّاليت هاى مهم آية اللّه سيّد حسن شيرازى ، شناساندن واقعى مذهب شيعه به علوى هاى (اهل حق) سوريه و لبنان و هدايت آنهاست كه منجر به تغيير مذهب گروهى از آنها و صدور اعلاميه به امضاى هشتاد نفر از علماى بزرگ اين فرقه شد .

ص: 42

. .

ص: 43

5 . الحياة

نگاهى به زندگى استاد محمّد رضا حكيمى

5. الحياةتأليف استاد محمّد رضا حكيمى ، با همكارى آقايان : محمّد و على حكيمى. گرچه اين كتاب را در بخش دانش نامه ها آورده ايم ؛ امّا مى توان ادّعا كرد كه هدف مؤلّفان آن ، تنها گردآورى صِرف احاديث تحت ابواب و عناوين مشخّصى نبوده است ؛ چرا كه با مرورى بر متن آن ، اهداف مهم ترى را از تدوين اين مجموعه به دست مى آوريم ، همانگونه كه خود مؤلّفان در مقدّمه گوشزد نموده اند و به بعضى از آنها اشاره خواهد شد.

نگاهى به زندگى استاد محمّد رضا حكيمىوى ، در چهاردهم فروردين 1314 (1354 ق) ، در مشهد زاده شد . در سال 1326ش ، به حوزه علميه مشهد ، وارد شد و مدّت هشت سال ، به فراگيرى دروس مقدّمات و سطح و دوازده سال به فراگيرى دروس خارج ، اشتغال داشت. در كنار آن ، پانزده سال هم به تحصيل فلسفه و كلام پرداخت . (1)

.


1- . استاد حكيمى ، در خرداد 1345 ، حوزه مشهد را رها كرد و به تهران آمد و با برخى مؤسّسات فرهنگى _ انتشاراتى همكارى كرد . او علاوه بر اعتقاد خود نسبت به خدمت در خارج حوزه و ارتباط با مجامع علمى _ فرهنگى برون حوزه اى ، محض احتياط ، از دو مرجع تقليد ، يعنى امام خمينى و آية اللّه خويى ، براى اين اقدام خود ، اجازه گرفت . جهت اطّلاع بيشتر ، ر . ك : راه خورشيدى ، محمّد اسفنديارى ، ص 23 _ 41 .

ص: 44

برخى آثار استاد محمّد رضا حكيمى

برخى آثار استاد محمّد رضا حكيمى1 . اجتهاد و تقليد در فلسفه، 1378 ش ؛ 2 . ادبيات و تعهّد در اسلام، 1356 ش ؛ 3 . امام در عينيت جامعه، 1355 ش؛ 4 . بعثت، غدير، عاشورا، مهدى، 1356 ش ؛ 5 . بيدارگران اقاليم قبله (شرح حال چهار تن از علماى بيدارگر)، 1356 ش؛ 6 . تفسير آفتاب (از نخستين آثار درباره امام خمينى)، 1358 ش؛ 7 . جامعه سازى قرآنى، 1378 ش؛ 8 . خورشيد مغرب (درباره حضرت ولى عصر)، 1360 (اين كتاب ، تاكنون بيش از بيست بار تجديد چاپ شده و به عربى نيز ترجمه شده است) . 9 . سپيده باوران ، 1378 ش ؛ 10 . شرف الدين ، 1360 ش ؛ 11 . شيخ آقا بزرگ تهرانى ، 1355 ش ؛ 12 . عاشورا مظلوميتى مضاعف، 1381 ش؛ 13 . فرياد روزها، 1344 ش؛ 14 . قيام جاودانه، 1373 ش؛ 15 . كلام جاودانه، 1370 ش؛ 16 . مشعل اتحاد، 1360 ش؛ 17 . معاد جسمانى در حكمت متعاليه ، 1379 ش؛ 18 . مكتب تفكيك، 1375 ش؛ 19 . مير حامد حسين، 1359 ش؛ 20 . هويّت صنفى روحانى، 1358 ش؛

.

ص: 45

مرورى بر «الحياة»

6 . ميزان الحكمة

اشاره

مرورى بر «الحياة»در سال 1358ش ، اوّلين جلد الحياة ، منتشر شد و در سال 1363 ش ، دو جلد آن ، همراه با ترجمه استاد احمد آرام به دست علاقه مندان رسيد و در سال هاى بعد ، مجلّدات ديگرى نيز ترجمه شد كه تاكنون ، شش جلد آن از چاپ خارج شده است و بنا بود مجلّدات بعدى نيز تدوين گردد كه ظاهرا هنوز خبرى از آنها نيست. اين كتاب ، مجموعه اى است علمى _ تخصّصى كه در آن ، تعاليم اسلام بر پايه قرآن و حديث ، گردآورى و تدوين شده است. اين تدوين ، به گونه اى شكل يافته و عنوان بندى شده است كه راه و روش يك زندگى پيشرو را ، هم براى فرد و هم براى جامعه ، نشان دهد ؛ زندگى اى برخاسته از متن مذهب. مؤلّفان كوشيده اند تا با جستجوى آيات و احاديث و دريافتِ موضوعى آنها، مسائل مختلف مربوط به زندگى فردى، و اجتماعى و حقوق و تكاليف افراد را مطرح سازند و پاسخ آنها را از دو منبع اصلى ياد شده ، عرضه بدارند و در اين جهت ، هدف هاى زير را دنبال كرده اند: 1. توجّه دادن ذهنيت اجتماع به متن هاى اصيل اسلام؛ 2. نشان دادن پيوستگى و ارتباط همه تعاليم اسلام و يك پيكره بودن آن؛ 3. ترسيم مرز ميان تعاليم اصيل اسلام و آنچه در زمان هاى بعدى با آنها آميخته شده ؛ 4. عرضه موادّى غنى و مجموعه اى پُر مايه براى گسترش ابواب فقه بر پايه محكم اجتهاد و...

6. ميزان الحكمةتأليف حجة الاسلام و المسلمين محمّد محمدى رى شهرى.

.

ص: 46

نگاهى به زندگى حجة الاسلام و المسلمين رى شهرى
برخى آثار حجة الاسلام و المسلمين رى شهرى

نگاهى به زندگى حجة الاسلام و المسلمين رى شهرىوى در چهاردهم آبان 1325 ش ، در شهر رى ، ديده به جهان گشود. پس از گذراندن تحصيلات ابتدايى ، در سال 1339 ش ، وارد حوزه علميه شهر رى (مدرسه برهان) شد و در سال 1340 ش ، براى ادامه تحصيل به قم عزيمت نمود و تا زمان پيروزى انقلاب اسلامى ، تحصيلات سطوح عالى حوزه را طى نمود. وى ، سطوح عالى را نزد حضرات آيات : ميرزا على مشكينى، محمّد فاضل لنكرانى و سيّد محمّد باقر طباطبايى سلطانى فراگرفت و دروس خارج فقه و اصول را در سال 1347 ش ، آغاز نمود كه در دروس خارج اصول ، از محضر آية اللّه محمّد على اراكى و آية اللّه حسين وحيد خراسانى بهره برد و خارج فقه را در محضر آيات عظام : ميرزا على مشكينى، شيخ جواد تبريزى و سيّد محمّد رضا گلپايگانى و شيخ مرتضى حائرى فرا گرفت. (1) ايشان ، هم اكنون ضمن تصدّى مسئوليت هاى اجرايى ، به تحقيق و پژوهش نيز اشتغال دارد كه ثمره آن ، تاكنون تأليف بيش از چهل عنوان كتاب است .

برخى آثار حجة الاسلام و المسلمين رى شهرى1. بحث هايى درباره خدا، 1391 ق؛ 2. مناظره و گفتگو در اسلام ، 1382 . 3. خاطرات سياسى (1365 _ 1366)، 1369 ش ؛ 4. عدل در جهان بينى توحيدى، 1374 ش؛ 5. آگاهى و مسئوليت، 1375 ش؛ 6. أهل البيت فى الكتاب والسنة، 1375 ش ؛ 7. مبانى خداشناسى، 1375 ش؛ 8. رهبرى در اسلام، 1375 ش؛ 9. العلم والحكمة فى الكتاب والسنة، 1376 ش؛ 10. الحج و العمرة فى الكتاب والسنة، 1376 ش؛ 11. الصلاة فى الكتاب و السنة، 1376 ش؛ 12. مقدّمه اى بر سيستم قضاى اسلامى، 1377 ش؛ 13. رمز موفّقيت در زندگى، 1377 ش؛ 14. العقل والجهل فى الكتاب والسنة، 1378 ش؛ 15. كليد حفظ قرآن، 1379 ش؛ 16. كيمياى محبّت (يادنامه شيخ رجبعلى خيّاط)، 1379 ش؛ 17. المحبّة فى الكتاب والسنة، 1379 ش؛ 18. التبليغ فى الكتاب والسنة، 1379 ش؛ 19. الحوار بين الحضارات، 1379 ش؛ 20. التنمية الاقتصادية فى الكتاب والسنة، 1380 ش؛ 21. موسوعة الإمام على بن أبى طالب عليه السلام فى الكتاب و السنّة و التاريخ، 13 ج ، 1421ق (با همكارى : سيّد كاظم طباطبايى و سيّد محمود طباطبايى نژاد) ؛ (2) 22. موسوعة الأحاديث الطبّية، 2 ج ، 1383 ش؛ 23. الخير والبركة فى الكتاب والسنة، 1381 ش؛ 24. شهر اللّه فى الكتاب والسنة، 1382 ش؛ 25. موسوعة العقائد الإسلامية، 6 ج ، 1383 _ 1385 ش (ادامه دارد) ؛ 26. جواهر الحكمة للشباب، 1384 ش . (3)

.


1- . جهت اطّلاع بيشتر ، ر . ك : كيهان فرهنگى ، ش 212 (خرداد 1383) ، ص 6 و 7 .
2- . اين مجموعه در سال 1382 ش ، ترجمه شده و با عنوان دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام به چاپ رسيده و در سال 1385 نيز ويرايش دوم آن به همراه متن عربى ، منتشر شده است .
3- . گفتنى است اغلب كتاب هاى حديثى ياد شده ، ابتدا به صورت عربى چاپ و سپس ، همراه با ترجمه فارسى ، مجدّدا منتشر شده اند . همچنين براى آشنايى بيشتر با آثار حجة الإسلام والمسلمين رى شهرى ، ر .ك : حديث تلاش (كتاب شناسى توصيفى محمّد محمّدى رى شهرى) .

ص: 47

. .

ص: 48

مرورى بر «ميزان الحكمة»

مرورى بر «ميزان الحكمة»چاپ اوّل اين كتاب ، در ده جلد ، در سال هاى 1362 تا 1365 به وسيله مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامى در قم منتشر شده و تاكنون بارها در قم و بيروت ، تجديد چاپ شده است. گستردگى احاديث و روايات، و همسان نبودن نياز پژوهشگران و مخاطبان حديث، محدّثان را بر آن داشت تا در كنار فراهم آوردن مجموعه هاى بزرگ حديثى، به عرضه حديث در شكل هاى نوينى روى آورند و كتاب هايى مانند الخصال، تحف العقول و مكارم الأخلاق و... را به وجود آورند. ميزان الحكمة ، در امتداد پژوهش هاى گذشته ، مجموعه اى است كه آيات و روايات را با ترتيب خاص و نظمى جديد ، در يك جا جمع نموده است. اين كتاب ، مجموعه اى است از احاديث پيامبر اكرم و اهل بيت عليهم السلام كه به صورت موضوعى باب بندى شده و به ترتيب الفبا تنظيم گرديده است. در اين كتاب ، به ذكر احاديث شيعه بسنده نشده است ، بلكه هر آنچه از احاديث اهل سنّت كه همسان احاديث شيعه بوده، يا مضمونى نزديك به آنها داشته نيز ، ذكر شده است. همچنين ، رواياتى از اهل سنّت كه داراى مضمونى علمى يا اخلاقى بوده و با عقل و مذهب ، مخالفتى نداشته، حتّى اگر مشابهى هم در كتب شيعه نداشته ، آمده است. گفتنى است ميزان الحكمة و منتخب ميزان الحكمة ، هر دو به فارسى ترجمه شده اند . ضمناً برپايه الگوى اين كتاب ، اثر گسترده ديگرى به نام موسوعة ميزان الحكمة (با عنوان ترجمه : دانش نامه ميزان الحكمه) نيز توسط همين مؤلف و با همكارى محقّقان پژوهشكده علوم و معارف حديث ، در دست تأليف است كه تاكنون پنج جلد آن (از مَدخل «ايثار» تا مدخل «اللّه ») ، با ترجمه و بدون ترجمه ، منتشر شده است . تعداد مجلّدات اين كتاب ، احتمالاً از پنجاه مجلّد ، خواهد گذشت .

.

ص: 49

شكل و ساختار كتاب

شكل و ساختار كتاب1. در ابتداى هر باب يا موضوع، آيات مرتبط با آن ذكر شده و سپس ، احاديث معصومان عليهم السلام به ترتيب از پيامبر خدا شروع شده و در نهايت ، احاديث حضرت مهدى عليه السلام نقل شده است ، البته بجز احاديث تفسير كننده آيات قرآن كه بر همه روايات ، مقدّم است . 2. آنچه در انتخاب متون حديث ، مدّ نظر بوده، بلاغت و فراگير بودن حديث است، حتّى در مواردى كه اعتبار مصدر آن ، ضعيف تر باشد. 3. چنانچه يك حديث ، هم از پيامبر خدا نقل شده ، و هم به واسطه يكى از معصومان ديگر، حديث پيامبر صلى الله عليه و آله در متن آمده و به روايت ديگر ، در پاورقى اشاره شده است . 4. سعى شده نقل حديث از كتاب هاى معتبرِ متقدّم باشد و از كتب واسطه ، بجز بحار الأنوار و كنز العمّال ذكر نشود، مگر آن كه كتاب اصلى يافت نشده باشد، كه در نتيجه ، از منبع واسطه و با ذكر مصدر اصلى نقل شده است. 5. در ذكر مصادر، ابتدا مصادر اصلى شيعه و در انتها ، بحار الأنوار و سپس ، مصادر اصلى اهل سنّت و در آخر ، كنز العمّال آمده است. 6. براى هر يك از احاديث ، دو شماره در نظر گرفته شده است : يكى شماره مسلسل كه از ابتداى كتاب تا انتهاست و ديگرى ، شماره هاى مخصوص در هر باب است. 7. غالبا روايات با نام مروىٌ عنه (كسى كه روايت از او نقل شده) آغاز مى شود و در مواردى ، نام مصدر حديث در ابتدا آمده و چنانچه نام راوى نقش بسزايى در فهم روايت داشته، نام او در مرتبه بعد ذكر شده است. 8. علّت اين كه بعضا مصدر حديث در ابتدا ذكر شده ، اين است كه بعضى روايات از معصوم عليه السلام نقل نشده يا اين كه حديث ، قدسى بوده و يا اين كه بيانى از عمل يا گفتار معصومان بوده است . 9. چون روش تدوين احاديث به صورت موضوعى بوده، لذا به تناسب موضوعات، احاديث تقطيع شده اند و هر بخشى از آن ، در جايگاه مناسب خود آمده است. 10. لغات مشكل و غريب ، با استفاده از كتاب هايى مثل: النهاية، الصحاح جوهرى ، القاموس المحيط و المصباح المنير، شرح داده شده است . از بعضى شروح ، مثل: مرآة العقول، الوافى، روضة المتقين و شرح نهج البلاغة و... نيز استفاده شده است .

.

ص: 50

7 . آثار الصادقين

نگاهى به زندگى حجة الاسلام و المسلمين احسان بخش

7. آثار الصادقينتأليف مرحوم حجة الاسلام والمسلمين صادق احسان بخش .

نگاهى به زندگى حجة الاسلام و المسلمين احسان بخش (م 1380ش)وى ، در دهستان «ليف شاگرد» ، در نزديكى شهر رشت ، ديده به جهان گشود. پدرش ، كشاورزى متديّن و علاقه مند به روحانيت بود. او پس از فراگيرى خواندن و نوشتن و قرآن در مكتب خانه ، وارد مدرسه ابتدايى شد و به تشويق پدر ، بعد از اتمام اين دوره ، در سال 1324ش ، مشغول خواندن دروس حوزوى در مدرسه مهديه رشت شد . او در سال 1327ش ، وارد حوزه علميه قم شد و دروس سطح و عالى حوزه را نزد اساتيد مبرّز ، فرا گرفت و در سال 1331ش ، به درس خارج اساتيدى چون : آية اللّه بروجردى، امام خمينى و آية اللّه گلپايگانى رحمه اللهراه يافت. وى ، در سال 1340 ش ، به نمايندگى امام خمينى رحمه الله در منطقه خود در تصدّى امور حسبيه منصوب شد و از آن سال تا پس از پيروزى انقلاب، همواره در حال تبليغ، تحقيق و انجام خدمات اجتماعى بود تا آن كه در سال 1360 ، امام جمعه رشت و نماينده امام در استان گيلان گرديد . و ى ، در سال 1361 ش ، ترور و به سختى مجروح شد و در چهاردهم خرداد 1380 ، ديده از جهان فرو بست.

.

ص: 51

برخى آثار حجة الاسلام و المسلمين احسان بخش
نگاهى به «آثار الصادقين»

برخى آثار حجة الاسلام و المسلمين احسان بخش1 . آثار الصادقين، 35 ج ؛ 2 . سى گفتار (مواعظ ماه رمضان)، 3 ج ؛ 3 . قيامت از ديدگاه قرآن و احاديث ؛ 4. خوارج ، 3 ج ؛ 5. تفسير سوره هاى نحل و احزاب .

نگاهى به «آثار الصادقين»با مرورى بر اين كتاب ، خواهيم يافت آنچه بيشتر مدّ نظر مؤلّف بوده، تنظيم احاديث پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام بر اساس موضوعات بوده است، بدين شكل كه موضوعات مستقلى انتخاب شده و سپس احاديث ، به ترتيب الفبايى _ موضوعى ، همانند كتاب سفينة البحار ، تنظيم گرديده اند . در آغاز هر موضوع ، ابتدا آيات مناسب با آن ذكر شده و سپس ، احاديث مرتبط با موضوع ( به همراه ترجمه فارسى آنها ) ، آمده است. براى هر حديث ، دو شماره در نظر گرفته شده، يك شماره مسلسل و ديگر ، شماره ويژه هر موضوع . منابع و مصادر حديث هم در ابتداى حديث ، كنار شماره آن ، ذكر شده است . مؤلّف ، احاديث ياد شده در بحار الأنوار را از همان جا نقل كرده و از منابع اصلى استخراج نكرده است. همچنين ، همه احاديث را براى استفاده عموم ، ترجمه كرده است. اين مجموعه در 29 جلد ، توسط دار الصادقين ، در قم ، در سال هاى 1369 تا 1376 ش، و پيش از آن است و آخرين مجلّد، در سال 1376 ش، به چاپ رسيده است.

.

ص: 52

8 . ينابيع الحكمة

ساختار كلّى كتاب

9 . موسوعة أحاديث أهل البيت عليهم السلام

8. ينابيع الحكمةتأليف حجة الاسلام والمسلمين عبّاس اسماعيلى يزدى . اين كتاب ، در سال 1417 ق ، توسّط انتشارات مولود كعبه ، در ده مجلّد ، به چاپ رسيده است.

ساختار كلّى كتابمؤلّف ، تنها از كتاب هاى حديثى شيعى استفاده نموده و مهم ترين منبع وى ، كتاب شريف بحار الأنوار بوده و ترتيب ابواب آن ، بر اساس ترتيب كتاب سفينة البحار است . همه روايات موجود در هر باب ، نيامده ؛ بلكه فقط آنچه به نظر مؤلّف ، مورد نياز جامعه بوده ، ذكر شده است . بعضى كلمات و عبارات مشكل نيز توضيح داده شده و بيشتر ، از كتاب مرآة العقول علّامه مجلسى استفاده شده است . همچنين ، از ذكر سند روايات ، خوددارى شده است. بعضى از احاديث به دليل اهمّيت آنها ، در چند باب ، ذكر شده است. تفسير و توضيح بعضى كلمات ، در بابى كه مناسب آن بوده ، انجام يافته است . مثلاً كلمه «فقه» در باب «العلم» توضيح داده شده است.

9. موسوعة أحاديث أهل البيت عليهم السلامتأليف حاج شيخ هادى نجفى . اين كتاب در دوازده جلد ، به سال 1423 ق ، توسط دار إحياء التراث العربى در بيروت ، منتشر شده است . اين مجموعه ، شامل احاديث همه معصومان عليهم السلام است كه با موضوعات مختلف ، تدوين يافته و بر اساس حروف تهجّى مرتّب شده است. 1. مؤلّف در مواردى كه تعداد روايات يك باب ، فراوان بوده، موضوعات فرعى براى آنها در نظر گرفته است. 2. ترتيب احاديث در هر باب _ كه اغلب از جوامع اوّليه و ثانويّه استفاده شده _ بدين گونه است كه ابتدا احاديث الكافى ، سپس كتب شيخ صدوق ، شيخ مفيد و شيخ طوسى و بعد ، ساير كتاب ها بر اساس تقدّم زمانى، ذكر شده است. 3. در ابتداى هر حديث ، نام مؤلّف مصدر اصلى آن (مثل : كلينى، صدوق و...) ذكر شده است . 4. در انتهاى بعضى احاديث، سند آنها از حيث صحيح، حسن و يا معتبر بودن ، بررسى شده است. 5. بعضى لغات و عبارات مشكل ، توضيح داده شده است. 6. تعداد كل عناوين اين كتاب، 899 عنوان و تعداد احاديث آن، 15802 حديث است.

.

ص: 53

مجموعه هاى حديثى خاص يا موضوعى

1 . موسوعة الإمام الصادق عليهم السلام

نگاهى به زندگى حجة الاسلام و المسلمين قزوينى

مجموعه هاى حديثى خاص يا موضوعى (1)1 . موسوعة الإمام الصادق عليه السلامتأليف مرحوم حجة الاسلام والمسلمين سيّد محمّد كاظم قزوينى.

نگاهى به زندگى حجة الاسلام و المسلمين قزوينى (م 1415ق)وى ، در سال 1348 ق ، در شهر مقدّس كربلا ، در خانواده اى روحانى به دنيا آمد . پس از تكميل تحصيلات مقدّماتى و سطوح حوزه، سال ها در دروس خارج فقه و اصول علماى آن سامان شركت جُست و در كنار آن ، به وظيفه تبليغ و خطابه پرداخت و در اين راه ، به درجات رفيعى نايل آمد و از خطباى بزرگ گرديد . به همين دليل ، وى به چندين كشور افريقايى و آسيايى سفر كرد و در كنار وعظ و خطابه ، به تأليف كتاب هاى بسيارى همّت گماشت .

.


1- . مقصود از مجموعه هاى حديثى خاص يا موضوعى ، متونى هستند كه محور خاصّى را در احاديث معصومان عليهم السلام دنبال كرده و يا مجموعه روايات يكى از معصومان را دربرگرفته اند .

ص: 54

برخى آثار حجة الاسلام و المسلمين قزوينى
مرورى بر «موسوعة الإمام الصادق عليهم السلام »

برخى آثار حجة الاسلام و المسلمين قزوينىاز جمله مى توان به اين موارد اشاره كرد: 1. سيرة الرسول الأعظم صلى الله عليه و آله ؛ 2. على عليه السلام من المهد إلى اللّحد ؛ 3. شرح نهج البلاغة ، 3 ج ؛ 4. فاطمة الزهراء عليهاالسلام من المهد إلى اللحد ؛ 5. المهدى من المهد إلى الظهور ؛ 6. موسوعة الإمام الصادق عليه السلام (كه مهم ترين و بزرگ ترين تأليف ايشان است) . سيّد محمّد كاظم قزوينى ، در سيزدهم جمادى ثانى 1415 ، در شهر قم ، بدرود حيات گفت .

مرورى بر «موسوعة الإمام الصادق عليه السلام »اين مجموعه، در نُه مجلّد تدوين يافته و در سال 1414 ق، در قم به چاپ رسيده است. بخشى از جلد اوّل كتاب به «حديث ثقلين» اختصاص يافته و سپس ، درباره امامت ائمه اثنا عشر است و بعد ، زندگى نامه امام صادق عليه السلام ذكر شده است. بيشتر جلد اوّل و بخشى از جلد دوم كتاب ، حاوى اطلاعات 162 كتاب از اهل سنّت (از قرن دوم تا چهاردهم هجرى) است كه در آنها نامى از امام صادق عليه السلام به ستايش برده شده يا رواياتى آمده كه در سندشان نام امام صادق عليه السلام آمده است و در آن ، 1229 حديث از اين دست ، از اهل سنّت نقل شده است. در ادامه ، پس از ذكر راويان آن امام و جرح و تعديل بعضى از آنان، احاديث امام صادق عليه السلام به ترتيب موضوعى آمده و در ابتدا با «عقل و علم» آغاز شده است و سپس احاديثِ اعتقادات (توحيد، عدل، نبوّت، قرآن، امامت، معاد جسمانى، ايمان و كفر و...) است . در ادامه ، ابواب ديگرى در موضوعات زير ، تدوين شده است : روزها و ساعات، سعادت و نحوست زمان ها ، ملائكه و صفاتشان و... ؛ معادن و كوه ها، نهرها و بادها و آب ها و زمين و... ؛ انسان و نفس و روح و رؤيا، امراض و ادويه، سِحر و چشم زخم و جنّ و... ؛ سپس ، ابواب عبادات ذكر شده: كتاب الطهارة، كتاب الزكاة، كتاب الخمس، كتاب الصوم، كتاب الحج و العمرة و... كتاب القصاص و الحدود و الديات.

.

ص: 55

2 . نهج السعادة فى مستدرك «نهج البلاغة»

نگاهى به زندگى آية اللّه محمّد باقر محمودى

2. نهج السعادة فى مستدرك «نهج البلاغة»تأليف مرحوم آية اللّه شيخ محمّد باقر محمودى . اين كتاب در فاصله سال هاى 1385 تا 1425 ق ، در دوازده جلد به چاپ رسيده است.

نگاهى به زندگى آية اللّه محمّد باقر محمودى (م 1385ش)آية اللّه محمودى ، در سال 1302 ش ، در روستاى «عَلامَروْدشت» از توابع لامِرد فارس به دنيا آمد. دروس مقدّمات را در همان جا به پايان رساند و در نوزده سالگى به اشتياق تحصيل علوم دينى ، پياده ، راهى نجف اشرف شد. وى سال ها درس خارج فقه را نزد حضرات آيات سيّد محمّد شاهرودى ، سيد محسن حكيم و ميرزا عبدالهادى شيرازى و اصول فقه را نزد آقا ميرزا باقر زنجانى و شيخ حسين حلّى تلمّذ كرد و مدّتى هم در درس فقه و اصولِ علماى ديگر در كربلا و نجف ، شركت نمود . وى در سال 1330 ش ، شهر كربلا را براى سكونت برگزيد و از آن پس ، سال ها در درس فقه و اصول آقا ميرزا حسن يزدى و آقا يوسف شاهرودى شركت جست . همچنين ، در طول مدّت اقامت در كربلا ، در كنار تحصيل، به تحقيق و تأليف نيز پرداخت كه در اين ميان ، مهم ترين اثر خود (نهج السعادة) را تدوين و تأليف نمود. وى پس از پيروزى انقلاب اسلامى به ايران بازگشت و در شهر قم ، مسكن گزيد و در سال 1385 (1426 ق) بدرود حيات گفت . (1)

.


1- . جهت اطلاع بيشتر ، ر . ك : علوم حديث ، ش 4 ، تابستان 1376 (گفتگو با آية اللّه محمّد باقر محمودى) .

ص: 56

برخى آثار آية اللّه محمّد باقر محمودى
نگاهى به «نهج السعادة»

برخى آثار آية اللّه محمّدباقر محمودىآية اللّه محمودى ، كتاب هاى بسيارى را تأليف و تصحيح كرده است . برخى از آثار حديثى يا مرتبط با حديث ايشان _ كه به حديث شيعه اماميّه مربوط اند _ عبارت اند از : 1. أسانيد نهج البلاغة و شواهده؛ 2. سيرة الأئمّة من بحار الأنوار؛ 3. نهج السعادة فى مستدرك نهج البلاغة؛ 4. تصحيح سه جلد از بحار الأنوار (ج 32 و 33 و 34) (وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى)؛ 5. تصحيح الأربعين عن الأربعين، الخزاعى، 1 ج (وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى). (1)

نگاهى به «نهج السعادة»همان گونه كه از نام آن مشهود است، اين كتاب ، مجموعه اى است از سخنان و خطبه ها و نامه ها و اشعار اميرمؤمنان على عليه السلام كه در نهج البلاغه آمده اند و يا متن ناقصى از آنها در نهج البلاغه آمده است و يا از نظر سيّد رضى رحمه اللهپنهان مانده اند و يا آن كه وى در نهج البلاغه به هر دليلى ذكرشان نكرده است . اين كتاب ، در شش باب تنظيم شده است ، باب اوّل ، در خطبه ها و گفتارهاى طولانى است . باب دوم ، شامل نامه ها و پيام هاى امام عليه السلام است. باب سوم ، شامل دعاها و مناجات هاست. باب چهارم ، دربرگيرنده وصايا و توصيه هاست . باب پنجم ، شامل حكمت هاى كوتاه و بيان هاى مختصر است و باب ششم ، شامل اشعار امام عليه السلام است . تدوين اين مجموعه ، پانزده سال به طول انجاميده و در طول آن ، مؤلّف ، مدّعى است كه به بسيارى از مصادر نهج البلاغه در كتاب هاى معتبر دست يافته است و اَسناد و شواهد بسيارى براى بيشتر مطالب نهج البلاغه در مصادر سنّى و شيعه به دست آورده است. ايشان ، سخنانى را كه از امام عليه السلام نقل شده ، امّا مصدر معتبرى نداشته اند و يا راوى آنها ، موثّق نبوده ، نياورده و نيز از آوردن عبارات منسوب به ايشان كه داراى اختلاط و آشفتگى الفاظ بوده اند ، خوددارى كرده است. مؤلّف ، تنها در صدد جمع آورى سخنان بليغ امام عليه السلام نبوده ؛ بلكه آنچه را به نظر او به سعادتْ رهنمون مى شده است ، چه بليغ باشد و چه نباشد ، جمع آورى نموده است. در ترتيب سخنان و عبارات امام عليه السلام سعى شده كه تاريخ صدور آنها لحاظ گردد، حتّى اگر تقريبى و ظنّى باشد و آنچه زمان صدورش معلوم نبوده ، در پايان هر باب ، مستقلاً ذكر شده است. بر خلاف نهج البلاغه و به تبعيت از كتب حديثى، تمام اسناد روايات ، ذكر شده است. منابع و مصادر اصلى روايات و اختلاف نقل ها ، در پايان هر حديث در متن كتاب آمده و توضيحات اضافى و ديگر مصادر ، در پاورقى ذكر شده است.

.


1- . . برخى ديگر از آثار آية اللّه محمودى عبارت اند از : 1 . ترجمة الإمام على بن أبى طالب من تاريخ دمشق ، 3 ج (بيروت) ؛ 2 . ترجمة الإمام الحسن عليه السلام من تاريخ دمشق (بيروت) ؛ 3 . تصحيح فرائد السمطين ، الجوينى ، 2 ج (بيروت) ؛ 4 . خصائص أمير المؤمنين ، النسائى (بيروت) ؛ 5 . أسمى المناقب فى مناقب أميرالمؤمنين عليه السلام ، الشيخ المقرّى (بيروت) ؛ 6 . تصحيح المعيار و الموازنه فى فضائل أمير المؤمنين عليه السلام ، الإسكافى (بيروت) ؛ 7 . ترجمة الإمام الحسين من تاريخ دمشق ، (قم ، مجمع احياى فرهنگ اسلامى) ؛ 8 . عَبَرات المصطفين فى مقتل الحسين عليه السلام ، 2 ج (قم ، مجمع احياى فرهنگ اسلامى) ؛ 9 . تصحيح أنساب الأشراف (ج 2 و 3) ، البلاذرى ، 2 ج ، (مجمع احياى فرهنگ اسلامى) ؛ 10 . تصحيح مناقب أمير المؤمنين عليه السلام ، محمّد بن سليمان الكوفى ، 3 ج (مجمع احياى فرهنگ اسلامى) ؛ 11 . تصحيح شواهد التنزيل ، الحاكم الحسكانى ، 3 ج (وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى) .

ص: 57

. .

ص: 58

3 . سنن النبى صلى الله عليه و آله

نگاهى به زندگى علّامه طباطبايى

3. سنن النبى صلى الله عليه و آلهتأليف علّامه سيّد محمّد حسين طباطبايى. (1)

نگاهى به زندگى علّامه طباطبايىمرحوم آيه اللّه علّامه سيّد محمّدحسين طباطبايى ، در سال 1321ق ، برابر با 1281 ش ، در تبريز به دنيا آمد. جدّش سراج الدين عبدالوهّاب حسنى حسينى ، متولّد سمرقند و ساكن تبريز بود . پدر و نياكان او تا چهارده نسل ، همگى از دانشمندان و چهره هاى نامدار بودند. وى در پنج سالگى ، مادر و در نُه سالگى ، پدرش را از دست داد و تحت سرپرستى زن و مردِ خادم خانوادگى شان قرار گرفت. (2) او آموختن قرآن و مقدّمات ادبيات را به همراه برادر كوچك ترش به انجام رساند و در سال 1297 ش ، وارد مدرسه طالبيه تبريز شد و تا سال 1304 ش ، به فراگيرى كتاب هاى مختلف ، از جمله : صمديّه ، سيوطى ، مغنى ، شرح لمعه ، مكاسب ، معالم ، قوانين ، رسائل ، كفايه ، شرح اشارات و ... پرداخت . (3) وى در سال 1304ش ، عازم نجف شد و در محضر درس آية اللّه محمّد حسين غروى اصفهانى حضور يافت و يك دوره درس خارج اصول و چهار سال خارج فقه را نزد ايشان تلمّذ نمود . همچنين ، يك دوره درس خارج اصول ميرزاى نايينى و هشت سال خارج فقه ايشان را درك كرد. درس فلسفه را نيز نزد حكيم سيّد حسن بادكوبى فرا گرفت و به امر استاد ، در درس رياضى سيّد ابوالقاسم خوانسارى نيز حاضر شد و يك دوره حساب احتمالى و يك دوره هندسه مسطّحه و فضايى و جبر استدلالى را فرا گرفت . (4) علامه طباطبايى ، در سال 1314ش ، پس از يازده سال ، به وطن بازگشت و مدّت ده سال به آبادانى و رونق منطقه سكونت خود (روستاى شادآباد) پرداخت . در اين مدّت ، بعضى از رساله هاى علمى خود را نيز تأليف كرد و سرانجام در سال 1325ش ، به دليل ناامنى منطقه آذربايجان ، عازم قم شد . پس از استقرار در قم ، ابتدا به تدريس تفسير قرآن در روزهاى تعطيل پرداخت (5) و كم كم ، دروس ديگر ، از جمله شرح الأسفار الأربعة و... را به راه انداخت . حاصل تلاش ايشان در شهر قم ، دو اثر برجسته ، يعنى تفسير الميزان و اصول فلسفه و روش رئاليسم و تربيت شاگردان برجسته اى چون شهيد مطهّرى ، استاد محمّد تقى جعفرى و شهيد سيّد محمّد حسينى بهشتى است . علّامه ، پس از عمرى تلاش در راه تدريس و تأليف، عاقبت در 24 آبان 1360 در 79 سالگى دار فانى را وداع گفت .

.


1- . گرچه اين كتاب از نظر حجم كوچك است ، اما با توجّه به وجاهت علمى و بزرگىِ مقام آية اللّه علامه طباطبايى ، معرّفى مختصرى از آن آورديم .
2- . مرزبان وحى و خرد ، ص 39 _ 44 (برگرفته از زندگى نامه خودنوشت علّامه طباطبايى) .
3- . همان ، ص 80 _ 81 .
4- . مجموعه مقالات و پرسش و پاسخ ها ، ص 3 .
5- . مرزبان وحى و خرد ، ص 82 _ 83 .

ص: 59

مرورى بر «سنن النبى صلى الله عليه و آله »

مرورى بر «سنن النبى صلى الله عليه و آله »اين كتاب _ كه از نگاشته هاى روزگار جوانى علامه طباطبايى است _ ، اوّلين بار در سال 1354ش ، چاپ شد و سال هاى بعد ، چندين بار تجديد چاپ گرديد و دست كم ، سه ترجمه فارسى از آن ، به همّت آقايان محمّد هادى فقهى ، حسين استادوَلى و لطيف راشدى ، تاكنون به انجام رسيده است. محتواى كتاب ، شامل بخشى از رواياتى است كه محدّثان در كتاب هاى خود از آداب و سنن پيامبر اسلام نقل كرده اند و از آن جا كه به نظر علّامه ، هيچ مكروه و مباحى از آن جهت كه مكروه و مباح است ، از پيامبر صلى الله عليه و آله سر نمى زند، مؤلف ، از آنها سخن به ميان نياورده است. اسانيد روايات هم به جهت اختصار حذف شده است ؛ امّا روايات «مسند» از «مرسل» ، تميز داده شده است. روايات مربوط به شمايل پيامبر صلى الله عليه و آله نيز ذكر شده است. اصل اين كتاب در 21 باب و شامل 411 روايت است ؛ امّا در ترجمه هاى فارسى ، برخى مترجمان ، ملحقاتى بر آن افزوده و كلّ روايات كتاب را به بيش از نُهصد عدد رسانده اند. مصادر روايات ، از كتب شيعه اند ، بجز إحياء العلوم غزالى و الدرّ المنثور سيوطى .

.

ص: 60

4 . سنن النبى صلى الله عليه و آله

نگاهى به زندگى حجة الاسلام و المسلمين مدير شانه چى

4. سنن النبى صلى الله عليه و آلهتأليف مرحوم حجة الاسلام و المسلمين استاد كاظم مدير شانه چى .

نگاهى به زندگى حجة الاسلام و المسلمين مدير شانه چى (م 1381ش)او در سال 1306 ش ، در شهر مقدّس مشهد ، ديده به جهان گشود . پدرش به تجارت اشتغال داشت و مادرش از خانواده اى روحانى بود. پس از اتمام دوره دبيرستان، در بيست سالگى وارد حوزه علميه مشهد شد و به تحصيل علوم دينى پرداخت . او ادبيات فارسى و عربى را نزد اديبان نيشابورى و هروى خواند. كتاب شرح اللمعة و قوانين را نزد ميرزا محمّد مدرّس فراگرفت و كتاب هاى رسائل و مكاسب را نزد شيخ هاشم قزوينى تلمّذ نمود . همچنين ، كتاب كفاية الاُصول را هم نزد شيخ هاشم قزوينى و مرحوم نوقانى فراگرفت. دروس خارج فقه و اصول را نيز بجز از مرحوم نوقانى و شيخ هاشم قزوينى، نزد شيخ مجتبى قزوينى ، آية اللّه ميرزا مهدى اصفهانى ، آية اللّه سيّد يونس اردبيلى و آية اللّه ميلانى تلمّذ نمود . در زمينه علوم عقلى، شرح الإشارات خواجه نصير و شرح الهداية ى ملّاصدرا و بخش هايى از الأسفار الأربعة را از محضر شيخ مجتبى قزوينى فراگرفت . شرح قيصرى بر فصوص الحكم را هم تابستان ها نزد مرحوم الهى قمشه اى آموخت . در سال 1337 ش ، پس از افتتاح دانشكده الهيات مشهد، از وى براى تدريس در رشته الهيات دعوت به عمل آمد. ايشان هم پس از مشورت با اساتيد خود ، اين مهم را پذيرفت و مشغول تدريس دروسى مثل: تاريخ اسلام، علم الحديث، ملل و نحل، دراية الحديث، تاريخ فقه و آيات الأحكام شد . پس از تأسيس دانشگاه رضوى نيز تاريخِ حديث را در آن جا تدريس نمود . استاد مدير شانه چى ، در كنار تدريس ، از تحقيق و تأليف نيز غافل نشد و آثارى را به يادگار گذاشت . ايشان در سال 1381ش ، در مشهد بدرود حيات گفت.

.

ص: 61

برخى آثار حجة الاسلام و المسلمين مدير شانه چى

برخى آثار حجة الاسلام و المسلمين مدير شانه چى1. علم الحديث؛ 2. دراية الحديث؛ 3. آيات الأحكام؛ 4. ترجمه و شرح تبصرة المتعلمين؛ 5. تاريخچه ادوار منطق؛ 6. تاريخچه فقه مذاهب اسلامى؛ 7. مزارات خراسان؛ 8. روش استنباط؛ 9. كتاب و كتاب خانه در اسلام؛ 10. تحقيق و تحشيه الأنوار البهية ى شيخ عبّاس قمى؛ 11. مقدّمه و تحقيق الأربعين نورالدين عبد الرحمان جامى؛ 12. مقدّمه و تصحيح چهل حديث حسين بن سيف الدين هرَوى؛ 13. تحقيق المسائل الجارودية ى شيخ مفيد؛ 14. اشراف و نظارت بر تأليف و تحقيق و نشر كتاب سنن النبى صلى الله عليه و آله . (1)

.


1- . از ايشان ، آثار چاپ شده و چاپ نشده ديگرى باقى مانده است . جهت اطّلاع بيشتر ، ر .ك : يادمان استاد مدير شانه چى .

ص: 62

مرورى بر «سنن النبى صلى الله عليه و آله »

5 . موسوعة الإمام الجواد عليه السلام

مرورى بر «سنن النبى صلى الله عليه و آله »اين كتاب ، مجموعه اى است نُه جلدى از احاديث پيامبر خدا به روايت اصحاب و يا ائمه معصوم عليهم السلام كه توسّط بنياد پژوهش هاى اسلامى آستان قدس رضوى ، زير نظر حجه الاسلام والمسلمين كاظم مدير شانه چى تهيّه و در سال 1419 ق، چاپ شده است. به طور كلّى ، ساختار كتاب به شرح زير است : 1 . در اين مجموعه ، آنچه از قول و فعل و تقريرِ پيامبر صلى الله عليه و آله نقل شده، حتّى احاديثى كه توسط تابعيان نقل شده و سندش به پيامبر خدا بازمى گردد، آمده است. 2 . در ابتداى هر حديث ، نام منبع اصلى آن ، ذكر شده و در پاورقى ، نشانى حديث ، ابتدا در كتاب هاى وسائل الشيعة يا مستدرك الوسائل و سپس ، در مصدر اصلى ذكر شده است. 3 . بعضا در كنار مصادر شيعه، از مصادر اهل سنّت نيز نام برده شده است. 4 . بعضى از مفاهيم و عبارت هاى مشكل ، توضيح داده شده است. 5 . با دقّت در مصادر حديث، مناسب ترين و صحيح ترين متون ، انتخاب شده و موارد اختلافى در پاورقى ذكر شده است. 6 . سند احاديثى كه در باب هاى متعدّد تكرار شده اند ، تنها در مورد اوّل ، ذكر شده و در موارد تكرارى، به جاى سند، عبارت «بإسناده المتقدّم» آمده است .

5 . موسوعة الإمام الجواد عليه السلاماين كتاب در دو مجلّد ، توسّط مؤسسه تحقيقات اسلامى ولى عصر عليه السلام ، زير نظر آية اللّه ابوالقاسم خزعلى تدوين يافته و در سال 1419ق ، به چاپ رسيده است. موسوعة الإمام الجواد عليه السلام مجموعه احاديث امام محمّد تقى عليه السلام است ، به علاوه آنچه در مورد ايشان در كتاب هاى حديثى و تاريخى ذكر شده است . كتاب ، بر اساس ساختار ذيل تدوين يافته است: 1. در اين تدوين ، بعد از ذكر متن كامل حديث در باب مناسب آن ، موضوعات فرعى مطرح در آن حديث نيز مورد اشاره قرار گرفته است . 2. در صورت تكرار احاديث، طولانى ترين و قديم ترين متن آن ذكر شده و موارد مشابه در پاورقى قيد شده است. 3. كلمات و عبارات مبهم ، در پاورقى توضيح داده شده است. 4. مهم ترين كارى كه در اين كتاب صورت پذيرفته، جداسازى و تعيين احاديثى است كه در بعضى كتاب ها به امام جواد عليه السلام نسبت داده شده اند، در حالى كه از معصوم ديگرى بوده اند.

.

ص: 63

6 . موسوعة النبىّ الأعظم صلى الله عليه و آله

6. موسوعة النبىّ الأعظم صلى الله عليه و آلهتأليف مرحوم حجة الاسلام و المسلمين دكتر محمّد هادى امينى . اين كتاب ، در دو مجلّد در سال 1415 ق ، به چاپ رسيده است . كتاب ، مجموعه اى است از آنچه به پيامبر اكرم ، اسناد داده شده و در تنظيم آن ، از روش كتاب هاى معتبر حديثى استفاده شده است ، بدين صورت كه ابتدا روايات درباره «عقل و جهل» آمده و در پايان ، «كتاب الحدود و الديات» آورده شده است . در گردآورى احاديث ، از منابع اهل سنّت نيز استفاده شده است . تمام احاديث ، به صورت كامل همراه با سند ذكر شده اند و مصدر آن ، در پايان حديث آمده است . شرح حال بعضى از راويان و نيز توضيح لغات مشكل ، در پاورقى آمده و اختلاف نسخ در پاورقى بيان شده است .

.

ص: 64

7 . الألفين فى أحاديث الحسن و الحسين عليهماالسلام

8 . مكاتيب الرسول صلى الله عليه و آله

نگاهى به زندگى آية اللّه احمدى ميانجى

7. الألفين فى أحاديث الحسن و الحسين عليهماالسلامتأليف شيخ على حيدر مؤيّد . اين اثر ، در چهار جلد ، به سال 1419 ق ، به چاپ رسيده است . علّت تأليف اين كتاب ، توسّط مؤلّف ، چنين بيان شده كه چون احاديث ائمه عليهم السلام كمتر به صورت فردى از هر يك از آنها در يك جا گرد آمده و غالبا به صورت عمومى و تفكيك نشده بوده ، لذا وى دست به اين كار زده است ، بخصوص كه مدّعى است آنچه معمولاً از احاديث امام حسن و امام حسين عليهماالسلام نقل مى شود ، بسيار كمتر از احاديثِ وارده شده از ايشان است. مؤلّف ، از هر يك از اين دو امام ، هزار حديث از كتب اصلى اهل سنّت و شيعه جمع آورى كرده و در چهارده باب ، تنظيم نموده است. بعضى از اين ابواب ، عبارت اند از: خطبه ها، نامه ها، احتجاجات، تفسير، دعا، احكام، عبادات و... .

8 . مكاتيب الرسول صلى الله عليه و آلهتأليف مرحوم آية اللّه شيخ على احمدى ميانجى .

نگاهى به زندگى آية اللّه احمدى ميانجى (م 1379ش)وى، در چهارم محرم 1345 ق (1305ش) ، در روستاى «پورسخلو» از توابع شهر ميانه به دنيا آمد . كتاب هاى نصاب الصبيان و گلستان سعدى را در كودكى نزد پدرش فرا گرفت و در سال 1358 ق ، عازم شهر ميانه گرديد. در آن جا ادبيات عرب، حاشية ملّا عبد اللّه ، معالم الاُصول، شرح اللمعة و مقدارى از قوانين الاُصول را نزد ابومحمّد حجّتى آموخت. او در سال 1363ق (1323ش) ، عازم قم گرديد و در درس آيات عظام : بروجردى، محقّق داماد و گلپايگانى تلمّذ نمود و در تفسير نيز از درس علّامه سيدمحمّدحسين طباطبايى بهره جُست . ايشان در كنار تحصيل ، به تدريس سطوح مختلف حوزوى مى پرداخت و در تربيت شاگرد ، مهارت خاصّى داشت. درس اخلاق ايشان نيز بسيار شورانگيز بود. (1) طى سال هاى طولانى تحصيل و تدريس در حوزه، تجربيات و اندوخته هاى گران مايه اى نصيب ايشان گرديد . در نتيجه ، دست به تحقيق و تأليف هم بُرد و آثارى را به رشته تحرير درآورد . آية اللّه احمدى ميانجى در روز دوشنبه 21 شهريور سال 1379 به جهان جاويدان پَر كشيد و پيكرش در حرم مطهّر حضرت معصومه عليهاالسلام به خاك سپرده شد.

.


1- . ر . ك : علوم حديث ، ش21 ، ص 142 _ 143 .

ص: 65

برخى آثار آية اللّه احمدى ميانجى

برخى آثار آية اللّه احمدى ميانجى1 . مواقف الشيعة ؛ 2 . مالكيت خصوصى ، 2 ج ؛ 3 . السجود على الأرض ؛ 4 . التبرّك ؛ 5 . الأسير فى الإسلام ؛ 6 . مكاتيب الأئمة عليهم السلام (كه تاكنون ، چهار جلد آن به وسيله دارالحديث ، منتشر شده است) ؛ 7 . مكاتيب الرسول صلى الله عليه و آله (كه مهم ترين اثر ايشان به شمار مى رود و به تفصيل ، به معرّفى آن خواهيم پرداخت ) ؛ 8 . أحاديث أهل البيت عليهم السلام عن طرق أهل السنّة (با همكارى آية اللّه سيّد مهدى روحانى) .

.

ص: 66

مرورى بر «مكاتيب الرسول صلى الله عليه و آله »

مرورى بر «مكاتيب الرسول صلى الله عليه و آله »اين كتاب ، مجموعه اى است از نامه ها و نوشته هايى چون پيمان نامه هاى پيامبر خدا كه از ميان كتاب هاى حديثى ، تفسير ، تاريخ و ادبيات ، جمع آورى شده است . اين مجموعه ، اوّلين بار در سال 1379 ق ، به چاپ رسيد ؛ امّا مؤلّف در خلال سال هاى متمادى تا 1418ق ، به نامه ها و نوشته هاى ديگرى دست مى يابد كه در گوشه و كنار حاشيه كتاب خود ، يادداشت مى نمايد ، تا اين كه در همين سال ، آنها را به كتاب اصلى مى افزايد و براى اين كار ، ناچار ، به نگارش مجدّد و تنظيم جديد كتاب مى پردازد . در تدوين اين مجموعه ، نامه ها و نوشته هاى پيامبر صلى الله عليه و آله به دو بخش تقسيم شده است: بخش اوّل ، شامل نامه هاى پيامبر خدا كه براى امام على عليه السلام املا نموده و ايشان نوشته است ؛ بخش دوم ، شامل نامه هايى است درباره دعوت به اسلام كه يا براى فرمانداران و كارگزاران خود ، جهت تبيين وظايف آنها نگاشته و يا پيمان نامه ها و امان نامه هايى است كه در موارد مختلف نوشته شده است و از اين تعداد 229 عدد ، نامه هايى است كه در آنها لفظ و كلام پيامبر خدا به دست ما رسيده و 255 عدد از آنها نامه هايى است كه الفاظ آنها به دست ما نرسيده است . البته اينها بجز نامه هايى است كه به ايشان نسبت داده شده يا نامه هايى است كه قرار بوده نوشته شود، امّا هرگز نوشته نشده است كه اين بخش ، در خاتمه كتاب ، ذكر شده است . مؤلّف، پس از آوردن متن نامه ها، تمام مصادر آنها را در ذيل متن ، ذكر كرده و در مواردى كه نياز بوده، به شرح و توضيح بعضى عبارات و لغات مشكل ، پرداخته است . اين مجموعه ، در سه جلد متن و يك جلد فهرست هاى فنّى تنظيم شده و شامل فصل هاى زير است : فصل اوّل : فى افتتاحه كتبه ببسم اللّه الرحمن الرحيم فصل دوم : فيما كان يشرع به كتبه بعد البسملة فصل سوم : فى بلاغة كتبه فصل چهارم : فى الألفاظ الغريبة الموجودة فى كتبه فصل پنجم : فى أنه كان يكتب أم لا فصل ششم : فى كتابه فصل هفتم : حول كتبه و رسله إلى الملوك للدّعوة فصل هشتم : حول الكتب الّتى لم تصل إلينا نصوصها فصل نهم : حول كتبه المودعة عند أهل بيته المشتملة على كتابة الحديث و ... فصل دهم : فى كتبه للدّعوة إلى الإسلام فصل يازدهم : فى كتبه إلى عمّاله و اُمرائه فصل دوازدهم: فى عهوده و مواثيقه فصل سيزدهم: فى كتبه فى الإقطاعات فصل چهاردهم: فى كتبه فى الموضوعات المختلفة الخاتمة: فى الكتب المختلفة المنسوبة إليه .

.

ص: 67

. .

ص: 68

كتاب شناسى مجموعه هاى حديثى خاص يا موضوعى سده هاى چهاردهم و پانزدهم

كتاب شناسى مجموعه هاى حديثى خاص يا موضوعى سده هاى چهاردهم و پانزدهم1 . أحاديث دينية (المواعظ الدينية) ، السيّد محمّد حسين الحسينى الجلالى، مؤسسة اهل البيت عليهم السلام ، بى جا ، بى تا . 2 . أحاديث الغيبية، تحقيق: مؤسّسة المعارف الإسلامية، قم : مؤسّسة المعارف الإسلامية، 1415ق. 3 . الاحاديث القدسية، زيد بكرى، قم : انصاريان ، 1417 ق . 4 . أحاديث المهدى عليه السلام من مسند أحمد بن حنبل، السيّد محمّد جواد الحسينى الجلالى، قم : مؤسّسة النشر الإسلامى، 1409ق. 5 . اخلاق ادارى در نهجالبلاغه، مصطفى دلشاد تهرانى، تهران: دريا، 1379 ش ، هفتم . 6 . الاداب الطبّية فى الاءسلام ، جعفر مرتضى العاملى، بيروت : دار البلاغة، 1412 ق . 7 . أدعية الاءمام زين العابدين عليه السلام ، جواد القيّومى الإصفهانى، قم : مؤسسة النشر الإسلامى، 1419ق. 8 . أدعية الاءمام المهدى عليه السلام المنسوب إلى الاءمام المهدى عليه السلام ، بيروت : دار المرتضى _ مؤسسة دخيل، 1419 ق . 9 . أدعية الاءمامين محمّد الباقر و جعفر الصادق عليهماالسلام، على محمّد على دخيّل ، بيروت : دار المرتضى، 1421 ق . 10 . أدعية الحج و آدابه ، محمّد الرَّيْشَهرى ، قم : دارالحديث ، 1377ش . 11 . أقوال الائمة عليهم السلام ، محبّ الإسلام موسوى، تهران : كتاب فروشى اسلامى، 1364 ش . 12 . ألف حديث فى المؤمن، هادى النجفى، قم : مؤسّسة النشر الإسلامى، 1416ق. 13 . الاءمام المهدى فى القرآن و السنة ، سعيد أبو معاش ، مشهد : بنياد پژوهش هاى اسلامى آستان قدس رضوى ، 1380 ش ، اوّل . 14 . أمثال و حكم الاءمام الرضا عليه السلام ، محمّد الغروى، بيروت : دار الزهراء ، 1410ق . 15 . أمثال و حكم الاءمام الكاظم و كلماته، محمّد الغروى، مشهد : المؤتمر العالمى للإمام الرضا عليه السلام ، 1422 ق / 1379 ش . 16 . أنباء الحجة عليه السلام ، إبراهيم حازم العاملى ، بيروت : دار المحجّة البيضاء ، 1426 ق . 17 . اهل البيت عليهم السلام به لسان اهل بيت عليهم السلام ، حبيب اللّه صميمى، تهران: صبا، 1381 ش، اوّل. 18 . أهل البيت فى القرآن ، السيّد صادق الحسينى الشيرازى ، بيروت : المركز العلمى ، 1400 ق . 19 . البحر الزخّار فى شرح أحاديث الائمة الاطهار ، السيّد محسن الأمين ، بيروت : شركة الكتبى ، 1413 ق / 1371 ش . 20 . بلاغة الاءمام الحسن عليه السلام ، جعفر عبد الرضا الحائرى، قم : شكورى، 1373ش. 21 . بلاغة الحسين عليه السلام ، مصطفى آل اعتماد، قم : اسماعيليان، 1406ق . 22 . بيان الائمة عليهم السلام للوقايع الغريبة و الاسرار العجيبة، 7 ج ، محمّد مهدى زين العابدين، قم : دار الغدير، 1425ق . 23 . البيان فى أخبار صاحب الزمان عليه السلام ، محمّد بن يوسف الكنجى، قم : مؤسسة النشر الإسلامى، 1409 ق . 24 . پانصد حديث اعتقادى واخلاقى، احمد صادقى اردستانى، قم : دفتر تبليغات اسلامى، 1373ش. 25 . پندهاى گران مايه پيغمبر اكرم به ابوذر غفارى، ابوطالب تجليل تبريزى، قم : دفتر نشر برگزيده، 1372ش. 26 . پندهاى معصومين عليهم السلام ، مهدى حائرى تهرانى، قم : بنياد فرهنگى امام المهدى عليه السلام ، 1372ش. 27 . پيام پيامبر، بهاء الدين خرمشاهى و مسعود انصارى، تهران: جامى 1376 ش ، اوّل. 28 . التبليغ فى الكتاب و السنة، محمّد الريشهرى، قم : دار الحديث، 1379ق. 29 . تمامُ نهج البلاغة من كلام الاءمام أمير المؤمنين ، السيّد صادق الموسوى ، بيروت : مؤسسه الأعلمى ، 1426ق ، 7ج . 30 . التنمية الاءقتصادية فى الكتاب و السنة، محمّد الريشهرى، قم : دار الحديث، 1422ق. 31 . توقيعات مقدّسه، جعفر وجدانى، تهران : كتاب فروشى مصطفوى . 32 . ثلات آلاف حكمة للإمام على عليه السلام ، محسن عقيل، دار السرور، 1421ق. 33 . حج در كلام قرآن و عترت، حسين فالى، قم : دار الثقلين، 1419ق. 34 . الحج فى الكتاب و السنة، مركز الحجّ للدراسات و النشر، قم : مركز الحجّ للدراسات و النشر، 1407ق. 35 . الحجّ و العمرة فى الكتاب و السنة ، محمّد الريشهرى، قم : دار الحديث، 1376ش. 36 . الحديث النبوى فى روايات الائمّة عليهم السلام ، خضر محمّد نبها ، بيروت : دار المحجّة البيضاء ، 1427ق . 37 . الحسين في القرآن ( تاويل آيات القرآن فى الحسين عليه السلام ) ، السيد محمد الواحد / ، مشهد ، لاهيجى ، 1418 ق . 38 . الحسين و عاشوراء فى الكافى، حسين صولى، بيروت : المركز الإسلامى للتراث، 1418ق. 39 . حقوق از ديدگاه امام سجاد عليه السلام ، قدرت اللّه مشايخى، قم : انصاريان، 1379ش. 40 . الحكم الزاهرة عن النبىّ و عترته الطاهرة ، عليرضا صابرى يزدى، تهران : سازمان تبليغات اسلامى، 1375ش. 41 . الحكم من كلام أمير المؤمنين عليه السلام ، 2ج ، قسم الحديث فى مجمع البحوث الإسلامية ، زير نظر : كاظم مدير شانه چى ، مشهد : بنياد پژوهش هاى اسلامى ، 1417 ق . 42 . الحكومة الاءسلامية فى أحاديث الشيعة، غلامرضا السلطانى، قم : مؤسسه در راه حق، 1368ق. 43 . الحوار بين الحضارات فى الكتاب و السنة، محمّد الريشهرى، قم : دار الحديث، 1379 ش . 44 . حياة الحيوان عند أهلالبيت عليهم السلام ، رسول كاظم، بيروت: دارالمحجّة البيضاء، 1426 ق. 45 . الدرّ الثمين أو ديوان المعصومين ، محمّد على مدرّس تبريزى ، تبريز : مطبعه ملّتى ، 1369 ق . 46 . دعاها و آداب حج و عمره، محمّد محمّدى رى شهرى ، قم : دار الحديث، 1377ش. 47 . دولت آفتاب (كشوردارى و مديريت در نهج البلاغه) ، مصطفى دلشاد تهرانى ، تهران : دريا ، 1378 . 48 . دو هزار حديث از حضرت على عليه السلام ، زين العابدين كاظمى خلخالى، تهران : فؤاد ، 1374 ش . 49 . رسالة الحقوق ، المنسوب إلى الاءمام السجّاد عليه السلام ، بيروت : دار الأضواء، 1419 ق . 50 . زبدة الاحاديث (من الاربعة إلى الاربعة)، عبّاس بن على اكبر الجهرودى القمى، قم: 1399ق. 51 . سلسلة دواوين المعصومين ، جمع و تحقيق : سيّد امير تقدّمى معصومى ، 10 ج ، قم : دليل ما ، 1381 _ 1385 ش . 52 . سنن الاءمام على عليه السلام ، لجنة الحديث فى معهد باقر العلوم عليه السلام ، قم : نور السجّاد عليه السلام ، 1380 ش ، اوّل . 53 . ششصد حديث برگزيده از چهارده معصوم عليهم السلام ، شعبانعلى لامعى، قم : ناصر. 54 . الشيعة فى القرآن ، السيّد صادق الحسينى الشيرازى ، كويت : هيئة محمّد الأمين ، 1423 ق . 55 . صحيفه فاطمه (احاديث و كرامات حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام) ، حميد احمدى جلفايى ، قم : زائر ، 1381 ش ، اوّل . 56 . صحيفه فاطميه، جواد قيّومى اصفهانى، ناشر : مؤلّف، 1372ش. 57 . صحيفه كاظميه ، سيّد محمّدرضا غياثى كرمانى ، تهران : سروش ، 1380 ش ، دوم . 58 . صحيفة الاءمام الرضا عليه السلام ، مؤسّسة الإمام المهدى عليه السلام ، قم : مؤسّسة الإمام المهدى عليه السلام . 59 . صحيفة الحسين عليه السلام ، جواد القيّومى الإصفهانى، قم : اسلامى، 1375ش. 60 . الصحيفة الحسينية، محمّد على الهمدانى، بيروت : مؤسّسة البلاغ، 1416ق. 61 . الصحيفة الرابعة السّجادية، جواد القيّومى الإصفهانى، قم : مكتبة الثقلين القرآن 1398ق. 62 . صحيفة الزهراء عليه السلام ، اسعد عبود، بيروت : الإرشاد للطباعة و النشر، 1419ق. 63 . الصحيفة الصادقية، باقر شريف القَرَشى، بيروت : دار الأضواء، 1410ق. 64 . صحيفة على بن أبى طالب عليه السلام ، رفعت فوزى عبد المطّلب، بيروت : دار السلام، 1406ق. 65 . الصحيفة الفاطمية الجامعة، محمّد باقر الموحّد الأبطحى، مؤسّسة الإمام المهدى عليه السلام ، قم: 1421ق . 66 . الصحيفة الكاظمية ، به كوشش و ترجمه : غلامرضا اكبرى ، مشهد : كنگره جهانى امام رضا عليه السلام ، 1372 ش ، اوّل . 67 . صحيفة المهدى عليه السلام ، عيسى الأهرى، مؤسّسة الغدير، 1406ق. 68 . صفات و علامات متّقين در خطبه اميرالمؤمنين عليه السلام ، 3 ج ، عبّاس حاجيانى دشتى ، قم : محلّاتى ، 1420 ق ، اوّل . 69 . الصلاة فى الكتاب و السنة، محمّد الريشهرى، قم : مؤسّسة دار الحديث، 1376ش. 70 . طبّ الاءمام الصادق عليه السلام ، محمّد كاظم القزوينى، بيروت : دار القارى، 1423ق. 71 . طبّ الاءمام على عليه السلام ، عقيل محسن، بيروت : دار الرسول الأكرم، 1417ق. 72 . طبّ الاءمام على بن موسى الرضا عليه السلام ، باقر شريف القَرَشى، بيروت : دار المرتضى، 1414ق. 73 . طبّ الاءمام موسى الكاظم عليه السلام ، عبد الحسين الجواهرى، بيروت : دار الكتاب الإسلامى، 1413ق. 74 . طبّ الرضا عليه السلام ، نصير الدين مير صادقى، تهران : كورش كبير، 1343ش. 75 . طبّ الرضا و طب الصادق عليهماالسلام السيّد مرتضى العسكرى، قم : رئوف، 1372ش. 76 . طبّ الصادق عليه السلام ، محمّد على خليلى، تهران : عطايى . 77 . الطفل فى حديث أهل البيت عليهم السلام ، قسم الدراسات الإسلامية فى دار المرتضى ، بيروت : دار المرتضى ، 1423 ق ، اوّل . 78 . العبادات على مذهب أهل البيت عليهم السلام ، السيّد محمّد حسين الحسينى الجلالى ، شيكاگو : اُپِن اِسكول . 79 . العلم و الحكمة فى الكتاب و السنة، محمّد الريشهرى، قم : مؤسّسة دار الحديث، 1376ش. 80 . على فى القرآن (2 ج) ، السيّد صادق الحسينى الشيرازى ، بيروت : دار العلوم ، 1421 ق . 81 . على عليه السلام فى الكتاب و السنة، حسين الشاكرى النجفى، قم : انصاريان، 1412ق. 82 . على عليه السلام و نظام الحكم فى الاءسلام، محمّد باقر الناصرى، بيروت : دار الزهراء، 1410 ق. 83 . فاطمة الزهراء فى القرآن ، السيّد صادق الحسينى الشيرازى ، اصفهان : خوش نواز ، 1421 ق . 84 . فضائل المهدى عليه السلام ، على اكبر تلافى، تهران : نيك معارف، 1372ش. 85 . الفقه المأثور و الاُصول المتلقّاة ، على المشكينى ، قم : الهادى ، 1378ش . 86 . قرآن در نهج البلاغه ، محمّدتقى مصباح يزدى ، نگارش : احمد محمدى ، قم : مؤسّسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى رحمه الله ، 1379 ش ، اوّل . 87 . القرآن الكريم وروايات المدرستين ، السيّد مرتضى العسكرى ، تهران : توحيد ، 1418 ق . 88 . كلمات قصار حسين بن على عليه السلام ، ابوالقاسم حالت، تهران : بهجت . 89 . كلمات قصار حضرت امير المؤمنين عليه السلام ، محمود دعوتى، تهران : نوين، 1366ش. 90 . كلمات قصار حضرت مولا على بن ابى طالب، سيّد مهدى لاجوردى زاده، قم : فرهنگ، 1384 ق. 91. المرأة فى فقه الاءمام الصادق عليه السلام ، محمود الشامى، بيروت: دارالكاتب العربى، 1426 ق. 92 . مُعجم المَحاسن و المساوئ ، ابوطالب التجليل التبريزى ، قم : جماعة المدرّسين ، 1417 ق . 93 . موسوعة الادعية ، 6 ج ، جواد القيّومى الإصفهانى ، مشهد : بنياد پژوهش هاى اسلامى آستان قدس رضوى ، 1418 ق . 94 . المهدى فى السنّة ، السيّد صادق الحسينى الشيرازى ، بيروت : مؤسّسة الوفاء ، 1400 ق . 95. المهدى فى القرآن ، السيّد صادق الحسينى الشيرازى ، اصفهان : خوش نواز ، 1421 ق . 96 . يك هزار حديث در يكصد موضوع (هر موضوع ، ده حديث) ، هادى موحّدى ، قم : ارم ، 1385 ، هشتم. 97 . ينابيع الحكمه (برگزيده روايات در قضايا و حكايات) ، تهران : دفتر مطالعات تاريخ و معارف اسلامى ، 1382 .

.

ص: 69

. .

ص: 70

. .

ص: 71

. .

ص: 72

. .

ص: 73

. .

ص: 74

. .

ص: 75

شيوه هاى خاصّ تدوين احاديث

يك . مُسنَد نويسى
معناى اصطلاحى «مسند»
اشاره

شيوه هاى خاصّ تدوين احاديثيك. مُسنَد نويسىحديث شناسان، سلسله متّصل راويان يك حديث را كه پيوسته از يكديگر روايت مى كنند تا به معصوم عليه السلام برسد ، «سند» حديث مى گويند . (1) زمخشرى گفته است: سند به منزله ستونى است كه متن حديث ، بر آن استوار است. (2) واژه «مسند» ، اسم مفعول «سند» از باب اِفعال و جمع آن ، «مسانيد» است . اين واژه ، معانى لغوى و اصطلاحى گوناگونى دارد، از جمله: روزگار ، (3) پسر خوانده ، و نيز چيزى كه به آن تكيه مى شود . (4)

معناى اصطلاحى «مسند»با كندكاو درباره منشأ اين واژه، ريشه آن را مى توان در كلام معصومان عليهم السلام جستجو كرد و به احتمال بسيار ، اصطلاح «مسند» ، از تعابير آنان در روايات ، اقتباس شده است . سكونى ، در روايتى از امام صادق عليه السلام ، به نقل از اميرمؤمنان ، آورده است : إذا حَدَّثتم بحديثٍ فأسندوه إلى الذى حَدَّثَكم، فإن كان حقا فلكم، و إن كان كِذبا فعليه . (5) هنگامى كه حديثى بازگو مى كنيد، آن را به گوينده اش مستند كنيد . در اين صورت ، چنانچه درست بود، به سود شماست و اگر دروغ بود، بر عهده اوست. نيز از امام باقر عليه السلام درباره حديثى كه به صورت مُرسَل و بدون سند نقل مى كنند ، پرسيده شد . ايشان فرمود : إذا حدَّثتُ الحديث فلم أسنده، فسندى فيه: أبى ، عن جدّى ، عن أبيه، عن جدّه رسول اللّه صلى الله عليه و آله ، عن جبرئيل عليه السلام ، عن اللّه عز و جل . (6) اگر حديثى گفتم و سندش را نقل نكردم، همانا سند من در آن ، چنين است: از پدرم ، از جدّم ، از جدش پيامبر خدا ، از جبرئيل عليه السلام ، از خداوند عز و جل . پس از آگاهى از ريشه واژه «مسند»، معناى اصطلاحى آن را بيان مى كنيم: نزد حديث شناسان، «مُسند» در برابر «مُرسَل» و «منقطع» و... ، حديثى است كه سندش از راوى تا پيامبر خدا ، پيوسته متّصل باشد . (7) به عبارت ديگر ، حديثى است كه در زنجيره اسناد آن ، حلقه اى مفقود نباشد. البته تعاريف ديگرى نيز از «مسند» توسّط بعضى دانشمندان ، همچون : خطيب بغدادى، ابن عبد البرّ قُرطُبى و سيّد حسن صدر ، بيان شده است . (8) شيوه تدوين كتاب هاى مسند ، متفاوت است . برخى براساس احاديث يك صحابى تنظيم شده اند (مانند : مسند أبى بكر) ، و برخى ديگر ، شامل احاديث چند صحابى است كه براى هر يك ، باب مستقلّى باز شده است (مانند : مسند أحمد بن حنبل) . در شيوه ديگر مسند نويسى، احاديث يكى از معصومان عليهم السلام را كنار هم آورده اند و گاهى نيز روايات يكى از راويان معتبر را تنظيم نموده اند كه عموما به نام گوينده حديث يا راوى آن است (مانند : مسند الرسول الأعظم، مسند الإمام الشهيد، مسند عبد العظيم الحسنى و مسند أبى بصير) . در ميان اهل سنّت ؛ تعداد بسيارى كتاب مسند ديده مى شود كه تعداد 174 مورد آن ، در كتاب مسندنويسى در تاريخ حديث ، شمارش شده است. (9) همچنين ، تعداد 36 مسند از شيعيان نام برده شده، كه اغلب آنها از متقدّمان و مربوط به پيش از يك قرن اخير است . در جستجويى كه انجام شد، تعداد 34 مورد از مسانيد معاصر شيعه را به دست آورديم كه پس از معرّفى چند مورد از مهم ترين آنها، فهرستى از آنها ذكر خواهيم نمود.

.


1- . نهاية الدراية ، ص 12 .
2- . أساس البلاغة ، ص 310 .
3- . ابن فارس ، در معجم مقاييس اللغة مى گويد : از آن رو ، روزگار را «مسند» گفته اند كه پاره هاى آن به هم پيوسته است .
4- . لسان العرب ، مادّه «سند» .
5- . وسائل الشيعة ، ج18 ، ص 56 .
6- . الإرشاد ، ص 250 .
7- . بديهى است كه نزد شيعيان ، سخن امامان معصوم عليهم السلام ، همچون سخن پيامبر صلى الله عليه و آله به عنوان سنّت شناخته مى شود و كلام آنان ، حجّت است .
8- . .جهت اطّلاع از اين تعاريف و موارد اختلاف آنها ، ر .ك : مسند نويسى در تاريخ حديث ، سيّد كاظم طباطبايى ، ص 35 _ 39 .
9- . مسند نويسى در تاريخ حديث ، ص 97 _ 179 .

ص: 76

. .

ص: 77

1 . مسند الرسول الأعظم صلى الله عليه و آله
2 . مسند الإمام على عليه السلام

1. مسند الرسول الأعظم عليه السلامتأليف حاج شيخ يحيى فلسفى دارابى شيرازى . اين كتاب دوازده جلدى در ده مجلّد ، در شيراز توسّط مؤسّسة المهدى عليه السلام به سال 1399 تا 1414 منتشر شده است . متن كتاب ، شامل احاديث و روايات اِسناد داده شده به پيامبر صلى الله عليه و آله است و بر حسب ترتيب كتاب الكافى و بحار الأنوار ، تبويب شده است، بدين صورت كه در ابتدا ، «كتاب العقل و الجهل» و در پايان آن ، «كتاب القصاص و الدّيات» قرار دارد. منابع مورد استفاده در استخراج احاديث پيامبر صلى الله عليه و آله ، اغلب ، كتب حديثى شيعه بوده است كه مجموع منابع آن از الكافى تا بحار الأنوار به 75 كتاب مى رسد . همچنين از كتاب هاى غير حديثى ، چون : منية المريد و رجال النجاشى و رجال الكشّى ، و نيز كتاب جاع أحاديث الشيعة استفاده شده است. ظاهرا اين مجموعه كامل نشده است و بايد مجلّدات ديگرى به آن افزوده مى شد.

2. مسند الإمام على عليه السلامتأليف شهيد حجة الإسلام والمسلمين سيّد حسن قَبّانچى .

.

ص: 78

نگاهى به زندگى حجة الاسلام و المسلمين سيّد قَبّانچى

نگاهى به زندگى حجة الاسلام و المسلمين قَبّانچىوى در سال 1328 ق ، در خانواده اى تبريزى ، در شهر نجف اشرف ، ديده به جهان گشود . نَسَبش با بيست و شش واسطه به امام حسين بن على عليه السلام مى رسد . در بيست سالگى پدرش را از دست داد . در آغاز جوانى ، به تحصيل علوم دينى رو آورد و پس از فراگيرى دروس مقدّماتى ، فقه و اصول را نزد حضرات آيات شيخ زين العابدين عاملى و سيّد محمّد جواد طباطبايى تبريزى تلمّذ نمود . وى در كنار تحصيل علوم دينى ، به تبليغ و خطابه ، عنايت ويژه اى داشت ، به گونه اى كه يكى از خُطباى بزرگ كشور عراق و ديگر كشورهاى عربى به شمار مى رفت . او به سبب فعاليت هاى دينى و سياسى خود ، بارها در حكومت هاى مختلف عراق ، دستگير و زندانى شد كه آخرين آنها ، پس از قيام شعبان 1411 (انتفاضه شعبانيه) بود كه توسّط عُمّال حكومت بعثى عراق ، دستگير شد و پس از آن ، مفقود گرديد و اكنون كه سال ها از سقوط صدّام و آزادى زندانيان سياسىِ باقى مانده در اسارتگاه هاى مخفى حكومت صدّام مى گذرد ، بايد وى را در كنار هزاران شهروند مفقود ديگر عراق ، در زمره شهيدان به شمار آورد . اين كتاب ، با تحقيق شيخ طاهر سلامى ، در ده جلد به سال 1420 ق ، توسّط دار الاُسوه ، در قم به چاپ رسيده است. كتاب مسند الإمام على عليه السلام حاصل 23 سال تلاش مؤلّف بوده و كارى فراگير در جمع آورى احاديث امام على عليه السلام است . نام اين كتاب در الذريعة ذكر نشده ، چون بعد از وفات شيخ آقا بزرگ تهرانى به اتمام رسيده است ؛ امّا چون ايشان از تأليف آن مطلّع بوده ، مقدّمه اى بر آن نگاشته است . اين مجموعه ، دربرگيرنده كلّيه احاديث، فتاوا، قضاوت ها، حكمت ها، احكام و بسيارى موضوعات ديگر از امام على عليه السلام است . مؤلّف ، بدون آن كه در صدد تميز بين احاديث صحيح و حَسَن و ضعيف باشد، سعى كرده هر آنچه از امام عليه السلام بوده ، جمع آورى نمايد و البته مدّعى نيست كه همه آنچه از ايشان صادر شده را جمع آورى نموده است ، چنان كه از نقل خطبه ها ، كلمات قصار و نامه هاى امام عليه السلام صرف نظر نموده است ؛ چون پيش از اين ، جمع آورى و چاپ شده اند.

.

ص: 79

3 . مسند فاطمة الزهراء عليهماالسلام
4 . مسند الإمام الشهيد عليه السلام

3. مسند فاطمة الزهراء عليهاالسلامتأليف حجة الإسلام والمسلمين سيّد حسين شيخ الاسلامى ، كتابى است يك جلدى كه انتشارات دفتر تبليغات اسلامى در سال 1377 ش ، آن را به چاپ رسانده است. اين كتاب ، مجموعه اى است از احاديث و رواياتى كه از فاطمه زهرا عليهاالسلامدر موضوعات گوناگون ، از جمله در اخلاق، احكام شرعى، علوم و معارف به ما رسيده است . همچنين در برگيرنده رواياتى است كه درباره مقام و صفات والاى ايشان توسّط ديگر معصومان عليهم السلام بيان شده است . در باب هاى ديگر ، درباره زندگى و معاشرت ايشان ، فرزندان و منزلت وى ، نام ائمه معصومِ از نسل ايشان و ... رواياتى گردآورى شده است و در پايان ، درباره وصيّت و وفات فاطمه زهرا عليهاالسلام احاديثى بيان شده است. اين مجموعه در 44 باب تنظيم گرديده كه شامل 496 حديث است . در ابتداى احاديث ، يك شماره مسلسل و يك شماره رديف مختص هر باب ، در نظر گرفته شده است. مؤلّف ، عموما سند روايات را به صورت كامل ذكر كرده و مصدر آن را در ابتداى حديث ، نام برده است.

4. مسند الإمام الشهيد عليه السلامتأليف حجة الإسلام والمسلمين استاد عزيز اللّه عَطارُدى قوچانى . 1 اين كتاب در سه مجلّد تدوين يافته و در سال 1376 ش ، به چاپ رسيده است . (1) مسند الإمام الشهيد مجموعه اى است از روايات درباره زندگى امام حسين عليه السلام و فضايل و مناقب وى، شهادت و ماجراهاى بعد از شهادت ، و نيز احاديث نقل شده از ايشان و راويان و فرزندانش. احاديث اين كتاب ، از منابع مشهور شيعه و اهل سنّت اخذ شده و بر اساس موضوعات گوناگون ، ترتيب يافته است. جلد اوّل ، داراى چهل باب بوده و موضوعات بعضى ابواب آن چنين است: ولادت امام حسين عليه السلام ، فضايل اخلاقى ايشان ، علم و فصاحت ايشان ، خروج ايشان از مدينه، شهادت حضرت مسلم عليه السلام و ماجراهاى امام عليه السلام با حرّ بن يزيد رياحى و... . جلد دوم نيز داراى چهل باب است و بعضى موضوعات آن ، بدين قرار است : آنچه در روز عاشورا گذشت، شهادت اصحاب امام حسين عليه السلام ، شهادت امام حسين عليه السلام ، ماجراهاى كوفه، ماجراهاى شام، ورود اهل بيت ايشان به مدينه، فضيلت زيارت امام حسين عليه السلام و ... . جلد سوم نيز داراى باب هاى متعدّدى است ، از جمله: نوحه گرى جغد و كبوتر بر امام حسين عليه السلام ، فضيلت كربلا و حائر امام حسين عليه السلام و باب نوادر. در ادامه اين جلد ، احاديث روايت شده از امام حسين عليه السلام با دسته بندى در موضوعات گوناگون ، ذكر شده و سپس ، در باب راويان از امام حسين عليه السلام نام 266 راوى را نقل كرده است و در نهايت ، اشعارى از بزرگان در رثاى آن امام شهيد، آمده است.

.


1- . شايان ذكر است كه آقاى عطاردى ، چند مسند ديگر نيز تأليف نموده كه در خلال معرّفى فهرست مسانيد ، نام برده خواهند شد.

ص: 80

. .

ص: 81

. .

ص: 82

كتاب شناسى مسندهاى سده هاى چهاردهم و پانزدهم

كتاب شناسى مسندهاى سده هاى چهاردهم و پانزدهم1 . مسند الإمام الباقر عليه السلام ، عزيز اللّه العطاردى ، تهران : عطارد ، 1381ش. 2 . مسند الإمام الباقر عليه السلام ، سيّد محمّد كاظم الكفائى النجفى . (1) 3 . مسند الإمام الجواد عليه السلام ، عزيز اللّه العطاردى، مشهد : المؤتمر العالمى للإمام الرضا عليه السلام ، 1410ق. 4 . مسند الإمام الرضا عليه السلام ، عزيز اللّه العطاردى ، مشهد : المؤتمر العالمى للإمام رضا عليه السلام ، 1406ق. 5 . مسند الإمام الشهيد أبى عبد الله، عزيز اللّه العطاردى ، تهران : عطارد، 1376ش. 6 . مسند الإمام الصادق عليه السلام ، 22 ج ، عزيز اللّه عطاردى ، تهران : عطارد ، 1384 ش ، اوّل . 7 . مسند الإمام العسكرى عليه السلام ، عزيز اللّه العطاردى ، مشهد : المؤتمر العالمى للإمام الرضا عليه السلام ، 1410ق. 8 . مسند الإمام الكاظم عليه السلام ، عزيز اللّه العطاردى ، مشهد : المؤتمر العالمى للإمام الرضا عليه السلام ، 1410 ق . 9 . مسند الإمام المجتبى عليه السلام ، عزيزاللّه العطاردى ، تهران : عطارد ، 1383ش . 10 . مسند الإمام الهادى عليه السلام ، عزيز اللّه العطاردى ، مشهد : المؤتمر العالمى للإمام الرضا عليه السلام ، 1410ق. 11 . مسند الإمام أبى عبد اللّه جعفر بن محمّد الصادق عليه السلام ، السيّد محمّد كاظم الكفائى النجفى (م 1345ق). (2) 12 . مسند الإمام زيد ، زيد بن على بن الحسين عليه السلام ، بيروت : دار مكتبة الحياة ، 1996ق. 13 . مسند الإمام على عليه السلام ، السيّد حسن القبانچى، تهران : دار الاُسوة ، 1420ق. 14 . مسند الإمام على بن أبى طالب عليه السلام ، عبد المحسن عبد اللّه السراوى ، قم : دار ذوالفقار . 15 . مسند الرسول الأعظم ، يحيى الفلسفى الدارابى، شيراز : مؤسّسة و مدرسة المهدى، 1413ق. 16 . مسند الرضا عليه السلام ، داوود بن سليمان الغازى ، السيّد محمّدرضا الحسينى الجلالى ، قم : دفتر تبليغات اسلامى ، 1418ق. 17 . مسند إمام المجتبى عليه السلام ، عزيز اللّه العطاردى ، تهران : عطارد ، 1373ش. 18 . مسند أبى بصير، 2 ج ، بشير المحمّدى المازندرانى، قم : دار الحديث، 1383 ش . 19 . مسند أبى حمزة ثابت بن دينار الثمالى، عبد الرزّاق حرز الدين، قم : دليل، 1420ق. 20 . مسند أهل البيت و مرسلهم، السيّد محمّد رضا الحسينى الجلالى . (3) 21 . مسند زرارة بن أعين الكوفى الشيبانى ، بشير المحمّدى المازندرانى، قم : مؤسّسة النشر الإسلامى . 22 . مسند زُرارة بن أعيَن (ما رواه الحواريّون : ج 5 _ 6) ، كاظم جعفر المصباح ، اصفهان : بصائر ، 1374 ، اوّل . 23 . مسند عبدالعظيم الحسنى، عزيز اللّه العطاردى، قم : دار الحديث، 1382ش. 24 . مسند على بن سويد السائى ، فاضل المالكى ، مشهد : المؤتمر العالمى للإمام رضا عليه السلام ، 1411ق. 25 . مسند فاطمه عليهاالسلام ، مهدى جعفرى ، تهران : جمال الحق ، 1373 ش ، دوم . 26 . مسند فاطمة الزهراء عليهاالسلام ، حسين شيخ الإسلامى، قم : دفتر تبليغات اسلامى، 1419ق. 27 . مسند فاطمة الزهراء عليه السلام ، عزيز اللّه العطاردى ، تهران : عطارد ، 1412ق. 28 . مسند فاطمة بنت الحسين عليه السلام ، ميرناصر حسين لكنهويى (فرزند مير حامد حسين) (1361ق) . (4) 29 . مسند فاطمة بنت الحسين عليه السلام ، عليرضا سيّد كبارى ، قم : زائر ، 1376ش. 30 . مسند محمّد بن قيس البجلى، كاظم إبراهيم الركابى ، بيروت : مركز دراسات الوحدة الإسلامية، 1411ق. 31 . مسند محمّد بن قيس البجلى ، بشير المحمّدى المازندرانى ، قم : المركز العالمى للدراسات، 1409ق. 32 . مسند محمّد بن مسلم الثقفى الطائفى، بشير المحمّدى المازندرانى ، قم : مؤسّسة النشر الإسلامى، 1416ق. 33 . مسند محمّد بن مسلم الثقفى (ما رواه الحواريّون : ج 1 _ 2) ، كاظم جعفر المصباح ، قم : مؤسسة أنصار الحسين ، 1417 ق . 34 . من مسند أهل البيت عليهم السلام ، فضل اللّه الحائرى ، لندن : مؤسسة الزهراء ، 1407 ق .

.


1- . به نقل از : الذريعة ، ج 26 ، ص 21 .
2- . گويا اين اثر ، ده جلد بوده ؛ امّا يك جلد آن بيشتر به چاپ نرسيده است . صاحب الذريعة مى نويسد : مؤلّفِ اين كتاب را ديدم كه دو جلد به نام مسند الإمام باقر عليه السلام نيز تأليف نموده است و به نگارش بخش هاى ديگر ، مشغول است (الذريعة ، ج 21 ، ص25) .
3- . به نقل از : چهل مقاله ، رضا استادى ، ص 152 و 160 .
4- . به نقل از : الذريعة : ج 26 ص 21 .

ص: 83

. .

ص: 84

. .

ص: 85

دو . اربعين نويسى يا چهل حديث نگارى
اشاره

دو. اربعين نويسى يا چهل حديث نگارىواژه هاى «الأربعين» يا «كتاب الأربعين» يا «اربعين حديثا»، اصطلاحا به مجموعه ها و رساله هايى گفته مى شود كه در برگيرنده «چهل حديث» از پيامبر اكرم يا معصومان عليهم السلام هستند و در زبان فارسى به نام «چهل حديث» خوانده مى شوند . شايد ريشه اصلى اين نوع گردآورى احاديث،حديث مشهورپيامبر صلى الله عليه و آله باشدكه فرموده است: مَن حفظ من اُمّتى أربعين حديثا ينتفعون بها، بعثه اللّه تعالى يوم القيامة فقيها عالما . (1) هر كس براى بهره گيرى امّت من ، چهل حديث حفظ كند، خداوند متعال ، روز قيامت ، او را دين شناسى دانشمند برمى انگيزد . پيشينه نگارش چهل حديث به قرون اوّليه اسلام باز مى گردد، ليكن تعيين تاريخ دقيق آغاز تدوين اربعين ها كار آسانى نيست . به همين دليل ، در تعيين اوّلين اربعينِ نگارش يافته ، اختلاف نظر وجود دارد. حاجى خليفه در كشف الظنون به تبعِ شرف الدين نَواوى (م676ق) مى نويسد كه عبد اللّه بن مبارك (م 181ق) ، از اوّلين كسانى است كه اقدام به نگارش اربعين نموده است ، (2) در حالى كه در دائرة المعارف فارسى آمده كه نگارش چهل حديث ، از اواخر قرن سوم و اوايل قرن چهارم ، آغاز شده است. (3) ايرانيان نيز به مفيد بودن نگارش چنين رساله هايى پى بردند . در نتيجه ، در نگارش چهل حديث يا ترجمه آنها همّت گماشتند. نخستين چهل حديث منثور فارسى به نام طيب القلوب، اثر محمّد بن على غراوى حريمى، در سال 500ق ، نگارش يافته و نخستين چهل حديث منظوم فارسى، متعلّق به عبدالرحمان جامى است . (4) اهتمام علماى شيعى در تدوين چهل حديث و اربعينات ، در سده هاى پايانى بيشتر شد و اين امر ، منجر به تأليف كتاب هاى باارزشى گرديد، از جمله كتاب شهيد اوّل با نام الأربعون حديثا ، اربعين شيخ بهايى و الأربعين علّامه مجلسى. به احتمال فراوان ، بسيارى از اين تأليفات نيز به علل مختلف به دست ما نرسيده است. (5) با وجود اين ، شيخ آقا بزرگ تهرانى در الذريعة ، نام حدود هشتاد كتاب با عنوان «الأربعون حديثا» يا «چهل حديث» را ذكر كرده است . (6)

.


1- . عيون أخبار الرضا عليه السلام ، ج1 ، ص 41 ؛ بحار الأنوار ، ج 2 ، ص156 .
2- . كشف الظنون ، ج2 ، ص 1036 .
3- . دائرة المعارف فارسى ، ج1 ، ص 84 _ 85 .
4- . دانش حديث ، ص 221 .
5- . اين مطلب را مى توان از بيان شهيد اوّل در كتاب الأربعون حديثا به دست آورد : «كثرت عناية العلماء السالفين والفضلاء المتقدّمين بجمع أربعين حديثا من الأحاديث النبوية والألفاظ الإماميّة ممّا اشتهر فى النقل الصحيح عنه بألفاظٍ مختلفة بهذا العدد المخصوص» (الأربعون حديثا ، شهيد اوّل ، ص 17) .
6- . الذريعة ، ج 1 ، ص 409 _ 434 .

ص: 86

شيوه تأليف چهل حديث

شيوه تأليف چهل حديثدر گردآورى و تدوين كتاب هاى اربعين يا چهل حديث ، هيچ محدوديتى در شيوه و نوع گردآورى احاديث نبوده است و هر يك از مؤلّفان، سليقه، ابتكارات و شيوه هاى گوناگونى برگزيده اند. در بعضى اربعينات، احاديث ضعيف و حتّى جعلى نيز راه يافته است. موضوعات استفاده شده در جمع آورى احاديث اربعينات ، بسيار متنوّع است و شامل موضوعاتى از قبيل: توحيد، صفات خدا، احكام، عبادات، مواعظ اخلاقى، جهاد، حج، اصول دين، معراج، ماه رمضان، آداب معيشت، خواصّ خوراكى ها، فضايل و مناقب معصومان و ... است . براى برخى از اين مجموعه ها، نام هاى غير از چهل حديث ، گذاشته شده است . مثلاً مواردى چون كشف الحق ، اثر مير محمّد صادق خاتون آبادى و الرسالة العَليّة فى الأحاديث النبوية، اثر حسين بن على كاشفى. اكنون ، به معرّفى چند كتاب مهم اربعين مى پردازيم و در ادامه ، فهرستى از اربعينات و چهل حديث هاى منتشر شده در سده چهاردهم و پانزدهم هجرى را تقديم مى كنيم .

.

ص: 87

1 . شرح چهل حديث
نگاهى به زندگى امام خمينى قدس سره

1 . شرح چهل حديث (1)تأليف امام خمينى قدس سره . چاپ نخست اين كتاب ، در بهار 1367 ، در تهران و توسط مؤسسه انتشاراتى رجا انجام شده است .

نگاهى به زندگى امام خمينى قدس سرهآية اللّه سيّد روح اللّه موسوى خمينى قدس سره در روز بيستم جمادى ثانى 1320 ، در شهرستان خمين در خانواده اى اهل علم و جهاد ، پا به عرصه وجود گذاشت. پدر بزرگوارش آية اللّه سيّد مصطفى موسوى ، از معاصران آية اللّه ميرزاى شيرازى، پس از تحصيل در نجف و نيل به درجه اجتهاد ، به ايران بازگشت و در شهر خمين ، ملجأ مردم در امور دينى گرديد. پنج ماه از تولّد امام خمينى گذشته بود كه پدرش به دست خوانين منطقه به شهادت رسيد. در نتيجه ، امام خمينى دوران كودكى و نوجوانى را تحت سرپرستى مادر باتقوايش بانو هاجر _ كه از نوادگان مرحوم ملّا حيدر خوانسارى (صاحب زبدة التصانيف) بود _ و عمّه بزرگوارش سپرى كرد ؛ امّا در پانزده سالگى از نعمت وجود آن دو نيز محروم گرديد. پس از فراگيرى ادبيات عرب و دروس مقدّماتى در خمين، در سال 1298ق ، عازم حوزه علميه اراك گرديد. پس از هجرت آية اللّه شيخ عبد الكريم حائرى در اسفند 1299 به قم، امام خمينى ، به همراه ايشان ، ره سپار قم شد و به سرعت ، مراحل تكميل دروس سطح و خارجِ سطح را نزد اساتيد مختلف (حضرات آيات : شيخ عبد الكريم حائرى ، ملّا محمّد طاهر اشعرى ، سيد على يثربى كاشانى ، سيّد محمّد تقى و سيّد ضياء الدين موسوى خوانسارى ، ميرزا حسين نايينى ، و ...) طى كرد و در كنار آن ، به فراگيرى رياضيات، هيئت و فلسفه نيز همّت گماشت. در زمينه اخلاق و عرفان نيز از محضر حضرات آيات : محمدعلى شاه آبادى ، ميرزا محمّد ارباب اشراقى قمى ، ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى و ميرزا مهدى پايين شهرى (حَكَمى) بهره جست (2) و پس از سال ها تدريس چند دوره فقه و اصول و فلسفه و عرفان، به عنوان يكى از مراجع تقليد ، شناخته شد. امام خمينى ، در آبان 1343 به دليل مبارزات سياسى و اعتراض به لايحه كاپيتولاسيونِ (مصونيت قضايى) اتباع امريكا ، دستگير و به تركيه و پس از يازده ماه به نجف اشرف ، تبعيد شد. ايشان ، پس از سيزده سال اقامت در نجف ، در اوج مبارزات مردم ايران ، عازم پاريس شد و چندى بعد در دوازدهم بهمن 1357 به وطن بازگشت. پس از پيروزى انقلاب و بيش از ده سال رهبرى نظام جمهورى اسلامى ايران، در شامگاه شنبه سيزدهم خرداد 1368 ، به سراى باقى شتافت. (3)

.


1- . يادآورى مى شود در نگارش مطالب اين بخش ، بيشتر از مقاله «آثار حديثى امام خمينى» ، به قلم آقاى ناصر الدين انصارى قمى ، منتشر شده در فصل نامه علوم حديث (ش 14) استفاده شده است .
2- . گفتنى است امام خمينى ، حتّى پيش از اقامت در قم (همچون پس از آن) ، به استفاده از محضر درس عالمان و عارفان و حكيمانى كه در ساير شهرها مى زيستند ، اهتمام داشت و در ايّام تعطيل حوزه و بويژه در فصل تابستان ، به شهرهايى چون : قم ، تهران ، همدان و تبريز ، سفر مى كرد و اقامت ايشان در اين شهرها ، گاه تا سه ماه به طول مى انجاميد .
3- . جهت اطّلاع بيشتر ، ر . ك : گلشن ابرار ، ج2 ، ص 915 _ 936 .

ص: 88

برخى آثار امام خمينى قدس سره

برخى آثار امام خمينى قدس سره1. شرح دعاء السَّحَر ؛ 2. شرح حديث رأس الجالوت ؛ 3. شرح چهل حديث ؛ 4. شرح حديث جنود عقل و جهل ؛ 5. التعليقة على «الفوائد الرضوية» للقاضى سعيد القمى ؛ (1) 6. حاشيه بر مصباح الاُنس ؛ 7. مصباح الهداية إلى الخلافة والولاية ؛ 8. سرّ الصلاة ؛ 9. التعليقة على «الأسفار الأربعة» (4 ج) ؛ 10. كشف اسرار ؛ 11. أنوار الهداية فى التعليقة على الكفاية (2ج) ؛ 12. كتاب الطهاره (4ج) ؛ 13. المكاسب المحرّمة (2ج) ؛ 14. تحرير الوسيلة (5ج) ؛ 15. كتاب البيع ؛ 16. ديوان شعر .

.


1- . اين پنچ اثر ، همگى حديثى اند .

ص: 89

مرورى بر «شرح چهل حديث»

مرورى بر «شرح چهل حديث»شرح چهل حديث، كتابى است دربردارنده مجموعه اى از عالى ترين نكات عرفانى و لطيف ترين آموزه هاى اخلاقى، كه امام خمينى در 38 سالگى (1358ق) به رشته تحرير درآورده است . سى و سه حديث از اين كتاب ، مربوط به اخلاق اسلامى و هفت حديث آخر ، در باب اعتقادات و كلام است . مؤلّف ، در آغاز، برخى از مشايخ روايى خويش را به اين ترتيب ، معرّفى نموده است: 1. شيخ ابوالمجد محمّد رضا اصفهانى (م1362ق)، صاحب وقاية الأذهان ؛ 2. حاج شيخ عبّاس قمى (م1359ق)، صاحب مفاتيح الجنان ؛ 3. علّامه سيّد محسن امين عاملى(م1371ق)، صاحب أعيان الشيعة ؛ 4. سيّد ابوالقاسم دهكردى اصفهانى (م1353ق)، صاحب الوسيلة إلى السير و السلوك.

.

ص: 90

موضوعات احاديث
روش تدوين كتاب

موضوعات احاديثپيش از اين گفته شد كه 33 حديث از اين مجموعه ، اخلاقى است كه موضوعات آنها عبارت اند از: جهاد با نفس، ريا، عُجب، كِبر، حَسَد، حبّ دنيا، غضب، تعصّب، نفاق، هواى نفس و طول آرزو، فطرت، تفكّر، توكّل، خوف و رجا ، امتحان مؤمن، صبر، توبه، ذكر خدا، غيبت، اخلاص، شكر، كراهت از مرگ، اقسام طالبان علم، اقسام علم، شك و وسواس، فضيلت علم، عدم معرفت حقيقى خداوند متعال و پيامبر و ائمه يقين، ولايت اهل بيت، و اعمال. موضوعات هفت حديث اعتقادى نيز چنين است: مقام مؤمن نزد خداوند، معرفت اسماى حق تعالى، صفات حق، معرفت خدا و رسول و اولى الأمر، آفرينش آدم بر صورت خداوند، خير و شر (و جبر و اختيار) و در نهايت ، حديثى درباره تفسير سوره توحيد و آيات نخستين سوره حديد.

روش تدوين كتابامام خمينى قدس سره در تنظيم اين اثر، ابتدا متن حديث را با سند كامل نقل كرده، ترجمه مى كند و پس از آن ، كلمات اصلى حديث و گاه بيشترِ عبارات آن را شرح مى نمايد. ايشان ، در تفسير لغات از كتاب هايى چون الصحاح جوهرى، القاموس و المصباح المنير استفاده برده است. منبع همه احاديث انتخاب شده در اين مجموعه ، كتاب شريف الكافى است . روش تأليف اين مجموعه را به طور خلاصه مى توان در موارد زير برشمرد : 1. مؤلّف ، پس از نقل حديث، آن را ترجمه تحت اللفظى نموده و از هر گونه تصرّف در متن ، خوددارى ورزيده است . 2. اسناد هر حديث ، بررسى شده است. 3. لغات مشكل ، شرح شده اند . 4. بعضا به نكات صرف ونحو وعلوم بلاغت توجّه شده و در جاى خود بيان شده است. 5. در جاى جاى كتاب ، از آيات قرآنى در توضيح مطالب ، بهره گيرى شده است. 6. افزون بر شرح چهل حديث، به ترجمه و توضيح روايات بسيارى كه در خلال شرح از آنها بهره گيرى شده ، پرداخته شده است. 7. در بعضى موارد ، مؤلّف به موعظه هاى اخلاقى و ارشاد خوانندگان پرداخته، خطر وساوس شيطانى و تمايلات نفسانى را گوشزد كرده و راه هاى دورى از اين خطرها را نمايان ساخته است. 8 . در توضيح بعضى مطالب، به نكات ارزشمند عرفانى وفلسفى اشاره شده است.

.

ص: 91

2 . چهل حديث
برخى آثار حجة الاسلام و المسلمين رسولى محلّاتى

2 . چهل حديثتأليف حجة الاسلام و المسلمين سيّد هاشم رسولى محلّاتى . (1) چاپ سوم اين كتاب، توسّط دفتر نشر فرهنگ اسلامى، به سال 1375 منتشر شده است.

برخى آثار حجة الاسلام و المسلمين رسولى محلّاتىيك. تصحيح : 1. كشف الغمّة ، 3ج ؛ 2. تفسير العيّاشى ، 2ج ؛ 3. مناقب آل أبى طالب ، 4ج ؛ 4. مرآة العقول ، 10ج . دو. ترجمه: 1 . الإرشاد ، شيخ مفيد ، 2ج ؛ 2. مجمع البيان ، 2ج ؛ 3. الصحيفة العلويّة ؛ 4. مقاتل الطالبيين . سه. تأليف: 1. تاريخ انبياء ، 2ج ؛ 2. تاريخ زندگانى رسول خدا صلى الله عليه و آله ، 3 ج ؛ 3. تاريخ زندگانى اميرالمؤمنين عليه السلام ، 2 ج .

.


1- . وى در 28 رمضان 1348 ، در محلّات چشم به جهان گشود . پس از ورود به حوزه علميه قم و فراگيرى مقدّمات وسطوح حوزه ، در درس خارج آيه اللّه بروجردى وامام خمينى شركت نمود . وى ، پس از هجرت به تهران و اقامت در آن جا آثار قلمى متعدّدى در حوزه هاى تصحيح ، ترجمه وتأليف ، پديد آورد .

ص: 92

مرورى بر كتاب «چهل حديث»

مرورى بر كتاب «چهل حديث»اين مجموعه چهل حديث ، موضوعات گوناگونى را دربر گرفته كه مؤلّف ، هر يك از احاديث آن را بدين صورت شرح و بسط داده است كه ابتدا يك فقره از روايت را بيان كرده، ترجمه و شرح مى نمايد و در خلال آن ، مطالب مرتبط با آن فقره را با استفاده از آيات و روايات متعدّد و بعضا شعر و داستان ، بيان نموده است . اين كتاب ، در سه مجلّد تدوين يافته كه جلد اوّل و دوم ، هر يك ده حديث و جلد سوم ، بيست حديث را در خود جاى داده است. بعضى از موضوعات احاديث ، اينهاست : نشانه هاى مؤمن، فضيلت نماز، سخت ترين اعمال، ضمانت بهشت در برابر شش چيز، فايده رفت و آمد به مسجد، قوام دين به چهار طايفه است، دعا و فوايد آن، مكارم اخلاق، استغفار و شرايط آن، وصاياى پيامبر خدا به سلمان، محبوب ترين كارها نزد خدا، وصاياى پيامبر خدا به ابوذر، به آنچه اميد ندارى ، اميدوارتر باش، خوشى مؤمن در دنيا سه چيز است، نيّت مؤمن بهتر از عمل اوست، چهار خصلت موجب رستگارى است و... .

.

ص: 93

3 . پرورش روح در پرتو چهل حديث

3 . پرورش روح در پرتو چهل حديثتأليف سيّد محمّد شفيعى . اين كتاب ، در قم به وسيله دفتر تبليغات اسلامى، در زمستان 1370 ش ، منتشر شده است . اين كتاب ، مجموعه اى است دو جلدى كه مؤلّف در گزينش احاديث آن، چهل موضوع اخلاقى ، اعتقادى و سياسى را در نظر گرفته و براى هر يك از موضوعات، چهل حديث مرتبط با آنها را انتخاب نموده كه به طور خلاصه ، ساختار كتاب چنين است : 1. گذشته از احاديث اصلى كه با شماره مسلسل مشخّص شده اند، جهت توضيح و تبيين مطالب، اغلب حديث يا احاديث ديگرى تحت عنوان «تذنيب» ذكر شده است. 2. در نقل همه احاديث از ذكر سلسله سند ، خوددارى شده است. 3. منابع احاديث ، غالبا مجلّدات بحار الأنوار و ديگر منابع متأخّر چون ميزان الحكمة و سفينة البحار و... است كه در پاورقى آمده است . 4. از ميان موضوعات، بيست موضوع در جلد اوّل و بيست موضوع ديگر در جلد دوم ، تدوين يافته كه به تفكيك بدين شرح است : موضوعات جلد اوّل : اخلاص، اخلاق، تواضع، تقوا ، عفّت و پاك دامنى، حُسن ظن و سوء ظن، صبر، سكوت حكيمانه، توبه، زهد، ازدواج، آيين همسردارى، متابعت از هواى نفس، حسد، خودبينى، خودپسندى، عيب جويى، غيبت، غضب، دروغ و تكبّر . موضوعات جلد دوم: شهوت پرستى، جدل، مى گسارى، پيروى از شيطان، نوع دوستى، دانش، آيين دوستى، زيارت خانه خدا، صِله رحم، جهاد و شهادت، روزه، نيايش و ارتباط با خدا، صلوات بر محمّد و آل محمد، نماز شب، راه هاى عفو و غفران الهى ، كسب حلال و حرام، انتظار، شيعه و تشيّع ، امامت و ولايت و حماسه عاشورا .

.

ص: 94

4 . چهل حديث حضرت رضا عليه السلام

4 . چهل حديث حضرت رضا عليه السلامتأليف مرحوم حجة الاسلام والمسلمين كاظم مديرشانه چى . (1) چاپ دوم اين كتاب به سال 1371 ش ، به وسيله انتشارات آستان قدس رضوى در مشهد ، منتشر شده است . هدف مؤلّف از تأليف اين كتاب، گذشته از ارائه چهل حديث از امام رضا عليه السلام ، در اصل ، معرّفى شخصيت، زندگى و اوضاع فرهنگى _ سياسى دوران امام عليه السلام بوده است. به همين دليل ، بيشتر حجم كتاب را اين مطالب به خود اختصاص داده است : تولّد امام رضا عليه السلام ، امامت وى و متون نقل شده از ائمه پيش از وى بر وصايت او، مقام علمى و اخلاقى امام عليه السلام ، و اوضاع سياسى زمان امام عليه السلام . مؤلّف ، در ادامه نام چهل تَن از اصحاب امام رضا عليه السلام را برشمرده و به اختصار ، معرّفى مى نمايد . سپس به ذكر دانشمندان و بزرگان معاصر ايشان در شهرهاى اسلامى پرداخته، به معرّفى آنها مى پردازد و در نهايت نيز ماجراى شهادت و تاريخ وفات امام عليه السلام را بيان مى كند . در پايان ، چهل حديث كوتاه از امام رضا عليه السلام بدون ذكر سند آمده و منابع احاديث نيز مشخّص نشده است . مفهوم و ترجمه احاديث نيز به همّت آقاى باقرزاده ، تنظيم يافته و در ذيل هر حديث ، آمده است .

.


1- . شرح زندگى ايشان در «فصل دوم / مجموعه هاى حديثى خاص يا موضوعى» گذشت .

ص: 95

كتاب شناسى كتاب هاى اربعين سده هاى چهاردهم و پانزدهم

كتاب شناسى كتاب هاى اربعين سده هاى چهاردهم و پانزدهم1 . اربعين حسينيه، ميرزا محمّد ارباب اشراقى قمى (م 1341ق) ، تهران : اُسوه، 1372 ش. 2 . اُسوه حسنه _ شايسته ترين الگو (چهل حديث درباره پيامبر گرامى اسلام) ، هادى موحّدى (موحّد كيا) ، تهران : مؤسسه مهد قرآن ، 1385ش ، دوم. 3 . الأربعون حديثا، به كوشش: محمّد على احمديان ، با تحقيق : مرتضى احمديان، قم: فاضل، 1378 ش ، اوّل . 4 . الأربعون حديثاً (آداب التلاوة)، معاونت آموزشى، پژوهشى و تربيتى دفتر امور قرآنى ، عصمت ، 1378ش. 5 . الأربعون حديثا، محمّد بن الحسين الآجَرى، بيروت : المكتب الإسلامى، 1409ق. 6 . الأربعون حديثا ، السيّد روح اللّه الموسوى الخمينى، سامى خضراء ، بيروت : دار التعارف للمطبوعات ، 1415ق / 1995 م . 7 . الأربعون حديثا المختارة من السنّة، السيّد عبّاس الموسوى، بيروت: دار المرتضى ، 1998 ق. 8 . الأربعون حديثا عن النبىّ الأكرم ، قم : سازمان تبليغات اسلامى . 9 . الأربعون حديثا عن كلّ معصوم، على پناه الإشتهاردى، قم : مؤسّسة السيّدة المعصومة، 1420ق. 10 . الأربعون حديثا (فضل القرآن)، مكتب الشؤون القرآنية (دفتر امور قرآنى) ، 1376 ش. 11 . الأربعون حديثا فى فضائل أميرالمؤمنين، أحمد المحمودى، بيروت : مؤسّسة البلاغ، 1410 ق. 12 . الأربعون حديثا فى من يملأ الأرض قسطا و عدلاً، هادى النجفى، قم : الهداية، 1411 ق. 13 . الأربعون حديثا للإمام الرضا عليه السلام ، دائرة الشؤون الثقافية، مشهد : آستان قدس رضوى، 1412ق. 14 . الأربعينات فى القرآن و الحديث، محمود اكبر زاده خراسانى، مشهد : بنياد پژوهش هاى اسلامى آستان قدس رضوى، 1420ق. 15 . الأربعين المحسنية (الفوائد السنية فى شرح الأربعين)، محسن بن غفّار الحسينى التبريزى (م1392ق)، چاپ تبريز. 16 . الأربعين الهاشمية في شرح جملة من الأحاديث الواردة في العلوم الدينية ، مهدى العلوى ، دمشق : دار الفكر ، 1399 ق / 1357 ش . 17 . الأربعين جامى، عبد الرحمان جامى، به كوشش : كاظم مدير شانه چى، مشهد : آستان قدس رضوى، 1363 ش. 18 . الأربعين حجت، على حجّت هاشمى خراسانى، قم : حاذق، 1370 ش. 19 . الأربعين فى فضائل مولانا أمير المؤمنين، محمّدرضا بانى كاشانى، قم : مؤلّف، 1376 ش . 20 . الأربعينيات، احمد المولائى، تحقيق : هاجر مولوى همدانى، قم: 1369ش . 21 . انوار درخشان : چهل حديث پيرامون روزه و ماه رمضان، مؤسّسه پيام امام هادى عليه السلام ، قم: 1378 ش. 22 . انوار هدايت : چهل حديث در موعظه و حكمت، مؤسّسه پيام امام هادى عليه السلام ، قم: 1382 ش . 23 . جلوه نور (چهل حديث قابل تصويرگرى) ، سيدحميد محمودزاده حسينى ، تهران : محبت ، 1377ش . 24 . چهل چلچراغ (چهل «چهل حديث» موضوعى _ كاربردى) ، هادى موحّدى ، قم : اِرم ، 1385ش. 25 . چهل حديث، به كوشش : شيخ عبّاس قمى (1254 _ 1319 ش) ، قم: لوح محفوظ، 1378 ش ، اوّل . 26 . چهل حديث، سيّد هاشم رسولى محلّاتى ، تهران : دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1375 ش. 27 . چهل حديث آخرين پيشواى معصوم، به كوشش: سيّد محمّدباقر طباطبايى، تهران: ايران نگين، 1378 ش ، اوّل . 28 . چهل حديث آزادى، محمّد عابدى ميانجى، قم: معروف، 1380ش. 29 . چهل حديث آموزش و پرورش، مهدى امامى، تهران : سازمان تبليغات اسلامى، 1373 ش. 30 . چهل حديث احتكار، محمّد رحيم بيگ محمّدى، تهران : سازمان تبليغات اسلامى، 1375 ش. 31 . چهل حديث اذان، محمّد جواد فرقانى ، قم : معروف ، 1374 ش . 32 . چهل حديث : اربعين در روايات اسلامى، به كوشش: محبوب عليزاده، تهران: ايران نگين، اوّل ، 1378 ش . 33 . چهل حديث از امام حسن مجتبى عليه السلام ، احمد زمانى، قم : معروف، 1375ش. 34 . چهل حديث ازدواج، محمّد رحيم بيگ محمّدى، قم : معروف، 1375ش. 35 . چهل حديث از سخنان پيشوايان اسلام، محمّد سالار، قم : نهضت. 36 . چهل حديث از غيبت فضل بن شاذان، على اكبر مهدى پور، قم : حاذق، 1415ق. 37 . چهل حديث استقلال، محمّد عابدى ميانجى، قم: معروف، 1380ش. 38 . چهل حديث اسراف، محمود شريفى، تهران : سازمان تبليغات اسلامى، 1372ش. 39 . چهل حديث اسوه ها، عبّاس رفيعى پور علويجه، تهران : سازمان تبليغات اسلامى، 1373 ش. 40 . چهل حديث انتظار فرج حضرت ولى عصر، محمود شريفى، تهران : سازمان تبليغات اسلامى، 1373ش. 41 . چهل حديث اوّلين ها، محمود شريفى، تهران : سازمان تبليغات اسلامى، 1372ش. 42 . چهل حديث با ترجمه فارسى (ج 1 تا 6) ، هادى موحّدى ، تهران : برهان ، 1373 _ 1374 ش . 43 . چهل حديث بازار، محمود مهدى پور، تهران : سازمان تبليغات اسلامى، 1372ش. 44 . چهل حديث بيت المال، محمّد عابدى، قم : معروف، 1375ش. 45 . چهل حديث بيمار و بيمارستان، عبّاس عزيزى، تهران : سازمان تبليغات اسلامى، 1374 ش . 46 . چهل حديث بينش و حكمت، محمود شريفى، قم : معروف ، 1374 ش . 47 . چهل حديث پرسش و پاسخ ، احمد لقمانى ، تهران: سازمان تبليغات اسلامى ، 1374 ش. 48 . چهل حديث پيرامون درختكارى، مهدى مجيدى، تهران : سازمان جنگل ها و مراتع ، 1371 ش . 49 . چهل حديث تربيت، سيّد رضا تقوى دامغانى، تهران : سازمان تبليغات اسلامى . 50 . چهل حديث تربيت، جعفر شيخ الاسلامى، تهران: 1377ش. 51 . چهل حديث تغذيه، عبّاس عزيزى، تهران : سازمان تبليغات اسلامى . 52 . چهل حديث تغذيه درمانى، حبيب اللّه سلمانى آرانى، مركز نشر علوم دانشگاهى، 1373 ش. 53 . چهل حديث تفكّر، حسين زينالى، تهران : سازمان تبليغات اسلامى، 1373ش. 54 . چهل حديث جوان و نوجوان، محمّد صحّتى سردرودى، تهران : سازمان تبليغات اسلامى، 1375 ش. 55 . چهل حديث ، چهل چراغ زندگى، محمّد زارعى نور آبادى، قم : دار الحديث، 1375 ش. 56 . چهل حديث حج، محمود مهدى پور، تهران : سازمان تبليغات اسلامى، 1370ش. 57 . چهل حديث حج ، ترجمه و شرح : حسين انصاريان ، تهران : مشعر ، 1374 ش . 58 . چهل حديث حُسن ظن و سوء ظن، عبّاس عزيزى، تهران : سازمان تبليغات اسلامى . 59 . چهل حديث حسينى ، سازمان تبليغات اسلامى، تهران : سازمان تبليغات اسلامى ، 1373 ش. 60 . چهل حديث حضرت رضا عليه السلام ، كاظم مديرشانه چى، مشهد : آستان قدس رضوى، 1371 ش. 61 . چهل حديث حضرت على عليه السلام ، كاظم مديرشانه چى، مشهد : آستان قدس رضوى، 1371 ش. 62 . چهل حديث حقوق زن و شوهر، مرتضى نظرى، تهران : سازمان تبليغات اسلامى، 1373 ش. 63 . چهل حديث در اهمّيت زكات، محمّد محمّدى اشتهاردى، تهران: مطهّر، 1374 ش. 64 . چهل حديث در اهمّيت صدقه، محمّد محمّدى اشتهاردى، تهران: مطهّر، 1374 ش . 65 . چهل حديث در اهمّيت نماز، محمّد محمّدى اشتهاردى، تهران : مطهّر 1378 ش . 66 . چهل حديث درباره بهداشت دهان و دندان، غلامعلى غلامى، تهران : رسالت قلم، 1375 ش. 67 . چهل حديث در پرتو چهل آيه در فضائل حضرت سيّد الشهدا ، مؤسّسه نشر حديث اهل البيت عليه السلام ، تهران : وزارت فرهنگ وارشاد اسلامى ، 1374 ش . 68 . چهل حديث در سير و سفر، حسين زينالى، قم: مركز انتشارات دارالنشر 1374 ش. 69 . چهل حديث در فضايل امام حسن مجتبى عليه السلام ، مؤسّسه نشر حديث اهل البيت عليهم السلام ، تهران : وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى 1374 ش . 70 . چهل حديث در فضايل امام رضا عليه السلام ، مؤسّسه نشر حديث اهل البيت عليهم السلام ، تهران : وزارت فرهنگ وارشاد اسلامى، 1374 ش . 71 . چهل حديث در فضايل رسول اكرم صلى الله عليه و آله ، مؤسّسه نشر حديث اهل البيت عليهم السلام ، تهران : وزارت فرهنگ وارشاد اسلامى، 1374 ش . 72 . چهل حديث در فضايل سوره هاى قرآن، مؤسّسه نشر حديث اهل البيت عليهم السلام ، تهران : وزارت فرهنگ وارشاد اسلامى، 1415ق. 73 . چهل حديث در فضايل فاطمه عليهاالسلام از زبان عايشه، مؤسّسه تحقيقاتى _ فرهنگى جليل، تهران : مؤسّسه فرهنگى انتشاراتى صائب، 1375ش. 74 . چهل حديث در فضايل ماه مبارك رمضان، مؤسّسه نشر حديث اهل البيت عليهم السلام ، تهران : وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى ، 1374 ش . 75 . چهل حديث در فضايل و آداب تلاوت ، مؤسّسه نشر حديث اهل البيت عليهم السلام ، تهران : وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، 1373ش. 76 . چهل حديث در فضايل و آداب نماز، مؤسّسه نشر حديث اهل البيت عليهم السلام ، تهران : وزارت فرهنگ وارشاد اسلامى ، 1374ش . 77 . چهل حديث در فضايل و كلمات امام موسى بن جعفر عليهماالسلام ، مؤسّسه نشر حديث اهل البيت عليهم السلام ، تهران : وزارت فرهنگ وارشاد اسلامى، 1374 ش . 78 . چهل حديث دعا، امير سجّادى، تهران : سازمان تبليغات اسلامى، 1372ش . 79 . چهل حديث دوستى، على عسگرى، تهران : سازمان تبليغات اسلامى مركز چاپ و نشر ، 1374ش . 80 . چهل حديث دهان و دندان، عبّاس عزيزى، تهران : سازمان تبليغات اسلامى، 1371 ش. 81 . چهل حديث ربا، حسين بيرشك، تهران : سازمان تبليغات اسلامى، 1369ش. 82 . چهل حديث رزمى از حضرت على عليه السلام ، حسين صبورى، قم : بلاغ دانش، 1376ش. 83 . چهل حديث روزه، محمّد حسين فلاح زاده، قم : معروف 1374 ش . 84 . چهل حديث روزه و رمضان، محمّد حسين فلاح زاده، تهران : سازمان تبليغات اسلامى، 1371ش. 85 . چهل حديث رياست، حسن زينالى، تهران : سازمان تبليغات اسلامى ، 1374 ش . 86 . چهل حديث زكات، محمود شريفى، قم : معروف ، 1374 ش . 87 . چهل حديث سپاس، محمود شريفى، تهران : سازمان تبليغات اسلامى، 1373ش. 88 . چهل حديث سنّت نبوى، جواد محدّثى، تهران : سازمان تبليغات اسلامى، 1373 ش. 89 . چهل حديث سوگوارى، جواد محدّثى، تهران : سازمان تبليغات اسلامى، 1372ش. 90 . چهل حديث سيره انبيا عليهم السلام ، محمود احمديان، قم : معروف، 1379ش. 91 . چهل حديث سيره اهل بيت عليهم السلام ، محمود شريفى، قم : معروف، 1379ش. 92 . چهل حديث سيره باقرى، محمود مدنى بجستانى، قم : معروف، 1377ش. 93 . چهل حديث سيره تقوى، محمود شريفى، قم : معروف، 1378ش. 94 . چهل حديث سيره حسنى ، حسين زينالى، قم : معروف، 1378ش. 95 . چهل حديث سيره حسينى، حسين سجّادى تيلى، قم : معروف، 1379ش. 96 . چهل حديث سيره رضوى، محمود احمديان، قم : معروف، 1377ش. 97 . چهل حديث سيره سجّادى ، محمود شريفى، قم : معروف، 1379ش. 98 . چهل حديث سيره صادقى، محمود مدنى بجستانى، قم : معروف، 1378ش. 99 . چهل حديث سيره عسكريين عليهماالسلام، حسين سجّادى تيلى، قم : معروف، 1379ش. 100 . چهل حديث سيره علوى ، محمود لطيفى، قم : معروف، 1378ش. 101 . چهل حديث سيره فاطمى، محمود لطيفى، قم : معروف، 1377ش. 102 . چهل حديث سيره كاظمى، محمود احمديان، قم : معروف، 1379ش. 103 . چهل حديث سيره مهدوى، محمود مدنى بجستانى، قم : معروف، 1379ش. 104 . چهل حديث سيره نبوى، جواد محدّثى، قم : معروف، 1377ش. 105 . چهل حديث شريف قدسى، احمد كتابچى، تهران : كتاب فروشى اسلاميه ، بى تا . 106 . چهل حديث شريف قدسى منسوب به مولاى متقيان از علماى متقدّم ، ترجمه و تصحيح : محمّد بهشتى، تهران : اسلاميه، 1378ش. 107 . چهل حديث شعر، محمّد صحتى سردرودى، تهران : سازمان تبليغات اسلامى ، 1374 ش . 108 . چهل حديث شهادت، محمّد حسين فلاح زاده، قم: معروف، 1377ش. 109 . چهل حديث صدقه جاريه، جواد محدّثى، قم : معروف، 1378ش. 110 . چهل حديث صلوات، محمّد شفيعى مازندرانى، تهران : سازمان تبليغات اسلامى، 1375 ش. 111 . چهل حديث ظلم، حسين بيرشك، تهران : سازمان تبليغات اسلامى، 1370ش. 112 . چهل حديث عبادت، حسين بيرشك، تهران : سازمان تبليغات اسلامى، 1373ش. 113 . چهل حديث عيد، محمود لطيفى، تهران : سازمان تبليغات اسلامى، 1372ش. 114 . چهل حديث عيد، محمود لطيفى، تهران : سازمان تبليغات اسلامى ، 1372ش . 115 . چهل حديث عيسى بن مريم عليه السلام ، محمّد جواد فرقانى، تهران : سازمان تبليغات اسلامى، 1373ش. 116 . چهل حديث غدير، محمود شريفى، تهران : سازمان تبليغات اسلامى، 1376ش. 117 . چهل حديث غدير، محمود شريفى، قم : معروف، 1379ش. 118 . چهل حديث غيبت، امير سجّادى خو، تهران : سازمان تبليغات اسلامى، 1372ش. 119 . چهل حديث فضائل امير المؤمنين، خانه كتاب ايران، تهران : وزارت فرهنگ وارشاد اسلامى، 1373ش. 120 . چهل حديث قدس، محسن اديب بهروز، تهران : سازمان تبليغات اسلامى، 1372ش. 121 . چهل حديث قدسى (بر گردان چهل سوره از تورات توسّط على بن ابى طالب عليه السلام از سريانى به عربى) ، ترجمه : محمّد فربودى ، قم : نهاوندى، 1379ش. 122 . چهل حديث قرآن، محمود شريفى، تهران : سازمان تبليغات اسلامى، 1371ش. 123 . چهل حديث قرض الحسنه، محمود شريفى، تهران : سازمان تبليغات اسلامى، 1368ش. 124 . چهل حديث قم و حضرت معصومه عليهاالسلام، محمود شريفى، قم : معروف، 1416ق. 125 . چهل حديث كار و كارگر، سيّد رضا تقوى دامغانى، تهران : سازمان تبليغات اسلامى، 1373ش. 126 . چهل حديث كتاب و كتابت، خانه كتاب ايران، تهران : وزارت فرهنگ وارشاد اسلامى، 1373ش. 127 . چهل حديث كربلا، محمّد صحّتى سردرودى، قم : معروف، 1374 ش . 128 . چهل حديث لباس، محمود مدنى بجستانى، تهران : سازمان تبليغات اسلامى، 1373ش. 129 . چهل حديث مسجد، حسين زينالى، تهران : سازمان تبليغات اسلامى، 1373ش. 130 . چهل حديث معاشرت، محمود شريفى، قم : معروف، 1376ش. 131 . چهل حديث مواعظ حضرت عيسى عليه السلام ، مؤسّسه نشر حديث اهل البيت عليهم السلام ، تهران : وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، 1373ش. 132 . چهل حديث نام گذارى، محمود شريفى، تهران : سازمان تبليغات اسلامى، 1373ش. 133 . چهل حديث نشانه ها، جواد محدّثى، تهران : سازمان تبليغات اسلامى، 1373ش. 134 . چهل حديث نماز، محمود شريفى، قم : معروف . 135 . چهل حديث نماز جمعه و جماعت، محمود لطيفى، تهران : سازمان تبليغات اسلامى، 1373ش. 136 . چهل حديث نماز شب، محمود شريفى، تهران : سازمان تبليغات اسلامى، 1372ش. 137 . چهل حديث والدين، محمود شريفى، تهران : سازمان تبليغات اسلامى، 1373ش. 138 . چهل حديث وحدت، محمّد حسين فلاح زاده، قم : معروف، 1376ش. 139 . چهل حديث وعده و عهد، مرتضى نظرى، تهران : سازمان تبليغات اسلامى، 1372ش. 140 . چهل حديث وقت، محمّد جواد فرقانى، تهران : سازمان تبليغات اسلامى، 1372ش. 141 . چهل حديث ولايت و غدير، معاونت امور فرهنگى ، تهران : وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى . 142 . چهل حديث همسايه، حسين زينالى تيلى، تهران : سازمان تبليغات اسلامى 1374 ش . 143 . چهل حديث هواى نفس، اصغر جدّايى ، تهران : كتاب آشنا، 1377ش. 144 . چهل درس خوش بختى، محمّد رضا حاج شريفى، قم : حضور، 1377ش. 145 . چهل سخن، محمّد حسين حجازى، تهران : فجر، 1355ش. 146 . چهل كلام از چهارده معصوم درباره امر به معروف، يد الله بهتاش، تهران : سبحان . 147 . چهل گفتار درباره آداب معاشرت از چهارده معصوم عليهم السلام ، تهيه و تنظيم: يد اللّه بهتاش، تهران: سبحان، دوم. 148 . چهل گوهر از زهراى اطهر عليهاالسلام، مهدى موسوى، تهران : مؤسّسه فرهنگى قدر ولايت، 1378ش. 149 . چهل گوهر درخشان، محمّد محمّدى رى شهرى ، قم : تربيت، 1370ش. 150 . گفتار دل نشين چهارده معصوم عليهم السلام (شامل 560 حديث از چهارده معصوم عليهم السلام از هر كدام چهل حديث) ، محمّد محمدى اشتهاردى (1323 _ 1385 ش)، قم: انصاريان، 1371 ش . 151 . گل ياد : مجموعه چهل حديث نماز، محمّد مطهّر، ناظم: محمّد على مردانى، قم: الهادى، 1379ش. 152 . اللّؤلؤ والمرجان حول أربعين من أخبار أهل بيت الوحى، آية اللّهى جهرمى، قم: دار الحكمة ، 1411ق. 153 . يك آيه و چهل حديث علم ، هادى موحّدى (موحّد كيا) ، قم : چاپ خانه اعتماد ، 1376ش .

.

ص: 96

. .

ص: 97

. .

ص: 98

. .

ص: 99

. .

ص: 100

. .

ص: 101

. .

ص: 102

. .

ص: 103

. .

ص: 104

. .

ص: 105

. .

ص: 106

سه . گزيده نويسى
معيار گزينش

سه. گزيده نويسىمدّت هاست كه بعضى از مؤلّفان ، با انگيزه هاى گوناگون ، اقدام به گزينش آثار حديثى گذشتگان نموده و در شكل هاى مختلف ، منتشر ساخته اند. در نگاهى كلّى به نوع اين گونه آثار ، مى توان هدف از تلخيص و گزيده نويسى را در سه مورد جستجو كرد: 1. محور قرار دادن موضوعى خاص از ميان احاديث يك يا چند كتاب، همچون احاديث اخلاقى، اعتقادى ، پزشكى يا تفسيرى و... ؛ 2. كم كردن حجم اثر و حذف مكرّرات و مطالب كم فايده ؛ 3. انتخاب و استخراج احاديث صحيح از ميان يك مجموعه حديثى. براى موارد اوّل و دوم ، نمونه هاى بسيارى مى توان نام برد كه فهرستى اجمالى از آن ارائه خواهد شد ؛ امّا نسبت به مورد سوم، يعنى استخراج احاديث صحيح از ميان كتاب هاى معتبر حديثى شيعه ، كمتر كسى به اين كار ، اقدام نموده است. تنها تلاش قابل ذكر در اين زمينه ، استخراج احاديث صحيح كتب اربعه توسّط استاد محمّد باقر بهبودى (1) است.

معيار گزينشمعيار استاد بهبودى در انتخاب احاديث صحيح، توجّه هم زمان به متن و سند احاديث بوده است . ايشان ، ابتدا راويان ضعيف و بدنام را مشخّص نموده و روايات آنها را جدا ساخته است. سپس با مقايسه متون ، روايات صحيح السند با مضامين قرآن و سنّت پيامبر خدا و ائمه معصوم عليهم السلام و احاديث تقيّه آميز و معارض با قرآن را شناسايى نموده و كنار گذاشته است و روايات باقى مانده را به عنوان صحاح ، عرضه كرده است . پس از چاپ كتاب هاى صحيح الكافى و صحيح [كتاب] من لايحضره الفقيه، ترجمه آنها با عنوان گزيده كافى، گزيده [كتاب ]من لايحضره الفقيه و در نهايت ، گزيده تهذيب الأحكام ، منتشر گرديده است.

.


1- . وى در هفدهم جمادى اوّل 1350ق / 1308ش ، در مشهد به دنيا آمد . از سال 1327 ش ، تحصيلات دينى را به صورت جدّى آغاز نمود و در سال 1333 ش ، به قم عزيمت نمود و اندكى بعد ، عازم نجف شد و دو سال در محضر آيات عظام : خويى و حكيم ، تلمّذ نمود . پس از ترك تحصيل ، عازم تهران شد و به تحقيق و تصحيح كتاب هاى خطّى و چاپى پرداخت . از جمله كارهاى ايشان : تصحيح جلد هفدهم تا آخر بحار الأنوار و تأليف گزيده هاى الكافى ، تهذيب الأحكام و كتاب من لا يحضره الفقيه و . . . است . گفتنى است پس از انتشار اين كتاب ها ، بعضى از علما و دانش پژوهان به اين نوع كارها ، يعنى استخراج روايات صحيح از ميان كتب روايى معتبر ، ايراداتى وارد ساختند .

ص: 107

. .

ص: 108

كتاب شناسى گزيده ها و منتخب هاى حديثى در سده هاى چهاردهم و پانزدهم

كتاب شناسى گزيده ها و منتخب هاى حديثى در سده هاى چهاردهم و پانزدهم1 . آداب معاشرت (انتخاب از اصول الكافى ، به ضميمه راه رستگارى)، تهران 1354 ش . 2. احاديث منتخبه از اُصول كافى، محمّد امين رضوى، تهران : فرّخى، 1361ش. 3. احاديث منتخبه از روضه كافى، محمّد امين رضوى، تهران: هيئت مكتب النبى صلى الله عليه و آله ، 1351 ش. 4 . المنتخب من الكتاب و السنّة و الخطب، إبراهيم الديباجى، تهران : سَمت ، 1366ش . 5 . انتخاب از كتاب اصول كافى با ترجمه و شرح، جواد مصطفوى، تهران : 1351 ش . 6 . بحار الأنوار فى تفسير المأثور للقرآن، كاظم مرادخانى ، تهران : طور ، 1411 ق / 1369 ش . 7. برگزيده اى از اُصول كافى، سيّد جواد رضوى، قم : انتشارات امام حسن مجتبى عليه السلام ، 1380ش . 8 . بنادر البحار (خلاصه بيست و پنج جلد كتاب بحارالأنوار) ، علينقى فيض الاسلام اصفهانى (م 1364 ش) ، تهران : فقيه ، بى تا . 9. پاداش ها و كيفرها (گزيده «ثواب الأعمال و عقاب الأعمال» شيخ صدوق) ، گزينش على افراسيابى، قم: نهاوندى، اوّل، جيبى. 10 . تحف العقول (گزيده متون حديثى / 3) ، به كوشش: مركز تحقيقات دار الحديث ، قم : دار الحديث، 1383ش. 11 . تلخيص بحارالأنوار (ج 6 _ 10) ، محمّدباقر شريعتى اصفهانى ، قم : بى تا ، 1406 ق / 1364 ش . 12. دُرَر الأخبار (گزيده «بحار الأنوار»)، مهدى حجازى، تهران : دفتر مطالعات تاريخ و معارف اسلامى، 1419ق. 13 . دُرَر الأخبار من بحار الأنوار ، مهدى الحجازى الشهرضائى ، بيروت : الإرشاد ، 1417 ق / 1996 م . 14 . زبدة الكافى ، محمدباقر البهبودى ، 3 ج ، بيروت : الدار الإسلامية، 1981 م / 1359ش . 15 . زبدة نهج البلاغة لعلى بن أبى طالب عليه السلام ، به كوشش : عبد الحميد صالح حمدان ، بيروت : عالم الكتب ، 1420ق/2000 م/1378 ش . 16 . شهاب الأخبار (گزيده متون حديثى / 1) ، به كوشش: مركز تحقيقات دار الحديث، قم : دار الحديث، 1383ش. 17. صحيح الكافى، محمدباقر البهبودى ، 3 ج ، بيروت : الدار الإسلاميه، 1401ق / 1981م ، اوّل . 18 . غررالحكم و درر الكلم (گزيده متون حديثى / 2) ، به كوشش: مركز تحقيقات دار الحديث، قم : دار الحديث، 1383ش. 19. گزيده اى از اُصول كافى در مبانى دين اسلام، ترجمه و تنظيم : على اصغر خسروى شبسترى، تهران: اميرى، 1351ش. 20. گزيده اُصول كافى، محمّدكاظم بهنيا، تهران : رايحه، 1377ش . 21. گزيده «تحفة الزائر» (135 حديث در فضيلت زيارت امام حسين عليه السلام ) ، قم : عصر ظهور، 1379ش . 22. گزيده كافى، محمدباقر بهبودى ، 6 ج ، تهران : علمى و فرهنگى، 1368ش ، اوّل . 23 . گلچينى از سخنان حكمت آميز و اندرزهاى رسول خدا و ائمه معصومين عليهم السلام (منتخب از كتاب روضه بحار الأنوار) ، تأليف و ترجمه : سيّد هاشم رسولى محلّاتى ، تهران : دفتر نشر فرهنگ اسلامى ، 1378 ش . 24. گنجينه حكمت (برگزيده كلمات قصار حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام با ترجمه به نثر و نظم روان و كوتاه فارسى) ، عطاء اللّه مجدى، قم : دفتر تبليغات اسلامى، دوم . 25. مختصر اُصول كافى، عبد الصمد اسلامى، قم : نصايح، 1381ش. 26 . المختصر من الكافى ، حسين بركه شامى ، قم: مؤسّسه دار الإسلام، 1381 ش، اوّل. 27. مناهل الأبرار فى تلخيص «البحار»، حسين درگاهى، قم : عالمه، 1422 ق / 1380ش . 28 . منتخب الأثر فى الإمام الثانى عشر عليه السلام ، 3 ج ، لطف اللّه الصافى ، قم : انتشارات حضرت معصومه ، 1422ق/1380 . 29 . منتخب الأحاديث، حسين احمدى لامردى، تحقيق و پاورقى : عبد الهادى احمدى، 1415ق/1373 ش ، قم : حسن احمدى لامردى، 1373ش . 30 . منتخب الأنوار المضيئه] فى ذكر القائم الحجّة عليه السلام ]، بهاءالدين على بن عبدالكريم النيلى النجفى (م 803 ق) تحقيق : مؤسسة الإمام الهادى عليه السلام ، قم : مؤسّسة الإمام الهادى عليه السلام ، 1420 ق / 1378 ش . 31 . منتخب الحكم، محمّد رضا عزيز اللهى ، قم : دفتر انتشارات اسلامى ، 1369 ش . 32 . منتخب الخصال ، گردآورنده : محمّدعلى عماد الإسلام ، بى جا : بى تا ، چاپ نبرد ما . 33 . منتخب الدعوات، محمّد بن محمّد كريم كرمانى (1263 _ 1324ق) بى جا : 1332ق ، سنگى . 34. منتخب الغرر (دو هزار و چهار صد سخن از سخنان حكيمانه على عليه السلام ) ، به كوشش: فضل اللّه كمپانى، مفيد. 35 . منتخب الغرر (دو هزار و چهارصد سخن از سخنان حكيمانه على عليه السلام ) ، عبد الواحد بن محمّد التميمى الآمِدى (م 510 ق) ، گردآورنده : فضل اللّه كمپانى ، تهران : مفيد، 1362ش . 36 . منتخب الفضائل ومناقب المعصومين عليهم السلام (انوار مقدّسات)، حسين صابر خاتمى، 313 ص. 37 . منتخب ميزان الحكمه، محمّد محمدى رى شهرى، تلخيص : سيّد حميد حسينى، ترجمه : حميدرضا شيخى ، قم : دار الحديث، 1422ق. 38 . منتخب نهج البلاغه، احمدعلى بابايى ، تهران : موسوى . 39. منتخبى از نهج البلاغه، ترجمه : سيّد جعفر شهيدى ، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1377ش ، دوم.

.

ص: 109

. .

ص: 110

. .

ص: 111

. .

ص: 112

چهار . پژوهش هاى حديثى شيعه در منابع اهل سنّت
1 . مُلحقاتُ إحقاق الحق

چهار . پژوهش هاى حديثى شيعه در منابع اهل سنّتاز ديرباز ، علماى شيعه براى اثبات حقّانيت تشيّع و هدايت مردم به سوى مذهب اهل بيت عليهم السلام و يا براى ردّ شبهات و تهمت ها عليه مذهب تشيّع ، كتاب ها و آثار متعدّدى را تدوين و تأليف نموده اند . در اين گونه آثار ، علاوه بر استفاده از شواهد و منابع تاريخى ، از احاديث روايت شده در كتاب هاى اهل سنّت ، بهره بسيار برده شده است ، چه اين كه در بعضى از اين آثار ، منحصرا از كتاب هاى حديثى اهل سنّت استفاده شده و با استناد به روايات آنان ، تدوين شده است . از سوى ديگر ، در سال هاى اخير ، كتاب هايى نيز تأليف شده اند كه هدف آنها جمع آورى و تدوين احاديث مشترك از ميان روايات فريقين بوده است . اينك برخى از مهم ترين نمونه هاى اين دو دسته آثار ، معرّفى مى شود .

1 . مُلحقاتُ إحقاق الحقتأليف آية اللّه سيّد شهاب الدين مرعشى نجفى (م 1369 ش) پس از اين كه علّامه حلّى نهج الحق را به درخواست سلطان محمّد خدابنده (ايلخان مغول) در تبيين عقايد شيعه نگاشت ، حدود يك و نيم قرن بعد ، فضل اللّه بن روزبهان خُنجى ، از علماى اهل سنّت ، كتابى در ردّ آن نوشت و نام آن را إبطال نهج الباطل گذاشت و به زعم خود ، مبانى عقايد شيعه را زير سؤال برد . شهيد ثالث ، سيّد نور اللّه بن شريف حسينى مرعشى (956 _ 1019 ق) مشهور به قاضى نور اللّه شوشترى ، در دفاع از كيان تشيع ، كتابى كم نظير و مستدل به نام إحقاق الحق نگاشت و به عالم اسلام عرضه نمود و در ميان اهل علم ، با همين كتاب و كتاب ديگرش الصوارم المهرقة فى نقد الصّواعق المحرقة شهرت يافت . آية اللّه مرعشى نجفى ، طى حدود چهل سال ، به تكميل ، شرح و توضيح مطالب إحقاق الحق همّت گماشت و آن را به نام ملحقات الإحقاق عرضه كرد .

.

ص: 113

نگاهى به زندگى آية اللّه مرعشى نجفى

نگاهى به زندگى آية اللّه مرعشى نجفىسيّد شهاب الدين محمّد حسين بن سيّد شمس الدين محمود حسينى مرعشى تبريزى نجفى ، در روز پنج شنبه بيستم صفر 1315 ، در شهر نجف از پدرى عالم و مادرى فاضل ، ديده به جهان گشود . نسب وى با 33 پشت به امام زين العابدين عليه السلام مى رسد . او مقدّمات علوم را نزد مادر بزرگش (مادرِ مادرش) تا كتاب مغنى اللّبيب آموخت ، گرچه از آموزش هاى والدينش نيز بهره مى جست . سپس براى فراگيرى رياضيات ، وارد مدارس جديد شد و پس از پايان دوره مدرسه ، اين علوم را نزد سيّد ابوالقاسم موسوى خوانسارى و ميرزا محمود اهرى و ديگران ، تلمّذ نمود . در كنار آن به فراگيرى علوم طب از پدرش و عرفان از ابوالحسن اخبارى هندى و ... پرداخت . آية اللّه مرعشى ، علوم حوزوى را نزد اساتيدى چون شيخ مرتضى طالقانى و سيّد محمّدكاظم خرّم آبادى و شيخ محمّد حسين سدهى اصفهانى و ميرزا على ايروانى آموخت و خارج فقه و اصول را نيز نزد شيخ ضياء الدين عراقى ، شيخ احمد كاشف الغطاء ، سيّد احمد بهبهانى و بسيارى از آيات عظام آن دوران ، فراگرفت . علاوه بر اينها ، آية اللّه مرعشى نجفى به آموختن از علماىِ غير امامى نيز توجّه داشت ، چنان كه احاديث مروى از طرق زيديه را نزد جمال الدين احمد بن على كوكبانى ، و رجال اهل سنّت را از عبد السلام كردستانى ، نور الدين شافعى و سيّد عبد الوهاب اَفَندى حنفى و ... آموخت . او در 27 سالگى به درجه اجتهاد نايل گشت و در سال 1342 ق ، به قصد زيارت امام رضا عليه السلام عازم ايران شد و پس از مدّتى اقامت در جوار آن امام بزرگوار ، عازم تهران شد و سپس در شعبان 1343 وارد شهر قم گرديد و از ابتداى اقامت در قم ، به تدريس سطوح مختلف حوزه پرداخت و پس از وفات آية اللّه حاج شيخ عبد الكريم حائرى يزدى (م 1355 ق) ، تدريس خارج فقه و اصول را آغاز نمود . ايشان در كنار تدريس ، به تأسيس مدارس علميه و مهم تر از همه ، تأسيس كتاب خانه اى شامل مجموعه بزرگى از نسخ خطّى كمياب پرداخت كه يكى از كتاب خانه هاى بزرگ كشور به شمار مى آيد . آية اللّه مرعشى نجفى ، در روز چهارشنبه هفتم شهريور ماه 1369 (1411 ق) وفات كرد و در ورودىِ كتاب خانه خود در قم به خاك سپرده شد . (1)

.


1- . ر .ك : المسلسلات فى الإجازات ، ج 1 ، ص 15 _ 20 .

ص: 114

مرورى بر «ملحقات الإحقاق»

مرورى بر «ملحقات الإحقاق»شهيد ثالث در إحقاق الحق ، نخست متن نهج الحق را با عبارت «قال المصنّف» و سپس متن إبطال نهج الباطل را با عبارت «قال الناصب» و در نهايت ، ديدگاه خود را با عنوان «أقول» بيان نموده است . مرحوم آية اللّه مرعشى در ابتداى جلد اوّل ، مقدّمه مفصلى را با عنوان «اللّئالى المنتظمة والدُّرَر الثمينة» آورده و در ضمن آن از علّامه حلّى و محمّد خدابنده (اُلجايتو) _ كه علّامه ، نهج الحق را براى وى نگاشته بود _ و همچنين از فضل اللّه بن روزبهان و قاضى نور اللّه و كتاب هاى آنها سخن گفته است . سپس تعليقات گسترده و توضيح هر سه متن ياد شده را در پانوشت هاى بعضا چند صفحه اى نوشته است . البته در بعضى مجلّدات كتاب ، ديگر خبرى از متن سه كتاب قبلى نيست و هر چه هست ، مستدركات إحقاق الحق است تا اين كه پس از جلد بيست و يكم ، يك جلد فهرست مفصّل براىِ همه آن تعليقات و استدراكات ، تهيّه شده است . امّا كار به پايان نرسيد و ادامه كار ، توسط محقّقان كتاب خانه آية اللّه مرعشى پيگيرى شد تا اين كه مجلّدات اين مجموعه به 33 جلد رسيد و منتشر گرديد و در سال 1374 ش ، به عنوان كتاب سال جمهورى اسلامى انتخاب شد . پيش بينى مى شد كه تدوين اين كتاب ، تا پنجاه جلد ادامه داشته باشد . (1) بايد يادآور شد كه اين مجموعه طى چند سال به تدريج چاپ شده و بعضا استدراك هايى بر مجلّدات قبلى افزوده شده است . بدين ترتيب ، مطالب كتاب ، پراكنده و ناهمگون است و اين ، كار را براى مراجعه كننده دشوار ساخته است ، چنان كه مثلاً اگر كسى بخواهد فضايل و مناقب امام حسين عليه السلام را در اين كتاب مطالعه كند ، ناچار است همه مجلّدات كتاب را از اوّل تا آخر ببيند ؛ چرا كه اين مطالب ، در چندين جلد ذكر شده است . (2)

.


1- . گفتنى است در تكميل اين اثر بزرگ ، تعداد بيست نفر از علما و محقّقان حوزه علميه قم ، شركت داشتند و تحت نظارت آية اللّه مرعشى ، مشغول به كار بودند (ر . ك : شهاب ، شماره 11 ، ص 70) .
2- . ر . ك : مقاله «در سايه إحقاق الحق» ، محمّد صحّتى سردرودى (مجله شهاب ، شماره 11 ، ص 64 _ 70) .

ص: 115

2 . موسوعة الإمامة فى نُصوص أهل السنة

2 . موسوعة الإمامة فى نُصوص أهل السنةدر ادامه كار تهيّه و تدوين ملحقات إحقاق الحق كه توسّط آية اللّه مرعشى نجفى و گروه همراه ايشان انجام مى شد ، مدّتى است كه گروهى از پژوهشگران ، زير نظر فرزند ايشان ، حجة الاسلام و المسلمين سيّد محمود مرعشى ، بر اساس يك ساز و كار معيّن ، به تنظيم و ترتيب و تكميل آن كتاب ، مشغول اند و حاصل تلاش آنان تاكنون ، مجموعه اى است پنج جلدى كه تحت عنوان موسوعة الإمامة فى نصوص أهل السنة به تازگى به چاپ رسيده و بقيه مجلّدات آن نيز در دست تحقيق و نشر است . اين پنج جلد ، حاوى مجموعه احاديثى از كتاب هاى قرن دوم تا هفتم اهل سنّت درباره اهل بيت عليهم السلام و امامان معصوم است . عدم برنامه ريزى دقيق در جمع آورى ملحقات إحقاق الحق و پراكندگى مطالب كتاب و استفاده ناقص از منابع و نسخ خطّى و عكسى كه سرفصل هاى بسيارى را ناتمام گذاشته بود ، و از سوى ديگر ، نياز مبرم پژوهشگران به استفاده از اين كتابِ با ارزش ، مى طلبيد كه همّتى نو در تكميل و سامان دادن آن صرف شود . موسوعة الإمامة كه در صفحه آرايى و تجليد نيز چشم نواز است ، به صورت موضوعى و مُسندى تنظيم شده است . بخش اوّل از اين كتاب ، به اهتمام سيّد محمود مرعشى و محمد اسفنديارى و ديگران ، توسّط انتشارات صحيفه خرد در قم در سال 1384 در پنج جلد به چاپ رسيده است و كار آماده سازى ساير مجلّدات آن ، همچنان ادامه دارد . حجم كلّى اين اثر ، بين سى تا چهل جلد ، پيش بينى شده است .

.

ص: 116

3 . نفحات الأزهار فى خلاصة عبقات الأنوار
نگاهى به زندگى مير حامد حسين هندى

3 . نفحات الأزهار فى خلاصة عبقات الأنوارتلخيص و ترجمه و تأليف حجة الإسلام والمسلمين سيد على حسينى ميلانى . (1) كتاب عبقات الأنوار ، در اصل به زبان فارسى نگاشته شده بود كه آقاى حسينى ميلانى پس از تنظيم مباحث و تعليق و تلخيص آن ، اين اثر بزرگ را به عربى ترجمه كرده است . همچنين ، بخش اوّل كتاب عبقات كه مربوط به بررسى آيات وارد شده درباره امامت ائمه عليهم السلام بوده و هنوز چاپ نشده است ، توسّط ايشان مجدّداً تدوين شده كه در آن ، به روش علّامه مير حامد حسين به اثبات دلالت آن آيات پرداخته است . اين اثر پيش از اين با نام هاى خلاصة عبقات الأنوار و دراسات فى كتاب العبقات ، چاپ شده بود و سپس در سال 1414 ق ، به صورت منقّح و با تنظيم فهرست ها و با عنوان فعلى ، در بيست جلد به چاپ رسيد .

نگاهى به زندگى مير حامد حسين هندى (م 1306 ق)مير حامد حسين موسوى هندى نيشابورى ، از علما و متكلّمان نام آور سده سيزدهم هجرى به شمار مى رفت . در زمان شاه سلطان حسين صفوى ، سيّد محمّد نامى از علماى نيشابور به هندوستان رفته ، در دهلى اقامت گُزيد . پس از وى ، فرزندان او به مَناصب دولتى رسيدند . يكى از نوادگان او به نام برهان الملك ، فرماندار كَنتور ، از شهرهاى هند شد و در نتيجه ، بسيارى از اهالى نيشابور ، راهى آن ديار شده ، در اين شهر ، سُكنا گزيدند كه جدّ مير حامد حسين نيز از آن جمله بود . ميرحامد حسين ، فرزند محمّد قلى ، در پنجم محرّم 1246 در لَكنو در ايالت اود (اوتارپِرادش) متولّد شد . نام اصلى او سيّد مهدى بود و به سيّد حامد حسين مشهور شد . او پس از فراگيرى مقدّمات علوم در نزد پدر ، در پانزده سالگى ، پدر خويش را از دست داد . ديگر اساتيد برجسته وى ، سيّد محمّد عباس شوشترى و سيّد مرتضى بن سلطان العلما و سيّد محمّد و سيّد حسن بن سيّد دلدار على بودند . ميرحامد حسين ، پس از فراگيرى علوم مختلف ، به تحقيق و تأليف روآورد و است كه مهم ترين آنها كتاب عبقات الأنوار فى مناقب الأئمه الأطهار است . (2) وى در هجدهم صفر 1306، نداى حق را لبيك گفت و به ديار باقى شتافت .

.


1- . وى در رمضان 1367 در شهر نجف ، ديده به جهان گشود . در كودكى ، همراه پدرش آيه اللّه سيّد نورالدين ميلانى به كربلا هجرت كرد . دروس مقدمات و سطح را در حوزه كربلا فرا گرفت و براى تكميل تحصيلات ، عازم نجف گرديد . در سال 1390ق ، راهى مشهد مقدس شد و در درس جدّ بزرگوارش آيه اللّه سيدهادى ميلانى شركت جست . پس از فوت آيه اللّه ميلانى ، عازم حوزه قم شد و از محضر اساتيدى چون : آيه اللّه گلپايگانى ، آيه اللّه وحيد خراسانى ، آيه اللّه شيخ مرتضى حائرى و آيه اللّه سيدمحمّد روحانى بهره گرفت . ايشان دروس فقه و اصول آيه اللّه گلپايگانى و آيه اللّه وحيد خراسانى را به رشته تحرير درآورده و كتاب تحقيق الاُصول وى _ كه تقريرات بحث هاى اصولى آيه اللّه وحيد است _ منتشر شده است .
2- . نقباء البشر ، ج 1 ، ص 348 .

ص: 117

مرورى بر «عَبَقات الأنوار»

مرورى بر «عَبَقات الأنوار»در نيمه نخست سده سيزدهم هجرى يكى از علماى اهل سنّت هندوستان به نام مولوى عبدالعزيز دهلوى كه به «سراج الهند» شهرت داشت ، كتابى فارسى به نام تحفه اثنا عشريه نوشت . او در آن كتاب ، عقايد و آراى شيعه را با عباراتى غير منطقى و كلماتى بيرون از آداب مناظره ، مورد حمله قرار داد و تهمت و افترائات بسيارى به شيعيان وارد ساخت . پس از انتشار اين كتاب ، علماى شيعه در ردّ برخى ابواب كتاب و يا همه آن ، كتاب هاى متعدّدى نوشتند . يكى از بهترين و كامل ترين اين آثار ، كتاب عبقات الأنوار فى مناقب الأئمة الأطهار است . اين كتاب ، همانند تحفه اثنا عشريه ، به فارسى و در دو «منهج» ، تنظيم يافته است . منهج اوّل ، به بحث و اثبات دلالت آيات قرآن كريم در امامت ائمه عليهم السلام پرداخته است . ظاهرا اين بخش ، هنوز چاپ نشده و به صورت مخطوط ، باقى مانده است . (1) منهج دوم كتاب ، به بحث درباره احاديث دوازده گانه دال بر امامت ائمه عليهم السلام و پاسخ اعتراضات و شبهات وارد شده ، اختصاص دارد . البته بررسى پنج حديث را خودِ مير حامد حسين به انجام رساند ؛ امّا اَجَل مهلت نداد تا بقيه احاديث را تكميل نمايد . لذا فرزند برومندش سيد ناصر حسين ، چهار حديث ديگر به روش پدر گرامى اش بدان افزود و پس از ناصر ، فرزندش سيّد محمّد سعيد ، دو حديث ديگر را مورد بررسى قرار داد . تاكنون شانزده جلد از مجلّدات كتاب كه درباره نُه حديث اوّل است ، به چاپ رسيده است .

.


1- . سيّد على ميلانى در جلد بيستم نفحات الأزهار ، اين بخش را به روش علّامه ميرحامد حسين ، تأليف نموده و به اثبات دلالت شش آيه در امامت ائمه عليهم السلام پرداخته است .

ص: 118

4 . سلسلة الأحاديث المشتركة

4 . سلسلة الأحاديث المشتركةعنوانِ مجموعه كتاب هايى است كه توسّط مجمع جهانى اهل بيت عليهم السلام زير نظر آية اللّه محمّد على تسخيرى به نگارش درآمده است . هر يك از اين آثار ، موضوعات مستقلّى را شامل مى شود و توسط مؤلّف جداگانه اى تأليف شده است . هر يك از مجلّدات اين اثر ، داراى ابواب مختلفى در زمينه موضوع كتاب است كه ابتدا احاديث اهل سنّت ، گزينش شده و پس از آن ، احاديث اماميه در همان مضمون ، آمده است . البته از نظر تعداد احاديث هر يك از فريقين ، مطابقت وجود ندارد و ممكن است در يك موضوع خاص ، يك يا دو حديث از اهل سنّت وارد شده باشد و از طريق شيعه احاديث متعدّدى ذكر شود و يا بالعكس . همچنين ، احاديث ياد شده ، بدون ذكر سند آمده اند و براى همه روايات ، شماره مسلسلى بدون تفكيك بين احاديث اهل سنّت و شيعه قيد شده است . تاكنون ، هفت عنوان از اين مجموعه در مجلّدات ذيل به چاپ رسيده است : 1 . الإمام المهدى في الأحاديث المشتركة بين السنّة و الشيعة ، محمّد أمير الناصرى . 2 . الأخلاق فى الأحاديث المشتركة بين السنّة و الشيعة ، 2 ج ، على المختارى . 3 . عيسى المسيح فى الأحاديث المشتركة بين السنّة و الشيعة ، مهدى منتظر القائم . 4 . الوحدة الإسلامية فى الأحاديث المشتركة بين السنّة و الشيعة، السيّد شهاب الدين الحسينى. 5 . الأمر بالمعروف و النهى عن المنكر ، محمّدى رستم نجّار . 6 . الأحاديث القدسية المشتركة بين السنّة و الشيعة ، السيّد محسن الحسينى الأمينى . 7 . الحج ، معطياته ، أحكامه و الروايات المشتركة فيه ، محمّد على التسخيرى و محمود قانصوه .

.

ص: 119

. .

ص: 120

كتاب شناسى پژوهشى هاى حديثى شيعه در منابع اهل سنّت در سده هاى چهاردهم

كتاب شناسى پژوهشى هاى حديثى شيعه در منابع اهل سنّت در سده هاى چهاردهم و پانزدهم1 . آية التطهير فى أحاديث الفريقين ، 4 ج ، السيد على الموحّد الأبطحى ، قم : حبل المتين ، 1404ق ، اوّل. 2 . الإمام الحسين فى أحاديث الفريقين ، السيّد على الموحّد الأبطحى ، 4 ج (تاكنون) ، قم : حبل المتين ، 1414 _ 1427ق . 3 . امام كاظم عليه السلام از ديدگاه اهل سنّت ، على اصغر قربانى ، قم : مركز پژوهش هاى اسلامى صدا و سيما ، 1385 ش . 4 . امام مهدى در احاديث شيعه و سنّى ، محمّد امين بالا دستيان ، قم : بنياد فرهنگى حضرت مهدى موعود . 5 . أحاديث اُمّ المؤمنين عائشة ، السيّد مرتضى العسكرى ، تهران : مكتبة الصدوق ، بى تا. 6 . أحاديث أهل البيت عليهم السلام عن طرق أهل السنّة ، السيّد مهدى الروحانى وعلى الأحمدى الميانجى ، قم : مؤسسة النشر الإسلامى ، 1421 ق . 7 . تشييد المراجعات و تفنيد المكابرات ، السيّد على الحسينى الميلانى ، 3 ج ، بى جا : 1423 ق . 8 . التطبيق بين الأحاديث من مصادر أهل السنّة و الشيعة ، يحيى النورى ، تهران : هفده شهريور ، 1371 ش . 9 . حديث الكساء من طرق الفريقين ، السيد مرتضى العسكرى ، تهران : توحيد ، 1406 ق. 10 . شب هاى پيشاور ، سيّد محمّد موسوى (سلطان الواعظين) ، تهران : دار الكتب الإسلاميه ، 1374 ش . 11 . الشيعة فى أحاديث الفريقين ، السيّد على الموحّد الأبطحى ، قم : حبل المتين ، 1405 ق ، اوّل. 12 . طُرق حديث الغدير ، أمير التقدّمى المعصومى ، قم : دليل ما ، 1422 ق . 13 . الفرقة الناجية ، مناظرات و مراسلات فى العقائد و التاريخ ، السيّد محمّد الموسوى (سلطان الواعظين) ، تعريب : فاضل الفراتى ، 1422 ق / 1380 ش ، بى جا . 14 . الفصول المهمّة فى تأليف الأمّة ، السيّد عبدالحسين شرف الدين الموسوى ، نجف : دار النعمان ، بى تا . 15 . فضائل الخمسة من الصحاح الستّة ، 3 ج ، السيد مرتضى الحسينى الفيروزآبادى ، قم : المجمع العالمى لأهل البيت عليهم السلام ، 1422ق. 16 . القرآن الكريم و روايات المدرستين ، 3 ج ، السيّد مرتضى العسكرى ، تهران : توحيد ، 1419ق . 17 . المراجعات ، السيّد عبدالحسين شرف الدين ، بيروت : مكتبة الرسول الأعظم ، 1411 ق . 18 . معالم المدرَسَتَين ، السيّد مرتضى العسكرى ، 3 ج ، تهران : مؤسسة البعثة ، 1406 ق .

.

ص: 121

. .

ص: 122

. .

ص: 123

فصل سوم : علوم حديث

درايه يا مصطلح الحديث

اشاره

فصل سوم : علوم حديثدرايه يا مصطلح الحديثلغت شناسان ، در بيان معناى لغوى واژه «درايه»، عموما آن را هم معناى علم دانسته اند . (1) برخى نيز بين اين دو واژه ، فرق قائل شده اند. (2) در اصطلاح نيز بزرگان علوم حديث ، تعاريف گوناگونى از علم درايه نموده اند . شيخ بهايى در الوجيزة چنين آورده است : درايه ، عبارت است از دانشى كه در آن از سند و متن حديث و چگونگى دريافت و آداب نقل آن ، بحث مى شود . (3) شهيد ثانى گفته است: درايه ، عبارت است از دانشى كه در آن از متن حديث و طُرُق صحيح و ضعيف آن ، بحث مى شود و نيز چيزهايى كه براى شناسايى حديث مقبول از مردود لازم است، بررسى مى شود. (4) برخى دراية الحديث را همان مصطلح الحديث دانسته اند و برخى ميان اين دو تفاوت قائل شده اند ؛ امّا با توجّه به نزديكى تعاريف اين دو واژه و كاربرد مترادف آنها در بسيارى كتاب هاى علوم حديث ، به نظر تفاوت چندانى با هم ندارند. در كتاب تحفة الأحوزى چنين آمده است: مصطلح الحديث ، از فنون رواية الحديث است و از چگونگى نقل احاديث راويان از جهت اتّصال و انقطاع زنجيره سند ، دارا بودن سند يا ارسال، تواتر و وحدت نقل، صحّت و ضعف و ... بحث مى كند. (5) درباره تاريخ پيدايش، تدوين و تكامل اين علم ، سخن هاى گوناگونى گفته شده است . گروهى پايه گذار اين دانش را قاضى ابو محمّد حسن بن عبدالرحمان رامهرمزى (م360ق) ، صاحب كتاب المحدّث الفاصل بين الرّاوى و الواعى مى دانند. (6) برخى ديگر معتقدند كه پايه گذار آن ، ابو عبد اللّه حاكم نيشابورى (م 405ق) ، صاحب كتاب معرفة علوم الحديث بوده است. (7) تاكنون تأليفات قابل توجّهى در حوزه دراية الحديث تدوين شده است، مهم ترين آثار به جاى مانده از شيعه اماميه تا پيش از قرن چهاردهم هجرى بدين قرارند : 1. رسالة فى أحوال الأخبار، قطب الدين سعيد راوندى (م573ق) . 2. شرح اُصول دراية الحديث، سيّد على بن عبد الحميد الحسنى النجفى (م ق 8 ق) . 3 . البداية فى علم الدراية، الشهيد الثانى (م 966ق). 4 . الرواشح السماوية، الميرداماد الإسترآبادى (م1041ق). 5 . دراية الحديث، نورالدين على بن حسين بن عبد العالى الكَرَكى (م940ق). 6 . البداية فى علم الدراية و شرح البداية، زين الدين على العاملى (الشهيد الثانى) (م 965ق). 7 . الوجيزة ، بهاء الدين العاملى (م1030ق). 8 . وصول الأخيار الى اُصول الأخبار، حسين بن عبد الصمد العاملى (م984ق). 9 . تحفة القاصدين، ابن أبى جمهور الأحسائى (م909ق). 10 . جامع المقال فيما يتعلّق بأحوال الحديث و الرجال ، فخرالدين الطُّرَيحى (م 1085 ق) . 11 . القواميس، ملّا آقا دربندى (م 1285 ق). در قرون بعد، نگارش كتب درايه اى ادامه يافت و بخصوص ، شروح بسيارى بر كتاب الوجيزةى شيخ بهايى نگاشته شد. در قرن چهاردهم هجرى نيز تأليفات عالمان در اين زمينه به اوج خود رسيد و آثار پُر ارزشى به وجود آمد. مهم ترين اثر درايه اى در اين سده را مى توان كتاب مقباس الهداية فى علم الدراية از شيخ عبد اللّه مامقانى دانست كه اينك به توصيف آن و چند اثر ديگر خواهيم پرداخت.

.


1- . المصباح المنير ، ج1 ، ص 263 ؛ لسان العرب ، ج14 ، ص 255 .
2- . ر . ك : معجم الفروق اللغوية ، ص 230 .
3- . الوجيزة ، شيخ بهايى ، ص 2 (علم الدراية ، علم يبحث فيه عن سند الحديث و متنه و كيفية تحمّله و آداب نقله) .
4- . الرعاية فى علم الدراية ، ص 51 (علم يبحث فيه عن متن الحديث و طرقه من صحيحها و سقيمها و عللها و ما يحتاج اليه ليعرف المقبول فيه من المردود) .
5- . دانش حديث ، ص 109 (به نقل از : تحفة الأحوزى ، ص 2 ؛ تدريب الراوى ، ص 5) .
6- . دائرة معارف القرن العشرين ، فريد وجدى .
7- . تأسيس الشيعة لعلوم الإسلام ، ص 62_ 64 ؛ تدريب الراوى ، ص 51 .

ص: 124

. .

ص: 125

1 . مقباس الهداية فى علم الدراية

نگاهى به زندگى آية اللّه مامقانى

1 . مقباس الهداية فى علم الدرايةتأليف فقيه و رجالى بزرگ ، آية اللّه شيخ عبد اللّه مامقانى نجفى (1290 _ 1351 ق) .

نگاهى به زندگى آية اللّه مامقانىعبد اللّه مامقانى ، فرزند شيخ محمّد حسن ، فرزند شيخ عبد اللّه ، فرزند ملّا محمّد باقر ، فرزند على اكبر ، فرزند رضا مامقانى نجفى ، فقيه جامع و محدّث رجالى و يكى از مراجع بزرگ عصر خود بود . وى در تاريخ پانزدهم ربيع اوّل 1290 ، در شهر نجف اشرف ، زاده شد . در كودكى قرآن را آموخت . سپس مقدّمات را نزد پدرش تلمّذ نمود و كتاب قوانين و رياض را نزد شيخ غلامحسين دربندى و رسائل و مكاسب را نزد شيخ حسن خراسانى به اتمام رساند و در سال 1308ق ، در هجده سالگى در درس خارج پدرش حاضر شد . (1) از وى ، تأليفات بسيار به جاى مانده كه بالغ بر 48 كتاب و رساله است . برخى از تأليفات وى بدين قرار است : 1 . منتهى مقاصد الأنام فى نكت شرائع الإسلام ، كه شرحى است بر كتاب شرائع الإسلام محقّق حلّى و در 63 جلد تدوين يافته است ؛ امّا تنها چند جلد آن در زمان حيات مؤلّف به چاپ رسيد ؛ 2 . مطارح الأفهام فى مبانى الأحكام، در اصول ؛ 3 . هداية الأنام فى أموال الإمام عليه السلام ، كه در سال 1320ق ، در تبريز به چاپ رسيد ؛ 4 . مناهج المتّقين فى فقه أئمّة الحق و اليقين ؛ 5 . تنقيح المقال فى علم الرجال ؛ و بيش از بيست رساله در فقه و اصول و كتاب هايى در مناسك حج و استفائات و... .

.


1- . مقباس الهداية ، ص 17 _ 19 .

ص: 126

مرورى بر «مقباس الهداية»

مرورى بر «مقباس الهداية»مؤلّف ، در مقدّمه كتاب، به تعريف علم درايه و به موضوع و هدف اين علم پرداخته است. جلد اوّل اين كتاب ، حاوى پنج فصل و داراى اين عناوين است: فصل اوّل ، در بيان اصطلاحات علم درايه ؛ فصل دوم ، در بيان خبر و اقسام آن ؛ فصل سوم ، تقسيم خبر به متواتر و آحاد ؛ فصل چهارم ، تنوّع خبر واحد به اعتبار حال راويانش ؛ فصل پنجم ، در بيان ديگر اصطلاحات علماى حديث ، مثل: حديث مسند، متّصل، مرفوع، مُعَنعَن ، معلَّق، مفرد و ... . در پايان اين پنج فصل ، بخشى با عنوان «تذييل» آمده كه شامل اين عناوين است : حديث عالى و نازل، شاذ، نادر، محفوظ، منكر، مردود، معروف، مسلسل، مزيد و... . در نهايت نيز تذكّرات مفيدى ذكر شده است. جلد دوم كتاب، بخش عمده فصل ششم را به خود اختصاص داده و درباره كسانى است كه روايت آنها قبول يا ردّ مى شود، كه شامل اين عناوين است: _ شروط معتبر در راوى؛ _ كيفيت ثبوت عدالت راوى؛ _ اختلاف در قبول جرح و تعديل مطلق يا همراه ذكر سبب؛ _ اقوال مختلف در مواردى كه جرح و تعديل با هم جمع شوند؛ _ آنچه در تصحيح سند ، معتبر است؛ _ الفاظ به كار رفته در جرح و تعديل و... . جلد سوم كتاب كه تتمّه فصل ششم است ، تحت عنوان: الفاظى كه نه معناى مدح و نه معناى ذم دارند ، آمده، مثل: مولا، غلام، شاعر كوفى، لهُ اصل و... . فصل هفتم: در شرافت علم حديث و كيفيت دريافت و نقل آن است و در بر گيرنده اين عناوين است: _ سزاوار بودن در دريافت حديث؛ _ راه هاى دريافت حديث؛ _ كتابت و ضبط حديث؛ _ كيفيت روايت حديث؛ _ آداب گفتن حديث و آداب طالب حديث و ... . فصل هشتم: در اسماى رجال و طبقات آنهاست ، كه شامل اين مطالب است: _ تعريف صحابى و تابعى و مُخَضرَم ؛ _ روايت بزرگان از زيردستان، و امور متنوّع ديگر... . جلد چهارم، مربوط به خاتمه كتاب و درباره معرّفى كسانى است كه درباره رجال و علم درايه ، تأليفاتى داشته اند، كه در اين ميان ، مؤلّف ، نام هشتاد نفر را ذكر كرده است. سپس فهرست هاى فنى اين چهار جلد تهيّه گرديده كه بيش از سه چهارم اين مجلّد را به خود ، اختصاص داده است. سه جلد ديگر (پنجم و ششم و هفتم) به اين مجموعه افزوده شده است : دو جلد به عنوان مستدركات مقباس الهداية و يك جلد تحت عنوان نتائج مقباس الهداية . در جلد پنجم ، مؤلّف ، تعداد 139 مستدرك تحت عناوين مختلف بيان مى كند و در جلد ششم نيز 139 مستدرك از شماره 140 تا 238 مستدرك ذكر مى نمايد. در نهايت ، جلد هفتم اين مجموعه كه توسّط فرزند مؤلّف تدوين گرديده، يك معجم الفبايى است از كلّ مجلّدات كتاب، جهت سهولت جستجو و استفاده بهتر از مطالب آن.

.

ص: 127

. .

ص: 128

2 . نهاية الدراية

نگاهى به زندگى آية اللّه سيّد حسن صدر

2 . نهاية الدرايةتأليف آية اللّه سيّد حسن صدر كاظمى .

نگاهى به زندگى آية اللّه سيّد حسن صدرسيّد حسن صدر ، در 29 رمضان 1272 ق ، در شهر كاظمين به دنيا آمد . پس از گذراندن مراحل اوّليه تعليم و تربيت، در خدمت علمايى چون باقر بن محمّد حسن آل ياسين و سيّد باقر بن سيّد حيدر و ميرزا باقر سلماسى ، دروس صرف و نحو و منطق را گذراند. دروس فقه و اصول را نيز در خدمت پدرش سيّد هادى صدر ، فرا گرفت و در هجده سالگى ، سطوح فقه و اصول را به پايان رساند. سپس به نجف اشرف عزيمت نمود و دروس كلام و حكمت را در محضر شيخ محمّد باقر شكى و شيخ محمّد تقى گلپايگانى فرا گرفت و در همين دوران ، به درجه اجتهاد ، نايل شد . سپس در سال 1297ق ، به سامرا هجرت نمود و به خدمت ميرزاى شيرازى رسيد و نزد وى ، جايگاه ويژه اى يافت. در سال 1314ق ، به شهر كاظمين بازگشت و به تبليغ و تدريس و تحقيق پرداخت و تأليفات بسيارى از خود به جا گذاشت . وى پس از وفات سيّد اسماعيل صدر ، در جايگاه اِفتا نشست و رساله عمليه او منتشر شد. سرانجام ، در سال 1354 ق ، پس از 82 سال زندگى، درگذشت. (1)

.


1- . نهاية الدراية ، ص 47 _ 49 (مقدّمه محقّق) .

ص: 129

برخى آثار آية اللّه سيّد حسن صدر

برخى آثار آية اللّه سيّد حسن صدراو در حوزه هاى گوناگون علوم ، چون: اصول، فقه، حديث، درايه، رجال، اخلاق، تاريخ و ... آثار فراوانى از خود به جاى گذاشته است . محقق كتاب نهاية الدراية ، از آن ميان ، نام 82 كتاب و رساله را ذكر كرده است . بعضى از آنها عبارت اند از : 1 . حدائق الاُصول ؛ 2 . التعادل و التعارض و الترجيح ؛ 3 . تعليقة على رسائل الشيخ الأنصارى ؛ 4 . أحكام الشكوك الغير منصوصة ؛ 5 . تبيين الإباحه ؛ 6 . تحصيل الفروع الدينية فى فقه الإمامية ؛ 7 . حواشى بر عروة الوثقى و نيز بر غاية القصوى و نجاة العباد و التبصرة ؛ 8 . بيش از ده رساله فقهى در ابواب مختلف فقه ؛ 9 . چند تعليقه بر بعضى رساله هاى شيخ انصارى؛ 10 . بغية الوعاة فى طرق طبقات مشايخ الإجازات ؛ 11 . التعليقة على منتهى المقال ؛ 12 . تكملة أمل الآمل ؛ 13. عيون الرجال ؛ 14 . مختلف الرجال ؛ 15 . نكت الرجال؛ 16. رسالة فى السلوك ؛ 17. تأسيس الشيعة الكرام لعلوم الإسلام؛ 18 . الشيعة و فنون الإسلام؛ 19 . البراهين الجلية فى ضلال ابن تيميّة؛ 20 . الفرقة الناجية؛ 21. قاطعة اللجاح فى تزييف أهل الاعوجاج ؛ 22. محاسن الرسائل فى معرفة الأوائل؛ 23 . وفيات الأعلام من الشيعة الكرام؛ 24 . مجالس المؤمنين فى وفيات الأئمة المعصومين عليهم السلام . در ميان تأليفات ايشان، ده اثر درباره حديث و مرتبط با آن ديده مى شود كه عبارت اند از: 1 . أحاديث الرجعة ؛ 2 . تحية أهل القبور بالمأثور؛ 3 . تعريف الجنان فى حقوق الإخوان؛ 4. الحقائق فى فضائل أهل البيت عليهم السلام من طريق الجمهور؛ 5 . رسالة فى المناقب؛ 6 . شرح وسائل الشيعة (كه يك جلد آن از ابتداى باب طهارت به چاپ رسيده است)؛ 7 . صحيح الخبر فى الجمع بين الصلاتين فى الحضر ؛ 8 . مفتاح السعادة و ملاذ العبادة ؛ 9 . النصوص المأثورة ؛ 10 . هداية النجدين و تفصيل الجندين . (1)

.


1- . نهاية الدراية ، ص 51 _ 55 .

ص: 130

مرورى بر «نهاية الدراية»

مرورى بر «نهاية الدراية»كتاب الوجيزة ى شيخ بهاء الدين عاملى، يكى از كتاب هاى مهم در زمينه دراية الحديث است كه از زمان تأليف تاكنون ، وزانت و ارزش علمى خود را از دست نداده است. به همين دليل ، سيّد حسن صدر ، شرح نسبتا مبسوطى از اين كتاب به نام نهاية الدراية نگاشته كه به معرّفى آن مى پردازيم. اين مجموعه ، در شش فصل و يك خاتمه ، تنظيم شده است: فصل اوّل ، در معناى متن و سند _ تقسيم خبر به : متواتر و واحد _ تقسيم خبر به اعتبار راوى آن به : مستفيض، مشهور، غريب، عزيز و... _ تقسيم خبر به: مرفوع، موقوف، متصل، مسند، معلق و... _ تقسيم خبر به: مُعَنعَن، مُضمَر ، عال و... _ تقسيم خبر به: مسلسل، شاذ، نادر، مخالف و مشهور . فصل دوم ، حكم اقسام خبر _ تقسيم احكام اخبار به سه نوع: صدق و كذب، متواتر و آحاد، آنچه صدق يا كذبش دانسته مى شود يا احتمال آن مى رود ؛ _ بيان تفصيلى احكام اين انواع . فصل سوم ، در بيان بعضى اصطلاحات و القاب براى حديث مثل : مُعَلّل، مُدرَج، مُدَلّس، مقلوب، مُصحَّف، مَزيد و ... . _ بيان انواع واضعان و برخى از موضوعات اخبار _ بيان مطالب مختلفى در معناى «الأقران» و «الدّبج»، «رواية السابق واللاحق» روايت كردن بزرگ ترها از كوچك ترها (يعنى راويانى كه از افراد كم سن تر نقل روايت كنند) . فصل چهارم ، حاوى مسائل گوناگون جرح و تعديل، قدح و مدح است. فصل پنجم ، در كيفيت تحمّل و دريافت حديث است كه شامل هفت روش تحمّل حديث است : 1 . سَماع، 2. قرائت ، 3. اجازه، 4. مُناوله (به دست سپردن) ، 5 . كتابت، 6. اِعلام، 7. وِجاده (يافتن) . فصل ششم: در بيان آداب كتابت حديث و نقل آن ، كه در اين باره ، فوايد قابل توجّهى بيان شده است و در نهايت ، خاتمه كتاب آمده كه در برگيرنده موضوعات مختلفى است ، از جمله: _ بيان طريق شيعه كه به امامان معصوم عليهم السلام منتهى مى شود ؛ _ تقدّم شيعه در جمع آورى حديث ؛ _ بيان تعداد احاديث كتب خاصّه و تطبيق با صحاح ستّه ، _ كيفيت جمع آورى الكافى و كتاب من لايحضره الفقيه و بيان تعداد احاديث آنها ؛ _ بيان وضعيّت كتب التهذيب و الإستبصار و مطالب متنوّعى درباره ديگر كتاب هاى حديثى.

.

ص: 131

3 . رسائل فى دراية الحديث

اشاره

3 . رسائل فى دراية الحديث (1)اين كتاب ، مجموعه اى است از اوّلين رساله هاى شيعى تدوين يافته در علم دراية الحديث كه به همّت آقاى ابوالفضل حافظيان بابلى در دو مجلّد ، توسّط «مركز تحقيقات دار الحديث» ، منتشر شده است. هر يك از رساله هاى ياد شده ، توسّط يكى از انديشوران حوزه به صورت منقّح و همراه با پاورقى ها و توضيحات لازم از روى نسخ خطّى موجود ، تحقيق و تصحيح شده است. جلد اوّل ، حاوى يك مأخذشناسى مفصّل دراية الحديث شيعه (به قلم گردآورنده) و چهار رساله در علم درايه و جلد دوم نيز حاوى شش رساله است كه به معرّفى آنها خواهيم پرداخت.

.


1- . گرچه اين كتاب ، شامل رساله هاى دراية الحديثى است كه اغلب پيش از قرون چهاردهم و پانزدهم هجرى نگاشته شده اند ، امّا به جهت اين كه در يك مجموعه مستقل ، تحت عنوانى خاص ، گرد آمده اند و نيمى از رساله هاى آن براى اوّلين بار چاپ شده است ، آن را در زمره آثار قرن معاصر به شمار آورديم .

ص: 132

رساله هاى جلد اوّل
يك . مصنفات الشيعة فى علم الدراية
دو . البداية فى علم الدراية
سه . الرعاية لحال البداية فى علم الدراية

رساله هاى جلد اوّل يك . مصنفات الشيعة فى علم الدرايةكتاب شناسى اى است توصيفى درباره تأليفات و تصانيف شيعه اماميه در علم درايه از ابتدا تاكنون، به قلم آقاى ابوالفضل حافظيان ، كه در آن ، اين موارد به انجام رسيده است: الف . معرّفى اجمالى كتاب ها و بيان ارزش علمى آنها ؛ ب . معرّفى رساله هاى خطّى مهم و بيان مشخّصات و ذكر مصادر آنها در فهرست نامه هاى نسخ خطّى ؛ ج . ذكر مشخّصات چاپ و نشر كتاب ها يا مقالات چاپ شده در ذيل عنوان.

دو . البداية فى علم الدرايةتأليف زين الدين بن على عاملى ، مشهور به شهيد ثانى (965ق). رساله اى است مشهور و مختصر در علم درايه كه بعضى آن را اوّلين اثر شيعى در اين زمينه شمرده اند و توسّط آقاى غلامحسين قيصريه ها تحقيق شده است.

سه . الرعاية لحال البداية فى علم الدرايةتأليف زين الدين بن على عاملى (شهيد ثانى) . مؤلّف ، آن را در شرح كتاب خود نگاشته و بارها به چاپ رسيده است ؛ امّا چون همه آن چاپ ها داراى اغلاط فراوانى بوده اند ، مجدّدا توسّط آقاى غلامحسين قيصريه ها تحقيق و تصحيح شده است.

.

ص: 133

چهار . وصول الأخيار إلى اُصول الأخبار
پنج . الوجيزة فى علم الدراية
رساله هاى جلد دوم
يك . المقنعة الأنيسة والمغنية النفيسة
دو . الفن الثانى من القواميس

چهار . وصول الأخيار إلى اُصول الأخبارتأليف حسين بن عبد الصمد حارثى عاملى (م 984ق) . وى _ كه از شاگردان شهيد ثانى به شمار مى رود _ ، در اين كتاب ، مباحث مهم اين علم را مطرح كرده و بخش بزرگى را درباره حجيّت اقوال معصومان تخصيص داده است. پيش از اين، كتاب دو بار چاپ شده، ليكن هر دو داراى نواقص و اشتباهاتى بوده است به همين جهت ، آقاى سيّد محمّد رضا حسينى جلالى به تحقيق و تنقيح آن مبادرت ورزيده است .

پنج . الوجيزة فى علم الدرايةتأليف بهاءالدين محمّد بن حسين عاملى، مشهور به شيخ بهايى (م 1030ق). رساله اى است موجز كه شيخ بهايى ، آراى جديدى در علم درايه در آن مطرح نموده است. نظر به اختصار رساله و در بر داشتن مطالب مهم، مورد توجّه بسيارى از علما گرديده و نسخه هاى متعدّدى از آن برداشته شده و بارها به چاپ رسيده است . تحقيق و تصحيح اين رساله را آقاى سيّد حسن آل مجدِّد شيرازى به عهده داشته است.

رساله هاى جلد دوم يك . المقنعة الأنيسة والمغنية النفيسةتأليف مهذّب الدين احمد بن عبد الرضا بصرى (م بعد از 1085ق) . مؤلّف ، آن را همانند الوجيزة ى شيخ بهايى ، به اختصار تأليف نموده است. تحقيق اين اثر را آقاى عليرضا هزار به عهده داشته است .

دو . الفن الثانى من القواميستأليف ملّا آقا فاضل دربندى (م 1285ق). مؤلّف ، در اين رساله نسبتا مفصّل ، هيچ ترتيبى را در بيان مسائل درايه رعايت نكرده و هر آنچه به به نظرش مورد نياز بوده ، مطرح كرده است. اين رساله ، توسّط آقاى محمّد كاظم رحمان ستايش ، تحقيق و تنقيح شده است .

.

ص: 134

سه . رسالة فى علم الدراية
چهار . الجوهرة العزيزة فى شرح الوجيزة
پنج . موجز المقال فى مقاصد علم الدراية و قواعد تحمّل الرواية

سه . رسالة فى علم الدرايةتأليف ملّا رفيع بن على گيلانى رشتى (م 1292ق). اين رساله ، مجموعه درس هاى مؤلّف در ماه رمضان بوده كه بر اساس كتاب لُب اللّباب ، اثر محمّد جعفر استرآبادى مطرح شده است و مى تواند به منزله شرح و تفصيل آن رساله باشد. تحقيق اين رساله را آقاى سيّد حسن آل مجدِّد شيرازى به عهده داشته است .

چهار . الجوهرة العزيزة فى شرح الوجيزة (1)تأليف سيّد على محمّد نصير آبادى نقوى هندى (م 1312ق). اين رساله ، شرحى است بر الوجيزة ى شيخ بهايى و موضوعات آن ، بيشتر مطابق عبارت هاى كتاب شرح بداية الدراية ى شهيد ثانى است. اين رساله ، به همّت آقايان : محمّد بركت و نعمة اللّه جليلى تصحيح شده است.

پنج . موجز المقال فى مقاصد علم الدراية و قواعد تحمّل الروايةتنظيم و تدوينِ شيخ عبد الرحيم بن عبد الحسين اصفهانى حائرى (م 1367ق). اين رساله ، منظومه اى است از الوجيزة ى شيخ بهايى در 292 بيت كه در سال 1309ق ، به پايان رسيده و ناظم آن ، مدّعى است كه آن را پيش از رسيدن به سن بلوغ ، سروده است. (2) تصحيح اين منظومه را آقاى سيّد حسن آل مجدِّد شيرازى بر عهده داشته است.

.


1- . مؤلّف اين كتاب ، دو شرح ديگر بر الوجيزة ى شيخ بهايى به نام هاى : شرح الوجيزة و سلسلة الذهب دارد .
2- . نَظمتها قبل بلوغى الحُلُم فإن تجدها شطحا فلا تلُم .

ص: 135

شش . الوجيزة فى علم دراية الحديث

شش . الوجيزة فى علم دراية الحديثتأليف ملّا عبد الرزّاق بن على رضا حائرى اصفهانى (م 1383ق). مؤلّف ، در تدوين اين رساله ، تنها در صدد بيان مطالب مهم علم درايه بوده و هيچ ترتيبى در فصل بندى و تقسيمات كتاب ، انجام نداده است. اين رساله ، توسّط آقاى رضا قبادلو ، تحقيق شده است. در سال هاى اخير نيز كتاب هاى متعدّدى در حوزه دراية الحديث ، تأليف و چاپ شده است كه درخور توجّه اند و اينك ، فهرستى از آنها را نام مى بريم :

.

ص: 136

كتاب شناسىِ آثار دراية الحديثى سده هاى چهاردهم و پانزدهم

كتاب شناسىِ آثار دراية الحديثى سده هاى چهاردهم و پانزدهم1. آشنايى با متون حديث و نهج البلاغه ، مهدى مهريزى ، قم : مركز جهانى علوم اسلامى ، 1377 ش . 2 . اُصول الحديث ، عبد الهادى الفضلى ، قم : مؤسّسة اُمّ القرى ، 1416ق ، دوم . 3. اُصول الحديث و أحكامه فى علم الدراية ، جعفر السبحانى ، قم : مؤسسة الإمام الصادق عليه السلام ، 1419 ق ، دوم. 4 . الاُسس الحديثية و الرجالية عند العلامة الشيخ محمدتقى المجلسى ، محمدرضا جديدى نژاد و عبد الهادى مسعودى ، قم : دار الحديث ، 1385ش . 5. تدوين الحديث ، محمدعلى مهدوى راد ، بيروت : الهادى : 1427 ق. 6 . تلخيص مقباس الهداية ، على اكبر الغفّارى ، تهران : جامعة الإمام الصادق عليه السلام ، 1369 ش . 7. حديث پژوهى ، مهدى مهريزى ، قم : دارالحديث ، 1381 _ 1385 ش . 8. حديث شناسى ، على نصيرى ، قم : سنابل ، 1383 ش . 9 . حديث ما ، سيّد على اكبر موسوى (محبّ الاسلام) ، تهران : بى نا ، 1364 ش . 10 . الحديث النبوى بين الرواية و الدراية ، جعفر السبحانى ، قم : مؤسسه الإمام الصادق عليه السلام ، 1426 ق ، دوم . 11 . دانش حديث ، محمّد باقر نجف زاده بارفروش، جهاد دانشگاهى ، 1373 ش ، اوّل . 12 . دانش دراية الحديث ، محمّد حسن ربّانى ، دانشگاه علوم اسلامى رضوى ، 1380 ش ، اوّل . 13. درآمدى بر مباحث علم الحديث ، يداللّه ملكى ، قم : عرش انديشه ، 1384 ش . 14. دراسات فى علم الدراية ، على أكبر الغفّارى ، تهران : مكتبة الصدوق ، 1412 ق . 15 . درايه و حديث شناسى ، سيّد موسى شبيرى زنجانى، قم : دار التبليغ، 1389ق . 16 . الدراية فى علم الرواية ، محمّد باقر الزاهد المهاجرانى، قم : مكتبة بصيرتى ، بى تا . 17. درس نامه علم حديث ، على نصيرى ، قم : سنابل ، 1384 ش . 18. درس نامه وضع حديث ، ناصر رفيعى ، قم : مركز جهانى علوم اسلامى ، 1384 ش . 19 . دروس فى علم الدراية ، أكرم بركات العاملى، قم : منشورات سعيد بن جبير، 1418 ق. 20 . دروس موجزة فى علم الرجال و الدراية ، جعفر السبحانى ، قم : المركز العالمى للدراسات الإسلامية ، 1380 ش . 21 . الدرّة العزيزة فى شرح الوجيزة ، السيّد على بن محمّد حسين الحسينى الشهرستانى (م 1344ق) ، تهران : 1320ق (ضمن رسائل الشهرستانى) . 22 . الدرّة الفاخرة (منظومة فى الدراية) ، ملّا حبيب اللّه بن على مدد الشريف الكاشانى، آماده سازى و مقدمه : محمّد تقى حسينى ، قم : دار الحديث ، 1417 ق ، (ضمن دو فصل نامه علوم الحديث) . 23. رسالة فى الدراية ، عبدالحسين الأمينى (م 1390ق) (منتشر شده در : يادنامه علّامه امينى) . 24 . روايت و درايت ، سيّد محمّد امين، قم : بى نا ، 1372 ش . 25. سنّت ، ابوالفضل شكورى ، قم : هجرت ، 1358 ش . 26. سير حديث در اسلام ، سيّد احمد ميرخانى ، تهران : گنجينه ، 1357 ش . 27 . ضياء الدراية ، السيّد ضياء الدين الفانى الإصفهانى، قم : چاپ خانه حكمت، 1378ق. 28. طريق الهداية فى علم الدراية ، السيّد محمّد بن عبد الكريم الموسوى التبريزى (م 1363ق)، تحقيق: محمّد رضا جديدى نژاد، قم (منتشر شده در : ميراث حديث شيعه ، دفتر سوم، ص 331 _ 356) . 29 . علم الحديث : پژوهشى در مصطلح الحديث ، سيّد رضا مؤدّب، قم : احسن الحديث ، 1378 ش ، اوّل . 30 . علم الحديث و دراية الحديث ، كاظم مدير شانه چى، قم : اسلامى، 1376 ش ، دوازدهم . 31 . علم حديث و نقش آن در شناخت و تهذيب حديث، زين العابدين قربانى، قم : انصاريان، 1370 ش ، اوّل . 32 . علم الدرايه ، حسين مؤيّد، قم : چاپ نهضت،1417ق. 33 . علم الدرايه تطبيقى ، سيّد رضا مؤدّب، قم : مركز جهانى علوم اسلامى ، 1382 ش ، اوّل . 34. قواعد الحديث ، محيى الدين الموسوى الغريفى، بيروت : دار الأضواء، 1406ق. 35 . قواعد الدارية ، مصطفى النورانى، قم : مؤسّسه مكتب أهل البيت عليهم السلام ، 1411ق. 36. الكفاية فى علم الدراية ، أبو طالب الزنجانى (م1329ق) (منتشر شده در : ميراث حديث شيعه ، دفتر پنجم، مركز تحقيقات دارالحديث) . 37 . الكفاية فى علم الدراية ، أبوطالب محمّد بن أبى القاسم الموسوى الزنجانى (م 1329 ق) ، تحقيق : على فرّخ (چاپ شده در : ميراث حديث شيعه ، دفتر پنجم، ص 279 _ 400) . 38. كلياتى در علم حديث ، سيد حسين نخلى ، قم : نخلى ، 1381 ش . 39. المختصر النافع فى علم الدراية، السيّد شهاب الدين المرعشى النجفى، تحقيق : محمّدرضا جديدى نژاد (منتشر شده در : مجلّه ميراث شهاب ، ش 27، ص 3) . 40 . معجم مصطلحات الرجال و الدراية ، محمّد رضا جديدى نژاد ، قم : دارالحديث ، 1383 ش . 41 . معرفة الحديث و تاريخ نشره ، محمّد باقر بهبودى، تهران : علمى و فرهنگى، 1362ش. 42 . مقباس الرواية فى علم الدراية ، على أكبر السيفى المازندرانى، قم : جامعه مدرّسين، 1421 ق، رقعى. 43 . مقباس الهداية فى علم الدرايه ، عبد اللّه المامقانى ، تحقيق : محمّدرضا المامقانى ، قم : مؤسسة آل البيت عليهم السلام ، 1411 ق / 1369 ش . 44 . نهاية الدراية ، السيّد حسن الصدر الكاظمى ، تحقيق : ماجد الغرباوى ، قم : المشعر ، بى تا . 45. هدية المحصلين (درايه فارسى) ، على اكبر بن غلامعلى مروّج الإسلام كرمانى (زنده در 1348ق)، تهران : كتاب فروشى مصطفوى، 1378ق. (1)

.


1- . در تنظيم اين كتاب شناسى ، در مواردى چند ، از مقاله زير ، بهره گرفته شده است : «كتاب شناسى دراية الحديث» ، ابوالفضل حافظيان ، كتاب ماه دين ، ش 51 و 52 (دى و بهمن 1380) .

ص: 137

. .

ص: 138

. .

ص: 139

. .

ص: 140

رج_ال

يك . كلّيات علم رجال
تاريخچه علم رجال

رج_اليك. كلّيات علم رجالرجال ، واژه اى عربى و جمع «رَجُل» و در لغت به معناى مردان است و بعضا درباره مردان بزرگ نامى، مشهور و شاخص نيز به كار رفته است. در اصطلاح، «رجال» به علمى اطلاق مى شود كه درباره اوصاف و احوال راويان حديث از جهت پذيرش يا عدم پذيرش قول آنان ، بحث مى كند. (1) نظر به اين كه قرآن كريم ، همه احكام را صريحا بيان ننموده و آنچه در قرآن تصريح گرديده ، متضمّن بيان همه اجزا و شرايط و خصوصيات آنها نيست، احكام شرعى را نمى توان از روى حدس و گمان انجام داد و عقل نيز نمى تواند اين احكام را ثابت كند . اجماعى كه بيانگر گفته معصوم باشد ، بسيار اندك است و تنها اجماعى حجّت است كه كاشف از قول معصوم باشد . در نتيجه ، بيشتر احكام شرعى را بايد از طريق روايات به دست آورد و يكى از راه هاى اساسى و مهم تشخيص روايات معتبر از غير معتبر، علم رجال است . (2)

تاريخچه علم رجالنگارش كتاب هاى رجالى ، از ديرباز توسّط علما انجام گرفته است . به نوشته شيخ طوسى ، اوّلين كتاب رجالى، مربوط به قرن اوّل هجرى بوده و اوّلين رجال نويس مسلمان ، عبيد اللّه بن ابى رافع، كاتبِ اميرمؤمنان بود. (3) او مى نويسد: ابو رافع در كتابى به نام تسمية من شهد مع أميرالمؤمنين عليه السلام الجمل و صفّين و نهروان من الصحابة ، نام ياران و همراهان امام على عليه السلام را از ميان صحابه در سه جنگِ جمل و صفين و نهروان ، فهرست كرده بود . پس از وى ، افرادى چون ابن جبلّه ، ابن فضّال و ابن محبوب ، به تدوين كتاب رجالى پرداختند (4) تا اين كه در قرن سوم هجرى، محمّد بن خالد برقى، كه يكى از ياران امام كاظم عليه السلام بود، به عنوان اوّلين رجال نويس شيعه ، اثر خويش را پديد آورد . (5) شيخ طوسى مى نويسد : بعضى از بزرگان شيعه به تدوين فهرست كتاب هاى شيعه و آنچه از اصولْ روايت شده بوده ، پرداختند، كه ابو الحسن بن على (ابن غضائرى) آنها را تكميل نمود و در دو كتاب ، تدوين كرد ؛ امّا اين دو كتاب ، پس از مرگ وى از ميان رفتند . (6) و در نهايت ، در اوايل قرن پنجم، اصول چهارگانه رجالى، يعنى : اختيار معرفة الرجال ، فهرست الطوسى ، رجال الطوسى و رجال النجاشى ، از مصنّفات قبلى استخراج شد و تدوين يافت. در قرن ششم ، دو كتاب فهرست منتجب الدين و معالم العلماء ابن شهر آشوب ، تأليف گرديد. در قرن هفتم نيز احمد بن طاووس حلّى ، كتاب حلّ الإشكال را با استفاده از اصول چهارگانه قبلى تدوين نمود و دو شاگردش علّامه حلّى و ابن داوود ، از وى پيروى نمودند و نام علماى قرن هفتم را به كتاب هايشان افزودند . پس از آنها سيّد على بن عبد الحميد نيلى (841 ق) ، رجال خود را تأليف نمود، تا اين كه شيخ حرّ عاملى ، كتاب أمل الآمل را تدوين كرد . پس از وى ، ميرزا عبد اللّه افندى ، رياض العلماء را تأليف نمود. (7) اين جريان ، كم و بيش در قرون بعدى ادامه داشت و آثار قابل توجّهى نيز به وجود آمد. (8) در قرن چهاردهم نيز چند اثر برجسته رجالى تأليف شد كه در صفحات آتى ، ضمن معرّفى آنها، فهرستى از ديگر آثار رجالى در اين قرن ، ارائه خواهد شد.

.


1- . الذريعة ، ج 10 ، ص 80 .
2- . ر . ك : تنقيح المقال ، ج 1 ، ص 180 .
3- . الفهرست ، ص 175 .
4- . الذريعة ، ج 10 ، ص 80 .
5- . تأسيس الشيعة لعلوم الإسلام، ص 64 _ 67.
6- . الذريعة ، ج 10 ، ص 80 .
7- . همان ، ج 10 ، ص 81 _ 82 .
8- . جهت اطّلاع بيشتر ، ر . ك : همان ، ج 10 ، ص 82 _ 160 .

ص: 141

. .

ص: 142

دو . جرح و تعديل
بعضى از اصطلاحات جرح و تعديل

دو. جرح و تعديلاصطلاح جرح و تعديل ، مركّب از دو واژه «جرح» به معناى زخم زدن و «تعديل» به معناى عادل شمردن است و در اصطلاح علوم حديث، دانشى است كه درباره راويان و ارزش گذارى آنها به وسيله آنچه درباره شان از مدح و ذم گفته شده، بحث مى كند. (1) دانش جرح و تعديل ، يكى از مهم ترين دانش هاى مرتبط با علم رجال است كه هر كسى به صِرف داشتن آگاهى از علوم حديث، جرئت و توانايى ورود به قلمرو آن را ندارد ؛ چرا كه شخص جارح يا معدِّل ، بايد از هر جهت داراى اطّلاعات كافى باشد و به احوال راويان و مشايخ و طبقات راويان ، آگاهى كامل داشته باشد و از مذهب، اغراض و مقاصد، زمان زيستن، زمان وفات، محلّ زندگى، قدرت حفظ، قدرت تحمّلِ حديث، چگونگى دريافت حديث و بسيارى خصوصيات ديگر راوى، اطّلاع كافى در اختيار داشته باشد. (2) به همين جهت ، بسيارى از علما معتقدند اين صفات به آسانى در هر كس يافت نمى شود . لذا تعداد ارباب جرح و تعديل در ميان اهل سنّت و اماميه ، اندك است. (3)

بعضى از اصطلاحات جرح و تعديلالف _ تعديل (توثيق و مدح): حجةٌ ، ثقةٌ ، ثقةٌ فى الحديث ، ثقةٌ ثقةٌ ، عينٌ ، وجهٌ ، وجهٌ من وجوه أصحابنا ، فقيهٌ . ب _ جرح (مذمّت و تضعيف): ضعيفٌ ، كذّابٌ ، وضّاعٌ ، فاسقٌ ، واهٍ ، غالٍ ، ملعونٌ ، متّهمٌ ، لايُعبأُ بِه ، مضطربٌ .

.


1- . علوم الحديث و مصطلحه ، ص 109 .
2- . ر .ك : دانش حديث ، محمّد باقر نجف زاده ، ص 116 _ 117 .
3- . همان ، ص 117 .

ص: 143

مهم ترين كتاب هاى جرح و تعديل
سه . چند اثر برجسته در رجال شيعه
1 . تنقيح المقال فى علم الرجال
اشاره

مهم ترين كتاب هاى جرح و تعديل1. معرفة رواة الأخبار ، حسن بن محبوب السرّاء (149 _ 224ق) . 2. مناقب رواة الحديث و مثالب رواة الحديث ، سعد بن عبد اللّه الأشعرى (م 299ق) 3. الممدوحين و المذمومين، محمّد بن أحمد القمى (م 368ق) 4. الممدوحين و المذمومين، أحمد بن عمّار الكوفى (م 346ق) 5. رجال الكشّى، أبو عمرو محمّد بن عبد العزيز الكشّى (ق 4 ق) 6. الرجال الممدوحين و الضعفاء المذمومين، أحمد بن الحسين الغضائرى (م 411ق) 7. رجال النجاشى و كتاب فى الجرح و التعديل، أحمد بن على النجاشى (م 450ق). (1) اينك به معرّفى چند اثر مهم رجالى خواهيم پرداخت .

سه . چند اثر برجسته در رجال شيعه1 . تنقيح المقال فى علم الرجالتأليف رجالى بزرگ ، آية اللّه شيخ عبد اللّه مامقانى نجفى (م 1351ق). (2) اين كتاب ، يكى از مفصّل ترين و جامع ترين كتاب هايى است كه تاكنون در ميان شيعه ، در علم رجال ، تأليف شده است و به دليل شخصيّت علمى مؤلّف و دقّت نظر و بى طرفى او در نقد رجال، اهمّيت به سزايى در ميان فقها و مجتهدان شيعه يافته است . مامقانى ، بنيان گذار شيوه هاى نوى از تحقيق و استدلال در اين فن است كه پيش از وى ، سابقه نداشته است. البته عدّه اى از علما چون علّامه محمدتقى شوشترى ، به نقد اين اثر پرداخته و بر همين اساس ، تعليقات تنقيح المقال را نگاشتند كه بعدا با عنوان قاموس الرجال ، در چند مجلّد ، منتشر گرديد. با وجود اين ، اثر ياد شده ، هنوز يكى از جامع ترين و پُر استفاده ترين آثار رجالى موجود است. قاضى طباطبايى ، در تأييد جامعيت و علميت آن ، چنين گفته است: اگر تنقيح المقال با تهذيب و تنقيح و تحقيق و به اشراف جمعى از اهل فن، طبعِ دوم مى شد و اشتباهات آن در تعليقات رفع مى گرديد و به اغلب اعتراضات بى مورد صاحب قاموس الرجال اشاره مى شد و جملات وى با عبارات تلخ و بدون مراعات انصاف درباره تنقيح المقال روشن مى شد ، كتابى رجالى مى شد كه از هر جهت ، جامع و بى نظير بود . (3) البته بحمد اللّه ، اين مهم ، به همّت فرزند مؤلّف ، شيخ محيى الدين مامقانى ، جامه عمل پوشيد و چاپ منقّح آن ، همراه با استدراكات جديد ، منتشر گرديد .

.


1- . نجاشى ، از بزرگ ترين و نخستين علماى اماميه در دانش جرح و تعديل به شمار مى رود (نهاية الدراية ، ص 27 ، مقدّمه محقّق) .
2- . شرح حال مرحوم مامقانى ، در «فصل سوم / درايه يا مصطلح الحديث» گذشت .
3- . دائرة المعارف تشيّع ، ج5 ، ص 112 (به نقل از : تحقيق درباره اوّلْ اربعين حضرت سيّد الشهدا ، ص 435) .

ص: 144

مرورى بر «تنقيح المقال»

مرورى بر «تنقيح المقال»اين كتاب ، اوّلين بار در سال 1350ق ، در سه جلد رحلى در نجف ، به چاپ رسيده و شامل شرح حال تعداد بسيارى از صحابيان ، تابعيان و اصحاب ائمه و راويان شيعه تا قرن چهارم هجرى است و تعداد نام هاى ثبت شده در آن ، شانزده هزار و 307 نفر است. ترتيب كتاب ، بدين صورت است كه اسامى راويان ، به ترتيب حروف هجا آمده و با شماره مسلسل ، مشخّص شده است. مؤلّف ، نخست به ضبط دقيق نام راوى و نام پدر و نسبت او پرداخته و با نقل اقوال مختلف در مورد او، به نقد و بررسى آنها پرداخته است. سپس تمامى مطالبى كه در كتب قدما راجع به آن عنوان آمده ، نقل كرده و بعضا به نقد آنها پرداخته است . مؤلّف، مبانى و اصول و قواعد علم رجال را در يك «مقدّمه» و سى «فايده» در مقدّمه و بخشى را نيز در خاتمه آورده است. وى ، در نهايت ، چكيده نظر خود را در مورد هر يك از رجال ، در فهرستى با عنوان «نتائج التنقيح» ضميمه كتاب ساخته است. (1)

.


1- . تاكنون ، بخشى از جلد اوّل قديمى (رحلى) به صورت هفت مجلّد ، به همّت فرزند مؤلّف ، توسّط مؤسّسه آل البيت عليهم السلام تنقيح و تجديد چاپ شده است و به دليل عدم تكميل تمام مجلّدات چاپ جديد ، در معرّفى ، از چاپ قديم رحلى استفاده كرده ايم .

ص: 145

2 . الموسوعة الرجالية
مرورى بر «الموسوعة الرجالية»

2 . الموسوعة الرجاليةتأليف آية اللّه سيّد حسين بروجردى (م 1380ق) . (1)

مرورى بر «الموسوعة الرجالية»از جمله آثار علمى و پُر ارزش آية اللّه بروجردى، تأليف چند اثر رجالى است كه مجموعِ آنها الموسوعة الرجالية ناميده شده است . اين اثر ، چنان كه در مقدّمه مفصّل آقاى واعظ زاده بر جلد نخست آن آمده ، با پيگيرى وى و سرمايه بنياد پژوهش هاى اسلامى آستان قدس رضوى و با تصحيح و تعليق و تكميل مرحوم حجة الاسلام والمسلمين ميرزا حسن نورى همدانى _ كه شاگرد رجالى آية اللّه بروجردى و مُحرّر ايشان بود (2) _ در سال 1413 ق ، منتشر گرديد . در اين كتاب ، براى به دست آوردن خصوصيات اسناد روايات ، روشى جديد ، مطرح شده است ، بدين صورت كه مؤلف ، سندهاى احاديث كتب الكافى ، التهذيب والاستبصار والخصال ، علل الشرائع والأمالى و چند كتاب ديگر صدوق را از متون آنها مجزّا كرده و به صورت زير عمل كرده است: بعد از مشخّص نمودن مشايخِ مؤلّف هر يك از كتاب هاى ياد شده و تعيين نام هاى ديگر آنها و آوردن آنها تحت يك نام، آنها را به ترتيب حروف هجا ، مرتّب نموده است. مثلاً در ترتيب أسانيد الكافى ، نام 36 تن از مشايخ محمّد بن يعقوب كلينى را ذكر و از «احمد بن ادريس» آغاز مى كند، چون هم نام خودش با «الف» آغاز شده و هم نام پدرش. آن گاه ، همه اساتيد احمد بن ادريس را ذكر مى كند و سپس احاديث وى را بر حسب نام مشايخ او _ كه اوّلين آنها احمد بن اسحاق است _ بر اساس حروف هجا مرتّب مى سازد. آن گاه ، همه رواياتى را كه احمد بن ادريس نقل كرده ، ذكر مى كند. سپس ، به مشايخ ديگر احمد بن ادريس ، از جمله احمد بن عيسى اشاره مى كند و به همين ترتيب ، همه مشايخ او را به ترتيب ياد شده مى آورد و بعد از ذكر همه اساتيد احمد بن ادريس ، به سراغ استاد ديگر كلينى ، «احمد بن محمّد» مى رود. (3)

.


1- . شرح حال آية اللّه بروجردى ، در فصل دوم آمد . گفتنى است بر اساس مقدّمه آيه اللّه واعظ زاده بر اين كتاب ، بخش هايى از آن ، تأليف مرحوم ميرزا حسن نورى است (نيز ، ر .ك : زندگى آيه اللّه العظمى بروجردى ، ص 313) .
2- . وى ، به سال 1302ش ، در روستاى پاينده از توابع همدان به دنيا آمد . دروس حوزه را در نزد پدر و نيز ملّا على معصومى همدانى و سپس از سال 1322 در قم و در محضر حضرات آيات : بروجردى ، محقّق داماد ، علّامه طباطبايى و امام خمينى فرا گرفت . او رجالى اى مبرّز ، خطيبى توانا و مجاهدى آگاه و روشن انديش بود و سرانجام ، در سال 1369ش ، در سفرى تبليغى ، دچار سانحه شد و به ديدار حق شتافت (براى آگاهى از آثار علمى او ، ر .ك : كتاب ماه كليات ، ش96 ، ص 61 ؛ المنهج الرجالى ، ص 160 و 342 ؛ علوم حديث ، ش 12 ، ص 219 ؛ زندگى آيه اللّه العظمى بروجردى ، ص 292 و 310_314 ؛ جريان ها و سازمان هاى مذهبى _ سياسى ايران ، ص 277 و 539) .
3- . جهت اطّلاع بيشتر ، ر .ك : المنهج الرجالى ، ص 171 _ 173 .

ص: 146

فوايد روش آية اللّه بروجردى
يك . مشخّص شدن تعداد روايت هر راوى
دو . مشخّص شدن راويان ساقط شده در سند

فوايد روش آية اللّه بروجردىيك . مشخّص شدن تعداد روايت هر راوى : به وسيله مطالعه در كلّيه اسانيد ، معلوم مى شود كه هر يك از راويان ، چند روايت نقل كرده اند و از اين راه ، درجه معلومات و اهمّيت مقام علمى وى به دست مى آيد. دو . مشخّص شدن راويان ساقط شده در سند : وقتى كه سندهاى كتاب را مطالعه كرديم و معلوم گرديد كه مثلاً فلان راوى ، هميشه با واسطه فلان شخص ، نقل حديث مى كند، به احتمال قوى مشخّص مى شود كه اين حديث ، مُرسل است، يعنى واسطه اى در بين بوده و حذف شده است. سه . تمييز مشتركات : تمييز مشتركات ، بدين معناست كه براى مثال ، وقتى ديديم فلان راوى ، غالبا از «حسن بن يحيى» نقل مى كند و سپس ، در موارد معدودى مشاهده شود كه از «حسن» نقل كرده است و شك داريم كه آيا او «حسن بن يحيى» است يا «حسن بن عيسى» ، به قرينه موارد غالب، درمى يابيم كه مقصود ، همان «حسن بن يحيى» است. البته اين امر در ميان بزرگان رجال ، سابقه داشته است. چهار . معلوم شدن تحريف و تصحيف : بدين صورت كه پس از مشخّص شدن اين كه فلان راوى ، غالبا از مثلاً «حسن بن محمّد بن علان» نقل مى كند، اگر در موارد معدودى ببينيم كه از «حسين بن محمّد بن عيلان» نقل كرده، درمى يابيم در استنساخ ، تصحيف روى داده است. پنج . تعيين طبقات راويان : تعيين طبقه راوى ، از ملاحظه سندهاى روايت، اساتيد و شاگردان هر يك از راويان معلوم مى گردد. در اين كار كه ايشان مبتكر آن است ، راويان ، بر حسب استادى و شاگردى طبقه بندى مى شوند ، بدين ترتيب كه: اصحاب پيامبر خدا ، مثل سلمان و ابو ذر ، از طبقه اوّل و تابعيان آنها مثل ابو الطفيل از طبقه دوم و از طبقه سوم، كسانى مثل ابوحمزه ثمالى و از طبقه چهارم، كسانى مثل زرارة بن اَعيَن و... هستند تا در نهايت ، خود آية اللّه بروجردى كه در طبقه آخر يعنى طبقه سى و ششم ، واقع شده اند. (1)

.


1- . جهت اطّلاع بيشتر ، ر .ك : مفاخر اسلام ، ج 12 ، ص347 _ 349 ؛ المنهج الرجالى ، ص 207 _ 216 .

ص: 147

سه . تمييز مشتركات
چهار . معلوم شدن تحريف و تصحيف
پنج . تعيين طبقات راويان
ويژگى هاى روش رجالى آية اللّه بروجردى

ويژگى هاى روش رجالى آية اللّه بروجردىروش آية اللّه بروجردى در اخذ روايت و عمل به مضمون آن، اعتماد بسيار به شهرت فتوايى بود ، بدين معنا كه ايشان ، وقتى سراغ مناقشه در سند روايت مى رفت كه بين دو روايت ، تعارض وجود داشت ، آن هم نه تعارض مطلق ، بلكه تعارضى كه رفع آن ، ممكن نباشد. (1) روش ايشان ، جمع بين روايات ، تا حدّ امكان بود ، (2) حتّى به نحو تخيير ميان آنها . در نتيجه ، وقتى تعارض بين روايات ثابت شود و امكان جمع يا تخيير وجود نداشته باشد، نوبت به معالجه سندى مى رسد، كه اوّلين آنها شهرت فتوايى است ؛ يعنى آن كه فقهاى مشهور بر مضمون يكى از متعارضين ، بدون در نظر گرفتن وضعيت راويان حديث، فتوا داده باشند . در اين صورت است كه روايت معارض ، كنار گذاشته مى شود، حتّى اگر سندش صحيح باشد. امّا در صورتى كه اختلاف فتوايى وجود داشته باشد و شهرت فتوايى تحقّق نيابد، ترجيح با خبرى است كه در كتاب هاى حديثى و جوامع روايى معتبر ، بيشتر نقل شده باشد، و در صورت تساوى در تعداد نقل ها و عدم تحقّق شهرت روايى، سراغ نظر علماى رجال رفته و آنچه ضعيف تر است ، كنار مى گذارد. پس نزد آية اللّه بروجردى ، معالجه سندى ، سه مرحله دارد: مرحله اوّل ، ترجيح از ناحيه دلالت به وسيله اعتماد بر شهرت فتوايى ؛ مرحله دوم ، ترجيح از ناحيه صدور ، بدون در نظر گرفتن سند ، به وسيله مؤثّر دانستن تعداد نقل روايات و در مواردى به وسيله ضابط بودن راويان يك حديث و اضطراب ديگرى. مرحله سوم ، از راه تضعيفات در سند ، كه شامل: غلو، جهالت، عدم توثيق، مُرسل بودن، موافق عامّه بودن و... انجام مى شود. (3)

.


1- . المنهج الرجالى ، ص 76 (به نقل از : نهاية التقرير ، ج 1 ، ص 239 و 244) .
2- . همان جا (به نقل از : البدر الزاهر ، ص 240) .
3- . المنهج الرجالى ، ص 77 _ 88 .

ص: 148

3 . معجم رجال الحديث
اشاره

3 . معجم رجال الحديثتأليف آية اللّه سيّد ابوالقاسم موسوى خويى (1278 _ 1371 ش) . اين كتاب ، يكى از جامع ترين و مفيدترين كتاب هاى رجالى است كه در دوران معاصر ، تأليف گرديده است.

.

ص: 149

نگاهى به زندگى آية اللّه خويى
برخى آثار آية اللّه خويى

نگاهى به زندگى آية اللّه خويىوى در شب پانزدهم رجب سال 1317 ، در شهر خوى ديده به جهان گشود و در اوان كودكى به فراگيرى خواندن و نوشتن پرداخت . در سال 1328ق ، پدرش به نجف هجرت نمود و دو سال بعد ، در سال 1330ق ، سيّد ابوالقاسم به همراه برادر بزرگ تر و ديگر اعضاى خانواده به پدر خود پيوستند. وى ، در نجف ، پس از تحصيل بعضى دروس نزد پدرش، به فراگيرى درس خارج فقه و اصول پرداخت و در محضر بزرگانى چون شيخ الشريعه اصفهانى، شيخ مهدى مازندرانى، آقا ضياء الدين عراقى، محمّد حسين غروى اصفهانى و ميرزا محمّد حسين نايينى حاضر شد ، و نزد هر كدام ، يك دوره كامل اصول و فقه را فرا گرفت و البته نزد دو شخصيت آخر ، بيشتر از ديگران تلمّذ نمود . همچنين ايشان ، اجازاتى از بعضى بزرگان ، جهت نقل روايتْ اخذ نمود كه يكى از طرق آن، اجازه از استادش آية اللّه نايينى و او از استادش ميرزاى نورى است و ايشان نيز طرق خود را در خاتمه مستدرك ، ذكر كرده است .

برخى آثار آية اللّه خويىاز ايشان ، آثار بسيارى به جاى مانده كه اغلب آنها در حوزه فقه است (البته بجز تقريرات دروس فقه و اصول ايشان كه برخى از شاگردان فاضلش نگاشته اند) . بعضى از تأليفات قلمى ايشان ، بدين شرح است : 1. البيان فى تفسير القرآن (در تفسير) ؛ 2. أجود التقريرات (در اصول) ؛ 3. نفحات الإعجاز (در علوم قرآن) ؛ 4. تكملة منهاج الصالحين (در فقه) ؛ 5 . المسائل المنتخبة (در فقه) ؛ 6. مستحدثات المسائل (در فقه) ؛ 7. تعليقة على العروة الوثقى (در فقه) ؛ 8 . منتخب الرسائل (در فقه) ؛ 9. مناسك الحج (در فقه) ؛ 10. معجم رجال الحديث (در رجال) . (1) اكنون به اجمال به معرّفى كتاب رجالى آية اللّه خويى خواهيم پرداخت.

.


1- . معجم رجال الحديث ، ج 23 ، ص 20 _ 23 (شرح حال خودْ نوشتِ مؤلّف) .

ص: 150

مرورى بر «معجم رجال الحديث»

مرورى بر «معجم رجال الحديث»اين كتاب ، يكى از مفيدترين آثار رجالى در دوران معاصر به شمار مى رود كه در 25 مجلّد ، توسّط آية اللّه سيّد ابوالقاسم موسوى خويى تأليف گرديده و به دفعات به چاپ رسيده است . اوّلين بار در 1398ق ، در نجف و سپس در قم و بيروت (1403ق)، و چند بار ديگر در ايران به چاپ رسيده است كه چاپ پنجم آن ، به سال 1413ق ، بوده است . خصوصيات كتاب معجم رجال الحديث را مى توان در موارد زير بيان كرد: 1. هر آنچه از كسى نقل شده ، همه از مصادر اصلى بوده و جز در مواردى كه در مصادر اصلى يافت نشده، از مصادر واسطه استفاده شده است. 2. در شرح حال هر شخص، همه راويان او و نيز كسانى كه وى از آنها در كتب اربعه به نقل روايت پرداخته، ذكر شده است. 3. در ذكر نام راويان، از همه اسامى به كار رفته در كتاب هاى رجال استفاده شده است. به همين دليل ، بعضا نام يك راوى چندين بار به صور گوناگون به كار رفته است، مثل: أحمد البرقى، أحمد بن أبى عبد اللّه ، أحمد بن أبى عبد اللّه البرقى و... ؛ أمّا در شرح حال آنها، هر راوى تنها يك بار آورده شده است. 4. توثيقاتى كه در كتاب هاى متأخّر آمده و قبلاً در كتب قدما مطرح شده، در اين جا ذكر نشده است، مگر مواردى كه در كتب قدما يافت نشده باشد ؛ گرچه به نظر مؤلّف ، توثيقات متأخّران اعتبارى نداشته است . 5. جهت سهولت مراجعه، شماره رديف رجالى كه نام آنها در سه كتاب الفهرست، رجال الطوسى و رجال الكشّى آمده، در اين كتاب نيز ذكر شده است.

.

ص: 151

4 . قاموس الرجال
نگاهى به زندگى علّامه شوشترى

4 . قاموس الرجالتأليف علّامه محمّد تقى شوشترى (م 1415 ق) . اين كتاب ، در ده مجلّد ، تدوين و منتشر شده است .

نگاهى به زندگى علّامه شوشترىشيخ محمّد تقى شوشترى ، در سال 1320ق ، در نجف اشرف ، زاده شد و تا هفت سالگى در همان جا اقامت داشت . سپس به شهر شوشتر عزيمت نمود و در اين شهر ، تحصيلات مقدّماتى و تحصيلات عالى خود را نزد اساتيد بزرگى چون محمّد تقى شيخ الاسلام، سيّد مهدى آل طيّب و پدر بزرگوارش شيخ محمّد كاظم ، ادامه داد . وى در سال 1314ش ، در گيرودار واقعه كشف حجاب ، همراه خانواده اش به كربلا عزيمت نمود. پس از مدّتى اقامت و تحصيل در عراق و اخذ اجازه روايت از شيخ آقا بزرگ تهرانى ، در سال 1321ش ، به شوشتر بازگشت و به تدريس و تحقيق و تأليف پرداخت و تا آخر عمر در همان جا مسكن گُزيد و سرانجام در سال 1374ش ، وفات يافت. (1)

.


1- . بهج الصباغة فى شرح نهج البلاغة ، مقدّمه كتاب .

ص: 152

برخى آثار علّامه شوشترى
مرورى بر «قاموس الرجال»

برخى آثار علّامه شوشترى1. تحقيق المسائل (در شرح كتاب الروضة البهيّة فى شرح اللمعة الدمشقيّة) ؛ 2. الرسالة المبصرة فى أحوال أبى بصير (به ضميمه جلد يازدهم قاموس الرجال چاپ شده) ؛ 3. قضاء أمير المؤمنين على بن أبى طالب عليه السلام ؛ 4. جوامع أحوال الأئمة عليهم السلام ، (چاپ شده به ضميمه جلد يازدهم قاموس الرجال) ؛ 5. رسالة سهو النبى صلى الله عليه و آله (چاپ شده به ضميمه جلد يازدهم قاموس الرجال) ؛ 6. الأوائل (كه در آن، نخستين ها در موضوعات مختلف ، معرّفى شده اند) ؛ 7. البدائع (حاوى حكايت هاى شگفت انگيز و نكات ادبى در زبان عربى) ؛ 8 . آيات بيّنات فى حقيقة المنامات ؛ 9. الأربعين حديثا ؛ 10. بهج الصباغة فى شرح نهج البلاغة (شرح موضوعى نهج البلاغه در چهارده جلد)؛ 11. قاموس الرجال (شرح تنقيح المقال ، در چهارده جلد) ؛ 12. الأخبار الدخيلة (كه يك جلد اصلى و سه جلد به عنوان مستدرك به چاپ رسيده است) ؛ 13. نوادر الأخبار و جواهر الآثار.

مرورى بر «قاموس الرجال»اين كتاب از جمله آثار رجالى معاصر است كه هدف اصلى از تدوين آن، تعليق و نقد كتاب تنقيح المقال مرحوم مامقانى بوده است . خود مؤلّف ، در مقدّمه اين كتاب با بيانى صريح و گزنده ، چنين آورده است : فإنّ كتاب رجال العلّامّة المامقانى؛ و إن كان أحسن ما صنّف فى بابه، استقصاءا للمدارك و الأقوال و أتقن ما ألّف فى فنّه إحصاءً لنقل عبارات علماء الرجال، إلّا أنّ فيه تطويلات بلاطائل كَ ... و فيه اشتباهات عجيبة وإلتباسات غريبة، منها... ، و له تخليطات و تناقضات كَ ... ، فيه نواقص و معايب كَ ... . با اين كه كتاب علّامه مامقانى رحمه الله بهترين تأليف در اين باب بوده، چرا كه مدارك و گفته هاى رجاليان را گلچين نموده و دقّت فراوانى در اين فن در نقل عبارت هاى علماى رجال نموده است ، ليكن در اين كتاب ، زياده گويى هاى بى فايده ، مثل... ، و اشتباهات عجيب ، مثل... ، و در هم ريختگى و تناقضات ، مثل... ، و نواقص و معايبى ، مثل... ، يافت مى شود . علّامه براى هر يك از اين ادّعاهاى خود ، نمونه هايى را ذكر كرده است. اين مجموعه چهارده جلدى كه يازده جلد آن ، متن اصلى و سه جلد ديگرش ملحقات است ، حاوى نام و توصيف همه كسانى است كه درباره آنها در كتاب ها مدح يا ذمّى وارد شده است، مگر بعضى از مهملين كه فايده اى در بيان احوال آنها نبوده است . بنا بر اين، به نظر مؤلّف، رجوع به اين كتاب ، ما را از رجوع به ديگر اصول رجالى بى نياز مى كند. مؤلّف ، در ابتداى كتاب ، قبل از شروع به ذكر رجاليان و مدح و ذمّ آنها ، نكاتى را كه بعضا بسيار قابل توجّه است، در 28 بخش ، متذكّر شده كه عنوان «فصل» بر آنها نهاده است. اكنون به بعضى از مطالب و عناوين اين فصول ، اشاره مى گردد : در فصل سوم آمده است : همان طور كه در مانند «محمّد بن على بن الحسين بن موسى بن بابَوَيه» ، نسبت دادن وى به پدرش صحيح است، نسبت دادن او به جدّ اعلايش ، يعنى «بابَوَيه» نيز صحيح است ؛ چون نام او (بابَوَيه) خاص است ؛ امّا نسبت دادن وى به جدّش «حسين» يا پدر جدّش «موسى» ، درست نيست. در فصل هشتم آمده است : هر چيز كه در ابتدايش كلمه «أب» باشد، جزء كنيه محسوب نمى گردد ؛ بلكه بايد مضاف اليهِ «أب» ، انسان باشد و مواردى مثل «أبا السفاتج» يا «أبو الأكراد» ، از القاب به حساب مى آيند. فصل پانزدهم نيز درباره لفظ «شيعى» در قول اهل سنّت است كه علّامه معتقد است از نظر اهل سنّت ، مفهوم اين لفظ ، اعم از شيعيان امامى است، چون هم شامل رافضيان و هم غاليان مى شود . مثلاً درباره حاكم نيشابورى ، از ذهبى چنين نقل مى كند : امّا اين كه از دشمنى با على به دور است، بسيار واضح است ؛ امّا شيخين را تعظيم مى كند . پس او شيعى است ، نه رافضى . مؤلّف ، در فصل شانزدهم، به معرّفى هر يك از منابع چهارگانه اصلى رجالى پرداخته است و در فصل هفدهم، فرق هاى ميان منابع اصلى اين فن را بيان كرده و در فصل بيستم ، به ميزان اعتبار هر يك از منابع رجالى پرداخته است . اينك ، فهرستى از كتب رجالى معاصر ، ارائه مى گردد :

.

ص: 153

. .

ص: 154

. .

ص: 155

كتاب شناسى آثار رجالى سده هاى چهاردهم و پانزدهم هجرى

كتاب شناسى آثار رجالى سده هاى چهاردهم و پانزدهم هجرى (1)1 . إتقان المقال، محمّد طه التبريزى النجفى (م 1323 ق)، نجف: بى نا، 1341 ق، سربى. 2 . اُصول علم الرجال، عبد الهادى فضلى، بيروت : مؤسّسة اُمّ القرى، 1416ق، دوم . 3 . اُصول علم الرجال، مسلم الداورى ، تحقيق و تدوين : محمّد على صالح المعلّم ، قم : مؤلّف ، 1416 ق / 1374 ش . 4 . اُصول علم الرجال بين النظرية و التطبيق ، تأليف و تحقيق : محمّد على صالح المعلّم (تقريرا لبحث الشيخ مسلم الداورى) ، قم : مؤلّف ، 1416 ق / 1374 ش . 5 . إطلالة على الرجال والحديث ، السيّد حسين الطباطبائى البروجردى ، جمع و تصحيح و تحقيق : محمّد مهدى نجف ، قم : المجمع العالمى للتقريب بين المذاهب الإسلامية ، 1421ق . 6 . الاُسس الحديثية و الرجالية عند العلامة الشيخ محمدتقى المجلسى ، محمدرضا جديدى نژاد و عبدالهادى مسعودى ، قم : دار الحديث ، 1385. 7 . الجامع فى الرجال ، السيّد موسى الزنجانى، قم : بى نا ، 1352 ش ، اول. 8 . أبو هريرة، السيّد عبد الحسين شرف الدين الموسوى ، بيروت : دار الزهراء ، 1406 ق / 1986 م . 9 . أصحاب الإجماع و ثلاثون من فطاحل العلماء ، إبراهيم المشكينى ، قم : الإمام الحسين عليه السلام ، 1413 ق / 1371 ش . 10 . أصحاب الإمام أميرالمؤمنين عليه السلام و الرواة عنه ، محمّد هادى الأمينى ، بيروت : دار الغدير ودار الكتاب الإسلامى ، 1412 ق / 1992 م . 11 . أصحاب امام صادق عليه السلام ، على محدّث زاده ، تهران : مسجد جامع و كتاب خانه مدرسه چهل ستون ، 1371 ش . 12 . أضبط المقال فى ضبط أسماء الرجال، حسن حسن زاده آملى، تحقيق : سيّد محمّد كاظم مدرّسى و فاضل عرفان و محمّد كاظم محمودى ، قم : مركز الأبحاث والدراسات الإسلامية ، 1418ق ، اوّل . 13 . بازشناسى منابع اصلى رجال شيعه ، محمدكاظم رحمان ستايش و محمدرضا جديدى نژاد ، قم : دار الحديث ، 1426 ق . 14 . بحوث فى علم الرجال، محمّد آصف المحسنى، مطبعة سيّد الشهداء، 1403ق، دوم. 15 . بحوث فى فقه الرجال، تقرير بحث آية اللّه الفانى الإصفهانى ، تأليف : على حسين المكّى العاملى ، بى جا : مؤسّسة العروة الوثقى ، 1414 ق / 1994 م . 16 . بحوث فى مبانى علم الرجال، محمّد صالح التبريزى (تقريرات درس آية اللّه محمّد السَنَد)، قم : عصر ظهور، 1420ق ، اوّل . 17 . بررسى نظريات رجالى امام خمينى ، محمّدحسن ربّانى ، قم : بوستان كتاب ، 1384 ش ، اوّل . 18 . بنيان المقال فى الرجال، السيّد محمّد باقر الكنجى (م 1335) . 19 . بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال، ملّا على العليارى التبريزى (1236 _ 1347 ق)، تهران : بنياد فرهنگ اسلامى حاج حسين كوشان پور . 20 . تحرير المقال فى كليّات علم الرجال ، مهدى الهادوى الطهرانى ، تهران : الزهراء ، 1412 ق / 1371 ش . 21 . تراجم الرجال ، السيد أحمد الحسينى الإشكورى ، قم : دليل ما ، 1380 ش ، اوّل . 22 . ترتيب أسانيد الأمالى، السيّد حسين الطباطبائى البروجردى (م 1381ق)، تحقيق : ميرزا حسن النورى الهمدانى، مشهد : مجمع البحوث الإسلامية 1414 ق / 1371 ش ، دوم . 23 . ترتيب أسانيد التهذيب، السيّد حسين الطباطبائى البروجردى (م 1381ق)، تحقيق : ميرزا حسن النورى الهمدانى، مشهد : مجمع البحوث الإسلامية ، 1414 ق / 1371 ش ، دوم . 24 . ترتيب أسانيد الخصال، معانى الأخبار، علل الشرائع و ثواب الأعمال، السيّد حسين الطباطبائى البروجردى (م 1381ق)، تحقيق : ميرزا حسن النورى الهمدانى، مشهد : مجمع البحوث الإسلامية، 1413 ق / 1371 ش ، دوم . 25 . ترتيب أسانيد الكافى ، السيّد حسين الطباطبائى البروجردى (م 1381ق)، تحقيق : ميرزا حسن النورى الهمدانى، مشهد : مجمع البحوث الإسلاميه ، 1414 ق / 1372 ش ، دوم . 26 . ترتيب أسانيد رجال الكشّى، فهرست الطوسى و فهرست النجاشى، السيّد حسين الطباطبائى البروجردى (م 1381ق)، تحقيق : ميرزا حسن النورى الهمدانى، مشهد : مجمع البحوث الإسلامية ، دوم . 27 . ترجمة أبى بصير، السيّد محمّد هاشم الموسوى الخوانسارى، 1318 ق . 28 . تصحيح تراثنا الرجالى، مع التعريف بالمجهولين من رواته، 2 ج ، محمّد على النجّار، 1410ق. 29 . تكملة أمل الآمل ، السيّد حسن الصدر ، تصحيح : السيّد أحمد الحسينى ، قم : مكتبة آية اللّه المرعشى ، 1406 ق / 1364 ش . 30 . تنقيح المقال فى أحوال الرجال، عبد اللّه المامقانى (1287 _ 1351 ق)، تهران : انتشارات جهان ، 1351 _ 1352 ق ، دوم. 31 . توثيق رواة الصحاح ، السيّد أحمد ماجد البحرانى ، قم : دار الهُدى ومؤسّسة اُم القُرى ، 1382 ش ، اوّل . 32 . توضيح المقال فى علم الرجال ، الملّا على الكنى (1220 _ 1306 ق) ، تحقيق : محمّد حسين مولوى ، قم : مركز بحوث دار الحديث ، 1421 ق / 1379 ش . 33 . تهذيب المقال فى كتاب الرجال، السيّد محمّد على الموحّد الأبطحى، قم،1374 ش، دوم. 34 . الثقات الأخيار من رواة الأخبار ، حسين المظاهرى ، قم : مؤسسه فرهنگى _ مطالعاتى الزهراء ، 1385ش. 35 . ثقات الرواة من جامع الرواة ، السيّد حسن الموسوى الإصفهانى، قم : مؤسّسة الإمام المنتظر، 1382 ش ، اوّل . 36 . چهار كتاب اصلى علم رجال، سيّد على خامنه اى، تهران : دفتر نشر فرهنگ اسلامى ، 1374 ش . 37 . خاتمة مستدرك الوسائل، ميرزا حسين النورى الطَّبَرسى (1254 _ 1320 ق)، قم : مؤسّسه آل البيت عليهم السلام ، 1415ق ، اوّل . 38 . خمسون و مئة صحابى مختلق ، السيّد مرتضى العسكرى ، تهران : التوحيد ، 1422ق ، پنجم. 39 . دراسات فى علم الرجال، حميد الزبيدى البغدادى، قم: اعتصام، اوّل. 40 . دراسات فى مشيخة الفقيه ، إبراهيم الشبوط ، بيروت : الأعلمى ، 1427ق . 41 . دروس تمهيديّه فى القواعد الرجالية ، باقر الإيروانى، 1417ق ، اوّل . 42 . راويان امام رضا عليه السلام در مسند الرضا عليه السلام ، عزيز اللّه العطاردى، المؤتمر العالمى للإمام الرضا عليه السلام ، 1409 ق . 43 . راويان مشترك (پژوهشى در بازشناسى راويان مشترك شيعه و اهل سنّت) ، 2 ج ، حسين عزيزى و پرويز رستگار و يوسف بيات، قم : دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم، 1380 ش ، اوّل . 44 . رجال الخاقانى، على بن الحسين الخاقانى النجفى، قم : مكتب الإعلام الإسلامى، 1404ق ، دوّم . 45 . رجال السيّد أحمد اللكنهوى النقوى (متولّد 1308 ق) . 46 . رجال السيّد جعفر الأعرجى، السيد جعفر بن راضى الأعرجى المقدّس (م1332 ق). 47 . رجال السيّد محمّد صادق بحر العلوم ابن السيّد حسن (متولّد 1315 ق). 48 . رجال السيّد محمّد على ابن السيّد حسين الحسينى الحائرى الشهرستانى (متولّد 1300 ق) . 49 . رجال الشيخ أسد اللّه الأنصارى التسترى (م 1353) (جلد اوّل حدائق الأدب). 50 . رجال الشيخ على بن الحسين الخاقانى النجفى (م1334 ق) . 51 . رجال الشيخ محمّد باقر الهمدانى (م 1333 ق) . 52 . رجال الشيخ محمّدحسين بن على ابن محمّد رضا آل كاشف الغطاء (متولّد 1294 ق). 53 . رجال الشيخ محمّدحسين بن محمّد المظفرى (1312 _ 1381 ق) . 54 . رجال الملّا باقر التسترى النجفى (م 1327 ق) . 55 . رجال ايزد گشسب ، اسداللّه گلپايگانى (م1366 ق) . 56 . رجال الشيعة فى أسانيد السنّة ، محمّد جعفر الطبسى ، قم : مؤسّسة المعارف الإسلامية ، 1420 ق . 57 . رجال ملّا محمّد باقر قائنى (م 1352 ق) (مؤلف ، رساله اى در درايه و رجال دارد) . 58 . رجال ميرزا محمّد على بن محمّد طاهر المدرّس التبريزى الخيابانى (م 1373 ق) (مؤلّف ريحانة الأدب) . 59 . الرسائل الرجالية، أبو المعالى الإصفهانى الكلباسى (1247 _ 1315 ق) ، قم : مركز تحقيقات دار الحديث ، 1422 ق / 1380 ش . 60 . رسالة فى الحاجة إلى علم الرجال، محمّد باقر الزنجانى (م 1341 ق) . 61 . روات و محدّثين نهج البلاغه ، محمّد دشتى ، قم : مؤسّسه فرهنگى _ تحقيقاتى اميرالمؤمنين ، 1378 ش ، اوّل . 62 . سماء المقال فى علم الرجال، أبو الهدى الكلباسى (م 1356 ق) تحقيق : السيّد محمّد الحسينى القزوينى، قم : مؤسسة ولى العصر عليه السلام ، 1419ق ، اوّل . 63 . سه رساله در علم رجال (توضيح الإشتباه والإشكال ، از محمّد على ساروى، رسالة فى معرفة الصحابة ، از شيخ حرّ عاملى و رجال قائن از محمّد باقر آيتى بيرجندى) ، زير نظر : جلال الدين محدّث اُرمَوى، تصحيح : سيّد كاظم موسوى ، تهران : دانشگاه تهران : 1345 ش . 64 . شرح مشيخة تهذيب الأحكام ، السيّد حسن الموسوى الخرسان ، بيروت : دار صعب و دار التعارف ، 1401ق . 65 . شعب المقال فى أحوال الرجال، ميرزا أبوالقاسم النراقى ، تصحيح : محمّد على نحوى ، يزد : ديوان الإنتشارات الدينية ، 1367 ق / 1325 ش . 66 . الضعفاء من رجال حديث الشيعة ، حسين الساعدى ، 3 ج ، قم : دار الحديث ، 1426 ق . 67 . طرائف (ظرائف) المقال فى معرفة طبقات الرواة، السيّد على اصغر البروجردى الجابِلَقى (م 1313 ق) ، تحقيق : مهدى الرجائى ، قم : مكتبة آية اللّه المرعشى ، 1410 ق / 1368 ش . 68 . العندبيل فى تمييز الصحيح من العليل، علم الهدى الرضوى الكاشانى (م 1385 ق) . 69 . الفائق فى رواة و أصحاب الإمام الصادق عليه السلام ، 2 ج ، عبد الحسين الشبسترى، مؤسسة النشر الإسلامى، 1418ق ، اوّل . 70 . الفوائد الرجالية، السيّد على الحسينى الصدر ، قم : دار الغدير ، 1420 ق / 1378 ش . 71 . الفوائد الرجالية ، مهدى الكجورى الشيرازى ، تحقيق : محمّد كاظم رحمانْ ستايش ، قم : دار الحديث ، 1424 ق / 1382 ش . 72 . الفوائد الرجالية، ابن عبد الحسين المشكينى (م 1358 ق) . 73 . قاموس الرجال، 9 ج ، محمّد تقى التسترى (م 1415 ق) ، قم : مؤسّسة النشر الإسلامى ، دوم ، 1417 ق . 74 . كلّيات فى علم الرجال، جعفر السبحانى، مركز مديريت حوزه، 1410ق ، دوم. (2) 75 . مبانى حجيّت آراى رجالى، سيف اللّه صرّامى، قم : مركز تحقيقات دار الحديث ، 1382 ش. 76 . المدخل فى علم الدراية و الرجال، الحسينى القزوينى، قم : مؤسّسه ولى عصر عليه السلام . 77 . مستدركات علم رجال الحديث، على نمازى شاهرودى، اصفهان، 1412ق ، اوّل. 78 . مشايخ الثقات، غلامرضا عرفانيان اليزدى، قم: مجتبى عرفانيان، 1409 ق / 1367 ش. 79 . مشيخة النجاشى، محمود درياب النجفى، قم : درياب النجفى ، 1413 ق / 1371 ش. 80 . مصفّى المقال فى مصنّفى علم الرجال، آقا بزرگ محمّد محسن المنزوى الطهرانى (م 1386ق)، تحقيق : احمد منزوى ، تهران : بى نا ، 1378 ق / 1337 ش ، دوم . 81 . معجم الثقات من جامع الرواة، على محمّد دستغيب شيرازى، شيراز : الفلاح ، 1415 ق / 1373 ش . 82 . معجم الثقات و ترتيب الطبقات، أبوطالب التجليل التبريزى ، قم : مؤسّسة النشر الإسلامى ، 1416 ق . 83 . معجم رجال الحديث، السيّد أبو القاسم الموسوى الخوئى، نجف : 1398 ق / بيروت : 1403ق . 84 . معجم مصطلحات الرجال و الدراية ، محمّد رضا جديدى نژاد، قم : دار الحديث ، 1422 ق / 1380 ش . 85 . المعجم الموحّد لأعلام الاُصول الرجالية والخلاصة للعلّامة، محمود درياب النجفى، قم : مجمع الفكر الإسلامى ، 1414ق ، اوّل . 86 . المفيد من معجم رجال الحديث، محمّد الجواهرى، قم : محلّاتى ، 1382 ، دوم . 87 . مقياس الرواة فى كلّيات علم الرجال، على أكبر السيفى المازندرانى، قم : مؤسّسة النشر الإسلامى، 1422ق ، اوّل . 88 . ملخص المقال، ميرزا إبراهيم الخوئى (م 1325 ق) . 89 . منتخب الرجال، سيّد محمّد على شاه عبد العظيمى (م1334 ق) . 90 . منظومة فى الرجال، آقا ميرزا ابن آقا جمال بن ملّا على البروجردى (م 1341 ق) . 91 . الموسوعة الرجالية الميسرة، على اكبر ترابى و يحيى رهايى، قم : مؤسّسة الإمام الصادق عليه السلام ، 1419ق ، اوّل . 92 . الموسوعة الرجالية الميسّرة (معجم رجال «الوسائل») ، على أكبر ترابى و يحيى رهائى ، بازبين علمى : محمود البغدادى ، قم : مؤسسة الإمام الصادق عليه السلام ، 1419 ق . 93 . نتيجة المقال، محمّد حسن بن صفر على البارفروش (م1345 ق). 94 . نتيجة المقال فى علم الرجال، محمّد حسن البارفروشى المازندرانى (م 1345 ق) . 95 . نقش ايرانيان در تدوين و نشر حديث ، فاطمه سادات تهامى ، تهران : حوزه هنرى سازمان تبليغات ، 1377ش. 96 . نقش دانش رجال در تفسير و علوم قرآنى ، على اكبر كلانترى ارسنجانى ، قم : بوستان كتاب ، 1384 ش . 97 . يكصد وپنجاه صحابى ساختگى، سيّد مرتضى عسكرى، ترجمه: عطا محمّد سردار نيا، تهران : قيصرى، 1361 ش .

.


1- . عمده عناوين اين فهرست ، مربوط به كتب رجالى به معناى مصطلح آن است ، گرچه از باب تغليب ، كتاب هايى درباره علم رجال يا معرّفى مؤلّفان آثار رجالى و . . . نيز در آن ذكر شده است . ضمناً كتاب هايى كه فاقد اطلاعات كتابشناختى هستند ، برگرفته از الذريعة اند .
2- . اين كتاب توسّط آقاى مسلم قلى پور گيلانى ترجمه و در سال 1380 ش ، چاپ شده است .

ص: 156

. .

ص: 157

. .

ص: 158

. .

ص: 159

. .

ص: 160

. .

ص: 161

. .

ص: 162

. .

ص: 163

فقه الحديث
يك . شرح نويسى
اشاره

فقه الحديثفهم محتوا و تفسير متون حديثى ، از مهم ترين اركان بهره گيرى درست از نصّ احاديث است و آنچه بر اهمّيت آن مى افزايد ، طرح مباحث جديدى در تفسير متون دينى در ميان متكلّمان و فيلسوفان دينى است. آگاهى بر اين مباحث جديد و نيز قواعد عام فهم حديث، تعارض اخبار، غريب الحديث، زمان صدور حديث، تقيّه، نقل به معنا و نسخ حديث ، از لوازم اصلى فهم و تفسير متون حديثى است . در دو سه قرن گذشته ، آثار قابل توجّهى در زمينه شرح كتب حديثى و نيز علوم حديث (چون درايه به معناى عام آن) ، پديد آمده و بسيار راه گشا بوده است ؛ امّا با توجّه به موارد ذكر شده، نياز به پژوهش هاى جديد و مكمّل ، اجتناب ناپذير مى نمود. در سال هاى اخير هم آثار قابل توجّهى در زمينه شرح متون روايى، غريب الحديث و قواعد فقه الحديث پديد آمده كه به هر بخش ، جداگانه خواهيم پرداخت.

يك . شرح نويسىشرح ، در لغت به معناى پاره پاره كردن گوشت، شكافتن و توضيح مسئله ، و فهماندن سخن (1) است . سابقه تاريخى شرح نويسى ، به دوران افلاطون باز مى گردد، زمانى كه نظريات و گفته هاى استاد خود سقراط را شرح نمود. اسكندرِ اَفروديسى نيز بسيارى از كتاب هاى قديم از جمله بعضى از مقالات كتاب الجدل ارسطو را شرح كرده است . (2) اوّلين شارحان در تاريخ اسلام ، مفسّرانِ قرآن بودند و اوّلين مفسّر، شخص پيامبر صلى الله عليه و آله بود، چنان كه در قرآن كريم آمده است: «وَ أَنزَلْنَآ إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ . (3) و قرآن را بر تو فرو فرستاديم تا آنچه براى مردم نازل شده ، تبيين نمايى» . پس از پيامبر صلى الله عليه و آله على عليه السلام از پيشتازان تفسير قرآن بود . در حوزه حديث، به دليل حضور پيامبر خدا و ديگر معصومان عليهم السلام ، نيازى به شرح احاديث ايشان نبود و اگر هم در مواردى كلام معصومان عليهم السلام نياز به توضيح داشت ، خود ايشان تبيين مى نمودند. به همين دليل ، مى توان ادّعا كرد كه شرح احاديث به صورت امروزىِ آن ، حدّاقل تا پيش از دوران تدوين كتب اربعه حديثى شيعه ، مرسوم نبوده است. در بررسى شروح موجود بر متون حديثى مى توان سه گونه متمايز شرح نويسى يافت: اوّل ، آن كه فقها و مجتهدان در خلال مباحث فقهى خود و در لابه لاى كتاب هاى فقهى ، بعضى روايات مورد استناد را شرح كرده يا بر آن حاشيه نوشته اند ؛ دوم، شرح جوامع و كتاب هاى مهم حديثى به صورت مستقل ، بخصوص شرح كتب اربعه ؛ سوم، شرح بركتب ادعيه، چون صحيفه سجّاديّه و يا كتاب هاى خاص، همانند نهج البلاغه. (4) در سده هاى اخير، بخصوص از سده يازدهم قمرى، نگارش شرح متون حديثى توسعه بيشترى يافت و كتاب هايى چون مرآة العقول علّامه مجلسى و سپس نور البراهين (شرح التوحيد صدوق) و لوامع الأنوار (شرح الاعتقادات صدوق) هر دو از سيّد نعمة اللّه جزائرى و... به نگارش درآمد. در قرن چهاردهم نيز شروح بسيارى بر كتب حديثى نوشته شده است، خصوصا نهج البلاغه و كتب ادعيه ، چون صحيفه سجّاديه، و زياراتى چون عاشورا و جامعه و بسيارى ادعيه مشهور ديگر، كه در مقايسه با قرون قبلى، مى توان گفت : گرايش غالب به سمت شرح كتب ادعيه و زيارات و احاديث اخلاقى بوده است. به همين دليل ، اينك به معرّفى چند شرح نهج البلاغه و ادعيه خواهيم پرداخت. (5)

.


1- . المنجد ، مادّه : «شرح» .
2- . لغت نامه دهخدا ، ذيل : «اسكندر» .
3- . نحل ، آيه 44 .
4- . تا آن جا كه مى دانيم ، تدريس نهج البلاغه و شرح آن ، در حوزه هاى علمى شيعه ، حدود يك قرن ، سابقه دارد و نخستين مدرّس نهج البلاغه ، آية اللّه شهيد سيّد حسن مدرّس بود كه نخست در اصفهان و سپس در مدرسه خان مروى تهران _ كه خود ، توليت آن را بر عهده داشت _ ، اين كتاب را به عنوان متن درسى طلاب ، در برنامه درسى آنان قرار داد و خود نيز آن را تدريس نمود . از جمله شاگردان وى در اين درس ، مى توان به حضرات آيات : ميرزا على آقا شيرازى ، ميرزا ابو الحسن شَعرانى و سيّد علينقى فيض الاسلام ، اشاره كرد . براى اطلاع بيشتر ، ر . ك : مدرّس (ياد نامه) ، ص 123 (به قلم ابو الفضل شكورى) .
5- . نظر به اهمّيت كتاب شريف نهج البلاغه و وسعت و تنوع آثار منتشر شده در دهه هاى اخير درباره اين كتاب ، جا داشت فصل يا فصول جداگانه اى به آن اختصاص مى يافت و به تفصيل ، شروح ، ترجمه ها ، گزيده ها و ديگر كتاب هاى تدوين شده درباره نهج البلاغه ، معرّفى مى گرديد ، امّا به دليل ساختار اجمالى كتاب حاضر و محدوديت هاى موجود ، از آن صرفِ نظر كرده و به مجال ديگرى موكول مى كنيم .

ص: 164

. .

ص: 165

1 . منهاج البراعة فى شرح نهج البلاغة
نگاهى به زندگى ميرزا حبيب اللّه خويى

1 . منهاج البراعة فى شرح نهج البلاغة (1)تأليف ميرزا حبيب اللّه خويى (م1324ق).

نگاهى به زندگى ميرزا حبيب اللّه خويىميرزا حبيب اللّه بن سيّد محمّد بن سيّد هاشم بن سيّد عبد الحسين خويى ، ملقّب به «امين الرعايا» ، در شهر خوى به دنيا آمد. از دست نوشته پدر بزرگوارش سيّد محمّد امين الرعايا در حاشيه صفحه اوّل كتاب حقّ اليقين ، چنين به دست مى آيد كه ميرزا حبيب اللّه ، در سال 1286ق ، در 25 سالگى به همراه عمويش جهت تحصيل علوم دينى عازم عتبات عاليات شده است . بنا بر اين ، تاريخ ولادت وى حدود سال 1261ق ، خواهد بود . در مورد تحصيلات ايشان، چنان كه شيخ آقا بزرگ تهرانى در نقباء البشر گفته است ، وى در نجف در خدمت ميرزا حبيب اللّه رشتى و ميرزا محمّد حسن شيرازى تلمّذ كرده است. البته از تعليقاتى كه بر فرائد الاُصول به خطّ خود در تقرير درس آية اللّه سيّد حسين كوه كمره اى نوشته، به دست مى آيد كه از محضر ايشان نيز بهره برده است. (2) وى در ماه صفر 1324 در تهران وفات يافت و در يكى از حجره هاى غربى صحن حضرت عبد العظيم حسنى عليه السلام دفن گرديد.

.


1- . در 21 جلد ، چاپ بيروت : مؤسّسة الوفاء ، 1403ق .
2- . مقدّمه منهاج البراعة ، ص «د» .

ص: 166

مرورى بر «منهاج البراعة»

مرورى بر «منهاج البراعة»در ميان شرح هايى كه تاكنون بر نهج البلاغه نگاشته شده است، منهاج البراعة ، يكى از گسترده ترين آنهاست و بين ديگر شروح ، از جايگاه ويژه اى برخوردار است. شارح ، در اين كتاب، پس از ذكر ديباچه اى طولانى و بيان مطالبى از بحث الفاظ در اصول فقه (مثل حقيقت و مجاز و اشتراك) و نيز مواردى از فنون بلاغت كه اغلب جلد اوّل اين مجموعه را به خود اختصاص داده، به شرح نهج البلاغه پرداخته است. وى ، قسمت هايى از يك خطبه را به صورت فصل هاى مجزّا تقسيم نموده ، به شرح آن فصل مى پردازد. در ابتدا كلمات خاصّى را از حيث لغوى بررسى نموده، سپس مطالب نحوى و صرفى و كيفيت اِعراب آن لغت را بيان كرده است. شارح محترم ، ميان معناى ظاهرى (لغوى) و محتواى عبارات و به قول خودش ميان پوسته و مغز ، تمييز قائل شده است. وى در ضمن شرحِ مطالب، از آيات و احاديث بسيار و نيز از شعر ، بهره جسته است. اين شرح ، داراى ويژگى هايى است كه كمتر در ديگر شروح ديده مى شود: 1. تقسيم خطبه ها و جملات طولانى به چند بخش ؛ 2. جداسازى ميان لغت، معنا و اِعراب و ذكر نكات ادبى ؛ 3. بهره گيرى از روش مزجى در شرح (شرح آميخته با متن) ؛ 4. يادآورى اشكالات شرح ابن ابى الحديد و نقد آراى وى. (1) مؤلّف تا زمان حيات خود ، موفّق به شرح 218 خطبه از نهج البلاغه گرديد كه اين مقدار در سال 1351 در چهارده جلد به چاپ رسيد. علّامه حسن زاده آملى ، شش جلد و آقاى محمّد باقر كمره اى ، يك جلد بر آن افزوده اند كه مجموعا يك دوره 21 جلدى فراهم و چاپ شده است. (2)

.


1- . ر . ك : دانش نامه امام على عليه السلام ، ج 12 ، ص 137 .
2- . اين مجموعه ، چاپ هاى متعدّدى دارد ، از جمله چاپ مكتبة الإسلاميه تهران ، و چاپ جديد بيروت : دار إحياء التراث العربى ، 1424ق ، در 22جلد .

ص: 167

2 . بهج الصباغة فى شرح نهج البلاغة

2 . بهج الصباغة فى شرح نهج البلاغةتأليف علّامه محمّد تقى شوشترى (تُستَرى) . (1) كتاب بهج الصباغة ، بر خلاف ديگر شروح نهج البلاغه كه به ترتيب لفظى، خطبه ها و نامه ها تدوين شده است، براساس ترتيب معانى و موضوعات موجود در نهج البلاغه نوشته شده است. مثلاً مطالب مرتبط با توحيد ، در كنار هم و سپس ، مباحث نبوّت و امامت و... به صورت موضوعى بيان شده است. مؤلّف ، در ضمنِ اثر خود ، به نقد شروح ديگر نهج البلاغه نيز پرداخته است، از جمله نقد شرح ابن ابى الحديد به دليل عدم تناسب در حجم مطالب، كه معتقد است بعضا به تفصيل بى مورد در شرح و داستان سرايى پرداخته و در مواردى هم از كنار قسمتى از نهج البلاغه ، بدون هيچ توضيحى گذشته است. از سوى ديگر ، علّامه شوشترى بر شرح ابن ميثم، به دليل تأويل هاى فلسفى و غير صحيح ، و بر شرح حبيب اللّه خويى ، به دليل بهره گيرى بسيار از احاديث ضعيف، خُرده گرفته است. روش علامه شوشترى در شرح ، چنين بوده كه ابتدا قسمت هايى از خطبه هاى مختلف را در يك موضوع خاص ، بيان كرده و سپس به توضيح لغت و تفسير موارد مشكل از لغات مى پردازد و در ادامه ، با استفاده از آيات و روايات صحيح به شرح مطالب پرداخته است. همچنين در ضمن آن ، بعضا شرح ابن ابى الحديد و ديگر شروح را نقل و نقد كرده است. جمعا شصت فصل در اين مجموعه ذكر شده كه هر يك از فصول ، داراى چند عنوان فرعى هستند . از ويژگى هاى اين كتاب، معرّفى نسخه هاى گوناگون نهج البلاغه و اشاره به اشتباهات، تصحيف ها و تحريف هاى اين نسخه ها و تعيين ميزان اعتبار آنهاست . برخى از عناوين فصول كتاب ، بدين قرار است : فى التوحيد، فى خلق السماء والأرض، فى النبوّة العامة ، فى الإمامة العامّة، فى زهده (اميرالمؤمنين)، فى علمه، فى القضاء والقدر، فى أدعيته، فى وقعة الجمل، فى شجاعته، فى القرآن، فى العقل، موضوعاتٌ مختلفه.

.


1- . زندگى نامه علّامه شوشترى در فصل سوم (بخش رجال) گذشت .

ص: 168

3 . ترجمه و تفسير نهج البلاغه
نگاهى به زندگى علّامه جعفرى

3 . ترجمه و تفسير نهج البلاغهتأليف علّامه محمّد تقى جعفرى (م 1377 ش) . بى گمان ، اين اثر سترگ در ميان ديگر شروح نهج البلاغه ، اثرى كم نظير به حساب مى آيد. اين مجموعه ، يكى از مفصّل ترين و غنى ترين شروحى است كه توانسته نَمى از اقيانوس كلام اميرمؤمنان را به كام تشنه شيفتگانش بچشاند.

نگاهى به زندگى علّامه جعفرىوى در سال 1304ش ، در شهر تبريز به دنيا آمد. پدرش نانواى باصفايى بود كه سواد نداشت ؛ امّا قوه يادگيرى اش چنان قوى بود كه اغلبِ سخنان واعظان شهر را با دقّت براى ديگران ، بيان مى كرد . جعفرى در كودكى ، قرآن را از مادرش آموخت و در شش سالگى ، چنان خوب قرآن را فرا گرفته بود كه وقتى اوّلين بار وارد مدرسه «اعتماد» تبريز شد، مدير مدرسه ، او را به كلاس سوم فرستاد. او حافظه بسيار نيرومندى هم داشت ، به نحوى كه متن كليله و دمنه را از حفظ مى خواند . وى در پانزده سالگى به تهران مهاجرت كرده ، در مدرسه «فيلسوف» ، مشغول تحصيل علوم دينى شد و مكاسب و كفايه را آن جا خواند و منظومه ملّا هادى سبزوارى را نزد ميرزا مهدى آشتيانى تلمّذ كرد. وى بعد از مدّتى ، جهت ادامه تحصيل به قم رفت . سپس در سال 1363ق ، به نجف هجرت كرد و در درس بزرگانى چون حضرات آيات : شيخ محمّد كاظم شيرازى، سيّد ابوالقاسم خويى، سيّد محمود شاهرودى، سيّد جمال گلپايگانى و... شركت جست. علّامه جعفرى ، در 23 سالگى از آية اللّه محمّد كاظم شيرازى اجازه اجتهاد گرفت. سپس با مشورت ايشان ، درسى را در مباحث فلسفى و شبهات روز براى طلّاب نجف آغاز كرد كه شهيد سيّد محمّد باقر صدر هم بعضا در جلسات درس وى ، شركت مى نمود و شايد همين امر ، زمينه تأليف كتاب ارتباط انسان و جهان در سه جلد، توسط شهيد صدر گرديد . او پس از پانزده سال تحصيل در نجف به ايران بازگشت و به مشهد رفت و يك سال در درس آية اللّه سيّد محمّد هادى ميلانى شركت جست . وى ، روزى در حجره نشسته بود و بدون هيچ درخواستى ، نامه اى از آية اللّه ميلانى مبنى بر گواهى نيل به درجه اجتهاد ، دريافت كرد. استاد جعفرى ، پس از بازگشت به تهران در سال 1344 ش ، مجلس شرح مثنوى مولوى تشكيل داد و اين ، مقدّمه اى شد براى ترجمه و تفسير نهج البلاغه، كه به همّت و تلاش ايشان ، تا پايان عمر ، موفّق به تأليف 27 جلد آن گرديد. (1) استاد جعفرى ، در اثر سرطان ريه در 25 آبان 1377 ، به ديار باقى شتافت .

.


1- . ر . ك : گلشن ابرار ، ج 3 ، ص 508 _ 502 .

ص: 169

برخى آثار علّامه جعفرى

برخى آثار علّامه جعفرى1. ترجمه و تفسير نهج البلاغه(27 ج) ؛ (1) 2. تفسير و تحليل مثنوى(15 ج) ؛ 2. نيايش حسين عليه السلام در عرفات ؛ 4. انسان از ديدگاه قرآن ؛ 5 . فلسفه و هدف زندگى ؛ 6 . مولوى و جهان بينى ها؛ 7 . اصول حكمت سياسى اسلام؛ 8 . رسائل فقهى؛ 9 . اسلام و حقوق بشر؛ 10 . از دريا به دريا.

.


1- . همان ، ص 526 .

ص: 170

مرورى بر «ترجمه و تفسير نهج البلاغه»

مرورى بر «ترجمه و تفسير نهج البلاغه»از ويژگى هاى اين كتاب، تنوّع و قدرت تحقيق در مسائل گوناگون است كه آن را از هم رديفان خود ، ممتاز ساخته است. ارائه مطلب در حوزه هاى مختلفى چون: هستى شناسى، انسان شناسى، معرفت شناسى ، و نيز بهره گيرى از لطايف هنرى و نظريات علمى، غناى اين كتاب ارزشمند را دو چندان نموده است. (1) روش علّامه جعفرى در تفسير ، چنين است كه ابتدا خطبه را به صورت كامل ذكر كرده ، سپس ، ترجمه روانى از آن خطبه بيان مى كند و آن گاه به شرح و تفسير عبارات مى پردازد. وى ، برخلاف ديگر شروح ، شرح خود را به صورت تفسير عام مطالب نگاشته است، نه به صورت شرح كلمات و مفردات. از توضيح لغت و مباحث نحوى هم صرف نظر كرده است. علّامه جعفرى ، ضمن تفسير، از آيات و اشعار، بخصوص اشعار مثنوى و نيز از نظريات علوم جديد ، بهره برده است. بعضى از ويژگى هاى اين كتاب را مى توان چنين برشمرد: 1. با توجّه به احاطه گسترده علّامه جعفرى به زبان عربى، ترجمه متن نهج البلاغه بسيار دقيق و روان است و با استفاده از توضيحات جانبى، تعقيدات متن را برطرف ساخته است. 2. مؤلّف ، كوشيده است با در نظر گرفتن شرايط زمانى و مكانى و مخاطبان كلام اميرمؤمنان ، نزديك ترين تفسير را از كلام ايشان در اختيار خوانندگان قرار دهد. 3. به اَسناد سخنان امام على عليه السلام و بررسى آنها جهت اثبات موثّق بودن آنچه در نهج البلاغه آمده ، توجّه شده است . 4. براى رسيدن به ژرفاى كلام امام عليه السلام تلاش هاى عقلى گسترده اى شده و غوّاصى هاى موشكافانه اى انجام شده است ؛ 5. يك جلد از كتاب (جلد نخست) به شناخت شخصيت و ابعاد گوناگون اميرمؤمنان از زواياى مختلف با استفاده از قرآن و روايات و سخنان متفكّران مسلمان و غير مسلمان، اختصاص يافته كه يكى از ويژگى هاى برجسته اين شرح به شمار مى رود .

.


1- . متأسّفانه دست اجل ، فرصت تكميل اين كتاب مفصّل را گرفت و ايشان ، موفّق به شرح تنها يكْ سوم از ف كتاب شريف نهج البلاغه گرديد .

ص: 171

4 . گفتار فلسفى (شرح و تفسير دعاى «مكارم الأخلاق»)
نگاهى به زندگى حجة الإسلام و المسلمين فلسفى

4. گفتار فلسفى (شرح و تفسير دعاى «مكارم الأخلاق»)تأليف حجة الاسلام والمسلمين محمّد تقى فلسفى (م 1377ش). اين كتاب ، در سه مجلّد تدوين گرديده كه شرح مبسوطى است از دعاى «مكارم الأخلاق» امام سجّاد عليه السلام . مجلّدات آن از سال 1370 ش ، طى دو سال توسّط دفتر نشر فرهنگ اسلامى و در ضمن سلسله كتاب هاى «گفتار فلسفى» به چاپ رسيده است .

نگاهى به زندگى حجة الإسلام و المسلمين فلسفىشيخ محمدتقى فلسفى ، فرزند آيه اللّه شيخ محمدرضا تنكابنى ، در دهم ربيع الأوّل 1326 ق ، در تهران به دنيا آمد . پس از گذراندن دروس مقدمات ، دروس سطح را نزد پدر خود فرا گرفت و فلسفه را نيز از ميرزا مهدى آشتيانى و ديگر اساتيد اين فن آموخت ؛ ولى به دليل اشتياق فراوان مادرش ، از 15 _ 16 سالگى به تمرين منبر پرداخت و به تدريج ، با ايراد خطابه در برخى مساجد و تكاياى تهران ، به شهرت رسيد . آوازه شهرت وى تا جايى پيچيد كه در سال 1306 ش ، رئيس مجلس شوراى ملّى (حسين پيرنيا) _ با آن كه خطباى نامدارى در تهران بودند _ طى نامه اى رسمى از او كه بيست سال بيشتر نداشت ، با لقب «افصح المتكلّمين» دعوت كرد تا در سه روز آخر ماه صفر ، در مجلس عزاى منعقد در محلّ مجلس شورا ، منبر برود. در سال 1316 ش ، به دليل فشارهاى رضاخان و ممنوعيت عزادارى ها، وى ممنوع المنبر و خلع لباس شد ، اما در نيمه دوم 1319 ش ، بار ديگر به لباس روحانيت ، ملبّس و با كوشش آيه اللّه سيد ابوالقاسم كاشانى ، از منبر وى رفع ممنوعيت شد . در سال 1327 ، سخنرانى هاى وى مستقيماً از راديو پخش مى شد . با گسترش بهائيان در ايران و نفوذ آنان در اركان دولت ، وى در سال 1334 ش ، در مسجد شاه (امام خمينى) به شدّت نسبت به نفوذ آنان انتقاد كرد و دوبار هم با نفوذ آنان ممنوع المنبر شد . از سال 1341 ش ، به دنبال موضعگيرى سياسى امام خمينى در برابر لايحه انجمن هاى ايالتى و ولايتى ، وى همواره از پشتيبانان امام خمينى بود و به همين دليل ، بارها ممنوع المنبر شد و چند نوبت دستگير و راهى زندان شد . پس از پيروزى انقلاب ، كمتر منبر مى رفت و بيشتر به تحقيق و تأليف مى پرداخت كه آثار خوبى از خود به يادگار گذاشت . حجة الإسلام والمسلمين فلسفى ، سرانجام در 28 آذر 1377 در نود سالگى درگذشت و در حرم حضرت عبدالعظيم حسنى عليه السلام به خاك سپرده شد. (1)

.


1- . علماى مجاهد ، ص 340_344 ، 1382 .

ص: 172

. .

ص: 173

نگاهى به «گفتار فلسفى»
5 . ديار عاشقان (تفسير جامع «صحيفه سجّاديه»)

نگاهى به «گفتار فلسفى»حجة الاسلام والمسلمين فلسفى ، ساليان دراز در روايات اهل بيت عليهم السلام مطالعه و دقّت نموده و احاديث را از جهات متعدّد ، مورد بررسى قرار داده بود . لذا در اين كتاب، ضمن تفسير كلام امام سجّاد عليه السلام ، از ديگر روايات نيز بهره بسيارى برده است. ترجمه و تفسير دعاى «مكارم الأخلاق» ، ابتدا به صورت درس در حوزه علميه قم ، در حضور جمعى از دانشجويان و طلّاب ، توسّط ايشان آغاز شده و سپس ، در تهران ادامه يافته است . بعدها با نظر موافق ايشان و انجام دادن پاره اى اصلاحات و اضافات، اين سخنرانى ها به نگارش درآمد و منتشر شد. ايشان ، در هر جلسه ، قطعه كوچكى از دعا را موضوع سخنرانى خود قرار داده و درباره آن به بحث پرداخته است. تمام آيات و روايات مورد استناد ، اِعراب گذارى شده و مصادر آن نيز در پاورقى ذكر شده است. جلد اوّل و دوم اين مجموعه ، هر يك حاوى سى بخش (سخنرانى) و جلد سوم ، شامل 29 بخش است كه فهرست عناوين آنها در ابتدا ، و فهرست هاى فنى در پايان هر مجلّد ، آمده است.

5 . ديار عاشقان (تفسير جامع «صحيفه سجّاديه»)تأليف حجة الإسلام والمسلمين حسين انصاريان . (1) كتاب ديار عاشقان ، يكى از شروح مفصّلى است كه در سال هاى اخير به نگارش درآمده است. مؤلّف، پس از بيان مقدّمه، شرح حال مفصّلى از امام سجّاد عليه السلام بيان كرده است. در اين شرح حال، مطالبى درباره ولادت، شخصيت، اخلاق و رفتار و صفات امام سجّاد عليه السلام آمده و در ادامه، بعضى از ماجراها و داستان هاى مربوط به امام سجّاد عليه السلام ذكر شده است. مؤلّف ، سپس شرح و تفسير 54 دعاى صحيفه سجّاديه را آغاز مى كند ، بدين صورت كه ابتدا ترجمه قسمتى از دعا را بيان نموده و سپس با استفاده از آيات و روايات و اشعار ، به شرح و بسط مفصّل مطالب آن پرداخته است. اين مجموعه ، در هفت جلد وزيرى در سال 1369 ش ، توسّط هيئت محبّين ائمه عليهم السلام چاپ و منتشر شده است.

.


1- . وى در سال 1323 ش ، در شهرستان خوانسار ، ديده به جهان گشود و در سال 1325 ش ، همراه خانواده به تهران مهاجرت نمود . او پس از پايان دوره دبستان در سال 1338 ش ، دروس حوزوى را آغاز كرد و در خلال آن نيز در تفسير و عرفان ، از محضر حكيم مُحيى الدين مهدى الهى قمشه اى بهره جست . در قم نيز در دروس خارج فقه حضرات آيات ميرزا هاشم آملى و سيّد محمّد محقّق داماد ، شركت كرد . وى پس از مراجعت به تهران ، تاكنون مشغول خدمات فرهنگى و علمى است و در اين زمينه تأليفاتى را عرضه كرده است ، از جمله : ترجمه قرآن كريم ، ترجمه نهج البلاغة ، ترجمه صحيفه سجّاديه ، شرح مصباح الشريعة و مفتاح الحقيقة (12 ج) و . . . .

ص: 174

6 . شرح حديث جنود عقل و جهل
مرورى بر «شرح حديث جنود عقل و جهل»

6 . شرح حديث جنود عقل و جهلاين اثر پُر ارج ، كتابى است عرفانى _ اخلاقى، به فارسى ، مشتمل بر مباحث عرفان نظرى، فلسفه اسلامى، اخلاق، شرح احاديث و نكته هاى اخلاقى كه به قلم امام خمينى قدس سره (1) نگارش يافته است. (2)

مرورى بر «شرح حديث جنود عقل و جهل»امام خمينى ، در مقدّمه كتاب ، هدف از شرح اين حديث را چنين بيان داشته است: ... لهذا اين قاصر را به خاطر افتاد كه حديث شريفى كه در كافىِ شريف ، (3) ، مشتمل بر «جنود عقل و جهل» است و متضمن امّهات فضايل و رذايل است، به قدر ميسور و به طريق اجمال ، به فارسى شرح كنم، شايد مؤمنى را از آن ، نفعى حاصل آيد و اين خود ، موجب جبران نقايص قاصر شود. ايشان ، هدف از شرح حديث «جنود عقل و جهل» را بحث در جهات علمى آن نمى داند ؛ بلكه مقصود وى، استفاده و تهذيب نفوس عموم است و براى آن ، دو دليل عمده بيان مى نمايد: 1. چون استفاده از نكات علمى ، منحصر به اهل علم و فضل است و دست عموم از آن كوتاه است و نظر به استفاده عموم ، بلكه عوام بوده است ؛ 2. چون، مقصود مهم از صدور اين احاديث شريف و مقصد اَسنا از بسط علوم الهى ، اِفهام نكات علمى و فلسفى و جهات تاريخى و ادبى نبوده است ؛ بلكه غايتِ القصواى آن ، سبك بار نمودن نفوس از عالم مُظلَم طبيعت و توجّه دادن ارواح به عالم غيب بوده است . (4)

.


1- . شرح مختصر زندگانى امام خمينى رحمه الله در بخش «اربعين نويسى» گذشت .
2- . در آماده سازى اين كتاب ، مؤسّسه تنظيم و نشر آثار امام ، از دو نسخه دست نويس دو تن از شاگردان امام ، بهره برده و بعد ، آن را با تصوير نسخه دست نويس خود امام خمينى (ربوده شده توسط ساواك شاه) كه در اختيار وزارت اطّلاعات بوده نيز مقابله نموده است .
3- . الكافى ، ج 1 ، ص15 .
4- . ر. ك : شرح حديث جنود عقل و جهل ، ص 8 .

ص: 175

نگاهى به ساختار كتاب

نگاهى به ساختار كتابامام خمينى ، با تبحّر در علوم عقلى و نقلى ، به شرح حديث نورانى «جنود عقل و جهل» پرداخته و آن را در يك «مقدّمه» و شش «مقاله» ، تدوين نموده است: مقاله اوّل : در نقل لفظ حديث شريف است ، تيمّنا و تبرّكا ؛ مقاله دوم: در بيان شمّه اى از حقيقت عقل و جهل و بيان مراد حديث شريف ؛ مقاله سوم: در شمّه اى از خصايص و صفات اين دو حقيقت عقليه و جهليه به حَسَب آنچه در اين حديث شريف به آن اشاره فرموده، مقاله چهارم: در بيان شمّه اى از حقيقت اِقبال و اِدبار عقل و جهل كلّى و جزئى ؛ مقاله پنجم: در شرح اجمالى از بعض الفاظ حديث شريف ؛ مقاله ششم: در بيان و شرح جنود عقل و جهل از بعضى وجوه كه مقصود اين رساله است. اين مقاله كه عمده متن كتاب و هدف اصلى نگارش آن است ، شامل 25 «مقصد» است كه هر مقصد هم داراى فصولى است. براى توضيح بيشتر و دادن اطّلاعات جانبى، پاورقى هايى توسّط ناشر در نظر گرفته شده و در انتهاى كتاب هم جهت سهولت دستيابى به مطالب ، فهرست هاى فنّى تهيّه گرديده است. (1)

.


1- . گفتنى است شرح چهل حديث امام خمينى و نيز اربعين حسينيه ميرزا محمّد ارباب قمى _ كه شرح چهل حديث مربوط به امام حسين عليه السلام است _ با اين كه بايد در اين بخش معرّفى مى شدند ، امّا به دليل اهمّيت آنها در ميان چهل حديث هاى تدوين شده در سده معاصر ، در بخش اربعين نويسى ياد شدند .

ص: 176

. .

ص: 177

كتاب شناسى شرح نگارى حديث در سَده هاى چهاردهم و پانزدهم

كتاب شناسى شرح نگارى حديث در سَده هاى چهاردهم و پانزدهم1 . آيينه مكارم (شرح دعاى مكارم الأخلاق امام سجّاد عليه السلام ) ، سيّد روح اللّه خاتمى، تهران : وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى ، 1376 ش ، اوّل . 2 . احياى دل : شرحى بر دعاهاى ماه مبارك رمضان، عبداللّه اميدى فر، قم: ميثم تمّار، دوم. 3 . از محضر رضا عليه السلام (شرح دعاى مربوط به امام زمان عليه السلام به نقل از امام رضا عليه السلام ) ، مير ناصر بوذرى ، تهران : نشر عابد ، 1380 ش ، اوّل . 4 . اسرار خاموشان (شرح صحيفه سجّاديه) ، محمّد تقى خلجى ، قم : پرتو خورشيد ، 1385 ش . 5 . اوصاف پارسايان (شرح خطبه امام على عليه السلام درباره متّقين) ، عبد الكريم سروش، تهران: صراط، 1374 ش ، سوم . 6 . اوصاف روزه داران (شرح خطبه شعبانيه پيامبر اكرم) ، محمدعلى جزايرى ، قم : امام حسن مجتبى عليه السلام ، 1381 ش ، اوّل . 7 . اوصاف متّقين (ترجمه و شرح خطبه همّام «نهج البلاغه» ) ، قادر فاضلى ، كرج : فضيلت علم ، 1377 ش ، اوّل . 8 . أبلغ البلاغة فى شرح نهج البلاغة، محمّد جعفر دادخواه شيرازى. 9 . أنوار الولاية الساطعة فى شرح زيارة الجامعة ، محمّد وحيدى ، تحقيق : هاشم صالحى ، قم : وفايى ، 1377 ش ، اوّل . 10 . أنيس الليل (در شرح دعاى كميل)، محمّدرضا كلباسى، تهران: بهراد، 1380 ش، اوّل. 11 . بحوث فى الصحيفة السجّادية، 4 ج ، صالح الطائى، 1414 ق . 12 . بردرگاه دوست (شرح دعاى ابو حمزه ثمالى و افتتاح) ، محمّد تقى مصباح يزدى ، نگارش : عبّاس قاسميان ، قم : مؤسّسه امام خمينى ، 1379 ش . 13 . برنامه زندگى در كلام امام على عليه السلام (بيانى كوتاه در شرح خطبه متقين از نهج البلاغهى شريف) ، سيّد ضياء الدين صالحى خوانسارى ، بنياد نهج البلاغه ، 1379 ش ، اوّل . 14 . بلاغ البلاغه (شرح نهج البلاغه) ، محمّد جعفر دادخواه و محمّد صادق بى پروا ، تهران : فيض كاشانى ، 1380 ش ، اوّل . 15 . به سوى مدينه فاضله (شرح نامه حيات بخش اميرمؤمنان به امام حسن عليه السلام ) ، على كريمى جهرمى، قم: راسخون، 1376 ش ، اوّل . 16 . پرتو ولايت در شرح زيارت جامعه كبيره ، محمّد وحيدى، ترجمه : هاشم صالحى ، قم : وفايى ، 1378 ش ، اوّل . 17 . پرتوى از نهج البلاغه، 3 ج ، سيّد محمود طالقانى (م 1399ق) و سيّد محمد مهدى جعفرى ، تهران : وزارت ارشاد ، 1380 ، سوم . 18 . پرچمداران سعادت (تدبّرى در زيارت جامعه كبيره) ، سيد احمد سجّادى ، تهران : بنياد قرآن و عترت ، 1385 ش . 19 . پيام امام اميرالمؤمنين عليه السلام ، 5 ج ، ناصر مكارم شيرازى و همكاران ، تهران : دار الكتب الإسلاميه ، 1379 ش ، دوم . 20 . ترجمه و شرح چهل حديث قدسى ، على فكرى تهرانى، قم: علميه، اوّل . 21 . ترجمه و شرح دعاى افتتاح ، محمّدرضا مهدوى كنى ، تهران : دفتر نشر فرهنگ اسلامى ، 1381 ش ، اوّل . 22 . ترجمه و شرح دعاى سمات، محمّدعلى مدرّس رشتى، تلخيص : عطاء اللّه تديّن ، تهران: فراهانى، 1350 ش . 23 . ترجمه و شرح «رسالة الحقوق» امام سجّاد عليه السلام ، محمّد سپهرى ، قم : دار العلم ، 1375 ش ، چهارم . 24 . ترجمه و شرح صحيفه كامله سجّاديه، سيّد علينقى فيض الإسلام (م 1364ش)، تهران: فقيه، پنجم . 25 . ترجمه و شرح نهج البلاغه ، سيّد علينقى فيض الإسلام (م 1364ش) ، تهران : جاويدان . 26 . ترجمه و شرح نهج البلاغه، مصطفى زمانى، قم : پيام آزادى ، 1374 ، دوم . 27 . ترجمه و شرح نهج البلاغه، مصطفى زمانى، بازبينى و تصحيح : قاسم شيرجعفرى ، تهران : نبوى ، 1385 ش . 28 . ترجمه و شرح نهج البلاغه، ملّا فتح اللّه كاشانى، تصحيح : محمّد جواد ذهنى تهرانى، تهران: پيام حق، اوّل . 29 . توضيح نهج البلاغة ، السيّد محمد الحسينى الشيرازى ، بيروت : دار العلوم ، 1423 ق ، سوم . 30 . حديث بندگى و دلبُردگى (شرح دعاى ابو حمزه ثمالى) ، عبدالكريم سروش ، تهران : صراط ، 1375 ش . 31 . حكمت و معيشت (شرح نامه امام على عليه السلام به امام حسن عليه السلام ) ، عبد الكريم سروش، تهران : صراط، 1373 ش ، اوّل . 32 . الصحيفة السجّادية ، شرح و تصحيح : عزّ الدين الجزائرى ، بيروت : 1417 ق . 33 . خطبه حضرت فاطمه زهرا و ماجراى فدك، حسينعلى منتظرى، قم: تفكّر، 1376 ش. 34 . دُرج گهر (ترجمه وصاياى پيامبر به ابى ذر)، محمّد على انصارى، قم : چاپ خانه حكمت ، بى تا . 35 . درس هايى از نهج البلاغه ، حسينعلى منتظرى ، تهران : سرايى ، 1379 ، دوم . 36 . الدرّة النجفية فى شرح نهج البلاغة الحيدرية، ميرزا إبراهيم بن حسين الدنبلى الخوئى (م 1324ق)، چاپ سنگى. 37 . ديار عاشقان (تفسير جامع «صحيفه سجّاديه» ) ، حسين انصاريان، تهران : پيام آزادى ، 1383 ش. 38 . رخساره خورشيد (شرح خطبه فاطمه زهرا عليهاالسلام) ، محمّد تقى خلجى ، قم : ميثم تمّار ، 1384 ش . 39 . روزهاى فاطمه عليهاالسلام (شرحى بر خطبه فدك) ، على صفايى حائرى ، قم : ليلة القدر ، 1383 ش . 40 . روزه راستين (شرح دعاهاى ماه مبارك رمضان) ، سيّد روح اللّه خاتمى اردكانى، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، 1418 ق ، دوم . 41 . الدرّة البيضاء فى شرح خطبة فاطمة الزهراء، محمّد تقى الرضوى القمى (م 1344 ق) ، بى جا : بى نا ، 1352 ق . 42 . زمزمه رمضان (شرح بر دعاهاى ماه مبارك رمضان) ، ابراهيم كاهه ، تهران : فرهنگ امروز ، 1378 ش . 43 . سيماى ائمه عليهم السلام در شرح زيارت جامعه كبيره ، 3 ج ، على نظامى و تقدير خانم حصارى ، قم : مرتضى ، 1374 ش ، اوّل . 44 . شرح احتشام بر نهج البلاغه امام، جواد طارمى زنجانى (م1325ق). 45 . شرح الأربعين النبويّة ، محمّد حسين الجلالى ، بيروت : مؤسّسة الأعلمى ، 1407 ق. 46 . شرح چهل حديث ، سيّد روح اللّه موسوى (امام خمينى) ، تهران : مؤسّسه تنظيم و نشر آثار امام ، 1371ش. 47 . شرح حديث جنود عقل و جهل، سيّد روح اللّه موسوى (امام خمينى) ، تهران : مؤسّسه تنظيم و نشر آثار امام ، 1377ش. 48 . شرح حديث عرض دين حضرت عبد العظيم، لطف اللّه صافى گلپايگانى، قم : مؤسّسه انتشارات حضرت معصومه عليهاالسلام، 1376ش. 49 . شرح خطبه حضرت زهراء عليهاالسلام ، 2 ج ، سيّد عزّ الدين زنجانى ، قم : دفتر تبليغات ، 1380 ش ، ششم . 50 . شرح خطبه حضرت زينب عليهاالسلام در كوفه ، [ آية اللّه ] حيدر قلى خان سردار كابلى (م 1372 ق) ، كرمانشاه : مطبعه سردار ، 1365 ق . 51 . شرح خطبه شقشقيّه، حميد احمدى، تهران: زُراره ، 1373 ش ، اوّل ، رقعى. 52 . شرح خطبه شقشقيّه، مرتضى قاسمى كاشانى، كاشان: مُرسل، 1377 ش ، اوّل ، پالتويى. 53 . شرح خطبه متّقين در نهج البلاغه ، مجتبى علوى تراكمه اى ، قم : بنياد معارف اسلامى ، 1372 ش ، اوّل . 54 . شرح خطبة البيان ، محمّد بن محمود فانى شيرازى دهدار، تهران : صائب ، 1379 ش. 55 . شرح خطبة الصديقة فاطمة الزهراء عليهاالسلام، محمّد طاهر آل شبير الخاقانى، قم : أنوار الهدى ، 1412ق. 56 . شرح دعاى سحر ، امام خمينى ، ترجمه : سيّد احمد فهرى ، تهران : نهضت زنان مسلمان ، 1359 ش . 57 . شرح دعاى صباح، سيّد محمّد حسن آقا نجفى قوچانى (1256 _ 1315 ق)، تهران: هفت، 1378 ش ، اوّل . 58 . شرح دعاى عرفه ، محمّد باقر مدرّس بستان آبادى ، تهران : دار الكتب الإسلاميه ، 1379 ش ، اوّل . 59 . شرح دعاى عرفه ، محمّد على فاضل ، مشهد : بنياد پژوهش هاى اسلامى آستان قدس ، 1381 ش ، دوّم . 60 . شرح دعاى عرفه امام حسين ، محمّد تقى نقوى ، تهران : دفتر تحقيقات و انتشارات بدر ، 1371 ش ، اوّل . 61 . شرح دعاى مكارم الأخلاق ، محمّد على صالح غفّارى ، تهران : برهان ، 1372 ش. 62 . شرح دعاى ندبه ، محيى الدين علوى طالقانى ، تهران : صدوق ، 1371 ش ، اوّل . 63 . شرح رسالة الحقوق ، السيّد حسن القبانچى، قم : مؤسسة دار التفسير ، 1416ق. 64 . شرح رسالة الحقوق ، صالح بن مهدى صحين الساعدى النجفى (م 1386 ق) ، تحقيق و تعليق : حسام الساعدى ، بيروت : دار المرتضى ، 1426 ق . 65 . شرح زيارت امين اللّه ، سيّد هاشم رسولى محلّاتى ، تهران : دفتر نشر فرهنگ اسلامى ، 1374 ش ، اوّل . 66 . شرح زيارت جامعه كبيره ، محمّد و رضى وحيدى و هاشم صالحى ، قم : وفايى ، 1378 ش، اوّل . 67 . شرح زيارت جامعه كبيره ، محمّد هادى شيخ الإسلامى ، گردآورى : محمّد جواد حائرى طبسى ، مشهد : فدك و دار القرآن الكريم ، 1376 ش ، دوم . 68 . شرح شيواى عبد الوهاب بر سخنان امير، عبد الوهاب الحسينى الاُرمَوى، مشهد : بنياد پژوهش هاى اسلامى آستان قدس، 1370ش. 69 . شرح صحيفه سجّاديه ، محمّدعلى مدرّسى چهاردهى ، تصحيح: احمد پاكتچى، تهران : المكتبة المرتضويه ، 1360ش. 70 . شرح الصحيفة السجّادية ، السيّد محمد الحسينى الشيرازى ، بيروت : دار العلوم ، 1423 ق ، چهارم . 71 . شرح صد كلمه قصار از كلمات اميرالمؤمنين عليه السلام ، شيخ عبّاس قمى ، قم : در راه حق ، 1373 ش . 72 . شرح نهج البلاغه، ميرزا محمّد على چهاردهى گيلانى (م 1334ق). 73 . شرح نهج البلاغه يا دائرة المعارف علوى، ميرزا خليل كمره اى (م 1405ق). 74 . شرح نهج البلاغة ، السيّد عبّاس الموسوى ، بيروت : دار الرسول الأكرم ودار المحجّة البيضاء ، 1418 ق . 75 . شرح و ترجمه صحيفه سجّاديه ، سيّد احمد فهرى، تهران : مفيد ، 1370ش. 76 . شرح و تفسير خطبه پيامبر اكرم در غدير، محمّد تقى بن كاظم النقوى ، ترجمه : مهدى جعفرى ، تهران : مؤسّسه تحقيقاتى _ فرهنگى جليل، 1415ق. 77 . شرح و تفسير دعاى كميل ، محمّد على صالح غفّارى ، تهران : بعثت ، 1378 ش . 78 . شرح و تفسير دعاى مكارم الأخلاق ، محمّد تقى فلسفى ، تهران : دفتر نشر فرهنگ اسلامى ، 1377 ش ، دوم . 79 . شرح و تفسير دعاى مكارم الأخلاق (گفتار فلسفى) ، محمّد تقى فلسفى (1287 _ 1377 ش)، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1373 ش . 80 . شرح وسائل الشيعة (از ابتداى باب طهارت، در يك جلد) ، السيّد حسن الصدر . 81 . شرح وصيّتى از وصيّت هاى امير المؤمنين ، سيّد هاشم رسولى محلّاتى ، تهران : دفتر نشر فرهنگ اسلامى ، 1379 ش . 82 . شرح وصيّتى از وصيّت هاى امير المؤمنين عليه السلام هنگام شهادت ، سيّد هاشم رسولى محلّاتى ، تهران : دفتر نشر فرهنگ اسلامى ، 1379 ش ، اوّل . 83 . شرحى بر دعاى كميل، عبد العلى بازرگان، تهران: شركت سهامى انتشار، 1376 ش . 84 . شفاء الصدور فى شرح زيارة العاشور ، ميرزا ابوالفضل الطهرانى ، تصحيح : السيّد إبراهيم الشبيرى ، تهران : مرتضوى ، 1376 ش . 85 . صحيفه اسلام (شرح جامع ترين وصيّت رسول اكرم) ، محمّدرضا حاج شريفى ، قم : حضور ، 1376 ش ، اوّل . 86 . طليعه رمضان (شرح دعاهاى ماه رمضان) ، محمّدرضا خطيبى ، قم : محمّدرضا خطيبى ، 1379 ش . 87 . على عليه السلام و خطبه تُطُنجيه ، عبد العلى گويا ، تهران : زراره ، 1379 ش . 88 . على عليه السلام و زيارت جامعه كبيره ، عبد العلى گويا ، تهران : زراره ، 1378 ش . 89 . على عليه السلام و العوالم ، عبد العلى گويا ، تهران : زراره ، 1378 ش . 90 . على عليه السلام و فوج فائزين ، عبد العلى گويا ، تهران : حافظ نوين ، 1376 ش . 91 . على عليه السلام و فوج مقتحم ، عبد العلى گويا ، تهران : حافظ نوين ، 1375 ش . 92 . على عليه السلام و المناقب ، عبد العلى گويا ، تهران : زراره ، 1376 ش . 93 . غرر الحكم و درر الكلم ، عبد الواحد بن محمّد التميمى الآمِدى (م510ق)، ترجمه و شرح : سيّد هاشم رسولى محلّاتى، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1378 ش، دوم. 94 . فرهنگ آفتاب (تفسير موضوعى _ الفبايى نهج البلاغه) ، عبد المجيد معاديخواه ، قم : ذرّه ، 1377 ش . 95 . فى ظلال الصحيفة السجّادية، محمّد جواد مغنية ، تحقيق : سامى الغُرَيرى، قم : دار الكتاب الإسلامى ، 1423ق، اوّل . 96 . كشف غطاء الكُربة عن وجه دعاء الندبة ، مير جلال الدين المحدّث الاُرمَوى (چاپ شده در : ميراث محدّث ارموى) ، قم : دار الحديث ، 1385 ش. 97 . اللّمعة البيضاء فى شرح خطبة الزهراء ، هاشم ميلانى ، قم : الهادى ، 1377 ش ، اوّل . 98 . منشور نينوا (شرح و تفسيرى بر زيارت عاشورا) ، مجيد حيدرى فر ، قم : مسجد مقدّس جمكران ، 1377 ش . 99 . نيايش امام حسين در صحراى عرفات، محمّد تقى جعفرى تبريزى، تهران: كرامت، 1378 ش ، سوم . 100 . نيّت ، راه هدايت (شرح حديث اخلاص از «شرح چهل حديث» امام خمينى)، محمّد حسن احمدى فقيه، تهران: ذكر، 1384 ش ، پنجم . 101 . واپسين گفتار (شرح خطبه حضرت زهرا عليهاالسلام) ، محمّد حسين بروجردى. 102 . وسيلة القربة فى شرح دعاء الندبة ، على بن عليرضا الخاكمردانى (چاپ شده در : ميراث محدّث اُرمَوى) ، قم : دار الحديث ، 1385 ش . 103 . وسيلة النجاة در شرح دعاى سمات، على اكبر نهاوندى، تصحيح : محمّد فربودى، قم: نهاوندى، اوّل . 104 . وصال العارفين شرحى بر دعاى عرفه امام حسين عليه السلام ، احمد زمرّديان، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1378 ش ، اوّل . 105 . الروض النضير فى معنى حديث الغدير ، فارس حسّون كريم ، قم : مؤسّسة أمير المؤمنين عليه السلام ، 1419 ق ، اوّل . 106 . الروضة من الكافى، 2 ج ، محمّد بن يعقوب الكلينى، تصحيح ، ترجمه و شرح : سيّد هاشم رسولى محلّاتى ، تهران: علميه اسلاميه، 1350 ش . 107 . هداية النجدين و تفصيل الجندين فى شرح حديث العقل و جنوده، السيّد حسن الصدر .

.

ص: 178

. .

ص: 179

. .

ص: 180

. .

ص: 181

. .

ص: 182

. .

ص: 183

. .

ص: 184

. .

ص: 185

دو . تعليقه و حاشيه نويسى
علّامه ميرزا ابوالحسن شَعرانى
نگاهى به زندگى علّامه شَعرانى

دو . تعليقه و حاشيه نويسىاز جمله فعّاليت هاى علمى عالمان دينى از قرون گذشته ، نگارش حاشيه يا تعليقه زنى بر كتاب هاى قدما بوده است . بدين صورت كه وقتى شخصى در يكى از علوم ، صاحب نظر مى شد ، ديدگاه هاى خود يا ديگرانى را كه به نظرش صحيح تر است ، ذيل مطلب يا در حاشيه ، متذكّر مى گرديد . چه بسا شاگردانى پس از سال ها علم آموزى ، بر آثار استادان خود ، حاشيه مى نوشتند . اين كار ، در همه رشته هاى علمى رواج داشته و در سده معاصر ، گسترش بيشترى يافت ، البته نمودِ آن بيشتر در آثار فقهى است ، بخصوص پس از نگارش كتاب العروة الوثقى توسّط آية اللّه سيّد محمّد كاظم يزدى ، هر مجتهدى كه مى خواست نظر فقهى خود را به ديگران عرضه كند ، بر اين كتاب ، حاشيه مى نوشت . در اين جا جهت اختصار ، به يكى از تعليقه نويسان مشهور ، اشاره مى كنيم .

علّامه ميرزا ابوالحسن شَعرانىآية اللّه علّامه ميرزا ابوالحسن شعرانى ، جدا از ترجمه ، شرح و تصحيح بسيارى از كتاب ها ، از معدود كسانى است كه بيشترين همّت خود را بر تعليقه نويسى مصروف داشته و بر آثار متنوّعى _ كه بالغ بر دوازده عنوان اند _ حاشيه نگاشته است .

نگاهى به زندگى علّامه شَعرانى (م 1352 ش)ميرزا ابوالحسن شَعرانى ، در سال 1320 ق ، در تهران و در خانواده اى روحانى و دانش پرور به دنيا آمد . او بازمانده خاندانى از خاندان هاى عالم و باتقوا بود كه سلسله نياكان او به ملّا فتح اللّه كاشانى ، دانشمند بزرگ و مفسّر معروف عصر صفوى و صاحب تفسير فارسى منهج الصادقين مى رسد . جدّ اعلاى او ، ابوالحسن مجتهد تهرانى است كه پس از تحصيل در نجف و دريافت اجازه اجتهاد ، به تهران مراجعت كرد . آخوند غلامحسين ، پدر بزرگ ميرزا ابوالحسن نيز از علماى پرهيزگار تهران بوده است و حاج شيخ محمّد تهرانى ، پدر علّامه شعرانى ، از علماى تهران بود كه در سال 1346 ق ، از دنيا رفت . علّامه شعرانى ، قرآن را نزد پدر عالمش شيخ محمّد آموخت . بعد ، وارد مدرسه مروى تهران شد و به تحصيل ادبيات عرب ، فارسى ، منطق ، فقه ، اصول ، فلسفه ، رياضيات و ... پرداخت . از مهم ترين اساتيد وى در تهران ، حضرات آيات : سيّد حسن مدرّس ، ميرزا مهدى آشتيانى و ميرزا محمود قمى بودند . وى چندى در حوزه علميه قم ادامه تحصيل داد و از محضر آية اللّه شيخ عبد الكريم حائرى بهره برد . سپس به نجف هجرت كرد و از محضر آية اللّه سيّد ابو تراب خوانسارى (م 1346 ق) استفاده كرد . او پس از تكميل تحصيلات علمى و سير و سلوك عرفانى ، در دوران رضاخان به تهران بازگشت و مشغول تدريس و تبليغ و تحقيق شد . علّامه شعرانى ، به چند زبان ، از جمله فرانسه ، تركى و عِبرى تسلّط داشت . او شاگردان فرهيخته اى تربيت كرد كه از مشهورترين آنهاست : 1 . آية اللّه ميرزا هاشم آملى ، 2 . آية اللّه عبد اللّه جوادى آملى ، 3 . آية اللّه حسن حسن زاده آملى ، 4 . مرحوم استاد على اكبر غفّارى ، 5 . مرحوم مير جلال الدين محدّث اُرمَوى و ... . اين دانشمند كم نظير ، پس از تحمّل مدّتى بيمارى قلبى و ريوى ، در هفتم شوّال 1393 برابر با دوازدهم آبان 1352 ، دعوت حق را لبّيك گفت و در جوار حرم حضرت عبد العظيم حسنى عليه السلام رو به روى باغ طوطى به خاك سپرده شد .

.

ص: 186

برخى آثار علّامه شعرانى

برخى آثار علّامه شعرانىعلّامه شعرانى ، در بسيارى از علوم و فنون اسلامى تبحّر داشت و صاحب نظر بود ، از جمله در تفسير و علوم قرآن ، فقه و اصول ، فلسفه ، كلام ، هيئت ، نجوم ، تاريخ و حديث . وى در تمام اين رشته ها آثار ارزشمندى به يادگار گذاشته است . ما در دو بخش ، ابتدا برخى حواشى و تعليقات علّامه و سپس ، آثار حديثى و علوم حديثى ايشان را ذكر مى كنيم :

.

ص: 187

الف . حواشى و تعليقات
ب . آثار حديثى

الف . حواشى و تعليقات1 . حاشيه بر تفسير مجمع البيان(10 ج) 2 . حاشيه بر تفسير منهج الصادقين (10 ج) 3 . حاشيه بر تفسير ابوالفتوح رازى (12 ج) 4 . حاشيه كبيره بر القواعد . 5 . حاشيه بر فصل الخطاب محدّث نورى 6 . حواشى بر أسرار الحكم حكيم سبزوارى 7 . تعليقه بر روضة الشهداء

ب . آثار حديثى1 . تحقيق و تصحيح كتاب الوافى ، اثر مرحوم فيض كاشانى (3 ج) ؛ 2 . تعليقات بر شرح اُصول الكافى ، اثر ملّا صالح مازندرانى (12 ج) ؛ 3 . تعليقات بر وسائل الشيعة (از ج 16 تا 20) ؛ 4 . حاشيه بر إرشاد القلوب ، اثر ديلمى ؛ 5 . ترجمه و شرح «دعاى عرفه» سيّد الشهدا (ضميمه كتاب فيض الدموع) ؛ 6 . ترجمه و شرح مفصّل صحيفه سجّاديه ؛ 7 . تحقيق و تصحيح جامع الرواة ؛ 8 . رساله اى در علم درايه ؛ 9 . رساله در ردّ فصل الخطاب حاجى نورى .

.

ص: 188

سه . غريب الحديث
اشاره

سه . غريب الحديثغريب الحديث يا غريب نگارى حديث ، علمى است كه به بررسى احاديث دشوار و معانى پنهان مانده حديث و شرح واژه هاى دشوار آن مى پردازد. (1) بعضى معتقدند اوّل كسى كه درباره غريب الحديث تأليف داشته است ، ابو عبيده معمّر بن مثنّى تميمى (م 210ق) يا نضر بن شميل مازنى (م203ق) بوده است و در مرحله بعد ، افرادى چون اَصمعى و ابو عُبيد قاسم بن سلّام (م242ق) و در ادامه ، زمخشرى (م 548ق) ، مؤلّف كتاب الفائق و ابن اثير (م606ق) ، مؤلّف كتاب النهاية بوده اند. (2) گرچه دكتر حسين نصّار در كتاب المعجم العربى _ نشأته و تطوّره، به استناد كتاب ابن نديم گفته كه عبدالرحمان بن عبد الأعلى سُلَمى، گوى سبقت را در اين ميدان ربوده است . (3) در ميان شيعه ، بخصوص در دو قرن اوّل هجرى ، به كتابى در اين زمينه برنخورده ايم، گرچه در زمينه غريب القرآن (غريب نگارى قرآن) ، اثرى از نيمه اوّل قرن دوم نام برده اند و به عبارت ديگر ، نخستين كتابى كه در زمينه كشف معانى لغات متون دينى تدوين شده ، كتاب تفسير غريب القرآن مربوط به ابو سعيد اَبان بن تَغلب بن رباح بكرى (م141 ق) از اصحاب بزرگ سه امام (امام سجّاد ، امام باقر و امام صادق عليهم السلام ) است و شايد دليل بى توجّهى به تدوين كتاب هاى غريب ، حضور پى در پى ائمه معصوم عليهم السلام و بهره گيرى مستقيم از گنجينه علوم و معارف آنان بوده كه نياز به تأليف آن را منتفى ساخته بود، (4) برخلاف اهل سنّت كه با كوتاه شدن دستشان از وجود پيامبر خدا و برخى صحابه، در فهم بيانات دينى و بعضى واژه ها با مشكل مواجه شدند. احتمالاً اوّلين اثر شيعى كه در توضيح معناى روايات تأليف شده ، كتاب معانى الأخبار شيخ صدوق باشد . جامع ترين و مهم ترين اثر غريب الحديثى در ميان شيعه ، كتابى است كه در قرن يازدهم هجرى ، با نام مجمع البحرين و مطلع النيّرين ، به قلم فخر الدين بن محمّد على خفاجى ، معروف به طُرَيحى ، پديد آمد. اين كتاب ، علاوه بر لغات احاديث نبوى، شامل لغات مشكل روايات ائمه عليهم السلام نيز هست. طريحى ، تدوين كتابش را به روش الصحاح جوهرى انجام داده است. اينك به معرفى دو اثر معاصر در اين زمينه مى پردازيم .

.


1- . علوم الحديث و مصطلحه ، ص 112 . مؤلّف اين كتاب ، صبحى صالح ، در ادامه اين تعريف خود ، علّت اين دشوارى در فهم احاديث را به نقل از بعضى ، فساد در زبان عربى دانسته است (شايد فساد در اين جا به معناى تغيير و تحوّل و اختلاط لغات باشد) .
2- . ر . ك : علم الحديث ، مديرشانه چى ، ص 150 _ 152 .
3- . غريب الحديث فى بحار الأنوار ، ص 7 (مقدّمه) .
4- . شايد علّت بى رونقى اين دانش در ميان شيعيان پس از دوره حضور ائمه معصوم عليهم السلام نيز پيدايش كتاب هاى بزرگى چون الفائق زمخشرى و الصحاح جوهرى... باشد.

ص: 189

1 . غريب الحديث فى «بحار الأنوار»

1. غريب الحديث فى «بحار الأنوار»تأليف حجة الاسلام والمسلمين حسين حسنى بيرجندى، با تحقيق پژوهشگرانِ مركز تحقيقات دار الحديث . اين كتاب ، ابتدا در سال 1378 ش ، در چهار مجلّد و در قطع وزيرى توسّط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى منتشر شد و سپس در سال 1379ش ، به صورت يك جلدى رحلى در يكهزار صفحه ، توسّط همان ناشر ، مجدّدا به چاپ رسيد. علّامه مجلسى ، در ضمن مجلّدات بحار الأنوار ، لغات و عبارت هاى مبهم و مغلق آن را شرح و تفسير نموده و بعضا نكات ارزنده اى در تفسير حديث به حديث ، ارائه نموده است. پراكندگى اين شروح و توضيحات در اين تعداد مجلّد، استفاده از آنها را محدود و مشكل ساخته است. كتاب حاضر ، اين الفاظ و مفردات بسيار و اين شرح و تفسيرهاى پراكنده را به صورت يك جا و به ترتيب حروف الفبا ، در خود جاى داده است، بدين صورت كه مادّه كلمات مورد نظر ، به ترتيب معجم منظّم شده و طبق روش ابن اثير ، مدوّن شده است. مؤلّف ، بجز شرح ها و توضيحات علّامه مجلسى، مفردات موجود در كتاب ابن اثير _ كه مداخل آن در بحار الأنوار موجود بوده _ و نيز آنچه از مفردات نهج البلاغه را كه توسّط صبحى صالح شرح شده ، گردآورى نموده است. در اين ميان ، الفاظ و عباراتى كه توسط معصومان عليهم السلام شرح گرديده نيز به عنوان مدخل در اين كتاب ، استفاده شده است. گفتنى است در تهيّه و تنظيم اين اثر ارزشمند ، مركز تحقيقات دار الحديث ، همكارى جدّى و قابل توجّهى داشته كه مى توان موارد آن را چنين برشمرد: 1. مقابله همه احاديث وارد شده و تكميل نواقص آنها بر اساس بحار الأنوار چاپ بيروت ؛ 2. مقابله همه توضيحات علّامه مجلسى و اصلاح آنها و افزودن شماره جلد و صفحه در دادن نشانىِ توضيحات ؛ 3. مقابله بيشتر شروحى كه از كتاب هاى لغت گرفته شده است ؛ 4. ويرايش و دقّت در صحّت آوردن متون نقل شده ، زير مواد و مفردات آنها.

.

ص: 190

2 . نزهة النظر فى غريب النهج و الأثر

2. نزهة النظر فى غريب النهج و الأثرتأليف آقاى عادل عبدالرحمان البدرى . شايد بتوان اوّلين شارح لغات غريب كتاب نهج البلاغه را خودِ سيّد رضى (359 _ 406 ق) دانست ؛ چرا كه او در لابه لاى بعضى سخنان امام على عليه السلام تعليق هايى نوشته و توضيحاتى داده است . همچنين ، پس از ذكر حكمت ها ، فصلى را به سخنان غريب امام على عليه السلام اختصاص داده است . پس از وى نيز شارحان و مفسّران نهج البلاغه ، كم و بيش به لغات و تعبيرات غريب اين كتاب پرداخته اند؛ امّا كمتر كتابى مستقل در اين باب به نگارش در آمده است . كتاب نزهة النظر فى غريب النهج و الأثر ، در سال 1421 ق ، در 948 صفحه توسط مؤسّسة المعارف الاسلامية در قم منتشر گرديد . اين كتاب ، حاوى لغات غريب نهج البلاغه و كتب اربعه حديث شيعه است . مؤلّف ، پس از ذكر ريشه لغات غريب ، ابتدا حديثى را كه شامل مشتقّات آن لغت است ، بيان نموده و سپس ، توضيحات برگرفته از منابع لغوى را به تناسب ذكر مى كند و چنانچه حديثى دربر گيرنده مشتقّاتى از آن لغت بوده ، به عنوان مؤيّد ذيل آن آورده شده است . صرف نظر از كاستى ها و اشتباهات محتوايى و مطبعى موجود در اين كتاب و همچنين ، فقدان فهارس فنّى لازم ، تلاش وافر مؤلّف در تدوين چنين اثر مفيدى ، درخور تحسين است .

.

ص: 191

چهار . قواعد فقه الحديث
اشاره

چهار . قواعد فقه الحديثقواعد فقه الحديث يا در واقع ، روش شناسى فهم حديث ، يكى از شاخه هاى مهم دانشِ فقه الحديث (يا دراية الحديث به معناى عام آن) است و در آن ، از مباحثى چون: نقل به معنا در احاديث، تعارض احاديث، نَسخ در احاديث، تقيّه، و شناخت شرايط صدور و... بحث مى گردد . دانستن و به كار گيرى اين قواعد ، در تفسيرِ بهتر و فهم عميق تر متون حديثى ، حائز اهمّيت بسيار است. با توجّه به خيزش بلند در سده هاى يازدهم و دوزادهم هجرى براى فهم بهتر حديث و تأليف آثار مهمّى در شرح و تعليقه نويسى بر احاديث، و با تأمّلى در اين آثار، برخى از قواعد و روش هاى فهم حديث را مى توان از لابه لاى اين شروح و تعليقه ها و نيز مباحث اصول فقه، استخراج كرد ، گرچه هر يك از مؤلّفان آنها به راهى رفته اند و ديدگاه خاصّى را غلبه داده اند . با اين كه اين بخش از علوم حديث از اهمّيت ويژه اى برخوردار است، امّا آثار مستقل و جامع در اين زمينه ، بسيار اندك است و پيشينه همين چند اثر موجود هم به يك دهه قبل نمى رسد. كه در اين مجال ، به معرّفى آنها خواهيم پرداخت :

.

ص: 192

1 . فقه الحديث و روش هاى نقد متن
2 . اصول و قواعد فقه الحديث

1. فقه الحديث و روش هاى نقد متننگارش نهله غروى نايينى و كمال صحرايى اردكانى . اين كتاب به سال 1379 توسّط دانشگاه تربيت مدرّس در تهران به چاپ رسيده است . كتاب ، مجموعا از هشت فصل تشكيل شده است : فصل اوّل ، شامل اصطلاحات و تعاريف مورد نياز اين بحث است. فصل دوم به جايگاه و اهمّيت حديث اختصاص يافته است . در فصل سوم، علوم حديث از نظر متن ، بررسى شده است. فصل چهارم ، درباره جعل حديث است. فصل پنجم به موقعيت حديث و فقه الحديث اشاره دارد . فصل ششم ، در بردارنده مباحث فقه الحديثى است. در فصل هفتم ، تعارض ميان احاديث و روش هاى حلّ آن مطرح گرديده است . و در فصل هشتم، عملكرد شيخ طوسى در رفع تعارض ميان احاديث، بررسى شده است. در تعاريف و مستندات اين كتاب ، هم از منابع شيعه و هم از منابع اهل سنّت ، استفاده شده و بعضا از تعاريف علم اصول فقه نيز بهره گرفته شده است. اين كتاب به عنوان كتاب درسى مقطع كارشناسى ارشد در رشته علوم قرآن و حديث ، تأليف شده است.

2. اصول و قواعد فقه الحديثتأليف آقاى محمّد حسن ربّانى اين كتاب، به سال 1383ش، توسّط انتشارات بوستان كتاب در قم به چاپ رسيده است. اين اثر ، مجموعه اى است از قواعد و اصول قوانين فقه الحديث كه نگارنده آن از ميان شروح معتبر حديثى و كتب درايه اى جمع آورى و بسط و تنظيم نموده است. مؤلّف ، جمعا بيست قاعده از اين قواعد را گردآورى، شرح و بسط داده و شواهدى نيز از كتاب هاى فقهى بر آن افزوده است. كتاب ، در سه بخش تنظيم گرديده است. بخش اوّل ، تحت عنوان كلّيات ، شامل تعريف و اصطلاحات مرتبط با حديث و فقه الحديث است . در بخش دوم ، قواعدى كه در فقه الحديث بايد رعايت شود ، بيان شده كه جمعا درباره بيست قاعده بحث شده است ، از جمله اين قواعد : 1 . توجّه به حديث بودن كلام ؛ 2 . توجّه به صدر و ذيل روايت ؛ 3 . رجوع به منابع اوّليه حديث ؛ 4 . عدم مخالفت با قرآن ؛ 5 . عدم مخالفت با سنّت قطعى . بخش سوم، نيز به نكات لازم در شرح حديث اشاره شده است. در پايان نيز فهارست هاى فنّى براى آن ، استخراج شده است.

.

ص: 193

3 . فقه الحديث
4 . روش فهم حديث

3 . فقه الحديثتأليف آقاى محمّد على ربّى پور اين كتاب در سال 1381 ش ، توسّط دانشگاه آزاد اسلامى ، واحد تبريز ، در قطع رقعى به چاپ رسيده است .

4 . روش فهم حديثتأليف آقاى عبدالهادى مسعودى . اين كتاب ، در سال 1384 ش ، در 286 صفحه وزيرى ، توسّط دانشكده علوم حديث و انتشارات سمت ، در تهران ، منتشر شده است .

.

ص: 194

5 . أسبابُ اختلاف الحديث
مرورى بر كتاب «أسباب اختلاف الحديث»

5 . أسبابُ اختلاف الحديثتأليف آقاى محمّد احسانى فر لنگرودى . اين كتاب ، در سال 1385 ش ، در 728 صفحه وزيرى ، توسّط انتشارات دارالحديث ، در قم ، منتشر شده است .

مرورى بر كتاب «أسباب اختلاف الحديث»اين كتاب ، در يك مقدّمه و پنج بخش و يك خاتمه سامان يافته كه بخش هاى آن ، عبارت اند از : 1 . عوامل مربوط به آسيب هاى برآمده از كار راويان (القسم الأوّل : عوارض التحديث) ؛ 2 . عوامل مربوط به لوازم محيط تشريع يا قانون گذارى (مقتضَيات محيط التشريع و التقنين) ؛ 3 . عوامل مربوط به شيوه هاى مختلف گويش و تعبير (مقتضَيات أساليب التّعبير) ؛ 4 . عوامل مربوط به تحوّل اوضاع ، از جمله شرايط زمان و مكان (مقتضَيات تغيُّر الظّروف) ؛ 5 . عوامل ويژه عرصه تفسير و احاديث مربوط به آن (خصائص حقل التّفسير) . ويژگى هاى اين اثر را مى توان چنين بر شمرد : الف ) در خلال پنج بخش كتاب ، هشتاد سبب از اسباب يا عوامل اختلاف حديث را به صورت موضوعى و مستدلّ (و برخى ديگر را نيز به طور ضمنى و اجمالى ) به بحث مى گذارد . ب ) نوعا هر سبب با امور ذيل همراه است : 1 . بيان ماهيت و خصايص سبب ؛ 2 . مثال هايى از احاديث متنافى ؛ 3 . بيان مورد و گونه اختلاف ؛ 4 . راه هاى علاج ( ثبوتى يا اثباتى ) اختلاف . ج ) مفهوم اختلاف حديث در اين پژوهش ، اعمّ از : تنافى صورى يا جدّىِ بدوى و يا تنافى دائمى و مستقر بين مفاد احاديث است . از اين رو ، در كار حلّ اختلاف ، از هر سه شيوه علاج به : 1 . تفسير و تبيين ، 2 . جمع دلالى ، 3 . ترجيح بندى ، بهره مى گيرد . د ) بخش پنجم كتاب ، مباحث گوناگونى از اصول و قواعد و مبانى تفسير را بررسى مى نمايد (علاوه بر مباحث مرتبط با : اصول ، فقه ، درايه و معارف ، در چهار بخش نخست كتاب ) . ه ) مؤلّف در حلّ اختلاف احاديث ، علاوه بر «روش اثباتى» _ كه دانش هاى كاربردى همچون فقه ، عمدتا از اين شيوه بهره مى گيرند _ ، از «روش ثبوتى» نيز استفاده مى كند . و ) مقدّمه كتاب ، علاوه بر تعريف و تبيين ماهيت «روش اثباتى» و «روش ثبوتى» ، به بررسى تعريف ، تاريخ و پيشينه ، اقسام ، و ساير مباحث مربوط به اختلاف حديث ، بويژه اسباب اختلاف ، مى پردازد . ز ) گرچه در گذشته كتب فراوانى در موضوع «مختلف الحديث» (يا اختلاف احاديث) تأليف و منتشر شده ؛ ليكن اين اثر ، ظاهرا نخستين كتاب انتشار يافته در موضوع اسباب (عوامل) اختلاف حديث است .

.

ص: 195

چند پژوهش ديگر

چند پژوهش ديگرگفتنى است همه يا بخش هايى از كتاب هاى زير نيز به قواعد فقه الحديث ، اختصاص دارد : 1 . روايت و درايت ، محمّد امين ، قم : محمّد امين ، 1372ش. 2 . درس نامه علوم حديث ، على نصيرى ، قم : نصايح ، 1377ش. 3 . حديث پژوهى ، مهدى مهريزى ، 2ج ، قم : دار الحديث ، 1381 _ 1386 ش. 4 . تقيّه در فقه و حديث شيعه ، نعمة اللّه صفرى فروشانى ، قم : بوستان كتاب ، 1382ش. 5 . مقدّمة مرآة العقول ، السيّد مرتضى العسكرى ، 2 ج تهران : دار الكتب الإسلامية، 1399ق . 6 . مبانى و روش هاى نقد حديث در كتب اربعه ، فتحيه فتّاحى زاده ، قم : دانشگاه قم ، 1385 . 7 . مبانى رفع تعارض اخبار از ديدگاه شيخ طوسى در «استبصار» ، سيّد على دلبرى ، مشهد : دانشگاه علوم اسلامى رضوى ، 1385 ش . 8 . روش هاى فقه الحديثى امام خمينى ، محمّد عصّار پور آرانى ، تهران : پژوهشكده امام خمينى و انقلاب اسلامى ، 1385 ش .

.

ص: 196

پنج . نقد حديث
اشاره

پنج . نقد حديثپس از رحلت پيامبر خدا ، به دستور بعضى صحابه، تدوين حديث ممنوع شد . با صرف نظر از علل منع تدوين حديث، بايد توجّه داشت كه شروع دوباره تدوين و گردآورى احاديث در سال 101ق ، به دستور عمر بن عبد العزيز آغاز شد و در عصر منصور دوانيقى (حك 143ق) رشد بيشترى يافت و به نهضتى فراگير براى نوشتن حديث ، بدل گشت. تأخير حدود يكصدوپنجاه سال در نوشتن و گردآورى احاديث ، آثار سوء و مفاسدى را به دنبال داشته است، از جمله: فراموشى راويان حديث كه منجر شد بسيارى از گفته هاى راه گشاى پيامبر صلى الله عليه و آله به دست ما نرسد. همچنين ، موجب سوء استفاده دنياگرايان و حكّامى گرديد كه براى رسيدن به مال و منال يا تثبيت قدرت و حكومت خود، دروغ هاى خود را با احاديث پيامبر صلى الله عليه و آله خلط نمودند و بهره گيرى از كلام نورانى پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمه معصوم عليهم السلام را دشوار ساختند. به همين علّت ، تنقيح و پالايش اين احاديث ، امرى ضرور به نظر مى آمد، كه اين مهم ، توسّط علماى خلف در سده هاى بعدى به انجام رسيد . اكنون به معرّفى آثارى از نقد حديث در سده چهاردهم وپانزدهم خواهيم پرداخت:

.

ص: 197

1 . الأخبار الدخيلة
مرورى بر «الأخبار الدخيلة»

1. الأخبار الدخيلةتأليف علّامه شيخ محمّد تقى شوشترى، (1) دانشمند نقّاد و تيزبين كه عمر پُر بركت خود را در راه كسب علوم و معارف اسلامى و تحقيق ، سپرى نمود. چاپ دوم اين كتاب با تصحيح و تعليق على اكبر غفّارى ، به سال 1401 ق ، به وسيله مكتبة الصدوق در تهران منتشر شده است .

مرورى بر «الأخبار الدخيلة»الأخبار الدخيلة ، عنوان مجموعه اى چهار جلدى است كه به بررسى موشكافانه روايات پرداخته و توسّط مرحوم على اكبر غفّارى ، تصحيح و بر آن تعليقه نوشته شده است. جلد اوّل آن كه شامل متن اصلى كتاب است ، در سه باب تنظيم يافته است. باب اوّل ، در احاديث تحريف شده و شامل دوازده فصل است . عناوين بعضى از اين فصل ها چنين است: 1. حديث هايى كه ضرورت مذهب شيعه به تحريف آن گواهى مى دهد ؛ 2. حديث هايى كه تاريخ به تحريف آنها گواهى مى دهد ؛ 3. حديث هايى كه سند آنها تحريف شده است ؛ 4. حديث هايى كه قسمتى از آنها افتاده و... . باب دوم ، در احاديث جعلى و دروغين بوده و چهار فصل را در بر دارد. از جمله فصول اين باب است : 1. خبرهاى كسانى كه ادعاى رؤيت امام زمان را كرده اند ؛ 2. خبرهايى كه از روى غرض ورزى در آنها كم و زياد شده است . باب سوم ، كه در مورد «ادعيه» است و خود به دو بخش ادعيه ساختگى و ادعيه تحريف شده تقسيم مى شود . سه جلد ديگر كتاب الأخبار الدخيلة كه به عنوان مستدرك در سال هاى بعد تأليف و چاپ گرديد و هر يك ، داراى فصولى به عنوان ملحقات ابواب جلد اوّل هستند ، بدين ترتيب است : جلد دوم ، شامل ملحقات دوازده فصل از باب اوّل، ملحقات فصل چهارم از باب دوم و ملحقات فصل اوّل از باب سوم است ؛ جلد سوم ، شامل مستدرك يازده فصل از باب اوّل (از فصل دوم تا دوازدهم)، مستدرك فصل چهارم از باب دوم و مستدرك فصل اوّل از باب سوم ؛ جلد چهارم ، شامل ملحقات دوازده فصل از باب اول، ملحقات فصل سوم و چهارم از باب دوم و ملحقات فصل اوّل از باب سوم . (2)

.


1- . شرح زندگى ايشان ، در «فصل سوم / بخش رجال» گذشت .
2- . گفتنى است اين كتاب ، هم اكنون در مركز تحقيقات دار الحديث ، در حال تحقيق و بازسازى است .

ص: 198

2 . الموضوعات فى الآثار والأخبار ، عرضٌ و دراسةٌ

2 . الموضوعات فى الآثار والأخبار، عرضٌ و دراسةٌ (1)نگاشته آقاى هاشم معروف الحسنى . (2) اين اثر ، به سال 1407 ق / 1987 م ، به وسيله دار التعارف للمطبوعات ، در بيروت به چاپ رسيده است . در معرّفى احاديث جعلى، تاريخچه و علل جعل حديث و در راستاى كتاب هايى چون الموضوعات ابن جوزى، اللآلى المصنوعةى سيوطى و الأخبارالدخيلة ى علّامه شوشترى است . مؤلّف ، پس از معرّفى سنّت، سير تحوّل حديث و مسئله تدوين حديث و جعل حديث را مطرح نموده و سپس ، مواضع مختلف در برابر اين پديده را بررسى كرده است و در ادامه ، عوامل، زمينه ها و گروه هاى دست اندركار آن را يادآور شده، كه اين مباحث ، نيمى از حجم كتاب را به خود اختصاص داده است. وى ، سپس نمونه هايى از احاديث جعلى را كه در كتب شيعه آمده ، معرّفى نموده و به نقد آن پرداخته است و در انتهاى فصل ، چند نمونه از احاديث جعلى اهل سنّت را نيز بررسى كرده است.

.


1- . همچنين اين كتاب با عنوان اخبار و آثار ساختگى ، به قلم آقاى حسين صابرى به فارسى برگردانده شده و در سال 1372 ش ، توسّط بنياد پژوهش هاى اسلامى آستان قدس رضوى به چاپ رسيده است .
2- . وى در سال 1919م ، در روستاى جناتا در بخش صور ، در جنوب لبنان به دنيا آمد . در جوانى براى تحصيل علوم دينى عازم نجف گرديد و پس از تكميل تحصيلات به لبنان بازگشت و به عنوان روحانى مذهبى و سپس به عنوان قاضى محاكم جعفرى در لبنان به خدمت پرداخت .

ص: 199

3 . مَشرَعةُ البحار

3. مَشرَعةُ البحارتأليف آية اللّه شيخ محمّد آصف محسنى . اين كتاب ، در سال 1381ش ، توسّط مكتبة العزيزى در قم در دو جلد به چاپ رسيده است. مجموعه حاضر ، تعليقه اى است بر احاديث بحار الأنوار كه مؤلّف ، طبق قواعد رجالى ، احاديث معتبر آن را از غير معتبر ، تمييز داده و بدين صورت ، در كتاب خود عمل كرده است: 1. در ابتدا عنوان باب و شماره آن را در بحار الأنوار ، به همراه شماره جلد و صفحه ذكر شده و سپس روايات معتبر ، تنها با ذكر شماره آنها مشخّص شده است ؛ يعنى رواياتى كه شماره آنها نيامده ، از نظر مؤلّف ، سند معتبرى نداشته است. 2. مؤلّف ، رواياتى را كه در بحار الأنوار سند معتبرى نداشته، غير معتبر دانسته است ، حتّى اگر در ديگر مصادر حديثى يا باب هاى ديگرى از بحار ، سند معتبرى داشته است ، چون مقصود مؤلّف ، عدم اعتبار مطلق نبوده ، بلكه مقصود ، همان مورد خاص از سند بوده است . 3. بعضى متون روايات كه نياز به توضيح يا نقد داشته، به طور مختصر ، توضيح داده شده و بعضا توضيح آنها به ديگر كتب مؤلّف ، ارجاع شده است.

.

ص: 200

4 . علّامه طباطبايى و حديث
مرورى بر كتاب «علّامه طباطبايى و حديث»

4. علّامه طباطبايى وحديث (روش شناسى نقد وفهم حديث از ديدگاه علّامه طباطبايى در «الميزان»)نوشته خانم شادى نفيسى . اين كتاب ، توسّط شركت انتشارات علمى و فرهنگى در بهار 1384 به چاپ رسيده است .

مرورى بر كتاب «علّامه طباطبايى و حديث»علّامه طباطبايى ، بخشى از تفسير الميزان را به بحث از روايات ، اختصاص داده است و بعضا به نقد و ارزيابى آنها پرداخته است . وى ، از يك سو در اين بخش ، به تناسب آيات ، موضوعات مختلفى از اسباب نزول ، عقايد ، داستان ها و . . . آورده و از سوى ديگر ، در داورى هاى خود درباره روايات ، به پيامدها و ملازمات روايات نيز توجّه نموده است ، چنان كه در ارزيابى آنها كمتر به سند روايات پرداخته و بيش از همه به متن آنها توجّه نموده است . به همين علّت ، ديدگاه هاى علّامه درباره روايات در الميزان ، تلاشى نو و ارزشمند در بررسى و نقد حديث شيعه و بعضا اهل سنّت در غير حوزه فقه تلقّى مى شود . كتاب حاضر ، كوشيده است با استخراج داورى هاى علّامه و ساماندهى به نظريات ايشان در نقد و فهم حديث ، مجموعه اى ارزشمند در اين حوزه فراهم آورد . اين كتاب ، در هشت فصل به ترتيب زير تدوين يافته است : فصل اوّل ، در دو بخش ، ابتدا روايات فقه الحديثى از پيامبر اكرم و ائمه معصوم عليهم السلام را گزارش نموده و سپس ، معيارهايى را كه انديشه وران در علوم حديث عنوان كرده اند ، مطرح نموده است . در فصل دوم ، زندگى نامه علّامه طباطبايى به اختصار آمده و كتاب الميزان ، معرّفى شده است . در فصل هاى سوم تا هفتم ، روايات در پنج موضوع جداگانه بررسى شده اند . در همه فصول ، ابتدا بحثى نظرى از ديدگاه عالمان و ديدگاه علّامه درباره اين روايات ، ارائه شده و سپس ، شيوه برخورد علّامه در الميزان ، بررسى شده است . فصل سوم ، به روايات تفسيرى اختصاص دارد و ديدگاه عالمان و علّامه درباره جايگاه روايات در تفسير مسئله استقلال قرآن در دلالت يا عدم آن ، مطرح شده است . فصل چهارم ، به روايات اسباب نزول اختصاص يافته و بخصوص ، چگونگى تميز آنها از ديگر روايات ، مطرح شده است . فصل پنجم ، به رواياتى اختصاص دارد كه به گونه اى آيات را در حق ائمه معصوم عليهم السلام تفسير كرده اند . در فصل ششم ، روايات اعتقادى به بحث گذاشته شده و ديدگاه عالمان و علّامه طباطبايى درباره حجّيت خبرِ واحد در موضوعات اعتقادى ، بررسى شده است . فصل هفتم ، به روايات داستانى اختصاص يافته و فصل هشتم ، يعنى آخرين فصل كتاب به معيارهاى مشترك نقد پرداخته است و با مرورى بر فصول پيشين ، جمع بندى كلّى ارائه شده است . در خاتمه نيز چكيده اى از كتاب آمده و پس از ذكر منابع عربى و فارسى استفاده شده ، فهرست جامعى از آيات و روايات به طور جداگانه ، ارائه گرديده است .

.

ص: 201

5 . نقد الحديث فى علم الرواية و علم الدراية

5 . نقد الحديث فى علم الرواية و علم الدرايةنوشته آقاى حسين الحاج حسن . اين كتاب ، در دو جلد به سال 1405 / 1985 م ، توسّط مؤسّسة الوفاء در بيروت منتشر شده است . اين اثر _ كه در اصل ، پايان نامه دكترى آقاى حسين الحاج حسن (اهل لبنان) بوده _ ، در حوزه نقد حديث شيعه تدوين يافته است ، گرچه در آن ، مباحث خارج از موضوع و پراكنده نيز به چشم مى خورد. نويسنده، متن خود را در شش باب و هر باب را در چند فصل ، تنظيم نموده است كه برخى از موضوعات مطرح شده ، بدين قرار است : سيره نبوى از ولادت تا بعثت، پديد آمدن حديث و پيشرفت هاى آن، شيوه ها و فنون ادبى در احاديث پيامبر صلى الله عليه و آله ، اقسام حديث و كيفيت اخذ حديث، طرق و طبقات راويان، وضع حديث، جرح و تعديل، اصول نقد متن، علماى حديث و ديدگاه هاى نقدى ابن خلدون، مقايسه بين علماى تاريخ و علماى حديث.

.

ص: 202

چند پژوهش ديگر

چند پژوهش ديگريادآور مى شود مهم ترين كتاب هاى سده چهاردهم و پانزدهم در زمينه نقد و مفهوم شناسى حديث شيعه (در حدّ اطّلاع ما) همين مواردِ معرّفى شده است . البته مى توان در همين زمينه از كتاب ها و رساله هاى زير نيز نام برد: 1. أبو هريرة ، سيّد عبد الحسين شرف الدين، قم : الشريف الرضى ، 1372 ، دوم. 2. الاحاديث المقلوبة و جواباتها، الحاج آقا حسين الطباطبائى البروجردى ، تعريب : محمدرضا الحسينى الجلالى ، قم : دار الحديث ، 1374ش . 3 . تأثير مبانى فلسفى در تفسير متون دينى از ديدگاه امام خمينى ، محمدرضا ارشادى نيا ، قم : بوستان كتاب ، 1384ش . 4. التحريفات و التصرّفات فى كتب السنّة ، السيّد على الميلانى ، قم : امام على عليه السلام ، 1379ش . 5. الرسائل العشر فى الأحاديث الموضوعة فى كتب السنة، السيّد على الميلانى ، قم : ياران ، 1376ش . 6 . مبانى و روش هاى نقد حديث در كتب اربعه ، فتحيّه فتّاحى زاده ، قم : دانشگاه قم ، 1385 ش . 7. مبانى و روش هاى نقد متن حديث ، داوود معمارى ، قم : بوستان كتاب ، 1384ش . اخيرا هم مقالات قابل توجّهى در بعضى نشريات فرهنگى و تخصّصى در زمينه نقد حديث نگاشته شده است كه بعضى از آنها را ذكر خواهيم نمود: 1. «اثبات صدور حديث از طريق مضمون شناسى و متن» ، عبّاس ايزدپناه : علوم حديث ، ش4، تابستان 1376 ش . 2. «الأحاديث الواردة فى الخلفاء على ترتيب الخلافة» ، السيّد على الميلانى : تراثنا، ش28، شعبان 1412. 3. «أحاديث تحريم النبى صلى الله عليه و آله متعه النساء»، السيّد على الميلانى: تراثنا، ش 25، شوّال 1411. 4. «تأمّلى در احاديث نقصان عقل زنان» ، مهدى مهريزى : علوم حديث ، ش 4، تابستان 1376 ش . 5. «تدوين السنة أم تزييف السنة» ، سيّد محمّد رضا حسينى جلالى : تراثنا ، ش 35 و 36، ربيع الثانى _ رمضان 1414 . 6. «حديث تأثير السحر فى سيّد البشر فى ميزان النقد» ، السيّد حسن آل المجدّد الشيرازى : تراثنا ، ش 38 و 39، محرّم _ جمادى الثانية ، 1415. 7. «حديث خطبة على عليه السلام بنتَ أبى جهل» ، السيّد على الميلانى : تراثنا، ش23، ربيع الثانى 1411. 8. «حول حديث لا تجتمع اُمتى على الضلالة سندا و دلالة» ، جعفر السبحانى : علوم الحديث ، ش3، محرّم _ جمادى الثانية 1419ق. 9. «درآمدى بر شيوه هاى ارزيابى اسناد حديث» ، مهدى مهريزى : علوم حديث ، ش1، پاييز 1375 ش . 10. «روش نقد حديث در تفسير الميزان» ، مقصود فراستخواه : كيهان انديشه ، ش44، 1371 ش . 11. «نقد الحديث بين الاجتهاد والتقليد» ، السيّد محمّد رضا الحسينى الجلالى : تراثنا ، ش 32 و 33، رجب _ ذوالحجة 1413 ق . 12. «نقد ديدگاه هاى اهل سنّت درباره حديث غدير»، سيّد محمود مدنى : علوم حديث ، ش7، بهار 1377 ش .

.

ص: 203

. .

ص: 204

شش . علل الحديث

شش . علل الحديثعلل الحديث را بعضى به مثابه يكى از علوم پيرامونىِ حديث شمرده اند و در تعريف آن ، چنين گفته شده : اين علم ، غالبا از اسباب و عوامل پنهانى كه موجب قدح و كاستى در حجّيت خبر مى شود، بحث مى كند. اين اسباب و علل ، چنان مخفى اند كه ظاهر خبر را بى نقص و حتّى خبر را صحيح مى نمايانند و تنها اهل خبره به راه هاى نقل حديث و طبقات راويان ، مى توانند اين علل را شناسايى نمايند. (1) اين علم ، سابقه طولانى در ميان مسلمانان و بخصوص شيعه دارد . از اوّلين كتاب هاى علل الحديث مى توان از العلل فضل بن شاذان (ق 3 ق) و علل الحديث احمد بن محمّد بن خالد برقى (م 280ق)، نام برد. در سده چهاردهم و پانزدهم، كمتر به كتابى با اين عنوان برخورده ايم ؛ امّا در سال هاى اخير ، اثرى در اين زمينه منتشر شده كه به معرّفى آن مى پردازيم : علل الحديث ، تأليف استاد محمّد باقر بهبودى . اين كتاب ، در سال 1379 ش ، توسّط انتشارات سنا ، در تهران ، به چاپ رسيده است . مؤلّف ، در اين كتاب ، بدون ذكر مقدّمه يا درآمدى براى ورود به بحث ، مستقيما به مباحث علل الحديث پرداخته است و مجموعا 28 «مبحث» را در اين زمينه مطرح كرده است. بعضى از مباحث كتاب بدين قرار است: 1. حديث معلَّل، 2. تصحيف سند، 3. تعليق سند، 4 . ارسال (خفى ، محتمل ، مزعوم)، 5. انقطاع سند، 6. تخليط متن و سند، 7 . سقط يا اسقاط، 8 . زيادات، 9 . حديث مُدرَج ، 10 . اختلال در اثر نقل به معنا، 11 . اصطلاحات شيخ صدوق، 12 . اِضمار حديث و... .

.


1- . نهاية الدراية ، ص 29 (مقدّمه) .

ص: 205

. .

ص: 206

. .

ص: 207

فصل چهارم : فعاليت هاى حديثى

تدوين معجم ها و فهرست هاى حديثى

اشاره

فصل چهارم : فعاليت هاى حديثىتدوين معجم ها و فهرست هاى حديثىمعجم ، واژه اى عربى و مصدر ميمى از باب افعال ، به معناى برطرف شدن ابهام از يك لغت و نقطه دار شدن حروف آن است (1) و چون با نقطه گذارى رفع ابهام و اشتباه مى شود، لذا حروف منقوط را معجم گويند. از طرف ديگر ، همه حروف تهجّى را معجم خوانده اند، چون همان گونه كه با نقطه دفعِ اشتباه مى شود، با عدم نقطه نيز ازاله شبهه مى گردد. (2) در اصطلاح، كتاب هاى معجم را مترادفِ : فرهنگ الفبايى، كتاب لغت، قاموس و... مى شناسند ؛ امّا معاجم يا فهارس حديثى، به كتاب هايى اطلاق مى شود كه احاديث در آنها بر اساس : مشايخ حديث، شهرها، يا حروف تهجّى ، مرتّب شده باشند. (3) مشهورترين معاجم در ميان اهل سنّت، المعجم الكبير، المعجم الوسيط و المعجم الصغير طَبَرانى است (4) و در ميان شيعه ، از قدما كتاب مهمّى در اين زمينه يافت نشده است ؛ امّا در دهه هاى اخير ، آثارى چون: سفينة البحار شيخ عباس قمّى و مستدرك سفينة البحار شيخ على نمازى نگاشته شده و اخيرا نيز معاجم مفصّلى از كتب حديثى شيعه تهيّه گرديده است كه ذيلاً به معرّفى آنها خواهيم پرداخت :

.


1- . المنجد ، واژه «عجم» .
2- . دانش حديث ، ص 280 .
3- . علم الحديث ، مدير شانه چى ، ص 220 .
4- . علوم الحديث ، صبحى الصالح ، ص 124 .

ص: 208

1 . سفينة البحار

نگاهى به زندگى حاج شيخ عبّاس قمى
برخى آثار شيخ عبّاس قمى

1. سفينة البحارتأليف حاج شيخ عباس قمى ، معروف به «محدّث قمى» .

نگاهى به زندگى حاج شيخ عبّاس قمى (م 1359 ق)عبّاس بن محمّد رضا محدّث قمى، در حدود سال 1290 ق ، در شهر قم ديده به جهان گشود. وى پس از فراگيرى مقدّمات و سطوح فقه و اصول در قم، در سال 1316ق ، عازم نجف اشرف گرديد و در حوزه نجف ، در كنار تحصيل ، به ملازمت دائمى ميرزا حسين نورى در آمد و بسيارى از نوشته هاى او ، از جمله خاتمة مستدرك الوسائل را استنساخ نمود . همچنين در سال 1320ق ، از ميرزاى نورى ، صاحب مستدرك الوسائل ، اجازه روايت دريافت كرد. او در سال 1322ق ، به قم مراجعت نموده و مشغول تحقيق و تأليف گرديد. سپس به سال 1331ق ، عازم مشهد گرديد و آن جا را محلّ اقامت خود قرار داد كه در اين مدّت ، بعضى تأليفاتش را به چاپ رساند . پس از تقويت حوزه علميه قم توسّط شيخ عبد الكريم حائرى، او نيز يكى از مؤيّدان و مروّجان اين فكر بود. اين محدّث نامى ، در نيمه شب 23 ذى حجّه 1359 ، در نجف اشرف ، ديده از جهان فرو بست و در صحن حرم اميرمؤمنان ، دفن گرديد. (1)

برخى آثار شيخ عبّاس قمى1. مفاتيح الجنان . مجموعه اى است از ادعيه و زيارات وارد شده از معصومان عليهم السلام ؛ 2. چهل حديث . در اين كتاب ، چهل حديث با موضوعات مختلف ، نقل و ترجمه شده است. بعضى موضوعات احاديث ، از اين قرار است: 1. فضيلت نماز اوّل وقت، 2. احسان به مادر، 3. ذمّ ندادن زكات، 4. اصول اسلام، 5. فضيلت روزه و... . 3. نزهة النواظر . ترجمه معدن الجواهر كراجكى است . معدن الجواهر ، كتابى اخلاقى است كه توسّط دانشمند سده پنجم هجرى ، ابوالفتح كراجكى ، در ده باب نوشته شده و توسّط شيخ عبّاس قمى ترجمه گرديده است . اين كتاب ، شامل مواعظ اخلاقى پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمه معصوم عليهم السلام است كه به ترتيب ، در خصال « واحد » و «اثنين» و « ثلاثة » تا « عشرة » تدوين يافته است . 4. شرح صد كلمه قصار . كتابى است كوچك به قطع جيبى كه در آن صد جمله قصار اميرمؤمنان در نهج البلاغه ، ترجمه و شرح شده است. اين كتاب ، در سال 1331ق ، در شهر قم به نگارش درآمد . 5 . ترجمه مصباح المتهجّد (اثر شيخ طوسى) . اين كتاب ، در حاشيه المصباح در سال 1338ق ، به اهتمام علم الهدى بن شمس الدين نقوى كابلى به چاپ رسيده است . 6. الأنوار البهيّة . درباره زندگانى چهارده معصوم عليهم السلام ؛ 7 . الكُنى والألقاب ؛ 8 . مُنتهَى الآمال ؛ 9 . نَفَس المَهموم .

.


1- . نقباء البشر ، ج 3 ، ص 998 _ 1000 .

ص: 209

مرورى بر «سفينة البحار»

مرورى بر «سفينة البحار»اين اثر ، از بزرگ ترين و مهم ترين تأليفات حاج شيخ عبّاس قمى قدس سره است. وى ، اساس كار خود را تأليف اين كتاب قرار داده بود و ساير تأليفاتش را در اثناى تدوين آن ، پديد آورده است. شيخ عبّاس ، با دقّت و حوصله به مطالعه 25 جلد بحار الأنوار چاپ سنگى پرداخته و فيش بردارى مى كرد . وى حتّى در سفر ، فيش هاى بحار الأنوار را با خود همراه داشته است. شيوه تدوين كتاب، چنان كه خود در مقدّمه كتاب نوشته ، شيوه ابن اثير جزرى در النهاية است. اين كتاب ، نخست در زمان حيات مؤلّف ، در سال 1355ق ، به خطّ ميرزا احمد زنجانى و با چاپ سنگى ، در دو جلد به قطع وزيرى در نجف اشرف به چاپ رسيد ؛ امّا مراجعه به آن با رموز مختلفى كه داشت ، تا حدّى مشكل بود . با وجود اين ، از آن جا كه اين كتاب ، پُر مايه و مورد نياز اهل علم بود، به آن بسيار مراجعه مى شد. چاپ جديد سفينة البحار ، در هشت جلد به قطع وزيرى ، توسّط نشر اُسوه ، در سال 1414ق ، منتشر گرديد. اين كتاب ، نه تنها فهرست بحار الأنوار است، بلكه محدّث قمى ، گاهى به مناسبت لغات و الفاظ و موادّ احاديث بحار الأنوار ، مطالب جالبى را در زمينه تاريخ و رجال و تراجم و جغرافى و انساب و شعر و ادب فارسى و عربى آورده است . در نتيجه ، اين كتاب به صورت گنجينه اى از علوم و فنون در آمده كه براى پژوهندگان ، بسيار سودمند است. (1)

.


1- . اقتباس از : مفاخر اسلام ، ج 11 ، ص 169 _ 170 .

ص: 210

روش تدوين «سفينة البحار»

روش تدوين «سفينة البحار»حاج شيخ عبّاس قمى ، در مقدّمه كتاب خود ، چنين مى نويسد : ... در ميان خردمندان و صاحبان معارف ، اختلاف و ترديد نيست كه علم حديث ، از لحاظ قدر و قيمت و يادآورى ياد خدا و سود و اجرى كه دارد، شريف ترين و نيكوترينِ علوم اسلامى است و يكى از حقوق دين است كه مى بايد به آن ، پايبند بود. بحمد اللّه ، من از اوايل جوانى در جستجوى علم حديث ، كوشا بودم. پس قسمتى از كتب حديث را مطالعه كردم و در بسيارى به مداقّه پرداختم، ميوه هاى رسيده اخبار را چيدم و از باغچه هاى احاديث، گل هاى خوش بوى آن را به دست آوردم . آن گاه از ميان آن همه كتاب، كتابى كه از همه جامع تر بود و فوايد بسيارى داشت ، انتخاب نمودم ... و آن ، كتاب بحار الأنوار است كه جامعِ اخبار ائمه اطهار عليهم السلام و مشتمل بر انواع علوم و حِكَم و اسرار است ... . پس نظرم را به آن متوجه ساختم و ... و از هر چشمه آن ، شربتى گوارا نوشيدم... و آستينم را از هر رنگى از گل هاى رنگارنگ آن ، پُر كردم... و چون ديدم اخبار متعلّق به هر مقصدى يا مطلبى را كه طالبان مى خواهند ، در مجلّدات و ابواب مختلف ، پراكنده است و احاطه بر همه آن نياز به تتبّع فراوان و صرف عمر بسيار دارد، لذا... تصميم بر تأليف فهرستى گرفتم كه در آن ، احاديث بحار الأنوار را بر اساس حروف معجم قرار دهم تا راه دسترسى به آنها آسان گردد، و اگر آن حديث مختصر بود ، عين آن را آوردم و به احاديث مفصّل ، به مضمون و در محلّ نياز آن ، اشاره نمودم و چنانچه تحقيقى لطيف يا مطلب مهمّى در آن بوده، گزيده آن را نقل نمودم . همچنين ، مختصرى از شرح احوال مشاهيرِ اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله و پيشوايان دين و شمّه اى از احوال علماى مشهور شيعه و سنّى و شعرا و ادباى معروف را ذكر نمودم... و در اين راه ، روش كتاب النهايه ى ابن اثير را برگزيدم، به اين معنا كه حرف اوّل و دوم هر كلمه را به سياق حروف قرار دادم... . (1) وى در پايان كتاب ، تاريخ اتمام نگارش آن را هفدهم ربيع اوّل سال 1344 ، ذكر كرده است.

.


1- . ر .ك : مفاخر اسلام ، ج 11 ، ص 171 _ 172 .

ص: 211

2 . مستدرك سفينة البحار

نگاهى به زندگى آية اللّه شيخ على نمازى

2. مستدرك سفينة البحارتأليف آية اللّه شيخ على نمازى شاهرودى . اين كتاب ، در ده جلد ، به سال 1409 ق ، منتشر شده است .

نگاهى به زندگى آية اللّه شيخ على نمازى (م 1364 ش)وى ، فرزند عالم پارسا، شيخ محمّد بن اسماعيل نمازى سعدآبادى شاهرودى است و در هفدهم رجب 1333 ، برابر با 1294 ش ، در شهر شاهرود ، ديده به جهان گشود . وى ، دروس مقدّمات و عربى و سپس مقدارى از فقه و اصول را نزد پدرش تلمّذ كرد، سپس به مشهد رفته ، تحصيلات عالى خود را تكميل نمود و در 22سالگى به درجه اجتهاد رسيد . سپس ، مدّتى به نجف اشرف عزيمت كرد و با آراى علماى آن جا آشنا گرديد . آن گاه به شوق تبليغ و تدريس ، به وطن مراجعت نمود و در مشهد مقدّس به تحقيق و تأليف ، همّت گماشت. او خود گفته است كه پنج بار ، همه مجلّدات بحار الأنوار را با دقّت مطالعه كرده كه سه مرتبه براى متون حديث آن و دو مرتبه براى مطالعه رجال حديث آن بوده است . (1) ثمره اين مطالعات، تأليف دو اثر بزرگ مستدرك سفينة البحار و مستدركات علم الرجال (2) است . وى در 28 مرداد 1364ش ، ديده از جهان فرو بست و در يكى از حجره هاى صحن مطهّر حرم امام رضا عليه السلام به خاك سپرده شد.

.


1- . مقدّمه مستدرك سفينة البحار.
2- . اين كتاب ، در هشت جلد ، در سال 1412ق ، به چاپ رسيده است .

ص: 212

برخى آثار آية اللّه شيخ على نمازى

برخى آثار آية اللّه شيخ على نمازى1. ابواب رحمت (در بيان اصول پنجگانه دين) ؛ 2. الاحتجاج بالتاج على أصحاب اللّجاج (كتاب التاج ، نوشته يكى از علماى اهل سنّت مصر است و مرحوم نمازى ، به وسيله همين كتاب ، حقّانيت مذهب شيعه را اثبات مى كند) ؛ 3. الاعلام الهادية فى اعتبار الكتب الأربعة (درباره اعتبار و صحّت كتب اربعه شيعه) ؛ 4. تاريخچه مجالس روضه خوانى و عزادارى ؛ 5. تاريخ فلسفه و تصوّف (در بيان و نقد عقايد و آراى متصوّفه و فلاسفه) ؛ 6. قرآن و عترت در اسلام . (1) 7. مناسك حج ؛

.


1- . جهت اطّلاع بيشتر ، ر . ك : مقدّمه جلد اوّل مستدركات علم الرجال.

ص: 213

مرورى بر «مستدرك سفينة البحار»

3 . المعجم المفهرس لألفاظ أحاديث الكتب الأربعة

اشاره

مرورى بر «مستدرك سفينة البحار»اين كتاب ، به عنوان مستدرك سفينة البحار ، شامل بسيارى از آنچه در كتاب سفينة البحار آمده و نيامده ، مى شود . لذا مؤلّف ، آن را السفينة الكاملة نام گذارى كرده است. كتاب ، شامل همه مطالب بحار الأنوار از تفسير و تأويل و معارف الهى و كشف حقيقت اشيا و احوال و آثار و احكام و قصصى كه در سخن شرع و ائمه معصوم عليهم السلام وارد شده است . همچنين ، بسيارى از مدارك مسائل فرعى كه مورد توجّه نبوده ، و نيز فهرستى از مباحث كتاب الغدير علّامه امينى بيان شده است. اين مجموعه ، جامع بين چاپ هاى متعدّد بحار الأنوار است ، يعنى چاپ تصحيح كمپانى و چاپ جديد است بجز جلد هشتم از چاپ تصحيح كمپانى. روش كار ، بدين گونه است كه ابتدا نام كتاب مصدر كه روايت از آن نقل شده ، با رمزهايى كه علّامه مجلسى قرار داده ، بيان شده است . سپس ، خود روايت يا مطالبى كه از احاديث انتخاب شده ، ذكر گرديده و سپس ، محلّ آن در بحار الأنوار چاپ كمپانى و چاپ جديد ، ذكر شده است.

3. المعجم المفهرس لألفاظ أحاديث الكتب الأربعةاين كتاب ، زير نظر آقاى عليرضا برازش، تدوين و توسّط معاونت امور فرهنگى وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى و شركت انتشارات احياى كتاب، در سال 1373 ش ، به چاپ رسيده است. اين اثر ، فهرستى است لفظى براى الفاظ احاديث مندرج در كتب چهارگانه الكافى ، كتاب من لايحضره الفقيه ، التهذيب ، و الاستبصار كه كتاب شناسى آنها بدين شرح است: 1. الكافى، 8 ج، محمّد بن يعقوب الكلينى، تصحيح : على اكبر غفّارى، تهران : دارالكتب الاسلامية / بيروت : دارالأضواء، دار صعب و دار التعارف. 2. كتاب من لايحضره الفقيه، 4 ج ، محمّد بن على ابن بابويه (الشيخ الصدوق) ، تصحيح : على اكبر غفّارى، قم : منشورات جماعة المدرّسين فى الحوزة العلمية (جهت استفاده بهتر از اين معجم، فهرست تطبيقى چاپ ديگر كتاب من لايحضره الفقيه ، تصحيح سيّد حسن موسوى الخرسان، تهيّه شده و در انتهاى معجم، آورده شده است) . 3. تهذيب الأحكام، 10 ج ، محمّد بن الحسن الطوسى (الشيخ الطوسى) ، تصحيح : السيّد حسن الموسوى الخرسان و محمّد آخوندى ، تهران : دار الكتب الإسلامية / بيروت : دار صعب و دار التعارف.

.

ص: 214

ويژگى هاى اين معجم

ويژگى هاى اين معجم1. كلّيه اسامى و افعال مندرج در كتب اربعه ، مورد نظر قرار گرفته و هر يك با جلد و صفحه و سطر، نشانه دهى شده است . 2. اين اثر ، فهرستى بسامدى براى الفاظ كتب اربعه نيز به شمار مى رود . اين امر با شمارش تعداد هر لغت و درج آن پس از مدخل اصلى مشخّص شده است. 3. شامل ارجاعات متعدّد ريشه اى است ، بدين صورت كه اگر لغت وارد شده در زبان عربى اشتقاقات فعلى صرف شده باشد، ريشه ساخته شده مطابق «ف، ع، ل» به عنوان مادّه انتخاب شده و در محلّ خود ، ضبط شده است و اگر از كلمه وارد شده ، غير از آن شكل و يا اسم جمع، صرف ديگرى مشاهده نمى شود، چهار حرف اوّل از صورت ظاهر كلمه مفرد ، ملاك محلّ ضبط قرار داده شده است. 4. توضيحات مؤلّفان از الفاظ احاديث ، جدا شده است . به دليل آن كه بعضى توضيحات مؤلّفان ، در فهم مطالب و مشكلاتِ روايات ، راه گشا هستند، از بسيارى از آنها صرف نظر نشده، همچون مطالب تاريخى در كتاب «الحجة»ى الكافى . البته اين مطالب ، در انتهاى هر مدخل ذكر شده اند و با علامت مربّع سفيد مشخّص گرديده اند . جهت استفاده از اين معجم ، نكات و راه كارهايى در ابتداى كتاب بيان شده كه لازم است استفاده كنندگان به آن مراجعه نمايند . در جريان تدوين معاجم بزرگ حديثى، كتاب هاى ديگرى چون: المعجم المفهرس لألفاظ أحاديث وسائل الشيعة و المعجم المفهرس لألفاظ أحاديث بحار الأنوار نيز پديد آمدند .

.

ص: 215

. .

ص: 216

كتاب شناسى معجم ها و فهرست هاى حديثى سده هاى چهاردهم و پانزدهم

كتاب شناسى معجم ها و فهرست هاى حديثى سده هاى چهاردهم و پانزدهم1 . فرهنگ آفتاب (فرهنگ موضوعى _ الفبايى نهج البلاغه) ، عبدالمجيد معاديخواه ، قم : ذرّه ، 1377 ش. 2 . فرهنگ جامع سخنان امام حسن عسكرى عليه السلام ، گروه حديث پژوهشكده باقر العلوم ، مترجم : جوا محدّثى ، قم : معروف ، 1384 ش . 3 . فرهنگ جامع سخنان امام حسين عليه السلام ، گروه حديث پژوهشكده باقر العلوم ، مترجم : على مؤيّدى ، قم : معروف ، 1380 ش . 4 . فرهنگ جامع سخنان امام هادى عليه السلام ، گروه حديث پژوهشكده باقر العلوم ، مترجم : على مؤيّدى ، قم : معروف ، 1384 . 5 . فرهنگ سخنان فاطمه زهرا عليهاالسلام ، محمّد دشتى ، قم : مؤسسه تحقيقاتى اميرالمؤمنين ، 1376 ش . 6 . فرهنگ شروح نهج البلاغه ، 3 ج ، محمّد دشتى و ديگران ، قم : مؤسّسه تحقيقاتى اميرالمؤمنين ، 1377 ش ، اوّل . 7 . فرهنگ موضوعات كلّى نهج البلاغه ، محمّد دشتى ، قم : مؤسّسه تحقيقاتى اميرالمؤمنين ، بى تا . 8 . فهارس بحار الأنوار ، لجنة التحقيق ، قم : مؤسّسة الرسالة ، 1414 ق . 9 . فهارس بحار الأنوار للعلّامة المجلسى ، محسن الخاتمى ، بيروت : مؤسّسة البلاغ ، 1412 ق. 10 . فهارس تهذيب الأحكام ، محمّد جواد الفقيه ، بيروت : دار الأضواء ، 1413 ق . 11 . فهارس رياض السالكين ، محمّد حسين مظفّر، قم : مؤسّسة النشر الإسلامى ، 1419 ق . 12 . فهارس الكافى ، يوسف البقاعى ، بيروت : دار الأضواء ، 1413 ق . 13 . فهارس مستدرك الوسائل ، مؤسّسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث ، قم : مؤسّسة آل البيت عليهم السلام ، 1414 ق . 14 . فهرس أحاديث اهل البيت عليهم السلام (ثواب الأعمال)، مجمع البحوث الإسلامية ، مشهد : مجمع البحوث الإسلامية ، 1408 ق . 15 . فهرس أحاديث أهل البيت (اُصول الكافى)، مجمع البحوث الإسلامية ، مشهد : مجمع البحوث الإسلامية ، 1409 ق . 16 . فهرس أحاديث أهل البيت (الاستبصار) ، مجمع البحوث الإسلامية، مشهد : مجمع البحوث الإسلامية ، 1410 ق . 17 . فهرس أحاديث أهل البيت عليهم السلام (الأمالى للصدوق)، مجمع البحوث الإسلامية ، مشهد : مجمع البحوث الإسلامية ، 1408 ق . 18 . فهرس أحاديث أهل البيت (الأمالى)، مجمع البحوث الإسلامية ، مشهد : مجمع البحوث الإسلامية ، 1408 ق . 19 . فهرس أحاديث أهل البيت عليهم السلام (التوحيد للصدوق)، مجمع البحوث الإسلامية ، مشهد : مجمع البحوث الإسلامية ، 1408 ق . 20 . فهرس أحاديث أهل البيت عليهم السلام (روضة الكافى)، مجمع البحوث الإسلامية ، مجمع البحوث الإسلامية ، 1408 ق . 21 . فهرس أحاديث أهل البيت عليهم السلام (علل الشرائع)، مجمع البحوث الإسلامية ، مشهد : مجمع البحوث الإسلامية ، 1408 ق . 22 . فهرس أحاديث أهل البيت عليهم السلام (عيون أخبار الرضا عليه السلام )، مجمع البحوث الإسلامية ، مشهد : مجمع البحوث الإسلامية ، 1408 ق . 23 . فهرس أحاديث أهل البيت (فروع الكافى)، مجمع البحوث الإسلامية ، مشهد : مجمع البحوث الإسلامية ، 1410 ق . 24 . فهرس أحاديث أهل البيت عليهم السلام (كتاب من لا يحضره الفقيه)، مجمع البحوث الإسلامية ، مشهد : مجمع البحوث الإسلامية ، 1408 ق. 25 . فهرس أحاديث أهل البيت عليهم السلام (كمال الدين)، مجمع البحوث الإسلامية ، مشهد : مجمع البحوث الإسلامية ، 1408 ق . 26 . فهرس أحاديث أهل البيت عليهم السلام (معانى الأخبار)، مجمع البحوث الإسلامية ، مشهد : مجمع البحوث الإسلامية ، 1408 ق . 27 . فهرس أحاديث أهل البيت (المقنع و الهداية)، مجمع البحوث الإسلامية ، مشهد : مجمع البحوث الإسلامية ، 1408 ق . 28 . فهرس أحاديث أهل البيت عليهم السلام (المواعظ ، مصادقة الإخوان)، مجمع البحوث الإسلامية ، مشهد : مجمع البحوث الإسلامية ، 1408 ق . 29 . فهرس أحاديث كتب الصدوق ، قسم الكمبيوتر فى مجمع البحوث الإسلامى ، مشهد : بنياد پژوهش هاى اسلامى آستان قدس رضوى، 1418 ق . 30 . فهرست بحار الأنوار ، محمّد جواد الإصفهانى ، تهران : مطبعة علمى، 1352ق. 31 . فهرست موضوعى غرر الحكم و درر الكلم، جلال الدين محدّث ، تهران : دانشگاه تهران . 32 . فهرس الشيخ منتجب الدين ، منتجب الدين على بن عبيد الله الرازى القمى، بيروت : مؤسّسة الوفاء ، 1403 ق . 33 . فهرس ملحقات إحقاق الحقّ ، مرتضى فرج پور ، قم : مكتبة آية الله المرعشى النجفى، 1409ق. 34 . قاموس الصحيفة للإمام زين العابدين عليه السلام ، أبوالفضل الحسينى ، بى جا : بى نا ، 1398 ق . 35 . معجم أشعار المعصومين عليهم السلام الواردة فى بحار الأنوار، محمّدباقر المجلسى، قم : مركز الأبحاث و الدراسات الإسلامية ، 1420 ق . 36 . معجم ألفاظ غرر الحكم و درر الكلم ، مصطفى درايتى، قم : مركز الأبحاث و الدراسات الإسلامية ، 1413 ق . 37 . المعجم المفهرس لأعلام أحاديث بحار الأنوار، قم : مركز الأبحاث و الدراسات الإسلامية ، 1378 ش . 38 . المعجم المفهرس لألفاظ الأحاديث عن الكتب الأربعة، منيژه اجتهادى، تهران : مؤسّسه مطالعات و تحقيقات فرهنگى ، 1370 ش . 39 . المعجم المفهرس لألفاظ الاُصول من الكافى، عليرضا برازش ، تهران : سازمان تبليغات اسلامى ، 1408 ق . 40 . المعجم المفهرس لألفاظ أحاديث بحار الأنوار، عليرضا برازش ، تهران : مؤسسة الطبع والنشر لوزارة الثقافة والإرشاد ، 1372 ش . 41 . المعجم المفهرس لألفاظ أحاديث كتاب التوحيد، عليرضا برازش ، تهران : مؤسسة الطبع والنشر لوزارة الثقافة والإرشاد . 42 . المعجم المفهرس لألفاظ أحاديث الكتب الأربعة، عليرضا برازش، تهران : شركت انتشارات احياى كتاب ، 1373 ش . 43 . المعجم المفهرس لألفاظ أحاديث وسائل الشيعة، عليرضا برازش ، تهران : مؤسّسة الطبع والنشر لوزارة الثقافة والإرشاد ، 1374 ش . 44 . المعجم المفهرس لألفاظ الصحيفة السجّاديّه، مصطفى درايتى ، تهران : مركز اطّلاعات و مدارك علمى ، 1377 ش . 45 . معجم المفهرس لألفاظ الصحيفة السجّاديّة الجامعة، مصطفى درايتى و احمد درايتى، مشهد : مركز اطّلاعات و مدارك علمى ايران ، 1377 ش . 46 . المعجم المفهرس لألفاظ الصحيفة الكاملة، على اكبر قرشى ، قم : دار التبليغ ، 1391 ق . 47 . المعجم المفهرس لألفاظ عناوين أبواب البحار، كاظم مراد خانى ، تهران : طور ، 1365 ش . 48 . المعجم المفهرس لألفاظ غررالحكم و درر الكلم، عليرضا برازش ، تهران : امير كبير ، 1371 ش . 49 . معجم الملاحم و الفتن ، محمود الموسوى الده سرخى الإصفهانى ، قم : مؤلّف ، 1420 ق . 50 . المعجم الموضوعى لأبواب الوسائل و المستدرك، مصطفى پاينده ، قم : سازمان تبليغات اسلامى ، 1371 ش . 51 . مفتاح الكتب الأربعة ، محمود الموسوى الده سرخى الإصفهانى، قم : دار الكتب العلمية ، 1397 ق . 52 . مفتاح الوسائل ، جواد المصطفوى الخراسانى ، تهران : دار الكتب الإسلامية ، 1405 ق . 53 . الهادى إلى موضوعات نهج البلاغة ، على المشكينى ، قم : الهادى ، 1416ق ، دوم.

.

ص: 217

. .

ص: 218

. .

ص: 219

. .

ص: 220

. .

ص: 221

ترجمه متون حديثى

اشاره

ترجمه متون حديثىزبان ، بهترين وسيله براى بيان افكار، آگاهى ها و انديشه هاست، چه به صورت گفتارى و چه نوشتارى ، و چون مردم جهان ، از ملّت ها و اقوام گوناگون و به تبعِ آن از زبان هاى مختلفى برخوردارند، وظيفه اين تبادل بين زبان ها را مترجمان به عهده دارند. پس آنچه روابط فرهنگى و علمى بين ملل و اقوام را حفظ كرده يا گسترش مى دهد، ترجمه است. در حقيقت ، ترجمه ، وسيله اى است كه مترجم مى تواند يك اثر ارزشمند ادبى، علمى يا پژوهشى را به راحتى و بدون صرف وقت و هزينه بسيار ، در اختيار ديگران قرار دهد. ترجمه ، از نظر لغوى عبارت است از: برگرداندن و تفسير كلامى به شكل و گونه اى ديگر . (1) و از نظر اصطلاحى ، ترجمه ، عبارت است از برگرداندن نوشته يا گفته اى از زبانى (مبدأ) به زبان ديگر (مقصد) . بى گمان ، پديده ترجمه در ميان ايرانيان ، در سده نخست هجرى با ترجمه قرآن كريم به فارسى درى به ميان مردم راه يافته است ؛ چرا كه با گرايش به اسلام در قرن اوّل هجرى، براى فراگيرى معارف و احكام اسلام ، ناچار بودند حدّاقل بخش هايى از قرآن يا روايات پيامبر صلى الله عليه و آله را به فارسى برگردانند. گروهى نخستين ترجمه فارسى قرآن مجيد را مربوط به قرن چهارم هجرى و در عصر سامانيان مى دانند ؛ امّا شاه پور اسفراينى ، نخستين برگردانِ پارسى قرآن را متعلّق به سلمان فارسى مى داند. (2) از ميانه سده دوم تا سده پنجم هجرى، زبان عربى به مثابه زبان علم و فرهنگ جهان اسلام ، شناخته شد و جامعه فارس زبان ، در حوزه نگارش، تنها به زبان عربى مى نوشتند. در اوايل قرن پنجم ، برخى از كتاب هاى سيره به زبان فارسى برگردانده شد. (3) اين روند ، همچنان ادامه داشت، تا اين كه از سده دهم به بعد ، با تثبيت قدرت دولت صفوى، ترجمه آثار اسلامى و بويژه منابع حديث به زبان فارسى به صورت يك نهضت فرهنگى درآمد و بسيارى از علماى طراز اوّل اين عصر وارد عرصه ترجمه شدند ، افرادى چون: ملّا فتح اللّه كاشانى (م988ق)، علّامه محمّد باقر مجلسى (م1110ق)، شيخ بهايى (م1030ق)، جمال الدين محمّد خوانسارى (م1125ق) ، سيّد على بن محمّد امامى اصفهانى، معروف به مترجم (م1130ق) و... . با روى كار آمدن حكومت قاجار، بيشترين توجّه مترجمان ، به آثار و فرهنگ غربيان معطوف شد و كتاب هايى از زبان هاى انگليسى، فرانسوى، روسى و تركى به زبان فارسى ترجمه گرديد. در دهه هاى اخير ، به دليل توسعه سطح علمى افراد جامعه و نيز گسترش مؤسّسات و نهادهاى علمى و فرهنگى و نياز به ارتباطات فرهنگى با ديگر ملل، گام هاى بلندترى در جهت ترجمه متون علمى زبان هاى بيگانه برداشته شده است. در حوزه متون دينى، بخصوص حديث نيز ، آثار پُر ارزشى از زبان عربى به فارسى و اخيرا به انگليسى، فرانسه، اردو و ديگر زبان ها ترجمه شده كه اينك به معرّفى تعدادى از مهم ترين آثار حديثى ترجمه شده در سده اخير مى پردازيم:

.


1- . لسان العرب : «يقال قد ترجم كلامه إذا فسّره بلسان آخر» . به عبارت ديگر ، ترجمه به معناى «تفسير» است و بر «تغيير كلامى كه براى شنونده مبهم است ، به گونه اى كه قابل فهم باشد» ، گفته مى شود .
2- . تاج التراجم فى تفسير القرآن للأعاجم ، شاهفور اسفراينى ، به كوشش : نجيب مايل هروى و على اكبر الهى خراسانى ، تهران : ميراث مكتوب ، 1375 ش ، ج 1 ، ص 8 (به نقل از : مجلّه آينه پژوهش ، ش 68 ، ص 104) .
3- . «سير ترجمه در ايران» ، محسن ناجى نصر آبادى ، ص 104 _ 111 (به نقل از : مجلّه آينه پژوهش ، ش68 / 1380 ش) .

ص: 222

1. الكافى .

ص: 223

1 . الكافى
2 . كتاب من لايحضره الفقيه

يكى از كتب اربعه شيعه و معتبرترين آنها، الكافى تأليف شيخ كلينى (م329ق) است. بر اين كتاب و بويژه بخش «اصول» آن ، به دليل اهميّت و اعتبار فراوانى كه دارد ، از چند قرن پيش تاكنون، شروح و ترجمه هاى بسيارى نگاشته شده است. در چند سال گذشته نيز روى آورى مترجمان به ترجمه كتب اربعه شيعه از جمله اُصول الكافى (بخش «اصول» از كتاب الكافى) ، قابل توجّه بوده است. يكى از ترجمه هاى قابل قبول از اُصول الكافى، توسّط آية اللّه شيخ محمّد باقر كمره اى (1284_1374 ش) صورت گرفته است. (1) در اين ترجمه، متن كامل احاديث، در يك صفحه و ترجمه آن ، در صفحه مقابل قرار دارد. مترجم ، جهت اختصار ، از ذكر سند در ترجمه خوددارى نموده و تنها به ذكر نام معصوم ، بسنده كرده است. در مواردى هم كه راوى در نقل روايت چنين گفته: «از امام... شنيدم» يا «در محضر امام... بودم» يا «به امام... گفتم» و از اين قبيل عبارات، نام آن راوى را با همين عبارات ، آورده است . اين كتاب ، در شش جلد ، توسّط انتشارات اسوه ، در سال 1372 ش ، (چاپ دوم) منتشر گرديده است.

2 . كتاب من لايحضره الفقيهاز ديگر كتاب هاى چهارگانه شيعه، كتاب من لايحضره الفقيه، از تأليفات محمّد بن على ابن بابويه قمى ، مشهور به شيخ صدوق (م281ق) است . اين كتاب نيز مكرّرا به فارسى شرح و ترجمه گرديده كه يكى از ترجمه هاى اخير آن ، توسّط آقاى محمّد جواد غفّارى انجام گرفته است . ايشان ، پس از آوردن متن اِعراب گذارى شده در بالاى صفحه، در نيمه پايين صفحه ، ترجمه روانى از متن بيان نموده است. گفتنى است تمام مراحل تصحيح متن ، اعراب گذارى و ترجمه اين اثر ، زير نظر مرحوم استاد على اكبر غفّارى انجام پذيرفته و توسّط نشر صدوق ، در شش جلد ، به سال 1362 ش ، منتشر شده است. (2)

.


1- . از ايشان ، ترجمه كتاب هاى حديثى ديگرى چون الخصال و الأمالى صدوق ، تحف العقول ، كمال الدين و تمام النعمة ، بحار الأنوار (مجلّداتِ : السماء و العالم) ، كنز الفوائد كراجِكى ، الروضة من الكافى و . . . نيز منتشر شده است . ظاهراً نخستين اثر از اين مجموعه ، ترجمه و شرح الخصال است كه در سال 1333 ش ، از سوى مدرسه حضرت عبد العظيم در شهررى منتشر شده و عنوان مترجم آن ، «شيخ محمدباقر خمينى ، مشهور به كمره اى» ثبت شده است .
2- . گفتنى است ظاهراً تمام كتاب هاى حديثى شيخ صدوق به فارسى ترجمه شده است كه براى رعايت اختصار ، به معرّفى همين كتاب ، بسنده مى كنيم .

ص: 224

3 . تحف العقول

3 . تحف العقولتحف العقول عن آل الرسول ، تأليف محدّث جليل القدر قرن چهارم هجرى، ابو محمّد حسن بن على بن حسين بن شُعبه حَرّانى است . اثر حاضر ، مجموعه اى است از پند و اندرزها و نيز حكمت ها و مباحث كلامى كه از زبان دوازده تن از معصومان عليهم السلام نقل شده است ؛ يعنى از سخنان پيامبر اكرم آغاز شده و بدون ذكر سخنان حضرت زهرا عليهاالسلام به سخنان امام حسن عسكرى عليه السلام ختم گرديده است. اين كتاب ، پيش از اين ، بارها به فارسى ترجمه شده و آخرين ترجمه آن ، توسّط آقاى صادق حسن زاده به رشته تحرير در آمده است. در اين كتاب ، متن اعراب گذارى شده در يك سو و ترجمه آن ، بدون هيچ توضيح اضافه اى در صفحه مقابل ، بيان شده است. ترجمه تحف العقول ، در 956صفحه وزيرى ، در سال 1382 ش ، توسّط انتشارات آل على منتشر گرديده است.

.

ص: 225

4 . كامل الزيارات
5 . جلد سيزدهم «بحارالأنوار»

4 . كامل الزياراتاين اثر ، مجموعه اى از احاديث و روايات وارد شده در زيارت معصومان عليهم السلام و كيفيت و ثواب زيارت آنهاست كه در 108 باب ، توسّط محدّث نامى قرن چهارم ، ابو القاسم جعفر بن محمّد بن جعفر بن موسى بن قولويه قمى (م 368 ق) تأليف شده است. اين كتاب ، به تصديق ارباب فن ، از بهترين كتاب هايى است كه در اين باره تأليف شده است. اين اثر گران قدر ، توسّط سيّد محمّد جواد ذهنى تهرانى، بدون هيچ شرح و توضيحى ، به فارسى روان ترجمه شده است. او پس از ذكر متن يك حديث از باب مورد نظر، ترجمه را در ذيل آن بيان نموده و سپس ، حديث دوم و سوم ، به همين ترتيب تا انتهاى باب ، ترجمه شده است. بعضى از ابواب اين كتاب ، بدين قرار است : _ ثواب زيارت پيغمبر اكرم و اميرالمؤمنين و حسنين عليهم السلام ؛ _ زيارت حضرت حسن بن على عليه السلام ؛ _ گريستن تمام مخلوقات بر امام حسين عليه السلام ؛ _ ثواب كسى كه امام حسين عليه السلام را زيارت نمايد ؛ _ كيفيت خواندن نماز ، نزديك قبر امام حسين عليه السلام ؛ _ ثواب زيارت امام على بن موسى الرضا عليه السلام . اين كتاب ، در تهران ، توسّط انتشارات پيام حق، در بهار 1377 با قطع وزيرى به چاپ رسيده است.

5 . جلد سيزدهم «بحارالأنوار»در ارزش و گران قدرى كتاب بحار الأنوار علّامه مجلسى ، جاى هيچ سخنى نيست . بى شك ، نه پيش و نه پس از آن، كتابى به گستردگى مطالب و جامعيت بحار الأنوار ، در حديث شيعه ، پديد نيامده است. به همين جهت، نياز به استفاده بيشتر عموم مردم و در دسترس قرار دادن مطالب آن براى افراد فارسى زبان، منجر به رويكرد مترجمان به ترجمه فارسى بعضى مجلّدات كتاب شده بود. (1) جلد سيزدهم چاپ سنگى بحار الأنوار _ كه معادل جلدهاى 51 و 52 و 53 از چاپ جديد است _ ، مربوط به احاديث درباره امام زمان عليه السلام است كه بيش از 45 سال پيش ، مرحوم استاد على دوانى (م 1385 ش) ، اقدام به ترجمه آن نمود و با نام مهدى موعود منتشر شد كه با استقبال شايانى روبه رو گرديد. (2) مترجم ، پس از ذكر شرح حال اجمالى از علّامه مجلسى و پدرش ملّا محمّد تقى و فرزندانش، مباحثى از شيخ الإسلامى او، سخنان ديگران درباره وى و نيز مرورى بر تأليفات فارسى و عربى وى، مباحث اصلى كتاب را آغاز كرده است. همچنين ، براى جلوگيرى از درهم بودن و فشردگى احاديث، عناوينى براى آنها برگزيده و ابتداى مطالب را با قلم سياه تر ، مشخّص كرده است. براى پرهيز از قطور شدن كتاب، داستان «جزيره خضرا» كه به نظر مترجم از منابع غير معتبرى نقل شده ، و نيز بعضى روايات مكرّر ، حذف گرديده است . مترجم ، همچنين ، قسمتى از باب «توقيعات» كتاب را ترجمه نكرده است. مترجم ، اشعارى در مدح امام زمان عليه السلام در ابتدا و انتهاى كتاب ، افزوده است. اين كتاب ، از فهارس فنّى نيز برخودار است ؛ فهارسى چون : فهرست آيات و روايات، فهرست پاورقى ها، فهرست رواياتى كه مورد تحريف بهائيان قرار گرفته، فهرست رجال، اماكن و قبايل. اين كتاب ، بدون متن عربى در 1292 صفحه در سال 1375 ش ، توسّط انتشارات دار الكتب الإسلاميه منتشر گرديده است. * گفتنى است كه ترجمه هاى كتب حديثى ، بخصوص نهج البلاغه و ادعيه و زيارات ، در چند دهه گذشته ، چنان مكرّر انجام پذيرفته كه فهرست نمودن آنها ، خود ، صفحات بى شمارى را اشغال خواهد كرد. به همين جهت ، به معرّفى همين چند نمونه اكتفا كرده ، فهرستى اجمالى از كتاب هاى احصا شده ارائه مى نماييم.

.


1- . ترجمه بعضى از مجلّدات بحار الأنوار ، به پيش از آغاز سده چهاردهم باز مى گردد . شيخ آقا بزرگ تهرانى ، پانزده مورد از اين ترجمه ها را در الذريعه (ج 3 ، ص 18 _ 21 و 27 و ج 4 ، ص 82 و 88 و 115) ، آورده است .
2- . به همين دليل ، اين كتاب ، بارها تجديد چاپ شده و اكنون ، راقم اين سطور ، چاپ بيست و هفتم آن ، منتشر شده در سال 1375 ش ، را پيش رو دارد .

ص: 226

. .

ص: 227

. .

ص: 228

كتاب شناسى اجمالى كتاب هاى حديثى ترجمه شده به زبان فارسى

كتاب شناسى اجمالى كتاب هاى حديثى ترجمه شده به زبان فارسى (1)1 . آداب تعليم و تعلّم در اسلام (ترجمه منية المريد فى آداب المفيد والمستفيد) ، سيّدمحمّد باقر حجّتى، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1379 ش ، بيست و ششم ، رقعى. 2 . آداب زيارت : 43 نكته در آداب زيارت مشاهد مشرفه معصومان (منتخب تحيّة الزائر) ، محمّد حسين صفاخواه و عبد الحسين طالعى، تهران: ابرون، اوّل، رقعى. 3 . آداب معاشرت از ديدگاه معصومين عليهم السلام (ترجمه تفصيل وسائل الشيعة إلى تحصيل مسائل الشريعة) ، محمّد على فارابى و يعسوب عبّاس على كمر ، مشهد : مركز پژوهش هاى اسلامى آستان قدس، 1372 ش ، دوّم . 4 . آداب معاشرت (ترجمه جلد شانزدهم بحار الأنوار) ، محمّد باقر كمره اى، تهران: اسلاميّه، 1365 ش ، اوّل . 5 . آداب و سنن (ترجمه جلد شانزدهم بحار الأنوار) ، محمّد باقر كمره اى، تهران: اسلاميّه، 1365 ش ، اوّل . 6 . آوازهاى زخمى زارى (بازگردان فارسى مناجات خمس عشر) ، سيّد باقر ميرعبد اللهى، قم: دار الثقلين، 1378 ش ، اوّل. 7 . آينه يقين (ترجمه كشف اليقين فى فضائل أميرالمؤمنين) ، ترجمه : سيّد مجتبى علوى تراكمه اى، قم: هجرت، 1374 ش ، اوّل . 8 . آيين بندگى و نيايش (ترجمه عُدّة الدّاعى ونجاح الساعى) ، حسين غفّارى ساروى، قم: بنياد معارف اسلامى، 1375 ش . 9 . آيين جهاد در صحيفه سجّاديه، محمّدتقى رهبرى، تهران: سازمان تبليغات اسلامى، 1365 ش ، اوّل ، رقعى. 10 . آيين دوستى و برادرى در مكتب اسلام (ترجمه مصادقة الإخوان شيخ صدوق) محمّدتقى دانش پژوه، تهران: مفيد، رقعى . 11 . آيين كشوردارى از ديدگاه امام على عليه السلام (ترجمه سفارش نامه مالك اشتر) ، محمّد فاضل لنكرانى، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1368 ش ، دوم . 12 . اخلاق اسلامى (ترجمه جلد پانزدهم بحارالأنوار) ، محمّد باقر كمره اى ، قم : كتاب خانه ولى عصر عليه السلام ، 1354 ش . 13 . اخلاق و تعليم و تربيت اسلامى (ترجمه نامه 31 از نهج البلاغه) ، زين العابدين قربانى، قم: انصاريان، 1374 ش ، دوم . 14 . إرشاد القلوب ديلمى، 2 ج ، ترجمه : سيّد هداية اللّه مسترحمى، تهران: مصطفوى، 1373 ش ، رقعى ، چهارم . 15 . از پارسايان برايم بگو (ترجمه نهج البلاغه) ، سيّدجمال الدين دين پرور، تهران: بنياد نهج البلاغه، 1377 ش ، اوّل ، رقعى . 16 . اسرار آل محمّد (ترجمه كتاب سُلَيم بن قيس)، سليم بن قيس الهلالى (م 76ق) ، اسماعيل انصارى، قم: علّامه، 1413 ق ، دوم . 17 . اصول كافى، 4 ج ، ترجمه : سيّد جواد مصطفوى و سيّد هاشم رسولى محلّاتى، تهران: اسلاميه . 18 . الاُصول من الكافى، 4 ج، ترجمه : محمّدباقر كمره اى(م 1374 ق) ، تهران: اسلاميه، 1392 ق، چهارم . 19 . امالى شيخ صدوق، ترجمه : محمّد باقر كمره اى ، تهران: كتابچى، 1370 ش ، پنجم . 20 . امالى شيخ مفيد، ترجمه : حسين استاد ولى، مشهد: بنياد پژوهش هاى اسلامى آستان قدس، 1364 ش . 21 . اندرزهاى پدرانه اميرالمؤمنين عليه السلام : (ترجمه نامه امير مؤمنان به امام حسن عليه السلام ) ، سيّد حسين علوى، تهران: طور، 1377 ش، دوم ، پالتويى . 22 . اى ابوذر (پندهاى گران مايه پيامبر اكرم به ابو ذر غفارى) ، ترجمه : ابوطالب تجليل تبريزى، تهران: پيام آزادى، هفتم، جيبى. 23 . ايمان و كفر (ترجمه جلد 15 بحار الأنوار)، 2 ج ، ترجمه : عزيز اللّه عطاردى قوچانى، مركز فرهنگى خراسان، اوّل . 24 . بحارالأنوار علّامه مجلسى ، قسمت چهارم، سيّد ابوالحسين موسوى همدانى، تهران: كتاب خانه مسجد ولى عصر عليه السلام ، 1364 ش ، اوّل . 25 . بخش امامت (ترجمه جلد هفتم بحار الأنوار) ، موسى خسروى، تهران: اسلاميّه، 1364 ش ، دوم . 26 . بنادر البحار (ترجمه و شرح خلاصه بيست و پنج مجلّد بحار الأنوار) ، سيّد علينقى فيض الإسلام، تهران: فقيه. 27 . پرتوى از كلام امام على عليه السلام (برگزيده موضوعى غرر الحكم) ، به كوشش و گزينش : منصور كريميان ، تهران : اشرفى ، 1379 ش ، اوّل . 28 . پند جاويد (ترجمه نامه اميرمؤمنان به امام حسن عليه السلام ) ، محمّد تقى مصباح يزدى، قم: مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى ، 1379 ش ، اوّل . 29 . پيكار صفين (ترجمه وقعة صفّين) ، ترجمه : پرويز اتابكى، تهران: سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى، 1366 ش ، اوّل . 30 . پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) ، كريم زمانى ، تهران : مؤسسه خدمات فرهنگى رسا ، 1364 ش . 31 . تحف العقول، ترجمه : احمد جنّتى عطايى ، تهران: علميه اسلاميه، 1355 ش . 32 . تحف العقول، ترجمه : محمّدباقر كمره اى (م 1374 ق )، تهران: اسلاميه، 1354 ق . 33 . تحف العقول، تصحيح و ترجمه : على اكبر غفّارى، تهران: علميه اسلاميه، 1384ق. 34 . تحف العقول، 2 ج ، ترجمه : بهراد جعفرى، تهران: صدوق، 1377 ش . 35 . ترجمه و تفسير نهجالبلاغه، 4 ج ، مصطفى زمانى(م 1369 ش) ، قم: پيام اسلام، 1360 ش (ويرايش دوم : تهران : نبوى ، 1384) . 36 . ترجمه و شرح رسالة الحقوق، محمّد سپهرى، قم: دار العلم، 1372 ش ، دوّم . 37 . ترجمه و شرح صحيفه سجّاديه، محمّد جعفر امامى ومحمّدرضا آشتيانى، قم: اسوه، 1373ش ، اوّل . 38 . ترجمه و شرح صحيفه كامله سجّاديه، سيّد علينقى فيض الإسلام (م 1364ش)، تهران: فقيه، چاپ مكرّر . 39 . ترجمه و شرح [كتاب] من لا يحضره الفقيه، 6 ج ، ترجمه : محمّدجواد غفّارى، تهران: صدوق، 1367 ش ، اوّل . 40 . ترجمه و شرح نهجالبلاغه، ترجمه : سيّد علينقى فيض الإسلام، تهران: فيض الإسلام، 1373 ش ، مكرّر . 41 . ترجمه ارشاد القلوب ديلمى، سيّد عبّاس طباطبايى، قم: اسلامى، 1376ش، پنجم ، رقعى. 42 . ترجمه الأشعثيات و الجعفريات كوفى (ضمن كتاب قرب الإسناد) ، تصحيح : مرتضى اردكانى و محمّد حسن نجف آبادى ، تهران: چاپ خانه اسلاميه ، بى تا . 43 . ترجمه جلد دهم بحار الأنوار، محمّد جواد نجفى، تهران: اسلاميّه، 1355 ش . 44 . ترجمه جلد هفدهم بحارالأنوار، عبد الحسين رضايى، تهران: اسلاميّه، 1364 ش . 45 . ترجمه جلد هفدهم بحارالأنوار، موسى خسروى، تهران: اسلاميّه، 1362 ش . 46 . ترجمه جهاد النّفس وسائل الشيعة، على صحّت، قم: انتشارات اهل البيت عليهم السلام ، 1373 ش. 47 . ترجمه روان نهج البلاغه، سيّدكاظم ارفع، تهران: فيض كاشانى، 1378 ش ، اوّل . 48 . ترجمه شريف كتاب «مكارم الأخلاق» ، 2 ج ، سيّد ابراهيم ميرباقرى، تهران: فراهانى، 1365 ش ، دوم . 49 . ترجمه صحيفه علويه، سيّد هاشم رسولى محلّاتى ، قم : بوستان كتاب ، 1383 ش . 50 . ترجمه غارات و شرح حال اعلام آن، عزيز اللّه عطاردى، تهران: عطارد، 1373ش، اوّل. 51 . ترجمه فرمان (عهدنامه مالك اشتر)، محمّد ابراهيم نوّاب تهرانى، تحقيق: ناصر هاشم زاده، گزيده : محمّد ابراهيم نوّاب تهرانى، تهران: اميركبير، دوم . 52 . ترجمه كامل الزّيارات، سيّدمحمّد جواد ذهنى، تهران: پيام حق ، 1377 ش ، اوّل . 53 . ترجمه كامل الزّيارات، محمّد حسن خوانسارى ، تهران : پيام حق . 54 . ترجمه مشكاة الأنوار : عزيز اللّه عطاردى، تهران: عطارد، 1374 ش ، اوّل . 55 . ترجمه منية المريد، محمّدباقر ساعدى خراسانى، تهران: اسلاميّه، رقعى. 56 . ترجمه نوادر راوندى، احمد صادقى اردستانى، تهران: بنياد اسلامى كوشانپور، 1376 ش ، رقعى. 57 . ترجمه نهج البلاغه، 2 ج ، عمران عليزاده، تبريز: مترجم، 1379 ش ، اوّل . 58 . ترجمه نهجالبلاغه، عبد المحمّد آيتى، تهران: فرزان، 1377 ش ، اوّل . 59 . ترجمه و شرح اصول كافى، محمّد خواجوى، تهران : مؤسّسه مطالعات و تحقيقات فرهنگى ، 1366 ش . 60 . تعليم و تربيت در نهج البلاغه، عبد المجيد زهادت، قم: بوستان كتاب، 1380 ش، دوم. 61 . توبه (شرحى از دعاى سى و يكم صحيفه سجّاديه)، سيّد محمّد ضياء آبادى، تهران: مؤسّسه نبأ، اوّل، رقعى. 62 . التوحيد، ترجمه : محمدعلى سلطانى ، قم : ارمغان طوبى ، 1385 ش . 63 . توحيد مفضّل، ترجمه : سيّدجواد سيّد فاطمى، تهران: اسلاميه، جيبى. 64 . ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ترجمه : ابراهيم محدّث بندر ريگى، قم: اخلاق، 1377 ش ، اوّل . 65 . ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ترجمه : على اكبر غفّارى، تهران: صدوق، 1363 ش ، هفتم . 66 . جلوه هاى اعجاز معصومين عليهم السلام : (ترجمه الخرائج والجرائح) ، غلامحسن محرّمى ، با همكارى مجتبى طبرى فراهانى، قم: اسلامى، 1378 ش ، دوم . 67 . جلوه هاى حكمت (گزيده موضوعى كلمات اميرمؤمنان على عليه السلام در 225 موضوع) ، سيّد اصغر ناظم زاده ، قم : دفتر تبليغات اسلامى ، 1380 ش ، چهارم . 68 . جهان بينى امام على عليه السلام در خطبه اوّل نهجالبلاغه، زين العابدين قربانى لاهيجى، تهران: سايه، 1379 ش ، اوّل . 69 . حديث معراج، ترجمه : محمدرضا غياثى كرمانى، قم: پارسايان، دوم . 70 . حقوق برادران دينى در اسلام (ترجمه مصادقة الإخوان) ، مجيد . پ، قم: بشير، 1404ق، رقعى. 71 . حكمت اصول سياسى اسلام (ترجمه و تفسير فرمان مبارك على عليه السلام به مالك اشتر) ، محمدتقى جعفرى ، تهران : بنياد نهج البلاغه ، 1369 ش ، سوم . 72 . حكمت اصول سياسى اسلام (ترجمه عهدنامه مالك اشتر) ، محمّدتقى جعفرى، تهران: بنياد نهج البلاغه، 1369 ش ، اوّل . 73 . الخصال، ترجمه : سيّد احمد فهرى زنجانى، تهران: اسلاميه . 74 . الخصال، ترجمه : صادق حسن زاده ، قم : ارمغان طوبى ، 1384 ش . 75 . خصال، 2 ج ، ترجمه : محمّدباقر كمره اى ، تهران: كتابچى . 76 . خصال صدوق، ترجمه : مرتضى مدرّس گيلانى، تهران: جاويدان. 77 . خطبه هايى از خاندان وحى، گردآورى وترجمه: حسين محق، بى جا: مؤلّف، 1356 ش. 78 . خطبه حضرت زهرا عليهاالسلام، حسينعلى منتظرى، قم : دفتر آية اللّه منتظرى ، 1374 ش . 79 . خلاصه اى از اصول كافى، على اصغر خسروى شبسترى، تهران: اميرى، 1361 ش ، سوّم ، رقعى. 80 . خورشيد بى غروب نهجالبلاغه، عبد المجيد معاديخواه، تهران: ذرّه، 1373 ش، اوّل. 81 . درج گهر (ترجمه وصاياى پيامبر به ابى ذر)، محمّد على انصارى، قم: چاپ خانه حكمت ، بى تا . 82 . درسى از صحيفه كامله سجّاديه، 2 ج ، ع. حجازى (صفحه عنوان: محمّد شرمين)، مشهد: نداى اسلام، 1356ش، اوّل، رقعى. 83 . دعائم الإسلام، 2 ج ، ترجمه : عبد اللّه اميدوار، قم : اسماعيليان، 1372 ش ، اوّل. 84 . دعاى كميل: ترجمه و شرح، محمود بهشتى، قم: پارسايان، دوم . 85 . ديوان امام على عليه السلام : (ترجمه أنوار العقول) ، ابوالقاسم امامى، تهران: اسوه، 1373 ش ، اوّل . 86 . ديوان اميرالمؤمنين امام على عليه السلام : (ترجمه أنوار العقول) ، مصطفى زمانى، قم: پيام اسلام، 1362 ش . 87 . ديوان اميرالمؤمنين امام على عليه السلام : (ترجمه أنوار العقول فى أشعار وصىّ الرسول) ، عبد الحسين اشعرى قمى، قم: پيام اسلام، 1369 ش، اوّل . 88 . راه خداشناسى يا خلاصه توحيد مفضّل (ترجمه توحيد المفضّل)، ترجمه : على اصغر فقيهى، قم: دار العلم، بى تا ، جيبى. 89 . راه روشن (ترجمه المحجّة البيضاء فى تهذيب الإحياء) ، 8 ج ، سيّدمحمّد صادق عارف، مشهد: آستان قدس رضوى، 1372 ش ، اوّل . 90 . راه و رسم زندگى از نظر امام سجّاد عليه السلام (ترجمه رسالة الحقوق)، على گلزاده غفورى، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1396ق، رقعى. 91 . رساله حقوق، ترجمه : سيّدمحمّد كشفى شاهرودى، تهران: دانشوران، 1377 ش ، اوّل ، رقعى . 92 . الروضة من الكافى، 2 ج ، ترجمه : سيّد هاشم رسولى محلّاتى ، تهران: اسلاميه، 1350 . 93 . روضة الواعظين، فتّال نيشابورى ، ترجمه : محمود مهدوى دامغانى، تهران: نشر نى، 1366 ش ، اوّل . 94 . رهاورد خرد (ترجمه تحف العقول عن آل الرسول صلى الله عليه و آله ) ، پرويز اتابكى، تهران: فرزان، 1376 ش ، اوّل . 95 . رهنمودهاى امام صادق عليه السلام : يكصد موضوع عرفانى، عبادى، اخلاقى و اجتماعى (ترجمه مصباح الشريعة و مفتاح الحقيقة)، عبّاس عزيزى، قم: نبوغ، 1377 ش ، اوّل . 96 . زندگانى ابا عبد اللّه الحسين عليه السلام (ترجمه اللّهوف على قتلى الطّفوف) ، سيّد محمّد صحفى، قم: اهل بيت عليهم السلام ، 1375 ش ، جيبى ، سوّم . 97 . زندگانى امام موسى كاظم عليه السلام (ترجمه جلد يازدهم بحار الأنوار) ، موسى خسروى، تهران: اسلاميه، 1364 ش ، دوّم . 98 . زندگانى حضرت سجّاد و امام باقر عليهماالسلام (ترجمه جلد يازدهم بحار الأنوار) ، موسى خسروى، تهران: اسلاميّه، 1364 ش ، دوم . 99 . زندگانى حضرت على بن موسى الرضا عليه السلام (ترجمه جلد دوازدهم بحار الأنوار) ، موسى خسروى، تهران: اسلاميّه، 1356 ش . 100 . سخنان على عليه السلام از نهجالبلاغه، جواد فاضل(م 1340 ق) ، تهران: سوره، 1375 ش ، بيست و يكم ، رقعى. 101 . سفارش اهل بيت عليهم السلام ، حسين شيخ الاسلامى، قم: انصاريان. 102 . سيماى رمضان در صحيفه سجّاديه، ترجمه: على كريمى جهرمى، قم: تشيّع، 1374 ش، اوّل. 103 . شرح و ترجمه صحيفه سجّاديه، سيّد احمد فهرى، تهران: مفيد، 1370ش، اوّل، رقعى . 104 . شگفتى هاى آفرينش از زبان امام صادق عليه السلام ، مفضّل بن عمر ، ترجمه : نجفعلى ميرزايى ، قم: هجرت ، 1374 ش . 105 . شگفتى هاى آفرينش از زبان امام صادق عليه السلام (ترجمه توحيد المفضّل)، مفضّل بن عمر الجعفى (ق 2 ق) ، ترجمه : نجفعلى ميرزايى، قم: هجرت، 1374 ش ، دوم ، رقعى. 106 . شيعه در پيشگاه قرآن و اهل بيت عليهم السلام (ترجمه جلد 68 بحار الأنوار) ، على تهرانى، تهران: كتاب خانه مسجد حضرت ولى عصر عليه السلام . 107 . صحيفه ثالثه سجّاديه(مناجات انجيليه)، ترجمه : حيدر تهرانى، جيبى. 108 . صحيفه زمرّدين در سخنان سيّد ساجدين ، حسن حسن زاده آملى ، ترجمه : محمّد حسين نائيجى ، قم : الف لام ميم ، 1382 ش . 109 . صحيفه سجّاديه، ترجمه : حسين انصاريان، تهران: پيام آزادى، 1374 ش ، اوّل. 110 . صحيفه سجّاديه، ترجمه : عبد المحمّد آيتى، تهران: سروش، 1375ش ، دوم . 111 . صحيفه سجّاديه، ترجمه: اسداللّه مبشّرى(م 1369 ش)، تهران: نشر نى، 1370 ش، اوّل. 112 . صحيفه سجّاديه، ترجمه : صدر الدين بلاغى، تهران: حسينيه ارشاد، 1353 ش، رقعى. 113 . صحيفه سجّاديه (مجموعه راز و نيازهاى سعادت آموز امام بر حق) ، مهدى الهى قمشه اى (م 1352ش)، تهران: اسلامى، 1370 ش، پنجم ، رقعى. 114 . صحيفه كامله سجّاديه، ترجمه : جواد فاضل(م 1340ش)، تهران: امير كبير، 1373 ش، هفدهم ، رقعى. 115 . صحيفه كامله سجّاديه، ترجمه : حسين اصفهانى (عماده زاده)(م 1369ش)، تهران: گلبرگ، 1375ش، جيبى. 116 . صحيفه كامله سجّاديه، ترجمه : عبد الجواد ابراهيمى و محسن غرويان، قم: الهادى، 1376ش ، اوّل . 117 . صحيفه كامله سجّاديه، ترجمه : ميرزا ابوالحسن شعرانى(م 1352ش)، تهران: اسلاميه، 1375 ش، هفتم ، رقعى. 118 . صحيفه مباركه سجّاديه، ترجمه : حسن ثقفى تهرانى، تهران: هاد، 1379 ش ، اوّل . 119 . صحيفة الرضا عليه السلام ، منسوب به امام رضا عليه السلام ، تصحيح: محمّدباقر بهبودى، ترجمه : محمّدجعفر شاملى ، تهران: اسلاميه، 1353 ش ، اوّل ، رقعى. 120 . صراط المؤمنين (ترجمه رسالة الحقوق) ، قوام اسلامى جاسبى، قم . 121 . طب الرضا و طب الصادق عليهماالسلام ، طب و درمان در اسلام، منسوب به امام رضا عليه السلام ، ترجمه : زين العابدين كاظمى خلخالى(م 1365 ش) ، رئوف، 1374 ش ، رقعى. 122 . طب و بهداشت (ترجمه طبّ الإمام الرضا عليه السلام ) ، نصير الدين اميرصادقى، تهران: معراجى، 1351 ش ، پنجم رقعى. 123 . طرائف، سيّد بن طاووس ، ترجمه : داوود الهامى، قم: نويد اسلام، 1371 ش ، اوّل . 124 . عدّة الدّاعى، ترجمه : حسين فشاهى، تهران : كتاب خانه شمس، 1338 ش . 125 . عيون أخبار الرضا عليه السلام ، 2 ج ، ترجمه : حميدرضا مستفيد و على اكبر غفّارى، تهران: صدوق، 1372 ش ، اوّل . 126 . الغارات، إبراهيم بن محمّد الثقفى(م 283ق)، ترجمه : عبد المحمّد آيتى، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، 1371 ش ، اوّل. 127 . الغارات، ترجمه: محمّدباقر كمره اى(م 1374 ش)، تهران: فرهنگ اسلام، 1356 ش. 128 . غرر الحكم (مجموعه كلمات قصار امام على عليه السلام ) ، ترجمه : محمّدعلى انصارى قمى، تهران : بى نا ، بى تا . 129 . غرر الحكم و درر الكلم آمدى، 2 ج ، ترجمه : سيّد هاشم رسولى محلّاتى، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1378 ش، دوم . 130 . غيبت نعمانى، ترجمه : جواد غفّارى، تهران: كتاب خانه صدوق، 1363 ش ، اوّل . 131 . فرمان امام على عليه السلام به امام حسن عليه السلام ، محمّد مقيمى، تهران: سعدى . 132 . فرمان مبارك اميرالمؤمنين به مالك اشتر، محمّد وحيد گلپايگانى، تهران: محمّدى، 1361 ش ، رقعى. 133 . فضائل الشيعة، ترجمه : امير توحيدى، تهران: زراره، 1379 ش ، اوّل ، رقعى. 134 . قانون : سخنان اميرالمؤمنين على بن ابى طالب عليه السلام ، القاضى القضاعى (م 454 ق) ، ترجمه : فيروز حريرچى ، تهران : امير كبير ، 1375 ش ، دوم . 135 . كتاب شريف نهجالبلاغه، ترجمه : على اصغر فقيهى، تهران: صبا، 1374 ش ، اوّل . 136 . كليّات حديث قدسى (ترجمه كتاب الجواهر السنية) ، زين العابدين كاظمى خلخالى، تهران: دهقان، دوم. 137 . كمال الدين و تمام النعمة، 2 ج ، ترجمه : محمّدباقر كمره اى ، تهران: اسلاميه، 1338ش. 138 . گزيده تهذيب، 5 ج ، ترجمه : محمّدباقر بهبودى، تهران: كوير، 1370 ش ، اوّل . 139 . گزيده كافى، 6 ج ، ترجمه : محمّدباقر بهبودى، تهران: علمى و فرهنگى، 1363ش . 140 . گفتار اميرالمؤمنين على عليه السلام : (ترجمه غرر الحكم و درر الكلم) ، 2 ج ، سيّد حسين شيخ الإسلامى، قم: انصاريان، 1374 ش . 141 . گلچينى از سخنان حكمت آميز و اندرزهاى رسول خدا صلى الله عليه و آله و ائمه معصومين عليهم السلام (ترجمه جلد 77 و 78 بحار الأنوار) ، سيّد هاشم رسولى محلّاتى، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1378 ش ، اوّل . 142 . گنجينه راز (سخنان امام على عليه السلام ) ، حميد جعفرى ، اصفهان : نورين سپاهان ، 1381 ش ، اوّل . 143 . گوهر وزين در ترجمه «الدرّ الثمين» ، نجفى طبسى، قم. 144 . لهوف، سيد بن طاووس ، ترجمه : عبد الرحيم عقيقى بخشايشى، قم: بخشايش، 1377 ش . 145 . اللهوف على قتلى الطفوف يا آهى سوزان بر مزار شهيدان، سيّد احمد فهرى، تهران: جهان، رقعى. 146 . متّقين ، گل هاى سرسبد آفرينش (ترجمه خطبه متّقين) ، سيّدمهدى شجاعى، تهران: محراب قلم، 1375 ش ، سوّم ، رقعى. 147 . مجموعه ورّام : آداب و اخلاق در اسلام (ترجمه تنبيه الخواطر ونزهة النواظر) ، 2 ج ، محمّدرضا عطايى ، مشهد: آستان قدس رضوى، 1369 ش . 148 . مِحَن الأبرار (ترجمه مقتل بحار الأنوار) ، محمد حسن عاصى ، تهران : مؤسّسه مطبوعاتى علمى ، بى تا . 149 . مشكاة الأنوار فى غرر الأخبار، على بن الحسن الطَّبْرِسى ، ترجمه : عبد اللّه محمّدى و مهدى هوشمند، قم: دار الثقلين، 1379 ش ، اوّل . 150 . مصباح الشريعة و مفتاح الحقيقة، منسوب به امام صادق عليه السلام ، ترجمه : حسن مصطفوى، تهران: قلم، 1363 ش ، اوّل . 151 . معانى الأخبار، 2 ج ، ترجمه : عبد العلى محمّدى شاهرودى، تهران: اسلاميه، 1372 ش ، اوّل . 152 . الملاحم و الفتن يا فتنه و آشوب هاى آخرالزّمان، محمّد جواد نجفى، تهران: اسلاميه . 153 . منتخب الخصال ، ترجمه : ميرمحمّدعلى عماد الاسلام اُسكويى ، چاپ : نبرد ما، 1341 ش. 154 . منتخب الغرر (دو هزار و چهارصد سخن از سخنان حكيمانه على عليه السلام ) ، ترجمه : فضل اللّه كمپانى، تهران: مفيد، 1362 ش . 155 . منتخب نهج البلاغه، ترجمه : احمد على بابايى، تهران: موسوى، [1351 ش]، رقعى. 156 . منشور دادخواهى (خطبه حضرت زهرا عليهاالسلام) ، على كرمى. 157 . مواعظ صدوق، ترجمه : عزيز اللّه عطاردى، تهران: عطارد، 1373 ش ، اوّل، رقعى. 158 . مهدى موعود : ترجمه جلد سيزدهم بحار الأنوار (جلد 51 _ 53 نسخه چاپى) : على دوانى، تهران: اسلاميه، 1375 ش ، بيست و هفتم . 159 . ميراث حضرت زهرا عليهاالسلام و صحيفه سجّاديه، سيّدرضا آل ياسين، تهران: مؤلّف، 1377 ش . 160 . نامه روح فزا (ترجمه عهدنامه مالك اشتر) ، على محمّدى تاكندى و رضا شيخ محمّدى، قزوين: مؤسّسه فرهنگى آفرينه، 1375 ش ، اوّل . 161 . نمى از يمى (ترجمه نامه امير مؤمنان به امام حسن عليه السلام ) ، كرم خدا امينيان نهاوندى و على افراسيابى، قم: نهاوندى، 1379 ش ، اوّل ، رقعى. 162 . نهج البلاغه ، ترجمه : حسين انصاريان، تهران: پيام آزادى، 1378 ش ، اوّل . 163 . نهج البلاغه ، ترجمه : داريوش شاهين ، تهران : زرّين ، 1359 ش . 164 . نهج البلاغه، ترجمه : سيّد جعفر شهيدى، تهران: انتشارات آموزش انقلاب اسلامى، 1372 ش ، چهارم . 165 . نهج البلاغه، ترجمه : سيّد عبد المطّلب شيرازى، 1401ق، رقعى. 166 . نهج البلاغه، ترجمه : سيّد محمود طالقانى(م 1358 ش)، تهران : كتاب فروشى بينش، رقعى. 167 . نهج البلاغه، ترجمه : كاظم عابدينى مطلق، تهران: آفرينه، 1378 ش . 168 . نهجالبلاغه، ترجمه : محمّد بهشتى، تهران: شهريور _ تابان، 1379 ش ، سوم . 169 . نهج البلاغه ، ترجمه : محمّد تقى جعفرى ، تهران ، مؤسسه نشر آثار علامه جعفرى ، 1381 ش . 170 . نهج البلاغه، ترجمه : محمّدعلى شرقى، تهران: اسلاميه، 1369 ش ، اوّل . 171 . نهج البلاغه ، ترجمه : ناهيد آقا ميرزايى ، ويراستار : غلامحسين اعرابى ، تهران : بهزاد ، 1379 ش ، اوّل . 172 . نهج البلاغه، 3 ج ، ترجمه : محمّد جعفر امامى و محمّدرضا آشتيانى، قم: مدرسه امام على بن ابى طالب عليه السلام ، 1375 ش ، دهم . 173 . نهج البلاغه، از فرمايشات مولى الموحّدين اميرالمؤمنين على عليه السلام ، ترجمه : سيّد نبى الدين اوليايى، تهران: پرچين، 1378 ش ، پنجم . 174 . نهج البلاغه (با ترجمه گويا و شرح فشرده) ، 3 ج ، محمّد جعفر امامى ومحمّدرضا آشتيانى، زير نظر : ناصر مكارم شيرازى، قم : مدرسه امام على بن ابى طالب عليه السلام ، 1375 ش ، يازدهم. 175 . نهج البلاغه، ترجمه وتدوين: محمودرضا افتخارزاده، تهران : روزگار، 1379 ش، اوّل. 176 . نهج البلاغه ، درّ سخنان على عليه السلام ، محسن فارسى، تهران: امير كبير، 1363 ش ، هشتم . 177 . نهج البلاغه : سخنان امام على عليه السلام ، ترجمه : ناصر احمدزاده، تهران: اشرفى، 1377 ش ، اوّل . 178 . نهج البلاغه (سخنان امام على عليه السلام ) ، ناصر احمد زاده ، تهران : اشرفى ، 1379 ش ، اوّل . 179 . نهج البلاغه : سخنان اميرالمؤمنين على عليه السلام ، محمّد جواد شريعت، تهران: اساطير، 1374 ش ، اوّل . 180 . نهج البلاغه : سخنان على عليه السلام ، ترجمه : ذبيح اللّه منصورى(م 1365 ش) ، تهران: نقش انديش، 1378 ش ، اوّل . 181 . نهجالبلاغه (شرح نامه هاى اميرالمؤمنين على عليه السلام به دوستان و دشمنان و فرمانداران و فرماندهان ارتش) ، حسن شمس گيلانى، مترجم، 1372 ش . 182 . نهج البلاغه ، ميراث درخشان امام على عليه السلام ، محمّد مقيمى، تهران: سعدى. 183 . نهج البلاغه اميرالمؤمنين على عليه السلام ، 3 ج ، احمد سپهر خراسانى، تهران: اشرفى، 1359 ش ، دوّم . 184 . نهج البلاغه اميرالمؤمنين على عليه السلام ، محمّدتقى جعفرى(م 1377 ش ) ، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1378 ش ، اوّل . 185 . نهج البلاغه پارسى ، ترجمه : سيّد جمال الدين دين پرور ، تهران : بنياد نهج البلاغه ، 1379 ش ، اوّل . 186 . نهج البلاغه حضرت امير المؤمنين على عليه السلام ، ترجمه : محمّد دشتى، قم: مشرقين، 1379 ش ، چهارم . 187 . نهج البلاغه على عليه السلام ، داريوش شاهين، تهران: جاويدان، 1358 ش ، اوّل . 188 . نهج البلاغه منظوم، 2 ج ، محمّدعلى انصارى، تهران: نوين . 189 . نهج البلاغه منظوم ، محمّد حسين سلطانى ، تهران : تيرماه و به آفرين و امير صبا ، 1379 ش ، اوّل . 190 . نهج البلاغه منظوم : كلمات قصار، حميد قاضى خاكياسرى، تهران: شهرآشوب با همكارى بنياد نهج البلاغه، 1372 ش ، اوّل. 191 . نهج البلاغه مولا على بن ابى طالب اميرالمؤمنين عليه السلام ، ترجمه : اسد اللّه مبشّرى (م1369 ش) ، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1373 ش ، اوّل . 192 . نيايش در عرفات (ترجمه و توضيح دعاى عرفه امام حسين عليه السلام ) ، محمدتقى جعفرى ، تهران : دفتر نشر فرهنگ اسلامى ، 1358 ش ، اوّل . 193 . نيايش هاى جاويدان يا صحيفه كامله سجّاديه، داريوش شاهين، تهران: زرّين، 1356 ش ، اوّل . 194 . واقعه صفّين در تاريخ (ترجمه وقعة صفّين) ، كريم زمانى، تهران: خدمات فرهنگى رسا، 1364 ش ، اوّل .

.


1- . گفتنى است در اين فهرست ، از مقاله «ترجمه كتاب هاى حديثى _ 2» ، نوشته آقاى حميد فرّخيان (علوم حديث ، ش 24 ، ص 147 _ 170) استفاده شده است .

ص: 229

. .

ص: 230

. .

ص: 231

. .

ص: 232

. .

ص: 233

. .

ص: 234

. .

ص: 235

. .

ص: 236

. .

ص: 237

. .

ص: 238

. .

ص: 239

. .

ص: 240

. .

ص: 241

. .

ص: 242

. .

ص: 243

تصحيح و احياى آثار حديثى

اشاره

تصحيح و احياى آثار حديثىرشد علمى و تكامل معارف بشر ، بدون تكيه بر ميراث گذشتگان ، غير ممكن يا دست كم بسيار دشوار است. در پيوند مبارك سنّت و تجدّد، ميراث گذشته و علوم جديد ، مى توان به بالندگى علمى رسيد و براى برقرارى اين پيوند با گذشته و بهره گيرى از ميراث مكتوب پيشينيان ، بايد غبار غربت را از آنها زدود و از گوشه و كنار كتاب خانه هاى عمومى و شخصى آزاد نمود و اين مهم ، كارى بس ارزشمند و گران سنگ و از سوى ديگر ، دشوار و خسته كننده است. در اين ميان ، تصحيح و احياى آثار حديثى و متون حديث ، از اين قاعده مستثنا نيستند ؛ بلكه مى توان ادّعا نمود كه احياى آثار حديثى ، مهم ترين نوع در اين گونه فعّاليت ها باشد، چرا كه «سنّت» ، منبع و ركن دوم دين و شريعت است. با توجّه به نسخه بردارى هاى متعدّد از آثار حديثى طى دوره هاى مختلف و اشتباهاتى كه بر اثر اين استنساخ پيش آمده، و از سوى ديگر، جعل و تحريف هايى كه از سوى مخالفان در آنها وارد شده، تصحيح و احياى اين آثار، كارى اجتناب ناپذير است. در چند دهه اخير ، در عرصه علوم اسلامى و بخصوص متون حديثى، تصحيح و احياى آثار كهن، بيشترين تلاش علمى پژوهشگران را به خود معطوف داشته است. اين كار ، با تلاش هاى بسيار پُر ارج آيه اللّه ميرزا ابوالحسن شَعرانى ، مرحوم استاد على اكبر غفّارى (م 1383 ش) و مرحوم سيّد جلال الدين محدّث اُرمَوى (م 1358 ش) ، و در زمينه رجال نيز به همّت آية اللّه سيّد محمّد صادق آل بحرالعلوم ، آغاز گرديد و اينك به صورت فعّاليت هاى منظّم ، ادامه دارد. در اين زمينه ، مراكزى چون «مؤسسة آل البيت لإحياء التراث» و «مدرسة الإمام المهدى عليه السلام » و «مؤسسه علمى _ فرهنگى دار الحديث» و «مكتبة الإمام الأميرالمؤمنين عليه السلام » ، مشغول فعّاليت هستند و آثار باارزشى چون وسائل الشيعة ، عوالم العلوم ، مستدرك الوسائل، الوافى و كتب شيخ صدوق را تصحيح و به صورت منقّح و زيبايى چاپ كرده اند و آثار فراوان ديگرى را نيز در دست تحقيق يا نشر دارند. اينك به معرّفى چند مورد از مهم ترين تصحيحات انجام گرفته بر آثار حديثى و نيز مصحّحان آنها خواهيم پرداخت.

.

ص: 244

1 . الكافى

1 . الكافىكتاب شريف الكافى ، يكى از كتب معتبر چهارگانه شيعه و به قولى معتبرترين آنهاست كه مشتمل بر سه بخشِ اصول، فروع و روضه است . اين كتاب ، توسّط ابو جعفر محمّد بن يعقوب بن اسحاق كلينى (م329ق) به رشته تحرير درآمده است و طبق گفته خود وى، بنا به درخواست بعضى شيعيان مبنى بر تأليف كتابى كه جامع همه فنون علم دين و كفايت كننده براى طالبان علم و جويندگان هدايت باشد، به انجام رسيده است . اين كتاب ، توسّط استاد على اكبر غفّارى، با چند نسخه مقابله و تصحيح شده و بعضا تعليقاتى بر آن نگاشته شده و بخش اصول آن ، اوّلين بار در سال 1374ق ، در تهران به چاپ رسيده است . 1

.

ص: 245

نگاهى به زندگى استاد غفّارى
2 . آثار شيخ صدوق

نگاهى به زندگى استاد غفّارىعلى اكبر غفّارى ، در سال 1303ش ، در خانواده اى مذهبى در تهران به دنيا آمد . او پس از گذراندن دوره ابتدايى به فراگيرى قرائت و تجويد قرآن پرداخت و سپس به شركت در كلاس هاى تفسير ، همّت گماشت و در كنار آن ، دروس مقدّمات حوزه را نيز فراگرفت و در برخى دروس حديثى آيه اللّه ميرزا ابوالحسن شَعرانى و يك دوره كامل تفسير در درس آية اللّه سيّد كاظم گلپايگانى شركت جست . آشنايى او با يكى از كتاب فروشان تهران، اوّلين گام ورود ايشان در عرصه تصحيح كتاب هاى حديثى بود كه از كتاب شريف الكافى آغاز شد و با آثار شيخ صدوق و ديگر متون كهن ، ادامه يافت . بدين ترتيب ، ايشان تا پايان هشتاد سال عمر پُربركت خويش ، ده ها جلد كتاب را تحقيق و تصحيح نمود ، و سرانجام در ششم آبان 1383 ، بدورد حيات گفت.

2 . آثار شيخ صدوقكتب شيخ صدوق رحمه الله ، در ميان منابع حديثى شيعه ، جايگاه خاصّى دارند . مرحوم استاد على اكبر غفّارى كه به تصحيح اين آثار ، اهتمام ويژه داشت ، دليل اين امر را چنين بيان كرده است: انگيزه من در توجّه بيشتر به آثار مرحوم شيخ صدوق، اصرار استاد ادبيات ما به مطالعه متون ادبى سطح بالا در كنار درس هايمان بود . ايشان به ما توصيه مى كرد كه آثار مرحوم صدوق را مطالعه كنيم . حقير نيز با مطالعه اين آثار، متوجّه غلط هاى چاپى بسيار و معضلاتى كه در آنها بود ، شدم ؛ معضلاتى كه گاه قابل حل نبود . در اين حال ، متوجّه نسخه هاى ديگرى شدم تا راه حلّى پيدا شود و اين ، نخستين گام در راه تحقيق و تصحيح اين متون بود؛ زيرا با خود مى انديشيدم كه : چرا بايد ذخاير فرهنگ شيعه و آثار بزرگ عالمان ما، كه هر كدام ستاره درخشان و موجب آبروى اين فرهنگ غنى هستند ، اين گونه به لحاظ سخافت طبع ، از آسمان جهان علم ، افول كند و در كُنج انزوا ، رو به فراموشى سپرده شود؟... . (1) از جمله كتاب هاى شيخ صدوق كه توسّط مرحوم استاد غفّارى تصحيح و چاپ شده ، اثر ارزشمند كتابُ من لايحضره الفقيه است كه در چهار مجلّد به چاپ رسيده است. اين اثر ، بسيار دقيق تصحيح شده و مواردى كه شيخ صدوق ، سندهاى احاديث را نقل نكرده، با استفاده از ديگر كتب او در ذيل ، اشاره شده است . يكى ديگر از كتاب هاى شيخ صدوق كه توسّط مرحوم غفّارى تحقيق شده ، ثواب الأعمال وعقاب الأعمال است كه يك بار با اِعراب ، و بار دوم ، همراه با ترجمه فارسى به چاپ رسيده است. ديگر كتاب هاى شيخ صدوق كه توسّط وى تصحيح شده ، در ضمن فهرست آثار حديثى ايشان ، خواهد آمد.

.


1- . كيهان فرهنگى (ماه نامه) ، ش 34 ، ص 19 .

ص: 246

برخى آثار تصحيح شده توسّط استاد غفّارى

برخى آثار تصحيح شده توسّط استاد غفّارى1. ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، تهران : صدوق ، 1374 ش ، دوم . 2. الخصال، تهران : صدوق. 3. كتاب من لايحضره الفقيه، تهران : صدوق ، 1370 ش . 4. معانى الأخبار، بيروت . مؤسّسة الأعلمى للمطبوعات . 5. كمال الدين و تمام النعمة، تهران : دار الكتب الإسلاميه، 1395ق. 6. اُصول الكافى ، تهران : دار الكتب الإسلاميه، 1388ق. 7. تهذيب الأحكام، تهران : صدوق، 1417ق. 8. الغيبة، تهران : دار الكتب الإسلاميه، 1423ق. 9. عيون أخبار الرضا عليه السلام ، به همراه ترجمه ، تهران : صدوق، 1373 ش . 10. الاستبصار ، قم : دار الحديث، 1380 ش . 11. تحف العقول عن آل الرسول صلى الله عليه و آله ، تهران : دار الكتب الإسلاميه. 12. منتقى الجمان فى الأحاديث الصحاح و الحسان، قم : جامعه مدرّسين ، 1402ق. 13. الغيبة، شيخ مفيد ، تهران : صدوق. 14. الأمالى، شيخ مفيد، بيروت : دار المفيد، 1414ق. 15. كامل الزيارات، تهران : صدوق، 1375 ش . 16. الأخبار الدخيلة، تهران : صدوق، 1390ق. 17. شرحى بر دعاى ندبه، محيى الدين علوى طالقانى، تهران : امير كبير، 1381 ش . 18. الاختصاص، شيخ مفيد، تهران : صدوق. 19. تلخيص مقباس الهداية للمامقانى ، تهران : صدوق، 1369 ش .

.

ص: 247

3 . المحاسن

3 . المحاسنتأليف ابو جعفر احمد بن محمّد بن خالد بَرْقى قمى (م 274ق)، تحقيق و تصحيح: سيّد جلال الدين محدّث اُرمَوى . اين كتاب ، بعد از كتب اربعه شيعه ، از معتبرترين كتب حديثى به شمار مى رود. مؤلّف آن ، از دانشمندان مشهور قرن سوم و از اصحاب امام جواد و امام هادى عليهماالسلامبوده كه به جلالت و وثاقت وى ، در اكثر كتب رجالى تصريح شده است. المحاسن ، شامل چندين رساله به شرح زير است: كتاب الأشكال والقرائن، كتاب ثواب الأعمال، كتاب عقاب الأعمال، كتاب الصفوة والنور والرحمة، كتاب مصابيح الظلم، كتاب العلل، كتاب السفر، كتاب المآكل، كتاب الماء، كتاب المنافع، وكتاب المرافق. اين كتاب ، توسّط مرحوم دكتر سيّد جلال الدين مُحدّث اُرموى تحقيق و تصحيح شده و تعليقاتى بر آن نگاشته شده و در سال 1330ش، در دو جلد به چاپ رسيده است.

.

ص: 248

نگاهى به زندگى محدّث اُرمَوى
برخى آثار محدّث ارموى

نگاهى به زندگى محدّث اُرمَوىوى در رمضان سال 1323 برابر با 1283 ش ، در شهر اروميه به دنيا آمد. او تحصيلات مقدّماتى را در زادگاه خود فرا گرفت و سپس به فراگيرى ادبيات عربى و علوم اسلامى همّت گماشت. آن گاه ، عازم مشهد مقدّس شد و چهار سال در حوزه علميه آن شهر، تلمّذ نمود. وى پس از قتل عام مردم مشهد در گلوله باران حرم مطهّر توسّط رضاخان، عازم تهران شد و قصد سفر به نجف براى ادامه تحصيل داشت؛ امّا منصرف شد و به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و در دبيرستان نظام تبريز به تدريس پرداخت. محدّث اُرمَوى ، در سال 1320ش ، به تهران آمد و رئيس بخش مخطوطات كتاب خانه ملّى گرديد و در سال 1335ش ، به دعوت مكرّر دانشكده معقول و منقول (الهيات) دانشگاه تهران ، به تدريس در آن جا مشغول شده و در خلال آن ، دكترى خود را در سال 1342 ش ، از همين دانشكده دريافت كرد. او همواره در كنار تحصيل و تدريس ، به كار تحقيق و تصحيح متون ، اشتغال داشت تا آن كه در سال 1358ش ، دار فانى را وداع گفت .

برخى آثار محدّث ارموى1. تصحيح كتاب المحاسن، از احمد بن محمّد برقى، كه تعريف آن گذشت . 2. تصحيح شرح فارسى آقا جمال خوانسارى بر غررالحكم و درر الكلم عبد الواحد آمدى، در هفت جلد . 3. تصحيح شرح فارسى كلمات قصار پيامبر خاتم . 4. تصحيح رساله طينت، از آقا جمال خوانسارى . 5. تصحيح الرسالة العَلية فى الأحاديث النبوية، از كمال الدين حسين كاشفى. 6. تصحيح شرح صد كلمه از اميرالمؤمنين على بن ابى طالب عليه السلام ، از ابن ميثم بحرانى. 7. تصحيح شرح صد كلمه از اميرالمؤمنين على بن ابى طالب عليه السلام ، از عبد الوهّاب. 8. تصحيح الغارات، از ابو اسحاق ابراهيم بن محمّد ثقفى كوفى. 9. تصحيح مطلوب كلّ طالب من كلام أميرالمؤمنين عليه السلام ، از رشيد الدين وطواط. 10. تصحيح الأربعين من الأربعين عن الأربعين، از منتجب الدين رازى. 11. تأليف كشف الكربة فى شرح دعاء الندبة . 12. تصحيح تفسير گازُر ، در يازده جلد. (1)

.


1- . يادآور مى شود كه محدّث ارموى ، آثار ديگرى را نيز تصحيح و يا به طبع آنها اهتمام نموده است ، از جمله كتاب هاى : رجال البرقى ، رجال ابن داوود ، فهرست أسماء الرجال المذكورة فى كتاب التدوين للرافعى .

ص: 249

4 . غُرَرُ الحِكَم و دُرَرُ الكَلِم

4 . غُرَرُ الحِكَم و دُرَرُ الكَلِماين اثر ارزشمند نيز به همّت استاد سيّد جلال الدين محدّث اُرمَوى تصحيح شده و به چاپ رسيده است. مؤلّف غرر الحكم ، عبد الواحد بن محمّد تميمى آمِدى (م ق 5 ق) است . استاد ارموى ، بهترين شرح بر غرر الحكم را كه توسّط آقا جمال الدين محمّد خوانسارى (م 1125 ق) نوشته شده ، انتخاب و تصحيح كرده است . (1) مصحّح ، بر نسخه اصلى شرح غررالحكم كه به خطّ شارح آن آقا جمال خوانسارى بوده ، اعتماد كرده است . وى در كنار نسخه اصلى، كتاب را با دو نسخه ديگر آن _ كه هر دو در زمان خودِ آقا جمال استنساخ شده اند _ ، مقابله نموده كه يكى متعلّق به كتاب خانه مدرسه سپه سالار است و ديگرى نسخه ناقصى است كه در اختيار خود محدّث ارموى بوده است. مصحّح ، اختلافات چند نسخه را در پاورقى ذكر نموده و براى هر حديث ، شماره مسلسل در نظر گرفته است. تاريخ پايان تصحيح ، ششم مهر 1339 است كه در سال 1342 ش ، توسّط انتشارات دانشگاه تهران ، در هفت جلد به چاپ رسيد. (2)

.


1- . كتاب غرر الحكم و درر الكلم ، مجموعه اى از سخنان منسوب به امام على عليه السلام و شامل 11050 روايت است .
2- . اين كتاب با استقبال فرهيختگان روبه رو شد و تاكنون ، چندين بار تجديد چاپ شده است .

ص: 250

5 . رجال السيّد بحر العلوم
نگاهى به زندگى آية اللّه محمّدصادق بحرالعلوم
برخى آثار آية اللّه محمّدصادق بحر العلوم

5 . رجال السيّد بحر العلومتأليف علّامه سيّد محمّد مهدى بحر العلوم طباطبايى بروجردى (1155 _ 1212ق) . اين كتاب ، به همّت آية اللّه سيّد محمّد صادق آل بحرالعلوم ، از نوادگان علّامه سيّدِ بحر العلوم ، تحقيق و تصحيح شده است .

نگاهى به زندگى آية اللّه محمّدصادق بحرالعلومسيّد محمّد صادق ، فرزند سيّد حسن آل بحر العلوم، در سال 1315 ق ، در عراق ، ديده به جهان گشود. وى پس از فراگيرى مقدّمات علوم دينى ، تحصيلات خود را نزد آيات عظام : ميرزا حسين نايينى، سيّد ابوالحسن اصفهانى و ميرزا ابو الحسن مشكينى ادامه داد. او از سال 1367 تا 1380ق ، متصدّى امر قضاوت در استان هاى جنوبى عراق بود و پس از بازگشت به نجف، به كار تأليف و تحقيق پرداخت و آثار بسيارى را از خود به يادگار گذاشت . (1)

برخى آثار آية اللّه محمّدصادق بحر العلوماو در طى سال هاى طولانى ، كتاب خانه خصوصى بزرگى فراهم كرد كه صدها جلد كتاب خطّى نفيس در آن يافت مى شد و ده ها نسخه ناياب آن را دست نويس كرد. در اين ميان ، به تأليف و تحقيق نيز پرداخت كه مهم ترين اثر تأليفى ايشان ، كتاب دليل القضاء الشرعى است كه در سه جلد ، به چاپ رسيده است. البته بيشترين همّت ايشان به احياى آثار كهن اسلامى و تحقيق در آنها معطوف شد و در اين زمينه ، كتاب هاى بسيارى را تحقيق و تصحيح نمود، از جمله: تاريخ كوفه ، از براقى ، تاريخ اليعقوبى و الحجّة على الذاهب إلى تكفير أبى طالب ، وفِرَق الشيعة ى نوبختى . در زمينه احياى آثار رجالى نيز مى توان از: رجال الطوسى، الفهرست شيخ طوسى، رجال ابن داوود، رجال العلامة الحلّى و رجال السيّد بحر العلوم نام برد كه اينك ، به اختصار ، به معرّفى رجال السيّد بحرالعلوم خواهيم پرداخت. (2)

.


1- . جهت اطّلاع بيشتر ، ر . ك : مقدمه رجال السيّد بحر العلوم ، ص173 (تهران : مكتبة الصادق ، 1363 ش) .
2- . ر . ك : دانش نامه جهان اسلام ، ج2 ، ص 300 .

ص: 251

مرورى بر «رجال السيّد بحر العلوم»

مرورى بر «رجال السيّد بحر العلوم»اين كتاب در سال 1363ش ، در چهار جلد ، توسّط مكتبة الصادق عليه السلام منتشر گرديده است ، و شامل سه بخش مى شود . مؤلّف ، ابتدا به معرّفى مهم ترين خاندان هاى در برگيرنده راويان و رجال حديث پرداخته و درباره توثيق يا نقد آنها سخن گفته است. سپس در بخش دوم اثر خود ، به ذكر نام بعضى از اصحاب پيامبر خدا ، رجال حديث و راويان ائمه معصوم عليهم السلام _ كه غالبا در كتب ديگر ، جا افتاده اند _ ، پرداخته و آنها را به ترتيب حروف الفبا مرتّب ساخته است. او پس از نقل اقوال ديگر رجاليان درباره يك شخص، نظر خود را نيز درباره او بيان مى كند . بخش سوم كتاب هم شامل فوايد و قواعد رجالى است كه عموما فقها و محدّثان از دانستن آنها بى نياز نيستند. اين بخش ، مهم ترين بخش كتاب است و به همين علّت ، كتاب سيّد بحر العلوم به الفوائد الرجالية مشهور است.

.

ص: 252

كتاب شناسى آثار حديثى تصحيح شده در سده هاى چهاردهم و پانزدهم

كتاب شناسى آثار حديثى تصحيح شده در سده هاى چهاردهم و پانزدهم1 . إحقاق الحق و إزهاق الباطل ، الجزء الحادى عشر ، نور اللّه الحسينى التسترى (م 1019ق)، تعليقات : السيّد شهاب الدين النجفى، به كوشش : حسن الغفّارى، تهران : دار الكتب الإسلامية ، 1352 ق . 2 . إكليل المنهج فى تحقيق المطلب ، محمّد جعفر بن محمّد طاهر الخراسانى الكرباسى ، تحقيق : السيد جعفر الحسينى الإشكورى ، قم : دار الحديث 1383 ش . 3 . الأصول الستّة عشر من الأصول الأولية (مجموعة من كتب الرواية فى عصر الأئمة عليهم السلام ) ، تحقيق : ضياء الدين المحمودى ، قم : دارالحديث ، 1381 ش . 4 . تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ، به كوشش: مركز الأبحاث والدراسات الإسلامية، قم: دفتر تبليغات اسلامى، دوم . 5 . توضيح المقال فى علم الرجال ، الملّا على الكنى (م 1306 ق) ، تحقيق : محمّد حسين مولوى ، قم : دار الحديث ، 1379 ش . 6 . الفوائد الرجالية ، الشيخ مهدى الكجورى الشيرازى (م 1293 ق) ، تحقيق : محمّد كاظم رحمان ستايش ، قم : دار الحديث ، 1382 ش . 7 . الحاشيه على اُصول الكافى ، رفيع الدين محمّد بن حيدر النائينى (م 1082 ق) ، تحقيق : محمّد حسين الدرايتى ، قم : دار الحديث 1382 . 8 . الحاشية على اُصول الكافى ، السيّد بدر الدين بن أحمد الحسينى العاملى ، تحقيق : على الفاضلى ، قم : دار الحديث 1383 ش . 9 . الدرّ المنظوم من كلام المعصوم ، على بن محمد بن الحسن العاملى (م 1104 ق) ، تحقيق : محمّد حسين الدرايتى ، قم : دار الحديث ، 1384 ش . 10 . الرجال ، محمّد بن الحسن الحرّ العاملى ، تحقيق و تصحيح : على الفاضلى قم : دار الحديث ، 1385 ش ، اوّل . 11 . الرجال لابن الغضائرى ، احمد بن الحسين الواسطى البغدادى الغضائرى ، تحقيق : السيد محمّد رضا الحسينى الجلالى ، قم : دار الحديث ، 1380 . 12 . الرّواشح السّماوية ، السيّد محمّد باقر الحسينى الإسترآبادى (الميرداماد) ، تحقيق : غلامحسين قيصريه ها و نعمة اللّه الجليلى ، قم : دارالحديث ، 1380 ش . 13 . شرح اُصول الكافى ، محمّد بن إبراهيم الشيرازى (ملّا صدرا) ، تصحيح : محمّد خواجوى، تهران : مؤسسه مطالعات وتحقيقات ، 1366 ش . 14 . شرح اُصول الكافى ، محمّد صالح بن احمد المازندرانى (ملّا صالح) ، تصحيح : على عاشور، بيروت : دار إحياء التراث العربى ، 1421 ق . 15 . شرح الأربعين ، محمّد سعيد بن محمّد مفيد القمّى (القاضى سعيد القمّى) ، تصحيح : نجفقلى حبيبى ، تهران : ميراث مكتوب ، 1379 ش . 16 . شرح توحيد الصدوق ، محمّد سعيد بن محمّد مفيد القمّى (القاضى سعيد القمّى) ، تصحيح : نجفقلى حبيبى ، تهران : مؤسّسة الطبع والنشر لوزارة الثقافة ، 1415 ق . 17 . شرح ديوان منسوب به اميرالمؤمنين على بن ابى طالب عليه السلام ، كمال الدين مير حسين بن معين الدين ميبدى يزدى ، مقدّمه و تصحيح : حسن رحمانى و سيّد ابراهيم اشك شيرين ، تهران : ميراث مكتوب ، 1379 ش ، اوّل . 18 . شرح الصحيفة الكاملة السجّادية ، السيّد محمّد باقر الحسينى الإسترآبادى ، (المير داماد) ، تصحيح : السيّد مهدى الرجائى، اصفهان : مهدية الميرداماد ، 1406 ق . 19 . شرح صد كلمة أمير المؤمنين على بن أبى طالب عليه السلام ، ميثم بن على البحرانى ، مشهد : بنياد پژوهش هاى اسلامى آستان قدس . 20 . العقد النضيد والدرّ الفريد فى فضائل اميرالمؤمنين ، محمد بن الحسن القمّى (ق 7 ق) ، تحقيق : على اوسط ناطقى ، قم : دارالحديث ، 1381 ش . 21 . فائق المقال فى الحديث و الرجال ، احمد بن عبد الرضا البصرى (م 1085 ق) ، تحقيق : غلامحسين قيصريّه ها ، قم : دار الحديث ، 1380 ش . 22 . كشف الغُمّة فى معرفة الأئمة ، على بن عيسى الإربلى ، تصحيح : على الفاضلى و على آل كوثر ، قم : المجمع العالمى لأهل البيت عليهم السلام ، 1424 ق . 23 . كلمات عَليّه غرّاء (شرح منظوم كلمات امير المؤمنين عليه السلام )، شرح و حاشيه: مكتبى شيرازى (م 916ق)، تصحيح : محمود عابدى، تهران : ميراث مكتوب (آينه ميراث)، اوّل . 24 . مخاطبات النبى صلى الله عليه و آله لعلى عليه السلام (خطاب هاى پيامبر صلى الله عليه و آله به على عليه السلام ) ، محمّد على رسولى اراكى ، تحقيق و تصحيح : محمّدرضا انصارى محلّاتى ، قم : عصر ظهور ، 1382 ش ، اوّل . 25 . مسند الإمام موسى بن جعفر عليه السلام ، موسى بن ابراهيم المروزى ، تصحيح : السيّد محمّدرضا الحسينى الجلالى، بيرورت : دار الأضواء ، 1406ق. 26 . مسند الإمام موسى بن جعفر عليه السلام ، موسى بن إبراهيم المروزى ، تصحيح : السيّد محمّدرضا الحسينى الجلالى ، بيروت : دار الأضواء ، 1406 ق . 27 . مسند الرضا عليه السلام ، داوود بن سليمان الغازى ، تصحيح : السيّد محمّدرضا الحسينى الجلالى ، قم : دفتر تبليغات اسلامى ، 1418ق. 28 . مشكاة الأنوار فى غرر الأخبار ، أبو الفضل على الطَّبْرِسى (م ق 7 ق) ، تحقيق : مهدى هوشمند ، قم : دار الحديث ، 1378 ش . 29. مناهج الولاية فى شرح نهج البلاغة ، 2 ج ، شرح و حاشيه: ملّا عبد الباقى الصوفى التبريزى (م 1026 ق) ، تحقيق : حبيب اللّه عظيمى ، تهران : ميراث مكتوب (آينه ميراث)، اوّل .

.

ص: 253

. .

ص: 254

. .

ص: 255

مراكز و مؤسّسات پژوهشى و آموزشى

يك . مؤسسات پژوهشى
1 . مؤسسه آل البيت عليهم السلام

مراكز و مؤسّسات پژوهشى و آموزشىيك . مؤسسات پژوهشى1 . مؤسسه آل البيت عليهم السلاممؤسّسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التُّراث ، با هدف معرّفى ميراث شيعه و عرضه آثارى منقّح و جذّاب از اين ميراث گران بها ، به همّت حجه الاسلام والمسلمين سيّد جواد شهرستانى ، با همراهى تنى چند از فضلا ، شكل گرفت و بيش از بيست سال است كه آثار گران قدرى را به عالم علم و فرهنگ ، عرضه كرده است. مركز اين مؤسّسه، در شهر قم واقع شده و از گروه هاى تخصّصى زير تشكيل شده است: 1 . گروه گزينش ، براى تشخيص اولويت هاى تحقيق بر اساس نياز جامعه علمى و انتخاب بهترين اثر در رشته مورد نظر . 2 . گروه ارزشيابى نسخه ، كه بهترين نسخه را از ميان نسخه هاى گردآمده ، انتخاب مى كند . 3 . گروه بازخوانى و تقطيع متن، كه با بهره گيرى از علائم نگارش ، به تقطيع متن و نقطه گذارى نسخه ها مى پردازد . 4 . گروه مقابله نسخه ها ، كه عهده دار مقابله دقيق نسخه منتخب با ديگر نسخه هاست . 5 . گروه استخراج منابع و مصادر، كه شامل بخش هاى: استخراج آيات، استخراج روايات و استخراج اقوال علماست . 6. گروه تحقيق در اسناد و مصادر، كه اسناد شناسايى شده را مورد دقّت و بازنگرى قرار مى دهد و اسناد تصحيح شده را معرّفى كرده ، شرح حال كوتاهى از رجال آنها عرضه مى كند. 7 . گروه نگارش پانوشت ها . 8 . گروه بازنگرى نهايى . 9 . گروه فهرست نگارى . اين مؤسّسه ، يك شعبه فعّال در شهر بيروت و يك شعبه نيز در مشهد مقدّس دارد و با بيش از پنجاه كشور جهان ، ارتباط علمى و فرهنگى دارد كه بخش عظيمى از فعّاليت هاى پژوهشى آن در سطح مراكز علمى خارجى و ايجاد ارتباط با آنها ، برعهده شعبه بيروت است . تاكنون بيش از پنجاه عنوان كتاب توسّط اين مؤسّسه ، تحقيق و منتشر شده كه بعضى از مهم ترين آنها به شرح ذيل است: 1 . مستدرك الوسائل (18 ج) ، 2. جامع المقاصد (13 ج) ، 3. وسائل الشيعة (20 ج)، 4. مستند الشيعة (19 ج) ، 5. مدارك الأحكام (8 ج)، 6. نهاية الدراية (6 ج) ، 7. اختيار معرفة الرجال (2 ج) ، 8 . مقباس الهداية فى علم الدراية (7 ج) ، 9 . الحديقة الهلالية (شرح دعاى هلال صحيفه سجّاديه)، 10 . مسائل على بن جعفر و مستدركاتها ، 11. كامل الزيارت ، 12 . قرب الإسناد . (1) و ... .

.


1- . برگرفته از مجله : آينه پژوهش ، ش8 .

ص: 256

2 . مؤسّسه تحقيقاتى ولى عصر عليه السلام

2 . مؤسّسه تحقيقاتى ولى عصر عليه السلاماين مؤسّسه در سال 1370 ش ، در شهر قم تأسيس گرديد. از اهداف مؤسّسه مى توان به اين موارد اشاره كرد : الف . تدوين دانش نامه هاى حديثى درباره ائمه عليهم السلام ؛ ب . تدوين دانش نامه هاى رجالى و تصحيفات «مسند كتب اربعه» ؛ ج . تهيّه نرم افزارهاى رجالى . برخى آثار اين مركز عبارت اند از: 1 . موسوعة الإمام الجواد عليه السلام ، 2. موسوعة الإمام الهادى عليه السلام ، 3. موسوعة الإمام العسكرى عليه السلام ، 4. الفضائل (از فضل بن شاذان)، 5. نرم افزار كشف الرجال . آثار در دست انجام: 1. موسوعة الإمام رضا عليه السلام ، 2. موسوعة الإمام الكاظم عليه السلام ، 3. الجامع فى الرجال (از مرحوم شيخ موسى زنجانى ، در 15 ج) ، 4. الهادى إلى وفيات الرجال ، 5 . مشارق أنوار اليقين .

.

ص: 257

3 . مركز تحقيقات دار الحديث

3 . مركز تحقيقات دار الحديث (1)اين مركز در سال 1374ش ، به همّت حجة الاسلام والمسلمين محمّد محمّدى رى شهرى ، در قم تأسيس گرديد، كه در كنار دانشكده علوم حديث (مستقر در شهر رى) ، يكى از اركان مؤسّسه علمى _ فرهنگى دار الحديث به شمار مى رود. (2) گروه هاى پژوهشى اين مركز ، عبارت اند از : 1 . گروه دانش نامه نگارى كه شامل واحدهاى : «تاريخ حديث» ، «سيره نگارى» ، «حديث ، فقه و حقوق» ، «حديث ، كلام و عقايد» و «تفسير حديثى» ، است . 2 . گروه رجال و مصطلحات حديث ، 3 . گروه احيا و تصحيح متون ، 4 . گروه ترجمه ، 5 . گروه فقه الحديث _ كه تا كنون واحدهاى «روان شناسى و حديث» ، و «جامعه شناسى و حديث» آن ، تشكيل شده است _ . اين مركز ، هدف هايى را دنبال مى كند كه اهمّ آنها عبارت اند از : الف . ايجاد بانك جامع حديث اسلامى و شناس نامه احاديث ؛ ب . پژوهش در علوم حديث (درايه ، رجال ، فقه الحديث و تاريخ حديث) و معارف حديثى . ج . تدوين دانش نامه ها و فرهنگ نامه هاى حديثى ؛ ه . تربيت محقّقان در حوزه هاى مختلف علوم حديث و ترويج معارف حديثى. برخى آثار منتشر شده اين مركز در موضوع حديث و علوم حديث ، عبارت اند از : 1 . ميزان الحكمة (15 ج) ، 2 . موسوعة الإمام على بن أبى طالب عليه السلام (12 ج) ، 3 . موسوعة الأحاديث الطبيّة (2 ج)، 4 . موسوعة العقائد الإسلامية (5 ج تاكنون) 5 . أهل البيت عليهم السلام فى الكتاب والسنة (2 ج)، 6 . الفصول المهمّة فى معرفة الأئمة عليهم السلام (2 ج)، 7 . الرسائل الرجالية (از كلباسى در 4 ج) ، 8 . رسائل فى دراية الحديث (2 ج)، 9 . الرّواشح السماوية، 10 . الحاشية على اُصول الكافى (از پنج مؤلّف ، تاكنون)، 11 . مكاتيب الأئمة عليهم السلام (4 ج ، تاكنون) ، 12 . فهرستگان نسخه هاى خطّى حديث و علوم حديث شيعه (7ج ، تاكنون) ، و بسيارى عناوين ديگر كه اغلب به فارسى نيز ترجمه شده است . برخى آثار منتشر شده اين مركز در موضوع معارف حديث ، عبارت اند از : 1 . پژوهشى در فرهنگ حيا . 2 . حسرت در نگاه قرآن و حديث . 3 . توسعه اقتصادى از نگاه قرآن و حديث . 4 . مناسبات جامعه شناسى و حديث . 5 . فرهنگ نامه ادب . 6 . حكمت نامه كودك (تربيت كودك از نگاه قرآن و حديث) ، و آثار ديگرى از اين دست . بعضى آثار در دست انجام ، عبارت اند از : 1 . موسوعة الإمام الحسين عليه السلام ، 2 . حكمت نامه پيامبر اعظم (15 ج) ، 3 . ترجمه منتخب ميزان الحكمة (به زبان هاى انگليسى ، روسى ، بوسنيايى و كُردى) ، 4 . تاريخ علم رجال ، 5 . تاريخ حديث شيعه (از قرن اوّل هجرى تا قرن پانزدهم) ، 6 . تأليف موسوعة ميزان الحكمة ، به صورت الفبايى كه پنج جلد آن تاكنون به چاپ رسيده است ، 7 . المناهج الروائية عند الشريف المرتضى ، 8 . چكيده پايان نامه هاى حديثى (ج2 به بعد) 9 . الكافى (تصحيح شده در 24 جلد) و پژوهش هاى بسيار ديگر كه در آينده ، شاهد نشر آنها خواهيم بود.

.


1- . نام اين مركز ، در سال 1384 ، به «پژوهشكده علوم و معارف حديث» تغيير يافت .
2- . مؤسسه علمى _ فرهنگى دار الحديث ، وابسته به آستان حضرت عبدالعظيم حسنى عليه السلام است و اطلاع رسانى در خصوص بخش هاى مختلف آن (پژوهشكده ، دانشكده ، دانشكده مجازى و انتشارات) ، از طريق ماه نامه محدّث صورت مى گيرد .

ص: 258

4 . بنياد نهج البلاغه

4 . بنياد نهج البلاغههسته اوّليه اين بنياد ، در سال 1350ش ، توسّط جمعى از فضلاى حوزه در تهران شكل گرفت و از سال 1364ش ، شعبه قم ، شروع به فعّاليت كرده است. مدير عامل بنياد ، حجة الاسلام والمسلمين سيدجمال الدين دين پرور است . مهم ترين اهداف اين بنياد ، عبارت است از : 1 . بررسى و تعميق علمى محتواى نهج البلاغه ؛ 2. آشنا ساختن عموم مردم ، بويژه نسل جوان با نهج البلاغه و انديشه هاى اميرمؤمنان ؛ 3. ترجمه نهج البلاغه به زبان هاى زنده دنيا و... . بعضى از آثار اين بنياد ، عبارت اند از: 1 . امامت از ديدگاه نهج البلاغه، 2 . انسان كامل از ديدگاه نهج البلاغه ، 3 . نهج البلاغه پارسى و... .

.

ص: 259

يادآورى

يادآورىبجز مراكز معرّفى شده ، مؤسّسات ديگرى هستند كه هدف اصلى آنها پژوهش در حوزه هايى غير از حديث و يا معارف اسلامى به صورت عام است ؛ امّا در كنار فعّاليت هاى خود ، به حديث و علوم مرتبط با آن نيز پرداخته اند و آثارى را عرضه كرده اند، كه از جمله آنها، «مؤسّسه پژوهشى علوم و معارف اسلامى» قم است ، با آثارى چون : المعجم المفهرس لألفاظ أحاديث بحار الأنوار (3 ج)، معجم أشعار المعصومين الواردة فى بحارالأنوار، معجم ألفاظ غررالحكم و دُرر الكلم (1) و نيز «مدرسة الإمام المهدى عليه السلام » قم كه برخى آثار حديثى شيخ صدوق و عوالم العلوم بحرانى و چند اثر حديثى ديگر را منتشر كرده است (2) و «مدرسة الإمام أمير المؤمنين» و «مؤسسه امير المؤمنين» كه هر كدام ، آثارى چند در حوزه نهج البلاغه و ادعيه ، در قم ، منتشر نموده اند و «پژوهشكده باقر العلوم» قم كه وابسته به سازمان تبليغات اسلامى است و موسوعة كلمات الإمام الحسين عليه السلام را منتشر كرده است و بخش تحقيقات كتاب خانه آيه اللّه مرعشى و واحد تحقيقات جامعه مدرّسين حوزه علميه قم و معاونت پژوهش دفتر تبليغات اسلامى قم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى) كه هر يك ، آثار متعدّدى در حوزه هاى حديث و رجال ، منتشر نموده اند و «مؤسسه معارف اسلامى» قم كه مدينة المعاجز و كتاب الغيبةى شيخ طوسى را در كارنامه خود دارد . بنياد پژوهش هاى اسلامى آستان قدس رضوى _ كه گروه پژوهشى «حديث» دارد _ نيز از اين جمله است . ديگر از اين مراكز ، «مجمع احياى فرهنگ اسلامى» است كه كتاب هاى نهج السعادة ، ترتيب الأمالى الأربعة و چند اثر ديگر را عرضه نموده است. (3)

.


1- . جهت اطّلاع بيشتر ، ر .ك : بشير 81 ، ص 58 _ 63 ؛ شناسه 83 ، ص172 .
2- . همان ، ص 212 _ 213 .
3- . جهت اطّلاع مبسوط از مؤسّسات و مراكز فعّال در حوزه معارف دينى ، ر .ك : بشير81 ؛ شناسه 83 (تهيّه شده در معاونت پژوهشى مركز مديريت حوزه علميه قم) و يا : علوم حديث ، ش 13 .

ص: 260

دو . مراكز آموزشى
1 . دانشكده علوم حديث

دو . مراكز آموزشى1 . دانشكده علوم حديثدانشكده علوم حديث _ كه سازمان مركزى آن در شهر رى مستقر است _ يكى از مؤسّسات آموزش عالى غير دولتى _ غير انتفاعى است كه در نوع خود (اختصاص به علوم حديث) ، در سطح كشور ، منحصر به فرد است و از سال 1378 ش ، فعّاليت آموزشى خود را در شهررى آغاز كرده است و از سال 1384 ، شعبه فعّالى نيز در قم دارد (كه مستقلّاً بدان خواهيم پرداخت) . اين دانشكده ، در واقع ، معاونت آموزشى مؤسسه علمى _ فرهنگى دار الحديث را تشكيل مى دهد. (1) از اهداف تأسيس اين دانشكده ، مى توان به اين موارد اشاره نمود : 1 . تربيت و تأمين دبيران و مربّيان متخصّص در علوم حديث و معارف دينى مورد نياز مراكز آموزشى ؛ 2. تربيت محقّقان و كارشناسانى در زمينه مطالعات و تحقيقات اسلامى در شاخه هاى مرتبط با علوم حديث ؛ 3. تربيت مبلّغان معارف اسلامى آشنا به علوم حديث براى داخل و خارج از كشور و ... . پذيرش دانشجو در اين دانشكده ، از طريق آزمون سراسرى صورت مى گيرد و به دانش آموختگان ، مدرك رسمى كارشناسى و كارشناسى ارشد اعطا مى شود.

.


1- . معاونت پژوهشى اين مؤسسه نيز «پژوهشكده علوم و معارف حديث» است كه پيش تر ، از آن ، با عنوان «مركز تحقيقات دار الحديث» ياد كرديم .

ص: 261

واحدهاى درسى
2 . دانشكده علوم حديث قم

واحدهاى درسىتعداد واحدهاى درسى در مقطع كارشناسى علوم حديث ، 135 واحد به شرح زير است: 1. دروس عمومى در دوازده واحد (ادبيات فارسى، زبان خارجى، تربيت بدنى، تعليم و تربيت اسلامى، انقلاب اسلامى و ريشه هاى آن) ؛ 2. دروس پايه ، در هفتاد واحد (اخلاق، تاريخ اسلام، سيره پيشوايان دينى، زبان تخصّصى، كلام و عقايد اسلامى، تفسير مقدّماتى، صرف و نحوكاربردى، قرائت و درك مفاهيم متون حديثى و تفسيرى، قرائت و تجويد قرآن، علوم بلاغى، قرائت مطبوعات و مكالمه عربى و...) ؛ 3. دروس تخصّصى در 53 واحد (كتابت و تدوين حديث، شناخت محدّثان و جوامع حديثى متقدّم و متأخّر ، آشنايى با علم رجال، فقه الحديث و...) . اين دانشكده ، داراى كتاب خانه تخصّصى علوم حديث ، با 25 هزار جلد و با ظرفيت 250 هزار جلد كتاب ، با تالارهاى جداگانه براى برادران و خواهران است . گفتنى است كه دوره كارشناسى ارشد اين دانشكده ، در سال 1382 ش ، به راه افتاده و تاكنون ، حدود پنجاه دانشجو پذيرش نموده است .

2 . دانشكده علوم حديث قمدانشكده علوم حديث قم _ كه شعبه اى از دانشكده علوم حديث شهررى است _ ، در شهريور 1384 ، فعّاليت خود را آغاز كرد و از بهمن ماه همان سال ، كار آموزشى خود را با پذيرش 21 دانشجو آغاز نمود . اين دانشكده ، در حال حاضر ، تنها از طلّاب علوم دينى دانشجو مى پذيرد و دانشجويان اين مركز ، در دو مقطع كارشناسى ارشد و دكترى تحصيل مى كنند . دانشكده علوم حديث قم ، تاكنون دو دوره آزمون كارشناسى ارشد در رشته «علوم حديث» در سه گرايش : «تفسير اثرى (روايى)» ، «كلام و عقايد» و «نهج البلاغه» برگزار كرده و هم اكنون از بين طلّاب علاقه مند ، تعداد 46 دانشجو در اين مقطع، پذيرفته است . همچنين يك دوره آزمون در مقطع دكترى ، رشته «مدرّسى معارف اسلامى ، گرايش قرآن و متون اسلامى» برگزار نموده است كه تعداد نُه دانشجو در اين مقطع نيز پذيرفته شده اند و هم اكنون مجموع دانشجويان شاغل به تحصيل ، 55 نفر هستند . از ويژگى هاى اين دانشكده ، همجوارى آن با حوزه علميه قم و با «پژوهشكده علوم و معارف حديث» و نيز «كتاب خانه تخصّصى حديث» ، بزرگ ترين كتاب خانه تخصّصى حديث در ايران است . اين ويژگى ها از يك سو ، امكان استفاده از اساتيد فاضل در عرصه حديث را براى آن فراهم آورده است و از سوى ديگر ، دستيابى به منابع مورد نياز را در پژوهش و تدوين رساله ها و پايان نامه ها براى دانشجويان آن ، تسهيل نموده است .

.

ص: 262

3 . دانشكده مجازى علوم حديث

3 . دانشكده مجازى علوم حديثاين دانشكده نيز وابسته به دانشكده علوم حديث شهر رى است كه به صورت كاملاً غير حضورى و صرفاً در محيط مجازى (اينترنت) فعاليت دارد و از طريق اينترنت ، در مقطع كارشناسى ، دانشجو مى گيرد و به فارغ التحصيلان ، مدرك رسمى كارشناسى مورد تأييد وزارت علوم ، اعطا مى كند . واحدهاى درسى اين دانشكده ، همان واحدهاى درسى مقطع كارشناسى علوم حديث (در شهر رى) است كه به صورت تعاملى و چند رسانه اى ، در فضاى مجازى عرضه مى شود . اين دانشكده ، اوّلين دانشكده مجازى داراى مجوّز رسمى در جمهورى اسلامى ايران است و بخش فارسى آن ، از مهرماه 1385 ، اقدام به گرفتن دانشجو نموده است . بخش عربى دانشكده نيز از سال 1386 ، فعاليت آموزشى خود را آغاز خواهد كرد . 1

.

ص: 263

4 . مركز تخصّصى حديث (در حوزه علميه قم)

4 . مركز تخصّصى حديث (در حوزه علميه قم)اين مركز ، يكى از مراكز وابسته به شوراى مديريت حوزه علميه قم است كه جهت تربيت طلّاب متخصّص ، در حوزه حديث و علوم مرتبط با آن ، در سال 1381 ش ، تأسيس گرديد. طلّاب سطحِ يكِ حوزه علميه با شركت در آزمون اختصاصى اين رشته و پذيرفته شدن ، مى توانند طى سه سال تحصيل ، مدرك سطح دو (كارشناسى) را اخذ نمايند . تعداد واحدهاى اين رشته ، جمعا 132 واحد است كه هفتاد واحد ، مربوط به دروس پايه و 62 واحد ، مربوط به دروس اختصاصى است. بعضى از واحدهاى دروس پايه عبارت اند از: تاريخ اسلام، سيره پيشوايان، منطق، زبان تخصّصى، كلام و عقايد، تفسير مقدّماتى، صرف و نحو كاربردى، قرائت و درك مفاهيم متون حديثى، قرائت و درك مفاهيم متون تفسيرى و متون فقهى، آشنايى با اصول فقه، ترجمه عربى به فارسى و بالعكس، آشنايى با فِرَق اسلامى، آشنايى با اديان توحيدى و... . بعضى از دروس اختصاصى نيز عبارت اند از: علم الحديث، تاريخ حديث، جوامع اوّليه حديث شيعه، متون اصلى حديث شيعه، جوامع حديثى متأخّر شيعه، جوامع حديثى اهل سنّت، كتب ادعيه و زيارات، نهج البلاغه و شروح آن، آشنايى با علم رجال، مصطلح الحديث، تفسير روايى، علوم قرآن ، مبانى نقد حديث، شيوه هاى تصحيح متون و... .

.

ص: 264

5 . مركز تخصّصى نهج البلاغه (در حوزه علميه قم)
سه . مراكز تحقيقات رايانه اى
1 . مركز تحقيقات كامپيوترى علوم اسلامى
2 . مركز تحقيقات رايانه اى حوزه علميه اصفهان

5 . مركز تخصّصى نهج البلاغه (در حوزه علميه قم)اين مركز _ كه در سال 1382 تأسيس شده است _ ، از مراكز آموزش تخصصى وابسته به شوراى مديريت حوزه علميه قم است و صرفاً در مقطع كارشناسى ارشد (سطح 3 حوزوى) و از ميان طلّاب ، دانشجو مى پذيرد .

سه . مراكز تحقيقات رايانه اى1 . مركز تحقيقات كامپيوترى علوم اسلامىاين مركز ، در سال 1368 ش ، زير نظر دفتر مقام معظّم رهبرى در قم تأسيس گرديد و مهم ترين هدف آن، اشاعه فرهنگ اسلامى و تسهيل دستيابى به منابع و متون دينى با بهره گيرى از امكانات رايانه اى بوده است. در همين راستا، اين مركز تا كنون نرم افزارهاى متعدّدى توليد نموده كه برخى از آنها مرتبط با حديث و علوم حديث است ، مثل : 1. جامع الأحاديث، 2 . نور الجنان (ادعيه و زيارات)، 3. دراية النور (رجال). اين مركز ، چند نرم افزار ديگر نيز در دست تهيّه دارد ، از جمله : 1. معجم موضوعى بحار الأنوار ، 2. معجم موضوعى وسائل الشيعة ، و... .

2 . مركز تحقيقات رايانه اى حوزه علميه اصفهاناين مركز در اصفهان و به سال 1377 ش ، به دستور آية اللّه حسين مظاهرى ، با هدف به كارگيرى علوم رايانه اى در خدمت معارف اسلامى تأسيس شد و در بدو تأسيس، به برگزارى كلاس هاى آموزشى رايانه در سطوح مختلف براى طلّاب و خانواده هاى آنان پرداخت و پس از آن ، تحقيق و پژوهش در علوم دينى را آغاز كرد . حاصل اين پژوهش ها، توليد نرم افزارهاى متعدّدى است كه به برخى از آنها اشاره مى شود: 1 . فيض ناتمام ؛ 2 . دانش نامه جامع «نهج البلاغه» ؛ 3 . دانش نامه «صحيفه سجاديّه» ؛ 4 . مدينة العلم (كتاب خانه تخصّصى پيامبر صلى الله عليه و آله ) ؛ 5 . باب العلم (كتاب خانه تخصصى امام على عليه السلام ) ؛ 6 . ريحانه (كتاب خانه تخصّصى فاطمه زهرا عليهاالسلام) ؛ 7 . موعود (كتاب خانه تخصصى امام مهدى عليه السلام ) ؛ 8 . مشاهير . در اين جا به معرّفى اجمالى برخى از اين نرم افزارها مى پردازيم :

.

ص: 265

لوح فشرده «فيض ناتمام»
لوح فشرده «دانش نامه جامع نهج البلاغه»
لوح فشرده «دانش نامه جامع صحيفه سجاديّه»
3 . مركز المعجم الفقهى

لوح فشرده «فيض ناتمام»شامل متن كامل قرآن كريم با ترجمه آية اللّه ناصر مكارم شيرازى و تفسير نمونه ، متن كامل نهج البلاغه با ترجمه و شرح ، متن كامل صحيفه سجاديه با ترجمه و شرح ، ترتيل كامل قرآن همراه با قرائت نهج البلاغه و صحيفه سجّاديه است .

لوح فشرده «دانش نامه جامع نهج البلاغه»شامل متن كامل نهج البلاغه ، همراه با 57 ترجمه و 143 جلد شرح آن ، نمايش يكهزار و ششصد موضوع متنوّع با روش ساختار درختى ، لغت نامه ، نمايش مصادر خطبه ها ، نامه ها و حكمت ها ، أعلام و شخصيت هاى نهج البلاغه با زندگى نامه آنها ، نمايش قديمى ترين نسخه هاى خطّى آن ، احاديث نبوى ، نسخه بدل ها امثال نهج البلاغه ، امكان مقابله ترجمه ها و شرح هاى اين كتاب است .

لوح فشرده «دانش نامه جامع صحيفه سجاديّه»شامل تلاوت كامل صحيفه سجاديه با صوتى دل نشين ، متن 35 جلد ترجمه و پنجاه جلد شرح صحيفه سجاديه ، متن 25 جلد كتاب درباره سخنان و دعاهاى امام سجّاد عليه السلام ، لغت نامه صحيفه سجاديه ، امكان مقابله ترجمه ها و شرح هاى آن با يكديگر كتاب نامه تخصّصى صحيفه ، كتاب شناسى و معجم كامل الفاظ آن است .

3 . مركز المعجم الفقهىاين مركز ، جهت تسهيل در مراجعه به مصادر فقهى ، در سال 1367 ش ، زير نظر دفتر آية اللّه گلپايگانى تأسيس گرديد و در همين راستا ، نرم افزار جامع كتب فقهى شيعه و اهل سنّت و ديگر منابع مرتبط با اين حوزه را تهيّه و تحت عنوان «المعجم الفقهى» عرضه نموده كه حاوى بيش از سه هزار كتاب فقهى، حديثى، تاريخى، و لغت است . (1)

.


1- . اين نرم افزار در بخش «نرم افزارهاى حديثى» ، اجمالاً معرّفى خواهد شد .

ص: 266

نشريات و نرم افزارهاى حديثى
يك . نشريات حديثى
اشاره

نشريات و نرم افزارهاى حديثىيك . نشريات حديثىيكى ديگر از ابعاد گسترش حديث در سال هاى اخير، پديد آمدن نشريات تخصّصى حديثى است. گرچه در سال هاى گذشته، در نشريات اسلامى ، مقالاتى به صورت جسته و گريخته در زمينه حديث و علوم حديث منتشر مى شد ، امّا هيچ نشريه مستقلى در اين زمينه وجود نداشت. تاكنون پنج نشريه تخصّصى حديثى منتشر شده كه به ترتيب زمانى ، معرّفى خواهند شد . (1) البته نشريات ديگرى نيز وجود دارند كه بعضى از شماره هاى خود را به حوزه حديث اختصاص داده اند يا به صورت جدّى در هر شماره به مطالب حديثى هم پرداخته اند كه صرفا به نام بردن از آنها اكتفا مى شود : _ سفينه، صاحب امتياز: مؤسّسه فرهنگى نبأ مبين، مدير مسئول: محمّد حسين شهرى. _ پژوهش نامه قرآن و حديث ، صاحب امتياز: دانشگاه قم، مدير مسئول: جعفر نكونام . _ تحقيقات قرآن و حديث ، صاحب امتياز: دانشگاه الزهراء، مدير مسئول: پروين بهارزاده . _ محدّث ، صاحب امتياز : مؤسسه علمى _ فرهنگى دار الحديث ، مدير مسئول و سردبير : هادى ربّانى خواه .

.


1- . ر . ك : «نشريات حديثى در ايران» ، هادى ربّانى : علوم حديث ، ش 34 ، ص 190 _ 195 .

ص: 267

1 . علوم حديث
2 . ميراث حديث شيعه

1 . علوم حديثعلوم حديث، نخستين نشريه اى است كه به صورت علمى _ تخصّصى در زمينه حديث و علوم مربوط به آن، منتشر مى شود و اهداف زير را دنبال مى كند: يك . گسترش و نشر فرهنگ حديث و سنّت ؛ دو . تبيين جايگاه حديث و سنّت در اسلام شناسى ؛ سه . رسيدن به قواعد روشن در مسير فهم سنّت و حديث ؛ چهار . ارائه معيارهاى روشن براى پالايش حديث ؛ پنج . معرّفى و احياى حديث شيعه و اهل سنّت ؛ شش . ارائه ديدگاه هاى نو در عرصه حديث پژوهى ؛ هفت . معرّفى پژوهشگران و پژوهش هاى برجسته حديثى. صاحب امتياز اين نشريه ، دانشكده علوم حديث ، مدير مسئول آن ، محمّد محمدى نيك (رى شهرى) و سردبير آن ، مهدى مهريزى است . علوم حديث ، در قالب فصل نامه ، در قطع وزيرى و به زبان فارسى در قم انتشار مى يابد و از پاييز 1375 تاكنون، هر فصل، به صورت منظّم منتشر شده و در 42 شماره، ده ها مقاله تخصّصى و اطّلاع رسانى و گفتگو و ... را عرضه نموده است. بخش هاى مختلف نشريه عبارت اند از: سرمقاله، مقالات، گفتگو، نقد و معرّفى، و اطّلاع رسانى. حجم هر شماره ، حدود دويست تا سيصد صفحه است. اين فصل نامه ، در سال 1385 ، موفق به اخذ درجه «علمى _ پژوهشى» ، از وزارت علوم ، تحقيقات و فناورى گرديد .

2 . ميراث حديث شيعهميراث حديث شيعه، عنوان سلسله دفترهايى است كه به عرضه ميراث مكتوب شيعى در حوزه حديث و علوم حديث، نظر دارد. در اين مجموعه، رساله هاى مختصرى كه در حجم يك كتاب نيستند و تاكنون منتشر نشده يا به شكل مطلوبى در اختيار محقّقان قرار نگرفته اند، تصحيح و احيا مى شوند. هر يك از اين دفترها داراى پنج بخش است: يك ، متون حديث . در اين بخش ، نسخه ها و رساله هايى كه حاوى اربعين هاى حديثى، كلمات قصار، گزيده هاى موضوعى و... باشد، جاى مى گيرند ؛ دو ، شرح و ترجمه حديث . رساله هايى كه به شرح احاديث اختصاص دارند ، با ترجمه هاى كهنى كه از پاره اى روايات صورت پذيرفته (به صورت نثر يا نظم) ، در اين بخش مى آيد. سه ، علوم حديث . رساله هايى در زمينه رجال، مصطلح الحديث، غريب الحديث، اصول و قواعد فقه الحديث و ديگر شاخه هاى علوم حديث، در اين بخش نشر مى يابند. چهار ، اجازات . اجازاتى كه در ميان عالمان شيعى، محدّثان و فقيهان مبادله شده و پشتوانه درستى نقل هاست _ و امانتدارى و دقّت اين بزرگان را در حوزه سنّت معصومان عليهم السلام نشان مى دهد _ در اين قسمت قرار مى گيرند . پنج ، معرّفى نسخه ها . نسخه هاى مربوط به رساله هايى كه در حدّ يك كتاب است، يا نسخه تازه اى از كتب و رساله هاى چاپ شده كه بر اعتبار آن كتاب و رساله مى افزايد، در اين بخش معرّفى خواهد شد. از سال 1377 ش ، هر سال ، دو دفتر از اين مجموعه منتشر شده و تاكنون (زمستان 1385)، شانزده شماره از آن ، منتشر گرديده است كه مشتمل بر بيش از يكصد و سى رساله در موضوعات پيش گفته است . ميراث حديث شيعه ، به كوشش مهدى مهريزى و على صدرايى خويى ، در مركز تحقيقات دار الحديث در شهر قم ، فراهم مى آيد و حجم صفحات آن ، حدود پانصد تا ششصد صفحه است . در پايان هر دفتر هم، فهرست جامعى از شماره هاى گذشته ، ارائه مى شود .

.

ص: 268

. .

ص: 269

3 . علوم الحديث
4 . نهج البلاغه

3 . علوم الحديثعلوم الحديث، نشريه اى است علمى _ تخصّصى در زمينه حديث و علوم مرتبط به آن كه با هدف انتشار پژوهش هاى مرتبط با حديث و علوم حديث و معرّفى محدثان بزرگ و آثار آنان و نقد و بررسى در حوزه حديث و آثار حديثى و تصحيح برخى از نسخه هاى كمياب حديثى و اطّلاع رسانى در حوزه فعّاليت هاى حديث، منتشر مى شود. صاحب امتياز اين نشريه ، دانشكده علوم حديث و مدير مسئول آن ، محمّد محمدى نيك (رى شهرى) و سردبير آن ، سيّد على قاضى عسكر است . علوم الحديث ، به صورت دو فصل نامه ، در قطع وزيرى و به زبان عربى از محرّم 1418 قمرى (اردى بهشت 1376) در شهر رى منتشر شده است. تاكنون شماره بيستم مجله (1427 ق) به چاپ رسيده است . بخش هاى مختلف نشريه ، عبارت اند از: سرمقاله، پژوهش هاى حديثى، علوم حديث، محدّثان و آثارشان، نقد و بررسى، نسخه هاى حديثى كمياب، و گزارش فعّاليت هاى حديثى. حجم صفحات علوم الحديث، در هر شماره، حدود سيصد تا چهارصد صفحه است.

4 . نهج البلاغهفصل نامه پژوهشى و اطّلاع رسانى نهج البلاغه ، نشريه اى است تخصّصى كه به معرّفى آثار و تحقيقات مرتبط با نهج البلاغه و سيره امام على عليه السلام و نيز طرح ها و نظريات مرتبط با آن مى پردازد. همچنين ، در زمينه اطّلاع رسانى ، از پژوهش هاى انديشمندان و پژوهشگران در حوزه هاى ياد شده و ارائه ديدگاه هاى آموزشى آنان ، بهره مى گيرد . صاحب امتياز اين نشريه ، بنياد نهج البلاغه و مدير مسئول آن ، سيّد جمال الدين دين پرور است . اين نشريه ، در قالب فصل نامه ، در قطع وزيرى و به زبان فارسى از پاييز 1380 در تهران منتشر شده است. جديدترين شماره انتشار يافته آن ، شماره 16 _ 17 است كه در اسفند 1385 ، منتشر شده است. بخش هاى مختلف نشريه عبارت اند از: مقالات، گفتگو، معرّفى كتاب و گزارش. بخش معرّفى كتاب ، خود ، حاوى معرّفى آثار، تازه هاى نشر و معرّفى پايان نامه هاست. فصل نامه نهج البلاغه ، از شماره چهار ، هر شماره اختصاص به يك موضوع يافته است. شماره 4 و 5 ، ويژه «رهبرى و حكومت اسلامى» است و شماره 6 به «شريف رضى رحمه الله» اختصاص يافته است. شماره 7 و 8 ، ويژه «اوضاع سياسى، اجتماعى دوران حضرت على عليه السلام » است و شماره 9 و 10 ، اختصاص به «عزّت و كرامت انسان ، با نگاه خاص به مسئله زنان» دارد .

.

ص: 270

5 . حديث انديشه

5 . حديث انديشهحديث انديشه، دو فصل نامه اى است تخصّصى در حوزه حديث و علوم حديث ، كه به كوشش معاونت پژوهشى دانشكده علوم حديث ، انتشار مى يابد و اين اهداف را دنبال مى كند: 1 . تلاش براى هدايت و تقويت روحيه پژوهش در ميان دانشجويان ؛ 2 . آشناسازى دانشجويان با منابع مطالعاتى در حوزه علوم اسلامى ؛ 3 . ارائه فعّاليت هاى علمى و تحقيقاتى دانشجويان ؛ 4 . ارائه فعّاليت هاى علمى _ تحقيقاتى استادان ، با هدف تقويت بنيه علمى دانشجويان ؛ 5 . فراهم سازى زمينه نقد مقالات علمى _ پژوهشى ؛ 6 . تقويت توان نويسندگى و تأليف در دانشجويان . صاحب امتياز حديث انديشه، دانشكده علوم حديث است و مدير مسئولى آن را در دوره دوم انتشار ، آيه اللّه محمّد محمّدى رى شهرى بر عهده دارد. اين نشريّه ، در قطع وزيرى و به زبان فارسى منتشر مى شود. شماره نخست از دوره اوّل انتشار اين نشريّه ، در بهار 1381 منتشر شد . پيش از انتشار منظّم آن ، سه پيش شماره به چاپ رسيد كه پيش شماره اوّل در تابستان 1379 منتشر شد. حديث انديشه ، در اين دوره ، فصل نامه اى داخلى ، دانشجويى و علمى _ اطلاع رسانى بود . آخرين شماره انتشار يافته دوره اوّل حديث انديشه، شماره 16 (اسفند 1384) است كه تا اين شماره با مدير مسئولى سيّدحميد محمودزاده حسينى منتشر گرديده است . دوره جديد (دوم) انتشار حديث انديشه ، از بهار 1385 و با سردبيرى خانم شادى نفيسى آغاز شده است كه دوفصل نامه است و گستره كشورى دارد . بخش هاى مختلف نشريه عبارت اند از: سرمقاله، مقالات، ترجمه و معرّفى كتاب. * در سال هاى اخير ، دو نشريه حديثى ديگر نيز در ايران منتشر شدند كه انتشار آنها دوامى نيافت : يكى فصل نامه عربى النهج به مدير مسئولى و سردبيرى خُضير جعفر كه ويژه پژوهش هاى نهج البلاغه بود و نخستين شماره آن ، در تهران ، در پاييز 1376 (1997م/ 1418ق) منتشر گرديد و ديگرى ، فصل نامه زندگى كه چهار شماره از آن ، از پاييز 1378 تا بهار 1380 منتشر شد . اين نشريه ، ويژه جوانان (مشتمل بر : مقالات ، گفتگو ، معرّفى كتاب ، مشاوره و بخش ادبى) ، داراى قطع وزيرى و طرّاحى چهار رنگ بود كه از سوى مركز تحقيقات دار الحديث ، انتشار مى يافت . مدير مسئول زندگى ، مهدى مهريزى و دبير تحريريه آن ، محمدهادى خالقى و نشريه ، داراى شوراى سياست گذارى اى متشكل از كارشناسان بود .

.

ص: 271

دو . نرم افزارهاى حديثى
اشاره

دو . نرم افزارهاى حديثىگستردگى آثار حديثى و مباحث مرتبط با حديث و علوم حديث چون رجال ، درايه ، فقه الحديث و ... ، بخصوص در دهه هاى اخير ، نشان از پژوهش هاى بسيار در اين عرصه دارد . اين پژوهش ها در گذشته به سبك سنّتى، يعنى به صورت تتبّع در كتاب ها، نسخ خطّى و رساله ها بود كه گذشته از صرف وقت و انرژى فراوان ، احتمال اشتباه، تكرار يا افتادگى و نقص در آن بسيار بود . (1) در عصر حاضر ، به دليل تحوّلات اساسى در شيوه هاى تحقيق و نيز به كارگيرى فن آورى ، امكان تحقيق و تفحّص در احاديث، فزون تر شده است. پيشرفت رايانه ها با ويژگى هاى انحصارى ، از قبيل دقّت، سرعت، قابليّت و سهولت، زمينه نوينى را در كشف معارف الهى و حلّ مسائل پيچيده به مدد احاديث ، فراهم آورده است. لذا در دهه اخير، پژوهشگران و مؤسّسات تحقيقاتى، در خصوص توليد نرم افزارهاى حديثى، تلاش فراوان نموده اند و اكنون محقّقان و مشتاقانِ حديث، مى توانند از اين برنامه ها و نتايج اين تحقيقات ، به بهترين نحو استفاده كنند . اينك به معرّفى چند مورد از مهم ترين نرم افزارهاى حديثى مى پردازيم.

.


1- . ناگفته نماند كه بعضى از آثار گذشتگان ، با وجود كمبودهاى گفته شده ، از حيث دقّت و جامع بودن ، تحسين برانگيز است و نشان از همّت و تعهّد مؤلّفان آنها دارد .

ص: 272

1 . نرم افزار «الآيات الواردة فى الأحاديث الشريفة»

1 . نرم افزار «الآيات الواردة فى الأحاديث الشريفة»اين نرم افزار، در قم و توسّط مركز كامپيوتر واحد تحقيقات اسلامى بنياد بعثت ، تهيّه شده و مرجع نسبتا كاملى براى شناسايى احاديث تفسير كننده آيات قرآن كريم است . اطّلاعات اين نرم افزار، از احاديث تفسيرىِ بيش از دويست اثر از مصادر اوّليه و از كتب غير تفسيرى شيعه و اهل سنّت (كه در آنها تفسير يا تأويل آيه اى ذكر شده و يا به آيه اى استدلال و استشهاد گرديده) استخراج شده است. اين نرم افزار ، داراى توانايى هاى زير است : _ دستيابى به كلّ رواياتى كه آيه مورد نظر در آن روايات به نحوى بيان شده است ؛ _ جستجوى احاديثى كه در آنها، آيه مورد نظر با راوى مشخّص باشد ؛ _ جستجوى احاديث مربوط به آيه خاص (كه فقط شماره آيه موجود است) ؛ _ جستجوى تفسير قرآن صورت گرفته توسّط معصومان (بدين صورت كه اگر بخواهيم بيان هر يك از معصومان عليهم السلام درباره آيات قرآن را بيابيم و اطّلاعاتمان فقط در حدّ دانستن نام معصوم باشد، جهت يافتن كلّيه سخنان آن معصوم، تنها با دادن نام معصوم، به مصادر و آيات تفسير شده دسترس پيدا مى كنيم) ؛ _ جستجوى كلّ احاديث تفسيرى كتاب مورد نظر (در اين قسمت، رواياتى كه در آنها به نحوى به بيان آيات پرداخته شده، از يك كتاب روايى استخراج مى گردد) ؛ _ توانايى افزودن و اصلاح نشانى هاى جديد احاديث ؛ علاوه بر اينها، اين برنامه ، قابليت اجرا در برنامه هاى رايانه اى ساده با حدّاقل امكانات را دارد و حجم كم برنامه نسبت به تعداد كتب استخراج شده ، از ديگر ويژگى هاى آن است .

.

ص: 273

2 . نرم افزار «المعجم الفقهى 3»

2 . نرم افزار «المعجم الفقهى 3»اين نرم افزار ، توسّط مركز معجم فقهى آية اللّه گلپايگانى تهيّه شده است. هدف اصلى طرّاحان اين نرم افزار، صرفه جويى در وقّت محقّقان و بازيابى سريع و آسان مسائل فقهى از متون اسلامى و دستيابى به نظر فقها بوده است. از اين رو، متنِ مهم ترين كتب فقهى مذهب اهل بيت عليهم السلام و ديگر مذاهب (زيدى، شافعى، حنفى، مالكى، حنبلى و ظاهرى)، همچنين مهم ترين كتب تفسير روايى و كتب حديث شيعه و سنّى به رايانه داده شده است. در بخش احاديث، چون مهم ترين مصادر فقه شيعه و سنّى ، همان مصادر حديثى آنها هستند ، مصادر حديثى و نيز تفاسير روايى آنها وارد شده است . لذا اين برنامه را مى توان از نرم افزارهاى حديثى به شمار آورد؛ چرا كه اين برنامه ، كلّيه احاديثى را كه در مصادر فقه ذكر شده اند ، در خود دارد و منبع خوبى براى تحقيق در احاديث فقهى است . نرم افزار معجم فقهى ، داراى ويژگى هايى اساسى و مهمّى است كه اجمالاً عبارت اند از: الف. مهم ترين مصادر فقه، حديث و آنچه كه مربوط به آنهاست (از اصول فقه، تفسير، رجال، لغت و...) گردآورى شده است كه تعداد مجلّدات آنها به يكهزار و يكصد جلد مى رسد ؛ ب. سرعت در جستجو و جمع آورى مواد علمى براى موضوع دلخواه كه معدّل جستجوى يك كلمه (با شرط مطابق) در يك دستگاه معمولى، حدود يكهزار جلد در دقيقه است؛ ج. ارائه انواع خدماتى كه محقّق به آنها احتياج دارد؛ مانند انواع جستجوها، گرفتن فيش هاى علمى، بازنمودن موضوعات، انتخاب نوع چاپ و حروف چاپ، انتخاب رنگ و... . اين برنامه ، داراى مِنوهاى متعدّد است، از جمله: _ مطالعه . اين مِنو ، حاوى گزينه هايى جهت مطالعه كتب و مقدّمه هايشان ، و نيز مشاهده ابواب كتب و فهرست آنهاست . در قسمت كتاب هاى موجود، اطّلاعاتى از قبيل رديف، نام كتاب، نام مؤلّف و تعداد جلدها ظاهر مى شود. _ جستجو . اين مِنو ، داراى سه نوع جستجو است: 1 . جستجوى كلمات كه در آن با تعيين نوع جستجو (جستجوى مطابق، مشابه، مشتق، با پيشوند) و محدوده جستجو (كتاب خاص، كتب انتخابى، باب انتخاب شده تمام كتاب ها) مى توان به جستجو پرداخت ؛ 2 . جستجوى يك جمله كه در اين گزينه، امكان جستجوى يك جمله وجود دارد . با انتخاب جمله و تعيين محدوده و نحوه جستجو (سريع يا دقيق) ، مطلب مورد نظر ، قابل بازيابى است . 3 . جستجوى تركيبى . منظور از جستجوى تركيبى ، اين است كه اگر كلمه اى را با وجود يا عدم وجود كلمه ديگرى بخواهيم، جستجو انجام مى شود. نحوه جستجو و تعيين محدوده، مثل موارد گذشته است و در تمام اين موارد، مشاهده متن كتاب ها نيز ممكن است . _ موضوعات . با استفاده از گزينه هاى اين مِنو ، مى توان از متون كتاب، عبارات مربوط به موضوع دلخواه را با استفاده از امكان فيش بردارى، در قسمت موضوع ، جمع آورى نمود و يك تحقيق كامل از آن موضوع به عمل آورد. گفتنى است كه اين برنامه، به دو زبان عربى و فارسى، قابل استفاده است و از سال 1383 ، كليه حقوق آن ، به مؤسسه آل البيت عليهم السلام (وابسته به دفتر آيه اللّه سيدعلى سيستانى) واگذار گرديده است .

.

ص: 274

. .

ص: 275

3 . نرم افزار «جامع الأحاديث 5/2»

3. نرم افزار «جامع الأحاديث 5/2»اين نرم افزار ، يكى از بهترين نرم افزارهاى كاربردى در حوزه دين و علوم اسلامى به شمار مى رود و محصول تلاش مركز تحقيقات كامپيوترى علوم اسلامى است و مجموعه اطّلاعات آن ، مشتمل بر 187 عنوان كتاب از منابع معتبر و مهم اسلامى است . مشتمل بودن «جامع الأحاديث» بر منابع گوناگون ، همچون : حديث، تفسير، لغت و تاريخ، قابليت انتخاب به صورت هاى مختلف، انتقال اطّلاعات بدون هيچ محدوديتى، امكانات پژوهشى همچون: حاشيه نويسى، نمايه زنى، علامت گذارى و امكان جستجوى پيشرفته و امكان تبديل اطّلاعات به برنامه هاى ديگر با استفاده از مبدّل برنامه (نور مبدّل) ، همه از مزاياى نرم افزار ياد شده به شمار مى آيد . يكى از ويژگى هاى ارزشمند نرم افزار «نور 5/2» ، قابليت جستجوى احاديث مرتبط با آيه انتخابى و امكان تفسير آيات به وسيله روايات است . با كمك اين قابليت ، كاربَر مى تواند كلّيه روايات و يا عباراتى را كه به نحوى در كتب روايى شيعه درباره يك آيه به صورت تفسير يا توضيح آمده ، جستجو كند و بدين ترتيب ، به بزرگ ترين مجموعه تفسير روايى شيعه دسترس پيدا كند. از ميان 187 عنوان كتاب و منبع موجود در اين نرم افزار ، هفت عنوان به موضوع تفسير و علوم قرآن اختصاص يافته است كه عبارت اند از: تأويل الآيات ، التفسير المنسوب إلى الإمام العسكرى عليه السلام ، تفسير العيّاشى ، تفسير القمّى ، تفسير فرات الكوفى، شواهد التنزيل و متشابه القرآن . اگر چه اين نرم افزار را نمى توان به طور مستقل يك نرم افزار تفسيرى به شمار آورد ؛ امّا در دستيابى به متن تفاسير روايى ، نقش مهمّى را ايفا مى كند و مجموعه اى نفيس از احاديث تفسيرى را در معرض استفاده محقّقان قرار مى دهد.

.

ص: 276

4 . نرم افزار «دانش نامه جامع نهج البلاغه»

4. نرم افزار «دانش نامه جامع نهج البلاغه» (1)نرم افزار «دانش نامه جامع نهج البلاغه» ، كامل ترين نرم افزار در نوع خود است كه خدماتش را به سه زبان فارسى، عربى و انگليسى، ارائه مى كند و در بر گيرنده صدها جلد كتاب به صورت تطبيقى، هزاران موضوع با ساختار درختى، قديمى ترين نسخه هاى خطّى نهج البلاغه، نمايه آيات قرآن و احاديث نبوى، مصادر، اَعلام، امثال و حِكَم نهج البلاغه و ده ها امكان پژوهشى و كاربردى ديگر است. اين نرم افزار، توسّط «مركز تحقيقات رايانه اى حوزه علميه اصفهان» توليد شده است. اين نرم افزار، شامل متن كامل و اعراب گذارى شده نهج البلاغه و بسيارى از ترجمه ها و شروح آن (به نظم و نثر) است كه بالغ بر صدها جلد كتاب مى شود و به هفت زبان فارسى، عربى، انگليسى، فرانسوى، ايتاليايى، اسپانيايى و اردو است . از ويژگى هاى اصلى برنامه، وجود فهرست هاى مختلف از نهج البلاغه در آن است كه در حين نمايش متن، مى توان از آنها بهره جُست. همچنين ، امكان مقايسه متون ترجمه يا شرح با يكديگر را مى توان از ويژگى هاى آن برشمرد. اين برنامه، در چند بخش تدوين يافته كه عبارت اند از: نمايش، موضوعات، معجم، آيات، احاديث، مصادر، اَعلام (شخصيت ها)، امثال و امكانات. نمايش . در اين بخش، امكان نمايش متن نهج البلاغه و نيز امكان نمايش تصاوير نسخه خطّى همان صفحه از نهج البلاغه، هم زمان با متن در حال نمايش است . موضوعات . در اين بخش ، بالغ بر هزار و ششصد موضوع اصلى و ده هزار موضوع فرعى وجود دارد كه از طريق هر كدام از آنها مى توان قسمت هايى از نهج البلاغه را كه شامل موضوعات انتخابى است، مشاهده نمود. از بين فهرست هاى موضوعى نهج البلاغه، فهرست هاى موضوعى آقايان: لبيب بيضون، اويس كريم، حسين انصاريان، محمّد دشتى و بخصوص كتاب فرهنگ تفصيلى مفاهيم نهج البلاغه عبد المجيد معاديخواه ، مورد استفاده قرار گرفته اند . معجم . در اين بخش، فهرست كلمات موجود در نهج البلاغه _ كه بيش از 74 هزار كلمه است _ به همراه بخش كوتاهى از متن در مورد هر كلمه و نشانىِ آن در كتاب، ديده مى شود . آيات . در اين بخش، فهرست نام سوره ها و آياتى كه در نهج البلاغه آمده، ديده مى شود كه با گزينش هر يك، مى توان نشانىِ آن را در كتاب ، مشاهده نمود . احاديث . در اين قسمت، فهرست روايات نبوى موجود در نهج البلاغه به نمايش در مى آيد كه با گزينش هر يك، مى توان نشانى آن را در نهج البلاغه يا مصادر ديگر يافت. مصادر . در اين بخش، براى هر كدام از خطبه ها ، نامه ها و حكمت هاى نهج البلاغه، به تفكيك، نام و نشانىِ مصادر ديگرى كه آنها را نقل نموده اند ، نمايش مى يابد. اين بخش، با استفاده از كتاب چهار جلدى مصادر نهج البلاغة و أسانيده، تأليف سيّد عبد الزهرا حسينى خطيب ، تهيّه شده است. شخصيت ها (اعلام) . در اين بخش، فهرست اشخاص مشهورى كه نام آنها در نهج البلاغه آمده است، به همراه توضيحاتى در مورد شخصيت آنها نمايش مى يابد كه منابع مورد استفاده در اين قسمت ، عبارت اند از : 1. أعلام نهج البلاغة ، از محمّد هادى امينى 2. الغدير، از عبد الحسين امينى 3. بحارالأنوار، از محمّد باقر مجلسى. امثال . مجموعه ضرب المثل هاى موجود در نهج البلاغه، در اين بخش، فهرست شده اند كه از كتاب الأمثال والحكم المستخرجة من نهج البلاغة، تأليف محمّد غروى استفاده شده است. در مجموع ، در اين برنامه مفصّل ، از 41 اثر از ترجمه هاى فارسى و انگليسى نهج البلاغه استفاده شده كه جهت اختصار ، از ذكر نام آنها صرف نظر مى گردد . همچنين از 25 عنوان شرح نهج البلاغه نيز استفاده شده است. (2)

.


1- . در معرّفى اين نرم افزار از مقاله «آشنايى با نرم افزار دانش نامه جامع نهج البلاغه» ، نوشته آقاى احسان سرخه اى ، منتشر شده در علوم حديث ، ش 18 ، ص 194 _ 210 استفاده شده است .
2- . جهت اطّلاع بيشتر ، ر . ك : فصل نامه علوم حديث ، ش 18 ، ص 194 _ 210 : «آشنايى با دانش نامه جامع نهج البلاغه» .

ص: 277

. .

ص: 278

5 . نرم افزار «كشف الرجال»

5. نرم افزار «كشف الرجال»اين نرم افزار ، محصول مؤسّسه تحقيقاتى ولى عصر عليه السلام قم و كامل ترين و جامع ترين نرم افزار رجالى به شمار مى رود كه حدود چهار صد هزار عنوان راوى شيعه و سنّى را از 74 عنوان كتاب در 363 مجلّد ، استخراج كرده است . در اين برنامه ، 112 جلد از كتاب ها داراى متن كامل هستند كه برخى از آنها عبارت اند از: جامع الرواة، معجم رجال الحديث، رجال النجاشى، لسان الميزان و تهذيب الكمال. وجود امكانات مفيدى همچون: ارائه طبقات رجال كتب اربعه با ذكر استاد، شاگرد و مأخذ ، طريق شيخين در مشيخه ، ضبط راويان و مكانت راويان كتب اربعه به همراه بيان سال ولادت و وفات ايشان ، بر كارآمدى و ارزشمندى نرم افزار «كشف الرجال» ، افزوده است.

.

ص: 279

6 . نرم افزار «دراية النور»
7 . نرم افزار «بُشرى» (فرهنگ واژگان و مفاهيم نهج البلاغه)

6. نرم افزار «دراية النور»اين نرم افزار ، محصول مركز تحقيقات كامپيوترى علوم اسلامى قم است . «دراية النور» ، شامل چهارده عنوان از مهم ترين كتاب هاى رجالى و حديثى شيعه در 86 مجلّد است . اين برنامه ، در بخش كتاب هاى رجالى داراى امكانات اختصاصى اى است كه عبارت اند از : شناسايى راويان، فهرست هاى اَعلام و ويژگى كارآمد فهرست سازى در بخش : «معجم رجال الحديث» . كاربَر مى تواند در بخش اسناد، از قابليت هاى اختصاصى چون: بازسازى اسناد، ارزيابى سند از جهت اتّصال و اعتبار، شناسايى سريع راوى، و از بخش مترادفات جهت حلّ مشكل پراكندگى در تعبير از يك راوى، معرّفى شاگردان و اساتيد، مشاهده فراوانىِ روايات به صورت نمودار ميله اى يا دايره اى و تعيين طبقه راوى و تركيب راويان ، بهره مند شود و از امكان مقايسه دو متن، استفاده مطلوبى را براى سامان دادن تحقيقات خويش ببرد .

7. نرم افزار «بُشرى» (فرهنگ واژگان و مفاهيم نهج البلاغه)اين نرم افزار، توسّط «دفتر تحقيقات ياسين» تهيّه گرديده و امكان دسترسى به احاديث كتاب شريف نهج البلاغه را فراهم مى نمايد. اين نرم افزار ، شامل اطّلاعات متن نهج البلاغه (241 خطبه، 79 نامه و 480 حكمت) با ترجمه و 1613 تعليقه و پاورقى از دكتر سيّد جعفر شهيدى، به انضمام اطّلاعات علمى مختلف درباره امام على عليه السلام ، نهج البلاغه، شرح احوال سيّد رضى، اشعارى در مدح و رثاى اميرمؤمنان و تصاوير اماكن متبرّك است . اين برنامه ، قابليت نمايش متن خطبه ها، نامه ها و كلمات قصار (همراه با ترجمه) و نمايش كتاب به صورت صفحه به صفحه را دارد. علاوه بر اين، در قسمت پژوهش، داراى گزينه هاى متنوّعى است كه هر يك ، امكان تحقيق در متن را ميسّر مى كند . گزينه هاى اين برنامه، عبارت اند از: _ واژگان . در اين گزينه، امكان جستجوى كلمه و يا عبارتى از تمام نهج البلاغه يا در خطبه ها و يا نامه ها و يا كلمات قصار (حكمت ها) وجود دارد . _ مفاهيم . در اين گزينه با انتخاب مفاهيم استخراج شده از نهج البلاغه، مى توان به متن حديث دست يافت . _ آيات . در اين قسمت، فهرست آياتِ به كار رفته در نهج البلاغه آمده است . _ حديث ها . در اين گزينه، فهرست احاديث ساير معصومان عليهم السلام در نهج البلاغه آورده شده است . _ شعرها . در اين گزينه، شعرهاى عربى و فارسى موجود در متن و ترجمه، فهرست شده است . _ نام ها . در اين قسمت، نام اشخاص، جاى ها، جنگ ها و كتاب هاى مطرح شده در نهج البلاغه و ترجمه آن، ذكر گرديده است . گفتنى است با انتخاب هر يك از موارد ياد شده ، مى توان به متن دست يافت.

.

ص: 280

8 . نرم افزار «مَعاجِم»

8 . نرم افزار «مَعاجِم»اين برنامه ، توسّط مؤسّسه نشر حديث اهل بيت عليهم السلام تهيّه شده است. اين مؤسّسه تاكنون توانسته است برنامه نرم افزارى معجم هاى ذيل را تدوين نمايد: 1. معجم الفاظ احاديث بحار الأنوار ؛ 2. معجم الفاظ احاديث وسائل الشيعة ؛ 3. معجم الفاظ احاديث مستدرك الوسائل ؛ 4. معجم الفاظ احاديث كتب اربعه ؛ 5 . معجم الفاظ مدخل هاى احاديث شيعه. برنامه نرم افزارى «المعجم المفهرس لألفاظ أحاديث الكتب المتقدّمة (القرون الخمسة الاُولى)» و «المعجم المفهرس لألفاظ أحاديث كتاب الوافى» و «المعجم المفهرس لألفاظ أحاديث كتاب التوحيد» نيز در اين مؤسّسه، در حال آماده سازى و تدوين است. نرم افزار بازى جمله سازى بر اساس حديث نيز از جمله فعّاليت هاى سرگرم كننده و آموزشى اين مؤسّسه است . نرم افزار «معاجم»، علاوه بر قابليت هاى معمول هر برنامه، داراى قابليت هاى زير است: _ جستجوى عبارت، لغت و ريشه ؛ _ جستجوى تركيب عطفى و فصلى ؛ _ جستجو بر مبناى قائِلِ حديث ؛ _ جستجو از كتاب و جلد و صفحه خاص. ضمنا امكان مطالعه متن كتاب و دريافت پاسخ تفصيلى پس از پاسخ اجمالى در دامنه نيز وجود دارد.

.

ص: 281

9 . نرم افزار «امام مهدى عليه السلام »

9. نرم افزار «امام مهدى عليه السلام »اين برنامه در سال 1411ق، توسّط مركز معجم فقهى آيه اللّه گلپايگانى تهيّه شده است. اطّلاعات اين برنامه ، مشتمل است بر: آيات قرآن كريم، احاديث نهج البلاغه ، صحيفه سجاديّه ، معجم احاديث امام مهدى عليه السلام ، كمال الدين شيخ صدوق، كتاب الغيبةى شيخ طوسى، الغيبةى نعمانى، كفاية الأثر خزّاز قمى، در اخبار و احكام شرعى مربوط به حضور و غيبت امام زمان عليه السلام و... . در اين برنامه مى توان با جستجو از طريق 53 موضوعِ اصلى و صدها موضوع فرعى ، به متن حديث ، همراه با ترجمه فارسى آن ، دست يافت و با مشاهده متن حديث ، مى توان به كلّيه منابعى كه اين حديث در آنها ذكر شده ، رسيد. ذكر منابع متعدّد براى حديث، نشان از تلاش محقّقانه تهيّه كنندگان اين برنامه دارد .

.

ص: 282

. .

ص: 283

فصل پنجم : اجازات حديثى

اشاره

فصل پنجم : اجازات حديثىاز ابتداى تاريخ اسلام كه حديث در كنار قرآن ، يكى از منابع و اركان دين مبين اسلام شناخته شد، براى راويان و ناقلان حديث ، شرايط و ويژگى هاى خاصّى در نظر گرفته شد. اصحاب راستين پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمه معصوم عليهم السلام و نيز تابعيان صادق آنها ، در نقل حديث ، دقّت بسيارى مى كردند. پس از دوران آن پيشوايان _ كه احتمال ورود وضع و دروغ پردازى در حوزه حديث بيشتر شد _ ، محدّثان بزرگ براى نقل روايات ، شرايط بسيارى قائل شدند و تا شخصى را از حيث علم به حديث و فهم محتواى آن و صداقت در گفتار ، واجد شرايط نمى ديدند، به او اجازه روايت حديث نمى دادند. همين امر ، موجب پديد آمدن سلسله اجازات در حديث گرديد . عالمان بزرگ شيعى ، در تفويض اجازه نقل حديث به ديگران ، به دو گونه عمل مى كردند : يكى به صورت شفاهى و زبانى، و ديگر به صورت كتبى ، گرچه غالبا به هر دو شيوه براى يك نفر ، عمل مى نمودند . متأسّفانه ، در روزگاران اخير، اهمّيت اجازه روايت و نقل حديث ، مورد غفلت واقع شده و نويسندگان نيز عموما به آن مقيّد نيستند و بسيارى افراد ، بدون داشتن صلاحيت علمى و عملى به نقل حديث مى پردازند. در سده چهاردهم و ربع نخست سده پانزدهم هجرى، كمتر مى توان مشايخ برجسته اجازه حديث يافت. گرچه افراد مُجاز كم نيستند، امّا مشايخ اجازه ، بسيار معدودند. اينك به معرّفى چند تن از مشايخ اجازه سده چهاردهم خواهيم پرداخت.

.

ص: 284

1 . ميرزا حسين نورى طَبَرسى

مشايخ اجازه ميرزا حسين نورى

اجازه گيرندگان از ميرزا حسين نورى

1. ميرزا حسين نورى طَبَرسى (1)وى از بزرگ ترين محدّثان سده چهاردهم و به قولى خاتم المحدّثين است و كتاب بزرگ مستدرك الوسائل او ، آخرينِ جوامع حديثى به شمار مى رود. به همين علّت ، او را از بزرگ ترين مشايخِ اجازه سده اخير شمرده اند، به نحوى كه شيخ آقا بزرگ تهرانى درباره او گفته است : ... از پنجاه سال پيش تاكنون ، كمتر اجازه اى نگاشته شده است كه سلسله آن به وى متّصل نباشد و نام شريفش در آن نباشد... ، و تاكنون ، از وى اجازات بسيارى كتبى يا شفاهى صادر شده است . (2)

مشايخ اجازه ميرزا حسين نورىميرزاى نورى ، در جلد سوم خاتمة مستدرك الوسائل ، در فايده سوم، مشايخ اجازه خود را ذكر كرده است كه از اين قرارند: 1. شيخ مرتضى بن محمّد امين انصارى ؛ 2. شيخ عبد الحسين بن على تهرانى ؛ 3. سيّد محمّدمهدى قزوينى ؛ 4. شيخ على بن خليل تهرانى ؛ 5. سيّد هاشم خوانسارى . (3)

اجازه گيرندگان از ميرزا حسين نورىهمان طور كه شيخ آقا بزرگ ، در نقباء البشر ذكر كرده است، وى اجازات روايى بسيارى صادر كرده است كه به چند تن از اجازه گيرندگان از وى ، اشاره مى شود : 1 . شيخ اسماعيل بن محمّد باقر اصفهانى ؛ 2 . شيخ محمّد باقر بن جعفر بهارى همدانى (م1333) ؛ 3 . سيّد جمال الدين بن سيّد عيسى موسوى عاملى اصفهانى ؛ 4 . سيّد عبد الحسين بن سيّد يوسف شرف الدين موسوى عاملى ؛ 5 . شيخ فدا حسين بن عيسى، ملقّب به سراج الدين قرشى لكهنوى ؛ 6 . شيخ مرتضى بن محمّد بن احمد عاملى ؛ (4) 7 . شيخ على قمى زاهد ؛ (5) 8 . حاج شيخ عبّاس قمى ؛ (6) 9 . شيخ آقا بزرگ تهرانى ؛ (7) 10 . ميرزا محمّد حسين خليلى تهرانى ؛ (8) 11 . ميرزا محمّد شريف عسكرى تهرانى . (9)

.


1- . شرح حال ايشان ، در فصل دوم ، مبحث جوامع حديثى مفصّلاً ذكر شده است .
2- . نقباء البشر فى القرن الرابع عشر ، ج2 ، ص 555 .
3- . خاتمة مستدرك الوسائل ، ج3 ، ص 299 (فائده سوم) .
4- . شش مورد اول ، به نقل از : الذريعة ، ج1 ، ص 181 .
5- . الإجازات الكبيرة ، السيّد شهاب الدين المرعشى النجفى ، ص 98 .
6- . همان ، ص 68 .
7- . نقباء البشر ، ج2 ، ص 555 .
8- . ميراث حديث شيعه ، دفتر هفتم ، ص 545 .
9- . الذريعة ، ج 21 ، ص 4 . آيه اللّه ميرزا محمّد عسكرى (1281_1371ق) ، مؤلف الصحيفة المهدوية و مصابيح الأنوار و مستدرك البحار كه مستدركى شش جلدى بر مجلّد «اجازات» بحار الأنوار نگاشته است (ر .ك : الذريعة ، ج 21 ، ص 4 و 86) .

ص: 285

2 . آية اللّه سيّد حسن صدر

اشاره

2. آية اللّه سيّد حسن صدرسيّد حسن صدر كاظمى (م 1354ق) ، (1) فرزند سيّد هادى ، از علماى بزرگ قرن چهاردهم و در علوم مختلف ، صاحب نظر بوده و تأليفات بسيارى از وى به جا مانده است كه شمار آثار او را متجاوز از هفتاد اثر دانسته اند. (2) صدر ، از چند تن از علما و مشايخ، اجازه روايت داشته است ، كه از جمله آنهاست : ميرزا حسين نورى (م 1320 ق) ، آخوند ملّاحسينقلى همدانى (م1311ق)، ميرزا محمّد هاشم موسوى خوانسارى و چند تن ديگر . سيّد حسن صدر ، خود يكى از مشايخ مهمّ اجازه در عصر خويش بوده و براى بيش از سى نفر ، اجازه روايتى نوشته است . (3)

.


1- . شرح حال وى در فصل سوم ، مبحث درايه ، گذشت .
2- . ر . ك : تأسيس الشيعة (مقدّمه) ؛ أعيان الشيعة ، ج5 ، ص 325 ؛ ريحانة الأدب ، ج 3 ، ص 424 .
3- . ر . ك : المسلسلات فى الإجازات ، ج 2 ، ص 103 _ 104 .

ص: 286

اجازات آية اللّه سيّد حسن صدر

3 . شيخ آقا بزرگ تهرانى

اشاره

اجازات آية اللّه سيّد حسن صدربرخى از اجازات سيّد حسن صدر ، از اين قرار است : 1 . «الطبقات فى الرواة ومشايخ الإجازات» . اجازه اى است كه براى سيّد صدر الدين صدر و محمّد باقر اُلفت اصفهانى در سال 1325ق ، نوشته است. 2 . «اللّمعة الحيدرية» . اجازه اى است كه براى حيدرقلى خان سردار كابلى نوشته شده است. (1) 3. اجازه مفصّلى براى شيخ آقا بزرگ تهرانى ، كه در سال 1330ق، نوشته است. 4 . اجازه به آية اللّه سيّد شهاب الدين مرعشى نجفى. (2) 5 . اجازه مفصّلى به محمّد امين امامى خويى ، در سال 1339ق. (3)

3. شيخ آقا بزرگ تهرانىمحمّد محسن منزوى ، معروف به شيخ آقا بزرگ تهرانى، در يازدهم ربيع اول 1293 ، در تهران به دنيا آمد . پدرش از تجّار متديّن تهران و مادرش بانويى صالح و از سادات بود . او در هفت سالگى به مكتب رفت و در ده سالگى با پوشيدن لباس روحانيت به آموختن ادبيات عرب پرداخت. وى در سال 1315 ق ، عازم عتبات عراق شد و سپس ، در نجف اشرف ، نزد اساتيدى چون : ميرزا حسين نورى، سيّد مرتضى كشميرى، آخوند خراسانى ، سيّد محمّد كاظم يزدى و تنى چند از علماى نجف ، تلمّذ كرد. پس از درگذشت آخوند خراسانى ، به سامرّا رفت و در محضر درس ميرزا محمّد تقى شيرازى حضور يافت . او جمعا حدود 24سال در سامرّا زيست و بسيارى از تأليفات خود را در اين دوران ، سامان بخشيد . آن گاه در سال 1354 ق ، دوباره عازم نجف شد و تا پايان عمر (1389ق) در آن جا اقامت داشت . (4)

.


1- . ميراث حديث شيعه ، دفتر سوم ، ص 456 .
2- . المسلسلات فى الإجازات ، سيّد محمود مرعشى ، ج1 ، ص 111 _ 118 .
3- . چاپ شده در : ميراث حديث شيعه ، دفتر سوم ، ص 464 _ 488 .
4- . جهت اطّلاع بيشتر ، ر . ك : شيخ آقا بزرگ تهرانى ، محمّدرضا حكيمى ، ص 3 _ 9 .

ص: 287

برخى آثار شيخ آقا بزرگ

برخى آثار شيخ آقا بزرگآقا بزرگ ، پس از مراجعت به نجف اشرف، به چاپ كتاب بزرگ خود، الذريعة إلى تصانيف الشيعة اقدام نمود و مجلّد اوّل آن ، به سال 1355ق، و سپس مجلّدات بعدى در نجف و تهران و بيروت ، چاپ شد. اين اثر، در 28 جلد به چاپ رسيده و تاكنون ، ذيل ها و مستدرك ها و فهرست ها و معجم هاى متعدّدى نيز از سوى محقّقان اماميه ، براى آن ، منتشر شده است . اين مجموعه ، فهرست نسبتا كاملى است از تأليفات علماى شيعه اماميّه و معرّفى آنها، در طول چهارده قرن تاريخ اسلام. آثار ديگر وى از اين قرارند: _ طبقات أعلام الشيعة ، كه ذكر احوال و آثار علماى شيعه از قرن چهارم تا چهاردهم است. اين اثر ، در هجده جلد ، به چاپ رسيده است؛ _ مصفّى المقال ، كه درباره مصنّفان درايه و علم رجال است ؛ _ هدية الرازى إلى المجدّد الشيرزاى، كه شرح حالى است از ميرزا محمّد حسن شيرازى ؛ (1) _ إجازات الرواية و الوراثة ؛ _ ضياء المفازات فى مشايخ الإجازات ؛ _ أسناد المصفّى.

.


1- . ر . ك : همان ، ص 21 _ 27 .

ص: 288

مشايخ اجازه شيخ آقا بزرگ

مشايخ اجازه شيخ آقا بزرگگفته شده در ميان علما و بزرگان ، كمتر كسى است كه تعداد مشايخ و كثرت طُرُق اجازه وى به پاى شيخ آقا بزرگ برسد، به نحوى كه ايشان از علماى ديگر مذاهب هم اجازه روايت داشته است . بعضى از مشايخ اجازه آقا بزرگ تهرانى عبارت اند از : 1 . حاج ميرزا حسين نورى طَبَرسى (صاحب مستدرك الوسائل) (م 1320ق) ؛ 2 . سيّد محمّد على شاه عبد العظيمى (م 1334 ق) ؛ 3 . شيخ محمّد صالح آل طَعّان بَحرانى (م1333 ق) ؛ 4 . شيخ على كاشف الغطاء، صاحب الخيارات (فرزند شيخ جعفر كاشف الغطا) (م 1350)؛ 5 . سيّد حسن صدر كاظمى (م 1354)، صاحب كتاب تأسيس الشيعة لفنون الإسلام ؛ 6 . شيخ الشريعه اصفهانى (م 1339ق) ؛ 7 . علّامه سيّد عبد الحسين شرف الدين (1) (صاحب المراجعات) ؛ 8 . حاج شيخ عبّاس قمى (صاحب سفينة البحار) ؛ 9 . شيخ محمّد على ازهرى مكّى مالكى، رئيس مدرّسان مسجد الحرام ؛ 10 . شيخ عبد الوهاب شافعى، امام جماعت مسجد الحرام ؛ 11 . شيخ عبد الرحمان عليش حنفى، مدرّس دانشگاه الأزهر قاهره و امام مسجد رأس الحسين عليه السلام . (2)

.


1- . اجازه ايشان و شيخ الشريعه اصفهانى به آقا بزرگ تهرانى ، مدبّجه است ؛ يعنى هر يك به ديگرى اجازه روايت داده اند .
2- . برگرفته از كتاب : آقا بزرگ تهرانى ، اقيانوس پژوهش ، محمّد صحّتى سردرودى ، ص 53 _ 55 .

ص: 289

اجازه گيرندگان از شيخ آقا بزرگ

اجازه گيرندگان از شيخ آقا بزرگبسيارى از علماى متأخّر ، از شيخ آقا بزرگ ، اجازه نقل حديث كسب كرده اند كه به بعضى اشاره مى شود : 1 . آية اللّه حاج آقا حسين بروجردى (م 1380ق) ؛ 2 . علّامه سيّد عبد الحسين شرف الدين عاملى (م 1377ق) ؛ 3 . علّامه شيخ عبد الحسين امينى (صاحب الغدير) ؛ 4 . شيخ محمّدرضا آل ياسين (دايى شهيد آية اللّه سيّد محمّد باقر صدر) ؛ 5 . شيخ محمّد حسن مظفّر ؛ 6 . ميرزا حيدر قلى خان سردار كابلى ؛ 7 . ميرزا محمّد على اُردوبادى ؛ 8. سيّد محمّد صادق بحر العلوم (م 1399ق) ؛ 9. آية اللّه سيّد على سيستانى (در سال 1381ق) ؛ 10. علّامه سيّد محمّد حسين طباطبايى ؛ 11. سيّد جلال الدين محدّث اُرمَوى ؛ 12. شيخ عبّاس قمى ؛ 13. علّامه شيخ محمّد تقى شوشترى ؛ 14. آية اللّه سيّد شهاب الدين مرعشى نجفى ؛ 15. آية اللّه لطف اللّه صافى گلپايگانى ؛ 16. آية اللّه سيّد موسى شبيرى زنجانى ؛ 17. آية اللّه جعفر سبحانى ؛ 18. آية اللّه سيّد محمّد حسينى شيرازى؛ 19. علامه محمّدباقر محمودى؛ 20. محمّد واعظ زاده خراسانى؛ 21. محمّدرضا حكيمى (در 15 رجب 1383) ؛ (1) 22. سيّد محمّد حسين حسينى جلالى ؛ (2) 23. سيّد محمّدرضا حسينى جلالى . (3)

.


1- . به نقل از : همان ، ص 56 _ 62 .
2- . معجم الأحاديث من روايات أهل البيت ، محمد حسين الحسينى الجلالى ، ج 1 (مقدّمه) ، ص 13 .
3- . ثَبَت الأسانيد العوالى ، محمدرضا الحسينى الجلالى ، ص 16 .

ص: 290

4 . حاج شيخ عبّاس قمى

مشايخ اجازه شيخ عبّاس قمى

4. حاج شيخ عبّاس قمىمحدّث بزرگ ، حاج شيخ عبّاس قمى، يكى ديگر از مشايخ اجازه روايتى در سده چهاردهم به شمار مى آيد. (1) بيش از يك قرن است كه نام پُرآوازه او در بسيارى از كشورهاى اسلامى و بعضا غير اسلامى ، به عنوان مؤلّف و محدّث بزرگ ، در ميان عموم شيعيان ، مشهور است . او از ابتداى جوانى در پىِ تحصيل و تتبّع در كتاب خانه ها و تأليف آثارى ماندگار ، بوده است. در اين ميان ، اجازات روايى نيز از بعضى علما دريافت نموده است.

مشايخ اجازه شيخ عبّاس قمىپس از تتبّعى كه به عمل آمد ، تنها سه مورد يافتيم كه ايشان به دريافت اجازه از مشايخ خود ، اشاره كرده است ؛ گرچه مرحوم شيخ محمّد على اردوبادى، (2) از علما و اديبان نجف، در اجازه بزرگ خود ، با تمجيد و تعظيم از محدّث قمى ، مى گويد كه وى ، از بسيارى از علماى شيعه و اهل سنّت ، اجازه روايى داشته است. اينك ، خلاصه اى از سه اجازه ياد شده ، بيان مى گردد .

.


1- . شرح حال وى ، در فصل چهارم (تدوين معجم ها و فهرست هاى حديثى) گذشت .
2- . ميرزا محمّد على بن ابى القاسم غروى اُردوبادى (1312 _ 1380ق) ، از علماى بزرگ حوزه نجف بوده و در خدمت علمايى چون : سيّد حسن صدر ، شيخ عبد الكريم حائرى و ميرزا محمّد حسين نايينى و . . . تلمّذ كرده است . وى از بسيارى علما كسب اجازه روايى نموده كه نام 59 نفر آنها را در رساله اى با عنوان «السبيل الجدد إلى حلقات السند» ، ذكر كرده است . اين رساله ، در مجلّه علوم الحديث ، ش 2 (كه توسّط دانشكده علوم حديث منتشر مى شود) ، به چاپ رسيده است .

ص: 291

1 . اجازه ميرزا حسين نورى طَبَرسى

2 . اجازه سيّد حسن صدر كاظمى

1. اجازه ميرزا حسين نورى طَبَرسىاين اجازه حديثى در مجموعه اى است به خطّ ميرزا حسين نورى كه بعد از فوائد الرجبيّه در يك صفحه نوشته شده و خلاصه آن ، چنين است كه پس از حمد و ثناى الهى مى نويسد : و بعد ، بنده مذنب مسيئ عبّاس بن محمّد رضا قمى مى گويد : چون خدا بر من منّت نهاد كه از ايران به عراق مهاجرت كنم و در بهترينِ شهرهاى خداوند ، نجف اشرف ، توطّن گزينم ، به ملازمت استاد اعظم و عماد اَقوم ... خاتم فقها و محدّثين ... استاد ما و مولانا حاج ميرزا حسين نورى _ أنار اللّه برهانه _ ، رسيدم و ملازم خدمتش بودم. در خلال استفاده ، از وى اجازه خواستم كه مؤلّفات علماى شيعه را به طرق پنجگانه مشهورش از استادانش به من اجازه دهد، كه از آن ميان ، از همه محكم تر ، اجازه اى است از شيخ انصارى، از ملّا احمد نراقى، از علّامه بحر العلوم، از شيخ يوسف بحرانى ... . آن بزرگوار هم مسئول مرا اجابت نمود و اجازه داد كه مؤلّفات قديم و جديد علماى شيعه در تفسير و حديث و فقه و اصولين و غيره... را از وى روايت كنم. اين اجازه را وى ، در روز جمعه ، ششم ربيع الاوّل سال 1320 در كوفه به من مرحمت فرمود. (1)

2. اجازه سيّد حسن صدر كاظمىحاج شيخ عباس قمى ، در صفحه اوّل نسخه خطّى كتاب الدرّ النظيم ، به عربى نوشته است : بسم اللّه الرحمن الرحيم. امروز كه روز جمعه يازدهم ربيع اوّل 1322 است ، از جناب سيّد سند، عالم كامل، فاضل محدّث، نسب شناس بزرگ ، درآورنده گنج هاى اخبار و زنده كننده آثار مندرس شده... مولانا سيّد حسن بن سيّد هادى موسوى كاظمى، اجازه خواستم ، و او هم به من اجازه داد ، با همه شرايطى كه روايت آنها براى او جايز ، و اجازه آن براى او سزاوار است ، با طُرُق معدودى كه از مشايخ خود دارد. (2)

.


1- . به نقل از : مفاخر اسلام ، ج 11 ، ص 249 .
2- . همان ، ص 255 .

ص: 292

3 . اجازه سيّد ابو الحسن نقوى

اجازه گيرندگان از شيخ عباس قمى

3. اجازه سيّد ابو الحسن نقوىشيخ آقا بزرگ تهرانى، در معرّفى وى ، چنين نگاشته است : سيّد ابوالحسن نقوى (1298 _ 1355 ق) ، فرزند شمس العلماء سيّد ابراهيم بن ممتاز العلماء سيّد محمّد تقى... نصير آبادى نقوى لكهنوى، دانشمند فقيه و مرجع تدريس و فتوا در هند . محدّث قمى، در شوّال 1339، از وى اجازه گرفته است. در ابتداى اجازه آمده است: امّا بعد، با همه دورى راه و فاصله اى كه هست ، به من خبر رسيده كه حضرت عالم شامخ و منار واضح، منهج حقّ مبين و شرع متين... حاج شيخ عبّاس قمى _ كه خدايش با تأييدات خود ، مؤيّد دارد _ از من اجازه خواسته است... . سپس ، اجازه را به طُرُق خود مى نگارد. (1)

اجازه گيرندگان از شيخ عباس قمىبا توجّه به شهرت شيخ عبّاس قمى و تأليفاتى از وى كه در دست بيشتر شيعيان يافت مى شود و به دليل سفرهاى متعدّدى كه به شهرهاى ايران و عراق و حجاز داشته است، بسيارى از علماى هم عصر وى از او اجازه روايت دريافت كرده اند. بعضى از كسانى كه از شيخ عبّاس قمى اجازه دريافت كرده اند ، عبارت اند از : 1 . آية اللّه حاج آقا حسين طباطبايى قمى ؛ 2 . آية اللّه سيّد صدر الدين صدر ؛ 3 . آية اللّه سيّد عبد الهادى شيرازى ؛ 4 . علّامه شيخ حيدرقلى خان سردار كابلى ؛ 5 . علّامه شيخ محمّدعلى اردوبادى ؛ 6 . امام سيّد روح اللّه خمينى ؛ 7 . آية اللّه ميرزا مهدى حسينى شيرازى ؛ 8 . آية اللّه سيّد محمّدرضا گلپايگانى ؛ 9 . آية اللّه شيخ محمّدعلى اراكى ؛ 10 . آية اللّه شيخ محمّدرضا طبسى ؛ 11 . آية اللّه ميرزا خليل كمره اى ؛ 12 . آية اللّه سيّد شهاب الدين مرعشى نجفى ؛ 13 . آية اللّه سيّد صدر الدين جزائرى ؛ 14 . علامه سيّد علينقى فيض الاسلام (شارح و مترجم نهج البلاغه) ؛ 15 . علامه مُحيى الدين مهدى الهى قمشه اى ؛ و بسيارى ديگر از علما و فضلاى حوزه. (2)

.


1- . مرحوم على دوانى ، معتقد است كه آن دو اجازه قبلى به محدّث قمى ، شفاهى بوده يا اگر كتبى بوده ، به دست ما نرسيده است و تنها اجازه كتبى موجود ، همين اجازه سيّد ابوالحسن نقوى به اوست (مفاخر اسلام ، ج11 ، ص255 و 259) .
2- . برگرفته از : مفاخر اسلام ، ج11 ، ص 318 _ 319 .

ص: 293

5 . آية اللّه سيّد شهاب الدين مرعشى نجفى

اشاره

5 . آية اللّه سيّد شهاب الدين مرعشى نجفى (1)بى شك ، يكى از كسانى كه بيشترين طرق روايى را در دوره معاصر به خود اختصاص داده ، آية اللّه مرعشى بوده است ؛ چرا كه او بيش از چهار صد اجازه كتبى و شفاهى از علماى شيعه ، زيديه ، اسماعيليه و اهل سنّت دارد .

.


1- . زندگى نامه ايشان در بخش «پژوهش هاى حديثى شيعه در منابع اهل سنّت» در فصل دوم گذشت .

ص: 294

مشايخ اجازه آية اللّه مرعشى

اجازه گيرندگان از آية اللّه مرعشى نجفى

مشايخ اجازه آية اللّه مرعشىاوّلين اجازه اى كه وى دريافت نمود ، در 22 سالگى در 1337 ق ، از شيخ فضل اللّه حائرى مازندرانى بود . در كتاب المسلسلات فى الإجازات ، تصوير 164 اجازه از مشايخ اجازه آية اللّه مرعشى به چاپ رسيده كه بعضى از مهم ترين آنها از اين قرارند : 1 . شيخ آقا بزرگ تهرانى (در رمضان 1340 ، به صورت شفاهى كه در رجب 1341 ، نگارش يافته است) ؛ 2 . سيّد حسن صدر كاظمى (در 26 رمضان 1347) ؛ 3 . حاج آقا حسين طباطبايى بروجردى ؛ 4 . حاج آقا حسين طباطبايى قمى ؛ 5 . حيدرقلى خان سردار كابلى ؛ 6 . آقا ضياء الدين عراقى ؛ 7 . شيخ عبّاس قمى (در پنجم جمادى ثانى 1350) ؛ 8 . سيّد عبد الحسين شرف الدين عاملى (در 25 محرّم 1350) ؛ 9 . حاج شيخ عبد الكريم حائرى يزدى ؛ 10 . شيخ عبد اللّه مامقانى ؛ 11 . شيخ محمّد حسين كاشف الغطاء نجفى . (1)

اجازه گيرندگان از آية اللّه مرعشى نجفىدر كتاب المسلسلات آمده كه ايشان ، بيش از چهار هزار اجازه روايى صادر كرده كه بعضى از آنها بسيار طولانى است و با عنوان الإجازات الكبيرة ، در سال 1414 ق ، به چاپ رسيده است . برخى اجازه گيرندگان از آية اللّه مرعشى عبارت اند از : 1 . شيخ آقا بزرگ تهرانى ، 2 . سلطان الواعظين شيرازى ؛ 3 . سيّد عباس حسينى كاشانى ؛ 4 . سيّد محمّد صادق بحر العلوم ؛ 5 . آية اللّه سيّد على حسينى خامنه اى ؛ 6 . آية اللّه محمّد تقى بهجت ؛ 7 . آية اللّه ناصر مكارم شيرازى ؛ 8 . آية اللّه محمّد فاضل لنكرانى ؛ 9 . آية اللّه شهيد عطاء اللّه اشرفى اصفهانى ؛ 10 . علّامه سيّد مرتضى عسكرى . (2)

.


1- . ر .ك : المسلسلات فى الإجازات ، ج 1 ، ص 647 _ 649 .
2- . همان ، ج 1 ، ص 23 _ 25 .

ص: 295

. .

ص: 296

. .

ص: 297

فهرست منابع و مآخذ

فهرست منابع و مآخذ1 . آقا بزرگ تهرانى _ اقيانوس پژوهش ، محمّد صحّتى سردرودى ، قم : دفتر تبليغات اسلامى ، 1376 ش . 2 . آينه پژوهش (ماه نامه) ، قم : دفتر تبليغات اسلامى . 3 . آيين اسلام (هفته نامه) ، تهران ، مدير مسئول : نصرت اللّه نوريانى ، سال 4 (327 ش) ، ش 7 . 4 . الاءجازات الكبيرة ، السيد شهاب الدين المرعشى النجفى ، قم : مكتبة المرعشى ، 1408 ق . 5 . الاخبار الدخيلة ، محمّد تقى التسترى (شوشترى) ، تحقيق : على أكبر الغفارى ، تهران : مكتبة الصدوق : بى تا . 6 . الاربعون حديثا ، محمّد بن مكّى (الشهيد الأوّل) ، تحقيق محمّد على كوشا ، قم : نهاوندى ، 1374 ش . 7 . الاءرشاد فى معرفة حجج اللّه على العباد ، محمّد بن محمّد بن النعمان العكبرى البغدادى (الشيخ المفيد) (م 413 ق ) ، تحقيق : مؤسسة آل البيت عليهم السلام ، قم : مؤسسة آل البيت عليهم السلام ، 1413 ق ، اوّل . 8 . أساس البلاغة ، محمود بن عمر الزَّمَخشَرى (م 538 ق) ، تحقيق : عبدالرحيم محمود ، بيروت : دار صادر ، 1385 ق . 9 . أسباب اختلاف الحديث ، محمّد احسانى فر ، قم : دار الحديث ، 1385 ش . 10 . أعيان الشيعة ، السيد محسن الأمين العاملى (م 1371 ق) ، به كوشش : السيد حسن الأمين ، بيروت : دار التعارف ، 1403 ق ، پنجم . 11 . أنوار الهداية في التعليقة على الكفاية ، [الإمام] السيّد روح اللّه الخمينى ، تهران : مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى ، 1413 ق . 12 . بحار الانوار الجامعة لدرر أخبار الائمّة الاطهار عليهم السلام ، محمّد باقر بن محمّد تقى المجلسى (العلّامة المجلسى) (م 1111 ق ) ، بيروت : مؤسسة الوفاء ، 1403 ق ، دوم . 13 . بشير 81 ، مركز مطالعات و پژوهش هاى فرهنگى حوزه علميه قم ، 1381 ، اوّل . 14 . پژوهشى در تاريخ حديث شيعه ، مجيد معارف ، تهران : ضريح ، 1374 ش . 15 . تاج التراجم فى تفسير القرآن للأعاجم ، شاهپور اسفراينى ، به كوشش : نجيب مايل هروى و على اكبر الهى خراسانى ، تهران : ميراث مكتوب ، 1375 ش . 16 . تاريخ حديث ، كاظم مدير شانه چى ، قم : جامعه مدرّسين ، 1375 ش ، سوم . 17 . تأسيس الشيعة لعلوم الاءسلام ، السيد حسن الصدر ، قم : الشريف الرضى ، 1410 ق . 18 . تدريب الراوى فى شرح تقريب النواوى ، عبد الرحمان بن أبى بكر ، تحقيق : أحمد عمر هاشم ، بيروت : دارالكتاب العربى ، 1414 ق . 19 . ترجمه و تفسير نهج البلاغه ، محمّد تقى جعفرى ، تهران : دفتر نشر فرهنگ اسلامى ، 1368 ش . 20 . تنقيح المقال فى علم الرجال ، عبد اللّه بن محمّد حسن مامقانى (م 1351 ق) ، تهران : انتشارات جهان . 21 . ثَبَت الاسانيد العوالى ، محمّد رضا الحسينى الجلالى ، قم : مجمع الذخائر الإسلامية ، 1420 ق . 22 . جامع أحاديث الشيعة ، إسماعيل المعزّى الملايرى ، قم : مؤلّف ، 1413 ق . 23 . چهل حديث ، سيد هاشم رسولى محلاتى ، تهران : دفتر نشر فرهنگ اسلامى ، 1375 ، سوم . 24 . الحدائق الناضرة فى أحكام العترة الطاهرة ، يوسف بن أحمد البحرانى (م 1186 ق) ، تحقيق : محمّدتقى الإيروانى ، نجف : دار الكتب الإسلامية ، 1377 ق . 25 . حوزه (دوماه نامه) ، قم : دفتر تبليغات اسلامى . 26 . الحياة ، محمّد رضا ومحمّد و على الحكيمى ، تهران : دفتر نشر فرهنگ اسلامى ، 1360 _ 1375 ش . 27 . خاتمة مستدرك الوسائل ، ميرزا حسين النورى الطبرسى ، قم : مؤسسة آل البيت عليهم السلام ، 1415 ق ، اوّل . 28 . دائرة المعارف تشيّع ، زير نظر : احمد حاج سيّد جوادى و ديگران ، تهران : نشر شهيد سعيد محبّى ، 1375 ش . 29 . دائرة المعارف فارسى ، زير نظر : غلامحسين مصاحب ، تهران : امير كبير ، 1380 ش . 30 . دائرة معارف القرن العشرين ، محمّد فريد وجدى ، بيروت : دار المعرفة ، 1971 م . 31 . دانش حديث ، محمّدباقر نجف زاده ، تهران : جهاد دانشگاهى ، 1373 ش . 32 . دانش نامه جهان اسلام ، زير نظر : غلامعلى حدّاد عادل ، تهران : بنياد دايرة المعارف ، 1371 به بعد . 33 . دانش نامه امام على عليه السلام ، زير نظر : على اكبر رشاد ، قم : پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامى ، 1379 ش . 34 . الذريعة إلى تصانيف الشيعة ، محمّد محسن بن على المنزوى (آقا بزرگ الطهرانى) (م 1348 ش) ، بيروت : دار الأضواء ، 1403 ق ، سوم . 35 . رجال السيّد بحر العلوم ، سيد محمّدصادق بحر العلوم ، تهران : مكتبة الصادق ، 1363 ش . 36 . رسائل فى دراية الحديث ، تدوين : ابو الفضل حافظيان ، قم : دار الحديث ، 1383 ش . 37 . الرعاية فى علم الدراية ، زين الدين بن على العاملى (الشهيد الثانى) ، تحقيق : عبد الحسين محمّد على بقال ، قم : مكتبة آية اللّه المرعشى ، 1413 ق . 38 . ريحانة الادب ، محمّد على المدرّس تبريزى (م 1373 ق) ، تهران : خيّام ، 1370 ، سوم . 39 . زندگانى وشخصيت شيخ انصارى ، مرتضى انصارى (معاصر) ، [تهران] : حسينعلى نوبان ، 1410 ق / 1369 ش . 40 . زندگى آية اللّه العظمى بروجردى ، محمّد واعظ زاده خراسانى ، قم : مجمع التقريب بين المذاهب الإسلامية ، 1379 ش . 41 . سنن النبى ، السيد محمّد حسين الطباطبائى ، قم : جماعة المدرّسين ، 1425 ق ، پنجم . 42 . سنن النبى ، كاظم مدير شانه چى و ديگران ، مشهد : بنياد پژوهش هاى اسلامى ، 1380 ش . 43 . شرح چهل حديث ، [امام] سيد روح اللّه موسوى خمينى ، تهران : مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى ، 1371 ش . 44 . شرح حديث جنود عقل و جهل ، [امام] سيد روح اللّه موسوى خمينى ، تهران : مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى ، 1377 ش . 45 . شكوه فقاهت (يادنامه آية اللّه العظمى بروجردى) ، گروه نويسندگان ، قم : بوستان كتاب ، 1379 ش . 46 . شناسه ، مركز مطالعات و پژوهش هاى فرهنگى حوزه علميه قم ، 1383 . 47 . شهاب (فصل نامه) ، قم : كتاب خانه آية اللّه مرعشى ، ش 11 . 48 . شيخ آقا بزرگ تهرانى ، محمّد رضا حكيمى ، تهران : دفتر نشر فرهنگ اسلامى ، 1360 ش . 49 . علّامه طباطبايى و حديث ، شادى نفيسى ، تهران : علمى و فرهنگى ، 1384 ش . 50 . علماى قم ، ناصر الدين انصارى ، قم : كتاب خانه آية اللّه مرعشى ، 1383 ش . 51 . علماى مجاهد ، محمّد حسن رجبى ، قم : مركز اسناد انقلاب اسلامى ، 1382 ش . 52 . علم الحديث ، كاظم مدير شانه چى ، قم : جامعه مدرّسين ، 1384 ش ، چهارم . 53 . علوم حديث (فصل نامه) ، قم : دار الحديث ، ش 4 (تابستان 1376) و ش 21 (پاييز 1380) . 54 . علوم الحديث و مصطلحه ، صبحى الصالح ، بيروت : دار العلم للعلايين ، 1412 ق . 55 . عيون أخبار الرضا عليه السلام ، محمّد بن على ابن بابويه القمّى (الشيخ الصدوق) (م 381 ق ) ، تحقيق : السيّد مهدى الحسينى اللاجوردى ، تهران : جهان . 56 . غريب الحديث فى بحار الانوار ، حسين الحَسَنى البيرجندى ، تحقيق : مركز تحقيقات دار الحديث ، تهران : وزارت ارشاد ، 1380 ش ، دوم . 57 . فوائد رضويه ، شيخ عبّاس قمى ، قم : جامعه مدرّسين ، 1374 ش . 58 . الفهرست ، محمّد بن الحسن الطوسى (الشيخ الطوسى) (م 460 ق ) ، تحقيق : السيد جواد القيّومى ، قم : مؤسسة نشر الفقاهة ، 1417 ق ، اوّل. 59 . قاموس الرجال في تحقيق رواة الشيعة ومحدّثيهم ، محمّد تقى التسترى (شوشترى) (م 1320 ق) ، قم : مؤسسة النشر الإسلامى ، 1410 ق ، دوم . 60 . قم و روحانيت ، عبّاس فيض ، قم : چاپ خانه حكمت ، 1337 ش . 61 . الكافى ، محمّد بن يعقوب الكلينى الرازى (م 329 ق) ، تحقيق : على أكبر الغفّارى ، بيروت : دار صعب و دار التعارف ، 1401 ق ، چهارم . 62 . كشف الظنون عن أسامى الكتب والفنون ، حاجى خليفة مصطفى الچلبى ، بيروت : دار الكتب العلمية ، 1413 ق . 63 . كيهان فرهنگى (ماه نامه) ، تهران : مؤسسه كيهان ، ش 212 (خرداد 1383) . 64 . گرامى نامه استاد عطاردى ، گروه نويسندگان ، قم : دار الحديث ، 1385 ش . 65 . گلشن ابرار ، جمعى از پژوهشگران حوزه علميه قم ، قم : نشر معروف ، 1379 ش . 66 . گنجينه آثار قم ، عبّاس فيض ، قم : چاپ خانه مهر استوار ، 1347 _ 1348 ش . 67 . لسان العرب ، محمّد بن مكرَّم المصرى الأنصارى (ابن منظور) (م 711 ق ) ، بيروت : دار صادر ، 1410 ق ، اوّل. 68 . لغت نامه دهخدا ، على اكبر دهخدا و ديگران ، تهران : دانشگاه تهران ، 1373 ش . 69 . مجموعه مقالات و پرسش و پاسخ ها ، [علّامه] سيد محمّدحسين طباطبايى ، قم : تشيّع ، 1358 ش . 70 . مدرّس (يادنامه) ، گروه نويسندگان ، تهران : بنياد تاريخ ، 1383 ش . 71 . مرآة الشرق ، محمّد امين صدر الإسلام خويى ، تصحيح : على صدرايى خويى ، قم : كتاب خانه آية اللّه مرعشى ، 1383 ش . 72 . مرزبان وحى و خرد (يادنامه علّامه سيد محمّد حسين طباطبايى) ، گروه نويسندگان ، قم : بوستان كتاب ، 1381 ش . 73 . مستدركات علم رجال الحديث ، على النمازى الشاهرودى (م 1405 ق) ، اصفهان : حسينية عماد زادة ، 1412 ق . 74 . مستدرك سفينة البحار ، على النمازى الشاهرودى ، تهران : مؤسسة البعثة ، 1409 ق . 75 . مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل ، ميرزا حسين النورى الطَبَرسى (م 1320 ق ) ، قم : مؤسسة آل البيت عليهم السلام ، 1407 ق ، اوّل. 76 . المسلسلات فى الاءجازات ، شهاب الدين المرعشى النجفى ، قم : مكتبة المرعشى ، 1411 ق . 77 . مسند الاءمام الشهيد ، عزيز اللّه عطاردى ، تهران : عطارد ، 1376 ش . 78 . مسندنويسى در تاريخ حديث ، سيد كاظم طباطبايى ، قم : بوستان كتاب ، 1376 ش . 79 . المصباح المنير فى غريب الشرح الكبير للرافعى ، أحمد بن محمّد الفيّومى (م 770 ق ) ، قم : مؤسسة دار الهجرة ، 1414 ق ، دوم . 80 . معجم الاحاديث من روايات أهل البيت ، السيّد محمّد حسين الحسينى الجلالى ، شيكاگو : دِ اُپِن اِسكول ، 1419 ق / 1999 م ، دوم . 81 . معجم رجال الحديث ، السيد أبو القاسم الموسوى الخوئى ، (م 1413 ق) ، قم : منشورات مدينة العلم ، 1403 ق ، سوم . 82 . معجم الفروق اللغوية ، أبو هلال العسكرى ، بيروت : دار الكتب العلمية ، بى تا . 83 . المعجم المفهرس لألفاظ أحاديث الكتب الاربعة ، عليرضا برازش ، تهران : احياى كتاب ، 1373 ش . 84 . معجم مقاييس اللغة ، أحمد بن فارس الرازى (م 395 ق) ، تحقيق : عبد السلام محمّد هارون ، مصر : شركة مكتبة مصطفى البابى و أولاده . 85 . مفاخر اسلام ، على دوانى تهران : امير كبير ، 1363 ش . 86 . مقباس الهداية فى علم الدراية ، عبد اللّه المامقانى النجفى ، تحقيق : محمّد رضا المامقانى ، قم : مؤسسه آل البيت عليهم السلام ، 1411 ق / 1369 ش . 87 . مكاتيب الرسول صلى الله عليه و آله ، على الأحمدى الميانجى ، قم : دار الحديث ، 1377 ش . 88 . المنجد فى اللغة ، لويس معلوف ، بيروت : دار المشرق ، 1973 م ، بيست و يكم . 89 . منهاج البراعة فى شرح نهج البلاغة ، حبيب اللّه بن محمّد هاشم الخوئى (م 1324 ق) ، بيروت : مؤسسة الوفاء ، 1403 ق . 90 . المنهج الرجالى ، السيّد محمّد رضا الحسينى الجلالى ، قم : بوستان كتاب ، 1377 ش . 91 . الموجز الجامع (قائمة تفصيلية لمؤلّفات الاءمام الشيرازى) ، حسين الشاهرودى ، بيروت : المجتبى ، 1423 ق . 92 . موسوعة الاءمام الصادق عليه السلام ، السيد محمّد كاظم القزوينى ، قم : مؤلّف ، 1414 ق . 93 . ميراث حديث شيعه ، به كوشش : مهدى مهريزى و على صدرايى خويى ، قم : دار الحديث . 94 . ميزان الحكمة ، محمّد الرَّيشَهرى ، قم : دار الحديث ، 1416 ق . 95 . نفحات الازهار (خلاصة عبقات الانوار) ، السيد على الحسينى الميلانى (معاصر) ، قم : مؤلّف ، 1414 ق ، اوّل . 96 . نقباء البشر ، آقا بزرگ الطهرانى ، مشهد : دار المرتضى ، 1404 ق ، دوم . 97 . نهاية الدراية ، السيد حسن الصدر العاملى ، تحقيق : ماجد الغرباوى : تهران : مشعر ، اول . 98 . نهج السعادة فى مستدرك نهج البلاغة ، محمّد باقر المحمودى ، بيروت : مؤسسة الأعلمى . 99 . نهج الصباغه فى شرح نهج البلاغة ، محمّد تقى التسترى (شوشترى) ، تهران : بنياد نهج البلاغه ، 1368 ش . 100 . الوجيزة فى الدراية ، الشيخ البهائى ، تحقيق : السيد ابو الحسن الموسوى ، بى نا ، بى تا . 101 . وسائل الشيعة إلى تحصيل مسائل الشريعة ، محمّد بن الحسن الحرّ العاملى (م 1104 ق) ، تحقيق : مؤسسة آل البيت عليهم السلام ، قم : مؤسسة آل البيت عليهم السلام ، 1409 ق ، اوّل . 102 . يادمان استاد كاظم مدير شانه چى ، قم : مركز تحقيقات دار الحديث ، 1381 ش .

.

ص: 298

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109