آيين برنامه سازي درباره ايام محرم

مشخصات كتاب

سرشناسه: رضايي آدرياني، محمد، - 1350

عنوان و نام پديدآور: آيين برنامه سازي درباره ايام محرم/ محمد رضايي آدرياني

مشخصات نشر: قم: صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران، مركز پژوهش هاي اسلامي، 1392

مشخصات ظاهري: 344 ص.

ISBN: 978 –964–514–258–0.

وضعيت فهرست نويسي: فيپا

موضوع: حسين بن علي عليه السلام ، امام سوم، 4 _ 61ق.

موضوع: تلويزيون -- ايران -- پخش برنامه هاي مذهبي -- اسلام

موضوع: تلويزيون -- پخش برنامه هاي مذهبي -- اسلام

موضوع: راديو -- ايران -- توليد و كارگرداني

موضوع: تلويزيون -- ايران -- توليد و كارگرداني

موضوع: محرم

شناسه افزوده: صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران، مركز پژوهش هاي اسلامي

رده بندي كنگره: 1392 ر 6 آ9/ 5/41 BP

رده بندي ديويي: 297/9534

شماره كتابشناسي ملي: 2967785

ص: 1

اشاره

ص: 2

ص: 3

ص: 4

ص: 5

ص: 6

ص: 7

ص: 8

ص: 9

ص: 10

ص: 11

ص: 12

ص: 13

پيش درآمد

پيش درآمد

سيدالشهدا عليه السلام ، عاشورا و محرم از هويت هاي بنيادين و شناسه تشيع است. مهمترين دليل تبديل شدن عاشورا به نقش آفريني براي تشيع، تفسير و ترجماني فرهنگي است كه در طول تاريخ براي آن شكل گرفته است. حتي سازماندهي اجتماعي شيعه و جامعه سازي تشيع بر اساس اين ترجمان فرهنگي شكل گرفته است. بدين گونه است كه محرم براي مكتب و مذهب تشيع به منشوري تبديل گرديده است كه از هر زاويه به آن بنگريد، داراي پيام و رهيافتي است. عاشورا از منظر گرايش هاي علوم انساني همانند سياست، فرهنگ، اقتصاد، جامعه شناسي، هنر، روان شناسي، ادبيات، تعليم و تربيت و... داراي پيام هاي مهمي است.

همين قابليت تودرتويي و لايه هاي معنايي موجود در عاشوراست كه همانند قرآن آن را داراي جاودانگي كرده و از منظري، عاشورا به نوعي ترجمان و تفسير لايه هاي معنايي قرآن است.

پويايي عاشورا در عين تكرار ساليانه آن با وجود گستره زماني مراسم و آيين هاي آن از 10 روز تا 2 ماه (در كنار مناسبت هاي متفرقه ديگر در طول سال) در همين غناي علمي و فرهنگي و معنايي و معنوي عاشورا و محرم ريشه دارد.

اينك كه عاشورا داراي اين قابليت هاي معنايي و آن پويايي تاريخي است، مي طلبد رسانه هاي مذهبي _ شيعي و عاشورايي، هر ساله، هماهنگ با فرهنگ اجتماعي ساليانه جامعه برنامه هاي پويا و روزآمد و غني تهيه كنند. متأسفانه در گستره شبكه هاي مختلف ملي و استاني و تنوع گروه هاي برنامه سازي، از اين روزآمدي چندان نشاني نيست و به جاي اينكه رسانه ها در حداقل مرتبه خود، همراه و هماهنگ جامعه باشند، به رسانه دنبالهرو آن هم در مرتبه اي ضعيف و سطحي و در حد برنامه سازي احساسي و عوامانه تبديل مي شوند.

ص: 14

اين مشكل از آنجا ناشي مي شود كه براي برنامه هاي مناسبتي به ويژه عاشورايي با اين همه ظرفيت ها و نياز هاي برنامه سازي، پشتوانه پژوهشي و علمي در نظر گرفته نمي شود. آن هم پيشينه اي علمي كه روزآمد، كارآمد و متنوع و بر اساس نياز هاي مخاطب و تنوع قالب ها باشد.

در اين اثر كه نخستين تجربه و نتيجه چندين سال همكاري با برخي گروه هاي برنامه سازي يا گروه هاي پژوهشي در مجموعه سازمان صداوسيماست، تلاش مي شود نخست بر اساس روش و نگاه ميان رشته اي، ايده هاي متنوعي معرفي گردد.

و نيز در برخي موارد كه كاربردي تر است، ايده ها همراه با پژوهش هاي برنامه هاي خود ارائه شود تا به سهولت براي برنامهسازان قابل استفاده باشد.

در اين كتاب، بر اساس عمق ارزش هاي معنايي عاشورا، نياز هاي برنامه سازي شبكه ها و گروه هاي گوناگون سازمان، تنوع برنامه هاي پيشنهادي در نظر گرفته شده است. در همين جا يادآوري مي شود كه در اين متن به عنوان اولين تجربه در مورد ايده يابي در زندگي معصومين عليهم السلام (بر خلاف تجربه هايي مانند كتاب هاي ايده يابي درباره زندگي امام كاظم و امام صادق عليهما السلام كه محور كتاب بر زندگاني خود معصوم بود) تلاش شده است محوريت ايده يابي بر شخصيت هاي مرتبط و در اطراف معصوم باشد؛ شخصيت هايي اعم از سفيد، سياه و خاكستري. در اين روش به دليل كاربردي بودن براي برنامهسازان و جذابيت براي مخاطبان گوناگون، از دو روش ايده يابي روايي (روايت داستاني) و برنامه سازي استفاده شده است. از اين رو، اميد است برنامهسازان، پژوهشگران و ديگر مخاطبان به بخش هايي از اين كتاب (به ويژه در بخش سوم) نه از باب تكرار، بلكه از باب تلاش براي تجربه هاي گوناگون پژوهش برنامه سازي بر اساس تنوع قالب هاي برنامه هاي روايي و غيرروايي بنگرند.

در پايان تأكيد مي شود ساختار اين كتاب بر اساس نگاه ميان رشته اي بين عاشورا و برخي از علوم انساني كاربردي تر در تحليل و بررسي و بازخواني حادثه عاشورا سامان يافته است. اين نگاه تطبيقي در برخي موارد، گسترده تر و در برخي موارد، خلاصهتر انجام شده؛ چون هدف، نهادينه سازي اين روش براي پژوهشگران رسانه، نويسندگان رسانه و برنامهسازان بوده است. آسيبشناسي، غني سازي و تكميل اين روش ها به عهده مخاطبان است، به ويژه آنكه به ميزان تخصص هاي جانبي هر يك از عزيزان در هر يك

ص: 15

از علوم انساني مثل جامعه شناسي، روان شناسي، سياست، اقتصاد، فرهنگ، هنر و ادبيات و... مي تواند به تنوعبخشي و غني سازي اين ايده سازي ياري رساند.

اين كتاب شامل سه بخش كلي است كه عبارتند از:

_ نگاهي موجز به پژوهش ميان رشته اي با هدف ايده يابي رسانه اي؛

_ نگاهي كلي به زندگاني امام و بني هاشم با هدف ايده يابي عمومي؛

_ ايده يابي ميان رشته اي بر اساس علوم گوناگون انساني؛

_ نمونه پژوهش هاي برنامه اي.

ص: 16

ص: 17

بخش اول: ايده يابي بر اساس نگاهي به زندگاني امامان عاشورايي و بزرگان اهل بيت عليهم السلام

اشاره

بخش اول: ايده يابي بر اساس نگاهي به زندگاني امامان عاشورايي و بزرگان اهل بيت عليهم السلام

زير فصل ها

پيش درآمد

ص: 18

ص: 19

پيش درآمد

اشاره

پيش درآمد

هدف اين بخش، بازشناسي، نگاه كلي و آشنايي اجمالي با زندگاني امامان و شخصيت هاي برجسته عاشورايي بني هاشم است. در اين نگاه ضمن شخصيت شناسي و سيره شناسي اجمالي، برخي ايده يابي ها ارائه خواهد شد. در پايان هر بخش نيز قسمتي به نام ايده هاي مهدوي وجود دارد تا نمايشگر پيوند عاشورا و انتظار باشد.

از آنجا كه بازه زماني پرونده قيام كربلا از رسيدن خبر مرگ معاويه بن ابي سفيان به مدينه تا خروج سريع و ناگهاني امام حسين عليه السلام از مدينه (فاصله 2 تا 3 روزه) آغاز مي شود، اين بخش با اينكه شخصيت محور است، به تحليل و ايده يابي اين رويداد هم خواهد پرداخت.

1. زندگاني امام حسين عليه السلام

اشاره

1. زندگاني امام حسين عليه السلام

زير فصل ها

خلاصه اي از زندگاني امام حسين عليه السلام

خلاصه اي از زندگاني امام حسين عليه السلام

خلاصه اي از زندگاني امام حسين عليه السلام

حسين بن علي بن ابي طالب عليه السلام ، سوم شعبان سال چهارم در مدينه متولد شد. تولد او به فاصله كمي از برادرش و آن گاه همراهي آن دو در نيمه دوم رسالت پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله در مدينه، از مهم ترين خاطرات مسلماناني بود كه به مسجد النبي صلي الله عليه و آله مي آمدند و اين دو برادر را هميشه حتي هنگام نماز و عبادت همراه پيامبر مي ديدند.

اين دوران براي سيدالشهدا عليه السلام تنها حدود 7 سال طول مي كشد. رحلت پيامبر اعظم و آن گاه شهادت مادر، دو مصيبت سخت دوران كودكي آن حضرت است. از آن پس نيز سراسر دوران نوجواني و جواني اش را در مدينه در كنار پدري مي گذراند كه محكوم به خانه نشيني بود.

ص: 20

قيام مردم در سال هاي 34 _ 35 ه .ق باعث قتل عثمان و به خلافت رسيدن اميرمؤمنان علي عليه السلام ، مي شود. حسين عليه السلام در اين سال ها به همراه برادرش، حسن عليه السلام ، مهم ترين يار و ياور پدر در تمام صحنه هاي سياسي، نظامي و اجتماعي بود.

شهادت پدر و خلافت برادر، سيدالشهدا عليه السلام را به شخصيت دوم خلافت كوتاه مدت برادرش تبديل مي كند و پس از رويداد صلح، او همراه برادر به مدينه باز مي گردد و لحظه اي از او جدا نمي شود.

حسين عليه السلام پس از شهادت امام حسن عليه السلام ، امامت شيعيان را عهده دار مي شود و تا زمان حيات معاويه، به صلح نامه امام حسن عليه السلام پاي بند است. مرگ معاويه و آغاز خلافت يزيد و تلاش يزيد براي بيعت گيري براي خود، زمينه ساز قيام و حماسه حسيني است. امام از آن پس در مدت پنج ماه مقدمات قيام را فراهم مي سازد.

دورههاي زندگاني امام

حاكم زمانه

وضعيت اجتماعي

7 سال در محضر پيامبراعظم (4 تا 11 ه .ق)

دوران نبوت پيامبراكرم صلي الله عليه و آله

جامعه اي بر محوريت پيامبراعظم صلي الله عليه و آله كه كانون آن مسجدالنبي بود و زندگي حسين عليه السلام در آن سال ها در فاصله مسجد و خانه گذشت.

25 سال دوران خلفاي راشدين (11 تا 35 ه .ق)

خلفاي سه گانه

جامعه اي فاصله گرفته از اهل بيت پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله كه ارزش ها و فرهنگ التقاطي بين اسلام و جاهليت به تدريج در آن نهادينه مي شود.

15 سال دوران خلافت پدر و برادر (35 تا 40 و 40 تا 50 ه .ق)

خلافت اميرمؤمنان علي عليه السلام ، خلافت معاويه

جامعه اسلامي، علي عليه السلام را به عنوان خليفه چهارم (و نه امام اول) به خلافت مي پذيرد. در ميانه راه، تلاش ايشان براي احياي فرهنگ و سيره نبوي باعث ريزش نيرو ها، پراكندگي ها و فاصله گيري فراوان نيرو هاي اجتماعي مي شود تا آنجا كه امام در اواخر خلافتش در وضعيت كمبود نيروها و ياورانش به شهادت مي رسد.

ص: 21

10 سال دوران امامت حضرت (50 تا 61 ه .ق)

خلافت معاويه، خلافت يزيد

در دوره 20 ساله تلاش معاويه براي اجراي مرحله دوم اموي سازي (پس از دوران خلفا)، بن مايه ها و فرهنگ اسلامي به گونه اي تغيير يافت كه در نهايت، جامعه اسلامي به جامعه اي سرسپرده و كاملاً مطيع امويان تبديل مي شود و به تدريج با سياست محو ارزش هاي اسلامي همراه مي گردد.

تحولات اجتماعي معاصر زندگاني امام عليه السلام

جامعه شيعه

مسئله امامت و ولايت پس از خاتميت روح تعاليم پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله بود، ولي فقط عده اي از خواص صحابه پيامبر به اين آموزه اصلي اسلام ايمان آوردند. (سفر امام علي عليه السلام به يمن هم به دستور پيامبر بذر محبت اهل بيت عليهم السلام را در برخي قبايل يمن پاشيد). رحلت پيامبر و غصب خلافت با هدف نابودي اهل بيت و صحابه علوي بود. البته اين صحابه با مديريت اميرمؤمنان علي عليه السلام سه مرحله از تقيه را تجربه كردند: تقيه حفاظتي (زمان ابوبكر)، تقيه مدارايي (زمان عمر) و تقيه نفوذ و اثرگذاري (اواخر دوره عمر و دوران عثمان).

بازتاب اين مديريت پنهان، خيزش جامعه اسلامي پس از 25 سال با شعار عدالت خواهي بود.

خلافت اميرمؤمنان علي عليه السلام با تركيب خواص شيعي و قبايل داراي گرايش هاي اهل بيتي باعث پيدايش اولين جوامع شيعي بر محوريت حضرت علي عليه السلام در كوفه شد. اين جامعه نوپا و در اقليت در زمان معاويه با هجوم ها و تهديدهاي فراواني روبه رو گشت تا جايي كه اين جامعه پراكنده، مثله شده و دچار انقطاع از امام در مدينه نتوانست جز در قالب نيروهاي پراكنده (50 ياور كوفي امام) از امام حسين عليه السلام در كربلا حمايت كند.

جامعه اسلامي

اعراب پراكنده جزيرة العرب بهتدريج و با واهمه از جهاد مسلمانان با آنها مسلمان شده بودند. آنها نيازمند برنامه هاي تربيتي و فرهنگي و اجتماعي بر مبناي دين اسلام پس از پيامبر بودند، اما غصب خلافت و آزاد گذاشتن اعراب

ص: 22

به حال خود و آن گاه مشغول كردن آنها به فتوحات باعث پيدايش جامعه اسلامي جديدي پس از پيامبر بر مبناي فرهنگ التقاطي اسلامي _ عربي _ جاهلي شد.

جريان هاي فكري

اسلام، ديني واحد بود و بر مبناي آيات قرآن و روايات پيامبراكرم صلي الله عليه و آله قرار بود بر محوريت مودّت و امامت اهل بيت امتداد يابد. با اين حال، جريان خلافت از لحظه رحلت پيامبر با سر و صدايي كه راه انداخت، به روشني، ظهور جريان دوم را در اسلام اعلان كرد و از همان لحظه رحلت پيامبر باعث ايجاد دودستگي شيعه و سني در جهان اسلام شد. سپس اين سنگ بناي تفرقه و نافرماني به فرهنگ در جهان اسلام تبديل گرديد تا در حد فاصله نيم قرن تا عاشورا، شاهد پيدايش اولين فرقه ها با عنوان خوارج و عثمانيه در ميان اهل سنت باشيم.

باتوجه به فضاي كلي ترسيم شده از زندگي سيدالشهدا عليه السلام و سير تحولات جريان هاي سياسي و اجتماعي، اينك بهتر مي توان به ايده يابي در دوران امامت سيدالشهدا پرداخت. البته بحث ايده يابي زندگاني امام در همين اندازه كفايت مي كند؛ چرا كه بسياري از مباحث بخش دوم در راستاي تأمين همين هدف است.

2. خروج غريبانه سيدالشهدا از مدينه (28 رجب)

اشاره

2. خروج غريبانه سيدالشهدا از مدينه (28 رجب)

زير فصل ها

خلاصه رويداد

نگاهي تحليلي به مواجهه امام حسين عليه السلام با خلافت يزيد

تحليل اجتماعي قيام امام حسين عليه السلام از منظر آيات تلاوت شده امام در طول سفر

هويت شهر مدينه

نگاهي تحليلي به جامعه مدينه در سال 60 ه.ق

ايده هاي مهدوي

خلاصه رويداد

خلاصه رويداد

معاويه در 15 رجب سال 61 مُرد و يزيد به جاي او به خلافت نشست. او نامه اي به والي مدينه، وليد بن عقبه بن ابي سفيان مي نويسد تا در مدينه از سيدالشهدا (و ابنزبير) بيعت بگيرد وگرنه آنها را بكشد. نامه يك هفته بعد به مدينه مي رسد. امام احضار مي شود. امام همراه جوانان بني هاشم به ديدار والي مي رود و با وجود اصرار او و به ويژه مشاورش، مروان بن حكم، حاضر به بيعت نمي شود و يك روز مهلت مي گيرد.

در اين روزي كه والي درگير مسئله فرار عبدالله بن زبير و برادرانش از مدينه به سوي مكه است، امام بني هاشم را آماده مي كند. شب روز بعد، پس از وداع مزار پيامبراكرم صلي الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام ، در 28 رجب، شبانه، مدينه را ترك مي كند و چهار _ پنج

ص: 23

روزه مسير را از جاده اصلي مي پيمايد. ايشان درست روز جمعه، سوم شعبان (هم زمان با زادروزش) وارد مكه مي شود و در منطقه شعب ابي طالب در خانه عباس بن عبدالمطلب ساكن مي گردد.

دوره هاي امامت و قيام سيدالشهدا و سياست هاي كلي امام حسين عليه السلام

دوره ها

سياست و سيره كلي امام حسين عليه السلام

از آغاز امامت تا مرگ معاويه

پاي بندي به صلح برادرش، امام حسن مجتبي عليه السلام با معاويه و توصيه دعوتگران قيام به صبر و انتظار تا پس از مرگ معاويه

آغاز خلافت يزيد در مدينه

اعلان سياست نفي بيعت در كنار تلاش براي حفظ جان خود و بني هاشم از تهديد و توطئه والي مدينه و امويان

اقامت چهار ماهه امام در مكه

استفاده امام از ظرفيت امنيت موقت حرم امن الهي به سردرگمي و تحير امويان انجاميد؛ چرا كه اقدام امام مي توانست باعث حساس سازي جامعه اسلامي و همراه شدن احتمالي آنها با نهضت قيام گردد و در نهايت، به ايستادگي جامعه در برابر آغاز طرح اسلام زدايي يزيد منجر شود.

انتخاب عراق و گام نهادن در راه عراق

اقدام فعالانه امام در همراهي نكردن با مراسم حجي كه نتيجه اش، امضاي خلافت يزيد بود، سبب خروج اعتراض آميز ايشان از مكه، يك روز مانده به آغاز حج شد. آن گاه 22 تا 23 روز راه مكه تا كوفه را پيمود.

حضور امام در كربلا

سياست دو جانبه پرهيز از بيعت در كنار تلاش براي اتمام حجت به لشكر كوفه

نگاهي تحليلي به مواجهه امام حسين عليه السلام با خلافت يزيد

نگاهي تحليلي به مواجهه امام حسين عليه السلام با خلافت يزيد

قيام سيدالشهدا از منظر فلسفه تاريخي و مواجهه پر فراز و نشيب حق و باطل امري اجتنابناپذير بود. حتي از منظر تحليل هاي سياسي _ اجتماعي، وقتي جريان سقيفه پس از رحلت پيامبر رخ مي دهد و جبهه حق در اوج هجوم هاي باطل، ناچار به سكوت

ص: 24

مي شود، بديهي است اين سكوت نمي توانست تا هميشه ادامه يابد. آن گاه كه جريان باطل تمام حجاب ها را كنار بزند و به شفافيت برسد، براي حفظ جريان تاريخي حق بايد به پا خاست.

اين قيام از منظر غيبي كاملاً پيش بيني شده بود و خبرهاي فراواني حتي در منابع اهل سنت درباره اين پيش بيني ها وجود داشت، اما اين آگاهي غيبي، هدف و علت قيام حضرت نبود، بلكه اين آگاهي، نوعي ابلاغ مأموريت بود تا اهداف كلان جبهه حق محقق شود.

بدين دليل، امام در دوران امامت، دو مرحله و سياست كلي را به اجرا گذاشت. در آغاز، به مدت نه سال و نيم پاي بند صلح بود و تا آخرين لحظه زنده بودن معاويه دست به شمشير نبرد تا در برابر تمام خيانت ها و جنايت ها و دروغ و تزويرهاي معاويه، صداقت، امانت و جوان مردي اهل بيت را نشان دهد. آن گاه كه با مرگ معاويه، جبهه حق ديگر هيچ تعهد و پيماني نداشت و جبهه باطل هم با تمام قوا با كنار زدن چهره ريا و تزوير، آشكارا به مصاف حق آمد، قيام بايد صورت مي گرفت.

نتيجه قيام در آن شرايط غربت و مهجوريت اجتماعي، پاياني جز شهادت نداشت و نه تنها امام، بلكه بسياري از صحابه و تابعين بر اساس اخبار غيبي و بسياري از افراد هوشمند جامعه بر اساس محاسبه موازنه قوا و جهت گيري حوادث، از اين پايان، واقف بودند. البته بر اساس اين پايان بندي قطعي نبايد ميان سير و پايان حوادث با هدف كلي قيام خلط كرد. به اين معنا كه غايت مرحله اي قيام، شهادت بود، اما هدف قيام منحصراً شهادت نبود.

جدول واكنش هاي اجتماعي نسبت به خروج امام حسين عليه السلام از مكه

جوامع اسلامي مطرح در آن زمان

واكنش هاي اجتماعي

مكه و مدينه

حجاز پس از رحلت پيامبر و تحت تأثير خاطرات خوش فتوحات در زمان خليفه اول و دوم، به گونه اي تاريخي و نهادينه شده، از اهل بيت فاصله گرفته بود. با وجود اقامت طولاني اهل بيت پيامبر در مدينه يا مشاركت هر ساله امامان معصوم در حج، هيچ گاه مردم آن به اهل بيت روي خوش نشان ندادند.

ص: 25

خروج امام از مدينه و ورود به مكه و سپس خروج از مكه، كمترين بازتاب را در جامعه اسلامي حجاز نداشت.

بصره

پس از ماجراي جنگ جمل، همواره اقليتي محدود از شيعيان در بصره بودند، ولي در آن زمان ها شهري عثماني مسلك بود. اندك شيعيان ساكن در آن هم زير سركوب شديد زياد و ابن زياد (به مدت دو دهه) دچار پراكندگي و آسيب هاي فراوان شدند.

كوفه

كوفه، مهم ترين شهر عراق و كانون تحولات آن بود. اين شهر، كانون بيشترين تجمع قبايلي بود كه گرايش هاي شيعي داشتند. در آن سال ها قبايل شيعي در كوفه نسبت به ديگر مسلمانان (اهل سنت) در اقليت بودند. اين اقليت بزرگ در سال هاي حكومت زياد تا ابنزياد، ضربه هاي اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي فراواني را متحمل شدند.

با شنيدن خبر آغاز قيام امام حسين عليه السلام دعوت و نامه نگاري را آغاز كردند. دعوتي كه در آغاز صرفاً شيعي بود، ولي كمي بعد امواج گسترده اي از اهل سنت (اكثريت اجتماعي كوفه و شامل تمامي جريان ها به جز امويان و خوارج) را هم با خود همراه كرد.

تحليل اجتماعي قيام امام حسين عليه السلام از منظر آيات تلاوت شده امام در طول سفر

تحليل اجتماعي قيام امام حسين عليه السلام از منظر آيات تلاوت شده امام در طول سفر

امام حسين عليه السلام هنگام خروج از مدينه، آيه 21 سوره قصص و هنگام ورود به مكه، آيه 22 همين سوره را تلاوت كرد. در طول سفر هم آيه 227 انبيا را تلاوت فرمود.

اين آيات و نمونه هاي ديگر نشانه مهجوريت و غربت امام در جامعه است. معني اين سخن آن است كه در برابر نبوت 10 ساله پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله در جامعه مدينه كه با فرود و فرازهاي بسيار همراه بود، نظام خلافت در فرصت 50 ساله با اجراي انواع سياست ها و طرح هاي فكري، فرهنگي، اجتماعي، نظامي و اقتصادي توانسته بود جامعه تازه و نوپاي مدينه را كاملاً استحاله كند. به همين دليل، پس از نيم قرن، اكثريت مردم مدينه در مواجهه با فريادها و دعوت هاي پياپي نواده پيامبر، بي اعتنا بودند و ايشان را در گرداب حوادث تنها گذاشتند.

ص: 26

جدول خروج هاي تاريخي _ غريبانه اهل بيت عليهم السلام از مدينه

امام معصوم

رويداد تاريخي و نوع مواجهه مردم مدينه

مظلوميت حضرت زهرا عليها السلام

بي طاقتي مردم مدينه در برابر گريه هاي فاطمه عليها السلام سبب شد ايشان روزها به مزار شهداي اُحد برود و در آنجا بگريد.

خروج سيدالشهدا در آغاز قيام

خروج امام حسين عليه السلام هنگام آغاز خلافت يزيد، هيچگونه واكنش مردم مدينه را در پي نداشت.

اسارت امام كاظم عليه السلام

هارون عباسي در ضمن مراسم حج، امام را در مدينه به حبس كشاند. آن گاه ايشان را مظلومانه به زندان هاي عراق (بصره و بغداد) فرستاد بدون اينكه در مدينه اتفاقي رخ دهد.

خروج اجباري امام رضا عليه السلام

امام رضا عليه السلام به دستور مأمون به مرو منتقل شد؛ انتقالي كه معلوم بود بازگشت ندارد. با اين حال، مردم مدينه هيچ واكنشي نشان ندادند.

تبعيد تاريخي امام هادي (و امام عسكري) از مدينه به سامرا

امام هادي عليه السلام در دوران متوكل عباسي براي هميشه به تبعيدگاه سامرا منتقل شد بدون اينكه كسي در مدينه اعتراض كند.

هويت شهر مدينه

هويت شهر مدينه

هويت شهري مدينه با حضور پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله پديدار شد. به دليل حاكميت ارزش هاي جاهلي در زيرساخت هاي مدينه و نبود آمادگي كافي در مردم براي ادامه دادن نهضت اجتماعي _ اسلامي كه پيامبر شروع كرده بود و در قالب امامت امتداد مي يافت، رحلت پيامبر سبب شد مردم مدينه با جهت دهي نظام فكري و اجتماعي خود بر اساس بهره مندي دنيوي از دين اسلام (فتوحات اسلامي در دوره خلفا غنايم فراواني به همراه داشت، اين ويژگي در برابر جنگ هاي زمان پيامبر قرار مي گرفت كه در مقام دفاع يا جهاد بود و بن مايه آن، ايثار و حماسه بود)، هويت شهري جديدي براي خود تعريف كنند. بر اساس اين هويت، حضور داشتن يا نداشتن اهل بيت در اين شهر

ص: 27

اهميتي نداشت، بلكه منافع و امنيت عمومي شهروندان، معيار حركت هاي اجتماعي قرار گرفت.

خاستگاه ايده

ايده و شرح آن

مواجهه امام با رويدادها

_ مديريت امام در برابر رويدادها گاهي واكنشي است، اما در همان شرايط هم مديريتي فعال و پويا دارد و اسير شرايط و محيط نمي گردد. به همين دليل، روند رويدادها را به سمتي مي برد كه خود در مسير احقاق حق و ابطال باطل انتخاب مي كند.

بني هاشم

_ دسته بندي بني هاشم به جوانان تربيت يافته امام و قرار گرفته در خدمت امام براي هرگونه شرايط دشوار و آسان جواناني كه خود را هم عرض امام و صاحب نظر يا اهل مصحلت مي دانند (ابن عباس، ابن حنفيه، ابن جعفر و...).

مرگ معاويه

_ مرگ معاويه به معني حركت رو به جلو باطل براي آشكار نمايي چهره باطني خود در محو و نابود كردن حق.

_ مرگ معاويه به معني آغاز دوران نشانه هاي غيبي عاشورايي و شروع تدريجي تحقق پيش گويي هاي نبوي و علوي براي خواص و حتي عوام جامعه تا در رويدادهاي آينده حجت بر آنها تمام شود.

_ مرگ معاويه براي امام به معني شنيدن ندايي غيبي براي آماده شدن براي ايفاي رسالت و نقشي سخت، اما تاريخي.

خروج امام از مدينه

_ بازگشت جاهليت در لباس اسلامي به شهر پيامبر و رضايت آنها به دور شدن اهل بيت پيامبر از شهر پيامبر تا مبادا در روند زندگي روزمره آنها خللي ايجاد شود.

_ تحول روحيه اجتماعي مردم مدينه از روحيه آزادي، آزادگي، ايثارگري و امر به معروف و نهي از منكر فراگير (در زمان پيامبر) به روحيه پذيرش اطاعت مطلق ولايت از هر حاكمي اگر چه در اوج فسق و فجور باشد (در آستانه قيام).

_ نوميدي امام و جريان حق از امكان اثرگذاري (اگرچه حداقلي) در آن جامعه و رها كردن آن جامعه و جمعيت به باطل خود.

ص: 28

خروج شبانه

_ اوج مهجوريت امام در مدينه و حاضر نبودن حتي يك نفر براي همراهي يا هم دردي در بدرقه كردن يا تضمين جان آنها هنگام خروج روزانه با اهل بيت عليهم السلام .

_ عميق بودن اثرگذاري سياست هاي فرهنگي و نهادينه شدن ارزش هاي مكتب خلافت (در برابر فرهنگ اصيل اهل بيتي) در جامعه مدينه.

نصيحت گران امام

_ خودكارشناسي ها (داراي شخصيت كاذب و خودساخته يا ترويج شده به وسيله سياست تبليغي خلفا) در برابر امام معصوم با هدف سنگ اندازي در مسير حق به نام نصيحت گري و خيرخواهي.

نگاهي تحليلي به جامعه مدينه در سال 60 ه.ق

نگاهي تحليلي به جامعه مدينه در سال 60 ه.ق

در آستانه سال 60 ه .ق، آخرين نسل از صحابه هنوز در مدينه وجود داشتند، ولي اكثريت جمعيت مدينه نسلي بودند كه از دوران خلافت شيخين برآمده بودند. اين نسل در دوران معاويه از اهل بيت پيامبر كاملاً فاصله مي گيرد، به گونه اي كه فريادهاي اهل بيت در اين شهر يك خريدار ندارد.

همين شهر در سال 62 عليه يزيد يك پارچه به پا مي خيزد، ولي در آن قيام هم رهبري قيام با تابعيني است كه نه در شعارها و نه برنامه ها توجه ويژه اي به اهل بيت پيامبر ندارند و بر اساس شخصيت كاذبي كه از دوران خليفه دوم براي آنها جعل شده بود، خود را صاحب رأي و نظر مي دانستند.

اين روحيه و شخصيت كاذب باعث شد آنها حس بي نيازي از دانش و رهبري وليّ معصوم در قالب اهل بيت پيامبر پيدا كنند. بازتاب اين وضعيت آن بود كه اين جامعه هرچه از اهل بيت دورتر مي شد، از جامعه اسلامي هم بيشتر حذف مي شد و اگر جايگاه تاريخي مزار پيامبر در اين شهر نبود، در يكي دو قرن بعد حتي نامي از اين شهر در جهان اسلام باقي نمي ماند.

ايده هاي مهدوي

ايده هاي مهدوي

خروج غريبانه سيدالشهدا از مدينه نقطه شروع قيام بود. اقامت چهار ماهه امام در مكه هم هيچ اثري بر مكيان نداشت. اين فرآيند از جهت تاريخي و بر اساس روايات در آستانه قيام و ظهور حضرت حجت عجل الله تعالي فرجه الشريف رخ خواهد داد.

ص: 29

امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف در آستانه ظهور در مدينه مشغول فعاليت هايي مي گردد كه لشكر سفياني به قصد نابودي امام به سوي مدينه حمله مي كنند. امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف غريبانه از مدينه (با تلاوت همان آيه اي كه جدش تلاوت كرد) خارج مي شود و پشت سر ايشان، لشكر سفياني پس از قتل و غارت مدينه دچار خسف پيدا مي گردد. وقتي امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف به مكه مي رسد، كمتر كسي از مكيان به ياري ايشان بر مي خيزد تا اينكه يارانش از ديگر مناطق در مكه گرد هم مي آيند و فرآيند ظهور آغاز مي گردد. اين رويداد ها بيانگر جاهليت رسوخ يافته در سرزمين حجاز است. از اين منظر، هر شهر و جامعه اي كه شبيه حجاز گذشته يا آينده (و حتي اكنون) باشد، جوامعي خواهد بود غافل و بلكه سدّ راه وليّ معصوم در جريان پيوسته تاريخ.

خاستگاه ايده

ايده و شرح آن

حجاز؛ گذشته، حال، آينده

_ عمق رسوخ جاهليت در فرهنگ و جامعه اين سرزمين، اين منطقه را با اينكه مهبط وحي و رسالت و ولايت بوده، به كانون هاي باطل در گستره تاريخ تبديل كرده است.

_ الگوي شهري و شهروندي بر اساس مدل هاي مدينه، مكه، بصره، كوفه و شام، الگوهايي در درجات مختلف نظام هاي اجتماعي باطل محور يا باطل گرا يا حق گريز است.

_ گسترش الگوهاي اجتماعي باطل در جهان اسلام و بازتاب آن در تبديل كميّت فراواني از جمعيت مسلمان به جوامعي بي روح و مرده يا حداقل، خنثي و به دور از نشاط و پويايي كه در بلندمدت باعث انحطاط فرهنگ و تمدن اسلامي مي شوند.

_ گسترش الگوهاي اجتماعي باطل جهان اسلام و بازتاب تاريخي آن در تحقق جريان شهادت اولياي حاضر و غيبت امام غايب.

3. زندگاني حضرت اباالفضل عليه السلام

اشاره

3. زندگاني حضرت اباالفضل عليه السلام

زير فصل ها

خلاصه زندگي نامه

نگاهي كلي به شخصيت حضرت عباس عليه السلام

ايده مهدوي

خلاصه زندگي نامه

خلاصه زندگي نامه

حضرت اباالفضل عباس عليه السلام در چهارم شعبان سال 26 ه .ق متولد شد.

ص: 30

ايشان از طرف مادر، بزرگ ترين فرزند از چهار فرزند ام البنين است كه ثمره پيوند مبارك ايشان با اميرمؤمنان علي عليه السلام بود.

حضرت اباالفضل عليه السلام ، بزرگ ترين جوان علوي پس از حسنين عليهما السلام و محمد حنفيه است كه در اوايل خلافت عثمان به دنيا مي آيد. (خلافت عثمان از اول سال 24 ه .ق آغاز مي گردد).

ايشان در 10 سال اول زندگي، شاهد آخرين مرحله از خانه نشيني پدر در شهر مدينه است و نوجواني اش در خلافت 5 ساله پدر و بيشتر در كوفه مي گذرد.

ايشان در دوران جواني شاهد خانه نشيني مجدد دو برادر امام و معصومش است و در اين سال ها بهترين شاگرد علم و اخلاق و معارف از محضر آنهاست.

مرگ معاويه و آغاز خلافت يزيد، قيام سيدالشهدا را به دنبال دارد. حضرت اباالفضل عليه السلام از آغاز اولين مرحله قيام تا آخرين لحظات آن يعني هنگامي كه به شهادت مي رسد، شخصيت دوم قيام و مدير اجرايي و مهم ترين يار و ياور سيدالشهداست.

نگاهي تحليلي به دورههاي زندگي حضرت عباس عليه السلام

سال ها و دوره ها

حاكمان زمانه

وضعيت جامعه و نقش حضرت عباس عليه السلام

دوره خانه نشيني پدر (نه سال و نيم، از 26 تا 35 ه .ق)

عثمان بن عفان

_ به موازات گسترش رسمي و تدريجي ظلم و تبعيض در جامعه اسلامي و حتي برخي مفاسد اخلاقي در سطح حاكمان يا متن جامعه؛ كودكي حضرت عباس عليه السلام و همراهي هايش با پدر در مسجد يا محيط اجتماعي مدينه يادآور رابطه حسنين عليهما السلام با پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله است.

دوره 5 ساله خلافت پدر (35 تا 40 ه .ق)

علي بن ابي طالب

_ با رخ دادن تحولات اجتماعي در كوفه، انتقال سريع حضرت اميرمؤمنان علي عليه السلام به كوفه همراه خاندانش، حضرت عباس عليه السلام را در نوجواني كانون توجه نوجوانان و جوانان كوفي قرار مي دهد. گزارش هايي از حضور و رشادت هاي ايشان در جنگ صفين با وجود همان سن

ص: 31

كم وجود دارد. البته شهادت مظلومانه پدر و رويداد صلح باعث بازگشتن بني هاشم به مدينه مي شود.

دوره 20 ساله خانه نشيني دو برادر معصومش (از 40 تا 60 ه .ق)

معاويه بن ابي سفيان

_ در مدينه در حالي كه غربت امام مجتبي عليه السلام در اوج است، او با الگو گيري از سيدالشهدا درس ولايت پذيري و خودسازي را تمرين مي كند. اين سال ها در اوج دوره جواني و در كنار فراغتي كه دو برادر معصومش دارند، سال هاي كسب دانش و معارف و تهذيب و سلوك و تعالي او زير نظر آن دو برادر است.

دوران 5/ 4 ماهه قيام (60 تا 61 ه .ق)

يزيد بن معاويه

_ ايشان در مقام شبيه سازي رابطه اميرمؤمنان علي عليه السلام با پيامبر در اوج تحولات و رويدادهاي مدينه، به مهم ترين يار و ياور و بازوي اجرايي سيدالشهدا تبديل مي شود.

نگاهي كلي به شخصيت حضرت عباس عليه السلام

نگاهي كلي به شخصيت حضرت عباس عليه السلام

اميرمؤمنان، علي عليه السلام در اولين مرحله از دوران خانه نشيني خود كه با خلافت خليفه اول و دوم هم زمان بود، به گونه اي غيرمستقيم دچار محدوديت و مراقبت بود. در اين دوران، امام نه سفر خاصي به بيرون از مدينه دارد (مگر اينكه احتمالاً در اواخر دوران خلافت عمر سفر حج انجام داده باشد) و نه ازدواج خاصي انجام مي دهد (غير از ازدواج با امامه دختر ابي العاص و خوله مادر محمد حنفيه كه هر دو در همان آغاز دوران خلافت خلفا بود).

دوران خلافت عثمان و تحولات ناشي از آن گويا فرصت هايي را در اختيار امام علي عليه السلام مي گذارد. شاهد بر اين مدعا ازدواج هدفمند ايشان با فاطمه دختر حزام بنخالد از قبيله كلاب است. در اين ازدواج، قبيله زن از قبايل خاص است. (قبيله كلب به تربيت افراد شجاع شهره بود و خاستگاه آن منطقه خوش آب و هواي شامات بود).

بدين گونه است كه محصول ازدواج ها و تولدها از اين دوران به بعد مجموعه اي از فرزندان اميرمؤمنان علي عليه السلام است كه گويا (از منظر معنوي و غيبي) ناظر به رويداد كربلا پا به عرصه وجود مي گذارند.

ص: 32

اميرمؤمنان علي عليه السلام در اين فرصت پيش آمده (بين غفلت حاكميت و غربت و مهجوريت در جامعه) حداقل در محدوده زندگي شخصي خود سعي در نيروسازي براي كربلا دارد. نتيجه اين برنامه نيروسازي، حضور و شهادت شش فرزند آن حضرت در كربلا (غير از سيدالشهدا) است. سرآمد اين شش شهيد كربلا از تبار حضرت علي عليه السلام ، حضرت اباالفضل العباس عليه السلام است.

پس از تولد اين مولود، رابطه اين پدر و فرزند را به دو مرحله كلي مي توان دسته بندي كرد:

مرحله اول، دوران تربيت فردي فرزند در دوران كودكي است. اين مرحله از نظر روش و خاطرات، يادآور دوران تربيت يافتگي اميرمؤمنان در منزل پيامبر پيش از بعثت بود و در امتداد مرحله تاريخي دور و دراز مرحله تربيت يافتگي حسنين عليهما السلام در زمان رسالت پيامبر در مدينه است.

در اين دوران با تولد تدريجي ديگر برادران، حضرت عباس عليه السلام از يك سو، شاگرد پدر و از سوي ديگر، بزرگ خاندان مادري و الگوي برادران كوچك ترش به شمار مي رود.

مرحله دوم، دوران زندگي در كوفه است كه يادآور دوران همراهي اميرمؤمنان علي عليه السلام با پيامبر در شهر مكه در دوران نوجواني است. دوراني كه علي عليه السلام با دفع شر نوجوانان مكه از پيامبر به لقب «قضم» مشهور گرديد.

پس از شهادت پدر، عباس عليه السلام 20 سال، يار و ياور خالص برادران امام خود بود. به اين معني كه او در اين سال ها كه در اوج آمادگي و بالندگي است، با درك جايگاه و اهميت امامت و ولايت برادرانش در كنار مشاهده مهجوريت و غربت آنها سعي مي كند خودش بهترين يار و ياور آنها باشد. البته الگوي عملي ايشان براي اين ياوري، دوران 10 ساله امامت امام مجتبي عليه السلام و سلوك خالصانه و همراهي همه جانبه سيدالشهدا عليه السلام با برادرش است. ايشان در سال هاي غربت با يادآوري بهره وري علمي و معنوي بيست و چند ساله اميرمؤمنان علي عليه السلام از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله از برادران معصومش بهره مي برد. پس از شهادت امام مجتبي عليه السلام و آغاز امامت امام حسين عليه السلام ، وزارت بي نام و نشان امام به او مي رسد. وزارتي كه با آغاز قيام كاملاً آشكار مي شود و همگان مي دانند مهم ترين بازوي اجرايي و اجتماعي سيدالشهدا عليه السلام ، برادرش، حضرت عباس عليه السلام است. از اين رو در كربلا دشمن تلاش زيادي مي كند تا شايد او را از امام جدا سازد، ولي تا او زنده است،

ص: 33

هيچ گزندي متوجه امام نيست و با شهادت او مصايب امام و اهل بيت عليهم السلام آغاز مي گردد.

خاستگاه ايده

ايده و شرح آن

در مقام ياوري برادر

_ حضرت اباالفضل عليه السلام با اينكه مهم ترين يار و ياور امام است و كمالات علمي و اجتماعي دارد، مي كوشد نامش در جامعه هرگز جداي از نام امامش نباشد و اهتمام او اعتلاي شخصيت و نام امام زمانش عجل الله تعالي فرجه الشريف است (بر خلاف محمد حنفيه يا عبيدالله يا عمر بن علي).

_ مديريت موازي او براي مطرح نشدنش در جامعه با وجود امام حسين عليه السلام در كنار هيبت فراوانش كه باعث ترس و وحشت فراوان دشمن مي شود.

در مقام الگويي براي بنيهاشم

_ در عاشورا، حضرت اباالفضل عليه السلام ، مدير و الگوي جوانان بني هاشم و حضرت زينب عليها السلام ، مدير و الگوي اهل بيت عليهم السلام و بانوان و دختران بني هاشم بود. به اين گونه هر كدام ترجماني مردانه و زنانه از شخصيت سيدالشهدا عليه السلام بودند (همانند ترجمهگري شخصيتي مردانه و زنانه اميرمؤمنان علي عليه السلام و حضرت زهرا عليها السلام از شخصيت پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله .

در مقام هيبت ويژه در برابر دشمن

_ تربيت علوي و حماسي او به گونه اي بود كه حتي آن گاه كه وارد رزم نشده بود، هيبتش لرزه بر اندام دشمن مي انداخت.

_ دشمن در كربلا مي دانست عباس عليه السلام از امام حسين عليه السلام جداشدني نيست، ولي با فرستادن امان نامه قصد تحقير يا تخريب شخصيت او را داشت كه ايشان قاطعانه، ولي كريمانه برخورد كرد.

در مقام و منزلت پس از شهادت

اعتلاي نام و ياد او پس از شهادتش به خاطر مقام فنايي است كه در دوران زندگاني نسبت به امام حسين عليه السلام داشت.

القاب حضرت

القاب حضرت ناظر به پرهيز ايشان از مطرح شدن در جامعه و بيانگر جنبه هاي عبادي، اخلاقي و مديريتي زندگي ايشان است.

ص: 34

خاستگاه ايده

ايده و شرح آن

مقايسه مادر و شخصيت حضرت با شخصيت محمد حنفيه

_ اميرمؤمنان بر خلاف انتخاب خوله و مسئله تولد محمد كه تحت تأثير فضاي جنگ هاي ردّه و در مقام احقاق حق مظلومين اين جنگ ها بود، در مسئله ازدواج با امالبنين و تولد حضرت عباس عليه السلام با توجه به آزادي و فرصت اجتماعي به دست آمده، با عنايت و توجه ويژه اين ازدواج را سامان دادند.

شخصيت حضرت ام البنين

_ گرايش كلي قبيله كلب به سوي امويان به دليل سكونت اكثريت آنها در منطقه شامات يا عدم مداخله فعال در مسائل جهان اسلام بود. با وجود اين، خانواده فاطمه بنت حزام و خود ايشان با درخواست ازدواج اميرمؤمنان علي عليه السلام آن هم در دوران مهجوريت و غربت امام با رضايت و خون گرمي برخورد مي كنند.

_ شخصيت تاريخي حضرت امالبنين از آغاز همسري تا دوره زندگاني پاياني ايشان در حد فاصل رويدادهاي كربلا تا رحلت خود ايشان بيانگر عمق تربيت يافتگي، بصيرت و فهم ايشان از جهت درك اهميت و جايگاه همسري وليّ معصوم و رسالتي است كه نسبت به فرزندان ايشان دارد.

_ ماجراي تولد حضرت ابوالفضل عليه السلام از پيش از تولد تا تربيت هاي دوران كودكي الگوي جامع دين براي طراحي نسل صالح و شايسته و تاريخ ساز با توجه به رعايت معيارها و ارزش هاي ديني حتي نسبت به مقدمات به ظاهر بعيد در امر ازدواج است.

ايده مهدوي

ايده مهدوي

يكي از مباحث مهم مهدويت، بحث ياوران مهدي و ويژگي هاي ياران مهدوي است. اهل سنت قائل به عدالت صحابه و برتر بودن صحابه از تمامي انسان هاي گذشته و آينده هستند. از نگاه شيعه، در جوار پيامبر، صحابه بسيار ممتازي همانند سلمان و ابوذر

ص: 35

وجود داشتند، اما اين امر به خودي خود دليل برتري آنها در طول تاريخ بر تمامي انسان ها نمي شود، بلكه در هر زمان ممكن است نسبت به وليّ هر زمان، ياران بسيار شاخص و ممتازي وجود داشته باشند.

از نظر تاريخي، در كنار صحابه ممتاز و ثابت قدم پيامبر، دو گروه ديگر از صحابه و ياران امامان معصوم هم بسيار ويژه اند؛ يكي، صحابه عاشورايي و ديگري، اصحاب المهدي.

شاخصه ياوران مهدي اين است كه آنها ياور امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف هستند تا با ياري دهي ويژه، سرانجام پس از هزاران سال بهشت زميني ظهور را به وجود آورند. ناظر به اين هدف، آنها بايد از نهايت مرتبه كمال آن هم در تمامي صفات نيك انساني در حوزه هاي فردي، اجتماعي، سياسي و اقتصادي برخوردار باشند.

از اين منظر، از ميان انسان هاي غير معصومي كه به مرتبه نزديك عصمت رسيده و تمام مراحل تولد تا رشد و كمال خود را حساب شده و زير نظر معصومين پيموده است، حضرت اباالفضل عليه السلام بهترين الگو براي ياران مهدي است.

خاستگاه ايده

ايده و شرح آن

شخصيت حضرت

_ شناس نامه شخصيتي حضرت در اوج مرتبه كمال انساني، بهترين الگو و شاخص براي شناسايي ياوران مهدي خواهد بود.

برنامه تربيتي درباره حضرت

_ ساختار و مراحل و شيوه هاي تربيت حضرت، الگويي براي خانواده هاي منتظر در مقام تربيت نسل منتظر است.

نهايت رشد شخصيت كمال يافته

_ نهايت مرتبه رشد و كمال انسان، رسيدن به مرتبه اي است كه فرد، تكيه گاه و عصاي دست وليّ زمان در مهم ترين فعاليت ها و بحراني ترين شرايط باشد.

4. زندگاني امام زين العابدين عليه السلام

اشاره

4. زندگاني امام زين العابدين عليه السلام

زير فصل ها

خلاصه اي از زندگي نامه امام سجاد عليه السلام

وضعيت جامعه اسلامي در زمان امامت حضرت سجاد عليه السلام

نگاه تحليلي به دوران زندگي امام سجاد عليه السلام

بن مايه هاي معرفتي و سيره اي امام سجاد عليه السلام براي جامعه اسلامي با هدف احياگري تشيع

نتيجه گيري

ايده هاي مهدوي

خلاصه اي از زندگي نامه امام سجاد عليه السلام

خلاصه اي از زندگي نامه امام سجاد عليه السلام

امام سجاد عليه السلام در سال 39 ه .ق در نيمه دوم خلافت اميرمؤمنان علي عليه السلام متولد شد.

نامش همانند نام برادر بزرگ ترش (حضرت علي اكبر عليه السلام ) علي نام گرفت تا به عنوان امتدادبخش خط امامت احياگر نام و سيره اميرمؤمنان علي عليه السلام در آينده باشد

ص: 36

(علياكبر نامش علي بود تا نشان و حجتي تا مقطع كربلا باشد و اين امام همام علي نام گرفت تا نشان علي براي دوران پس از كربلا باشد). ايشان تا 23 سالگي كه مصادف با قيام كربلا بود، در محضر (عمو و) پدرش در مدينه زندگي كرد.

رويدادهاي قيام سيدالشهدا تا پايان دوران اسارت امام سجاد عليه السلام كه حدود هشت ماه طول كشيد، دوراني بسيار سخت و دشوار در زندگي ايشان بود. امام سجاد عليه السلام پس از عاشورا، رسالت تبديل عاشورا به پيام هاي مكتب ساز را به عهده گرفت. ايشان از اين مقطع تاريخي، با كناره گيري از جامعه اسلامي غفلت زده كه به خلافت هاي باطل تن داده بود و با ايجاد مرز بندي بين جامعه در حال طراحي حق و جامعه موجود، در طول 35 سال امامت خود به پي ريزي بناي اوليه و مستقل مكتب تشيع پرداخت.

دوره هاي تحليلي زندگاني امام سجاد عليه السلام

دوره ها

خلفاي حاكم

وضعيت سياسي _ اجتماعي حاكم

دوره دو سال و نيم خلافت اهل بيت عليهم السلام (38 تا 41 ه .ق)

خلافت اميرالمؤمنين عليه السلام و خلافت نيم ساله امام مجتبي عليه السلام

هم زماني با سال هاي پاياني خلافت حضرت علي عليه السلام و جامعه اي كه نشان داد تحت تأثير نهادينه شدن ارزش هاي مكتب خلافت، آمادگي و تحمل همراهي با امام حق و عدالت گستري او را ندارد.

دوره همراهي 20 ساله با عمو و پدر در دوران خانه نشيني (41 _ 60 ه .ق)

خلافت معاويه

_ اين دوره، دوران مهجوريت اهل بيت عليهم السلام و آغاز تدريجي سياست هاي ضد اهل بيتي معاويه در گستره اي به وسعت همه جهان اسلام (دومين دوره از مهجوريت و غربت اهل بيت عليهم السلام در جهان اسلام به ويژه در حجاز) بود.

دوران هشت ماهه قيام و اسارت (60 _ 61 و61 تا 63 ه .ق)

خلافت يزيد

يكي از سخت ترين دوره هاي تاريخي در زندگاني اهل بيت عليهم السلام بود، به گونه اي كه امام سجاد عليه السلام با ياري امدادهاي غيبي و كمك

ص: 37

عمه اش، حضرت زينب عليها السلام ، با در پيش گرفتن بالاترين رتبه تقيه حفاظتي جان خود و اهل بيت عليهم السلام را حفظ كرد.

دوران آشفته جنگ هاي داخلي (63 _ 73 ه .ق)

خلافت زبيري (و خلافت مرواني)

_ دوري جامعه اسلامي از اهل بيت عليهم السلام و مكتب حق و گرفتار شدن آنها در دام مدعيان گوناگون منجر به كشتارها و وارد آمدن ضررهاي بسياري به جهان اسلام شد. به دنبال آن، مروانيان روي كار آمدند و با آغاز امارت حجاج ثقفي بر سراسر عراق و حجاز، با هدف محو فرهنگ اهل بيت عليهم السلام به گسترده ترين كشتارها در جامعه اسلامي دست زدند.

دوران خلافت مرواني (73 _ 95 ه .ق)

عبدالملك مروان، وليد بن عبدالملك

_ اوج گيري دوران خلافت مرواني از نظر فتوحات و نيز رواج يافتن فرهنگ و اسلام اموي _ مرواني كه تركيبي از نظام فكري جبرگرايي و رواج مفاسد اخلاقي يا اجازه يافتن زهدگرايي صوفيانه بود.

وضعيت جامعه اسلامي در زمان امامت حضرت سجاد عليه السلام

وضعيت جامعه اسلامي در زمان امامت حضرت سجاد عليه السلام

جامعه اسلامي در زمان امام سجاد عليه السلام شاهد يكي از آشفته ترين دوران هاي خود بود.

جامعه شيعه

حادثه كربلا و سياست هاي ضد شيعي امويان و زبيريان قبل و پس از حادثه كربلا باعث وارد شدن شديدترين ضربه ها بر تشيع عاطفي شد كه در برخي از قبايل عراق موجود بود. بر اساس همين امر نزديك بود حتي در عراق با محوريت كوفه، تشيع بهتدريج از بين برود. با اين حال، نيروسازي امام سجاد عليه السلام از بردگان، موالي قبايل عرب و برخي جوانان كوفي زمينه هاي اميدواري براي حفظ و احياي تشيع را فراهم كرد.

جامعه اسلامي

حادثه كربلا بسيار مظلومانه بود، ولي باعث ايجاد خيزش ها و قيام ها در جهان اسلام و يا موج بازگشت به اسلام اصيل نشد. مهم ترين دست آورد

ص: 38

عاشورا، رسوايي جريان خلافت و تعطيلي پروژه اسلام زدايي بود، اما بر جامعه اسلامي تأثيري به معني تحول بنيادين نداشت، مگر در كوفه و در قالب قيام هاي موقت توابين و مختار. همراهي تاريخي جامعه اسلامي و به ويژه سكوت يا همراهي علماي تابعين باعث قدرت گيري مجدد مروانيان و زبيريان در برابر امامان شد.

جريان هاي فكري و فرهنگي

پس از عاشورا و مرگ زودهنگام يزيد، جامعه اسلامي (اهل سنت) براي اولين مرتبه در درون خود دچار اختلاف ها و درگيري هاي طولاني (10 ساله) شد. دو جريان عثماني زبيري با جريان عثماني مرواني در برابر هم قرار گرفتند. پايان درگيري ها هم آغاز اختناق و ظلم هاي فراوان حجاج در سراسر عراق و حجاز بود.

اين تحولات باعث رشد دو جريان فرهنگي در جهان اسلام شد. يكي، رواج انحطاط اخلاقي به مركزيت حجاز و مدينه و ديگري، رواج روحيه بي اعتنايي و انزوا با محوريت تصوف.

نگاه تحليلي به دوران زندگي امام سجاد عليه السلام

نگاه تحليلي به دوران زندگي امام سجاد عليه السلام

امام سجاد، احياگر تشيع است. نظام اجتماعي تشيع در زمان پيامبر اكرم با سفر تبليغي اميرمؤمنان به يمن در اواخر سال دهم هجري (سفري كه به حجةالوداع و رويداد غدير خم متصل گرديد) ايجاد شد. در اين سفر، بنيان هاي اجتماعي تشيع در برخي قبايل يمن در قالب گرايش عاطفي و محبت شديد به حضرت علي عليه السلام بنيان گذاري شد. (اين رويداد، جدا از شكل گيري دسته صحابه شيعي مقيم مدينه است) در دوران خلفا، با مديريت پنهان و واسطه اي اميرمؤمنان علي عليه السلام ، اين قبايل در ضمن فتوحات، يمن را ترك كردند و با كمك خواهي ياران حضرت (همانند سلمان و عمار و حذيفه از صحابه و جوانان يمني همانند مالكاشتر و برادران ابن صوحان (زيد و صعصعه و نيز كميل و...)، بيشتر آنها ساكن كوفه و گروهي نيز ساكن بصره شدند. آن گاه با تبليغ هاي غيرمستقيم اين دو گروه، گرايش هاي عاطفي آنها به تشيع اعتقادي ساده و كلي تبديل شد و در نهايت، آنان مهم ترين ياوران امام را در دوران خلافتش تشكيل دادند.

ص: 39

در دوران معاويه، اين تشيع عاطفي و كمتر اعتقادي، ضربه هاي فراوان اجتماعي، فكري و فرهنگي را متحمل شد. دورافتادگي آنها از اهل بيت عليهم السلام ، آنها را به افكار التقاطي يا خودبنيادي نزديك كرده بود.

پس از عاشورا، دشمنان اهل بيت عليهم السلام به مدت 10 سال به اسم خلافت زبيري و 25 سال در پوشش خلافت مرواني تلاش فراوان كردند تا اين قبايل و ديگر گروه هاي اجتماعي با امام سجاد عليه السلام هيچ ارتباطي نداشته باشند.

در اين شرايط، امام سجاد عليه السلام با اجراي سيره عبادي _ عرفاني در نهايت مرتبه خود به ويژه در ايام مراسم حج در كنار استفاده از ظرفيت هاي عاطفي و شور احساسي كربلا براي جذب هاي (اگرچه حداقلي) افراد مستعد مي كوشيد.

اين دوران طولاني 35 ساله از نظر مديريت هدايت اجتماعي امام سجاد عليه السلام آن هم به صورت غيرمستقيم و در قالب تقيه شديد كاملاً همانند دوران 25 ساله خانه نشيني اميرمؤمنان علي عليه السلام است.

بن مايه هاي معرفتي و سيره اي امام سجاد عليه السلام براي جامعه اسلامي با هدف احياگري تشيع

بن مايه هاي معرفتي و سيره اي امام سجاد عليه السلام براي جامعه اسلامي با هدف احياگري تشيع

تلاش 35 ساله امام سجاد عليه السلام براي حفظ كليت اسلام در جامعه و احياگري تشيع در اين دوران سخت بر ارائه و اجراي مجموعه اي از برنامه هاي نرم افزاري و سخت افزاري از سوي امام براي جامعه اسلامي مبتني بود.

برنامه و سيره كلي

رويكرد نرمافزاري

رويكرد سخت افزاري

شخصيت و سيره عاطفي

_ در دوره آغازين امامت خود با وجود تقيه شديد، تنها نرم افزاري را كه در جامعه خفقان زده يا آشوب زده مي توانست اجرا و عرضه كند، استفاده از ظرفيت هاي عاطفي _ احساسي و سياسي _ حماسي حادثه كربلا بود.

امام هميشه به ويژه در 20 سال اول (از 35 سال امامت خود) در لحظه لحظه زندگي اجتماعي اش در مدينه به يادآوري و احياگري حادثه كربلا در هر مناسبتي اهتمام مي ورزيد.

ص: 40

شخصيت وسيره عبادي _ عرفاني

_ نيمه دوم امامت آن حضرت كه با تثبيت خلافت مرواني و سياست ايجاد ايستايي (از نظر سياسي و اجتماعي) و انحطاط اخلاقي مصادف است. امام با اجراي گسترده سيره عبادي و عرفاني خود كوشيد توجه بخشي از جامعه اسلامي را به مهم ترين نرم افزار اميدبخش يعني معنويت ديني جلب كند.

امام پس از سقوط خلافت زبيري و آرام شدن آشوب هاي اجتماعي، سيره و سنتي را پايه گذاشت كه امامان بعدي ادامه دادند. اين سياست، حضور مستمر و سالانه در مراسم حج با شخصيت و سيره اي كاملاً عبادي و عرفاني كه جذبكننده فطرت هاي پاك بود (امام 20 مرتبه به سفر حج رفت كه احتمالاً بيشتر آنها پس از سقوط زبيريان بود.)

شخصيت و سيره اجتماعي

جامعه اسلامي در اين سال ها روز به روز به سوي انحطاط بيشتر سقوط مي كرد. امام براي حفظ جامعه و احياي آن (و فاصله اندازي بين جامعه و حاكميت باطل)، رساله حقوق را در قالب معرفي حقوق فردي و اجتماعي هر فرد مسلمان نگاشت تا بر اساس آن، جامعه اسلامي بهتدريج از جامعه مرواني به جامعه نبوي بازگردد.

_ امام براي تبيين حقوق اسلامي در جامعه، هميشه در اوج الگوي عملي و رفتاري از منظر اخلاق و حقوق اسلامي ظاهر مي شد. (حتي گه گاه در قالب خدمت گزار ناشناس در كاروان هاي حج باعث تحول و توجه دهي آنها به اسلام علوي مي شد.) پس از مدتي كه محدوديت هاي اجتماعي امام كاهش يافت، با سياست تربيت بردگان و موالي و آزاد كردن آنها در جامعه به توسعه الگويي و بيروني اين حقوق مي پرداخت.

ص: 41

در اواخر دوران زندگي هم كه اندك شاگرداني يافت، اين رساله را به آنها آموخت تا به نشر آن بپردازند.

باتوجه به آنچه در جدول هاي بالا ارائه شد، مقطع 35 ساله امامت امام سجاد عليه السلام كه از طولاني ترين دوران هاي امامت است، دوراني مهم در تاريخ تشيع است كه درس هاي فراواني براي مبلّغين، جامعه شيعه و جامعه اسلامي (در آستانه بيداري اسلامي) از نظر مدل سازي براي مديريت ديني در اوج هجوم ها خواهد داشت.

خاستگاه ايده

ايده و شرح آن

شخصيت نسبي امام

_ امام سجاد، اولين رهبر مسلمانِ دو رگه (عرب و عجم) در اوج تعصب هاي نژادي و سياست هاي ضدايراني و غيرعرب ستيزي امويان و مروانيان است.

نام امام

_ هم نامي با حضرت علي عليه السلام با توجه به پيش گويي هاي نبوي و علوي درباره اين مولود (آن هم در آينده پيش روي كه با اجراي سياست امويان و مروانيان مبني بر علوي زدايي از جامعه همراه بود) به معني سياست فعال و آگاهانه اهل بيت عليهم السلام براي دوران سخت علوي ستيزي است كه نام علي در قالب نام بزرگ بني هاشم و رهبر شيعه همچنان بدرخشد.

القاب امام

_ القابي همانند (سجاد، زين العابدين، ذوالثغنات و...) بيانگر زمان شناسي و مخاطب شناسي امام و تعريف شخصيت اجتماعي خود به گونه اي است كه حضور اجتماعي اش آكنده از لحظه هاي معنوي بوده و به اين صورت دعوت گر غيرمستقيم به دين باشد.

دعا ها و مناجات هاي امام در جامعه

_ امام با ابزار دعا و مناجات به ويژه در ضمن مراسم حج سعي مي كند توحيد ناب اسلامي را در برابر خداشناسي انحرافي امويان ارائه كند.

_ امام با سلاح دعا و مناجات و تلاوت نيكوي قرآن (كه گاه در برابر منزل امام در مدينه راه بندان ايجاد مي كرد) كوشيد جامعه بازگشته به

ص: 42

جاهليت و غرق غنا و آوازخواني و غفلت و گناه را با جاذبه هاي دعا و قرآن به هويت ديني خود بازگرداند.

_ امام با سلاح دعا و آن هم تنوع بخشي به آن براي مسائل و حالات گوناگون زندگي تلاش كرد خداوند را در لحظه لحظه زندگي مردم وارد كند تا در اوج حاكميت سبك زندگي اموي كه بر محوريت خدا فراموشي بود، سبك زندگي اهل بيتي عليهم السلام را بر محوريت ياد و حضور خداوند در لحظه لحظه زندگي عرضه دارد.

سيره عرفاني امام

_ امام در زمانه سرخوردگي جامعه و پيدايش بستري براي نشر تصوف انحرافي، عرفان صحيح اسلامي را كه هم شورآفرين است و هم جامعه گريزي را نفي مي كند، معرفي كرد.

امامت در دوراني به شدت سخت و ظلماني

_ امام سجاد عليه السلام ، الگوي مديريت بحران براي تك تك شيعيان است. فعاليت ايشان نشان مي دهد حتي در سخت ترين دوران و در شديدترين محاصره ها، يا انزواهاي اجتماعي، با استفاده از كيفيت بالاي فرهنگ شيعي مي توان به نبرد جبهه باطل رفت.

اندك ياران و شاگردان امام

_ امام در دوره انحطاط فرهنگي و اخلاقي مراكز و جوامع اصلي اسلامي، با تمركز بر جوانان و فطرت هاي پاك آنها به جذب و تربيت اولين نسل از ياران علمي اهل بيت عليهم السلام در دوران جديد مي پردازد.

(تقريباً 90 درصد ياران امام، جوانان جديدي هستند كه بعدها جزو اصحاب صادقين عليهما السلام شدند، كساني همانند ابوخالد كابلي، ابوحمزه ثمالي، ابان بن تغلب، يحيي بن ام طويل و...).

ياران ايراني و غيرعرب امام

_ در دوراني كه مروانيان سياست تعصب نژادي و پان عربيسم اسلامي را پي ريزي و نظام اجتماعي را بر مبناي آن طراحي كرده بودند، بخش قابل توجهي از ياران به ويژه خواص ياران امام، از ايرانيان يا عرب ها بودند. (همانند ابوخالد كابلي كه از اولين جوانان اقبال كننده به امام است).

غلامان و سيره تربيتي امام

_ رفتار امام نشان مي دهد تربيت اسلامي اگر درست اجرا شود،

ص: 43

مي تواند حتي غلاماني را كه شخصيت ضعيف و فرو پاشيده داشتند، به انسان هايي برجسته و اثرگذار و انديشمند در جامعه تبديل كند.

رساله حقوق امام

_ امام، جامعه ايستا، بسته و ضد اسلامي دوران مرواني را نه با مبارزه سخت افزاري، بلكه با احياي نرم افزاري ارزش هاي جامعه اسلامي در قالب رساله حقوق نقد مي كند.

سفرهاي حج امام

_ لحظه لحظه زندگي امام، جامع پيام هاي گوناگون و درس آموزي متعددي بود، همانند سفرهاي حجش كه هم عبادت به درگاه حق تعالي بود، هم از نظر آموزش (مناسك حج)، احياگر حج نبوي بود، هم از نظر سلوك اخلاقي كاركردهاي تربيتي داشت و هم در جامعه اسلامي، جذب كننده جوانان مستعد به سوي مكتب حق بود. از نظر سياسي نيز با نمايش قدرت و محبوبيت اهل بيت عليهم السلام در جامعه (داستان حج امام و تعجب هشام و شعرسرايي فرزدق) خاري در چشم باطل و اتمام حجتي براي آنها بود.

نتيجه گيري

نتيجه گيري

وقتي گرد و غبار روز غم بار عاشورا فرو نشست، تنها مرد جواني كه اسير شد، امام سجاد عليه السلام بود. در كوفه و شام بارها به قتل تهديد شد، اما بيماري، نداشتن معروفيت و شهرت و جايگاه اجتماعي همانند پدران خود و از همه مهم تر، حمايت هاي حضرت زينب عليها السلام باعث نجاتشان گرديد. ايشان نيمه اول اسارت را به سلامت (البته زير فشارهاي شديد) پيمود، چون يزيديان فكر نمي كردند ديگر پرچمداري براي سيدالشهدا باقي مانده باشد.

خطبه امام سجاد عليه السلام در مسجد اموي پايه هاي خلافت يزيد را لرزاند، ولي ديگر دير شده بود و ديگر امكان نداشت امام را به شهادت برسانند. به اين گونه بود كه امام سجاد عليه السلام از خطبه اش در شام به خلافت و جامعه نشان داد نام، ياد، شخصيت و سيره امام علي عليه السلام هنوز زنده است. از اين منظر، سيره و شخصيت گفتاري امام سجاد عليه السلام حُسن ختام اين بخش است:

ص: 44

سيره گفتاري امام در دوره هاي امامت خود

دوران اسارت

دوران آشوب ها يا خفقان شديد

دوره آرامش و حركت به سوي نوزايي اجتماعي

از نظر ساختاري و فرم

خطابه و سخنراني

دعا و نيايش و تلاوت

تدريس و كلاس و مدرسه (خصوصي)

از نظر محتوايي

تأكيد بر فضايل اهل بيت عليهم السلام و نقش و جايگاه عرفاني و اجتماعي آنها و احياي ياد و نام آنها در جامعه

بازخواني توحيد اصيل اسلامي ناظر به مبنا و اصل بودن اين معرفت در نظام انديشه اي و رفتاري اسلام

تلاش براي اصلاح و طراحي درست روابط فردي و اجتماعي با هدف بازخواني سبك زندگي ديني

ايده هاي مهدوي

ايده هاي مهدوي

بين مهدويت و زندگاني و دوران امامت امام سجاد عليه السلام از منظر رويكرد اجتماعي و تربيتي مي توان به مطالعه تطبيقي پرداخت. بين دوران اجتماعي امام و دوره آغازين امامت امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف كه دوران غيبت صغري بود و دوران پيش از ظهور كه دوره سخت آخرالزمان است، شباهت هاي سياسي و اجتماعي فراواني وجود دارد. از اين منظر، سيره و مديريت بحران امام در آن شرايط مي تواند پيام هاي فراواني براي اين دو جامعه بويژه براي جامعه كنونيِ آخرالزماني داشته باشد.

خاستگاه ايده

ايده و شرح آن

نگاه تطبيقي به بيداري اسلامي

_ سيره امام سجاد عليه السلام بر مبناي طراحي نظام دو مرحله اي است: نخست، دعا و نيايش هايي كه هويت معنايي بخش است و سپس ارائه رساله حقوق به جامعه كه سبك و ساختار بخش است. اين نظام خاستگاه صدور بهترين پيام ها از جهان تشيع براي بيداري اسلامي و حتي خيزش هاي جهاني است.

رويكرد تبليغي و صدور انقلاب

_ در تحولات جاري در منطقه و آغاز خيزش جوانان، با الگوگيري

ص: 45

از فعاليت امام سجاد عليه السلام مي توان كانون تبليغات ديني را بر جوانان مسلمان خسته از ستم معطوف كرد.

_ در تحولات جاري، رسالت شيعه به جاي اقدامات شتاب زده عملياتي (همانند نمونه و تجربه هاي تاريخي زيديه)، راه اندازي جريان گسترده نرم افزاري و ارتباط برقرار كردن با انديشه ها و دل ها (به جاي احزاب و گروه ها) مي تواند مهم ترين راهبرد شيعه باشد.

5. زندگاني حضرت علي اكبر عليه السلام

اشاره

5. زندگاني حضرت علي اكبر عليه السلام

زير فصل ها

خلاصه زندگي نامه

شخصيت خانوادگي حضرت علي اكبر عليه السلام

ايده مهدوي

خلاصه زندگي نامه

خلاصه زندگي نامه

بر اساس برخي گزارش هاي مستند، حضرت علي اكبر عليه السلام در يازدهم شعبان سال 34 ه .ق (يك سال و نيم پيش از خلافت حضرت علي عليه السلام ، در اواخر خلافت عثمان) متولد شد. بنابراين، ايشان اولين فرزند سيدالشهدا است(كه در 30 سالگي پدر متولد شده است).

مادرش، ليلا بنت ابي مرة بن عروة بن مسعود ثقفي است. دوره كودكي اش (همانند دوران كودكي پدرش در زمان پيامبر) در مسجد پيامبر در مدينه و مسجد كوفه گذشت.

پس از صلح و بازگشت اهل بيت عليهم السلام به مدينه و غربت آنها در اين شهر، نظر به فرصتي كه براي حسنين عليهما السلام فراهم شد، توجه آنها متوجه نيروسازي براي رويداد كربلا گرديد. در اين ميان، كودكان و نوجوانان بني هاشم از توجه ويژه سيدالشهدا برخوردار شدند. در كربلا، حضرت علياكبر عليه السلام سرآمدترين جوانان بني هاشم پس از حضرت اباالفضل عليه السلام بود.

ابعاد و جلوه هاي شخصيتي حضرت علي اكبر عليه السلام

ابعاد شخصيتي

ويژگي شاخص حضرت علياكبر عليه السلام

شخصيت نسبي از سوي مادر

مادرش نوه عروة بن مسعود، بزرگ ثقيف است كه پس از جنگ طائف به پيامبر ايمان آورد و براي تبليغ اسلام نزد قبيله خود بازگشت، اما به دست آنها شهيد شد.

مادر مادرش، ميمونه دختر ابوسفيان (رئيس بني اميه) است (از مادري

ص: 46

به نام لبابه از خاندان بني اميه) كه پس از اسلام آوردن ابوسفيان متولد شده بود.

نام

نامش علي است. اين اولين بار است كه نام علي براي فردي از فرزندان بني هاشم انتخاب مي شود.

شخصيت جسمي و همچنين رفتاري

همان گونه كه خواهرش، فاطمه بنت الحسين به حضرت زهرا عليها السلام شباهت بسيار داشت، او شباهت بسيار به پيامبر اسلام داشت.

شخصيت خانوادگي حضرت علي اكبر عليه السلام

شخصيت خانوادگي حضرت علي اكبر عليه السلام

با مطالعه تطبيقي بين شخصيت مادر حضرت علي اكبر با حضرت ام البنين (مادر حضرت عباس عليه السلام ) و نگاهي به شخصيت قبيله اي هر دو حدس زده مي شود در ماجراي اين دو ازدواج؛ نوعي برنامه ريزي به ويژه آينده نگري هوشمندانه وجود داشته است.

هر دو مادر از قبيله هايي هستند كه كمتر گرايش عمومي اهل بيتي عليهم السلام دارند، ولي داراي امتيازات اجتماعي يا صفات برجسته انساني يا اخلاقي هستند و اين رفتار از اين منظر شايسته توجه است.

اميرمؤمنان، علي عليه السلام در اين قبيله ها (بني كلب و بني ثقيف) براي انتخاب همسر براي خود يا فرزندش سراغ هر خانواده اي، نمي رود بلكه مي گردد تا خانواده اي نزديك يا علاقه مند به فرهنگ اهل بيت عليهم السلام و دختراني شايسته و پاك را انتخاب كند. ممكن است در ريشه اين دختران، افراد نامناسبي هم باشند، اما خود آنها مستقيم و يا به واسطه يكي دو نسل، مصداق آيه قرآني «يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنْ الْمَيِّتِ» هستند.

دست آورد اين ازدواج ها از نظر فرهنگي، تأكيد بر شعار اسلام است كه معيار اول در انتخاب بايد دين داري و تقوا و عمل صالح باشد. معيار بعدي از نظر اجتماعي نيز نيروسازي براي آينده جبهه حق از گروه ها و جوامعي است كه در زمينه حق ياوري استبعاد دارند تا در آينده و در مواجهه احتمالي حق و باطل يا در مقام تبليغ حق در ميان همان جوامع يا جوامع شبيه آن، ثمره اي اين ازدواج ها جايگاه ويژه اي داشته باشند.

از اين منظر جالب است كه وقتي خبر حضور مشترك و هم زمان حضرت اباالفضل و حضرت علي اكبر عليهما السلام در كربلا به يزيديان مي رسد، به سرعت به تكاپو مي افتند و تلاش مي كنند با ارائه امان نامه، اين دو بازوي كليدي و تواناي سيدالشهدا را از ايشان

ص: 47

جدا كنند. با اين حال، آنها با رد كردن آن امان نامه ها باعث ناكام گذاشتن توطئه دشمن مي شوند.

خاستگاه ايده

ايده و شرح آن

مادر

_ نشانه و حجتي است براي امكان پاك زيستي در جوامع و خانواده هايي كه تصور زندگي دين دارانه در آنها نمي رود.

_ دين داري و پاك زيستي، دختران و بانوان مسلمان، الطاف الهي و حسن تقدير و عاقبت به خيري را قسمت آنها مي گرداند.

_ پاك زيستي دختران مسلمان آنها را در مسير انتخاب مردان صالح و شايسته قرار مي دهد.

_ يك بانوي پاك زيست و دين دار از ميان خاندان سست ايمان اتمام حجتي بر آنهاست.

نام آن حضرت

_ حضرت علي اكبر عليه السلام با توجه به شباهت ظاهري به پيامبر و همچنين انتخاب نام اميرمؤمنان براي ايشان، جامع و حامل همزمان نشانه هاي نبوي و علوي است. ايشان به گونه غيرمستقيم، حامل و پيام آور اتحاد وجودي و تفكيك ناپذيري بين حقيقت خارجي پيامبر و نام ارزشمند علي است).

شخصيت خانوادگي مادري

_ پيامي روشن مبني بر تأثير تربيت، اراده و ايمان در برابر نگاه توهمي جبرگرايي بر اساس خون و نژاد يا جبر محيط و جامعه است.

_ وسيله اي است براي اتمام حجت بر باطل و خلع سلاح برخي شعارهاي تبليغاتي باطل آنها كه بر محور نژادپرستي مي گردد.

ريشه ها و شباهت ها

_ وجود حضرت علي اكبر عليه السلام به اين معناست كه هر انسان در تعريف هويت خود هر چه ريشه و پيشينه ارزشمند دارد، در

ص: 48

خدمت و رشد و تعالي قرار دهد و هر كجا ريشه ها قابل استناد نيست، سعي كند با شباهت جويي با اولياي حق و خودسازي و دور شدن از ارزش هاي ريشه اي نامناسب، در زمانه خود، حجت عليه آنها باشد نه اينكه به امتداد آنها بپردازد.

بصيرت حضرت

_ با توجه به جايگاه ممتاز قبيله هاي اموي و ثقيف پس از رحلت پيامبر در جامعه، حضرت علي اكبر عليه السلام هيچ گاه براي يك بار هم حاضر نشد براي منافع دنيا و زندگي خود نگاهي به آن ارزش هاي جامعه جاهلي بكند. ايشان هرگاه در برابر جريان هاي رسمي باطل با محوريت اين پيشينه قرار مي گرفت، سعي مي كرد در ميان آنها نشانه اي براي حق باشد.

_ با توجه به فراواني آگاهي هاي غيبي حضرت علي اكبر عليه السلام از حادثه كربلا (در جامعه آن روز يا حداقل در ميان بني هاشم يا از منظر مطالعه اجتماعي خط سير مواجهه حق و باطل در آن روز) تلاش داشت هر چه بيشتر خود را براي كربلا آماده سازد. از اين منظر (در كنار شباهت هاي جسمي به پيامبر) به شبيه سازي (الگوگيري تكميلي) رفتاري و گفتاري خود با پيامبر به صورت ويژه توجه داشت.

نقش اجتماعي حضرت در جواني

_ لحظه لحظه زندگي حضرت علي اكبر عليه السلام در جواني (اواخر خلافت معاويه به ويژه در مراسم حج آن سال ها) به دليل تركيب ابعاد شخصيتي _ وجودي اش با نام زيبايش در جامعه اي كه سنت و سيرت پيامبر در حال محو شدن بود و نام علي جرم بود، عاملي براي احياي نام و ياد پيامبر و حضرت علي عليه السلام بود.

اولين شهيد كربلا

نشانه همانندي با جدش در سبقت گرفتن در تمامي خيرات و ايثارها حتي در شهادت بود.

ص: 49

ايثارگري اش بيانگر صداقت وي در صحنه ايثار و حماسه بود.

ايده مهدوي

ايده مهدوي

در مورد شخصيت شناسي امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف در مقام يك توصيف كامل گفته اند: «مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف ، از هر نظر آيينه تمام نماي پيامبر است». البته اين شباهت با پيامبر، دو مرتبه و دو ترجمان دارد.

يكي، مرتبه و ترجمه شباهت با معصومان عليهم السلام است كه همين شباهت حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف با پيامبر است. ديگري، شباهت غيرمعصومانه است (البته اين شباهت در عالي ترين درجه خود مي تواند تا حد تالي تلو معصوم برسد) كه همان شباهت حضرت علي اكبر عليه السلام با پيامبر باشد. (اولي، شباهت حصولي است و دومي، شباهت تحصيلي و اكتسابي).

ياران مهدي هم ياراني ويژه هستند و به جاي اينكه به مردم زمانه خود شبيه و نزديك باشند، همانند سلمان فارسي به وليّ معصوم خود نزديك تر و شبيه تر هستند. از اين منظر، براي الگوسازي در دوران غيبت، حضرت علي اكبر عليه السلام ، بهترين اسطوره و شخصيت هاي حماسي هماهنگ با فرهنگ انتظار براي جوانان است. همان گونه كه حضرت علي اكبر عليه السلام بر اساس پيش گويي ها، چشم انتظار رويداد كربلا بود تا حماسه ساز جوان عاشورا باشد و براي اين انتظارش هم تا آنجا تلاش كرد كه به مرتبه همانندي و يادآوري پيامبر رسيد؛ جوانان دوران غيبت هم بايد با گفتار، رفتار و حضور اجتماعي خود بسترساز اوج كوشش ها براي همانندي و يادآوري پيامبر در زمانه غيبت باشند.

6. زندگاني حضرت زينب عليها السلام

اشاره

6. زندگاني حضرت زينب عليها السلام

زير فصل ها

زندگينامه

نگاهي كلي به شخصيت و سيره حضرت زينب عليها السلام

نتيجه گيري

زندگينامه

زندگينامه

ولادت حضرت زينب عليها السلام در سال پنجم هجرت باعث شادي پنج تن آل عبا شد. پنج سال از زندگاني اين بانو همراه با پيامبر و مادرش گذشت. نوجواني و جواني ايشان با دوران مظلوميت و خانه نشيني پدر هم زمان بود. به اين دليل، بيشترين بهره ها را از

ص: 50

محضر پدر برد. در همين سال ها با پسر عمويش، عبدالله بن جعفر ازدواج كرد كه ثمره آن را از دو تا پنج فرزند گفته اند. حدود چهار سال از خلافت حضرت علي عليه السلام در كوفه گذشت. در اين زمان، حضرت زينب عليها السلام در كوفه نقشي همانند مادرش در مدينه براي بانوان داشت. شهادت پدر و صلح برادر دوباره باعث بازگشت دوران مهجوريت اهل بيت عليهم السلام شد. با مرگ معاويه و قيام برادرش، سيدالشهدا عليه خلافت يزيد، آن گاه كه آواره گي و غربت هاي سيدالشهدا، آغاز مي گردد، نظر به ضرورت همراهي اهل بيت عليهم السلام با سيدالشهدا، رسالت تاريخي حضرت زينب عليها السلام نيز آغاز مي شود.

دوره هاي زندگي حضرت زينب عليها السلام

دوره هاي زندگاني حضرت

حاكم زمانه

وضعيت زندگي اجتماعي حضرت زينب عليها السلام

5 سال اول

پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله

زندگي در اصيل ترين، پاك ترين و كامل ترين الگوي خانوادگي آن هم در همسايگي مسجد پيامبر خدا از يك سو و همسايگي شخص پيامبر از سوي ديگر، شيرين ترين و زيباترين دوران زندگي حضرت زينب عليها السلام بود.

25 سال نوجواني و جواني

خلفاي سه گانه

به دليل مهجوريت پدر و برادران معصومش از جامعه اسلامي، جامع ترين و كامل ترين تربيت را در فرصت كافي به دست آورد.

5 سال در كوفه

خلافت پدر

وي توانست نقش يك زن شايسته مسلمان را بر مبناي فرهنگ اهل بيت عليهم السلام در ميان شهري كه اقليتي بزرگ از قبيله ها و خاندان شيعه داشت و تنها فرصت تاريخي براي ارتباط الگويي مستقيم و از نزديك را براي بانوان شيعه فراهم ساخت.

20 سال در مدينه

خلافت معاويه

مظلوميت و مهجوريت و ياريرساني در فرآيند تربيت جوانان عاشورايي بني هاشم به وليّ زمان خود

ص: 51

2 _ 3 سال پاياني زندگاني

خلافت يزيد

ياور سيدالشهدا در مديريت اهل بيت عليهم السلام تا عاشورا، و پيامرسان عاشورا از اسارت تا رحلت

جوامع و جريان هاي فكري معاصر با زندگي حضرت زينب عليها السلام

جامعه شيعه

آن حضرت دو دوره مهجوريت اهل بيت عليهم السلام را قبل و بعد از خلافت پدر تجربه كرد. ايشان در اين سال ها با تشكيل دادن زندگي و آن گاه تربيت جوانان هاشمي براي الگو سازي خانواده شايسته و ترويج روش تربيت شيعي به عنوان يك بانوي مسلمان فعال بود. وي در دوران خلافت پدر در كوفه براي گسترش و توسعه اين الگو در ميان شيعيان كوفه بسيار كوشيد.

جامعه اسلامي

جامعه اسلامي بر اثر تبليغات خلفا و امويان از اهل بيت عليهم السلام دور شده بود. با اين حال، حماسه عاشورا شرايطي را براي حضرت زينب عليها السلام فراهم كرد كه با استفاده از فرصت تاريخي اسارت به حساس سازي افكار عمومي و هشداردهي به جامعه اسلامي غفلت زده بپردازد.

جريان هاي فكري _ اجتماعي

پيامبر اسلام به زن، كرامت و شخصيت بخشيد. در مقابل، جريان خلافت تلاشي بود براي تحريف معنايي و مصداقي زن مسلمان. در اين تعريف جديد، زن دوباره به حاشيه رفت و در نهايت انحطاط، اموري همانند غنا و خوانندگي معيار ارزش گذاري اجتماعي اش بود.

حضرت زينب عليها السلام در دو مقطع (خلافت پدر و اسارت) در كوفه كوشيد چهره و تعريف راستين و درست اسلام از زن مسلمان را براي جامعه اسلامي نمايش دهد.

نگاهي كلي به شخصيت و سيره حضرت زينب عليها السلام

نگاهي كلي به شخصيت و سيره حضرت زينب عليها السلام

حضرت زينب عليها السلام تا قبل از رويداد عاشورا، از منظر شخصيت خانوادگي و اجتماعي زن مسلمان آيينه تمام نماي مادرش، حضرت زهرا عليها السلام بود. ايشان از مقطع عاشورا گاه همانند مادر و گاه همانند پدر يادآور نظام و سبك زندگي و ارزش هاي اهل بيت عليهم السلام و پيامبر براي جامعه اسلامي است.

ص: 52

او در اين زمانه در امتداد جريان تاريخي بانوان اهل بيت عليهم السلام در كنار معصومان، سومين مرحله از معصوم ياوري را بر اساس شرايط و نيازهاي زمانه به اجرا مي گذارد:

شخصيت

مأموريت

دوران

بازتاب

حضرت خديجه عليها السلام

نبي ياوري

دوران سختِ رسالت پيامبر در مكه به ويژه هنگام اوج گرفتن محاصره و فشارهاي اقتصادي و اجتماعي در زمانه شعب ابيطالب.

رحلت پس از پايان زندگي سخت در شعب

حضرت زهرا عليها السلام

ولي ياوري

دوران سختِ پس از رحلت پيامبر و هجوم منافقان با تمام عِدّه و عُدّه براي نابودي جايگاه و نام و وجود وصي پيامبر.

شهادت به دليل دفاع همه جانبه

حضرت زينب عليها السلام

امام ياوري

دوران طاقت فرساي عاشورا و اسارت در مقام همراهي با مصايب سيدالشهدا، حفظ جان امام سجاد عليه السلام ، پذيرش نيابت موقت اجتماعي امام در دوران اسارت و مديريت پيام رساني عاشورا.

رحلت در فاصله كوتاهي پس از اسارت

ايده ها و نكته ها

خاستگاه ايده

ايده و شرح آن

دوره هاي زندگي

_ دختران اهل بيت عليهم السلام ، الگوي تربيت يافتگي و رشد جامع در ايمان و عبوديت و علم و مديريت بودند.

_ دختران اهل بيت عليهم السلام در دو و نيم قرن، الگوهاي پيوسته زمان مند و روز آمد براي تعريف شخصيت و جايگاه دختران و زنان شيعه بودند.

_ دختران اهل بيت عليهم السلام ، ترجماني زنانه از شخصيت و سيرت وليّ معصوم هر زمان بودند.

القاب حضرت

_ شخصيت جامع حضرت از منظر نام و القاب (زين اب + عقيله +

ص: 53

عالمه + ...)، تربيت يافتگي و الگو بودن براي بانوان جامعه شيعه، سرمشق بود.

زينت پدر

_ اميرمؤمنان، حضرت علي عليه السلام شخصيت جامع الاضداد داشت. دختر تربيت يافته او هم مجمع صفات و روحيات متضاد است. با اينكه زن است، در بسياري از صحنه هاي عاشورا و در اسارت از اوج عاطفه و احساس برخوردار است، اما اين احساس همواره با حيا و عفت، وقار و هيبت، عقلانيت و تدبير همراه است. در عين فوران احساسات، پاسخ دشمني را عالمانه مي دهد. به همين دليل، در سخت ترين شرايط اسارت، شجاعت و شهامت فراوان از خود نشان مي دهد.

اوج اخلاق و عرفان

_ حضرت زينب عليها السلام در اوج سختي ها نه تنها از شدت مصيبت سخن ناسنجيده نمي گويد، بلكه در سخت ترين صحنه ها سخنانش بيانگر برخي اصول اخلاقي و عرفاني در مكتب اهل بيت عليهم السلام است.

رويكرد تربيتي

_ بر اساس پيش بيني هاي گسترده پيامبر و اميرالمؤمنين عليه السلام ، حضرت زينب عليها السلام از عاشورا و اسارت آگاهي داشت. چون به حساسيت مرحله و سختي هاي آن واقف بود، در سراسر دوران 50 ساله از رحلت پيامبر تا آستانه عاشورا، با انجام دادن انواع سلوك ها و تربيت ها در مقام كسب آمادگي براي اين رسالت و مأموريت سخت بود. (همانند پيامبر كه تا چهل سالگي انواع سير و سلوك ها را پيمود تا آماده پذيرش بعثت گردد يا مأمور به نماز شب بود تا سختي رسالت بر او آسان گردد).

_ كاركرد عبادت و عبوديت در زندگي حضرت زينب عليها السلام در سراسر دوران اسارت در مقام آرامش بخشي، وسعتبخشي به ظرفيت ها و سعه صدرها و بينش و بصيرت بخشي در بحران ها و حيرت ها بود.

_ يك نكته و ايده از منظر فمينيستي (زن سالاري): كاروان اسارت تا اواسط دوره حضور در دمشق، كارواني بر محوريت مديريت و تدبير حضرت زينب عليها السلام بود. اين دوره هيچ گاه به زن سالاري فمينيستي تبديل نشد، بلكه حضرت زينب عليها السلام با درك ضرورت ها و اضطرارهاي زمانه

ص: 54

مي دانست جايگاه ها و نقش ها چيست و همواره لايه پنهان مديريت را در اختيار امام سجاد عليه السلام گذارده بود.

مديريت در اسارت

_ مديريت در سايه ايشان نسبت به اهل بيت عليهم السلام و بانوان حرم در سراسر دوره همراهي با سيدالشهدا (از مدينه تا مكه و از مكه تا عاشورا) به ويژه در روز عاشورا آشكار است كه مدير و راهبر بانوان و كودكان حرم بود و از آشفتگي ها يا اضطراب ها جلوگيري ميكرد.

_ وي در سراسر دوران اسارت، الگوي عملي براي اهل حرم بود. ايشان بين اسارت با مأموريت آسماني و پيام رساني جمع كرده و از شكوه و بي صبري عجولانه پرهيز داشت.

_ مديريت پيام مرحله اي از عصر عاشورا تا كوفه و از كوفه تا شام و از شام تا مدينه و ارائه شعارها و ارزش هاي اهل بيت عليهم السلام به پشتوانه عاشورا جنبه ديگري از مديريت ايشان است.

_ مديريت دوران اسارت بين مراحل آغازين و مراحل واپسين؛ از مقام حفاظت گري وليّ زمان تا خطبه خواني و نيز روند نزولي خطبه خواني آن حضرت به موازات مجال يابي امام سجاد عليه السلام براي ايفاگري نقش اجتماعي (مديريت پويا و هوشمند) اهميت دارد.

_ مديريت پيام با شيوه گريه و روضه خواني (همانند گريه هاي مادر و بازتاب هاي سياسي آن) در سراسر دوران زندگي ايشان پس از عاشورا نمود داشت.

_ ايشان سخت ترين شرايط بحراني را در طول تاريخ امامت مديريت كرد و اين به ظاهر انفعالي ترين شرايط جبهه حق را كه با هجوم سنگين سختافزاري و نرمافزاري جبهه باطل همراه بود، به فعال ترين و اثرگذارترين دوره پيام رساني براي جريان حق (در متن و كانون جامعه باطل) تبديل كرد.

الگو سازي حضور اجتماعي بانوي مسلمان

_ ايشان به اسطوره (خاطره تاريخي و جمعي ماندگار در فرهنگ اهل بيت عليهم السلام و شيعه) براي زن مسلمان در شرايط اجتماعي خاص به ويژه

ص: 55

در شرايط بحراني تبديل شد به گونه اي كه از آن پس، الگوي تمام دختران اهل بيت عليهم السلام در شرايط ويژه حضرت زينب عليها السلام بود. (حضرت معصومه عليها السلام در سفر به قم و حكيمه خاتون پس از شهادت امام عسكري عليه السلام و...)

نقش اسطوره اي و هويتي حضرت براي مكتب تشيع

_ در بررسي مقايسه اي بين تشيع با تسنن و حتي با يهود و مسيحيت، آنها از بانويي (غير معصوم، اما تالي تلو معصوم و قابل الگوبرداري مستقيم تر براي همه بانوان) جامع و با درايت و در اوج احساس و عاطفه حماسي كه خالق سوزناك ترين و مظلومانه ترين صحنه ها (تراژدي) در عين منطق و عقل و استدلال باشد و با گفتار و رفتاري شجاعانه در سخت ترين شرايط همراه باشد، محروم هستند.

بدين دليل، ارزش اجتماعي و نقش تاريخي بانوان شيعه با بانوان در مكتب اهل سنت يا مسيحيت تفاوت بسيار دارد و اين امر در شخصيت اسطوره اي حضرت زينب عليها السلام در تاريخ تشيع ريشه دارد.

نگاه تطبيقي زن در فرهنگ خلافت با زن در فرهنگ اهل بيت عليهم السلام

_ بررسي تطبيقي زنان مدينه، مكه، كوفه (و بصره) و شامات (زناني كه در مسير كاروان قيام و اسارت بودند) با زنان كاروان اهل بيت عليهم السلام با محوريت حضرت زينب عليها السلام براي نسبت سنجي زن در ديدگاه خلفا با ديدگاه اهل بيت عليهم السلام در قالب مصاديق تاريخي هم عصر حضرت زينب عليها السلام اهميت دارد.

چرايي همراهي بانوان اهل بيت عليهم السلام با سيدالشهدا

_ بانوان اهل بيت عليهم السلام همواره بايد چنان تربيت يافته و آماده باشند كه در شرايط ويژه، ايفاگر نقش تاريخي خود در برابر جامعه باطلِ هجو م گر يا جامعه حق تشنه و نيازمند باشند. (مهم ترين وضعيت تاريخي كه ضرورت اين ايفاگري نقش را فراهم مي كند، زمان هجوم گسترده و همه جانبه باطل و محدوديت سازي براي نيروهاي كارآمد در جبهه حق است كه امكان استفاده از سخت افزار يا نرمافزار مردانه حق در مواجهه باطل فراهم نباشد. در اين صورت، آخرين سلاح جبهه حق، حضور زنانه حق با سلاح تركيبي از عقل و احساس، شور و شعور همراه با حيا و عفاف است.)

_ سيدالشهدا در طول قيام خود، مدعي نظام ارزشي و فرهنگي متفاوتي از

ص: 56

جبهه فرهنگي خلافت بود. حداقل كاركرد همراهي اهل بيت عليهم السلام ، نمايش همه جانبه نظام زندگي حق بر مبناي تفكر اهل بيتي عليهم السلام بود.

_ دعوت سيدالشهدا، قيام فراگير و همه جانبه جامعه اسلامي بود. قيامي كه قطعاً باعث به خطر افتادن نظام زندگي روزمره و حتي خانه و خانواده مي شد. امام نشان داد در اين فراخوان به دعوت نمي خواهد، در حالي كه خانواده هاي مردم در اضطراب و فشار هستند، خانواده خودش در آسايش باشند، بلكه همه با هم بايد براي حق قيام كنند. (فرازي از خطبه امام در برابر حرّ در ميانه راه آن گاه كه امام فرمود: «و اهلي مع اهلكم».

_ حضرت زينب عليها السلام از عاشورا و اسارت و سختي هاي آن آگاهي داشت، اما چون ضرورت آن را در مقام احقاق حق در خط تاريخي حق مي دانست، نسبت به آن تسليم و راضي بود.

رويكرد سياسي

_ حضرت زينب عليها السلام (و بهتدريج، امام سجاد عليه السلام ) احياگر نام و ياد، شعائر اميرمؤمنان علي عليه السلام و اهل بيت عليهم السلام پس از 20 سال تبليغات ضد علوي معاويه، آن هم در پايتخت هميشگي و ناصبي (و عثماني مسلك) امويان، دمشق بود.

_ نقطه اوج موفقيت سياسي حضرت زينب عليها السلام ، راه اندازي مجلس روضه سيدالشهدا در قصر يزيد همراه با زنان حرم سراي يزيد بود كه پس از انفعال ها و عقب نشيني هاي پياپي يزيد در برابر اهل بيت عليهم السلام رخ داد. يزيد وقتي با قدرت سلاح گريه سياسي حضرت زينب عليها السلام روبه رو شد به سرعت دستور بازگرداندن اهل بيت عليهم السلام را به حجاز داد.

مهندسي پيام در سخنان حضرت

_ حضرت زينب عليها السلام نقشآفريني خود را از منظر گفتاري از عصر عاشورا و پس از شهادت سيدالشهدا آغاز مي كند و تا قبل از خطبه حماسي امام سجاد عليه السلام در دمشق به پايان مي رساند. گفتارهاي حضرت هر چند اندك به ما رسيده، از نظر هندسه محتوا و پيام در مقاطع گوناگون (كربلا _ كوفه _ شام) و بنمايه ها و مفاهيم اصلي متفاوت است. شايد تمركز اصلي حضرت در كربلا بر توحيد و مرثيه است، ولي در كوفه بر آسيب شناسي مبتني است و در شام بر فضايل اهل بيت عليهم السلام مانور مي دهد.

ص: 57

رحلت زودهنگام پس از عاشورا

_ رحلت زودهنگام حضرت بازتاب شدت فراواني، سختي و سنگيني مصايب آن حضرت در عاشورا و سراسر دوران اسارت است.

اسارت حضرت و اهل بيت عليهم السلام

_ مديريت سنگين ترين مصيبت از نظر كميّت (زماني) و كيفيت (گرداندن در شهرها و مناطق) در تاريخ اهل بيت عليهم السلام نيازمند صبر و استقامت ويژه بود.

مزارهاي منسوب به حضرت

_ انتساب سه مزار در سه جغرافيا (در دمشق، قاهره، حجاز...) كه همگي در آن زمان جزو جغرافياي جوامع غير اهل بيتي عليهم السلام بودند) نشانه كاركرد ملكوتي شخصيت حضرت در ظرفيت سازي براي تحول ايمان و اخلاق در كانون باطل است.

ايده مهدوي

خاستگاه ايده

ايده و شرح آن

نقش اسطوره اي حضرت زينب عليها السلام

_ حضرت زينب عليها السلام با مبنا قرار دادن اصل تقيه در دوران در اقليت بودن جامعه حق (همانند دوران غيبت) به الگوسازي نقش هاي تربيتي، سياسي و اجتماعي بانوان در دوران غيبت پرداخت.

_ حكيمه خاتون پس از آغاز غيبت صغري و در شرايطي كه حتي نايب اول تقيه شديد مي كرد، همانند حضرت زينب عليها السلام ، واسطه انتقال پيام ها بين شيعيان و امام يا شبهه زدايي از حيرت هاي انديشه اي از آنها بود.

_ سيره حضرت زينب عليها السلام در دوران اسارت نشان داد هرگاه در دوران تقيه، هجوم ها و بحران هاي وارد شده بر جامعه شيعه به نقطه اوج خود برسد، رسالت و نقش زنان شيعه نه تنها نبايد انفعالي و انزوايي و احساسي باشد، بلكه بايد آماده ايفاي سخت ترين نقش ها باشند.

نتيجه گيري

نتيجه گيري

در سبك زندگي ديني _ اهل بيتي عليهم السلام ، زن و مرد بر اساس استعدادها و توان مندي هايشان، نقش ها، رسالت ها و مسئوليت هاي خاص خود را دارند. البته اين سخن به معني انزواي زن از جامعه و همچنين به معني جامعه زدگي و نقش گريزي از نظام و نقش خانوادگي نيست.

ص: 58

از اين منظر، زنان همانند مردان بايد در مقام تربيت، تهذيب و تعالي خود، تمام مدارج و مراتب را بپيمايند، اما در مقام ايفاگري نقش ها بايد حدود و مرزها و جايگاه هايشان را بشناسند و بر اساس اصول شريعت و نياز هاي زمانه عمل كنند.

صد البته هنگام بحران ها، هجوم ها و حيرت ها، به ويژه آنجا كه ديگر نقش هاي مردانه، توان مندي دفاع همه جانبه از حق را ندارد، گه گاه شرايط براي نقشآفريني هاي ويژه تاريخي و اجتماعي براي زنان فراهم مي شود. مناسب آن است كه آنها همانند حضرت زينب عليها السلام با كسب آمادگي هاي تربيتي، علمي، اخلاقي، مديريتي و به ويژه معنوي و عبادي، خود را براي آن شرايط آماده كنند.

بديهي است ايفاي نقش دوگانه عاطفي _ عقلاني، سخت ترين انرژي ها را از بانوان مي گيرد، به گونه اي كه حتي اگر در اين مسير شهيد نشوند، احتمال رحلت قريبالوقوع آنها زير بار سنگين اين امانت بسيار محتمل است. همان گونه كه حضرت زينب عليها السلام كمي پس از پايان ماجراهاي اسارت رحلت كرد. ايشان پس از اسارت همانند امام سجاد عليه السلام نهضت گريه سياسي عاشورا را ترك نكرد، اما سنگيني مصايب كربلا و اسارت باعث رحلت سريع ايشان شد.

نكته پاياني

نكته پاياني

بر اساس جدول شخصيت شناسي در تلفيق روش گاه شماري جدول هاي معرفتي و ايده اي براي بيشتر شهداي بني هاشم ميتوان به اين صورت طراحي و توليد كرد:

_ زمان احتمالي تولد؛

_ شخصيت عمومي + ويژگي برجسته؛

_ مراحل و دوره هاي زندگاني؛

_ چگونگي رزم و شهادت در كربلا؛

_ بازتاب شهادت او بر سيدالشهدا عليه السلام ، در تاريخ، بر تاريخ تشيع.

يادآوري مي شود شهداي بني هاشم به علت مقام فنايي كه نسبت امام داشتند يا از نظر پيش گامي بر شهدايي همانند حضرت اباالفضل عليه السلام ، كمتر در تاريخ مطرح شده اند و ارزش هاي آنها بيشتر از نظر فاني شدن در حماسه حسيني است.

ص: 59

بخش دوم: ايده يابي هاي ميان رشته اي عاشورايي

اشاره

بخش دوم: ايده يابي هاي ميان رشته اي عاشورايي

زير فصل ها

پيش درآمد

فصل اول: ايده هاي ميان رشته اي كلي

فصل دوم: ايده هاي ميان رشته اي تخصصي

ص: 60

ص: 61

پيش درآمد

پيش درآمد

اين بخش دو فصل دارد. فصل اول با نگاه كلي به دهه محرم يا ساختار برنامه سازي 12 تا 13 قسمتي تلاش مي كند به پيشنهادها و ايده هاي برنامه اي عمومي بپردازد. هدف از اين نگاه كلي، آن است كه پويايي فرهنگ و ارزش هاي عاشورايي از منظر رشته هاي علمي گوناگون و دريچه نياز هاي مخاطب و جامعه در طول اين يك دهه ثابت شود.

در فصل دوم نيز ايده هاي تخصصي در برخي رشته هاي علمي و گرايش هاي تخصصي ارائه مي گردد.

فصل اول: ايده هاي ميان رشته اي كلي

اشاره

فصل اول: ايده هاي ميان رشته اي كلي

يكي از آسيب هاي برنامه سازي يا بخش برنامه هاي توليدي در دهه محرم، تكرار و مشابهت از نظر پيام و محتوا در بسياري از خطابه ها يا برنامه هاي توليد شده است. علت اين امر نيز كم توجهي به ظرفيت هاي معنايي عاشورايي با نگاه پژوهشي به ويژه از منظر پژوهش ميان رشته اي است.

در اين فصل، در يك نگاه كوتاه و موجز و از منظر رشته هاي علوم انساني، به ايده يابي عاشورايي براي مسائل مختلف زندگي مي پردازيم و با معرفي ايده هاي متنوع هماهنگ با تنوع رشته هاي علمي براي ايجاد جاذبه و كاربردي سازي پيام هاي عاشورايي براي جامعه به ويژه جامعه علمي مي كوشيم.

پيشنهاد هاي قالبي درباره ساختار اين برنامه

پيشنهاد هاي قالبي درباره ساختار اين برنامه

برنامه عاشورا شناسي چون از منظر نياز هاي زندگي بشر و منشور علوم انساني مختلف توليد مي گردد، از نظر قالبي مي تواند تنوع هاي فراوان داشته باشد. ساختار اصلي برنامه

ص: 62

را مي توان بر محور كارشناسي _ مجري يا توليدي _ تركيبي يا حتي مستند خبري يا گزارشي يا اجتماعي بنا نهاد.

از نظر جذابيت هاي موضوعي اين طرح، آنچه به غناي اين مجموعه برنامه كمك مي كند، امكان طراحي و توليد ميان برنامه هاي ساده يا تخصصي و با گرافيك بالاست؛ ميان برنامه هاي تاريخي كه اثباتي، انتقادي، اجتماعي، فرهنگي _ هنري و همگي ناظر به موضوع اصلي و مكمل مباحث كارشناسي باشند.

از امكانات قالبي ديگر در اين برنامه، امكان تحقق وحدت حوزه و دانشگاه است. با دعوت هم زمان كارشناسان حوزوي و دانشگاهي در هر بحث تخصصي و ناظر به نگاه ميان رشته اي براي جمع كردن بين دين و دنيا و علم و دين مي توان بر جذابيت برنامه افزود. كمترين زمينه براي جمع كردن ميان دو فضاي حوزوي و دانشگاهي، دعوت از استادان و كارشناسان هر دو نهاد است، ولي در مرتبه اي فراتر مي تواند مجموعه گپ هاي طلبه هاي پايه هاي آغازين حوزوي يا دانشجوها را هم دربربگيرد، به گونه اي كه جوانان حوزوي در يك مباحثه طلبگي يا تمرين براي پژوهش يا كلاسداري و منبرداري آن را اجرا كنند. جوانان دانشگاهي نيز در قالب پروژه اجتماعي يا گپ دانشجويي مي توانند به آن بپردازند. حتي مي توان جمعي از جوانان برگزيده از ميان هر دو جامعه را گرد آورد تا با همديگر از زاويه علم و دين به مطالعه عاشورا بپردازند.

در اين زمينه، برخي مباحث را هم مي توان با بينندگان به اشتراك گذاشت تا آنها هم در طراحي پرسش و يا ارائه برخي تجربه هاي عملي و علمي مشاركت كنند. آخرين الگوهاي ارزنده قالبي در اين گونه برنامه سازي، دعوت از مستبصرين و ره يافتگان به تشيع از فرهنگ ها و جوامع گوناگون است تا با استفاده از نگاه هاي بيروني و دروني آنها به اين جاذبه هاي علمي و ارزشي عاشورا بيشتر پرداخته شود. همچنين با دعوت از استادان غيرمسلمان دانشگاهي مي توان از آنها خواست جامعه، تاريخ و فرهنگ شيعه را بر مبناي عاشورا و از منظر تخصصي خود تجزيه و تحليل و تفسير كنند.

با توجه به گستردگي وجود حوزه هاي علميه و دانشگاه هاي دولتي و غيردولتي در سراسر كشور، يكي از ظرفيت هاي اين نوع از برنامه سازي، فعال سازي استادان و دانش پژوهان جوان و برقراري ارتباط با آنها در فضاي نخبگاني با رسانه هاي ملي و استاني، آن هم بر محور مطالعه ديني و علمي فرهنگ و ارزش هاي ديني است. اين كار به طور

ص: 63

مستقيم باعث جذب و اثرگذاري بر مخاطب عام رسانه مي شود و به گونه غيرمستقيم باعث توسعه پرسش ها و انتقال نياز هاي رسانه اي به محيط هاي حوزوي و دانشگاهي و آماده سازي آنها براي همكاري بيشتر با رسانه در حوزه برنامه هاي معارفي و غيرمعارفي مي گردد.

اين برنامه را همان گونه كه مي توان در سطح كارشناسي و تخصصي (براي مخاطب عام و يا خاص) طراحي كرد، در سطح دانشجويي يا حتي براي نوجوانان نيز مي توان از منظر كلاس و مدرسه هاي عاشورايي توليد كرد. در اين عرصه، عاشورا را براي نوجوانان از منظر درس هايي همانند تاريخ، جغرافيا، اجتماعي، بينش اسلامي و هنر مي توان معرفي كرد. در پايان كتاب، نمونه هايي براي اين موارد ارائه خواهد شد.

ايده هاي محتوايي

ايده هاي محتوايي

اين برنامه را مي توان براي همه زمان ها ساخت، ولي اولويت اول آن، ماه محرم و دهه محرم است. از اين منظر، دهه محرم شامل 10 روز و 10 شب است، ولي هيچ گاه مراسم، اين دهه از 11 شب كمتر نبوده است؛ چرا كه عاشورا بدون شام غريبان بي هويت و معنا مي شود. اين در حالي است كه روز 12 محرم بنا بر يكي از روايت ها، روز شهادت امام سجاد عليه السلام و روز دفن پيكر مطهر شهداست. پس برنامه سازي براي دهه محرم در بهترين و مطلوب ترين وضعيت بايد شامل برنامه اي 13 قسمتي باشد. البته ساختار سه قسمت پاياني را مي توان كمي متفاوت تر چيد.

بر اين اساس، در 10 تا 13 شب، بر اساس اولويت هاي زماني و مكاني (منطقه اي يا كشوري يا جهاني) و امكانات و استعداد هاي كارشناسي موجود مي توان موضوع هاي مناسب ميان رشته اي را براي يك يا چند مجموعه برنامه تهيه كرد.

در اين نگاه كلي، در كنار نياز شناسي و اولويتيابي، چيدمان مناسب و نظامبخشي درست به سير و روند ارائه مباحث از مقدمه، اوجگيري شب هاي تاسوعا و عاشورا و نتيجهگيري در شب هاي همراهي با كاروان اسارت اهميت دارد.

جدول ايده هاي برنامه اي پيشنهادي

گرايش علمي

نكته ها و ايده ها

انسان شناسي (شخصيت شناسي)

_ من كيستم و چه نيازي به امام حسين عليه السلام دارم؟

_ عاشورا چه نسبتي با انسان شناسي، انسان سازي و تعالي او دارد؟

ص: 64

_ بررسي تطبيقي انسان شناسي عاشورايي با تعريف انسان در ديگر مذاهب و مكاتب؛

_ نقش عاشورا در مواجهه انسان ها با خودشان و ارائه تعريفي متفاوت و جامع به آنها؛

_ عاشورا و نمايش اوج رشد شخصيتي در چهره ياران حسيني؛ (در اين زمينه به بخش بعدي كتاب قسمت شخصيت شناسي مراجعه شود)

_ مرز بندي انسانيت از انسان نماها در مدرسه عاشورا.

كلامي

_ امام شناسي با تمركز بر نقش و جايگاه ويژه سيدالشهدا عليه السلام در نظام امامت؛

_ عاشورا و احياي اصل عدالت خواهي و ظلم ستيزي در فرهنگ كلام اسلامي _ شيعي؛

_ عاشورا و ردّ عملي نظريه جبرگرايي اموي؛

_ بررسي تطبيقي بين شهادت طلبي و عمليات انتحاري از نظر مباني، ارزش ها و روش ها.

تاريخ

_ عاشورا شناسي از منظر فلسفه تاريخ؛

_ عاشورا شناسي در مرحله شناسي و سير دوره هاي تاريخي؛

_ وضعيت تاريخي باطل و پيشينه آن در برابر قيام امام حسين عليه السلام ؛

_ كاركرد تاريخي عاشورا در پويايي تشيع.

جامعه شناسي

_ جامعه شناسي سياه، سفيد و خاكستري در آستانه قيام و بررسي كمّي و كيفي آنها نسبت همديگر؛

_ سير تطور جامعه اسلامي از مدينة النبي تا جامعه يزيدي؛

_ معضل غربت اجتماعي امام معصوم و گسست نسل هاي جامعه از وليّ زمان؛

_ سرمايه اجتماعي امام و ارزش ها و نظام هاي آن؛

_ چيستي و چرايي كوفه در فرهنگ شيعه به عنوان جامعه سقوط كرده؛

_ هيئت؛ طرحي اجتماعي براي احياي مدينة النبي.

ص: 65

اقتصاد

_ معضل تاريخي تعريف درست رابطه دين و دنيا در زندگي بشري؛

_ اقتصاد و حلال و حرام و بازتاب هاي آن در قرب و بعد معنوي بشر با تمركز بر عاشورا؛

_ مديريت اقتصادي عاشوراييان؛

_ بركت اقتصادي در فرهنگ عاشورا؛

_ مقايسه تطبيقي نظام اقتصادي مدينة النبي و شهر يزيدي از نظر وابستگي دنيوي.

تعليم و تربيت

_ عاشورا، مكتب اصالت خانواده در نظام سازي براي زندگاني بشر و تعالي سازي انسان ها؛

_ بررسي تطبيقي تربيتيافتگان و رهاشدگي تربيتي جوانان بني هاشم و جوانان مدينه و كوفه در آستانه قيام؛

_ نظام الگويي در تربيت حسيني؛

_ طراحي تربيت حماسي در فرهنگ عاشورا با هدف نيروسازي براي جامعه ديني.

مديريتي

_ جلوه هاي تقابل مديريت يزيدي با مديريت عاشورايي امام حسين عليه السلام ؛

_ اصول مديريتي عاشورايي امام حسين عليه السلام ؛

_ شيوه هاي مديريت كيفي و تبديل بحران هاي بزرگ به بالاترين فرصت و نتايج.

اخلاقي

_ سبك زندگي عاشورايي؛

_ عاشورا و نمايش چهره كريه انسان هاي سقوط يافته؛

_ عاشورا، صحنه نمايش فضايل و رذايل اخلاقي در نقطه اوج خود.

عرفاني

_ نقش زيارات حسيني (گفتاري و رفتاري) در سرعت بخشي به تعالي؛

_ قرب و تعالي انبيا و اوليا و صالحان در بستر تاريخ با كمك امام حسين عليه السلام و عاشورا؛

ص: 66

_ هماهنگي سلوك عاشوراييان با سلوك آيين هاي محرم و بازتاب آن در تقرب و تعالي عاشورايي؛

_ مقام ابتلاي عظيم سيدالشهدا عليه السلام و كاركرد هاي آن در عوالم هستي؛

_ عاشورا و بازتعريف عرفان و عشق و سلوك راستين از عرفان نماهاي صوفيانه جامعه گريز؛

_ عاشورا؛ راهكاري براي به چالش كشيدن عرفان هاي دروغين و نمايش عرفان راستين؛

_ عاشورا و عرفان راستين مبتني بر مرگ آگاهي و شهادت طلبي.

فرهنگ

_ عاشورا و طراحي فرهنگ زيارت براي شيعه؛

_ تشيع، فرهنگي ترين مكتب و مذهب اسلامي و ديني؛

_ جاذبه هاي انساني فرهنگ هاي عاشورايي؛

_ نقش و كاركرد گريه و حزن در فرهنگ عاشورايي.

سياسي

_ دست آورد هاي سياسي عاشورا در نابودي تدريجي امويان؛

_ عاشورا و مبارزات سياسي شيعه؛

_ عاشورا و انقلاب اسلامي؛

_ عاشورا و تعريف اسلام سياسي متفاوت از اسلام اموي؛

_ بازتاب هاي عاشورا در پويايي تشيع در برابر استعمار برخلاف انفعال ديگر مذاهب اسلامي (عاشورا و ظلم ستيزي و استعمارستيزي).

جغرافيا

_ جغرافياي عاشورايي و راز انتخاب كربلا براي حماسه عاشورا از نظر اقليم شناسي؛

_ كربلا، كانون جغرافياي تاريخي عاشوراباوران (شيعه و تشيع)؛

_ جغرافيا ي معنوي و هويتي شيعه؛

_ تبيين نسبت بين جغرافياي هويتي و جغرافياي آينده پژوهي در مكتب شيعه.

هنر

_ عاشورا و بازتاب تعريف زيبايي و اصول زيبا شناسي؛

_ راز اهتمام امامان معصوم پس از عاشورا بر فرهنگ سازي با كمك

ص: 67

هنر و ادبيات؛

_ كاركرد هاي تاريخي هنر و ادبيات و فرهنگ عاشورايي؛

_ امتياز هاي فرهنگ هنر عاشورايي شيعه.

آيندهپژوهي

_ عاشورا و مبارزه با سلفي گري و روزمره گي و تلاش براي ايجاد حركت رو به آينده؛

_ عاشورا و احياگري نگاه به سنت ها و عبرت ها در جامعه و هشدار نسبت به عبرت ها؛

_ عاشورا، مبناي ارزشي و هويتي آيندهنگري (مهدويت) شيعي؛

_ بررسي تطبيقي اخبار پيش گويي از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و اميرمؤمنان علي عليه السلام نسبت به عاشورا و انتظار، درس ها و پيام ها و هشدار ها و عبرت ها.

دشمن شناسي و آسيب شناسي

_ عاشورا، آسان ترين صحنه براي شناسايي تمامي طيف ها و جبهه هاي سياسي و اجتماعي سياه و خاكستري؛

_ اهتمام تاريخي ابليس و جريان هاي باطل براي جلوگيري از تحقق عاشوراي حسيني و احياي سالانه عاشورا؛

_ چگونگي مرزبندي دين و عرفان واقعي از دين دار نماها و عرفان هاي كاذب در صحنه عاشورا؛

_ بصيرت هاي عاشورايي براي فتنه شناسي و فتنه گريزي.

موارد ديگر عبارت است از:

_ سيدالشهدا عليه السلام و اهتمام به رعايت حقوق در نبردي نابرابر از جمله رعايت حقوق دشمن با وجود تمام درندهخويي هاي آنها؛

_ قدرت تبليغي و پيام رساني امام و اهل بيت عليهم السلام (پس از اسارت) با وجود تمامي محدوديت ها و حصرها؛

_ بررسي كاركرد هاي ملكوتي طبيعت يا معجزه در طول قيام امام حسين عليه السلام بر اساس علوم طبيعي و زيستي؛

_ نمايش بازتاب كيفيت بر كميّت در توان افزايي نيروها يا بررسي تابع حُر در مقام تبديل ناگهاني تمام منفي ها به دريايي از امتيازات مثبت به صرف اتكا به قدرت اراده بازگشت به حق بر اساس علوم آمار و اعداد.

ص: 68

فصل دوم: ايده هاي ميان رشته اي تخصصي

اشاره

فصل دوم: ايده هاي ميان رشته اي تخصصي

در اين بخش، ناظر به برخي ايده هاي پيشنهادي در ايده يابي كلي از منظر رسانه اي، طرح تفصيلي ايده يابي و سوژه يابي آنها ارائه مي شود. در اولين تجربه، محور هاي ايده يابي از منظر علوم زير عبارت است از:

1. كلام

2. تعليم و تربيت

3. تاريخ و فلسفه تاريخ

4. جامعهشناسي

5. روان شناسي و شخصيت شناسي

6. مديريت

7. سياست

1. ايده هاي كلامي

اشاره

1. ايده هاي كلامي

از منظر كلامي، يكي از مباحث مهم و تاريخي درباره قيام سيدالشهدا عليه السلام ، بازشناسي چيستي و چرايي اين قيام و به عبارت ديگر، ارائه تحليلي است كه ماهيت، ريشه ها و بهويژه اهداف اين قيام را تبيين كند.

بديهي است در مقام شناسايي و تحليل قيام سيدالشهدا عليه السلام ، داشتن نگاه ميان رشته اي و توجه به اسناد و منابع گوناگون و تكيه بر واقعيت خارجي، شرط است. از اين منظر، اين بحث مي تواند در گرايش هاي علمي ديگر هم قابل استفاده باشد. در نهايت، علمي كه مي تواند مبنا و بستر اصلي و معيار و ملاكي براي قضاوت باشد، علم كلام به ويژه شاخه امام شناسي آن است يكي از ايده هاي برنامه سازي در دهه محرم، بحث نقد و بررسي تحليل و تفسير ها در مورد قيام سيدالشهدا عليه السلام است. البته رويكرد اين بحث بيشتر، مخاطب خاص را هدف مي گيرد و براي فراگير شدن دامنه مخاطبان در اين بحث، استفاده از كارشناساني كه بيان سهل و ساده داشته باشند، سفارش مي شود.

اين برنامه به ويژه براي آسيب شناسي كلان فرهنگ عاشورايي و در مقام غني سازي عالمانه فرهنگ عاشورايي مي تواند بسيار مفيد باشد.

فهرست و جدول ايده هاي محتوايي بحث چنين است:

ص: 69

طرح پيشنهادي: فهم تحليل و تفسير رخداد قيام عاشورا

طرح پيشنهادي: فهم تحليل و تفسير رخداد قيام عاشورا

اهداف مورد نظر از اين طرح، دست يابي به موارد زير است:

_ چيستي تحليل و بازتاب تحليل درست و نادرست در نوع مواجهه با عاشورا؛

_ جست وجوي معيار و ملاك براي دستيابي به تحليل درست؛

_ آسيب شناسي مفصل انديشه اي و تاريخي تحليل هاي موجود.

فهرست و نقد و بررسي تحليل هاي عاشورايي

نظريه امر به معروف و نهي از منكر (اعتراضگري + اصلاحگري)

قائل

رويكرد

قوتها

ضعفها

فقه سياسي

در مقام ارائه تحليلي كه عاشورا را براي عموم اقشار دست يافتني و كاربردي مي سازد.

_ تضعيف قيام عظيم امام به يك اعتراض كوچك سياسي؛

_ امر و نهي فقهي در جايي است كه كليت و اصل نظام، درست باشد و جزئيات آن دچار بحران باشد، ولي در قيام عاشورا، مسئله امام، اصل نظام بود و اين با امر به معروف و نهي از منكر تبيين پذير نيست.

نظريه علم غيب و دستوري آسماني

قائل

رويكرد

قوتها

ضعفها

متون نوشته شده در دوران صفويه و قاجار

نگاه عرفاني

_ توجه به بعد ماورايي قيام

_ مبتني بودن بر برخي سخنان پيامبراكرم صلي الله عليه و آله و خود امام

_ انحصاربخشي قيام به قضيه شخصي و ماورائي كه كاركرد الگوپذيري آن به شدت تضعيف مي شود؛

_ غفلت يا حذف بسياري از معارف يا دست آوردهاي مرتبط به قيام

ص: 70

نظريه فناي در معبود

قائل

رويكرد

قوتها

ضعفها

برخي روشن فكران كلام جديد معاصر

نگاه صوفيانه بر اساس نگاه روشن فكري معاصر

تلاش براي تقدس بخشي به عاشورا و همه زيبابيني در اين حماسه عظيم

نفي عاشورا از تمام واقعيت هاي تاريخي و سياسي و اجتماعي و حتي ديني و غيبي و منحصر كردن آن در تفسيري كه تولا بدون تبرا باشد.

نظريه فداي امت و شفاعت

قائل

رويكرد

قوتها

ضعفها

صوفيانه و غاليانه

_ توجه به يكي از دست آوردهاي عاشورا كه سهولت در فرآيند تهذيب و تعالي انسان هاست.

_ تكيه بر آن بخش از معارف عاشورايي كه در مقام بيان بركات عاشورا براي عاشورا زيستي است.

حذف كردن بسياري از آثار و كاركرد هاي سياسي و اجتماعي و كلامي از قيام؛

نزديك شدن اين انديشه به انديشه فداي مسيح در مسيحيت.

نظريه شهادتطلبي

قائل

رويكرد

قوتها

ضعفها

دكتر علي شريعتي

نگاهي رفتار گرايانه

_ توجه به آخرين مرحله قيام و نتيجه اي كه عملاً بر آن مترتب شد.

_ توجه به برخي روايات معصومين و سخنان امام در قيام

درآميختن غايت عملي و خارجي قيام با اهداف نرمافزاري مترتب بر آن.

ص: 71

نظريه حكومتطلبي

قائل

رويكرد

قوتها

ضعفها

صالحي نجف آبادي

نگاهي سياسي

_ توجه به ضرورت اقامه حكومت ديني آن هم در شرايط وجود امام معصوم

_ توهم وجود برخي اسناد و شواهد تاريخي

غفلت از نبود زمينه اجتماعي مناسب براي به چنگ آوردن حكومت و كاهش دادن ماهيت قيام عظيم امام.

نظريه تقابل تاريخي خط بني هاشم و بني اميه

قائل

رويكرد

قوتها

ضعفها

اجتماعي و فرهنگي

پيشينه شناسي اجتماعي و فرهنگي

_ كاهش دادن قيام از گستره اثرگذاري تاريخي و هويتي به يك اقدام زماني محدود كه ناكام مي ماند.

_ منحصر كردن قيامي عظيم در يك نزاع فاميلي كه باعث كاهش يافتن بسياري از ارزش هاي قيام مي شود.

نظريه اجتهاد فقهي

قائل

رويكرد

قوتها

ضعفها

اهل سنت

فقه سياسي

اجتهادي كه مجوز قيام عليه ستم است

كاهش دادن قيامي عظيم به اجتهادي سياسي كه به شكست منجر شد و از بعضي جنبه ها باعث اختلال در نظام جامعه شد. اين نگاه باعث مي شود اين قيام را استثنايي تفسير كنيم كه هيچ گاه نبايد تكرار شود.

ص: 72

نظريه اقدامي انساني

قائل

رويكرد

قوتها

ضعفها

خاورشناسان

حماسي و رمانتيك

نگاه به قيام از منظر بازتاب هاي حماسي و عاطفي آن در جامعه شيعه و اثري كه در پويايي جامعه شيعه دارد.

كاهش دادن قيام عظيم به حماسه سكولار تاريخي كه تنها بخشي از جامعه اسلامي را پويا نگه داشته است، اما هيچ ارزش نرم افزاري معنوي يا معنايي يا غيبي و ملكوتي ندارد.

نظريه انكار وضع موجود همراه با ايثارگري

قائل

رويكرد

قوتها

ضعفها

تلاش براي جمع كردن بين ظاهر و باطن (جمع بين علم غيب و هدف سياسي)

اين نگرش در مقام تبيين حداقل دو منظر از ابعاد تأثيرگذار در قيام است؛ يعني بعد سياسي كه ناظر به نفي حكومت يزيدي تفسير مي شود و شهادت طلبي كه مبتني بر علم غيب تفسير مي شود.

اين نگاه هنوز به جامعيت نرسيده است. از جهت اثباتي نيز چيزي را اثبات نمي كند به اين معني كه در اين مبنا، شهادت غيبي روشي مي شود براي نفي سياسي حكومت يزيد و ديگر هيچ.

نظريه قيام تاريخي

قائل

رويكرد

قوتها

ضعفها

مهدي بازرگان

فلسفه تاريخ

تلاش براي تبيين قيام در خط سير و جريان تاريخي پيامبران و امتداد بخشي به رسالت آنها

كم رنگي نقش علم غيب و تحليل مسئله شهادت در اين انديشه

ص: 73

نظريه جمع كردن بين ظاهر و باطن

قائل

رويكرد

قوتها

ضعفها

رسول جعفريان (حيات فكري و سياسي امامان شيعه، ص 246)

نگاه جمعگرايانه تفكيكي (در اين نگاه، امام، علم غيب به شهادت دارد، ولي در ظاهر، چون تكليف به ظاهر دارد، در مقام عمل، آن علم باطني را وارد نمي كند.

در اين نگاه، تلاشي اوليه براي جمعگرايي صورت گرفته است.

صوري بودن جمع گرايي در اين نظريه بدون اينكه طرفين جمع در همديگر اثرگذاري و اثرپذيري داشته باشند.

نظريه اسطوره سازي و عاطفه برانگيزي

قائل

رويكرد

قوتها

ضعفها

نگاه اسطوره اي و حماسي/ عاطفي

توجه به ابعاد عاطفي و فرهنگ سازي تاريخي عاشورا در تاريخ تشيع

رها كردن بسياري از ابعاد سياسي و كلامي و اجتماعي و منحصر كردن عاشورا به مرثيه و ماتمسرايي

برخي نظرهاي ديگر نيز هستند كه يا ناظر به شيوه تحقق قيامند يا ناظر به پيشينه قيام در تاريخ انبيا (ظلمستيزي) و استمراربخشي به آن يا ناظر به آثار و نتايج سياسي، اجتماعي يا فرهنگي آن است.

از جهت تاريخي هم بد نيست بدانيم كه در سير تاريخي مواجهه اهل سنت با قيام، مواجهه هاي آنها بسيار مضطرب بوده است. آنها از سويي نمي توانستند اين قيام را انكار كنند، ولي از سويي ديگر هم نمي توانستند آن را هم تكرارپذير بدانند. از اين رو متون آنها پر از سخنان ضد و نقيض است.

در برابر آنها، زيديه با نگاه سياسي و افراطي به قيام، تفسير قيامگري پياپي و پيوسته از آن ارائه داده اند و براي قيام، ارزش هاي اجتماعي و فرهنگي ديگري قائل نيستند.

ص: 74

بنيعباس نيز نگاه اندكي كم رنگ تر از آنها داشتند كه قيام سيدالشهدا عليه السلام را يك بار مصرف مي خواستند به اين معنا كه با دامن زدن به شعاري كلي و توجه دهي جامعه اسلامي به اين قيام، با كمك آن، توده هاي مسلمان خسته از ظلم امويان را به حركت در آوردند تا در نهايت، خود به خلافت برسند. وقتي به خلافت رسيدند، بهتدريج با فرهنگ و ارزش هاي حماسه حسيني به مقابله برخاستند و حتي در مقطعي تلاش كردند كربلا را از روي زمين محو كنند.

اين گونه است كه شاهد انواع قرائت ها، تحليل ها و تفسير ها از عاشورا و چيستي و چرايي آن هستيم. بازشناسي عالمانه و تطبيقي اين نظريه ها مي تواند راهكاري براي ارتقاي معرفت و سيرت عاشورايي باشد.

در جست وجوي نگاه جامع

در جست وجوي نگاه جامع

چرايي نگاه جامع

كاركرد و مهم ترين دست آورد داشتن نگاه جامع و تحليل عميق نسبت به حادثه عاشورا، پرهيز از افراط و تفريط است. اين نگاه جامع از بدعت ها و تحريف ها و انحراف ها در طول زمان جلوگيري مي كند، به نوزايي پيوسته فرهنگي در جامعه شيعه ياري مي رساند و در نهايت، جامعه شيعه را زنده و با نشاط به سوي هدف غايي خود رهنمون مي كند. در برابر، هر گونه نگاه ناقص درون شيعي يا برون شيعي يا التقاطي باعث ضربه زدن به هويت تاريخي و استمرار و پويايي تشيع خواهد شد.

راهكار رسيدن به نگاه جامع

براي رسيدن به نگاه جامع، ملاحظه تمامي گزارش هاي كلامي و رفتاري لازم است. اين گزارش ها به نفس حادثه منحصر نمي شود، بلكه دامنه گذشته و آينده آن را هم شامل مي شود. از اين رو است كه حداقل گستره مطالعه، گزاره هاي عاشورايي از پيامبراكرم صلي الله عليه و آله است تا زماني كه آخرين بازمانده معصوم كربلا (امام باقر عليه السلام ) حضور اجتماعي دارد. البته در نگاهي كلان تر، چون قيام عاشورا در درون نظام امامت رخ مي دهد، بايد تا پايان دوران حضور و آغاز دوران غيبت، به تمام سخنان، فرهنگ سازي ها و برداشت هاي معصومانه از حادثه عاشورا نگريست.

ص: 75

از منظر علمي هم تمام لايه ها و ابعاد حادثه را بايد از منشور علوم سياسي، اقتصادي، اجتماعي، كلامي، عرفاني و ديگر دانش ها ديد. آن گاه كه تمام داده ها گردآوري شد، با معيار نگاه معصومين بايد به آن نگاه جامع رسيد.

صورت عملياتي اين روش چنين است:

الف)

انتخاب فراز هاي حساس قيام از نظر پيام يا رفتار و آن گاه پيوند زدن بين اين نقاط عطف براي رسيدن به نتيجه اي عام و فراگير؛

ب)

سنجش اين مفروض تك موردي درباره قيام سيدالشهدا عليه السلام با جريان كلي امامت از يك منظر و با نوع نگرش و گفتار ديگر امامان نسبت با اين قيام.

اين گونه است كه با نگاه جامع به خود قيام و نگاه جامع به قيام در منظومه امامت مي توان به تحليل جامع رسيد. تحليلي كه به جاي آنكه متكي بر پيشفرض ها باشد، سازنده نظام ها و فرضيه هاي نوين است و مي تواند به تمامي ابهام ها و تضاد هاي احتمالي در مراحل گوناگون قيام پاسخ گويد و تمام ابعاد ديني و علمي آن را پوشش دهد.(1)

نكته پاياني

نكته پاياني

تهيه و توليد برنامه اي در اين زمينه در دو سطح تخصصي و در سطحي كمي عمومي تر با توجه به تمام جذابيت هاي برنامه سازي مي تواند از ضرورت هاي برنامه سازي عاشورايي براي ارتقاي بينش عاشورايي مخاطبان باشد. اين كار در مقام عمل نشان مي دهد كه چگونه بينش پيش فرض صحيح در تحليل و تفسير قيام مي تواند بر تمام فرهنگ ها و رفتار هاي عاشورايي ما اثر مثبت بگذارد و در برابر، پيشفرض تحليلي ناقص، غلط و تقليدي چگونه باعث كم رنگي ارزش هاي عاشورايي در درون تك تك مخاطبان و در متن جامعه خواهد شد.


1- يادآوري: در اين بحث از كتاب عاشورا نوشته علي صفايي حائري استفاده فراوان شده است.

ص: 76

2. ايده هاي تربيتي

اشاره

2. ايده هاي تربيتي

از ارزش هاي بسيار والاي عاشورا، معرفي قهرمان ها و الگوهايي است كه تجسم كامل و عيني تربيت اسلامي و رشديافتگي انسان هايند. محورهاي مهم در توصيف سيدالشهدا عليه السلام از يارانش در روز عاشورا، يكي از معرفي تربيت يافتگي و رشد و كمال آنهاست. در برابر، يكي از شكوه هاي بسيار مهم امام، شكوه از رشدنايافتگي، افول غيرت هاي ديني، رواج روحيه بي اعتنايي و رهاشدگي مردم و جوانان و كمرنگ شدن معنويت ها و ارزش هاست. امام در مقام معرفي بازتاب هاي تربيت اسلامي، تبيين روش ها و شيوه ها و نشان دادن الگو هاي آن، خاندانش را در تمامي مراحل قيام با خود همراه دارد. به اين صورت، بحث تربيت عاشورايي با محوريت تربيت حماسي، يكي از محورهاي ايده يابي است.

فهرست اجمالي ايده ها در اين بخش چنين است

فهرست اجمالي ايده ها در اين بخش چنين است

_ فرصت ده ساله سيدالشهدا عليه السلام براي معرفي الگويي عملي براي تربيت حماسي؛

_ تربيت حماسي مبتني بر قدر و منزلت شناسي (سيره امام در تعامل با غلامان خود)؛

_ تربيت حماسي مبتني بر رشددهي جامع (اَشبَهُ النَّاس خَلقاً و خُلقاً وَ مَنطِقاً)؛

_ تربيت حماسي مبتني بر زمان و مكان شناسي و كسب آمادگي براي تحمل هرگونه شرايط دشوار و پيچيده (الگوي حضرت مسلم بن عقيل)؛

_ تربيت حماسي و رساندن آدمي به اوج ايثار و فداكاري (پيمان بستن ياران سيدالشهدا در شب عاشورا)؛

_ تربيت حماسي و ايجاد روحيه حماسي و سلحشوري در انسان (شخصيت حبيب بن مظاهر)؛

_ وابستگي تربيت حماسي به انس پيوسته با عرفان و عبوديت (توصيف عبادي سيدالشهدا عليه السلام از يارانش در روز عاشورا)؛

_ پيوند تربيت حماسي با رشددهي معنوي گرايش هاي عاطفي انسان (گريه و دعاي امام در دعاي عرفه)؛

ابعاد اجتماعي تربيت حماسي در ايجاد سازمان و گروه انصارالحسين.

ص: 77

يادآوري

يادآوري

مباحث و نكات درباره تربيت حماسي، فراوان هستند، ولي براي پرهيز از تكرار و مشابهت اين مباحث با مباحث مفصلي كه در بخش شخصيت شناسي در فصل هاي بعد ارائه خواهد شد، در ارائه اين محورها به همين ميزان بسنده مي شود. تنها اكنون دو نمونه از شيوه گسترش ايده ها و پرسش هاي ناظر به آن را در دو حوزه فردي و اجتماعي بيان مي كنيم:

الف. چيستي شناسي تربيت عاشورا از منظر طرح واره و نگاه جامع به مرگ و زندگي (شهادت)

الف. چيستي شناسي تربيت عاشورا از منظر طرح واره و نگاه جامع به مرگ و زندگي (شهادت)

عاشورا از منظر الگو و مهندسي تربيتي كه دنبال مي كند و نفي و اثبات هايي كه به همراه دارد و مجموعه بايد و نبايد هايي كه الگوي عاشوراخواهي را براي بشريت به ارمغان مي آورد؛ ايجاد نگاه جامع به دوران زندگي در حد فاصل تولد تا مرگ است. تا در نتيجه آن، آدمي پس از فهم واقعيت ها و كشف ارزش ها، از پذيرش ذلت و خفت در مسير چند روز نفس كشيدن بيشتر بپرهيزد و همواره عزت و كرامت انساني را در پرتو شجاعت ديني و ايماني پاس بدارد و در اين راه، حتي به استقبال مرگ با شرافت هم برود. به اين گونه است كه تربيت عاشورايي شكل مي گيرد. تربيتي كه نمونه هاي آن را در شخصيت هاي پيرامون امام مي توان ديد. در اين تربيت، امام با ايجاد تغيير در نگرش افراد و عمق بخشي به آنها مي كوشد الگو عيني تربيت و تحول را در مخاطبان خود ايجاد كند.

من چه نيازي به عاشورا دارم؟ عاشورا چه نسبتي با زندگي من دارد؟

مهندسي و طرحواره زندگي عاشورايي چگونه است؟

چگونه عاشورا، انسان منفعل و خنثي را به انساني فعال و اثرگذار و جريانساز تبديل مي كند؟

مرگ با عزت (شهادت)چه نسبتي با زندگي عاشورايي دارد؟

چگونه الگوي عاشورايي زندگي باعث جذب و تحول انسانها مي گردد؟

چگونه عاشورا و جاذبه هاي آن در طول تاريخ باعث تربيت انسانهاي آزاده و انقلابي شده است؟

ص: 78

سيدالشهدا عليه السلام در سخنان خود چه طرحي از مرگ و زندگي و چه تعريفي از شهادت ارائه مي دهد؟

نكته تكميلي: ترس و واهمه تاريخي امويان و عباسيان و ديگر حكومتهاي طاغوت در طول تاريخ از انس گرفتن مسلمانان با فرهنگ عاشورا و مزار سيدالشهدا عليه السلام و ايجاد تحول و تربيتپذير عاشورايي در آنها كه به ايجاد روحيه ذلتگريزي و عدالتخواهي منجر ميشود و تلاش براي جلوگيري از ايجاد ارتباط قلبي مسلمانان با عاشورا به وسيله ممنوعسازي زيارت يا تخريب مزار.

معرفي كتاب: لقد شيعتني الحسين عليه السلام

زيارت نامه: عاشورا يا اربعين؛ بحث رهايي از جاهليت

مكان: مزار حرّ

ب. نقش عاشورا در ايجاد هم گرايي مؤمنانه و سلامت جامعه

ب. نقش عاشورا در ايجاد هم گرايي مؤمنانه و سلامت جامعه

از مهم ترين دست آورد هاي عاشورايي پس از انسان سازي فردي، قدرت جامعه سازي و تحقق تربيت اجتماعي بر محوريت عزت و كرامت انساني است؛ جامعه اي كه متشكل از گروه مؤمناني است كه به پشتوانه ايمان، نظام باطل و سلطهگري را نمي پذيرند و به واسطه شجاعت ايماني خود در برابر ستم كاران و ستمگران به پا مي خيزند. اين جامعه همواره پويا و بيدار است و از بي اعتنايي يا جمود سكوت يا دنباله روي از جريان هاي باطل پرهيز دارد. همچنين تلاش مي كند با زمان شناسي و اقدام و حضور به موقع، هميشه و همه جا، ياور امام در هر شرايط اجتماعي باشد.

اصول و پيام هاي تربيت اجتماعي عاشورايي چيست؟

سيدالشهدا عليه السلام تفاوت جامعه پويا با جامعه منفعل را در خطبه منا چگونه تبيين و تحليل مي كند؟

چرا برخي جوامع همانند كوفه در سال 61 ه .ق دچار ركود و جمود در برابر موج گسترش باطل مي شوند؟

طرحواره عاشورا براي تحول اجتماعي و ستمگريزي چيست؟

سيدالشهدا عليه السلام ، ويژگي جامعه ديني درست را چگونه تبيين مي كند؟

ص: 79

فرهنگ عاشورا چگونه باعث رشد و بلوغ اجتماعي مي گردد؟(عاشورا چگونه موجب پيدايش جنبش هاي اجتماعي مي شود؟)

فرهنگ عاشورايي چگونه باعث انسجام و اتحاد مؤمنان در قالب ايجاد جامعه اي پويا و فعال مي شود؟

مكان: هيئت + حسينيه(جامعه عاشورايي) وتاريخچه آن

كتاب:

زيارت:

وله:

3. ايده هاي تاريخي و فلسفه تاريخي

اشاره

3. ايده هاي تاريخي و فلسفه تاريخي

ناظر به پيوند تنگاتنگ اديان و مذاهب با تاريخ، به هر ميزان كه مذهبي، بر حق باشد، پيوستگي آن هم با تاريخ بيشتر خواهد بود؛ چرا كه خط فاصله دين حق از اديان و مذاهب باطل در پويايي يا ايستايي آنها در تاريخ و خط زمان است. به عبارتي ديگر، اگر مذهبي در جايي از تاريخ، در نبوت، ولايت و وصايت اعلان خاتميت كرد، معني آن، پايان يافتن تاريخ مقدس و آغاز سكولاريسم در ميان دين داران است. از اين رو، خط زمان و سير تاريخ مقدس آنها هم در آن مقطع از تاريخ متوقف مي شود و بهتدريج، فرهنگي در ميان دين داران بعدي شكل مي گيرد كه به سوي سلفي گري و گذشته گرايي است. اگر مذهبي از اين خاتميت فراگير پرهيز كرد، به پويايي و نشاط تاريخي خود ياري رسانده است. اين پويايي تاريخي را جز در تشيع نمي توان ديد. از اين منظر، تشيع نه تنها دچار ركود و بحران و ايستايي در تاريخ نمي شود، بلكه ناظر به اينكه تنها مذهب و مكتب بر حق است، هرگاه با اوج هجوم ها و نهايت بحران ها روبه رو مي شود، ناگهان با خلق حماسه اي عاشورايي، تمام آن تهديد ها را به فرصتي عظيم تبديل مي كند.

با اين نگاه، بحث ايده يابي عاشورايي را از منظر دانش تاريخ از دو زاويه مي توان نگريست:

اول _ از منظر نگاه كلان و تحليلي كه زاييده مباحث فلسفه تاريخي است؛

دوم _ از منظر روش گاه شمار دقيق حوادث و بازشناسي روند و سير آنها.

ص: 80

الف) بازشناسي عاشورا و ايده يابي از منظر فلسفه تاريخ

الف) بازشناسي عاشورا و ايده يابي از منظر فلسفه تاريخ

در اين طرح تلاش مي شود با نگريستن به عاشورا از منظر كليت تاريخ و ادوار شناسي كلان آن از هبوط آدم تا ظهور در 12 برنامه، پيام هاي كلان و تاريخي عاشورا را رصد و معرفي كرد.

اين برنامه مي تواند به صورت كارشناس/ مجري و ميان برنامه هاي متنوع و جذاب ارائه شود.

عناوين تفصيلي دوازدهگانه به شرح زير است:

نمودار طول عمر و مدت امامان شيعه تا قبل از غيبت امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف

لطفاً براي مشاهده نمودار به فايل پي دي اف مراجعه كنيد

يك. باز شناسي عاشورا از منظر فلسفه تاريخ

عاشورا به عنوان نقطه عطف در خط سير تاريخ حق از آغاز تا انجام بايد باز شناسي شود تا هم درگيري ها و رويداد هاي حق و باطل قبلي همگي معطوف به عاشورا باشد و هم رويدادهاي پس از آن همگي متأثر از عاشورا باشند. در اين صورت، عاشورا نقش پيونددهنده رويدادهاي قبل و بعد از خود را ايفا مي كند و به خط سير تاريخ حق و باطل و بشريت هويت و معنا مي بخشد.

ص: 81

خط سير تاريخ و فلسفه تاريخ بشريت از منظر اسلام در يك نگاه كوتاه چيست؟

عاشورا در ميانه خط تاريخ حق با آغاز و انجام آنچه نسبتي دارد؟

چرا عاشورا كانون توجه تمام انبياي قبل و امامان بعد بوده است؟

كاركرد عاشورا در خط سير تاريخي حق و باطل چيست؟ اگر عاشورايي در نزديك زمان خاتميت نبود، چه مي شد؟

سيدالشهدا عليه السلام قيام خود را در مقايسه با فلسفه تاريخ بشري چگونه تحليل و تبيين مي كند؟

چگونه اين جايگاه راهبردي عاشورا، به قيام عاشورا نقشي الگويي براي دوران هاي پس از خود مي دهد؟

وله: نمودار تاريخ بشريت/ نقشه خاورميانه و نمايش دوره هاي مهم تاريخي در زندگي انبيا و تمدن هاي مربوط به آن دوره ها و اسامي پيامبران روي خط تاريخ كه به كربلا مي رسد.

دعا: دعاي ندبه و فراز عاشورايي آن.

معرفي كتاب:

واگويه + مكان: عكس خانه خدا در كنار واگويههاي تاريخي كعبه در قالب روايتگري دوره هاي حق

دو. چيستي شناسي قيام حماسي عاشورايي در مقايسه با شورش هاي باطل

رخداد عاشورا از منظر دين اسلام و تمامي مسلمانان، قيامي حماسي و انقلابي بود كه آثار و بركات فراوان و بي پاياني داشته و دارد. اين در حالي است كه تاريخ اسلام و مسلمانان همواره شاهد قيام ها و شورش هاي فراواني بوده است كه از خوارج صدر اسلام تا طالبان و القاعده در دوران معاصر را شامل مي شود. به راستي، تفاوت اين دو نوع قيام و مبارزه از نظر مباني، اصول، روش ها و دست آورد هاي داخلي وخارجي چيست؟ آيا يكي از اين دو، امتداد ديگري نيست؟ كدام يك مي توانند تحول اثباتي جوامع مسلمان و غير مسلمان را به دنبال داشته باشند؟

آيا هر قيام و انقلاب و شورشي را مي توان عاشورايي ناميد؟

تفاوت مبنايي قيام عاشورا با قيام گروه هايي مثل خوارج در چيست؟

ص: 82

دشمنان در طول تاريخ چگونه سعي مي كردند قيام عاشورايي را به نام شورش، تحريف وتضعيف كنند؟

نمونه وروش هاي جريان هاي باطل در مقايسه با روش هاي عاشورايي، چگونه سند حقانيت عاشوراست؟

چرا عاشورا در طول تاريخ همواره و حتي امروز براي تمام بشريت حتي فرهيختگان و مبارزان غير مسلمان، جذاب و ستودني است، ولي شورش هاي باطل اسلامي چنين نيستند؟

ابعاد الگويي عاشورا و راز امكان تكرارشوندگي آن چيست؟

سيدالشهدا عليه السلام چگونه به تبيين و حمايت از قيام خود و دفع شبهات از آن مي پرداخت؟

تفاوت پيام هاي عاشورايي با پيام هاي تروريستي در چيست؟

راز نابودي ارزش ها و جمعيت هاي تروريستي و راز ماندگاري فرهنگ و جوامع عاشورايي در چيست؟

سه. امامان پس از عاشورا و باز سازي دوباره مكتب اسلام بر مبناي عاشورا

مهم ترين دست آورد عاشورا كه در جامعه اسلامي نمود يافت، سيره عاشورايي معصومين بود. از نگاه معصومين، اگر عاشورا نبود، نابودي تشيع و جريان تاريخي حق، قطعي و حتمي بود. اكنون كه عاشورا جريان تاريخي حق و تشيع و امتداد آنها را بيمه كرده است، بايد كامل ترين و بهترين بهرهبرداري هاي صحيح را از فرصت سازي عاشورا انجام داد.

از اين رو، امامان معصوم در فرصتي تاريخي كه به مدت دو قرن امتداد يافت، به بازسازي و طراحي دوباره مكتب تشيع بر اساس ظرفيت هاي عاشورا پرداختند. پس مهم ترين دست آورد عاشورا؛ احيا، بازيابي و بازسازي تشيع است.

وضعيت تشيع قبل از عاشورا چگونه بود؟

محورهاي بازسازي و فرهنگ سازي اهل بيت عليهم السلام درباره تشيع به پشتوانه عاشورا چه بود؟

ابعاد عاطفي عاشورا در مكتب اهل بيت عليهم السلام چه جايگاهي دارد؟

ص: 83

به گمان برخي مدعيان، انديشه تشيع در عاشورا متولد مي شود. ريشه اين توهم در كجاست و چرا؟

هويت عاشورايي شيعه چيست؟

هر يك از امامان چگونه از ظرفيت هاي سياسي اجتماعي و فرهنگي عاشورا متناسب با وضعيت زمانه خود استفاده مي كردند؟

چهار. بازتاب هاي عاشورا در سراسر جهان اسلام

عاشورا با محوريت امام شيعيان و خط فكري اهل بيت عليهم السلام رخداد، ولي جايگاه اهل بيت عليهم السلام در اسلام و نقطه كانوني بودن آنها براي تمام مسلمانان و فرقه هاي اسلامي باعث شد بازتاب هاي قيام عاشورا منحصر به مكتب و جهان تشيع نباشد و همين وضعيت يكي از مهم ترين دست آوردهاي عاشوراست. تلاش گسترده دشمنان اهل بيت عليهم السلام قبل و پس از عاشورا، جدايي بدنه جهان اسلام از اهل بيت عليهم السلام بود، ولي چگونگي و عظمت اين حادثه باعث ناكامي تلاش هاي دشمنان و متحول شدن نگاه و بينش مسلمانان و ديگر مردم جهان شد.

بني اميه با سياست هاي خود مانند رواج دادن لعن علي عليه السلام مي كوشيد اهل بيت عليهم السلام را منزوي كند و براي نابودي فيزيكي آنان تلاش مي كرد. با اين حال، مظلوميت ها و حماسه هاي ناشي از عاشورا سبب شد اهل بيت عليهم السلام دوباره در جهان اسلام مطرح شوند.

وضعيت اعتقادي، فكري و سياسي جهان اسلام قبل از قيام عاشورا و خطر امتداد آن به ويژه نسبت به اهل بيت عليهم السلام چه بود؟

شخصيت اسطوره اي سيدالشهدا عليه السلام پس از قيام عاشورا و موضع گيري و واكنش عاطفي _ سياسي تمام جريان ها و شخصيت ها نسبت به آن را چگونه ارزيابي مي كنيد؟

بازتاب هاي قيام عاشورا در بازگشت اصل امر به معروف و نهي از منكر در نظام اعتقادي و سياسي جهان اسلام را تبيين كنيد؟

نظام اعتقادي _ سياسي اهل سنت قبل و بعد از عاشورا را مقايسه فرماييد.

عاشورا در تزلزل حكومت امويان و حكومت هاي باطل در جهان اسلام چه نقشي داشت؟

ص: 84

خطبه سيدالشهدا عليه السلام در منا براي تبيين اصول كلي اعتقادي و سياسي اسلامي و رسالتي كه براي علماي مسلمان در اين مسير تعريف مي شد، چه اثري داشت؟

قيام عاشورا در قيام هاي غير شيعي كه عليه امويان رخ مي داد تا آن گاه كه به نابودي كامل حكومت آنها در فاصله نزديك به نيم قرن بعد منجر شد، چه بازتابي يافت؟

نوع واكنش هاي اهل سنت اموي مسلك (وهابيت) و اهل سنت معتدل در برابر عاشورا و فرهنگ عاشورا چگونه بود؟

پنج. نهضت مهاجرت امام زادگان و تكثر عاشوراهاي كوچك و گسترش تشيع

مهم ترين بازتاب عاشورا را به ويژه از منظر فلسفه تاريخ و جامعه سازي ديني، در مهاجرت امامزادگان و سادات از حجاز به سراسر جهان اسلام مي توان ديد. آنها كه زير فشار حكومت اموي و عباسيان بودند، تحت تأثير فرهنگ عاشورا و در بيشتر موارد با اجازه معصومان مجبور شدند به گوشه و كنار جهان اسلام به ويژه عراق و ايران مهاجرت كنند. اين هجرت ها يا قيام ها كه شهادت يا رحلت غريبانه آنها را به ويژه در سراسر ايران اسلامي به همراه داشت، باعث پيدايش عاشورا هاي كوچك و به دنبال آن، ساخت مزار ها و كربلا هاي كوچك در سراسر ايران زمين شد. بازتاب تاريخي مهم اين اتفاق، پيدايش جوامع شيعي جديد بر محوريت اين مزارهاست و نتيجه آن، گسترش و تعميق تشيع در ايران زمين است.

مهاجرت امامزادگان چرا و چگونه رخ داد؟ راز گستردگي اين مهاجرت ها به ايران چه بود؟

بازتاب اين مهاجرت ها در ايجاد عاشورا هاي كوچك چه بود؟ چگونه باعث پيدايش فرهنگ زيارت پيوسته و نهادينه سازي عاشورا در ايران زمين شد؟

سفر امام رضا عليه السلام ، حضرت معصومه عليها السلام و حضرت عبدالعظيم عليه السلام به ايران چه بازتاب تاريخي داشته است؟

نقش مزارهاي مقدس امامان در نهادينه سازي بعد عاطفي و احساس عاشورا در فرهنگ ايراني چيست؟

جامعه سازي نوين ايران اسلامي چگونه بر اساس مكتب عاشورايي و در روندي تدريجي صورت گرفت؟

ص: 85

مكان: حضرت عبدالعظيم عليه السلام

وله: پراكندگي مزارهاي امام زادگان در ايران

واگويه: فرهنگ هاي زيارتي خاص بيشتر امام زادگان ايراني و بازتاب هاي تاريخي آن

شش. هزار سال تاريخ و هويت شيعيان (ايراني) در پناه عاشورا

از آغاز غيبت كبري تا دوران معاصر، جهان اسلام بهتدريج رو به انحطاط رفت كه در دوري از ارزش هاي عاشورا و ستم پذيري ريشه داشت. جهان تشيع همواره روندي رو به رشد داشت و حتي در اوج بحران ها كه باعث ركود بيشتر جهان اسلام مي شد، شاهد قيام ها و پويايي هايي در جهان تشيع در اين دوران هستيم.

در اين زمان طولاني كه جغرافياي جهان اسلام همواره آماج هجوم هاي پياپي همانند مغول ها يا هجوم صليبي ها و تسخير اندلس بود و جهان غير شيعي شاهد عقبگردهاي پياپي است، نشاط تشيع ريشه در عاشورا دارد. قيام سربداران نمونه اي از درخشش هاي اين مكتب است.

انحطاط هزار ساله جهان اسلام و مباني اعتقادي و سياسي غير ولايي را كه منجر به اين وضعيت شد، تبيين فرماييد.

مهم ترين عامل ناكامي مسلمانان در سرزميني همانند اندلس، ضعف نظامي بود يا نبود فرهنگ عاشورايي ولايت و شهادت؟

چگونه قيام سربداران تنها قيام در برابر هجوم مغول در جهان اسلام آن دوران بود؟ اين قيام با كدام پشتوانه، چگونه و با چه شعاري رخ داد؟

شهيد اول و ثاني در ميان علماي فقيه و برجسته شيعه با شهادت خود در دفاع از هويت علمي شيعه چه نقشي دارند؟

نقش حكومت هاي شيعي آل بويه و صفويه در ترويج فرهنگ عاشورايي و گسترش تمدن اسلامي

از دست رفتن قدس در جنگ هاي صليبي و اندلس پس از آن تا چه اندازه به دليل نبود فرهنگ عاشورايي شهادت و مقاومت در اين رويدادها رخ داد؟

شبه قاره هند و دولت هاي شيعه تنها حكومت هاي مبارز در برابر استعمار انگليس همانند تجربه حكومت شيعي و مقاومت تيپوخان در بخشهايي از هند در برابر انگليسيها

ص: 86

وله: نقشه جهان اسلام و بازتاب هاي حضور داشتن يا نداشتن عاشورا در سراسر تاريخ سرزمين هاي اسلامي(قدس/ شمال آفريقا/ هند/ ...)

هفت. استعمار از ناكامي ها در برابر فرهنگ عاشورايي تا عاشوراستيزي

با آغاز قرون جديد و رنسانس و هجوم استعمار به سراسر جهان شاهد سقوط تمام تمدن ها و ملت ها و حاكميت ها و فرهنگ ها در برابر تمدن و تهاجم فرهنگ غرب هستيم. حتي كشورهاي اسلامي يكايك زير چكمه و سلطه استعمار قرار مي گيرند يا ناچار به تن دادن به معاهده هاي ننگين مي شوند. با اين حال، مناطقي از جهان اسلام كه پشتوانه تشيع و عاشورايي دارند، با تمام توان در برابر هجوم استعمارگران مي ايستند. تاريخ ايران و برخي ديگر از سرزمين هاي شيعينشين در سراسر قرن 19و20 شاهد مبارزات و مقاومت هاي پياپي است تا آنجا كه سرانجام استعمار به نابودي فرهنگ عاشورايي كمر مي بندد.

چگونه استعمار در جهان اسلام حضور تدريجي پيدا كرد و سنگرهاي مسلمانان پياپي سقوط كرد؟

تلاش هاي تاريخي استعمار را براي سلطه بر ايران و قيام هاي عاشورايي ايرانيان در مواردي مانند جنگ هاي ايران و روس، جنبش تنباكو، مشروطيت و نهضت هاي شمال و جنوب بررسي فرماييد.

چگونه استعمار سلطنت غرب گراي پهلوي را با هدف هجوم تمام عيار به فرهنگ عاشورا طراحي كرد؟

سال ها هجوم فرهنگ غرب به جهان اسلام و عقبنشيني و انحطاط روزافزون جهان اسلام در مقابل پايداري تشيع در ايران در پناه فرهنگ عاشورا وبازگشت دوباره آن به عرصه سياست جهان را چگونه مي توان تبيين كرد؟

سقوط رضا شاه و بازگشت فرهنگ عاشورايي و فرهنگ ديني در ايران بر خلاف تمامي جهان اسلام چه دست آوردهايي داشت؟ بازتاب هاي بازگشت اين فرهنگ به ايران پس از جنگ جهاني دوم چه بود؟

عكس: عكس هاي عزاداري در زمان قاجار؛ تصاوير عزاداري در دوره رضاشاه؛ عزاداري در آغاز دوره پهلوي پسر.

ص: 87

هشت. عاشورا در مقام طراحي انقلابي ديني و اسلامي در هياهوي نظام هاي گوناگون قرن بيستم

پس از ناكامي طرح عاشوراستيزي استعمارگران، بازگشت دوباره عاشورا به جامعه ايراني با دوره تغيير و تحولات فكري بشري همراه بود. در حالي كه سراسر جهان به سوي بي ديني مي رفت و تسليم وضع موجود مي شد، جهان اسلام هم به نهايت انحطاط و زبوني خود رسيده بود در اين ميان، بزرگ مردي از ايران با بازخواني عاشورا و مكتب شيعي بر آمده از آن براي توسعه نگاه سياسي شيعه ايراني كوشيد. آن گاه به پشتوانه قيام عاشورا، قيامي متفاوت از الگو هاي شرقي و غربي و مبتني بر ارزش هاي معنوي و انساني عاشورا رقم زد.

طرح واره انقلاب را از ديدگاه امام راحل رحمه الله بر اساس نوع نگاه ايشان به خطبه سيدالشهدا عليه السلام يك سال قبل از شهادت در سرزمين منا (در بيان رسالت علما و خواص جامعه) بررسي فرماييد.

عاشورا در روح و تمامي اجزا و مراحل انقلاب اسلامي ايران چگونه تجلي يافته است؟

از عاشوراي سال 42 تا تاسوعا و عاشوراي 57، كاركرد مجالس عاشورايي در ناتواني رژيم منحط پهلوي در برابر مطالبات عاشورايي مردم و توسعه قيام ملت چه نقشي داشت؟

در ميان سخنان امام راحل رحمه الله ، عاشورا شناسي ايشان با مراحل قيام مردم چگونه هماهنگي يافته است؟

فرهنگ استقبال از شهادت عاشورايي در انقلاب اسلامي چه نقشي داشت؟

ظرفيت هاي تحول و اصلاح گرايي انقلاب اسلامي ايران را كه مبتني بر ارزش هاي عاشورايي است، در جهان اسلام چگونه مي توان معرفي كرد؟

نه. اوج درخشش فرهنگ عاشورا در دفاع مقدس

پيروزي انقلاب اسلامي مبتني بر شعارهاي عاشورايي، توفاني در جهان اسلام برپا كرد. مزدوران سلطه و ارتجاع كه موقعيت خود را در خطر مي ديدند، به سرزمين ايران هجوم آوردند و در صدد بودند قبل از نهادينه شدن انقلاب و در فضاي آشفته سال هاي آغازين استقرار آن، اين انقلاب و مكتب عاشورا را نابود كنند. هجوم وسيع بيگانگان در كنار تنهايي ملت شيعه ايران، خطري بس بزرگ بود، ولي توجه به ارزش هاي عاشورايي كه در

ص: 88

متن انقلاب شكل گرفته بود و بسط و تعميق آنها دست آورد هشت سال دفاع مقدس را به همراه آورد. اين دفاع در آغاز در قالب مقاومت عاشورايي ملت ايران تجلي يافت، ولي ارزش هاي خود را براي تمامي ملت هاي آزادخواه جهان نمايانگر ساخت.

اگر عاشورا پشتوانه دفاع مقدس نمي شد چه رخ مي داد؟

چگونه عاشورا بهتدريج به راهبرد مقاومت و دفاع مقدس تبديل شد؟

چگونه فرهنگ شهادت بيانگر عشق عاشوراييان و ايجادكننده وحشت در ميان دشمنان است؟

دست آوردهاي فرهنگ عاشورايي براي نظام اسلامي در دوران دفاع مقدس و پس از آن چيست؟

كاركرد فرهنگ عاشورايي و شهادت را در تعميق باورهاي ديني ايرانيان با وجود هجوم هاي فرهنگي و اخلاقي منحط بيان فرماييد.

ده. عاشورا و انقلاب عاشورايي ايران و خيزش هاي اسلامي در سراسر جهان

تثبيت نظام اسلامي پس از دوران انقلاب و دفاع مقدس موجب شد الگويي جديد از مبارزه زندگي آفرين و طرح واره حكومت ديني مبتني بر فرهنگ عاشورا رخ نمايد. اين فرهنگ كه تا قبل از آن به داخل مرزها منحصر بود، بهتدريج، صادر شد و توسعه پيدا كرد و شعار و به خواسته بسياري از جمله فرهيختگان و جوانان مسلمان منطقه به ويژه در مبارزه اعراب با اسرائيل تبديل شد. مسئله آزادي قدس از يك مسئله و مبارزه عربي به مبارزه هاي اسلامي با توجه به ارزش ها و فرهنگ هاي عاشورايي بدل گرديد. پس از آن در بيداري اسلامي نيز بهتدريج، برخي از ارزش هاي عاشورايي به ويژه ارزش هايي همانند ذلتگريزي و عزتطلبي نمود يافتند.

پيام انقلاب اسلامي ايران مبتني بر فرهنگ عاشورا چه بود؟

چگونه اعراض و غفلت از ارزشهاي عاشورايي در ميان كشورهاي اسلامي و مسلمانان با توجه به باعث ناكامي هاي پياپي آنها به ويژه در مواجهه با اسرائيل است؟

قيام انتفاضه چگونه از فرهنگ عاشورايي و انقلابي انقلاب اسلامي ايران بر آمده است؟

بين مبارزات حزب الله لبنان با گسترش فرهنگ عاشورايي در جهان اسلام چه نسبتي وجود دارد؟

ص: 89

در آستانه قرن بيست و يكم، دست آوردهاي فرهنگ عاشورا در خيزش و بيداري اسلامي چيست؟

يازده. عاشورا و ظهور: پيوندها، بسترها، اهداف و روش ها

از منظر فلسفه و خط سير تاريخ بشري با نگاه حق، تاريخ بشريت، مقصدي دارد كه ظهور است و عاشورا، موتور محركه رسيدن به اين هدف نهايي است. اين دو رخداد، قيام هايي باطل ستيز و در مسير احقاق حق هستند كه تمام قيام هاي خرد در ميانه اين فاصله در عاشورا و جهتگيري به سوي ظهور ريشه دارد. از اين رو، باز شناسي روابط موجود بين اين دو رخداد مهم بشري كه حد فاصل گذشته و آينده هستند، راه گشاي وظيفه شناسي و رسالتيابي در زمان حال، متناسب با اقتضائات و شرايط و نياز هاي هر زمان و مكان است.

نگاه سرخ و سبز چرا و چگونه رمز هويت شيعه است؟

چرا هدف غايي عاشورا تحقق ظهور است (از منظر تحليل زيارات عاشورايي و حسيني)؟

عاشورا و ظهور چه ريشه ها، هدف ها، روش ها و پيوند ها مشتركي با همديگر دارند؟

اگر ظهور غايت عاشورا نباشد، چگونه سبب گذشته گرايي و قيام هاي كور در جهان اسلام مي شود؟ براي مثال، حتي قيامي به بزرگي بيداري اسلامي اگر به عاشورا و انتظار ختم نشود، خيلي زود به روزمره گي خواهد افتاد.

دوازده. رسالت جوان شيعه در نظام جهاني معاصر بر بستر فرهنگ عاشورايي (عاشورا بستر زمينه سازي)

در آغاز قرن بيست ويكم كه با سقوط جريان هاي مخالف ليبراليسم غربي همراه بود، غربي ها ناگهان با بيداري اسلامي و توجه گسترده جهانيان به اسلام مبتني بر فرهنگ عاشورا روبه رو شدند. اين تحول با رشد گسترده تشيع در جهان اسلام و جهان غرب همراه بود. اين احساس خطر و وحشت، آنها را به واكنش هاي متفاوتي وا داشت. در مواردي، به شعائر و فرهنگ اسلامي هجوم مستقيم بردند و مهم تر از آن، با طراحي فعاليت هاي تروريستي و ويرانگري هاي ناشي از آن به دست عده اي از مسلمانان گمراه

ص: 90

يا مزدور كوشيدند ارزش فرهنگ شهادت پيش چشم جهانيان لوث گردد. در اين وضعيت، دشمن قصد دارد فرهنگ و ارزش هاي عاشورايي را با هجوم فرهنگ غربي از بيرون و رفتارهاي سلفي و تروريستي از داخل جهان اسلام تحريف كند. در جهاني كه فرهيختگان و ملت ها تشنه ارزش هاي معنوي و عاشورايي هستند، رسالت جوان شيعه، كمك به برقراري پيوند ميان عاشورا تا ظهور و حركت در مسير زمينه سازي گسترده جهاني است.

نبرد مدرن فرهنگ و تمدن غربي با فرهنگ عاشورايي چگونه رخ مي دهد؟

رسالت جهاني فرهنگ عاشورايي از منظر فلسفه تاريخ چيست؟

نقش و رسالت جوانان شيعه در عرضه زمينه سازي جهاني مبتني بر ارزش هاي عاشورايي چيست؟

راهكارهاي انتقال فرهنگ عاشورا و بومي سازي منطقه اي آن به ملت هاي سراسر جهان چيست؟

تفاوت ماهوي فرهنگ شهادت با عمليات تروريستي و توطئه دشمنان در اين زمينه و رسالت ما در برابر آن چيست؟

ب) ايده يابي بر اساس گاه شمار تاريخي و نكات مديريتي در طول قيام

ب) ايده يابي بر اساس گاه شمار تاريخي و نكات مديريتي در طول قيام

يكي از روش هاي پژوهش تاريخي كه در مقام ايده يابي كاربرد فراوان دارد، مطالعه رويداد ها بر اساس فهم ترتيب و چيدمان و مرحله بندي آن است. اين مرحله بندي اگر بر اساس نگاه تطبيقي بين درگيري پيوسته جبهه حق و باطل همراه شود، از نظر تنوع موقعيت ها و رويداد ها و حضور شخصيت هاي گوناگون سياه، سفيد و خاكستري حامل پيام ها و ايده هاي فراواني است.

در اين بخش، مروري اجمالي بر گاهشمار رويداد هاي قيام از ورود به مكه تا روز عاشورا خواهيم داشت. (با ارائه مباحث هجرت از مدينه در قسمت آغازين فصل اول). البته رويكرد ايده يابي بر محوريت ايده هاي مديريتي بنا شده است. بديهي است تكميل ايده هاي ديگر از منظر علومي همانند جامعهشناسي، سياست، اقتصاد و كلام بر عهده مخاطبان گذاشته شده است. در اين بخش به دليل نيازمندي برنامه هاي عاشورايي به ايده هاي متنوع مداحي، مرثيه، روضهخواني يا شعرسرايي عاشورايي، برخي ايده ها با

ص: 91

عنوان ايده هاي مقتل براي كارشناسان مدعو به برنامه ها، مداحان و نويسندگان رسانه اي يا شاعران آييني و عاشورايي ارائه مي شود.

يك. ايده هاي خروج سيدالشهدا از مدينه

مباحث توضيحي و ايده اي آن در فصل اول گذشت.

ايده هاي مقتل

_ امام قبل از شنيدن خبر مرگ معاويه، رؤيايي درباره واژگوني منبر معاويه و افتادن آتش در سراي او مي بيند و آن را به مرگ معاويه تعبير مي كند. در حقيقت، اين سروش غيبي، آغازگر نداي قيام حضرت تا قربانگاه كربلا بود (همانند رؤياي حضرت مسلم در آخرين شب حياتش يا رؤياهاي مكرر سيدالشهدا در طول مسير يا در سحرگاه عاشورا).

_ روضه وداع سيدالشهدا با مدينه در شب هاي آخر ماه رجب و وداع با پيامبراكرم صلي الله عليه و آله در شب 27 رجب يعني همان شب بعثت. در روايتي آمده است: «امام در همان شب نخست، بر مزار پيامبر رفت و چنين با جدّش شكوه كرد كه...».

_ روضه خداحافظي با ام سلمه، در حالي كه ام سلمه به ياد امانتي پيامبراكرم صلي الله عليه و آله مي افتد و آن، شيشه اي كوچك از خاك كربلاست كه به زودي به خون تبديل خواهد شد.

_ روضه وصيتنامه آن حضرت و آگاهي دهي از شهادت خود در آغاز اولين مرحله سفر و قيام در وصيت نامه اي كه به برادرش محمد حنفيه داد.

_ روضه خروج شبانه از مدينه: حضرت سكينه مي فرمايد: «هنگامي كه از مدينه بيرون رفتيم، هيچ خانداني مانند خانواده رسول خدا( هراسان نبود».(1) از اين رو، امام آيه بيستم سورة قصص را موقع خروج تلاوت كرد.

اين خروج، غربت و مظلوميت شبانه درست همانند غربت و مظلوميت شبانه اميرالمؤمنين عليه السلام در شب هاي پس از سقيفه است. او در حالي كه همسرش را بر چهارپايي سوار كرده و دست فرزندانش را گرفته است، به در خانه هاي مهاجر و انصار


1- طبري، تاريخ الامم و الملوك، ج 5، ص 395.

ص: 92

مي رود و طلب ياري مي كند، ولي جز افرادي معدود (به عدد انگشتان يك دست) كسي ديگر به ياري خواهياش پاسخ نمي دهد.

با اين تفاوت كه در آن شب ها، حسنين هفت و هشت ساله بودند، ولي در اين شب ها، فرزندان كوچك سيدالشهدا يكي دو و نيم ساله (حضرت رقيه) بود و ديگري حتي يك ماهه هم نشده بود.

تحليل و تفسير سيره مديريتي

در مورد سيره سياسي _ مديريتي امام در مقطع قيامش، توجه به اين نكته كلي ضروري است كه امام چون معصوم است، در هر زمان و هر شرايطي تلاش ميكند در تاريخ و جامعه، فعال باشد نه منفعل. از اين رو، امام حسين عليه السلام هنگام آغاز قيامش اگرچه به ظاهر در برابر يزيد و نيروهاي اوست و دايم تغيير موقعيت ميدهد، ولي اين به معني انفعال او نيست. امام برنامه اي تاريخي را در ظرف زماني خود به اجرا مي گذارد و هدف نهايي اين برنامه، حفظ هميشگي دين حق تا آستانه شهادت است. در اين مسير، «عدم بيعت»، استراتژي امام و در پيش گرفتن «بهترين تصميم و انتخاب در هر مرحله و موقعيت» تاكتيك امام مي باشد. از اين رو، شهادت، هدف نهايي قيام امام نيست، بلكه مهمترين و آخرين انتخاب ايشان است و ايشان از قبل مي دانست سرانجام در برابر يزيد و يزيديان بايد اين انتخاب صورت بگيرد.

حادثه

تحليل و تفسير مديريتي و تربيتي

نوع مواجهه با والي مدينه به همراهي جوانان بني هاشم

_ پيشبيني طرح و برنامه دشمن و كسب آمادگي براي آن؛

_ قرار دادن دشمن در برزخ بلاتكليفي و ناتواني در تصميم گيري قاطع؛

_ برنامهريزي فعالانه و در دست گرفتن ابتكار عمل با توجه به تمام محدوديت ها.

خروج شبانه و سريع از مدينه

_ استفاده از تاكتيك غافلگيري و سرعت عمل و حفاظت اطلاعات؛

_ خارج شدن سريع از موقعيت محاصره و زمين گير شدن منفعلانه.

حركت به سوي مكه

_ تلاش براي ايجاد مكان حفاظتي موقت با توجه به موقعيت حرم امن مكه؛

ص: 93

_ تلاش براي استفاده حداكثري تبليغ ناشي از ظرفيت قريبالوقوع حج سال 60 (ﻫ.. ق).

همراه كردن اهل بيت عليهم السلام با خود

_ پيام مظلوميت و غربت در شهر پيامبر؛

_ جلوگيري از برنامه ايذايي امويان عليه اهل بيت عليهم السلام با زير فشار گذاشتن امام؛

_ معرفي اهل بيت عليهم السلام به عنوان الگوهاي تربيتي _ حماسي حسيني در تمام مراحل قيام به جهانيان؛

_ ارائه بيانيه به جامعه آن روز كه براي قيام بايد تمام اعضاي خانواد سهيم باشند، همان گونه كه امام با تمام اعضاي خانواده اش قيام كرده؛

_ رعايت اعتدال بين خود و دعوتگران و خانواده هاي آنها؛

_ معرفي الگوهاي عملي و ديني به جامعه بشري؛

_ نقشآفريني تك تك افراد خانواده در هر مرحله سني.

همراهي گروه غلامان با كاروان امام (غلامان امام و اهل بيت عليهم السلام و ابوذر)

_ نبود تبعيض اجتماعي در سيره اهل بيت عليهم السلام ؛

_ شخصيتبخشي به تمام طبقات اجتماعي؛

_ واگذاري مسئوليت بر حسب استعداد، نه طبقه اجتماعي؛

_ ايجاد حس اهميت و مفيد بودن در جامعه براي افراد طبقه پايين؛

_ توجه به حس نياز به تعلق و شناسايي در گروه.

دو. ايده يابي دوران اقامت امام در مكه

سيدالشهدا عليه السلام از سوم شعبان تا 8 ذيالحجه، چهار ماه را در مكه ساكن مي شود. زمان كه به مراسم حج نزديك مي شود، امام را در يك فرصت تاريخي قرار مي دهد تا ضمن بهرهوري موقت از امنيت حرم الهي مكه، از يك سو، به برنامهريزي اعلان دعوت و قيام خود در سطح جهان اسلام بپردازد و از سوي ديگر، براي حساس سازي همراه كردن حاجيان و صحابه و تابعين مقيم حجاز با خود تلاش مي كند.

از جهت گاه شماري، خبر قيام امام به كوفه، در ماه شعبان و نامه هاي كوفيان در آغاز ماه رمضان به دست امام مي رسد. حضرت مسلم نيز در نيمه اين ماه به كوفه مي رود به

ص: 94

دنبال آن، در سراسر دو ماه شوال و ذيالقعده، فرصت اصلي امام به مديريت و ارزيابي حوادث عرعق مي گذرد. آغاز ماه ذيالحجه، شاهد مواجهه سنگين امام با صحابه و تابعين است كه مخالف سفر ايشان به سوي عراق هستند.

تحليل و تفسير سيره مديريتي

رخداد

تحليل و تفسير

1. چهار ماه اقامت در مكه

_ امام و چهار ماه فرصت طلايي اثرگذار در آغاز نابساماني هاي خلافت يزيد براي عمومي كردن پيام خود و حساس كردن خواص و عوام و اتمام حجت كافي گفتاري و رفتاري با آنها؛

_ امام و مديريت فرصت زماني و استراتژي حساس سازي تاريخي جهان اسلام مرده و غافل.

2. اعزام حضرت مسلم به تنهايي به كوفه

_ درك و توجه امام به نقش و جايگاه جغرافيايي، تاريخي و اجتماعي كوفه در قلب جغرافياي جهان اسلام؛

_ جايگاه اراده و انتخاب آگاهان، خواص و عوام جامعه در دعوت يا قيام هاي حق و دوري از توطئه تزوير و رياكاري، فريب و كودتا براي جذب تودهها؛

_ اطمينان امام به شجاعت و درايت يكي از خواص تربيتيافته و توانايي او در مديريت اراده ها و اشتياق هاي احتمالي؛

_ پرهيز امام از ذوقزدگي و زودباوري در مواجهه با نامه نگاري هاي كوفيان و مديريت واسطه اي براي آزمايش و تعميق شوق هاي احتمالي.

3. امام و اعزام نماينده به بصره

_ توجه امام به استعدادهاي منطقهاي، جغرافيايي و جمعيتي؛

_ اهتمام امام به فعال و حساس سازي جمعيت هاي راكد و غافل؛

_ تلاش امام براي توسعه جغرافيايي حق و محدودتر كردن جغرافيايي باطل.

4. امام در مواجهه با ناصحان

_ امام و نمايش صلابت و استواري اراده حق با وجود جريان هاي مخالف فراوان دوست و دشمن؛

ص: 95

_ امام و مديريت پيام و تبليغ در مواجهه با ناصحان از طيف هاي سياسي _ اجتماعي گوناگون؛

_ امام و نپذيرفتن مصلحتانديشي هنگام به خطر افتادن اصل و كيان اسلام؛

_ امام و رعايت احترام در برابر كارشناسان مدعي در برابري پيشواي حق.

5. امام و ترك حج در آستانه حج

_ نداشتن قصد حج هنگام ورود به مكه بيانگر مديريت فعال و هوشمند امام است؛

_ ترك مكه در آستانه حج، پيام سياسي _ ديني امام و بالاترين مانور تبليغي ايشان مبني بر معتبر نبودن حج يزيدي و لزوم ترك آن است؛

_ ترك حج زير پرچم امير الحاجي والي يزيد به معني ترك هرگونه فعاليت يا مشاركتي است كه منجر به امضاي ضمني حكومت يزيد باشد؛

_ ترك حج از سوي امام، گرفتن مهمترين فرصت تاريخي از يزيديان براي خنثي شدن نقشه ترور كور ايشان در ايام حج است.

6. امام و انتخاب راه عراق

_ عراق تنها انتخاب ممكن از جهت سياسي، تاريخي و جغرافيايي براي امام بود؛

_ انتخاب جايي غير از عراق، مرگي بي سرو صدا و بي اثر را براي امام به همراه داشت و بزرگترين برگ برنده براي يزيد كه امام را در ناكجاآباد و بي سرو صدا نابود كند؛

_ امام در آستانه حركت به سوي عراق، از آخرين تحولات عراق، از طريق آگاهي غيبي و زائران جديدالورود كوفي و عراقي باخبر بود. انتخابشان، غافلانه يا جاهلانه نسبت به رخدادهاي جاري عراق (همانند حكومت ابن زياد بر كوفه) نبود؛

_ انتخاب عراق، بالاترين وحشت و هراس را براي يزيديان به همراه داشت؛ چون پيروزي يا شهادت امام، هر دو شكست تاريخي براي آنها محسوب ميشد.

ص: 96

7. عدم ائتلاف امام با ابن زبير

_ دوري از ائتلاف مصلحتآميز با گروه هاي مختلف باطل؛

_ شفافيت در مباني، روشها و شعارها.

8. دعوتنامه هاي پياپي كوفيان و نبود واكنش سريع امام و اعزام حضرت مسلم به سوي كوفه

_ پرهيز از شتابزدگي و ذوقزدگي عجولانه؛

_ برنامهريزي مرحله اي براي ايجاد آماده سازي اجتماعي كوفه براي قيامي تاريخي (همانند پيامبر، اعزام مصعب بن عمير به مدينه جهت تبليغ اسلام و آن گاه هجرت پيامبر به مدينه)؛

_ آزمون برونافكني چهره واقعي كوفه و كوفيان.

9. خروج از مكه هنگام آگاهي از احتمال ترور شدن

_ شريعت محوري و رعايت حرمت حرم حتي در سخت ترين شرايط.

10. خطبه امام هنگام خروج

_ شفافيت و صداقت.

ايده هاي مقتل

_ غربت و مظلوميت سيدالشهدا در چهار ماه اقامت در مكه از منظر فرزندان كودك و نوجوان امام به ويژه دخترانش (حضرت رقيه، سكينه و فاطمه)، يادآور غربت و تنهايي حضرت فاطمه( در كودكي خود بعد از رحلت مادرش (حضرت خديجه() آن هنگام كه پدرش بدترين آزارهاي مكيان را تحمل مي كرد.

_ روضه وداع حضرت مسلم بن عقيل با امام حسين عليه السلام و خانواده اش در كنار كعبه، همانند روضه وداع امام رضا عليه السلام با فرزندش، امام جواد عليه السلام هنگام سفر به مرو.

_ ماه رمضان و اوج تلاوت هاي قرآني سيدالشهدا به ويژه در مناجات ها و عبادت هاي نيمه شب خود و انس اهل بيت عليهم السلام ، به ويژه فرزندان كوچك آن حضرت به اين نواي دلرباي قرآني به گونه اي كه بعدها امام براي آرامش بخشي به قلب هاي داغدار آنها، قرآن خواني را با سربريده بر فراز ني در شب هاي اسارت ادامه مي دهد.

ص: 97

سه. ايده هاي خروج امام از مكه و خط سير امام از مكه تا كربلا

شناس نامه مسير

سيدالشهدا قبل از ظهر روز هشتم ذيالحجه كه يوم الترويه نام دارد؛ يعني روزي كه حجاج جهت مراسم حج در عرفات و منا براي خود آب برمي د ارند، پس از انجام طواف خانه خدا، همراه كارواني كه به غير از اهل بيت عليهم السلام و بنيهاشم، ديگر افراد حاضر در آن به زحمت به صد نفر مي رسند، پا در راه عراق مي گذارد. در واقع، از 72 نفر ياران امام تقريباً چهل نفر همراه امام هستند و ما بقيه ياران در ميانه راه يا در كربلا به امام مي پيوندند. اعرابي هم كه با قصدهاي دنيوي به امام مي پيوندند، بسيار نيستند؛ چرا كه شرايط عراق چندان مساعد نيست. در اين مسير، فضاي تبليغي اموي، زبيري و ناصحان عليه امام قوي است؛ امام هم رسماً موقع خروج، بر شهادت در اين مسير به عنوان آخرين منزلگاه اشاره دارد.

مسير مكه تا كوفه بيشتر از 1000 كيلومتر و در قالب 27 منزلگاه(1) است كه امام آن را در مدت زمان 23 روز (از هشتم ذيالحجه تا دوم محرم، در حالي كه ماه ذيالحجه، 29 روزه بود) پيموده است؛ يعني مقدار مسافت پيموده شده در هر روز تقريباً حدود پنجاه كيلومتر در هر روز است.

روزشمار اين مسير بر اساس منازل از مكه تا كربلا و مهمترين رويدادهاي ثبت شده در ضمن آن، به شرح زير است:

(احتمال مي رود چگونگي روز شمار حركت، به اين ترتيب باشد)

شماره

زمان

مسافت پيموده شده

روز

1

نيمروز هشتم ذي الحجه تا شب نهم ذي الحجه

مكه _ بستان بني عامر

سه شنبه

2

روز نهم ذي الحجه

بستان بني عامر _ ذات عِرْق، غَمْرَه

چهار شنبه

3

روز دهم ذي الحجه

عمره _ مَسْلَح _ نيمراه مسلح تا اُفَيْعِيَّه

پنج شنبه


1- مرحله و مسافتي است كه مسافر در يك روزمي پيمايد و به تعبيري، حدود چهل كيلومتر در زمين هموار است. (دهخدا، لغت نامه)

ص: 98

4

روز يازدهم ذي الحجه

نيمراه تا افيعيه _ كيرانه

جمعه

5

روز دوازدهم ذي الحجه

كيرانه _ معدن بني سليم _ عُمَق

شنبه

6

روز سيزدهم ذي الحجه

عمق _ سليله _ كُنابين

يك شنبه

7

روز چهاردهم ذي الحجه

كنابين _ ربذه _ اورعه

دوشنبه

8

روز پانزدهم ذي الحجه

اورعه _ مغيثه _ سمط

سه شنبه

9

روز شانزدهم ذي الحجه

سمط _ معدن نَقِرَه _ قَرَوْري

چهارشنبه

10

روز هفدهم ذي الحجه

قروري _ حاجر _ عباسيه

پنج شنبه

11

روز هجدهم ذي الحجه

عباسيه _ سَميراء _ محميّه

جمعه

12

روز نوزدهم ذي الحجه

محميّه _ تُوز _ قُرْنَتين

شنبه

13

روز بيستم ذي الحجه

قرنتين _ فَيْد _ قَرائِن

يك شنبه

14

روز بيست ويكم ذي الحجه

قرائن _ اَجْفُر _ اَغَرَ

دوشنبه

15

روز بيست ودوم ذي الحجه

اغرّ _ خُزَيْمِيَّه _ عين [عَيْن]

سه شنبه

16

روز بيست وسوم ذي الحجه

عين _ ثَعْلَبِيَّه

چهارشنبه

17

روز بيست وچهارم ذي الحجه

ثعلبيه _ بطان _ بدرين

پنج شنبه

18

روز بيست وپنجم ذي الحجه

بدرين _ شُقُوق _ زُباله

جمعه

19

روز بيست وششم ذي الحجه

زباله _ قاع _ جَلْحاء

شنبه

20

روز بيست وهفتم ذي الحجه

جلحاء _ عَقَبَه _ سماء

يك شنبه

21

روز بيست وهشتم ذي الحجه

سماء _ واقِصَه _ قَرْعاء

دوشنبه

22

روز بيست ونهم ذي الحجه

قرعاء _ مُغيثَه _ عُذَيْب

سه شنبه

23

روز اول محرم الحرام

عذيب _ رُهَيْمَه _ قُطْقُطانَه _ قصر مُقاتِل

چهارشنبه

24

روز دوم محرم الحرام

قصر مقاتل _ كربلا

پنج شنبه

ص: 99

لطفاً براي مشاهده نمودار به فايل پي دي اف مراجعه كنيد

بر اساس اين روزشمار به نظر مي رسد حضرت پس از نماز صبح به راه مي افتاد (چنانچه در برخي منازل بر آن تصريح شده است) و براي فريضه ظهر و عصر، هر يك، در وقتِ خود مي ايستاد. سپس تا هنگام غروبِ آفتاب حركت مي كرد و براي انجام نماز مغرب و عشا باز مي ايستاد و همانجا بيتوته مي كرد.

روز شمار حوادث در نگاهي اجمالي، چنين به نظر مي رسد:

سه شنبه، هشتم ذي الحجه: ديدار با فرزدق، خروج مسلم در كوفه و درگيري با جماعت عمرو بن سعيد( والي اموي حجاز).

چهارشنبه، نهم ذي الحجه: ديدار با بشر بن غالب، رسيدن نامه عبدالله بن جعفر، شهادت مسلم و فرستاده شدن سرِ او و هاني همراه با نامه ابن زياد به سوي يزيد.

جمعه يازدهم ذي الحجه: رسيدن پيك عمرو بن سعيد به شام مبني بر حركت امام، رسيدن دو پيك ابن زياد با سرها و پيام او و دستور يزيد مبني بر حفاظت از راه ها.

يك شنبه، سيزدهم ذي الحجه: رسيدن پيك يزيد به ابن زياد و فرستاده شدن حصين بن نمير براي زير نظر گرفتن راه ها.

پنج شنبه، هفدهم ذي الحجه: امام و فرستادن قيس بن مسهر به سمت كوفه.

ص: 100

جمعه هجدهم ذي الحجه: احتمال مي رود در اين پنج روز، حصين بن نمير و يارانش به اهداف مورد نظر در حومه كوفه رسيده و مناطق را زير نظر گرفته باشند. همچنين گمان مي رود در همين روز يا روز بعد، قيس، گرفتار و شهيد شده باشد.

سه شنبه، بيست ودوم ذي الحجه: ديدار امام با زهير، مأموريت يافتن ابن سعد به تشكيل لشكري چهار هزار نفري، اردو ز دن وي در حمام اعين در همين روزها براي رفتن به ري.

چهارشنبه، بيست و سوم ذي الحجه: رسيدن خبر شهادت مسلم به امام، ديدار با مرد ازدي، بحير و برادرش.

جمعه، بيست وپنجم ذي الحجه: انتشار خبر شهادت مسلم و رسيدن پيك ابن اشعث.

شنبه، بيست و ششم ذي الحجه: راه افتادن حر از قادسيه و پيوستن برخي از ياران امام به ايشان و دستور امام براي برداشتن آب اضافه همچنين گمان مي رود حركت پنهاني جماعتي از ياران امام با راهنمايي طرماح از كوفه در همين روز باشد.

دوشنبه، 28 ذي الحجه: رسيدن حر وسپاهش در حالت عطشناكي شديد به امام.

چهارشنبه 1 محرم: رسيدن جماعت طرماح و ديدار با عبيداللّه بن حر.

پنج شنبه دوم محرم: امام در آستانه شب جمعه به كربلا وارد شد. ايشان به مدت يك هفته از جمعه دوم محرم تا جمعه دهم محرم در كربلا اقامت گزيد.

ايده هاي مقتل

_ روضه وداع با كعبه و خانه خدا با چشمان گريان همانند وداع سخت پيامبر هنگام هجرت و دور شدن از خانه خدا با اين تفاوت كه پيامبر با وعده الهي اميدوار بود دوباره خانه كعبه را خواهد ديد، ولي امام مي دانست اين سفر به شهادت ختم خواهد شد. (همانند وداع امام رضا عليه السلام با كعبه در آستانه سفر به ايران)

_ روضه زمزمه امام در طول مسير: از امام سجاد عليه السلام روايت شده است: «پس از آنكه با پدرم از مكه بيرون آمديم، در هيچ منزلي فرود نمي آمديم و از هيچ منزلي كوچ نمي كرديم مگر اينكه پدرم ماجراي يحيي بن زكريا و شهادت او را يادآور مي شد.

ص: 101

روزي گفت از جمله موارد پستي دنيا بر خداوند اين است كه سر يحيي را براي بدكاره اي از بني اسرائيل هديه ببرند». (1)

_ روضه رسيدن خبر شهادت حضرت مسلم، تسلي بخشيدن امام به خانواده ايشان، رفتن اعراب طمّاع، خلوت شدن كاروان امام و تبديل شدن آن به كارواني مشتمل بر بيست زن و كودك و پنجاه و چند جوان و مرد.

_ رؤياهاي صادقه امام در ضمن راه: گفته اند هنگامي كه امام به منزل عقبه رسيد، فرمود: «من كشته خواهم شد.» گفتند: «چه شده يا اباعبدالله؟»

فرمود: «در خواب ديدم سگ هايي بدنم را به دندان گرفته اند و هر يك به سويي مي كشند. در ميان آنها سگي سياه و سفيد وجود داشت كه از همه بدتر بود». (2)

رؤياي آن حضرت بعد از همراه شدن با حرّ هم در اين زمينه مي گنجد.

_ روضهخواني حضرت سلمان (فارسي) در مورد حادثه كربلا براي زهير و جوانان همراه او در حوالي سال هاي 28 و 29 ﻫ.. ق در ضمن فتوحات ايران. زهير با يادآوري اين خاطره در ديدارش با امام در بيابان هاي حجاز منقلب مي شود و به امام مي پيوندد. به اين گونه سلمان سال ها قبل سعي مي كند براي غربت و تنهايي امام حسين از جوانان مستعد زمان خود نيرو سازي كند.

_ روضه ورود به كربلا

_ از منظر حكايت هاي پيش گويي نبوي و علوي و انتظار صحابي كهن سال در كربلا براي استقبال از امام.

_ از منظر برگرفتن مشتي از خاك و يادآوري خاك هايي كه در كربلا نزد جدش، پيامبر و در سفر صفين همراه پدرش، اميرمؤمنان علي عليه السلام ديده بود.

_ از منظر فاصله پانزده كيلومتري منطقه تا فرات و خشك و بياباني بودن منطقه و اصرار دشمن براي نگه داشتن امام و كاروانش در بيابان هاي خشك و به دور از آب.


1- السماوي، ابصار العين في انصار الحسين، ص 108.
2- حميد شريفي و همكاران، موسوعه كلمات الامام الحسين، ج 2، ص 391.

ص: 102

نكات تحليلي و تربيتي از اين مرحله از قيام

رويدادها

تحليل و تفسير در راه كربلا

1. خروج از مكه در روز (برخلاف خروج از مدينه درشب)

_ مخالفت علني امام با حج يزيدي و بي اعتبار كردن آن.

_ تلاش براي حساس كردن و جلب توجه حُجاج به خروج علني فرزند پيامبر از مراسم حج و تلاش براي همراه كردن آنها با خود (استراتژي حساس سازي تاريخي).

_ حساس كردن خواص جامعه كه البته اين امر منجر به ايجاد برنامه گسترده نصيحتگري آنها به جاي همراهي با اهداف امام شد.

2. اجازه امام به اطلاعرساني علني در مورد خبر شهادت حضرت مسلم

_ امام و نشان دادن وجود برنامه و طرحي كلان و پويا نزد خود و نفي انفعال و اثرپذيري از رويدادهاي پيش رو.

_ اهتمام امام بر اصل صداقت و شفافيت در تمام مراحل قيام و اينكه همه در جريان همه اخبار و اطلاعات باشند.

_ توجه امام به انتخاب آگاهانه و آزادانه همراهانش و ايجاد حس همراهي و تعلق آگاهانه.

_ تلاش براي ايجاد و تقويت همكاري و همراهي و مديريت اعتماد براي نيروهاي خالص خود.

_ تلاش براي يك دست كردن و پالايش نيروهاي فهميده در مسير ابتلا و امتحاني بسيار مهم و سخت و حذف همراهان ناهمگون و ناهماهنگ كه در آينده مزاحم اهداف متعالي امام مي شدند.

3. ديدارها و سخنان امام در مسير، با هدف جذب

_ شخصيتبخشي انساني و ديني به افراد.

_ ايجاد جاذبه براي امام نور از منظر ارتباطگيري مستقيم و صميمانه با همه.

_ توجه به استعدادها و ظرفيت هاي افراد و تلاش براي شكوفا كردن آنها در مسير تاريخي حق.

_ ايجاد خاطره ذهني ماندگار براي آنها و براي تاريخ.

4. طول زماني مسير

_ مديريت زمان + مديريت عمليات به سوي هدف از پيش تعيين شده.

ص: 103

_ مديريت توالي حوادث و رويدادها در مسير هدف كلان طراحي شده.

_ صلابت، استواري و سرعت سير بسيار خوب با وجود همراهي اهل بيت عليه السلام و مواجه شدن با خبرهاي ناگوار.

5. مواجهه با دشمن و نقشه هاي آن ها

_ توجه به اصل آغاز نكردن درگيري و نبرد و بهانه ندادن به دست دشمن.

_ تلاش هميشگي براي رعايت اخلاق اسلامي و انساني با هدف شخصيت بخشي و تبليغات ديني احترامآميز به اميد جذب آنها به جبهه حق.

_ در پيش گرفتن مديريت بحران و نفي ضعف و وادادگي در برابر آنها (و در تدبيري غير مستقيم، كشاندن آنها به مقصد و مسير نهايي خود.)

6. ريزش و رويش افراد

_ برنامه ريزي براي ايجاد جامعه هدفمند و اجتماع سازگار و هماهنگ و آن گاه تعاليبخشي آنها با همراه كردن آنها به همراه جوانان بني هاشم كه تربيتيافته حضرت بودند.

_ رعايت حقوق فردي در جذب و دفع.

_ كيفيت (معنوي، ايماني و انساني) به جاي كميّت (نيروي انساني).

7. همراه آوردن دعوت نامه هاي كوفيان

_ ايجاد استناد تاريخي ظاهري براي مقصد انتخابي.

_ استفاده تبليغاتي از پيشينه و نقطه ضعف دشمن و ايجاد تبليغات و فشار رواني بر آنها.

_ ايجاد ابزاري براي خنثي كردن و گرفتن قدرت مانور تبليغي دشمن.

8. برگزاري نماز جماعت مشترك با حّر و سربازان همراه او

_ اعتماد به قدرت، قوت و بصيرت نيروي خودي و ريزش نداشتن آنها.

_ شفافيت اهداف و برنامه ها و هراس نداشتن از كشف سخن يا برنامه اي.

_ اختلاطگرايي با هدف ايجاد زمينه و فرصت براي مشاهده نزديك حق علمي و عملي براي گمراهان.

_ تلاش براي اثرگذاري و جذب نيروهاي خاص و عام دشمن.

9. نبرد نكردن با حّر در اولين مواجهه و هنگام ورود به كربلا

_ استراتژي آغاز نكردن نبرد.

_ ندادن بهانه تاريخي به يزيد و يزيديان.

_ اهتمام به نشان دادن روحيه جنگطلبي دشمن هنگام شكست در برابر منطق و تبليغات حق.

ص: 104

10. برنامه ويژه امام براي آنها كه قصد جدايي داشتند

_ اعلان شفاف برنامه خود و مسير نهايي قيام (شهادت) به افراد.

_ اطلاعرساني و آيندههراسي به افراد در صورت ياري نكردن امام.

_ مشاوره دادن براي چگونگي جدايي كم هزينه مادي و معنوي افراد.

چهار. ايده هاي اقامت در كربلا تا عاشورا

در اين زمينه، ترسيم گاه شمار اقامت امام در كربلا به صورت موازي با رويدادهاي كربلا مطلوب است، ولي به دليل حجيم شدن بيش از اندازه كتاب از آن صرف نظر شده و اين مهم به منابع ديگر واگذار مي شود. اكنون صرفاً ايده هاي آن ارائه مي گردد.

نكتهها و ايدههاي حضور امام در كربلا

1. بي اعتنايي امام به نامه هاي ابنزياد

_ نشان دادن شخصيت پر صلابت حق در برابر سران پست باطل (كه حتي نسب نامشروعي داشتند).

_ ندادن اندك شخصيت به رهبران باطل.

_ ارجاع دادن رهبران باطل به بيانيه هاي عمومي خود كه خطاب به جامعه فرموده بود و تنزل دادن شخصيت كاذب آنها به مرتبه ديگر افراد جامعه.

2. محاصره و بحران آب

_ عزتمداري امام در برابر تلاش هاي خبيثانه دشمنان براي به ذلت كشيدن امام.

_ تلاش براي حل مسئله با مذاكره و اتمام حجت و تبليغات فطرت برانگيز.

_ شجاعت و اقدام به تهيه شبانه آب با كم ترين هزينه سياسي يا نظامي.

3. سخنراني هاي امام

_ ايجاد جبهه تبليغاتي روشن، گسترده، مستمر و متنوع.

_ تبليغات نه با هدف فريب يا تأخير در شهادت، بلكه با هدف هدايت يا فطرتبرانگيزي.

_ تبليغات و معارف حق، مهم ترين سلاح در برابر ابزارهاي فريب و استضعاف باطل.

_ سخنراني هاي امام با هدف آسيب شناسي جامعه كوفه و تلاش براي ايجاد تحول و اصلاح گري در آنها.

ص: 105

4. سخنراني هاي ياران امام

_ استفاده امام از جايگاه اجتماعي و علمي ياران كوفي خود در مواجهه با كوفيان.

_ توجه امام به استعداد هاي منابع انساني خود.

_ تك روي نكردن امام در مديريت تبليغي و فرصت سازي براي نيروهاي خود.

5 _ مذاكره امام با عمربن سعد

_ ديپلماسي سياسي فعال امام در برابر دشمن.

_ تلاش براي روحيه شناسي فرمانده دشمن و امكانسنجي ايجاد تحول در او.

_ توجه امام به جايگاه خواص و تلاش براي اثرگذاري بر آنها با هدف اثرگذاري در گروه دنبالهرو آنها.

_ فطرتبرانگيزي و فرصت سازي براي فرمانده دشمن با هدف خوديابي مجدد.

_ ايجاد تزلزل روحي و رواني در فرمانده دشمن.

_ ايجاد آيندههراسي در فرمانده دشمن و تبيين حقيقت دنيا و سنت هاي آن و عاقبت باطل گرايي.

_ نشان دادن قاطعيت و نفي سازش كاري با فرمانده فرصت طلب دشمن.

6 _ مهلتگيري براي شب عاشورا و عقب انداختن نبرد از عصر تاسوعا به روز عاشورا

_ تلاش براي در اختيار گرفتن مديريت زمان در مواجهه با دشمن.

_ تلاش براي ارتقاي روحي خود و يارانش در شب عاشورا جهت كسب آمادگي براي حماسه عظيم عاشورا .

پنج. ايده هاي شب عاشورا

ابن زياد پس از حاكم كردن اختناق كامل بر كوفه و عراق مطمئن شد نيرويي به امام نخواهد رسيد. آن گاه نيروي كافي به كربلا فرستاد. پس از امتحان كردن بسته شدن آب

ص: 106

براي سه روز، شمر بن ذي الجوشن را در روز تاسوعا با دستور حمله به كربلا مي فرستد، ولي امام موفق مي شود شب عاشورا را از كوفيان مهلت بگيرد تا به عبادت بپردازد.

نكات تحليلي و تربيتي شب عاشورا

1. آخرين اتمام حجت امام با يارانش

_ اوج تطبيق دادن منابع انساني با اهداف خود.

_ سازماندهي پوياي منابع انساني با اهداف خود.

_ برنامه ريزي آگاهانه براي ايجاد اجتماعي و جامعه اي هماهنگ و سازگار.

_ تلاش براي ايجاد نيرومندي در انگيزه آگاهانه مبتني بر ايمان و ايثار.

2. مخاطب قرار دادن امام همه همراهانش را در يك جمع (بنيهاشم، ياران و غلامان)

_ برابر گرايي بين انسان ها با معيار ايمان و تقوا.

_ ايجاد حس اهميت و جايگاه يكسان نزد اولياي دين با معيار انسانيت و ايمان.

3. عبادت و عبوديت شب عاشوراي امام و ياران

_ مديريت ارتقاي روحيه معنوي و ظاهري به نقطه اوج خود براي آفرينش حماسه اي تاريخي.

_ تلاش براي اوج خودشكوفايي معنوي و معنايي.

_ تلاش براي ايجاد هماهنگي بيشتر امام و يارانش با كمك سير و سلوك عادي.

4. طراحي هاي عملياتي و نظامي شب عاشورا و آرايش نظامي جديد امام

_ تغيير رويه ناگهاني و تاكتيكي با هدف غافل گيري دشمن و در دست گرفتن ابتكار و مديريت نبرد عاشورا.

_ تلاش براي زمينگير كردن انبوه نيروها و امكانات دشمن و ايجاد سردرگمي و آشفتگي در آنها.

_ قدرت امام در پيشبيني طرح و برنامه هجومي دشمن در صحنه نبرد و طراحي قرارگاه خود با هدف ايجاد بالاترين بازدهي و بهرهوري دفاعي و تبديل بحران هجوم همه جانبه

ص: 107

دشمن به فرصت دفاعي فرسايشي.

_ ايجاد بالاترين زمينه براي قدرت مانور و خلاقيت ياران در عرصه نبرد.

_ ايجاد بالاترين امنيت براي اهل بيت عليه السلام و بانوان و جلوگيري از آشفتگي و درهمريختگي اين بخش.

_ تلاش براي ايجاد طرحي كه قدرت شتاب و ميدان تلاش دشمن را بگيرد و توان آنها را كنترل و محدود كند و آنها را به رزمي انفعالي بكشاند.

_ تلاش براي در اختيار گرفتن مديريت توالي حوادث در روز عاشورا.

_ توجه به امنيت اطلاعات و ناآگاهي دشمن تا لحظه عمليات.

_ اوج تلاش و فعاليت ياران همراه امام در اجراي طرح هاي تاكتيكي _ دفاعي شبانه جهت آسايش و فراغ بال در رزمي شجاعانه در روز عاشورا.

_ ايجاد فرصت براي تبديل مرگي دسته جمعي و سريع به شهادتي افتخارآميز و با طرح و برنامه.

_ زمينه سازي براي به انفعال كشاندن دشمن و نشان دادن چهره واقعي او به تاريخ در جنگي كه تمام ابزار و امكانات را در اختيار دارد، ولي زير فشار نبردي فرسايشي به اوج پليدي و خباثت دست مي زند.

5. نوع مواجهه امام با خبر اسارت پسر محمد بن بشير

_ توجه به درك احساسات و عواطف منابع انساني خود و رعايت انصاف دراين زمينه.

_ مديريت سلامت رواني و آرامش خاطر نيروهاي خود.

_ تلاش براي ايجاد حس رضايت و آرامش و اوج همراهي و هم دلي در نيروها.

ص: 108

شش. گاه شمار روز عاشورا

در مورد گاه شمار روز عاشورا هم به دليل گستردگي مباحث به منابع مفصل به ويژه مجموعه ارزشمند طرح و تحقيق فيلمنامه امام حسين عليه السلام مراجعه شود.

گاه شمار زماني حماسه حسيني (از مدينه تا مدينه)

مرحله قيام

مكان

زمان

ازمدينه تا مكه

مدينه و راه مكه

يك هفته

مكه

مكه

چهار ماه

راه عراق

مسير در حدود هزار كيلومتر

23 روز

كربلا

كربلا

8 روز (امام و ياران)

9روز كاروان اسارت

كوفه

كوفه

حد اكثر دو هفته

راه شام

مسير پيك ها

مسير كاروان ها

حدود 500 ك

حدود تا 1400 - 1100 ك

شام

دمشق

يك هفته تا كمتر از دو هفته

بازگشت به ...

؟

؟

نمونه هايي از ايده و سيره مديريتي امام در روز عاشورا

رويدادها در روز عاشورا

تحليل سيره امام

1. خطبهخواني گسترده امام و ياران در صبح عاشورا

_ ايجاد آگاهي و فطرتبرانگيزي و اتمام حجتي آشكار و شفاف

_ يادآوري معارف ديني و پيش گويي هاي نبوي و علوي با هدف ايجاد تحول

_ تبليغات مداوم و پياپي در آغاز صبح و فراهم كردن آمادگي ذهني افراد براي ترديدافكني در پيروي از باطل

_ معرفي كامل امام و نسبت ايشان با اسلام و پيامبر، براي تعيين عمق

ص: 109

حادثه در پيشرو

_ آيندههراسي از عاقبت تصميم باطل آنها و آگاهيدهي درباره سنت هاي قطعي خداوند در اين زمينه

2. نفرين و معجزه هلاكت فرد هتاك

_ نشان دادن آيه هاي عيني و عملي با هدف تحول به سوي حق يا انصراف حداقلي از باطل

_ به تصوير كشيدن نمونه عيني و عملي از آينده قريبالوقوع براي همه آنها

_ ايجاد شك و ترديد در بدنه عمومي (و عام) لشكر كوفه و زمينه سازي براي ريزش و جدايي برخي از آنها

_ مشخص شدن عمق كوردلي اكثريت لشكر كوفه كه با مشاهده معجزه امام همچنان بر باطل خود استوار بودند

3. آزاد گذاشتن امام براي مواجهه جوانان هاشمي با مسئله اماننامه

_ اصل آزادي و اختيار افراد در مكتب حق در همه لحظه هاي زندگي خود

_ اطمينان امام به معرفت و درايت يارانش

_ اهتمام امام (و ياران) بر برخورد انساني و احترامآميز با كوفيان تا قبل از آغاز درگيري

4. غافلگيري و زمينگيري دشمن و آغاز نبرد فرسايشي اصحاب

_ موفقيت تمام طرح ها و برنامه هاي امام و در اختيار گرفتن ابتكار عمل در ميدان رزم

_ فرصت سازي امام براي آفرينش بالاترين مرتبه حماسه و ايثار

_ برنامهريزي ياران امام براي تقدم خود در جانبازي بر امام و بنيهاشم

سخن پاياني

سخن پاياني

آنچه ارائه شد، ديداري دوباره، اما موجز با حماسه حسيني بود كه اندكي با ايده هاي مقتل و سيره شناسي مديريتي امام همراه شده بود. البته بازشناسي حادثه و سيره شناسي نبرد روز عاشورا به ويژه از منظر تطبيقي بين الگو هاي مديريتي و رفتاري حق و باطل، مجالي واسع مي طلبد كه به گاه شماري توصيفي و تطبيقي دقيق و آن گاه فهم تحليل هاي درست مبتني بر آن و در نهايت، ارائه ايدهها وابسته است. تبيين همه اين موارد با ظرفيت و فرصت

ص: 110

محدود اين اثر نميگنجد. انس يافتن با مراحل پيشين ياريگر مخاطب در اين مرحله است كه اميد داريم در آينده در قالب اثري مستقل به آن بپردازيم.

4. ايده يابي ناظر به دانش جامعه شناسي

اشاره

4. ايده يابي ناظر به دانش جامعه شناسي

در اين بخش، در قالب ارائه يك طرح تلويزيوني سعي مي شود مدلي براي بازشناسي جوامع عاشورايي معاصر با قيام ارائه شود. آن گاه به پيوست، گاه شمار اجمالي كوفه از پيدايش تا پس از قيام مي آيد تا در مقام جامعه شناسي عاشورا، تصور درستي حداقل از كوفه آن زمان وجود داشته باشد.

لطفاً براي مشاهده نمودار به فايل پي دي اف مراجعه كنيد

_ طرح برنامه تلويزيوني: جامعه شناسي عاشورايي

_ طرح برنامه تلويزيوني: جامعه شناسي عاشورايي

1.موضوع كلي: معارف اسلامي/ مناسبتي

2. رويكرد: ارشادي/ تبليغي

3. عنوان موضوع: نسبتسنجي جامعه اسلامي بحرانزده در آستانه قيام سيدالشهدا عليه السلام با جامعه اسلامي كنوني با هدف استخراج ره يافت هاي اجتماعي قيام عاشورا.

4. زمان پخش: 30 تا 45 دقيقه

5.تعداد: حداقل 13 قسمت (به ويژه در نيمه اول ماه محرم)

ص: 111

6. مخاطب: تمام سطوح (به ويژه قشر دانشجو به بالا)

7. شرح طرح: اسلام مدعي طرحي آسماني براي سعادت فرد وجامعه است، ولي جامعه اسلامي ما امروزه آكنده از بحران ها و آسيب هاي اجتماعي است كه شبهه و تناقض هايي را براي افراد بسياري ايجاد كرده است؛ چون آن ادعاي اسلام با رفتار مسلمانان نميسازد. اگر پيامبر اكرم مدعي آوردن و اجراي دين كامل و جامعي بود، پس وضعيت موجود چيست؟

دهه محرم و دانشگاه عظيم عاشورا، فرصتي بهينه است تا با باز شناسي تحليلي تاريخ اسلام و عاشورا ضمن يافتن اين پاسخ، طرحي نو و كار آمد براي اصلاح جامعه اسلامي در اندازيم.

شش دهه تاريخ اسلام از زمان پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله تا قيام نواده اش، سيدالشهدا عليه السلام ، شاهد تجربه الگو هاي اجتماعي گوناگوني است كه در نهايت منجر به رخداد قيام عاشورا مي شود، جوامعي كه بازتاب آن كم وبيش در جوامع كنوني ما مشهود است. نمودار جوامع اسلامي از آغاز تا كنون و در مسير آينده خود به شرح زير است:

گذشته

جامعه جاهلي/ جامعه نبوي/ جامعه خلفا/ جامعه علوي/ جامعه اموي/ قيام سيدالشهدا/ ...

حال

جامعه آخرالزماني/ جامعه انتظار زمينه ساز

آينده

جامعه ظهور

در تمام اين جوامع تقريباً موضوعات ومسائل اصلي يكي هستند و نقطه تفاوت اهداف پيشرو، معيارها و ملاك ها و راه هاي رسيدن به هدف و نوع برنامهريزي هاست. از اين منظر مي توان به تفاوت ماهوي جامعه نبوي با جامعه جاهلي يا جامعه علوي با جامعه اموي پي برد.

با اين نگاه مي توان پي برد كه سير انحطاط جوامع اسلامي و جوامع بشري از روي گرداني از جامعه نبوي و علوي آغازميگردد كه اگر قيام سيدالشهدا عليه السلام نبود، نابودي جوامع اسلامي حتمي بود. قيام حسيني ضمن بيمه كردن حيات جوامع اسلامي تلاش مي كند به احياي دوباره جامعه نبوي و علوي بپردازد. همين هدف، كانون توجه فعاليت ها و برنامهريزي هاي امامان بعد قرار مي گيرد كه با پشتوانه فرهنگ عاشورا جامعه اسلامي را دوباره احيا كنند.

ص: 112

در اين مسير، تلاش تاريخي ابليس براي امتداد گسترش جامعه باطل اموي تا جامعه آخرالزماني استمرار دارد. در نهايت، جوامع اسلامي بايد با پا گذاشتن در مسير جامعه، انتظار طرحي ثابت و هميشگي براي اجراي جامعه نبوي و علوي در قالب دوران ظهور داشته باشند.

با اين نگاه، بررسي تطبيقي و مقايسه اي جامعه اسلامي دوران بيست سال حكومت معاويه با رويكرد نگاه تحليلي به سه جامعه و كلان شهر مهم اسلامي آن روزيعني كوفه، مكه و مدينه مي تواند ما را در آسيب شناسي جامعه كنوني و دست يابي ره يافت خروج از اين بحران ها بر اساس طرح قيام عاشورايي ياري برساند. خطبه ها و برنامه هاي گوناگون امام حسين عليه السلام در مراحل قيام خود، از اين آسيبشناسي ها و راهكار يابي براي احيا و باز سازي جامعه اسلامي در تمام سطوح و لايه هاي اجتماعي خود آكنده است. از آنجا كه عاشورا و انتظار، دو ركن تشيع است، با بازشناسي تحليلي آينده هاي اجتماعي و سيره و روش مديريت اجتماعي سيدالشهدا عليه السلام ميتوان خود را از وضعيت جامعه آخرالزماني نجات داد و با وارد كردن جامعه اسلامي به جامعه انتظار، به نزديك شدن دسترسي به آرمان شهر ظهور اميدوار شد.

8. اهداف و ضرورت ها

_ وجود بحران ها وآسيب هاي اجتماعي فراوان در جامعه اسلامي و غفلت از راهبردهاي ديني.

_ تبديل شدن عاشورا به كليشه و فضايي احساسي و عاطفي با وجود دانشگاه عظيم معارفي آن.

_ توجه به رخداد قيام عاشورا با هدف ناكام سازي كردن طرح جامعه ابليسي وبيمه كردن حيات جامعه اسلامي و توان مندي آن براي بهترين آسيب شناسي جوامع اسلامي.

_ نقش عاشورا در بازيابي دوباره اسلام و جوامع اسلامي و راهبرد هاي آن براي جامعه كنوني جهت برون رفت از آسيب ها و بحرانها.

9. تشريح يك قسمت

اين برنامه با استفاده از نريشن و گزارش اجتماعي (مستند اجتماعي)ابتدا به طرح موضوع و بررسي جامعه كنوني وآسيب يا مسئله آن مي پردازد. آن گاه در استوديو

ص: 113

با حضور كارشناس از وضعيت مطلوب اجتماعي از منظر اسلام و جامعه نبوي بحث خواهد شد. سپس در قالب نريشن و تصاوير تاريخي يا گرافيكي، وضعيت جامعه اسلامي پس از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و به ويژه در دوره معاويه و اهداف و بازتاب هاي آن در مرحله دوم ميزگرد بررسي مي شود. به موازات آن مي توان نگاهي تطبيقي به برخي مشكلات همانند جوامع اسلامي يا جامعه اسلامي ايران انداخت.

در مرحله آخر پس از نريشني كوتاه كه شامل مرحله اي خاص از قيام امام حسين عليه السلام يا فرازي از خطبه ها و سخنان ايشان است، مي توان از راهبرد عاشورا براي حل آن معضل بحث كرد.

در اين بخش، سخنان امام حسين عليه السلام و سيره تربيتي و اجتماعي ايشان كانون توجه بحث كارشناسي خواهد بود.

يادآوري: در اين برنامه كه به صورت توليدي يا زنده اجرا مي شود، مي توان جمعي از دانشجويان (رشته هاي: جامعهشناسي، تاريخ اسلام، الهيات، مديريت، تعليم وتربيت و...) را در برنامه مشاركت داد كه در ضمن بحث، پرسش هاي خود را مطرح يا به صورت كوتاه، نظرهاي خود را بيان كنند.

1. نظام سياسي _ اجتماعي وساختار قدرت در جامعه

نبوي

اموي

نمونه

اهداف قيام

ولايت امام (انسان كامل) و علما

نظام سلطنت اسلامي

خلافت يزيد

نفي خلافت يزيد و احياي نظام امامت

2. مديران و كارگزاران شهري، آيين شهرداري و ...

نبوي

اموي

نمونه

اهداف قيام

تعهد و تخصص معيار گزينش صداقت و عدالت معيار اجرا

مكر، قدرت و چاپلوسي، معيار گزينش

فريب و ستم، معيار اجرا

زياد و ابن زياد اميران كوفه و بصره

؟

ص: 114

3. روابط اهالي با مدير و رهبر

نبوي

اموي

نمونه

اهداف قيام

اطاعت و پيروي آگاهانه و مؤمنانه همراه آزادي بيان و...

اطاعت كوركورانه بدون امكان اعتراض و انتقاد و حجيت مطلق افعال و اقوال امرا و واليان

بدعت هاي واليان كوفه در 20 سال خلافت معاويه

؟

4. الگوي فرهنگي و هنري

نبوي

اموي

نمونه

اهداف قيام

پايهگذاري فرهنگ و هنر توحيدي و نفي عناصر ابتذال و شرك

احياي دوباره فرهنگ و هنر جاهلي با هدف غفلت و سرگرمي زايي

اوج اشعار مبتذل عشقي، رواج غنا و كنيزهاي خواننده در حجاز

؟

5. نظام تربيتي

نبوي

اموي

نمونه

اهداف قيام

تربيت تدريجي ديني مبتني بر تعقل و اراده مؤمنانه و اهداف توحيدي

افراط و تفريط بين تربيت خشك و متحجرانه، ديني منحرفانه يا رهاشدگي و بي توجهي به ارزش هاي ديني

جوانان متحجر حجازي يا جوانان رها شده كوفه

؟

6. الگو و نظام خانواده

نبوي

اموي

نمونه

اهداف قيام

اصالت خانواده بر اساس كفويت ديني همسران

احياي نظام جاهلي فردگرايي يا قبيله گرايي و معيارهاي دنيوي ازدواج

لشكر كوفه در عاشورا و شجره هاي مشكوك، اخلاقي منحط و نهايت پستي

؟

ص: 115

7. سبك زندگي جوانان و رابطه آنها با نسل هاي گذشته

نبوي

اموي

نمونه

اهداف قيام

اصل احترام/ متقابل اصل جوان برآمده از خانواده ديني و در سير تكامل ديني و دنيوي در امتداد پدران مؤمن خود

محوريت لذات و جذابيت هاي دنيوي

گسست جوانان از بزرگان شيعي قبايل

خودداري عراقي ها از ديدار با امام در مدينه

تلاش بر محوريت نبوي براي نسل جديد

ايجاد فضاي تبليغي ضداهل بيتي

جوانان عراقي قبايل با سابقه تشيع كه در خدمت نظام اموي بودند

؟

8. الگوهاي اجتماعي

نبوي

اموي

نمونه

اهداف قيام

انسان كامل/ علما، صالحان و تلاشگران

رهبران و هنرمندان فاسد،

زاهدان صوفي مسلك و علماي بدعت گذار ساكت و خاموش

علماي مكتب ابن مسعود در كوفه و ترويج نظريه مرجئه گري و اباحه گري

شاعران درباري فاسد و منحرف و...

؟

9. سرمايه اجتماعي

نبوي

اموي

نمونه

اهداف قيام

از نظر سخت افزاري بني هاشم و از نظر نرم افزاري معنويت و عدالت و امر به معروف

سكوت و قعود خواص و عوام جامعه به بهانه حفظ امنيت

احياي ارزش هاي مدينة النبي

ص: 116

10. نظام اقتصادي روابط اقتصادي منابع ثروت و نظام معيشت

نبوي

اموي

نمونه

اهداف قيام

اصل كار و تلاش به همراه خلاقيت و بهره رساني اجتماعي در كنار بيت المال جهت طبقات نيازمند يا طرح هاي خاص

بيت المال، مهم ترين معيشت اعراب مسلمان و وابستگي به آنها

و نظام طبقاتي و تبعيضي در تقسيم آن

ايجاد طبقه سرمايه داري و اشراف بر اساس چپاول بيت المال

وابستگي اعراب مسلمان كوفه و حجاز به بيت المال و زمين گير شدن آنها

با توزيع آن در اول ماه محرم

نقش اشراف كوفه در ناكامي حضرت

؟

11. طبقات و درجه بندي اجتماعي

نبوي

اموي

نمونه

اهداف قيام

نفي طبقه و امتيازهاي اجتماعي و محور شدن ايمان و تقوا و دانش در معيار هاي برتري

- احياي نظام قبيله اي دسته بندي اعراب شمالي و جنوبي

- تبعيض بين مسلمانان عرب و عجم

- ايجاد طبقات جديد سرمايه داري و علماي درباري

نظام اسباع (طبقات هفت گانه) كوفه و كنترل دايمي شهر به دست بني اميه با خريد رؤساي قبايل و اشراف

؟

12. جريان هاي ديني و فكري و فرقه هاي ديني

نبوي

اموي

نمونه

اهداف قيام

دين كامل و جامع و كنترل جريان هاي انحرافي

_ جلوگيري از دين حق و فعاليت اهل بيت و ايجاد تبليغات منفي بر عليه آنها

ص: 117

_ دينتراشي و فرقهتراشي فقهي و كلامي

_ شخصيت تراشي عالم نمايان در مناطق گوناگون

_ ترويج بدعت ها در تعاليم اسلامي

كوفه سال60 و جريان هاي علمي و فكري گوناگون

علماي حجاز و نصيحتگري امام و دعوت مردم به قعود

؟

13. وضعيت جمعيتي و تغييرات جمعيتي

نبوي

اموي

نمونه

اهداف قيام

مهاجرت وسكونت با هدف دوري از جامعه آلوده و ايجاد جامعه ديني

كوچ جمعيت تازه مسلمان اعراب حجاز به مناطق جديد براي دور كردن آنها از اهل بيت

و نهادينه نشدن اسلام در آنها

- بر هم زدن ساختار جمعيتي قبايل شيعي

پيدايش شهر كوفه بر محوريت غنايم فتوحات ايران و روحيه دنياپرستي

معاويه و تبعيد و ايجاد تغييرات گسترده در قبايل شيعي كوفه براي تضعيف شيعهباوري آنها

_ ناكامي هاي تاريخي كوفه و كوفيان در برابر اهل بيت

؟

14. آرزوها و آرمان هاي اجتماعي و انگيزه و اهداف زندگي روزمره

نبوي

اموي

نمونه

اهداف قيام

عبوديت و سعادت دنيوي و اخروي و نظام ارزشهاي ديني وتوحيدي

_ وارونگي ارزشها

_ تبديل شدن دنيا به كانون توجه جامعه

- گسترش رقابت هاي اقتصادي و امتيازبنديهاي اجتماعي

ص: 118

- تلاش براي زندگي دنيوي با هر قيمتي

_ تنها گذاشتن جريان ها و برنامه هاي ارزش محور و ديني حسيني

هجوم براي حضور در لشكر عمر سعد يا تلاش براي پنهان شدن با هدف چند روز زندگي دنيوي بيشتر

؟

15. نقش زنان

نبوي

اموي

نمونه

اهداف قيام

نفي نگاه ابرازگونه يا شهوت محور به زن

كرامت و حقوق متعالي زن

حضور اجتماعي تعريفشده زن با محوريت ايمان و حيا و عفاف

_ طرد زنان از حوزه فعاليت هاي اثرگذار اجتماعي

_ احياي فرهنگ حكايات عشقي و غناخواني در حوزه زنان

_ استفاده از احساسات زنانه در كنترل رفتار مردان

_ تبديل كردن زنان به پايه اصلي دنياطلبي جامعه اموي

- نگاه زنان كوفي منزوي به حادثه عاشورا

_ زنان كوفي و نقش فعال آنها در به انزوا كشاندن مردان از حق

؟

لطفاً براي مشاهده نمودار به فايل پي دي اف مراجعه كنيد

ص: 119

_ كوفه شناسي اجمالي

_ كوفه شناسي اجمالي

كوفه در فاصله سال هاي 14 تا 17 (ه .ق) در اوج فتوحات ايران پايه گذاري شد. به اين دليل، شهري نظامي بود كه انبوه اعراب مسلمان يمن و حجاز را كه از جزيرةالعرب براي فتوحات به بينالنهرين آمده بودند، در آنجا و بصره اسكان دادند.

از سال 17 تا سال 34، دوران خلافت خلفاي سه گانه و اسكان و تربيت مردم شهر با رويكرد نظام و مكتب خلفا است. در اين زمان، قبايل يا شخصيت هاي شيعي غالباً مقيم كوفه هستند و به تدريج در كوفه، اولين پايه هاي تشيع با حمايت هاي غيرمستقيم اميرمؤمنان علي عليه السلام ايجاد شد. با اين حال، هيچ گاه آمار قبايل شيعي، يا دوستدار امام حتي به يك سوم جمعيت شهر هم نميرسيد.

از سال 35 تا سال 40، اين شهر شاهد خلافت اميرمؤمنان علي عليه السلام به عنوان خليفه چهارم است. ايشان اگرچه امام اول پس از پيامبر است، ولي در دوران خلافت نه عنوان امام اول، بلكه به عنوان خليفه چهارم به اين منصب رسيد. اين در حالي بود كه كوفه آكنده از مسلماناني است كه غالباً پيرو مكتب خلفا هستند. همچنين جمعيت قابل توجهي از خوارج و عثمانيه (پيرو امويان) و منافقان دنياپرست در كوفه وجود دارند و شيعيان در اقليت. به ويژه در جنگ صفين، جمع بسياري از خواص و عوام آنها به شهادت مي رسند و نبود آنها باعث غربت امام در ميان مردمي مي شود كه دل در گرو خلفا دارند.

از سال 40 تا 60، دوران خلافت معاويه بر جهان اسلام است. در اين بيست سال، ابتدا مغيرة بن شعبه 10 سال، والي شهر كوفه است. پس از شهادت امام حسن عليه السلام ، زياد بن ابيه به مدت سه سال والي شهر مي شود تا با قدرت و بي رحمي هم سياست هاي شيعهستيزي خود را به اجرا بگذارد و هم لعن و سب اميرمؤمنان علي عليه السلام را در كوفه و عراق ترويج و نهادينه سازد. او در اوج جنايات خود، زمينهساز شهادت حجر بن عدي و يارانش مي شود. سرانجام پس از مرگ او، آخرين والي معاويه بر كوفه، نعمان بن بشير انصاري است.

مرگ معاويه در سال 60، آغاز خلافت يزيد را از سال 60 تا سال 64 به همراه دارد.

در كوفه پس از رسيدن خبر هجرت اعتراضي امام حسين عليه السلام به مكه به تدريج موجي بر پا مي شود. موجي كه نهايت آن، دعوت نزديك به يك سوم مردان شهر از امام

ص: 120

براي آمدن به كوفه است. واكنش يزيد، تغيير والي است. او پس از عزل نعمان، ابن زياد را بر سراسر عراق فرمانروا مي كند. او با كمك حزب اموي و اشراف و رؤساي قبايل در شهر حكومت نظامي اعلان مي كند و در آستانه محرم كه موسم تقسيم ساليانه سهميه بيتالمال است، با تهديد و تطميع مي كوشد كوفيان را به جنگ امام بفرستد. در نهايت، يك سوم از صد هزار مرد جنگي شهر به كربلا مي روند در حالي كه بقيه گريخته و پنهان شده اند. پس از آن، كوفه تا مرگ يزيد در همين فضاي اختناق آور باقي مي ماند.

پس از مرگ يزيد، از سال 64 تا سال 66 ه .ق، كوفه در اختيار خلافت عبدالله بن زبير قرار مي گيرد كه مركز خلافت اش، مكه بود. او عبدالله بن مطيع عدوي را والي كوفه كرد. در اين زمان، قيام توابين صورت مي گيرد. قيامي كه با بي اعتنايي زبيريان همراه است.

در سال 67 تا 68 ه .ق، قيام مختار صورت مي گيرد و حكومت يك ساله او بر كوفه آغاز مي شود كه دوره انتقام گيري از جنايت كاران كربلاست.

از سال 68 تا 71 ه .ق، در مدتي كوتاه، دوباره حكومت زبيريان بر كوفه با خلافت مصعب بن زبير باز مي گردد. در سال 71 ه .ق، با حمله عبدالملك مروان، دوباره كوفه زير سيطره حكومت مروانيان مي شود.

از سال 71 تا 74 ه .ق، والي شهر، بشر بن مروان، برادر خليفه بود تا اينكه پس از مرگ او در سال 74 ه .ق، حجاج بن يوسف ثقفي به مدت 20 سال، والي كل عراق شد.(1)

نتيجه گيري

نتيجه گيري

همان گونه كه در اين گاه شمار اجمالي مشاهده مي شود، كوفه، الگوي شهري جديد از نظر بنياني است، ولي از نظر ارزشي و فرهنگي بر پايه فرهنگي التقاطي از اسلام و جاهليت پايهگذاري مي شود. از جهتي ديگر، تركيب جمعيتي اين شهر همانند بسياري از شهرهاي امروزي، از اكثريت سربازان مواجب بگير از بيتالمال و خانوادههايشان تشكيل شده است. اين شهر از نظر فرهنگي و برنامه هاي تربيتي يا به حال خود رها شده است يا برنامه هاي تهاجم فرهنگي در آن به شدت به اجرا گذاشته مي شود. بحران گسست و فاصله نسل ها در آن به شدت به چشم مي خورد. از نظر آشفتگي تعلقات


1- براي مطالعه بيشتر نك: رجبي دواني، كوفه و نقش آن در قرون نخستين اسلامي.

ص: 121

سياسي و احزاب موجود در آن، حداقل در فاصله دهه 60 و 70 قمري يعني از آستانه قيام سيدالشهدا تا 20 سال بعد، اين شهر، كانون مهمترين تحولات، منازعات، جنگها درگيري هاي داخلي و مدعيان خلافت و شورش است. از اين رو، كوفه، آيينه تمام نماي بسياري از شهرهاي اسلامي دور افتاده از الگوي مدينةالنبي است كه بازشناسي مفصل آن مي تواند درس هاي بسياري را براي شهرها و نظام اجتماعي اسلامي در شهرهاي اسلامي امروزي در بر داشته باشد.

5. ايده هاي روان شناختي و شخصيت پردازي

اشاره

5. ايده هاي روان شناختي و شخصيت پردازي

در اين بخش، ناظر به كاربرد فراوان مباحث شخصيت شناسي در برنامه سازي هاي گوناگون، دو طرح جالب و جذاب ارائه مي شود. بديهي است با مطالعه اين طرح ها و پژوهش هاي تكميلي آنكه در بخش بعد خواهد آمد، از نظر محتوا يا قالب يا تنوع مخاطب مي توان به اين بحث تنوع فراواني بخشيد.

الف) طرح: يك موقعيت، سه انتخاب (بررسي تطبيقي شخصيت هاي سياه، سفيد و خاكستري در موقعيت هاي عاشورايي)

الف) طرح: يك موقعيت، سه انتخاب (بررسي تطبيقي شخصيت هاي سياه، سفيد و خاكستري در موقعيت هاي عاشورايي)

1. موضوع كلي: معارف اسلامي _ تاريخي

2. رويكرد: ارشادي _ تبليغي

3. تعداد: از 13 تا 36 قسمت

4. قالب: تركيبي/ نمايشي (در قالب هاي گوناگون آن براي مخاطب هاي مختلف)

5. مخاطب: تمام سطوح

6. شرح طرح: برنامهسازان و پژوهشگران هميشه از منظر تاريخي يا امام شناسي يا چيستي قيام از منظر تحليل تاريخي به عاشورا توجه ويژه نشان داده اند. امام شناسي و تاريخ شناسي وقتي مفيد است كه بيننده و مخاطب قبل از آن با خود و جايگاه و نقش خويش آشنا شود و بتواند در آغاز، نسبت و رابطه خود را با امام تعريف كند و سپس مسائل بعدي مطرح شود. از منظر دين اسلام، نقطه شروع معرفت و سعادت، خود شناسي در مسير امام شناسي است. بديهي است مطالعه تاريخ به ويژه عاشورا پژوهي از اين منظر بسيار ره گشا است؛

ص: 122

زيرا شناخت حق و باطل با هدف انتخاب حق و دوري از باطل از اولويت هاي خود شناسي است.

عاشورا، نمايانترين صحنه مبارزه حق و باطل است كه در آن، تمام انسان ها جوهره و باطن و ذات خود را آشكار ساختند.

هم زمان با رخداد عاشورا انسان هاي بسياري همانند ما بودند كه نه امام معصوم بودند و نه از اهل بيت و بنيهاشم؛ همان ها كه از ابتدا تحت تربيت و راهنمايي هاي انسان كامل بودند، بلكه بيشتر آنها انسان هايي معمولي همانند ما بودند كه در برخورد با اوج تجلي حق، در نهايت، يا انتخابي سفيد داشتند. و به حق پيوستند يا انتخابي سياه داشتند و از حق رويگرداندند يا در وضعيتي مردّد و خاكستري ماندند. پس سكوت و بي اعتنايي آنها به نوعي ياريگري باطل تلقي شد.

تحليل و بازشناسي چيستي، چرايي، چگونگي و بازتاب اين سه وضعيت سفيد، سياه و خاكستري در رابطه مردم آن زمان با سيدالشهدا عليه السلام مي تواند ياريگر تعريف رابطه درست امروز ما با امام زمانمان عجل الله تعالي فرجه الشريف باشد.

بدينگونه، كلاس مردم شناسي عاشورا به كمك سخنان و خطبه هاي سيدالشهدا عليه السلام در طول قيام كه در تحليل نوع رفتار هاي انسان هاي آن زمان است، بهترين روش بهره گيري از عاشورا را براي تك تك بينندگان فراهم مي كند به ويژه آنكه اين بررسي شخصيت ها در نگاهي مقايسه اي و تطبيقي و در موقعيتي واحد باشد.

7. اهداف و ضرورت

_ نگاه به عاشورا با طرحي نو و كاربردي از منظر انسان شناختي؛

_ پرهيز از انحصار بخشي عاشورا به مباحث تاريخي يا امام شناسي غير كاربردي براي بيننده عام؛

_ وارد كردن عاشورا به حوزه زندگي مردم و دغدغه ها و مسائل زندگي آخرالزماني آنها؛

_ شخصيت ها و زندگي عاشورايي به عنوان الگويي تمام عيار براي زندگي دوران غيبت و انتظار؛

_ بررسي مقايسه اي و تطبيقي انواع شخصيت هاي سياه و سفيد و خاكستري در موقعيت واحد براي آسيب شناسي و الگوبخشي به بيننده گرفتار جامعه آخرالزماني.

ص: 123

8. تشريح يك قسمت

اين برنامه، تلفيقي از تله تئاتر هاي كوتاه تلويزيوني و ميزگرد زنده است. تله تئاترها بر اساس نوع ساختار توافق شده بين 1تا 3 قسمت خواهد بود. ميزگرد زنده پس از هر قسمت نمايش بلافاصله برگزار مي شود. 1يا 3 قسمت بودن بخش نمايشي بستگي به آن دارد كه در اين قسمت مي توان يك نمايش نامه واحد تطبيقي بين سه شخصيت سفيد، سياه، خاكستري ارائه كرد. همچنين مي توان سه نمايش نامه براي سه شخصيت مجزا، اما در موقعيت واحد ترتيب داد كه در سه قسمت مجزا اجرا گردد.

البته مي توان يك نمايش نامه واحد تطبيقي براي سه شخصيت به صورت هم زمان نوشت، ولي آن را سه بخش كرد. به اين گونه كه در يك موقعيت واحد، سه شخصيت را از منظر انگيزه ها، چگونگي ها و سرانجام ها به نمايش كشيد. در اين مجموعه نمايش ها، وجود يك راوي براي توضيح موقعيت و آغاز قصه ها و پيوند زدن بين مراحل آن و پيوند زدن پرسشبرانگيز بين بخش نمايش و بخش كارشناسي، از عناصر حياتي اين مجموعه برنامه به شمار مي رود.

بخش نمايش اين برنامه به شخصيت هاي عاشورايي مي پردازد. البته اين به معني توليد نمايش هاي تاريخي نيست، بلكه مي توان فضاي نمايش را در دكور و لباس هاي نمادين و فانتزي امروزي و به گونه اي بسيار ساده اجرا كرد تا هم هزينهبر نباشد و هم پيوند بين گذشته و زمان حال و بيننده امروزي بهتر برقرار گردد.

در اين برنامه، هر شب تلاش مي شود به يك بعد از ابعاد شخصيتي آدمي در مواجهه با حق و باطل پرداخته مي شود. به مناسبت نمايش شخصيت هاي واقعي تاريخي، با استفاده از سخنان و خطبه هاي سيدالشهدا عليه السلام و تحليل تاريخ مي توان به چرايي و چيستي اين وضعيت در انسان ها و راه درمان آن پرداخت.

به همين دليل، براي غني شدن برنامه، تهيه وله هاي گرافيكي و كپشن ساده از سخنان سيدالشهدا عليه السلام يا ارائه شرح حال كامل شهداي كربلا به صورت نريشن و نوشته متن در بينابين توصيه مي شود.

پايان بخش برنامه مي تواند زيارت شهداي كربلا يا مداحي هاي مناسب آنها باشد. گه گاه در بخش شخصيت هاي سياه مي توان از قسمت هايي از زيارت هاي سيدالشهدا عليه السلام كه در لعن دشمنان آن حضرت است يا مداحي هاي مناسبتري از دشمنان امام استفاده كرد.

با توجه به آنچه گذشت، خلاصه يك قسمت مثلاً قسمت 12چنين است:

ص: 124

ابتدا يك راوي (مجري/ راوي) موضوع را چنين طرح مي كند.

در شرايط عادي يا همراه امتيازات، مدعيان حق و حقيقت، فراوان هستند و كمتر كسي است كه نوعي تظاهر به حق و حقيقت نداشته باشد، ولي آن گاه كه ورق برمي گردد و شرايط دشوار مي شود و پيروي از حق با منافع سازگار نباشد يا لازمه پيروي از حق، در معرض تهديد و آسيب اجتماعي قرار گرفتن باشد، به فرموده سيدالشهدا عليه السلام «قلّ الديانون».

اين شرايط بحراني و خاص چه مواقعي پيش مي آيد و در اين شرايط، وضعيت هاي سه گانه سفيد، سياه، خاكستري چگونه است و راه برون رفت از آن چيست؟

آن گاه بخش نمايشي آغاز مي گردد كه بر حسب نوع ساختار يك موقعيت واحد از سه شخصيت عاشورايي به شرح زير ارائه مي گردد:

در كوفه تا قبل از آمدن ابن زياد، جماعت بسياري، مدعي ياري و ياوري امام حسين عليه السلام بودند و بازار مكاره ادعا چنان گرم بود كه حتي برخي اشراف بي اعتناي شهر هم جزو مدعيان و دعوتگران امام شده بودند. همين وضعيت باعث وحشت امويان شده بود و والي خشني را به كوفه فرستادند. آمدن ابن زياد كه يادآور پيشينه شوم زياد در كوفه بود، ناگهان باعث شد ورق در كوفه برگردد. در اين شرايط:

الف) اشرافي همانند شبث بن ربيع ابتدا به كنج خانه ها خزيدند، ولي چون موقعيت هاي خود را در خطر ديدند، به سرعت به همكاري با حاكميت جديد روي آوردند و خود و تمام قبيله را در اختيار حكومت قرار دادند.

ب) گروهي همانند عبدالله بن وال كه بعدها از رهبران توابين شد، با درك شرايط خطرناك شهر و با اينكه از بزرگان قبيله اي كوفه بود، به سرعت به كنج انزوا و گمنامي پناه برد. او، خود و تمامي قبيله را از صحنه جامعه منزوي كرد تا اگر ياريگر حق نيستند، كاري هم به باطل نداشته باشند.

ج) در اين ميان، اندك شيعيان خالص ماندند كه حتي در شرايط سخت و دشوار كوفه از امام ياوري غافل نبودند. مهم ترين دغدغه آنها رساندن خود به هر شيوه ممكن به امام بود، ولي در اين ميان، عمّاربن ابي سلامه دالاني به فكر نقشه اي مي افتد كه اگر بتواند ابن زياد را از صحنه سياست كوفه محو كند. پس 2 تا 3 روز ابن زياد را زير نظر مي گيرد، ولي... .

در پايان نمايش، مجري/ راوي با ديالوگي درباره خود و بينندگان در موقعيتي چون

ص: 125

موقعيت شخصيت هاي اين قسمت وارد بخش ميزگرد مي شود و بحث كارشناسي را آغاز مي كند.

11. نمونه عنوان هاي 35 قسمت

عناوين

سفيد

خاكستري

سياه

1. حس نياز يا استغناي از امام

جون غلام ابوذر

مردم مدينه

نافع ازرق خارجي

2. هدف زندگي

ابن عمير كلبي

جوانان مدينه در دوران معاويه

جوانان كوفه در دوران معاويه

3. مواجهه باحق ونوع واكنش

زهير

هرثمه/ مسروق بن وائل

قرة ابن ابي قيس

4. اطاعت و پيروي عالمانه و معيار ارزشها

قيس بن مسهر

ناصحان حجاز

سنان بن انس/ مالك بن نسر بدّي

5. تناقض دروني و ترديد بين دين و دنيا

حرّ

ابن حر جعفي

عمر سعد

6. جريان هاي فكري

برير بن خضير

شقيق اسدي، علماي عراق و علماي حجاز

نعمان بن بشير و عبدالله بن عمر

7. معيشت و روزي

زهير

طرماح

اول محرم و حقوق ساليانه كوفه

8. وابستگي ها و دل بستگيها

محمدبن بشير

سران توابين

اشراف كوفه

9. معيار دوستي

عابس، شوذب، مسلم و حبيب

سليمان بن صرد و عبدالله وال

دو نگهبان لشكر عمر سعد در شب عاشورا

ص: 126

10. از گمنامي تا شهرت

سليمان غلام امام و غلام ترك

عقبه بن سمعان

غلام شمر، غلام ابن زياد و معقل

11. شرايط دشوار و خطرناك

عمار بن ابي سلامه

عبدالله بن وال

شبث بن ربعي

12. حريم ها و حرمتها

حرّ

خبررسان كوفي شهادت مسلم

عبدالله بن ارجوزه

13. تخصص و تعهد

ابوالشعثاء و ابوالثمامه

ابن حر جعفي

حرمله/ حميد بن مسلم

14. اعتبار اجتماعي

هاني و عمروبن قرظه

ابراهيم اشتر/ سليمان بن صرد

عمروبن حجاج/ محمد بن اشعث

15. شريعت و عبادت

حرّ و نماز جماعت، مسلم بن عوسجه و مسجد، حبيب و قرآن

حجاج آن سال

عمرسعد

16. المأمور معذور يا...

حر

وليد، حاكم مدينه

ابن زبير و سوء استفاده از حرمت مكه، بنياميه و هجوم شريعت و بدعت ها، عمرسعد و نماز جماعت مجزاي شمر

17. جامعه باطل محور و علما

بريربن خضير

علماي كوفه/ عبدالله بن عباس

شريح قاضي

18. رقابت و سرعت

يزيد بن ثبيط بصري

عمره انصاري

مسروق بن وائل/ عمرو بن حجاج

ص: 127

19. زنان

ماريه سعديه

نوار همسر خولي/ زني از بنيسعد در لشكر باطل

دختر عمار/ همسر ابن زياد

20. زنان در نقش همسران

همسر عبدالله بن عمير كلبي

شقيق/ عبدالله عمر

21. دانش

زهير

فرزدق

شريح قاضي

22. جريان سازي اجتماعي يا دنباله رو

حبيب بن مظاهر

سليمان بن صرد

عبدالله عمر

23. خيالپردازي يا واقعگرايي

مسلم بن عوسجه

مردي از بنيشيبان

عمارة ابن ابي معيط

24. نشانه ها و آمادگي ها

انس بن مالك اسدي

ضحاك بن قيس مشرقي

عمر سعد

25. با حق تا كجا

سعيد بن عبدالله

عقبة بن سمعان

شمر

26. ابعاد حق باوري

انس بن مالك (1)

برير(2)

حبيب (3)

27. فرهنگ سازي

جابر بن عبدالله انصاري

ابن حر جعفي

عمر سعد

28. عبرتها

حسن مثني

ابن حر جعفي

مسروق وائل

29. معني زرنگي

حبيب

مرد شيباني

واليان اموي (سعيد بن عاص و مروان و...).

30. ترديد دروني و نوع تعامل با آن

ابو الشعثاء

ابن عمر/ علماي كوفه

اشراف كوفه

31. مواجهه با ظلم و فساد و انحراف

حجربن عدي/ ميثم تمار و...

سليمان بن صرد (خنثي)

رضايت به آمدن ابن زياد و تأمين دنياي آنها

ص: 128

32. مراتب انتظار

حبيب (پويا)

تمايل توابين به پنهان شدن در خانهها

شبث ربعي

33. محور و معيار رضايت

اصحاب امام در شب عاشورا و راضي به رضايت امام

تمايل علماي حجاز و عراق به جدايي از دو طرف حق و باطل

34. مدل هاي تربيتي

يزيد بن ثبيط و فرزندانش

ابن عباس و فرزندانش

اشعث و فرزندانش

35. دعوت از سوي حق

عمرو بن خالد صيداوي

طرماح

اشراف بصره

ب) طرح تلويزيوني: شخصيتشناسي صحابه بر اساس پيش گويي هاي نبوي

ب) طرح تلويزيوني: شخصيتشناسي صحابه بر اساس پيش گويي هاي نبوي

1. موضوع كلي: معارف اسلامي

2. رويكرد: ارشادي _ تبليغي

3. زمان پخش: آزاد (با اولويت دهه محرم يا دهه صفر)

4. تعداد: حداقل 13 تا 26 قسمت

5. قالب: تركيبي (تله فيلم نمايشي/ داستاني 15 تا 20 دقيقه اي + كارشناسي 20 تا 30 دقيقه اي تاريخي و تحليلي و تبييني معاصر + ميان برنامه هاي گرافيكي)

6. مخاطب: تمام سطوح

7. ضرورت طرح

زندگي انساني آكنده از لحظه هاي حساس دو راهي هاي حق و باطل است و گه گاه اين لحظه ها از جهت تاريخي چنان اهميت مي يابند كه نوع واكنش تك تك افراد به ويژه خواص مي تواند در سرنوشت تاريخ اثرگذار باشد. از اين رو، يكي از مهمترين رسالت ها و وظايف تاريخي انبيا و اوليا به عنوان تنها افراد آگاه از علوم غيبي، اطلاع رساني مناسب پيشين به جامعه ديني است تا در لحظه بحران، خطر ريزش ها يا يا ترديد ها و بي اعتنايي ها كمتر شود.

ص: 129

به مصداق آيه آغازين سوره بقره «يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ»، يكي از مهمترين وظايف ايماني مسلمانان، ايمان آوردن به آموزه ها و پيشگويي هاي غيبي قطعي و مسلم پيامبر و معصومين است.

دامنه اين پيش گويي ها از همان دوره هاي آغاز رسالت تا سراسر لحظات و مقاطع حساس تاريخ آينده تا دوران آخرالزمان و ظهور را شامل مي شود. البته دامنه پوشش اين اخبار غيبي نسبت به قرن اول هجري به جهت حساسيت اين دوران و همچنين مبنا بودن رويداد هاي اين دوران براي سراسر تاريخ آينده داراي فراواني و گستردگي بيشتر است. رويداد هايي همانند سقيفه و غصب خلافت، انحرافات خلفا، خلافت ظاهري اميرمؤمنان و بحران ها و فتنه هاي هم زمان با آن و حادثه خون بار كربلا همگي مبناي تفرقه افكني ها در جهان اسلام بوده است.

بديهي است اينك كه كشور اسلامي ما در مقطع حساس تاريخي و گذر از فتنه هاي پياپي است، مطالعه تاريخي و تحليلي شخصيت ها و رويدادها از سه منظر داستاني و فيلمنامه اي سفيد، سياه، خاكستري در رويداد هاي صدر اسلام با وجود هشدار هاي پيشيني نبوي ميتواند در شرايط كنوني موجب بصيرتافزايي در جامعه شود. همچنين جامعه با مشاهده رويدادهاي عبرتآموز صدر اسلام با وجود هشدارهاي نبوي متوجه ميگردد مسئله ريزش ها و رويش ها، واقعيتي پيوسته در طول تاريخ حق و باطل بوده است و از ريزش ها دچار وحشت و تزلزل نگردد.

8. اهداف

_ مطالعه تحليلي ريزش ها و رويش ها بر اساس آموزه هاي آيندهنگر نبوي در پيش گويي هاي غيبي آن حضرت؛

_ اصلاح و تعميقبخشي به نگاه ها و تحليل هاي سطحي، احساسي و عرفي جامعه نسبت به فتنه ها و بحران هاي جامعه ديني؛

_ بررسي مقايسه اي و عبرتآموز و بصيرتافزا ميان فتنه هاي حق و باطل كنوني جامعه و فتنه هاي صدر اسلام؛

_ ارائه و تعميق طرح اسلامي معيار و ملاك بودن اصل حق به جاي شخصيتمحور بودن در فتنه.

ص: 130

9. تشريح يك قسمت

اين برنامه از دو بخش مهم تشكيل مي شود.

در اولين بخش، پس از مقدمه و توضيح ابتدايي كارشناس مجري، داستان نمايشي پخش مي شود. آن گاه در ميزگردي با حضور يك يا دو كارشناس، ابعاد كارشناسي موضوع از منظر تاريخي، روان شناختي و جامعهشناختي آن به بحث گذاشته مي شود. در اين ميزگرد، عده اي از جوانان دانشجو را كه ترجيحاً از دانشجويان رشته هاي تاريخ، جامعه شناسي، روان شناسي، تعليم و تربيت باشند، مي توان به استوديو آورد تا در برنامه مشاركت فعال داشته باشند و در كنار كارشناس ها پرسش ها يا ديدگاه هاي خود را طرح كنند.

(حداقل قالب پيشنهادي براي اين طرح، تله فيلم يا تله تئاتر تلويزيوني يا مستند تركيبي يا داستاني است)

در اين برنامه براي تنوع مي توان از وله هاي زير هم استفاده كرد:

_ احاديث و سخنان پيامبر در مورد پيش گويي ها؛

_ فراز هايي از زيارات معصومين با رويكرد تربيتي ناظر به پيش گويي ها و هشدار ها و آسيب شناسي آينده؛

_ روايات نبوي و اهل بيت درباره نقش شخصيتها و خواص در رويدادهاي مهم تاريخي و اجتماعي و تمجيدها يا شكوه هاي ايشان از آن شخصيتها؛

_ استفاده از تصاوير آرشيوي فيلم هاي تاريخي؛

_ شخصيت ها در آيينه متون و منابع اسلامي و غير اسلامي از منظر قضاوت تاريخ.

يادآوري

در اين طرح براي تسهيل در الگوبرداري و همذاتپنداري بينندگان، از پيش گويي هاي نبوي در مورد شخص و شخصيت اهل بيت و معصومين خودداري شده است و صرفاً پيش گويي ها در مورد شخصيت هاي غير معصوم آمده است. البته در مورد پيش گويي هاي اهل بيت هم از منظر افراد معمولي مرتبط مي توان به روايت گري پرداخت.

ص: 131

10. نمونه برخي موضوعات بحث

اسامي صحابه مورد پيشبيني

موضوع پيش بيني

زمان رويداد

رويكرد شخصيتي صحابي در زمان حادثه

واكنش رفتاري صحابي

ابوذر

آزار و تبعيد به دست خليفه سوم

رحلت غريبانه

سال 30 ه .ق در

خلافت عثمان

مثبت و بر حق

قيام در برابر باطل تا مرز شهادت

سلمان

رويداد فتح ايران (و امارت مدائن)،

رويداد سقيفه و غصب خلافت

در خلافت عمر و عثمان

هنگام رحلت پيامبر

مثبت و بر حق

پايهگذاري شيعه ايراني و ياوري اهل بيت

عمار

شهادت در صفين به دست گروه ستمكار

سال 36 ه .ق در صفين

مثبت و بر حق

ياريرساني اميرمؤمنان

انس بن مالك

رخداد شهادت سيدالشهدا در كربلا

سال 61 ه .ق

مثبت و بر حق

از شهداي كربلا

ام سلمه

آگاهي از بيشتر رويداد هاي پس از پيامبر به ويژه جمل و كربلا

مثبت و بر حق

اتمام حجت بر باطل و حمايت از حق

عايشه

برپايي فتنه جمل

سال 35 ه .ق

منفي و مورد سرزنش

رهبر ناكثين

حذيفة اليمان

معرفي منافقين و عهدنامه شوم آنها در مكه

مثبت و بر حق

ترك كردن تشييع جنازه و نماز آنها پس از مرگشان

ص: 132

جابر بن عبدالله

(حادثه كربلا و زيارت اربعين، )

ديدار و سلام رساني به امام باقر عليه السلام

سال 61 ه .ق در زمان امامت امام سجاد عليه السلام

مثبت و بر حق

ايفاي مأموريتهاي تاريخي

زبير بن عوام

رويداد جنگ جمل

سال 35 ه .ق

منفي و سياه

سياه بازي اوليه و مرگ در ترديد و سرگرداني

ذوالثديه خارجي

ايجاد فتنه خوارج

منفي و سياه

از سران خوارج

عمرو بن حمق خزاعي

شهادت در زمان معاويه در راه حق

سال 51 ه .ق

مثبت و بر حق

ايستادگي در برابر معاويه و پذيرش شهادت

حجر بن عدي

شهادت در زمان معاويه در راه حق

مثبت و بر حق

ايستادگي در برابر معاويه و پذيرش شهادت همراه يارانش

اويس قرني

سلامت ايماني و ثبات قدم او در زمان فتنه و شهادت در صفين

سال 36 ه .ق

مثبت و بر حق

شهادت در صفين

معاويه و بني اميه

غصب خلافت و تبديل آن به سلطنت

سال 40 ه .ق

منفي و سياه

پايهگذاري خلافت اموي

زيد بن ارقم

مالك بن انس

در مورد اطلاع رساني پيوسته درباره غدير و هشدار درباره كتمان آن

در دوران خلافت خلفا به ويژه در آغاز خلافت امام علي عليه السلام

خاكستري و خنثي

خاكستري و خنثي

سكوت و بي اعتنايي در فتنه ها و اجابت نكردن درخواست ياري اميرمؤمنان علي و شهادت ندادن بر حقانيت امام

ص: 133

زيد بن صوحان تابعي

جندب بن جنادة

شهادت او در راه حق

اعتراض او به بساط سحر وليد فاسق در مسجد كوفه

سال 36 ه .ق

مثبت و بر حق

مثبت و بر حق

از شهداي مهم و معروف جمل

به قتل رساندن ساحر وليد در مسجد كوفه

گاه شمار رويدادهاي عاشورا و اسارت و واكنش صحابه

لطفاً براي مشاهده نمودار به فايل پي دي اف مراجعه كنيد

لطفاً براي مشاهده نمودار به فايل پي دي اف مراجعه كنيد

ص: 134

مسئوليت بخشي پيامبر به صحابه (سفيد در مورد رويدادهاي آينده جهان اسلام)

دوره تاريخي

صحابي

مسئوليت

سقيفه و 25 سال خلافت

سلمان/ حذيفه

نيرو سازي غيرمستقيم براي آينده خلافت اميرمؤمنان علي

علي خلافت اميرمؤمنان

عمار

نشانه حقانيت امام در برابر صحابه فتنه گر

عاشورا

انس بن مالك اسدي

احياگر پيام پيامبر براي عاشورا و انجام آن

پس از عاشورا

جابر بن عبدالله انصاري

پايه گذاري فرهنگ زيارت

صحابه راستين و مراتب انتظار حماسه (موعود) حسيني

لطفاً براي مشاهده نمودار به فايل پي دي اف مراجعه كنيد

6. ايده هاي ناظر به مديريت عاشورايي

اشاره

6. ايده هاي ناظر به مديريت عاشورايي

بحث مديريت عاشورايي يكي از موضوعاتي است كه ظرفيت بسياري براي ايده يابي و برنامه سازي دارد. ظهور اوليه كلمه «مديريت» در مورد نهاد ها و سازمانهاست، ولي در حقيقت، هر زندگي خرد و كلاني داراي نوعي و مراتبي از مديريت است. اصولاً مشكل بسياري از زندگي ها، نبود يا ضعف در مديريت استعدادها و امكانات و فرصتهاست.

ص: 135

از اين رو، اين بحث را با رويكرد اقشار گوناگون اجتماعي و ناظر به مشكلات و آسيب هاي موجود مي توان در قالب برنامهسازي هاي متنوع عاشورايي بررسي كرد. در اين اثر، ابتدا در قالب يك طرح كلي به اين موضوع پرداخته مي شود. طرحي كه بخش هايي از آن در بخش گاه شمار ايده اي ارائه شده بود.

آن گاه در قالب يك طرح/ پژوهش رسانه اي (كه در بخش سوم ارائه مي شود)، پيشنهاد برنامه اي نسبتاً كاملي تقديم مي گردد.

_ طرح: سيره مديريتي سيدالشهدا عليه السلام در پيشبرد قيام عاشورا:

طرح برنامه تلويزيوني

طرح برنامه تلويزيوني

1. موضوع كلي: معارف اسلامي/ تاريخي مناسبتي (ويژه محرم)

2. رويكرد: ارشادي _ تبليغي

3. تعداد: 13 تا 26 قسمت (به ويژه در دهه و ماه محرم و صفر)

4. مخاطب: تمام سطوح

5. شرح طرح

لحظه لحظه زندگي هر انساني، خالي از نوعي اداره و تدبير نيست؛ چه در حوزه فردي و شخصي و چه در حوزه خانواده و چه در كلان ترين سيستم هاي اداري و مديريتي. براي روش اداره و تدبير، علوم و مباحث فراواني مطرح است، ولي دو روش كلي بيشتر وجود ندارد: روش مبتني بر حق با هدف دستيابي به سعادت و كمال انساني در تمام حوزه ها؛ روش غير حق كه هدف آن صرفاً نگاه دنيوي و منافع مادي است.

مسلّم است كه راه و روش هر يك ناظر به اهداف و ديدگاه، متفاوت خواهد بود.

با اين نگاه، آشنايي و فراگيري مباني، اصول، روش ها و اخلاق مديريتي مبتني بر حق و با هدف سعادتمندي انسان جزو ضروريات زندگي هر انساني است كه متأسفانه در سطح جامعه به آن كمتر توجه شده و مي شود. همين امر زمينهساز بحران ها و آسيب هاي فراوان و گوناگون در زندگي هاي امروزي شده است.

عاشورا و قيام سيدالشهدا عليه السلام ، صحنه شفافترين درگيري حق و باطل است و در اين درگيري، تمام لايه هاي انساني، اجتماعي و ديني به رويارويي كشيده شده اند. به همين دليل، آكنده از آموزه هاي مديريتي و دستورهاي اخلاقي در اين زمينه است.

ص: 136

باز شناسي اين آموزه ها در دهه محرم مي تواند ارزندهترين تلاش رسانه براي فضا سازي در راستاي تبيين زندگي ديني و معرفي الگوي صحيح براي آن باشد.

از اين رو، اين برنامه هماهنگ با سير و مراحل قيام سيدالشهدا از آغاز تا انجام به استخراج و تبيين و تحليل اصول و سيره مديريتي امام مي پردازد تا از كلاس عاشورا پلي به زندگي هاي انتظار گونه اي بزند كه زمينهساز ظهور باشد.

رخداد عاشورا ابعاد زميني و ماورايي گوناگوني دارد كه آن را به ويژه از منظر فلسفه تاريخ بايد بررسي و تحليل كرد. كاركرد عاشورا در نگاه كلي به جريان حق و باطل از هبوط آدم تا ظهور، كاركرد و نقش عاشورا از منظر به چالش كشيدن ابليس در تقابل تاريخي اش با جبهه حق و نزديك بودن دست يابي ابليس به پيروزي در صورت رخ ندادن قيام عاشورا و آغاز خلافت يزيد، كاركرد و نقش عاشورا در عالم فرشتگان و طبقات گوناگون آنها به ويژه آنها كه مأمور به رخداد عاشورا بوده و هستند، نقش عاشورا در هدايت هاي باطني افراد گوناگون و سير تحول شخصيت و معرفت آنها يا نقش عاشورا در سرنوشت برزخي افراد مواردي هستند كه از منظر هريك مي توان به تحليل ابعاد مديريتي و تربيتي آنها پرداخت. در اين مجال، به دليل محدود بودن مباحث و ضرورت كاربردي شدن آن براي افراد جامعه كنوني صرفاً به بعد زميني و انساني قيام حضرت در طول مسير مي پردازيم.

6. اهداف وضرورت ها

_ تبديل نگاه هاي سطحي، احساسي و عرفي به عاشورا به نگاه هايي تحليلي و معرفتي؛

_ بررسي مقايسه اي دو مدل مديريت حق و باطل روش هاي آنها در قيام عاشورا؛

_ معرفي عاشورا به عنوان الگوي براي مديريت زندگي حق محور؛

_ معرفي اخلاق مديريتي ديني در مديريت منابع انساني به عنوان مهم ترين بخش مديريت جامعه حق.

7.تشريح يك قسمت

اين برنامه از دو بخش مهم تشكيل شده است. اولين بخش، مسير راه سرخ امام حسين عليه السلام است كه از مدينه تا مكه و از مكه تا كربلا امتداد مي يابد. اين مسير بر حسب

ص: 137

تعداد قسمت هاي مصوب براي اين برنامه تقسيم بندي خواهد شد. آن گاه با تهيه يك نقشه سياسي _ نظامي بزرگ در استوديو، كارشناس در برنامه زنده ابتدا هر قسمت از مراحل قيام را به صورت تفصيلي به همراه برخي نقل هاي اختلافي يا حدس ها و گمان ها تبيين مي كند (اين بخش را به صورت نريشن و كپشن هم مي توان اجرا كرد).

آن گاه در ميزگردي با حضور يك يا دو كارشناس، ابعاد مديريتي آن به بحث گذاشته مي شود. در اين ميزگرد عده اي از جوانان دانشجو را كه ترجيحاً از دانشجويان رشته هاي مديريت، جامعهشناسي، روان شناسي و تعليم و تربيت باشند، مي توان به استوديو آورد تا در برنامه مشاركت فعال داشته باشند و در كنار كارشناس ها به طرح پرسش ها يا ديدگاه هاي خود بپردازند.

براي تنوع در اين برنامه مي توان از وله هاي متعددي با عناوين زير استفاده كرد:

1. احاديث و سخنان امام عليه السلام با رويكرد تربيتي يا مديريتي؛

2. فراز هايي از زيارات امام عليه السلام با رويكرد تربيتي يا مديريتي؛

3. روايات نبوي و اهل بيت درباره نقش و آثار تربيتي و مديريتي قيام عاشورا؛

4. كتاب شناسي عاشورايي در زمينه موضوعها؛

5. نگاه به نقش عاشورا در فلسفه تاريخ بشري از هبوط آدم تا ظهور؛

6. استفاده از تصاوير آرشيوي اماكن و مسير قيام.

با اين نگاه، خلاصه يك برنامه مثلاً قسمت سوم چنين است:

الف) در زمينه تصاويري از نقشه عربستان با محوريت مدينه و مكه، و راههاي مواصلاتي مدينه به مكه، توضيحات مربوط به اين قسمت و مدت زمان راهسپاري كاروان امام در اين مسير در سال 60 هجري قمري بيان مي شود. امام پس از خروج از مدينه چند راه پيش رو داشت (مكه/ كوفه/ بصره/ يمن/ ...)، ولي مكه را انتخاب مي كند و سوم شعبان وارد آن شهر مي شود.

مكه در سال 60 ه .ق از نظر اجتماعي، سياسي و فكري ويژگي هاي خاصي دارد و والي آن، سعيد بن عاص اموي است.

ب) پس از ارائه مباحث جغرافيايي شناخت مسير حركت امام عليه السلام از مدينه تا مكه و ارائه اطلاعات تاريخي و تحليلي موجود درباره اين مرحله از قيام، گفتوگو در ميزگرد از اين پرسش ها آغاز ميشود:

ص: 138

_ امام حسين عليه السلام پس از ترك مدينه چرا مكه را انتخاب كرد؟

_ چرا مكه بعد از هجرت پيامبر دوباره كانون توجه اهل بيت شده؟

_ به فرموده امام سجاد عليه السلام ، در آن سالها در حجاز و به ويژه مكه، اهل بيت حتي 20 ياور نداشتند. با اين حال، چرا امام، مكه را انتخاب مي كند؟

_ امتياز هاي انتخاب مكه از نگاه سياسي اجتماعي ظاهري چه بوده؟

_ در نگاه كلان (فلسفه تاريخي) چرا امام حسين عليه السلام بايد به مكه مي رفت؟

8. نمونه برخي عناوين و موضوعات بحث

رويداد

محورها بر اساس چرايي و چگونگي

مواجهه امام با والي مدينه

اصل پيشبيني و آمادگي/ گذاشتن دشمن در برزخ بلاتكليفي/ مديريت بحران و هجوم دشمن

خروج از مدينه (شبانه و سريع)

تاكتيك غافل گير كننده/ سرعت عمل/ حفاظت اطلاعات

حركت به سوي مكه (حرم امن)

انتخاب احسن/ محيط شناسي/ شكستن يكدهه سانسور خبري/ بهرهوري زماني و مكاني/ كنترل رفتار دشمن و زمينگيركردن او

مأموريت حضرت مسلم (به سوي كوفه)

امتحان صلاحيت كوفه/ آزمون برونافكني مدعيان مديريت زمينهسازي

غلامان امام

تربيت تنها نيروهاي انساني در اختيار و تفويض مسئوليت/ ايجاد حس اهميت و مفيد بودن/ الگو و راهبرد انساني/ استفاده از ظرفيت هاي قابل استفاده و... .

مدت حضور در مكه و زمان خروج

مديريت زمان/ مانور سياسي/ ايجاد عمليات نوراني/ مديريت توالي حوادث/ استراتژي حساس سازي تاريخي/ ... .

ناصحان و مخالفان خروج و تنوع پاسخ هاي امام

مديريت پيام و محتوا/ نيرومندي انگيزه و اراده در برابر فشارهاي رواني/ روان شناسي مخالفان و منتقدان

ص: 139

همراهي جوانان بني هاشم و اهل بيت

تربيت نيروي انساني و كادر ويژه/ معرفي الگوي تربيت خاص ديني/ مهمترين الگو و روش براي همانندسازي/ همراهي خاندانش با مردم و خاندان آنها درمناطق هدف در تمام حالات/ حس تعلق و همراهي

اجازه دهي امام به ريزش ها در طول مسير

حق تعيين سرنوشت/ دفع نيروهاي غيرهمگون و ناهماهنگ/ هماهنگ سازي منابع انساني در مسير هدف متعالي/ آزادي دهي به نيروها و نبود اجبار و اكراه/ فهمپذيري شرايط مقابل/ پالايش منابع انساني

تلاش ويژه امام به جذب برخي افراد

توجه به استعداد ها و ظرفيت ها/ پيشبيني نيازها و توانمندي ها/ درك اثرگذاري او بر جريان هاي اجتماعي/ تبليغات يادآوري

خبر شهادت حضرت مسلم در جمع ياران

سهيم كردن همه كس در اطلاعات/ ايجاد حس تعلق آگاهانه/ تقويت همكاري فعالانه ومديريت اعتماد/ مديريت بحران هاي اطلاعاتي/ نفي اثرگذاري رويدادها در طراحي كلان و هدف تعيين شده/ انفعالناپذيري از رويدادها

ديدارها در ميان راه با مردم

ارتباط شفاهي و مؤثر/ شخصيتبخشي به افراد/ جاذبه هاي رهبر/ تلاش براي ايجاد خاطره ذهني ماندگار

مديريت زمان/ مديريت عمليات/ پيشبيني فرصت ها و چالش ها/ پيشبيني هاي احتياطي/ مديريت خطرهاي احتمالي/ مديريت مسير به سوي هدف

نكته پاياني

نكته پاياني

بحث اصول و سيره مديريتي در كلاس و خيمه عاشورا را در سادهترين وجه از منظر قالب مي توان در قالب يك سري بحث هاي كارشناسي ميزگردي با وجود جوانان يا بدون آنها، همراه با نريشن هاي تخصصي و تحليل در آغاز و ميانه هاي برنامه طراحي كرد.

الگو هاي نمايشي هم مي توان براي اين مجموعه طراحي كرد كه دو نمونه آن به شرح زير است:

ص: 140

1. مجموعه اي تركيبي از نمايش و ميزگرد يا نمايش مستقل در قالب سياه، سفيد و خاكستري بدين گونه كه با قرار دادن يك راوي و طرح موضوع و موقعيت واحد سعي شود در قالب شخصيت هاي تاريخ عاشورايي، روش هاي حل مسئله يا طراحي و برنامه ريزي حق و باطل به صورت تطبيقي به تصوير كشيده شود. قالب تله تئاتر هاي تلويزيوني نمادين كه جنبه و لوكيشن تاريخي آن كم رنگ باشد و شخصيت ها در برزخي بين گذشته و حال باشند، بيشتر و بهتر براي بيننده كنوني قابل بهرهبرداري است. اين طرح ميتواند بر اساس ساختار و شخصيت ها در يك اداره يا در يك مجموعه آموزشي و يا نظامي برنامه ريزي و توليد گردد.

در اين روش، به عنوان نمونه در يك جلسه مي توان روش هاي جذب و هدايت مردم را به سوي هدفي خاص را از منظر روش سيدالشهدا عليه السلام و روش ابن زياد در ضمن حادثه عاشورا به تصوير و نمايش كشيد و آن گاه پاي بحث كارشناسي نشست.

2. در روش دوم نمايشي مي توان يك يا گروهي از زوج هاي جوان را در آغاز زندگي مشترك به تصوير كشيد كه در تلاش براي انتخاب الگوي زندگي ديني و معنوي در كلاس عاشورا هستند. در هر برنامه با قرار گرفتن در يك موقعيت از زندگي براي تدبير و حل مسئله يا مديريت آن به جستوجوي راه ها و روش هاي پيش رو بر مي آيند و در نهايت، با راه و روش درست آن در كلاس درس عاشورا آشنا مي شوند.

7. ايده سياسي روزآمد

اشاره

7. ايده سياسي روزآمد

زير فصل ها

بيداري اسلامي، عاشورا و مهدويت

بيداري اسلامي، عاشورا و مهدويت

بيداري اسلامي، عاشورا و مهدويت

پيش درآمد

در قرن بيستم ميلادي، در اوج انحطاط كشورهاي اسلامي، بر اثر تهاجم فرهنگي غرب و تبليغات آنها به جاي انديشه اسلامي، انديشه ناسيوناليستي و ملي گرايي (مانند عربي، تركي، ايراني و...) بر جهان اسلام حاكم شد. در ايران با وجود سرمايه گذاري هاي فراوان تمدن مهاجم غرب، به دليل قوت و استحكام فرهنگ شيعه، خيزش مردم مسلمان به رهبري بزرگ مردي از حوزه انديشه و مكتب ديني اسلام آغاز شد و پس از مجاهدت هاي فراوان به پيروزي رسيد.

ص: 141

پيروزي مسلمانان در ايران با گرايش ها و شعارهاي انقلابي، شوكي بزرگ در جهان اسلام بود؛ چون در آن زمان اكثريت مسلمانان دچار ركود و رخوت شده بودند. تلاش هاي مشترك غربي ها و ناسيوناليست هاي سكولار در كنار همراهي انديشه هاي سنتي در اسلام غيرشيعي كه با هر گونه حركت انقلابي و قيام مردمي و جريان هاي ظلم ستيز مخالفت مي كرد، باعث شد استعمارگران با گذر دادن جهان اسلام از دوران شوك و هيجان هاي اجتماعي، سرانجام موفق به سركوبي و مهار مسلمان هوشيار شده به واسطه انقلاب اسلامي شوند.

جريان كلي و كلان باطل در آن سال ها در برابر پويايي انديشه انقلابي و حماسي تشيع و اسلام ناب، با بزرگ نمايي درگيري مجاهدان افغان با شوروي سابق (به جاي تمركز به درگيري تاريخي مسلمانان با صهيونيست ها در فلسطين اشغالي) سعي در جهت دهي عطش و هيجان هاي تحريك شده مسلمان به آن سو كرد.

بازتاب نهايي اين فرآيند (پس از سقوط شوروي و رها شدن اين سيل گسترده مبارزان از سوي حاميان خود)، ايجاد دو جريان موازي القاعده (در جهان اسلام) و طالبان (در افغانستان، همسايه شرقي ايران) بود. ارباب قدرت اين جريان ها را ابتدا به طور غيرمستقيم آزاد گذاشتند تا بازتاب قدرت گيري و خشونت گرايي و ايجاد موج تروريسم اسلامي به دست آنها در جهان به ويژه در جهان غرب به تخريب چهره اسلام و گسترش اسلام هراسي بينجامد.

بدينگونه بود كه در آغاز هزاره سوم ميلادي نزديك بود مسلمانان در ميان ناكامي همه تجربه هاي اسلام غيرشيعي و فاصله هاي ايجاد شده بين آنها و اسلام اهل بيتي، دوباره باور كنند. كه در كشورهاي آكنده از ستم ناچار به تحمل ستم ها هستند و اسلام و هيچ انديشه اي ديگر ياري گرشان نخواهد بود.

در اين زمان كه جهان سلطه پس از حضور در عراق و افغانستان گمان مي كرد آماده آغاز كارزار نهايي با اسلام انقلابي _ اهل بيتي است، ناگهان ناكامي آنها در مواجهه با حزب الله و حماس، دوباره موجي از هيجان خفته را در جهان اسلام ايجاد كرد. اين هيجان خفته (برخلاف هيجان هاي هم زمان با پيروزي انقلاب كه بيشتر حزبي بود)، در بطن جامعه و در ميان خيل گسترده جوانان مسلمان به تدريج ايجاد شد و هر روز به هر بهانه اي رو به فزوني مي رفت. اين جوانان برخلاف گروه هاي ميان سال كه تحت تأثير اسلام سنتي رايج، به

ص: 142

ظلم و سكوت راضي شده بودند، تحت تأثير تحصيلات و رشد انديشه اي اجمالي كه داشتند، تا حدودي از سيطره اسلام سنتي آزاد شده بودند. كاسه صبرشان هم لبريز شده بود و تجربه اسلام انقلابي (نه اسلام القاعده اي كه با تروريسم همراه است) را هم ديده بودند. اين بود كه در آغاز به دليل اختناق شديد حاكم، دست به دامان فضاي مبارز اتي مجازي شدند (همانند زمان هاي قبل از انقلاب كه نوار كاست يا اعلاميه هاي شبانه جايگاه ويژه اي داشت). آن گاه كه احساس قدرت گيري كردند، ناگهان به خيابان ها ريختند و با مقاومت در برابر هجوم هاي نظامي/ رسانه اي، سرانجام خالق نهضت بيداري در جهان اسلام شدند.

شناس نامه بيداري اسلامي

ابعاد و شاخصها

نمودها و رويكردها

جغرافيا

جغرافياي عرب مسلمان، مركب از كشورهاي گوناگون عقب مانده يا نفتي كه اگرچه سرانه درآمد آنها هم بالا باشد، از جهت نظام سياسي، اجتماعي و فرهنگي داراي جوامعي ايستا و بي تحرك و خفقان است. نظام سياسي آنها هم سلطنتي يا دمكراسي سلطنت زا است و از جهت شكل دهي جامعه اي پويا و بانشاط و نظام تمدني سازي كه در دنيا عرض اندام كند، فقيرند.

انديشه

دين حاكم در اين كشورها اسلام سنتي و با قرائت سنتي افراطي است كه بر اساس آن، اصل امنيت در برابر اصل عدالت قرار مي گيرد. تنزل اصل اطاعت مطلق از خليفه عادل به لزوم اطاعت از هر حاكمي هر چند فاسق و ظالم باعث ركود و رخوت مذهبي در جامعه شده است.

جوانان اين جامعه ها با تركيب كسب تحصيلات جديد و مشاهده اسلام انقلابي به ساختارشكني در اين انديشه پرداختند.

نيروي اجتماعي و منابع انساني

جوانان مسلمان اين جوامع كه در اوج هيجان و نشاط بودند، با مشاهده عقب ماندگي و ركود داخلي خود در برابر نشاط ديگر

ص: 143

بخش هاي جغرافيايي جهان اسلام ديگر نمي توانستند سكوت و سكون را تحمل كنند.

واكنش نهادهاي ديني سنتي و احزاب اسلامي

نهاد ها و حوزه هاي سنتي ديني به ويژه سلفي تا آخرين لحظه يا منزوي بودند يا با صدور فتواها طالب آرامش شدند و برخي از آنها در دقايق آخر همراهي نسبي خود را اعلام كردند يا تبريك گفتند. حتي پس از پيروزي هم تمايلي براي خروج از فضاي بسته و سنتي خود نشان ندادند. در مقابل، احزاب اسلامي كه ابتدا مرده بودند، با آشكار شدن نشانه هاي پيروزي به سرعت به ميدان آمدند و سعي در خوشه چيني كردند. به ويژه پس از آنكه در رسانه ها، اخباري از مذاكرات آشكار و پنهان آنها با غربي ها درز كرد، معلوم شد، احتمال مي رود آنها پياده نظام ارباب سلطه در دوره جديد باشند.

ريشه ها

ستم و تبعيض هاي اقتصادي و اجتماعي، عقب ماندگي هاي تكنولوژيك، ركود سياسي و اجتماعي، همراهي ارباب سلطه در اين كشورها با نظام سلطه جهاني به جاي اسلام انقلابي.

بازتاب ها

_ گسترش سريع اين جريان به سراسر جهان عرب مسلمان و تبديل شدن آن به اپيدمي ثابت اجتماعي در سراسر جهان اسلام كه برگشتناپذير است.

_ انتقال ارزش ها ي فكري و شيوه هاي مبارزه اجتماعي آن به سرعت به جهان غرب و تبديل آن در جهان غرب به خيزش جهاني و جنبش وال استريت (آن هم در متن امريكا و غرب اروپا كه پايگاه تمدن بشري معاصر است).

مهدويت و بيداري اسلامي؛ فرصت ها، رهيافت ها و تهديدها

بيداري اسلامي در جوامع عرب مسلمان رخ داد. اسلام در اين جغرافيا مبتني بر انديشه اهل سنت و بلكه كانون اهل سنت است. در انديشه اهل سنت، تعريف خاتميت به معني انقطاع هرگونه رابطه آسماني و كفايت كتاب و رها شدن مسلمانان به حال خود باعث عرفي شدن نظام سياسي پس از خاتميت شد.

ص: 144

در اين مكتب، خلافت و صحابه متصل به پيامبر در برابر امامت شيعي هويت كليدي دارد و اين دو داراي فعليت سياسي _ اجتماعي كامل هستند. از اين رو، نقطه اوج تاريخ در انديشه اهل سنت، زمان پيامبر و دو قرن پس از آن است. (خير القرون قرني ثم قرن الذي يليه...).

بنابراين، در اين انديشه، روايات مهدويت وجود دارد، ولي ناظر به اهميت بخشي به خلفا و صحابه از يك سو و ضرورت حفظ خلافت هاي تاريخي از سوي ديگر است كه به تدريج، سبب شد سلفي گرايي فلسفه هويتي اسلام سني شود. چكيده اين نظريه اين بود كه از منظر فلسفه تاريخ، نقطه اوج تاريخ، نه در پايان تاريخ، بلكه در زمان پيامبر (و نه منحصر به پيامبر بلكه هم پيامبر و هم) خلفاست.

در اين انديشه براي اينكه مهدويت با توجه به ظرفيت هاي نيرومندش به نظريه اي سياسي _ اجتماعي و حتي انديشه اي قوي و پويا در جامعه تبديل نشود و مولد حركت هاي اعتراضي نباشد؛ مهدويت در محدوده روايات متوقف مي گردد. پس در انديشه كلامي يا فقهي وارد نمي شود و مقام مهدي و نظريه مهدويت هم در حد خلفاي پيامبر، بلكه پايين تر از آنها تنزل مي يابد. (چون از نظر آنها افضل الناس پس از پيامبر، خلفاي اربعه و سپس عشره مبشره هستند).

از اين منظر، اگر چه روايات فراوان نبوي در مكتب اهل سنت وجود دارد، اما سلفي گرايي به معني گذشته گرايي جاي گزين مهدويت گرايي (آينده گرايي و انتظار) مي شود تا جامعه اسلامي باور كند وضع موجود كه امتداد تاريخ اسلام است، همواره بهترين وضع است و مسلمانان بايد به وضع موجود راضي باشند.

در سير تاريخ سياسي و اجتماعي جهان اسلام، نظريه سياسي اهل سنت به تدريج در قالب سه خلافت مهم و تاريخي به سوي انحطاط و عقب نشيني مي رود و از تمام شرط و شروط هاي كلامي و ديني عقب مي نشيند. تا آن گاه كه سقوط نهايي خلافت عثماني، ناكارآمدي نظريه خلافت غيرمعصوم را براي هميشه نشان مي دهد.

سير و دوره هاي خلافت هاي تاريخي اهل سنت چنين است: اموي (100 سال)، عباسيان (500 سال)، فترت دوره مغول و پس از آن (200 سال با رويكرد خلافت مماليك در مصر) و خلافت عثماني (500 سال).

ص: 145

پس از سقوط خلافت براي جهان اسلام، از نظر جريان سازي ديني، در اوج تفكر سلفي گرايي، جريان و مكتب وهابيت سر بر مي آورد. كاركرد اين فرقه كه ساخته و پرداخته استعمارگران است، تلاش براي تعميق آشفتگي و تحجر فكري و اجتماعي جهان اسلام است. در اين شرايط، اكثريت مسلمانان در قرن بيستم ميلادي، ناسيوناليسم يا غرب گرايي را تنها راه حل مي ديدند. اين وضعيت باعث نزديكي بيش از حدّ جهان اسلام به شرايط آخرالزماني شده بود تا اينكه خيزش اجتماعي جوانان مسلمان باعث پيدايش امواج بيداري اسلامي شد.

شاخص هاي مهدويت براي بررسي بيداري از منظر آن

شاخص هاي مهدوي

بازخواني بيداري

حضور جوانان

_ بيشتر ياران امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف هنگام ظهور، جوانان هستند. اين سخن به اين معني است كه خيزش جوانان مسلمان در صورت فراگيري، استمرار و تعميق باورها و انديشه هاي ناب اسلامي مي تواند به سوي زمينه سازي حركت كند.

خستگي از ظلم سياسي و اجتماعي

_ فراگيري ظلم از نشانه هاي آخرالزمان است و خستگي از ظلم اگر به حركت هاي اجتماعي منجر شود كه هدفش تلاش براي ظلم ستيزي باشد، مي تواند، اولين شرايط را براي گذار از دوران آخرالزماني به دوران زمينه سازي فراهم سازد.

روح آينده گرايي در جامعه

_ آينده گرايي مبتني بر ارزش هاي اسلامي (و فلسفه تاريخ اسلامي) مهم ترين بن مايه مهدوي است كه مي تواند جاي گزين تفكر وهابي _ سلفي شود. اگر اين آينده گرايي با بن مايه فلسفه تاريخ اسلامي در جهان اسلام گسترش يابد و نهادينه شود، باعث ايجاد نشاط اجتماعي عدالت خواه در جوامع اسلامي خواهد شد.

جاذبه هاي جهان اسلام براي جامعه جهاني و اثرگذاري بر جهان

_ كانون اوليه ظهور امام مهدي در آينده در جهان است. اما مقصد نهايي آن، جهان سازي معنويت و عدالت اسلامي

ص: 146

است. از اين رو، در آستانه ظهور، فرآيند صدور پيام ها و ارزش ها از جهان اسلام (با گرايش اسلام ناب) به جامعه جهاني خواهد بود، تجربه اي كه در رابطه بين بيداري اسلام و جنبش وال استريت تجربه شد، اما بايد ماندگار شود و تعميق و گسترش يابد.

مهم ترين پيام تاريخي و جهاني عاشورا و مهدويت شيعي؛ عزت و عدالت

تحولات معطوف به بيداري اسلامي باعث پيدايش احزاب گوناگون و جديدي با محوريت شعار عدالت شده است. با نام هايي همانند عدالت و توسعه، عدالت و آزادي، عدالت و رفاه. در اين زمانه، غرب و شرق و حتي نظام هاي سلطنتي منطقه سعي مي كنند به نظريه پردازي يا مصداق سازي براي عدالت بپردازند.

اين سخن به اين معني است كه همه جريان هاي فعال در جبهه باطل با احساس خطر به تكاپو افتاده اند و در تلاشند در شرايط خيزش هاي منطقه اي و جهاني با تحريف دوباره عدل و عدالت، مانع معطوف شدن توجه انسان ها به عدالت ديني _ فطري شوند و از حركت مسلمانان و جهانيان به سوي عدالت خواهي آسماني جلوگيري كنند.

در اين شرايط، تلاش براي تبليغ عدالت بر مبناي انسان شناسي جامع كه بن مايه اش معنويت و عبوديت باشد، مي تواند مهم ترين پيام مكتب و فرهنگ اهل بيت به جامعه اسلامي و جهاني باشد. به ويژه كه در اصول دين شيعه، اصل عدل وجود دارد. اهل سنت در تفكر تاريخي _ كلامي خود با انكار عقل گرايي، منكر حسن و قبح و عدل عقلي شده اند و از اين رو، يكي از پرسش هاي مهم و بنيادين در تحولات بيداري اسلامي اين است كه براي عدالت چگونه بايد انديشيد و چگونه بايد عمل كرد؟

به نظر مي رسد نظريه پردازي بر مبناي عدالت عقلاني و اهل بيتي مي تواند مهم ترين پيام تشيع براي بيداري اسلامي و خيزش جهاني باشد.

ادوار شناسي تاريخي اهل بيت بر اساس تلاش براي تثبيت نظريه عدالت

طرح پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله براي استمرار بخشي و گسترش مدينة النبي كه الگوي عملي عدالت اسلامي بود، پيوند دهي اين مدينه و آن ارزش ها با اصل امامت و ولايت بود. اكثريت

ص: 147

مردم آن جامعه پس از رحلت پيامبر با همراهي كردن از خلفا از اين طرح روي گرداندند و اين امر به خانه نشيني امام علي عليه السلام منجر شد. دوره خانه نشيني اميرمؤمنان علي عليه السلام در زمان خلفا در آغاز به واسطه هجوم هاي شديد آنها به اهل بيت با تقيه حفاظتي همراه بود. پس از مدتي كه جامعه مشغول فتوحات و غنايم شد، امام اين تقيه حفاظتي را براي خود به ويژه يارانش به تقيه مداراتي تبديل كرد تا به حضور و اثرگذاري تدريجي آنها در جامعه ياري رساند. در اواخر اين دوران، تقيه مداراتي به تقيه نفوذي تبديل شد.(1)

در دوران تقيه نفوذ، اميرمؤمنان علي عليه السلام ابتدا به نفوذ دادن ياران خود در جامعه مي پردازد به گونه اي كه محمد بن ابي بكر، تربيت يافته امام، ساكن مصر شد، مالك اشتر و جمع بسياري از ياران شيعي امام به كوفه رفتند و عده اي هم ساكن بصره شدند. آن گاه با حضور اجتماعي اين افراد، به تدريج، برخي ارزش هاي فرهنگ اهل بيت همانند فرهنگ ظلم ستيزي، عدالت خواهي و تمركز بر امر به معروف و نهي از منكر به عنوان حق اعتراض اجتماعي در جامعه نهادينه شد.

اين فرهنگ ها آن گاه كه با ظلم هاي گسترده واليان خليفه سوم همراه شد، به قيام هايي انجاميد كه در پايان وقتي به دنبال مصداق جويي براي جاي گزيني برآمد، به راحتي اكثريت جامعه اسلامي را متوجه اميرمؤمنان علي عليه السلام كرد و باعث به خلافت رسيدن ايشان شد.

پس از شهادت اميرمؤمنان علي عليه السلام ، معاويه بر اساس تمام تجربه هاي گذشته حق و باطل به طرد اجتماعي امام و ياران و شيعيانش پرداخت. آن گاه تلاش كرد ستم پذيري و سكوت و قعود و روحيه بي اعتنايي اجتماعي را با جعل حديث به اصول و قوانين شرعي جامعه اسلامي تبديل كند و حتي امر به معروف و نهي از منكر را به تعطيلي كامل بكشاند. معاويه در راستاي اين هدف، بنيان ها را فراهم كرد و قرار بود يزيد اين طرح ها را به صورت نهايي و علني اجرا كند.

ناگهان قيام عاشورا اساس اين نقشه ها را به هم ريخت و طرح نابودي كامل اسلام و ارزش هاي آن خنثي شد. البته بسياري از ارزش هاي اموي در نهاد اكثريت جامعه اسلامي باقي ماند. به دليل رسوخ ارزش هاي اموي، اهل بيت پس از عاشورا، جامعه مستقلي براي


1- در اين زمينه نك: علي صفايي حائري، تقيه.

ص: 148

حق طراحي كردند. البته بر اساس پيش بيني ها، ظلم گريزي پس از قرن ها دوباره بايد به جهان اسلام باز مي گشت. آن گاه كه اكثريت آنها از شدت ظلم و تبعيض خسته شوند و از سويي ديگر، ارزش هاي عاشورايي و اعتلاي آن را در جوامع حق ببينند.

بر اساس روايات پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله همين اتفاق در آخرالزمان دوباره تكرار خواهد شد، چرا كه پايان تاريخ به اتفاق شيعه و سني در قالب خلافت خواهد بود، اما خلافتي كه از اهل بيت پيامبر خواهد بود. مفاد اين روايات آن است كه در آخرالزمان، سير جوامع اسلامي به سوي مطالبه بن مايه ها، معارف و ارزش هايي خواهد بود. ارزش هايي كه تنها در اسلام اهل بيتي يافت خواهد شد.

بر اين اساس، تحولات جاري اگر به گونه اي غيرمستقيم از نظر نرم افزاري، درست مديريت شود و ارزش هاي عاشورايي و مهدوي همانند: عدالت، عزت و ذلت ناپذيري، معنويت، انسانيت، خلافت و حكومت معصومانه، آزادي و كرامت انساني درست تعريف گردد، برآيند نهايي آن مي تواند همانند تجربه تاريخي اميرمؤمنان خواهي در جامعه اسلامي پس از 25 سال، به مهدي خواهي اسلامي (به معني جست وجوي مهدي بر اساس فرهنگ اهل بيت) و موعود خواهي فطري جهاني تبديل شود.

ايده ها و نكته ها

خاستگاه ايده

ايده و شرح آن

پيام هاي عاشورايي

_ پرهيز از ظلم پذيري به نام دين، جست وجوي احياگري دين اصيل و ارزش هاي راستين قرآن، شهادت طلبي و پرهيز از زندگي با ذلت، احياگري امر به معروف و نهي از منكر در سياست و جامعه

پيام هاي آخرالزماني

_ سير زوال حكومت ها، دولت ها و نظريه ها در جبهه باطل حتي در جهان اسلام به صورت متوالي بر اساس سنت هاي تاريخ و به طور كامل تا رسيدن به آن مرحله كه مشخص شود هيچ نظريه يا ساختار زميني توان پاسخگويي به نياز بشر و ظرفيت تمدن سازي را ندارد.

_ گسترش ظلم و خستگي از ظلم و شيوع ناآرامي هاي اجتماعي بر اثر لبريز شدن صبر جامعه ها از نشانه هاي آخرالزمان است.

ص: 149

تهديدهاي پيش رو

_ بيداري اسلامي اگر از نظر نرم افزاري با بن مايه هاي فرهنگ اهل بيت تغذيه نگردد، مي تواند به نوزايي جريان هاي ضدتقريبي و ضد شيعي در جهان اسلام (بالاترين مرتبه وهابي گري: نوسفياني گري) تبديل شود و همانند كوفه اي باشد كه در دوران معاويه از ارزش هاي علوي به ارزش هاي اموي رو كرد و فاجعه عاشورا را آفريد.

_ احساس خطر جهان سلطه از توجه يافتن جوانان مسلمان به سوي ارزش هاي حماسي مكتب تشيع (در تجربه حماسه آفريني حزب الله لبنان) و تلاش براي معطوف سازي هيجان هاي جوانان مسلمان در يك مديريت پنهان به سوي شيعه ستيزي مدرن.

_ خطر وارونه سازي ارزش هاي عاشورايي براي تخريب و تضعيف آنها همانند تحريف شهادت طلبي به خودسوزي يا عمليات انتحاري.

_ خطر ضعيف عمل كردن حوزه ها و روحانيت در ايفاگري نقش مستقيم خود براي توليد پيام ها و انديشه ها هدايت گري امواج عمومي جامعه و مديريت نرم افزاري نهادهاي فرهنگي؛ احتمال فرصت سوزي در اين موقعيت حساس تاريخي همانند فرصت سوزي در مقطع سقوط شوروي و تحولات بالكان كه نه تنها باعث راه افتادن امواج فرهنگي دعوت به اسلام در آن مناطق نشد، بلكه حتي مناطق شيعه نشيني همانند جمهوري آذربايجان از جغرافياي شيعه جدا نگه داشته شد (اين هشداري همانند هشدار سيدالشهدا در خطبه منا در حج سال59 ه .ق است).

فرصت ها

_ ارزش هاي عاشورايي كه در قالب انقلاب اسلام و جريان مقاومت عليه رژيم صهيونيستي خودش را نشان داد.

_ شباهت تحولات ناشي از بيداري و فرصت سازي تاريخي ناشي از آن با تحولات معاصر امامت امام صادق عليه السلام كه با كمك

ص: 150

ارزش هاي اهل بيت و عاشورايي باعث گسترش و نشر تشيع در جهان اسلام در ميان درگيري هاي جريان هاي باطل شد.

_ تحولات ناشي از بيداري اگر از نظر گرايش هاي فطري، درست رهبري شود، همانند قيام مسلمانان در اواخر دوران 25 ساله خلافت در صدر اسلام خواهد بود كه وقتي مردم خسته از تمام بي عدالتي ها به پا خاستند، با مديريت ياران و صحابه فهميده (علوي) با طرح شعارهاي عدالت محور، در نهايت، جامعه اسلامي (با اكثريت اهل سنت)، مصداق عدالت را جز در اميرمؤمنان علي عليه السلام پيدا نكرد و پس از سال ها با آغوش باز طالب خلافت امام شد.

_ بيداري اسلامي يعني فرصتي تاريخي همانند سقوط شوروي و فراهم شدن امكان تبليغ مستقيم و غيرمستقيم وجدان هاي تشنه به سوي مكتب اهل بيت (به صورت تدريجي و پلكاني).

_ بيداري اسلامي و ضرورت مطرح شدن بن مايه هاي مكتب اهل بيت (به جاي تمركز بر اسم شيعه يا مهدويت شيعي) همانند عقلانيت و معنويت و عدالت و آينده گرايي ديني در جامعه به عنوان راهبرد و قدرت نرم براي بسترسازي و توجه دهي تدريجي جغرافياي بيداري اسلامي به مكتب حق.

_ بيداري اسلامي، فرصتي تاريخي براي فعال سازي و معطوف سازي هيجان هاي جوانان شيعه با رهبري روحانيت براي ايجاد گفتمان هاي واقعي يا مجازي بين آنها و جوانان متحير و علاقه مند و به پا خاسته در جهان اسلام و در گستره جهاني است (طرح: هر جوان شيعه، يك مبلّغ دين در حد و اندازه توان مندي هاي قالبي و هنري خود).

رهيافت ها

_ ضرورت تلاش براي ترويج و گسترش ارزش ها و فرهنگ عاشورايي به ويژه نظر به ظرفيت بالاي عاطفي، حماسي و

ص: 151

پويابخشي اجتماعي كه اين ارزش ها در جامعه ايجاد مي كند.

_ ضرورت بازخواني تطبيقي بين مهدويت شيعي و مهدويت اهل سنت با هدف بازسازي و احياي انديشه مهدويت اسلامي و تقويت آن به عنوان راهبردي آينده نگر اسلام و با هدف تضعيف انديشه سلفي گري _ وهابي در جهان اسلام.

_ معرفي آينده نگري اسلامي در قالب مهدويت تنها راهبرد اسلامي در برابر سلفي گري اموي و آينده نگري و جهاني سازي سكولارها و صهيونيست ها.

لطفاً براي مشاهده نمودار به فايل پي دي اف مراجعه كنيد

ص: 152

ص: 153

بخش سوم: پژوهش هاي برنامه اي عاشورايي (ضمايم پژوهشي)

اشاره

بخش سوم: پژوهش هاي برنامه اي عاشورايي (ضمايم پژوهشي)

زير فصل ها

پيش درآمد

الف) پژوهش برنامه اي برنامه مديريت عاشورايي

ب) پژوهش ايده يابي بر اساس شخصيت شناسي عاشورايي (انسان شناسي و روان شناسي

كتاب نامه

ص: 154

ص: 155

پيش درآمد

پيش درآمد

در اين بخش هم به عنوان نمونه و هم در مقام غني سازي اين اثر براي برنامه سازان تلاش مي شود در دو بحث مفيد و عام مديريت و شخصيت شناسي، متن پژوهشي ارائه گردد. كاركرد پژوهش مديريتي، بيشتر مناسب ساختار برنامه سازي است، ولي در بخش شخصيت شناسي علاوه بر قابليت براي برنامه سازي بايد براي ساختار روايي و داستاني كاركردهاي فراواني بر اساس تنوع قالب و مخاطب داشته باشد. در بخش شخصيت شناسي دو الگوي پژوهش ارائه شده است تا تنوع پژوهش رسانه و كاركرد هاي گوناگون آن به تصوير كشيده شود.

الف) پژوهش برنامه اي برنامه مديريت عاشورايي

اشاره

الف) پژوهش برنامه اي برنامه مديريت عاشورايي

زير فصل ها

يادآوري

1. در جست وجوي هدف كلي و غايي عاشورا

2. اصول برنامه ريزي در مديريت عاشورايي

3. زمان شناسي و اصول مديريتي امام در دوران امامت تا مرگ معاويه

4. معيار و ملاك سازمان دهي در مديريت عاشورايي

5. دشمن شناسي و مانع شناسي و شيوه هاي مواجهه با آن

6. مديريت فعال و پويا بر اساس تصميم گيري آگاهانه و اقدام سريع

7. مديريت تربيتي و الگوي نيروسازي

8. مديريت بصيرت افزايي

9. ثبات قدم و استقامت بر حق در سخت ترين شرايط

10. مديريت تبليغي و راهبرد نرم امام در طول قيام

11. مديريت توان مند سازي با عبادت و عبوديت

12. مديريت بهره وري و فرصت سازي در شرايط بحراني

13. اصالت و جايگاه خانواده در مديريت اسلامي

14. مديريت فرهنگي و فرهنگ سازي (به مناسبت شهادت امام سجاد عليه السلام )

15. اصل عدالت، مساوات

16. مديريت مسئوليت برانگيزي و احساس مسئوليت همگاني

17. مديريت عزت محور و ذلت گريز؛ مديريت مبتني بر كرامت و عزت

18. اصل كنترل، نظارت و ارزيابي

19. مديريت هشدار ها و تشويق ها

20. مديريت آينده نگري و انتظار پوياي پيوسته (آخرين قسمت)

يادآوري

يادآوري

اين طرح سعي مي كند عاشورا را در قالب عظيم ترين پروژه تاريخي بشر بنگرد و آن گاه در نگاهي ميان رشته اي با مباحث مهم، كليدي و كاربردي مديريت همانند بحث هدف گذاري، برنامه ريزي، سازمان دهي و...، برخي از اصول مديريت عاشورايي را معرفي كند؛ اصولي كه در مسير حق باوري، حق زيستي و حق ياوري در هميشه تاريخ ثابت هستند و در ارزش هاي اصيل اسلامي ريشه دارند. در همين جا يادآوري مي گردد كه اين اصول را در زندگاني همه معصومان مي توان مطالعه كرد (به ويژه در زندگاني و سيره پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و اميرمؤمنان علي عليه السلام )، ولي خصوصيت عاشورا در شفاف سازي كامل درگيري حق و باطل و نمايش عمق مديريت و شيوه هاي مديريتي دو طرف در ظرف عاشوراست. از سوي ديگر، مخاطبان هم در دو ماه محرم و صفر آمادگي بيشتري براي دريافت و پذيرش اين مباحث دارند.

ص: 156

در كليت و سير مباحث سعي شده است به يك دوره از مباحث اصلي مديريت و برخي از موارد مهم تر از نظر مديريت و زندگي ديني توجه شود.

بديهي است ناظر به ميان رشته اي بودن بحث، غني سازي بحث در هر دو زمينه نيازمند مطالعات تكميلي عاشورايي يا مديريتي است و نظر به گستردگي منابع كتاب خانه اي و اينترنتي از ارائه منابع و مآخذ پرهيز مي شود.

اين طرح پژوهشي از نظر ساختار محتوايي در هر قسمت شامل يك پيش درآمد، كليد واژ گان كمكي، پرسش هاي كارشناسي و در نهايت، متن پيشنهادي براي دو ميان برنامه است. مجموعه كلي اين مراحل كمك مي كند تا سيماي كلي بحث در اختيار برنامه ساز، كارشناس يا نويسنده قرار بگيرد.

1. در جست وجوي هدف كلي و غايي عاشورا

اشاره

1. در جست وجوي هدف كلي و غايي عاشورا

زير فصل ها

پيش درآمد

موارد تكميلي

جايگاه موضوع در جبهه دشمن

پيام نهايي

پرسش هاي كارشناسي

ميان برنامه

پيش درآمد

پيش درآمد

اولياي معصوم، حكيم و عليم هستند و از انجام فعل عبث يا كم ارزش پرهيز مي كنند. از لوازم مهم فعل حكيمانه، وجود هدف و غايت نهايي مترتب بر آن است. از اين منظر، هر چه فعل و عملي، عظيم باشد، هدف يا اهداف آن هم مي تواند عظيم و تاريخ ساز باشد.

اولين گام و مهم ترين مرحله در موضوع مديريت عاشورايي بايد شناسايي همين هدف متعالي، كلان و غايي باشد؛ چون تا هدف شناسايي نشود، مراحل بعدي در مباحث مديريت دچار ابهام خواهد شد و معلوم نخواهد شد آيا حادثه اي با اين همه سرمايه گذاري، ارزش اقدام داشته است يا خير؟ از اين رو، از اولين دروس مديريت، طراحي هدف روشن، مشخص، متعالي و قابل دست يابي است تا برنامه ريزي ها و تصميم گيري ها بر اساس آن انجام شود.

در مقام هدف شناسي در قيام حسيني، در كتاب ها و منابع تاريخي و كلامي، سخنان متفاوتي گفته شده است (كه علي صفايي حايري آنها را در كتاب عاشورا گردآورده است) همانند قيام با هدف شهادت، حكومت، اصلاح گري و امر به معروف و نهي از منكر. ولي به نظر مي رسد همه اين نظريه ها به بخشي از قيام يا نتايج آن يا بخشي از منظومه سخنان سيدالشهدا و ديگر معصومان نگريسته و نتوانسته اند نگاهي جامع به قيام

ص: 157

سيدالشهدا داشته باشند. از اين رو، نتوانسته اند هدف را كلان و جامع تعريف كنند و به دليل تعريف ناقص هدف، باعث تقليل ارزش حماسه عاشورا شده اند.

در برخي از اين نظريه ها بين نتايج با هدف يا بين روش ها و تاكتيك ها و انتخاب ها با هدف خلط شده است. مثلاً شهادت انتخاب امام بود، ولي هدف نهايي امام نبود، بلكه روش و تاكتيك امام بود. براي شناسايي هدفي كه جامع و كامل باشد، به نظر مي رسد بايد به كمك فرهنگ جامع سخنان اهل بيت درباره عاشورا به اين حماسه از منظر فلسفه تاريخ نگريست. وقتي تا پيش از عاشورا، همه انبيا و اوليا به آن نگريسته و براي آن گريسته اند (و البته اين گريه صرفاً گريه اي عاطفي نبوده است) و پس از عاشورا هم همه امامان بر محمل ارزش ها و دست آوردهاي آن به احياي اسلام و تشيع پرداخته اند، يكي از مهم ترين فلسفه هاي ظهور هم فرياد انتقام عاشوراست. همچنين هويت تاريخي تشيع با عاشورا و انتظار تعريف مي شود. از اين رو، علم تاريخ از منظر مبحث فلسفه تاريخ مي تواند بهترين روش براي غايت شناسي و هدف يابي عاشورا باشد.

در اين روش، با كمك زيارات عاشورايي و زيارات مهدوي همانند زيارت عاشورا و اربعين به ويژه بر اساس نگاه فلسفه تاريخي دعاي ندبه ابتدا سعي مي شود فلسفه تاريخ از منظر دين حق، بررسي و محوريت تاريخ بر اساس درگيري حق و باطل مطالعه شود. اين درگيري از هبوط آدم آغاز شده و شامل دو دوره كلي يعني دوره پيامبران و امامان است و هدف نهايي آن، تحقق بهشت زميني ظهور بر محوريت معنويت و عدالت جهاني است. در اين نگاه كلان به تاريخ، نقش عاشورا پس از خاتميت تعريف شده است. يعني وقتي دين حق به كمال و جامعيت خود رسيد، جريان تاريخي باطل در گسترده ترين برنامه ريزي و تلاش سعي كرد تا با كمك جنگ دين عليه دين، اين دين حق را براي هميشه نابود سازد.

حماسه عاشورا كه نقطه اوج مظلوميت و غربت وليّ خدا و اوج فداكاري، ايثارگري و حماسه آفريني اوست، باعث مي شود در بزنگاه و مصافي مهم با تقديم فدايي عظيم باعث ماندگاري حق گردد. آن گاه به پشتوانه اين وضعيت تلفيقي حماسه و مظلوميت، بازسازي جبهه و جامعه حق صورت بگيرد تا در نهايت، حق و حقيقت در رشد تدريجي خود به ظهور جامع و كامل برسد.

ص: 158

موارد تكميلي

موارد تكميلي

هدف گذاري بلند مدت، ميان مدت و كوتاه مدت، سرمايه گذاري در اهداف كلان عاشورايي از زمان پيامبر به صورت رسمي، هدف گذاري شفاف و مشخص، متعالي ترين هدف كه باعث جذب همت ها و اراده هاي بلند انساني به خود مي شود و طراحي هدف با جمع بين، متن گرايي و واقع گرايي.

جايگاه موضوع در جبهه دشمن

جايگاه موضوع در جبهه دشمن

تبليغات اموي با اهداف بلندمدت و حتي ميان مدت، روحيه آينده نگري و تلاش براي وضعيت بهتر را از جامعه گرفته بودند. جامعه اموي به جاي هدف هاي متعالي، به رضايت مندي از وضع موجود و سكوت و سكون و قعود رسيده بود. نهايت هدفي كه براي آنها در ضمن حفظ وضع موجود متصور بود، انجام فتوحات بيشتر به معني توسعه كمي و سرزميني اسلام اموي بود.

پيام نهايي

پيام نهايي

در بينش عاشورايي، هر انساني بايد هدف هاي متعالي ثابت و كلاني در زندگي داشته باشد. شرط كامل و جامع بودن اين هدف گذاري، هماهنگي آن با هدف گذاري حق تعالي براي زندگي زميني بشري است؛ يعني هر انساني، خود را جزئي از طرح كلي خداوند ببيند و بر اساس زمان و مكان شناسي سعي كند هدف گذاري فردي، اما كلان خود را با هدف گذاري كلان خداوند هماهنگ سازد.

ادوار تحليل تاريخ تشيع در زمان معصومين عليهم السلام

لطفاً براي مشاهده نمودار به فايل پي دي اف مراجعه كنيد

ص: 159

پرسش هاي كارشناسي

پرسش هاي كارشناسي

1. زندگي بشر در زمين از منظر قرآن و اسلام و اديان ابراهيمي چگونه شروع شده است؟ از كجا شروع شده است؟ به كجا مي رود؟ هدف نهايي اين زندگي زميني و مقصد نهايي آن از منظر دين حق كجاست؟ ادوار شناسي تاريخ از آغاز تا انجام بر اساس نگاه تاريخي قرآن و اسلام چيست؟

2. ادوار تاريخي حق و معصومان از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله تا غيبت چگونه است؟ چگونه عاشورا در اين ادوار شناسي نقش كليدي مي يابد؟ آيا عاشورا نقطه تفكيك جامعه شيعه از جامعه اسلامي است؟ آيا از عاشورا، مرحله جديد و استقلالي تشيع از جهان اسلام آغاز مي گردد؟

3. چگونه مي توان بر اساس نگاه فلسفه تاريخي به كل تاريخ و ادوار شناسي زندگاني امامان، هدف كلي و كلان قيام حسيني را تشريح كرد؟ آيا هدف قيام را هدف هاي خردي همانند اصلاح گري يا امر به معروف يا صرفاً شهادت طلبي مي توان تعريف كرد؟ چگونه اگر هدف عاشورا بسيار بزرگ و كلان و تاريخي باشد، نوع نگاه ها و تحليل ها به عاشورا متفاوت مي شود؟ آيا از سيره و گفتار امام در طول نهضت مي توان نكات و پيام هاي عميق تر از موارد ذكر شده استخراج كرد؟

ميان برنامه

ميان برنامه

1 _ 1. عاشوراشناسي از منظر نگاه تاريخي دعاي ندبه

تذكر: اين ميان برنامه داراي گاه شمار تاريخي است كه در پيوست تقديم مي گردد؛ يعني از نظر قالب طراحي گرافيكي، الگوي گرافيكي آن، يك گاه شماري است كه به موازات خط زمان و موارد داراي مطلب كادري بر نمودار زمان باز مي شود و توضيحات مكتوب يا تصويري بيان مي گردد.

ص: 160

لطفاً براي مشاهده نمودار به فايل پي دي اف مراجعه كنيد

ص: 161

متن ميان برنامه

از نگاه قرآني و فرهنگ روايات و ادعيه، در مكتب اهل بيت، تاريخ و زندگي زميني بشر با هبوط حضرت آدم و حوا آغاز مي گردد. آن دو پس از آنكه نتوانستند بهشت فرازميني را براي خود نگه دارند، به زمين هبوط كردند تا بر اساس نظام عبوديت و تكليف در جد و جهدي تاريخي، دوباره به همان بهشت، ولي اين بار روي همين زمين برسند.

مشكل از آنجا ناشي شد كه ابليس هم همراه آنها از آسمان ها رانده شد. او تا زمان فرا رسيدن همان بهشت موعود زميني مهلتي گرفته بود. از اين رو، تاريخ بشريت با هبوط آغاز مي گردد؛ تاريخي شامل درگيري پيوسته رهبران حق با هدف تحقق تدريجي بهشت زميني با ابليس و همراهانش كه مانع و مزاحم تحقق آن بهشت هستند پس از نگاه دين، تاريخ، بازشناسي درست اين درگيري حق و باطل است.

در اين نگاه، مرحله اول تاريخ، دوران چند هزار ساله پيامبران است كه با حضرت آدم شروع مي شود. نقطه اوج آن، پنج پيامبر اولوالعزم هستند و در متن آن، 124 هزار پيامبر قرار دارند. در اين دوران، راهبرد تاريخي جبهه حق، دريافت تدريجي دين آسماني به موازات رشد تاريخي تمدن و فرهنگ بشري است؛ دوراني طولاني كه سرانجام در پيامبر اسلام به خاتميت مي رسد.

البته ادوار شناسي و مرحله شناسي تاريخ پيامبر به صورت رشد تدريجي و پلكاني از لحظه هبوط آدم تا دين خاتم، نيازمند نگاه هاي تحليلي و تخصصي با كمك قرآن و احاديث است. پس از خاتميت دين كامل و جامع، تاريخ امامان آغاز مي گردد.

اين دوران، دوران تلاش براي اجرا و تحقق دين كامل و آن گاه جهاني سازي تدريجي آن است.

وقتي جبهه باطل با كمك منافقان، امامت و ولايت را از رهبري جامعه كنار گذاشتند، سراسر امامت امامان تا عاشورا، تلاش براي بازگرداندن جامعه اسلامي به سود حق، رهبري حق و هدف نهايي و غايي حق بود. البته فاجعه عاشورا، نمايش جدايي و دور افتادگي كامل جامعه اسلامي از رهبري حق است.

عاشورا رخ مي دهد تا هجوم همه جانبه باطل هاي دين نما را خنثي سازد. پس از

ص: 162

خنثي سازي توطئه باطل براي نابودي هميشگي جبهه حق، با كمك رهبري امامان معصوم، طرح جامعه سازي براي حق دوباره آغاز مي گردد. در مرحله اول، پي ريزي فرهنگي اين جامعه بر اساس حماسه عاشورايي انجام مي شود و به دنبال آن، رويكرد علمي و مكتبي آن در دوران امام باقر و امام صادق عليهما السلام انجام مي شود. دوران امام هفتم و هشتم، دوره طراحي نظام اجتماعي است و در دوران امامان ابناء الرضا، آماده سازي براي غيبت صورت مي گيرد. غيبت، دوراني است، طولاني تا جامعه شيعه به بلوغ كامل امام ياوري برسند و جبهه باطل هم به بن بست نهايي خود برسد تا سرانجام بهشت جهاني ظهور فراهم شود.

2 _ 1. هدف گذاري در جبهه يزيدي

جبهه باطل همانند جبهه حق از دو بُعد تشكيل شده است. يكي، بعد نرم افزاري و ديگري، بعد سخت افزاري و منابع انساني در بستر و ظرف تاريخ است. از جهت سخت افزاري، جبهه باطل همواره در اكثريت بوده و هست، ولي از نظر تحقق وجودي در تاريخ و همچنين از جهت فكري و نرم افزاري، فرع بر حق است؛ چرا كه از نظر تاريخي، با هبوط حضرت آدم و حوا، تاريخ بشريت با حق آغاز مي گردد. پس از آن است كه با وسوسه هاي ابليس، قابيل، پايه گذار جبهه باطل مي شود. اين جبهه از جهت نرم افزاري با ريزش نيروها از جبهه حق آغاز مي گردد. پيام جبهه حق، تعريف هدف، هدف گذاري كلان و سپس طراحي هاي هدف هاي ميان مدت و كوتاه مدت است. به اين معنا كه در تعريف هدف كلان بايد تمام تاريخ بشريت را بر اساس هدف خلقت در نظر گرفت. در تعريف هدف ميان مدت به ادوار و مراحل تاريخي جاري توجه مي شود و در هدف كوتاه مدت، طول عمر تك تك انسان هاست كه معيار و محور هدف گذاري قرار مي گيرد. بدين گونه است كه زندگي هر انسان و هدف كلان در هر يك از زندگي هاي انساني به بخشي مهم براي هدف كلان و كلي تاريخ بشريت تبديل مي شود.

در جبهه باطل بر اساس دنياگرايي و خودبيني، هدف كلان و كلي براي زندگي بشريت ناديده گرفته مي شود. همانند شعار يزيد كه مي گفت «لا خبر جاء و لا وحي نزل»، خود محوربيني بخش اساسي زندگي قرار مي گيرد. حتي دين آسماني اسلام هم

ص: 163

با تحريف و انحراف از هدف هاي غايي تهي مي شود و به توجيه گر گذران زندگي تبديل مي گردد. اين دين تنها مناسك و شعائر و شريعتي فردي و عبادي دارد و از پيام هاي بلند تاريخي و غايي كه بر اساس آن، تمدن اسلامي و سياست و جامعه ديني تعريف مي شود، تهي شده است.

نگاهي به جامعه اسلامي در دوران خلافت امويان مشخص مي كند در آن دوران، جامعه از نگاه تمدني كلان تهي بود. در آن دوران، فتوحات اسلامي صورت مي گيرد، ولي اين فتوحات نه در راستاي توسعه و ترويج كلان دين و جهاني سازي توحيد، بلكه با هدف كسب چند روزه غنايم است. از اين رو، در آن دوران، جامعه اسلامي از جهت جغرافيايي توسعه مي يابد، ولي از جهت معنوي، اخلاقي، رفتاري و اجتماعي، هر روز به سوي پستي و انحطاط بيشتر مي رود. از اين منظر، پيام نهايي جبهه باطل براي انسان ها، روزمره گي و خوشي حداكثري فردي به هر قيمتي است؛ چرا كه نه در انتهاي اين دنيا، خبري است و نه پس از مرگ، خبري هست. زندگي دنيوي هم جز ماديات و محسوسات معناي ديگري ندارد.

از اين رو، جامعه يزيدي آيينه تمام نماي مردمان دنيا زده است كه به نام دين براي رسيدن به زندگي در دنياي چند روزه به بدترين ذلت ها تن مي دادند و بدترين خيانت ها را انجام مي دهند يا در برابر آن سكوت مي كنند.

2. اصول برنامه ريزي در مديريت عاشورايي

اشاره

2. اصول برنامه ريزي در مديريت عاشورايي

زير فصل ها

پيش درآمد

موارد تكميلي

اين موضوع در جامعه و جبهه دشمن

پيام عاشورايي

پرسش هاي كارشناسي

ميان برنامه

پيش درآمد

پيش درآمد

در مديريت عاشورا به دنبال تعريف هدف غايي و كلان كه به دنبال آن، اهداف ميان مدت و كوتاه مدت تعريف مي شود، با درك زمان شناسي و مكان (جغرافيا)شناسي و امكانات موجود براي دست يابي مرحله به مرحله به آن اهداف، مراحل اجرايي و عملياتي دست يابي به اهداف طراحي مي گردد. تفاوت برنامه ريزي در مديريت عاشورايي با برنامه ريزي هاي ديگر در انسان محور بودن اين مديريت بر مبناي آزادي و آگاهي منابع انساني است. به اين معنا كه تحقق اهداف جبهه حق بدون ياران و ياوران شايسته امكان پذير نيست؛ ياوراني كه بايد با آگاهي و اراده آزاد به حق پيوسته باشند و با تمام وجود در خدمت حق باشند.

ص: 164

از اين رو، در برنامه سازي عاشورايي، قيام سيدالشهدا با هجرت از مدينه به مكه شروع مي شود، ولي ايشان تا رسيدن به شرايط لازم از هر گونه اقدام شتاب زده پرهيز مي كند. اين قيام همانند بسياري از قيام هاي زيديه يا خوارج يا قيام هاي ديگر نيست كه سريع، ناگهاني، كور، بدون تعريف مشخص براي اهداف و نتايج صورت بگيرد، بلكه مراحل برنامه سازي در مديريت عاشورايي چنين است:

اول _ طراحي برنامه هاي ناظر به آگاه سازي؛

دوم _ طراحي برنامه هاي ناظر به آزمون سنجي؛

سوم _ طراحي برنامه هاي عملياتي و اجرايي نهايي.

امام پس از هجرت به مكه، برنامه ريزي براي آگاه سازي را با اقامت چند ماهه در فرصت مكاني و زماني مكه انجام مي دهد. پس از آن، طراحي برنامه هاي حساس سازي اجتماعي در كوفه و بصره به اجرا مي گذارد. آن گاه طراحي برنامه هاي آزمون سنجي به ويژه به مدعيان كوفي را در برنامه كار خود دارد.

در مرحله آخر، امام (بر اساس پيش بيني هاي غيبي نبوي و علوي) به برنامه ريزي براي مرحله عملياتي و اجرايي براي رفتن به سوي كوفه و كربلا مي پردازد.

با نگاه به اين مراحل برنامه ريزي مي توان مشخص كرد چرا گه گاه امام از اقدام شتاب زده پرهيز مي كند يا گه گاه به ظاهر تصميمي ناگهاني و خلاف معمول مي گيرد (همانند خروج ناگهاني و غيرمتعارف از مكه). با نگاهي كلي به برنامه هاي امام مشخص مي شود ايشان بر اساس برنامه ريزي خود از جهت برنامه هاي تبليغي در جامعه، پيش گام و جلوتر از دشمن است، ولي از جهت اجرايي و شروع مواجهه، آغازگر درگيري تا قبل از اتمام حجت ها نيست. برنامه ريزي امام، مرحله به مرحله و با نگاه تلفيقي به سه جامعه سفيد (آماده سازي آنها) خاكستري (حساس سازي و اتمام حجت با آنها) و سياه (اتمام حجت و اعلان نفي سازش كاري با آنها و در نهايت، مبارزه و مصاف با آنها).

موارد تكميلي

موارد تكميلي

1. طراحي عمليات و پيش بيني كردن مراحل عملياتي رسيدن به هدف؛

2. شفافيت و صراحت و روشني برنامه ها و مراحل آن در جبهه حق؛

3. تأخر برنامه هاي عملياتي در جبهه حق از برنامه هاي تبليغي و آگاه سازي.

ص: 165

اين موضوع در جامعه و جبهه دشمن

اين موضوع در جامعه و جبهه دشمن

برنامه ريزي در جبهه باطل چون ناظر بر گسترش باطل به هر قيمتي است، در آن به جاي تقدم آگاه سازي، برنامه هاي عملياتي و اجرايي مقدّم است. در اين برنامه هاي اجرايي هم به جاي آگاه سازي يا احترام به حق آزادي و اراده انسان ها، تحميق و جهالت يا غفلت دهي آنها در اولويت اول قرار دارد. از سوي ديگر، به علت نبود اهداف غايي كلان و بلندمدت و دعوت به روزمره گي، جامعه باطل همواره به برنامه هاي كوتاه مدت و ميان مدت متمركز توجه دارد و هيچ هدف غايي و به دنبال آن، هيچ برنامه بلندمدتي ندارد.

پيام عاشورايي

پيام عاشورايي

مديريت عاشورايي، درسي است براي نگاه جامع بين اهداف سه گانه بلند، ميانه و كوتاه مدت. آن گاه ضرورت داشتن طراحي هاي سه گانه بلند و ميانه و كوتاه مدت مطرح مي شود. در نهايت، در مقام عمل و اجرا، اولويت با آگاه سازي و توجه به منابع انساني مبتني بر آزادي و آگاهي سازي جهت پيوستن و همراهي مؤمنانه آنها با حق است.

در اين برنامه ريزي، اصل بر صداقت و شفافيت و طراحي برنامه هاي جامع و كامل براي زندگي و جامعه بشري است. همچنين در برنامه ريزي عاشورايي طراحي برنامه هاي تلفيقي معنوي و ديني با برنامه هاي دنيوي و مادي موردنظر است.

پرسش هاي كارشناسي

پرسش هاي كارشناسي

1. ناظر به هدف شناسي متعالي در مديريت عاشورايي، اصول و مباني برنامه ريزي عاشورايي چيست؟ و چرا در مديريت و طراحي عاشورايي از اقدام شتاب زده پرهيز مي شود؟

2. نقش منابع انساني در برنامه ريزي عاشورايي چيست؟ در برنامه ريزي عاشورايي، چه تعريفي از انسان مطلوب وجود دارد؟ بر اساس اين تعريف، برنامه ريزي فكري و تبليغي چه جايگاهي در قيام عاشورايي مي يابد؟

3. چرا در برنامه ريزي و مديريت عاشورايي، مرحله عملياتي و اجرايي از جهت زماني و روشي متأخر است؟ الگوي آن با الگوي جبهه باطل چه تفاوتي دارد؟ يكي از

ص: 166

جلوه هاي قيام سيدالشهدا عليه السلام ، انجام دادن تاكتيك ها و برنامه هاي ناگهاني و غافل گير كننده است. آيا اين تصميم گيري ها را در چارچوب برنامه ريزي كلان امام مي توان قرار داد يا اينكه آنها اقدام هايي ناگهاني، انفعالي و بدون برنامه بوده اند؟

ميان برنامه

ميان برنامه

1 _ 2. سيدالشهدا عليه السلام و برنامه ريزي كلان دوران امامت

پس از شهادت امام مجتبي عليه السلام و آغاز امامت سيدالشهدا عليه السلام ، جمعي از شيعيان كوفه به تصور اينكه صلح نامه امام حسن عليه السلام منحصر به ايشان است و با شهادت ايشان، ديگر جايي و معنايي براي اين صلح نامه وجود ندارد، به امام نامه اي نوشتند. آنها ضمن اعلان آمادگي خود، امام را به قيام فرا خواندند. امام در پاسخ به آنها اعلام كرد تا زماني كه معاويه زنده است، قرارداد صلح پابرجاست و پس از مرگ او تدبير ديگري خواهد انديشيد.

اين نامه در آغاز امامت سيدالشهدا عليه السلام گوياي برنامه ريزي كلان دو مرحله اي امام براي دوران امامتش بود. برنامه اي دو مرحله شامل تقيه و انتظار و آن گاه قيام. مبناي اين برنامه ريزي دو مرحله اي امام، نگاه تلفيقي به جوامع مختلف حق و باطل بود. از منظر امام، تا معاويه زنده بود، هنوز يكي از طرف هاي معاهده زنده بود و نقض آن، بهانه اي تاريخي به دست معاويه مي داد. به ويژه آنكه معاويه در دوران زندگاني امام مجتبي عليه السلام خيلي دست به عصا حركت مي كرد و جرئت اجراي بسياري از برنامه هايش را نداشت. از اين رو، امام با استمرار بخشي به صلح نامه برادر منتظر بود معاويه در شرايط جديد، چهره باطني خود را به نمايش بگذارد.

دقيقاً پس از شهادت امام مجتبي عليه السلام ، طرح هاي گسترده معاويه براي شيعه ستيزي در عراق و اجراي گسترده لعن و سبّ اميرمؤمنان علي عليه السلام به اجرا گذاشته شد. در نهايت هم طرح او براي جانشيني يزيد به جاي خود در كمال خفقان و با در پيش گرفتن سياست هاي زر، زور و تزوير به جامعه اسلامي تحميل گرديد.

امام در اين دوران در تلاش است تا با سياست تقيه و انتظار، جامعه حداقلي حق را حفظ كند و آن گاه كه پس از مرگ معاويه، چهره باطني باطل در قالب خلافت نامشروع يزيد آشكار مي شود، ايشان به راحتي بتواند عليه باطل، بطلان، فساد، انحراف و انحطاط

ص: 167

آن تبليغ كند. امام در مرحله بعدي خواهد توانست قيام خود را شروع كند. آن هم نه يك قيام سريع و ناگهاني، بلكه قيامي كه از لحظه شروع تا انجام آن، نزديك به 6 ماه طول مي كشد تا در اين زمان، برنامه هاي تبليغي و جذب نيروهاي خالص كاملاً اجرا گردد.

دوران امامت سيدالشهدا عليه السلام نشانه برنامه ريزي جامعي براي دوره هاي گوناگون انتظار و قيام و براي جوامع گوناگون حق در مواجهه با باطل بر اساس زمان شناسي و سنجش امكانات و استعدادها است.

2 _ 2. اصول برنامه ريزي جبهه باطل

برنامه ريزي از اصول در مديريت است. هرگونه مديريتي چه در جبهه حق و چه در جبهه باطل بدون آن بي معنا و ابتر خواهد بود، ولي برنامه ريزي در جبهه باطل با جبهه حق تفاوتي ماهوي دارد. در جبهه حق، مبناي برنامه ريزي بر اساس، جذب و همراهي انسان ها بر مبناي آگاهي بخشي و آزادي اراده و اختيار و انتخاب هوشمند خودشان است. به همين دليل، در جبهه حق همواره تبليغ بر اقدام و عمل تقدم دارد؛ چرا كه هدف جبهه حق، جذب جامعه سازي و تمدن سازي بر مبناي اختيار و انتخاب هوشمندانه است بر اساس اين نگاه؛ پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله ابتدا 13 سال در مكه به تبليغ مي پردازد. پس از فراهم شدن فضاي اجتماعي در مدينه، اولين جامعه اسلامي را تشكيل مي دهد و سيدالشهدا عليه السلام در قيام پنج ماهه خود، بخش عمده اي از اين زمان را به تبليغ و آگاه سازي اختصاص مي دهد.

در برابر اين جريان انتخاب آگاهانه، جبهه باطل قرار دارد. هدف اين جبهه، جذب حداكثري انسان با هر قيمت و شيوه اي است و چون در اين مكتب، هدف، وسيله را توجيه مي كند، از جهت نرم افزاري، درباره تحريف و انحراف در مكتب حق برنامه ريزي مي شود و از جهت سخت افزاري، هدف، رسيدن به بيشترين ريزش ها از جبهه حق و بيشترين همراهي با باطل است. در اين زمينه، اگر انسان ها آگاه و آزاده باشند، بديهي است جذب باطل نمي شوند. از اين رو، تعطيلي دين و دانش يا تحريف آن، هدف است. در كنار آن، تمامي برنامه هاي تهديدآميز يا تطميع براي منحرف كردن گرايش ها و ارزش هاي حق محور به عمل مي آيد.

ص: 168

خلافت سه ساله يزيد نمونه بارز اين برنامه ريزي باطل محور است. در اين جامعه، هدف، كنترل اكثريت قريب به اتفاق جامعه در مسير باطل همراه با خشونت و سركوب و رواج جهالت و غفلت است. از اين رو، يزيد با انتخاب واليان فاسد و بي هويت جوان كه هيچ ريشه و شناس نامه انساني ندارند، سعي مي كند با شديد ترين وجه به بيعت گيري و كنترل تمامي جامعه بپردازد. واليان عراق (كوفه و بصره) و حجاز (مدينه و مكه)، فاسدترين، فاسق ترين و خشن ترين واليان در تاريخ اسلام بودند. آنها براي تبديل اسلام به ديني اسمي و ظاهري و آن گاه نابودي كامل اسلام برنامه ريزي مي كردند؛ طرح و برنامه اي كه حماسه حسيني آن را به شكست كشاند.

3. زمان شناسي و اصول مديريتي امام در دوران امامت تا مرگ معاويه

اشاره

3. زمان شناسي و اصول مديريتي امام در دوران امامت تا مرگ معاويه

زير فصل ها

پيش درآمد

موارد تكميلي

جايگاه موضوع در جبهه خاكستري

ميان برنامه

پيش درآمد

پيش درآمد

زمان شناسي يكي از اصول مهم در قيام سيدالشهداست. بازتاب زمان شناسي، جلوگيري از تعجيل و تسويف، تقديم و تأخير در برنامه هاست. همچنين نتيجه آن، پرهيز از هدر دادن بيهوده نيروها يا ندادن بهانه به دست دشمن است. جايگاه اين اصل در مديريت حسيني را از منظر سيره عمومي امام در زمان زنده بودن معاويه بررسي مي كنيم.

دوران امامت امام حسين عليه السلام همانند مدت امامت برادرش، امام مجتبي، 10 سال است. از اين 10 سال، نه سال و نيم آن با خلافت معاويه هم زمان بود. در اين سال ها، استراتژي امام، تركيبي از تقيه و انتظار است. با وجود اينكه معاويه عملاً معاهده صلح نامه را نقض كرده است و پياپي عهدشكني مي كند، امام ناظر به اصل تعهدي كه از سوي رهبري حق وجود داشته است، پاي بندي خود را به صلح نشان مي دهد. از سوي ديگر، با توجه به آمادگي نداشتن جامعه اسلامي و شيعه براي قيام، از انجام قيامي بي حساب و كتاب پرهيز دارد. از اين رو، مهم ترين برنامه هاي مديريت سياسي اجتماعي امام در اين سال ها چنين است:

_ امام در آغاز امامتش، درخواست كوفيان را براي قيام به مرگ معاويه موكول مي كند و آنها را به انتظار و آماده سازي فرا مي خواند.

_ امام در برابر جنايات معاويه از جمله شهادت حجر بن عدي و عمرو بن حمق ساكت نمي نشيند.

ص: 169

_ امام به شدت به مسئله خلافت يزيد معترض است و با تمام قوا و تا آخرين لحظه با آن مخالفت مي كند.

_ امام در تمام سال هاي امامت با توجه به محاصره افتادن شيعه عراق و سياست هاي شيعه ستيزي معاويه، تمام اهتمام خود را بر نيروسازي از حداقل هاي موجود در مدينه مي گذارد؛ يعني متوجه تربيت و رشد جوانان بني هاشم و غلامان اهل بيت به عنوان گروه مبنا براي آينده مي شود.

_ امام در واپسين سال هاي خلافت معاويه، برنامه حساس سازي تبليغي و فرهنگي خود را شروع مي كند. نقطه اوج آن نيز سخنراني آن حضرت در منا در سال 59 ه .ق است.

امام در يك دهه گفته شده با درك درست نسبيت شرايط زمانه در جوامع سه گانه سفيد، سياه و خاكستري، با در پيش گرفتن مديريت موازي از يك سو و با حفظ حضور اجتماعي خود در مدينه و مكه و مراسم حج، هر سال خاري در چشم دشمن است. از سوي ديگر، ارتباطي اگر چه حداقلي با اقليت شيعه در كوفه دارد و در نهايت، به تربيت ويژه جوانان بني هاشم مي پردازد. همچنين در آستانه مرگ معاويه براي حساس سازي جامعه خاكستري مي كوشد.

اين مديريت همان مديريت تركيبي تقيه و انتظار بر اساس زمان شناسي و بهره وري از حداقل فرصت هاي آشكار و پنهان است. تقيه يعني جلوگيري از اقدام بيهوده يا نابود كننده فرصت ها و منابع و انتظار يعني آماده سازي تدريجي و گاه نامحسوس از نظر نيروسازي يا حساس سازي تدريجي. تقيه يعني پرهيز از حساس سازي بيهوده دشمن و تلاش براي كم كردن حساسيت ها و مزاحمت هاي او در زمان نيروسازي و انتظار يعني نهايت بهره وري بي سروصدا از فرصت ها و منابع در يك برنامه ريزي بلندمدت.

اين سيره، بهترين الگو براي جامعه شيعه در عصر غيبت است، به ويژه بر اساس آن رواياتي كه مي گويد هر چه امر ظهور نزديك تر شود، رعايت تقيه بايد شديدتر گردد. اين سخن به اين معناست كه رسالت كنوني شيعيان، در پيش گرفتن سياست تركيبي تقيه و انتظار است. تقيه يعني پرهيز از ايجاد تنش هاي بيهوده يا حساسيت زايي دشمنان عليه شيعه و انتظار يعني زمينه سازي از حداقل هاي موجود به دور از سروصداهاي فريبنده است.

ص: 170

موارد تكميلي

موارد تكميلي

مديريت فرصت ها، پرهيز از شتاب زدگي، داشتن برنامه ريزي و سياست مرحله به مرحله، پرهيز از تسويف و تعجيل و بهره وري.

جايگاه موضوع در جبهه خاكستري

جايگاه موضوع در جبهه خاكستري

پرسش هاي سه گانه

1. اصول سيره مديريتي امام در آغاز امامتش تا پايان دوره معاويه چه بود؟ چرا امام تا معاويه زنده بود، (از جهت مباحث مديريتي) به رعايت معاهده صلح پاي بند بود و زمان قيام را تا مرگ معاويه به تأخير انداخت؟ امام چگونه از اصل زمان شناسي و فرصت سازي در برنامه ريزي هاي خود در اين سال ها استفاده مي كند؟

2. امام در اين سال ها با زمان شناسي چگونه سياست تركيبي از تقيه (نفي قيام) همراه با اجراي امر به معروف و نهي از منكر در برابر معاويه را پيش مي برد؟ سياست موازي نقد باطل ضمن حفظ معاهده ها چگونه به اجرا در مي آيد؟ چه نكات مديريتي براي پيروان آن حضرت دارد؟ امام در اين سال ها با حفظ حضور اجتماعي خود در مراسم حج چگونه تلاش باطل را براي انزواي كامل حق خنثي مي سازد؟

3. امام چگونه در جامعه رو به انحطاط و راضي به باطل تلاش مي كند بي سروصدا در بلندمدت و فرصت كافي، حداقل نيروهاي در اختيارش را تربيت كند و به احياي سيره تربيتي، خانوادگي، اجتماعي و معاشرتي پيامبر اسلام (در همان شهر غفلت زده پيامبر) بپردازد؟

ميان برنامه

ميان برنامه

1 _ 3. گرايش سياه، سفيد و خاكستري در مديريت حسيني در دوران ده ساله

يادآوري

ساختار اين ميان برنامه مي تواند نقشه جغرافيايي بر محوريت كوفه، حجاز و دمشق باشد. آن گاه به تناسب مباحث مطرح شده براي هركدام، يك كادر باز شود و متن ها يا تصاوير بيايد.

ص: 171

متن

سيدالشهدا عليه السلام در دوران خلافت معاويه با سه گروه و جريان مواجه است. جريان سفيد يا همان شيعيان كه عمدتاً ساكن عراق با مركزيت كوفه هستند. جريان سياه كه همان معاويه و حزب طرفداران او هستند. جريان خاكستري كه صحابه و تابعيني هستند كه به نام عالم و افراد داراي اعتبار و شهرت و موقعيت اجتماعي در برابر اهل بيت پيامبر ايجاد شده اند و با سكوت و قعود خود باعث ركود و رخوت اجتماعي در جامعه اسلامي مي شوند. سيره مديريتي امام در دوران 10 ساله خلافت معاويه با اين سه گروه چنين است:

_ جلوه هاي مديريتي امام در برابر جريان سفيد

امام در آغاز امامتش در سال 49ه .ق، دعوت شيعيان كوفي را براي قيام به دوران پس از مرگ معاويه موكول كرد و آنها را به صبر و بردباري فرا خواند. در سال 50، آمارت و شيعه ستيزي زياد بن ابيه در كوفه منجر به شهادت حجربن عدي و محدوديت ارتباط شيعيان با امام مي شود. با مرگ زياد در سال 51 ه .ق، به تدريج، ارتباط شيعيان با امام به ويژه در ايام مراسم حج رو به فزوني مي گذارد. اين اتفاق در سال 55 باعث اعتراض مشترك والي مدينه و معاويه به امام مي شود، ولي امام استواري مي ورزد و اين ارتباط را تا مرگ معاويه حفظ مي كند.

_ جلوه هاي مديريتي امام در برابر جريان سياه

معاويه تلاش مي كند در فرصت پيش آمده ناشي از شهادت امام مجتبي عليه السلام ، سيدالشهدا عليه السلام را به شدت منزوي سازد تا بتواند هم سياست هاي شيعه ستيزي خود را اجرا كند و هم براي خلافت يزيد بيعت بگيرد. فرياد دادخواهي امام كه گهگاه منجر به نامه نگاري هاي امام به عنوان نهي از منكر با معاويه است، امان را از معاويه مي برد. با همكاري امام، اقليتي قوي از معترضان به خلافت يزيد در حجاز شكل مي گيرد؛ گروهي كه باعث وحشت معاويه مي شوند و در نهايت، او را در بيعت گيري از آنها براي خلافت يزيد ناكام مي گذارد.

ص: 172

_ جلوه هاي مديريتي امام در برابر جريان خاكستري

بازتاب سياست هاي فرهنگي خلفا، شكل گيري گروهي از صحابه و تابعين عالم نمايي است كه در برابر دانش و رهبري اجتماعي و فرهنگي اهل بيت پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله ايجاد شده اند. بازتاب حضور اجتماعي آنها، ترويج روحيه قعود و سكوت و دين ورزي فردي است. امام از يك سو، با حضور اجتماعي خود به ويژه در مراسم حج، بازار مكاره آنها را كم رونق مي سازد و در نهايت، در سال آخر خلافت معاويه با فراخوان نزديك به هزار نفر از صحابه و تابعين، نسبت به آنها اتمام حجت مفصلي مي كند. از آنها مي خواهد از خاموشي دست بردارند و به فرياد اعتراض در برابر ظلم، تبعيض، تحريف، انحراف و بدعت ها تبديل شوند.

2 _ 3. زمان سوزي جبهه خاكستري

_ در مصاف حق و باطل، برنامه ريزي ها و موضع گيري هاي جبهه حق همواره هوشمندانه است به اين معني كه رهبري حق و ياوران او با شناسايي درستي كه از شرايط زمان و مكان دارند يا به دست مي آورند، سعي مي كنند هر اقدامشان در زمان خود بجا باشد.

در برابر، شناس نامه جبهه خاكستري يعني درماندگان از جبهه حق، زمان سوزي است. جبهه خاكستري يعني آنها كه مدعيان حق طلبي و حق خواهي هستند، به جاي زمان شناسي و انجام دادن هر اقدام در زمان و فرصت مناسب خود به تعجيل يا تسويف روي مي آورند. يعني آنها هر اقدام را يا زودتر از زمانه خود مي خواهند در موقعي كه هنوز شرايط فراهم نشده است يا اينكه چنان با تعلل و كندي عمل مي كنند كه فرصت ها مي سوزد.

در قيام عاشورا، سيدالشهدا بر اساس زمان شناسي، قيام خود را متوقف بر مرگ معاويه مي كند، ولي جبهه خاكستري كه در زمان زندگاني او كه دوره فريب و تزوير است، طالب قيام هستند، در آستانه آغاز امامت امام حسين عليه السلام ، در خواست قيام از امام دارند. امام، قيام را به دوران پس از معاويه متوقف مي داند. پس از مرگ معاويه، قيام امام با هجرت از مدينه به مكه آغاز مي شود. در اين زمان، عده زيادي از كوفيان با نامه نگاري از امام مي خواهند به سرعت به كوفه بيايد تا بدون هيچ درگيري و آزموني، حكومت را به دست بگيرد.

ص: 173

امام براي قيام خود زمان بندي دارد تا بتواند هم مناطق ديگر را به قيام فرا بخواند و هم بتواند شرايط را براي آشكارسازي باطني چهره نمايش ايجاد كند.

از اين رو، وقتي قيام امام آغاز مي شود و امام به سوي كوفه مي آيد، كوفيان دعوتگر با تعلل و كندكاري و زمان سوزي باعث تنهايي و غربت امام در كربلا شدند.

شاخصه و شناس نامه اين گروه كه بعد ها نام توابين را بر خود گذاشتند، زمان ناشناسي است. آنها به دليل زمان ناشناسي يعني با عجله كردن يا تأخير كردن موجب مي شوند آن گاه كه به آنها نياز است، با تحليل و ترس غلط زمين گير شوند و پس از فاجعه نيز با زمان ناشناسي دوباره، قيام كور ديگري را با نام قيام توابين شكل دهند.

4. معيار و ملاك سازمان دهي در مديريت عاشورايي

اشاره

4. معيار و ملاك سازمان دهي در مديريت عاشورايي

زير فصل ها

پيش درآمد

موارد تكميلي

جايگاه موضوع در جبهه باطل

پيام عاشورايي

پرسش هاي كارشناسي

ميان برنامه

پيش درآمد

پيش درآمد

هدف مهم و محوري جبهه حق، هدايت و تعالي بخشي به انسان هاست. هدف دين حق كه بايد به رهبري رهبران حق اجرا شود، جذب و دعوت انسان ها بر اساس آزادي و آگاهي به سوي حق و آن گاه ايجاد جامعه، گروه و سازمان بين حق باوران بر مبناي حق زيستي و سپس رشددهي آنها به سوي مدينه فاضله است.

از اين رو، نظام دهي اجتماعي، سازمان دهي، ايجاد هم خواني و هم گرايي بين رهروان حق، يكي از مراحل مهم در مديريت ديني است. مديريت عاشورايي پس از جلوه هاي تاريخي مديريت نبوي و مديريت علوي براي طراحي جامعه ديني، گامي رو به جلو در طراحي سازماني حق است. در تجربه هاي نبوي و علوي، صحنه هاي آزمون و ابتلا فراوان بود، ولي امكان همراهي منافقان يا سست ايمان ها در آن شرايط با مؤمنان هم فراهم بود و فرصت ايجاد و طراحي يك نظام سازماني و اجتماعي ايماني خالص فراهم نشد. تجربه مدينة النبي تجربه هم گرايي بر اساس اسلام ظاهري بود و تجربه شهر علوي بر محوريت عدالت جويي اوليه و ابتدايي بود. تجربه مديريت سازماني و سازمان دهي عاشورايي چون در نهايت به سوي ايثار و شهادت بود، در آن براي منافقان، رياكاران، مدعيان ميان تهي و عناصر سست ايمان به ويژه در مراحل پاياني آن مجال چنداني وجود نداشت. از اين رو، امام در شب عاشورا، يارانش را به صورت مطلق و يك جا، وفادارترين ياران مكتب حق در طول تاريخ توصيف مي كند.

ص: 174

اينك پرسش اين است كه امام چگونه به اين نظام سازماني از يارانش رسيده بود؟ ايشان براي فراهم سازي و هم گرايي بين آنها چه فرآيندي را طراحي كرده بود؟ بايد گفت اولين برنامه اجرايي امام پس از آغاز قيامش، آگاه سازي و پيام رساني صادقانه و شفاف در كنار انجام دعوت هاي فراگير و عمومي در مكه، بصره و كوفه بود. اين سخن به اين معني بود كه در مرحله فراخوان، امام بدون گزينش يا رابطه بازي يا غرض ورزي، فراخواني عام انجام مي دهد و در مرحله اوليه براي همراهي هم هيچ پيش شرطي نمي گذارد. تنها مطالبه امام از افرادي كه همراه حضرت مي شوند، اين است كه به تدريج سعي كنند خودشان را با شخصيت الگويي ايشان هماهنگ سازند.

البته وجود گروه مبنا و شاخص يعني جوانان بني هاشم هم نقش مكمل را در ايجاد گروه مركزي براي الگوسازي ايفا مي كند. در مرحله بعد، امام به موازات اجراي برنامه هاي جذبي و تشويقي براي اينكه اين سازمان از افراد سست عنصر يا دنياپرست و ناهمگون پالايش شود، بدون اينكه به كسي تندي كند يا او را طرد كند، سياست دافعه اي خود را به اجرا مي گذارد. اين سياست مبتني بر اطلاع رساني شفاف و صادقانه از خطرهاي راه و لزوم ايثارگري و از خود گذشتگي در اين مسير است.

امام با اجراي سياست هاي موازي رويش و ريزش بر مبناي آگاهي و در اختيار گذاشتن فرصت ها براي تجربه و آزمون، در نهايت و در فرآيندي طبيعي به پالايش نيروهايش مي پردازد. بر اين اساس، سازمان دهي نهايي نيروهايش را تا شب عاشورا به تأخير مي اندازد تا فرآيند آزمون سنجي آنها كامل شود. آن گاه طراحي نهايي را براي سازمان دهي و توان افزايي آنها با كمك برنامه هاي معنوي انجام مي دهد.

انسجام، هم رنگي و به هم پيوستگي در سازمان ياران عاشورايي سيدالشهدا عليه السلام ، بي نظير ترين تجربه تاريخي در جامعه سازماني حق است. اين سازمان، بعدها مبناي الگويي براي ياران امامان بعدي قرار مي گيرد و نظام سازماني آنها پايه گذار نظامي سازماني در شيعه مي شود كه هيئت نام مي گيرد. هيئت يعني گروهي كه بر اساس ايمان و عشق (به كربلا و عاشورا) دور هم جمع شده اند و به دور از تشكيلات اداري دست و پاگير، هر كس به ميزان مهارت، تخصص، استعداد و توانايي خود در خدمت سازمان و هيئت قرار مي گيرد و هيچ كس از ديگري توقعي ندارد. هيئت، الگويي اوليه از طرح

ص: 175

سازماني مدينة النبي و اصحاب الحسين است كه در صورت تعميق و توسعه مي تواند مبناي سازمان شيعه و جاذبه جهاني آن باشد.

موارد تكميلي

موارد تكميلي

_ مديريت ريزش ها و رويش ها، سرمايه اجتماعي و عدالت سازماني؛

_ انسجام و سامان دهي، بالندگي و تعالي سازمان و انسجام فكري و فرهنگي؛

_ تجديد ساختار و سازمان پس از ريزش ها، برنامه ريزي اجتماعي و خط مشي اجتماعي؛

_ روابط درون گروهي، تعديل ساختاري و الگوي اجتماعي؛

_ راهبرد منابع انساني، كنترل منابع انساني، مهندسي عوامل انساني و كارآمد سازي منابع انساني.

جايگاه موضوع در جبهه باطل

جايگاه موضوع در جبهه باطل

مبناي تاريخي باطل، جذب اكثريت نيروي انساني به سوي خود و كميت گرايي در برابر كيفيت گرايي جبهه حق است. مبناي سازمان دهي و نظام اجتماعي باطل نيز جهالت، تحميق، استثمار و استعمار است. حتي گاه مبناي هم گرايي در اين جبهه، جبر و فشار است بدون اينكه عدالت اجتماعي و سازماني رعايت گردد يا تعهدي براي اجراي آن باشد. اين جامعه با ترويج ارزش هاي جبرگرايانه براي جذب و حفظ منابع انساني مي كوشد.

پيام عاشورايي

پيام عاشورايي

بر اساس فلسفه تاريخي شيعه، دو سازمان و جامعه، خالص ترين و كامل ترين جوامع انساني هستند. آنها يكي اصحاب الحسين عليه السلام و ديگري اصحاب المهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف هستند. مبناي شكل گيري نظام سازماني و هويت جمعي آنها هم ايمان و آگاهي آزادانه و تلاش براي رشد و كمال بر محوريت وليّ زمان است. اگر انساني ظرفيت اين رشد و تعالي را نداشته باشد، در فرآيندي تدريجي از اين سازمان حق دور خواهد افتاد و در نتيجه، گرفتار سازمان هاي باطل و يا خاكستري خواهد شد و از رسيدن به رشد و تعالي خود باز خواهد ماند.

ص: 176

از سوي ديگر، يكي از نياز هاي تاريخي جبهه حق، داشتن نيروهاي خالص و كامل و رشديافته است كه توانايي رهبري سازمان حق و مديريت آن را داشته باشد؛ يعني به چنان مرتبه اي از رشد و بلوغ برسد كه واسطه بين وليّ زمان و جامعه مؤمنان شود و با پذيرش مديريت واسطه اي، عصاي دست او در پيشبرد سازمان باشد.

پرسش هاي كارشناسي

پرسش هاي كارشناسي

1. تعريف سازمان و جمع و جامعه بر اساس مديريت عاشورايي چيست؟ امام در مديريت عاشورايي، افراد و انسان ها را بر اساس چه معيارهايي جذب مي كند؟

2. چرا امام در فرآيند قيام خود اصراري به حفظ نيروها ندارد يا از ريزش ها استقبال مي كند؟ اصولاً معيار و ملاك امام براي ريزش ها و رويش ها چيست؟ (تفاوت اين روش و معيار با روش و معيار دشمن براي سازمان دهي و جامعه سازي چيست؟) روش امام براي حذف نيروهاي ناهمگون با حفظ حرمت ها چگونه است؟ آزمون سنجي پيوسته امام از همراهانش در اين زمينه چه نقشي دارد؟

3. امام براي ايجاد هم گرايي و انسجام بيشترين نيروهاي جذب شده چه تدبيري دارد؟ چرا و چگونه سازمان عاشورايي ياران سيدالشهدا عليه السلام به برترين الگوي سازماني جبهه حق در تاريخ تبديل مي شود؟

ميان برنامه

ميان برنامه

1 _ 4. مديريت ريزش ها و رويش ها در جبهه امام

از وقتي سيدالشهدا عليه السلام از مدينه به مكه رفت، با هر فرد يا گروهي روبه رو شد يا امكان دسترسي داشت، آنها را به همراهي و ياوري دعوت مي كرد. حتي وقتي كوفيان شروع به نامه نگاري كردند، ولي از بصره خبري نشد، خود امام نامه اي به بصره نوشت و مردم بصره يا حداقل، شيعيان آن را به ياوري فرا خواند. اين در حالي بود كه آنان كه در مكه بودند، ديده بودند سيدالشهدا عليه السلام موقع خروج از مكه به صراحت، از شهادت خود در پايان مسير خبر مي دهد. اين رفتار دوگانه امام بيانگر سياست اتمام حجت و فراخوان عمومي براي قيام و ظلم ستيزي در جهان اسلام است. ايشان با وجود نيازمندي شديد به نيرو، در موارد حساس، با ارائه

ص: 177

شفاف و صادقانه اخبار ناگوار، همراهانش را براي رفتن آزاد مي گذارد. اين اتفاق موقع خروج از مكه يا هنگام رسيدن خبر شهادت حضرت مسلم بن عقيل عليه السلام رخ مي دهد. حتي امام در شب عاشورا به يارانش اصرار دارد كه بروند و ايشان را تنها بگذارند. با اين حال، ايشان براي دعوت كردن زهير بن قين يا عبيدالله بن حر جعفي براي ديدار با آنها به صورت شخصي و خصوصي اصرار مي ورزد. اين گونه است كه امام در يك سياست موازي و هماهنگ ضمن اتمام حجت و دعوت فراگير به مديريت ريزش ها و دفع نيروهاي ناهمگون هم مي پردازد.

ايشان نه در دعوت ها و نه اجازه دادن ها هيچ اصراري يا تشويق و تهديدي انجام نمي دهد، بلكه با فراهم كردن شرايط و ارائه اطلاعات كافي مثبت و منفي به همراهان خود سعي مي كند آنها را در انتخاب شان آزاد بگذارد. پس از آنكه آنها حتي انتخاب منفي خود را به امام مي گفتند، امام همچنان دل سوزانه و با مهرباني با آنها برخورد مي كرد. در بسياري از موارد كه افراد قصد جدايي از امام را داشتند، امام ضمن اتمام حجت و ارائه بهترين راه براي نجات دادن، از آنها مي خواست چنان خود را از منطقه دور كنند تا مبادا فرياد استغاثه امام را بشنوند و او را ياري نكنند و نفرين امام شامل حالشان شود.

سيره موازي امام در ريزش ها يا رويش ها، در عصر تاسوعا باعث ايجاد چنان سازمان دهي عالي شد كه وقتي ياران امام، تنهايي و اصرار امام را براي رفتن ديدند، هركدام با بيان هاي احساسي و عاطفي، عمق وفاداري خود را به امام ابراز داشتند. در نهايت، امام همه آنها را به ياوري پذيرفت و به نقلي حتي جاي آنها را در بهشت به خودشان نشان داد و يك شب عاشورا را براي آنها مهلت گرفت تا با همديگر و در جوار حسين بن علي عليه السلام به عبادت و عبوديت بپردازند و به اوج همانندي به امام زمان خود برسند.

2 _ 4. مديريت ريزش ها و رويش ها در جبهه يزيديان

پس از آغاز قيام سيدالشهدا عليه السلام و هجرت ايشان به مكه، وقتي شروع به نامه نگاري به شهرهاي كوفه و بصره كرد، يزيد در نامه اي به عبيدالله بن زياد، والي خود در

ص: 178

بصره از او خواست با تمام قوا و اختيارات كامل و هرگونه كه صلاح مي داند، به كنترل و مراقبت مردم در اين دو شهر و استان بپردازد. عبيدالله بن زياد ابتدا در كوفه با كمك جاسوس هاي خود، نامه رسان امام را يافت و به عنوان اولين شهيد قيام حسيني، او را به شهادت رساند. آن گاه در خطبه اي كه در مسجد بصره خواند، در اين شهر وضعيت ويژه اعلام كرد و تهديد كرد هر كس به حسين بن علي عليه السلام بپيوندد، خانه اش، خراب و خاندانش، زنداني و خودش هم در صورت دستگيري، كشته خواهد شد.

آن گاه با حكم يزيد مبني بر امارت كوفه به اين شهر آمد و در آنجا با كمك تهديد و تطميع و به شهادت رساندن مسلم بن عقيل عليه السلام ، هاني بن عروه، عبدالاعلي كلبي و مردي از همدان چنان جوّي از رعب و وحشت در شهر ايجاد كرد كه ديگر كسي جرئت نمي كرد نامي از امام بر زبان بياورد. سپس در شهر حكومت نظامي اعلان كرد. همچنين راه هاي ورودي و خروجي كوفه را زيرنظر قرار داد تا نه نامه اي از امام به شهر برسد و نه كسي از كوفه بيرون برود. آن گاه كه امام در كربلا به ناچار متوقف شد، ابن زياد با تمام ابزارهاي تشويقي و تهديدي دنيوي و معيشتي از كوفيان خواست به اجبار به جنگ امام در كربلا بروند.

شدت ارعاب از يك سو و نارضايتي كوفيان از حضور در كربلا در لشكر هاي اعزامي به گونه اي بود كه به نوشته تاريخ نگاران، هرگاه لشكري هزار نفري از كوفه ارسال مي شد تا از كنار رود فرات، خود را به كربلا برساند، در ميانه راه، افراد فراواني از آن به نخلستان هاي فرات يا بيابان ها فرار مي كردند و از آن لشكر تنها 300 تا 400 نفر به كربلا مي رسيد.

از اين رو اگرچه آمار نيروهاي نظامي كوفه در آستانه قيام سيدالشهدا عليه السلام نزديك به 100 هزار نفر است، ولي از آنها تنها 30 هزار نفر به كربلا آمدند و بقيه يا در كنج خانه ها ماندند يا در نخلستان ها و بيابان ها مخفي شدند.

شدت سياست هاي ديكتاتوري يزيد و واليانش و خفقان و مديريت جامعه بر اساس تهديد و ارعاب به حدي بود كه كمي بعد مردم مدينه و سپس مردم مكه سر به شورش برداشتند.

ص: 179

5. دشمن شناسي و مانع شناسي و شيوه هاي مواجهه با آن

اشاره

5. دشمن شناسي و مانع شناسي و شيوه هاي مواجهه با آن

زير فصل ها

پيش درآمد

موارد تكميلي

جايگاه موضوع در جبهه خاكستري

پرسش هاي كارشناسي

ميان برنامه

پيش درآمد

پيش درآمد

از ويژگي هاي مديريت حسيني، درك و آگاهي كامل نسبت به وجود دشمنان، موانع و مزاحمت ها و بهانه گيري هاي موعظه نمايانه و در يك كلام، دشمن شناسي و مزاحمت شناسي است. جلوه هاي دشمني با امام در سراسر دوران قيامش چنين است:

1. دشمني امويان و حزب حاكم؛

2. دشمني و مخالفت صحابه طرفدار جريان خلافت؛

3. دشمني دنياطلبان؛

4. مزاحمت تراشي مدعيان علم و تقوا؛

5. مانع تراشي و بهانه گيري حاجيان و توده هاي اجتماعي.

ناظر به اين دشمن شناسي گسترده در تمام سطوح جامعه است كه امام فقط در مرحله شناخت متوقف نمي شود، بلكه همواره مي كوشد با پيش بيني رفتارها يا گفتارهاي دشمن (جنگ تبليغاتي) تا آنجا كه امكان دارد، از گرفتار شدن در نقشه هاي دشمن اجتناب كند يا پاسخ هاي مناسب و مستدل را براي جنگ تبليغي دشمن آماده داشته باشد. جلوه هايي از اين پيش بيني رفتارهاي دشمنانه يا تبليغات احتمالي آنها از سوي امام چنين است:

_ امام وقتي ناگهاني از سوي والي مدينه احضار مي شود، پيش بيني مي كند امر مهمي باشد در حد مرگ معاويه و خلافت يزيد و مسئله بيعت اجباري. پس با آمادگي كامل به ديدار او مي رود.

_ امام پس از جدايي از والي مدينه، اقدام هاي جبري آنها را براي بيعت گيري اجباري از خودشان پيش بيني مي كند. از اين رو، به سرعت از مدينه خارج مي شود.

_ در مكه، انبوهي از نامه هاي كوفيان به امام مي رسد. امام با دقت به گردآوري آنها مي پردازد تا بعدها در مسير راه كوفه و كربلا، مدرك اتمام حجت ايشان باشد.

_ امام با كسب آمادگي كامل نسبت به موعظه يا نصيحت ها يا خيرخواهي نمايي هاي صحابه و تابعين در مكه، با سعه صدر، پاسخ همه آنها را مي دهد و از ديوار بلند مزاحمت هاي كارشناسي آنها عبور مي كند.

يكي از اصول مهم در مديريت عاشورايي، شناسايي كامل دشمن ها، موانع و مزاحم ها و بهانه ها، تبليغات منفي و حتي خطر احتمال ريزش هاست به ويژه آنكه لازمه

ص: 180

مديريت عاشورايي، در مسير صراط مستقيم بودن است و هر چه حوزه مديريتي يا برنامه ريزي نسبت به حق مهم تر باشد، دشمني ها و مزاحمت ها هم بيشتر خواهد بود. پس مديري موفق است كه به جاي دشمن انگاري يا غفلت يا كوچك شماري آن يا حتي بزرگ نمايي بيهوده آن، ضمن باور نسبت به وجود طيف هاي گوناگون آنها با پيش بيني رفتارهاي احتمالي دشمن از جهت منابع و امكانات يا از منظر طراحي برنامه ها يا برنامه هاي تبليغاتي آنها، با آمادگي كامل به مصاف دشمن برود. از سويي ديگر، امام با ارائه دين حق در قالب ايثار گري و شهادت طلبي، تمامي مدعيان علم و زهد و تقوا را به چالش مي كشد و در صحنه عاشورا هم خودشان را رسوا و هم ادعاهايشان را ابطال مي كند.

نكته آخر اينكه باطل چون هميشه در اكثريت است، بديهي خواهد بود حق در اقليت خواهد بود. در اين مورد، مهم ترين نقطه قوت جبهه حق، بر حق بودن و سلامت فكري و رفتاري است؛ يعني رهبري حق با راهبردهاي نرم افزاري و تبليغي حق يا رفتارهاي درست اجتماعي و مديريتي كه جاذبه آفرين باشد، بهترين و قوي ترين سلاح حق در برابر باطل است.

موارد تكميلي

موارد تكميلي

پيش بيني دشمني ها، مديريت دشمن و دشمني ها، در تنگنا گذاشتن دشمن، استراتژي خنثي كننده، اصرار بر مرز بندي آشكار حق و باطل، اصل عدم مداهنه و سازش كاري و مصلحت ورزي با دشمن و مديريت بر هم زدن موازنه.

جايگاه موضوع در جبهه خاكستري

جايگاه موضوع در جبهه خاكستري

در جبهه خاكستري، مصلحت جويان با انكار وجود دشمن يا با ارائه نظريه هاي مصالحه جويانه در جهت مسئوليت گريزي يا همكاري با دشمن بر مي آيند. آنها به گونه اي غيرمستقيم به عناصر اجتماعي دشمن تبديل مي شوند تا با نام موعظه يا مانع تراشي در برابر حق يا تلاش براي ريزش نيروها از همراهي با حق باعث ضربه زدن غيرمستقيم به حق و رهبري آن شوند.

ص: 181

پرسش هاي كارشناسي

پرسش هاي كارشناسي

1. قيام امام از منظر مواجهه حق و باطل، قيامي دفاعي براي دفع هجوم بسيار گسترده دشمنان بود. طيف ها و سطوح دشمني ها با امام تا چه اندازه و از سوي چه قشرها و گروه هايي بود؟ امام چگونه در سراسر قيامش با انواع و اقسام دشمني ها و مزاحمت ها و مانع تراشي ها رويارويي مي كرد؟

2. ميزان دشمن شناسي و دشمن آگاهي امام تا چه اندازه است؟ جلوه ها و نمونه هاي پيش آگاهي امام از برنامه هاي احتمالي دشمن چگونه است؟ برنامه جامع امام در مواجهه با دشمنان چيست؟ امام چگونه سعي مي كند همواره در برابر دشمن يك قدم جلوتر باشد؟ سرّ پاسخ هاي گوناگون امام در برابر مانع تراشان چيست؟

3. امام چگونه با دشمن شناسي تاريخي خود به مرزبندي قاطع حق از باطل مي پردازد؟ پيام روزآمد مديريت امام در زمينه دشمن شناسي چيست؟ چرا طيف هاي گوناگون باطل از گسترش فرهنگ عاشورايي در طول تاريخ وحشت داشته اند؟

ميان برنامه

ميان برنامه

يك _ سطوح دشمني در جامعه يزيدي با قيام سيدالشهدا عليه السلام

آغاز خلافت يزيد به معني آغاز دشمني هاي فراگير با حق و حقانيت به رهبري سيدالشهدا عليه السلام بود. دشمني يزيد و يزيديان چنان قاطع و آشكار بود كه در همان حركت آغازين خود در مدينه قصد بيعت گيري يا نابودي سريع امام را داشتند، ولي برخورد هوشمندانه امام، طرح آنها را در اولين مواجهه ابراز دشمني ناكام گذاشت و توانست موقتاً به حرم امن الهي، كعبه پناهنده شود.

اين درماندگي باعث شد جبهه باطل تمام جلوه ها و سطوح دشمني و پليدي خود را در برابر امام نشان دهد. جبهه باطل، دشمن اجتماعي، دشمن اقتصادي، دشمن فرهنگي و در نهايت، دشمن نظامي است كه دشمني خود را در برابر امام نشان مي دهد.

در مرحله دشمن اجتماعي، مدعيان خودكارشناسي و به اصطلاح، خواص علمي و فكري و ديني جامعه هستند كه به اسم كارشناسي و تخصصي يا به اسم نصيحت و موعظه با هدف حفظ وحدت و امنيت جامعه در برابر امام قرار مي گيرند. اين گروه عمدتاً در مكه و در قالب صحابه و تابعين در برابر امام قرار گرفتند. هدف اول آنها

ص: 182

منصرف سازي آنها از ادامه دادن به قيامش بود. در مرحله بعد، نفس حضور آنها در آستانه مراسم حج در مكه و همراهي نكردن آنها با امام، كمك فراواني براي خلافت يزيد بود تا جامعه اسلامي و حاجيان را از اطراف امام پراكنده سازند.

در مرحله دشمني اقتصادي، خلافت يزيدي سعي كرد با استفاده از سياست تهديد و تطميع اقتصادي و مالي در عراق به ويژه در كوفه بتواند دنياپرستان را از اشراف تا اراذل شهر در مقام پياده نظام خلافت يزيد به مقابل امام بكشاند. آن گاه كه به كمك لايه هاي گوناگون دشمن امام در كربلا در محاصره قرار مي گيرد، سلاح دين و فرهنگ به ميان مي آيد تا با كمك شعار هاي ديني باطل كه در طول سال ها به فرهنگ جامعه تبديل شده است، قيام حماسي امام را به نام شورش و اغتشاش معرفي كند و بر اساس آن، ريختن خون پاك امام و يارانش را حلال بشمارد.

صحنه قيام عاشوراي حسيني، صحنه مواجهه گسترده ترين و متنوع ترين دشمني ها در لباس دين و اسلام است؛ دشمني هاي تودرتويي كه هدفش، نابودي اهل بيت پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و حذف اسلام بود، ولي در نهايت، حسين بن علي عليه السلام همه دشمنان را رسواي تاريخ كرد.

دو _ سيره مديريتي سيدالشهدا عليه السلام در دشمن شناسي

امام حسين عليه السلام وقتي در مدينه با خبر مرگ معاويه روبه رو شد، با نپذيرفتن بيعت با يزيد، قيام خود را آغاز كرد. امام از همان لحظه آغاز قيام مي دانست حداقل 20 سال خلافت معاويه كه در استمرار سياست خلفاي غير معصوم بوده، باعث انحراف و تحريف در تمام جامعه اسلامي شده است و به همين دليل با طيف گوناگوني از دشمني هاي فراوان روبه رو خواهد شد.

در ساده ترين نوع اين دشمني ها، توده هاي انسان هاي كم ظرفيت جامعه قرار داشتند كه غفلت و فراموشي، زندگي روزمره آنها را فرا گرفته بود. امام ناظر به آگاهي كاملي كه از سطوح و تنوع و چگونگي دشمني ها داشت، تلاش كرد در مقابل دشمن، مجموعه اي از برنامه هاي هوشمندانه را به كار بگيرد تا در برابر اين همه دشمن به انفعال و درماندگي نيفتد و همواره ابتكار عمل را در مراحل قيام در اختيار داشته باشد. شرح اين دشمن شناسي و مواجهه هوشمندانه با آن چنين است:

ص: 183

_ امام در مواجهه با توده هاي انسان هاي كم ظرفيت و غافل، اما پرمدعا سعي مي كند از درگير شدن و استهلاك نيروها و فرصت ها پرهيز كند. خروج شبانه امام از مدينه از آن رو بود كه مي دانست مردمي كه ده سال شاهد غربت و مظلوميت امام در شهر خود بودند، ولي هيچ گونه ابراز همدردي با امام نداشتند، در صورت ماندن امام در ميان آنها خود مي توانستند به سياه لشكرهاي دشمن تبديل شوند.

_ امام در مواجهه با جبهه سياسي و جريان حاكميت به سياست مذاكره حداقلي رو مي آورد. هدف اين مذاكرات در مدينه، مكه و كربلا، ابزار مواضع رسمي، نشان دادن سازش ناپذيري و اتمام حجت با دشمنان و همچنين تلاش براي كشف طرح و نقش دشمن است. شفافيت و قاطعيت امام در اين مذاكرات، فرصت هرگونه سودجويي از سوي دشمن را مي گيرد و در تمام جلسات، امام مديريت مذاكره را به عهده دارد.

_ در برابر جبهه خواص و مدعيان كارشناسي، امام به احياگري گفتار و سيره راستين پيامبراكرم صلي الله عليه و آله مي پردازد تا ضمن تلاش براي دفع شبهه ها و مانع تراشي هاي آنها، عقبه علمي و ديني ادعايي آنها را به چالش كشد و آنها را از جهت نرم افزاري و انديشه اي، رسواي جامعه اسلامي كند.

_ در نهايت، در برابر توده هاي اجتماعي كه به بهانه دنيا به مصاف امام آمده اند، با اجراي تركيبي از برنامه اتمام حجت، هشدار و انذار و حتي ارائه برخي نفرين ها و عذاب هاي محدود و نمايش اسناد رسوايي اشراف و بزرگان تلاش مي كند تا شايد وجدان خفته و فطرت هاي آنها را بيدار كند و از دشمني با امام معصوم باز دارد.

در نگاهي كلي به مديريت امام در برابر دشمنان مي توان گفت امام در اين مديريت ضمن دشمن شناسي كامل و جامع و نمايش سازش ناپذيري و با پرهيز از كوچك شمردن دشمن سعي مي كند تمام زمين هاي بازي دشمن را شناسايي كند و از جهت نرم افزاري، هيچ مجال مانوري براي او باقي نگذارد بدان اميد كه فطرت هاي پاك، او را ياري كنند.

6. مديريت فعال و پويا بر اساس تصميم گيري آگاهانه و اقدام سريع

اشاره

6. مديريت فعال و پويا بر اساس تصميم گيري آگاهانه و اقدام سريع

زير فصل ها

پيش درآمد

موارد تكميلي

جايگاه موضوع در جبهه سياه و خاكستري

پرسش هاي كارشناسي

ميان برنامه

پيش درآمد

پيش درآمد

از جلوه هاي بارز مديريت عاشورايي، مديريت انعطاف پذيري و فعال در طول نهضت است. به اين معنا كه امام در طول قيام خود از جهت نرم افزاري، شعارهاي اصولي و

ص: 184

شفافي را مبني بر مخالفت با خلافت يزيدي و احياگري اسلام انتخاب مي كند و در هيچ شرايطي با ابراز قاطعيت، حاضر به كوتاه آمدن از اين شعارها و ارزش ها نيست. از جهت مبارزه سخت و فيزيكي نيز به جاي اينكه همانند ابن زبير به مكه پناهنده شود و تا آخر عمر در آنجا بماند تا سرانجام به وضع فجيعي و در ذلت بميرد، مديريتي فعال و روزآمد ارائه مي دهد. در اين مديريت، امام به جاي ابراز درماندگي يا اصرار بر يك تصميم حتي پس از پايان يافتن تاريخ مصرف آن، الگوي مديريت انعطاف پذير را ارائه مي دهد.

امام در اين نوع مديريت، در هر مرحله از قيام با ملاحظه شرايط زماني و مكاني و فرصت ها و تهديدها سعي مي كند بهترين انتخاب عملياتي را داشته باشد. آن گاه باقي ماندنش در اين موقعيت به ارزيابي پيوسته امام از موقعيت و اقدامات سه گانه جوامع و گروه هاي سفيد، سياه و خاكستري وابسته است. امام در يك مديريت سيال هرگاه احساس كند عُمر تصميمي به پايان رسيده يا دشمن در آستانه تحرك جديدي است يا جريان كلي حق نيازمند تغيير تاكتيك است، به سرعت به اين اقدام دست مي زند.

اصولاً از جلوه هاي بارز قيام عاشورا، مجموعه اي از تصميم گيري هاي ناگهاني يا غيرمنتظره و بي سابقه است؛ تصميم هايي كه گاه چنان به سرعت اجرايي مي شود كه حتي مايه تعجب دشمن مي شود. از نكات جالب در عمليات واكنش سريع امام، همراهي و همكاري كامل خاندان و يارانش با اين مديريت پوياي امام است.

نمونه هايي از اين مديريت پوياي امام چنين است:

وقتي يزيد به خلافت مي رسد، تلاش مي كند امام را به بيعت گيري مجبور يا از صحنه گيتي حذف كند. از اين رو، يزيد به والي خود در مدينه نامه اي مي نويسد و از او مي خواهد قاطعانه برخورد كند و با قدرت تمام از امام بيعت بگيرد. امام وقتي در ديدار با والي مدينه از نقشه يزيد با خبر مي شود، ضمن پرهيز از پذيرش بيعت، قيام خود را آغاز مي كند. از لحظه آغاز تهديد رسمي يزيديان تا صبح عاشورا به مدت نزديك به شش ماه شاهد مديريت پويا و فعال امام هستيم.

امام بر اساس اين شيوه مديريت مي داند دشمن با تمام قوا و امكانات به دنبال اوست و در نهايت، درگيري هم رخ خواهد داد. تلاش امام اين است كه در اين مصاف فرسايشي و در آن درگيري نهايي همواره ابتكار عمل را در دست داشته باشد و از

ص: 185

زمين گيري و اسارت در شرايط تحميلي پرهيز كند. در اين مديريت، امام همواره يك گام از دشمن جلوتر حركت مي كند. تصميم گيري هاي امام، هوشمندانه و بر اساس بهره وري حداكثري از منابع جغرافيايي و زمان تا موقعي است كه اين شرايط به نفع دشمن نيست و آن گاه كه عمر يك فرصت تمام مي شود، امام با تصميم گيري درست و اقدام سريع، دشمن را سر بزنگاه ناكام مي گذارد.

جلوه بارز اين مديريت فعال، درماندگي والي مدينه در برابر امام است؛ چراكه امام هم در ديدار با او، جوانان بني هاشم را با خود همراه كرده بود تا خطر محاصره پيش نيايد و آن گاه به سرعت آن هم همراه بيشتر افراد بني هاشم از مدينه به مكه مي رود.

ايشان در مكه چنان عمل مي كند كه در آغاز تمام نگاه ها متوجه امام است. در ضمن از فرصت پيش آمده براي حساس سازي عراق و آگاه سازي حجاج نهايت استفاده را مي برد. اين اقامت كه در تاريخ اهل بيت بيشترين مدت اقامت امامان در مكه است، تا آنجا استمرار مي يابد كه دشمن كم كم در آستانه مراسم حج، خود را آماده مواجهه با امام مي سازد. امام به صورت ناگهاني، مكه را ترك مي كند و در برابر اقدام نظامي والي مكه براي بازگرداندن ايشان مقاومت مي كند.

در كربلا هم تا آنجا كه دشمن به ارتكاب اعمال ناجوان مردانه و جنايات جنگي دست نزده است، تمامي ابتكار عمل به نفع و در اختيار امام است و در حقيقت، تدبير دشمن در برابر مديريت پوياي امام، اجراي شديدترين خفقان ها در عراق و اجراي كثيف ترين جنايات جنگي در كربلاست تا شايد بتواند قيام امام را به طور موقت سركوب كند. اين گونه امام با به نمايش گذاشتن مديريت سيال و پويا در بدترين شرايط سياسي و اجتماعي به شيعيانش ياد مي دهد حتي در بحران ها، محدوديت ها و مهجوريت ها از فرصت هاي موجود به بيشترين اهداف دست يابد.

موارد تكميلي

موارد تكميلي

_ پيش بيني رفتار دشمن و پرهيز از خوش بيني غفلت زا؛

_ اقدام سريع و فوري و به موقع و قدرت درك سريع تغيير شرايط و واكنش مناسب؛

_ مديريت تغيير، واكنش سريع، سازمان پويا و قدرت شتاب بالاي سازمان در همراهي

ص: 186

با رهبر، تحرك گروهي بالا، توان سازمان دهي بالاي نيروها پس از هر ريزش يا رويشي و اعتماد به نفس بالا؛

_ تاكتيك غافل گيركننده، خلاقيت پيوسته، حفظ ابتكار عمل و مديريت خطرپذيري؛

_ طراحي و مديريت توالي و ترتيب رويدادها، زمان بندي عمليات؛

_ تصميم گيري استراتژيك، اقدام نامعمول انجام دادن، انتخاب احسن در هر شرايط جديد و قدرت سنجش احتمالات و انتخاب بهترين راهكار.

جايگاه موضوع در جبهه سياه و خاكستري

جايگاه موضوع در جبهه سياه و خاكستري

مشكل بزرگ جبهه خاكستري در زمان امام، بي بهره ماندن خود را از پويايي حداقل در دو سطح نشان داد. اول، طيف گسترده صحابه و حاجيان در حجاز كه با نداشتن قدرت درك و توان عملياتي بالا، پيوسته از امام مي خواست همانند آنها در جايي مثل مكه بماند و منتظر رويدادها بماند و با تحرك و تلاشگري بالاي خود باعث رسوايي و نمايش قعود ذلت بار آنها نباشد. دوم، دعوتگراني بودند كه آرزوي آنها ياوري امام بود، ولي چنان اسير دل بستگي ها و زندگي روزمره شدند كه توان همراهي با تلاشگري بالاي امام و سرعت بالاي رويدادها را نداشتند. برخي از آنها به امام قول دادند پس از سامان دهي زندگي و امور خانوادگي خود به امام خواهند پيوست، ولي وقتي راهي كربلا شدند كه همه چيز تمام شده بود يا تا به خود جنبيدند، اسير محاصره دشمن و بهانه هاي ناشي از تهديدهاي آن شدند.

پرسش هاي كارشناسي

پرسش هاي كارشناسي

1. حادثه كربلا با آغاز خلافت يزيد و تحريك هاي اوليه او شروع شد، ولي به نظر مي رسد آنها (يزيد و يزيديان) هيچ گاه نتوانستند امام را شكار كنند يا در تنگنا قرار دهند. دليل اين وضعيت چه بود؟ (البته آنها در نهايت امام را در كربلا محاصره كردند و به شهادت رساندند آن هم وقتي كه به جنايات جنگي دست زدند).

_ اصول روش و سيره مديريتي كلي امام كه باعث پويايي و انعطاف پذيري مديريت ايشان مي شد، چه بود؟ چگونه امام با مديريت هوشمندانه ترتيب و توالي رويداد ها ابتكار عمل را در دست مي گيرد؟

ص: 187

2. دوران قيام امام آكنده از اقدام ها و تصميم گيري هاي ناگهاني و غيرمنتظره است. جلوه هاي بارز اين تصميم گيرهاي مهم كه در استراتژي و مديريت فعال امام ريشه داشت، چه بود؟ (بازتاب تاريخي آنها، به انفعال كشيدن دشمن و به چالش كشيدن جبهه خاكستري بود) امام چگونه با رصد پيوسته تحولات و انتخاب احسن در هر موقعيت جديد همواره از محاصره شدن به دست دشمن رهايي مي يافت.

3. جلوه هاي زندگي و مديريت منفعل و زمين گير شده خاكستري كه باعث دورافتادگي افراد از امام مي شود، كدامند؟ اصولاً بين امام تلاشگر و فعال و با مديريت تغيير بالا ناظر به آگاهي از تحولات زمانه با مدعيان ياوري كه آرزوها و دل بستگي هاي زياد دارند و خواهان عافيت طلبي هستند، چه نسبتي وجود دارد؟ اين گروه با ضعف عملكرد و عقب ماندن از وليّ زمان چگونه باعث مهجوريت و غربت ايشان مي شوند؟

ميان برنامه

ميان برنامه

يك _ بازتاب مديريت فعال و پوياي امام

در طول خلافت بني اميه و بني عباس، همواره سه جريان ثابت به مقابله و اعتراض عليه آنها اقدام كردند. يكي از آنها خوارج بودند كه بيشترين شورش هاي آنها در زمان امويان رخ داد. در دوران خلافت 90 ساله بني اميه، جهان اسلام به طور ميانگين، شاهد سالي يك تا دو شورش خوارج بود.

در صد سال آغازين خلافت بني عباس هم زيديه قيام هاي فراواني عليه آنها به راه انداختند. حتي گاه هم زمان در دو يا چند منطقه از سرزمين پهناور خلافت، ناگهان قيام هاي زيدي رخ مي داد به گونه اي كه يكي مثلاً در عراق صورت مي گرفت و ديگري در يمن و سومي در طبرستان. وجه مشترك اين شورش ها و قيام ها آن بود كه يا عمر كوتاهي داشتند و عمر شورش يا قيام آنها گاه حتي به چند روز هم نمي كشيد يا اگر هم به حكومتي دست مي يافتند، بيشتر حكومت هاي آنها محلي، كوتاه مدت و متزلزل و بدون پيام سياسي مشخصي بود. بيشتر آنها هم به سرعت شكست مي خوردند و براي هميشه نام آنها از تاريخ محو مي شد.

قيام عاشورا با وجود كمبود نيروي انساني و قدرت همه جانبه دشمن تنها قيام اسلامي است كه تلاش مي كند در هيچ مرحله اي از مراحل قيام، درماندگي و انفعال از

ص: 188

خود نشان ندهد. در برابر، تصميم گيري هاي هوشمندانه و به بازي گرفتن دشمن به ظاهر مقتدر، مراحل قيام را خود طراحي مي كند و برنامه ريزي تبليغاتي و رفتاري قيام را به گونه اي انجام مي دهد كه اثري به امتداد تاريخ آينده داشته باشد.

امام در آغاز قيام خود در مدينه از نظر نيروها به شدت در اقليت بود. از اين رو سعي كرد از درگير شدن با يزيد در مدينه پرهيز كند. درگيري در مدينه به معني خفه شدن قيام در نطفه و بدون هيچ گونه آگاه سازي بود. امام از ورود به مكه و درگيرشدن با دشمن در مكه هم پرهيز كرد تا در آينده در تاريخ به عنوان اولين هتك كننده حرمت مكه شناخته نشود. در ضمن مردمان مكه هم با امام هيچ گونه همراهي نمي كردند. انتخاب عراق و كربلا به معني ايجاد پايگاه جغرافيايي جديدي در سرزمين بين النهرين بود تا در آينده تاريخ به يكي از كانون هاي جغرافيايي براي حق باوران تبديل شود. در آنجا بود كه با وجود تمام محاصره ها، امام بيشترين ياوران خود را مي يابد. در آنجا امام به راحتي مي تواند نقاب را از چهره كريه جامعه يزيدي كنار زند و آن را رسواي تاريخ كند.

اين گونه است كه مديريت امام، مديريتي فعال و پوياست. اين مديريت تلاش مي كند از اسارت در طراح و نقشه مديريتي دشمن پرهيز كند؛ دشمني كه به ظاهر دين دار و مقدس است، ولي چهره باطني او آكنده از پستي و رذالت است.

از اين منظر، يكي از مهم ترين پيام هاي مديريت حسيني براي حسين باوران و آنها كه در جست وجوي زندگي عاشورايي هستند، داشتن طراحي و برنامه ريزي كلان، فعال و پويا است. اين نوع برنامه ريزي و تصميم گيري كه هيچ گاه به درماندگي نرسد و از تلاشگري و پويايي وليّ زمانه و همراهي عملي مدعي امام ياوران برخوردار باشد، باعث عزت حق و ذلت باطل مي شود.

2 _ 6. قدرت تصميم گيري و تأثير آن در همراهي با امام يا جدايي از امام

امام حسين عليه السلام در طول قيام و نهضت خود با افراد گوناگوني مواجه شد و همه آنها را به همراهي و ياوري دين حق دعوت كرد. در بسياري از موارد هم آنها نسبت به شناخت حق و باطل يا داراي آگاهي كامل بودند يا اگر نيازمند آگاهي بودند، پس از ديدار با امام اين آگاهي و شناخت براي آنها فراهم مي شد. از اين رو، دليل همراهي كردن يا نكردن با امام در مسئله علم و جهل و معرفت و غفلت نمي توان جست وجو

ص: 189

كرد، بلكه به نظر مي رسد عامل مهم به امري ديگر باز مي گردد؛ امري كه در مسئله انتخاب آنها تأثير مستقيم دارد.

يكي از عوامل مهم در فرآيند انتخاب بر سر دو يا چند راهي، قدرت تصميم گيري و داشتن تجربه و مهارت به ويژه شهامت و جرئت تصميم گيري است. بديهي است هر چه تصميم و انتخاب، مهم و بزرگ تر و همراه با خطرپذيري بيشتر باشد، اين تصميم گيري دشوار تر خواهد بود. ترديد يا شهامت در اين تصميم گيري ها عامل بسياري از ريزش ها و رويش هاست. براي نمونه به موارد زير توجه كنيد:

_ زهير بن قين كه قصد فرار از دو طرف معركه را دارد، وقتي با امام مواجه مي شود و با او اتمام حجت مي كند، پس از كمي تأمل، ناگهان با جرئت و شهامت، تصميم تاريخي خود را مي گيرد تا با امام همراه باشد. فرآيند اين تصميم گيري براي حر بن يزيد رياحي كمي زمان مي برد و پازل هاي اين تصميم سرانجام صبح عاشورا كنار هم جمع مي شود و او درست در آخرين لحظه، تصميم استراتژيك زندگي خود را مي گيرد.

در برابر آنها طرماح بن عدي قرار دارد. او در مواجهه با پيشنهاد امام، مهارت و تجربه تصميم گيري درست و به موقع را ندارد و نمي تواند آن زمان كه به او نياز است، عزم خود را جدي و متمركز كند. كسي همانند عبيدالله بن حر جعفي نيز اصولاً جرئت تصميم گيري همراه با خطرپذيري را ندارد يا اصلاً تاكنون تجربه تصميم گيري استراتژيك نداشته است. از اين رو از همراهي امام عقب مي ماند.

از اين منظر، يكي از راه هاي داخل شدن در جرگه ياران مقرب معصومان عليهم السلام ، قدرت و مهارت تصميم گيري است؛ تصميم گيري هايي كه ناظر به شناخت و كسب آمادگي در مسير حق ياوري استراتژيك پر مسئوليت، سنگين و نيازمند جرئت، شهامت، سرعت و دقت لازم باشد. در اين صورت، ياران و ياوران مي توانند به مرتبه و منزلت امامان معصوم نزديك شوند كه مرتبه تصميم گيري هاي خلاقانه و پويا و مستمر براي مديريت حق و جبهه حق است.

7. مديريت تربيتي و الگوي نيروسازي

اشاره

7. مديريت تربيتي و الگوي نيروسازي

زير فصل ها

پيش درآمد

موارد تكميلي

جايگاه موضوع در جبهه باطل يا خاكستري

پرسش هاي كارشناسي

ميان برنامه

پيش درآمد

پيش درآمد

هدف نهايي دين حق، رشددهي جامع و كامل انسان هاست؛ رشدي كه ابعاد جسمي، روحي، اخلاقي، اجتماعي، مهارتي و نظامي را شامل مي شود. مهم ترين تفاوت جذب

ص: 190

نيروها و نيروسازي در جبهه حق در مقايسه با جبهه باطل، حداقل در دو زمينه رخ مي نمايد: اول اينكه در جبهه حق اين جذب بايد آگاهانه و آزادانه باشد؛ يعني خود افراد بر اساس آگاهي كامل و آزادي و انتخاب خود به سوي رهبري حق آمده باشند. دوم اينكه چون رشد در جبهه حق، جامع و كامل و مطابق با فطرت آدمي است. افراد بايد رهبر حق را كه معصوم و انسان كامل است، به عنوان الگوي خود بپذيرند و براي همانند سازي و رشد در مسير هدايت هاي او بكوشند.

با نگاه به اين معيارهاي گزينش افراد در جبهه حق مشخص مي شود. دليل كمبود منابع انساني در جبهه حق چيست. نبود اراده و آمادگي براي رشدي كه زمان بر، همراه با تكليف و مسئوليت زاست، در كنار جهالت ها، غرورها، تكبرها و خودپسندي هاي كاذب يا وجود تبليغات منفي همگي از مهم ترين عواملي است كه سبب مي شود اكثريت انسان ها رهبري حق را تحمل نكنند.

با وجود اين، سيدالشهدا عليه السلام در جامعه اي كه اكثر مسلمانان از امام روي گردان هستند، آرام نمي نشيند و در تلاش است از حداقل هاي موجود جهت نيروسازي براي جبهه حق به ويژه براي قيام تاريخي اش استفاده كند.

امكانات و محدوده نيروسازي يا حفظ نيروها از سوي امام به شرح زير است:

_ امام از يك سو، ارتباط حداقلي خود را با جامعه شيعه در كوفه با تمام دشواري هايش حفظ مي كند و در تلاش است با وجود تمام موانع، حداقل با خواص شيعه در تماس باشد و آنها را براي آينده و قيام تاريخي اش به بردباري و صبر و كسب آمادگي هاي لازم روحي و اجتماعي دعوت كند.

_ امام در حجاز به ويژه مدينه در مهجوريت و غربت شديد است، ولي در عين حال، در مدينه هم متوجه چند گروه است:

اول _ جوانان بنيهاشم، بهترين و خالص ترين نيروي انساني در اختيار امام هستند. بازتاب تربيت حسيني درباره آنها حضور 18 جوان هاشمي در كربلاست؛ يعني با توجه به بازماندن كمتر از 10 نفر از بني هاشم از كاروان امام مشخص مي شود امام بيش از دو سوم جوانان بني هاشم را جذب خود كرد و آنها را محور نيروسازي درجه اول براي نهضت خود قرار داد. در حقيقت، آنها مهم ترين سرمايه اجتماعي امام هستند و قرار است در آينده نقش سازمان و گروه مبنا و الگو را در قيام ايفا كنند.

ص: 191

دوم _ اندك غلامان خود امام و اهل بيت و حتي برخي صحابه علوي همانند غلام ابوذر از جهتي نقطه اوج تربيت و نيروسازي امام بودند؛ چون افرادي بودند كه از حضيض گم نامي و بي اعتباري به بالا ترين مراحل رشد خود رسيدند و با همراهي با امام زمان خود در تاريخ ماندگار شدند.

سوم _ اندك صحابه اهل بيتي مقيم حجاز كه مهم ترين كاركرد آنها اتمام حجت كردن به انبوه صحابه ساكت يا غافل يا همراه باطل بود. آنها با يادآوري احاديث پيش گويي هاي پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله نقش و كاركرد عمارگونه در جامعه حجاز و عراق داشتند.

(در مرتبه آخرهم معدودي از نيروهاي امام را در آخرين مرحله، اندك ريزش ها از جبهه دشمن تشكيل مي دهد. آنهايي كه داراي فطرت هايي پاك بودند و زمينه هاي رشد را داشتند و امام با شناسايي آنها و فرصت گذاري براي آنها در نهايت به جذب آنها اقدام كرد. كساني همانند زهير و حر در اين گروه مي گنجند).

در اين ميان، مبناي نيروسازي و سرمايه اجتماعي امام در گروه مبنا، جوانان بني هاشم هستند. برخي از اصول مديريت تربيتي امام در برابر آنها چنين است:

_ تربيت آنها جامع و كامل است و ابعاد معنوي و عبادي، علمي و معرفتي، اخلاقي و رفتاري، اجتماعي و معاشرتي، مديريتي و نظامي، خطابي و تبليغي را شامل مي شود.

_ در اين نظام، امام با ايجاد محيطي كوچك و سالم سعي مي كند نيروهاي در حال تربيت را از گزند اثرپذيري جامعه آلوده دور نگه دارد.

_ مديريت تربيتي امام شامل دختران، بانوان و همسران اهل بيت هم مي شود و آنها هم سرآمد بانوان دوران خود هستند و به اوج آمادگي براي تحمل مسئوليت هاي سنگين مي رسند.

_ امام براي تربيت آنها فرصت كافي نه ساله (همان دوران امامت و مهجوريت در مدينه) را در اختيار داشت و برنامه تربيتي امام مستمر و پيوسته بود.

_ امام به تأمين نيازهاي همه آنها توجه دارد و مراقب است مبادا در دام برنامه هاي اجتماعي دشمن گرفتار شوند. (نمونه آن، اهتمام امام به ازدواج آنها و جلوگيري از پيوند يكي از دختران بني هاشم با امويان است).

اين گونه است كه جوانان بني هاشم از دختر و پسر و كوچك و بزرگ به بزرگ ترين سرمايه اجتماعي و نقطه قوت مديريت تربيتي امام تبديل مي شوند.

ص: 192

امام با مديريت تربيتي در محدوده حداقل ها به ويژه نسبت به افراد مستعد در خاندان، خويشان، زير دستان، يا اطرافيان خود به تك تك عاشوراباوران ياد مي دهد. كه هر شيعه بايد حداقل در شرايط زمانه خود بر اساس جاذبه و تربيت به نيروسازي بپردازد.

موارد تكميلي

موارد تكميلي

_ سرمايه اجتماعي، الگو سازي عملي، ايجاد محيط سالم و محدود براي سهولت فرآيند تدريجي تربيت، تربيت شكوفاساز، شكوفايي گروهي، تربيت بر اساس پيش بيني نيازهاي آينده جبهه حق، رشددهي مهارت هاي انساني، مدل سازي براي مدينه فاضله و نظام اجتماعي و تجسم بخشي به اهداف آرماني؛

_ سبك زندگي از جهت مديريت تربيتي و رشد شخصيت.

جايگاه موضوع در جبهه باطل يا خاكستري

جايگاه موضوع در جبهه باطل يا خاكستري

آشفتگي نظام تربيتي جامعه از معضلات جامعه اسلامي پس از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله بود به ويژه آن گاه كه نظام خلافت، نظريه عدالت و مرجعيت همه صحابه را در برابر اهل بيت طراحي كرد. در دوران معاويه با حذف شدن اندك صحابه ظاهر الصلاح عملاً دنيا گرايي و دين حداقلي و رهاشدگي فرزندان و جوانان به شاخصه هاي اصلي جامعه اسلامي بدل شده بود. نتيجه اين وضعيت، رواج تدريجي مواردي همانند غنا در جايي همانند حجاز و مدينه و دل مشغولي جوانان به چنين مواردي بود. در مدينه بعدها قيام حرّه رخ مي دهد؛ قيامي كه اكثريت مردم و جوانان مدينه حتي آنها كه نسبت به امام بي اعتنا بودند، ولي به ارزش هاي دوران شيخين پاي بند بودند، در آن شركت جستند. در كوفه هم پيران شهر به ويژه در قبايل شيعي از گمراه شدن و ضعيف شدن اعتقادات جوانان بر اساس اثر پذيري از فرهنگ اموي شكوه داشتند. بيشتر لشكر كوفه در كربلا را افراد رها شده و اراذل و اوباش شهر تشكيل مي دادند.

پرسش هاي كارشناسي

پرسش هاي كارشناسي

1. چگونه امام دوران مهجوريت نه ساله خود در مدينه را به فرصتي تاريخي براي ارائه عالي ترين روش و نتايج براي تربيت ديني تبديل مي كند؟ دامنه و سطوح برنامه هاي تربيتي امام در اين دوران چگونه بوده و چه شاخصه هايي داشته است؟

ص: 193

2. بني هاشم در حماسه حسيني، الگوهاي اول نيروهاي انساني و سرمايه اجتماعي ايشان هستند. آنها چگونه به اين جايگاه رسيدند؟ امام بر اساس كدام مديريت تربيتي آنها را به اين مرحله از رشد و تعالي رساند؟ كاركرد آنها به عنوان گروه الگو و مبنا در طول نهضت چگونه بود؟

3. بانوان بني هاشم در مديريت تربيتي حسيني چه جايگاهي دارند؟ چگونه امام آنها را براي آن ابتلائات عظيم و مسئوليت هاي سنگين آماده مي سازد؟ امام در اين نظام تربيتي چگونه به تعريف شخصيت ها، رشددهي آن و تعيين مأموريت ها بر اساس نقش جنسيتي مي پردازد؟

ميان برنامه

ميان برنامه

يك _ الگو و نظام تربيتي سيدالشهدا عليه السلام براي جوانان بنيهاشم

دوران امامت سيدالشهدا عليه السلام ده سال طول كشيد. از اين مدت، نه سال و نيم آن با خلافت معاويه هم زمان بود. در اين دوران چون امام، خود را به صلح نامه برادرش، امام مجتبي عليه السلام متعهد مي ديد، از قيام پرهيز مي كرد. در همين دوران هم ارتباط شيعيان با امام بسيار محدود شده بود.

امام اين غربت ها و مهجوريت را در مدينه به فرصت مناسبي براي تربيت ويژه و اختصاصي جوانان بني هاشم تبديل كرد. امام چون بزرگ خاندان بني هاشم در اين سال ها بود، فرزندان بني هاشم را نزد خود گردآورد. اين افراد عبارت بودند از: فرزندان خود امام و فرزنداني از بني هاشم كه پدرانشان شهيد شده بودند، همانند فرزندان اميرمؤمنان علي عليه السلام و امام مجتبي عليه السلام يا پدرانشان درگذشته بودند، همانند فرزندان عقيل بن ابي طالب يا فرزنداني كه پدرانشان ولايت امام را پذيرفته بودند، همانند نواده هاي عقيل و جعفر بن ابي طالب.

به اين صورت، جمعي از فرزندان بني هاشم با محوريت خاندان ابي طالب گرد امام جمع شدند. امام در آن سال ها به تربيت، علم آموزي و مهارت ورزي رزمي و پهلواني آنها همت كرد. حتي براي آموزش قرآن، اگر معلم قرآن سوره اي را به آنها مي آموخت، از معلم بسيار قدرداني مي كرد.

ص: 194

در اين سال ها، امام در مدينه و در تنها سفر سالانه اش يعني سفر حج همواره سعي مي كرد اين جوانان را همراه خود ببرد. امام حتي نسبت به مسئله ازدواج آنها در آغاز سن جواني، حساس بود حتي يك مرتبه معاويه با اغراض سياسي و نقشه هاي شوم خود قصد داشت دختر عبدالله بن جعفر را براي يزيد خواستگاري كند. عبدالله اختيار دختر را به امام تفويض كرد و امام، او را به عقد پسرعمويش، قاسم بن محمد بن جعفر درآورد و مهريه آنها را از زمين هاي خود در اطراف مدينه قرار داد تا مبادا فرزندي از فرزندان بني هاشم آلوده نقشه ها و فتنه هاي امويان نگردد.

اين گونه، كه اين جوانان پس از سال ها انس و همراهي با امام به آن مرحله از آمادگي و توان مندي رسيدند كه در شب هجرت غريبانه امام از مدينه، تنها همانا ياوران امام بودند. برخي از آنها حتي با كسب اجازه از پدرانشان از پدر خود دل كندند و همانند فرزندان عبدالله بن جعفر دل در گرو سيدالشهدا عليه السلام بستند و با او تا قتلگاه كربلا آمدند.

دو _ رها شدگي تربيتي و دورافتادگي جامعه از امام

پس از صلح امام مجتبي عليه السلام با معاويه، رهبري جامعه اسلامي به دست معاويه سپرده شد. اين دوران 20 سال طول كشيد. در آغاز اين دوران وقتي معاويه پس از امضاي معاهده صلح و كسب خلافت وارد كوفه شد و بر منبر مسجد كوفه رفت، عهدنامه را پيش روي مردم باطل كرد و صريحاً گفت كه نبرد او با امام صرفاً براي رسيدن به خلافت بوده است. اينك كه به آن رسيده است، هيچ تعهدي را نمي پذيرد. معاويه بر اساس سياست نقض عهدنامه پس از آنكه سعي كرد دست اهل بيت را از جوامع اسلامي به ويژه كوفه و بصره كوتاه كند، با حاكم كردن حاكماني فاسد و كم تعهد به اخلاق و دين در كنار رواج تفكر مرجئه گري سعي كرد ايمان و دين داري را به گفتار زباني خلاصه كند. آن گاه جامعه را نسبت به تربيت و سازندگي جوانان و نوجوانان در راستاي معارف اسلامي سست سازد. به گواهي منابع تاريخي، در اواخر خلافت معاويه، يكي از شكوه هاي بزرگان علمي و ديني در كوفه، سستي و ناهنجاري هاي اخلاقي جوانان شهر است. حتي در برخي از قبايلي كه سابقه محبت اهل بيت و رسم و نشاني از اخلاق علوي وجود داشت، اين فرهنگ از ميان جوانان آنها رخت بربسته بود. در مدينه

ص: 195

هم رها شدگي جوانان چنان بود كه به تدريج، اين شهر در دوران خلافت مروانيان به يكي از مهم ترين مراكز غنا و آوازه خواهي در جهان اسلام تبديل شد. اين گونه به تدريج و در مدت 20 سال خلافت معاويه در كنار شامات، عراق و حجاز نسلي رشد مي يابد آموزش نديده و تربيت نشده كه در برابر قيام و نهضت ديني سيدالشهدا عليه السلام يا بي اعتناست و يا مقاومت مي كند. اين نسل به دليل نداشتن زمينه و پشتوانه تربيت ديني مناسب، راضي يا طالب خلافت يزيد است و حتي بخشي از منحط ترين افراد در اين جامعه تحت تأثير تبليغات فريبنده آن حاضر مي شود بدترين جنايات را نسبت به اهل بيت پيامبراكرم صلي الله عليه و آله مرتكب شود. سيدالشهدا عليه السلام و حضرت زينب عليها السلام در حساس ترين شرايط و مراحل قيام كه ناچار به بيان ماهيت جانيان كربلا مي شوند، به همين مسئله آلوده بودن بسترهاي تربيتي يا رها شدگي و انحطاط اخلاقي آنها اشاره مي كنند و جدايي و مرزبندي خود و اهل بيت و ياران شان را از اين جامعه منحط و آلوده اعلان مي كنند.

8. مديريت بصيرت افزايي

اشاره

8. مديريت بصيرت افزايي

زندگي و جامعه بشري گاه چنان دچار پيچيدگي مي شود كه فضا را غبارآلود مي سازد و تشخيص حق از باطل دشوار مي گردد. آنچه اين غبارآلودگي را تشديد مي كند، اين است كه دين نماهاي فراوان در مقابل دين حق، جنگ دين عليه دين را به راه اندازند. به اين وضعيت، فتنه مي گويند.

در اين وضعيت، تنها راه نجات، داشتن بصيرت يعني آگاهي عميق و قدرت تشخيص بالاست. از جلوه هاي بارز مديريت حسيني، ارائه راهكار عملي بصيرت افزايي است. سيدالشهدا در جامعه اي به نام دين كه به سكوت و قعود و رضايت به باطل مقدس رسيده، ناچار است بيش از پنج ماه مقيم مكه شود و با استفاده از ظرفيت نزديك بودن مراسم حج و ارتباط گسترده اي كه با حجاج برقرار مي كند، به آگاهي رساني براي آنها بپردازد. در اين زمان، تلاش امام، ايجاد بصيرت و معيار تشخيص حق از باطل مقدس مبتني بر معرفي معيارها و ملاك هايي است كه به توانايي و قدرت تشخيص آدمي كمك كند. در اين مسير و در راستاي تحقق اين هدف، امام از يك سو به يادآوري سيره و سخنان پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله مي پردازد و از جهت رفتاري نيز سعي مي كند الگويي

ص: 196

عملي باشد تا مردم دست كم يك بار ديگر با حق ناب مواجهه مستقيم داشته باشند. آن گاه امام، معيار و ملاك تشخيص حق از باطل مقدس را چنين تعريف مي كند كه هرگونه عمل و شريعت و مناسك ديني كه باعث ريختن آب به آسيب دشمن باشد، از مصاديق باطل مقدس و از عوامل تقويت فتنه و دوري از بصيرت است.

امام با آمدن به مكه از يك سو، خود در كنار خانه خدا، نماز جماعتي مستقل تشكيل مي دهد و از سويي ديگر، در حج آن سال زير پرچم يزيد شركت نمي كند.

همچنين با آمدن خود و اهل بيتش به كانوني ترين تجمع مسلمانان يعني مكه سعي مي كند معيار خواص بودن و مرجعيت را به جامعه معرفي كند. مرجعيت علمي و اجتماعي از آن كسي بايد باشد كه در مسير سيره و دستورهاي پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و قرآن باشد. يعني معيار با حق و حق شناسي است و افراد را با حق بايد شناخت نه اينكه حق را با افراد و بر اساس موضع گيري آنها. امام با احيا و بزرگ نمايي سيره و گفتار پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله سعي مي كند آن را به عنوان معيار حق در جامعه يادآوري كند و بر اساس آن خواص مدعي (صحابه و تابعين مدعي عبادت و علم و شهرت اجتماعي) را به پرسش و چالش بكشد.

شايد يكي از علل جزع و فزع خواص در برابر امام كه با تمام قوا به نام نصيحت از امام مي خواستند كوتاه بيايد، همين بود كه امام با گفتار و كردار خود موجب بصيرت زايي در جامعه و رسوايي و كسادي بازار آنها شده بود. نمونه آن تيتر آنكه امام تا در مكه بود، همه نماز جماعت ها كساد شده و نماز امام پررونق بود.

مديريت عاشورايي يعني مديريتي كه از يك سو، خواص مدعي و متظاهر را به چالش بكشد و عوام و توده ها را معيار و ملاك تشخيص قرار دهد.

موارد تكميلي

موارد تكميلي

آزمون برون افكني، معيارهاي اولويت دهي، حساسيت برانگيزي افكار عمومي، مديريت به چالش كشيدن خواص، به چالش كشيدن بي طرفي، استراتژي حداقل سازي اثر گذاري خواص بي بصيرت، بلوغ ذهني رساني جامعه، اصل اهم و مهم در تشخيص مصالح، ابهام زايي، جامع نگري در برابر برخورد گزينشي و جزئي نگري، مديريت نشانه ها و نشانه شناسي، داشتن يا نداشتن نگاهي منظومه اي و كلان، مديريت مواجهه با توجيه هاي شيطاني، تكليف شناسي و عمل به آن در هر شرايطي.

ص: 197

جايگاه موضوع در جبهه سياه و خاكستري

جايگاه موضوع در جبهه سياه و خاكستري

در جبهه باطل سعي مي شود با طراحي خواص خودكارشناس در برابر رهبري حق باعث ايجاد ابهام و تشويش در جامعه شود تا سبب فريفتن جامعه و استمرار باطل شود.

در جبهه خاكستري هم مصلحت گرايي و توجيه گرايي جاي گزين تكليف گرايي مي شود. در اين شرايط، آنها سعي مي كنند با جزئي نگري و نداشتن و ندادن معيار براي درك همه ابعاد و اولويت دهي باعث به ركود و سكون كشيدن جامعه شوند.

پرسش هاي كارشناسي

پرسش هاي كارشناسي

1. تعريف بصيرت چيست؟ فرد يا جامعه در چه شرايطي نيازمند بصيرت است؟ چگونه بي بصيرتي (بر اساس تجربه عاشورا) باعث ضربه زدن مدعيان دين داري به دين حق مي شود و جنگ دين عليه دين راه مي اندازد؟

2. امام حسين عليه السلام در مديريت عاشورايي خود چگونه به بصيرت زايي جامعه كمك مي كند؟ جلوه ها و روش هاي بصيرت زايي در مديريت حسيني به صورت مصداقي كدامند؟

چگونه در اين موارد و مثال ها، امام معيار و ملاك تشخيص را به جامعه ارائه مي دهد؟

3. چگونه بصيرت زايي و مديريت بصيرت افزايي سيدالشهدا عليه السلام در جامعه به مصاف مصلحت گرايي مي رود؟ چگونه با مديريت بصيرت افزايي در جامعه مي توان ارباب فتنه و همراهان مصلحت جوي آنها را رسوا كرد؟

ميان برنامه

ميان برنامه

يك _ نشانه هاي غيبي و و تعريف نقش براي صحابه با بصيرت

از مهم ترين تعريف دين و دين باوري، ايمان به غيب و غيب باوري است (الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ). غيبي كه داراي سطوح مختلفي است و از خداوند را كه غيب مطلق است تا جهان برزخ و عالم قيامت يعني آن عوالم موازي و طولي را كه انسان نديده است، ولي وجود دارند يا وجود خواهند داشت، شامل مي شود. از اين منظر، رويدادهاي قطعي كه در آينده رخ خواهند داد، ولي هنوز نيامده اند، يعني اخبار غيبي و پيش گويي هاي

ص: 198

پيامبران و معصومان هم يكي از جلوه هاي ايمان به غيب است. پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله در دوران رسالت به ويژه در آستانه رحلت، توجهي ويژه به آينده جهان اسلام داشت و در اين زمينه، اخبار غيبي فراواني فرمود. بخشي از اين اخبار غيبي، به آينده دور و بلندمدت مربوط است همانند اخباري كه درباره مهدويت و نشانه هاي ظهور است.

بخش مهم ديگر مربوط به مجموعه رويدادهاي پس از رحلت ايشان تا حادثه عاشوراست. پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله براي اين مقطع در كنار بيان خبرهاي غيبي، برخي از صحابه را به عنوان معيار و نماد در رويدادهاي خاص معرفي مي كند يا نشانه هاي يك رويداد مشخص را بيان مي كند تا وقتي آن اتفاق رخ داد، ديگر بهانه اي براي كسي باقي نماند. اينك با در نظر گرفتن اخبار غيبي پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله درباره حوادث نيم قرن پس از رحلت ايشان، با صحابه اي كه نشانه و نماد بصيرت و يا غيب باور راستين بودند، آشنا مي شويم:

_ خبر دادن پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله از آزار ابوذر و رحلت غريبانه و مظلومانه او كه نشانه باطل بودن دشمنان او خواهد بود.

_ خبر دادن پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله از شهادت عمار در حالي كه همراه حضرت علي صلي الله عليه و آله است و به دست گروهي شهيد مي شود كه گروه ستم كار و باطل هستند.

_ پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله مشتي از خاك كربلا را به همسرش، ام سلمه مي دهد تا نشاني باشد براي زمان تحقق شهادت نواده اش، حسين بن علي عليه السلام .

_ خبر هاي غيبي پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله و حضرت علي عليه السلام درباره موقعيت دقيق و محل شهادت حسين بن علي عليه السلام كه در نهايت باعث شد يكي از صحابه كهن سال پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله به نام انس بن مالك اسدي بر اساس همين آگاهي ها، وقتي خبر هجرت حسين بن علي عليه السلام را به مكه شنيد، از كوفه به جاي رفتن به مكه، به سوي كربلا برود و در آنجا بر اساس پيش گويي هاي نبوي و علوي، چشم انتظار آمدن امام حسين عليه السلام بنشيند.

دو _ معياري براي بصيرت با كمك دشمن شناسي

پس از هبوط آدم و حوا روي كره زمين و طراحي دين آسماني براي آنها، طرح و نقشه شيطان در آغاز مواجهه، بي ديني و يا طراحي دين باطل در برابر دين حق بود. در اين مرحله، مرزبندي دين حق و باطل كاملاً مشخص بود، درست همانند مرزبندي

ص: 199

بت پرستي با خداپرستي توحيدي غيب محور. ولي به موازات رشد و گسترش دين حق، شيطان در يكي از خطرناك ترين طراحي هاي خود دست به طراحي نقشه نبرد دين عليه دين زد. بر اساس اين طرح، جريان باطل، جرياني انحرافي در داخل مكتب حق و همراه با بسياري از نشانه هاي آن و البته ميان تهي و بدون حقيقت و واقعيت است.

در اين روش، با طراحي ديني ظاهري همراه با تحريف، اما توخالي كه با دين حق شباهت هاي بسيار دارد، به طراحي نبرد دين عليه دين مي پردازد. از اين منظر، در برابر دين اسلام، مهم ترين دشمن و خطر، نه مشركان و نه اهل كتاب، بلكه منافقان هستند. منافقان، مسلمان نماهاي بدون اعتقاد قلبي هستند كه به تدريج، حتي بسياري از اعمال و مناسك را يا ترك مي كند. يا آنها را از روح خود تهي مي كنند و تنها پوسته اي از آن باقي مي گذارند تا اسم اسلام از آنها حذف نشود.

در عاشورا، يكي از دشوارترين صحنه هاي نبرد و مواجهه سيدالشهدا عليه السلام ، مواجهه با طرح و نقشه در همين حوزه جنگ دين عليه دين و با كمك مقدس نماهاي منافق بود.

امام در قيام عاشورا با نمايش سيره اي شفاف و صريح تلاش مي كند اين دين نماها و رفتار هاي متظاهر را از اسلام راستين متمايز سازد. اين گونه بصيرت عاشورايي متولد مي شود.

بن مايه و روح بصيرت عاشورايي در ميان هجوم و تبليغات سنگين مدعيان دين داري، پرهيز از همراهي و انجام هرگونه رفتار اجتماعي و حتي عبادت اجتماعي است كه كمك يا منفعتي براي جريان باطل داشته باشد. از اين رو، امام در نماز جماعت يا حجي كه زير پرچم يزيد باشد، شركت نمي كند و نشان مي دهد كه در دين داري به جاي تمسك به ظواهر بي روح بايد ظواهر و شعاير ديني را در كنار حقيقت و باطني و اركان واقعي اسلام ديد. هر جا اين شعاير همراه آن حقيقت باطني بود، شعاير ديني است و گرنه شعاري و نشانه اي براي نفاق و ترويج باطل خواهد بود.

9. ثبات قدم و استقامت بر حق در سخت ترين شرايط

اشاره

9. ثبات قدم و استقامت بر حق در سخت ترين شرايط

زير فصل ها

پيش درآمد

موارد تكميلي

جايگاه موضوع در جبهه سياه و خاكستري

پرسش هاي كارشناسي

ميان برنامه

پيش درآمد

پيش درآمد

در مصاف تاريخي حق و باطل، پيوسته باطل در اكثريت و حق در اقليت بوده است، ولي گاه پيش آمده است كه باطل در نهايت قدرت خود و حق در محاصره شديد بوده

ص: 200

است. در اين موارد، اگر حق اقدامي انجام دهد، تمام هجوم ها عليه اش سامان دهي خواهد شد و هر كسي به گونه اي سعي مي كند در برابر آن، مانع يا مزاحمتي ايجاد كند به ويژه اگر باطل لباس دين و تقدس بپوشد. در اين شرايط، مقاومت، صبر و تحمل، استقامت و ثبات قدم در برابر اين وضعيت سخت، نشان دهنده قدرت روحي و اراده اي بسيار بالا و بي نظير است.

امام حسين عليه السلام وقتي قيام خود را آغاز كرد، دشمن اصلي اش، يزيد و امويان بودند، ولي در مدتي كه در مكه مقيم بود، از سوي بيشتر مسلمانان با موعظه و نصيحت و اما و اگرها مواجه شد. در برخي از مراحل نيز خبرهاي ناراحت كننده يا منفي به امام مي رسيد. با اين حال، امام به واسطه انتخاب هدف بسيار بلند خود و به دليل تكيه و اعتماد بر حق تعالي «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا...» در هيچ مرحله اي از قيامش، نه دچار ضعف و سستي شد و نه هيچ گونه ناراحتي از خود نشان داد. حتي ريزش هاي فراوان همراهانش باعث دل نگراني ايشان نشد، بلكه هر چه به لحظات سخت عاشورا نزديك تر مي شد، استوارتر مي گرديد. متن خطبه ها يا دعاهايي كه زمزمه مي كرد، بيانگر اوج قدرت روحي بالا و صلابت و استواري بيشتر ايشان بود.

اين ثبات قدم و استواري يكي از جلوه هاي بارز مديريتي حسيني است. صد البته اين ثبات قدم و مقاومت با تعصب، لجاجت و عناد تفاوت بسيار دارد؛ چرا كه در اين موارد، اصرار بر جهالت و گمراهي، آگاهانه است؛ چيزي كه فطرت انساني هم گواه آن است.

ثبات قدم آن گاه خواهد بود كه هدفي بلند و متعالي و آگاهانه انتخاب شود و مشكل در تنهايي يا هجوم هاي سنگين باطل و كثرت موانع باشد. ثبات قدم يعني اتكا كردن بر حق تعالي و دل از غير او بريدن و در مسير حق سستي نورزيدن.

امام و يارانش در سراسر مراحل قيام در اوج صلابت و استواري و استقامت قرار دارند. يكي از جلوه هاي بسيار بارز استقامت ورزي در ياران حسيني را در كوشش فراوان و خستگي ناپذير و پيوسته حبيب بن مظاهر در شرايط سخت و دشوار كوفه مي توان ديد. او 5 ماه در كوفه با تمام توان در برابر انواع و اقسام مشكلات، ريزش ها و هجوم ها تلاش كرد تا در مقام برترين ياور امام در كوفه ظاهر شود.

ص: 201

موارد تكميلي

موارد تكميلي

نهراسيدن از تبليغات رواني دشمن، توكل و دين باوري بسيار بالا، اعتماد به نفس، اراده بسيار قوي، بزرگ نمايي نكردن موانع و مشكلات، ثبات برنامه و عمل، شجاعت و شهامت، پرهيز از انبوه هراسيدن و جبران كميت با كيفيت.

جايگاه موضوع در جبهه سياه و خاكستري

جايگاه موضوع در جبهه سياه و خاكستري

تجربه تاريخي نشان داده است سران باطل آن گاه كه در هجوم دشمنان قرار بگيرند و توان آنها رو به تحليل باشد، به نسبت تضعيف نيروها، ميزان مقاومت استقامت، تحمل پذيري و مديريت بحران شان نيز پايين مي آيد. ابن زياد پس از مرگ ناگهاني يزيد چنان در سراسر عراق از تجهيز حتي دسته اي كوچك از نيروهاي هوادارش عاجز شد كه در نهايت، از بصره با لباس زنانه فرار كرد.

در جبهه خاكستري هم، توابين بعدها اقرار كردند: «نامه هاي امام پيوسته به سوي ما مي آمد، ولي ما از ترس به كنج خانه ها خزيده بوديم».

پرسش هاي كارشناسي

پرسش هاي كارشناسي

1. تجربه تاريخي مصاف حق و باطل همواره شاهد اكثريت باطل و اقليت حق بوده است، در اين صورت، نقطه قوت حق چه مي تواند باشد؟ ايمان به غيب چگونه مي تواند قلّت حق را به كيفيت بسيار و فراوان تبديل كند؟ چگونه ايمان به غيب باعث تقويت اراده و استقامت ورزي مي شود؟

2. در قيام حسيني، امام با كدام موانع، بهانه ها، ريزش ها، خطرها و بحران هاي گوناگون روبه رو بود؟ آيا اين وضعيت باعث سستي، نوميدي، ابراز ضعف امام يا حتي يارانش همانند بني هاشم شد؟

جلوه هاي بارز استقامت ورزي امام كه در سخنان معروف ايشان آمده باشد، چيست؟

3. استقامت ورزي چگونه به يكي از علل و عوامل مهم ريزش ها و رويش ها در جامعه معاصر امام تبديل شد؟

چگونه استقامت و ثبات قدم باعث افزايش تلاش و بهره وري ياران امام شد؟

در اين موارد، پيام هاي تاريخي امام به شيعيانش درباره ثبات قدم و استواري و استقامت در مسير حق چه بوده است؟

ص: 202

ميان برنامه

ميان برنامه

يك _ گاه شمار ثبات قدم و استقامت حبيب بن مظاهر

حبيب بن مظاهر اسدي از پيروان كوفي امام حسين عليه السلام است. او جزو صحابه هم شمرده شده است. وقتي شنيد امام از مدينه به مكه هجرت كرده است، چون بر اساس نشانه ها مي دانست اين همان قيام تاريخي موعود است، به مدت 5 ماه، تلاش هاي خستگي ناپذيري در كوفه انجام داد.

او در ابتدا همراه دوست و ياور ديرينه اش، مسلم بن عوسجه اسدس در كوفه به سراغ شيعيان رفت و سعي كرد آنها را طبق آرزوي هميشگي شان، به دعوت سيدالشهدا عليه السلام به كوفه تشويق كند. آن گاه كه موج نامه نگاري ها در كوفه آغاز شد، اولين پيك ها و نامه رسانان همانند قيس بن مسهر را از ميان دوستان خود انتخاب كرد و نزد امام فرستاد تا حداقل نامه رسانان كوفه باعث آبرو و افتخار شيعه نزد امام باشند.

با آمدن مسلم بن عقيل، نماينده سيدالشهدا عليه السلام به كوفه، او به همراه ابن عوسجه از مهم ترين افراد براي دعوت كردن كوفيان براي بيعت كردن با مسلم و جزو بهترين ياران و ياوران او بودند. پس از شكست قيام حضرت مسلم و رسيدن خبر ورود سيدالشهدا عليه السلام به كربلا او سعي كرد در كوفه، مخفيانه، با افرادي ديدار كند كه آنها را به شجاعت و استواري مي شناسد تا آنها را براي رفتن به كربلا تشويق كند.

ابن زياد در حال تكميل محاصره كوفه بود تا كسي از كوفه به امام نپيوندد. حبيب پس از فرستادن مسلم بن عوسجه به كربلا، خود در نيمه شبي تاريك و از بي راهه ها در كربلا به امام مي پيوندد. در كربلا وقتي غربت امام را مي بيند، تلاش مي كند با رفتن نزد عشاير و روستانشينان نزديك كربلا كه از قبيله بني اسد بودند، براي امام نيرو و ياور بياورد. اين برنامه با خيانت عده اي و حمله لشكريان عمربن سعد خنثي مي شود. او كه در دام محاصره دشمن افتاده است، با شكستن محاصره دوباره در نيمه هاي شب، خود را به حسين بن علي عليه السلام در كربلا مي رساند. ثبات قدم و استقامت حبيب سرانجام او را به فرمانده ميسره لشكر امام در روز عاشورا تبديل مي كند.

دو _ آمار از ياران حسين عليه السلام

كاروان امام از مدينه كه راه افتاد، كاروان كوچكي از بني هاشم به همراه برخي غلامان منزل امام بود. مردان كاروان را 22 نفر و شمار غلامان را تا 10 نفر شمرده اند.

ص: 203

به فرموده سكينه بنت الحسين، «آن شبي كه همراه پدرم از مدينه بيرون آمديم، هيچ خانداني مانند خاندان پيامبر هراسان نبود.» اين كاروان وقتي به مكه مي رسد، نزديك 6 ماه به آنجا پناه مي برد.

در طول اقامت امام در مكه، وقتي اخبار امام به كوفه مي رسد و موج نامه نگاري آغاز مي شود. به تدريج، دو گروه به امام مي پيوندند. يكي، آن دسته از خواص شيعه كه اميدي به كوفه ندارند و ديگري، برخي شيعيان خالص كه به بهانه مأموريت رساندن نامه هاي كوفي به مكه مي آيند و در نهايت، همان جا همراه امام مي شوند و به كوفه باز نمي گردند.

در اين مدت، امام يك نامه به شيعيان بصره مي نويسد كه بازتاب آن، آمدن يزيد بن ثبيط بصري و دو پسرش و احتمالاً دو نفر از دوستانش است. در همين مدت هم اندك صحابه علوي از مدينه به امام مي پيوندند.

موقع خروج امام از مكه، از 72 شهيد كربلا، نزديك به 45 تا 50 نفر همراه امام بودند. يك سوم از اين عده، جوانان بني هاشم بودند و يك دوم از شيعيان كوفه. بقيه هم معدودي از صحابه مدينه يا شيعيان بصره بودند كه يك پنجم شهداي كربلا را كه از مكه همراه امام بودند، تشكيل مي دادند.

در اين زمان، جمعي از اعراب از مكه همراه امام شدند كه بعدها در ميانه راه از امام جدا گشتند، ولي عده آنها هم چندان زياد نبود؛ چون امام موقع خروج از مكه اعلان كرده بود مسير نهايي اين كاروان، شهادت است، اگر چه مقصد ظاهري امام در آن زمان كوفه بود. اين عده كه بين 20 تا 30 نفر بودند، در ميانه راه پس از شنيدن خبر شهادت حضرت مسلم و منتفي شدن هرگونه اميد به منافع دنيوي از امام جدا شدند.

از سوي ديگر، هر چه امام به كربلا نزديك تر مي شد و خبرش به كوفه مي رسيد، اندك اندك بقيه يارانش از كوفه به امام ملحق شدند.

اين گونه مشخص مي شود كه در نهايت آمار ياران شهيد امام در كربلا چنين است: در حدود 5 نفر از بصره، در حدود همين عدد از صحابه مدينه، 18 نفر از جوانان بني هاشم و در حدود 7 تا 6 نفر از غلامان اهل بيت و بقيه كه كمي بيش از نصف لشكر امام را تشكيل مي دادند، همگي از شيعيان و ياوران كوفي بودند.

ص: 204

10. مديريت تبليغي و راهبرد نرم امام در طول قيام

اشاره

10. مديريت تبليغي و راهبرد نرم امام در طول قيام

زير فصل ها

پيش درآمد

نكات تكميلي در مورد مديريت و سيرت تبليغي امام

موارد تكميلي

جايگاه موضوع در جبهه سياه و خاكستري

پرسش هاي كارشناسي

ميان برنامه

پيش درآمد

پيش درآمد

جامعه اسلامي پس از رحلت پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله به مدت 25 سال و پس از شهادت اميرمؤمنان علي عليه السلام به مدت 20 سال از تبليغ ديني صحيح دور بود. به جاي آن، اسلام تحريف شده به ويژه اسلام اموي همراه با تطميع ها و تهديدهاي فراوان به صورت گسترده تبليغ شده بود. اين اسلام با ستم، بدعت، جاهليت، انحراف و تحريف جمع گشته و در طول 45 سال اصناف گوناگون، شخصيت ها و رهبران ديني و اجتماعي براي خود طراحي كرده بود.

مهم ترين چالش پيش روي قيام سيدالشهدا عليه السلام ، دورافتادگي شديد جامعه از اسلام راستين بود. از اين رو، فاصله بين هجرت امام از مدينه تا حادثه كربلا 6 ماه طول كشيد كه در اين مدت هم امام ساكن مكه مي شود. اين دوران، زمان مديريت تبليغي امام است.

شايد بتوان گفت مديريت تبليغي امام كمي زودتر از آغاز خلافت يزيد شروع شده بود؛ چون امام با پيش بيني مرگ قريب الوقوع معاويه و نزديك ديدن نشانه هاي قيام خود، براي اولين مرتبه، در مراسم حج سال 59، نهضت خود را در جبهه نرم شروع مي كند. سياست امام هم در خطبه منا در مراسم حج سال 59 و 5 ماه اقامت در مكه بر تبليغات گسترده، آگاه سازي و حساس سازي جامعه متمركز است. محورهاي اساسي تبليغات امام به شرح زير است:

_ يادآوري انتساب خود به پيامبر و اينكه ايشان منبع اصيل و راستين اسلام است، نه امويان يا صحابه و تابعين بزرگ نمايي شده از سوي جريان خلافت؛

_ احياگري و يادآوري سنت و سيرت و گفتار هاي پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله به ويژه در زمينه اصول سياسي و اجتماعي و شرايط خلافت و خليفه؛

_ تمركز بر ويژگي هاي شخصيتي فاسد و فاسق يزيد و تلاش براي رسوا كردن او؛

_ تلاش براي آسيب شناسي دنيازدگي و اخلاق گريزي جامعه اسلامي؛

_ آسيب شناسي نظريه هاي كلامي اموي همانند جبرگرايي يا ترك امر به معروف و نهي از منكر به بهانه پديد آمدن ناامني اجتماعي بر اثر اجراي آن؛

_ تلاش براي فعال سازي صحابه و تابعين با توجه به رسالت ديني آنها زمينه آگاه سازي جامعه و ظلم ستيزي در برابر باطل؛

ص: 205

_ تلاش براي اتمام حجت با تمام طبقات جامعه و هشدار دهي به آنها نسبت به مسير آينده جامعه و عبرت هايي كه دامن گير همه آنها خواهد شد.

در نگاهي كلي، سياست تبليغي امام فراگير بود و از واليان اموي شهرها تا علما و هنرمندان و عموم مردم و عموم دشمنانش و حتي عموم حاجيان را شامل مي شد. محتواي سخنانش، تركيبي از راهكارهاي اثباتي و هشدارهاي انذاري بود. سخن آخر اينكه سخنان امام در برخي مواقع چنان اثرگذار بود كه دشمن براي نرسيدن پيام امام به مخاطب، به سروصدا و هوچي گري مي پرداخت. در نهايت، در برابر راهبرد نرم و تبليغيِ قوي امام دست به ارتكاب شديدترين جنايات زد تا شايد بتواند صداي امام را خاموش سازد.

نكات تكميلي در مورد مديريت و سيرت تبليغي امام

نكات تكميلي در مورد مديريت و سيرت تبليغي امام

_ سير و مراتب مديريت تبليغي امام در مكه، در ميان راه و در صحراي كربلا از جهت سير و نظام محتواي سخنان آن حضرت؛

_ تنوع پيام و پاسخ امام نسبت به پرسش هاي يكسان (ناصحان مكه) بر اساس شخصيت علمي يا سياسي و اجتماعي پرسش گران؛

_ شفافيت و صراحت در پيام بدون هيچ گونه ابهام يا فريب و مكر و خدعه در هدف قيام و برنامه هاي آن؛

_ كاركرد تبليغات و سخنان امام در ايجاد انديشه و عمق بخشي به بصيرت و ايجاد تحول در افراد؛

_ ارائه پيام ها و بيانيه هاي استراتژيك در لحظات حساس همانند موقع خروج تاريخي از مكه.

موارد تكميلي

موارد تكميلي

مديريت پيام و محتوا، شكستن سانسور خبري دشمن + تبليغات يادآوري، مديريت فشار رواني بر جبهه سياه خاكستري، صراحت و شفافيت در پيام، توجه به آگاه سازي و شبهه زدايي و حساس سازي افكار عمومي، برنامه ريزي تبليغي، انسجام و ثبات پيام، سخنراني احساسي، تبليغات پيوسته و مداوم، عمليات رواني، مخاطب شناسي، اطلاع رساني و مديريت ارتباطات.

ص: 206

جايگاه موضوع در جبهه سياه و خاكستري

جايگاه موضوع در جبهه سياه و خاكستري

از جلوه هاي بارز ضعف و ناتواني دشمن در برابر امام و شكست آنها در زمينه تبليغي و نرم افزاري بود. دشمن يزيدي نظام انديشه اي و مجموعه اي از دستگاه ها و نظام هاي تبليغي داشت و بيشتر مساجد هم در اختيارش بود، ولي مي دانست در برابر راهبرد نرم و پيام هاي فطري و بر حق امام چندان حرفي براي گفتن ندارد. پس مي كوشيد پيام امام به جامعه نرسد. بر همين اساس، در اقدامي شتاب زده، تمامي ارتباطات عراق را با ايشان به سرعت قطع مي كند و در كربلا سروصدا راه مي اندازد تا با روش هاي فيزيكي جلوي اثرگذاري تبليغي امام را بگيرد.

پرسش هاي كارشناسي

پرسش هاي كارشناسي

1. مديريت تبليغي و اطلاع رساني، مهم ترين عنصر در قيام سيدالشهدا عليه السلام است. دليل تقدم آن بر مبارزه فيزيكي چيست؟ مراحل و مراتب اين مديريت تبليغي از مدينه تا كربلا از جهت مخاطب يا روش چه سيري را مي پيمايد؟ چه طيف هايي از جامعه را خطاب قرار مي دهد؟ در مورد مخاطب شناسي از چه الگويي پيروي مي كند؟

2. مديريت تبليغي امام از جهت محتوايي بر چه پيام ها و اصولي متمركز است؟ آيا در اين پيام ها ومحتواها نسبت به اقشار سياه، سفيد و خاكستري، تفاوتي هم ديده مي شود؟

مهم ترين محورهاي تبليغي امام از جهت محتواهاي عام و فراگير براي تاريخ بشريت چيست؟

3. واكنش دشمن در برابر مديريت تبليغ امام چه بود؟ آيا دشمن داراي برنامه تبليغي خاصي در برابر امام بود (همانند اينكه در نهايت، امام را از خوارج يا خروج كننده بر خليفه و خارج از دين معرفي كردند)؟ چرا دشمن در برخي موارد، از رسيدن صداي امام به جامعه وحشت داشت؟ واكنش امام در برابر تبليغات دشمن چه بود؟ اصولاً امام در مديريت تبليغي خود به دنبال كدام بازتاب هاي اجتماعي است؟

بازتاب بلندمدت تبليغي امام در جامعه اسلامي چه بود؟ چگونه فعاليت هاي امام در بلندمدت باعث خنثي سازي تلاش هاي تاريخي امويان براي نابودي اسلام شد؟

ص: 207

ميان برنامه

ميان برنامه

يك _ صراحت و صداقت و شفافيت در پيام

از جلوه هاي بارز مديريت تبليغي امام، صراحت و صداقت و شفافيت و رسايي در پيام رساني است. اين امر بر خلاف مديريت تبليغي و رسانه اي امويان است كه بر مكر، خدعه، فريب و دروغ و تحميق جامعه استوار است. امام در تمام مراحل قيام با مخاطب هاي گوناگوني از طيف هاي سياه، سفيد و خاكستري روبه رو بود. ايشان با همه اين گروه ها سخن گفته است و همه آنان صداقت و صراحت ايشان را ستوده اند.

لحظه آغازين قيام امام، لحظه مواجهه با والي مدينه است. در اين جلسه، وقتي از امام مي خواهند با يزيد بيعت كند، با صراحت، شفافيت و شهامت، مخالفت خود را با خلافت يزيد اعلام مي دارد و بيان مي كند كه از بيعت پشت درهاي بسته هم اكراه دارد.

پس از آن، امام در مدت اقامت 5 ماهه در مكه، خطاب به مردم مكه و صحابه و تابعيني كه براي مراسم حج به مكه مي آيند و نيز در نامه هايي كه به كوفه و بصره مي نويسد، با صراحت به مخالفت با خلافت يزيد بر مي خيزد. ايشان هميشه خطر نابودي اسلام را گوشزد مي كند و پيوسته مردم را به قيام فرا مي خواند. در مسير اين دعوت نيز از دادن وعده هاي تو خالي حكومت، امارت و غنيمت يا توهم پيروزي خبري نيست. هر چه امام به لحظه خروج از مكه نزديك مي شود، سخن از شهادت هم در كلام امام ديده و شنيده مي شود. اين تصريح به شهادت را كاملاً در خطبه و سخن امام در موقع خروج از مكه مي توان ديد.

در ميانه راه وقتي اخبار ناگوار شهادت حضرت مسلم يا اوضاع خفقان آور كوفه به امام مي رسد، امام از پيك ها مي خواهد اخبار را در جمع بازگويد. آن گاه همراهان خود را در انتخاب و تصميم گيري آزاد مي گذارد و به صراحت اعلان مي كند كه مسير آنها به سوي شهادت است و هر كس آمادگي ندارد، مي تواند برود.

در كربلا و شب عاشورا نيز چون تصميم كوفيان براي جنگ، قطعي و نهايي مي شود، امام در آخرين اتمام حجت با يارانش، روز عاشورا را روز خون و شهادت اعلان مي كند و با طيب خاطر و به دور از هرگونه ناراحتي يا تهديد و تطميعي، آنها را براي رفتن آزاد مي گذارد. همگي شيفته اين صداقت، صراحت، شهامت و حقانيت امام مي شوند و بر ياري اش اصرار مي ورزند.

ص: 208

اين گونه است كه قيام سيدالشهدا عليه السلام در تاريخ قيام ها و نهضت هاي بشري، منحصر به فرد ترين و سالم ترين قيام از جهت صداقت، صراحت و شفافيت پيام با دوست و دشمن است و همين امر يكي از مهم ترين عوامل ماندگاري اين قيام در تاريخ است.

دو _ مديريت پيام در جامعه يزيدي

جامعه يزيدي نقطه اوج جامعه باطل در تاريخ بشريت است. در اين جامعه، تلاش مهم و اوليه جبهه باطل در برابر حق، جلوگيري از رسيدن پيام حق به گوش استعدادهاي احتمالي در جامعه اسلامي و بشري است. جبهه باطل براي تأمين اين هدف از يك سو با به كارگيري تمام ابزار هاي سياسي، نظامي و اقتصادي سعي مي كند بين جوامع مستعد و رهبر و مناديان حق فاصله بيندازد، همان گونه كه در جامعه يزيدي با انتصاب عبيدالله بن زياد بر بصره و كوفه سعي شد اين دو شهر را در محاصره كامل از بيرون و در سيطره شديدترين نوع از حكومت نظامي از داخل قرار دهد. دستگاه تبليغاتي يزيد با جلوگيري از رسيدن پيام حق به مردم اين دو شهر و تهديد و تطميع سعي كرد سنگين ترين اتهامات ديني يا حقوقي را بر امام وارد سازد، حتي اتهاماتي كه در حالت طبيعي، باور پذيري آن بسيار سخت است. آنان خارج بودن از دين را به امام و اهل بيت نسبت دادند و امامي را كه همراه برادرش، 20 سال صبر و بردباري را برابر باطل تحمل كرده بودند، به بي قراري، قانون شكني و اخلال در امنيت و نظم عمومي متهم كردند.

يزيديان در نقطه اوج اين بمباران و هجوم نرم افزاري تلاش مي كردند تمام پرونده هاي تاريخ خلافت را به گردن امام بيندازند و او را در قتل عثمان و ديگر شكست هاي جبهه باطل متهم كنند تا به اين وسيله امام در اذهان مسلمانان ساده لوح، مستحق تحقير و نابودي باشد.

جبهه باطل در مكه و مدينه به شخصيت تراشي هاي كاذب براي صحابه و تابعين مي پردازد و به تنوع و تكثر پيام هاي باطل ياري مي رساند تا موقع قيام، فرياد عدالت خواه امام حتي در ميان مظلومان جامعه، بي پاسخ بماند؛ همان مظلوم هايي كه فريفته سروصداهاي گوناگون شده اند و در معرض هجوم تهاجم فكري و فرهنگي جريان هاي گوناگون باطل، قدرت تشخيص پيام صادق از كاذب را ندارند.

ص: 209

اين گونه است كه سيدالشهدا عليه السلام به مدت 5 ماه از مدينه تا مكه و مكه تا كربلا هم خود و هم نامه ها و هم پيك ها و قاصد ها و هم يارانش سراسر فرياد اعتراض هستند، ولي اين تبليغات فراگير در ميان مواجهه سخت افزاري و نرم افزاري يزيديان، مظلومانه، بي پاسخ مي ماند.

11. مديريت توان مند سازي با عبادت و عبوديت

اشاره

11. مديريت توان مند سازي با عبادت و عبوديت

زير فصل ها

پيش درآمد

جايگاه موضوع در جبهه سياه و خاكستري

موارد تكميلي

پرسش هاي كارشناسي

ميان برنامه

پيش درآمد

پيش درآمد

قيام حسيني، سخت ترين و حساس ترين صحنه حق و باطل است. در مراحل بسياري از اين قيام، امام و خاندان و يارانش با هجوم بلاهاي بسيار عظيم و پياپي روبه رو بودند. اين وضعيت به ويژه از روز هفتم محرم در كربلا شدت مي گيرد و در روز عاشورا به نهايت خود مي رسد و پس از عاشورا به مدت نزديك به يك ماه امتداد مي يابد.

بديهي است تحمل مسئوليت و مأموريت سنگين، نيازمند صبر، تحمل و سعه صدر بسيار است ولي پرسش اين است كه اين صبر و تحمل و سعه صدر در اين قيام عظيم چگونه ايجاد شد و سپس حفظ و ارتقا يافت؟

به نظر مي رسد بر اساس آيات قرآني: «وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ ...»، «أَلاَ بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»، «قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا» و «وَاسْتَعِينُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ»، تنها راه براي تقويت اراده و ارتقاي روحيه ايماني و بالا بردن ميزان تحمل پذيري، عبادت و عبوديت است؛ چرا كه هر چه ميزان انس و ارتباط انسان با خداوند عظيم بيشتر شود، به فرموده سيدالشهدا عليه السلام ، ديگر بر او آسان خواهد بود هر آنچه بر او ببارد (هون عليّ...).

از اين منظر، مديريت ديني و عبادي امام در طول نهضت و قيام هم براي خود و هم براي خاندانش و هم براي يارانش، الگويي جامع است حتي اقامت 5 ماهه امام در مكه كه پس از هجرت پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله از مكه، طولاني ترين اقامت يك معصوم در مكه است، هرچند از روي اضطرار و ناچاري بود يا به جهت برخي اهداف سياسي و اجتماعي و تبليغي ديگر رخ داد، ولي نتيجه طبيعي آن، بهره مندي فراوان امام و يارانش از فضاي معنوي و ملكوتي مسجدالحرام و كعبه شد.

نقطه اوج اين بهره گيري معنوي، مهلت گيري براي عبادت در شب عاشوراست. اين مهلت گيري براي خود امام و براي خاندانش به ويژه براي يارانش از جهت

ص: 210

توان مند سازي و ارتقاي روحيه و كسب آمادگي براي بلاهاي عظيم و تحمل دشواري هاي شهادت بسيار مفيد و اثر گذار است.

اين برنامه بعدها در كاروان اسارت به رهبري امام سجاد عليه السلام و حضرت زينب عليها السلام براي حفظ روحيه اهل بيت امام نيز به اجرا گذاشته شد. حتي مي توان گفت يكي از بركات قرآن خواندن سر بريده امام پيش روي كاروان اسارت توان افزايي اهل بيت در شرايط و لحظات بسيار سخت اسارت است.

عبادت و عبوديت امام وقتي با فطرت پاكي برخورد مي كرد، باعث جذب او مي شد، البته اگر اغراض دنيوي سد راه او نمي شد. امام در مكه به مدت 5 ماه در مسجدالحرام نماز گزارد و در مسير راه كربلا و در كربلا بسياري نمازها و عبادت ها و عبوديت هاي امام را ديدند، ولي با غفلت و غرور از كنار تنها عبادتي گذشتند كه يادآور عبادت هاي پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و اميرمؤمنان علي عليه السلام بود حرّ از لحظه مواجهه با امام تا رسيدن به كربلا 2 تا 3 روز بيشتر با امام نبود، ولي در همين مدت، با رعايت ادب در تمام نمازهاي جماعت امام شركت كرد. وي براي اولين بار در عمر خود، تجربه عبادت واقعي را ديد و همين عامل به شدت او را به هم ريخت تا آن گاه كه صبح عاشورا دوري از امام را نتوانست تحمل كند و براي هميشه به او پيوست.

جايگاه موضوع در جبهه سياه و خاكستري

جايگاه موضوع در جبهه سياه و خاكستري

وضعيت عبادت ورزي در جبهه سياه و خاكستري چنين بود:

دشمنان امام به دوري از عبادت و عبوديت شناخته مي شدند و اين امر باعث شقاوت و قساوت دشمنان امام شده بود؛ چرا كه بيشتر لشكريان كوفه از اراذل و اوباش دين گريز كوفه بودند. آنها حتي در شب و ظهر عاشورا، عبادت و عبوديت امام را به تمسخر گرفتند. البته به فرموده امام سجاد عليه السلام ، همه آنها ادعاي مسلماني هم داشتند و گاه نمازهاي خود را به امامت ابن زياد و عمر سعد مي خواندند.

در جبهه خاكستري هم عبادت صوفيانه وجود داشت كه جامعه و مسئوليت گريز بود. جلوه هاي اين عبادت را به ويژه در شاگردان ابن مسعود در كوفه و عبادت تقليدي و بدعت آميز حاجيان و صحابه و تابعين در حجاز و مكه آن سال ها مي توان ديد.

ص: 211

موارد تكميلي

موارد تكميلي

مديريت نيرومند سازي انگيزه ها و اراده ها، مرز بندي عبوديت خالصانه از عبادت هاي ديگر با نمايش آثار و بازتاب هاي عبوديت راستين، به چالش كشيدن عبادت نماها در قربان گاه كربلا و حضور تاريخي امام در مكه، مديريت انسجام سازماني و بهسازي نيروها بر اساس عبوديت، مديريت شاداب سازي و سرزنده كردن نيروها در اوج هجوم ها با عبادت و عبوديت، پيوند و تعريف عبوديت با مسئوليت، نقش عبادت در تعديل فشارهاي رواني و نقش موازي و هم زمان عبادت راستين در تقويت روحيه خودي و تضعيف روحيه دشمن.

پرسش هاي كارشناسي

پرسش هاي كارشناسي

1. توانا سازي و خودشكوفايي و ارتقاي روحيه و اراده يكي از اصول مديريت (منابع انساني) است. در مكتب حق كه مبتني بر آزادي و آگاهي و اختيارات است، اين ارتقاي روحيه چگونه انجام مي شود؟ اصولاً سلوك عبادي افراد (اگر هماهنگ با سلوك عبادي وليّ زمان باشد) چگونه باعث روحيه افزايي آنها مي شود؟ چرا شاخصه و شخصيت ياران امام را به عبادت و عبوديت ستوده اند؟

2. هدف مكتب حق، طراحي جامعه ديني بر محوريت ايمان آگاهانه و آزادانه است. عبادت و عبوديت چگونه باعث هم گرايي و هماهنگ سازي مؤمنان و ايجاد هويت مشترك بر محوريت عبوديت و عبادت معصوم (به عنوان برترين عبادت و عبوديت) مي شود؟ چگونه جامعه اي همانند ياران امام بر محوريت عبوديت به هم گرايي مي رسند؟

مهلت گيري امام براي عبادت در شب عاشورا همراه با يارانش، چه نقشي از جهت افزايش و تقويت اين هم گرايي بين يارانش دارد؟

3. عبادت و عبوديت چگونه به ارتقاي روحيه آرامش بخشي و اطمينان در افراد منجر مي شود؟ چه نسبتي بين عبادت راستين و افزايش بردباري انسان وجود دارد؟ عبوديت هاي عاشورايي چه در روز عاشورا و چه در مرحله اسارت چگونه باعث حفظ و تقويت روحيه ها در شرايط بسيار سخت مي شود؟

4. شيوه هاي توان مند سازي در جبهه باطل چگونه است؟ ميزان اثر گذاري آنها تا چه اندازه است؟

ص: 212

ميان برنامه

ميان برنامه

يك _ وحشت دشمن از جلوه هاي عبادي امام

اولين مواجهه لشكر كوفه با امام حسين، مواجهه حر بن يزيد رياحي با امام بود. او چون ناچار به همراهي با امام و كنترل كاروان امام بود، توفيق اجباري پيدا كرد تا چند روزي در كنار امام باشد. او وقتي شاهد برگزاري اولين نماز جماعت امام شد، شكوه و عظمت و جاذبه آن نماز چنان او را گرفت كه در آن چند روز نه تنها خود، بلكه لشكريانش را هم ملزم كرد تا در نماز جماعت امام شركت كنند.

پس از ورود هر دو لشكر به كربلا و متوقف كردن امام در آنجا، وقتي عمربن سعد به كربلا آمد و شكوه و معنويت نماز امام را ديد، دستور جدايي لشكر ها را صادر كرد تا مبادا كوفيان جذب نماز امام شوند. پس از آن، عمرسعد با اجراي برنامه هايي همانند بستن آب تلاش كرد به تضعيف روحيه امام و يارانش بپردازد، ولي در اين نقشه ناكام ماند. روز تاسوعا با آمدن شمر بن ذي الجوشن، كوفيان تصميم به اجراي حمله اي سريع و غافل گيرانه داشتند، ولي امام از آنها يك شب مهلت براي عبادت خواست. اين درخواست امام مدتي باعث كشمكش ميان عمر سعد و فرماندهانش شد؛ چرا كه آنها مي ترسيدند امام و يارانش با يك شب عبادت روحيه بسيار بالايي كسب و تمام نقشه هاي آنها را خنثي كنند. سرانجام كوفيان با توجيه قدرت كمّي بسيار بالاي خود به امام مهلت دادند. وقتي در نيمه هاي شب، صداي مناجات از لشكرگاه امام به گوش نگهبانان شب لشكر كوفه رسيد، آنها كه تحمل شنيدن اين نجواهاي ملكوتي را نداشتند، شروع به تمسخر امام و قرآن خواني ايشان كردند.

سرانجام وقتي در روز عاشورا، نبرد شروع شد، انتظار كوفيان، به شكست كشاندن سريع امام و يارانش بود به ويژه آنكه تعداد آنها بسيار اندك بود. پس از ناكامي هاي مكرر آنها نبرد تا ظهر طول مي كشد و در ميانه نبرد هم زمان با نماز ظهر، ناگهان با درخواست امام روبه رو شدند كه براي نماز خواندن مهلت مي خواست. دوباره بحراني جدي در ميان كوفيان ايجاد شد مبني بر اينكه براي نماز به امام مهلت بدهند يا خير.

همين ترديد باعث كمترشدن نسبي درگيري ها شد و امام در اين فرصت تنها توانست دو ركعت نماز ظهر را به صورت نماز خوف به جا آورد. همين نماز چنان

ص: 213

وحشت دشمن را به دنبال داشت كه در ميانه نماز، هتاكي ها و هجوم هاي دشمن اوج گرفت تا آنجا كه چند نفر از ياران امام در مقام تأمين امنيت ايشان برآمدند و به عنوان «شهداي نماز در كربلا» به شهادت رسيدند.

دو _ ميزان روحيه بالاي ياران امام

ياران امام، انسان هايي داراي خانواده و زندگي و مسائل و مشكلات روزمره بسيار بودند، درست همانند انسان هاي بسياري كه در زمانه آنها بودند. در بسياري از مواقع، مشكلات آنها بيشتر بود؛ چون مُهر محبت علي بن ابي طالب بر پيشاني آنها خورده بود. از اين رو، از بسياري از حقوق اجتماعي محروم بودند. با وجود اين، وقتي صداي ياري خواهي امام به آنها رسيد، با آگاهي از سختي هاي پيوستن به امام، آن را به جان خريدند و خود را به امام رساندند. آنها در مدتي كه با امام بودند، با تشويق ها و تهديدهاي فراواني از سوي دشمن براي جدايي از امام مواجه شوند. از سوي ديگر، امام در جدي ترين تلاش در شب عاشورا، از آنها خواست او را ترك كنند، ولي آنها با اصرار و خواهش و ابراز ارادت قلبي ويژه از امام خواستند آنها را به ياري و ياوري خود بپذيرد و امام چنين كرد.

آنها گاهي نيز با اخبار ناگواري مواجه مي شدند؛ همانند محمد بن بشير كه كوفيان در شب عاشورا، خبر اسارت يكي از پسرانش را در منطقه ديلم به او دادند. خاندانش با اصرار از او خواستند از امام جدا شود و براي آزادي پسرش اقدامي كند، ولي او حاضر نشد براي لحظه اي امام را تنها گذارد (در نهايت، امام اموالي را به پيك كوفي داد تا از طرف محمد بن بشير براي آزادي فرزندش هزينه كنند). اين گونه بود كه ياران حسين با او ماندن تا اين توفيق را بيابند كه در شب عاشورا، هم نوا و هم راز مناجات ها و عبادت ها و عبوديت هاي او شوند.

بازتاب اين عبادت و عبوديت از يك سو به فرموده امام صادق عليه السلام ، رفع حجاب ها از چشمان آنها و ديدن مكان هاي بهشتي شان در شب عاشورا بود. از سوي ديگر، تقويت روحيه آنها در روز عاشورا بود، به گونه اي كه به نوشته برخي منابع، كوفيان در روز عاشورا براي اينكه باعث ريزش نيروها از اطراف امام شوند، تلاش كردند به صورت پيوسته به آنها پيشنهاد امان يا اموال بدهند، ولي آنها نمي پذيرفتند و مي گفتند حسين بن

ص: 214

علي كشته شود، در حالي كه چشمان ما آن را ببيند. در اين صورت، در پيشگاه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله براي ما هيچ عذري نخواهد بود.

همين رفتار آنها در برابر پيشنهاد امان يا مال يزيديان باعث روحيه بسيار بالاي آنها شده بود، به گونه اي كه لشكر كوفه براي كشتن و به شهادت رساندن تك تك آنها دچار زحمت ها و تلفات فراوان شد.

عمروبن حجاج از فرماندهان كوفي به لشكريانش مي گفت: «آنها (ياران حسين) از جنگ جويان شهر (كوفه) هستند؛ كساني كه آرزوي مرگ مي كنند. پس كسي از شما به تنهايي مقابل آنها نرود».

12. مديريت بهره وري و فرصت سازي در شرايط بحراني

اشاره

12. مديريت بهره وري و فرصت سازي در شرايط بحراني

زير فصل ها

پيش درآمد

جايگاه موضوع در جبهه سياه و يا خاكستري

پرسش هاي كارشناسي

ميان برنامه

پيش درآمد

پيش درآمد

وقتي ابن زياد از روز هفتم محرم مطمئن شد كه ديگر نيرو و ياور مهمي از كوفه و ديگر مناطق عراق به ياري امام نخواهد رسيد، دستور بستن آب بر امام را داد. از روز نهم محرم نيز دستور محاصره كامل قرارگاه امام صادر شد. وي انتظار داشت عمربن سعد با انبوه لشكرياني كه داشت و آمارشان به 30 هزار نفر مي رسيد، به راحتي نبرد را به پايان ببرد. اگر حداكثر ياران امام هم 100 نفر بودند، نسبت يك سيصدم بين لشكريان دو طرف برقرار بود.

امام هم مي دانست كه روز عاشورا، روز شهادت است، ولي به اين معنا نبود كه با يك نبرد ضعيف و انفعالي، خود را به كشتن دهد. چون هدف امام، روشنگري درباره چهره كريه جامعه يزيد براي تاريخ بود، بايد به گونه اي عمل مي كرد كه از يك سو، مظلوميت، غربت، شهامت و شجاعت جبهه حق روشن گردد و از سويي ديگر، رذالت، خباثت و پستي جبهه باطل آشكار شود. از اين رو، امام با برنامه ريزي و سازمان دهي نيروها و بهره وري از امكانات حداقلي خود و متكي بر كيفيت معنوي و معنايي جبهه حق سعي مي كند به كمك بهره وري حداكثري از نيروها و امكانات و منابع موجود به فرصت سازي بپردازد. آن گاه با در اختيار گرفتن ابتكار عمل در جنگي متعارف و شرافتمندانه، اما كاملاً نابرابر، دشمن را به استيصال بكشاند.

جلوه هايي از مديريت بهره وري و فرصت سازي امام در حوزه منابع انساني و امكانات موجود چنين است:

ص: 215

1. امام تا ورود به كربلا، آزادانه، اجازه ريزش نيروها را مي دهد تا هر آن كس كه با اهداف و برنامه هايش ناهمگون است، برود و ياران امام با وجود تفاوت سن و نژاد و طبقه اجتماعي از جهت هدف و اعتقاد، يك دست و هماهنگ شوند.

2. امام در برابر ماجراي محاصره آب، منفعل ننشست و با شكستن محاصره دشمن، قدرت ايماني و رزمي و شجاعت ياران اندكش را در برابر انبوه لشكر دشمن به نمايش گذارد.

3. امام در شب عاشورا، تركيبي از برنامه هاي فيزيكي و رزمي و برنامه هاي عبادي را با استفاده از تاريكي شب و به سرعت انجام مي دهد تا ضمن ارتقاي روحيه ياران در روز عاشورا، مديريت صحنه نبرد در اختيار خودش باشد (اين اقدامات عبارت بودند از: حفر خندق و پركردن آن از هيزم و نزديك ساختن چادرها. بازتاب اين اقدامات، تبديل قرارگاه امام به دژ صحرايي كوچك بود كه از حملات از سمت پشت يا طرفين در امان است و دشمن را ناچار به حمله فقط از روبه رو مي كند).

4. امام در صبح عاشورا با اقدامات تاكتيكي لازم، نيروهايش را در دو مرحله به پايداري ويژه فرا مي خواند، يكي، هنگام تيرباران آغازين است و ديگر، زمان حمله اول دشمن كه حمله اي عمومي است. دشمن با انجام اين دو اقدام، قصد وارد كردن تلفات سنگين بر ياران امام را دارد، ولي نتيجه اقدام اول، تنها زخمي شدن سطحي برخي از ياران امام و نتيجه اقدام دوم، شهادت افرادي كمتر از انگشتان يك دست است. در برابر، با رشادت ياران امام، نقشه دشمن براي انجام حملات گسترده عمومي و پياپي ناكام مي ماند. پس از ساعتي از گذشتن زمان نبرد، وقتي دشمن در تمام نقشه هايش (حمله همه جانبه از همه طرف، تيراندازي گسترده، حمله متمركز و گسترده از روبه رو) ناكام مي ماند، ناچار به نقشه امام تن مي دهد كه همان روش جنگاوري تك به تك و فردي آن هم با پيشگامي ياران امام است.

اين گونه است كه در روز عاشورا هرگاه دشمن با مجموعه اي از رشادت هاي ياران امام روبه رو مي شود، از سر درماندگي، دست به جنايت مي زند، همانند اينكه اولين اقدام براي آتش زدن خيمه هاي امام را در همان صبح عاشورا انجام مي دهد يا اينكه تا يكي از ياران امام به شهادت مي رسد، پيكر مطهر او را مثله مي كنند.

ص: 216

در نهايت، ابتكار عمل حداقل در صبح عاشورا كاملاً به دست امام مي افتد. امام با انجام دادن اين برنامه ها كه منجر به طولاني شدن زمان نبرد تا عصر عاشورا مي شود، اهداف زير را دنبال مي كند:

اتمام حجت هاي پياپي در فرصت هاي مناسب؛

به نمايش گذاشتن استعدادها و ظرفيت هاي يارانش؛

به نمايش گذاشتن چهره باطني دشمن؛

نمايش عمق مظلوميت و غربت اهل بيت پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله در جامعه اسلامي پس از نيم قرن از رحلت پيامبر؛

آفرينش حماسه اي بي سابقه در تاريخ كه هيچ گاه فراموش شدني نباشد.

روش امام در رسيدن به اين اهداف، استفاده از بهره وري و فرصت سازي است: امام با ارتقاي بهره وري نيروها و ياورانش و با طراحي مناسب قرارگاه و خيمه گاه خود، فرصت زماني لازم و ابتكار عمل را در روز عاشورا به دست مي آورد و دشمن را اسير طرح هاي خود مي كند. ايشان با استفاده از فرصت به دست آمده، تبليغات مناسبي انجام مي دهد كه باعث آشفتگي روحي و رواني دشمن مي شود، به گونه اي كه آنها يا بايد به حق مي پيوستند يا چهره واقعي خود را آشكار مي كردند. اين گونه، در كربلا، مظلوم ترين و بر حق ترين اقليت، چهره باطني و پليد اكثريت يزيدي را رسوا مي كند.

موارد ديگر

_ مديريت بحران، مديريت شرايط اضطراري و خطر پذيري؛

_ شناسايي و شكار فرصت ها، فرصت سازي، فرصت سوزي و گرفتن ابتكار عمل و حفظ آن؛

_ خلاقيت و ابتكار در اوج بحران ها و هجوم ها؛

_ مديريت به اوج رساني مهارت ها و توانايي ها در بحران ها؛

_ تاكتيك هاي غافل گير كننده براي فرصت سازي؛

_ پيش بيني و مديريت خطرهاي احتمالي يا نقشه هاي احتمالي دشمن؛

_ كنترل رفتار دشمن و زمين گير كردن دشمن و به انفعال كشيدن او.

ص: 217

جايگاه موضوع در جبهه سياه و يا خاكستري

جايگاه موضوع در جبهه سياه و يا خاكستري

جبهه باطل در طول تاريخ، جبهه اتكا به كميّت و اكثريت است. در اين اكثريت چون از معنويت و كيفيت باطني راستين نشاني نيست، بسياري از استعدادها و توان مندي هاي انساني مغفول مي ماند. از سوي ديگر، تخصيص يافتن نعمت ها در مسير باطل، آرامش و رضايت مندي را براي انسان به همراه ندارد. جبهه خاكستري نيز در فرصت سوزي و تعطيلي استعدادها و امكانات مهارت فراواني دارد.

پرسش هاي كارشناسي

پرسش هاي كارشناسي

1. چرا از منظر تربيت و سلوك و زندگي ديني، شكست و بن بست و تسليم در زندگي هيچ گاه معنا ندارد و حتي در اوج هجوم ها و بحران ها مي توان با اتكا به نظام مديريتيِ تركيبيِ معنوي _ دنيوي داراي برنامه و راه حل بود؟ در تجربه امامان به ويژه در تجربه عاشورا چگونه سعي شده است براي شرايط بحراني و اوج هجوم ها، راه و روش مناسب به جامعه شيعه ارائه شود؟ بر اساس مديريت بحران در شيوه ديني/ عاشورايي چگونه كيفيت جاي گزين كميّت مي شود و حتي از آن هم جلو مي زند؟ آيا مي توان ادعا كرد كه بهره وري كامل و جامع و بلوغ استعدادها تنها در پناه مديريت ديني صورت مي گيرد؟

2. مديريت بهره وري و فرصت سازي (بر مبناي اصول ديني) با استفاده از مثال ها و نمونه هاي عاشورايي چيست و چه دست آوردهايي دارد؟ چگونه در شرايط بحراني مي تواند دست مايه حق باوران شود؟ با اين روش، چگونه اقليت بر حق حداقل مي تواند ارزش هاي خود را به رخ اكثريت باطل بكشاند و با استفاده از قدرت ها و قوت هاي معنوي خود، اكثريت كمي باطل را زمين گير كند؟ سيدالشهدا عليه السلام چگونه در شب و روز عاشورا با مديريت بهره وري و فرصت سازي از حداقل هاي موجود، ابتكار عمل را در صحنه نبرد كربلا در اختيار گرفت؟

3. مديريت بهره وري و فرصت سازي با كمك ابزارهاي معنوي و فيزيكي چگونه باعث خنثي سازي و به انفعال كشيدن دشمن مي شود؟ انفعال و درماندگي عاشورايي يزيديان در كربلا چگونه باعث رسوايي هاي تاريخي آنها شد؟

ص: 218

لطفاً براي مشاهده نمودار به فايل پي دي اف مراجعه كنيد

ميان برنامه

ميان برنامه

يك _ مديريت روحيه افزايي امام نسبت به يارانش در شب عاشورا

عمر بن سعد در عصر روز نهم محرم سال 61ه .ق به لشكر كوفه دستور داد با محاصره كردن و آغاز جنگ همه جانبه، كار حسين بن علي و يارانش را در كمترين زمان ممكن تمام كنند. امام از آنها درخواست كرد كه شب عاشورا را به او و يارانش مهلت بدهند. كوفيان به سختي و پس از كشمكش دروني بين خود، سرانجام تنها به اين دليل با اين تصميم موافقت كردند كه چون امام در محاصره و در ضعف است، اعطاي مهلت به او

ص: 219

زيان ندارد. امام پس از عقب نشيني موقت دشمن در آستانه مغرب، يارانش را گرد خود فرا خواند و از آنها خواست او را تنها بگذارند و جان خود را نجات دهند. پس از ابراز موافقت همگي آنها و پس از اقامه نماز مغرب و عشا، امام و يارانش ابتدا چند تاكتيك جنگي را در لشكرگاه خود انجام دادند. آنها ابتدا خيمه ها را كنار همديگر نصب كردند و طناب آنها را بين همديگر چنان بستند تا راه نفوذ از بين خيمه ها وجود نداشته باشد. آن گاه پشت خيمه گاه، خندقي در زمين هاي شني بيابان كندند و آن را از خار و خاشاك بيابان پُر كردند تا سپر حفاظتي خيمه گاه باشد و مانع حمله دشمن از پشت سر گردد. سپس امام و يارانش سراسر شب را به عبادت، نماز، قرآن، دعا و شب زنده داري پرداختند، به گونه اي كه صداي مناجات و تلاوت آنها همانند صداي كندوي زنبور به لشكريان كوفه مي رسيد.

چون سحرگاه شد، امام به يارانش دستور داد در خيمه اي مخصوص به نظافت و غسل بپردازند تا با طهارت كامل به استقبال شهادت بروند. آن گاه پس از نماز صبح كه به جماعت و امامت امام برگزار شد، براي آخرين مرتبه براي يارانش خطبه خواند. در نهايت به آنها فرمود برخيزيد و صفوف خود را مرتب كنيد و آماده شهادت شويد.

دو _ فرصت سازي امام براي مديريت تبليغي در صبح عاشورا

امام حسين عليه السلام براي صبح عاشورا قصد اتمام حجت كامل و جامعي را داشت تا بعدها براي كوفيان يا تاريخ، شك و شبهه اي در حقانيت امام و بطلان يزيد و يزيديان نباشد. مشكل آنجا بود كه صبح عاشورا، لشكر كوفه قصد انجام حمله همه جانبه و سريعي را بدون آمادگي شنيدن حتي يك كلمه از سخنان امام داشت.

صبح عاشورا، لشكر دشمن پس از اولين تيري كه عمربن سعد به سوي لشكر امام انداخت، حمله همه جانبه خود را از همه سو آغاز مي كند، ولي وقتي به قرارگاه امام نزديك مي شوند و آرايش نظامي جديد و برنامه ريزي شده امام را مي بينند، مبهوت و متحير مي شوند. به ويژه خندق آتش در پشت و اطراف خيمه گاه باعث شوكه شدن و زمين گير شدن كامل آنها مي شود. در اين زمان، اول شمربن ذي الجوشن و سپس عبدالله بن ارجوزه با شدت بيشتري شروع به هتاكي و جسارت به امام مي كنند. سخنان ابن ارجوزه، امام را به گونه اي ناراحت مي كند كه با نفرين امام و رم كردن اسب، ابن

ص: 220

ارجوزه به هلاكت مي رسد. با اين كار، لشكر كوفه در بهت و شوك بيشتري فرو مي رود. در اين زمان كه عمده لشكر كوفه هم روبه روي امام قرار مي گيرند تا آرايش جديد پيدا كنند، امام، فرصت مناسب و كافي براي اتمام حجت كردن پيدا مي كند. امام و برخي از يارانش در ساعتي از صبح به سخنراني هاي كوتاهي مي پردازد.

ترتيب خطبه ها و سخنراني ها چنين است:

_ اولين سخنراني: سخنراني آغازين را بُرير بن خضير همداني، معلم قرآن قبيله همدان در كوفه و از شخصيت هاي محترم و شناخته شده در كوفه انجام داد. او ضمن معرفي امام به كوفيان، قصد داشت تصميم نهايي كوفيان را از خودشان بشنود. آنها گفتند كه قصد جنگ با امام را دارند.

_ دومين سخنراني: سخنراني اول امام با كوفيان است. در اين سخنراني، امام خود را به طور مفصل معرفي مي كند و برخي از نامه هاي اشراف را در فراخواندن امام به آنها نشان مي دهد، ولي آنها نامه ها را انكار مي كنند.

_ سومين سخنراني: سخنراني زهير بن قين است. او از كوفيان محترم و بي طرف بود كه به امام پيوست. او دليل پيوستن خود را مقايسه خط اهل بيت با خط يزيد و واليان او از جهت سياسي و اجتماعي مي داند و از كوفيان مي خواهد با مثل اين انديشه ها به حق بپيوندند، ولي كوفيان، او را مسخره مي كنند.

_ چهارمين سخنراني: سخنراني دوم امام بود. امام در اين سخنراني تند و هشدار دهنده، علت گمراهي كوفيان را دنيا پرستي و حرام خواري مي داند و آنها را از آينده شومشان هشدار مي دهد و در نهايت، آنها را نفرين مي كند. سپس عمر بن سعد را خطاب قرار مي دهد و آينده او را پيش بيني مي كند.

_ پنجمين سخنراني: سخنراني حرّ بن يزيد رياحي است. او كه در بازتاب سخنان امام پشيمان شده است، پيش روي دو لشكر به امام مي پيوندد. وقتي توبه اش نزد امام قبول مي شود، از امام اجازه مي خواهد با كوفيان سخن بگويد. اين گونه آخرين خطبه و سخنراني را قبل از شروع نبرد انجام مي دهد.

اين گونه، امام با برنامه ريزي حساب شده، فرصت و زمان كافي را براي سخنراني به دست مي آورد. آن گاه خود و تركيبي از ياران كوفي و شناخته شده، خطابه و اتمام حجت جامعي انجام مي دهند تا گواهي براي كوفيان و تاريخ باشد.

ص: 221

13. اصالت و جايگاه خانواده در مديريت اسلامي

اشاره

13. اصالت و جايگاه خانواده در مديريت اسلامي

زير فصل ها

پيش درآمد

بانوان جبهه سياه و خاكستري

پرسش هاي كارشناسي

ميان برنامه

پيش درآمد

پيش درآمد

اسلام بر خلاف اصالت فردگرايي غربي و اصالت جامعه گرايي شرقي كمونيستي، قائل به اصالت خانواده است. خانواده يعني رابطه بين زن و مرد كه در آن، نقش هاي هر دو، بر اساس دين، تعريف و تقسيم شده است. بر اساس اين نقش، زن، نقش محوري را در خانه و خانواده دارد، ولي در عين حال زني، دانشمند، عاقله، شجاع، داراي قدرت سخنوري و آگاه به مسائل سياسي و اجتماعي است، درست همانند بانوان حرم حسيني از حضرت زينب عليها السلام گرفته (كه عاقله و عالمه بود) تا دختراني همانند سكينه بنت الحسين.

البته بانوان بر اساس اين نقش تعريف شده تا حضور كفايي مردان هست، حضور اجتماعي با هدف نمايش و فعاليت مستقيم سياسي يا خطابي ندارند، ولي آن گاه كه نياز باشد، با اتكا به تمام مهارت ها و توان مندي هايي كه دارند، همانند مردان و با رعايت حريم ها و مرزها به پرچمداري حق و پاسداري از آن خواهند پرداخت.

در مديريت حسيني، شاخصه بانوان حرم ايشان و سرّ همراهي آنها چنين است:

_ رشد و كمال بخشي ديني، اخلاقي، علمي و فرهنگي بانوان و دختران؛

_ تعريف كاركرد و نقش الگويي بانوان حرم براي همه بانوان مسلمان؛

_ قدرت و قوت و آمادگي بانوان حرم براي همراهي با امام در شرايط و مأموريت سخت و دشوار (امام در خطبه اي كه در اولين ديدارش با حرّ مي خواند، مي فرمايد: «وَ اهلي مع اهلكم» به اين معنا كه من، خاندان خود را با خود آورده ام تا در حوادث نيك و بد و سرد و گرم روزگار، همراه خانواده هاي شما باشند و نگوييد امام خود تنها به كوفه آمد و باعث زحمت ما و خانواده هاي ما شد، در حالي كه خانواده خودش در آسايش بودند)؛

_ آماده سازي بانوان حرم براي مرحله اسارت.

با اين نگاه، سيدالشهدا عليه السلام همان گونه كه در 10 سال دوران امامت خود به تربيت جوانان بني هاشم پرداخته، تربيت بانوان، همسران و دختران بني هاشم را در همين سال ها در نظر داشت.

ص: 222

البته در يك مديريت حساب شده، اين بانوان با اينكه با امام در راه كربلا و در كربلا همراه مي شوند، ولي نه بيهوده در جمع نامحرمان حاضر مي شوند و نه با بي صبري و كم تحملي، سدّ راه امام هستند و نه دنبال آرزوها و خواسته هاي خُرد و دنيوي صرف هستند. آنها با درك تمام مسئوليت ها و شرايط و سختي ها سعي مي كنند در هر لحظه و در اندازه توان خود، ياور امام باشند.

رعايت ادب، حرمت ها، نظم و انضباط، از سوي آنها در كربلا تا بدان حد است كه در بعد از ظهر عاشورا و اوج به شهادت رسيدن امام و بني هاشم، با عمل به دستور امام، همگي تحت فرمان حضرت زينب عليها السلام هستند. در صحنه هاي نبرد بني هاشم جز حضرت زينب عليها السلام ، بقيه بانوان حرم بيهوده از خيام بيرون نمي آيند و نامحرمان آنها را نمي بينند و مرثيه سرايي آنها هم در هر جا و بي نظم و دست و پا گير نيست. در دوران اسارت هم رسالت بسيار مهم و سنگين پيام رساني در سايه اقتدار ظاهري دشمن به عهده آنهاست.

در حقيقت، سيدالشهدا عليه السلام با يك تقسيم كار حساب شده تا آن مرحله از قيام را كه مرحله خون و رزم و مبارزه فيزيكي است، خود به عهده مي گيرد. آن مرحله از قيام را نيز كه مرحله پيام رساني در سخت ترين مرحله تاريخ و همراه با خفقان و ديكتاتوري شديد است، به حضرت زينب عليها السلام و بانوان حرم واگذار مي كند تا آنان همانند مرحله اول قيام كه تركيبي از مظلوميت و عاطفه (بيان عاطفي) را مي طلبيد، اين پيام رساني را انجام دهند.

انجام همين پيام رساني عاطفي _ استدلالي هم بايد با رعايت تمامي حريم ها و عفاف ها در عين دارايي ها از علم و فصاحت بيان مي شد. از اين رو، تمامي حضورهاي حرم حسيني در جامعه يا قصرها همراه با هيبت و وقار و ابهت است به گونه اي كه در نهايت، باعث درماندگي دشمن مي شود.

بانوان جبهه سياه و خاكستري

بانوان جبهه سياه و خاكستري

بانواني هستند با گرايش عمومي جهالت و بي سوادي، شخصيت نقش دوم در جامعه و آكنده از غفلت ها و دل بستگي هاي دنيوي كه خود، عاملي مهم براي گمراهي يا قعود و سكوت مردان زندگي شان شده اند.

ص: 223

بازتاب فاجعه عاشورا بر بانوان اهلبيت عليهم السلام

لطفاً براي مشاهده نمودار به فايل پي دي اف مراجعه كنيد

پرسش هاي كارشناسي

پرسش هاي كارشناسي

1. خاندان سيدالشهدا عليه السلام قرار بود نقشي تاريخي را ايفا كنند. آنها براي رسيدن به اوج آمادگي براي اين امر مهم چه برنامه هاي تربيتي و علمي و ديني را داشتند؟

آيا سيدالشهدا عليه السلام همانند تربيت جوانان بني هاشم در دوران 10 ساله خانه نشيني، برنامه اي هم براي رشد و تربيت اهل حرم خود و بانوان بني هاشم داشت؟

گوشه اي از شخصيت حضرت زينب عليها السلام و ديگر بانوان حرم حسيني را كه بيانگر شخصيت رشديافته آنها باشد، توصيف كنيد. با نگاهي به اين برنامه تربيتي و جلوه هاي شخصيتي، برنامه هاي تربيتي مناسب بانوان و دختران مسلمان چگونه بايد باشد؟

2. سرّ همراهي اهل حرم با امام در طول نهضت چه بود؟ دليل اين همراهي تا قبل از اسارت چه بود؟ كاركرد هاي تربيتي و الگويي و اتمام حجتي اين همراهي را تا قبل از اسارت بيان فرماييد؟

3. مسئله اسارت حرم پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله ، يكي از سنگين ترين مصايب تاريخ اهل بيت است، ولي آنها از اين امتحان سربلند بيرون آمدند. شيوه مديريتي آنها در حضور اجتماعي يا مديريت تبليغي چگونه بود كه باعث جمع بين ارزش هاي ديني و ايفاي آن رسالت تاريخي شد؟ سيره حضرت زينب عليها السلام در دوران اسارت چگونه بعدها الگوي بانوان اهل بيت و امامان شد؟

ص: 224

ميان برنامه

ميان برنامه

يك _ جلوه هاي مديريتي حضرت زينب عليها السلام

در طول قيام سيدالشهدا عليه السلام ، نام حضرت زينب با ورود به صحراي كربلا به تدريج به چشم مي آيد به گونه اي كه هر چه به شب و روز عاشورا نزديك مي شويم، اين نقش پررنگ تر مي شود. در عصر تاسوعا و شب عاشورا، نام ايشان كاملاً پررنگ مي شود، ولي در روز عاشورا از صبح تا بعد از ظهر تا آن گاه كه ياران امام زنده اند، هيچ حضوري از ايشان به ثبت نمي رسد. وقتي نوبت حماسه آفريني اولين شهيد بنيهاشم، علي بن الحسين فرا مي رسد، ناگهان حضور زينب عليها السلام در كنار امام با هدف مديريت عاطفي و تسلي بخشي به امام پررنگ مي شود و او يك پاي ماجراي شهادت بيشتر جوانان و كودكان بني هاشم است. در شهادت علي اكبر، قاسم بن الحسن، عبدالله رضيع فرزند امام حسين، عبدالله بن الحسن، حضوري پررنگ دارد. در مرحله رزم و شهادت برادرش، امام حسين عليه السلام ، تمام بانوان حرم با پذيرش جايگاه مديريتي ايشان در خيمه ها مي مانند و تنها حضرت زينب عليها السلام ، رابط بين برادر و خيمه هاست و تنها اوست كه صبورانه و اشكبار، ولي استوار، ناظر رويداد شهادت سيدالشهدا عليه السلام است.

با شهادت برادر و آغاز هجوم دشمن، او هم زمان مسئوليت مراقبت از بانوان حرم، محافظت از امام سجاد عليه السلام و مواجهه با فرماندهان دشمن را بر عهده دارد. شب يازدهم محرم سال 61 ه .ق، سخت ترين شب زندگاني اوست. روز يازدهم، روز وداع با پيكر شهدا از شب يازدهم هم سخت تر است. بسيار سخت تر از آن نيز زمان ورود به كوفه، پايتخت دوران خلافت اميرمؤمنان علي عليه السلام آن هم در وضعيت اسارت و در كنار سر بريده برادر است. زينب در اولين لحظه ورودش به كوفه وقتي در جمع كوفيان قرار مي گيرد و اولين خطابه اش را ايراد مي كند، صداي علوي گونه اش ناگهان باعث متأثر شدن كوفيان و راه افتادن فرياد گريه ها و جاري شدن اشك ها مي شود.

به دنبال آن، حضور با هيبت زينب در برابر ابن زياد و گفت وگوي محكم و شجاعانه اش با او باعث خواري و خفت ابن زياد مي شود. اين حضور كوتاه مدت، اما به شدت اثر گذار زينب در شهر و قصر دارالاماره كوفه باعث ارسال سريع كاروان اسارت به دمشق مي شود. بازتاب حضور آنها در دمشق به فاصله كوتاه، تبديل آن شهر و حتي قصر يزيد به ماتم سرايي براي سيدالشهدا عليه السلام است. البته در دمشق و در برابر يزيد، وقتي

ص: 225

شرايط به طور نسبي آماده مي شود، او عرصه خطابه و بيان و رسالت انتقال پيام را به وليّ زمانش، حضرت زين العابدين عليه السلام واگذار مي كند و اين گونه است كه در شام، شاهد اولين و آخرين خطبه مفصل امام سجاد عليه السلام در دوران اسارت هستيم؛ خطبه اي كه حضرت زينب عليها السلام ، زمينه ساز آن بود.

دو _ بازتاب نقش خاكستري بانوان در جامعه يزيدي

پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله وقتي مدينةالنبي را پايه گذاري كرد، كوشيد به طراحي الگوي جامع و كامل يك خانواده اسلامي در قالب ازدواج و زندگاني حضرت علي عليه السلام و حضرت زهرا عليها السلام بپردازد. در اين خانه و خانواده، با اينكه نقش ها از همديگر تفكيك شده بود، از جهت شخصيتي و ظرفيت هاي رشد و تعالي، فرصت ها براي زن و مرد برابر بود. مدير خانه، بانويي بود دانشمند، داراي مهارت هاي بياني و علمي و مديريتي، پرهيزكار و داراي حضور اجتماعي مناسب همراه با حيا و حجاب و عفاف. اين بانوان گه گاه در حادثه اي همانند ماجراي مباهله، پيش روي دوست و دشمن، به معيار و ملاك حقانيت تبديل مي شدند يا با حضور و سخنراني منحصر به فرد خود تاريخ ساز شدند يا مديريت پشت جبهه جنگ به عهده آنها بود.

پس از رحلت پيامبر اكرم عليه السلام و بازگشت تدريجي ارزش هاي جاهلي در دوران خلافت خلفا، اگر چه زنان گاهي در صحنه فتوحات نقشي داشتند، براي رشد و تعالي معنوي اخلاقي و به ويژه علمي و ديني زنان، طرح و برنامه اي ايجاد نشد. آن گاه كه نظام شهري مثل كوفه و بصره ايجاد شد، زن كوفي و يا زن بصري، زني بود كه غالباً دنيايش در محدوده خانه اش مي گذشت و تمام تلاش او تشويق همسران دنيازده براي تحصيل رفاه بيشتر بود. در آستانه قيام سيدالشهدا عليه السلام ، نه در مدينه، نه در مكه و نه حتي در بصره و كوفه، زناني نبودند كه از جهت علمي و ديني يا اجتماعي بتوان آنها را شايسته توجه دانست. حجاز، شاهد انبوه زناني است كه همانند مردمان خود، ساكت و بي اعتنا از كنار تحولات جاري مي گذشتند. در كوفه هم اگر در دوره اي، مردان تحت تأثير هيجانات اجتماعي يا سخنراني ها قرار مي گيرند، گه گاه بي تدبيري و بي بصيرتي اين زنان به حدي مي رسد كه آنها از يك سو، همسرانشان را تشويق مي كنند به جنگ امام بروند تا به غنيمت برسند با

ص: 226

اينكه مي دانستند هم امام و هم يارانش اگر چه اندك هستند، ولي در اوج شجاعت و مهارت رزمي قرار دارند.

اين گونه است كه در جامعه يزيدي، زن به عنصري درجه دوم و مكمل دنيا پرستي مردان تبديل مي شود و سدّ راه او در مسير خير و سعادت قرار مي گيرد تا عاملي باشد براي توسعه فرهنگ منحط سكوت و بي اعتنايي و همراهي با باطل در جامعه يزيدي.

14. مديريت فرهنگي و فرهنگ سازي (به مناسبت شهادت امام سجاد عليه السلام )

اشاره

14. مديريت فرهنگي و فرهنگ سازي (به مناسبت شهادت امام سجاد عليه السلام )

زير فصل ها

پيش درآمد

موارد تكميلي

در جامعه سياه

پرسش هاي سه گانه

ميان برنامه

پيش درآمد

پيش درآمد

پس از رخداد عاشورا، طرح كلي اهل بيت، پي ريزي جامعه اي ويژه و متمايز بر اساس ارزش هاي عاشورايي بود. در مسير تحقق اين هدف و ايجاد جامعه اي كه با ديگر مسلماناني كه حاضر به پذيرش جامعه اموي هستند، متفاوت باشد؛ مديريت فرهنگي جايگاهي ويژه مي يابد. از اين رو براي اينكه به موازات جامعه اسلامي گمراه شده، جامعه اي جديد و هميشگي براي حق ايجاد شود، جامعه اي كه مبتني بر آزادي و آگاهي و انتخاب آزاد افراد باشد؛ فرهنگ جايگاه ويژه پيدا مي كند. فرهنگ در مكتب حق يعني توجه به ابعاد عاطفي انساني و تلاش براي طراحي آداب و رسومي كه جامع احساس و عقلانيت باشد؛ آداب و رسومي كه در متن زندگي روزمره جاري و ساري باشد و بتواند با سامان دهي عواطف و احساسات باعث زنده نگه داشتن مجموعه اي از ارزش ها شود. با اين نگاه، امام سجاد عليه السلام پس از عاشورا در تاريخ تشيع جايگاه ويژه اي دارد. بر اين اساس، جامعه شيعه در مدينةالنبي و صحابه علوي پيامبر اكرم عليه السلام ريشه دارد، ولي بازسازي هويتي و فرهنگي آن را امام سجاد عليه السلام انجام مي دهد. امام سجاد عليه السلام با تلاش براي اين احيا و باز سازي، با تمركز بر عاشورا و ارزش هاي آن در زمينه ايجاد جاذبه براي فطرت هاي پاك و تمركز بخشي اجتماعي مجدد آنها بر محوريت ابعاد عاطفي و ارزشي عاشورا مي كوشد.

از اين رو، امام به مدت 20 سال ضمن تمركز و تأكيد بر حادثه عاشورا آن هم از منظر عاطفي و احساسي به انسجام بخشي فرهنگي مجدد شيعه و ايجاد هويت مستقل و ايجاد شيوه زندگي جديد براي آنها مي پردازد. اين گونه است كه شيعه بعد از عاشورا داراي چنان ظرفيت هاي فرهنگي و عاطفي نيرومندي در جهان اسلام مي شود كه استغنا،

ص: 227

و استقلال، پويايي و نشاط و سرزندگي آن منحصر به فرد است بر خلاف ديگر فرقه هاي اسلامي كه دچار ايستايي، روزمره گي و ركود و سكون فرهنگي و اجتماعي شدند از آن زمان، عاشورا به يكي از اركان هويت فرهنگي جامعه شيعه تبديل مي شود و باعث مي گردد جاذبه اي فطري و عاطفي براي تشيع ايجاد شود كه همواره باعث جذب انسان هاي حق طلب به سوي آن شود و تشيع در مسير تاريخ، هميشه روندي روبه رشد داشته باشد.

از اين منظر، مديريت فرهنگي يعني تركيب احساسات و عواطف با عقلانيت و دين ورزي بر اساس دين حق به گونه اي كه بر اساس آن، آداب و رسوم و عرف اجتماعي توليد شود تا روحيه نشاط را در جامعه بدمد. اين همه در جامعه شيعه، در عاشورا ريشه دارد؛ عاشورايي كه تركيبي از مظلوميت و عاطفه و ايثار و حماسه و شهادت و اسارت در عين آزادگي است.

موارد تكميلي

موارد تكميلي

_ پويايي فرهنگي و نوسازي فرهنگي در برابر ايستايي فرهنگي؛

_ مهارت تفكر استراتژيك فرهنگي، بازسازي فرهنگي، پاسداري فرهنگي و فرآيند فرهنگ سازي؛

_ مهارت انسجام سازي فرهنگي؛

_ تلاش براي عمق بخشي به ارزش هاي فرهنگي بر اساس تهييج عواطف و احساسات مقدس و پاك.

در جامعه سياه

در جامعه سياه

از ويژگي جوامع باطل ديني در بلندمدت، گرفتار شدن آنها در ايستايي و ركود و سكون فرهنگي است و اين به دليل رويكرد گذشته گرايي و توقف آنها در سلف است. سلفي گرايي باعث ايستايي و تحجر و حتي عقب ماندگي فرهنگي در آنها مي شود، به گونه اي كه در بلندمدت براي حفظ نشاط فرهنگي در جوامع ديني _ اسلامي به دليل ناكارآمدي فرهنگ اسلامي، به تدريج، اين فرهنگ دچار التقاط يا تهاجم فرهنگي مي شود.

ص: 228

گاه شمار زندگاني امام در دوران اسارت (از كربلا تا مدينه)

لطفاً براي مشاهده نمودار به فايل پي دي اف مراجعه كنيد

پرسش هاي سه گانه

پرسش هاي سه گانه

1. چرا عاشورا يكي از رمز هاي هويتي و فرهنگي شيعه است؟ مگر تشيع قبل و بعد از عاشورا چه تفاوتي با هم دارد؟ اصولاً نقش فرهنگ در تشيع تا چه اندازه است؟ آيا مي توان شيعه را فرهنگي ترين يا داراي پويا ترين فرهنگ در ميان مذاهب اسلامي دانست؟

2. چگونه ابعاد عاطفي و حماسي و احساسي عاشورا با مديريت طولاني مدت و شبيه سازي هاي امام سجاد عليه السلام از رويداد هاي عاشورا به پايه هاي فرهنگي براي جامعه سازي جديد حق تبديل مي شود؟ نقش امام سجاد عليه السلام در سرمايه گذاري بر ارزش هاي عاطفي عاشورا ناظر به فرهنگ سازي چيست و چگونه امام به اين هدف مي رسد؟

3. چگونه فرهنگ عاشورايي شيعه هم باعث پويايي شيعه در بستر تاريخ شده و هم امروزه از مهم ترين جاذبه ها براي تشيع است. امروز چگونه مي توان در امتداد رسالت امام سجاد عليه السلام ، با گسترش بخشي به فرهنگ عاشورا مبتني بر تهييج احساسات و عواطف پاك، به نشر دين حق ياري رساند؟

ص: 229

چرا دشمنان تاريخي تشيع همواره از گسترش فرهنگ عاشورايي در جوامع خود وحشت داشته اند؟ چگونه فرهنگ عاشورايي در جغرافياي جهان اسلام باعث ايجاد جاذبه و هم گرايي بين مسلمانان (شيعه و سني) و حتي بين مسلمانان و غير مسلمانان شده است؟

رويدادهاي معاصر امامت امام سجاد

لطفاً براي مشاهده نمودار به فايل پي دي اف مراجعه كنيد

امام و جريان هاي داخلي تشيع

لطفاً براي مشاهده نمودار به فايل پي دي اف مراجعه كنيد

ص: 230

ميان برنامه

ميان برنامه

يك _ گاه شمار شكل گيري تدريجي تشيع در بستر رشد تاريخي توسط امامان معصوم عليهم السلام

تشيع در مدينة النبي پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله ريشه دارد. پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله در طراحي مدينة النبي، اصول و اساس و ساختار كلي جامعه اسلامي را طراحي كرد، ولي اجراي كامل آن را در زمان هاي آينده به رهبري و امامت امامان معصوم واگذار كرد.

پس از رحلت پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله ، جامعه اسلامي به جاي امتدادبخشي به طرح جامع پيامبر زير پرچم امامت امامان معصوم، زير پرچم خلفاي غيرمعصوم رفتند و به ماندن در وضع حداقلي موجود رضايت دادند. بازتاب اين وضعيت، بازگشت تدريجي جاهليت و ستم به جامعه اسلامي بود.

قيام مردم عليه ظلم و تبعيض در اواخر خلافت خليفه سوم، در نهايت، منجر به آغاز خلافت علي بن ابي طالب عليه السلام شد. هدف آن خلافت، تحقق عدالت اجتماعي و اقتصادي بود. اين گونه بود كه پس از طرح كلي جامعه حق و شيعه در زمان پيامبر، در زمان خلافت اميرمؤمنان علي عليه السلام ، در كنار اصل امامت، عدالت به عنوان يكي از بن مايه ها و اركان اين جامعه معرفي مي شود.

بازگشت اسلام اموي پس از صلح امام حسن عليه السلام و فساد و گمراهي ناشي از آن در نهايت، سيدالشهدا عليه السلام را ناچار مي كند براي حفظ اسلام از گزند نابودي، به خلق حماسه اي تاريخي دست بزند. كاركرد اين حماسه عظيم در برابر جبهه باطل، خنثي سازي نقشه هاي آنها براي نابودي اسلام بود، ولي از مهم ترين بازتاب هاي ديگر آن، ارزش ها و ظرفيت هاي فرهنگي عاشوراست كه با رهبري و مديريت امام سجاد عليه السلام انسجام و نظام يافته و سبب طراحي مجدد تشيع بر اساس آن مي شود. در نتيجه، جامعه شيعه اي كه در حال نابودي بود، با كمك فرهنگ و آداب و رسوم عاشورايي، نشاط و پويايي ويژه اي مي يابد و احيا مي گردد تا از آن پس، تشيع با دارا بودن شعارها و ارزش هاي عاطفي و احساس قوي و تهييج كننده خود، آخرين و ماندگار ترين نسخه از دين حق در طول تاريخ باشد.

پس از امام سجاد عليه السلام ، وقتي اين جامعه به هويت ثابت فرهنگي خود مي رسد، با كمك امامين باقرين عليه السلام ، نظام مكتبي و علمي اش كامل مي شود. آن گاه در زمان امام هفتم و هشتم

ص: 231

بر اساس اين پيشينه ها و تلاش ها به طراحي ساختار اجتماعي و اقتصادي مستقل مي رسد. سرانجام در زمان امامت امام زمان، آخرين عنصر غيبت و انتظار به هويت آينده نگر شيعه تبديل مي شود تا تشيع بر هويت عاشورا كه بنيان و ساختار ساز است و هويت مهدويت و انتظار كه آينده ساز است؛ به پويا ترين مذهب در جهان بشريت تبديل گردد.

سيره رفتاري و گفتاري امام ناظر به شرائط زمانه

1. سيره رفتاري

لطفاً براي مشاهده نمودار به فايل پي دي اف مراجعه كنيد

امام و احياگيري در تشيع و تسنن

لطفاً براي مشاهده نمودار به فايل پي دي اف مراجعه كنيد

ص: 232

دو _ نگاهي تطبيقي به فرهنگ اهل بيتي و فرهنگ اموي

فرهنگ را به مجموعه آداب و رسوم و شعار ها و شعاير تعريف كردند؛ يعني رفتار هاي عمومي كه عرف و عادت جامعه شده است و به گونه اي در اخلاق اجتماعي مردم ريشه دارد. فرهنگ در همگاني شدن يك هيجان و عاطفه و احساس مشترك ريشه دارد. وقتي كه اين احساس مشترك، خود را در يك شكل و قالب نشان دهد، به فرهنگ تبديل مي شود.

در مكتب حق همانند تجربه مدينةالنبي و تجربه اهل بيت پس از عاشورا سعي مي شود با نگاه جامع به انسان و نياز هاي فردي و احساس عاطفي و خلق و خوهاي اجتماعي، اين هيجان در دو چارچوب عقل و دين تعريف و كنترل گردد و رشد يابد.

از اين رو است كه فرهنگ ديني ناب همانند فرهنگ عاشورايي در اوج جمع گرايي بين عقلانيت، احساس و عاطفه و دين گرايي است. سرّ ماندگاري عاشورا هم در همين ابراز احساسات و اجراي شعاير عاطفي با پشتوانه عقلاني _ ديني است.

در برابر، نظام فرهنگي باطل قرار دارد. نظام و مكتب باطلي همچون خلافت يزيد از يك سو چون تعريف و نگاهي ناقص از انسان و دين دارد، از باز توليد فرهنگ ديني و اجتماعي مناسب باز مي ماند. از اين رو است كه در جامعه اي همانند جامعه يزيدي ديروز يا وهابي و سلفي معاصر، دين داري به مناسكي خشك، بي روح و به دور از نشاط و پويا سازي اجتماعي تبديل مي شود. از آنجا كه بشر بدون نشاط فرهنگي و آداب و رسوم اجتماعي كه هيجان آفرين باشد، نمي تواند زندگي كند، اگر در جامعه ديني، اين پاسخ ها را از دين نگيرد، گرفتار فرهنگ سازي هاي انحرافي يا تهاجم فرهنگي خواهد شد. از اين رو، شاخصه جامعه اموي و يزيدي از جهت ديني و مناسك ديني، سردي و جمود و ركود و سكون و در يك كلام، سلفي گرايي (به معني درجا زدگي و روزمره گي) است و از جهت فرهنگي، روي آوردن به غنا، شرب خمر و مفاسد و گناهان هيجان و احساسات دروني آدمي با مناسك خشك و بي روح تأمين نمي شود. در جامعه يزيدي، مدينه و مكه از يك سو، كانون تاريخ و نمادها و مناسك ديني است و از سوي ديگر، به تدريج به كانون غنا و آواز خواني تبديل مي شود. در جامعه حسيني، هم عبادتش بانشاط و هيجان آفرين است و هم فرهنگش عبادي و ديني است.

ص: 233

15. اصل عدالت، مساوات

اشاره

15. اصل عدالت، مساوات

زير فصل ها

توضيح

موارد تكميلي

اين وضعيت در جبهه دشمن

پرسش هاي كارشناسي

ميان برنامه

توضيح

توضيح

از زواياي گوناگون، معاني فراواني براي عدالت ارائه شده است كه به تعدادي از آنها اشاره مي شود:

1. دادن حق هر صاحب حق؛

2. نهادن هر چيزي در جاي خود؛

3. موزون بودن (تعادل و تناسب و توازن)؛

4. ميانه روي بين افراط و تفريط، (اعتدال)؛

5. تساوي و نفي هرگونه تبعيض (تفاوت قائل نشدن ميان افراد)؛

6. رعايت استحقاق در افاضه وجود (عدل در تكوين)؛

7. پرهيز از گناه كبيره و اصرار نداشتن بر گناه صغيره، (عدالت فردي و فقهي)؛

8. برابري اجتماعي (قسط، عدالت اجتماعي و قضايي و سياسي و اقتصاد)؛

9. رعايت مفاسد و مصالح در قانون گذاري (عدل در تشريع)؛

10. نقطه تعادل و تلاقي تمام فضايل مثل عفت و شجاعت و حكمت كه اوصاف اخلاقي هستند و قدر جامع آنها عدالت است.

بر اين اساس، مديريت هم كه ناظر به رهبري گروهي يا همه افراد جامعه است، چه در بخش مديريت منابع انساني كه متكفل امر گزينش، ارزيابي، حقوق و دستمزد، پاداش و تنبيه و انضباط است و چه در بخش وظايف مباني مديريت كه عبارت از سازمان دهي، نظارت، برنامه ريزي و هماهنگي و رهبري است، اصول و قواعدي دارد. در ميان همه اين عناصر شناخته شده، عدالت نقش محوري دارد و مي تواند «ام الاصول» لقب بگيرد.

حضور عدالت در مديريت، منجر به برنامه ريزي، پذيرش مساوات در برابر قانون، قاطعيت و سازش ناپذيري در برپا داشتن حق، مسئوليت خواهي، انتقادپذيري، پاي بندي به حق، تقدم منافع جمع بر فرد و ميانه روي در اداره امور خواهد شد.

با اين تعريف و آثاري كه براي عدالت بيان شد، در يك مقايسه تطبيقي بين جامعه يزيدي و كاروان حسيني، تفاوت آشكاري بين اين دو جامعه را در مشاهده بي عدالتي و ظلم و تبعيض و ستم فراگير در برابر عدالت و مساوات و قسط همه جانبه مي توان ديد.

ص: 234

سيدالشهدا عليه السلام در طول دوران امامت و قيام، هم خود الگوي تمام نماي عدل است، هم سيره رفتاري و اجتماعي او سراسر عدل است. سيره مديريتي ايشان هم در تعامل با دوست و دشمن مبتني بر عدالت است و هم از بن مايه هاي اصلي قيامش، دعوت به عدالت و دوري از ظلم است.

به همين دليل، اولين گام در اصول بارز مديريت معصومانه اهل بيت، توجه به عدالت و مساوات در استفاده از فرصت ها و بهره وري از نعمت ها يا انس و بهره مندي از محضر امام در مسير رشد و تعالي است.

در كاروان امام، تا وقتي فردي با امام همراه بود، از همه فرصت ها و امكانات مثل همه بهره مند بود و حتي مي توانست از محضر امام به راحتي استفاده هاي علمي و اخلاقي را ببرد. اصولاً يكي از عوامل ماندگاري و رشد و در نهايت، شهادت موالي و غلامان امام، درك اعمال مساوات و عدالت از سوي امام بين آنها و ديگر افراد در تمامي حقوق و منافع بود.

عدالت امام حتي در طول سفر و در صحراي كربلا به گونه اي بود كه در ارتباط و همراهي بين اصحاب خود و اهل بيت خود افراط و تفريط نداشت و بر اساس سيره عادلانه اش به همه همراهان توجه لازم را داشت. امام حتي در آستانه خروج از مكه همه معترضان و يا ناصحان را با سعه و شرح صدر يكسان به حضور مي پذيرفت (البته پاسخ هاي امام به اندازه شخصيت يا دانش آنها متفاوت بود).

از جلوه هاي بسيار بارز مديريت مساوات و عدالت محور امام، عدالت و مساوات امام با يارانش در آستانه رفتن به نبرد يا در آستانه شهادت بود، به گونه اي كه بين صحابي و غيرصحابي، مسنّ و جوان، غلام و آزاد، هاشمي و غير هاشمي تفاوتي نگذاشت و تا آنجا كه مي توانست، در آخرين لحظات زندگاني يارانش بر بالين شهدا حاضر مي شد.

امام در كنار اين رعايت همه جانبه نسبت به عدالت ورزي سعي مي كرد جامعه اي را كه به ظلم پذيري روي آورده است، را به حركت در آورد. در حقيقت، امام با تركيب نمايش عملي عدالت در جامعه كوچك خود در كنار راهبرد نرم و برنامه ريزي تبليغاتي اش كه عليه ظلم ديني يزيد، به حركت آفريني در جامعه اسلامي مي پرداخت. از اين رو، بخش مهمي از پيام هاي امام در برنامه ها و خطبه هايش، ناظر به برانگيختن همين حس فطري عدالت خواهي و دور كردن جامعه از ظلم پذيري بود.

ص: 235

جلوه هايي از مديريت عدالت ورز امام:

_ تأكيد امام مبني بر شرط بودن عدالت در خليفه؛

_ تعادل و اعتدال پيام هاي امام بين آسيب شناسي و ارائه راهكار با خوف و رجا آفريني؛

_ حمله شديد امام نسبت به گسترش روحيه ظلم پذيري در جامعه؛

_ معرفي الگوي شخصيتي يارانش مبتني بر عدالت و اعتدال.

موارد تكميلي

موارد تكميلي

تفويض مسئوليت بر اساس شايستگي و توان مندي، رفتار منصفانه، ايجاد فضا براي رفتار هاي هماهنگ بين افراد، عدالت سازماني، عدالت تعاملي، نفي روحيه ظلم پذيري، شايسته سالاري، برنامه ريزي عدالت محور و مديريت منابع انساني عدالت محور.

اين وضعيت در جبهه دشمن

اين وضعيت در جبهه دشمن

شاخصه جامعه يزيدي به معني آشكار شدن تبعيض و ستم فراگير است. براي نمونه، ابن زياد، كوفه را قبضه كرد؛ چون توانست با سرازير كردن اموال فراوان، رؤساي قبايل و اشراف شهر را تطميع كند. آن گاه آنها را به عنوان عاملان تهديد توده هاي مردم به كار بگيرد. اين، نهايت تبعيضي بود كه كوفيان به آن رضايت دادند؛ يعني به چپاول بيت المال از سوي اشراف خود راضي شدند تا پس از آن با حربه تحميق، جامعه را به هر سو كه مي خواهند، بكشند.

مشكل خواص هم در اين جامعه، ترويج روحيه ظلم پذيري به نام دين و شريعت اسلامي بود. اصولاً آنها با تبيين وارونه از اسلام، شرط عدالت و اعتدال و قسط را از تمامي احكام و قوانين اسلامي به ويژه در حوزه فقه سياسي و اجتماعي حذف كردند تا در نهايت، جامعه دچار روحيه ظلم پذيري مقدس و اسلامي شود.

پرسش هاي كارشناسي

پرسش هاي كارشناسي

1. امام چگونه در راهبرد نرم افزاري خود و در مقام به چالش كشيدن خلافت يزيد بر مسئله جور و ظلم و عدالت گريزي او تأكيد دارد؟ امام در كنار ظلم يزيد، چه نگاهي به آسيب شناسي روحيه ظلم پذيري و گستردگي آن در جامعه اسلامي آن زمان دارد؟ بين

ص: 236

ظلم پذيري و گسترش ظلم چه نسبتي مي بيند؟ امام، نقش خواص را در ترويج اين روحيه چگونه مي بيند؟ امام در مديريت تبليغي خود چگونه از يك سو انديشه و رفتار خواص را به چالش مي كشد و از سوي ديگر، چگونه تلاش مي كند روح عدالت گرايي را در آنها يا جامعه تزريق كند؟

اصولاً سير كاروان قيام و اسارت در جغرافياي شهرهاي اسلامي مهم آن زمان در نمايش عملي عدالت براي آنها چه تأثيري دارد؟

2. طرح امام براي معرفي همه جانبه عدالت و مساوات و قسط چيست؟ جاذبه هاي عدالت در كاروان و جامعه حسيني چيست؟ امام چگونه در صحنه عاشورا، اوج عدالت ورزي و مساوات را به نمايش مي گذارد؟ عدالت چگونه از جلوه هاي بارز شخصيتي ياران امام است؟

3. چگونه مساوات و عدالت حسيني بعدها خود را در فرهنگ عاشورايي نشان مي دهد؟ (در پديده اي همانند هيئت كه همه يكسان و هماهنگ و همراه با هم و فارغ از اسم ها و رسم ها با تأثير پذيري از عاشورا، جمع مي شوند و در خوبي ها و كمبود هاي هيئت با هم همراه هستند. يا چگونه به تدريج عدل و عدالت به يكي از اصول مكتب شيعه در برابر تمام مكاتب ديگر اسلامي تبديل مي شود؟

چرا امروزه هر كس بخواهد شعار انقلاب و عدالت اسلامي را به صورت راستين و مستمر بدهد، بايد متوجه عاشورا و ارزش هاي آن شود؟

ميان برنامه

ميان برنامه

يك _ جلو هاي عدالت و مساوات در سيره مديريتي امام

يكي از مهم ترين پيام هاي عاشورايي، پاي بندي به عدالت و مساوات و دوري از جور و ستم است. امام در نامه هايي كه به كوفه و بصره ارسال مي كند، يكي از دلايل صلاحيت نداشتن يزيد را براي خلافت، ظلم و جور فراگير او مي داند. ايشان مهم ترين دليل صلاحيت مندي اهل بيت پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله را براي خلافت، پاي بندي آنها به عدالت و مساوات مي داند. ايشان در مواردي همانند خطبه منا كه آن را در سال 59 ه .ق در سال آخر خلافت معاويه در جمع صحابه و تابعين خواند، مردم را به دليل ظلم پذيري و حاكم كردن ظالمين بر امور خود سرزنش كرد.

ص: 237

امام براي اينكه بازتاب عدالت را نشان دهد، مجموعه همراهان و جامعه كوچك خود را براي مردم مدينه و مكه و كوفه به نمايش گذارد تا حجت بر آنها تمام شود.

جلوه هايي از عدالت گرايي و مساوات امام در جلوه هاي گوناگون مديريتش چنين است:

_ امام از يك سو در آن دوران كه به ترتيب افراد مستعد براي قيامش مشغول است، بين جوانان بني هاشم و غلامان و موالي خود، فرصت هاي برابر براي رشد و تعالي را فراهم مي كند؛

_ معيار ايشان هنگام قيام و در مقام تفويض مسئوليت ها، شايسته سالاري است. از اين رو، امام در صورت احراز شايستگي فردي، او را انتخاب مي كند و ديگر طبقه و جايگاه اجتماعي آن فرد برايش مهم نيست. امام همان گونه كه مسلم بن عقيل را به عنوان نماينده ويژه اش به كوفه مي فرستد، سليمان بن ابي رزين از غلامانش را به عنوان پيك و فرستاده ويژه به بصره اعزام مي كند.

_ از جهت تبليغي و پيام رساني، امام در مكه و مسير راه و حتي در كربلا همواره تلاش مي كند در مقام ابلاغ پيام حق و فطرت برانگيزي به گونه اي عمل كند كه پيامش به همگان برسد و اتمام حجتي بليغ و فراگير داشته باشد. امام در اين موارد ضمن اينكه با خواص اعم از صحابه و اميران و فرماندهان جلسات و ديدارهاي ويژه دارد، براي عموم مردم يا لشكريان دشمن هم فرصت كافي و شايسته و مناسب پيام رساني را فراهم مي كند.

_ نقطه اوج عدالت ورزي امام در مقام مديريتش در روز عاشورا آشكار مي شود، آن گاه كه هنگام شهادت يارانش، بين غلام و آزاد، جوان هاشمي و جوان تازه پيوسته به امام، صحابه مسن و خدمت كاري گم نام تفاوتي نمي گذارد و تا آنجا كه بتواند، سعي مي كند هنگام شهادت، بر بالين همه آنان حاضر شود و سر آنها را به دامان بگيرد.

دو _ فرهنگ عاشورايي و عدالت گرايي در برابر فرهنگ اموي و ظلم پذيري

معاويه پس از صلح با امام حسن عليه السلام به مدت 20 سال تلاش كرد خلافت را براي هميشه در خاندان بني اميه تثبيت كند. او براي تحقق اين خواسته اش، شروع به جعل يا تحريف برخي از اصول اسلامي كرد. او به جاي اصل امر به معروف و نهي از منكر، اصل لزوم اطاعت مطلقه از خليفه را جاي گزين كرد و در مقام تثبيت خلافت، مسئله قضا و قدر به معني جبر گرايي را رواج داد. همچنين در برابر ضرورت تحقق عدالت،

ص: 238

اولويت داشتن مسئله امنيت و حفظ نظام موجود را طراحي كرد. او پس از ايجاد تدريجي اين اصول فكري، با خريدن و جذب و كمك جمع فراواني از صحابه و تابعين سعي در ترويج اين اصول فكري در جهان اسلام كرد.

پس از شهادت امام مجتبي عليه السلام كه آن هم توطئه اي از سوي معاويه بود، جهان اسلام به چنان سكوت و رضايت به ظلم و انحراف تن داده بود كه به سب و لعن كردن امام علي عليه السلام راضي شده بود. سب و لعني كه ظاهرش، هتك حرمت و شخصيت اميرمؤمنان علي عليه السلام بود و باطنش، سب و لعن اصول شخصيتي و حكومتي او همچون عبوديت و عدالت بود.

معاويه آن گاه كه سب امام و بي توجهي به عدالت را نهادينه ساخت، مسئله خلافت و ولايت عهدي يزيد را مطرح ساخت. در اين شرايط، بديهي بود هر كس خلافت يزيد را مي پذيرفت، در ضمن هم قبول مي كرد فسق و فجور و ستم يزيد ضرري به خلافت او نمي زند. اين سخن به اين معناست كه پذيرش خلافت يزيد، امضايي بود بر ظلم پذيري و ترويج فسق و فجور علني در جامعه اسلامي و اين امور، دليل لبريز شدن تحمل امام در برابر خلافت يزيد بود.

بعد ها كه حماسه حسيني رخ داد، مهم ترين دست آوردش، جلوگيري از نابودي فرهنگ اهل بيت بود. از آن پس، جهان اسلام به دو جبهه تقسيم شد. يكي، جبهه اي كه مبتني بر عدالت و عبوديت گرايي و طرفدار اهل بيت پيامبراكرم صلي الله عليه و آله بود و جبهه اي ديگر كه با امضاي ظلم پذيري و اعتراض نكردن به رواج مفاسد اجتماعي، در جبهه يزيديان ماند. بر اساس سنت هاي تاريخي مورد تأكيد قرآن، سرانجام روزي فرا خواهد رسيد كه جامعه اسلامي و بشري از اسارت در گرداب ستم و فسق و فجور خسته مي شود و فرياد اعتراضش را بلند خواهد كرد.

16. مديريت مسئوليت برانگيزي و احساس مسئوليت همگاني

اشاره

16. مديريت مسئوليت برانگيزي و احساس مسئوليت همگاني

زير فصل ها

توضيح

موارد تكميلي

اين موضوع در جبهه باطل

پرسش هاي كارشناسي

ميان برنامه ها

توضيح

توضيح

از نگاه دين اسلام، انسان ها در زندگي اجتماعي «كلهم راع و كلكم مسئول عن رعيته» هستند؛ يعني بر اساس امر به معروف و نهي از منكر و اصل ضرورت زندگي اجتماعي، هيچ كس به هيچ بهانه اي نمي تواند از روند امور در جامعه و تحولات ناشي از آن غافل باشد.

ص: 239

متأسفانه يكي از روحيه هاي فراگير در جامعه، نهادها و سازمان ها، رواج روحيه بي اعتنايي، غفلت يا مسئوليت گريزي است. گسترش اين روحيه يا ناشي از فرد گرايي و راحت طلبي فردي يا شيوع استبداد سياسي و اجتماعي و ترس هاي ناشي از آن است. بازتاب اين وضعيت، خالي كردن صحنه از حضور اجتماعي و واگذاري كامل آن در اختيار باطل و گمراهان خرد و كلان است.

در مديريت ديني كه نقطه اوج آن، مديريت عاشورايي سيدالشهدا عليه السلام است، مسئله گسترش بخشي به روحيه و احساس مسئول بودن و آن گاه حساب رسي و حساب خواهي، اصل بسيار مهمي است.

در اين مديريت، هر انساني در حد مقدورات خود نسبت به جامعه و حضور مؤثر در آن نقش دارد.

در مديريت ديني، ميزان حضور يا غيبت مؤمنان و مسلمانان از ايفاي نقش اجتماعي است كه باعث كمرنگي يا پررنگي جبهه باطل مي شود. از اين رو، هر مسلماني به ميزان حضور يا سكوت خود در تحولات اجتماعي، مؤثر يا مقصر است. در مديريت ديني _ عاشورايي، تلاش براي به صحنه كشاندن مردم است و در مديريت يزيدي، تلاش براي قعود و بي اعتنا كردن و به سكوت كشاندن آنها.

براي نمونه، در سال آخر خلافت معاويه، مراسم حج، شاهد حضور انبوه صحابه و تابعين است؛ صحابه اي كه همه سر در لاك خود دارند و مراقب هستند حج آنها به عنوان عبادتي فردي، درست انجام شود. امام ناگهان در صحراي منا، آنها را به خيمه خود فرا مي خواند و جمع بسياري از آنها را گرد مي آورد. آن گاه در خطبه اي طولاني، آنها را محترمانه و به طور ضمني سرزنش مي كند و مسئوليت هاي اجتماعي آنها را يادآوري مي كند. از آنها مي خواهد پس از بازگشت از حج به تدريج، فعاليت اجتماعي خود را آغاز كنند و از سياست سكوت و قعود دست بردارند.

پس از آغاز قيام سيدالشهدا عليه السلام ، مهم ترين برنامه حضرت، تلاش براي حساس سازي و به حركت در آوردن جامعه بر اساس مسئوليت پذيري در هر سطح است. امام در اين مسير تبليغي، تلاش گسترده اي را آغاز مي كند كه از عام و خاص و صحابه و تابعين، مردان و زنان را شامل مي شود و در ضمن سعي مي كند روحيه و احساس مسئوليت را در تك تك مردم بيدار و فعال كند.

ص: 240

امام در مكه به روش تبليغ مستقيم و براي كوفه و بصره با نامه نگاري به اين مهم مي پردازد. امام در مسير راه مكه تا كربلا با هر كس روبه رو مي شود، او را به انديشيدن درباره اوضاع موجود فرا مي خواند و تلاش مي كند غيرت ديني او را تحريك كرده و به گونه اي مستقيم يا غيرمستقيم، سكوت و بي اعتنايي او را ياري رسان به استمرار انحطاط موجود بداند.

پس از شهادت سيدالشهدا عليه السلام ، رسالت كاروان اسارت هم توبيخ جوامع گوناگون به دليل مسئوليت گريزي آنها بود؛ مسئوليت گريزي و سكوتي كه دست يزيديان را در جنايت آفريني آزاد گذاشت.

پس از عاشورا هم نقطه امتياز بزرگ تشيع كه در فرهنگ و مديريت عاشورايي ريشه دارد، همين توجه به وظيفه مسئوليت پذيري و احساس مسئوليت همگاني است. بر اساس مكتب تشيع، همه افراد نه تنها خود بايد نسبت به اوضاع جاري احساس مسئوليت كنند. بلكه بايد با الگوگيري از مديريت عاشورايي نسبت به تعميم و گسترش بخشي اين احساس در جامعه ياري رسانند. البته تلاش تاريخي اسلام غيرعاشورايي، ترويج سكوت مقدس بوده و هست.

موارد تكميلي

موارد تكميلي

مسئوليت پذيري، مسئوليت دهي، تلاش براي ترويج احساس مسئوليت و حساب خواهي، پرسش گري، ترويج غيرت ديني، اعتراض به سكوت و بي اعتنايي، ضرورت ايجاد ظرفيت تحمل تبعات، آماده سازي براي مسئوليت آسيب شناسي عادات اجتماعي، انگيزش اجتماعي، تحرك بخشي به جامعه دچار ايستايي اجتماعي، رفتار شهروندي، رفتار سازماني، رفتارهاي ضعيف شهروندي سازماني و بي اعتنايي در روابط اجتماعي.

اين موضوع در جبهه باطل

اين موضوع در جبهه باطل

در اسلام غيرشيعي، فرد مسلمان عملاً نه تنها احساس مسئوليتي نسبت به تحولات جامعه در حد يك اقدام اجتماعي نمي كند و نسبت به فراگير ساختن اين حس وظيفه اي ندارد، بلكه اگر در مواردي هم شاهد باشد كه اقدام يا حركتي باعث قيام يا مبارزه يا

ص: 241

اعتراض ناشي از احساس مسئوليت باشد، مي تواند در مسير آن مانع ايجاد كند، درست همانند رفتار صحابه و تابعين موعظه گر امام در مكه.

پرسش هاي كارشناسي

پرسش هاي كارشناسي

1. سيدالشهدا عليه السلام در مقام آسيب شناسي انحطاط پيش آمده در جامعه اسلامي، چگونه يكي از علل و عوامل آن را مسئوليت گريزي و بي اعتنايي آحاد جامعه مي داند؟ امام در برابر خلفا و امويان چگونه و با چه تعريفي باعث گسترش حس مسئوليت گريزي در جامعه شده بود؟

جلوه هاي مسئوليت گريزي عوام و خواص در جامعه يزيدي چگونه بود؟ امام بازتاب و سرانجام اين سكوت را چه مي داند؟

2. امام در مقام مديريت احساس مسئوليت برانگيزي در دوران امامت و قيامش چه برنامه هايي را انجام مي دهد؟ امام چگونه در مقام تحريك اين احساس، همه جامعه را اعم از عوام و خواص خطاب قرار مي داد؟ چگونه مي توان به ميزان روحيه و حس مسئوليت پذيري يا مسئوليت گريزي، معياري براي رويش ها و ريزش ها در همراهي با امام يافت؟

3. كاروان اسارت در طول دوران اسارت چگونه جوامع گوناگون اسلامي را به خاطر مسئوليت گريزي توبيخ و سرزنش كرد؟

امام سجاد عليه السلام پس از عاشورا از جهت مبنا قرار دادن اصل احساس مسئوليت و مديريت گسترش بخشي به آن در جهان تشيع چگونه جامعه شيعه را متفاوت از جامعه اسلامي طراحي مي كند؟

ميان برنامه ها

ميان برنامه ها

يك _ امام و مديريت احساس مسئوليت برانگيزي

سال 59 ه .ق بود. معاويه، خليفه مسلمانان بود و به تازگي با تهديد و تطميع هايش از مسلمانان بيعت گرفته بود و سايه سكوتي كاملا سنگين بر جهان اسلام حاكم شده بود. در اين سال، سيدالشهدا عليه السلام همراه بيشتر مردان و زنان بني هاشم در آستانه مراسم حج از مدينه ره سپار مكه شد. در مكه، مراسم حج آغاز مي گردد و خيلي زود حاجيان در منا

ص: 242

جمع مي گردند. آنها در آنجا فرصت بيشتري دارند و بهترين گردهم آيي را در حج فراهم مي سازند. از اين رو، امام در اقدامي بي سابقه، جمعي از بني هاشم و انصار طرفدار خود را به آنجا فرا مي خواند و از آنها كه همه از صحابه و تابعين هستند و به صلاح و عبادت معروفند و در منا حضور دارند، مي خواهد به خيمه ايشان بيايند.

در نهايت، 700 نفر كه در حدود دويست نفر از آنها صحابه و بقيه تابعين هستند، جمع مي شوند. امام خطبه اي مفصل براي آنها مي خواند و بعد از حمد و ثناي حق تعالي به آنها مي فرمايند: «شما شاهد اعمال اين خليفه طغيانگر (معاويه) درباره ما و شيعيان ما بوده ايد. اينك مي خواهم براي شما سخناني بگويم. اگر راست بود، تصديق كنيد و گرنه تكذيب كنيد. شما را به خداوند قسم مي دهم به حق خداوند و پيامبرش بر شما و به حق خويشاوندي كه با پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله دارم، سخنم را بشنويد (و در نقلي فرمود: سخنم را بشنويد و بنويسيد). چون به شهر و ديار و قبايل خود رفتيد، آن را به آنها كه ايمان و اطمينان داريد، برسانيد و از آنها دعوت به عمل آوريد؛ چون بيم آن دارم كه اين امر كهنه گردد و حق از بين رود و مغلوب گردد. (اگرچه او در كتابش مي فرمايد:) خداوند، نور خود را به اتمام مي رساند، اگرچه كافران را خوش نيايد (صف: 8) آن گاه حضرت آيه هاي نازل شده در شأن اهل بيت را براي آنها بيان كرد و از آنها بر شأن نزول آنها اقرار گرفت. در نهايت، دوباره به آنها تأكيد كرد كه وظيفه آنها رساندن پيام امام به مردمان مستعد در سرزمين هاي گوناگون اسلامي است. در انتها فرمود: شما اي مردم، اگر ما را ياري نرسانيد و در خدمت ما نباشيد، هر آينه ستمگران بر شما نيرو گيرند و در خاموش كردن نور پيامبر شما بكوشند».(1)

دو _ معيارسنجي ريزش ها و رويش ها در طول مسير بر اساس ميزان احساس مسئوليت و غيرت ورزي

سيدالشهدا عليه السلام از وقتي پا در مسير كربلا گذاشت و از مكه خارج شد، تا وقتي كه در آستانه ورود به كربلا بود، هر از چندگاهي با فردي يا عده اي در مسير روبه رو مي شد. مسير بيش از هزار كيلومتري مكه تا كوفه اگر چه از ميان صحراي بزرگ عرب


1- فرهنگ جامع سخنان امام، ص 306.

ص: 243

مي گذشت، در آن زمان چون در آستانه مراسم حج بود، خالي از جمعيت نبود. همچنين در نزديكي اين مسير، در برخي مناطق، برخي از قبايل هم زندگي مي كردند. از اين رو با عده اي از افراد كه در آمد و شد با آن قبايل هم بودند، احتمال ديدار بود.

در آغازين روز حركت، امام در 8 ذي الحجه با فرزدق شاعر روبه رو مي شود. فرزدق همراه مادرش عازم حج است. در انتهاي مسير در روز اول محرم، يك روز پيش از ورود به كربلا نيز با عبيدالله بن حر جعفي روبه رو مي شود كه در حال گريز از كوفه است. امام در طول اين مسير، با هر فردي از دوستان يا افراد متعلق به گروه ها يا جريان هاي ديگر روبه رو مي شد، آنها را به همراهي و مبارزه و قيام براي احقاق حق و ابطال باطل دعوت مي فرمود. واكنش افراد در برابر امام بر سه گونه بود. عده اي كه تعدادشان بسيار محدود و معدود بود، پس از شنيدن سخنان امام و برانگيخته شدن حس غيرت و مسئوليت در درون آنها همانند زهير بن قين در نهايت به امام مي پيوستند. عده اي ديگر همانند طرماح بن عدي كه ادعاي علاقه مندي به امام را هم داشتند، در مواجهه با امام مي پذيرفتند كه مسئوليت ياوري امام را دارند، ولي مسئوليت هاي خانوادگي نظير آذوقه رساني به خاندان و قبيله اش را مهم تر مي ديدند.

در دسته سوم هم عده اي همانند عبيدالله بن حر جعفي بودند. با اينكه امام به ديدارش آمد و با نهايت مهر و برهان و استدلال با او سخن گفت، ولي به امام بي اعتنايي كرد. سردي رفتار او با اينكه ادعاي شجاعت و پهلواني را داشت، به گونه اي بود كه امام نسبت به آينده نابسامانش هشدار داد.

اين گونه مشخص مي شود مسئوليت گرايي يا مسئوليت گريزي از عوامل سفيدي و سياهي در عاشوراست و ناتواني در طبقه بندي و اولويت بندي مسئوليت هاي اهم و مهم، عامل خاكستري شدن خواهد بود.

17. مديريت عزت محور و ذلت گريز؛ مديريت مبتني بر كرامت و عزت

اشاره

17. مديريت عزت محور و ذلت گريز؛ مديريت مبتني بر كرامت و عزت

زير فصل ها

توضيح

موارد تكميلي

جايگاه موضوع در جبهه دشمن

پرسش هاي كارشناسي

ميان برنامه

توضيح

توضيح

از مهم ترين پيام هاي عاشورايي، بحث عزت و كرامت انساني است. امام از مخاطبان خود و جامعه مي خواست كه از ذلت و تحقير و اهانت شخصيت خود خودداري كنند

ص: 244

و از پذيرش يا تحمل نظام، سازمان و رهبري يا مديريتي كه باعث ذلت پذيري مي شود بپرهيزد.

امام در مهم ترين پيام هاي تكرار شونده خود در طول قيامش، نتيجه آشكار و پنهان، حال و آينده پذيرش خلافت يزيد را به نهايت ذلت و اهانت و تحقير شخصيتي رسيدن مسلمانان مي داند و همين عامل يكي از علل مهم مخالفت امام با خلافت يزيد است. امام با طراحي شعار «هيهات منا الذله» سعي مي كند شعار عزت و كرامت و ارزش انساني را احيا كند كه از مهم ترين ارزش ها و دست آوردهاي اسلام است. از اين رو مديريت عزت محوري و ذلت گريزي يكي از شاخصه هاي مهم در مديريت امام در طول قيامش است. امام از يك سو در طول قيام از هر رفتاري كه نماد و نشان ذلت پذيري باشد، با هوشياري كامل پرهيز مي كند. در مقابل واليان و فرماندهان يزيد در مدينه و مكه و كربلا هرگز حاضر به ذلت پذيري نمي شود و حتي از انجام دادن مراسم حج زير لواي يزيد ابا دارد و در برابر، با نمايش مديريت و سيره عزت آفرين سعي در مديريت كرامت بخشي به انسان هاي اطراف خود دارد.

جلوه هاي مديريت ذلت گريز و عزت آفرين امام چنين است:

_ مديريت تربيتي امام براي جوانان بني هاشم باعث تربيت و رشد آنها در اوج عزت و كرامت انساني مي شود؛

_ امام در مواجهه با صحابه و مردم حجاز با راه اندازي مديريت تبليغي خود به سكوت ذلت آفرين آنها اعتراض مي كند؛

_ امام در طول قيامش، كارواني كوچك از اهل بيت و يارانش با خود همراه دارد كه مهم ترين نشانه آنها ذلت گريزي است. آنها با اينكه با امان نامه دشمن روبه رو شدند تا نجات يابند، ولي حاضر به پذيرش زندگي با ذلت نگرديدند.

موارد تكميلي

موارد تكميلي

عزت مندي در مديريت و يا نقش آفريني اجتماعي، راهبرد منابع گزينش منابع انساني بر اساس كرامت و عزت، روحيه جمعي ياران بر محور كرامت و عزت، تلاش براي شور آفريني اجتماعي با عزت بخشي و خودشكوفايي نيروها با عزت و كرامت.

ص: 245

جايگاه موضوع در جبهه دشمن

جايگاه موضوع در جبهه دشمن

مهم ترين شاخصه حكومت يزيدي و اموي، تحقير و ذليل كردن انسان ها و گرفتن روحيه كرامت و شرافت و عزت و بزرگي و سربلندي انساني آنهاست. بازتاب اين وضعيت، مرگ روحيه شجاعت و شهامت در افراد جامعه و رضايت مندي آنها به خواري و پستي است.

در احاديثي از رسول اكرم صلي الله عليه و آله ، زبون ترين مردم كسي دانسته شده است كه مردم را خوار كند، و در حديث ديگري از حضرت علي عليه السلام ، آزمندي به دنيا، خوار كننده ترين مسئله براي انسان تعريف شده است. در جامعه يزيدي از يك سو با ترويج روحيه ذلت پذيري مي خواستند به حكومت بر ملتي ساكت دست يابند. در اين مسير، با تطميع علما و اشراف، آنها را به زبوني كشاندند تا بقيه قشرهاي جامعه هم روح عزت و سربلندي را فراموش كنند.

اين وضعيت به تدريج با شعار لزوم اطاعت از حاكم و حفظ جماعت باعث سكوت و قعود تاريخي مسلمانان و انحطاط آنها شد.

پرسش هاي كارشناسي

پرسش هاي كارشناسي

1. از جلوه هاي بارز فرهنگ عاشورايي، بحث عزت گرايي و ذلت گريزي است. چرا عزت، كرامت و شرافت انساني به مهم ترين پيام هاي حسيني تبديل مي شود؟

چرا امام در مقام آسيب شناسي جامعه يزيد، ذلت اجتماعي را مهم ترين شاخصه آن مي داند؟ چرا امام، نتيجه بيعت با يزيد را ذلت و پستي و نابودي ارزش هاي انساني اعلام مي كند؟

2. امام در كنار احياي شعار و ارزش عزت و كرامت، در مديريت خود چگونه آنها را اجرا كرد يا به نمايش گذاشت؟ جلوه هاي بارز مديريت عزت آفرين امام در دوران امامت يا در طول قيام كدامند؟ چگونه عزت گرايي باعث جذب و هم گرايي بين ياران امام مي شد؟

3. امام در مديريت تبليغي خود نسبت به آينده گسترش ذلت پذيري در جامعه اسلامي هشدار هاي گوناگوني دارد. اين هشدارها كدامند؟ چگونه بعد ها دوري جامعه اي اسلامي از فرهنگ عاشورايي باعث ركود و انحطاط آنها مي شود؟ امروز

ص: 246

چگونه با مديريت تبليغي ارزش هاي عاشورايي مبتني بر عزت طلبي و ذلت گريزي مي توان به گسترش اسلام راستين و تشيع كمك كرد؟

ميان برنامه

ميان برنامه

يك _ گزارشي آماري از سخنان امام در مورد ذلت گريزي

ذلت گريزي يكي از مهم ترين ارزش هاي عاشورايي و از پيام هاي تكرار شونده مهم در سخنان امام حسين عليه السلام در طول قيامش بود. امام در طول قيامش، اولين مرتبه كه سخن از ذلت ناپذيري مي زند، در شب آغازين قيام است. آن گاه كه والي مدينه ايشان را دعوت مي كند تا هم خبر خلافت يزيد را به او بدهد و هم به زور از او بيعت بگيرد، امام با اعلان فسق و فجور و فساد يزيد حاضر به بيعت با او نمي گردد.

پس از هجرت غريبانه امام به مكه، امام هرگاه با كسي يا گروهي سخن مي گويد، يا در مقام بيان علت قيامش ضمن بيان ويژگي يزيد، بيعت با او را ذلت و پستي براي خود و مسلمانان مي داند و آن را منافي با كرامت و عظمت و عزت مسلماني مي شمارد.

در مكه، برخي از صحابه به ويژه عبدالله بن عمر سعي در آرام ساختن و متقاعد ساختن امام به سكوت و قعود هستند، ولي امام به صراحت اعلان مي كند هدف يزيد، بيعت گيري ذليلانه است و گرنه او را همچون يحيي بن زكريا شهيد خواهند كرد. امام نيز شهادت را بر بيعت ذليلانه با فاسقي چون يزيد ترجيح مي دهد.

با آغاز حركت امام به سوي كوفه و كربلا، به گزارش بنيهاشم، يادكرد امام حسين عليه السلام از ماجراي شهادت مظلومانه يحيي بن زكريا فزوني مي يابد، به گونه اي كه امام در هيچ منزلي فرود نمي آيد مگر اينكه از آن ياد مي كند. در ضمن همواره تأكيد دارد كه يزيديان تنها در صورتي از به شهادت رساندن ايشان منصرف مي شوند كه او به بيعت ذليلانه راضي شود، ولي او شهادت را انتخاب كرده است.

در كربلا در مدتي كوتاه، امام چند دوره با عمربن سعد مذاكره مي كند. عمر بن سعد در اين مذاكرات تلاش بسياري مي كند بدون خون ريزي و با صلح، از مسير كربلا به حكومت ري دست يابد، ولي امام در آنجا به صراحت و صلابت اعلان مي كند مسيري كه عمر بن سعد در پيش گرفته است، مسيري ذليلانه است كه هيچ گاه هم به نتيجه

ص: 247

نخواهد رسيد. سرانجام صبح عاشورا كه كوفيان به صراحت از امام مي خواهند به بيعت با يزيد تن در دهد، ايشان جمله معروفشان را مي فرمايد كه «هيهات منا الذله».

دو _ سرانجام ذلت پذيري

آن گاه كه سيدالشهدا عليه السلام قيام خود را آغاز كرد، چهار شهر در برابرش قرار داشتند كه مي توانستند به صورت مستقيم، مخاطب پيام هاي عزت و ذلت گريز امام باشند. از اين چهار شهر، دو شهر مكه و مدينه در منطقه حجاز و بصره و كوفه در عراق بودند. امام در آغاز قيام به هيچ وجه در مدينه نماند و درنگي نكرد و حتي پيامي هم براي آنها نفرستاد؛ چرا كه اقامت 10 ساله امام در شهر فرصت كافي براي اتمام حجت و هم شناس نامه شهر را در اختيار امام گذاشته بود. امام مي دانست مردم مدينه پس از رحلت پيامبر اكرم عليه السلام به غنايم فتوحات فريفته شده و تا آن زمان با سكوت و بي اعتنايي خود به هرگونه خلافتي راضي شده بودند. البته مردم اين شهر سه سال پس از قيام سيدالشهدا عليه السلام وقتي با ظلم فراگير و فسق آشكار يزيد مواجه شدند، دست به قيامي كور زدند؛ قيامي كه سرانجام قتل و غارت مدينه، هتك حرمت مسجد پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و در نهايت بيعت بازماندگان شهر به عنوان برده و كنيز با فرمانده يزيد بود.

اين وضعيت در مكه هم حاكم بود امام نزديك به 5 ماه در مكه ساكن بود، ولي چندان خطابي با مكيان نداشت. سرانجام آنها هم اين بود كه در مدت 10 سال، دوبار زير حمله سنگين امويان قرار گرفتند و در نهايت هم با ذلت و خواري با حجاج بيعت كردند.

در اين مدت، كانون دعوت امام معطوف به عراق و البته شهر كوفه بود، ولي مردم اين دو شهر از ترس و وحشت و با پذيرش ذلت و پستي يا در كنج خانه ها پنهان شدند يا به مصاف امام آمدند. سرانجام ذلت پذيري آنها، مبتلا شدن به 10 سال جنگ و درگيري و قتل و غارت و پس از آن، تحمل 20 سال امارت بسيار ظالمانه و تحقيرآميز حجاج بن يوسف ثقفي بود.

از اين رو امام در طول قيام از منظر قانون سنت هاي الهي به طور پيوسته از مخاطبان خود مي خواست كرامت و عزت خود و دين خود را حفظ كنند. به نظر امام، اگر آنان به بهانه آزمندي و دنيا پرستي به هرگونه تحقير خودخواسته تن بدهند، اين ذلت به

ص: 248

سنتي طولاني و فزآينده تبديل خواهد شد و حتي آنها را هم از زندگي دنيوي معمولي و ساده دور خواهد ساخت.

18. اصل كنترل، نظارت و ارزيابي

اشاره

18. اصل كنترل، نظارت و ارزيابي

زير فصل ها

توضيح

موارد تكميلي

جايگاه موضوع در جبهه سياه و يا خاكستري

پرسش هاي كارشناسي

ميان برنامه

توضيح

توضيح

از جلوه هاي بارز مديريت عاشورايي، پرهيز امام از اقدام هاي ناسنجيده و به صرف دعوت از سوي گروه هاي مختلف بود. امام بر اساس اصل كنترل و ارزيابي در مديريت، در طول قيام هرگاه با دعوت، ادعا و يا درخواستي مواجه مي شود، همواره تلاش مي كند از گره زدن سريع و بي حساب و كتاب قيام عظيم خود با جريان ها و ادعاها پرهيز كند. در برابر، با در پيش گرفتن اصل و سياست اختيار و تلاش براي راست آزمايي مدعيان، ميزان آمادگي هاي عملي و نسبت بين قول و عمل آنها را بسنجند.

از اين رو، امام در آغاز امامت خود، در پاسخ به دعوت قيام كوفيان آن را به پس از مرگ معاويه موكول مي كند، ولي هنگام هجرت از مدينه، راهي كوفه نمي شود، بلكه به مكه مي رود و در مكه هم پس از اطمينان از وصول نامه هاي فراوان در نهايت، يكي از نيروهاي توان مند خود، حضرت مسلم بن عقيل عليه السلام را عازم كوفه مي كند تا به سنجش و ارزيابي شرايط كوفه بپردازد.

مديريت كنترل و مراقبت امام براي كوفه به عنوان مهم ترين نقطه اميدش، باعث ايجاد خطي از رفت و آمد پيك ها و نامه رسان ها مي شود تا امام در مواقع لزوم، از اخبار و ميزان آمادگي كوفه و كوفيان مطلع باشد. امام فرآيند نهايي قيامش را به تحولات كوفه وابسته نكرده بود، ولي در عين حال در تلاش بود در تصميم گيري هاي خود، دور از روند امور نباشد يا تصميم ناسنجيده نگرفته باشد.

از ديگر جلوه هاي مديريت ارزيابي امام، ارزيابي و سنجش افكار است. امام در ارتباطي پويا همواره سعي مي كند از افكار و گرايش هاي انديشه اي و ايماني جبهه مقابل خود آگاه شود. از اين رو همواره در سخنراني ها يا سخنانش با افراد، گروه ها يا لشكر كوفه، با آگاهي كامل از روحيات آنها با آنها سخن مي گويد.

از منظري ديگر، شايد بتوان ادعا كرد تأخير انداختن در اجراي تاكتيك هاي نظامي به نيمه هاي شب عاشورا ناشي از كنترل و مراقبت و ارزيابي امام نسبت به تاكتيك هاي

ص: 249

نظامي دشمن است. آن گاه كه امام در عصر تاسوعا متوجه نقشه اصلي دشمن در صحنه نبرد مي شود، تلاش مي كند در جمع بين بررسي شرايط محيطي و كشف طرح و نقشه دشمن، بهترين تاكتيك را طراحي و اجرا كند.

موارد زير از جلوه هاي بارز مديريت عاشورايي است:

_ سنجش و ارزيابي پيوسته مدعيان همراهي؛

_ كنترل و مراقبت و نظارت بر رفتار دشمنان.

ارزيابي شرايط حال و آينده و آماده سازي نيرو ها حتي براي مراحل ميان مدت و بلندمدت ناظر به همين نكته است كه امام وقتي در ارزيابي شرايط، ضرورت استمرار قيام حتي پس از شهادت خود را در نظر مي گيرد، اهل بيت را با خودش همراه مي كند تا پرچمدار مراحل بعد باشند. اين گونه مديريت عاشورايي، درسي مهم به عاشورازيستان مي دهد كه در مراقبت و ارزيابي برنامه هاي خود بايد آينده و عاقبت هر برنامه و حتي مراحل پس از آن را هم بنگرند و بر اساس آن، خود يا نيروهاي مناسب را براي آن شرايط آماده كنند.

از اين منظر است كه از شب تا عصر عاشورا، امام به حضرت زينب عليها السلام و ديگر بانوان توجهي ويژه دارد تا با نظارت بر كنش ها و واكنش هاي آنها در مقايسه با ميزان نزديكي به اوج بحران و فاجعه، آنها را براي مواجهه كامل با مسئوليت هاي خود آماده سازد. امام در اين مرحله ضمن توجه به احساسات و عواطف و هيجان هاي آنها به مديريت و آماده سازي آنها براي مواجهه با بزرگ ترين فاجعه ها و پذيرش سخت ترين مسئوليت ها مي پردازد.

موارد تكميلي

موارد تكميلي

مديريت و ارزيابي اطلاعات، ارزيابي پيوسته فرصت ها و تهديد ها، سنجش و ارزيابي افكار، عدم خودسانسوري، خبر گيري پيوسته، ارزيابي تهديد و ماهيت تهديد، شخصيت شناسي نيروهاي خودي و دشمن، درك تغييرات و تحولات، ارزيابي نيروها و منابع انساني، آزمون توانايي، ارزش يابي شناختي، امتحان صلاحيت، خطر حساب رسي، خطر عدم كشف، خطر كنترل، طراحي نظام ارزيابي كاركنان، فرهنگ ارزيابي، آمار و اطلاعات، ترويج الگوي خودكنترلي، سنجش توان عملكرد سازمان.

ص: 250

جايگاه موضوع در جبهه سياه و يا خاكستري

جايگاه موضوع در جبهه سياه و يا خاكستري

كاركرد ارزيابي، كنترل و مراقبت و نظارت، هوشياري و آماده سازي روزآمد نيرو هاست. يكي از نقاط ضعف مهم جبهه خاكستري در صحنه عاشورا، نداشتن ارزيابي و نظارت درست و به موقع بود. اين اتفاق هم از سوي صحابه و تابعين حجاز رخ داد. كه با فهم نادرست فاجعه در حال وقوع، به خلافت يزيد رضايت داده بودند و تا فجايع حره و حمله به مكه رخ نداد، يزيد و كنه خلافت او را نشناختند. هم از سوي گروهي كه بعد ها به نام توابين معروف شدند، رخ داد آنها در كوفه با ارزيابي غلط يا ناقص نتوانستند همراهان حضرت مسلم عليه السلام باشند و او را تنها گذاشتند. ضعف كنترل و نظارت و ارزيابي از سوي آنها موجب غافل گيري به دست دشمن و غلبه رعب و وحشتي كاذب بر آنها و انزواي تدريجي شد تا در نهايت فاجعه كربلا رخ دهد.

پرسش هاي كارشناسي

پرسش هاي كارشناسي

1. مراقبت، كنترل و ارزيابي چه نقشي در مديريت دارد؟ چگونه مديريت موفق به نظارت پيوسته، وابسته است؟

در درگيري حق و باطل كه همواره حق در اقليت است، چگونه مراقبت و كنترل پيوسته باعث كسب هوشياري كامل از سوي حق و جلوگيري از غافل گيري يا ضعف عملكرد آن مي شود؟

2. در مديريت حسيني و در طول نهضت عاشورا، جلوه هاي بارز كنترل و ارزيابي در سيره عاشورايي امام چيست؟ امام چگونه اين اصل را در مراحل مختلف قيام به اجرا مي گذارد؟ امام چگونه كوفيان را ارزيابي مي كند؟ امام چگونه افكار جريان هاي مقابل خود را سنجش و شناسايي مي كند؟ امام چگونه رفتار هاي دشمن را زير نظر مي گيرد؟

3. به نظر مي رسد امام در يك نظارت و ارزيابي ويژه در متعالي ترين مرحله خود، ضمن ارزيابي پيوسته ياران و اهل بيت عليهم السلام به تدريج به كنترل و سنجش ميزان آمادگي آنها مي پردازد و حتي در مواردي براي تقويت و آمادگي كامل آنها برنامه دارد؟ (همانند سنجش امام نسبت به يارانش در شب عاشورا، و يا مديريت امام

ص: 251

نسبت به ارزيابي و آماده سازي حضرت زينب عليها السلام ) اصول اين سيره مراقبتي امام چيست؟

ميان برنامه

ميان برنامه

يك _ ضعف مديريت توابين در كنترل و ارزيابي درست و اوضاع و زمين گير شدن آنها

سليمان بن صرد خزاعي، از بزرگان و رئيس قبيله خزاعه در كوفه و مدعي محبت و علاقه مندي به سيدالشهدا عليه السلام بود. او پس از شهادت امام حسن مجتبي عليه السلام به همراه عده اي ديگر به امام نامه نوشت و امام را در آغاز امامتش به قيام دعوت كرد، ولي امام با ترسيم ارزيابي اجمالي از زمانه خود آن را به پس از مرگ معاويه موكول كرد.

پس از مرگ معاويه، وقتي خبر هجرت امام از مدينه به مكه و سليمان بن صرد و دوستانش رسيد، آنها دوباره به امام نامه نوشتند و در راستاي قيام موعود، امام را به كوفه دعوت كردند. آنها بعد از آن براي تشويق هر چه بيشتر امام سعي مي كردند به موج نامه نگاري هاي فراوان از كوفه دامن بزنند تا امام را هر چه سريع تر به كوفه بكشانند. امام ضمن پرهيز از شتاب زدگي، پسر عمويش، مسلم بن عقيل را براي بررسي و ارزيابي و آماده سازي كوفه به آنجا فرستاد.

پس از آمدن مسلم به كوفه و وارد شدن او نزد مختار بن ابي عبيده ثقفي آنها با دل سردي كنار كشيدند و موجب كندي برنامه هاي مسلم شدند. آمدن ناگهاني ابن زياد كه همراه با تهديد ها و ارعاب ها بوده، در يك ارزيابي غلط باعث شد آنها تصور كنند ديگر قيام هيچ سودي نخواهد داشت با اينكه نقطه اتكاي ابن زياد، لشكريان شام نبود، بلكه او با تهديد و تشويق اشراف كوفه و گروه ها و احزاب غيرشيعي، شهر را با خود همراه كرده بود.

به اعتراف سليمان و ديگر بزرگان اين گروه كه بعد ها خود را توابين ناميدند، در روزهايي كه امام در مسير راه و يا در كربلا بود، پياپي نامه هاي امام براي دعوت و ياري به آنها مي رسيد، ولي آنها در يك ارزيابي غلط از اوضاع، نه تنها در كنج خانه هاي خود پنهان شدند، بلكه جمعي بين 4 هزار تا 16 هزار نفر از مردم خود را هم با خود خانه نشين كردند. اينان با قعود و سكوتي كه ناشي از ارزيابي غلط اوضاع بود، باعث غربت و شهادت امام شدند.

ص: 252

دو _ شيوه ارزيابي سنجي امام از ميزان صداقت و آمادگي همراهانش

آن هنگام كه امام قصد حركت از مكه به سوي عراق را داشت، چون هنوز احتمال و زمينه براي پيروزي نسبي امام در كوفه فراهم بود، جمعي كه همراه امام به راه افتادند، از نظر كمّي قابل توجه بود و به حدود صد نفر، كمي بيشتر يا كمتر مي رسيد. امام هنگام خروج از مكه به صورت ضمني به شهادت خود اشاره كرده بود، ولي تا رسيدن خبر شهادت حضرت مسلم عليه السلام در ميانه راه به صراحت و مكرر از آن سخن نفرموده بود. از اين رو، جمع همراه امام در حدود 100 نفر بودند، ولي از آنجا كه قصد آفرينش قيام و حماسه اي عظيم و تاريخي را داشت، نيازمند آن بود كه محترمانه به ارزيابي و پالايش آزادانه همراهانش بپردازد.

شيوه و برنامه امام براي اين مهم بر سياست و صداقت و شفافيت امام مبتني بود. ارزيابي سنجي با كمك آزادي جريان مبادله در اطلاعات بود به اين معنا كه امام در طول نهضت، چيزي به نام اخبار محرمانه به ويژه نسبت به اخبار بد و مأيوس كننده نداشت و با فراهم كردن شرايط آگاهي همگاني از خبرها و جريان آزاد مبادله آن سعي مي كرد به ارزش يابي و ارزيابي همراهان خود بپردازد. امام در اين مسير، از مقطع رسيدن خبر شهادت حضرت مسلم عليه السلام تا شب عاشورا، با مبادله آزاد اطلاعات و آزمودن همراهانش با ارائه مكاشفات و رؤياهايش يا ارائه اخبار غيبي، با آنها درباره سرانجام مسيري كه مي روند، سخن گفت و آنها را در مواجهه با امان نامه هاي دشمن آزاد گذاشت. همه اين موارد، ابزاري است براي سنجش صداقت و تاب و توان مدعيان همراهي.

فرآيند اين ارزيابي ناظر به اهميت طرح و برنامه امام، هر چه به عاشورا نزديك مي شود، روندي فزآينده دارد و آن گاه كه در شب عاشورا به مرحله اطمينان و پالايش كامل مي رسد، پايان مي گيرد.

اين اصل ارزيابي و ارزش يابي تدريجي با كمك آزمون با شرايط و موقعيت هاي سخت به همراه فرصت سازي براي كسب آگاهي آزادانه، سياست كنترلي امام در برابر كوفيان هم است. امام در مواجهه با نامه هاي دعوت كوفيان در آغاز دعوتش نه ذوق زده شد و نه نسبت به آنها بي اعتنا بود، بلكه در برنامه ريزي منظم، ادعا و عمل آنها را ارزيابي كرد تا به آشكار سازي ماهيت واقعي آنها از پيوندزني بيهوده قيام تاريخي خود با انسان ها يا جامعه كم ظرفيت پرهيز كند.

ص: 253

19. مديريت هشدار ها و تشويق ها

اشاره

19. مديريت هشدار ها و تشويق ها

زير فصل ها

توضيح

موارد تكميلي

جايگاه موضوع در جبهه دشمن

پرسش هاي كارشناسي

ميان برنامه

توضيح

توضيح

تشويق و تنبيه عامل مهمي براي جذب و دفع افراد نسبت به هدف و مأموريتي واحد است. به ويژه اگر دامنه و گستره اين تشويق و تنبيه در دايره سنت ها و عبرت و حكمت هاي خداوند قرار بگيرد. اين سخن به اين معني است كه اوليا و رهبران حق در طول تاريخ آن گاه كه حركتي و قيامي مذهبي و تاريخي را صورت داده اند، براي همراه سازي آزادانه مردم به اين حركت و پيوستن به حق و جدا سازي آنها از همكاري با باطل، مجموعه اي از هشدارها و تشويق ارائه مي كنند. اين هشدار ها به جاي آنكه موجب رعب و وحشت، جنايت، تهديد و خشونت باشد، بازتاب اعمال و سنت هاي ناشي از آن است. تشويق ها هم به جاي تطميع هاي فريبنده يا چپاول بيت المال براي عده اي خاص، بيان سنت هاي بركات و توفيقات و رشد نعمات است.

اين مديريت در برابر مديريت جبهه باطل قرار دارد؛ چرا كه در جبهه باطل هم سياست تهديد و تشويق به صورت گسترده وجود دارد، ولي اين سياست در اجراي تهديد هاي فراگير با هدف ايجاد رعب و وحشت و سلب و كنترل اراده ها ريشه دارد. همچنين تشويق در جبهه باطل يا وعده هاي فريبنده است يا مواهب ناشي از چپاول بيت المال. در مقابل، اولياي خدا به جاي ايجاد رعب و وحشت عملي سعي مي كنند با ايجاد آگاهي و توجه دهي درست به عواقب امور بر اساس سنت هاي خداوند، مردم را به انديشه وادارند. آن گاه با ارائه برخي مشوّق هاي ديني و معنوي، زمينه ساز جذب و هدايت آنها شوند. موارد زير از جلوه هاي بارز مديريت امام در ارائه تهديد و تشويق آگاهانه مبتني بر سنت ها و عبرت هاست:

_ خطبه امام در منا آن گاه كه امام، نتيجه سكوت علما را سقوط جامعه و نابودي دين مي داند و آنها را در اين امر مقصر و آينده همه حتي آنها را تاريك مي بيند؛

_ برخي سخنان امام در دوران اقامت در مكه به ويژه در آستانه خروج (همانند هر كسي كه با ما نيايد، به پيروزي و رستگاري نخواهد رسيد)؛

_ مجموعه هشدارهاي امام به افراد ملاقات كننده همانند عبيدالله بن حر جعفي كه درباره آينده شوم شان به آنها هشدار مي دهد؛

ص: 254

_ سيدالشهدا عليه السلام و مكاشفاتي كه شب عاشورا براي يارانش داشت و باعث ثبات و اطمينان خاطر ايشان شد.

_ هشدار امام در روز عاشورا نسبت به آخر و عاقبت كوفيان در آينده نزديك و ميان مدت (سياستي كه پس از ايشان كاروان اسارت در سراسر جهان اسلام به اجرا گذاشت و نسبت به آينده نزديك و شوم جهان اسلام هشدار هاي فراوان داد)؛

_ امام و هشدار دادن به ذلت و زبوني مسلمانان در آينده.

موارد تكميلي

موارد تكميلي

انبوه هراسي (ايجاد هراس اجتماعي)، عبرت سازي، پيش بيني و پيش گويي، عبرت ها و سنت ها، تبليغات انذار، آينده هراسي تبليغات و تضعيف روحيه، اصل و مديريت يادآوري، رسوخ در دشمن، پرسش برانگيزي، مديريت بيدارگري فطرت، روش شناسي تهديد و تطميع، مديريت موازي جاذبه ها و دافعه ها، مديريت هشداردهي با روشنگري، مديريت فشار عصبي، سر دوراهي قرار دادن و دفاع از حقوق با تعيين پاداش يا تنبيه.

جايگاه موضوع در جبهه دشمن

جايگاه موضوع در جبهه دشمن

جلوه بارز مديريت تهديد و تشويق در جبهه باطل را در چهره ابن زياد و در عراق به ويژه شهر كوفه مي توان ديد. ابن زياد در اين شهر با به شهادت رساندن عده اي و ايجاد حكومت نظامي، سعي در تهديد كامل كوفيان داشت. تشويق هاي او هم با اعطاي كيسه هاي زر از بيت المال همراه بود كه فقط به اشراف مي رسيد. به لشكر كوفه هم در كربلا وعده داده بود در صورتي كه مرتكب جرم و جنايات شوند، هداياي ويژه اي دريافت كنند. هدايايي كه اگر نگوييم هيچ كدام، ولي بيشتر آنها محقق نشد حتي براي عمر سعد و فرماندهان كوفه.

پرسش هاي كارشناسي

پرسش هاي كارشناسي

1. تهديد و تشويق در مديريت و حركت دهي در زندگي انساني چه نقشي دارد؟ بر اساس دين حق، معيار و مباني ارائه و القاي تهديد و تشويق به جامعه چگونه بايد

ص: 255

باشد؟ چگونه اين تهديد و تشويق هاي ديني بر اساس الگوي سنت ها تعريف مي شود؟ تفاوت اين روش و مبنا با روش باطل در اين زمينه چيست؟

2. سيدالشهدا عليه السلام در طول قيام خود چگونه بر اساس قانون سنت ها از سياست و مديريت تهديد و تشويق براي همراهي جامعه با قيام خود استفاده مي كند؟ در اين سياست ها، تهديدها بيشتر است يا تشويق ها؟ امام در تهديد هاي خود بر چه مفاهيم يا مصاديقي تأكيد مي كند؟ آيا بين بيان هاي هشداردهنده امام در حجاز و عراق، تفاوتي ديده مي شود؟ چرا؟ آيا امام در طول نهضت براي جامعه يا يارانش بيان تشويقي دارد؟

چگونه كاروان اسارت مديريت تهديد و هشدار ديني و عاشورايي را استمرار مي دهد؟ هدفش در اين مقطع چيست؟

3. مديريت تهديد و تشويق سياست يزيدي چگونه در جامعه اسلامي به ويژه در كوفه اجرا مي شود؟ اين مديريت چگونه باعث مرگ روحيه انساني و احياي چهره درنده خويي و حيواني گمراهان در جامعه كوفه شده بود؟ راهكار جبهه حق براي خنثي سازي سياست هاي تهديدي باطل چيست؟ آيا سيدالشهدا عليه السلام در كربلا براي سعي در خنثي سازي مديريت تهديدي ابن زياد بر كوفيان تلاش كرد؟

ميان برنامه

ميان برنامه

1 _ 19. امام و مديريت تهديد و تشويق

سيدالشهدا عليه السلام پس از آنكه در آغاز خلافت يزيد، ناچار به هجرت غريبانه از مدينه به مكه شد، براي زمينه سازي قيام خود و تأمين نيروي انساني دعوتي فراگير را شروع كرد. از آنجا كه جامعه اسلامي به شدت آلوده انحراف ها و تحريف ها و بدعت ها شده و در نهايت بي اعتنايي و غفلت و ركود بود، دعوت امام نيازمند به كارگيري تبليغات تهديد و تشويق گسترده بر مبناي اصول و روش هاي ديني بود.

از اين رو، امام همانند شيوه و روش قرآن كه در قالب آيات سنت هاي تاريخي يا در قالب آيات بهشت و جهنم به اين مهم مي پردازد، برنامه تبليغي خود را در زمينه تحريك عواطف و اذهان با كمك بيان تهديدها و تشويق آغاز كرد.

شيوه امام در اين برنامه، بيان آثار و نتايج دو طرف، همراهي كردن يا نكردن با ايشان است. امام در اين تهديد ها ضمن بيان سيماي كلي و همراهي با باطل و رستگار

ص: 256

نشدن قاعدين، هر چه به عاشورا و كربلا نزديك مي شود، سعي مي كند بر اساس پيش گويي هاي غيبي بر شدت و جزئيات تهديد ها بيفزايد تا احتمال نفوذ و اثر گذاري يا ايجاد رعب و هراس ناشي از آن فزوني يابد. امام اوج اين تهديد ها را در برابر فرماندهان و لشكريان كوفه در كربلا انجام مي دهد، به گونه اي كه آينده تاريك كوفه و برخي از آنها را دقيقاً بيان مي كند.

در برابر، مديريت تشويق امام، متوجه نتايج و آثار همراهي با ولايت و اهل بيت عليهم السلام است. اين تشويق ها هم در آغاز، عمومي و ناظر به حيات طيبه دنيوي است، ولي وقتي اكثريت جامعه، امام را رها مي كنند و جز اندكي با امام نمي مانند، ايشان پس از اتمام حجت متعدد با آنها و آزاد گذاشتن شان براي رفتن، چون استقامت و صلابت آنها را مشاهده مي كند، به پاس معرفت و اطاعت آنها، بنا به برخي روايات، در شب عاشورا، مقام هاي بهشتي را به يارانش نشان مي دهد.

از سوي ديگر، امام نسبت به كاروان اسارت و بانوان حرم در شب و روز عاشورا ضمن بيان روز هاي سخت و دشوار آنها، سرانجام آنها و رسالت شان را ختم به خير و درخشان و موفقيت آميز ترسيم مي كند تا در آستانه روز هاي سخت پيش رو، با روحيه اي قوي پا در اين مسير بگذارند.

دو _ بررسي تطبيقي كاركرد تهديد در دو جبهه حق و باطل

هشدار و انذار يكي از روش هاي تربيتي در زندگي بشر است و اصولا زندگي و جامعه بشري را بدون آن نمي توان كنترل و مديريت كرد. از اين رو هم در مديريت حق محور و هم در مديريت باطل گرا، تهديد و انذار جايگاهي ويژه دارد. اين اشتراك تقريباً اشتراكي در لفظ است وگرنه تعريف، ماهيت و روش هاي تهديد و انذار در دستگاه حق و باطل، با هم بسيار تفاوت و فاصله دارد. اين تفاوت و فاصله را از منظر و آيينه عاشورا بهتر مي توان بازشناخت.

در مديريت عاشورايي سيدالشهدا عليه السلام ، تهديد رويكرد گفتاري دارد. به اين معنا كه امام بدون اينكه عامل ارعاب و وحشت باشد، صرفاً وعيد مي دهد. البته اين وعيد امام در سنت هاي الهي ريشه دارد و از باب عاقبت نمايي و تجسم اعمال است. در حقيقت، اما م هشدار مي دهد اگر جنايت و فاجعه عاشورا رخ دهد، اين فاجعه چون سنگين ترين

ص: 257

جنايت در تاريخ درگيري حق و باطل خواهد بود، عواقب و نتايج آن نيز بر اساس قانون سنت مي تواند بدترين سرانجام را براي جانيان داشته باشد. اين تهديد و هشدار و انذار چيزي نيست جز بازتاب اعمال خود جنايت كاران. از اين رو، سيره انذار دهي امام به جاي تحقق عملي انذار بر آگاه سازي و عاقبت نمايي است.

در مديريت يزيدي، تهديد، رويكرد عملي و اجرايي دارد آن هم در شديدترين نوع خود كه با هدف ارعاب و ايجاد وحشت و هراس و خفقان اجتماعي است. براي تحقق اين تهديد، تمام ابزار هاي اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و نظامي به كار گرفته مي شود. اين تهديد، نه وعيد، بلكه واقعيتي اجتماعي است كه باعث ركود و نابودي ارزش ها، روحيه ها و انديشه ها در جامعه مي شود.

اين گونه مشخص مي شود كه انذار در بيان سيدالشهدا عليه السلام ، وعيدي تفكربرانگيز و به صورت مشروط است، ولي انذار در روش يزيد، اجراي خشن ترين رفتارها با هدف نابودي احساسات و انديشه هاست.

20. مديريت آينده نگري و انتظار پوياي پيوسته (آخرين قسمت)

اشاره

20. مديريت آينده نگري و انتظار پوياي پيوسته (آخرين قسمت)

زير فصل ها

پيش درآمد

موارد تكميلي

پرسش هاي سه گانه

ميان برنامه

پيش درآمد

پيش درآمد

مهم ترين آفت در تمامي اديان و مذاهب انحرافي (به غير مكتب حق كه يكي هم بيشتر نيست)، ادعاي خاتميت به معني قطع تمامي رابطه هاي آسمان و زمين است؛ انقطاعي كه آغاز دوره اي خودبنياد مبتني بر مديريت و رهبري دين داران غيرمعصوم براي جوامع ديني است. لازمه اين نظريه و روش، پذيرش نظريه سلفي گرايي است. بازتاب سلفي گرايي، پذيرش استمرار نداشتن شرايط معصومانه هماهنگ با پيشرفت زمان و مكان است كه به دين داران مي پذيرند در بلندمدت دچار روزمره گي و تكرار شوند. در اين فضا، همه اين اديان و فرقه ها براي حفظ اعتبار خود دايم به گذشته ها و گذشته گرايي دامن مي زنند و با ادعاي تحقق مدينه فاضله در تاريخ و گذشته و امكان نداشتن تكرار آن، ملت ها را به سكون، سكوت و قعود فرا مي خوانند.

فرياد هاي بلند سيدالشهدا عليه السلام در سراسر مراحل قيامش، نفي هرگونه قرائت غيراهل بيتي از اسلام است. امام بر ايجاد مرزبندي بين جامعه اسلامي نبوي با جامعه

ص: 258

اسلامي اموي و امثال آن تأكيد دارد. معيار جامعه اسلامي اموي، گذشته گرايي و نفي امكان بازگشت به تجربه مدينه فاضله نبوي است. در مقابل، شعار امام در قالب اصلاح يا دعوت به سيره پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله با رهبري خودش، اعلام امكان تحقق مدينة النبي در تمام زمان هاي پس از پيامبر به دست اهل بيت عليهم السلام است. البته شرط تحقق آن آرمان شهر، خواست و اراده جدي مردم است. از اين رو، امام آشكارا در برابر سكوت و سكون گرايي كه از مباني جامعه اموي است و هدفش، ايجاد رضايت مندي نسبت به جامعه يزيدي است، به مخالفت مي پردازد. آن گاه تلاش مي كند با بالابردن سطح آگاهي و توقع مردم، آنها را از باقي ماندن در وضع موجود منصرف سازد و حالت آينده نگري ديني و انتظار در آنها ايجاد كند و آنها را رو به آينده اي مقدس و متعالي به حركت در آورد.

امام مي دانست كه به دليل رسوخ شديد جاهليت در جامعه معاصر خود، اين دعوت به انتظار و حركت دعوت صرفاً به سوي خودش به تنهايي نيست و نمي تواند باشد. از اين رو، دعوت امام در خطبه منا در سال 59 ه .ق و در ديگر سخنراني هاي مهمش، دعوت به بازگشت به خط اهل بيت عليهم السلام است؛ خطي كه با رهبري امامان معصوم از اهل بيت عليهم السلام ، به صورت پيوسته با انتظار و حركت ملازم است تا آن گاه كه به جهاني سازي عبوديت و عدالت منجر شود.

از اين رو، يكي از ارزش هاي بلند عاشورا، تغيير نگاه از سكون و سكوت گرايي به سوي انتظار و قيام خواهي است كه لازمه اش، داشتن نگاه به آينده و آينده نگري است. امام همواره در حجاز، عراق و كوفيان، آنها را از عاقبت و آينده همراهي با يزيد و امثال او انذار مي دهد و سنت هاي خداوند را يادآوري مي كند و فرداي آنها را بدتر از امروز آنها مي داند. بديهي است سخن گفتن از آينده نگري وقتي جواب مي دهد كه افراد از جهت مباني ارزشي و بينشي، آينده نگر باشند و اين آينده نگري وارد همه جنبه هاي هويتي، ارزشي و ديني افراد و جامعه شود.

بر اساس اين ارزش عاشورايي كه امامان بعدي در قالب فرهنگ انتظار و مهدويت توسعه دادند، هويت تشيع تكميل مي گردد. به اين ترتيب، آينده نگري و مديريت

ص: 259

آينده نگري، انتظار و دل بستگي نداشتن به وضع موجود و تلاش براي جهاني سازي ارزش هاي حق به يكي از اركان تشيع تبديل مي شود.

موارد تكميلي

موارد تكميلي

مثبت انديشي، انتظار پويا، آينده روشن، آينده پژوهي، پيش بيني آينده نگر، عبرت و عاقبت پژوهي، سنت هاي الهي در جامعه و تاريخ و هويت سرخ و سبز تشيع در جبهه حق؛

ركود گرايي، سكون گرايي، رجعت گرايي، سلفي زدگي، انكار آينده و رضايت به وضع موجود در جبهه سياه و خاكستري.

پرسش هاي سه گانه

پرسش هاي سه گانه

1. امام در مقام آسيب شناسي زمانه خود چگونه يكي از آسيب هاي مهم آن را رضايت مندي به وضع موجود، تعريف زمان حال صرفاً به گذشته گرايي خنثي و بي تحرك مي بيند؟

چرا امام حتي در مقام بازشناسي گذشته (هويت ارزشي و پيشينه هويتي)، پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله را از خود و خود را از پيامبر معرفي مي كند و مدعيان خلافت را جداي از پيامبر مي داند؟ آيا هدفش، باز تعريف درست گذشته نيست تا گذشته از ركود و روزمره گي خارج شود؟ اين بازتعريف چگونه ضرورت استمرار رهبري معصومانه در هر زمان را اثبات مي كند؟

2. امام بر اساس نگاه كلان و فلسفه تاريخي مكتب اهل بيت عليهم السلام چگونه در قيام خود، انديشه آينده نگري و انتظار را در جامعه تزريق مي كند؟ اصولاً تفاوت و شاخصه جامعه كوچك همراه با امام با جامعه بزرگ اسلامي جداي از ايشان در چيست؟

مديريت جامع تشيع از جهت زماني كه به جمع گرايي بين گذشته هويت ساز و آينده چشم انداز مي پردازد، چگونه باعث ايجاد پويايي و نشاط و تحرك در زمان حال مي شود؟ آيا همين نگاه جامع به زمان ها از عوامل مهم پويايي و نشاط ياران سيدالشهدا عليه السلام نبود؟

ص: 260

برنامه فطري تشيع در جمع بين زمان ها ناظر به تعريف هويت (گذشته)، رسالت (آينده)، مسئوليت و تكاليف پويا (حال) چگونه باعث ايجاد جاذبه جهاني براي تشيع شده است؟

3. تشيع با عاشورا به عنوان هويت پيشينه و ارزش ساز و مهدويت انتظار و آينده ساز شناخته مي شود. چگونه تركيب اين دو عنصر باعث تمايز تشيع از تمام مكاتب و فرقه ها و مذاهب (رجعت گرا) شده است؟

اصولاً نسبت مهدويت با عاشورا در چيست؟ چرا مهدويت شيعي (بر اساس فلسفه تاريخ شيعه) بدون عاشورا بي معناست؟ آيا عاشوراي بدون مهدويت (همانند مكتب شيعي زيديه يا اسماعيليه) هم بي معنا نخواهد بود؟

ميان برنامه

ميان برنامه

يك _ اديان آسماني و پيامبر اسلام؛ پايه گذار نظريه آينده گرايي مقدس

بر اساس نگاه فلسفه تاريخي ابراهيمي، پيامبران در توالي و تسلسل ظهور خود، همگي به يك دين واحد دعوت مي كردند. هدف نهايي زميني آنها هم رسيدن به مدينه فاضله جهاني توحيدي و جهاني سازي معنويت و عدالت توحيدي بود. از اين رو، در تاريخ پيامبران هر پيامبري كه مي آمد، مصدِّق به پيامبران گذشته و مبشّر نسبت به پيامبران آينده به ويژه پيامبر اسلام بود.

با اين نگاه، خاتميت به معني پايان دوران وحي و پيامبري است، ولي به معني پايان رابطه آسمان و زمين و استمرار رهبري و حاكميت انسان هاي معصوم نيست؛ چرا كه پيامبر همواره ضمن تأكيد بر خاتميت بر جاي گزيني نبوت با امامت و ولايت تأكيد داشت. پيامبر اسلام حتي در مراسم روز غدير و در خطبه غديريه خود، در كنار معرفي ولايت و امامت علي ابن ابي طالب، سلسه ولايت را معرفي مي كند و به تعداد 12 وليّ پس از خود تصريح مي كند. همچنين در 18 مورد مستقيم يا غيرمستقيم به مسئله مهدويت به عنوان آينده روشن بشريت اشاره دارد.

از اين منظر، حتي قرآن از جهت فضليت شناسي به تفكيك بين پيامبر اسلام و جامعه معاصر با ايشان مي پردازد. از منظر قرآن، اگر چه پيامبر اسلام، افضل انسان ها و بلكه افضل پيامبران است، ولي افضل بودن ايشان به معني افضل بودن جامعه معاصر با ايشان

ص: 261

يا به اصطلاح، اهل سنت به معني عدالت همگي صحابه نيست. به گواهي آيات فراواني از قرآن كه به بحث نفاق يا بهانه گيري هاي صحابه مي پردازد، معلوم مي شود جامعه اسلامي در زمان پيامبر، تازه در آغاز راه اسلامي شدن است. در مراحلي همانند جنگ بدر براي آنها فضيلت ارزشي اثبات مي شود، ولي اين صرفاً ارزشي است، نه تمدني و مطلق كه باعث ركود و روزمره گي خود آنها و جوامع پس از آنها شود.

بر اساس اين نگاه، دين واحد حق در طول تاريخ هيچ گاه گذشته گرا يا واقع گرا به معني ساكن در زمان حال نبوده است. بر اساس فلسفه تاريخ دين حق، تا جهاني سازي معنويت و عدالت توحيدي فراهم نشود، دين حق به آرامش و قرار و اطمينان خود نخواهد رسيد. اين آينده نگري و پرهيز از سكون گرايي يكي از مهم ترين پيام هاي عاشورايي براي جامعه اسلامي آن زمان و هميشه تاريخ است.

دو _ معضل سلفي گرايي از جامعه يزيدي تا تمامي جوامع اسلامي معاصر (بيداري اسلامي در تقابل با سلفي گرايي)

امام وقتي قيام خود را آغاز و به مكه هجرت كرد، بلافاصله عده اي از صحابه نمايان مدعي علم و دين نزد امام آمدند و با نصيحت گري و موعظه به اصرار از امام خواستند همانند آنها و تمامي افراد ديگر جامعه، ساكت و آرام بنشيند تا مبادا آرامش و امنيت جامعه، به هم ريزد. آنها امام را به سكوت و سكون و قعود دعوت مي كردند تا همانند آنها به وضع موجود راضي باشد.

امام در برابر آنها با يادآوري ارزش ها و گفتار و سيره پيامبر تأكيد مي كرد هدف پيامبر هيچ گاه رسيدن جامعه اسلامي به جامعه يزيدي آن هم همراه با سكوت و سكون و رضايت به ظلم و فساد نيست. ايستادگي اكثريت جامعه اسلامي به نام خلافت يزيد در برابر سيدالشهدا عليه السلام ، بعد ها باعث مرزبندي روشن اسلام اهل بيتي و عاشورايي از اسلام خلافتي و اموي شد؛ يعني به تدريج، مرزبندي كلي بين دو الگو از اسلام ايجاد شد. اسلامي كه به ركود و سكون و قعود و رضايت به وضع موجود دعوت مي كرد و هيچ گونه آينده اي را تعريف و ترسيم نمي كرد و تمام ارزش ها و افتخاراتش را در گذشته، آن هم گذشته تحريف شده جست وجو مي كرد. اين اسلام با ارائه نظريه مدينه فاضله در گذشته و تمام شدن آن عملاً جامعه را به روزمره گي مي كشاند.

ص: 262

اسلامي ديگر كه اسلام اهل بيتي بود، هماهنگ با فطرت، مدينه فاضله را در پايان تاريخ جست وجو مي كرد و تمام ارزش هاي گذشته را هم به عنوان هويتي كه محرك آفرين است، مطرح مي كرد؛ هويت هايي كه بايد پويا، انتظار ساز و نشاط آفرين باشد.

از آن پس، در تاريخ اسلام، شاهد تقابل دو نظريه كلي بوده ايم. از يك سو، تشيع و اسلام اهل بيتي است كه پيوسته به آينده نگري دعوت مي كند و در برابر آن، تمام فرقه ها و مذاهب رسمي و كوچك و بزرگ اسلامي بودند كه به سلفي گرايي دعوت مي كنند. سلفي گرايي كه به معني بزرگ نمايي گذشته و دوران صحابه و تابعين و نوميدي از بازگشت دوباره آن دوران است، رضايت دهنده به وضع موجود و دعوتگر به آرامش و سكوت و قعود در هر شرايطي است.

اين گونه، در تاريخ اسلام، جوامع اسلامي به جاي رشد و بالندگي، هر روز دچار روزمره گي، عقب ماندگي و انحطاط بيشتر مي شوند؛ چرا كه زمانه و تمدن در حال پيشرفت است، ولي گذشته گرايي چنان مقدس مي شود كه هرگونه اعتراض به وضع نابسامان موجود و متفاوت بودن تو را ممنوع و حرام اعلان مي كند. البته اين وضعيت تا ابد نمي تواند ادامه پيدا كند؛ چون سرانجام فزوني ظلم و تبعيض به جايي مي رسد كه ديگر ماندن در گذشته گرايي جواب نمي دهد و فطرت ها در برابر دين هاي مدعي به پا بر مي خيزند. درست همانند وقتي كه فطرت جوانان مسلمان خسته از قرن ها ظلم و ستم مقدس، پس از مواجهه و مشاهده با نظريه اسلام آينده نگر اهل بيتي و كسب افتخارات آن در جهان معاصر مبتني بر ارزش هاي عاشورايي، ناگهان به خروش در مي آيد و به پا مي خيزد. فطرت ها ياد مي گيرند ديگر نمي توانند ستم را تحمل كنند. اين گونه است كه بيداري اسلامي متولد مي شود، همان بيداري كه اگر درست مديريت شود، مي تواند به آينده گرايي مقدس روي آورد و بر اساس ارزش هاي عاشورايي، شعار ذلت گريزي و عزت مداري و عدالت خواهي را جهاني سازد.

ص: 263

ب) پژوهش ايده يابي بر اساس شخصيت شناسي عاشورايي (انسان شناسي و روان شناسي

اشاره

ب) پژوهش ايده يابي بر اساس شخصيت شناسي عاشورايي (انسان شناسي و روان شناسي

زير فصل ها

پيش درآمد

2. پژوهش شخصيت شناسي بر اساس روش مقايسه اي (يك موقعيت؛ سه انتخاب)

پيش درآمد

پيش درآمد

اين بخش، مهم ترين قسمت اين كتاب است؛ مباحث آن با مخاطب پيوند نزديك تري دارد. همچنين از نظر جذب مخاطب و برنامه سازي داستاني و غيرداستاني، داراي ظرفيت هاي فراواني است. در ضمن آن نيز مي توان بسياري از گرايش هاي علمي ديگر را اجرا كرد.

2. پژوهش شخصيت شناسي بر اساس روش مقايسه اي (يك موقعيت؛ سه انتخاب)

اشاره

2. پژوهش شخصيت شناسي بر اساس روش مقايسه اي (يك موقعيت؛ سه انتخاب)

زير فصل ها

موضوع برنامه

هدف برنامه

يك پرسش و پاسخ

چند تذكر

جدول شخصيت شناسي

1. احساس نياز يا بي نيازي به امام (انسان كامل)

2. از آگاهي تا ايمان

3. انتظار و سطح درك و توقع مردم از امام

4. دين و دنيا

5. دل بستگي ها و وابستگي ها

6. تخصص و اعتبار اجتماعي

7. شخصيت دنباله رو، بي اعتنا و جريان ساز

8. فرصت ها و انتخاب ها: (از گمنامي تا شهرت)

9. حريم ها و حرمت ها

10. ابعاد و مراتب حق ياوري

11. زنان (و همسران)

12. فرهنگ سازي يا عبرت روزگار شدن

موضوع برنامه

موضوع برنامه

يك موقعيت انساني واحد و سه نوع انتخاب: سفيد، سياه، خاكستري.

هدف برنامه

هدف برنامه

بازشناسي كاربردي عاشورا از منظر تحليل شخصيت هاي عادي ومعمولي موجود در جامعه اسلامي، هم زمان با رخداد عاشورا، با هدف الگوگيري از آن براي تقويت واصلاح روابط انسان هاي معمولي در جامعه انتظار است. در اين مجموعه تلاش مي شود، به جاي توجه با سيدالشهدا عليه السلام يا بني هاشم يا حتي بني اميه و طاغوت در رخداد عاشورا، به مردم عادي آن جامعه بپردازيم؛ چرا كه اكثر مخاطب هاي رسانه، مردمي عادي هستند كه در پاي كلاس هاي محرم وعاشورا در جست وجوي راه از بيراهه هستند، ولي غلبه مباحث تاريخي يا كلامي در سطح كلان سبب گشته كه مخاطب معمولي، كمتر با مباحث و معارف ارائه شده در خطابه ها هم ذات پنداري كند.

البته ارائه قصه برخي شخصيت هاي عادي عاشورايي، گه گاه در خطابه ها وجود دارد، ولي غالب روايت گري ها، خطي و تكراري و كليشه اي است؛ چرا كه مخاطب از قبل پايان قصه را مي داند.

اين در حالي است كه ارائه تطبيقي و مقايسه اي در موقعيت واحد و مشابه، همراه با نگاه تحليلي روان شناختي و مردم شناسي، كمتر مورد توجه خطبا و برنامه سازان و نويسندگان بوده است.

ص: 264

در اين مجموعه سعي شده، حداقل متناسب با يك دهه محرم و در يك سير محتوايي منظم، به اين بررسي تطبيقي و كاربردي بپردازيم و بتوانيم از جامعه عاشورايي، پلي به جامعه اسلامي كنوني بزنيم، به اميد آنكه با عبرت گرفتن از شخصيت هاي معمولي سفيد، سياه و خاكستري، بهتر بتوانيم امام زمانمان عجل الله تعالي فرجه الشريف را بشناسيم.

يك پرسش و پاسخ

يك پرسش و پاسخ

از منظر ديني، انسان ها يا اهل بهشت هستند يا دوزخ؛ چرا كه مسير زندگي، صحنه مصاف خير و شر و حق و باطل است. با اين نگاه، سفيد و سياه معنا دارد و جايگاه خاكستري مشخص مي شود. آيا خاكستري به معناي اثرپذيري از نگاه هاي غير اصيل و وارداتي بر آمده از فرهنگ انسان شناسي غربي نيست؟

در جواب بايد گفت كه سياه و سفيد، حكم نهايي و قطعي انسان ها از منظر قاضي عالم و خيبر هستي است كه براي درصدي از انسان ها صدق مي كند، ولي غالب انسان ها از منظر و نگاه انساني به فرموده قرآن، معجون و مخلوطي از رفتار هاي خير و شرند كه در مسير زندگي، سرانجام به يك سو گرايش پيدا مي كنند و گاه حتي تا لحظه مرگ در آن سرگرداني(1) باقي مي مانند.

در اينجا خاكستري به معني خاكستري در لحظه روايت موقعيت است، نه از باب بيان حكم قطعي و نهايي براي اين دسته از انسان ها. بديهي است كه اين نگاه منافاتي با نگاه ديني ندارد؛ چرا كه انسان خاكستري كه اصلي ترين ويژگي اش، شك و ترديد و عمل مخلوط يا ترك هر دو طرف خير و شر است، سرانجام توبه مي كند و به خير مي پيوندد يا با استمرار شك و ترديد به مرتبه اي از سياهي مي رسد.

بنابراين، خاكستري در اين بحث به معني مطالعه موقعيتي خاص در زمان و مكاني خاصي و مشاهده انساني مردد و سرگردان در آن حالت است.

چند تذكر

چند تذكر

1. الگوي كلي هر قسمت شامل اين طرح است:

_ توصيف وتبيين كلي موضوع؛


1- «مُذَبْذَبِينَ بَيْنَ ذَلِكَ لَا إِلَى هَؤُلَاءِ وَلَا إِلَى هَؤُلَاءِ...» نساء: 143.

ص: 265

_ جايگاه اين موضوع در سخنان يا سيره امام حسين عليه السلام در طول تاريخ؛

_ بررسي موضوع از منظر يك موقعيت و سه وضعيت اجتماعي و شخصيت هاي آن زمان

_ وضعيت ها و شخصيت هاي سه گانه؛

_ نتيجه گيري و جمع بندي با رويكرد عاشورا و انتظار.

2. چون هدف، كاربردي كردن رخدادهاي عاشورا براي زندگي روزمره خود و انسان هاي جامعه است، از شخصيت پردازي امام و بني هاشم به دليل جايگاه و تربيت ويژه آنها پرهيز شده است تا امكان هماننديابي و الگوبرداري راحت تر شود.

3. در اين اثر، سعي بر شخصيت شناسي بر اساس منابع معتبر دست اول و رويدادهاي مستند است. از اين رو از شخصيت ها و رويدادپردازي هاي غيرمستند، پرهيز و از حاشيه پردازي هاي احساسي و افسانه اي دوري شده و سعي در عدم تكرار در استفاده از شخصيت ها در غالب موارد، به جهت رعايت تنوع و توسعه در كميت افراد و پرهيز از تكرار است.

4. شخصيت پردازي تفصيلي و تبيين مقايسه اي به مخاطبان واگذار شده و به جهت اختصار و رعايت امانت در مستند ها، از استشهاد هاي قرآني و حديثي درباره ديگران پرهيز شده است و اين امر مهم را به عزيزان و مجالس و محافل گوناگون واگذار كرده ايم.

5. ظرفيت بالاي اين گونه تحليل شخصيت هاي عاشورايي براي انجام دادن فعاليت هاي گوناگون هنري به ويژه در حوزه ادبيات داستاني و نمايشي.

6. طرح كلي برنامه: در اين مجموعه براي رسيدن به هدف الگوگيري و كاربردي شدن شخصيت شناسي مخاطبان از صحنه عاشورا تلاش شده است 12 قسمت براي 12 برنامه در نظر گرفته شود كه هماهنگ با رويكرد محتوايي بر اساس سير منطقي محتوا و مباحث و نظام خطابه در دهه محرم پيش مي رود. از اين رو، سير مباحث از آغاز تا شب تاسوعا بر محوريت سياه، سفيد و خاكستري مي گذرد، ولي شب عاشورا به سر مرتبه سفيدي اختصاص دارد و پس از آن، رويكرد اصلي پي گيري مي شود.

ص: 266

1

حس نياز فرهنگ يابي نيازي از امام اجتماعي

2

آگاهي و شناخت يا ايمان روي تخصص

3

انتظارشناسي

4

دين و دنيا

5

وابستگي ها، دل بستگي ها

6

يك اعتبار يا تخصص

7

جريان سازي يا دنباله شدن

8

فرصت ها و انتخاب ها

9

حريم ها وحرمت ها

10

مراتب ياوري

11

حق زنان

12

نقش سازي يا عبرت شدن

سير محتوايي بحث در يك جدول شخصيت شناسي كلي چنين است:

جدول شخصيت شناسي

جدول شخصيت شناسي

بيشتر شخصيت هاي برجسته سه گانه در عاشورا در موقعيت هاي متعددي قابل استفاده بودند، ولي در اين مجموعه، براي رعايت تنوع سعي شده است حتي الامكان از تكرار شخصيت در چند مورد پرهيز شود.

موضوع

سفيد

خاكستري

سياه

حس نياز

جون

عمرو بن حنظله غسيل الملايكه

نافع بن ارزق خارجي

علم و ايمان

زهير

هرثمه بن اعين

قرة بن ابي قيس

انتظارشناسي

قيس بن مسهر

سليمان صرد

اشراف كوفه

دين و دنيا

حر

عبيدالله ابن حر جعفي

عمر سعد

وابستگي ها

محمد بن بشير

طرماح

پسر طوعه

ص: 267

اعتبار و تخصص

ابو ثمامه/ ابوالشعثاء

فرزدق/ ابراهيم اشتر

حرمله/ حميد بن مسلم/ عمرو بن حجاج

جريان سازي

حبيب بن مظاهر

ابن عمر

شمر

فرصت ها و انتخاب ها

سليمان غلام حضرت

عقبه بن سمعان

غلام شمر و ابن زياد

حريم و حرمت

حر

پيام رسان خبر شهادت حضرت مسلم

عبدالله بن ارجوزه

كثير بن شهاب

حق ياوري

(مراتب سه گانه سفيدي)

انس بن مالك اسدي

برير خضير

حبيب بن مظاهر

نقش زنان و همسران

ماريه سعديه

همسر عبدالله بن عمير

نوار همسر خولي

دختر عمارة بن عقبه

فرهنگ سازي يا عبرت شدن

جابر بن عبدالله انصاري

ابن حر جعفي

عمر سعد

متن محتوايي و تفصيلي اين برنامه چنين است:

1. احساس نياز يا بي نيازي به امام (انسان كامل)

1. احساس نياز يا بي نيازي به امام (انسان كامل)

آدمي چون به دنيا مي آيد، چه در ظاهر و چه در باطن در مرحله استعداد و رشد است. انسان مأمور است كه به سوي سعادت و كمال گام بردارد و در اين مسير تنها نيست؛ چون خداوند، سرشت و فطرتي را همراه او كرده كه همواره او را به نيكي و خير فرامي خواند. همين فطرت باطني است كه همواره او را به انتخاب الگو و راهنما و سرمشق دعوت مي كند؛ يعني كسي كه پيشرو است و مي تواند در شكل يابي استعدادها، او را رهنمون گردد.

بر اساس الگوي فطرت، طرح واره سير زندگي انسان چنين است: «انسان كامل = كمال انساني».

ص: 268

به ديگر سخن، ابتدا يافتن انساني كامل و آن گاه تلاش براي الگو گيري از او در جهت كمال انساني در تمام ابعاد وجود انساني مطرح مي شوند. چه بسيارند انسان هايي كه بر اساس ميل فطري خود به الگويابي روي مي آورند، ولي به جاي انتخاب انسان كامل صرفاً متوجه ابعاد زميني و مادي و جسماني خود مي شوند و انسان هاي ناقص و گمراه را به عنوان الگو و امام و پيشوا خود انتخاب مي كنند و از انتخاب و پيروي امام و انسان كامل احساس بي نيازي مي كنند. همين نقطه، سرآغاز انحراف و گمراهي آنهاست.

اين موضوع را ابتدا در سخنان امام و آن گاه ازمنظر سه موقعيت و يك انتخاب تاريخي بررسي مي كنيم.

در محضر سخن و سيره امام حسين عليه السلام

الف) ضرورت انتخاب الگو و هوشياري در اين زمينه

امام حسين عليه السلام در راه عراق با مردي به نام بشر بن غالب اسدي روبه رو شد كه از آن حضرت درباره آيه 171 سوره اسرا (و روزي كه هر گروهي را به پيشوايشان فرا مي خوانيم) پرسيد. پس امام فرمود:

آري، اي برادر اسدي، امام و پيشوا بر دو گونه است؛ امامي كه به هدايت مي خواند و امامي كه به گمراهي دعوت مي كند. پس هر كس كه امام حق و هدايت را اجابت كند، به بهشت رهنمون گردد و هر كس امام باطل و گمراهي را پاسخ گويد، به آتش در آيد.(1)

ب) روش هر يك از امامان حق و باطل

امام در نامه اش به مردم بصره درباره الگوي امام حق مي فرمايد:

من، شما را به كتاب خدا و سنت پيامبرش فرا مي خوانم؛ چرا كه سنت او را كشته و بدعت را احيا كرده اند. اگر گفتارم را بشنويد و فرمانم بريد، شما را به راه راست هدايت كنم و سلام و رحمت خدا بر شما باد.(2)


1- بحارالانوار، ج 44، ص 367.
2- تاريخ طبري، ج 3، ص280.

ص: 269

از سخنان آن حضرت عليه السلام در توصيف مسير امام باطل و جامعه باطل، سخني است كه به فرزدق در ميانه راه عراق گفت:

اينان مردمي هستند كه در پيروي شيطان پابرجايند و خداي رحمان را پيروي نمي كنند و در زمين فساد را رواج داده و حدود خداوندي را باطل كرده اند. شراب مي نوشند و اموال فقرا را ويژه خود ساخته اند. من سزاوارترم كه به ياري دين خدا برخيزم وآيين او را گرامي بدارم و در راه دينش جهاد كنم تا كلمه خدا، برترين باشد.(1)

ج) سرانجام انتخاب و همانندي هر يك از اين دو الگو چنين است

مردي نزد اميرمؤمنان علي عليه السلام آمد و از آن حضرت درباره معني كلمه «ناس» در آيه 122 بقره پرسيد. آن حضرت پرسشگر را نزد سيدالشهدا عليه السلام فرستاد. او از آن حضرت از معني كلمات «ناس» و «اشباه الناس» و «نسناس» پرسيد. آن حضرت فرمود:

ناس يعني ما اهل بيت كه خداوند، مردم را به پيروي از ما حتي در جزئيات اعمال حج توصيه كرده است.

اشباه الناس يعني شيعيان و دوستان ما، به دليل آيه 36 ابراهيم كه مي فرمايد: هر كس از من پيروي كند، از من است.

نسناس يعني همين توده گمراه و مردم بي خبر از ما كه خداوند درباره آنها مي فرمايد: «آنان نيستند مگر همانند حيوانات و بلكه گمراه تر از آنان هستند». (فرقان: 44) (2)

البته از نگاه و منظر سيدالشهدا عليه السلام ، انس و ارتباط با اهل بيت، خيرات و بركات فراواني دارد كه نمونه آن چنين است:

از سخنان سيدالشهدا عليه السلام است كه مي فرمايد:

هر كس به سراغ آيد، يكي از اين چهار مورد بهره او گردد: يا نشانه اي استوار از توحيد و معرفت ديني به او رسد؛ يا حكم و قانوني درست و عادلانه را بشنود و


1- تذكرة الخواص، ص 217.
2- كافي، ج 8، ص 244.

ص: 270

ببيند؛ يا برادري پرسود و منفعتي بهره او گردد؛ يا دست كم (ثواب) هم نشيني با علم و دانشمندان بهره او گردد.(1)

يك موقعيت، سه انتخاب

پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله با توصيه و سفارش به ثقلين رحلت مي كند، ولي نيم قرن پس از رحلت پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله و پس از گذشت يك نسل از جامعه اسلامي؛ نظام خلافت و امويان تلاش مي كند بعد از غصب خلافت، اين حس نياز به اهل بيت پيامبر را به اطاعتي كوركورانه از خلفاي فاسد تبديل كند. در كشاكش تبليغات فكري و فرهنگي نظام خلافت و امويان در طرد مسلمانان به ويژه نسل هاي دوم و سوم جامعه از اهل بيت، وضعيت اجتماعي مردم نسبت به احساس نياز يا عدم نياز به انسان كاملي چون سيدالشهدا عليه السلام در لايه هاي طبقات گوناگون اجتماعي چنان آشفته و پراكنده مي شود. در اين صورت، نه تنها ديگر جايي براي اهل بيت در حجاز و شام نمي ماند، بلكه حتي در عراق هم تلاش ها براي قطع رابطه شيعيان عراق از ديدار ها با امام درضمن سفر حج صورت مي گيرد. تا در كنار ايجاد برنامه هاي تبليغي و فرهنگي انحرافي در عراق باعث دوري و احساس بي نيازي هر چه بيشتر توده ها جامعه از امام گردد.

موقعيت مورد نظر: حس نياز يا بي نيازي نسبت به امام معصوم (انسان كامل) و بازتاب هاي اجتماعي آن:

الف) وضعيت سفيد: جون (حوي) غلام ابوذر

او غلامي گم نام بود كه ابوذر او را خريد. مدتي در خانه ابوذر بود تا اينكه رخداد تبعيد و رحلت ابوذر پيش آمد؛ رخدادي كه زمينه ساز آزاد شدن او از سوي ابوذر بود.

او كه در خانه ابوذر با كيستي و چيستي خود تاره آشنا شده بود و تنها پاسخ درست را نزد اهل بيت مي ديد، پس از رحلت ابوذر به خانه اهل بيت آمد و چنان اصرار كرد تا ماندگار شد. پس از شهادت اميرمؤمنان علي عليه السلام و امام مجتبي عليه السلام ، 10 سال، خدمت گزار سيدالشهدا شد. سرانجام همراه ايشان به كربلا آمد و هنگام رزم عاشورا در برابر


1- كشف الغمه، ج 2، ص32.

ص: 271

اصرارهاي امام بر رفتن او، شهادت در ركاب امام را نقطه هويت و رمز جاودانگي خود اعلام كرد.(1)

نمونه ديگر: در زماني كه والي مدينه در زمان معاويه مانع ديدار مردم عراق در ضمن سفر حج با امام در مدينه مي شد يا بيشتر مردم به طمع هداياي معاويه راهي شام مي شدند، جمعي از شيعيان كوفي به ديدار امام در مدينه رفتند. آنجا گفتند: «ما به خاطر دينمان نزد شما آمده ايم.» امام لحظه اي سر به زير افكند و آن گاه فرمود: «هر كس ما را دوست دارد..... فقط براي خدا و رسولش در روز قيامت همراه ما خواهد بود...».(2)

ب) موقعيت خاكستري: بي اعتنايي يا سرگرداني نسبت به انتخاب الگوي معصوم

احساس بي نيازي مراتبي دارد كه در مرتبه خاكستري و اوليه آن، سرگرداني وحيرت در انتخاب است كه به همراه بي اعتنايي و بي توجهي به مسئله الگو و پيشوا است. در اين وضعيت، فرد يا جامعه، نه پيشواي حق و نه پيشواي باطل را انتخاب نمي كند و در يك برزخ سرگردان زندگي مي كند. اين وضعيت براي سال هاي سال دامن گير شهر مدينه و حتي مكه بود.

امام سجاد عليه السلام مي فرمايد:

«در دور شهر مكه و مدينه براي ما اهل بيت حتي 20 نفر دوستدار يافت نمي شود».

در اين شهر، عمرو بن حنظله پسر حنظله غسيل الملايكه از نسل دوم انصار و صحابه است و ده پسر دارد كه آنها نسل هاي سوم جامعه اسلامي هستند. اينها از نظر فكري و ديني، نه متمايل به اهل بيت هستند و نه متمايل به حكومت امويان. در سال دوم حكومت يزيد، پس از حادثه عاشورا و البته بدون طرح و برنامه مشخص به قيام عليه يزيد دست مي زنند. البته وضعيت قيام آنها به گونه اي است كه هنگام قيام، نه آنها به اهل بيت و امام سجاد عليه السلام توجهي دارند و نه امام سجاد عليه السلام به آنها. حتي امام سجاد عليه السلام موقع قيام آنها از شهر مدينه خارج مي گردد تا از آسيب هاي آن به دور باشد.


1- انساب الاشراف، ج 3، ص 196.
2- اعلام الدين، ص46 ؛ بحارالانوار، ج 27، ص127.

ص: 272

در اين سال ها، آقازاده هاي انصار هم ساكن مدينه هستند، ولي در برزخ خاصي سرگرم زندگي ظاهري و متوسط خويش شده اند و احاديث نبوي و حضور اهل بيت در مدينه معنا و جايگاه خاصي نزد آنها ندارد.

ج) وضعيت و موقعيت سياه: ايجاد الگو هاي بدلي در برابر امام معصوم

در جامعه رويگردان از اهل بيت و تعاليم پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله ، خيلي زود الگوها و جريان هاي سياسي و فكري ايجاد مي گردد تا مردم به آنها مشغول شوند و از اهل بيت روي بگردانند. در اين ميان، چه بسيارند آنها كه عالمانه و آگاهانه در برابر اهل بيت مي ايستند و به نفي آنها مي پردازند.

روزي ابن عباس در مسجدالحرام مشغول تدريس براي شاگردانش بود و سيدالشهدا عليه السلام هم در گوشه اي نشسته و تك و تنها مشغول عبادت بود. در اين حال، نافع بن ارزق (از خوارج عراق) وارد مسجد شد و جمع كلاس ابن عباس را كه ديد، به آن سو رفت و كمي گوش كرد. پس برخاست و گفت: «اي ابن عباس، به مردم درباره مورچه و شپش فتوا مي دهي؟ براي من از خدايي كه مي پرستي و اوصاف او، بگو!» ابن عباس از سخنان او به فكر فرو رفت.

سيدالشهدا عليه السلام كه سخنان آنها را شنيده بود، رو به نافع كرد و فرمود: «ابن ارزق، نزد من بيا تا پاسخ تو را بگويم.» نافع گفت: «من از تو سؤال نكرده ام!»

ابن عباس گفت: «اي ابن ارزق، اين حسين بن علي عليه السلام و از اهل بيت پيامبر است».

نافع كه اصرار ابن عباس را ديد، به ناچار رو سوي امام كرد و به ناچار گوش به سخنان امام سپرد. پس از آن با اين سخن گفتن به امام كه: «شما قومي و مردمي ستيزه گر هستيد»، از آن جمع دور شد.(1)

نمونه هاي ديگر

شقيق از علماي تابعين كوفه چند سال ساكن مدينه بود و در اين مدت جز شاگردي عايشه نكرد.(2)


1- تاريخ ابن عساكر، ترجمه امام حسين7، ص 157.
2- طبقات ابن سعد، ج 6، ص 82.

ص: 273

نتيجه و جمع بندي

وجود استعدادهاي گوناگون در انسان و ابعاد و روابط متنوع و پيچيده او اثباتگر اضطرار انسان به الگو و انسان كامل است. پس از درك ضرورت حجت بايد نوبت به احساس حضور حجت برسد؛ يعني اينكه بفهميم و بدانيم در كنار اين نياز من حجت هم وجود دارد و من مي توانم به او دسترسي داشته باشم، و گرنه اگر اين احساس نياز يا احساس حضور در انسان شكل نگيرد، زمينه ساز غربت و شهادت يا غربت و غيبت امام معصوم را فراهم مي كند. تا اين عطش ايجاد نگردد و به دردي مشترك تبديل نشود، نبايد توقع ظهور و مدينه فاضله را داشت.

2. از آگاهي تا ايمان

2. از آگاهي تا ايمان

در مصاف حق و باطل با وجود فطرت باطني و حجت هاي بيروني كمتر پيش مي آيد براي انساني كه در جامعه ديني زندگي كند؛ حق را نشناسد يا در تشخيص آن دچار مشكل شود. به ويژه اگر آن حق، شخص يا رويداد مهمي باشد كه از قبل بايد براي آن زمينه سازي صورت مي گرفت.

در اين صورت، وجود انبوه گزاره ها و نشانه هاي پيش گويي آسماني و غيبي كه هر كدام يا علم آور است يا ياد آور علم، نهفته در سينه هاست، با هدف تحقيق ايمان و پيروي از حق صورت مي گيرد، ولي چه بسيارند انسان هايي كه به فرموده قرآن، حق را چونان فرزند خود مي شناسند، ولي از آن روي گردانند يا به مصاف آن مي روند.

در طول تاريخ، اولياي حق با وجود انبوه پيش گويي ها آسماني درباره اصل حوادث مهم تاريخ اولياي حق كه شامل ابعاد گوناگون مي شود، همانند: شخصيت هاي حق و باطل، مكان و حتي گاه زمان آن به ظاهر پيروان حق بايد بسيار بودند و باشند، ولي واقعيت گوياي حقايق ديگر است. اين تناقض علم و باور خود موقعيتي مهم و تكرار شونده در زندگي تمام ما انسان هاست كه با جلوه كامل آن در عاشورا آشنا مي شويم.

در محضر سخن و سيره امام

الف) از نكته هاي بارز در حادثه عاشورا، وجود انبوه روايات نبوي و علوي در معرفي سيدالشهدا عليه السلام به جامعه آن روز تاكنون است تا بعدها كسي ادعاي جهالت نسبت به شخصيت و مقام امام نداشته باشد.

ص: 274

ب) همچنين انبوه روايات نبوي و علوي در مورد پيش گويي رخداد عاشورا است كه شامل اين ابعاد حادثه است. اصل رخداد، رهبر حق در آن حادثه، رهبران باطل مستقيم و غيرمستقيم، مكان حادثه، پي آمدهاي ياري يا ترك ياوري حق، زمان تقريبي و... .

ج) خطبه ها و سخنان سيدالشهدا عليه السلام در طول قيام خود براي يادآوري با رويكرد تحقق ايمان در افراد و جامعه درباره اين روايات است:

امام حسين عليه السلام در طول مسير قيام از مدينه تا كربلا هرگاه با شخص يا گروهي روبه رو مي شد، يكي از محورهاي فعاليتش، معرفي خود بود، به گونه اي كه در نقطه اوج آن در روز عاشورا اهتمام بسيار در باز شناسي شخصيت و مقام خود حتي از منظر شخصيت نسبي دارد. گاه پژوهشگر امروزي در اين نوع رفتار امام به حيرت مي افتد كه اين همه تمركز امام بر روي شخصيت نسبي و خانوادگي شان، آن هم براي كوفيان براي چيست؟

چرا به جاي اينكه براي آنها از معارف استدلالي يا تحليل هاي سياسي بگويد، از حسب و نسب خود و پدر و مادر و عمو و جد خود مي گويد. در مقابل، گويا اتاق فرماندهي لشكر كوفه هم از همين قدرت مانوردهي امام حسين عليه السلام و استمرار آن وحشت دارد. از سويي ديگر، اگر گه گاه اندك تحول ايماني در برخي افراد هم رخ مي دهد، به دليل همين نسبت امام حسين عليه السلام است. پس اين منظر بايد چيزي فراتر از يك معرفي فاميلي يا خانوادگي باشد و در اين حسب و نسب بايد تمام هويت امام نهفته باشد كه از يك سو، عامل تفكر برانگيزي و تحول ايمان است و از سويي ديگر، باعث وحشت دشمن مي گردد. براي نمونه طليعه اولين خطبه امام عليه السلام در صبح عاشورا چنين است:

و اما بعد، پس نسب من را بررسي كنيد و ببينيد من كيستم. سپس به خود باز آييد و خويشتن را نكوهش كنيد. بنگريد آيا رواست كه مرا بكشيد و حرمتم را هتك كنيد؟ آيا من فرزند دختر پيامبر شما و فرزند وصي و پسر عموي پيامبر شما و فرزند اول مؤمن به خدا و اول تصديق كننده به آنچه پيامبر از جانب خداوند آورده است، نيستم؟ آيا حمزه سيدالشهدا، عموي پدرم و جعفر طيار ذوالجناحين، عموي من نيست؟ آيا اين سخن پيامبر صلي الله عليه و آله درباره من و برادرم نيست آنكه پيامبر درباره او و من فرمود: «آن دو سرور جوانان بهشت هستند؟»(1)


1- تاريخ طبري، ج 3، ص 318.

ص: 275

_ خطبه امام در منا يك سال قبل از مرگ معاويه است كه درباره آن گفته اند: حضرت ضمن آن هيچ آيه قرآني را كه در شأن اهل بيت نازل شده بود، فرونگذاشت مگر اينكه آن را بر جمع صحابه و تابعين حاضر در مجلس خواند و از آنها بر هر يك از روايات گواه مي گرفت. آنها هم مي گفتند: آري، به خدا سوگند كه اين را از رسول خدا صلي الله عليه و آله شنيديم و شهادت مي دهيم. تابعين مي گفتند: به خدا سوگند، اين سخنان را از كساني از صحابه شنيديم كه آنها را به امانت و راستي مي شناسيم.(1)

يك موقعيت و سه انتخاب

رابطه علم و ايمان يا علم و كفر را در صحنه عاشورا به راحتي مي توان ديد و تحليل كرد. به راستي، چرا علم و آگاهي گاه به تحول ايمان و باور منجر مي شود و گاه بي خاصيت مي ماند؟ آيا مشكل در نوع و درجه علم است يا اينكه شرايطي ديگر براي ايمان، لازم است؟ اين تناقض در زندگي همه ما وجود دارد. بسياري از ما نسبت به راه صحيح يا ضلالت راه باطل علم داريم، ولي با وجود اين، انتخاب هايمان يا سست يا غلط است. در عاشورا بر اساس پيش گويي هاي نبوي و علوي و حتي برنامه اي كه حضرت علي عليه السلام موقع رفتن به صفين در كربلا داشت، تمام حجت ها درباره معرفي و پيش گويي حادثه كربلا، معرفي شخصيت هاي بارز حق و باطل در آن، معرفي تفصيلي مكان آن و حتي معرفي اجمالي زمان آن صورت گرفته بود تا مسلمانان هنگام مواجهه با آن هيچ عذر و بهانه اي نداشته باشند.

معاويه در طول 20 سال حكومت خود براي منع و نابودي اين معارف كوشيد، ولي با وجود اين، هنوز رگه هاي بسياري از اين روايات و پيش گويي ها حتي در دست افراد خاكستري و سياه هم وجود داشت كه مي توانست منجر به تحول ايماني آنها شود. در اين ميان، لجاجت و عناد آنها در برابر علم و شناختشان، رويدادها را به سمت ديگري برد.

موقعيت: مواجهه با علم و بحراني قاطع و نوع ايمان يا ترديد هاي پس از آن


1- الغدير، ج1، ص 198.

ص: 276

وضعيت و انتخاب سفيد: از شناخت تا باوري عميق:

زهيربن قين

به او نسبت داده شده است كه از گروه عثمانيه شهر كوفه بود كه به بهانه سفر حج و در واقع، براي گريز از رويداد هاي ناخواسته آينده كوفه از شهر دور شده بود. وي در رويدادهاي ناخواسته با امام و كاروان او هم مسير مي گردد و دوباره تلاش مي كند به هر طريقي از كاروان امام فاصله گيرد و به سرعت دور شود. به جهت اتراق اضطراري در منزل زرود با اينكه با دعوت امام براي ديدار روبه رو شد، ولي آن را نپذيرفت. در اين ميان، شماتت و اصرار همسرش، او را ناچار به پذيرش دعوت امام كرد.

پس از ديدار كه تحولي عميق و ژرف در او رخ داده بود، از او پرسيدند: اين تحول سرچشمه در كجا دارد؟ او گفت كه سال ها پيش در ماجراي نبرد و فتح شهر بلنجر در آذزبايجان چون فتح نصيب ما شد، سلمان فارسي كه همراه ما بود، به ماگفت: «شادي حقيقي شما در اين فتح نبايد باشد. شادي و فتح براي آن كسي است كه در كربلا، حسين بن علي عليه السلام را ياري كند.» يادآوري اين سخن سلمان، مرا به ديدار حسين عليه السلام و پذيرش سخن او ترغيب كرد.(1)

ديگر موارد

_ قصه تحول ايمان حر هم به گونه اي ناشي از علم و آگاهي تدريجي او نسبت به امام است كه به واسطه انس چند روزه او و مشاهده امام از نزديك است. حر سعي در كتمان يا مقابله با اين علم ندارد و اجازه مي دهد تا اين علم به تدريج در درونش به حيرت و ترديد و آن گاه باوري عميق و اراده اي قطعي تبديل شود.

موقعيت و انتخاب خاكستري: علمي بي فايده

هنگام حركت اميرمؤمنان علي عليه السلام از كوفه به سوي صفين براي رويارويي و مصاف با معاويه، مسير امام به سوي شمال عراق و در مرز عراق و شامات از كربلا مي گذشت. امام به همراه لشكري كه از 60 تا 90 هزار نفر گفته شده و بيشتر آنها كوفي بودند،


1- الارشاد، ج 2، ص 73.

ص: 277

چون به كربلا مي رسد، در محل قتلگاه از اسب پايين مي آيد و پيش روي تمام لشكريان ضمن حزن و گريه و ماتم از آينده مي گويد و به همگان هشدار مي دهد. اين برنامه براي كوفياني كه اعتقاد قلبي به امام ندارند، به جاي آنكه زمينه ايجاد پرسش و جست وجو وعلم و ايمان باشد، باعث شك و ترديد و هجو و تمسخر مي گردد.

هرثمه

هرثمه بن اعين از حاضران در لشكر صفين و شاهدان سوگواري اميرمؤمنان علي عليه السلام در كربلا بود، ولي او كه از شيعيان شهر نبود و اعتقاد قلبي به امام نداشت، به اين رويداد به ديده شك و ترديد نگريست. با وجود آنكه نبرد صفين يك سال طول كشيد، ولي او در بازگشت از صفين، مهم ترين خاطره اي را كه براي همسر شيعي خود به قصه هجو امامش ذكر مي كند، همان حادثه رويداد كربلاست. همسرش از مقام امام خود دفاع مي كند. سال ها مي گذرد تا زمان قيام سيدالشهدا عليه السلام فرا مي رسد و او كه همه چيز را فراموش كرده است، همراه گروه چهار هزار نفري اعزامي با عمر سعد، روز چهارم محرم وارد كربلا مي شود. يك روز كه مي گذرد و مي فهمد آنجا كربلاست و در برابر آنها حسين هست، دچار شك و ترديدي عجيب و فراوان مي شود كه سرانجام او را از لشكر كوفه، راهي لشكرگاه امام مي كند. پس از ديدار با امام به يادآوري آن رخداد تاريخي مي پردازد. امام از او مي پرسد: «اكنون قصد داري چه كني؟» او مي گويد: «ديگر با كوفيان نخواهم بود، ولي طاقت ماندن با شما را هم ندارم. امام مي فرمايد: «پس چنان از اينجا دور شو كه فرياد ياري خواهي ما را نشنوي.» او هم به سرعت پا به فرار مي نهد.(1)

از ديگر موارد

شيبان بن مخرم هم از حاضران لشكر كوفه به همراه اميرمؤمنان علي عليه السلام بود كه چون رخداد را مي بيند و نسبت به سخن امام شك مي كند، همان وقت مي گردد و استخوان خر مرده اي را مي يابد و محل قتلگاه را علامت مي نهد. سال ها مي گذرد و چون حادثه كربلا در شرف رخداد است، او به آنجا مي آيد و به انتظار مي نشيند تا ماجرا تمام شود.


1- واقعه صفين، ص140.

ص: 278

آن گاه پس از رفتن لشكر كوفه مي آيد و به جست وجوي علامت خود مي پردازد. پس از يافتن آن مي بيند دقيقاً قتلگاه امام در همان جاي گريستن اميرمؤمنان عليه السلام بوده است. و تازه آن وقت سخن 20سال قبل امام علي عليه السلام را باور مي كند.(1)

موقعيت و انتخاب سياه: دانش آزاردهنده كه سرانجام زير پا گذاشته مي شود

لشكر عمر سعد چون به كربلا مي رسد، به لشكر حر مي پيوندد و در آنجا اتراق مي كند. عمر سعد به تلاش مي افتد تا قاصدي نزد امام بفرستد و پاسخي شفاف از امام دريافت كند. پس خواص لشكر خود را جمع مي كند تا يكي از آنها را نزد امام بفرستد. اولين نفر، عزره بن قيس است، ولي او چون از نامه نگاران به امام است، از ديدار امام سر باز مي زند. چند نفر ديگر هم قبول نمي كنند تا اينكه كثير بن عبدالله شعبي انتخاب مي شود. او هم به واسطه تندي و بي ادبي اش در آستانه خيمه گاه امام از سوي ياران حضرت برگردانده مي شود. پس عمر سعد، قرة بن قيس را انتخاب مي كند. او به سوي كاروان امام راه مي افتد و چون در كنار خيمه گاه امام در انتظار اجازه ورود مي ايستد، حبيب بن مظاهر او را مي بيند و مي شناسد، پس به او مي گويد: قره، من تو را آدمي خوش فكر و سالم مي شناختم و گمان نمي كردم در مثل چنين جايي تو را ببينم. قره به او پاسخ نمي دهد و به ديدار امام مي رود. پس از دريافت جواب حضرت، قصد بازگشت دارد كه حبيب دوباره با تعجب مي گويد: قره نزد اين قوم ستمگر باز مي گردي و اين مرد (امام) را ياري نمي كني؟ قره مي گويد: من اكنون قاصد هستم و بايد خبر را برسانم و پس از آن شايد با خود بينديشم. او مي رود و تا آخر با عمر سعد مي ماند.(2)

ديگر موارد

روزي عمر سعد با امام قبل از حادثه عاشورا رودررو شد. عمر سعد به امام گفت: «سفيهان شهر گمان مي كنند و مي گويند كه من قاتل تو هستم.» امام پاسخ داد: «آنها سفيه نيستند، بلكه دانشمندان شهر هستند».(3)


1- تاريخ دمشق، ج 14، ص 215.
2- تاريخ طبري، ج 4، ص 310.
3- تهذيب الكمال، ج 14، ص74؛ ارشاد، ص 282.

ص: 279

نتيجه و جمع بندي

در روايات، پيش گويي نبوي و علوي و اهل بيتي براي هيچ حادثه اي به اندازه عاشورا و آخرالزمان و مهدويت وجود ندارد. رواياتي كه مهم ترين كاركرد آنها در آگاهي بخشي و ايجاد زمينه سازي اجتماعي نسبت به رويداد هاي پيش روست با اين نگاه، بين آخرالزمان و جامعه اموي زده معاويه و بين ظهور قيام سيدالشهدا شباهت هاي فراوان است. باشد كه با درس گيري از روايات هشدار هاي آخرالزماني و الگوگيري از دانش مفيد ياران امام، به سوي زمينه سازي و آماده سازي ظهور گام برداريم.

3. انتظار و سطح درك و توقع مردم از امام

3. انتظار و سطح درك و توقع مردم از امام

آدمي پس از درك ضرورت انتخاب الگو براي زندگي خود و شناخت انسان كامل، حالت انتظار و توقع در وجودش شكل مي گيرد؛ چراكه وقتي نقص خودت و كمال الگو را درك كني، حركت و ضرورت حركت معنا پيدا مي كند و اين يعني پيدايش انتظار براي حركت و فعاليت.

البته اين انتظار مي تواند دو حالت داشته باشد. انتظار صحيح آن است كه در او شكل گيرد؛ يعني او وقتي نقص خود و كمال الگو را يافت، از خود متوقع باشد تلاش و فعاليت كند؛ چون فرض آن است كه امام كامل است. پس بايد ببيند انتظار يا انتظارهاي امام از انسان چيست؟ متأسفانه اين رابطه به صورت معكوس شكل مي گيرد و اين انتظار در درون انسان بدون هيچ حالت توقع و تلاش شكل مي گيرد و او، خود را مهم تصور مي كند و انتظار يا انتظارهايش از انسان كامل و تعاليم وي شكل مي گيرد. لازمه اين انتظار داني از عالي به واسطه نقص و رشدنايافتگي انسان، ايجاد انتظارهايي است در حد و معناي اينكه امام بايد حلال مشكل هايش باشد يا اينكه به فرمان او باشد يا اينكه امام، تهديدي براي منافعش نباشد، بلكه براي رشد و تكثير منافع او تلاش كند.

اين موقعيت و موضوع يكي از فرازهايي حساس و از نقاط سياه و تاريك رخداد كربلاست كه به تحليل آن مي نشينيم.

ص: 280

در محضر سخن و سيره امام

الف) امام با آغاز حركت تاريخي خود از مدينه به ويژه هنگام اقامت چند ماهه در مكه، تلاش ويژه اي دارد تا سطح توقع و انتظار جامعه اسلامي را از حاكميت بالاتر ببرد و آنها را به حركت وا دارد كه نمونه آن، اقدام امام براي نامه نگاري به اشراف و بزرگان بصره است. فرازي از اين نامه چنين است:

«... شما را به كتاب خدا و سنت پيامبرش فرامي خوانم؛ چرا كه سنت او را نابود كرده و بدعت را احيا كرده اند. اگر گفتارم را بشنويد و فرمانم بريد، شما را به راه راست هدايت كنم...».(1)

ديگر موارد: فراز پاياني خطبه امام در منا يك سال قبل از مرگ معاويه

بارالها، تو مي داني كه آنچه از ما سر زد (و مي زند)، براي رقابت بر سر فرمانروايي و نيز دسترسي به مال بي ارزش دنيا نبود، بلكه از آن روست كه نشانه هاي آيين تو را بنمايانيم و سامان بخشي را در سرزمين هايت آشكارا سازيم تا بندگان ستم ديده تو آسوده گردند و به فرايض و سنن و احكام تو عمل كنند.(2)

مورد ديگر

اولين نامه امام، پاسخ به نامه هاي كوفيان است كه ضمن اعزام حضرت مسلم به كوفه مي فرستد و نگاه كوفيان را به مسئله امامت و قيام سيدالشهدا عليه السلام اين گونه اصلاح مي كند:

اما بعد، هاني و سعيد، نامه هاي شما را آوردند. از مطالب آن آگاهي يافتم كه سخن بيشتر شما اين بود كه ما امام نداريم. پس به سوي ما بيا؛ چرا كه اميد است خداي متعال به واسطه تو، ما را به هدايت و حق رهنمون گردد.(3)

ب) از نكات شايسته توجه در قيام سيدالشهدا عليه السلام ، صحبت امام از نامه هاي كوفيان در ديدارها و ملاقات هايش است. امام اين همه نامه را به همراه خود تا كربلا مي آورد


1- تاريخ طبري، ج 3، ص280.
2- تحف العقول، ص 168.
3- تاريخ طبري، ج 3، ص 278.

ص: 281

تا از آنها محافظت كند و پس از پايان حادثه عاشورا معلوم نمي شود كه بر سر اين نامه ها چه آمده است. امام سواي علم غيب خود با تحليلي سياسي و اجتماعي ساده مي تواند به بي اعتمادي به كوفيان آگاه شود، ولي با وجود اين، نامه ها را همواره با خود دارد و اين عقلاني نيست جز از منظر انتظار و توقع امام از مردم و نقش آن در تصميم گيري هاي امام، اگر چه بي پايه بودن كار آنها را بداند.

براي نمونه، امام در طول راه مكه به كربلا، در پاسخ به مردي اسدي، در برابر حّر و در برابر عمرسعد، نامه ها را رو مي كند. مثلاً در مواجهه با حر و يارانش چنين مي فرمايد:

هان اي مردم، من به سوي شما نيامدم مگر پس از اينكه نامه هاي شما رسيد و فرستادگان شما آمدند و گفتند كه به سوي ما بيا كه ما امامي نداريم. اكنون اگر بر پيمان خود هستيد، من آمده ام، و اگر اين كار را نمي كنيد و از آمدنم، ناخرسند هستيد، من نيز از شما روي مي گردانم و به همان جا مي روم كه آمده ام.(1)

يك موقعيت، سه انتخاب

حكومت امويان (معاويه، وضعيت مطلوب و ايده آن براي جامعه اسلامي نبود. هم امام و هم جامعه كوفه سال ها در انتظار فرصتي براي تحول و اصلاح گري بودند. براي نمونه، پس از شهادت امام مجتبي عليه السلام ، كوفيان با ارسال نامه اي نزد امام حسين عليه السلام ، ايشان را به قيام دعوت كردند، ولي امام اين حادثه را به پس از مرگ معاويه حواله مي دهد.(2)

با مرگ معاويه، حركت و قيام حسيني آغاز مي گردد و انتظار امام از جامعه اسلامي به ويژه كوفيان به فعليت مي رسد. از آن سو هم در كوفه، پس از آغاز قيام امام، موجي از انتظار ودعوت شكل مي گيرد و به فاصله كوتاهي، جوّ حاكم بر شهر كوفه به جوّي انقلابي و دعوت گري تبديل مي شود. شعاع اين موج هر روز وسيع تر مي گردد، به گونه اي كه در نيمه ماه رمضان، به فاصله تنها 5 روز، 12 هزار نامه به امام مي رسد.

آيا پشت سر اين همه نامه، واقعيتي نهفته است يا نه؟ آيا دعوت ها به همراه شكل گيري مرتبه و توقع انتظارهاي امام از آنهاست يا نه؟


1- ارشاد، ص 224.
2- انساب الاشراف، ج 3، ص 151.

ص: 282

آيا اين دعوت ها ناشي از انتظار آنها از امام است يا برعكس؟ عمر اين انتظار ها تا چه اندازه است؟

اين گونه است كه يك موقعيت و سه انتخاب تاريخي شكل مي گيرد كه وضعيت سه گانه آن چنين است:

موقعيت: ادعا و ايجاد حالت انتظار و ابعاد و مراتب ذهني آن

وضعيت سفيد: انتظار مثبت و پويا

قيس بن مسهر

او از شيعيان بر جسته شهر همانند حبيب بن مظاهر بود كه صرفاً با جمع آوري شيعيان شهر پايه گذار جلسات بحث درباره حركت امام و ايجاد نهضت محدود نامه نگاري به سيدالشهدا عليه السلام براي دعوت ايشان به كوفه بود. عشق انتظار كه در او به تلاش و فعاليت فراوان منجر شده بود، باعث شد خودش از اولين قاصدان شيعيان كوفي نزد امام باشد و براي دعوت كردن امام، مسافت1400كيلومتري كوفه تا مكه را در بيابان ها بپيمايد. او چون به مكه رسيد، عاشقانه در محضر امام ماند، ولي چند روز بعد به فرموده امام همراه مسلم بن عقيل عليه السلام راهي كوفه مي شود و در بيعت گيري از كوفيان براي مسلم، نهايت تلاش خود را انجام مي دهد. چون اين مهم به انجام مي رسد، قاصد نامه حضرت مسلم عليه السلام از كوفه به نزد امام در مكه مي شود. چون به مكه مي آيد، عشق او به حضرت سبب ماندگاري اش نزد امام مي شود تا همراه كاروان امام راهي مسير عراق گردد. چون در بين راه، امام نامه اي براي كوفه مي نويسد، او كه راه بلد كوفه است، عاشقانه دستور امام را براي بردن نامه به كوفه با تمام خطرهايش مي پذيرد. در ميان راه دستگير مي شود و در كوفه با شجاعت و فريب دادن دشمن ضمن آنكه پيام امام را بر فراز منبر كوفه قرائت مي كند، به شهادت مي رسد.(1)

وضعيت خاكستري: انتظار خنثي

سليمان بن صرد خزاعي

رئيس قبيله خزاعه در كوفه و مدعي تشيع است. سستي او از حضور در نبرد جمل يا تندروي او در برابر امام مجتبي عليه السلام پس از رخداد صلح با معاويه در پرونده او به چشم


1- ابصار العين ، شرح حال قيس.

ص: 283

مي خورد. پس از شروع قيام حضرت، موج نامه نگاري كوفيان را شروع مي كند و شيوع مي دهد؛ موجي كه او ايجاد مي كند، چنان توسعه مي يابد كه غيرشيعيان شهر هم مانند برخي اشراف مصلحت انديش شروع به نامه نگاري مي كنند. نهايت تلاش او ايجاد نامه نگاري است، ولي پس از آمدن حضرت مسلم عليه السلام به عنوان نماينده امام و رخدادهاي پس از آن، ديگر نامي و اثري از او نيست. با خطرناك شدن اوضاع كوفه، نه تنها خود، بلكه قبيله اش را هم به كنج انزوا مي كشاند، خود او كه بعد ها رئيس و رهبر نهضت توابين شد، در موقع شروع نهضت چنين سخن گفت:

هنگامي كه حسين بن علي عليه السلام به سوي عراق حركت كرد، پياپي نامه هاي ياري خواهي اش به ما مي رسيد، ولي ما از ترس از دست دادن دنياي خود به كنج خانه هايمان پناه برده بوديم و او را ياري نكرديم.(1)

وضعيت سياه: انتظار منفي در جهت حفظ منافع و مصالح دنيوي

هنگامي كه در كوفه در اواخر ماه شعبان سال 60 ه .ق در دوران ضعف حكومت والي اموي شهر، نهضت نامه نگاري شيعيان به اوج مي رسد و شايعه آمدن قريب الوقوع سيدالشهدا به شهر مطرح است، گروه هايي از غيرشيعيان هم به خاطر تبليغات يا احساس خطر از آينده به موج نامه نگاري مي پيوندند تا اگر فردا امام بر شهر مسلط شد، آنها هم از شرايط جديد عقب نيفتاده باشند. سرآمد اين گروه، اشراف مصلحت سنج شهر كوفه هستند كه سابقه همكاري 20 ساله با حكومت امويان را دارند. امويان چون موقعيت را در شهر رو به ضعف و گستردگي موج نامه نگاري مي بينند، در مجلس مشورتي به اين نتيجه مي رسند كه نامه اي به اين مضمون به امام بنويسند: «اما بعد، باغ ها سرسبز و خرم است و ميوه ها رسيده است و چاه ها پر آب هستند. هرگاه خواستي، ما سربازان آماده تو خواهيم بود».(2)

اين نامه شبث بن ربعي، حجار بن ابجر و عمرو بن حجاج بود. آنان تا باخبر شدند ابن زياد وارد شهر كوفه شده است، به سرعت براي حفظ منافع خود به او پيوستند و حتي براي حفظ آن تا كربلا به مصاف امام آمدند.


1- تاريخ طبري، ج 4، ص 578.
2- تاريخ طبري، ج 3، ص 277.

ص: 284

نتيجه گيري

انتظار به معني انتظار امام از من بايد باشد يا انتظار من از امام؟

اگر به معني انتظار هاي من از امام؛ باشد يعني درك و معرفت ناقص من كه باعث ايجاد خودمحوري و قضاوت كردن درباره امام بر اساس خواسته هايم مي شود. در اين حالت، انتظار من يا مختص خوشي هاست يا يا براي حفظ منافع خودم. بر اساس آن، امام، عامل و مجري نياز ها و خواسته هاي من است.

اگر به معني انتظار و آمادگي من نسبت به امام باشد، به معني ضرورت حركت و فعاليت من بر حسب توان مندي ها و تلاش هاي من است؛ يعني تا آنجا كه نفس دارم و اعتبار دارم، بايد از جنبش و فعاليت دريغ نكنم و بدان گونه باشم كه امامم هست و از من توقع دارد.

همين امر نقطه تمايز شهداي كربلا از ديگران بود. شهداي كربلا كساني بودند كه زندگي خود را در افق انتظار هاي سيدالشهدا عليه السلام از خود شكل داده بودند، ولي ديگران به جاي ايجاد انتظار راستين در درون خود، بيشتر از امام انتظار و توقع داشتند تا در مسير اهداف و خواسته هايشان حركت كنند. چون امام در آن مسير حركت نكرد يا زمانه ساز موافقت با اهداف آنها را نزد، از ادعاي خود منصرف و روي گردان شدند.

با اين نگاه، آنچه در زيارت هاي سيدالشهدا عليه السلام درباره آرزوي مقام ياران سيدالشهدا عليه السلام مي خوانيم، در حقيقت، به معني آرزوي استمرار انتظاري حقيقي است كه آنها در مقام باوفاترين ياران امام زمان خود، نماد آن بودند.

4. دين و دنيا

4. دين و دنيا

هرچه سن آدمي بالاتر مي رود، احساس تعلق و وابستگي اش به محيطي كه در آن زندگي مي كند، بيشتر مي گردد؛ چرا كه به موازات رشد بيشتر، دارايي هاي دنيوي اش، بيشتر و ميزان درگيري و انسش با دنيا و مظاهر دنيوي بيشتر مي شود. همين نقطه، آغازگر بسياري از بحران ها و انحراف ها در انسان است؛ چون آدمي بر اساس محدوده زندگي خود به ارزش گذاري، طراحي و برنامه ريزي مي پردازد.

ص: 285

اين محدوده مي تواند فقط بستر تاريخي و جغرافيايي زندگي زميني باشد؛ يعني آنچه هست و در اختيار دارد و مي تواند فراتر از آن باشد؛ چون آدمي مي بيند امكانات، استعداد ها و ظرفيت هاي وسيعي در درونش هست كه بسيار فراتر از زندگي نهايتاً صد ساله زميني است. پس قابل قبول نيست اين همه امكانات و استعداد ها براي صد سال باشد و در آخرش هم با مرگ همه چيز تمام شود. پس دنيا همه چيز و محدوده زندگي آدمي نيست، بلكه اولين مرحله از حيات انساني را حيات زميني تشكيل مي دهد.

درك اين واقعيت كه دنيا، مزرعه و معبر است و بايد ضمن توشه برداري هر چه بهتر و بيشتر از آن گذر كرد، براي بسياري از افراد تلخ و باورناپذير است. همين جاست كه در تقابل دروني و باطني حق و باطل، ترديد بين دين و دنيا يا آخرت و دنيا پديدار مي شود؛ يعني در لحظه لحظه انتخاب ها و برنامه ريزي ها، معيار و ملاك ارزش گذاري و انتخاب در محدوده دنيوي يا اخروي چيست؟

كارزار كربلا، صحنه واقعي ترين ترديد هاي انساني در انتخاب بين دين و دنيا به عنوان محدوده و معيار و طراحي براي زندگي است.

در محضر سخن و سيره امام

٭ شخصي به امام حسين عرض كرد: «خانه اي ساخته ام كه دوست دارم شما داخل آن شويد و دعا كنيد.» حضرت وارد آن شد. نگاهي به آن انداخت و فرمود: «با توجه به خرجي كه در آن شده بود، خانه آخرت خود را ويران ساخته و خانه ديگران را آباد كرده اي. زمينيان، تو را فريفتند و آسمانيان از تو نفرت دارند».(1)

٭ امام در راهي به خانه اي گذر كرد و فرمود: «گل را برافراشته و دين را برانداخته است».(2)

٭ نيز مي فرمايد: «اي اهل لذت هاي ناپايدار دنيا، فريفته شدن به سايه ناپايدار، ساده لوحي است».

اولين خطبه امام صبح عاشورا:


1- مستدرك الوسائل، ج 3، ص 467.
2- مستدرك الوسائل، ج 3، ص 467.

ص: 286

سپاس خداوندي را كه دنيا را آفريد وآن را منزل فنا و نيستي قرار داد كه پيوسته اهل خود را از حالي به حال ديگر در آورد. فريب خورده كسي است كه فريب دنيا را بخورد و بدبخت كسي است كه دنيا گمراهش كند. پس فريب دنيا را نخوريد كه دنيا، اميدواران خود را نا اميد مي كند و آزمندان خود را محروم مي كند. به راستي كه شيطان بر شما چيره گشته و خداي بزرگوار را از يادتان برده است. پس هلاكت بر شما و آهنگ شما. حقاً كه ما از آن خداييم و به سوي او باز مي آييم. اينان مردمي اند كه بعد از ايمانشان، كافر شدند. پس دور باد گروه ستم كاران.

٭ امام مي فرمايد:

همانا مردم بندگان دنيا هستند و دين آويزي بر زبانشان است. پس تا آنجا كه معيشت هاي دنيويشان را پاسخ دهد، دين داري كنند و هرگاه با بلا و سختي آزموده شوند، دين داران اندك گردند.(1)

از سخنان امام در خطبه منا خطاب به صحابه و تابعين

شما، ظالمان بر امور دين خدا را به آنها سپرديد تا به شبهه كار كنند و در شهوت و خواهش هاي خود راه روند. اين همه به خاطر فرار شما از مرگ و خوش بودن شما به زندگي دنيوي است كه سرانجام از شما جدا خواهد شد.(2)

يك موقعيت، سه انتخاب

ترديد و جمع بين دين و دنيا و دنيا و آخرت به هر قيمتي، مشكل بسياري از انسان هاست. اين امر در اسارت هاي انسان ها در دنيا و زندگي دنيوي ريشه دارد؛ ولي چون غيرابدي بودن آن را مي بيند، مي خواهد از آخرت هم روي گردان نشود. چون دغدغه مرگ هيچ گاه او را رها نمي كند، همواره تلاش مي كند به نوعي جمع و هم زيستي دست بزند كه متأسفانه اين جمع به حاشيه رفتن دين و آخرت منجر مي شود و فجايع بعدي را به دنبال دارد. صحنه كربلا آكنده از اين دنياگرايي ها و ترديد ها در انتخاب دين يا دنيا در مقابل انتخاب اهداف يا


1- تحف العقول، ص 174.
2- تحف العقول، ص 168.

ص: 287

معيار ها و ملاك هاي زندگي است. پس از رحلت پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله ، بر خلاف تعاليم اسلامي، دنياگرايي و مظاهر فريبنده آن در جامعه رواج يافت و تلاش شد همه طبقات اجتماعي به گونه اي اسير و گرفتار دنيا شوند. آن روحيه ايماني و معنويت خواهي مخلصانه كه پيامبر در صدد ايجاد و ترويج آن بود، ديگر وجود نداشت. همين امر باعث ايجاد جامعه جديد دنيازده شد. جالب است كه بسياري از آنها كه از همراهي سيدالشهدا عليه السلام باز ماندند، چه در گروه سياه و چه در گروه خاكستري، به دليل اينكه هنوز از تعاليم اسلامي و حقايق فطري كاملاً دور نشده بودند، حدس مي زدند و يقين اجمالي داشتند كه فردايي روشن براي آنها نخواهد بود، ولي اسارت زمان حال، آنها را زمين گير كرده بود. از منظر اسارت زميني و تلاش براي زرنگ بازي در مقام جمع دين و دنيا و ادعاي محاسبه گري، نظاره گر شخصيت هاي عاشورايي مي شويم.

موقعيت: تعارض دين و دنيا

شخصيت سفيد: ارزيابي جمع گرايي تا معادله نهايي معنويت خواهي

در اين بخش، ياران خالص سيدالشهدا عليه السلام هستند كه از همان آغاز ضمن داشتن زندگي دنيوي موفق هيچ گاه به آن دل نبستند و چون نداي ياري امام را شنيدند، به سرعت دست از زندگي شستند و راهي كربلا شدند، ولي دو نفر شاخص اين موضوع هستند:

1. عبدالله عمير كلبي: او جواني تازه ازدواج كرده در كوفه بود كه به همسرش هم علاقه فراوان داشت. آرزوي او هم مثل همه جوانان كوفي به عنوان جوانان شهر نظامي اسلامي، شركت در جهاد اسلامي بود.

وي روزي از منزل بيرون مي آيد و انبوه سربازان كوفي را در نخيله (لشكرگاه حومه كوفه) مي بيند، ولي وقتي از هدف آنها مي پرسد و مي شنود كه قصد آنها نبرد با حسين بن علي عليه السلام است، كمي با خود خلوت و انديشه مي كند و مي بيند آرزويش در حال تحقق است، ولي حق و باطل در آن در هم آميخته است.

پس به منزل مي رود و به همسرش مي گويد سرانجام حسين عليه السلام را انتخاب كرده است و بايد برود و همسرش نمي گويد نرو. مي گويد مرا هم با خود ببر و او عاشقانه مي پذيرد. هر دو مخفيانه راهي كربلا مي شوند و در ركاب امام تنها زوج شهيد كربلا مي گردند.(1)


1- تاريخ طبري، ج 3، ص 321.

ص: 288

2. مهم ترين شخصيت سفيد، حّر بن يزيد رياحي است:

او از شيعيان كوفه نيست، اما از فرماندهان و دلاوران كوفي است. از اين رو، براي كنترل راه امام به رويارويي ايشان اعزام مي شود. در اولين مواجهه با امام، حسين بن علي عليه السلام را كاملاً مي شناسد و حتي احترام ويژه اي به او مي گذارد، اما درون او آشوبي عجيب به پا مي شود كه آيا حسين را انتخاب كند يا مأموريت دنيوي اش را به عنوان يك قهرمان به انجام برساند و از منافع آن بهره مند شود؟ در ميان اين ترديد ها، پس از محاسبه گري سعي مي كند بين دين و دنيا يا جمع كند؛ يعني هم رعايت ادب و احترام نسبت به امام و هم باقي ماندن در پست و مقام و انجام مأموريت خود. وي اين بازي دوگانه را تا صبح عاشورا ادامه مي دهد، اما هنوز ترديد و دو دلي او را رها نكرده است و دارد خود را فريب مي دهد تا بتواند اين جمع را به سرانجام نيكو برساند.

سرانجام در صبح عاشورا كه نبرد قطعي مي شود، مي بيند به پايان و خط مشي خود رسيده است و ديگر جمع اين دو امكان پذير نيست. اينجاست كه بايد انتخاب كند. سرانجام با اعتراف به شكست طرح تجميعش نزد امام مي آيد و اعترافي مهم و عجيب مي كند: «من گمان نمي كردم كه كار را به اينجا بكشند و اينها واقعاً به جنگ با شما بيايند».

اين كار يعني او تا آن لحظه بر بازي دوگانه اصرار داشت به اميد اينكه همه چيز به خوبي و خوشي تمام شود، ولي در حقيقت، خود را فريب مي داد تا منافعش را حفظ كند و اكنون كه فهميده است اين طرح، خودفريبي بيش نبوده است، براي توبه مي آيد.(1)

شخصيت خاكستري: نه دنيا، نه آخرت، بلكه چند روز نفس كشيدن بيشتر

عبيدالله بن حر جعفي

او از شجاعان كوفه بود كه همواره عده اي از جوانان گرد او جمع مي شدند. چون خبر راه افتادن امام به سوي عراق را شنيد و تلاش ابن زياد را براي جمع آوري لشكر در كوفه با تمام قوا ديد، فهميد دير يا زود بايد وارد بازي سياست و نبرد


1- صفايي، وارثان عاشورا، ص 270.

ص: 289

شود. يك سو، حسين بود و شهادت و آخرت و يك سو، ابن زياد و وسوسه هاي دنيوي. او مدتي به حساب و كتاب پرداخت و با تمام ترديد هاي دروني كه او را فرا گرفته بود، به اين نتيجه رسيد كه مصاف با امام هيچ وقت براي او منافع دنيوي نخواهد داشت و خون حسين عليه السلام به زودي گريبان گير عاملانش خواهد شد. پس وسوسه هاي دنيوي، فريب است. ياري حسين عليه السلام هم به معني شهادت است، در حالي كه او به زنده ماندن علاقه مند است. در نهايت، در محاسبه جمع بين دين و دنيا به اين نتيجه مي رسد كه با فرار به موقع از كوفه و كناره گيري و بي اعتنايي نسبت به دو طرف، حداقل منافع و زندگي و حيات خود را حفظ كند.

از اين رو، هنگام دور شدن از كوفه، راه شمال غربي (بر خلاف راه حجاز) را انتخاب مي كند تا حتي با كاروان امام مواجهه نشود. امام كه در حال دور زدن منطقه كوفه از جنوب به سوي شمال است» در آخرين منزل خود، قبل از كربلا، در قصر بني مقاتل با او روبه رو مي شود، زود يكي از ياران را نزد او مي فرستد تا عبيدالله به ديدارش بيايد، ولي او اعتنايي نمي كند. خود امام به ديدارش آمد و او را با ياري مي خواند، ولي او در بي اعتنايي كامل، اسب و شمشيرش را به امام عرضه مي كند. امام مي فرمايد: «ما براي اسب و شمشير نيامده ايم و ياري ات را مي خواهيم. اكنون كه از ما دريغ داري، ما را به اموال تو نيازي نيست».(1)

شخصيت سياه: سركه نقد به از حلواي نسيه و لگد مال كردن آخرت در امروز به اميد توبه فردا

عمربن سعد

او پسر سعد بن ابي وقاص، فاتح ايران و بنيان گذار كوفه و اولين والي شهر كوفه بود. اين امتياز هاي آقازاده بودن باعث شده بود در جواني جزو افراد و اشراف سرشناس كوفه باشد. كه هميشه به دنبال رسيدن به مقامي همانند مقام پدرش گردد. از اين رو، در طول حكومت 20 ساله معاويه همواره خود را همراه ديگر اشراف شهر به والي اموي كوفه نزديك مي كرد تا شايد به آرزوي ديرينه اش برسد، ولي در دوران معاويه هيچ گاه به او توجهي ويژه نشد.


1- تاريخ طبري، ج 3، ص 309.

ص: 290

با خلافت رسيدن يزيد و موج زمام داري جوانان فاسد (يزيد، ابن زياد، عمرو بن سعيد بن عاص و.....) در بحبوحه قيام حسيني و نزديك شدن امام به كوفه كه خلافت اموي دنبال گزينه اي مناسب در داخل كوفه بود تا او را به مصاف امام بفرستد، به عنوان بهترين و تنها ترين گزينه انتخاب مي گردد؛ چون:

هم فرزند بنيان گذار و اولين والي شهر كوفه بود كه نام پدرش را براي اكثريت مردم شهر يدك مي كشيد؛

مدعي رياست قبيله قريشي بني زهره در شهر كوفه بود؛

جزو گروه اشراف و خواص اجتماعي شهر بود؛

مدت ها بود براي پست و مقام دست و پا مي زد؛

اگر او فرمانده لشكر مي شد، بسياري از مردم شهر را مي توانست به دنبال خود بكشاند.

در يك بازي سياسي ابتدا حكم مأموريت و امارت منطقه ري را به او مي دهند و مي گذارند به مدت چند روز همراه چند هزار نفر، لشكر خود را آماده كند. آن گاه كه در آستانه راه افتادن به سوي آرزوي تاريخي اش است، ناگهان پيش شرط امارت ري يعني رفتن به كربلا را به او مي گويند. او يك شب كاملاً بحراني را مهلت مي گيرد. حتي مشاوراني را به مشورت مي خواند و تا صبح حساب و كتاب هاي فراواني مي كند، ولي سرانجام نمي تواند به جمع بندي برسد. با اينكه مي داند مصايب و خطرهاي رويارويي با امام چيست، وسوسه تاريخي امارت بر او غلبه مي كند و شعري مي خواند با عنوان (مي گويند) يعني اعتراف مي كند كه دارد سر وجدان خود را كلاه مي گذارد. او در آن صبح تاريخي كه عازم كربلا بود، چنين گفت: «مي گويند بهشتي و جهنمي است. اگر باشد، باز مي گرديم و توبه مي كنيم».(1)

نتيجه گيري

نوع نگاه به دنيا و هدف ديدن يا وسيله ديدن آن در سرنوشت آدمي بسيار مهم است. فرار از مرگ و تلاش براي چند روز بيشتر نفس كشيدن به هر قيمتي، حتي به قيمت


1- وارثان عاشورا، ص 274.

ص: 291

زير پاگذاشتن تمام ارزش و كرامت و منزلت خود مي تواند انسان را به حيواني درنده، بلكه پست تر از آن تبديل كند. جالب است كه در رواياتي كه درباره توصيف شرايط آخرالزمان است، همه اين اوصاف درباره انسان هاي گمراه آخرالزماني صدق مي كند. اينجاست كه درس بزرگ عاشورا، دعوت به محاسبه گري درست درباره دنيا و چگونگي جمع بين آن و دين و آخرت است. در اين مسير بايد مراقب بود چشم داشت گندم ري يا چند روز نفس كشيدن بيشتر، نه تنها تو را از امامت جدا نكند، بلكه تو را ناچار به تحمل هرگونه پستي و زبوني نكند. و به تدريج، تو را در برابر امامت قرار ندهد؛ تويي كه قرار بود يار و ياور امام باشي، به واسطه تعلقات خود، حجاب ظهور نشوي و عاملي براي استمرار سياهي آخرالزماني نگردي.

5. دل بستگي ها و وابستگي ها

5. دل بستگي ها و وابستگي ها

دنيا از نگاه دين، مزرعه آخرت است و از نگاه دنياگرايان، خود هدف است و از منظر مدعيان هوش و زرنگي با نظريه جمع بين دنيا و آخرت، هم عرض آخرت است. از آنجا كه دنيايي كه مظاهر و جذابيت هاي فراوان دارد و از ابتداي تولد به ويژه پس از بلوغ و تكليف، هر چه بر سن آدمي افزوده مي شود، با تعلقات و جذابيت هاي بيشتري روبه رو مي گردد و با كميّت هاي دنيوي فراواني روبه رو مي گردد، اينجاست كه نوع نگاه به دنيا، وضعيت آدمي را نسبت به كميّت جذابيت ها و نوع گرايش به آنها تعيين مي كند. در اين مرحله، اگر آدمي دنيازده با فريب كاري مدعي نظريه جمع گردد، كار به جايي مي رسد كه دل بستگي هايش به وابستگي تبديل مي شود و وابستگي، اسارت هايي را به همراه دارد كه از سر و روي او مي بارد. گاه حتي كوچك ترين مظاهر دنيوي چون بتي براي او مي گردد كه دل كندن و جدا شدن از او برايش ممكن نيست. اينجاست كه انساني كه آزاد و رها آفريده شده بود، وقتي به خود مي آيد، خود را اسير انواع بت ها و دل بستگي ها مي بيند كه او را كاملاً زمين گير كرده اند. بدترين مرحله وابستگي آن است كه آدمي به واسطه طمع و دل بستگي هايش، اسير و برده مردمي همانند خود گردد و براي حفظ منافع خود به دنبال راضي كردن آنها يا چاپلوسي براي آنها باشد. ثمره اين كارها، بردگي، پستي و زبوني و در نهايت، تن دادن به هر كار ناشايستي است.

ص: 292

در محضر سخن و سيره امام

الف: مواعظ امام در مورد دل بستگي ها

٭ امام عليه السلام به شخصي فرمود:

در راه به دست آوردن روزي ستيزه گرانه تلاش مكن و بر قدر همچون واگذاركننده بي اختيار، تكيه نكن؛زيرا در جست وجوي روزي برآمدن از سنت است و قناعت جويي از عفت است. البته عفت مانع از روزي نيست و بدان حرص زيادي، روزي نمي آورد. همانا رزق تقسيم شده است و اجل حتمي است و به كارگيرنده حرص، جوينده گناه است.(1)

٭ شخصي به امام نامه نوشت كه: «مولايم، مرا از خير دنيا و آخرت آگاه فرما.» حضرت در پاسخ نوشت:

به نام خداوند بخشنده مهربان

اما بعد، حقاً كه هر كس خشنودي خداوند را با خشم مردم مي طلبد، پس خداوند، او را از كارهايي كه در دست مردم هست، كفايت مي كند. هر كس خشنودي مردم را با خشم خداوند مي طلبد، خداوند، او را به مردم واگذار مي كند. والسلام.(2)

٭ كسي از امام خواست كه با دو كلمه، او را پند دهد. امام برايش نوشت: «كسي كه با نافرماني خداوند در صدد رسيدن به چيزي بر آيد، آنچه را اميد دارد، زودتر از دست مي دهد و آنچه را بيم دارد، زودتر به او مي رسد».(3)

٭ اميرمؤمنان علي عليه السلام از فرزندش، حسين پرسيد: «بي نيازي چيست؟» فرمود: «اينكه آرزوهايت كم باشد و به اندازه كفاف، خشنود باشي.» پرسيد: «فقر چيست؟» فرمود: «طمع داشتن و نوميد شدن شديد».(4)

ب: راه درمان

از امام حسين عليه السلام پرسيدند: «چگونه صبح كردي؟» فرمود:


1- اعلام الدين، ص 428؛ بحارالانوار، ج 27، ص 103.
2- امالي صدوق، ص 167.
3- عقد الفريد، ج 3، ص 152.
4- معاني الاخبار، ص 401.

ص: 293

صبح كردم در حالي كه پروردگارم، بالاي سر؛ آتش، پيش رو؛ مرگ به دنبال من و حساب خداوند فراگيرم بود و من گرو اعمال خويشم. نه آنچه را دوست دارم، پيدا مي كنم و نه آنچه را نمي پسندم، از خود مي توانم برانم و همه كارها در اختيار ديگري است كه اگر بخواهد، عذابم مي كند و اگر بخواهد، از من مي گذرد. پس كدام فقيري ازمن فقير تر است؟(1)

ج: نتيجه وابستگي و دل بستگي

٭ مردي به نام جعيد همداني مي گويد كه نزد امام رفتم. ايشان از من سؤال كرد: جوانان عرب (در شهر شما كوفه) چگونه اند؟ گفتم: اهل تير و كمان بازي و مجالس بطالت. پرسيد موالي چگونه اند؟ گفتم: خورنده ربا يا حريص بر دنيا.

ايشان فرمود: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّ_آ إِلَيْهِ رَاجِعُونَ. اينان آن دو گروهي بودند كه ما مي گفتيم خداي سبحان، دين خود را با آنها ياري خواهد كرد (و سياست هاي معاويه باعث سرگرمي ها و دل بستگي ها و گمراهي هاي آنها شده است تا در نتيجه از ياري دين حق و گسترش آن باز مانند)».(2)

٭ سيدالشهدا عليه السلام در مدت اقامت در كربلا، جلسه مذاكره اي با عمر سعد داشت تا شايد او را به راه حق بكشاند، اما عمر سعد بهانه خانه و املاك خود را در كوفه آورد كه ابن زياد آنها را مصادره يا ويران مي كند. امام فرمود: «من بهتر از آن را از بهترين اموالم در حجاز به تو مي دهم»، عمر سعد نپذيرفت.(3)

٭ صبح عاشورا، امام به عمر سعد فرمود:

هر چه خواهي مرتكب شو كه تو پس از من در دنيا و آخرت، شادمان نخواهي بود و گويا سرت را بر ني در كوچه هاي كوفه مي بينيم كه آماج سنگ پراني بچه هاست.(4)

٭ در ميانه راه عراق، چند نفر از ياران امام از كوفه به آن حضرت پيوستند. امام از آنها درباره كوفه پرسيد: يكي از آنها گفت: اشراف كوفه را رشوه هاي بزرگ دادند و از


1- امالي صدوق، ص 487.
2- طبقات ابن سعد، ترجمه الامام الحسين، ص 36.
3- تذكرة الخواص، 225.
4- بحارالانوار، ج 8، ص 45.

ص: 294

زندگي زيبا سرشار ساختند و دلشان را به دست آورده اند و هواي آنها را ويژه خود ساختند. از اين رو، همگي آنها دشمن تواند. بقيه مردم دل هايشان با تو، ولي شمشير هايشان عليه تو است.(1)

٭ امام در برابر لشكر حر:

حقاً كه مردم، بندگان دنيايند و دين، آويزي ناچيزي بر زبانشان است كه بر گردش تا آنجا حلقه مي زنند كه دنياشان در آسايش باشد. پس هرگاه با بلا آزموده شوند، دين داران اندك گردند.

يك موقعيت، سه انتخاب

در حادثه كربلا، يك جمله معروف در تحليل وضعيت توده مردم كوفه بسيار بر زبان آورده شده است:

«اي حسين عليه السلام ، مردم كوفه، قلب هايشان با تو و شمشيرهايشان عليه توست».

اين موقعيت عجيب و متناقض از منظر كارشناسي و تحليلي امام آن گاه ايجاد مي گردد كه دل بستگي هاي دنيوي فراوان گردد و عميق شود و در برابر اعتقادات آدمي قرار بگيرند، دل بستگي هايي همانند زن، فرزند، خانه، زمين، منافع مادي و اقتصادي، منافع و اعتبار اجتماعي.

از اين منظر با چند تعلق ويژه و مهم كوفيان آشنا شويم:

وضعيت اقتصادي كوفه: مردم كوفه، سربازان فتوحات بودند كه زندگي آنها بر اساس طراحي نظام خلافت به سهميه بيت المال وابسته بود، همانند نظام كارمندي و دولتي. البته مهم ترين زمان توزيع سهميه و درآمد مالي آنها هم كه ساليانه بود، در اول سال قمري يعني اول محرم بود. بر اساس تهديد ها و تشويق هاي مالي ابن زياد، دليل زمين گير شدن بيشتر كوفيان معلوم مي شود.(2)

وابستگي به زن و فرزند: اين عامل در رخدادهاي شهر كوفه، جدايي از حضرت مسلم و تنها گذاشتن او، بهانه جويي هاي ديداركنندگان براي نپيوستن به امام در ضمن راه كاملاً به چشم مي آيد و مهم ترين بهانه كوفيان است.


1- تاريخ طبري، ج 3، ص 38.
2- تاريخ طبري، ج 2، ص 613.

ص: 295

يك موقعيت: وابستگي و دل بستگي هاي دنيوي و بازتاب هاي آن

موقعيت سفيد: دين و امام معصوم، اولويت اول زندگي

محمد بن بشير

او از مردم كوفه بود كه چون خبر قيام امام را شنيد، از كوفه راهي مكه شد و در آنجا عاشقانه به امام پيوست و همراهش به كربلا آمد. امام در شب عاشورا، يارانش را جمع كرد تا با آنها اتمام حجت كند، ولي همه ابراز وفاداري كردند. از جمله محمد بن بشير كه قسم ياد كرد كه لحظه اي امام را رها نخواهد كرد. چون پاسي از شب گذشت، ناگهان يكي از فرزندانش از كوفه رسيد و خبر آورد كه فرزند ديگرش (پسر بزرگش) در ري اسير شده است و آنها درخواست اموال براي آزادي او كرده اند. خانواده اش هم اصرار كرده اند كه او از امام جدا شود و به كوفه بيايد و براي آزادي فرزندش چاره اي بينديشد. در اين حال، سخن امام را هم مي شنود كه مي فرمايد: «محمد، خدا رحمتت كند. من بيعتم را از تو برداشتم. برو و براي آزادي فرزند خود بكوش.» محمد كمي مي انديشد و آن گاه سربلند مي كند و قاطعانه رو به امام مي گويد: «درندگان مرا زنده زنده بخورند اگر از شما جدا شوم».

فرزندش متحير مانده بود كه چه كند، ولي پدر مي گويد: «من با حسين عليه السلام مي مانم و اكنون وظيفه اي مهم تر دارم.» امام چون سخن و صلابت او را مي بيند، تعدادي جامه برد يماني مي آورد و به محمد مي دهد و مي فرمايد: «اينها را به فرزندت بسپار تا آنها را برده و فديه آزادي برادر خود كند. (آنها 5 جامه برد به قيمت هزار درهم بود».(1)

موقعيت خاكستري: بهانه جويي براي عقب انداختن تكاليف

طرماح بن عدي

او از قبيله طيّ بود كه ساكن در حومه كوفه بودند.

او به مناسبت اول محرم براي تهيه آذوقه ساليانه به كوفه رفت و پس از دريافت و تهيه آن در حال بازگشت به قبيله طيّ، در ميانه راه با امام روبه رو مي شود. امام پس از خبر گيري از كوفه، او را به ياري فرا مي خواند، ولي مي گويد: «من از كوفه براي اهل خود آذوقه و خواربار مي برم. به من مهلتي بده تا آنها را به خانواده ام برسانم و آن گاه نزد شما بيايم».


1- ابن عساكر، ترجمه الامام الحسين، ص 154.

ص: 296

امام مي فرمايد: «خداوند رحمتت كند؛ اگر خواستي بيايي، بشتاب.» پس من رفتم و آذوقه را رساندم و با خانواده و اطرافيانم وداع كردم. به سوي كربلا به راه افتادم، ولي در ميانه راه باخبر شدم كه حسين عليه السلام كشته شده است. پس منصرف شدم و بازگشتم.(1)

او مصداق كسي است كه در تشخيص اولويت ها و اهم و مهم ها چنان وارونه عمل مي كند و با بهانه جويي، وظايف و تكاليف خود را عقب مي اندازد تا زمانِ نياز بگذرد و عذر انتقادي موضوعش براي او فراهم شود».(2)

موقعيت سياه: وابستگي هاي دنيوي، اولويت اول و منحصربه فرد زندگي

در كوفه اي كه معاويه پس از 20 سال برجاي گذاشت، نسل جوان كوفه چنان تربيت مي شوند كه هدفي جز بطالت و دست يابي سريع به منافع دنيوي از هر راه و روشي ندارند:

( در ماجراي دستگيري حجربن عدي و يارانش در كوفه كه 10 سال قبل از حادثه كربلا رخ مي دهد، شكوه پير مردان قبيله هاي شيعه كوفه همانند قبيله همدان اين است كه در خبرچيني، محاصره كردن و دستگيري حجر، هيچ كس مانند جوانان قبيله هاي شيعه با دستگاه ابن زياد همكاري نكردند تا از جوايز آن بهره مند شوند.

( بر اساس گزارش هاي تاريخي طوعه از زنان كوفي: در دل خود از علاقه مندان به اهل بيت است. از اين رو، با خطرپذيري بالايي كه انجام مي دهد، ميزباني مسلم را با افتخار مي پذيرد، ولي پسرش تا از ماجرا باخبر مي گردد، به طمع دست يابي سريع به منافع و زندگي دنيوي و جايزه دستگيري حضرت مسلم به دارالاماره مي رود و خبرچيني مي كند و باعث دستگيري حضرت مسلم مي شود. او نزديك شدن ماه محرم و در خطر بودن مقرري سهميه ساليانه بيت المال و وعده جوايز فراوان را اولويت اول زندگي قرار مي دهد و باعث دستگيري حضرت مسلم مي شود.

( شبث بن ربعي تميمي: دل بستگي و وابستگي او به زندگي دنيوي اش چنان بود كه تمام تلاش ها را براي حفظ زندگي اشرافي اش مي كرد. جالب است كه در تمام اين سال ها نمي خواست رشد سياسي يا اقتصادي داشته باشد، بلكه هدفش، نگه داري زندگي


1- تاريخ طبري، ج 3، ص 308.
2- وارثان عاشورا، ص 276.

ص: 297

اشرافي اش بود. نهايت تلاش او 81 سال زندگي بود كه با نان به نرخ روز خوردن مداوم گذشت، به گونه اي كه در شرح حال او به اختصار چنين نوشته اند: «او يك سال قبل بعثت متولد شد. در جواني اش كه مصادف با اواخر عمر پيامبر بود، مدتي اذان گوي سجاح(1) شد. با حمله مسلمانان به آن پيامبران دروغين، او سريع اسلام آورد تا خود را نجات دهد. پس ساكن كوفه شد و در قيام مسلمانان عليه عثمان شركت كرد. وي با روي كار آمدن حضرت علي عليه السلام جزو خوارج شد و در جنگ نهروان شركت كرد، ولي قبل از جنگ از خوارج جدا شد و در دوران خلافت معاويه جزو اشراف كوفه شد و با حزب اموي كوفه همكاري مي كرد. وي با ايجاد موج نامه نگاري به سيدالشهدا عليه السلام همراه اشراف شهر نامه اي به امام مي نويسد، ولي با آمدن ابن زياد، خانه نشين مي شود. تهديد ها و تطميع هاي ابن زياد، او را به قصر دارالاماره مي كشاند و در نهايت، همراه هزار سرباز براي جنگ با امام راهي كربلا مي شود. بعد ها با نهضت توابين همراه مي شود، ولي دوباره از آنها جدا مي شود و به مختار مي پيوندد. با ضعيف شدن مختار به دشمنانش مي پيوندد و در قتل مختار شركت مي كند. سرانجام در سال 67 ه .ق در سال 81 سالگي در حالي كه به لشكريان مصعب بن زبير پيوسته بود و با مختار مي جنگيد، كشته شد.(2)

نتيجه و جمع بندي

جذابيت هاي دنيوي مي تواند بهترين وسيله براي رشد و تعالي انسان باشد به شرطي كه موجب دل بستگي ها و وابستگي ها نشود؛ چرا كه در اين صورت، به جاي اينكه بر اساس تعاليم قرآني، همه هستي در خدمت رشد آدمي باشد، آدمي با تمام توان در خدمت محيط اطراف خود مي شود و براي حفظ دارايي ها يا رشد آنها تن به هر كاري مي دهند. ايجاد اين وضعيت باعث فاصله افتادن بين مردم و امام مي گردد؛ فاصله اي كه ديگر در جامعه، نهادينه و عادي مي شود و به راحتي رخداد هايي مثل شهادت يا غيبت معصوم را به دنبال خواهد آورد.


1- زني كه مدعي پيامبري بود و بعد با مسيلمه كذاب ازدواج كرد.
2- التهذيب، ج1، ص332.

ص: 298

6. تخصص و اعتبار اجتماعي

6. تخصص و اعتبار اجتماعي

به فرموده قرآن، جوهره انساني همه انسان ها مشترك است، ولي هيچ كس همانند ديگري نيست و تفاوت خصوصيات ظاهري و باطني حتي تفاوت زبان و رنگ نيز از نشانه هاي خداوندي است. با اين نگاه، هر انساني كه اثر انگشت خاص خود را دارد، استعداد ها و خلقيات خاص خود را نيز دارد. همين تفاوت ها در استعداد ها و ظرفيت هاست كه زمينه ساز زندگي اجتماعي انسان هاست. از اين رو، هر انساني، در زمينه اي خاص استعداد ويژه اي دارد كه اگر به رشد و توسعه آن بپردازد، به تخصص و مهارت تبديل مي گردد.

يكي ديگر از امتياز ها و استعداد هاي انساني، اعتبار و جايگاه اجتماعي است كه ممكن است از طرق گوناگون براي او فراهم شود. شهرت اجتماعي، خواص اجتماعي، رهبر و سرپرست بخشي از جامعه همه نوعي اعتبار و شأن اجتماعي است كه ممكن است بهره برخي افراد شود.

به فرموده قرآن، همه اين تخصص ها يا اعتبار و امتيازها نوعي نعمت خاص و ويژه است كه شكر نعمت آن لازم و كفر آن، حرام است. شكر نعمت آنها، صرف كردن آنها در راه خير و مسير حق و كفران آنها صرف كردن آنها در مسير باطل است. اين موضوع تقريباً همان عنوان رسالت خواص و همچنين تخصص ها و تعهد هاست كه با بخشي از كاركردهاي عاشورايي آن آشنا مي شويم.

در محضر سخن و سيره امام

( عقل جز از راه پيروي حق به كمال نمي رسد.(1)

( بدانيد اينكه مردم در نياز هاي خود به شما روي مي آورند، از نعمت هاي خدا بر شماست. از نعمت هاي الهي، دلتنگي نشان ندهيد كه به غضب هاي او تبديل شويد.(2)

( شكرگزاري تو براي نعمت پيشين، نعمت جديد را سبب مي شود.(3)


1- اعلام الدين، ص 298.
2- كشف الغمه، ج 2، ص 29.
3- عقدالفريد، ج 1، ص 183.

ص: 299

( در مواردي كه حق، تو را ملزم مي سازد بر آنچه نمي پسندي، شكيبا باش و در مواردي كه هواي نفس، تو را مي خواند از آنچه دوست داري، خود را نگه دار.(1)

( كسي كه از راه نافرماني خداوند براي به دست آوردن چيزي تلاش كند، آنچه را اميد دارد، زودتر از دست مي دهد و آنچه را بيم دارد، زودتر به او مي رسد.(2)

( اي فرزند آدم، بينديش و بگو: پادشاهان و دنياداران كجا رفتند؟ آنان كه دنيا را آباد كردند و نهر ها حفر كردند، درختان كاشتند، شهر ها به پاكردند و سرانجام از آن جدا گشتند، در حالي كه اين جدايي را خوش نداشتند، اما گروهي ديگر وارث آنها شدند. ما نيز به زودي به آنها مي پيونديم.(3)

فراز هايي از خطبه امام در منا

شما (اي صحابه وتابعين)، اي گروه نيرومند، شما دسته اي هستيد كه به دانش و نيكي و خيرخواهي معروفيد و به وسيله خداوند در دل مردم، مهابتي داريد كه شرافتمند از شما حساب مي برد و ناتوان، شما را گرامي مي دارد و آنان كه هم درجه شمايند و بر آنها حق نعمتي نداريد، شما را بر خدا مقدم مي دارند، شما واسطه حوايجي هستيد كه از خواستارانش دريغ مي دارند و به هيبت پادشاهان و ارجمندي بزرگان در ميان راه گام بر مي داريد. آيا همه اينها از آن رو نيست كه به شما اميد دارندكه به حق خدا قيام كنيد؟ اگر چه از بيشتر حقوق خداوندي، كوتاهي كرده ايد... و در خور مسئوليت خود انجام وظيفه نمي كنيد و به كساني كه در اين راه تلاش مي كنند، توجهي نمي كنيد و خود به چاپلوسي و سازش با ستمگران آسوده ايد.(4)

همراه با سيره امام

1. امام در دوران امامتش در دوران معاويه، يكي دو مرتبه دست به دامان پيمان حلف الفضول شد (پيماني كه جوانمردان داراي اعتبار اجتماعي در جاهليت براي احقاق حقوق محرومين ايجاد كردند).


1- نزهه الناظر، ص 85.
2- عقد الفريد، ج 3، ص 152.
3- ارشاد القلوب، ص 29.
4- تحف العقول، ص 169.

ص: 300

2. امام پس از شنيدن خبر شهادت حجر بن عدي در دوران معاويه، نامه اي به او مي نويسد كه قسمتي از آن چنين است: آيا اين تو نبودي كه حجر و ياران او را كشتي كه عبادتگر و خاشع در برابر خداوند بودند و بدعت ها را وحشتناك مي شمردند و امر به معروف ونهي از منكر مي كردند؟(1)

3. امام يك سال قبل از مرگ معاويه به حج رفت و در منا، هفتصد نفر از صحابه و تابعين را جمع كرد و براي آنها خطبه اي مفصل در باز شناسي فضايل اهل بيت و زمان شناسي و رسالت اهل بيت خواند.(2)

4. امام در پاسخ نامه هاي كوفيان، حضرت مسلم را با نامه اي به كوفه فرستاد كه در آن آمده بود: «... اگر او (مسلم) نوشت كه بزرگان و انديشمندان و خردمندان شما بر آنچه فرستادگان شما مي گويند و در نامه هايتان خوانده ام هم داستان اند، به زودي نزد شما خواهم آمد.» امام تصميم خود را متوقف بر راست آزمايي خواص شهر كرده است. آن گاه به حضرت مسلم عليه السلام فرمود: «چون وارد كوفه شدي، نزد موثق ترين مردم آنجا جاي گزين».(3)

5. امام در آغاز قيام خود پس از اقامت در مكه و آغاز حركت كوفيان، چون حركتي را از بصره مشاهده نكرد، خطاب به رؤساي اخماس (پنج گانه) بصره نامه مي نويسد شهر بصره از لحاظ اجتماعي به پنج قبيله بزرگ تقسيم مي شد كه به رؤساي آنها رؤساي اخماس مي گفتند. ايشان از آنها مي خواهد شهر بصره را در مسير حق به حركت و نهضت وادارند.(4)

6. هرگاه در طول مسير عراق از امام سؤال مي كردند كه چرا به كوفه مي رود، مي فرمود: «اين نامه هاي بزرگان شهر كوفه به من است».

يك موقعيت، سه انتخاب

هدف پيامبر، ايجاد جامعه بدون طبقات اجتماعي و مبتني بر عدالت اجتماعي و اقتصادي بود، ولي با غصب خلافت جامعه اي ايجاد شد آكنده از تفاوت و طبقه هاي


1- الامامه و السياسه، ج 1، ص 181.
2- الغدير، ج1، ص 198؛ تحف العقول، ص 168.
3- تاريخ طبري، ج 3، ص 278؛ الفتوح، ج 5، ص 36.
4- تاريخ طبري، ج 3، ص 280.

ص: 301

اجتماعي. از اين رو، در جامعه اي كه امام قصد تحول در آن را دارد، انواع گروه هاي اجتماعي و اصناف وجود دارند.

در اين ميان، برخي به لحاظ اينكه از اعتبار اجتماعي بيشتر برخورد دارند يا تخصص ويژه اي دارند و به اصطلاح جزو خواص هستند، مورد توجه ويژه امام هستند؛ چون حركت يا قعود آنها به ويژه در جامعه عرب كه به نظام قبيله اي و رؤساي خود وابسته بودند، تأثير بسياري در جامعه داشت. در طول نهضت، امام نسبت به اينان برنامه هاي ويژه و خاصي دارد، مواردي همانند:

_ ايجاد ارتباط با رؤساي قبايل و اشراف شهرها براي تأثيرگذاري بر متن جامعه؛

_ تلاش ويژه براي جذب خواصي كه داراي تخصص و اعتبار اجتماعي خاصي هستند؛ كساني همانند زهير و عبيدالله حر جعفي؛

_ ارتباط با چهره هاي علمي جهان اسلام و توجيه و تبيين چيستي و چرايي قيام اش در مكه.

_ توجه ويژه به فرماندهان لشكر كوفه در مدت اقامت در كربلا و صبح عاشورا.

اين سخن به معني بي اعتنايي امام به توده هاي اجتماعي ديگر نيست. امام در طول راه عراق يا در مكه با هر كسي ديدار و گفت وگويي به فراخور حال خودش دارد. براي نمونه، در برابر ريزش نيروهاي معمولي و رشد نايافته و غير متخصص و غير اثرگذار بر جامعه، پس از رسيدن خبر شهادت حضرت مسلم، واكنش هاي خاص نشان نمي دهد، ولي در برابر مقاومت عبيدالله حر جعفي براي جذب او تلاش مي كند. اين همه به لحاظ اعتبار اجتماعي يا تخصصي ويژه مثل عبيدالله است كه همراهي اش با جبهه حق مي تواند بر متن جامعه اثر فراوان داشته باشد.

در اين جامعه، شاهد وضعيت هاي سه گانه خواص اجتماعي هستيم.

موقعيت: خواص متخصص يا داراي اعتبار اجتماعي و واكنش آنها در برابر قيام امام

وضعيت سفيد: تخصص و اعتبار اجتماعي ابزار و در خدمت جامعه

هاني بن عروه

او رئيس قبيله مذحج و بزرگ مردي شيعي بود كه رياست قبيله مذحج را داشت. وي به دليل روابطش با ديگر رؤساي قبيله اي كوفه داراي نقش و جايگاه ويژه اي در شهر كوفه بود.

ص: 302

از اين رو، وقتي حضرت مسلم به او پناه آورد، او نه تنها دست رد به سينه او نزد، بلكه تمام توان خود را در اختيار او گذاشت. دشمن (ابن زياد) هم وقتي متوجه همراهي او با حضرت مسلم شد، براي اينكه اعتبارش را خنثي سازد، رقيبش، عمرو بن حجاج را به جاي او نشاند تا با رياست تحميلي خود بتواند قبيله مذحج را از ياري مسلم باز دارد. همچنين هنگام قيام قبيله مذحج، از اعتبار اجتماعي و علمي شريح قاضي استفاده مي كند تا مردم مذحج آرام شوند. با وجود اين، هاني لحظه اي از ياري مسلم دست نمي كشد.(1)

ابو ثمامه صائدي

تخصص او در اسلحه شناسي بود. از اين رو، وقتي حضرت مسلم وارد كوفه شد و قرار شد كوفيان را آماده ورود امام و قيام كند، او را مسئول امور مالي و تهيه اسلحه ساخت.

پس از شهادت حضرت مسلم و آشفتگي اوضاع در كوفه، او از بيراهه، خود را به امام مي رساند و همراه امام به كربلا مي آيد. يكي از برنامه هاي او در كربلا، شناسايي و ارزيابي فرستادگان عمر سعد به سوي امام است، به گونه اي كه اولين قاصد عمر سعد را كه انساني بسيار پست و خطرناك بود، شناسايي كرد و براي ملاقات او با امام پيش شرطي گذاشت و آن، ديدار بدون سلاح بود يا اينكه موقع ديدارش با امام دست ابوثمامه بر قبضه شمشير او باشد. آن قاصد جسور و بي ادب اين شرط را نپذيرفت و ابوثمامه، او را برگرداند. عمر سعد ناچار شد يكي از افراد ظاهرالصلاح كوفه را نزد امام بفرستد.

آخرين تخصص او، دانش به وقت نماز بود كه يادآوري نماز در ظهر عاشورا را به همراه داشت.(2)

ديگر موارد

ابوالشعثاء كندي از شهداي كربلا، تيراندازي ماهر بود و پيش روي امام نشست و صد تير افكند كه فقط 5 تير آن به خطا رفت، به گونه اي كه امام در حق او دعا كرد: «بار الها، پرتاب او را محكم و پابر جا كن و ثوابش را بهشت قرار بده».(3)


1- تاريخ طبري، ج 3، ص 290.
2- ابصار العين، شرح حال او.
3- انساب الاشراف، ج 3، ص 198.

ص: 303

موقعيت خاكستري: تخصص و اعتبار بي خاصيتي كه خاك مي خورد

فرزدق بن غالب

جواني بود با ذوق شاعري و ساكن كوفه. او در آن سال ها به اعتبار اشعارش در كوفه و عراق و جهان اسلام شناخته شده بود. بيشتر اشعارش، درباري يا هجو يا مدح بود. اين در حالي بود كه شعر و شاعري در اعراب جايگاه ويژه اي داشت، به ويژه در جامعه دوباره بازگشته به جاهليت دوره حاكميت معاويه. او در آغاز سفر امام به سوي عراق، در حالي كه همراه مادرش عازم حج است، با امام روبه رو مي شود و در برابر امام هم نظرهاي كارشناسانه فراواني مي دهد، ولي حاضر به ياري رساني امام نمي شود و راهي سفر حج خود مي شود.

ابراهيم بن مالك اشتر

او فرزند مالك اشتر و ساكن كوفه است و در اين سال ها در اوج جواني و شجاعت است و در قبيله نخع داراي جايگاه ويژه اي است. در رخدادهاي قيام سيدالشهدا عليه السلام اصلاً گزارشي از او وجود ندارد. 6 يا 7 سال بعد كه مختار براي اعطاي فرماندهي سپاهش به سراغ او مي رود، ناگهان به يكي از شخصيت هاي مهم كوفه تبديل مي گردد. او مدت يك سال با مختار همراه است و آن گاه پس از شهادت او به زبيريان (از دشمنان اهل بيت) مي پيوندد و در ركاب آنها در جنگ با سپاه دشمن كشته مي شود.

ديگر موارد

_ عبيدالله حر جعفي كه با تخصص رزمي و جايگاه اجتماعي خود از امام، روي گردان است.

_ سليمان صرد خزاعي از رهبران و يكي از رؤساي مدعي شيعه در كوفه است كه از داعيان نهضت نامه نگاري است، ولي در اوج قيام حضرت، ناگهان خود و قبيله اش ناپديد مي شوند و اصلاً خبري از آنها نيست.

ص: 304

وضعيت سياه: تخصص و اعتبار فروشي

حرمله بن كاهل اسدي

او تيراندازي ماهر در قبيله بني اسد و كمي گم نام در شهر كوفه است. وي در جست وجوي فرصتي طلايي است تا مهارت خود را به رخ ديگران بكشد. سرانجام اين فرصت طلايي را در كربلا مي يابد و با نزديك شدن به عمر سعد و انجام مأموريت هاي ويژه به بهترين وجه سعي مي كند پله هاي افتخار را بپيمايد.

حميد بن مسلم

تخصص او تاريخ نگاري و رويدادنگاري است. او همراه لشكر عمر سعد مي رود تا تاريخ را آن گونه كه ابن زياد مي خواهد، ثبت و روايت كند. وي در روز عاشورا يكي از نزديك ترين افراد به صحنه هاي حساس است تا گزارشي دقيق و كامل و البته مطابق آنچه از او خواسته اند، بنويسد باشد تا بتواند مطابق تخصص و كارنامه خود پاداش خوبي بگيرد.

عمرو بن حجاج

داماد هاني بن عروه و رقيب او در قبيله مذحج و از اشراف كوفه است كه رد پايش در رويداد هاي كوفه در كنار گروه اشراف به چشم مي خورد. رياست مذحج، آرزوي ديرينه اوست كه با وجود هاني، مجالي براي او نيست.

دستگيري هاني فرصت طلايي در اختيار او مي گذارد كه با كمك ابن زياد و صرف اعتبارات خود به سرعت رياست قبيله مذحج را در اختيار بگيرد. آن گاه كه مردم قبيله اش را در آستانه ماه محرم و رسيدن موعد تحويل سهميه ساليانه بيت المال، از قطع آن هراس دارند، با وعده حفظ و بيشتر كردن آن به دليل ارتباطش با ابن زياد، هم رياست قبيله را به عهده مي گيرد و هم قيام آنها را در برابر شهادت هاني كنترل مي كند. در نهايت، بيشتر آنها را راهي كربلا مي كند و در آنجا فرمان دهي شريعه فرات را به عهده مي گيرد.

ص: 305

شريح قاضي

او از شاگردان عبدالله مسعود، پايه گذار اولين مدرسه علمي در كوفه است كه به دليل دانش خود، سال ها در مقام قضاوت كوفه باقي مي ماند و چنان به اين مقام وابسته مي شود كه پس از شهادت حضرت علي عليه السلام ، براي حفظ آن حاضر به هر گونه همكاري با بني اميه مي شود تا مبادا اين منصب را از او بگيرند. از اين رو، با آمدن ابن زياد جزو همراهان او قرار مي گيرد و با يك لحظه حضور بر بام قصر ابن زياد، نقشي مهم در ناكامي قيام كوفيان عليه ابن زياد اجرا مي كند.

نتيجه گيري و جمع بندي

تخصص و اعتبار اجتماعي، افراد را در گروه خواص اجتماعي قرار مي دهد و هميشه فرصت هاي طلايي را در اختيار دارندگان خود مي نهد كه به سفيدي يا سياهي بگروند و زمينه هاي وسوسه و تهديد يا تطميع آنها هم بيشتر است. از آنجا كه هر كس بامش بيشتر، برفش هم بيشتر است، هم رسالت آنها سنگين تر است و هم پاداش آنها.

در رخداد قيام سيدالشهدا عليه السلام از يك سو، شاهد تلاش ويژه امام براي جذب خواص جامعه و اضافه كردن آنها به گروه تربيت شده جوانان بني هاشم هستيم كه البته دست آوردهاي آن در قالب كساني همچون حبيب بن مظاهر، زهير و حر محدود است. در نتيجه، امويان با صرف هزينه هاي بسيار واقعي يا اعتباري (تهديد و تطميع تو خالي) در وهله اول سعي در جذب و كنترل خواص دارند، همانند برنامه اي كه ابن زياد در بدو ورود در كوفه اجرا مي كند و با كنترل خواص به كنترل بقيه طبقات و اصناف شهر مي پردازد.

اينجاست كه رسالت تك تك انسان هاي فهميده و زرنگ در جوامع مشخص مي گردد و آن، تبديل خود به خواص جامعه است (متخصص داراي اعتبار اجتماعي). تا پس از آن، نعمت تخصص و اعتبار خود را با تعهد و ايمان همراه سازند و مستقيم يا غيرمستقيم، زمينه تقويت دين و رهبر حق را فراهم كنند. (از اين منظر، نيم نگاهي تحليلي به دعاي امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف درباره طبقات اصناف اجتماعي بسيار راه گشاست)

ص: 306

7. شخصيت دنباله رو، بي اعتنا و جريان ساز

7. شخصيت دنباله رو، بي اعتنا و جريان ساز

آدمي، موجودي اجتماعي است كه به تنهايي نمي تواند زندگي درستي داشته باشد. بر اساس اين ويژگي فطري انساني، رهبانيت و انزوا و گوشه گيري از جامعه در اسلام مذموم شمرده مي شود. ولي اين به معني هر گونه مشاركت و حضور اجتماعي نيست.

بر اساس آموزه هاي اسلامي، مؤمن پس از سلوك فردي و تهذيب فردي بايد حضوري فعال و اثرگذار در جامعه داشته باشد. او بايد جذاب، زرنگ، هوشيار و فعال باشد تا بتواند با جذب انسان هاي سالم و شايسته، آنها را به سوي حق و حقيقت رهنمون باشد. در روايات ديني، مؤمن ضعيف همواره سرزنش شده است؛ چرا كه اصولاً ايمان با ضعف و شخصيت انفعالي و تنبلي نسبتي ندارد. در جوامع بشري، كم نيستند افرادي كه به دليل رشدنايافتگي شخصيت خود، همواره طبعي منفعل و دنباله رو دارند و بدون تفكر و تدبر «همج رعاء» مي گردند و چون برگي در ميان توفان فتنه ها به اين طرف و آن طرف كشيده مي شوند. اگر هم شخصيت فعالي دارند، چون وسوسه هاي باطل فراوان است، تلاش مي كند سردمدار جبهه باطل شود و از منافع و لذات آن بي بهره نباشند. و اينجاست كه يكي از موقعيت هاي مهم بشري خود را نشان مي دهد؛ يعني تقسيم بندي انسان ها از منظر داشتن شخصيت پيش رو يا دنباله رو كه با مطالعه قرآن، شواهد فراواني براي آن يافت مي شود. در آيات قرآن، سرگذشت و شخصيت شناسي جهنميان تصوير شده است، به اين گونه وقتي كه جهنميان در آنجا مستقر مي شوند، به دو دسته پيشرو و دنباله رو (كبرا و سادات در برابر ضعفا و مضلين) تبديل مي شوند. آن گاه ضعفا بهانه مي آورند كه در اصل، ما را تقصيري بر گمراهي نبوده است و اين بزرگان ما بودند كه باعث گمراهي ما شدند.(1)

در برابر اينها، شخصيت و داستان اصحاب كهف به عنوان جواناني است كه نمي خواهند در جامعه باطل هضم شوند. (آغاز سوره كهف)

برتر از اينها كساني هستند كه درصدد جريان سازي و ايجاد موج حق شناسي و حق باوري در توده هاي اجتماعي هستند؛ مواردي همانند: مؤمن آل ياسين در آغاز سوره يس.


1- اعراف: 38 و 39؛ غافر: 47 و 48.

ص: 307

در محضر سخن و سيره امام

٭ از نشانه هاي اسباب قبولي هم نشين با خردمندان است.(1)

٭ عقل جز از راه پيروي حق به كمال نمي رسد.(2)

٭ عاقل كسي است كه با كسي كه مي ترسد، او را دروغ گو پندارد، هم سخن نمي شود. از كسي كه مي ترسد او را رد كند، در خواستي نمي كند. به كسي كه مي ترسد او را بفريبد، تكيه نمي كند و به كسي كه به اميد او اطميناني نيست، اميد نمي بندد.(3)

٭ از سخنان امام به عبيدالله حر جعفي:

و اما تو اي پسر حر، بدان كه خداوند در برابر گناهان روزهاي گذشته عمرت از تو بازخواست مي كند. من هم اكنون تو را به توبه اي فرا مي خوانم كه همه گناهانت را بشويد. تو را فرا مي خوانم كه ما خاندان پيامبر را ياري كني. اگر حقمان را دادند، خدا را سپاس مي گوييم و اگر ما را باز داشتند و ظالمانه بر ما چيره گشتند، در حق خواهي از ياران ما خواهي بود.(4)

٭ نامه امام به بني هاشم:

به نام خداوند بخشنده مهربان

از حسين بن علي عليه السلام به بني هاشم

اما بعد، هر كس از شما با من باشد، شهيد خواهد شد و هر كس با من نيايد، به پيروزي دست نخواهد يافت. والسلام.(5)

٭ فرازي از نامه دوم امام به مردم كوفه از ميانه راه عراق:

من به سوي شما ره سپار شدم. هرگاه فرستاده ام به كوفه رسيد، در كارتان هر چه بيشتر شتاب و تلاش كنيد؛ كه اگر خدا بخواهد، در همين روز ها بر شما وارد خواهم شد.(6)


1- تحف العقول، ص 177.
2- بحارالانوار، ج 78، ص 127.
3- حياة الامام الحسين، ج 1، ص 181.
4- الفتوح، ج 5، ص 83.
5- بصائر الدرجات، ص 481؛ اللهوف، ص 28.
6- تاريخ طبري، ج 3، ص 301.

ص: 308

٭ فرازهايي از خطبه امام در منا:

شما را به حق خدا بر شما و حق رسول خدا صلي الله عليه و آله و خويشاوندي من كه با پيامبر دارم، سوگند مي دهم؛ چون از اينجا (به شهر هاي خود) رفتيد، اين گفتار مرا عرضه كنيد وهمه شما در ديار خود، از قبيله هايتان، از آنها كه به ايشان اطمينان داريد، دعوت به عمل آوريد؛ چرا كه بيم آن مي رود اين امر كهنه شود و حق از بين برود و مغلوب گردد.(1)

٭ فرازي ديگر از خطبه منا به روايت تحف العقول:

... شما از بيشترحقوق خداوندي كوتاهي كرده ايد. از اين رو، حق امامان را سبك شمرده و حقوق ضعيفان را تباه ساخته ايد و به پندار خود، حق را گرفته ايد. شما در اين راه، نه مالي خرج كرده ايد ونه جاني را براي خدا كه آن را آفريده است، به مخاطره انداخته ايد. نه براي رضاي خدا با عشيره اي درافتاده ايد. آيا شما در درگاه خداوند، بهشت و هم نشيني پيامبران و در امان ماندن از عذاب او را آرزو داريد؟(2)

٭ فراز ديگر:

... من نگران فرود كيفر بر شمايم؛ زيرا از كرامت خدا به منزلتي دست يافته و بر ديگران برتري يافته ايد. اما اينك با اينكه مي بينيد پيمان هاي خدا شكسته مي شود، نگران نمي شويد و... و درخور مسئوليت خود انجام وظيفه نمي كنيد. به كساني كه در اين راه تلاش مي كنند، ياري نمي رسانيد و به چاپلوسي و سازش با ستمگران انس گرفته ايد.(3)

٭ فرازي ديگر:

... در نتيجه (سكوت شما صحابه و تابعين)، آنها(ستمگران اموي) در هر شهر، خطيبي سخنور بر منبر دارند كه به سود آنان سخن مي گويد. سراسر كشور اسلامي، بي پناه مانده و دست ستمگران در همه جاي آن باز مانده است... اگر شما به ما ياري نرسانيد و با ما انصاف نداشته باشيد، ستمگران بر شما نيرو گيرند و در خاموش كردن نور پيامبر شما بكوشند... .(4)


1- الغدير، ج 1، ص 198.
2- تحف العقول، ص 168.
3- تحف العقول، ص 168.
4- تحف العقول، ص 168.

ص: 309

يك موقعيت، سه انتخاب

در جامعه اسلامي سال 60 _ 61 ه .ق كه بر آمده از نيم قرن تلاش نظام خلافت و امويان بود، تلاش شده بود همانند اصل و نظام فرعوني «فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ و فَأَطَاعُوهُ»، مسلمانان را با دور كردن از اسلام اصيل، به اسلامي تحريف شده بكشانند كه پيرو اصولي جبري باشد كه قائل به پيروي مطلق از هر گونه نظام فاسد و منحرفي است بدون اينكه حتي به اصولي همانند امر به معروف و نهي از منكر هم فكر كند. از اين رو، در اين جامعه به تدريج، مسلماناني پيدا شدند كه نه تنها شخصيت و هويت ديني درستي نداشتند، بلكه در نهايت انفعال و وادادگي اجتماعي بودند. آنها نه تنها خلاقيت جريان سازي و ايجاد موج و جهش اجتماعي در مسير پيشرفت را نداشتند، بلكه حتي قدرت و ياراي اعتراض و مخالفت را نداشتند و نوعي روزمره گي، دنباله روي، بي اعتنايي، نوميدي يا باور به ضرورت حفظ وضع موجود در مسلمانان موج مي زد. نهادينه شدن اين شرايط به حكومت اموي كمك مي كرد تا به راحتي هم مردم ساكت و غافل و ساكن را از امام دور كند و هم اتهام خارجي و بر هم زننده نظم عمومي و اجتماعي به امام بزنند.

در اين شرايط، هم زمان با قيام امام، شاهد پيدايش شخصيت هاي گوناگون در مواجهه با قيام هستيم؛ شخصيت هايي كه كنش يا واكنش هاي آنها در مسير حوادث و رويدادهاي حق و باطل تأثير فراوان داشت.

موقعيت: شخصيت پيشرو يا دنباله رو و باز تاب آن در مسير حق و باطل

وضعيت سفيد: شخصيت پيشرو در زمينه حق

حبيب بن مظاهر اسدي

در آستانه قيام سيدالشهدا عليه السلام ، به دليل كوفي بودن، ساكن شهر كوفه بود. با اينكه سال ها از عمر او مي گذشت و پا به كهن سالي گذاشته بود و افتخارات دوران خلافت اميرمؤمنان عليه السلام را به همراه داشت، ولي تا از قيام سيدالشهدا عليه السلام مطلع شد، بر خلاف تمام ياران پا به سن گذاشته اميرمؤمنان علي عليه السلام (همانند كميل، عدي بن حاتم، سعيد بن جبير و قنبر) با تمام قوا پا به ميدان گذاشت. شايد بتوان گفت فعال ترين و جريان ساز ترين يار و ياور امام در كوفه و در طول نهضت او، حبيب بن مظاهر بود كه گزارش عمده ترين فعاليت هايش چنين است:

ص: 310

٭ ايجاد نهضت نامه نگاري در ميان شيعيان كوفه (فقط).

٭ استقبال از حضرت مسلم عليه السلام و همكاري گسترده با او براي بيعت گيري از علاقه مندان دركوفه.

٭ از فرماندهان حضرت مسلم عليه السلام به هنگام قيامش.

٭ تلاش براي شناسايي و تشويق شيعيان به رفتن به سوي كربلا پس از شهادت حضرت مسلم عليه السلام .

٭ ورود به كربلا در آخرين لحظاتي كه امكان رسيدن به كربلا ممكن بود.

٭ تلاش براي جمع آوري نيرو از عشاير بني اسد كه در اطراف كربلا بودند.

٭ فرماندهي جناح چپ لشكر امام.(1)

ديگر موارد

يزيد بن ثبيط بصري از بصره به همراه دو فرزندش و چند نفر ديگر با زحمت بسيار فرار مي كند و خود را به مكه مي رساند و به امام مي پيوندد.

وضعيت خاكستري

الف) شخصيت هاي متزلزل؛

ب) شخصيت هاي بي اعتنا و خنثي

الف) شخصيت هاي متزلزل (همانند اين گزارش تاريخي)

بلاذري مي نويسد:

ابن زياد دسته هاي هزار نفري به سوي كربلا اعزام مي كرد، ولي آنها تنها 300 _ 400 نفر به كربلا مي رسيدند و بقيه در ميانه راه متواري مي شدند. به بيابان يا نخلستان پناه مي بردند و مخفي مي شدند.(2)

همانند ضحاك بن قيس مشرقي و تمام آنهايي كه از لشكر امام ريزش كردند:

ضحاك بن قيس در ميانه راه به امام پيوست به آن شرط كه تا وقتي با امام باشد كه اوضاع خطرناك نگردد. پس تا روز عاشورا تا موقعي كه اصحاب امام به شهادت


1- ابصارالعين في انصار الحسين.
2- انساب الاشراف، ج 3، ص 178.

ص: 311

رسيدند، در كربلا ماند و چون امام تنها ماند، او نزد امام آمد و با يادآوري شرطش از امام اجازه گرفت و سوار بر اسبش پا به فرار گذاشت.(1)

ب) شخصيت هاي بي اعتنا و خنثي

همانند تمامي بني هاشمي كه امام را تنها گذاشتند و ياري نكردند و در مراحلي سعي كردند در مقام كارشناسي به وعظ و نصيحت امام بپردازند. كساني همانند ابن عباس كه نه تنها امام زمان را خود ياري نكرد، بلكه هيچ يك از فرزندانش را هم همراه امام نفرستاد.

عبدالله بن عمر نيز در تاريخ به شخصيتي ساكت و مطيع و آرام و پيرو هرگونه حاكمي ستمگر توصيف شده است. سكوت و گوشه گيري او بهترين كاربرد تبليغي را جبهه باطل داشت.

وضعيت سياه

الف) شخصيت پيشرو و جريان ساز براي باطل؛

ب) شخصيت دنباله رو كامل از باطل

الف) شخصيت پيشرو در باطل

همانند شمر بن ذي الجوشن: او كه سابقه اي از خارجي گري داشت، در دوران معاويه به گروه امويان كوفه مي پيوندد و در برخي رويدادهاي كوفه همانند رخداد دستگيري حجربن عدي اسمش به چشم مي خورد، ولي هيچ گاه مقام مهمي با وجود آقازاده هاي شهر به او نمي رسد. با ورود ابن زياد به كوفه جزو اطرافيان او مي گردد، ولي با وجود اشراف چندان توجهي به او نمي شود تا اينكه با اعزام تدريجي اشراف و آقازاده ها به جنگ امام و خلوت شدن قصر ابن زياد، او به چشم مي آيد. پس سعي مي كند نقش فعالي به عهده بگيرد تا اينكه نامه عمر سعد از كربلا مي رسد كه بوي مصالحه مي دهد. ابن زياد مردد است چه كند. با سخنان آتشين خود، خباثت و خشم ابن زياد را شعله ور مي كند و باعث نوشته شدن نامه نابودي و كشته شدن امام مي شود. آن گاه مأمور مي گردد همراه هزار نفر به عنوان لشكر احتياط و ويژه به كربلا بيايد تا اگر عمرسعد در


1- تاريخ طبري، ج 3، ص 329.

ص: 312

اجراي امر تعلل كرد، ضمن عزل او، خود فرماندهي و اجراي دستور را به عهده بگيرد. چون عمر سعد حاضر به كناره گيري نمي شود، او به عنوان فرماندار سواره نظام، مجري بيشترين جنايت ها در كربلا مي گردد.(1)

ب) شخصيت دنباله رو و منفعل در راه باطل

قرة ابي قيس، اولين قاصد عمرسعد نزد امام در كربلا بود كه حق را شناخت، اما بر باطل ماند.

مالك بن نصر بدي، قاصد ابن زياد به سوي حر نيز دستور توقف امام را در كربلا آورده بود. او همان جا با يكي از ياران كوفي امام به نام ابوالشعثاء كه همديگر را مي شناختند، روبه رو و هم سخن شد. ابوالشعثاء حجت را بر او تمام كرد، اما او به بهانه لزوم اطاعت از خليفه در جبهه باطل مي ماند و جزو لشكر كوفه در كربلا مي شود.

جمع بندي و نتيجه گيري

زيارت هاي سيدالشهدا عليه السلام در كنار زيارت و فضيلت خود حضرت و بني هاشم و سلام ها و آرزوها، دو بخش مهم ديگر هم دارد و آن، نسبت سنجي انسان هاي آن زمان با امام است كه بخشي را به عنوان اصحاب امام به عنوان شخصيت هاي رشديافته، فعال و جريان ساز و پيرو آگاهانه مي شناسيم.

در برابر فرازهاي لعني، زيارت هايي است كه شامل شخصيت هاي فعال در جريان سازي، براي باطل يا شخصيت هاي منفعل و راضي به باطل است. كثرت زيارت هاي حضرت در مناسبت هاي گوناگون قمري و تكرار اين دو بخش هدفي ندارد جز ارائه و معرفي بهترين وضعيت و شخصيت به ما در مسير امام شناسي، امام باوري و امام ياوري كه در زمان ما تجلي آن در مهدي شناسي، مهدي باوري و مهدي ياوري است.

8. فرصت ها و انتخاب ها: (از گمنامي تا شهرت)

8. فرصت ها و انتخاب ها: (از گمنامي تا شهرت)

زندگي بيشتر انسان ها به روزمره گي و تكرار مي گذرد. همين امر باعث در جا زدن و رشد نكردن انسان ها مي شود. از اين منظر، انسان ها بر سه دسته اند. اول كساني هستند كه بر


1- سفينة البحار، واژه: شمر.

ص: 313

اساس روايات محاسبه نفس، هر شب به محاسبه خود مي پردازند و تلاش مي كنند. هر دو روزشان يكسان نباشد. اگر انساني از يكنواختي گريخت و براي خود طرح و برنامه داشت، مي تواند با گريز از روزمره گي كه شرايط جامعه فراهم مي كند، به شخصيتي فرصت ساز تبديل گردد؛ يعني از هر لحظه و هر چيز براي رشد و ترقي خود استفاده كند و حتي از شكست ها يا بحران ها پلي بزند به سوي موفقيت و پيشبرد اهداف خودش.

گروه دوم كساني هستند كه اگر اين طرح و برنامه را براي خود نداشت، حداقل بايد زرنگ باشد؛ چرا كه كنش ها و واكنش هاي اجتماعي قطعاً و گه گاه شرايط ويژه و حساسي را براي او فراهم مي كند كه مي تواند با شكار آنها زمينه را براي جهش هاي خود فراهم كند. البته اين گروه بايد هوشيار باشند كه به فرموده روايات، فرصت ها هميشگي و ماندگار نيستند و چون ابر بهاري به شتاب مي آيند و سريع مي گذرند.

گروه سوم، كساني هستند كه نه در تلاش هستند فرصت ساز باشند و نه همانند گروه دوم به رصد و كمين فرصت هاي موجود مي نشينند، بلكه با اصرار بر روزمره گي خود به هرچه فرصت است، پشت پا مي زنند و از دگرگوني و تحول در خود يا اطراف خود گريزانند. البته در مقام فرصت سازي هم دو رويكرد وجود دارد؛ در مسير حق يا مسير باطل. با اين نگاه به نظاره عاشورا مي نشينيم:

در محضر سخن و سيره امام

٭ سخن امام با عمر سعد در ديدار و مذاكره شبانه در كربلا

اي ابن سعد، واي بر تو! آيا از خدايي كه باز گشت به سوي اوست، نمي ترسي؟ آيا من را مي شناسي كه كيستم كه با من قصد جنگ داري؟ بيا اينان را رها كن و با من باش؛ چون اين كار، تو را به خداوند نزديك مي كند.(1)

٭ سخن امام در ديدار با عبيدالله بن حر جعفي

بدان كه خداوند در برابر گناهان روز هاي گذشته عمرت از تو باز خواست مي كند و من اكنون تو را به توبه اي فرا مي خوانم كه همه گناهانت را بشويد. تو


1- البداية و النهاية، ج 8، ص 189.

ص: 314

را فرا مي خوانم كه ما خاندان پيامبر را ياري كني و تو در حق خواهي ما، از يارانم باش.(1)

* امام در ديدار با عمرو بن قيس مشرقي آن گاه كه آنها ياري امام را رد كرد، فرمود:

پس برويد و دور شويد كه فرياد دادخواهي ما را نشنويد و سياهي (خيمه هاي) مرا نبينيد؛ زيرا هر كس فرياد ياري خواهي ما را بشنود يا سياهي ما را ببيند و پاسخ نگويد و به فرياد ما نرسد، خداوند، او را با صورت در آتش مي افكند.(2)

٭ نامه امام به بني هاشم موقع خروج از مدينه

اما بعد، هر كس از شما با من باشد، شهيد خواهد شد و هر كس با من نباشد، پس به پيروزي دست نخواهد يافت.(3)

٭ نامه امام به بصره

من فرستاده ام را به سوي شما فرستادم و شما را به كتاب خدا و سنت پيامبرش فرا مي خوانم؛ چرا كه سنت ها را كشته اند و بدعت را احيا كرده اند. اگر گفتارم را بشنويد و فرمانم بريد، شما را به راه راست هدايت مي كنم. سلام و رحمت خدا بر شما باد.(4)

٭ فراز پاياني خطبه امام موقع خروج از مكه

هر كس خون خويش را در راه ما مي بخشد و خود را آماده ديدار خدا كرده است، بداند كه من فردا ره سپارم.(5)

٭ امام پس از شنيدن خبر شهادت حضرت مسلم عليه السلام در ميان راه فرمود:

اكنون كه خبر شهادت مسلم آمده است و مدعيان پيروي ما از ما دست كشيده اند، از شما هر كس مي خواهد، برگردد؛ كه بيعتي از ما بر او نيست.(6)


1- الفتوح، ج 5، ص 83.
2- بحارالانوار، ج 45، ص 84.
3- بصائر الدرجات، ص 481؛ بحارالانوار، ج 44، ص 330.
4- تاريخ طبري، ج 3، ص280.
5- كشف الغمه، ج 2، ص 29.
6- تاريخ طبري، ج 3، ص 303.

ص: 315

فرازي از خطبه امام در مقام فرصت سازي

... سوگند مي دهم شما را؛ چون از اينجا رفتيد، در ديار خودتان، گفتار مرا مطرح كنيد و هر آن كس كه از قبيله تان به او اطمينان داريد، از او دعوت به عمل آوريد.(1)

تحليل چرايي و چگونگي فرصت سوزي در خطبه منا

شما (با توجه به جايگاه اجتماعي تان) از حقوق خداوندي كوتاهي كرديد. از اين رو، حق امامان را سبك شمرده و حقوق ضعيفان را تباه ساخته ايد... مصيبت شما از همه مردم بزرگ تر است؛ زيرا در حفظ منزلت علما مغلوب شديد، در حالي كه اي كاش براي آن تلاش مي كرديد... اين منزلت از شما ربوده نشد مگر به واسطه جدايي شما از حق و اختلاف شما در سنت پيامبر با اينكه دليل روشن بر آن داشتيد، در حالي كه اگر بر آزارها شكيبا بوديد و در راه خدا صبر مي كرديد، زمام امور دين خدا به شما سپرده مي شد. شما، ستمگران را به جاي خود نشانديد و امور دين خداوند را به آنها سپرديد تا شبهه كنند و... . (2)

يك موقعيت، سه انتخاب

سيدالشهدا عليه السلام وقتي حركت و قيام خود را شروع كرد، نظم زندگي مسلمانان را در جاهليت جديد به هم ريخت. بسياري ناراحت بودند كه چرا امام اين حركت را انجام داده است. آنها نه تنها به ياري امام برنخاستند، بلكه اين مجال را فرصتي يافتند براي اظهارنظرهاي كارشناسي و اظهار وعظ و نصيحت براي امام تا شايد او را از ادامه مسيرش منصرف كنند. در مقابل، عده زيادي كه تا ديروز مدعي پيروي امام بودند و هميشه از امام در خواست قيام را داشتند، تا شرايط را خطرناك ديدند، به گوشه و كنار خزيدند و با فرصت سوزي تاريخي خود هم خود را گرفتار كردند و هم حق را غريب و تنها گذاشتند.


1- الغدير، ج1، ص 198.
2- تحف العقول، ص 168.

ص: 316

جمعي از فرصت طلبان هم كه مدت ها بود در جست وجوي نردباني براي جهش ناگهاني بودند، اين تحولات و خون حسين را بهترين فرصت براي ايجاد تغيير در زندگي و جايگاه اجتماعي خود يافتند. در اين آشفته بازار، معدود بودند آنها كه اين قيام را فرصتي تاريخي براي مصاف حق و باطل ببينند. همين نگاه هاي فرصت طلبانه آشفته بود كه به راحتي موجب راه رخداد عاشورا مي گردد. اين فرصت شناسي يا فرصت سوزي را از دو منظر مي نگريم: يكي از منظر انسان هاي آزاد جامعه آن روز و ديگري از منظر بندگان و غلامان (كه چيزي شبيه نظام كارمندي مي تواند باشد).

موقعيت: قيام حسيني و فرصت هاي اجتماعي آن

وضعيت سفيد: از فرصت سازي تا فرصت شناسي در مسير حق ياوري

قيس بن مسهر صيداوي و فرصت سازي

او از شيعيان كوفي بود كه پس از آغاز نامه نگاري در كوفه و رخداد هاي پس از آن، چند مرتبه مسافت طولاني 1400 كيلومتري بين كوفه و مكه را به عشق امام پيمود. سرانجام در مكه با امام ماند و همراه امام عازم عراق شد. در ميانه راه، امام او را به عنوان قاصد دومين نامه اش به كوفه مي فرستد، ولي او در حومه كوفه به دست نيرو هاي ابن زيا د به فرماندهي حصين بن نمير دستگير مي شود. او به مجرد دستگيري به سرعت نامه را پاره پاره مي كند و مي خورد. چون او را پيش ابن زياد مي برند، به او مي گويد: اگر بر منبر بروي و امام را و پدرش را لعن و ناسزا بگويي، نجات خواهي يافت. او با زرنگي اين پيشنهاد را مي پذيرد و بر فراز منبر مي رود. در حالي كه تمام مردم جمع شده اند، به سرعت، مضمون نامه را به كوفيان مي گويد. آن گاه به لعن ابن زياد و پدرش مي پردازد. از اين رو، سريع او را از منبر پايين مي كشند و به شهادت مي رساند. (1)


1- تاريخ طبري، ج 3، ص 308.

ص: 317

دلهم همسر زهير و فرصت شناسي

زهير در مسير راه عراق از سفر امام به سوي عراق آگاه شده بود و تلاش داشت با امام روبه رو نشود. ناخواسته در يك جا با امام اتراق مي كنند. پس امام، او را نزد خود فرا مي خواند، ولي زهير اعتنايي نمي كند. همسرش او را سرزنش مي كند و مي گويد: سبحان الله، فرزند رسول خدا صلي الله عليه و آله ، تو را مي طلبد و تو پاسخش نمي دهي؟ زهير شرمگين مي شود و به ديدار حضرت مي رود. آن گاه كه زهير برمي گردد، به همسرش مي گويد: اگر مي خواهي من با حسين عليه السلام باشم، بايد بپذيري كه تو را طلاق دهم تا محبت تو مانع همراهي من با امام نشود. با كمي درنگ و تأمل با شجاعت و شهامت، اين پيشنهاد را مي پذيرد به شرط آنكه زهير هم شفاعت او را در سراي آخرت از ياد نبرد.(1)

ديگر موارد

حكايت يزيد بن ثبيط بصري و پيوستن او از بصره به امام به علاوه حكايت عبدالله بن عمير كلبي و همسرش.

فرصت شناسي سفيد يك غلام

جون يا حوي، غلام ابوذر بود. او در خانه ابوذر تازه با هويت انساني خود آشنا شده بود كه ابوذر به شهادت رسيد. او كه فهميده بود تنها راه حق و حقيقت اهل بيت هستند، عاشقانه به خانه اميرالمؤمنين عليه السلام و آن گاه امام مجتبي عليه السلام و سپس سيدالشهدا عليه السلام مي آيد و يك عمر خدمت آنان را مي كند تا خود را در كربلا و روز عاشورا مي بيند. در ميان شهادت اصحاب، براي گرفتن اذن نبرد نزد امام مي آيد. امام اصرار مي كند كه از او راضي است و برود. او گريان مي شود و نمي پذيرد و آن لحظه را بهترين فرصت زندگي خود و رمز جاودانگي و شهرت يك بردن گمنام و بي نام و نشان مي داند.(2)


1- بحارالانوار، ج 44، ص 371.
2- بحارالانوار، ج 45، ص 22.

ص: 318

وضعيت خاكستري: فرصت سوزي هاي پياپي

( افرادي كه با امام بودند يا امام را ديدن و شناختند، ولي تحمل ياري او را نداشتند و پا به فرار گذاشتند، كساني همانند هرثمه بن اعين، ضحاك بت قيس مشرقي، طرماح بن عدي، عبيدالله بن حر جعفي.

( آنها كه در كوفه بودند، همانند سليمان بن صرد خزاعي و عبدالله بن وال تميمي از سران توابين كه براي امام، دعوت نامه مي فرستادند تا به كوفه بيايد تا آنها ياري اش كنند، ولي چون امام ره سپار عراق شد، از ترس جان خود و اموالشان به كنج خانه ها خزيدند.

( حكايت آن دو مرد اسدي؛

( عبدالله بن سليم اسدي و مذري بن مشمّعل اسدي مي گويند: حج خود را به سرعت انجام داديم و راهي عراق شديم تا به حسين بن علي برسيم و سرانجام او را ببينيم كه چه خواهد شد. با شتران خود، شتابان در حركت بوديم كه از دور، كاروان امام را ديديم، ولي ديديم مردي هم از عراق به سوي ما مي آيد (در خلاف مسير ما وكاروان امام). چون با كاروان امام روبه رو شده بود، مسير خود را از جاده اصلي منحرف كرد تا مبادا با امام روبه رو شود. چون چنين ديديم، ما هم مسير خود را به طرف او منحرف كرديم تا ببينيم كيست و چه خبر از عراق دارد. با او كه روبه رو شديم، اسمش را پرسيديم. بكير بن مثعبه اسدي بود. وقتي هم قبيله اي در آمديم، از او از اخبار كوفه پرسيديم. او گفت: روز آخري كه در شهر بودم، ديدم كه مسلم و هاني را كشته اند و پاهاي آنها را گرفته اند و در بازار مي كشند. چون چنين ديدم، از شهر كوفه پا به فرار نهادم.

آن دو مي گويند: تا اين خبر را شنيديم، از او خداحافظي كرديم و در منزل بعد (ثعلبيه) به امام رسيديم، به حضرت عليه السلام گفتيم كه خبري مهم براي شما داريم. آشكارا گوييم يا پنهان؟ امام فرمود: من از همراهانم چيزي پنهان نمي كنم. پس خبر شهادت حضرت مسلم عليه السلام را مي گويند. حزن و اندوه بر لشكر امام و اهل بيت امام حاكم مي شود. پس از آن، امام به همراهان خود، اجازه جدايي و رفتن را مي دهد. بسياري مي روند. آن دو مرد اسدي هم مي گويند ما هم چون چنين ديديم، (نيامده) از حسين عليه السلام جدا شديم و به راه خود رفتيم.(1)


1- تاريخ طبري، ج 3، ص 302.

ص: 319

فرصت سوزي خاكستري يك غلام

عقبة بن سمعان، غلام يكي از همسران سيدالشهدا عليه السلام بود. او به اقتضاي اينكه غلام بود و جايي را نداشت، هنگام قيام و حركت امام تا كربلا، همواره با امام و خاندانش بود، به گونه اي كه در طول مسير، در برخي منازل به گونه اي انباردار نامه هاي كوفيان نزد امام بود.

او روز عاشورا تا آخرين لحظه ها در لشكرگاه امام مي ماند بدون اينكه جز خدمت گزاري كار يا همت ديگري از خود نشان دهد و بدون اينكه از خيمه ها بيرون بيايد. پس از اينكه امام به شهادت رسيد و هجوم لشكر كوفه به سوي خيمه ها آغاز مي گردد، با تعجب او را در ميان خيمه ها مي يابند و دستگيرش مي كنند و قصد كشتن او را دارند، ولي او با معرفي خود و اينكه غلامي بيش نبوده است، به شفاعت برخي كوفيان از مرگ نجات مي يابد و به كوفه مي رود. (تنها حسن او در تاريخ اين است كه چون از مكه تا انتهاي روز عاشورا با امام بوده، بعد ها راوي واقعه عاشورا مي گردد».(1)

وضعيت سياه: فرصت سازي براي باطل

محمد بن اشعث بن قيس كندي

او فرزند ارشد اشعث بن قيس، بزرگ منافقان زمان حكومت حضرت علي عليه السلام در كوفه بود و از اشراف كوفه شمرده مي شد. در 20 سال حكومت معاويه براي تقويت حكومت آنها در كوفه تلاش مي كرد. پس از مرگ معاويه و ايجاد موج نامه نگاري در كوفه و پس از آن، با ورود حضرت مسلم به كوفه و بيعت گيري گسترده او كه با سستي و ضعف نعمان بن بشير، والي اموي كوفه همراه بود، او كه نگران منافع خود و حكومت اموي بود، به همراهي عمربن سعد و چند نفر ديگر نامه اي به يزيد مي نويسد. آنها ضمن ارائه گزارشي از كوفه، او را به شدت عمل در برابر كوفيان تشويق مي كند و اثر نامه آنها مأموريت دادن يزيد به ابن زياد و اعزام او به كوفه بود. با آمدن ابن زياد به كوفه بدون لشكر و سرباز خاصي، سريع به ديدارش مي روند وضمن حمايت از او به دستور وي پس از دريافت هدايا و رشوه هاي يزيد، تبليغات سياه نمايي خود را درباره سپاه تخيلي


1- الكامل، ج 4، ص 80.

ص: 320

شام در شهر به راه مي اندازند تا كوفيان اطراف مسلم را خالي كنند و پس از لو رفتن مخفيگاه حضرت مسلم در خانه طوعه، محمد بن اشعث با چند نفر از سربازان خود، مأمور درگيري و دستگيري او مي شود كه در نهايت، خود او با دادن اماني دروغين باعث دستگيري و شهادت حضرت مسلم مي شود. سرانجام فرصت سازي هاي محمد براي ابن زياد چنان مي شود كه برادرش، قيس بن اشعث را به كربلا به جنگ امام مي فرستد و چون در صبح عاشورا، قيس به امام پيشنهاد مصالحه مي دهد، امام پاسخ مي دهد: «تو برادر برادرت، محمد بن اشعثي؟ آيا مي خواهي بني هاشم بيش از خون مسلم بن عقيل، طالبت باشند».(1)

ديگر موارد: عمارة بن عقبه: از حزب اموي كوفه و فرزندان بني اميه بود كه ساكن كوفه شده بود. او همانند محمد بن اشعث از نامه نگاران به يزيد بود. چون يزيد، مأموريت كوفه را به ابن زياد داد و او به كوفه آمد، اولين كاري كه كرد، دخترش را به ازدواج ابن زياد در آورد.(2)

در مورد غلامان: رستم، غلام شمر و سالم و يسار، غلام هاي زياد و ابن زياد بودند. هر سه اينها در كربلا بودند و براي خوش خدمتي به ارباب هاي خود به مصاف امام آمدند. دو نفر آخر به دست ياران امام كشته شدند.(3)

نتيجه و جمع بندي

بصيرت يكي از صفات برجسته انسان هاي موفق است كه تسويف و تأخير در برابر آن است. بصير با شناسايي يا ايجاد فرصت ها، بهترين بهره وري از آنها را دارد و افراد سست عنصر با عقب انداختن و بهانه جويي فرصت سوزي مي كنند. افراد گمراه به واسطه پستي در كمين فرصت ها هستند تا به خيال خود با موج سواري به منافع دنيوي برسند، البته همان گونه كه سيدالشهدا عليه السلام به كوفيان فرمود: «هيچ كس با ترك ياري يا زير پا گذاشتن حق نمي تواند به موفقيت و پيروزي دست يابد».


1- انساب الاشراف، ج 3، صص 77_ 79؛ تاريخ طبري، ج 3، ص 318.
2- تاريخ طبري، ج3، ص 312.
3- تاريخ طبري، ج 3، ص 321.

ص: 321

9. حريم ها و حرمت ها

9. حريم ها و حرمت ها

مرز بندي يكي از لوازم محدود زندگي است؛ چرا كه وقتي هستي محدود است، زندگي و عمر آدمي هم محدود است. در اين صورت، سعادت و تعالي بدون حد و مرز و اندازه و راه و روشي به دست نخواهد آمد. دنياي محدود، آزمون گاه است و در آزمون گاه، مهم ترين رمز موفقيت، خودنگهداري در محدوده دستورالعمل هاست. پس راه موفقيت در زندگي، عمل و محدوده عمل است. از اين رو، ركن اصلي شرايع آسماني، شريعت است؛ يعني مجموعه عمل هايي كه در محدوده عمر دنيوي، راه را از بيراهه پيش روي آدمي مي گذارد. اينك كه شريعت به معني تنها راه عمل به سوي اهداف بلند دنيوي و اخروي است، خود اين اعمال به لحاظ پيوندي كه با قانون گذار خود دارند، از نوعي تقدس و معنويت برخوردار مي شوند. از اين رو، به موازات نام شريعت، جمع آنها «شعاير» ناميده مي شود كه نوع مواجهه آدمي با آنها تأثير فراواني در سرنوشت آدمي دارد. مطالعه سرگذشت بسياري از انسان ها گواه اين مدعاست كه وجود يك نقطه سفيد يا يك لكه سياه در پرونده افراد، زمينه ساز نقطه تحول يا قرار دادن آنها در پرتگاه سقوط بوده است. رعايت حريم شعاير و ارزش هاي ديني و حفظ حرمت هاي آنها يكي از مهم ترين درس هاي عاشورايي است. با اين موقعيت آشنا مي شويم.

در محضره سخن و سيره امام

٭ از امام پرسيدند: «ادب چيست؟» فرمود: «اين است كه از خانه خود بيرون آيي و با هيچ كس برخورد نكني، مگر آنكه او را برتر از خود ببيني».(1)

٭ امام باقر عليه السلام : «امام حسين عليه السلام به احترام امام حسن عليه السلام در حضور او سخن نمي گفت و سخنراني نمي كرد و هرگز جلوتر از او راه نمي رفت».(2)

٭ قسمتي از نامه امام به معاويه در دوران امامتش

«تو ميثاق هاي محكم و مؤكد به حجر دادي تا تسليم شود و چون چنين كردي، به واسطه گستاخي و جرئتي كه به خداوند و ناچيز شمردن پيمان هاي خداوند داري، او و


1- ديوان الامام الحسين7، ص 99.
2- بحارالانوار، ج 43، ص 319.

ص: 322

يارانش را ستمگرانه و تجاوزگرانه كشتي و آيا تو نبودي كه براي اولين مرتبه در اسلام، زياد بن ابيه زنازاده را فرزند ابوسفيان بر شمردي با آنكه رسول خدا صلي الله عليه و آله حكم فرمود: فرزند از آن شوهر و براي زناكار، سنگسار است».(1)

٭ «از خطبه هاي امام در منا براي صحابه تابعين: «شما كسي را كه به وسيله خدا شناخته مي شود (امام)، گرامي نمي داريد».

٭ «با اينكه خود به خاطر خدا در ميان مردم احترام داريد، شما مي بينيد كه پيمان هاي خدا شكسته مي شود، ولي نگران نمي شويد. با اينكه براي نقض پيمان از پدران خود به هراس مي افتيد، مي بينيد كه پيمان رسول خدا صلي الله عليه و آله خوار و ناچيز شده و... درخور مسئوليت خود انجام وظيفه نمي كنيد».(2)

٭ امام خطاب به وليد، والي مدينه در آستانه قيام: «آيا من با يزيد بيعت كنم با اينكه او مردي فاسق است كه آشكارا گناه مي كند و... پس مثل من با مثل او بيعت نخواهد كرد...».(3)

٭ از نامه امام به بصره: «همانا سنت خداوند را از بين برده و بدعت را احيا كرده اند».(4)

٭ امام در خطبه هايش در كربلا در ميان كوفيان: «شما حرمت هاي خداوند را هتك كرديد و به واسطه آن، بهره شما از دنيا كوتاه خواهد بود. به زودي، ذلتي فراگير شامل حال شما خواهد شد».

سيره امام: «به خدا سوگند، اگر خارج از مكه (حرم) حتي به يك وجب كشته شوم، برايم بهتر است از اينكه داخل حرم كشته شوم (تا مبادا حرمت حرم شكسته شود».(5)

يك موقعيت، سه انتخاب

پيامبر در آستانه رحلتش، دو يادگار مهم از خود به جاي گذاشت؛ كتاب خداوند و عترت خود. از مسلمانان نيز خواست كه حرمت آنها را پاس دارند. پس از پيامبر و


1- الامامه و السياسه، ج 1، ص180.
2- تحف العقول، ص 168.
3- الفتوح، ج 5، ص 14.
4- تاريخ طبري، ج 3، ص 280.
5- تاريخ طبري، ج 3، ص 295.

ص: 323

غصب خلافت، يك سلسله برنامه هايي 50 ساله انجام شد كه به موازات آن، دو اصل مهم در جهان اسلام نهادينه گشت. آنها عبارت بودند از حرمت شكني اهل بيت و بدعت گذاري فراوان در شريعت اسلامي. آن گاه نظريه اي را در جامعه اسلامي رواج دادند به نام مرجئه گري كه نتيجه آن، اباحه گري نسبت به شريعت بود. چكيده آن نيز اين بود كه براي مسلماني، رفتار و عمل شرط نيست و اقرار زباني به تنهايي كفايت مي كند. نتيجه اين وضعيت، ايجاد جامعه اي بود كه كمترين حساسيت را به حرمت ها و شعاير داشت، امر به معروف و نهي از منكر در آن به حاشيه رانده شده بود و بي اعتنايي و ولنگاري در آن فرهنگ شده بود.

از اين رو، اگر قيام سيدالشهدا عليه السلام نمي بود و برنامه هاي امويان همچنان استمرار مي يافت، چندي نمي گذشت كه ديگر حتي از اسلام نامي نمي ماند از همين روست كه قيام سيدالشهدا عليه السلام ، ضامن حفظ اصل اسلام و زمينه ساز بازگشت روح تعاليم و اخلاق اسلامي در سال هاي بعد بود.

البته از مهم ترين مصايب سيدالشهدا عليه السلام در طول قيام خود در آن زمانه منحط، تحمل سخت ترين اهانت ها و جسارت ها بود كه ناشي از همان ولنگاري رواج يافته از سوي امويان بود.

موقعيت: حريم حرمت ها و جايگاه آن در جامعه آن زمان

وضعيت سفيد: حرمت داري و سرانجام نيك آن

حّر بن يزيد رياحي

حرمت داري حرّ چنان مشهور است كه تنها همين عامل سبب عاقبت به خيري او شمرده شده است.

حرمت داري او تنها در حفظ حرمت مقام حضرت زهرا عليها السلام مشهور شده است، در حالي كه منحصر به آن نيست و موارد ديگري هم دارد كه عبارتند از اينكه:

1. حّر پس از آنكه با امام همراه شد و موقع نماز فرا رسيد، امام به حجاج بن مسروق دستور داد اذان بگويد. پس از اتمام اذان، امام به حّر فرمود: آيا مايل هستي هر گروه براي خود نماز جماعت به پا دارد؟ حّر پاسخ داد: نه، بلكه ما در جماعت شما شركت مي كنيم. پس او در مدت 2 _ 3 روزي كه با امام بود، خود و سربازانش را مكلف مي كند در نماز

ص: 324

جماعت امام شركت كنند و پس از آن به خطبه هاي امام گوش فرا دهند كه بيشتر درباره نامه هاي كوفيان است، ولي هيچ گاه جواب تند و بي ادبانه نمي دهد.(1)

2. در مدت همراهي، يك مرتبه، چهار نفر از شيعيان از كوفه قصد پيوستن به امام را دارند، ولي حر مانع مي شود كه نبايد نيروي جديدي به شما بپيوندد. امام با استدلال به اينكه هر كس دلش با ما باشد، مثل اين است كه از اول با ما بوده است، اصرار به پيوستن آنها را دارد. حر چون اصرار امام را مي بيند، مقاومت بيشتري نمي كند و كوتاه مي آيد.

ديگر موارد

ادب نگه داري ياران امام در تمام برنامه هاي خود كه حتي براي وعظ و سخنراني برابر كوفيان از امام اذن و اجازه مي گرفتند و با درك مقام و عظمت امام در مقام كمال اطاعت و ادب بودند.

_ رفتار همسر زهير در سرزنش كردن زهير كه چرا حرمت دعوت فرزند پيامبر را پاسخ نمي دهد و حرمت داري زهير و عاقبت به خيري او.

وضعيت خاكستري: بي اعتنايي و بي توجهي به حريم حرمت امام

مواردي همانند

_ مرد كوفي كه حامل خبر شهادت حضرت مسلم عليه السلام از كوفه بود، چون كاروان امام را از دور ديد، راه خود را كج كرد تا مبادا با امام روبه رو شود.(2)

_ عبيدالله حر جعفي و بي اعتنايي به دعوت امام از او، به گونه اي كه حتي وقتي امام به سوي او مي رود، استقبال چنداني از امام نمي كند و با پاسخ هاي سرد و غيرمنطقي خود با امام روبه رو مي شود.(3)

_ آنهايي كه در حجاز و در مكه، در آستانه حج، نه تنها سرگرم اعمال حج خود بودند، بلكه قصد داشتند به اسم موعظه و نصيحت يا اظهار نظر كارشناسي، امام را از ره سپار


1- تاريخ طبري، ج 3، ص 306.
2- تاريخ طبري، ج 3، ص 302.
3- الفتوح، ج 5، ص 83.

ص: 325

شدنش به سوي عراق باز دارند، كساني مثل عمرة دختر عبدالرحمن (كه ادعاي دانش داشت و از شاگردان عايشه بود) در مكه به امام نامه نوشت و ضمن توصيه كردن امام به همراهي با جماعت و اطاعت، نوشت كه از عايشه شنيدم از رسول خدا صلي الله عليه و آله شنيده بود: «حسين به سرزمين بابل كشته خواهد شد. (پس بترس كه اين حادثه همان باشد)».(1)

وضعيت سياه: نهايت اهانت و جرئت و جسارت در برابر حق و حقيقت

امام در طول قيام با انبوه جسارت ها و حرمت شكني هاي متنوع و متعدد دشمنانش مواجه بود، مواردي همانند:

_ جسارت و اهانت مروان بن حكم با ايشان در مدينه در آغاز نهضت؛

_ آنها كه در مكه همانند عمرو بن سعيد والي مكه و ابن عمر به امام نسبت پيمان شكني و تفرقه زايي مي دادند و او را به پيروي از جماعت و بيعت دعوت مي كردند.

_ عمر بن سعد در مذاكره خصوصي خود با امام چون در مقابل پيشنهاد هاي امام بهانه جويي مي كرد و امام آينده اش را پيش بيني كرد، به هجو و تمسخر امام پرداخت. وي در عصر تاسوعا اصلاً نمي خواست يك شب به امام مهلت بدهد تا اينكه اصرار فرماندهانش، او را مجبور به پذيرش كرد.

_ شمر پس از ورود به كربلا هرگاه امام قصه خطبه خواني داشت يا به امام نزديك مي شد، سعي مي كرد با هتاكي هاي خود، امام را آزرده كند.

_ ماجراي بسته شدن آب و مواردي متعدد از بي ادبي كوفيان به امام؛

_ حكايت عبدالله بن ارجوزه

مسروق بن وائل مي گويد: من از اولين افرادي بودم كه به كربلا آمده بودم تا با دست يابي به سر حسين بن علي عليه السلام ، جايزه ويژه آن را مال خود كنم. صبح عاشورا ماجرايي رخ داد كه باعث فرار من از كربلا شد. همان صبح موقع رويارويي دو لشكر، مردي از لشكر كوفه به نام عبدالله ارجوزه روبه روي حسين رفت و چند بار امام را صدا زد. امام پاسخ داد كه چه مي خواهي؟ او گفت: مژده باد تو را به آتش، امام


1- ابن سعد، الامام الحسين7، ص 58.

ص: 326

فرمود: بلكه من بر پروردگار مهربان و شفيع كه فرمانش مي برند وارد مي شوم. آن گاه از يارانش پرسيد: او كيست؟ گفتند: ابن ارجوزه است. فرمود: بار الها، او را به آتش در افكن.

مسروق مي گويد: پس ناگهان ديدم اسب او رم كرد و او از اسب خود واژگون شد و پايش در ركاب اسب گير كرد و او از اسب آويزان شد، به گونه اي كه سرش به زمين مي گرفت. پس در حال گريختن اسب، سرش به هر سنگ و بوته اي كوفته شد تا به هلاكت رسيد. چون اين را ديدم، از ترس و وحشت پا به فرار گذاشتم.(1)

نتيجه گيري و جمع بندي

يكي از فرازهاي زيارت هاي اهل بيت، اعتراف و گواهي دادن به حرمت و پاسداري حرمت مزارها و مقام هاي اهل بيت پس از شهادت آنها همانند حرمت داري به هنگام زنده بودن آنهاست. از همين باب حكم فقهي لمس نام معصومين با وضو يا بدون وضو است. اين همه حاكي از آن است كه بين رعايت شعاير و حرمت داري و تقواي قلبي، رابطه اي عميق است و در حقيقت، تجلي تقوا به تصريح آيه قرآن، حفظ شعاير و حرمت هاست. باشد كه در رابطه اي دو سويه، همه به تقوا به حرمت داري برسيم و با حرمت داري به تعميق تقوا و كسب توفيقات خود بيفزاييم.

10. ابعاد و مراتب حق ياوري

10. ابعاد و مراتب حق ياوري

ظرفيت ها و استعدادهاي انساني متفاوت است. از اين رو، اگر چه اصول تعاليم اسلامي يكسان است، به فرا خور تنوع استعداد ها، فضاي باز و متغيري در احكام ديني تعبيه شده است تا به كسي ظلم و اجحاف نشده باشد، مواردي همانند زمان فراخ واجبات نظير نماز ظهر وعصر از زوال ظهر تا غروب آفتاب يا تنوع و گستردگي مستحبات مطابق ذوق هاي گوناگون، گوياي اين حقيقت در دين اسلام هستند كه در مقام جامعيت


1- تاريخ طبري، ج 3، ص 322.

ص: 327

و كامليت خود، از تنوع استعدادها غفلت نكرده است. از اين رو، در سه مرتبه (شناخت، محبت و ايمان، عمل) هر انساني مي تواند به فراخور استعدادش در كنار تلاش به هر مرتبه از مراتب تعالي دست يابد. در اينجاست كه اختلاف درجه يا رتبه سلمان يا ابوذر و عمار معنا پيدا مي كند و تفسير مي يابد. البته اين تنوع استعداد، دو نتيجه مي تواند داشته باشد. اگر اين تنوع استعداد با تنوع درجه تلاش همراه شود، تنوع و تفاوت درجات ايمان و تقوا را به همراه دارد. نمونه آن همان تفاوت مرتبه و درجه ايمان سلمان و ابوذر است.

اين تنوع استعداد مي تواند با تنوع الگوي تلاش همراه باشد، ولي درجه تلاش يكسان باشد، در اين صورت، ممكن است راه هاي وصول به درجه متعدد باشد، ولي مرتبه و درجه يكسان باشد؛ چيزي كه درباره بيشتر اصحاب غيربني هاشمي سيدالشهدا عليه السلام صدق مي كند و باعث ايجاد اين وضعيت مي گردد.

در محضر سخن و سيره امام

٭ «هان اي مردم، در اخلاق شايسته و والا با هم رقابت كنيد و در سود هاي معنوي و بهشتي از هم پيشي گيريد».(1)

٭ از خطبه هاي امام موقع خروج از مكه: «هر كس خون خويش را در راه ما مي بخشد و خود را آماده ديدار خدا كرده است با ما ره سپار شود».(2)

٭ فراز پاياني خطبه امام در منا يك سال قبل از مرگ معاويه:

و شما اگر ما را ياري نرسانيد و در خدمت ما نباشيد، ستمگران بر شما نيرومند مي شوند و در خاموش كردن نور پيامبر شما مي كوشند.(3)

٭ بخش پاياني نامه دوم امام به كوفيان كه از ميان راه به دست قيس بن مسهر فرستاد:

هرگاه فرستاده من به كوفه رسيد، در كارهايتان هر چه بيشتر شتاب و تلاش كنيد كه اگر خدا بخواهد، در همين روزها بر شما وارد مي شوم.(4)


1- كشف الغمه، ج 2، ص 29.
2- كشف الغمه، ج 2، ص 29.
3- تحف العقول، ص 169.
4- تاريخ طبري، ج 3، ص 301.

ص: 328

٭ در منزلي از كربلا كه حّر، سپاه امام را همراهي مي كرد، ناگهان 4نفر از كوفه به قصد پيوستن به سوي امام آمدند. حر قصد ممانعت داشت، ولي امام فرمود: «اينان ياران من هستند و به منزله كساني هستند كه با من از مكه آمده اند».(1)

٭ در زمان معاويه كه همه به طمع درهم ها و دينارهايش راهي شام بودند، جمعي نزد امام به مدينه رفتند و گفتند ما به خاطر دينمان نزد شما آمده ايم. امام پس از لحظه اي مكث فرمود: «هر كس ما را دوست بدارد، نه به سبب خويشاوندي و نه به سبب احساني كه به او كرده ايم و تنها براي خدا و پيامبرانش، ما را دوست دارد، در روز قيامت با ما خواهد بود».(2)

٭ سخن امام درباره يارانش در شب عاشورا: «اما بعد، من ياراني باوفاتر و بهتر از ياران خود و خانداني نيكوكار تر و باوفاتر و فرمان بردارتر و به صله رحم پاي بندتر از خاندان خود سراغ ندارم. خداوند به همه شما پاداش نيك دهد».(3)

يك موقعيت، سه انتخاب

در سال 60 ه .ق موقعي كه سيدالشهدا عليه السلام با درخواست بيعت با يزيد در مدينه قصد خروج از شهر را به سوي مكه داشت، تنها بني هاشم، تعدادي اندك (4 _ 5نفر) از صحابه و چند غلامش همراه او بودند و يار وياور چنداني نداشت تا اينكه امام به مكه مهاجرت مي كند و چهار ماه و ده روز ساكن مكه است. در اين زمان، شيعيان خالص و ثابت قدم او به ياري او برمي خيزند. البته هر كس بر حسب ميزان استعداد و توان مندي و ظرفيت هاي خود، شناختي كه از جامعه اش دارد و به ميزان اثربخشي و قدرت نفوذش در جامعه به اقدام و عمل دست مي زند. به اين گونه است كه مراتب گوناگون حق ياوري شكل مي گيرد كه با 3مرتبه از آن در قالب 3 تيپ شخصيتي آشنا مي شويم:


1- تاريخ طبري، ج 3، ص 307.
2- بحارالانوار، ج 27، ص 127.
3- تاريخ طبري، ج 3، ص 315.

ص: 329

موقعيت: ابعاد حق ياوري به ميزان استعداد فردي و نفوذ اجتماعي

وضعيت سفيد: حق ياوري در مرحله توان مندي فردي محدود

مرتبه اول

انس بن حارث اسدي: او از صحابه كهن سال بود كه از پيامبر و آن گاه از حضرت علي عليه السلام شنيده بود «به زودي روزي خواهد رسيد كه فرزندم، حسين عليه السلام قيام خواهد كرد و در عراق به شهادت خواهد رسيد».

همچنين او در ركاب حضرت علي عليه السلام هنگام نبرد صفين كه لشكر كوفه از مسير كربلا مي گذشت، ديده بود حضرت در كربلا به حزن و ماتم نشسته است. سال ها گذشت تا در سال 60 ه. .ق، امام حسين عليه السلام در آغازين مرحله قيام از مدينه به مكه هجرت كرد. او مي دانست اين همان قيام موعود است. پس قصد ياري امام كرد، ولي در كوفه بود با سني بالا كه نه حوصله و توان فعاليتي چون حبيب بن مظاهر را داشت و نه اميدي به كوفيان داشت و نه مثل برير بن خضير يا قيس بن مسهر توان پيمودن1400 كيلومتر از كوفه به مكه را داشت. از آن سو هم مي ترسيد اگر در كوفه بماند، شايد هنگام خطرناك شدن اوضاع، زمين گير شود. پس با كمي انديشه به راه حل جالبي رسيد. او بار سفر بست و راهي كربلا شد و در بيابان خشك كربلا به انتظار حسين بن علي عليه السلام نشست.

يادآوري

حكايت انتظار يكي از ياران امام در كربلا تنها در دو متن معتبر اهل سنت به نام طبقات ابن سعد و تاريخ ابن عساكر آمده است كه راوي آن، پدر و پسري چوپان از عشاير بني اسد در اطراف سرزمين كربلا هستند. آنها مي بينند مدتي قبل از ورود امام به كربلا، پيرمردي ساكن كربلا شده است. چون از علت سكونتش مي پرسند، مي گويد در آنجا به انتظار حسين نشسته است كه به فرموده پيامبر در اينجا شهيد خواهد شد.(1)

از آنجا كه تعداد شهداي كربلا محدود و مشخص است و در روايات بالا تصريح شده است كه آن پيرمرد، صحابي و اسدي بوده است، اين خصوصيات با شهداي كربلا تنها با انس بن كاهل اسدي مطابقت دارد. طبق منابع شيعي، او در كنار حبيب بن مظاهر، تنها صحابي شهيد و كهن سال ترين فرد كربلاست.


1- تاريخ ابن عساكر، ج 14، ص 211.

ص: 330

طبق گزارش كتاب اسدالغابه از متون اهل سنت و برخي متون شيعي، او راوي حديث نبوي پيش گويي شهادت سيدالشهدا در عراق هم است (و هم از راويان حديث غدير در كوفه).(1)

از اين رو، از تركيب اين چندين روايت و گزارش تاريخي مي توان به داستان تركيبي بالا دست يافت.

مرتبه دوم: حق ياوري فردي با تلاش بيشتر

برير خضير همداني: او از مردم كوفه و از قبيله شيعي همدان بود. در زماني كه معاويه طرح استحاله فرهنگي قبايل شيعي كوفه را به اجرا گذاشته بود كه ثمره اش، گمراهي بسياري از جوانان قبيله همدان بود، او در نقش معلم قرآن بخشي از قبيله خود تلاش كرد معارف اهل بيت و احاديث آنها را در محدوده توان خود زنده نگه دارد و شاگردانش را بر دين علي عليه السلام تربيت كند.(2)

با هجرت امام از مدينه به مكه، او كه همانند انس، اميدي به كوفه و كوفيان نداشت، صلاح نديد خود را معطل كوفيان كند يا در كوفه به انتظار امام بنشيند. از اين رو، تصميمي مهم و سخت گرفت. او با به جان خريدن رنج سفري به مساحت 1400 كيلومتر، در بيابان هاي داغ عراق و حجاز، سرانجام، خود را به مكه و ركاب امام مي رساند و سعي مي كند هميشه نيروي آماده به خدمت در محضر امام باشد. از آن پس، با دستور امام يا كسب اجازه از آن حضرت، يكي از سخنرانان و موعظه گران لشكر كوفه است يا در شب عاشورا به شوخ ترين افراد در كاروان اصحاب امام تبديل مي شود.(3)

وضعيت سفيد: حق ياوري گروهي و ايجاد موج اجتماعي

مرتبه اول

يزيد بن ثبيط بصري: سيدالشهدا عليه السلام از مكه به رؤساي 5گانه قبيله شهر بصره نامه اي مي نويسد تا آنها مردم را به ياري امام فرا خوانند، ولي آنها يا به ابن زياد مي پيوندند يا


1- اسدالغابه، ج 1، ص 123؛ الاصابه، ج 1، ص 270.
2- تاريخ طبري، ج 3، ص 322.
3- تاريخ طبري، ج 3، ص 322.

ص: 331

ضعيف عمل مي كنند، ولي به هر حال خبرنامه در شهر مي پيچد.

شيعيان كه در خانه زني به نام ماريه جمع مي شدند، چون خبرنامه را مي شنوند درباره آن به چاره جويي مي پردازند. و هر كس سخني مي گويد و ادعايي مي كند، ولي در ميان آنها تنها شخصي به نام يزيد ثبيط عبدي بصري است كه جمع حاضر را از تعلل يا به انتظار رؤساي شهر نشستن باز مي دارد و مي گويد هم اينك عازم پيوستن به امام هستم. چه كسي مرا همراهي مي كند؟ پس دو پسر از چند پسرش به نام عبدالله و عبيدالله و دو تن از دوستانش به او لبيك مي گويند. او همراه آنها به سرعت و مخفيانه از بصره به سوي مكه راه مي افتد. چون به آنجا مي رسد، در حومه شهر در منطقه ابطح اتراق مي كند و چادر مي زند و آن گاه براي ديدار امام راهي منزل ايشان مي شود، ولي به او مي گويند امام در منزل نيست و به ابطح براي ديدن يزيد و يارانش رفته است. او با شگفتي به چادر خود باز مي گردد و امام را به انتظار خود مي بيند.(1)

مرتبه دوم

حبيب بن مظاهر اسدي: با رسيدن خبر هجرت اعتراض آميز سيدالشهدا عليه السلام به كوفه، حبيب متوجه آغاز قيام تاريخي و موعود امام مي گردد. او مي داند به واسطه 20 سال تلاش هاي سياسي، فرهنگي و اجتماعي معاويه، جامعه كاملاً دگرگون شده است، ولي تنها شهري كه هنوز رگه هايي از علاقه مندي و تشيع به امام در آن است، همين گونه است و به هيچ جاي ديگر اميدي نيست.

او از همان اولين لحظه هاي رسيدن خبر هجرت امام، نهايت فعاليت هاي خود را در زمينه امام ياوري آغاز مي كند كه به شرح زير است:

( تلاش براي ايجاد نهضت نامه نگاري در ميان شيعيان شهر؛

( استقبال از حضرت مسلم عليه السلام و بيعت كردن با ايشان و بيعت گيري از كوفيان براي ايشان؛

( همكاري در قيام حضرت مسلم عليه السلام ؛


1- تاريخ طبري، ج 3، ص 281.

ص: 332

( پنهان شدن پس از شكست قيام و فرستادن بازمانده شيعيان خالص به كربلا؛

( پيوستن به امام به عنوان آخرين نفر در آخرين روز (6 محرم) قبل از محاصره شدن امام در كربلا؛

( تلاش براي جمع آوري نيرو از عشاير بني اسد حاضر در منطقه كربلا؛

( فرماندهي جناح چپ لشكر امام.

ديگر موارد

پيك هاي نامه هاي امام كه با خطرپذيري بالا، دستور امام را انجام دادند، يعني سليمان، قاصد امام به بصره و قيس بن مسهر، قاصد حضرت به كوفه.

_ ياران امام كه به شگردهاي گوناگون از كوفه كه دچار حكومت نظامي و در محاصره كامل بود، خود را به كربلا رساندند.

جمع بندي و نتيجه گيري

در زيارت هاي شهدا براي زائر نسبت به اصحاب شهيد امام، دو مقام وجود دارد. اول، مقام اقرار به مرتبه والاي آنها كه اصحاب از پيامبر تا سيدالشهدا شمرده مي شوند، به اين معني كه صحابه راستين پيامبر و ياران حضرت علي عليه السلام و حسنين عليهما السلام در حقيقت، اين بزرگواران هستند و اين نيست مگر همان ويژگي كه امام به آن تصريح دارند و آن، وفاداري خالصانه و در نهايت مرتبه خود است.

مقام دوم، آرزومندي براي رسيدن به مرتبه و درجه همراهي آنهاست. اين يعني تلاش براي همانندي با شهداي كربلا و اين آرزو محقق نمي شود مگر با شناخت استعداد هاي فردي و توان مندي هاي اجتماعي و مصروف كردن آن در مسير نيازها و خواسته هاي امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف .

11. زنان (و همسران)

11. زنان (و همسران)

يكي از رسالت هاي پيامبراسلام صلي الله عليه و آله ، احياي كرامت و منزلت زنان بود. بر اين اساس، پذيرش تفاوت هاي جسمي، تفاوت هاي احكام وضعي و تكليفي را به دنبال دارد، اما اين به معني تبديل شدن زن به انساني درجه دو و يا بدون كنش و واكنش اجتماعي

ص: 333

نيست. از اين رو، زنان در جامعه نبوي مستقلانه ايمان مي آورند، با رعايت حدود و ضوابط در فعاليت هاي اجتماعي مشاركت مي كنند و حتي امور درماني در نبردها به عهده آنها قرار داده مي شود.

در اين ميان، نقش و جايگاه زن به عنوان نقطه كانوني نهادِ خانواده هيچ گاه فراموش نشده، بلكه بر آن تاكيدي ويژه مي شود تا زنان در مقام همسري و آن گاه مادري به ايفاي نقش مكمّل در كنار مردان بپردازند يا به عنوان معلمان اصلي نسل هاي بعد متوجه رسالت ويژه خود باشند.

از اين منظر، ممكن است زن نتواند در بسياري از صحنه هاي اجتماعي حضور مستقيم يا فعال داشته باشد، ولي نوع مديريت احساس و عواطف خودش و نوع روابطش با مرداني كه با او مرتبط هستند و مديريت آنها، تأثيري بسزا در سرنوشت جامعه دارد و هم زن را در آشوب يا عقاب كنش و واكنش هاي مردانه سهيم مي كند.

در محضر سخن و سيره امام

٭ امام هنگام رويارويي با حر در منزل بيضه پس از اقامه نماز، خطبه اي مهم و تاريخي دارد كه به مواردي مهم و موجز اشاره مي كند. از جمله مي فرمايد: «نفسي مع انفسكم و اهلي مع اهليكم فلكم في اسوة؛ من آمده تا در كنار شما و با شما باشم و خاندان را آورده ام (تا در سرد وگرم رويدادها) با خانواده واهل و عيال شما باشند. پس از من الگو وسرمشق بگيريد».(1)

٭ سيره امام در پذيرش ياراني كه با همسرانشان به امام مي پيوستند و همراه كردن آن زنان با بانوان بني هاشم.

٭ سيره امام در مديريت خاندانش به گونه اي كه تا زنده بود، هم وظايف مردان و زنان مشخص بود و هيچ گاه زنان بي دليل يا به بهانه اي، در ميان مردان يا در رويدادها ديده نمي شوند و هم مأموريت و نوع مأموريت مشخصي به عهده آنان گذاشته مي شود كه از زمان مشخصي هم شروع مي گردد.

٭ امام هنگام خروج از مدينه، وصاياي خود را به ام سلمه، همسر پيامبر سپرد تا پس از بازگشت كاروان به مدينه به بزرگ ترين فرزندانش باز گرداند.(2)


1- تاريخ طبري، ج 3، ص 306.
2- طوسي، الغيبه، ص 118.

ص: 334

يك موقعيت، سه انتخاب

در جامعه اسلامي اموي زده كه ارزش هاي جامعه دوباره احيا شده بود، زنان از سويي دوباره به شخصيت هاي درجه دو اجتماعي تبديل شده بودند و كم ترين حضور يا تأثيري را در جامعه داشتند. از سويي ديگر، بر زمينه هاي شهواني يا ابتذال آنها تبليغ مي شد، همانند ترويج كنيز هاي مغنيه در جهان اسلام به ويژه در حجاز يا بازگشت فساد اخلاقي در ميان برخي زنان كه فرزندان نامشروع آنها پرچمدار حادثه كربلا بودند. همچنين براي ترويج روحيه دنيازدگي و تجمل گرايي در جامعه و خانواده ها از روحيات آنها سوءاستفاده مي شد، به گونه اي كه براي تبديل شهرهاي مذهبي مدينه و كوفه به شهر هاي خنثي و ساكن و بي اعتنا، نظام خانوادگي و زنان خانه دار به سويي جهت دهي مي شد كه همراه مردان و جوانان براي كسب بيشتر درآمد دنيوي آن هم از هر راهي و به هر قيمتي مي كوشيدند. و همين عامل باعث زمين گير شدن بسياري از مردان كوفي در طول قيام سيدالشهدا شد، به گونه اي كه خانواده هاي بي اعتناي مدينه و خانواده هاي دنيازده كوفه كه از خطرپذيري واهمه داشتند، مهم ترين عامل در غربت و تنهايي سيدالشهدا در طول قيامش بودند. در يك نگاه كلي، به حاشيه رفتن گسترده زنان از كنش و واكنش هاي اجتماعي و مشغول شدن آنها به زندگي دنيازده نقش مهمي در پيدايش حادثه عاشورا داشت.

موقعيت: زنان جامعه اسلامي در آستانه قيام و بازتاب فعاليت اجتماعي آنها

وضعيت سفيد: زني كه در شرايط دشوار براي مردان نقشي فعال به عهده مي گيرد.

الف همسر عبدالله بن عمير كلبي

او كه نامش هانيه بود، وقتي متوجه شد همسرش قصد رفتن به كربلا را دارد، با اينكه ديده بود چگونه زنان و مادران كوفي مانع پيوستن مردانشان به حضرت مسلم عليه السلام يا سيدالشهدا عليه السلام شده اند، نه تنها اصلاً مانع او نشد، بلكه ضمن تشويق او تلاش كرد خودش هم همراهش گردد. آن دو نفر با تحمل سختي راه در محاصره، سرانجام خود را از كوفه به كربلا مي رسانند و در روز عاشورا هنگام اوج گيري نبرد وقتي كه همسرش، عبدالله با سپاه كوفه درگير مي شود و به شهادت مي رسد، براي ياري او به ميدان مي رود. اين زن به دست غلام شمر (به نام رستم) به شهادت مي رسد و به اين گونه او تنها شهيده كربلاست.

ص: 335

ب: ماريه سعديه

او زني داراي موقعيت اجتماعي در شهر بصره بود. زماني كه ابن زياد، والي شهر است كه پس از پدرش، زياد در شهر با خشونت و خفقان حكومت مي كند و هيچ مردي را امكان ادعا و اعلان تشيع نيست، او خانه اش را مركز تجمع نيمه مخفيانه شيعيان شهر قرار مي دهد.

در زماني كه سيدالشهدا عليه السلام پس از هجرت به مكه به رؤساي بصره نامه ياري طلبي مي فرستد، بازتاب آن نامه تنها در اين خانه است كه موجي كوچك ايجاد مي كند. همين موج سبب مي شود و يزيد بن ثبيط بصري و چند نفر ديگر را از راه بصره براي ياري امام راهي مكه شوند.(1)

ديگر موارد

_ دلهم، همسر زهير در شرايط سخت به ياري همسرش مي آيد و ضمن تشويق او براي حسيني شدن، حتي با پذيرش طلاق خود سعي مي كند موانع پيوستن همسرش را به امام از بين ببرد.

_ همسر يا كنيز مسلم بن عوسجه كه همراه او راهي كربلا شد.

وضعيت خاكستري: زناني كه عامل بي اعتنايي و گوشه گيري مردانشان در طول قيام امام بودند

_ زنان مدينه و سكوت آنها به همراهي مردانشان، به ويژه سكوت آنها هنگام مشاهده خروج كاروان اهل بيت همراه زن ها و بچه ها و همراهي نكردن يا همدردي نكردن يا انجام وداع و خداحافظي با آنها.

_ عمرة دختر عبدالرحمان و شاگرد عايشه تلاش مي كند با موعظه و اظهارنظر كار شناسي خود مانع حركت امام از مكه به سوي عراق شود.(2)

_ زنان كوفي كه بعد ها همسرانشان جزو توابين شدند، براي همراه داشتن چند روز بيشتر همسران يا فرزندانشان تلاش كردند از همراهي و پيوستن آنها به قيام خودداري


1- تاريخ طبري، ج 3، ص 281.
2- ابن سعد، ص 85.

ص: 336

كنند يا در مقابل پنهان شدن آنها سكوت و همراهي نشان دهند. بعد ها شاهد برخي حركت هاي انقلابي آنها هستيم، مانند حركت دسته جمعي زنان هَمدان در مسجد كوفه پس از مرگ يزيد و ايجاد خلأ قدرت در كوفه. وقتي برخي اشراف، عمر سعد را نامزد امارت كوفه كردند، زنان اشراف با انجام سوگواري جمعي در مسجد كوفه و اظهار انزجار خود از عمر سعد مانع انجام چنين تصميمي شدند.(1)

وضعيت سياه: زناني كه در فجايع كربلا سهيم بودند

( دختر عمارة بنت عقبه پس از ورود ابن زياد به كوفه با پيشنهاد پدرش، همسر ابن زياد شد و در تمام مدت رخداد جنايات كربلا و پس از آن، تا مدتي كه ابن زياد در كوفه بود، همدم و مونس او بود.

( همسر خولي وقتي همسرش سر امام را به كوفه مي آورد، از همسرش استقبال مي كند.(2)

( زنان بدكاره اي كه مادران جانيان كربلا بودند كساني همانند:

_ مادر ابن زياد،

_ مادر شمر و قاتلان بني هاشم،

_ مادر عمر سعد،

_ مادر 10 نفر از اسب تازان بر پيكر مطهر امام.

نتيجه گيري و جمع بندي

سيدالشهدا عليه السلام با همراه كردن تمامي خاندان خود در جامعه آلوده و مرده اموي در تلاش بود تا دوباره به بازكاوي نقش زن مسلمان و خانواده بپردازد و تعريف درست نوع جايگاه و نوع حضور اجتماعي آن را احيا كند. اين رسالت را حضرت زينب عليها السلام در امتداد قيام عاشورا به بهترين وجه ايفا كرد و روشي را پايه گذاشت كه بعد ها الگوي زنان اهل بيت از حضرت معصومه عليها السلام و حضرت حكيمه خاتون عليها السلام تا تمام زنان و دختران متعهد مسلمان گشت. امتداد آن، بازتاب حضور و مأموريت 50 زن در جزو ياران امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف است.


1- مروج الذهب، ج 3، ص 93.
2- تاريخ طبري، ص 3.

ص: 337

12. فرهنگ سازي يا عبرت روزگار شدن

12. فرهنگ سازي يا عبرت روزگار شدن

پس از رخ دادن حوادث مهم و سخت، بازتاب هاي اجتماعي آن نااميدكننده و ناگوار است؛ چون جامعه اي كه در آن، مصيبتي بزرگ رخ داده است، به ويژه اگر بخش عمده اي از مردم در آن به گونه اي سهيم باشند، اگر جامعه ديني و رشديافته نباشد، به سرعت، موج نوميدي و حقارت در آن ايجاد مي شود و موجي از دل بستن به نوعي فضا هاي انحرافي از رهبانيت و عرفان هاي انحرافي مايه تسكين و دلگرمي مردم مي گردد. البته عده اي هم كه تحمل اين سكون و روزمره گي را ندارند، ناگهان به فرياد و اعتراض و شورش بي هدفي رو مي آورند و دوباره به گونه اي ديگر هم خود را گرفتار مي كنند و هم باعث به هم ريختگي و نابودي بيشتر جامعه ضربه خورده مي شوند.

بر اساس تعاليم ديني و سيره اهل بيت، بهترين راه براي درمان جامعه آسيب ديده و بحران زده كه دچار نوعي احساس حقارت و سرخوردگي شده است، بازيابي و بازسازي فرهنگي و علمي و ايماني است. تا هويت و شخصيت ايماني و فرهنگي آنها متحول نشود، راهي براي درمان آسيب ها و بحران هاي آنها نيست. اولين گام هم براي ايجاد جذب و تحول در اين جامعه داراي كمترين آمادگي براي تفكر و استدلال، ايجاد فرهنگ زيارت و عرفان و دعاهاي صحيح و توبه دهنده و تفكربرانگيز است. با اين نگاه، پس از حادثه بسيار سخت و خون بار عاشورا، دوران امامت و رهبري امام سجاد بر بستر ارزش ها ودست آوردهاي عاشورايي شكل مي گيرد.

در محضر سخن و سيره امام

٭ از خطبه امام در منا: «اي مردم، از آنچه خداوند اولياي خود را به آن پند داده است، پند گيريد».(1)

٭ فرازي ديگر از خطبه امام در منا، خطاب به صحابه و تابعين:

«شما از بيشتر حقوق خداوند كوتاهي كرده ايد. از اين رو، حق امامان را سبك شمرده و حقوق ضعيفان را تباه ساخته ايد... آيا شما به درگاه خداوند، بهشت و هم نشيني پيامبران و امامان از عذاب او آرزومنديد؟ اي آرزومندان به درگاه خدا! مي ترسم كيفري از كيفر هاي او بر شما فرود آيد...».(2)


1- تحف العقول، ص 168.
2- تحف العقول، ص 168.

ص: 338

٭ فرازي ديگر: «... و اين منزلت را از شما ربودند و دليل آن نبود مگر به واسطه جدايي شما از حق و اختلاف شما در سنت پيامبر با اينكه دليل روشن براي آن داشتيد».(1)

٭ نامه امام به بني هاشم موقع خروج از مدينه به سوي مكه:

«اما هر كس از شما با من باشد، شهيد خواهد شد و هر كس نباشد، هرگز به پيروزي دست نخواهد يافت. والسلام».(2)

٭ فراز پاياني نامه امام به مردم بصره:

«اگر سخن مرا بشنويد و مرا اطاعت كنيد، شما را به راه راست هدايت مي كنم».(3)

٭ فرازي از خطبه امام هنگام خروج از مكه: «از آنچه با قلم تقدير الهي رقم خورده است، گريزي نيست. خشنودي خدا، خشنودي ما خاندان پيامبر است و ما بر بلاي او شكيبا و صبوريم تا او پاداش كامل صابران را به ما عطا كند».(4)

٭ امام در توصيف كوفيان و امويان: «به خدا سوگند، آنان مرا به حال خود نمي گذارند تا اينكه اين پيراهن زيرين مرا نيز بيرون آورند. پس چون چنين كنند، خداوند، كسي را بر آنان مسلط كند كه آنها را ذليل ترين امت ها بگرداند».(5)

٭ امام پس از شنيدن خبر شهادت قيس بن مسهر:

ابتدا آيه 23 احزاب را تلاوت كرد: «برخي به شهادت رسيدند و برخي در انتظارند و هرگز ايمان و عقيده خود را تبديل نكردند.» آن گاه فرمود: «بارالها، بهشت را جايگاه ما و آنها قرار بده و قرارگاه رحمت ويژه و ذخيره هاي خواستني. پاداش خود ما و آنان را گرد هم آر».(6)

٭ امام خطاب به عبيدالله حر جعفي: «هر كس استغاثه ما را بشنود و ما را ياري نكند، هلاك خواهد شد».(7)

٭ از خطبه امام در صبح عاشورا:


1- تحف العقول، ص 168.
2- بصائر الدرجات، ص 481.
3- تاريخ طبري، ج 3، ص280.
4- كشف الغمه، ج 2، ص 29 ؛ الهوف، ص 26.
5- ارشاد، ص 223؛ الكامل، ج 2، ص 549.
6- تاريخ طبري، ج 3، ص 308.
7- تاريخ طبري، ج 3، ص 309.

ص: 339

«هان كه شما پس از كشتن ما جز به اندازه اي كه پياده سوار اسب شود، بيشتر درنگ نخواهيد كرد مگر آنكه چرخش آسياب مرگ بر سر شما باز آيد...».(1)

يك موقعيت، سه انتخاب

بسياري، امام سجاد عليه السلام را امام بيمار و امامي كم تأثير و اثر مي شناسند، در حالي كه مناسبت امام سجاد عليه السلام در 13 محرم، يادآور پيامي بسيار مهم است كه باز شناسي عاشورا و احياي دوباره اسلام مرهون زحمات و خدمات امام سجاد عليه السلام است. تلاش هاي امام سجاد عليه السلام براي گردآوري اندك ياران بازمانده و پراكنده و تربيت و نيروسازي جديد از دل افرادي (غلامان) كه هيچ كس اميدي به آنها نداشت و در نهايت، ايجاد جاذبه دوباره براي جوانان دوستدار اهل بيت در عراق و ايران و آماده سازي آنها براي دانش گاه هاي امام باقر عليه السلام و امام صادق عليه السلام ، رمقي دوباره به پيكر اسلامي بخشيد. با اين كار، تمامي تهديدها به فرصت تبديل گشت و از دل جامعه مرده دوران اموي، انسان هايي جوينده علم و معرفت و ايمان اهل بيتي تربيت شدند.

پشتوانه امام سجاد عليه السلام در اين مسير، حادثه عاشورا و حزن و اندوه و گريه هاي بيست ساله آن حضرت براي عاشورا بود كه پايه گذار فرهنگ تشيع شد.

موقعيت: بحران ها و مصيبت ها و نوع مواجهه با آنها

وضعيت سفيد: فرهنگ سازي دوباره بر اساس رهنمودهاي معصومان عليهم السلام

مرتبه اول: جابر عبدالله انصاري

او صحابه اي فرتوت و نابينا از عهد پيامبر بود كه پيامبر با پيش بيني آينده او، دو نقش تاريخي به او پس از عاشورا محول كرد. اولين آنها درست پس از عاشورا آغاز مي شد. او بايد تا خبر شهادت فرزند پيامبر را مي شنيد، در يك حركت نمادين و تاريخي از مدينه ره سپار قتلگاه سيدالشهدا عليه السلام شود، آن هم چنان حساب شده كه در روزي مشخص يعني اربعين شهادت امام به آنجا برسد و با زيارتي تاريخي با زير پا گذاشتن


1- بحارالانوار، ج 45، ص 8.

ص: 340

تمام تهديد ها و به جان خريدن خوف سفر، پايه گذار فرهنگ تاريخي زيارت آن هم زيارت سيدالشهدا عليه السلام باشد. به ويژه زيارت سيدالشهدا عليه السلام را در روز اربعين به نشانه اي ويژه براي تشيع تبديل كند تا تشيع با اجراي ساليانه آن جاودانه گردد.

مرتبه دوم: ابو خالد كابلي

او جواني از كابل و خراسان بزرگ بود. در جواني، خبر شهادت سيدالشهدا عليه السلام در خراسان پيچيده بود و ديگر كمتر كسي ميل به امويان داشت، ولي متأسفانه اين احساسات پاك در خطر بود و بسياري از گروه ها و فرقه ها در كمين سوءاستفاده از اين احساسات فزآينده در خراسان نشسته بودند.

فطرت پرسش گرش سرانجام او را به حركت واداشت. او ديگر نمي توانست و نمي خواست يزيدي باشد، اما راه و روش و معني تفسير حسيني بودن و چگونگي آن و تجلي آن را در زمانه خود نمي دانست. پس سير و سلوك را به جان خريد و راهي سفر شد؛ سفري سلمان وار از شرق ايران تا مركز حجاز. حتي مدتي در اين مسير گرفتار فرقه هاي گوناگون شد، ولي در هيچ كدام نشاني راستين از امتداد عاشورا نديد مگر آن گاه كه با امام سجاد در مدينه و مكه مواجهه شد. آنجا بود كه تازه معني عاشورا و كربلا را فهميد كه كربلا با افراط و تفريط بر امام معصوم عليه السلام با تقدم و تأخر بر او سازگار نيست، بلكه با بينش و آگاهي و عمل با بصيرت همراه است.

وضعيت خاكستري: رفتارهاي احساسي خود بنياد و بدون عرضه بر معصوم

سليمان بن صرد خزاعي: مرگ يزيد و آب شدن يخ هاي حكومت ستمگرانه او ناگهان جامعه اسلامي را با نوعي خلأ رهبري سياسي و هرج و مرج سياسي اجتماعي مواجه كرد. در اين زمان كه تهديدي و اختناقي در كار نبود، دوباره احساسات سليمان فوران كرد و فرياد پشيماني او و چهار تا شانزده هزار نفر از كوفيان بلند شد.

ناگهان فرياد «انتقام، انتقام، انتقام خون حسين عليه السلام » (همانند موج نامه نگاري به حسين) در هر كوي و برزني به گوش مي رسيد، ولي هيچ كس جرئت نمي كرد به

ص: 341

سليمان بگويد تو اگر واقعاً پشيمان هستي، چرا دوباره همان اشتباه هاي قبلي را تكرار مي كني. (البته مختار به نوعي، برخي اشتباه هاي سليمان را به او متذكر شده بود، ولي گوش شنوايي نداشت). دوباره همان سليمان با جريان احساسي و افراطي توابين به صحنه آمد و با امام سجاد عليه السلام مشورت نكرد و به گذشته نينديشيد و با قيامي بدون طرح و برنامه به سرعت به سوي نيستي كشيده شد.

وضعيت سياه: اهالي عبرت تاريخ

پيش بيني امام درباره لشكر كوفه و كوفيان بسيار سريع تر از آنچه تصور مي رفت، به وقوع پيوست. به فرموده امام، بسياري از آن جانيان فرصت خوردن گندم عراق را هم نيافتند و همه عبرت هاي سياه در زباله دان تاريخ شدند، به اين گونه كه:

از فرداي رخداد عاشورا، كابوس گريبان گير بسياري از جانيان شد.

زندگي خانوادگي بعضي از آنها فرو پاشيد.

جوايز و هداياي قتل حسين بسيار ناچيز شد؛ چرا كه آبرويي براي هيچ كسي نمانده بود.

هيچ كدام هيچ اعتبار اجتماعي در دربار يزيد نداشتند.

حكومت يزيد دوسال بعد متلاشي شد و كمتر از شش سال بعد از حادثه عاشورا، قيام مختار نابودي بسياري از آنها را رقم زد.

در نهايت، با استقرار حكومت 20 ساله حجاج، تمام كوفيان به نوعي طعم خواري و ذلت را چشيدند.

نتيجه گيري و جمع بندي

تنها راه سعادت كه يكي هم بيشتر نيست، پيروي از معصوم است كه تقدم و تأخر بر آن هم خسران فردي و هم خسران اجتماعي و تاريخي را به دنبال دارد. تحقق اين راه هم تنها پيروي عالمانه و عاشقانه است؛ آن نوع پيروي كه به پس از خودسازي فردي منجر به فرهنگ سازي و تمدن سازي اجتماعي شود و در نهايت، مطلوبيت خود را به آرمان شهر ظهور برسد.

ص: 342

ص: 343

كتاب نامه

اشاره

كتاب نامه

زير فصل ها

الف) كتاب

ب) پايگاه اينترنتي

ج) نرم افزار

الف) كتاب

الف) كتاب

جعفريان، رسول، اطلس شيعه، چاپ سازمان جغرافيايي نيروهاي مسلح.

_______________، تاريخ تحول دولت و خلافت: از برآمدن اسلام تا بر افتادن سفانيان، قم، مركز مطالعات و تحقيقات اسلامي، 1377.

_______________، تأملي در نهضت عاشورا، قم، انصاريان، 1423 ه .ق، 1381

جمعي از پژوهشگران، طرح و تحقيق فيلم نامه امام حسين عليه السلام ، قم، مركز پژوهش هاي اسلامي صداوسيما، چاپ اول، 1388.

رجبي دواني، محمدحسين، كوفه و نقش آن در قرون نخستين اسلامي، تهران، دانشگاه امام حسين عليه السلام ، 1378.

عنايت، حميد، انديشه سياسي در اسلام معاصر، ترجمه: بهاءالدين خرمشاهي، تهران، انتشارات خوارزمي، 1380.

محمود شريفي و ديگران، گروه حديث پژوهشكده باقرالعلوم، فرهنگ جامع سخنان امام حسين عليه السلام ، قم، نشر معروف، 1385.

واعظي، محمود، بحران هاي سياسي و جنبش هاي اجتماعي در خاورميانه: نظريه ها روند ها، تهران، وزارت خارجه، دفتر مطالعات سياسي و بين الملل، 1391.

ب) پايگاه اينترنتي

ب) پايگاه اينترنتي

http:/ / www.modiriran.ir.

http:/ / www.isa.org.ir پايگاه انجمن جامعه شناسي ايران

http:/ / fa.wikipedia.org/ wiki.

ص: 344

ج) نرم افزار

ج) نرم افزار

مركز تحقيقات رايانه اي حوزه علميه اصفهان، مجموعه نرم افزاري معصومين، نرم افزار سفينه النجاه حاوي متن 750 جلد كتاب و مقاله پيرامون سيدالشهدا عليه السلام .

نرم افزار جغرافياي جهان اسلام.

_______________، نرم افزار سيره معصومان عليهم السلام ، قم.

_______________، نرم افزار گنجينه روايات نور، قم.

_______________، نرم افزار مجموعه آثار استاد علي صفايي حائري، قم.

_______________، نرم افزار نور السيره 2 جامع منابع تاريخ اسلام، قم.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109