علم مفاهيم شناسي در قرآن جلد چهارم - حرف ت

مشخصات كتاب

سرشناسه:رسول ملكيان اصفهاني،1344

عنوان و نام پديدآور:علم مفاهيم شناسي در قرآن جلد چهارم - حرف ت/ رسول ملكيان اصفهاني

مشخصات نشر ديجيتالي:اصفهان:مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان، 1394.

مشخصات ظاهري:نرم افزار تلفن همراه و رايانه

تلفن همراه مولف : 09131140140

موضوع: علم - مفاهيم قرآني

رده بندي كنگره : BP65/4/آ5

رده بندي ديويي : 372/21 د577آ1390

مقدمه

بسم الله الرحمن الرحیم

علم مفاهیم شناسی قرآن

1-قرآن کتاب خداست که برای هدایت ناس وبشروانسان و مسلمان و مومنین و متقین نازل شده است ؛ و ازمعجزات جاویدان محسوب می شود ؛ چه انسانهای مومن و خدا جوئی که با معرفت و عمل به این کتاب آسمانی به سعادت رسیدند و چه دانشمندان بزرگی که درطول بیش از چهارده قرآن برای فهم و نشر معارف این کتاب کریم عمرخود را گذاشته اند. هرزمانی که ازاین کتاب می گذرد تازه هائی ازمعارف این کتاب الهی کشف می گردد و این جریان همچنان ادامه دارد. درپرتو این تلاشهای شایسته علومی زیادی ازمعارف و علوم قرآنی برای ما به یادگارباقی مانده است . که ازمهمترین آن می توان از تفسیرقرآن نام برد. این علم براساس مقدماتی ازعلوم است مثل مفردات قرآن.

شاید بتوان گفت علم مفاهیم شناسی قرآن حد واسط بین معنی کلمه (علم مفردات) و (علم تفسیر قرآن) است. علم مفاهیم شناسی قرآن یک علم جدیدی است که نه می توان علم مفردات قرآن آن را دانست زیرا فراترازآن است و نه می توان آن را علم تفسیرنامید زیرا اساسا با آن متفاوت است.

تفسير به معناى «دانش تفسير»، يعنى علمى كه داراى اركان مشهور علم (موضوع، مسائل، مبادى تصورى و تصديقى) است و تفسير داراى موضوع، تعريف،هدف، فايده،

پيش انگاره ها (مبانى و مبادى) و ... است. ازاين رو، تفسير از علوم مرتبط با قرآن به شمار مى آيد كه بيش از هزار سال عمر دارد.

علم تفسير به دانشى گفته مى شود كه انسان را با معانى و مقاصد آيات قرآن و منابع، مبانى، روش ها، معيارها و قواعد آن آشنا مى سازد.

به عبارت ديگر، دانش تفسير از چند بخش اساسى تشكيل مى شود: 1) مبانى تفسير؛ 2) قواعد تفسير؛ 3) منابع تفسير؛ 4) شرايط مفسر؛ 5) سنجه هاى فهم تفسير و معيارهاى تفسير معتبر؛ 6) روش هاى تفسيرى؛ 7) گرايش ها (مكاتب) تفسيرى.

موضوع علم تفسير: آيات قرآن (سخنان الهى كه در قالب وحى قرآنى بر پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم نازل شده است).

هدف دانش تفسير: كسب توان استنباط صحيح از آيات قرآن.

فايده علم تفسير: فهم مراد استعمالى (معانى آيات) و مراد جدّى خدا (مقاصد آيات).

2-اگرمفاهیم قرآن خوب تبیین و توصیف شودمقدمه تفسیرخواهد شد و تفسیر قرآن از غنای بیشتری برخوردار خواهد شد. این دانش که مربوط به مجموعه دانشهای نوین زبانشناسی است می باشد . زبانشناسی بیشتر ناظر به کلام انسانی است که دردورهای مختلف شامل کلام های مقدس(کتابهای آسمانی) نیز شده است . زبان شناسی شامل: زبان شناسی نظری؛ آواشناسی ؛ واج شناسی ؛ واژه شناسی ؛ ساخت واژه ؛ نحو ؛ معناشناسی ؛ معناشناسی واژگانی ؛ معناشناسی آماری ؛ معناشناسی ساختاری ؛ سبک شناسی ؛ تجویز و توصیف ؛ کاربردشناسی ؛ زبانشناسی کاربردی ؛ اکتساب زبان ؛ زبان شناسی روان شناختی ؛ زبان شناسی جامعه شناختی ؛ زبان شناسی شناختی ؛ جامعه شناسی زبان ؛ زبان شناسی محاسباتی؛ زبان شناسی توصیفی ؛ زبان شناسی تاریخی ؛ زبان شناسی تطبیقی ؛ رده شناسی زبان ؛ دستور گشتاری ؛ریشه شناسی. و همچنین توجه به نظریات هرمنوتیک ومتودولوژی

می تواند تاثیرات خوبی درمباحث شناخت قرآن داشته باشد وفضاهای جدید تحقیقات قرآنی ایجاد نماید.

3-اگر تفسیرما از پیشرفت مناسبی برخوردار نیست دلیل عمده آن این است که روی مقدمات تفسیر کارهای اصلی صورت نگرفته است . این مسئله برای هرکس که باتفسیرقرآن آشنا باشد بدیهی است. برای روشن شدن زوایای پنهان و آشکارقرآن بیش از ده هزارکتاب نوشته شده است ولی می توان به جرات گفت مسلمانان و بشرهنوزبه صورت کامل ازاین ذخیره الهی بهره لازم را نبرده است و استخراجات لازم راازاین گنج الهی نکرده است.

4-بعضی آیات قرآن قرنها از نظر تفسیری هیچ پیشرفتی نداشته است .و مثل آن است که تفاسیر از روی هم بازنویسی کرده اند و اگر حرف تازه ای هم زده شده است بیشتر جنبه فرقه ای و گرایشی داشته که اکثرا به تاویل آیات و یا بهتر بگوئیم تفسیر به رای شده است.چگونه می توان یک آیه و یا یک سوره را خوب تفسیرکرد در صورتی که زوایای آشکار و پنهان کلمات خوب کالبد شکافی نشده باشد. برای آشکارشدن این مدعی تفاسیرقرآن را براساس قرون طبقه بندی کرده و سیرپیشرفت معانی و مفاهیم و تفاسیرآیات را درآن براساس استاندارهای علمی و روش های نوین بررسی کنید.

5-متاسفانه در زمان معاصر که به این مسئله مهم یعنی مفاهیم آیات کمی توجه شده است بعضی آن را با شرح لغت اشتباه گرفته اند وکتابهائی به همین نام تالیف شده است واسم کتاب خود را مفا هیم قرآن گذاشته اند و حال آنکه اصلا به مفاهیم نپرداخته اند و یک مقداربیشتر از حد معمول از ترجمه لغت فرارفته اند و دراین زمینه مراکز

قرآنی وعلمی را نیز به اشتباه انداخته اند.

6-علم مفردات یا واژه شناسی در قرآن دانشی است که در باره تک واژ ه های قرآنی از نظر ریشه اشتقاق لغوی و دلالت آن بر معنای مطلوب مناسب و نوع کاربرد آن در قران بحث می کند بدین منظور که هرگاه شخصی معنای واژه های قرآنی را نمی داند با مراجعه به کتابهای لغوی مانند مفردات راغب می تواند معنا و ریشه موارد اشتقاقی و نوع کاربرد آن را بشناسد . و حال آنکه علم مفاهیم شناسی قرآن درباره یک واژه و معنای آن درتمام حالات علمی و ادبی درقرآن بحث می کند با این توضیح تفاوت عمده و عمیق علم مفردات با علم مفاهیم تا حدودی روشن شد.

علم مفردات شاخه های فراوانی دارد که به بعضی از آنها اشاره می شود:

الف- دانش غریب القرآن

ب-معرب القرآن که در آن در مورد واژه هائی که از زبانهای دیگر به زبان قرآن وارد شده و به صورت عربی در آمده بحث می کند.

ج- اعراب القرآن در خصوص چگونکی اعراب الفاظ قرآن بحث می کند

د-مجازات قرآن انواع مجازهای به کار رفته در قرآن در این شاخه بحث می شود.

ه- وجوه و نظائر در قرآن

و بعضی دیگر از موضوعات علوم قرآن که بنوعی با مفردات قرآن سرو کار دارد.

دانشمندا ن بزرگی به تبیین واژه های قرآنی پرداخته اند و برخی از آنها کتابهائی را نیز تدوین نموده اند که تفصیل آنها در کتابهای رجال مانند : معجم الادباء ، تاریخ بغداد، فهرست ابن ندیم، اعلام زرکلی و .....آمده است.

برای آگاهی از این کتابها می توانید به مجله بینات

شماره هفت و نه مراجعه کنید که بیش از سیصد جلد کتاب معرفی شده است.

7- مفاهیم قرآن به معنای تحقیق کامل و جامع در باره بنیان آشکارو نهان یک لغت است؛ وبررسی سابقه و شرح آن در کل مجموعه آیات قرآن است. و همچنین تمام کاربردهای علمی و ادبی آن را بررسی کردن است. واین تقریبا یک علم کاملا جدید درباره قرآن است. زیرا باید نقش یک مفهوم را در تمام قرآن درقالب یک کلمه و ارتباطات آن مشخص کرد.تحقیق درباره مفاهیم شناسی قرآن کارساده ای نیست وافراد باید صاحب تخصص های گوناگونی باشند. و بصورت گروهی کارکنند . مفهوم شناسی قرآن بعد ازآشنائی علوم ادبی و منطقی وفلسفی و عرفانی و تاریخی وفقهی و غیره برای محققین حاصل می شود. تازه این بررسی نقش یک کلمه و مفهوم درقرآن است ؛ حال آنکه اگرما خواستیم نقش مفهوم یک جمله و یا چند جمله و یا یک آیه و یا یک سوره را نسبت به یک جمله و یا چند جمله و یا یک آیه ویا یک سوره دیگربررسی کنیم ؛ ببینید چه نیروی انسانی دانشمند و چه سرمایه مالی هنگفت و چه تکنولوژی(ابررایانه) و امکانات نرم افزاری و علمی و سخت افزاری نیاز است. ولی به هرحال کاری است که باید درآینده نزدیک انشاء الله بشود.

8-قران را می توان مثل قطعات متنوع هندسی (Magnets game) فرض کرد که به بی نهایت اشکال قابل تصوراست اگرشما به یک آجردریک ساختمان بسیاربزرگ و چند هکتاری توجه کنید و نقش این آجردرکل مجموعه را بررسی کنید یک تصورمفهومی بدست آورده اید که جایگاه ومعنای آن را درمنظومه

این ساختمان به شما نشان می دهد و تصور بود ونبود آن دراین منظومه به کل آن می تواند کمک کند و یا آسیب برساند. پس باید درنظرداشت هریک ازکلمات قرآن مفهومی دربردارد که باتمام کلمات و جملات قرآن ارتباط دارد ارتباطی که درطول تاریخ تفسیرقرآن کشف نشده است . و ازاین مبنا استنتاجات بسیاری می توان استخراج کرد که درلابلای بعضی از تفاسیرآمده است.

9-البته شاید بتوان گفت مفاهیم قرآن یک رشته جدید در علوم و معارف قرآن است و مربوط به دوران معاصر است زیراکه بسیاری از علوم در حدود نیم قرن جدید تحولات جدی بخود گرفته اند. با استفاده ازابزارو امکانات جدید بویژه رایانه وبرنامه ریزی برای آن می توان به این علم دسترسی پیدا کرد. این علم بصورت رسمی هنوزوارد حوزه و دانشگاه نشده است و مطالب آن بصورت گسیخته درضمن مطالب دیگربیان می شود. هراستادی با توجه به شناخت نسبی خود از آن بحث می کند وبسیاری آن را بعنوان یک علم قرآنی نه می شناسند و نه قبول دارند. اینجانب بعد ازحدود سی سال آشنائی با علوم دینی و اسلامی وقرآنی و بعد تمرکزبرروی این موضوع (علم مفاهیم شناسی قرآن) وکشف آن در تفسیرشریف راهنما به این امرخطیرنائل شدم و خداوند رحیم افق نوردیدن آن را بمن نشان داد. و این چیزی بود که بصورت متفاوت در بعضی مکتوبات قرآنی با آن برخورد می کردم که خود داستانهای زیبا و دلنشینی دارد. خیلی دوست داشتم با قرآن مانوس باشم و روزانه چندین نوبت تلاوت داشته باشم ولی بعضی از مواقع یک کلمه و یا یک جمله قرآن و نقش آن

درکل قرآن فکرودل من را بخودش مشغول می کرد و ساعتها و روزها وقت مرا می گرفت و رهایم نمی کرد ؛ نمی توانستم از آن مفهوم کلمه و جمله و آیه دلم را جدا بکنم ؛ هرلحظه و زمانی که می گذشت رخ جدیدی از آن برایم کشف می شد ولی همیشه دوست داشتم یک راهی پیدا کنم که آن را به صورت علمی درمعرض دیگران قراردهم ؛ ولی عظمت کارونداشتن ابزار و امکانات لازم من را از آن باز می داشت تا اینکه این توفیق نسبی برایم حاصل شد. و برای همین همیشه درحیرتم که قلب مقدس اشرف و اکرم واعظم انبیاء یعنی حضرت محمد مصطفی (ص) چگونه این حجم با عظمت معنوی را درسینه مبارکشان داشتند و آن را حمل می کردنند. آری این کلمات و آیات الهی است که بی نهایت بارقابل استناد و استدلال و فیض جاری است و هنرنمائی می کند.کاری که ازعهده هیچ مجموعه و دستگاه علمی برنمی آید. کاریکه من انجام داده ام کاری است که اصل زحمت آن را دانشمندان اسلامی درتفسیرقیم راهنما انجام داد ه اند و من فقط آن را دیده و استخراج و تالیف کرد ه ام ؛ هرچند که قبل ازمن به این صورت کسی انجام نداده است.

10-ازخوبیهای علم دردوران جدید این است که آنچه را درتصورذهن و یا کشف دل و یا توهم و یا خیال بود امروز می توان بصورت علم درآورد و به معرض نمایش و عموم گذاشت . شما نگاه کنید در زمان ما مسائلی حتی مثل طی الارض و روی آب راه رفتن ونامرئی شدن و صدها

نمونه از این دست به صورت علمی دسته بندی و طبقه بندی شده است. چه برسد به علومی که ازقواعد و ضوابط مثل تفسیرقرآن برخورداراست.

11- بسیاری ازتفاسیر که دردوران قدیم نوشته شده است درمحدوده علم آموزی ودانش یک فرد و بسته به نوع کتابهای تفسیری و امکاناتی که دراختیارداشته و گرایش و هدفی که داشته است.درصورتیکه درزمان معاصرباید ازنوشتن تکراری و بیهوده این تفاسیرخوداری کرد و زیرنظرمجموعه ای ازاساتید ، تفسیرهمه جانبه نوشت.وحوزهای پژوهشی عظیمی به این امرمهم اختصاص یابد. امید است درآینده حوزه های علمی بزرگ و دانشگاههای بزرگ قرآنی درراستای آموزش و پژوهش های قرآنی بیش ازآن چیزی که امروزوجود دارد تاسیس شود.

12- داشتن روش هدفمند و اصولی و رعایت آن درطول نگارش تفاسیرازنکات مهمی است که مفسرین باید رعایت کنند. زیرا مفسرین بزرگ قرآن بعضی ازموارد یک مفهوم را دریک جای قرآن به یک معنا گرفته اند و درجاهای دیگرقرآن از آن عدول کرده اند مثل آن است که یک جا در قرآن ما کلمه( صلوهَ) را به این شکل و درجاهای دیگرقرآن بصورت (صلاهَ) بنویسیم. اگرما توانستیم به معنای واقعی و مفهوم (روح) یا (امر) یا (امام) و ....درقرآن برسیم باید بااین ملاک واحد درکل قرآن به تحقیق بپردازیم.

13-اگرخواستیم عظمت قرآن را درنظربگیریم باید اینطورتصورکرد که تمام عالم هستی دو بارتکرار شده است یکباربصورت عینی درعالم خارج و یکباربصورت مکتوب به صورت قرآن و اگرگفته عرفاء را به آن اضافه کنیم به این صورت استکه وجود انسان قرآنی (کامل) دو چهره دارد یکی به صورت عینی یعنی جهان خارج و دیگری بصورت مکتوب یعنی قرآن.

14-قرآن كريم در آيه ى بيست و يكم

سوره ى حجر به سرچشمه و منبع موجودات و نزول معيّن آنها اشاره كرده، مى فرمايد:

( وَ إِن مِّن شَىْ ءٍ إِلَّا عِندَنَا خَزَآئِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ)

و هيچ چيزى نيست جز آن كه منابعش نزد ماست؛ و [لى] جز به اندازه معيّن آن را فرو نمى فرستيم.

«خزائن» در اصل به معناى حفظ و نگه دارى چيزى است و در اصطلاح به معناى محلى است كه افراد، اموالشان را در آن گردآورى و حفظ مى كنند.

اين مفهوم در مورد انسان ها صادق است كه قدرت محدود دارند و نمى توانند در هر عصرى همه چيز را فراهم كنند، اما در مورد خدا تصور نمى شود.

پس خزاين الهى، يا به معناى «مقدورات الهى» است؛ يعنى همه چيز در منبع قدرت الهى جمع است و هر وقت بخواهد هر مقدار كه لازم باشد ايجاد مى كند و يا به معناى مجموعه ى امورى است كه در عالم هستى و جهانِ ماده وجود دارند؛ مثل عناصر و اسباب، كه در اين مجموعه همه چيز فراوان است، اما هر موجود خاص آن به صورت محدود ايجاد مى شود.

قرآن خداوند نیز ازهمین سنخ است که متصل به دریای بی کرانه وجود خداوند است و هروقت خداوند بخواهد مقداری از معنای آن را برای ما ایجاد می کند . و چهره کامل آن درزمان حکومت حضرت ولی عصر(عج) ظهور می کند. انشاء الله.

15- قرآن كريم در آيه ى چهل و يكم سوره ى بقره با اشاره به رابطه ى قرآن با كتب آسمانى پيشين، چهار فرمان در مورد پاس داشت قرآن مى دهد و مى فرمايد:

( وَآمِنُوْا بِمَا أَنْزَلْتُ مُصَدِّقاً لِمَا مَعَكُمْ وَلَا تَكُونُوا أَوَّلَ كَافِرٍ بِهِ وَلَا تَشْتَرُوا بِآيَاتِي ثَمَناً قَلِيلًا وَإِيَّايَ فَاتَّقُونِ)

و به آنچه فرو

فرستادم (/ قرآن) ايمان آوريد، در حالى كه مؤيد چيزى است كه با شماست. و نخستين انكار كننده آن نباشيد؛ و بهاى اندك را با آيات من مبادله نكنيد؛ و تنها (از عذاب) من (خودتان) را حفظ كنيد.

خداوند می فرماید قرآن را ارزان نفروشید قدروقیمت وعظمت آن را دریابید و برای رسیدن به آن بهای لازم را بپردازید. هرآیه قرآن مثل عروسی بلند مرتبه ای است که تا بهای آن پرداخته نشود رخ نمی نماید بعضی ازموارد این بهاء به قیمت جان و حقیقت انسان است . کسانیکه خادم قرآن هستند باید همیشه این را مد نظرداشته باشند.

عروس حضرت قرآن نقاب آن گه براندازدكه دارالملك ايمان را مجرد يابد از غوغا

(سنائی)

-

16- دراین قسمت برای اینکه وظیفه ما نسبت به قرآن مشخص شود سخن رهبرعظیم الشان انقلاب اسلامی دردنیای معاصرحضرت امام خمینی(ره) را می آورم: (جلد بیستم صحیفه امام خمینی(ره)- صفحه 91 تا 93- پيام به مردم زائران بيت الله الحرام به مناسبت ايام حج "مهجوريت حج ابراهيمي "):

(از انس با قرآن كريم ، اين صحيفه الهي و كتاب هدايت ، غفلت نورزند كه مسلمانان هر چه دارند و خواهند داشت در طول تاريخ گذشته و آينده ازبركات سرشار اين كتاب مقدس است . و از همين فرصت از تمامي علماي اعلام و فرزندان قرآن و دانشمندان ارجمند تقاضا دارم كه از كتاب مقدسي كه تبيان كل شي ءاست و صادر از مقام جمع الهي به قلب نور اول و ظهور جمع الجمع تابيده است ، غفلت نفرمايند. اين كتاب آسماني - الهي كه صورت عيني و كتبي جميع اسما و صفات و آيات وبينات است

و از مقامات غيبي آن دست ما كوتاه است و جز وجود اقدس جامع من خوطب به از اسرار آن كسي آگاه نيست و به بركت آن ذات مقدس و به تعليم او خلص اولياي عظام دريافت آن نموده اند و به بركت مجاهدات و رياضتهاي قلبيه ، خلص اهل معرفت به پرتوي از آن به قدر استعداد و مراتب سير بهره مند شده اند و اكنون صورت كتبي آن ،كه به لسان وحي بعد از نزول از مراحل و مراتب ، بي كم و كاست و بدون يك حرف كم وزياد به دست ما افتاده است ، خداي نخواسته مباد كه مهجور شود و گر چه ابعاد مختلفه آن و در هر بعد مراحل و مراتب آن از دسترس بشر عادي دور است لكن به اندازه علم ومعرفت و استعدادهاي اهل معرفت و تحقيق در رشته هاي مختلف ، به بيانها و زبانهاي متفاوت نزديك به فهم از اين خزينه لايتناهاي عرفان الهي و بحر مواج كشف محمدي -صلي الله عليه و آله و سلم - بهره هايي بردارند و به ديگران بدهند و اهل فلسفه و برهان بابررسي رموزي كه خاص اين كتاب الهي است و با اشارات از آن مسائل عميق گذشته ،براهين فلسفه الهي را كشف و حل كرده ، در دسترس اهلش قرار دهند. و وارستگان صاحب آداب قلبي و مراقبات باطني رشحه و جرعه اي از آنچه قلب عوالم از "ادبني ربي " دريافت فرموده ، براي تشنگان اين كوثر به هديه آورند و آنان را مودب به آداب الله تا حد ميسور نمايند. و متقيان تشنه هدايت بارقه

اي از آنچه به نور تقوا از اين سرچشمه جوشان هدي للمتقين هدايت يافته اند، براي عاشقان سوخته هدايت الله به ارمغان آورند. و بالاخره هر طايفه اي از علماي اعلام و دانشمندان معظم به بعدي از ابعاد الهي اين كتاب مقدس دامن به كمر زده و قلم به دست گرفته و آرزوي عاشقان قرآن رابرآورند و در ابعاد سياسي ، اجتماعي ، اقتصادي ، نظامي ، فرهنگي و جنگ و صلح قرآن وقت صرف فرمايند تا معلوم شود اين كتاب سرچشمه همه چيز است ؛ از عرفان و فلسفه تاادب و سياست ، تا بيخبران نگويند عرفان و فلسفه بافته ها و تخيلاتي بيش نيست ورياضت و سير و سلوك كار درويشان قلندر است ، يا اسلام به سياست و حكومت و اداره كشور چه كار دارد كه اين كار سلاطين و روساي جمهور و اهل دنياست . يا اسلام دين صلح و سازش است و حتي از جنگ و جدال با ستمكاران بري است . و به سر قرآن آن آورند كه كليساي جاهل و سياستمداران بازيگر به سر دين مسيح عظيم الشان آوردند.

هان اي حوزه هاي علميه و دانشگاههاي اهل تحقيق ! بپاخيزيد و قرآن كريم را ازشرجاهلان متنسك و عالمان متهتك كه از روي علم و عمد به قرآن و اسلام تاخته ومي تازند، نجات دهيد. و اينجانب از روي جد، نه تعارف معمولي ، مي گويم از عمر به بادرفته خود در راه اشتباه و جهالت تاسف دارم . و شما اي فرزندان برومند اسلام ! حوزه ها ودانشگاهها را از توجه به شئونات قرآن و ابعاد بسيار مختلف آن

بيدار كنيد. تدريس قرآن در هر رشته اي از آن را محط نظر و مقصد اعلاي خود قرار دهيد. مبادا خداي ناخواسته در آخر عمر كه ضعف پيري بر شما هجوم كرد از كرده ها پشيمان و تاسف برايام جواني بخوريد همچون نويسنده .

بايد بدانيم حكمت آنكه اين كتاب جاويد ابدي كه براي راهنمايي بشر به هر رنگ و مليت و در هر قطب و قطر، تا قيام ساعت نازل گرديده است ، آن است كه مسائل مهم حياتي را چه در معنويات و چه در نظام ملكي زنده نگه دارد و بفهماند كه مسائل اين كتاب براي يك عصر و يك ناحيه نيست . )

17- منطق شيوه ي تفكر صحيح را مي آموزد حال اگر كسي بخواهد انديشه ها و تفكرات خود را به ديگري منتقل كند. يعني بخواهد از آنچه در ذهن خودش مي گذرد ديگري را آگاه سازد ناچار از سخن استفاده مي كند، يعني الفاظ را براي افاده ي مقصود خود به كار مي برد.

مردم عادي چنين مي پندارند كه انسان نخست مي انديشند سپس انديشه هاي خود را در قالب الفاظ بر زبان مي آورد. اما با كمي دقت نظر معلوم مي شود كه اساساً تفكر بدون استعمال الفاظ امكان پذير نيست. حتي وقتي كه آدمي لب را از سخن فروبسته و به انديشه فرورفته باشد، باز در واقع با يك سلسله الفاظ مخيّل به تفكر مي پردازد و به قول حكما، گويي با خود «حديث نفس» يا نجوا مي كند، به همين جهت است كه تفكر و تعقل را نطق باطن مي نامند (در مقابل نطق ظاهر

كه با الفاظ مسموع انجام مي يابد) پرورش ذهني و فكري آدمي و از قوه به فعل درآوردن استعدادهاي معرفتي او جز به كار بردن لفظ امكان پذير نيست. پس زبان اولاً توأم و همراه با انديشه هاي دروني آدمي است. ثانياً موجب انتقال دانش و فرهنگ و تمدن به ديگران است و آموزش و پرورش بدون استعانت از آن امكانپذير نيست. همين نياز مبرم آدمي به زبان موجب شده است كه به وضع الفاظ بپردازد و در برابر هر معنايي لفظي را كه نمايانگر آن معني باشد قرار دهد.

چنانكه معلوم است هر لفظ مسموع صوتي است كه در هوا پخش مي شود و به سرعت محو مي گردد. يعني علامتي است فرار و ناپايدار كه عمرآن لحظه اي بيش نيست و فقط هنگام رويارويي با ديگران بكار مي رود. اما آدمي مايل است افكار و انديشه ها و خواسته هاي خود را به مكانهاي دور دست و به آيندگان و كساني كه با او روياروي نيستند نيز برساند. به همين جهت به وضع الفاظ بسنده نكرده و يك سلسله علايم ديگر نيز وضع كرده كه همان خط يا علايم مكتوب يا الفباست. علايمي به مراتب پايدارتر و ثابت تر از الفاظ، اين علائم مكتوب را نشان و دال بر الفاظ قرار داده است.

بنابراين علايم مكتوب يا خط يا وجود كتبي دلالت بر حفظ، يعني اصوات معين ، دارد. به عبارت مختصرتر وجود كتبي دال بر وجود لفظي است ، همانطور كه وجود لفظي دال بر معناي ذهني است و معناي ذهني دال بر شيء خارجي.

وجود كتبي (علايم كتبي يا خطي ) – وجود لفظي

( علايم ملفوظ يعني اصواتي كه با اتكاء به مخارج حروف از دهان خارج مي شود) – وجود ذهني (معني ذهني يا صورت ذهني) – وجود عيني (وجود خارجي يا شي خارجي)

به عبارت موجزتر شيء داراي چهار نحوه وجود است. وجود عيني و وجود ذهني و وجود لفظي و وجود كتبي . از آنجا كه نقش الفاظ در تفكرات آدمي تا اين درجه است. منطق دانان در آغاز منطق مبحثي را نيز به الفاظ اختصاص مي دهند و البته بحث آنها از الفاظ بحثي است بسيار كلي به نحوي كه كم و بيش شامل همه زبانها مي شود. بر خلاف بحث علماي دستورزبان كه اختصاص بزباني معين دارد.(علم منطق – رشته های نظری و علوم انسانی و معارف اسلامی)

براین اساس وجود لفظی و کتبی را اعتباری و وجود ذهنی و عینی را حقیقی می دانند.

اگربراین مبنا به قرآن رانگاه کنیم؛ فعالیتهای علمی و قرآنی ما ازچهارحالت خارج نیست:

الف-وجود لفظی قرآن که شامل روخوانی ؛ روان خوانی ؛ تندخوانی؛ صوت ولحن؛ علم تجوید ؛ انواع قرائات قرآنی؛ حفظ ظاهری قرآن؛و تمام فعالیتهائی که دراین حوزه لفظی قرآن می شود.

ب-وجود کتبی قرآن که شامل انواع رسم الخط ونوشتن قرآن ؛ چاپ قرآن؛ تمام کارهای هنری مربوط به قرآن.

ج-وجود ذهنی قرآن یعنی آنچه درذهن مردم مسلمان یا جامعه بشری یا مفسرومحقق قرآن وجود داردو بر روی آن تدبرو تفکرمی کند و آن را نشر وارائه می دهد.و شامل تمام تفاسیر و معارف و علوم قرآنی می شود.

د-وجود عینی قرآن که به دوصورت جلوه می کند یا بصورت فردی که دریک انسان قرآنی درخارج مصداق پیدا می کند و

حقیقی ترین آن امام معصوم است که واقعیت قرآن و مظهرعینی کامل قرآن درعالم خارج است و قرآن ناطق است و درزمان ما حضرت امام ولی عصر(عج) می باشد ویا بصورت جمعی تجلی و ظهورپیدا می کند که جامعه اسلامی و قرآنی و حکومت اسلامی مهدویت است که انشاء الله درآینده ما شاهد و عامل آن خواهیم بود.

به هرحال هرکس که عالم وخادم قرآن باشد بصورت حصرعقلی ازیکی ازاین چهارقسم خارج نیست ؛ و کسیکه درحوزه علم مفاهیم شناسی قرآن فعالیت و تحقیق و مطالعه می کند دربخش سوم (وجود ذهنی) جایگاه می یابد ووقتی درعرصه نشرمکتوب می پردازد درجایگاه دوم (وجود کتبی) فعال است.

اگربخواهیم توضیح مفصل دهیم که علم مفاهیم قرآن شناسی چیست ؟ باید کتابهای مستقلی تالیف گردد ؛ که امیدواریم این مهم درآینده نزدیک انجام گیرد.

17-ما در اینجا براساس امکانات و ابزار و نرم افزارهای علمی بیش ازهزارتا از کلمات قرآن را مفهوم شناسی وبراساس حروف الفبا استخراج کرده ایم ؛ باشد که انشا ء الله در آینده این علم( مفهوم شناسی قرآنی) توسعه لازم را بنماید. از بین تفاسیرتفسیرراهنما را ملاک قرارداده ایم که نسبت به تمام تفسیرهای قرآن بعضی ازاستاندارهای لازم را دارد که می توانید ویژگیهای آن را درمقدمه آن تفسیرشایسته و مهم بخوانید. باید توجه داشت که بعضی ازکلمات مشترک لفظی و بعضی ازآنها مشترک معنوی می باشند ؛ وتعدادی ازکلمات نیز عربی وفارسی می باشد ؛ برای همین کسی که می خواهد مفهومی را بررسی کند لازم است یکدورفهرست کلمات را بررسی کند. . این مجموعه کتاب مفاهیم شناسی قرآن بیشتربرای محققین و پژوهشگران قرآنی و کسانیکه

می خواهند پایان نامه حوزوی و دانشگاهی تالیف کنند ویا علاقه به مباحث عمیق قرآنی هستند می باشد.

حوزه علمیه اصفهان

رسول ملکیان اصفهانی

تائبان از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تائبان

آمرزش تائبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 106 - 7

7 _ توبه كنندگانى كه صرفاً از خطاى خويش نادم باشند و عملا در مقام جبران خطا ها بر نيايند ، داراى سرنوشتى مبهم از جهت عذاب و غفران

و ءاخرون . .. إما يعذبهم و إما يتوب عليهم

خداوند در اين آيات سه گروه را ياد كرده است: 1 _ {و من أهل المدينة . .. } ; 2 _ {و آخرون اعترفوا بذنوبهم} ; 3 _ {و آخرون مرجون لأمر اللّه} كه از مقايسه اين سه گروه مى توان نتيجه گرفت كه گروه سوم اصرار بر خطا ندارند و نادمند ; ولى همانند گروه دوم اعتراف به خطا نكرده و در مقام جبران برنيامده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 82 - 2،8

2 - توبه كنندگان از شرك ، كفر و عصيان ، با ايمان و عمل صالح و پى گيرى هدايت ، قطعاً مشمول مغفرت خداوند قرار خواهند گرفت .

و إنّى لغفّار لمن تاب و ءامن . .. ثمّ اهتدى

مراد از توبه به قرينه آيه قبل، توبه از گناه تعدى در مأكولات است و چون پس از {تاب}، سخن از ايمان به ميان آمده است، شامل توبه از شرك و كفر نيز مى شود.

8 - غفران خداوند در باره مؤمنان تائب و نيك كردار ، مغفرتى گسترده و پر دامنه است .

و إنّى لغفّار

لمن تاب

{غفّار} صيغه مبالغه است و بر گستردگى غفران خداوند در مورد توبه كنندگان مؤمن و نيك كردار دلالت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 8 - 13

13 - آمرزش مؤمنان تائب و پيرو دين و وارد شدن آنان به بهشت از سوى خداوند ، حكيمانه و از موضع اقتدار است .

فاغفر للذين تابوا . .. إنّك أنت العزيز الحكيم

ياد شدن دو صفت عزت و حكمت در پايان آيه شريفه، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

آمرزش تائبان بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 153 - 4

4 _ خداوند گناه آن گروه از بنى اسرائيل را كه پس از گوساله پرستى توبه كرده و با ايمان به يكتايى خدا به پرستش او بازگشتند ، آمرزيد و آنان را مشمول رحمت خويش قرار داد .

و الذين عملوا السيئات ثم تابوا من بعدها و ءامنوا

مصداق مورد نظر براى {الذين عملوا السيئات}، به دليل آيات پيشين، گوساله پرستان بنى اسرائيل است. اين آيه در حقيقت استثنايى براى آيه پيشين است.

اجابت دعاى تائبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 16 - 4

4- دعاى شكرگزاران تائب و تسليم در برابر حق ، مورد استجابت خداوند *

قال ربّ أوزعنى أن أشكر . .. نتقبّل عنهم أحسن ما عملوا

از ارتباط اين آيه با آيه پيشين، چنين استفاده مى شود كه {نتقبّل} پاسخى است براى دعا و التجاى انسان به رشد رسيده اى كه مى گويد: {ربّ أوزعنى أن أشكر. ..}.

استغفار براى تائبان

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 7 - 13

13 - درخواست آمرزش از خداوند ، براى توبه كنندگان و رهروان راه الهى از سوى فرشتگان حامل عرش

فاغفر للذين تابوا و اتّبعوا سبيلك

امتحان تائبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 16 - 4

4 - آشكار شدن صداقت توبه كنندگان واقعى ، در ميدان عمل و تكاليف دشوار

قل للمخلّفين من الأعراب ستدعون إلى قوم أولى بأس شديد

امنيت تائبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 11 - 3

3 - توبه كنندگان ، در امان از كيفر و عقاب الهى

إنّى لايخاف لدىّ المرسلون . إلاّ من ظلم ثمّ بدّل حسنَا بعد سوء فإنّى غفور رحيم

پاداش اخروى تائبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 60 - 9

9- توبه كنندگانى كه ايمان آورده و عمل صالح انجام دهند ، در قيامت پاداشى بدون كمترين نقص دريافت خواهند كرد .

من تاب و ءامن و عمل صلحًا فأُولئك يدخلون الجنّة و لايظلمون شيئًا

{ظلم} ; يعنى، مقرر ساختن چيزى در غير جايگاه و درجه مخصوص آن; چه به گونه اى كمتر و چه به شكلى برتر (مفردات راغب). {لايظلمون}نيز به معناى {لاينقصون} مى باشد و مراد اين است كه: از اجر و مزد عمل آنان به واسطه گذشته بد آنها، چيزى كاسته نشده و به آنان ظلمى روا نمى شود.

پاداش تائبان صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 60 -

10

10- بهشت ، پاداش كامل مؤمنانى كه كردار نيك داشته و از كار هاى بد توبه كنند .

فأُولئك يدخلون الجنّة و لايظلمون شيئًا

تائبان در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 16 - 6

6- خردمندان روى آورده به خدا ، با روحيه شكر ، توبه و تسليم ، در زمره بهشتيان

و بلغ أربعين سنة قال ربّ أوزعنى . .. إنّى تبت ... نتجاوز عن سيّئاتهم فى أصح_ب ال

مرجع ضمير {سيّئاتهم} كسانى است كه به سن رشد و كمال رسيده و به نيايش پرداخته و بر توبه و تسليم خويش تأكيد مىورزند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 32 - 2

2 - بهشت ، از آن همه تائبان خداجوى و پاسدار ارزش ها و وظايف دينى

ه_ذا ما توعدون لكلّ أوّاب حفيظ

تائبان در بهشت عدن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 61 - 3

3- بهشت هاى عدن ، جايگاه توبه كنندگان مؤمن و داراى عمل صالح

فأُولئك يدخلون الجنّة . .. جنّت عدن

تقرب تائبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 8 - 5

5 - قرب و منزلت مؤمنان تائب و پيرو دين در پيشگاه خداوند و لطف ويژه الهى به آنان

جن_ّت عدن الّتى وعدتّهم و من صلح من ءابائهم و أزوجهم و ذرّي_ّتهم

توصيه به تائبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 105 - 1

1 _ توصيه شدن گنهكاران توبه كننده از جانب خدا به

انجام اعمال خير و استفاده هر چه بيشتر از فرصت ها براى جبران گذشته ها

ألم يعلموا أن اللّه يقبل التوبة . .. و قل اعملوا فسيرى اللّه عملكم

حامى تائبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 7 - 18

18 - مؤمنان تائب و پيرو راه الهى ، برخوردار از لطف و حمايت فرشتگان عرش الهى

الذين يحملون العرش . .. يستغفرون ... للذين تابوا و اتّبعوا سبيلك

درخواست بهشت براى تائبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 8 - 1

1 - وارد كردن مؤمنان تائب و پيرو راه خدا و نيز پدران ، همسران و فرزندان صالح آنان به بوستان هاى ماندگار بهشت ، دعا و درخواست فرشتگان عرش از درگاه الهى

ربّنا و أدخلهم جن_ّت. .. و من صلح من ءابائهم و أزوجهم و ذرّي_ّتهم

{مَن} در {و من صلح. ..} مى تواند عطف بر ضمير {هم} در {أدخلهم...} و يا عطف بر ضمير{هم} در {وعدتهم} باشد. برداشت ياد شده مبتنى بر احتمال نخست است.

درخواست مصونيت اخروى تائبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 7 - 19

19 - درخواست مصونيت از عذاب دوزخ از سوى فرشتگان عرش ، براى مؤمنان تائب و پيرو راه خدا

و قهم عذاب الجحيم

دعا براى تائبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 9 - 1

1 - نگه داشتن مؤمنان تائب و صالحان ، از بدى ها و ناراحتى هاى روز قيامت ، دعا و درخواست فرشتگان عرش الهى از

خداوند

و قهم السيّئات

الف و لام جنس در {السيّئات} مفيد استغراق و عموم است و مقصود از آن در آيه شريفه، بدى ها و ناراحتى هايى است كه يا بر اثر گناهان و لغزش هاى خود انسان و يا به خاطر شرايط سخت روز قيامت براى آدمى پديد مى آيد.

زمينه صداقت تائبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 16 - 4

4 - آشكار شدن صداقت توبه كنندگان واقعى ، در ميدان عمل و تكاليف دشوار

قل للمخلّفين من الأعراب ستدعون إلى قوم أولى بأس شديد

صداقت تائبان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 103 - 21

21 _ تأييد خداوند نسبت به واقعى بودن توبه تائبان متخلف از جنگ تبوك *

خذ من أمولهم . .. و صل عليهم ... و اللّه سميع عليم

برداشت فوق بر اين اساس است كه آيه را با توجه به شأن نزول معنا كنيم كه مورد آن توبه متخلفان از جنگ تبوك است. از اين رو احتمال مى رود صفت {عليم} به اين نكته اشاره داشته باشد كه خداوند صداقت آنان را در توبه دانسته و بر اساس آن فرمان به اخذ زكات و دعا داده است.

عذاب تائبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 106 - 7

7 _ توبه كنندگانى كه صرفاً از خطاى خويش نادم باشند و عملا در مقام جبران خطا ها بر نيايند ، داراى سرنوشتى مبهم از جهت عذاب و غفران

و ءاخرون . .. إما يعذبهم و إما يتوب عليهم

خداوند در اين

آيات سه گروه را ياد كرده است: 1 _ {و من أهل المدينة . .. } ; 2 _ {و آخرون اعترفوا بذنوبهم} ; 3 _ {و آخرون مرجون لأمر اللّه} كه از مقايسه اين سه گروه مى توان نتيجه گرفت كه گروه سوم اصرار بر خطا ندارند و نادمند ; ولى همانند گروه دوم اعتراف به خطا نكرده و در مقام جبران برنيامده اند.

عفو از تائبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 100 - 27

27_ گذشت از خطاكاران پشيمان و تائب و ياد نكردن از خطا هاى ايشان ، خصلتى نيكو و خلقى پسنديده است .

من بعد أن نزغ الشيط_ن بينى و بين إخوتى

عفو تائبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 16 - 5

5- عفو و اغماض خداوند ، از خطا ها و لغزش هاى شكرگزاران تائب و تسليم به درگاه پروردگار

و نتجاوز عن سيّئاتهم

فرجام تائبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 106 - 7

7 _ توبه كنندگانى كه صرفاً از خطاى خويش نادم باشند و عملا در مقام جبران خطا ها بر نيايند ، داراى سرنوشتى مبهم از جهت عذاب و غفران

و ءاخرون . .. إما يعذبهم و إما يتوب عليهم

خداوند در اين آيات سه گروه را ياد كرده است: 1 _ {و من أهل المدينة . .. } ; 2 _ {و آخرون اعترفوا بذنوبهم} ; 3 _ {و آخرون مرجون لأمر اللّه} كه از مقايسه اين سه گروه مى توان نتيجه گرفت كه گروه

سوم اصرار بر خطا ندارند و نادمند ; ولى همانند گروه دوم اعتراف به خطا نكرده و در مقام جبران برنيامده اند.

فضايل تائبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 17 - 5

5 - كسانى كه از عبادت طاغوت و اطاعت سردمداران ضلالت ، پرهيز كرده و به خدا روى آورند و توبه كنند ، شايسته بشارت الهى اند .

و الذين اجتنبوا الط_غوت أن يعبدوها و أنابوا إلى اللّه لهم البشرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 7 - 18

18 - مؤمنان تائب و پيرو راه الهى ، برخوردار از لطف و حمايت فرشتگان عرش الهى

الذين يحملون العرش . .. يستغفرون ... للذين تابوا و اتّبعوا سبيلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 8 - 4،5،8

4 - بهره مندى پدران ، همسران و فرزندان صالح از بوستان هاى ماندنى بهشت ، در سايه لطف الهى به مؤمنان تائب و پيرو دين

و أدخلهم جن_ّت عدن الّتى وعدتّهم و من صلح من ءابائهم و أزوجهم و ذرّي_ّتهم

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه خداوند تنها به مؤمنان تائب و اهل عمل، وعده بهشت داده; ولى در عين حال فرموده است: پدران، همسران و فرزندان ايشان نيز _ در صورت صالح بودنشان _ وارد بهشت خواهند شد. يادآورى اينان در رديف مؤمنان تائب _ كه وعده بهشت تنها به آنان اختصاص دارد _ مى تواند نوعى پاداش به ايشان و لطف الهى در حق آنان باشد.

5 - قرب و منزلت مؤمنان

تائب و پيرو دين در پيشگاه خداوند و لطف ويژه الهى به آنان

جن_ّت عدن الّتى وعدتّهم و من صلح من ءابائهم و أزوجهم و ذرّي_ّتهم

8 - بودن پدران ، همسران و فرزندان در بهشت ، از الطاف الهى در حق مؤمنان تائب و پيروان دين

و أدخلهم جن_ّت عدن الّتى وعدتّهم و من صلح من ءابائهم و أزوجهم و ذرّي_ّتهم

ياد كردن مسأله بودن پدران و. .. در بهشت در كنار مؤمنان تائب، در عين آن كه آنان از نظر مقام و كمال در حدى نيستند كه مانند مؤمنان باشند (هرچند صلاحيت عمومى ورود به آن جا را دارند)، مى تواند بيانگر اظهار لطف الهى به مؤمنان تائب باشد; زيرا وجود اين افراد در كنار انسان، خود نعمتى بزرگ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 9 - 2

2 - مؤمنان تائب و صالحان ، مشمول رحمت الهى در قيامت در سايه دعا و درخواست فرشتگان

و قهم السيّئات و من تق السيّئات يومئذ فقد رحمته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 8 - 16

16- غفران و رحمت الهى ، گسترده و فراگير نسبت به تمامى توبه كنندگان

أم يقولون افتري_ه قل إن افتريته فلا تملكون لى من اللّه شيئًا . .. و هو الغفور ال

با توجه به اين كه مخاطبان تهديد الهى در صدر آيه شريفه، كسانى اند كه رسالت پيامبر(ص) و قرآن را انكار مى كردند; تذكر {هو الغفور الرحيم} در پايان چنين آيه اى، بدان معنا است كه در صورت توبه، حتى منكران رسالت هم مورد غفران قرار مى گيرند.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 16 - 8

8- انسان هاى خردمند و روى آورده به خدا ، با روحيه شكر و توبه و تسليم ، داراى ارج و منزلت

و بلغ أربعين سنة قال ربّ أوزعنى أن أشكر . .. إنّى تبت إليك و إنّى من المسلمين .

{بلغ أربعين} اشاره به رسيدن به سن خردمندى است و {اُول_ئك} بيانگر نوعى تعظيم و ارجمندى است كه با تعابير {نتقبّل} و {نتجاوز} و {فى أصحاب الجنّة} تأكيد شده است.

قبول انفاق تائبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 104 - 4

4 _ انفاق ها و صدقات گنهكاران توبه كننده ، مورد قبول و پذيرش پروردگار است .

و ءاخرون اعترفوا بذنوبهم . .. خذ من أمولهم صدقة ... و يأخذ الصدقت

قبول زكات تائبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 104 - 4

4 _ انفاق ها و صدقات گنهكاران توبه كننده ، مورد قبول و پذيرش پروردگار است .

و ءاخرون اعترفوا بذنوبهم . .. خذ من أمولهم صدقة ... و يأخذ الصدقت

قبول صدقات تائبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 104 - 4

4 _ انفاق ها و صدقات گنهكاران توبه كننده ، مورد قبول و پذيرش پروردگار است .

و ءاخرون اعترفوا بذنوبهم . .. خذ من أمولهم صدقة ... و يأخذ الصدقت

مراد از تائبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 112 - 21

21 _ از رسول

خدا ( ص ) روايت شده كه فرمود : { التائبون } من الذنوب { العابدون } الذين لا يعبدون إلا اللّه و الا يشركون به شيئاً { الحامدون } الذين يحمدون اللّه على كل حال فى الشدة و الرخاء { السائحون } و هم الصائمون { الراكعون الساجدون } الذين يواظبون على الصلوات الخمس الحافظون ل ها المحافظون على ها بركوع ها و سجود ها و فى الخشوع فى ها و فى اوقات ها . . . ;

{تائبان} توبه كنندگان از گناه[اند] و {عابدان} كسانى هستند كه غير خدا را عبادت نمى كنند و چيزى را شريك او نمى گيرند. {حامدان} آنانند كه در هر حال _ چه سختى و چه در راحتى _ خدا را ستايش مى كنند و {سائحان} روزه دارانند. {راكعان} و {ساجدان} كسانى هستند كه مواظب نمازهاى پنجگانه باشند. ركوع، سجود و خشوع را در نمازها رعايت مى كنند و محافظ وقتهاى نماز هستند}.

نيازهاى معنوى تائبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 105 - 2

2 _ توبه كنندگان ، پس از توبه ، نيازمند مراقبت بيشتر نسبت به اعمال آينده خويش

أن اللّه هو التواب الرحيم. و قل اعملوا فسيرى اللّه عملكم و رسوله

با توجه به فرازهاى پيشين، طرف سخن در {اعملوا . ..} آن دسته از متخلفان جنگ تبوك بودند كه به گناه خود اعتراف كرده و درخواست بخشودگى داشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 106 - 4

4 _ برخى از توبه كنندگان نادم ، نيازمند نويد غفران و گروهى ديگر نيازمند

باقى ماندن در حال بيم و اضطراب

و ءاخرون مرجون لأمر اللّه

از اينكه خداوند به گروهى از توبه كنندگان نويد غفران داد و گروهى ديگر را با سرنوشتى مبهم، در اضطراب وانهاد، مطلب فوق را مى توان به دست آورد.

ورود تائبان به بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 8 - 13

13 - آمرزش مؤمنان تائب و پيرو دين و وارد شدن آنان به بهشت از سوى خداوند ، حكيمانه و از موضع اقتدار است .

فاغفر للذين تابوا . .. إنّك أنت العزيز الحكيم

ياد شدن دو صفت عزت و حكمت در پايان آيه شريفه، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

وعده به تائبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 8 - 2،3

2 - بوستان هاى ماندنى بهشت ، وعده خداوند به مؤمنان تائب و پيرو دين الهى

جن_ّت عدن الّتى وعدتّهم

3 - بوستان هاى ماندنى بهشت ، وعده خداوند به مؤمنان تائب و پيرو دين و نيز به پدران ، همسران و فرزندان ايشان

جن_ّت عدن الّتى وعدتّهم و من صلح من ءابائهم و أزوجهم و ذرّي_ّتهم

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه {مَن} در {و من صلح . ..} عطف بر ضمير {هم} در {وعدتهم...} باشد; يعنى، همان گونه كه به مؤمنان وعده بهشت داده شده، اين وعده به پدران، همسران و فرزندان صالح نيز داده شده است.

تابعين از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تابعين

بشارت به تابعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 100 - 11

11 _ بشارت خداوند به مهاجران و انصار و

تابعان نيك كردار ، به مهيّا بودن بهشت براى آنان

أعد لهم جنت تجرى تحتها الأنهر

پاداش اخروى تابعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 100 - 14

14 _ پيشگامان در ايمان و تابعان نيك كردار ، برخوردار از الطاف مادى و معنوى خداوند در آخرت

رضى اللّه عنهم . .. لهم جنت تجرى

رضايت الهى، لطفى معنوى و بهشت جاودان، نعمتى مادى است.

رضايت از تابعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 100 - 1

1 _ خدا از نخستين پيشگامان از مهاجران و انصار و نيز دنبال كنندگان راه آنان ، راضى و ايشان نيز از خدا راضى اند .

و السبقون الأولون من المهجرين و الأنصار و الذين اتبعوهم بإحسن رضى اللّه عنهم و ر

فضايل تابعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 100 - 14

14 _ پيشگامان در ايمان و تابعان نيك كردار ، برخوردار از الطاف مادى و معنوى خداوند در آخرت

رضى اللّه عنهم . .. لهم جنت تجرى

رضايت الهى، لطفى معنوى و بهشت جاودان، نعمتى مادى است.

تاتارها از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تاتار ها

تمدن تاتار ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 93 - 4

4- تمدن منطقه شمال زمين در عهد ذوالقرنين ، ضعيف بوده است .

وجد من دونهما قومًا لايكادون يفقهون قولاً

چنان چه مراد از يأجوج و مأجوج، همان مغول و تاتار باشند، آيه در توصيف ساكنان شمال سرزمين ذى القرنين خواهد بود.

خطر تجاوز تاتار ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

10 - كهف - 18 - 94 - 3

3- خطر هجوم يأجوج و مأجوج ( مغول و تاتار ) و تأمين امنيت ، عمده ترين مشكل مردم نواحى شمالى در زمان ذوالقرنين بود .

إنّ يأجوج و مأجوج مفسدون فى الأرض

تاجران از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تاجران

آثار خيانت تاجران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 3 - 1

1 - تاجرانى كه در سنجش كالا خيانت ورزيده و هنگام فروش آن از پيمانه و وزن مى كاهند ، به عذاب الهى گرفتار خواهند شد .

و إذا كالوهم أو وزنوهم يخسرون

آثار كم فروشى تاجران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 3 - 1

1 - تاجرانى كه در سنجش كالا خيانت ورزيده و هنگام فروش آن از پيمانه و وزن مى كاهند ، به عذاب الهى گرفتار خواهند شد .

و إذا كالوهم أو وزنوهم يخسرون

دقت در خريد تاجران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 2 - 3

3 - مراقبت شديد بر كم نبودن كالا هنگام خريد آن ، شيوه اى نكوهيده براى ترازوداران *

ويل للمطفّفين . الذين إذا اكتالوا على الناس يستوفون

گرچه ظاهر اين آيه و آيه بعد، مذمت كسانى است كه با فروشنده و خريدار برخورد دوگانه اى دارند; يعنى، از فروشنده كامل مى گيرند و به خريدار ناقص مى دهند; ولى اين احتمال نيز وجود دارد كه دقت نظر در كامل بودن كالا هنگام خريد آن در اين آيه، اخلاق ناهنجارى دانسته شده است.

روش برخورد تاجران

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

20 - مطففين - 83 - 2 - 1

1 - برخورد دوگانه تاجران ، هنگام فروش كالا و خريد آن و به كار بردن سنجش دقيق با پيمانه كامل تنها به هنگام خريد ، مايه زيان جامعه و زمينه ساز عذاب الهى است .

ويل للمطفّفين . الذين إذا اكتالوا على الناس يستوفون

{اكتالوا}; يعنى، با پيمانه كالا را دريافت كردند. حرف {على} در آيه شريفه جايگزين حرف {من} شده است تا نشانگر متضرر شدن مردم از اين گونه تجارت باشد.

عمل ناپسند تاجران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 2 - 3

3 - مراقبت شديد بر كم نبودن كالا هنگام خريد آن ، شيوه اى نكوهيده براى ترازوداران *

ويل للمطفّفين . الذين إذا اكتالوا على الناس يستوفون

گرچه ظاهر اين آيه و آيه بعد، مذمت كسانى است كه با فروشنده و خريدار برخورد دوگانه اى دارند; يعنى، از فروشنده كامل مى گيرند و به خريدار ناقص مى دهند; ولى اين احتمال نيز وجود دارد كه دقت نظر در كامل بودن كالا هنگام خريد آن در اين آيه، اخلاق ناهنجارى دانسته شده است.

فضايل تاجران نمازگزار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 37 - 17

17 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ { رجال لاتلهيهم تجارة و لابيع عن ذكر اللّه } قال : كانوا اصحاب تجارة فإذا حضرت الصلاة تركوا التجارة و انطلقوا إلى الصلاة . . . ;

از امام صادق(ع) درباره قول خداى _ عزّوجل _ {رجال لاتلهيهم تجارة و لابيع عن ذكر اللّه} روايت

شده است كه فرمود: [آن مردان] تاجرانى بودند كه به هنگام نماز، تجارت را رها كرده و به سوى نماز مى شتافتند. ..}.

كم فروشى تاجران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 2 - 1

1 - برخورد دوگانه تاجران ، هنگام فروش كالا و خريد آن و به كار بردن سنجش دقيق با پيمانه كامل تنها به هنگام خريد ، مايه زيان جامعه و زمينه ساز عذاب الهى است .

ويل للمطفّفين . الذين إذا اكتالوا على الناس يستوفون

{اكتالوا}; يعنى، با پيمانه كالا را دريافت كردند. حرف {على} در آيه شريفه جايگزين حرف {من} شده است تا نشانگر متضرر شدن مردم از اين گونه تجارت باشد.

مقدار تهجد تاجران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 15

15 - رعايت حال مريضان ، مسافران تاجر و سوداگر و جنگ جويان خداجو ، فلسفه تخفيف دادن تكليف شب زنده دارى و كاستن از آن ، به ميزان ميسور و ممكن

فاقرءوا ما تيسّر من القرءان علم أن سيكون منكم مرضى و. .. و ءاخرون يق_تلون فى سبي

عبارت {ضرب فى الأرض} در معانى سفر براى تجارت و خارج شدن براى جنگ آمده است; ولى با آمدن {و آخرون يقاتلون فى سبيل اللّه} معناى اول مراد است.

موجبات عذاب تاجران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 3 - 1

1 - تاجرانى كه در سنجش كالا خيانت ورزيده و هنگام فروش آن از پيمانه و وزن مى كاهند ، به عذاب الهى گرفتار خواهند شد .

و إذا

كالوهم أو وزنوهم يخسرون

تاريخ از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 44 - 2

2 _ وحى ، راهى براى دريافت گزارشات غيبى و تاريخ پيشينيان ، براى پيامبر ( ص )

ذلك من انباء الغيب نوحيه اليك

آثار آگاهى از تحولات تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 11 - 7

7- آگاهى از رخداد هاى تاريخى ، هموار كننده مشكلات و سهولت بخش سختيها

و لقد أرسلنا من قبلك فى شيع الأولين . و ما يأتيهم من رسول إلاّ كانوا به يستهزءون

آثار تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 97 - 2

2 _ كعبه داراى نشانه هايى روشن بر قدمت تاريخى آن و گوياى نخستين بنا مردمى *

انّ اوّل بيت . .. فيه ايات بيّنات

آثار تبيين تاريخ اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 35 - 19

19 - خداوند ، هدايتگر مردم از طريق نزول آيات روشنگر ، تبيين سرگذشت امت هاى پيشين و موعظه و اندرزها

و لقد أنزلنا إليكم ءاي_ت مبيّن_ت و مثلاً من الذين خلوا من قبلكم و موعظة . .. يهد

آثار تعقل در تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 11 - 11

11 _ تحليل و بررسى تاريخ گذشتگان و انديشيدن در آن، سازنده و داراى نقش تربيتى است.

انظروا كيف كان عقبة المكذبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 -

138 - 5

5 - تعقل و خردورزى در تاريخ پيشينيان ، موجب عبرت و درس آموزى است .

ثمّ دمّرنا الأخرين . .. أفلاتعقلون

آثار تعقل در تحولات تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 55 - 2

2 - مطالعه جريان مرگ ، حيات ، نظام آفرينش و روند تحولات تاريخ ، راهگشاى انسان به سوى جهان بينى الهى

فبأىّ ءالاء ربّك تتمارى

از ارتباط اين آيه با آيات پيشين _ به وسيله فاى تفريع _ مطلب بالا استفاده مى شود.

آثار تفكر در تاريخ اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 16 - 3

3 - تفكر در تاريخ پيامبران و امت هاى پيشين ، راهگشاى انسان در فهم حقانيت هشدار هاى خداوند

فكيف كان عذابى و نذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 18 - 5

5 - انديشه در تاريخ پيامبران و امت هاى پيشين ، راه گشاى انسان در فهم حقانيت هشدار هاى خداوند

فكيف كان عذابى و نذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 21 - 4

4 - تفكر در تاريخ پيامبران و امت هاى پيشين ، راه گشاى انسان در فهم حقانيت هشدار هاى خداوند

فكيف كان عذابى و نذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 30 - 4

4 - تفكر در تاريخ پيامبران و امت هاى پيشين ، راه گشاى انسان ها ، در فهم حقانيت هشدار هاى خداوند

كذّبت ثمود بالنّذر . .. فكيف كان

عذابى و نذر

آثار تفكر در تاريخ انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 16 - 3

3 - تفكر در تاريخ پيامبران و امت هاى پيشين ، راهگشاى انسان در فهم حقانيت هشدار هاى خداوند

فكيف كان عذابى و نذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 18 - 5

5 - انديشه در تاريخ پيامبران و امت هاى پيشين ، راه گشاى انسان در فهم حقانيت هشدار هاى خداوند

فكيف كان عذابى و نذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 21 - 4

4 - تفكر در تاريخ پيامبران و امت هاى پيشين ، راه گشاى انسان در فهم حقانيت هشدار هاى خداوند

فكيف كان عذابى و نذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 30 - 4

4 - تفكر در تاريخ پيامبران و امت هاى پيشين ، راه گشاى انسان ها ، در فهم حقانيت هشدار هاى خداوند

كذّبت ثمود بالنّذر . .. فكيف كان عذابى و نذر

آثار ذكر تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 66 - 5

5 - توجه به سرنوشت شوم اصحاب سبت ، زمينه ساز خوددارى از گناه و نافرمانى خداوند است .

فجعلنها نكلا لما بين يديها و ما خلفها

{نكال} به معناى عبرت و نيز به معناى عقوبت و كيفر بازدارنده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 55 - 16

16- توجه به تاريخ هلاكت بار كفرپيشگان و

سنت هاى جارى الهى ، زمينه ساز ايمان به رهنمود هاى الهى و پوزش از لغزش ها است .

و ما منع الناس أن يؤمنوا . .. و يستغفروا ربّهم إلاّ أن تأتيهم سنّة الأوّلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 43 - 8

8 - تحمل پذير شدن مشكلات ، در نتيجه توجه انسان به تاريخ و مشكلات ديگران

ما يقال لك إلاّ ما قد قيل للرسل من قبلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 17 - 3

3 - يادآورى نابودى سربازان دشمن در گذشته تاريخ ، مايه تقويت روحيه پيامبر ( ص ) و پيروان آن حضرت در برابر دشمنان

هل أتيك حديث الجنود

آثار شناخت تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 73 - 10

10 _ شناخت تاريخ و عوامل پيشرفت و انقراض جامعه ، در جهت دهىِ صحيح به حركت هاى اجتماعى ، نقش مؤثر دارد .

فنجّينه . .. و جعلنهم خلئف و أغرقنا الذين كذبوا بأيتنا فانظر كيف كان عقبة المنذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 36 - 12

12 - جامعه شناسى ، باستان شناسى و تاريخ ، زمينه ساز شناخت سنت هاى الهى و ره يابى به واقعيت پيام وحى

و كم أهلكنا قبلهم من قرن هم أشدّ منهم بطشًا . .. هل من محيص

آثار عبرت از تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 11 - 5

5 _ نقش ارزنده مطالعه در

تاريخ امتها و آثار پيشينيان و عبرت گرفتن از آن در تربيت و هدايت انسان

قل سيروا فى الأرض ثم انظروا كيف كان عقبة المكذبين

بنابراين كه مراد از سير در زمين، مطالعه و سير در تاريخ امتها باشد.

آثار علم به تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 40 - 17

17 _ آگاهى هاى تاريخى ، مى تواند داراى نقشى سازنده براى آدمى باشد .

يبنى إسرائيل اذكروا نعمتى التى أنعمت عليكم

به ياد آوردن نعمتهاى گذشته - كه نوعى آگاهى تاريخى است - مورد سفارش و توصيه خداوند قرار گرفته است و از آنجا كه سفارشهاى خداوند همواره در راستاى سازندگى انسان و هدايت اوست، مى توان به برداشت فوق دست يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 47 - 10

10 - آگاهى تاريخى ، داراى نقشى سازنده در هدايت انسانها

اذكروا نعمتى التى أنعمت عليكم و أنى فضلتكم على العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 112 - 3

3 _ بينش و آگاهيهاى تاريخى داراى نقشى سازنده و كارساز در راهيابى و هدايت انسان است.

و كذلك جعلنا لكل نبى عدوا

تذكر به اين نكته تاريخى كه تمامى انبياى الهى دشمن داشته اند، مى تواند گوياى نقش آگاهيهاى تاريخى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 26 - 13

13 _ توجه به بحران هاى گذشته و برطرف شدن آن ، در پرتو امداد هاى الهى ، زمينه ساز گرايش به شكرگزارى خداوند در برابر نعمت هاى او

و

اذكروا إذ أنتم قليل . .. فاويكم ... لعلكم تشكرون

{لعل} متعلق به {اذكروا} است و بيانگر هدف از ضرورت به ياد داشتن مطالبى است كه در آيه مطرح شد. از جمله مقايسه دو حالت قبل از هجرت و بعد از آن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 3 - 14

14 - اطلاع يافتن از گرفتارى مؤمنان پيشين به سختى ها ، زمينه ساز تحمل سختى ها ، از سوى مؤمنان بعدى است .

أحسب الناس أن يتركوا أن يقولوا ءامنّا و هم لايفتنون. و لقد فتنّا الذين من قبلهم

يادآورى ابتلاى مؤمنان دوران هاى پيشين به سختى ها، پس از اعلام باطل بودن پندار عدم گرفتارى مؤمنان به آنها، مى تواند به منظور هموارسازى سختى هاى پيش آمده براى مؤمنان بعدى باشد.

آثار مطالعه تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 11 - 5،11

5 _ نقش ارزنده مطالعه در تاريخ امتها و آثار پيشينيان و عبرت گرفتن از آن در تربيت و هدايت انسان

قل سيروا فى الأرض ثم انظروا كيف كان عقبة المكذبين

بنابراين كه مراد از سير در زمين، مطالعه و سير در تاريخ امتها باشد.

11 _ تحليل و بررسى تاريخ گذشتگان و انديشيدن در آن، سازنده و داراى نقش تربيتى است.

انظروا كيف كان عقبة المكذبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 6

6 _ مطالعه سرنوشت پيشينيان ، تأثيرى بسزا در پندگيرى انسان دارد .

إذ جعلكم خلفاء من بعد عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل

- 16 - 36 - 13

13- مطالعه تاريخ ، وسيله عبرت و درس آموزى است .

فسيروا فى الأرض فانظروا كيف كان ع_قبة المكذّبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 98 - 6

6- بررسى تاريخ و پيدايش و زوال تمدن ها ، منبعى براى شناخت و عبرت آموزى و درك حقايق قرآن

فإنّما يسّرن_ه. .. لتنذر به ... و كم أهلكنا قبلهم من قرن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 69 - 3

3 - مطالعه تاريخ و سرگذشت جوامع بشرى ، از زمينه هاى شناخت و كسب بينش درست

قل سيروا فى الأرض فانظروا كيف كان ع_قبة المجرمين

دعوت به سير و سياحت در زمين (سيروا فى الأرض) و نگرش عميق در احوال و آثار پيشينيان (فانظروا. ..) بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 6 - 5

5 - استفاده قرآن كريم از تحولات و حوادث مهم ، به منظور جلب نظر مردم به سوى خداوند

غلبت الروم . .. للّه الأمر من قبل ... بنصر اللّه ينصر من يشاء ... وعد اللّه لايخ

پرداختن به حادثه اى تاريخى، مانند جنگ روميان و ايرانيان _ كه خارج از قلمروِ حياتِ جمعىِ مسلمانان بوده _ اگر چه مى تواند به خاطر نگرانى مؤمنان عصر بعثت از شكست معتقدان به كتاب آسمانى (روميان) باشد، اما تأكيد بر خدايى بودن حوادث در آن ماجرا (للّه الأمر. .. و بنصر اللّه...) مشعر به نكته بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم

- 30 - 9 - 4،5

4 - مطالعه تاريخ و سرنوشت پيشينيان ، راهنماى آدمى به هدف دارى جهان است .

أَوَلم يتفكّروا . .. ما خلق اللّه ... إلاّ بالحقّ ... أَوَلم يسيروا فى الأرض فين

5 - تاريخ ، از منابع شناخت است .

أَوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 47 - 11

11 - توجّه دادن به حوادث تلخ و شيرين گذشته تاريخ ، عامل تقويت روحيه مؤمنان است .

و لقد أرسلنا . .. رسلاً ... فانتقمنا من الذين أجرموا و كان حقًّا علينا نصر المؤم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 10 - 3

3- مطالعه تاريخ و فرجام ملت ها ، داراى نقش در جهان بينى و گرايش به ايمان

أفلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم

واژه {ينظروا} به معناى نگريستن براى بينش يافتن است; بينشى كلى در رابطه با هستى كه جهان بينى انسان را تشكيل مى دهد.

آثار مطالعه تاريخ انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 31 - 7

7 _ تفكر در تاريخ پيامبران و صبر و پايدارى آنان در برابر دشمنانشان ، نيروبخش و تقويت كننده روح مقاومت است .

و كذلك جعلنا لكلّ نبىّ عدوًّا من المجرمين و كفى بربّك هاديًا و نصيرًا

آشنايى بنى اسرائيل با تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 5

5- بنى اسرائيل به سرگذشت قوم نوح ، عاد

و ثمود آشنايى داشتند .

ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و عاد و ثمود و الذين من بعدهم

آغاز تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 213 - 1،2،3،4،5،6،7،8

1 _ وحدت و يگانگى انسان ها در جامعه ابتدايى

كان الناس امة واحدة

2 _ زندگى انسان ها به صورت اجتماعى ، از آغاز آفرينش

كان الناس امة واحدة

{امّة} به معناى جماعتى است كه داراى هدفى مشترك باشد و لازمه آن اجتماعى زندگى كردن است.

3 _ همگونى اعتقادات و گرايش هاى انسان هاى نخستين *

كان الناس امّة واحدة

لازمه امّت واحده بودن اين است كه از لحاظ فكرى، افرادى همگون و داراى گرايشهاى يكسان باشند.

4 _ عدم تضاد منافع جوامع ابتدايى *

كان الناس امة واحدة

با توجّه به اينكه اختلافات انسانها غالباً از برخورد منافع آنان با يكديگر برمى خيزد، از وحدت جوامع نخستين استفاده مى گردد كه آنان تضادى از نظر منافع نداشته اند.

5 _ عدم بلوغ فكرى و پايين بودن سطح انديشه و آگاهى انسان هاى نخستين *

كان الناس امة واحدة فبعث اللّه النبيّن

از اينكه خداوند از همان آغاز تشكيل جوامع انسانى پيامبرى به سوى آنان نفرستاد، استفاده مى گردد كه احتمالا جوامع ابتدايى بلوغ فكرى و قابليّت ارسال پيامبر را نداشتند.

6 _ عدم بعثت پيامبر به سوى جوامع نخستين تا زمان پيدايش اختلاف بين آنها

كان الناس امّة واحدة فبعث اللّه النبيّن . .. ليحكم ... فيما اختلفوا

جمله {ليحكم بين الناس فيما اختلفوا}، بيانگر اين معناست كه قبل از بروز اختلاف در بين جوامع نخستين، پيامبرى مبعوث نشده بود.

7 _ بعثت پيامبران از سوى خداوند ، به دنبال بروز

اختلاف در جامعه نخستين

كان الناس امة واحدة فبعث اللّه النبيّن . .. ليحكم ... فيما اختلفوا فيه

جمله {ليحكم . .. } بيان مى كند كه انبيا به هنگام بروز اختلاف در جوامع ابتدايى مبعوث شدند; نه قبل از آن. بنابراين جمله {فاختلفوا} پس از {كان الناس ... } مقدّر است.

8 _ بعثت پيامبران ، نقطه عطفى در تاريخ زندگى انسان هاى نخستين

كان الناس امة واحدة فبعث اللّه النبيّن مبشّرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 6

6 _ جريان و فرجام حوادث ، در قلمرو حاكميّت خداوند

اذ تحسّونهم باذنه

آيات خدا در تاريخ قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 75 - 1

1- در سرگذشت قوم لوط براى هوشمندان ژرف نگر و پژوهندگان روشن بين ، نشانه هاى بسيارى از خدا و عظمت او وجود دارد .

و أمطرنا عليهم حجارة من سجّيل. إن فى ذلك لأي_ت للمتوسّمين

{متوسم} در لغت به كسى گفته مى شود كه در علامتها و نشانه ها به دقت بنگرد و مقصود از آن كسى است كه در جست و جوى علل و عوامل بروز حوادث و نيز عواقب و پيامدهاى امور بوده و هوشمندانه در آنها نظر افكند.

آينده تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 6

6 _ جريان و فرجام حوادث ، در قلمرو حاكميّت خداوند

اذ تحسّونهم باذنه

ابزار شناخت تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 12 - 9

9- از فوايد

گردش شب و روز ، محاسبه زمان و سال شمارى و آشنايى انسان با تاريخ است .

جعلنا ءاية النهار . .. لتعلموا عدد السنين و الحساب

ادوار تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 213 - 1،2،5،6،45

1 _ وحدت و يگانگى انسان ها در جامعه ابتدايى

كان الناس امة واحدة

2 _ زندگى انسان ها به صورت اجتماعى ، از آغاز آفرينش

كان الناس امة واحدة

{امّة} به معناى جماعتى است كه داراى هدفى مشترك باشد و لازمه آن اجتماعى زندگى كردن است.

5 _ عدم بلوغ فكرى و پايين بودن سطح انديشه و آگاهى انسان هاى نخستين *

كان الناس امة واحدة فبعث اللّه النبيّن

از اينكه خداوند از همان آغاز تشكيل جوامع انسانى پيامبرى به سوى آنان نفرستاد، استفاده مى گردد كه احتمالا جوامع ابتدايى بلوغ فكرى و قابليّت ارسال پيامبر را نداشتند.

6 _ عدم بعثت پيامبر به سوى جوامع نخستين تا زمان پيدايش اختلاف بين آنها

كان الناس امّة واحدة فبعث اللّه النبيّن . .. ليحكم ... فيما اختلفوا

جمله {ليحكم بين الناس فيما اختلفوا}، بيانگر اين معناست كه قبل از بروز اختلاف در بين جوامع نخستين، پيامبرى مبعوث نشده بود.

45 _ مردم ، قبل از حضرت نوح ، امت واحده اى بودند كه بر فطرت ( بدون هدايت انبيا ) مى زيستند .

كان الناس امة واحدة

امام باقر (ع): كانوا قبل نوح امة واحدة على فطرة اللّه لا مهتدين و لا ضلّالا {فبعث اللّه النبيّن}

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 543 ; نورالثقلين، ج 1، ص 209، ح 783 و 784.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران -

3 - 137 - 14

14 _ وجود تكذيب كنندگان دين الهى در امت هاى گذشته

قد خلت من قبلكم سنن فسيروا فى الارض فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين

ارزش تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 214 - 6

6 _ تاريخ ، از منابع شناخت سنّت هاى الهى

ام حسبتم ان تدخلوا الجنة و لمّا يأتكم مثل الذين

انبيا در تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 34 - 1

1 _ گروهى از پيامبران پيشين، همچون پيامبر اكرم(ص)، مورد تكذيب مخالفان خود بودند.

و لقد كذبت رسل من قبلك

اهل مكه و تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 26 - 12

12 - خبر هلاكت ملت هاى كفرپيشه پيشين ، كراراً به گوش مردم مكه رسيده بود .

أوَلم يهد لهم كم أهلكنا من قبلهم من القرون . .. أفلايسمعون

فعل مضارع {يسمعون} در آيه مى تواند اشعار به تكرار شنيدن اين گونه خبرها داشته باشد.

اهميت تاريخ اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 3،21

3- خبر سرگذشت قوم نوح ، عاد و ثمود ، خبرى بس مهم و درس آموز

ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و عاد و ثمود و الذين من بعدهم

{نبأ} در لغت به خبرى كه قابل اعتنا، مهم و مفيد باشد گفته مى شود. از اينكه از ميان اقوام گذشته، پس از ذكر عام (الذين من قبلكم)، اقوام ياد شده را اختصاص به ذكر داده و از آنها با

كلمه {نبأ} تعبير كرده است، نكته ياد شده به دست مى آيد.

21- بيان تاريخ انبيا و سرگذشت اقوامشان ، از روش هاى هدايتى تربيتى قرآن براى نجات مردم از ظلمت ها و بردن آنان به سوى نور

أخرج قومك من الظلم_ت إلى النور . .. ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و عاد

اهميت تاريخ انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 21

21- بيان تاريخ انبيا و سرگذشت اقوامشان ، از روش هاى هدايتى تربيتى قرآن براى نجات مردم از ظلمت ها و بردن آنان به سوى نور

أخرج قومك من الظلم_ت إلى النور . .. ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و عاد

اهميت تبيين تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 13 - 5

5- اهتمامِ قرآن ، به ارائه ترسيمى صحيح از چهره مردان الهى و جريان هاى بر حق تاريخ و زدايش ابهام از داستان آنان

نحن نقصّ عليك نبأهم بالحقّ

اهميّت ذكر تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 20 - 1

1 _ سرگذشت موسى ( ع ) با قوم خويش ، شايسته يادآورى و پندگيرى

و اذ قال موسى لقومه يقوم

{اذ} در {اذ قال . ..}، مفعول براى فعلى مقدر مانند {اذكر} يا {اذكروا} مى باشد.

اهميت عبرت از تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 11 - 9

9 _ لزوم نگرش عبرت آموز و توجه به سرانجام شوم تكذيب پيامبران و رسالت داران الهى

ثم انظروا

كيف كان عقبة المكذبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 4

4 _ لزوم بهره گيرى از سرگذشت و تاريخ امت ها ، در راهنمايى و هدايت انسانها

ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح . .. و المؤتفكت

از اينكه خداوند، براى هدايت انسانها، به بيان سرنوشت امتها پرداخته است، مطلب فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 64 - 8

8_ ضرورت عبرت گيرى از حوادث گذشته براى مصون ماندن از گرفتارى در حوادثى نظير آن

هل ءامنكم عليه إلاّ كما أمنتكم على أخيه من قبل

اهميت مطالعه تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 11 - 9

9 _ لزوم نگرش عبرت آموز و توجه به سرانجام شوم تكذيب پيامبران و رسالت داران الهى

ثم انظروا كيف كان عقبة المكذبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 86 - 12،15،16

12 _ شعيب ، مردم خويش را به مطالعه و بررسى فرجام شوم فسادگران تاريخ فراخواند .

و أنظروا كيف كان عقبة المفسدين

15 _ لزوم بررسى و تحليل فرجام شوم و عبرت آموز فسادگران تاريخ

و أنظروا كيف كان عقبة المفسدين

16 _ ترغيب مردم به عبرت گرفتن از فرجام شوم فسادگران تاريخ ، از وظايف مبلغان دين

قال . .. و أنظروا كيف كان عقبة المفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 109 - 12

12_ لزوم مطالعه تاريخ پيشينيان و عبرت آموزى از فرجام آنان

أفلم يسيروا فى

الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 6 - 7

7_ لزوم مطالعه تاريخ پيشينيان براى پندگيرى و عبرت آموزى

و قد خلت من قبلهم المثل_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 76 - 3

3- مطالعه در آثار گذشتگان و تمدن امت هاى پيشين و شناخت آنها ( باستان شناسى ) ، به منظور درس آموزى و خداشناسى ، امرى شايسته و بايسته

فأخذتهم الصيحة . .. فجعلنا ع_ليها سافلها ... إن فى ذلك لأي_ت ... و إنها لبسبيل م

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 128 - 9

9 - لزوم تحقيق و مطالعه در آثار عبرت آموز به جاى مانده از امت هاى گذشته و ريشه يابى عوامل هلاكت آنان

كم أهلكنا . .. إنّ فى ذلك لأي_ت

مقتضاى آيت بودن تاريخ گذشتگان و آثار آنان، قابليت آن براى رهنمون شدن انسان به هدايت ها و درس هاى مهم و ارزنده است.

اهميت مطالعه تاريخ انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 11 - 6

6- حاملان رسالت الهى ، براى موفّقيت در انجام رسالت خويش ، بايد به تاريخ انبيا و درس ها و تجربيات آن توجه كامل داشته باشند .

و ما يأتيهم من رسول إلاّ كانوا به يستهزءون

اهميت نقل تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 51 - 3

3- آگاه ساختن مردم از حقايق تاريخى مهم و بسيار سودمند ،

از روش هاى هدايتى و تربيتى قرآن

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم

بنى اسرائيل و تاريخ قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 5

5- بنى اسرائيل به سرگذشت قوم نوح ، عاد و ثمود آشنايى داشتند .

ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و عاد و ثمود و الذين من بعدهم

بنى اسرائيل و تاريخ قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 5

5- بنى اسرائيل به سرگذشت قوم نوح ، عاد و ثمود آشنايى داشتند .

ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و عاد و ثمود و الذين من بعدهم

بنى اسرائيل و تاريخ قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 5

5- بنى اسرائيل به سرگذشت قوم نوح ، عاد و ثمود آشنايى داشتند .

ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و عاد و ثمود و الذين من بعدهم

تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 80 - 3

3- صنعت زره سازى ، از دستاورد هاى داوود ( ع ) است .

داود . .. و علّمن_ه صنعة لبوس

با توجه به اين كه آيات در مقام بر شمردن ويژگى هاى پيامبران و نيز لطف خاص خداوند به داوود(ع) است، چنين استفاده مى شود كه اين صنعت سابقه نداشته است و در غير اين صورت، ذكر اين مورد چندان مناسبتى نداشت.

تاريخ آجرپزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص

- 28 - 38 - 6

6 - وجود كوره هاى آجرپزى در مصر عهد فرعون

فأوقد لى ي_ه_م_ن على الطين

تاريخ آزادى بيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 67 - 9

9 - آزادى ابراز عقيده و بيان انديشه در جامعه دينى عصر موسى

أتتخذنا هزواً

تاريخ آزادى عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 67 - 9

9 - آزادى ابراز عقيده و بيان انديشه در جامعه دينى عصر موسى

أتتخذنا هزواً

تاريخ آل يعقوب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 88 - 2

2_ خاندان يعقوب در دوران قحطى به تنگدستى و رنج بسيار گرفتار شدند .

قالوا . .. مسّنا و أهلنا الضر

{مسّ} به معناى لمس كردن و تماس گرفتن است. {ضرّ} به معناى فقر سختى و كمبود مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 100 - 17

17_ خاندان يعقوب پيش از ورود به مصر ، از صحرانشينان بودند .

و جاء بكم من البدو

{بدو} به معناى صحرا و بيابان است.

تاريخ ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 59 - 6،7

6- حضرت ابراهيم ( ع ) و حضرت لوط ( ع ) معاصر يكديگر بودند .

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم . .. إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . إلاّ ءال لوط

7- حضرت ابراهيم ( ع ) و حضرت لوط ( ع ) در ميان دو قوم جدا و با فاصله جغرافيايى از هم مى زيسته اند .

قال

فما خطبكم . .. إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . إلاّ ءال لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 52 - 7

7- مخالفت با عقايد انحرافى پدر ، آغاز مبارزه ابراهيم ( ع )

إذ قال لأبيه و قومه

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه تقدم لفظى {أبيه} بر {قومه} دلالت بر تقدم زمانى داشته باشد.

تاريخ اختلاف طبقاتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 111 - 7

7 - وجود تبعيض هاى اجتماعى ، در نخستين جوامع بشرى ( عصر نوح )

و اتبعك الأرذلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 47 - 4

4 - وجود دو قشر ضعيف و توانمند ، در جامعه فرعون و حاكميت نظام طبقاتى بر آن جامعه

و إذ يتحاجّون فى النار فيقول الضعف_ؤا للذين استكبروا

تاريخ اديان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 106 - 9

9 - سير تكاملى اديان در طول زمان

ما ننسخ من ءاية أو ننسها نأت بخير منها أو مثلها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 213 - 3،6،7،45

3 _ همگونى اعتقادات و گرايش هاى انسان هاى نخستين *

كان الناس امّة واحدة

لازمه امّت واحده بودن اين است كه از لحاظ فكرى، افرادى همگون و داراى گرايشهاى يكسان باشند.

6 _ عدم بعثت پيامبر به سوى جوامع نخستين تا زمان پيدايش اختلاف بين آنها

كان الناس امّة واحدة فبعث اللّه النبيّن . .. ليحكم ... فيما اختلفوا

جمله {ليحكم بين الناس فيما اختلفوا}،

بيانگر اين معناست كه قبل از بروز اختلاف در بين جوامع نخستين، پيامبرى مبعوث نشده بود.

7 _ بعثت پيامبران از سوى خداوند ، به دنبال بروز اختلاف در جامعه نخستين

كان الناس امة واحدة فبعث اللّه النبيّن . .. ليحكم ... فيما اختلفوا فيه

جمله {ليحكم . .. } بيان مى كند كه انبيا به هنگام بروز اختلاف در جوامع ابتدايى مبعوث شدند; نه قبل از آن. بنابراين جمله {فاختلفوا} پس از {كان الناس ... } مقدّر است.

45 _ مردم ، قبل از حضرت نوح ، امت واحده اى بودند كه بر فطرت ( بدون هدايت انبيا ) مى زيستند .

كان الناس امة واحدة

امام باقر (ع): كانوا قبل نوح امة واحدة على فطرة اللّه لا مهتدين و لا ضلّالا {فبعث اللّه النبيّن}

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 543 ; نورالثقلين، ج 1، ص 209، ح 783 و 784.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 163 - 3،11،14

3 _ خداوند ، پيامبران بسيارى را پس از نوح ( ع ) مبعوث كرد و بدان ها وحى فرستاد .

كما أوحينا إلى نوح و النبين من بعده

11 _ نوح ، نخستين پيامبر داراى كتاب و شريعت *

إنّا أوحينا إليك كما أوحينا إلى نوح و النبين من بعده

چون مسلم است كه قبل از نوح(ع) نيز پيامبرى وجود داشته، بنابراين ذكر حضرت نوح(ع) بدون اشاره به پيامبر پيش از او مى تواند به اين جهت باشد كه او اولين پيامبر داراى شريعت بوده است.

14 _ حضرت داود ( ع ) از پيامبران پس از نوح ( ع ) و داراى كتابى از جانب خدا به

نام زبور

و ءاتينا داود زبوراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 75 - 23

23 _ تاريخ اديان الهى و سير تحولات اعتقادى پيروان آن ، در خور انديشه و تأمل است .

لقد اخذنا ميثق بنى اسرءيل . .. ثم انظر انى يؤفكون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 7

7 _ باور به وجود خداوند ، باورى ريشه دار در تاريخ بشر

قال يقوم اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 85 - 7،8

7 _ باور به وجود خداوند ، باورى ريشه دار در تاريخ بشر

قال يقوم اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره

8 _ انسان از گذشته هاى دور تاريخ برخوردار از روحيه پرستش بود .

قال يقوم اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 47 - 3

3 _ دين و شريعت آسمانى براى تمامى امت ها در همه اعصار ، وجود داشته است .

و لكل أمة رسول فإذا جاء رسولهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 9 - 11

11 - وجود مذاهب و اديان گوناگون در جزيرة العرب به هنگام بعثت پيامبر ( ص )

ليظهره على الدين كلّه

تاريخ اديان آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 13 - 2

2 - پيشينه و قدمت تاريخى اديان توحيدى و شريعت هاى آسمانى

شرع لكم من الدين

ما وصّى به نوحًا

تاريخ ارث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 6 - 5

5- وراثت فرزند از پدر و مادر ، امرى مرسوم و پذيرفته شده در عصر زكريا

فهب لى من لدنك وليًّا . يرثنى و يرث من ءال يعقوب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 89 - 8

8- ارث ، داراى پيشينه اى ديرين در تاريخ و علاقه به ارث نهادن و ارث بردن ، امرى طبيعى و رايج ميان انسان ها ، حتى پيامبران

ربّ لاتذرنى فردًا و أنت خير الورثين

تاريخ اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 124 - 1،2،3

1 _ وعده پيامبر ( ص ) به مؤمنان پيكارگر بدر و يا رزمندگان احد ، به امداد الهى با فرستادن سه هزار فرشته

اذ تقول للمؤمنين الن يكفيكم ان يمدّكم ربّكم بثلثة الاف من الملئكة منزلين

برخى مفسران {اذ تقول} را بدل از {اذ همّت} گرفته اند و عقيده دارند كه وعده امداد با ملائكه، درباره جنگ احد است. برخى ديگر {اذ تقول} را متعلق به {و لقد نصركم اللّه ببدر} گرفته اند و اين وعده را، در جنگ بدر دانسته اند.

2 _ تقويت روحيه پيكارگران بدر و اُحد ، ز سوى پيامبر ( ص )

اذ تقول للمؤمنين الن يكفيكم ان يمدّكم ربّكم

3 _ خداوند ، سه هزار فرشته را براى يارى رزمندگان بدر فروفرستاد .

الن يكفيكم ان يمدّكم ربّكم بثلثة الاف من الملئكة منزلين

{اذ تقول . .. } يعنى يادآور زمانى را كه به مؤمنين وعده امداد

الهى را مى دادى; اگر اين وعده تحقق پيدا نكرده بود يادآورى آن لغو بود.

تاريخ اصحاب ايكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 176 - 1

1 - تكذيب رسالت شعيب ، از سوى مردم سرزمين { ايكه }

كذّب أصح_ب ل_يكة المرسلين

بسيارى از مفسران برآنند كه {ايكه} سرزمينى است مجاور {مدين} كه شعيب(ع) بر آنان و اهل مدين مبعوث شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 177 - 2

2 - مردم سرزمين ايكه ، مردمى بى تقوا و گناه پيشه

إذ قال لهم شعيب ألاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 181 - 1،2

1 - فساد اقتصادى و تجارى ، بارزترين جلوه بى تقوايى مردم { ايكه }

ألاتتّقون . .. أوفوا الكيل و لاتكونوا من المخسرين

{إيفاء} (مصدر {أوفوا}) مرادف {إتمام} و {كيل} به معناى پيمانه است. {إخسار} (مصدر {مخسرين}) نيز معادل {تنقيص} و به معناى كم فروشى است; يعنى، {پيمانه را كامل بدهيد و از كم فروشان نباشيد}.

2 - تمام دادن پيمانه و پرهيز از كم فروشى ، توصيه شعيب ( ع ) به مردم { ايكه }

أوفوا الكيل و لاتكونوا من المخسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 182 - 2

2 - استفاده از ترازو هاى ناسالم ، از مشكلات اخلاقى مردم { ايكه } بود .

وزنوا بالقسطاس المستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 185 - 3،6،7

3 - دنياطلبى و فسادانگيزى مردم اَيكه ،

مانع درك آنان از مفاهيم بلند وآسمانى پيام شعيب ( ع )

قالوا إنّما أنت من المسحّرين

بيان تقلب مردم {ايكه} در معاملات و روحيه فسادانگيزى آنان (پيش از ذكر موضع گيرى آنها در مقابل شعيب(ع) مى تواند نشانگراين باشد كه آنچه سبب شد تا مردم ايكه مفاهيم مهم معرفتى آن حضرت را جنون آميز، بيهوده و گزاف به شمار آورده و او را فردى افسون شده بخوانند، اين بود كه آنان گرفتار دنياطلبى و فسادانگيزى شده بودند.

6 - مخالفان شعيب ، ناتوان از مقابله منطقى با وى

قالوا إنّما أنت من المسحّرين

7 - اطلاع مردم { اَيكه } از مسأله جادو و سحرزدگى

قالوا إنّما أنت من المسحّرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 187 - 2

2 - اقدام مردم اَيكه به ناتوان جلوه دادن شعيب ( ع ) ، با هدف وادار ساختن وى به عقب نشينى از مواضع تبليغى خويش

فأسقط علينا كسفًا من السماء إن كنت من الص_دقين

امر در {أسقط} به اصطلاح تعجيزى است. بنابراين، مردم ايكه اقتراح ياد شده (فرو ريختن قطعات آسمانى) را در شرايطى مطرح كردند كه مى پنداشتند، انجام آن امرى غير ممكن است و شعيب(ع) از اين كار ناتوان بوده و به ناچار دست از تبليغاتش خواهد كشيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 189 - 2،3،5

2 - نزول عذاب الهى بر مردم ايكه ، در روزى بسيار گرم و نفس گير بود كه آنان از شدت گرما به داخل سايه بان ها خزيده بودند .

فأخذهم عذاب يوم الظلّة

ضمير {هم}در {أخذهم} به {اصحاب الأيكه} باز

مى گردد. {أَخْذ} (مصدر {أخذ}) به معناى فرو گرفتن و {ظلّة} به معناى سايه بان است. اضافه {عذاب} به {يوم} به تقدير {فى} مى باشد; يعنى، {فأخذهم عذاب يوم الظلّة; عذابى سخت آنان را در روز سايه بان فروگرفت}. ناميده شدن آن روز به {روز سايه بان} بدان جهت است كه مردم ايكه از شدت گرما، به زير سايه بان ها پناه برده بودند.

3 - مجازات مردم { ايكه } ، در روزى ابرى و تيره

فأخذهم عذاب يوم الظلّة

{ظلّة} (مى تواند به معناى) پاره ابرى باشد كه همچون سايه بان سايه مى افكند. بنابراين {فأخذهم عذاب يوم الظلّة}; يعنى، عذابى سخت آنان را در روزى كه ابرى بر فراز سرشان سايه افكنده بود، فرو گرفت.

5 - روز نزول عذاب بر مردم ايكه ، روزى هولناك و جانفرسا

إنّه كان عذاب يوم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 190 - 4،5

4 - بيشتر مردم { ايكه } ، حق ناپذير و مصمم بر كفر بودند .

و ما كان أكثرهم مؤمنين

ضمير {هم} در {أكثرهم} به {اصحاب الأيكة} برمى گردد.

5 - وجود اقليتى مؤمن در ميان مردم { ايكه }

و ما كان أكثرهم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 13 - 1

1 - قوم ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) ، پيامبران خود را تكذيب كردند .

كذّبت قبلهم قوم . .. ثمود و قوم لوط وأصح_ب لئيكة

مفسران بر اين عقيده اند كه مقصود از {أصحاب الأيكة} قوم شعيب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

15 - ص - 38 - 14 - 1،2

1 - قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) ، پيامبران خود را تكذيب كردند .

قوم نوح . .. ثمود ... أصح_ب لئيكة ...إن كلّ إلاّكذّب الرسل

2 - تكذيب پيامبران از سوى قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) ، بسيار شديد بود .

إن كلّ إلاّكذّب الرسل

{إن} نافيه و {كلّ} از الفاظ عموم و تنوين آن عوض از محذوف است، يعنى، {كلّهم}. عبارت {إلاّ كذّب الرسل} استثنا از نفى جنس و مفيد تأكيد حصر است; يعنى، اين اقوام آن قدر به تكذيب پيامبران خود پرداختند كه گويى به جز تكذيب هيچ كار و يا صفت ديگرى نداشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 14 - 1،2

1_ اصحاب { ايكه } و قوم { تُبّع } ، از اقوام تكذيب كننده پيامبران

كذّبت قبلهم . .. و أصح_ب الأيكة و قوم تبّع

2_ { أصحاب أيكة } ، ساكنان سرزمينى پردرخت و جنگلى *

و أصح_ب الأيكة

{أيكة} به معناى درختان انبوه و جنگل گونه است. احتمال دارد به اصحاب {أيكة}، از آن جهت اين عنوان داده شده باشد كه در محيطى اين چنين زندگى مى كرده اند.

تاريخ اصحاب رس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 39 - 3

3 _ همه مردمان عاد ، ثمود ، اصحاب رسّ و مردم دوران هاى بين اقوام ياد شده ، به خاطر تكذيب آيات خدا و رسولان او

، به شكل شگفت آورى درهم شكسته شده و نابود گرديدند .

و كلاًّ تبّرنا تتبيرًا

{تتبير} (مصدر {تبّرنا}) به معناى درهم شكستن و هلاك كردن است (لسان العرب). {تتبيراً} _ كه مفعول مطلق براى {تبّرنا} است _ نيز براى تأكيد معناى درهم شكستن و هلاك كردن و نوع شگفت آور آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 12 - 3

3_ قوم نوح ، اصحاب رسّ و ثمود ، از اقوام حق ستيز و تكذيب كننده رسولان الهى

كذّبت قبلهم قوم نوح و أصح_ب الرسّ و ثمود

تاريخ اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 98 - 2،8

2 _ هيچ قومى از اقوام تكذيب كننده سابق _ به جز قوم يونس _ پيش از نزول عذاب استيصال ، به دست كشيدن از تكذيب پيامبر خود و اظهار ايمان به او موفق نشدند .

فلولا كانت قرية ءامنت فنفعها إيمنها إلا قوم يونس

8 _ از تمام اقوام تكذيب كننده پيشين ، تنها قوم يونس پيش از وقوع عذاب استيصال ، از تكذيب دست برداشته و ايمان آوردند .

فلولا كانت قرية ءامنت فنفعها إيمنها إلا قوم يونس لما ءامنوا كشفنا عنهم عذاب الخز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 102 - 4

4 _ بسيارى از اقوام پيشين به دليل فقدان زمينه ايمان و تكذيب آيات الهى و نپذيرفتن هشدار هاى پيامبرانشان ، با عذاب استيصال نابود شدند .

و ما تغنى الأيت و النذر عن قوم لايؤمنون. فهل ينتظرون إلا مثل أيام الذين خلوا من

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 10

10- ملت ها و اقوامى پس از اقوام نوح ، عاد و ثمود وجود داشته اند كه هيچ خبرى از آنها در دست نيست .

قوم نوح و عاد و ثمود و الذين من بعدهم لايعلمهم إلاّ الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 36 - 10،14

10- گروه ها و اقوامى كه در طول تاريخ ، انبياى الهى را تكذيب كردند ، گرفتار عذاب شدند .

فسيروا فى الأرض فانظروا كيف كان ع_قبة المكذّبين

دعوت از مردم براى جهانگردى جهت مطالعه در عاقبت تكذيب كنندگان انبيا، دلالت بر اين دارد كه آنان دچار عذاب شده اند و مطالعه آن عبرت آموز است و اگر چنان چه به مرگ طبيعى مرده بودند، با انسانهاى ديگر تفاوتى نداشتند و در نتيجه مزيتى براى مطالعه نخواهند داشت.

14- پهنه زمين ، داراى آثارى عبرت آموز از ملت هاى پيشين

فسيروا فى الأرض فانظروا كيف كان ع_قبة المكذّبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 51 - 1

1 - تاريخ گذشته مصر ( قبل از فرعون معاصر موسى ) شاهد زندگى اقوامى بود كه گرفتار شرك ربوبى بوده و معتقد به ربوبيت خالق هستى نبودند .

من ربّكما . .. ربّنا الذى ... فما بال القرون الأُولى

{قرن}; يعنى، اهل يك زمان و {بال} به معناى {حال} است (قاموس); {أولى} نيز مؤنث {أوّل} است و مقصود از {قرون أولى}، مصريان قبل از فرعون است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه -

20 - 52 - 1،2

1 - تمامى احوال اقوام پيشين نزد خداوند ، معلوم و محفوظ است .

فما بال القرون . .. علمها عند ربّى فى كت_ب

چون در سخن موسى(ع) با فرعون، عذاب تكذيب كنندگان مطرح گرديد; محتمل است سؤال فرعون در اين مورد باشد كه با از بين رفتن اقوام گذشته و نبودن اثرى از آنان، چگونه عذابشان ممكن است؟ موسى(ع) در پاسخ مى گويد: علم بى خطا و نسيان خداوند، ضامن اجراى آن عذاب موعود است.

2 - موسى ( ع ) در پاسخ فرعون ، آگاهى دقيق خداوند از مشركان نابود شده را ، دليل امكان پذير بودن عذاب آنان خواند .

قال فما بال القرون الأُولى . قال علمها عند ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 128 - 1،2،6

1 - خداوند جوامع و امت هاى بسيارى را در طول تاريخ هلاك و نابود كرده است .

كم أهلكنا قبلهم من القرون

{قرن} به معناى قوم و مردمى است كه در يك زمان زندگى مى كنند (مفردات راغب).

2 - كفر به آيات و هدايت هاى الهى ، عامل نابودى امت هاى بسيار در طول تاريخ بوده است .

و كذلك نجزى من أسرف و لم يؤمن . .. كم أهلكنا قبلهم من القرون

به قرينه آيات پيشين، هلاكت امت هاى پيشين، به دليل كفرورزى آنان در برابر آيات و هدايت هاى الهى بوده است.

6 - بسيارى از پيشينيان ، هنگامى كه به عذاب الهى گرفتار شدند ، در شهر و ديارشان به رفت و آمد عادى خود سرگرم بودند . *

كم أهلكنا قبلهم . .. يمشون فى مسكنهم

جمله {يمشون.

..} ممكن است حال براى {القرون} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 6 - 3

3- هلاكت ، سرنوشت امت هاى غير مؤمن به معجزات درخواستى خويش

ماءامنت قبلهم من قرية أهلكن_ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 12 - 1

1- اقوام و جوامع ستمگر ، هنگام احساس نزول عذاب الهى مى گريختند .

فلمّا أحسّوا بأسنا إذا هم منها يركضون

{ركض} (مصدر {يركضون}) در اصل به معناى {پا به زمين زدن} است و آن گاه كه به فردى نسبت داده شود به معناى فرار و حركت سريع خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 13 - 7،8،9،10

7- رفاه زدگان جوامع ستمگرِ پيشين ، ساختمان ها و بنا هاى باشكوه و مجللى داشتند .

وارجعوا إلى ما أُترفتم فيه و مس_كنكم

ذكر مساكن در ميان ساير دارايى ها و اموال مترفان، گواه بر ويژگى آن در بين آنها و نيز دليل دلبستگى ساكنان آن مى باشد.

8- موقعيت ممتاز اجتماعى و اقتصادى مرفهان جوامع ستمگر

ارجعوا . .. لعلّكم تس_لون

در اين كه سؤال در {تسئلون} چيست و سؤال كنندگان چه كسانى اند، ميان مفسران چند ديدگاه وجود دارد. از جمله آنها اين است كه سؤال كنندگان مردم هستند و مراد از سؤال، مشورت در مسائل اجتماعى و كمك و درخواست در مسائل اقتصادى است.

9- وجود طبقات فقير و مستمند در جوامع رفاه زده و ستمگر پيشين

ارجعوا . .. لعلّكم تس_لون

برداشت ياد شده بنابراين احتمال است كه مراد از {لعلّكم تسئلون} پرسش و درخواست فقيران از آنان باشد.

10-

ستمگران و مترفان جوامع پيشين ، در خط مقدم مبارزه و مخالفت با رسولان الهى

و كم قصمنا من قرية كانت ظالمة . .. ارجعوا إلى ما أُترفتم فيه و مس_كنكم لعلّكم تس

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه و دو آيه قبلى در توصيف كسانى است كه به خاطر مخالفت با پيامبران به عذاب الهى گرفتار شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 15 - 3

3- بسيارى از جوامع ستمگر و مترف در نتيجه عذاب شديد الهى ، كاملاً نابود شدند .

و كم قصمنا . .. حتّى جعلن_هم حصيدًا خ_مدين

{حصيد} فعيل به معناى مفعول (محصود) است; يعنى، دِرو شده و {خامد} اسم فاعل از {خمدت النار خموداً} به معناى شعله خاموش شده آتش است و در اين آيه كنايه از مرگ مى باشد (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 44 - 5

5- خداوند ، با برخوردار ساختن برخى از اقوام و ملت هاى پيشين از نعمت هاى دنيايى ، آنان را از عمرى طولانى نيز برخوردار كرد .

بل متّعنا ه_ؤلاء و ءاباءهم حتّى طال عليهم العمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 60 - 4

4- ابراهيم ( ع ) در ديدگاه قوم خود ، موقعيت اجتماعى ممتازى نداشت و مورد تحقير آنان قرار مى گرفت .

سمعنا فتًى يذكرهم يقال له إبرهيم

توصيف ابراهيم(ع) به جوان بودن از سوى بت پرستان، ممكن است تعريضى به ناپختگى و كم تجربگى حضرت ابراهيم(ع) باشد; نه اين كه او

واقعاً از نظر سنى جوان باشد. اين و تعبير {يقال له إبراهيم} را نوعى تحقير آن حضرت و ناشناخته بودن او به حساب آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 44 - 11

11 - تكذيب پيامبران و مبارزه با آنان ، مايه هلاكت و نابودى اقوام پيشين

فقد كذّبت . .. فأمليت للك_فرين ثمّ أخذتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 45 - 1،2

1 - هلاكت و نابودى بسيارى از جوامع ستم پيشه در طول تاريخ با عذاب خداوند

فكأيّن من قرية أهلكن_ها و هى ظالمة

جمله {أهلكناها} به تقدير {أهلكنا أهلها} مى باشد. {خَواء} (مصدر {خاوية}) به معناى سقوط كردن و فرو ريختن و {عرش} مفرد ({عروش}) به معناى سقف است. {شَيد} (مصدر {مشيد}) نيز براى دو معنا به كار مى رود: ساختمان سفيد را گچ كارى كردن و بنايى را بلند و برافراشته ساختن. بنابراين {قصرمشيد} مى تواند به معناى كوشك برافراشته و بلند و يا به معناى كاخ سفيد و گچ كارى شده باشد; يعنى، كم نيستند شهرها و سرزمين هايى كه مردمشان را به خاطر ظلم و بى دادگرى، نابود كرديم و اكنون ديوارهاى خانه هايشان روى سقف فرو ريخته و چاه هاى متروك و كاخ هاى سفيد برافراشته، كه بى صاحب مانده است. گفتنى است كه آيه ياد شده متضمن توصيه به مشركان صدراسلام است كه در فرجام كار جوامع پيشين بنگرند و ببيند كه قهر الهى بر سر آنها و شهرهايشان چه آورده است و از آن عبرت بگيرند و دست از مخالفت با پيامبر(ص) بردارند.

2

- ظلم و بى دادگرى جوامع پيشين ، سبب گرفتار شدن آنان به خشم خداوند و هلاكت و نابوديشان با عذاب او

و إن يكذّبوك فقد كذّبت قبلهم. .. فكأيّن من قرية أهلكن_ها و هى ظالمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 38 - 1

1 _ خداوند ، قوم عاد ، ثمود و اصحاب رسّ را به خاطر تكذيب آيات و رسولان الهى درهم شكست و نابود ساخت .

و عادًا و ثمودا و أصح_ب الرّسّ و قرونًا بين ذلك كثيرًا

نصب كلمه هاى {عاداً}، {ثمودا} و {أصحاب الرسّ} به وسيله فعلى محذوف {دمّرنا} و {أهلكنا} مى باشد. گفتنى است علت هلاكت اقوام ياد شده، همان تكذيب است كه در آيات قبل در باره فرعونيان و قوم نوح آمده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 39 - 3،4

3 _ همه مردمان عاد ، ثمود ، اصحاب رسّ و مردم دوران هاى بين اقوام ياد شده ، به خاطر تكذيب آيات خدا و رسولان او ، به شكل شگفت آورى درهم شكسته شده و نابود گرديدند .

و كلاًّ تبّرنا تتبيرًا

{تتبير} (مصدر {تبّرنا}) به معناى درهم شكستن و هلاك كردن است (لسان العرب). {تتبيراً} _ كه مفعول مطلق براى {تبّرنا} است _ نيز براى تأكيد معناى درهم شكستن و هلاك كردن و نوع شگفت آور آن است.

4 _ هلاكت و نابودى اقوام و ملت ها از سوى خداوند ، همواره پس از اتمام حجت و ارائه طريق است .

و كلاًّ ضربنا له الأمث_ل و كلاًّ تبّرنا تتبيرًا

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 192 - 5

5 - بيان دقيق سرگذشت امت هاى كفرپيشه تاريخ در قرآن ، نازل شده از سوى خداوند .

و إنّه لتنزيل ربّ الع_لمين

برداشت ياد شده با توجه به نكته اين است كه ضمير {إنّه} ناظر به محتواى آيات پيشين باشد كه مربوط به سرنوشت امت هاى گذشته تاريخ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 213 - 7

7 - شرك ورزى ، از عوامل هلاكت امت هاى پيشين

فتكون من المعذّبين

{ال} در {المعذّبين} اشاره به اقوام هلاك شده اى دارد كه سرگذشت آنان در آيات پيشين به تفصيل بيان شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 58 - 1،9

1 - تاريخ بشر ، شاهد هلاكت جوامع بسيارى با عذاب قهر الهى ( عذاب استيصال ) است .

و كم أهلكنا من قرية

واژه {كم} (چه بسيار) بيانگر كثرت جوامع هلاك شده است.

9 - غير مسكونى شدن شهر هاى جوامع هلاك شده پيشين ، پس از نابودى آنها

فتلك مس_كنهم لم تسكن من بعدهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 78 - 6،17

6 - تاريخ بشر ، شاهد عذاب و هلاكت جوامعى قدرتمندتر و زراندوزتر از قارون بوده است .

أوَلم يعلم أنّ اللّه قد أهلك من قبله من القرون من هو أشدّ منه قوّة و أكثر جمعًا

17 - تبه كارى ، عامل نابودى جوامع پيشين با عذاب قهر الهى

أوَلم يعلم أنّ اللّه قد أهلك من قبله من القرون. ..و لايسئل عن ذنوبهم المجرمون

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 18 - 2

2 - وجود تكذيبگران انبيا در امت هاى پيش از ظهور اسلام

و إن تكذّبوا فقد كذّب أمم من قبلكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 54 - 4

4 - مشركانِ ملت هاى پيشين نيز ، گرفتار عذاب شدند و بين آنان و لذت هاى دنيوى شان جدايى برگشت ناپذير افتاد .

و حيل بينهم و بين ما يشتهون كما فعل بأشياعهم من قبل

{اشياع} (جمع {شيعة}) به معناى پيروان است و در آيه _ به قرينه {من قبل} _ مراد كسانى است كه مشابهت فكرى با مشركان بعدى داشته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 26 - 1

1 - خداوند ، اقوام تكذيب گر و كفرپيشه تاريخ را _ كه از سر لجاجت و عمد بر كفر و تكذيب خود پافشردند _ با عذاب استيصال نابود كرد .

فقد كذّب الذين من قبلهم جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت . .. ثمّ أخذت الذين كفروا

{تنكير} به معناى انكار (تغيير) است (لسان العرب) و مقصود از آن در آيه شريفه، تغيير نعمت به نقمت و حيات به مرگ مى باشد; كه مجازات كفرپيشگى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 31 - 1

1 - خداوند ، بسيارى از اقوام پيشين را به سبب كفر و استهزاى پيامبران الهى نابود كرد .

كانوا به يستهزءون . ألم يروا كم أهلكنا قبلهم من القرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 12 - 1

1 - قوم نوح ، عاد و فرعون ، پيامبران خود را تكذيب كردند .

كذّبت قبلهم قوم نوح و عاد و فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 13 - 1،2،3

1 - قوم ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) ، پيامبران خود را تكذيب كردند .

كذّبت قبلهم قوم . .. ثمود و قوم لوط وأصح_ب لئيكة

مفسران بر اين عقيده اند كه مقصود از {أصحاب الأيكة} قوم شعيب است.

2 - قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) اقوامى متشكل ، همسو و متحد در مخالفت با پيامبران خود

كذّبت قبلهم قوم نوح . .. ثمود قوم لوط و أصح_ب لئيكة أُول_ئك الأحزاب

برداشت ياد شده از به كار رفتن تعبير {احزاب} درباره اين اقوام، استفاده مى شود.

3 - قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) ، اقوامى قدرتمند و بى مانند در مخالفت با رسالت فرستادگان الهى

كذّبت قبلهم قوم نوح . .. ثمود ...أصح_ب لئيكة أُول_ئك الأحزاب

برداشت ياد شده از تعريف مسند (أُول_ئك) و مسنداليه (أحزاب) كه بر حصر دلالت مى كند استفاده مى شود; يعنى، اين اقوام حقيقتاً گروه هاى متشكلى بودند كه اقوام ديگر در قوت و شدت مخالفت با پيامبران، مانند آنان نبودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 25 - 1،3

1 - اقوامى پيش از مشركان صدراسلام ، به تكذيب پيامبران خويش پرداخته بودند .

كذّب الذين من قبلهم

3 - تكذيب كنندگان

پيامبران ، از ميان اقوام گذشته ، به عذاب الهى گرفتار شدند .

كذّب الذين من قبلهم فأتي_هم العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 5 - 2

2 - اقوام و ملت هاى پس از قوم نوح ، پيامبران الهى را تكذيب كردند .

كذّبت . .. و الأحزاب من بعدهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 6 - 5

5 - كافران تكذيب گر و ستيزه جوى قوم نوح و بعد از آنها ، به دليل دوزخى بودن ، به عذاب دنيوى نيز گرفتار شدند .

فأخذتهم فكيف كان عقاب . و كذلك حقّت كلمت ربّك على الذين كفروا أنّهم أصح_ب النار

برداشت ياد شده مبتنى بر اين احتمال است كه جمله {أنّهم أصحاب النار} _ به تقدير لام تعليل _ در مقام تعليل باشد; يعنى، چون آنان از دوزخيان هستند، به عذاب الهى گرفتار آمدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 21 - 9،12

9 - نابودى بسيارى از اقوام نيرومند و داراى تمدن و آثار ملى در گذشته تاريخ به خاطر گناهانشان

فأخذهم اللّه بذنوبهم

برداشت بالا مبتنى بر اين نكته است كه {با} در {بذنوبهم} براى سببيت مى باشد.

12 - گرفتار شدن امت هاى متمدن و نيرومند گذشته به عقوبت الهى ، در حال گناه و معصيت

فأخذهم اللّه بذنوبهم

برداشت ياد شده بر اين احتمال استوار است كه {با} در {بذنوبهم} براى ملابست باشد; يعنى، خداوند آنان را در حال گناه كارى شان به كيفر رساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 -

غافر - 40 - 22 - 3،5

3 - بسيارى از اقوام و ملل متمدن و نيرومند گذشته ، به خاطر كفرشان و انكار رسالت پيامبران ، به هلاكت رسيدند .

ذلك بأنّهم كانت تأتيهم رسلهم بالبيّن_ت فكفروا فأخذهم اللّه

5 - مجازات ملت هاى نيرومند و متمدن گذشته ، پس از اتمام حجت از سوى رسولان الهى

ذلك بأنّهم كانت تأتيهم رسلهم بالبيّن_ت فكفروا فأخذهم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 2،3

2 - قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان ، پيوسته با دعوت پيامبران خود به مخالفت برمى خاستند .

مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم

3 - قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان ، مردمى متشكل و همسو در جهت مخالفت با پيامبران عصر خود

مثل يوم الأحزاب . مثل دأب قوم نوح ... و الذين من بعدهم

از تعبير {احزاب} درباره اقوام ياد شده، برداشت بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 82 - 5

5 - وجود تمدن هاى عظيم و اقوام متعدد نيرومند و داراى آثار ملى در گذشته تاريخ

كانوا أكثر منهم و أشدّ قوّة و ءاثارًا فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 83 - 6،7

6 - بسيارى از اقوام صاحب قدرت و مكنت و دل خوش كرده به دانش بشرى خويش ، عذاب الهى ( عذاب استيصال ) را به تمسخر گرفته بودند .

و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون

گفتنى است

كه آنچه مورد استهزاى كافران قرار مى گرفت، عذاب استيصال است.

7 - بسيارى از اقوام صاحب قدرت و مكنت و داراى تمدن و آثار ملى ، به عذاب الهى ( استيصال ) گرفتار شدند .

و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 84 - 2،3

2 - اقوام قدرتمند محكوم شده به عذاب استيصال ، هنگام مشاهده آثار فرود آن ، توبه كنان به خداى يكتا ايمان آورده و به انكار معبود هاى ادعايى خويش مى پرداختند .

فلمّا رأوا بأسنا قالوا ءامنّا باللّه وحده و كفرنا بما كنّا به مشركين

3 - اقوام قدرتمند محكوم شده به عذاب استيصال ، مردمى لجوج و حق ناپذير در برابر تعاليم پيامبران

فلمّا رأوا بأسنا قالوا ءامنّا باللّه وحده و كفرنا بما كنّا به مشركين

برداشت ياد شده، به خاطر اين نكته است كه اقوام يادشده تا لحظه مشاهده آثار آمدن عذاب، به استهزاى آن مى پرداختند و تنها به محض ديدن آن، تسليم شده، ايمان مى آوردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 23 - 4

4 - وجود نظام طبقاتى ، در جوامع عصر بعثت و پيش از آن

و كذلك ما أرسلنا من قبلك . .. إلاّ قال مترفوها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 25 - 3

3 - هشدار هاى پيامبران ، تحقق پذير در مورد كافران و قابل مشاهده در تاريخ ملت ها

و كذلك ما أرسلنا . .. من نذير ... فانتقمنا منهم فانظر كيف

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 37 - 2

2- هلاكت قوم { تبّع } و اقوام پيش از آن ، به اراده و خواست خداوند

أهم خير أم قوم تبّع و الذين من قبلهم أهلكن_هم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 18 - 3

3- گروه هاى بسيارى از كافران جن و انس ، محكوم به عذاب حتمى الهى در گذشته تاريخ

حقّ عليهم القول فى أُمم قد خلت من قبلهم من الجنّ و الإنس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 14 - 3،4

3_ موضع گيرى خصمانه بسيارى از اقوام در تاريخ ، عليه پيامبران با موقعيت هاى مختلف تاريخى و اجتماعى *

كذّبت قبلهم قوم نوح و أصح_ب الرسّ و ثمود . و عاد و فرعون و إخون لوط . و أصح_ب ال

با توجه به اين كه اقوام ياد شده در جوامع مختلف و موقعيت هاى متفاوت تاريخى حضور داشته اند; تعبير {كلّ. ..} مى تواند تأكيدى باشد بر اين كه حق ستيزى، ربطى به زمان، مكان و نژاد ندارد.

4_ نابودى بسيارى از اقوام ، در نتيجه حق ستيزى و تكذيب پيامبران

كذّبت قبلهم . .. فحقّ وعيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 46 - 1،2

1 - قوم نوح ، از پيشين ترين اقوام هلاك شده بشر در نتيجه فسق و گناه

و قوم نوح من قبل إنّهم كانوا قومًا ف_سقين

2 - عبرت نياموختن قوم لوط ، عاد ، ثمود و فرعونيان از سرنوشت شوم قوم نوح

و قوم نوح من قبل

خداوند سرگذشت

قوم نوح را پس از قوم لوط و. .. ذكر كرده است; با اين كه سرگذشت اين قوم از نظر زمانى قبل از آنها واقع شده است. اين نكته مى تواند بيانگر معناى بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 50 - 2

2 - قوم عاد ، از جمله كهن ترين اقوام هلاك شده تاريخ *

و أنّه أهلك عادًا الأُولى

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {الأولى} بيانگر قدمت و پيشينه كهن قوم عاد باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 52 - 1،4

1 - قوم نوح ، قومى هلاك شده به اراده خداوند ، قبل از عاد و ثمود

و أنّه أهلك عادًا . .. و ثموداْ ... و قوم نوح من قبل

4 - عاد و ثمود و قوم نوح ، داراى ظلم و طغيانى فزون تر از ديگر اقوام نابود شده تاريخ

إنّهم كانوا هم أظلم و أطغى

بنابراين كه ضمير {هم} به قوم عاد و ثمود و نوح بازگردد، برداشت بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 54 - 4

4 - بيان سرگذشت عبرت انگيز اقوام نابودشده تاريخ ، در صحف موسى و ابراهيم ( ع )

أم لم ينبّأ بما فى صحف موسى . و إبرهيم ... و أنّه أهلك ... فغشّيها ما غشّى

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه آيات شريفه، در ادامه بيان مطالبى باشد كه خداوند از صحف موسى و ابراهيم(ع) نقل كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 -

قمر - 54 - 9 - 1

1 - قوم نوح ، نمونه اى عبرت انگيز از اقوام تكذيب كننده وحى و رسالت در طول تاريخ

من الأنباء ما فيه مزدجر . .. كذّبت قبلهم قوم نوح

با توجه به ارتباط اين آيه با آيه {من أنباء ما فيه مزدجر}، استفاده مى شود كه بيان كفر قوم نوح، از جمله اخبار هشداردهنده قرآن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 23 - 3

3 - قوم ثمود ، از جمله ملت هاى تكذيب كننده انذار هاى الهى ، پس از قوم نوح و عاد

كذّبت ثمود بالنّذر

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه مؤخر آمدن ذكر قوم ثمود پس از قوم نوح و عاد، دليل تقدم تاريخى قوم نوح و عاد بر آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 33 - 3

3 - قوم لوط ، از جمله امت هاى تكذيب گر انذار هاى الهى ، پس از قوم ثمود

إنّا أرسلنا عليهم صيحة . .. كذّبت قوم لوط بالنّذر

مؤخر آمدن ذكر قوم لوط پس از قوم ثمود، مى تواند به دليل تقدم تاريخى قوم ثمود بر آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 36 - 4

4 - تشكيك در حقايق الهى ، داراى پيشينه در تاريخ امت هاى حق ستيز

و لقد أنذرهم . .. فتماروا بالنّذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 43 - 2

2 - مشركان عصر پيامبر ، در پليدى و استحقاق عذاب ،

همچون كافران هلاك شده پيشين ( قوم هاى عاد ، ثمود ، لوط و فرعونيان )

أكفّاركم خير من أُول_ئكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 26 - 5

5 - اقوام داراى پيامبر ، پس از نوح ( ع ) از نسل حضرت نوح و پس از ابراهيم ( ع ) از نسل حضرت ابراهيم بودند .

و لقد أرسلنا نوحًا و إبرهيم و جعلنا فى ذرّيّتهما النبوّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 27 - 23

23 - { عن ابن مسعود قال : دخلت على النبى ( ص ) فقال : يابن مسعود اختلف من كان قبلكم على اثنين و سبعين فرقة نجا منها اثنتان و هلك سائرهنّ ، فرقة قاتلوا الملوك على دين عيسى ( ع ) فقتلوهم و فرقة لم تكن لهم طاقة لموازاة الملوك . . . فساحوا فى البلاد و ترهبوا ، و هم الذين قال اللّه لهم : . . . { و رهبانيّة ابتدعوها ما كتبناها عليهم . . . ;

از ابن مسعود روايت شده است كه گويد: به خدمت رسول خدا(ص) رسيدم. آن حضرت به من فرمود: كسانى كه قبل از شما بودند، اختلاف كرده و 72 فرقه شدند كه دو فرقه نجات يافته و بقيه هلاك گشتند. اولين فرقه نجات يافته كسانى بودند كه براى دين عيسى با پادشاهان جنگيدند و كشته شدند و فرقه دوم كسانى بودند كه توان مقابله با پادشاهان را نداشتند... پس در سرزمين ها متفرق شدند و رهبانيت اختيار كردند و اينها همان كسانى اند كه خداوند

درباره آنان فرمود: رهبانيّة ابتدعوها ما كتبناها عليهم...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 5 - 2،3

2 - آگاهى مردم عصر بعثت ، از سرنوشت اقوام كافر پيش از خود ، از راه اخبار و اطلاعات واصله بود .

ألم يأتكم نبؤا الذين كفروا من قبل

مطلب ياد شده، از آمدن تعبير {نبأ} (خبر) به دست مى آيد.

3 - اخبار مربوط به سرنوشت هلاكت بار اقوام كافر پيش از اسلام ، اخبارى مهم و پرفايده

ألم يأتكم نبؤا الذين كفروا من قبل

{نبأ}، به اخبار مهم و پرفايده گفته مى شود (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 18 - 1

1 - تكذيب شدن دين و پيامبران الهى ، از سوى برخى از اقوام و ملت هاى پيش از ظهور اسلام

و لقد كذّب الذين من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 9 - 1

1 - فرعونيان و اقوام پيش از آنان ، مردمى بدكردار و خطاپيشه بودند .

و جاء فرعون و من قبله . .. بالخاطئة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 10 - 1،2،3،5،6

1 - فرعونيان و اقوام پيش از آنان و قوم لوط ، از فرمان هاى پيامبران خود سرپيچى كردند .

و جاء فرعون . .. فعصوا رسول ربّهم

2 - فرعونيان و اقوام پيش از آنان و قوم لوط ، از سوى خداوند به عقوبتى سخت در دنيا گرفتار شدند .

فأخذهم أخذة رابية

{رابية} (اسم فاعل از {ربا يربو}) به معناى فزاينده و رو

به رشد است و در اين آيه كنايه از شدّت است.

3 - سرپيچى از فرمان هاى پيامبران ، عامل عقوبت شدن فرعونيان و اقوام پيش از آنان و قوم لوط

فعصوا رسول ربّهم فأخذهم أخذة رابية

5 - سرپيچى از فرمان هاى پيامبران ، مصداق بارز خطاپيشگى فرعونيان و اقوام پيش از آنان و قوم لوط

و جاء فرعون . .. بالخاطئة . فعصوا رسول ربّهم

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه جمله {فعصوا رسول. ..} درصدد تفصيل و تبيين مضمون آيه قبل (موضوع خطاپيشگى اقوام ياد شده) است.

6 - پرهيز از بدكردارى و خطاپيشگى ، از مهم ترين فرمان هاى پيامبران به فرعون و اقوام پس از آنان و قوم لوط

و جاء فرعون . .. بالخاطئة . فعصوا رسول ربّهم

مطرح كردن سرپيچى اقوام ياد شده از فرمان هاى پيامبران _ پس از توصيف آنان به خطاپيشگى _ مى تواند گوياى اين حقيقت باشد كه دستورات پيامبران بر محور پرهيز اين اقوام از خطاپيشگى بود.

تاريخ اماكن مقدس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 40 - 16

16 - معابد ، مظهر حضور شريعت در جوامع و مورد تهاجم جبهه باطل در طول تاريخ

و لولا دفع اللّه . .. لهدّمت صومع ... و مس_جد

تاريخ امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 59 - 1

1- خداوند ، آبادى هاى فراوانى را از امت هاى پيشين ، ويران ساخت و مردم آنها را هلاك كرد .

و تلك القرى أهلكن_هم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 93 - 1

1- امت هاى پيامبران گذشته ، پس از يك دوره وحدت دينى ، به اختلاف و پراكندگى در پرستش خداى واحد مبتلا شدند .

أُمّة وحدة و أنا ربّكم فاعبدون . و تقطّعوا أمرهم بينهم

برداشت بالا، مبتنى بر اين است كه ضميرهاى جمع در {تقطّعوا أمرهم بينهم} به امت هاى پيامبران گذشته بازگردد و در حقيقت بيانگر چگونگى واكنش مردم و وضعيت دين توحيدى پس از مرگ انبيا در ميان پيروانشان باشد. گفتنى است {أمر} به معناى {شأن} است و بر تمامى رفتارها و سخنان اطلاق مى شود; ولى دراين آيه _ به تناسب مقام _ مقصود از آن دين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 42 - 6

6 - عاد و ثمود ، پس از قوم نوح و پيش از قوم ابراهيم مى زيستند .

قوم نوح و عاد و ثمود . .. و قوم إبرهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 48 - 1،2

1 - هلاكت و نابودى بسيارى از جوامع پيشين با عذاب استيصال

و كأيّن من قرية أمليت لها و هى ظالمة

{إملاء} (مصدر {أمليت}) از {ملو} و به معناى فرصت دادن است {لها} به تقدير {لأهلها} و {هى ظالمة} به تقدير {و أهلها ظالمة} مى باشد. {أخذ} (مصدر {أخذت}) به معناى گرفتن و در اين جا كنايه از هلاك ساختن و از ميان برداشتن است.

2 - ظلم و بى دادگرى ، عامل اصلى هلاكت جوامع پيشين و باعث گرفتار شدن آنها به عذاب خشم الهى ( استيصال )

و كأيّن من قرية أمليت

لها و هى ظالمة ثمّ أخذتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 31 - 1،2،4

1 - شكل گيرى جامعه اى جديد پس از طوفان نوح

ثمّ أنشأنا من بعدهم قرنًا ءاخرين

{إنشاء} (مصدر {أنشأنا}) به معناى پديد آوردن است. ضمير {هم} در {من بعدهم} به قوم نوح بازمى گردد. {قرن} به مجموعه اى از انسان ها _ كه كنار هم زندگى كنند _ گفته مى شود.

2 - وجود فاصله زمانى ميان طوفان نوح و شكل گيرى جامعه جديد

ثمّ أنشأنا من بعدهم قرنًا ءاخرين

برداشت ياد شده، با توجه به آمدن {ثمّ}_ كه براى فاصله زمانى است _ استفاده مى شود.

4 - ثمود ( يا عاد ) نخستين جامعه شكل گرفته پس از طوفان نوح

ثمّ أنشأنا من بعدهم قرنًا ءاخرين

مفسران در اين كه كدام جامعه پس از طوفان نوح شكل گرفت، دو نظر دارند: برخى از آنان با تكيه بر سخن هود(ع) در سوره اعراف: {و اذكروا إذ جعلكم خلفاء من بعد قوم نوح} و ذكر سرگذشت قوم هود در پى قوم نوح (در سوره هاى اعراف، هود و شعرا) معتقدند كه نخستين جامعه تشكيل يافته در پى هلاكت قوم نوح، قوم هود (عاد) بود. برخى ديگر نيز بر آنند كه با توجه به اين كه قوم صالح (ثمود) با صيحه آسمانى نابود شدند و در اين جا نيز ذكر صيحه به ميان آمده است، مى رساند كه اولين جامعه پس از طوفان، قوم صالح (ثمود) بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 33 - 9

9 - برخوردارى پيامبر از اوصاف بشرى ،

دستاويز اشراف جامعه پس از نوح در انكار رسالت وى

ما ه_ذا إلاّ بشر مثلكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 36 - 1

1 - تبليغ شديد اشراف جامعه پس از نوح ، عليه وعده رستاخيز

هيهات هيهات لما توعدون

{هيهات} اسم فعل است به معناى {بعُد} (دور است) و براى استبعاد به كار مى رود. تكرار {هيهات} براى مبالغه در استبعاد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 42 - 2،3

2 - وجود فاصله زمانى ميان نابود شدن قوم ثمود و پيدايش جامعه ( يا جامعه هاى ) جديد

ثمّ أنشأنا من بعدهم قرونًا ءاخرين

برداشت ياد شده با توجه به كلمه {ثمّ} _ كه براى تراخى در زمان است _ به دست مى آيد.

3 - آغاز شكل گيرى جوامع متعدد بشرى در عصرى واحد ، پس از قوم ثمود

ثمّ أنشأنا من بعدهم قرونًا ءاخرين

به نظر مى رسد جمع آمدن واژه {قرون}، به پيدايش جوامع متعدد و در عرض هم اشاره داشته باشد. از اين رو مى توان گفت كه تا قبل از اين، همواره تنها يك جامعه متشكل وجود داشت و شايد به اين دليل است كه در آيه 31 واژه فوق، به صورت مفرد (قرن) آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 44 - 3،4،6

3 - حق ستيزى و سركشى در برابر پيامبران الهى ، خصيصه حاكم بر جوامع بشرى در طول تاريخ

كلّ ما جاء أُمّة رسولها كذّبوه

4 - همه پيامبران ، مورد تكذيب و انكار جوامعى قرار گرفتند كه به سوى

آن مبعوث شده بودند .

كلّ ما جاء أُمّة رسولها كذّبوه

6 - جوامع گذشته تاريخ ، يكى پس از ديگرى ، با عذاب قهر الهى و در پى تكذيب انبيا و مبارزه با آنان ، مضمحل شدند .

فأتبعنا بعضهم بعضًا

{إتباع} (مصدر {أتبعنا}) به معناى يكى را در پى ديگرى روانه كردن است; يعنى، {پس ما امت هاى تكذيب گر را پى در پى هلاك كرديم و هر يكى را به دنبال ديگرى، به ديار نيستى روانه ساختيم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 7

7 - خداوند ، كافران حاكم پيش از اسلام را ، شكست داد و پيامبران و مؤمنان نيكوكار را ، پيروز كرده و جايگزين آنان در سطح زمين قرار داد .

وعد اللّه الذين ءامنوا . .. كما استخلف الذين من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 38 - 3،4،5

3 _ اقوام و امت هاى بسيارى از عصر نوح تا زمان اصحاب رسّ به خاطر تكذيب آيات الهى و پيامبران ، دچار هلاكت و نابودى شدند .

و قرونًا بين ذلك كثيرًا

{قرن} (مفرد {قرون}) به مجموعه افرادى كه در يك عصر زندگى مى كنند، گفته مى شود.

4 _ ظهور و سقوط امت هاى فراون و فراموش شده در تاريخ ( از عصر نوح تا زمان اصحاب رسّ )

و قرونًا بين ذلك كثيرًا

5 _ { عن ابن عباس قال : كان رسول اللّه ( ص ) إذا انتهى إلى معدبن عدنان أمسك ثمّ يقول : كذب النسّابون قال اللّه تعالى { و قروناً بين ذلك كثيراً }

;

از ابن عباس روايت شده است كه رسول خدا(ص) وقتى به معدبن عدنان (يكى از اجداد خود) مى رسيد، توقف مى كرد و سپس مى فرمود: نسّابه ها دروغ مى گويند. خداى تعالى مى فرمايد: {و قروناً بين ذلك كثيراً}; يعنى، نسل هاى زيادى در فاصله عاد و ثمود و اصحاب رسّ بودند كه به هلاكت رسيدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 39 - 1

1 _ خداوند ، پيش از هلاكت تكذيب كنندگان موسى ( ع ) و اقوام نوح ، عاد ، ثمود و اصحاب رسّ براى اتمام حجت و عبرت آموزى آنان ، مثل هاى روشنگرانه اى زده بود .

فقلنا اذهبا إلى القوم الذين كذّبوا بأي_تنا . .. و قوم نوح ... و عادًا و ثمودا و

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 43 - 2،6

2 - عدم دسترسى جوامع هم عصر موسى ( ع ) به تعاليم آسمانى ، بر اثر انقراض نسل هاى پيشين

و لقد ءاتينا موسى الكت_ب من بعد ما أهلكنا القرون الاُولى

قيد {من بعد ما أهلكنا. ..} مى رساند كه با انقراض نسل هاى پيشين، تعليمات پيامبران قبل نيز از ميان رفته بود و مردم عصر موسى(ع) به كلى از آموزه هاى آنان فاصله گرفته بودند.

6 - جوامع معاصر موسى ، گرفتار غفلت و بى خبرى از تعاليم الهى

و لقد ءاتينا موسى الكت_ب . .. لعلّهم يتذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 45 - 2،3

2 - پيدايش نسل هاى بسيار از زمان نزول

تورات تا عصر پيامبر

و ما كنت بجانب الغربىّ إذ قضينا إلى موسى الأمر . .. و ل_كنّا أنشأنا قرونًا

3 - وجود فترت و فاصله عميق ، ميان مردم عصر پيامبر و عصر پيامبران پيشين

و ل_كنّا أنشأنا قرونًا فتطاول عليهم العمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 72 - 1

1 - فرستاده شدن انسان هاىِ انذارگر و هشداردهنده در ميان امت هاى پيشين از سوى خداوند

و لقد أرسلنا فيهم منذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 74 - 1

1 - بندگان مخلَص خدا ( بندگان خالص و برگزيده خدا ) ، تنها گروه نجات يافته از ميان اقوام عذاب شده پيشين

فانظر كيف كان ع_قبة المنذرين . إلاّ عباد اللّه المخلصين

طبق نظر بيشتر مفسران، مقصود و معناى {مخلَصين} (خالص شدگان) اين است: {الذين أخلصهم اللّه لنفسه و ولايته; كسانى كه خداوند آنان را برگزيده و در اختيار خود گرفته و مطيع فرمان خويش ساخته است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 3 - 1

1 - نابودى بسيارى از امت ها و ملت هاى كافر پيش از امت عرب جاهلى ، از سوى خداوند

كم أهلكنا من قبلهم من قرن

{قرن} به امت و مردمى گفته مى شود كه در يك عصر و زمان زندگى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 14 - 1

1 - قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) ، پيامبران خود را تكذيب

كردند .

قوم نوح . .. ثمود ... أصح_ب لئيكة ...إن كلّ إلاّكذّب الرسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 5 - 6،7،12

6 - همه امت ها به قصد دستگير كردن و از بين بردن پيامبرشان اقدام كرده اند .

و همّت كلّ أمّة برسولهم ليأخذوه

{أخذ} در اصل به معناى گرفتن است و مقصود از آن در آيه شريفه، دستگير كردن و از بين بردن پيامبران است.

7 - همه امت ها با حربه باطل ، به جدال و ستيزه با حق بر خاستتد تا آن را از بين ببرند .

كذّبت قبلهم قوم نوح . .. و ج_دلوا بالب_طل ليدحضوا به الحقّ

{إدحاض} به معناى ابطال و از بين بردن است.

12 - عقوبت دنيايى مردم حق ناپذير و ستيزه جو از اقوام گذشته ( چون قوم نوحو . . . ) مجازاتى سخت ، شگفت آور و درس آموز

فأخذتهم فكيف كان عقاب

برداشت يادشده از استفهام تعجيبى {كيف} استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 13 - 6

6 - صاعقه از كيفر هاى دنيوى خداوند ، براى برخى از امت هاى مشرك پيشين

أنذرتكم ص_عقة مثل ص_عقة عاد و ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 17 - 1

1- آزمون الهى از انسان ها ، سنتى مستمر و داراى پيشينه دور در تاريخ امت ها

و لقد فتنّا قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 36 - 1،4

1 - تاريخ ، شاهد نابودى بسيارى از ملت هاى توان

مند ، به خاطر كفر و شرك آنان

و كم أهلكنا قبلهم من قرن هم أشدّ منهم بطشًا

{قرن} به معناى امت و گروهى از مردم است كه در يك زمان قرار دارند.

4- امت هاى نيرومند هلاك شده تاريخ ، داراى سلطه بر جوامع متعدد

و كم أهلكنا . .. فنقّبوا فى البل_د

{التنقيب} (مصدر {نقّبوا}) به معناى سير و حركت است و در اين جا كنايه از فتح بلاد و تحت سلطه درآوردن آنها مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 17 - 2

2 - سپاهيان فراوانى در برابر پيامبران گذشته ، مقاومت كرده و نابود شدند .

هل أتيك حديث الجنود

ويژگى هاى {جنود} _ كه در برداشت بالا آمده _ به قرينه آيات بعد استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 18 - 2

2 - فرعونيان و قوم ثمود ، قدرت مندترين و سرسخت ترين مخالفان پيامبران ، در امت هاى پيشين بودند .

فرعون و ثمود

در قرآن، خبر از هلاكت بسيارى از امت هاى گذشته مطرح شده است; بنابراين ياد كردن فرعونيان و ثموديان از بين آنها، نشانه آن است كه اين دو دسته، از ديگران بارزتر بوده اند.

تاريخ امت هاى پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 25 - 9

9 - امت هايى از جن و انس در گذشته تاريخ بر اثر دشمنى با خداوند ( شركورزى ، انكار رسالت پيامبران و . . . ) به عذاب الهى گرفتار شدند .

و حقّ عليهم القول فى أمم قد خلت

من قبلهم من الجنّ و الإنس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 14 - 1،2،3

1 - پيدايش اختلافات دينى در ميان امت هاى پيشين ، با وجود توصيه مكرر خداوند بر حفظ وحدت و پرهيز از تفرقه

شرع لكم . .. و لاتتفرّقوا ... و ما تفرّقوا إلاّ من بعد ما جاءهم العلم

تأكيد اديان بر حفظ وحدت دينى، از آيه قبل (أقيموا الدين و لا تتفرّقوا فيه) استفاده شده است.

2 - روحيه سركشى امت ها ، عامل ناكامى پيامبران اولواالعزم در دعوت به وحدت دينى

شرع لكم . .. أن أقيموا الدين ... و ما تفرّقواإلاّ

3 - اختلافات دينى امت هاى پيشين ، ناشى از روح تجاوزگرى بود ; نه از جهالت و نادانى

و ما تفرّقوا إلاّ من بعد ما جاءهم العلم بغيًا بينهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 30 - 3

3_ ظهور و انقراض امتهايى متعدد و بهره مند از رسولان الهى پيش از امت پيامبر ( ص ) و بعثت او

أرسلن_ك فى أُمّة قد خلت من قبلها أمم

از معانى {خلوّ} (مصدر خلت) گذشتن و سپرى شدن است و سپرى شدن امتها به معناى نابودى ايشان مى باشد. توصيف امت بهره مند از رسول (أرسلناك فى اُمّة) به اينكه امتهايى پيش از آن بودند، مى رساند كه هر يك از امتها نيز داراى رسولى از ناحيه خدا بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 32 - 2،3

2_ گروههايى از امت هاى گذشته به رسالت پيامبران خويش كافر شدند .

فأمليت للذين كفروا

3_

كفرپيشگان امت هاى گذشته پيامبران خويش را به استهزا و تمسخر مى گرفتند .

و لقد استهزىء برسل من قبلك فأمليت للذين كفروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 17 - 1،2،3،4،5

1- جوامع و ملت هاى بسيارى پس از دوران نوح ( ع ) در نتيجه فسق و گناه و به اراده خداوند نابود شدند .

ففسقوا . .. و كم أهلكنا من القرون

{قرن} (مفرد قرون) به معناى قومى است كه نزديك به يك زمان و در يك عصر زندگى مى كنند (مفردات راغب).

2- كيفر هلاكت بار عمومى و فراگير ، براى انسان هاى قبل از نوح ( ع ) به وقوع نپيوسته بود .

و كم أهلكنا من القرون من بعد نوح

خداوند در آيه پيش از سنت خويش مبنى بر هلاكت اقوام كافر و فاسد، خبر داد و آن گاه براى اثبات اين حقيقت، هلاكت قوم نوح و پس از او را يادآور شد. از ذكر داستان نوح و اقوام پس از او، مى توان استفاده كرد كه اقوامى كه به صورت جمعى قبل از نوح(ع) دچار عذاب شده باشند، وجود نداشته است.

3- فسق و فساد عمومى و فراگير در ميان مردم و اقوام پيش از حضرت نوح ( ع ) وجود نداشت .

و ما كنّا معذّبين حتى نبعث رسولاً. و إذا أردنا أن نهلك قرية أمرنا مترفيها ففسقوا

4- پيدايش فسق و فساد عمومى و انحرافات عمده تاريخ انسانى ، پس از عصر نوح بود .

و كم أهلكنا . .. من بعد نوح

5- بسيارى از جوامع و ملل پس از حضرت نوح ( ع ) بر اثر وجود مترفان

فاسق و تبهكار در ميان آنان ، به هلاكت و نابودى دچار شدند .

و إذا أردنا أن نهلك قرية أمرنا مترفيها ففسقوا فيها . .. و كم أهلكنا من القرون من

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 55 - 13

13- تاريخ گذشتگان ، شاهد مردمانى روگردان از ايمان و سرتافته از استغفار بوده است .

إلاّ أن تأتيهم سنّة الأوّلين

{سنة الأولين} _ كه عذاب را سنتى الهى براى گذشتگان قلمداد كرده است _ اشاره به ظهور افراد فراوانى در امت هاى پيشين دارد كه مانند كافران و مشركان عصر بعثت عمل كردند و مجازات شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 98 - 1،7

1- جوامع و تمدن هاى بسيارى در طول تاريخ ، به هلاكت رسيده و نابود شده اند .

و كم أهلكنا قبلهم من قرن

{كَمْ} در {كم أهلكنا} خبرى بوده و دال بر تكثير است (يعنى بسيار) و {قَرْن}; يعنى، مردمى كه اهل يك زمان باشند و نزديك هم زندگى كنند.

7- جوامع و تمدن هاى پيشين بر اثر عذاب الهى ، چنان نابود شدند كه نه مشاهده و لمس احدى از آنان ممكن است و نه زمزمه اى از آنان به گوش مى رسد .

و كم أهلكنا . .. هل تحسّ منهم من أحدًا أو تسمع لهم ركزًا

{رِكز} به معناى صداى خفيف (زمزمه) است.

تاريخ امر به معروف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 77 - 13

13 - رواج اخلاق خيرخواهى و امر به معروف و نهى از منكر ، در

ميان مردم عصر موسى

و ابتغ فيما ءاتيك اللّه الدار الأخرة و لاتنس نصيبك من الدنيا و أحسن

تاريخ انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 25 - 1

1- رسولانى چند قبل از پيامبراسلام ( ص ) ، به رسالت برانگيخته بوده اند .

و ما أرسلنا من قبلك من رسول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 87 - 3،4

3 - خداوند ، پس از درگذشت موسى ( ع ) ، رسولانى را پى در پى به سوى بنى اسرائيل فرستاد .

و قفينا من بعده بالرسل

{تقفية} (مصدر قفينا) به معناى روانه كردن چيزى يا كسى در پى چيزى يا كسى ديگرى است. بنابراين جمله {قفينا ...}; يعنى، پس از درگذشت موسى(ع)، پيامبران بسيارى را يكى پس از ديگرى ]به سوى بنى اسرائيل [فرستاديم.

4 - بنى اسرائيل ، برخوردار از رسولانى بسيار

و قفينا من بعده بالرسل

{ال} در {الرسل} براى استغراق است و در اين جا حكايت از كثرت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 91 - 22

22 - بنى اسرائيل ، برخوردار از پيامبران بسيار

فلم تقتلون أنبياء اللّه من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 108 - 5

5 - موسى ( ع ) ، پيامبرى مبعوث شده پيش از پيامبر اسلام ( ص )

كما سئل موسى من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 21 - 11

11 _ بسيارى از پيامبران و عدالتخواهان ، به

دست كافران به قتل رسيدند .

انّ الذين يكفرون . .. و يقتلون النّبيّن بغير حق و يقتلون الذين يأمرون بالقسط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 44 - 1،5،6

1 _ حقايقى از سرگذشت مريم و زكريا ، براى اوّلين بار به پيامبر اكرم ( ص ) گفته شد .

ذلك من انباء الغيب نوحيه اليك

بيان حقايق مذكور اگر در ديگر كتب آسمانى آمده باشد، ظاهراً اطلاق غيب بر آن نمى شده است.

5 _ ناشناخته بودن حقايقى از تاريخ زكريا و مريم ، براى اهل كتاب

ذلك من انباء الغيب

آيات در مورد وفد نجران نازل شده است; پس تعريض به اهل كتاب دارد كه نسبت به سرگذشت پيامبران، خصوصاً مسيح و مريم، اظهار اطلاع مى كردند.

6 _ آگاهى پيامبر ( ص ) از حقايق نهفته تاريخ زكريا و مريم ، نشانگر صدق ادعاى وى در ارتباط با وحى

ذلك من انباء الغيب . .. و ما كنت لديهم اذ يلقون اقلامهم ايّهم يكفل مريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 55 - 3

3 _ خاطره نجات حضرت عيسى ( ع ) از دست كافران ، سرگذشتى شايسته تذكر براى پيامبر ( ص ) و مؤمنان

اذ قال اللّه يا عيسى انّى متوفّيك

بنابراينكه {اذ}، مفعول به براى {اذكر} يا {اذكروا} كه در تقدير است، باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 58 - 1،3،7

1 _ سرگذشت حضرت زكريا ، مريم ، يحيى و عيسى ( ع ) و پيروان آن حضرت ، آيات الهى

و پند هاى حكيمانه

ذلك نتلوه عليك من الايات و الذّكر الحكيم

{ذلك}، اشاره به سرگذشت كسانى است كه در آيات پيشين مطرح شده است.

3 _ بيان سرگذشت حضرت مريم ، زكريا ، يحيى و عيسى ( ع ) ، از معجزات و نشانه هاى صدق پيامبر اكرم ( ص )

ذلك نتلوه عليك من الايات

بنابراينكه منظور از {الايات}، با توجه به معناى لغوى آن (علامتها)، نشانه هاى صداقت پيامبر اكرم (ص) باشد.

7 _ داستان حضرت عيسى ، زكريّا ، مريم و يحيى ، سراسر حكمت و مايه تذكّر است .

ذلك نتلوه عليك من الايات و الذّكر الحكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 60 - 1

1 _ سرگذشت زكريا ، عيسى ، مريم ، يحيى و بيان خلقت آدم در قرآن ، حق و از جانب پروردگار است .

الحق من ربّك

كلمه {الحق}، خبر است براى مبتداى محذوف كه {هو} است و مراد از آن، سرگذشت مريم و پيامبرانى است كه در آيات سابق بيان شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 62 - 2

2 _ هر داستانى درباره پيامبران كه منافى با توحيد باشد ، ساختگى و باطل است .

انّ هذا لهو القصص الحق و ما من اله الا اللّه

نفى شرك كه از جمله {و ما من اله الا اللّه} استفاده مى شود، بيان علّتى براى دروغ بودن ادعاهاى نصارا در مورد عيسى (ع) است و ملاكى براى همه داستانهاى مربوط به پيامبران خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 -

34 - 18،19

18 _ آياتى از قرآن در تشريح و سرگذشت انبياى پيشين و صبر و مقاومت و پيروزى آنها قبل از سوره انعام بر پيامبر خدا نازل شده است.

فصبروا على ما كذبوا . .. و لقد جاءك من نبإى المرسلين

19 _ ذكر داستانهاى انبياى پيشين در قرآن براى تسلى پيامبر(ص) و همچنين تأسى وى به آنان است.

و لقد كذبت . .. و لقد جاءك من نبإى المرسلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 112 - 2

2 _ درگيرى حق و باطل در سراسر تاريخ انبيا جريان داشته است.

و كذلك جعلنا لكل نبى عدوا شيطين الإنس و الجن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 13 - 4

4 _ تاريخ بشر ، شاهد بعثت پيامبران در پى گسترش ظلم و بى عدالتى

لما ظلموا و جاءتهم رسلهم بالبينت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 47 - 4

4 _ شريعت و رسول الهى در هر عصرى ، يكى بيش نيست .

و لكل أمة رسول فإذا جاء رسولهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 74 - 1،2،4،5،7

1 _ خداوند ، در فاصله زمانى بين حضرت نوح و موسى ( ع ) ، پيامبران بزرگى را مبعوث كرد .

و اتل عليهم نبأ نوح . .. ثم بعثنا من بعده رسلا ... ثم بعثنا من بعدهم موسى

2 _ پيامبرانى كه در فاصله بين حضرت نوح و موسى ( ع ) مبعوث شدند ، هر كدام عهده دار هدايت قوم

خود بودند .

و اتل عليهم نبأ نوح . .. ثم بعثنا من بعده رسلا إلى قومهم ... ثم بعثنا من بعدهم م

4 _ هيچ پيامبرى بعد از نوح ( ع ) مبعوث نشد مگر اينكه قومش در برابرش ايستادند و رسالتش را انكار و او را به دروغ گويى متهم كردند .

ثم بعثنا من بعده رسلا إلى قومهم فجاءوهم بالبينت فما كانوا ليؤمنوا بما كذبوا به م

{فاء} در {فجاءوهم} فاى فصيحه بوده و بر حذف جمله قبل از خودش دلالت دارد و تقدير آن چنين است: { . .. رسلا إلى قومهم فكذبوهم فجاءوهم بالبينات ... }.

5 _ تكذيب كنندگان رسالت پيامبران پس از نوح ( ع ) ، على رغم ارائه معجزات و دليل هاى روشن به آنان ، همچنان بر ناباورى و تكذيب خود ، پاى فشردند .

فجاءوهم بالبينت فما كانوا ليؤمنوا بما كذبوا به من قبل

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مضاف اليه {قبل} ضمير عايد به {مجىء} كه از {جاءوهم بالبينات} استفاده مى شود، بازگردد.

7 _ تكذيب رسالت پيامبران ، جريانى مستمر در تاريخ

فكذبوه . .. ثم بعثنا من بعده رسلا ... فما كانوا ليؤمنوا بما كذبوا به من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 75 - 1

1 _ بعثت موسى و هارون ( ع ) پس از بعثت پيامبران بزرگ بعد از نوح ( ع ) بود .

و اتل عليهم نبأ نوح . .. ثم بعثنا من بعده رسلا ... ثم بعثنا من بعدهم موسى و هرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11

- 89 - 8،9

8_ حضرت نوح ، هود ، صالح و لوط ( ع ) ، پيامبرانى پيش از حضرت شعيب ( ع )

مثل ما أصاب قوم نوح . .. و ما قوم لوط منكم ببعيد

9_ فاصله زمانى ميان عصر شعيب با عصر نوح ، هود و صالح ( ع ) زياد بوده است .

مثل ما أصاب قوم نوح أو قوم هود أو قوم ص_لح و ما قوم لوط منكم ببعيد

از اينكه شعيب(ع) از ميان اقوام ياد شده تنها قوم لوط را به نزديك بودن با مردم مدين (عصر خويش) توصيف كرد ، برداشت فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 120 - 1

1_ خداوند پيش از پيامبر ( ص ) ، رسولان متعددى را مبعوث كرد كه هر كدام داراى سرگذشتى مهم و داستانى پربار بودند .

و كلاًّ نقصّ عليك من أنباء الرسل

تعدد رسولان ، از كلمه {رسل} _ كه جمع رسول است _ استفاده مى شود و سرگذشت مهم و پربار ، از كلمه {أنباء} _ كه به معناى خبرهاى بزرگ و پرفايده است _ استفاده مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 6 - 19

19_ ابراهيم و اسحاق ( ع ) ، به هنگام شروع داستان يوسف ( خواب ديدن ستارگان ، خورشيد و ماه ) در حال حيات نبودند .

كما أتمّها على أبويك من قبل

برداشت فوق ، از قيد {من قبل} استفاده مى شود. البته اين در صورتى است كه {من قبل} قيد براى {أبويك} باشد ، نه متعلق به {أتمّها}.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 109 - 1

1_ پيامبران متعددى پيش از رسول اكرم ( ص ) به رسالت مبعوث شدند .

و ما أرسلنا من قبلك إلاّ رجالاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 30 - 3

3_ ظهور و انقراض امتهايى متعدد و بهره مند از رسولان الهى پيش از امت پيامبر ( ص ) و بعثت او

أرسلن_ك فى أُمّة قد خلت من قبلها أمم

از معانى {خلوّ} (مصدر خلت) گذشتن و سپرى شدن است و سپرى شدن امتها به معناى نابودى ايشان مى باشد. توصيف امت بهره مند از رسول (أرسلناك فى اُمّة) به اينكه امتهايى پيش از آن بودند، مى رساند كه هر يك از امتها نيز داراى رسولى از ناحيه خدا بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 32 - 1

1_ پيامبران متعددى پيش از پيامبر اسلام به رسالت مبعوث شدند .

و لقد استهزىء برسل من قبلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 38 - 1

1_ پيامبران متعددى پيش از پيامبر اكرم ( ص ) ، به رسالت مبعوث شدند .

و لقد أرسلنا رسلاً من قبلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 11

11- رسولان الهى با دلايل و براهين روشن در ميان اقوام مختلف و از جمله قوم نوح ، عاد و ثمود ، مبعوث شدند .

جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 10 - 17

17- كافران اقوام پيشين به جاى دادن جواب مساعد به دعوت منطقى انبياى خويش ، بشر بودن آنان را بهانه نپذيرفتن دعوتشان قرار دادند .

قالت رسلهم أفى الله شكّ فاطر السموت و الأرض . .. قالوا إن أنتم إلاّ بشر مثلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 10 - 1

1- خداوند ، قبل از پيامبر اسلام ( ص ) ، پيامبرانى را در ميان امت هاى پيشين مبعوث كرده بود .

و لقد أرسلنا من قبلك فى شيع الأولين

{شيع} جمع شيعه و در لغت به معناى گروهى است كه پيرو مذهب و يا شخصى باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 11 - 1،2

1- همه پيامبران الهى در ميان امت خود ، بدون استثنا مورد استهزاى آنان قرار گرفتند .

و ما يأتيهم من رسول إلاّ كانوا به يستهزءون

2- استهزا و تمسخر ، شيوه رايج و سياست واحد مخالفان انبيا در طول تاريخ

و ما يأتيهم من رسول إلاّ كانوا به يستهزءون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 43 - 4

4- پيامبران متعددى قبل از پيامبراكرم ( ص ) به رسالت مبعوث شده اند .

و ما أرسلنا من قبلك إلاّ رجالاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 63 - 2،13

2- خداوند قبل از پيامبر ( ص ) ، انبيايى را به سوى امتهايى گسيل داشت .

تالله لقد أرسلنا إلى أُمم من قبلك

13- مشابهت جريان هاى مخالف انبيا در طول تاريخ

تالله لقد

أرسلنا إلى أُمم من قبلك فزيّن لهم الشيط_ن أعم_لهم فهو وليّهم اليوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 77 - 3،4

3- رسالت انبيا ، جريانى مستمر در طول تاريخ بشر قبل از پيامبر اسلام ( ص )

من قد أرسلنا قبلك من رسلنا

4- بسيارى از رسولان الهى ، چونان پيامبر ( ص ) ، با توطئه و كارشكنى و تهديد به تبعيد و اخراج از وطن خويش ، رو به رو بودند .

و إن كادوا ليستفزّونك . .. سنّة من قد أرسلنا قبلك من رسلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 49 - 6

6- تولد يعقوب در زمان حيات حضرت ابراهيم ( ع ) بوده است .

وهبنا له إسح_ق و يعقوب

بر حسب ظاهر، صدق هبه زمانى است كه دريافت كننده در قيد حيات باشد. با توجه به اين كه يعقوب نيز در اين آيه موهبت به ابراهيم(ع) دانسته شده، چنين برمى آيد كه او نيز در زمان حيات ابراهيم متولد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 2،3،4،5،6،11

2- قرآن در بيان دودمان برخى از پيامبران ( ادريس ) ، تنها از انتساب آنان به آدم ( ع ) سخن گفته است .

من النبيّن من ذريّة ءادم

{من} در {من ذريّة آدم} براى تبعيض است و بيانگر آن است كه {ذريّة آدم} يكى از چهار ويژگى است كه در آيه براى {النبيين} ذكر شده است، سه دسته ديگر عبارتند از: {من حملنا مع نوح} و {ذريّة إبراهيم} و [ذريّة ]اسرائيل}; گرچه

همه پيامبران {ذريّه آدم} هستند، ولى تنها {ادريس} است كه گفته مى شود قبل از نوح مى زيسته و نسب مطرح شده اى جز انتساب به آدم ندارد، اما سه گروه ديگر به نزديك ترين فرد برجسته در نياكان خود انتساب يافته اند.

3- نسل همراهان نوح در كشتى نجات ، پيامبرى بزرگ ، چون ابراهيم ( ع ) را در خود پروراند .

من النبيّن . .. ممّن حملنا مع نوح

مراد از {من حملنا مع نوح} به قرينه قبل و بعد آن {ذريّة من حملنا . ..}است. بين انبياى ذكر شده در آيات قبل، تنها ابراهيم(ع) است كه غير از {ذريّة آدم} با عنوان {نسل همراهان نوح} شناسايى شده است.

4- برخى از پيامبران ياد شده در سوره مريم ( اسحاق ، يعقوب و اسماعيل ) از نسل ابراهيم ( ع ) بودند .

من النبيّن . .. من ذرّيّة إبرهيم

5- برخى از پيامبران ياد شده در سوره مريم ( زكريا ، يحيى ، عيسى ، موسى و هارون ( ع ) ) از نسل اسرائيل ( يعقوب ) بودند .

من النبيّن . .. من ذرّيّة إبرهيم و إسرءيل

6- آدم ، همراهيان نوح ، ابراهيم و يعقوب ( ع ) ، محور هاى اصلى و برجسته نياكان پيامبران در طول تاريخ *

من النبيّن من ذرّيّة ءادم و ممّن حملنا مع نوح و من ذرّيّة إبرهيم و إسرءيل

11- حضرت ابراهيم ( ع ) ، علاوه بر حضرت يعقوب و ذريّه او ، نسلى مشتمل بر پيامبران الهى ، داشت .

و من ذرّيّة إبرهيم و إسرءيل

{اسرائيل} لقب يعقوب است. آن حضرت، نوه حضرت ابراهيم(ع) و فرزند اسحاق بوده است. اگر

نسل پيامبران، تنهااز طريق يعقوب استمرار مى يافت، ديگر ذكر ابراهيم و اسرائيل به طور مستقل ضرورتى نداشت، زيرا يكى از ديگرى كفايت مى كرد، ولى ذكر مستقل نشان از آن دارد كه تيره ديگرى نيز از نسل ابراهيم، مشتمل بر پيامبران است كه همان فرزندان اسماعيل(ع) مى باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 59 - 1،2،6

1- با رفتن هر پيامبرى از بين قوم خويش ، نااهلانى كه نماز را تباه و شهوات ( هوا هاى نفسانى ) را پيروى مى كردند ، جايگزين آنان شدند .

{خلَف} (به فتح لام) در مورد جانشين خوب و {خلْف} (به سكون لام) در مورد جانشين بد به كار مى رود (مقاييس اللغة). براين اساس {خلف من بعدهم خلف}; يعنى، جانشينان بدى جايگزين آنان شدند.

2- راه و روش پيامبران پس از رحلتشان ، پيوسته مورد بى مهرى و تضييع نااهلان قرار مى گرفت .

فخلف من بعدهم خلف أضاعوا الصلوة واتبعوا الشهوت

6- ضايع كردن نماز و پيروى از شهوات ، ريشه اصلى انحرافات پس از رحلت پيامبران

فخلف من بعدهم خلف أضاعوا الصلوة واتبعوا الشهوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 64 - 1،10

1- تاريخ پيامبران و دعوت هاى توحيدى آنان ، معارفى الهى است كه فرشتگان آن را به امر خداوند و با برنامه اى زمان بندى شده به پيامبر ( ص ) ابلاغ كرده اند .

و ما نتنزّل إلاّ بأمر ربّك

اين آيه و آيه بعد _ به قرينه {فاعبده و اصطبر لعبادته} در آيه بعد _ تذييلى بر آيات پيشين و گوياى

اين نكته است كه: آنچه گفته شد، به امر خداوند بر تو نازل شده است و واسطه وحى در اين زمينه از خود هيچ نقشى ندارد. بنابراين همچون پيامبرانى كه سرگذشت آنان برتو خوانده شد، به عبادت خداوند بپرداز و بر آن پايدار بمان.

10- راه نداشتن نسيان در ذات اقدس خداوند ، پشتوانه حقانيت گزارش هاى قرآن از تاريخ پيامبران پيشين

و ما نتنزّل إلاّ بأمر ربّك . .. و ما كان ربّك نسيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 65 - 11

11- نزول آيات تاريخ پيامبران و يگانه پرستى آنان ، به امر خداوند و در جهت منظور تقويت بندگى و يكتاپرستى پيامبر ( ص ) بود .

و ما نتنزّل إلاّ بأمر ربّك . .. فاعبده واصطبر لعب_دته

ارتباط دو آيه اخير با آيات پيشين _ كه بيانگر تاريخ انبيا بود _ گوياى نكته ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 41 - 1،2

1- بشر ، بهره مند از وجود پيامبران صاحب رسالت ، قبل از رسول خاتم ( ص )

و لقد استهزئَ برسل من قبلك

2- برخورد استهزاآميز مردم حق ناپذير ، با رسولان الهى ، در طول تاريخ

و لقد استهزئَ برسل من قبلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 72 - 1

1- تولد اسحاق و يعقوب ( ع ) ، پس از هجرت ابراهيم ( ع ) بود .

و نجّين_ه و لوطًا إلى الأرض . .. و وهبنا له إسح_ق و يعقوب

سير داستان حضرت ابراهيم در اين آيات، بيانگر

برداشت ياد شده است. به علاوه اين كه داستان افكندن ابراهيم به آتش و نجات آن حضرت در زمان جوانى اش بوده است و فرزنددار شدن ابراهيم(ع) در دوران پيرى آن حضرت صورت گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 76 - 1

1- حضرت نوح ( ع ) ، پيامبرى كه پيش از حضرت ابراهيم و لوط ( ع ) مى زيست .

و نوحًا إذ نادى من قبل

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه مراد از {من قبل} به قرينه آيات پيشين _ كه در باره حضرت ابراهيم و لوط(ع) بود _ زمان قبل از حضرت ابراهيم و لوط(ع) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 42 - 2،5

2 - تكذيب پيامبران ، متهم كردن آنان به دروغ گويى و انكار رسالت ايشان ، سابقه دار در تاريخ بشر

و ان يكذّبوك فقد كذّبت قبلهم قوم نوح و عاد و ثمود

5 - قوم نوح ، نخستين جامعه تكذيب كننده پيامبر خود

فقد كذّبت قبلهم قوم نوح

ذكر قوم نوح پيش از ساير اقوام تكذيب كننده، بيانگر مطلب فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 32 - 1

1 - اقدام خداوند به فرستادن رسول ، پس از شكل گيرى جامعه جديد بشرى ، بعد از طوفان نوح

فأرسلنا فيهم رسولاً منهم

عبارت {فأرسلنا فيهم رسولاً. ..} عطف است، بر {أنشأنا}. ضمير {فيهم} و {منهم} نيز به {قرن} بازمى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 -

33 - 8

8 - تحقير پيامبر پس از نوح و توهين به او ، از سوى اشراف و سران قومش

ما ه_ذا إلاّ بشر مثلكم

به كارگيرى {ه_ذا} _ كه براى اشاره به نزديك است _ بيانگر نوعى توهين و تحقير نسبت به پيامبر و مقام رسالت او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 44 - 1،4

1 - تاريخ ، شاهد بعثت پياپى پيامبران ، پس از نابودى قوم ثمود

ثمّ أنشأنا من بعدهم قرونًا ءاخرين . .. ثمّ أرسلنا رسلنا تترا

{تترا} به معناى پياپى آمدن است. گفتنى است كه {تترا} در اين آيه، مصدر به معناى فاعل است كه در محل نصب و حال است براى {أرسلنا} مى باشد. بنابراين تقدير آن چنين است: {ثمّ أرسلنا جائين واحداً بعد واحد} (پس فرستادگان خود را يكى پس از ديگرى، روانه كرديم).

4 - همه پيامبران ، مورد تكذيب و انكار جوامعى قرار گرفتند كه به سوى آن مبعوث شده بودند .

كلّ ما جاء أُمّة رسولها كذّبوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 45 - 4

4 - هارون ، يار و مددكار موسى ( ع ) در رسالت

ثمّ أرسلنا موسى و أخاه ه_رون

ذكر {اخوت} _ كه در تعبيرات كنايى به معناى معين و پشتيبان به كار مى رود _ علاوه براين كه بيانگر نسبت سببى هارون با موسى(ع) است، مى تواند اشعار به اين نكته نيز داشته باشد كه رسالت اصلى، بر دوش موسى بوده و رسالت هارون، يارى كردن و مدد رساندن به او بوده است.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 68 - 12

12 - وحى و رسالت ، داراى پيشينه در تاريخ جزيرة العرب

أم جاءهم ما لم يأت ءاباءهم الأوّلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 45 - 9

9 - فرستاده شدن پيامبر از سوى خدا به سوى مردم ، داراى پيشينه اى بلند در تاريخ بشر

و ل_كنّا كنّا مرسلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 46 - 8

8 - رسول خدا ( ص ) ، نخستين پيامبر مبعوث شده در سرزمين مكه

لتنذر قومًا ما أتيهم من نذير من قبلك

مراد از {قوماً} مردم سرزمين مكه است و {ما} در {ما أتاهم} نافيه مى باشد; يعنى، مردمى كه پيش از تو براى آنان هشدار دهنده اى مبعوث نشده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 18 - 2،4

2 - وجود تكذيبگران انبيا در امت هاى پيش از ظهور اسلام

و إن تكذّبوا فقد كذّب أمم من قبلكم

4 - پيش از ابراهيم ( ع ) نيز ، پيامبران خدا از سوى امت ها تكذيب شدند .

و إن تكذّبوا فقد كذّب أمم من قبلكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 47 - 4

4 - قبل از پيامبر اسلام ، پيامبران ديگرى از سوى خداوند ، برانگيخته شده اند .

و لقد أرسلنا من قبلك رسلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 44 - 6

6 - خداوند ، براى مشركان مكه قبل از

رسول گرامى اسلام ، پيامبرى مبعوث نكرده بود .

و ما أرسلنا إليهم قبلك من نذير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 45 - 1

1 - ملت هاى قبل از مشركان مكه نيز ، پيامبران خود را تكذيب كردند .

و كذّب الذين من قبلهم . .. فكذّبوا رسلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 4 - 2

2 - انكار رسالت پيامبران و متهم كردن آنان به دروغ گويى ، سابقه دار در تاريخ بشر

و إن يكذّبوك فقد كذّبت رسل من قبلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 24 - 6

6 - تمامى امت هاى گذشته ، از پيامبرانى بشارت دهنده و انذارگر برخوردار بودند .

و إن من أُمّة إلاّ خلا فيها نذير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 25 - 2

2 - انكار رسالت پيامبران و متهم كردن آنان به دروغ گويى ، سابقه دار در تاريخ بشر

و إن يكذّبوك فقد كذّب الذين من قبلهم جاءتهم رسلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 3 - 5

5 - تاريخ بشر ، شاهد بعثت پيامبرانى بسيار

لمن المرسلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 13 - 3

3 - وضعيت فرهنگى و دينى مردم عصر پيامبراسلام ، شبيه و مانند وضعيت مردم انطاكيه هنگام آمدن رسولان به سوى آنان

و اضرب لهم مثلاً أصح_ب القرية إذ جاءها المرسلون

بيشتر مفسران برآنند كه مقصود از

{أصحاب القرية} مردم شهر {انطاكيه} است (كه هم اكنون جزء خاك تركيه و از شهرهاى تجارى آن مى باشد). گفتنى است {إذ} ظرف زمان و بدل اشتمال، براى {أصحاب القرية} است; يعنى، مثل بزن از مردم انطاكيه، آن گاه كه رسولان الهى به سوى شان آمدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 30 - 1

1 - تمامى رسولان الهى در آغاز دعوت خود ، مورد تمسخر مردمشان قرار گرفته بودند .

ي_حسرة على العباد ما يأتيهم من رسول إلاّ كانوا به يستهزءون

ترديدى نيست كه بسيارى از مردم اقوام گذشته، به پيامبران ايمان آورده بودند. بنابراين استناد استهزا به {عباد} يا از باب تغليب است و يا به جهت بيان اين نكته است كه مردم در آغاز رسالت، با پيامبران چنين برخوردى داشتند; ولى پس از مدتى به آنان ايمان مى آوردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 74 - 4

4 - پيامبران الهى ، همواره در بستر تاريخ ، برخوردار از پيروانى مخلَص و اهل بندگى خدا

و لقد أرسلنا فيهم منذرين . فانظر كيف كان ع_قبة المنذرين . إلاّ عباد اللّه المخلص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 83 - 5

5 - نوح ( ع ) ، داراى شخصيتى برجسته و ممتاز در ميان پيامبران الهى

و إنّ من شيعته لإبرهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 117 - 1

1 - موسى و هارون ( عليهماالسلام ) ، برخوردار از كتاب آسمانى ( تورات )

و شريعت مستقل و جدا از شريعت الهى پيشين

و ءاتين_هما الكت_ب

دريافت كتاب آسمانى، مى تواند حاكى از دريافت شريعت مستقل و جدا از شريعت سابق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 12 - 2

2 - تكذيب پيامبران ، پيشينه اى طولانى دارد و پديده اى جديد در عصر رسالت پيامبراكرم ( ص ) نيست .

و قال الك_فرون ه_ذا س_حر كذّاب . .. كذّبت قبلهم قوم نوح و عاد و فرعون

يادآورى تكذيب پيامبران پيشين از سوى مردم، به دنبال ذكر تكذيب رسالت پيامبراسلام(ص) از سوى كافران، مى تواند بيانگر برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 49 - 5،6

5 - ياد و يادآورى ، هدف قرآن از نقل سرگذشت انسان هاى شايسته چون پيامبران الهى

و اذكر داود . .. إسم_عيل و اليسع و ذاالكفل و كلّ من الأخيار . ه_ذا ذكر

6 - يادآورى سرگذشت انسان هاى شايسته همچون پيامبران ، از روش هاى تربيتى قرآن

و اذكر داود . .. إسم_عيل و اليسع و ذاالكفل و كلّ من الأخيار . ه_ذا ذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 25 - 1،2

1 - اقوامى پيش از مشركان صدراسلام ، به تكذيب پيامبران خويش پرداخته بودند .

كذّب الذين من قبلهم

2 - تكذيب پيامبران ، داراى پيشينه طولانى در تاريخ

كذّب الذين من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 50 - 4

4 - همسانى طرز تلقى مرفهان ناسپاس از دنيا و نعمت هاى آن

، و يگانگى موضع آنان در برابر انديشه توحيدى پيامبران

قال إنّما أُوتيته على علم . .. قد قالها الذين من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 71 - 11

11 - تاريخ بشر ، برخوردار از رسولان متعدد

رسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 5 - 3،6

3 - تكذيب پيامبران ، داراى پيشينه اى طولانى در تاريخ و نه پديده اى جديد در عصر پيامبر اسلام ( ص )

كذّبت قبلهم قوم نوح و الأحزاب من بعدهم

يادآورى تكذيب انبياى پيشين از سوى مردم، از زمان حضرت نوح(ع) و بعد از آن، مى تواند بيانگر مطلب يادشده باشد.

6 - همه امت ها به قصد دستگير كردن و از بين بردن پيامبرشان اقدام كرده اند .

و همّت كلّ أمّة برسولهم ليأخذوه

{أخذ} در اصل به معناى گرفتن است و مقصود از آن در آيه شريفه، دستگير كردن و از بين بردن پيامبران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 34 - 2

2 - يوسف ( ع ) ، پيامبر مردم مصر پيش از حضرت موسى ( ع )

و لقد جاءكم يوسف من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 50 - 3

3 - تمامى دوزخيان _ از هر ملتى در همه اعصار _ از فرستادگان الهى برخوردار بوده و به دلايل و برهان هاى آنان آگاه شدند .

قالوا أَوَ لم تك تأتيكم رسلكم بالبيّن_ت قالوا بلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر

- 40 - 51 - 5

5 - فرستادگان الهى و مؤمنان ، همواره در طول تاريخ با مخالفت ها و دشمنى ها روبه رو بوده اند .

إنّا لننصر رسلنا و الذين ءامنوا فى الحيوة الدنيا

اعلام نصرت الهى براى تمامى رسولان و مؤمنان، گوياى برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 52 - 6

6 - ستمگران ، طيف مخالف پيامبران و مؤمنان در طول تاريخ

إنّا لننصر رسلنا . .. فى الحيوة الدنيا و يوم يقوم الأشه_د . يوم لاينفع الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 78 - 1،14،15

1 - خداوند ، پيش از بعثت پيامبراسلام ( ص ) ، رسولانى بسيار فرستاده است .

و لقد أرسلنا رسلاً من قبلك

تنكير {رسلاً} براى بيان تكثير است.

14 - { عن على ( ع ) [ فى قوله { و منهم من لم نقصص عليك } ] انّه قال : بعث اللّه نبيّاً أسود لم يقص علينا قصته ;

از امام على(ع) درباره سخن خداوند {و منهم من لم نقصص عليك} روايت شده كه فرمود: خدا پيامبرى سياه چهره را مبعوث كرده بود كه قصه او را براى ما نقل نكرده است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 83 - 1

1 - جوامع وامت هاى پيشين ، برخوردار از فرستادگان الهى ، با پيام ها و دلايل روشن

فلمّا جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 14 - 1،6

1 - تلاش همه جانبه و

مستمر پيامبران الهى ، براى هدايت قوم عاد و ثمود

إذ جاءتهم الرّسل من بين أيديهم و من خلفهم

مراد از {من بين أيديهم و من خلفهم} جميع جهات است و اين كنايه از تلاش همه جانبه مى باشد; چنان كه استمرار را نيز مى فهماند.

6 - تبليغ پيامبران ، همراه با حضور فعال و گسترده آنان در ميان جوامع خويش بود .

إذ جاءتهم الرّسل من بين أيديهم و من خلفهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 43 - 1،2،4،5،6

1 - موضع گيرى ملحدانه مشركان در برابر پيامبر ( ص ) ، همانند موضع گيرى كافران در برابر رسولان پيشين

ما يقال لك إلاّ ما قد قيل للرسل من قبلك

2 - تشابه موضع گيرى هاى مخالفان پيامبران در طول تاريخ

ما يقال لك إلاّ ما قد قيل للرسل من قبلك

4 - تمامى فرستادگان الهى ، با مخالفت ها و تبليغات سوء عليه ايشان ، مواجه بودند .

ما يقال لك إلاّ ما قد قيل للرسل من قبلك

5 - مبارزه تبليغاتى و گفتارى ، شيوه رايج مخالفان در برابر رسولان الهى

ما يقال لك إلاّ ما قد قيل للرسل من قبلك

6 - همانندى و همسويى دعوت فرستادگان الهى ، در طول تاريخ

ما يقال لك إلاّ ما قد قيل للرسل من قبلك

از تشابه موضع گيرى مخالفان دين به دست مى آيد كه حركت پيامبران در جهتى واحد بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 6 - 1

1 - تاريخ گذشته بشر ، شاهد ارسال پيامبرانى بسيار از سوى خداوند

و كم أرسلنا من نبىّ فى الأوّلين

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 7 - 1

1 - تمامىِ پيامبران در طول تاريخ ، با استهزا و تمسخر مخالفان مواجه بوده اند .

و ما يأتيهم من نبىّ إلاّ كانوا به يستهزءون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 23 - 1

1 - تمامى پيامبران الهى در طول تاريخ ، مواجه با مخالفت مردمان مرفه و خوش گذران

و كذلك ما أرسلنا من قبلك فى قرية من نذير إلاّ قال مترفوها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 24 - 12

12 - محتواى پيام وحى ، محور اصلى درگيرى مستكبران تاريخ در برابر پيامبران

قال مترفوها . .. قالوا إنّا بما أرسلتم به ك_فرون

از اين كه مترفان در پاسخ دعوت انبيا، مخالفت خويش را با پيام آنان ابراز كردند، برداشت ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 5 - 5

5- نزول كتاب و فرستادن رسولان از سوى خداوند براى بشر ، ديرينه و داراى سابقه طولانى

إنّا كنّا مرسلين

ديرينگى نزول كتاب و فرستادن رسولان از عبارت {كنّا. ..} استفاده مى شود. در اين صورت پيام آيه شريفه، نفى استبعاد نسبت به نزول قرآن است; يعنى، اين تنها قرآن نيست كه از سوى ما فرود آمده است; بلكه از دير زمان نظير آن را فرو فرستاده ايم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 11 - 15

15- پيام انبيا ، پيامى پرديرينه و سابقه دار در گذشته تاريخ

بشر

فسيقولون ه_ذا إفك قديم

تعبير {إفك قديم} _ كه اتهام مشركان به قرآن بود _ گوياى اين نكته است كه محتواى قرآن _ كه همسو با تعاليم پيامبران گذشته است _ داراى پيشينه در طول تاريخ بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 10

10- وجود پيامبرانى قبل و بعد از هود ( ع ) و همزمان با وى ، در ميان مردم

و قد خلت النذر من بين يديه و من خلفه

عبارت {من بين يديه} مى تواند به معناى زمان معاصر وى و {من خلفه} به گذشته اشاره داشته باشد و مى توان گفت: {من بين يديه}; يعنى، پيش از او و {من خلفه}; يعنى، بعد از آن حضرت. برداشت ياد شده ناظر به تمام احتمالات است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 35 - 2

2- رسولان الهى در طول تاريخ ، مواجه با مشكلات عظيم و برخوردار از اراده و عزمى بزرگ

فاصبر كما صبر أولوا العزم من الرسل

چنانچه {من} بيانيه و عزم به معناى اراده و تصميم باشد، برداشت بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 12 - 1

1 _ تكذيب فرستادگان الهى ، داراى ديرينه اى بس دور در تاريخ اقوام و جوامع

كذّبت قبلهم قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 53 - 1

1 - موضع گيرى همگون كافران عليه پيامبران در طول تاريخ ، تداعى گر تبانى آنان بر مواضع يكسان و از شگفتى هاى

تاريخ است .

أتواصوا به

{تواصى} (مصدر {تواصوا}) به معناى سفارش كردن برخى به بعضى ديگر است و استفهام در {أتواصوا به} براى تعجب است. در آيه شريفه، از موضع گيرى يكسان كافران تاريخ در برابر رسولان الهى _ از آن جهت كه گويا آنان همديگر را بر اين امر توصيه و سفارش كرده بودند _ اظهار تعجب شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 9 - 2

2 - تكذيب پيامبران از سوى امت هاى حق ستيز ، داراى ديرينه در تاريخ ; و نه پديده اى نو و مخصوص كافران عصربعثت

كذّبت قبلهم قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 25 - 1

1 - تاريخ بشر ، شاهد برانگيخته شدن انسان هاى پيام آور از سوى خداوند

لقد أرسلنا رسلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 26 - 2،4،8

2 - حضرت نوح ( ع ) ، پيش از حضرت ابراهيم ( ع ) مى زيسته است .

و لقد أرسلنا نوحًا و إبرهيم

تقديم ذكرى نوح(ع) در آيه شريفه، مى تواند براى بيان تقدم زمانى آن حضرت بر حضرت ابراهيم(ع) باشد.

4 - پيامبران مبعوث شده پس از نوح ( ع ) از ذريه حضرت نوح و پيامبران مبعوث شده پس از ابراهيم ( ع ) از ذريه حضرت ابراهيم ( ع ) بودند .

و لقد أرسلنا نوحًا و إبرهيم و جعلنا فى ذرّيّتهما النبوّة

8 - هيچ پيامبرى در طول تاريخ ، از سوى مردم خود مورد استقبال عمومى قرار نگرفت .

و لقد أرسلنا نوحًا

. .. و جعلنا فى ذرّيّتهما النبوّة ... فمنهم مهتد و كثير منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 27 - 1،2،6

1 - بعثت موسى ( ع ) ، آغاز مرحله اى جديد از بعثت پيامبران

و لقد أرسلنا نوحًا و إبرهيم . .. ثمّ قفّينا على ءاث_رهم برسلنا

{ثمّ} در {ثمّ قفّينا. ..} _ چنان كه برخى مفسران گفته اند _ براى تراخى رتبى است; نه زمانى. بر اين اساس تعبير {ثمّ قفّينا}، بيانگر شروع مرحله اى جديد از بعثت پيامبران است و با مراحل قبلى (مرحله نوح(ع) تا ابراهيم(ع) و مرحله ابراهيم(ع) به بعد) از نظر اهميت، متفاوت است. اين مرحله _ با توجه به اين كه قبل از بعثت حضرت عيسى(ع) و بعد از بعثت نوح و ابراهيم(ع) قرار گرفته _ بايد مرحله اى باشد كه با بعثت حضرت موسى آغاز مى شود.

2 - تاريخ ، شاهد بعثت پى درپى پيامبران ، از زمان موسى ( ع ) تا ظهور عيسى ( ع )

ثمّ قفّينا على ءاث_رهم برسلنا

{تقفية} (مصدر {قفّينا}) به معناى چيزى را به دنبال چيزى قرار دادن است. بنابراين {قفّينا برسلنا}; يعنى، پيامبران خود را يكى پس از ديگرى مبعوث كرديم.

6 - بعثت عيسى ( ع ) ، پس از موسى ( ع ) و پيامبران بعد از او بوده است .

ثمّ قفّينا على ءاث_رهم برسلنا و قفّينا بعيسى ابن مريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 6 - 7

7 - رسول اكرم ( ص ) ، تنها پيامبر مبعوث شده بعد از عيسى ( ع

)

و مبشّرًا برسول يأتى من بعدى اسمه أحمد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 8 - 2

2 - آبادى ها و شهر هاى بسيارى ، در جوامع بشرى از وجود وحى و پيامبران الهى ، برخوردار بودند .

و كأيّن من قرية عتت عن أمر ربّها و رسله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 17 - 2

2 - سپاهيان فراوانى در برابر پيامبران گذشته ، مقاومت كرده و نابود شدند .

هل أتيك حديث الجنود

ويژگى هاى {جنود} _ كه در برداشت بالا آمده _ به قرينه آيات بعد استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 18 - 2

2 - فرعونيان و قوم ثمود ، قدرت مندترين و سرسخت ترين مخالفان پيامبران ، در امت هاى پيشين بودند .

فرعون و ثمود

در قرآن، خبر از هلاكت بسيارى از امت هاى گذشته مطرح شده است; بنابراين ياد كردن فرعونيان و ثموديان از بين آنها، نشانه آن است كه اين دو دسته، از ديگران بارزتر بوده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 4 - 6

6 - رسولان الهى در طول تاريخ ، كتاب هايى پاك و استوار بر مردم تلاوت نموده ، معارف آن را به همگان ابلاغ كرده اند .

البيّنة . رسول من اللّه يتلوا صحفًا مطهّرة . فيها كتب قيّمة ... إلاّ من بعد ما ج

مراد از {البيّنة} (در اين آيه) جنس آن است; نه مصداقى كه در آيات پيشين مراد بود; ولى بيان

وضع گذشتگان به عنوان نمونه بارز، بيانگر تشابه كامل بين دو {بيّنه} است. بنابراين بيّنه گذشتگان نيز مانند بيّنه درخواستى كافران، رسولى همراه با تلاوت كتاب هاى مطهر و قيم بوده است.

تاريخ انتساب فرزند به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 30 - 6

6 _ پندار فرزند داشتن خدا ، داراى پيشينه اى قبل از پيدايش دين يهود و نصارا

يضهئون قول الذين كفروا من قبل

تاريخ انجيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 31

31- تورات و انجيل ، دو كتاب مهم آسمانى و مطرح در عصر نزول قرآن

ذلك مثلهم فى التورية و مثلهم فى الإنجيل كزرع

تاريخ انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 30 - 23

23 _ آدم ( ع ) و نسل او ، جانشين انسانهايى كه پيش از آنان در زمين مى زيستند .

إنى جاعل فى الأرض خليفة

{خليفة} به معناى، جانشين و جايگزين است و اين معنا اقتضا مى كند كسى كه خليفه به جاى او آمده، در ميان باشد و در آيه بيان نشده است كه او كيست و لذا نظرهاى مختلفى ايراد شده است، از جمله: انسانهايى كه پيش از آدم (ع) و نسل او در زمين سكونت داشته اند. اطمينان فرشتگان به فسادگرى بشر مؤيد اين احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 133 - 15

15 _ سكونت موجوداتى مانند انسان در زمين قبل از سكونت آدم(ع) و فرزندان او

كما أنشأكم من

ذرية قوم ءاخرين

اگر {أنشأكم} خطاب به همه مردم زمين باشد، مفاد آيه بيانگر اين است كه ساكنان فعلى زمين از نسل ساكنان قبلى آن نبوده اند. زيرا به مقتضاى تشبيه {كما أنشأكم ...} ساكنان قبلى جملگى نابود شده و نسل كنونى بشر از ذريه قومى ديگر (قوم ءاخرين) هستند، نه از ساكنان قبلى زمين.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 19 - 1

1 _ انسان ها در جامعه نخستين به صورت امت واحد مى زيستند .

و ما كان الناس إلا أمة وحدة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 39 - 3

3 - آدم ( ع ) و نسل او ، جانشين انسان هايى كه پيش از آنان در زمين مى زيستند .

هو الذى جعلكم خل_ئف فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 18 - 4

4- كفر و حق ناباورى ، داراى ديرينه در گذشته تاريخ جن و انس

حقّ عليهم القول فى أُمم قد خلت من قبلهم من الجنّ و الإنس

تاريخ انطاكيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 14 - 2،3،8،9

2 - مردم انطاكيه ، هر دو پيامبر خويش را تكذيب كردند .

إذ أرسلنا إليهم اثنين فكذّبوهما

3 - خداوند پس از اين كه مردم انطاكيه دو پيامبر را تكذيب كردند ، پيامبر سومى را براى تقويت آن دو فرستاد .

فكذّبوهما فعزّزنا بثالث

{عزة} ريشه فعل {عزّزنا} به معناى {قوّة} است.

8 - رسولان فرستاده شده به سوى مردم انطاكيه ، به شدت از سوى

آنان ، مورد تكذيب قرار گرفتند .

فكذّبوهما فعزّزنا بثالث فقالوا إنّا إليكم مرسلون

تأكيد رسولان بر رسالت و درستى ادعاهاى شان، بيانگر مخالفت شديد مردم و تكذيب سخت آنان است.

9 - پس از تكذيب دو رسول از سوى مردم انطاكيه و فرستاده شدن سومين رسول الهى ، آنان يك صدا و به صورت دسته جمعى ، به رسالت خويش ادامه دادند .

فكذّبوهما فعزّزنا بثالث فقالوا إنّا إليكم مرسلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 15 - 10

10 - هر سه پيامبر فرستاده شده به سوى مردم انطاكيه ، مورد تكذيب آنان قرار گرفتند .

إذ أرسلنا إليهم اثنين فكذّبوهما فعزّزنا بثالث. .. قالوا ...إن أنتم إلاّتكذبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 18 - 2،4،6،9

2 - مردم انطاكيه ، به تأثير سوء وجود برخى از افراد در سرنوشت انسان ها اعتقاد داشتند .

قالوا إنّا تطيّرنا بكم

4 - رواج اعتقاد به فال و شگون در ميان مردم انطاكيه

قالوا إنّا تطيّرنا بكم

6 - مردم انطاكيه ، پيامبران شان را در صورت دنبال كردن رسالت خود ، به سنگسار شدن و شكنجه دردناك تهديد كردند .

لئن لم تنتهوا لنرجمنّكم و ليمسّنّكم منّا عذاب أليم

9 - حاكميت جو خفقان بر شهر انطاكيه و نبود آزادى بيان براى اشخاص

و ما علينا إلاّ البل_غ المبين . قالوا ... لنرجمنّكم و ليمسّنّكم منّا عذاب أليم

تهديد به سنگسار و شكنجه كردن پيامبران، در برابر سخن به حق و بسيار روشن آنان، گوياى برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36

- 20 - 3

3 - انطاكيه ، در عصر حبيب نجار و آمدن رسولان الهى بدان جا ، به صورت شهر بود .

و جاء من أقصا المدينة رجل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 23 - 5

5 - شرك و نيز اعتقاد به معبود هاى متعدد ، از ويژگى هاى مردم انطاكيه بود .

ءأتّخذ من دونه ءالهة إن يردن الرحم_ن بضرّ. .. لاينقذون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 24 - 3

3 - مردم انطاكيه ، در گمراهى آشكارى بسر مى بردند .

إنّى إذًا لفى ضل_ل مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 28 - 1

1 - خداوند ، هيچ لشكرى از آسمان ( فرشتگان ) ، براى عذاب كردن و به هلاكت رساندن مردم انطاكيه نفرستاد .

و ما أنزلنا على قومه من بعده من جند من السماء

مفسران برآنند كه مقصود از {جند من السماء} (لشكر آسمانى) فرشتگانند. جمله {و ما أنزلنا على قومه...} استئناف بيانى است; يعنى، پاسخگوى اين سؤال است كه پس از شهادت حبيب نجار، مردم انطاكيه به چه سرنوشتى دچار شدند؟

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 29 - 1،2،3،4،5

1 - عذاب و هلاكت مردم انطاكيه ، تنها با يك صيحه و بانگ سهمناك بود .

إن كانت إلاّ صيحة وحدة

اسم {كانت} به قرينه مقام _ كه درصدد بيان مجازات و عذاب مردم انطاكيه است _ عقوبت و نابودى مى باشد.

2 - مردم انطاكيه ، با صيحه و بانگ سهمناك

به حال خموشى و سكون مرگ بار درآمدند .

فإذا هم خ_مدون

{خمود} در اصل به معناى خاموش شدن زبانه آتش است و جمله {إذا هم خامدون} كنايه از مردن است.

3 - حقارت و زبونى مردم انطاكيه ، در برابر اراده الهى و تحقير شدنشان از جانب خداوند

إن كانت إلاّ صيحة وحدة فإذا هم خ_مدون

تأكيد خداوند بر نفرستادن هيچ لشكر آسمانى و نيز نابود كردن مردم انطاكيه تنها با يك صيحه، مى تواند براى بيان ذلت، زبونى و تحقير آنان باشد.

4 - عذاب و نابودى مردم انطاكيه ، بسيار سريع و به دور از انتظار آنان بود .

فإذا هم خ_مدون

برداشت ياد شده با توجه به آمدن {إذا}ى فجائيه است.

5 - كشته شدن مؤمن انطاكيه ( حبيب نجار ) به دست مردم ، موجب هلاكت آنان شد .

قيل ادخل الجنّة . .. إن كانت إلاّ صيحة وحدة فإذا هم خ_مدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 30 - 6

6 - برخورد استهزاآميز مردم انطاكيه با پيامبران خود ، سبب عذاب و نابودى آنان بود .

إن كانت إلاّ صيحة وحدة فإذا هم خ_مدون . ي_حسرة على العباد ما يأتيهم من رسول إلاّ

تاريخ انفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 55 - 3

3- نماز ، زكات و انفاق ، داراى سابقه اى ديرينه در اديان الهى

و كان يأمر أهله بالصلوة و الزكوة

تاريخ اهرام مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 10 - 7

7 - وجود اهرام مصر در عصر فرعون *

و فرعون ذى الأوتاد

گفته

شده است: {اوتاد فرعون}، همان اهرام ثلاثه مصر است.

تاريخ اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 60 - 4

4 _ تاريخ اهل كتاب آگنده از گناهانى پليدتر از گناه ايرادشان بر اهل ايمان

قل هل انبئكم بشرّ من ذلك

بنابر اينكه ذلك اشاره باشد به ايراد اهل كتاب به مؤمنان كه از جمله {اهل تنقمون} استفاده مى شود ; يعنى ايراد اهل كتاب به مؤمنان زشت و گناه است و از آن بدتر، اعمالى است كه براى آنها در اين آيه ذكر شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 45 - 4

4 - موقعيت ممتاز و برجسته اهل كتاب در جامعه عرب عصر بعثت

و سئل من أرسلنا من قبلك من رسلنا

حَكَم قرار دادن اهل كتاب درباره شرك و توحيد، نشانى از موقعيت برجسته آنان دارد.

تاريخ اهل مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 84 - 9،15،17،18،19

9_ قوم شعيب ، مردمى مشرك و روى گردان از پرستش خداوند

اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

15_ شعيب ( ع ) ، با آگاه ساختن قوم خويش به نبود معبودى جز خدا ، آنان را به توحيد و ترك شرك دعوت كرد .

قال ي_قوم اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

17_ كم فروشى و بى عدالتى در امور اقتصادى ، رفتارى شايع در ميان قوم شعيب

و لاتنقصوا المكيال و الميزان

18_ قوم شعيب ، برخوردار از نعمت هاى الهى و بهره مند از مكنت و دارايى

إنى أري_كم بخير

رؤيت (مصدر أرى) به معناى ديدن و

مشاهده كردن است. {باء} در {بخير} براى ملابست مى باشد. مراد از {خير} _ به دليل جمله قبل (لاتنقصوا ...) _ وسعت روزى و مال و ثروت است. در نتيجه معنا چنين مى شود: شما داراى مال و ثروتيد، پس بهانه اى نيست كه به كم فروشى و مانند آن روى آوريد.

19_ قوم شعيب ، على رغم برخوردارى از مكنت و دارايى و بى نيازى در گذران زندگى ، به كلاه بردارى و كم فروشى روى آورده بودند .

لاتنقصوا . .. إنى أري_كم بخير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 89 - 1،6

1_ مردم مدين ، به مخالفت با شعيب ( ع ) برخاسته و با او عداوت و دشمنى كردند .

لايجرمنّكم شقاقى

6_ قوم لوط پيش از قوم شعيب مى زيسته و ميان آنها فاصله زمانى زيادى نبوده است .

و ما قوم لوط منكم ببعيد

دور نبودن قوم لوط از قوم شعيب _ كه جمله {و ما قوم لوط . ..} حكايت از آن دارد _ مى تواند ناظر به قرب مكانى باشد و نيز مى تواند ناظر به قرب زمانى باشد. تصريح نكردن آيه شريفه به يكى از دو مورد ، نشانه آن است كه هر دو لحاظ، مورد نظر مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 91 - 3،5

3_ مردم مدين ، بسيارى از تعاليم شعيب ( ع ) را ، سخنانى سخيف و بى فايده مى شمردند و شايسته اعتنا كردن نمى دانستند .

ما نفقه كثيرًا مما تقول

مراد از جمله {ما نفقه . ..} (بسيارى از

سخنانت را نمى فهميم) مى تواند معناى حقيقى آن باشد; يعنى، واقعاً توان درك تعاليم تو را نداريم، مسأله توحيد براى ما لاينحل است، محدود دانستن مالك در تصرف اموال خويش قابل هضم نيست و ... و مى تواند كنايه از نامعقول بودن و نا به جا و بى ثمر بودن باشد; يعنى، پيامهاى تو آن قدر سخيف است كه شايسته تأمّل كردن و فهميدن و عمل كردن نيست. برداشت فوق، ناظر به احتمال دوم است.

5_ مردم مدين ، نفوذ پيام هاى شعيب ( ع ) در مردم و پياده كردن رسالتهايش در جامعه را ، نامحتمل شمردند .

قالوا ي_شعيب ما نفقه كثيرًا مما تقول و إنا لنري_ك فينا ضعيفًا

جمله {ما نفقه . ..} به ضميمه {و إنا لنراك ...} در حقيقت استدلالى است بر نامحتمل دانستن موفقيت شعيب(ع). مردم مدين با جمله هاى فوق، بيان مى دارند كه: آنان سخنان شعيب(ع) را درك نمى كنند و به آنها اعتنايى ندارند تا به او رايش پيدا كنند. و خود او نيز توان و قدرتى ندارد تا با قوّه قهريه، افكار و آرايش را بر مردم تحميل كند. بنابراين راهى براى موفقيت او نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 93 - 2

2_ نااميدى و يأس شعيب ( ع ) از ايمان آوردن كفرپيشگان مردم مدين

اعملوا على مكانتكم . .. سوف تعلمون ... وارتقبوا

جمله هايى نظير {هرچه از دستتان برمى آيد كوتاهى نكنيد ، بر مواضع ناصوابتان بمانيد ، به زودى خواهيد دانست و منتظر باشيد} سخنانى است كه آدمى پس از يأس و نااميدى ، به زبان

مى آورد. گفتنى است كه: {ارتقاب} (مصدر ارتقبوا) به معناى انتظار كشيدن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 94 - 7،11،12،13

7_ كفرپيشگان قوم شعيب ، با غرشى مهيب به هلاكت رسيدند .

و أخذت الذين ظلموا الصيحة

11_ كفرپيشگان قوم شعيب ، بر اثر عذاب الهى به رو بر زمين افتادند و هلاك گشتند .

فأصبحوا فى دي_رهم ج_ثمين

{جثوم} (مصدر جاثمين) به معناى به زمين چسبيدن و حركت نكردن است و برخى آن را به معناى فرو افتادن بر سينه دانسته اند (لسان العرب).

12_ صيحه و غرشى كه مردم مدين را فرا گرفت ، توان حركت و بيرون آمدن از خانه ها را از آنان سلب كرد .

و أخذت الذين ظلموا الصيحة فأصبحوا فى دي_رهم ج_ثمين

{فى ديارهم} متعلق به {جاثمين} است و دلالت بر اين دارد كه: قوم شعيب در خانه هايشان به هلاكت رسيدند. بيان اين معنا حكايت از آن دارد كه صيحه و غرّش مهيب، آن چنان بود كه مردم مدين نتوانستند از خانه ها _ كه طبعاً آدمى در اين موارد آن را ترك مى كند _ بيرون آيند.

13_ كفرپيشگان قوم شعيب ، شب هنگام به عذاب گرفتار شدند و در صبحگاهش به هلاكت رسيدند .

فأصبحوا فى دي_رهم ج_ثمين

{أصبحوا} مى تواند به معناى {دخلوا فى الصباح} (به صبح وارد شدند) باشد و نيز مى تواند به معناى {صاروا} (شدند و گشتند) باشد. بر اساس معناى نخست، جمله {فأصبحوا} دلالت مى كند كه هلاكت قوم شعيب در آغاز صبحدم بوده است و صيحه و غرش _ به قرينه {فاء} در {فأصبحوا} _ پيش از صبح; يعنى، در

شب تحقق يافته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 95 - 1

1_ عذاب نازل شده بر مردم مدين ، موجب نابودى آنان و از ميان رفتن آثار زندگانى در ديار ايشان شد .

كأن لم يغنوا فيها

{غنىً} (مصدر لم يغنوا) به معناى اقامت كردن و سكنى گزيدن است. ضمير در {فيها} به {ديار} در آيه قبل برمى گردد و جمله {كأن لم يغنوا فيها}; يعنى، گويا قوم شعيب در ديارشان اقامت نكرده بودند و اين كنايه از نابودى آن ديار و محو شدن آثار زندگانى در آن جاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 100 - 1

1_ داستان اقوامى چون فرعونيان ، قوم نوح ، هود ، صالح ، لوط و شعيب ( ع ) ، از داستان هاى مهم تاريخ بشرى است .

ذلك من أنباء القرى

{أنباء} جمع نبأ است و نبأ _ چنان چه در مفردات راغب آمده _ به خبرى گفته مى شود كه داراى فايده بزرگ است. {قرى} (جمع قرية) به معناى آباديهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 44 - 2

2 - انكار رسالت شعيب ( ع ) و متهم شدن او به دروغ گويى از سوى مردم مدين

فقد كذّبت . .. و أصح_ب مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 36 - 5،12

5 - شعيب ( ع ) ، دل سوزِ مردم مدين بود و با آنان ، رابطه عاطفى و مهربانانه داشت .

و إلى مدين أخاهم شعيبًا

فقال ي_قوم

احتمال دارد كه {أخاهم}، براساس روابط خويشاوندى، گفته شده باشد و احتمال دارد كه كنايه از شفقّت و برخورد برادرانه او با مردم مدين باشد. برداشت بالا، بنابر احتمال دوم است.

12 - مردم مدين ، رويكردى تبهكارانه و فسادبرانگيز داشته اند .

و لاتعثوا فى الأرض مفسدين

ذكر نهى {لاتعثوا} در نخستين دعوت شعيب(ع) و به همراه دعوت به توحيد و آخرت، احتمال دارد به خاطر اين بوده است كه آنان، مفسد بوده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 37 - 2،3،4

2 - به دنبال تكذيب شعيب ( ع ) از سوى مردم مدين ، زلزله اى هلاكت بار ، آنان را فراگرفت و از پا درآورد .

فكذّبوه فأخذتهم الرجفة فأصبحوا فى دارهم ج_ثمين

3 - عذاب زلزله قوم شعيب ، چنان بود كه با رخداد آن ، مردم مدين ، بى درنگ از پا درآمدند .

فكذّبوه فأخذتهم الرجفة فأصبحوا

عطف {أصبحوا} با {فاء} _ كه براى عدم تراخى است _ بر {أخذتهم} دلالت بر هلاكت بى درنگ مى كند. گفتنى است. {أصبحوا} احتمال دارد به معناى {صاروا} باشد و احتمال دارد به معناى {دخلوا فى الصبح} باشد. بنابر احتمال نخست، نكته ياد شده قابل استفاده است.

4 - زلزله مدين ، در شب رخ داد .

فأخذتهم الرجفة فأصبحوا فى دارهم ج_ثمين

احتمال دارد كه {أصبحوا} به معناى {دخلوا فى الصبح} باشد. بنابراين، زلزله، در شب اتفاق افتاده است.

تاريخ بت پرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 15 - 14

14- جامعه اصحاب كهف ، موجوداتى داراى شعور و خرد را ، معبود

خود پنداشته و به پرستش آنها پرداخته بودند .

لولا يأتون عليهم بسلط_ن بيّن

كاربرد ضمير {هم} نوعاً در مواردى است كه مرجع آن، جمعى از موجودات با شعور باشند. بنابراين مراد از {ءالهة} كه مرجع ضمير {هم} است، معبودانى از جنس بشر يا فرشتگان و مانند اين ها خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 48 - 4

4- مردم شهر و ديار آزر ، هم كيش او بوده و بت ها و اشيايى جز خداوند را مى پرستيدند و به درگاه آنها دعا مى كردند .

و أعتزلكم و ما تدعون من دون اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 49 - 2

2- آزر و مردم شهر و ديار او ، پرستشگر بت ها و اشيايى جز خداوند

فلمّا أعتزلهم و مايعبدون من دون اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 53 - 5

5- شرك و بت پرستى در ميان قوم ابراهيم ، فراگير و داراى پيشينه طولانى بود .

قالوا وجدنا ءاباءنا لها ع_بدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 71 - 1

1 - بت پرستى ، آيين رايج عرب هاى پيش از اسلام

و يعبدون من دون اللّه ما لم ينزّل به سلط_نًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 23 - 6

6 - قوم نوح ، مردمى شرك پيشه و بت پرست بودند .

فقال ي_قوم اعبدوا اللّه ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 32 - 5

5 - تجديد انحراف و پيدايش شرك و بت پرستى ، پس از نوح ( ع )

ثمّ أنشأنا من بعدهم . .. فأرسلنا ... رسولاً منهم أن اعبدوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 42 - 4

4 _ مشركان ، به هنگام طلوع خورشيد اسلام ، به معبود هاى متعددى اعتقاد داشتند .

ليضلّنا عن ءالهتنا

{إل_ه} مفرد {آلهة} به معناى معبود است و جمع آمدن آن حاكى است كه مشركان به چند معبود اعتقاد داشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 74 - 4

4 - بت پرستى ، امرى سابقه دار در ميان نياكان قوم ابراهيم

قالوا بل وجدنا ءاباءنا كذلك يفعلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 76 - 3

3 - بت پرستى ، داراى سابقه ديرينه در نياكان قوم ابراهيم

أفرءيتم ما كنتم تعبدون . أنتم و ءاباؤكم الأقدمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 85 - 2

2 - مردم در آغاز بعثت ابراهيم ( ع ) ، داراى آيين شرك و بت پرستى

إذ قال لأبيه و قومه ماذا تعبدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 125 - 2

2 - قوم الياس ، مردمى مشرك و بت پرست بودند .

أتدعون بعلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 23 - 2

2 - شرك و بت پرستى ،

داراى پيشينه تاريخى در ميان مردم عرب جاهلى

سمّيتموها أنتم و ءاباؤكم

تاريخ برده دارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 19 - 8

8_ رواج برده دارى و خريد و فروش انسان در عصر حضرت يعقوب ( ع )

و أسرّوه بض_عة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 20 - 7

7_ برده دارى و خريد و فروش انسان ، امرى رايج در عصر يعقوب ( ع )

و شروه بثمن بخس

تاريخ برهنگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 90 - 2

2- ساكنان شرق سرزمين ذى القرنين ، مردمى فاقد تن پوش و سرپناه بودند .

وجدها تطلع على قوم لم نجعل لهم من دونها سترًا

تاريخ بعثت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 75 - 1

1 _ بعثت موسى و هارون ( ع ) پس از بعثت پيامبران بزرگ بعد از نوح ( ع ) بود .

و اتل عليهم نبأ نوح . .. ثم بعثنا من بعده رسلا ... ثم بعثنا من بعدهم موسى و هرون

تاريخ بعثت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 75 - 1

1 _ بعثت موسى و هارون ( ع ) پس از بعثت پيامبران بزرگ بعد از نوح ( ع ) بود .

و اتل عليهم نبأ نوح . .. ثم بعثنا من بعده رسلا ... ثم بعثنا من بعدهم موسى و هرون

تاريخ بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 40 - 1،4

1 - خداوند ، بنى اسرائيل را از نعمت هاى گرانقدر بهره مند ساخت .

يبنى إسرائيل اذكروا نعمتى التى أنعمت عليكم

كلمه {أنعمت} به صورت مفرد آمده است. مراد از آن مى تواند نعمتى خاص و ويژه، همانند بعثت موسى (ع) باشد و مى تواند جنس نعمت باشد و شامل نعمتهاى متعددى كه در آيات 47 به بعد يادآورى شده است، باشد. اضافه {نعمت} به {ياء} متكم براى رساندن عظمت و شرافت آن نعمت و يا نعمتهاست.

4 - بنى اسرائيل ، جماعتى داراى تركيب قومى و قبيله اى تا عصر نزول قرآن

يبنى إسرائيل اذكروا

اسرائيل - نام ديگر يعقوب - فرزند اسحاق و نوه ابراهيم (ع) است. از اينكه گروه و طايفه اى با عنوان بنى اسرائيل (فرزندان يعقوب) معروف و مشهور بودند و در عصر پيامبر(ص) به اين نام شناخته مى شدند، معلوم مى شود: آنان از بدو پيدايش تا آن عصر، قوميت خويش را حفظ كرده و به صورت قبيله اى زندگى مى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 42 - 6،8

6 - بنى اسرائيل عصر بعثت ، حقانيت قرآن را به خوبى شناخته و به حرمت كتمان آن آگاه بودند .

و لاتلبسوا الحق بالبطل و تكتموا الحق و أنتم تعلمون

فعل {تعلمون} مى تواند فعلى متعدى لحاظ شود. بر اين مبنا مفعول آن مطالبى است كه در آيه مطرح شده است، از جمله حرمت كتمان حق و اينكه چه چيز حق است و چه چيز باطل. گفتنى است كه از مصداقهاى مورد نظر براى {الحق} -

به قرينه آيه قبل - {حقانيت قرآن} است.

8 - بنى اسرائيل عصر بعثت ، با تحريف در كتاب هاى آسمانى خويش ، در صدد كتمان بشارت ها و نشانه هاى حقانيت قرآن بودند .

و لاتلبسوا الحق بالبطل و تكتموا الحق

برخى برآنند كه مراد از {الباطل} تحريفهاى لفظى و معنوى است كه عالمان بنى اسرائيل در كتابهاى آسمانى خويش ايجاد مى كردند تا نشانه هاى حقانيت قرآن و اسلام از آن آشكار نشود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 47 - 4،7

4 - بنى اسرائيل ، جماعتى داراى تركيب قومى و قبيله اى تا عصر نزول قرآن

يبنى إسرائيل

7 - خداوند ، بنى اسرائيل را بر همه مردمان عصرشان برترى داد .

و أنى فضلتكم على العلمين

كلمه {عالمين} گاهى بر همه هستى و گاهى به موجودات داراى عقل و شعور اطلاق مى شود و احياناً كاربرد آن، انسانها هستند. به نظر مى رسد مراد از {العالمين} در آيه مورد بحث - به مناسبت حكم و موضوع - انسانها باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 49 - 1،4،9،10،11،12

1 - بنى اسرائيل همواره تحت سيطره خاندان فرعون ، به شكنجه هاى سخت گرفتار بودند .

و إذ نجينكم من ءال فرعون يسومونكم سوءالعذاب

{سَوْم} (مصدر يسومون) به معناى تحميل كردن است. اضافه {سوء} به {العذاب} اضافه صفت به موصوف مى باشد; يعنى: العذاب السوء.

4 - فرعونيان ، پسران بنى اسرائيل را سر مى بريدند و زنانشان را زنده باقى مى گذاشتند .

يذبحون ابناءكم و يستحيون نساءكم

{ذبح} به معناى سربريدن است و {تذبيح} (مصدر يذبحون از

باب تفعيل) از كثرت سربريدن حكايت دارد. {إستحياء} (مصدر يستحيون) به معناى باقى گذاردن بر حيات و زندگانى است.

9 - در صورتى كه خداوند بنى اسرائيل را از سيطره فرعونيان نجات نمى داد ، آنان همچنان به شكنجه و كشتار فرزندانشان ادامه مى دادند .

يسومونكم سوءالعذاب يذبحون ابناءكم و يستحيون نساءكم

برداشت فوق از فعلهاى مضارع {يسومون} و {يذبحون} و {يستحيون} استفاده شده است.

10 - خداوند با گرفتار سازى بنى اسرائيل به عذاب هاى سهمگين فرعونى ، آنان را به آزمونى بزرگ مبتلا ساخت .

و فى ذلكم بلاء من ربكم عظيم

كلمه {بلاء} در لغت به معناى آزمون و نيز به معناى نعمت آمده است. مشاراليه {ذلكم} يا {عذاب} است، يا رهايى از عذاب (نجيناكم). برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {بلاء} به معناى آزمون و {ذلكم} اشاره به خود عذاب باشد.

11 - خداوند با رهاسازى بنى اسرائيل از شكنجه هاى سخت فرعونى ، آنان را مورد آزمون بزرگى قرار داد .

و فى ذلكم بلاء من ربكم عظيم

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه: {بلاء} به معناى آزمون و {ذلكم} اشاره به رهايى از عذاب - كه از {نجيناكم} استفاده مى شود - باشد.

12 - نجات از شكنجه فرعونيان ، از نعمت هاى بزرگ خداوند براى بنى اسرائيل

و فى ذلكم بلاء من ربكم عظيم

در برداشت فوق {بلاء} به معناى نعمت و {ذلكم} اشاره به رهاسازى از عذاب، گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 50 - 1،2،3،10،13

1 - بنى اسرائيل ، در محاصره فرعونيان در كناره درياى سرخ

و إذ فرقنا بكم البحر

ال در {البحر} عهد ذهنى

است و اشاره به دريايى معهود دارد كه بنا به گفته بسيارى از مفسران، مراد از آن درياى سرخ است. بيان نجات بنى اسرائيل و غرق شدن فرعونيان در پى شكافته شدن دريا، دلالت بر اين دارد كه: فرعونيان در كناره درياى سرخ در صدد هجوم به بنى اسرائيل بودند.

2 - خداوند ، درياى سرخ را براى عبور بنى اسرائيل شكافت .

و إذ فرقنا بكم البحر

{فرق} (مصدر فرقنا) به معناى فاصله انداختن و شكافتن است.

3 - بنى اسرائيل ، با عبور از دريا نجات يافتند و فرعونيان در آب دريا غرق شدند .

فأنجينكم و أغرقنا ءال فرعون

10 - بنى اسرائيل ، نظاره گر غرق شدن و به هلاكت رسيدن فرعونيان بودند .

و أغرقنا ءال فرعون و أنتم تنظرون

{نظر} به معناى ديدن و تماشا كردن است. مفعول {تنظرون} به قرينه جمله قبل غرق شدن فرعونيان مى باشد.

13 - خاطره نجات بنى اسرائيل و هلاكت خاندان فرعون با شكافته شدن دريا ، خاطره اى عبرت آموز و شايسته و بايسته به ياد داشتن

و إذ فرقنا بكم البحر . .. و أنتم تنظرون

{إذ فرقنا} عطف بر {نعمتى} در آيه 47 است. بنابراين {إذ فرقنا} نيز مفعول براى {أذكروا} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 51 - 7،10،12

7 - بنى اسرائيل ، در غياب موسى ( ع ) به گوساله پرستى روى آوردند .

ثم اتخذتم العجل من بعده

{من بعده}; يعنى پس از غياب موسى (ع) و دور شدنش از بنى اسرائيل. {اتخذتم} از افعال تصيير است. كلمه {العجل} مفعول اول آن و مفعول دومش {الهاً} است كه به خاطر

وضوحش در كلام آورده نشده است; يعنى: {ثم جعلتم العجل الهاً لكم}.

10 - گرايش بنى اسرائيل به گوساله پرستى ، پس از عبورشان از دريا و نجات يافتن از سيطره فرعونيان بود .

و إذ فرقنا بكم البحر . .. و إذ وعدنا ... ثم اتخذتم العجل من بعده

12 - بنى اسرائيل ، مردمى بسيار ناسپاس در برابر نعمت هاى خداوند

فأنجينكم و أغرقنا ءال فرعون . .. ثم اتخذتم العجل من بعده و أنتم ظلمون

هدف از بيان گرايش بنى اسرائيل به پرستش غير خدا، پس از بيان نعمتهاى بزرگ الهى به آنان، نشان دادن روحيه ناسپاسى در آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 54 - 2،7،9،19،21

2 - موسى ( ع ) با بيان ستمكارى قومش ، به آنان فرمان داد تا روى به درگاه خدا آورده ، توبه كنند .

و إذ قال موسى لقومه . .. فتوبوا إلى بارئكم

7 - كشتن يكديگر ، توبه تعيين شده اى براى گوساله پرستان بنى اسرائيل

فتوبوا إلى بارئكم فاقتلوا أنفسكم

حرف {فاء} در {فاقتلوا} تفسيريه است; يعنى، بيانگر اين است كه جمله {أقتلوا أنفسكم} تفسير و توضيح جمله قبل (توبوا . ..) مى باشد. در معناى جمله {فاقتلوا أنفسكم} دو نظر ايراد شده است. 1_ فاقتلوا بعضكم بعضاً (يكديگر را بكشيد); 2_ هر كسى خود را بكشد.

9 - حضرت موسى ( ع ) با زمينه سازى فكرى و روانى براى مرتدان بنى اسرائيل ، آنان را براى پذيرش و اجراى امر خدا ( كشتن يكديگر ) آماده كرد .

يقوم إنكم ظلمتم أنفسكم

موسى(ع) از انتساب بنى اسرائيل به خويش با گفتن {يا

قوم} (اى مردم من) در صدد تفهيم اين حقيقت است كه: او از روى دلسوزى آنان را به توبه دعوت مى كند و از آنان مى خواهد كه به حكم خدا گردن نهند. تصريح به اينكه بنى اسرائيل با گوساله پرستى به خود ستم كردند نيز در راستاى اين معناست.

19 - مرتد شدگان بنى اسرائيل ( گوساله پرستان ) پس از فرمان موسى ( ع ) به كشتن يكديگر پرداختند .

فاقتلوا أنفسكم . .. فتاب عليكم

جمله {تاب عليكم} عطف بر جمله اى مقدر است; يعنى: {ففعلتم ما أمرتم به فتاب عليكم} پس آنچه را بدان موظف شديد انجام داديد و خداوند توبه شما را پذيرفت}. قابل ذكر است كه ضمير در {تاب} به قرينه جمله بعد به {بارئكم} (خالق شما) بر مى گردد.

21 - داستان توبه مرتدان بنى اسرائيل و اجراى فرمان خدا مبنى بر كشتن يكديگر ، داستانى آموزنده و درخور به خاطر داشتن

و إذ قال موسى . .. فتاب عليكم

{إذ قال . ..} عطف بر {نعمتى} در آيه 47 است; يعنى: {اذكروا إذ قال ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 55 - 1،2،5،6،13،14

1 - قوم موسى از تصديق رسالت او سرباز زدند و بر ايمان نداشتن به او تأكيد ورزيدند .

و إذ قلتم يموسى لن نؤمن لك

{لن نؤمن لك}; يعنى، تو را هرگز تصديق نمى كنيم. {آمن} چه با لام آورده شود (آمن له) و چه با حرف باء {آمن به} به يك معناست. (مجمع البيان)

2 - بنى اسرائيل عصر موسى ، خواهان مشاهده خداوند شدند .

لن نؤمن لك حتى نرى اللّه جهرة

5 -

قوم موسى در پى كفر به او و تقاضاى ناروايشان ( ديدن خداوند ) ، به هلاكت رسيدند .

لن نؤمن لك . .. فأخذتكم الصعقة

{اخذ} (مصدر اخذت) به معناى گرفتن است و به قرينه آيه بعد كنايه از كشتن مى باشد.

6 - صاعقه آسمانى ، موجب به هلاكت رسيدن قوم موسى شد .

فأخذتكم الصعقة

صاعقه آتشى است از آسمان كه به هنگام رعد شديد پديد مى آيد.

13 - قوم موسى ، در پى تقاضاى رؤيت خدا ، شاهد فرود آمدن صاعقه بر خود بودند .

فأخذتكم الصعقه و أنتم تنظرون

مفعول {تنظرون} (نگاه مى كرديد) فرود آمدن صاعقه است.

14 - داستان تقاضاى رؤيت خدا و اظهار ناباورى بنى اسرائيل به سخنان موسى ( ع ) و فرود آمدن صاعقه بر آنان ، داستانى آموزنده و شايسته به خاطر داشتن

و إذ قلتم يموسى لن نؤمن لك . .. و أنتم تنظرون

{إذ قلتم} عطف بر {نعمتى} در آيه 47 است; يعنى: {اذكروا إذ قلتم . ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 56 - 1

1 - خداوند ، قوم موسى را پس از هلاكتشان با صاعقه ، حياتى دوباره بخشيد و آنان را زنده كرد .

ثم بعثنكم من بعد موتكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 57 - 1،2،3،5،8،10،12

1 - قوم موسى پس از نجات از سلطه فرعونيان و گذر از دريا ، در بيابان ها به گرماى سوزان خورشيد گرفتار شدند .

و ظللنا عليكم الغمام

{تظليل} مصدر {ظللنا} - كه به معناى سايه قرار دادن مى باشد - گوياى اين است كه: قوم موسى

پس از گذشتن از دريا، در جايى كه سقف و داراى سايه بانى باشد سكونت نكردند و لذا كلمه {بيابانها} در برداشت آورده شد.

2 - خداوند ، با سايه گستر ساختن ابر ها بر قوم موسى آنان را از تابش سوزان خورشيد رهايى بخشيد .

و ظللنا عليكم الغمام

غمامة به معناى ابر و جمع آن غمام است (لسان العرب). برخى از اهل لغت بر آنند كه غمامة به معناى ابر سفيد مى باشد.

3 - خداوند ، براى تغذيه قوم موسى - به هنگام عبورشان از صحرا - براى آنان { منّ } ( ترنجبين ) و { سلوى } ( بلدرچين ) فرو فرستاد .

و أنزلنا عليكم المنّ و السلوى

كلمه {منّ} در لغت به ترنجبين و نيز به شربتى شيرين، همانند عسل معنا شده است و در معناى {سلوى} گفته شده كه پرنده اى است سفيد رنگ همانند بلدرچين و برخى نيز گفته اند {سلوى} همان بلدرچين است.

5 - نزول { منّ } و { سلوى } بر بنى اسرائيل و نجاتشان از حرارت شديد خورشيد با ابر هاى سايه گستر ، پس از حادثه صاعقه زدگى و زنده شدن آنان بود .

ثم بعثنكم . .. و ظللنا عليكم الغمام

عطف جمله {ظللنا . ..} بر {بعثناكم ...} اقتضا مى كند كه گفته شود: داستان سايه گستر شدن ابرها و نزول {منّ} و {سلوى} پس از داستان صاعقه، تحقق يافته باشد.

8 - بهره گيرى از { منّ } و { سلوى } و روزى هاى پاكيزه و حلال توصيه خداوند به بنى اسرائيل

كلوا من طيبت ما رزقنكم

برداشت فوق با توجه به فعل امر {كلوا} استفاده شده است.

10

- دسترسى قوم موسى به غذا هاى طيب و غير طيب ( حلال و حرام ) در پى عبورشان از دريا و دوران صحراگردى

كلوا من طيبت ما رزقنكم

آوردن كلمه {طيبات} و اضافه كردن آن به {ما رزقناكم} بيانگر برداشت فوق است.

12 - قوم موسى با بهره گيرى حرام از { منّ } و { سلوى } مرتكب گناه شده ، بر خود ستم كردند . *

كلوا من طيبت ما رزقنكم و ما ظلمونا و لكن كانوا أنفسهم يظلمون

جمله {و لكن كانوا . ..} دلالت بر آن دارد كه قوم موسى مرتكب حرام خوارى شدند. به نظر مى رسد از مصداقهاى حرام خوارى آنان - به قرينه وقوع جمله مذكور پس از بيان نزول منّ و سلوى - بهره گيرى حرام از منّ و سلوى، همانند تجاوز به سهم ديگران باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 58 - 1،2،3،6،18

1 - خداوند ، به بنى اسرائيل فرمان داد تا به آبادى بيت المقدس وارد شوند .

و إذ قلنا ادخلوا هذه القرية

{قرية} در لغت به معناى روستا و نيز شهر آمده است و در قرآن نيز در هر دو معنا استعمال شده است; چون قرينه اى يافت نشد كه كدامين معنا مراد است، در برداشت كلمه {آبادى} آورده شد. ال در {القرية} عهد حضورى است و اشاره به ديارى خاص دارد. بسيارى از مفسران برآنند كه مراد از آن، بيت المقدس مى باشد.

2 - فرمان تصرف بيت المقدس به بنى اسرائيل ، پس از زندگانى بيابانى آنان بود .

و ظللنا عليكم الغمام . .. و إذ قلنا ادخلوا هذه

القرية

3 - بنى اسرائيل به هنگام دريافت فرمان تصرف بيت المقدس ، در مكانى نزديك به آن به سر مى بردند .

و إذ قلنا ادخلوا هذه القرية

برداشت فوق با توجه به اسم اشاره {هذه} - كه براى اشاره به نزديك است - استفاده شده است.

6 - دروازه بيت المقدس راه تعيين شده از جانب خداوند ، براى تصرف و نفوذ بنى اسرائيل به آن سرزمين

اخلوا هذه القرية . .. وادخلوا الباب

18 - داستان ورود بنى اسرائيل عصر موسى به بيت المقدس ، داستانى آموزنده و شايسته به ياد داشتن

إذ قلنا ادخلوا . .. و سنزيد المحسنين

جمله {إذ قلنا . ..} عطف بر {نعمتى} در آيه 47 است; يعنى: {أذكروا إذ قلنا ...; به ياد داشته باشيد آن زمانى را كه فرمان داديم ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 59 - 2،5

2 - حرام خواران قوم موسى ، به جاى طلب آمرزش از خدا و گفتن { حطة } - در هنگام ورود به بيت المقدس - كلامى ديگر بر زبان جارى مى ساختند .

فبدل الذين ظلموا قولا غير الذى قيل لهم

به نظر مى رسد مراد از {الذين ظلموا} در جمله فوق، كسانى باشند كه خداوند در آيه 57 آنان را به سبب ناسپاسى و استفاده از خوراكيهاى غير طيب، ستمكار شمرد.

5 - متمردان و ستمكاران قوم موسى ، به عذاب آسمانى گرفتار شدند .

فأنزلنا على الذين ظلموا رجزاً من السماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 60 - 1،7،9،19

1 - قوم موسى ، پس از نجات از سيطره

فرعون و گذر از دريا ، در سرزمينى به دور از آب حركت مى كردند و كمبود شديد آب مبتلا بودند .

و إذاستسقى موسى لقومه

7 - بنى اسرائيل عصر موسى متشكل از دوازده طايفه بودند .

فانفجرت منه اثنتا عشرة عيناً قد علم كل أناس مشربهم

{أناس} جمع إنس و مراد از آن طوايف بنى اسرائيل است كه به قرينه {إثنتا عشرة عيناً} معلوم مى شود، آنها دوازده طايفه بودند.

9 - هر كدام از طايفه هاى بنى اسرائيل آگاه به چشمه مخصوص خويش

قد علم كل أناس مشربهم

19 - خداوند ، هر طايفه از بنى اسرائيل را از تجاوز به خوراكى ها و نوشيدنى هاى مخصوص طايفه ديگر بر حذر داشت .

قد علم كل أناس مشربهم كلوا و اشربوا . .. و لاتعثوا فى الأرض مفسدين

اختصاص دادن هر چشمه به طايفه اى از بنى اسرائيل و سپس نهى از فسادگرى، اشاره به اين دارد كه: تجاوز هر طايفه به حقوق ديگرى فسادگرى است و مى بايست بنى اسرائيل از آن پرهيز مى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 61 - 1،2،4،5،10،14،16،21،23،27،38

1 - بنى اسرائيل ، از بسنده كردن به { منّ } و { سلوى } ناخشنود بوده ، و از اكتفا كردن به آن اظهار ناشكيبايى مى كردند .

لن نصبر على طعام وحد

مراد از {طعام واحد} به قرينه آيه 57 {من} و {سلوى} مى باشد.

2 - بنى اسرائيل ، از يكنواختى خوراك خويش ( منّ و سلوى ) به موسى ( ع ) شكايت كردند .

و إذ قلتم يموسى لن نصبر على طعام وحد

4 - بنى اسرائيل ،

از موسى ( ع ) خواستند تا رفع يكنواختى طعامشان را از درگاه خدا مسألت كند و آنان را به غذا هاى متنوع برساند .

لن نصبر على طعام وحد فادع لنا ربك

به قرينه {لن نصبر . ..} مورد دعا بر طرف شدن يكنواختى خوراكيهاست و به دليل {يخرج لنا ...} مورد دعا دستيابى به خوراكيهاى گياهى نيز هست. بنابراين بنى اسرائيل دو تقاضا داشتند: 1_ بر طرف شدن يكنواختى غذا; 2_ دستيابى به خوراكيهاى گياهى.

5 - بنى اسرائيل ، از موسى ( ع ) خواستند تا براى رسيدن به خوراكى هاى گياهى به درگاه خدا دعا كند .

فادع لنا ربك يخرج لنا مما تنبت الأرض

10 - قوم موسى در صحراى سينا از غذا هاى روييدنى زمين بى بهره بودند .

فادع لنا ربك يخرج لنا مما تنبت الأرض

14 - سبزيجات ، خيار ، گندم ، عدس و پياز از خوراكيهايى كه قوم موسى خواهان آن بودند .

يخرج لنا مما تنبت الأرض من بقلها و . .. بصلها

{فوم} به معناى گندم است. برخى از اهل لغت گفته اند كه به معناى سير نيز به كار مى رود و نيز گفته شده كه {فوم} به گندم و ديگر حبوباتى كه با آن نان پخته شود اطلاق مى گردد.

16 - موسى ( ع ) مردمش را به خاطر تقاضاى غذايى پست تر در مقابل از دست دادن غذايى بهتر ، سرزنش كرد .

قال أتستبدلون الذى هو أدنى بالذى هو خير

استفهام در {أتستبدلون} انكار توبيخى است. ضمير در {قال} مى تواند به {ربك} برگردد و مى تواند به {موسى} ارجاع شود در برداشت فوق دومين احتمال لحاظ شده است.

21 -

موسى ( ع ) در پى تقاضاى قومش ( درخواست خوراكى هاى زمينى ) از آنان خواست تا به يكى از شهر ها در آيند و شهرنشينى را انتخاب كنند .

قال أتستبدلون . .. اهبطوا مصراً فان لكم ما سألتم

چنانچه ضمير در {قال} به {ربك} برگردد، جمله {اهبطوا . ..} سخن خداوند است و اگر به موسى (ع) ارجاع شود، آن جمله گفته موسى(ع) خواهد بود. برداشت فوق به لحاظ احتمال دوم است.

23 - خوارى ، فقر و درماندگى ، سرنوشت محتوم متجاوزان بنى اسرائيل است .

و ضربت عليهم الذلة و المسكنة

{مسكنة} به معناى فقر و سستى است. {ذلة} و {مسكنة} به قبّه و مانند آن تشبيه شده و لذا كلمه {ضربت} (زده شد) براى آن به كار رفته است; يعنى، خوارى و درماندگى همچون قبه اى آنان را احاطه كرده و بر آنان خيمه زده است.

27 - بنى اسرائيل ، پيامبران بسيارى را به قتل رساندند .

و يقتلون النبيين بغير الحق

38 - داستان ناسپاسى بنى اسرائيل بر { منّ } و { سلوى } و انتخاب شهرنشينى و گرايش آنان به كفر و تجاوز ، داستانى آموزنده و شايسته به ياد آوردن است .

إذ قلتم يموسى لن نصبر . ... و ضربت عليهم الذلة ... و كانوا يعتدون

{إذ قلتم . ..} مفعول براى {أذكروا} (به ياد آوردن) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 63 - 2،5،6،9

2 - خداوند ، كوه طور را بر فراز سر بنى اسرائيل قرار داد .

و رفعنا فوقكم الطور

{الطور} نام كوهى است (مفردات راغب). الطور - چنانچه از ابن عباس

نقل شده - همان كوهى است كه موسى (ع) بر آن مناجات مى كرد (مجمع البيان). قابل ذكر است كه طور به مطلق كوه نيز گفته مى شود.

5 - بنى اسرائيل براى پذيرش تورات و عمل به فرمان هاى آن ، لجاجت كرده و سرسختى نشان مى دادند .

رفعنا فوقكم الطور خذوا ما ءاتينكم

از اينكه خداوند با تهديد و ارعاب از بنى اسرائيل خواست تا تورات را بپذيرند و بر آن پيمان بسپارند، برداشت فوق استفاده مى شود.

6 - پذيرش تورات با جديت تمام و استوارسازى رفتار و انديشه ها بر اساس آن ، فرمان خداوند به بنى اسرائيل

خذوا ما ءاتينكم بقوّة

9 - قرار گرفتن كوه طور بر بالاى سر بنى اسرائيل معجزه و رخدادى شايسته به يادداشتن

و إذ أخذنا ميثقكم و رفعنا فوقكم الطور

{إذ} مفعول براى فعل {اذكروا} در آيه 47 است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 64 - 1،11،12

1 - بنى اسرائيل از دستورات تورات اعراض كرده و پيمان الهى را شكستند .

أخذنا ميثقكم . .. ثم توليتم من بعد ذلك

{تولى} (مصدر توليتم) به معناى اعراض كردن است و متعلق آن - به قرينه آيه قبل - پيمان بنى اسرائيل بر پذيرش تورات و عمل به احكام آن مى باشد.

11 - بنى اسرائيل عصر بعثت ، همسان با اسلاف گذشتگان خويش در برخورد با كتاب هاى آسمانى و احكام دين

ثم توليتم

نسبت دادن رفتار پيشينيان بنى اسرائيل به موجودين عصر بعثت و عصرهاى پس از آن (ثم توليتم)، بيانگر اتحاد و اشتراك آنان در خصلتها و ويژگيهاست.

12 - بنى اسرائيل پس از دريافت تورات و

عمل به محتواى آن ، به قدرت و حكومت رسيدند . *

ثم توليتم من بعد ذلك

از معانى {تولى} ولايت پيدا كردن و حكومت يافتن است. برداشت فوق ناظر به اين احتمال مى باشد. گفتنى است بر اين مبنا مراد از فضل خدا و رحمت او، همان اعطاى تورات و توفيق عمل به احكام آن مى باشد و مقصود از خسران در {لكنتم من الخاسرين} قرار گرفتن در تحت سيطره حكومتهاى كفر و جور خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 65 - 2،3،6

2 - گروهى از بنى اسرائيل حكم خداوند را پاس نداشتند و تعطيلى روز شنبه را شكستند .

و لقد علمتم الذين اعتدوا منكم فى السبت

3 - خداوند ، اصحاب سبت ( تجاوزكاران يهود در روز شنبه ) را به بوزينه هايى مطرود تبديل كرد .

فقلنا لهم كونوا قردة خسئين

{قِرْد) (مفرد قِرَدَةَ) به معناى ميمون است. {خاسىء} به معناى مطرود و نيز به معناى حقير و ذليل مى باشد و كلمه {خاسئين} خبر دوم براى {كونوا} است.

6 - بوزينه شدگان بنى اسرائيل از زمره خاسران و زيانكاران

لكنتم من الخسرين. و لقد علمتم الذين اعتدوا منكم فى السبت

آيه مورد بحث اشاره به نوع خسارت و زيانى دارد كه در ذيل آيه قبل مطرح شد; يعنى، خسارتى كه آدمى بر اثر گناه و تجاوز در خطر آن است، از قبيل خسارت اصحاب سبت مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 67 - 1،4،5،7،8

1 - خداوند ، قوم موسى را به ذبح گاوى ماده فرمان داد .

إن اللّه يأمركم

أن تذبحوا بقرة

ماده بودن گاو از {بكر} در آيه بعد استفاده مى شود.

4 - بازيچه قرار دادن و به مسخره گرفتن بنى اسرائيل ، پندار و تحليل قوم موسى از دستور ذبح گاو

أتتخذنا هزواً

{هزواً} يعنى به بازى گرفتن و مسخره كردن. از آيه 72، 73 چنين بر مى آيد كه فرمان مذكور در ارتباط با قتلى بوده كه در ميان بنى اسرائيل اتفاق افتاده و هر يك از طايفه ها طايفه ديگر را مسؤول مى شناختند و از آن جا كه قوم موسى ميان دستور ذبح گاو و كشف معماى قتل ارتباطى نمى ديدند، آن دستور (ذبح گاو) را به تمسخر گرفتن خويش، تحليل كردند.

5 - قوم موسى بر اين گمان بودند كه دستور ذبح گاو از ناحيه موسى ( ع ) است ، نه فرمانى از جانب خداوند

أتتخذنا هزواً

از اينكه بنى اسرائيل با جمله {أتتخذنا هزواً} (آيا ما را به مسخره مى گيرى) موسى(ع) را مورد خطاب قرار دادند، معلوم مى شود كه: آنان دستور ذبح گاو را دستورى از ناحيه خداوند نمى پنداشتند.

7 - قوم موسى وى را به دروغ گويى در ابلاغ حكم خدا ( فرمان ذبح گاو ) ، متهم كردند .

إن اللّه يأمركم . .. قالوا أتتخذنا هزواً

با وجود اينكه موسى(ع) با جمله {إن اللّه. ..} تصريح مى كند كه خداوند چنين دستورى داده بنى اسرائيل با خطاب به موسى (ع) (أتتخذنا) او را صادر كننده آن فرمان مى پنداشتند; يعنى، بر اين گمان بودند كه وى به گزاف آن حكم را به خداوند نسبت مى دهد.

8 - قوم موسى وى را به استهزا كردن بنى اسرائيل متهم كردند .

أتتخذنا

هزواً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 68 - 1،2،3،6

1 - بنى اسرائيل ، پس از انكار اوليه ، به الهى بودن دستور ذبح گاو ماده مطمئن شدند .

قالو أتتخذنا هزواً . .. قالوا ادع لنا ربك يبين لنا ما هى

تقاضاى تبيين ويژگيها و مشخصه هاى گاوى كه بايد ذبح شود، بيانگر اين معناست كه: قوم موسى در پى سخنان او (أعوذ باللّه . ..) باور كردند كه دستور ذبح گاو، فرمانى از جانب خداوند است.

2 - قوم موسى ، ناباور به كفايت ذبح هر گاوى براى حل معماى قتل

قالوا ادع لنا ربك يبين لنا ما هى

3 - قوم موسى ، از وى خواستند تا مشخصه هاى گاوى را كه بايد ذبح شود از خداوند بخواهد و براى ايشان بيان كند .

قالوا ادع لنا ربك يبين لنا ما هى

6 - ميانسال بودن گاو - پيش از سؤال از مشخصه هاى ديگر - تنها ويژگى لازم براى گاو ماده اى كه بنى اسرائيل به ذبح آن مأمور شدند .

عوان بين ذلك فافعلوا ما تؤمرون

جمله {فافعلوا ما تؤمرون} (به آنچه مأمور شديد عمل كنيد) بيانگر اين است كه: تكليف قوم موسى و به اصطلاح {مأمورٌ به} آنان، ذبح گاوى ميانسال بوده است بدون لحاظ شرطى ديگر.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 69 - 1،2

1 - قوم موسى ، ميانسال بودن گاو را شرطى كافى براى مشخص شدن تكليف و رسيدن به مقصود ( حل معماى قتل ) نمى دانستند .

فافعلوا ما تؤمرون. قالوا ادع لنا ربّك يبين لنا ما لونها

على

رغم اينكه موسى(ع) با جمله {فافعلوا ما تؤمرون} به قوم خويش تفهيم كرد كه تكليف آنان بيش از اين نيست كه گاوى ميانسال را ذبح كنند; ايشان با پرسش از رنگ و ديگر ويژگيها در صدد ابقاى اين معنا بودند كه: ذبح چنين گاوى (تنها ميانسال بودن) نمى تواند وسيله حل معماى قتل باشد.

2 - قوم موسى ، از وى تقاضا كردند تا رنگ گاوى را كه بايد ذبح شود ، از خداوند سؤال كند و براى ايشان بيان دارد .

قالوا ادع لنا ربّك يبين لنا ما لونها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 70 - 1،3،4

1 - قوم موسى ، بيان رنگ و سن گاو مورد نظر را مشخص كننده ندانسته و خواهان توضيح بيشترى درباره ويژگى هاى آن شدند .

قالوا ادع لنا ربّك يبين لنا ما لونها

3 - قوم موسى ، تحير و سردرگمى خويش را در انتخاب گاوى كه بايد ذبح مى شد ، دليل تكرار سؤال و تقاضاى توضيح بيشتر عنوان كردند .

قال ادع لنا ربك . .. إن البقر تشبه علينا

قوم موسى، با جمله تعليليه {إن البقر . ..} - كه تعليل براى جمله قبل است - در صدد بيان اين معنا بودند كه: پرسشهاى مكررشان بدين جهت است كه امر بر آنان مشتبه شده و در پى رهايى از تحير و سردرگمى هستند نه بهانه گيرى و تلاش براى فرار از مسؤوليت.

4 - قوم موسى ، با آخرين پرسش درباره گاو ، به معين شدن گاو و رهايى از تحير اميدوار بودند .

و إنا إن شاء اللّه لمهتدون

{مهتدون} اسم فاعل از

اهتداء و به معناى راه يافتگان است و متعلق آن همان گاوى است كه بايد ذبح مى شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 71 - 1،2،3،4،5،6،7،8

1 - گاوى كه براى شخم زنى رام نشده و براى كشتزاران آبكشى نكرده ، از ويژگى هاى گاوى كه قوم موسى به ذبح آن مأمور شدند .

قال إنه يقول بقرة إنّها بقرة لاذلول تثير الأرض و لاتسقى الحرث

{ذلول} به معناى رام و مطيع است. {إثارة} (مصدر تثير) به معناى زير و رو كردن مى باشد. مراد از زير و رو كردن زمين به وسيله گاو، شخم زدن آن است.

2 - گاوى كه قوم موسى به ذبح آن مأمور شدند بايد سالم ، بى نقص و پيراسته از هر نقطه و خطى در رنگ و پوستش مى بود .

مسلّمة لاشية فيها

{مسلّمة} يعنى داراى سلامت و سلامت به معناى: مبرا بودن از عيب و آفت است. {شية} به هر رنگى گفته مى شود كه مخالف رنگ عمومى چيزى باشد. بنابراين {لاشية فيها} يعنى، در رنگ آن گاو، رنگ ديگرى نباشد. گفتنى است كه {شية} از ماده {وشى} است و {هاء} آخر عوض واو محذوف مى باشد.

3 - قوم موسى ، آخرين علايم تعيين شده را ( رام نشده براى شخم و . . . ) نشانه هايى قاطع و برطرف كننده سردرگمى خويش دانستند .

قالوا الئن جئت بالحق

{حق} در جمله فوق به معناى ثابت و استوار در مقابل امرى ترديدپذير و نامشخص است. ال در {الحق} براى استغراق خصايص افراد است; يعنى، حق كامل و تمام.

4 - قوم موسى ، از گاو

براى شخم زنى و آبيارى كشتزار ها استفاده مى كردند .

لاذلول تثير الأرض و لاتسقى الحرث

5 - قوم موسى ، گاوى را با تمام ويژگى هاى تعيين شده ، يافته آن را ذبح كردند .

فذبحوها

ضمير {ها} در {ذبحوها} به {بقرة} ]توصيف شده [برمى گردد.

6 - قوم موسى ، ويژگى هاى اوليه گاوى را كه بايد ذبح مى شد ، نارسا پنداشته و موسى ( ع ) را به كوتاهى در بيان حقيقت متهم كردند .

قالوا الئن جئت بالحق

مفهوم كلام قوم موسى (الآن . ..; هم اكنون حق را به تمامى بيان كردى) اين است كه: وى قبل از ذكر اوصاف ياد شده در اين آيه، حق را به طور كامل بيان نكرده بود.

7 - قوم موسى ، پس از دستيابى به گاو مورد نظر ، تمايلى به كشتن آن نداشتند .

و ما كادوا يفعلون

{كاد} به معناى نزديك بود، است. اين فعل آن گاه كه منفى باشد گاهى دلالت بر تأكيد انجام نگرفتن فعل بعد دارد و احياناً حاكى از انجام گرفتن آن، از روى بى ميلى، كندى يا سختى است. در جمله {ما كادوا يفعلون} به قرينه {فذبحوها} دومين معنا مراد است; يعنى، انجام دادند ولى با سختى و بى ميلى.

8 - قوم موسى ، با سؤال و جستجوى بى مورد ، تكليف ( كشتن گاوى ماده براى حل معماى قتل ) را بر خود دشوار كردند .

فذبحوها و ما كادوا يفعلون

جمله {ما كادوا يفعلون} (نزديك بود انجام ندهند) مى تواند اشاره به دشوارى انجام تكليف مذكور باشد، كه به شهادت جمله {فافعلوا ما تؤمرون} (در آيه 68) و قرينه هاى ديگر، قوم موسى خود

با سؤالهاى بى مورد اين مشكل را آفريدند و تكليف را بر خويش دشوار ساختند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 72 - 1،3

1 - شخصى از قوم موسى به قتل رسيد و هر طايفه ، ديگرى را متهم به كشتن او كرده بر سر آن به نزاع پرداختند .

و إذ قتلتم نفساً فادرءتم فيها

{ادارءتم} به معناى اختلاف و نزاع كرديد، مى باشد. اين كلمه از باب تفاعل و در اصل {تدارءتم} بوده است. نزاع و اختلاف در مقتول (ادارءتم فيها) به معناى متهم كردن يكديگر به قتل، و بر سر آن نزاع كردن است.

3 - گروهى از قوم موسى قاتل را مى شناختند و از افشاى هويتش خوددارى مى كردند .

و اللّه مخرج ما كنتم تكتمون

هر چند كتمان كردن به همه قوم موسى نسبت داده شده است، ولى به قرينه {فادارءتم}، معلوم مى شود برخى از آنها قاتل را مى شناختند و از معرفى آن خوددارى مى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 73 - 1،2،4،11،17

1 - خداوند ، به قوم موسى فرمان داد تا قطعه اى از گاو ذبح شده را بر پيكر مقتول بزنند .

فقلنا اضربوه ببعضها

ضمير مفعولى در {إضربوه} به {نفساً} بر مى گردد و ضمير در {ببعضها} به {بقرة} ارجاع مى شود.

2 - مقتول قوم موسى در پى زده شدن پاره اى از گاو ذبح شده بر وى ، زنده شد .

فقلنا اضربوه ببعضها كذلك يحى اللّه الموتى

عبارت {كذلك يحى اللّه الموتى; خداوند بدين سان مردگان را زنده مى كند} پس از جمله

{فقلنا . ..} دلالت بر زنده شدن آن مقتول دارد.

4 - مقتول قوم موسى پس از زنده شدن ، قاتل خويش را معرفى كرد .

واللّه مخرج ما كنتم تكتمون. فقلنا اضربوه ببعضها كذلك يحى اللّه الموتى

بيان زنده شدن مقتول بنى اسرائيل، پس از بيان وعده الهى به افشاى هويت قاتل، دلالت بر جمله اى محذوف دارد; يعنى: فضربوه بها فصار حياً و قال إن فلاناً قتلنى.

11 - داستان كشته شدن فردى از قوم موسى و احياى دوباره او ، معجزه و رخدادى سزاوار به خاطر سپردن و به يادداشتن

و إذ قتلتم نفساً . .. فقلنا اضربوه ببعضها كذلك يحى اللّه الموتى

{إذ} مفعول براى فعل مقدر {اذكروا} مى باشد.

17 - بزنطى از امام رضا ( ع ) روايت نموده كه : { ان رجلا من بنى اسرائيل قتل قرابة له . . . فقالوا لموسى ( ع ) ان سبط آل فلان قتلوا فلاناً فاخبرنا من قتله ؟ قال ايتونى ببقرة . . . فاشترو ها و جاؤا بها فأمر بذبح ها ثم أمر ان يضرب الميت بذنب ها فلما فعلوا ذلك حيى المقتول و قال يا رسول اللّه ابن عمّى قتلنى دون من يدعى عليه قتلى فعلموا بذلك قاتله . . . ;

شخصى از بنى اسرائيل يكى از نزديكان خود را كشت . .. بنى اسرائيل به موسى گفتند: فلان قبيله، فلانى را كشته است و تو قاتل را معرفى كن. موسى (ع) فرمود: گاوى را نزد من آوريد ... آنان گاو را خريده و نزد موسى(ع) بردند و موسى امر به ذبح آن كرد. سپس امر نمود كه دم آن گاو را به مقتول

بزنند و چون اين كار را كردند آن مرده زنده شد و گفت اى پيامبر خدا! پسر عمويم مرا كشته است نه آن كس كه او را متهم به كشتن من كرده اند، پس با اين عمل قاتل را شناسايى نمودند ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 75 - 5

5 - گروهى از بنى اسرائيل كلام الهى ( تورات ) را پس از شنيدن و فهميدن تحريف كردند .

و قد كان فريق منهم يسمعون كلم اللّه ثم يحرفونه من بعد ما عقلوه

مراد از {كلام اللّه} در آيه شريفه، مى تواند تورات و نيز مى تواند {قرآن} باشد. برداشت فوق ناظر به احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 83 - 21،23

21 - تنها اندكى از بنى اسرائيل به پيمان هاى الهى وفادار ماندند و به تكاليف دينى عمل كردند .

ثم توليتم إلا قليلا منكم

23 - بنى اسرائيل ، جز اندكى از آنان ، با مردمان معاشرت نيكو نداشتند ، نماز را اقامه نكردند و از پرداخت زكات طفره رفتند .

و قولوا للناس حسناً و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة ثم توليتم إلا قليلا منكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 85 - 1،2،3،4،9،12

1 - بنى اسرائيل عصر بعثت ، على رغم اعترافشان به پيمان الهى ( پرهيز از خونريزى ) ، همديگر را مى كشتند .

ثم اقررتم . .. ثم أنتم هؤلاء تقتلون أنفسكم

كلمه {هؤلاء} در جمله {ثم أنتم هؤلاء} (شما همانانى هستيد) اشاره به اين معنا دارد

كه: آنچه را آيه مورد بحث مى خواهد بيان كند مربوط به بنى اسرائيل عصر بعثت است و خطابهاى آيه نظير خطابهاى گذشته نيست كه صفت گذشتگان را با عنايتى به موجودين نسبت مى داد.

2 - بنى اسرائيل با بيرون راندن گروهى از همكيشان خود از خانه و ديارشان ، پيمان الهى را نقض كردند .

ثم أنتم هؤلاء . .. تخرجون فريقاً منكم من ديرهم

آيه مورد بحث اشاره به جنگها و خونريزيهايى دارد كه پيش از هجرت پيامبر(ص) به مدينه بين طوايف يهود واقع مى شد. يهوديان بنى النضير با بنى قريظه درگير مى شدند; هر كدام غالب مى شد ديگرى را از خانه و كاشانه اش اخراج مى كرد.

3 - بنى اسرائيل در كشتن و آواره كردن گروهى از همكيشان خود ، يكديگر را يارى و پشتيبانى كردند .

تظهرون عليهم

{تظاهر} (مصدر تظاهرون) به معناى يارى و پشتيبانى كردن يكديگر است. {تظاهرون عليكم}; يعنى، طايفه اى از شما طايفه ديگر را عليه گروهى از خودتان يارى مى داد.

4 - بنى اسرائيل ، مردمى گنهكار و متجاوز به خاطر يارى رسانى به يكديگر در بيرون راندن گروهى از همكيشان خود از ديارشان

تظهرون عليهم بالأثم و العدون

باء در {بالاثم} باى ملابست است و {بالاثم و العدوان} حال براى فاعل {تظاهرون} مى باشد; يعنى، عليه آنان همديگر را يارى مى كرديد و در آن هنگام گنهكار و متجاوز بوديد.

9 - بنى اسرائيل براى آزادى اسيران همكيش خود ، هر چند كه خود با آنان نبرد كرده و يا از ديارشان بيرون رانده بودند ، فديه مى دادند .

و إن يأتوكم أسرى تفدوهم

ضمير در {يأتوا} به {فريقاً} بر مى

گردد. {مفادات} (مصدر تفادوا) به معناى پرداخت فديه براى آزادسازى اسير و مانند آن است. بنابراين جمله {إن يأتوكم أسارى ...} چنين معنا مى شود: اگر همان طايفه - كه از خانه هايشان بيرون رانديد - اسير دشمن مى شدند با پرداخت فديه آنان را آزاد مى كرديد.

12 _ بنى اسرائيل ، پس از به اسارت درآمدن همكيشانشان ، براى آزاد كردنشان از آنان فديه دريافت مى كردند .

و إن يأتوكم أسرى تفدوهم

برخى از اهل لغت {تفادوا} را به معناى {فديه مى گرفتيد} نيز دانسته اند. بر اين اساس جمله {و إن يأتوكم ...}; يعنى، و اگر همكيشان شما به عنوان اسير در نزد شما مى آمدند، براى آزاد كردنشان از آنان فديه مى گرفتيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 92 - 4

4 - قوم موسى ، در غياب او به گوساله پرستى روى آوردند .

ثم أتخذتم العجل من بعده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 93 - 2،10،13،14،15

2 - خداوند ، كوه طور را بر فراز سر بنى اسرائيل قرار داد .

و رفعنا فوقكم الطور

{الطور} نام كوهى است (مفردات راغب). الطور - چنانچه از ابن عباس نقل شده - همان كوهى است كه موسى(ع) در آن مناجات مى كرد (مجمع البيان). قابل ذكر است كه {طور} به مطلق كوه نيز گفته مى شود.

10 - قرار گرفتن كوه طور بر بالاى سر بنى اسرائيل ، معجزه و رخدادى شايسته به يادداشتن

و إذ أخذنا ميثقكم و رفعنا فوقكم الطور

{إذ} مفعول براى فعل مقدر {أذكروا} مى باشد و بر اين

اساس برداشت فوق استفاده مى گردد.

13 - قوم موسى ، آشكارا و علنى و بدون هيچ پرده پوشى ، از فرمان هاى تورات و موسى ( ع ) سرپيچى كردند .

قالوا سمعنا و عصينا

بعيد به نظر مى رسد كه قوم موسى در پاسخ به پيروى از فرمانهاى خدا و موسى(ع) - خصوصاً با قرار گرفتن طور بر بالاى سر ايشان - اظهار كنند كه {ما نافرمانى مى كنيم}. بنابراين {قالوا سمعنا و عصينا} بيان مى دارد كه اظهار اطاعت كردند و در عمل نافرمانى كردند، ولى از آن جا كه نافرمانى اينان بسيار علنى و بدون پرده پوشى بوده، گويابه زبان آوردند كه ما عصيان مى كنيم.

14 - قلب ها و دل هاى يهوديان عصر موسى آكنده از عشق به گوساله پرستى بود .

و أشربوا فى قلوبهم العجل

اشراب {مصدر أشربوا} به معناى آميختن و نفوذ دادن است. مراد از {عجل} (گوساله) به قرينه {فى قلوبهم} محبت و عشق گوساله است نه خود گوساله. آوردن {عجل} به جاى {محبت عجل}، بيانگر اين است كه: محبت گوساله چنان با قلبهاى آنان عجين شده بود كه گويا خود گوساله در دلهاى آنان جاى داشت.

15 - وجود ريشه هاى كفر در قوم موسى ، منشأ عشق ورزى آنان به پرستش گوساله شد .

و أشربوا فى قلوبهم العجل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 108 - 10

10 - درخواست ها و پرسش هاى نابه جاى قوم موسى از وى ، آنان را به كفر ورزى كشانيد و از ايمان به دور ساخت .

و من يتبدل الكفر بالأيمن

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 122 - 1،4،7

1 - خداوند ، درگذشته بنى اسرائيل را از نعمت هاى گرانقدر بهره مند ساخته بود .

يبنى إسرءيل اذكروا نعمتى التى أنعمت عليكم

كلمه {نعمت} به صورت مفرد آمده است; مراد از آن مى تواند نعمتى خاص همانند بعثت موسى(ع) باشد و مى تواند مراد از آن جنس نعمت باشد كه در اين صورت شامل نعمتهاى متعددى است كه خداوند به بنى اسرائيل ارزانى داشته بود. نسبت دادن نعمت به خداوند با اضافه كلمه {نعمت} به {ياء} متكلم، حاكى از شرافت آن نعمت و يا نعمتهاست.

4 - بنى اسرائيل ، جماعتى داراى تركيب قومى و قبيله اى تا عصر نزول قرآن

يبنى إسرءيل

7 - خداوند ، بنى اسرائيل را در برهه اى از تاريخ ، بر همه مردمان برترى داد .

و أنّى فضلتكم على العلمين

كلمه {عالمين} بر همه هستى و گاهى به همه موجودات داراى عقل و شعور اطلاق مى گردد و احياناً كاربرد آن خصوص انسانهاست. به نظر مى رسد مراد از آن در آيه شريفه - به مناسبت حكم و موضوع - انسانها باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 246 - 1،2،3،5،10،11،16،17،20،26،29

1 _ دعوت خداوند به رؤيت ( دقّت كامل ) در واقعه طالوت و بنى اسرائيل

الم تر الى الملأ من بنى اسرائيل

2 _ درخواست بزرگان بنى اسرائيل پس از موسى از پيامبر خويش ، براى تعيين فرماندهى در جنگ با دشمنان

الم تر الى الملأ من بنى اسرائيل من بعد موسى اذ قالوا لنبى لهم ابعث لنا ملكاً

{ملأ}، كسانى هستند كه نظرها را به خود

جلب مى كنند. (اشراف و بزرگان هر قوم)

3 _ مسمانان موظّف به دقت كامل در تاريخ بنى اسرائيل و پندگيرى از آن هستند .

الم تر الى الملأ من بنى اسرائيل

5 _ پيامبر بنى اسرائيل در عصر طالوت پناهگاه مردم براى رويارويى با دشمنان

اذ قالوا لنبى لهم ابعث

10 _ پايبندى بنى اسرائيل زمان طالوت به پيكار در راه خدا ، مورد ترديد پيامبرشان ( اشموئيل ) بود .

قال هل عسيتم ان كتب عليكم القتال الاّ تقاتلوا

11 _ پيمان گرفتن بنى اسرائيلِ زمان طالوت ( اشموئيل ) از قوم خويش براى پيكار در راه خداوند

قال هل عسيتم ان كتب عليكم القتال

جمله {هل عسيتم} كنايه از پيمان گرفتن از آنان است.

16 _ اخراجِ از وطن و اسارت فرزندان بنى اسرائيلِ زمان طالوت ، محرك آنان به پيكار عليه متجاوزان

و قد اُخرجنا من ديارنا و ابنائنا

17 _ تسلط ستمگرانى پس از موسى ( ع ) بر بنى اسرائيل و اخراج آنان از ديارشان و به اسارت گرفتن فرزندان آنان

و قد اُخرجنا من ديارنا و ابنائنا

20 _ نافرمانى اكثر بنى اسرائيل زمان طالوت از دستور خداوند به پيكار در راه او ، على رغم پيشنهاد و درخواست آنان براى پيكار

اذ قالوا لنبى . .. فلما كُتب عليهم القتال تولّوا

ظاهراً فاعل محذوف از جمله {كتب عليهم}، اللّه است كه به جهت تعظيم حذف شده.

26 _ حضور حضرت موسى ( ع ) در ميان بنى اسرائيل ، مانع تجاوز دشمنان

الم تر الى الملأ من بنى اسرائيل من بعد موسى . .. و قد اُخرجنا من ديارنا

{من بعد موسى} مى تواند اشاره باشد به اينكه تا آنگاه كه موسى (ع) در ميان بنى

اسرائيل بود، آنان مورد تجاوز دشمنان قرار نگرفتند.

29 _ نيرو هاى صادق و پايدار بنى اسرائيل در ركاب طالوت ، شصت هزار نفر بودند .

تولّوا الاّ قليلا

امام باقر (ع) درباره {قليل} در آيه فوق فرمود: كان القليل ستّين الفاً

_______________________________

معانى الاخبار، ص 151، ح 1 ; نورالثقلين، ج 1، ص 245، ح 971.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 247 - 1،2،3،4،5،6،22

1 _ برگزيدگى طالوت براى زمامدارى بنى اسرائيل ، به نفع و سعادت آنان

ان اللّه قد بعث لكم طالوت ملكاً

{لام} در {لكم} تصريح است به اينكه فرماندهى و زمامدارى طالوت در جهت نفع و سعادت آنان بوده است.

2 _ طالوت ، برانگيخته خداوند براى زمامدارى بنى اسرائيل

ان اللّه قد بعث لكم طالوت ملكاً

3 _ شگفتى سردمداران بنى اسرائيل ، از برگزيدگى طالوت به دليل سرشناس نبودن و نداشتن ثروت

قالوا انى يكون له الملك . .. و لم يؤت سعة من المال

ظاهراً اعتراض كنندگان، همان پيشنهاددهندگان بودند كه خداوند از قول آنان مى فرمايد: {قال الملأ . .. نحن احق}. بنابراين اعتراض آنان به دو جهت بوده است: يكى نبودن طالوت از طبقه ملأ و اشراف كه مى گفتند: {نحن احق}. و دوّم نداشتن مال و ثروت كه با {و لم يؤت سعة من المال} به آن اشاره شده است.

4 _ پندار غلط بزرگان بنى اسرائيل بر سزاوار بودنشان از طالوت براى زمامدارى

و نحن احقّ بالملك منه

5 _ سرشناسى و از طبقه اشراف و بزرگان بودن و داشتن ثروت فراوان ، شرط زمامدارى ، در پندار بزرگان بنى اسرائيل

و نحن احق بالملك منه و لم يؤت سعةً من

المال

ظاهراً جمله {نحن احق . .. } سخن ملأاست; گويا آنان بدين جهت خود را براى زمامدارى سزاوارتر مى دانستند.

6 _ سرشناسى و از اشراف بودن ، مهمترين ملاك براى زمامدارى ، در ديدگاه ملأ بنى اسرائيل *

و نحن احقّ بالملك منه و لم يؤت سعة من المال

اشراف بنى اسرائيل در مقام بيان ملاك زمامدارى، در ابتدا مسأله سرشناسى و ملأ بودن را مطرح نمودند و سپس مسأله ثروت را.

22 _ نبودن طالوت از خاندان نبوت و پادشاهى ، منشأ اعتراض بزرگان ( ملأ ) بنى اسرائيل به برگزيدگى وى از جانب خداوند

قالوا انى يكون له الملك علينا

امام باقر (ع) درباره آيه {انّ اللّه قد بعث . .. } فرمود: لم يكن من سبط النبوة و لا من سبط المملكة ...

_______________________________

كافى، ج 8، ص 316، ح 498 ; نورالثقلين، ج 1، ص 251، ح 996.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 248 - 2،3،5،6،7،9،11،12،17

2 _ عدم اطمينان بنى اسرائيل به مأموريت طالوت از جانب خداوند و درخواست نشانه و دليلى از پيامبرشان بر زمامدارى وى

قد بعث لكم طالوت . .. انّ اية ملكه ان ياتيكم

جمله {ان اية . .. } مى نماياند كه آنان براى حقانيّت زمامدارى طالوت، درخواست نشانه و معجزه كرده بودند ; و نشانه خواستن، حاكى از ترديد ايشان است.

3 _ بازگشت صندوق ( تابوت ) به سوى بنى اسرائيل ، نشانه زمامدارى طالوت

انّ اية ملكه ان ياتيكم التابوت

الف و لام در {التابوت} براى عهد ذهنى است و بيانگر اين معنا كه آن صندوق زمانى نزد بنى اسرائيل بوده است. جمله {و فيه ...

بقية مما ترك ال موسى} مؤيّد اين معناست ; لذا {اتيان} به بازگشتن معنا شد.

5 _ صندوق بازگشته به سوى بنى اسرائيل ، صندوقى معهود ، ميراث و يادگارى از خاندان موسى و هارون

فيه سكينة من ربّكم مما ترك ال موسى و ال هرون

6 _ فرشتگان ، حاملانِ صندوق عهد به سوى بنى اسرائيل

ان يأتيكم التابوت . .. تحمله الملئكة

7 _ اخبار غيبى پيامبر بنى اسرائيل ، به بازگشت صندوق عهد به سوى آنان

و قال لهم نبيّهم انّ اية ملكه ان ياتيكم التّابوت

9 _ فرستادن آرامش خاطر به سوى بنى اسرائيل از جانب خداوند ، به منظور استقامت و كاستن دلهره و اضطراب آنان در پيكار با دشمنان

ابعث لنا ملكاً نقاتل . .. ان ياتيكم التّابوت فيه سكينة

مراد از {سكينة} به مناسبت آيات قبل كه درباره جهاد و نبرد با دشمنان بود، يا خصوص آرامش و رفع نگرانى و دلهره در رويارويى با متجاوزان است و يا مصداق بارز و مورد نظر از آرامش.

11 _ صندوق معهود ، يادآور و موجب برانگيختن بنى اسرائيل به پيروى از آيين موسى ( پيكار در راه خدا و رهايى از اسارت متجاوزان ) *

و بقية ممّا ترك ال موسى و ال هرون

ذكر جمله {بقيّة ممّا ترك . .. } شايد از اين جهت باشد كه به بنى اسرائيل خاطرنشان سازد كه پيوند مذهبى خود را با موسى (ع) قطع ننمايند.

12 _ صندوق معهود داراى آثار ويژه و مورد توجّه و عنايت بنى اسرائيل

ان يأتيكم التابوت فيه سكينة من ربّكم و بقيّة ممّا ترك ال موسى و ال هرون

17 _ در صندوق معهود ، نشانه حاكميت طالوت و شكسته

هاى الواح حضرت موسى بود كه بر آن علوم آسمانى نگاشته شده بود .

ان ياتيكم التابوت

امام باقر (ع) درباره آيه {ان ياتيكم التابوت . .. } فرمود: رضاض الالواح فيها العلم و الحكمة، العلم جاء من السماء فكتب فى الالواح و جعل فى التابوت

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 133، ح 440 ; نورالثقلين، ج 1، ص 247، ح 977.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 249 - 1،2،3،4،5،9،10،11،12،14،17،19،32،33،34

1 _ گُزيدن و بسيج افراد و گروه هاى سپاه ، از جانب طالوت و خروج آنان با فرماندهى وى ، به سوى دشمن

فلمّا فصل طالوت بالجنود

2 _ اعلام قبلى طالوت به نيرو هاى بسيج شده در مورد آزمايش آنان با رودخانه اى خروشان

قال ان اللّه مبتليكم بِنَهَر

3 _ آمادگى بنى اسرائيل براى پيكار با دشمنان ، پس از پذيرش زمامدارى طالوت ، با مشاهده آن صندوق خاص

ان اية مُلكه . .. فلمّا فَصَل طالوت بالجنود

بسيج لشكريانى از بنى اسرائيل، با وجود ترديد سابق آنان نسبت به فرماندهى طالوت، دلالت بر جمله اى محذوف دارد; يعنى پس از آمدن تابوت، به فرماندهى طالوت گردن نهادند و آماده نبرد شدند و آنگاه طالوت آنان را بسيج كرد.

4 _ آزمايش فرمانبرى از طالوت و نيروى اراده بنى اسرائيل از جانب خداوند به وسيله نهر *

ان اللّه مبتليكم بنهر

در آيات سابق، ترديد فرمانبرى بنى اسرائيل را در رويارويى با دشمن مطرح كرد (هل عسيتم . .. ) بنابراين آزمايش الهى، براى مشخص شدن فرمانبران و نيز ميزان فرمانبرى آنان بوده است.

5 _ همراهى جمعيّت انبوهى از بنى اسرائيل با طالوت ، در آغاز

حركت وى براى پيكار با متجاوزان

فلمّا فصل طالوت بالجنود

كلمه {جُند} به معناى جمعيّت انبوه و متراكم است. آوردن اين كلمه به صورت جمع (جنود) دلالت بر كثرت لشكريانى دارد كه با طالوت بسيج شدند.

9 _ اعلام طالوت به لشكريان ، در مورد عدم انتساب آنان به وى و جدايى آنان از او ، در صورتى كه از نهر بياشامند .

فمن شرب منه فليس منّى

10 _ اعلام طالوت به لشكريان ، در مورد انتساب آنان به وى ، اگر از نوشيدن آب نهر چشم پوشند .

و من لم يطعمه فانّه منّى

11 _ كسانى كه فقط يك كف از آب نهر نوشيدند ، از لشكر طرد نشدند ; گر چه منسوب به طالوت نيز نبودند .

فمن شرب منه فليس منّى و من لم يطعمه فانّه منّى ألاّ من اغترف غرفةً بيده

كلمه {الاّ} استثناى از {فمن شرب} است; بنابراين لشكر طالوت به سه گروه تقسيم مى شوند: نوشندگان، آنانكه نچشيدند و كسانى كه تنها مُشتى از آب برگرفتند. حكم گروه اوّل و دوّم روشن است ; ولى گروه سوّم چون آب را چشيده اند، {منّى} صدق نمى كند و به دليل اينكه سيراب نشده اند، {ليس منى} نيز صدق نمى كند.

12 _ طالوت با آزمايش الهى ، برخى سپاهيان خود را تصفيه نمود و از لشكر طرد كرد .

فمن شرب منه فليس منّى

14 _ بيشتر لشكريان طالوت على رغم منع وى ، از آب نهر نوشيدند و در امتحان الهى موفق نشدند .

فشربوا منه الاّ قليلا

17 _ اظهار عجز برخى همراهان طالوت از پيكار با دشمن ، پس از عبور از نهر و ديدن سپاه عظيم جالوت

فلمّا جاوزه

هو و الّذين امنوا معه قالوا لا طاقة لنا اليوم بجالوت و جنوده

19 _ جالوت ، زمامدار ستمگر عصر بنى اسرائيل پس از حضرت موسى ( ع )

لا طاقة لنا اليوم بجالوت

32 _ ناتوانان از همراهى با طالوت پس از گذشتن از نهر ، همانهايى بودند كه يك كف ، آب نوشيدند .

الاّ من اغترف غرفة بيده . .. قالوا لا طاقة لنا

امام باقر (ع) درباره آيه مزبور فرمود: . .. قال الذين اغترفوا: {لا طاقة لنا اليوم بجالوت} ... .

_______________________________

كافى، ج 8، ص 316، ح 498; نورالثقلين، ج 1، ص 251، ح 996.

33 _ همراهان طالوت تا آخرين مرحله پيكار ، همانهايى بودند كه حتّى يك كف از آب ننوشيدند .

فشربوا منه الاّ قليلا . .. قال الذين يظنون

امام باقر (ع) درباره آيه مزبور فرمود: . .. قال الّذين لم يغترفوا: {كم من فئة قليلة غلبت فئة كثيرة باذن اللّه}.

_______________________________

كافى، ج 8، ص 316، ح 498; نورالثقلين، ج 1، ص 251، ح 996.

34 _ عده اى از ياران طالوت كه از آب نهر ننوشيدند ، سيصد و سيزده نفر بودند .

فشربوا منه الاّ قليلا

امام باقر (ع): . .. فشربوا منه الاّ ثلاثمأة و ثلاثة عشر رجلا ...

_______________________________

كافى، ج 8، ص 316، ح 498 ; نورالثقلين، ج 1، ص 251، ح 996.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 251 - 24،26

24 _ چيرگى سپاه طالوت بر جالوتيان ، پرتويى از تفضّلِ جهانشمولِ الهى

فهزموهم باذن اللّه . .. و لكنّ اللّه ذو فضل على العالمين

26 _ كشته شدن جالوت ( سركرده كفر و طغيان ) به دست داود

، از عوامل اعطاى مُلك و سلطنت الهى به وى

و قتل داوُد جالوت و اتيه اللّه الملك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 52 - 7

7 _ درخواست عيسى ( ع ) از بنى اسرائيل ، براى يارى وى جهت حركت به سوى خدا

قال من انصارى الى اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 20 - 7،9

7 _ حكومت و فرمانروايى بنى اسرائيل ، در برهه اى از تاريخ حيات خويش

و جعلكم ملوكاً

9 _ سرورى قوم موسى ( ع ) بر ديگر اقوام در گذشته تاريخ خويش

اذكروا نعمة اللّه عليكم اذ . .. جعلكم ملوكاً

{ملوك} در برداشت فوق، كنايه از سيادت و سرورى گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 21 - 2،8،9،12،13،14

2 _ سكنى گزينى قوم موسى ( ع ) در سرزمين مقدس ، تقديرى از جانب خداوند

الارض المقدسة التى كتب اللّه لكم

8 _ موسى ( ع ) بر حذر دارنده قوم خويش از فرار و عقب نشينى به هنگام رويارويى با ساكنان سرزمين مقدس

و لاترتدوا على ادباركم

9 _ خطر بروز برخورد و جنگ با ساكنان سرزمين مقدس به هنگام ورود قوم موسى ( ع ) به آن

ادخلوا . .. و لاترتدوا على ادباركم

12 _ تقدير الهى به سكنا گزينى قوم موسى ( ع ) در سرزمين مقدس ، مشروط به جهاد و مبارزه آنان بود .

التى كتب اللّه لكم . .. و لاترتدوا على ادباركم فتنقلبوا خسرين

از مصاديق خسران (فتنقلبوا خسرين)، محروميت قوم موسى(ع) از ورود

به سرزمين مقدس است. بنابراين سكونت آنان در سرزمين مقدس در صورتى مقدر خواهد بود كه در برابر دشمن مقاومت كنند.

13 _ بنى اسرائيل ، مأمور داخل شدن به سرزمين مقدس شام

ادخلوا الارض المقدسة

از امام باقر(ع) در توضيح آيه فوق روايت شده: يعنى الشام . .. .

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 305، ح 75; نورالثقلين، ج 1، ص 607، ح 114.

14 _ ورود بنى اسرائيل به شام ، پس از توبه و رضايت خداوند از ايشان ، در پايان چهل سال سرگردانى

يقوم ادخلوا الارض المقدسة

از امام باقر(ع) روايت شده كه بعد از تلاوت آيه فوق فرمود: . .. ثم دخلوها بعد اربعين سنة ... و ما كان خروجهم من مصر و دخولهم الشام الا من بعد توبتهم و رضاء اللّه عنهم ... .

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 306، ح 75; نورالثقلين، ج 1، ص 607، ح 114.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 22 - 1،2،3

1 _ تأكيد بنى اسرائيل بر كناره گيرى از نبرد با زورگويان سرزمين مقدس ، على رغم فرمان موسى ( ع )

قالوا يموسى ان فيها قوماً جبارين و إنّا لن ندخلها

2 _ هراس قوم موسى ( بنى اسرائيل ) از برخورد و رويارويى با زورگويان قدرتمند حاكم بر سرزمين مقدس

قالوا يموسى ان فيها قوماً جبارين و إنّا لن ندخلها

3 _ خروج جباران از سرزمين مقدس ، شرط اعلام شده از سوى قوم موسى ( ع ) براى ورود به آن سرزمين

و إنّا لن ندخلها حتّى يخرجوا منها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 23

- 1،10،12،24،25

1 _ يورش به سرزمين مقدس از دروازه آن ، پيشنهاد دو نفر از ياران موسى ( ع )

قال رجلان . .. ادخلوا عليهم الباب

10 _ قوم موسى ( ع ) ، مردمى گستاخ و بى پروا در برابر خداوند

قال رجلان من الذين يخافون

{من الذين يخافون} مى تواند اشاره به اين باشد كه قوم موسى(ع) به جهت نترسيدن از خداوند، فرمان موسى(ع) را اطاعت نكردند.

12 _ يوشع و كالب ، در عين ترس از دشمن ، مردم را براى يورش به سرزمين مقدس فرا خواندند .

قال رجلان من الذين يخافون

برداشت فوق مبنى بر اين است كه مفعول محذوف {يخافون}، {جبارين} باشد.

24 _ تبليغات ياوران خداترس موسى ( ع ) ( يوشع و كالب ) به هدف برانگيختن و بسيج بنى اسرائيل براى هجوم به سرزمين مقدس و نبرد با زورگويان

قال رجلان . .. ان كنتم مؤمنين

25 _ دعوت يوشع بن نون و كالب بن يافنا ( عموزاده هاى حضرت موسى ( ع ) ) ، از بنى اسرائيل براى ورود به سرزمين مقدس

قال رجلان . .. ادخلوا عليهم الباب

از امام باقر(ع) در توضيح آيه فوق روايت شده: احدهما يوشع بن نون و الاخر كالب بن يافنا قال: و هما ابنا عمه . .. .

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 303، ح 68; نورالثقلين، ج 1، ص 606، ح 113.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 24 - 2،4،8،13

2 _ هراس قوم موسى ( ع ) ( بنى اسرائيل ) از برخورد و رويارويى با زورگويان قدرتمند حاكم بر سرزمين مقدس

قالوا يموسى إنّا لن ندخلها ابداً

4 _ خروج

جباران از سرزمين مقدس ، شرط اعلام شده از سوى بنى اسرائيل براى ورود به آن سرزمين

إنّا لن ندخلها ابداً ما داموا فيها

8 _ بنى اسرائيل ، گستاخانه خواهان رهسپارى موسى ( ع ) و خدايش به نبرد با زورگويان سرزمين مقدس

قالوا . .. فاذهب انت و ربك فقتلا

13 _ اصرار بنى اسرائيل بر كناره گيرى از نبرد با جباران و جاخوش كردن در كاشانه خويش

إنّا ههنا قعدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 25 - 3،5

3 _ شكايت موسى ( ع ) به پيشگاه پروردگار ، از تمرد بنى اسرائيل در مبارزه با جباران

قال رب انى لااملك الا نفسى و اخى

5 _ هارون ، همانند موسى ( ع ) ، مأمور بسيج بنى اسرائيل براى فتح سرزمين مقدس

قال رب انى لااملك الا نفسى و اخى

آيه بيست و سوم (و قال رجلان . ..) بيانگر آن است كه آن دو مرد نيز همانند هارون مطيع موسى(ع) بودند و اين حقيقت با تفسير جمله {لااملك الا نفسى و اخى} به اينكه تنها اختياردار خود و برادرم هستم و در ميان بنى اسرائيل تنها هارون فرمانبردار من است، سازگار نيست. بنابراين بايد گفت {اخى} مبتدايى است با حذف خبر (و اخى لايملك الانفسه) و نام بردن از خود و برادرش به اين دليل است كه بسيج بنى اسرائيل بر عهده هارون نيز بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 26 - 1،3،4،5،17،18،19

1 _ قوم موسى ( ع ) ، محروم از تصرف سرزمين مقدس به مدت چهل سال

قال فانها محرمة

عليهم اربعين سنة

مراد از {محرمة}، حرمت تكوينى است نه حرمت تشريحى.

3 _ قوم موسى ( ع ) ، سرگردان در بيابان به مدت چهل سال

اربعين سنة يتيهون فى الارض

با توجه به اينكه جمله {يتيهون} حال براى ضمير در {عليهم} است، معلوم مى شود كه زمان سرگردانى آنان نيز چهل سال بوده است.

4 _ سرگردانى قوم موسى ( ع ) در بيابان ، پيامد و كيفر فسق و سرپيچى آن از فرمان موسى ( ع )

إنّا لن ندخلها . .. يتيهون فى الارض

5 _ زمان سرپيچى قوم موسى ( ع ) از فرمان وى ، سرآغاز سرگردانى چهل ساله آنان و محروميت از تسلط بر قدس

إنّا لن ندخلها . .. اربعين سنة يتيهون فى الارض

17 _ سرگردانى قوم موسى در سرزمينى به مساحت چهار فرسخ در مدت چهل سال ، تاوان نافرمانى آنان در برابر موسى ( ع )

ادخلوا الارض المقدسة . .. قال فانها محرمة عليهم اربعين سنة يتيهون فى الارض

از امام باقر(ع) در توضيح آيه فوق روايت شده: فلما ابوا ان يدخلوها حرمها اللّه عليهم فناهوا فى اربع فراسخ اربعين سنة . .. .

_______________________________

اختصاص منصوب به شيخ مفيد، ص 265; تفسير برهان، ج 1، ص 456، ح 1.

18 _ سرگردانى بنى اسرائيل در پى سرپيچى از فرمان موسى ( ع ) با چرخيدن زمين به هنگام سفر شبانه آنان و بازگردانده شدن به محل سكونت اوليه خويش

قال فانها محرمة عليهم اربعين سنة يتيهون فى الارض

از امام صادق(ع) در بيان كيفيت سرگردانى بنى اسرائيل روايت شده: . .. اذا كان العشاء و اخذوا فى الرحيل ... اذا ارتحلوا و استوت بهم الارض قال اللّه للارض

ديرى بهم فلايزالوا كذلك ... فاذا اصبحوا اذا ابنيتهم و منازلهم التى كانوا فيها بالامس ... .

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 305، ح 74; نورالثقلين، ج 1، ص 608، ح 116.

19 _ سرزمين مصر ، جايگاه سرگردانى قوم موسى بمدت چهل سال

قال فانها محرمة عليهم اربعين سنة يتيهون فى الارض

از امام باقر(ع) در مورد سرگردانى قوم موسى روايت شده: . .. فتاهوا فى الارض اربعين سنة فى مصر و فيا فيها ... .

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 306، ح 75; نورالثقلين، ج 1، ص 607، ح 114.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 32 - 26،29

26 _ بسيارى از بنى اسرائيل ، مردمى خونريز و آدمكش

ثم ان كثيراً منهم بعد ذلك فى الارض لمسرفون

مراد از اسراف، به قرينه فرازهاى قبلى، مى تواند خروج بنى اسرائيل از حد اعتدال در قتل نفس، يعنى آدمكشيهاى نابحق و خونريزيهاى مكرر، باشد.

29 _ گروهى از بنى اسرائيل پيرو انبياى خويش و متعهد به قوانين الهى

ثم ان كثيراً منهم بعد ذلك فى الارض لمسرفون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 71 - 11،12

11 _ گرايش بنى اسرائيل در برهه اى از زمان به رفتار پسنديده و انديشه صحيح دينى

ثم تاب اللّه عليهم

چون آيات قبل رفتار ناپسند و نيز انديشه هاى ناصحيح دينى بنى اسرائيل را بيان كرده بود، معلوم مى شود توبه آنان در هر دو جهت بوده است.

12 _ توبه و بازگشت بنى اسرائيل به سوى خداوند در برهه اى تاريخ

ثم تاب اللّه عليهم

اهل لغت {توبه خدا بر بنده} را به توفيق بر

توبه معنا كرده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 78 - 10

10 _ گروهى از بنى اسرائيل زمان داود و عيسى عصيان پيشه و تجاوزگر بودند .

لعن الذين كفروا من بنى اسرءيل . .. ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 127 - 4

4 _ بنى اسرائيل همگام موسى ( ع ) و پيرو او در مبارزه عليه فرعون

أتذر موسى و قومه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 129 - 12

12 _ آزمايش بنى اسرائيل ، از اهداف امداد هاى الهى براى حاكميت بخشيدن به آنان پس از پيروزى بر دشمنانشان

و يستخلفكم فى الأرض فينظر كيف تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 134 - 10،11

10 _ فرعونيان با موسى ( ع ) پيمان بستند و سوگند ياد كردند كه در صورت برطرف ساختن عذاب شديد از آنان ، به وى ايمان آورند و بنى اسرائيل را آزاد سازند .

لئن كشفت عنا الرجز لنؤمنن لك و لنرسلن معك بنى إسراءيل

11 _ فرعونيان پس از وقوع هر يك از عذاب هاى پنجگانه ( طوفان . . . ) با موسى پيمان بستند كه در صورت برطرف ساختن آن ، به وى ايمان آورند و بنى اسرائيل را آزاد كنند .

لئن كشفت عنا الرجز لنؤمنن لك و لنرسلن معك بنى إسراءيل

برداشت فوق بر اين اساس است كه {ال} در {الرجز} عهد ذكرى باشد. در اين صورت {الرجز} اشاره به

عذابهاى پنجگانه در آيه قبل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 135 - 5

5 _ خداوند پس از اجابت دعاى موسى ( ع ) و رفع عذاب از فرعونيان ، به آنان فهماند كه تا زمانى محدود به عذاب مبتلا نخواهند شد .

فلما كشفنا عنهم الرجز إلى أجل هم بلغوه

{إلى أجل} مى رساند كه خداوند عذاب را براى هميشه از فرعونيان برطرف نساخت و براى آن زمان تعيين كرد و اگر اين حقيقت را به آنان ابلاغ نمى كرد، تعيين زمان اثر مطلوب نداشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 136 - 1،2،3،7

1 _ خداوند پس از ارائه معجزات متعدد و اتمام حجت بر فرعونيان ، آنان را در دريا غرق كرد .

فانتقمنا منهم فأغرقنهم فى اليم

{اليم} در لغت به معناى دريا و رودخانه بزرگ است و {ال} در {اليم} براى عهد مى باشد و چنانچه بسيارى از مفسران گفته اند اشاره به درياى سرخ دارد. برخى ديگر از مفسران آن را اشاره به رودخانه نيل دانسته اند.

2 _ خداوند با غرق كردن فرعونيان در دريا از آنان انتقام گرفت .

فانتقمنا منهم فأغرقنهم فى اليم

{فاء} در {فأغرقنا} تفسيريه است. يعنى {أغرقنا} بيان و تفسير {انتقمنا} مى باشد.

3 _ فرعونيان به دليل شكستن پيمانشان با موسى ( ع ) ( ايمان به وى و آزادسازى بنى اسرائيل ) سزاوار انتقام الهى و غرق شدن در دريا گشتند .

إذا هم ينكثون. فانتقمنا منهم

تفريع جمله {فانتقمنا} بر جمله {إذا هم ينكثون} به وسيله حرف {فاء} مى رساند كه پيمان شكنى فرعونيان

در انتقام الهى از آنان دخيل بوده است.

7 _ تكذيب آيات الهى و بى اعتنايى به آنها سبب هلاكت و غرق شدن فرعونيان در دريا شد .

فأغرقنهم فى اليم بأنهم كذبوا بايتنا و كانوا عنها غفلين

حرف {باء} در {بأنهم كذبوا} سببيه است و مى رساند كه تكذيب آيات و بى اعتنايى به آنها سبب انتقام الهى بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 137 - 1،2،3،5،6،11،12

1 _ بنى اسرائيل در مدت زمانى طولانى تحت سيطره فرعونيان به ضعف و ناتوانى كشانه شده بودند .

و أورثنا القوم الذين كانوا يستضعفون

استعمال فعل مضارع همراه {كان} و أمثال آن دلالت بر استمرار آن فعل در گذشته دارد. بنابراين {كانوا يستضعفون} مى رساند كه استضعاف بنى اسرائيل به دست فرعونيان داراى سابقه طولانى بوده است.

2 _ خداوند با نابودسازى فرعونيان ، تمام سرزمين آنان را ، از شرق تا غرب ، در اختيار بنى اسرائيل قرار داد .

و أورثنا القوم الذين كانوا يستضعفون مشرق الأرض و مغربها

3 _ سرزمينى كه خداوند پس از هلاكت فرعونيان در اختيار بنى اسرائيل قرار داد ، سرزمينى پربركت و بسيار حاصلخيز بود .

مشرق الأرض و مغربها التى بركنا فيها

5 _ نويد هاى خداوند به قوم موسى با هلاكت فرعونيان و حاكميت يافتن بنى اسرائيل به سرزمين آنان ، بى كم و كاست ، تحقق يافت .

و تمت كلمت ربك الحسنى على بنى إسرءيل

{كلمه} به معناى سخن است و مراد از آن به قرينه صدر آيه و نيز آيات 128 و 129 نويد هلاك سازى فرعونيان و جانشينى بنى اسرائيل از آنان است. {تمت} يعنى به

طور كامل و تمام تحقق يافت.

6 _ وعده هلاكت فرعونيان و حاكميت يافتن بنى اسرائيل بر سرزمين آنان ، از وعده هاى نيكوى خداوند به قوم موسى

و تمت كلمت ربك الحسنى على بنى إسرءيل

كلمه {الحسنى} (زيباتر) صفت براى {كلمت} است.

11 _ بنى اسرائيلِ زمان موسى در دوران حكومت فرعون ، مردمى صبور و مقاوم در برابر دشمنان دين بودند .

و تمت كلمت ربك الحسنى على بنى إسرءيل بما صبروا

12 _ صبر و مقاومت بنى اسرائيل زمان موسى در برابر ستمگرى هاى فرعون ، موجب تحقق وعده الهى بر پيروزى آنان و نابودى دشمنانشان

و تمت كلمت ربك الحسنى على بنى إسرءيل بما صبروا

حرف {باء} در {بما صبروا} سببيه است و {ما}، مصدريه. يعنى: {تمت ... بسبب صبرهم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 138 - 1،2،3،4

1 _ خداوند ، بنى اسرائيل را از دريا عبور داد .

و جوزنا ببنى إسرءيل البحر

2 _ عبور بنى اسرائيل ( قوم موسى ) از همان دريايى بود كه فرعونيان در آن غرق شدند .

و جوزنا ببنى إسرءيل البحر

{ال} در {البحر} عهد ذكرى است و اشاره به {اليم} در آيه 136 دارد. يعنى بنى اسرائيل را از همان دريا (دريايى كه فرعونيان را درآن غرق كرديم) عبور داديم.

3 _ زمان عبور قوم موسى از دريا ، مقارن با غرق شدن فرعونيان در آن دريا بود .

فأغرقنهم فى اليم . .. و جوزنا ببنى إسرءيل البحر

{جوزنا . .. } عطف است بر آيه 136 (فانتقمنا منهم ... .)

4 _ بنى اسرائيل در پى عبور از دريا با مردمى بت پرست مواجه شدند .

فأتوا على

قوم يعكفون على أصنام لهم

{أتوا} چون به {على} متعدى شده، متضمن معناى مرور است، يعنى {اتوا قوما مارين عليهم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 139 - 3

3 _ موسى ( ع ) با تبيين فساد آيين بت پرستى ، بنى اسرائيل را كه آرزومند آن آيين بودند ، بر جهلشان واقف ساخت .

قال إنكم قوم تجهلون. إن هؤلاء متبر ما هم فيه و بطل ما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 140 - 1

1 _ موسى ( ع ) با انكار شايستگى غير خدا براى پرستش ، از گرايش قومش به بت پرستى شگفت زده شد .

قال أغير اللّه أبغيكم إلهاً

همزه در {أغير اللّه} براى انكار و تعجب و {كم} به تقدير لام است. {إلهاً} مفعول براى {أبغى} و {غير اللّه} صفت و يا حال براى {إلهاً} است. يعنى: {أأبغى لكم إلهاً غير اللّه}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 141 - 1،2،3،6،7،8،9،10،11،12

1 _ بنى اسرائيل همواره تحت سيطره خاندان فرعون به شكنجه هايى سخت گرفتار بودند .

و إذ أنجينكم من ءال فرعون يسومونكم سوء العذاب

{سَوْم} مصدر {يسومون} به معناى تحميل كردن است. اضافه {سوء} به {العذاب} اضافه صفت به موصوف است ; يعنى: العذاب السوء.

2 _ خداوند با بعثت موسى ، بنى اسرائيل را از سيطره فرعونيان و شكنجه هاى سهمگين آنان ر ها ساخت .

و إذ أنجينكم من ءال فرعون يسومونكم سوء العذاب

در جمله {هو فضلكم} (او شما را برترى بخشيد)، برترى دادن تنها به خداوند

نسبت داده شده است، ولى در جمله دوم {أنجيناكم} (ما شما را نجات داديم) نسبت نجات بخشى به ضمير {نا} (يعنى ما) داده شده است. از اين مقابله مى توان فهميد كه خداوند در نجات بخشى نظر به اسباب نيز دارد كه به مناسبت، سبب آن بعثت حضرت موسى است. بنابراين {أنجيناكم} يعنى ما با بعثت موسى شما را نجات داديم.

3 _ نجات از سيطره فرعونيان و عذاب هاى ايشان ، خاطره اى براى بنى اسرائيل و شايسته همواره به ياد داشتن

و إذ أنجينكم من ءال فرعون يسومونكم سوء العذاب

{إذ} مفعولٌ به براى فعل مقدّر {اذكروا} است.

6 _ فرعونيان ، پسران بنى اسرائيل را مى كشتند و زنانشان را زنده باقى مى گذاشتند .

يقتلون أبناءكم و يستحيون نساءكم

{تقتيل} (مصدر يقتلون) به معناى كثرت كشتار است و {استحياء} به معناى باقى گذاردن بر زندگانى است.

7 _ كشتار گسترده پسران و زنده نگه داشتن زنان ، سخت ترين شكنجه فرعونيان بر بنى اسرائيل

يسومونكم سوء العذاب يقتلون أبناءكم و يستحيون نساءكم

جمله {يقتلون أبناءكم و يستحيون نساءكم} مى تواند تفسير جمله قبل باشد ; يعنى منظور از {سوء العذاب} همان كشتار فرزندان و باقى گذاشتن زنان است. همچنين مى تواند بيان مصداقى از آن باشد ; يعنى فرعونيان عذابهايى بر شما تحميل كردند ; از جمله كشتار فرزندان و زنده گذاشتن زنان. بر اين مبنا ذكر ويژه دو عذاب ياد شده، به سبب شدت بيشتر آن بوده است.

8 _ زنان بنى اسرائيل به سبب كشتار وسيع فرزندانشان به دست فرعونيان ، لذت حيات و زنده ماندن از آنان سلب شده بود .

يسومونكم سوء العذاب يقتلون أبناءكم و يستحيون نساءكم

{زنده

گذاشتن زنان} به عنوان يك عذاب براى قوم بنى اسرائيل است كه از جمله آن قوم، خود زنان هستند. و چون مجرد زنده گذاشتن عذاب تلقى نمى شود، با توجه به اينكه {يستحيون} پس از {يقتلون} آمده، مى توان گفت كشتن فرزندان به گونه اى بوده كه زنان، يعنى مادران جامعه، از زنده ماندن خودشان و ديدن قتل فجيع فرزندانشان در رنج و عذاب بودند. آوردن {نساء} در مقابل {أبناء} مى تواند اين احتمال را تأييد كند.

9 _ استثمار زنان بنى اسرائيل هدف فرعونيان از زنده نگاه داشتن ايشان *

يسومونكم سوء العذاب . .. يستحيون نساءكم

استثمار زنان، توجيه و احتمال ديگرى است بر اينكه چرا زنده گذاشتن زنان به عنوان يك عذاب مطرح شده است.

10 _ خداوند با گرفتار ساختن بنى اسرائيل به عذاب هاى سهمگين فرعونى ، آنان را آزمونى بزرگ مبتلا ساخت .

يسومونكم سوء العذاب . .. و فى ذلكم بلاء من ربكم عظيم

كلمه {بلاء} مى تواند به معناى آزمون و نيز به معناى نعمت باشد. مشاراليه {ذلكم} يا عذاب است و يا رهايى از آن. در برداشت فوق {بلاء} به معناى آزمون و {ذلكم} اشاره به خود عذاب گرفته شده است.

11 _ خداوند با رهاسازى بنى اسرائيل عصر موسى از شكنجه هاى سخت فرعونى ، آنان را مورد آزمايشى سنگين قرار داد .

و إذ أنجينكم . .. و فى ذلكم بلاء من ربكم عظيم

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {بلاء} به معناى آزمون و {ذلكم} اشاره به رهايى از عذاب باشد.

12 _ نجات از شكنجه فرعونيان ، از نعمت هاى بزرگ خداوند براى بنى اسرائيل

و إذ أنجينكم . .. و فى

ذلكم بلاء من ربكم عظيم

در برداشت فوق {بلاء} به معناى نعمت و {ذلكم} اشاره به رهاسازى از عذاب _ كه از {أنجيناكم} استفاده مى شود _ گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 142 - 1،15،18

1 _ خداوند ، موسى ( ع ) را پس از عبور بنى اسرائيل از دريا ، براى عبادت و مناجاتى خاص فراخواند .

و وعدنا موسى ثلثين ليلة

به كارگيرى كلمه {ليلة} (شب)، با وجود اينكه معمولاً در بيان شبانه روز و مانند آن از كلمه {يوم} استفاده مى شود، اشاره به اين دارد كه مواعده خدا با موسى براى عبادت بوده است. و چون موسى در ميان قومش نيز عبادت و مناجات داشته، معلوم مى شود كه اين، عبادت و مناجاتى خاص بوده است.

15 _ اصلاح امور جامعه بنى اسرائيل از دستورالعمل هاى موسى به برادر و خليفه خود هارون

و أصلح

چون فرمان به اصلاح پس از انتخاب هارون به سرپرستى بنى اسرائيل آمده است، معلوم مى شود مراد، اصلاح امور اجتماعى، فرهنگى و . .. بنى اسرائيل است، نه درستكارى هارون در امور شخصى خودش.

18 _ جامعه بنى اسرائيل در عصر موسى حاوى گروهى مفسد و با انديشه ها و روشهايى نابهنجار

و لا تتبع سبيل المفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 145 - 13

13 _ تصرف سرزمين فاسقان و ديدن مناظر آن ، وعده اى از جانب خداوند به امت موسى

سأوريكم دار الفسقين

در اينكه مراد از {الفسقين} چه كسانى هستند، سه احتمال وجود دارد: فرعونيان، ساكنان سرزمين قدس پيش از ورود

قوم موسى به آنجا، متخلفان قوم موسى برداشت فوق ناظر به احتمال اول و دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 148 - 1،2،5،9

1 _ قوم موسى در غياب وى ( زمان حضورش در ميعادگاه مناجات ) به پرستش تنديس گوساله روى آوردند .

و اتخذ قوم موسى من بعده من حليهم عجلا جسداً

2 _ قوم موسى با زيورآلات خويش مجسمه گوساله نرى را براى پرستش ساختند .

اتخذ . .. من حليهم عجلا جسداً

اتخاذ (مصدر {اتخذ}) در اينجا به معناى ساختن است. {عجل} به معناى گوساله نر و {حُلىّ} (جمع حَلْى) به معناى زيورآلات است.

5 _ برآمدن صداى گاو از مجسمه گوساله بنى اسرائيل ، زمينه ساز روى آورى قوم موسى به پرستش آن

له خوار

معمولا ياد كردن از ويژگيهاى يك شىء ناظر به علت احكامى است كه بر آن مترتب شده است. بنابراين مى توان گفت خداوند با بيان اين ويژگى از مجسمه گوساله (بروز دادن صداى گاو) اشاره به يكى از علل گرايش آنان به پرستش آن گوساله دارد.

9 _ وجود گرايش هاى شرك آلود در بنى اسرائيل و علاقه به معبودى محسوس ، زمينه ساز روى آورى آنان به گوساله پرستى

و اتخذ قوم موسى من بعده من حليهم عجلا جسداً

تأكيد قرآن بر اينكه قوم موسى پس از غياب وى شروع به ساختن معبود كردند (من بعده)، بيانگر اين است كه حقايق مطرح شده از سوى موسى در آيه 138 و 139، تأثيرى در متقاضيان خداى محسوس نداشت و آنان همچنان در انديشه خدايى محسوس و ملموس بودند و لذا در فرصت پيش آمده (غياب موسى)

به آن خواسته جامه عمل پوشاندند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 149 - 1،2،6،8

1 _ بنى اسرائيل پس از مدتى با پى بردن به عدم شايستگى مجسمه گوساله براى پرستش ، به گمراهى خود آگاه و از كرده خويش پشيمان شدند .

و لما سقط فى أيديهم و رأوا أنهم قد ضلوا

جمله {سقط فى أيديهم} كنايه از پشيمانى است. زيرا انسان در هنگام پشيمانى چانه خويش را بر دستانش قرار مى دهد ; به گونه اى كه گويا در دست خود فرو افتاده است.

2 _ بنى اسرائيل پس از آگاهى به گمراهى خويش ، از گوساله پرستى توبه كردند و به گناه خويش معترف شدند .

قالوا لئن لم يرحمنا ربنا و يغفر لنا لنكونن من الخسرين

6 _ مرتدان بنى اسرائيل به خاطر دوران گوساله پرستى ، نگران آينده اى زيانبار براى خويش بودند .

لئن لم يرحمنا ربنا و يغفر لنا لنكونن من الخسرين

8 _ قوم موسى على رغم پيشينه گوساله پرستى به رحمت و مغفرت الهى اميدوار بودند .

لئن لم يرحمنا ربنا و يغفر لنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 150 - 6،17،18،19

6 _ توهم به سر آمدن زمان ميعاد خدا با موسى ( ع ) و تأخير وى در مراجعت ، زمينه ساز گرايش قوم موسى به گوساله پرستى شد .

بئسما خلفتمونى من بعدى أعجلتم أمر ربكم

جمله {أعجلتم . .. } اشاره به علتى دارد كه بنى اسرائيل را به گوساله پرستى واداشت.

17 _ هارون در غياب موسى ( ع ) با شركورزى و گوساله پرستى بنى

اسرائيل به مبارزه پرداخته بود .

قال ابن أم إن القوم استضعفونى و كادوا يقتلوننى

18 _ هارون ، مقهور گوساله پرستان بنى اسرائيل و ناتوان از بازدارى ايشان

إن القوم استضعفونى

{استضعاف} به معناى غلبه كردن و مقهور ساختن است.

19 _ گوساله پرستان بنى اسرائيل مهياى كشتن هارون به خاطر مبارزه پى گير وى با شركورزى آنان

إن القوم استضعفونى و كادوا يقتلوننى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 152 - 7

7 _ قوم موسى با گرايش به گوساله پرستى بر خداوند افترا بستند .

و كذلك نجزى المفترين

مصداق مورد نظر براى {المفترين} مشركان و گوساله پرستان بنى اسرائيل هستند. بنابراين شركورزى آنان افترا بر خدا بود. {افتراء}، از {فريه}، به معناى دورغ بافتن است. و مراد از {مفترين}، به مناسبت مورد، كسانى هستند كه بر خدا دروغ مى بندند ; يعنى به دروغ چيزى را به خدا نسبت مى دهند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 153 - 4

4 _ خداوند گناه آن گروه از بنى اسرائيل را كه پس از گوساله پرستى توبه كرده و با ايمان به يكتايى خدا به پرستش او بازگشتند ، آمرزيد و آنان را مشمول رحمت خويش قرار داد .

و الذين عملوا السيئات ثم تابوا من بعدها و ءامنوا

مصداق مورد نظر براى {الذين عملوا السيئات}، به دليل آيات پيشين، گوساله پرستان بنى اسرائيل است. اين آيه در حقيقت استثنايى براى آيه پيشين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 154 - 7

7 _ فرونشستن فتنه گوساله پرستى در ميان

قوم موسى ، فراهم آورنده زمينه اى مناسب براى مطرح شدن تورات از سوى آن حضرت

أخذ الألواح

بيان اين واقعيت كه موسى(ع) در پى فرونشستن فتنه گوساله پرستى، الواح را برگرفت، اين حقيقت را روشن مى سازد، كه زمينه از دست رفته براى تعاليم تورات بار ديگر در ميان قوم موسى ايجاد شد. گفتنى است آيه {149} مى رساند كه عموم بنى اسرائيل از گوساله پرستى توبه كردند و آيه {153} مى رساند كه خداوند توبه آنان را پذيرفت و در نتيجه فتنه گوساله پرستى فرونشست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 155 - 2،3،4،5،6،8،11

2 _ موسى ( ع ) از ميان بنى اسرائيل هفتاد نفر را براى بردن به ميعادگاه مناجات انتخاب كرد .

و اختار موسى قومه سبعين رجلا لميقتنا

كلمه {سبعين} مفعول براى {اختار} مى باشد و {قومه} به سبب حذف حرف جر، منصوب شده است ; يعنى {من قومه}. البته برخى {قومه} را مفعول و {سبعين} را بدل از آن گرفته اند.

3 _ هفتاد مرد گزينش شده براى حضور در ميعادگاه مناجات ، بهترين و لايقترين مردم بنى اسرائيل در ديدگاه موسى ( ع )

و اختار موسى

{اختيار} به معناى انتخاب و گزينش خير است. بنابراين {اختار موسى} يعنى موسى بهترينها را انتخاب كرد.

4 _ برگزيدگان موسى براى حضور در ميعادگاه مناجات ، از ميان مردان بنى اسرائيل بودند ; نه زنان ايشان

سبعين رجلا

5 _ برگزيدگان بنى اسرائيل براى همراهى موسى ( ع ) در ميعادگاه مناجات ، پس از حضور در آن مقام به لرزشى شديد و كشنده گرفتار شدند .

فلما أخذتهم الرجفة

6 _ خداوند ،

بجز موسى ( ع ) ، همه حاضران در ميعادگاه مناجات را به هلاكت رسانيد .

قال رب لو شئت أهلكتهم من قبل

8 _ موسى ( ع ) اندوهناك از هلاكت برگزيدگانش در ميعادگاه مناجات به دور از چشمان بنى اسرائيل

قال رب لو شئت أهلكتهم من قبل

جمله {لو شئت . .. } (اگر مى خواستى من و ايشان را به هلاكت رسانى، پيش از حضور در ميقات به هلاكت مى رساندى) حكايت از تحسر و اندوه موسى(ع) بر از ميان رفتن همراهانش دارد و قيد {من قبل} مى رساند كه اندوه وى برخاسته از آن است كه هلاكت آنان در ميقات و به دور از چشمان بنى اسرائيل تحقق يافته است.

11 _ كردار سفيهانه گروهى از همراهان موسى در ميعادگاه مناجات ، عامل نزول عذاب الهى و به هلاكت رساندن همه آنان شد .

أتهلكنا بما فعل السفهاء منا

گفته شده مراد از كردار سفيهانه برخى از همراهان موسى، تقاضاى رؤيت خدا با چشم بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 159 - 1،2،5

1 _ گروهى اندك از قوم موسى ، مردمى هدايتگر و عدالت پيشه بودند .

و من قوم موسى امة يهدون بالحق و به يعدلون

2 _ هدايتگران قوم موسى خود همواره ملازم حق و حقيقت بودند .

يهدون بالحق

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {باء} در {بالحق} براى مصاحبت باشد در اين صورت {بالحق} حال براى فاعل {يهدون} است ; يعنى: {يهدون مصاحبين الحق}.

5 _ عدالت پيشگان قوم موسى همواره حق را ميزان قضاوت هاى خويش قرار داده و بر اساس آن داورى مى كردند .

و به

يعدلون

{به} متعلق به {يعدلون} و {باء} در آن براى استعانت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 160 - 1،2،3،6،7،12،13،15،16،17،18،19،21،26،27،

1 _ خداوند بنى اسرائيل را دوازده تيره و قبيله قرار داد .

و قطّعنهم اثنتى عشرة أسباطا أمما

تمييز {اثنتى عشرة} كلمه اى مونث و مفرد همانند {فرقة} است كه به خاطر وضوحش در كلام آورده نشده است. اسباط، جمع سبط (تيره و قبيله) بدل براى {اثنتى عشرة} است.

2 _ هر يك از دوازده تيره بنى اسرائيل خود امت و مجموعه اى مجزا از ديگر تيره ها

و قطّعنهم اثنتى عشرة أسباطا أمما

{أمما} (جمع أمة) حال براى {أسباطا} است ; يعنى قبايلى كه هر كدام امتى بودند.

3 _ انتساب بنى اسرائيليان به هر يك از فرزندان يعقوب ، اساس گروه بندى آنان

و قطّعنهم اثنتى عشرة أسباطا أمما

{اسباط} در لغت به معناى نوادگان است. به كارگيرى اين واژه براى تيره هاى دوازده گانه بنى اسرائيل اشاره به اين دارد كه اساس اين قبايل _ كه همگان نواده هاى يعقوب (اسرائيل) هستند _ دوازده فرزند او مى باشند.

6 _ قوم موسى پس از عبور از دريا به كمبود آب و غذا مبتلا شدند .

إذ استسقه قومه . .. و أنزلنا عليهم المن و السلوى

7 _ بنى اسرائيل با توسل به موسى ( ع ) خواستار برطرف شدن مشكل كمبود آب شدند .

إذ استسقه قومه

12 _ جوشش دوازده چشمه آب از سنگ در پى فرود آمدن عصاى موسى بر آن

أن اضرب بعصاك الحجر فانبجست منه اثنتا عشرة عينا

{انبجاس} مصدر {انبجست} به معناى جوشيدن و فوران زدن است.

13 _ هر يك از دوازده چشمه

جوشيده از سنگ ، مخصوص طايفه اى از دوازده طايفه بنى اسرائيل بود .

قد علم كل أناس مشربهم

{أناس} جمع إنس (مردم) است و مراد از آن طوايف دوازده گانه بنى اسرائيل مى باشد. {مشرب} به آب آشاميدنى و يا جايگاهى كه از آن آب برمى دارند گفته مى شود و مقصود از آن چشمه هايى است كه از سنگ جوشيد.

15 _ هر كدام از طوايف بنى اسرائيل به چشمه مخصوص خويش آگاه بودند .

قد علم كل أناس مشربهم

16 _ قوم موسى پس از عبور از دريا به گرماى سوزان خورشيد گرفتار شدند .

و ظلّلنا عليهم الغمم

17 _ خداوند با سايه گستر ساختن ابر ها بر قوم موسى آنان را از تابش سوزان خورشيد رهايى بخشيد .

و ظلّلنا عليهم الغمم

{غمامه} به معناى ابر و جمع آن غمام است. (لسان العرب). برخى از اهل لغت برآنند كه غمام به معناى ابر سفيد است. {تظليل} (مصدر ظلّلنا) به معناى سايه قرار دادن است.

18 _ خداوند براى تغذيه قوم موسى به هنگام عبورشان از صحراى سوزان ، بر آنان منّ و سلوا فرو فرستاد .

و أنزلنا عليهم المن و السلوى

كلمه {منّ} در لغت به ترنجبين و نيز شربتى شيرين همانند عسل معنا شده است و در معناى {سلوى} گفته شده كه پرنده اى است سفيد رنگ همانند بلدرچين و برخى گفته اند {سلوى} همان بلدرچين است.

19 _ { منّ } و { سلوى } خوراكى پاكيزه و از روزى هاى عطا شده به بنى اسرائيل

و أنزلنا عليهم المن و السلوى كلوا من طيبت ما رزقنكم

21 _ دسترسى قوم موسى به غذا هاى حلال و حرام در پى عبور از

دريا

كلوا من طيبت ما رزقنكم

26 _ ظهور معجزاتى متعدد ( پديد آمدن آب ، سايه ، نزول منّ و سلوى ) براى قوم موسى در پى عبورشان از دريا

فانبجست . .. ظلّلنا عليهم الغمم و أنزلنا عليهم المن و السلوى

27 _ قوم موسى با بهره گيرى از خوراكى هاى ناپاك از دستور خداوند سرپيچى كردند .

كلوا من طيبت ما رزقنكم و ما ظلمونا و لكن كانوا أنفسهم يظلمون

چنانچه اطلاق ستمگرى بر قوم موسى (كانوا أنفسهم يظلمون) در ارتباط با جمله {كلوا من طيبت . .. } بيان شده باشد، مراد از ستمگرى آنان، استفاده از خوراكيهاى حرام و ناپاك است ; ولى چنانچه جمله {و ما ظلمونا و لكن ... } در ارتباط با نعمتهاى متعددى باشد كه در آيه مطرح شده، مراد از ستمگرى ايشان، ناسپاسى در برابر آن نعمتهاست. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 161 - 1،3،5،6،7،8،10،13،19

1 _ بنى اسرائيل فرمان يافتند تا پس از زندگانى بيابانى ، در آبادى بيت المقدس سكونت گزينند .

و إذ قيل لهم اسكنوا هذه القرية

{قريه} در لغت به معناى روستا و نيز شهر آمده و در قرآن نيز در هر دو معنا استعمال شده است. و چون قرينه اى يافت نشد كه كدامين معنا مراد است، در برداشت فوق كلمه {آبادى} آورده شد. {ال} در {القرية} عهد حضورى و اشاره به ديارى خاص دارد. بسيارى از مفسران برآنند كه مراد از آن بيت المقدس است.

3 _ بنى اسرائيل به هنگام دريافت فرمان تصرف بيت المقدس ، در مكانى نزديك به آن

آبادى بسر مى بردند .

و إذ قيل لهم اسكنوا هذه القرية

برداشت فوق با توجه به اسم اشاره (هذه) استفاده شده است.

5 _ خداوند تهيه خوراكى ها از هر ناحيه بيت المقدس را براى بنى اسرائيل حلال و مباح كرد .

و كلوا منها حيث شئتم

6 _ استغفار از گناهان به هنگام تصرف بيت المقدس ، فرمان خدا به بنى اسرائيل

و قولوا حطة

{حطة} خبر براى مبتدايى محذوف مانند {مسألتنا} است. اين كلمه اسم مصدر و به معناى نهادن و فرود آوردن مى باشد و مراد از آن به قرينه جمله بعد (نغفر لكم) برداشتن وزر گناهان و آمرزش آنهاست. بنابراين {قولوا حطة} يعنى بگوييد خدايا درخواست ما آمرزش گناهان است.

7 _ اظهار خشوع و خضوع در برابر خدا به هنگام تصرف بيت المقدس از دستورات خدا به بنى اسرائيل

و ادخلوا الباب سجداً

كلمه {سجداً} جمع {ساجد} و حال براى فاعل {ادخلوا} است. از آن رو كه سجده در حال ورود با معناى اصطلاحى آن (پيشانى بر خاك ساييدن) سازگار نيست، مى توان گفت در اينجا معناى لغوى آن (خضوع و خشوع) اراده شده است.

8 _ دروازه بيت المقدس طريق تعيين شده از جانب خدا براى نفوذ به آن سرزمين و تصرف آن ديار

و ادخلوا الباب

10 _ بنى اسرائيل پيش از ورود به بيت المقدس گناهان فراوانى داشتند .

نغفر لكم خطيئتكم

برداشت فوق با توجه به كلمه {خطيئات} _ كه به صورت جمع آمده _ استفاده شده است.

13 _ وجود افرادى نيك كردار و پاكدامن از گناهان در ميان قوم موسى

سنزيد المحسنين

كلمه {المحسنين} مى تواند در مقابل گروهى از بنى اسرائيل باشد كه از جمله {نغفر لكم خطيئتكم} به دست

مى آيد. يعنى بنى اسرائيل دو گروه بودند: گروهى گنهكار كه جمله {نغفر لكم خيطئتكم} اشاره به آنان دارد و پاكدامنان از گناه كه {المحسنين} عهده دار تبيين آن گروه است.

19 _ داستان ورود بنى اسرائيل به بيت المقدس ، داستانى عبرت آموز و شايسته به ياد داشتن

و إذ قيل لهم اسكنوا . .. سنزيد المحسنين

كلمه {إذ} متعلق به فعلى مانند {اذكروا} (به ياد داشته باشيد)، است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 162 - 1،2

1 _ گروهى از قوم موسى داراى پيشينه اى آلوده به گناه و ستم ، پيش از ورودشان به بيت المقدس

فبدل الذين ظلموا . .. بما كانوا يظلمون

2 _ حرام خواران قوم موسى به جاى طلب آمرزش از خدا به هنگام ورود به بيت المقدس كلامى ديگر بر زبان جارى ساختند .

فبدل الذين ظلموا منهم قولا غير الذى قيل لهم

مى توان گفت مراد از {الذين ظلموا} به دليل {و لكن كانوا أنفسهم يظلمون} در آيه 160 كسانى هستند كه با استفاده از خوراكيهاى غير پاكيزه به حرامخوارى دست يازيدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 171 - 1،2،4،5،8

1 _ خداوند كوه طور را به لرزه درآورد ، از زمين كند و آن را همچو پاره ابرى بر بالاى سر بنى اسرائيل قرار داد .

و إذ نتقنا الجبل فوقهم كأنه ظلة

{نتق} (مصدر نتقنا) به معناى لرزاندن و از جا بركندن است. {ال} در {الجبل}، عهد ذهنى است و اشاره به كوه طور دارد. {ظلة} به معناى پاره ابر، سقف و سايبان است. كوه اگر بر

فراز سر انسانها قرار گيرد، شباهتش به پاره ابر بيش از شباهتش به سقف و مانند آن است.

2 _ قوم موسى هراساان از سقوط كوهِ برافراشته شده بر سر آنان

و ظنوا أنه واقع بهم

4 _ خداوند با برافراشتن كوه طور بر سر قوم موسى ، از آنان خواست تا با جديت تمام تورات بپذيرند و رفتار و انديشه هاى خويش را بر اساس آن استوار سازند .

خذوا ما ءاتينكم بقوة

{خذوا} يعنى بگيريد. {گرفتن} تورات و ديگر كتابهاى آسمانى به اين است كه مورد پذيرش قرار گيرد و به احكام آن عمل شود.

5 _ لجاجت و سرسختى بنى اسرائيل در پذيرش تورات و عمل به فرمان هاى آن

و إذ نتقنا الجبل فوقهم . .. خذوا ما ءاتينكم

8 _ قرار گرفتن كوه بر فراز سر بنى اسرائيل ، معجزه و رخدادى شايسته به ياد داشتن

و إذ نتقنا الجبل فوقهم كأنه ظلة

{إذ} متعلّق به فعل مقدّر {اذكروا} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 83 - 1،2،3،4،5،6

1 _ قوم فرعون ، على رغم مشاهده معجزه بزرگ موسى ( ع ) و غلبه او بر ساحران ، بر ناباورى خود پاى فشرده و كسى از آنان به او ايمان نياورد .

فما ءامن لموسى إلا ذرية من قومه

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه ضمير {من قومه} راجع به {موسى} و مراد از {قوم موسى}، بنى اسرائيل باشد.

2 _ در پس تحقق معجزه موسى ( ع ) و شكست ساحران ، تنها گروه اندكى از بنى اسرائيل به وى گرويده و ايمان آوردند .

فما ءامن لموسى إلا ذرية من قومه

برداشت فوق بر

اساس ارجاع ضمير {من قومه} به {موسى} است ; ضمناً تنكير {ذرية} دلالت بر تقليل مى كند.

3 _ مؤمنان و گرويدگان به موسى ( ع ) ، همگى از قشر جوان بنى اسرائيل بودند .

فما ءامن لموسى إلا ذرية من قومه

{ذرية} به معناى {ابناء و أولاد} به كار مى رود، با توجه به جو وحشت و ارعاب كه فرعون در ميان بنى اسرائيل به وجود آورده بود و معمولا در چنين شرايطى پيران به حكم مصلحت انديشى كنار مى كشند، مى توان گفت كه مراد از {ذرية}، جوانان بنى اسرائيل است.

4 _ مؤمنان به موسى ( ع ) ، از رؤسا و اشراف قوم خود و از اذيت و شكنجه هاى فرعون در وحشت شديدى به سر مى بردند .

فما ءامن لموسى إلا ذرية من قومه على خوف من فرعون و ملإيهم أن يفتنهم

تنكير {خوف} دلالت بر شدت آن مى كند و از معانى فتنه عذاب و شكنجه است.

5 _ مؤمنان به موسى ( ع ) به جرم ايمان ، در معرض شكنجه و آزار فرعون و اشراف قوم خود قرار داشتند .

إلا ذرية من قومه على خوف من فرعون و ملإيهم أن يفتنهم

6 _ رؤسا و اشرافِ قوم موسى ، دشمنان او و وابسته به حكومت فرعون بودند .

على خوف من فرعون و ملإيهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 85 - 2،5

2 _ قوم موسى ، از همان آغاز گرايش به او ، خود را در معرض عذاب و شكنجه فرعونيان مى ديدند .

ربنا لا تجعلنا فتنة للقوم الظلمين

5 _ بنى اسرائيل ، زير سلطه

و اقتدار فرعون و اشراف خود ، با ضعف و ذلت ، روز مى گذراندند .

فقالوا على اللّه توكلنا ربنا لا تجعلنا فتنة للقوم الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 86 - 4،6،7

4 _ بنى اسرائيل ، مايل نبودند در سرزمين كفر و در جوار كافران ، زندگى كنند .

و نجنا برحمتك من القوم الكفرين

6 _ بنى اسرائيل ، خواهان هجرت از سرزمين مصر به سرزمين ديگر بودند .

و نجنا برحمتك من القوم الكفرين

7 _ بنى اسرائيل ، در دعاى خويش از خداوند خواستند : زمينه هجرتشان از سرزمين مصر به سرزمينى ديگر را فراهم كند .

و نجنا برحمتك من القوم الكفرين

جمله {و نجنا برحمتك من القوم الكافرين} به معناى (ما را از كافران خلاص نما) است و مقصود از آن مى تواند درخواست هجرت به سرزمين ديگر باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 87 - 1،2،5،6

1 _ خداوند ، از طريق وحى به موسى و هارون ( ع ) فرمان داد تا در شهر مصر ( مركز حكومت فرعون ) به تهيه مسكن براى قوم خود اقدام كنند .

و أوحينا إلى موسى و أخيه أن تبوّءا لقومكما بمصر بيوتاً

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه اولاً {مصر} به معناى شهر مصر باشد ; چنان كه به همين معنا در مفردات و لسان تصريح شده است. ثانياً: جار و مجرور (بمصر) متعلق به {تبوءاً} باشد نه حال براى {قومكما}.

2 _ موسى و هارون ( ع ) مأموريت يافتند تا براى آن دسته از بنى اسرائيل كه ساكن

شهر مصر بودند ، اقدام به تهيه مسكن نمايند .

و أوحينا إلى موسى و أخيه أن تبوّءا لقومكما بمصر بيوتاً

برداشت فوق بر اين اساس است كه {بمصر} متعلق به عامل مقدر و حال يا صفت براى {قوم} باشد ; يعنى: تبوئاً لقومكما كائنين يا الكائنين بمصر.

5 _ خداوند ، فرمان داد تا بنى اسرائيل در بر پا كردن خانه هاى خود ، آنها را رو به روى هم بسازند .

و اجعلوا بيوتكم قبلة

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه لفظ {قبلة} مصدر نوعى به معناى اسم فاعل باشد ; يعنى: اجعلوا بيوتكم متقابلة.

6 _ ضعف و ذلت بنى اسرائيل در شهر مصر ( مركز حكومت فرعون ) تا درجه اى بود كه حتى از داشتن خيمه يا كومه اى ، كه آنان را از سرما و گرما حفظ كند ، محروم بودند .

و أوحينا إلى موسى و أخيه أن تبوّءا لقومكما بمصر بيوتاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 90 - 1،2،3،5،9

1 _ خداوند ، بنى اسرائيل را در حالى كه در معرض هجوم فرعون و سپاهيانش قرار داشتند ، از دريا عبور داد .

و جوزنا ببنى إسرءيل البحر فأتبعهم فرعون و جنوده بغياً و عدواً

2 _ فرعون و سپاهيانش ، با خارج شدن بنى اسرائيل از دريا ، با كبر و نخوت و با سرعت به سوى آن گذرگاه تاختند .

و جوزنا ببنى إسرءيل البحر فأتبعهم فرعون و جنوده بغياً و عدواً

جمله {فأتبعهم . .. } عطف بر جمله {جاوزنا} است و {فاى عاطفه} براى ترتيب بدون تراخى است. عرب به كسى كه راه رفتنش همراه

با كبر و نخوت باشد مى گويد: {بغى فى مشيته} و {عدو} نيز به معناى دويدن است.

3 _ فرعون و سپاهيانش ، از سرِ ستم و كينه توزى ، بنى اسرائيل را تعقيب كردند .

فأتبعهم فرعون و جنوده بغياً و عدواً

5 _ فرعون تا لحظه اى كه دريا به هم نيامد و در آستانه غرق شدن قرار نگرفت ، در پى بنى اسرائيل مى تاخت

فأتبعهم فرعون و جنوده بغياً و عدواً حتى إذا أدركه الغرق

9 _ نجات بنى اسرائيل از شر فرعون و اطرافيانش ، ثمره استقامت و پايدارى آنان بود .

فاستقيما . .. و ج_وزنا ببنى إسرءيل البحر ... حتى إذا أدركه الغرق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 92 - 1

1 _ عبور بنى اسرائيل از دريا و غرق شدن فرعون و سپاهيانش ، هنگام روز بوده است .

و جوزنا ببنى إسرءيل . .. حتى إذا أدركه الغرق ... فاليوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 93 - 1،2،3

1 _ خداوند ، بنى اسرائيل را پس از نابودى فرعون ، در سرزمينى خوش آب و هوا و واجد همه شرايط مناسب زندگى ، اسكان داد .

و جوزنا ببنى إسرءيل البحر . .. و لقد بوّأنا بنى إسرءيل مبوّأ صدق

2 _ بنى اسرائيل ، پس از نابودى فرعون ، در سرزمينى با اراضى حاصل خيز كه در آن ، از انواع نعمت ها و روزى هاى پاكيزه و مناسب طبع برخوردار بودند ، روزگار خوشى مى گذراندند .

و لقد بوّأنا بنى إسرءيل مبوّأ صدق و رزقنهم من الطيبت

3

_ وضعيت مسكن و معيشت بنى اسرائيل در دوران حكومت فرعون ، وضعيتى نابسامان و نامناسب بود .

و لقد بوّأنا بنى إسرءيل مبوّأ صدق و رزقنهم من الطيبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 110 - 3،4

3_ قوم موسى در حقانيت تورات اختلاف كرده ; گروهى آن را پذيرفتند و گروهى آن را انكار كردند .

و لقد ءاتينا موسى الكت_ب فاختلف فيه

4_ اختلاف پيروان موسى درباره تورات اصلى و محتواى آن *

و لقد ءاتينا موسى الكت_ب فاختلف فيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 75 - 6

6_ { عن على بن موسى الرضا ( ع ) : كانت الحكومة فى بنى اسرائيل إذا سرق أحد شيئاً استرق به ، . . . فقال لهم يوسف : ما جزاء من وجد فى رحله ؟ قالوا : هو جزاؤه . . . ;

از امام رضا(ع) روايت شده است: [قانون] در حكومت بنى اسرائيل چنين بود كه اگر كسى چيزى را مى دزديد، در مقابل آن به بردگى گرفته مى شد . .. پس يوسف به كاروانيان گفت: جزاى كسى كه [آن جام] در بار او يافت شود چيست؟ گفتند: خود او جزاى آن است ... [كه بايد به بردگى گرفته شود]}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 6 - 13،14،17،18

13- سر بريدن پسران و زنده نگه داشتن زنان بنى اسرائيل ، بدترين نوع تحميل شكنجه و آزار از سوى فرعونيان به آنان

يسومونكم سوء العذاب و يذبّحون أبناءكم و يستحيون نساءكم

آوردن {يذبّحون أبناءكم و

يستحيون نساءكم} پس از {يسومونكم} مى تواند جمله تفسيرى براى آن باشد. در اين صورت، اين دو مورد، شرح شكنجه ها و رفتارهاى ظالمانه آل فرعون است.

14- فزونى چشمگير زنان بر مردان در جامعه و بر هم خوردن اعتدال جمعيتى ، مايه پديد آمدن مشكلات اجتماعى آزار دهنده براى زنان

يستحيون نساءكم

اينكه خداوند براى شكنجه هاى آل فرعون، كشتن پسران و زنده نگه داشتن زنان را برشمرده است، امكان دارد بدين علت باشد كه چنين عملى، تعادل جمعيت را بر هم مى زند و در نتيجه جمعيت زنان افزونى پيدا مى كند و اين خود شكنجه اى آزار دهنده براى مردم است.

17- نجات بنى اسرائيل از شكنجه و كشتار فرعونيان ، آزمايش بزرگ الهى از آنان بود .

إذ أنج_كم من ءال فرعون . .. و فى ذلكم بلاء من ربّكم عظيم

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مشاراليه {ذلكم} نجات بنى اسرائيل به وسيله خداوند از اعمال ظالمانه فرعونيان باشد.

18- آزمايش بندگان ، جلوه ربوبيت الهى نسبت به آنان است .

و فى ذلكم بلاء من ربّكم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 4 - 8،10

8- دو بار فسادانگيزى بنى اسرائيل در زمين ، از برجسته ترين حوادث و تحولات تاريخى آنان است .

لتفسدنّ فى الأرض مرّتين و لتعلنّ علوًّا كبيرًا

10- { عن على بن أبى طالب ( ع ) فى قوله { لتفسدنّ فى الأرض مرّتين } قال : الأولى قتل زكريا عليه الصلوة و السلام و الأخرى قتل يحيى عليه السلام ;

از على بن ابى طالب(ع) روايت شده است كه درباره قول خدا {لتفسدنّ فى الأرض

مرّتين} فرمود: بار اول كشتن زكريا _ عليه الصلوة و السلام _ و بار دوم كشتن يحيى _ عليه السلام _ بوده است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 5 - 1،3،4،7،8

1- انتقام خداوند از بنى اسرائيل ، به وسيله نيروهايى توانمند و جنگاور ، در پى نخستين فسادانگيزى آنان

فإذا جاء وعد أُول_هما بعثنا عليكم عبادًا لنا أُولى بأس شديد

{بأس} در لغت به معناى شدت در جنگ است و {أُولى بأس} توانمندى و جنگاورى را معنا مى دهد.

3- سركوب كنندگان اولين فساد بنى اسرائيل ، مردانى بس توانمند و جنگاور

بعثنا عليكم عبادًا لنا أولى بأس شديد

4- جنگاورى و توانمندى بنى اسرائيل ، در نخستين مرحله از فسادانگيزيشان

بعثنا عليكم عبادًا لنا أُولى بأس شديد

گسيل نيروهاى بسيار پرتوان براى سركوبى بنى اسرائيل، نشانگر توانمندى آنان در جنگ و مبارزه است.

7- جست و جوى خانه به خانه جنگاوران توانمند پس از ورود به سرزمين بنى اسرائيل به منظور سركوبى آنان

بعثنا . .. فجاسوا خل_ل الديار

{الجوس} (مصدر جاسوا) به معناى تردد و رفت و آمد است (لسان العرب)، و نوعاً براى كسب اطلاع و اخبار به كار مى رود.

8- در امان نبودن بنى اسرائيل حتى در زواياى خانه هاى خود ، به دنبال فسادانگيزى و تعقيب قرار گرفتنشان از سوى مردانى جنگاور

فجاسوا خل_ل الديار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 6 - 1،2،4،5،8،9،12

1- بازگشت قدرت و توان بنى اسرائيل با اراده خداوند پس از نخستين شكست آنان

ثمّ رددنا لكم الكرّة عليهم

{كرّة} در لغت به معناى بازگشت و دولت و نيز به معناى تجديد

خلق پس از نابودى است. در هر حال، بازگشت قدرت و توان، از آن قابل استفاده است.

2- پيروزى بنى اسرائيل بر دشمنان جنگجوى خويش با اراده خداوند پس از نخستين شكست

ثمّ رددنا لكم الكرّة عليهم

4- وجود فاصله ميان نخستين شكست بنى اسرائيل و پيروزى آنان

ثمّ رددنا لكم الكرّة عليهم

{ثم} دلالت بر تراخى و فاصله زمانى دارد.

5- تجديد توان اقتصادى و انسانى بنى اسرائيل با امداد الهى پس از اولين شكست

ثمّ رددنا لكم الكرّة عليهم و أمددن_كم بأمول و بنين

8- تاريخ بنى اسرائيل ، داراى فراز و نشيب هاى شديد است .

بعثنا عليكم عبادًا لنا أُولى بأس شديد . .. ثمّ رددنا لكم الكرّة عليهم و أمددن_كم

9- فزونى داشتن نيروى انسانى و نفرات رزمى بنى اسرائيل بر نفرات دشمن ، پس از نخستين شكست

و جعلن_كم أكثر نفيرًا

12- روى كرد عمومى بنى اسرائيل به صلاح و شايستگى ، پس از تحمل مجازات افساد خويش و قبول شكست از مردانى جنگاور

لتفسدنّ فى الأرض . .. بعثنا عليكم عبادًا لنا أُولى بأس شديد ... ثمّ رددنا لكم ال

قرينه دو آيه بعد {إن عدتم عدنا} دلالت مى كند بر اينكه بنى اسرائيل پس از شكست خود، متنبه شده اند و براى همين جهت، خداوند هم آنان را امداد كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 7 - 7،8،9،10،13،14

7- فسادانگيزى و بدكردارى بنى اسرائيل ، زمينه ساز شكست و نابودى آنان

بعثنا عليكم عبادًا لنا . .. و إن أسأتم فلها فإذا جاء وعد الأخرة ليسئوا وجوهكم

جمله {إن أسأتم} مى تواند تبيين كننده علت شكست نخستين و سركوب شدن بعدى بنى اسرائيل باشد;

يعنى، شكستهاى آنان نمونه و مصداقى از نتيجه بديهاى آنهاست.

8- فسادانگيزى مجدد بنى اسرائيل ، پس از رسيدن به قدرت و رفاه

لتفسدنّ فى الأرض مرّتين . .. ثمّ رددنا لكم الكرّة عليهم ... فإذا جاء وعد الأخرة

9- مورد تاخت و تاز قرار گرفتن بنى اسرائيل به وسيله جنگاورانى قدرتمند ، با فرا رسيدن دومين مرحله فسادانگيزى آنان و هويدا شدن غبار غم و شكست در چهره آنها

فإذا جاء وعد الأخرة ليسئوا وجوهكم

ضمير فاعلى {هم} در {ليسئوا} به {عباداً} باز مى گردد و لام در آن براى تعليل است; يعنى، بندگان ما براى اندوهگين كردن شما (بنى اسرائيل) بيايند.

10- فتح مسجدالاقصى ، توسط جنگاورانى نيرومند و ر ها شدن آن از دست بنى اسرائيل ، در پى فسادانگيزى مجدد آنان

و ليدخلوا المسجد كما دخلوه أوّل مرّة

نوع مفسّران برآنند كه مقصود از {المسجد}، مسجدالأقصى است.

13- دومين هجوم نيرو هاى فاتح مسجدالاقصى بر بنى اسرائيل فسادگر و سركش ، هجومى توفنده و ويرانگر

و ليتبّروا ما علوًّا تتبيرًا

{تتبير} به معناى اهلاك است و آوردن مفعول مطلق (تتبيرا) _ كه براى تأكيد است _ إشعار به سختى هجوم دارد.

14- نابودى و تخريب كامل آثار و تمدن بنى اسرائيل ، با دومين هجوم نيرو هاى توانمند و جنگاور

و ليتبّروا ما علوًّا تتبيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 8 - 1،2

1- ايجاد اميدوارى به رحمت در بنى اسرائيل ، على رغم دو بار فسادانگيزى و شكست تلخشان به وسيله خداوند

عسى ربّكم أن يرحمكم

مخاطبان آيه با توجه به آيات قبل، بنى اسرائيل است.

2- نابود و منقرض نشدن نسل بنى اسرائيل ، على رغم هجوم

سنگين نيرو هاى توانمند و دو بار شكست سخت آنان

عسى ربّكم أن يرحمكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 103 - 1،3

1- تصميم فرعون به محو موسى ( ع ) و بنى اسرائيل از صحنه زمين ، به دنبال احساس ناتوانى از مقابله با معجزات او

و لقد ءاتينا موسى تسع ءاي_ت . .. فأراد أن يستفزّهم من الأرض

برداشت فوق بنابراين نكته است كه مراد از {الأرض} كره زمين باشد. در اين صورت لازمه {استفزاز} (بركندن)، قتل و نابود كردن است.

3- روى آوردن فرعون به اعمال قهرآميز عليه موسى ( ع ) در پى ناتوانى از رودررويى منطقى و فرهنگى با او

و لقد ءاتينا موسى تسع ءاي_ت بيّن_ت . .. فقال له فرعون إنى لأظنّك ي_موسى مسحورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 104 - 1،2

1- دستور خداوند به بنى اسرائيل ، پس از هلاك فرعونيان مبنى بر انتخاب سرزمين مورد نظرشان ( شام يا مصر ) براى سكنى گزيدن

و قلنا من بعده لبنى إسرءيل اسكنوا الأرض

2- زندگى بدون آرامش بنى اسرائيل تا قبل از رهايى از حكومت فرعون *

فأراد أن يستفزّهم من الأرض . .. و قلنا من بعده لبنى إسرءيل اسكنوا الأرض

احتمال دارد كه {اسكنوا الأرض} به معناى آرام گرفتن در زمين و بيرون آمدن از اضطرابى باشد كه قبلاً گريبانگير آنان بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 39 - 3

3 - بنى اسرائيل در حكومت فرعون ، زندگى سختى داشتند و جان پسران آنها در خطر بود .

أن

اقذفيه فى التابوت فاقذفيه فى اليمّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 47 - 2،6،8،9

2 _ بنى اسرائيل در زمان بعثت موسى ( ع ) ، ساكن مصر و گرفتار ستم و آزار فرعونيان بودند .

فأرسل معنا بنى إسرءيل و لاتعذّبهم

نهى شدن فرعون از عذاب و شكنجه بنى اسرائيل، بيانگر رنج و سختى آنان در مصر آن زمان است.

6 - نجات بنى اسرائيل از ستم فرعونيان ، بدون كوچ دادن آنان از مصر و بيرون آوردنشان از جامعه فرعونى ممكن نبود .

فأرسل معنا بنى إسرءيل و لاتعذّبهم

عطف {لاتعذّبهم} بر {أرسل} گوياى اين نكته است كه درخواست {ارسال} به منظور نجات از عذاب و شكنجه است بنابراين، بدون هجرت، امكان رهايى در كار نبوده است.

8 - فرعون ، از خروج بنى اسرائيل و هجرت آنان از مصر به ديار ديگر مانع مى شد .

فأرسل معنا بنى إسرءيل

اگر خروج بنى اسرائيل به طور عادى از مصر ممكن بود، مطرح ساختن آن با فرعون بى معنا بود پس هر چند كه بنى اسرائيل، خود خواستار رهايى و هجرت بودند; ولى فرعون و دستگاه حكومت او مانع اين كار مى شدند.

9 - بنى اسرائيل ، داراى آمادگى براى هجرت از مصر به رهبرى موسى و هارون ( ع )

فأرسل معنا بنى إسرءيل و لاتعذّبهم

مطرح شدن اين درخواست نزد فرعون، بر وجود آمادگى روحى و فكرى در بنى اسرائيل براى هجرت از مصر دلالت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 77 - 1،2،5،7،8،11

1 - موسى ( ع ) ، مأمور به حركت در

آوردن شبانه بنى اسرائيل ، جهت خروج و هجرت از مصر

و لقد أوحينا إلى موسى أن أسر بعبادى

{إسراء} به معناى سير شبانه و حرف {باء} براى تعديه است، {أسر بعبادى}; يعنى، بندگان مرا شبانه حركت بده [و از مصر خارج كن].

2 - هجرت بنى اسرائيل از مصر ، حركتى سازماندهى شده و پنهان از چشم فرعونيان *

و لقد أوحينا إلى موسى أن أسر بعبادى

فرمان يافتن موسى(ع) به كوچ دادن شبانه بنى اسرائيل و تعقيب آنان از سوى فرعون، اين احتمال را تقويت مى كند كه انتخاب شب به جهت استتار و پنهان ماندن از چشم مأموران فرعون بوده است.

5 - بنى اسرائيل ، مورد عنايت و لطف الهى ، در عصر ستم ديدگى و شكنجه شدن از سوى فرعونيان

أسر بعبادى

اضافه {عباد} به ضمير متكلم، به جهت تكريم بنى اسرائيل و اظهار لطف به آنان است. اين امر، زمانى صورت گرفته كه آنان در بند حكومت فرعون و شكنجه هاى او بودند. خداوند با تعبير {عبادى} بر رفتار فرعونيان _ كه بنى اسرائيل را به بندگى گرفته بودند _ خط بطلان كشيده و آنان را تنها بنده خود معرفى كرده است.

7 - بنى اسرائيل ، داراى آمادگى لازم براى هجرت از مصر و رهايى از عذاب فرعون

أسر بعبادى

حركت شبانه، گريختن از چنگ كسانى است كه براى آن حركت، مانع ايجاد مى كنند. بنابراين ماندن بنى اسرائيل نزد فرعونيان، برخلاف ميل آنان بوده است.

8 - ايجاد راهى خشك در عمق درياى سرخ براى عبور بنى اسرائيل ، از مأموريت هاى موسى ( ع )

فاضرب لهم طريقًا فى البحر يبسًا

{اضرب لهم. ..}، يعنى براى آنان راهى را ايجاد

كن. {يَبَس} به معناى خشك است. {ال} در {البحر} عهد ذهنى و اشاره به درياى مشخصى است كه در مسير هجرت قرار داشت. گروهى از مفسران آن را درياى سرخ و برخى رود نيل دانسته اند.

11 - تمام بنى اسرائيل از يك راه در دريا عبور داده شدند . *

فاضرب لهم طريقًا فى البحر

چنانچه مراد از {طريقاً} جنس نباشد، بر وحدت راه دلالت خواهد داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 78 - 1،2،3،4،5

1 - موسى ( ع ) به فرمان خداوند ، بنى اسرائيل را شبانه از مصر كوچ داد و از دريا گذراند .

أسر بعبادى . .. فأتبعهم

حرف {فاء} در {فأتبعهم} فصيحه است; يعنى، از يك سرى جملات محذوف قبل از خود حكايت مى كند. حاصل آن جملات اين است كه موسى(ع) بنى اسرائيل را از مصر كوچ داد و فرعونيان نيز از حركت آنان آگاه شدند.

2 - فرعون و لشكريانش ، در پى كوچ بنى اسرائيل از مصر ، به تعقيب آنان پرداختند .

فأتبعهم فرعون بجنوده

3 - در تعقيب بنى اسرائيل ، فرعون خود رهبرى سپاهيانش را به عهده داشت .

فأتبعهم فرعون بجنوده

4 - ماندن بنى اسرائيل در مصر و جدا نشدن آنان از ديگران ، امرى حياتى براى فرعون و فرعونيان

أسر بعبادى . .. فأتبعهم فرعون بجنوده

تعقيب بنى اسرائيل و تلاش براى جلوگيرى از هجرت آنان، نشانگر اين نكته است كه جداشدن بنى اسرائيل از جامعه مصر، خسارت و عواقب سنگينى براى آنان به همراه داشت.

5 - فرعونيان ، در تعقيب بنى اسرائيل ، به راه خشك شده دريا ، وارد شدند .

طريقًا

فى البحر يبسًا . .. فأتبعهم فرعون بجنوده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 80 - 2،6،7،10

2 - خداوند ، بنى اسرائيل را از خطر فرعون رهانيد و آنان را از اسارت او نجات داد .

فأتبعهم فرعون . .. ي_بنى اسرءيل قد أنجين_كم من عدوّكم

6 - خداوند ، بر بنى اسرائيل زمان موسى ( ع ) ، خوردنى هاى { منّ } ( ترنجبين ) و { سلوى } ( بلدرچين ) نازل كرد .

و نزّلنا عليكم المنّ والسلوى

{منّ} قطراتى است كه از آسمان بر درخت ها و سنگ ها مى نشيند و به صورت عسل در مى آيد. طعم آن شيرين است و مانند شيره درخت خشك مى شود (قاموس). برخى از مفسران آن را ترنجبين معنا كرده اند. {سلوى}، پرنده اى است شبيه كبوتر با پا و گردنى درازتر كه حركتى سريع دارد و رنگ آن شبيه رنگ بلدرچين است (مصباح). برخى آن را همان بلدرچين مى دانند.

7 - نزول { منّ و سلوى } بر بنى اسرائيل ، پس از نجات آنان از چنگال فرعون و استقرار آنها در بيابان بوده است .

قد أنجين_كم . .. وعدن_كم ... و نزّلنا عليكم المنّ والسلوى

نزول {منّ و سلوى}، نشان عارى بودن منطقه از مواد غذايى متداول و بيابانى بودن محيط استقرار آنها است.

10 - بنى اسرائيل در عصر موسى ( ع ) داراى سر فصل هاى تاريخى برجسته و بسيار قابل تأمّل

أنجين_كم . .. وعدن_كم ... و نزّلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 81 - 11

11 -

منزل گاه بنى اسرائيل _ پس از عبور از دريا _ فاقد امكانات تغذيه سالم و داراى مواد غذايى بد خوراك و مغاير با طبع انسان بود .

كلوا من طيّب_ت ما رزقن_كم و لاتطغوا فيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 85 - 1،2،4،11

1 - بنى اسرائيل ، در غيبت موسى ( ع ) ، مورد آزمايش الهى قرار گرفتند .

فإنّا قد فتنّا قومك من بعدك

{من بعدك}; يعنى [اى موسى] بعد از آن كه تو از قوم خويش جدا گشتى و از انظار آنان غايب شدى. گفتنى است كه {فتنة} در اصل در مورد طلا و نقره اى كاربرد دارد كه با آتش گداخته شده و خوب و بد آن جدا شده باشد (مصباح) و مراد از آن در آيه بالا، آزمايش است كه مايه تشخيص انسان هاى خوب و بد است.

2 - موسى ( ع ) در ميقات و از طريق وحى ، بر امتحان شدن بنى اسرائيل در غياب او و گمراه شدن آنان آگاهى يافت .

و عجلت إليك . .. فإنّا قد فتنّا قومك من بعدك

4 - سامرى ، موجب گمراهى بنى اسرائيل در غياب موسى ( ع ) شد .

و أضلّهم السامرىّ

{سامرىّ} نام شخصى است كه از قوم بنى اسرائيل بود و موجب گمراهى آنان گرديد.

11 - ارتداد بنى اسرائيل و پيدايش گوساله پرستى در ميان آنان ، پس از عبورشان از دريا بود .

ي_بنى اسرءيل قد أنجين_كم من عدوّكم . .. فتنّا قومك من بعدك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 86 - 1،5،7،9،11،14

1

- موسى ( ع ) در پى آگاه شدن از گمراهى بنى اسرائيل همراه با خشم و اندوهى شديد ، به نزد آنان بازگشت .

و أضلّهم السامرىّ . فرجع موسى إلى قومه غضب_ن أسفًا

با توجه به آيات ديگر قرآن در اين زمينه و نيز قرينه هاى موجود در همين آيات، چنين برمى آيد كه گمراه شدن بنى اسرائيل به دست سامرى در ميقات چهل روزه موسى(ع)، اتفاق افتاده بود و رجوع موسى(ع) به قوم خود نيز پس از پايان ميقات بوده است. {غضبان} _ چنان كه برخى از اهل لغت گفته اند _ به شخصى گفته مى شود كه غضب شديدى داشته باشد و {أسف} به فرد خشمگينى گفته مى شود كه بر چيزى افسوس مى خورد (لسان العرب).

5 - بنى اسرائيل ، پيش از رفتن موسى ( ع ) به ميقات ، وعده خوبى ( نزول تورات ) از ناحيه خداوند دريافت كرده بودند .

ألم يعدكم ربّكم وعدًا حسنًا

استفهام تقريرى يا انكارى موسى(ع) از بنى اسرائيل، نشان از داده شدن وعده اى به آنان پيش از رفتن موسى(ع) به ميقات دارد. محتواى اين وعده را، برخى نزول تورات دانسته اند.

7 - بنى اسرائيل ، بدون اين كه در تحقق وعده خداوند ( اعطاى تورات ) به آنان تأخيرى شده باشد ، به گمراهى تن در دادند .

ألم يعدكم ربّكم . .. أفطال عليكم العهد

استفهام در {أفطال} انكارى است. و {عهد} به معناى زمان است. (قاموس) و مراد زمان تحقق وعده اى است كه {ألم يعدكم} بر آن دلالت داشت، و ممكن است مراد از {عهد} زمان دورى موسى(ع) باشد.

9 - پيروى بنى اسرائيل از

سامرى و بى توجهى آنان به وعده الهى ، زمينه سازگرفتارى آنان به غضب خداوند بود .

و أضلّهم السامرىّ . .. أم أردتم أن يحلّ عليكم غضب من ربّكم

{أم} در اين آيه منقطعه است و مفاد عبارت {أم أردتم} اين است كه دليل گوساله پرستى شما، تأخير وعده نبود; بلكه شما به گونه اى عمل كرديد كه علاقه مندان به غضب الهى عمل مى كنند. بنابراين، جمله {أردتم...} استعاره است و نماى كار آنان را نشان مى دهد.

11 - موسى ( ع ) قبل از عزيمت به ميقات ، توصيه هاى لازم را به بنى اسرائيل ارائه كرده و قول و قرار هاى لازم را براى حفظ ايمان ، با آنان گذاشته بود .

فأخلفتم موعدى

{موعد} در اين آيه مصدر و به معناى {وعده} است. از اين رو {فأخلفتم موعدى}; يعنى، شما از وعده و عهد خود با من تخلف كرديد. از اين جمله برمى آيد كه موسى(ع) قبل از رفتن به ميقات، پيش بينى هاى لازم را كرده بود و از اين نظر حجت را بر بنى اسرائيل تمام نموده بود.

14 - موسى ( ع ) ، گوساله پرستان بنى اسرائيل را مردمى عهدشكن توصيف كرده و آنها را به عذاب سخت الهى هشدار داد .

أم أردتّم أن يحلّ عليكم غضب من ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 87 - 1،2،4،5،6،7،8،9،10،11

1 - بنى اسرائيل در برابر بازخواست و توبيخ خود از جانب موسى ( ع ) ، سعى در بى تقصير نشان دادن خود در ماجراى گوساله پرستى داشتند .

ألم يعدكم . .. أفطال ... أم

أردتّم ... قالوا ما أخلفنا موعدك بملكنا

جمله {ما أخلفنا} و نيز {حمّلنا}، جملگى توجيهات بنى اسرائيل براى پذيرش گوساله پرستى از سوى آنان است.

2 - بنى اسرائيل ، به پيمان شكنى و تخلف از قول و قرار خود با موسى ( ع ) معترف بودند .

ما أخلفنا موعدك بملكنا

4 - بنى اسرائيل بخشِ قابل توجهى از زيور آلات فرعونيان را با خود به همراه آورده بودند .

و ل_كنّا حمّلنا أوزارًا من زينة القوم

مراد از {القوم} بر حسب ظاهر فرعونيان هستند. و {وزر} به معناى {ثقل} است. از همين رو به گناه نيز {وزر و ثقل} اطلاق مى گردد; چرا كه بر دوش گنه كار سنگينى مى كند. استعمال اين واژه احتمالاً اشاره به آن است كه بنى اسرائيل، همراه داشتن زيور آلات فرعونيان را بر خود جايز نمى شمردند.

5 - بنى اسرائيل در به همراه آوردن زينت آلات فرعونيان نيز خود را بى اختيار قلمداد مى كردند .

و ل_كنّا حمّلنا أوزارًا من زينة القوم

آمدن {حُمّلنا} به صيغه مجهول، در ادامه توجيه بنى اسرائيل از عملكرد خويش است; يعنى، ما در حمل زينت هاى فرعونيان نيز ناخواسته آن را انجام داديم و به ما تحميل شد.

6 - اقدام بنى اسرائيل در به همراه آوردن زينت آلات فرعونيان و مصادره آنها ، بدون صدور دستورى از جانب موسى ( ع ) صورت گرفته بود .

و ل_كنّا حمّلنا أوزارًا من زينة القوم

تعبير {حمّلنا} و كلمه {وزر}، حكايت از آن دارد كه موسى(ع) در اين زمينه دستورى صادر نكرده بوده، و بنى اسرائيل، خودسرانه اين كار را انجام داده بودند.

7 - بنى اسرائيل ، در زمان غيبت موسى (

ع ) و رفتن او به ميقات ، زيورآلات غنيمتى خود را دور انداختند .

حمّلنا أوزارًا من زينة القوم فقذفن_ها

{قذف} به معناى پرتاب كردن و دور انداختن است. با توجه به جمله {حمّلنا أوزاراً} به نظر مى رسد، بنى اسرائيل زيورآلات به غنيمت گرفته شده را به اين خاطر كه گناه و آلودگى است، به دور انداختند. و يا به جهت بى قدر و قيمت شدن آنها در شرايط صحرا و زندگى بيابانى، تصميم به دور انداختن آنها گرفتند.

8 - سامرى ، سردمدار جريان به دورافكندن زيورآلات به وسيله بنى اسرائيل

فقذفن_ها فكذلك ألقى السامرىّ

مشخص كردن سامرى در بين مجموعه اى كه زيورآلات را به دور افكندند، نشان دهنده جلودار بودن او در اين قضيه است.

9 - بنى اسرائيل ، شاهد دست زدن سامرى به اقدامى مشابه با حركت عمومى بنى اسرائيل در به دور افكندن غنيمت هاى به جا مانده از فرعونيان

فقذفنها فكذلك ألقى السامرىّ

{كذلك}; يعنى، مانند آنچه ما انجام داديم. اين توصيف گوياى آن است كه سامرى در حضور بنى اسرائيل و همانند آنان، عمل كرده و چيزهايى را دور انداخته بود.

10 - اقدام سامرى در دور افكندن اشياى خويش ، پس از آن بود كه بنى اسرائيل غنيمت هاى همراه خويش را دور ريخته بودند .

فكذلك ألقى السامرىّ

11 - بنى اسرائيل ، غنيمت هاى به جا مانده از فرعونيان را ، تأمين كننده هزينه ساخت گوساله خوانده و خود را از هرگونه كمك مالى به آن تبرئه كردند .

ما أخلفنا موعدك بملكنا و ل_كنّا حمّلنا أوزارًا

يكى از معانى ذكر شده براى {ملك}، {مملوك} است (قاموس). مفاد آيه با توجه به اين معنا چنين

مى شود: ما به وسيله اموال خودمان، خود را در اين انحراف سهيم نساختيم; بلكه سامرى از اموالى كه ما به دور ريخته بوديم، اين فتنه را به بار آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 88 - 1،2،6،7،8،9،10،13

1 - سامرى ، از زيورآلات به دور ريخته شده بنى اسرائيل ، تنديسى به شكل گوساله نر ساخت و آن ارائه كرد .

فأخرج لهم عجلاً جسدًا

{عجل}; يعنى، گوساله نر. توصيف {عجلاً} به {جسداً} بيانگر اين نكته است كه گوساله به شكل تنديس بود; نه اين كه گوساله واقعى باشد. جمله {فأخرج لهم...} ممكن است كلام خداوند باشد و احتمال مى رود ادامه سخن بنى اسرائيل باشد. در صورت دوم، مراد گويندگان _ به قرينه گفتن {لهم} نه {لنا} _ تبرئه خود از پرستش گوساله است.

2 - ساخت گوساله زرين به دست سامرى ، پنهان و به دور از چشم بنى اسرائيل صورت گرفت .

فأخرج لهم عجلاً جسدًا

{أخرج} تنها ناظر به مرحله عرضه گوساله بر بنى اسرائيل است و مسكوت ماندن مراحل قبل از آن، (ساخت گوساله) نشانگر مستور بودن آن مراحل از انظار عمومى است.

6 - سامرى ، تنديس گوساله زرين را به عنوان { اله } بنى اسرائيل و موسى ( ع ) معرفى كرد .

فأخرج . .. فقالوا ه_ذا إل_هكم و إل_ه موسى

7 - گروهى از بنى اسرائيل در معرفى كردن گوساله زرين به عنوان معبود ، با سامرى همراهى و هم كارى داشتند .

عجلاً . .. فقالوا ه_ذا إل_هكم و إل_ه موسى

فعل جمع {قالوا} مى رساند كه عده اى در اطراف سامرى مجتمع گشته و

مرام او را ترويج مى كردند. يا اين كه از گذشته با او هم كارى و هم فكرى داشتند و در زمان نمايش دادن گوساله، به ترويج عقيده باطل خود پرداختند.

8 - بنى اسرائيل ، داراى زمينه مساعد فكرى براى پذيرش گوساله طلايى به عنوان معبود بودند .

فقالوا ه_ذا إل_هكم و إل_ه موسى

انتخاب شكل گوساله براى القاى بت پرستى و نيز ارتداد سريع بنى اسرائيل، به خصوص پس از مشاهده معجزات موسى(ع)، گوياى برداشت ياد شده است.

9 - سامرى و پيروان او ، به دروغ مدعى فراموش شدن معرفى گوساله به عنوان معبود ، از جانب موسى ( ع ) شدند .

ه_ذا إل_هكم و إل_ه موسى فنسى

در باره مرجع ضمير فاعلى {نسى} دو احتمال وجود دارد: 1_ مرجع موسى(ع) باشد. 2_ مرجع سامرى باشد. برداشت ياد شده براساس احتمال اول است.

10 - سامرى و طرفداران و مبلغان او ، پرستش گوساله را از جمله عقايد موسى ( ع ) وانمود كردند .

فقالوا ه_ذا إل_هكم و إل_ه موسى فنسى

13 - موسى ( ع ) در ديدگاه و تبلغات سامريان ، رهبرى فراموش كار حتى در اصولى ترين مسائل اعتقادى

فقالوا ه_ذا إل_هكم و إل_ه موسى فنسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 90 - 1،3،5،10،11،14،15

1 - انحراف و گوساله پرستى بنى اسرائيل در زمان غيبت موسى ( ع ) ، على رغم هشدار هاى هارون ( ع ) صورت گرفته بود .

و لقد قال لهم هرون من قبل

{من قبل}; يعنى، پيش از بازگشت موسى(ع) از ميقات.

3 - فتنه و امتحان بودن گوساله زرين سامرى ، از جمله هشدارهايى كه

هارون به بنى اسرائيل داده بود .

و لقد قال لهم هرون . .. إنّما فتنتم به

5 - هارون ، با يادآورى رحمت گسترده خداوند به بنى اسرائيل ، باز بودن راه بازگشت از شرك و ارتداد را به آنان يادآورى كرد .

إنّما فتنتم به و إنّ ربّكم الرحم_ن

توصيف خداوند در كلام هارون(ع)، با عنوان {الرحمان} و با توجه به گوساله پرستى و عصيان بنى اسرائيل، متضمن وعده رحمت الهى به آنان، در صورت توبه و بازگشت از شرك است.

10 - هارون ، وظيفه دار رهبرى و ارشاد بنى اسرائيل در غيبت موسى ( ع )

و لقد قال لهم هرون من قبل

11 - سخنان هارون به گوساله پرستان بنى اسرائيل ، گفتارى محبت آميز و همراه با توجيه و ارشاد بود .

ي_قوم إنّما فتنتم به

انتساب بنى اسرائيل به خود، با گفتن {اى قوم من} ابراز محبت است و ريشه يابى ماجراى سامرى با فتنه خواندن آن، روشن گرى و ارشاد است.

14 - هارون ، داراى حق ولايت و اطاعت بر بنى اسرائيل در زمان غيبت موسى ( ع ) بود .

و لقد قال لهم هرون . .. فاتّبعونى و أطيعوا أمرى

فرمان هارون(ع) به پيروى و اطاعت مردم از او، حاكى از ثبوت حق ولايت و اطاعت او، بر عهده بنى اسرائيل است.

15 - هارون در غياب موسى ( ع ) ، بنى اسرائيل را به ترك تبعيت سامرى ، و پيروى و اطاعت از خود فرا خواند .

لقد قال لهم هرون من قبل . .. فاتّبعونى و أطيعوا أمرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 91 - 1،2،3

1

- بنى اسرائيل از پذيرش فرمان هاى هارون و توبه از گوساله پرستى ، سرباز زدند .

فاتّبعونى و أطيعوا أمرى . .. قالوا لن نبرح عليه ع_كفين

{لن نبرح}; يعنى، {لانزال} (پايدار مى مانيم) و {عاكف} به كسى گفته مى شود كه به چيزى توجه كرده و خود را به تعظيم آن وادار سازد (مفردات راغب).

2 - تصميم گوساله پرستان بنى اسرائيل بر عبادت گوساله سامرى ، تا زمان بازگشتن موسى ( ع ) از ميقات و تعيين تكليف

لن نبرح عليه ع_كفين حتّى يرجع إلينا موسى

3 - بنى اسرائيل ، محل استقرار گوساله سامرى را عبادت گاه خود قرار داده و ساعات فراوانى را به عبادت آن اختصاص دادند .

لن نبرح عليه ع_كفين

ملازمت و مداومت، از لغت {عاكفين} به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 92 - 1،2،3،6

1 - موسى ( ع ) ، پس از بازگشت از ميقات ، هارون را در باره عكس العمل وى در مقابل گوساله پرستان بنى اسرائيل ، مورد بازخواست و توبيخ قرار داد .

ي_ه_رون ما منعك إذ رأيتهم ضلّوا

2 - جلوگيرى از انحراف و گمراهى بنى اسرائيل ، از وظايف هارون در غياب موسى ( ع )

ي_ه_رون ما منعك إذ رأيتهم ضلّوا

3 - موسى ( ع ) ، برادرش هارون را در انحراف بنى اسرائيل و گرايش آنان به گوساله پرستى ، مقصر دانست .

قال ي_ه_رون ما منعك إذ رأيتهم ضلّوا

{ما منعك. ..} استفهام انكارى است و گوياى اعتراض موسى(ع) به هارون است.

6 - جلوگيرى از انحراف و گمراهى بنى اسرائيل ، از وظايف هارون در غياب موسى

( ع )

ي_ه_رون ما منعك إذ رأيتهم ضلّوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 93 - 2،3،4

2 - هارون در غياب موسى ( ع ) ، وظيفه رهبرى و هدايت بنى اسرائيل را به عهده داشت .

ي_ه_رون ما منعك . .. ألاّتتّبعن

3 - موسى ( ع ) ، وظايف و مسؤوليت هاى هارون را در زمان غيبت خود ، براى وى معين كرده بود .

ما منعك . .. ألاّتتّبعن أفعصيت أمرى

{لا} در {ألاّتتّبعن} براى تأكيد نفى مستفاد از {منعك} است و در اصل مراد چنين بوده است: {ما منعك أن تتّبعن}. برخى گفته اند: {لا} زايد نيست; بلكه مراد اين است كه: {ما الذى صدّك و حملك على ألاّتتّبعن}; يعنى، چه چيز تو را بازداشت و بر پيروى نكردن من وادار ساخت (مفردات راغب).

4 - هارون ( ع ) ، متهم به مخالفت با فرمان هاى موسى ( ع ) با سكوت و بى تفاوتى در برابر انحراف بنى اسرائيل

ما منعك . .. أفعصيت أمرى

{أفعصيت. ..} خطاب موسى(ع) به هارون(ع) است. ظاهر آيه چنين دلالت دارد كه عصيان هارون از دستورات موسى(ع)، لااقل به عنوان اتهام از جانب موسى(ع) مطرح بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 94 - 1،2،3،12،17

1 - موسى ( ع ) با مشاهده گوساله پرستى بنى اسرائيل ، پس از بازگشت از ميقات ، به شدت خشمگين شد .

ي_بنؤُمّ لاتأخذ بلحيتى و لابرأسى

گرفتن سر و ريش هارون، نشان شدت از ناراحتى موسى(ع) در مورد انحراف بنى اسرائيل دارد.

2 - موسى ( ع ) با

گرفتن سر و ريش هارون ، او را در باره گوساله پرست شدن بنى اسرائيل در غياب خود مورد بازخواست قرار داد .

ي_ه_رون ما منعك . .. لاتأخذ بلحيتى و لابرأسى

3 - هارون ( ع ) ، داراى مسؤوليت در قبال گمراه شدن بنى اسرائيل و گوساله پرستى آنان ، از ديدگاه موسى ( ع )

ي_ه_رون ما منعك . .. لاتأخذ بلحيتى و لابرأسى

12 - حفظ وحدت و يك پارچگى و جلوگيرى از تفرقه ، عذر هارون ( ع ) جهت اقدام نكردن به صورت عملى عليه گوساله پرستان بنى اسرائيل

إنّى خشيت أن تقول فرّقت بين بنى إسرءيل

17 - گوساله پرستان ، گروه حاكم بر جوّ عمومى بنى اسرائيل در غياب موسى ( ع )

إنّى خشيت أن تقول فرّقت بين بنى إسرءيل

نماى اتحاد و يك پارچگى بنى اسرائيل، در فاصله ارتداد آنان، گوياى حاكميت مرتدان و گوساله پرستان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 95 - 1،2

1 - موسى ( ع ) ، پس از توبيخ بنى اسرائيل و برخورد شديد با هارون ( ع ) با مشاهده دخالت مستقيم سامرى در گوساله پرستى بنى اسرائيل ، به بازخواست و محاكمه او پرداخت .

قال فما خطبك ي_س_مرىّ

2 - پرسش از انگيزه و هدف سامرى در ساختن گوساله زرّين و گمراه ساختن مردم ، از موارد بازخواست موسى ( ع ) از سامرى

فما خطبك ي_س_مرىّ

{خطب} _ نزد برخى لغت دانان _ به معناى {سبب الأمر} است (لسان العرب). زمخشرى آن را به معناى {طلب} دانسته است. در نتيجه {ماخطبك}; يعنى، سبب كار تو يا مطلوب و خواسته

تو چه بوده است؟ معانى {شأن} و {أمر} نيز از جمله معانى ذكر شده براى اين كلمه است (قاموس).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 96 - 4،6،7،8

4 - سوء استفاده از دين و تعاليم آسمانى ، براى گمراه ساختن بنى اسرائيل و ترويج گوساله پرستى در بين آنان ، از جمله اعترافات سامرى در نزد موسى ( ع )

فنبذتها

{نبذ} در {نبذتها}، ممكن است در معناى حقيقى آن; يعنى، دورافكندن آثار رسالت به كار رفته باشد و نيز ممكن است مجاز و به معناى سوء استفاده از تعاليم رسولان الهى باشد. براساس معناى دوم، سامرى اعتراف مى كند كه با استفاده نابه جا از آموخته هاى خويش، آن را ضايع ساخته و نابود كرده است.

6 - ارتداد سامرى ، سبب انحراف بنى اسرائيل بود .

فنبذتها

7 - خطاكارى و تسويل نفس ( تزيين داده شدن عمل از سوى نفس ) ، از جمله اعترافات سامرى در هنگام محاكمه

قال بصرت . .. و كذلك سوّلت لى نفسى

{تسويل} به معناى نيكو و زيبا جلوه دادن و محبوب ساختن چيزى در ديدگاه ديگرى است، تا او وادار به گفتن سخنى مخصوص و يا انجام كارى خاص شود (لسان العرب). برخى نيز آن را از {سول} به معناى استرخا (نرمى و آسانى) مشتق دانسته و به معناى آسان ساختن گرفته اند.

8 - فريب كارى هاى نفس و جلوه پردازى هاى نفسانى ، وادار كننده سامرى به ايجاد انحراف گوساله پرستى در بنى اسرائيل بود .

و كذلك سوّلت لى نفسى

{كذلك} در اين موارد براى تشبيه چيزى به خود آن است. بنابراين مراد سامرى

از اين تشبيه، اين است كه براى تسويلات نفسانى من، مثالى بهتر از همين تسويل _ كه دعوت مردم به گوساله پرستى است _ وجود ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 97 - 1،3،13،14،15

1 - موسى ( ع ) درپى محاكمه سامرى ، وى را به خروج فورى از جامعه و انزوا و قطع رابطه با مردم در طول زندگى محكوم كرد .

قال فاذهب فإنّ لك فى الحيوة أن تقول لامساس

فا در {فاذهب} علاوه بر ترتب فرمان رفتن بر محكوميت سامرى، بر فوريت آن نيز دلالت دارد. {مساس} مصدر باب مفاعله است و {لامساس} به معناى نفى هرگونه تماس و برخورد است; يعنى، تو در زندگانى خود، سزاوار سرنوشتى هستى كه سخن اول و آخر تو خبر دادن از بى كسى خود و نبود هرگونه تماس گيرنده اى با تو باشد.

3 - ابتلاى سامرى به مردم گريزى و گريز مردم از وى ، پى آمد نفرين موسى ( ع ) در حق او بود .

إنّ لك فى الحيوة أن تقول لامساس

محتمل است {فإنّ لك فى الحياة. ..} نفرين موسى(ع) در حق سامرى باشد; يعنى، آن كه سامرى به بيمارى روحى و يا جسمى خاصى مبتلا گردد، كه از مردم بگريزد و مردم نيز از او گريز داشته باشند.

13 - موسى ( ع ) ، براى نابود ساختن گوساله سامرى ، همكارى و هم يارى بنى اسرائيل را تدارك ديده و بر شركت دادن آنان دراين اقدام مصمم بود .

لنحرّقنّه ثمّ لننسفنّه

ضميرهاى جمع در افعال {لنحرّقنّه} و {لننسفنّه} گوياى نكته ياد شده است.

14 - تراشيدن و تبديل

گوساله سامرى به براده ها و خرده فلزهايى بى مصرف و پراكنده ساختن آن در آب دريا ، برنامه موسى ( ع ) در ريشه كن ساختن انحراف گوساله پرستى بنى اسرائيل

لنحرّقنّه

از معانى ذكر شده براى {حرق} و {تحريق}، سوهان كارى كردن و ساييدن است و {تحريق} بر متوالى بودن و شدت بيشتر آن دلالت دارد (لسان العرب). برداشت ياد شده بر مبناى اين معنا استفاده شده است.

15 - مبارزه با زمينه هاى فكرى و عينى شرك و نابود كردن آنها ، شيوه موسى ( ع ) در ستيز با گوساله پرستى بنى اسرائيل

إل_هك الذى . .. لنحرّقنّه ثمّ لننسفنّه

سوزاندن گوساله سامرى از چند جهت قابل تأمل است: 1_ از جهت نابود كردن و محو ساختن آن از ديدگان مردم تا مبادا دوباره به آن گرايش يابند. 2_ اثبات {اله} نبودن آن براى ظاهر بينان، با سوزاندن و خردكردن تنديس زرّين گوسال. جهت اول، جهتى عينى و جهت دوم، جهت فكرى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 47 - 5،6

5 - بنى اسرائيل ، دربند اسارت و بردگى فرعون و اشراف حكومت او

و قومهما لنا ع_بدون

6 - فرعون و اشراف دربار او ، مورد پرستش بردگان تحت سلطه آنان

و قومهما لنا ع_بدون

برداشت ياد شده، بر اين اساس است كه {عبادة} (مصدر {عابدون})، در جمله فوق، به معناى پرستيدن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 49 - 5

5 - بنى اسرائيل در عصر فرعون ، گرفتار انحراف در عقيده و عمل و نيازمند هدايت از سوى خدا

و لقد

ءاتينا موسى الكت_ب لعلّهم يهتدون

{هم} در {لعلّهم} كنايه از بنى اسرائيل است و ارجاع آن به فرعون و طايفه او، درست نيست; زيرا نزول تورات، بعد از هلاكت آنها بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 17 - 3،4

3 - ممانعت فرعون از هجرت بنى اسرائيل و خارج شدن آنان از مصر

أن أرسل معنا بنى إسرءيل

4 - بنى اسرائيل در چنگال فراعنه مصر و در اسارت آنان گرفتار بودند .

أن أرسل معنا بنى إسرءيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 22 - 2

2 - بنى اسرائيل ، تحت بردگى و استثمار شديد نظام فرعونى

أن عبّدتّ بنى إسرءيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 52 - 1،4،5،6،7،8

1 - وحى خداوند به موسى ( ع ) در خارج ساختن شبانه بنى اسرائيل از سرزمين مصر

و أوحينا إلى موسى أن أسر بعبادى

4 - بنى اسرائيل گرفتار در نظام فرعونى ، مورد حمايت و لطف الهى

أن أسر بعبادى

اضافه {عباد} به ضمير متكلم، بيانگر برداشت ياد شده است.

5 - ممانعت جدى حكومت فرعون از مهاجرت بنى اسرائيل و ترك سرزمين مصر

و أوحينا إلى موسى أن أسر بعبادى إنّكم متّبعون

فرمان الهى مبنى بر خروج مخفيانه و حركت شبانه بنى اسرائيل و نيز تعبير {إنّكم متّبعون} نشانگر ممانعت شديد حكومت فرعون نسبت به خروج بنى اسرائيل از مصر است.

6 - خبردادن خداوند به موسى ( ع ) مبنى بر تعقيب بنى اسرائيل از سوى فرعونيان در صورت خروج از مصر

أسر بعبادى إنّكم متّبعون

7 - وجود بنى اسرائيل در

مصر ، در بردارنده منافعى مهم براى فرعونيان

أن أسر بعبادى إنّكم متّبعون

اصرار فرعونيان بر نگه داشتن بنى اسرائيل در مصر، نشانگر مطلب ياد شده است.

8 - موسى ( ع ) ، رهبرى پذيرفته شده و مورد اطاعت بنى اسرائيل ، حتى پيش از ترك مصر

و أوحينا إلى موسى أن أسر بعبادى إنّكم متّبعون

فرمان الهى به كوچاندن شبانه بنى اسرائيل، در صورتى عملى بود كه مجموعه بنى اسرائيل مطيع موسى(ع) بودند و اين حركت مخاطره آميز را به خاطر اطاعت از وى به جان مى خريدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 53 - 1،2،3،4

1 - تلاش فرعون براى جلوگيرى از مهاجرت بنى اسرائيل ، پس از اطلاع يافتن از گريز شبانه آنان

فأرسل فرعون فى المدائن ح_شرين

2 - اقدام فرعون به اعزام مأموران ، جهت گردآورى نيرو از شهر هاى مختلف براى تعقيب بنى اسرائيل

فأرسل فرعون فى المدائن ح_شرين

كلمه {حاشرين} (گردآورندگان) مفعول براى {أرسل} مى باشد; يعنى، فرعون مأموران گردآورنده نيرو را به شهرها فرستاد.

3 - بنى اسرائيل ، مجموعه اى نيرومند بودند و فرعون براى مقابله با آنان نيازمند قوايى گسترده بود .

فأرسل فرعون فى المدائن ح_شرين

4 - نياز فرعون به استفاده از نيروى مردمى قبطيان ، براى سركوب بنى اسرائيل

فأرسل فرعون فى المدائن ح_شرين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه مراد از اين آيه، گردآورى مردم از شهرها باشد و نه سربازان مستقر در آنها.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 54 - 2

2 - تكيه فرعونيان بر عدم انسجام نيروى بنى اسرائيل ، به منظور آسان شمردن

مقابله با آنان

إنّ ه_ؤلاء لشرذمة قليلون

{قليلون} (جمع قليل) به معناى چند دسته اندك است. آمدن تعبير {قليلون} به جاى {قليلة} مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه: گر چه بنى اسرائيل يك طايفه اند، اما همين يك طايفه با هم اتحاد ندارند; بلكه به چند دسته كوچك و غير منسجم تقسيم شده اند. بنابراين مقابله با آنان كارى بسيار ساده و بدون زحمت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 55 - 1،2،3

1 - خشم فرعونيان از گريز شبانه بنى اسرائيل به منظور ترك ديار مصر

و إنّهم لنا لغائظون

2 - اعمال و رفتار بنى اسرائيل ، هميشه مايه خشم و نگرانى فرعونيان

و إنّهم لنا لغائظون

تعبير{غائظون} (به صيغه وصف) مى تواند بيانگر اين مطلب باشد كه خشم فرعونيان، تنها به علت حركت اخير بنى اسرائيل نبود; بلكه معمولاً حركات بنى اسرائيل مايه خشم و غضب آنان مى شده است.

3 - ترسيدن و حساب بردن مردم عصر فرعون از خشم و غضب او و تحريك شدنشان عليه كسانى كه باعث خشم او مى شدند .

فأرسل فرعون فى المدائن ح_شرين . .. و إنّهم لنا لغائظون

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه جمله {إنّهم لنا لغائظون} در مقام تعليل براى تعقيب بنى اسرائيل است; يعنى، چون آنان ما را به خشم آوردند، پس سزاوار است كه شما آنان را تعقيب كنيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 56 - 1

1 - آماده باش كامل سپاه فرعون پيش از پيوستن مردم شهر ها به آنان براى تعقيب بنى اسرائيل

و إنّا لجميع

ح_ذرون

{حِذْر} در قرآن به معناى ابزار جنگ (شمشير، زره و. ..) آمده است; مانند{خذوا حذركم}. بنابراين {حاذرون} به كسانى گفته مى شود كه داراى سلاح كافى و در حال آماده باش كامل باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 57 - 1

1 - خارج شدن فرعون و فرعونيان از شهر براى تعقيب بنى اسرائيل

فأخرجن_هم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 59 - 2

2 - بنى اسرائيل ، وارث سرزمينى آباد و برخوردار از باغ ها و چشمه سار ها ، پس از خارج شدن آنان از مصر

كذلك و أورثن_ها بنى إسرءيل

ضمير {ها} در {أورثناها} به مطلق {جنّات} بازمى گردد; نه جنات مربوط به فرعونيان. بنابراين، آيه ياد شده و آيه قبل، بيانگر اين حقيقت است كه خداوند، از سويى فرعونيان را از باغ ها و كاخ هاى شان بيرون كرد و همه آنان را به دريا ريخت و از سوى ديگر بنى اسرائيل را كه در مصر فاقد هر گونه امكانات بودند، به جاى ديگرى منتقل كرد و سرزمينى آباد و پر بركت كه عبارت است از ارض مقدس باشد در اختيارشان قرار داد و به آنان فرمود {ادخلوا الأرض المقدّسة التى كتب اللّه لكم}،(مائده(5) آيه 21).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 60 - 1،2

1 - نزديك شدن سپاه فرعون به بنى اسرائيل ، به هنگام طلوع آفتاب

فأتبعوهم مشرقين

واژه {مشرقين} از مصدر {اشراق} (داخل شدن در وقت طلوع خورشيد) مشتق شده است و حال از ضمير فاعل {أتبعوهم} مى باشد;

يعنى، {فلحقوا بهم حالكونهم داخلين فى وقت طلوع الشمس}. گفتنى است كه {إتباع} (مصدر {أتبعوا}) در اين جا به معناى ملحق شدن است.

2 - خط سير بنى اسرائيل ، از مصر به سمت مشرق بود . *

فأتبعوهم مشرقين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {مشرقين} _ چنان كه برخى از مفسران گفته اند _ به معناى {قاصدين جهة الشرق} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 61 - 1،2،4

1 - نزديك شدن سپاه فرعون به بنى اسرائيل تا حدّ مشاهده يكديگر

فلمّا ترءا الجمعان

{ترائى} (مصدر {ترءا}) به معناى همديگر را ديدن و {جمع} (مفرد {جمعان}) به معناى گروه است. بنابراين {لمّا ترءا الجمعان}; يعنى، چون دو گروه همديگر را ديدند.

2 - اظهار نگرانى و وحشت همراهان موسى از گرفتار آمدن در كمند سپاه فرعون

قال أصح_ب موسى إنّا لمدركون

{ادراك} (مصدر مجهول {مدركون}) به معناى گرفتار شدن است {إنّا لمدركون}; يعنى، ما قطعاً گرفتار خواهيم شد.

4 - ناتوانى مشهود بنى اسرائيل از مقابله با سپاه فرعون

قال أصح_ب موسى إنّا لمدركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 62 - 1

1 - اقدام قاطع موسى ( ع ) براى زدودن وحشت همراهان خويش و ( ترس آنان از گرفتار شدن در كمند سپاه فرعون )

قال أصح_ب موسى إنّا لمدركون . قال كلاّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 63 - 1،3

1 - قرار گرفتن بنى اسرائيل در ميان سپاه فرعون و دريا

فلمّا ترءا الجمعان . .. فأوحينا إلى موسى أن اضرب بعصاك البحر

از عبارت {أن اضرب

بعصاك البحر} معلوم مى شود كه بنى اسرائيل به هنگام مشاهده سپاه فرعون، نه راه پيش داشتند و نه راه پس; زيرا در يك طرف آنان دريا قرار داشت و در سوى ديگر سپاه فرعون.

3 - شكافته شدن دريا با ضربت عصاى موسى و باز شدن راه نجات براى بنى اسرائيل

أن اضرب بعصاك البحر فانفلق

{انفلاق} (مصدر {انفلق}) به معناى شكافته شدن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 64 - 1

1 - اقدام فرعون و سپاهيانش ، مبنى بر تعقيب بنى اسرائيل در بستر دريا

و أزلفنا ثَمّ الأخرين

{ازلاف} (مصدر {أزلفنا}); يعنى، به پيشروى وادار كردن و {ثَمّ} ظرف مكان و معادل {آن جا} و {الأخرين} مفعول براى {أزلفنا} است; يعنى، ديگران (فرعونيان) را وادار كرديم تا به آن جا پيشروى كنند. گفتنى است كه {ثَمّ} اشاره به بستر دريا دارد كه بنى اسرائيل از آن عبور كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 65 - 1،2

1 - نجات يافتن موسى ( ع ) و همراهان وى ( بنى اسرائيل ) از شرّ فرعونيان ، با عبور از دريا به اراده الهى بود .

و أنجينا موسى و من معه أجمعين

2 - موفق شدن همه همراهان موسى به عبور از دريا

و أنجينا موسى و من معه أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 66 - 2

2 - تعقيب بنى اسرائيل از سوى فرعونيان در مسير باز شده در دريا به وسيله موسى ( ع )

و أنجينا موسى و من معه أجمعين . ثمّ

أغرقنا الأخرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 76 - 3،4،7،9

3 - بنى اسرائيل ، داراى موقعيت و نقشى بارز در جامعه عصر بعثت پيامبر ( ص )

إنّ ه_ذا القرءان يقصّ على بنى إسرءيل أكثر الذى هم فيه يختلفون

از اين كه خداوند بنى اسرائيل را اختصاص به ذكر كرده است، موقعيت و نقش آنان در جامعه عصر بعثت استفاده مى شود.

4 - بنى اسرائيل ، گرفتار اختلافات فراوان در مبانى و معارف دينى ، به هنگام ظهور اسلام

إنّ ه_ذا القرءان يقصّ على بنى إسرءيل أكثر الذى هم فيه يختلفون

پرداختن قرآن به حل مسائل مهم و مورد اختلاف بنى اسرائيل، نشان دهنده عمق اختلافات آنان در آن عصر است.

7 - ناتوانى تورات و انجيل عصر پيامبر ( ص ) ، از رفع اختلافات فكرى و عقيدتى بنى اسرائيل

إنّ ه_ذا القرءان يقصّ على بنى إسرءيل أكثر الذى هم فيه يختلفون

اقدام قرآن به حل اختلافات بنى اسرائيل، نشان مى دهد كه آنچه به عنوان تورات و انجيل در دست آنان بوده، براى تبيين حقايق مورد اختلافشان كافى نبوده است.

9 - برخى اختلافات دينى بنى اسرائيل ، فاقد ارزش تبيين و نقادى از نظر قرآن

إنّ ه_ذا القرءان يقصّ على بنى إسرءيل أكثر الذى هم فيه يختلفون

اين كه قرآن به همه مسائل مورد اختلاف بنى اسرائيل نپرداخته است، مى تواند از آن جهت باشد كه قرآن به مسائل ضرورى و مورد نياز توجه داشته و اختلافات فاقد ارزش را مسكوت گذاشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 4 - 4،7،8،9،10،11،16

4 - مردم مصر

_ از هر قشر و گروه _ ملزم به پيروى محض و اطاعت بى چون و چرا از فرعون بودند .

و جعل أهلها شيعًا

تنكير در {شيعاً} به اصطلاح تنكير تفخيم است. بنابراين {شيعاً}; يعنى، پيروانى محض و بدون كمترين آزادى و اختيار.

7 - استضعاف و به زبونى كشاندن بنى اسرائيل ، نمودى ديگر از حاكميت سلطه طلبانه فرعون است .

إنّ فرعون علا فى الأرض . .. يستضعف طائفة منهم

مراد از {طائفة منهم} به قرينه آيات بعد، قوم بنى اسرائيل است.

8 - تلاش زبون سازانه فرعون ، تنها متوجه قوم بنى اسرائيل بود .

يستضعف طائفة منهم

9 - اقدام فرعون به كشتار وسيع و بى رحمانه پسران بنى اسرائيل

يستضعف طائفة منهم يذبّح أبناءهم

به كارگيرى فعل مضارع باب تفعيل (يذبّح)، بيانگر وسعت و گستردگى كشتار است.

10 - خطرآفرينى افزايش جمعيت قوم بنى اسرائيل و جوانان آن ، براى حكومت فرعون

يذبّح أبناءهم

11 - زنده نگه داشتن دختران بنى اسرائيل على رغم كشتن پسران آنان ، اقدام بى رحمانه ديگر فرعون عليه آن قوم

يذبّح أبناءهم و يستحيى نساءهم

{نساء} مقابل {رجال} و به معناى زنان است و قرار گرفتن آن در مقابل {أبناء} (پسران)، نشان مى دهد كه مقصود از آن در اين جا {بنات} (دختران) است.

16 - حكومت فرعون ها در مصر ، آميخته با فساد ، تباهى و بدبختى مردم آن سرزمين بود .

إنّه كان من المفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 5 - 3،5

3 - نجات از حكومت بسيار خشن و بى رحم فرعون ، امتنانى بزرگ و نعمتى گران سنگ از سوى خدا به بنى اسرائيل بود .

و

نريد أن نمنّ على الذين استضعفوا فى الأرض

{نمنّ} از ريشه {منّة} مشتق شده است و {منّة} به نعمت سنگين گفته مى شود (مفردات راغب).

5 - تعلق اراده الهى بر تداوم يافتن امامت و پيشوايى خلق ، در نسل بنى اسرائيل

و نجعلهم الورثين

ظاهراً {وراثت} در اين آيه، مربوط به امامت و پيشوايى است; يعنى، {الوارثين للإمامة}. بنابراين ضمير {هم} در {نجلهم} از باب استخدام بوده و به نسل بنى اسرائيل باز مى گردد; يعنى، {و نجعل نسلهم الوارثين للإمامة}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 6 - 1،4

1 - تعلق اراده الهى بر اختصاص دادن نقطه اى از زمين ( ارض مقدس ) به بنى اسرائيل [ زمان موسى و فرعون ] در خارج از كشور مصر

و نمكّن لهم فى الأرض

{تمكين} از ريشه {مكان} و به معناى اسكان دادن است. بنابراين {نمكّن لهم فى الأرض}; يعنى، {نجعل لهم مكاناًيستقرون فيه}. گفتنى است {ارض مقدس} مكان و سرزمينى بود كه خداوند براى بنى اسرائيل مقرر فرموده بود (ادخلوا الأرض المقدسة التى كتب اللّه لكم)، (مائده، آيه 21).

4 - فرعون ، هامان و سپاهيانش همواره از خطر بنى اسرائيل ، در هراس بودند .

و نرى فرعون و ه_م_ن . .. ما كانوا يحذرون

جمله {كانوا يحذرون} ماضى استمرارى و بيانگر ترس دائمى فرعونيان از بنى اسرائيل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 15 - 5،6

5 - پايبند ماندن بنى اسرائيل بر آيين توحيدى پدران خويش ( ابراهيم ، اسحاق و يعقوب )

ه_ذا من شيعته

6 - دشمنى قبطيان با بنى اسرئيل در مصر

ه_ذا

من شيعته و ه_ذا من عدوّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 76 - 12

12 - اقدام قوم قارون ( بنى اسرائيل ) به نصيحت كردن و برحذر داشتن وى از شادمانى و غرور بى جا

إذ قال له قومه لاتفرح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 77 - 13،28

13 - رواج اخلاق خيرخواهى و امر به معروف و نهى از منكر ، در ميان مردم عصر موسى

و ابتغ فيما ءاتيك اللّه الدار الأخرة و لاتنس نصيبك من الدنيا و أحسن

28 - قوم موسى ( بنى اسرائيل ) ، برخوردار از ايمان و معرفت بالا نسبت به معارف الهى

إذ قال له قومه لاتفرح . .. و ابتغ فيما ءاتيك اللّه الدار الأخرة ... و أحسن ... و

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 78 - 1

1 - تأثيرناپذيرى قارون در برابر اندرز هاى قوم خويش

إذ قال له قومه لاتفرح . .. و ابتغ فيما ءاتيك اللّه الدار الأخرة ... قال إنّما أُ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 80 - 1

1 - موضع گيرى تند و عتاب آميز فرزانگان بنى اسرائيل در برابر آرزومندان ثروت قارونى .

قال الذين يريدون الحيوة الدنيا يليت لنا مثل ما أُوتى ق_رون . .. و قال الذين أُوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 82 - 1،7

1 - اطلاع يافتن مردم از فرو رفتن قارون با خانه اش در كام زمين

در بامداد آن شب

و أصبح الذين تمنّوا مكانه بالأمس

7 - پيدايش روحيه تسليم و رضا ( تسليم در برابر اراده خدا و رضا به داده او ) در آرزومندان ثروت قارونى ، با مشاهده هلاكت غافلگيرانه وى

و أصبح الذين . .. ويكأنّ اللّه يبسط الرزق لمن يشاء من عباده و يقدر

تعبير {اللّه يبسط الرزق. ..} نشانگر اين حقيقت است كه روزىِ انسان ها در دست خداوند است. بنابراين ما به هر چه او مصلحت بداند (هر چند فقر و تنگدستى) راضى و تسليم هستيم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 24 - 1

1 - پيشوايانى ، از ميان بنى اسراييل ، براى هدايت مردم ، برخاستند .

لبنى إسرءيل . و جعلنا منهم أئمّة يهدون بأمرنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 25 - 4،5،6

4 - بنى اسراييل ، به رغم حضور هدايت كنندگانى در ميان آنان ، باز هم اختلافات دينى داشتند .

و جعلنا منهم أئمّة يهدون . .. إنّ ربّك هو يفصل بينهم

احتمال دارد كه ربط ميان اين آيه و آيه پيش در اين باشد كه وقتى كه خداوند، برگزيدگان از بنى اسراييل را براى هدايت مردم مطرح مى كند، اين پرسش پيش مى آيد كه {پس چرا اختلاف كردند؟}. در اين آيه پاسخ داده مى شود كه خداوند ميان دو گروه اختلاف كننده، داورى خواهد كرد.

5 - اختلافات دينى بنى اسراييل ، اختلافاتى ادامه دار بود .

هدًى لبنى إسرءيل . .. فيما كانوا فيه يختلفون

6 - گروه هايى از بنى اسراييل هدايت نپذيرفتند و در برابر پيشوايان

الهى ، تسليم نشدند .

إنّ ربّك هو يفصل بينهم يوم القي_مة فيما كانوا فيه يختلفون

بنابراين كه مرجع ضمير در {بينهم} بنى اسراييل باشد و {كانوا فيه يختلفون} اشاره به اختلافات ديرينه آنان داشته باشد _ كه حتى با آمدن پيشوايان الهى، خاتمه نيافته است _ نكته ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 115 - 1،3

1 - موسى و هارون ( عليهماالسلام ) و قوم شان ، به عنايت خداوند از اندوه بزرگ نجات يافتند .

و نجّين_هما و قومهما من الكرب العظيم

3 - موسى و هارون ( عليهماالسلام ) و قوم شان ، گرفتار غم بزرگ و مشكلات اندوه بار از سوى فرعونيان

و نجّين_هما و قومهما من الكرب العظيم

اندوهى كه موسى و هارون(عليهماالسلام) و قوم شان به آن گرفتار بودند، ناشى از مسائل و مشكلات شخصى نبود; بلكه بر اثر تبليغ رسالت شان در ميان فرعونيان به وجود آمده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 116 - 2

2 - غلبه و پيروزى موسى و هارون ( عليهماالسلام ) و قوم شان بر فرعونيان ، نتيجه نصرت الهى بود .

و نصرن_هم فكانوا هم الغ_لبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 25 - 9،10،14

9 - زنده گذاشتن دختران مؤمنان _ على رغم كشتار پسران آنان _ اقدام بى رحمانه ديگر فرعون ، هامان و قارون عليه موسى ( ع ) و بنى اسرائيل بود .

و استحيوا نساءهم

10 - خطر آفرين نبودن ايمان دختران بنى اسرائيل به آيين

موسى ، براى حكومت و اقتدار فرعونيان

و استحيوا نساءهم

فرمان زنده نگه داشتن دختران مؤمنان به موسى(ع) _ على رغم فرمان عمومى كشتار فرزندان آنان _ مى تواند گوياى مطلب ياد شده باشد.

14 - توطئه مشترك فرعون ، هامان و قارون براى كشتار فرزندان ذكور مؤمنان در عصر موسى ( ع ) نافرجام ماند .

قالوا اقتلوا أبناء الذين ءامنوا معه . .. و ما كيد الك_فرين إلاّ فى ضل_ل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 45 - 3،3،12،13

3 - قوم موسى ، گرفتار اختلاف در پذيرش تورات و حقانيت آن

و لقد ءاتينا موسى الكت_ب فاختلف فيه

3 - قوم موسى ، گرفتار اختلاف در پذيرش تورات و حقانيت آن

و لقد ءاتينا موسى الكت_ب فاختلف فيه

12 - مبتلا نشدن قوم موسى به عذاب استيصال

و لولا كلمة سبقت من ربّك لقضى بينهم

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه ضمير {هم} در {بينهم} مربوط به قوم موسى باشد.

13 - سنت امهال الهى ، موجب دچار نشدن قوم موسى به عذاب دنيوى

و لولا كلمة سبقت من ربّك لقضى بينهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 49 - 5

5 - ساحران ، داراى موقعيت و احترام در ميان جامعه فرعونى *

و قالوا ي_أيّه الساحر

برداشت ياد شده بدين احتمال است كه خطاب {ي_أيّه الساحر}، استهزايى نباشد; بلكه براى احترام ادا شده باشد. و مؤيد آن، ذيل آيه شريفه است كه فرعونيان از موسى(ع) تقاضاى رفع عذاب كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 52 - 5

5 - قوم و

نژاد بنى اسرائيل ، مردمى حقير در نظر فرعونيان

من ه_ذا الذى هو مهين

تعبير به {مهين}، ممكن است ناظر به شخصيت ظاهرى موسى(ع) و فاصله داشتن او از طبقات اشراف و ثروتمندان باشد و نيز ممكن است اشاره به نژاد موسى(ع) باشد كه از بنى اسرائيل بوده و فرعونيان خود را سرور ايشان مى پنداشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 18 - 2

2- بنى اسرائيل ، گرفتار سلطه فرعونيان و ناتوان از ر ها ساختن خويش

أن أدّوا إلىّ عباد اللّه

مصداق مورد نظر از {عباداللّه} ممكن است بنى اسرائيل باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 23 - 2،7،9،10

2- موسى ( ع ) ، مأمور خارج ساختن شبانه و مخفيانه بنى اسرائيل از مصر

فأسر بعبادى ليلاً

{إسراء} (مصدر {أسر}) به معناى رفتن در شب است و {ليلاً} تأكيد آن مى باشد.

7- ممانعت فرعونيان ، از مهاجرت بنى اسرائيل و خروج آنان از سرزمين مصر

فأسر . .. إنّكم متّبعون

9- گريز علنى بنى اسرائيل از قلمرو فرعونيان ، امرى غيرقابل تحمل براى نظام فرعونى

إنّكم متّبعون

10- مهاجرت علنى بنى اسرائيل از سرزمين مصر ، امرى غيرممكن براى آنان

فأسر بعبادى ليلاً إنّكم متّبعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 24 - 1،2،6،7

1- دستور خداوند به موسى ( ع ) و بنى اسرائيل ، در عبور از نيل و وانهادن رود آرام و فروهشته به حال خويش

و اترك البحر رهوًا

{رهو}، به معناى حالت آرام و يا گودى و شكافتگى شىء است.

2- عبور بنى اسرائيل از رود نيل ،

در شرايط آرامش و حركت رهوار آب *

و اترك البحر رهوًا

احتمال دارد كه تعبير {رهوًا} اشاره به حركت آرام رود داشته باشد كه عبور را آسان مى سازد. بر خلاف حركت سيل آسا و پرخروشِ جريان رود در شرايط خاص جوى كه عبور را مشكل مى سازد.

6- لشگر فرعون ، در تعقيب بنى اسرائيل پس از عبور آنان از نيل

و اترك البحر رهوًا إنّهم جند مغرقون

تعقيب، از واژه {جند} استفاده شده است.

7- ورود گسترده لشگر فرعون به رود نيل ، به منظور تعقيب بنى اسرائيل

إنّهم جند مغرقون

از اين كه غرق شدن به لشگر نسبت داده شده است، فراوان بودن تعداد كشته شدگان استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 26 - 2

2- حضور نيرو هاى مقتدر سياسى _ اقتصادى نظام فرعونى ، در ميان تعقيب كنندگان بنى اسرائيل

كم تركوا من جنّ_ت و عيون . و زروع و مقام كريم

پشت سر نهادن مزارع بزرگ، نشان مى دهد كه در ميان فرعونيان حضور يافته در تعقيب موسى(ع)، ملاّكان و سرمايه داران شركت داشته اند; چنان كه {مقام كريم} مى تواند اشاره به قصرهاى باشكوه اطرافيان و سياست گذاران جامعه فرعونى داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 28 - 7

7- بازگشت بنى اسرائيل به مصر و برخوردارى آنان از ثروت و امكانات آن سرزمين ، پس از هلاكت فرعونيان *

كذلك و أورثن_ها قومًا ءاخرين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه مراد از {قوماً آخرين} تمام بنى اسرائيل باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 -

دخان - 44 - 30 - 2،4

2- زندگى بنى اسرائيل در نظام فرعونى ، همراه با ذلت و مشقت هاى فراوان

و لقد نجّينا بنى إسرءيل من العذاب المهين

4- پايه هاى اقتدار و شكوفايى نظام فرعونى ، متكى بر شانه هاى رنج كشيده بنى اسرائيل *

كم تركوا من جنّ_ت و عيون . .. من العذاب المهين

از ارتباط ميان اين آيه با آياتى كه سخن از امكانات گسترده اقتصادى فرعونيان به ميان آورده، به دست مى آيد كه احتمالاً بنى اسرائيل در استخدام باغدارى و كشاورزى نظام فرعونى بوده و از اين بابت مشقت ها و بردگى ها را تحمل مى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 31 - 1

1- فرعون ، عامل اصلى گرفتارى هاى بنى اسرائيل در جامعه مصر

من العذاب المهين . من فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 33 - 7

7- بيان هلاكت فرعونيان و نجات بنى اسرائيل از سوى خداوند ، پيامدار تهديد براى مشركان و نويدى براى پيامبر ( ص ) و مؤمنان

و لقد نجّينا بنى إسرءيل . .. بل_ؤا مبين

با توجه به اين كه آيات گذشته، در زمينه رويارويى مشركان و مؤمنان بود; طرح سرگذشت فرعونيان و بنى اسرائيل، پيامدار مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 16 - 2،8،9،10

2 - بنى اسرائيل ، قومى برگزيده و مورد عنايات الهى در گذشته تاريخ

و لقد ءاتينا بنى إسرءيل

8 - بهره مندى بنى اسرائيل ، از نعمت هاى مادى و روزى هاى پاكيزه در

پى رسالت موسى ( ع )

و رزقن_هم من الطيّب_ت

9 - برترى يافتن بنى اسرائيل بر مردمان عصر خويش ، در پى رسالت موسى ( ع )

و فضّلن_هم على الع_لمين

مراد از {العالمين} در برداشت ياد شده، مردمان عصر بنى اسرائيل دانسته شده است.

10 - كتاب ، حكومت ، نبوت و اقتصادى شكوفا ، عوامل برترى بنى اسرائيل بر ملت هاى عصر خويش *

و لقد ءاتينا بنى إسرءيل الكت_ب . .. و فضّلن_هم على الع_لمين

{فضّلناهم. ..}، ناظر به نتيجه موهبت هايى است كه خداوند در گذشته به بنى اسرائيل عطا كرده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 17 - 4

4 - اختلاف بنى اسرائيل در مسائل دينى و اجتماعى ، اختلافى آگاهانه و معلول جاه طلبى و تجاوزگرى آنان

فما اختلفوا إلاّ من بعد ما جاءهم العلم بغيًا بينهم

{فاء} در {فما اختلفوا} اختلاف بنى اسرائيل را بر {آتينا بنى اسرائيل الكتاب و الحكم. ..} تفريع كرده است; يعنى، ما به بنى اسرائيل هم شريعت داديم و هم اقتدار و حكومت اما آنان به اختلاف گراييدند. اين اختلاف در آيه شريفه مطلق است كه مى تواند شامل مسائل دينى و اجتماعى (كتاب و حكومت) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 5 - 2،4،5،8

2 - موسى ( ع ) ، مورد اذيت و آزار مستمر قوم خويش

و إذ قال موسى . .. لم تؤذوننى

تعبير {تؤذوننى} به صيعه مضارع _ به جاى {آذيتمونى} _ بيانگر آن است كه موسى(ع) از سوى قومش، به صورت مكرر مورد اذيت و آزار قرار مى گرفت.

4 -

موسى ( ع ) ، پيامبرى مبعوث شده براى بنى اسرائيل

و قد تعلمون أنّى رسول اللّه إليكم

5 - بنى اسرائيل ، به رغم آگاهى از رسالت الهى موسى ( ع ) ، آن حضرت را مورد آزار قرار مى دادند .

لم تؤذوننى و قد تعلمون أنّى رسول اللّه إليكم

8 - بنى اسرائيل ، به رغم اندرز هاى موسى ( ع ) ، از اذيت و آزار آن حضرت دست برنداشتند .

ي_قوم لم تؤذوننى . .. فلمّا زاغوا

جمله {فلمّا زاغوا} بيانگر آن است كه بنى اسرائيل، به جاى پذيرش نصيحت هاى موسى(ع)، بر اذيت هاى خويش نسبت به آن حضرت پاى فشردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 6 - 9

9 - بنى اسرائيل ، به رغم روشن بودن معجزات و دلايل حقانيت رسالت عيسى ( ع ) ، آنها را نپذيرفتند .

فلمّا جاءهم بالبيّن_ت قالوا ه_ذا سحر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 14 - 11،15

11 - بنى اسرائيل ، در پذيرش رسالت عيسى ( ع ) و پيروى از آن حضرت ، دو دسته شدند : دسته اى مؤمن و گروهى كافر .

ف_امنت طائفة من بنى إسرءيل و كفرت طائفة

15 - غلبه يافتن پيروان حضرت عيسى ( ع ) بر كافران بنى اسرائيل ، در نتيجه تأييدات و امداد هاى الهى

فأيّدنا الذين ءامنوا . .. فأصبحوا ظ_هرين

تاريخ بيت المقدس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 58 - 4،6

4 - سرزمين بيت المقدس در عصر موسى ( ع ) ،

سرزمينى آباد ، پرنعمت و داراى مناطقى سرشار از خوراكى ها بود .

فكلوا منها حيث شئتم رغداً

كلمه {رغداً} (پاك، مرفه و پر خير و بركت) حال براى ضمير {منها} مى باشد كه به دليل {كلوا} مراد، فراوانى نعمتها و خوراكيهاى آن است.

6 - دروازه بيت المقدس راه تعيين شده از جانب خداوند ، براى تصرف و نفوذ بنى اسرائيل به آن سرزمين

اخلوا هذه القرية . .. وادخلوا الباب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 161 - 4

4 _ سرزمين بيت المقدس در عصر موسى ، سرزمينى آباد و پرنعمت و داراى مناطقى سرشار از خوراكيها

و كلوا منها حيث شئتم

تاريخ پول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 20 - 8

8_ درهم ( سكه نقره اى ) پولى رايج در عصر يعقوب ( ع )

درهم معدودة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 19 - 23

23- رواج سكه و پول نقره ، براى مبادلات اقتصادى ، در جامعه اصحاب كهف

بورقكم ه_ذه

{ورق} به {نقره} و نيز {درهم} (سكه اى كه از نقره ساخته شود) گفته مى شود (مصباح).

تاريخ پيدايش كوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 19 - 4

4- كوه ها ، پس از پيدايش زمين به وجود آمدند .

و الأرض مددن_ها و ألقينا فيها روسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 10 - 8

8 - كوه ها ، پس از پيدايش زمين به وجود آمده

اند .

و ألقى فى الأرض روسى

تاريخ پيدايش موجودات زنده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 30 - 5

5- جهان طبيعت ، داراى مراحل و دوره هايى در آفرينش

أنّ السموت والأرض كانتا رتقًا ففتقن_هما و جعلنا من الماء كلّ شىء حىّ

تاريخ پيشينيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 60 - 14

14 _ بيان سرنوشت شوم بدكاران و تحليل تاريخ گذشتگان ، از روش هاى قرآن براى هدايت بشر و بازدارى آنان از رفتار هاى ناپسند

قل هل انبئكم بشرّ من ذلك مثوبة عند اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 6 - 1

1 _ توبيخ كافران به آيات الهى به جهت تدبر نكردن در تاريخ و درس نگرفتن از سرنوشت هلاكتبار امتهاى گذشته

ألم يروا كم أهلكنا من قبلهم من قرن

تاريخ پيمانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 72 - 4

4_ وجود وزن و كيل رسمى و قانونى در مصر زمان يوسف *

قالوا نفقد صواع الملك

اضافه {صواع} به {ملك} (پيمانه پادشاه) مى رساند كه آن پيمانه را پادشاه تعيين كرده بود ; چه براى همه اشيايى كه با پيمانه كردن داد و ستد مى شد و چه براى خصوص پيمانه كردن سهميه غلات افراد در زمان قحطى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 2 - 2

2 - سابقه ديرينه تجارت و سنجش كالا با پيمانه

اكتالوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 -

مطففين - 83 - 3 - 4

4 - پيمانه و ترازو ، دو ابزار معتبر براى سنجش كالا و مرسوم در عصر بعثت

و إذا كالوهم أو وزنوهم

تاريخ تبعيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 167 - 3

3 - تبعيد مخالفان ، شيوه اى رايج در ميان قوم لوط

لتكوننّ من المخرجين

تعبير {من المخرجين} به جاى {لنخرجنّك}، مى رساند كه قبل از لوط(ع) ديگرانى نيز تبعيد و از شهر اخراج شده بودند.

تاريخ تجارت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 2 - 2

2 - سابقه ديرينه تجارت و سنجش كالا با پيمانه

اكتالوا

تاريخ ترازو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 182 - 3

3 - وجود ترازو هاى دقيق و ابزار خاص سنجش در عصر شعيب ( ع )

وزنوا بالقسطاس المستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 3 - 4

4 - پيمانه و ترازو ، دو ابزار معتبر براى سنجش كالا و مرسوم در عصر بعثت

و إذا كالوهم أو وزنوهم

تاريخ تشريع انفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 31 - 3

3- تشريع نماز و انفاق در مكه و پيش از هجرت پيامبر ( ص ) بود .

قل لعبادى الذين ءامنوا يقيموا الصلوة و ينفقوا

برداشت فوق با توجه به مكى بودن سوره ابراهيم است.

تاريخ تشريع جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 40 - 5

5 - تشريع حكم

جهاد ، پس از آوارگى مسلمانان از مكّه و هجرت به مدينه

أُذن للذين يق_تلون . .. الذين أُخرجوا من دي_رهم بغير حقّ

تاريخ تشريع زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 7 - 3

3 - انفاق و رسيدگى به نيازمندان ( پرداخت زكات ) ، از احكام تشريع شده در اوايل بعثت

الذين لايؤتون الزكوة

با توجه به نزول آيات در اوايل بعثت، مطلب بالا برداشت شده است.

تاريخ تشريع نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 31 - 3

3- تشريع نماز و انفاق در مكه و پيش از هجرت پيامبر ( ص ) بود .

قل لعبادى الذين ءامنوا يقيموا الصلوة و ينفقوا

برداشت فوق با توجه به مكى بودن سوره ابراهيم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 132 - 12

12 - تشريع نماز ، در نخستين سال هاى بعثت صورت گرفته بود .

وأمر أهلك بالصلوة واصبطر عليها

سوره {طه} از نخستين سوره هاى مكى است. چنين برمى آيد كه فرمان نماز پيش از آن صادر شده بود و در اين سوره بر اقامه آن توصيه شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 10 - 5

5 - تشريع نماز ، در نخستين سال هاى بعثت

إذا صلّى

گرچه ممكن است كيفيت نمازى كه رسول خدا(ص) در آغاز بعثت مى خواند، با نمازهاى پنج گانه اى كه براى هميشه تشريع شده است، تفاوت هايى داشته و چه بسا به سجود و قصد قربت _ كه در ذيل سوره

آمده _ اكتفا مى شد; ولى آيه شريفه بر اصل تشريع عبادتى به نام {نماز} دلالت دارد.

تاريخ تشريع نماز هاى يوميه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 18

18 - نماز هاى يوميه ، مشتمل بر تسبيح و تحميد پروردگار و تشريع شده در مكه ، پيش از هجرت

و سبّح . .. قبل طلوع ... ءانآىِ الّيل فسبّح و أطراف النهار

اين آيه، با اوقاتِ چهار نماز تناسب دارد: صبح (قبل طلوع الشمس)، عصر (قبل غروب ها)، صبح و مغرب (اطراف النهار) و عشا (من آناء الليل). برخى با توجيه (أطراف النهار) به اين كه وسط روز نيز طرف آن است، نماز ظهر را نيز مشمول آيه دانسته اند; ولى چون سوره {طه} در مكه و پيش از سوره {اسرا} _ كه حكم نماز ظهر در آن آمده _ نازل شده است، مى توان گفت كه نماز ظهر را مطرح نكرده است.

تاريخ تشكيل قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 1

1 _ قوم ثمود پس از انقراض قوم عاد تشكل يافته و در سرزمين حجر به تمدن رسيدند .

و اذكروا إذ جعلكم خلفاء من بعد عاد و بوأكم فى الأرض

{ال} در {الأرض} عهد ذهنى است و اشاره به سرزمينى است كه قوم ثمود در آن ساكن بودند كه بين حجاز و شام قرار گرفته است.

تاريخ تطير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 18 - 4

4 - رواج اعتقاد به فال و شگون در ميان مردم

انطاكيه

قالوا إنّا تطيّرنا بكم

تاريخ تعبير رؤيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 43 - 9

9_ خواب گزارى و تعبير رؤيا ، دانشى رايج در مصر باستان

أفتونى فى رءي_ى إن كنتم للرءيا تعبرون

تاريخ تعطيلى هفتگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 124 - 4

4- تعطيلى يك روز در هفته ، داراى ديرينه تاريخى و پيشينه در مذاهب توحيدى

إنما جعل السبت على الذين اختلفوا فيه

برداشت فوق به خاطر اين است كه در آيه شريفه، اصل تعطيل شدن يك روز در هفته در آيين الهى، مورد بحث قرار نگرفته است; بلكه از علت و فلسفه اختصاص يافتن تعطيلى روز شنبه براى يهوديان، سخن به ميان آمده است.

تاريخ تكذيب دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 16 - 2

2 - تكذيب دين ، داراى پيشينه اى طولانى

ألم نهلك الأوّلين

تاريخ تكذيب معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 82 - 3

3 - انكار معاد ، داراى ديرينه اى عميق در طول تاريخ كفر و شرك

بل قالوا مثل ما قال الأوّلون . قالوا أءذا متنا... أءنّا لمبعوثون

تاريخ تمدن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 67 - 2

2- وجود شهر و تمدن شهرى در عصر حضرت لوط ( ع )

و جاء أهل المدينة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 86 - 12

12- وجود تمدن در غرب سرزمين ذى القرنين

وجد

عندها قومًا . .. إمّا أن تعذّب

ظلم و ايمان و عمل صالح و مجازات _ كه آيات بعد در باره ساحل نشينان ياد كرده است _ از مشخصات جوامع متمدن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 90 - 5

5- در عصر ذوالقرنين ، مردم ساكن غرب سرزمين او ، متمدن تر و پيشرفته تر از مردم ساكن در شرق سرزمين وى بودند .

بلغ مغرب الشمس . .. وجد عندها قومًا ... تطلع على قوم لم نجعل لهم من دونها سترًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 93 - 4،5

4- تمدن منطقه شمال زمين در عهد ذوالقرنين ، ضعيف بوده است .

وجد من دونهما قومًا لايكادون يفقهون قولاً

چنان چه مراد از يأجوج و مأجوج، همان مغول و تاتار باشند، آيه در توصيف ساكنان شمال سرزمين ذى القرنين خواهد بود.

5- مردم منطقه شمالى در عصر ذوالقرنين ، داراى زبانى دور از زبان هاى زنده آن روز بودند .

قومًا لايكادون يفقهون قولاً

نفى درك همه زبان ها، حاكى از اين است كه زبان مادرى كوه نشينان عصر ذى القرنين، زبانى منحط و غير قابل ذكر بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 96 - 3،10

3- مردم عصر ذوالقرنين ، با استخراج آهن و تهيه آن ، از پيش آشنا بودند . *

ءاتونى زبر الحديد

فرمان ذوالقرنين به تهيه آهن، نشان اين است كه مردم، قبلاً، با آن آشنا بوده و آهن در اختيار داشته اند.

10- صنعت ذوب فلز ، در تمدن زمان ذوالقرنين ،

وجود داشته است .

قال انفخوا حتّى إذا جعله نارًا قال ءاتونى أُفرغ عليه قطرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 74 - 2

2- جوامع و تمدن هاى بسيارى در طول تاريخ ، با وجود قدرت و امكانات بسيار و موقعيت برتر نسبت به كافران عصر بعثت ، به هلاكت رسيده و نابود شدند .

و كم أهلكنا قبلهم من قرن هم أحسن أث_ًثا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 98 - 1

1- جوامع و تمدن هاى بسيارى در طول تاريخ ، به هلاكت رسيده و نابود شده اند .

و كم أهلكنا قبلهم من قرن

{كَمْ} در {كم أهلكنا} خبرى بوده و دال بر تكثير است (يعنى بسيار) و {قَرْن}; يعنى، مردمى كه اهل يك زمان باشند و نزديك هم زندگى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 58 - 4

4 - سرزمين مصر در عصر فرعون ، برخوردار از تمدن و اقتصادى نيرومند

فأخرجن_هم من جنّ_ت و عيون . و كنوز و مقام كريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 129 - 2

2 - قوم عاد ، داراى تمدنى پيشرفته در امر معمارى و بناسازى

أتبنون بكلّ ريع ءاية تعبثون . و تتّخذون مصانع لعلّكم تخلدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 23 - 3

3 - شهر سبا ، داراى تمدن ، پادشاه و حكومتى مقتدر در عصر سليمان

و جئتك من سبإ . .. و أُوتيت من كلّ شىء

و لها عرش عظيم

در الميزان آمده است: {سبأ بلدة باليمن كانت عاصمته يومئذ; سبا شهرى است در سرزمين يمن كه در آن روزگار پايتخت بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 44 - 7

7 - وجود تمدن ، هنر و صنعت پيشرفته در عهد سليمان ( ع )

حسبته لجّة . .. قال إنّه صرح ممرّد من قوارير

ساختن صحنى از آبگينه ها به گونه اى طبيعى كه آب جلوه كند و بيننده آن را آب بپندارد، نشانگر صنعت و هنر پيشرفته دستگاه سليمانى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 48 - 4

4 - ثموديان ، برخوردار از تمدن شهرى

و كان فى المدينة تسعة رهط

تعبير {المدينة} نشانگر وجود شهر و شهرنشينى در آن دوران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 33 - 6

6 - براى بشر دورانى ، سپرى شده است كه مردم ، به دور از تمدن و فرهنگ و اخلاق انسانى مى زيسته اند .

الج_هليّة الأُولى

در اين كه مراد از {الجاهلية الأُولى} چه زمانى است، ميان مفسران، اختلاف نظر فراوانى وجود دارد. آنچه مسلم است، اين است كه {الجاهلية الأُولى} دورانى است كه در آن زنان، زينت هاى بدن خود را در معرض ديد مردان قرار مى داده اند و چنين امرى، حاكى از بى تمدنى و رعايت نكردن اخلاق انسانى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 11 - 6

6 - وجود صنعت آهنگرى و ساخت و ساز ابزار

آهنى در عصر داوود ( ع )

أن اعمل س_بغ_ت و قدّر فى السرد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 12 - 8

8 - وجود صنعت مسگرى در دوران سليمان ( ع )

و أسلنا له عين القطر

{قطر} به معناى نوعى مس مذاب است (مفردات راغب و المنجد). گفتنى است كه {اسالة} (مصدر {أسلنا}) به معناى سيلان و جريان است و كاربر آن در اشياى جامد، معناى ذوب را افاده مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 44 - 4

4 - ظهور و سقوط تمدن ها و اقوام نيرومندتر از مشركان جزيرة العرب در تاريخ

و كانوا أشدّ منهم قوّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 21 - 5،6،7

5 - وجود تمدن هاى عظيم و اقوام متعدد نيرومند و داراى آثار ملى در گذشته تاريخ

كانوا هم أشدّ منهم قوّة و ءاثارًا فى الأرض

6 - تاريخ عرب ، شاهد ظهور و افول تمدن ها و قدرت هاى بزرگ تر و متمدن تر از مردم جزيرة العرب عصر ظهور اسلام

كانوا هم أشدّ منهم قوّة و ءاثارًا فى الأرض

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه آيه شريفه، اشاره به مردم جزيرة العرب و كسانى داشته باشد كه پيامبر اسلام در ميان آنان مى زيست.

7 - تاريخ بشر ، عرصه ظهور و افول قدرت ها و تمدن ها

كانوا هم أشدّ منهم قوّة و ءاثارًا فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 82 - 5،6،7

5 - وجود

تمدن هاى عظيم و اقوام متعدد نيرومند و داراى آثار ملى در گذشته تاريخ

كانوا أكثر منهم و أشدّ قوّة و ءاثارًا فى الأرض

6 - تاريخ عرب ، شاهد ظهور و افول تمدن ها و قدرت هاى بزرگ تر ، پرجمعيت تر و متمدن تر از مردم جزيرة العرب عصر ظهور اسلام

كانوا أكثر منهم و أشدّ قوّة و ءاثارًا فى الأرض

برداشت ياد شده مبتنى براين احتمال است كه آيه شريفه اشاره به مردم جزيرة العرب و كسانى داشته باشد كه پيامبراسلام در ميان آنان مى زيست.

7 - تاريخ بشر ، عرصه ظهور و افول قدرت ها و تمدن ها

كانوا أكثر منهم و أشدّ قوّة و ءاثارًا فى الأرض

تاريخ تمدن ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 9 - 7،8

7 - تاريخ پيش از اسلام ، عرصه ظهور و افول قدرت هايى چشمگير و جوامعى متمدن تر از مردمان عصر بعثت بودند .

كانوا أشدّ منهم قوّة . .. و عمروها أكثر ممّا عمروها ... فما كان اللّه ليظلمهم

8 - تاريخ ، بستر ظهور و افول قدرت ها و تمدن ها است .

أَوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا. .. ع_قبة الذين كانوا أشدّ منهم قوّة و أثاروا الأ

تاريخ تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 46 - 8

8 _ تورات ، مصون از تحريف تا عصر عيسى ( ع )

و قفينا . .. بعيسى ابن مريم مصدقاً لما بين يديه من التورية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 91 - 10

10 _ تورات

به صورت ورقهايى مكتوب در عصر بعثت موجود بوده است.

الكتب الذى جاء به موسى نورا و هدى للناس تجعلونه قراطيس

{قراطيس}، جمع {قرطاس}، به معنى چيزى است كه بر آن نوشته هايى را ثبت مى كنند كه از جنس كاغذ و يا پوست و استخوان و يا چيزهاى ديگر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 12 - 7

7- تورات موجود در عصر يحيى ، كتابى تحريف نشده و مورد تأييد خداوند بود . *

ي_يحيى خذ الكت_ب

ممكن است مراد از {الكتاب} تورات باشد. دراين صورت فرمان خداوند به دريافت آن، به معناى صحّه گذاشتن بر مطالب آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 105 - 3

3- زبور ، كتاب آسمانى نازل شده بعد از تورات

و لقد كتبنا فى الزبور من بعد الذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 49 - 3

3 - اعطاى تورات به موسى ( ع ) ، پس از هلاكت فرعون و ياران او

فكانوا من المهلكين . و لقد ءاتينا موسى الكت_ب

با توجه به ذكر اعطاى كتاب به حضرت موسى(ع) پس از بيان فرجام كار فرعون و فرعونيان و هلاكت و نابودى آنان، اين برداشت به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 31

31- تورات و انجيل ، دو كتاب مهم آسمانى و مطرح در عصر نزول قرآن

ذلك مثلهم فى التورية و مثلهم فى الإنجيل كزرع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 -

صف - 61 - 6 - 5

5 - تورات ، كتاب آسمانى پيش از عيسى ( ع )

لما بين يدىّ من التورية

{ما بين يدىّ}; يعنى، كتابى كه پيش از من نازل شده است.

تاريخ توطئه عليه دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 26 - 1

1- توطئه و مكر عليه دين ، پيشينه اى طولانى دارد .

قد مكر الذين من قبلهم

متعلق مكر در آيه _ به قرينه {قالوا أساطير الأولين} _ كتابهاى آسمانى پيشين است كه نماد و حاوى معارف دين الهى بوده اند.

تاريخ تهيه خمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 67 - 4

4- تهيه شراب از خرما و انگور ، در صدر اسلام رواج داشت .

و من ثمرت النخيل و الأعن_ب تتّخذون منه سكرًا

تاريخ ثروت اندوزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 78 - 5

5 - قدرت طلبى و زراندوزى ، داراى ديرينه اى بسيار طولانى در تاريخ بشر

أوَلم يعلم أنّ اللّه قد أهلك من قبله من القرون من هو أشدّ منه قوّة و أكثر جمعًا

تاريخ جادو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 15،25،52

15 - هاروت و ماروت به مردمان بابل سحر مى آموختند .

و ما أنزل على الملكين . .. و ما يعلمان من أحد

25 - نقش مردم بابل در رواج علم سحر

فيتعلمون منهما ما يفرقون به بين المرء و زوجه

52 - از امام جعفر صادق ( ع ) درباره سخن خداوند كه مى فرمايد

: { . . . و ما أنزل على الملكين ببابل هاروت و ماروت } روايت شده كه فرمود : { و كان بعد نوح ( ع ) قد كثر السحرة . . . ;

بعد از حضرت نوح(ع) ساحران نيرنگباز زياد گشتند و خداوند دو فرشته رابه سوى پيامبر آن زمان فرستاد تا آنان به آن پيامبر، شيوه هاى سحر ساحران و كارهايى را كه با آن، سحر باطل و مردود مى شود بياموزند. سپس آن پيامبر شيو ه هاى سحر را فرا گرفت و به فرمان خداوند آن را به بندگان خدا نيز آموخت و به آنان گفت: جلو سحر ساحران را بگيريد و آن را باطل نماييد و آنان را نهى كرد از اينكه مردم را سحر كنند ... و (كلام خدا كه فرمود:) {آن دو فرشته هيچ كس را تعليم سحر نمى دادند مگر اينكه از قبل مى گفتند ما وسيله آزمايش هستيم}; يعنى، آن پيامبر به دو فرشته دستور داد كه به صورت بشر ظاهر شوند و آنچه ازخدا درباره سحر و ابطال آن آموخته اند به مردم ياد بدهند ... پس خداى عز و جل به آنان فرمود: با سحر و ضربه زدن به ديگران و دعوت مردم به اين كه ما بر قدرت احيا و اماته داريم و كارهايى مى كنيم كه فقط خداوند به آن قدرت دارد، كافر نشويد و خداوند فرموده: {و ما هم بضارين به من أحد إلا بإذن اللّه}; يعنى، آنان كه سحر را فرا گرفته بودند نمى توانستند بدون اجازه و علم خدا به كسى زيانى برسانند; زيرا اگر خدا مى خواست، با زور

جلوى آنها را مى گرفت. و نيز فرموده: {آنان از علوم سحر چيزهايى را ياد مى گرفتند كه در جهت زيان آنها بود نه نفعشان} (يعنى) آنان چيزهايى فرا مى گرفتند كه موجب ضرر در دينشان بود و نفعى در آن نبود ... و (نيز خداوند) فرمود: {و لقد علموا لمن اشتريه ماله فى الأخرة من خلق}; زيرا آنان معتقد بودند كه آخرتى در كار نيست پس آنان معتقد بودند وقتى كه آخرتى نباشد بهره و نصيبى هم بعد از دنيا نيست وبه فرض بعد از دنيا آخرتى باشد، آنان به سبب كفرشان از آن محروم خواهند بود ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 112 - 2

2 _ رواج سحر در سرزمين مصر به هنگام بعثت موسى ( ع )

يأتوك بكل سحر عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 79 - 3

3 _ سحر و جادو در عصر فرعون ، دانشى رايج بود و ساحران چيره دست بسيارى در كشور مصر مى زيستند .

قالوا إن هذا لسحر . .. و لا يفلح السحرون ... و قال فرعون ائتونى بكل سحر عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 58 - 4

4 - وجود سِحر و ساحر ، در مصر باستان

فلنأتيّنك بسحر مثله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 65 - 7

7 - سِحر متداول در عصر فرعون ، محدود به نوعى خاص و در قالب نمايش سِحر بر اشياى افكنده شده بر زمين

بود . *

إمّا أن تلقى و إمّا أن نكون أوّل من ألقى

تعبيرى كه ساحران در بيان خويش به كار گرفتند (يا مى افكنى و يا نخست ما مى افكنيم)، مى تواند حاكى از آن باشد كه كسى انتظار سحرى از نوع ديگر را نداشت. فراهم آوردن ريسمان ها و عصاها _ كه آيه بعد بر آن دلالت دارد _ نيز گوياى همين نكته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 37 - 2

2 - رواج سحر و ساحرى در قلمرو حكومت فرعون

و ابعث فى المدائن ح_شرين . يأتوك بكلّ سحّار عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 40 - 4

4 - فرعون و مردم عصر وى ، عقيده مند به افسون و جادو بوده و ساحران داراى جايگاه و منزلت ويژه در نزد آنان بودند .

لعلّنا نتّبع السحرة إن كانوا هم الغ_لبين

دعوت همگانى از مردم براى شركت در هماوردى فرعون با موسى(ع) و تصريح به پيروى همگى از ساحران، در صورت پيروزى آنها بر موسى(ع)، گوياى برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 153 - 7

7 - اطلاع ثموديان ، از مسأله افسون و سحرزدگى

قالوا إنّما أنت من المسحّرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 185 - 7

7 - اطلاع مردم { اَيكه } از مسأله جادو و سحرزدگى

قالوا إنّما أنت من المسحّرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 49 - 3

3

- آشنايى مردم عصر موسى ( ع ) ، با مقوله سحر و آثار شگفت آن

و قالوا ي_أيّه الساحر

متهم كردن موسى(ع)، به سحر پس از مشاهده آيات شگفت الهى، نشان مى دهد كه فرعونيان مشابه آن كارها را در توان ساحران مى ديدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 7 - 10

10- وجود پديده سحر و جادو ، در جامعه عصر بعثت

ه_ذا سحر مبين

تاريخ جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 198 - 16

16 _ گمراهى مردم ، پيش از اسلام

و ان كنتم من قبله لمن الضالين

تاريخ جزيرة العرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94 - 14

14 _ تحكيم بيشتر پايه هاى حاكميت دين در جزيرة العرب ، در پرتو جهاد و پيروزى مؤمنان در جنگ تبوك

يعتذرون إليكم إذا رجعتم إليهم

با توجه به اينكه اين آيات در زمينه جنگ تبوك است كه به پيروزى مسلمانان انجاميد و از اينكه خداوند مى فرمايد پس از بازگشت از اين جنگ پيروز، متخلفان به عذرخواهى روى خواهند آورد مى توان گفت كه اين نبود مگر به خاطر ذلت و ضعفى كه در خود احساس مى كردند و قدرتى كه در مؤمنان مى ديدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 57 - 15

15 - وجود امنيت در مكه ، عامل تبديل شدن آن شهر به مركز عمده اقتصاد و تجارت در جزيرة العرب

حرمًا ءامنًا يجبى إليه ثمرت كلّ شىء

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 9 - 12

12 - مردم جزيرة العرب ، گرفتار انواع ضلالت ها پيش از بعثت پيامبر ( ص ) و نزول قرآن

هو الذى ينزّل . .. ليخرجكم من الظلم_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 9 - 11

11 - وجود مذاهب و اديان گوناگون در جزيرة العرب به هنگام بعثت پيامبر ( ص )

ليظهره على الدين كلّه

تاريخ جعاله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 72 - 19

19_ جعاله ، ضمان و كفالت ، قراردادهايى مرسوم در عصر يوسف ( ع )

و لمن جاء به حمل بعير و أنا به زعيم

تاريخ جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 18 - 4

4- كفر و حق ناباورى ، داراى ديرينه در گذشته تاريخ جن و انس

حقّ عليهم القول فى أُمم قد خلت من قبلهم من الجنّ و الإنس

تاريخ جنگ روميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 2 - 1

1 - شكست روميان ( دولت بيزانس ) در نبرد با ايرانيان در عصر بعثت

غلبت الروم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 3 - 1

1 - نبرد ميان ايران و روم ، در نزديكى منطقه حجاز ( نواحى شام ) بوده است .

غلبت الروم فى أدنى الأرض

جبهه درگير با روميان مسيحى، به قول تاريخ نويسان، مجوسيان ايران بوده اند; الف و لام در {الأرض} براى عهد است و

به قرينه {الروم} به سرزمين روميان اشاره دارد. ذكر {أدنى الأرض} و اهتمام به تعيين مكان نبرد، اين احتمال را تقويت مى كند كه مراد از {أدنى الأرض} نزديك ترين بخش روم به سرزمين عرب (حجاز) باشد.

تاريخ جنيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 30 - 29

29 _ { عن ابى جعفر محمد بن على ( ع ) انه قال فى قول اللّه عز و جل : { و إذ قال ربك للملائكة إنى جاعل فى الأرض خليفة قالوا أتجعل فيها من يفسد فيها و . . . } قال : . . . و إنما قال ذالك بعض الملائكة لما عرفوا من حال من كان فى الأرض من الجن قبل آدم . . . ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند كه به ملائكه فرمود: {مى خواهم در زمين جانشين قرار دهم و ملائكه گفتند: آيا مى خواهى كسى را بر روى زمين قرار دهى كه فساد كند . ..؟} روايت شده كه فرمود: ... اين سخن بعضى از ملائكه بود; زيرا آنان قبل از آفرينش آدم فساد در زمين را از جن ديده بودند ...}.

تاريخ چوپانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 23 - 5

5 - وجود دامدارى و شغل چوپانى در عصر داوود ( ع )

له تسع و تسعون نعجة

تاريخ حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 127 - 17

17 - { قال الحلبى : سئل ابوعبداللّه ( ع ) عن البيت أكان يحج قبل أن

يبعث النبى ( ص ) ؟ قال : نعم و تصديقه فى القرآن . . . و إذ يرفع ابراهيم القواعد من البيت و اسماعيل . . . ;

حلبى گويد از امام صادق(ع) سؤال شد: آيا حج قبل از بعثت رسول خدا(ص) نيز بوده است؟ حضرت فرمود: آرى و شاهد آن در قرآن است كه خدا مى فرمايد: به ياد آوريد آن هنگام كه ابراهيم و اسماعيل(ع) پايه هاى خانه كعبه را بالا مى بردند . .. }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 96 - 14

14 _ برپايى مراسم حج در خانه خدا ، از زمان حضرت آدم ( ع )

انّ اوّل بيت وضع للناس

امام باقر (ع) در پاسخ سؤال از برقرارى حج قبل از بعثت پيامبر (ص) فرمود: نعم . .. ان ادم و نوحاً و سليمان قد حجّوا البيت ... كما قال اللّه تعالى {ان اول بيت وضع للناس ... }.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 186، ح 92 ; تفسير برهان، ج 1، ص 300، ح 19.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 25 - 10

10 - حج و زيارت مسجدالحرام ، مراسمى رايج در ميان مردم جزيرة العرب

سواء الع_كف فيه و الباد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 27 - 10،22

10 - اجراى مراسم حج در عصر حضرت شعيب

على أن تأجرنى ثمنى حجج

22 - { قال الحلبى : سئل أبوعبداللّه عن البيت أكان يحجّ قبل أن يبعث النبى ( ص ) قال : نعم و تصديقه

فى القرآن قول شعيب حين قال لموسى حيث تزوّج { على أن تأجرنى ثمانى حجج } و لم يقل ثمانى سنين . . . ;

حلبى گويد: از امام صادق(ع) سؤال شد كه آيا قبل از بعثت پيامبراسلام حج بيت اللّه الحرام وجود داشت؟ امام صادق(ع) فرمود: آرى و شاهد آن در قرآن، كلام شعيب(ع) است كه به هنگام تزويج موسى(ع) به وى گفت: [يكى از دختران را به تو تزويج مى كنم] كه هشت حج اجير من باشى و نگفت هشت سال. ..}.

تاريخ حجاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 16

16 - استفاده از روسرى ، بدون پوشاندن گلو و سينه ، از پوشش هاى زنان جزيرة العرب پيش از تشريع حكم حجاب از جانب اسلام

و ليضربن بخمرهنّ على جيوبهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 59 - 5

5 - نوعى حجاب و پوشش ، پيش از فرمان به رعايت كامل حجاب ، براى زنان وجود داشته است .

يدنين عليهنّ من جل_بيبهنّ

شناخته بودن {جلباب} و اضافه آن به ضمير {هنّ} اشعار به وجود آن مى كند.

تاريخ حجيت علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 42 - 10

10 - علم ، در ميان تمامى ملل و اقوام در گذشته تاريخ ، حجت و مسؤوليت آفرين بود .

و أشرك به ما ليس لى به علم

احتجاج و استدلال مؤمن آل فرعون با مردم مشرك مصر، به اين كه نسبت به شريك داشتن خداوند علم ندارم و به اين دليل آن

را قبول نمى كنم، دليل بر آن است كه مردم مصر، پذيرفته بودند كه اعتقادات دينى انسان بايد مبتنى بر علم و آگاهى اطمينان بخش باشد.

تاريخ حكومت دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 16 - 4

4 - حكومت الهى ، داراى ديرينه در تاريخ بشر

و لقد ءاتينا بنى إسرءيل الكت_ب و الحكم

بنابراين كه واژه {الحكم} به معناى حكومت و فرمانروايى باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

تاريخ حمل و نقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 79 - 3

3- كشتى و حمل و نقل دريايى ، در زمان حضرت موسى ( ع ) از منابع درامد بود .

فكانت لمسكين يعملون فى البحر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 65 - 3

3 - سفر دريايى و استفاده از كشتى ، در عصر ظهور اسلام ، رواج داشته است .

فإذا ركبوا فى الفلك دعوا اللّه مخلصين له الدّين

تاريخ خانه سازى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 82 - 3

3- وجود صنعت خانه سازى و سنگ تراشى در ميان مردم حجر ( قوم ثمود )

و كانوا ينحتون من الجبال بيوتًا ءامنين

تاريخ خدا پرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 11 - 13،14

13- قوم زكريا ، مردمى خداپرست و اهل تسبيح و عبادت بودند .

فخرج على قومه . .. أن سبّحوا

14- باور به وجود خداوند ، پرستش و تسبيح او ، داراى گذشته اى

ديرين در تاريخ بشر است .

قومه . .. أن سبّحوا بكرة و عشيًّا

تاريخ خدا شناسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 26 - 5،6

5_ قوم نوح ، پيش از پيامبرى آن حضرت ، به وجود خداوند معتقد بودند .

أن لاتعبدوا إلاّ الله

چنان چه قوم نوح به وجود خداوند معتقد نبودند ، ضرورى آن بود كه آن حضرت نخستين سخنانش را به اثبات آفريدگار جهان اختصاص مى داد و آن گاه مردمان را به پرستش او فرا مى خواند.

6_ باور به وجود خداوند ، باورى ريشه دار در عمق تاريخ بشر

أن لاتعبدوا إلاّ الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 50 - 6،7

6_ قوم عاد ، به وجود خداوند معتقد بودند .

قال ي_قوم اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

7_ باور به وجود خداوند ، باورى ريشه دار در تاريخ بشر

قال ي_قوم اعبدوا الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 7

7_ باور به وجود خدا ، باورى ريشه دار در تاريخ بشر

قال ي_قوم اعبدوا الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 84 - 7،8

7_ مردم مدين ، به وجود خداوند معتقد بودند .

قال ي_قوم اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

8_ باور به وجود خداوند ، باورى ريشه دار در تاريخ بشر

قال ي_قوم اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 36 - 8

8 - مردم مدين ،

به وجود خداوند معتقد بودند .

ي_قوم اعبدوا اللّه

از دعوت حضرت شعيب(ع)، به عبادت خدا، استفاده مى شود كه اصل وجود خدا، براى مردم مدين، مسلّم و مُحرَز بوده است.

تاريخ خط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 28 - 7

7 - وجود خط و فن كتابت در عصر سليمان ( ع )

اذهب بكت_بى ه_ذا

تاريخ خلقت آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 30 - 3

3 - فرشتگان پيش از خلقت و خلافت آدم ( ع ) ، آفريده شده بودند .

و إذ قال ربّك للملئكة إنى جاعل فى الأرض خليفة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 5

5 - آفرينش حوا ، پس از آدم بود .

خلقكم من نفس وحدة ثمّ جعل منها زوجها

برداشت بالا بر اساس اين ديدگاه است كه {ثمّ} بر تراخى زمانى، دلالت كند.

تاريخ خلقت آسمان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 29 - 2

2 - آفرينش آسمان ها مقدم بر آفرينش زمين *

و من ءاي_ته خلق السم_وت و الأرض

تاريخ خلقت ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 116 - 10

10 - سجده در برابر موجودى ديگر ، به فرمان خداوند و در جهت اطاعت او ، مجاز است و نشانه پرستش مسجود نيست .

و إذ قلنا للمل_ئكة اسجدوا لأدم

تاريخ خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 -

27 - 3

3- جن قبل از خلقت انسان ، آفريده شده است .

و الجانّ خلقن_ه من قبل من نار السموم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 28 - 5

5- فرشتگان ، قبل از آفرينش انسان ، موجود بودند .

و إذ قال ربّك للمل_ئكة إنى خلق بشرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 116 - 10

10 - سجده در برابر موجودى ديگر ، به فرمان خداوند و در جهت اطاعت او ، مجاز است و نشانه پرستش مسجود نيست .

و إذ قلنا للمل_ئكة اسجدوا لأدم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 56 - 6

6 - آفرينش جن ، قبل از آفرينش انسان ها *

و ما خلقت الجنّ و الإنس

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه تقدم لفظى جن بر انس، دال بر تقدم خارجى باشد.

تاريخ خلقت جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 27 - 3

3- جن قبل از خلقت انسان ، آفريده شده است .

و الجانّ خلقن_ه من قبل من نار السموم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 50 - 15

15- جن ، داراى پيشينه اى قديم تر از آفرينش آدميان است .

اسجدوا لأدم . .. إلاّ إبليس كان من الجنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 56 - 6

6 - آفرينش جن ، قبل از آفرينش انسان ها *

و ما خلقت الجنّ و الإنس

برداشت ياد

شده بدان احتمال است كه تقدم لفظى جن بر انس، دال بر تقدم خارجى باشد.

تاريخ خلقت حوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 5

5 - آفرينش حوا ، پس از آدم بود .

خلقكم من نفس وحدة ثمّ جعل منها زوجها

برداشت بالا بر اساس اين ديدگاه است كه {ثمّ} بر تراخى زمانى، دلالت كند.

تاريخ خلقت خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 37 - 3

3 - تقدم خلقت خورشيد برماه *

و من ءاي_ته . .. الشمس و القمر

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه تقدم ذكر {شمس} بر {قمر} ناظر به مطلب بالا باشد.

تاريخ خلقت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 3 - 24

24 _ از امام باقر ( ع ) روايت شده كه اميرالمؤمنين ( ع ) فرمود : { ان اللّه جلّ ذكره و تقدست اسمائه خلق الأرض قبل السماء . . . ;

خداى جل ذكره . .. زمين را قبل از آسمانها آفريد ... }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 29 - 2

2 - آفرينش آسمان ها مقدم بر آفرينش زمين *

و من ءاي_ته خلق السم_وت و الأرض

تاريخ خلقت كلاغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 31 - 18

18 _ وجود كلاغ در زمان حضرت آدم ( ع )

فبعث اللّه غراباً

تاريخ خلقت كوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 -

انبياء - 21 - 31 - 2

2- پيدايش كوه ها ، پس از آفرينش زمين بوده است . *

و جعلنا فى الأرض روسى أن تميد بهم

ظاهر آن است كه قرار دادن شىء در ظرفى فرع وجود ظرف است; بنابراين قرار دادن كوه ها در زمين بيانگر تأخر پيدايش كوه ها از پيدايش خود زمين است.

تاريخ خلقت ماه (گردون)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 37 - 3

3 - تقدم خلقت خورشيد برماه *

و من ءاي_ته . .. الشمس و القمر

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه تقدم ذكر {شمس} بر {قمر} ناظر به مطلب بالا باشد.

تاريخ خلقت ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 30 - 3

3 - فرشتگان پيش از خلقت و خلافت آدم ( ع ) ، آفريده شده بودند .

و إذ قال ربّك للملئكة إنى جاعل فى الأرض خليفة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 28 - 5

5- فرشتگان ، قبل از آفرينش انسان ، موجود بودند .

و إذ قال ربّك للمل_ئكة إنى خلق بشرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 116 - 10

10 - سجده در برابر موجودى ديگر ، به فرمان خداوند و در جهت اطاعت او ، مجاز است و نشانه پرستش مسجود نيست .

و إذ قلنا للمل_ئكة اسجدوا لأدم

تاريخ خورشيد پرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 78 - 1

1 _ پرستش خورشيد، آيينى رايج

در ميان مردم زمان ابراهيم بود.

فلما رءا الشمس بازغة قال هذا ربى

تاريخ دامدارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 23 - 5

5 - وجود دامدارى و شغل چوپانى در عصر داوود ( ع )

له تسع و تسعون نعجة

تاريخ در قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 13 - 6

6- بهره گيرى از حقايق تاريخ و قصّه هاى واقعى ، از روش هاى به كار گرفته شده در قرآن

نحن نقصّ عليك نبأهم بالحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 99 - 1،2

1 - لزوم توجه به روش قرآن در نقل سرگذشت پيشينيان

كذلك نقصّ عليك من أنباء ما قد سبق

{كذلك} براى تشبيه نقل سرگذشت ديگران، به شيوه نقل داستان موسى(ع) است و ذيل آيه (آتيناك. .. ذكراً) بيانگر اين نكته است كه خداوند در آن ماجراها نيز نكته هاى پندآموز را برمى گزيند و در قرآن بازگو مى كند; همان گونه كه در داستان موسى(ع) و بنى اسرائيل چنين كرد.

2 - تداوم نقل اخبار پيامبران و امت هاى گذشته ، از وعده هاى خداوند به پيامبر ( ص )

كذلك نقصّ عليك من أنباء ما قد سبق

{نقصّ عليك. ..} وعده خداوند به نقل گوشه هايى از تاريخ پيشنيان است.

تاريخ دريانوردى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 140 - 3

3 - وجود صنعت كشتى سازى و سفر دريايى در زمان يونس ( ع )

إذ أبق إلى الفلك المشحون

تاريخ دفن ميت

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 31 - 13

13 _ سابقه ديرينه دفن و خاكسپارى مردگان

ليريه كيف يورى سوءة اخيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 2 - 5

5 - خاك سپارى مردگان در گورستان هاى عمومى ، داراى پيشينه در تاريخ بشر

حتّى زرتم المقابر

{مقبرة}، (مفرد {مقابر})، مكانى است كه قبرهاى متعددى در آن باشد.

تاريخ دوران ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 76 - 1

1 _ ستاره پرستى از آيينهاى رايج در بين مردم زمان ابراهيم

رءا كوكبا قال هذا ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 77 - 1

1 _ ماه پرستى، از آيينهاى رايج زمان حضرت ابراهيم(ع)

فلما رءا القمر بازغا قال هذا ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 78 - 1

1 _ پرستش خورشيد، آيينى رايج در ميان مردم زمان ابراهيم بود.

فلما رءا الشمس بازغة قال هذا ربى

تاريخ دوران شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 88 - 9

9 _ اشراف كفرپيشه مدين در تلاشى پيگير براى تحميل آيين خويش بر شعيب و مؤمنان به وى

او لتعودن فى ملتنا

جمله {او لتعودن} مى رساند كه هدف از تصميم قوم مدين بر تبعيد شعيب و همگامانش بازگرداندن آنان به آيين شرك است. بنابراين همه تهديدات به سبب تحميل اين عقيده باطل بوده است.

تاريخ دوران عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده

- 5 - 46 - 3

3 _ بقاى نشانه ها و آيين پيامبران يهود تا زمان بعثت عيسى ( ع )

و قفينا على ءاثرهم بعيسى ابن مريم

{ءاثرهم} مى رساند كه شريعت و آثارى از پيامبران پيشين باقى بوده است.

تاريخ دوران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 4 - 2،3

2 - تقسيم مردم مصر به طبقات و دسته هاى مختلف و پيرو ، نمود سياست خودكامه و سلطه جويى فرعون

إنّ فرعون علا فى الأرض و جعل أهلها شيعًا

جمله {جعل أهلها شيعاً} عطف تفسيرى بر {علا فى الأرض} و بيانگر نوع برترى جويى فرعون نسبت به مردم سرزمين مصر است. گفتنى است كه {شيع} جمع {شيعة} است و {شيعة} به فرد يا گروه پيرو اطلاق مى شود. بنابراين {جعل أهلها شيعاً}; يعنى، مردم آن سرزمين را به چند دسته پيرو درآورده بود.

3 - اقدام فرعون به دسته دسته كردن مردم سرزمين مصر و ايجاد تفرقه ميان آنان

و جعل أهلها شيعًا

تاريخ دوران موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 21 - 1،2،9

1 _ ورود به سرزمين مقدس و تصرف آن ، فرمان موسى ( ع ) به قوم خويش

يقوم ادخلوا الارض المقدسة

2 _ سكنى گزينى قوم موسى ( ع ) در سرزمين مقدس ، تقديرى از جانب خداوند

الارض المقدسة التى كتب اللّه لكم

9 _ خطر بروز برخورد و جنگ با ساكنان سرزمين مقدس به هنگام ورود قوم موسى ( ع ) به آن

ادخلوا . .. و لاترتدوا على ادباركم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 -

مائده - 5 - 22 - 4

4 _ عصر موسى ( ع ) مصادف با حضور مردمانى قدرتمند و زورگو در سرزمين مقدس

ان فيها قوماً جبارين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 129 - 1،3

1 _ قوم موسى مورد ستم نظام فرعونى قبل از بعثت وى و پس از آن

قالوا أوذينا من قبل أن تأتينا و من بعد ما جئتنا

مراد از اتيان و مجىء {تأتينا} و {جئتنا} بعثت موسى(ع) به پيامبرى است و بيان آن به دو تعبير مى تواند به جهت تفنن در عبارت باشد.

3 _ رفع بيدادگرى فرعون از بنى اسرائيل ، انتظار آنان از بعثت موسى ( ع )

قالوا أوذينا من قبل أن تأتينا و من بعد ما جئتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 130 - 1،2

1 _ خداوند ، فرعونيان زمان موسى را براى پذيرش رسالت هاى او ، به قحطى هاى متعدد و كم محصولى فاحشى مبتلا ساخت .

و لقد أخذنا ءال فرعون بالسنين و نقص من الثمرت لعلهم يذّكّرون

{سنة} به معناى قحطى و خشكسالى است و جمع آوردن آن (السنين) حكايت از تعدد قحطى و خشكسالى دارد. اين تعدد يا به اعتبار شهرهاى زيادى است كه قحطى در آنجاها به وجود آمده و يا به لحاظ سالهاى متعدد است. نكرده آوردن {نقص} اشاره به كمبود فاحش دارد.

2 _ كم محصولى فاحش ، بارزترين اثر خشكسالى ها و قحطى هاى تحميل شده به فرعونيان

و لقد أخذنا ءال فرعون بالسنين و نقص من الثمرت

خشكسالى و قحطى در پى دارنده مشكلات فراوانى است كه از

جمله آنها كم محصولى است. بنابراين ذكر بخصوص آن مى تواند اشاره به برداشت فوق داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 131 - 3،8

3 _ بلا ها و مصيبت هاى فرعونيان در مقابل نعمت ها و آسايش هاى آنان اندك و ناچيز بود .

فإذا جاءتهم الحسنة . .. إن تصبهم سيئة

معرفه آوردن {الحسنة} مى تواند اشاره به اين باشد كه زندگى فرعونيان همواره قرين رفاه و آسايش بوده و لذا {حسنة} براى آنان امرى شناخته شده بود، به خلاف مشكلات عمومى كه گويا در ميان آنها نبود و يا بندرت اتفاق افتاده بود ; به گونه اى كه {سيئة} براى آنان ناشناخته بود. آوردن {إذا} در مورد {حسنة} كه گوياى حصول اطمينان به شرط است و آوردن {إن} در مورد {سيئة} كه حاكى از مشكوك بودن شرط است، نيز دلالت بر برداشت فوق دارد.

8 _ اكثر فرعونيان زمان موسى مردمى جاهل و ناتوان از تحليل صحيح رخداد هاى نيك و بد

و لكن أكثرهم لايعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 24 - 2

2 - فرعون ، هامان و قارون ، سه عنصر سرشناس ، با نفوذ و نيرومند در عصر رسالت موسى ( ع )

و لقد أرسلنا موسى . .. إلى فرعون و ه_م_ن و ق_رون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 25 - 8،14

8 - آيين توحيدى موسى ( ع ) در زمان حكومت فرعون ، هامان و قارون ، به شدت در حال گسترش بود .

قالوا اقتلوا

أبناء الذين ءامنوا معه

فرمان قتل فرزندان مؤمنان به موسى(ع)، نشان دهنده گسترش شديد آيين موسى است; زيرا در صورت كندبودن آن، فرمان قتل به عنوان نخستين واكنش از سوى فرعونيان صادر نمى شد.

14 - توطئه مشترك فرعون ، هامان و قارون براى كشتار فرزندان ذكور مؤمنان در عصر موسى ( ع ) نافرجام ماند .

قالوا اقتلوا أبناء الذين ءامنوا معه . .. و ما كيد الك_فرين إلاّ فى ضل_ل

تاريخ دوران نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 61 - 5

5 _ مردمان عصر نوح ( ع ) پيرو اشراف و بزرگان قوم خويش و تحت تأثير موضعگيرى هاى آنان بودند .

قال الملأ . .. قال يقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 63 - 4

4 _ اشراف قوم نوح به دليل نامعقول شمردن پيامبرى براى فردى از بشر ، رسالت وى را انكار كردند .

إنا لنريك فى ضلل مبين . .. أو عجبتم أن جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 23 - 2

2 - مردم در عصر بعثت نوح ( ع ) ، مردمى مشرك و بت پرست و داراى چند معبود بودند .

و قالوا لاتذرنّ ءالهتكم و لاتذرنّ ودًّا . .. و نسرًا

تاريخ ديندارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 17 - 19

19- پيشينه داشتن انديشه هاى دينى ، زمينه ارتجاعى شمرده شدن آن از سوى كافران *

فيقول ما ه_ذا إلاّ أس_طير الأوّلين

تعبير

{الأولين} نشانگر پرسابقه بودن عقيده به معاد در ميان جوامع است و تعبير {أساطير}، اشاره به ارتجاعى بودن انديشه معاد دارد. قرين آمدن اين دو تعبير، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

تاريخ ذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 4،5

4 _ صالح ( ع ) از قوم خويش خواست تا سرنوشت شوم قوم عاد را همواره به ياد داشته باشند .

و اذكروا إذ جعلكم خلفاء من بعد عاد

5 _ توجه دادن مردم به نعمت هاى الهى و سرنوشت پيشينيان ، از روش هاى تبليغى صالح ( ع ) براى گرايش دادن آنان به پرستش خداى يگانه

و اذكروا إذ جعلكم خلفاء . .. فاذكروا ءالاء اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 141 - 3

3 _ نجات از سيطره فرعونيان و عذاب هاى ايشان ، خاطره اى براى بنى اسرائيل و شايسته همواره به ياد داشتن

و إذ أنجينكم من ءال فرعون يسومونكم سوء العذاب

{إذ} مفعولٌ به براى فعل مقدّر {اذكروا} است.

تاريخ رصدخانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 36 - 4

4 - وجود علم ستاره شناسى و وسايل آن ( همچون رصدخانه ) در عصر فرعون و موسى ( ع )

و قال فرعون ي_ه_م_ن ابن لى صرحًا

تاريخ رود نيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 39 - 12

12 - رود نيل در عهد موسى ( ع ) و فرعون ، پُرآب بود و فاصله زيادى با مقرّ فرعون

نداشته است .

فليلقه اليمّ بالساحل يأخذه عدوّ لى

{يمّ} به معناى دريا است و اطلاق دريا بر رود، حاكى از فراوانى آب آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 24 - 4

4- رود نيل ، رودى گسترده و درياگونه در عصر موسى ( ع )

و اترك البحر

طبق نظر مفسران منظور از دريا در اين آيات رود نيل است.

تاريخ رهبانيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 27 - 14،16،18،23

14 - ظهور رهبانيت ( ترك دنيا و ديرنشينى ) ، در ميان پيروان عيسى ( ع )

و رهبانيّة ابتدعوها

16 - رهبانيت ابداعى مسيحيان در اديان آسمانى پيشين سابقه نداشت .

و رهبانيّة ابتدعوها

18 - رهبانيت ، كه در آغاز تنها جنبه الهى داشت ، كم كم دستخوش انحراف قرار گرفت و از هدف اصلى خود خارج شد .

فما رعوها حقّ رعايتها

23 - { عن ابن مسعود قال : دخلت على النبى ( ص ) فقال : يابن مسعود اختلف من كان قبلكم على اثنين و سبعين فرقة نجا منها اثنتان و هلك سائرهنّ ، فرقة قاتلوا الملوك على دين عيسى ( ع ) فقتلوهم و فرقة لم تكن لهم طاقة لموازاة الملوك . . . فساحوا فى البلاد و ترهبوا ، و هم الذين قال اللّه لهم : . . . { و رهبانيّة ابتدعوها ما كتبناها عليهم . . . ;

از ابن مسعود روايت شده است كه گويد: به خدمت رسول خدا(ص) رسيدم. آن حضرت به من فرمود: كسانى كه قبل از شما بودند، اختلاف كرده و 72 فرقه شدند

كه دو فرقه نجات يافته و بقيه هلاك گشتند. اولين فرقه نجات يافته كسانى بودند كه براى دين عيسى با پادشاهان جنگيدند و كشته شدند و فرقه دوم كسانى بودند كه توان مقابله با پادشاهان را نداشتند... پس در سرزمين ها متفرق شدند و رهبانيت اختيار كردند و اينها همان كسانى اند كه خداوند درباره آنان فرمود: رهبانيّة ابتدعوها ما كتبناها عليهم...}.

تاريخ ريش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 94 - 21

21 - بلندبودن ريش ، از شمايل مطلوب و سابقه دار در تاريخ پذيرندگان اديان آسمانى

لاتأخذ بلحيتى

تاريخ زبور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 105 - 3

3- زبور ، كتاب آسمانى نازل شده بعد از تورات

و لقد كتبنا فى الزبور من بعد الذكر

تاريخ زره سازى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 80 - 3

3- صنعت زره سازى ، از دستاورد هاى داوود ( ع ) است .

داود . .. و علّمن_ه صنعة لبوس

با توجه به اين كه آيات در مقام بر شمردن ويژگى هاى پيامبران و نيز لطف خاص خداوند به داوود(ع) است، چنين استفاده مى شود كه اين صنعت سابقه نداشته است و در غير اين صورت، ذكر اين مورد چندان مناسبتى نداشت.

تاريخ زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 98 - 4

4 _ وجود ماليات و انفاق هاى مالى واجب در عصر پيامبر ( ص )

و من الأعراب من يتخذ ما ينفق مغرماً و يتربّص بكم

الدوائر

جمله {تربّص بكم الدوائر} دلالت مى كند كه باديه نشينان در انتظار فرصتى براى شانه خالى كردن از انفاق هستند، بنابراين خود را در پرداخت آن مجبور مى ديدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 55 - 3

3- نماز ، زكات و انفاق ، داراى سابقه اى ديرينه در اديان الهى

و كان يأمر أهله بالصلوة و الزكوة

تاريخ زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 30 - 2

2- جهان طبيعت ، داراى آسمان هاى متعدد

السموت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 22 - 3

3 - زمين در ابتداى پيدايشش قابل سكونت و زندگانى انسان نبوده است .

الذى جعل لكم الأرض فرشاً

برداشت فوق بر اين اساس است كه: {جعل} به معناى {صير} باشد; يعنى، خدا زمين را به گونه اى كه قابل زندگانى باشد مبدل ساخت. اين معنا حكايت از آن دارد كه زمين در بدو پيدايش، چنين وضعيتى را دارا نبود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 30 - 28

28 _ رسول خدا ( ص ) فرمود : { دحيت الأرض من مكة . . . و هى الأرض التى قال اللّه { إنى جاعل فى الأرض خليفة . . . } ;

گسترش زمين از مكه آغاز شده و مكه همان زمينى است كه خداوند فرموده: من مى خواهم در زمين خليفه قرار دهم . ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 96 -

13

13 _ جايگاه بناى كعبه ، اولين نقطه آفريده شده از زمين

انّ اوّل بيت وضع للناس

امام صادق(ع) : ... لما اراد الله تعالى ان يخلق الارض ... فجمعه في موضع البيت ثم جعل جبلاَ من زبد ثم دحى الارض من تحته وهو قول الله عزّ وجل :( ان اول بيت . .. }.

_______________________________

كافى، ج 4، ص 189، ح 7 ; نورالثقلين، ج 1، ص 365، ح 244 و 246.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 3 - 2

2_ تغيير و تحول آسمان ها و زمين از شكل آغازين خود *

رفع السموت . .. مدّ الأرض

ظاهر جمله {رفع السم_وت} اين است كه برافراشته شدن صفتى مى باشد كه عارض بر آسمانها شده است ; يعنى، در ابتداى خلقتشان برافراشته نبودند، خداوند آنها را برافراشته كرد و نيز {مدّ الأرض} در اين معنا ظهور دارد كه زمين در آغاز گسترده نبود، خداوند آن را گسترانيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 19 - 2

2- كره زمين در بدو پيدايش ، داراى حجم گسترده اى نبوده است . *

و الأرض مددن_ها

{مدّ} در لغت به معناى {بسط} و {جرّ} است و مراد از آن در آيه فوق، مى تواند توسعه حجمى زمين باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 10 - 5

5- آب هاى زمين در گذشته از آسمان فرود آمده است .

هو الذى أنزل . .. تسيمون . ينبت

{أنزل} به صورت ماضى تعبير شده است; ولى {تسيمون} و {ينبت} به صورت مضارع بيان گرديده،

در صورتى كه اينها از نتايج باران است. از اين رو مى توان استفاده كرد كه مقصود از {أنزل} در اين جا، بارانهاى معمولى كه از ابرها فرو مى ريزند نيست; بلكه اشاره به بارانهايى است كه قبلاً بر زمين باريده است تا زمين سرد شده و آب در نقاط كم ارتفاع و نيز طبقات زمين ذخيره گشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 65 - 5

5- زمين ، پيش از برخوردارى از آب ، فاقد حيات بود .

فأحيا به الأرض بعد موتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 53 - 3،5

3 - شرايط روى زمين ، در آغاز براى زندگى انسان مناسب نبوده است . *

الذى جعل لكم الأرض مهدًا

ممكن است {جعل} به معناى {صيّر} باشد كه حاوى معناى تحول و دگرگونى است. دراين صورت بايد گفت: زمين از آغاز براى زندگى انسان مناسب نبوده است; ولى خداوند آن را متحوّل ساخته تا اين كه شرايط ويژه براى حيات بشر بر روى آن فراهم آمده است.

5 - پديدار شدن شرايط حيات انسان بر روى زمين و امكانات مختلف براى او ، كارى هدف دار و برنامه ريزى شده

لكم الأرض . .. سلك لكم

از تكرار {لكم} در آيه شريفه و از مضمون آيات بعد، اين نكته استفاده مى شود كه آماده شدن زمين براى حيات انسان امرى تصادفى نبوده، بلكه از قبل طراحى گرديده و برنامه ها، هدف دار اجرا شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 31 -

2

2- پيدايش كوه ها ، پس از آفرينش زمين بوده است . *

و جعلنا فى الأرض روسى أن تميد بهم

ظاهر آن است كه قرار دادن شىء در ظرفى فرع وجود ظرف است; بنابراين قرار دادن كوه ها در زمين بيانگر تأخر پيدايش كوه ها از پيدايش خود زمين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 64 - 3

3 - زمين ، در آغاز پيدايشش قابل سكونت و زندگى انسان نبوده است .

اللّه الذى جعل لكم الأرض قرارًا

{جعل} در دو معنا استعمال شده است: خَلَقَ (آفريد) و صيََّرَ (تبديل كرد و به گونه اى ديگر در آورد). برداشت ياد شده مبتنى بر معناى دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 10 - 2

2 - زمين ، در ابتداى خلقت قابل سكونت نبود . *

خلق السم_وت . .. الذى جعل لكم الأرض مهدًا

برداشت ياد شده بدين احتمال است كه ذكر {جعل لكم} پس از بيان خلقت آسمان ها و زمين، اشاره به اين نكته داشته باشد كه زمين در ابتدا، غير قابل سكونت بوده و سپس جايگاه مناسبى براى زندگى شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 19 - 5

5 - گستردگى و پهناورى كنونى زمين ، پس از گذشتن چندى از آفرينش نخستين آن بوده است .

و اللّه جعل لكم الأرض بساطًا

{جعل} در چند معنا به كار مى رود; از جمله آنها، تغيير دادن از صورت و حالتى به صورت و حالتى ديگر است (مفردات راغب). برداشت ياد شده مبتنى

بر اين معنا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 30 - 4

4 - فراهم شدن شرايط زندگانى در زمين ، با آغاز آفرينش آن و پيدايش آسمان و شب و روز هم زمان نبوده است .

و الأرض بعد ذلك دحيها

فعل {دحاها} دلالت بر وجود زمين قبل از بسط آن دارد و قيد {بعد ذلك}، نشانگر آن است كه گسترش زمين و آمادگى آن براى زندگانى انسان، از دوران ايجاد آسمان و شب و روز مؤخر بوده است.

تاريخ زندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 25 - 17،18

17_ وجود زندان در مصر باستان و در عصر حضرت يوسف ( ع )

إلا أن يسجن

18_ زندانى كردن مجرمان و شكنجه و آزار آنان در مصر باستان و عصر يوسف ( ع ) ، امرى معمول و متداول بود .

إلا أن يسجن أو عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 32 - 7

7_ وجود زندان در مصر باستان

ليسجنن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 29 - 7

7 - وجود زندان و زندانيان بسيار سياسى ، در دوران حاكميت فرعون بر سرزمين مصر

لأجعلنّك من المسجونين

برداشت فوق از اين تعبير {تو را از زندانيان گردانم} استفاده مى شود.

تاريخ زندگى اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 19 - 2

2 _ زندگى انسان ها از آغاز تاريخ ، زندگى اجتماعى بود .

و ما كان الناس إلا أمة وحدة

{امت}

به هر جمعيتى گفته مى شود كه امر واحدى آنان را گرد هم آورده باشد.

تاريخ زيارت مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 25 - 10

10 - حج و زيارت مسجدالحرام ، مراسمى رايج در ميان مردم جزيرة العرب

سواء الع_كف فيه و الباد

تاريخ ستاره پرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 76 - 1

1 _ ستاره پرستى از آيينهاى رايج در بين مردم زمان ابراهيم

رءا كوكبا قال هذا ربى

تاريخ ستاره شناسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 76 - 4

4 - مردم صدراسلام ، بى بهره از دانش كيهان شناسى

و إنّه لقسم لو تعلمون عظيم

به كارگيرى {لو} شرطيه _ كه براى انتفاى شرط و جزا است _ بيانگر مطلب بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 36 - 4

4 - وجود علم ستاره شناسى و وسايل آن ( همچون رصدخانه ) در عصر فرعون و موسى ( ع )

و قال فرعون ي_ه_م_ن ابن لى صرحًا

تاريخ سجده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 120 - 5

5 _ به خاك افتادن و سجده كردن ، از ديرباز جلوه بارز بندگى ، پرستش و تسليم بوده است .

و ألقى السحرة سجدين

ظاهراً مراد از {سجده} پيشانى بر خاك ساييدن است. بنابراين كلمه {سجدين} بيانگر اين است كه اظهار خضوع با پيشانى بر خاك نهادن (سجده) سابقه طولانى داشته و آيه بعد {ءامنا برب

العلمين} دلالت مى كند كه اين عمل براى اظهار بندگى بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 70 - 15

15 - پيشانى بر خاك نهادن ، از ديرباز نشانه خضوع و فروتنى دربرابر خداوند و جلوه بارز بندگى او بوده است .

فأُلقى السحرة سجّدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 46 - 3

3 - سجده ، جلوه بارز بندگى ، پرستش و تسليم در ميان ملت ها در طول تاريخ

فأُلقى السحرة س_جدين

تاريخ سرزمين سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 23 - 3

3 - شهر سبا ، داراى تمدن ، پادشاه و حكومتى مقتدر در عصر سليمان

و جئتك من سبإ . .. و أُوتيت من كلّ شىء و لها عرش عظيم

در الميزان آمده است: {سبأ بلدة باليمن كانت عاصمته يومئذ; سبا شهرى است در سرزمين يمن كه در آن روزگار پايتخت بوده است.

تاريخ سرزمين قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 40 - 4

4 _ آثار و بقايايى از شهر ويران شده قوم لوط ، تا عصر بعثت پيامبر ( ص ) بر جاى مانده بود .

و لقد أتوا على القرية التى أُمطرت مطر السوء

تاريخ سرزمين كنعان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 63 - 6

6_ ناياب بودن آذوقه و غلّه در كنعان طى هفت سال قحطى و خشكسالى عصر يوسف

قالوا ي_أبانا منع منا الكيل فأرسل معنا أخانا نكتل

تاريخ

سرزمين مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 78 - 5

5 _ در عصر رسالت حضرت موسى ( ع ) ، قدرت و حاكميت سرزمين مصر ، در اختيار فرعون و اطرافيانش بود .

قالوا أجئتنا . .. و تكون لكما الكبرياء فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 86 - 2

2 _ مصر ، سرزمين كفر بود .

من القوم الكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 46 - 10

10 - حاكميت ديرين خاندان فرعون و اشراف دربار او بر سرزمين مصر *

و كانوا قومًا عالين

جمله {كانوا قوماً عالين} مى تواند بدين معنا باشد كه: فرعون و اشراف حكومت او، بدان جهت كه از دير زمانى بر مصر فرمان مى راندند و به آن خو گرفته بودند و پذيرش دعوت موسى، آنان را ناچار به فرمان پذيرى ى كرد، از پذيرش آن خود دارى مى كردند.

تاريخ سنگ تراشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 82 - 3

3- وجود صنعت خانه سازى و سنگ تراشى در ميان مردم حجر ( قوم ثمود )

و كانوا ينحتون من الجبال بيوتًا ءامنين

تاريخ سنگسار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 46 - 8

8- مجازات روى گردانى از بت پرستى در عصر آزر سنگسار كردن بود .

لئن لم تنته لأرجمنّك

آزر به دو صورت ابراهيم(ع) را تحت فشار قرار داد 1_ تهديد به سنگساركردن 2_ راندن و طرد او از

خانمان; از اين دو، آنچه كه جنبه اجتماعى دارد همان سنگساركردن است، زيرا چنين كارى با تصميم فردى و بدون پايگاه و پشتوانه قانونى، قاعدتاً قابل اجرا نيست، برخلاف طرد از خانواده كه امرى فردى و داخلى است. بنابراين مى توان گفت كه مجازات رجم براى كسانى كه عليه بت ها اقدامى انجام دهند در آن زمان وجود داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 116 - 3

3 - سنگسار كردن مخالفان ، شيوه اى رايج در جامعه عصر نوح

لتكوننّ من المرجومين

تعبير {من المرجومين} به جاى {لنرجنّك} مى رساند كه قبل از نوح(ع) اشخاص ديگرى نيز سنگسار شده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 18 - 7

7 - وجود مجازات سنگسار و شكنجه ، در عصر مردم انطاكيه

لنرجمنّكم و ليمسّنّكم منّا عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 20 - 7

7 - شيوه فرعونيان ، سنگسار كردن مخالفان عقيدتى و سياسى خود بوده است . *

و إنّى عذت بربّى و ربّكم أن ترجمون

از جمله معانى {رجم}، سنگسار كردن است. اين كه موسى(ع) مسأله {رجم} را به ميان كشيده، يا از آن جهت است كه زمزمه آن ميان فرعونيان آغاز شده بود و يا اين كه در قوانين عمومى آنان، چنين رايج بوده است. برداشت بالا بنابر احتمال دوم است.

تاريخ سوگند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 1 - 13

13 _ رواج سوگند به خداوند در عصر بعثت

و اتّقوا اللّه

الّذى تسآءلون به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 95 - 6

6_ سوگند به نام خدا ، داراى سابقه اى طولانى در تاريخ بشر

قالوا تالله إنك لفى ضل_لك القديم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 2 - 5

5 - وجود سنّت سوگند بر ترك برخى از حلال ها و مباحات در ميان مردم صدراسلام و پيش از آن

قد فرض اللّه لكم تحلّة أيم_نكم

تاريخ سوگند به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 91 - 5

5_ سوگند به نام خدا ، داراى پيشينه تاريخى و مجاز در شريعت هاى گذشته

تالله لقد ءاثرك الله علينا

تاريخ شامات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 18 - 3،4،5

3 - سرزمين شامات در عصر سباييان ، آباد و بابركت بود و مراكز گوناگونى براى زيست انسان ها داشت .

و بين القرى التى ب_ركنا فيها

4 - بين منزل گاه هاى راه يمن تا شام در عصر قوم سبأ ، تناسب يكسانى وجود داشت .

و جعلنا بينهم و بين القرى التى ب_ركنا فيها قرًى ظ_هرة و قدّرنا فيها السير

مراد از تقدير سير در آيه بالا، اين است كه در بين راه، منزل گاه هايى وجود داشت و يا قريه ها و شهرها به گونه اى قرار گرفته بود كه فاصله هر كدام با ديگرى در تمام راه يكسان بود.

5 - بين مردم شام و يمن در دوران قوم سبا ، ارتباط هاى گوناگونى وجود داشت .

و جعلنا بينهم و

بين القرى التى ب_ركنا فيها . .. و قدّرنا فيها السير سيروا فيها

تاريخ شرب خمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 36 - 10

10_ شراب خوارى در ميان حاكمان مصر باستان ، امرى رايج بوده است .

إنى أري_نى أعصر خمرًا

تاريخ شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 30 - 6

6 _ پندار فرزند داشتن خدا ، داراى پيشينه اى قبل از پيدايش دين يهود و نصارا

يضهئون قول الذين كفروا من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 39 - 4

4 _ شرك ، آيينى سابقه دار در تاريخ بشر

كذلك كذب الذين من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 30 - 3

3- شرك ، آيينى ساختگى و به وجود آمده پس از عقيده به توحيد و خداى يگانه است .

و جعلوا لله أندادًا ليضلّوا عن سبيله

از تعبير { جعلوا لله أنداداً} (براى خدا شريك قرار دادند)، استفاده مى شود كه آنان اصل وجود خداى يگانه را قبول داشتند، ولى سپس براى او شريك قرار دادند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 44 - 4

4- انديشه كفر و شرك ، داراى سابقه طولانى در سرزمين مكه

عن ذكر ربّهم معرضون . أم لهم ءالهة ... بل متّعنا ه_ؤلاء و ءاباءهم حتّى طال عليهم

از اين كه خداوند، پدران و اجداد مردم مكه را جزء اعراض كنندگان از خدا و بهره مندان از متاع هاى دنيوى و

عمرى طولانى برشمرده، برداشت ياد شده قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 53 - 5

5- شرك و بت پرستى در ميان قوم ابراهيم ، فراگير و داراى پيشينه طولانى بود .

قالوا وجدنا ءاباءنا لها ع_بدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 23 - 6

6 - قوم نوح ، مردمى شرك پيشه و بت پرست بودند .

فقال ي_قوم اعبدوا اللّه ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 32 - 5

5 - تجديد انحراف و پيدايش شرك و بت پرستى ، پس از نوح ( ع )

ثمّ أنشأنا من بعدهم . .. فأرسلنا ... رسولاً منهم أن اعبدوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 82 - 3

3 - انكار معاد ، داراى ديرينه اى عميق در طول تاريخ كفر و شرك

بل قالوا مثل ما قال الأوّلون . قالوا أءذا متنا... أءنّا لمبعوثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 24 - 3

3 - تسليم شدن در برابر طبيعت تا سر حد پرستش و به خدايى گرفتن آن ، داراى ديرينه در تاريخ بشر

وجدتها و قومها يسجدون للشمس من دون اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 85 - 2

2 - مردم در آغاز بعثت ابراهيم ( ع ) ، داراى آيين شرك و بت پرستى

إذ قال لأبيه و قومه ماذا تعبدون

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 23 - 15

15 - شرك در طول تاريخ ، داراى ريشه در ماديت و قوم گرايى

إلاّ قال مترفوها إنّا وجدنا ءاباءنا على أُمّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 29 - 4

4 - شرك ، داراى پيشينه تاريخى در ميان مردم مكه

بل متّعت ه_ؤلاء و ءاباءهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 23 - 2

2 - شرك و بت پرستى ، داراى پيشينه تاريخى در ميان مردم عرب جاهلى

سمّيتموها أنتم و ءاباؤكم

تاريخ شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 89 - 9

9_ فاصله زمانى ميان عصر شعيب با عصر نوح ، هود و صالح ( ع ) زياد بوده است .

مثل ما أصاب قوم نوح أو قوم هود أو قوم ص_لح و ما قوم لوط منكم ببعيد

از اينكه شعيب(ع) از ميان اقوام ياد شده تنها قوم لوط را به نزديك بودن با مردم مدين (عصر خويش) توصيف كرد ، برداشت فوق استفاده مى شود.

تاريخ شكنجه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 25 - 18

18_ زندانى كردن مجرمان و شكنجه و آزار آنان در مصر باستان و عصر يوسف ( ع ) ، امرى معمول و متداول بود .

إلا أن يسجن أو عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 18 - 7

7 - وجود مجازات سنگسار و شكنجه ، در

عصر مردم انطاكيه

لنرجمنّكم و ليمسّنّكم منّا عذاب أليم

تاريخ شيشه گرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 35 - 12

12 - صنعت شيشه و استفاده از آن براى روشنايى ، در عصر بعثت وجود داشت .

فى زجاجة الزجاجة كأنّها كوكب درىّ

تاريخ صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 89 - 9

9_ فاصله زمانى ميان عصر شعيب با عصر نوح ، هود و صالح ( ع ) زياد بوده است .

مثل ما أصاب قوم نوح أو قوم هود أو قوم ص_لح و ما قوم لوط منكم ببعيد

از اينكه شعيب(ع) از ميان اقوام ياد شده تنها قوم لوط را به نزديك بودن با مردم مدين (عصر خويش) توصيف كرد ، برداشت فوق استفاده مى شود.

تاريخ صائبيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 17 - 3

3 - ظهور آيين صابئى ، در حد فاصل ميان يهوديت و مسيحيت

و الذين هادوا و الص_بئين و النص_رى

ذكر {صابئين} بين {يهود} و {نصارا}، اشعار به برداشت فوق دارد.

تاريخ صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 12 - 6،7

6 _ تهديد شدن يهود به هزيمت و شكست ، پس از پيروزى مسلمين در جنگ بدر

قل للّذين كفروا ستغلبون

در شأن نزول آيه آمده است كه آيه شريفه بعد از جنگ بدر _ آنگاه كه رسول خدا از آن جنگ به طرف بنى قينقاع بازمى گشتند _ نازل شده است.

7 _ خبر غيبى قرآن از شكست قريب الوقوع

يهود عصر پيامبر ( ص )

قل للّذين كفروا ستغلبون

بنابراينكه منظور از {للّذين كفروا}، يهوديان باشند; چنانچه در شأن نزول آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 121 - 1،11،12

1 _ خروج پيامبر ( ص ) در صبحگاهان از ميان خانواده خويش ، براى برپا نمودن پايگاه هاى جنگى براى مؤمنان ، در مصاف با دشمنان

و اذ غدوت من اهلك تبوّىء المؤمنين مقاعد للقتال

11 _ اختلاف نظر مسلمانان در تعيين محل جنگ احد *

و اذ غدوت . .. و اللّه سميع عليم

يادآورى شنوايى خداوند نسبت به گفتار و دانايى او نسبت به كردار و انديشه ها پس از بيان خروج پيامبر (ص) از مدينه براى آماده سازى محلّ دفاع، حكايت از بگو مگوها و انديشه هاى مخالف نظر پيامبر (ص) درباره محل برخورد با دشمن دارد.

12 _ شركت پيامبر ( ص ) در جنگ احد ، به عنوان فرماندهى عمليات نظامى

و اذ غدوت من اهلك تبوّىء المؤمنين مقاعد للقتال

امام صادق (ع): سبب نزول هذه الآية ان قريشا خرجت من مكّة تريد حرب رسول اللّه (ص) فخرج يبغى موضعاً للقتال.

_______________________________

تفسير قمى، ج 1، ص 110 ; نورالثقلين، ج 1، ص 384، ح 336.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 75 - 1،2

1 - تأييد حقانيت رسالت پيامبر ( ص ) و تأييد پيروان او ، انتظار مسلمانان عصر بعثت از يهوديان آن دوران

أفتطمعون أن يؤمنوا لكم

طمع به معناى كشش نفس به چيزى دلخواه است (مفردات راغب). طمع به معناى اميد و رغبت است (لسان العرب). ايمان در {أن يؤمنوا}

به قرينه متعلق آن (لكم) به معناى تصديق و تأييد كردن است. بنابراين {أفنطمعون ...}; يعنى، آيا انتظار داريد شما را - بر آن راهى كه انتخاب كرده ايد - تأييد كنند؟

2 - مسلمانان صدر اسلام ، به ايمان آوردن بنى اسرائيل دل بسته و بدان اميدوار بودند .

أفتطمعون أن يؤمنوا لكم

برداشت فوق لازمه معناى {أن يؤمنوا لكم} است; زيرا تأييد و تصديق پيروان يك مكتب به معناى تصديق حقانيت آن مكتب و در نتيجه ايمان آوردن به آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 76 - 1،4،6،7،8

1 - عوام ، يهود در حضور مسلمانان به حقانيت پيامبر اسلام ( ص ) و انطباق نشانه هاى پيامبر موعود ، بر آن حضرت اعتراف مى كردند .

و إذا لقوا الذين ءامنوا قالوا ءامنا . .. قالوا أتحدثونهم بما فتح اللّه عليكم

جمله {أتحدثونهم . ..; چرا حقايقى كه خدا در اختيار شما نهاده به مسلمانان باز مى گوييد؟} دلالت بر اين دارد كه مراد از {آمنا} بيان ويژگيهاى پيامبر موعود در تورات و تطبيق آن با رسول اكرم(ص) است. بنابراين {آمنا}; يعنى، ما تصديق مى كنيم كه محمد(ص) همان پيامبر موعود است و ويژگيهاى بيان شده بر او تطبيق مى كند.

4 - يهوديان عصر بعثت داراى جلسات سرّى و مخفيانه براى توطئه چينى عليه اسلام

و إذا خلا بعضهم إلى بعض

6 - ناتوانى مسلمانان از احتجاج عليه يهود در پيشگاه خدا ، توجيه عالمان يهود براى بازدارى مردم خويش از بازگويى و نشر صفات پيامبر موعود

أتحدثونهم بما فتح اللّه عليكم ليحاجوكم به عند ربكم

7 - يهوديان عصر بعثت در

تلاش براى كتمان حقانيت اسلام و رسالت پيامبر ( ص )

أتحدثونهم بما فتح اللّه عليكم

8 - پيشوايان يهود ، بازگويى صفات پيامبر موعود و اعتراف به حقانيت او را ، نشانه بى خردى بازگو كننده مى شمردند .

أتحدثونهم . .. أفلا تعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 99 - 2

2 - يهوديان ، پيامبر ( ص ) را به نداشتن دليل و برهانى روشن بر حقانيت رسالتش متهم مى كردند .

و لقد أنزلنا إليك ءايت بينت

معمولا بيان جمله با تأكيد حكايت از آن دارد كه مخاطبان، مضمون آن جمله را مورد ترديد قرار داده يا انكار مى كنند و از آن جا كه جمله {و لقد أنزلنا . ..} با حرف لام - كه حاكى از قسم مقدر است - و نيز با حرف {قد} تأكيد شده معلوم مى شود كه يهوديان مخاطب آيه، مضمون جمله فوق را مورد ترديد و يا انكار قرار مى دادند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 104 - 1

1 - كلمه { راعنا } دستاويز يهوديان براى اهانت به پيامبر ( ص ) و استهزاى آن حضرت

لاتقولوا رعنا و قولوا انظرنا

مسلمانان در ضمن سخن گفتن پيامبر(ص) گاهى از آن حضرت تقاضا مى كردند كه مهلت دهد تا سخنان پيشين وى را درك كنند. براى درخواست مهلت، كلمه {راعنا} (فرصتمان ده) را به كار مى بردند. يهوديان با اندك تحريفى در اين كلمه، معنايى ناروا از آن قصد كردند و در خطاب به پيامبر (ص) به كار مى بردند.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 108 - 1

1 - برخى از مسلمانان صدر اسلام در صدد درخواست تغيير و تبديل بعضى از احكام اسلام بودند .

أم تريدون أن تسئلوا رسولكم

كلمه {سؤال} و مشتقات آن، هرگاه با واسطه حرف جر ]همانند {عن}[ به مفعول دوم متعدى گردد، به معناى پرسش كردن و در غير اين صورت به معناى درخواست كردن مى باشد. از آن جا كه در آيه شريفه مفعول دوم ذكر نشده، هر دو معنا محتمل است; بر اين احتمال كه {أن تسئلوا} به معناى درخواست باشد، مورد تقاضا به قرينه آيه قبل، نسخ برخى احكام است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 109 - 3،4،5،12،13،25،26

3 - آرزوى يهود و نصارا براى مرتد ساختن مسلمانان صدر اسلام آرزويى خام و تلاش آنان در اين زمينه ، تلاشى ناموفق بود .

ودّ كثير من أهل الكتب لو يردونكم

به كارگيرى فعل ماضى {ودّ} (دوست داشتند) به جاى فعل مضارع (دوست مى دارند) اشاره به اين نكته دارد كه: تلاش آنان بى ثمر است، به گونه اى كه بايد علاقه و تلاش آنان را سپرى شده دانست.

4 - يهوديان و نصاراى عصر بعثت ، بر ايمان مسلمانان رشك برده به آنان حسادت مىورزيدند .

ودّ كثير من أهل الكتب لو يردونكم من بعد إيمنكم كفاراً حسداً

مقصود از {اهل الكتاب} به دليل {و قالوا لن يدخل . ..} در آيه 111، يهود و نصاراست.

5 - حسادت يهود و نصارا ، منشأ علاقه و تلاش آنها بر بازگرداندن اهل ايمان از اسلام بود .

ودّ كثير من أهل الكتب لو

يردونكم من بعد إيمنكم كفاراً حسداً

{حسداً} مفعولٌ له براى {ودّ كثيراً . ..} مى باشد; يعنى، علاقه و تلاش اهل كتاب براى مرتد ساختن مسلمانان، به علت حسادت ايشان بود.

12 - يهود و نصارا با بهانه قرار دادن نسخ اديان و نسخ برخى از آيات قرآن ، در صدد ايجاد شبهه در اذهان مسلمانان بودند .

ما ننسخ من ءاية . .. أم تريدون أن تسئلوا رسولكم ... ودّ كثير من أهل الكتب

بيان تلاش اهل كتاب براى مرتد ساختن مسلمانان پس از مطرح ساختن پرسشها و درخواستهاى نابه جا درباره نسخ و بيان اثر سوء آن در خواستها (تبديل شدن ايمان به كفر)، گوياى اين است كه: اهل كتاب در صدد بودند مسلمانان را درباره نسخ به شبهه اندازند و آنان رادر ايمانشان به پيامبر(ص) دچار ترديد كنند.

13 - يهود و نصارا ترغيب كننده مسلمانان به پرسش ها و درخواست هاى نابه جا از پيامبر ( ص )

أم تريدون أن تسئلوا . .. ودّ كثير من أهل الكتب لو يردونكم

25 - فرمان خدا بر مدارا كردن با توطئه گران اهل كتاب ، هرگز از سرناتوانى او بر يارى مسلمانان صدر اسلام نبوده است .

فاعفوا و اصفحوا حتى يأتى اللّه بأمره إن اللّه على كل شىء قدير

در برداشت فوق، جمله {إن اللّه . ..} در ارتباط با جمله {فاعفوا و اصفحوا} ملاحظه شده است; يعنى، گمان نشود كه فرمان به عفو و گذشت و ترك مقابله، از سر ناتوانى خداست، بلكه مصلحت مسلمانان در آن است.

26 - اهل كتاب با جامعه مسلمانان صدر اسلام برخورد و حشر و نشر نداشتند .

فاعفوا و اصفحوا حتى يأتى اللّه بأمره

إن اللّه على كل شىء قدير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 114 - 1،2،19

1 - كفر پيشگان عصر بعثت ، مسلمانان را از حضور در مساجد باز مى داشتند و در صدد تخريب آنها بودند .

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه . .. و سعى فى خرابها

فعل {منع} نيازمند دو مفعول است: يك مفعول آن {مساجد اللّه} است و مفعول ديگر {المسلمين} مى باشد كه به خاطر وضوحش بيان نشده است; يعنى: {منع المسلمين مساجد اللّه} ماضى آوردن فعل {منع} حكايت از آن دارد كه: ممانعت از ورود مسلمانان به مساجد تحقق يافته بوده; يعنى، آيه شريفه ضمن بيان ناروا بودن ممانعت از ورود به مساجد، اشاره دارد به قضاياى بازدارى از ورود مسلمانان صدر اسلام، به مسجد الحرام و . ..

2 - ترك پرستش و ياد خدا ، انگيزه كفرپيشگان دربازدارى مسلمانان از ورود به مساجد و تلاش براى تخريب آنها

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن يذكر فيها اسمه و سعى فى خرابها

{أن يذكر} به تقدير {لا}ى نافيه، مفعولٌ له براى {منع} است; يعنى، از ورود به مساجد جلوگيرى مى كردند تا نام خدا در آنها برده نشود.

19 - سركوبى كفرپيشگان مسلط بر مساجد عصر بعثت و گرفتار شدنشان به خوارى و ذلت ، از اخبار غيبى قرآن و از نويد هاى خدا به مسلمانان

لهم فى الدنيا خزى

چنانچه گذشت، آيه شريفه اشاره به قضاياى صدر اسلام و بازدارى مسلمانان از ورود به مسجد الحرام و مانند آن دارد . با توجه به اين حقيقت، جمله {لهم فى الدنيا خزى} نويدى است به

مسلمانان كه كفرپيشگان مانع از ورود به مساجد، به خوارى و ذلت گرفتار خواهند شد، كه به مناسبت مورد، مقصود از خوارى و ذلت، كوتاه شدن دست آنان از مساجد اسلامى و سيطره مسلمانان بر آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 135 - 2

2 - توافق و اتحاد يهود و نصاراى عصر بعثت عليه مسلمانان ، على رغم اختلافات شديد ايشان با يكديگر

و قالوا كونوا هوداً أو نصرى تهتدوا

هدف از {لفّ اجمالى} در آيه و بيان دو جمله در يك كلام، رساندن اتحاد و توافق يهود و نصارا عليه مسلمانان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 139 - 1

1 - محاجه و گفتگوى اهل كتاب با مسلمانان صدر اسلام درباره خداوند

قل أتحاجوننا فى اللّه

آيات قبل و بعد گوياى اين است كه: مراد از محاجه يهود و نصارا درباره خداوند، محاجه درباره اسلام و بعثت پيامبر بوده است; البته به گونه اى كه به محاجه درباره خداوند و شؤون او باز مى گشته است. همانند اين ادعا كه محمد(ص) از نژاد عرب است و پيامبران بايد از نژاد بنى اسرائيل باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 142 - 1،2

1 - بيت المقدس در برهه اى از عصر بعثت ، قبله مسلمانان بود .

ما وليهم عن قبلتهم التى كانوا عليها

اكثر مفسران برآنند كه مراد از {قبلتهم . ..} بيت المقدس است.

2 - قبله نخستين مسلمانان ( بيت المقدس ) ، به فرمان خداوند به جانب كعبه تغيير يافت .

ما

وليهم عن قبلتهم التى كانوا عليها . .. يهدى من يشاء

جمله {يهدى من يشاء} قرينه بر اين است كه: تغيير قبله به فرمان خداوند بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 143 - 8،11،22

8 - بيت المقدس ، قبله مسلمانان در برهه اى از عصر بعثت

و ما جعلنا القبلة التى كنت عليها

مراد از {القبلة} بيت المقدس است. قابل ذكر است كه {كان} در {التى كنت عليها} مى تواند به معناى حال باشد; يعنى، قبله اى كه بر آن هستى. بر اين مبنا نزول آيه مورد بحث قبل از تغيير قبله خواهد بود و مى تواند {كان} در جمله فوق به معناى گذشته باشد. در اين صورت، زمان نزول آيه مورد بحث پس از تغيير قبله خواهد بود. از آن جا كه فرمان تغيير قبله در آيه بعد مطرح شده، به نظر مى رسد احتمال نخست پسنديده تر باشد.

11 - قبله بودن بيت المقدس براى اهل اسلام ، امرى دشوار و ناپذيرفتنى براى گروهى از مسلمانان

و إن كانت لكبيرة إلا على الذين هدى اللّه

22 - تغيير قبله امرى دشوار و ناپذيرفتنى براى گروهى از مسلمانان

و إن كانت لكبيرة إلا على الذين هدى اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 144 - 20

20 - موضعگيرى يهود و نصارا درباره تغيير قبله ، على رغم آگاهى آنها به حقانيت آن

إن الذين أوتوا الكتب ليعلمون أنه الحق من ربهم و ما اللّه بغفل عما يعملون

جمله {و ما اللّه . ..} - كه به تهديد اهل كتاب اشاره دارد - بيانگر موضعگيرى اهل

كتاب در برابر تغيير به حق قبله و مخالفت ايشان با حكم الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 147 - 6،7

6 - تلاش هاى تبليغى اهل كتاب ( يهود و نصارا ) بر ضد احكام اسلام ، ايجاد كننده زمينه هاى شك و ترديد در اذهان مسلمانان صدر اسلام

الحق من ربك فلاتكونن من الممترين

بر حذر داشتن مسلمانان از شك و ترديد، با فعل {فلاتكونن} - كه مقرون به نون تأكيد است - گوياى اين معناست كه: زمينه هاى شك و ترديد در مسلمانان به وجود آمده بود. از آيات قبل مى توان فهميد كه مخالفتهاى اهل كتاب منشأ اين ترديدها بوده است.

7 - يهود و نصاراى عصر بعثت ، در تلاشى پى گير ، براى اثبات حقانيت قبله خويش و ناحق جلوه دادن تغيير آن به كعبه

الحق من ربك فلاتكونن من الممترين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 150 - 17

17 - تغيير قبله از بيت المقدس به مسجدالحرام ، حادثه اى مهم و سرنوشت ساز در تاريخ اسلام

و من حيث خرجت فول وجهك شطر المسجد الحرام . .. و لعلكم تهتدون

نزول آيات متعدد درباره تغيير و تعيين قبله; مخاطب قرار دادن پيامبر(ص) و تكرار فرمان {فولّ . ..} (در آيات 144، 149 و 150) و نيز مخاطب قرار دادن مسلمانان و تكرار جمله {فولوا وجوهكم شطره} (در دو آيه 144 و 150) بيانگر اهميت خاص و با ارزش بودن تغيير و تعيين قبله است و اهداف اساسى بيان شده براى آن، حكايت از سرنوشت ساز بودن

آن دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 159 - 6

6 - عالمان يهود و نصارا در عصر بعثت ، شواهد و نشانه هاى حقانيت پيامبر ( ص ) و احكام اسلام را كتمان مى كردند .

الذين يكتمون ما أنزلنا من البينت و الهدى من بعد ما بينه للناس فى الكتب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 191 - 4

4 - مشركان مكه ، مسلمانان صدر اسلام را از مكه اخراج و آنان را به هجرت وادار كردند .

و أخرجوهم من حيث أخرجوكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 196 - 25

25 _ وجود زمينه هاى مخالفت با احكام حج در ميان مسلمانان صدر اسلام

و اتمّوا الحج . .. و اتقوا اللّه و اعلموا انّ اللّه شديد العقاب

تهديد شديداللّحن الهى پس از بيان احكام حج، نمايانگر زمينه هايى در مخالفت با احكام حج و يا عمل نكردن به آن احكام، از سوى برخى مسلمانان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 198 - 2

2 _ ممنوعيّت فعاليت هاى اقتصادى در حج ، پندار غلط برخى از مسلمانان صدر اسلام

ليس عليكم جناح ان تبتغوا فضلا

برخى از مسلمانان، خريد و فروش را در حج گناه مى شمردند كه با اين آيه، اين تصوّر دفع شد. (مجمع البيان.)

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 527 ; تفسير برهان، ج 1، ص 201، ح 2.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 -

204 - 13

13 _ افشاى چهره برخى منافقان براى پيامبر ( ص ) ، از سوى خداوند

و من الناس . .. و هو اَلَدُّ الخصام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 205 - 3،17

3 _ داعيه اصلاح طلبى منافقان هنگام برخورد با پيامبر ( ص ) ، و تلاش آنان در جهت فساد پس از بازگشت از محضر او *

و من الناس من يعجبك . .. و اذا تولى سعى فى الأرض

بنابراينكه {اذا تولّى}، به معناى بازگشت باشد.

17 _ اَخنس بن شريق ، دشمن و منافق و مفسد و متكبّر و نصيحت ناپذير

و من الناس . .. و اذا تولى

برخى مفسّرين برآنند كه آيه مزبور درباره فردى به نام اخنس بن شريق نازل شده است كه برخوردى منافقانه داشت. (مجمع البيان.)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 207 - 14

14 _ اميرالمؤمنين ( ع ) ، با خُفتن در بستر پيامبر ( ص ) و پذيرش خطر براى خود ، سلامت پيامبر و رضايت خداوند را خريد .

و من الناس من يشرى نفسه

امام باقر (ع): و اما قوله {و من الناس من يشرى نفسه ابتغاء مرضات اللّه و اللّه رءوف بالعباد} فانها نزلت فى علىّ بن ابيطالب(ع) حين بذل نفسه للّه و لرسوله ليلة اضطجع على فراش رسول اللّه (ص) لما طلبته كفار قريش

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 101، ح 292 ; تفسير برهان، ج 1، ص 206، ح 7.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 212 - 10

10 _ فقر

مؤمنان صدر اسلام ، و تمركز ثروت ها در جبهه كفر *

زين للذين كفروا . .. و يسخرون ... و اللّه يرزق

تزين دنيا نزد كافران، تمسخر مؤمنان توسّط آنان، وعده الهى به برترى مؤمنان در قيامت و برخوردارى آنان از نعمتهاى بى حساب، دلايل استناد اين برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 217 - 16،37

16 _ اقدام برخى از مسلمين ( عبداللّه بن جحش و همراهان او ) به جنگ با كفارِ مكه در ماه حرام

يسئلونك عن الشهر الحرام قتال فيه قل قتال فيه كبير

در شأن نزول آيه آمده كه عبداللّه بن جحش و همراهان او در ماه رجب به گروهى از كفار كه داراى مال التجاره بودند، حمله بردند و آنان را كشته و يا اسير كردند. (مجمع البيان و ديگر تفاسير.)

37 _ تبعيد و بيرون راندن اهل مسجدالحرام ( پيامبر ( ص ) و مؤمنان ) ، از سوى مشركان مكه

و المسجد الحرام و اخراج اهله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 218 - 10،12

10 _ آمرزش گناه مجاهدانى از صدر اسلام كه در ماه حرام با كفار جنگيدند . ( عبداللّه بن جحش و همراهان او )

ان الذين امنوا و الذين هاجروا

به دليل شأن نزول، از مصاديق اولى آيه، عبداللّه بن جحش و ياران او هستند كه پس از هجرت از مدينه به سوى نخله، با دشمن درگير شدند و آنان را كشتند و يا اسير كردند.

12 _ عبداللّه بن جحش و همراهان او ، از زُمره مؤمنان و مهاجرانِ مجاهدِ در راه خدا

ان

الذين امنوا و الذين هاجروا و جاهدوا فى سبيل اللّه

مفسّرين، عبداللّه بن جحش و همراهان او را _ كه از سوى پيامبر (ص) مأمور شدند تا به محلّى به نام نخله هجرت كنند و اخبار و اطلاعاتى از دشمن براى آن حضرت بفرستند _ مورد نزول آيه مى دانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 219 - 13

13 _ رواج شرابخوارگى و قماربازى در عصر بعثت

يسئلونك عن الخمر و الميسر قل فيهما اثم كبير و منافع للناس

فعل مضارع {يسئلونك}، دلالت بر تكرار سؤال دارد و تكرار سؤال، بيانگر رواج مورد سؤال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 220 - 4

4 _ ايتام و كيفيّت معاشرت با آنان ، از مسائل مورد ابتلا در صدر اسلام

و يسئلونك عن اليتامى قل اصلاح لهم خير

فعل مضارع {يسئلونك} دلالت بر استمرار و تكرار سؤال دارد و تكرار سؤال، نشانگر ابتلاى جامعه به مورد سؤال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 273 - 14

14 _ اصحاب صفّه ، تنگدستانِ خويشتن دار محصور شده در راه خدا

للفقراء الّذين احصروا

امام باقر(ع) نزلت الآيه في اصحاب الصفة.

گفتنى است كه اصحاب صفّه، تنگدستانى عفيف و خويشتن دار بودند كه انجام وظايف الهى (جهاد و نبرد و . .. ) آنان را از كسب معاش بازداشته بود. رفتار و منش آنان به گونه اى بود كه ناآشنايان نه تنها به فقر آنان پى نمى بردند; بلكه آنان را غنى و مالدار مى پنداشتند.

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 666.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 13 - 1،2،4،5،6،7،11،13،15

1 _ جنگ بدر ، شاهد روشن صدق وعده هاى الهى در مورد شكست كافران

قد كان لكم اية فى فئتين التقتا

بنا به گفته مفسّرين، آيه فوق مربوط به جنگ بدر است. گفتنى است كه در شأن نزول آيه، اختلافى نيست.

2 _ جبهه گيرى يهود در برابر مسلمانان ، على رغم مشاهده پيروزى معجزه آساى آنان در جنگ بدر

قل للّذين كفروا . .. قد كان لكم اية فى فئتين التقتا

بنابراينكه مقصود از {الذين كفروا}، يهود باشند; چنانچه در شأن نزول آن بيان شده است.

4 _ رويارويى مجاهدان در راه خدا و كافران ، در بدر

فئة تقاتل فى سبيل اللّه و اخرى كافرة

5 _ مشركين در جنگ بدر ، نيرو هاى رزمنده مسلمان را دو چندان مى ديدند .

يرونهم مثليهم رأىَ العين

بنابراينكه ضمير فاعلى در {يرون}، به كفار برگردد و ضمير {هم} در هر دو مورد، به مسلمين برگردد.

6 _ مسلمين در جنگ بدر _ در حالى كه دشمن حدود سه برابر ايشان بود _ آنان را دو برابر نيرو هاى خويش مى ديدند .

يرونهم مثليهم رأىَ العين

بنابراينكه ضمير فاعلى به مسلمين برگردد و ضمير {هم} در {يرونهم} به كافران و ضمير {هم} در {مثليهم} به مسلمين. و سه برابر بودن كافران از شأن نزول استفاده شده است (مجمع البيان).

7 _ كافران در جنگ بدر ، نيرو هاى رزمنده مسلمان را دو برابر نيرو هاى خودشان مى ديدند .

يرونهم مثليهم رأىَ العين

بنابراينكه ضمير فاعلى در {يرون} به مشركين برگردد و ضمير مفعولى {هم} به مسلمين و ضمير مجرور {هم} در {مثليهم}

به مشركين برگردانده شود.

11 _ نقش تعيين كننده امداد غيبى در پيروزى حق بر باطل

يرونهم مثليهم رأىَ العين و اللّه يؤيّد بنصره من يشاء

13 _ جلوه غير واقعى تعداد نيرو ها در جنگ بدر ، امدادى از سوى خداوند براى مؤمنان

يرونهم مثليهم رأىَ العين و اللّه يؤيّد بنصره من يشاء

15 _ پيروزى جنگجويان راه خدا ، در جنگ بدر بر كافران ، در پرتو مشيّت الهى

قد كان . .. و اللّه يؤيّد بنصره من يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 20 - 1

1 _ مجادله عالمان اهل كتاب با پيامبر ( ص ) ، على رغم آگاهى آنان به حقيقت

من بعد ما جاءهم العلم . .. فان حاجّوك فقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 21 - 18

18 _ رضايت كفار عصر پيامبر ( ص ) به كشتار انبيا توسط گذشتگان ، علّت تهديد آنان به عذاب الهى *

و يقتلون النّبيّن . .. فبشّرهم بعذاب اليم

تهديد بازماندگان قاتلان انبيا به عذاب در صورتى صحيح است كه آنان به اعمال گذشتگان خويش راضى باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 23 - 6،10،11،12،14

6 _ عدم قبول حكميت تورات از سوى برخى عالمان يهود ، به دنبال ارائه پيشنهاد آن از جانب پيامبر اكرم ( ص )

الم تر الى الذين اوتوا نصيباً من الكتاب . .. هم معرضون

برداشت فوق بر اساس شأن نزولى است كه درباره آيه مورد بحث نقل شده است. (مجمع البيان).

10 _ برخى از عالمان اهل

كتاب ، حَكَميّت و حاكميّت كتاب خدا را پذيرفتند .

ثمّ يتولى فريق منهم

نپذيرفتن گروهى با دلالت مفهومى، اشاره به پذيرش گروهى ديگر دارد.

11 _ پذيرش حقانيّت اسلام از سوى برخى از عالمان اهل كتاب در عصر پيامبر ( ص )

ثمّ يتولى فريق منهم

12 _ وجود موضعگيرى هاى متضاد در ميان عالمان اهل كتاب در برابر دعوت به حكميت كتاب آسمانى

ثمّ يتولى فريق منهم

14 _ داورى پيامبر ( ص ) در ميان يهوديان بر اساس تورات ، و عدم پذيرش حكم تورات توسط برخى از آنان

يدعون الى كتاب اللّه ليحكم بينهم ثم يتولى فريق منهم

در شأن نزول آيه آمده است، پيامبر (ص) درباره زن و مردى از يهود كه مرتكب زنا شده بودند; به استناد تورات، حكم به رجم آنان نمود كه سبب خشم يهوديان گرديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 26 - 11

11 _ اميدبخشى خداوند به مسلمانان در مورد آينده اى توأم با اقتدار ، على رغم شرايط دشوار آنان در جنگ خندق

قل اللّهمَ مالك الملك

در شأن نزول آيه آمده است كه پيامبر (ص) به هنگام حفر خندق در نبرد احزاب فرمود: امّت اسلام كاخهاى شاهان حيره، ايران، روم و يمن را فتح خواهند كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 61 - 1،9،20

1 _ پيامبر ( ص ) ، مأمور دعوت نمودن نصارا به مباهله ، پس از اقامه برهان براى آنان

انّ مثل عيسى . .. فمن حاجّك ... فقل تعالوا ... ثم نبتهل

9 _ پيامبر ( ص ) ، مأمور دعوت نصارا به

مباهله ، با شركت دادن زنان و فرزندان طرفين در آن

فمن حاجّك . .. فقل تعالوا ندع ابناءنا و ابناءكم و نساءنا و نساءكم

20 _ دعوت پيامبر ( ص ) از يهود براى مباهله

فقل تعالوا ندع ابناءنا

تفسير الميزان از ابن جرير نقل مى كند، آنگاه كه آيه {فمن حاجّك فيه . .. } نازل شد ; پيامبر (ص) يهود را براى مباهله دعوت كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 63 - 1

1 _ پيشگويى خداوند به اينكه نصاراى نجران ، دعوت به مباهله را نمى پذيرند . *

فقل تعالوا ندع . .. فان تولّوا فانّ اللّه عليم بالمفسدين

ظاهراً جمله {فان تولّوا . .. }، اشاره به اين است كه مسيحيان، دعوت به مباهله را نمى پذيرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 69 - 7

7 _ بى اثر بودن تلاش اهل كتاب ، براى گمراه كردن مؤمنان صدر اسلام

و ما يضلّون الاّ انفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 72 - 1،3،7

1 _ تظاهر به پذيرش اسلام و قرآن و سپس كفر به آن دو ، از راه هاى آميختن حق به باطل توسط اهل كتاب

يا اهل الكتاب لم تلبسون الحقّ بالباطل . .. و طائفة من اهل الكتاب

به نظر مى رسد جمله {و قالت طائفة . .. }، پس از {لم تلبسون}، ذكر مصداقى براى تلبيس حق به باطل باشد.

3 _ اظهار ايمان در ابتداى روز و كفر در انت هاى آن ، حيله يهود براى

متزلزل ساختن مؤمنان

و قالت طائفة . .. لعلّهم يرجعون

مفسرين طبق شأن نزول، آيه را حمل بر يهوديان كرده اند.

7 _ يهود ، آنچه را در اوّل روز بر پيامبر ( ص ) نازل شده بود ( قبله بودن بيت المقدّس ) ، پذيرفتند و به آنچه در انت هاى روز نازل شده بود ( قبله بودن كعبه ) ، كفر ورزيدند تا مؤمنان را گمراه سازند .

و قالت طائفة . .. لعلّهم يرجعون

برخى از مفسران برآنند كه {وجه النهار} و {آخره} متعلق به {انزل} است ; و سياق آيه مى رساند كه مراد از {الذى}، حكمى خاص است ; برخى روايات دلالت دارد كه آن حكم خاص، تغيير قبله بوده است كه پيامبر (ص) در عصرگاهى مأمور شد نماز را به سوى كعبه بخواند و قبله مسلمانان را كه تا صبحگاه آن روز، بيت المقدس بوده است تغيير دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 86 - 2

2 _ بازگشت عدّه اى از اسلام به كفر ، در حيات پيامبر ( ص )

كيف يهدى اللّه قوماً كفروا

شأن نزول و لحن آيه دلالت بر وقوع ارتداد برخى مسلمانان در حيات پيامبر (ص) دارد. (روح المعانى).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 95 - 7

7 _ يهوديان عصر پيامبر ( ص ) ، داراى اعتقادات شرك آلود

و ما كان من المشركين

نفى شرك از ابراهيم (ع)، تعريضى به يهوديان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 100 - 6

6 _ تبانى

و تلاش يهوديان براى برانگيختن نزاع هاى قومىِ زمان جاهليّت ، ميان اهل ايمان ( اوس و خزرج )

يا ايها الذين امنوا ان تطيعوا

شاش بن قيس يهودى از وحدت مؤمنان (اوس و خزرج) به خشم آمد و فردى يهودى را مأمور كرد تا فتنه هاى جاهليت را ميان آنها برانگيزاند. (الميزان، ج3).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 103 - 14،15

14 _ اسلام ، تبديل كننده دشمنى ها و خصومت هاى ميان دو قبيله اوس و خزرج ، به وحدت و عطوفت و برادرى

اذ كنتم اعداءً فالّف بين قلوبكم فاصبحتم بنعمته اخواناً

با توجّه به شأن نزولى كه در مجمع البيان ذيل آيه آمده است.

15 _ اخوت و برادرى مسلمانان در سايه اسلام ، پس از تاريخى آكنده از دشمنى و كينه ، برهان خداوند براى فرمان به اعتصام به ريسمان الهى

و اعتصموا بحبل اللّه . .. واذكروا نعمت اللّه عليكم اذ كنتم اعداءً فالّف بين قلوب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 110 - 10،11

10 _ مسلمانان در آغاز بعثت پيامبر ( ص ) ، از بهترين امّت ها و مورد ستايش خداوند بودند .

كنتم خير أمّة أخرجت للناس

به قرينه {كنتم}، آيه فوق بيانگر يك مسأله تاريخى است و آن عبارت است از رفتار و روش مسلمين در آغاز بعثت پيامبر(ص).

11 _ اهتمام مسلمانان آغاز بعثت به نظارت همگانى ( امر به معروف و نهى از منكر ) ، و تداومشان بر ايمان به خداوند

كنتم خير أمّة أخرجت للناس تأمرون بالمعروف . .. و تؤمنون باللّه

به قرينه

{كنتم}، آيه فوق بيانگر يك مسأله تاريخى است و آن عبارت است از رفتار و روش مسلمين در آغاز بعثت پيامبر(ص).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 111 - 7،12

7 _ اهل كتاب ( يهود زمان پيامبر ( ص ) ) ، آغازگر پيكارى كه فرجامش جز شكست و فرار براى آنان نخواهد بود .

و إن يقتلوكم يولّوكم الادبار

چون نسبت قتال به اهل كتاب داده شده، معلوم مى شود كه آنان آغازگر پيكار خواهند بود.

12 _ گروندگان از اهل كتاب ( عبداللّه بن سلام و يارانش ) به اسلام ، مورد سرزنش و آزار سران يهود

لن يضرّوكم إلّا اذًى

در شأن نزول آمده است: عبداللّه بن سلام و يارانش پس از ايمانشان به پيامبر(ص) مورد سرزنش رؤساى يهود قرار گرفتند. (مجمع البيان).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 114 - 15

15 _ عبداللّه بن سلام و گروهى از اهل كتاب ، به اسلام گرويدند و از زمره صالحان گرديدند .

من اهل الكتب امّة قائمة . .. و اولئك من الصالحين

در شأن نزول آمده است: چون عبداللّه بن سلام و گروهى اسلام آوردند; احبار يهود گفتند تنها اشرار ما به پيامبر(ص) ايمان آوردند. (مجمع البيان).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 118 - 16

16 _ دورويى برخى از اهل كتاب با مسلمانان ، در صدر اسلام

قد بدت البغضاء من افواههم و ما تخفى صدورهم اكبر

به قرينه آيات قبل، {دونكم}، اهل كتاب هستند، و از اينكه كينه قلبى خود را پنهان

مى داشتند، دورويى آنان استفاده مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 122 - 1،2،5،7،8،18

1 _ تمايل دو گروه از رزمندگان احد به سستى و انصراف از شركت در جنگ

اذ همّت طائفتان منكم ان تفشلا

بيشتر مفسرين برآنند كه آيه فوق در مورد نبرد احد نازل شده است.

2 _ سستى و ترس دو گروه از مسلمانان شركت كننده در جنگ احد ، مورد ملامت خداوند

اذ همّت طائفتان منكم ان تفشلا و اللّه وليّهما

{فشل} به معناى ضعف به همراه ترس است. (مفردات راغب).

5 _ دسيسه منافقان ( عبداللّه بن أبى سلول ) ، براى ايجاد سستى و هراس در مسلمانان ، هنگام روانه شدن آنان به سوى احد

اذ همّت طائفتان منكم ان تفشلا

در مجمع البيان آمده است كه عبداللّه بن ابى سلول، دو طايفه از مسلمانان (برخى از مهاجر و انصار) را از رويارويى با مشركان برحذر مى داشت.

7 _ نبرد احد ، نمونه اى از بى صبرى و بى تقوايى دو گروه از مسلمانان و زيان ديدن از توطئه هاى دشمنان

و ان تصبروا و تتقوا لا يضرّكم كيدهم شيئاً . .. اذ همّت طائفتان منكم ان تفشلا

8 _ يارى خداوند در از بين بردن هراس آن دو گروه از مسلمانان كه در جنگ احد ، به سستى مبتلا شدند .

اذ همّت طائفتان منكم ان تفشلا و اللّه وليّهما

جمله {اذ همّت} مى رساند كه قصد سستى داشتند، ولى از اين قصد منصرف شدند و به كار جنگ پرداختند. جمله {و اللّه وليّهما}، ظاهراً بيانگر علت انصراف آنان است.

18 _ تمايل بنى حارثه و بنى سلمه به سستى

و انصراف از شركت در جنگ احد

اذ همّت طائفتان منكم

امام باقر و امام صادق (ع) درباره {طائفتان} در آيه فوق فرمودند: {و الطّائفتان هما بنو سلمة و بنو حارثة حيّان من الانصار.

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 824.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 123 - 1،2،3،4،5،9

1 _ يارى و مدد خداوند به مؤمنان ، در جنگ بدر

و لقد نصركم اللّه ببدر

2 _ مجاهدان جنگ بدر ، نمونه اى از مسلمانان صبور و تقواپيشه كه خداوند با يارى خويش ، مانع زيان رسانى كافران به آنان گرديد .

ان تصبروا و تتقوا لا يضرّكم كيدهم . .. و لقد نصركم اللّه ببدر

3 _ كمبود نفرات و توانايى نظامى مؤمنان پيكارگر در جنگ بدر ، نسبت به قواى نظامى دشمن

و لقد نصركم اللّه ببدر و انتم اذلّة

كلمه {اذلّة}، چون جمع قلّه است، اشاره به كمبود و قلّت نيروى انسانى مؤمنان دارد. و ماده ذلّت (زبونى و ناتوانى) به مناسبت مورد، حاكى از كمبود توانايى نظامى از جهت تداركات و وسايل جنگى است.

4 _ مجاهدان جنگ بدر با نداشتن ساز و برگ كافى در مقابل دشمنان ، توانستند با ايمان و توكّل به خدا بر آنان پيروز شوند .

و على اللّه فليتوكّل المؤمنون. و لقد نصركم اللّه ببدر و انتم اذلّة

جمله {و لقد نصركم اللّه ببدر}، مى تواند نمونه اى باشد از حقيقت بيان شده در آيه قبل; يعنى عامل نصرت شما در بدر، توكّل شما بر خداوند بود.

5 _ پيكارگران احد ، به دليل عدم توكّل برخى از آنان به خداوند ، على رغم تواناييشان ، شكست خوردند .

*

و اذ غدوت من اهلك تبوّىء المؤمنين . .. و لقد نصركم اللّه ببدر و انتم اذلّة

يادآورى كمبود نيروى نظامى در جنگ بدر، اشاره به توانمندى آنان در مقايسه با جنگ احد است.

9 _ سرزنش خداوند به پيكارگران احد كه چرا على رغم مشاهده يارى الهى در جنگ بدر ، تصميم به سستى در كارزار احد گرفتند .

و اذ همّت طائفتان منكم ان تفشلا . .. و لقد نصركم اللّه ببدر و انتم اذلّة

لحن آيه، حكايت از سرزنش مسلمانانى است كه در جنگ احد، تصميم به سستى و نافرمانى گرفتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 125 - 8

8 _ وعده الهى به نزول پنجهزار فرشته براى يارى رزمندگان بدر و يا احد و يا حمراءالاسد ، در صورت صابر بودن و تقوا داشتن

ان تصبروا و تتّقوا . .. يمددكم ربّكم بخسمة الاف من الملئكة

برخى مفسّران به قرينه جمله {يأتوكم من فورهم هذا}، آيه مورد بحث را درباره قضيه حمراءالاسد دانسته اند كه مشركان پس از غلبه در احد و انصراف از معركه، پشيمان شدند و تصميم بر يورش به مدينه را داشتند كه پيامبر(ص) پس از دريافت اين خبر، مسلمانان را براى رويارويى با آنان فراخواند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 127 - 1،2،4،5

1 _ هلاكتِ بخشى از قواى دشمن و خوار شدن بخشى ديگر ، از اهداف نصرت الهى به رزمندگان بدر

و لقد نصركم اللّه ببدر . .. ليقطع طرفاً من الّذين كفروا او يكبتهم

برداشت فوق، با عنايت به ملحوظات ذيل است. يكم اينكه:

{ليقطع} و {يكبتهم}، به جمله {و لقد نصركم اللّه ببدر} متعلق باشد. دوّم اينكه: {قطع} به معناى هلاك كردن باشد، چنانچه در روح المعانى آمده است. سوّم اينكه: {او} در {او يكبتهم}، براى تنويع باشد; يعنى عدّه اى به هلاكت و عدّه اى ديگر به ذلّت و خوارى كشانده شدند.

2 _ هلاكت و خوارى بزرگان سپاه كفر در جنگ بدر *

و لقد نصركم اللّه ببدر . .. ليقطع طرفاً من الّذين كفروا

برخى از مفسّرين، {طرفاً} رابه معناى اشراف و بزرگان گرفته اند، به استناد اساس اللغة كه گفته است: {من اطراف العرب يعنى من اشرافهم}.

4 _ بازگشت ذليلانه و نااميدانه باقيمانده كافران ، از اهداف نصرت الهى به رزمندگان بدر

و لقد نصركم اللّه ببدر . .. ليقطع ... فينقلبوا خائبين

جمله {فينقلبوا . .. }، عطف بر {ليقطع} است بنابراين بازگشت ذليلانه و نااميدانه كافران، از اهداف پيروزى بدر خواهد بود و به مقتضاى {فاء} تفريع، اين بازگشت، نتيجه هلاكت و اسارت بخشى از كافران بوده است.

5 _ هلاكت و خوارى بخشهايى از قواى دشمنان دين ، در جنگ بدر ، عاملى در تخريب روحيّه ساير نيروها

ليقطع طرفاً . .. فينقلبوا خائبين

{خائبين} از {خيبة}، به معنانى يأس، نااميدى و نامرادى، حكايت از اثر روانى در باقيمانده كفّار است كه به مقتضاى {فاء} در {فينقلبوا}، اين نااميدى، نتيجه هلاكت و خوارى و اسارت گروه زيادى از دشمنان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 128 - 3،12

3 _ پيروزى مؤمنانِ پيكارگرِ بدر ، تنها به دست خدا بود ، نه پيامبر ( ص )

و لقد نصركم اللّه

ببدر . .. ليس لك من الامر شىء

اگر {ال} در {الامر} براى جنس باشد، پيروزى در جنگ بدر مصداقى از آن خواهد بود و اگر عهد ذكرى باشد، اشاره به پيروزى در آن جنگ است.

12 _ سرنوشت كافران محارب بدر ، تنها به دست خداوند بود ، و نه حتّى رسول او

و لقد نصركم اللّه ببدر . .. ليقطع طرفاً ... ليس لك من الامر شىء او يتوب عليهم او

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 130 - 4

4 _ رواج رباخوارى در عصر بعثت و زمان جاهليت

لا تأكلوا الرّبوآ اضعافاً مضاعفة

برخى برآنند كه {اضعافاً مضاعفة} قيد حرمت است; يعنى در اين آيه، تنها از رباخوارى به چندين برابر نهى شده و در مرحله اى ديگر، اصل رباخوارى حرام شده است. و حرمت تدريجى، حكايت از رواج و شيوع فراگير رباخوارى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 139 - 4

4 _ خودباختگى و شكست روحى پيكارگران احد پس از بازگشت از نبرد

اذ همّت طائفتان منكم ان تفشلا . .. و لاتهنوا و لاتحزنوا و انتم الاعلون

اگر چه نهى از چيزى، حكايت از وقوع خارجى آن ندارد، ولى به قرينه آيات بعد (ان يمسسكم قرح . .. )، معلوم مى شود كه نهى از سستى و اندوه، پس از وقوع آن در ميان مسلمانان بوده است. و به مقتضاى ارتباط اين آيه با آيات پيشين كه جنگ احد و عوامل شكست آن را گوشزد كرد، به دست مى آيد كه اين سستى و اندوه، ناشى از مسائل

جنگ احد بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 140 - 1،3،19

1 _ جراحت و آسيب همگون دو جبهه كفر و ايمان در پيكار اُحُد

ان يمسسكم قرح فقد مسّ القوم قرح مثله

3 _ برابرى آسيب و جراحت هاى وارده به مؤمنان پيكارگر احد ، با آسيب هاى وارد شده به كافران در جنگ بدر

ان يمسسكم قرح فقد مسّ القوم قرح مثله

برخى برآنند كه {ان يمسسكم}، درباره جراحتهاى مسلمانان در جنگ احد است و جمله {فقد مسّ القوم}، اشاره به جراحات مشركان در جنگ بدر دارد.

19 _ مؤمنان استوار در نبرد اُحُد و ديگر هنگامه هاى پيكار با كافران ، برگزيدگان خداوند براى گواهى بر اعمال مردم

و تلك الايّام . .. و ليعلم اللّه الّذين امنوا و يتّخذ منكم شهداء

ترك لام در {و يتّخذ}، اشاره به اين معنا دارد كه برگزيدن، در پى مشخّص شدن مؤمنان واقعى است. يعنى مؤمنان واقعى براى گواه بودن برگزيده مى شوند. گفتنى است كه در برداشت فوق، متعلق حذف شده {شهدآء}، اعمال مردم، گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 142 - 2

2 _ پندار غلط ورود به بهشت بدون جهاد و صبر ، در ميان مسلمانان صدر اسلام

ام حسبتم ان تدخلوا الجنّة و لمّا يعلم اللّه الّذين جاهدوا منكم و يعلم الصّابرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 143 - 1،2،4،6،7

1 _ شهادت طلبى برخى مؤمنان صدر اسلام پس از جنگ بدر و نگرانى و حيرت آنها به هنگام

بروز جنگ احد

و لقد كنتم تمنّون الموت من قبل ان تلقوه فقد رايتموه و انتم تنظرون

2 _ وحشت برخى مؤمنان صدر اسلام از مرگ و شهادت در راه خدا

و لقد . .. فقد رايتموه و انتم تنظرون

4 _ عدم موفقيت برخى از مؤمنان صدر اسلام ، در امتحان الهى

ام حسبتم ان تدخلوا الجنّة . .. فقد رايتموه و انتم تنظرون

6 _ ناهماهنگى و دوگانگى باور ها و عملكرد برخى از مسلمانان صدر اسلام

و لقد كنتم تمنّون الموت . .. فقد رايتموه و انتم تنظرون

7 _ پيكار احد ، كارزارى سخت و مجسّم كننده مرگ در ديده پيكارگران مسلمان

و لقد كنتم تمنّون الموت . .. فقد رايتموه و انتم تنظرون

1 _ مفسران برآنند كه آيه شريفه درباره نبرد احد نازل شده است. 2 _ چون خداوند از رويارويى و درگير شدن با كافران، به ديدن مرگ تعبير كرده است، معلوم مى شود كه كارزارى سخت بوده كه ورود به آن، مساوى ديدن مرگ بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 144 - 3،4،5،8،13

3 _ پايان پذيرى پيام رسولان الهى ، يا با مرگ و يا با شهادت ايشان ، پندار باطل برخى از مسلمانان صدر اسلام

و ما محمّد الّا رسول . .. افاين مات او قتل انقلبتم على اعقابكم

4 _ تزلزل روحيه برخى از پيكارگران احد ، بر اثر شايعه قتل پيامبر ( ص )

و ما محمّد الّا رسول . .. افاين مات او قتل انقلبتم على اعقابكم

5 _ اتكاى افراطى برخى از پيكارگران احد به شخص پيامبر ( ص ) ، مورد نكوهش خداوند

افاين مات

او قتل انقلبتم على اعقابكم

8 _ خطر واپسگرايى مردم صدر اسلام از مسير رهبرى ، پس از رحلت يا شهادت پيامبر ( ص )

و ما محمّد الّا رسول . .. افاين مات او قتل انقلبتم على اعقابكم

13 _ پندار غلط جاودانگى پيامبر ( ص ) ، موجب ارتداد و واپسگرايى برخى از مبارزان احد ، و انكار رسالت آن حضرت پس از شايعه قتل ايشان

افاين مات او قتل انقلبتم على اعقابكم

مفسران در شأن نزول آيه گفته اند: آنگاه كه خبر قتل پيامبر(ص) در بين مردم شايع شد، برخى از مسلمانان اظهار داشتند كه اگر محمّد(ص) پيامبر بود، كشته نمى شد. (مجمع البيان، ذيل آيه.)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 3،4،7،10،15،20،22،24

3 _ تحقق وعده الهى به نصرت و پيروزى پيكارگران احد ، آنگاه كه در آغاز نبرد ، مشركان را تا آستانه انقراض كشتند .

و لقد صدقكم اللّه وعده اذ تحسّونهم باذنه

{اذ تحسّونهم} متعلق به {و لقد صدقكم اللّه} است ; يعنى بيان زمان تحقق وعده الهى است. و {تحسّونهم} از ماده {حَسّ} به معناى كشتن تا حد انقراض و نابودى است.

4 _ ضربات مرگبار مسلمانان پيكارگر در آغاز جنگ احد بر پيكره مشركان قريش ، به اذن و اراده الهى

و لقد صدقكم اللّه وعده اذ تحسّونهم باذنه

7 _ سستى ، اختلاف در كار جنگ و سرپيچى از فرمان پيامبر ( ص ) ، از عوامل شكست مسلمانان در پيكار احد

حتّى اذا فشلتم و تنازعتم فى الامر و عصيتم

10 _ سستى ، تفرقه و سرپيچى برخى پيكارگران احد از فرمان پيامبر ( ص )

، پس از پيروزى ابتدايى بر دشمنان

حتّى اذا فشلتم . .. من بعد ما اريكم ما تحبّون

گر چه ظاهر خطاب در {فشلتم و تنازعتم . .. و عصيتم} به تمامى مسلمانان در جنگ احد است، ولى به قرينه تقسيم آنان در دنباله آيه به دو گروه دنياطلب و آخرت طلب، معلوم مى شود مراد از مخاطبين {فشلتم ... }، گروهى از مسلمانان بوده اند و نه همه آنان.

15 _ دستيابى مسلمانان پيكارگر احد بر غنائم جنگى ، به دنبال شكست ابتدايى مشركان قريش

من معد ما اريكم ما تحبّون

اگر چه مراد از {ما تحبّون} پيروزى بر دشمن است، و لكن در آيه شريفه مى تواند لازمه آن، يعنى غنيمت نيز مراد باشد; به دليل {منكم من يريد الدّنيا}.

20 _ جمعى از پيكارگران احد ، در پى دنيا و گردآورى غنائم و گروهى ديگر خواهان آخرت بودند .

منكم من يريد الدّنيا و منكم من يريد الاخرة

22 _ شكست پيكارگران احد ، آزمايش الهى براى آنان

ثم صرفكم عنهم ليبتليكم

{صرفكم عنهم} يعنى شما را از تعقيب دشمنِ درگير منصرف ساخت و لازمه اين انصراف، شكست است.

24 _ عفو خداوند از سستى ، نزاع و نافرمانى پيكارگران احد

حتّى اذا فشلتم . .. و لقد عفا عنكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 153 - 1،2،4،8،9،10،11،12،13،14،15،16،17،18،1

1 _ فرار پيكارگران احد از رويارويى با مشركان قريش ، بى آنكه به فكر كسى باشند .

اذ تصعدون و لا تلون على احد

كلمه {تصعدون} از {اصعاد}، به معناى دور شدن تا حد پنهان شدن از نظرهاست، و {لا تلون} از ماده {لىّ}، به معناى التفات و

ميل كردن است. يعنى از معركه دور شديد و به كسى توجّه نمى كرديد و تنها به فكر فرار از صحنه بوديد.

2 _ گريز مسلمانان از ميدان كارزار احد ، موجب شكست آنان در آن پيكار

ثمّ صرفكم عنهم . .. اذ تصعدون

بنابر اينكه {اذ تصعدون} متعلق به {صرفكم} باشد و كلمه {اذ}، يا براى بيان علّت است، يعنى شكست خورديد چون فرار كرديد، و يا ظرف زمان است، يعنى شكست خورديد، آنگاه كه فرار كرديد.

4 _ تبلور آزمون مسلمانان در شكست احد ، به هنگام فرار آنان از صحنه كارزار

ثمّ صرفكم عنهم ليبتليكم . .. اذ تصعدون و لا تلون على احد

بنابر اينكه {اذ تصعدون} متعلق به {ليبتليكم} باشد، يعنى خداوند شما را از تعقيب دشمن بازداشت تا آزمايشتان كند و اين آزمايش به هنگام فرار تبلور يافت و محقق شد.

8 _ دلهره و ترس و گريز مسلمانان از مهلكه كارزار احد ، موجب بى توجّهى در يارى رسانى به همرزمان خويش *

حتّى اذا فشلتم . .. اذ تصعدون و لا تلون على احد

9 _ تلاش پيامبر ( ص ) براى جلوگيرى از گريز مسلمانان در نبرد احد ، و بى اعتنايى آنان در پذيرش دعوت او

و لا تلون على احد و الرّسول يدعوكم فى اخريكم

جمله {و الرّسول يدعوكم . .. }، حاليه است ; يعنى در حالى كه پيامبر (ص) شما را فرامى خواند مى گريختيد و به هيچ كس (حتى پيامبر (ص)) توجهى نداشتيد.

10 _ تلاش مستمر پيامبر ( ص ) براى جلوگيرى از شكست مسلمانان در كارزار احد

و الرّسول يدعوكم فى اخريكم

11 _ بى اعتنايى به دعوت پيامبر ( ص ) در

پيكار احد ، موجب شكست مسلمانان در آن كارزار

ثمّ صرفكم . .. و الرّسول يدعوكم فى اخريكم

بنابر اينكه {اذ تصعدون} متعلق به {صرفكم} باشد، آيه مزبور در مقام بيان علتهاى شكست احد است. بنابراين جمله {و لا تلون على احد و الرّسول ... }، كه حاكى از دعوت پيامبر (ص) و بى اعتنايى به اوست، نيز بيانگر علتى براى شكست خواهد بود.

12 _ گريز مسلمانان از كارزار احد و فاصله گرفتن آنان از رسول خدا ( ص )

و الرّسول يدعوكم فى اخريكم

كلمه {فى اخريكم} بيان حالت پيامبر (ص) به هنگام دعوت است. يعنى پيامبر (ص) آنگاه كه شما را دعوت مى كرد، در آخر شما قرار داشت و اين حاكى از دور شدن مسلمانان از اطراف پيامبر (ص) است.

13 _ حضور و مقاومت رسول خدا ( ص ) در رويارويى با مشركان قريش ، تا آخرين لحظات كارزار احد

و الرّسول يدعوكم فى اخريكم

14 _ اندوه مسلمانان از شكست در كارزار احد و پيروز نشدن بر مشركان

فاثابكم غمّا بغمّ

جلمه {فاثابكم}، عطف بر جمله {و لقد عفا عنكم} است و كلمه {باء} در {بغمّ} بدليّه است، و مراد از {غمّا} به دليل كلمه {اثابكم} كه دلالت بر مرحمت و لطف دارد و نيز به دليل اينكه پس از عفو واقع شده، غم و اندوهى پسنديده است و اين غم پسنديده همان غم پيروزى كافران بر مسلمانان خواهد بود و يا غمّ و اندوه به خاطر پيروى نكردن از رسول خدا (ص) و سست آمدن در رويارويى با دشمن است.

15 _ اندوه و حسرت مسلمانان به خاطر از دست دادن غنائم جنگى و جراحاتى كه در نبرد احد

به آنان رسيد .

فاثابكم غمّا بغمّ لكيلا تحزنوا على مافاتكم و لا ما اصابكم

مراد از {غمّ} (غم دوّم) بايد غمى ناپسند باشد ; چرا كه خداوند آن را به غم پسنديده تبديل كرد و آن را پاداشى بر مسلمانان قرار داد و به قرينه {لكيلا . .. }، آن غم ناپسند همان از دست دادن غنائم و جراحات وارد شده بر مسلمانان بوده است.

16 _ اندوه و پشيمانى مسلمانان به خاطر بى اعتنايى به دستورات پيامبر ( ص ) در كارزار احد

فاثابكم غمّا بغمّ

با توجه به توضيح برداشت شماره 14.

17 _ تبديل اندوه از دادن غنائم به اندوه تمرد از فرمان پيامبر ( ص ) ، موهبتى الهى به رزمندگان احد

فاثابكم غمّا بغمّ

كلمه {اثابكم} دلالت بر اين معنا دارد كه اين تبديل و جايگزينى لطف و موهبتى از جانب خداوند بوده است.

18 _ پشيمانى مسلمانان به جهت تخلف از دستورات پيامبر ( ص ) در كارزار احد ، نتيجه عفو الهى از گناه آنان

و لقد عفا عنكم . .. فاثابكم غمّا بغمّ

عطف {اثابكم} بر {عفا عنكم} به وسيله {فاء}، دلالت بر ترتب و رابطه عليّت بين آن دو جمله دارد.

1 _ فرار پيكارگران احد از رويارويى با مشركان قريش ، بى آنكه به فكر كسى باشند .

اذ تصعدون و لا تلون على احد

كلمه {تصعدون} از {اصعاد}، به معناى دور شدن تا حد پنهان شدن از نظرهاست، و {لا تلون} از ماده {لىّ}، به معناى التفات و ميل كردن است. يعنى از معركه دور شديد و به كسى توجّه نمى كرديد و تنها به فكر فرار از صحنه بوديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

3 - آل عمران - 3 - 154 - 1،4،5،6،9،10،11،15،17،21،22،23،24،25،3

1 _ فروفرستادن خوابى آرام بخش از سوى خداوند بر پيكارگران احد ، به دنبال اندوههايى كه در آن كارزار بر ايشان گذشت .

ثمّ انزل عليكم من بعد الغمّ امنة نعاساً

{امنة} (آرامش خاطر)، مفعول براى {انزل} است و {نعاساً} به معناى خواب، عطف بيان و يا بدل از {امنة} است.

4 _ وضعيّت اندوهگين و پر دلهره و اضطراب مسلمانان پس از كارزار احد

ثمّ انزل عليكم من بعد الغمّ امنة نعاساً

5 _ خواب آرام بخش ، تنها پيكارگران خداجوى نبرد احد را فراگرفت .

ثمّ انزل . .. امنة نعاساً يغشى طائفة منكم

به قرينه {طائفة قد اهمّتهم . .. }، طائفه اوّل حمل بر كسانى مى شود كه همّتشان دين و خدا بود.

6 _ آنانكه در نبرد احد تنها به فكر خويش بودند ( خودگزينان ) ، غرق در اضطراب و دلهره و محروم از خواب آسوده و آرام بخش

ثمّ انزل . .. يغشى طائفة منكم و طائفة قد اهمّتهم انفسهم

9 _ مسلمانان در پيكار احد متشكّل از دو جناح ، خداجويانِ آخرت طلب و خودگزينانِ دنياخواه بودند .

يغشى طائفة منكم و طائفة قد اهمّتهم انفسهم

10 _ پندار هاى جاهلى مسلمانانِ خودگزين و دنياطلب احد ، نسبت به خداوند

و طائفة قد اهمّتهم . .. يظنّون باللّه غير الحقّ ظنّ الجاهليّة

11 _ بينش جاهلى مسلمانان احد نسبت به خداوند ، برانگيزنده حسِّ خودگزينى و دنياطلبى در وجود ايشان

و طائفة قد اهمّتهم . .. يظنّون باللّه غير الحقّ ظنّ الجاهليّة

به نظر مى رسد جمله {يظنّون باللّه . .. }، به منزله علّتى باشد براى جمله {و طائفة قد اهمّتهم

انفسهم}.

15 _ ترديد برخى از مسلمانان نبرد احد در حقّانيّت اسلام و وعده رسول خدا ( ص ) به پيروزى مسلمانان بر دشمنانشان

و طائفة . .. يقولون هل لنا من الامر من شىء

برخى از مسلمانان گمان مى كردند چون به اسلام گرويده اند و اسلام دين حق و الهى است، بايد همه امور بر طبق خواسته آنان پيش رود; ولى آنگاه كه شكست خوردند، به ترديد افتادند و گفتند گويا اختيار امور به دست ما نيست و در نتيجه اسلام دين حق نيست و وعده هاى رسول خدا (ص) بى مورد است.

17 _ شكست ها و حوادث ناگوار ، موجب ترديد مسلمانان سست انديشه در مورد حقّانيّت پيامبر ( ص ) و وعده هاى خدا به پيروزى آنان

طائفة . .. يقولون هل لنا من الامر من شىء

21 _ برخورد منافقانه خودمحوران و دنياطلبان مسلمان با رسول خدا ( ص )

و طائفة قد اهمّتهم انفسهم . .. يخفون فى انفسهم ما لايبدون لك

22 _ انكار حقانيّت رسول خدا ( ص ) و نادرست پنداشتن وعده هاى الهى به پيروزى ، چيزى است كه خودگزينان شركت كننده در نبرد احد از رسول خدا پنهان مى داشتند .

و طائفة . .. يخفون فى انفسهم ما لايبدون لك

23 _ ترس مسلمانان خودگزين و دنياطلبِ احد از افشاى موضع جاهلانه و شرك آميزشان در برابر رسول خدا ( ص )

و طائفة قد اهمّتهم انفسهم . .. يخفون فى انفسهم ما لايبدون لك

24 _ تبليغات سوء ، شك برانگيز و شرك آلوده مسلمانان سست انديشه احد ، پس از پايان آن كارزار

يقولون لو كان لنا من الامر شىء ما قتلنا ههنا

25

_ شهادت برخى از پيكارگران احد و شكست در آن كارزار ، موجب ترديد مسلمانان سست انديشه

يقولون لو كان لنا من الامر شىء ما قتلنا ههنا

3 _ خواب از عوامل آرام بخش انسان هاى اندوهگين و حاضر در كوران مشكلات

ثمّ انزل عليكم من بعد الغمّ امنة نعاساً

بنابر اينكه {امنةً} مفعول له براى {نعاساً} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 155 - 1،2،3،5،14،15

1 _ فرار و پشت كردن برخى مسلمانان ، از جبهه پيكار احد

انّ الّذين تولّوا منكم يوم التقى الجمعان

2 _ حضور مجاهدانى پايمرد و استوار به همراه پيامبر ( ص ) در كارزار احد ، تا آخرين لحظه هاى پيكار

انّ الّذين تولّوا منكم يوم التقى الجمعان

بنابر اينكه {من} در {منكم} براى تبعيض باشد، كه دلالت مى كند گروهى فرار كردند و قهراً گروهى تا آخر جنگ همراه پيامبر (ص) باقى ماندند و به دفاع ادامه دادند.

3 _ لغزش ( فرار از كارزار ) برخى از مجاهدان احد ، بر اثر نفوذ شيطان در ايشان

انّ الّذين تولّوا . .. انّما استزلّهم الشّيطان ببعض ما كسبوا

5 _ خودخواهى و دنياپرستى برخى مجاهدان احد ، موجب نفوذ شيطان در آنان و گريزشان از صحنه كارزار

قد اهمّتهم انفسهم . .. انّ الّذين تولّوا .. انّما استزلّهم الشّيطان ببعض ما كسبو

خودمحورى و دنياطلبى، كه معناى جمله {قد اهمّتهم انفسهم} است، مى تواند مصداق روشن و مورد نظر از جمله {ببعض ما كسبوا} باشد.

14 _ حلم خداوند در برابر نافرمانى و لغزش پيكارگران احد ( پشت كردن به ميدان كارزار )

انّ الّذين تولّوا . . انّ اللّه غفور حليم

15 _

فرار عقبة بن عثمان و عثمان بن سعد از رويارويى با دشمن در جنگ احد ، در اثر وسوسه هاى شيطان

انّ الّذين تولّوا منكم يوم التقى الجمعان انّما استزلّهم الشيطان ببعض ما كسبوا

امام باقر و يا امام صادق (ع) درباره {انّما استزلّهم الشيطان ببعض ما كسبوا . .. } فرمودند: فهو فى عقبة بن عثمان و عثمان بن سعد.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 201، ح 156 ; تفسير برهان، ج 1، ص 322، ح 1.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 156 - 3

3 _ شكست در پيكار احد ، زمينه ساز هجوم تبليغاتى كافران و يا منافقان ، عليه اسلام ، پيامبر ( ص ) و مسلمانان

يا ايّها الّذين امنوا لا تكونوا كالّذين كفروا و قالوا لاخوانهم . .. ما ماتوا و م

كشته شدن عدّه اى از مسلمانان در جنگ احد باعث شده بود كه كافران و يا منافقان، كه با حضور در صحنه احد مخالف بودند، ماجراى احد و كشته هاى فراوان آن را حربه تبليغاتى عليه پيامبر (ص) قرار دهند. آنان مى گفتند اگر نظر ما را مى پذيرفتند و همراه پيامبر (ص) خارج نمى شدند، اين حوادث ناگوار پيش نمى آمد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 159 - 3،16،18،19

3 _ نرمى و مداراى پيامبر ( ص ) ، با مسلمانانى كه از دستورات ايشان سرپيچى كردند و از جبهه احد گريختند .

فبما رحمة من اللّه لنت لهم

نرمى و مدارا غالباً در مورد مخالفت و عصيان است كه از مصاديق مورد نظر _

به قرينه آيات قبل _ عصيانگران نبرد احد مى باشند.

16 _ عفو از خطاكاران پيكار احد ، تكليف الهى پيامبر ( ص )

فاعف عنهم و استغفر لهم

به متقضاى ارتباط اين آيه با آيات نبرد احد، از جمله افراد مورد نظر كه پيامبر (ص) موظّف به ناديده گرفتن خطاى آنان است، خطاكاران نبرد احد مى باشند.

18 _ لطف و عنايت خاصّ خداوند نسبت به پيكارگران نبرد احد

فاعف عنهم و استغفر لهم و شاورهم فى الامر

19 _ پيامبر ( ص ) پذيراى نقش مردم در تصميم گيرى هاى اجتماعى

و شاورهم فى الامر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 160 - 7،9

7 _ توكّل پيكارگران جنگ بدر بر خدا ، موجب يارى خدا و پيروزى آنان در آن نبرد *

ان ينصركم اللّه فلا غالب لكم . .. و على اللّه فليتوكّل المؤمنون

خداوند پس از شروع بيان جنگ احد، اشاره اى نيز به مسائل جنگ بدر داشت (و لقد نصركم اللّه ببدر، آيه 123) بنابراين جمله {ان ينصركم اللّه} مى تواند اشاره به علّت آن پيروزى باشد.

9 _ سستى پيكارگران احد در اتكال به خداوند ، موجب محروميّت آنان از نصرت الهى و شكست ايشان در آن نبرد .

و ان يخذلكم فمن ذا الّذى ينصركم من بعده و على اللّه فليتوكّل المؤمنون

وقوع اين آيه پس از بيان نبرد احد و شكست مؤمنان، اشاره به علّت شكست دارد، يعنى چون در آن نبرد توكّل نداشتيد، از يارى خدا محروم شديد و در نتيجه شكست خورديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 161

- 5

5 _ گمان باطل برخى از مسلمانان صدر اسلام مبنى بر خيانت پيامبر ( ص ) در غنايم جنگى

و ما كان لنبىّ ان يغلّ

در برخى از شأن نزولهاىِ مربوط به آيه آمده كه غنيمتى از غنايم جنگى بدر مفقود شد و عدّه اى چنين پنداشتند كه پيامبر (ص) آن را تصاحب كرده است. (مجمع البيان، ذيل آيه.) و از امام صادق (ع) نقل شده است كه فرمود: ... الم ينسبوا نبيّنا محمّداً (ص) ... الم ينسبوه يوم بدر الى انّه اخذ لنفسه من المغنم قطيفة حمراء حتّى اظهره اللّه عزّ و جلّ على القطيفة و برء نبيّه من الخيانة و انزل بذالك فى كتابه {و ما كان لنبىّ ان يغلّ ... }.

_______________________________

امالى صدوق، ص 92، مجلس 22، ح 3 ; تفسير برهان، ج 1، ص 324، ح 1.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 164 - 14

14 _ يادآورى گمراهى مؤمنان پيش از بعثت و هدايتشان در پرتو تعاليم پيامبر ( ص ) ، عامل تقويت اراده آنان در تحمّل دشوارى هاى مولود جنگ

اذ تصعدون و لا تلون . .. و لئن قتلتم فى سبيل اللّه ... لقد منّ اللّه على المؤمني

با توجّه به ارتباط اين آيه و آيات مربوط به جنگ احد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 165 - 1،2،3،4،5،7،12

1 _ گلايه برخى مسلمانان از نتايج دردناك نبرد احد و شكست در آن

اولمّا اصابتكم مصيبة . .. قلتم انّى هذا

اين برداشت را روايت مذكور در فيش شماره 12 تأييد مى كند.

2 _ ضربه و

مصيبت وارده بر كافران در جنگ بدر ، دو برابر مصيبتى كه بر پيكارگران مؤمن در جنگ احد وارد شد .

اولمّا اصابتكم مصيبة قد اصبتم مثليها

بسيارى از مفسران گفته اند كه مراد از {اصبتم مثليها} (دو چندان مصيبتى كه ديديد، بر كافران وارد كرديد) مصيبتى است كه مؤمنان در پيكار بدر بر مشركان تحميل كردند. اين برداشت را روايت مذكور در فيش شماره 12 تأييد مى كند.

3 _ شكست و مصيبت سنگين مسلمانان در پيكار احد ، دور از انتظار ايشان بود .

اولمّا اصابتكم مصيبة قد اصبتم مثليها

كلمه {انّى} به معناى {من اين} (از كجا و از چه روى) مى باشد و {هذا} اشاره به مصيبت است.

4 _ يادآورى خاطره پيروزى مسلمانان در پيكار بدر ، التيام بخش رنج و آثار روحى دردناك شكست نبرد احد

اولمّا اصابتكم مصيبة قد اصبتم مثليها

جمله {قد اصبتم مثليها}، كه اشاره به پيروزى بزرگ مسلمانان در بدر است، بدان جهت ايراد شده كه با ياد آن خاطره بزرگ، مسلمانان مصيبت احد را در مقايسه با پيروزى بدر كوچك شمرند و در نتيجه، رنج مصيبت احد را ناديده انگارند.

5 _ پندار ناصواب برخى پيكارگران احد در تحليل عوامل شكست آن نبرد

انّى هذا قل هو من عند انفسكم

جمله {انّى هذا} به اين مطلب اشاره دارد كه گويا مجاهدان احد علّت شكست آن نبرد را بيرون از عملكرد خويش مى دانستند، كه جمله {من عند انفسكم} ريشه صحيح آن را گوشزد مى كند.

7 _ مسلمانان ، به دليل نافرمانى از پيامبر ( ص ) و فرار از صحنه نبرد ، عامل شكست و مصيبت هاى پيكار احد

اولمّا اصابتكم مصيبة . .. قل هو

من عند انفسكم

با توجّه به آيات قبل، همانند آيه 152 (اذ تحسّونهم باذنه حتّى اذا فشلتم و تنازعتم فى الامر و عصيتم)، معلوم مى شود كه نافرمانى و . .. از جمله عوامل شكست آنان بود.

12 _ رفع ناراحتى مسلمانان به جهت شهادت هفتاد نفر در جنگ احد ، با تذكّر به اين كه آنان در جنگ بدر ، هفتاد نفر از دشمنان را كشته و هفتاد نفر را اسير كردند .

اولمّا اصابتكم مصيبة قد اصبتم مثليها

امام صادق (ع) درباره آيه فوق فرمود: كان المسلمون قد اصابوا ببدر مائة و اربعين رجلا قتلوا سبعين رجلا و اسروا سبعين فلمّا كان يوم احد اصيب من المسلمين سبعون رجلا قال: فاغتمّوا بذلك فانزل اللّه تبارك و تعالى: {اولمّا اصابتكم . .. مثليها}.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 205، ح 151 ; نورالثقلين، ج 1، ص 408، ح 426.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 166 - 2،6

2 _ كارزار احد ، صحنه رويارويى و درگيرى دو جناح كفر و ايمان

و ما اصابكم يوم التقى الجمعان فباذن اللّه

6 _ مشخّص شدن مؤمنان واقعى ، از اهداف رخصت خداوند در شكست نبرد احد و مصيبت هاى وارده در آن

و ما اصابكم . .. و ليعلم المؤمنين

جمله {و ليعلم . .. }، عطف بر جمله اى مقدّر است ; يعنى {و ما اصابكم ... ليكون كذا و كذا و ليعلم المؤمنين}. لذا در برداشت فوق، مشخص شدن مؤمنان، از اهداف شكست آنان در نبرد احد شمرده شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 -

167 - 1،3،4،9،10،11،12،14،23

1 _ مشخص شدن منافقان ، از اهداف رخصت خداوند در شكست نبرد احد و مصيبت هاى وارده در آن

و ما اصابكم . .. و ليعلم الّذين نافقوا

3 _ حضور منافقانى ناشناخته در ميان مسلمانان عصر پيامبر ( ص ) تا شكست احد

و ما اصابكم يوم التقى الجمعان . .. و ليعلم الّذين نافقوا

4 _ بى اعتنايى منافقان به دعوت پيامبر ( ص ) و يا برخى مسلمانان ، براى حضور در پيكار عليه كافران

و قيل لهم تعالوا قاتلوا فى سبيل اللّه او ادفعوا

مراد از منافقان در برداشت فوق، كسانى هستند كه نفاق آنان پس از دعوت براى نبرد و نپذيرفتن آن مشخّص شد.

9 _ بهانه جويى منافقان براى سرباز زدن از حضور در ميدان احد ، با اين ادّعا كه در آن ميدان ، پيكارى رخ نخواهد داد .

قاتلوا لو نعلم قتالا لاتّبعناكم

برخى از مفسّران گفته اند مراد از جمله {لو نعلم . .. } نفى برخورد نظامى است ; يعنى ما مى دانيم كه جنگى رخ نخواهد داد و لذا با شما نمى آييم.

10 _ منافقان به انگيزه سرباز زدن از پيكار ، مدعى بودند كه حضور در ميدان احد نوعى انتحار و خودكشى است ، نه پيكار و جنگ .

قالوا لو نعلم قتالاً لاتّبعناكم

برخى برآنند كه مراد منافقان از جمله {لو نعلم . .. } اين معنا بوده كه بيرون شدن شما مسلمانان به سوى احد، پيكار و قتال نيست، بلكه خود را به مهلكه انداختن است ; چرا كه نيروى شما در برابر نيروى دشمن هيچ است.

11 _ اظهار عدم آشنايى با دانش و مهارت هاى جنگى ، بهانه

منافقان براى سرباز زدن از حضور در پيكار احد *

لو نعلم قتالاً لاتّبعناكم

برداشت فوق احتمال سوّمى است كه در بيان جمله {لو نعلم . .. } گفته شده است. يعنى اگر پيكار مى دانستيم، شركت مى كرديم، ولى ما با فنون جنگ و مبارزه آشنايى نداريم.

12 _ شركت نكردن منافقان در پيكار احد ، افشاگر چهره و موضع نفاق آلود ايشان

و ليعلم الّذين نافقوا و قيل لهم تعالوا . .. لو نعلم قتالاً لاتّبعناكم

جمله {و قيل لهم تعالوا . .. } توضيحى است براى جمله {و ليعلم الّذين نافقوا}. يعنى طريقه مشخّص كردن منافقان همان شركت نكردن آنان در نبرد است.

14 _ منافقان به دليل شركت نكردن در پيكار احد ، دور از مرز ايمان و در آستانه كفر بودند .

هم للكفر يومئذ اقرب منهم للايمان

23 _ منافقان احد داراى جنبه هاى گوناگون نفاق ، و آگاهى مسلمانان تنها به بخشى از آنها

و اللّه اعلم بما يكتمون

عالمتر بودن خدا به راز دل منافقان (و اللّه اعلم . .. )، دلالت بر اين معنا دارد كه آنچه از نفاق منافقان براى مسلمانان بيان شد، تنها بخشى از نفاق آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 168 - 1،2،3،4،5،6،7،8،10،18

1 _ تلاش منافقان كناره گرفته از جنگ احد ، در بازداشتن ديگر مسلمانان از حضور در آن كارزار

الّذين قالوا لاخوانهم وقعدوا لو اطاعونا ما قتلوا

جمله {لو اطاعونا} دلالت بر تلاش منافقان در بازداشتن مسلمانان از نبرد دارد.

2 _ ادعاى باطل منافقان كه اگر جنگاوران احد در آن كارزار شركت نمى كردند ، به شهات نمى رسيدند .

لو اطاعونا

ما قتلوا . .. ان كنتم صادقين

3 _ مسرت و خشنودى منافقان از سلامت خويش به دليل عدم حضورشان در پيكار احد

الّذين قالوا لاخوانهم وقعدوا لو اطاعونا ما قتلوا

اظهار تأسّف منافقان براى كشته هاى احد، دلالت بر مسرت و خشنودى از زنده ماندن خودشان دارد.

4 _ تلفات سنگين مسلمانان در پيكار احد

و ما اصابكم . .. لو اطاعونا ما قتلوا

5 _ اظهار حسرت و اندوه منافقان بر كشته شدن بستگان خويش در پيكار احد

الّذين قالوا لاخوانهم وقعدوا لو اطاعونا ما قتلوا

گفته شده مراد از {لاخوانهم}، خويشان نسبى است. و جمله {قالوا لاخوانهم} يعنى: {درباره آنها گفتند}; نه {به آنها گفتند}.

6 _ سرزنش شدن منافقان به خاطر ترك حمايت از پيكارگران احد ، على رغم ادعاى برادرى با آنان

الّذين قالوا لاخوانهم وقعدوا

جمله {وقعدوا} حاليّه است و اشاره دارد به اينكه منافقان با وجود ادعاى برادرى با مسلمانان از شركت در جنگ و حمايت آنان سر باز زدند. گفتنى است كه {لاخوانهم} در برداشت فوق به معناى برادران دينى گرفته شده است.

7 _ اعتراض و انتقاد منافقان از شركت جستن مسلمانان در پيكار احد

لو اطاعونا ما قتلوا

8 _ تبليغات اخلالگرانه منافقان پس از نبرد احد

لو اطاعونا ما قتلوا

10 _ آزادى بيان مسلمانان عصر پيامبر ( ص ) در عقايد و موضعگيرى هاى خويش

لو اطاعونا ما قتلوا

18 _ ناتوانى منافقان از جلوگيرى مرگ مقدّر نشانگر باطل بودن پندار آنان در تحليل عوامل به شهادت رسيدن پيكارگران احد

لو اطاعونا ما قتلوا قل فادرؤا عن انفسكم الموت ان كنتم صادقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 172 - 3،5،7،8،12،21

3 _ بازسازى

مجدد سپاه اسلام توسط پيامبر ( ص ) ، پس از پراكندگى و شكست در جنگ احد

الّذين استجابوا لِلّه و الرسول من بعد ما اصابهم القرح

5 _ برخى از مجروحان جنگ احد على رغم پذيرش دعوت خدا و پيامبر ( ص ) به نبردى ديگر ، از احسان و تقواى لازم برخوردار نبودند .

الّذين استجابوا . .. للّذين احسنوا منهم و اتّقوا اجر عظيم

{منهم}، حال براى ضمير {احسنوا} است و كلمه {من}، ظهور در تبعيض دارد ; يعنى اجابت كنندگان را به دارندگان تقوا و احسان و فاقدان آن تقسيم مى كند.

7 _ خطر هجوم مشركين به مسلمانان ، پس از پايان جنگ احد *

الّذين استجابوا للّه و الرسول من بعد ما اصابهم القرح

زيرا دعوت پيامبر (ص) براى تجهيز نيرو، بيانگر آن است كه خطر هجوم مجدد مشركين وجود داشته است.

8 _ سرنوشت ساز بودن آمادگى رزمى و مانور مسلمين بعد از جنگ احد

الّذين استجابوا للّه و الرسول من بعد ما اصابهم القرح

سازماندهى سپاه اسلام پس از مصيبتهاى وارد آمده در جنگ احد و دعوت مجدد حتى از مجروحان براى شركت در جنگ، حكايت از سرنوشت ساز بودن اين آمادگى و بسيج نيرو دارد.

12 _ نياز مبرم پيامبر ( ص ) به نيرو هاى مجاهد براى مقابله با دشمن ، پس از نبرد احد

الّذين استجابوا للّه و الرسول من بعد ما اصابهم القرح

فراخوانى نيروهاى مجروح جنگ احد براى نبردى ديگر، چنانچه در شأن نزول آمده است، حكايت از نياز مبرم به نيروهاى مجاهد دارد.

21 _ پاداش بزرگ اميرالمؤمنين ( ع ) به خاطر احسان و تقوا و اجابت خدا و پيامبر ( ص ) پس

از مجروح شدن در جنگ احد

الّذين استجابوا للّه و الرّسول . .. اجر عظيم

امام صادق (ع): انّ رسول اللّه بعث عليّاً فى عشرة {استجابوا للّه و الرّسول من بعد ما اصابهم القرح} الى {اجر عظيم}. انّما نزلت فى اميرالمؤمنين (ع).

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 206، ح 153 ; تفسير برهان، ج 1، ص 326، ح 4.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 173 - 3،4،8،15،16،19

3 _ تجمع دوباره مشركان عليه مسلمانان ، پس از جنگ احد

انّ النّاس قد جمعوا لكم

وقوع اين آيه پس از بيان جنگ احد و نيز برخى از شأن نزولها مؤيّد اين نظر است كه آيه مورد بحث درباره وقايع پس از احد مى باشد.

4 _ وجود افرادى در ميان مسلمانان كه در صدد شايعه پراكنى و ترساندن آنها از مشركان بودند .

الّذين قال لهم النّاس انّ النّاس قد جمعوا لكم فاخشوهم

8 _ اظهار توكّل و اعتماد به خداوند ، عكس العمل مؤمنان در برابر شايعه حمله دشمن ، پس از نبرد احد

الّذين قال لهم النّاس . .. و قالوا حسبنا اللّه و نعم الوكيل

15 _ اميدوارى مؤمنان به نصرت الهى و پيروزى در غزوه حمراءالاسد

و قالوا حسبنا اللّه و نعم الوكيل

اكثر مفسران اين آيه و آيات پيشين را درباره غزوه حمراءالاسد مى دانند. مشركان فاتح نبرد احد در راه بازگشت به مكّه از اينكه كار مسلمانان را يكسره نكردند، پشيمان شدند و آهنگ هجوم به مدينه را داشتند. پيامبر (ص) پس از اطلاع، مسلمانان را براى دفاع تا حمراءالاسد حركت داد. اين غزوه به غزوه حمراءالاسد معروف شد.

16 _ فزونى نيروى دشمن

بر نيروى مسلمانان در غزوه حمراءالاسد يا بدر صغرا *

و قالوا حسبنا اللّه و نعم الوكيل

از اينكه منافقان براى ارعاب مؤمنان كثرت دشمن را به رخ آنان كشيدند (انّ النّاس قد جمعوا لكم)، ولى مسلمانان در جواب به فراوانى نيرو اشاره نكردند و تنها اتكالِ به خداوند را گوشزد كردند، فزونى نيروى دشمن نسبت به نيروهاى ايمانى به دست مى آيد. گفتنى است كه آيات مورد بحث در نظر برخى مفسّران درباره غزوه حمراءالاسد و در نظر برخى ديگر درباره بدر صغراست.

19 _ ترساندن مؤمنان از تجمع دشمن پس از جنگ احد ، توسط نعيم بن مسعود

الّذين قال لهم النّاس انّ النّاس قد جمعوا لكم

امام باقر و امام صادق (ع) درباره {النّاس} اوّل در آيه فوق فرمودند: انّه نعيم بن مسعود الاشجعى.

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 889 ; تفسير تبيان، ج 3، ص 52.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 174 - 1،2،3،4،8،11،12،16

1 _ بازگشت بدون آسيب مؤمنان از غزوه حمراءالاسد يا بدر صغرا با برخوردارى از نعمت و فضل الهى

فانقلبوا بنعمة من اللّه و فضل لم يمسسهم سوء

بنابر اينكه {باء} در {بنعمة}، به معناى مصاحبت، متعلق به محذوف و حال براى فاعل {انقلبوا} باشد. گفتنى است كه اكثر مفسران آيات مورد بحث را درباره غزوه حمراءالاسد، و برخى آن آيات را درباره بدر صغرا مى دانند.

2 _ شمول نعمت و فضل بزرگ الهى بر مؤمنان شركت كننده در غزوه حمراءالاسد يا بدر صغرا ، عامل آسيب نديدن آنان

فانقلبوا بنعمة من اللّه و فضل لم يمسسهم سوء

در برداشت فوق {باء} در {بنعمة}، سببيّه و متعلق به

{انقلبوا}، گرفته شده است.

3 _ اجابت مؤمنان به دعوت پيامبر ( ص ) براى شركت در غزوه حمراء الاسد يا بدر صغرا

الّذين استجابوا للّه و الرّسول . .. فانقلبوا بنعمة من اللّه و فضل

4 _ واقع نشدن جنگ ميان مؤمنان و مشركان در غزوه حمراءالاسد يا بدر صغرا *

فانقلبوا بنعمة من اللّه و فضل لم يمسسهم سوء

ظاهراً {لم يمسسهم سوء}، كنايه از عدم وقوع جنگ است.

8 _ كارآمد نبودن تبليغات سوء و جنگ روانى ، در بازداشتن مؤمنان از شركت در غزوه حمراءالاسد يا بدر صغرا

الّذين قال لهم النّاس . .. فانقلبوا بنعمة من اللّه و فضل

زيرا در عين تبليغات سوء دشمن، مؤمنان براى شركتِ در نبرد حركت كردند.

11 _ مؤمنان مجاهد همراه پيامبر ( ص ) ( در غزوه حمراءالاسد يا بدر صغرا ) ، بى اعتنا به تهديد هاى دشمن و در پى جلب رضايت الهى

انّ النّاس قد جمعوا لكم . .. فانقلبوا ... و اتّبعوا رضوان اللّه

12 _ تقدير و تمجيد خداوند از مجاهدان شركت كننده در غزوه حمراءالاسد يا بدر صغرا

فانقلبوا بنعمة من اللّه . .. و اتّبعوا رضوان اللّه

16 _ دست يافتن مؤمنان مجاهد به منفعت مالى در غزوه بدر صغرا

فانقلبوا بنعمة من اللّه و فضل

بر اساس شأن نزول نقل شده در تفسير روح المعانى، مراد از {فضل}، سودى است كه مسلمانان با كسب و تجارت در غزوه بدر صغرا به دست آوردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 175 - 10،14

10 _ تأثير شايعات مشركان و منافقان بر برخى مسلمانان ، به هنگام دعوت رسول خدا ( ص ) براى

شركت در غزوه حمراءالاسد يا بدر صغرا

الّذين قال لهم النّاس انّ النّاس قد جمعوا لكم . .. ذلكم الشّيطان يخوّف اولياءه

چون شيطان و مشركان و منافقان در صدد ترسانيدن و بازداشتن همه مؤمنان بوده اند (انّ النّاس قد جمعوا لكم فاخشوهم)، ولى از {يخوّف اولياءه} استفاده مى شود كه تنها دوستانش را مى ترساند. بنابراين {يخوّف اولياءه}، حاكى از فعليّت و تحقق اين ترس در عدّه اى از مؤمنان است.

14 _ افشاى توطئه ها و تبليغات سوء دشمنان دين پس از نبرد احد و مقابله با آنها ، از سوى خداوند

انّما ذلكم الشّيطان يخوّف اولياءه فلا تخافوهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 176 - 1

1 _ علاقه وافر پيامبر ( ص ) به هدايت يافتن مردم و اندوه و تأسف عميق وى از شتاب برخى از مردم در كفر

و لا يحزنك الّذين يسارعون فى الكفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 177 - 4

4 _ ارتداد گروهى از مؤمنان پس از جريان جنگ احد *

انّ الّذين اشتروا الكفر بالايمان لن يضرّوا اللّه شيئاً

به مقتضاى ارتباط اين آيه با آيات قبل، مراد از {الّذين اشتروا . .. }، مى تواند آن گروه از مسلمانانى باشد كه پس از نبرد احد با تبليغات سوء و شايعات در تضعيف روحيه مؤمنان مى كوشيدند و آنان را از غزوه حمراءالاسد بازمى داشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 179 - 8

8 _ حضور افراد ناپاك و منافق در ميان مسلمانان ،

در جريان جنگ احد

ما كان اللّه ليذر المؤمنين على ما انتم عليه حتّى يميز الخبيث من الطّيّب

برداشت فوق بر اساس ارتباط اين آيه با آيات پيشين كه درباره نبرد احد بود، استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 181 - 8،14

8 _ تبليغات سوء يهود عليه احكام و دستورات اسلام ( انفاق )

و لا يحسبنّ الّذين . .. لقد سمع اللّه قول الّذين قالوا انّ اللّه فقير و نحن اغني

14 _ يهود ، در صدد قتل پيامبر اسلام ( ص ) *

و قتلهم الانبيآء بغير حقّ

برداشت فوق، توجيهى است براى نسبت دادن قتل انبيا به يهود زمان پيامبر (ص). يعنى از اينكه كشتن پيامبران به آنان نسبت داده شده، معلوم مى گردد كه آنان در صدد قتل پيامبرند ; چرا كه وى به منزله همه پيامبران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 184 - 1،2،3،4

1 _ تكذيب پيامبر ( ص ) از سوى يهود

فان كذّبوك

2 _ اندوه پيامبر ( ص ) به جهت تكذيب آن حضرت از سوى يهود *

فان كذّبوك فقد كذّب رسل من قبلك

لحن آيه حكايت از اندوه پيامبر (ص) نسبت به تكذيبش دارد، و برخى جواب شرط را محذوف دانسته اند و چنين گفته اند: ان كذّبوك فلا تحزن. از اين رو، جمله {فقد كذّب} را علّت {لا تحزن} گرفته اند.

3 _ دلدارى خداوند به پيامبر ( ص ) به جهت تكذيب آن حضرت از سوى يهود

فان كذّبوك فقد كذّب رسل من قبلك

4 _ ترغيب پيامبر ( ص ) از سوى

خداوند به پايدارى در انجام رسالت ، على رغم تكذيب و مخالفت مردم

فان كذّبوك فقد كذّب رسل من قبلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 187 - 5

5 _ گمراهى و ايمان نياوردن گروهى از مردم عصر پيامبر ( ص ) ، ناشى از كتمان حقايق از سوى عالمان اهل كتاب

و اذ اخذ اللّه . .. و لا تكتمونه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 195 - 24،25،27

24 _ آوارگى و هجرت برخى مسلمانان صدر اسلام و شكنجه و آزار آنان در راه خدا

فالّذين هاجروا و اخرجوا من ديارهم و اوذوا فى سبيلى

جمله {فالّذين . .. }، هر چند بيان يك ضابطه كلّى است، ولى به قرينه ماضى بودن فعلهاى {هاجروا و ... }، ناظر به تحقق هجرت، اخراج و آزار نيز هست.

25 _ شرايط دشوار محيط مكّه براى مسلمانان صدر اسلام

فالّذين هاجروا و اخرجوا من ديارهم و اوذوا فى سبيلى

چون معمولا هجرت در صدر اسلام از مكّه و اطراف آن صورت مى گرفت، مراد از {ديارهم}، مكّه و اطراف آن است.

27 _ حاكميّت و تسلّط كافران بر سرزمين مكّه و مسلمانان آن ديار ، در صدر اسلام

فالّذين . .. اخرجوا من ديارهم و اوذوا فى سبيلى ... و قتلوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 196 - 7

7 _ فقر و ضعف مسلمانان نسبت به كافران ، در برهه اى از عصر پيامبر ( ص )

لا يغرّنك تقلّب الّذين كفروا فى البلاد

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 199 - 9

9 _ وجود تورات و انجيل تحريف نشده نزد يهود و نصارا در عصر پيامبر ( ص ) *

انّ من اهل الكتب لمن يؤمن باللّه و ما انزل اليكم و ما انزل اليهم

آنچه از {ما انزل اليهم}، در ذهن مخاطبان عصر بعثت نقش مى بندد و تبادر مى كند، همان تورات و انجيلى است كه در دسترس اهل كتاب بوده است و اگر آنها تحريف شده بود، ايمان به آنها مورد تأييد خداوند قرار نمى گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 44 - 10

10 _ علماى اهل كتاب ، داراى مقام و موقعيتى خاص در صدر اسلام

الم تر الى الذين اوتوا نصيباً من الكتب . .. و يريدون ان تضلوا السبيل

مراد از {اوتوا نصيباً} عالمان اهل كتاب هستند ; زيرا علم كتاب در نزد آنهاست. و تصريح خداوند به دشمنى آنان با جمله {اللّه اعلم باعدائكم}، _ در آيه بعد _ حاكى از موقعيتى است كه عالمان اهل كتاب در نزد مسلمانان داشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 55 - 1،3

1 _ ايمان برخى از اهل كتاب ( يهود ) به پيامبر اسلام ( ص )

فمنهم من امن به و منهم

بدان احتمال كه مراد از {النّاس} در آيه قبل پيامبر (ص) باشد و ضمير {به} به آن ارجاع شود.

3 _ ايمان نياوردن برخى از اهل كتاب ( يهود ) به پيامبر ( ص ) و اخلالگرى آنان در راه تحقق اسلام

و منهم من صدّ عنه

{صدّ}

در برداشت فوق به معناى متعدى آن، يعنى بازداشتن و منع كردن گرفته شده است و لذا از آن به اخلالگرى تعبير شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 72 - 1،2

1 _ كندى و سستى برخى مسلمانان عصر پيامبر ( ص ) ، از شركت در جهاد

و انّ منكم لمن ليبطّئنّ

2 _ برخى از مسلمانان عصر پيامبر ( ص ) ، ديگر مؤمنان را از شركت در جهاد بازمى داشتند .

و انّ منكم لمن ليبطّئنّ

راغب در {مفردات}، {ليبطّئنّ} را فعل متعدى دانسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 75 - 10،15،18

10 _ دعاى مسلمانان مظلوم و مستضعف مكّه به درگاه پروردگار براى رهايى از ستم حاكم بر آنان

و المستضعفين . .. الّذين يقولون ربّنا اخرجنا من هذه القرية الظّالم اهلها

15 _ مسلمانان مستضعف صدر اسلام ، خواستار فرمانده و نيروى انسانى از جانب خداوند براى رهايى از ستم كفرپيشگان مكّه

و اجعل لنا من لدنك وليّاً و اجعل لنا من لدنك نصيراً

18 _ استجابت دعاى مستضعفان مكّه ، با صدور فرمان جهاد از سوى خدا براى رهايى آنان

و ما لكم لا تقاتلون . .. الّذين يقولون ربّنا اخرجنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 - 1،13،15،16،17،18،19،36

1 _ پيامبر ( ص ) در مكّه ، مسلمانان را از درگيرى مسلّحانه با كافران بازمى داشت .

الم تر الى الّذين قيل لهم كفّوا ايديكم

بنابر آنچه در شأن نزول آمده، نهى از مبارزه مسلّحانه در مكّه و قبل از هجرت رسول خدا (ص)

بوده است.

13 _ فرمان جهاد ، مايه ترس برخى از مدعيان جهاد و مبارزه در صدر اسلام

فلمّا كتب عليهم القتال اذا فريق منهم يخشون النّاس كخشية اللّه او اشدّ خشية

15 _ گروهى از مسلمانان صدر اسلام ، فزونتر از ترسِ خداترسان ، از رويارويى با دشمن هراسناك بودند .

اذا فريق منهم يخشون النّاس . .. او اشدّ خشيةً

اَوْ در {او اشدّ خشية} براى تنويع است و اشاره دارد به اينكه مسلمانان هراسناك از نبرد با دشمن، دو گروه بودند.

16 _ گروهى از مسلمانان صدر اسلام به گونه اى كه از خدا ، ترسان بودند ، از رويارويى با دشمن مى ترسيدند .

اذا فريق منهم يخشون النّاس كخشية اللّه

در برداشت فوق {كخشية اللّه} صفت مفعول مطلق محذوف گرفته شده است و فاعل {خشية} ضميرى است كه به {فريق} بازمى گردد ; يعنى يخشون النّاس مثل خشيتهم من اللّه.

17 _ گروهى از مسلمانان صدر اسلام ، هراسشان از جنگ بيش از ترسشان از خداوند بود .

يخشون النّاس كخشية اللّه او اشدّ خشية

18 _ بسيارى از مسلمانان صدر اسلام ، تسليم در برابر حكم جهاد و آماده براى نبرد با دشمن

اذا فريق منهم يخشون النّاس

19 _ خداترسى و نهراسيدن از دشمن ، ويژگى بسيارى از مسلمانان صدر اسلام

اذا فريق منهم يخشون النّاس كخشية اللّه

36 _ خداوند ، فراخوان سست عنصران عصر رسول خدا به دست شستن از شعار هاى توخالى در زمينه جنگ و جهاد

الم تر الى الّذين قيل لهم كفّوا ايديكم

امام صادق (ع) در تفسير آيه فوق فرمود: يعنى كفّوا السنتكم.

_______________________________

كافى، ج 2، ص 114، ح 8 ; نورالثقلين، ج 1، 517، ح 407 ; تفسير عياشى،

ج 1، ص 258، ح 197.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 78 - 7

7 _ معرفى پيامبر ( ص ) به عنوان عامل شرور ، از روش هاى ايذايى و تبليغى منافقان و يهود عليه آن حضرت

ان تصبهم سيّئة يقولوا هذه من عندك

برخى از مفسران با توجّه به شأن نزول آيه گفته اند كه مقصود از ضمير {تصبهم}، منافقين و يهوديان هستند كه حوادثى چون قحطى و خشكسالى را به پيامبر (ص) منتسب مى كردند و از اين راه عليه او تبليغ مى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 81 - 1،2،4،9

1 _ اظهار اطاعت كامل در پيشگاه رسول خدا و چاره انديشى براى مخالفت با وى در جلسات سرى ، شيوه گروهى از مسلمانان صدر اسلام

و يقولون طاعة فاذا برزوا من عندك بيّت طائفة منهم غير الذى تقول

{طاعة} خبر براى مبتداى محذوف مى باشد ; يعنى {امرنا طاعة} (كار ما اطاعت از توست). فعل مضارع {يقولون} و {يبيتون} دلالت بر استمرار دارد و حاكى از شيوه آنهاست. {يبيّتون}، از مصدر {تبييت}، به معناى تدبير امور است {غير الذى تقول} به معناى مخالفت امر پيامبر (ص) است.

2 _ چاره انديشى گروهى از مسلمانان براى مخالفت و ناديده گرفتن فرمان پيامبر خدا به نبرد با دشمنان دين

يقولون طاعة . .. بيّت طائفة منهم غير الذى تقول

با توجّه به آيات پيشين كه درباره جهاد بود، فرمان مورد نظر در اين آيه همان دستور جهاد و شركت در نبرد عليه دشمنان است.

4 _ سران گروهى از مسلمانان ضعيف الايمان ،

داراى جلساتى سرى و شبانه ، به منظور چاره انديشى براى مخالفت با پيامبر اسلام ( ص )

بيّت طائفة منهم غير الذى تقول

ظاهر آيه شريفه اين است كه تمامى كسانى كه اظهار اطاعت مى كردند در صدد مخالفت بودند، نه تنها طائفه اى از آنها ; بنابراين مراد از طائفه _ به مناسبت حكم و موضوع _ سران آنها مى باشد.

9 _ اعراض و بى اعتنايى به مسلمانان توطئه گر و دو رو ، توصيه و فرمان خداوند به پيامبر خويش

و يقولون طاعة . .. فاعرض عنهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 83 - 2

2 _ افشاى اخبار امنيتى از سوى برخى از مسلمانان صدر اسلام

و اذا جاءهم امر من الامن او الخوف اذاعوا به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 88 - 4

4 _ شفاعت و طرفدارى برخى از مسلمانان عصر بعثت از منافقان

و من يشفع شفاعة سيّئة . .. فما لكم فى المنافقين فئتين

{فاء} در {فما لكم} تفريع بر آيه 85 و بيانگر مصداقى از {شفاعة سيّئة} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 91 - 1،2،3

1 _ اِخبار خداوند به مسلمانان صدر اسلام كه در آينده اى نزديك گروهى از دشمنان ، على رغم پيمان ترك تعرض ، به پيمان خويش وفادار نبوده ، در هر آشوبى عليه آنان شركت خواهند كرد .

ستجدون اخرين يريدون ان يَامنوكم و يَامنوا قومهم كلّما ردّوا الى الفتنة اركسوا في

2 _ اِخبار خداوند به مسلمانان مبنى بر اينكه در گير و

دار مبارزه و نبرد با دشمنان ، گروهى از آنان در صدد كسب امنيت از سوى مسلمانان و از سوى طائفه كافر خويش خواهند شد .

ستجدون اخرين يريدون ان يَامنوكم و يَامنوا قومهم

3 _ ترك تعرض به مسلمانان از سوى طوايفى از اعراب در مقابل عدم تعرض مسلمانان به آن طايفه ، موضوع قرارداد پيشنهادى نمايندگان آن طايفه .

ستجدون اخرين يريدون ان يَامنوكم و يَامنوا قومهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 97 - 8

8 _ گروهى از مسلمانان در صدر اسلام ، از مكّه هجرت نكردند و همچنان تحت ستم كافران باقى ماندند .

انّ الّذين توفّيهم الملئكة . .. قالوا كنّا مستضعفين فى الارض

ابن عباس گويد: گروهى از اهل مكّه ايمان آوردند، ولى به علت ترس، از هجرت سر باز زدند و اين آيه درباره آنان نازل شد. (روح المعانى، ذيل آيه).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 100 - 3،4

3 _ ترغيب مسلمانان صدر اسلام به هجرت از مكّه

و من يهاجر فى سبيل اللّه يجد فى الارض مراغماً كثيراً وسعة . .. فقد وقع اجره على

4 _ احتمال سرگردانى و گرفتار شدن به تنگنا ها ، دليل گروهى از مسلمانان براى ترك هجرت

و من يهاجر . .. يجد فى الارض مراغماً كثيراً وسعة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 104 - 2،3

2 _ ترغيب مجاهدان صدر اسلام به تعقيب لشكريان دشمن ، پس از نبرد احد

و لاتهنوا فى ابتغاء القوم

گفته شده كه آيه پس از نبرد احد نازل شد

تا مسلمانان را به تعقيب لشكريان ابوسفيان ترغيب كند (مجمع البيان، ذيل آيه).

3 _ آسيب ها و صدمات متقابل مجاهدان و كافران در نبرد احد

ان تكونوا تألمون فانهم يألمون

بنابر آنچه در شأن نزول آيه آمده، مراد از آسيبهاى متقابل، مسائلى است كه در جنگ احد پيش آمد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 108 - 6

6 _ برخى از مسلمانان ، در زمان پيامبر ( ص ) مرتكب سرقت و خيانت شدند و با نقشه و توطئه در صدد متهم كردن ديگران بودند .

و هو معهم اذ يبيتون ما لايرضى من القول

در شأن نزول آمده كه طعمة بن ابيرق پس از سرقت با خود انديشيد كه كالاى مسروقه را به خانه يك يهودى بيندازد و در حضور پيامبر(ص) سوگند ياد كند كه آن يهودى سرقت كرده و خود از هر خيانتى مبراست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 109 - 3

3 _ تلاش برخى مسلمانان در صدر اسلام ، براى دفاع از خيانتكاران در پيشگاه پيامبر ( ص )

هأنتم هؤلاء جدلتم عنهم

با توجه به شأن نزول كه در مورد ابن ابيرق و ديگران وارده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 113 - 5،6،8

5 _ تلاش بى ثمر برخى از مشركان براى متقاعد كردن پيامبر ( ص ) ، در جهت تجويز ادامه بت پرستى به مدت يك سال

و لولا فضل اللّه . .. لهمت طائفة منهم ان يضلوك

برخى از مفسران با توجه به شأن نزول گفته اند مراد از

{طائفة}، مشركانى بودند كه از پيامبر(ص) تقاضاى تجويز بت پرستى تا يك سال را داشتند.

6 _ فضل و رحمت الهى ، مانع تأثير دسيسه و زمينه سازى هاى خائنان در قضاوت پيامبر ( ص )

لتحكم بين الناس . .. و لولا فضل اللّه عليك و رحمته لهمت طائفة منهم

8 _ كسانى كه در صدد گمراه ساختن و به اشتباه انداختن پيامبر ( ص ) بودند ، تنها خود را به گمراهى و اشتباه افكندند .

لهمت طائفة منهم ان يضلوك و ما يضلون الا أنفسهم و ما يضرونك من شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 114 - 1

1 _ بسيارى از نجوا هاى مسلمانان سست ايمان صدر اسلام ، فاقد هرگونه خير و فايده

لا خير فى كثير من نجويهم

مراد از ضمير در {نجويهم} مسلمانانى هستند كه در آيات قبل از آنان سخن به ميان آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 127 - 1،30

1 _ پرسش و استفتاى مكرر مردم از پيامبر ( ص ) در مورد مسائلى مربوط به زنان

و يستفتونك فى النساء

فعل مضارع {يستفتونك}، دلالت بر استمرار پرسش دارد.

30 _ نظر خواهى و استفتاى مردم از پيامبر ( ص ) درباره مقدار ارث زنان

و يستفتونك فى النساء

امام باقر(ع) در مورد {و يستفتونك فى النساء} در آيه فوق فرمود: فان نبى اللّه(ص) سئل عن النساء ما لهن من الميراث؟. .. .

_______________________________

تفسير قمى، ج 1، ص 154; نورالثقلين، ج 1، ص 556، ح 594.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 -

2 - 25،27،29،30،34

25 _ عداوت و دشمنى مشركان با مسلمانان در صدر اسلام

و لايجرمنكم شنئان قوم

بنابر اينكه {شنئان} (بغض و عداوت)، اضافه به فاعل {قوم} شده باشد، نه به مفعول. به قرينه (ان صدوكم) كه بيان دشمنى آن قوم است.

27 _ خداوند ، فراخوان مسلمانان صدر اسلام به پرهيز از تجاوز و تعدى به مشركان

و لايجرمنكم شنئان قوم . .. ان تعتدوا

29 _ جلوگيرى مشركان از ورود مسلمانان صدر اسلام به مسجدالحرام

ان صدوكم عن المسجدالحرام

30 _ جلوگيرى مشركان از ورود مسلمانان به مسجدالحرام ، مايه خشم و كينه مؤمنان نسبت به آنان

و لايجرمنكم شنئان قوم ان صدوكم عن المسجدالحرام

34 _ انجام عمره و زيارت خانه خدا ، امرى مرسوم در نزد مشركان عصر بعثت

و لاءآمين البيت الحرام . .. و لايجرمنكم شنئان قوم ان صدوكم

در شأن نزول آيه آمده است كه مشركان براى عمره و زيارت خانه خدا راهى مكه بودند و مسلمانان خواهان هجوم به آنان شدند، در آن هنگام اين آيه نازل شد. (مجمع البيان) جمله {و لايجرمنكم} اين معنا را تأييد مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 3 - 16،26

16 _ كافران تا آخرين سال هاى حيات پيامبر ( ص ) ، از شكست دادن اسلام نااميد شده بودند .

اليوم يئس الذين كفروا من دينكم

چون تمام وقايعى كه آيه شريفه، مى تواند ناظر به آنها باشد _ با توجه به شأن نزولها _ در آخرين سالهاى عمر شريف پيامبر(ص) اتفاق افتاده است.

26 _ روز نصب حضرت على ( ع ) به امامت و رهبرى ، روز يأس دشمنان دين از شكست اسلام

اليوم

يئس الذين كفروا . .. اليوم اكملت لكم دينكم

سياق و لحن آيه حكايت از آن دارد كه بين اين دو فراز از آيه (يعنى {اليوم يئس} و {اليوم اكملت})، ارتباط كامل وجود دارد و مى رساند كه يأس دشمنان، ريشه در اكمال و اتمام دين دارد و اين كمال و تماميت _ با توجه به شأن نزول _ با نصب حضرت على(ع) تحقق پذيرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 11 - 2،3

2 _ تلاش دشمنان اسلام براى تجاوز به حريم جامعه اسلامى در صدر اسلام

اذ همّ قوم ان يبسطوا اليكم ايديهم

3 _ دفع توطئه ها و تجاوزات دشمنان دين عليه مسلمانان در صدر اسلام ، از سوى خداوند

اذ همّ قوم . .. فكف ايديهم عنكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 13 - 21،22

21 _ مراقبت مستمر پيامبر ( ص ) بر اعمال و رفتار يهوديان عصر خويش و آگاهى وى به خيانت هاى آنان

و لاتزال تطلع على خائنة منهم

22 _ تلاش مستمر اكثريت يهود در عصر بعثت براى خيانت به پيامبر ( ص ) و اسلام

و لاتزال تطلع على خائنة منهم

چون آيه فوق در بيان خيانتكارى بنى اسرائيل، پيامبر(ص) را مخاطب قرار داده (و لاتزال تطلع . ..) معلوم مى شود اين خيانت درباره پيامبر(ص) و مسلمانان صورت مى گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 41 - 1،6،13،16،21،22،23

1 _ گرايش سريع و تلاش مستمر برخى از مردم به سوى كفر ، دغدغه آفرين براى پيامبر (

ص )

يأيها الرسول لايحزنك الذين يسرعون فى الكفر

6 _ گروهى از منافقان و يهوديان عصر پيامبر ( ص ) ، كافرانى شتابگر در جهت كفر

لايحزنك الذين يسرعون فى الكفر من الذين . .. و من الذين هادوا

{من الذين هادوا} عطف بر {من الذين قالوا} گرفته شده است و {من} در هر دو مورد براى تبعيض مى باشد.

13 _ رغبت منافقان و يهوديان به شنيدن شايعات و دروغ هاى بافته شده عليه رسول خدا ( ص )

سمعون للكذب

مخاطب قرار دادن پيامبر (لايحزنك) و توصيف شتابگران در كفر به گوش سپاران دروغ، مى رساند كه مراد از {كذب} دروغها و شايعاتى بوده است كه عليه پيامبر(ص) ساخته شده بود.

16 _ يهوديان و منافقان ، تنها به انگيزه دروغ بستن بر پيامبر ( ص ) ، رغبت به شنيدن سخنان او داشتند .

سمعون للكذب

برداشت فوق بر اين مبناست كه {للكذب} مفعول له براى {سمعون} باشد و به قرينه {لم يأتوك}، منظور شنيدن سخنان پيامبر(ص) است. يعنى سخنان تو را مى شنوند تا بر تو دروغ ببندند و شايعه سازى كنند.

21 _ عالمان يهود با اعزام گروهى از منافقان و يهوديان به حضور پيامبر ( ص ) ، جوياى حكم وى درباره قضيه مورد اختلاف در بين يهوديان شدند .

سمعون لقوم ءاخرين لم يأتوك

22 _ سفارش عالمان يهود به فرستادگان خويش مبنى بر پذيرش حكم پيامبر ( ص ) به شرط موافقت آن با حكم تحريف شده آنان

سمعون لقوم ءاخرين لم يأتوك . .. ان اوتيتم هذا فخذوه و إن لم تؤتوه فاحذروا

{هذا} اشاره به حكمى است كه عالمان يهود آن را ابراز مى داشتند و جمله {يحرفون الكلم}

مى رساند كه حكمى تحريف شده بوده است.

23 _ تثبيت حكم تحريف شده به دست عالمان يهود ، هدف آنان از ارجاع داورى به رسول خدا ( ص )

ان اوتيتم هذا فخذوه و إن لم تؤتوه فاحذروا

ارجاع داورى به رسول خدا(ص) و نپذيرفتن قضاوت آن حضرت در صورت مخالفت حكم وى با اظهارات عالمان يهود، مى رساند كه هدف آنان از اين ارجاع تنها تلاش براى يافتن امضاى حكم تحريف شده بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 42 - 2،14

2 _ عالمان يهود در عصر پيامبر ( ص ) گوش سپارنده به شايعات دروغين و راغب به حرمخوارى و رشوه گيرى

سمعون لقوم ءاخرين . .. سمعون للكذب اكلون للسحت

برداشت فوق بر اين مبناست كه دو صفت ياد شده درباره عالمان يهود باشد. توصيف عوام يهود در آيه قبل به {سمعون للكذب}، اين مبنا را تأييد مى كند، و {سحت} به معناى مال حرام است و از مصاديق مورد نظر آن، به مناسبت مورد، رشوه مى باشد.

14 _ نويد خداوند به مصونيت پيامبر ( ص ) از توطئه هاى يهوديان به خاطر ترك داورى بين آنان

و إن تعرض عنهم فلن يضروك شيئاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 51

51 _ كفرپيشگى برخى از عالمان و سران يهود عصر پيامبر ( ص ) ، به دليل خوددارى آنان از قضاوت بر اساس تورات

ثم يتولون من بعد ذلك . .. و من لم يحكم بما أنزل اللّه فأولئك هم الكفرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

4 - مائده - 5 - 49 - 31

31 _ بسيارى از اهل كتاب در عصر پيامبر ( ص ) ، مردمى شكننده حدود الهى و از زمره فاسقان

و إن كثيراً من الناس لفسقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 52 - 1

1 _ پيامبر ( ص ) ، شاهد تلاش آشكار و شتابزده بيماردلان سست ايمان براى پيوستن به يهود و نصارا

فترى الذين فى قلوبهم مرض يسرعون فيهم

كلمه {فيهم}، مى رساند كه بيمار دلان علاوه بر طرح دوستى با يهود و نصارا، اراده پيوستن به آنها را در سر مى پروراندند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 53 - 1،4،6،8،12

1 _ سوگند مؤكد يهود و نصارا بر يارى مسلمانانى كه با آنان روابط دوستى داشتند .

اهولاء الذين اقسموا باللّه جهد ايمنهم انهم لمعكم

برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه {هولاء}، اشاره به يهود و نصارا بوده و مخاطب در {لمعكم} همان بيماردلانى باشند كه پيوند ولايى با يهود و نصارا داشتند. كلمه {جهد} مفعول مطلق براى {اقسموا} مى باشد ; يعنى سوگند ياد كردند در بالاترين درجه سوگند.

4 _ مسلمانان فريب خورده و دلگرم به يارى يهود و نصارا ، مورد ملامت مؤمنان راستين پس از فتح و پيروزى

اهولاء الذين اقسموا باللّه جهد ايمنهم انهم لمعكم

6 _ تعهد مسلمانان سست ايمان بر يارى يهود و نصارا با سوگندهايى مؤكد

اهولاء الذين اقسموا باللّه جهد ايمنهم انهم لمعكم

برداشت فوق بر اين مبناست كه {هولاء} اشاره به بيماردلان و خطاب در {معكم} متوجه يهود و نصارا باشد.

8 _ يهوديان و

مسيحيان دلگرم به يارى و همگامى مسلمانان سست ايمان ، مورد ملامت مؤمنان پس از پيروزى

و يقول الذين ءامنوا اهولاء الذين اقسموا . .. انهم لمعكم

12 _ روابط دوستانه گروهى از مسلمانان عصر پيامبر ( ص ) ، با يهود و نصارا ، موجب تباهى اعمال نيك گذشته آنان

حبطت اعملهم فاصبحوا خسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 55 - 3

3 _ پرداخت زكات در حال ركوع نماز ، نشانه فرد تعيين شده در بين مسلمانان صدر اسلام براى حكومت و ولايت بر آنان

و يؤتون الزكوة و هم ركعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 57 - 1،12

1 _ برخى اهل كتاب در عصر پيامبر ( ص ) ، دين اسلام را بازيچه و سرگرمى پنداشته و به تمسخر و استهزاء آن مى پرداختند .

لاتتخذوا الذين اتخذوا دينكم هزواً و لعباً من الذين اوتوا الكتب من قبلكم

12 _ گروهى از مسلمانان صدر اسلام ، پذيراى ولايت و دوستى با اهل كتاب و ديگر كافران ، على رغم دشمنى آنان با دين

يأيها الذين ءامنوا لاتتخذوا الذين . .. أولياء و اتقوا اللّه ان كنتم مؤمنين

لحن مذمت گونه جمله { و اتقوا اللّه ان كنتم مؤمنين} مى رساند كه گروهى از مسلمانان با كافران روابط دوستى بر قرار كرده بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 58 - 1

1 _ استهزاى نماز و بازيچه دانستن آن ، از سوى برخى اهل كتاب و كافران صدر اسلام

و إذا ناديتم إلى الصّلوة اتخذوها هزواً و

لعباً

در برداشت فوق ضمير فاعلى {اتخذوها} به {الذين اوتوا الكتب} و {الكفار} _ در آيه قبل _ برگردانده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 61 - 1،4

1 _ گروهى از اهل كتاب در حضور پيامبر ( ص ) و مؤمنان ، به دروغ مدعى ايمان به خدا ، قرآن و ديگر كتب آسمانى

و إذا جاءوكم قالوا ءامنا . .. و اللّه اعلم بما كانوا يكتمون

با توجه به آيه 57، 58 كه اهل كتاب را استهزا كننده اسلام و نماز معرفى كرده بود، معلوم مى شود تنها گروهى از آنان نزد مسلمانان، خود را اهل ايمان قلمداد مى كردند. گفتنى است كه مراد از {ءامنا} به قرينه آيه 59 ايمان به خدا، قرآن و ديگر كتب آسمانى است.

4 _ تظاهر به اسلام ، شيوه گروهى از اهل كتاب براى فريب مسلمانان و ضربه زدن به اسلام

و إذا جاءوكم قالوا ءامنا . .. و اللّه اعلم بما كانوا يكتمون

جمله {اللّه اعلم بما كانوا يكتمون} با توجه به دشمنى اهل كتاب با مسلمانان، مى رساند كه آنان در تظاهر به اسلام اهداف پليدى را تعقيب مى كردند و آن از بين بردن اسلام بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 94 - 17

17 _ نزديك شدن شكار هاى وحشى به پيامبر ( ص ) و مؤمنان در عمره حديبيه جهت آزمايش آنان

ليبلونكم اللّه بشىء من الصيد تناله ايديكم و رماحكم

امام صادق(ع) در توضيح آيه فوق فرمود: حشرت لرسول(ص) فى عمرة الحديبية الوحوش حتى نالتها ايديهم و رماحهم.

_______________________________

كافى، ج 4،

ص 396، ح 1; نورالثقلين، ج 1، ص 671، ح 357.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 5 - 11

11 _ نويد خداوند به ظهور و پيشرفت و پيروزى قريب الوقوع اسلام و پيامبر(ص)، علم رغم استهزاى كافران صدر اسلام

فسوف تأتيهم أنبؤا ما كانوا به يستهزءون

مراد از {يأتيهم أنباؤا ما كانوا}، مى تواند تحقق امورى مانند پيروزى اسلام باشد كه كفار آن را به مسخره گرفته و تكذيب مى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 7 - 2،4

2 _ حق ناپذيرى و عناد و لجاجت شديد كافران مكه در عصر بعثت، در برابر وحى و معجزات الهى

و لو نزلنا عليك كتبا . .. إن هذا إلا سحر مبين

سوره انعام در مكه نازل شده است و بنابراين طبيعى است كه ناظر به مردم آن سامان، خصوصاً مشركان مكه، باشد.

4 _ اتهام سحر، وسيله اى براى مبارزه كافران با رسالت پيامبر(ص) و آيات الهى

لقال الذين كفروا إن هذا إلا سحر مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 8 - 1،2

1 _ مشاهده نزول فرشتگان بر پيامبر(ص)، درخواست نابجا و بهانه جويانه كافران

و قالوا لو لا أنزل عليه ملك و لو أنزلنا ملكا لقضى الأمر

2 _ گريز كفرپيشگان بهانه جو از ايمان به پيامبر(ص)، با درخواست معجزاتى غيرعملى

و لو أنزلنا ملكا لقضى الأمر ثم لا ينظرون

حرف {لو} غالباً در مواردى به كار گرفته مى شود كه شرط، امرى غير عملى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 19 - 1

1 _ پيامبر(ص)، مأمور به سؤال از مشركان درباره اينكه برترين گواهى كه مى تواند حقانيت او را تأييد كند كيست؟

قل أى شىء أكبر شهدة قل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 20 - 1

1 _ اهل كتاب، پيامبر اكرم(ص) را، همچون فرزندان خويش، مى شناختند.

الذين ءاتينهم الكتب يعرفونه كما يعرفون أبناءهم

مرجع ضمير {يعرفونه}، به قرينه آيه قبل (أوحى إلىّ . .. ) پيامبر اكرم(ص) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 26 - 1

1 _ كافران صدر اسلام، مردم را از گوش فرادادن به قرآن نهى مى كردند.

و هم ينهون عنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 52 - 1،2،5،23

1 _ مشركان براى دور ساختن برخى مؤمنان از اطراف پيامبر(ص) آن حضرت را تحت فشار قرار مى دادند.

و لا تطرد الذين يدعون ربهم

2 _ حضور طيف خاصى از مؤمنان نزد پيامبر(ص)، براى برخى كافران ناخوشايند بود.

و لا تطرد الذين يدعون ربهم

سبب نزول نقل شده در ذيل اين آيه و نيز لحن آن، گواه چگونگى تركيب ياران پيامبر(ص) و فقر آنان و نيز نداشتن موقعيت اقتصادى و شؤون اجتماعى است. و همين امر موجب اعتراض و واكنشهايى از سوى كافران ثروتمند و قدرتمند مى گشته است.

5 _ حضور مؤمنانى در اطراف پيامبر(ص) كه هر بامداد و شامگاه به درگاه خداوند نيايش خالصانه داشتند.

و لا تطرد الذين يدعون ربهم بالغدوة و العشىّ يريدون وجهه

23 _ كسانى كه از پيامبر(ص) خواهان طرد مؤمنان مستمند و ضعيف بودند، ستمگرند.

فتطردهم

فتكون من الظلمين

در صورتى كه ال در {الظالمين} عهد باشد، گزينش عنوان ستمگر براى مذكورين در آيه (درخواست كنندگان طرد) تصريح به ستمگر بودن آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 53 - 5

5 _ اشراف مكه در صدر اسلام مؤمنان تهيدست را تحقير مى كردند.

أهؤلاء منّ اللّه عليهم من بيننا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 54 - 22

22 _ برخى مردم در صدر اسلام، با وجد علاقه به اسلام، به سبب گناهان و خلافهاى گذشته خود اميد راه يافتن به جرگه مؤمنان را نداشتند.

و إذا جاءك الذين يؤمنون بأيتنا فقل سلم عليكم . .. أنه من عمل منكم سوءاً بجهلة

{إذا جاءك الذين يؤمنون} دلالت دارد كه برخى از مردم، كه متمايل به اسلام بودند، نزد پيامبر(ص) مى آمدند، ولى از عملكرد گذشته خويش بيمناك بودند. آيه شريفه با وعده رحمت و مغفرت به آنان در صدد جذب سريعتر آنان به ايمان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 56 - 1

1 _ پرستش بتها و سازش در اصول اعتقادى، خواسته نابجاى مشركان صدر اسلام از پيامبر(ص)

قل لا أتبع أهواءكم قل إنى نهيت أن أعبد الذين تدعون من دون اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 57 - 9

9 _ منكران رسالت پيامبر(ص) اصرار داشتند كه آن حضرت معجزه دلخواه آنان را سريعاً ارائه كند.

ما عندى ما تستعجلون به

همان گونه كه در آيات همين سوره، مانند آيه 8، 37 مطرح شده،

از خواسته هاى منكران، نزول معجزاتى ويژه بوده است. لذا ممكن است مراد از {ما تستعجلون} همين گونه درخواستها باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 58 - 1

1 _ اگر نزول عذاب در اختيار پيامبر(ص) بود، كار آن حضرت با مشركان زمان خود سريعاً فيصله مى يافت.

قل لو أن عندى ما تستعجلون به لقضى الأمر بينى و بينكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 71 - 10

10 _ مشركان صدر اسلام با تبليغات خود در صدد بازگرداندن مسلمانان به آيين شرك و بت پرستى بودند.

قل أندعوا من دون الله . .. و نرد على أعقابنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 105 - 3

3 _ فراگيرى قرآن از ديگران، اتهام كافران به پيامبر(ص)

و ليقولوا درست

لام در {ليقولوا} به معنى عاقبت است. يعنى نهايت سخن منكران در برابر تصريف آيات آن است كه مى گفتند پيامبر(ص) قرآن را از ديگران آموخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 109 - 3

3 _ مشركان خواهان دريافت معجزه اى، جز آنچه پيامبر(ص) ارائه مى نمود، بودند.

و أقسموا بالله جهد أيمنهم لئن جاءتهم ءاية

بديهى است كه پيامبر(ص) قطعاً معجزاتى را به آنان نمايانده است و با اين وصف آنان از سر بهانه جويى معجزات ديگرى را طلب مى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 114 - 11

11 _ ايمان نياوردن اهل كتاب به پيامبر(ص) و مخالفت آنان

با حضرت، امرى شبهه افكن در دلهاى مردم بوده است.

و الذين ءاتينهم الكتب يعلمون أنه منزل من ربك بالحق فلا تكونن من الممترين

ظاهراً آيه شريفه در مقام رفع ترديدى است كه از ناحيه ايمان نياوردن اهل كتاب در دلهاى برخى ايجاد مى گشت. با اين بيان كه آنان حقانيت قرآن را مى دانند، ولى به جهت ديگرى آن را انكار مى كنند، پس مسلمانان نبايد به سبب ايمان نياوردن آنان به خود شك راه دهند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 118 - 7

7 _ ترديد افكنى درباره حليت حيوانى كه با نام خدا ذبح شده باشد، از محورهاى تبليغاتى عليه اسلام و پيامبر(ص) در مكه بوده است.

و إن تطع أكثر من فى الأرض . .. فكلوا مما ذكر اسم الله عليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 119 - 2،3

2 _ برخى از مسلمانان صدر اسلام به جهت شبهه هاى ايجاد شده مشركان از خوردن ذبيحه با نام خدا خوددارى مى كردند.

فكلوا مما ذكر اسم الله . .. و ما لكم ألا تأكلوا

لحن عتاب گونه آيه چنين مى نماياند كه بر اثر تبليغات كافران و سخنان فريبنده آنان برخى از مسلمانان از خوردن ذبيحه حلال خوددارى مى كردند.

3 _ برخى از مسلمانان صدر اسلام تحت تأثير سنتهاى جاهلى و اجتماعى عصر خود بودند.

و ما لكم ألا تأكلوا مما ذكر اسم الله عليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 121 - 15

15 _ مشركان در مورد خوردن ذبيحه و احكام آن

در اسلام با مسلمانان صدر اسلام به مجادله مى پرداختند.

و لا تأكلوا مما لم يذكر اسم الله عليه . .. إن الشيطين ليوحون إلى ... و إن أطعتمو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 123 - 7

7 _ سردمداران مجرم مكه، يكسره در صدد توطئه و مكر عليه مسلمانان صدر اسلام بودند.

و كذلك جعلنا فى كل قرية

چون اين سوره مباركه مكى است، تشبيه مذكور در آيه، تشبيه سردمداران مجرم در تمامى نقاط به سردمداران مجرم شهر {مكه} است. لذا بيانگر وضعيت و شرايط آن روزگار مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 1 - 4

4 _ مسلمانان در جنگ بدر به غنايمى چشمگير دست يافتند .

يسئلونك عن الأنفال

حساس شدن مسلمانان نسبت به انفال و غنايم جنگى و پرسش مكرر آنان و بازتاب آن در آيه نشانگر فراوانى غنايم بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 5 - 1،2،6،7،9

1 _ پيامبر ( ص ) براى نبرد با مشركان مكه از مدينه به سوى بدر حركت كرد .

أخرجك ربك من بيتك بالحق

با توجه به آيات بعد معلوم مى شود مراد از جمله {أخرجك . .. }، خروج پيامبر(ص) براى جنگ بدر بوده است.

2 _ فرمان خداوند و تقدير او ، عامل حركت پيامبر ( ص ) به سوى جنگ بدر

أخرجك ربك من بيتك بالحق

اسناد {أخرجك} به {ربك} مى رساند كه حركت پيامبر(ص) به فرمان و تقدير الهى بوده است، نه تصميمى از جانب خود آن حضرت.

6 _ برخى از مؤمنان از

اقدام به جنگ بدر ناخشنود بودند .

أخرجك ربك . .. و إن فريقا من المؤمنين لكرهون

7 _ برخى از مسلمانان ناخشنود از حكم خداوند درباره انفال و غنايم جنگ بدر

قل الأنفال للّه و الرسول . .. كما أخرجك ربك ... و إن فريقا من المؤمنين لكرهون

{كما} براى تشبيه امر ديگر است و مشبّه به صريحاً در آيه ذكر نشده است. لذا احتمالات مختلفى از سوى مفسران ايراد شده است و از جمله آنهاست حكم خداوند درباره انفال و غنايم جنگ بدر. بر اين مبنا {كما أخرجك ... } چنين معنا مى شود: حكم خداوند درباره انفال حكمى حق است ; همان گونه كه فرمان و تقدير حركت به سوى جنگ بدر حق بود. بر اين اساس جمله {إن فريقا ... } مى رساند كه همه و يا برخى از مسلمانان از حكم خداوند درباره انفال نيز كراهت خاطرى داشتند.

9 _ خروج پيامبر ( ص ) از مدينه براى مقابله با مشركان در دامنه احد ، حركتى حق ، همانند خروج وى براى جنگ بدر *

كما أخرجك ربك من بيتك بالحق

برخى برآنند كه {كما . .. } متعلق به {يجدلونك ... } در آيه بعد است و آن آيه اشاره به قضاياى پيش از نبرد احد دارد. بر اين اساس {كما أخرجك ... } چنين معنا مى شود: گروهى از مسلمانان درباره حركت به سوى احد، كه حركتى حق بود، به جدال با پيامبر(ص) پرداختند و آن را مصلحت نمى پنداشتند ; همان گونه كه از حركت به سوى بدر، كه حركتى حق بود، نيز كراهت داشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6

- انفال - 8 - 6 - 3،4،5،6

3 _ برخى از مؤمنان به سبب مخالفتشان با حركت به سوى جنگ بدر ، مورد سرزنش و توبيخ خداوند قرار گرفتند .

يجدلونك فى الحق بعد ما تبين

4 _ وحشت شديد برخى از مؤمنان از حضور يافتن در جنگ بدر

كأنما يساقون إلى الموت

5 _ شركت در جنگ بدر حركتى آشكار به سوى مرگ در پندار گروهى از مسلمانان صدر اسلام

كأنما يساقون إلى الموت و هم ينظرون

مفعول {ينظرون} به قرينه فراز قبل، {الموت} است. يعنى {و هم ينظرون الموت}. بنابراين جمله حاليه {و هم ... } حكايت از آن دارد كه اطمينان برخى از مسلمانان به مرگ آفرينى جنگ بدر به گونه اى بوده كه گويا مرگ را با چشم خويش مشاهده مى كردند.

6 _ برخى از مؤمنان مأيوس از پيروزى در جنگ بدر و مطمئن به شكستى مرگ آفرين در آن كارزار

يجدلونك . .. كأنما يساقون إلى الموت و هم ينظرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 7 - 1،2،3،4،5،8

1 _ مسلمانان صدر اسلام موظف به هجوم به كاروان تجارى مشركان قريش و يا نبرد با سپاه مسلح آن بودند .

كما أخرجك ربك . .. إذ يعدكم اللّه إحدى الطائفتين ... و يريد اللّه أن يحق الحق بك

2 _ كاروان تجارى قريش ، فاقد نيروى دفاعى مقاوم

غير ذات الشوكة

{شوكة} به معناى خار درخت و بوته است و در آيه كنايه از سلاحهاى جنگى است. بنابراين {غير ذات الشوكة} يعنى گروهى نامسلح. و مقصود از آن كاروان تجارى قريش است كه به سركردگى ابوسفيان و همراه با چهل نفر از شام

به سوى مكه در حركت بودند.

3 _ سپاه مشركان مكه مجهز به سلاح هاى جنگى و داراى برترى نظامى نسبت به مسلمانان

و تودون أن غير ذات الشوكة تكون لكم

عدم تمايل مسلمانان به رويارويى با سپاه شرك و نيز جمله {كانما يساقون إلى الموت} در آيه قبل دلالت بر اين دارد كه مشركان در جنگ بدر از نيروى نظامى برترى برخوردار بودند.

4 _ پيروزى بر سپاه مشركان قريش و يا تسلط بر كاروان تجارى آنان ، وعده خداوند به اهل ايمان

و إذ يعدكم اللّه إحدى الطائفتين

5 _ مسلمانان ، مشتاق رويارويى با كاروان تجارى قريش و ناخشنود از درگيرى با سپاه مسلح آنان

و تودون أن غير ذات الشوكة تكون لكم

8 _ پياده شدن حق و ريشه كن شدن بنيان كافران ، هدف از فرمان خداوند به نبرد با مشركان مكه در بدر

و يريد اللّه أن يحق الحق بكلمته و يقطع دابر الكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 8 - 2

2 _ پيروزى مسلمانان در جنگ بدر زيربناى گسترش توحيد و نابودى شرك در سراسر جهان

يريد اللّه أن يحق الحق . .. ليحق الحق و يبطل البطل

برداشت فوق بر اين اساس است كه {ليحق الحق} متعلق به {يريد اللّه أن يحق الحق} در آيه قبل باشد. بر اين مبنا مى توان گفت مراد از {الحق} در آيه قبل خصوص پيروزى موعود در پيكار بدر است، و مقصود از {الحق} در آيه مورد بحث مطلق حق. بنابراين {يريد اللّه أن يحق الحق ... } چنين معنا مى شود: خداوند با تقدير پيروزى در جنگ بدر خواست حق را همواره

به منصه ظهور رساند و در سراسر جهان استوار سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 9 - 1،2،3،4،8

1 _ مشاهده سپاه برتر مشركان جنگ بدر مايه نگرانى مسلمانان و احساس خطر از سوى آنان براى كيان اسلام

إذ تستغيثون ربكم

واژه {استغاثه} معمولا در موردى به كار مى رود كه استغاثه كننده در طلب نجات از تنگنايى شديد باشد.

2 _ مجاهدان بدر پيش از نبرد با نيايش به درگاه خدا از وى استمداد كردند .

إذ تستغيثون ربكم

{غوث} به معناى يارى كردن است و استغاثه طلب يارى و امداد است.

3 _ خداوند استغاثه مجاهدان بدر را با فرستادن هزاران فرشته اجابت كرد .

فاستجاب لكم أنى ممدكم بألف من الملئكة مردفين

{مردف} به كسى گفته مى شود كه ديگرى را در پى خويش قرار داده باشد. بنابراين {ألف من الملئكة مردفين}، يعنى هزار فرشته كه هر كدام فرشته و يا فرشته هايى را به دنبال خويش داشتند. گفتنى است معناى مذكور مبتنى بر اين است كه مفعول محذوف از {مردفين}، {طائفة اخرى من الملئكة} باشد.

4 _ نيايش مجاهدان بدر به درگاه ربوبى و اجابت استغاثه آنان با امداد هاى غيبى ، نعمتى بايسته به ياد داشتن

إذ تستغيثون ربكم فاستجاب لكم

8 _ حضور هزار فرشته در جنگ بدر ، كه هر يك فرشته و يا فرشتگانى به دنبال خويش داشتند .

بألف من الملئكة مردفين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 26 - 1،2،7،10

1 _ مسلمانان تا قبل از هجرت به مدينه مواجه با كمى نيرو و نفرات ، ناتوان و در سلطه دشمنان بودند

.

و اذكروا إذ أنتم قليل مستضعفون فى الأرض

مفرد آوردن كلمه {قليل}، به جاى قليلون، تأكيدى است بر كمى افراد و نيروهاى اهل ايمان. قابل ذكر است كه مفسران، آيه مورد بحث را درباره مقايسه موقعيت و وضعيت مسلمانان در مكه و مهاجرت آنان به مدينه دانسته اند.

2 _ مسلمانان تا پيش از هجرت به مدينه ، همواره هراسان از گرفتار آمدن به چنگ دشمنان و نابود شدن به دست آنان

تخافون أن يتخطفكم الناس

{تخطف} به معناى گرفتن با سرعت است و در آيه مى تواند كنايه از غلبه و نابودى باشد. فعل مضارع {تخافون} حكايت از استمرار اين وضعيت دارد.

7 _ خداوند ، مسلمانان صدر اسلام را پس از هجرت ، از روزى هاى پاك و پاكيزه بهره مند ساخت .

فاويكم . .. و رزقكم من الطيبت

10 _ امداد هاى ويژه الهى ، منشأ پيروزى مسلمانان در جنگ بدر *

و أيدكم بنصره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 30 - 3

3 _ محبوس ساختن يا كشتن و يا تبعيد پيامبر ( ص ) ، از جمله توطئه هاى كافران مكه عليه آن حضرت

ليثبتوك او يقتلوك او يخرجوك و يمكرون

جمله {و يمكرون} بيانگر اين است كه كافران علاوه بر تصميم داشتن به قتل پيامبر(ص) و . .. برنامه هاى ديگرى نيز عليه پيامبر(ص) در نظر داشته اند. لذا در برداشت فوق از آن به {از جمله} تعبير شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 31 - 2

2 _ كافران مكه مدعى توان خويش در آوردن آيات و معارفى چون قرآن

قالوا

قد سمعنا لو نشاء لقلنا مثل هذا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 34 - 1

1 _ كفرپيشگان مكه ، مؤمنان را از ورود به مسجدالحرام بازمى داشتند .

و ما لهم ألا يعذبهم اللّه و هم يصدون عن المسجدالحرام

در برداشت فوق مفعول {يصدون}، به مناسبت حكم و موضوع، المؤمنين گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 36 - 7

7 _ خداوند با خبرى غيبى ، شكست كفار قريش را به مسلمانان صدر اسلام بشارت داد .

ثم يغلبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 39 - 8

8 _ مسلمانان صدر اسلام نگران توطئه هاى پنهانى كافرانى كه مخاصمات را ترك گفته و حاضر به صلح مى شدند .

فإن انتهوا فإن اللّه بما يعملون بصير

جواب شرط {انتهوا} به قرينه {قتلوهم} جمله اى همانند {فلاتقاتلوهم} است ; يعنى اگر كافران دست از فتنه انگيزى برداشتند و راه مسالمت پيش گرفتند با آنان نبرد نكنيد. با توجه به اين معنا معلوم مى شود هدف از بيان آگاهى خداوندبه اعمال اين گروه از كافران، اين است كه مسلمانان را از اين نگرانى برهاند كه شايد صلح جويى آنان دستاويزى براى توطئه و فتنه اى ديگر باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 41 - 13،15،16،18

13 _ خداوند به بركت وجود پيامبر ( ص ) مسلمانان را در جنگ بدر يارى كرد و آنان را به پيروزى رسانيد .

و ما أنزلنا على عبدنا

با توجه به اينكه آيات

9 تا 12 همين سوره امدادهاى الهى را شامل همه پيكارگران بدر دانست و اين آيه پيامبر(ص) را محط نزول امدادها شمرد، معلوم مى شود وجود پيامبر(ص) در نزول امدادها دخالت فراوانى داشته است.

15 _ جنگ بدر ، ميدان رويارويى جبهه ايمان و كفر ، صحنه تمايز حق و باطل و ثبوت حقانيت پيامبر ( ص )

يوم الفرقان يوم التقى الجمعان

ال در {الفرقان} براى عهد است و اشاره به جنگ بدر دارد. و فرقان يعنى چيزى كه به وسيله آن بين دو يا چند چيز تمايز داده مى شود. خداوند از آن رو جنگ بدر را فرقان ناميد كه در آن نبرد، على رغم وجود شرايط پيروزى براى مشركان، مسلمانان پيروز شدند و اين نشانه اى بود براى حقانيت پيامبر(ص) و دين اسلام.

16 _ تمايز حق از باطل با امداد هاى ويژه خداوند در جنگ بدر نمودى از قدرت مطلقه او

يوم الفرقان يوم التقى الجمعان و اللّه على كل شىء قدير

برداشت فوق بر اين مبناست كه جمله {و اللّه . .. } ناظر به {يوم الفرقان} بودنِ جنگ بدر باشد.

18 _ يارى رسيدن به مسلمانان در جنگ بدر و به پيروزى رساندن آنان نمودى از قدرت مطلقه خداوند

و ما أنزلنا على عبدنا . .. و اللّه على كل شىء قدير

جمله {و اللّه . .. } مى تواند ناظر به تمام حقايقى باشد كه در آيه مورد بحث مطرح شده است كه از جمله آنها امدادهاى خداوند در جنگ بدر است كه {و ما أنزلنا ... } دلالت بر آن دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 42

- 1،2،3،4،5،6،7،8،10،11،12

1 _ سپاه اسلام و سپاه شرك در آستانه جنگ بدر ، هر كدام در سويى از دره واقع در منطقه بدر مستقر شدند .

إذ أنتم بالعدوة

{عُدْوة} به معناى كناره و دامنه وادى است و وادى به زمينى كه بين دو كوه و دو تپه قرار دارد گفته مى شود و هر وادى داراى دو عدوه و كناره است. تكرار كلمه {عدوه} در آيه شريفه حكايت از آن دارد كه سپاه اسلام در يك سوى دامنه و سپاه كفر در دامنه ديگر استقرار داشتند.

2 _ دره واقع ميان دو سپاه ايمان و شرك در جنگ بدر ، داراى دو دامنه متفاوت از جهت بلندى و پستى *

إذ أنتم بالعدوة الدنيا و هم بالعدوة القصوى

{دنيا} به معناى نزديكتر و {قصوى} به معناى دورتر است. به نظر مى رسد دورى و نزديكى آن دو دامنه به نسبت دره و زمين مسطح فيما بين سنجيده شده باشد. يعنى شما در دامنه اى بوديد كه آن دامنه به زمين مسطح نزديكتر بود و كافران در دامنه اى مستقر شده بودند كه به زمين مسطح دورتر بود. دورى و نزديكى دامنه ها به نسبت زمين مسطح فيما بين، ملازم با بلندى و پستى آن دو دامنه است.

3 _ مسلمانان در جنگ بدر در دامنه پست و كافران در دامنه بلند مستقر شدند .

إذ أنتم بالعدوة الدنيا و هم بالعدوة القصوى

4 _ موقعيت ضعيف مسلمانان در جنگ بدر نسبت به موقعيت كفار

إذ أنتم بالعدوة الدنيا و هم بالعدوة القصوى

مى توان گفت هدف از بيان موقعيت مسلمانان و كفرپيشگان مكه در منطقه بدر يادآورى موقعيت بسيار ضعيف مسلمانان است. جلمه {ليهلك

من هلك ... } مؤيد اين معنا مى باشد. زيرا پيروزى آنگاه دليل حقانيت مسلمانان مى شد كه شرايط ظاهرى، تضمين كننده پيروزى كافران و شكست مسلمانان بود.

5 _ قافله تجارى قريش به هنگام استقرار سپاهيان بدر ، در مسيرى پايينتر از سپاه اسلام در حركت بودند .

و الركب أسفل منكم

كلمه {ركب} جمع راكب و به معناى سواران است و مقصود از آن به گفته اهل تفسير كاروان تجارى قريش است. تعبير از كاروان تجارى به {سواران} مى تواند اشاره به حركت سريع آنان براى فرار از مسلمانان باشد.

6 _ مسير حركت قافله تجارى قريش نامعلوم براى مسلمانان و به دور از دسترسى آنان به هنگام حضورشان در منطقه بدر

و الركب أسفل منكم

نكره آوردن كلمه {أسفل} در مقابل معرفه آوردن {العدوه}، مى تواند مشعر به برداشت فوق باشد. ناآگاهى مسلمانان به جايگاه قافله، تمهيدى بوده است از جانب خدا براى {ليقضى اللّه}. يعنى اگر مسلمانان از مسير حركت تجارى قريش آگاه بودند به سوى آنان مى شتافتند و در نتيجه جنگ بدر رخ نمى داد.

7 _ رويارويى دو سپاه بدر در زمانى مشخص ، حتى با برنامه ريزى طرفين ممكن نبود .

و لو تواعدتم لاختلفتم فى الميعد

كلمه {ميعاد} مى تواند اسم زمان به معناى زمان قرار، و مى تواند اسم مكان به معناى جايگاه قرار باشد. و مراد از {تواعد} وعده مسلمانان با اهل مكه است ; يعنى {و لو تواعدتم أنتم و اهل مكة ... } كه در برداشت به برنامه ريزى طرفين تعبير شد.

8 _ انتخاب محل استقرار سپاه كفر و ايمان در آستانه جنگ بدر ، حتى با توافق طرفين ممكن نبود

.

و لو تواعدتم لاختلفتم فى الميعد

10 _ وقوع جنگ بدر و پيروزى مسلمانان در آن نبرد ، امرى از پيش رقم خورده و تعيين شده

و لكن ليقضى اللّه أمرا كان مفعولا

11 _ خداوند به منظور تبيين حقانيت توحيد و رسالت پيامبر ( ص ) ، جنگ بدر را تحقق بخشيد و مسلمانان را به پيروزى رسانيد .

ليقضى اللّه أمرا كان مفعولا ليهلك من هلك عن بينة و يحيى من حى عن بينة

12 _ وقوع جنگ بدر و پيروزى مسلمانان در آن ، على رغم موقعيت ضعيف آنان ، حادثه اى شايسته و بايسته به خاطر سپردن و همواره به ياد داشتن

إذ أنتم بالعدوة الدنيا . .. و لو تواعدتم لاختلفتم فى الميعد

برداشت فوق بر اين اساس است كه {إذ} مفعول براى فعل مقدر، يعنى {اذكروا} باشد. مفسران برآنند كه از اهداف شرح موقعيت جنگ بدر يادآورى ضعف مسلمانان و برترى كافران است كه على رغم آن با پيروزى مسلمانان پايان يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 43 - 1،3،4،5،8،10،11،13،15

1 _ پيامبر ( ص ) پيش از جنگ بدر سپاه دشمن را در رؤياهايى متعدد ، اندك ديد .

إذ يريكهم اللّه فى منامك قليلا

فعل مضارع {يُرى} دلالت بر تكرار رؤياى پيامبر(ص) در مورد اندك ديدن سپاه دشمن دارد.

3 _ پيامبر ( ص ) رؤياى خويش ( كمى نفرات دشمن در جنگ بدر ) را براى مسلمانان بيان كرد .

إذ يريكهم اللّه فى منامك قليلا و لو أريكهم كثيرا لفشلتم

4 _ ضعف و ناتوانى سپاه كفر در جنگ بدر ، تأويل و تعبير رؤياى پيامبر ( ص )

( كم ديدن نفرات دشمن )

إذ يريكهم اللّه فى منامك قليلا

از منابع تاريخى مربوط به جنگ بدر و نيز اينكه هر فرماندهى پيش از اقدام به جنگ همواره در تلاش براى آگاهى به كم و كيف لشكر مقابل است، به دست مى آيد كه پيامبر(ص) و ديگر مسلمانان از تعداد تقريبى نفرات دشمن آگاه بودند. بنابراين رؤياى پيامبر(ص) حاكى از سستى و ضعف نيروى دشمن بوده است، نه بيانگر تعداد آنان.

5 _ راستى و درستى رؤياى پيامبر ( ص ) و اعتماد مسلمانان بر آن

إذ يريكهم اللّه فى منامك قليلا و لو أريكهم كثيرا لفشلتم

8 _ پيامبر ( ص ) در صورتى كه كافران بدر را در رؤياى خويش لشكرى بزرگ مى ديد ، مسلمانان در تصميم بر نبرد سست شده و بر سر آن اختلاف مى كردند .

و لو أريكهم كثيرا لفشلتم و لتنزعتم فى الأمر

{فى الأمر} متعلق به {لتنزعتم} و نيز {فشلتم} است و {ال} در آن عهديه و اشاره به جنگ بدر است.

10 _ رؤياى پيامبر ( ص ) ( اندك ديدن نفرات سپاه كفر ) عامل وحدت كلمه مسلمانان در ضرورت پيكار با سپاه كفر و حضور رشيدانه آنان در جنگ بدر

إذ يريكهم اللّه فى منامك قليلا و لو أريكهم كثيرا لفشلتم و لتنزعتم

11 _ خداوند با امداد هاى خويش مسلمانان را از فاجعه نزاع و سست شدن در تصميمشان بر جنگ بدر رهايى بخشيد .

و لكن اللّه سلم

13 _ خداوند به دليل آگاهيش بر عوامل اطمينان بخش قلب ها و علمش به زمينه هاى سستى آفرين ، مشركان بدر را در رؤياى پيامبر ( ص ) اندك نمايان ساخت .

و

لكن اللّه سلم إنه عليم بذات الصدور

15 _ رؤياى پيامبر ( ص ) در آستانه جنگ بدر و نتايج درخشان آن ، حادثه اى شايسته و بايسته به خاطر سپردن و همواره به ياد داشتن

إذ يريكهم اللّه فى منامك قليلا و لو أريكهم كثيرا لفشلتم و لتنزعتم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {إذ} مفعول براى فعل مقدر {اذكروا} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 44 - 1،3،4،5

1 _ خداوند به هنگام رويارويى و شروع جنگ بدر ، هر يك از دو سپاه ايمان و كفر را در نظر ديگرى اندك نمايان ساخت .

و إذ يريكموهم إذالتقيتم فى أعينكم قليلا

3 _ تحقق جنگ بدر و پيروزى مسلمانان در آن نبرد ، امرى از پيش رقم خورده و تقدير شده

ليقضى اللّه أمرا كان مفعولا

{أمراً} به معناى كار است و مراد از آن تحقق جنگ بدر و پيروزى مسلمانان در آن نبرد مى باشد. فعل {كان} دلالت مى كند كه ثبوت خبر {مفعولا} براى اسمش (تحقق جنگ بدر) از ديرباز تحقق پيدا كرده بود. و تحقق جنگ بدر از ديرباز، به قرينه {ليقضى}، به معناى تقدير آن است. بنابراين {ليقضى اللّه ... } يعنى تا انجام پذيرد كارى كه از پيش تقدير شده بود.

4 _ وقوع جنگ بدر با فرجام پيروزى مسلمانان در آن نبرد ، هدف از تصرف خداوند در ديد هر يك از دو سپاه و كم نماياندن هر يك در نظر ديگرى

إذ يريكموهم إذالتقيتم فى أعينكم قليلا . .. ليقضى اللّه أمرا كان مفعولا

5 _ خداوند تحقق دهنده جنگ بدر و پيروزكننده مسلمانان در آن

نبرد

ليقضى اللّه أمرا كان مفعولا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 46 - 7

7 _ جامعه ايمانى در صدر اسلام پس از پيكار بدر برخوردار از ابهت و قوّتى چشمگير ، حتى در نظر دشمنان

و تذهب ريحكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 47 - 2،3،5،6

2 _ كفرپيشگان مكه با سرمستى و خودنمايى ، از ديار مكه رهسپار منطقه بدر شدند .

و لاتكونوا كالذين خرجوا من ديرهم بطرا

3 _ اطمينان كفار مكه به پيروزى خويش هنگام خروج براى جنگ بدر

و لاتكونوا كالذين خرجوا

5 _ كفرپيشگان مكه در عصر بعثت ، همواره در تلاش براى بازداشتن مردم از پيوستن به راه خدا

و يصدون عن سبيل اللّه

6 _ خروج كافران مكه به سوى بدر ، در راستاى تلاششان براى بازدارى مردم از راه خدا

و لاتكونوا كالذين خرجوا من ديرهم . .. و يصدون عن سبيل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 48 - 5،6،7،8،9،10،11،13،19

5 _ لشكركشى براى رويارويى با اهل ايمان ، عملى پسنديده در نظر شيطان زده كفرپيشگان مكه

إذ زين لهم الشيطن أعملهم

از مصاديق مورد نظر براى كلمه {أعملهم}، به قرينه آيات قبل و فرازهاى بعد، لشكركشى كافران مكه براى حضور در جنگ بدر است.

6 _ شيطان ، خط دهنده به جبهه كفر در جنگ بدر

و إذ زين لهم الشيطن أعملهم

7 _ سرمستى ، رياكارى و بازداشتن مردم از راه خدا ، رفتارى نيكو در نظر شيطان زده كافران عصر بعثت *

إذ زين لهم الشيطن أعملهم

از مصاديق {أعملهم} به قرينه آيه

قبل، سرمستى و رياكارى . .. است.

8 _ تجسم شيطان براى كافران مكه ، قبل از جنگ بدر

و إذ زين لهم الشيطن أعملهم

9 _ شيطان با تأكيد بر يارى بى دريغ خويش از لشكريان كافر بدر ، آنان را به رويارويى با مسلمانان ترغيب كرد .

إنى جار لكم

كلمه {جار} معانى متعددى دارد ; از جمله ياور، همسانه، هم قسم، شريك و . .. (لسان العرب). به نظر مى رسد ياور نسبت به ديگر معانى مناسبتر باشد.

10 _ شيطان به هنگام رويارويى دو لشكر كفر و ايمان از كارزار بدر عقب نشينى كرد .

فلما تراءت . .. نكص على عقبيه و قال إنى برىء منكم

{نكص} به معناى خوددارى كردن است و چون با {على} متعدى شده معناى رجوع در آن تضمين شده است. {عقب} به پاشنه پا گفته مى شود ; يعنى شيطان از نبرد خوددارى كرد و با چرخيدن بر پاشنه هاى پا عرصه را ترك گفت.

11 _ شيطان به هنگام شروع جنگ بدر با اعلان بيزارى از كافران ، عهد خويش ( يارى سپاه كفر ) را گسست .

فلما تراءت الفئتان . .. قال إنى برىء منكم

13 _ مشاهده فرشتگان الهى براى امداد مسلمانان ، دليل عقب نشينى شيطان از كارزار بدر و اعلان بيزارى وى از لشكر كفر

نكص على عقبيه و قال إنى برىء منكم إنى أرى ما لاترون

19 _ شكست كافران جنگ بدر نمودى از عقوبت شديد خداوند براى آنان

و اللّه شديد العقاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 49 - 1،2،3،5،13

1 _ جبهه ايمان در كارزار بدر ، متشكل از مؤمنان متكى بر

خدا ، عناصرى منافق و گروهى سست ايمان

إذ يقول المنفقون و الذين فى قلوبهم مرض . .. و من يتوكل على اللّه

{مرض} به معناى بيمارى است و مقصود از آن در اينجا به اين دليل كه در مقابل نفاق قرار گرفته، ترديد در حقانيت دين است كه از آن مى توان به ضعف ايمان تعبير كرد. جمله {و من يتوكل على اللّه} اشاره به گروه سوم، يعنى مؤمنان حقيقى و راستين، دارد.

2 _ حضور مؤمنان واقعى دركارزار بدر ، در مقابل دشمنى به مراتب قويتر ، برخاسته از پايبندى آنان به اسلام ، حتى در ديدگاه منافقان و سست ايمانها

إذ يقول المنفقون . .. غر هؤلاء دينهم

{غر هؤلاء دينهم} كه سخن منافقان و سست ايمانهاست، بيانگر اين است كه آنان نيز حضور مؤمنان در كارزار بدر برخاسته از انديشه دينى ايشان مى دانستند.

3 _ منافقان و سست ايمان ها ، حضور مؤمنان را در جنگ بدر ناشى از فريب خوردگى آنان مى پنداشتند .

غر هؤلاء دينهم

{غرور} (مصدر غرّ) به معناى فريب دادن است.

5 _ نيروى نظامى مؤمنان در جنگ بدر ، نيرويى بس ضعيف و ناتوان در مقايسه با جبهه كفر

يقول المنفقون . .. غر هؤلاء دينهم و من يتوكل على اللّه

بيان حمايت خداوند از مؤمنان در كارزار بدر با جمله {و من يتوكل . .. } پس از بيان نظريه منافقان و بيماردلان (ضعف قواى نظامى مسلمانان) انديشه آنان را تأييد مى كند. يعنى اظهار نظر منافقان به حسب ديد ظاهرى صحيح است، ولى آنچه مورد غفلت واقع شده، تأثير بسزاى حمايت الهى از مؤمنان متوكل است. يعنى اگر حمايت الهى نباشد، همان است

كه منافقان اظهار مى دارند.

13 _ پيروزى مجاهدان بدر على رغم ناتوانى آنان حادثه اى عبرت آموز و شايسته بياد داشتن

و إذ يقول المنفقون . .. و من يتوكل على اللّه فإن اللّه عزيز حكيم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {إذ} مفعول براى {اذكروا} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 53 - 12

12 _ هلاكت و نابودى مشركان مكه در كارزار بدر ، پيامد گناهان و كفرشان به آيات الهى بود .

ذلك بأن اللّه لم يك مغيرا نعمة أنعمها على قوم حتى يغيروا ما بأنفسهم

{ذلك} علاوه بر اينكه اشاره به فرجام شوم فرعونيان و كافران پيش از آنان است، مى تواند اشاره به قضاياى جنگ بدر و نابودى مشركان مكه نيز داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 54 - 6

6 _ هلاكت كافران در جنگ بدر كيفرى از سوى خداوند به سبب تكذيب آيات الهى و انكار رسالت پيامبر ( ص )

كدأب ءال فرعون . .. فأهلكنهم بذنوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 56 - 1،3،4،7،11،12،13

1 _ پيمان هاى متعدد پيامبر ( ص ) با كافران مكه و پيمان شكنى هاى آنان

الذين عهدت منهم ثم ينقضون عهدهم فى كل مرة

3 _ پيامبر ( ص ) بار ها از يهوديان پيمان گرفت و آنان همواره پيمان خويش را شكستند .

الذين عهدت منهم ثم ينقضون عهدهم فى كل مرة

برخى برآنند كه مراد از {الذين عهدت} مشركان مكه هستند، ولى مشهور مفسران گفته اند مقصود يهوديانى هستند كه در

عصر بعثت در اطراف مدينه سكونت گزيده بودند.

4 _ يهوديان مدينه در عصر بعثت نمونه پست ترين جنبندگان به سبب اصرارشان بر كفر و از ميان بردن زمينه هاى ايمان در خويش و شكستن پيمانها

إن شر الدواب عنداللّه الذين كفروا . .. الذين عهدت منهم ثم ينقضون عهدهم

7 _ خداوند ، پيامبر ( ص ) را بر روحيه پيمان شكنى يهوديان عصر خويش آگاه ساخت .

ثم ينقضون عهدهم فى كل مرة

به كارگيرى فعل مضارع {ينقضون} به جاى فعل ماضى، با اينكه سياق آيه اقتضا مى كرد كه گفته شود {ثم نقضوا}، اشاره به اين است كه پيمان شكنى يك حالت مستمر براى يهوديان است.

11 _ يهوديان عصر بعثت بى هيچ ترس و پروايى از پيامبر ( ص ) و مسلمانان ، پيمانهايشان را نقض مى كردند .

و هم لايتقون

براى فعل {يتقون} چندين متعلق مى توان لحاظ كرد ; از جمله ضمير {ك} كه خطاب به پيامبر(ص) باشد و يا كلمه اى همانند {المؤمنين}.

12 _ جامعه يهود در عصر پيامبر ( ص ) ، جامعه اى به دور از تقوا و پرهيزگارى *

و هم لايتقون

برداشت فوق بر اين اساس است كه متعلق {لايتقون}، اللّه باشد ; يعنى يهوديان ترسى از خداوند ندارند و تقواى الهى را رعايت نمى كنند.

13 _ بى تقوايى يهوديان عصر بعثت عامل پيمان شكنى آنان

ينقضون عهدهم فى كل مرة و هم لايتقون

جمله حاليه {و هم لا يتقون} بيانگر ريشه پيمان شكنى يهوديان و به اصطلاح حال معلّله است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 57 - 2،3

2 _ خداوند ، پيامبر ( ص )

را از وقوع نبردى ميان مسلمانان و يهوديان پيمان شكن ، پيش از واقع شدنش ، آگاه ساخت .

فشردبهم من خلفهم

{ثقف} مصدر {تثقفن} به معناى دستيابى و تسلط پيدا كردن است. {إما} مركب از {إن} شرطيه و {ما}ى زايد است. تأكيد جمله شرطيه با نون تأكيد ثقليه و {ما}ى زايده حكايت از آن دارد كه شرط، يعنى وقوع جنگ و تسلط مسلمانان بر يهوديان، تحقق خواهد يافت. بنابراين معناى جمله شرط چنين خواهد بود: اگر نبردى با يهوديان رخ داد و بر آنان مسلط شدى، كه البته چنين خواهد شد ... .

3 _ خداوند پيش از وقوع نبرد ، تسلط مسلمانان بر يهوديان را بر پيامبر ( ص ) بشارت داد .

فإما تثقفنهم فى الحرب

برداشت فوق مبتنى بر مطالبى است كه در توضيح برداشت قبل آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 60 - 8،10

8 _ جامعه ايمانى در عصر پيامبر ( ص ) مواجه به دو گروه از دشمن : دشمنانى شناخته شده و دشمنانى ناشناخته

عدو اللّه و عدوكم و ءاخرين من دونهم لاتعلمونهم

10 _ دشمنان ناشناخته مسلمانان در عصر پيامبر ( ص ) ، داراى نيروى ضعيفتر نسبت به دشمنان شناخته شده

و ءاخرين من دونهم

برداشت فوق با توجه به كلمه {دون} كه به معناى پايين و پست است، استفاده شده. گفتنى است {من} در {من دونهم} بيانيه است. بنابراين {ءاخرين من دونهم} يعنى دشمنان ديگرى كه از نيرو و توان كمترى برخوردارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 62 - 5

5 _ مؤمنان صدراسلام حاميان شايسته

و كارآمد براى پيامبر ( ص ) و داراى نقشى بسزا در پيشبرد اسلام

أيدك بنصره و بالمؤمنين

برداشت فوق از عطف كلمه {المؤمنين} به {نصره} استفاده مى شود. يعنى نقش مؤمنان به حدى بوده كه خداوند آن را شايسته دانسته كه در رديف يارى خويش قرار دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 63 - 1،2،4،8،9

1 _ مؤمنان عصر بعثت برخوردار از نعمت الفت و دوستى نسبت به يكديگر

و ألف بين قلوبهم

2 _ خداوند ايجادكننده الفت و محبت ميان مؤمنان صدر اسلام

و ألف بين قلوبهم

4 _ الفت و محبت عميق مؤمنان صدر اسلام نسبت به يكديگر ، از عوامل تقويت پايگاه پيامبر ( ص )

هو الذى أيدك بنصره و بالمؤمنين. و ألف بين قلوبهم

8 _ ايجاد الفت و محبت ميان مؤمنان عصر بعثت ، امرى خدايى و غير قابل دستيابى به وسيله امكانات مادى

و ألف بين قلوبهم لو أنفقت ما فى الأرض جميعا ما ألفت بين قلوبهم و لكن اللّه ألف

9 _ خداوند علاوه بر ايجاد محبت ميان مؤمنان ، آنان را در يك منطقه گرداگرد پيامبر ( ص ) مجتمع ساخت . *

و ألف بين قلوبهم . .. و لكن اللّه ألف بينهم

برداشت فوق از مقايسه بين دو جمله {ألف بين قلوبهم} و {ألف بينهم} به دست آمده است. جمله نخست بيانگر تأليف قلوب است و جمله دوم بيانگر تأليف خود مؤمنان است. يعنى آنان را در كنار يكديگر قرار داد و همگان را گرداگرد پيامبر(ص) مجتمع ساخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 64 - 7

7 _ گروهى

از مسلمانان صدر اسلام از پيروى پيامبر ( ص ) سرپيچى مى كردند .

و من اتبعك من المؤمنين

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {من} در {من المؤمنين} براى تبعيض باشد. بر اين مبنا مراد از {المؤمنين} مدعيان ايمان است كه شامل مؤمنان واقعى و غير واقعى خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 65 - 6

6 _ مؤمنان صدر اسلام در برهه اى از عصر پيامبر ( ص ) داراى استعداد و توان پيروز شدن بر لشكرى تا ده برابر نفرات ايشان

إن يكن . .. يغلبوا ألفا

چون در آيه بعد تخفيف در حكم جهاد و مقاومت را به تحقق ضعف تعليل كرده است، معلوم مى شود خداوند با توجه به توان و استعداد اهل ايمان بر آنان واجب كرده بود كه در مقابل لشكرى تا ده برابر خود مقاومت كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 66 - 5،6،7

5 _ ضعف ايمان در مسلمانان صدر اسلام موجب ضعف قدرت ايشان در ميدان هاى نبرد

علم أن فيكم ضعفا فإن يكن منكم مائة صابرة

از علل توان بسيار برتر مسلمانان در برابر كافران مفهومى است كه از {بأنهم قوم لايفقهون} به دست مى آيد ; يعنى ايمان راسخ به معارف دين. بنابراين مى توان گفت منشأ بروز ضعف نسبى مسلمانان پس از گذشت برهه اى از صدر اسلام، افت درجه ايمانى آنان بوده است.

6 _ جامعه اسلامى صدر اسلام پس از نايل شدن به مراحل عالى ايمان ، به تنزّل در درجات ايمانى گراييد .

علم أن فيكم ضعفا

7 _ گسترش

جامعه ايمانى در صدر اسلام و فزونى افراد آن ، باعث ضعف نسبى آنان شد . *

علم أن فيكم ضعفا فإن يكن منكم مائة صابرة

از مقايسه ميان مثالهاى مرحله نخست (بيست و صد) با مثالهاى بعد (صد و هزار) اين نكته معلوم مى شود كه در زمان حكم اول (لزوم مقاومت يك بر ده) جمعيت مسلمانان فراوان نبوده است. ولى در مرحله بعد و زمان تخفيف حكم جمعيت مسلمانان، افزايش فراوانى داشته است. اشاره به افزايش مسلمانان پس از بيان ضعف نسبى آنان حكايت از آن دارد كه افزايش جمعيت از علل بروز ضعف نسبى در جامعه ايمانى شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 67 - 4

4 _ مجاهدان بدر پيش از غلبه كامل بر دشمن ، براى دستيابى به منافعى مادى ، به گرفتن اسير اقدام كردند .

ما كان لنبى . .. تريدون عرض الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 68 - 1،2،4،5،6

1 _ گرفتن اسير در كارزار بدر ، مقتضى گرفتار شدن مجاهدان آن كارزار به عذابى بزرگ از جانب خداوند

لو لا كتب من اللّه سبق لمسكم فيما أخذتم عذاب عظيم

كلمه {فى} در {فيما أخذتم} سببيه است و {ما} در آن مصدريه. يعنى {بسبب أخذكم}. و مراد از آن به دليل آيه قبل اسير گرفتن است.

2 _ گرفتار نشدن مجاهدان بدر به عذاب الهى در كارزار بدر ، امرى تقدير شده از جانب خداوند

لو لا كتب من اللّه سبق لمسكم فيما أخذتم عذاب عظيم

4 _ وجود پيامبر ( ص ) در ميان مجاهدان بدر

، مانع نزول عذاب بر آنان شد .

لو لا كتب من اللّه سبق لمسكم فيما أخذتم

از احتمالاتى كه درباره {كتب من اللّه . .. } گفته شده، حقيقتى است كه در آيه 33 همين سوره آمده است (ما كان اللّه ليعذبهم و أنت فيهم. يعنى خداوند مردم را تا زمانى كه تو در ميان آنها هستى عذاب نخواهد كرد.)

5 _ گرفتن اسير در جنگ بدر مقتضى شكست مسلمانان در آن نبرد

لو لا كتب من اللّه سبق لمسكم فيما أخذتم عذاب عظيم

برخى برآنند كه مراد از {عذاب عظيم} شكست از دشمن در كارزار بدر است و مقصود از {كتب من اللّه . .. } وعده پيروزى است كه خداوند پيش از وقوع جنگ بدر مسلمانان را به آن بشارت داد. بنابراين معناى آيه چنين مى شود: اگر وعده الهى به پيروزى شما (رزمندگان بدر) نبود، به سبب گرفتن اسير پيش از سركوبى كامل دشمن به شكست سختى گرفتار مى شديد. (برگرفته شده از روح المعانى).

6 _ تقدير و قضاى الهى بر پيروزى مسلمانان در جنگ بدر ، مانع شكست مسلمانان ، على رغم تحقق مقتضى آن ( گرفتن اسير پيش از سركوبى كامل دشمن )

لو لا كتب . .. عذاب عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 70 - 1،3،4

1 _ مسلمانان در كارزار بدر گروهى از دشمن را اسير كرده و با گرفتن فديه آنان را آزاد كردند .

يأيها النبى قل لمن فى أيديكم من الأسرى إن يعلم اللّه فى قلوبكم

3 _ به اسيران جنگ بدر نويد داده شد كه در صورت پذيرش اسلام و توحيد خداوند

گناهان گذشته آنها را خواهد بخشيد .

إن يعلم اللّه فى قلوبكم خيرا . .. يغفر لكم و اللّه غفور رحيم

4 _ ترغيب اسيران جنگ بدر به ايمان و گرايش به اسلام

يأيها النبى قل لمن فى أيديكم من الأسرى إن يعلم اللّه فى قلوبكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 71 - 5،6،7

5 _ خداوند ، اسيران جنگ بدر را به گرفتار شدن دوباره به دست مسلمانان ، در صورت ادامه خيانت ، تهديد كرد .

و إن يريدوا خيانتك

جواب شرط {و إن يريدوا خيانتك . .. } در تقدير است و جمله {فقد خانوا اللّه ... } جانشين آن شده و دلالت بر آن دارد كه جمله با تقدير آن چنين است: اگر اسيران خيانتى دوباره را در سر مى پرورانند باكى نداشته باشيد و از آزادسازى آنان ابا نكنيد. زيرا خداوند خيانتكاران را در سلطه شما قرار خواهد داد ; همان گونه كه در جنگ بدر شما را بر آنان مسلط ساخت.

6 _ كافران جنگ بدر به سبب خيانتهايشان به خدا و دين او ، مغلوب مجاهدان شده و گروهى از آنان به اسارت درآمدند .

فقد خانوا اللّه من قبل فأمكن منهم

امكان (مصدر امكن)، به معناى تسلط بخشيدن است. تفريع جمله {امكن منهم} بر {فقد خانوا} به وسيله حرف {فاء} دلالت مى كند بر اينكه خيانت كافران به دين خدا موجب شد كه خداوند آنان را در سيطره مسلمانان قرار دهد.

7 _ اراده خداوند منشأ اصلى تسلط پيامبر ( ص ) بر اسيران جنگ بدر

فأمكن منهم

ضمير فاعلى در {امكن} به {اللّه} برمى گردد. يعنى خداوند شما را

بر آنان تسلط بخشيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 72 - 1،2،4،5،7،9،10،11،12،16

1 _ خداوند هر يك از مؤمنان مهاجر و انصار را ولىّ ديگرى قرار داد و به پشتيبانى همه جانبه از يكديگر فراخواند .

إن الذين ءامنوا و هاجروا . .. أولياء بعض

جمله {أولئك بعضهم أولياء بعض} جمله اى خبرى است و مراد از آن انشاء و جعل ولايت است.

2 _ شركت در جهاد با مال و جان از سوى مجاهدان و يارى مهاجران از سوى انصار ، شرط برخوردارى هر يك از ولايت مقرر شده از جانب خدا

إن الذين ءامنوا و هاجروا . .. أولياء بعض

مشاراليه {أولئك} و مرجع ضمير در {بعضهم}، {الذين} اول و دوم، با تمام صفاتى كه براى آنان ذكر شد، است. يعنى مؤمنان مهاجر _ مثلا _ اگر جهاد نكنند و يا مؤمنان ساكن در مدينه اگر مهاجران را يارى ندهند از حقوق ولايت برخوردار نيستند.

4 _ تصميم گيرى درباره جهاد ، مسؤوليت مهاجران و يارى رسانى به مهاجران ، وظيفه و مسؤوليت گروه انصار در صدر اسلام

و الذين ءاووا و نصروا

توصيف مهاجران به اينكه در راه خدا جهاد كنند، در مقابل انصار كه به اين امر توصيف نشده اند، با اينكه جهاد در راه خدا يك وظيفه ايمانى است، مى تواند به اين نكته اشاره داشته باشد كه در صدر اسلام جهاد و تصميم گيرى درباره آن بر عهده مهاجران بود و انصار بايد آنان را در اين امر يارى دهند، ولى تصميم گيرنده نباشند.

5 _ مؤمنان عصر بعثت متشكل از سه گروه : مهاجران ( مؤمنانى كه از مكه

و يا اطراف آن به مدينه هجرت كردند ) ، انصار ( مؤمنانى كه مهاجران را پناه دادند ) و مؤمنان غير مهاجر

إن الذين ءامنوا و هاجروا . .. و الذين ءاووا و نصروا ... و الذين ءامنوا

{ايواء} (مصدر آووا) به معناى منزل دادن و پناه دادن است و مفعول آن ضميرى است محذوف كه به {الذين ءامنوا . .. } برمى گردد.

7 _ خداوند بين مهاجران و انصار با مؤمنان غير مهاجر ، ولايتى مقرر نداشته و پشتيبانى از ايشان را بر مهاجران و انصار واجب نكرد .

و الذين ءامنوا و لم يهاجروا ما لكم من وليتهم من شىء

{ولايت} به معناى حمايت كردن و يارى رساندن است. كلمه {شىء} مبتدا و {من} در آن زايده مى باشد. {من} در {من ولايتهم} بيانيه و بيانگر معناى شىء است. كلمه لكم خبر براى {من شىء} مى باشد. گفتنى است در برداشت فوق ضمير در {ولايتهم} مفعول گرفته شده و فاعل آن ضميرى است خطاب به مهاجران انصار. بنابراين معناى جمله چنين مى شود: هيچ حق ولايتى براى شما نسبت به ايشان جعل نشده است. يعنى نبايد ايشان را يارى كنيد.

9 _ هجرت مسلمانان در صدر اسلام داراى اهميتى ويژه

و الذين ءامنوا و لم يهاجروا ما لكم من وليتهم من شىء

نهى از يارى رسانى به مؤمنان غير مهاجر و حكم به قطع ولايت با آنان مى تواند اشاره به اهميت هجرت در صدر اسلام داشته باشد.

10 _ هجرت در صدر اسلام داراى اهميتى برتر نسبت به جهاد در راه خدا

ما لكم من وليتهم من شىء حتى يهاجروا

با توجه به صدر آيه كه برخوردارى از حق ولايت را

مشروط به جهاد دانست، معلوم مى شود هجرت در جعل ولايت بين مؤمنان كافى نيست. بنابراين ذكر كردن هجرت در اين فراز (حتى يهاجروا) و مقيد نساختن آن به جهاد اين معنا را القا مى كند كه هجرت در راه خدا در صدر اسلام اهميتى برتر از جهاد داشته است.

11 _ مؤمنان غير مهاجر در صورت هجرت ، همسان با ديگر مهاجران در برخوردارى از حقوق ولايت و حمايت مقرر شده در ميان مؤمنان

ما لكم من وليتهم من شىء حتى يهاجروا

12 _ وجود درگيرى بين مؤمنان غير مهاجر با كافران ، به خاطر دين و ديندارى ، تنها موردى است كه مهاجران و انصار موظف به يارى غير مهاجران هستند .

و إن استنصروكم فى الدين فعليكم النصر

قيد {فى الدين} بيانگر اين است كه اگر كافران به انگيزه مبارزه با اسلام و ديندارى غير مهاجران به آنان هجوم بردند، بايد ساير مسلمانان از آنان حمايت كنند و اگر درگيرى بدين انگيزه نباشد، حمايت از آنان ضرورت ندارد. قابل ذكر است كه {ال} در {النصر} جانشين مضاف إليه است ; يعنى {فعليكم نصرهم}.

16 _ مسلمانان عصر بعثت با گروههايى از كافران پيمان عدم تعرض داشته و به آن وفادار بودند .

إلا على قوم بينكم و بينهم ميثق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 74 - 1،2،3

1 _ مؤمنانى كه به مدينه هجرت نموده و در راه خدا جهاد كردند ، مؤمنانى حقيقى و راستين هستند .

و الذين ءامنوا و هاجروا . .. أولئك هم المؤمنون حقا

حق، به معناى ثابت بودن و حقيقت داشتن است و {حقا} هم مى تواند

صفت براى مفعول مطلق محذوف باشد، يعنى (هم المؤمنون إيمانا حقا) و هم مى تواند مفعول مطلق براى فعل مقدر (احقه) باشد. به هر تقدير بيانگر اين است كه دارندگان صفات ياد شده از ايمان حقيقى و راستين برخوردار هستند.

2 _ مؤمنانى كه مهاجران را در مدينه پناه دادند و از پيامبر ( ص ) و مهاجران حمايت كرده و دين خدا را يارى دادند ، مؤمانى حقيقى و راستين هستند .

و الذين ءاووا و نصروا أولئك هم المؤمنون حقا

3 _ مسلمانانى كه از هجرت به مدينه سر باز زدند و يا در راه خدا جهاد نكردند و يا مهاجران و دين خدا را يارى ندادند ، از دايره مؤمنان راستين خارج هستند .

و الذين ءامنوا و هاجروا . .. أولئك هم المؤمنون حقا

{أولئك} اشاره است به هر يك از {الذين} اول و دوم با ويژگيهايى كه در توصيف آنها آمده است. با توجه به اين معنا و دلالت ضمير فصل (هم) بر حصر معلوم مى شود كسانى كه مجموع صفات ياد شده را نداشته، اگر چه برخى از آنها را دارا باشند مؤمن حقيقى نيستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 75 - 1،4،5

1 _ خداوند از انصار و مهاجران نخستين خواست تا كسانى را كه در آينده ايمان مى آورند و هجرت مى كنند و به جهاد مى پردازند ، از خود بدانند و حقوق ولايت را درباره آنان رعايت كنند .

و الذين ءامنوا من بعد و هاجروا و جهدوا معكم فأولئك منكم

مخاطبان آيه، انصار و مهاجران نخستين هستند. مضاف إليه كلمه {بعد}، كلمه {ايمانكم}

و يا {الهجرة الاولى} است. جمله {فأولئك منكم} اشاره به اين دارد كه تمام قوانين و حقايقى كه درباره انصار و مهاجران نخستين بيان شده درباره آنان نيز عيناً وجود دارد.

4 _ حق تصميم گيرى درباره جهاد از آن مهاجران نخستين بود .

جهدوا معكم

كلمه {معكم} در {جهدوا معكم} (در كنار شما جهاد كنند) مى تواند ناظر به برداشت فوق باشد. چنانچه مخاطبان {معكم} خصوص مهاجران باشند، برداشت فوق از اتقان بيشترى برخوردار است.

5 _ مهاجرت به مدينه از وظايف مهم مسلمانان صدر اسلام

و الذين ءامنوا من بعد و هاجروا

مراد از هجرت در اين بخش از آيات، كوچ كردن مسلمانان از هر نقطه به مدينه منوره است. تأكيد فراوان خداوند بر هجرت بيانگر اهميت ويژه آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 1 - 6،8

6 _ وجود پيمان هاى صلح ميان مسلمانان صدر اسلام و مشركان

الذين عهدتم من المشركين

مقصود از {معاهده} در {عاهدتم} _ به قرينه آيه 4 _ معاهده صلح و عدم تعرض است.

8 _ نقض شدن پيمان عدم تعرض ، از سوى اكثريت مشركان صدر اسلام

الذين عهدتم من المشركين

مقصود از {الذين عاهدتم} _ به دليل آيات 4 و 7 _ مشركان معاهدى هستند كه ملتزم به رعايت پيمانهاى صلح نبودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 2 - 15

15 _ از امام باقر ( ع ) روايت شده است كه فرمود : { خطب على ( ع ) الناس . . . فقال : . . . من كانت له مدة فهو إلى مدته و من لم

يكن له مدة فمدته أربعة أشهر و كان خطب يوم النحر . . . ;

على (ع) [هنگام اعلام براءت] براى مردم سخنرانى كرد. .. و فرمود: ... هر كس براى او مدت تعيين شده تا همان مدت، و كسى كه براى او مدت تعيين نشده تا چهار ماه مهلت دارد و اين سخنرانى روز عيد قربان بود ... }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 3 - 3،6

3 _ دهم ذيحجه سال نهم هجرت ، روز ابلاغ پيام برائت خدا و پيامبر ( ص ) به عموم مردم حاضر در مراسم حج

و أذن من اللّه و رسوله إلى الناس يوم الحج الأكبر

بر اساس نظر مفسران، سال نهم هجرت، سال اعلام برائت است و بر پايه رواياتى كه از ائمه معصومين (ع) رسيده است، روز حج اكبر، دهم ذيحجه است.

6 _ دهم ذيحجه سال نهم هجرت ، آغاز قطع كامل روابط مسلمانان با مشركان و تحريم همه جانبه آنان از سوى خدا و پيامبر ( ص )

يوم الحج الأكبر أن اللّه برىء من المشركين و رسوله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 4 - 1،3

1 _ وجود پيمان هاى عدم تعرض ميان مسلمانان صدر اسلام و مشركان

إلاّ الذين عهدتم من المشركين

3 _ پايبندى جمعى از مشركان معاهد صدر اسلام بر عمل به تمام مواد و شرايط پيمان خود با مسلمانان

ثم لم ينقصوكم شيئاً

{نقص} و {نقصان} (مصدر ينقصون) به معناى كم كردن و كاستن از چيزى است. منظور از نكاستن برخى مشركان معاهد از پيمان خود با مسلمين اين است كه:

آنان در عمل به تمام مواد و شرايط پيمان، هيچ گونه كوتاهى نكردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 5 - 1،5،6،8

1 _ هلال ماه صفر سال دهم هجرت ، آغاز اجراى فرمان كشتن و منع عبور و مرور مشركان و سلب آزادى سير و سياحت از آنان

فإذا انسلخ الأشهر الحرم فاقتلوا المشركين

توصيف {الأشهر} به {الحرم} حاكى از اين است كه: منظور از {أربعة أشهر} در آيه دوّم (فسيحوا فى الأرض أربعة أشهر) ماههاى حرام سال ; يعنى، رجب، ذيقعده، ذيحجه و محرّم است. بر اين مبنا {ال} در {الأشهر} براى عهد حضورى مى باشد ; يعنى هنگامى كه اين سه ماه حرام _ كه اكنون با اعلام پيام برائت در روز حج اكبر مصادف شده است _ پايان يافت، مشركان را بكشيد. گفتنى است كه پايان آن سه ماه، مساوى با آغاز ماه صفر سال دهم هجرت بود.

5 _ كشتن ، اسير گرفتن ، محاصره نمودن و كمين زدن ، شيوه هاى بيان شده از سوى خداوند براى ايجاد فشار بر مشركان صدر اسلام ، در سراسر جزيرة العرب

فإذا انسلخ الأشهر الحرم فاقتلوا المشركين حيث وجدتموهم . .. و اقعدوا لهم كل مرصد

6 _ فرمان كمين كردن در تمامى كمينگاه ها براى ضربه زدن به رهگذران مشرك صدر اسلام

و اقعدوا لهم كل مرصد

8 _ فرمان رفع حصر از مشركان محاصره شده ( آنان كه به علت نقض فرمان منع رفت و آمد در غير ماه هاى حرام محاصره مى شدند ) در صورت قبول اسلام و ترك شرك

و احصروهم . .. فإن تابوا ... فخلّوا سبيلهم

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 6 - 11

11 _ مشركان صدر اسلام ، مردمانى نادان و گرفتار جهل بودند .

ذلك بأنهم قوم لايعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 7 - 1،3،5،6،7

1 _ نقض شدن پيمان عدم تعرض از سوى اكثريت مشركان صدر اسلام

كيف يكون للمشركين عهد

مراد از مشركان در جمله {كيف يكون للمشركين عهد} _ به قرينه {إلا الذين عاهدتم عند المسجد الحرام} _ مشركان معاهدى هستند كه بر پيمان خود با مسلمانان پايبند نماندند. ذيل آيه بعد (و أكثرهم فاسقون) بيانگر نقض پيمان از سوى اكثريت آنان است.

3 _ وجود ناخرسندى ميان مسلمانان صدر اسلام ، نسبت به لغو اعتبار پيمان عدم تعرض از سوى خدا و پيامبر ( ص ) و ترديد و دودلى آنان در پيكار با مشركان

كيف يكون للمشركين عهد عنداللّه و عند رسوله

كلمه {كيف} در {كيف يكون للمشركين عهد} _ كه براى استفهام انكارى است _ مفيد برداشت فوق است.

5 _ انعقاد پيمان صلح ميان مسلمانان صدر اسلام و مشركان در كنار مسجدالحرام

إلا الذين عهدتم عند المسجدالحرام

6 _ وجود پيمان هاى صلح ميان مسلمانان صدر اسلام و مشركان

إلا الذين عهدتم عند المسجدالحرام

7 _ عموم مشركانى كه در كنار مسجدالحرام با مسلمانان پيمان عدم تعرض بسته بودند ، بر پيمان خويش پايبند نماندند .

إلا الذين عهدتم عند المسجدالحرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 8 - 1،11،12،15،16

1 _ وجود ناخرسندى ميان مسلمانان صدر اسلام ، نسبت به لغو اعتبار پيمان عدم تعرض و ترديد و

دودلى آنان در پيكار با مشركان پيمان شكن

كيف و إن يظهروا عليكم

كلمه {كيف} _ كه براى استفهام انكارى است _ مفيد برداشت فوق است.

11 _ شرك پيشگان صدر اسلام تلاش مى كردند تا با ظاهر سازى و خوش زبانى ( رفتار منافقانه ) افكار عمومى مسلمانان را فريب داده و رضايت و خوشبينى آنان را نسبت به خود جلب كنند .

يرضونكم بأفوههم و تأبى قلوبهم

12 _ رفتار هاى فريبكارانه ( ظاهرسازى ها و خوش زبانى هاى ) مشركان صدر اسلام ، خوشبينى هايى را در ميان مسلمانان نسبت به آنان به وجود آورده بود .

كيف يكون للمشركين عهد . .. كيف ... يرضونكم بأفوههم و تأبى قلوبهم

15 _ اكثريت مشركان صدر اسلام بر پيمان عدم تعرض خود با مسلمانان پايبند نمانده و آن را نقض كردند .

و أكثرهم فسقون

16 _ اكثريت مشركان صدر اسلام ، مردمى فاسق و بيرون از مسير حق بودند .

و أكثرهم فسقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 10 - 3،11،12

3 _ دشمنى و كينه توزى سخت مشركان صدر اسلام نسبت به مؤمنان

لايرقبون فى مؤمن إلّاً و لاذمة

{إلّ} به معناى قرابت و خويشاوندى و {ذمة} به معناى عهد و پيمان است ; يعنى، مشركان درباره هيچ مؤمنى، نه رعايت حق خويشاوندى مى كنند و نه بر عهد و ميثاق خود با وى پايبند مى مانند و اين بيانگر دشمنى و كينه شديد مشركان نسبت به مؤمنان است.

11 _ مشركان صدر اسلام ، آغازگر جنگ با مسلمانان بودند .

أولئك هم المعتدون

قصر در جمله {أولئك هم المعتدون} _ كه ضمير فصل {هم} مفيد آن مى

باشد _ قصر قلب است ; يعنى، اين مشركانند كه به حقوق مسلمانان تعدى نموده و جنگ را با آنان آغاز كردند نه مسلمانان. قابل ذكر است كه در {آيه 13} به اين معنا تصريح شده است.

12 _ جنگ مسلمانان با مشركان پيمان شكن صدر اسلام ، جنگ دفاعى بود نه ابتدايى .

و أولئك هم المعتدون

از اين آيه شريفه و آيات پيش استفاده مى شود كه: خداوند به منظور دفاع از حقوق مسلمانان و كوتاه شدن دست دشمن از تجاوز به حقوق ايشان، معاهده صلح با مشركان را لغو و مسلمانان را به جنگ و نبرد با آنان فراخواند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 12 - 1،2

1 _ انعقاد پيمان صلح ، ميان مسلمانان صدر اسلام و مشركان عصر بعثت

و إن نكثوا أيمنهم من بعد عهدهم

2 _ شرك پيشگان عصر بعثت ، بر پيمان صلح خود با مسلمانان ، سوگند وفادارى ياد كرده بودند .

و إن نكثوا أيمنهم من بعد عهدهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 13 - 3،4،6

3 _ وجود پيمان صلح ميان مسلمانان صدر اسلام و مشركان

قوماً نكثوا أيمنهم

4 _ نقض پيمان تعرض از سوى مشركان معاهدِ صدر اسلام

ألا تقتلون قوماً نكثوا أيمنهم

6 _ مشركان ، در راستاى خاموش كردن آواى توحيد ، تصميم گرفته بودند پيامبر اكرم ( ص ) را از مكه اخراج كنند .

و همّوا بإخراج الرسول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 14 - 7،9

7 _ خداوند مؤمنان صدر اسلام را به پيروزى

قطعى بر مشركان ، در صورت درگير شدن با آنان ، نويد داد .

قتلوهم يعذبهم اللّه بأيديكم . .. و ينصركم عليهم

9 _ دل هاى مؤمنان صدر اسلام ، جريحه دار و آكنده از رنج و آزار مشركان

و يشف صدور قوم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 15 - 1

1 _ دل هاى مؤمنان صدر اسلام نسبت به مشركان پيمان شكن ، آكنده از خشم بود .

ألا تقتلون قوماً نكثوا أيمنهم . .. و يشف صدور قوم مؤمنين. و يذهب غيظ قلوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 16 - 7

7 _ وجود برخى افراد سست ايمان و مرتبط با بيگانگان ، در ميان مسلمانان صدر اسلام

و لم يتخذوا من دون اللّه و لا رسوله و لا المؤمنين وليجة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 7

7 _ نگرانى برخى از مسلمانان صدر اسلام ، از قطع روابط خويشاوندى ، كسادى تجارت و از دست دادن خانه هاى دلپسندشان بر اثر ممنوع شدن از برقرارى روابط با كافران

يأيها الذين ءامنوا لا تتخذوا . .. قل إن كان ءاباؤكم و أبناؤكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 25 - 1،2،4،6،7،10

1 _ نصرت و امداد هاى غيبى الهى ، عامل اصلى پيروزى مسلمانان صدر اسلام در بسيارى از عرصه هاى كارزار

لقد نصركم اللّه فى مواطن كثيرة

2 _ جنگ حنين از عرصه هاى به ياد ماندنى نصرت خدا و دخالت نيرو هاى غيبى براى

تقويت سپاه اسلام و شكستن مقاومت جبهه دشمن

لقد نصركم اللّه فى مواطن كثيرة و يوم حنين

با اينكه {مواطن كثيرة} شامل جنگ {حنين} نيز مى شود، ذكر جداگانه آن بويژه با تعبير {يوم حنين} (روز حنين)، بيانگر برداشت فوق است.

4 _ مسلمانان ، در جنگ حنين حضورى گسترده داشتند .

و يوم حنين إذ أعجبتكم كثرتكم

6 _ كثرت نفرات مسلمانان در جنگ حنين ، كارساز نبود .

و يوم حنين إذ أعجبتكم كثرتكم فلم تغن عنكم شيئاً

7 _ تنگ شدن عرصه بر مسلمانان در جنگ حنين ، على رغم كثرت غرورآفرين آنان

إذ أعجبتكم كثرتكم . .. و ضاقت عليكم الأرض بما رحبت

10 _ فرار مسلمانان در جنگ حنين پس از قرار گرفتن در تنگناى نبرد ، على رغم كثرت غرورآفرينشان

و ضاقت عليكم الأرض بما رحبت ثم وليتم مدبرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 26 - 1،2،4،5،9

1 _ نزول آرامش روحى از جانب خداوند بر رسول اكرم ( ص ) و مؤمنان در جنگ حنين ، پس از فرار مسلمانان

ثم وليتم مدبرين. ثم أنزل اللّه سكينته على رسوله و على المؤمنين

2 _ نگرانى پيامبر ( ص ) در جنگ حنين از فرار مسلمانان و شكست جبهه اسلام

ثم وليتم مدبرين. ثم أنزل اللّه سكينته على رسوله

4 _ نزول آرامش روحى از سوى خداوند بر مؤمنان در جنگ حنين و محروميت منافقان از آن

ثم أنزل اللّه سكينته على رسوله و على المؤمنين

با توجه به اينكه در فراز قبل، مؤمنان به وسيله ضمير {كم} مخاطب قرار گرفتند و در اين آيه به جاى آن ضمير، كلمه {مؤمنين} آمده، مى توان به برداشت فوق

دست يافت.

5 _ امداد الهى به مؤمنان در جنگ حنين به وسيله دسته هايى از نيرو هاى غيبى

و أنزل جنوداً لم تروها

9 _ جبهه كفر در كارزار حنين ، در پى فرود آمدن نيرو هاى غيبى و نزول آرامش روحى بر مؤمنان از سوى خداوند ، گرفتار شكستى سخت و عذاب آور گرديد .

ثم أنزل اللّه سكينته . .. و أنزل جنوداً لم تروها و عذّب الذين كفروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 28 - 4،5،8،9،12،23

4 _ اعلان ممنوعيت ورود مشركان به مسجدالحرام در سال نهم هجرت

فلا يقربوا المسجدالحرام بعد عامهم هذا

آيات سوره برائت _ بنابر گفته مفسران _ در مراسم حج سال نهم هجرت بر مشركان خوانده شد.

5 _ سال نهم هجرى ، سال قدرت مسلمانان و استيلاى آنان بر اداره مسجدالحرام

فلا يقربوا المسجدالحرام بعد عامهم هذا

اينكه مسلمانان در سال نهم هجرى مكلف به اين تكليف الهى شدند _ با اينكه اصل پليدى مشركان در گذشته نيز بوده است _ نشان مى دهد كه در گذشته، اجراى آن ميسر نبوده است.

8 _ نگرانى برخى از مسلمانان ، از مختل شدن نظام اقتصادى خود در نتيجه قطع رفت و آمد مشركان به مكه

فلا يقربوا المسجدالحرام . .. و إن خفتم عيلة فسوف يغنيكم اللّه من فضله

9 _ آمدن مشركان به مكه در مراسم سالانه حج ، داراى ثمرات اقتصادى براى مكيان ( از جمله مسلمانان ) بود .

و إن خفتم عيلة فسوف يغنيكم اللّه من فضله

12 _ وعده خداوند به جبران خسارت هاى مادّى مؤمنان صدر اسلام ، كه در نتيجه قطع رابطه با مشركان متوجه

آنان مى شد .

إنما المشركون نجس فلا يقربوا المسجدالحرام . .. و إن خفتم عيلة فسوف يغنيكم اللّه

23 _ از رسول خدا ( ص ) روايت شده است : { لايدخل المسجدالحرام مشرك بعد عامى هذا أبداً إلا أهل العهد و خدمكم ;

از اين سال هيچ مشركى نبايد داخل مسجدالحرام شود، مگر كسانى كه با مسلمانان عهد بسته اند يا خدمتكار شما مسلمانان هستند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 34 - 3

3 _ خوشبينى مسلمانان صدر اسلام ، نسبت به پيشوايان دينى يهود و نصارا

يأيها الذين ءامنوا إن كثيراً من الأحبار و الرهبان ليأكلون أمول الناس بالبطل

افشاى چهره عالمان دينى يهود و نصارا براى مسلمانان (يا أيها الذين آمنوا) _ كه متضمن هشدار به ايشان است _ بيانگر اين حقيقت است كه: مسلمانان از ماهيت خطر پيشوايان دينى اهل كتاب آگاهى نداشتند بلكه بر عكس به آنان خوشبين بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 38 - 4

4 _ بروز نوعى سستى ميان گروهى از مسلمانان صدر اسلام ، براى رفتن به جنگ تبوك

يأيها الذين ءامنوا ما لكم إذا قيل لكم انفروا . .. اثّاقلتم إلى الأرض

اين بخش از آيات، چنانكه برخى از مفسران گفته اند، مربوط به جنگ تبوك است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 40 - 4،6،8،9،12،21

4 _ تضمين پيروزى پيامبر ( ص ) ( در جنگ تبوك ) از سوى خداوند ، على رغم احتمال كوتاهى ديگران در يارى رساندن به آن حضرت

إلا تنصروه فقد نصره

اللّه

6 _ همسفرىِ تنها يك نفر با پيامبر ( ص ) ، هنگام خروج از مكه به سوى غار ثور

إذ أخرجه الذين كفروا ثانى اثنين إذ هما فى الغار

{ال} در {الغار} براى عهد است و اشاره به غار ثور دارد.

8 _ سلطه كافران بر سرزمين مكه و ضعف و قلّت مسلمانان ، به هنگام هجرت پيامبر ( ص )

إذ أخرجه الذين كفروا ثانى اثنين

9 _ نگرانى فردِ همراه پيامبر ( ص ) ( ابوبكر ) به هنگام هجرت از مكه به مدينه و دلدارى رسول خدا ( ص ) به وى

إذ يقول لصحبه لاتحزن إن اللّه معنا

12 _ نصرت خداوند به پيامبر ( ص ) ، به وسيله آرامش بخشيدن به آن حضرت ( در غار ) و نيز تأييد او با سپاه غيبى ( فرشتگان )

فقد نصره اللّه . .. فأنزل اللّه سكينته عليه و أيّده بجنود لم تروها

21 _ از امام صادق ( ع ) روايت شده است : { سمعت ابا جعفر ( ع ) يقول : إن رسول اللّه ( ص ) اقبل يقول لأبى بكر فى الغار : اسكن فإن اللّه معنا . . . ;

شنيدم كه حضرت باقر(ع) مى فرمود: رسول خدا(ص) در غار رو كرد به ابوبكر و فرمود: آرام باش; زيرا حتماً خدا با ماست}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 42 - 2،3،11

2 _ دورنماى مشقت آميز و به دور از منافع مادى جنگ تبوك ، در نظر برخى از مسلمانان صدر اسلام ، عامل امتناع آنان از حضور در جنگ

لو كان عرضاً قريباً و سفراً قاصداً لاتبعوك

و لكن بعدت عليهم الشقة

3 _ پيمودن مسافت مدينه تا تبوك به دليل دورى راه ، براى برخى افراد ( منافقان ) دشوار مى نمود .

و لكن بعدت عليهم الشقة

{شقة} به معناى سختى و مشقت و كنايه از مسافت است; يعنى، به نظر آنان (منافقان)راه ميان مدينه و تبوك راهى طولانى و پيمودن آن طاقت فرساست.

11 _ متخلفان از جنگ تبوك ( منافقان ) ، به تخلف خويش و سوگند هاى دروغينشان ، در جهت هلاكت خود گام برداشتند .

سيحلفون باللّه . .. يهلكون أنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 43 - 1،2

1 _ عتاب محبت آميز خدا به پيامبر ( ص ) در پى اجازه دادن آن حضرت به برخى از مسلمانان ( منافقان ) براى شركت نكردن در جنگ تبوك ، به مجرد اظهار ناتوانى آنان

عفا اللّه عنك لم أذنت لهم

2 _ اجازه گرفتن بهانه جويان ( منافقان ) از پيامبر ( ص ) ، براى شركت نكردن در جنگ تبوك با اظهار دروغين عجز و ناتوانى خود

لم أذنت لهم حتى يتبين لك

مقصود از {اذن} در آيه فوق _ به قرينه آيه قبل (لو استطعنا . ..) و شأن نزولها _ اذن دادن به كسانى است كه از شركت در جهاد، خود را معذور مى دانستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 44 - 2

2 _ متخلفان از جنگ تبوك ، گروهى بى ايمان بودند .

عفا اللّه عنك لم أذنت لهم . .. لايستئذنك الذين يؤمنون باللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7

- توبه - 9 - 45 - 1

1 _ تنها مردمان بى ايمان ( منافقان ) ، از پيامبر ( ص ) اجازه ترك جهاد مى طلبيدند .

إنما يستئذنك الذين لايؤمنون باللّه و اليوم الأخر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 46 - 1

1 _ متخلفان از جنگ تبوك ( منافقان ) برخوردار از امكانات لازم براى شركت در جنگ

و لو أرادوا الخروج لأعدوا له عدة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 47 - 7،8

7 _ تأثير پذيرى برخى از مؤمنان صدر اسلام از منافقان فتنه انگيز

يبغونكم الفتنة و فيكم سمعون لهم

{سمّاع} به كسى گفته مى شود كه تحت تأثير ديگرى بوده از او بشدت حرف شنوى داشته باشد. قابل ذكر است كه برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مراد از {سمّاعون} كسانى باشند كه خود منافق نبودند; ولى تحت تأثير آنان بوده و از آنان حرف شنوى داشتند.

8 _ منافقان ، داراى جاسوسانى در ميان رزمندگان جنگ تبوك

و فيكم سمعون لهم

{سمّاع} مى تواند كنايه از جاسوس باشد; يعنى، در ميان شما كسانى هستند كه به نفع منافقان خبرچينى مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 48 - 1،5،8

1 _ فتنه انگيزى و كارشكنى هميشگى منافقان ، عليه پيامبر ( ص ) و اسلام در جبهه هاى نبرد

لقد ابتغوا الفتنة من قبل

5 _ منافقان ، تلاش تخريب گرانه خود را تا مرحله غلبه حق و پيروزى قطعى جبهه اسلام ، ادامه مى دهند .

لقد ابتغوا الفتنة . .. حتى

جاء الحق و ظهر أمر اللّه و هم كرهون

8 _ پيروزى و موفقيت اسلام و مسلمانان ، ناخوشايند و غير قابل تحمل براى منافقان

حتى جاء الحق و ظهر أمر اللّه و هم كرهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 49 - 1

1 _ اذن طلبى برخى منافقان براى نرفتن به جنگ تبوك ، به بهانه گرفتار شدن به فتنه و گناه

و منهم من يقول ائذن لى و لاتفتنى

در شأن نزول آيه آورده اند كه: يكى از منافقان به پيامبر اكرم (ص) گفت: {يا رسول اللّه ائذن لى و لاتفتنى ببنات الأصغر فإنى أخاف أن أفتتن بهن}; يعنى، اى رسول خدا! به من اذن بده تا در جنگ شركت نكنم . .. چون، مى ترسم مفتون دختركان رومى گردم و به گناه بيفتم. (مجمع البيان، ذيل آيه)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 50 - 1،3

1 _ پيروزى و موفقيت هاى پيامبر ( ص ) و اسلام ، براى متخلفان از جنگ ( منافقان ) اندوه بار بود .

إن تصبك حسنة تسؤهم

3 _ وجود فراز و نشيب و شكست و پيروزى در جنگ هاى پيامبر ( ص ) و مسلمانان با جبهه كفر

إن تصبك حسنة تسؤهم و إن تصبك مصيبة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 55 - 8

8 _ ضعف مالى و امكانات اجتماعى مؤمنان عصر پيامبر ( ص ) ، در مقايسه با منافقان

فلا تعجبك أمولهم و لا أولدهم

وجود زمينه غبطه خوردن نسبت به امكانات رفاهى و برخورداريهاى مادى منافقان،

نشان دهنده ضعف اقتصادى و محروميتهاى مادى مؤمنان صدر اسلام در مقايسه با آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 56 - 2،9

2 _ مؤمنان ، شاهد برخى نشانه هاى كفر و نفاق در زندگى منافقان صدر اسلام

و يحلفون باللّه إنهم لمنكم

بديهى است كه مؤمنان راستين چون در مظان اتهام نيستند، نيازمند سوگند نمى باشند و آنچه منافقان را به سوگند واداشته، نشانه هايى است كه سبب متهم شدن آنان مى شد.

9 _ مؤمنان در مدينه ، برخوردار از قدرت و شوكت بسيار در مقايسه با منافقان

و يحلفون باللّه إنهم لمنكم . .. و لكنهم قوم يفرقون

بيم منافقان و تلاش آنان براى مؤمن جلوه دادن خود، نشانه اى از قدرت و شوكت مؤمنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 57 - 1،2،4

1 _ منافقان ( پس از جنگ تبوك ) ، در صورت يافتن پناهگاه يا غار و يا روزنى در زمين ، حاضر به گريختن سريع از جامعه اسلامى بودند .

لو يجدون ملجئاً أو مغرت أو مدّخلا لولّوا إليه

{ملجأ} به معناى پناهگاه است و {مغارات} جمع {مغارة} يعنى شكافهاى كوه و {مدّخل} به روزنه و منفذى گفته مى شود كه بتوان در آن پنهان شد.

2 _ عدم امكان گريز از جامعه اسلامى براى منافقان صدر اسلام ، عامل رو آوردن آنان به سوگند دروغ براى مؤمن جلوه دادن خود

و يحلفون باللّه إنهم لمنكم . .. لو يجدون ملجئاً ... لولّوا إليه

4 _ منافقان صدر اسلام ، در صدد پناهندگى به بيگانگان ، فرار به نقاط دور

افتاده و زندگى در مخفيگاه ها بودند .

لو يجدون ملجئاً أو مغرت أو مدّخلا لولّوا إليه

كلمات {ملجأ}، {مغارات} و {مدّخلاً} مى تواند ناظر به مطلب فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 58 - 1،3

1 _ طعن و خرده گيرى برخى از منافقان نسبت به پيامبر ( ص ) در نحوه تقسيم صدقات

و منهم من يلمزك فى الصدقت

{لَمْز} (مصدر يلمز) به معناى غر زدن و خرده گرفتن است.

3 _ برخورد گستاخانه و بى ادبانه برخى از منافقان با پيامبر ( ص )

و منهم من يلمزك فى الصدقت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 60 - 8

8 _ وجود كارگزارانى در عصر پيامبر ( ص ) براى جمع آورى صدقات

إنما الصدقت للفقراء . .. و العملين عليها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 61 - 1

1 _ پيامبر اكرم ( ص ) ، مورد آزار و اذيت مستمر برخى از منافقان

و منهم الذين يؤذون النبى

{من} در {منهم} براى تبعيض و فعل مضارع {يؤذون} مفيد استمرار است ; يعنى، برخى از منافقان پيوسته پيامبر اكرم (ص) را مورد اذيت قرار داده و باعث رنجش خاطر آن حضرت مى شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 65 - 3

3 _ موقعيت ضعيف منافقان توطئه گر صدر اسلام ، در مقايسه با قدرت مسلمانان

و لئن سألتهم ليقولن إنما كنا نخوض و نلعب

توجيه گرى منافقان _ كه نوعى عقب نشينى است _ بيانگر ضعف توان آنان در

مقايسه با قدرت مسلمانان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 66 - 4

4 _ منافقان صدر اسلام ، گروهى بودند كه در آغاز به اسلام ايمان آوردند ولى بعداً به كفر گرويده و مرتد شدند .

لا تعتذروا قد كفرتم بعد إيمنكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 67 - 1،2

1 _ وجود زنان منافق ، در ميان منافقان عصر پيامبر ( ص )

المنفقون و المنفقت

2 _ همگونى زنان و مردان منافق صدر اسلام ، در مواضع ضد اسلامى و برخورد با مسلمانان

المنفقون و المنفقت بعضهم من بعض يأمرون بالمنكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 68 - 5

5 _ وجود زنان منافق در ميان منافقان عصر پيامبر ( ص )

وعد اللّه المنفقين و المنفقت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 74 - 7،8،13

7 _ تلاش پنهانى منافقان و اهتمام آنان در توطئه عليه پيامبر ( ص ) و اسلام

و هموا بما لم ينالوا

8 _ شكست منافقان در توطئه عليه اسلام و پيامبر ( ص ) و عدم دستيابى آنان به هدف هاى شومشان

و هموا بما لم ينالوا

13 _ توطئه هاى منافقان عليه اسلام و پيامبر ( ص ) ، انتقام جويى آنان از مسلمانان دست يافته به امكانات مادى ، در پرتو تفضلات خدا و رسول

و ما نقموا إلا أن أغنيهم اللّه و رسوله من فضله

برداشت فوق بر اين اساس است كه ضمير در {أغناهم} به مسلمانان برگردد.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 78 - 5

5 _ تلاش منافقان صدر اسلام ، در مخفى نگهداشتن طرح ها و نقشه هاى خائنانه خويش ، عليه اسلام و مسلمانان

ألم يعلموا أن اللّه يعلم سرّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 79 - 1،5

1 _ طعن و خرده گيرى منافقان صدر اسلام ، از مؤمنانى كه از سر ميل و رغبت و بيش از مقدار واجب ، انفاق مى كردند .

الذين يلمزون المطوّعين من المؤمنين . .. فيسخرون منهم

{لمز} (مصدر يلمزون) به معناى عيب جويى، خرده گيرى و طعن است و {سخرة} و {سخرية} (مصدر يسخرون) به معناى استهزا و ريشخند مى باشد.

5 _ تمسخر و ريشخند منافقان صدر اسلام نسبت به مؤمنان ايثارگر تهيدست

و الذين لايجدون إلا جهدهم فيسخرون منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 81 - 1،2،9

1 _ تخلف منافقان از شركت در جنگ تبوك

فرح المخلفون بمقعدهم خلف رسول اللّه

اين بخش از آيات مربوط به جنگ تبوك و تخلف منافقان از شركت در آن است.

2 _ خوشحالى و احساس موفقيت منافقان از شركت نكردن در جنگ تبوك

فرح المخلفون بمقعدهم خلف رسول اللّه

9 _ اخلالگرى منافقان صدر اسلام ، در بسيج براى جنگ تبوك

لاتنفروا فى الحر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 83 - 2،6،14

2 _ شركت پيامبر ( ص ) در جنگ تبوك و خروج آن حضرت از مدينه همراه مجاهدان

فإن رجعك اللّه

6 _ گروهى از منافقان متخلف از جنگ تبوك ، رياكارانه در

صدد جبران پيامد خسارتبار ترك جهاد و رسوايى گذشته خويش

فإن رجعك اللّه إلى طائفة منهم فاستئذنوك

14 _ وقوع اولين تخلف منافقان از جهاد در جنگ تبوك *

رضيتم بالقعود أول مرّة

برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه تخلف منافقان در جنگ تبوك، اولين تخلف آنان بوده و {أول مرّة} ناظر به اين معنا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 86 - 5

5 _ رخصت خواستن منافقان توانگر از پيامبر ( ص ) براى شركت نكردن در جنگ ، به مجرد فرمان الهى به جهاد

أن ءامنوا باللّه و جهدوا مع رسوله استئذنك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 90 - 1،2

1 _ اذن خواستن گروهى از باديه نشينان معذور براى مشاركت نكردن در جنگ

و جاء المعذّرون من الأعراب ليؤذن لهم

{اعراب} اسم جمع و به معناى باديه نشينان است. {معذّرون} مى تواند اسم فاعل از {باب تفعيل} باشد; يعنى، كسانى كه از شركت در جهاد كوتاهى مى كنند و به دروغ نشان مى دهند كه عذر دارند و مى تواند اسم فاعل از {باب افتعال} باشد كه در اصل {معتذرون} بوده و تاى باب افتعال، به جهت قرب مخرج با ذال، قلب به ذال شده و در آن ادغام گشته است; يعنى، كسانى كه داراى عذر موجهند. برداشت فوق بر پايه احتمال دوم است.

2 _ بسيج عمومى همه مسلمان ها براى شركت در جنگ تبوك

و جاء المعذّرون من الأعراب

از آن جايى كه حتى باديه نشينان براى عذرخواهى نزد پيامبر(ص) آمدند، بسيج عمومى و وجوب جهاد بر همگان استفاده مى شود.

گفتنى است كه اين بخش از آيات _ چنانكه مفسران گفته اند _ درباره جنگ تبوك است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 92 - 3،4،6،7

3 _ آمدن گروهى از مؤمنان تهيدست ، نزد پيامبر ( ص ) براى دريافت ساز و برگ جنگ و شركت در جهاد

الذين إذا أتوك لتحملهم قلت لا أجد ما أحملكم عليه

4 _ محدوديت امكانات پيامبر ( ص ) در جنگ تبوك ، براى تأمين ساز و برگ رزمندگان داوطلب

قلت لا أجد ما أحملكم عليه

6 _ محروم شدن برخى از رزمندگان داوطلب ، از شركت در جنگ تبوك ، به خاطر نداشتن امكانات رزمى ( مركب و . . . ) على رغم اشتياق شديد آنان به جهاد

تولوا و أعينهم تفيض من الدمع حزناً ألا يجدوا ما ينفقون

7 _ اندوه و گريه شديد مؤمنان تهيدست ، به خاطر ناتوانى از شركت در جنگ تبوك و محروم شدن از فيض جهاد

و أعينهم تفيض من الدمع حزناً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94 - 14

14 _ تحكيم بيشتر پايه هاى حاكميت دين در جزيرة العرب ، در پرتو جهاد و پيروزى مؤمنان در جنگ تبوك

يعتذرون إليكم إذا رجعتم إليهم

با توجه به اينكه اين آيات در زمينه جنگ تبوك است كه به پيروزى مسلمانان انجاميد و از اينكه خداوند مى فرمايد پس از بازگشت از اين جنگ پيروز، متخلفان به عذرخواهى روى خواهند آورد مى توان گفت كه اين نبود مگر به خاطر ذلت و ضعفى كه در خود احساس مى كردند و قدرتى كه در

مؤمنان مى ديدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 95 - 1،2،4

1 _ سوگند دروغ منافقان متخلف از جنگ تبوك ، به منظور گذشت كردن مؤمنان از تخلف آنان و متعرض نشدن به آنها

سيحلفون باللّه لكم إذا انقلبتم إليهم لتعرضوا عنهم

2 _ قرار گرفتن متخلفان از جنگ تبوك ( منافقان ) در موضع ضعف و ذلت ، پس از بازگشت پيروزمندانه مؤمنان از جهاد

سيحلفون باللّه لكم إذا انقلبتم

4 _ متخلفان از جنگ تبوك ( منافقان ) در معرض انتقاد و حمله و تعرض مؤمنان بازگشته از جهاد قرار داشتند .

سيحلفون باللّه . .. لتعرضوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 96 - 3

3 _ ناخشنودى مؤمنان مجاهد از متخلفان جنگ تبوك ( منافقان )

يحلفون لكم لترضوا عنهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 97 - 15

15 _ مردم جزيرة العرب در عصر پيامبر ( ص ) دو گروه شهرنشين و باديه نشين بودند .

الأعراب أشد كفراً و نفاقاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 107 - 1،3

1 _ اقدام منافقان به ساختن مسجدى براى هدف هاى زيانبار و كفرآميز و تفرقه افكن ميان مؤمنان

اتخذوا مسجداً ضراراً و كفراً و تفريقاً بين المؤمنين

3 _ به كارگيرى خانه خدا عليه دين خدا ، توسط منافقان

و الذين اتخذوا مسجداً . .. إرصاداً لمن حارب اللّه و رسوله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 117 - 2

2 _ جنگ

تبوك ، داراى شرايطى دشوار و پرمشقت .

اتبعوه فى ساعة العسرة

مراد از {ساعة العسرة} _ به قرينه فرازهاى قبل و بعد _ مى تواند غزوه تبوك باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 21 - 9

9 _ رويارويى قشر هاى مرفه و اشراف عصر بعثت با پيامبر ( ص ) و توطئه و نيرنگ آنان در برابر معجزه آن حضرت ( قرآن كريم )

و إذا أذقنا الناس رحمة من بعد ضراء مسّتهم إذا لهم مكر فى ءاياتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 5 - 1،3،4

1_ مشركان عصر بعثت ، به منظور مخفى ماندن سخنانشان از خداوند ، سر به گريبان فرو مى بردند و با نجوا ، توطئه هاى طرح شده عليه پيامبر را مبادله مى كردند .

ألا إنّهم يثنون صدورهم ليستخفوا منه

از معانى {ثَنْى} (مصدر يثنون) تاكردن و خم نمودن است. {إستخفاء} به معناى مخفى ساختن خويش است و ضمير در {منه} به {الله} باز مى گردد. چون غرض مشركان از خم كردن سينه ها (سر در گريبان كردن) پنهان ساختن خويش از خدا بوده است، معلوم مى شود در آن حال عليه پيامبر سخن مى گفتند و توطئه هاى خويش را مبادله مى كردند.

3_ مشركان مكه در عصر بعثت ، داراى جلسات مخفى براى توطئه چينى عليه اسلام و پيامبر ( ص )

ألا حين يستغشون ثيابهم يعلم مايسرّون ومايعلنون

{إستغشى ثيابه} يعنى با جامه هايش خود را مخفى ساخت تا ديده نشود(لسان العرب) {حين} متعلق به {يعلم} است و لذا جمله {ألا حين يستغشون ثيابهم يعلم .

..} مى رساند كه مشركان در همان هنگامى كه خود را مخفى و مستور مى كردند مسايلى را مطرح مى كردند برخى از آنها را پنهان مى داشتند (ما يسرّون) و برخى را آشكار مى نمودند (و ما يعلنون) اين معنا گوياى آن است كه مراد از {يستغشون ثيابهم ...} اين است كه مشركان براى توطئه عليه پيامبر جلسات مخفى تشكيل مى دادند نه مجرد پنهان ساختن خويش.

4_ مشركان مكه ، داراى مواضع علنى و آشكار عليه پيامبر ( ص ) و توطئه هاى سرّى و محرمانه عليه آن حضرت

ألا حين يستغشون ثيابهم يعلم ما يسرّون و ما يعلنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 12 - 9

9_ پيشنهاد هاى نابه جاى مشركان و معجزه هاى درخواستى آنان ، موجب دلتنگى و ناراحتى پيامبر ( ص ) مى شد .

و ضائق به صدرك أن يقولوا لولا أُنزل عليه كنز أو جاء معه ملك

برداشت فوق ، بر اين اساس است كه: ضمير در {به} به {أن يقولوا . ..} برگردد و به تعبيرى ديگر {أن يقولوا ...} بدل براى ضمير در {به} باشد; يعنى: و ضائق صدرك بأن يقولوا ....

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 112 - 5

5_ شرايط مكه براى پيامبر ( ص ) و مسلمانان صدراسلام ، شرايطى دشوار و دين دارى امرى مشكل و نيازمند استقامت و پايدارى بوده است .

فاستقم كما أُمرت و من تاب معك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 27 - 3

3_ تبليغات سوء

كفرپيشگان عصر بعثت و جوسازى هاى آنان عليه پيامبر ( ص )

و يقول الذين كفروا لولا أُنزل عليه ءاية من ربه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 31 - 11

11_ كفرپيشگان مكه و حوالى آن در عصر بعثت به مصيبتهايى سخت و كوبنده گرفتار بودند .

و لايزال الذين كفروا تصيبهم بما صنعوا قارعة أو تحلّ قريبًا من دارهم

{قرع} به معناى زدن و كوبيدن چيزى به چيزى ديگر است و {قارعة} به معناى كوبنده مى باشد. اين كلمه صفت براى موصوفى محذوف مانند {مصيبة} است. ضمير در {تحلّ} نيز به {قارعة} باز مى گردد و سياق جمله {لايزال ...} حكايت از قضيه خارجيه دارد. بنابراين {الذين كفروا} اشاره به كافرانى خاص دارد كه بنابر گفته مفسران، مقصود كافران مكّه هستند و بر اين اساس مراد از {دار} مكّه و مقصود از {قريبًا من دارهم} حوالى آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 36 - 3

3_ يهود و نصارا ، در عصر پيامبر ( ص ) به گروههايى با گرايش هاى مختلف ، تقسيم شده بودند .

والذين ءاتين_هم الكت_ب يفرحون . .. و من الأحزاب من ينكر بعضه

{حزب} _ چنان چه از{لسان العرب} استفاده مى شود _ به مردمى كه داراى انديشه و رفتارى مشابهند گفته مى شود. {ال} در {الأحزاب} عهد ذكرى و اشاره به {الذين ...} (يهود و نصارا) دارد. بنابراين آنان در عصر بعثت به چند حزب كه هر يك عقايد و گرايشهاى متفاوتى داشتند، تقسيم شده بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8

- رعد - 13 - 38 - 3

3_ برخوردارى پيامبر ( ص ) از همسر و فرزند ( داشتن زندگانى عادى و بشرى ) مورد طعن و ايراد مخالفان آن حضرت بود .

و لقد أرسلنا رسلاً من قبلك و جعلنا لهم أزوجًا و ذريّة

لحن آيه شريفه گوياى اين است كه حقايق مطرح شده در آن، پاسخ به اشكالها و ايرادهاى مطرح شده از ناحيه مردم عصر بعثت است. جمله {و لقد أرسلنا ...} اشاره به اين معنا دارد كه مردم آن عصر، بعثت بشر را از ناحيه خدا پذيرا نبودند و جمله {جعلنا ...} گوياى آن است كه آنان زندگانى عادى و داشتن زن و فرزند را براى پيامبر(ص) نمى پسنديدند و جمله {ما كان ...} بيانگر پندار آنان درباره لزوم توانايى پيامبر(ص) بر ارائه هر نوع معجزه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 43 - 2

2_ كفرپيشگان عصر بعثت ، رسالت الهى پيامبر ( ص ) را انكار مى كردند .

و يقول الذين كفروا لست مرسلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 28 - 8

8- رهبران و سردمداران كفر و شرك در مكه ، افرادى ناسپاس و عامل اصلى سقوط و بدبختى مردم بودند .

ألم تر إلى الذين بدّلوا نعمت الله كفرًا و أحلّوا قومهم دار البوار

با توجه به اينكه آيه فوق در مكه نازل شده است، مى توان استفاده كرد كه مصداق مورد نظر آيه {الذين بدّلوا . .. و أحلّوا قومهم} سران كفر و شرك، همچون ابوجهل و ابولهب است.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 6 - 1،3،4

1- خطاب استهزاگرانه و بى ادبانه كافران مكه به پيامبر ( ص ) به هنگام سخن گفتن با آن حضرت

و قالوا يأيها الذى نزّل عليه الذّكر

از اينكه كفار، در مخاطب قرار دادن پيامبر(ص) به جاى خطاب مستقيم با اسم و عنوان، با عنوان موصول و غايب آن حضرت را صدا مى زدند و نيز از اينكه به او نسبتى مى دادند كه خود آن را قبول نداشتند، حاكى از نكته فوق است.

3- كافران مكه ، پيامبر ( ص ) را به خاطر ادعاى نزول وحى بر خود ، فردى مجنون و ديوانه مى دانستند .

و قالوا يأيها الذى نزّل عليه الذّكر إنك لمجنون

شواهد تاريخى گواهند كه قبل از ادعاى نبوت پيامبر(ص) آنان چنين تهمتى را به آن حضرت نسبت نمى دادند، پس اين تهمت به خاطر نكته ياد شده است.

4- كافران مكه ، نزول وحى بر پيامبر ( ص ) را ، ادعايى بيش نمى دانستند .

قالوا يأيها الذى نزّل عليه الذّكر

ذكر نكردن منشأ نزول ذكر و مجهول آوردن فعل {نُزِّل} و نيز با استهزا بيان كردن آن، مى تواند به منظور ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 7 - 1،2

1- كافران مكه ، از پيامبر ( ص ) خواستار آوردن فرشتگان براى تصديق نبوت آن حضرت بودند .

قالوا . .. لو ما تأتينا بالملئكة إن كنت من الصدقين

{لو ما} مانند {هلا} و {لولا} براى تحضيض است.

2- كافران مكه ، دليل صداقت پيامبر ( ص ) را در ادعاى نزول وحى ، آمدن

ملائكه براى تصديق او مى دانستند .

لو ما تأتينا بالملئكة إن كنت من الصدقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 8 - 4

4- درخواست نزول ملائكه ، جهت اثبات حقانيت ادعاى پيامبر ( ص ) از سوى كافران مكه ، بهانه اى بيش نبود .

لو ما تأتينا بالملئكة . .. ما ننزّل الملئكة إلاّ بالحقّ

قيد {إلاّبالحق} مى تواند احترازى باشد; يعنى، نزول فرشتگان تنها در صورت وجود مصلحت و حكمت تحقق پذير است، در حالى كه در تقاضاى كفار چنين مصلحتى نيست. مضافاً به اينكه {إذاً منظرين} نيز دلالت مى كند بر اينكه آنان، حتى پس از آمدن ملائكه هم حقانيت پيامبر(ص) را نمى پذيرفتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 85 - 13

13- پيامبر ( ص ) در مكه تحت فشار و اذيت و آزار مخالفان خود بود .

فاصفح الصفح الجميل

توصيه خداوند به گذشت به دليل وجود اذيت و آزار است كه آيه 95 همين سوره (إنا كفيناك المستهزءين) مؤيد اين حقيقت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 90 - 1،2

1- التقاطيون و تجزيه كنندگان قرآن در صدر اسلام ، دچار عذاب الهى شدند .

كما أنزلنا على المقتسمين

برداشت فوق مبتنى بر اين نكته است كه لفظ عذاب در جمله {أنا النذير. ..} در آيه قبل، در تقدير باشد و مفعول فعل {أنزلنا} ضمير محذوفى باشد كه به عذاب بر مى گردد. بنابراين معناى آيه چنين مى شود: همان گونه كه عذاب را بر {مقتسمين} نازل كرديم. گفتنى است {المقتسم}

به معناى كسى است كه چيزى را به چند جزء تقسيم كند و مراد از آن _ به قرينه آيه بعد (الذين جعلوا القرءان عضين) _ تجزيه كنندگان قرآن هستند كه برخى از معارف آن را پذيرفته و برخى را انكار كردند.

2- پيدايش گروهى التقاطى و تجزيه كننده قرآن ، پس از نزول قرآن و ظهور اسلام

كما أنزلنا على المقتسمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 94 - 2،6،7

2- دعوت پيامبر ( ص ) در آغاز بعثت ( دوران مكه ) با برخى مخفى كارى ها ، رازدارى ها و تقيه همراه بود .

فاصدع بما تؤمر

لازمه آشكار كردن دعوت، مخفى داشتن آن است هر چند در برهه اى از زمان و در بخشى از دعوت باشد.

6- { عن عبيدالله بن على الحلبى قال : سمعت أباعبدالله ( ع ) يقول : مكث رسول الله ( ص ) بمكة بعد ما جاءه الوحى عن الله تبارك و تعالى ثلاث عشرة سنة منها ثلاث سنين مختفياً خائفاً لايظهر ، حتى أمره الله عزّوحلّ أن يصدع بما أمره به ، فأظهر حينئذ الدّعوة ;

عبيدالله بن على الحلبى گفت: از امام صادق(ع) شنيدم كه فرمود: پس از آنكه از جانب خداوند بر رسول خدا(ص) وحى نازل شد، مدت سيزده سال در مكه ماند كه سه سال آن را پنهان و خائف بود [و در اجتماعات ]ظاهر نمى شد تا اينكه خدا به آن حضرت فرمان داد كه آنچه را به او امر كرده است آشكار كند; از آن هنگام دعوتش را آشكار كرد}.

7- { عن محمدبن على الحلبى عن أبى عبدالله

( ع ) قال : إكتتم رسول الله ( ص ) بمكة مختفياً خائفاً خمس سنين ليس يظهر أمره . . . ثم أمره الله عزّوحلّ أن يصدع بما أمر به فظهر رسول الله ( ص ) و أظهر أمره ;

محمدبن على الحلبى از امام صادق(ع) روايت كرده است كه فرمود: رسول خدا(ص) به مدت پنچ سال در مكه رسالت خود را پنهان مى داشت. آن حضرت پنهان و ترسان بود و مأموريت خود را آشكار نمى كرد ... سپس خداوند عزّوحلّ او را فرمان داد تا مأموريت خود را علنى سازد; پس آن حضرت آشكار شد و رسالت خود را علنى كرد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 95 - 4،7

4- پيامبر ( ص ) در نيمه نخست رسالت ( دوران مكه ) مورد تمسخر مشركان و مواجه با مخالفت ها و آزار شديد روحى آنان بود .

و أعرض عن المشركين. إنا كفين_ك المستهزءين

7- { عن أبان بن عثمان الأحمر رفعه قال : المستهزئون برسول الله ( ص ) خمسة ، الوليدبن المغيرة المخزوى و العاص بن وائل السهمى و الأسود بن عبديغوث زهرى و الأسود بن مطلّب و الحارث بن الطُلاطلة الثقفى ;

در مرفوعه ابان بن عثمان احمر آمده است كه [معصوم(ع)] فرمود: استهزا كنندگان به رسول خدا(ص) پنج نفر بودند:B1_ وليد بن مغيرة مخزومى، 2_ عاص بن وائل سهمى،3_ اسود بن عبديغوث زهرى، 4_ اسود بن مطلّب، 5_ حارث بن طلاطلة الثقفى}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 41 - 2،3،4،5

2- عده اى از مسلمانان صدراسلام

براى رهايى از ظلم و ستم مشركان مكه ، از آن شهر هجرت كردند .

و الذين هاجروا فى الله من بعد ما ظلموا

به دليل اينكه سوره نحل در مكه نازل شده است، احتمال دارد مراد از {الذين هاجروا} مسلمانانى باشد كه از مكه هجرت كرده و به حبشه يا مدينه رفتند.

3- مسلمانان در مكه ، مورد ظلم و ستم مشركان بودند .

و الذين هاجروا فى الله من بعد ما ظلموا

4- محل هجرت مسلمانان مهاجر از مكه ( به مدينه يا حبشه ) جايگاهى شايسته و مناسب براى آنان

و الذين هاجروا فى الله من بعد ما ظلموا لنبوّئنّهم فى الدنيا حسنة

5- شهر مكه ، قبل از هجرت براى مسلمانان ، شايسته و مناسب زندگى نبود

و الذين هاجروا فى الله من بعد ما ظلموا لنبوّئنّهم فى الدنيا حسنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 43 - 16

16- حضور افرادى آگاه ، عالم و مطلع از وضعيت انبياى الهى ، در شهر مكه در صدراسلام

فسئلوا أهل الذكر إن كنتم لاتعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 101 - 2،8

2- نسخ و تغيير برخى از پيام هاى الهى ، دستاويزى براى مشركان در مبارزه با پيامبر ( ص ) و متهم كردن او به دروغ گويى

و إذا بدّلنا ءاية مكان ءاية . .. قالوا إنما أنت مفتر

8- وجود برخى از افراد آگاه و مغرض ، در ميان مشركان و تكذيب كنندگان پيامبر ( ص )

بل أكثرهم لايعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 106 -

4

4- برخى از مسلمانان صدراسلام ( مانند عمارياسر ) به خاطر فشار هاى شديد كافران _ على رغم ايمان باطنى خود _ الفاظ كفرآميز بر زبان جارى كردند .

من كفر بالله من بعد إيم_نه إلاّ من أُكره و قلبه مطمئنّ بالإيم_ن

طبق شأن نزولى كه درباره آيه آمده است، قضيه مربوط به عمارياسر است كه از شدت شكنجه، سخنان كفرآميز بر زبان جارى كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 110 - 4

4- هجرت برخى از مسلمانان صدراسلام ( به حبشه ) ، پس از تحمل رنج و شكنجه دشمنان

للذين هاجروا من بعد ما فتنوا

يكى از معانى {فتنة} آزار و شكنجه مى باشد (مفردات راغب) و برداشت فوق مبتنى بر اين معناست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 45 - 4

4- كافران ، پيامبر ( ص ) را به هنگام تلاوت آيات قرآن بر مردم ، مورد آزار و اذيت قرار مى دادند و براى آن حضرت ايجاد مزاحمت مى كردند .

و إذا قرأت القرءان

طبق شأن نزولهايى كه وارد شده است (مجمع البيان، ذيل آيه) و نيز ظاهر آيه {جعلنا بينك و بين الذين} جعل حجاب به خاطر اين بود كه كافران نشنوند تا پيامبر(ص) را اذيت نمايند و براى آن حضرت، مزاحمت ايجاد كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 46 - 6

6- مشركان ، به هنگام طرح وحدانيت پروردگار از سوى پيامبر ( ص ) بر اساس آيات قرآن ، با نفرت بسيار از آن حضرت روى برمى گرداندند .

و

إذا ذكرت ربّك فى القرءان وحده ولّوا على أدب_رهم نفورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 47 - 3،9

3- كافران ، به منظور خنثى كردن سخنان پيامبر ( ص ) به نجوا و گفت و گوى سرّى مى پرداختند .

نحن أعلم بما يستمعون به . .. و إذ هم نحوى إذ يقول

{إذ هم نجوى} و إذ يقول الظالمون} بدل {إذ يستمعون إليك} است. با توجه به اين نكته، معناى آيه چنين مى شود: ما آگاهترين هستيم به غرض كافران در گوش فرا دادن به سخنان پيامبر(ص) _ كه تهمت زدن [سحرزدگى] به اوست _ و آگاه هستيم از نجوا و گفت وگوى آنان. چنين بيانى حكايت از آن دارد كه غرض آنها از گوش دادن، تمهيد و آماده شدن براى خنثى سازى سخنان پيامبر(ص) بوده است.

9- كافران از طريق اعلام سحرشدگى پيامبر ( ص ) در صدد ايجاد بدبينى در پيروان ، نسبت به آن حضرت بودند .

إذ يقول الظ_لمون إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مخاطب {إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحوراً} مؤمنين باشد و كافران با تهمت {مسحور} به پيامبر(ص) _ كه بر شخص خارج شده از حد اعتدال بر اثر سحرزدگى اطلاق مى شود _ مى خواستند در آنان نسبت به آن حضرت، بدبينى ايجاد كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 53 - 5

5- مؤمنان از برخورد هاى ناروا و غير منطقى مشركان با پيامبر ( ص ) ، بسيار خشمگين بودند .

و قل لعبادى يقولوا التى هى أحسن

در شأن

نزول آيه آمده است: مؤمنان، وقتى مشاهده مى كردند كه پيامبر(ص) از جانب مشركان مورد آزار و اذيت قرار مى گيرد، از آن حضرت اجازه جهاد و برخورد مى خواستند كه اين آيه نازل شد (مجمع البيان).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 73 - 1،3،4

1- تلاش پيگير مشركان ، براى به انعطاف كشاندن پيامبر ( ص ) در بخشى از مواضع رسالتى خويش

و إن كادوا ليفتنونك عن الذى أوحينا إليك

{فتن} در اصل به معناى داخل كردن طلا در آتش به منظور به دست آوردن خالصى آن است. اين واژه به معناى افتادن شخص در بلا و سختى استعمال شده است. بنابراين، معناى عبارت چنين مى شود: آنان نزديك بود تو را به وضعيتى مبتلا كنند تا از آنچه براى ات وحى مى شود تو را باز دارند.

3- روى آوردن مشركان به ترفند هاى فريبنده براى واداشتن پيامبر ( ص ) به اتخاذ روش هاى غير الهى

و إن كادوا ليفتنونك عن الذى أوحينا إليك

برداشت فوق، مبتنى بر اين احتمال است كه مراد از {الذى أوحينا إليك} روشها و دستوراتى است كه پيامبر(ص) موظف بود طبق آنها عمل كند.

4- تلاش هاى كافران براى ترغيب پيامبر ( ص ) به عقب نشينى و يا عدول از مواضع اصولى خويش ، ناكام ماند و شكست خورد .

و إن كادوا ليفتنونك

تعبير {نزديك بود تو را به فتنه اندازند} حكايت مى كند كه آنان، موفق به اين كار نشدند و شكست خوردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 76 - 1،2،3،7

1- توطئه و تلاش

تحريك آميز مشركان عليه پيامبر ( ص ) ، به منظور فراهم آوردن زمينه تبعيد آن حضرت از مكه

و إن كادوا ليستفزّونك من الأرض ليخرجوك

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه مرجع ضمير {كادوا} و {يستفزّوا} _ به قرينه آيات قبل _ مشركان مكه و {ال} در {الأرض} عهد و مراد از آن سرزمين مكه باشد. گفتنى است كه {فزّ} ريشه {يستفزّون} به معناى حركت دادن است.

2- حضور پيامبر ( ص ) در مكه ، براى مشركان غير قابل تحمل بود .

و إن كادوا ليستفزّونك من الأرض ليخرجوك

3- روى آورى مشركان به اعمال خصمانه عليه پيامبر ( ص ) ، در عين تلاش براى عدول دادن آن حضرت از مواضع اصولى و وحيانى خويش

و إن كادوا ليفتنونك . .. و إن كادوا ليستفزّونك

7- توطئه مشركان براى اخراج پيامبر ( ص ) از مكه ، عقيم ماند و به ثمر نرسيد .

و إن كادوا ليستفزّونك من الأرض ليخرجوك منها و إذًا لايلبثون خل_فك إلاّ قليلاً

از تعبير {و إن كادوا ليستفزّونك} (نزديك بود تو را اخراج كنند) به دست مى آيد كه آنان، نتوانستند هدف خويش را در اخراج پيامبر(ص) از مكه عملى سازند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 90 - 1،2،3،4،5

1- ايجاد چشمه اى پر آب و جوشان در مكه توسط پيامبر ( ص ) براى مشركان ، پيش شرط آنان در ايمان به پيامبر ( ص )

و قالوا لن نؤمن لك حتى تفجر لنا من الأرض ينبوعًا

2- ايجاد چشمه اى جوشان براى مشركان مكه ، معجزه درخواستى ( اقتراحى ) آنان از پيامبر ( ص )

و

قالوا لن نؤمن لك حتى تفجر لنا من الأرض ينبوعًا

3- مشركان مكه ، با درخواست معجزه ، درصدد بهانه جويى و دستيابى به منافع خويش بودند نه كشف حقانيت پيامبر ( ص )

و لقد صرّفنا للناس فى ه_ذا القرءان من كلّ مثل فأبى أكثر الناس إلاّ كفورًا . و قا

از اينكه مشركان براى شناخت حقانيت پيامبر(ص) راههاى گوناگون موجود را رها كرده و ايمان خود را منحصر به برآوردن پيشنهادهاى محدودى، كردند كه بيشتر منافع مادى اشان را تأمين مى كرد، مطلب فوق قابل استفاده است.

4- مشركان مكه ، على رغم مشاهده آيات گوناگون الهى ، از پيامبر ( ص ) درخواست معجزه حسى كردند .

و لقد صرّفنا . .. من كلّ مثل فأبى ... و قالوا لن نؤمن لك حتى تفجر لنا من الأرض ي

5- مشركان مكه ، قرآن را على رغم بى مانندى اش ، معجزه نمى دانستند .

قل لئن اجتمعت الإنس و الجنّ . .. و قالوا لن نؤمن لك

از اينكه خداوند، پس از توصيف قرآن به معجزه و بى مانند بودن، درخواست معجزه حسى آنان را نقل مى كند، مى تواند به نكته فوق اِشعار داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 91 - 1،3،4

1- برخوردارى پيامبر ( ص ) ، از باغستانى بزرگ با درخت هاى خرما و انگور و جارى ساختن نهر هاى آب فراوان در لابه لاى آنها ، پيش شرط مشركان مكه براى ايمان آوردن به آن حضرت

و قالوا لن نؤمن لك حتى . .. أو تكون لك جنّة من نخيل و عنب

3- مشركان مكه ، على رغم

مشاهده آيات گوناگون الهى ، از پيامبر ( ص ) درخواست معجزه حسى كردند .

و لقد صرّفنا . .. من كلّ مثل فأبى ... و قالوا لن نؤمن لك حتى ... تكون لك جنّة من

نكته ياد شده با اين احتمال در آيه قابل استفاده است كه: آنان ايجاد باغى با صفات ياد شده را به وسيله معجزه درخواست كرده باشند.

4- ايجاد باغ بزرگ خرما و انگور با نهر هاى آب جارى ، معجزه درخواستى ( اقتراحى ) مشركان مكه از پيامبر ( ص )

لن نؤمن لك حتى . .. تكون لك جنّة من نخيل و عنب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 92 - 1،2،3،5،6،7،8

1- فرود آوردن قطعاتى از آسمان ، از معجزات اقتراحى و مورد درخواست مشركان مكه از پيامبر ( ص )

أو تسقط السّماء . .. علينا كسفًا

{كِسَف} جمع {كَسْف} به معناى قطعه است (لسان العرب).

2- فرود آوردن قطعاتى از آسمان بر مشركان مكه ، پيش شرط آنان در ايمان به پيامبر ( ص )

و قالوا لن نؤمن لك . .. أو تسقط السّماء كما زعمت علينا كسفًا

3- تهديد پيامبر ( ص ) به مشركان مكه ، در امكان نزول عذاب با سقوط قطعاتى از آسمان بر سر آنان

أو تسقط السّماء كما زعمت علينا كسفًا

5- سرسختى و لجاجت مشركان مكه در برابر پيامبر ( ص ) و تعاليم بر حق او

لن نؤمن لك حتى . .. تسقط السّماء كما زعمت علينا كسفًا

6- مشركان مكه ، خواهان حضور يافتن خدا و ملائكه نزد آنان ، براى گواهى دادن به حقانيت پيامبر ( ص )

أو تأتى بالله

و المل_ئكة قبيلاً

{قبيلاً} به معناى {مقابله} (رو در رو شدن) آمده است و در اين آيه، مى تواند به منظور افاده مطلب فوق باشد.

7- مشركان مكه ، ايمان خود را به پيامبر ( ص ) منوط به آوردن خدا و فرشتگان ، به صورتى قابل مشاهده كردند .

قالوا لن نؤمن لك حتى . .. أو تأتى بالله و المل_ئكة قبيلاً

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه {قبيلاً} به معناى مشاهده رو در رو باشد.

8- آوردن خداوند و ملائكه به صورت دسته دسته در نزد مشركان مكه ، معجزه درخواستى ( اقتراحى ) آنان از پيامبر ( ص )

لن نؤمن لك حتى . .. أو تأتى بالله و المل_ئكة قبيلاً

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه {قبيلاً} جمع {قبيله} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 93 - 1،2،4،5،6

1- ايجاد خانه اى از طلا براى خود ، معجزه مورد درخواست ( معجزه اقتراحى ) مشركان مكه ، از پيامبر ( ص )

أو يكون لك بيت من زخرف

به قرينه سياق آيات كه در آنها معجزه هاى درخواستى مشركان مطرح شده است مراد از {أو يكون لك بيت من زخرف} ايجاد خانه اى طلايى از طريق معجزه است.

2- مشركان مكه ، ايمان خود را به پيامبر ( ص ) منوط به ايجاد خانه اى از طلا به صورت معجزه آسا كردند .

قالوا لن نؤمن لك حتى . .. أو يكون لك بيت من زخرف

4- مشركان مكه ، على رغم مشاهده آيات گوناگون الهى ، از پيامبر ( ص ) درخواست معجزه حسى كردند .

و لقد صرّفنا . .. من كلّ

مثل فأبى ... و قالوا لن نؤمن لك حتى ... يكون لك بيت من

5- صعود پيامبر ( ص ) به آسمان و آوردن دستخطى قابل خواندن و گواه بر صعود واقعى خويش ، معجزه درخواستى مشركان مكه از آن حضرت

أو ترقى فى السّماء و لن نؤمن لرقيّك حتى تنزّل علينا كت_بًا نقرؤه

6- صعود پيامبر ( ص ) به آسمان و آوردن نامه اى براى حقانيت خويش ، پيش شرط مشركان مكه براى ايمان آوردن به آن حضرت

و قالوا لن نؤمن لك حتى . .. أو ترقى فى السّماء و لن نؤمن لرقيّك حتى تنزّل علينا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 94 - 3

3- تنها دستاويز مشركان مكه براى ايمان نياوردن به پيامبر اسلام ( ص ) ، بشر بودن آن حضرت بود .

قالوا أبعث الله بشرًا رسولاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 101 - 6،7

6- موضع گيرى مشركان مكه در برابر پيامبر ( ص ) ، استمرار موضع گيرى فرعون در برابر موسى ( ع ) بود .

و قالوا لن نؤمن لك . .. و لقد ءاتينا موسى ... فقال له فرعون إنى لأظنّك ي_موسى مس

7- دلدارى خداوند به پيامبر ( ص ) در قبال كفر مشركان مكه به معجزه آن حضرت ( قرآن )

و قالوا لن نؤمن لك . .. و لقد ءاتينا موسى تسع ءاي_ت بيّن_ت ... فقال له فرعون إنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 13 - 4

4- اطلاعات مردم عصر بعثت از اصحاب كهف

و سرگذشت آنان ، اطلاعات غير واقعى و آميخته با خرافات بود .

نحن نقصّ عليك نبأهم بالحقّ

قيد {بالحقّ} تعريضى است كه به ناقلان سرگذشت اصحاب كهف و بيان كننده اين كه نقل آنان، آميخته به امورى غير واقعى و خرافى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 1،2،3،4،34

1- پيامبر ( ص ) در ابلاغ پيام الهى به مردم ، با مؤمنانى تهيدست و دنياگرايانى رفاه مند ، مواجه بود .

و اصبر نفسك مع الذين يدعون ربّهم . .. و لاتطع من أغفلنا قلبه

از تعبير {تريد زينة الحياة الدنيا} استفاده مى شود كه در آيه، دو گروه، با دو مشخصه، ياد شده اند: نخست، مؤمنان خالصى كه از زينت دنيا بى بهره بودند و گروه دوم، كسانى كه زينت دنيايى داشتند.

2- پيامبر ( ص ) با تهيدستان مؤمن ، معاشرت داشت .

و اصبر نفسك مع الذين يدعون ربّهم

واژه {اصبر} چنان چه داراى مفعول باشد، امر به حبس كردن و تثبيت است. اين تعبير و نيز جمله {لاتعد عيناك عنهم} اين نكته را مى رساند كه شيوه پيامبر(ص) در برخورد با تهيدستان، شيوه اى مطلوب بوده و خداوند، او را به پايدارى بر آن و ترك انصراف از ديدار آنان ترغيب مى كند.

3- رفاه مندان عصر بعثت ، براى منصرف ساختن پيامبر ( ص ) از معاشرت با تهيدستان مؤمن ، تلاش مى كردند .

و اصبر نفسك مع الذين يدعون ربّهم . .. و لاتطع من أغفلنا قلبه

4- توانگران ، با اظهار آمادگى براى كمك هاى مادّى ، حضور مؤمنان تهيدست را در پيرامون پيامبر ( ص

) ، مانع نشست با آن حضرت مى شمردند .

و اصبر نفسك . .. و لاتعد عيناك عنهم تريد زينة الحيوة الدنيا

34- رفاه مندان عصر بعثت ، همواره ، امور خويش را در سطحى فراتر از حدّ شايسته آن ، وانمود مى كردند .

و كان أمره فرطًا

{فرط} _ آن گونه كه قاموس گفته است _ به معناى {ظلم و اعتداء} است و نيز به كارى گفته مى شود كه برخورد با آن، فراتر از حدودش باشد. فعل {كان} دلالت بر ديرينه بودن خصلت ياد شده دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 83 - 1،4

1- مردم زمان پيامبر ( ص ) از آن حضرت ، درباره ذوالقرنين ، پرسش هايى را مطرح ساخته بودند .

و يسئلونك عن ذى القرنين

{قرن} به معناى {شاخ} است. گفته اند وجه تسميه {ذوالقرنين} آن بوده كه وى، دو رشته گيسوان بافته، همانند دو شاخ داشته و يا اين كه بر كلاه او دو شاخ قرار داشته است. البته {قرن} به معناى مدّت زمانى متمادى كه مردم در آن زيست مى كنند نيز آمده و لذا برخى نيز وجه تسميه را دوران طولانى حاكميت ذوالقرنين دانسته اند.

4- پرسشش هاى مردم از پيامبر ( ص ) ، زمينه نزول برخى آيات و تبيين مطالبى براى مردم بود .

و يسئلونك عن ذى القرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 73 - 3،4،5،6،9

3- مسلمانان عصر بعثت ، گرفتار مشكلات اقتصادى و اجتماعى و سختى معيشت بودند .

أىّ الفريقين خير مقامًا و أحسن نديًّا

مراد از {فريقين} به قرينه صدر

آيه، مؤمنان و كافران است. كافران در پاسخ به مؤمنان دو چيز را مايه افتخار و برترى و حقانيت خود مى دانستند: يكى وصف {خيرمقاماً} و ديگرى {أحسن نديّاً}، از اين دو توصيف، آشكار شود كه مؤمنان از نظر ظاهرى، در نقطه مقابل اين دو وضعيت قرار داشتند.

4- در آغاز بعثت ، كافران مكه از وضعيت اقتصادى و اجتماعى بهترى نسبت به مسلمانان برخوردار بودند .

أىّ الفريقين خير مقامًا و أحسن نديًّا

{مقام} اسم مكان و مشتق شده از قيام است كه در معناى مجازى موقعيت اجتماعى به كار رفته است و {خير مقاماً} كنايه از بهتر بودن وضعيت اقتصادى مى باشد. {ندى} به معناى جليس و مجلس است (مفردات راغب). افتخار كافران به بهتر بودن مجلس و هم نشينان خويش، كنايه از بهتربودن وضعيت سياسى و نظام اجتماعى آنان است.

5- كاران در عصر بعثت ، براى تصميم در باره امور خود ، مجلس مشورتى داشتند .

و أحسن نديًّا

براى {ندى} (ريشه اشتقاقى {ندى}) چندين معنا ذكر شده است، از قبيل: جود و بخشش، باران، گياه، برآوردن آواز، مجالست و. .. (لسان العرب). آنچه از اين معانى متناسب با آيه و قرائن ديگر است، آن است كه {ندىّ} به معناى مجلس و مكان گفت وگو و از {ندى} به معناى مجالست مشتق شده باشد; زيرا افتخار به موارد ديگر در برابر مسلمانان _ كه نوعاً تهيدست و بدون قدرت بودند _ چندان مناسب به نظر نمى رسد.

6- كافران عصر بعثت ، فريفته وضعيت بهتر اقتصادى و هم نشينان به ظاهر آراسته خويش بودند .

أىّ الفريقين خير مقامًا و أحسن نديًّا

افتخار به محفل، در حقيقت افتخار به حاضران

در آن است و مراد از اهل محفل به قرينه {من هو. .. أضعف جنداً} _ در آيات بعد _ هم فكران و ياوران كافران است.

9- كافران عصر بعثت ، مشكلات اقتصادى ، اجتماعى و سياسى مسلمانان را ، نشانه ناروابودن عقيده و تفكر آنان مى دانستند .

أىّ الفريقين خير مقامًا و أحسن نديًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 77 - 3

3- وضعيت بهتر اقتصادى و معيشتى كافران عصر بعثت ، زمينه ساز گرايش عده اى از مردم به كفر بود .

كفر بأي_تنا و قال لأُتينّ مالاً

بينش مطرح شده در اين آيه، از انديشه اى سرچشمه مى گيرد كه در آيات پيشين با جمله {قال الذين كفروا. .. أىّ الفريقين خير مقاماً} به آن اشاره شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 96 - 3

3- مسلمانان صدراسلام ( در مكه ) از سوى كافران و مشركان گرفتار فشار هاى روحى و تنگنا هاى روانى بودند .

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت سيجعل

با توجه به نزول اين آيات در مكّه، جمله {سيجعل . ..} بايد وعده اى نزديك به مسلمانان صدراسلام باشد. اين نويد حكايت از آن دارد كه مسلمانان در زمان نزول آيات، در شرايط سختى از نظر روحى و روانى و مقبوليت اجتماعى قرار داشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 97 - 9

9- مشركان و كافران عصر بعثت ، در برابر حق و دعوت هاى پيامبر ( ص ) ، مردمى لجوج و سرسخت بودند .

و تنذر

به قومًا لدًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 105 - 3

3 - تعدادى از مردم صدراسلام در باره سرنوشت كوه ها در هنگامه رستاخيز ، از پيامبر ( ص ) توضيح مى خواستند .

و يس__َلونك عن الجبال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 1

1 - كافران ، پيامبر ( ص ) را با گفته هاى خويش ، مورد آزار و فشار روحى قرار مى دادند .

فاصبر على مايقولون

توصيه خدا به پيامبر(ص) مبنى بر صبر در برابر گفته هاى كافران، حكايت از آزردگى آن حضرت در برابر گفته هاى آنان دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 131 - 1،4

1 - برخى از زنان و مردان كافر عصر بعثت ( در مكه ) از امكانات و ثروت چشمگيرى برخوردار بودند .

و لاتمدّنّ عينيك إلى ما متّعنا به أزوجًا منهم

ضمير {منهم} به كافران بازمى گردد كه در آيات پيشين مورد بحث قرار گرفته بودند و از آنجايى كه سوره {طه} در مكه نازل شده است، مراد كفار مكه است. {ازواج} يا به معناى مردان و زنانى است كه تشكيل خانواده داده اند و يا به معناى {اصناف} است. {من} در {منهم} براى تبعيض است.

4 - مسلمانان صدراسلام ، بر اثر مشاهده رفاه كافران ، در خطر توجه به زر و زيور دنيا بودند .

و لاتمدّنّ عينيك إلى ما متّعنا به أزوجًا منهم

اين آيه گرچه خطاب به پيامبر(ص) است; ولى ممكن است مراد از آن، تربيت مسلمانان باشد و در صورتى

كه شخصِ آن حضرت مراد باشد، اين خطر براى ديگر مسلمانان قوى تر خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 133 - 3

3- كافران عصر بعثت ، على رغم روشن بودن اعجاز قرآن و هماهنگى آن با ديگر كتاب هاى آسمانى ، آن را ناديده گرفتند و معجزه بودن آن را انكار مى كردند .

لولا يأتينا ب__َاية من ربّه أوَلم تأتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 135 - 7

7- كافران صدراسلام در انتظار شكست و نابودى اسلام بودند .

قل كلّ متربّص فتربّصوا فستعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 2 - 6

6- مشركان در عصر بعثت ، مردمى سنت گرا و كهنه پرست بودند .

ما يأتيهم من ذكر من ربّهم محدث

مخالفت مشركان با پيام هاى جديد الهى، نشانگر سنت پرستى و كهنه گرايى آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 3 - 4،6،7

4- برپايى جلسات سرّى و گفتوگو هاى مشورتى ، از سوى مشركان ستمگر عليه پيامبر ( ص )

و أسرّوا النجوى الذين ظلموا

6- مشركانِ ستم پيشه ، داراى حركت هاى جمعى و متشكل عليه دعوت پيامبر ( ص )

و أسرّوا النجوى الذين ظلموا

{أسرّوا} (از مصدر {اسرار}); يعنى، پنهان مى داشتند و {نجوى} به معناى گفتوگوهاى پنهانى و مفعول براى {أسرّوا} است. بنابراين نجواكردن، دليل بر حركت جمعى و متشكل است و پنهان داشتن آن بيانگر سعى و تلاش بر دور ماندن اين حركت از انظار ديگران (مسلمانان) است.

7- توطئه

چينى گروهى خاص از مشركان ستم پيشه عليه پيامبر ( ص ) و دعوت او

و أسرّوا النجوى الذين ظلموا

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه {الذين ظلموا} قيد احترازى باشد; يعنى، آن دسته از مشركانى كه ستم پيشه اند و خوى تجاوزگرى دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 4 - 4

4- هشدار خداوند به مشركان ستم پيشه در باره توطئه هاى پنهانى و گفت وگو هاى محرمانه آنان عليه پيامبر ( ص ) و اسلام

أسرّوا النجوى الذين ظلموا . .. قال ربّى يعلم القول فى السماء والأرض

تذكر به مشركان نجواگر و توطئه كننده، مبنى بر آگاهى خداوند از هر نوع سخنى در آسمان و زمين، هشدارى است به آنان در باره سرانجام شومِ توطئه هايشان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 5 - 1،7،11

1- خواب آشفته دانستن قرآن ، از تبليغات سوء مشركان ستم پيشه عليه پيامبر ( ص )

بل قالوا أضغ_ث أحل_م

{أضغاث} (جمع {ضغث}) به معناى دسته ها و مختلط ها و {أحلام} (جمع {حلم}) به معناى خواب ها است. اين تعبير (أضغاث أحلام) به خواب هاى آشفته و پراكنده اطلاق مى شود.

7- مشركان ، از پيامبر ( ص ) خواهان معجزه اى همانند معجزات پيامبران پيشين بودند .

فليأتنا ب_اية كما أُرسل الأوّلون

11- استفاده مشركان ستم پيشه از تمامى شيوه هاى ممكن تبليغى ، سياسى و فرهنگى عليه پيامبر ( ص )

أسرّوا النجوى. .. هل ه_ذا إلاّ بشر... بل قالوا أضغ_ث أحل_م بل افتريه بل هو شاعر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 -

انبياء - 21 - 6 - 9

9- ايمان نياوردن و حق ناپذيرى مشركان ستم پيشه ، فلسفه و دليل ردّ شدن پيشنهاد آنان مبنى بر ارائه معجزه از سوى پيامبر ( ص )

فليأتنا ب_اية . .. أفهم يؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 36 - 1،2،5،6

1- كافران و مشركان مكه ، به هنگام رو به رو شدن با پيامبر ( ص ) ، آن حضرت را مورد تمسخر و استهزا قرار مى دادند .

و إذا رءاك الذين كفروا إن يتّخذونك إلاّهزوًا

2- تمسخر و استهزا ، تنها شيوه برخورد مشركان و كافران مكه با شخص پيامبر ( ص ) بود .

و إذا رءاك الذين كفروا إن يتّخذونك إلاّهزوًا

حرف نفى {إن} و حرف استثنا {إلاّ} پس از آن _ كه بر قصر دلالت مى كند _ و نيز آمدن {هزواً} به صورت مصدر، همگى بيانگر استمرار و شدت در كار استهزا و تمسخر است.

5- پيامبر ( ص ) ، مورد تحقير مداوم كافران مكه قرار مى گرفت .

و إذا رءاك . .. أه_ذا الذى يذكر ءالهتكم

همزه استفهاميه در {أه_ذا. ..} براى تعجب است و اسم اشاره {ه_ذا} _ به قرينه استهزا _ در تحقير استعمال گرديده است.

6- استفاده از احساسات و عقايد دينى مردم و تحريك آنان عليه پيامبر ( ص ) ، از شيوه هاى سران شرك و كفر در برخورد با آن حضرت

أه_ذا الذى يذكر ءالهتكم

از اين كه كفار مكه، مردم را مخاطب خود قرار داده و {آلهتكم} گفته اند و نه {آلهتنا} استفاده مى شود كه آنان از احساسات و عقايد مردم عليه پيامبر(ص) بهره

مى گرفتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 110 - 5

5- كافران لجوج و مشركان حق ناپذير ، داراى توطئه ها و نقشه هاى نهانى عليه پيامبر ( ص )

فإن تولّوا . .. و يعلم ماتكتمون

ذكر {ماتكتمون} (آن چه را پوشيده مى داريد) مى تواند اشاره به توطئه هاى مخفيانه كافران و مشركان داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 112 - 3

3- پيامبر ( ص ) مواجه با اوج عناد و روى گردانى مشركان و كافران بود .

ق_ل ربّ احكم بالحقّ

از اين كه رسول اكرم(ص) _ با آن كه پيامبرى بسيار مهربان و صبور بود _ متوسل به دعا عليه مشركان و كافران شده است، برداشت ياد شده قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 3 - 10

10- جبهه ضد توحيدى در صدراسلام ، متشكل از گروهى جاهل ، بى منطق و پيرو بى چون و چراى شيطان بود .

ومن الناس من يج_دل فى اللّه بغير علم و يتّبع كلّ شيط_ن مريد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 9 - 3

3 - تكبر و خودبزرگ بينى ، منشأ مخالفت و ستيزه جويى سردمداران شرك با اسلام و پيامبر ( ص )

و من الناس من يج_دل فى اللّه بغير علم . .. ثانى عطفه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 11 - 1،7

1 - وجود برخى از عناصر مذبذب و هرهرى مذهب

در جمع مسلمانان صدراسلام

و من الناس من يعبد اللّه على حرف فإن أصابه خير اطمأنّ به و إن أصابته فتنة انقلب

{حرف} به معناى طرف و كنار است. {على حرف} متعلق به عامل مقدر و حال از ضمير مستتر در {يعبد} است.;يعنى، {و من الناس من يعبد اللّه حال كونه على طرف من الدين}. آيه فوق، خبر از عناصرى از اهل شرك مى دهد كه همراه با اضطراب، تشويش، دودلى و ترديد وارد جبهه توحيد و يكتاپرستى (اسلام) مى شدند. آنان مانند كسى هستند كه در كنار معركه چشم به راه مى نشيند; اگر ديد جنگجويان دارند پيروز مى شوند، وارد معركه مى شوند; اما اگر احساس كرد كه آنها شكست مى خورند، فرار مى كند. عناصر فوق نيز اگر به مال و منالى دست مى يافتند، شادمان مى شدند و پا بر جا مى ماندند; اما اگر اتفاقاً مواجه با ناملايمات و سختى ها مى شدند، از جبهه توحيدى روى بر مى تافتند و به آيين سابقشان (شرك) باز مى گشتند.

7 - ارتداد برخى از مسلمانان سست ايمان صدراسلام و بازگشت دوباره آنان به آيين شرك ، به خاطر گرفتار شدن به بعضى از ناكامى هاى دنيوى

و من الناس من يعبد اللّه على حرف . .. انقلب على وجهه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 12 - 3

3 - مشركان عصر بعثت ، چيزهايى را مى پرستيدند كه براى آنان نه نفعى داشت و نه ضررى .

يدعوا من دون اللّه ما لايضرّه و ما لاينفعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج -

22 - 25 - 3،16

3 - ممانعت كفرپيشگان صدراسلام از برگزار شدن مراسم عبادت خدا و زيارت مسجدالحرام توسط مسلمانان

إنّ الذين كفروا و يصدّون عن سبيل اللّه و المسجد الحرام

{صد} (مصدر {يصدون}) به معناى منع و بازداشتن است. مفعول {يصدون} محذوف و به تقدير {يصدون الذين آمنوا} مى باشد.

16 - { عن على ( ع ) ان رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله نهى أهل مكّة أن يؤاجروا دورهم ، و أن يعلّقوا عليها أبواباً ، و قال : { سواء العاكف فيه و الباد } ;

از حضرت على(ع) روايت شده است كه رسول خدا(ص) اهل مكّه را از اجاره دادن خانه ها و گذاشتن درب براى آنها نهى كرد و فرمود: {سواء العاكف فيه و الباد}».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 30 - 16

16 - مشركان عصر بعثت ، داراى بت هاى متعدد .

فاجتنبوا الرجس من الأوث_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 38 - 9

9 - شرك پيشگان حق ستيز عصر بعثت ، مردمانى خيانت كار و ناسپاس بودند .

إنّ اللّه يدفع عن الذين ءامنوا إنّ اللّه لايحبّ كلّ خوّان كفور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 39 - 4

4 - مسلمانان صدراسلام ، مورد ستم و تهاجم مستمر و پى درپى دشمنان كافر

أُذن للذين يق_تلون بأنّهم ظلموا

به كارگيرى فعل مضارع (يقاتلون) نشان مى دهد كه مسلمانان صدراسلام، به طور مستمر و پياپى، مورد تهاجم و تجاوز قرار مى گرفتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

11 - حج - 22 - 40 - 1،7

1 - اخراج ظالمانه مسلمانان صدراسلام از زادگاهشان ( مكّه ) ، تنها به جرم اعتقاد آنان به يگانگى خدا

بأنّهم ظلموا . .. الذين أُخرجوا من دي_رهم بغير حقّ

{الذين اُخرجوا} بدل از {الذين يقاتلون} و به تقدير اذن القتال للذين اُخرجوا. ..} مى باشد. {ديار} جمع {دار} است و {دار}; يعنى، خانه و جايى كه انسان در آن جا سكونت دارد. بنابراين معناى جمله ياد شده چنين مى شود: به كسانى كه به ناحق از خانه و كاشانه خود بيرون رانده شدند، رخصت پيكار داده شد.

7 - فعاليت مسلمانان صدراسلام پيش از هجرت ، محدود به مسائل فرهنگى و تبليغى

إلاّ أن يقولوا ربّنا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 42 - 1

1 - مشركان صدراسلام ، رسالت پيامبر ( ص ) را انكار و او را به دروغ گويى متهم مى كردند .

و إن يكذّبوك فقد كذّبت قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 51 - 1

1 - تلاش پى گير مشركان عصر بعثت ، عليه آيات الهى ( قرآن ) و ناكام ساختن پيامبر ( ص ) در دعوت خويش

و الذين سعوا فى ءاي_تنا معجزين أولئك أصح_ب الجحيم

{سعى} (مصدر {سعوا}) به معناى تلاش كردن است و {فى آياتنا} به تقدير {فى ابطال آياتنا} مى باشد. {معاجزة} (مصدر {معاجزين}) اگر از {عَجُز} (دنباله) مشتق شده باشد به معناى سبقت گرفتن از چيزى و پشت سرگذاشتن آن است و اگر از {عَجْز} (ناتوانى) مشتق شده باشد، به معناى ناتوان كردن

مى باشد. در هر صورت {معاجزين} حال براى فاعل {سعوا} است و مفعول آن محذوف مى باشد و تقدير آن مى تواند {معاجزينا} و يا {معاجزين رسولنا} باشد. {جحيم} نيز به معناى آتش بر افروخته و شعلهور است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 53 - 5

5 - مخالفان پيامبر ( ص ) در صدراسلام ، مردمانى بودند بيمار دل ، قسى القلب و ستم پيشه .

ليجعل ما يلقى الشيط_ن . .. و إنّ الظ_لمين لفى شقاق بعيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 60 - 1،2،3،4،6

1 - بردبارى و خويشتن دارى مؤمنان و مهاجران ، در برابر فشار ها و آزار هاى مشركان و پرهيز از انتقام گيرى ، امرى مهم ، سرنوشت ساز و مورد توصيه مؤكد خداوند ( در اوايل هجرت از مكّه به مدينه )

و الذين هاجروا . .. و إنّ اللّه لعليم حليم . ذلك

{ذلك} خبر براى مبتداى محذوف و اشاره است به توصيه خدا به مؤمنان و مهاجران صدراسلام مبنى بر اين كه در برابر فشارها و آزارهاى مشركان، خويشتن دارى كنند و بردبارى را از دست ندهند. گفتنى است كه در چنين مواردى معمولاً از كلمه {ه_ذا} استفاده مى كنند. بنابراين به كارگيرى {ذلك} _ كه براى اشاره به دور است _ بيانگر اهميت خويشتن دارى در برابر آزارهاى مشركان صدراسلام در آن مقطع خاص مى باشد; مقطعى كه ظاهراً هنوز مؤمنان از نيروى كافى براى برخورد قهرآميز با دشمن، برخوردار نبودند.

2 - مقابله به مثل يكى از مؤمنان صدراسلام ، در

پى عقوبتى كه از سوى مشركان بر او رفته بود .

و من عاقب بمثل ما عوقب به

از ظاهر آيه، چنين استفاده مى شود كه يكى از مؤمنان، در پى عقوبتى كه از سوى مشركان بر او رفته بود، دست به انتقام زد و مقابله به مثل كرد. سپس دوباره از سوى آنها مورد تجاوز و ستم قرار گرفت. خداوند در پى اين تجاوز، به او وعده أكيد داد كه او را يارى خواهد كرد تا انتقام خود را بگيرد. اما در عين حال، با تذكر به اين حقيقت كه خداوند بخشنده و غفور است، توصيه نمود كه اگر كه از آن تجاوز درگذرد و متجاوز را مورد عفو و آمرزش قرار دهد، مناسب تر و پسنديده تر خواهد بود.

3 - تجاوز دو باره مشركان به مسلمانانى كه با آنان ، مقابله به مثل كرده بودند ( يعنى نظير عقوبتى كه بر آنها رفته بود ، به آنان عقوبت رسانده بودند ) .

و من عاقب بمثل ما عوقب به ثمّ بغى عليه

4 - خداوند ، به مسلمان مورد ستم ، وعده قطعى داد كه او را نصرت و يارى خواهد داد تا انتقام خود را از ستمگران بازستاند .

و من عاقب . .. ثمّ بغى عليه لينصرنّه اللّه

6 - خداوند به فرد مسلمان مورد تجاوز مشركان ، توصيه كرد كه در گرفتن انتقام ، از دشمنانش در گذرد و آنان را مورد آمرزش قرار دهد .

و من عاقب . .. لينصرنّه اللّه إنّ اللّه لعفوّ غفور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 67 - 4

4 - مراسم قربانى

مسلمانان ، مورد اعتراض ستيزه جويانه مشركان صدراسلام

لكلّ أُمّة جعلنا منسكًا هم ناسكوه فلاين_زعنّك فى الأمر

{نزاع} (مصدر {ينازعون}) به معناى مخاصمه و ستيزه جويى است. ضمير فاعل در {لاينازعنّك} به مشركان بازمى گردد و {ال} در {فى الأمر}، عوض از مضاف اليه و به تقدير {فى أمر المنسك} مى باشد; يعنى، مشركان در مسأله قربانى، نبايد با تو به ستيزه جويى برخيزند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 72 - 4،5

4 - فراخوانده شدن مردم صدراسلام به توحيد و تلاوت شدن آيات قرآن بر آنان از سوى مؤمنان

و إذا تتلى عليهم ءاي_تنا . .. بالذين يتلون عليهم ءاي_تنا

5 - خشمگين شدن كافران صدراسلام و ظهور آثار كينه و نفرت در چهره آنان ، به هنگام شنيدن آيات قرآن و معارف توحيدى آن

و إذا تتلى عليهم ءاي_تنا بيّن_ت تعرف فى وجوه الذين كفروا المنكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 54 - 4

4 - عدم تأثير دعوت پيامبر ( ص ) بر مشركان متعصب و متحجر

فذرهم فى غمرتهم حتّى حين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 55 - 5

5 - رويارويى و مخالفت قشر مرفّه صدراسلام ، با پيامبر ( ص ) و تعصب و جمود آنان بر شركورزى شان

فذرهم فى غمرتهم حتّى حين . أيحسبون أنّما نمدّهم به من مال و بنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 75 - 4

4 - ابتلاى كافران مكه به گرفتارى و سختى ، از رخداد هاى

دوران پيش از هجرت

و لو رحمن_هم و كشفنا ما بهم من ضرّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 96 - 4

4 - صبر در برابر بدرفتارى هاى مشركان و وانهادن كيفر آنان به خدا ، توصيه اى الهى به پيامبر ( ص ) در مقطع پيش از هجرت

ادفع بالتى هى أحسن السيّئة نحن أعلم بما يصفون

برداشت فوق، با توجه به مكّى بودن سوره مؤمنون است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 110 - 9

9 - مسلمانان صدراسلام ، همواره مورد ريشخند و مضحكه سران شرك و كفر

فاتّخذتموهم سخريًّا . .. و كنتم منهم تضحكون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 11 - 1،2،3،4،5،6،8

1 - هم دستى و تشكل تنى چند از مردمان عصر بعثت ، براى تهمت زنى و شايعه سازى عليه پيامبر ( ص ) و برخى از مؤمنان

إنّ الذين جاءو بالإفك عصبة منكم

{عصبة} در لغت به معناى گروهى متشكل و پشتيبان هم است كه از ده نفر تا چهل نفر باشند. آمدن فعل {مجىء} به صورت جمع نيز، مؤيد اين است كه تهمت زنندگان به شكل دسته جمعى، به كار تهمت و شايعه سازى مى پرداختند. گفتنى است آيه شريفه _ براساس تاريخ و شأن نزول آن _ در باره خانواده پيامبر(ص) نازل شده است كه مورد اتهام تنى چند از بدخواهان قرار گرفته بودند.

2 - هم دستى و تشكل تنى چند از منافقان عصر بعثت ، براى تهمت زنى و شايعه سازى عليه خانواده پيامبر ( ص )

إنّ

الذين جاءو بالإفك عصبة منكم

بيشتر مفسران بر اين باورند كه گروه بهتان زننده (عصبة منكم) از منافقان بودند.

3 - منافقان در عصر بعثت ، داراى جمعيتى هم دست و متشكل براى توطئه عليه پيامبر ( ص ) و اسلام

إنّ الذين جاءو بالإفك عصبة منكم

4 - منافقان عصر بعثت ، با ظاهر سازى و نفوذ در ميان صفوف مسلمانان ، پنهان و ناشناخته بودند .

إنّ الذين جاءو بالإفك عصبة منكم

برداشت ياد شده، از تعبير {منكم} (از ميان شما) ولحن افشاگرانه آيه شريفه، استفاده شده است.

5 - انتشار وسيع ماجراى { افك } ، در ميان مسلمانان صدر اسلام

إنّ الذين جاءو بالإفك عصبة منكم لاتحسبوه شرًّا لكم بل هو خير لكم

6 - احساس خطر و نگرانى شديد مسلمانان در پى انتشار شايعه { افك } در ميان جامعه

إنّ الذين جاءو بالإفك . .. لاتحسبوه شرًّا لكم بل هو خير لكم

8 - توطئه { افك } ، در نهايت با افشا شدن نيت و انگيزه بدخواهان و برملا شدن چهره كريه آنان ، به نفع مسلمانان به پايان رسيد .

إنّ الذين جاءو بالإفك . .. لاتحسبوه شرًّا لكم بل هو خير لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 13 - 5

5 - توطئه گران عليه خاندان پيامبر ( ص ) ( در قضيه افك ) ، از اقامه حتى يك شاهد هم ناتوان بودند .

فإذ لم يأتوا بالشهداء

{ال} در {الشهداء} عهد ذكرى است كه اشاره به {أربعة شهداء} دارد نفى {الشهداء} به وسيله {لم} در (لم يأتوا) بيانگر اين نكته است كه آنان هيچ شاهدى بر ادعاى خود نداشتند.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 14 - 2،8

2 - مسلمانان صدراسلام ، به خاطر بى مبالاتى و خوش باورى در توطئه { افك } ، در معرض گرفتار شدن به عذابى سخت از سوى خدا قرار داشتند .

و لولا فضل اللّه عليكم . .. لمسّكم فى ما أفضتم فيه عذاب عظيم

8 - توطئه { افك } چنان تأثير عميقى داشت كه مسلمانان را به خود مشغول كرده و تنها موضوع سخن هر مجلس و محفل گشته بود .

لمسّكم فى ما أفضتم فيه

مطلب ياد شده از به كارگيرى واژه {افاضه} _ كه به معناى سخن گفتن بسيار درباره موضوعى و انتشار آن است _ استفاده مى شود. گفتنى است كه خطاب در {مسّكم} و {أفضتم} به عموم مسلمانان است و اين نشان مى دهد كه شايعه {افك}، در ميان همه مسلمانان مدينه پيچيده بود و آنان را به خود مشغول كرده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 15 - 1،2

1 - مسلمانان عصر بعثت ، پذيراى شايعه هاى نارواى بدخواهان عليه خاندان پيامبر ( ص ) و منتشر كننده آنها ، بدون توجه به پيامد هاى ناروا و درستى و نادرستى آنها

إذ تلقّونه بألسنتكم و تقولون بأفواهكم ما ليس لكم به علم

2 - ماجراى { افك } ، على رغم اين كه مستقيماً هتك حريم پيامبر ( ص ) محسوب مى شد ، مردم آن را ساده انگاشته و خوش باورانه به دامن زدن و گسترش آن پرداختند .

إذ تلقّونه بألسنتكم و تقولون بأفواهكم ما ليس به علم و

تحسبونه هيّنًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 19 - 11،12

11 - وجود افرادى بدخواه و خواستار اشاعه فحشا و بدنامى اهل ايمان در جامعه نوپاى صدراسلام

إنّ الذين يحبّون أن تشيع الف_حشة فى الذين ءامنوا لهم عذاب أليم

12 - بدخواهان جامعه نوپاى صدراسلام ، افرادى ظاهرالصلاح و ناشناخته براى مردم مسلمان بودند .

إنّ الذين يحبّون أن تشيع الف_حشة فى الذين ءامنوا . .. و اللّه يعلم و أنتم لاتعلم

جمله {واللّه يعلم و أنتم لاتعلمون} مى تواند به تقدير {واللّه يعلمهم و أنتم لاتعلمونهم; خدا آنان را مى شناسد و شما آنان را نمى شناسيد} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 22 - 7

7 - شهر مدينه در صدراسلام ، مأمن و پناهگاه مهاجران مسلمان بود .

و لايأتل أُوْلوا الفضل منكم و السعة أن يؤتوا . .. و المه_جرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 47 - 1،2

1 - منافقان صدراسلام ، مدعى ايمان به خدا و رسول بودند .

و يقولون ءامنّا باللّه و بالرسول

به گفته مفسران، آيه شريفه و چند آيه بعد، درباره منافقان است و اين را موضوعات طرح شده در اين آيات و آهنگ و شأن نزول آنها، تأييد مى كند.

2 - منافقان صدراسلام ، مدعى اطاعت و فرمان برى از خدا و رسول بودند .

و يقولون ءامنّا باللّه و بالرسول و أطعنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 48 - 1،2

1 - دسته اى از منافقان صدراسلام ، هنگام

فراخوانده شدن براى داورى رسول خدا ( ص ) ميان آنان ، از پذيرش آن خوددارى مى كردند .

و إذا دعوا إلى اللّه و رسوله ليحكم بينهم إذا فريق منهم معرضون

2 - منافقان صدراسلام ، دو دسته بودند : گروهى به صراحت از فرمان هاى خدا و رسول او سرپيچى مى كردند و دسته اى چنين نبودند .

و يقولون . .. و أطعنا ثمّ يتولّى فريق منهم ... و إذا دعوا إلى اللّه و رسوله ...

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 49 - 1

1 - منافقان صدراسلام ، تنها در صورتى كه داورى پيامبر ( ص ) به نفع آنان بود ، به آن تن مى دادند .

و إن يكن لهم الحقّ يأتوا إليه مذعنين

{اذعان} به معناى {انقياد} و {مذعنين} به معناى {منقادين} (فرمان برداران و اطاعت كنندگان) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 50 - 1،3،5،6

1 - منافقان صدراسلام ، به بيمار دلى مبتلا بودند .

أفى قلوبهم مرض

همزه در {أفى} براى استفهام است; ولى متضمن معناى تقرير مى باشد كه براى سرزنش بيشتر منافقان آمده است.

3 - منافقان صدراسلام ، نسبت به حقانيت پيامبر ( ص ) و درستى اسلام ، در شك و ترديد به سر مى بردند .

أم ارتابوا

{أم} در {أم ارتابوا} منقطعه و به معناى {بل} (اضراب) است.

5 - منافقان صدراسلام ، نسبت به عادلانه بودن احكام الهى و داورى پيامبر ( ص ) ، در شك و ترديد به سر مى بردند .

أم يخافون أن يحيف اللّه عليهم و رسوله

برداشت ياد شده

مبتنى بر اين نكته است كه {بل} در {بل أُول_ئك. ..} براى اضراب انتقالى باشد نه ابطالى.

6 - منافقان صدراسلام ، با علم به اين كه احكام و فرمان هاى خدا و رسول او ، به دور از ظلم و احجاف بود ، به آنها تن در نمى دادند .

أم يخافون أن يحيف اللّه عليهم و رسوله

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه {بل} در {بل أُول_ئك. ..} براى اضراب ابطالى باشد; يعنى، منافقان اين گونه نبودند كه گمان كنند كه خدا و رسول او، به آنان ظلم مى كنند; بلكه مى دانستند كه خدا و رسولش، عادلانه حكم مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 53 - 1،2،4

1 - منافقان صدراسلام ، براى اثبات آمادگيشان جهت جهاد كردن ، با سخت ترين سوگند ها ، به خدا سوگند ياد مى كردند .

و أقسموا باللّه جهد أيم_نهم لئن أمرتهم ليخرجنّ

مقصود از خروج در جمله {ليخرجنّ} طبق نظر مفسران و شأن نزول آن، خروج از شهر و ديار خويش و حركت براى جهاد است.

2 - منافقان صدراسلام ، براى پوشش چهره كريه و مزورانه خود و فرار از فريضه جهاد ، از سوگند به خدا استفاده مى كردند .

و أقسموا باللّه جهد أيم_نهم لئن أمرتهم ليخرجنّ

4 - تلاش گسترده منافقان صدراسلام براى اثبات حسن نيت خود و جلب نظر و اطمينان پيامبر ( ص ) و مؤمنان به سوى خويش

و أقسموا باللّه جهد أيم_نهم لئن أمرتهم ليخرجنّ

سوگند مؤكد، دليل بر وجود چنين تلاشى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور -

24 - 55 - 11،17

11 - پيشگويى قرآن به شكست جبهه كفر و شرك و پيروزى فراگير و گسترده جبهه توحيد و اسلام در عصر بعثت

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت ليستخلفنّهم فى الأرض و ليمكّننّ لهم

17 - زندگى مؤمنان نيكوكار صدراسلام در بيشترين دوران بعثت ، همراه با ترس و ناامنى از سوى دشمنان بود .

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت . .. و ليبدّلنّهم من بعد خوفهم أمنً

مقصود از خوف و ناامنى در آيه شريفه _ به قرينه وعده جايگزين شدن آنان به جاى كافران حاكم _ ناامنى و ترسى است كه از ناحيه كافران و دشمنان به وجود آمده بود و چون اين آيات، در سال هاى پايانى دوران بعثت نازل گرديده بود، مى رساند كه مؤمنان، بيشترين دوران بعثت را به حالت ترس و اضطراب گذرانده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 63 - 6

6 - برخى از منافقان صدراسلام ، براى شانه خالى كردن از مسؤوليت حل و فصل مسائل اجتماعى ، در پناه ديگران و مخفيانه از محضر پيامبر ( ص ) مى گريختند .

قد يعلم اللّه الذين يتسلّلون منكم لواذًا

{تسلّل} به معناى خروج پنهانى است و {لواذ} به معناى پنهان شدن در پشت سر كسى و در پناه او فرار كردن است. {لواذاً} نيز حال براى فاعل {يتسلّلون} مى باشد. گفتنى است كه آيه شريفه با توجه به مضمون آن _ به ويژه جمله {فليحذر الذين يخالفون عن أمره} - و نيز مطابق بعضى از شأن نزول ها، درباره منافقان است.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 30 - 1

1 _ شكوه پيامبر ( ص ) به پيشگاه خداوند از مردم عصر خويش ( كافران شهر مكّه ) ، به خاطر متروك و مهجور ساختن قرآن كريم

و قال الرسول ي_ربّ إنّ قومى اتّخذوا ه_ذا القرءان مهجورًا

در اين كه شكوائيه پيامبر(ص) در اين دنيا است و يا در آخرت؟ دو نظريه ميان مفسران وجود دارد. برداشت ياد شده مبتنى بر ديدگاه اول است كه مطابق نظر بيشتر مفسران مى باشد. گفتنى است واژه {مهجور} به معناى متروك ورها شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 41 - 1،2

1 _ مشركان ، همواره به هنگام مشاهده پيامبر ( ص ) او را به مسخره مى گرفتند .

و إذا رأوك إن يتّخذونك إلاّ هزوًا

2 _ مشركان همواره ، به هنگام مشاهده پيامبر ( ص ) ، ايشان را تحقير مى كردند .

و إذا رأوك . .. أه_ذا الذى بعث اللّه رسولاً

اسم اشاره {ه_ذا} در تحقير استعمال شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 121 - 8

8 - رسوخ روحيه كفرورزى و حق ناپذيرى ، در بيشتر مشركان صدراسلام

إنّ فى ذلك لأية و ما كان أكثرهم مؤمنين

گرچه ضمير {هم} در {أكثرهم} به قوم نوح بازمى گردد; اما در عين حال تعريض به مشركان صدر اسلام نيز دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 139 - 12

12 - رسوخ روحيه كفرورزى و حق ناپذيرى در بيشتر شرك پيشگان صدراسلام

إنّ فى ذلك

لأية و ما كان أكثرهم مؤمنين

گرچه ضمير {هم} در {أكثرهم} به عاديان بازمى گردد; اما در عين حال به شرك پيشگان صدراسلام نيز اشاره اى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 158 - 10

10 - رسوخ روحيه كفرورزى و پندناپذيرى ، در اكثريت شرك پيشگان صدراسلام

إنّ فى ذلك لأية و ما كان أكثرهم مؤمنين

گرچه ضمير {هم} در {أكثرهم} به ثموديان بازمى گردد; اما در عين حال تعريض به مشركان صدراسلام نيز دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 174 - 7

7 - رسوخ روحيه كفرورزى و حق ستيزى ، در اكثريت شرك پيشگان صدراسلام

إنّ فى ذلك لأية و ما كان أكثرهم مؤمنين

گرچه ضمير {هم} در{أكثرهم} به قوم لوط بازمى گردد; اما در عين حال اشاره به مشركان صدراسلام نيز دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 190 - 8

8 - رسوخ روحيه كفر و حق ستيزى ، در اكثريت شرك پيشگان صدراسلام

و ما كان أكثرهم مؤمنين

گرچه ضمير {هم} در {أكثرهم} به مردم ايكه باز مى گردد; اما در عين حال تعريض به مشركان صدر اسلام نيز دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 197 - 6

6 - وجود عالمان دينى و آگاهان به كتاب هاى آسمانى در محيط جاهلى عصر بعثت پيامبراسلام ( ص )

أوَلم يكن لهم ءاية أن يعلمه علم_ؤا بنى إسرءيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 205 - 2

2 - جبهه

مخالف پيامبر ( ص ) ، متشكل از گروهى مرفه و برخوردار از نعمت

أفرءيت إن متّعن_هم سنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 224 - 4

4 - اتهام مشركان به پيامبر ( ص ) مبنى بر ابداع قرآن با وهم و خيال خويش

و الشعراء يتّبعهم الغاون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 51 - 6

6 - هشدار خداوند به اشرار قريش در قبال توطئه عليه پيامبر ( ص )

فانظر كيف كان ع_قبة مكرهم أنّا دمّرن_هم

با توجه به اين كه سوره نمل در مكه نازل شده، مى توان گفت كه آيه فوق از يك سو پيام دار حمايت خداوند از پيامبر(ص) و تقويت روحيه مؤمنان است و از سوى ديگر هشدارى به سران مشرك مكه است كه از سرنوشت ثموديان عبرت بگيرند و از توطئه عليه پيامبر(ص) دست بردارند و يا به فكر توطئه عليه او نيفتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 68 - 6

6 - وابستگى شديد ذهن و انديشه مردم عصر بعثت به پدران و نياكان خود

أءذا كنّا تربًا و ءاباؤنا . .. لقد وعدنا ه_ذا نحن و ءاباؤنا

تكرار {آباؤنا} در دو آيه و تكيه كافران به پدران و نياكانشان، مى تواند نشانگر مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 70 - 4،5

4 - مكر و توطئه گسترده و مستمر كافران عليه پيامبر ( ص )

و لاتكن فى ضيق ممّا يمكرون

به كارگيرى فعل مضارع (يمكرون)، بيانگر استمرار مكر

و حيله كافران عليه پيامبر(ص) مى باشد.

5 - دلتنگى پيامبر ( ص ) از توطئه هاى دشمنان عليه رسالت آن حضرت

و لاتكن فى ضيق ممّا يمكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 48 - 10،11،12

10 - موضع گيرى خصمانه كافران صدراسلام عليه پيامبر ( ص ) و موسى ( ع ) و متهم ساختن آنان به ساحرى

قالوا سحران تظ_هرا

11 - قرآن و تورات ، دو جادوى پشتيبان يكديگر ، در ادعاى كافران صدراسلام

قالوا سحران تظ_هرا

12 - اقدام حق ستيزان صدراسلام به انكار صريح قرآن و تورات و تأكيد بر كفر خويش نسبت به آن دو

و قالوا إنّا بكلٍّ ك_فرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 54 - 4

4 - مؤمنان صدراسلام ، تحت فشار و آزار مشركان

أُول_ئك يؤتون أجرهم مرّتين بما صبروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 57 - 1،2،8،20،21

1 - اقدام مشركان به طرح يكى ديگر از بهانه هاى خويش در ردّ دعوت پيامبر ( ص )

و قالوا إن نتّبع الهدى معك نتخطّف من أرضنا

در آيات پيشين يكى از بهانه جويى هاى مشركان مطرح شد (چرا قرآن همانند تورات يكباره نازل نشده است). در اين آيه نيز به يكى ديگر از بهانه تراشى هاى آنان اشاره شده است.

2 - ترس ربوده شدن از سرزمين مكه به وسيله مشركان عرب ( كوچ اجبارى و از دست دادن ملك و خانه و اموال ) ، بهانه شرك پيشگان مكه در نپذيرفتن دعوت پيامبر ( ص )

و قالوا إن نتّبع الهدى معك

نتخطّف من أرضنا

8 - رد شدن ادعاى مشركان مكه ( ربوده شدن آنان در صورت گرويدن به آيين پيامبر ( ص ) ) از سوى خداوند

و قالوا . .. نتخطّف من أرضنا أوَلم نمكّن لهم حرمًا ءامنًا

20 - بيشتر مردم مكه در عصر بعثت ، گرفتار جهل و ناآگاهى نسبت به تعلق اراده الهى بر تضمين امنيت آن مكان مقدس و تأمين روزى ساكنان آن بودند .

أوَلم نمكّن لهم حرمًا ءامنًا . .. و ل_كنّ أكثرهم لايعلمون

21 - جهل بيشتر مشركان مكه به خاستگاه الهى امنيت و رفاه اقتصادى آن شهر ، عامل روى گردانى آنان از پذيرش هدايت الهى ( اسلام ) بود .

و قالوا إن نتّبع الهدى . .. و ل_كنّ أكثرهم لايعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 58 - 5

5 - غرور و سرمستى ، ريشه بهانه جويى هاى مشركان عصر بعثت

و كم أهلكنا من قرية بطرت معيشتها

با توجه به ارتباط اين آيه با آيات پيشين _ كه درباره بهانه جويى هاى مشركان مكه است _ برداشت ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 85 - 2

2 - دفاع از حريم قرآن و پيروى از تعاليم آن ، عامل هجرت پيامبر ( ص ) از مكه

إنّ الذى فرض عليك القرءان لرادّك إلى معاد

اين كه خداوند پيش از وعده به بازگشت پيامبر(ص) به مكه، مسأله وجوب عمل به تعاليم قرآن را مطرح ساخته است; مى تواند به علّتِ هجرت پيامبر(ص) از مكه به مدينه اشاره داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 87 - 1

1 - كفرپيشگان صدراسلام ، در صدد بازداشتن پيامبر ( ص ) از انجام رسالت خويش بودند .

و لايصدّنّك عن ءاي_ت اللّه بعد إذ أُنزلت إليك

{صدّ} (مصدر {لايصدّنّك}) به معناى بازداشتن است و ضمير فاعل در {لايصدّنّك} به كافران بازمى گردد; يعنى، مبادا كافران تو را از ابلاغ آيات خدا به مردم بازدارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 10 - 1،7

1 - در ميان مؤمنان صدراسلام ، افرادى با ايمان سست وجود داشتند .

و من الناس من يقول ءامنّا باللّه فإذا أوذى فى اللّه جعل فتنة الناس كعذاب اللّه

7 - مسلمانان صدراسلام ، به خاطر ايمان شان ، مورد آزار و اذيّت قرار مى گرفتند .

و من الناس من يقول ءامنّا باللّه فإذا أوذى فى اللّه جعل فتنة الناس كعذاب اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 12 - 1،5

1 - اغواگران كافر ، براى مرتد ساختن مسلمانان ، در تلاش بودند .

و قال الذين كفروا للذين ءامنوا اتّبعوا سبيلنا و لنحمل خط_ي_كم

برعهده گرفتن بار خطاى مسلمانان، از سوى كافران، با بيان فعل امر (لنحمل خطاياكم) هنگام دعوت از آنان براى تبعيت از خط و راه كافران، حكايت از نوعى برخورد اغواگرانه دارد.

5 - مسلمانان در مكه ، هم مورد آزار و اذيت جسمى بودند و هم در معرض تبليغات منفى كافران قرار داشتند .

و من الناس من يقول ءامنّا باللّه فإذا أوذى فى اللّه. ..و قال الذين كفروا... اتّب

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

14 - عنكبوت - 29 - 60 - 5

5 - مسلمانان مكه ، در صورت هجرت از مكه ، نگران معاش خود بودند .

إنّ أرضى وسعة . .. و كأيّن من دابّة لاتحمل رزقها اللّه يرزقها و إيّاكم

اين كه خداوند پس از توصيه به هجرت براى حفظ ارزش دينى، رازقيت خود را مطرح مى كند و يادآورى مى كند كه خيلى از جنبندگان، قادر به تأمين روزى خود نيستند، احتمال دارد درصدد دفع توهم و پرسشى باشد كه مسلمانان، آن را در ذهن خود داشته اند. برداشت بالا براساس احتمال ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 2 - 1

1 - شكست روميان ( دولت بيزانس ) در نبرد با ايرانيان در عصر بعثت

غلبت الروم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 3 - 1

1 - نبرد ميان ايران و روم ، در نزديكى منطقه حجاز ( نواحى شام ) بوده است .

غلبت الروم فى أدنى الأرض

جبهه درگير با روميان مسيحى، به قول تاريخ نويسان، مجوسيان ايران بوده اند; الف و لام در {الأرض} براى عهد است و به قرينه {الروم} به سرزمين روميان اشاره دارد. ذكر {أدنى الأرض} و اهتمام به تعيين مكان نبرد، اين احتمال را تقويت مى كند كه مراد از {أدنى الأرض} نزديك ترين بخش روم به سرزمين عرب (حجاز) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 4 - 5،6،8

5 - قرآن از برانگيخته شدن احساسات شادمانه مؤمنان صدر اسلام در روز پيروزى روميان بر

ايرانيان ، خبر داده است .

و هم من بعد غلبهم سيغلبون . .. و يومئذ يفرح المؤمنون

6 - پيروزى روميان بر ايرانيان ، عاملِ سرور و شادمانى مؤمنان عصر بعثت شد .

و يومئذ يفرح المؤمنون

8 - شكست و پيروزى روم ، امرى سرنوشت ساز براى مؤمنان و مشركان عصر بعثت بوده است .

و يومئذ يفرح المؤمنون

بيان شكست روميان مسيحى در برابر ايرانيان و نيز پيشگويى شكست ايرانيان از روميان و سرور و فرح مؤمنان از پيروزى روميان، حكايت از اين مى كند كه چنين تحولاتى براى گروه هاى ياد شده، مهم و سرنوشت ساز بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 9 - 2

2 - مورد هجوم قرار گرفتن مسلمانان در مدينه از سوى لشگر دشمن در غزوه احزاب

اذكروا نعمة اللّه عليكم إذ جاءتكم جنود

مفسران بر اين نكته اتفاق نظر دارند كه اين آيه، درباره غزوه احزاب نازل شده است. مراد از {جنود} گروه هاى مشرك و يهوديان اند كه در يك تصميم جمعى، متحد شدند و جهت درهم كوبيدن مسلمانان، به مدينه هجوم بردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 10 - 4،11

4 - يهود بنى نضير و بنى قريظه و غطفان ، با مشركان مكه ، عليه مسلمانان ، ائتلاف كردند .

إذ جاءوكم من فوقكم و من أسفل منكم

طبق شواهد تاريخى، غزوه احزاب، با ائتلاف يهوديان بنى نضير و بنى قريظه و غطفان و مشركان مكه به وجود آمد. {من فوقكم} اشاره به يهوديانى دارد كه از بخش شرقى مدينه هجوم آوردند و {من أسفل منكم}

اشاره به مشركانى دارد كه از بخش غربى مدينه به آن ديار هجوم آورده بودند.

11 - ايّام هجوم احزاب متّحد به مدينه ، روزهايى بس سخت و نگران كننده براى مسلمانان بود .

إذ جاءوكم . .. و إذ زاغت الأبص_ر و بلغت القلوب الحناجر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 12 - 3

3 - غير از چهره هاى منافق ، افراد بيماردل نيز در مدينه عصر پيامبر ( ص ) وجود داشتند .

و إذ يقول المن_فقون و الذين فى قلوبهم مرض

{و الذين فى قلوبهم مرض} مى تواند عطف جمله اى مستقل بر اسم باشد. در نتيجه، افزون بر منافقان، گروه ديگرى هم بودند كه به دليل داشتن نوعى بيماردلى و ضعف اعتقاد، در صف و جبهه منافقان عمل مى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 26 - 10

10 - گروهى از يهود بنى قريظه ، به دست مسلمانان ، به قتل رسيدند .

فريقًا تقتلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 59 - 11

11 - در عصر پيامبر افرادى بودند كه مزاحم زنان مسلمان مدينه مى شدند .

ذلك أدنى أن يعرفن فلايؤذين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 60 - 2،3،5،9

2 - منافقان ، در مدينه ، فعال بودند و زنان مسلمان را مورد تعرض و مزاحمت قرار مى دادند .

لئن لم ينته المن_فقون . .. لنغرينّك

3 - افرادى ضعيف الايمان و بيماردل ، در مدينه بودند كه متعرض زنان مؤمن مى شدند

.

لئن لم ينته . .. و الذين فى قلوبهم مرض ... لنغرينّك بهم

5 - در مدينه ، در عصر پيامبر ، افرادى شايعه پراكن وجود داشت .

لئن لم ينته . .. المرجفون

{رَجْف} (مصدر ثلاثى مجرد {مرجفون}) به معناى {اضطراب شديد} است (مفردات راغب). در آيه، به تناسب معناى لغوى، منظور از آن كسانى اند كه با پخش سخنان بيهوده، آرامش مردم را سلب مى كردند.

9 - پيامبراكرم ( ص ) در مدينه ، حاكميت مقتدرانه داشت .

لئن لم ينته المن_فقون . .. لنغرينّك بهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 7 - 4

4 - رفتار كافران با شخصيت پيامبر ( ص ) ، برخوردى تحقيرآميز و در حد شخصيتى فاقد شهرت و موقعيت

هل ندلّكم على رجل ينبّئكم إذا مزّقتم كلّ ممزّق

ذكر نكردن شخصيت حقوقى پيامبر(ص) به عنوان رسول خدا و يا نگفتن نام آن حضرت و آوردن عنوانى نكره، حكايت از موضوع ياد شده دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 8 - 1،2،3

1 - كافران ، اظهارات پيامبر ( ص ) را درباره تجديد حيات انسان ها پس از مرگ ، افتراى او بر خدا مى دانستند .

و قال الذين كفروا هل ندلّكم على رجل ينبّئكم . .. أفترى على اللّه كذبًا

2 - كافران ، در اظهار نظرشان درباره پيامبر ( ص ) و تبليغ آن حضرت از معاد ، مردد بودند و نظرى ثابت و قطعى نداشتند .

رجل ينبّئكم إذا مزّقتم كلّ ممزّق إنّكم لفى خلق جديد . أفترى على اللّه كذبًا أم ب

{أم} حرف عطف و

براى ترديد است; يعنى، طبق نظر كافران پيامبر(ص) يا مى داند كه معاد، شدنى نيست و در عين حال از آن خبر مى دهد _ كه افترا به خدا است _ و يا از آن خبر ندارد و سخنى جنون آميز بر زبان جارى مى سازد.

3 - اظهار تعجب كافران از اظهارات پيامبر ( ص ) درباره تحقق قطعى معاد

ينبّئكم إذا مزّقتم كلّ ممزّق إنّكم لفى خلق جديد . أفترى على اللّه

همزه {أفترى} براى استفهام تعجيبى است و حكايت از اظهار شگفتى كافران از اظهار نظر پيامبر(ص) درباره معاد مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 45 - 7

7 - تهديد شديد مشركان مكه از سوى خداوند ، به خاطر تن در ندادن به تعاليم پيامبر ( ص )

و إذا تتلى عليهم ءاي_تنا بيّنت قالوا ما ه_ذا إلاّ رجل. .. و كذّب الذين من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 46 - 16

16 - هشدار دادن به مردم از عذابى كه در پيش رو دارند ، در نگاه مردم مكه سخن جنون آميز تلقى مى شد .

ثمّ تتفكّروا ما بصاحبكم من جِنّة إن هو إلاّ نذير لكم بين يدى عذاب شديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 4 - 1،3

1 - مشركان صدراسلام ، رسالت پيامبر ( ص ) را انكار نموده و او را به دروغ گويى متهم كردند .

و إن يكذّبوك

3 - اندوه پيامبر ( ص ) ، به خاطر تكذيب شدنش از سوى كافران و مشركان

لجوج در صدراسلام

و إن يكذّبوك فقد كذّبت رسل من قبلك

از آهنگ آيه شريفه استفاده مى شود كه پيامبر(ص)، به خاطر تكذيب شدنش اندوهگين بود. ازاين رو برخى از مفسران جواب شرط {إن يكذّبوك} را محذوف و چنين دانسته اند: {إن يكذّبوك فلاتحزن و اصبر اذ قد كذّب رسل من قبلك}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 25 - 1،3

1 - مشركان صدراسلام ، رسالت پيامبر ( ص ) را انكار نموده و آن حضرت را به دروغ گويى متهم مى كردند .

و إن يكذّبوك

3 - اندوه پيامبر ( ص ) ، به خاطر تكذيب شدنش از سوى كافران و مشركان لجوج صدراسلام

و إن يكذّبوك فقد كذّب الذين من قبلهم جاءتهم رسلهم

از آهنگ آيه شريفه، به دست مى آيد كه پيامبر(ص) به خاطر تكذيب شدنش اندهگين بود. از اين رو برخى از مفسران جواب شرط (إن يكذّبوك) را محذوف دانسته اند; يعنى، {إن يكذّبوك فلاتحزن و اصبر إذ قد كذّب الذين من قبلهم}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 40 - 2

2 - پيامبر ( ص ) ، در بحث و گفت وگو با مشركان ، از آنان خواستار ارائه دليل عقلى و نقلى روشن بر اثبات درستى عقايد خويش

قل أرءيتم شركاءكم الذين تدعون من دون اللّه أرونى ماذا خلقوا من الأرض . .. أم ءات

{أرءيتم} به معناى {أخبرونى} (به من خبر دهيد) است و {ماذا} اسم استفهام مى باشد و اين سؤال عقلى درباره نقش معبودها در جهان است {أم} نيز براى استفهام بوده و در آن از مشركان

خواسته شده كه نوشته اى از سوى خداوند _ كه حاكى از حقانيت عقايد آنان باشد _ ارائه دهند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 43 - 3

3 - دعوت پيامبراسلام ( ص ) ، با حيله ها و مكر هاى مخالفان روبه رو بود .

فلمّا جاءهم نذير ما زادهم إلاّ نفورًا. .. و مكر السّيّىِ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 7 - 2

2 - بيشتر سران كفر و شرك در صدراسلام ، دچار روح لجاجت و حق ناپذيرى و مصمم بر نپذيرفتن ايمان

فهم لايؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 10 - 1

1 - بيشتر سران شرك و كفر در صدراسلام ، به گونه اى بودند كه انذار و اخطارِ پيامبر ( ص ) در آنان كارساز نبوده و ايمان نمى آوردند .

لقد حقّ القول على أكثرهم . .. و سواء عليهم ءأنذرتهم أم لم تنذرهم لايؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 45 - 1،2

1 - كافران صدراسلام ، نسبت به هشدار هاى الهى مبنى بر پرهيز از گناه و رفتارى كه موجب مجازات الهى در دنيا ( عذاب استيصال ) و در آخرت مى شود ، بى اعتنايى كرده و گوش فرانمى دادند .

و إذا قيل لهم اتّقوا ما بين أيديكم و ما خلفكم

بيشتر مفسران برآنند كه مقصود از {ما بين أيديكم} (آنچه در پيش روى شما است) گناهانى است كه موجب مجازات هاى الهى در دنيا (همچون غرق

شدن) مى شود و مقصود از {ما خلفكم} (آنچه پشت سر شما است) گناهانى است كه بعداً موجب مجازات الهى در آخرت مى گردد. گفتنى است كه تعبير به {پشت سر} از آن رو است كه هنوز نيامده و گويى پشت سر انسان در حركت است. جواب {إذا}، به قرينه ذيل آيه بعد (كانوا عنها معرضين) {أعرضوا} است.

2 - كافران صدراسلام ، مردمى لجوج و پندناپذير بودند .

و إذا قيل لهم اتّقوا ما بين أيديكم و ما خلفكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 47 - 1،4

1 - كافرانِ برخوردار از ثروت در صدراسلام ، از انفاق به مستمندان و گرسنگان خوددارى مى كردند .

و إذا قيل لهم أنفقوا ممّا رزقكم اللّه قال الذين كفروا للذين ءامنوا أنطعم

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته به دست مى آيد: 1_ همزه در {أنطعم} براى استفهام انكارى است; 2_ آيه شريفه در مكه نازل شده و مربوط به كافران صدراسلام است.

4 - كافرانِ صدراسلام ، منكر رازقيت خدا براى بشر بودند و عقيده به آن را به مسخره مى گرفتند .

و إذا قيل لهم أنفقوا ممّا رزقكم اللّه قال الذين كفروا للذين ءامنوا أنطعم من لو ي

برداشت ياد شده از آن جا است كه كافران، جمله {من لو شاء اللّه أطعمه} (اگر خدا مى خواست او را مى خورانيد) را از سر استهزا و تمسخر مى گفتند و به آن باور نداشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 48 - 2

2 - كافران صدراسلام ، منكر برپايى قيامت بوده و

عقيده به آن را مورد استهزا قرار مى دادند .

و يقولون متى ه_ذا الوعد

استفهام در {متى ه_ذا الوعد} _ برابر نظر بيشتر مفسران _ براى تهكم و استهزا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 76 - 2،3،6

2 - پيامبراسلام ( ص ) ، در برابر سخنان ناروا و تهمت هاى غم انگيز مخالفان دعوتش ، مورد تسلّى خاطر و دلجويى خداوند قرار گرفت .

فلايحزنك قولهم

3 - پيامبراسلام ( ص ) ، با سخنان ناروا و تهمت هاى غم انگيز دشمنانِ رسالتش روبه رو بود .

فلايحزنك قولهم

6 - پيامبراسلام ( ص ) ، با توطئه هاى پنهانى دشمنانِ رسالتش روبه رو بود .

نعلم ما يسرّون و ما يعلنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 4 - 3

3 - مردم در صدر اسلام ، مردمى سخت پايبند به آيين شرك و انعطاف ناپذير در برابر سخن حق و مستدل

و الص_فّ_ت صفًّا . .. إنّ إل_هكم لوحد

برداشت ياد شده از آن جا است كه خداوند در آغاز سوره مباركه بر اثبات توحيد سوگند متعدد ياد كرده است. اين در حالى است كه خداوند پيش از آن، دلايل و شواهد كافى بر اثبات اين حقيقت در قرآن كريم ارائه فرموده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 36 - 1

1 - اتهام جنون و شاعر بودن به پيامبر ( ص ) ، شيوه مشركان و كافران در برابر پيامبر ( ص )

و يقولون أئنّا لتاركوا ءالهتنا لشاعر مجنون

آمدن فعل {يقولون} به صيغه مضارع، حكايت

از استمرار اين سخن دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 71 - 4

4 - خداوند ، پيامبر ( ص ) و مؤمنان اندك او را در برابر مخالفت اكثريت كافران و مشركان صدر اسلام ، تسلّى خاطر و دلدارى داد .

و لقد ضلّ قبلهم أكثر الأوّلين

مفسران برآنند كه يادآورى گمراهى اكثريت امت هاى گذشته، در شرايطى كه پيامبر(ص) و گروندگانِ اندك به آن حضرت در شرايط سخت مكه قرار داشتند و با مخالفت هاى بيشتر كافران و مشركان رو به رو بودند، به منظور دلدارى به پيامبر(ص) و گروندگان به ايشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 170 - 5

5 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله { و إن كانوا ليقولون . لو أنّ عندنا ذكراً من الأوّلين . لكنّا عباد اللّه المخلصين } فهم كفّار قريش كانوا يقولون : قاتل اللّه اليهود و النصارى كيف كذبوا أنبياءهم ! أما و اللّه لو كان عندنا ذكراً من الأوّلين لكنّا عباد اللّه المخلصين يقول اللّه : { فكفروا به } حين جاءهم محمّد ( ص ) . . . ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند {و إن كانوا ليقولون لو أنّ عندنا ذكراً من الأوّلين لكنّا عباد اللّه المخلصين} روايت شده كه فرمود: آنان كفار قريش بودند كه مى گفتند: نفرين بر يهود و نصارا! چگونه پيامبران خود را تكذيب كردند. به خدا قسم! اگر يكى از كتاب هاى آسمانى پيشينيان نزد ما بود، به آنها ايمان مى آورديم و از بندگان خالص خدا

مى شديم; اما هنگامى كه حضرت محمد(ص) بر آنان مبعوث شد به آن حضرت كفر ورزيدند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 176 - 1

1 - مشركان و كافران صدراسلام ، خواهان مشاهده عذاب الهى بودند .

أفبعذابنا يستعجلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 177 - 1

1 - مشركان و كافران صدراسلام ، به نزول عذاب فراگير و غافل گيرانه تهديد شدند .

فإذا نزل بساحتهم فساء صباح المنذرين

{ساحت} به فضاى باز اطراف محله مى گويند و در آيه شريفه، كنايه از شمول و فراگيرى عذاب الهى بر همه افراد است. نزول عذاب در بامداد (صباح) استعاره تمثيليه است كه عذاب الهى، به دشمنى تشبيه شده است كه در شب حركت مى كند و صبح گاهان غافل گيرانه يورش مى برد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 2 - 1

1 - رو به رو شدن قرآن و پيامبراسلام ، با مخالفت كافران سركش ، متكبر ، ستيزه جو و حق ناپذير

و القرءان ذى الذكر . بل الذين كفروا فى عزّة و شقاق

{عزت} در اصل به معناى رفعت و سرافرازى است; ولى هرگاه احساس عزت برخاسته از عوامل ناصواب (مانند غرور و خودپسندى) باشد، اين واژه در معناى غرور و تكبّر به كار مى رود. در آيه شريفه نيز در همين معنا به كار رفته است. {شقاق} به معناى مخالفت است و مقصود از آن در اين آيه، مخالفت با پيامبراسلام و قرآن است. گفتنى است تنكير {عزت} و {شقاق} دلالت بر شدت

آن دو دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 4 - 3،6

3 - انسان بودن پيامبر ( ص ) و برخاستن ايشان از ميان توده هاى مردم ، مانع ايمان آوردن كافران صدراسلام بود .

و عجبوا أن جاءهم منذر منهم و قال الك_فرون ه_ذا س_حر كذّاب

6 - كافران ، پيامبراسلام ( ص ) را ساحر و بسيار دروغگو مى دانستند .

و قال الك_فرون ه_ذا س_حر كذّاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 6 - 1،2،4،6،7

1 - رفتن سران شرك و كفر از حضور پيامبر ( ص ) و تحريك ديگران به پراكنده شدن از اطراف آن حضرت

و انطلق الملأ منهم أن امشوا

{انطلاق} به معناى انصراف و رفتن و {ملأ} به معناى سران و دانه درشتان جامعه است. {أن} در {أن امشوا} تفسيرى و متضمن معناى قول است; يعنى، {انطلقوا و قالوا امشوا...}. مفسران گفته اند: آيه شريفه درباره كسانى نازل شده كه در مجلس ابوطالب و با حضور پيامبراسلام شركت داشتند; ولى پس از دعوت پيامبر(ص) به يگانه پرستى، آن مجلس را ترك كردند و ديگران را به پراكنده شدن از اطراف آن حضرت تحريك نمودند.

2 - سران كفر و شرك در عصر بعثت ، مردم را به صبر و پايدارى بر آيين شرك و مواضع عقيدتى خود فرامى خواندند .

و اصبروا على ءالهتكم

{صبر بر آلهه} كنايه از پايدارى بر پرستش معبودها و ادامه آن است.

4 - سران و رهبران جامعه شرك ، رهبرى مردم را بر ضد رسول اكرم ( ص ) در دست داشتند .

و انطلق الملأ

منهم أن امشوا و اصبروا على ءالهتكم

6 - سران شرك و كفر ، هدف و انگيزه پيامبراسلام ( ص ) از دعوت به يكتاپرستى را ، دستيابى به رياست و آقايى بر دينداران مى دانستند .

أجعل الألهة إل_هًا وحدًا . .. إنّ ه_ذا لشىء يراد

برداشت ياد شده، براساس اين ديدگاه است كه {ه_ذا} اشاره به يكتاپرستى و نفى آيين شرك (مضمون دعوت پيامبراسلام) باشد و مقصود از {شىء يراد} سيادت و آقايى بر مردم باشد كه در نگاه سران كفر، هدف و آرزوى پيامبراسلام بود; زيرا با يكى شدن پرستش ها، قهراً آن حضرت رهبرى امت يكتاپرست را به عهده مى گرفت.

7 - سلب آزادى از مردم و ايجاد مانع بر سر راه آگاهى آنان از حقايق الهى ، از شيوه هاى مبارزه سران كفر و شرك با پيامبراسلام ( ص )

و انطلق الملأمنهم أن امشوا و اصبروا على ءالهتكم

پراكنده كردن توده هاى مردم از اطراف پيامبر(ص) و توصيه به پايدارى بر عقيده خود از سوى سران كفر، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 7 - 5

5 - سران شرك و كفر در عصر بعثت ، رهبرى فكرى و عقيدتى مردم را در دست داشتند .

و انطلق الملأ. .. ما سمعنا به_ذا فى الملّة الأخرة إن ه_ذا إلاّ اختل_ق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 11 - 3،4

3 - سران كفر و شرك ، گروهى متشكل ، همسو و متحد در برابر پيامبراسلام ( ص )

جند ما هنالك مهزوم من الأحزاب

برداشت ياد

شده، از تعبير {جند} و {أحزاب} به دست مى آيد.

4 - بشارت و نويد خداوند به شكست سران كفر و شرك و پيروزى مسلمانان در دوران بعثت

جند ما هنالك مهزوم من الأحزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 14 - 5

5 - سران كفر و شرك در صدراسلام ، به كيفر و عذاب استيصال تهديد شدند .

إن كلّ إلاّكذّب الرسل فحقّ عقاب

اين آيه و آيات گذشته _ كه سرگذشت هلاكت بار اقوام بزرگ و مقتدر پيشين را يادآور شده _ در واقع در جهت تهديد كافران و مشركان مكه است كه رهبرى جريان مخالف با رسول اكرم(ص) را در دست داشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 15 - 1

1 - تهديد سران كفر و شرك عصر بعثت ، به عذاب ناگهانى ( بانگ سهمگين ) از سوى خداوند

و ما ينظر ه_ؤلاء إلاّ صيحة وحدة

{ينظر} (از مصدر {نظر}) به معناى {انتظار} است و مقصود از {صيحة} عذاب استيصال مى باشد كه ممكن است به صورت صاعقه و بانگ سهمگين باشد. آمدن كلمه {واحدة} نيز براى اشاره به ناگهانى و يكباره بودن نزول عذاب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 17 - 2،3

2 - استهزا ، گفتار مغرضانه و تبليغات سوء عليه اسلام و پيامبر ( ص ) ، كار هميشگى و روش سران كفر و شرك

اصبر على ما يقولون

آمدن فعل {يقولون} به صورت فعل مضارع، دلالت بر استمرار اين گفتار دارد.

3 - استهزا و تبليغات سوء و مغرضانه سران كفر

و شرك عليه اسلام ، بسيار شديد و موجب دل آزردگى پيامبر ( ص ) بود .

اصبر على ما يقولون

از اين كه پيامبر(ص) به صبر و شكيبايى توصيه شده است _ با آن كه آن حضرت شخصيتى بزرگ و داراى سعه صدر بود _ مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 36 - 9،14

9 - مشركان ، پيامبر اسلام را از مبارزه با معبودهايشان برحذر داشته و از قهر آنان مى ترساندند .

و يخوّفونك بالذين من دونه

برداشت ياد شده مبتنى بر اين فرض است كه مقصود از {الذين من دونه} معبودهاى مشركان باشد; چنان كه بسيارى مفسران گفته اند: بت پرستان مكه پيامبر(ص) را از خشم و غضب بت ها برحذر مى داشتند.

14 - هدايت كردن مشركان و كافران در صدر اسلام ( نيمه نخست رسالت ) ، عملى مشكل و نااميدانه بود .

و من يضلل اللّه فما له من هاد

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه اين آيه در مكه نازل گرديده بود و در آن زمان مشركان دست از مواضع شرك آلود خود برنمى داشتند. ازاين رو آيه شريفه درصدد بيان اين حقيقت است كه ايمان آوردن آنان، بسيار مشكل و مأيوسانه است و پيامبر(ص) نبايد بيش از اين، غم آنها را بخورد و خود را به زحمت بياندازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 39 - 3

3 - نااميدى و يأس پيامبراسلام ( ص ) از ايمان آوردن كفرپيشگان در نيمه نخست رسالت

قل ي_قوم اعملوا

على مكانتكم إنّى ع_مل فسوف تعلمون

از لحن آيه شريفه استفاده مى شود كه پيامبر(ص)، از ايمان آوردن مردم مكه نااميد بود. ازاين رو آنان را به خودشان وانهاده و به آنان فرمود: هر چه از دستتان برمى آيد، انجام دهيد و بر مواضع نادرست خود باقى بمانيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 46 - 12،15

12 - پيامبر ( ص ) ، براى حل اختلاف خود با مشركان حق گريز ، از خداوند كمك خواسته و او را به داورى طلبيد .

أنت تحكم بين عبادك فى ما كانوا فيه يختلفون

جمله {أنت تحكم. ..} براى انشاى دعا است كه در قالب جمله خبرى آمده است.

15 - يأس پيامبر ( ص ) از هدايت مشركان و كافران ، در نيمه نخست رسالت ( دوره مكه )

أنت تحكم بين عبادك فى ما كانوا فيه يختلفون

درخواست داورى خداوند _ كه به معناى دخالت خداوند با شكست مشركان در دنيا و يا كيفر دادن در آخرت است _ مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 64 - 1

1 - درخواست تهديدآميز و آمرانه مشركان از پيامبراسلام ( ص ) به عبادت معبودهايى جز اللّه

قل أفغير اللّه تأمرونّى أعبد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 4 - 7

7 - پيامبراسلام ( ص ) به هنگام بعثت ، با مخالفت قدرت هاى سياسى و اقتصادى عصر خويش _ مانند اشراف مكه _ روبه رو بود .

فلايغررك تقلّبهم فى البل_د

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 21 - 11

11 - مخالفت كافران و مشركان صدر اسلام با پيامبر ( ص ) ، برخاسته از فريفتگى آنان به اقتدار خويش بود .

كانوا هم أشدّ منهم قوّة و ءاثارًا فى الأرض فأخذهم اللّه بذنوبهم

نكوهش شدن مخالفان پيامبر اسلام(ص) بر عبرت نگرفتن آنان از زوال قدرت ها و تمدن هاى گذشته، بيانگر اين نكته است كه سرپيچى آنان از پذيرش اسلام، برخاسته از دلخوشى آنها به امكانات و اقتدار نسبى خود بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 51 - 7

7 - دلدارى خداوند به پيامبر ( ص ) و ايمان آورندگان به آن حضرت در صدر اسلام ، در برابر مخالفت ها و دشمنى هاى كافران

إنّا لننصر رسلنا و الذين ءامنوا

يادآورى يارى شدن پيامبران و مؤمنان طرفدار آنان در تاريخ، براى پيامبر(ص) و مؤمنانى كه در مكه (وقت نزول اين آيات) در اقليت و تحت فشار و شكنجه دشمنان بودند; بيانگر حقيقت ياد شده است. گفتنى است توصيه شدن پيامبر(ص) به صبر و شكيبايى در چهار آيه بعد، تأييدكننده همين مطلب مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 4 - 5

5 - بيشتر مردم عصر بعثت ، از آيات قرآن ، على رغم وضوح و روشنى مفاهيم آن روى گردان بودند .

كت_ب فصّلت . .. فأعرض أكثرهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 5 - 4،5

4 - بيشتر مردم عصر بعثت ، مصمم به تأثيرناپذيرى از

كلام وحى و پيام قرآن

فأعرض أكثرهم . .. و قالوا ... فاعمل إنّنا ع_ملون

تعبيرهاى سه گانه در آيه ({أكنّة}، {وقر} و {حجاب}) تأكيد و تصميم آنان را به نفوذناپذيرى در برابر قرآن مى رساند.

5 - تلاش وحى ناباوران ، براى مأيوس ساختن پيامبر ( ص ) از دعوت آنان به اسلام

و قالوا . .. فاعمل إنّنا ع_ملون

از مانع تراشى هاى مشركان و تأكيدهاى مكرر آنها مبنى بر نرسيدن دعوت پيامبر(ص) به آنان و نيز تأكيدشان بر پايبندى به كيش خويش، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 7 - 3

3 - انفاق و رسيدگى به نيازمندان ( پرداخت زكات ) ، از احكام تشريع شده در اوايل بعثت

الذين لايؤتون الزكوة

با توجه به نزول آيات در اوايل بعثت، مطلب بالا برداشت شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 9 - 9،13

9 - مشركان عصر بعثت ، معتقد به شريكان و همسانانى چند براى خداوند

و تجعلون له أندادًا

واژه {أنداد} جمع {ندّ} و به معنى همانندها و نظيرها است.

13 - مشركان عصر بعثت ، معتقد به خالقيت خدا و منكر ربوبيت مطلقه وى بودند .

قل أئنّكم لتكفرون بالذى خلق . .. ذلك ربّ الع_لمين

تعبير {تجعلون له أنداداً} نشان مى دهد كه مشركان اصل وجود خدا و خالقيت او را قبول داشته اند ولى براى او شريك در آفرينش و ربوبيت قائل بوده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 26 - 7

7 - اميدوارى كافران مكه ، به پيروزى

خود بر پيامبر ( ص ) از طريق ايجاد هياهو و فضاى ناآرام

و قال الذين كفروا لاتسمعوا . .. و الغوا فيه لعلّكم تغلبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 37 - 6

6 - وجود گرايش هاى خورشيدپرستى و ماه پرستى ، در ميان مردم عصر پيامبر ( ص )

لاتسجدوا للشمس و لا للقمر

مطلب بالا با توجه به اين نكته است كه نهى در موردى معنا دارد كه زمينه ارتكاب منهى عنه وجود داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 43 - 1

1 - موضع گيرى ملحدانه مشركان در برابر پيامبر ( ص ) ، همانند موضع گيرى كافران در برابر رسولان پيشين

ما يقال لك إلاّ ما قد قيل للرسل من قبلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 53 - 1

1 - هشدار خداوند به كفار مكه ، مبنى بر پيروزى نزديك مسلمانان بر آنان

سنريهم ءاي_تنا فى الأفاق و فى أنفسهم

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه مراد از ضمير {هم} _ به قرينه آيه قبل (ثمّ كفرتم) _ كفار مكه بوده و مقصود از {آفاق} نواحى زمين و از {أنفس} مردم سرزمين جزيرة العرب باشد. بنابر اين جمله {سنريهم آياتنا فى الآفاق و فى أنفسهم} مى تواند اشاره به پيروزى مسلمانان بر كافران داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 32 - 4

4 - وجود كشتى هاى كوه پيكر و استفاده از آنها در عصر نزول قرآن

و من

ءاي_ته الجوار فى البحر كالأعل_م

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 7 - 4

4 - دلجويى خداوند از پيامبر ( ص ) ، در برابر تمسخر و استهزاى مشركان

و كم أرسلنا . .. و ما يأتيهم من نبىّ إلاّ كانوا به يستهزءون

خداوند با بيان شيوه هميشگى كافران در برابر انبيا، در حقيفت پيامبراكرم(ص) را مورد تفقد و دلجويى قرار داد تا آن حضرت از مخالفت و حركت هاى تمسخرآميز منكران رسالت، نگران نباشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 9 - 1،2

1 - اعتقاد و اقرار مشركان عصرت بعثت ، به عزت و دانايى آفريدگار هستى

و لئن سألتهم . .. ليقولنّ خلقهنّ العزيز العليم

2 - مشركان مكه ، با نبوت پيامبر ( ص ) و پيام توحيدى آن حضرت در ستيز بودند ، نه منكر وجود آفريدگار عزيز و داناى جهان .

و لئن سألتهم . .. ليقولنّ خلقهنّ العزيز العليم

با توجه به آيات پيشين _ كه نوعى خطاب و عتاب نسبت به منكران پيامبر(ص) دارد _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 80 - 5

5 - توطئه هاى مخفيانه مشركان مكه ، عليه پيامبراكرم ( ص )

أم يحسبون أنّا لانسمع سرّهم و نجويهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 16 - 5

5- جنگ بدر ، ميدان انتقام الهى از مشركان و ضربه اى سخت و شكننده بر جبهه شرك *

يوم نبطش البطشة الكبرى إنّا منتقمون

طبق نظر

مفسران، ممكن است اين آيه نظر به جنگ بدر داشته باشد. اين در صورتى است كه عذاب ذكر شده در آيات پيشين را عذاب دنيوى بدانيم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 14 - 4

4 - مسلمانان در مكه ، مواجه با حركت هاى ايذايى و خصمانه مشركان و در انديشه مقابله با آنان

قل للذين ءامنوا يغفروا للذين لا يرجون أيّام اللّه

فرمان الهى به غفران و چشم پوشى، از دو واقعيت تاريخى خبر مى دهد: 1_ حركت هاى ايذايى مشركان مكه; 2_ راه يافتن انديشه انتقام و مقابله به مثل در ذهن مؤمنان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 10 - 10

10- موضع تكبّرآميز و مستكبرانه مشركان مكه در برابر قرآن

و استكبرتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 13 - 3

3- تسليت و دلدارى خداوند به پيامبر ( ص ) و مؤمنان ، در شرايط سخت و دشوار مكه

إنّ الذين قالوا ربّنا اللّه ثمّ استق_موا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 13 - 3

3- همدلى مشركان مكه ، در خالى ساختن سرزمين مكه ، از وجود پيامبر ( ص ) *

قريتك الّتى أخرجتك

نسبت دادن {إخراج} به قريه، مى تواند از آن جهت باشد كه همه مردم شهر و يا بيشتر آنان، بر اخراج پيامبر(ص) مصمم و همدل بوده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 14 - 10

10- مشركان مكه ، سرخوش از بيرون راندن

پيامبر ( ص ) از سرزمين خويش

قريتك الّتى أخرجتك . .. زيّن له سوء عمله

مورد {سوء عمله} در آيه شريفه، همان اخراج پيامبر(ص) از سرزمين مكه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 16 - 1

1- حضور برخى از كافران ، در مجلس پيامبر ( ص ) ، براى استماع وحى و سخنان آن حضرت

و منهم من يستمع إليك

ضمير {منهم} به كافران بازمى گردد كه در آيات پيشين نامشان به ميان آمده است (والذين كفروا يتمتّعون).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 26 - 5

5- برخى از عناصر سست ايمان صدر اسلام ، داراى روابط پنهانى با كافران

قالوا للذين كرهوا ما نزّل اللّه سنطيعكم فى بعض الأمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 1 - 4

4- تسليم شدن مشركان در برابر مسلمانان و پذيرش صلح در حديبيه ، فتحى بزرگ براى جبهه اسلام *

إنّا فتحنا لك فتحًا مبينًا

اهميت صلح حديبيه، از آن رو است كه مشركان تا آن روز، جز به نابودى مسلمانان نمى انديشيدند; اما باصلح حديبيه، آنان در حقيقت مجموعه مسلمانان را به عنوان گروهى قدرتمند، رسماً پذيرفتند و اين در صحنه سياسى، فتحى بزرگ براى مسلمانان بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 2 - 1،2،4،6،9

1 - صلح حديبيه ، مايه شوكت اسلام و فروخفتن كينه ها و خصومت هاى مشركان نسبت به پيامبر ( ص )

ليغفر لك اللّه ما تقدّم من ذنبك و ما تأخّر

با توجه به اين كه

در اين آيات، غفران مترتب بر فتح شده است، مى توان پى برد كه مراد از {غفران} و {ذنب} معناى رايج آن نيست; زيرا ربطى ميان صلح حديبيه و بخشش گناهان ديده نمى شود. بر اين اساس معناى ديگرى اين جا مراد است و آن اين كه بعثت پيامبر(ص)، آن حضرت را در نظر دشمنانش گنه كار و متهم مى نمود; ولى در پرتو صلح حديبيه، زمينه نشر دعوت پيامبر(ص) و بازشناخت شخصيت، اوصاف و خصال كريمانه آن حضرت فراهم آمد.

2 - صلح حديبيه ، كاهش دهنده كينه مشركان نسبت به پيامبر ( ص ) ، در زمينه هاى مورد اختلاف آنان ، قبل از هجرت و پس از آن *

إنّا فتحنا لك فتحًا مبينًا . ليغفر لك اللّه ما تقدّم من ذنبك و ما تأخّر

منظور از {ما تقدّم} و {ما تأخّر}، امور قبل از هجرت و پس از آن است.

4 - پيامبر ( ص ) ، از نگاه مشركان ، فردى گنه كار و برهم زننده نظم اجتماعى شرك

ليغفر لك اللّه ما تقدّم من ذنبك و ما تأخّر

{ذنبك} به معناى اتهام ها و گناهانى است كه مشركان، براى پيامبر(ص) برمى شمردند; زيرا با بعثت آن حضرت، حرمت بت ها درهم ريخت، نظم جاهلى جامعه شرك _ با ايمان آوردن طبقات مختلف اجتماعى _ بر هم خورد و اين همه امورى بود كه از نظر مشركان، جرم و گناه پيامبر(ص) تلقى مى شد.

6 - صلح حديبيه ، پايانى بر خصومتورزى بى امان مشركان عليه اسلام و نعمتى والا براى پيامبر ( ص ) و مسلمانان

إنّا فتحنا لك فتحًا مبينًا . .. و يتمّ نعمته عليك

اهميت

صلح حديبيه و اطلاق {فتح مبين} بر آن، از آن جهت است كه اين صلح، مقطع جديدى در روابط و نگرش مشركان نسبت به اسلام و مسلمانان به وجود آورد و چه بسا نعمت شمردن آن نيز بر اين پايه بوده است.

9 - صلح با مشركان ، در شرايط سخت و دشوار مكه ، نعمتى بزرگ و راه گشاى حركت هاى سرنوشت ساز بعدى پيامبر ( ص ) *

فتحنا لك فتحًا . .. و يتمّ نعمته عليك و يهديك صرطًا مستقيمًا

با توجّه به اين كه صلح حديبيه، در شرايط دشوار صورت گرفته است; احتمال مى رودكه نعمت شمرده شدن آن، از اين جهت بوده كه فرصتى براى تجديد قوا پديد آورده و راه را به سوى حركت هاى مهم بعدى گشوده است (و يهديك صراطاً مستقيماً).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 3 - 3

3 - فتح مكه ، پيروزى بزرگ و بدون شكست پيامبر ( ص ) در پرتو امداد هاى الهى *

و ينصرك اللّه نصرًا عزيزًا

آرمان فتح مكه و مقهور ساختن مشركان لجوج آن، از بالاترين آرزوها و اهداف مسلمانان به شمار مى رفت. با توجه به اين نكته احتمال مى رود كه نويد الهى به نصرت بدون شكست، نويد به تحقق همين آرمان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 4 - 3

3 - مؤمنان ، قبل از صلح حديبيه ، داراى شرايطى بحرانى و اضطراب روحى *

هو الذى أنزل السكينة فى قلوب المؤمنين

نزول آرامش، زمانى صادق است كه قبل از آن، اضطراب و ناآرامى وجود

داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 10 - 3

3 - بيعت مجدد مسلمانان با پيامبر ( ص ) ، در شرايط بحرانى قبل از صلح حديبيه

إنّ الذين يبايعونك إنّما يبايعون اللّه

از قرينه هاى موجود در آيه شريفه، استفاده مى شود كه بيعت مورد نظر، بيعت خاصى بوده است و از تعبير {فمن نكث. ..} بحرانى بودن آن شرايط استفاده مى شود و شأن نزول نيز مؤيد اين ديدگاه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 1،2،4،13،14

1 - تخلّف برخى از اعراب باديه نشين در سفرِ منتهى به صلح حديبيه ، از همراهى و يارى پيامبر ( ص )

سيقول لك المخلّفون من الأعراب

با توجه به اين كه آيات پيشين درباره {فتح مبين} (صلح حديبيه) بود; استفاده مى شود كه تخلّف اين گروه از اعراب، در رابطه با همين سفر است كه به صلح حديبيه منتهى گشت.

2 - پيش بينى آيات وحى ، از عذرخواهى و اظهار پشيمانى باديه نشينانى كه از همراهى پيامبر ( ص ) تخلف كرده بودند .

سيقول لك المخلّفون من الأعراب

4 - دعوت پيامبر ( ص ) از مؤمنان ، براى شركت در سفر مكه ( قبل از صلح حديبيه )

سيقول لك المخلّفون من الأعراب

از واژه {مخلّفون} و عذرتراشى هاى آنان، استفاده مى شود كه پيامبر(ص) براى اين سفر، دعوت همگانى كرده است.

13 - عذر باديه نشينان براى توجيه غيبت خويش از سفر حديبيه ، بهانه اى واهى و مخالف نيات درونى آنان

سيقول . .. فاستغفر لنا يقولون بألسنتهم ما ليس فى قلوبهم

برداشت

بالا با توجه به اين نكته است كه تعبير {يقولون. ..} در رابطه با {شغلتنا أموالنا و أهلونا} باشد; يعنى، اعراب در اين كه گرفتارى مالى و خانوادگى را عذر آورده اند; دروغ مى گويند و مشكل آنان چيز ديگرى است.

14 - سفر پيامبر ( ص ) به سوى مكه ( قبل از صلح حديبيه ) ، سفرى مخاطره آميز و نگران كننده براى برخى مسلمانان

سيقول لك المخلّفون من الأعراب . .. يقولون بألسنتهم

عذرآورى {مخلّفون} و رد عذر آنان از سوى خداوند، مى رساند كه عامل اصلى آنان از ترك سفر، نگرانى از سرنوشت آن بوده است. قرينه هاى تاريخى و نيز آيه بعد، مؤيد اين نكته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 12 - 2،3

2 - سفر پيامبر ( ص ) و مؤمنان به سوى مكه قبل از حديبيه ، بدون همراهى خانواده هايشان *

بل ظننتم أن لن ينقلب الرسول و المؤمنون إلى أهليهم

تعبير {إلى أهليهم}، اين احتمال را تقويت مى كند كه خانواده سپاه اسلام در مدينه باقى مانده و در سفر همراهشان نبوده اند.

3 - ترس از مرگ ، عامل اصلى تخلّف اعراب از همراهى پيامبر ( ص ) ، در سفر حديبيه

بل ظننتم أن لن ينقلب الرسول و المؤمنون إلى أهليهم أبدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 16 - 9

9 - نبرد مسلمانان پس از جنگ خيبر ، با مشركان بود و نه اهل كتاب . *

تق_تلونهم أو يسلمون

در صورتى كه {يسلمون} به معناى اسلام آوردن باشد; از محدود شدن فرجام دشمنان به

كشته شدن يا اسلام آوردن، مطلب بالا استفاده مى شود; زيرا در مورد اهل كتاب راه سومى به عنوان تسليم و پرداخت {جزيه} نيز مطرح است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 17 - 3

3 - افراد مريض و ناتوان از شركت در سفر حديبيه ، نگران از عدم حضور خود و همراهى نكردن مسلمانان در آن سفر *

ليس على الأعمى حرج و لا على الأعرج حرج و لا على المريض حرج

توبيخ شديد متخلّفان از سفر حديبيه در آيات گذشته و استثناى معذوران در اين آيه; بيانگر آن است كه مؤمنان معذور، نگران آن بوده اند كه مشمول توبيخ خداوندباشند. خداوند در اين آيه، به رفع اين نگرانى آنان پرداخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 18 - 2

2 - پديد آمدن شرايطى حساس و نيازمند اخذ بيعتى ويژه از مسلمانان ، در جريان حديبيه

لقد رضى اللّه عن المؤمنين إذ يبايعونك تحت الشجرة

ايمان نخستين، خود بيعتى با پيامبر(ص) است. حال از اين كه دوباره از مؤمنان بيعت گرفته شد، ويژه و حساس بودن شرايط استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 20 - 6

6 - شرايط مادى مسلمانان در مقطع زمانى صلح حديبيه ، همراه با تنگنا و نيازمند تقويت *

وعدكم اللّه مغانم كثيرة تأخذونها فعجّل لكم ه_ذه

از اين كه خداوند وعده غنيمت داده و بر مؤمنان به خاطر دستيابى نزديكشان به بخشى از آن غنايم، امتنان كرده است; مى توان استفاده كرد كه اين غنايم، نقش مؤثرى

در حيات مادى مسلمانان داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 21 - 1،2

1 - وعده خداوند به مؤمنان ، در دستيابى آنان به غنايمى ، علاوه بر غنايم خيبر

و أخرى لم تقدروا عليها

با توجه به اين كه آيه قبل در زمينه غنايم خيبر بوده; واژه {أخرى} در مقايسه با غنايم خيبر به كار رفته است.

2 - اخبار خداوند ، از دستيابى مسلمانان به پيروزى هاى بزرگ و فراتر از توان به كار گرفته شده از سوى آنان در فتح خيبر

و أخرى لم تقدروا عليها

با توجه به اين كه آيات شريفه، در محدوده صلح حديبيه و جنگ خيبر نازل شده است; تعبير {لم تقدروا} مى رساند كه مؤمنان غنايمى در پيش دارند كه اكنون توان دستيابى به آن را ندارند; يعنى، به دست آوردن آن غنايم، نيازمند توانى بيش از اين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 22 - 1

1 - اطمينان بخشى خداوند به مؤمنان ، در ناتوانى كافران از غلبه بر ايشان ، پس از فتح خيبر و صلح حديبيه

و لو ق_تلكم الذين كفروا لولّوا الأدب_ر

برداشت بالا بر اين اساس است كه {لو قاتلكم. ..} نظر به آينده داشته باشد; يعنى، شما در آينده، همواره پيروز خواهيد بود و هر كه با شما بجنگد، منهزم خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 24 - 2،3،4،6

2 - منت نهادن خداوند بر مؤمنان ، به خاطر مصون ماندن از گزند مشركان ، با وجود حضور در قلب سرزمين

آنان

و هو الذى كفّ أيديهم عنكم . .. ببطن مكّة

مراد از {بطن مكّة} محل صلح حديبيه است كه سرزمينى نزديك به مكّه مى باشد.

3 - مصون ماندن مؤمنان از گزند اهل مكّه در جريان حديبيه ، نمودى از سنت الهى در يارى اهل ايمان

سنّة اللّه . .. و هو الذى كفّ أيديهم عنكم و أيديكم عنهم ببطن مكّة

4 - درگير نشدن مؤمنان و مكيان با يكديگر در { عمرة القضا } ، نعمتى مهم براى اهل ايمان *

و هو الذى كفّ أيديهم عنكم و أيديكم عنهم ببطن مكّة

برداشت بالا بدان احتمال است كه تعبير {ببطن مكّة} اشاره به {عمرة القضا} داشته باشد كه مسلمانان پس از پيروزى حديبيه براساس قرارداد، سال بعد به شهر مكه وارد شدند و با آرامش كامل، مناسك عمره را به جا آوردند.

6 - رخ دادن درگيرى هايى منتهى به پيروزى مؤمنان بر مكيان ، قبل از انعقاد صلح حديبيه *

من بعد أن أظفركم عليهم

در صورتى كه مراد از {بطن مكّة} سرزمين حديبيه باشد; احتمال مى رود كه تعبير {من بعد أن أظفر} بيانگر درگيرى هاى محدودى باشد كه قبل از انعقاد صلح حديبيه، ميان كافران و مؤمنان صورت گرفت و به پيروزى مؤمنان منتهى گرديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 25 - 1،2،4،5،8،9،10،12،14،15

1- مذمّت خداوند از كفر مشركان ، و جلوگيرى آنان از ورود مؤمنان به مسجدالحرام و قربانى كردن

هم الذين كفروا و صدّوكم عن المسجدالحرام و الهدىَ معكوفًا

2- تن دادن مكيان به صلح ، با همه كفر و عناد خويش نسبت به مؤمنان ، نمودى از اراده و تدبير نافذ

خداوند

و هو الذى كفّ . .. هم الذين كفروا

على رغم كفر و ستيز مشركان با اسلام، به تدبير الهى زمينه اى پديد آمد كه آنان به صلح تن دادند و شرّشان از سر مسلمانان دفع گرديد.

4- باز داشتن مؤمنان از ورود به مسجدالحرام ، گناهى بزرگ و كفرآميز

هم الذين كفروا و صدّوكم عن المسجدالحرام

از اين كه خداوند، ممانعت از ورود مؤمنان به مسجدالحرام را به عنوان دومين جرم مهم مشركان ياد كرده و آن را در كنار كفر آنان متذكر شده است; مطلب بالا استفاده مى شود.

5- امتنان الهى بر شركت كنندگان در { عمرة القضا } ، با يادآورى ممانعت مكيان از ايشان در سفر حديبيه *

هم الذين كفروا و صدّوكم عن المسجدالحرام و الهدىَ معكوفًا

برداشت بالا بدان احتمال است كه آيه شريفه خطاب به مؤمنانى باشد كه در سال هفتم هجرى (يك سال پس از صلح حديبيه) براى انجام عمره وارد مسجدالحرام شدند. در چنين شرايطى خداوند، موقعيت دشوار گذشته رابه ياد ايشان آورد تا نعمت ها را از ياد نبرند.

8- وجود زنان و مردانى مؤمن _ اما ناشناخته _ در ميان كافران مكه ، قبل از حديبيه

و لولا رجال مؤمنون و نساء مؤمن_ت لم تعلموهم

9- بى اطلاعى مهاجران و انصار ، از وجود مردان و زنانى مؤمن در ميان مكيان ; قبل از صلح حديبيه

و لولا رجال مؤمنون و نساء مؤمن_ت لم تعلموهم

10- مؤمنان مكه قبل از صلح حديبيه ، داراى شرايطى دشوار و ناگزير از تقيه شديد

رجال مؤمنون و نساء مؤمن_ت لم تعلموهم

آگاهى نداشتن مؤمنان مدينه از مؤمنان مكه، از آن جهت بوده است كه مؤمنان مكه در آن محيط، قادر

به ابراز ايمان نبوده و شديداً تقيه مى كردند.

12- پى بردن مسلمانان ، پس از حديبيه به وجود عناصرى مؤمن ; اما مخفى در قلب محيط شرك ( مكه )

و لولا رجال مؤمنون . .. لم تعلموهم

تعبير {لم تعلموهم}، بيانگر عدم اطلاع قبلى مسلمانان از وجود مؤمنانى در مكه است و نفس همين تعبير، تذكرى به مسلمانان نسبت به وجود مؤمنان ناشناخته در مكه است.

14- آسيب ديدن مؤمنان ناشناخته شهر مكه ، در صورت وقوع جنگ ميان مسلمانان و مكيان در حديبيه

و لولا رجال مؤمنون . .. أن تط_وهم

15- تدبير صلح حديبيه از جانب خداوند ، به منظور حفظ جانِ مؤمنان ناشناخته مكه

و لولا رجال مؤمنون . .. أن تط_وهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 1

1 - تعصّب جاهلى و غرور مشركان مكه ، مايه بستن راه مسجدالحرام بر مؤمنان در حديبيه

هم الذين كفروا و صدّوكم عن المسجدالحرام. .. إذ جعل الذين كفروا فى قلوبهم الحميّة

{إذ} ظرف براى {صدّوا} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 27 - 5

5- منتهى شدن سفر پيامبر ( ص ) به صلح حديبيه و عدم ورود به مسجدالحرام ، زمينه ساز ترديد برخى در رؤياى آن حضرت *

لقد صدق اللّه

تأكيد خداوند بر راستى رؤياى پيامبر(ص)، حكايت از آن دارد كه برخى در درستى آن رؤيا ترديد كرده، يا زمينه اين ترديد را داشته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 36،41،46

36- جامعه اسلامى در عصر بعثت ، جامعه اى مستحكم

، مستقل و خلاّق

كزرع أخرج شط_ه ف_ازره فاستغلظ فاستوى على سوقه

خداوند، در مقام توصيف پيامبر(ص) و ياران آن حضرت، اوصافى را كه براى آنان ياد كرده است. اين اوصاف عبارت است از: {استغلظ} (استحكام)، {استوى على سوقه} (استقلال) و {يعجب الزرّاع} (زايندگى و خلاقيت).

41- نويد الهى به مؤمنان صدراسلام ، نسبت به پيروزى شگفت آور و روزافزون آنان

كزرع أخرج شط_ه ف_ازره . .. ليغيظ بهم الكفّار

اين آيات، در طليعه پيروزى هاى مسلمانان نازل شده و بشارت پيروزى هاى فزون تر را به مسلمانان داده است.

46- وجود برخى از افراد ناخالص ، در ميان همراهان پيامبر ( ص ) *

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت منهم

در صورتى كه {من} در {منهم} براى تبعيض باشد; احتمال مى رود كه قيد {منهم} تعريض به كسانى باشد كه منافقانه، همراه پيامبر(ص) بودند و يا در آينده منحرف خواهند شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 2 - 6

6 _ بلند سخن گفتن و مشاجره برخى از مسلمانان ، با يكديگر در برابر پيامبر ( ص ) *

لاترفعوا أصوتكم . .. و لاتجهروا له بالقول كجهر بعضكم لبعض

برداشت بالا با استفاده از شأن نزول است كه نشان مى دهد، برخى از افراد در محضر پيامبر(ص) به مشاجره برخاسته و آيه شريفه در رد عمل آنان نازل شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 4 - 1

1 _ اقدام برخى افراد به صدا زدن پيامبر ( ص ) ، از وراى اتاق ها با لحنى بى ادبانه

إنّ الذين ينادونك . .. أكثرهم لايعقلون

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 5 - 2

2 - بى انضباطى و وقت نشناسى برخى از مسلمانان ، براى ملاقات پيامبر ( ص )

و لو أنّهم صبروا حتّى تخرج إليهم لكان خيرًا لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 6 - 10

10 - جامعه صدر اسلام در معرض خطر ، از ناحيه گزارش هاى برخى از افراد فاسق

إن جاءكم فاسق . .. أن تصيبوا قومًا بجه_لة

با توجه به شأن نزول هايى كه مفسران ذكر كرده اند، هشدار خداوند در آيه شريفه، هنگامى صورت گرفت كه نشانه هاى خطر ياد شده در جامعه به نوعى رخ نموده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 7 - 4

4 - اقدام نكوهيده برخى از مسلمانان ، به تحميل آراى شخصى خود بر پيامبر ( ص ) *

لو يطيعكم فى كثير من الأمر لعنتّم

برداشت بالا بدان احتمال است كه نكوهش مستفاد از آيه، نظر به جريان هايى داشته باشد كه قبلاً صورت گرفته بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 14 - 2

2 - برخى از باديه نشينان ، مدعى ايمان به اميد برخوردارى از امتيازات آن *

قالت الأعراب ءامنّا قل لم تؤمنوا

با توجه به اين كه اعراب، خود را مؤمن معرفى كرده اند، ولى قرآن سخن آنان را رد كرده است; اين احتمال جان مى گيرد كه اظهار ايمان اعراب، به خاطر آن بوده است كه از امتيازات ويژه مؤمنان برخوردار شوند.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 17 - 1

1 - منّت گذارى بى جاى اعراب بر پيامبر ( ص ) ، به سبب اسلام آوردن خود

يمنّون عليك أن أسلموا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 44 - 2

2 - احساس اطمينان مشركان صدراسلام نسبت به پيروزى جمع متحد خويش بر پيامبر ( ص ) و مؤمنان

أم يقولون نحن جميع منتصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 45 - 3

3 - اخبار خداوند ، از شكست قريب الوقوع جماعت شرك پيشه در جنگ بدر

سيهزم الجمع و يولّون الدّبر

با توجه به تطبيق اين آيه بر جنگ بدر _ در آراى مفسران _ و با توجه به اين كه آيات ياد شده مكّى است و جنگ بدر نخستين مرحله انهزام مشركان بوده است; برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 10 - 4،11،12

4 - بروز روحيه ثروت اندوزى و كوتاهى در امر انفاق ، در ميان مسلمانان صدراسلام پس از فتح مكه

و ما لكم ألاّتنفقوا فى سبيل اللّه

آيه شريفه _ چنان كه از عبارت هاى آن استفاده مى شود _ پس از فتح مكه نازل شده است. توبيخ مسلمانان از سوى خداوند، به خاطر كوتاهى آنان در امر انفاق، نشان مى دهد كه آنان، پس از استقرار اسلام در جزيرة العرب و آسوده خاطر شدن، گرفتار نوعى مال دوستى و ثروت اندوزى شدند.

11 - تفاوت وضع مسلمانان صدراسلام از نظر عِدّه و عُدّه ( نفرات

و امكانات ) ، در مقطع پيش از فتح مكه و مقطع بعد از آن

لايستوى منكم من أنفق من قبل الفتح و ق_تل . .. من الذين أنفقوا من بعد و ق_تلوا

12 - شرايط مسلمانان صدراسلام تا پيش از فتح مكه ، بسى سخت تر از شرايط آنان پس از آن بوده است .

لايستوى منكم من أنفق من قبل الفتح و ق_تل . .. من الذين أنفقوا من بعد و ق_تلوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 13 - 4

4 - وجود نيرومند جريان نفاق ، در ميان زنان و مردان مسلمان ، در عصر نزول قرآن و بعثت پيامبراكرم ( ص )

يوم يقول المن_فقون و المن_فق_ت . .. انظرونا نقتبس من نوركم

تصريح قرآن به نام مردان و زنان منافق، نشان دهنده وجود آنان در ميان مسلمانان صدراسلام است. تعبير {ألم نكن معكم} در آيه بعد، بيانگر نفوذ آنان در ميان صفوف مسلمين به صورت يك جريان گسترده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 8 - 5

5 - منافقان ، به هنگام وارد شدن بر پيامبراكرم ( ص ) ، از روى اهانت به جاى تحيتى كه خداوند به آن فرمان داده بود ، تحيت ديگرى به آن حضرت مى گفتند .

و إذا جاءوك حيّوك بما لم يحيّك به اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 2 - 3،5،6،18

3 - تبعيد بنى نضير ، نخستين اخراج دسته جمعى يهوديان از مدينه

أخرج الذين كفروا . .. لأوّل الحشر

{حشر}، عبارت است از

بيرون راندن دسته جمعى عده اى از مردم از محل سكونت شان.

5 - غزوه بنى نضير ، اولين برخورد گروهى يهوديان مدينه با پيامبر ( ص ) و مسلمانان *

أخرج الذين كفروا . .. لأوّل الحشر

از تعبير {أوّل الحشر} مى توان استفاده كرد كه {غزوه بنى نضير}، اولين دسته بندى گروهى يهوديان مدينه، عليه پيامبر(ص) بوده است.

6 - نخستين بسيج دفاعى مسلمانان در برابر يهوديان ، منتهى به شكست و تبعيد يهود بنى نضير شد .

هو الذى أخرج الذين كفروا . .. لأوّل الحشر

{حشر}، به معناى بيرون آوردن جماعت از مقر و گسيل داشتن آنان به جنگ نيز مى باشد. بنابراين معنا {الحشر} در آيه شريفه، نظر به تجمع مسلمانان در برابر توطئه هاى بنى نضير دارد.

18 - اقدام يهود بنى نضير ، به تخريب خانه هاى خويش

يخربون بيوتهم بأيديهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 5 - 1

1 - اقدام مسلمانان ، به قطع برخى نخل هاى سبز و بارور يهود بنى نضير

ما قطعتم من لينة

{لينة} به معناى نخل برافراشته و بارور است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 6 - 2،3،9

2 - برجاى ماندن اموال و امكانات بنى نضير ، پس از تبعيد آنان از مدينه

و ما أفاء اللّه على رسوله منهم

3 - دستيابى مسلمانان به غنايم و امكانات بنى نضير ، بدون جنگ و درگيرى

و ما أفاء اللّه على رسوله منهم فما أوجفتم عليه من خيل و لا ركاب

9 - چشمداشت برخى از مسلمانان ، به داشتن سهمى در غنايم به دست آمده از

بنى نضير *

و ما أفاء اللّه على رسوله منهم فما أوجفتم عليه . .. و ل_كنّ اللّه يسلّط رسله

بيان اين نكته كه شما مسلمانان، اسب تازى در اين جنگ نداشتيد و اين خدا بود كه اين پيروزى را فراهم ساخت، مى تواند پاسخى براى انتظارات مسلمين در تقسيم غنايم ميانشان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 8 - 4،7،14

4 - وضع اقتصادى مهاجران ، دشوارتر از انصار به هنگام غزوه بنى نضير

للفقراء المه_جرين

از اختصاص به ذكر يافتن فقراى مهاجر، دشوارى فزون تر وضع اقتصادى آنان استفاده مى شود.

7 - ناگزيرى مسلمانان به ترك اموال و خانه هاى خويش و اقدام به هجرت و رهايى از ستم مشركان

أُخرجوا من دي_رهم و أمولهم

از ماده {إخراج} و نيز مجهول آمدن فعل {أُخرجوا}، اضطرار و ناگزيرى استفاده مى شود.

14 - وجود عناصرى ناخالص ، در ميان مهاجران صدراسلام *

المه_جرين الذين . .. يبتغون فضلاً من اللّه و رضونًا و ينصرون اللّه و رسوله أُول_

برداشت يادشده بدان احتمال است كه فعل هاى {يبتغون. ..} و {ينصرون...} قيدهاى احترازى باشد; نه توضيحى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 9 - 2،3،4،8

2 - برخوردارى برخى از انصار ، از غنايم بنى نضير

و الذين تبوّءو الدار

در صورتى كه {والذين تبوّءو. ..} عطف بر {المهاجرين} باشد، از آيه استفاده مى شود كه علاوه بر مهاجران; برخى از انصار نيز سهمى از غنايم بنى نضير بردند.

3 - { انصار } ، بنيانگذار جامعه ايمانى در مدينه قبل از هجرت

و الذين تبوّءو الدار و الإيم_ن من قبلهم

{تبوّء} _ چنانچه

مفردات و الميزان اشاره كرده اند _ به معناى مهيا ساختن و آماده كردن است. در اين صورت {تبوّءو الدار و الإيمان} كنايه از فراهم سازى محيط اجتماعى و دينى و {من قبلهم} به حذف مضاف و تقدير {من قبل هجرتهم} است.

4 - استقبال انصار از مهاجران ، با ايمان و امكانات خويش

و الذين تبوّءو الدار و الإيم_ن من قبلهم

چنانچه {تبوّءو الدار} به معناى مهيا ساختن منزل باشد، آماده كردن آن از سوى انصار، مى تواند به هدف استقبال از مهاجران صورت گرفته باشد.

8 - انصار ، مورد ستايش به سبب ايثار بر مهاجران ، حتى در شرايط احتياج و نياز خويش

و لايجدون فى صدورهم . .. و لو كان بهم خصاصة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 11 - 1،3

1 - وجود گروهى منافق ، در ميان مسلمانان صدراسلام

ألم تر إلى الذين نافقوا

3 - روابط خائنانه منافقان مدينه ، با كافران اهل كتاب ( يهود بنى نضير )

الذين نافقوا يقولون لإخونهم الذين كفروا من أهل الكت_ب لئن أخرجتم لنخرجنّ معكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 12 - 3،7

3 - موضع مسلمانان در مقطع غزوه بنى نضير ، موضعى برتر نسبت به يهود

لئن أُخرجتم . .. و إن قوتلتم ... لئن أُخرجوا ... و لئن قوتلوا

در اين آيات، همواره از موضع آسيب پذير يهود، سخن به ميان آمده است; زيرا مسأله اخراج و جنگ نه از سوى ايشان بلكه عليه آنان ياد شده است. پس معلوم مى شود كه آنها در موضعى نبوده اند كه بخواهند اقدام به

جنگ كنند.

7 - ترسيم شرايط اميدبخش آينده ، براى مسلمانان مدينه از سوى خداوند

و اللّه يشهد إنّهم لك_ذبون . .. ليولّنّ الأدب_ر ثمّ لاينصرون

لحن آيه شريفه، نويدبخش مؤمنان، در مقابله با توطئه هاى يهود و منافقان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 14 - 2،3،6،7،13

2 - كافران ( يهود ) ، پس از غزوه بنى نضير ، ناتوان از مقابله رويارو در ميدان نبرد با مؤمنان *

لايق_تلونكم جميعًا إلاّ فى قرًى محصّنة

اين آيات، پس از آيات غزوه بنى نضير، آمده است; ازاين رو مى تواند ناظر به برنامه هاى آينده يهود باشد هر چند آنان در گذشته نيز قدرت رويارويى مستقيم نداشته اند. روشن است كه در اين احتمال، ضمير فاعل {يقاتلون} تنها به يهوديان بازگردد; نه آنان و منافقان (چنان كه در برداشت قبل آمده است).

3 - وجود زمينه هاى نگرانى براى مسلمانان از همدستى جامعه يهود عليه آنان ( پس از غزوه بنى نضير )

لايق_تلونكم جميعًا إلاّ فى قرًى محصّنة

از اين كه خداوند، همدستى كافران در نبرد و رويارويى با مؤمنان را نفى كرده است; چنين احتمال مى رود كه نگرانى هايى در ميان مسلمانان وجود داشته است.

6 - ابّهت و هيمنه مسلمانان ( پس از غزوه بنى نضير ) ، مانع از اقدام جبهه كفر و نفاق به نبردى روياروى با آنان

لأنتم أشدّ رهبة فى صدورهم . .. لايق_تلونكم جميعًا إلاّفى قرًى محصّنة

7 - وجود برخورد هاى پراكنده و انفرادى ، ميان يهوديان تبعيدى و مسلمانان *

لايق_تلونكم جميعًا إلاّ فى قرًى محصّنة

ذكر واژه {جميعاً}، مى تواند از آن جهت باشد كه يهوديان اخراجى

از مدينه، فقط در نبردهاى جمعى از برخورد مستقيم با مسلمانان پرهيز مى كردند; ولى ممكن است آنان برخوردهاى انفرادى مستقيم داشته باشند.

13 - فروپاشى اتحاد منافقان و يهوديان ، پس از غزوه بنى نضير ، به رغم ظاهر متحد آنان *

تحسبهم جميعًا و قلوبهم شتّى

احتمال مى رود كه جملات آيه شريفه، حكايت از آينده داشته باشد; بدين معنا كه از تحولات پس از غزوه بنى نضير خبر مى دهد و از آن جمله در هم ريختن اتحاد ميان منافقان و يهود قبل از غزوه بنى نضير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 15 - 1،2،3

1 - رفتار و سرنوشت مشابه و همگون يهود بنى نضير ، با يهوديان تبعيدى بنى قينقاع

كمثل الذين من قبلهم قريبًا

مراد از {الذين من قبلهم قريبًا} مى تواند يهود بنى قينقاع باشد. برخى از مفسران نيز بر همين عقيده اند.

2 - فرجام يهود بنى نضير در موضع گيرى عليه اسلام ، منتهى به شكست آنان ، همچون فرجام مشركان مكه در بدر *

كمثل الذين من قبلهم قريبًا

برخى برآنند كه مراد از {الذين من قبلهم قريبًا}، مشركان مكه در بدر است.

3 - شكست و تبعيد بنى نضير و اسلام ستيزان قبل از آنان ، نتيجه تلخ كردار خود ايشان

كمثل الذين . .. ذاقوا وبال أمرهم

در صورتى كه {أمرهم} شامل كارها و مواضع يهود بنى نضير باشد; از اضافه {أمر} به {هم} مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 16 - 2

2 - نقش منافقان مدينه ، در وسوسه گرى و

تحريك يهود بنى نضير عليه اسلام

ألم تر إلى الذين نافقوا يقولون لإخونهم . .. كمثل الشيط_ن إذ قال للإنس_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 1 - 13،17

13 - اقدام حاطب ابن ابى بلتعه به ارتباط مخفيانه با مشركان ، در آستانه آمادگى مسلمانان براى فتح مكه

لاتتّخذوا . .. إن كنتم خرجتم جه_دًا فى سبيلى

با توجه به شأن نزول آيه، عبارت {إن كنتم خرجتم. ..} نظر به آمادگى مسلمانان براى فتح مكه دارد.

17 - اقدام برخى از مهاجران ، به برقرارى رابطه سرّى و دوستانه با مشركان مكه

تسرّون إليهم بالمودّة

با توجه به شأن نزول آيه شريفه، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 8 - 7

7 - وجود عناصرى غيرمعاند با مسلمانان ، در ميان كافران عصر پيامبر

لاينهيكم اللّه عن الذين لم يق_تلوكم فى الدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 10 - 2،4

2 - عدم شمول { عهدنامه حديبيه } نسبت به بازگرداندن زنان مؤمن مهاجر ، به اهل مكه

ي_أيّها الذين ءامنوا إذا جاءكم المؤمن_ت

از شأن نزول استفاده مى شود كه آيه شريفه، به مضمون پيمان حديبيه نظر دارد. طبق اين پيمان مؤمنان مدينه ملزم بودند تا كسانى كه پس از آن تاريخ، از مكه به مدينه هجرت مى كنند، به مكيان عودت دهند.

4 - اقدام برخى از زنان مؤمن ، به هجرت از مكه به سوى مدينه ، پس از پيمان حديبيه

ي_أيّها الذين ءامنوا

آيه شريفه _ بر اساس شأن نزول _ پس از هجرت برخى

از زنان مكه به مدينه، نازل شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 12 - 3،6،8،27

3 - ملاقات هاى مستقيم و بىواسطه زنان صدراسلام ، با شخص پيامبر ( ص )

إذا جاءك المؤمن_ت يبايعنك

6 - پرهيز از كمترين شرك به خداوند ، نخستين موضوع بيعت زنان مؤمن با پيامبر ( ص )

على أن لايشركن باللّه شيئًا

8 - پرهيز از دزدى ، زنا و فرزندكشى ( سقط جنين و . . . ) ، از جمله مواد مورد بيعت زنان مؤمن با پيامبر ( ص )

و لايسرقن و لايزنين و لايقتلن أول_دهنّ

27 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : لمّا فتح رسول اللّه مكة بايع الرجال ثمّ جاء النساء يبايعنه فأنزل اللّه عزّوجلّ { يا أيّها النبىّ إذا جائك المؤمنات يبايعنك . . . فبايعهنّ } . . . فقالت اُمّ حكيم : . . . يا رسول اللّه كيف نبايعك ؟ قال : إنّى لا اُصافح النساء فدعا بقدح من ماء فأدخل يده ثمّ أخرج ها فقال اُدخلن أيديكنّ فى ه_ذه الماء فهى البيعة ;

از امام صادق(ع) روايت شده است: هنگامى كه رسول خدا(ص) مكه را فتح كرد، مردان با آن حضرت بيعت كردند. سپس زنان آمدند تا بيعت كنند. خداى عزّوجلّ اين آيه را نازل فرمود (يا أيّها النبىّ إذا جائك المؤمنات... فبايعهنّ) ... زنى به نام اُمّ حكيم گفت: ...اى رسول خدا! چگونه بيعت كنيم؟ حضرت فرمود: من با زنان مصافحه نمى كنم و قدحى از آب خواست و دست خود را در آب فرو برد و بيرون آورد و فرمود:

دست هاى خود را در اين آب فرو بريد و همين بيعت است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 13 - 4

4 - روابط دوستانه برخى از مسلمانان صدراسلام با يهوديان

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتتولّوا قومًا غضب اللّه عليهم

چنان كه در بعضى شأن نزول ها آمده است، آيه شريفه ناظر به جريان خارجى مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 2 - 3

3 - وجود برخى از مدعيان بى عمل ، در ميان مسلمانان صدراسلام

ي_أيّها الذين ءامنوا لِمَ تقولون ما لاتفعلون

خطاب {يا أيّها الذين آمنوا} قطعاً متوجه همه مؤمنان صدراسلام نيست; بلكه ناظر به برخى از آنان است كه نوعى ضعف در ايمانشان وجود داشت. خداوند در اين آيه يادآورى مى كند كه ايمان واقعى، با ادعاهاى بدون عمل سازگارى ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 5 - 20

20 - ضعف و سستى برخى از مسلمانان صدراسلام در جنگ و جهاد ، موجب آزار ديدن پيامبر ( ص ) گرديد .

ي_أيّها الذين ءامنوا لم تقولون . .. لم تؤذوننى و قد تعلمون أنّى رسول اللّه إليكم

سخن در آيات پيشين، درباره كسانى است كه شعار جهاد مى دهند ولى از شركت در صفوف مجاهدان سر باز مى زنند و يا بر فرض شركت، ضعف و سستى نشان مى دهند. به نظر مى رسد مطرح ساختن موضوع آزارهاى يهود به موسى(ع)، براى بيان اين نكته باشد كه ضعف و سستى در جهاد و تخلف از فرمان هاى پيامبر(ص) در جهاد، موجبات آزار

رسول خدا(ص) را فراهم كرده و همان عواقبى را در پى خواهد داشت كه براى قوم موسى در پى داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 11 - 1،3

1 - مسلمانان صدراسلام ، با مشاهده بساط داد و ستد و يا لهو و سرگرمى ، جذب آن مى شدند و مصلاّ را ترك و پيامبر ( ص ) را در حال ايراد خطبه هاى نماز جمعه ، ر ها مى كردند .

و إذا رأوا تج_رة أو لهوًا انفضّوا إليها و تركوك قائمًا

3 - اقامه نماز جمعه ، در صدراسلام و به امامت حضرت رسول اكرم ( ص )

و إذا رأوا تج_رة . .. و تركوك قائمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 1 - 1،3

1 - وجود عناصر منافق ، در ميان مسلمانان صدراسلام

إذا جاءك المن_فقون

3 - منافقان در هر بار ملاقات با رسول اكرم ( ص ) ، اظهار ايمان كرده و به رسالت الهى آن حضرت شهادت أكيد مى دادند .

إذا جاءك المن_فقون قالوا نشهد إنّك لرسول اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 7 - 1،2،3،4

1 - توطئه منافقان ، به منظور پراكندن اصحاب و ياران نزديك پيامبر ( ص ) ، از اطراف آن حضرت

هم الذين يقولون لاتنفقوا على من عند رسول اللّه حتّى ينفضّوا

2 - تلاش منافقان ، براى جلوگيرى از انفاق مردم به اصحاب و ياران پيامبر اكرم ( ص )

هم الذين يقولون لاتنفقوا على من عند رسول اللّه

3 - وجود مشكل مالى و اقتصادى

، در ميان اصحاب و ياران نزديك پيامبر اكرم ( ص )

لاتنفقوا على من عند رسول اللّه

4 - انفاق و كمك هاى مالى مؤمنان ، به ياران نيازمند پيامبر ( ص )

هم الذين يقولون لاتنفقوا على من عند رسول اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 8 - 1،2

1 - منافقان ، در جنگ { بنى المصطلق } سوگند ياد كردند پس از بازگشت به مدينه ، پيامبر ( ص ) را از آن شهر اخراج كنند .

يقولون لئن رجعنا إلى المدينة ليخرجنّ الأعزّ منها الأذلّ

{لام} در {لئن رجعنا} توطئه براى قسم و {ليخرجنّ الأعزّ. ..} جواب قسم است. طبق نظر مفسران، سخن ياد شده را رئيس منافقان (عبداللّه بن أُبىّ) در غزوه بنى المصطلق گفته بود.

2 - منافقان ، درصدد براندازى حكومت پيامبر ( ص )

يقولون لئن رجعنا إلى المدينة ليخرجنّ الأعزّ منها الأذلّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 14 - 15

15 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : { إنّ من أزواجكم و أولادكم عدوّاً لكم فاحذروهم } و ذلك إنّ الرجل كان إذا أراد الهجرةَ إلى رسول اللّه ( ص ) تعلّق به ابنه و امرأته و قالوا : نَنشُدُك اللّه أن تَذهب عنّا و تدعَنا فنضيع بعدك فمنهم من يطيع أهلَه فيقيم فحذّرهم اللّه أبناءَهم و نساءَهم و نهاهم عن طاعتهم . . . ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند: {إنّ من أزواجكم و أولادكم عدوّاً لكم فاحذروهم} روايت شده است: [در صدراسلام گاهى] مردى كه قصد هجرت به سوى

رسول خدا(ص) را داشت، فرزند و همسرش دامان او را مى گرفتند و مى گفتند: تو را به خدا قسم مى دهيم كه از نزد ما نروى و ما را بى كس نگذارى كه ما بعد از تو از بين خواهيم رفت. برخى از آنان مطيع اهل و عيال خود مى شدند و [نزد آنان ]مى ماندند. ازاين رو خداوند آنان را از فرزندان و همسرانشان برحذر داشته و آنان را از پيروى آنها نهى فرموده است...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 15 - 15

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 4 - 14،15

14 - پيامبر ( ص ) ، مورد حمايت و پشتيبانى جبرائيل ، صالح ترين مؤمنان ( على ( ع ) ) و فرشتگان قرار داشت .

و جبريل و ص_لح المؤمنين و الملئكة بعد ذلك ظهير

مقصود از {صالح المؤمنين} _ برابر نظر بسيارى از مفسران و روايات وارده از عامّه و خاصّه _ اميرالمؤمنين على(ع) است (مجمع البيان، ذيل آيه).

15 - پيامبر ( ص ) ، در برابر ضديت و خيانت برخى از همسرانش ، مورد حمايت و پشتيبانى خداوند ، جبرائيل ، صالح مؤمنان ( على ( ع ) ) و فرشتگان قرار داشت .

و إن تظ_هرا عليه فإنّ اللّه هو موليه . .. و المل_ئكة بعد ذلك ظهير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 9 - 2،6

2 - پيامبر ( ص ) ، در نيمه دوم بعثت و به هنگام استقرار نظام اسلامى در مدينه

، مأمور سختگيرى و برخورد بدون مسامحه و گذشت با كافران و منافقان

ج_هد الكفّار و المن_فقين و اغلظ عليهم

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه نزول اين دسته از آيات، در دورانى بوده است كه نيمى از بعثت رسول خدا(ص) سپرى شده و نظام اجتماعى اسلام در مدينه تشكيل يافته بود.

6 - پديد آمدن جريان نفاق و گروه منافقان در ميان مسلمانان ، هنگام تشكيل نظام اسلامى در مدينة الرسول

ج_هد الكفّار و المن_فقين و اغلظ عليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 25 - 4

4 - مشركان و كافران صدراسلام ، منكر برپايى قيامت بوده و آن را دروغ مى پنداشتند .

و يقولون متى ه_ذا الوعد إن كنتم ص_دقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 14 - 3

3 - كافران تكذيب گر ، در صدراسلام از قشر ثروتمند و پرفرزند و نفرات بودند .

أن كان ذا مال و بنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 41 - 4

4 - اتهام شعر به قرآن و شاعرى به پيامبر ( ص ) ، از سوى كافران و مشركان در آغاز رسالت

و ما هو بقول شاعر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 1 - 1

1 - گروهى از كافران عصر بعثت ، خواستار شتاب در نزول عذاب الهى در دنيا

سأل سائل بعذاب واقع

به گفته مفسران، سؤال در اين آيه، به معناى طلب و دعا است; ازاين رو بهوسيله {با} متعدى شده است; يعنى،

{دعا داع بعذاب واقع}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 36 - 1

1 - تجمّع سريع و شتابزده كافران در اطراف پيامبر ( ص ) ، به هنگام تلاوت وحى براى مردم

فمالِ الذين كفروا قبلك مهطعين

{اهطاع} (مصدر {مهطعين}) به معناى گردن كشيدن و به سرعت راه رفتن و نيز به معناى گردن كشيدن براى خبر گرفتن آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 37 - 1

1 - اجتماع كافران در اطراف پيامبر ( ص ) ، از هر سو و در قالب دسته هاى پراكنده بود .

مهطعين . عن اليمين و عن الشمال عزين

{عزين} (جمع {عزة}) به معناى گروه هاى پراكنده است0 و {يمين و شمال} در اين آيه، كنايه از احاطه همه جانبه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 42 - 3

3 - كافران مخالف پيامبراسلام ( ص ) ، گروهى باطل گرا ، بى هدف و سرگرم به بازى هاى زندگى بودند .

فذرهم يخوضوا و يلعبوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 10 - 2،5

2 - پيامبر ( ص ) ، در دوره نخست رسالت خويش ، با گفته هاى نابجا و تبليغات سوء دشمنان روبه رو بود .

و اصبر على ما يقولون

5 - پيامبر ( ص ) در مرحله نخست بعثت ( در مكه ) ، از هرگونه تعرّض به دشمنان بدگو ( پاسخ گفتن به بدگويى هاى آنان و مقابله به مثل ) منع شد .

و اهجرهم

هجرًا جميلاً

آيه بعد (ذرنى و المكذّبين. ..) شاهد اين است كه اين {هجر}، به معناى عدم تعرض و مقابله به مثل نكردن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 49 - 1

1 - كافرانِ مخالف پيامبر ( ص ) در صدراسلام ، مردمى پندناپذير و لجوج بودند .

فما لهم عن التذكرة معرضين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 50 - 3

3 - كافران مخالف پيامبر ( ص ) ، از شنودن كلام بيداربخش و پندآموز قرآن به شدت نفرت داشتند .

عن التذكرة معرضين . كأنّهم حمر مستنفرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 2 - 1،2

1 - مسلمانى نابينا ، پس از ورود خود به مجلس وعظ و ارشاد پيامبر ( ص ) ، با ترش رويى و روى گردانى يكى از حاضران مواجه شد .

عبس و تولّى . أن جاءه الأعمى

2 - عبداللّه بن اُمّ مكتوم ، نابيناى مسلمانى كه گرفتار ترش رويى و اعراض يكى از حاضران مجلس پيامبر ( ص ) شد .

أن جاءه الأعمى

برخى از مفسّران، نام شخصى را كه {أعمى} بود و آيه شريفه درباره حضور او نازل شده، {عمرو} و اكثريت {عبداللّه} نوشته اند; ولى همگان بر اين اتفاق دارند كه او فرزند نابيناى {ام مكتوم} بود. در شأن نزول آيه شريفه آمده است كه وى در حال ورود به مجلسى كه پيامبر(ص)، در آن حضور داشت، مورد اسائه ادب فردى از بنى اميه _ كه گفته مى شود عثمان بن عفان بوده است _

قرار گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 3 - 5

5 - اعتراض كننده به حضور ابن ام مكتوم در مجلس پيامبر ( ص ) ، فردى ناآشنا به صفات نفسانى او و ناتوان از شناخت صالحان

أن جاءه الأعمى . و مايدريك لعلّه يزّكّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 6 - 2،5

2 - فرد خشمگين از حضور ابن ام مكتوم در مجلس پيامبر ( ص ) ، تمام توجّه خود را معطوف كسى ساخته بود كه خود را از فراگيرى آموزه هاى آن مجلس بى نياز مى دانست .

أمّا من استغنى . فأنت له تصدّى

5 - عثمان بن عفان ، از حاضران مجلس پيامبر ( ص ) در ماجراى ابن ام مكتوم و ارشاد كننده كافران مكه در عصر بعثت *

أمّا من استغنى . فأنت له تصدّى

در شأن نزول آيه شريفه از تفسير قمى نقل شده كه فرد مورد نظر از ضمير خطاب در {أنت له تصدّى}، عثمان بوده است. او در صدد مسلمان ساختن حاضران مجلس _ كه از چهره هاى برجسته قريش بودند _ برآمده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 9 - 2

2 - خداترسى و حالت خشيت ، برانگيزاننده ابن ام مكتوم براى حضور در مجلس پيامبر ( ص ) بود .

و أمّا من جاءك يسعى . و هو يخشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 10 - 1

1 - فرد خشمگين از حضور ابن ام مكتوم

در مجلس پيامبر ( ص ) ، از او اعراض كرده ، خود را به گفتوگو با ديگرى سرگرم ساخت .

فأنت عنه تلهّى

{تلهّى} در اصل {تتلهّى} بوده و حذف {تاء} از باب تفعّل در اين موارد شايع است. اين كلمه از ريشه {لهو} است و راغب در مفردات {لهو} را به معناى چيزى دانسته است كه انسان را از آنچه بايد مقصد او قرار گيرد و براى او اهميت دارد، باز دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 12 - 4

4 - اشراف حاضر در مجلس پيامبر ( ص ) در ماجراى ابن ام مكتوم ، بر اثر بى رغبتى خود ، از آموختن و به خاطر سپردن معارف قرآن محروم بودند .

فمن شاء ذكره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 22 - 4،7

4 - مشاهده كمال عقلانى پيامبر ( ص ) از سوى معاشران آن حضرت ، دليلى كافى بر مردود بودن ادعاى جنون درباره او است .

و ما صاحبكم بمجنون

عنوان {صاحبكم} گوياى مردود بودن اتهام جنون است; زيرا مصاحبت روز مرّه كسانى كه به پيامبر(ص) تهمت جنون مى زدند، با آن حضرت، مايه شناخت وضعيت فكرى آن بزرگوار بوده و دستاويزى براى نسبت جنون باقى نمى گذارد.

7 - جنون آميز خواندن رفتار و گفتار پيامبر ( ص ) ، از شيوه هاى مبارزه مخالفان با آن حضرت در صدراسلام

و ما صاحبكم بمجنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 25 - 1،5

1 - برخى از مردم عصر بعثت ، قرآن

را كلامى القا شده از سوى شيطان مى پنداشتند .

و ما هو بقول شيط_ن

5 - ادعاى ارتباط پيامبر ( ص ) با شيطان و دريافت قرآن از او ، از ترفند هاى تبليغاتى دشمنان اسلام در عصر بعثت

و ما هو بقول شيط_ن رجيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 1 - 4،5

4 - رواج كم فروشى در ميان عصر بعثت

ويل للمطفّفين

5 - { عن أبى جعفر ( ع ) [ فى قوله تعالى { ويل للمطففين } ] قال : نزلت على نبىّ اللّه ( ص ) حين قدم المدينة و هم يومئذ اسوأ الناس كيلاً فأحسنوا الكيل ;

از امام باقر(ع) [درباره قول خداى تعالى {ويل للمطففين}] روايت شده است كه فرمود: هنگامى كه پيامبر خدا(ص) وارد مدينه شد، اين آيه بر آن حضرت نازل گشت; در حالى كه در آن زمان مردم مدينه در پيمانه كردن از همه بدتر بودند (يعنى در وزن اجناس خيانت مى نمودند) و پس از نزول اين آيه، پيمانه كردن را نيكو انجام دادند}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 3 - 4

4 - پيمانه و ترازو ، دو ابزار معتبر براى سنجش كالا و مرسوم در عصر بعثت

و إذا كالوهم أو وزنوهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 10 - 10،11

10 - برخى از مردان و زنان مؤمن در عصر بعثت ، به جهت ايمان خود ، گرفتار شكنجه كافران شدند .

إنّ الذين فتنوا المؤمنين و المؤمن_ت

قيد {ثمّ لم يتوبوا} _ كه ترغيب به

توبه است _ با شأن نزول هايى كه درباره ارتباط آيه به مؤمنان صدراسلام نقل شده، سازگارتر است; زيرا در مورد گذشتگان ترغيب به توبه وجهى ندارد; هر چند كه اصل موضوع درباره آنان نيز صادق است.

11 - كافران صدراسلام ، مردمى سنگدل بودند كه حتى بر زنان مؤمن نيز رحم نكردند .

فتنوا المؤمنين و المؤمن_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 2 - 3،6

3 - مردم مكه ، حرمت پيامبر ( ص ) را پاس نداشته ، به ساحت آن حضرت اسائه ادب مى كردند .

و أنت حلّ به_ذا البلد

{حِلّ} نقطه مقابل {حرمت} است; اطلاق آن بر امور حلال، از باب توصيف به مصدر است(مصباح). حلال شمرده شدن پيامبر(ص)، به اين معنا است كه آن حضرت را از حقوق اجتماعى خود در مكه محروم كرده و او را همسان ديگر ساكنان مكه، گرامى نمى داشتند.

6 - تجويز آزار رسانى به پيامبر ( ص ) از سوى ساكنان مكه ، هتك حرمت آن سرزمين و اقدامى شگفت انگيز است .

لا أُقسم به_ذا البلد . و أنت حلّ به_ذا البلد

جمله {و أنت حلّ} _ در سومين معناى {حلّ} (حلال شمردن نقض حريم پيامبر(ص) _ بيانگر نمونه اى براى آيات بعد است كه انسان را با رنج و زحمت، همراه خوانده است. خداوند با بيان آزار رسانى مردم مكه، به پيامبر(ص) و ابراز تعجب از رفتار آنان، رسول اكرم را براى شكيبايى و مقاومت در برابر آزارهاى آنان، آماده مى سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 3 - 9

9 -

تأخير وحى در برهه اى از دوران نزول قرآن ، پيامبر ( ص ) را نگران ساخته ، در معرض زخم زبان دشمن قرار داد .

ما ودّعك ربّك و ما قلى

لحن آيه شريفه و همراه بودن آن با سوگندهاى خداوند، بيانگر اضطراب و رنجيدگى پيامبر(ص) و در صدد آرامش بخشيدن و تسلاى خاطر دادن به آن حضرت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 6 - 1،2

1 - پيامبر ( ص ) ، از از آغاز تولّد يتيم بود .

ألم يجدك يتيمًا ف_اوى

استفهام {ألم يجدك يتمًا} مطلق است و به زمان خاصى اختصاص نيافته است و كسى كه خداوند او را به طور مطلق يتيم مى يابد، بايد از آغاز تولد با فوت پدر مواجه باشد. فعل {آوى} نيز قرينه است بر اين كه يتيمى پيامبر(ص)، در دورانى بود كه شخص به سرپرست نيازمند است. بنابراين آن حضرت، از آغاز تولّد يتيم بوده است.

2 - يتيمى پيامبر ( ص ) ، او را به داشتن سرپرست نيازمند كرده بود .

ألم يجدك يتيمًا ف_اوى

حرف {فاء} براى عطف مسبب بر سبب است و دلالت دارد كه آنچه پيامبر(ص) را نيازمند سرپرست كرده بود، يتيمى آن حضرت بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 9 - 4

4 - نماز در عصر بعثت ، مورد تهاجم مخالفان اسلام

أرءيت الذى ينهى

جمله {لئن لم ينته} _ در آيات بعد _ قرينه بر وقوع اين مزاحمت، به هنگام نزول آيات اين سوره است كه با اوايل بعثت هم زمان بوده است.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 1 - 1

1 - گروهى از مدعيان اسلام در عصر بعثت ، جزاى اخروى را دروغ دانسته ، آن را تكذيب مى كردند .

الذى يكذّب بالدين

{دين}، به معناى جزا است و در معانى {عادت}، {عبادت}، {حساب}، {طاعت}، {سيرت} و {ملّت} نيز به كار مى رود (قاموس). آيات بعد _ كه درباره نمازگزاران و رياكاران سخن مى گويد _ قرينه بر اراده معناى {جزا} و {حساب} است. از كلمات {مصلّين} و نظاير آن _ كه جمع آمده است _ استفاده مى شود كه مراد از {الذى} در اين آيه، جنس است; هرچند در شأن نزول ها بر افرادى نظير وليد و ابوسفيان، تطبيق داده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 3 - 1

1 - يكى از دشمنان پيامبر ( ص ) ، آن حضرت را نسل بريده و آينده او را خالى از ذكر خير خواند .

إنّ شانئك هو الأبتر

{شانئك}; يعنى، كسى كه با تو بغض و دشمنى دارد (تاج العروس). بيشتر مفسران، او را پدر عَمروعاص دانسته اند كه پس از فوت پسران پيامبر(ص)، آن حضرت را {ابتر} خواند. {أبتر} به معناى كسى است كه از او به خير و نيكى ياد نشود. {بَتْر} (ريشه {أبتر}) در بريدن دُم به كار مى رود و به همين جهت شخصى را كه نسل او قطع شده است، {ابتر} گويند (مفردات); زيرا نسلى كه نام نيك او را زنده نگه دارد، وجود ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 1

- 1،2

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور مخاطب ساختن كافران و ابلاغ آشكار مواضع خويش

قل ي_أيّها الك_فرون

2 - گروهى از كافران در عصر پيامبر ( ص ) ، بى خبر از موضع قاطع آن حضرت در برابر كفر و اميدوار به تنزل او در برابر شرك

قل ي_أيّها الك_فرون

ادامه سوره، قرينه است بر اين كه مراد از {الكافرون}، همه كافران نيستند; بلكه تنها آن گروه مخاطب اند كه اميدى به ايمان آنان نمى رفت. سخن گفتن با آنان در اين باره _ كه پيامبر(ص) اهل سازش نيست _ بيانگر آن است كه آنان تسامح و تساهل را براى آن حضرت، امكان پذير مى پنداشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 3 - 1،6

1 - برخى از كافرانِ عصر بعثت ، مدعى آمادگى براى عبادت خداوند ، در صورت اظهار آمادگى پيامبر ( ص ) براى عبادت معبود هاى آنان

و لا أنتم ع_بدون ما أعبد

خبر دادن پيامبر(ص) از سر سختى كافران _ پس از نفى كوتاه آمدن خود _ بيانگر آن است كه كافران در صورت سازش پيامبر(ص) خود را براى عبادت خداوند آماده مى خواندند.

6 - كافران ، خود را در اقدام به خداپرستى _ در صورت سازش پيامبر ( ص ) با آنان _ پيش قدم معرفى كرده و زمان پيوستن پيامبر ( ص ) به آنان را ، پس از مرحله پيوستن خود به پيامبر ( ص ) قرار داده بودند .

لا أعبد ما تعبدون . و لا أنتم ع_بدون ما أعبد

در آيه قبل، پيامبر(ص) عبادت آينده خود از معبودهاى مشركان را منتفى دانست;

ولى در اين آيه، عبادت كنونى مشركان از خداوند را نفى كرد. مى توان گفت: اختلاف دو تعبير _ كه از فعلى بودن آيه قبل و اسمى بودن اين آيه استفاده مى شود _ ناظر به ترتيبى است كه مشركان براى توافق با پيامبر(ص)، پيشنهاد كرده بودند. آنان گفته بودند: يك سال ما بنده خداى تو مى شويم; مشروط به اين كه سال بعد تو خدايان ما را پذيرا باشى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 5 - 1

1 - برخى از كافران عصر بعثت ، آمادگى خود را براى عبادت خداوند به صورتى مشروط ، به پيامبر ( ص ) عرضه كردند .

و لا أنتم ع_بدون ما أعبد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 6 - 3،5،6

3 - پيامبر ( ص ) در گفتوگو با كافران ، نااميدى خود را از ايمان آنان ابراز كرد و آنها را از مشرك شدن خويش ، مأيوس ساخت .

لكم دينكم و لى دين

5 - پيامبر ( ص ) ، دعوت برخى كافران را به ترك شرك و بت پرستى ، بى ثمر دانست و آنها را به حال خود ر ها ساخت .

لكم دينكم

6 - پيامبر ( ص ) پس از نااميدى از ايمان كافران ، از آنان خواست براى پايبندى او به دين خود ، مشكل آفرين نباشند .

و لى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 2 - 4،5

4 - پيروزى مسلمانان عصر بعثت بر مكه و فتح آن ، زمينه

ساز مسلمان شدن جمعيت هاى فراوانى از مردم آن زمان

إذا جاء نصر اللّه و الفتح . و رأيت الناس يدخلون فى دين اللّه أفواجًا

5 - مردم پس از فتح مكه ، با رضايت و بدون تحميل ، اسلام را پذيرفتند .

يدخلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 4 - 1

1 - زنانى ، در عصر بعثت با گره زدن و افشاندن ترشحات دهان بر گره ها ، مردم را جادو مى كردند .

النفّ_ث_ت فى العقد

فعل {نَفَثَ}، زمانى گفته مى شود كه شخص ترشحاتى از دهان بيرون افكند (مصباح) و {نَفْث} شبيه دميدن و كمتر از آب دهان افكندن است (صحاح). حرف {ال} در {النفّاثات}، گرچه براى تعريف جنس است; ولى در مقايسه با {غاسق} و {حاسد} _ كه نكره آورده شده است _ ممكن است به معروف بودن كسانى كه {نفّاثة} (افسون گر) بودند، نظر داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 5 - 7

7 - تلاش شديد فردى حسود ، براى رساندن شرّ به پيامبر ( ص )

و من شرّ حاسد إذا حسد

چنانچه آمدن {حاسد}، براى بيان شدت حسدى باشد كه از فرد حسود سر زده بود، ناشناخته بودن او از آيه استفاده نمى شود; مؤيد اين احتمال شأن نزول آيه شريفه است كه در آن آمده: آن فرد {لَبيد بن اَعْصَم} نام داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 6 - 12

12 - پيامبر ( ص ) ، مواجه با وسوسه گرانى از جن و انس كه

مردم را درباره ربوبيت ، فرمان روايى و الوهيت خداوند به ترديد مى افكندند .

قل أعوذ بربّ الناس . ملك الناس . إل_ه الناس . من شرّ الوسواس ... من الجنّة و الن

در برداشت ياد شده، مجموع سوره با اين نگاه تفسير شده است كه پيامبر(ص)، در مسير ابلاغ يكتايى خداوند در ربوبيت، فرمان روايى و الوهيت، با عده اى از جن و انس مواجه شده بود كه در سينه هاى مردم وسوسه ايجاد كرده، هدايت آنان را بر آن حضرت دشوار مى ساختند; خداوند، آن حضرت را در پناه خود قرار داده و او را به اين پناهنده شدن فرا خوانده است تا وسوسه گران و اغواگران مردم را، از سر راه او بردارد.

تاريخ صنعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 37 - 5

5_ كشتى سازى ، داراى سابقه طولانى در تاريخ بشر

واصنع الفلك بأعيننا و وحينا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 17 - 6

6_ مردم عصر بعثت آشنا با گداختن و ذوب فلزات در كوره هاى آتش ، براى تهيه زيورآلات و اسباب زندگى

و مما يوقدون عليه فى النار ابتغاء حلية أو مت_ع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 96 - 10

10- صنعت ذوب فلز ، در تمدن زمان ذوالقرنين ، وجود داشته است .

قال انفخوا حتّى إذا جعله نارًا قال ءاتونى أُفرغ عليه قطرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 35 - 12

12 - صنعت شيشه و استفاده

از آن براى روشنايى ، در عصر بعثت وجود داشت .

فى زجاجة الزجاجة كأنّها كوكب درىّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 44 - 7

7 - وجود تمدن ، هنر و صنعت پيشرفته در عهد سليمان ( ع )

حسبته لجّة . .. قال إنّه صرح ممرّد من قوارير

ساختن صحنى از آبگينه ها به گونه اى طبيعى كه آب جلوه كند و بيننده آن را آب بپندارد، نشانگر صنعت و هنر پيشرفته دستگاه سليمانى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 11 - 6

6 - وجود صنعت آهنگرى و ساخت و ساز ابزار آهنى در عصر داوود ( ع )

أن اعمل س_بغ_ت و قدّر فى السرد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 12 - 8

8 - وجود صنعت مسگرى در دوران سليمان ( ع )

و أسلنا له عين القطر

{قطر} به معناى نوعى مس مذاب است (مفردات راغب و المنجد). گفتنى است كه {اسالة} (مصدر {أسلنا}) به معناى سيلان و جريان است و كاربر آن در اشياى جامد، معناى ذوب را افاده مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 140 - 3

3 - وجود صنعت كشتى سازى و سفر دريايى در زمان يونس ( ع )

إذ أبق إلى الفلك المشحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 37 - 6

6 - صنعت ساختمان سازى و استخراج منابع و ذخاير دريايى ، در خدمت حكومت سليمان ( ع

) بود .

و الشي_طين كلّ بنّاء و غوّاص

تاريخ ضمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 72 - 19

19_ جعاله ، ضمان و كفالت ، قراردادهايى مرسوم در عصر يوسف ( ع )

و لمن جاء به حمل بعير و أنا به زعيم

تاريخ طائف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 31 - 8

8 - مكه و طائف ، دو شهر مهم جامعه عصر بعثت ، نزد عرب جاهلى

و قالوا . .. على رجل من القريتين

تاريخ ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 45 - 12

12- ظلم ، داراى پيشينه در تاريخ انسان

و سكنتم فى مس_كن الذين ظلموا أنفسهم . .. و ضربنا لكم الأمثال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 24 - 4

4 - رواج ستم و تجاوز به حق ، در ميان بسيارى از شريكان در عصر داوود ( ع )

و إنّ كثيرًا من الخلطاء ليبغى بعضهم على بعض

تاريخ عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 65 - 8

8 _ انسان از ديرباز برخوردار از روحيه پرستش بود .

يقوم اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره

تاريخ عبادتگاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 11 - 5

5- برگزيدن مكانى خاص براى عبادت ، امرى پسنديده و سابقه دار در اديان گذشته

فخرج على قومه من المحراب

تاريخ عرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

16 - غافر - 40 - 21 - 6

6 - تاريخ عرب ، شاهد ظهور و افول تمدن ها و قدرت هاى بزرگ تر و متمدن تر از مردم جزيرة العرب عصر ظهور اسلام

كانوا هم أشدّ منهم قوّة و ءاثارًا فى الأرض

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه آيه شريفه، اشاره به مردم جزيرة العرب و كسانى داشته باشد كه پيامبر اسلام در ميان آنان مى زيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 82 - 6

6 - تاريخ عرب ، شاهد ظهور و افول تمدن ها و قدرت هاى بزرگ تر ، پرجمعيت تر و متمدن تر از مردم جزيرة العرب عصر ظهور اسلام

كانوا أكثر منهم و أشدّ قوّة و ءاثارًا فى الأرض

برداشت ياد شده مبتنى براين احتمال است كه آيه شريفه اشاره به مردم جزيرة العرب و كسانى داشته باشد كه پيامبراسلام در ميان آنان مى زيست.

تاريخ عقد شركت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 79 - 4

4- شركت ، عقدى مشروع و سابقه دار در اديان الهى است .

فكانت لمسكين يعملون فى البحر

تاريخ عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 174 - 4

4 _ انسان ها پيش از گرايش به شرك موحد بودند .

و لعلهم يرجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 26 - 5،6

5_ قوم نوح ، پيش از پيامبرى آن حضرت ، به وجود خداوند معتقد بودند .

أن لاتعبدوا إلاّ الله

چنان چه قوم نوح

به وجود خداوند معتقد نبودند ، ضرورى آن بود كه آن حضرت نخستين سخنانش را به اثبات آفريدگار جهان اختصاص مى داد و آن گاه مردمان را به پرستش او فرا مى خواند.

6_ باور به وجود خداوند ، باورى ريشه دار در عمق تاريخ بشر

أن لاتعبدوا إلاّ الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 50 - 6،7

6_ قوم عاد ، به وجود خداوند معتقد بودند .

قال ي_قوم اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

7_ باور به وجود خداوند ، باورى ريشه دار در تاريخ بشر

قال ي_قوم اعبدوا الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 6،7

6_ قوم ثمود ، به وجود خداوند معتقد بودند .

ي_قوم اعبدوا الله

7_ باور به وجود خدا ، باورى ريشه دار در تاريخ بشر

قال ي_قوم اعبدوا الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 84 - 7،8

7_ مردم مدين ، به وجود خداوند معتقد بودند .

قال ي_قوم اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

8_ باور به وجود خداوند ، باورى ريشه دار در تاريخ بشر

قال ي_قوم اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 31 - 27،28

27_ مصريان عصر يوسف ( ع ) ، معتقد به وجود فرشتگان و زيبايى آنها

إن ه_ذا إلاّ ملك كريم

28_ اعتقاد به وجود فرشتگان ، باورى ريشه دار در تاريخ بشر

إن ه_ذا إلاّ ملك كريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 -

51 - 9

9_ پادشاه مصر و درباريان او در مصر باستان و عصر يوسف ( ع ) ، به وجود خداوند و منزّه بودنش اعتقاد داشتند .

قلن ح_ش لله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 30 - 3

3- شرك ، آيينى ساختگى و به وجود آمده پس از عقيده به توحيد و خداى يگانه است .

و جعلوا لله أندادًا ليضلّوا عن سبيله

از تعبير { جعلوا لله أنداداً} (براى خدا شريك قرار دادند)، استفاده مى شود كه آنان اصل وجود خداى يگانه را قبول داشتند، ولى سپس براى او شريك قرار دادند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 35 - 12

12- جبرگرايى ، مسلك مشركان در طول تاريخ

و قال الذين أشركوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شىء نحن و لا ءاباؤنا و لاحرّم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 11 - 13،14

13- قوم زكريا ، مردمى خداپرست و اهل تسبيح و عبادت بودند .

فخرج على قومه . .. أن سبّحوا

14- باور به وجود خداوند ، پرستش و تسبيح او ، داراى گذشته اى ديرين در تاريخ بشر است .

قومه . .. أن سبّحوا بكرة و عشيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 14 - 10

10 - اعتقاد قوم عاد و ثمود ، به وجود پروردگار و فرشتگان

قالوا لو شاء ربّنا لأنزل مل_ئكة

تاريخ عقيده به قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 68

- 3

3 - وعده رستاخيز ، داراى ديرينه در تاريخ بشر و تعاليم پيامبران

لقد وعدنا ه_ذا نحن و ءاباؤنا من قبل

اقرار كافران به سابقه داشتن مسأله معاد، نشان مى دهد كه موضوع رستاخيز از ديرباز در ميان بشر مطرح بوده است. بديهى است كه طرح مسأله ياد شده جز از طريق پيامبران صورت نگرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 13 - 10

10 - عقيده به روز قيامت در تاريخ بشر ، سابقه اى ديرينه دارد .

و ما يكذّب به . .. قال أس_طير الأوّلين

سخن منكران قيامت _ كه معارف قرآن از جمله معاد را محصول انديشه پيشينيان مى دانستند _ بيانگر آن است كه انديشه معاد، گذشته اى طولانى دارد و مردم عصر بعثت، به سابقه ديرينه اين اعتقاد آگاه بودند.

تاريخ علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 107 - 6

6- وجود برخى علوم و معارف صحيح الهى در ميان مردم قبل از نزول قرآن

إن الذين أُوتوا العلم من قبله

تاريخ فرزندخواندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 21 - 10

10_ انتخاب فردى به عنوان فرزند ( فرزندخواندگى ) ، امرى متعارف در زمان يوسف ( ع ) ، و داراى اعتبار قانونى در ديار مصر باستان

أو نتخذه ولدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 9 - 12

12 - فرزندخواندگى ، رسمى متعارف و ريشه دار در تاريخ

أو نتّخذه ولدًا

تاريخ فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

13 - قصص - 28 - 4 - 15

15 - فساد و تباهى ، امرى ريشه دار در خاندان و نياكان فرعون

إنّه كان من المفسدين

تعبير از نياكان فرعون به {المفسدين} (به صورت جمع با {ال}) نشان مى دهد كه همه آنان فسادگر بودند و فلسفه فسادگرى در تاريخ فرعون ها، بسيار ريشه دار بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 40 - 3

3 - خداوند ، فرعون و لشگريان وى را در دريا غرق كرد .

فأخذن_ه و جنوده فنبذن_هم فى اليمّ

تاريخ فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 100 - 1

1_ داستان اقوامى چون فرعونيان ، قوم نوح ، هود ، صالح ، لوط و شعيب ( ع ) ، از داستان هاى مهم تاريخ بشرى است .

ذلك من أنباء القرى

{أنباء} جمع نبأ است و نبأ _ چنان چه در مفردات راغب آمده _ به خبرى گفته مى شود كه داراى فايده بزرگ است. {قرى} (جمع قرية) به معناى آباديهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 44 - 3

3 - تكذيب موسى ( ع ) از سوى فرعونيان

و كذّب موسى

از اين كه تكذيب حضرت موسى(ع) به قومش نسبت داده نشده، استفاده مى شود كه تنها فرعونيان با او به مخالفت برخاستند و بنى اسرائيل به او ايمان آوردند و دعوتش را پذيرفتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 36 - 4،5

4 _ فرعون و قوم او ، دعوت حضرت موسى و

هارون ( ع ) را نپذيرفته و آيات و معجزات الهى را تكذيب كردند .

فقلنا اذهبا إلى القوم الذين كذّبوا بأي_تنا فدمّرن_هم تدميرًا

5 _ خداوند ، فرعون و قومش را به خاطر تكذيب آيات الهى ، دچار هلاكتى سخت و شگفت آور كرد .

الذين كذّبوا بأي_تنا فدمّرن_هم تدميرًا

{تدمير} (مصدر {دمّرنا}) به معناى هلاك و نابودى كردن است و {تدميراً} _ كه مفعول مطلق براى {دمّرنا} است _ براى تأكيد معناى هلاكت و نوع شگفت آور آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 40 - 3،7

3 - خداوند ، فرعون و لشگريان وى را در دريا غرق كرد .

فأخذن_ه و جنوده فنبذن_هم فى اليمّ

7 - فرجام تلخ فرعونيان ، پى آمد ظلم و بيدادگرى آنان بود .

فانظر كيف كان ع_قبة الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 12 - 1

1 - قوم نوح ، عاد و فرعون ، پيامبران خود را تكذيب كردند .

كذّبت قبلهم قوم نوح و عاد و فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 14 - 1،2

1 - قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) ، پيامبران خود را تكذيب كردند .

قوم نوح . .. ثمود ... أصح_ب لئيكة ...إن كلّ إلاّكذّب الرسل

2 - تكذيب پيامبران از سوى قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) ، بسيار شديد بود .

إن كلّ إلاّكذّب الرسل

{إن} نافيه و {كلّ} از الفاظ

عموم و تنوين آن عوض از محذوف است، يعنى، {كلّهم}. عبارت {إلاّ كذّب الرسل} استثنا از نفى جنس و مفيد تأكيد حصر است; يعنى، اين اقوام آن قدر به تكذيب پيامبران خود پرداختند كه گويى به جز تكذيب هيچ كار و يا صفت ديگرى نداشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 13 - 1،2

1_ قوم عاد و فرعون و قوم لوط ، از تكذيب كنندگان پيامبران ، در گذشته تاريخ

كذّبت قبلهم . .. و عاد و فرعون و إخون لوط

2_ نقش اساسى فرعون ، در گرايش قوم او به تكذيب پيام آوران وحى *

و عاد و فرعون و إخون لوط

برداشت بالا با توجّه به اين نكته است كه در مورد ديگر اقوام، نام {قوم} آمده; ولى در مورد تكذيب كنندگان موسى و هارون(ع) تنها نام {فرعون} آمده است و قوم او در حقيقت تحت الشعاع او قرار گرفته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 9 - 1

1 - فرعونيان و اقوام پيش از آنان ، مردمى بدكردار و خطاپيشه بودند .

و جاء فرعون و من قبله . .. بالخاطئة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 10 - 1،2،3،5،6

1 - فرعونيان و اقوام پيش از آنان و قوم لوط ، از فرمان هاى پيامبران خود سرپيچى كردند .

و جاء فرعون . .. فعصوا رسول ربّهم

2 - فرعونيان و اقوام پيش از آنان و قوم لوط ، از سوى خداوند به عقوبتى سخت در دنيا گرفتار شدند .

فأخذهم أخذة رابية

{رابية} (اسم فاعل

از {ربا يربو}) به معناى فزاينده و رو به رشد است و در اين آيه كنايه از شدّت است.

3 - سرپيچى از فرمان هاى پيامبران ، عامل عقوبت شدن فرعونيان و اقوام پيش از آنان و قوم لوط

فعصوا رسول ربّهم فأخذهم أخذة رابية

5 - سرپيچى از فرمان هاى پيامبران ، مصداق بارز خطاپيشگى فرعونيان و اقوام پيش از آنان و قوم لوط

و جاء فرعون . .. بالخاطئة . فعصوا رسول ربّهم

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه جمله {فعصوا رسول. ..} درصدد تفصيل و تبيين مضمون آيه قبل (موضوع خطاپيشگى اقوام ياد شده) است.

6 - پرهيز از بدكردارى و خطاپيشگى ، از مهم ترين فرمان هاى پيامبران به فرعون و اقوام پس از آنان و قوم لوط

و جاء فرعون . .. بالخاطئة . فعصوا رسول ربّهم

مطرح كردن سرپيچى اقوام ياد شده از فرمان هاى پيامبران _ پس از توصيف آنان به خطاپيشگى _ مى تواند گوياى اين حقيقت باشد كه دستورات پيامبران بر محور پرهيز اين اقوام از خطاپيشگى بود.

تاريخ قدرت طلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 78 - 5

5 - قدرت طلبى و زراندوزى ، داراى ديرينه اى بسيار طولانى در تاريخ بشر

أوَلم يعلم أنّ اللّه قد أهلك من قبله من القرون من هو أشدّ منه قوّة و أكثر جمعًا

تاريخ قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 2 - 2

2 - كتابت آيات قرآن و تدوين آن ، پس از نزول آن بر پيامبر ( ص )

ذلك الكتب

اطلاق كتاب (نوشته و نگارش

يافته) بر قرآن يا بدان جهت بوده كه آيه هاى آن پس از نزول نوشته مى شده است و يا توصيه اى است از جانب خداوند كه بايد به صورت نوشته درآيد و يا به صورت مكتوب بر پيامبر (ص) نازل مى شده است. احتمال اول و دوم گوياى برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 23 - 9

9 - قرآن در همان عصر پيامبر ( ص ) بخشهايى به نام سوره تقسيم شده بود .

فأتوا بسورة من مثله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 3 - 7

7 _ كتابت قرآن در عصر نزول توسّط كُتّاب وحى *

نزّل عليك الكتاب

اطلاق {الكتاب} بر قرآن، يا بايد به اين اعتبار باشد كه نزولش به صورت نوشته بوده و يا در آن عصر به صورت كتاب و نوشته درمى آمده است، برداشت فوق بر اساس احتمال دوم استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 7 - 4

4 _ كتابت قرآن در عصر نزول *

هو الّذى انزل عليك الكتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 127 - 7

7 _ قرآن پس از نزول و در عصر پيامبر ( ص ) ، به نگارش يافته بر اوراق و تدوين شده به شكل كتاب

و ما يتلى عليكم فى الكتب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 136 - 5

5 _ قرآن در عصر پيامبر ( ص

) نوشته شده بر سطوح و تدوين يافته به صورت كتاب

يأيها الذين ءامنوا ءامنوا باللّه و رسوله و الكتب الذى نزل على رسوله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 140 - 5

5 _ قرآن در عصر پيامبر ( ص ) به صورت كتاب بوده است .

و قد نزل عليكم فى الكتب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 15 - 14

14 _ قرآن ، به صورت كتاب و نوشته در عهد پيامبر ( ص )

كتب مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 48 - 4

4 _ قرآن ، به صورت مكتوب و جمع آورى شده در عهد پيامبر ( ص )

و انزلنا إليك الكتب

اطلاق {كتاب} (نوشته) بر قرآن حاكى از آن است كه در زمان رسول خدا(ص) به صورت مكتوب بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 92 - 1

1 _ قرآن در عصر نزول، حتى در مكه، به عنوان {كتاب} شناخته شده بود.

و هذا كتب أنزل نه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 124 - 3

3 _ نزول دفعى بعضى از سوره هاى قرآن در مدينه

و إذا ما أنزلت سورة

برداشت فوق بر اين اساس است كه {انزال} در {أنزلت سورة} براى نزول دفعى به كار رفته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 13 - 8

8_ قرآن در عصر پيامبر ( ص ) ، به بخشهايى

به نام { سوره } تقسيم بندى شده بود .

فأتوا بعشر سور مثله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 1 - 6

6_ كتابت قرآن در عصر پيامبر ( ص )

تلك ءاي_ت الكت_ب المبين

اطلاق {الكتاب} (نوشته و نگارش يافته) بر قرآن ، يابدان جهت است كه آيه هاى آن پس از نزول نوشته مى شده و يا توصيه اى است از جانب خدا كه بايد به صورت كتاب درآيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 1 - 4

4_ كتابت قرآن در عصر پيامبر ( ص )

تلك ءاي_ت الكت_ب

اطلاق {كتاب} (نوشته و نگارش يافته) بر قرآن يا بدان جهت است كه آيات آن پس از نزول نوشته مى شد و يا توصيه اى است از جانب خدا كه بايد به صورت كتاب و نوشته درآيد. به هر تقدير ، برداشت فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 1 - 4

4- قرآن ، قبل از به پايان رسيدن نزول مجموعه آيات آن ، به عنوان كتاب معرفى شده است .

الر تلك ءاي_ت الكت_ب و قرءان مبين

با اينكه اين سوره مكى است و هنوز همه آيات قرآن در آن هنگام نازل نشده بود، از قرآن، به عنوان {كتاب} ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 64 - 2

2- قرآن ، از همان دوران اوليه نزول ، به عنوان كتاب معرفى و شناخته شده است .

و ما أنزلنا عليك الكت_ب

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 16 - 2

2- قرآن ، در عصر رسول خدا ( ص ) مجموعه اى مدوّن بود .

واذكر فى الكت_ب

حرف {ال} در {الكتاب} عهد حضورى است و به كتاب موجود اشاره دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 10 - 3

3- قرآن در عهد پيامبر ( ص ) ( در نيمه نخست بعثت ) به عنوان كتاب شناخته شده بود .

لقد أنزلنا إليكم كت_بًا

با توجه به اين كه سوره {انبيا} در مكه نازل گرديد، استفاده مى شود كه قرآن در نيمه اول بعثت به عنوان كتاب شناخته شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 30 - 3

3 _ قرآن كريم ، آن چنان كه شايسته آن بود در ميان مسلمانان صدراسلام ( نيمه اول بعثت ) ، مورد بهره بردارى قرار نگرفت و حق آن ادا نشد .

و قال الرسول ي_ربّ إنّ قومى اتّخذوا ه_ذا القرءان مهجورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 32 - 3

3 _ قرآن ، نامى شناخته شده در عصر نزول براى مجموعه آيات نازل شده

لولا نزّل عليه القرءان جملة وحدة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 1 - 5

5 - نوشته شدن قرآن توسط كاتبان وحى در پى نزول هر آيه يا هر سوره آن

تلك ءاي_ت القرءان و ك_تاب مبين

{كتاب}، مصدر به معناى مفعول (مكتوب) است. {كتاب مبين}; يعنى، نوشته اى روشن. بنابراين اطلاق {كتاب} بر قرآن

مى تواند از آن جهت باشد كه پس از نزول، نوشته مى شد و يا توصيه اى است بر اين كه بايد نوشته شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 2 - 5

5 - تدوين قرآن ، پس از نزول هر آيه يا هر سوره آن

الكت_ب المبين

اطلاق {كتاب} (نوشته) مى تواند از آن جهت باشد كه پس از نزول آيات قرآن، مكتوب مى شده و يا توصيه اى است بر اين كه بايد مكتوب شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 86 - 4

4 - كتابت و تدوين آيات قرآن ، پس از نزول آن بر پيامبر ( ص )

و ما كنت ترجوا أن يلقى إليك الكت_ب

اطلاق كتاب (نوشته و نگارش يافته) بر قرآن، يا بدان جهت بوده كه آيه هاى آن پس از نزول نوشته مى شده است و يا توصيه اى است از جانب خداوند كه بايد به صورت نوشته درآيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 45 - 3

3 - قرآن ، پيش از اتمام نزول تمام آيات اش ، كتاب ناميده شده است .

اتل ما أوحى إليك من الكت_ب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 47 - 3

3 - قرآن ، پيش از نزول آخرين آيات اش ، كتاب ناميده شده است .

و كذلك أنزلنا إليك الكت_ب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 51 - 3

3 - قرآن ، پيش از

نزول آخرين آيات اش ، كتاب ناميده شده است .

أنّا أنزلنا عليك الكت_ب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 2 - 5

5 - پيش از هجرت ، عنوان { كتاب } ، عنوانى شناخته شده براى قرآن بوده است .

تلك ءاي_ت الكت_ب الحكيم

سوره لقمان، سوره اى مكى است. از اين كه در اين سوره، از قرآن به عنوان {كتاب} ياد شده است، نكته بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 2 - 3

3 - قرآن ، در همان عصر نزول ، به { كتاب } مشهور بود .

تنزيل الكت_ب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 6 - 22

22 - قرآن كريم ، حتى قبل از نزول همه آيات آن ، كتاب ناميده مى شده است .

كان ذلك فى الكت_ب مسطورًا

در صورتى كه مراد از {الكتاب} قرآن باشد، اطلاق كتاب بر آن، در اين سوره _ كه بى شك آخرين سوره نازل شده بر پيامبر(ص) نيست _ نكته ياد شده را مى رساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 31 - 3

3 - كتابت و تدوين آيات قرآن ، پس از نزول آن بر پيامبر ( ص )

و الذى أوحينا إليك من الكت_ب

اطلاق كتابت (نوشته و نگارش) بر قرآن، يا بدان جهت بوده كه آيه هاى آن پس از نزول نوشته مى شده است. و يا توصيه اى است از جانب خداوند كه بايد به صورت نوشته درآيد.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 15 - 5

5 - تأثير شگرف قرآن و معجزات الهى بر مردم عصر بعثت

و قالوا إن ه_ذا إلاّ سحر مبين

از سحر دانستن قرآن و معجزه الهى، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 1 - 2

2 - كتابت و تدوين قرآن ، پس از نزول آن در حيات پيامبر اسلام ( ص )

تنزيل الكت_ب من اللّه

اطلاق كتاب (نوشته و نگارش يافته) بر قرآن، يا بدان جهت است كه آيه هاى آن پس از نزول نوشته مى شده و يا توصيه اى است از جانب خداوند كه بايد به صورت نوشته درآيد. هردو فرض، مى تواند گوياى برداشت يادشده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 23 - 4

4 - كتابت آيات قرآن و تدوين آن ، پس از نزول آن بر پيامبر ( ص )

اللّه نزّل أحسن الحديث كت_بًا

اطلاق كتاب (نوشته و نگارش يافته) بر قرآن يا بدان جهت بوده كه آيه هاى آن پس از نزول نوشته مى شد و يا توصيه اى است از جانب خداوند كه بايد به صورت نوشته در آيد. هر دو احتمال گوياى برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 41 - 2

2 - كتابت و تدوين قرآن ، پس از نزول آن در حيات پيامبراسلام ( ص )

إنّا أنزلنا عليك الكت_ب

اطلاق كتاب (نوشته و نگارش يافته) بر قرآن، يا بدان جهت بوده كه آيه

هاى آن پس نزول نوشته مى شده است و يا توصيه اى است از جانب خداوند كه بايد به صورت نوشته درآيد. هر دو فرض مى تواند گوياى برداشت بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 2 - 2

2 -كتابت و تدوين قرآن ، پس از نزول آن در حيات پيامبراسلام ( ص ) انجام گرفت .

تنزيل الكت_ب من اللّه

اطلاق كتاب (نوشته و نگارش يافته) به قرآن، يا بدان جهت بوده كه آيه هاى آن پس از نزول نوشته مى شده است و يا توصيه اى است از جانب خداوند كه بايد به صورت نوشته در آيد. هر دو فرض، مى تواند گوياى برداشت يادشده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 3 - 3

3 - قرآن ، قبل از نزول تدريجى و تفصيلى ، داراى وجودى اجمالى و تفصيل نايافته *

تنزيل من . .. فصّلت ءاي_ته

جمله {فصّلت آياته} اشعار به آن دارد كه قرآن، قبل از نزول به صورت فعلى، در عالمى ديگر وجودى اجمالى و كلى داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 2 - 8

8_ انجام كتابت و جمع آورى قرآن ، در عهد پيامبراكرم ( ص ) *

و الكت_ب المبين

آن باشد كه قرآن در زمان رسول خدا(ص)، به صورت مكتوب و مدوّن بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 2 - 3

3 - قرآن ، به صورت مكتوب و جمع آورى شده در عهد پيامبر (

ص )

تنزيل الكت_ب

اطلاق كتاب (نوشته) بر قرآن، مى تواند حاكى از آن باشد كه قرآن در زمان رسول خدا(ص) به صورت مكتوب بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 16 - 3

3 - نزول قرآن ، در ادامه نزول كتاب هاى آسمانى بر امت هاى پيشين

و لقد ءاتينا بنى إسرءيل

اين آيه از نظر سياق و محتوا، با نخستين آيات سوره _ كه درباره نزول قرآن بود _ ارتباط دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 2 - 3

3- قرآن ، داراى عنوان { كتاب } و به صورت تدوين شده در عصر بعثت

تنزيل الكت_ب من اللّه

قرآن، خود عنوان كتاب را بر آيات نازل شده منطبق ساخته است. از اين نكته و با توجه به مكّى بودن آيات، استفاده مى شود كه آيات قرآن، از آغاز نزول داراى عنوان كتاب بوده و مدوّن و مكتوب مى شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 13 - 4

4 - قرآن ، پيش از نزول _ در صفحه هايى متعدد _ مكتوب بوده است .

فى صحف مكرّمة

توصيف قرآن به {فى صحف} _ با توجه به نزول سوره {عبس} در مكه _ يا پيشگويى از نوشته شدن آن در آينده است و يا از نوشته بودن آن پيش از نزول كامل خبر مى دهد. در صورت دوّم، مراد اين است كه ملائكه قرآن را از لوح محفوظ برگرفته و به صورت نوشته هايى در صفحات متعدد، آن را به مراحل بعدى نازل مى كردند.

تاريخ قريش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 1 - 7

7 - نابودى اصحاب فيل ، مايه استحكام پيوند قريش با شهر مكه و باقى ماندنشان در آن *

لإيل_ف قريش

آيه بعد يا تفسير اين آيه است كه در نتيجه {ايلافهم} در آن بدل خواهد بود و يا ذكر خاص بعد از عام است كه در نتيجه، اين آيه به الفتى ديگر نيز علاوه بر الفت با كوچ هاى تابستانى و زمستانى، نظر خواهد داشت. ارتباط آيه شريفه با سوره قبل مى تواند بيانگر آن باشد كه استمرار پيوند قريش با مكه، مصداق برجسته اى براى عموم {ايلاف قريش} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 4 - 4

4 - شكست اصحاب فيل ، زمينه ساز گرفتار نشدن قريش ، به فقر اقتصادى و گرسنگى فراگير و جان فرسا

ألم تر كيف فعل ربّك بأصح_ب الفيل . .. لإيل_ف قريش ... الذى أطعمهم من جوع

نكره بودن {جوع}، بر شدّت آن دلالت دارد.

تاريخ قصه اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 9 - 5

5- قبل از نزول قرآن نيز سرگذشت اصحاب كهف در بين مردم مطرح بوده است .

أم حسبت أنّ أصح_ب الكهف . .. كانوا من ءاي_تنا عجبًا

سياق و لحن آيه، حاكى از آن است كه مردم عصر بعثت، از داستان اصحاب كهف، اطلاعاتى هر چند ناقص داشته اند و آن را از عجايب مى شمردند.

تاريخ قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء -

21 - 52 - 4،6،10،11

4- بت پرستى ، كيش و آيين قوم ابراهيم بود .

إذ قال لأبيه و قومه ما ه_ذه التماثيل

6- پدر حضرت ابراهيم مانند قومش ، بت و مجسمه هاى بى جان را مورد تقديس و عبادت قرار مى داد .

إذ قال لأبيه و قومه ما ه_ذه التماثيل التى أنتم لها ع_كفون

10- تقديس و عبادت دائمى مجسمه ها و نقش ها ، آيين مردم در آغاز رسالت حضرت ابراهيم ( ع )

ما ه_ذه التماثيل التى أنتم لها ع_كفون

{عكوف} به معناى رويكرد دائمى به چيزى از سر تعظيم و احترام به آن است و مقصود از آن در آيه شريفه، تقديس و عبادت بت ها است. گفتنى است ذيل آيه بعد _ كه پاسخ سؤال ابراهيم است (... آبائنا لها عابدين) _ مؤيد همين معنا مى باشد.

11- شرك قوم ابراهيم ، در قالب پرستش مجسمه هاى بى جان و صورت ها نقش بسته بود .

ما ه_ذه التماثيل التى أنتم لها ع_كفون

{تمثال} (مفرد {تماثيل}) به معناى شىء مصوّر و صورت هاى نقش بسته است (مفردات راغب). يكى از مصاديق بارز آن، مجسمه هاى بى جانى بود كه بت پرستان به شكل هاى گوناگون مى ساختند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 53 - 1،5

1- بت پرستى اجداد و نياكان ، توجيه قوم ابراهيم در شرك و بت پرستى خويش

قالوا وجدنا ءاباءنا لها ع_بدين

5- شرك و بت پرستى در ميان قوم ابراهيم ، فراگير و داراى پيشينه طولانى بود .

قالوا وجدنا ءاباءنا لها ع_بدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 -

54 - 1

1- قوم ابراهيم و نياكان آنان ، در گمراهى آشكار قرار داشتند .

قال لقد كنتم أنتم و ءاباؤكم فى ضل_ل مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 55 - 1،3،5

1- قوم ابراهيم نسبت به حق بودن سخن ابراهيم ( ع ) و جدى بودن او در نفى شرك و بت پرستى ، ترديد داشته و آن را بعيد مى دانستند .

قالوا أجئتنا بالحقّ أم أنت من اللّ_عبين

3- بت پرستى در جان و روان قوم ابراهيم ، رسوخ داشته است .

قالوا أجئتنا بالحقّ

از اين كه مردم بت پرست، دعوت ابراهيم(ع) را جدى ندانسته و از دعوت به توحيد تعجب كردند، مطلب ياد شده به دست مى آيد.

5- مردم بت پرست ، حضرت ابراهيم ( ع ) را فردى بازيگر كه عقيده آنان رابه شوخى و بازى گرفته است ، مى پنداشتند .

أجئتنا بالحقّ أم أنت من اللّ_عبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 56 - 4

4- شرك قوم ابراهيم ، در ربوبيت و تدبير جهان بود ; نه در خالقيت آن .

قال بل ربّكم ربّ السموت والأرض الذى فطرهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 58 - 3

3- بت ها ، داراى درجات و منزلت هاى مختلف و اندازه هاى گوناگون در نزد بت پرستان قوم ابراهيم

إلاّكبيرًا لهم

بزرگى بت ها هم مى تواند به اعتبار درجات و منزلت هاى آنها نزد بت پرستان باشد و هم به لحاظ اندازه هاى آنها در قطعه هاى بزرگ و كوچك.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 59 - 4،5،8،9

4- قوم ابراهيم ، بت ها را معبود هاى خويش مى پنداشتند و آنها را مى پرستيدند .

لأكيدنّ أصن_مكم . .. قالوا من فعل ه_ذا ب_الهتنا

{إل_ه} به معناى معبود و جمع آن {آلهه} به معناى معبودها است.

5- قوم ابراهيم ، معتقد به چند معبود و داراى بت هاى متعدد بودند .

ما ه_ذه التماثيل . .. لأكيدنّ أصن_مكم ... من فعل ه_ذا ب_الهتنا

8- قوم ابراهيم ، هنگام ديدن بت هاى شكسته خود برآشفته شدند .

قالوا من فعل ه_ذا ب_الهتنا إنّه لمن الظ_لمين

9- تعرض به بت ها ، ظلمى بزرگ و گناهى نابخشودنى در پندار قوم بت پرست ابراهيم

قالوا من فعل ه_ذا ب_الهتنا إنّه لمن الظ_لمين

ظالم و ستم پيشه به كسى گويند كه بارها به ستم دست بزند. بنابراين توصيف ابراهيم به ستمكار بودن از جانب بت پرستان _ در حالى كه او تنها يك بار به بت ها تعرض كرده بود _ گوياى اين نكته است كه تعرض به بت ها در نظر بت پرستان ظلمى بزرگ محسوب مى شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 64 - 1

1- قوم بت پرست ابراهيم ، پس از آگاه شدن از ناتوانى بت ها از سخن گفتن ، به خود آمده و به تفكر و انديشه در عقيده خويش فرو رفتند .

فرجعوا إلى أنفسهم

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه مقصود از {فرجعوا إلى أنفسهم} به خود آمدن و رجوع هر يك از بت پرستان به وجدان و ضمير خود و به فكر فرو رفتن آنان باشد.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 65 - 2،3

2- بت پرستان ، على رغم قانع شدن از استدلال محكم ابراهيم ( ع ) بر بطلان شرك ، بار ديگر در صدد دفاع از عقيده شرك آميز خويش برآمدند .

ثمّ نكسوا على رءوسهم لقد علمت ما ه_ؤلاء ينطقون

برداشت ياد شده براين مبنا استوار است كه مقصود از بالا و پايين شدن _ كه در جمله كنايى {ثمّ نكسوا على رءوسهم} موجود است _ زير و رو شدن عقايد و مواضع اعتقادى بت پرستان باشد; يعنى، آنان در آغاز بر اثر استدلال ابراهيم(ع) به بطلان شرك دست يافتند; ولى باز به عقيده پيشين بازگشتند. و مجدداً به دفاع از آن برداختند.

3- تغيير شخصيت قوم بت پرست ابراهيم ، با روى آوردن مجدد آنان به شرك و بت پرستى

فقالوا إنّكم أنتم الظ_لمون . ثمّ نكسوا على رءوسهم

برداشت ياد شده براساس اين نكته است كه مقصود از زير و رو شدن در جمله {ثمّ نكسوا على رءوسهم} تغيير عقيده بت پرستان باشد. براين اساس تشبيه كردن چنين تغييرى به واژگون شدن انسان، مى تواند كنايه از تغيير و دگرگونى اساسى شخصيت بت پرستان باشد كه براثر اين تغيير، عقايد آنان نيز تغيير يافت .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 67 - 5

5- قوم بت پرست ابراهيم ، مردمى سطحى نگر و كم خرد بودند .

أفتعبدون من دون اللّه ما لاينفعكم شيئًا و لايضرّكم . أُفّ لكم ... أفلاتعقلون

برداشت ياد شده از عبادت بى حاصل قوم ابراهيم و سرزنش شدن آنان از سوى

آن حضرت بر تعقل نكردن و انديشه نورزيدن به دست مى آيد. گفتنى است به كسى كه عقل خود را به كار نيندازد و در حد قوّه نگه دارد، كم خرد اطلاق مى شود; به عبارت ديگر بى خردى يا كم خردى نسبت به خرد بالفعل است نه بالقوّه.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 68 - 6

6- سوزاندن كامل ابراهيم ( ع ) ، تنها راه دفاع از عقيده بت پرستان و معبود هاى ادعايى در ديد قوم او بود .

قالوا حرّقوه و انصروا ءالهتكم إن كنتم ف_علين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 70 - 4

4- قوم بت پرست ابراهيم ، از زيان كارترين مردم جهان بودند .

فجعلن_هم الأخسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 43 - 2

2 - انكار رسالت حضرت ابراهيم ( ع ) و متهم شدن او به دروغ گويى ، از سوى قوم او ( كلدانيان )

فقد كذّبت . .. و قوم إبرهيم و قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 71 - 1،2،3

1 - تصريح قوم ابراهيم ، به پرستش مجسمه ها و بت هاى بى جان

قالوا نعبد أصنامًا

{صنم} (مفرد {أصنام}) معادل {بت} است.

2 - توجه به درگاه بت ها و اعتكاف در آستان آنها ، از كار هاى مستمر قوم ابراهيم

فنظلّ لها ع_كفين

{ظلّ و ظلول} (مصدر {نظلّ}) به معناى دوام و استمرار و {عكوف} (مصدر {عاكفين}) به معناى ملازم بودن است.

3 - دلبستگى عميق

و تفاخر قوم ابراهيم ، به مسلك شرك آلود خويش

إذ قال . .. ما تعبدون . قالوا نعبد أصنامًا فنظلّ لها ع_كفين

در جواب حضرت ابراهيم(ع) كه از قومش پرسيد: {چه مى پرستيد}، بايد آنان مى گفتند: {بت}. اما آنها در پاسخ گفتند: {بت ها را مى پرستيم و همواره ملازم آنها هستيم}. اين نشان مى دهد كه مى خواستند علاوه بر جواب او، فخر و دل بستگى شديد خود را به مسلك شرك، براى ابراهيم(ع) بيان كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 74 - 2،4

2 - قوم ابراهيم ، مردمى سطحى نگر و تنها مقلِّد پدران خويش

قالوا بل وجدنا ءاباءنا كذلك يفعلون

قوم ابراهيم، در برابر پرسش منطقى آن حضرت، تنها به تقليد كوركورانه خود از نياكانشان اشاره كردند و اين بيانگر شدت عقب ماندگى فكرى و اوج سطحى نگرى آنان است.

4 - بت پرستى ، امرى سابقه دار در ميان نياكان قوم ابراهيم

قالوا بل وجدنا ءاباءنا كذلك يفعلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 76 - 3

3 - بت پرستى ، داراى سابقه ديرينه در نياكان قوم ابراهيم

أفرءيتم ما كنتم تعبدون . أنتم و ءاباؤكم الأقدمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 80 - 6

6 - نياز هاى ضرورى و مداوم زندگى ، از عوامل گرايش قوم ابراهيم به بت پرستى *

و الذى هو يطعمنى و يسقين . و إذا مرضت فهو يشفين

تأكيد ابراهيم(ع) بر نقش خداوند در روزى دادن به انسان ها (يطعمنى) و فرو فرستادن باران (يسقين) و

شفا بخشى به انسان (يشفين)، مى تواند از آن جهت باشد كه قوم او، به انگيزه همين امور به بت ها رو آورده بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 103 - 3

3 - اكثريت قوم ابراهيم ، حق ناپذير و مصمم بر كفر

و ما كان أكثرهم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 17 - 1،2،4،10

1 - قوم ابراهيم ، مردمى بت پرست و افتراساز بودند .

و إبرهيم إذ قال لقومه . .. إنّما تعبدون من دون اللّه أوث_نًا و تخلقون إفكًا

2 - قوم ابراهيم ، براى پرستش ، بت هاى متعددى داشتند .

إنّما تعبدون من دون اللّه أوث_نًا

4 - معبودان قوم ابراهيم ، موجوداتى ساخته شده بودند و به افترا ، نام { معبود } گرفته بودند .

تعبدون . .. أوث_نًا و تخلقون إفكًا

10 - قوم ابراهيم ، نياز هاى مادى شان را از بت ها ، طلب مى كردند .

إنّ الذين تعبدون من دون اللّه لايملكون لكم رزقًا فابتغوا عند اللّه الرزق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 24 - 4

4 - كشتن و آتش زدن ، از شيوه هاى قوم ابراهيم ، براى رويارويى با دعوت توحيدى او بود .

إبرهيم إذ قال . .. ذلكم خير لكم ... فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا اقتلوه أو حر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 25 - 2،6

2 - قوم ابراهيم ، به جاى خداى واحد ، بت هاى متعدّدى

براى پرستش داشتند .

إنّمااتّخذتم من دون اللّه أوث_نًا

6 - عواطف قومى ، قوم ابراهيم را به بت پرستى و پايبندى به آن ، كشيده بود .

إنّما اتّخذتم من دون اللّه أوث_نًا مودّة بينكم

{مودّة} مفعولٌ له {اتّخذتم} است. بنابراين، مفاد آيه، چنين مى شود: تنها چيزى كه شما، به خاطر آن، بت پرستى را انتخاب كرديد، مودّت بين خودتان بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 86 - 4

4 - قوم ابراهيم ، معتقد به معبود هاى متعدد

أئفكًا ءالهة دون اللّه تريدون

جمع آمدن {ءالهة}، گوياى مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 97 - 3

3 - ناتوانى مشركان از مقابله با منطق و استدلال ابراهيم ( ع ) بر بطلان شرك و بت پرستى

فى الجحيم

تصميم مشركان بر نابودى ابراهيم(ع) با سوزاندن آن حضرت _ پس از شنيدن سخن منطقى و خردبرانگيزش _ گوياى برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 98 - 2

2 - سوزاندن ابراهيم ( ع ) با انبوهى از آتش پرشعله ، مكر و توطئه مشركان در راستاى نابودى آن حضرت

فألقوه فى الجحيم . فأرادوا به كيدًا فجعلن_هم الأسفلين

تاريخ قوم الياس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 124 - 2

2 - قوم الياس پيامبر ، مردمى بى تقوا بودند .

إذ قال لقومه ألاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 125 - 2،3

2 - قوم الياس ،

مردمى مشرك و بت پرست بودند .

أتدعون بعلاً

3 - { بعل } نام بت قوم الياس

أتدعون بعلاً

برخى از مفسران و اهل لغت {بعل} را اسم و عَلَم براى بت قوم الياس دانسته اند (چون {مناة} و {هبل}).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 128 - 2

2 - وجود گروهى از بندگان مخلَص خدا در ميان قوم الياس پيامبر

فكذّبوه . .. إلاّ عباد اللّه المخلصين

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه {إلاّ عباداللّه . ..} استثنا از ضمير جمع در {فكذّبوه} باشد; يعنى، همه قوم الياس _ جز گروهى از بندگان خالص خدا از ميان آنان _ به تكذيب رسالت روى آوردند.

تاريخ قوم تبع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 37 - 2،3

2- هلاكت قوم { تبّع } و اقوام پيش از آن ، به اراده و خواست خداوند

أهم خير أم قوم تبّع و الذين من قبلهم أهلكن_هم

3- ايمن ماندن { تبّع } ، از عذاب هلاكت بار نازل شده بر قومش *

أهم خير أم قوم تبّع . .. أهلكن_هم

از اين كه خداوند هلاكت را به قوم {تبّع} نسبت داده است _ و نه خود وى _ مطلب ياد شده قابل برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 14 - 1

1_ اصحاب { ايكه } و قوم { تُبّع } ، از اقوام تكذيب كننده پيامبران

كذّبت قبلهم . .. و أصح_ب الأيكة و قوم تبّع

تاريخ قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 -

اعراف - 7 - 73 - 2،9،18،23

2 _ رسالت صالح ( ع ) در محدوده قوم ثمود

و إلى ثمود أخاهم صلحاً

9 _ قوم ثمود ، مردمى مشرك

ما لكم من إله غيره

18 _ قوم ثمود در انتظار دليل و معجزه اى از جانب خداوند براى اثبات رسالت صالح ( ع )

قد جاءتكم بينة من ربكم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {قد} در {قد جاءتكم} براى توقع باشد.

23 _ آزادى ناقه صالح براى چريدن ، در تضاد با منافع قوم ثمود

فذروها تأكل فى أرض اللّه و لاتمسوها بسوء

نهى از آزار رساندن به ناقه پس از فرمان به رها ساختن آن در علفزارها، گوياى اين است كه تحمل ناقه آزاد براى قوم ثمود آسان نبوده و با منافع آنان در تضاد بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 1،2،3،8،9،10

1 _ قوم ثمود پس از انقراض قوم عاد تشكل يافته و در سرزمين حجر به تمدن رسيدند .

و اذكروا إذ جعلكم خلفاء من بعد عاد و بوأكم فى الأرض

{ال} در {الأرض} عهد ذهنى است و اشاره به سرزمينى است كه قوم ثمود در آن ساكن بودند كه بين حجاز و شام قرار گرفته است.

2 _ خلافت قوم ثمود در زمين و سكونت گزيدن آنان در سرزمين حجر ، نعمتى الهى بر آنان

و اذكروا إذ جعلكم خلفاء من بعد عاد و بوأكم فى الأرض

3 _ صالح ( ع ) از قوم خويش خواست تا نعمت خلافت و سكونت گزيدن در سرزمين حجر را نعمتى از جانب خدا بدانند و آن را همواره به خاطر داشته باشند .

و اذكروا

إذ جعلكم خلفاء من بعد عاد و بوأكم فى الأرض

8 _ منطقه جغرافيايى سرزمين و محل سكونت قوم ثمود ، داراى دو بخش : دشت و كوهستان

و بوأكم فى الأرض تتخذون من سهولها قصوراً و تنحتون الجبال بيوتاً

9 _ قوم ثمود در دشت هاى متعدد ، قصر هاى بسيار بنا كردند و از كوه ها خانه هاى زيادى تراشيدند .

تتخذون من سهولها قصوراً و تنحتون الجبال بيوتاً

{سهول} جمع سهل است و سهول الأرض به معناى زمينهاى هموار مى باشد كه از آن به دشتها و صحراها تعبير مى شود. {الجبال} من الجبال بوده و در اصطلاح منصوب به نزع خافض است. بنابراين جمله {إذ ... تنحتون الجبال بيوتاً}، يعنى آنگاه كه از كوهها خانه ها مى تراشيديد.

10 _ قوم ثمود مردمى متمدن و آگاه به شيوه هاى گوناگون در خانه سازى

تتخذون من سهولها قصوراً و تنحتون الجبال بيوتاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 75 - 4،6،9،11

4 _ گروهى از مستضعفان قوم ثمود رسالت صالح ( ع ) را تصديق كرده و به وى ايمان آوردند .

للذين استضعفوا لمن ءامن منهم

برداشت فوق بر اين اساس است كه ضمير {منهم} به {الذين} در {للذين استضعفوا} برگردد، نه به {قومه}. در اين صورت {لمن ءامن} بدل بعض از كل براى {للذين استضعفوا} است و مفاد آن تقسيم مستضعفان به دو طايفه مؤمنان و غير مؤمنان خواهد بود.

6 _ اشراف كفرپيشه قوم ثمود براى ايجاد ترديد در مؤمنان ، از باور و اطمينان آنان به رسالت صالح پرسش كردند .

قال الملأ . .. أتعلمون أن صلحاً مرسل من ربه

9 _

مستعضعفان مؤمن قوم ثمود ، در پاسخ مستكبران ، كفر خويش به معبودان دروغين را اعلان كردند .

قالوا إنا بما ارسل به مؤمنون

حصر اضافى كه از تقديم {بما ارسل} بر {مؤمنون} به دست مى آيد، بيانگر اين است كه مستضعفان، علاوه بر اعلان ايمان به صالح و رسالتهاى وى، بيزارى خويش را از معبودان دروغين نيز بيان داشتند.

11 _ تلاش تبليغاتى كفرپيشگان قوم ثمود براى ايجاد شك در رسالت صالح ، تلاشى بى ثمر بود .

قالوا إنا بما ارسل به مؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 76 - 1،2،4

1 _ مجادله كفرپيشگان مستكبر قوم ثمود با مستضعفان مؤمن به صالح

استضعفوا لمن . .. مؤمنون. قال الذين استكبروا إنا بالذى ءامنتم به كفرون

2 _ مستكبران قوم ثمود ، در پاسخ مستضعفان ، مخالف صريح خويش را با رسالت صالح و كفرشان را به پيام هاى او ابراز داشتند .

قال الذين استكبروا إنا بالذى ءامنتم به كفرون

4 _ ايمان مستضعفان قوم ثمود بهانه اى براى كفرورزى و استكبار اشراف كفرپيشه آن قوم

قال الذين استكبروا إنا بالذى ءامنتم به كفرون

مجادله كافران با مستضعفان اقتضا مى كرد كه كفرپيشگان در پاسخ مؤمنان بگويند: {إنا به كفرون} و يا {إنا بما ارسل به كفرون}، ولى در پاسخ گفتند ما به آنچه شماها بدان ايمان آورده ايد كافر هستيم. و اين تعبير نشان مى دهد كه از ريشه هاى استكبار آنان در برابر حق، ايمان مستضعفان بوده است. تقديم {بالذى} بر {كفرون}، كه افاده حصر مى كند، اين معنا را تأييد مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6

- اعراف - 7 - 77 - 1،2،4

1 _ كافران قوم ثمود ناقه صالح را پى كردند و آن را هلاك ساختند .

فعقروا الناقة و عتوا عن أمر ربهم

{عقر} به معناى مجروح ساختن است و آنگاه كه گفته شود {عقر الفرس و البعير}، يعنى پاى آن را قطع كرد. (برگرفته از لسان العرب) و در مجمع البيان آمده {عَقْر} به جراحتى گفته مى شود كه مايه هلاكت گردد.

2 _ كافران قوم ثمود با پى كردن ناقه صالح ، فرمان خداوند را سرپيچى كردند و مردمى متجاوز شناخته شدند .

فعقروا الناقة و عتوا عن أمر ربهم

مراد از {أمر ربهم} همان است كه در آيه 73 مطرح شده بود يعنى: زيان نرساندن به ناقه و آزادگذارى آن براى چريدن.

4 _ كفرپيشگان قوم ثمود پس از كشتن ناقه صالح ، از وى خواستند تا تهديدش ( نزول عذاب دردناك ) را به اجرا گذارد .

قالوا يصلح ائتنا بما تعدنا إن كنت من المرسلين

مراد از {ما تعدنا} عذابى است كه در آيه 73 (فيأخذكم عذاب أليم) بيان شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 78 - 1،2،3،4،6

1 _ كفرپيشگان قوم ثمود با گرفتار شدن به لرزشى شديد به هلاكت رسيدند .

فأخذتهم الرجفة فأصبحوا فى دارهم جثمين

{رجفة} به معناى اضطراب و لرزش است و به قرينه {فأصبحوا . .. } معلوم مى شود آن لرزش بسيار شديد بوده است. قابل ذكر است كه {فأخذتهم الرجفة} (لرزش آنان را فراگرفت) مى تواند به اين معنى باشد كه لرزشى شديد بر اندام آنان مستولى شد و نيز مى تواند به اين معنى باشد

كه زمين لرزه و زلزله اى شديد آنان را فراگرفت.

2 _ لرزش شديد و عذاب نازل شده بر قوم ثمود توان حركت و بيرون آمدن از خانه ها را از ايشان سلب كرد .

فأصبحوا فى دارهم جثمين

{فى دارهم} مى تواند اشاره به اين نكته داشته باشد كه نزول عذاب هنگامى بوده كه همه و يا اكثر ثموديان در خانه هايشان استراحت مى كردند و مى تواند علاوه بر اين، اشاره داشته باشد كه با احساس لرزش زمين _ كه طبعاً آدمى از خانه مى گريزد _ كافران قوم صالح نيز خواستند از خانه ها بدر شوند ولى عذاب مهلت شان نداد و در همانجا به هلاكت رسيدند با توجه به اينكه {فى دارهم} متعلق به {جثمين} است اين معنا وضوح بيشترى پيدا مى كند.

3 _ كافران قوم ثمود بر اثر عذاب الهى به رو بر زمين افتادند و هلاك شدند .

فأصبحوا فى دارهم جثمين

{جثوم} به معناى به زمين چسبيدن و حركت نكردن است و برخى گفته اند به معناى فروافتادن شخص به سينه خود است.

4 _ كفرپيشگان قوم ثمود شب هنگام به عذاب گرفتار شدند و در صبحگاهش به هلاكت رسيدند . *

فأصبحوا فى دارهم جثمين

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {اصبحوا} به معناى {دخلوا فى الصباح} (داخل در صبح شدند) باشد نه به معناى {صاروا} بر اين مبنا {فأصبحوا . .. } مى رساند كه هلاكت در اولين لحظه صبح اتفاق افتاده و در نتيجه عذاب لرزش پيش از صبح يعنى در شب، بر كافران قوم ثمود عارض شده است.

6 _ عذاب نازل شده بر قوم ثمود ، پاسخى بود به ناباورى آنان

نسبت به تحقق تهديد هاى صالح ( ع )

ائتنا بما تعدنا . .. فأخذتهم الرجفة

از حقايقى كه در آيه قبل مطرح شده و مى تواند {أخذتهم الرجفة} بر آن مترتب باشد، ناباورى قوم ثمود به تهديدهاى حضرت صالح(ع) است، كه از جمله {ائتنا بما تعدنا} به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 79 - 3،5

3 _ خداوند پيش از نزول عذاب بر قوم ثمود ، با ابلاغ پيام هاى خويش به آنان اتمام حجت كرد .

لقد أبلغتكم رسالة ربى و نصحت لكم

5 _ صالح ( ع ) هنگام خروجش از ميان قوم ثمود ، اتمام حجت الهى بر آنان را به ايشان گوشزد كرد .

فتولى عنهم و قال يقوم لقد أبلغتكم رسالة ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 62 - 3،5،7،9،14،15

3_ قوم ثمود ، صالح ( ع ) را به خاطر ويژگى ها و استعدادهايش ، مايه ترقى و تعالى آن قوم مى دانستند .

قد كنت فينا مرجوًّا

5_ قوم صالح و پدرانشان ، مردمانى مشرك و پرستشگر غير خدا بودند .

أتنه_نا أن نعبد ما يعبد ءاباؤُنا

7_ حضرت صالح ( ع ) ، مورد اعتراض و سرزنش قوم ثمود به خاطر فراخوانى آنان به يكتاپرستى و نفى خدايان دروغين

أتنه_نا أن نعبد ما يعبد ءاباؤُنا

استفهام در {أتنه_نا أن نعبد . ..} استفهام توبيخى است.

9_ پايبندى به آداب و رسوم پدران و نياكان ، از انگيزه هاى مخالفت قوم ثمود با صالح ( ع ) و تعاليم او

أتنه_نا أن نعبد ما يعبد ءاباؤُنا

مراد از {ما} بتها و معبودهاى

پندارى مشركان است. توصيف آنها با جمله {يعبد ءاباؤُنا} اشاره به علت حكم قبل (نعبد) دارد; يعنى ، ما بتها را مى پرستيم ، چون پدرانمان آنها را مى پرستند.

14_ قوم ثمود ، در يكتايى خدا و ضرورت يگانه پرستى ، در شك و ترديد بودند .

و إنّنا لفى شك مما تدعونا إليه مريب

15_ دعوت به توحيد و بيان ضرورت يكتاپرستى از سوى حضرت صالح ( ع ) ، مايه ترديد قوم ثمود در خردمندى و هوشيارى او

و إنّنا لفى شك مما تدعونا إليه مريب

{مريب} (ترديدافكن) صفت براى {شك} است و متعلق آن _ به قرينه جمله {قد كنت فينا مرجوّاً} _ خردمندى و هوشيارى صالح(ع) مى باشد. بنابراين جمله {إنّنا لفى ...}; يعنى، ما در درستى تعاليم تو شك داريم، آن چنان شكى كه باعث شده درباره خردمندى و هوشيارى ات نيز ترديدكنيم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 65 - 3،5،6

3_ قوم ثمود ، پس از كشتن ناقه صالح ، بيش از سه روز مهلت ماندن در دنيا و بهره بردن از متاع آن را نداشتند .

فقال تمتعوا فى داركم ثل_ثة أيام

5_ نزول عذاب بر قوم ثمود ، وعده اى راستين و تخلف ناپذير

ذلك وعد غير مكذوب

6_ نزول عذاب بر قوم ثمود ، وعده اى از ناحيه خداوند به حضرت صالح ( ع )

ذلك وعد غير مكذوب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 66 - 1،2،5،6

1_ قوم ثمود ، بدون بهره گرفتن از مهلت سه روزه ، از كشتن ناقه اظهار ندامت نكردند و بر شركورزى و

انكار رسالت صالح ( ع ) اصرار ورزيدند .

فلما جاء أمرنا

2_ خداوند ، در پى اصرار قوم ثمود بر شركورزى و انكار رسالت صالح ( ع ) ، عذابى سخت بر آنان نازل كرد .

فلما جاء أمرنا

مراد از {أمر} عذاب نازل شده بر قوم ثمود است. اضافه آن به ضمير {نا} حاكى از بزرگى آن عذاب مى باشد.

5_ گروهى از قوم ثمود ، توحيد را پذيرفتند و به رسالت صالح ( ع ) ايمان آوردند .

نجّينا ص_لحًا و الذين ءامنوا معه

6_ خداوند ، صالح ( ع ) و پيروانش را از عذاب نازل شده بر قوم ثمود رهانيد و آنان را از ننگ آن عقوبت دور ساخت .

نجّينا ص_لحًا و الذين ءامنوا معه . .. و من خزى يومئذ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 67 - 1،3،7،8،9،10،11

1_ كفرپيشگان قوم ثمود ، با غرشى مهيب به هلاكت رسيدند .

و أخذ الذين ظلموا الصيحة

3_ ستمكارى قوم ثمود ، موجب گرفتارى آنان به عذاب الهى شد .

و أخذ الذين ظلموا الصيحة

7_ كفرپيشگان قوم ثمود بر اثر عذاب الهى ، به رو بر زمين افتادند و هلاك شدند .

فأصبحوا فى دي_رهم ج_ثمين

{جثوم} (مصدر جاثمين) به معناى به زمين چسبيدن و حركت نكردن است و برخى آن را به معناى فرو افتادن بر سينه دانسته اند (لسان العرب).

8_ صيحه و غرشى كه قوم ثمود را فرا گرفت ، توان حركت و بيرون آمدن از خانه ها را از آنان سلب كرد .

و أخذ الذين ظلموا الصيحة فأصبحوا فى دي_رهم ج_ثمين

{فى ديارهم} متعلق به {جاثمين} است و دلالت بر اين دارد كه

قوم ثمود در خانه هايشان به هلاكت رسيدند. بيان اين معنا حكايت از آن دارد كه: صيحه و غرش مهيب آن چنان بود كه قوم ثمود، نتوانستند از خانه هاى خويش _ كه طبعاً آدمى در اين گونه موارد از خانه خارج مى شود _ بيرون آيند.

9_ كفرپيشگان قوم ثمود ، شب هنگام به عذاب گرفتار شدند و در صبحگاه به هلاكت رسيدند . *

فأصبحوا فى دي_رهم ج_ثمين

چنان چه {أصبحوا} به معناى {دخلوا فى الصباح} باشد دلالت مى كند كه هلاكت آنان ، در صبحدم بوده است. در نتيجه صيحه و غرش _ به قرينه فاء در {فأصبحوا} _ پيش از صبح; يعنى در شب بر قوم ثمود نازل شده بود.

10_ { عن أبى عبدالله ( ع ) ( فى إهلاك قوم صالح ) : . . . لما كان نصف الليل أتاهم جبرئيل ( ع ) فصرخ بهم صرخة خرقت تلك الصرخة أسماعهم و فلقت قلوبهم و صدّعت أكبادهم . . . فأصبحوا فى ديارهم و مضاجعهم موتى أجمعين ثم أرسل الله عليهم مع الصيحة النار من السماء فأحرقتهم أجمعين . . . ;

از امام صادق(ع) [درباره هلاكت قوم صالح] روايت شده است: چون نيمه شب فرا رسيد، جبرئيل نزد آنان آمد. پس فريادى بلند بر سرشان زد كه گوشهاى آنان را پاره كرد و قلبهايشان را شكافت و جگرهايشان را دريد; در نتيجه صبحگاه آن شب، همه آنان در خانه ها و بسترهايشان مرده بودند. سپس خداوند همراه با آن فرياد آتشى از آسمان فرستاد كه همه را سوزاند ...}.

11_ { عن رسول الله ( ص ) قال : . . . ه_ؤلاء

قوم صالح ( ع ) . . . عتوا عن أمر ربهم . . . فأهلك الله من كان فى مشارق الأرض و مغاربها منهم إلاّ رجلاً كان فى حرم الله فمنعه حرم الله من عذاب الله تعالى . . . ;

از رسول خدا(ص) روايت شده است كه فرمود: . .. اينان قوم صالح بودند ... از فرمان پروردگار خود سرپيچى كردند ... پس خداوند از آن قوم همه آنان را كه در مشرقها و مغربهاى زمين بودند هلاك كرد مگر يك مرد را كه در حرم خدا بود و حرم خدا او را از عذاب الهى مصون داشت ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 68 - 1،4

1_ عذاب نازل شده بر قوم ثمود ، موجب نابودى آنان و تخريب آثار زندگانى در ديار ايشان شد .

كأن لم يغنوا فيها

{غِنىً} (مصدر لم يغنوا) به معناى اقامت كردن و سكنى گزيدن است. ضمير در {فيها} به {ديار} در آيه قبل برمى گردد و جمله {كأن لم يغنوا فيها}; يعنى، گويا قوم ثمود در ديارشان اقامت نكرده بودند و اين كنايه از بين رفتن ديار آنان است.

4_ قوم ثمود بر اثر نافرمانى خداوند ، سزاوار هلاكت و دورى از رحمت الهى شدند .

ألا بُعدًا لثمود

توضيحِ كلمه {بُعداً} در آيه 60 ذيل برداشت شماره 5 آورده شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 95 - 4

4_ قوم ثمود ، از رحمت خدا محروم شدند و با عذاب هاى الهى به هلاكت رسيدند .

كما بعدت ثمود

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

8 - هود - 11 - 100 - 1

1_ داستان اقوامى چون فرعونيان ، قوم نوح ، هود ، صالح ، لوط و شعيب ( ع ) ، از داستان هاى مهم تاريخ بشرى است .

ذلك من أنباء القرى

{أنباء} جمع نبأ است و نبأ _ چنان چه در مفردات راغب آمده _ به خبرى گفته مى شود كه داراى فايده بزرگ است. {قرى} (جمع قرية) به معناى آباديهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 82 - 1،2،3،4

1- اصحاب حجر با شكافتن كوه ها ، خانه هاى امنى براى خود در دل آن مى ساختند .

و كانوا ينحتون من الجبال بيوتًا ءامنين

تراشيدن كوهها به منظور ساختن خانه به دو گونه قابل تصور است:B1_ ساختن خانه هاى سنگى از بريده هاى كوهها در دامنه كوهها و يا در جاى ديگر. 2_ ساختن خانه از خود كوهها و در دل آنها. چنان كه در سوره {نحل} (آيه 68) همين تعبير به كار رفته است: (...أن اتخذى من الجبال بيوتاً).

2- اصحاب حجر با تراشيدن كوه ها ، از سنگ هاى آن براى خود خانه هاى امنى مى ساختند .

و كانوا ينحتون من الجبال بيوتًا ءامنين

مقصود از تراشيدن كوهها به منظور ساختن خانه امن ممكن است ساختن خانه هاى سنگى به خاطر استحكام آن باشد.

3- وجود صنعت خانه سازى و سنگ تراشى در ميان مردم حجر ( قوم ثمود )

و كانوا ينحتون من الجبال بيوتًا ءامنين

4- اصحاب حجر ( قوم ثمود ) مردمى نيرومند و سخت كوش بودند و در مناطق كوهستانى زندگى مى كردند .

و كانوا ينحتون من الجبال

بيوتًا ءامنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 83 - 1

1- اصحاب حجر ( قوم ثمود ) پس از تكذيب رسولان و اعراض از معجزات و آيات الهى ، صبحگاهان گرفتار صداى وحشتناك و غرش سهمگين شدند .

و لقد كذّب أصح_ب الحجر المرسلين . و ءاتين_هم ءاي_تنا ... معرضين ... فأخذتهم الصي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 84 - 1،3

1- هيچ يك از تلاش هاى اصحاب حجر براى رهايى خويش از عذاب الهى ، براى آنان چاره ساز واقع نشد .

فأخذتهم الصيحة . .. فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون

3- عذاب الهى ( صيحه ) اصحاب حجر را در داخل خانه هاى سنگى و دژ هاى مستحكمشان درهم كوبيد .

ينحتون من الجبال بيوتًا ءامنين . فأخذتهم الصيحة ... فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبو

اصحاب حجر براى در امان ماندن از عذاب الهى، خانه هاى سنگى بنا كرده بودند; ولى اين خانه ها آنان را از عذاب مصون نداشت و در دفع آن كارساز نبود (فما أغنى عنهم . ..). حقيقت فوق بيانگر اين نكته است كه در وقت عذاب، آنان در همين خانه ها سُكنى داشته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 59 - 13

13- قوم ثمود ، نسبت به معجزه الهى ( ناقه ) عكس العمل ناروا داشته و با آن ظالمانه برخورد كردند .

و ءاتينا ثمود الناقة مبصرة فظلموا بها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 42 - 3،6

3

- مخالفت همگانى قوم نوح ، عاد و ثمود با پيامبرانشان ( نوح ، هود و صالح )

و ان يكذّبوك فقد كذّبت قبلهم قوم نوح و عاد و ثمود

6 - عاد و ثمود ، پس از قوم نوح و پيش از قوم ابراهيم مى زيستند .

قوم نوح و عاد و ثمود . .. و قوم إبرهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 31 - 4

4 - ثمود ( يا عاد ) نخستين جامعه شكل گرفته پس از طوفان نوح

ثمّ أنشأنا من بعدهم قرنًا ءاخرين

مفسران در اين كه كدام جامعه پس از طوفان نوح شكل گرفت، دو نظر دارند: برخى از آنان با تكيه بر سخن هود(ع) در سوره اعراف: {و اذكروا إذ جعلكم خلفاء من بعد قوم نوح} و ذكر سرگذشت قوم هود در پى قوم نوح (در سوره هاى اعراف، هود و شعرا) معتقدند كه نخستين جامعه تشكيل يافته در پى هلاكت قوم نوح، قوم هود (عاد) بود. برخى ديگر نيز بر آنند كه با توجه به اين كه قوم صالح (ثمود) با صيحه آسمانى نابود شدند و در اين جا نيز ذكر صيحه به ميان آمده است، مى رساند كه اولين جامعه پس از طوفان، قوم صالح (ثمود) بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 38 - 3

3 - اشراف جامعه پس از نوح ، مردم را از گرويدن به فرستاده الهى برحذر مى داشتند .

و ما نحن له بمؤمنين

اعلام اشراف مبنى بر اين كه به اين مرد (فرستاده الهى) ايمان ندارند، مى تواند دستورى ضمنى به

مردم باشد كه بايد از آنان پيروى كنند و به فرستاده الهى گرايش نداشته باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 40 - 3

3 - پشيمانى سخت تكذيب گران پيامبر جامعه پس از نوح ، به هنگام مشاهده عذاب استيصال

قال عمّا قليل ليصبحنّ ن_دمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 41 - 1،2

1 - نزول عذابى فراگير بر نخستين جامعه پس از نوح ، در پى استمداد پيامبر آنان از خداوند

قال ربّ انصرنى . .. فأخذتهم الصيحة

2 - نابودى جامعه پس از نوح ، تنها با يك فرياد مرگ بار ( صيحه )

فأخذتهم الصيحة بالحقّ

{صيحة} مصدر عددى و به معناى يك فرياد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 39 - 3

3 _ همه مردمان عاد ، ثمود ، اصحاب رسّ و مردم دوران هاى بين اقوام ياد شده ، به خاطر تكذيب آيات خدا و رسولان او ، به شكل شگفت آورى درهم شكسته شده و نابود گرديدند .

و كلاًّ تبّرنا تتبيرًا

{تتبير} (مصدر {تبّرنا}) به معناى درهم شكستن و هلاك كردن است (لسان العرب). {تتبيراً} _ كه مفعول مطلق براى {تبّرنا} است _ نيز براى تأكيد معناى درهم شكستن و هلاك كردن و نوع شگفت آور آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 146 - 2

2 - ثموديان ، برخوردار از امنيت و رفاه كامل در سرزمين خويش

أتتركون فى ما ه_هنا ءامنين

{ما} در {فى ما} اشاره به نعمت هائى دارد كه

بيان تفصيلى آن در آيات بعد آمده است. و {ه_هنا} نيز اشاره به سرزمين ثموديان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 147 - 1،2،3

1 - ثموديان ، برخوردار از چشمه ساران و باغستان هاى پوشيده از درختان ميوه

فى جنّ_ت و عيون

{جنّة} (مفرد {جنّات}) به معناى باغ پوشيده از درختان و {عين} (مفرد {عيون}) به معناى چشمه سار است.

2 - سرزمين ثموديان ، سرزمينى حاصلخيز با منابع آبى سرشار

فى جنّ_ت و عيون

نكره آمدن {جنّات} و {عيون}، نشان دهنده كثرت باغ ها و چشمه سارهااست و آن حكايت از حاصلخيزى و سرسبزى سرزمين ثموديان دارد.

3 - باغدارى ، از محور هاى فعاليت اقتصادى ثموديان

فى جنّ_ت و عيون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 149 - 1،3

1 - ثموديان ، استاد در ساختن خانه در دل كوه با تراشيدن ماهرانه سنگ ها

و تنحتون من الجبال بيوتًا ف_رهين

{نَحْت} (مصدر {تنحتون}) به معناى تراشيدن و{فراهة} (مصدر {فارهين}) به معناى مهارت و استادى است; يعنى، و با مهارت براى خود خانه هايى از كوه ها مى تراشيد؟

3 - سرخوشى و سرمستى ثموديان در خانه هاى كوهستانى خويش

و تنحتون من الجبال بيوتًا ف_رهين

{فارهين} مى تواند از مصدر{فره} (نشاط و سرخوشى) مشتق شده باشد. گفتنى است كه {فارهين} بنابراين احتمال، صفت براى {بيوتاً} و به تقدير {فارهين فيها} است; يعنى، خانه هايى كه در آن مست و سرخوشيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 150 - 6

6 - بى تقوايى و گنه پيشگى ، بزرگ ترين مشكل ثموديان

فاتّقوا

اللّه و أطيعون

در سفارش هاى حضرت صالح(ع)، توصيه به تقوا بيش از همه توصيه ها تكرار شده است و اين نشان مى دهد كه مشكل عمده ثموديان، مسأله بى تقوايى آنان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 151 - 1

1 - اطاعت ثموديان ، از اشراف و رؤساى اسراف گر و متجاوز خويش

و لاتطيعوا أمر المسرفين

{اسراف} (مصدر {مسرفين}) به معناى افراط كردن و از حد اعتدال خارج شدن است. بنابراين {مسرفين}; يعنى، افراط گران و متجاوزان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 152 - 4

4 - وجود افراد صد در صد فسادگر در جامعه ثموديان ، در عصر بعثت صالح ( ع )

الذين يفسدون فى الأرض و لايصلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 153 - 7

7 - اطلاع ثموديان ، از مسأله افسون و سحرزدگى

قالوا إنّما أنت من المسحّرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 157 - 3،4،6،8

3 - هم دلى و هم گامى ثموديان در كشتن ناقه صالح

فعقروها فأصبحوا ن_دمين

با توجه به اين كه ناقه صالح، تنها به وسيله يك تن از ثموديان پى شد، جمع آمدن {عقروا} و نيز {أصبحوا نادمين}، مى رساند كه همه قوم ثمود در كشتن ناقه دست داشتند و يا بدان راضى بودند.

4 - معجزه خواهى ثموديان ، پيشنهادى بهانه جويانه بود ; نه درخواستى صادقانه .

فأت بئاية إن كنت من الص_دقين . .. فعقروها

6 - ثموديان ، مردمى لجوج و حق ناپذير

فأت بئاية

إن كنت من الص_دقين . قال ه_ذه ناقة... و لاتمسّوها بسوء... فعقروها

8 - { عن على ( ع ) : . . . إنّما عقر ناقة ثمود رجل واحد فعمّهم اللّه بالعذاب لماعموه بالرضى فقال سبحانه { فعقروها فأصحبوا نادمين } . . . ;

از حضرت على(ع) روايت شده است:. .. پى كننده ناقه قوم ثمود يك نفر بود; در حالى كه خداوند عذاب را بر همه آنان فرستاد; چون آنان به عمل آن يك نفر راضى بودند. خداوند سبحان مى فرمايد: {فعقروها فأصبحوا نادمين}...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 158 - 1،2،6،7

1 - نزول عذاب فراگير الهى بر ثموديان ، در پى كشتن ناقه صالح

فعقروها . .. فأخذهم العذاب

2 - نتيجه بخش نبودن پشيمانى ثموديان ، پس از كشتن ناقه صالح

فعقروها فأصبحوا ن_دمين . فأخذهم العذاب

6 - بيشتر ثموديان ، حق ناپذير و مصمم بر كفر بودند .

و ما كان أكثرهم مؤمنين

7 - وجود اقليتى مؤمن در ميان ثموديان

و ما كان أكثرهم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 45 - 7،8

7 - دو دستگى قوم ثمود در مواجهه با پيام توحيدى صالح ( ع )

فإذا هم فريقان

8 - دودستگى ثموديان در برابر دعوت صالح ( ع ) ، همراه با خصومت مستمر ميان آنان بود .

فإذا هم فريقان يختصمون

فعل مضارع {يختصمون} افاده استمرار مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 46 - 2،4

2 - شتاب ثموديان در اتخاذ روش هاى نادرست و بدفرجام

لم تستعجلون بالسيّئة قبل الحسنة

4

- قرار گرفتن ثموديان در مشكلات و گرفتارى ها به خاطر گناهان

لولا تستغفرون اللّه لعلّكم ترحمون

از تعبير {لعلّكم ترحمون} استفاده مى شود كه ثموديان بر اثر گناهان، گرفتار بدبختى و مشكلات شده بودند و بيرون آمدن از آن و جلب رحمت خداوند، نيازمند استغفار بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 47 - 2،3،4،6

2 - ابتلاى ثموديان به گرفتارى ها و مشكلات ، پس از رسالت صالح

قالوا اطّيّرنا بك و بمن معك

شوم شمردن و بديمن خواندن، در صورتى است كه پس از مبعوث شدن صالح(ع)، مشكلات طبيعى، اجتماعى و . ..براى مردم رخ داده باشد و آنان از اين امر بهانه اى براى انكار صالح(ع) پيدا كرده باشند.

3 - پديد آمدن دو دستگى و خصومت هاى اجتماعى در پى دعوت صالح ( ع ) ، زمينه بد يُمن خوانده شدن وى از سوى كافران

فإذا هم فريقان يختصمون . .. قالوا اطّيّرنا بك

احتمالاً آنچه كافران به عنوان شومى و نامباركى از آن ياد كرده اند، همان دو دستگى و اختلافات اجتماعى باشد كه درپى دعوت صالح(ع) و پيدايش مؤمن و كافر به وجود آمده بود.

4 - مشكلات ثموديان ، بنا به تقدير الهى و در جهت آزمايش آنان بود ، نه معلول وجود صالح ( ع ) و پيروان او .

قال ط_ئركم عند اللّه بل أنتم قوم تفتنون

عبارت {طائركم. ..}; يعنى، آنچه كه باعث بروز مشكلات و گرفتارى براى شما شده، نزد خدا است. مقصود اين است كه وجود من تأثيرى در پيدايش مشكلات شما ندارد; بلكه مشكلات تان بر اساس برنامه و تقدير الهى است كه

در راستاى آزمايش شما تدارك ديده شده است. گفتنى است كه در برداشت ياد شده، {فتنة} در جمله {بل أنتم قوم تفتنون} به معناى آزمايش گرفته شده است.

6 - مصايب و مشكلات ثموديان ، كيفر الهى و معلول گناهان خود آنان

يقوم لم تستعجلون بالسيّئة . .. بل أنتم قوم تفتنون

برداشت فوق باتوجه به اين نكته است كه صالح پيامبر(ع) در رد پندار ثموديان كه بدبختى هاى خود را ناشى از بد يمنى وجود صالح و پيروان آن حضرت قلمدادمى كردند، فرمود: بدبختى هاى شما كيفرى است الهى و معلول گناهان خودتان. گفتنى است در فرض فوق واژه {تفتنون} از فتنه به معناى عذاب مشتق مى باشد; يعنى، {بل أنتم قوم تعذّبون; بلكه شما مردمى هستيد كه به كيفر گناه خود عذاب مى شويد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 48 - 1،2،4

1 - وجود نُه فرد و يا گروه فسادانگيز ، در جامعه ثمود ، هم زمان با رسالت صالح ( ع )

و كان فى المدينة تسعة رهط يفسدون

{تسعة رهط}; يعنى، نُه گروه، اما احتمال دارد كه به معناى نُه فرد نيز باشد. در {المنجد} آمده است: هرگاه عددى به {رهط} نسبت داده شود، {رهط} به معناى شخص مى باشد.

2 - گروه هاى نُه گانه شهر ثموديان ، داراى فسادگرى هاى گسترده و به دور از كمترين اصلاح طلبى و خيرانديشى

و كان فى المدينة . .. يفسدون فى الأرض و لايصلحون

قيد {فى الأرض} نشانگر گستردگى دامنه فسادگرى آنان است.

4 - ثموديان ، برخوردار از تمدن شهرى

و كان فى المدينة تسعة رهط

تعبير {المدينة} نشانگر وجود شهر و شهرنشينى

در آن دوران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 49 - 1،2،4،5،6،7

1 - توطئه و هم قسمى گروه هاى نُه گانه فسادگر ، براى قتل شبانه صالح ( ع ) و خانواده اش

و كان فى المدينة تسعة رهط يفسدون . .. قالوا تقاسموا باللّه لنبيّتنّه و أهله

{تقاسم} (مصدر {تقاسموا}) به مشاركت كردن در قسم و {تبييت} (مصدر {نبيّتنّ}) به سوء قصد شبانه گفته مى شود.

2 - فسادانگيزى گروه هاى نُه گانه مخالف صالح ، على رغم اظهار اعتقادشان به خدا

يفسدون فى الأرض . .. قالوا تقاسموا باللّه

سوگند خوردن به خدا، حكايت از نوعى باور به خدا دارد.

4 - مبارزه با صالح پيامبر و از ميان بردن وى ، محور اتحاد و همكارى گروه هاى فسادگر على رغم داشتن اختلاف

و كان فى المدينة تسعة رهط . .. تقاسموا باللّه لنبيّتنّه و أهله

نُه گانه بودن گروه هاى مزبور، خود دليل تمايزات و وجود نقطه هاى افتراق ميان آنان است; با اين حال براى از ميان بردن صالح باهم متّحد شدند.

5 - خانواده صالح ، جملگى مؤمنان به وى و مورد خشم عميق كافران

لنبيّتنّه و أهله

6 - توطئه گران عليه صالح ، نگران عكس العمل و مقاومت ياران وى در قبال هجوم علنى آنان

لنبيّتنّه و أهله ثمّ لنقولنّ لوليّه ما شهدنا مهلك أهله

طرح هجوم شبانه و انديشه كردن در چگونگى پاسخ به ولىّ دم، نشانگر نگرانى آنان است.

7 - چاره انديشى توطئه گران عليه صالح ، براى انكار جنايت خويش و گريز از قصاص يا پرداخت خونبها

ثمّ لنقولنّ لوليّه ما شهدنا مهلك أهله و إنّا لص_دقون

طرح اظهار بى خبرى

از قتل صالح(ع) و خانواده وى، نشان مى دهد كه گروه هاى مزبور مى انديشيده اند تا راهى پيدا كنند و در نتيجه آن از خونخواهى ولىّ دم يا پرداخت خونبها شانه خالى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 51 - 3،4،9

3 - گرفتار شدن ثموديان به عذاب ويرانگر و كيفر نابودكننده الهى ، پيش از تحقق توطئه آنان عليه صالح ( ع ) و خانواده اش

فانظر كيف كان ع_قبة مكرهم أنّا دمّرن_هم

{تدمير} (مصدر {دمّرنا}) مرادف {إهلاك} است. حال اگر گروه هاى توطئه گر در برنامه ترور صالح(ع) موفق مى شدند، دعوت خداوند از انسان ها براى عبرت گيرى از سرنوشت آنان معنا نداشت. بنابراين عبارت {أنّا دمّرناهم}; يعنى، {أهلكناهم قبل أن يحققوا مكرهم; ما آنان را پيش از آن كه بتوانند طرحشان را پياده كنند، نابود ساختيم}.

4 - كيفر الهى براى توطئه گران عليه صالح ، دامنگير تمامى كافران ثمود

أنّا دمّرن_هم و قومهم أجمعين

9 - ثموديان ، متشكل از قبيله ها و عشيره هاى مختلف *

و كان فى المدينة تسعة رهط . .. أنّا دمّرن_هم و قومهم أجمعين

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه {قومهم} به تقدير {قوم كلّ واحد منهم} باشد; يعنى، ما قوم و قبيله هر يك از آن گروه هاى نُه گانه را به همراه آنها نابود ساختيم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 52 - 1

1 - خانه هاى ويران و خالى از سكنه ثموديان ، نشانه اى گويا از فرود آمدن كيفر الهى بر آنان

أنّا دمّرن_هم و قومهم أجمعين . فتلك

بيوتهم خاوية

{خواء} (مصدر {خاوية}) به معناى ويرانى و نيز خالى از سكنه شدن است. در برداشت فوق هر دو معنا لحاظ شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 53 - 4

4 - وجود مؤمنانى با تقوا در ميان ثموديان ، على رغم وجود فساد و كفر فراگير در جامعه

يقوم لم تستعجلون بالسيّئة . .. دمّرن_هم و قومهم أجمعين ... و أنجينا الذين ءامنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 38 - 1،2،4،13

1 - عاد و ثمود ، دو قوم هلاك شده با عذاب الهى اند .

فأخذتهم الرجفة . .. و عادًا و ثمودًا

{عاداً و ثموداً} منصوب به فعل مقدر {أهلكنا} است.

2 - خانه هاى بازمانده از دو قوم عاد و ثمود ، نشانِ هلاكت و نابودى آنان به عذاب الهى است .

و عادًا و ثمودًا و قد تبيّن لكم من مس_كنهم

احتمال دارد {من مساكنهم} متعلق به {تبيّن} باشد و فاعل {تبيّن} مستتر و مرجع آن {إِهلاكنا} باشد و احتمال دارد {من} زايد و {مساكن} در محل رفع و فاعل {تبيّن} باشد. در هر دو صورت، نكته ياد شده، به دست مى آيد.

4 - دو قوم عاد و ثمود ، پيامبرانى داشتند و آنان را تكذيب كردند .

و إلى مدين أخاهم شعيبًا . .. فكذّبوه فأخذتهم الرجفة...و عادًا و ثمودًا و قد تبيّ

به قرينه سياق، احتمال دارد كه جمله، حذف به ايجاز داشته باشد; يعنى، چنين باشد: {و لقد أرسلنا إلى عاد و ثمود رسلهم فكذّبوهم فأخذتهم الرجفة}

13 - قوم عاد و ثمود ، قبل از گمراه شدن ،

مردمى آگاه و بصير بودند .

و زيّن لهم الشيط_ن أعم_لهم . .. و كانوا مستبصرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 40 - 7

7 - برخى از اقوام مكذِّب انبيا ( قوم ثمود ) با صيحه و صدايى مهيب و وحشت ناك ، عذاب و نابود شدند .

و عادًا و ثمودًا . .. فكلاًّ أخذنا بذنبه ... و منهم من أخذته الصيحة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 13 - 1

1 - قوم ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) ، پيامبران خود را تكذيب كردند .

كذّبت قبلهم قوم . .. ثمود و قوم لوط وأصح_ب لئيكة

مفسران بر اين عقيده اند كه مقصود از {أصحاب الأيكة} قوم شعيب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 14 - 1،2

1 - قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) ، پيامبران خود را تكذيب كردند .

قوم نوح . .. ثمود ... أصح_ب لئيكة ...إن كلّ إلاّكذّب الرسل

2 - تكذيب پيامبران از سوى قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) ، بسيار شديد بود .

إن كلّ إلاّكذّب الرسل

{إن} نافيه و {كلّ} از الفاظ عموم و تنوين آن عوض از محذوف است، يعنى، {كلّهم}. عبارت {إلاّ كذّب الرسل} استثنا از نفى جنس و مفيد تأكيد حصر است; يعنى، اين اقوام آن قدر به تكذيب پيامبران خود پرداختند كه گويى به جز تكذيب هيچ

كار و يا صفت ديگرى نداشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 5،6،7

5 - قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان ، مهم ترين اقوام هلاك شده تاريخ *

مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم

6 - آگاهى كامل مؤمن آل فرعون ، از سرگذشت هلاكت بار قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان

إنّى أخاف عليكم مثل . .. دأب قوم نوح ... و الذين من بعدهم

7 - آشنايى مردم عصر فرعون از سرگذشت هلاكت بار قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان

إنّى أخاف عليكم مثل . .. دأب قوم نوح ... و الذين من بعدهم

هشدار مؤمن آل فرعون به مردم و بازگوكردن سرگذشت عبرت آموز اقوام يادشده براى ايشان، مى تواند گوياى برداشت بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 17 - 8

8 - گرفتار آمدن قوم ثمود به عذاب دفعى و ناگهانى

فأخذتهم ص_عقة العذاب الهون

{صاعقة} به معناى صداى شديد آسمانى است و با توجه به مفرد بودن آن، معنا چنين مى شود: {ثموديان با يك فرياد آسمانى از ميان رفتند}. بنابر اين مردم قوم ثمود بر خلاف قوم عاد _ كه چندين روز عذاب آنان به طول انجاميد _، به عذابى ناگهانى گرفتار شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 18 - 1،2

1 - تنها گروهى اندك از قوم عاد و ثمود ، ايمان آورده ، تقوا پيشه كردند .

و نجّينا الذين

ءامنوا و كانوا يتّقون

از اين كه خداوند، استكبار و كوردلى را به عموم مردم عاد و ثمود نسبت داده است، مى توان استفاده كرد كه بيشتر آنان كافر شدند و فقط تعدادى اندك از آنان مؤمن بودند.

2 - خداوند ، مؤمنان تقواپيشه قوم عاد و ثمود را از عذاب نازل شده نجات داد .

و نجّينا الذين ءامنوا و كانوا يتّقون

مراد از {الذين آمنوا} _ به قرينه سياق _ مؤمنان هر دو قوم عاد و ثمود است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 12 - 3

3_ قوم نوح ، اصحاب رسّ و ثمود ، از اقوام حق ستيز و تكذيب كننده رسولان الهى

كذّبت قبلهم قوم نوح و أصح_ب الرسّ و ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 43 - 2،4

2 - اتمام حجت خداوند بر قوم ثمود ، با اعطاى مهلتى محدود به ايشان

قيل لهم تمتّعوا حتّى حين

4 - قطعى شدن عذاب بر ثموديان ، پس از آسيب رساندن به ناقه صالح

و فى ثمود إذ قيل لهم تمتّعوا حتّى حين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 44 - 1،4،5،6

1 - نزول عذاب بر قوم ثمود ، در پى سركشى از فرمان پروردگار

فعتوا . .. فأخذتهم الص_عقة

4 - صاعقه فراگير و نيرومند ، عامل نابودى قوم ثمود

فأخذتهم الص_عقة

5 - فراگيرى صاعقه بر قوم ثمود ، در عين هشيارى و در مقابل چشمان آنان

فأخذتهم الص_عقة و هم ينظرون

6 - نظاره گرى قوم ثمود ، بر مرگ دشوار و ناگزير خويش ، نوعى عذاب براى

آنان بود . *

فأخذتهم الص_عقة و هم ينظرون

تصريح به {و هم ينظرون} _ در پى {أخذتهم. ..} _ ظاهراًبه منظور بيان شدت ابتلا و گرفتارى قوم ثمود است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 51 - 1،2،3

1 - نابودى قوم ثمود ، به اراده خداوند

و أنه أهلك . .. و ثموداْ فما أبقى

2 - از ميان رفتن قوم ثمود و باقى نماندن نسل كافر ايشان ، پس از عذاب و انتقام الهى

و أنّه أهلك . .. و ثموداْ فما أبقى

3 - قوم ثمود ، مردمى ستم كار و طغيانگر

و أنّه أهلك . .. و ثموداْ ... و قوم نوح ... هم أظلم و أطغى

از اين كه در آيه بعد، قوم نوح {أظلم} و {أطغى} معرفى شده اند، اصل ظلم و طغيان براى قوم ثمود ثابت مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 52 - 1،2،4

1 - قوم نوح ، قومى هلاك شده به اراده خداوند ، قبل از عاد و ثمود

و أنّه أهلك عادًا . .. و ثموداْ ... و قوم نوح من قبل

2 - قوم نوح ، مردمى ظالم تر و طغيانگرتر از قوم عاد و ثمود

عادًا . .. و ثموداْ ... و قوم نوح ... كانوا هم أظلم و أطغى

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه ضمير {هم} به قوم نوح باز گردد و {أظلم} و {أطغى} بودن قوم نوح، در مقياس قوم عاد و ثمود سنجيده شده باشد.

4 - عاد و ثمود و قوم نوح ، داراى ظلم و طغيانى فزون تر از ديگر اقوام

نابود شده تاريخ

إنّهم كانوا هم أظلم و أطغى

بنابراين كه ضمير {هم} به قوم عاد و ثمود و نوح بازگردد، برداشت بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 23 - 1،3،4

1 - قوم ثمود ، تكذيب گر انذار ها و هشدار هاى پيامبر خويش

كذّبت ثمود بالنّذر

{نذر} جمع {نذير} است. {نذير} بر دو معنا اطلاق مى شود: {انذار} و {منذر}. در برداشت، معناى اول در نظر گرفته شده است.

3 - قوم ثمود ، از جمله ملت هاى تكذيب كننده انذار هاى الهى ، پس از قوم نوح و عاد

كذّبت ثمود بالنّذر

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه مؤخر آمدن ذكر قوم ثمود پس از قوم نوح و عاد، دليل تقدم تاريخى قوم نوح و عاد بر آنان باشد.

4 - { عن أبى بصير عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : قلت له : { كذّبت ثمود بالنّذر . . . } قال ه_ذا كان بما كذّبوا صالحاً . . . ;

ابى بصير از امام صادق(ع) درباره آيه {كذّبت ثمود بالنّذر. ..} سؤال نمود... امام فرمود: اين زمانى بود كه صالح(ع) را تكذيب كردند...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 25 - 1

1 - ناباورى قوم ثمود نسبت به انتخاب فردى چون { صالح ( ع ) } ، از ميان همه قوم ، براى دريافت وحى

أءلقى الذكر عليه من بيننا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 26 - 3

3 - مجازات الهى براى قوم ثمود ، از پى اعطاى

فرصت به ايشان

سيعلمون غدًا

مراد از{غداً}، آينده و فرصتى است كه به ثموديان داده شده است; نه روزى كه از پس امروز مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 27 - 3

3 - اعطاى معجزه به صالح پيامبر ( ع ) ، زمينه ساز نزول عذاب بر قوم حق ستيز ثمود

سيعلمون غدًا من الكذّاب الأشر . إنّا مرسلوا الناقة فتنة لهم

با توجه به ارتباط {إنّا مرسلوا الناقة} با آيه قبل، استفاده مى شود كه ظهور حقانيت صالح و كذب و غرور قوم ثمود، امرى محقق شدنى است; اما پس از اتمام آخرين حجت ها و اعطاى معجزه به ايشان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 28 - 1،2،3،4،7

1 - تقسيم آب در سرزمين قوم ثمود ، ميان ايشان و ناقه صالح ، به فرمان خداوند

و نبّئهم أنّ الماء قسمة بينهم

2 - فرمان تقسيم آب ، فرمانى مهم و داراى تأثير جدى در زندگى قوم ثمود

و نبّئهم أنّ الماء قسمة بينهم

در واژه {نبّئهم}، اهميت خبر نهفته است; زيرا {نبأ} به خبر مهم اطلاق مى شود.

3 - اختصاص يافتن سهمى از آب سرزمين ثمود به ناقه صالح ، براى ايشان دشوار بود و مايه امتحان براى آنان

إنّا مرسلوا الناقة فتنة لهم . .. أنّ الماء قسمة بينهم

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه درصدد تدارك زمينه امتحانى است كه در آيه قبل با تعبير {فتنة} آمده است.

4 - اختصاص يافتن نيمى از آب سرزمين ثمود ، به ناقه صالح ( ع ) *

أنّ الماء قسمة بينهم

ظاهر

اين است كه عبارت {قسمة بينهم} نظر به قسمت مساوى داشته باشد; زيرا در غير آن صورت بايد سهم، مشخص مى شد.

7 - مجاز نبودن قوم ثمود ، براى حضور در كناره هاى آب در زمان اختصاص يافته به ناقه صالح

قسمة بينهم كلّ شرب محتضر

ظاهراً واژه {محتضر} علاوه بر دخالت نكردن هر يك در سهم ديگرى، اين معنا را نيز افاده مى كند كه حتى حضور يافتن هر كدام در كنار نهر يا چشمه، محدود به زمان خاص خودشان بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 29 - 1،2،3،4،5،6

1 - توطئه قوم ثمود ، براى از ميان بردن ناقه صالح

فنادوا صاحبهم فتعاطى فعقر

2 - نارضايتى قوم ثمود ، از وجود ناقه و سهميه بندى آب

أنّ الماء قسمة بينهم . .. فنادوا صاحبهم

{فاء} در {فنادوا} تصميم قتل ناقه را متفرع بر {أنّ الماء قسمة} كرده است; يعنى، چون چنين قانونى وضع شد، آنان بر آشفتند و كمر به قتل ناقه بستند.

3 - تصميم بدون انديشه و به دور از تدبير قوم ثمود ، در از ميان بردن معجزه الهى ( ناقه ) *

فنادوا صاحبهم

به كار رفتن {فاء} در {فنادوا} _ به جاى {ثمّ} يا حرف ديگر _ احتمال دارد بيانگر بى تأملى قوم ثمود در كشتن ناقه باشد.

4 - انتخاب فردى خاص و استمداد از او از سوى قوم ثمود ، براى كشتن ناقه صالح

فنادوا صاحبهم

5 - عملى ساختن قتل ناقه صالح ، امرى دشوار براى قوم ثمود

فنادوا صاحبهم فتعاطى فعقر

از اين كه قوم ثمود، براى عملى ساختن توطئه خويش، به فرد خاصى مراجعه كردند; استفاده مى شود

كه آنان يا بيم داشتند كه شخصاً وارد عمل شوند و يا توان جسمى آن كار را نداشتند.

6 - كشنده ناقه صالح ، پذيراى پيشنهاد قوم ثمود ، در كشتن ناقه بدون هيچ تأمل *

فتعاطى فعقر

كاربرد عبارت هاى {فتعاطى} و {فعقر} با {فاء}، بيانگر عدم تراخى در قبول و سرعت در عملى ساختن قتل ناقه مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 30 - 2،3

2 - سرگذشت هلاكت بار قوم ثمود ، دليلى بر حقانيت عذاب ها و هشدار هاى خداوند

كذّبت ثمود بالنّذر . . . فكيف كان عذابى و نذر

كذّبت ثمود بالنّذر . .. فكيف كان عذابى و نذر

خداوند، پس از بيان موضع تكذيب گرانه ثموديان نسبت به هشدارهاى الهى; انسان ها را به اين حقيقت متوجه ساخته است كه {ببيند چگونه عذاب ها و انذارهاى الهى تحقق پذيرفت و عملى گرديد}.

3 - قوم ثمود ، گرفتار عذاب الهى ، در پى درس نگرفتن از انذار هاى مكرر پيامبر خويش

كذّبت ثمود بالنّذر . .. فكيف كان عذابى و نذر

عطف {نذر} بر {عذابى}، ممكن است بيانگر اين معنا باشد كه عذاب الهى در حق ثموديان، بدون انذارهاى مكرر و اتمام حجت نبوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 31 - 1،2،3،5

1 - نزول عذاب بر قوم ثمود ، پس از پى كردن ناقه صالح

فتعاطى فعقر . .. إنّا أرسلنا عليهم صيحة وحدة

2 - صيحه ( صداى سهمگين ) آسمانى ، وسيله نابودى قوم ثمود

إنّا أرسلنا عليهم صيحة وحدة

3 - عذاب قوم ثمود ، همراه با صاعقه اى

عظيم و كشنده *

إنّا أرسلنا عليهم صيحة وحدة فكانوا كهشيم المحتظر

با توجه به اين كه خشك شدن بدن قوم ثمود، بيش از آن كه متأثر از صداى مهيب باشد، معلول صاعقه است; احتمال مى رود صيحه در اين آيه، بدان جهت آمده باشد كه همواره پس از صاعقه صدايى شنيده مى شود.

5 - همدستان كشنده ناقه صالح ، شريك جرم او و مبتلا به عذابى همسان

فتعاطى فعقر . .. فكانوا كهشيم المحتظر

مفرد بودن {فقعر} مى رساند كه كشنده ناقه يك نفر بود; ولى تعبير {أرسلنا علهيم} افاده مى كند كه عذاب الهى _ علاوه بر كشنده ناقه _ شامل همه كسانى بود كه به صورت غير مستقيم، نوعى هم فكرى و هماهنگى با وى داشته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 9 - 1،2،4،5،7

1 - خداوند ، قوم ثمود را به سختى كيفر داد .

كيف فعل ربّك بعاد . .. و ثمود

قوم ثمود، امت حضرت صالح(ع) بودند كه بر اثر مخالفت با تعاليم او عقوبت شدند.

2 - آگاهى دقيق پيامبر ( ص ) ، به فرجام هلاكت بار قوم ثمود

ألم تر كيف . .. و ثمود

4 - قوم ثمود با بريدن صخره ها ، ميان درّه و دشت ، خانه هاى سنگى بنا كرده بودند .

و ثمود الذين جابوا الصخر بالواد

{صخر} (جمع {صخرة}) به معناى سنگ هاى بزرگ و سخت و {جَوْب} (مصدر {جابوا}) به معناى پاره كردن و نيز پيمودن است. گفتنى است كه اسناد آن به سنگ، با معناى پاره كردن سازگار است. {وادى} _ كه حرف آخر آن به دليل آخر آيه بودن

حذف شده است _ به معناى فاصله بين كوه ها و تپه ها است. (قاموس)

5 - خانه هاى سنگى و مستحكم قوم ثمود ، بى ثمر در نجات آنان از عذاب الهى

ألم تر كيف فعل ربّك . .. و ثمود الذين جابوا الصخر بالواد

7 - قوم ثمود ، پس از دوران قوم عاد مى زيستند .

بعاد . .. و ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 11 - 1

1 - فرعون و قوم عاد و ثمود ، در ممالك و سرزمين ها ، به طغيان گرى پرداخته ، در گناه فرورفتند .

الذين طغوا فى البل_د

طغيان، از حد گذراندن گناه است (مقاييس اللغة) و هر چيز كه از مقدار خود فراتر رود، طغيان كرده است (العين). حرف {ال} در {البلاد}، براى استغراق عرفى است و مراد تمام سرزمين هايى است كه براى اقوام ياد شده، دسترسى به آن امكان پذير بوده است و مى توان گفت: اصل آن {بلادهم} بوده و حرف {ال}، جانشين ضمير {هم} است و مراد سرزمين هايى است كه در قلمرو آنان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 12 - 1

1 - فرعون و قوم عاد و ثمود ، در ممالك و مناطق خود ، به فساد و ناهنجارى ها دامن زده ، و آن را گسترش مى دادند .

فأكثروا فيها الفساد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 13 - 1

1 - خداوند ، با فرود آوردن عذابى سخت بر فرعون و قوم عاد و ثمود

، شلاق عقوبت خويش را پياپى بر آنان نواخت .

فصبّ عليهم ربّك سوط عذاب

{صبّ}، به معناى ريختن چيزى و {سوط} به معناى آميختن چيزى با چيز ديگر است و به شلاق از آن جهت {سوط} گفته مى شود كه با پوست مى آميزد (مقاييس اللغة). {ريختن شلاق عذاب}، كنايه از عذاب پياپى و شديد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 14 - 7

7 - نواختن شلاق عذاب بر عاد ، ثمود و فرعون ، نمونه اى از كمين گذارى خداوند براى مخالفان پيامبران است .

فصبّ عليهم ربّك . .. إنّ ربّك لبالمرصاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 11 - 5،6،8

5 - قوم ثمود ، كيفر هاى طغيان را دروغ انگاشته ، تهديد هاى الهى را تكذيب كردند .

كذّبت ثمود بطغويها

كلمه {طغواها}، مى تواند قرينه بر مراد از {كذّبت} باشد; يعنى، ثموديان هشدارهاى رسول الهى درباره عواقب طغيان را تكذيب مى كردند.

6 - قوم ثمود ، محروم سازنده خود از كمالات نفسانى و گرفتار فساد و تباهى بودند .

و قد خاب من دسّيها . كذّبت ثمود بطغويها

اين آيه، بيانگر يكى از مصاديق آيه قبل است.

8 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله { كذّبت ثمود بطغواها } يقول الطغيان حملها على التكذيب ;

از امام باقر(ع) درباره قول خدا {كذّبت ثمود بطغواها} روايت شده كه [خداوند ]مى فرمايد: طغيان و سركشى، قوم ثمود را به تكذيب [صالح] كشاند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 12 - 1،3،6،7

1 -

بدبخت ترين فرد قوم ثمود ، به طغيان در برابر رسول الهى تحريك شد .

بطغويها . إذ انبعث أشق_يها

{بعث}، به معناى برانگيختن چيزى و جهت دادن به آن است (مفردات). {انبعاث} مطاوعه آن و به معناى تحريك شدن و ارسال و روانه شدن است. {شقاوة} نقطه مقابل {سعادة} است و مانند آن به {اخروى و دنيوى} و {نفسانى و بدنى و خارجى} تقسيم مى شود. (مفردات)

3 - قوم ثمود ، وادار سازنده شقى ترين فرد خود ، به طغيان در برابر فرستاده الهى

انبعث أشق_يها

{انبعاث}، تأثيرپذيرى از {بعث} و ارسال ديگران است و نشان مى دهد كه فرد {اشقى}، از سوى ديگران تحريك شده بود. ظرف بودن {إذ انبعث...} براى آيه قبل و نيز ضميرهاى جمع در {فعقروها} و {بذنبهم} (در آيات بعد) بيانگر اين است كه قوم ثمود، محرك اصلى بوده اند.

6 - آمادگى شقى ترين فرد قوم ثمود ، براى مقابله با رسول الهى ، نمودار طغيانگرى و مصداق بارز تكذيب گرى آنان بود .

كذّبت ثمود بطغويها . إذ انبعث أشقيها

{إذ}، ظرف براى {كذّبت} و بيانگر زمان تكذيب قوم ثمود است; يعنى، زمانى تكذيب گرى و طغيان گرى قوم ثمود عملى شد كه شقى ترين فرد آنان تحريك شد.

7 - { عن عبد اللّه بن زَمعَة قال : خطب رسول اللّه ( ص ) فذكر الناقة و ذكر الذى عقرها فقال : { إذ انبعث أشقاها } قال : انبعث لها رجل عارم عزيز منيع فى رهطه ;

عبداللّه بن زَمعة روايت كرده كه رسول خدا(ص) خطبه خواند و از ناقه [ثمود]و كسى كه آن را پى كرد، سخن گفت و فرمود: [خداوند فرموده] {إذ

انبعث أشقاها} مردى براى پى كردن ناقه [صالح] تحريك شد كه زشت خو و مردم آزار و در قبيله خود عزيز و مورد حمايت بود}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 14 - 1،2،4،5،8،14،15،16،17

1 - قوم صالح ، رسالت او را تكذيب كرده ، فرمان رعايت ناقه و شرب آن را دروغ انگاشتند .

فكذّبوه

2 - قوم ثمود ، ناقه صالح را پى كرده ، آن را به هلاكت رساندند .

فعقروها

زمانى كه با شمشير بر پاهاى شتر يا اسب، ضربه وارد كنند، گفته مى شود: {عَقَرْتُ} (صحاح اللغة). گاهى فعل {عقر} در موردى به كار مى رود كه آن را {نحر} كرده باشند. (مصباح)

4 - قوم ثمود ، براى دستيابى به آب اختصاصىِ ناقه صالح ، آن را هلاك كردند .

و سقي_ها . .. فعقروها

بيان هشدار به ثموديان، در مورد آب شربِ ناقه و آن گاه سخن گفتن از تكذيب و عقر، نشانگر آن است كه انگيزه قوم ثمود از پى كردن ناقه، چشم داشت آنان به آب مورد نياز آن بوده است.

5 - باور نداشتن رسالت صالح ( ع ) و بى اعتمادى به هشدار هاى او در مورد ناقه و آب شرب آن ، مايه اقدام بى پرواى قوم ثمود به از ميان بردن ناقه شد .

فكذّبوه فعقروها

8 - خداوند ، بر قوم ثمود به جهت كشتن ناقه ، عذابى فراگير نازل كرده ، اعضاى بدن آنان را از هم متلاشى ساخت .

فدمدم عليهم ربّهم بذنبهم

اطلاق {دمدمة} _ كه بر پوشاندن و فراگيرى دلالت دارد _ بر هلاكت ثموديان، به جهت آن بود كه خداوند، آنان

را با عذاب و هلاكت پوشاند (مقاييس). جمله {دمدمت الشىء} _ كه گاهى با حرف {على} و گاهى بدون آن استعمال مى شود (قاموس) _ زمانى كار برد دارد كه چيزى را به زمين كوبيده و آن را شكسته و قطعه هاى آن را پراكنده سازند. (صحاح اللغة)

14 - خداوند ، عذاب ثموديان را براى همه آنان يكسان قرار داد .

فسوّيها

ضمير مفعولى در {فسوّاها} به {دمدمة} _ كه از {فدمدم عليهم} انتزاع مى شود _ برمى گردد. {تسويه هلاكت}; يعنى، نجات نيافتن هيچ كس از ثموديان و تفاوت نداشتن عذاب آنان با يكديگر. احتمال رجوع ضمير به {ثمود} نيز منتفى نيست و در مفاد آيه، تغييرى ايجاد نمى كند; زيرا برابرى ثموديان با يكديگر، در عذاب، همان برابرى عذاب آنان با هم است.

15 - خداوند ، سرزمين ثموديان را با خاك يكسان كرد .

فسوّيها

ضمير {فسوّاها} ممكن است به {زمين} برگردانده شود كه از سياق آيه به دست مى آيد. {تسويه سرزمين}; يعنى، ويران كردن بناها و هموار ساختن پستى و بلندى هاى آن. در احتمالى ديگر ضمير به {ثمود} برمى گردد; ولى مفاد آيه، برابرى ثموديان در عذاب نبوده; بلكه يعنى، {سوّاهم بالأرض} (آنها را با زمين مساوى ساخت).

16 - بدن هاى قوم ثمود در اثر عذاب فراگير الهى ، متلاشى گشت و جنازه هاى آنان ، مدفون و با خاك يكسان شد .

فدمدم عليهم . .. فسوّيها

حرف {فاء} در {فسوّاها}، ممكن است جمله بعد را مفسّر جمله قبل قرار داده باشد. هم چنين مى تواند بر ترتيب دلالت كند. در صورت دوم _ كه برداشت ياد شده ناظر به آن است _ قوم ثمود

نخست با عذاب {دمدمة} قطعه قطعه شدند; آن گاه مدفون و با خاك يكسان شدند. جمله {فسوّاها} در اين برداشت، به معناى {فسوّاهم بالأرض} گرفته شده است.

17 - { عن ابن نُباتة قال : سمعت أميرالمؤمنين ( ع ) على منبر الكوفة يقول : . . .أيّها الناس إنّما عَقَر ناقةَ صالح واحد فأصابهم اللّه بعذابه بالرضا و آية ذلك قوله عزّوجلّ { . . .فعقروها فدمدم عليهم ربّهم بذنبهم فسوّيها . . . } ;

اَصْبَغ بن نُباتَة گويد: شنيدم از اميرالمؤمنين(ع) كه بر منبر كوفه مى فرمود: {. ..اى مردم! همانا ناقه صالح را يك نفر [از قوم ثمود ]پى كرد; ولى خداوند همه آن قوم را به عذاب خود دچار كرد; چون به كار آن شخص راضى بودند و دليل اين مطلب سخن خداوند _ عزّوجلّ _ است {...فعقروها فدمدم عليهم ربّهم بذنبهم فسوّاها...}».

تاريخ قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 32 - 4،5

4 - مشورت با بزرگان دربار ، قبل از تصميم گيرى نهايى در امور كشور ، شيوه هميشگى ملكه سبا

أفتونى فى أمرى ما كنت قاطعة أمرًا حتّى تشهدون

{قطع} (مصدر {قاطعة}) در اصل به معناى بريدن و در اين جا كنايه از عزم و تصميم است. {أمراً} نكره در سياق نفى و مفيد عموم مى باشد. {شهادة} (مصدر {تشهدون}) معادل حضور است; يعنى، من تاكنون جز با حضور شما در هيچ كارى تصميم نگرفتم.

5 - احساس خطر جدى ملكه سبا از نامه سليمان و تلاش وى براى تحكيم روابط در درون دربار

أفتونى فى أمرى ما كنت قاطعة أمرًا حتّى تشهدون

در صورتى

كه كار مشاوره براى بلقيس امرى معمولى بود، وى نيازى نداشته تا در خصوص اين موضوع، بر شيوه مشاوره خود تأكيد كند. احتمال مى رود اين تأكيد از آن جهت باشد كه موضوع را بسيار جدى و خطرناك تلقى كرده و با اين سخنان سعى داشته تا دل درباريان را به دست آورد و آنان را با خود همراه سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 33 - 1،2،3،4،5

1 - اطمينان بخشى درباريان سبا به فرمانرواى خود ( بلقيس ) نسبت به آمادگى كامل نظامى براى دفاع از كشور

قالوا نحن أُولوا قوّة و أُولوا بأس شديد

2 - مملكت سبا در عهد سليمان ، داراى نيروى دفاعى و امكانات جنگى قوى و نيز رزم آوران سلحشور و بى باك

قالوا نحن أُولوا قوّة و أُولوا بأس شديد

{قوة} به معناى نيرو و نكره آمدنش بيانگر عظمت و گستردگى آن است. بنابراين {نحن أُولوا قوّة}; يعنى، ما از نيرويى بسيار گسترده و عظيم برخورداريم. {بأس} به معناى شجاعت و دلاورى است. بنابراين {بأس شديد} برابر با سلحشورى و بى باكى است.

3 - اعلام آمادگى اميران و درباريان سبا براى درگيرى نظامى با سليمان ( ع )

أفتونى فى أمرى . .. قالوا نحن أُولوا قوّة و أُولوا بأس شديد

تذكر قدرت و نيرومندى، اشاره به اين دارد كه آنان براى هر نبردى _ ولو با سليمان _ آمادگى دارند.

4 - اظهار آمادگى درباريان سبا براى پذيرش هرگونه تصميم ملكه ، در عين آمادگى براى نبرد

قالوا نحن أُولوا قوّة . .. و الأمر إليك

درباريان سبا با اين كه آمادگى خود را براى نبرد يادآور

شدند، در عين حال كار تصميم گيرى را به خود ملكه واگذار كردند.

5 - نفوذ عميق ملكه سبا در درباريان و پذيرش تدبير و قدرت فكرى وى از سوى آنان

و الأمر إليك فانظرى ماذا تأمرين

از نحوه برخورد بلقيس با عناصر اصلى نظام خود و نيز تصميم هاى بعدى وى و وانهاده شدن رأى نهايى به او از سوى درباريان، مى توان مطلب ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 34 - 6

6 - نگرانى بلقيس از قدرت و غلبه سليمان ( ع ) ، على رغم اظهار آمادگى فرماندهان وى براى هر نبرد

قالوا نحن أُولوا قوّة . .. قالت إنّ الملوك إذا دخلوا قرية أفسدوها

طرح مسأله تباهى جامعه در صورت بروز جنگ، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 15 - 12

12 - مردم سبا در مقطعى از تاريخ ، از سرزمينى آباد برخوردار بودند ، و خطاهايشان نيز از سوى خداوند بخشوده مى شد .

و لقد كان سبإ فى مسكنهم ءاية جنّتان عن يمين و شمال . .. بلدة طيبة و ربّ غفور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 16 - 1،2،4،6،7

1 - مردم سبا ، از مأموريت شكرگزارى به درگاه خداوند روى برگرداندند .

كلوا من رزق ربّكم و اشكروا له . .. فأعرضوا

2 - به دنبال تمرد قوم سبا از شكرگزارى به درگاه خداوند ، سيل بنيان كنى با شكستن سد مأرب به راه افتاد و باغ هاى آنان را

درهم كوبيد .

فأعرضوا فأرسلنا عليهم سيل العرم و بدلّن_هم بجنّتيهم جنّتين ذواتى أكل خمط

{عرم} در لغت به معناى {مسناة} است (مفردات راغب) كه اسم آلت بوده و به محلى گفته مى شود كه آب در پشت آن جمع شده باشد. و در اصطلاح به آن سد گفته مى شود.

4 - مردم سبا ، از صنعت سدسازى برخوردار بودند و با آن ، آب ذخيره مى كردند .

فأرسلنا عليهم سيل العرم

6 - دو باغ دل نواز قوم سبا ، در پى جارى شدن سيل به باغ هايى از درختانى با ميوه هاى ناگوار و گز تبديل شدند .

فأرسلنا عليهم سيل العرم و بدلّن_هم بجنّتيهم جنّتين ذواتى أكل خمط و أثل

{خمط} در لغت به درختى گفته مى شود كه خار ندارد و نيز گفته شده كه درخت گز است (مفردات راغب) هم چنين به معناى ميوه ترش مزه يك درخت آمده است (عمدة الحفاظ). {أثل} به درخت شوره گز گفته مى شود.

7 - در پى از بين رفتن باغ هاى دل نواز قوم سبا با سيل بنيان كن ، مقدار ناچيزى درخت سدر در جاى آنها روييد .

و بدلّن_هم بجنّتيهم جنّتين ذواتى أُكل خمط و أثل و شىء من سدر قليل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 17 - 1،2

1 - راه افتادن سيل بنيان كن و درهم كوبيده شدن باغ هاى دل پذير قوم سبا ، كيفر ناسپاسى و كفران آنان بود .

فأعرضوا فأرسلنا عليهم سيل العرم و بدلّن_هم بجنّتيهم . .. ذلك جزين_هم بما كفروا

به قرينه بحث شكر در دو آيه پيش، احتمال دارد مراد از {كفروا}

كفران باشد.

2 - خداوند ، مردم سبأ را به خاطر كفرشان با فرستادن سيلى بنيان كن مجازات كرد .

فأعرضوا فأرسلنا عليهم سيل العرم . .. ذلك جزين_هم بما كفروا

برداشت ياد شده بنابراين اساس است كه {كفروا} به همان معناى مشهور (كفر ورزيدن) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 18 - 1،2،5،7،8

1 - در فاصله بين سرزمين سبا و سرزمين شام ، مراكز و اماكنى نزديك به هم وجود داشت كه از يكديگر قابل مشاهده بودند .

و جعلنا بينهم و بين القرى التى ب_ركنا فيها قرًى ظ_هرة

مراد از {القرى التى باركنا فيها} طبق گفته نوع مفسران، سرزمين شام است. گفتنى است كه مراد از {قرًى ظاهرة} مراكزى نزديك به هم است كه امكان مشاهده محلى از محل ديگر وجود داشته است.

2 - اتصال سرزمين سباييان به سرزمين شامات از طريق وجود شهر ها و روستا ها نعمتى براى آنان بود .

لقد كان لسبإ فى مسكنهم ءاية جنّتان . .. و جعلنا بينهم و بين القرى التى ب_ركنا في

آيه در ادامه قصه قوم سبأ و ذكر نعمت هايى است كه خداوند به آنان اعطا كرده بود و از آنان خواسته بود كه در قبال آنها شكرگزارى كنند.

5 - بين مردم شام و يمن در دوران قوم سبا ، ارتباط هاى گوناگونى وجود داشت .

و جعلنا بينهم و بين القرى التى ب_ركنا فيها . .. و قدّرنا فيها السير سيروا فيها

7 - منطقه بين يمن ( محل زندگى قوم سبا ) تا شامات در عصر سباييان ، در امنيت كامل بود .

سيروا فيها . .. ءامنين

8 - مردم سبا

، مى توانستند از يمن تا شام را در هر وقت كه بخواهند ( شب يا روز ) با امنيت كامل سفر كنند .

و قدّرنا فيها السير سيروا فيها ليالى و أيّامًا ءامنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 19 - 1،5،7،9

1 - مردم سبا ، از خداوند خواستار طولانى شدن بين منزل گاه هاى سفرشان شدند .

و قدّرنا فيها السير سيروا فيها ليالى و أيّامًا . .. فقالوا ربّنا ب_عد بين أسفارن

5 - قوم سبا ، نابود و متلاشى شده و زبانزد و قصه مجالس گرديدند .

و اشكروا له . .. فأعرضوا ... ذلك جزين_هم بما كفروا ...و ظلموا أنفسهم فجعلن_هم أح

{أحاديث} (جمع {اُحدوثة}) به معناى خبرى است كه مردم براى سرگرمى به همديگر مى گويند. هم چنين به معناى خبرى است كه به عنوان مثل، به كار مى رود (مفردات راغب).

7 - مردم سبأ ، به دنبال كفران نعمت هاى خدا و جارى شدن سيل سد مأرب ، به طور كلى متلاشى و پراكنده شدند .

فأعرضوا فأرسلنا عليهم سيل العرم . .. و مزّقن_هم كلّ ممزّق

{مزق} در لغت به معناى پاره كردن و از بين بردن اثر آمده و در آيه پراكندن در اطراف و اكناف بلاد است (مجمع البحرين).

9 - سباييان با ظلم به خويش ، باعث از هم فروپاشى كامل خود شدند .

و ظلموا أنفسهم فجعلن_هم أحاديث و مزّقن_هم كلّ ممزّق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 20 - 5،6

5 - همه مردم سبأ ، جز گروهى از مؤمنان ، از ابليس تبعيت كردند .

فاتّبعوه

إلاّ فريقًا من المؤمنين

در صورتى كه ضمير فاعلى {اتّبعوا} مردم سبأ باشند، استثنا متصل خواهد بود و بر نكته ياد شده دلالت خواهد كرد.

6 - گروهى از سباييان ، مردمانى مؤمن بودند .

فاتّبعوه إلاّ فريقًا من المؤمنين

تاريخ قوم شعيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 85 - 10،19،20،21

10 _ مردم مدين مشرك بودند .

و إلى مدين . .. ما لكم من إله غيره

19 _ شعيب ( ع ) از مردم خويش خواست تا در فروش اجناس پيمانه ها را پر كنند و از وزنه هاى ترازو نكاهند .

فأوفوا الكيل و الميزان

كلمه {كَيل} مصدر است و در آيه مورد بحث به معناى چيزى است كه به وسيله آن كيل مى كنند ; يعنى پيمانه. {ايفاء} (مصدر اوفوا) به معناى اتمام مى باشد و {اتمام كيل} به اين است كه گنجايش پيمانه مورد استفاده كمتر از حد متعارف نباشد و تا حد معمول آن پر شود. و ايفاى ميزان به اين است كه مقدار وزنه هاى مورد استفاده كمتر از حد معمول نباشد و جنس پرداخت شده كمتر از مقدار وزنه ها نباشد.

20 _ شعيب از قوم خويش خواست تا به هنگام خريد ، اجناس مردم را كم تعدادتر و كم ارزشتر از آنچه هست جلوه ندهند .

و لا تبخسوا الناس أشياءهم

{بَخس} به اين معناست كه چيزى را كمتر از واقع و حقيقتش نشان دهند. در مفردات آمده است: {بخس} يعنى چيزى را ظالمانه ناقص شمردن.

21 _ ابتلاى قوم شعيب به كمفروشى و بى عدالتى در امور اقتصادى ، بارزترين انحراف اجتماعى _ اقتصادى آنان بود .

فأوفوا الكيل

و الميزان و لا تبخسوا الناس أشياءهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 86 - 1،2،4،6،7،12

1 _ گروهى از قوم شعيب به توحيد گرويدند و سالكان راه خدا گشتند .

و لا تقعدوا بكل صرط توعدون و تصدون عن سبيل اللّه من ءامن به

2 _ كافران قوم شعيب بر سر هر كوى و برزن مؤمنان به خدا را مورد تهديد قرار مى دادند و آنان را از سلوك راه خدا بازمى داشتند .

و لا تقعدوا بكل صرط توعدون و تصدون عن سبيل اللّه من ءامن به

{ايعاد} مصدر {توعدون} به معناى تهديد كردن و به شكنجه و أمثال آن ترساندن است. {من ءامن} مربوط به فعل {توعدون} و {تصدون} است و به اصطلاح اهل ادب مفعولى است {متنازع فيه}. گفتنى است كه در برداشت فوق ضمير در {به} به {اللّه} برگردانده شده است.

4 _ كافران قوم شعيب در تلاش مستمر براى بد جلوه دادن راه خدا

و تصدون عن سبيل اللّه من ءامن به و تبغونها عوجاً

6 _ خداوند با عنايت ويژه خويش به مردم مدين ، در مدتى كوتاه جمعيت اندكشان را فزونى بخشيد و از آنان امتى بزرگ ساخت .

و اذكروا إذ كنتم قليلا فكثركم

عطف {كثركم} به وسيله {فاء} بر جمله قبل مى رساند كه زياد كردن جمعيت مردم مدين در مدتى نسبتاً كوتاه انجام گرفته است و همين معنا بيانگر عنايت ويژه خداوند به آنان است.

7 _ شعيب براى گرايش دادن مردم مدين به راه خدا ، عنايت خداوند در زياد كردن جمعيت اندك آنان را يادآور شد .

و اذكروا إذ كنتم قليلا فكثركم

12 _ شعيب ،

مردم خويش را به مطالعه و بررسى فرجام شوم فسادگران تاريخ فراخواند .

و أنظروا كيف كان عقبة المفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 87 - 8،9،10

8 _ شعيب ( ع ) ، كافران قوم خويش را به داورى خدا و گرفتارسازى آنان به عقوبت هاى الهى در دنيا تهديد كرد .

و طائفة لم يؤمنوا فاصبروا حتى يحكم اللّه بيننا

با توجه به ذيل آيه 89 (ربنا افتح . .. ) معلوم مى شود مقصود شعيب از داورى خداوند، تحقق امرى است كه نابودى كافران در دنيا و در نتيجه پيروزى اهل ايمان را در پى خواهد داشت. چنانچه مخاطب در {فاصبروا} خصوص كافران باشد، اين معنا از وضوح بيشترى برخوردار خواهد بود.

9 _ شعيب ( ع ) ، مؤمنان به رسالت خويش را به داورى خداوند و پيروزى بر كافران نويد داد .

فاصبروا حتى يحكم اللّه بيننا

10 _ شعيب ( ع ) از مؤمنان و كافران قوم خويش خواست با وانهادن داورى به خداوند از تعرض به يكديگر پرهيز كنند .

إن كان طائفة منكم ءامنوا . .. و طائفة لم يؤمنوا ... فاصبروا حتى يحكم اللّه بيننا

برداشت فوق بر اين اساس است كه خطاب در {فاصبروا} علاوه بر مؤمنان متوجه كافران نيز باشد. در اين صورت مراد از صبر در {فاصبروا} عدم تعرض به يكديگر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 88 - 1،2،3،4،8،10،11

1 _ گروهى از اشراف قوم شعيب ( ع ) از سر تكبر و خودبرتربينى به وى و رسالتهايش كافر شدند .

قال الملأ الذين استكبروا

من قومه

برداشت فوق بر اين اساس است كه {الذين استكبروا} قيدى احترازى باشد. بر اين مبنا اشراف به دو طايفه مستكبران و غير مستكبران تقسيم مى شوند. قابل ذكر است كه مراد از استكبار، كفرورزى است كه براى تبيين علت كفر به جاى {كفروا}، {استكبروا} استعمال شده است.

2 _ اشراف كفرپيشه مدين ، شعيب و مؤمنان به رسالتش را به تبعيد دسته جمعى تهديد كردند .

لنجرجنك يشعيب و الذين ءامنوا معك من قريتنا

{معك} مى تواند متعلق به {لنخرجنك} باشد. بر اين مبنا {لنخرجنك} حاكى از تبعيد دسته جمعى است.

3 _ اشراف كفرپيشه قوم مدين ، سردمداران مبارزه با شعيب و رسالت هاى وى

قال الملأ الذين استكبروا من قومه لنخرجنك

4 _ كبرورزى و خودبرتربينى اشراف كفرپيشه مدين ، ريشه مبارزه آنان با شعيب و رسالت هاى او

قال الملأ الذين استكبروا من قومه لنخرجنك

8 _ اشراف كفرپيشه مدين بازگشت به آيين ملى آن سامان را شرط رهايى شعيب و همگامانش از خطر تبعيد اعلان كردند .

لنخرجنك . .. او لتعودن فى ملتنا

10 _ اهل مدين در زمان شعيب داراى آيينى غير الهى

أو لتعودن فى ملتنا

11 _ مؤمنان به شعيب ( ع ) پيش از ايمان به وى هم مسلك با مردم مدين در پيروى از آيين غير الهى

أو لتعودن فى ملتنا

عَوْد (مصدر لتعودن) به معناى بازگشتن است. بنابراين {لتعودن} دلالت مى كند كه مؤمنان به شعيب(ع) تا پيش از ايمان به وى با مردم مدين هم مسلك بودند. قابل ذكر است كه اطلاق اين معنا بر شعيب(ع) از باب تغليب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 89 -

6،12،25

6 _ شعيب ( ع ) در آخرين پاسخ خويش به خواسته كافران مدين ، بازگشت خود و همگامانش را به آيين شرك امرى ناممكن دانست .

و ما يكون لنا أن نعود فيها إلا أن يشاء اللّه ربنا

جمله {ما يكون لنا . .. } كه حكايت از عدم امكان بازگشت به آيين شرك دارد، هم مى تواند به معناى عدم امكان تكوينى باشد و هم مى تواند مراد از آن عدم امكان تشريعى (ناشايست بودن و جايز نبودن) باشد. برداشت فوق براساس احتمال اول است. گفتنى است كه بر مبناى اول، مشيت الهى (إلا أن يشاء اللّه) مشيت تكوينى است و بر اساس احتمال دوم، مشيت الهى، مشيت تشريعى است.

12 _ شعيب ( ع ) و مؤمنان به رسالتش ، انسانهايى تسليم در برابر مشيت هاى خداوند

و ما يكون لنا أن نعود فيها إلا أن يشاء اللّه ربنا

25 _ شعيب ( ع ) پس از يأس از ايمان مردم كفرپيشه با دعا به درگاه خداوند از وى خواست تا بين او و كفرپيشگان قضاوت كند .

ربنا افتح بيننا و بين قومنا بالحق و أنت خير الفتحين

از معانى كلمه {فتح} داورى كردن و قضاوت نمودن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 90 - 1،2،3،4،5،6،7

1 _ اشراف كفرپيشه مدين در تلاش براى بازداشتن مردم از ايمان به رسالت شعيب و پيروى از فرمان هاى او

و قال الملأ الذين كفروا من قومه لئن اتبعتم شعيباً إنكم إذاً لخسرون

مراد از متابعت در {اتبعتم} مى تواند پيروى از آيين و دستورات شعيب باشد. در اين صورت مخاطبان اين كلمه (اتبعتم) عموم

مردم هستند. همچنين مى تواند مراد از آن پيروى از شعيب در خروج از شهر مدين باشد. در اين صورت مؤمنانِ به شعيب مخاطبانِ {اتبعتم} خواهند بود. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

2 _ گروهى از اشراف و بزرگان مدين رسالت شعيب را انكار كردند و گروهى از آنان به وى ايمان آوردند .

و قال الملأ الذين كفروا من قومه

در برداشت فوق {الذين . .. } قيد احترازى گرفته شده است; يعنى {ملأ} دو گروه بودند: گروهى كافر و گروهى مؤمن.

3 _ اشراف كفرپيشه مدين با ياد كردن سوگند ، پذيرش رسالت شعيب و پيروى از دستورات او را ، امرى زيان آور معرفى مى كردند .

لئن اتبعتم شعيباً إنكم إذاً لخسرون

4 _ گرايش به توحيد و رعايت عدل در خريد و فروش و امور اقتصادى ، مايه خسارت در ديدگاه اشراف كفرپيشه قوم مدين

لئن اتبعتم شعيباً إنكم إذاً لخسرون

برداشت فوق با توجه به آيه 85، كه بيانگر پيامهاى شعيب است، به دست مى آيد.

5 _ شعيب ( ع ) پس از اعلان پايداريش بر توحيد و رد پيشنهاد اشراف كفرپيشه ( بازگشت به آيين شرك ) ، خروج از ديار مدين را برگزيد .

لئن اتبعتم شعيباً

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از {اتبعتم شعيباً}، پيروى از شعيب(ع) در خروج از شهر مدين باشد.

6 _ مؤمنانِ به رسالت شعيب ( ع ) مصمّم بر آيين توحيد و متابعت شعيب ( ع ) در خروج از شهر مدين

لئن اتبعتم شعيباً

7 _ اشراف كفرپيشه مدين با تأكيد بر خسارتبار بودن همراهى شعيب ( ع ) ، در تلاش براى بازداشتن مؤمنان از متابعت او

و خارج شدن از شهر مدين

و قال الملأ . .. لئن اتبعتم شعيباً إنكم إذاً لخسرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 91 - 1،2،3،4،5،6

1 _ كفرپيشگان قوم شعيب با گرفتار شدن به لرزشى شديد به هلاكت رسيدند .

فأخذتهم الرجفة فأصبحوا فى دارهم جثمين

{رجفة} به معناى اضطراب و لرزش است و به قرينه {فاصبحوا . .. } معلوم مى شود كه آن لرزش بسيار شديد بوده است. قابل ذكر است كه {فأخذتهم الرجفة}، (لرزش آنان را فراگرفت) هم مى تواند به اين معنى باشد كه لرزشى شديد به اندام آنان مستولى شد و هم مى تواند به اين معنى باشد كه زمين لرزه شديد آنان را فراگرفت.

2 _ كافران قوم شعيب پس از تمام شدن حجت الهى بر آنان و اصرارشان به كفرورزى و مبارزه با شعيب و مؤمنان به وى ، به هلاكت رسيدند .

قال الملأ . .. فأخذتهم الرجفة

كلمه {فا} در {فأخذتهم} نزول عذاب را بر قضاياى بيان شده در آيات قبل مرتبط مى سازد و از آن قضاياست، كفرورزى مردم مدين، مبارزه آنان با شعيب و در آخر دعاى شعيب كه خواهان داورى خداوند شد.

3 _ كافران قوم شعيب شب هنگام به عذاب گرفتار شدند و صبحگاهش به هلاكت رسيدند . *

فأصبحوا فى دارهم جثمين

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {اصبحوا} به معناى {ادخلوا فى الصباح} (داخل در صبح شدند) باشد، نه به معناى {صاروا}. بر اين مبنا {فاصبحوا ... } مى رساند كه هلاكت به هنگام صبح اتفاق افتاد و در نتيجه عذاب لرزش پيش از صبح، يعنى درشب، بر كافران قوم

شعيب عارض شده است.

4 _ كفرپيشگان قوم شعيب بر اثر عذاب الهى ، همگان به رو بر زمين افتادند و هلاك شدند .

فأصبحوا فى دارهم جثمين

{جثوم} به معناى به زمين چسبيدن و حركت نكردن است و برخى گفته اند به معناى فرو افتادن شخص است بر سينه خود.

5 _ لرزش شديد و عذاب نازل شده بر قوم شعيب توان حركت و بيرون آمدن از خانه ها را از ايشان سلب كرد .

فأصبحوا فى دارهم جثمين

{فى دارهم} هم مى تواند اشاره به اين نكته باشد كه نزول عذاب هنگامى بود كه همه و يا اكثر آنان در خانه هايشان استراحت مى كردند و هم مى تواند علاوه بر اين، اشاره به اين داشته باشد كه با احساس لرزش زمين، كه طبعاً آدمى از خانه مى گريزد، قوم شعيب نيز خواستند از خانه ها بيرون شوند، ولى عذاب مهلت نداد و در همانجا به هلاكت رسيدند. با توجه به اينكه {فى دارهم} متعلق به {جثمين} است، اين معنا وضوح بيشترى پيدا مى كند.

6 _ هلاكت كافران قوم شعيب و نجات مؤمنان آن قوم ، داورى به حق خداوند در ميان آنان

ربنا افتح بيننا و بين قومنا بالحق . .. فأخذتهم الرجفة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 92 - 1،3

1 _ عذاب فرود آمده بر تكذيب كنندگان شعيب و كفرپيشگان مدين موجب نابودى آنان و تخريب آثار زندگانى در آن ديار شد .

الذين كذبوا شعيباً كأن لم يغنوا فيها

ضمير در {فيها} به {دار} در آيه قبل برمى گردد و {غنى} مصدر {لم يغنوا} به معناى اقامت كردن و سكونت

گزيدن است. بنابراين {كأن لم يغنوا} يعنى گويا قوم شعيب در ديارشان اقامت نكرده بودند. و اين كنايه از نابودى ديار آنان است.

3 _ تكذيب كنندگان شعيب ( ع ) ، خود به فرجام زيانبارى كه براى مؤمنان پيش بينى مى كردند ، گرفتار شدند .

لئن اتبعتم شعيباً إنكم إذاً لخسرين . .. الذين كذبوا شعيباً كأن لم يغنوا فيها

حصرى كه از ضمير فصل استفاده مى شود حصر قلب است. يعنى بيان مى كند كه پندار كفرپيشگان (زيانكارى مؤمنان) باطل است و خود آنان زيانكار هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 93 - 1

1 _ شعيب ( ع ) پس از حتميت نزول عذاب الهى بر تكذيب كنندگان رسالتش ، از آنان فاصله گرفت و به ديارى ديگر شتافت .

فتولى عنهم

تاريخ قوم صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 16

16 _ صالح ( ع ) مردم خويش را از فسادگرى در زمين بر حذر داشت .

و لاتعثوا فى الأرض مفسدين

{لا تعثوا} از {عثى يعثى عثوا} است، يعنى فساد نكنيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 75 - 2،5،8

2 _ گروهى از اشراف و بزرگان قوم صالح رسالت وى را پذيرفتند و به وى ايمان آوردند و گروهى ديگر از آنان به وى كافر شدند .

قال الملأ الذين استكبروا

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {الذين . .. } وصفى احترازى باشد. يعنى ملأ قوم ثمود در برابر رسالت صالح دو طايفه شدند: مستكبران و غير مستكبران.

5 _

مبارزه اشراف كفرپيشه ثمود با صالح ( ع ) ، على رغم مشاهده معجزه و دليل روشن بر رسالت آن حضرت

قال الملأ الذين استكبروا من قومه . .. أتعلمون أن صلحاً مرسل من ربه

8 _ مستضعفان مؤمن قوم ثمود با پاسخى قاطع به كفرپيشگان ، ايمان و باور خويش را به صالح و تمامى رسالت هاى وى اعلان كردند .

أتعلمون . .. قالوا إنا بما ارسل به مؤمنون

تاريخ قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 69 - 10،11

10 _ قوم عاد نخستين جامعه سامان يافته در پى هلاكت قوم نوح

اذكروا إذ جعلكم خلفاء من بعد قوم نوح

11 _ تشكيل قوم عاد پس از انقراض قوم نوح ( ع ) به جانشينى از آنان ، نعمتى الهى براى قوم عاد

إذ جعلكم خلفاء من بعد قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 70 - 4،6،7،12

4 _ دودمان و پيشينيان قوم هود ، مردمى مشرك و پرستش كننده معبودانى دروغين

و نذر ما كان يعبد ءاباؤنا

6 _ قوم عاد در عين اعتقاد به معبودانى دروغين و ضرورت پرستش آنها ، معتقد به خداوند و پرستشگر او بودند .

أجئتنا لنعبد اللّه وحده و نذر ما كان يعبد ءاباؤنا

7 _ تقليد از نياكان و حفظ سنت هاى پيشينيان ، از انگيزه هاى قوم عاد براى پرستش معبودان دروغين و رويارويى با دعوت هود

قالوا . .. و نذر ما كان يعبد ءاباؤنا

12 _ قوم عاد ، مردمى مغرور ، متعصب و لجوج در برابر دعوت توحيدى هود ( ع )

فأتنا بما تعدنا إن

كنت من الصدقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 71 - 10،11

10 _ هود ، گرفتار جدال و كشمكش مدام قوم عاد درباره معبودان بى اساسشان

اتجدلوننى فى أسماء سميتموها أنتم و ءاباؤكم

11 _ هود با پرخاش به قوم خويش خواهان ترك بحث و جدال آنان با وى درباره معبودان دروغين شد .

اتجدلوننى فى أسماء سميتموها أنتم و ءاباؤكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 72 - 1،2،3،6،7،8

1 _ خداوند ، قوم عاد را پس از اصرارشان به شرك و انكار رسالت هود ، به عذابى فراگير گرفتار ساخت .

فأنجينه و الذين معه برحمة منا و قطعنا دابر الذين كذبوا

2 _ گروهى از قوم هود رسالت وى را پذيرفتند و آيات الهى را تصديق كردند و به يگانگى خداوند ايمان آوردند .

و الذين معه

3 _ خداوند ، هود و مؤمنان به وى را از عذاب نازل شده بر قوم عاد ، نجات بخشيد .

فأنجينه و الذين معه برحمة منا

6 _ تمامى تكذيب كنندگان آيات الهى از قوم عاد ، با عذاب نازل شده از جانب خداوند به هلاكت رسيدند .

و قطعنا دابر الذين كذبوا

دابِر هر چيز به معناى آخر آن است. {قطع دابر} يعنى نابودسازى آخرين نفر ; و اين كنايه از نابودى همگان است.

7 _ اصرار قوم عاد بر كفر و اميد نرفتن به ايمانشان ، عامل نزول عذاب و هلاكت آنان

و قطعنا دابر الذين كذبوا بايتنا و ما كانوا مؤمنين

چون تكذيب آيات الهى ملازم با عدم ايمان، بلكه برخاسته از بى ايمانى است، مى توان گفت جمله {ما

كانوا مؤمنين} يا اشاره به اين معنا دارد كه تكذيب كنندگانِ هلاك شده اهل ايمان نبودند و توفيق گرايش به توحيد به طور كلى از آنان سلب شده بود، و يا اشاره به طايفه اى ديگر غير از تكذيب كنندگان دارد. يعنى كسانى كه تكذيب نكردند، ايمان نيز نياوردند. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

8 _ خداوند علاوه بر تكذيب كنندگان آيات الهى از قوم عاد ، غير مؤمنان ايشان را نيز به هلاكت رساند .

قطعنا دابر الذين كذبوا بايتنا و ما كانوا مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 52 - 9

9_ قوم عاد ، بر اثر شركورزى و ارتكاب گناه ، به كمبود باران مبتلا شده بودند .

ثم توبوا إليه يرسل السماء عليكم مدرارًا

نويد به نزول باران و فراوانى آن ، آن گاه مى توانست مؤثر باشد و مردمان را به پذيرش تعاليم و دستورهاى هود(ع) گرايش دهد كه آنان از كمبود باران در زحمت باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 53 - 2،4،7

2_ قوم عاد ، هود ( ع ) را به نداشتن معجزه و دليلى روشن بر حقانيت نبوتش ، متهم مى كردند .

قالوا ي_هود ما جئتنا ببيّنة

4_ اصرار و پافشارى و تعصب قوم هود ، بر شركورزى و پرستش غير خدا

و ما نحن بتاركى ءالهتنا عن قولك

جمله اسميه {ما نحن . ..} و آوردن {با} ى زايده در خبر (تاركى ءالهتنا) حكايت از تأكيد و اصرار قوم عاد بر پرستش بتها دارد.

7_ تأكيد قوم عاد ، بر ايمان نياوردن به هود (

ع ) و تصديق نكردن پيام ها و رسالت هاى او

و ما نحن لك بمؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 54 - 2،3

2_ قوم عاد ، هود ( ع ) را متهم به اغتشاش روانى كردند و سخنان او را برخاسته از جنون پنداشتند .

إن نقول إلاّ اعتريك بعض ءالهتنا بسوء

{سوء} به معناى رنج ، سختى ، مرض و آفت و مانند اينهاست. و مراد از آن ، در آيه شريفه _ به مناسبت مورد _ مرض جنون و مانند آن مى باشد.

3_ قوم عاد ، برخى از آلهه خويش را عامل جنون و اغتشاش روانى هود ( ع ) مى پنداشتند .

إن نقول إلاّ اعتريك بعض ءالهتنا بسوء

{إعتراء} به معناى شامل شدن و اصابت كردن است (لسان العرب). و از آن جا كه {إعتراء} در آيه شريفه، به وسيله حرف {باء} به مفعول دوم (بسوء) متعدى شده، به معناى رسانيدن و شامل كردن مى باشد. بنابراين جمله {إن نقول ...; يعنى، ما سخنى جز اين نمى گوييم كه يكى از خدايان ما، مرض و آفتى بر تو افكنده است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 55 - 5،6

5_ عجز و ناتوانى قوم عاد و خدايانشان ، براى از ميان بردن هود ( ع ) ، دليل و آيتى بر حقانيت رسالت او

فكيدونى جميعًا ثم لاتنظرون

{فاء} در {فكيدونى} فصيحه و حاكى از جمله اى مقدر است. آن جمله به قرينه {إن نقول إلاّ اعتريك ...} چنين است: {إن كان كما تقولون فكيدونى ...; اگر بتها چنين نيرويى دارند

پس شما و آنها با من به مبارزه برخيزيد و كار را يكسره كنيد}.

6_ ناتوانى بت ها براى از ميان بردن هود ( ع ) ، على رغم بيزارى جستن علنى او از آنها ، نشانه حقيقت نداشتن ادعاى قوم عاد ( ابتلاى هود به جنون از ناحيه بت ها )

إن نقول إلاّ اعتريك بعض ءالهتنا بسوء . .. فكيدونى جميعًا ثم لاتنظرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 56 - 1

1_ قوم عاد ، درصدد آزار و اذيت هود ( ع ) و از ميان برداشتن او بودند .

فكيدونى جميعًا ثم لاتنظرون. إنى توكلت على الله ربى و ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 57 - 5

5_ نابودى كفرپيشگان قوم عاد و جايگزينى اقوامى ديگر به جاى آنها ، هشدار هود ( ع ) به آنان

فإن تولّوا . .. و يستخلف ربى قومًا غيركم

{إستخلاف} به معناى جانشين ساختن و جايگزين كردن است و اين معنا در آيه شريفه ، مستلزم نابود كردن قوم عاد مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 58 - 1،2

1_ قوم عاد ، رسالت هود ( ع ) را نپذيرفتند و به شرك و كفر اصرار ورزيدند .

فإن تولّوا . .. يستخلف ربى قومًا غيركم ... و لما جاء أمرنا نجّينا هودًا

2_ خداوند ، در پى اصرار قوم عاد بر كفر و شرك ، عذابى سخت و سهمگين بر آنان نازل كرد .

و لما جاء أمرنا . .. و نجّين_هم من عذاب غليظ

مراد از

{أمر} عذاب نازل شده بر قوم عاد است. {عذاب غليظ} در ذيل آيه _ بنابر يك احتمال، يعنى دنيوى بودن عذاب _ دلالت بر سهمگينى عذاب نازل شده بر قوم عاد دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 1،2،4،5،7،8،13

1_ قوم عاد ، برخوردار از آيات و نشانه هاى بسيار براى درك توحيد ربوبى

و تلك عاد جحدوا بأي_ت ربهم

2_ اكثريت قاطع قوم عاد ، آيات الهى و نشانه هاى ربوبيت خداوند را انكار كردند .

و تلك عاد جحدوا بأي_ت ربهم

با اينكه عده اى از مردم عاد ايمان آوردند، خداوند انكار آيات و مخالفت با پيامبران را به همه قوم نسبت مى دهد تا به اين نكته اشاره كند كه: اكثريت قريب به اتفاق آنان، به كفرورزى اصرار داشتند و مؤمنان در قياس با آنها، چيزى به شمار نمى آمدند. قابل ذكر است كه چون فعل {جحد} به وسيله حرف {با} متعدى شده، معناى {كفر} در آن اشراب شده است.

4_ خداوند ، در طول تاريخ قوم عاد ، پيامبران بسيارى را براى هدايت آنان فرستاد .

و تلك عاد . .. و عصوا رسله

برداشت فوق ، با توجه به كلمه {رسل} كه جمع {رسول} است ، استفاده مى شود.

5_ اكثريت قاطع قوم عاد ، با رسولان الهى مخالفت كرده و از پذيرش رسالت و پيام هاى آنان سرپيچى كردند .

و تلك عاد . .. و عصوا رسله

7_ قوم عاد ، متشكل از سرانى متكبر و سركش و توده هايى پيرو و مطيع

و اتبعوا أمر كل جبار عنيد

8_ توده هاى قوم عاد ، به پيروى از فرمان سران خويش

، آيات الهى را انكار و با پيامبران مخالفت مى كردند .

و تلك عاد جحدوا بأي_ت ربهم و عصوا رسله واتبعوا أمر كل جبار عنيد

13_ تكبر ، سركشى و لجاجت سران قوم عاد ، مايه انكار رسالت هود ( ع ) از سوى آنان و نپذيرفتن تعاليم او

و تلك عاد جحدوا بأي_ت ربهم و عصوا رسله واتبعوا أمر كل جبار عنيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 60 - 6

6_ از قوم عاد ، تنها معاصران هود از رحمت الهى محروم شده و به عذاب گرفتار شدند . *

ألا بُعدًا لعاد قوم هود

{قوم هود} عطف بيان براى {عاد} است. با توجه به اينكه قوم عاد پيش از حضرت هود بوده اند و پس از او نيز وجود داشتند ، مى توان گفت: هدف از تبيين و توضيح {عاد} به {قوم هود} بيان معنايى است كه در برداشت فوق آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 100 - 1

1_ داستان اقوامى چون فرعونيان ، قوم نوح ، هود ، صالح ، لوط و شعيب ( ع ) ، از داستان هاى مهم تاريخ بشرى است .

ذلك من أنباء القرى

{أنباء} جمع نبأ است و نبأ _ چنان چه در مفردات راغب آمده _ به خبرى گفته مى شود كه داراى فايده بزرگ است. {قرى} (جمع قرية) به معناى آباديهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 42 - 3،6

3 - مخالفت همگانى قوم نوح ، عاد و ثمود با پيامبرانشان ( نوح ،

هود و صالح )

و ان يكذّبوك فقد كذّبت قبلهم قوم نوح و عاد و ثمود

6 - عاد و ثمود ، پس از قوم نوح و پيش از قوم ابراهيم مى زيستند .

قوم نوح و عاد و ثمود . .. و قوم إبرهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 31 - 4

4 - ثمود ( يا عاد ) نخستين جامعه شكل گرفته پس از طوفان نوح

ثمّ أنشأنا من بعدهم قرنًا ءاخرين

مفسران در اين كه كدام جامعه پس از طوفان نوح شكل گرفت، دو نظر دارند: برخى از آنان با تكيه بر سخن هود(ع) در سوره اعراف: {و اذكروا إذ جعلكم خلفاء من بعد قوم نوح} و ذكر سرگذشت قوم هود در پى قوم نوح (در سوره هاى اعراف، هود و شعرا) معتقدند كه نخستين جامعه تشكيل يافته در پى هلاكت قوم نوح، قوم هود (عاد) بود. برخى ديگر نيز بر آنند كه با توجه به اين كه قوم صالح (ثمود) با صيحه آسمانى نابود شدند و در اين جا نيز ذكر صيحه به ميان آمده است، مى رساند كه اولين جامعه پس از طوفان، قوم صالح (ثمود) بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 38 - 3

3 - اشراف جامعه پس از نوح ، مردم را از گرويدن به فرستاده الهى برحذر مى داشتند .

و ما نحن له بمؤمنين

اعلام اشراف مبنى بر اين كه به اين مرد (فرستاده الهى) ايمان ندارند، مى تواند دستورى ضمنى به مردم باشد كه بايد از آنان پيروى كنند و به فرستاده الهى گرايش نداشته

باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 40 - 3

3 - پشيمانى سخت تكذيب گران پيامبر جامعه پس از نوح ، به هنگام مشاهده عذاب استيصال

قال عمّا قليل ليصبحنّ ن_دمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 41 - 1،2

1 - نزول عذابى فراگير بر نخستين جامعه پس از نوح ، در پى استمداد پيامبر آنان از خداوند

قال ربّ انصرنى . .. فأخذتهم الصيحة

2 - نابودى جامعه پس از نوح ، تنها با يك فرياد مرگ بار ( صيحه )

فأخذتهم الصيحة بالحقّ

{صيحة} مصدر عددى و به معناى يك فرياد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 39 - 3

3 _ همه مردمان عاد ، ثمود ، اصحاب رسّ و مردم دوران هاى بين اقوام ياد شده ، به خاطر تكذيب آيات خدا و رسولان او ، به شكل شگفت آورى درهم شكسته شده و نابود گرديدند .

و كلاًّ تبّرنا تتبيرًا

{تتبير} (مصدر {تبّرنا}) به معناى درهم شكستن و هلاك كردن است (لسان العرب). {تتبيراً} _ كه مفعول مطلق براى {تبّرنا} است _ نيز براى تأكيد معناى درهم شكستن و هلاك كردن و نوع شگفت آور آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 123 - 4

4 - قوم عاد ، منكر حقيقتى به نام رسالت

كذّبت عاد المرسلين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه قوم عاد اصولاً حقيقتى به عنوان رسالت را قبول نداشتند. بديهى است كه اين امر، به منزله انكار همه پيامبران الهى است.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 124 - 6

6 - عاديان ، مورد سرزنش هود ( ع ) به خاطر بى تقوايى و گنه پيشگى

إذ قال لهم أخوهم هود ألاتتّقون

استفهام در جمله {ألا تتّقون} مى تواند براى توبيخ و سرزنش باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 128 - 1

1 - قوم عاد ، برپا كننده برج هاى عظيم بر فراز بلندى ها و ارتفاعات

أتبنون بكلّ ريع ءاية تعبثون

{بناء} (مصدر {تبنون}) مقابل {هدم} (خراب كردن) است; يعنى، درست كردن و ساختن. {با} در {بكلّ ريع} مرادف {على} (بر روى) مى باشد. {ريع} به هر جاى بلند و مرتفع (تپه) گفته مى شود. {آية} در اصل به معناى نشانه است و نكره آمدنش براى بيان عظمت آن است و در اين جا مراد از آن به قرينه {أتبنون...}، برج هاى عظيم و بلند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 129 - 1،2،3،4

1 - احداث قصر هاى مستحكم و با شكوه ، به وسيله قوم عاد

و تتّخذون مصانع لعلّكم تخلدون

{اتّخاذ} به معناى برگرفتن و احداث كردن و {مصانع} (جمع {مصنعه}) به معناى كاخ هاى محكم و استوار است.

2 - قوم عاد ، داراى تمدنى پيشرفته در امر معمارى و بناسازى

أتبنون بكلّ ريع ءاية تعبثون . و تتّخذون مصانع لعلّكم تخلدون

3 - اقدام قوم عاد به ساختن آبگير ها و منابع آبى بسيار مستحكم و خارج از نياز خويش

و تتّخذون مصانع لعلّكم تخلدون

{مصانع} به معناى {مآخذالماء} نيز به كار مى رود. برداشت ياد

شده بر پايه اين معنا است.

4 - سرزنش عاديان از سوى هود ( ع ) ، به خاطر احداث قصر ها و روحيه كاخ نشينى آنان

و تتّخذون مصانع لعلّكم تخلدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 130 - 1،3

1 - قوم عاد ، داراى روشى جبارانه و خشونت بار

و إذا بطشتم بطشتم جبّارين

{بَطْش} (مصدر {بطشتم}) به هجوم سخت و خشونت بار گفته مى شود. بنابراين {جبّارين} حال مؤكد از ضمير فاعل در {بطشتم} است.

3 - نكوهش قوم عاد از سوى هود ( ع ) ، به خاطر خشونت و زورگويى آنان

و إذا بطشتم بطشتم جبّارين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 131 - 5

5 - ريشه تمام مفاسد اجتماعى و روحى قوم عاد ، در بى تقوايى و دورى آنان از ارزش هاى الهى بود .

أتبنون بكلّ ريع . .. بطشتم جبّارين . فاتّقوا اللّه و أطيعون

از اين كه هود(ع) پس از سرزنش عاديان به خاطر روحيه بيهوده كارى، كاخ نشينى و خشونت با ديگران، آنان را به تقواى الهى فرا خوانده است، نشان مى دهد كه آن مفاسد، همگى ريشه در بى تقوايى آنان دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 132 - 3،4

3 - قوم عاد ، برخوردار از نعمت هاى فراوان و چشمگير

و اتّقوا الذى أمدّكم بماتعلمون

به كارگيرى واژه {ما} به جاى بر شمردن نعمت ها، نشانگر مطلب ياد شده است.

4 - بى تقوايى ، بزرگ ترين مشكل عاديان

إذ قال لهم أخوهم هود ألاتتّقون . .. فاتّقوا اللّه...

و اتّقوا الذى أمدّكم بماتعل

در سفارش هاى حضرت هود(ع)، توصيه به تقوا بيش از همه توصيه ها تكرار شده است و اين نشان مى دهد كه مشكل عمده عاديان، بى تقوايى آنان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 133 - 1،2،3

1 - قوم عاد ، برخوردار از امكانات دامى ( شتر ، گاو و گوسفند ) و نيروى انسانى

أمدّكم بأنع_م و بنين

{أنعام} (جمع {نعم}) در اصل بر شتران اطلاق مى شود و گاهى براى مجموع شتر، گاو و گوسفند نيز به كار مى رود. برداشت ياد شده بر پايه اطلاق دوم است.

2 - رشد قابل توجه دامدارى در قوم عاد

أمدّكم بأنع_م

نكره آمدن {أنعام} و نيز {بنين}، بيانگر فراوانى دام و كثرت توالد و تناسل در ميان آن قوم است.

3 - كثرت توالد و تناسل در ميان قوم عاد

أمدّكم . .. و بنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 134 - 1

1 - عاديان ، برخوردار از چشمه ساران ، و باغ هاى پوشيده از درختان ميوه

و جنّ_ت و عيون

{جنّة} (مفرد {جنّات}) به باغ پوشيده از درختان اطلاق مى شود و {عيون} (جمع {عين})به معناى چشمه ساران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 136 - 1،2،4

1 - بى تأثير خوانده شدن موعظه ها و اندرز هاى هود از سوى قوم عاد

قالوا سواء علينا أَوَعظت أم لم تكن من الوعظين

2 - قوم عاد ، مردمى لجوج و مصمم بر حق ناپذيرى

قالوا سواء علينا . .. من الوعظين

4 - تلاش قوم

عاد ، به ايجاد يأس و نااميدى در حضرت هود ( ع ) نسبت به دستيابى او به اهداف رسالتش

قالوا سواء علينا أَوَعظت أم لم تكن من الوعظين

يادآورى قوم عاد به حضرت هود(ع) مبنى بر مؤثر نبودن موعظه هايش، مى تواند به منظور ايجاد يأس در آن حضرت و نيز بازداشتن ايشان از تلاش براى ادامه رسالت و تبليغ خود باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 137 - 5،6

5 - تقدس و ارزش مندى سنت هاى كهن در نظر قوم عاد

سواء علينا أَوَعظت . .. إن ه_ذا إلاّ خلق الأوّلين

6 - تكيه و پافشارى قوم عاد بر سنت هاى نياكانشان ، عامل رويارويى آنان با هود ( ع ) و رد كردن نصايح وى

إن ه_ذا إلاّ خلق الأوّلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 138 - 3

3 - احساس امنيت قوم عاد ، از عذاب الهى

و ما نحن بمعذّبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 139 - 1،2،3،8،9

1 - هلاكت قوم عاد ، به اراده الهى و در پى تكذيب رسالت هود ( ع ) از سوى آنان بود .

فكذّبوه فأهلكن_هم

2 - ناباورى قوم عاد نسبت به هشدار هاى هود ( ع ) ، ريشه تكذيب رسالت آن حضرت

و ما نحن بمعذّبين فكذّبوه

3 - نزول عذاب بر قوم عاد ، نتيجه عملكرد و اصرار آنان بر كفر پس از اتمام حجت بر ايشان بوده است .

إنّى أخاف عليكم عذاب . .. فكذّبوه فأهلكن_هم

8 - بيشتر عاديان ، حق ناپذير و

مصمم بر كفر

و ما كان أكثرهم مؤمنين

9 - وجود اقليتى مؤمن در ميان قوم عاد

و ما كان أكثرهم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 38 - 1،2،4،13

1 - عاد و ثمود ، دو قوم هلاك شده با عذاب الهى اند .

فأخذتهم الرجفة . .. و عادًا و ثمودًا

{عاداً و ثموداً} منصوب به فعل مقدر {أهلكنا} است.

2 - خانه هاى بازمانده از دو قوم عاد و ثمود ، نشانِ هلاكت و نابودى آنان به عذاب الهى است .

و عادًا و ثمودًا و قد تبيّن لكم من مس_كنهم

احتمال دارد {من مساكنهم} متعلق به {تبيّن} باشد و فاعل {تبيّن} مستتر و مرجع آن {إِهلاكنا} باشد و احتمال دارد {من} زايد و {مساكن} در محل رفع و فاعل {تبيّن} باشد. در هر دو صورت، نكته ياد شده، به دست مى آيد.

4 - دو قوم عاد و ثمود ، پيامبرانى داشتند و آنان را تكذيب كردند .

و إلى مدين أخاهم شعيبًا . .. فكذّبوه فأخذتهم الرجفة...و عادًا و ثمودًا و قد تبيّ

به قرينه سياق، احتمال دارد كه جمله، حذف به ايجاز داشته باشد; يعنى، چنين باشد: {و لقد أرسلنا إلى عاد و ثمود رسلهم فكذّبوهم فأخذتهم الرجفة}

13 - قوم عاد و ثمود ، قبل از گمراه شدن ، مردمى آگاه و بصير بودند .

و زيّن لهم الشيط_ن أعم_لهم . .. و كانوا مستبصرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 40 - 6

6 - عذاب برخى از اقوام مكذِّب انبيا ( قوم عاد ) با طوفان شن بود .

فمنهم من أرسلنا عليه حاصبًا

{حاصب} به

{باد شديدى كه حامل شن و ماسه است} گفته مى شود. گفتنى است كه عذاب هاى ياد شده در آيه، براساس لفّ و نشر مرتب، مطابق با اقوام و اشخاص ياد شده در آيات پيش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 12 - 1

1 - قوم نوح ، عاد و فرعون ، پيامبران خود را تكذيب كردند .

كذّبت قبلهم قوم نوح و عاد و فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 14 - 1،2

1 - قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) ، پيامبران خود را تكذيب كردند .

قوم نوح . .. ثمود ... أصح_ب لئيكة ...إن كلّ إلاّكذّب الرسل

2 - تكذيب پيامبران از سوى قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) ، بسيار شديد بود .

إن كلّ إلاّكذّب الرسل

{إن} نافيه و {كلّ} از الفاظ عموم و تنوين آن عوض از محذوف است، يعنى، {كلّهم}. عبارت {إلاّ كذّب الرسل} استثنا از نفى جنس و مفيد تأكيد حصر است; يعنى، اين اقوام آن قدر به تكذيب پيامبران خود پرداختند كه گويى به جز تكذيب هيچ كار و يا صفت ديگرى نداشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 5،6،7

5 - قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان ، مهم ترين اقوام هلاك شده تاريخ *

مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم

6 - آگاهى

كامل مؤمن آل فرعون ، از سرگذشت هلاكت بار قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان

إنّى أخاف عليكم مثل . .. دأب قوم نوح ... و الذين من بعدهم

7 - آشنايى مردم عصر فرعون از سرگذشت هلاكت بار قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان

إنّى أخاف عليكم مثل . .. دأب قوم نوح ... و الذين من بعدهم

هشدار مؤمن آل فرعون به مردم و بازگوكردن سرگذشت عبرت آموز اقوام يادشده براى ايشان، مى تواند گوياى برداشت بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 15 - 4

4 - قوم عاد ، داراى قدرت و توانمندى بى نظير در عصر خويش

و قالوا من أشدّ منّا قوّة

قوم عاد، ادعاى نيرومندى داشتند و خداوند اين ادعا را رد نكرد; بلكه به گونه اى ديگر پاسخ آنان را داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 16 - 4،5،10

4 - طول كشيدن عذاب قوم عاد ، به مدت چندين روز

فأرسلنا عليهم . .. فى أيّام نحسات

5 - ايّام عذاب قوم عاد ، روزهايى نحس و ناميمون براى آنان

فى أيّام نحسات

10 - عذاب نازل شده بر قوم عاد ، عذابى بس خواركننده و ذلت بار

لنذيقهم عذاب الخزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 18 - 1،2

1 - تنها گروهى اندك از قوم عاد و ثمود ، ايمان آورده ، تقوا پيشه كردند .

و نجّينا الذين ءامنوا و كانوا يتّقون

از اين كه خداوند، استكبار و كوردلى را به عموم مردم

عاد و ثمود نسبت داده است، مى توان استفاده كرد كه بيشتر آنان كافر شدند و فقط تعدادى اندك از آنان مؤمن بودند.

2 - خداوند ، مؤمنان تقواپيشه قوم عاد و ثمود را از عذاب نازل شده نجات داد .

و نجّينا الذين ءامنوا و كانوا يتّقون

مراد از {الذين آمنوا} _ به قرينه سياق _ مؤمنان هر دو قوم عاد و ثمود است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 16،18

16- قوم عاد ، گرفتار شرك و انحراف در پرستش

و اذكر أخا عاد . .. ألاّتعبدوا إلاّ اللّه

از انذار هود(ع) و محتواى پيام او، دانسته مى شود كه مشكل اساسى قوم عاد، شرك و انحراف در پرستش بوده است.

18- روز نزول عذاب بر قوم عاد ، روزى بس سخت و دشوار

أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 24 - 1،2،4،5،6،7

1- نمودار شدن نشانه هاى عذاب و كيفر الهى بر قوم عاد ، پس از اصرار آنان بر كفر

فلمّا رأوه عارضًا

ضمير {رأوه} به عذاب بازمى گردد كه در آيات پيشين، از آن ياد شده است.

2- توده هاى ابرْگونه ، حامل عذاب الهى براى قوم عاد

عارضًا مستقبل أوديتهم

{عارض} به معناى توده ابر است.

4- طوفان بلا گسترده از كران تا كران افق ، براى قوم عاد

فلمّا رأوه عارضًا مستقبل أوديتهم . .. ريح فيها عذاب أليم

واژه {عارض} به معناى توده ابرى است كه در پهنه افق گسترده و عرض فضا را پر كرده باشد.

5- قوم عاد ، گرفتار كم آبى و چشم انتظار نزول باران قبل از گرفتار

شدن به عذاب *

قالوا ه_ذا عارض ممطرنا

از تعبير {ه_ذا عارض ممطرنا}، استفاده مى شود كه آنان در انتظار باران بودند; چه اين كه اگر انتظار آن را نداشتند، بى تفاوت بدان مى نگريستند.

6- نزول عذاب بر قوم عاد ، به هنگام ناباورى و غفلت آنان

فلمّا رأوه . .. قالوا ه_ذا عارض ممطرنا

آنان به قدرى از خدا و وعده هاى هود(ع) غافل بودند كه هرگز احتمال نمى دادند توده هايى را كه مى بينند، طوفان بلا باشد.

7- توده هاى ابرْگونه مرگ بار ، پاسخ الهى به اصرار قوم عاد براى مشاهده عذاب

فلمّا رأوه عارضًا . .. بل هو ما استعجلتم به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 25 - 1،6،7

1- عذاب قوم عاد ، تندبادى ويرانگر و نابود كننده همه مظاهر حيات

ريح . .. تدمّر كلّ شىء

تعبير {كلّ شىء} گر چه عام است و شامل همه مظاهر طبيعت مى شود; اما {لايرى إلاّ مساكنهم} نشان مى دهد كه اين ويرانگرى، بيشتر متوجه جانداران و موجودات زنده بوده است.

6- خانه هاى مستحكم قوم عاد ، ناتوان از محافظت ايشان در برابر عذاب الهى *

فأصبحوا لايرى إلاّ مس_كنهم

برداشت ياد شده در صورتى است كه از برجاى ماندن خانه هاى قوم عاد، استحكام آن خانه ها استفاده شود.

7- اجساد قوم عاد ، مدفون در زير شن و يا پراكنده در سرزمين هاى دور ، باطوفان بلا *

فأصبحوا لايرى إلاّ مس_كنهم

در صورتى كه {لايرى} به معناى حقيقى كلمه باشد; ديده نشدن اجساد و بقاياى قوم عاد از دو حال خارج نيست: يا در نتيجه مدفون شدن بهوسيله شن ها است _ كه

واژه {الأحقاف} مى تواند مؤيد آن باشد _ و يا در نتيجه گردباد و طوفان عظيم، آنان به مناطقى بس دور افكنده شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 26 - 15

15- گرفتار آمدن قوم عاد ، به عذاب مورد تمسخر آنان

و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 13 - 1

1_ قوم عاد و فرعون و قوم لوط ، از تكذيب كنندگان پيامبران ، در گذشته تاريخ

كذّبت قبلهم . .. و عاد و فرعون و إخون لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 41 - 2

2 - كفر و حق ستيزى قوم عاد ، منتهى به عذاب الهى با بادى ويرانگر

و فى عاد إذ أرسلنا عليهم الريح العقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 42 - 1،2،3

1 - باد وزيده بر قوم عاد ، از ميان برنده تمامى مظاهر حيات بود .

الريح العقيم . ماتذر من شىء

2 - تبديل اجساد قوم عاد به استخوان هايى پوسيده ، با وزش باد عذاب

و ما تذر من شىء أتت عليه إلاّ جعلته كالرّميم

{رميم} به استخوانى گفته مى شود كه پوسيده شده باشد.

3 - باد وزيده بر قوم عاد ، داراى خاصيتى سوزاننده و متلاشى كننده مظاهر حيات *

ما تذر من شىء أتت عليه إلاّ جعلته كالرّميم

تعبير {ما تذر من شىء} مى رساند كه اين باد بر هر جسمى كه مىوزيد، آن را مانند حرارت آتش پوسانده و اجزاى آن را

در معرض متلاشى شدن، قرار مى داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 50 - 1،2،3،4

1 - هلاكت و نابودى نخستين نسل قوم عاد ، به اراده خداوند

و أنّه أهلك عادًا الأُولى

تعبير {عاداً الأولى}، مى تواند بيانگر اين باشد كه قوم عاد، داراى نسل هاى متعدد در تاريخ بوده اند و نسل نخستين آنان نابود شده است.

2 - قوم عاد ، از جمله كهن ترين اقوام هلاك شده تاريخ *

و أنّه أهلك عادًا الأُولى

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {الأولى} بيانگر قدمت و پيشينه كهن قوم عاد باشد.

3 - قوم عاد ، مردمى ستم كار و طغيانگر

عادًا الأُولى . .. و قوم نوح ... هم أظلم و أطغى

از اين كه در آيات بعد، قوم نوح {أظلم} و {أطغى} معرفى شده اند، اصل ظلم و طغيان براى قوم عاد ثابت مى شود.

4 - شرك در ربوبيت خداوند ، عامل نابودى قوم عاد *

و أنّه هو ربّ الشعرى . و أنّه أهلك عادًا الأُولى

بيان هلاكت قوم عاد _ در پى تأكيد بر ربوبيت يگانه خدا _ مى تواند بيانگر اين معنا باشد كه شرك در ربوبيت، ريشه ظلم و طغيان قوم عاد و هلاكت آنان، بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 52 - 1،2،4

1 - قوم نوح ، قومى هلاك شده به اراده خداوند ، قبل از عاد و ثمود

و أنّه أهلك عادًا . .. و ثموداْ ... و قوم نوح من قبل

2 - قوم نوح ، مردمى ظالم تر و طغيانگرتر از قوم عاد و ثمود

عادًا .

.. و ثموداْ ... و قوم نوح ... كانوا هم أظلم و أطغى

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه ضمير {هم} به قوم نوح باز گردد و {أظلم} و {أطغى} بودن قوم نوح، در مقياس قوم عاد و ثمود سنجيده شده باشد.

4 - عاد و ثمود و قوم نوح ، داراى ظلم و طغيانى فزون تر از ديگر اقوام نابود شده تاريخ

إنّهم كانوا هم أظلم و أطغى

بنابراين كه ضمير {هم} به قوم عاد و ثمود و نوح بازگردد، برداشت بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 18 - 1،2،6

1 - قوم عاد ، از جمله ملت هاى حق ستيز و تكذيب گر پيامبران

كذّبت عاد

2 - عبرت نگرفتن قوم عاد ، از سرگذشت هلاكت بار قوم نوح ( ع )

كذّبت قبلهم قوم نوح . .. فهل من مدّكر . كذّبت عاد

با توجه به اين كه مؤخّر آمدن ذكر قوم عاد، دليل تقدم تاريخى قوم نوح بر آنان مى باشد; تكذيب انبيا از سوى آنان، نشان مى دهد كه آن قوم از سرگذشت قوم نوح عبرت نگرفته بودند.

6 - عذاب الهى در مورد قوم عاد ، پس از انذار هاى مكرر و اتمام حجت بر آنان بود .

فكيف كان عذابى و نذر

عطف {نذر} بر {عذابى}، ممكن است بيانگر اين معنا باشد كه عذاب الهى در حق كافران، بدون انذارهاى مكرر و تمام شدن حجت بر آنان نبوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 23 - 3

3 - قوم ثمود ، از جمله ملت هاى تكذيب كننده انذار

هاى الهى ، پس از قوم نوح و عاد

كذّبت ثمود بالنّذر

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه مؤخر آمدن ذكر قوم ثمود پس از قوم نوح و عاد، دليل تقدم تاريخى قوم نوح و عاد بر آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 6 - 1،2،7

1 - خداوند ، قوم عاد را به سختى كيفر داد .

ألم تر كيف فعل ربّك بعاد

قوم عاد، امت هود(ع) بودند كه بر اثر نافرمانى خداوند عقوبت شدند. عبارت {كيف فعل}، حاكى از شدت عقوبت آنان است.

2 - آگاهى دقيق پيامبر ( ص ) ، به فرجام هلاكت بار قوم عاد

ألم تر كيف فعل ربّك بعاد

7 - خداوند ، تهديدكننده كافران عصر بعثت به سرنوشتى نظير فرجام قوم عاد

ألم تر كيف فعل ربّك بعاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 7 - 1،2،3،4،5،6

1 - قوم عاد ، داراى سرزمينى به نام { ارم }

إرم ذات العماد

كلمه {إرم}، بدل اشتمال براى {عاد} است; زيرا تخريب آن با عذاب الهى، عقوبتى بود كه بر قوم عاد وارد شد. بنابراين مفاد آيه شريفه اين است كه: {آيا نديدى خداوند با عاد چه كرد؟ آيا نديدى با ارم چه كرد؟}

2 - { اِرم } ، سرزمينى داراى ساختمان هاى مرتفع

إرم ذات العماد

{عماد}، به معناى ساختمان هاى بلند است و به يك ساختمان {عمادة} گفته مى شود. (مصباح)

3 - استحكام سرزمين عاد و عظمت ساختمان هاى آن ، مانع تأثير عذاب الهى در تخريب و نابودى آن نبود .

كيف فعل ربّك . .. إرم ذات العماد

4 - قوم

عاد ، مردمى متمدن و آشنا با فن ساختمان سازى

إرم ذات العماد

5 - { ارم } ، نام ديگر قوم عاد *

إرم ذات العماد

درباره مراد از {ارم}، احتمالات گوناگونى داده شده است; از جمله اين كه {ارم}، نام مرد يا زنى بود كه قوم عاد از او پديد آمده بود. ديگر اين كه نام سرزمين عاد است كه دمشق يا اسكندريه است. (قاموس)

6 - قوم عاد ، مردمى بلندقامت و پرقدرت *

إرم ذات العماد

چنانچه {ارم} نامِ قوم عاد باشد، توصيف آنان به {ستون دار}، كنايه از نيرومندى و قامت رشيد آنان خواهد بود. گفتنى است كه در اين برداشت، {عماد} به معناى عمود و ستونى گرفته شده است كه خانه را بر آن استوار مى كنند. (لسان العرب)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 8 - 1،2،3،5

1 - ساختمان هاى مرتفع سرزمين ارم ، بى نظير در تمام سرزمين ها تا عصر بعثت

الّتى لم يخلق مثلها فى البل_د

2 - قوم عاد ، پيشرفته در فنّ خانه سازى و معمارى

الّتى لم يخلق مثلها فى البل_د

3 - ساختمان هاى مرتفع و مستحكم قوم عاد ، سست و بى مقاومت در برابر عذاب الهى

كيف فعل ربّك . .. الّتى لم يخلق مثلها فى البل_د

5 - قوم عاد ، مردمى بى نظير در قدرت و قامت *

ذات العماد . الّتى لم يخلق مثلها فى البل_د

در برداشت ياد شده، {ارم} نام قوم عاد گرفته شده است; در نتيجه {الّتى. ..} توصيف گر آن قبيله، به نبود امثالِ آنها در شهرها خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 -

فجر - 89 - 9 - 7

7 - قوم ثمود ، پس از دوران قوم عاد مى زيستند .

بعاد . .. و ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 11 - 1

1 - فرعون و قوم عاد و ثمود ، در ممالك و سرزمين ها ، به طغيان گرى پرداخته ، در گناه فرورفتند .

الذين طغوا فى البل_د

طغيان، از حد گذراندن گناه است (مقاييس اللغة) و هر چيز كه از مقدار خود فراتر رود، طغيان كرده است (العين). حرف {ال} در {البلاد}، براى استغراق عرفى است و مراد تمام سرزمين هايى است كه براى اقوام ياد شده، دسترسى به آن امكان پذير بوده است و مى توان گفت: اصل آن {بلادهم} بوده و حرف {ال}، جانشين ضمير {هم} است و مراد سرزمين هايى است كه در قلمرو آنان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 12 - 1

1 - فرعون و قوم عاد و ثمود ، در ممالك و مناطق خود ، به فساد و ناهنجارى ها دامن زده ، و آن را گسترش مى دادند .

فأكثروا فيها الفساد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 13 - 1

1 - خداوند ، با فرود آوردن عذابى سخت بر فرعون و قوم عاد و ثمود ، شلاق عقوبت خويش را پياپى بر آنان نواخت .

فصبّ عليهم ربّك سوط عذاب

{صبّ}، به معناى ريختن چيزى و {سوط} به معناى آميختن چيزى با چيز ديگر است و به شلاق از آن جهت {سوط} گفته مى

شود كه با پوست مى آميزد (مقاييس اللغة). {ريختن شلاق عذاب}، كنايه از عذاب پياپى و شديد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 14 - 7

7 - نواختن شلاق عذاب بر عاد ، ثمود و فرعون ، نمونه اى از كمين گذارى خداوند براى مخالفان پيامبران است .

فصبّ عليهم ربّك . .. إنّ ربّك لبالمرصاد

تاريخ قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 80 - 3،6

3 _ لواط ، عملى شايع در ميان قوم لوط بود .

أتأتون الفحشة

با توجه به آيه بعد معلوم مى شود مراد از {الفحشة}، لواط است.

6 _ لوط با توصيف لواط به عنوان كردارى بسيار زشت ، قوم خويش را به سبب ارتكاب آن نكوهش كرد .

أتأتون الفحشة

{فاحشة} به عمل بسيار شنيع گفته مى شود. استفهام در جمله {أتأتون ... } انكار توبيخى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 81 - 1،2،4،5

1 _ قوم لوط ، مردمى مبتلا به عمل بسيار شنيع لواط

إنكم لتأتون الرجال شهوة من دون النساء

فعل مضارع {تأتون} حكايت از استمرار لواط دارد كه در برداشت از آن به {ابتلا} تعبير شد.

2 _ قوم لوط به سبب گرايش شديد به لواط ، همبسترى با زنان خويش را ترك كردند .

إنكم لتأتون الرجال شهوة من دون النساء

{شهوة}، مفعول مطلق براى فعل محذوف (يشتهونها) است و دلالت بر گرايش و علاقه شديد مردان قوم لوط به لواط دارد.

4 _ قوم لوط به دليل ارتكاب لواط ، مردمى متجاوز و اسرافگر

بل أنتم قوم مسرفون

5

_ شهوت پرستى بيش از حد قوم لوط ، موجب گرايش آنان به لواط شد .

إنكم لتأتون . .. بل أنتم قوم مسرفون

بدان احتمال كه جمله {بل أنتم قوم مسرفون} به منزله علتى براى گرايش قوم لوط به لواط باشد. يعنى چون اسرافگر بوديد به لواط مبتلا شديد. در اين صورت مراد از اسراف، به مناسبت مورد، اسراف در شهوت جنسى خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 82 - 2،3،5،8

2 _ مبارزه لوط با برنامه هاى ضد اخلاقى قوم خويش موجب طرح پيشنهاد اخراج وى و همراهانش از ديارشان

و لوطاً إذ قال لقومه . .. قالوا أخرجوهم

پيشنهاد اخراج لوط از يكسو به مبارزات وى مرتبط شده است ; زيرا جمله {إلا أن قالوا . .. } در پاسخ تبليغات و هدايتگريهاى لوط ايراد گرديده است ; و از سوى ديگر اين پيشنهاد با جمله {انهم ... } تعليل شده است. بنابراين تصميم قوم لوط به اخراج وى و همراهانش به دو علت بوده است: يكى مبارزه وى با فسادها و ديگرى پاك زيستن وى و همراهانش.

3 _ پاك زيستى لوط و همراهانش ، موجب رنجش قوم وى و عاملى براى پيشنهاد اخراج ايشان از ديارشان شد .

أخرجوهم من قريتكم إنهم اناس يتطهرون

5 _ ياران و همگامان لوط در مقايسه با مخالفان وى بسيار اندك بودند .

قالوا أخرجوهم من قريتكم

تصميم و پيشنهاد اخراج لوط و يارانش حكايت از آن دارد كه ياران وى در مقايسه با مخالفان او بسيار اندك بودند، ورنه چنين پيشنهادى طبيعى به نظر نمى رسيد.

8 _ قوم لوط نااميد از گرايش وى

و همگامانش به منجلاب فساد ها و ارتكاب رفتار هاى پليد و ناروا

إنهم أناس يتطهرون

به كارگيرى فعل مضارع {يتطهرون} بيانگر آن است كه قوم لوط بر اين باور بودند كه پاك زيستى وى و همراهانش امرى مستمر و مداوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 83 - 1،2،3

1 _ خداوند قوم لوط را به سبب مخالفتشان با لوط و استمرارشان بر عمل شنيع لواط به هلاكت رساند .

فانجينه و أهله إلا امرأته كانت من الغبرين

2 _ خداوند با خارج ساختن لوط و بستگان قومش از ديارشان ، وى را از عذاب مقدر شده براى قوم لوط نجات بخشيد .

فانجينه و أهله

چون جمله {فانجينه} در مقابل جمله {كانت من الغبرين} (همسر لوط در زمره باقى ماندگان بود) قرار گرفته است، معلوم مى شود نجات از عذاب قوم لوط در گرو خارج شدن از شهر و ديار آنان بوده است. بنابراين {فانجينه} يعنى: فانجينه باخراجنا اياه من بينهم.

3 _ از ميان قوم لوط تنها خانواده و بستگانش به وى ايمان آوردند .

فانجينه و أهله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 84 - 1

1 _ خداوند با فرو ريختن بارانى بى نظير ( بارشى از سنگ ) بر سر قوم لوط ، آنان را به هلاكت رساند .

و أمطرنا عليهم مطراً

{مَطَر} مفعول به براى {أمطرنا} است و نكره آمدنش حكايت از آن دارد كه بارشى عجيب و بى نظير بوده است و با توجه به آيه 82 از سوره هود (و أمطرنا عليها حجارة . .. ) معلوم مى شود كه

عذاب قوم لوط سنگباران بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 76 - 3

3_ عذاب تقدير شده بر قوم لوط ، قطعى و غير قابل تغيير و بازگشت بود .

إنه قد جاء أمر ربك و إنهم ءاتيهم عذاب غير مردود

{آتى} اسم فاعل از اتيان (آمدن) و {ردّ} به معناى بازگرداندن است. بنابراين {إنهم ءاتيهم ...}; يعنى، همانا عذابى بر آنان وارد خواهد شد كه بازگشت ناپذير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 78 - 1،2،3،5،24

1_ گروهى از قوم لوط به منظور تجاوز به مهمانان لوط ( فرشتگان ) شتابان به سوى خانه او هجوم بردند .

و جاءه قومه يهرعون إليه

هر چند هجوم آوردن به سوى لوط(ع) به همه قوم او نسبت داده شده است (و جاءه قومه); ولى مراد از آن به قرينه هايى چند، برخى افراد قوم مى باشد. جمله {هؤلاء بناتى...} از آن قرينه هاست; زيرا شرعاً و حقيقتاً امكان پذير نبود كه دختران لوط بتوانند به ازدواج همه و يا اكثر قوم وى درآيند. قابل ذكر است كه نسبت دادن كردار برخى از افراد قوم به همه ايشان، اشاره به اين نكته دارد كه: اگر همه آنان از وجود مهمانان لوط مطلع مى شدند و برايشان مقدور بود، همانند مهاجمان عمل مى كردند.

2_ قوم لوط ، مردمى تبه كار و مبتلا به عمل شنيع لواط ( همجنس بازى ) بودند .

و من قبل كانوا يعملون السيئات

از مصداقهاى بارز براى {السيئات} _ به مناسبت مورد _ لواط و همجنس بازى است.

3_ قوم لوط علاوه بر

لواط ، به گناهان فراوان ديگرى نيز آلوده بودند .

و من قبل كانوا يعملون السيئات

برداشت فوق ، بر اين اساس است كه {ال} در {السيئات} براى جنس باشد. {ال} جنسيّه در صيغه جمع ، دلالت بر عموم و احياناً حكايت از كثرت دارد.

5_ پيشينه تبه كارى قوم لوط و خو گرفتن با عمل شنيع لواط ، آنان را به سوى خانه لوط ( ع ) براى تعرض به مهمانانش ، گسيل داشت .

و جاءه قومه يهرعون إليه و من قبل كانوا يعملون السيئات

جمله {و من قبل كانوا . ..} _ كه حكايت از پيشينه تبه كارى و استمراربدكارى در ميان قوم دارد - بيانگر فاعل محذوف از {يهرعون} مى باشد; يعنى ، عامل و باعث هجوم قوم لوط به خانه لوط(ع) ، سابقه سوء و خوى بدكارى آنان بود.

24_ { عن أبى جعفر ( ع ) : إن قرية قوم لوط كانت على طريق السيّارة إلى الشام و مصر فكانت السيّارة تنزل بهم فيضيّفونهم . . . فدعاهم البخل إلى أن كانوا إذا نزل بهم الضيف فضحوه . . . و إنما كانوا يفعلون ذلك بالضيف حتى ينكل النازل عنهم . . . فأورثهم البخل بلاء لايستطيعون دفعه عن أنفسهم . . . حتى صاروا يطلبونه من الرجال فى البلاد و يعطونهم عليه الجعل . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه آبادى لوط بر سر راه مسافرانى بود كه به شام و مصر مى رفتند. كاروانيان بر آن قوم وارد مى شدند و مهمانشان مى شدند. بخل آنان سبب شد كه هر گاه مهمان بر آنان وارد مى شد [با انجام عمل

زشت ]رسوايشان مى كردند ... و اين كار را بدين جهت انجام مى دادندكه مهمان از آنان بهراسد وباز گردد. پس بخل سبب شد كه آنان مبتلا به بلايى شدند (مرض ابنه) نمى توانستند آن را از خود دور كنند ... تا آن جا كه از مردان شهرهادفع آن بلا را درخواست مى كردند و به آنهااجرت مى پرداختند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 82 - 1،2،7

1_ خداوند ، با زير و رو كردن ديار قوم لوط ، آنان را به عذاب استيصال گرفتار ساخت .

فلما جاء أمرنا جعلنا ع_ليها سافلها

مراد از ضمير در {ع_اليها}، {سافلها} و {عليها} قريه و يا قريه هايى است كه قوم لوط در آنها زندگى مى كردند. عالى و سافل هر چيز به معناى بالاترين و پايين ترين قسمت آن است (لسان العرب).

2_ خداوند ، علاوه بر زير و رو كردن ديار قوم لوط ، با فرو فرستادن سجّيل ( سنگ گل ) آنان را به هلاكت رساند .

فلما جاء أمرنا . .. أمطرنا عليها حجارة من سجيل

{سجيل} كلمه اى است كه در اصل فارسى بوده (سنگ گل) و آن گاه كه در زمان عربى استعمال شده و به اصطلاح معرّب گشته ، به صورت {سجّيل} تلفّظ شده است (لسان العرب).

7_ عذاب نازل شده بر قوم لوط ، عذابى سخت و سهمگين

فلما جاء أمرنا جعلنا ع_ليها سافلها

اضافه كلمه {أمر} به ضمير متكلم {نا} براى رساندن عظمت و بزرگى عذاب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 89 - 6

6_ قوم لوط پيش از

قوم شعيب مى زيسته و ميان آنها فاصله زمانى زيادى نبوده است .

و ما قوم لوط منكم ببعيد

دور نبودن قوم لوط از قوم شعيب _ كه جمله {و ما قوم لوط . ..} حكايت از آن دارد _ مى تواند ناظر به قرب مكانى باشد و نيز مى تواند ناظر به قرب زمانى باشد. تصريح نكردن آيه شريفه به يكى از دو مورد ، نشانه آن است كه هر دو لحاظ، مورد نظر مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 100 - 1

1_ داستان اقوامى چون فرعونيان ، قوم نوح ، هود ، صالح ، لوط و شعيب ( ع ) ، از داستان هاى مهم تاريخ بشرى است .

ذلك من أنباء القرى

{أنباء} جمع نبأ است و نبأ _ چنان چه در مفردات راغب آمده _ به خبرى گفته مى شود كه داراى فايده بزرگ است. {قرى} (جمع قرية) به معناى آباديهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 59 - 4

4- جرم و تبه كارى قوم لوط ، عامل هلاكت و عذاب آنان شد .

قالوا إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . إلاّ ءال لوط إنا لمنجّوهم أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 60 - 1،5

1- همسر لوط ( ع ) در زمره مجرمان قوم لوط و عذاب شدگان الهى بود .

إلاّ ءال لوط إنا لمنجّوهم . .. إلاّ امرأته

5- سرزمين قوم لوط ، محل نزول عذاب الهى بر آنان

إلاّ امرأته إنها لمن الغ_برين

{غابر} (مفرد غابرين) در لغت به معناى

باقى و بازمانده است و مقصود از بازماندگان، عموم مردم لوط _ به استثناى آل لوط _ است كه در شهر ماندند و عذاب الهى آنان را فرا گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 65 - 7،8

7- عذاب قوم لوط ، فراگير تمامى ساكنان شهر بود .

فأسر بأهلك . .. وامضوا حيث تؤمرون

از اينكه حضرت لوط(ع) مأموريت يافت براى نجات خاندانش آنها را از شهر خارج كند، معلوم مى شود كه هر كس در شهر مى ماند، عذاب الهى دامنگير او مى شد.

8- عذاب قوم لوط ، غافلگيرانه و بدون آگاهى قبلى آنان بود .

فأسر بأهلك . .. و لايلتفت منكم أحد

از اينكه ملائكه از لوط(ع) خواستند تا خانواده خويش را شبانگاه از شهر بيرون ببرد و مراقبت به عمل آورد تا هيچ يك از آنان باز نگردند، احتمالاً از اين جهت بود كه كسى از قوم لوط متوجه قضيه نزول عذاب نشود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 66 - 3،4

3- نسل قوم لوط با عذاب الهى ، قطع و ريشه كن شد .

و قضينا . .. أن دابر ه_ؤلاء مقطوع مصبحين

{دابر} به معناى {آخر} است (مفردات راغب)، و مقصود از جمله {دابر ه_ؤلاء مقطوع} نابودى آخرين فرد موجود از قوم لوط است كه طبيعتاً قطع نسل آنان را در پى داشت.

4- عذاب و هلاكت قوم لوط ، در صبحگاهان تحقق پذيرفت .

أن دابر ه_ؤلاء مقطوع مصبحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 67 - 3،4

3- قوم لوط انحرافات

جنسى ( لواط و همجنس بازى ) را ، كارى خوب مى پنداشتند و به آن علاقه و تمايل شديدى داشتند .

و جاء أهل المدينة يستبشرون

از اظهار شادمانى و شادباش گويى قوم لوط به هنگام باخبر شدن از مهمانان حضرت لوط(ع)، استفاده مى شود كه آنان از تجاوز جنسى خوشحال و آن را امرى پسنديده مى انگاشتند. گفتنى است كه طبق آيه 78 {هود} و نيز اشاراتى كه در آيات بعد (68، 69 و71) آمده است، آنان مردمانى آلوده به انحراف جنسى بودند.

4- انحرافات جنسى ( لواط و همجنس بازى ) عملى رايج و علنى در ميان قوم لوط

و جاء أهل المدينة يستبشرون

تصريح به آمدن {اهل مدينه} كه شامل همه يا عموم مردم مى شود، حاكى از نكته فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 73 - 1

1- قوم لوط ، در پى اصرار بر تداوم انحراف جنسى خود ، صبحگاهان گرفتار صدايى وحشتناك و غرش سهمگين شدند .

قال ه_ؤلاء بناتى . .. فأخذتهم الصيحة مشرقين

{صيحة} به معناى صدا بلند كردن و فرياد است و چون اين صدا همراه با فزع و ترس است، از اين رو به صداى وحشتناك و غرش سهمگين تعبير شده است. {شرق} (مصدر مشرقين) به معناى طلوع خورشيد است. وزن فاعلى آن به معناى آنان داخل صبح شدند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 74 - 1،2،4

1- خداوند ، شهر قوم لوط را در پى صدايى وحشتناك ، زير و رو و واژگون كرد .

فأخذتهم الصيحة . .. فجعلنا ع_ليها سافلها

2- قوم

لوط ، هم زمان با زير و رو شدن شهرشان ، دچار بارش كلوخهايى از سنگ و گِل ( سجّيل ) شدند .

فجعلنا ع_ليها سافلها و أمطرنا عليهم حجارة من سجّيل

{سجيل} در لغت به معناى شيئى است كه از سنگ و گِل مخلوط باشد و برخى از اهل لغت آن را {لفظى فارسى} و معرب {سنگ گِل} دانسته اند.

4- يكايك افراد قوم لوط ، هدف كلوخهايى از سنگ و گِل شدند .

و أمطرنا عليهم حجارة من سجّيل

برداشت فوق از تعبير {أمطرنا} استفاده گرديده است; يعنى، همان گونه كه قطره هاى باران از آسمان به صورت پياپى و با فاصله كوتاه در نقاط مختلف فرو مى ريزد، فرود {سجّيل} هم به همين ترتيب فراگير تمامى نقاط شهر شده و همه افراد را دربرگرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 74 - 4،9،10

4- قوم لوط ، به انواع پليدى ها و ناپاكى هاى گسترده و اعمال و خصال پست و ناپسند مبتلا بودند .

و نجّين_ه من القرية التى كانت تعمل الخبئث

{خبائث} (جمع {خبيثة}) و از ماده {خبث} به معناى انواع پليدى ها، ناپاكى ها، اعمال و خصال پست و ناپسند است (لسان العرب).

9- جامعه فاسد و ناپاك قوم لوط ، از دعوت و تبليغ آن حضرت تأثير نپذيرفتند .

و نجّين_ه من القرية التى كانت تعمل الخبئث

10- پيشينه جامعه لوط در فسق و انحراف ، زمينه ساز روى آوردن آنان به كردار پليد و ناشايست و نپذيرفتن دعوت حضرت لوط ( ع )

تعمل الخبئث إنّهم كانوا قوم سوء ف_سقين

جمله {إنّهم كانوا. ..} به منزله تعليل براى جمله {تعمل الخبائث} مى

باشد. بنابراين فسق (عصيان و انحراف از مسير حق) موجب رويكرد قوم لوط به خبائث و ناپاكى ها گرديد. گفتنى است فعل {كانوا} _ كه مفيد استقرار وصف است _ بيانگر تداوم فساد در ميان قوم لوط در گذشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 43 - 3

3 - مخالفت همگانى قوم لوط با رسالت او و دروغگو خوانده شدن وى از سوى آنان

و قوم إبرهيم و قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 40 - 3

3 _ شهر قوم لوط ، به وسيله بارانى از سنگ گل ، به ويرانه اى تبديل شد .

و لقد أتوا على القرية التى أُمطرت مطر السوء

آنچه به صورت باران بر قوم لوط باريد _ به قرينه آيات ديگر از جمله آيه 82 سوره {هود} (و أمطرنا عليها حجارة من سجيل منضود) _ سنگ گل و كلوخ بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 165 - 1،3،5

1 - مردان قوم لوط ، گرفتار انحراف جنسى ( هم جنس بازى )

أتأتون الذكران من الع_لمين

{إتيان} (مصدر {تأتون}) به معناى آمدن است و در اين جا كنايه از آميزش مى باشد. {ذُكران} (جمع {ذكر}); يعنى، مردان.

3 - لواط و همجنس بازى ، انحرافى ابداع شده توسط قوم لوط

أتأتون الذكران من الع_لمين

قيد {من العالمين} مى تواند متعلق به {تأتون} باشد; يعنى، {أتأتون أنتم من بين العالمين الذكران; آيا از ميان مردم جهان، شما با مردان مى آميزيد؟} مقصود اين است كه در دنيا، هيچ قومى را نمى

يابيد كه چنين رويه زشتى را برگزيده باشد.

5 - هم جنس گرايى ، بارزترين نمود بى تقوايى قوم لوط

فاتّقوا اللّه . .. أتأتون الذكران من الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 166 - 1،6

1 - قوم لوط ، مورد سرزنش وى به خاطر انحراف از مسير طبيعى در ارضاى غرايز جنسى

و تذرون ما خلق لكم ربّكم من أزوجكم

{وَذْر} (مصدر {تذرون}) به معناى ترك كردن و واگذاشتن است. {من أزواجكم} بيانگر مراد از {ما} در {ما خلق لكم} {زوج} (مفرد {أزواج})به معناى جفت و همسر است. {عدوان} (مصدر {عادون}) نيز مرادف تعدى و تجاوز است; يعنى، {و آنچه را پروردگارتان براى شما آفريده است (همسرانتان) وامى گذاريد؟ نه بلكه شما گروهى تجاوزپيشه ايد}.

6 - قوم لوط ، مردمى تجاوزگر و شكننده حريم ارزش ها

بل أنتم قوم عادون

{عادون} از ريشه {عدوان} (تعدى و تجاوز) مشتق شده است. بنابراين {بل أنتم قوم عادون} يعنى، شما مردمى تجاوزپيشه ايد; كه به جاى آميزش با زنان با مردان درمى آميزيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 167 - 1،2،3،4

1 - تهديد شدن لوط ( ع ) از سوى قوم خود ، به اخراج و تبعيد در صورت دست برنداشتن از تبليغ

قالوا لئن لم تنته . .. من المخرجين

ضمير فاعل در {قالوا} به قوم لوط باز مى گردد {إنتهاء} (مصدر تنته) يعنى دست برداشتن و پايان دادن.

2 - خيره سرى و مقاومت قوم لوط ، در برابر نصيحت هاى وى

قالوا . .. لتكوننّ من المخرجين

3 - تبعيد مخالفان ، شيوه اى رايج در ميان

قوم لوط

لتكوننّ من المخرجين

تعبير {من المخرجين} به جاى {لنخرجنّك}، مى رساند كه قبل از لوط(ع) ديگرانى نيز تبعيد و از شهر اخراج شده بودند.

4 - تلاش پيگير و مجدّانه لوط ( ع ) ، در مبارزه با انحراف ( هم جنس گرايى ) قوم خويش

قالوا لئن لم تنته ي_لوط لتكوننّ من المخرجين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 168 - 1،2

1 - تسليم نشدن لوط ( ع ) در برابر تهديد هاى قوم منحرف خويش

قال إنّى لعملكم من القالين

{قلا} (مصدر {قالين}) به معناى بغض و دشمنى است. برداشت ياد شده با توجه به اقدام لوط(ع) به اظهار تنفر نسبت به كردار قومش _ على رغم تهديد اكيد آنان به اخراج و تبعيد وى _ به دست مى آيد.

2 - حضرت لوط ( ع ) _ به رغم تهديد شدن به تبعيد _ تنفر و دشمنى خود را با كردار زشت قوم خود اعلام كرد و بر آن تأكيد ورزيد .

قال إنّى لعملكم من القالين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 172 - 1

1 - هلاكت قوم لوط ، پس از خروج وى و خاندان مؤمنش از شهر

فنجّين_ه و أهله . .. ثمّ دمّرنا الأخرين

{تدمير} (مصدر {دمّرنا}) مرادف {إهلاك} و به معناى نابود كردن و از ميان برداشتن است; يعنى، {سپس ديگران را هلاك گردانيديم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 173 - 1

1 - بارش بارانى از سنگ گِل ( سجيل ) بر قوم لوط ، پس از هلاكت آنان و

ويرانى كامل ديارشان

ثمّ دمّرنا الأخرين . و أمطرنا عليهم مطرًا

{إمطار} (مصدر {أمطرنا}) به معناى بارانيدن است. {مطرًا} مفعول {أمطرنا} و تنكير آن تنكير تنويع است; يعنى، {بر روى آنان نوعى باران فرو ريختيم}. در سوره حجر (آيه 74) نوع باران را بيان كرده است: {فجعلنا عاليها سافلها و أمطرنا عليهم حجارة من سجيل; شهرشان را زيرورو كرديم و بر آنان سنگ هايى از سجيل (سنگ گِل) فرو ريختيم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 54 - 7

7 - روى آوردن قوم لوط به كردار زشت ، على رغم آگاهى آنان به ماهيت پليد آن

أتأتون الف_حشة و أنتم تبصرون

برخى از مفسران كلمه {تبصرون} را از {ابصارالقلب} (معادل دانش و آگاهى) مشتق دانسته اند. بنابراين مفاد پيام لوط چنين مى شود: شما به زشتى ها روى آورده ايد با اين كه ماهيت پليد و قبيح اعمالتان را مى دانيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 55 - 1

1 - مردان قوم لوط ، گرفتار هم جنس گرايى

أئنّكم لتأتون الرجال شهوة من دون النساء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 56 - 1،2،4،6

1 - تأثيرناپذيرى قوم لوط ، در برابر هشدار ها و هدايت گرى هاى او

فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا أخرجوا ءال لوط

2 - تصميم قوم لوط مبنى بر اخراج و تبعيد لوط ( ع ) و خانواده اش ، تنها پاسخ آنان به هشدار هاى خيرخواهانه او

فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا أخرجوا ءال لوط من قريتكم

4 - ايمان

نياوردن هيچ فردى از جامعه به لوط ( ع ) ، جز افراد خانواده وى

قالو أخرجوا ءال لوط من قريتكم

مخالفان لوط به جاى اين كه بگويند: پيروان لوط را اخراج كنيد، گفتند: خانواده وى را بيرون كنيد و اين نشان مى دهد كه جز خانواده اش كسى به وى ايمان نياورده بود.

6 - گرايش به پاكى و ارزش ها ، تنها جرم لوط ( ع ) و خاندانش در نظر آن جامعه فسادزده

قالوا أخرجوا ءال لوط من قريتكم إنّهم أُناس يتطهّرون

عبارت {إنّهم أُناس} تعليل براى حكم اخراج است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 57 - 1

1 - نجات لوط ( ع ) و خانواده اش _ به جز همسر وى _ از عذاب نازل شده بر قوم لوط

فأنجين_ه و أهله إلاّ امرأته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 58 - 1،2،3،4

1 - بارش بارانى از عذاب مرگبار بر قوم فسادپيشه لوط

و أمطرنا عليهم مطرًا

تنكير {مطراً} تنكير تنويع است; يعنى، نوعى باران فرستاديم كه آنان را در كام مرگ فرو برد.

2_ عذاب قوم لوط ، عذابى آسمانى و فرو باريده بر سر آنان

و أمطرنا عليهم مطرًا

3 - نزول عذاب بر قوم لوط ، پس از انذار و اتمام حجت بر آنان بود .

فساء مطر المنذرين

قيد {منذرين} بيانگر آن است كه پيش از نزول عذاب، هشدارهاى لازم به آنان داده شده و حجت خدا بر ايشان تمام شده بود.

4 - عذاب فرو آمده بر قوم لوط ، بسى مرگبار و جانگزا بود .

فساء مطر المنذرين

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 28 - 4،5،7

4 - لواط ( آميزش با مردان ) ، در ميان قوم لوط رواج داشت .

إنّكم لتأتون الف_حشة

{فاحشة} به هر {كردار زشت} اطلاق مى شود و به قرينه آيه بعد، منظور از آن، لواط است.

5 - لوط ( ع ) قوم خود را به خاطر همجنس بازى ( لواط ) ، مورد سرزنش قرار داد .

و لوطًا إذ قال . .. إنّكم لتأتون الف_حشة ما سبقكم بها من أحد

7 - عمل لواط ، پيش از قوم لوط سابقه نداشته است .

إنّكم لتأتون الف_حشة ما سبقكم بها من أحد من الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 29 - 2،3،5،6،7،9،11،13

2 - عمل لواط ، در ميان قوم لوط ، رواج داشت .

أئنّكم لتأتون الرجال

3 - قوم لوط ، از آميزش با زنان اعراض كرده و به عمل لواط ، روى آورده بودند .

أئنّكم لتأتون الرجال و تقطعون السبيل

مراد از {سبيل}، در اين آيه، احتمال دارد كه به قرينه مقام، راه ايجاد نسل باشد و احتمال دارد كه راهزنى باشد. برداشت بالا بنابر احتمال نخست است. گفتنى است، بنابراين احتمال، {تقطعون السبيل} كنايه از قطع نسل، به سبب ترك آميزش با زنان است.

5 - قوم لوط ، راه ها را بر مسافران مى بستند تا با آنان ، عمل لواط انجام دهند .

أئنّكم لتأتون الرجال و تقطعون السبيل

احتمال دارد كه عطف {تقطعون. ..} بر {لتأتون} به منظور بيان يك واقعيت خارجى _ چنان كه مفسران نيز گفته اند _ باشد و آن، اين است كه قوم لوط، راه

را بر مسافران مى بسته اند تا بر آنان دست بيابند و با آنان آميزش كنند.

6 - قوم لوط ، عمل لواط ، را در منظر و ديد ديگران انجام مى دادند .

أئنّكم . .. و تأتون فى ناديكم المنكر

{ال} در {المنكر} براى عهد ذكرى است و مراد از {منكر}، آميزش با مردان است.

7 - قوم لوط ، در ملأ عام ، منكرات انجام مى دادند .

أئنّكم . .. و تأتون فى ناديكم المنكر

9 - لوط ( ع ) ، قوم اش را به خاطر ارتكاب عمل لواط ، راهزنى و ارتكاب علنى منكر ، به عذاب الهى وعده داد .

أئنّكم لتأتون الرجال . .. فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا ائتنا بعذاب اللّه

11 - تنها پاسخ قوم لوط به لوط ( ع ) در برابر سرزنش و وعده عذاب ، درخواست نزول عذاب بود .

فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا ائتنا بعذاب اللّه

13 - قوم لوط ، درباره صداقت لوط ( ع ) و وعده عذاب او ناباور بودند .

ائتنا بعذاب اللّه إن كنت من الص_دقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 30 - 7

7 - قوم لوط ، مردمى مفسد بودند .

على القوم المفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 32 - 7،9

7 - ملائكه عذاب قوم لوط ، پيشاپيش از عذاب شدن همسر لوط خبر داشتند و او رااز نجات يافتگان نمى دانستند .

لننجّينّه و أهله إلاّ امرأته كانت من الغ_برين

{غابر} ماندنِ پس از سپرى شدن چيزى است كه با او بوده است (مفردات

راغب)

9 - عذاب قوم لوط ، عذابى فراگير همه ساكنان شهر بود .

لننجّينّه و أهله إلاّ امرأته كانت من الغ_برين

{لننجّينّه} در مقابل {كانت من الغابرين} است و نشان مى دهد كه نجات از عذاب، در گرو خروج از شهر بوده و عذاب، به گونه اى بوده است كه تمام ساكنان شهر را فرا مى گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 33 - 17

17 - عذاب مقدر شده براى قوم لوط ، عذابى فراگير بود .

إنّا منجّوك و أهلك إلاّ امرأتك كانت من الغ_برين

{إنّا منجّوك} در مقابل {كانت من الغابرين} است و نشان مى دهد كه عذاب، به گونه اى بوده كه همه را فراگرفته و تنها خارج شدگان از شهر اهل نجات بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 34 - 1،2،3،4،6

1 - اعلام فرشتگان به لوط ( ع ) مبنى بر فرودآوردن عذابى از آسمان ، بر قوم لوط

إنّا منزلون على أهل ه_ذه القرية رجزًا من السماء

2 - عذاب قوم لوط ، عذابى سخت و كوبنده بود .

إنّا منزلون على أهل ه_ذه القرية رجزًا من السماء

نكره آورده شدن {رجزاً} بيان كننده بزرگى عذاب نازل شده بر قوم لوط است.

3 - عذاب نازل شده بر قوم لوط ، زلزله بود .

إنّا منزلون على أهل ه_ذه القرية رجزًا من السماء

{رجز} در لغت، به معناى {اضطراب} است. مراد از آن، در آيه، زلزله است (مفردات راغب).

4 - فرستادگان خدا بر لوط ( ع ) ، خود ، مأمور عذاب قوم لوط بودند .

و لمّا أن جاءت رسلنا لوطًا .

.. إنّا منزلون على أهل ه_ذه القرية رجزًا من السماء

6 - فسق و تبهكارى قوم لوط ، موجب نزول عذاب آسمانى بر آنها شد .

إنّا منزلون على أهل ه_ذه القرية . .. بما كانوا يفسقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 35 - 1

1 - مأموران عذاب قوم لوط ، شهر آن قوم را ، با عذابى آسمانى ، درهم كوبيدند .

إنّا منزلون على أهل ه_ذه القرية رجزًا من السماء. .. و لقد تركنا منها ءاية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 134 - 1،2

1 - لوط ( ع ) و خاندان او ، از عذاب نازل شده بر قوم شان نجات يافتند .

إذ نجّين_ه و أهله أجمعين

2 - قوم لوط ، گرفتار عذاب هلاكت بار الهى شدند .

و إنّ لوطًا لمن المرسلين . إذ نجّين_ه و أهله

نجات حضرت لوط و خاندانش، نشانگر نابود شدن قوم لوط است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 136 - 1

1 - تمام افراد قوم لوط كه در شهر ماندند ، به عذاب هلاكت بار الهى گرفتار و كيفر شدند .

إذ نجّين_ه و أهله أجمعين . إلاّ عجوزًا فى الغ_برين . ثمّ دمّرنا الأخرين

{تدمير} (مصدر {دمّرنا}) به معناى اهلاك و نابود كردن از روى كيفر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 13 - 1

1 - قوم ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) ، پيامبران خود را تكذيب كردند .

كذّبت قبلهم قوم .

.. ثمود و قوم لوط وأصح_ب لئيكة

مفسران بر اين عقيده اند كه مقصود از {أصحاب الأيكة} قوم شعيب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 14 - 1،2

1 - قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) ، پيامبران خود را تكذيب كردند .

قوم نوح . .. ثمود ... أصح_ب لئيكة ...إن كلّ إلاّكذّب الرسل

2 - تكذيب پيامبران از سوى قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) ، بسيار شديد بود .

إن كلّ إلاّكذّب الرسل

{إن} نافيه و {كلّ} از الفاظ عموم و تنوين آن عوض از محذوف است، يعنى، {كلّهم}. عبارت {إلاّ كذّب الرسل} استثنا از نفى جنس و مفيد تأكيد حصر است; يعنى، اين اقوام آن قدر به تكذيب پيامبران خود پرداختند كه گويى به جز تكذيب هيچ كار و يا صفت ديگرى نداشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 13 - 1

1_ قوم عاد و فرعون و قوم لوط ، از تكذيب كنندگان پيامبران ، در گذشته تاريخ

كذّبت قبلهم . .. و عاد و فرعون و إخون لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 33 - 1،2

1 - مأموريت فرشتگان ، فرو ريختن سنگپاره ها بر سر قوم جرم پيشه لوط

لنرسل عليهم حجارة

2 - عذاب قوم لوط ، به وسيله سنگ هايى از گِل

حجارة من طين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 -

34 - 1،3

1 - سنگپاره هاى فروريخته بر قوم لوط ، سنگپاره هايى داراى علامت و نشانه هايى مخصوص

حجارة من طين . مسوّمة عند ربّك

{مسوّمة}، مشتق از {سومة} (علامت) و به معناى نشاندار است.

3 - اسراف ( تجاوز از قانون الهى و زياده روى در گناه ) ، بارزترين جرم قوم لوط بود .

أُرسلنا إلى قوم مجرمين . .. للمسرفين

تعبير {مسرف} در اين آيه، به معناى تجاوز از قانون است كه بر قوم مجرم لوط، منطبق شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 35 - 1،4

1 - خارج گشتن مؤمنان به فرمان الهى از ميان قوم لوط ، قبل از نزول عذاب

فأخرجنا من كان فيها من المؤمنين

4 - لوط ( ع ) ، داراى طرفدارانى مؤمن ، به رغم كفر فراگير جامعه وى

فأخرجنا من كان فيها من المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 36 - 1،3،4

1 - وجود تنها يك خانواده مؤمن ، در ميان قوم لوط

فما وجدنا فيها غير بيت من المسلمين

3 - مقاومت شديد و يكپارچه جامعه لوط ( ع ) ، در برابر آن حضرت و رسالت او

فما وجدنا فيها غير بيت من المسلمين

4 - { عن أبى جعفر ( ع ) إنّ رسول اللّه سأل جبرئيل كيف كان مهلك قوم لوط ؟ فقال إنّ قوم لوط . . . فلمّا عتوا عن أمره بعث إليهم ملائكة ليخرجوا من كان فى قريتهم من المؤمنين فما وجدوا فيها غير بيت من المسلمين . . . فلمّا انتصف الليل سار لوط ببناته . . . ;

از

امام باقر(ع) روايت شده كه رسول خدا(ص) از جبرئيل درباره نحوه هلاكت قوم لوط سؤال نمود، حضرت فرمود: قوم لوط. .. چون از امر پروردگار سرپيچى نمودند، خداوند فرشتگانى را به سوى آنان فرستاد تا هر كس را كه در قريه آنان از مؤمنان است خارج كنند. فرشتگان در آن قريه غير از يك خانواده را _ كه اهل ايمان و تسليم بودند _ نيافتند... چون شب به نيمه رسيد، لوط دختران خود را برداشت و از شهر خارج گشت...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 37 - 2،5

2 - فروريختن سنگ هاى عذاب بر قوم لوط و هلاكت تمامى آنان ، پس از خروج مؤمنان از ميان ايشان

لنرسل عليهم حجارة من طين . .. و تركنا فيها ءاية للذين يخافون العذاب الأليم

در آيه شريفه اصل نزول سنگ ها بر قوم لوط و نابودى آنان، مفروغ عنه گرفته شده و تعبير {تركنا فيها آية} اشاره به سپرى شدن آن مرحله دارد.

5 - عذاب فرود آمده بر قوم لوط ، عذابى سخت ويرانگر و دردناك بود .

لنرسل عليهم حجارة . .. و تركنا فيها ءاية للذين يخافون العذاب الأليم

از اين كه در پى نزول عذاب دردناك بر قوم لوط، فقط نشانه اى از آنان برجاى مانده، استفاده مى شود كه تمامى مظاهر زندگى آنان از ميان رفته بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 53 - 2

2 - هلاكت قوم لوط ، به وسيله زيرورو شدن سرزمين آنان

و المؤتفكة أهوى

{ائتفاك} به معناى زيرورو شدن است. {قراى مؤتفكه}; يعنى، آبادى هايى

كه با اهلش زيرورو شده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 54 - 1،2

1 - مدفون گشتن قوم لوط در پوششى گران ، در پى سقوط و هلاكت

و المؤتفكة أهوى . فغشّيها ما غشّى

2 - فراگيرى عذاب الهى ، بر قوم لوط

فغشّيها ما غشّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 33 - 1

1 - قوم لوط ، تكذيب گر انذار ها و هشدار هاى الهى

كذّبت قوم لوط بالنّذر

{نذر} جمع {نذير} است. {نذير} بر دو معنا اطلاق مى شود: {انذار} و {منذر}، مراد از {نذر} در اين آيه {انذارها} است; نه انذارگران.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 37 - 1،3

1 - جسارت قوم لوط تا سرحد تلاش ، براى در اختيار گرفتن و آلوده ساختن ميهمانان پيامبر خويش

و لقد رودوه عن ضيفه

3 - مردمان وارد بر قوم لوط ، در معرض تجاوز و بدنامى *

و لقد رودوه عن ضيفه

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه تعرض قوم لوط، نسبت به ميهمانان پيامبرشان، ناشى از اخلاق عمومى آنان نسبت به همه تازهواردان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 38 - 1،2،3،4

1 - نزول عذاب بر قوم لوط ، در صبحگاهان

و لقد صبّحهم بكرة عذاب مستقرّ

2 - وزش طوفان شن بر قوم لوط ، در نخستين ساعات روز

إنّا أرسلنا عليهم حاصبًا . .. و لقد صبّحهم بكرة عذاب

3 - عذاب قوم لوط ، عذابى فراگير و مايه نابودى همه آنان

و لقد صبّحهم

بكرة عذاب مستقرّ

وصف {مستقرّ} مى رساند كه طوفان شن، آن قدر استمرار يافت تا تمامى قوم لوط به هلاكت رسيدند.

4 - برجاى ماندن آثار عذاب نازل شده بر قوم لوط ، پس از هلاكت آنان

و لقد صبّحهم بكرة عذاب مستقرّ

واژه {مستقرّ} مى تواند نظر به استمرار يافتن آثار عذاب نازل شده بر قوم لوط داشته باشد. برداشت ياد شده بر پايه اين احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 39 - 1،2

1 - حقارت و زبونى قوم لوط در پيشگاه الهى

فذقوا

خطاب استهزاآميز الهى به قوم لوط، هنگام گرفتار شدن آنان به عذاب، بيانگر مطلب ياد شده است.

2 - آگاهى يافتن قوم لوط به اين حقيقت كه عذاب نازل شده بر آنان ، همان است كه به آن هشدار داده شده بودند .

فذوقوا عذابى و نذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 9 - 2،3،4،5

2 - قوم لوط ، مردمى بدكردار و خطاپيشه بودند .

و جاء . .. و الموتفك_ت بالخاطئة

{مؤتفكات} (جمع {مؤتكفة}) از ماده {ائتفاك} (انقلاب و زير و رو شدن) است. مقصود از آن، شهرهايى است كه با عذاب و قهر الهى، زير و رو شدند. به قرينه آيات ديگر و نيز به گفته مفسران، اين شهرها مربوط به قوم لوط بوده است.

3 - قوم لوط ، در شهر ها و سرزمين هاى گوناگون مى زيستند .

و المؤتفك_ت

مطلب ياد شده، از جمع آمدن {المؤتفكات} به دست مى آيد.

4 - شهر هاى قوم لوط ، براثر عذاب الهى واژگون شد .

و المؤتفك_ت

5 - واژگونى شهر هاى قوم لوط

، مهم ترين فراز تاريخ عبرت آموز قوم لوط است .

و جاء فرعون و من قبله و المؤتفك_ت بالخاطئة

تعبير {مؤتفكات} درباره قوم لوط، به جاى نام بردن از آنان همچون نام فرعون، مطلب ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 10 - 1،2،3،5،6

1 - فرعونيان و اقوام پيش از آنان و قوم لوط ، از فرمان هاى پيامبران خود سرپيچى كردند .

و جاء فرعون . .. فعصوا رسول ربّهم

2 - فرعونيان و اقوام پيش از آنان و قوم لوط ، از سوى خداوند به عقوبتى سخت در دنيا گرفتار شدند .

فأخذهم أخذة رابية

{رابية} (اسم فاعل از {ربا يربو}) به معناى فزاينده و رو به رشد است و در اين آيه كنايه از شدّت است.

3 - سرپيچى از فرمان هاى پيامبران ، عامل عقوبت شدن فرعونيان و اقوام پيش از آنان و قوم لوط

فعصوا رسول ربّهم فأخذهم أخذة رابية

5 - سرپيچى از فرمان هاى پيامبران ، مصداق بارز خطاپيشگى فرعونيان و اقوام پيش از آنان و قوم لوط

و جاء فرعون . .. بالخاطئة . فعصوا رسول ربّهم

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه جمله {فعصوا رسول. ..} درصدد تفصيل و تبيين مضمون آيه قبل (موضوع خطاپيشگى اقوام ياد شده) است.

6 - پرهيز از بدكردارى و خطاپيشگى ، از مهم ترين فرمان هاى پيامبران به فرعون و اقوام پس از آنان و قوم لوط

و جاء فرعون . .. بالخاطئة . فعصوا رسول ربّهم

مطرح كردن سرپيچى اقوام ياد شده از فرمان هاى پيامبران _ پس از توصيف آنان به خطاپيشگى _ مى

تواند گوياى اين حقيقت باشد كه دستورات پيامبران بر محور پرهيز اين اقوام از خطاپيشگى بود.

تاريخ قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 31 - 15

15_ ظلم و ستم سران و اشراف قوم نوح به محرومان و مستضعفان آن قوم

لاأقول للذين تزدرى أعينكم . .. إنى إذًا لمن الظ_لمين

جمله {إنى إذًا لمن الظالمين} تعريضى است به سران و اشراف قوم نوح كه شما با اين پندار _ كه محرومان شايسته خير نيستند _ در حق آنان ستم مى كنيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 36 - 1

1_ گروهى از قوم نوح ، به او ايمان آوردند و گروهى همچنان بر كفر و انكار رسالتش اصرار مىورزيدند .

أنه لن يؤمن من قومك إلاّ من قد ءامن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 100 - 1

1_ داستان اقوامى چون فرعونيان ، قوم نوح ، هود ، صالح ، لوط و شعيب ( ع ) ، از داستان هاى مهم تاريخ بشرى است .

ذلك من أنباء القرى

{أنباء} جمع نبأ است و نبأ _ چنان چه در مفردات راغب آمده _ به خبرى گفته مى شود كه داراى فايده بزرگ است. {قرى} (جمع قرية) به معناى آباديهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 77 - 2،3،4

2- قوم نوح ، آيات الهى را تكذيب كردند .

و نصرن_ه من القوم الذين كذّبوا ب_اي_تنا

3- قوم نوح ، مردمى زشت كار و ناشايست بودند .

إنّهم كانوا قوم سوء

4-

سابقه زشت كارى قوم نوح ، زمينه ساز تكذيب آيات الهى از سوى آنان بود .

الذين كذّبوا ب_ايتنا إنّهم كانوا قوم سوء

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه جمله {إنّهم كانوا. ..} در مقام تعليل براى جمله پيشين باشد. گفتنى است فعل {كانوا} _ كه مفيد استقرار وصف است _ بيانگر دوام وصف سوء در ميان قوم نوح است و از آن جايى كه فعل ماضى است، از آن به سوء سابقه تعبير شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 42 - 3،5

3 - مخالفت همگانى قوم نوح ، عاد و ثمود با پيامبرانشان ( نوح ، هود و صالح )

و ان يكذّبوك فقد كذّبت قبلهم قوم نوح و عاد و ثمود

5 - قوم نوح ، نخستين جامعه تكذيب كننده پيامبر خود

فقد كذّبت قبلهم قوم نوح

ذكر قوم نوح پيش از ساير اقوام تكذيب كننده، بيانگر مطلب فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 23 - 6

6 - قوم نوح ، مردمى شرك پيشه و بت پرست بودند .

فقال ي_قوم اعبدوا اللّه ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 24 - 1،2،7،12

1 - قوم نوح ، متشكل از مردم عادى و گروه اشراف

فقال الملؤا الذين كفروا من قومه ما ه_ذا إلاّ بشر مثلكم

{ملأ}، به رؤسا و اشراف گفته مى شود. {الذين كفروا} وصف توضيحى است نه احترازى; زيرا با توجه به آيه 27 سوره هود(و ما نراك اتبعك إلاّ الذين هم أراذلنا بادى الرأى)، معلوم مى

شود كه هيچ يك از اشراف قوم نوح، به وى ايمان نياورده بودند.

2 - پيشگامى اشراف ، در موضع گيرى خصمانه عليه نوح ( ع )

فقال الملؤا . .. ما ه_ذا إلاّ بشر مثلكم

7 - اعتقاد اشراف قوم نوح ، به عدم صلاحيت بشر براى رسالت الهى

فقال الملؤا . .. ما ه_ذا إلاّ بشر مثلكم

12 - اتكاى قوم نوح ، تنها به آرا و انديشه هاى پدران و نياكان خويش

ما سمعنا به_ذا فى ءابائنا الأوّلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 28 - 13

13 - شدت خشم الهى ، نسبت به قوم ستم پيشه نوح

و لاتخ_طبنى فى الذين ظلموا . .. فإذا استويت ... فقل الحمد للّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 30 - 1،2،4،7

1 - سرگذشت نوح ( ع ) و قوم او ، آينه عبرتى است براى ديگران .

إنّ فى ذلك لأي_ت

{الآيات} جمع {آية} است و مراد از آن، نشانه هاى عبرت آموز است.

2 - وجود درس هاى بسيار ، براى عبرت آموزى در سرگذشت نوح ( ع ) و قومش

إنّ فى ذلك لأي_ت

برداشت ياد شده از جمع آمدن {آيات}، استفاده مى شود.

4 - سرگذشت قوم نوح ، داراى نشانه هايى روشن بر قدرت الهى در كيفر كافران و نصرت مؤمنان

قال ربّ انصرنى . .. إنّ فى ذلك لأي_ت

با توجه به ظهور قدرت خدا در طوفان نوح و غرق شدن كافران و مشركان و نيز ظهور نصرت الهى نسبت به حضرت نوح(ع) و همراهان او، عبارت {إنّ فى ذلك لآيات}، مى تواند بيانگر برداشت فوق باشد.

7

- سرگذشت قوم نوح ، نمودى از آزمايش الهى

إنّ فى ذلك لأي_ت و إن كنّا لمبتلين

ذكر سنت آزمون بعد از جمله {إنّ فى ذلك لآيات} نشان مى دهد كه سرگذشت قوم نوح، يكى از مصداق هاى آزمون الهى و نمودى از آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 37 - 1،2

1 _ خداوند ، قوم نوح را به خاطر تكذيب رسولان الهى ، در ميان امواج آب و توفان ، غرق ساخت .

و قوم نوح لما كذّبوا الرسل أغرقن_هم

2 _ قوم نوح ، رسالت و پيامبرى نوح ( ع ) و ديگر پيامبران الهى پيش از او را تكذيب كردند .

كذّبوا الرسل

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه جمع آمدن {رسل} به لحاظ مجموعه پيامبران الهى پيش از نوح(ع) باشد; كه در اين صورت الف و لام {الرسل} براى عهد خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 120 - 1،3،4

1 - غرق شدن و هلاكت قوم نوح ، پس از نجات وى و همراهانش

ثمّ أغرقنا بعد الباقين

{إغراق} (مصدر {أغرقنا}) به معناى غرق كردن است. مضاف اليه {بعد} حذف شده و تقدير آن چنين است: {بعد نجات نوح و من معه}. {ألباقين} جمع همراه با{ال} جنس و مفيد استغراق مى باشد.

3 - غرق شدن قوم نوح ، با سيلى عظيم و بنيان برافكن

ثمّ أغرقنا بعد الباقين

با توجه به اين كه در آيات، سخن از وجود دريا نيست، روشن مى شود كه غرق شدن كافران به وسيله سيل بوده است.

4 - تكذيب نوح ( ع ) از سوى

قوم وى ، موجب هلاكت آنان شد .

قال ربّ إنّ قومى كذّبون . .. ثمّ أغرقنا بعد الباقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 121 - 4،5

4 - بيشتر افراد قوم نوح ، حق ناپذير و مصمم بر كفر

و ما كان أكثرهم مؤمنين

5 - وجود اقليتى مؤمن در ميان قوم نوح

و ما كان أكثرهم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 14 - 5،7،8،12

5 - مردم دوران نوح ( ع ) ، عمرى طولانى داشته اند . *

و لقد أرسلنا نوحًاإلى قومه فلبث فيهم ألف سنة إلاّ خمسين عامًا

بنابراين كه {لبث فيهم} حقيقتاً، اشاره داشته باشد به درنگ نوح(ع) در ميان قومى كه از آغاز، رسالت اش را در ميان آنان شروع كرده، نكته يادشده، به دست مى آيد.

7 - قوم نوح ، پيام الهى نوح ( ع ) را نپذيرفتند و بر شرك خود پايبند ماندند .

و لقد أرسلنا نوحًاإلى قومه . .. فأخذهم الطوفان

{فاء} در {فأخذهم} براى فصاحت است و دلالت بر حذف جمله اى مى كند و آن، به قرينه ارسال نوح(ع) مى تواند {عدم قبول} و يا {تكذيب} و مانند آن باشد.

8 - گرفتار شدن قوم نوح به سيلى عظيم و در نتيجه به هلاكت رسيدن ، پيامد مداومت آنان به شرك و قبول نكردن دعوت نوح بود .

و لقد أرسلنا نوحًا إلى قومه . .. فأخذهم الطوفان و هم ظ_لمون

به قرينه مقام، مراد از ظلمى كه به قوم نوح نسبت داده شده است، ممكن است ظلم اصطلاحى نباشد و بلكه شرك و مداومت بر

آن باشد.

12 - قوم نوح ، در شرك شان ، جزم انديش بودند .

و لقد أرسلنا نوحًاإلى قومه فلبث فيهم ألف سنة إلاّ خمسين عامًا . .. و هم ظ_لمون

طولانى بودن رسالت نوح(ع) در ميان قوم اش و تأثير ناپذيرى آنان در اين مدت، حكايت از جزميّت آنان دارد. گفتنى است كه {ظالمون} در آيه، به قرينه مقام، مشرك بودن آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 82 - 1،2

1 - قوم كافر نوح ، همگى غرق شدند .

ثمّ أغرقنا الأخرين

مقصود از {الأخرين} (ديگران) _ به قرينه {و نجيناه و أهله. ..} _ قوم كافر نوح مى باشد.

2 - غرق شدن كافران قوم نوح از سوى خداوند ، پس از اتمام حجت بر آنان بود .

و لقد أرسلنا فيهم منذرين . فانظر كيف كان ع_قبة المنذرين ... و لقد نادينا نوح ...

نقل داستان نوح(ع)، در آيات پيشين، براى ارائه نمونه اى تاريخى از اقوامى است كه رسولان الهى، آنان را انذار و اتمام حجت كردند; ولى آنان ايمان نياورده و به سرنوشت شوم گرفتار شدند (مفاد آيه 72 و 73).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 12 - 1

1 - قوم نوح ، عاد و فرعون ، پيامبران خود را تكذيب كردند .

كذّبت قبلهم قوم نوح و عاد و فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 14 - 1،2

1 - قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) ، پيامبران خود

را تكذيب كردند .

قوم نوح . .. ثمود ... أصح_ب لئيكة ...إن كلّ إلاّكذّب الرسل

2 - تكذيب پيامبران از سوى قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) ، بسيار شديد بود .

إن كلّ إلاّكذّب الرسل

{إن} نافيه و {كلّ} از الفاظ عموم و تنوين آن عوض از محذوف است، يعنى، {كلّهم}. عبارت {إلاّ كذّب الرسل} استثنا از نفى جنس و مفيد تأكيد حصر است; يعنى، اين اقوام آن قدر به تكذيب پيامبران خود پرداختند كه گويى به جز تكذيب هيچ كار و يا صفت ديگرى نداشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 5 - 1،5

1 - قوم نوح ، دين الهى و پيامبر خويش را تكذيب كردند .

كذّبت قبلهم قوم نوح

5 - قوم نوح ، نخستين جامعه تكذيب گر پيامبر خود

كذّبت قبلهم قوم نوح

ذكر قوم نوح پيش از ساير اقوامِ تكذيب گر، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 6 - 5

5 - كافران تكذيب گر و ستيزه جوى قوم نوح و بعد از آنها ، به دليل دوزخى بودن ، به عذاب دنيوى نيز گرفتار شدند .

فأخذتهم فكيف كان عقاب . و كذلك حقّت كلمت ربّك على الذين كفروا أنّهم أصح_ب النار

برداشت ياد شده مبتنى بر اين احتمال است كه جمله {أنّهم أصحاب النار} _ به تقدير لام تعليل _ در مقام تعليل باشد; يعنى، چون آنان از دوزخيان هستند، به عذاب الهى گرفتار آمدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 -

غافر - 40 - 31 - 5،6،7

5 - قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان ، مهم ترين اقوام هلاك شده تاريخ *

مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم

6 - آگاهى كامل مؤمن آل فرعون ، از سرگذشت هلاكت بار قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان

إنّى أخاف عليكم مثل . .. دأب قوم نوح ... و الذين من بعدهم

7 - آشنايى مردم عصر فرعون از سرگذشت هلاكت بار قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان

إنّى أخاف عليكم مثل . .. دأب قوم نوح ... و الذين من بعدهم

هشدار مؤمن آل فرعون به مردم و بازگوكردن سرگذشت عبرت آموز اقوام يادشده براى ايشان، مى تواند گوياى برداشت بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 12 - 3

3_ قوم نوح ، اصحاب رسّ و ثمود ، از اقوام حق ستيز و تكذيب كننده رسولان الهى

كذّبت قبلهم قوم نوح و أصح_ب الرسّ و ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 46 - 1

1 - قوم نوح ، از پيشين ترين اقوام هلاك شده بشر در نتيجه فسق و گناه

و قوم نوح من قبل إنّهم كانوا قومًا ف_سقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 52 - 1،2،4

1 - قوم نوح ، قومى هلاك شده به اراده خداوند ، قبل از عاد و ثمود

و أنّه أهلك عادًا . .. و ثموداْ ... و قوم نوح من قبل

2 - قوم

نوح ، مردمى ظالم تر و طغيانگرتر از قوم عاد و ثمود

عادًا . .. و ثموداْ ... و قوم نوح ... كانوا هم أظلم و أطغى

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه ضمير {هم} به قوم نوح باز گردد و {أظلم} و {أطغى} بودن قوم نوح، در مقياس قوم عاد و ثمود سنجيده شده باشد.

4 - عاد و ثمود و قوم نوح ، داراى ظلم و طغيانى فزون تر از ديگر اقوام نابود شده تاريخ

إنّهم كانوا هم أظلم و أطغى

بنابراين كه ضمير {هم} به قوم عاد و ثمود و نوح بازگردد، برداشت بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 9 - 9،10

9 - قوم نوح ، آن حضرت را به جنون و آسيب ديدگى از سوى جن متهم مى كردند .

و قالوا مجنون و ازدجر

مفسران، عبارت {و ازدجر} را به معناى {ازدجره الجنّ} (جن ايشان را آزار رسانده است) گرفته اند.

10 - اعتقاد قوم نوح ، به وجود جن يا عوامل مرموز و مؤثر بر روح بشر

و قالوا مجنون و ازدجر

در صورتى كه {و ازدجر} به معناى {تأثيرپذيرى از عوامل مرموز} باشد، به دست مى آيد كه قوم نوح، با همه پيشينه تاريخى خويش، به وجود جن معتقد بودند و يا ديوانگى را معلول سلطه عوامل مرموز بر روح انسان مى پنداشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 11 - 3

3 - انتقام الهى از قوم نوح ، با ريزش بارانى شديد و سيل آسا بر ايشان

ففتحنا أبوب السّماء بماء منهمر

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 12 - 2،3

2 - پيوستن آب هاى آسمان و زمين به يكديگر ، براى محقق ساختن اراده الهى عليه قوم نوح

ففتحنا أبوب السّماء . .. و فجّرنا الأرض عيونًا فالتقى الماء على أمر قد قدر

3 - هماهنگى عوامل طبيعى در آسمان و زمين ، براى عذاب قوم نوح ، براساس برنامه دقيق الهى

فالتقى الماء على أمر قد قدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 16 - 1،4

1 - سرگذشت قوم نوح ، دليلى بر حقانيت عذاب ها و هشدار هاى خداوند

فكيف كان عذابى و نذر

خداوند، پس از بيان هلاكت قوم نوح، با پرسشى انسان ها را به اين حقيقت متوجه ساخته است كه: {آنان ببينند چگونه عذاب ها و انذارهاى ما تحقق پذيرفت و عملى گرديد}.

4 - عذاب الهى ، در مورد قوم نوح ، پس از انذار هاى مكرر و اتمام حجت بر آنان بود . *

فكيف كان عذابى و نذر

عطف {نذر} بر {عذابى}، ممكن است بيانگر اين معنا باشد كه عذاب الهى، در حق كافران، بدون انذارهاى مكرر و اتمام حجت نبوده است. گفتنى است كه {نذر} جمع {نذير} است و {نذير} بر دو معنا اطلاق مى شود: {انذار} و {منذر}. ظاهراً در آيه شريفه معناى اول (انذارها) اراده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 23 - 3

3 - قوم ثمود ، از جمله ملت هاى تكذيب كننده انذار هاى الهى ، پس از قوم نوح و عاد

كذّبت ثمود بالنّذر

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه

مؤخر آمدن ذكر قوم ثمود پس از قوم نوح و عاد، دليل تقدم تاريخى قوم نوح و عاد بر آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 11 - 1،2،3

1 - نابودى قوم نوح ، با طغيان آب و غرق شدن

إنّا لمّا طغا الماء

اين آيه درصدد بيان سرگذشت اولين قوم عقوبت شده است كه در آيه قبل، بدان اشاره شده و آن قوم نوح است.

2 - نجات يافتن عده اى از قوم نوح بهوسيله كشتى از هلاكت و غرق شدن

حملن_كم فى الجارية

3 - ساختن كشتى و نجات يافتن عده اى از قوم نوح به وسيله آن ، با هدايت و تدبير الهى بود .

حملن_كم فى الجارية

نسبت داده شدن فعل {حملناكم} به خداوند، گوياى مطلب ياد شده است. تصريح به اين مطلب در آيات ديگر مؤيد آن است (فأوحينا إليه أن اصنع الفلك بأعيننا و وحينا...). (مؤمنون (23) آيه 27).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 1 - 4

4 - قوم نوح ، مستحق عذاب الهى پيش از رسالت آن حضرت

من قبل أن يأتيهم عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 3 - 4

4 - قوم نوح ، پيش از رسالت آن حضرت ، به عبادت خدا و تقواى الهى اعتقاد نداشته و پايبند نبودند .

أن اعبدوا اللّه و اتّقوه و أطيعون

توصيه و انذار حضرت نوح(ع) به موارد ياد شده و مخالفت طولانى قومش با آنها، بيانگر حقيقت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 -

نوح - 71 - 4 - 2،12

2 - قوم نوح ، پيش از رسالت آن حضرت ، مردمى خطاكار و گناه پيشه بودند .

يغفر لكم من ذنوبكم

12 - قوم نوح ، پيش از رسالت آن حضرت ، مردمى بى بهره از معرفت و دانش و ناآگاه نسبت به معارف و حقايق الهى بودند .

لو كنتم تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 6 - 2

2 - قوم نوح ، مردمى حق ناپذير و لجوج بودند .

فلم يزدهم دعاءى إلاّ فرارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 7 - 5،6

5 - قوم نوح ، مردمى حرف ناشنوا و حق ناپذير

و إنّى كلّما دعوتهم . .. و استغشوا ثيابهم

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه جمله {و إنّى كلّما دعوتم. ..} تفسير و تبيين براى {فرار} است و تعبير {انگشت ها در گوش كردن و جامه بر سر نهادن}، مى تواند كنايه از حرف ناشنوى و حق ناپذيرى باشد.

6 - اصرار و پافشارى قوم نوح ، بر مواضع كفرآميز خويش

و أصرّوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 21 - 1،12،13

1 - قوم نوح ، از فرمان هاى آن حضرت سرپيچى مى كردند .

قال نوح ربّ إنّهم عصونى

12 - قدرت اقتصادى و سياسى صاحبان زر و زور در عصر نوح ( ع ) ، در خدمت كفر و شرك و عليه دعوت توحيدى آن حضرت بود .

قال نوح ربّ إنّهم عصونى و اتّبعوا من لم يزده ماله وولده إلاّ خسارًا

13 -

قدرت اقتصادى و سياسى صاحبان زر و زور در عصر نوح ( ع ) ، نتيجه اى جز خسارت و بدبختى براى آنان در برنداشت .

من لم يزده ماله و ولده إلاّ خسارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 22 - 2

2 - قدرت صاحبان زر و زور در عصر نوح ( ع ) ، در خدمت مكر و حيله گرى عليه دين الهى و در جهت گمراه كردن مردم قرار داشت .

و مكروا مكرًا كبّارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 23 - 3

3 - سوء استفاده صاحبان زر و زور و تزوير ، از عقايد مذهبى مردم در عصر حضرت نوح ( ع )

و قالوا لاتذرنّ ءالهتكم و لاتذرنّ ودًّا . .. و نسرًا

توصيه مؤكد صاحبان زر و زور به مردمِ عادى، درباره حفظ عقايد مذهبى خود _ با آن كه خود آنان جز به مال و منال خويش نمى انديشند _ بيانگر حقيقت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 25 - 1،3،6

1 - قوم نوح به خاطر ارتكاب خطا ها و گناهان گوناگون غرق شدند .

ممّا خطي__تهم أُغرقوا

{من} در {ممّا} براى تعليل است و جمع آمدن {خطيئاتكم}، نشانه تعدد و گوناگونى خطاها و گناهان است.

3 - قوم نوح با آتشى بزرگ و وصف ناپذير پس از مرگ عذاب شدند .

فأُدخلوا نارًا

تنكير {ناراً} يا براى افاده تعظيم است و يا براى بيان نوع خاصى از آتش كه وصف ناپذير است.

6 - قوم بت پرست نوح ،

به هنگام غرق شدن و دچار گشتن به عذاب برزخى ، هيچ يار و ياورى نداشتند .

فلم يجدوا لهم من دون اللّه أنصارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 27 - 1

1 - تلاش مستمر قوم كافر و گمراه گر نوح ، براى گمراه كردن مؤمنان و بندگان خدا

إنّك إن تذرهم يضلّوا عبادك

تاريخ قوم يونس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 147 - 2

2 - جمعيت قوم يونس ، بيش از يك صدهزار نفر بود .

و أرسلن_ه إلى مائة ألف أو يزيدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 148 - 2،3

2 - خداوند ، پس از ايمان آوردن قوم يونس ، آنان را از مواهب دنيوى تا پايان عمرشان بهره مند ساخت .

ف__َامنوا فمتّعن_هم إلى حين

طبق گفته مفسران، مقصود از {إلى حين} فرا رسيدن اجل و عمر طبيعى آنان است.

3 - ايمان قوم يونس ، عامل بهره مند شدن آنان از موهبت هاى دنيوى

ف__َامنوا فمتّعن_هم إلى حين

تاريخ قياس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 12 - 12

12 _ عن أبى عبدالله(ع): . .. فإن أول من قاس إبليس حين قال: { خلقتنى من نار و خلقته من طين} فقاس ما بين النار و الطين، و لو قاس نورية آدم بنورية النار عرف فضل ما بين النورين ... .

از امام صادق(ع) روايت شده است: . .. اولين كسى كه قياس كرد ابليس بود آنگاه كه (خطاب به خداوند) گفت: {مرا از آتش

آفريده اى و او (آدم) را از گل} و بين آتش و خاك قياس كرد، اگر نورانيت آدم(ع) را با روشنايى آتش مقايسه كرده بود، تفاوت بين آن دو نور را در مى يافت ... .

تاريخ كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 79 - 15

15 - وجود كتاب و صنعت كتابت در عصر بعثت

يكتبون الكتب بأيديهم

تاريخ كتابت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 105 - 5

5 _ قرآن به صورت كتاب در عصر پيامبر ( ص )

إنّا انزلنا إليك الكتب

اطلاق {كتاب} (نوشته) بر قرآن، حاكى از اين است كه قرآن به صورت كتاب و نوشته بر پيامبر(ص) نازل مى شد و يا در آن عصر آن را مى نوشتند و به صورت كتاب در مى آوردند; و گرنه اطلاق كتاب بر آن صحيح نبود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 29 - 2

2 - كتابت و تدوين قرآن ، پس از نزول آن در حيات پيامبراسلام ( ص )

كت_ب أنزلن_ه إليك

اطلاق كتاب (نوشته و نگارش يافته) بر قرآن، يا بدان جهت بوده كه آيه هاى آن پس از نزول نوشته مى شده است و يا توصيه اى است از جانب خداوند كه بايد به صورت نوشته درآيد. در هر دو فرض، مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

تاريخ كتب آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 133 - 8

8 - قبل از نزول قرآن ، چندين

كتاب آسمانى ديگر نازل شده بود .

الصحف الأُولى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 68 - 7

7 - نزول كتاب از سوى خدا ، داراى سابقه ديرين در تاريخ بشر

أم جاءهم ما لم يأت ءاباءهم الأوّلين

برداشت فوق، بر اين اساس است كه {ما} در {ما لم يأت} كنايه از كتاب باشد; يعنى {أم جاءهم من الكتاب ما لم يأت. ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 47 - 2

2 - نزول كتاب ، از سوى خداوند ، بر برگزيدگان خود ، داراى پيشينه است .

و كذلك أنزلنا إليك الكت_ب

احتمال دارد كه {كذلك} اشاره به نزول كتاب هاى پيشين باشد. بنابراين، تقدير جمله، چنين است: {كما أنزلنا الكتاب من قبلك، أنزلنا إليك الكتاب...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 44 - 4

4 - مشركان مكه ، پيش از قرآن ، از هيچ كتاب آسمانى برخوردار نبودند .

و ما ءاتين_هم من كتب يدرسونها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 5 - 5

5- نزول كتاب و فرستادن رسولان از سوى خداوند براى بشر ، ديرينه و داراى سابقه طولانى

إنّا كنّا مرسلين

ديرينگى نزول كتاب و فرستادن رسولان از عبارت {كنّا. ..} استفاده مى شود. در اين صورت پيام آيه شريفه، نفى استبعاد نسبت به نزول قرآن است; يعنى، اين تنها قرآن نيست كه از سوى ما فرود آمده است; بلكه از دير زمان نظير آن را فرو فرستاده ايم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

17 - جاثيه - 45 - 16 - 3

3 - نزول قرآن ، در ادامه نزول كتاب هاى آسمانى بر امت هاى پيشين

و لقد ءاتينا بنى إسرءيل

اين آيه از نظر سياق و محتوا، با نخستين آيات سوره _ كه درباره نزول قرآن بود _ ارتباط دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 19 - 5

5 - صحيفه هاى حضرت ابراهيم و موسى ( ع ) ، از نخستين كتاب هاى آسمانى بوده است .

لفى الصحف الأُولى . صحف إبرهيم و موسى

وصف {الاُولى} (در آيه قبل)، ممكن است در مقايسه با زمان نزول قرآن بوده و تنها ناظر به تقدم {صحف} بر قرآن باشد همچنين مى تواند به معناى حقيقى آن بوده و به دوران آغازين نزول كتاب هاى آسمانى، نظر داشته باشد. برداشت ياد شده، ناظر به احتمال دوم است.

تاريخ كشتى سازى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 37 - 5

5_ كشتى سازى ، داراى سابقه طولانى در تاريخ بشر

واصنع الفلك بأعيننا و وحينا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 140 - 3

3 - وجود صنعت كشتى سازى و سفر دريايى در زمان يونس ( ع )

إذ أبق إلى الفلك المشحون

تاريخ كشتيرانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 22 - 4

4 _ استفاده از كشتى هاى بادبانى براى سفر هاى دريايى در عصر بعثت

حتى إذا كنتم فى الفلك و جرين بهم بريح طيبة

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

16 - شورى - 42 - 32 - 4

4 - وجود كشتى هاى كوه پيكر و استفاده از آنها در عصر نزول قرآن

و من ءاي_ته الجوار فى البحر كالأعل_م

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 24 - 4

4 - استفاده از كشتى هاى عظيم ، امرى آشنا براى عرب عصر نزول

و له الجوار المنش_ات فى البحر كالأعل_م

تاريخ كعبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 125 - 23

23 - خانه خدا ( كعبه ) داراى قدمت تاريخى

و إذ جعلنا البيت . .. و اتخذوا من مقام إبرهيم مصلًّى و عهدنا إلى إبرهيم و إسمعيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 127 - 2،3،16

2 - پايه ها و اساس كعبه پيش از آنكه ابراهيم و اسماعيل ( ع ) ، ديوار هاى آن را بنا كنند ، وجود داشته است .

و إذ يرفع إبرهيم القواعد من البيت و إسمعيل

از اينكه بالا بردن و ساختن ديوارهاى كعبه به ابراهيم و اسماعيل (ع) نسبت داده شده، ولى بناى پايه و اساس آن به ايشان نسبت داده نشده، چنين بر مى آيد كه: پايه ها و اساس كعبه از ديرباز وجود داشته است.

3 - ابراهيم ( ع ) ، بناكننده اصلى كعبه و اسماعيل ( ع ) ياور او بود .

و إذ يرفع إبرهيم القواعد من البيت و إسمعيل

عطف كردن فاعلى بر فاعل ديگر، پس از آوردن فاعل نخست و متعلقات فعل - چنانچه در آيه شريفه اين گونه است - مى تواند اشاره به

تفاوت آن دو فاعل در انجام كار باشد. بنابراين و به مناسبت مورد سخن از ساختن و بنا كردن است، مى توان گفت: ابراهيم سازنده اصلى و اسماعيل ياور او بوده است.

16 - از امام صادق ( ع ) روايت شده است : { . . . فلما أمراللّه عز و جل ابراهيم ان يبنى البيت و لم يدر فى اىّ مكان يبنيه فبعث اللّه جبرئيل فخطّ له موضع البيت فانزل اللّه عليه القواعد من الجنة . . . فبنى ابراهيم البيت و نقل اسماعيل الحجر من ذى طوى فرفعه الى السماء تسعة اذرع . . . ;

. .. چون خداوند عز و جل ابراهيم(ع) را مأمور بناى كعبه كرد، او نمى دانست كه كعبه را در كجا بنا كند. خداوند جبرئيل را فرستاد و او در مكان كعبه، خطى روى زمين كشيد. سپس خداوند، پايه هاى كعبه را از بهشت فرو فرستاد ... و ابراهيم(ع) خانه را بنا كرد و اسماعيل(ع) از {ذى طوى} سنگ آورد و ابراهيم(ع) ]ديوارهاى[ خانه را تا نه ذراع بالا آورد ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 26 - 1،4

1 - تأسيس كعبه به دست ابراهيم ( ع ) ، واقعه اى بس مهم و شايان يادآورى

و إذ بوّأنا لإبرهيم مكان البيت

{إذ} اسم زمان در محل نصب و مفعول براى {اُذكر} محذوف است; يعنى، {به ياد بسپار آن زمانى را كه ما. ..}.

4 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، بنيان گذار كعبه و معمار آن

و إذ بوّأنا لإبرهيم مكان البيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11

- حج - 22 - 29 - 6،10

6 - كعبه ، داراى قدمت و پيشينه تاريخى

بالبيت العتيق

{عتيق} به هر چيزى گفته مى شود كه داراى تقدم زمانى، مكانى و يا رتبه اى باشد. و بدين جهت است كه به {قديم}، {عتيق} نيز مى گويند. بنابراين {بيت عتيق}; يعنى، خانه اى كه داراى قدمت و پيشينه تاريخى است.

10 - { عن أبى عبد اللّه ( ع ) قال : إنّ اللّه عزّوجلّ أغرق الأرض كلّها يوم نوح إلاّ البيت فيومئذ سمّى العتيق لأنّه اُعتق يومئذ من الغرق . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: خداى عزّوجلّ در روز طوفان نوح، همه زمين را غرق كرد، مگر {بيت[اللّه]}. پس در آن روز عتيق ناميده شد; زيرا در آن روز از غرق شدن آزاد شد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 33 - 5

5 - كعبه ، داراى قدمت و سابقه تاريخى در ميان ساير اماكن مقدس

إلى البيت العتيق

{عتيق} به هر چيزى گفته مى شود كه داراى تقدم زمانى يا مكانى و يا رتبه اى باشد. بدين جهت به قديم، عتيق نيز گفته مى شود. بنابراين {بيت عتيق}; يعنى، خانه اى كه داراى قدمت و پيشينه تاريخى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 57 - 13

13 - حرمت و قداست كعبه در نزد مردم جزيرة العرب مانع از تجاوز ديگران به مكه و برهم زدن امنيت و آرامش ساكنان آن

أوَلم نمكّن لهم حرمًا ءامنًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52

- 4 - 3

3 - آبادانى كعبه و روى آوردن خلق به آن ، در تاريخ پيش از اسلام

و البيت المعمور

در صورتى كه {بيت المعمور} كعبه باشد; آوردن وصف {المعمور} مى تواند اشاره به آوازه بلند و آبادانى كعبه در گذشته تاريخ داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فيل - 105 - 5 - 6

6 - كعبه ، حتى در عصر جاهليت و سلطه شرك ، داراى شرافت و عظمت در پيشگاه خداوند

ألم تر كيف فعل ربّك . .. فجعلهم كعصف مأكول

تاريخ كفالت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 72 - 19

19_ جعاله ، ضمان و كفالت ، قراردادهايى مرسوم در عصر يوسف ( ع )

و لمن جاء به حمل بعير و أنا به زعيم

تاريخ كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 69 - 1

1 _ خط نفاق و كفر ، داراى پيشينه در ميان امت هاى گذشته

وعد اللّه المنفقين و المنفقت . .. كالذين من قبلكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 44 - 4

4- انديشه كفر و شرك ، داراى سابقه طولانى در سرزمين مكه

عن ذكر ربّهم معرضون . أم لهم ءالهة ... بل متّعنا ه_ؤلاء و ءاباءهم حتّى طال عليهم

از اين كه خداوند، پدران و اجداد مردم مكه را جزء اعراض كنندگان از خدا و بهره مندان از متاع هاى دنيوى و عمرى طولانى برشمرده، برداشت ياد شده قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12

- مؤمنون - 23 - 82 - 3

3 - انكار معاد ، داراى ديرينه اى عميق در طول تاريخ كفر و شرك

بل قالوا مثل ما قال الأوّلون . قالوا أءذا متنا... أءنّا لمبعوثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 10 - 4

4- كفر و عواقب شوم آن ، داراى پيشينه و نماد هاى بسيار در گذشته تاريخ

فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم

تاريخ لباس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 90 - 4

4- زمان ذوالقرنين ، در دورترين نقطه شرق سرزمين او ، از صنعت لباس و ساختمان ، خبرى نبوده است .

بلغ مطلع الشمس . .. لم نجعل لهم من دونها سترًا

تاريخ لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 59 - 6،7

6- حضرت ابراهيم ( ع ) و حضرت لوط ( ع ) معاصر يكديگر بودند .

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم . .. إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . إلاّ ءال لوط

7- حضرت ابراهيم ( ع ) و حضرت لوط ( ع ) در ميان دو قوم جدا و با فاصله جغرافيايى از هم مى زيسته اند .

قال فما خطبكم . .. إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . إلاّ ءال لوط

تاريخ ماليات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 98 - 4

4 _ وجود ماليات و انفاق هاى مالى واجب در عصر پيامبر ( ص )

و من الأعراب من يتخذ ما ينفق مغرماً و يتربّص بكم الدوائر

جمله {تربّص بكم الدوائر}

دلالت مى كند كه باديه نشينان در انتظار فرصتى براى شانه خالى كردن از انفاق هستند، بنابراين خود را در پرداخت آن مجبور مى ديدند.

تاريخ ماه پرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 77 - 1

1 _ ماه پرستى، از آيينهاى رايج زمان حضرت ابراهيم(ع)

فلما رءا القمر بازغا قال هذا ربى

تاريخ مجازات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 41 - 4

4_ به دار كشيدن مجرمان و ر ها كردن آنان تا طعمه پرندگان گشتن ، كيفرى مرسوم در مصر باستان

و أما الأخر فيصلب فتأكل الطير من رأسه

تاريخ مجسمه سازى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 13 - 5

5 - صنعت مجسمه سازى ، داراى سابقه اى طولانى در تاريخ

يعملون له ما يشاء من . .. تم_ثيل

تاريخ محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 90 - 11

11 - يهوديان ، به خاطر نزول وحى بر پيامبر ( ص ) و رسالت آن حضرت ، بر او حسادت مىورزيدند .

بغياً أن ينزل اللّه من فضله على من يشاء من عباده

عبارت {أن ينزل اللّه . ..} به تقدير {لام} بيانگر علت و منشأ حسادت است و حاصل معناى {أن يكفروا ... من عباده} چنين است: يهوديان به خاطر حسادتشان بر پيامبر(ص)، به قرآن كافر شدند و منشأ حسادتشان اين بود كه خدا محمد(ص) - كه از نژاد عرب بود - به پيامبرى برگزيد و به آن حضرت وحى فرستاد.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 104 - 0

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 144 - 1،2

1 - پيامبر ( ص ) در برهه اى از زمان ، در انتظار و اشتياق فرمانى از جانب خدا براى تغيير قبله بود .

قد نرى تقلب وجهك فى السماء فلنولينك قبلة

تفريع جمله {فلنولينك . ..} بر جمله {قد نرى} مى رساند كه: چشم دوختن پيامبر به اطراف و اكناف آسمان به خاطر انتظار فرمان تغيير قبله بوده است.

2 - پيامبر ( ص ) به هنگام انتظار وحى روى به سوى آسمان داشت و به هر طرف آن چشم مى دوخت .

قد نرى تقلب وجهك فى السماء

{تقلب} به معناى: چرخيدن و حركت كردن از سويى به سوى ديگر است. چرخش صورت در آسمان به معناى نگاه كردن به اين سو و آن سوى آسمان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 146 - 5

5 - برخى از اهل كتاب به انطباق ويژگى هاى پيامبر موعود بر رسول اكرم ( ص ) اعتراف كرده و آن را كتمان نمى كردند .

و إن فريقاً منهم ليكتمون الحق و هم يعلمون

برداشت فوق از مفهوم جمله {إن فريقاً . ..} استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 151 - 1

1 - محمد ( ص ) ، فرستاده اى از جانب خداوند

كما أرسلنا فيكم رسولا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 19 - 28

28

_ عن أبىّ بن كعب قال: أتى رسول اللّه(ص) بأسارى فقال لهم: هل دعيتم إلى الإسلام؟ قالوا: لا. فخلى سبيلهم، ثم قرأ {و أوحى إلىّ هذا القرآن لأنذركم به و من بلغ} ثم قال: خلوا سبيلهم حتى يأتوا مأمنهم من أجل أنهم لم يدعوا.

أبى بن كعب گويد: اسيرانى را نزد رسول خدا(ص) آوردند، حضرت به آنان فرمود: آيا تاكنون به اسلام دعوت شده ايد؟ گفتند نه، پس آنان را آزاد كرد و آيه {و أوحى إلىّ . .. } را تلاوت كرد. و سپس فرمود: آنان را آزاد كنيد تا به جايگاه امن خويش بروند، زيرا ايشان هنوز به اسلام دعوت نشده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 52 - 5

5 _ حضور مؤمنانى در اطراف پيامبر(ص) كه هر بامداد و شامگاه به درگاه خداوند نيايش خالصانه داشتند.

و لا تطرد الذين يدعون ربهم بالغدوة و العشىّ يريدون وجهه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 57 - 9

9 _ منكران رسالت پيامبر(ص) اصرار داشتند كه آن حضرت معجزه دلخواه آنان را سريعاً ارائه كند.

ما عندى ما تستعجلون به

همان گونه كه در آيات همين سوره، مانند آيه 8، 37 مطرح شده، از خواسته هاى منكران، نزول معجزاتى ويژه بوده است. لذا ممكن است مراد از {ما تستعجلون} همين گونه درخواستها باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 58 - 1

1 _ اگر نزول عذاب در اختيار پيامبر(ص) بود، كار آن حضرت با مشركان زمان خود سريعاً فيصله مى يافت.

قل لو أن عندى

ما تستعجلون به لقضى الأمر بينى و بينكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 184 - 3،4

3 _ خداوند با يادآورى همنشينى پيامبر ( ص ) با مردم ، مشركان را به بطلان پندارشان ( مجنون بودن پيامبر ) رهنمون ساخت .

أو لم يتفكروا ما بصاحبهم من جنة

به كارگيرى كلمه {صاحب} و اضافه آن به ضمير (صاحبهم، يعنى همنشينشان) اشاره به حقيقتى دارد كه تفكر در آن كافى در بطلان ادعاى مشركان است. يعنى او همواره همنشين آنان بود و اگر اثرى از جنون در او وجود داشت، آشكار مى گشت.

4 _ مردم عصر بعثت هيچ نشانى كه حاكى از كمترين جنون در پيامبر باشد ، سراغ نداشتند .

ما بصاحبهم من جنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 30 - 3

3 _ محبوس ساختن يا كشتن و يا تبعيد پيامبر ( ص ) ، از جمله توطئه هاى كافران مكه عليه آن حضرت

ليثبتوك او يقتلوك او يخرجوك و يمكرون

جمله {و يمكرون} بيانگر اين است كه كافران علاوه بر تصميم داشتن به قتل پيامبر(ص) و . .. برنامه هاى ديگرى نيز عليه پيامبر(ص) در نظر داشته اند. لذا در برداشت فوق از آن به {از جمله} تعبير شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 40 - 3،5،6،7،9

3 _ خروج پيامبر ( ص ) از مكه و اقدام آن حضرت به هجرت ، امرى ناخواسته و تحت فشار كافران بود .

إذ أخرجه الذين كفروا

بديهى است كه خروج پيامبر (ص) از مكه، به

اراده خود آن حضرت صورت گرفت ولى از آن جهت كه تحت فشار و جوّ ارعاب بود، خداوند اخراج را به كافران نسبت داده است.

5 _ موفقيت پيامبر ( ص ) در خروج از مكه و خلاصى از توطئه كافران ، مرهون نصرت خاص خداوند بود .

نصره اللّه إذ أخرجه الذين كفروا

6 _ همسفرىِ تنها يك نفر با پيامبر ( ص ) ، هنگام خروج از مكه به سوى غار ثور

إذ أخرجه الذين كفروا ثانى اثنين إذ هما فى الغار

{ال} در {الغار} براى عهد است و اشاره به غار ثور دارد.

7 _ پيامبر ( ص ) ، در دوره پيش از هجرت ، كم ياور بود .

إذ أخرجه الذين كفروا ثانى اثنين

9 _ نگرانى فردِ همراه پيامبر ( ص ) ( ابوبكر ) به هنگام هجرت از مكه به مدينه و دلدارى رسول خدا ( ص ) به وى

إذ يقول لصحبه لاتحزن إن اللّه معنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 61 - 1

1 _ پيامبر اكرم ( ص ) ، مورد آزار و اذيت مستمر برخى از منافقان

و منهم الذين يؤذون النبى

{من} در {منهم} براى تبعيض و فعل مضارع {يؤذون} مفيد استمرار است ; يعنى، برخى از منافقان پيوسته پيامبر اكرم (ص) را مورد اذيت قرار داده و باعث رنجش خاطر آن حضرت مى شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 1 - 2،5

2- خداوند ، پيامبر ( ص ) را در يك شب از مسجدالحرام به مسجدالاقصى سير داد .

أسرى بعبده ليلاً من المسجدالحرام إلى المسجد الأقصا

{السُرى}

در لغت به معناى سير و حركت شبانه است.

5- معراج پيامبر ( ص ) در يك شب انجام گرفت .

أسرى بعبده ليلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 74 - 5

5- پيامبر ( ص ) ، در انجام رسالت خويش ، با شديدترين و سنگين ترين ترفند ها و توطئه ها از سوى كافران و مشركان رو به رو شد .

و لولا أن ثبّتنك لقد كدتّ تركن إليهم

از اينكه شخصيت بزرگى چون پيامبر(ص) نزديك بود در برخى مواضع خويش، به سازش كشيده شود و نيز يادآورى اين نكته كه اگر خدا به كمك او نمى آمد، چنين حادثه اى رخ مى نمود، حكايت از حقيقت ياد شده دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 76 - 1،7

1- توطئه و تلاش تحريك آميز مشركان عليه پيامبر ( ص ) ، به منظور فراهم آوردن زمينه تبعيد آن حضرت از مكه

و إن كادوا ليستفزّونك من الأرض ليخرجوك

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه مرجع ضمير {كادوا} و {يستفزّوا} _ به قرينه آيات قبل _ مشركان مكه و {ال} در {الأرض} عهد و مراد از آن سرزمين مكه باشد. گفتنى است كه {فزّ} ريشه {يستفزّون} به معناى حركت دادن است.

7- توطئه مشركان براى اخراج پيامبر ( ص ) از مكه ، عقيم ماند و به ثمر نرسيد .

و إن كادوا ليستفزّونك من الأرض ليخرجوك منها و إذًا لايلبثون خل_فك إلاّ قليلاً

از تعبير {و إن كادوا ليستفزّونك} (نزديك بود تو را اخراج كنند) به دست مى آيد كه آنان، نتوانستند هدف خويش را

در اخراج پيامبر(ص) از مكه عملى سازند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 70 - 1

1 - جنون ، يكى از نسبت هاى نارواى كافران و رفاه زدگان به ساحت پيامبراكرم ( ص )

أم يقولون به جنّة

{به جنّة};يعنى، {او گرفتار نوعى جنون است و اين اتهام ديگرى بود كه از سوى كافران و مترفان، به پيامبر(ص) زده مى شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 37 - 18

18 - پيامبر ( ص ) با زينب ، مطلَّقه زيد ، پس از جدا شدن او از زيد ازدواج كرد .

فلمّا قضى زيد منها وطرًا زوّجن_كها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 48 - 4

4 - كافران و منافقان ، پيامبر ( ص ) را مورد آزار و اذيت قرار مى دادند .

و دَعْ أذيهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 46 - 7

7 - پيامبر ( ص ) ، ساليان درازى در ميان مردم زندگى مى كرد و آنان آن حضرت را به عقل و درايت مى شناختند .

ثمّ تتفكّروا ما بصاحبكم من جِنّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 55 - 2

2 - پيامبر ( ص ) ، در نيمه نخست رسالت خود با انواع مشكلات و موانع روبه رو بود .

فاصبر

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه در مكه نازل شده است و توصيه خداوند به صبر، بيانگر وجود

مشكلات بسيار مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 1 - 4،8،11

4 - پيامبر ( ص ) ، در نيمه دوم بعثت ( در مدينه ) داراى چند همسر بود .

مرضات أزوجك

برداشت ياد شده، از آن جا است كه سوره ياد شده در مدينه (در نيمه دوم بعثت) پيامبر(ص) نازل شده است و اين آيات اشاره به ماجرايى دارد كه در آن دوران رخ داده است.

8 - پيامبر ( ص ) ، از ناحيه برخى از همسران خود ، تحت فشار و در تنگنا قرار گرفته بود .

لِمَ تحرّم ما أحلّ اللّه لك تبتغى مرضات أزوجك

همان گونه كه در شأن نزول اين آيه آمده است، پيامبر(ص) به خاطر اعتراض برخى از همسرانش، سوگند ياد كرد كه از عسل استفاده نكند و اين نشان مى دهد كه آن حضرت از ناحيه آنان، تحت فشار قرار گرفته بود.

11 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قوله تعالى : { يا أيّها النبىّ لِمَ تحرّم ما أحلّ اللّه لك } قال : إطّلعَتْ عائشةُ و حفصة على النبىّ و هو مع مارية فقال النبىّ ( ص ) : و اللّه ما أقربُها ، فأمره اللّهُ أن يكفّرَ [ عن ] يمينه ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند تعالى: {يا أيّها النبىّ لِمَ تحرّم ما أحلّ اللّه لك} روايت شده كه فرمود: عايشه و حفصه بر رسول خدا(ص) ظاهر شدند در حالى كه آن حضرت با ماريه بود. پس فرمود: به خدا سوگند با او نزديك نمى شوم. پس خداوند او را امر كرد تا براى سوگند خود

كفّاره دهد [و حلال خدا را با قسم بر خود حرام نكند]}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 2 - 1،2

1 - توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر شكستن سوگند خود درباره محروم شدن از عملى مباح و حلال ، براى جلب رضايت همسران خود

قد فرض اللّه لكم تحلّة أيم_نكم

2 - سوگند پيامبر ( ص ) ، بر محروم كردن خود از عملى مباح و حلال ، به خاطر جلب رضايت برخى از همسران

قد فرض اللّه لكم تحلّة أيم_نكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 3 - 2،3،4

2 - يكى از همسران پيامبر ( ص ) ( حفصه ) ، سخن محرمانه و سرّى آن حضرت را [ براى عايشه ] فاش ساخت .

و إذ أسرّ النبىّ إلى بعض أزوجه حديثًا فلمّا نبّأت به

مفسران، براساس شأن نزول ها، ماجراى نقل شده در آيه شريفه را مربوط به حفصه و عايشه دانسته اند.

3 - خداوند ، پيامبر ( ص ) را از افشا شدن رازش بهوسيله همسرش باخبر ساخت .

فلمّا نبّأت به و أظهره اللّه عليه

{إظهار} (مصدر {أظهر}) به معناى مطلع ساختن و باخبر كردن است; يعنى، خداوند، پيامبر(ص) را نسبت به افشاى سرّش، باخبر ساخت.

4 - پيامبر ( ص ) ، تنها قسمتى از ماجراى افشا شدن رازش را ، به همسر افشاگر خود فهماند و از بخشى ديگر چشم پوشيد .

عرّف بعضه و أعرض عن بعض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 11 - 3

3 -

پيامبر ( ص ) ، در مرحله نخست رسالت خويش مورد تكذيب قرار گرفت .

ذرنى و المكذّبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 6 - 2،4،5،7،9

2 - يتيمى پيامبر ( ص ) ، او را به داشتن سرپرست نيازمند كرده بود .

ألم يجدك يتيمًا ف_اوى

حرف {فاء} براى عطف مسبب بر سبب است و دلالت دارد كه آنچه پيامبر(ص) را نيازمند سرپرست كرده بود، يتيمى آن حضرت بوده است.

4 - خداوند ، از آغاز يتيمى پيامبر ( ص ) ، هيچ گاه آن حضرت را بدون سرپرست نگذاشته بود .

ألم يجدك يتيمًا ف_اوى

{إيواء} (مصدر {آوى}); يعنى، منزل دادن، ساكن كردن، جمع آورى و ضميمه ساختن چيزى به چيز ديگر (برگرفته از قاموس و مقاييس اللغة). در آيه شريفه به معناى قرار دادن شخص در كنار ديگرى و در آوردن او از حالت بى جايى و بى پناهى است.

5 - فراهم آوردن سرپرست براى پيامبر ( ص ) و برطرف ساختن دغدغه يتيمى از خاطر او ، نشانه دور بودن آن حضرت از قهر و خشم خداوند

ما ودّعك ربّك و ما قلى . .. ألم يجدك يتيمًا ف_اوى

7 - پيامبر ( ص ) از خردسالى ، در پناه خداوند و برخوردار از مراقبت مخصوص او بود .

ألم يجدك يتيمًا ف_اوى

فعل {آوى} _ كه مطلق است _ ممكن است به معناى {آواك إلى نفسه} و بيانگر مراقبت مستقيم خداوند، از پيامبر(ص) باشد.

9 - خداوند ، با سوق دادن مردم به سوى پيامبر ( ص ) ، آن حضرت را از تنهايى و غربت در آورد . *

ألم يجدك يتيمًا ف_اوى

فعل

{آوى} _ كه مطلق است _ مى تواند به معناى {آوى إليك الناس} باشد. در اين صورت يتيم به معناى {وحيد} خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 7 - 1،3

1 - پيامبر ( ص ) ، پيش از دريافت هدايت هاى الهى ، از شريعت اسلام و احكام قرآن بى خبر بود .

و وجدك ضالاًّ فهدى

ضلالت دو گونه است: 1. تحيّر در علوم نظرى مانند توحيد; 2. سرگردانى در علوم عملى نظير احكام شرعى (مفردات راغب). درباره پيامبر(ص) به قرينه آيه {ما ضلّ صاحبكم...} (النجم/2) _ كه ضلالت را از آن حضرت منتفى مى داند _ مراد دومين نوع است; يعنى، پيامبر(ص) آنچه را بعد از بعثت با نزول قرآن پى برد، پيش از بعثت نمى دانست.

3 - هدايت يافتن پيامبر ( ص ) به شريعت اسلام ، پس از ناآگاهى از آن ، نعمتى بزرگ از جانب خداوند

و وجدك ضالاًّ فهدى

آيه شريفه در مقام امتنان بر پيامبر(ص) و برشمردن يكى از نعمت هاى بزرگ خداوند است و به همين جهت، نمى توان آن را مربوط به گم شدن آن حضرت در نزد حليمه، يا عبدالمطلب و يا ابوطالب دانست آنگونه كه برخى احتمال داده اند; زيرا اين امور نه ويژه پيامبر(ص) بوده و نه اهميتى فوق العاده دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 8 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، در برهه اى از عمر خويش ، تنگدست بود .

و وجدك عائلاً فأغنى

فعل {عال} از مصدر {عول}; يعنى، كفالت كرد و قيّم شد

(مصباح) و از مصدر {عَيْلَة}; يعنى، فقير شد (مفردات راغب). در آيه شريفه، مراد دومين معنا است; زيرا معناى اول (خداوند تو را عائله مند يافت)، با آنچه از تاريخ زندگانى پيامبر(ص) رسيده است، تطبيق نمى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 10 - 4

4 - خداوند ، با يادآورى دوران فقر پيامبر ( ص ) و امداد هاى خويش به آن حضرت ، او را بر انفاق به مستمندان فرمان داد .

و وجدك عائلاً فأغنى . .. و أمّا السائل فلاتنهر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 2 - 4،5،6

4 - ناشناخته ماندن رسالت پيامبر ( ص ) در آغاز بعثت ، مايه سيطره افكندن اندوهى سنگين بر آن حضرت

وزرك

مراد از {وزر} _ با توجّه به آيه {و رفعنا لك ذكرك} _ مى تواند نقطه مقابل {بلند آوازه بودن} باشد; يعنى، ناشناخته ماندن رسول اكرم(ص)، سبب شده بود كه رسالت ها و تعاليم او مهجور مانده و غمى سنگين براى آن حضرت به وجود آيد. تناسب دو فعل {وضعنا} (فرونهاديم) و {رفعنا} (بالابرديم)، مؤيد اين احتمال است.

5 - خداوند ، برطرف سازنده حزن پيامبر ( ص ) از مهجور ماندن رسالت خويش

و وضعنا عنك وزرك

6 - تحمّل آداب و رسوم دوران جاهليت ، بر پيامبر ( ص ) سنگين و دشوار بود .

وزرك

{وزر}، مطلق است و قابليت دارد كه بر مصاديقى گوناگون _ از جمله {سنت هاى سخت دوران جاهليت} _ تطبيق يابد. هم چنين مى تواند ناظر به تمام مصاديقى باشد كه به ذهن خطور مى

كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 3 - 3،4

3 - تلاش طاقت فرساى پيامبر ( ص ) ، در انجام دادن رسالت هاى الهى ، آن حضرت را بى رمق ساخته ، توان او را به تحليل برده بود .

الذى أنقض ظهرك

4 - مهجور ماندن پيامبر ( ص ) و رسالت هاى او در بين مردم ، تاب و توان را از آن حضرت ربوده بود .

الذى أنقض ظهرك

برداشت ياد شده، ناظر به اين احتمال است كه مراد از {وزر} (در آيه قبل)، نقطه مقابل رفعت ذكر (در آيه بعد) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 17 - 2،3،4،5

2 - پيامبر ( ص ) ، مورد تهديد مخالفان به اقدامى سازمان يافته عليه او ، در صورت ادامه دادن به اداى نماز

ينهى . عبدًا إذا صلّى ... فليدع ناديه

امر در {فليدع}، تعجيزى و بيانگر آن است كه دعوت از هم نشينان، براى شخص مخالف نماز سودى ندارد. اين سخن، نشانگر وجود چنين تهديدى از سوى مخالفان است.

3 - مخالفان پيامبر ( ص ) ، آسيب رسانى به او را برخود ، دشوار و در گرو اقدام جمعى مى دانستند .

فليدع ناديه

4 - پيامبر ( ص ) در آغاز بعثت ، مخالفانى متشكل و متحد با يكديگر داشت .

فليدع ناديه

5 - خداوند ، پيامبر ( ص ) را به مصونيت در برابر تهديد هاى مخالفان و اقدام هاى گروهى آنان ، مطمئن ساخت .

فليدع ناديه

تاريخ مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص

- 28 - 23 - 5

5 - دامدارى ، شغل اصلى مردم مدين در زمان ورود موسى ( ع ) به آن سرزمين

وجد عليه أُمّة من الناس يسقون

جمعيت انبوه چوپانان براى آب دادن به دام ها، نشان دهنده مطلب ياد شده است.

تاريخ مدينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 13 - 6

6 - يثرب ، نام پيشين مدينه پيامبر است .

ي_أهل يثرب

تاريخ مردسالارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 25 - 10

10_ سيادت و آقايى مرد بر همسر خويش در عصر يوسف ( ع )

و ألفيا سيدها لدا الباب

تاريخ مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 21 - 37

37- وجود مسجد و ارجمندى آن در عصر بيدار شدن اصحاب كهف

لنتّخذنّ عليهم مسجدًا

تاريخ مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 17 - 6

6 _ توليت مسجدالحرام ( تعمير و رسيدگى به امور آن ) در صدر اسلام _ تا پيش از فتح مكه _ در دست مشركان كفر پيشه بوده است .

ما كان للمشركين أن يعمروا مسجد اللّه شهدين على أنفسهم بالكفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 25 - 11

11 - { مسجدالحرام } نامى شناخته شده و متداول در ميان مردم جزيرة العرب

و المسجد الحرام الذى جعلن_ه للناس

تاريخ مسيحيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 14 - 14

14 _ هشدار

خداوند به مسلمانان با بيان مجازات يهود و نصارا به خاطر نقض پيمان الهى

فبما نقضهم ميثقهم . .. و من الذين قالوا إنّا نصرى اخذنا ميثقهم فنسوا

بيان مجازات مسيحيان و يهوديان به خاطر پيمان شكنى آنان پس از {اذكروا . .. ميثقه} (اى مسلمين پيمان الهى را به ياد داشته باشيد)، هشدارى است به مسلمانان كه مبادا همانند اهل كتاب پيمان الهى را نقض كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 50 - 11

11 - رهبانيت ، بدعت پيروان عيسى و انحراف از سيره آن حضرت بود .

و ءاوين_هما إلى ربوة ذات قرار و معين

اين كه مكان زندگى عيسى و مادرش، همراه با امكانات و وسايل آسايش و در سرزمين خوش آب و هوا بود، مى تواند اشاره به اين مطلب باشد كه زندگى رهبانى پيروان آن حضرت، انحراف از سيره او و بدعت در دين او بود.

تاريخ مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 51 - 1

1 - تاريخ گذشته مصر ( قبل از فرعون معاصر موسى ) شاهد زندگى اقوامى بود كه گرفتار شرك ربوبى بوده و معتقد به ربوبيت خالق هستى نبودند .

من ربّكما . .. ربّنا الذى ... فما بال القرون الأُولى

{قرن}; يعنى، اهل يك زمان و {بال} به معناى {حال} است (قاموس); {أولى} نيز مؤنث {أوّل} است و مقصود از {قرون أولى}، مصريان قبل از فرعون است.

تاريخ مصرباستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 47 - 2

2_ رؤياى پادشاه مصر دربردارنده رمزهايى گوياى پيشامدهايى

شيرين و تلخ طى يك دوره پانزده ساله

قال تزرعون سبع سنين دأبًا

جمله {تزرعون سبع سنين دأباً} (هفت سال با جديت زراعت كنيد) گوياى هفت سال آبادانى و جمله {ثم يأتى من بعد ذلك سبع شداد} در آيه بعد گوياى هفت سال قحطى و خشكسالى است و جمله {ثم يأتى من بعد ذلك عام . ..} گوياى سالى پر باران پس از هفت سال قحطى مى باشد. بنابراين رؤياى پادشاه، بيانگر حوادثى از يك دوره پانزده ساله بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 49 - 1،3،4

1_ يوسف ( ع ) فرا رسيدن سالى پر باران و سرشار از نعمت را در پى سپرى شدن هفت سال قحطى ، به مردم و حكومت مصر بشارت داد .

ثم يأتى من بعد ذلك عام فيه يغاث الناس

فعل {يغاث} ممكن است از غيث (باران) مشتق شده و محتمل است از غوث (يارى كردن) گرفته شده باشد. در صورت اول {يغاث الناس} ; يعنى، بر مردم باران نازل مى شود و در صورت دوم ; يعنى، مردم يارى مى شوند. بر هر مبنا بشارت به پايان قحطى و شروع آبادانى است.

3_ روى آورى مصريان به افشره گرفتن از محصولات خويش بر اثر فراوانى آنها ، در نخستين سال پس از سال هاى قحطى

ثم يأتى . .. و فيه يعصرون

{عصر} به معناى آب گرفتن از چيزى مانند: ميوه ، لباس تر و . .. است. مفعول {يعصرون} _ به قرينه سياق - محصولات كشاورزى همانند ميوه جات مى باشد.

4_ مسؤوليت حاكمان مصر در نظارت بر توليد ، توزيع و مصرف غلات ، محدود

به دوران چهارده ساله آبادانى و خشكسالى بود .

ثم يأتى من بعد ذلك عام فيه يغاث الناس و فيه يعصرون

استفاده نكته فوق از تغيير سياقى است كه در سخنان يوسف(ع) مشاهده مى شود. او دستورالعملهاى دوران چهارده ساله را با فعلهاى مخاطب {تزرعون}و {فذروه} بيان داشت ; ولى در بيان چگونگى سال پانزدهم و پايان بحران فعلهاى {يغاث} و {يعصرون} به كار برد. از مقابله اين دو سياق معلوم مى شود، مخاطبان {تزرعون} و ... حكومت مصر بود كه بايد عهده دار توليد و توزيع مى شد و در سال پانزدهم خود مردم بدون دخالت و نظارت سيستم حكومت، به كار توليد و مصرف مى پرداختند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 58 - 4،5،6،8

4_ طرح كاشت مداوم غلات و ذخيره سازى آنها براى سال هاى قحطى ، تنها در قلمرو حكومتى مصر انجام گرفت .

و جاء إخوة يوسف

5_ سرزمين مصر بر اثر پيش بينى يوسف ( ع ) و تدبير عالمانه او ، از عواقب فاجعه آميز قحطى مصون ماند .

و جاء إخوة يوسف

6_ خبر انبار هاى غلات و آذوقه مصر به آفاق و اطراف آن ديار رسيد .

و جاء إخوة يوسف

8_ مصر مركز مراجعه مردم آبادى هاى مجاور براى تهيه آذوقه ، در قحطى هفت ساله عصر يوسف ( ع ) .

و جاء إخوة يوسف . .. و لما جهزهم بجهازهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 67 - 2

2_ مصر در عصر يوسف ( ع ) ، داراى دروازه هايى متعدد بود .

لاتدخلوا من باب وحد

وادخلوا من أبوب متفرقة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 75 - 5

5_ حكومت مصر در زمان يوسف از شريعت يعقوب پيروى نمى كرد .

قالوا فما جزؤه . .. من وجد فى رحله فهو جزؤه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 78 - 5

5_ يوسف ( ع ) ، عزيز مصر در سال هاى قحطى آن ديار

قالوا ي_أيها العزيز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 99 - 12

12_ مصر ، ديارى بهره مند از امنيت در عصر يوسف ( ع )

ادخلوا مصر إن شاء الله ءامنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 59 - 1،3

1 - مردم مصر در عصر فرعون داراى سنت تزيين و تجمل در روزى مخصوص ( عيد ) و اجتماع در مكانى معين

موعدكم يوم الزينة و أن يحشرالناس ضحًى

فرعون در سخن خود با موسى(ع) دو درخواست را مطرح كرد: 1_ تعيين زمان مقابله، 2_ تعيين مكان مقابله. آن حضرت نيز {يوم الزينة} را به عنوان زمان موعود مطرح كرد. به نطر مى رسد به خاطر معين بودن مكان اجتماع روز عيد، ديگر نيازى به ذكر خصوص مكان نبوده است.

3 - اجتماع مردم مصر در روز عيد ، به هنگام بالا آمدن و روشنايى كامل آفتاب بود .

يوم الزينة و أن يحشرالناس ضحًى

{ضحى} به زمانى گفته مى شود كه اندكى از بالا آمدن آفتاب گذشته باشد و {حشر} به معناى جمع است (قاموس). مجهول بودن {يُحشر} دلالت براين مى كند

كه برگزاركنندگان مراسم عيد، براى جمع كردن مردم اقدام مى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 36 - 7

7 - ديرينه نداشتن موضوع نبوت در تاريخ گذشته مصر ، دستاويز فرعونيان براى انكار رسالت موسى ( ع )

و ما سمعنا به_ذا فى ءابائنا الأوّلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 38 - 7

7 - مصريان عهد فرعون ، قادر بر ساختن برج هاى بلند آجرى بودند .

فأوقد لى ي_ه_م_ن على الطين فاجعل لى صرحًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 39 - 2

2 - سرزمين مصر تحت سلطه نفس گير سپاهيان سركش فرعون

و استكبر هو و جنوده فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 29 - 3

3 - فرمان روايى و سلطه كامل فرعونيان و قبطيان بر سرزمين مصر در عصر حضرت موسى

لكم الملك اليوم ظ_هرين فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 34 - 2،5،6،7،10،11

2 - يوسف ( ع ) ، پيامبر مردم مصر پيش از حضرت موسى ( ع )

و لقد جاءكم يوسف من قبل

5 - شك و ترديد مستمر مردم مصر در رسالت يوسف ( ع ) تاپايان عمر ايشان ( على رغم مشاهده دلايل روشن بر صدق رسالت آن حضرت ) .

لقد جاءكم يوسف من قبل بالبيّن_ت فمازلتم فى شكّ ممّا جاءكم به

6 - مردم مصر در عصر يوسف ( ع ) ، مردمى لجوج و حق ناپذير

فمازلتم

فى شكّ ممّا جاءكم به

ترديد مردم مصر در رسالت يوسف(ع) با وجود عرضه شدن دلايل روشن براى ايشان به دو دليل مى تواند باشد: 1_ به خاطر لجالت آنان است كه در آيه بعد از آنان به مردمى مجادله گر تعبير شده است. 2 _ يا به اين دليل است كه آنان نسبت به دعوت يوسف(ع) و دلايل ايشان، بى اعتنا و گريزان بودند.

7 - مردم مصر در عصر يوسف ( ع ) ، مردمى بى اعتنا به دعوت ايشان و گريزان از فهم صحيح آن

فمازلتم فى شكّ ممّا جاءكم به

10 - حق ناپذيرى و ايمان نياوردن مردم مصر در عصر موسى ( ع ) ، داراى پيشينه در تاريخ گذشته آنان و به ارث رسيده از اجدادشان

لقد جاءكم يوسف من قبل . .. فمازلتم فى شكّ ممّا جاءكم به حتّى إذا هلك قلتم لن يبع

11 - اعتقاد مردم مصر به ختم نبوت و نيامدن هيچ پيامبرى پس از يوسف ( ع ) ، منشأ مخالفت آنان با دعوت موسى ( ع )

حتّى إذا هلك قلتم لن يبعث اللّه من بعده رسولاً

اعلام ختم نبوت پس از يوسف(ع) از سوى مردم مصر، مى تواند دليل و يا بهانه آنان در مخالفت با دعوت موسى(ع) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 47 - 4

4 - وجود دو قشر ضعيف و توانمند ، در جامعه فرعون و حاكميت نظام طبقاتى بر آن جامعه

و إذ يتحاجّون فى النار فيقول الضعف_ؤا للذين استكبروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 51 - 9

9 -

آب هاى زراعى و آشاميدنى مردم مصر ، از قصر و اراضى فرعون عبور مى كرده است . *

و ه_ذه الأنه_ر تجرى من تحتى أفلاتبصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 24 - 4

4 - فرعون ، بر تمام امور زندگانى مردم مصر مسلّط بود .

أنا ربّكم الأعلى

تاريخ معابد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 40 - 16

16 - معابد ، مظهر حضور شريعت در جوامع و مورد تهاجم جبهه باطل در طول تاريخ

و لولا دفع اللّه . .. لهدّمت صومع ... و مس_جد

تاريخ معبد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 13 - 6

6 - بناى محل هايى براى عبادت ، داراى تاريخى طولانى

يعملون له ما يشاء من مح_ريب

تاريخ معراج محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 1 - 26

26- { روى عن على ( ع ) : انه لمّا كان بعد ثلاث سنين من مبعثه صلى الله عليه و آله و سلّم أسرى به إلى بيت المقدس و عرج به منه إلى السّماء ليلة المعراج . . . ;

از حضرت على(ع) روايت شده است: پس از گذشت سه سال از بعثت رسول خدا(ص) آن حضرت در شب معراج به بيت المقدس و از آن جا به آسمان برده شد. ..}.

تاريخ معمارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 129 - 2

2 - قوم عاد ، داراى تمدنى پيشرفته در امر معمارى

و بناسازى

أتبنون بكلّ ريع ءاية تعبثون . و تتّخذون مصانع لعلّكم تخلدون

تاريخ مقارن بعثت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 198 - 16

16 _ گمراهى مردم ، پيش از اسلام

و ان كنتم من قبله لمن الضالين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 228 - 22

22 _ جامعه جاهلى عصر بعثت ، هيچ حقى را براى زنان معتبر نمى شمرد .

و لهنّ مثل الذى عليهنّ بالمعروف

با توجّه به اينكه حقوق مردان بر زنان (عليهنّ) را مُسلّم گرفته و در صدد اثبات حقوق زنان بر مردان (لهنّ) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 103 - 13،15،22

13 _ مسلمانان قبل از پذيرش اسلام ، گرفتار پراكندگى ، تفرقه ، جنگ و خصومت

اذ كنتم اعداءً فالّف بين قلوبكم

15 _ اخوت و برادرى مسلمانان در سايه اسلام ، پس از تاريخى آكنده از دشمنى و كينه ، برهان خداوند براى فرمان به اعتصام به ريسمان الهى

و اعتصموا بحبل اللّه . .. واذكروا نعمت اللّه عليكم اذ كنتم اعداءً فالّف بين قلوب

22 _ جامعه جزيرة العرب در عصر بعثت پيامبر ( ص ) ، به خاطر تفرقه و نزاع ، در معرض نابودى و هلاكت

و كنتم على شفا حفرة من النار

بنابراينكه {النار}، استعاره از هلاكت و نابودى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 164 - 12،13

12 _ گمراهى آشكار مردم ، پيش از بعثت پيامبر ( ص )

و ان كانوا من قبل لفى ضلال

مبين

13 _ هواپرستى و رواج ضدارزش ها ، جهل و محروميّت از تعاليم دين ، از جلوه هاى گمراهى مردم ، پيش از ظهور پيامبر ( ص )

يزكّيهم و يعلّمهم الكتب و الحكمة و ان كانوا من قبل لفى ضلال مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 6 - 8

8 - مردم عصر بعثت ، مردمانى شرك پيشه بودند .

يوحى إلىّ أنّما إل_هكم إل_ه وحد . .. و ويل للمشركين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 23 - 4

4 - وجود نظام طبقاتى ، در جوامع عصر بعثت و پيش از آن

و كذلك ما أرسلنا من قبلك . .. إلاّ قال مترفوها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 6 - 4،6

4 - بعثت پيامبراسلام ( ص ) ، در عصرى بود كه مردمِ آن و پدرانشان هيچ پيامبرى را درك نكرده و از وجود رسولان الهى محروم بودند .

لتنذر قومًا ما أُنذر ءاباؤهم

گفتنى است طبق آيات گوناگون از جمله آيه 24 سوره فاطر (و إن من أُمّة إلاّ خلا فيها نذير) تمامى امت ها از انذارگران الهى برخوردار بودند. بنابراين مقصود از آيه شريفه، اين نيست كه مردم عصر رسالت، در تمامى اعصار گذشته از وجود پيامبران الهى محروم بودند; بلكه مقصود پدران نزديك آنان است و يا مراد اين است كه هيچ پيامبرى به صورت مباشر و از نزديك به هدايت آنان نپرداخته است.

6 - مردم در آغاز بعثت و اجداد آنان در عصر جاهليت ، در غفلت و بى

خبرى بسر مى بردند .

ما أُنذر ءاباؤهم فهم غ_فلون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه ضمير {هم} به مجموع {قوم} و {آباء} بازگردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 9 - 11

11 - وجود مذاهب و اديان گوناگون در جزيرة العرب به هنگام بعثت پيامبر ( ص )

ليظهره على الدين كلّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 2 - 2،9

2 - مردم عصر پيامبر ( ص ) ، بى بهره از سواد خواندن و نوشتن

هو الذى بعث فى الأُمّيّن رسولاً منهم

{اُمّى} (مفرد {اُمّيين}); يعنى، بى سواد، كسى كه خواندن و نوشتن نمى داند.

9 - مردم جزيرة العرب پيش از بعثت پيامبراكرم ( ص ) ، در گمراهى آشكارى به سر مى بردند .

و إن كانوا من قبل لفى ضل_ل مبين

{إن} در {و إن كانوا} مخفف از مثقله است; يعنى، {و إنّهم كانوا من قبل لفى ضلال مبين}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 41 - 5

5 - ايمان به قرآن در ميان مردم ، در نيمه نخست رسالت ( مكّه ) بسيار اندك بود .

قليلاً ما تؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 42 - 5

5 - پندگيرى و درس آموزى مردم از تعاليم قرآن ، در نيمه نخست رسالت بسيار ناچيز و اندك بود .

قليلاً ما تذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 26 - 9

9 - منكران معاد و فرعون صفتان

عصر بعثت ، محروم از خشيت الهى و بى تفاوت در برابر عبرت هاى تاريخ

يقولون أءنّا . .. هل أتيك ... إنّ فى ذلك لعبرة لمن يخشى

تصريح به {من يخشى} براى اشاره به نبود خشيت در وجود منكران معاد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 33 - 4

4 - كشاورزى و دامدارى ، از منابع درآمد مردم در عصر بعثت

ماءها و مرعيها . .. مت_عًا لكم و لأنع_مكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 22 - 3

3 - آشنايى مردم عصر بعثت با سوابق پيامبر ( ص ) و معاشرت آن حضرت با آنان

و ما صاحبكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 17 - 3

3 - محروم ساختن يتيمان از اكرام و احترام و بها ندادن به شخصيت آنان ، فرهنگى حاكم بر مردم عصر بعثت

لاتكرمون اليتيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 18 - 1

1 - بى توجهى به مستمندان و ترغيب نكردن يكديگر به تأمين غذاى آنان ، فرهنگى حاكم بر عصر بعثت

و لاتح_ضّون على طعام المسكين

{تحاضّ} (مصدر {تحاضّون})، به معناى ترغيب كردن يكديگر است (قاموس). گفتنى است كه از عبارت {طعام المسكين}، {بذل طعام المسكين} اراده شده است. البته {طعام} مى تواند به معناى {اطعام} باشد _ مانند {عطاء} به معناى {اعطاء} ولى تقدير بهتر است. (البحرالمحيط)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 4 - 1

1 - خداوند ، پيامبر (

ص ) را در عصر بعثت ، نامدار و بلندآوازه ساخت و آن حضرت را در اوج شهرت قرار داد .

و رفعنا لك ذكرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 17 - 4

4 - پيامبر ( ص ) در آغاز بعثت ، مخالفانى متشكل و متحد با يكديگر داشت .

فليدع ناديه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 81 - 1

1- مشركان عصر بعثت ، معبودهايى متعدد را به عنوان { الهه } مى پرستيدند .

واتّخذوا من دون اللّه ءالهة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 35 - 12

12 - صنعت شيشه و استفاده از آن براى روشنايى ، در عصر بعثت وجود داشت .

فى زجاجة الزجاجة كأنّها كوكب درىّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 77 - 7

7 _ دعوت خدا و رسول او ، مورد تكذيب مردم در نيمه نخست بعثت پيامبراسلام ( ص ) قرار گرفت .

قل مايعبؤا بكم ربّى لولا دعاؤكم فقد كذّبتم

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، در مكه نازل گرديده است كه نيمه نخست رسالت پيامبراسلام(ص) در آن قرار داشت. بنابراين خطاب {كذّبتم} به مردم همين دوره از رسالت خواهد بود.

تاريخ مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 126 - 1،12

1 - تبديل زمين هاى اطراف كعبه به شهرى داراى امنيت ، درخواست ابراهيم ( ع ) از درگاه خداوند

و إذ قال إبرهيم

رب اجعل هذا بلداً ءامناً

ظاهر آن است كه مشاراليه {هذا} زمينهاى اطراف كعبه باشد. بر اين مبنا جمله {اجعل ...} حاكى از دو درخواست است: 1_ شهر شدن زمينهاى اطراف كعبه; 2_ برقرار بودن امنيت در آن شهر. قابل ذكر است كه كلمه {بلد} به معناى سرزمينِ داراى حدود و مشخصات و نيز به معناى شهر است. برداشت فوق بر اساس دومين احتمال مى باشد.

12 - خداوند ، دعاى حضرت ابراهيم ( ع ) ( شهر شدن سرزمين مكه و امنيت و رفاه مؤمنان آن ) را مستجاب كرد .

رب اجعل . .. قال و من كفر فأمتعه قليلا

ابراهيم، در دعاى خويش اشاره به اين داشت كه: خداوند، كافران مكه را از روزيهاى خويش محروم سازد. جمله {و من كفر فأمتعه} (ولى آن كس كه كافر شود او را بهره اى اندك خواهم داد) پاسخ منفى خداوند به اين تقاضاى ابراهيم است. رد بخشى از يك درخواست، حكايت از اجابت ديگر درخواستها دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 92 - 9،11

9 _ قدمت عمران و آبادى شهر مكه

و لتنذر أم القرى و من حولها

ظاهراً مقصود از {أم القرى} شهر مكه است. كاربرد اين نام از جانب خداوند گواهى بر قدمت عمران و آبادانى و تشكيل جامعه و شهرنشينى در مكه است.

11 _ شهر مكه، مركز سرزمين حجاز در اوان ظهور اسلام

و لتنذر أم القرى و من حولها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 133 - 13

13 _ مردم مكه در صدر اسلام از نسلى غير از ساكنان قبلى

آن سرزمين بودند. *

كما أنشأكم من ذرية قوم ءاخرين

ظاهراً مخاطب {أنشأكم} مردم مكه بوده اند. زيرا مكه محل نزول اين آيات بوده است. بنابراين مردم مكه و سرزمينهاى مجاور آن از نسل مردمى غير از ساكنان اصلى آن بوده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 35 - 7

7- مكه در عصر حضرت ابراهيم ( ع ) داراى بافت شهرى بود .

و إذ قال إبرهيم ربّ اجعل ه_ذا البلد ءامنًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 37 - 6

6- سرزمين مكه و محدوده اطراف خانه خدا ، محلى مناسب براى ابراز عقيده توحيدى و عبادت خداى يگانه

ربّنا إنى أسكنت من ذرّيتى بواد غير ذى زرع عند بيتك المحرّم ربّنا ليقيموا الصلوة

از اينكه حضرت ابراهيم(ع) فرزندانش را از محل سابق، كه سرزمين بت پرستان بود، به سرزمين مكه برد و هدف از هجرت را عبادت و نماز اعلام كرد، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 41 - 5

5- شهر مكه ، قبل از هجرت براى مسلمانان ، شايسته و مناسب زندگى نبود

و الذين هاجروا فى الله من بعد ما ظلموا لنبوّئنّهم فى الدنيا حسنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 112 - 14

14- روى آورى فقر ، گرسنگى و ناامنى به شهر مكه پس از آبادانى آن ، در نتيجه كفران نعمت هاى الهى

ضرب الله مثلاً قرية كانت ءامنة مطمئنّة . .. فأذقها الله لباس الجوع و الخوف

بما ك

برداشت فوق _ چنان چه عده اى از مفسّران گفته اند _ بنابراين احتمال است كه مورد مثال آيه، قحطى شهر مكه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 90 - 6

6- مكه در آغاز بعثت پيامبر ( ص ) ، سرزمينى كم آب بود و مكيان نيازمند به منابع دايمى آب بودند .

تفجر لنا من الأرض ينبوعًا

درخواست مشركان مكه از پيامبر(ص) براى ايجاد چشمه اى جوشان، احتمال دارد به خاطر، نياز شديد آنان به منابع آب باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 44 - 4،7

4- انديشه كفر و شرك ، داراى سابقه طولانى در سرزمين مكه

عن ذكر ربّهم معرضون . أم لهم ءالهة ... بل متّعنا ه_ؤلاء و ءاباءهم حتّى طال عليهم

از اين كه خداوند، پدران و اجداد مردم مكه را جزء اعراض كنندگان از خدا و بهره مندان از متاع هاى دنيوى و عمرى طولانى برشمرده، برداشت ياد شده قابل استفاده است.

7- سرزمين مكه از ديرباز ، از نعمت هاى دنيوى برخوردار و از حوادث هلاكت بار و عذاب هاى الهى محفوظ بود .

بل متّعنا ه_ؤلاء و ءاباءهم حتّى طال عليهم العمر

اين كه خداوند مردم مكه و اجدادشان را از بهره هاى دنيوى به مدت طولانى، برخوردار كرد، حكايت از امنيت و مصونيت دير پاى سرزمين مكه از حوادث هلاكت بار دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 40 - 9

9 - حاكميت اختناق شديد بر سرزمين مكّه

الذين أُخرجوا من دي_رهم . .. إلاّ أن يقولوا ربّنا

اللّه

از آن جايى كه مشركان مكّه در برابر عقايد توحيدى مسلمانان، آنان را تبعيد و اخراج كردند، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 91 - 7

7 - حرمت سرزمين مكه ، داراى ديرينه و وضع شده از سوى خداوند

ربّ ه_ذه البلدة الذى حرّمها

ماضى آمدن {حرّم} بيانگر دير پا بودن حرمت مكه و انتساب آن (حرّم) به خداوند، بيانگر جعل آن از سوى او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 46 - 9

9 - بى بهره بودن مردم سرزمين مكه از تعليمات آسمانى ، عامل عقب ماندگى آنان و فراگير شدن غفلت و بى خبرى در ميان آنها

لتنذر قومًا ما أتيهم من نذير من قبلك لعلّهم يتذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 59 - 11

11 - مكه ، محور و مركز عمده شهر ها و قراى جزيرة العرب در صدراسلام

حتّى يبعث فى أُمّها رسولاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 67 - 2

2 - امنيت مكه حتى پيش از ظهور اسلام ، برخاسته از خواست خدا بوده است .

أَوَلم يروا أنّا جعلنا حرمًا ءامنًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 44 - 4،6

4 - مشركان مكه ، پيش از قرآن ، از هيچ كتاب آسمانى برخوردار نبودند .

و ما ءاتين_هم من كتب يدرسونها

6 - خداوند ، براى مشركان مكه قبل از رسول گرامى اسلام ، پيامبرى مبعوث

نكرده بود .

و ما أرسلنا إليهم قبلك من نذير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 31 - 8

8 - مكه و طائف ، دو شهر مهم جامعه عصر بعثت ، نزد عرب جاهلى

و قالوا . .. على رجل من القريتين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 3 - 3

3 - مكه در عصر بعثت ، شهرى امن بوده و ساكنان آن ، بايد همواره در امنيت باشند .

و ه_ذا البلد الأمين

توصيف مكه به {أمين}، يا به معناى {ذو الأمن} و يا به معناى مفعولى (مأمون فيه) است. اين توصيف، علاوه بر بيان وجود امنيت در آن، نشانگر آن است كه خداوند، خواهان تداوم يافتن امنيت آن در همه زمان ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 1 - 4،7

4 - تسلّط قريش بر مكه پيش از اسلام *

لإيل_ف قريش

دفع مهاجمان به مكه، در صورتى امتنان بر قريش شمرده مى شود كه مكه در تصرف آنان باشد.

7 - نابودى اصحاب فيل ، مايه استحكام پيوند قريش با شهر مكه و باقى ماندنشان در آن *

لإيل_ف قريش

آيه بعد يا تفسير اين آيه است كه در نتيجه {ايلافهم} در آن بدل خواهد بود و يا ذكر خاص بعد از عام است كه در نتيجه، اين آيه به الفتى ديگر نيز علاوه بر الفت با كوچ هاى تابستانى و زمستانى، نظر خواهد داشت. ارتباط آيه شريفه با سوره قبل مى تواند بيانگر آن باشد كه استمرار پيوند قريش با مكه، مصداق برجسته اى براى

عموم {ايلاف قريش} است.

تاريخ ملائكه پرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 22 - 4

4 - پرستش فرشتگان ، سنتى ديرينه و آيينى سابقه دار در تاريخ عرب جاهلى

بل قالوا إنّا وجدنا ءاباءنا على أُمّة

واژه {اُمّة}، بيانگر آيين و مذهب است.

تاريخ نامه رسانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 28 - 3

3 - استفاده از پرنده پيك براى ارتباطات ، به عصر سليمان بازمى گردد .

اذهب بكت_بى ه_ذا فألقه إليهم

تاريخ نبوت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 6 - 7

7 - رسول اكرم ( ص ) ، تنها پيامبر مبعوث شده بعد از عيسى ( ع )

و مبشّرًا برسول يأتى من بعدى اسمه أحمد

تاريخ نذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 26 - 17

17- { نذر } امرى مطلوب در آيين مريم ( س ) و معروف نزد هم عصران او

فإمّاترينّ من البشر أحدًا فقولى إنّى نذرت للرحم_ن

تاريخ نزول انجيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 52 - 4

4 - نزول تورات و انجيل از سوى خدا پيش از قرآن

الذين ءاتين_هم الكت_ب من قبله

ضمير در {من قبله} به قرآن بازمى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 16 - 13

13 - تورات و انجيل ، دو كتاب نازل شده قبل از قرآن

كالذين أُوتوا الكت_ب من قبل

تاريخ نزول تورات

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 93 - 7

7 _ نزول تورات براى بنى اسرائيل پس از غرق شدن فرعون بود .

حتى إذا أدركه الغرق . .. و لقد بوّأنا بنى إسرءيل مبوّأ صدق ... فما اختلفوا حتى ج

برداشت بالا مبتنى بر اين است كه مراد از {العلم} تورات و دستورات آسمانى آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 52 - 4

4 - نزول تورات و انجيل از سوى خدا پيش از قرآن

الذين ءاتين_هم الكت_ب من قبله

ضمير در {من قبله} به قرآن بازمى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 16 - 13

13 - تورات و انجيل ، دو كتاب نازل شده قبل از قرآن

كالذين أُوتوا الكت_ب من قبل

تاريخ نزول قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 52 - 4

4 - نزول تورات و انجيل از سوى خدا پيش از قرآن

الذين ءاتين_هم الكت_ب من قبله

ضمير در {من قبله} به قرآن بازمى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 16 - 13

13 - تورات و انجيل ، دو كتاب نازل شده قبل از قرآن

كالذين أُوتوا الكت_ب من قبل

تاريخ نفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 69 - 1

1 _ خط نفاق و كفر ، داراى پيشينه در ميان امت هاى گذشته

وعد اللّه المنفقين و المنفقت . .. كالذين من قبلكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

14 - عنكبوت - 29 - 10 - 13

13 - خط نفاق ، در ميان مسلمانان ، پيش از هجرت پيامبر ( ص ) آغاز شد . *

و من الناس من يقول ءامنّا باللّه فإذا أوذى فى اللّه جعل فتنة الناس كعذاب اللّه و

آيه بعد، مى تواند قرينه باشد بر اين كه اين افراد، داراى نوعى نفاق در ايمان بودند و اين جريان، قبل از هجرت، آغاز شده است. گفتنى است، چون سوره عنكبوت مكّى است، آيه هم وضعيّت برخى مسلمانان مكه را بازگو مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 11 - 4

4 - خط نفاق ، قبل از هجرت و در مكه شروع شد . *

و من الناس من يقول ءامنّا باللّه فإذا أوذى فى اللّه جعل فتنة الناس كعذاب اللّه .

اين كه خداوند، در سوره عنكبوت _ كه سوره اى مكى است _ بيان مى كند كه به دنبال بازشناسى مؤمنان از منافقان، است نشانه پديد آمدن، خط نفاق در مكه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 9 - 6

6 - پديد آمدن جريان نفاق و گروه منافقان در ميان مسلمانان ، هنگام تشكيل نظام اسلامى در مدينة الرسول

ج_هد الكفّار و المن_فقين و اغلظ عليهم

تاريخ نگهدارى سگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 18 - 12

12- اهلى بودن سگ و بهره بردن انسان از آن ، سابقه اى طولانى در تاريخ بشر دارد .

و كلبهم ب_سط ذراعيه بالوصيد

تاريخ نماز

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 37 - 5

5- نماز از فريضه هاى عبادى در عصر بعثت حضرت ابراهيم ( ع )

ربّنا إنى أسكنت من ذرّيتى . .. ليقيموا الصلوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 55 - 3

3- نماز ، زكات و انفاق ، داراى سابقه اى ديرينه در اديان الهى

و كان يأمر أهله بالصلوة و الزكوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 9 - 4

4 - نماز در عصر بعثت ، مورد تهاجم مخالفان اسلام

أرءيت الذى ينهى

جمله {لئن لم ينته} _ در آيات بعد _ قرينه بر وقوع اين مزاحمت، به هنگام نزول آيات اين سوره است كه با اوايل بعثت هم زمان بوده است.

تاريخ نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 89 - 9

9_ فاصله زمانى ميان عصر شعيب با عصر نوح ، هود و صالح ( ع ) زياد بوده است .

مثل ما أصاب قوم نوح أو قوم هود أو قوم ص_لح و ما قوم لوط منكم ببعيد

از اينكه شعيب(ع) از ميان اقوام ياد شده تنها قوم لوط را به نزديك بودن با مردم مدين (عصر خويش) توصيف كرد ، برداشت فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 76 - 1

1- حضرت نوح ( ع ) ، پيامبرى كه پيش از حضرت ابراهيم و لوط ( ع ) مى زيست .

و نوحًا إذ نادى من قبل

برداشت ياد شده به خاطر اين

نكته است كه مراد از {من قبل} به قرينه آيات پيشين _ كه در باره حضرت ابراهيم و لوط(ع) بود _ زمان قبل از حضرت ابراهيم و لوط(ع) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 83 - 4

4 - نوح ( ع ) ، پيشتاز و مقتداى حركت توحيدى در ميان پيامبران الهى

و إنّ من شيعته لإبرهيم

پيرو بودن ابراهيم(ع) _ با آن كه خود از انبياى بزرگ بود _ و نيز وجود پيامبرانى چون هود و صالح(ع) پيش از آن حضرت، مى تواند گوياى مطلب ياد شده باشد. گفتنى است معناى لغوى {شيعه} (گروه پيرو رئيس خود) مؤيد برداشت بالا است.

تاريخ نهى از منكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 77 - 13

13 - رواج اخلاق خيرخواهى و امر به معروف و نهى از منكر ، در ميان مردم عصر موسى

و ابتغ فيما ءاتيك اللّه الدار الأخرة و لاتنس نصيبك من الدنيا و أحسن

تاريخ وحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 163 - 12

12 _ نوح ، نخستين پيامبرى كه خدا به او وحى كرده است . *

كما أوحينا إلى نوح و النبين من بعده

چون آيه مورد بحث _ نه به صورت تفصيل و نه به صورت اجمال _ سخنى درباره وحى به پيامبرى قبل از نوح(ع) بيان نكرده، مى توان گفت قبل از حضرت نوح(ع) پيامبرى كه خدا به وى وحى كرده باشد وجود نداشته ; بنابراين نوح(ع) اولين پيامبرى است كه به وى وحى شده است.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 68 - 12

12 - وحى و رسالت ، داراى پيشينه در تاريخ جزيرة العرب

أم جاءهم ما لم يأت ءاباءهم الأوّلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 5 - 4

4 - نزول وحى از سوى خدا ، داراى سابقه ديرين در تاريخ بشر

و ما يأتيهم من ذكر من الرحم_ن محدث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 3 - 1

1 - وحى خداوند به پيامبران ، داراى سابقه و ديرينه تاريخى است .

كذلك يوحى إليك و إلى الذين من قبلك اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 8 - 2

2 - آبادى ها و شهر هاى بسيارى ، در جوامع بشرى از وجود وحى و پيامبران الهى ، برخوردار بودند .

و كأيّن من قرية عتت عن أمر ربّها و رسله

تاريخ وزن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 72 - 4

4_ وجود وزن و كيل رسمى و قانونى در مصر زمان يوسف *

قالوا نفقد صواع الملك

اضافه {صواع} به {ملك} (پيمانه پادشاه) مى رساند كه آن پيمانه را پادشاه تعيين كرده بود ; چه براى همه اشيايى كه با پيمانه كردن داد و ستد مى شد و چه براى خصوص پيمانه كردن سهميه غلات افراد در زمان قحطى.

تاريخ ولادت اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 39 - 8

8- اسماعيل ( ع ) ،

پيش از اسحاق ( ع ) به دنيا آمد و از نظر سنى بزرگتر از او بود .

وهب لى على الكبر إسم_عيل و إسح_ق

از تقدم ذكرى اسماعيل(ع) بر اسحاق(ع) در اين آيه و آيات مشابه تقدم سنى استفاده مى شود و تاريخ نيز مؤيد اين برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 72 - 1

1- تولد اسحاق و يعقوب ( ع ) ، پس از هجرت ابراهيم ( ع ) بود .

و نجّين_ه و لوطًا إلى الأرض . .. و وهبنا له إسح_ق و يعقوب

سير داستان حضرت ابراهيم در اين آيات، بيانگر برداشت ياد شده است. به علاوه اين كه داستان افكندن ابراهيم به آتش و نجات آن حضرت در زمان جوانى اش بوده است و فرزنددار شدن ابراهيم(ع) در دوران پيرى آن حضرت صورت گرفته است.

تاريخ ولادت اسماعيل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 39 - 8

8- اسماعيل ( ع ) ، پيش از اسحاق ( ع ) به دنيا آمد و از نظر سنى بزرگتر از او بود .

وهب لى على الكبر إسم_عيل و إسح_ق

از تقدم ذكرى اسماعيل(ع) بر اسحاق(ع) در اين آيه و آيات مشابه تقدم سنى استفاده مى شود و تاريخ نيز مؤيد اين برداشت است.

تاريخ ولادت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 22 - 4

4- { عن الرضا ( ع ) قال : ليلة خمس و عشرين من ذى القعدة . . . ولد فيها عيسى بن مريم ( ع ) .

. . ;

از امام رضا(ع) روايت شده كه فرمود: شب بيست و پنجم ذى القعده عيسى(ع) تولد يافت}.

تاريخ ولادت يحيى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 7 - 12

12- { عن أبى جعفر ( ع ) قال : إنّما ولد يحيى بعد البشارة له من اللّه بخمس سنين ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه فرمود: همانا يحيى، پنج سال بعد از آن كه خداوند به ولادت او بشارت داد، متولد شد}.

تاريخ ولادت يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 49 - 6

6- تولد يعقوب در زمان حيات حضرت ابراهيم ( ع ) بوده است .

وهبنا له إسح_ق و يعقوب

بر حسب ظاهر، صدق هبه زمانى است كه دريافت كننده در قيد حيات باشد. با توجه به اين كه يعقوب نيز در اين آيه موهبت به ابراهيم(ع) دانسته شده، چنين برمى آيد كه او نيز در زمان حيات ابراهيم متولد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 72 - 1،4

1- تولد اسحاق و يعقوب ( ع ) ، پس از هجرت ابراهيم ( ع ) بود .

و نجّين_ه و لوطًا إلى الأرض . .. و وهبنا له إسح_ق و يعقوب

سير داستان حضرت ابراهيم در اين آيات، بيانگر برداشت ياد شده است. به علاوه اين كه داستان افكندن ابراهيم به آتش و نجات آن حضرت در زمان جوانى اش بوده است و فرزنددار شدن ابراهيم(ع) در دوران پيرى آن حضرت صورت گرفته است.

4- تولد يعقوب ( ع ) ، در زمان

حيات ابراهيم ( ع ) بود .

و وهبنا له إسح_ق و يعقوب

يعقوب(ع) فرزند اسحاق و نوه ابراهيم(ع) است; ولى از آن جا كه خداوند نام يعقوب را همراه با اسحاق ذكر فرمود و هر دو را به عنوان موهبت خود به ابراهيم يادآور شد، مى رساند كه يعقوب(ع) در زمان حيات ابراهيم(ع) تولد يافته بود.

تاريخ هنر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 44 - 7

7 - وجود تمدن ، هنر و صنعت پيشرفته در عهد سليمان ( ع )

حسبته لجّة . .. قال إنّه صرح ممرّد من قوارير

ساختن صحنى از آبگينه ها به گونه اى طبيعى كه آب جلوه كند و بيننده آن را آب بپندارد، نشانگر صنعت و هنر پيشرفته دستگاه سليمانى است.

تاريخ هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 89 - 9

9_ فاصله زمانى ميان عصر شعيب با عصر نوح ، هود و صالح ( ع ) زياد بوده است .

مثل ما أصاب قوم نوح أو قوم هود أو قوم ص_لح و ما قوم لوط منكم ببعيد

از اينكه شعيب(ع) از ميان اقوام ياد شده تنها قوم لوط را به نزديك بودن با مردم مدين (عصر خويش) توصيف كرد ، برداشت فوق استفاده مى شود.

تاريخ يمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 18 - 4

4 - بين منزل گاه هاى راه يمن تا شام در عصر قوم سبأ ، تناسب يكسانى وجود داشت .

و جعلنا بينهم و بين القرى التى ب_ركنا فيها قرًى ظ_هرة و قدّرنا فيها

السير

مراد از تقدير سير در آيه بالا، اين است كه در بين راه، منزل گاه هايى وجود داشت و يا قريه ها و شهرها به گونه اى قرار گرفته بود كه فاصله هر كدام با ديگرى در تمام راه يكسان بود.

تاريخ يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 100 - 1،2

1 - يهوديان ، در طول تاريخ خويش عهد ها و پيمانهايى را با خدا و پيامبران بسته بودند .

أو كلما عهدوا عهداً

جمله {كلما عاهدوا . ..} (هرگاه عهدى مى بندند) دلالت بر عهدها و پيمانهاى متعدد دارد. قرينه هايى همانند {بل أكثرهم لايؤمنون} دلالت بر آن دارد كه مراد از عهدهاى مطرح شده در آيه، عهدهايى است كه يهود با خدا و پيامبران داشتند.

2 - تاريخ يهود ، آكنده از عهدشكنى و بى اعتنايى به پيمان هاى الهى است .

أو كلما عهدوا عهداً نبذه فريق منهم

{نبذ} به معناى انداختن و رها كردن است و در آيه شريفه كنايه از شكستن و نقض كردن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 183 - 14

14 _ احتجاج پيامبر ( ص ) با يهود بر اساس تاريخ گذشته آنان

قل قد جآءكم رسل من قبلى . .. فلم قتلتموهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 154 - 7

7 _ ورود به بيت المقدس و سجده به درگاه الهى در آن هنگام ، فرمان خداوند به يهوديان عصر موسى ( ع )

و قلنا لهم ادخلوا الباب سجداً

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 14 - 13

13 _ بقاى يهوديان تا روز قيامت

فاغرينا بينهم العداوة و البغضاء إلى يوم القيمة

برداشت فوق بر اين مبناست كه ضمير در {بينهم} به يهود و نصارا برگردانده شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 163 - 2،11

2 _ يهوديان ساكن در آبادى ايله واقع در ساحل درياى سرخ ، حكم تعطيلى روز شنبه را با ماهيگيرى در آن روز نقص مى كردند .

و سئلهم عن القرية التى كانت حاضرة البحر إذ يعدون . .. إذ تأتيهم حيتانهم

{ال} در {البحر} عهد ذهنى است و چنانچه مفسران گفته اند اشاره به درياى سرخ دارد. مراد از {القرية}، بنابر آنچه ميان اهل تفسير معروف است، آبادى ايله (شهرى بين شام و مصر) مى باشد.

11 _ خداوند براى امتحان يهوديان ايله ، ماهيان را در روز شنبه به طرف ساحل سوق مى داد و در روز هاى ديگر از ساحل دور مى ساخت .

إذ تأتيهم حيتانهم يوم سبتهم شرعاً و يوم لايسبتون لا تأتيهم كذلك نبلوهم

چون حكم تعطيلى روز شنبه براى همه يهود بود، نه مخصوص مردم ايله، معلوم مى شود آنچه خداوند براى مردم آن سامان پيش آورد تا آنان را بيازمايد، همان آمدن ماهيان در روز شنبه و كمياب شدنشان در روزهاى ديگر بود، نه اصل تحريم كار در روز شنبه. لذا مشاراليه {ذلك} وضعيت بيان شده براى ماهيان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 164 - 1

1 _ يهوديان ساكن در ايله متشكل از سه گروه بودند :

تجاوزگران فاسق ، صالحان موعظه گر و نهى كننده از منكرات ، تاركان نهى از منكر .

إذ قالت أمة منهم لم تعظون قوماً

مقصود از موعظه، به دليل {الذين ينهون عن السوء} در آيه بعد، نهى از منكر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 168 - 1،3،4

1 _ خداوند جامعه يهود را گروه گروه كرد و در پهنه گيتى پراكنده ساخت .

و قطّعنهم فى الأرض أمماً

{أمماً} هم مى تواند مفعول دوم براى {قطعناهم} باشد، كه در اين صورت در {قطّعنا} معناى {تصيير} تضمين شده است، و هم مى تواند حال براى ضمير {هم} در {قطّعناهم} باشد.

3 _ برخى از امت هاى پراكنده شده يهود ، مردمى صالح و گروههايى از آنان ناصالح هستند .

منهم الصلحون و منهم دون ذلك

{دون} به معناى غير مى باشد و {ذلك} اشاره است به صالح كه از {الصلحون} به دست مى آيد، يعنى: {منهم غير صالحين}.

4 _ خداوند امت هاى يهود را گاهى با اعطاى نعمت ها و آسايش ها و زمانى با گرفتار ساختن به سختى ها و ناخوشايندى ها آزمود .

و بلونهم بالحسنت و السيئات

مراد از ضمير مفعولى در {بلوناهم} مى تواند همه يهود، صالحان و ناصالحان، باشد و مى تواند مراد از آن تنها ناصالحان ايشان باشد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 169 - 1،2،23

1 _ تاريخ يهود ، شاهد نسلهايى دنياگرا و معصيتكار

فخلف من بعدهم خلف ورثوا الكتب يأخذون عرض هذا الأدنى و يقولون

2 _ دنياگرايان يهود ، على رغم ادعاى اعتقاد

به تورات و دسترسى به آن ، از راه هاى نامشروع به مال و منال دنيا چنگ مى زدند .

ورثوا الكتب يأخذون عرض هذا الأدنى و يقولون سيغفر لنا

جمله {ورثوا الكتب} (تورات را به ارث بردند) اشاره به دو معنا دارد كه هر دو در سرزنش دنياگرايان يهود دخيل است: دسترسى به تورات داشتند ; مدعى اعتقاد به آن بودند.

23 _ تاريخ يهود شاهد عالمانى دنياگرا و بى تقوا *

خلف ورثوا الكتب يأخذون عرض هذا الأدنى . .. و الدار الأخرة خير للذين يتقون

جمله {ورثوا الكتب}، هم مى تواند ناظر به اين باشد كه يهوديان مورد بحث مردمى بودند كه تورات نسل به نسل به آنها رسيده و در دسترس آنان بود، و هم مى تواند حاكى از آگاهى كافى آنها به تورات و محتواى آن باشد. برداشت فوق بر اساس احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 170 - 4

4 _ گروهى از يهوديان نسل هاى پيشين ، بر خلاف دنياگرايان ايشان ، به محتواى تورات و ميثاق هاى آن پايبند بودند و نماز را به پا داشتند .

و الذين يمسكون بالكتب و أقاموا الصلوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 118 - 2

2- تنها يهود از ميان ساير امت ها ، موظف به انجام تكاليفى فزون تر و دشوارتر بودند .

و على الذين هادوا حرّمنا

جار و مجرور {على الذين} متعلق به فعل {حرّمنا} است و تقديم آن بر فعل مفيد حصر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16

- 124 - 7،8

7- اختلاف يهود درباره روز تعطيلى ، اختلافى دامنه دار و بى فرجام

و إن ربّك ليحكم بينهم يوم القي_مة فيما كانوا فيه يختلفون

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه ضمير {فيه} به {سبت} برگردد. گفتنى است فعل مضارع {يختلفون} همراه با فعل {كانوا} دلالت بر استمرار و دوام مضمون آن دارد.

8- اختلافات يهود درباره دين حق و صراط مستقيم ، اختلافاتى دامنه دار و بى فرجام است .

و إن ربّك ليحكم بينهم يوم القي_مة فيما كانوا فيه يختلفون

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه ضمير {فيه} به ابراهيم(ع) و دين او برگردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 63 - 5

5 - يهوديان ، گرفتار اختلافات پردامنه مذهبى در عصر بعثت عيسى ( ع )

لأُبيّن لكم بعض الذى تختلفون فيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 64 - 3

3 - يهوديان در عصر عيسى ( ع ) ، گرفتار شرك در ربوبيت و دور ماندن از پرستش پروردگار يگانه

إنّ اللّه هو ربّى و ربّكم فاعبدوه

از تأكيد عيسى(ع) بر ربوبيت الهى، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 17 - 14

14 - اختلاف يهود درباره رسالت پيامبراكرم ( ص ) اختلافى ريشه دار و ديرپا *

و ءاتين_هم بيّن_ت من الأمر . .. فيما كانوا فيه يختلفون

در صورتى كه {الأمر} اشاره به رسالت پيامبراكرم(ص) داشته باشد; اختلاف مستمرى كه از {كانوا فيه يختلفون} استفاده مى شود، ريشه دار بودن اختلافات آنان را درباره رسالت

پيامبراكرم(ص) مى رساند.

تبيين تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 192 - 5

5 - بيان دقيق سرگذشت امت هاى كفرپيشه تاريخ در قرآن ، نازل شده از سوى خداوند .

و إنّه لتنزيل ربّ الع_لمين

برداشت ياد شده با توجه به نكته اين است كه ضمير {إنّه} ناظر به محتواى آيات پيشين باشد كه مربوط به سرنوشت امت هاى گذشته تاريخ است.

تبيين تاريخ قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 71 - 1

1 _ پيامبر اكرم ( ص ) از سوى خداوند دستور يافت تا سرگذشت نوح ( ع ) و قومش را ، به عنوان هشدار براى مشركان مكه ، بازگو كند .

و اتل عليهم نبأ نوح إذ قال لقومه

{نبأ} خبرى است كه براى شنونده داراى فائده عظيم باشد. (مفردات راغب).

تبيين تاريخ نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 21 - 7

7 - طرح موضوع پيشينه داشتن خط رسالت و بى سابقه نبودن رسالت بشرى ، از سوى موسى ( ع ) براى فرعون

و جعلنى من المرسلين

تعبير {و جعلنى من المرسلين} (مرا از پيامبران قرارداد) به جاى {جعلنى رسولاً} (مرا پيامبر قرار داد) مى تواند اشاره به مطلب ياد شده باشد.

تحريف تاريخ انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 140 - 6

6 - تحريف تاريخ انبيا از سوى يهود و نصارا

أم تقولون إن إبراهيم و إسمعيل . .. كانوا هوداً أو نصرى

تحقيق تاريخ

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 84 - 3

3 _ سرنوشت شوم قوم تبهكار لوط ، سرنوشتى عبرت آموز و شايان بررسى دقيق

فانظر كيف كان عقبة المجرمين

تحقيق تاريخ مجرمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 84 - 4

4 _ ضرورت بررسى تحليلى سرنوشت شوم مجرمان و تبهكاران تاريخ

فانظر كيف كان عقبة المجرمين

فعل {انظر} كه به معناى {دقت كن} است، دلالت بر بررسى دقيق و تحليلى دارد.

تحقيق تاريخ مفسدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 84 - 4

4 _ ضرورت بررسى تحليلى سرنوشت شوم مجرمان و تبهكاران تاريخ

فانظر كيف كان عقبة المجرمين

فعل {انظر} كه به معناى {دقت كن} است، دلالت بر بررسى دقيق و تحليلى دارد.

تحقيق در تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 51 - 7

7 _ دعوت قرآن به تحقيق در احوال پيروان اديان گذشته ، براى درس آموزى و عبرت از آنان

الم تر الى الذين اوتوا نصيباً من الكتب يؤمنون بالجبت و الطّاغوت

تحليل حوادث تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 147 - 11

11 _ بينش خدامحورى دست پروردگان پيامبران الهى ، در تحليل حوادث

و كايّن من نبىّ قاتل معه ربّيّون . .. و ثبّت اقدامنا و انصرنا على القوم الكافرين

چون {ربّيّون}، در عين استقامت و پايدارى، پيروزى را از جانب خدا مى دانند. (و انصرنا على القوم الكافرين).

تحولات تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره -

2 - 213 - 10

10 _ نقش برجسته پيامبران در تحوّلات تاريخ

فبعث اللّه النبيّن . .. و ما اختلف فيه الا ... من بعد ما جاءتهم البيّنات

جمله {و ما اختلف فيه}، دلالت بر تحوّل جوامع دارد كه سَبب آن جهت گيرى برخى از انسانها در برابر انبياست.

تدبر در تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 11 - 1

1 _ پيامبر اكرم(ص) مأمور ترغيب مردم به سير در زمين و تدبر در سرانجام تكذيب كنندگان پيامبران الهى

قل سيروا فى الأرض ثم انظروا كيف كان عقبة المكذبين

تذكر تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 89 - 5

5_ يادآورى تاريخ پيشينيان و بيان علت نابودى و گرفتارى آنان به عذاب هاى الهى ، از روش هاى تبليغى حضرت شعيب ( ع ) بود .

و ي_قوم لايجرمنّكم شقاقى أن يصيبكم مثل ما أصاب قوم نوح

تذكر تاريخ اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 1،4

1- پيامبر ( ص ) سرگذشت قوم نوح ، عاد و ثمود و اقوام پس از آنان را به مردم يادآورى كرد .

ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و عاد و ثمود و الذين من بعدهم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {ألم يأتكم} ادامه كلام پيامبر(ص)است كه خداوند به آن حضرت فرمود: {أنزلناه إليك . .. و إذ قال موسى}.

4- حضرت موسى ( ع ) سرگذشت قوم نوح ، عاد و ثمود و اقوام پس از آنان را به مردم خويش يادآورى كرد

.

ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و عاد و ثمود و الذين من بعدهم

برداشت مزبور بر اساس اين احتمال است كه جمله {ألم يأتكم . ..} ادامه كلام موسى(ع) باشد كه فرمود: {و قال موسى إن تكفروا ...}.

تذكر تاريخ بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 6 - 1

1- پيامبر ( ص ) ، موظف به يادآورى سرگذشت موسى ( ع ) و قومش و به خاطر سپردن آن

و إذ قال موسى لقومه

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه فعل {اذكر} قبل از {إذ} مقدر باشد. بنابراين، آيه خطاب به پيامبر(ص) و بيان وظيفهء آن حضرت است.

تذكر تاريخ قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 1،4

1- پيامبر ( ص ) سرگذشت قوم نوح ، عاد و ثمود و اقوام پس از آنان را به مردم يادآورى كرد .

ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و عاد و ثمود و الذين من بعدهم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {ألم يأتكم} ادامه كلام پيامبر(ص)است كه خداوند به آن حضرت فرمود: {أنزلناه إليك . .. و إذ قال موسى}.

4- حضرت موسى ( ع ) سرگذشت قوم نوح ، عاد و ثمود و اقوام پس از آنان را به مردم خويش يادآورى كرد .

ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و عاد و ثمود و الذين من بعدهم

برداشت مزبور بر اساس اين احتمال است كه جمله {ألم يأتكم . ..} ادامه كلام موسى(ع) باشد كه فرمود: {و قال موسى إن تكفروا ...}.

تذكر تاريخ قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 1،4

1- پيامبر ( ص ) سرگذشت قوم نوح ، عاد و ثمود و اقوام پس از آنان را به مردم يادآورى كرد .

ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و عاد و ثمود و الذين من بعدهم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {ألم يأتكم} ادامه كلام پيامبر(ص)است كه خداوند به آن حضرت فرمود: {أنزلناه إليك . .. و إذ قال موسى}.

4- حضرت موسى ( ع ) سرگذشت قوم نوح ، عاد و ثمود و اقوام پس از آنان را به مردم خويش يادآورى كرد .

ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و عاد و ثمود و الذين من بعدهم

برداشت مزبور بر اساس اين احتمال است كه جمله {ألم يأتكم . ..} ادامه كلام موسى(ع) باشد كه فرمود: {و قال موسى إن تكفروا ...}.

تذكر تاريخ قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 1،4

1- پيامبر ( ص ) سرگذشت قوم نوح ، عاد و ثمود و اقوام پس از آنان را به مردم يادآورى كرد .

ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و عاد و ثمود و الذين من بعدهم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {ألم يأتكم} ادامه كلام پيامبر(ص)است كه خداوند به آن حضرت فرمود: {أنزلناه إليك . .. و إذ قال موسى}.

4- حضرت موسى ( ع ) سرگذشت قوم نوح ، عاد و ثمود و اقوام پس از آنان را به مردم خويش يادآورى كرد .

ألم يأتكم نبؤا

الذين من قبلكم قوم نوح و عاد و ثمود و الذين من بعدهم

برداشت مزبور بر اساس اين احتمال است كه جمله {ألم يأتكم . ..} ادامه كلام موسى(ع) باشد كه فرمود: {و قال موسى إن تكفروا ...}.

تشويق به مطالعه تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 11 - 2

2 _ برانگيختن مردم به بررسى و مطالعه تاريخ امتهاى پيشين و پندگيرى از آن، وظيفه مبلغان دين

قل سيروا فى الأرض ثم انظروا

فعل امر {قل} خطاب به پيامبر(ص) است كه آن حضرت را موظف به ترغيب مردم به بررسى و مطالعه در تاريخ كرده است. اين وظيفه، از نظر ملاك، اختصاصى به پيامبر(ص) ندارد، بلكه وظيفه اى همگانى، مخصوصاً براى مبلغان دين، است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 44 - 10

10- آگاه شدن از تاريخ امت ها و تمدن ها و درس آموختن از آن ، امرى پسنديده و مورد ترغيب خداوند

أفلايرون أنّا نأتى الأرض ننقصها من أطرافها

ماده {رؤيت} هرگاه به دو مفعول متعدى شود، به معناى {علم} خواهد بود (لسان العرب) و در اين آيه به همين معنا به كار رفته است; زيرا جمله {أنّا نأتى. ..} به تأويل مصدر رفته و جانشين دو مفعول شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 5 - 9

9 - تشويق و ترغيب مردم از سوى خداوند ، به مطالعه و تأمل در سرنوشت هلاكت بار جوامع كفرپيشه گذشته

ألم يأتكم نبؤا الذين كفروا من قبل . .. لهم عذاب أليم

استفهام در {ألم يأتكم.

..}، ضمن آن كه براى تقرير مسأله است، براى تشويق و ترغيب نيز مى باشد.

تعقل در تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 137 - 7

7 _ اهميّت و ارزش جامعه شناسى و دقّت در تحولات و حوادث تاريخى

فسيروا فى الارض فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 138 - 10

10 _ توجه به فلسفه تاريخ ، جهت دهنده حركت هاى انسانى _ اجتماعى

فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين. هذا بيان للنّاس و هدىً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 75 - 23

23 _ تاريخ اديان الهى و سير تحولات اعتقادى پيروان آن ، در خور انديشه و تأمل است .

لقد اخذنا ميثق بنى اسرءيل . .. ثم انظر انى يؤفكون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 138 - 4

4 - لزوم خردورزى در تاريخ گذشتگان و درس آموزى از آن

ثمّ دمّرنا الأخرين . .. أفلاتعقلون

سرزنش بر تعقل نكردن در تاريخ پيشينيان، گوياى برداشت بالا است.

تعقل در تحولات تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 75 - 6

6- قرآن ، فراخوان مردم به هوشمندى و ژرف نگرى در آيات الهى و حوادث و تحولات تاريخى

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم . .. و أمطرنا عليهم حجارة من سجّيل . إن فى ذلك لأي_ت للمت

تفكر در تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر -

40 - 82 - 1

1 - تشويق جهان گردى و سير در زمين از سوى خدا ، به منظور تفكر و نظاره كردن در سرگذشت پيشينيان و آثار به جاى مانده از تمدن و قدرت آنان

أفلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم

تكرار تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 214 - 22

22 _ تكرار تاريخ و حوادث آن

و لما يأتكم مثل الذين خلوا من قبلكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 34 - 1،2

1 _ گروهى از پيامبران پيشين، همچون پيامبر اكرم(ص)، مورد تكذيب مخالفان خود بودند.

و لقد كذبت رسل من قبلك

2 _ تكذيب پيامبر اكرم(ص)، تكرار تاريخ مبارزه با انبياى الهى است.

و لقد كذبت رسل من قبلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 63 - 13

13- مشابهت جريان هاى مخالف انبيا در طول تاريخ

تالله لقد أرسلنا إلى أُمم من قبلك فزيّن لهم الشيط_ن أعم_لهم فهو وليّهم اليوم

تمدن ها در تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 6 - 7

7 _ ظهور بسيارى از تمدنهاى قدرتمند، پيش از ظهور اسلام در پهنه زمين

ألم يروا كم أهلكنا من قبلهم من قرن مكنهم فى الأرض

{قرن} به معنى امت و گروهى از مردم است كه در يك زمان قرار دارند. و {مكناهم} از {تمكين} و به معنى تمكن دادن است. {قرن متمكن} كنايه از مردمى قدرتمند و پربهره از مواهب است كه از آن در برداشت فوق به {تمدنها} تعبير

شده است.

توحيد عبادى در تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 19 - 3

3 _ توحيد و يكتاپرستى ، دين مشترك جوامع بشرى نخستين

و ما كان الناس إلا أمة وحدة فاختلفوا

{امت} به هر جمعيتى كه امر واحدى آنان را گرد هم آورده باشد گفته مى شود. مراد از آن امر واحد _ كه جوامع بشرى نخستين را گرد هم آورد و از ايشان يك امت تشكيل داد _ به قرينه آيه قبل، توحيد و يكتاپرستى است.

جبر تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 41 - 6

6_ برخى از رخدادها ، از پيش تعيين شده و غير قابل تغيير و تحول است .

قضى الأمر الذى فيه تستفتيان

حاكم تحولات تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 134 - 13

13 - حاكميت اراده خداوند بر تحولات تاريخ و سرنوشت امت ها

و لو أنّا أهلكن_هم

حركت تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 11 - 14

14 _ تكرار و تشابه حوادث تاريخ

كدأب ال فرعون و الذين من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 26 - 7

7 _ حاكميّت الهى بر تحولات سياسى و اجتماعى جوامع بشرى

تؤتى الملك من تشاء . .. و تعزّ من تشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 140 - 7،11

7 _ حاكميّت اراده الهى بر حركت تاريخ ( شكست ها

و پيروزى ها ، تلخى ها و شادى ها )

و تلك الايام نداولها بين النّاس

از اينكه خداوند تمامى شكستها و پيروزيها و تلخيها و شاديها و . .. را به خود نسبت داده است (نداولها)، حاكميّت اراده الهى بر حركت تاريخ به دست مى آيد.

11 _ بينش توحيدىِ قرآن در تحليل حوادث تاريخى

و تلك الايّام نداولها بين النّاس

مستفاد از انتساب گردش حوادث تاريخى به خداوند (نداولها).

حوادث تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 137 - 4

4 _ ضرورت كند و كاو در تحوّلات و حوادث اجتماعى _ تاريخى براى شناسايى قوانين و سنت هاى حاكم بر جوامع

قد خلت من قبلكم سنن فسيروا فى الارض فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 140 - 18

18 _ منزلت والاى گواهان بر حوادث تاريخى ( شكست ها و پيروزى هاى مسلمانان ) و بيانگران علل آن حوادث

و يتّخذ منكم شهداء

چون در آيه شريفه متعلق شهادت ذكر نشده، مى توان به قرينه آيات قبل _ كه علل حوادث تاريخى را تحليل كرده است _ چنين احتمال داد كه مراد از شهيدان، گواهان شكستها و پيروزيهاى مسلمانان باشند تا گواهى دهند آنجا كه از خدا و رسولش پيروى شد و تقوا رعايت گرديد، مسلمانان پيروز شدند و آنجا كه بر خود اعتماد كردند و از خداوند غافل شدند و بى تقوايى و بى صبرى پيشه كردند، شكست خوردند.

خدا شناسى در تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 19

- 5

5 _ تاريخ شاهد دين دارى و گرايش به خدا از روز آغازين پيدايش انسان

و ما كان الناس إلا أمة وحدة فاختلفوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 14 - 10

10 - اعتقاد قوم عاد و ثمود ، به وجود پروردگار و فرشتگان

قالوا لو شاء ربّنا لأنزل مل_ئكة

خدا و تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 8

8- آگاهى كامل به جزئيات تاريخ اقوام پيشين ، تنها در انحصار خداوند است .

ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم . .. لايعلمهم إلاّالله

خدا و تحولات تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 26 - 7

7 _ حاكميّت الهى بر تحولات سياسى و اجتماعى جوامع بشرى

تؤتى الملك من تشاء . .. و تعزّ من تشاء

خداشناسى در تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 59 - 6

6 _ باور به وجود خداوند ، باورى ريشه دار در عمق تاريخ بشر

يقوم اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره

از اينكه نوح(ع)، قوم خويش را به عبادت خداوند دعوت كرد، معلوم مى شود وجود خداوند براى آنان امرى مسلم بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 65 - 7

7 _ باور به وجود خداوند ، باورى ريشه دار در تاريخ بشر

يقوم اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 7

7

_ باور به وجود خداوند ، باورى ريشه دار در تاريخ بشر

قال يقوم اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 85 - 7

7 _ باور به وجود خداوند ، باورى ريشه دار در تاريخ بشر

قال يقوم اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره

دشمنان دين در تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 33 - 5

5- تكرار تاريخ در برخورد دشمنان اديان ، با اديان

كذلك فعل الذين من قبلهم

دلايل جهل به تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 109 - 16

16_ تكذيب پيامبر ( ص ) به خاطر بشر بودنش ، نشانه بى خردى و دليل بى اطلاعى از تاريخ بشر ، پيامبران پيشين و سنّت الهى است .

و ما أرسلنا من قبلك إلاّ رجالاً نوحى إليهم من أهل القرى . .. أفلاتعقلون

لحن جمله {و ما أرسلنا . ..} گوياى اين است كه آن جمله در پاسخ اين توهّم ايراد شده كه: فرستاده خدا نمى تواند فردى از افراد بشر باشد ; بلكه بايد از فرشتگان و مانند آنها باشد.

ديندارى در تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 19 - 5

5 _ تاريخ شاهد دين دارى و گرايش به خدا از روز آغازين پيدايش انسان

و ما كان الناس إلا أمة وحدة فاختلفوا

ذكر تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 50 - 13

13 - خاطره نجات بنى

اسرائيل و هلاكت خاندان فرعون با شكافته شدن دريا ، خاطره اى عبرت آموز و شايسته و بايسته به ياد داشتن

و إذ فرقنا بكم البحر . .. و أنتم تنظرون

{إذ فرقنا} عطف بر {نعمتى} در آيه 47 است. بنابراين {إذ فرقنا} نيز مفعول براى {أذكروا} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 55 - 14

14 - داستان تقاضاى رؤيت خدا و اظهار ناباورى بنى اسرائيل به سخنان موسى ( ع ) و فرود آمدن صاعقه بر آنان ، داستانى آموزنده و شايسته به خاطر داشتن

و إذ قلتم يموسى لن نؤمن لك . .. و أنتم تنظرون

{إذ قلتم} عطف بر {نعمتى} در آيه 47 است; يعنى: {اذكروا إذ قلتم . ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 58 - 18

18 - داستان ورود بنى اسرائيل عصر موسى به بيت المقدس ، داستانى آموزنده و شايسته به ياد داشتن

إذ قلنا ادخلوا . .. و سنزيد المحسنين

جمله {إذ قلنا . ..} عطف بر {نعمتى} در آيه 47 است; يعنى: {أذكروا إذ قلنا ...; به ياد داشته باشيد آن زمانى را كه فرمان داديم ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 60 - 15

15 - داستان استسقاى موسى ( ع ) و جوشيدن چشمه هاى آب از سنگ ، داستانى آموزنده و خاطره اى شايسته و بايسته به ياد داشتن

و إذاستسقى موسى لقومه . .. قد علم كل أناس مشربهم

عبارت {إذاستسقى} عطف بر {نعمتى} در آيه 47 است; يعنى: {أذكروا إذاستسقى موسى لقومه}.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 61 - 38

38 - داستان ناسپاسى بنى اسرائيل بر { منّ } و { سلوى } و انتخاب شهرنشينى و گرايش آنان به كفر و تجاوز ، داستانى آموزنده و شايسته به ياد آوردن است .

إذ قلتم يموسى لن نصبر . ... و ضربت عليهم الذلة ... و كانوا يعتدون

{إذ قلتم . ..} مفعول براى {أذكروا} (به ياد آوردن) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 63 - 9

9 - قرار گرفتن كوه طور بر بالاى سر بنى اسرائيل معجزه و رخدادى شايسته به يادداشتن

و إذ أخذنا ميثقكم و رفعنا فوقكم الطور

{إذ} مفعول براى فعل {اذكروا} در آيه 47 است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 73 - 11

11 - داستان كشته شدن فردى از قوم موسى و احياى دوباره او ، معجزه و رخدادى سزاوار به خاطر سپردن و به يادداشتن

و إذ قتلتم نفساً . .. فقلنا اضربوه ببعضها كذلك يحى اللّه الموتى

{إذ} مفعول براى فعل مقدر {اذكروا} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 93 - 10

10 - قرار گرفتن كوه طور بر بالاى سر بنى اسرائيل ، معجزه و رخدادى شايسته به يادداشتن

و إذ أخذنا ميثقكم و رفعنا فوقكم الطور

{إذ} مفعول براى فعل مقدر {أذكروا} مى باشد و بر اين اساس برداشت فوق استفاده مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 124 - 23

23

- آزمون ابراهيم ( ع ) با تكاليفى دشوار ، و پيروزى او در اين آزمون ، خاطره اى شايسته و بايسته به يادداشتن

يبنى إسرءيل اذكروا . .. إذ ابتلى إبرهيم ربه ... قال لاينال عهدى الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 126 - 13

13 - دعاى ابراهيم ( ع ) براى امنيت مكه و برخوردار شدن مؤمنان آن سرزمين از مواهب الهى ، خاطره اى شايسته و بايسته به يادداشتن

و إذ قال إبرهيم رب اجعل هذا بلداً ءامناً و ارزق أهله

برداشت فوق بر اين اساس است كه {إذ} مفعول براى فعل مقدر {اذكر} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 127 - 15

15 - خاطره بناى كعبه از سوى ابراهيم و اسماعيل ( ع ) و دعا هاى آنان در آن هنگام ، خاطره اى شايسته و بايسته به يادداشتن

و إذ يرفع إبرهيم القواعد من البيت و إسمعيل ربنا

برداشت فوق بر اين اساس است كه {إذ} مفعول براى فعل مقدر {اذكروا} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 161 - 19

19 _ داستان ورود بنى اسرائيل به بيت المقدس ، داستانى عبرت آموز و شايسته به ياد داشتن

و إذ قيل لهم اسكنوا . .. سنزيد المحسنين

كلمه {إذ} متعلق به فعلى مانند {اذكروا} (به ياد داشته باشيد)، است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 25 - 2

2 _ جنگ حنين از عرصه هاى به ياد ماندنى نصرت خدا و دخالت نيرو هاى

غيبى براى تقويت سپاه اسلام و شكستن مقاومت جبهه دشمن

لقد نصركم اللّه فى مواطن كثيرة و يوم حنين

با اينكه {مواطن كثيرة} شامل جنگ {حنين} نيز مى شود، ذكر جداگانه آن بويژه با تعبير {يوم حنين} (روز حنين)، بيانگر برداشت فوق است.

ذكر تاريخ امتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 44 - 7

7 - ياد امت هاى هلاك شده و تكذيب گرانبيا در داستان ها ، تنها اثر بر جاى مانده از آنها در تاريخ

و جعلن_هم أحاديث

{أحاديث} جمع {اُحدوثة}است. {اُحدوثه} نيز به داستان هاى شگفتى گفته مى شود كه با آب و تاب نقل شده و با ولعى خاص شنيده مى شود.

ذكر تاريخ امتهاى پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 194 - 8

8 - يادآورى سرگذشت امت هاى پيشين ، از شيوه هاى قرآن در انذار خلق

لتكون من المنذرين

با توجه به ارتباط اين آيه با آيات قبل _ كه به گونه منظم سرنوشت امت هاى هلاك شده را يكى پس از ديگرى بيان كرده است _ مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

ذكر تاريخ بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 6 - 1،2

1- پيامبر ( ص ) ، موظف به يادآورى سرگذشت موسى ( ع ) و قومش و به خاطر سپردن آن

و إذ قال موسى لقومه

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه فعل {اذكر} قبل از {إذ} مقدر باشد. بنابراين، آيه خطاب به پيامبر(ص) و بيان وظيفهء آن حضرت است.

2- سرگذشت موسى (

ع ) و قومش ، درس آموز و شايسته به خاطر سپردن

و إذ قال موسى لقومه

اينكه خداوند پيامبر(ص) را موظف به يادآورى سرگذشت حضرت موسى(ع) كرده است، حكايت از اهميت و سودمندى آن دارد و شايسته است انسانها آن را به خاطر بسپارند.

ذكر تاريخ محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 10 - 4

4 - خداوند ، با يادآورى دوران فقر پيامبر ( ص ) و امداد هاى خويش به آن حضرت ، او را بر انفاق به مستمندان فرمان داد .

و وجدك عائلاً فأغنى . .. و أمّا السائل فلاتنهر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 11 - 5

5 - خداوند ، خواهان بازگو شدن تحوّلات خوشايند زندگى پيامبر ( ص ) و مراحل رهايى آن حضرت از رنج يتيمى و ناآگاهى و فقر

ألم يجدك يتيمًا . .. ضالاًّ ... عائلاً ... و أمّا بنعمة ربّك فحدّث

ذكر تحولات تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 30 - 2

2 _ توطئه گرى هاى كافران مكه عليه پيامبر ( ص ) و نجات وى از آن توطئه ها با برنامه هاى الهى ، امرى شايسته و بايسته به ياد داشتن

إذ يمكر بك الذين كفروا . .. و اللّه خير المكرين

{إذ يمكر . .. } عطف بر {إذ أنتم قليل ... } در آيه 26 است.

ذكر حقايق تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 7 - 10،11

10 _ قضاياى جنگ بدر و

پيروزى مسلمانان در آن ، نعمتى بزرگ و شايسته و بايسته به ياد داشتن و شامل درسهايى از توحيد

إذ يعدكم اللّه إحدى الطائفتين أنها لكم

مقصود از فرمان خداوند به يادآورى قضاياى بدر، يادآورى حاكميت خداوند بر عوامل طبيعى است. زيرا نيروى برتر و غير قابل مقايسه مشركان نسبت به مسلمانان اقتضا مى كرد كه مشركان پيروز شوند ; ولى تقدير خداوند بر اين بود كه پيروزى از آن مسلمانان باشد ; و چنين شد.

11 _ لزوم يادآورى حقايق آموزنده تاريخ

إذ يعدكم اللّه إحدى الطائفتين

ذكر حوادث تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 243 - 1،2،8،12،17

1 _ فرار هزاران تن از اقوام گذشته از ديار خويش به خاطر ترس از مرگ ، و ميرانده شدن و دوباره زنده شدن آنان پس از مدّتى از سوى خداوند

الم تر الى الّذين . .. ثمّ احياهم

2 _ واقعه تاريخى آن قومى كه از ديارشان خارج شدند و به امر خداوند مردند و سپس زنده شدند ، آيات الهى است .

يبين اللّه لكم اياته . .. الم تر الى الّذين خرجوا

8 _ دعوت خداوند به تعقّل در واقعه قومى كه مُردند و دوباره زنده شدند . ( حوادث تاريخى )

الم تر الى الّذين خرجوا من ديارهم و هم اُلوف حذر الموت

12 _ آگاهى ساختن انسان ها از تاريخ گذشتگان ، تفضّل خداوند بر آنان

الم تر الى الّذين . .. ان اللّه لذوفضل على النّاس

{انّ اللّه} مى تواند تعليل براى نقل داستان و تاريخ باشد كه در آيه بيان شده است.

17 _ مُردگانى كه به فرمان الهى زنده شدند ، در بُرهه

اى ديگر از زمان به زندگى خويش ادامه دادند .

ثمّ احياهم انّ اللّه لذو فضل على النّاس

آنگاه زنده شدن فضل الهى است كه زنده شده براى مدّتى به حيات خويش ادامه دهد; بنابراين اگر بلافاصله پس از زنده شدن مى مُردند، بعيد به نظر مى رسد كه زنده شدن نشان تفضّلى بر آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 260 - 2

2 _ يادآورى ماجراى ابراهيم ( ع ) و زنده شدن مرغان ، باعث اطمينان به قدرت الهى ، بر احياى مردگان

و اذ قال ابرهيم ربّ ارنى كيف تحيى الموتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 121 - 2

2 _ اهميّت يادآورى روز هاى حساس و سرنوشت ساز

و اذ غدوت من اهلك تبوّىء المؤمنين

كلمه {اذ}، مفعول است براى كلمه اى محذوف; از قبيل {اذكر} (بياد آور).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 122 - 3

3 _ لزوم يادآورى و تحليل حوادث تاريخى ( نبرد احد ) و عبرت از آن

اذ همّت طائفتان منكم ان تفشلا

بنابر اينكه كلمه {اذ}، مفعول فعلى مقدر، همانند {اذكر} (به ياد آور) باشد; و يادآورى حوادث تاريخى، معمولا براى عبرت گرفتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 140 - 8

8 _ يادآورى پيروزى هاى گذشته و توجّه به گردش قانونمند تغييرات اجتماعى ، برطرف كننده ضعف و اندوه جامعه ايمانى

و لا تهنوا و لا تحزنوا . .. ان يمسسكم قرح فقد مسّ القوم

قرح مثله و تلك الايّام ن

بنابر اينكه {فقد مسّ القوم}، درباره شكست مشركان در جنگ بدر باشد، خداوند براى از بين بردن اندوه و ضعف مؤمنان، پيروزى آنان را در جنگ بدر يادآورى كرده و همه را (چه شكست و چه پيروزى) برخاسته از مشيّت خويش دانسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 164 - 14،15

14 _ يادآورى گمراهى مؤمنان پيش از بعثت و هدايتشان در پرتو تعاليم پيامبر ( ص ) ، عامل تقويت اراده آنان در تحمّل دشوارى هاى مولود جنگ

اذ تصعدون و لا تلون . .. و لئن قتلتم فى سبيل اللّه ... لقد منّ اللّه على المؤمني

با توجّه به ارتباط اين آيه و آيات مربوط به جنگ احد.

15 _ يادآورى وضعيّت نابهنجار ( گمراهى آشكار ) مردم پيش از بعثت ، برانگيزنده توجّه و قدردانى از نعمت بزرگ رسالت پيامبر ( ص )

لقد منّ اللّه . .. و ان كانوا من قبل لفى ضلال مبين

جمله {ان كانوا . .. } به منزله دليل است براى بزرگى نعمتِ رسالت. يعنى روشن است كه پيش از بعثت پيامبر (ص) در چه منجلابى از گمراهى و ضلالت فرو رفته بوديد و اين پيامبر (ص) و تعاليم قرآنى بود كه شما را هدايت كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 165 - 4

4 _ يادآورى خاطره پيروزى مسلمانان در پيكار بدر ، التيام بخش رنج و آثار روحى دردناك شكست نبرد احد

اولمّا اصابتكم مصيبة قد اصبتم مثليها

جمله {قد اصبتم مثليها}، كه اشاره به پيروزى بزرگ مسلمانان

در بدر است، بدان جهت ايراد شده كه با ياد آن خاطره بزرگ، مسلمانان مصيبت احد را در مقايسه با پيروزى بدر كوچك شمرند و در نتيجه، رنج مصيبت احد را ناديده انگارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 174 - 15

15 _ لزوم تمجيد و تقدير از مؤمنان واقعى و يادآورى فعاليت هاى ايشان در شرايط سخت

المؤمنين. الّذين استجابوا ... و اتّبعوا رضوان اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 27 - 5،7

5 _ قرآن ، فراخوان مردم به درس آموزى و عبرتگيرى از رخداد هاى تاريخى

و اتل عليهم نبأ ابنى ءادم بالحق

7 _ داستان قربانى فرزندان آدم ، به گونه اى كه در قرآن بيان شده ، گزارشى واقعى و به دور از هرگونه باطل

و اتل عليهم نبأ ابنى ءادم بالحق

در برداشت فوق {بالحق} متعلق به {اتل} گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 34 - 16

16 - داستان سجده فرشتگان بر آدم ( ع ) و امتناع ابليس از آن كار ، داستانى آموزنده و شايسته و بايسته هميشه به خاطر داشتن

و إذ قلنا للملئكة . .. و كان من الكفرين

{اذ} مفعول براى {اذكر} (فراگير و همواره به خاطر داشته باش) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 259 - 2

2 _ عبور فردى ( عزير ) در ضمن سفر از قريه ويران شده اى كه ديوار هاى آن روى سقفهايش فروريخته و مشاهده مردگان و پرسش

وى از خداوند درباره چگونگىِ زنده شدن آنان

او كالّذى مرّ على قرية و هى خاوية على عروشها

بسيارى از مفسّران برآنند كه داستان ذكر شده درباره عزير پيامبر است; گر چه برخى آن را به ارميا نسبت داده اند. گفتنى است كه جمله {خاوية على عروشها} را برخى به معناى خالى از سكنه و برخى مخروبه و فروپاشيده دانسته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 80 - 2

2 _ سرگذشت لوط پيامبر در مبارزه عليه فحشا و فرجام شوم قوم زشتكار او ، سرگذشتى پندآموز و شايسته يادآورى

و لوطاً إذ قال

چنانچه {لوطاً} مفعول براى فعل مقدر {اذكر} باشد، كلمه {إذ} بدل اشتمال براى لوطاً است و اگر لوطاً مفعول براى {أرسلنا} گرفته شود، {إذ} مفعول براى فعل مقدر {اذكر} خواهد بود، كه بر اين مبنا تقدير جمله چنين است: أرسلنا لوطاً اذكر إذ قال . .. . بنابر هر دو احتمال، لزوم يادآورى داستان لوط و قومش به دست مى آيد. گفتنى است هدف از يادآورى سرگذشت پيشينيان، عبرت آموزى و پندگيرى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 164 - 11

11 _ داستان مناظره دو گروه پرهيزكننده از صيد ماهى در ميان يهوديان ( موعظه گران و تاركان نهى از منكر ) داستانى آموزنده و شايان به ياد داشتن . *

إذ قالت أمة منهم لم تعظون . .. قالوا معذرة إلى ربكم

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {إذ قالت . .. } متعلق به فعل محذوف {اذكر} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6

- اعراف - 7 - 167 - 10

10 _ تقدير الهى بر ذلت يهوديان متمرد ، امرى عبرت آموز و شايان به ياد داشتن

و إذ تأذن ربك ليبعثن

برداشت فوق با توجه به فعل مقدّر {أذكر} استفاده شده است ; يعنى: {أذكر إذ تأذن ربك . .. .}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 42 - 12

12 _ وقوع جنگ بدر و پيروزى مسلمانان در آن ، على رغم موقعيت ضعيف آنان ، حادثه اى شايسته و بايسته به خاطر سپردن و همواره به ياد داشتن

إذ أنتم بالعدوة الدنيا . .. و لو تواعدتم لاختلفتم فى الميعد

برداشت فوق بر اين اساس است كه {إذ} مفعول براى فعل مقدر، يعنى {اذكروا} باشد. مفسران برآنند كه از اهداف شرح موقعيت جنگ بدر يادآورى ضعف مسلمانان و برترى كافران است كه على رغم آن با پيروزى مسلمانان پايان يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 44 - 8

8 _ كم نماياندن هر يك از دو سپاه در جنگ بدر در نظر يكديگر ، امرى شايسته و بايسته به ياد داشتن

إذ يريكموهم إذالتقيتم فى أعينكم قليلا و يقللكم فى أعينهم

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {إذا} مفعول براى فعل مقدر {اذكروا} باشد.

ذكر حوادث تاريخى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 153 - 5،6

5 _ يادآورى پيكار احد و علل شكست مسلمانان در آن ، وظيفه مؤمنان

اذ تصعدون و لا تلون على احد

بنابر اينكه {اذ تصعدون} متعلق به {اذكروا} باشد.

6 _ يادآورى علل عدم

موفقيت در صحنه هاى اجتماعى ، از شيوه هاى قرآن براى ارشاد مؤمنان به روش حضور پيروزمندانه در آن صحنه ها

اذ تصعدون و لا تلون على احد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 49 - 13

13 _ پيروزى مجاهدان بدر على رغم ناتوانى آنان حادثه اى عبرت آموز و شايسته بياد داشتن

و إذ يقول المنفقون . .. و من يتوكل على اللّه فإن اللّه عزيز حكيم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {إذ} مفعول براى {اذكروا} باشد.

روابط نامشروع در تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 29 - 5

5_ بشر از ديرباز به ناروايى رابطه زناشويى زن با غير همسر خويش ، معتقد بود و بر آن تأكيد مى كرد .

واستغفرى لذنبك إنك كنت من الخاطئين

روش نقل تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 17 - 6

6 - نقل داستان ها و واقعيت هاى تاريخى ، در قالبى آسان و ساده ، داراى تأثيرى فزون تر در خاطره توده ها *

كذّبت قبلهم قوم نوح . .. و لقد يسّرنا القرءان

در صورتى كه {لقد يسّرنا. ..} نظر به نقل داستان قوم نوح داشته باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 22 - 6

6 - نقل داستان هاى و واقعيت هاى تاريخى ، در قالبى ساده و آسان ، داراى تأثيرى فزون تر در خاطر توده ها

كذّبت عاد . .. و لقد يسّرنا القرءان

در صورتى كه {و لقد

يسّرنا. ..} نظر به نقل داستان قوم عاد داشته باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 32 - 6

6 - نقل داستان ها و واقعيت هاى تاريخى ، در قالبى ساده و آسان ، داراى تأثيرى فزون تر در خاطر توده ها

كذّبت ثمود بالنّذر . .. و لقد يسّرنا القرءان للذّكر فهل من مدّكر

برداشت ياد شده در صورتى است كه {لقد يسّرنا. ..} نظر به نقل داستان قوم ثمود داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 40 - 6

6 - نقل داستان ها و واقعيت هاى تاريخى ، در قالبى ساده و آسان داراى تأثيرى فزون تر در خاطر توده ها

كذّبت قوم لوط بالنّذر . .. و لقد يسّرنا القرءان للذّكر فهل من مدّكر

در صورتى كه {لقد يسّرنا. ..} نظر به نقل داستان قوم لوط داشته باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.

رؤيا در تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 36 - 9

9_ بشر از ديرباز رؤيا ها را دريچه اى براى اطلاع از وقايع مى شمرد .

نبّئنا بتأويله

زشتى زنا در تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 32 - 6

6- زشتى و پليدى زنا ، امرى نهفته در وجدان همه انسان هاى طول تاريخ

إنه كان ف_حشة و ساء سبيلاً

جمله اسميه {إنه كان فاحشة و ساء سبيلاً} دلالت بر ثبوت و استمرار دارد و در ضمن تعليلى است براى نهى {لاتقربوا الزنى}. افزودن اين تعليل،

براى برانگيختن مردم و مخاطبان جهت عمل به {لاتقربوا} است. چنين امرى هم، وقتى تأثيربخش خواهد بود كه خود مردم بدى آن را بفهمند و اطلاق تعليل، بد بودن آن را در نزد مردم مى رساند.

سرزنش ترك مطالعه تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 9 - 2

2 - كاوش نكردن در سرگذشت امت هاى گذشته و عبرت نگرفتن از آنها ، مورد توبيخ خداوند است .

أَوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم

سرزنش عبرت ناپذيرى از تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 21 - 4

4 - كاوش نكردن در سرگذشت امت هاى گذشته و عبرت نگرفتن از آن ، مورد سرزنش خداوند

أَوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين كانوا من قبلهم

استفهام در {أَوَلم يسيروا . ..} براى توبيخ مى باشد.

سرزنش عدم مطالعه تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 21 - 4

4 - كاوش نكردن در سرگذشت امت هاى گذشته و عبرت نگرفتن از آن ، مورد سرزنش خداوند

أَوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين كانوا من قبلهم

استفهام در {أَوَلم يسيروا . ..} براى توبيخ مى باشد.

سنتهاى حاكم بر تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 211 - 5

5 _ جريان هميشگى سُنّت ها و قوانين تاريخ

سَلْ بنى اسرائيل كم اتيناهم من اية بيّنة

با توجّه به اينكه امر به سؤال براى اين است كه هشدار دهد آنچه بر آنان گذشت،

در صورتى كه مؤمنان نيز همان كار را انجام دهند، مبتلا به همان كيفر خواهند شد و اين بيانگر سنّت الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 11 - 13

13 _ حاكميّت اراده الهى بر روند تاريخ

انّ الذين كفروا . .. فاخدهم اللّه بذنوبهم

حاكميّت خداوند از {فاخدهم اللّه9، و تاريخ از {ال فرعون و الذين من قبلهم} كه سير تاريخ را نشان مى دهد استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 137 - 1،9

1 _ حاكميّت قوانين ثابت و سنت هاى الهى بر جوامع بشرى ، در سراسر تاريخ

قد خلت من قبلكم سنن فسيروا فى الارض

9 _ تحقيق براى بدست آوردن سنن و قوانين حاكم بر جوامع بشرى ، نيازمند به حضور محقق در متن آن جامعه و يا استناد به مدارك عينى است .

فسيروا فى الارض فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 146 - 3

3 _ رويارويى حقّ و باطل ، در طول تاريخ

و كايّن من نبىّ قاتل معه ربيّون كثير

سوءاستفاده از تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 51 - 7

7 - تاريخ گذشتگان و تحليل آن ، دست آويز كافران و ناباوران به معارف الهى ، براى رد و انكار ايمان و توحيد

قال فما بال القرون الأُولى

شرايط نقل تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 133 - 18

18 -

شرح و بيان وقايع ، بايد از روى علم و آگاهى باشد .

أم كنتم شهداء إذ حضر يعقوب الموت

خداوند، ادعاى يهود (وصيت يعقوب به ملازمت بر يهوديت) را با اين جمله {أم كنتم . ..} (شما كه حضور نداشتيد ...) بى اساس دانسته است و اين بدان معناست كه: خبر و بيان وقايع بايد از روى علم و آگاهى بوده تا شايسته پذيرش باشد.

شگفتيهاى تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 53 - 1

1 - موضع گيرى همگون كافران عليه پيامبران در طول تاريخ ، تداعى گر تبانى آنان بر مواضع يكسان و از شگفتى هاى تاريخ است .

أتواصوا به

{تواصى} (مصدر {تواصوا}) به معناى سفارش كردن برخى به بعضى ديگر است و استفهام در {أتواصوا به} براى تعجب است. در آيه شريفه، از موضع گيرى يكسان كافران تاريخ در برابر رسولان الهى _ از آن جهت كه گويا آنان همديگر را بر اين امر توصيه و سفارش كرده بودند _ اظهار تعجب شده است.

شناخت تحولات تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 77 - 2

2- ايمان و روح حق پذيرى ، زمينه ساز شناخت صحيح آيات الهى و حوادث تاريخى و بهره گيرى از آنهاست .

إن فى ذلك لأية للمؤمنين

ظالمان در تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 39 - 10

10 _ تاريخ بشر ، شاهد مخالفت و رويارويى بيدادگران با رسولان الهى

كذلك كذب الذين من قبلهم فانظر كيف كان عقبة الظلمين

عبادت در تاريخ

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 59 - 7

7 _ انسان ها از ديرباز برخوردار از روحيه گرايش به معبود و پرستش آن

يقوم اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 8

8 _ انسان ها از ديرباز برخوردار از روحيه پرستش بودند .

قال يقوم اعبدوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 85 - 8

8 _ انسان از گذشته هاى دور تاريخ برخوردار از روحيه پرستش بود .

قال يقوم اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره

عبرت از تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 30 - 26

26 _ داستان خلقت و خلافت آدم ( ع ) و محاوره خدا و فرشتگان درباره او ، داستانى آموزنده و شايان دقت

و إذ قال ربك للملئكة . .. إنى أعلم ما لاتعلمون

كلمه {إذ} مفعول براى فعل مقدر {اذكر} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 34 - 16

16 - داستان سجده فرشتگان بر آدم ( ع ) و امتناع ابليس از آن كار ، داستانى آموزنده و شايسته و بايسته هميشه به خاطر داشتن

و إذ قلنا للملئكة . .. و كان من الكفرين

{اذ} مفعول براى {اذكر} (فراگير و همواره به خاطر داشته باش) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 50 - 13

13 - خاطره نجات بنى اسرائيل و هلاكت خاندان فرعون با شكافته

شدن دريا ، خاطره اى عبرت آموز و شايسته و بايسته به ياد داشتن

و إذ فرقنا بكم البحر . .. و أنتم تنظرون

{إذ فرقنا} عطف بر {نعمتى} در آيه 47 است. بنابراين {إذ فرقنا} نيز مفعول براى {أذكروا} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 51 - 13

13 - داستان غيبت موسى ( ع ) از ميان قوم خويش و گرايش آن قوم به گوساله پرستى ، داستانى عبرت آموز و شايسته ياد آوردن

و إذ وعدنا موسى أربعين ليلة ثم اتخذتم العجل من بعده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 54 - 21

21 - داستان توبه مرتدان بنى اسرائيل و اجراى فرمان خدا مبنى بر كشتن يكديگر ، داستانى آموزنده و درخور به خاطر داشتن

و إذ قال موسى . .. فتاب عليكم

{إذ قال . ..} عطف بر {نعمتى} در آيه 47 است; يعنى: {اذكروا إذ قال ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 66 - 1،6،7،8

1 - عقوبت اصحاب سبت ، عبرتى براى معاصران آنان و درسى بر آيندگان ايشان

فجعلنها نكلا لما بين يديها و ما خلفها

مراد از ضمير در {فجعلناها} عقوبت اصحاب سبت است كه از جمله {فقلنا لهم كونوا قردة} به دست مى آيد. ضمير در {يديها} و {خلفها} به {الذين اعتدوا} ارجاع مى شود و مؤنث آوردن آن به اعتبار {امت و طايفه} بودن آنان است. مقصود از {ما بين يديها} (آنچه پيش روى آنان بود) مردم معاصر اصحاب سبت است و منظور از {ما خلفها} (آنچه

پس از آنان بود) آيندگان ايشان است.

6 - عبرت آموز گشتن حوادث و رخداد ها به دست خدا و در اختيار اوست .

فجعلنها نكلا

نسبت دادن {جعل} به خداوند در جمله {فجعلناها . ..} (ما آن عقوبت را عبرت قرار داديم) مى رساند كه: همه كارها، حتى اينكه واقعه و رخدادى چهره عبرت پيدا كند، به دست خدا و در اختيار اوست.

7 - پندپذيرى از سرگذشت امت ها ، نشانه برخوردار بودن از روحيه تقواست .

فجعلنها . .. و موعظة للمتقين

8 - تاريخ و سرگذشت امت ها ، منبعى براى موعظه و عبرت گيرى و درس آموزى

فجعلنها نكلا لما بين يديها و ما خلفها و موعظة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 211 - 2،3

2 _ سرنوشت بنى اسرائيل ، بايد مايه عبرتى براى مسلمانان باشد .

يا ايها الذين امنوا ادخلوا فى السلم كافة . .. سَلْ بنى اسرائيل

به نظر مى رسد پندگيرى از سرنوشت بنى اسرائيل، هدف از امر الهى نسبت به تحقيق درباره آنهاست.

3 _ لزوم تحقيق در سرگذشت امّت هاى پيشين و پندآموزى از تاريخ آنان

سَلْ بنى اسرائيل كم اتيناهم . .. فانّ اللّه شديد العقاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 243 - 3

3 _ شناخت حوادث تاريخى و عبرت گرفتن از آنها ، وظيفه مؤمنان

الم تر الى الذّين

رؤيت در آيه شريفه به معناى ديدن با چشم نيست; چون آن واقعه، گذشته است و قابل ديدن براى مخاطب نيست. بنابراين {الم تر ... } تحريك است براى شناخت و درك سرگذشته پيشينيان تا درس و عبرتى

باشد براى انديشه كنندگان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 246 - 3

3 _ مسمانان موظّف به دقت كامل در تاريخ بنى اسرائيل و پندگيرى از آن هستند .

الم تر الى الملأ من بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 252 - 8

8 _ پيامبر اكرم ( ص ) ، رسالت دارِ ابلاغِ تاريخ عبرت آموز گذشتگان

تلك ايات اللّه . .. و انّك لمن المرسلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 286 - 14

14 _ توجه مؤمنان به تاريخ گذشتگان و درس آموزى از آن

ربّنا و لا تحمل علينا اصراً كما حملته على الّذين من قبلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 11 - 9

9 _ سرنوشت فرعونيان ، عبرتى براى كافران در سراسر تاريخ

انّ الذين كفروا . .. كدأب ال فرعون ... فاخذهم اللّه

ذكر فرعونيان به عنوان مثال مى رساند كه آنان، عبرت آيندگانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 13 - 18،19،20،21،22

18 _ امداد هاى الهى در بدر و پيروزى مسلمانان ، عبرتى بزرگ براى صاحبان بصيرت

قد كان . .. انّ فى ذلك لعبرة لاولى الابصار

از نكره آوردن {عبرة}، بزرگى آن استفاده مى شود. يعنى: عبرةً عظيمةً.

19 _ كسانى كه از ماجراى جنگ بدر عبرت نگيرند ، فاقد بينش و بصيرتند .

قد كان . .. انّ فى ذلك لعبرة لاولى الابصار

20 _ روشنى نشانه هاى عبرت ، در جنگ بدر

قد

كان . .. انّ فى ذلك لعبرة لاولى الابصار

روشنى نشانه هاى عبرت، از كلمه {ابصار} استفاده شده است; يعنى آنچه در جنگ بدر از علائم حقانيّت مؤمنين گذشت; در حد مشاهده بوده است.

21 _ عبرت گيرى و پندآموزى ، هدفى براى نقل و تحليل تاريخ در قرآن

قد كان لكم . .. انّ فى ذلك لعبرة لاولى الابصار

22 _ بصيرت ( بينش صحيح ) ، شرط پندگيرى از حوادث تاريخ

قد كان لكم اية . .. انّ فى ذلك لعبرة لاولى الابصار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 55 - 3

3 _ خاطره نجات حضرت عيسى ( ع ) از دست كافران ، سرگذشتى شايسته تذكر براى پيامبر ( ص ) و مؤمنان

اذ قال اللّه يا عيسى انّى متوفّيك

بنابراينكه {اذ}، مفعول به براى {اذكر} يا {اذكروا} كه در تقدير است، باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 103 - 12

12 _ نقش سازنده يادآورى گذشته ها و عبرت از آن ، در تربيت انسانها

و اذكروا نعمت اللّه عليكم اذ كنتم اعداءً فالّف بين قلوبكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 105 - 9

9 _ لزوم عبرت گرفتن و پند پذيرفتن از سرگذشت پيشينيان براى ايجاد وحدت و پرهيز از تفرقه و اختلاف

و لا تكونوا كالذين تفرقوا و اختلفوا من بعد ما جاءهم البيّنات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 122 - 3

3 _ لزوم يادآورى و تحليل حوادث تاريخى ( نبرد

احد ) و عبرت از آن

اذ همّت طائفتان منكم ان تفشلا

بنابر اينكه كلمه {اذ}، مفعول فعلى مقدر، همانند {اذكر} (به ياد آور) باشد; و يادآورى حوادث تاريخى، معمولا براى عبرت گرفتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 137 - 12

12 _ تاريخ پيشينيان و فرجام آنان ، عبرتى براى آيندگان

قد خلت من قبلكم . .. فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 138 - 5،6،7،10

5 _ توجّه به سنت هاى الهى در جوامع بشرى و سرنوشت شوم تكذيب كنندگان ، هدايتگر تقواپيشگان و پندى براى آنان

قد خلت من قبلكم سنن . .. هدىً و موعظة للمتّقين

6 _ جهانگردى و تأمل در سرنوشت شوم گذشتگان ، زمينه اى براى پرهيز از تكذيب دين خداوند

فسيروا فى الارض فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين. هذا بيان للنّاس

اگر {هذا} اشاره به مطالب آيه قبل باشد، متعلق كلمه {بيان} چنين خواهد بود: هذا بيان للنّاس لئلاّ يرتكبوا الّذى ارتكبوه. يعنى مشاهده سرنوشت تكذيب كنندگان، روشنگر مردم است به اينكه مانند گذشتگان، آيات الهى را تكذيب نكنند.

7 _ جهانگردى و تأمل در سرنوشت شوم گذشتگان ، از عوامل هدايت يافتن و پند پذيرفتن تقواپيشگان

فسيروا فى الارض فانظروا . .. هذا بيان للنّاس و هدىً و موعظة للمتّقين

10 _ توجه به فلسفه تاريخ ، جهت دهنده حركت هاى انسانى _ اجتماعى

فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين. هذا بيان للنّاس و هدىً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 183 - 15

15 _ تاريخ

هر امّت ، منبعى براى شناخت روحيه و خصلت هاى آنان و تعيين خط مشى آينده شان

قد جآءكم . .. فلم قتلتموهم

خداوند با خصلتها و سوابق تاريخى يهود، عليه يهوديان زمان پيامبر (ص) استدلال مى كند و مشى آينده آنان را گوشزد مى نمايد. اين استدلال، بر اساس اين است كه تاريخ و سابقه هر امّت نشان دهنده آينده آن و نيز منبعى براى شناخت روحيات حاكم بر آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 186 - 9

9 _ اطلاع و آگاهى از مشكلات آينده ، آسان كننده تحمل آن

و لتسمعنّ من الّذين اوتوا الكتب من قبلكم و من الّذين اشركوا اذًى كثيراً

هدف از آگاه كردن مسلمانان به آزار و اذيّت مخالفان پيش از وقوع آن، براى آماده سازى آنان است تا با برخورد ناگهانى تاب و تحمّل خويش را از دست ندهند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 51 - 7

7 _ دعوت قرآن به تحقيق در احوال پيروان اديان گذشته ، براى درس آموزى و عبرت از آنان

الم تر الى الذين اوتوا نصيباً من الكتب يؤمنون بالجبت و الطّاغوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 153 - 13

13 _ ضرورت پندآموزى و عبرت گيرى ، از سرنوشت گذشتگان

يسئلك أهل الكتب . .. فأخذتهم الصعقة بظلمهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 20 - 1

1 _ سرگذشت موسى ( ع ) با قوم خويش ، شايسته يادآورى و پندگيرى

و اذ

قال موسى لقومه يقوم

{اذ} در {اذ قال . ..}، مفعول براى فعلى مقدر مانند {اذكر} يا {اذكروا} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 27 - 1،5

1 _ داستان قربانى پسران حضرت آدم ( ع ) ( هابيل و قابيل ) ، داستانى پرفايده ، عبرت آموز و شايان ذكر

و اتل عليهم نبأ ابنى ءادم بالحق

آگاه نبودن قابيل از كيفيت دفن جسد هابيل، بيانگر اين است كه آنها از اولين انسانها بوده اند. بنابراين مراد از {آدم}، آدم ابوالبشر(ع) است و بنا به گفته مفسران، مقصود از فرزندان او، هابيل و قابيل هستند. گفتنى است كه {نبأ} به خبرى گفته مى شود كه داراى فايده بسيار باشد.

5 _ قرآن ، فراخوان مردم به درس آموزى و عبرتگيرى از رخداد هاى تاريخى

و اتل عليهم نبأ ابنى ءادم بالحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 6 - 1،2،5

1 _ توبيخ كافران به آيات الهى به جهت تدبر نكردن در تاريخ و درس نگرفتن از سرنوشت هلاكتبار امتهاى گذشته

ألم يروا كم أهلكنا من قبلهم من قرن

2 _ تاريخ گذشتگان، درس عبرات براى آيندگان

ألم يروا كم أهلكنا من قبلهم

5 _ ارائه نمونه هاى تاريخى عبرت آموز، روشى در هدايت و تربيت

ألم يروا كم أهلكنا من قبلهم من قرن مكنهم فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 11 - 2،3،6

2 _ برانگيختن مردم به بررسى و مطالعه تاريخ امتهاى پيشين و پندگيرى از آن، وظيفه مبلغان دين

قل سيروا فى الأرض ثم انظروا

فعل امر {قل}

خطاب به پيامبر(ص) است كه آن حضرت را موظف به ترغيب مردم به بررسى و مطالعه در تاريخ كرده است. اين وظيفه، از نظر ملاك، اختصاصى به پيامبر(ص) ندارد، بلكه وظيفه اى همگانى، مخصوصاً براى مبلغان دين، است.

3 _ پهنه زمين داراى آثارى عبرت آموز از ملتهاى پيشين

قل سيروا فى الأرض ثم انظروا كيف كان عقبة المكذبين

6 _ سرنوشت گذشتگان، درس عبرت براى آيندگان

قل سيروا فى الأرض ثم انظروا كيف كان عقبة المكذبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 34 - 8،9

8 _ تاريخ پيامبران گذشته و بيان پايداريهاى آنان، درس آموز و سازنده است.

و لقد كذبت رسل من قبلك فصبروا . .. حتى أتهم نصرنا

9 _ تاريخ منبعى باارزش براى شناخت حوادث و عبرت گرفتن

و لقد كذبت رسل من قبلك فصبروا . .. حتى أتهم نصرنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 27 - 4

4 _ سرگذشت آدم و حوا و فريب خوردنشان از شيطان، درس عبرتى براى همه انسانها

لا يفتننكم الشيطن كما أخرج أبويكم من الجنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 4

4 _ صالح ( ع ) از قوم خويش خواست تا سرنوشت شوم قوم عاد را همواره به ياد داشته باشند .

و اذكروا إذ جعلكم خلفاء من بعد عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 80 - 2

2 _ سرگذشت لوط پيامبر در مبارزه عليه فحشا و فرجام شوم قوم زشتكار او ، سرگذشتى پندآموز و شايسته

يادآورى

و لوطاً إذ قال

چنانچه {لوطاً} مفعول براى فعل مقدر {اذكر} باشد، كلمه {إذ} بدل اشتمال براى لوطاً است و اگر لوطاً مفعول براى {أرسلنا} گرفته شود، {إذ} مفعول براى فعل مقدر {اذكر} خواهد بود، كه بر اين مبنا تقدير جمله چنين است: أرسلنا لوطاً اذكر إذ قال . .. . بنابر هر دو احتمال، لزوم يادآورى داستان لوط و قومش به دست مى آيد. گفتنى است هدف از يادآورى سرگذشت پيشينيان، عبرت آموزى و پندگيرى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 84 - 3

3 _ سرنوشت شوم قوم تبهكار لوط ، سرنوشتى عبرت آموز و شايان بررسى دقيق

فانظر كيف كان عقبة المجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 86 - 12،13،15،16

12 _ شعيب ، مردم خويش را به مطالعه و بررسى فرجام شوم فسادگران تاريخ فراخواند .

و أنظروا كيف كان عقبة المفسدين

13 _ شعيب ، كافران قوم خويش را به گرفتار آمدن به فرجامى همانند سرنوشت فسادگران پيشين تهديد كرد .

و أنظروا كيف كان عقبة المفسدين

15 _ لزوم بررسى و تحليل فرجام شوم و عبرت آموز فسادگران تاريخ

و أنظروا كيف كان عقبة المفسدين

16 _ ترغيب مردم به عبرت گرفتن از فرجام شوم فسادگران تاريخ ، از وظايف مبلغان دين

قال . .. و أنظروا كيف كان عقبة المفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 92 - 6

6 _ بيان فرجام شوم كفرپيشگان و تكذيب كنندگان رسولان الهى ، روشى براى مبلغان دين براى شناساندن زيانكاران واقعى

الذين كذبوا شعيباً كانوا هم لخسرين

خداوند

با بيان فرجام شوم كفرپيشگان، زيانكاران واقعى را به مردم معرفى كرد. بنابراين از راههاى معرفى كردن زيانكاران واقعى بيان فرجام شوم آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 97 - 4،5

4 _ هلاكت امت هاى بى تقوا و تكذيب كننده پيامبران ، عبرتى براى امت هاى بعدى است .

و لكن كذبوا فأخذنهم . .. أفأمن أهل القرى أن يأتيهم بأسنا

5 _ توجه جوامع بشرى به فرجام شوم تكذيب كنندگان انبيا ، زمينه ساز نگرانى ايشان در ابتلا به عذاب الهى و مايه گرايش آنان به ايمان و تقواست .

و لو أن أهل القرى . .. أفأمن أهل القرى أن يأتيهم بأسنا

جمله {أفأمن . .. } عطف بر جمله {فاخذنهم بما كانوا يكسبون} است. يعنى آيا اقوام و ملتهاى كفرپيشه پس از آگاهى به سرنوشت شوم تكذيب كنندگان انبيا، باز هم عذاب الهى را انكار مى كنند و خويشتن را از گرفتار آمدن به آن مصون مى پندارند؟

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 100 - 3

3 _ فرجام شوم كفرپيشگان گنهكار تاريخ ، زمينه اى مناسب براى پندگيرى و عبرت آموزى است .

أو لم يهد للذين يرثون . .. أن لو نشاء أصبنهم بذنوبهم

از مصاديق مورد نظر براى {ذنوب}، به قرينه آيات قبل و آيه بعد، كفر و انكار آيات الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 101 - 2

2 _ خداوند ، تسلى دهنده پيامبر ( ص ) با بيان سرگذشت شوم كفرپيشگان تكذيب كننده انبيا (

ع )

نقص عليك

مخاطب قرار دادن پيامبر(ص) {عليك} در بيان سرگذشت امتهاى تكذيب كننده گذشته مى تواند اشاره به برداشت فوق داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 141 - 3

3 _ نجات از سيطره فرعونيان و عذاب هاى ايشان ، خاطره اى براى بنى اسرائيل و شايسته همواره به ياد داشتن

و إذ أنجينكم من ءال فرعون يسومونكم سوء العذاب

{إذ} مفعولٌ به براى فعل مقدّر {اذكروا} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 161 - 19

19 _ داستان ورود بنى اسرائيل به بيت المقدس ، داستانى عبرت آموز و شايسته به ياد داشتن

و إذ قيل لهم اسكنوا . .. سنزيد المحسنين

كلمه {إذ} متعلق به فعلى مانند {اذكروا} (به ياد داشته باشيد)، است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 164 - 11

11 _ داستان مناظره دو گروه پرهيزكننده از صيد ماهى در ميان يهوديان ( موعظه گران و تاركان نهى از منكر ) داستانى آموزنده و شايان به ياد داشتن . *

إذ قالت أمة منهم لم تعظون . .. قالوا معذرة إلى ربكم

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {إذ قالت . .. } متعلق به فعل محذوف {اذكر} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 167 - 10

10 _ تقدير الهى بر ذلت يهوديان متمرد ، امرى عبرت آموز و شايان به ياد داشتن

و إذ تأذن ربك ليبعثن

برداشت فوق با توجه به فعل مقدّر {أذكر} استفاده شده است ; يعنى: {أذكر إذ تأذن

ربك . .. .}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 175 - 3

3 _ داستان بلعم باعورا ، داستانى پرفايده و هشداردهنده به دينداران و عالمان دينى

و اتل عليهم نبأ الذى ءاتينه ءايتنا

{نبأ} به خبرى گفته مى شود كه داراى فايده اى بزرگ باشد. (مفردات راغب). گويا هدف از نقل آن هشدار به دينداران و عالمان دينى است. يعنى كسانى كه از آيات الهى بهره مند هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 176 - 16،18

16 _ پيامبر ( ص ) از جانب خداوند مأمور شد تا داستان بلعم باعورا را براى تكذيب كنندگان آيات الهى گزارش كند .

فاقصص القصص

{قصّ} (مصدر {اُقصص}) به معناى بيان كردن و بازگو كردن است. {قصص} به معناى خبر و داستان است و {ال} در آن عهد ذكرى و اشاره به داستان بلعم باعورا است.

18 _ توجه به داستان بلعم باعورا برانگيزاننده آدمى به تفكر در سرنوشت شوم تكذيب كنندگان و ايجادكننده زمينه هاى هدايت در وى است .

فاقصص القصص لعلهم يتفكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 7 - 11

11 _ لزوم يادآورى حقايق آموزنده تاريخ

إذ يعدكم اللّه إحدى الطائفتين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 18 - 2

2 _ ضرورت توجه اهل ايمان به فرجام شوم كافران ستيزه گر و نقش اصلى خدا در پيروزى هاى مؤمنان

ذلكم

حرف {كم} در {ذلكم} خطاب به اهل ايمان است. يعنى اى اهل ايمان سرنوشت مشركان ستيزه جو همان است كه

بيان شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 30 - 5

5 _ شكست كافران مكه در توطئه عليه پيامبر ( ص ) ، عبرتى براى همه خائنان به خدا و رسول

لاتخونوا اللّه و الرسول . .. و يمكرون و يمكر اللّه

يادآورى شكست توطئه هاى كافران مكه پس از اشاره به خيانت برخى از مسلمانان براى تفهيم اين حقيقت است كه خائنان به خدا و رسول، هر چند اظهار اسلام كنند، همان گونه كه كافران موفق نشدند، آنان نيز موفق نمى شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 38 - 5

5 _ خداوند ، كافران حق ستيز را به عبرت گرفتن از سرنوشت شوم همسانان گذشته خويش فرامى خواند .

و إن يعودوا فقد مضت سنت الأولين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 42 - 12

12 _ وقوع جنگ بدر و پيروزى مسلمانان در آن ، على رغم موقعيت ضعيف آنان ، حادثه اى شايسته و بايسته به خاطر سپردن و همواره به ياد داشتن

إذ أنتم بالعدوة الدنيا . .. و لو تواعدتم لاختلفتم فى الميعد

برداشت فوق بر اين اساس است كه {إذ} مفعول براى فعل مقدر، يعنى {اذكروا} باشد. مفسران برآنند كه از اهداف شرح موقعيت جنگ بدر يادآورى ضعف مسلمانان و برترى كافران است كه على رغم آن با پيروزى مسلمانان پايان يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 43 - 15

15 _ رؤياى پيامبر ( ص ) در آستانه جنگ بدر و

نتايج درخشان آن ، حادثه اى شايسته و بايسته به خاطر سپردن و همواره به ياد داشتن

إذ يريكهم اللّه فى منامك قليلا و لو أريكهم كثيرا لفشلتم و لتنزعتم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {إذ} مفعول براى فعل مقدر {اذكروا} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 44 - 8

8 _ كم نماياندن هر يك از دو سپاه در جنگ بدر در نظر يكديگر ، امرى شايسته و بايسته به ياد داشتن

إذ يريكموهم إذالتقيتم فى أعينكم قليلا و يقللكم فى أعينهم

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {إذا} مفعول براى فعل مقدر {اذكروا} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 49 - 13

13 _ پيروزى مجاهدان بدر على رغم ناتوانى آنان حادثه اى عبرت آموز و شايسته بياد داشتن

و إذ يقول المنفقون . .. و من يتوكل على اللّه فإن اللّه عزيز حكيم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {إذ} مفعول براى {اذكروا} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 57 - 6

6 _ عبرت گرفتن از سرنوشت پيمان شكنان جنگ آفرين عليه پيامبر ( ص ) و جامعه اسلامى ، از اهداف فرمان خداوند بر شدت مجازات آنان

فشردبهم من خلفهم لعلهم يذكرون

{تذكر} (مصدر يذكرون) به معناى دريافتن و همواره به خاطر داشتن است. جمله {لعلهم يذكرون} تعليل براى {فشردبهم} است. يعنى هدف از شدت مجازات اين است كه كفرپيشگان، توان مسلمين را دريابند و همواره به خاطر بسپارند تا در آينده عليه جامعه اسلامى توطئه نكنند.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 69 - 13

13 _ بى تأثير ماندن دسيسه هاى منافقان و كافران طول تاريخ ، در از بين بردن ارزش هاى الهى ، عبرتى است براى دنبال كنندگان راه آنان . *

كالذين من قبلكم . .. أولئك حبطت أعملهم فى الدنيا و الأخرة

با توجه به اينكه منظور از اعمال در {أعمالهم} مى تواند روشهاى خائنانه آنان در قبال اديان الهى باشد، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 1،3،5

1 _ نكوهش خداوند از منافقان ، به جهت عبرت نگرفتن از سرنوشت شوم كافران گذشته تاريخ

وعداللّه المنفقين . .. ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم

3 _ تاريخ و سرگذشت اقوام هلاك شده ، چون قوم نوح ، عاد ، ثمود ، قوم ابراهيم ، اصحاب مدين و قوم لوط ، مايه عبرت آدميان

ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح . .. و المؤتفكت

5 _ هلاكت امت هاى كفرپيشه گذشته تاريخ ، از حوادث مهم و اخبار سازنده و پرفايده است .

ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح . .. و المؤتفكت

{نبأ} به معناى خبر مهم و بسيار سودمند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 89 - 10،11

10_ لزوم دقت در سرنوشت پيشينيان و دريافت علل هلاكت آنان ، به منظور درس آموزى و عبرت گيرى

مثل ما أصاب قوم نوح . .. و ما قوم لوط منكم ببعيد

11_ مبلغان دين بايد از بازگويى تاريخ و فرجام گذشتگان ، سود جسته

و با بيان علل سرنوشت آنان ، مردمان را به آيين پيامبران گرايش دهند .

و ي_قوم لايجرمنّكم شقاقى أن يصيبكم مثل ما أصاب قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 120 - 12،13

12_ تاريخ و حوادث آن ، منبعى براى درس آموزى ، پندگيرى و شناخت حقايق

و جاءك فى ه_ذه الحق و موعظة و ذكرى للمؤمنين

13_ بيانگر حق و پندآموز بودن و يادآور شدن حقايق و معارف الهى ، معيار ارزشمندى داستان ها و سرگذشت پيشينيان

جاءك فى ه_ذه الحق و موعظة و ذكرى للمؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 109 - 12

12_ لزوم مطالعه تاريخ پيشينيان و عبرت آموزى از فرجام آنان

أفلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 111 - 1،2

1_ داستان پيامبران و امت هاى ايشان حاوى پند و مايه عبرت است .

لقد كان فى قصصهم عبرة

{قصص} به معناى داستان است. ضمير در {قصصهم} به {رسل} و نيز امتهاى ايشان _ كه از {من نشاء} و {القوم المجرمين} در آيه قبل استفاده مى شود _ برمى گردد.

2_ تنها خردمندان از سرگذشت هاى پندآموز پيامبران بهره مى گيرند و عبرت مى آموزند .

لقد كان فى قصصهم عبرة لأولى الألب_ب

روشن است كه داستان پيامبران براى همگان مى تواند عبرت باشد. بنابراين اختصاص دادن آن به خردمندان ، براى رساندن اين حقيقت است كه ايشان از داستان پيامبران درس مى گيرند و ديگران محرومند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

8 - رعد - 13 - 6 - 7

7_ لزوم مطالعه تاريخ پيشينيان براى پندگيرى و عبرت آموزى

و قد خلت من قبلهم المثل_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 45 - 13

13- نقش مؤثر مثل ها و نمونه هاى عينى تاريخى در هدايت و درس آموزى انسان

و تبيّن لكم كيف فعلنا بهم و ضربنا لكم الأمثال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 75 - 3،5

3- شناخت صحيح خداوند ( توحيد ) و پندآموزى و درس گيرى ، هدف و فلسفه نقل داستان ها و حوادث تاريخى در قرآن است .

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم . .. و أمطرنا عليهم حجارة من سجّيل. إن فى ذلك لأي_ت للمتو

جمله {إن فى ذلك . ..} و نيز جمله {إن فى ذلك لأية للمؤمنين} در آيه 77 به منزله نتيجه گيرى از نقل داستان ابراهيم(ع) و قوم لوط است و اين نتيجه گيرى مى تواند بيانگر هدف و فلسفه بيان داستانها باشد.

5- شناخت صحيح حوادث عبرت انگيز تاريخ و پندپذيرى و درس آموزى از آنها ، در گرو ژرف نگرى و برخورد هوشمندانه است .

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم . .. و أمطرنا عليهم حجارة من سجّيل . إن فى ذلك لأي_ت للمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 76 - 3

3- مطالعه در آثار گذشتگان و تمدن امت هاى پيشين و شناخت آنها ( باستان شناسى ) ، به منظور درس آموزى و خداشناسى ، امرى شايسته و بايسته

فأخذتهم الصيحة . .. فجعلنا

ع_ليها سافلها ... إن فى ذلك لأي_ت ... و إنها لبسبيل م

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 77 - 2،5

2- ايمان و روح حق پذيرى ، زمينه ساز شناخت صحيح آيات الهى و حوادث تاريخى و بهره گيرى از آنهاست .

إن فى ذلك لأية للمؤمنين

5- شناخت خداوند ( توحيد ) و پندآموزى و درس گيرى ، هدف و فلسفه نقل داستان ها و حوادث تاريخى در قرآن است .

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم . .. إن فى ذلك لأي_ت للمتوسّمين ... إن فى ذلك لأية للمؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 36 - 13،14

13- مطالعه تاريخ ، وسيله عبرت و درس آموزى است .

فسيروا فى الأرض فانظروا كيف كان ع_قبة المكذّبين

14- پهنه زمين ، داراى آثارى عبرت آموز از ملت هاى پيشين

فسيروا فى الأرض فانظروا كيف كان ع_قبة المكذّبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 59 - 10

10- تاريخ و سرنوشت هلاكت بار جوامع ظالم ، درس و عبرت براى آيندگان است .

و تلك القرى أهلكن_هم لمّا ظلموا و جعلنا لمهلكهم موعدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 74 - 13

13- تاريخ جوامع و امت ها ، منبعى براى شناخت و عبرت است .

و كم أهلكنا قبلهم من قرن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 98 - 6

6- بررسى تاريخ و پيدايش و زوال تمدن ها ، منبعى براى شناخت و عبرت آموزى

و درك حقايق قرآن

فإنّما يسّرن_ه. .. لتنذر به ... و كم أهلكنا قبلهم من قرن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 128 - 4،8

4 - درس نگرفتن از تاريخ و هلاكت امت هاى پيشين ، امرى سزاوار توبيخ و سرزنش

أفلم يهد لهم كم أهلكنا قبلهم

استفهام ياد شده در {أفلم. ..} براى انكار توبيخى است. فاعل {لم يهد} {اهلاك} است كه از {كم أهلكنا} فهميده مى شود و به دليل متعدى شدن {لم يهد} به حرف لام، معناى تبيين نيز در آن تضمين شده و مفاد جمله اين است كه آيا نابود ساختن بسيارى ازامت هاى گذشته، براى مشركان روشن نساخت كه نبايد مانند آنان عمل كنند؟!

8 - آثار باستانى به جاى مانده از اقوام نابود شده ، داراى زمينه هاى فراوان براى عبرت گيرى و درس آموزى

أفلم يهد لهم كم أهلكنا . .. إنّ فى ذلك لأي_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 44 - 9

9 - لزوم عبرت گرفتن از سرنوشت جوامع كفر پيشه تاريخ

ثمّ أخذتهم فكيف كان نكير

جمله {فكيف كان نكير} به تقدير {فانظروا كيف كان نكير} است; يعنى، به سرگذشت آنان بنگريد و در عاقبت كارهايشان مطالعه كنيد كه عذاب خشم الهى چه بر سرشان آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 45 - 5

5 - توصيه شدن مشركان صدراسلام مبنى بر اين كه با مطالعه در سرنوشت اقوام و ستمگران هلاك شده كذشته و مشاهده آثار به جا مانده از شهر ها و بلاد خراب شده آنان

، درس عبرت بگيرند و از مخالفت و مبارزه با پيامبر ( ص ) دست بردارند .

فكأين من قرية . .. و قصر مشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 46 - 1،2،3

1 - توبيخ و سرزنش كفرپيشگان و تكذيب كنندگان صدراسلام ، به خاطر عبرت نگرفتن از سرنوشت اقوام هلاك شده پيشين و پند نياموختن از آثار به جا مانده از شهر ها وسرزمين هاى متروك و ويران شده آنها

فكأيّن من قرية أهلكن_ها . .. أفلم يسيروا فى الأرض

استفهام در جمله {أ فلم يسيروا فى الأرض} استفهام توبيخى است و {سير} (مصدر {يسيرون}) به معناى سياحت و گردش مى باشد. {ال} در {الأرض} عهد حضورى و {أرض} به معناى سرزمين است و ضمير فاعل در {يسيرون} به مشركان حق ستيز و تكذيب گر صدراسلام باز مى گردد.

2 - سياحت در زمين براى مشاهده شهر هاى ويران شده و مطالعه در سرنوشت و فرجام شوم ستمگران تاريخ ، توصيه خداوند به گردنكشان و حق ستيزان

أفلم يسيروا فى الأرض فتكون لهم قلوب يعقلون بها

3 - مطالعه در سرگذشت جوامع بى دادگر و كفرپيشه تاريخ و مشاهده شهر ها و سرزمين هاى ويران شده آنها ( شهرهايى كه با عذاب قهر الهى زيرورو شدند ) بسترى مناسب براى عبرت گرفتن و زمينه اى كارساز براى بيدارى دل ها

أفلم يسيروا فى الأرض فتكون . ..و ل_كن تعمى القلوب التى فى الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 30 - 1،2،3،5

1 - سرگذشت نوح ( ع ) و قوم او ، آينه عبرتى

است براى ديگران .

إنّ فى ذلك لأي_ت

{الآيات} جمع {آية} است و مراد از آن، نشانه هاى عبرت آموز است.

2 - وجود درس هاى بسيار ، براى عبرت آموزى در سرگذشت نوح ( ع ) و قومش

إنّ فى ذلك لأي_ت

برداشت ياد شده از جمع آمدن {آيات}، استفاده مى شود.

3 - لزوم درس آموزى از سرگذشت قوم نوح

إنّ فى ذلك لأي_ت

مؤكد شدن عبارت {فى ذلك لآيات} با {إنّ}، ترغيبى از سوى خدا به مطالعه سرگذشت قوم نوح، براى درس آموزى است.

5 - تاريخ ، منبعى براى درس آموزى و عبرت گيرى

إنّ فى ذلك لأي_ت و إن كنّا لمبتلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 37 - 4،5

4 _ خداوند ، غرق كردن قوم نوح را در آب ، از نشانه هاى قدرت مندى خويش و درس عبرتى براى همه مردم قرار داد .

أغرقن_هم و جعلن_هم للناس ءاية

مقصود از {آية} در اين جا، ممكن است معناى لغوى آن (علامت و نشانه) و يا به معناى موعظه و عبرت باشد.

5 _ گرفتارى تكذيب كنندگان پيامبران الهى و آيات او به قهر و هلاكت خداوند ، از نشانه هاى قدرت خدا و درس عبرتى براى همه مردمان

الذين كذّبوا بأي_تنا فدمّرن_هم تدميرًا . و قوم نوح ... أغرقن_هم و جعلن_هم للناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 39 - 1

1 _ خداوند ، پيش از هلاكت تكذيب كنندگان موسى ( ع ) و اقوام نوح ، عاد ، ثمود و اصحاب رسّ براى اتمام حجت و عبرت آموزى آنان ، مثل هاى روشنگرانه اى زده

بود .

فقلنا اذهبا إلى القوم الذين كذّبوا بأي_تنا . .. و قوم نوح ... و عادًا و ثمودا و

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 67 - 3

3 - تاريخ ، منبعى براى درس آموختن و عبرت گرفتن

إنّ فى ذلك لأية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 121 - 3

3 - تاريخ ، منبعى براى درس آموختن و عبرت گرفتن

إنّ فى ذلك لأية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 139 - 7

7 - تاريخ ، منبعى براى درس آموختن و عبرت گرفتن

إنّ فى ذلك لأية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 158 - 5

5 - تاريخ ، منبعى براى درس آموختن و عبرت گرفتن

فأخذهم العذاب إنّ فى ذلك لأية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 174 - 3

3 - تاريخ ، منبعى براى درس آموختن و عبرت گرفتن

إنّ فى ذلك لأية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 190 - 3

3 - تاريخ ، منبعى براى درس آموختن و عبرت گرفتن

إنّ فى ذلك لأية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 69 - 2

2 - تاريخ و آثار بر جاى مانده از پيشينيان ، دربردارنده درس ها و عبرت ها

قل سيروا فى الأرض فانظروا كيف كان ع_قبة المجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29

- 14 - 9

9 - استفاده از تاريخ ، براى تنبه و هشدار ، روشى قرآنى است .

و لقد أرسلنا نوحًاإلى قومه . .. فأخذهم الطوفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 38 - 6

6 - استفاده از حوادث و تحولات تاريخى و آثار به جامانده از آن تحولات ، به منظور عبرت آموزى ، از روش هاى هدايتى قرآن است .

فكذّبوه فأخذتهم الرجفة فأصبحوا فى دارهم ج_ثمين . و عادًا و ثمودًا و قد تبيّن لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 42 - 4،9

4 - سير و سفر در زمين ، به منظور عبرت آموزى از سرگذشت پيشينيان ، كارى بايسته و لازم است .

قل سيروا فى الأرض فانظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبل

9 - پهنه زمين ، داراى آثارى عبرت آموز از آثار گذشتگان است .

سيروا فى الأرض فانظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 26 - 9،13

9 - تاريخ گذشتگان ، آيينه عبرت آيندگان است .

أوَلم يهد لهم كم أهلكنا . .. إنّ فى ذلك لأي_ت

13 - تاريخ عبرت آموز گذشتگان ، تأثيرى در كفرپيشگان ندارد .

أوَلم يهد لهم . .. أفلايسمعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 19 - 14

14 - حوادث تاريخى ، درس آموز و آيه خداوند است .

إنّ فى ذلك لأي_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 44 - 3

3

- سير در سرزمين ها و مطالعه در سرگذشت پيشينيان ، مايه عبرت و درس آموز است .

أوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 138 - 4،5

4 - لزوم خردورزى در تاريخ گذشتگان و درس آموزى از آن

ثمّ دمّرنا الأخرين . .. أفلاتعقلون

سرزنش بر تعقل نكردن در تاريخ پيشينيان، گوياى برداشت بالا است.

5 - تعقل و خردورزى در تاريخ پيشينيان ، موجب عبرت و درس آموزى است .

ثمّ دمّرنا الأخرين . .. أفلاتعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 45 - 2

2 - سرگذشت ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) ، درس آموز و سازنده براى پيامبر ( ص ) و مؤمنان

و اذكر عب_دنا إبرهيم و إسح_ق و يعقوب

توصيه خداوند به پيامبر(ص)، مبنى بر يادآورى سرگذشت حضرت ابراهيم(ع) و. .. مى تواند به منظور درس آموزى و سازندگى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 48 - 2

2 - سرگذشت اسماعيل ، اليسع و ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، درس آموز و سازنده براى پيامبراسلام ( ص ) و مؤمنان

و اذكر إسم_عيل و اليسع و ذاالكفل

توصيه خدا به پيامبر(ص) مبنى بر يادآورى سرگذشت اسماعيل(ع) و. ..، مى تواند به منظور درس آموزى و سازندگى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 50 - 7

7 - سرگذشت هلاكت بار قشر مرفه و ناسپاس جوامع پيشين ، مايه عبرت و درس

آموزى است .

قد قالها الذين من قبلهم فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام موعظه و درس آموزى مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 21 - 2

2 - تاريخ گذشتگان ، حاوى درس هاى عبرت براى آيندگان

أَوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين كانوا من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 9

9 - تشويق و ترغيب شدن مردم عصر فرعون از سوى مؤمن آل فرعون ، به عبرت گيرى و درس آموزى از سرگذشت هلاكت بار قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان

مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 82 - 2،4

2 - تاريخ گذشتگان ، حاوى درس هاى عبرت آموز براى آيندگان

أفلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم

4 - كاوش نكردن در سرگذشت امت هاى گذشته و عبرت نگرفتن از آنها ، مورد سرزنش خداوند است .

أفلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم

استفهام در {أفلم يسيروا} براى توبيخ مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 13 - 7،11

7 - تاريخ پيشينيان ، در بر دارنده درس عبرت براى آيندگان

فإن أعرضوا فقل أنذرتكم ص_عقة مثل ص_عقة عاد و ثمود

11 - توجه دادن مردم به سرنوشت شوم كفرپيشگان گذشته و بيان تاريخ عبرت

آموز آنان ، از وظايف مبلغان الهى است .

فإن أعرضوا فقل أنذرتكم ص_عقة مثل ص_عقة عاد و ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 25 - 9

9 - تاريخ امت هاى پيشين ، درس آموز براى انسان ها

فانظر كيف كان ع_قبة المكذّبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 10 - 2

2- لزوم سير در زمين و بررسى تاريخ ملت ها ، براى عبرت آموزى

أفلم يسيروا فى الأرض فينظروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 13 - 10

10- تاريخ ، پيامدار درس هاى عبرت براى جوامع كفرپيشه

و كأيّن من قرية . .. أهلكن_هم فلاناصر لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 37 - 1،3،4

1 - تاريخ ، داراى درس هاى عبرت آموز براى بشر

إنّ فى ذلك لذكرى

3 - دريافت پيام هاى نهفته در متن تاريخ ، نيازمند قلبى آگاه يا گوشى شنوا و حق پذير

إنّ فى ذلك لذكرى لمن كان له قلب أو ألقى السمع و هو شهيد

عبارت {لمن كان له قلب أو ألقى. ..} مى رساند كه براى فهم صحيح تاريخ، يكى از دو شرط لازم است: يا خردمندى و تيزهوشى در درك و تحليل و يا حق شنوى از اهل خرد و انديشه.

4 - توجه عميق و حضور قلب در شنود درس هاى تاريخ ، شرط بهرهورى از پيام هاى آن

إنّ فى ذلك لذكرى لمن كان له قلب أو ألقى السمع و هو شهيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

18 - نجم - 53 - 54 - 4،5

4 - بيان سرگذشت عبرت انگيز اقوام نابودشده تاريخ ، در صحف موسى و ابراهيم ( ع )

أم لم ينبّأ بما فى صحف موسى . و إبرهيم ... و أنّه أهلك ... فغشّيها ما غشّى

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه آيات شريفه، در ادامه بيان مطالبى باشد كه خداوند از صحف موسى و ابراهيم(ع) نقل كرده است.

5 - بشر در همه ادوار تاريخى ، نيازمند تذكر و عبرت آموزى از سرگذشت پيشينيان

و أنّه أهلك عادًا الأُولى

برداشت ياد شده در صورتى است كه اين آيات در صحف موسى و ابراهيم(ع) آمده باشد; چنان كه برخى از مفسران گفته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 2 - 23،24

23 - اهل بينش و بصيرت ، قادر به بهره مندى از درس ها و پند هاى الهى در تاريخ

فاعتبروا ي_أُولى الأبص_ر

24 - تاريخ ، بستر پند ها و عبرت ها براى انسان

هو الذى أخرج الذين كفروا . .. فاعتبروا ي_أُولى الأبص_ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 26 - 4

4 - ضرورت مطالعه تاريخ گذشتگان و عبرت گرفتن از آن

إنّ فى ذلك لعبرة لمن يخشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 17 - 1

1 - اخبار پيشينيان ، داراى نكاتى آموزنده و عبرت آور ، حتى براى رسول خدا ( ص )

هل أتيك حديث الجنود

عبرت از تاريخ قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9

- 3

3- خبر سرگذشت قوم نوح ، عاد و ثمود ، خبرى بس مهم و درس آموز

ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و عاد و ثمود و الذين من بعدهم

{نبأ} در لغت به خبرى كه قابل اعتنا، مهم و مفيد باشد گفته مى شود. از اينكه از ميان اقوام گذشته، پس از ذكر عام (الذين من قبلكم)، اقوام ياد شده را اختصاص به ذكر داده و از آنها با كلمه {نبأ} تعبير كرده است، نكته ياد شده به دست مى آيد.

عبرت از تاريخ قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 3

3- خبر سرگذشت قوم نوح ، عاد و ثمود ، خبرى بس مهم و درس آموز

ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و عاد و ثمود و الذين من بعدهم

{نبأ} در لغت به خبرى كه قابل اعتنا، مهم و مفيد باشد گفته مى شود. از اينكه از ميان اقوام گذشته، پس از ذكر عام (الذين من قبلكم)، اقوام ياد شده را اختصاص به ذكر داده و از آنها با كلمه {نبأ} تعبير كرده است، نكته ياد شده به دست مى آيد.

عبرت از تاريخ قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 77 - 4

4- فراز هاى ياد شده از ماجراى قوم لوط در قرآن ، همگى پند دهنده و آموزنده درس هاى خداشناسى است .

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم . .. إن فى ذلك لأي_ت للمتوسّمين ... إن فى ذلك لأية للمؤمن

عبرت از تاريخ قوم نوح

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 3

3- خبر سرگذشت قوم نوح ، عاد و ثمود ، خبرى بس مهم و درس آموز

ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و عاد و ثمود و الذين من بعدهم

{نبأ} در لغت به خبرى كه قابل اعتنا، مهم و مفيد باشد گفته مى شود. از اينكه از ميان اقوام گذشته، پس از ذكر عام (الذين من قبلكم)، اقوام ياد شده را اختصاص به ذكر داده و از آنها با كلمه {نبأ} تعبير كرده است، نكته ياد شده به دست مى آيد.

عدالتخواهان در تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 21 - 12

12 _ وجود عدالتخواهانى در امت هاى گذشته ، كه در راه عدالت از جان گذشتند .

و يقتلون الذين يأمرون بالقسط

علم به تحولات تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 6 - 6

6 - پيامبر ( ص ) ، آگاه و معترف به وابسته بودن تحولات تاريخ انسان ها به خداوند

ألم تر كيف فعل ربّك بعاد

استفهام در {ألم تر} تقريرى و مفيد اثبات است; يعنى، {رأيت} (ديدى و دانستى كه . ..).

علم مردم صدر اسلام به تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 2

2- آشنايى مردم عصر بعثت با سرگذشت قوم نوح ، عاد و ثمود و اقوام پس از آنان

ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و عاد و ثمود و الذين من بعدهم

استفهام در {ألم يأتكم} استفهام تقريرى

است; بنابراين معناى جمله آيا خبر آنان به شما نرسيده بود، چنين مى شود: قطعاً خبر آنان به شما رسيده بود.

عوامل تحولات تاريخى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 51 - 8

8 - نقش شخصيت ها در رويداد هاى تاريخى و اجتماعى

ثم اتخذتم العجل من بعده

آوردن كلمه {من بعده} - كه مراد از آن غياب موسى است - به اين نكته اشاره دارد كه: تا موسى در ميان بنى اسرائيل حضور داشت، آنان به شرك گرايش پيدا نكردند و اين گوياى نقش شخصيتها در رويدادهاى مهم تاريخى است.

عوامل تكرار تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 118 - 13

13 - همانندى انديشه هاى انسان ها ، از عوامل تكرار حوادث تاريخى است .

كذلك قال الذين . .. مثل قولهم تشبهت قلوبهم

عوامل مؤثر در تحولات تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 57 - 8

8_ شركورزى و مخالفت با تعاليم و توصيه هاى پيامبران ، از عوامل مهم نابودى جامعه ها و تحولات تاريخ و دگرگونى هاى آن است .

فإن تولّوا . .. يستخلف ربى قومًا غيركم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 14 - 9

9- امور معنوى و حالات درونى ، داراى تأثير در زندگى انسان ها و تحولات تاريخى

لنهلكنّ الظ_لمين . و لنسكننّكم الأرض ... ذلك لمن خاف مقامى و خاف وعيد

{ذلك} تعليل براى إسكان انبيا به جاى اقوام ستمگر پس از هلاكت آنان است كه در آن تحول

مهم، ترس از حسابرسى و وعيد خداوند داراى نقش معرفى شده كه امرى معنوى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 85 - 6

6 - شخصيت ها و افراد برجسته هر جامعه ، در رويداد هاى تاريخى و اجتماعى آن ، نقش بسزايى دارند .

من بعدك

غفلت از تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 51 - 7

7 - غفلت از پيام هاى عبرت آموز پيامبران و تاريخ ، دور نمايه گرايش به كفر

فهل من مدّكر

از اين كه خداوند، كفرپيشگان را به هشيارى و بيدارى فراخواهنده است; استفاده مى شود كه مشكل اصلى كافران در غفلت ايشان است.

فرزند كشى در تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 31 - 12

12- فرزندكشى ، خطا و جنايتى بس بزرگ و عملى محكوم در طول اعصار و قرن هاى گذشته

إن قتلهم كان خطئًا كبيرًا

{خطئاً} در لغت به معناى عدول از جهت اصلى و حقيقى است و از جمله كاربردهاى اين واژه، جايى است كه شخص تصميم بر انجام كار نادرست مى گيرد و آن را به انجام مى رساند (مفردات راغب)

فلسفه تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 211 - 2،5

2 _ سرنوشت بنى اسرائيل ، بايد مايه عبرتى براى مسلمانان باشد .

يا ايها الذين امنوا ادخلوا فى السلم كافة . .. سَلْ بنى اسرائيل

به نظر مى رسد پندگيرى از سرنوشت بنى اسرائيل، هدف از امر الهى نسبت به تحقيق درباره آنهاست.

5 _ جريان

هميشگى سُنّت ها و قوانين تاريخ

سَلْ بنى اسرائيل كم اتيناهم من اية بيّنة

با توجّه به اينكه امر به سؤال براى اين است كه هشدار دهد آنچه بر آنان گذشت، در صورتى كه مؤمنان نيز همان كار را انجام دهند، مبتلا به همان كيفر خواهند شد و اين بيانگر سنّت الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 243 - 3،8

3 _ شناخت حوادث تاريخى و عبرت گرفتن از آنها ، وظيفه مؤمنان

الم تر الى الذّين

رؤيت در آيه شريفه به معناى ديدن با چشم نيست; چون آن واقعه، گذشته است و قابل ديدن براى مخاطب نيست. بنابراين {الم تر ... } تحريك است براى شناخت و درك سرگذشته پيشينيان تا درس و عبرتى باشد براى انديشه كنندگان.

8 _ دعوت خداوند به تعقّل در واقعه قومى كه مُردند و دوباره زنده شدند . ( حوادث تاريخى )

الم تر الى الّذين خرجوا من ديارهم و هم اُلوف حذر الموت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 246 - 1،3

1 _ دعوت خداوند به رؤيت ( دقّت كامل ) در واقعه طالوت و بنى اسرائيل

الم تر الى الملأ من بنى اسرائيل

3 _ مسمانان موظّف به دقت كامل در تاريخ بنى اسرائيل و پندگيرى از آن هستند .

الم تر الى الملأ من بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 11 - 14

14 _ تكرار و تشابه حوادث تاريخ

كدأب ال فرعون و الذين من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل

عمران - 3 - 12 - 1

1 _ شكست نهايى كافران ، از سنّت هاى الهى

قل للّذين كفروا ستغلبون و تحشرون الى جهنّم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 123 - 10

10 _ مقايسه ميان رخداد هاى تاريخى و سرنوشت ساز در يك جامعه ، از روش هاى قرآن در شناسايى نقاط ضعف و قوّت آن جامعه

و اذ غدوت من اهلك . .. و لقد نصركم اللّه ببدر و انتم اذلّة

خداوند در اين آيه و آيات قبل، براى شناساندن نقاط قوّت و ضعف جامعه ايمانى، به دو رخداد تاريخى بدر و احد و مقايسه بين آنها اشاره مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 126 - 11

11 _ خداوند ، تنها محور جريان همه هستى و تمامى تغييرات و تحولات اجتماعى

يمددكم ربّكم بخسمة الاف . .. و ما جعله اللّه الّا بشرى ... و ما النّصر الّا من ع

چنانچه ملائكه نقش تعيين كننده اى نداشته باشند، بلكه نقش بشارتى آنان نيز به جعل خداوند باشد (و ما جعله اللّه . .. ) و تنها بايد پيروزى از جانب خداوند اعطا شود، معلوم مى شود كه سررشته تمام امور به دست و خواست خداوند است و هيچ چيز نمى تواند آدمى و جهان را از خدا بى نياز كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 129 - 11

11 _ نگرش توحيدى و خدا محورى به تاريخ و تحليل حوادث بر اساس آن ، ديدگاه اسلام در فلسفه تاريخ

و

لقد نصركم اللّه ببدر و انتم اذلّة . .. يمددكم ربّكم ... ليقطع طرفاً ... يغفر ل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 137 - 1،9

1 _ حاكميّت قوانين ثابت و سنت هاى الهى بر جوامع بشرى ، در سراسر تاريخ

قد خلت من قبلكم سنن فسيروا فى الارض

9 _ تحقيق براى بدست آوردن سنن و قوانين حاكم بر جوامع بشرى ، نيازمند به حضور محقق در متن آن جامعه و يا استناد به مدارك عينى است .

فسيروا فى الارض فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 138 - 10

10 _ توجه به فلسفه تاريخ ، جهت دهنده حركت هاى انسانى _ اجتماعى

فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين. هذا بيان للنّاس و هدىً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 140 - 13

13 _ برگزيدن زبدگان امت از سوى خداوند ، از اهداف رخداد هاى رنج آور تاريخى در مبارزه حق و باطل

و تلك الايّام نداولها . .. و يتّخد منكم شهدآء

{شهداء} به معنى گواهان است و گواهان هر امت، زبدگان آنان هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 166 - 3

3 _ جريان حوادث و امور عالم ( شكست ها ، سختى ها و دشوارى هاى مردمان ) در حيطه اذن الهى

و ما اصابكم . .. فباذن اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 7 - 6

6 - شناخت

تاريخ و آگاهى از موضع گيرى هاى همگون كافران در برابر پيامبران ، مانع نگرانى و دلسردى رهبران دينى است .

و كم أرسلنا . .. إلاّ كانوا به يستهزءون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 23 - 3

3 - سنت الهى در پيروز ساختن جبهه ايمان بر سپاه كفر ، داراى نمود هاى عينى در گذشته تاريخ

سنّة اللّه الّتى قد خلت من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 40 - 8

8 - قدرت هاى فرعونى و حق ناپذير ، محكوم به سرزنش شدن و تحقير در گستره تاريخ *

فنبذن_هم فى اليمّ و هو مليم

تعبير {و هو مليم} مى تواند نظر به ملامت شدن قدرت هاى حق ناپذير از سوى انديشهورزان و نظارت گران تاريخ بشر، داشته باشد.

فلسفه تبيين تاريخ بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 75 - 10

10 - تبيين علل ايمان نياوردن جامعه يهود و بنى اسرائيل به اسلام ، از اهداف تشريع سرگذشت آنان در قرآن

أفتطمعون أن يؤمنوا لكم

آيه مورد بحث نتيجه است براى حقايق تاريخى مربوطه به بنى اسرائيل و خصوصاً يهود; يعنى، آنان پس از مشاهده معجزه هاى فراوان و برخوردار شدن از نعمتهاى الهى كفر ورزيدند; به گوساله پرستى گرايش پيدا كردند و نسبت جهل و استهزا به موسى(ع) دادند. بنابراين انتظار ايمان آوردن به قرآن از آنان انتظارى نا به جاست.

فلسفه تبيين تاريخ يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 75 -

10

10 - تبيين علل ايمان نياوردن جامعه يهود و بنى اسرائيل به اسلام ، از اهداف تشريع سرگذشت آنان در قرآن

أفتطمعون أن يؤمنوا لكم

آيه مورد بحث نتيجه است براى حقايق تاريخى مربوطه به بنى اسرائيل و خصوصاً يهود; يعنى، آنان پس از مشاهده معجزه هاى فراوان و برخوردار شدن از نعمتهاى الهى كفر ورزيدند; به گوساله پرستى گرايش پيدا كردند و نسبت جهل و استهزا به موسى(ع) دادند. بنابراين انتظار ايمان آوردن به قرآن از آنان انتظارى نا به جاست.

فلسفه ذكر تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 34 - 19

19 _ ذكر داستانهاى انبياى پيشين در قرآن براى تسلى پيامبر(ص) و همچنين تأسى وى به آنان است.

و لقد كذبت . .. و لقد جاءك من نبإى المرسلين

فلسفه نقل تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 61 - 15

15- دلدارى به پيامبر ( ص ) در مورد معارضه مشركان با تعاليم قرآن ، از طريق بيان نمونه هاى تاريخى تمرّد از فرمان خداوند

و إذ قلنا للمل_ئكة . .. إلاّ إبليس قال ءأسجد لمن خلقت طينًا

فوايد تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 30 - 26

26 _ داستان خلقت و خلافت آدم ( ع ) و محاوره خدا و فرشتگان درباره او ، داستانى آموزنده و شايان دقت

و إذ قال ربك للملئكة . .. إنى أعلم ما لاتعلمون

كلمه {إذ} مفعول براى فعل مقدر {اذكر} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2

- 34 - 16

16 - داستان سجده فرشتگان بر آدم ( ع ) و امتناع ابليس از آن كار ، داستانى آموزنده و شايسته و بايسته هميشه به خاطر داشتن

و إذ قلنا للملئكة . .. و كان من الكفرين

{اذ} مفعول براى {اذكر} (فراگير و همواره به خاطر داشته باش) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 40 - 17

17 _ آگاهى هاى تاريخى ، مى تواند داراى نقشى سازنده براى آدمى باشد .

يبنى إسرائيل اذكروا نعمتى التى أنعمت عليكم

به ياد آوردن نعمتهاى گذشته - كه نوعى آگاهى تاريخى است - مورد سفارش و توصيه خداوند قرار گرفته است و از آنجا كه سفارشهاى خداوند همواره در راستاى سازندگى انسان و هدايت اوست، مى توان به برداشت فوق دست يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 66 - 1،8

1 - عقوبت اصحاب سبت ، عبرتى براى معاصران آنان و درسى بر آيندگان ايشان

فجعلنها نكلا لما بين يديها و ما خلفها

مراد از ضمير در {فجعلناها} عقوبت اصحاب سبت است كه از جمله {فقلنا لهم كونوا قردة} به دست مى آيد. ضمير در {يديها} و {خلفها} به {الذين اعتدوا} ارجاع مى شود و مؤنث آوردن آن به اعتبار {امت و طايفه} بودن آنان است. مقصود از {ما بين يديها} (آنچه پيش روى آنان بود) مردم معاصر اصحاب سبت است و منظور از {ما خلفها} (آنچه پس از آنان بود) آيندگان ايشان است.

8 - تاريخ و سرگذشت امت ها ، منبعى براى موعظه و عبرت گيرى و درس آموزى

فجعلنها نكلا لما بين يديها

و ما خلفها و موعظة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 260 - 2

2 _ يادآورى ماجراى ابراهيم ( ع ) و زنده شدن مرغان ، باعث اطمينان به قدرت الهى ، بر احياى مردگان

و اذ قال ابرهيم ربّ ارنى كيف تحيى الموتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 11 - 9

9 _ سرنوشت فرعونيان ، عبرتى براى كافران در سراسر تاريخ

انّ الذين كفروا . .. كدأب ال فرعون ... فاخذهم اللّه

ذكر فرعونيان به عنوان مثال مى رساند كه آنان، عبرت آيندگانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 102 - 8

8 _ لزوم عبرت گيرى از سرگذشت پيشينيان

قد سألها قوم . .. ثم اصبحوا بها كفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 6 - 2،4

2 _ تاريخ گذشتگان، درس عبرات براى آيندگان

ألم يروا كم أهلكنا من قبلهم

4 _ كافران به تحليل صحيح تاريخ نپرداخته و از آن پند نمى گيرند.

ألم يروا كم أهلكنا

استفهام توبيخى {ألم يروا} بيانگر اين است كه تاريخ گذشتگان قابليت پندآموزى و عبرت گرفتن دارد، ولى كافران در پى آن نيستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 11 - 5،11

5 _ نقش ارزنده مطالعه در تاريخ امتها و آثار پيشينيان و عبرت گرفتن از آن در تربيت و هدايت انسان

قل سيروا فى الأرض ثم انظروا كيف كان عقبة المكذبين

بنابراين كه مراد از سير در زمين، مطالعه و سير در تاريخ امتها

باشد.

11 _ تحليل و بررسى تاريخ گذشتگان و انديشيدن در آن، سازنده و داراى نقش تربيتى است.

انظروا كيف كان عقبة المكذبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 34 - 9

9 _ تاريخ منبعى باارزش براى شناخت حوادث و عبرت گرفتن

و لقد كذبت رسل من قبلك فصبروا . .. حتى أتهم نصرنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 67 - 6

6 _ گذر زمان و حوادث تاريخ همواره تأييد بر حقانيت وعده هاى قرآن خواهد بود.

لكل نبإ مستقر و سوف تعلمون

جمله {سوف تعلمون} تصريح به اين نكته است كه همواره در آينده حقانيت وعده هاى قرآن را نشان خواهد داد. و چون اين جمله همواره صادق است، پس حوادث هر زمان، تأييدى بر حقانيت قرآن خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 112 - 3

3 _ بينش و آگاهيهاى تاريخى داراى نقشى سازنده و كارساز در راهيابى و هدايت انسان است.

و كذلك جعلنا لكل نبى عدوا

تذكر به اين نكته تاريخى كه تمامى انبياى الهى دشمن داشته اند، مى تواند گوياى نقش آگاهيهاى تاريخى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 7

7- استفاده از رخداد هاى مهم تاريخى ، روشى براى تربيت مردم و ابزارى جهت نجات آنان از ظلمتها

أخرج قومك من الظلم_ت إلى النور . .. ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 45

- 13

13- نقش مؤثر مثل ها و نمونه هاى عينى تاريخى در هدايت و درس آموزى انسان

و تبيّن لكم كيف فعلنا بهم و ضربنا لكم الأمثال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 77 - 4

4- فراز هاى ياد شده از ماجراى قوم لوط در قرآن ، همگى پند دهنده و آموزنده درس هاى خداشناسى است .

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم . .. إن فى ذلك لأي_ت للمتوسّمين ... إن فى ذلك لأية للمؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 74 - 13

13- تاريخ جوامع و امت ها ، منبعى براى شناخت و عبرت است .

و كم أهلكنا قبلهم من قرن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 30 - 5

5 - تاريخ ، منبعى براى درس آموزى و عبرت گيرى

إنّ فى ذلك لأي_ت و إن كنّا لمبتلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 10 - 6

6 - تاريخ گذشتگان و سرگذشت مبارزه رسولان الهى ، تسكينى براى رهبران دينى و هشدارى به حق ستيزان

لعلّك ب_خع نفسك . .. و إذ نادى ربّك موسى أن ائت القوم الظ_لمين

پرداختن به سرگذشت موسى و فرعون و فرجام بدِ فرعونيان، پس از بيان موضع گيرى حق ستيزانه مشركان با پيامبراكرم(ص)، دربردارنده دلدارى به پيامبر(ص)است و نيز هشدارى به كافران است كه از عاقبت بدِ فرعونيان درس بگيرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 67 - 3

3 - تاريخ ، منبعى

براى درس آموختن و عبرت گرفتن

إنّ فى ذلك لأية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 121 - 3

3 - تاريخ ، منبعى براى درس آموختن و عبرت گرفتن

إنّ فى ذلك لأية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 139 - 7

7 - تاريخ ، منبعى براى درس آموختن و عبرت گرفتن

إنّ فى ذلك لأية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 158 - 5

5 - تاريخ ، منبعى براى درس آموختن و عبرت گرفتن

فأخذهم العذاب إنّ فى ذلك لأية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 174 - 3

3 - تاريخ ، منبعى براى درس آموختن و عبرت گرفتن

إنّ فى ذلك لأية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 190 - 3

3 - تاريخ ، منبعى براى درس آموختن و عبرت گرفتن

إنّ فى ذلك لأية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 14 - 9

9 - استفاده از تاريخ ، براى تنبه و هشدار ، روشى قرآنى است .

و لقد أرسلنا نوحًاإلى قومه . .. فأخذهم الطوفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 42 - 8

8 - تاريخ ، از منابع شناخت است .

قل سيروا فى الأرض فانظروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 44 - 7

7 - تاريخ ، از منابع شناخت

أوَلم يسيروا فى الأرض

فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم و كانوا أشدّ منهم قوّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 21 - 3

3 - تاريخ ، از منابع معرفت و شناخت حقايق

أَوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين كانوا من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 82 - 3

3 - تاريخ ، از منابع معرفت و شناخت حقايق

أفلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 13 - 7

7 - تاريخ پيشينيان ، در بر دارنده درس عبرت براى آيندگان

فإن أعرضوا فقل أنذرتكم ص_عقة مثل ص_عقة عاد و ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 7 - 6

6 - شناخت تاريخ و آگاهى از موضع گيرى هاى همگون كافران در برابر پيامبران ، مانع نگرانى و دلسردى رهبران دينى است .

و كم أرسلنا . .. إلاّ كانوا به يستهزءون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 56 - 4

4 - تاريخ ، راهنماى آدمى به سنت هاى تخلف ناپذير الهى است .

فجعلن_هم سلفًا و مثلاً للأخرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 13 - 10

10- تاريخ ، پيامدار درس هاى عبرت براى جوامع كفرپيشه

و كأيّن من قرية . .. أهلكن_هم فلاناصر لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 37 - 1

1

- تاريخ ، داراى درس هاى عبرت آموز براى بشر

إنّ فى ذلك لذكرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 9 - 4

4 - مطالعه تاريخ امت ها و پيامبران گذشته ، مايه صبر و مقاومت مبلغان الهى در برابر دشمنان دين

كذّبت قبلهم قوم نوح فكذّبوا عبدنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 5 - 3

3 - اخبار مربوط به سرنوشت هلاكت بار اقوام كافر پيش از اسلام ، اخبارى مهم و پرفايده

ألم يأتكم نبؤا الذين كفروا من قبل

{نبأ}، به اخبار مهم و پرفايده گفته مى شود (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 26 - 4

4 - ضرورت مطالعه تاريخ گذشتگان و عبرت گرفتن از آن

إنّ فى ذلك لعبرة لمن يخشى

فوايد نقل تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 137 - 12

12 _ تاريخ پيشينيان و فرجام آنان ، عبرتى براى آيندگان

قد خلت من قبلكم . .. فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 27 - 1

1 _ داستان قربانى پسران حضرت آدم ( ع ) ( هابيل و قابيل ) ، داستانى پرفايده ، عبرت آموز و شايان ذكر

و اتل عليهم نبأ ابنى ءادم بالحق

آگاه نبودن قابيل از كيفيت دفن جسد هابيل، بيانگر اين است كه آنها از اولين انسانها بوده اند. بنابراين مراد از {آدم}، آدم ابوالبشر(ع) است و بنا به گفته مفسران، مقصود از فرزندان

او، هابيل و قابيل هستند. گفتنى است كه {نبأ} به خبرى گفته مى شود كه داراى فايده بسيار باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 5

5 _ هلاكت امت هاى كفرپيشه گذشته تاريخ ، از حوادث مهم و اخبار سازنده و پرفايده است .

ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح . .. و المؤتفكت

{نبأ} به معناى خبر مهم و بسيار سودمند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 51 - 3

3- آگاه ساختن مردم از حقايق تاريخى مهم و بسيار سودمند ، از روش هاى هدايتى و تربيتى قرآن

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 34 - 5

5 - بهره گيرى از حوادث و نمونه هاى تاريخى به منظور قابل فهم كردن حقايق ، روشى در تبليغ و هدايت

و مثلاً من الذين خلوا من قبلكم

ترديدى نيست كه ياد كردن حوادث و نمونه هاى تاريخى در قرآن، براى درك بهتر حقايقى است كه خداوند در صدد بيان آنهاست. بنابراين مى توان از اين ياد كرد، روش تبليغ و هدايت مردم به حقايق را آموخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 17 - 7

7 - استفاده از حوادث تاريخى گذشته براى هدايت مردمان ، از شيوه هاى هدايتى قرآن كريم

أفلم يروا . .. و لسليم_ن الريح ... اعملوا ءال داود شكرًا ... لقد كان لسبإ فى مسك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس

- 36 - 13 - 5

5 - مثل زدن و ارائه نمونه هاى تاريخى ، از روش هاى تربيتى _ هدايتى پيامبر ( ص )

و اضرب لهم مثلاً أصح_ب القرية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 50 - 9

9 - ياد كردن از نمونه هاى تاريخى ، از روش هاى تربيتى و هدايتى قرآن

قد قالها الذين من قبلهم فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون

قانونمندى تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 34 - 15

15 _ حاكميت كامل و بدون رقيب سنتهاى تغييرناپذير الهى بر جريان تاريخ

و لقد كذبت رسل من قبلك . .. حتى أتهم نصرنا و لا مبدل لكلمت اللّه

جمله {لا مبدل . .. } بيان قاعده و قانونى كلى در نظام جهان است، ولى چون مورد آيه بحثهاى تاريخى و روند حوادث آن است، مصداق مورد نظر در آيه، اين بخش از سنتهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 77 - 8

8- تحولات تاريخ ، بر اساس سنت هاى الهى حاكم بر آنهاست .

و إذًا لايلبثون خل_فك إلاّ قليلاً. سنّة من قد أرسلنا قبلك من رسلنا و لاتجد لسنّت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 43 - 4

4 - حاكميت نظم و قانون بر تحولات تاريخ

ما تسبق من أُمّة أجلها و ما يستئخرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 9 - 9

9 - تحولات تاريخ ، براساس قوانين ثابت ، تحقق مى

پذيرد .

أَوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا

بديهى است كه توصيه به سير و كاوش، وقتى مفيد است كه آن حوادث، تكرارپذير باشد و تكرارپذيرى، حاكى از وجود قوانين ثابت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 26 - 14

14 - تحولات تاريخ ، قانون مند است .

أوَلم يهد لهم كم أهلكنا . .. إنّ فى ذلك لأي_ت

يادآورى هلاكت اقوام كفرپيشه، به منظور ارائه آيات خدا و هشدار به ادامه دهندگان راه كافران پيشين، حكايت از قانون مندى تاريخ و تكرار حوادث آن با به وجود آمدن شرايط مشابه مى كند.

قتل در تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 27 - 16

16 _ حسد و خودخواهى ، ريشه و آغاز برادركشى در تاريخ

قال لاقتلنك

كافران در تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 55 - 13

13- تاريخ گذشتگان ، شاهد مردمانى روگردان از ايمان و سرتافته از استغفار بوده است .

إلاّ أن تأتيهم سنّة الأوّلين

{سنة الأولين} _ كه عذاب را سنتى الهى براى گذشتگان قلمداد كرده است _ اشاره به ظهور افراد فراوانى در امت هاى پيشين دارد كه مانند كافران و مشركان عصر بعثت عمل كردند و مجازات شدند.

كافران و تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 13 - 10

10- تاريخ ، پيامدار درس هاى عبرت براى جوامع كفرپيشه

و كأيّن من قرية . .. أهلكن_هم فلاناصر لهم

كافران و تحليل تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام

- 6 - 6 - 4

4 _ كافران به تحليل صحيح تاريخ نپرداخته و از آن پند نمى گيرند.

ألم يروا كم أهلكنا

استفهام توبيخى {ألم يروا} بيانگر اين است كه تاريخ گذشتگان قابليت پندآموزى و عبرت گرفتن دارد، ولى كافران در پى آن نيستند.

كيفيت تحولات تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 45 - 6

6 - روند تحولات تاريخ ، همواره رو به پيشرفت و كمال نبوده است .

و ما بلغوا معشار ما ءاتين_هم

محرك تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 51 - 8

8 - نقش شخصيت ها در رويداد هاى تاريخى و اجتماعى

ثم اتخذتم العجل من بعده

آوردن كلمه {من بعده} - كه مراد از آن غياب موسى است - به اين نكته اشاره دارد كه: تا موسى در ميان بنى اسرائيل حضور داشت، آنان به شرك گرايش پيدا نكردند و اين گوياى نقش شخصيتها در رويدادهاى مهم تاريخى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 92 - 6

6 - نقش شخصيت ها در رويداد هاى تاريخى و اجتماعى

لقد جاء كم موسى . .. ثم أتخذتم العجل من بعده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 6 - 17

17 _ نقش و تأثير عملكرد مردم در تحولات تاريخ

ألم يروا كم أهلكنا . ... فأهلكنهم بذنوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 131 - 6

6 _ ستمگرى آگاهانه جوامع بشرى، نقشى تعيين كننده در تحولات تاريخى

دارد.

ذلك أن لم يكن ربك مهلك القرى بظلم و أهلها غفلون

نابودى جوامع بزرگترين نمونه تحولات تاريخى است. خداوند در اين آيه ظلم آگاهانه را موجب اين تحول مى داند. لذا بين اين دو پديده رابطه اى تنگاتنگ برقرار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 4 - 5

5 _ اراده الهى داراى نقشى مؤثر در تحولات تاريخ

و كم من قرية أهلكنها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 141 - 15

15 _ حاكميت خواست خداوند بر تاريخ و رخداد هاى آن

و إذ أنجينكم . .. و فى ذلكم بلاء من ربكم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 167 - 7

7 _ خداوند رقم زننده تاريخ بشر و تحولات آن

ليبعثن عليهم إلى يوم القيمة

مسلط ساختن مردمى بر يهود در طول تاريخ بشر به خداوند اسناد داده شده است، تحقق اين معنا اقتضا مى كند كه خداوند تاريخ بشر و تحولات آن را همواره در اختيار داشته باشد تا اين كيفر در همه ادوار به وقوع پيوندد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 26 - 16

16 _ تحولات تاريخى در اختيار خداوند و به دست اوست .

فاويكم و أيدكم بنصره و رزقكم من الطيبت

محمد(ص) و تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49 - 4

4_ بيان سرگذشت هاى مهم تاريخ بشر براى پيامبر ( ص ) ، از نويد هاى خداوند به آن حضرت

تلك من أنباء

الغيب نوحيها إليك

برداشت فوق ، مبتنى براين احتمال است كه ضمير در {نوحيها} به {أنباء الغيب} برگردد. فعل {نوحى} به صورت مضارع مؤيد اين احتمال است.

محمد(ص) و تاريخ بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 6 - 1

1- پيامبر ( ص ) ، موظف به يادآورى سرگذشت موسى ( ع ) و قومش و به خاطر سپردن آن

و إذ قال موسى لقومه

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه فعل {اذكر} قبل از {إذ} مقدر باشد. بنابراين، آيه خطاب به پيامبر(ص) و بيان وظيفهء آن حضرت است.

مخالفان انبيا در تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 39 - 9،10

9 _ تاريخ بشر ، شاهد فرجام شوم مخالفان پيامبران و گرفتار شدن آنان به عذاب استيصال الهى

كذلك كذب الذين من قبلهم فانظر كيف كان عقبة الظلمين

10 _ تاريخ بشر ، شاهد مخالفت و رويارويى بيدادگران با رسولان الهى

كذلك كذب الذين من قبلهم فانظر كيف كان عقبة الظلمين

مردم صدر اسلام و تاريخ اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 2

2- آشنايى مردم عصر بعثت با سرگذشت قوم نوح ، عاد و ثمود و اقوام پس از آنان

ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و عاد و ثمود و الذين من بعدهم

استفهام در {ألم يأتكم} استفهام تقريرى است; بنابراين معناى جمله آيا خبر آنان به شما نرسيده بود، چنين مى شود: قطعاً خبر آنان به شما رسيده بود.

مردم صدر اسلام و تاريخ قوم ثمود

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 2

2- آشنايى مردم عصر بعثت با سرگذشت قوم نوح ، عاد و ثمود و اقوام پس از آنان

ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و عاد و ثمود و الذين من بعدهم

استفهام در {ألم يأتكم} استفهام تقريرى است; بنابراين معناى جمله آيا خبر آنان به شما نرسيده بود، چنين مى شود: قطعاً خبر آنان به شما رسيده بود.

مردم صدر اسلام و تاريخ قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 2

2- آشنايى مردم عصر بعثت با سرگذشت قوم نوح ، عاد و ثمود و اقوام پس از آنان

ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و عاد و ثمود و الذين من بعدهم

استفهام در {ألم يأتكم} استفهام تقريرى است; بنابراين معناى جمله آيا خبر آنان به شما نرسيده بود، چنين مى شود: قطعاً خبر آنان به شما رسيده بود.

مردم صدر اسلام و تاريخ قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 2

2- آشنايى مردم عصر بعثت با سرگذشت قوم نوح ، عاد و ثمود و اقوام پس از آنان

ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و عاد و ثمود و الذين من بعدهم

استفهام در {ألم يأتكم} استفهام تقريرى است; بنابراين معناى جمله آيا خبر آنان به شما نرسيده بود، چنين مى شود: قطعاً خبر آنان به شما رسيده بود.

مردم و تحولات تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 -

6 - 17

17 _ نقش و تأثير عملكرد مردم در تحولات تاريخ

ألم يروا كم أهلكنا . ... فأهلكنهم بذنوبهم

مطالعه تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 135 - 5

5- گذشت زمان و مشاهده فرجام مؤمنان و كافران ، تنها راه كشف حقايق براى برخى از كفرپيشگان است .

قل كلّ متربّص فتربّصوا فستعلمون

فرمان به {انتظار} نشانگر از آن دارد كه ديگر اميدى به تنبّه يافتن مخاطبان نيست و تنها گذشت زمان، مى تواند حقيقت را براى آنان آشكار سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 46 - 3

3 - مطالعه در سرگذشت جوامع بى دادگر و كفرپيشه تاريخ و مشاهده شهر ها و سرزمين هاى ويران شده آنها ( شهرهايى كه با عذاب قهر الهى زيرورو شدند ) بسترى مناسب براى عبرت گرفتن و زمينه اى كارساز براى بيدارى دل ها

أفلم يسيروا فى الأرض فتكون . ..و ل_كن تعمى القلوب التى فى الصدور

مطالعه تاريخ اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 42 - 1

1 - پيامبر ( ص ) مأمور به تشويق مردم براى سير و سفر در زمين ، جهت مطالعه در سرگذشت پيشينيان

قل سيروا فى الأرض فانظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبل

مطالعه تاريخ فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 40 - 5

5 - لزوم مطالعه در سرگذشت فرعونيان و فرجام شوم آنان

فأخذن_ه . .. فانظر كيف كان ع_قبة الظ_لمين

مطالعه تاريخ مشركان

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 109 - 4

4_ مطالعه در تاريخ اقوام مشرك و توجه به فرجام شوم آنان ، راهى براى پى بردن به بطلان شرك و نبود توان و نيرو در معبود هاى ساختگى است .

فلاتك فى مرية مما يعبد ه_ؤلاء

مقاطع پنهان تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49 - 1

1_ داستان ها و سرگذشت هاى مهمى از تاريخ پيشينيان ، بر انسان ها مخفى مانده است .

تلك من أنباء الغيب

{أنباء} جمع نبأ است و {نبأ} _ چنان چه در مفردات راغب آمده _ به خبرى گفته مى شود كه داراى فايده بزرگ باشد. غيب; يعنى ، چيزى كه از ديد و حواس مردم پنهان باشد و از آن اطلاعى نداشته باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 102 - 1،2

1_ داستان ها و سرگذشت هاى مهمى از تاريخ پيشينيان بر انسان ها پوشيده و مخفى مانده است .

ذلك من أنباء الغيب

{أنباء} جمع نبأ است و {نبأ} _ چنان چه در مفردات راغب آمده _ به خبرى گفته مى شود كه داراى فايده بزرگ باشد. {غيب} ; يعنى، چيزى كه از ديد و حواس مردم پنهان باشد و از آن اطلاعى نداشته باشند. و {من} در {من أنباء الغيب} براى تبعيض است. بنابراين {ذلك من أنباء الغيب} مى رساند كه آنچه بيان شده تنها بخشى از خبرهايى است كه آن خبرها بر مردم پوشيده مى باشد.

2_ سرگذشت يوسف ( ع ) ، سرگذشتى مهم در تاريخ بشريّت و مخفى مانده

بر مردمان تا پيش از بعثت پيامبر ( ص )

ذلك من أنباء الغيب

{ذلك} اشاره به داستان يوسف(ع) و قضاياى رخ داده در روزگار آن حضرت است ; يعنى: {ذلك النبأ من أنباء الغيب}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 9،10

9- بخشى از تاريخ اقوام و ملل پيشين در بوته ابهام قرار دارد و دستيازى به آن جز از طريق وحى ممكن نيست .

و الذين من بعدهم لايعلمهم إلاّالله

10- ملت ها و اقوامى پس از اقوام نوح ، عاد و ثمود وجود داشته اند كه هيچ خبرى از آنها در دست نيست .

قوم نوح و عاد و ثمود و الذين من بعدهم لايعلمهم إلاّ الله

ملاك صحّت تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 157 - 13

13 _ بى اعتبارى ظن و گمان در وقايع تاريخى

ما لهم به من علم الا اتباع الظن

منابع تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 44 - 4

4 _ وحى ، بيانگر حقايق تاريخى پوشيده بر انسان

ذلك من انباء الغيب نوحيه اليك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 137 - 9،10

9 _ تحقيق براى بدست آوردن سنن و قوانين حاكم بر جوامع بشرى ، نيازمند به حضور محقق در متن آن جامعه و يا استناد به مدارك عينى است .

فسيروا فى الارض فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين

10 _ جهانگردى و كاوش در حوادث و تحولات اجتماعى _ تاريخى ، راهى براى شناخت سنت هاى

الهى

فسيروا فى الارض فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49 - 7

7_ قرآن ، منبعى براى آشنايى به تاريخ بشر و شناخت رويداد هاى مهم تاريخى

نوحيها إليك ما كنت تعلمها أنت و لاقومك من قبل ه_ذا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 100 - 6

6_ قرآن ، منبعى براى آشنايى به تاريخ بشر و فرجام پيشينيان

ذلك من أنباء القرى نقصه عليك منها قائم و حصيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 3 - 11

11_ قرآن ، منبعى براى آگاهى به تاريخ و سرگذشت پيشينيان

و إن كنت من قبله لمن الغ_فلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 102 - 4

4_ قرآن منبعى براى آشنايى به تاريخ بشر و شناخت رويداد هاى مهم تاريخى و حوادث مخفى مانده براى بشر

ذلك من أنباء الغيب نوحيه إليك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 13 - 5

5- اهتمامِ قرآن ، به ارائه ترسيمى صحيح از چهره مردان الهى و جريان هاى بر حق تاريخ و زدايش ابهام از داستان آنان

نحن نقصّ عليك نبأهم بالحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 26 - 13

13- خداوند _ به دليل مالكيت انحصارى و بينايى و شنوايى ژرف _ تنها مرجع شايسته ، براى دريافت اطلاعات صحيح در باره حيات انسان هاى پيشين است .

قل اللّه أعلم بما لبثوا له غيب

. .. أبصر به و أسمع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 27 - 14

14- پيامبر ( ص ) و رهبران الهى ، در شناخت حقايق تاريخى و معرفتى ، نبايد به راهى جز وحى الهى ، اعتماد كنند .

واتل ما أُحى إليك . .. و لن تجد من دونه ملتحدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 34 - 5

5- قرآن ، بيان كننده حقايق تاريخ و واقعيت هاى آن است .

ذلك عيسى ابن مريم قول الحقّ الذى فيه يمترون

منشأ تحولات تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 49 - 15

15 - خداوند حاكم بر تاريخ و رخداد هاى آن

و إذ نجينكم . .. و فى ذلكم بلاء من ربكم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 92 - 6

6 - نقش شخصيت ها در رويداد هاى تاريخى و اجتماعى

لقد جاء كم موسى . .. ثم أتخذتم العجل من بعده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 6 - 17

17 _ نقش و تأثير عملكرد مردم در تحولات تاريخ

ألم يروا كم أهلكنا . ... فأهلكنهم بذنوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 131 - 6

6 _ ستمگرى آگاهانه جوامع بشرى، نقشى تعيين كننده در تحولات تاريخى دارد.

ذلك أن لم يكن ربك مهلك القرى بظلم و أهلها غفلون

نابودى جوامع بزرگترين نمونه تحولات تاريخى است. خداوند در اين آيه

ظلم آگاهانه را موجب اين تحول مى داند. لذا بين اين دو پديده رابطه اى تنگاتنگ برقرار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 133 - 10

10 _ تحولات و جايگزينى نسلهاى بشر به جاى يكديگر به مشيت الهى است.

إن يشأ يذهبكم . .. كما أنشأكم من ذرية قوم ءاخرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 4 - 5

5 _ اراده الهى داراى نقشى مؤثر در تحولات تاريخ

و كم من قرية أهلكنها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 64 - 9

9 _ تحولات تاريخ بشر تحت تأثير اراده الهى است .

فانجينه . .. و أغرقنا الذين كذبوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 69 - 12

12 _ تحولات تاريخى و اجتماعى نسل بشر ، تحت اراده و مشيت الهى است .

و اذكروا إذ جعلكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 7

7 _ تحولات تاريخى و اجتماعى بشر در اختيار خدا و به دست اوست .

جعلكم خلفاء من بعد عاد و بوأكم فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 137 - 17

17 _ تحولات تاريخ بشر تحت اراده تدبير خداوند است .

و أورثنا . .. كلمت ربك ... و دمرنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 141 - 15

15 _ حاكميت خواست خداوند بر تاريخ و رخداد

هاى آن

و إذ أنجينكم . .. و فى ذلكم بلاء من ربكم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 167 - 7

7 _ خداوند رقم زننده تاريخ بشر و تحولات آن

ليبعثن عليهم إلى يوم القيمة

مسلط ساختن مردمى بر يهود در طول تاريخ بشر به خداوند اسناد داده شده است، تحقق اين معنا اقتضا مى كند كه خداوند تاريخ بشر و تحولات آن را همواره در اختيار داشته باشد تا اين كيفر در همه ادوار به وقوع پيوندد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 168 - 2

2 _ تحولات تاريخى و اجتماعى بشر به دست خدا و در اختيار اوست .

و قطّعنهم فى الأرض أمماً . .. و بلونهم بالحسنت و السيئات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 26 - 16

16 _ تحولات تاريخى در اختيار خداوند و به دست اوست .

فاويكم و أيدكم بنصره و رزقكم من الطيبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 13 - 7

7 _ تحولات تاريخ به دست خدا و نتيجه عملكرد انسانهاست .

و لقد أهلكنا القرون من قبلكم . .. كذلك نجزى القوم المجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 21 - 18

18_ روند حوادث و رخداد هاى تاريخ ، به تدبير و تقدير خدا و در اختيار اوست .

و قال الذى اشتريه . .. و كذلك مكّنّا ليوسف فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8

- يوسف - 12 - 56 - 7،11

7_ حاكميت اراده الهى بر جريان تاريخ و حوادث آن

و كذلك مكّنّا ليوسف فى الأرض

11_ به قدرت رسيدن يوسف ( ع ) پس از بردگى و اسارت در زندان ، دليلى متقن بر حاكميت مشيّت الهى بر تمامى اسباب و علّتهاست .

كذلك مكّنّا ليوسف فى الأرض يتبوّأ منها حيث يشاء نصيب برحمتنا من نشاء

جمله {رحمت خويش را بر هر كس كه خواهيم شامل مى گردانيم و به او قدرت مى بخشيم} _ كه مفاد {نصيب برحمتنا. ..} است _ به منزله ادعايى است كه با {كذلك مكّنّا ...} بر آن استدلال شده است ; يعنى، خداوند برده اى را كه اختياردار خودش نيز نبود به جايى رسانيد كه اختيار همگان را دارا شد، و اين دليلى روشن بر حاكميت مطلق الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 91 - 7

7_ يوسف ( ع ) و برادرانش به نقش بسزاى خداوند در امور بشر و روند تاريخ ، معتقد بودند و بدان باور داشتند .

قد منّ الله علينا . .. لقد ءاثرك الله علينا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 6 - 11

11- تحميل بدترين شكنجه ها و آزار بر قوم موسى ( بنى اسرائيل ) ، شيوه مستمر فرعونيان

يسومونكم سوء العذاب

{يسومون} از {سوم}، به معناى تحميل شكنجه و عذاب، است و فعل مضارع آوردن آن، مى تواند اشاره به تداوم آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 4 - 5

5- اراده و

خواست خداوند ، دخيل در تحولات و رخداد هاى تاريخى

و ما أهلكنا من قرية إلاّ و لها كتاب معلوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 26 - 7

7- دخالت خداوند در تحولات تاريخ ، آن گاه كه دشمنان عليه دين توطئه و مكر كنند .

و إذا قيل لهم ماذا أنزل ربّكم قالوا أس_طر الأولين . .. قد مكر الذين من قبلهم فأت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 6 - 3

3- تحولات تاريخ ( شكست و پيروزى امت ها ) تحت اراده الهى است .

بعثنا عليكم عبادًا . .. ثمّ رددنا لكم الكرّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 16 - 2

2- رخداد هاى تاريخ و جوامع بشرى ، تحت اراده الهى است .

و إذا أردنا أن نهلك قرية أمرنا مترفيها ففسقوا فيها . .. فدمّرن_ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 59 - 11

11- تحوّلات تاريخ و زوال تمدّن ها و جوامع ، مقهور اراده الهى است .

القرى أهلكن_هم . .. و جعلنا لمهلكهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 74 - 5

5- تحولات تاريخ و نابود شدن جوامع و تمدن ها ، وابسته به اراده الهى است .

و كم أهلكنا قبلهم من قرن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 98 - 2

2- تحولات تاريخ و نابودى جوامع و تمدن ها ، وابسته به اراده خداوند

است .

و كم أهلكنا قبلهم من قرن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 128 - 7

7 - تحولات تاريخ و دگرگونى هاى آن ، وابسته به اراده خداوند است .

كم أهلكنا قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 105 - 12

12- نقش اساسى اراده الهى در تحولات تاريخ زندگى بشر

و لقد كتبنا فى الزبور من بعد الذكر أنّ الأرض يرثها عبادى الص_لحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 45 - 4

4 - نقش تعيين كننده اراده الهى در تحولات تاريخ

فكأيّن من قرية أهلكن_ها و هى ظالمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 42 - 4

4 - تحولات تاريخ ، تحت حاكميت اراده خداوند

فجعلن_هم غثاءً . .. ثمّ أنشأنا من بعدهم قرونًا ءاخرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 44 - 8

8 - حاكميت اراده الهى بر تحولات تاريخ

ثمّ أرسلنا رسلنا . .. فأتبعنا بعضهم بعضًا و جعلن_هم أحاديث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 57 - 4

4 - تحولات تاريخ بشر ، با اراده خدا و متأثر از مشيت او است .

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت ليستخلفنّهم فى الأرض . .. لاتحسبنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 59 - 1

1 - حاكميت اراده خداوند بر تحولات تاريخ

فأخرجن_هم من . .. كذلك و أورثن_ها بنى إسرءيل

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 120 - 2

2 - اراده خدا ، حاكم بر تحولات تاريخ

ثمّ أغرقنا بعد الباقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 139 - 4

4 - اراده خدا ، حاكم بر تحولات تاريخ

فكذّبوه فأهلكن_هم إنّ فى ذلك لأية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 172 - 3

3 - اراده الهى ، حاكم بر تحولات تاريخ

ثمّ دمّرنا الأخرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 189 - 7

7 - اراده الهى حاكم بر تحولات تاريخ

فكذّبوه فأخذهم عذاب يوم الظلّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 51 - 8

8 - اراده خدا حاكم بر تحولات تاريخ

أنّا دمّرن_هم و قومهم أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 5 - 1،7

1 - حاكميت اراده خداوند بر تحولات تاريخ

و نريد أن نمنّ على الذين استضعفوا فى الأرض. .. و نجعلهم الورثين

7 - اراده خداوند بر جهت گيرى تحولات تاريخ به نفع مستضعفان

و نريد أن نمنّ على الذين استضعفوا فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 40 - 4

4 - تحولات تاريخ ، تحت حاكميت اراده خداوند

فأخذن_ه و جنوده فنبذن_هم فى اليمّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 58 - 2

2 - اراده خدا ، حاكم بر تحولات تاريخ

و كم أهلكنا من قرية

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 78 - 8

8 - حاكميت اراده خداوند بر تحولات تاريخ

أوَلم يعلم أنّ اللّه قد أهلك من قبله من القرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 15 - 3

3 - خداوند ، در سير تحوّلات تاريخ و دگرگون كردن مسير آن ، دخالت دارد .

فأخذهم الطوفان . .. فأنجين_ه و أصح_ب السفينة

درهم كوبيدن قومى ديرپا، با پديد آوردن سيلى بنيان كن، مظهر بارز دخالت در تحولات تاريخ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 4 - 3،4

3 - تحولات تاريخ تحت اراده الهى است .

للّه الأمر من قبل و من بعد

الأمر _ كه جمع آن {أمور} است _ به معناى {كار و حادثه} است (لسان العرب). {ال}، براى استغراق است. بنابراين، جمله {للّه الأمر} به معناى {در حيطه قدرت اراده خداوند بودن هر رخدادى} است.

4 - پيروزى روميان شكست خورده ، پس از زمانى كوتاه ، جلوه اى از حاكميّت اراده خداوند بر تمامى رخداد هاى تاريخ است .

غلبت الروم . .. للّه الأمر

بيان اختصاص همه امور به خداوند، پس از ذكر پيشگويى پيروزى روميان، نوعى تعليل براى پيروزى غير مترقبه آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 27 - 6

6 - خداوند ، در برخى از تحولات مهم تاريخى ، دخالت مستقيم دارد .

اذكروا نعمة اللّه عليكم إذ جاءتكم . .. إذ جاءوكم من فوقكم و من أسفل منكم ... يحس

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 19 - 11

11 - تحولات تاريخ ، به دست خداوند است .

فأعرضوا فأرسلنا عليهم سيل العرم و بدلّن_هم . .. فجعلن_هم أحاديث و مزّقن_هم كلّ م

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 82 - 3

3 - اراده خدا ، حاكم بر تحولات تاريخ

فانظر كيف كان ع_قبة المنذرين . .. و لقد نادينا نوح ... ثمّ أغرقنا الأخرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 98 - 7

7 - دخالت خداوند در رخداد هاى تاريخ و تحولات اجتماعى به نفع جبهه حق

فألقوه فى الجحيم . فأرادوا به كيدًا فجعلن_هم الأسفلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 116 - 5

5 - نقش خداوند در سرنوشت اجتماعى و تحولات تاريخ

و لقد مننّا على موسى و ه_رون . و نجّين_هما و قومها ...و نصرن_هم فكانوا هم الغ_لب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 136 - 2

2 - نقش خداوند در تحولات تاريخ

إذ نجّين_ه و أهله . .. ثمّ دمّرنا الأخرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 3 - 3

3 - نقش اراده خداوند در تحولات تاريخ

كم أهلكنا من قبلهم من قرن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 51 - 6

6 - دخالت خداوند در تحولات و حوادث تاريخ به نفع جريان حق

إنّا لننصر رسلنا و الذين ءامنوا فى الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 30 - 3

3- لزوم توجه به حاكميت اراده الهى ، بر فرآيند تحولات شگرف تاريخ

و لقد نجّينا بنى إسرءيل

تأكيد خداوند در نسبت دادن نجات بنى اسرائيل و وارث قرار دادن ايشان به خود، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 32 - 5

5- اراده خداوند در تحقق تغييرات و تحولات تاريخ و شرايط ملت ها ، ضابطه مند و داراى ملاك علمى

و لقد اخترن_هم على علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 2 - 21

21- اراده الهى ، حاكم بر تحولات تاريخ و نصرت دهنده مؤمنان در برابر هجوم كفر

الذين كفروا . .. أضلّ أعم_لهم . و الذين ءامنوا ... و أصلح بالهم

با توجه به شأن نزول آيه _ كه در كوران مشكلات مسلمانان نازل شده و بدانان نويد پيروزى داده است _ مطلب بالا استفاده مى شود. در اين صورت {بال} به معناى شؤون مادى و معنوى زندگى خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 10 - 7

7- اراده الهى ، حاكم بر تحولات تاريخ بشر

دمّر اللّه عليهم

بى شك نابودى كامل يك نسل در نتيجه كفر و عصيان، تحولى عمده در تاريخ بشر به حساب مى آيد و خداوند اين دگرگونى عظيم را به خود نسبت داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 13 - 8

8- حاكميت اراده الهى بر تحولات تاريخ

و كأيّن من قرية

. .. أهلكن_هم فلاناصر لهم

از اين كه خداوند، هلاكت و فروپاشى جوامع كفرپيشه را به خود نسبت داده است، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 32 - 15

15- دخالت هاى الهى ، در تاريخ به نفع جبهه حق و عليه جبهه كفر

و سيحبط أعم_لهم

چنانچه حبط عمل در اين آيه، به معناى عقيم ساختن تلاش هاى ستيزه جويانه كافران عليه دين باشد; استفاده مى شود كه خداوند، به موقع از جبهه حق حمايت كرده و تلاش كافران را بى ثمر خواهد ساخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 38 - 16

16_ اراده الهى ، حاكم بر تحولات تاريخى و اجتماعى بشر

و إن تتولّوا يستبدل قومًا غيركم

استناد فعل {يستبدل} به خداوند، بيانگر مطلب بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 21 - 4

4 - احاطه علمى خداوند ، بر تمامى رخداد ها و حوادث آينده

و أخرى . .. قد أحاط اللّه بها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 23 - 6

6 - قوانين الهى ، حاكم بر تحوّلات جامعه و تاريخ

سنّة اللّه الّتى قد خلت من قبل و لن تجد لسنّة اللّه تبديلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 27 - 7

7- مشيت الهى ، حاكم بر روند تاريخ و زندگى انسان ها

لتدخلنّ . .. إن شاء اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50

- 36 - 9

9 - اراده الهى ، حاكم بر تحولات تاريخ

و كم أهلكنا قبلهم من قرن . .. هل من محيص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 37 - 8

8 - اراده الهى ، حاكم بر تحولات تاريخ و جوامع بشرى

و تركنا فيها ءاية

خداوند، به اراده و قدرت خويش جامعه مفسد لوط را آن چنان از صفحه زمين محو گردانيد كه تنها نشانه اى از آن برجاى ماند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 54 - 3

3 - اراده الهى ، حاكم بر تحولات تاريخ

و أنّه أهلك عادًا الأُولى . .. فغشّيها ما غشّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 26 - 8

8 - سرنوشت فرعون ، نشانگر حاكميت خداوند بر حوادث تاريخ

فأخذه اللّه . .. إنّ فى ذلك لعبرة لمن يخشى

عبرت بودن فرجام فرعون براى آيندگان، مستلزم مقهور بودن همه امور در برابر اراده خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 6 - 5،6

5 - تحولات تاريخ بشر و سرنوشت اقوام و جوامع ، به دست خداوند است .

فعل ربّك

6 - پيامبر ( ص ) ، آگاه و معترف به وابسته بودن تحولات تاريخ انسان ها به خداوند

ألم تر كيف فعل ربّك بعاد

استفهام در {ألم تر} تقريرى و مفيد اثبات است; يعنى، {رأيت} (ديدى و دانستى كه . ..).

مؤمنان در تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 89 - 14

14 _

در هر عصرى عده اى از مردم به هيچ نحو به تعاليم انبيا پشت نكرده و به آنان كفر نمىورزند.

فقد و كلنا بها قوما ليسوا بها بكفرين

مهمترين قصص تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 100 - 1

1_ داستان اقوامى چون فرعونيان ، قوم نوح ، هود ، صالح ، لوط و شعيب ( ع ) ، از داستان هاى مهم تاريخ بشرى است .

ذلك من أنباء القرى

{أنباء} جمع نبأ است و نبأ _ چنان چه در مفردات راغب آمده _ به خبرى گفته مى شود كه داراى فايده بزرگ است. {قرى} (جمع قرية) به معناى آباديهاست.

ناپسندى لواط در تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 80 - 7

7 _ تمامى افراد و امت هاى مكلف ( انسان ها ، جنيان و . . . ) پيش از قوم لوط مبرّا از ارتكاب لواط بودند .

ما سبقكم بها من أحد من العلمين

مراد از كلمه {العلمين}، به مناسبت حكم و موضوع، مكلفان، اعم از جن و انس، است. تأكيد نفى با من زايده (من احد) حكايت از آن دارد كه حتى يك نفر نيز قبل از قوم لوط به چنين گناهى مبتلا نبوده است.

نقش تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 13 - 1،4

1 _ تاريخ گذشته بشر ، شاهد هلاكت امت هاى بسيار با عذاب استيصال الهى

و لقد أهلكنا القرون من قبلكم

{قرون} جمع {قرن} است و {قرن} به مردمى كه در يك عصر و زمان زندگى مى كنند،

گفته مى شود.

4 _ تاريخ بشر ، شاهد بعثت پيامبران در پى گسترش ظلم و بى عدالتى

لما ظلموا و جاءتهم رسلهم بالبينت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 120 - 12

12_ تاريخ و حوادث آن ، منبعى براى درس آموزى ، پندگيرى و شناخت حقايق

و جاءك فى ه_ذه الحق و موعظة و ذكرى للمؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 135 - 5،6

5- گذشت زمان و مشاهده فرجام مؤمنان و كافران ، تنها راه كشف حقايق براى برخى از كفرپيشگان است .

قل كلّ متربّص فتربّصوا فستعلمون

فرمان به {انتظار} نشانگر از آن دارد كه ديگر اميدى به تنبّه يافتن مخاطبان نيست و تنها گذشت زمان، مى تواند حقيقت را براى آنان آشكار سازد.

6- تاريخ ، بسترى براى ظهور و تجلى حقانيت دين الهى است .

فتربّصوا فستعلمون من أصح_ب الصرط السوىّ

مطرح ساختن آينده به عنوان زمان ظهور قطعى حقايق، بيانگر اين نكته است كه بستر تاريخ ظرفى مناسب براى احقاق حق است كه حقايق را به تناسب حوادث، به منصه ظهور مى رساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 54 - 4

4- فراوانى پيروان و سابقه تاريخى يك انديشه ، دليل حقانيت آن نيست .

قالوا وجدنا ءاباءنا . .. أنتم و ءاباؤكم فى ضل_ل مبين

برداشت ياد شده از آن جا به دست مى آيد كه مردم بت پرست در پاسخ به اعتراض حضرت ابراهيم(ع)، مسأله سابقه تاريخى انديشه بت پرستى و فزونى پيروان انديشه شرك را مطرح كردند; ولى حضرت ابراهيم(ع) با گمراه

خواندن آنان و اجدادشان چنين استدلالى را مردود دانست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 69 - 8

8 - استفاده از رخداد هاى تاريخى ، شيوه اى قرآنى جهت تفهيم معارف آسمانى به مردم است .

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتكونوا كالذين ءاذوا موسى فبرّأه اللّه ممّا قالوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 88 - 1

1 - گذشت زمان و آينده بشريت ، بستر كشف حقانيت قرآن

و لتعلمنّ نبأه بعد حين

طبق نظر مفسران، ضمير در {نبأه} به قرآن بازمى گردد و مقصود از {نبأ} خبر حق بودن قرآن است; يعنى، به زودى خواهيد فهميد كه قرآن و گفته هاى آن، حق و مطابق با واقعيت ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 6 - 4

4 - سپرى شدن تاريخ [ رخداد ها و تحولات زندگى انسان در گذر زمان ] ، باعث بى نيازى بشر از وحى و هدايت هاى آسمانى نيست .

أفنضرب عنكم الذكر . .. و كم أرسلنا من نبىّ فى الأوّلين

فرستاده شدن پيامبران فراوان در امت هاى پيشين، نشانگر آن است كه انسان ها در هيچ يك از دوره هاى تاريخ، بى نياز از وحى الهى نيستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 8 - 9

9 - تاريخ ، منبع شناخت سنت هاى الهى در جوامع انسانى است .

و كم أرسلنا . .. فأهلكنا أشدّ منهم بطشًا

اشاره به سرگذشت پيامبران و سرنوشت مخالفان آنان، مى تواند بيانگر اين نكته باشد

كه نگرش در تاريخ، خود راهى براى شناخت سنت هاى الهى در جوامع است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 13 - 5

5 - تاريخ ، دربردارنده نمونه هايى آشكار از سيطره خداوند بر سرنوشت جامعه ها است .

ألم تر كيف . .. فصبّ عليهم ربّك سوط عذاب

نقش شخصيتها در تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 51 - 8

8 - نقش شخصيت ها در رويداد هاى تاريخى و اجتماعى

ثم اتخذتم العجل من بعده

آوردن كلمه {من بعده} - كه مراد از آن غياب موسى است - به اين نكته اشاره دارد كه: تا موسى در ميان بنى اسرائيل حضور داشت، آنان به شرك گرايش پيدا نكردند و اين گوياى نقش شخصيتها در رويدادهاى مهم تاريخى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 92 - 6

6 - نقش شخصيت ها در رويداد هاى تاريخى و اجتماعى

لقد جاء كم موسى . .. ثم أتخذتم العجل من بعده

وقايع سال نهم هجرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 28 - 4

4 _ اعلان ممنوعيت ورود مشركان به مسجدالحرام در سال نهم هجرت

فلا يقربوا المسجدالحرام بعد عامهم هذا

آيات سوره برائت _ بنابر گفته مفسران _ در مراسم حج سال نهم هجرت بر مشركان خوانده شد.

هدف از نقل تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 13 - 21،22

21 _ عبرت گيرى و پندآموزى ، هدفى براى نقل

و تحليل تاريخ در قرآن

قد كان لكم . .. انّ فى ذلك لعبرة لاولى الابصار

22 _ بصيرت ( بينش صحيح ) ، شرط پندگيرى از حوادث تاريخ

قد كان لكم اية . .. انّ فى ذلك لعبرة لاولى الابصار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 103 - 12،16

12 _ نقش سازنده يادآورى گذشته ها و عبرت از آن ، در تربيت انسانها

و اذكروا نعمت اللّه عليكم اذ كنتم اعداءً فالّف بين قلوبكم

16 _ نگرش به تاريخ زمينه ساز تربيت و هدايت انسانها

و اذكروا نعمت اللّه عليكم اذ كنتم اعداءً . .. كذلك يبيّن اللّه لكم اياته لعلّكم

هوشياران و تاريخ قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 75 - 1

1- در سرگذشت قوم لوط براى هوشمندان ژرف نگر و پژوهندگان روشن بين ، نشانه هاى بسيارى از خدا و عظمت او وجود دارد .

و أمطرنا عليهم حجارة من سجّيل. إن فى ذلك لأي_ت للمتوسّمين

{متوسم} در لغت به كسى گفته مى شود كه در علامتها و نشانه ها به دقت بنگرد و مقصود از آن كسى است كه در جست و جوى علل و عوامل بروز حوادث و نيز عواقب و پيامدهاى امور بوده و هوشمندانه در آنها نظر افكند.

يهود صدر اسلام و تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 101 - 8

8- اطلاع يهود عصر پيامبر ( ص ) از سرگذشت موسى ( ع ) و فرعون

فسئل بنى إسرءيل إذ جاءهم فقال له فرعون

تاريخ مقارن بعثت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تاريخ مقارن بعثت

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 229 - 2

2 _ نامحدود بودن دفعات طلاق رجعى در جاهليّت و محدود شدن آن در اسلام

الطّلاق مرّتان

با توجّه به شأن نزول: كان الرجل فى الجاهليّة اذا طلّق امرأته ثم راجعها قبل ان تنقضى عِدّتها . .. و إن طلقها الف مرّة ... فذكرت ذلك لرسول اللّه (ص) فنزلت: {الطلاق مرّتان ... }. (مجمع البيان، ذيل آيه.)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 113 - 9

9 _ وجود آياتى تحريف نشده در كتاب هاى آسمانى اهل كتاب ، تا عصر بعثت

من اهل الكتب امّة قائمة يتلون ءايت اللّه

چون آيه درباره اهل كتاب است، منظور از {ايات اللّه}، مى تواند تورات و انجيل باشد و ارزش تلاوت آنها، بيانگر عدم تحريف آنهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 1 - 13

13 _ رواج سوگند به خداوند در عصر بعثت

و اتّقوا اللّه الّذى تسآءلون به

تاريخ مقارن بعثت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 6 - 4،6

4 - بعثت پيامبراسلام ( ص ) ، در عصرى بود كه مردمِ آن و پدرانشان هيچ پيامبرى را درك نكرده و از وجود رسولان الهى محروم بودند .

لتنذر قومًا ما أُنذر ءاباؤهم

گفتنى است طبق آيات گوناگون از جمله آيه 24 سوره فاطر (و إن من أُمّة إلاّ خلا فيها نذير) تمامى امت ها از انذارگران الهى برخوردار بودند. بنابراين مقصود از آيه شريفه، اين نيست كه مردم عصر رسالت، در تمامى اعصار

گذشته از وجود پيامبران الهى محروم بودند; بلكه مقصود پدران نزديك آنان است و يا مراد اين است كه هيچ پيامبرى به صورت مباشر و از نزديك به هدايت آنان نپرداخته است.

6 - مردم در آغاز بعثت و اجداد آنان در عصر جاهليت ، در غفلت و بى خبرى بسر مى بردند .

ما أُنذر ءاباؤهم فهم غ_فلون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه ضمير {هم} به مجموع {قوم} و {آباء} بازگردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 9 - 11

11 - وجود مذاهب و اديان گوناگون در جزيرة العرب به هنگام بعثت پيامبر ( ص )

ليظهره على الدين كلّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 2 - 2،9

2 - مردم عصر پيامبر ( ص ) ، بى بهره از سواد خواندن و نوشتن

هو الذى بعث فى الأُمّيّن رسولاً منهم

{اُمّى} (مفرد {اُمّيين}); يعنى، بى سواد، كسى كه خواندن و نوشتن نمى داند.

9 - مردم جزيرة العرب پيش از بعثت پيامبراكرم ( ص ) ، در گمراهى آشكارى به سر مى بردند .

و إن كانوا من قبل لفى ضل_ل مبين

{إن} در {و إن كانوا} مخفف از مثقله است; يعنى، {و إنّهم كانوا من قبل لفى ضلال مبين}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 41 - 5

5 - ايمان به قرآن در ميان مردم ، در نيمه نخست رسالت ( مكّه ) بسيار اندك بود .

قليلاً ما تؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 -

42 - 5

5 - پندگيرى و درس آموزى مردم از تعاليم قرآن ، در نيمه نخست رسالت بسيار ناچيز و اندك بود .

قليلاً ما تذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 26 - 9

9 - منكران معاد و فرعون صفتان عصر بعثت ، محروم از خشيت الهى و بى تفاوت در برابر عبرت هاى تاريخ

يقولون أءنّا . .. هل أتيك ... إنّ فى ذلك لعبرة لمن يخشى

تصريح به {من يخشى} براى اشاره به نبود خشيت در وجود منكران معاد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 33 - 4

4 - كشاورزى و دامدارى ، از منابع درآمد مردم در عصر بعثت

ماءها و مرعيها . .. مت_عًا لكم و لأنع_مكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 22 - 3

3 - آشنايى مردم عصر بعثت با سوابق پيامبر ( ص ) و معاشرت آن حضرت با آنان

و ما صاحبكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 17 - 3

3 - محروم ساختن يتيمان از اكرام و احترام و بها ندادن به شخصيت آنان ، فرهنگى حاكم بر مردم عصر بعثت

لاتكرمون اليتيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 18 - 1

1 - بى توجهى به مستمندان و ترغيب نكردن يكديگر به تأمين غذاى آنان ، فرهنگى حاكم بر عصر بعثت

و لاتح_ضّون على طعام المسكين

{تحاضّ} (مصدر {تحاضّون})، به معناى ترغيب كردن يكديگر است (قاموس). گفتنى است كه از عبارت {طعام

المسكين}، {بذل طعام المسكين} اراده شده است. البته {طعام} مى تواند به معناى {اطعام} باشد _ مانند {عطاء} به معناى {اعطاء} ولى تقدير بهتر است. (البحرالمحيط)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 4 - 1

1 - خداوند ، پيامبر ( ص ) را در عصر بعثت ، نامدار و بلندآوازه ساخت و آن حضرت را در اوج شهرت قرار داد .

و رفعنا لك ذكرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 17 - 4

4 - پيامبر ( ص ) در آغاز بعثت ، مخالفانى متشكل و متحد با يكديگر داشت .

فليدع ناديه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 198 - 16

16 _ گمراهى مردم ، پيش از اسلام

و ان كنتم من قبله لمن الضالين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 228 - 22

22 _ جامعه جاهلى عصر بعثت ، هيچ حقى را براى زنان معتبر نمى شمرد .

و لهنّ مثل الذى عليهنّ بالمعروف

با توجّه به اينكه حقوق مردان بر زنان (عليهنّ) را مُسلّم گرفته و در صدد اثبات حقوق زنان بر مردان (لهنّ) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 103 - 13،15،22

13 _ مسلمانان قبل از پذيرش اسلام ، گرفتار پراكندگى ، تفرقه ، جنگ و خصومت

اذ كنتم اعداءً فالّف بين قلوبكم

15 _ اخوت و برادرى مسلمانان در سايه اسلام ، پس از تاريخى آكنده از دشمنى و كينه ، برهان خداوند براى فرمان

به اعتصام به ريسمان الهى

و اعتصموا بحبل اللّه . .. واذكروا نعمت اللّه عليكم اذ كنتم اعداءً فالّف بين قلوب

22 _ جامعه جزيرة العرب در عصر بعثت پيامبر ( ص ) ، به خاطر تفرقه و نزاع ، در معرض نابودى و هلاكت

و كنتم على شفا حفرة من النار

بنابراينكه {النار}، استعاره از هلاكت و نابودى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 164 - 12،13

12 _ گمراهى آشكار مردم ، پيش از بعثت پيامبر ( ص )

و ان كانوا من قبل لفى ضلال مبين

13 _ هواپرستى و رواج ضدارزش ها ، جهل و محروميّت از تعاليم دين ، از جلوه هاى گمراهى مردم ، پيش از ظهور پيامبر ( ص )

يزكّيهم و يعلّمهم الكتب و الحكمة و ان كانوا من قبل لفى ضلال مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 6 - 8

8 - مردم عصر بعثت ، مردمانى شرك پيشه بودند .

يوحى إلىّ أنّما إل_هكم إل_ه وحد . .. و ويل للمشركين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 23 - 4

4 - وجود نظام طبقاتى ، در جوامع عصر بعثت و پيش از آن

و كذلك ما أرسلنا من قبلك . .. إلاّ قال مترفوها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 81 - 1

1- مشركان عصر بعثت ، معبودهايى متعدد را به عنوان { الهه } مى پرستيدند .

واتّخذوا من دون اللّه ءالهة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12

- نور - 24 - 35 - 12

12 - صنعت شيشه و استفاده از آن براى روشنايى ، در عصر بعثت وجود داشت .

فى زجاجة الزجاجة كأنّها كوكب درىّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 77 - 7

7 _ دعوت خدا و رسول او ، مورد تكذيب مردم در نيمه نخست بعثت پيامبراسلام ( ص ) قرار گرفت .

قل مايعبؤا بكم ربّى لولا دعاؤكم فقد كذّبتم

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، در مكه نازل گرديده است كه نيمه نخست رسالت پيامبراسلام(ص) در آن قرار داشت. بنابراين خطاب {كذّبتم} به مردم همين دوره از رسالت خواهد بود.

تاريكي از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تاريكى

آثار تاريكى شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 17 - 3

3 - ماهيت شب و گسترش تاريكى آن بر موجودات و نقش آن در گرد هم آمدن جانداران ، شگفت و با عظمت است .

و الّيل و ما وسق

ابزار راهيابى در تاريكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 97 - 1

1 _ خداوند ستارگان را براى راهيابى انسان در ظلمتهاى دشت و دريا قرار داده است.

و هو الذى جعل لكم النجوم لتهتدوا بها فى ظلمت البر و البحر

انشقاق تاريكى شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 3 - 3

3 - قدرت خداوند بر شكافتن تاريكى شب به وسيله سپيده صبح ، دليل توانمندى او بر خنثى ساختن تهديد هاى پوشيده و توطئه هاى سرّى و شبانه دشمن

قل

أعوذ بربّ الفلق . .. و من شرّ غاسق إذا وقب

آيات بعد، قرينه بر اين است كه مراد از خطرهاى شبانه، برنامه ريزى هاى كاملاً محرمانه دشمن در شب است.

اهميت تاريكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 40 - 6

6 - توالى شب و روز و نور و تاريكى در زندگى انسان ، جلوه قدرت و تدبير خداوند است .

و ءاية لهم الّيل . .. لا الشمس ينبغى لها أن تدرك القمر و لا الّيل سابق النهار ..

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه در سلسله آياتى قرار دارد كه درصدد بيان نشانه هاى قدرت و تدبير خداوند است; چنان كه در آيه 37 نيز به آن تصريح شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 5 - 8

8 - اهميت نور ، تاريكى ، آب و هوا در حيات زمين

و اختل_ف الّيل و النهار و ما أنزل اللّه . .. و تصريف الري_ح

پيدايش تاريكى شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 19 - 4

4 - پيدايش مراحل گوناگون در طبيعت ( شفق ، تاريكى شب و نور ماه ) ، نشانى از امكان تغيير و تحول در نظام حيات بشر در دنيا و آخرت

فلا أقسم . .. لتركبنّ طبقًا عن طبق

در قسم هاى قرآن، تناسب بين محتواى قسم و غرض از آن رعايت شده است و در اين مجموعه آيات نيز براى تأكيد بر تغيير حالات انسان، به تغييرات تكوينى سوگند ياد شده است.

تاريكى

بچه دان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 11،26

11 - جنين ، پوشيده از سه ظلمت ( بچه دان ، رحم و شكم )

يخلقكم فى بطون أُمّه_تكم . .. فى ظلم_ت ثل_ث

مفسران يادآور شدند كه مقصود از {ظلمات ثلاث} ظلمت هاى بچه دان، رحم و شكم مادران است و روايت امام باقر(ع) مؤيد همين برداشت است (مجمع البيان، ذيل آيه و نورالثقلين، ج 4، ص 477، ح 11).

26 - { فى مجمع البيان : { فى ظلمات ثلاث } ظلمة البطن و ظلمة الرحم و ظلمة المشيمة . . . و هو المروى عن أبى جعفر ( ع ) ;

در مجمع البيان آمده است كه مراد از {ظلمات ثلاث} (تاريكى هاى سه گانه)، تاريكى شكم، تاريكى رحم و تاريكى كيسه جنين مى باشد و اين معنا از امام باقر(ع) روايت شده است}.

تاريكى رحم(زهدان)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 10،11،26

10 - تطور و تكامل تدريجى انسان در تاريكى شكم مادر

يخلقكم فى بطون أُمّه_تكم خلقًا من بعد خلق

جمله {خلقاً من بعد خلق} (آفرينشى پس از آفرينش)، به تطور و تكامل تدريجى نطفه در رحم مادران اشاره دارد.

11 - جنين ، پوشيده از سه ظلمت ( بچه دان ، رحم و شكم )

يخلقكم فى بطون أُمّه_تكم . .. فى ظلم_ت ثل_ث

مفسران يادآور شدند كه مقصود از {ظلمات ثلاث} ظلمت هاى بچه دان، رحم و شكم مادران است و روايت امام باقر(ع) مؤيد همين برداشت است (مجمع البيان، ذيل آيه و نورالثقلين، ج 4، ص 477، ح

11).

26 - { فى مجمع البيان : { فى ظلمات ثلاث } ظلمة البطن و ظلمة الرحم و ظلمة المشيمة . . . و هو المروى عن أبى جعفر ( ع ) ;

در مجمع البيان آمده است كه مراد از {ظلمات ثلاث} (تاريكى هاى سه گانه)، تاريكى شكم، تاريكى رحم و تاريكى كيسه جنين مى باشد و اين معنا از امام باقر(ع) روايت شده است}.

تاريكى ستارگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 2 - 1،4

1 - در آستانه قيامت ، تمام ستارگان تيره و بى فروغ خواهند شد .

و إذا النجوم انكدرت

كدورت هر چيز، به معناى از بين رفتن صافى و شفافيت آن است (مصباح) و نتيجه ايجاد {كدورة} را {انكدار} مى گويند. بنابراين ستارگان تحت تأثير عواملى كدركننده، قرار گرفته و صفا و جلاى خود را از دست داده، تاريك خواهند شد.

4 - { عن أبى مريم انّ النبى ( ص ) قال : فى قوله { و إذا النجوم انكدرت } قال : انكدرت فى جهنم ;

از ابى مريم روايت شده كه پيامبر(ص) درباره سخن خداوند {و إذا النجوم انكدرت} فرمود: ستارگان در جهنم بى فروغ و تاريك خواهند شد}.

تاريكى شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 96 - 1

1 _ خداوند شكافنده صبح از دل تيره شب است.

فالق الإصباح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 67 - 2

2 _ خداوند شب را تاريك و روز را ، روشن قرار داده است .

هو الذى جعل لكم الّيل

لتسكنوا فيه و النهار مبصراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 3 - 5

5_ خداوند ، پيوسته تاريكى شب را بر چهره روز مى پوشاند .

يغشى الّيل النهار

{اغشاء} (مصدر يغشى) به معناى پوشانيدن و ساتر قرار دادن است. آوردن فعل {يغشى} به صيغه مضارع در مقابل آوردن {مدّ} و {جعل} به صيغه ماضى، براى رساندن استمرار پوشانيدن شب بر چهره روز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 10 - 4

4_ خداوند به همگان _ آنان كه در تاريكى هاى شب كاملاً پنهانند و يا در روز روشن آشكارند _ آگاه است .

و من هو مستخف بالّيل و سارب بالنهار

{استخفاء} (مصدر مستخف) و {خفاء} هر دو به معناى پنهان بودن است، با اين تفاوت كه {استخفاء} حاكى از تأكيد مى باشد. {سَرَب} به معناى راه است و {سارب} به كسى كه راه را مى پيمايد گفته مى شود و از آن جا كه راه و طى كننده آن معمولاً بر انسانها مخفى نيست _ خصوصاً كه در روز باشد _ مى توان گفت: {سارب} در آيه شريفه به قرينه مقابله آن با {مستخف} كنايه از {آشكار} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 12 - 5،15

5- انسان ، در پرتو روشنى روز _ در پى تاريكى شب _ از روزى و فضل خداوند بهره مند مى شود .

فمحونا ءاية الّيل و جعلنا ءاية النهار مبصرة لتبتغوا فضلاً من ربّكم

15- { يزيدبن سلام . . . سأل رسول الله ( ص

) فقال له : . . . فما بال الشمس و القمر لايستويان فى الضوء و النور ، قال : . . . أمر الله تعالى جبرئيل : أن يمحو ضوء القمر فمحاه . . . و ذلك قول الله عزّوجلّ : { و جعلنا الليل و النهار آيتين فمحونا آية الليل و جعلنا آية النهار مبصرة . . . } . . . ;

يزيدبن سلام از رسول خدا(ص) سؤال كرد، پس به حضرت گفت:. .. چگونه است كه خورشيد و ماه در نور و روشنايى با هم مساوى نيستند؟ حضرت جواب فرمود:... خداوند تعالى به جبرئيل فرمان داد تا نور ماه را محو كند، پس او نور ماه را محو كرد ... و آن همان سخن خدا است كه فرمود: {و جعلنا الليل و النهار آيتين فمحونا آية الليل و جعلنا آية النهار مبصرة...}...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 71 - 5

5 - توانايى خدا بر تاريك قرار دادن زمين و محروم ساختن مردم از روشنايى روز تا برپايى قيامت

أرءيتم إن جعل اللّه عليكم الّيل سرمدًا إلى يوم القي_مة

تاريكى شكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 11،26

11 - جنين ، پوشيده از سه ظلمت ( بچه دان ، رحم و شكم )

يخلقكم فى بطون أُمّه_تكم . .. فى ظلم_ت ثل_ث

مفسران يادآور شدند كه مقصود از {ظلمات ثلاث} ظلمت هاى بچه دان، رحم و شكم مادران است و روايت امام باقر(ع) مؤيد همين برداشت است (مجمع البيان، ذيل آيه و نورالثقلين، ج 4، ص 477،

ح 11).

26 - { فى مجمع البيان : { فى ظلمات ثلاث } ظلمة البطن و ظلمة الرحم و ظلمة المشيمة . . . و هو المروى عن أبى جعفر ( ع ) ;

در مجمع البيان آمده است كه مراد از {ظلمات ثلاث} (تاريكى هاى سه گانه)، تاريكى شكم، تاريكى رحم و تاريكى كيسه جنين مى باشد و اين معنا از امام باقر(ع) روايت شده است}.

تاريكى قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 13 - 1،2،5

1 - عرصه قيامت ، فرو رفته در ظلمت و تاريكى

يوم يقول المن_فقون و المن_فق_ت للذين ءامنوا انظرونا نقتبس من نوركم

آيه قبل در بيان اين معنا بود كه مؤمنان، در پيمودن مسير خود به بهشت از نور خودشان استفاده مى كنند. در اين آيه بيان مى دارد كه منافقان، براى پيمودن مسير خود در قيامت، فاقد نور بوده و دست به دامان مؤمنان مى زنند تا از نور آنان بهره گيرند. گفتنى است نياز به همراه داشتن نور، در صورتى صحيح است كه انسان در جاى تاريك قرار گرفته باشد.

2 - حركت در عرصه تاريك قيامت ، نيازمند داشتن نور و روشنايى از خود

يوم يقول المن_فقون . .. انظرونا نقتبس من نوركم

5 - منافقان ، فاقد نور و روشنايى در ظلمت قيامت

يوم يقول المن_فقون . .. انظرونا نقتبس من نوركم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 28 - 10،11

10 - انسان ، براى گذار از ظلمات قيامت ، بايد از خود نورى داشته باشد كه راه را براى او روشن كند .

و يجعل

لكم نورًا تمشون به

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه مراد از {تمشون}، پيمودن راه در عرصه قيامت باشد.

11 - خداوند ، در قيامت به مؤمنان تقواپيشه نورى عطا خواهد كرد كه در پرتو آن از ظلمات قيامت گذر كنند .

و يجعل لكم نورًا تمشون به

تبعى بودن تاريكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 1 - 8

8 _ پديده ظلمت و نور در جهان، نظامى تابع آفرينش آسمانها و زمين

الحمد للّه الذى خلق السموت . .. و جعل الظلمت و النور

در اين آيه آفرينش آسمان و زمين با فعل {خلق} بيان شده، ولى درباره ظلمت و نور از فعل {جعل} استفاده شده است. توجيه اين تفاوت، به گفته برخى از مفسران، تبعى بودن آفرينش نور و ظلمت نسبت به مجموعه هستى است.

تشبيه به انشقاق تاريكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 2 - 6

6 - تشبيه رهايى از شرور ، به شكافتن تاريكى

قل أعوذ بربّ الفلق . من شرّ ما خلق

تشبيه به باران در تاريكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 19 - 2

2 - قرآن براى منافقان بسان بارانى است همراه با رعد و برق در شبى تاريك و مخوف

أو كصيب من السماء فيه ظلمت و رعد و برق

تشبيه به برق در تاريكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 19 - 2

2 - قرآن براى منافقان بسان بارانى است همراه با رعد و برق در شبى تاريك و

مخوف

أو كصيب من السماء فيه ظلمت و رعد و برق

تشبيه به تاريكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 16 - 15

15_ نابرابرى مشركان با موحدان بسان نابرابرى انبوه تاريكى ها با روشنايى است .

أم هل تستوى الظلم_ت والنور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 20 - 2

2 - ايمان چون نور ، مايه هدايت و روشنايى و كفر ، همچون ظلمت ، مايه گمراهى و تاريك بينى

و لا الظلم_ت و لا النور

تشبيه به تاريكى درياى طوفانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 40 - 1

1 - اعمال كافران ، به مثابه تاريكى شديد در درياى ژرفناك با امواجى متلاطم و پوشيده از ابر است كه كمترين روزنه اى در آن نيست .

و الذين كفروا أعم_لهم . .. كظلم_ت فى بحر لجّىّ يغشيه موج من فوقه موج من فوقه سحا

تشبيه به رعد در تاريكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 19 - 2

2 - قرآن براى منافقان بسان بارانى است همراه با رعد و برق در شبى تاريك و مخوف

أو كصيب من السماء فيه ظلمت و رعد و برق

تعدد تاريكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 1 - 6

6 _ تعدد تاريكيها و گمراهيها و وحدت نور و هدايت در جهان آفرينش

و جعل الظلمت و النور

جمع آوردن {ظلمات} در برابر {نور} به صورت مفرد مى تواند اشاره به تعدد راههاى گمراهى و

يگانه بودن راه مستقيم هدايت باشد.

جنين در تاريكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 11،26

11 - جنين ، پوشيده از سه ظلمت ( بچه دان ، رحم و شكم )

يخلقكم فى بطون أُمّه_تكم . .. فى ظلم_ت ثل_ث

مفسران يادآور شدند كه مقصود از {ظلمات ثلاث} ظلمت هاى بچه دان، رحم و شكم مادران است و روايت امام باقر(ع) مؤيد همين برداشت است (مجمع البيان، ذيل آيه و نورالثقلين، ج 4، ص 477، ح 11).

26 - { فى مجمع البيان : { فى ظلمات ثلاث } ظلمة البطن و ظلمة الرحم و ظلمة المشيمة . . . و هو المروى عن أبى جعفر ( ع ) ;

در مجمع البيان آمده است كه مراد از {ظلمات ثلاث} (تاريكى هاى سه گانه)، تاريكى شكم، تاريكى رحم و تاريكى كيسه جنين مى باشد و اين معنا از امام باقر(ع) روايت شده است}.

خالق تاريكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 1 - 1

1 _ ستايش مخصوص خداوند آفريدگار آسمانها و زمين و پديدآورنده تاريكيها و نور است.

الحمد للّه الذى خلق السموت و الأرض و جعل الظلمت و النور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 2 - 1

1 _ تنها خداوند پديدآورنده آسمانها و زمين و برقرار كننده نور و ظلمت، آفريدگار آدمى است.

الحمد للّه الذى خلق . .. هو الذى خلقكم من طين

معرفه بودن مسنداليه {هو} و مسند {الذى} مفيد حصر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 -

نبأ - 78 - 10 - 2

2 - خداوند ، شب و تاريكى آن را پديد آورده است .

و جعلنا الّيل لباسًا

خلقت تاريكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 1 - 2

2 _ آفرينش آسمانها و زمين و پديدآوردن نور و ظلمت به دست خداوند، دليل اختصاص ستايش به اوست.

الحمد للّه الذى خلق

{الذى خلق}، صفت {اللّه} و بيان وجه اختصاص حمد به اوست و اين تعليق، كه به گفته اهل ادب تعليق حكم {الحمدللّه} بر وصف {الذى خلق} است، بيانگر انحصار شايستگى ستايش به آفريننده هستى است.

زوال تاريكى شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 12 - 2

2- از ميان رفتن تاريكى شب با آمدن روشنايى روز ، نشانه اى از تدبير خداوند است .

فمحونا ءاية الّيل و جعلنا ءاية النهار مبصرة

سوگند به تاريكى شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 4 - 2،3

2 - سوگند خداوند ، به هنگامى كه شب ، خورشيد را مى پوشاند .

و الّيل إذا يغشيها

در برداشت ياد شده، مرجع ضمير مفعولى در {يغشاها}، {الشمس} دانسته شده است.

3 - پيدايش شب و تاريك شدن زمين به وسيله آن ، داراى عظمتى درخور سوگند خداوند است .

و الّيل إذا يغشيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 2 - 1،2،3

1 - سوگند خداوند ، به شب ، هنگام سيطره كامل تاريكى آن بر موجودات

و الّيل إذا سجى

{سجى الّيل}; يعنى، شب با تاريكى خود ساتر شد و پوشاند(مصباح).

اصل اين كلمه، بر آرامش يافتن و انطباق كامل دلالت دارد. (مقاييس اللغة)

2 - شب و سيطره افكندن تاريكى آن بر موجودات ، از نعمت هاى بزرگ الهى و داراى عظمتى درخور سوگند خداوند

و الّيل إذا سجى

3 - آرامش موجودات در شب ، نعمتى بزرگ و داراى عظمتى درخور سوگند خداوند

و الّيل إذا سجى

{آرامش يافتن} (يكى از معانى ذكر شده براى {سَجْو}) در آيه شريفه به شب اسناد يافته است. اين اسناد يا حقيقى است; يعنى، با سيطره كامل تاريكى، گويا شب از پيشروى باز ايستاده است و يا اسناد مجازى است و شب آرام به معناى بى تحرّك بودن موجودات در شب است.

سوگند به موجودات در تاريكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 17 - 1،2

1 - سوگند خداوند به شب و تمامى موجودات پراكنده اى كه تاريكى شب آنها را گرد هم جمع مى كند .

و الّيل و ما وسق

واژه {وَسْق} به معناى جمع كردن چيزهايى است كه متفرق باشند(مفردات). گويا مراد جمع شدن جاندارانى است كه با فرارسيدن تاريكى شب، از همه طرف به محل استراحت خود مى روند.

2 - سوگند خداوند ، به هر چه تاريكى شب آن را فراگيرد . *

و ما وسق

{ما} در {ما وسق}، موصول است و ضميرى كه به آن برمى گردد، در كلام نيامده است. مصداق {ما وسق}، ممكن است تمام موجودات جاندار و بى جان باشد كه تاريكى شب، آنها را زير پرده سياه خود جمع مى كند.

عظمت تاريكى شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 4

- 3

3 - پيدايش شب و تاريك شدن زمين به وسيله آن ، داراى عظمتى درخور سوگند خداوند است .

و الّيل إذا يغشيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 1 - 2

2 - پديده شب و گسترش تاريكى آن بر موجودات ، داراى عظمتى درخور

و الّيل إذا يغشى

عوامل تاريكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 37 - 2

2 - با رفتن روشنايى روز ، اهل زمين ناگهان در تاريكى فرو مى روند .

الّيل نسلخ منه النهار فإذا هم مظلمون

فلسفه سوگند به تاريكى شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 3 - 7

7 - خداوند ، در تأكيد بر قطع نشدن ارتباط او با پيامبر ( ص ) و ناخرسند نبودن از آن حضرت ، به نور خورشيد و تاريكى شب سوگند ياد كرده است .

و الضحى . و الّيل إذا سجى . ما ودّعك ربّك و ما قلى

اين آيه، جواب قسم هايى است كه در آغاز سوره آمده بود.

فوايد تاريكى شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 61 - 3

3 - نقش سازنده تاريكى شب ، در آرامش يافتن انسان ها

اللّه الذى جعل لكم الّيل لتسكنوا فيه

در جمله {اللّه الذى جعل لكم الليل . ..} _ به قرينه آمدن {مبصراً} در {والنهار مبصراً} _ كلمه {مظلماً} محذوف است; يعنى، {جعل الليل مظلماً لتسكنوا}. براين اساس گفتن اين نكته كه شب را تاريك قرار داديم _ با آن كه اين نكته

اى روشن است _ مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 10 - 3

3 - فراهم شدن زمينه استراحت براى انسان ، در اثر ناپيدا بودن موجودات در تاريكى شب ، از نعمت هاى خداوند به او است .

و جعلنا الّيل لباسًا

قدرت بر انشقاق تاريكى ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 5 - 5

5 - توانايى خداوند بر شكافتن تاريكى ها با سپيده صبح ، دليل قدرت او بر نجات انسان از خطر حسودان

قل أعوذ بربّ الفلق . .. و من شرّ حاسد إذا حسد

گسترش تاريكى شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 1 - 2

2 - پديده شب و گسترش تاريكى آن بر موجودات ، داراى عظمتى درخور

و الّيل إذا يغشى

منشأ تاريكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 62 - 2،3،6،8

2 _ آفرينش شب و روز و پديد آمدن روشنايى و تاريكى ، بر اثر جانشين شدن آن دو به جاى يكديگر ، تنها به قدرت خدا است .

و هو الذى جعل الّيل و النهار خلفة

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته است: 1_ معرفه بودن مبتدا و خبر (هو الذى جعل) بيانگر قصر مى باشد. 2- آيه شريفه در مقام بيان قدرت خدا است.

3 _ آفرينش شب و روز و پديد آمدن روشنايى و تاريكى بر اثر جانشين شدن آن دو به جاى يكديگر ، از نشانه هاى قدرت خدا

است .

و هو الذى جعل الّيل و النهار خلفة

6 _ آفرينش شب و روز و پديد آمدن روشنايى و تاريكى براى انسان ، سپاس برانگيز است .

و هو الذى جعل الّيل . .. لمن أراد أن يذّكّر أو أراد شكورًا

{شكور} مصدر و مرادف واژه {شكر} است.

8 _ شب و روز و پديد آمدن روشنايى و تاريكى ، از نعمت هاى الهى و شايسته سپاس و تشكر

و هو الذى جعل الّيل . .. لمن أراد أن يذّكّر أو أراد شكورًا

يادآورى سپاس گزارى انسان پس از بيان آفرينش شب و روز براى آدمى، گوياى برداشت فوق است.

منشأ تاريكى شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 29 - 1

1 - تاريك ساختن شب در فضاى آسمان ، كار خداوند و نشانه قدرت او است .

و أغطش ليلها

{أغطش}; يعنى، تاريك ساخت (مفردات راغب). ارجاع ضمير {ليلها} به آسمان، به اين جهت است كه منشأ پيدايش شب، وضعيت اجرام آسمانى است.

نعمت تاريكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 40 - 5

5 - توالى شب و روز و پديدار شدن نور و تاريكى در زندگى ، از نعمت هاى الهى براى بشر است .

لا الشمس ينبغى لها أن تدرك القمر . .. و كلّ فى فلك يسبحون

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه، در مقام امتنان و برشمردن نعمت هاى الهى براى بشر است.

نعمت تاريكى شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 4 - 4

4 - تاريك شدن زمين در شب

، از نعمت هاى خداوند براى انسان ها

و الّيل إذا يغشيها

تأثير سوگند، زمانى است كه مخاطب، مورد سوگند را محبوب خود بيابد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 2 - 2

2 - شب و سيطره افكندن تاريكى آن بر موجودات ، از نعمت هاى بزرگ الهى و داراى عظمتى درخور سوگند خداوند

و الّيل إذا سجى

نعمت گسترش تاريكى شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 1 - 3

3 - گستردگى تاريكى شب ، از نعمت هاى خداوند براى انسان ها است .

و الّيل إذا يغشى

تأثير سوگند، زمانى است كه مخاطب، مورد سوگند را محبوب خود بيابد.

نقش تاريكى رحم(زهدان)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 14

14 - تأثير تاريكى شكم مادران ، در رشد جنين و نطفه انسان

يخلقكم فى بطون أمّه_تكم . .. فى ظلم_ت ثل_ث

تعبير ظلمات از بچه دان، رحم و شكم، مى تواند بيانگر حقيقت ياد شده باشد.

تاكستان از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تاكستان

اهميت تاكستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 34 - 1،2

1 - خداوند ، باغ هايى از خرما و انگور در زمين آفريده است .

و جعلنا فيها جن_ّت من نخيل و أعن_ب

2 - نخلستان ها و تاكستان ها ، از نشانه هاى قدرت خداوند است .

و ءاية لهم . .. و جعلنا فيها جنّ_ت من نخيل و أعن_ب

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه درصدد ارائه نمونه هايى از قدرت خدا و نيز برشمردن نعمت هاى الهى

براى بشر است.

درخواست تاكستان از محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 91 - 1،4

1- برخوردارى پيامبر ( ص ) ، از باغستانى بزرگ با درخت هاى خرما و انگور و جارى ساختن نهر هاى آب فراوان در لابه لاى آنها ، پيش شرط مشركان مكه براى ايمان آوردن به آن حضرت

و قالوا لن نؤمن لك حتى . .. أو تكون لك جنّة من نخيل و عنب

4- ايجاد باغ بزرگ خرما و انگور با نهر هاى آب جارى ، معجزه درخواستى ( اقتراحى ) مشركان مكه از پيامبر ( ص )

لن نؤمن لك حتى . .. تكون لك جنّة من نخيل و عنب

زيبايى تاكستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 32 - 3

3- در اختيار داشتن باغ هايى از انواع انگور ، محصور شده در ميان نخل ها و كشت زارهايى در پيرامون آن ، از دلرباترين صحنه ها براى آدمى است .

عوامل پيدايش تاكستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 35 - 3

3 - روان شدن چشمه ها ، از عوامل پيدايش باغ ها و به ثمر نشستن درختان نخل ، انگور و . . . است .

و جعلنا فيها جنّ_ت . .. و فجّرنا فيها من العيون . ليأكلوا من ثمره

جمله {ليأكلوا من ثمره} متعلق به {جعلنا} است و قرار گرفتن آن پس از جمله {فجّرنا فيها من العيون}، مى تواند حاكى از اين نكته باشد كه روان شدن چشمه ها، نقش اساسى در به ثمر

نشستن باغ ها و درختان نخل و انگور دارد.

فوايد تاكستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 35 - 1

1 - هدف و فلسفه آفرينش نخلستان ها و تاكستان ها از سوى خداوند ، تغذيه و بهره مندى انسان ها از ميوه ها و محصولات آنها است .

و جعلنا فيها من نخيل و أعنب . .. ليأكلوا من ثمره

منشأ خلقت تاكستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 34 - 1

1 - خداوند ، باغ هايى از خرما و انگور در زمين آفريده است .

و جعلنا فيها جن_ّت من نخيل و أعن_ب

تأليف قلوب از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{تأليف قلوب}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 103 - 9،10،11،19،20،26،29

9 _ تأليف قلوب ، اتحاد ميان مردمان و برداشتن دشمنى از ميانشان ، از جمله اهداف انبيا

و اذكروا نعمت اللّه عليكم اذ كنتم اعداءً فالّف بين قلوبكم

10 _ خداوند ، پيوند دهنده دلها

فالّف بين قلوبكم

11 _ قلب ، كانون روابط و پيوند هاى عاطفى ( عداوت و محبّت ) ، ميان افراد جامعه

اذ كنتم اعداءً فالّف بين قلوبكم

19 _ برادرىِ مسلمانان در پرتو پيوند دل هاى آنان است و اين پيوند ، نتيجه اعتصام به ريسمان الهى است .

و اعتصموا بحبل اللّه جميعاً . .. فالّف بين قلوبكم فاصبحتم بنعمته اخواناً

به مقتضاى {فاء}، برادرى، فرع بر تأليف و تأليف نيز فرع بر اعتصام است.

20 _ خداوند ، مُنجى مؤمنان ازپرتگاه آتش تفرقه و خصومت ، به سوى وحدت و اُلفت ميان دلها

و كنتم على شفا

حفرة من النار فانقذكم منها

بنابراينكه جمله {و كنتم على شفا حفرة من النار}، تفسير جمله {اذ كنتم اعداء} باشد.

26 _ ايجاد وحدت پس از تفرقه ، و اُلفت ميان دل ها و برادرى ميان افراد جامعه پس از دشمنى ها ، از آيات خداوند براى بندگان

اذ كنتم اعداء . .. كذلك يبيّن اللّه لكم اياته

29 _ وحدت و اُلفت ميان دل ها ، برادرى ميان افراد يك جامعه و نيز يادآورى اين قبيل نعمت ها ، از زمينه هاى هدايت انسانها

و اعتصموا بحبل اللّه جميعاً . .. لعلكم تهتدون

بنابراينكه {لعلكم}، غايت تمامى مطالب مطرح شده در آيه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 104 - 2،3

2 _ اتّحاد ، اعتصام به ريسمان الهى و اُلفت بين دل ها و برادرى ميان اهل ايمان ، از مصاديق خير و نيكى

و اعتصموا بحبل اللّه جميعاً . .. و لتكن منكم امة يدعون الى الخير

لام در {الخير} مى تواند عهد ذكرى و اشاره به مطالب آيه قبل باشد و يا به مقتضاى ارتباط دو آيه، ويژگيهاى ذكر شده در آيه قبل از مصاديق مورد نظر كلمه {خير} باشد.

3 _ ضرورت وجود جمعى از اهل ايمان ، براى دعوت جامعه به اتحاد و اُلفت ميان دل ها و برادرى ميان آنها

و اعتصموا بحبل اللّه . .. و لتكن منكم امة يدعون الى الخير

آثار تأليف قلوب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 63 - 5

5 _ وحدت و الفت قلبى ميان افراد جامعه ، زمينه ساز پيروزى آنان در مبارزه با

دشمنان خويش

هو الذى أيدك بنصره و بالمؤمنين. و ألف بين قلوبهم

اهميت تأليف قلوب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 60 - 2،12،13

2 _ وجوب صرف صدقات بر تأليف قلوب ، آزادى بردگان ، بدهكاران ، راه خدا و در راه ماندگان

إنما الصدقت . .. و المؤلفة قلوبهم و فى الرقاب و الغرمين و فى سبيل اللّه و ابن ال

12 _ بناى اسلام بر جذب هر چه بيشتر انسان ها و متمايل ساختن دل ها به دين حق است .

إنما الصدقت للفقراء . .. و المؤلفة قلوبهم

13 _ بهره گيرى از امكانات اقتصادى در جهت جذب قلب ها و متمايل ساختن انسان ها به اسلام ، از وظايف حكومت اسلامى

إنما الصدقت للفقراء . .. و المؤلفة قلوبهم

با توجه به اينكه صدقات در اختيار حكومت مى باشد و خداوند تأليف قلوب را يكى از مصارف زكات قرار داده است، برداشت فوق استفاده مى شود.

تأليف قلوب اعراب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 63 - 7

7 _ ايجاد الفت و محبت بين قبايل عرب با صرف تمامى ثروت دنيا ، امرى ناممكن و غير قابل دستيابى ، حتى براى پيامبر ( ص )

لو أنفقت ما فى الأرض جميعا ما ألفت بين قلوبهم

تأليف قلوب مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 63 - 14،15

14 _ حاكميت الهى بر قلب ها و ايجاد الفت ميان مؤمنان ، نمودى از عزت و حكمت الهى

و لكن اللّه ألف بينهم إنه عزيز حكيم

15 _ تأليف قلوب

مؤمنان ، كارى است حكيمانه .

ألف بين قلوبهم . .. إنه عزيز حكيم

زمينه تأليف قلوب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 60 - 13

13 _ بهره گيرى از امكانات اقتصادى در جهت جذب قلب ها و متمايل ساختن انسان ها به اسلام ، از وظايف حكومت اسلامى

إنما الصدقت للفقراء . .. و المؤلفة قلوبهم

با توجه به اينكه صدقات در اختيار حكومت مى باشد و خداوند تأليف قلوب را يكى از مصارف زكات قرار داده است، برداشت فوق استفاده مى شود.

عوامل تأليف قلوب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 63 - 2،3،7،8،13

2 _ خداوند ايجادكننده الفت و محبت ميان مؤمنان صدر اسلام

و ألف بين قلوبهم

3 _ امتنان الهى بر پيامبر ( ص ) به سبب ايجاد الفت در قلب مؤمنان نسبت به يكديگر

و ألف بين قلوبهم . .. ما ألفت بين قلوبهم

7 _ ايجاد الفت و محبت بين قبايل عرب با صرف تمامى ثروت دنيا ، امرى ناممكن و غير قابل دستيابى ، حتى براى پيامبر ( ص )

لو أنفقت ما فى الأرض جميعا ما ألفت بين قلوبهم

8 _ ايجاد الفت و محبت ميان مؤمنان عصر بعثت ، امرى خدايى و غير قابل دستيابى به وسيله امكانات مادى

و ألف بين قلوبهم لو أنفقت ما فى الأرض جميعا ما ألفت بين قلوبهم و لكن اللّه ألف

13 _ ايجاد الفت و محبت بين مؤمنان ، پرتوى از عزت و حكمت خداوند

و ألف بين قلوبهم . .. و لكن اللّه ألف بينهم إنه عزيز حكيم

نعمت تأليف قلوب

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 63 - 1

1 _ مؤمنان عصر بعثت برخوردار از نعمت الفت و دوستى نسبت به يكديگر

و ألف بين قلوبهم

تأمين معاش از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{تأمين معاش}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 14 - 10

10 _ امكانات مادى ، و تمايل به آنها ، فقط وسيله اى براى گذران زندگانى دنياست و هدف آفرينش نيست .

زيّن للنّاس ذلك متاع الحيوة الدّنيا

ابزار تأمين معاش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 20 - 1

1- خداوند ، انواع وسايل معيشت و زندگى آدميان را ، در زمين قرار داده است .

و الأرض مددن_ها . .. و جعلنا لكم فيها مع_يش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 21 - 2

2- رويش متناسب گياهان و پديده هاى معدنى و اعطاى مواهب و وسايل معيشت ، از خزانه الهى است .

و أنبتنا فيها من كلّ شىء موزون. و جعلنا لكم فيها مع_يش و من لستم له برزقين . و إ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 22 - 10

10- آب باران ، از وسايل معيشت خدادادى براى انسانها

و جعلنا لكم فيها مع_يش . .. فأنزلنا من السّماء ماء فأسقين_كموه

استفاده از ابزار تأمين معاش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 33 - 6

6 - بهره مندى از اوج رفاه و ثروت ، بدون اسباب و علل ، ناسازگار با قانون بهره

گيرى از ابزار و وسايل در تأمين معيشت *

و لولا أن يكون الناس أمّة وحدة لجعلنا . .. معارج عليها يظهرون

برداشت بالا بدان احتمال است كه مراد از {امت واحده} تساوى انسان ها در برابر بهره گيرى از اسباب و وسايل در تأمين معيشت باشد.

اهميت اعتدال در تأمين معاش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 29 - 7

7- رعايت اعتدال در معيشت و تأمين زندگى و پرهيز از افراط و تفريط در آن ، امرى شايسته و لازم

لاتجعل يدك مغلولة . .. و لاتبسطها كلّ البسط

اهميت تأمين معاش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 273 - 4

4 _ ضرورت تأمين هزينه زندگى ، هر چند همراه با تلاش و تحمّل شدائد باشد .

لا يستطيعون ضرباً فى الارض

كلمه {ضرباً فى الارض} كنايه از تلاش است كه طبعاً همراه تحمّل شدائد خواهد بود و چون توانمند بر تلاش به مقتضاى {لا يستطيعون . .. } نمى تواند از مصارف انفاق باشد، الزاماً بايد براى تأمين مخارج زندگى كوشش نمايد، هر چند با تحمّل شدائد باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 21

21 _ تلاش براى تجارت و امرار معاش ، امرى پسنديده و مورد ترغيب خداوند

يبتغون فضلا من ربهم

از اينكه تجارت و به دست آوردن درآمدهاى مادى در رديف جلب رضايت الهى قرار گرفته است، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 161 - 18

18 _

تأمين محل سكونت و اسباب معيشت پيش از امر به نيايش و استغفار ، روشى نيكو براى واداشتن مردم به خضوع و خشوع در برابر خداوند و طلب آمرزش از او

و إذ قيل لهم اسكنوا . .. ادخلوا الباب سجداً نغفر لكم خطيئتكم

بيان طبيعى داستان ورود بنى اسرائيل به بيت المقدس اقتضا مى كرد كه جمله {ادخلوا الباب سجداً} و جمله {قولوا حطة} پيش از جمله {اسكنوا . .. } و {كلوا ... } آورده شود. زيرا اول بايد تصرف شود و سپس سكونت انجام گيرد. اين تقديم و تأخير مى تواند اشاره به برداشت فوق داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 65 - 18

18_ ضرورت تلاش براى تأمين آذوقه و پرهيز از غفلت و سستى در تأمين معاش آينده

نمير أهلنا . .. ذلك كيل يسير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 66 - 8

8- خداوند ، خواهان سعى و تلاش انسان در راه تأمين روزى خويش و برخوردارى از مظاهر طبيعت چون درياهاست .

ربّكم الذى يزجى لكم الفلك فى البحر لتبتغوا من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 23 - 18

18 - اشتغال زنان به كار در بيرون از خانه جهت تأمين نياز زندگى ، در صورت نبود مردى در خانواده ، كارى روا و پسنديده است .

قالتا لانسقى . .. و أبونا شيخ كبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 16،17،19،20

16 - مريضى ، تأمين نياز

هاى زندگى و شركت در جنگ با دشمن ، از عذر هاى پذيرفته شده براى كاستن از عبادت شبانه و شب زنده دارى

علم أن سيكون منكم مرضى . .. فاقرءوا ما تيسّر منه

17 - تلاش براى تأمين زندگى ، هم چون جنگ در راه خدا ، داراى اهميت است .

و ءاخرون يضربون فى الأرض يبتغون من فضل اللّه و ءاخرون يق_تلون فى سبيل اللّه

از اين كه تلاش براى تأمين زندگى، در كنار جنگ در راه خدا مطرح شده، مى توان برداشت ياد شده را استفاده كرد.

19 - شب زنده دارى ، نبايد به مقدارى باشد كه به سلامت مؤمنان آسيب رساند و يا مانع از تلاش روزانه براى تأمين زندگى و يا پيكار در راه خدا شود .

فاقرءوا ما تيسّر من القرءان علم أن سيكون منكم مرضى . .. فاقرءوا ما تيسّر منه

20 - ترغيب خداوند ، به تأمين تلاش براى نياز هاى زندگى و استقلال اقتصادى

و ءاخرون يضربون فى الأرض يبتغون من فضل اللّه

برداشت ياد شده، با توجه به اين مطلب است كه آيه شريفه، در مقام تمجيد از تلاش گران عرصه زندگى است. ضمن آن كه آمدن تعبير{فضل اللّه} در اين باره، تأييد كننده همين حقيقت است.

تأمين معاش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 34 - 11،17،18،19

11 _ تأمين هزينه هاى زندگى از سوى مردان ، فلسفه تشريع حق مديريت و سرپرستى آنان بر همسران خويش

الرّجال قوّامون على النساء . .. و بما انفقوا من اموالهم

17 _ لزوم اطاعت زن از شوهر و حفظ حقوق وى ، مشروط به تأمين زندگى او از سوى

مرد

و بما انفقوا من اموالهم فالصّالحات قانتات حافظات

ظاهراً {فالصّالحات . .. } نتيجه اى است مترتب بر جمله {الرجال ... بما انفقوا}. بنابراين اطاعت زن از شوهر در موردى است كه شوهر، زندگى او را تأمين كند.

18 _ سلامت خانواده در گرو مديريت مرد ، تأمين زندگى از سوى او ، و اطاعت و حفظ حقوق شوهر از سوى زن است .

الرجال قوّامون على النساء . .. و بما انفقوا ... فالصّالحات قانتات حافظات للغيب

چون در ذيل آيه و آيات بعد به مسأله اختلافات خانوادگى پرداخته است، معلوم مى شود كه توصيه ها و قوانين مطرح شده براى جلوگيرى از اختلافات و به خطر افتادن سلامت خانواده است.

19 _ اطاعت از شوهر و حفظ حقوق وى ، وظيفه زن در برابر حق سرپرستى و تأمين زندگى وى از سوى مرد است .

الرجال قوّامون . .. و بما انفقوا ... فالصّالحات قانتات حافظات للغيب بما حفظ اللّ

مراد از {بما حفظ اللّه}، حقوقى است كه خداوند براى زنان مقرر كرده و آنها را بر عهده مردان قرار داده است. و {باء} مقابله در {بما حفظ} مى رساند كه لزوم اطاعت و حفظ حقوق شوهران در مقابل تعهداتى است كه خداوند بر عهده شوهران قرار داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 10 - 7

7 _ وجود وسائل معيشت در زمين، نعمتى بزرگ براى انسانها و بايسته سپاسگزارى است.

و لقد مكنكم فى الأرض . .. قليلا ما تشكرون

تأمين معاش آل يعقوب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 60 - 7

7_

ورود به مصر و مراجعه به يوسف ( ع ) تنها راه تأمين آذوقه براى خاندان يعقوب ( ع ) در سال هاى قحطى

فإن لم تأتونى به فلاكيل لكم عندى و لاتقربون

چنان چه براى برادران يوسف راهى جز آمدن به مصر براى تهيه آذوقه وجود داشت تهديد يوسف(ع) (فلاكيل لكم عندى) مفهومى نداشت و اثرى نمى بخشيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 65 - 9

9_ فرزندان يعقوب متكفل تهيه آذوقه براى خاندان وى ، و سفر به مصر تنها راه ايشان براى فراهم كردن طعام

و نمير أهلنا

{ميرة} به معناى طعام است و {مير} (مصدر نمير) به معناى تهيه كردن و فراهم آوردن طعام مى باشد.

تأمين معاش انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 20 - 5

5- زمين ، مركز تأمين امكانات و وسايل معيشت انسان

و الأرض مددنها . .. و جعلنا لكم فيها مع_يش و من لستم له برزقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 70 - 7

7- امتنان خدا بر آدميان به خاطر بهره مند كردن آنان از كرامت انسانى و نيز ذخيره هاى معيشتى دريا و خشكى

و لقد كرّمنا بنى ءادم و حملن_هم . .. و رزقن_هم من الطيّب_ت

تأمين معاش خانواده شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 23 - 16

16 - ارتزاق خانواده شعيب از راه دامدارى

و وجد من دونهم امرأتين تذودان . .. قالتا لانسقى حتّى يصدر الرعاء

تأمين معاش در روز

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 11 - 4

4 - قابليت روز براى رفع نيازمندى هاى زندگانى در آن ، از نعمت هاى خداوند به انسان

و جعلنا النهار معاشًا

تأمين معاش فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 34 - 5

5 - تأمين نياز هاى غذايى گرسنگان و بينوايان و ترغيب كردن ديگران به آن ، تكليفى است همگانى .

و لايحضّ على طعام المسكين

تأمين معاش مساكين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 34 - 5

5 - تأمين نياز هاى غذايى گرسنگان و بينوايان و ترغيب كردن ديگران به آن ، تكليفى است همگانى .

و لايحضّ على طعام المسكين

تأمين معاش مسلمانان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 60 - 5

5 - مسلمانان مكه ، در صورت هجرت از مكه ، نگران معاش خود بودند .

إنّ أرضى وسعة . .. و كأيّن من دابّة لاتحمل رزقها اللّه يرزقها و إيّاكم

اين كه خداوند پس از توصيه به هجرت براى حفظ ارزش دينى، رازقيت خود را مطرح مى كند و يادآورى مى كند كه خيلى از جنبندگان، قادر به تأمين روزى خود نيستند، احتمال دارد درصدد دفع توهم و پرسشى باشد كه مسلمانان، آن را در ذهن خود داشته اند. برداشت بالا براساس احتمال ياد شده است.

تلاش براى تأمين معاش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 23 - 4،5،8،11

4 - تلاش و كوشش آدميان در كسب معاش و

روزى ، از آيات الهى است .

و من ءاي_ته . .. و ابتغاؤكم من فضله

5 - تأمين معاش و زندگى ، در گرو پيگيرى و تلاش است .

و ابتغاؤكم من فضله

با توجه به معناى ابتغاء _ كه جديت در بر آوردن خواسته است. (مفردات راغب) _ نكته بالا قابل استفاده است.

8 - تلاش در راه كسب معيشت ، امرى پسنديده و ارزشمند است .

و من ءاي_ته . .. و ابتغاؤكم من فضله

كاربرد واژه {فضل} براى كسب و كار، حاكى از اهميت و ارزش آن است.

11 - آيه بودن خواب در شب و تلاش در روز براى كسب روزى ، براى دارندگان گوش شنوا ، قابل درك است .

إنّ فى ذلك لأي_ت لقوم يسمعون

روش تأمين معاش برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 63 - 7

7_ فرزندان يعقوب بجز راهىِ مصر شدن و به حضور يوسف ( ع ) رسيدن ، راهى براى تأمين آذوقه در سال هاى قحطى نداشتند .

ي_أبانا منع منا الكيل فأرسل معنا أخانا

چنان چه جز به مصر رفتن راهى فراروى فرزندان يعقوب بود ، او آن راه را به فرزندانش پيشنهاد مى كرد تا مجبور نباشد بنيامين را همراه آنان بفرستد.

عوامل تأمين معاش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 11 - 3

3 - نخل ها با خوشه هاى پوشيده در غلاف ، داراى سهمى مهم در تأمين نياز هاى خلق

و النخل ذات الأكمام

{كم} (مفرد {أكمام}) به معناى كاسه يا غلاف ميوه گفته مى شود.

منابع تأمين معاش

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 19 - 7

7 - تغذيه و امرار معاش از منابع گياهى ، يكى از مهم ترين فوايد رويش گياهان براى انسان

و منها تأكلون

ضمير {منها} به {جنّات} بازمى گردد; يعنى: و از آن [باغ ها] مى خوريد. گفتنى است كه جمله {منها تأكلون} (از باغ ها مى خوريد) مى تواند كنايه از اين باشد كه شما با آن باغ ها، امرار معاش و گذران زندگى مى كنيد ;مثلاً وقتى گفته مى شود {فلانى از حرفه اش مى خورد} مقصود اين است كه در سايه حرفه اش زندگى مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 21 - 6

6 - شتر ، گاو و گوسفند ، از منابع درآمد و امرار معاش انسان

و منها تأكلون

جمله {و منها تأكلون} (از آنها مى خوريد) مى تواند تعبير كنايى از ارتزاق و كسب درآمد باشد; چنان كه گفته مى شود {فلانى از حرفه اش مى خورد} كه مقصود اين است كه فلانى از حرفه اش زندگى كرده كسب درآمد مى نمايد.

منشأ تأمين معاش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 22 - 8

8 - خداوند ، به وجود آورنده روزى و فراهم آورنده اسباب معيشت براى انسانهاست .

فأخرج به من الثمرت رزقاً لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 20 - 4

4- خداوند ، فراهم آورنده وسايل معيشت و روزى ده تمامى موجودات زنده

و جعلنا لكم فيها مع_يش و من لستم له برزقين

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 28 - 11

11 - تنظيم معيشت و نزول باران ، پس از يأس ونااميدى انسان ، جلوه اى از ولايت ستوده و بى نقص خداوند است .

و لو بسط اللّه الرزق . .. و ل_كن ينزّل بقدر ما يشاء ... و هو الذى ينزّل الغيث ..

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 14 - 3

3 - امكانات زندگى و وسايل معيشت انسان ها ، به قدرت و مشيت خداوند است .

و مهّدت له تمهيدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 11 - 3

3 - خداوند ، پديدآورنده روز و فراهم سازنده شرايط كسب معاش در آن

و جعلنا

نقش تأمين معاش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 132 - 18

18 - انديشه تأمين معاش ، نبايد مانع انجام عبادت و تبليغ گردد .

وأمر بأهلك بالصلوة واصطبر عليها . .. نحن نرزقك

نگرانى از تأمين معاش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 60 - 7

7 - نگرانى از تأمين معاش و زندگى ، امرى طبيعى و رايج در ميان انسان ها است .

إنّ أرضى وسعة . .. و كأيّن من دابّة لاتحمل رزقها اللّه يرزفها

بنابراين احتمال كه اين آيه، در صدد دفع توهمى باشد كه در ميان مسلمانان مكه، پس از توصيه به هجرت پديد آمده است، نكته ياد شده به دست مى آيد.

وقت تأمين معاش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7

- يونس - 10 - 67 - 3

3 _ خداوند ، شب را به منظور آرميدن و روز را با هدف تلاش و تأمين معاش انسان ، برقرار كرده است .

هو الذى جعل لكم الّيل لتسكنوا فيه و النهار مبصراً

به قرينه {مبصراً} لفظ {مظلماً}، بعد از {الّيل} ; و به قرينه {لتسكنوا فيه} جمله {لتعملوا فيه}، بعد از لفظ {مبصراً} مقدر است ; يعنى: هو الذى جعل لكم الّيل مظلماً، لتسكنوا فيه و النهار مبصراً لتعملوا فيه.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 23 - 6

6 - روز ، زمان مناسب براى تلاش و كوشش جهت تأمين زندگى است .

و من ءاي_ته . .. و النهار و ابتغاؤكم من فضله

برداشت بالا همان گونه كه برخى مفسران نيز گفته اند، بنابراين اساس است كه در آيه، تقديم و تأخيرى به اين صورت {و من آياته منامكم باليل و ابتغاؤكم من فضله بالنهار} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 22

22 - روز ، زمان مناسب براى تلاش اقتصادى و تأمين زندگى

تقوم أدنى من ثلثى الّيل . .. يبتغون من فضل اللّه

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه تلاش روزانه (يبتغون. ..) در برابر شب زنده دارى (تقوم...الليل) واقع شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 11 - 2

2 - روز ، زمانى مناسب براى فعاليت و فراهم سازى آذوقه زندگانى

و جعلنا النهار معاشًا

از جمله معانى {معاش، {معيشت} است; يعنى، آنچه زندگى به آن تداوم يابد (لسان

العرب). مفاد آيه شريفه با توجّه به اين معنا، مبالغه در سبب بودن روز براى معيشت و زندگانى است.

تبذير از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تبذير

اجتناب از تبذير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 26 - 2

2- پيامبر ( ص ) موظف به اداى حقوق خويشاوندان ، مساكين و در راه ماندگان با رعايت اعتدال و اجتناب از تبذير

و ءات ذاالقربى حقّه و المسكين و ابن السبيل و لاتبذّر تبذيرًا

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه مخاطب در آيه پيامبر(ص) باشد، هر چند ديگران را نيز شامل مى شود.

احكام تبذير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 26 - 10

10- تبذير ( مصرف بيجا و ريخت و پاش ) حرام و مورد نهى خداوند است .

و لاتبذّر تبذيرًا

اهل لغت در فرق بين {اسراف} و {تبذير} آورده اند كه: {تبذير} به معناى {مصرف مال در جايى است كه سزاوار نباشد} (فروق اللغة).

تبذير شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 27 - 4

4- شيطان ، مظهر اسراف و تبذير نعمت هاى خداست .

إن المبذّرين كانوا إخون الشي_طين و كان الشيط_ن لربّه كفورًا

حرمت تبذير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 26 - 10

10- تبذير ( مصرف بيجا و ريخت و پاش ) حرام و مورد نهى خداوند است .

و لاتبذّر تبذيرًا

اهل لغت در فرق بين {اسراف} و {تبذير} آورده اند كه: {تبذير} به معناى {مصرف مال در جايى است كه سزاوار نباشد} (فروق اللغة).

حقيقت تبذير

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 27 - 5

5- تبذير ( ريخت و پاش و به هدر دادن امكانات ) ، كفران نعمت هاى الهى است .

إن المبذّرين كانوا إخون الشي_طين و كان الشيط_ن لربّه كفورًا

سرزنش تبذير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 27 - 2،6

2- به هدر دادن امكانات ، كارى شيطانى است .

إن المبذّرين كانوا إخون الشي_طين

6- تبذير و كفران نعمت هاى پروردگار ، عملى بس نكوهيده و ناشايسته است .

إن المبذّرين . .. لربّه كفورًا

مراد از تبذير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 26 - 17

17- { أبى بصير قال : سألت أباعبدالله ( ع ) فى قوله { و لاتبذّر تبذيراً } قال : بذل الرجل ماله و يقعده ليس له مال قال : فيكون تبذير فى حلال ؟ قال : نعم ;

ابى بصير گويد: از امام صادق(ع) در باره سخن خدا {و لاتبذّر تبذيراً} سؤال كردم، حضرت فرمود: بخشش كردن مرد مالش را [به گونه اى] كه اين بخشش او را خانه نشين كند، در حالى كه مالى براى او نباشد، سؤال كننده گفت: پس در خرج حلال هم اسراف هست؟ حضرت فرمود: آرى}.

ناپسندى تبذير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 38 - 2

2- شرك به خدا ، پرخاش به والدين ، تبذير ، فرزندكشى ، زنا ، قتل ناحق ، خوردن مال يتيم ، پيروى از راهى كه پشتوانه علمى ندارد و مغرورانه راه رفتن ، اعمال

ناپسند و منفور خداوند

كلّ ذلك كان سيّئه عند ربّك مكروهًا

نهى از تبذير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 26 - 10

10- تبذير ( مصرف بيجا و ريخت و پاش ) حرام و مورد نهى خداوند است .

و لاتبذّر تبذيرًا

اهل لغت در فرق بين {اسراف} و {تبذير} آورده اند كه: {تبذير} به معناى {مصرف مال در جايى است كه سزاوار نباشد} (فروق اللغة).

تبرك از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تبرك

تبرك از نام خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 78 - 2

2 - تبرك جستن به نام خداوند در همه امور ، امرى شايسته و پسنديده

تب_رك اسم ربّك

تبرك به متعلقات انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 96 - 6،7

6_ جواز تبرك به اشياى متعلق به پيامبران الهى

ألقيه على وجهه فارتد بصيرًا

7_ امكان شفا يافتن با تبرك به اشياى متعلق به پيامبران

ألقيه على وجهه فارتد بصيرًا

مشروعيت تبرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 96 - 6

6_ جواز تبرك به اشياى متعلق به پيامبران الهى

ألقيه على وجهه فارتد بصيرًا

تبرى از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{تبرى}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 150 - 2،5،7

2 _ اطاعت از كفرپيشگان ، نشانه پذيرش ولايت و سرپرستى آنان

ان تطيعوا الّذين كفروا . .. بل اللّه موليكم

كلمه {بل} براى اضراب و نفى ولايت غير خداوند است و چون در آيه قبل سخن از ولايت و پذيرش آن نيامده كه با {بل} آن را نفى كند، معلوم مى شود كه همان اطاعت از كافران، در حقيقت پذيرش ولايت آنان است.

5 _ اطاعت و پيروى جامعه ايمانى از كفرپيشگان ، موجب خروج از ولايت خداوند و محروميّت از يارى او

ان تطيعوا الّذين كفروا . .. بل اللّه موليكم و هو خيرُ النّاصرين

7 _ پذيرش ولايت الهى و عقيده به خدا به عنوان بهترين ياور ، مانع اطاعت از كافران و پذيرش ولايت آنان

ان تطيعوا الّذين . .. بل اللّه

موليكم و هو خير النّاصرين

چون معمولا اطاعت آدمى از كسى براى جلب يارى اوست، قرآن با بيان اينكه خداوند تنها سرپرست و بهترين ياور است به مؤمنان مى فهماند كه با يارى خداوند هيچ نيازى به يارى كافران نخواهيد داشت تا مجبور شويد از آنان تبعيّت كنيد.

آثار تبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 57 - 15

15 _ تبرى و بيزارى از دشمنان دين ، نشانه تقوا و ايمان

لاتتخذوا الذين اتخذوا دينكم هزواً . .. أولياء و اتقوا اللّه ان كنتم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 22 - 12،14،16

12 - تبرّى جستن از دشمنان خدا و پيامبر ( ص ) ، نشانه ايمان محكم و استوار است .

لاتجد قومًا . .. أُول_ئك كتب فى قلوبهم الإيم_ن

14 - تبرّى جستن از دشمنان خدا و پيامبر ( ص ) ، نشانه مؤيد بودن انسان به روحى از جانب خداوند

أُول_ئك . .. و أيّدهم بروح منه

16 - دشمنى ورزيدن با دشمنان خدا و رسول او و تبرّى جستن از آنان ، نشانه ايمان زنده و پويا است .

أُول_ئك . .. أيّدهم بروح منه

آثار تبرى از بت پرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 27 - 7

7 - اعتقاد راسخ حضرت ابراهيم ( ع ) ، به برخوردار شدن از هدايت الهى در پرتو برائت از شرك و بت پرستى

إنّنى براء ممّا تعبدون . .. فإنّه سيهدين

آثار تبرى از رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17

- محمد - 47 - 28 - 4،5

4- بيزارى از رضا و خشنودى خداوند ، موجب عذاب به هنگام مرگ

ذلك بأنّهم . .. كرهوا رضونه

5- حركت در مسير خشم الهى و بيزارى از رضاى او ، مايه حبط اعمال

اتّبعوا ما أسخط اللّه و كرهوا رضونه فأحبط أعم_لهم

آثار تبرى از شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 3 - 5

5_ پرستش خدا ، بيزارى از شرك ، پذيرش رسالت پيامبر ( ص ) و استغفار از گناهان ، مقدمه هايى لازم براى حركت به سوى خدا و تقرب به درگاه او

ألاّ تعبدوا إلاّ الله . .. و أن استغفروا ربكم ثم توبوا إليه

ظاهر اين است كه {توبوا إليه} عطف به همه جمله هاى سابق {ألاّ تعبدوا. ..}، {إننى لكم منه ...} و {أن استغفروا ...} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 27 - 7

7 - اعتقاد راسخ حضرت ابراهيم ( ع ) ، به برخوردار شدن از هدايت الهى در پرتو برائت از شرك و بت پرستى

إنّنى براء ممّا تعبدون . .. فإنّه سيهدين

آثار تبرى از عبادت غيرخدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 66 - 2

2 - اختصاص دادن پرستش به خداوند و دورى از عبادت غير او ، نشانه عقل و خردمندى است .

أفغير اللّه تأمرونّى أعبد أيّها الج_هلون . .. بل اللّه فاعبد

{فا} در {فاعبد} جزا براى شرط مقدر است و تقدير آن _ به قرينه مقابله با {أيّها الجاهلون} _ مى تواند چنين باشد: {إن

كنت عاقلاً فاعبداللّه}.

آثار تبرى از كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 7 - 24

24 - رشد واقعى انسان ، در پرتو محبت دين و بيزارى از كفر و گناه

حبّب إليكم الإيم_ن . .. و كرّه إليكم الكفر ... أول_ئك هم الرشدون

آثار تبرى از گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 7 - 24

24 - رشد واقعى انسان ، در پرتو محبت دين و بيزارى از كفر و گناه

حبّب إليكم الإيم_ن . .. و كرّه إليكم الكفر ... أول_ئك هم الرشدون

اعلام تبرى از مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 216 - 1

1 - فرمان خدا به پيامبر ( ص ) مبنى بر اظهار بيزارى از رفتار شرك آميز خويشاوندان خود در صورت امتناع از ايمان آوردن

و أنذر عشيرتك. .. فإن عصوك فقل إنّى برىءٌ ممّا تعملون

ضمير فاعل در {عصوك} به {عشيرة} بازمى گردد.

اعلام تبرى امام على(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 2 - 15

15 _ از امام باقر ( ع ) روايت شده است كه فرمود : { خطب على ( ع ) الناس . . . فقال : . . . من كانت له مدة فهو إلى مدته و من لم يكن له مدة فمدته أربعة أشهر و كان خطب يوم النحر . . . ;

على (ع) [هنگام اعلام براءت] براى مردم سخنرانى كرد. .. و فرمود: ... هر كس براى او مدت تعيين شده تا

همان مدت، و كسى كه براى او مدت تعيين نشده تا چهار ماه مهلت دارد و اين سخنرانى روز عيد قربان بود ... }.

اعلام تبرى در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 3 - 3

3 _ دهم ذيحجه سال نهم هجرت ، روز ابلاغ پيام برائت خدا و پيامبر ( ص ) به عموم مردم حاضر در مراسم حج

و أذن من اللّه و رسوله إلى الناس يوم الحج الأكبر

بر اساس نظر مفسران، سال نهم هجرت، سال اعلام برائت است و بر پايه رواياتى كه از ائمه معصومين (ع) رسيده است، روز حج اكبر، دهم ذيحجه است.

اعلام تبرى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 35 - 7

7_ اعلام بيزارى پيامبر ( ص ) از شركورزى مشركان مكه و گناهان آنان

و أنا برىءٌ مما تجرمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 36 - 7

7_ پيامبر ( ص ) از ناحيه خداوند فرمان داشت ، يكتاپرستى خويش و گريزش از شرك را اعلام كند .

قل إنما أُمرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 2 - 5

5 - پيامبر ( ص ) ، مأمور ابلاغ تباين معبود خود با معبود هاى مشركان و تصريح به ناهماهنگى كامل ، بين شرك و توحيد

قل . .. لا أعبد ما تعبدون

اعلان تبرى از تهمت به مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 16 - 9

9 - اظهار

تنفر و نشان دادن واكنش منفى ، وظيفه مسلمانان در برابر شايعه ها و تهمت هاى بى دليل جنسى عليه ديگر مسلمانان

و لولا إذ سمعتموه قلتم ما يكون لنا أن نتكلّم به_ذا سبح_نك ه_ذا بهت_ن عظيم

اعلان تبرى هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 54 - 5

5_ هود ( ع ) به مشركان اعلان كرد كه از معبودهايشان بيزار است و آنها را منشأ هيچ تأثيرى نمى داند و شايسته پرستش نمى شمارد .

قال . .. اشهدوا أنى برىءٌ مما تشركون

بيزارى و تنفر هود(ع) از بتها و معبودهاى اهل شرك، به معناى منشأ أثر ندانستن آنها و شايسته عبادت نشمردنشان است. از اينكه هود(ع) در خطاب به مردم نگفت: {اشهدكم}، ولى در گواه خواهى از خداوند گفت: {اُشهد الله} معلوم مى شود مراد از {واشهدوا}، مجرد اعلان است نه شاهد گرفتن مردم.

اهميت تبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 51 - 1

1 _ ضرورت پرهيز مسلمانان از پذيرش ولايت و حاكميت يهود و نصارا

يا ايها الذين ءامنوا لاتتخذوا اليهود و النصرى أولياء

يكى از معانى ولايت، امارت و سلطنت است. (قاموس المحيط)، بنابراين {ولى} مى تواند به معناى امير و حاكم باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 114 - 10

10 _ لزوم تبرى و بيزارى جستن از دشمنان خدا ، هر چند كه از خويشاوندان نزديك باشند .

فلما تبين له أنه عدو للّه تبرأ منه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 -

116 - 11

11 _ لزوم تبرّى از دشمنان خدا و تكيه نكردن بر قدرت و كمك آنان

فما تبين له أنه عدو للّه تبرأ منه . .. ما لكم من دون اللّه من ولىّ و لانصير

اهميت تبرى از شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 4 - 8

8 - بيزارى جستن از مظاهر كفر و شرك ، همانند تبرّى جستن از انديشه كفر ، امرى بايسته

كانت لكم أسوة حسنة . .. إذ قالوا لقومهم إنّا برءؤا منكم و ممّا تعبدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 67 - 2

2- لزوم اظهار تنفر و انزجار از مشركان و عقايد انحرافى و باطل آنها و ارائه راه هدايت به آنان

إذ قال لأبيه . .. أُفّ لكم و لماتعبدون

اهميت تبرى از ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 114 - 11

11_ لزوم پايدارى بر دين ، پرهيز از طغيان و سركشى و تمايل نداشتن و تكيه نكردن بر ستمگران ، از مواعظ و پند هاى مهم خداوند است .

فاستقم كما أُمرت . .. و لاتطغوا ... و لاتركنوا إلى الذين ظلموا... ذلك ذكرى للذكر

اهميت تبرى از عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 67 - 2

2- لزوم اظهار تنفر و انزجار از مشركان و عقايد انحرافى و باطل آنها و ارائه راه هدايت به آنان

إذ قال لأبيه . .. أُفّ لكم و لماتعبدون

اهميت تبرى از كفر

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 4 - 8

8 - بيزارى جستن از مظاهر كفر و شرك ، همانند تبرّى جستن از انديشه كفر ، امرى بايسته

كانت لكم أسوة حسنة . .. إذ قالوا لقومهم إنّا برءؤا منكم و ممّا تعبدون

اهميت تبرى از مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 67 - 2

2- لزوم اظهار تنفر و انزجار از مشركان و عقايد انحرافى و باطل آنها و ارائه راه هدايت به آنان

إذ قال لأبيه . .. أُفّ لكم و لماتعبدون

تبرى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 78 - 8،9،14

8 _ ابراهيم(ع) با افول خورشيد، بيزارى خويش نسبت به پندارهاى شرك قوم خويش پرده برداشت.

فلما أفلت قال يقوم إنى برىء مما تشركون

چنانچه {ما} در {ما تشركون} مصدريه باشد، مضمون جمله چنين مى شود: {برىء من اشراككم}. برداشت فوق بر اين اساس است.

9 _ ابراهيم(ع) در پى ابطال مستدل عقايد شرك آميز قوم خويش، به صراحت از معبودهاى آنان بيزارى جست.

فلما رءا الشمس . .. إنى برىء مما تشركون

چنانچه {ما} در {مما تشركون} موصول باشد، مضمون جمله چنين است: {برىء من الذى تشركون به}. يعنى از چيزهاييكه به آن شرك مىورزيد بيزارم.

14 _ عن أبى عبدالله(ع): . .. كشف الله له (إبراهيم) عن السموات حتى رأى العرش و من عليه و اراه الله ملكوت السموات و الأرض فعند ذلك {قال يا قوم إنى برىء مما تشركون} ... .

از امام صادق(ع) روايت شده است: . .. خداوند براى ابراهيم(ع) آسمانها را نمايان كرد تا اينكه عرش و

ساكنان آن را مشاهده نمود و خدا ملكوت آسمانها و زمين را به او نماياند، در اين هنگام گفت: {اى قوم من، از آنچه شريك خدا مى دانيد، بيزارم} ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 114 - 9،16

9 _ بيزارى جستن ابراهيم ( ع ) از پدرش ، پس از يقين به هدايت ناپذيرى و عداوت او با خدا

فلما تبين له أنه عدو للّه تبرأ منه

16 _ تبرّى ابراهيم ( ع ) از { آزر } ، على رغم داشتن خويشاوندى با وى ، تبلور خشوع عميق او در برابر خدا

أنه عدو للّه تبرأ منه إن إبرهيم لأوّه حليم

يكى از معانى كه اهل لغت براى {أوّاه} برشمرده اند، خضوع و خشوع شديد است. يعنى ابراهيم (ع)، در برابر خدا بسيار خاضع و خاشع بود. برداشت فوق بدان احتمال است كه جمله {إن إبراهيم لأوّاه} براى بيان علت تبرّى حضرت ابراهيم (ع) از آزر باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 48 - 1

1- ابراهيم ( ع ) ، زندگى در ميان هم كيشان آزر را هم سان زندگى در خانه او ، مانعى در راه خداپرستى خويش ديده و از همه آنها كناره گيرى كرد .

و أعتزلكم و ما تدعون من دون اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 49 - 1

1- حضرت ابراهيم ( ع ) از محيط شرك و بت پرستى هجرت كرد و از بت پرستان و معبود هاى آنان كناره گيرى كرد .

فلمّا أعتزلهم و

مايعبدون من دون اللّه وهبنا له إسح_ق و يعقوب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 67 - 1

1- اظهار تنفر و انزجار شديد ابراهيم ( ع ) از بت پرستان و معبود هاى آنان

أُفّ لكم و لما تعبدون

{أُفّ} كلمه اى است كه به هنگام تنفر و انزجار از چيزى و يا شخصى، به كار مى رود. تنوين {أُفٍّ} براى تعظيم است; يعنى، انزجار قوى و شديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 26 - 1،4،5

1 - اعلان برائت حضرت ابراهيم ( ع ) از شرك و بت پرستى قوم خود

و إذ قال إبرهيم لأبيه و قومه إنّنى براء ممّا تعبدون

4 - آيين شرك ، مورد نفرت و انزجار عميق ابراهيم ( ع )

إنّنى براء ممّا تعبدون

به كارگيرى كلمه {براء} (مصدر {برء}) به جاى {برىء} حاكى از شدت تنفر و انزجار است.

5 - ابراهيم ( ع ) ، نمونه انسان آزاد از تعصبات قومى و جاهلى

و إذ قال إبرهيم لأبيه و قومه

ذكر داستان ابراهيم(ع) و اعلان موضع آن حضرت در برابر عقايد سنتى جامعه خويش _ پس از يادكرد پيروى كوركورانه مشركان از نياكان خود _ مى تواند در جهت ارائه الگوى سنت شكنى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 4 - 6،9،24

6 - اظهار برائت و بيزارى ابراهيم ( ع ) و همگامانش ، از مظاهر شرك و قوم مشرك خويش

إذ قالوا لقومهم إنّا برءؤا منكم و مم_ّا تعبدون

9 - ابراهيم ( ع ) و همگامانش ، پيشتازان برائت از

مشركان و كافران

قد كانت لكم أسوة حسنة فى إبرهيم و الذين معه . .. إذ قالوا

برداشت بالا، با توجه به اين نكته است كه خداوند، از ميان همه پيامبران و امت هاى پيشين، ابراهيم(ع) و همگامانش را الگوى برائت از مشركان معرفى كرده است.

24 - توكل ابراهيم ( ع ) و همراهانش ، بر خداى يگانه در برائت از مشركان و پيامد هاى آن

إذ قالوا لقومهم إنّا برءؤا منكم . .. ربّنا عليك توكلنا

تبرى اخروى رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 63 - 8

8 - اقدام پيشوايان شرك به اظهار برائت از پيروان خويش در قيامت

و يوم يناديهم . .. تبرّأنا إليك

تبرى اخروى معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 14 - 4

4 - حضور معبود ها در قيامت و انكار و تبرّى آنان از شركورزى مشركان

و يوم القي_مة يكفرون بشرككم

تبرى از آزر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 114 - 9،16

9 _ بيزارى جستن ابراهيم ( ع ) از پدرش ، پس از يقين به هدايت ناپذيرى و عداوت او با خدا

فلما تبين له أنه عدو للّه تبرأ منه

16 _ تبرّى ابراهيم ( ع ) از { آزر } ، على رغم داشتن خويشاوندى با وى ، تبلور خشوع عميق او در برابر خدا

أنه عدو للّه تبرأ منه إن إبرهيم لأوّه حليم

يكى از معانى كه اهل لغت براى {أوّاه} برشمرده اند، خضوع و خشوع شديد است. يعنى ابراهيم (ع)، در برابر خدا بسيار خاضع

و خاشع بود. برداشت فوق بدان احتمال است كه جمله {إن إبراهيم لأوّاه} براى بيان علت تبرّى حضرت ابراهيم (ع) از آزر باشد.

تبرى از افترا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 89 - 3

3 _ شعيب ( ع ) و همگامان مؤمنش ، بيزار از گرايش به آيين شرك و افترا بستن بر خدا

قال أو لو كنا كرهين. قد افترينا على اللّه كذبا إن عدنا فى ملتكم

تبرى از افساد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 73 - 1

1_ فرزندان يعقوب در حضور يوسف ( ع ) و كارگزارانش ، بر منزه بودنشان از سرقت و نداشتن قصد فسادگرى و خرابكارى در مصر ، سوگند ياد كردند .

تالله لقد علمتم ما جئنا لنفسد فى الأرض و ما كنا س_رقين

گرچه مقسم عليه (آنچه بر انجام آن سوگند ياد مى شود) در آيه شريفه {لقد علمتم} است ; ولى در حقيقت {ما جئنا . ..} مقسم عليه مى باشد. بنابراين معناى جمله چنين مى شود: به خدا سوگند كه ما براى فساد به مصر نيامده ايم و هرگز سارق نبوده ايم و شما اين حقيقت را به خوبى دانستيد.

تبرى از باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 41 - 2

2 _ دعوت كنندگان به سوى حق در صورت مواجه شدن با پافشارى مردم بر انكار حق ، بايد با اعلان تبرى از باطل ، آنان را به حال خود ر ها كنند .

و إن كذبوك فقل . .. و انا برىء

ممّا تعملون

تبرى از باغدار متكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 38 - 1

1- مرد مؤمن ( سمبل ايمان ) از بينش و منش كفرآلود ثروت مندِ دنياگرا ، اظهار بى زارى كرد .

ل_كنّاْ هو اللّه ربّى

تبرى از بت پرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 48 - 1،2

1- ابراهيم ( ع ) ، زندگى در ميان هم كيشان آزر را هم سان زندگى در خانه او ، مانعى در راه خداپرستى خويش ديده و از همه آنها كناره گيرى كرد .

و أعتزلكم و ما تدعون من دون اللّه

2- حضرت ابراهيم ( ع ) در پاسخ به تهديد هاى آزر ، تصميم خود را بر دورى گزيدن از بت پرستان و بت ها ، اعلام كرد .

و أعتزلكم و ما تدعون من دون اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 49 - 1

1- حضرت ابراهيم ( ع ) از محيط شرك و بت پرستى هجرت كرد و از بت پرستان و معبود هاى آنان كناره گيرى كرد .

فلمّا أعتزلهم و مايعبدون من دون اللّه وهبنا له إسح_ق و يعقوب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 67 - 1

1- اظهار تنفر و انزجار شديد ابراهيم ( ع ) از بت پرستان و معبود هاى آنان

أُفّ لكم و لما تعبدون

{أُفّ} كلمه اى است كه به هنگام تنفر و انزجار از چيزى و يا شخصى، به كار مى رود. تنوين {أُفٍّ} براى تعظيم است;

يعنى، انزجار قوى و شديد.

تبرى از بت پرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 49 - 1

1- حضرت ابراهيم ( ع ) از محيط شرك و بت پرستى هجرت كرد و از بت پرستان و معبود هاى آنان كناره گيرى كرد .

فلمّا أعتزلهم و مايعبدون من دون اللّه وهبنا له إسح_ق و يعقوب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 89 - 2

2 - اعتقاد به يگانگى خدا و بيزارى از شرك و بت پرستى ، نشانه بهره مندى از قلب سليم

إلاّ من أتى اللّه بقلب سليم

در آيات پيشين، سخن درباره مبارزه حضرت ابراهيم(ع) با شرك و بت پرستى است. با توجه به ارتباط اين آيه با آيات قبل، مى توان گفت كه مراد آن حضرت از قلب سليم، قلب خالى از شرك است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 26 - 1

1 - اعلان برائت حضرت ابراهيم ( ع ) از شرك و بت پرستى قوم خود

و إذ قال إبرهيم لأبيه و قومه إنّنى براء ممّا تعبدون

تبرى از پيروان شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 17 - 2

2 - اظهار خداترسى و نيز تبرّى شيطان در قيامت از پيروان خويش ، بى ثمر در نجات او از كيفر اخروى

قال إنّى برىء منك إنّى أخاف اللّه . .. فكان ع_قبتهما أنّهما فى النار

تبرى از تعصب قومى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 -

26 - 5

5 - ابراهيم ( ع ) ، نمونه انسان آزاد از تعصبات قومى و جاهلى

و إذ قال إبرهيم لأبيه و قومه

ذكر داستان ابراهيم(ع) و اعلان موضع آن حضرت در برابر عقايد سنتى جامعه خويش _ پس از يادكرد پيروى كوركورانه مشركان از نياكان خود _ مى تواند در جهت ارائه الگوى سنت شكنى باشد.

تبرى از تكذيب انذارهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 17 - 4

4 - مراقبت خويش از تكذيب هدايت هاى الهى و انذار هاى او و مصون داشتن خود از پيامد هاى آن ، از ويژگى هاى با تقواترين انسان ها است .

الذى كذّب و تولّى . و سيجنّبها الأتقى

وصف {الأتقى} _ به قرينه آيه قبل _ ناظر به پرهيز از تكذيب و تولّى است; بنابراين تمام مؤمنان را شامل است. گفتنى است كه محافظت خود از تكذيب و تولّى، (مراقبت هاى دينى) در مقايسه با پرهيز از خسارت هاى مالى و بدنى، (مراقبت هاى غير دينى) مفيدتر و برتر است. از اين رو همه افرادى كه تقواى دينى دارند، از كسانى كه مراقب خطرهاى غير دينى اند; متقى تر (أتقى) معرفى شده اند.

تبرى از تكذيب هدايتهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 17 - 4

4 - مراقبت خويش از تكذيب هدايت هاى الهى و انذار هاى او و مصون داشتن خود از پيامد هاى آن ، از ويژگى هاى با تقواترين انسان ها است .

الذى كذّب و تولّى . و سيجنّبها الأتقى

وصف {الأتقى} _ به قرينه آيه قبل _

ناظر به پرهيز از تكذيب و تولّى است; بنابراين تمام مؤمنان را شامل است. گفتنى است كه محافظت خود از تكذيب و تولّى، (مراقبت هاى دينى) در مقايسه با پرهيز از خسارت هاى مالى و بدنى، (مراقبت هاى غير دينى) مفيدتر و برتر است. از اين رو همه افرادى كه تقواى دينى دارند، از كسانى كه مراقب خطرهاى غير دينى اند; متقى تر (أتقى) معرفى شده اند.

تبرى از جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 113 - 11

11 _ لزوم پرهيز محبت و دلسوزى نسبت به مشركانى كه دوزخى بودنشان حتمى است .

ما كان للنبى . .. أن يستغفروا للمشركين ... أنهم أصحب الجحيم

تبرى از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 26 - 11

11- كراهت و بيزارى از رهنمود هاى خداوند ، درون مايه اصلى كفر *

قالوا للذين كرهوا ما نزّل اللّه سنطيعكم

برداشت بالا بنابراين نكته است كه مراد از {الذين كرهوا. ..} كافران بوده و وصف {كرهوا} به جاى {كفروا} آمده باشد تا اين واقعيت آشكار شود كه آنچه كافران را به كفر كشانده، هواپرستى و بيزارى از دستورات دين است; نه نارسايى بيان دين و شبهات فكرى و فلسفى آنان.

تبرى از خرافات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 54 - 7

7_ اعلام انزجار از عقايد باطل و خرافى ، گامى ضرورى براى مبلغان دين

قال إنى أُشهد الله . .. أنى برىءٌ مما تشركون

تبرى از خورشيدپرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5

- انعام - 6 - 78 - 8

8 _ ابراهيم(ع) با افول خورشيد، بيزارى خويش نسبت به پندارهاى شرك قوم خويش پرده برداشت.

فلما أفلت قال يقوم إنى برىء مما تشركون

چنانچه {ما} در {ما تشركون} مصدريه باشد، مضمون جمله چنين مى شود: {برىء من اشراككم}. برداشت فوق بر اين اساس است.

تبرى از دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 51 - 13

13 _ مؤمنان ، وظيفه دار تبرى و بيزارى نسبت به دشمنان

لاتتخذوا اليهود و النصرى أولياء . .. و من يتولهم منكم فانه منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 57 - 15

15 _ تبرى و بيزارى از دشمنان دين ، نشانه تقوا و ايمان

لاتتخذوا الذين اتخذوا دينكم هزواً . .. أولياء و اتقوا اللّه ان كنتم مؤمنين

تبرى از دشمنان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 16 - 6

6 _ دوستى با خدا ، پيامبر ( ص ) و مؤمنان و تبرّى از دشمنان آنان ، از نشانه هاى ايمان راستين

و لم يتخذوا من دون اللّه و لا رسوله و لا المؤمنين وليجة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 114 - 10

10 _ لزوم تبرى و بيزارى جستن از دشمنان خدا ، هر چند كه از خويشاوندان نزديك باشند .

فلما تبين له أنه عدو للّه تبرأ منه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 116 - 11

11 _ لزوم تبرّى از دشمنان خدا

و تكيه نكردن بر قدرت و كمك آنان

فما تبين له أنه عدو للّه تبرأ منه . .. ما لكم من دون اللّه من ولىّ و لانصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 22 - 6،12،14،16

6 - تبرّى از دشمنان خدا و پيامبر ( ص ) ، از نشانه هاى ايمان راستين

لاتجد قومًا . .. أو عشيرتهم

12 - تبرّى جستن از دشمنان خدا و پيامبر ( ص ) ، نشانه ايمان محكم و استوار است .

لاتجد قومًا . .. أُول_ئك كتب فى قلوبهم الإيم_ن

14 - تبرّى جستن از دشمنان خدا و پيامبر ( ص ) ، نشانه مؤيد بودن انسان به روحى از جانب خداوند

أُول_ئك . .. و أيّدهم بروح منه

16 - دشمنى ورزيدن با دشمنان خدا و رسول او و تبرّى جستن از آنان ، نشانه ايمان زنده و پويا است .

أُول_ئك . .. أيّدهم بروح منه

تبرى از دشمنان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 16 - 6

6 _ دوستى با خدا ، پيامبر ( ص ) و مؤمنان و تبرّى از دشمنان آنان ، از نشانه هاى ايمان راستين

و لم يتخذوا من دون اللّه و لا رسوله و لا المؤمنين وليجة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 22 - 6،12،14،16

6 - تبرّى از دشمنان خدا و پيامبر ( ص ) ، از نشانه هاى ايمان راستين

لاتجد قومًا . .. أو عشيرتهم

12 - تبرّى جستن از دشمنان خدا و پيامبر ( ص ) ، نشانه ايمان محكم و استوار

است .

لاتجد قومًا . .. أُول_ئك كتب فى قلوبهم الإيم_ن

14 - تبرّى جستن از دشمنان خدا و پيامبر ( ص ) ، نشانه مؤيد بودن انسان به روحى از جانب خداوند

أُول_ئك . .. و أيّدهم بروح منه

16 - دشمنى ورزيدن با دشمنان خدا و رسول او و تبرّى جستن از آنان ، نشانه ايمان زنده و پويا است .

أُول_ئك . .. أيّدهم بروح منه

تبرى از دشمنان مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 16 - 6

6 _ دوستى با خدا ، پيامبر ( ص ) و مؤمنان و تبرّى از دشمنان آنان ، از نشانه هاى ايمان راستين

و لم يتخذوا من دون اللّه و لا رسوله و لا المؤمنين وليجة

تبرى از دين مصريان باستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 37 - 13،14

13_ يوسف ( ع ) در زندان مصر ، پيروى نكردن خويش از آيين و شريعت مصريان كافر به خدا و ناباور به قيامت را ، ابراز داشت .

إنى تركت ملّة قوم لايؤمنون بالله و هم بالأخرة هم ك_فرون

14_ پيروى نكردن يوسف ( ع ) از آيين مصريان و ايمانش به خدا و آخرت ، موجب دستيابى او به علم غيب و دانش تعبير رؤيا شد .

ذلكما مما علمنى ربى إنى تركت ملّة قوم لايؤمنون

جمله {إنى تركت . ..} تعليل براى {علمنى ربى} مى باشد ; يعنى ، خداوند به خاطر اينكه من آيين كافران را وانهادم و پيروى نكردم ، چنين علمى را به من آموخت.

تبرى از رهبران مشركان

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 167 - 1،4

1 - بازگشت به دنيا براى تبرّى از سران شرك و مخالفت كردن با آنان ، آرزوى مشركان پيرو در صحنه قيامت

و قال الذين اتبعوا لو أن لنا كرّة فنتبرأ منهم

{كرّ} به معناى رجوع و {كرّة} به معناى يكبار رجوع كردن است و مراد از آن، بازگشت به دنيا مى باشد. بنابراين {لو أن لنا كرّة}; يعنى، اى كاش يكبار ديگر به دنيا باز مى گشتيم!

4 - حس انتقام جويى ، وادار كننده مشركان پيرو به تبرّى از سران شرك ، نه حق جويى و حقيقت طلبى

فنتبرأ منهم كما تبرّءوا منا

جمله {كما تبرءوا منا} (چون آنان از ما بيزارى كردند و يا همان گونه كه آنان از ما بيزارى جستند) بيانگر انگيزه اظهار تبرى مشركان پيرو است.

تبرى از شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 19 - 23،24

23 _ پيامبر اكرم(ص)، مأمور به اعلام يگانگى خداوند و اظهار بيزارى از شرك و معبودهاى مشركان

قل إنما هو إله وحد و إننى برىء مما تشركون

24 _ لزوم پايدارى در عقيده توحيدى و اعلام صريح بطلان شرك و بيزارى از معبودهاى مشركان

قل لا أشهد قل إنما هو إله وحد و إننى برىء مما تشركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 78 - 8،11،12،14

8 _ ابراهيم(ع) با افول خورشيد، بيزارى خويش نسبت به پندارهاى شرك قوم خويش پرده برداشت.

فلما أفلت قال يقوم إنى برىء مما تشركون

چنانچه {ما} در {ما تشركون} مصدريه باشد، مضمون جمله چنين مى شود: {برىء من اشراككم}.

برداشت فوق بر اين اساس است.

11 _ ضرورت بيزارى جستن از معبودهاى مشركان و عقايد شرك

إنى برء مما تشركون

12 _ عن الرضا(ع): إن إبراهيم(ع) وقع إلى ثلاثة اصناف . .. صنف يعبد الشمس ... {فلما} اصبح و {رأى الشمس بازغة قال هذا ربى هذا أكبر} من الزهرة و القمر على الانكار و الاستخبار ... {فلما افلت} قال للاصناف الثلاثة من عبدة الزهرة و القمر و الشمس {يا قوم إنى برىء مما تشركون ... }.

از امام رضا(ع) روايت شده است: . .. ابراهيم(ع) با سه گروه برخورد كرد ... گروهى كه خورشيد را مى پرستيدند ... پس چون صبحگاهان خورشيد را تابان ديد از روى انكار و استخبار گفت: اين پروردگار من است اين، از ستاره زهره و ماه بزرگتر است ... . پس هنگامى كه غروب كرد به گروههاى سه گانه پرستنده زهره، ماه و خورشيد گفت: {اى قوم من، من از آنچه شما شريك خدا مى دانيد، بيزارم} ... .

14 _ عن أبى عبدالله(ع): . .. كشف الله له (إبراهيم) عن السموات حتى رأى العرش و من عليه و اراه الله ملكوت السموات و الأرض فعند ذلك {قال يا قوم إنى برىء مما تشركون} ... .

از امام صادق(ع) روايت شده است: . .. خداوند براى ابراهيم(ع) آسمانها را نمايان كرد تا اينكه عرش و ساكنان آن را مشاهده نمود و خدا ملكوت آسمانها و زمين را به او نماياند، در اين هنگام گفت: {اى قوم من، از آنچه شريك خدا مى دانيد، بيزارم} ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 105 - 2

2 _ پيامبر

اكرم ( ص ) دستور يافت انعطاف ناپذيرى خود را نسبت به آيين شرك به عنوان فرمانى صريح از جانب خداوند ، به مشركان ابلاغ كند .

قل يأيها الناس . .. و أمرت أن أكون من المؤمنين. و أن أقم وجهك للدين حنيفاً و لات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 106 - 1

1 _ خداوند ، پيامبر اكرم ( ص ) را از نيايش به درگاه هر چيزى غير خودش بر حذر داشته است .

و لاتدع من دون اللّه ما لاينفعك و لايضرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 35 - 7

7_ اعلام بيزارى پيامبر ( ص ) از شركورزى مشركان مكه و گناهان آنان

و أنا برىءٌ مما تجرمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 9

9_ يوسف ( ع ) و پدرانش ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ( ع ) ، موحدانى مبرّا از كمترين شركورزى به خدا

ما كان لنا أن نشرك بالله من شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 38 - 2

2- مرد مؤمن ، با اعتراف به ربوبيّت خداى يگانه و اظهار بى زارى از شرك ، انديشه خود را از افكار انحرافى ثروت مند مغرور ، متمايز ساخت .

ل_كنّاْ هو اللّه ربّى و لاأشرك بربّى أحدًا

{ل_كنّاْ} در اصل {ل_كنْ أنا} بوده است و پس از حذف همزه {أنا} و ادغام نون ها، دو كلمه، به صورت يك كلمه نوشته مى شود.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 49 - 1

1- حضرت ابراهيم ( ع ) از محيط شرك و بت پرستى هجرت كرد و از بت پرستان و معبود هاى آنان كناره گيرى كرد .

فلمّا أعتزلهم و مايعبدون من دون اللّه وهبنا له إسح_ق و يعقوب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 89 - 2

2 - اعتقاد به يگانگى خدا و بيزارى از شرك و بت پرستى ، نشانه بهره مندى از قلب سليم

إلاّ من أتى اللّه بقلب سليم

در آيات پيشين، سخن درباره مبارزه حضرت ابراهيم(ع) با شرك و بت پرستى است. با توجه به ارتباط اين آيه با آيات قبل، مى توان گفت كه مراد آن حضرت از قلب سليم، قلب خالى از شرك است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 23 - 2

2 - مؤمن انطاكيه ( حبيب نجار ) ، يكتاپرستى خود و بيزارى اش از شرك و بت پرستى را اعلام كرد .

ءأتّخذ من دونه ءالهة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 26 - 1،4

1 - اعلان برائت حضرت ابراهيم ( ع ) از شرك و بت پرستى قوم خود

و إذ قال إبرهيم لأبيه و قومه إنّنى براء ممّا تعبدون

4 - آيين شرك ، مورد نفرت و انزجار عميق ابراهيم ( ع )

إنّنى براء ممّا تعبدون

به كارگيرى كلمه {براء} (مصدر {برء}) به جاى {برىء} حاكى از شدت تنفر و انزجار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 -

27 - 4

4_ تمسّك شيطان به ربوبيت الهى در دادگاه اخروى ، براى مبرّا جلوه دادن خود از گناهان مشركان *

قال قرينه ربّنا ما أطغيته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 4 - 6،11

6 - اظهار برائت و بيزارى ابراهيم ( ع ) و همگامانش ، از مظاهر شرك و قوم مشرك خويش

إذ قالوا لقومهم إنّا برءؤا منكم و مم_ّا تعبدون

11 - بيزارى از شرك ، نقد و انكار شخصيت مشركان و ستيز علنى با آنان ، سه مرحله حركت توحيدى ابراهيم ( ع )

إنّا برءؤا منكم . .. كفرنا بكم و بدا بيننا و بينكم العدوة والبغضاء

برداشت ياد شده، بدان احتمال است كه عبارت هاى {إنّا براءؤا}، {كفرنا بكم} و {بدا بيننا و بينكم} _ چنان كه ظاهر ترتيب مقتضى آن است _ بيانگر سه مرحله متوالى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 4 - 3

3 - پيامبر ( ص ) ، گذشته زندگى خود را از آلودگى به شرك مبرّا خواند .

و لا أنا عابد ما عبدتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 66 - 3

3 _ انديشه توحيدى و مبرا از شرك ، سفيهانه و نامعقول در نظر كافران قوم هود

قال الملأ الذين كفروا من قومه إنا لنريك فى سفاهة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 89 - 3

3 _ شعيب ( ع ) و همگامان مؤمنش ، بيزار از گرايش به آيين شرك و افترا بستن بر خدا

قال

أو لو كنا كرهين. قد افترينا على اللّه كذبا إن عدنا فى ملتكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 22 - 17

17- شيطان در قيامت به پيروان خود اعلام خواهد كرد كه وى در دنيا عقيده آنان را در شريك قرار دادن او براى خدا ، قبول نداشته است .

و قال الشيط_ن . .. إنى كفرت بما أشركتمون من قبل

برداشت مبتنى بر اين احتمال است كه {ما} در آيه مصدرى باشد و {أشركتم} را به تأويل مصدر ببرد و مفعول آن ضمير منفصل محذوف باشد. بنابراين معناى عبارت چنين مى شود: من شريك قرار داده شدن خودم را براى خدا از جانب شما قبول نداشتم و به آن كافر بودم.

تبرى از شرك ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 50 - 18

18_ يوسف ( ع ) در پيامش به پادشاه ، به او گوشزد كرد كه وى را رب و مالك خويش نخواهد دانست و خود را بنده او نخواهد شمرد .

إن ربى بكيدهنّ عليم

تبرى از شرك عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 138 - 4

4 - اهل ايمان ، از شرك در عبادت منزه و مبرا هستند .

و نحن له عبدون

برداشت فوق، از تقديم {له} بر {عابدون}، كه دلالت بر حصر دارد، استفاده شده است.

تبرى از طغيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 60 - 2

2 - اعلام انزجار و تنفر پيروان طاغيان از آنان

قالوا بل أنتم لامرحبًا

بكم

برداشت ياد شده از لحن آيه شريفه استفاده مى شود.

تبرى از طغيانگرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 27 - 2

2_ تبرّى شيطان در قيامت ، از انحرافات و طغيان گرى مشركان

قال قرينه ربّنا ما أطغيته

بنابراين كه مراد از {قرين} شيطان باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

تبرى از عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 54 - 7

7_ اعلام انزجار از عقايد باطل و خرافى ، گامى ضرورى براى مبلغان دين

قال إنى أُشهد الله . .. أنى برىءٌ مما تشركون

تبرى از غضب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 1 - 4

4 - توجّه به خدادادى بودن شرح صدر ، مايه اطمينان پيامبر ( ص ) به دورى اش از قهر و خشم خداوند

ما ودّعك ربّك و ما قلى . .. ألم نشرح لك صدرك

هدف از استفهام در {ألم نشرح. ..} _ كه براى تقرير است _ با توجّه به ارتباط آن با محتواى سوره قبل، توجّه دادن پيامبر(ص) به نعمت هايى است كه نشان محبوب بودن او نزد خداوند است تا نگرانى هاى احتمالى آن حضرت از ميان برود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 2 - 8

8 - توجّه به عنايت هاى خداوند در رفع مشكلات رسالت ، مايه اطمينان پيامبر ( ص ) به دورى اش از قهر و خشم خداوند

ما ودّعك ربّك و ما قلى . .. و وضعنا عنك وزرك

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 4 - 7

7 - توجّه پيامبر ( ص ) ، به خدادادى بودن نعمت خوش نامى ، مايه اطمينان آن حضرت به دورى اش از قهر و خشم خداوند

ما ودّعك ربّك و ما قلى . .. و رفعنا لك ذكرك

تبرى از فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 48 - 1

1 - ساحران پس از مشاهده معجزه موسى ، بيزارى خود را از فرعون و ادعاى ربوبيت او ، به صراحت و در حضور وى ، اعلام داشتند .

قالوا ءامنّا بربّ الع_لمين . ربّ موسى و ه_رون

جمله {ربّ موسى و هارون} _ كه عطف بيان براى {بربّ العالمين} مى باشد _ تعريضى است به فرعون و نيز كنايه از اين نكته است كه ديگر ربّ بودن تو، پذيرفتنى نيست.

تبرى از قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 4 - 6

6 - اظهار برائت و بيزارى ابراهيم ( ع ) و همگامانش ، از مظاهر شرك و قوم مشرك خويش

إذ قالوا لقومهم إنّا برءؤا منكم و مم_ّا تعبدون

تبرى از كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 37 - 13

13_ يوسف ( ع ) در زندان مصر ، پيروى نكردن خويش از آيين و شريعت مصريان كافر به خدا و ناباور به قيامت را ، ابراز داشت .

إنى تركت ملّة قوم لايؤمنون بالله و هم بالأخرة هم ك_فرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 -

حشر - 59 - 16 - 5،6

5 - اظهار بيزارى شيطان از انسان ، پس از فروافكندن او در گرداب كفر

كمثل الشيط_ن إذ قال للإنس_ن اكفر فلمّا كفر قال إنّى برىء منك

6 - بيزارى جستن شيطان از كافران ، به منظور تبرئه خويش و بر دوش نكشيدن بار گناه آنان

قال إنّى برىء منك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 4 - 9،33

9 - ابراهيم ( ع ) و همگامانش ، پيشتازان برائت از مشركان و كافران

قد كانت لكم أسوة حسنة فى إبرهيم و الذين معه . .. إذ قالوا

برداشت بالا، با توجه به اين نكته است كه خداوند، از ميان همه پيامبران و امت هاى پيشين، ابراهيم(ع) و همگامانش را الگوى برائت از مشركان معرفى كرده است.

33 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) . . .قال : . . .الوجه الخامس من الكفر كفر البرائة و ذلك قوله عزّوجلّ يحكى قول ابراهيم ( ع ) { كفرنا بكم . . . } يعنى تبرّأنا منكم . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: قِسم پنجم از كفر، كفر برائت است و اين سخن خداوند عزّوجلّ است كه از قول ابراهيم(ع) حكايت كرده كه [به قوم مشرك خود ]گفت: {كفرنا بكم. ..}; يعنى، ما از شما بيزارى جستيم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 5 - 13،14

13 - لزوم توأم بودن مبارزه ( برائت از كافران معاند ) ، با دعا و استغفار به درگاه خداوند

إذ قالوا لقومهم إنّا برءؤا. .. ربّنا عليك توكلنا... ربّنا لاتجعلنا

14

- { عن أبى جعفر ( ع ) . . .انّ اللّه أمر نبيّه ( ص ) و المؤمنين بالبرائة من قومهم ماداموا كفّاراً فقال : { قد كانت لكم اُسوة حسنة فى إبراهيم و الذين معه إذ قالوا لقومهم إنّا برآؤا منكم و ممّا تعبدون . . . } ;

از امام باقر(ع) روايت شده است: خداوند به رسول خود و مؤمنان امر فرموده تا از قوم خود، مادامى كه در حال كفر هستند، برائت جويند [آن جا كه] مى فرمايد: {براى شما در زندگى ابراهيم و كسانى كه با او بودند الگوى خوبى است; زيرا آنان به قوم خود گفتند: إنّا برآؤا منكم و ممّا تعبدون}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 36 - 4

4 - { عن أميرالمؤمنين ( ع ) . . . و قد ذَكَرَ المنافقين و مازال رسول اللّه ( ص ) يتألّفهم و يُقرّبهم و يُجْلِسُهُم عن يمينه و عن شماله حتّى أَذِنَ اللّهُ عزّوجلّ له فى إبعادهم . . . بقوله { فمالِ الذين كفروا قبلك مهطعين عن اليمين و عن الشمال عزين . . . } ;

اميرالمؤمنين(ع) در ضمن سخنانى كه درباره منافقان داشت فرمود: . .. رسول خدا(ص) پيوسته با آنان مدارا و الفت با ايشان را تحمل مى كرد و آنان را به خود نزديك مى كرد و آنها را در راست و چپ خود مى نشاند تا آن كه خداى عزّوجلّ به آن حضرت اذن داد كه آنان را از خود دور نمايد...; با گفته خود كه فرمود: (فمالِ الذين كفروا قبلك مهطعين...)}.

تبرى از كفر

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 8 - 4

4 - امتنان الهى بر مؤمنان ، به سبب افكندن محبت ايمان و بيزارى از كفر در قلب آنان

و ل_كنّ اللّه حبّب إليكم الإيم_ن . .. و كرّه إليكم الكفر ... فضلاً من اللّه و نع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 6 - 1

1 - دين كافران براى پيامبر ( ص ) ، غير قابل پذيرش بود .

لكم دينكم

درباره مفاد اين آيه سه بيان وجود دارد: 1. من دين شما را نخواهم پذيرفت و شما هم دين من را نمى پذيريد; بنابراين، سازش من و شما امكانپذير نيست و درگيرى تبليغاتى ادامه خواهد يافت (برداشت هاى يكم تا چهارم، ناظر به اين معنا است); 2. شما به راه خود برويد و من هم به راه خود مى روم، نه شما به من كارى داشته باشيد و نه من به شما كارى دارم (برداشت هاى پنجم و ششم، ناظر به اين مفاد است); 3. دين شما لايق خود شما است و دين من شايسته خود من است; نه شما زيبنده دين من هستيد و نه دين شما زيبنده من است (برداشت هاى هفتم و هشتم، اين معنا را مى رساند).

تبرى از گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 35 - 7

7_ اعلام بيزارى پيامبر ( ص ) از شركورزى مشركان مكه و گناهان آنان

و أنا برىءٌ مما تجرمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 -

216 - 3

3 - لزوم بيزارى جستن انسان از هر عمل مخالف شريعت ، هرچند كه از خويشان و بستگان او صادر شده باشد .

و أنذر عشيرتك . .. فإن عصوك فقل إنّى برىءٌ ممّا تعملون

تبرى از مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 14 - 23

23 _ پيامبر(ص)، مأمور به دورى از صف مشركان

قل إنى أمرت . .. و لا تكونن من المشركين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 3 - 1،6،8

1 _ صدور بيانيه برائت از مشركان ( تحريم روابط مسلمانان با آنان ) از سوى خدا و پيامبر ( ص ) و دستور ابلاغ آن به عموم مردم حاضر در مراسم حج

و أذن من اللّه و رسوله إلى الناس . .. أن اللّه برىء من المشركين و رسوله

{برىء} از {برائت} است و {برائت} به معنان فاصله گرفتن و جدا شدن مى باشد. اعلام برائت خدا و رسول از مشركان دستورى است به مسلمانان كه روابط و پيوندهاى خود را با مشركان بگسلند و _ به اصطلاح _ آنان را تحريم كنند.

6 _ دهم ذيحجه سال نهم هجرت ، آغاز قطع كامل روابط مسلمانان با مشركان و تحريم همه جانبه آنان از سوى خدا و پيامبر ( ص )

يوم الحج الأكبر أن اللّه برىء من المشركين و رسوله

8 _ توصيه خداوند به عموم مشركان مبنى بر ر ها كردن شرك و گرويدن به توحيد و اسلام در پى ابلاغ پيام برائت خدا و رسول به آنان

و أذن من اللّه . .. فإن تبتم فهو خير لكم

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 113 - 11

11 _ لزوم پرهيز محبت و دلسوزى نسبت به مشركانى كه دوزخى بودنشان حتمى است .

ما كان للنبى . .. أن يستغفروا للمشركين ... أنهم أصحب الجحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 114 - 12

12 _ ممنوعيت استغفار براى مشركان و لزوم برائت از آنان ، حكمى مشترك در اديان آسمانى

ما كان للنبى . .. أن يستغفروا للمشركين ... و ما كان استغفار أبرهيم ... أنه عدو ل

از اينكه خداوند، به موضوع استغفار حضرت ابراهيم (ع) براى آزر، به عنوان تنها موردى كه مى تواند در ذهن مسلمانان ايجاد ترديد كند پرداخت و از راز آن پرده برداشت نشان مى دهد كه مسأله ممنوعيت استغفار براى اهل شرك، مشترك همه اديان الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 41 - 1

1 _ پيامبر ( ص ) دستور داشت تا در صورت مواجه شدن با پافشارى مشركان بر تكذيب و انكار ، آنان را به حال خود ر ها كرده و از اعمال باطلشان اعلان تبرى كند .

و إن كذبوك فقل . .. و انا برىء ممّا تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 48 - 1

1- ابراهيم ( ع ) ، زندگى در ميان هم كيشان آزر را هم سان زندگى در خانه او ، مانعى در راه خداپرستى خويش ديده و از همه آنها كناره گيرى كرد .

و أعتزلكم و ما تدعون

من دون اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 49 - 1

1- حضرت ابراهيم ( ع ) از محيط شرك و بت پرستى هجرت كرد و از بت پرستان و معبود هاى آنان كناره گيرى كرد .

فلمّا أعتزلهم و مايعبدون من دون اللّه وهبنا له إسح_ق و يعقوب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 82 - 2

2- معبود هاى مشركان در قيامت ، بطلان و بيهودگى عبادت هاى مشركان را برملا كرده و از آن برائت خواهند جست .

سيكفرون بعبادتهم و يكونون عليهم ضدًّا

در مورد ضميرهاى موجود در آيه، احتمالاتى ذكر شده است; از جمله آن كه ضمير {يكفرون} و {يكونون} به {ءالهة} بازمى گردد و ضمير {بعبادتهم} و {عليهم} به مشركان. برداشت ياد شده مبتنى براين وجه است. گفتنى است كه {كفر} در معانى مختلفى از جمله انكار و برائت استعمال شده است (لسان العرب). در اين آيه نيز به قرينه {و يكونون عليهم ضدّاً} به معناى برائت جستن و سلب مسؤوليت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 63 - 6،8

6 - پيشوايان شرك مدعى مسؤوليت نداشتن نسبت به گرويدن پيروانشان به آيين شرك

أغوين_هم كما غوينا

به گفته مفسران، عبارت {كما غوينا} صفت براى مصدرى است كه با فعلش حذف شده و تقدير آن چنين است: {أغويناهم فغووا غيّاً مثل ما غوينا} مقصود گروه ياد شده اين است كه ما آنان را مجبور به پذيرش شرك نكرديم و در اين جهت ما و آنها با هم برابريم. همان طورى كه

شرك را خودمان اختيار كرديم و كسى ما را مجبور به آن نكرد، آنها نيز خودشان شرك را پذيرا شدند و ما آنان را مجبور نكرديم.

8 - اقدام پيشوايان شرك به اظهار برائت از پيروان خويش در قيامت

و يوم يناديهم . .. تبرّأنا إليك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 87 - 8

8 - تشكيل جبهه توحيد ، جدا ساختن خويش از صف مشركان و پرهيز از درآميختن با آنان ، سفارش ديگر خداوند به پيامبر ( ص )

و ادع إلى ربّك و لاتكوننّ من المشركين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 41 - 0

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 27 - 2،3،4

2_ تبرّى شيطان در قيامت ، از انحرافات و طغيان گرى مشركان

قال قرينه ربّنا ما أطغيته

بنابراين كه مراد از {قرين} شيطان باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

3- تبرّى همگامان و همراهان مشركان ، از روش و منش آنان در قيامت

قال قرينه ربّنا ما أطغيته

بنابراين كه {قرين} اعم از شيطان جن و انس باشد و شامل همراهان و عوامل شرك نيز بشود، برداشت بالا استفاده مى شود.

4_ تمسّك شيطان به ربوبيت الهى در دادگاه اخروى ، براى مبرّا جلوه دادن خود از گناهان مشركان *

قال قرينه ربّنا ما أطغيته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 4 - 9،24

9 - ابراهيم ( ع ) و همگامانش ، پيشتازان برائت از مشركان و كافران

قد كانت لكم أسوة حسنة فى إبرهيم و الذين

معه . .. إذ قالوا

برداشت بالا، با توجه به اين نكته است كه خداوند، از ميان همه پيامبران و امت هاى پيشين، ابراهيم(ع) و همگامانش را الگوى برائت از مشركان معرفى كرده است.

24 - توكل ابراهيم ( ع ) و همراهانش ، بر خداى يگانه در برائت از مشركان و پيامد هاى آن

إذ قالوا لقومهم إنّا برءؤا منكم . .. ربّنا عليك توكلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 6 - 11

11 - برنامه برائت از مشركان و نهى از مودّت با ايشان ، در جهت مصالح خود مؤمنان و نه خداوند

و من يتولّ فإنّ اللّه هو الغنىّ الحميد

با توجه به اين كه اين آيات، در ادامه نهى مؤمنان از مودّت مشركان است، تعبير {و من يتوّل. ..} بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 2 - 2

2 - قاطعيت در اعلان جدايى از مشركان و نفى ارتباط با برنامه هاى عبادى آنان ، وظيفه اى الهى بر عهده پيامبر ( ص )

قل . .. لا أعبد ما تعبدون

تبرى از مشركان پيرو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 166 - 3

3 - سران شرك به هنگام مواجه شدن با عذاب قيامت ، از پيروانشان فاصله گرفته و از آنان بيزار مى شوند .

إذ تبرأ الذين اتبعوا من الذين اتبعوا و رأوا العذاب

جمله {و رأوا العذاب} جمله حاليه است; يعنى، تبرّى و بيزارى سران شرك از پيروانشان در آن حال است كه با عذاب مواجه مى شوند.

تبرى از معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 19 - 23،24

23 _ پيامبر اكرم(ص)، مأمور به اعلام يگانگى خداوند و اظهار بيزارى از شرك و معبودهاى مشركان

قل إنما هو إله وحد و إننى برىء مما تشركون

24 _ لزوم پايدارى در عقيده توحيدى و اعلام صريح بطلان شرك و بيزارى از معبودهاى مشركان

قل لا أشهد قل إنما هو إله وحد و إننى برىء مما تشركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 78 - 9،11

9 _ ابراهيم(ع) در پى ابطال مستدل عقايد شرك آميز قوم خويش، به صراحت از معبودهاى آنان بيزارى جست.

فلما رءا الشمس . .. إنى برىء مما تشركون

چنانچه {ما} در {مما تشركون} موصول باشد، مضمون جمله چنين است: {برىء من الذى تشركون به}. يعنى از چيزهاييكه به آن شرك مىورزيد بيزارم.

11 _ ضرورت بيزارى جستن از معبودهاى مشركان و عقايد شرك

إنى برء مما تشركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 54 - 5،6

5_ هود ( ع ) به مشركان اعلان كرد كه از معبودهايشان بيزار است و آنها را منشأ هيچ تأثيرى نمى داند و شايسته پرستش نمى شمارد .

قال . .. اشهدوا أنى برىءٌ مما تشركون

بيزارى و تنفر هود(ع) از بتها و معبودهاى اهل شرك، به معناى منشأ أثر ندانستن آنها و شايسته عبادت نشمردنشان است. از اينكه هود(ع) در خطاب به مردم نگفت: {اشهدكم}، ولى در گواه خواهى از خداوند گفت: {اُشهد الله} معلوم مى شود مراد از {واشهدوا}، مجرد اعلان است نه شاهد گرفتن مردم.

6_

هود ( ع ) ، خداوند را بر بى تأثير دانستن معبود هاى اهل شرك و اعلان بيزارى از آنان ، گواه گرفت .

قال إنى أُشهد الله واشهدوا أنى برىءٌ مما تشركون

اشهاد (مصدر اشهد) به معناى گواه گرفتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 55 - 6

6_ ناتوانى بت ها براى از ميان بردن هود ( ع ) ، على رغم بيزارى جستن علنى او از آنها ، نشانه حقيقت نداشتن ادعاى قوم عاد ( ابتلاى هود به جنون از ناحيه بت ها )

إن نقول إلاّ اعتريك بعض ءالهتنا بسوء . .. فكيدونى جميعًا ثم لاتنظرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 6 - 4،6

4- بيزارى معبود هاى باطل در قيامت ، از پرستش عبادت گران خود

و كانوا بعبادتهم ك_فرين

ضمير {كانوا} به معبودها و ضمير {بعبادتهم} به عبادت گران مشرك بازمى گردد.

6- اظهار دشمنى و بيزارى مشركان ، نسبت به معبود هاى دروغين خود در قيامت *

كانوا لهم أعداء و كانوا بعبادتهم ك_فرين

فاعل {كانوا}، ضميرى است كه ممكن است به {الناس} برگردد و مرجع ضمير {هم} نيز ممكن است معبودهاى مشركان باشد كه در آيه قبل، به عنوان مبعودهاى غير الهى از آنها ياد شده است. بر اساس اين دو احتمال، نكته ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 2 - 5

5 - پيامبر ( ص ) ، مأمور ابلاغ تباين معبود خود با معبود هاى مشركان و تصريح به ناهماهنگى كامل ، بين شرك و

توحيد

قل . .. لا أعبد ما تعبدون

تبرى از معبودان مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 19 - 23،24

23 _ پيامبر اكرم(ص)، مأمور به اعلام يگانگى خداوند و اظهار بيزارى از شرك و معبودهاى مشركان

قل إنما هو إله وحد و إننى برىء مما تشركون

24 _ لزوم پايدارى در عقيده توحيدى و اعلام صريح بطلان شرك و بيزارى از معبودهاى مشركان

قل لا أشهد قل إنما هو إله وحد و إننى برىء مما تشركون

تبرى از مكذبان آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 37 - 13

13_ يوسف ( ع ) در زندان مصر ، پيروى نكردن خويش از آيين و شريعت مصريان كافر به خدا و ناباور به قيامت را ، ابراز داشت .

إنى تركت ملّة قوم لايؤمنون بالله و هم بالأخرة هم ك_فرون

تبرى انبيا از ظاهرسازى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 86 - 7

7 - پرهيز از هرگونه تكلف و ظاهرسازى در زندگى ، از ويژگى هاى پيامبران

و ما أنا من المتكلّفين

تعبير پيامبر(ص) به اين كه او از زمره {متكلفان} نيست، مى رساند كه اصولاً پيامبران اهل تكلف نبودند.

تبرى برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 77 - 8

8_ فرزندان يعقوب با اين تحليل كه دزدى بنيامين ريشه مادرى دارد ، درصدد پيراستن خويش از عار و ننگ دزدى او بودند .

إن يسرق فقد سرق أخ له من قبل

برادران يوسف با توصيف بنيامين به دارا بودن روحيه دزدى

(إن يسرق) و اثبات آن با مطرح ساختن دزدى برادر مادرى اش، درصدد بيان اين معنا بودند كه مادر آن دو در پيدايش روحيه دزدى نقش داشته ; ولى ساير برادرانش چون از مادرانى ديگرند، از اين ناهنجارى پيراسته اند.

تبرى پيروان ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 4 - 6،9،24

6 - اظهار برائت و بيزارى ابراهيم ( ع ) و همگامانش ، از مظاهر شرك و قوم مشرك خويش

إذ قالوا لقومهم إنّا برءؤا منكم و مم_ّا تعبدون

9 - ابراهيم ( ع ) و همگامانش ، پيشتازان برائت از مشركان و كافران

قد كانت لكم أسوة حسنة فى إبرهيم و الذين معه . .. إذ قالوا

برداشت بالا، با توجه به اين نكته است كه خداوند، از ميان همه پيامبران و امت هاى پيشين، ابراهيم(ع) و همگامانش را الگوى برائت از مشركان معرفى كرده است.

24 - توكل ابراهيم ( ع ) و همراهانش ، بر خداى يگانه در برائت از مشركان و پيامد هاى آن

إذ قالوا لقومهم إنّا برءؤا منكم . .. ربّنا عليك توكلنا

تبرى پيروان طغيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 60 - 2

2 - اعلام انزجار و تنفر پيروان طاغيان از آنان

قالوا بل أنتم لامرحبًا بكم

برداشت ياد شده از لحن آيه شريفه استفاده مى شود.

تبرى حبيب نجار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 23 - 2

2 - مؤمن انطاكيه ( حبيب نجار ) ، يكتاپرستى خود و بيزارى اش از شرك و بت پرستى را اعلام كرد

.

ءأتّخذ من دونه ءالهة

تبرى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 3 - 3،8

3 _ دهم ذيحجه سال نهم هجرت ، روز ابلاغ پيام برائت خدا و پيامبر ( ص ) به عموم مردم حاضر در مراسم حج

و أذن من اللّه و رسوله إلى الناس يوم الحج الأكبر

بر اساس نظر مفسران، سال نهم هجرت، سال اعلام برائت است و بر پايه رواياتى كه از ائمه معصومين (ع) رسيده است، روز حج اكبر، دهم ذيحجه است.

8 _ توصيه خداوند به عموم مشركان مبنى بر ر ها كردن شرك و گرويدن به توحيد و اسلام در پى ابلاغ پيام برائت خدا و رسول به آنان

و أذن من اللّه . .. فإن تبتم فهو خير لكم

تبرى رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 63 - 6

6 - پيشوايان شرك مدعى مسؤوليت نداشتن نسبت به گرويدن پيروانشان به آيين شرك

أغوين_هم كما غوينا

به گفته مفسران، عبارت {كما غوينا} صفت براى مصدرى است كه با فعلش حذف شده و تقدير آن چنين است: {أغويناهم فغووا غيّاً مثل ما غوينا} مقصود گروه ياد شده اين است كه ما آنان را مجبور به پذيرش شرك نكرديم و در اين جهت ما و آنها با هم برابريم. همان طورى كه شرك را خودمان اختيار كرديم و كسى ما را مجبور به آن نكرد، آنها نيز خودشان شرك را پذيرا شدند و ما آنان را مجبور نكرديم.

تبرى رهبران مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 166 -

3

3 - سران شرك به هنگام مواجه شدن با عذاب قيامت ، از پيروانشان فاصله گرفته و از آنان بيزار مى شوند .

إذ تبرأ الذين اتبعوا من الذين اتبعوا و رأوا العذاب

جمله {و رأوا العذاب} جمله حاليه است; يعنى، تبرّى و بيزارى سران شرك از پيروانشان در آن حال است كه با عذاب مواجه مى شوند.

تبرى شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 89 - 3

3 _ شعيب ( ع ) و همگامان مؤمنش ، بيزار از گرايش به آيين شرك و افترا بستن بر خدا

قال أو لو كنا كرهين. قد افترينا على اللّه كذبا إن عدنا فى ملتكم

تبرى شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 48 - 17

17 _ بيزارى شيطان از فريب خوردگان خود پس از قرار دادن آنان در دام هاى فريب خويش

و إذ زين لهم . .. فلما ترآءت الفئتان ... إنى أخاف اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 22 - 17

17- شيطان در قيامت به پيروان خود اعلام خواهد كرد كه وى در دنيا عقيده آنان را در شريك قرار دادن او براى خدا ، قبول نداشته است .

و قال الشيط_ن . .. إنى كفرت بما أشركتمون من قبل

برداشت مبتنى بر اين احتمال است كه {ما} در آيه مصدرى باشد و {أشركتم} را به تأويل مصدر ببرد و مفعول آن ضمير منفصل محذوف باشد. بنابراين معناى عبارت چنين مى شود: من شريك قرار داده شدن خودم را براى خدا از جانب شما قبول

نداشتم و به آن كافر بودم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 27 - 2،4

2_ تبرّى شيطان در قيامت ، از انحرافات و طغيان گرى مشركان

قال قرينه ربّنا ما أطغيته

بنابراين كه مراد از {قرين} شيطان باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

4_ تمسّك شيطان به ربوبيت الهى در دادگاه اخروى ، براى مبرّا جلوه دادن خود از گناهان مشركان *

قال قرينه ربّنا ما أطغيته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 16 - 5

5 - اظهار بيزارى شيطان از انسان ، پس از فروافكندن او در گرداب كفر

كمثل الشيط_ن إذ قال للإنس_ن اكفر فلمّا كفر قال إنّى برىء منك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 17 - 2

2 - اظهار خداترسى و نيز تبرّى شيطان در قيامت از پيروان خويش ، بى ثمر در نجات او از كيفر اخروى

قال إنّى برىء منك إنّى أخاف اللّه . .. فكان ع_قبتهما أنّهما فى النار

تبرى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 25 - 10،18

10 - در قيامت ، قوم ابراهيم _ به رغم دوستى در دنيا_ از هم برائت مى جويند .

ثمّ يوم القي_مة يكفر بعضكم ببعض

{يكفر} در اين آيه، احتمال دارد به معناى رايج آن، يعنى {كفر ورزيدن} باشد، و احتمال هم دارد به معناى {بى زارى جستن} باشد. برداشت بالا بنابر احتمال دوم است.

18 - { عن أبى عمرو الزبيرى ، عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : قلت له :

أخبرنى عن وجوه الكفر فى كتاب اللّه عزّوجلّ ! قال : الكفر فى كتاب اللّه ، على خمسة أوجه . . . والوجه الخامس من الكفر ، كفرُ البرائة . و ذلك قوله عزّوجلّ يحكى قول ابراهيم . . . : { إنّما اتخذتم من دون اللّه أوثاناً مودّة بينكم فى الحياة الدنيا ثمّ يوم القيامة يكفر بعضكم ببعض و يلعن بعضكم بعضاً } يعنى { يتبرّأُ بعضكم من بعض } ;

ابوعمرو زبيرى، از امام صادق(ع) از اقسام كفر، در قرآن سؤال كرد. امام فرمود: كفر، در كتاب خدا، پنج قسم است: ... و قسم پنجم آن، كفر برائت و بيزارى است. اين معنا، همان سخن خداوند است كه از جانب ابراهيم(ع) حكايت كرده: {إنّما اتخذتم من دون اللّه أوثاناً...و يكفر بعضكم ببعض} يعنى، برخى از شما، از برخى ديگر بيزارى مى جوييد}.

تبرى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 3 - 3،8

3 _ دهم ذيحجه سال نهم هجرت ، روز ابلاغ پيام برائت خدا و پيامبر ( ص ) به عموم مردم حاضر در مراسم حج

و أذن من اللّه و رسوله إلى الناس يوم الحج الأكبر

بر اساس نظر مفسران، سال نهم هجرت، سال اعلام برائت است و بر پايه رواياتى كه از ائمه معصومين (ع) رسيده است، روز حج اكبر، دهم ذيحجه است.

8 _ توصيه خداوند به عموم مشركان مبنى بر ر ها كردن شرك و گرويدن به توحيد و اسلام در پى ابلاغ پيام برائت خدا و رسول به آنان

و أذن من اللّه . .. فإن تبتم فهو خير لكم

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 41 - 4

4 _ پيامبر اكرم ( ص ) از اعمال و كردار مشركان و مشركان از اعمال و كردار پيامبر ( ص ) ، ناراحت و بيزار بودند .

أنتم بريئون مما أعمل و أنا برىء ممّا تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 1 - 4

4 - توجّه به خدادادى بودن شرح صدر ، مايه اطمينان پيامبر ( ص ) به دورى اش از قهر و خشم خداوند

ما ودّعك ربّك و ما قلى . .. ألم نشرح لك صدرك

هدف از استفهام در {ألم نشرح. ..} _ كه براى تقرير است _ با توجّه به ارتباط آن با محتواى سوره قبل، توجّه دادن پيامبر(ص) به نعمت هايى است كه نشان محبوب بودن او نزد خداوند است تا نگرانى هاى احتمالى آن حضرت از ميان برود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 2 - 8

8 - توجّه به عنايت هاى خداوند در رفع مشكلات رسالت ، مايه اطمينان پيامبر ( ص ) به دورى اش از قهر و خشم خداوند

ما ودّعك ربّك و ما قلى . .. و وضعنا عنك وزرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 2 - 2

2 - قاطعيت در اعلان جدايى از مشركان و نفى ارتباط با برنامه هاى عبادى آنان ، وظيفه اى الهى بر عهده پيامبر ( ص )

قل . .. لا أعبد ما تعبدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون

- 109 - 4 - 3

3 - پيامبر ( ص ) ، گذشته زندگى خود را از آلودگى به شرك مبرّا خواند .

و لا أنا عابد ما عبدتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 6 - 1

1 - دين كافران براى پيامبر ( ص ) ، غير قابل پذيرش بود .

لكم دينكم

درباره مفاد اين آيه سه بيان وجود دارد: 1. من دين شما را نخواهم پذيرفت و شما هم دين من را نمى پذيريد; بنابراين، سازش من و شما امكانپذير نيست و درگيرى تبليغاتى ادامه خواهد يافت (برداشت هاى يكم تا چهارم، ناظر به اين معنا است); 2. شما به راه خود برويد و من هم به راه خود مى روم، نه شما به من كارى داشته باشيد و نه من به شما كارى دارم (برداشت هاى پنجم و ششم، ناظر به اين مفاد است); 3. دين شما لايق خود شما است و دين من شايسته خود من است; نه شما زيبنده دين من هستيد و نه دين شما زيبنده من است (برداشت هاى هفتم و هشتم، اين معنا را مى رساند).

تبرى محمد(ص) از ظاهرسازى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 86 - 10

10 - نداشتن چشمداشت مادى از مردم در امر رسالت و بى تكلف و تصنع بودن پيامبراسلام ( ص ) ، نشانه حقانيت آن حضرت است .

قل ما أسئلكم عليه من أجر و ما أنا من المتكلّفين

از آيه بعد كه قرآن را تنها مايه ذكر براى جهانيان معرفى مى كند (إن هو إلاّ ذكر للعالمين)،

استفاده مى شود كه آيه مورد بحث _ با طرح مسأله نداشتن چشم داشت مادى و بى تكلف بودن پيامبر اسلام(ص) _ درصدد اثبات رسالت و راستى آن حضرت است.

تبرى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 41 - 4

4 _ پيامبر اكرم ( ص ) از اعمال و كردار مشركان و مشركان از اعمال و كردار پيامبر ( ص ) ، ناراحت و بيزار بودند .

أنتم بريئون مما أعمل و أنا برىء ممّا تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 6 - 4،6

4- بيزارى معبود هاى باطل در قيامت ، از پرستش عبادت گران خود

و كانوا بعبادتهم ك_فرين

ضمير {كانوا} به معبودها و ضمير {بعبادتهم} به عبادت گران مشرك بازمى گردد.

6- اظهار دشمنى و بيزارى مشركان ، نسبت به معبود هاى دروغين خود در قيامت *

كانوا لهم أعداء و كانوا بعبادتهم ك_فرين

فاعل {كانوا}، ضميرى است كه ممكن است به {الناس} برگردد و مرجع ضمير {هم} نيز ممكن است معبودهاى مشركان باشد كه در آيه قبل، به عنوان مبعودهاى غير الهى از آنها ياد شده است. بر اساس اين دو احتمال، نكته ياد شده استفاده مى شود.

تبرى ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 41 - 5

5 - ملائكه ، بين خود و مشركان به موالاتى قائل نيستند .

قالوا . .. أنت وليّنا من دونهم

تبرى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 17 - 1

1 - پرهيز از عبادت و اطاعت

طاغوت ها و سردمداران كفر و شرك ، از اوصاف مؤمنان و بندگان خالص خدا

و الذين اجتنبوا الط_غوت أن يعبدوها

{طاغوت} در اصل به هر متجاوز و رئيس گمراه گر گفته مى شود. اين كلمه در قرآن، هم به اين معنا آمده و هم در بت و صنم به كار رفته است. چنانچه اين واژه در آيه شريفه در معناى نخست به كار رفته باشد، مقصود از عبادت (أن يعبدوها) اطاعت خواهد بود. گفتنى است آيه شريفه درصدد توصيف مؤمنان و بندگان خالص خداوند است (كه از آيات بعد نيز قابل استفاده است).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 7 - 17

17 - خداوند ، پديد آورنده زمينه بيزارى مؤمنان از كفر ، فسوق و عصيان

و ل_كنّ اللّه . .. و كرّه إليكم الكفر و الفسوق و العصيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 7 - 2

2 - نويدبخشى خداوند ، به منتهى شدن برائت مؤمنان از مشركان ، به فرجامى نيك و مودّت آفرين

عسى اللّه . .. مودّة

با توجه به اين كه آياتِ برائت از مشركان، نگرانى تداوم جنگ و ستيز با ايشان را تداعى مى كند; اين آيه مى تواند زداينده اين نگرانى باشد.

تبرى همدم مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 27 - 3

3- تبرّى همگامان و همراهان مشركان ، از روش و منش آنان در قيامت

قال قرينه ربّنا ما أطغيته

بنابراين كه {قرين} اعم از شيطان جن و انس باشد و شامل همراهان و عوامل شرك نيز بشود،

برداشت بالا استفاده مى شود.

تبرى هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 55 - 6

6_ ناتوانى بت ها براى از ميان بردن هود ( ع ) ، على رغم بيزارى جستن علنى او از آنها ، نشانه حقيقت نداشتن ادعاى قوم عاد ( ابتلاى هود به جنون از ناحيه بت ها )

إن نقول إلاّ اعتريك بعض ءالهتنا بسوء . .. فكيدونى جميعًا ثم لاتنظرون

تبرى يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 26 - 2

2_ يوسف ( ع ) در نزد عزيز مصر ، تمناى نامشروع زليخا و استنكاف خويش را فاش ساخت ، و خود را از هر گونه اراده سوئى مبرّا دانست .

قال هى رودتنى عن نفسى

تركيبهايى نظير {هى رودتنى} و {أنا قمت} _ كه مبتدا در معنا فاعل است و خبر آن فعل مى باشد _ گاهى حاكى از تأكيد است و گاهى دلالت بر حصر دارد. و از آن جا كه يوسف(ع) در مقام رفع اتهام از خويش بود، معلوم مى شود او از جمله {هى رودتنى} معناى حصر را اراده كرده است. بنابراين {هى راودتنى} ; يعنى، او (زليخا) از من درخواست كام جويى داشت و من چنين درخواستى نداشتم و استنكاف ورزيدم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 37 - 13

13_ يوسف ( ع ) در زندان مصر ، پيروى نكردن خويش از آيين و شريعت مصريان كافر به خدا و ناباور به قيامت را ، ابراز داشت .

إنى تركت ملّة قوم لايؤمنون بالله

و هم بالأخرة هم ك_فرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 50 - 18

18_ يوسف ( ع ) در پيامش به پادشاه ، به او گوشزد كرد كه وى را رب و مالك خويش نخواهد دانست و خود را بنده او نخواهد شمرد .

إن ربى بكيدهنّ عليم

روش تبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 6 - 7

7 - روى گردانان از شيوه برائت و عبادت ابراهيمى ، ناتوان از آسيب رسانى به خداى بى نياز و ستوده

و من يتولّ فإنّ اللّه هو الغنىّ الحميد

فرجام تبرى از مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 7 - 2

2 - نويدبخشى خداوند ، به منتهى شدن برائت مؤمنان از مشركان ، به فرجامى نيك و مودّت آفرين

عسى اللّه . .. مودّة

با توجه به اين كه آياتِ برائت از مشركان، نگرانى تداوم جنگ و ستيز با ايشان را تداعى مى كند; اين آيه مى تواند زداينده اين نگرانى باشد.

فطريت تبرى از عصيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 7 - 20

20 - بيزارى از كفر ، فسق و عصيان ، داراى ريشه در سرشت انسان *

و كرّه إليكم الكفر و الفسوق و العصيان

برداشت بالا بدان احتمال است كه انتساب {كرّه} به خداوند، بيانگر جريان تكوينى باشد; يعنى، خداوند وجود انسان را _ با همه تمايلات و گرايش ها _ به گونه اى آفريده است كه به طور طبيعى از كفر و. .. متنفر است.

فطريت تبرى از فسق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 7 - 20

20 - بيزارى از كفر ، فسق و عصيان ، داراى ريشه در سرشت انسان *

و كرّه إليكم الكفر و الفسوق و العصيان

برداشت بالا بدان احتمال است كه انتساب {كرّه} به خداوند، بيانگر جريان تكوينى باشد; يعنى، خداوند وجود انسان را _ با همه تمايلات و گرايش ها _ به گونه اى آفريده است كه به طور طبيعى از كفر و. .. متنفر است.

فطريت تبرى از كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 7 - 20

20 - بيزارى از كفر ، فسق و عصيان ، داراى ريشه در سرشت انسان *

و كرّه إليكم الكفر و الفسوق و العصيان

برداشت بالا بدان احتمال است كه انتساب {كرّه} به خداوند، بيانگر جريان تكوينى باشد; يعنى، خداوند وجود انسان را _ با همه تمايلات و گرايش ها _ به گونه اى آفريده است كه به طور طبيعى از كفر و. .. متنفر است.

فلسفه تبرى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 48 - 2

2- حضرت ابراهيم ( ع ) در پاسخ به تهديد هاى آزر ، تصميم خود را بر دورى گزيدن از بت پرستان و بت ها ، اعلام كرد .

و أعتزلكم و ما تدعون من دون اللّه

فلسفه تبرى شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 16 - 6

6 - بيزارى جستن شيطان از كافران ، به منظور تبرئه خويش و

بر دوش نكشيدن بار گناه آنان

قال إنّى برىء منك

موارد تبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 150 - 4

4 _ ضرورت پرهيز جامعه ايمانى از پذيرش ولايت كفرپيشگان و يارى جويى از آنان

ان تطيعوا الّذين كفروا . .. بل اللّه موليكم و هو خير النّاصرين

از جمله {بل اللّه موليكم}، انحصار ولايت به خداوند استفاده مى شود و مفهوم آن برحذرداشتن مسلمانان از پذيرش ولايت غير خداوند است كه از مصاديق مورد نظر به قرينه آيه قبل، ولايت و سرپرستى كافران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 57 - 2

2 _ ضرورت پرهيز از روابط دوستانه با آنان كه دين اسلام و معارف الهى را به مسخره مى گيرند و آن را بازيچه مى پندارند .

لاتتخذوا الذين اتخذوا دينكم هزواً و لعباً . .. أولياء

نشانه هاى تبرى از مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 4 - 12

12 - تجلى برائت از مشركان ، در انكار شخصيت آنان و دشمنى علنى با ايشان

إنّا برءؤا منكم . .. كفرنا بكم و بدا بيننا و بينكم العدوة

برداشت ياد شده در صورتى است كه {كفرنا بكم} و {بدا بيننا}، بيان تفصيلى و تفسيرى {إنا برءاؤا} باشد.

نعمت تبرى از كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 8 - 1

1 - محبت به ايمان و بيزارى از كفر و گناه ، جلوه اى از فضل و نعمت الهى

و ل_كنّ اللّه حبّب إليكم الإيم_ن .

.. و كرّه إليكم الكفر ... فضلاً من اللّه و نع

وقت اعلام تبرى از مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 3 - 3

3 _ دهم ذيحجه سال نهم هجرت ، روز ابلاغ پيام برائت خدا و پيامبر ( ص ) به عموم مردم حاضر در مراسم حج

و أذن من اللّه و رسوله إلى الناس يوم الحج الأكبر

بر اساس نظر مفسران، سال نهم هجرت، سال اعلام برائت است و بر پايه رواياتى كه از ائمه معصومين (ع) رسيده است، روز حج اكبر، دهم ذيحجه است.

تبع از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تبع

اسلام تبع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 37 - 9

9- { عن النبى ( ص ) إنّه قال : لاتسبّوا تُبّعاً فإنّه كان قد أسلم . . . ;

از رسول خدا(ص) روايت شده است كه فرمود: تُبّع را دشنام ندهيد; زيرا او تسليم [امر خدا] شده بود. ..}.

تاريخ قوم تبع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 37 - 2،3

2- هلاكت قوم { تبّع } و اقوام پيش از آن ، به اراده و خواست خداوند

أهم خير أم قوم تبّع و الذين من قبلهم أهلكن_هم

3- ايمن ماندن { تبّع } ، از عذاب هلاكت بار نازل شده بر قومش *

أهم خير أم قوم تبّع . .. أهلكن_هم

از اين كه خداوند هلاكت را به قوم {تبّع} نسبت داده است _ و نه خود وى _ مطلب ياد شده قابل برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50

- 14 - 1

1_ اصحاب { ايكه } و قوم { تُبّع } ، از اقوام تكذيب كننده پيامبران

كذّبت قبلهم . .. و أصح_ب الأيكة و قوم تبّع

تكذيبگرى قوم تبع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 14 - 1

1_ اصحاب { ايكه } و قوم { تُبّع } ، از اقوام تكذيب كننده پيامبران

كذّبت قبلهم . .. و أصح_ب الأيكة و قوم تبّع

سرنوشت قوم تبع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 37 - 1،4

1- سرنوشت قوم { تبّع } و اقوام قبل از آن ، پيامدار عبرت و هشدار براى مشركان مكه

أهم خير أم قوم تبّع و الذين من قبلهم

4- آگاهى اهل مكه ، از سرگذشت هلاكت بار قوم تبّع

أهم خير أم قوم تبّع

از اين كه قرآن، قبلاً سخنى از قوم {تبّع} به ميان نياورده و در اين جا به ذكر نام آن براى عبرت آموزى مشركان مكه اكتفا كرده است، مطلب بالا قابل استفاده است.

عبرت از قوم تبع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 37 - 1

1- سرنوشت قوم { تبّع } و اقوام قبل از آن ، پيامدار عبرت و هشدار براى مشركان مكه

أهم خير أم قوم تبّع و الذين من قبلهم

عذاب قوم تبع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 37 - 3

3- ايمن ماندن { تبّع } ، از عذاب هلاكت بار نازل شده بر قومش *

أهم خير أم قوم تبّع . .. أهلكن_هم

از اين كه

خداوند هلاكت را به قوم {تبّع} نسبت داده است _ و نه خود وى _ مطلب ياد شده قابل برداشت است.

عوامل هلاكت قوم تبع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 37 - 5

5- جرم پيشگى ، عامل هلاكت قوم { تبّع } و اقوام هلاك شده قبل از آن

أهم خير أم قوم تبّع و الذين من قبلهم أهلكن_هم إنّهم كانوا مجرمين

فضايل تبع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 14 - 8

8_ { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال ، إنّ تُبّعاً قال للأوس و الخزرج كونوا هاهنا حتّى يخرج ه_ذاالنبىّ أمّا أنا فلو أدركته لخدمته و خرجت معه ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه تُبّع به اوس و خزرج گفت: در همين مكان (يثرب) باشيد تا اين پيغمبر مبعوث گردد و من هم اگر آن پيامبر را درك كنم، به او خدمت مى كنم و در خروج با او همراه مى شوم}.

گناه قوم تبع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 37 - 5

5- جرم پيشگى ، عامل هلاكت قوم { تبّع } و اقوام هلاك شده قبل از آن

أهم خير أم قوم تبّع و الذين من قبلهم أهلكن_هم إنّهم كانوا مجرمين

مصونيت تبع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 37 - 3

3- ايمن ماندن { تبّع } ، از عذاب هلاكت بار نازل شده بر قومش *

أهم خير أم قوم تبّع . .. أهلكن_هم

از اين كه خداوند هلاكت را

به قوم {تبّع} نسبت داده است _ و نه خود وى _ مطلب ياد شده قابل برداشت است.

منشأ هلاكت قوم تبع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 37 - 2

2- هلاكت قوم { تبّع } و اقوام پيش از آن ، به اراده و خواست خداوند

أهم خير أم قوم تبّع و الذين من قبلهم أهلكن_هم

هلاكت قوم تبع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 37 - 4

4- آگاهى اهل مكه ، از سرگذشت هلاكت بار قوم تبّع

أهم خير أم قوم تبّع

از اين كه قرآن، قبلاً سخنى از قوم {تبّع} به ميان نياورده و در اين جا به ذكر نام آن براى عبرت آموزى مشركان مكه اكتفا كرده است، مطلب بالا قابل استفاده است.

تبعيت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تبعيت

آثار تبعيت از اكثريت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 116 - 7،8

7 _ گرايش به همسويى و همشكل شدن با توده هاى مردم در عقايد و افكار، لغزشگاهى خطرناك براى رهروان حق است.

و إن تطع أكثر من فى الأرض يضلوك

نهى از پيروى از اكثريت، بيانگر جاذبه عظيم عقايد اكثريت و خطر لغزش به سوى آنان است.

8 _ گمراهى، پيامد پيروى از اكثر مردم است.

و إن تطع أكثر من فى الأرض يضلوك عن سبيل الله

آثار تبعيت از انجيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 121 - 3

3 - تلاوت تورات و انجيل و پيروى از آن دو ، موجب ايمان آوردن به قرآن و پيامبر ( ص

) است .

الذين ءاتينهم الكتب يتلونه حق تلاوته أولئك يؤمنون به

آثار تبعيت از تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 121 - 3

3 - تلاوت تورات و انجيل و پيروى از آن دو ، موجب ايمان آوردن به قرآن و پيامبر ( ص ) است .

الذين ءاتينهم الكتب يتلونه حق تلاوته أولئك يؤمنون به

آثار تبعيت از ظن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 116 - 6

6 _ تكيه بر گمان در مسائل اصولى و زيربنايى موجب گمراهى مى شود.

يضلوك عن سبيل الله إن يتبعون إلا الظن

آثار تبعيت از مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 145 - 16

16 - خداوند به پيامبر ( ص ) هشدار داد كه در صورت پيروى از آراى يهود و نصارا ، از زمره ستمگران خواهد شد .

لئن اتبعت اهواءهم . .. إنك إذاً لمن الظلمين

آثار تبعيت از مسيحيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 120 - 16

16 - خداوند ، پيامبر ( ص ) را در صورت تبعيت از آيين يهود و نصارا ، به محروم كردنش از پشتيبانى و يارى خود تهديد كرد .

و لئن اتبعت أهواءهم . .. مالك من اللّه من ولىّ و لانصير

در برداشت فوق {من اللّه} متعلق به محذوف و حال براى ولىّ و نصير گرفته شده است. بر اين مبنا جمله {مالك ...} چنين معنا مى شود: براى تو از جانب خداوند هيچ پشتيبان و ياورى نخواهد

بود; يعنى، امدادهاى خداوند به تو نمى رسد.

آثار تبعيت از نياكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 170 - 9

9 - اصرار مردم عصر بعثت بر شركورزى و تحريم برخى از حلال ها ، برخاسته از تقليد آنان از نياكانشان بود .

كلوا مما فى الأرض . .. و إذا قيل لهم اتبعوا ... قالوا بل نتبع ما ألفينا عليه ءاب

از مصاديق مورد نظر براى {ما ألفينا عليه آباءنا} - به قرينه آيه 165 و 168 - شركورزى و حرام دانستن برخى از نعمتهاى الهى است.

آثار تبعيت از يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 145 - 16

16 - خداوند به پيامبر ( ص ) هشدار داد كه در صورت پيروى از آراى يهود و نصارا ، از زمره ستمگران خواهد شد .

لئن اتبعت اهواءهم . .. إنك إذاً لمن الظلمين

آثار تبعيت از يهوديت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 120 - 16

16 - خداوند ، پيامبر ( ص ) را در صورت تبعيت از آيين يهود و نصارا ، به محروم كردنش از پشتيبانى و يارى خود تهديد كرد .

و لئن اتبعت أهواءهم . .. مالك من اللّه من ولىّ و لانصير

در برداشت فوق {من اللّه} متعلق به محذوف و حال براى ولىّ و نصير گرفته شده است. بر اين مبنا جمله {مالك ...} چنين معنا مى شود: براى تو از جانب خداوند هيچ پشتيبان و ياورى نخواهد بود; يعنى، امدادهاى خداوند به تو نمى رسد.

اهميت تبعيت

از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 170 - 1

1 - ضرورت پيروى از قرآن و احكام و مقررات نازل شده از جانب خدا

اتبعوا ما أنزل اللّه

اهميت تبعيت از عقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 170 - 14

14 - ارزش عقل و تبعيت از آن

أو لو كان ءاباؤهم لايعقلون شيئاً

اهميت تبعيت از قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 170 - 1

1 - ضرورت پيروى از قرآن و احكام و مقررات نازل شده از جانب خدا

اتبعوا ما أنزل اللّه

اهميت تبعيت از كتب آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 121 - 6

6 - ضرورت تبعيت از كتاب هاى آسمانى

يتلونه حق تلاوته

تبعيت محمد(ص) از وحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 106 - 1

1 _ پيامبر(ص) مأمور پيروى از وحى است.

اتبع ما أوحى اليك من ربك

تبعيت از اديان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 132 - 9

9 - پيروى از اديان الهى ، به سود خود آدمى است .

اصطفى لكم الدين

برداشت فوق از {لام} در {لكم} استفاده مى شود.

تبعيت از برهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 57 - 5

5 _ لزوم پذيرش مفاد و نتيجه دلايل روشن و پيروى كردن از آن

قل إنى على بينة من ربى و كذبتم به

تبعيت

از حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 109 - 6

6 _ تبعيت محض از حق و وحى الهى ، و صبر و بردبارى در برابر مشكلات آن ، از شرايط رهبرى الهى است .

قد جاءكم الحق من ربكم . .. و اتبع ما يوحى إليك و اصبر حتى يحكم اللّه

تبعيت از دليل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 57 - 5

5 _ لزوم پذيرش مفاد و نتيجه دلايل روشن و پيروى كردن از آن

قل إنى على بينة من ربى و كذبتم به

تبعيت از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 170 - 2،11

2 - پيامبر ( ص ) ، فراخوان همه انسان ها به پيروى از قرآن و احكام الهى

و اذا قيل لهم اتبعوا ما أنزل اللّه

11 - تبعيت از قرآن و احكام الهى ، امرى عاقلانه است .

اتبعوا ما أنزل اللّه . .. أو لو كان ءاباؤهم لايعقلون شيئاً و لايهتدون

بيان ضرورت پيروى از قرآن و احكام الهى و سپس انتقاد از مشركان و غير منطقى خواندن روش آنان در پيروى كردن از نياكانى بى خرد و گمراه، گوياى اين است كه: تبعيت از قرآن و احكام الهى امرى عاقلانه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 153 - 7

7 _ وجوب پيروى از قوانين دين و حركت در صراط مستقيم الهى

و أن هذا صرطى مستقيماً فاتبعوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 10 - 9

9 _ ايمان به آيات خداوند و پيروى از قوانين دين، شكرگزارى نعمتهاى الهى است.

اتبعوا ما أنزل إليكم . .. قليلا ما تشكرون

تبعيت از دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 130 - 1،10

1 - آيين ابراهيم ، آيينى خردمندانه و پيروى از آن خردمندى است .

و من يرغب عن ملة إبرهيم إلا من سفة نفسة

10 - اخلاص ابراهيم ( ع ) و گزينشش از سوى خداوند و نيز شايستگى او براى ملحق شدن به صالحان سراى آخرت ، دليل هاى لزوم پيروى از آيين اوست .

و من يرغب . .. لقد اصطفينه فى الدنيا و إنه فى الأخرة لمن الصلحين

جمله هاى {لقد اصطفيناه} و {إنه فى الأخرة . ..} به منزله دليلى براى {و من يرغب ...} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 132 - 2،3

2 - ابراهيم ( ع ) ، پسرانش را به پيروى از آيين خويش ( تسليم خدا بودن ) توصيه كرد .

و وصى بها إبرهيم بنيه

ضمير {بها} مى تواند به {ملة إبراهيم} (در آيه 130) برگردد و نيز مى تواند به جمله {أسلمت} در آيه قبل بازگردانده شود. گفتنى است بازگشت هر دو فرض به يك معناست; زيرا آئين ابراهيم همان تسليم گشتن در برابر خداوند است.

3 - يعقوب ( ع ) ، پسرانش را به پيروى از آيين ابراهيم ( تسليم شدن در برابر خدا ) سفارش كرد .

و وصى بها إبرهيم بنيه و يعقوب

{يعقوب} عطف بر {إبراهيم} است; يعنى: {وصى بها يعقوب بنيه}.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 135 - 5

5 - ضرورت پيروى از آيين ابراهيم ( ع )

كونوا هوداً . .. قل بل ملة إبرهيم

{ملة إبراهيم} مفعول براى {اتبعوا} (پيروى كنيد) و يا {تتبع} (پيروى مى كنيم) مى باشد.

تبعيت از رسوم نياكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 170 - 4،5

4 - التزام به تبعيت از نياكان و آداب و سنن آنان ، پاسخ مشركان در برابر دعوت پيامبر به پيروى از احكام خدا

و إذا قيل لهم اتبعوا . .. قالوا بل نتبع ما ألفينا عليه ءاباءنا

{ألفاء} (مصدر ألفينا) به معناى يافتن است.

5 - تكيه بر آداب و رسوم گذشتگان و اصرار بر رعايت آنها ، از عوامل نپذيرفتن دعوت پيامبر ( ص ) و پيروى نكردن از قرآن و احكام دين

قالوا بل نتبع ما ألفينا عليه ءاباءنا

تبعيت از رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 120 - 5

5 _ ممنوعيت تخلف از فرمان رهبر جامعه اسلامى در همه اعصار

ما كان لأهل المدينة و . .. أن يتخلفوا عن رسول اللّه

با توجه به اينكه آيات قبل در زمينه جهاد بود و فرمان جهاد حكمى مربوط به حكومت اسلامى است، مى توان استفاده كرد كه لزوم تبعيت از رسول خدا (ص) در واقع به معناى لزوم تبعيت از حاكم الهى است و نام رسول خدا (ص) از آن جهت ذكر شده كه آن حضرت حاكم جامعه اسلامى بوده است.

تبعيت از ظن

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

5 - انعام - 6 - 116 - 3

3 _ اغلب مردم زمين، گمراه و تابع گمانهاى نادرست در عقايد خود هستند.

و إن تطع أكثر من فى الأرض يضلوك عن سبيل الله

تبعيت از غير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 35 - 12

12 _ پيروى از غير خدا و سر برتافتن از هدايت هاى الهى ، نشانه اى است از كوته نظرى و نابخردى .

أفمن يهدى إلى الحق أحق أن يتبع أمن لايهدّى . .. فما لكم كيف تحكمون

تبعيت از قدرت باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 166 - 6

6 - پيروى از قدرت هاى باطل در مقابل فرمان هاى خدا شرك است . *

و من الناس من يتخذ من دون اللّه أنداداً يحبونهم . .. إذ تبرأ الذين اتبعوا

تبعيت از قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 40 - 3

3 - بنى اسرائيل از مخاطبان قرآن و موظف به پيروى از آن

يبنى إسرائيل اذكروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 47 - 5

5 - بنى اسرائيل از مخاطبان قرآن و موظف به پيروى از آن

يبنى إسرائيل اذكروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 122 - 5

5 - بنى اسرائيل ، از مخاطبان قرآن و موظف به پيروى از آن

يبنى إسرءيل اذكروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 170 - 2،11

2

- پيامبر ( ص ) ، فراخوان همه انسان ها به پيروى از قرآن و احكام الهى

و اذا قيل لهم اتبعوا ما أنزل اللّه

11 - تبعيت از قرآن و احكام الهى ، امرى عاقلانه است .

اتبعوا ما أنزل اللّه . .. أو لو كان ءاباؤهم لايعقلون شيئاً و لايهتدون

بيان ضرورت پيروى از قرآن و احكام الهى و سپس انتقاد از مشركان و غير منطقى خواندن روش آنان در پيروى كردن از نياكانى بى خرد و گمراه، گوياى اين است كه: تبعيت از قرآن و احكام الهى امرى عاقلانه است.

تبعيت از قوانين غير دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 120 - 18،20

18 - پيروى از آرا و قوانين مبتنى بر هوا هاى نفسانى ، با وجود قوانين الهى ، موجب محروم شدن از ولايت و يارى خداوند است .

لئن اتبعت أهواءهم بعد الذى جاءك من العلم مالك من اللّه من ولىّ و لانصير

20 - پيروى از آرا و قوانين برخاسته از هوا هاى نفسانى ، با وجود قوانين الهى ، موجب گرفتار شدن به عقوبتهايى از جانب خداست .

لئن اتبعت أهواءهم بعد الذى جاءك من العلم مالك من اللّه من ولىّ و لانصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 145 - 17

17 - پيروى از آرا و قوانين مبتنى بر هوا هاى نفسانى - با وجود قوانين الهى - ظلم است .

لئن اتبعت اهواءهم من بعد جاءك من العلم إنك إذاً لمن الظلمين

تبعيت از كتب آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره

- 2 - 121 - 5،7

5 - كسانى از يهود و نصارا به كتاب آسمانى خويش ايمان دارند كه از آن به خوبى وشايستگى پيروى مى كنند .

الذين ءاتينهم الكتب يتلونه حق تلاوته أولئك يؤمنون به

در برداشت فوق، ضمير {به} به {الكتاب} - كه مقصود از آن تورات و انجيل است - برگردانده شده است.

7 - پيروى از دستورات كتاب هاى آسمانى ، نشانه ايمان داشتن به آنهاست .

الذين ءاتينهم الكتب يتلونه حق تلاوته أولئك يؤمنون به

{الذين} مبتدا و {أولئك يؤمنون به} خبر براى آن است و جمله {يتلونه . ..} حال براى {الذين} مى باشد. بنابراين معناى جمله فوق با توجه به ارجاع ضمير {به} به {الكتاب} چنين است: كسانى از اهل كتاب - كه از كتاب خويش پيروى مى كنند - به آن ايمان دارند.

تبعيت از محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 120 - 4

4 _ پيامبر ( ص ) ، داراى مقام ولايت و مؤمنان موظف به پيروى بى چون و چرا از آن حضرت

ما كان . .. أن يتخلفوا عن رسول اللّه

تبعيت از مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 145 - 15

15 - پيامبر ( ص ) موظف به پرهيز از پيروى يهود و نصارا و ردّ آراى نفسانى ايشان

و لئن اتبعت اهواءهم . .. إنك إذاً لمن الظلمين

تبعيت از مسيحيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 120 - 5،12

5 - هيچ امرى جز تبعيت پيامبر ( ص ) از آيين نصرانيت

، تأمين كننده رضايت نصارا از آن حضرت نبود .

و لن ترضى عنك اليهود و لاالنصرى حتى تتبع ملتهم

12 - خداوند ، پيامبر ( ص ) را از پيروى آيين يهود و نصارا بر حذر داشت .

و لئن اتبعت أهواءهم . .. مالك من اللّه من ولىّ و لانصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 145 - 10

10 - يهود و نصارا در صدد گرايش دادن پيامبر ( ص ) و مؤمنان به پيروى از احكام و قوانين دينى خويش

و لئن اتبعت اهواءهم

تبعيت از وحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 50 - 12

12 _ پيامبر(ص) تنها تابع وحى الهى است، نه تابع در خواستهاى مشركان.

إن أتبع إلا ما يوحى إلىّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 109 - 6

6 _ تبعيت محض از حق و وحى الهى ، و صبر و بردبارى در برابر مشكلات آن ، از شرايط رهبرى الهى است .

قد جاءكم الحق من ربكم . .. و اتبع ما يوحى إليك و اصبر حتى يحكم اللّه

تبعيت از يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 145 - 15

15 - پيامبر ( ص ) موظف به پرهيز از پيروى يهود و نصارا و ردّ آراى نفسانى ايشان

و لئن اتبعت اهواءهم . .. إنك إذاً لمن الظلمين

تبعيت از يهوديت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 120 - 4،12

4 - خشنودى و

رضايت يهود از پيامبر ( ص ) ، در گرو پيروى او از آيى يهوديت بود .

و لن ترضى عنك اليهود . .. حتى تتبع ملتهم

{ملة} به معناى دين و آيين است.

12 - خداوند ، پيامبر ( ص ) را از پيروى آيين يهود و نصارا بر حذر داشت .

و لئن اتبعت أهواءهم . .. مالك من اللّه من ولىّ و لانصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 145 - 10

10 - يهود و نصارا در صدد گرايش دادن پيامبر ( ص ) و مؤمنان به پيروى از احكام و قوانين دينى خويش

و لئن اتبعت اهواءهم

تبعيت انبيا از حكم خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 116 - 2

2 _ انبيا، پيرو حكم خداوند هستند، نه آراى مردم

و إن تطع أكثر من فى الأرض

تبعيت محمد(ص) از انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 90 - 2

2 _ اقتدا به رهنمودهاى انبياى گذشته وظيفه پيامبر(ص) است.

أولئك الذين هدى الله فبهديهم اقتده

تبعيت محمد(ص) از مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 7 - 10

10 - انتظار بيجاى برخى از مسلمانان ، در تبعيت پيامبر ( ص ) از آراى آنان ، در موارد بسيار *

لو يطيعكم فى كثير من الأمر لعنتّم

هشدار و تذكر الهى، مى نماياند كه چنين زمينه اى در جامعه صدر اسلام وجود داشته است.

تبعيت محمد(ص) از وحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف

- 7 - 203 - 7

7 _ پيامر ( ص ) تابع وحى و همواره پيرو دستور هاى خداوند بود .

قل إنما أتبع ما يوحى إلىّ من ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 15 - 14

14 _ پيامبر اكرم ( ص ) ، امين وحى و پيرو بى چون و چراى فرمان هاى الهى

إن أتبع إلا ما يوحى إلىّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 109 - 1

1 _ پيامبر ( ص ) مأمور بود از آنچه كه به او وحى مى شد ، تبعيت كند .

و اتبع ما يوحى إليك

تبعيت مسيحيان از علماى مسيحيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 31 - 1

1 _ تسليم و اطاعت بى چون و چراى يهود و نصارا در برابر احبار و راهبان ( پيشوايان دينى ) خويش

اتخذوا أحبارهم و رهبنهم أرباباً

{اتخاذ رب} كنايه از تسليم و اطاعت بى چون و چراست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 32 - 4

4 _ اطاعت محض و تبعيت كوركورانه يهود و نصارا از احبار و راهبانشان ، در راستاى مبارزه با قرآن و اسلام

اتخذوا أحبارهم و رهبنهم أرباباً . .. يريدون أن يطفئوا نور اللّه بأفوههم

تبعيت يهود از شياطين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 12

12 - فعاليت يهوديان عصر سليمان عليه حكومت وى ، با پيروى از افسون شياطين *

واتبعوا ما تتلوا الشيطين على

ملك سليمن

برداشت فوق بر اين اساس است كه فاعل {اتبعوا} يهوديان عصر سليمان باشند.

تبعيت يهود از علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 31 - 1

1 _ تسليم و اطاعت بى چون و چراى يهود و نصارا در برابر احبار و راهبان ( پيشوايان دينى ) خويش

اتخذوا أحبارهم و رهبنهم أرباباً

{اتخاذ رب} كنايه از تسليم و اطاعت بى چون و چراست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 32 - 4

4 _ اطاعت محض و تبعيت كوركورانه يهود و نصارا از احبار و راهبانشان ، در راستاى مبارزه با قرآن و اسلام

اتخذوا أحبارهم و رهبنهم أرباباً . .. يريدون أن يطفئوا نور اللّه بأفوههم

تبعيت يهود از ماروت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 17

17 - يهوديان ، تعاليم هاروت و ماروت را دنبال كرده و آنها را در جهت مبارزه با پيامبر به كار گرفتند .

اتبعوا ما تتلوا . .. و ما أنزل على الملكين ببابل هروت و مروت

{ما أنزل} عطف بر {ما تتلوا . ..} است; يعنى: اتبعوا ما تتلوا الشياطين و اتبعوا ما أنزل على الملكين.

تبعيت يهود از هاروت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 17

17 - يهوديان ، تعاليم هاروت و ماروت را دنبال كرده و آنها را در جهت مبارزه با پيامبر به كار گرفتند .

اتبعوا ما تتلوا . .. و ما أنزل على الملكين ببابل هروت و مروت

{ما أنزل} عطف بر

{ما تتلوا . ..} است; يعنى: اتبعوا ما تتلوا الشياطين و اتبعوا ما أنزل على الملكين.

ترك تبعيت از اكثريت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 116 - 11

11 _ خداوندِ شنوا و دانا شايسته پيروى است، نه اكثريت تابع گمانهاى واهى

و هو السميع العليم. و إن تطع أكثر من فى الأرض ... إن يتبعون إلا الظن

دلايل تبعيت از اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 170 - 3

3 - الهى بودن قرآن و احكام اسلام ، دليل لزوم پيروى از آن است .

اتبعوا ما أنزل اللّه

مراد از {ما} در {ما أنزل اللّه} قرآن و احكام دين است. توصيف آنها به اينكه از ناحيه خداست - پس از فرمان به پيروى از آنها (اتبعوا) - به علت و دليل لزوم پيروى اشاره دارد.

دلايل تبعيت از قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 170 - 3

3 - الهى بودن قرآن و احكام اسلام ، دليل لزوم پيروى از آن است .

اتبعوا ما أنزل اللّه

مراد از {ما} در {ما أنزل اللّه} قرآن و احكام دين است. توصيف آنها به اينكه از ناحيه خداست - پس از فرمان به پيروى از آنها (اتبعوا) - به علت و دليل لزوم پيروى اشاره دارد.

سرزنش تبعيت از ظن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 36 - 3

3 _ پيروى از ظن و گمان امرى است نكوهيده و ممنوع .

و ما يتبع أكثرهم إلا ظناً

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 66 - 11

11 _ پيروى از ظن و تخمين در امور اعتقادى ، مذموم و ممنوع است .

إن يتبعون إلا الظن و إن هم إلا يخرصون

سرزنش تبعيت از غير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 35 - 9

9 _ پيروى از غير خدا ، امرى نكوهيده و ممنوع است .

قل اللّه يهدى للحق أفمن يهدى إلى الحق أن يتبع أمن لايهدّى إلا أن يهدى

كيفر تبعيت از مسيحيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 120 - 17

17 - خداوند ، پيامبر ( ص ) را در صورت پيروى كردن از آيين يهود و نصارا ، به عقوبتهايى از جانب خود تهديد كرد .

لئن اتبعت أهواءهم . .. مالك من اللّه من ولىّ و لانصير

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {من اللّه} متعلق به {ولىّ} و {نصير} باشد. بر اين مبنا {ولىّ} و {نصير} متضمن معناى {منع} است و جمله {مالك ...} چنين معنا مى شود: براى تو پشتيبان و ياورى كه تو را از خدا (از عذاب خدا) باز دارد وجود نخواهد داشت.

كيفر تبعيت از يهوديت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 120 - 17

17 - خداوند ، پيامبر ( ص ) را در صورت پيروى كردن از آيين يهود و نصارا ، به عقوبتهايى از جانب خود تهديد كرد .

لئن اتبعت أهواءهم . .. مالك من اللّه من ولىّ و لانصير

برداشت فوق مبتنى بر

اين است كه {من اللّه} متعلق به {ولىّ} و {نصير} باشد. بر اين مبنا {ولىّ} و {نصير} متضمن معناى {منع} است و جمله {مالك ...} چنين معنا مى شود: براى تو پشتيبان و ياورى كه تو را از خدا (از عذاب خدا) باز دارد وجود نخواهد داشت.

مشكلات تبعيت از حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 109 - 5

5 _ تبعيت محض از وحى الهى و گام نهادن در مدار حق ، ملازم با سختى ها و مشكلات است .

قد جاءكم الحق من ربكم . .. و اتبع ما يوحى إليك و اصبر حتى يحكم اللّه

مشكلات تبعيت از وحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 109 - 5

5 _ تبعيت محض از وحى الهى و گام نهادن در مدار حق ، ملازم با سختى ها و مشكلات است .

قد جاءكم الحق من ربكم . .. و اتبع ما يوحى إليك و اصبر حتى يحكم اللّه

ممنوعيت تبعيت از ظن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 66 - 11

11 _ پيروى از ظن و تخمين در امور اعتقادى ، مذموم و ممنوع است .

إن يتبعون إلا الظن و إن هم إلا يخرصون

موانع تبعيت از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 170 - 8

8 - تقليد هاى كوركورانه ، از دسيسه هاى شيطان براى بازدارى انسان ها از پيروى قرآن و احكام دين

لاتتبعوا خطوت الشيطن . .. و إذا قيل لهم

اتبعوا ما أنزل اللّه قالوا بل نتبع ما أل

جمله {بل نتبع . ..} كه گوياى تقليد كوركورانه است - به قرينه آيات قبل - بيانگر مصداقى است براى {خطوات الشيطان}. قابل ذكر است كه قيد {كوركورانه} از جمله {أو لو كان آباؤهم ...} استفاده شده است.

موانع تبعيت از قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 170 - 8

8 - تقليد هاى كوركورانه ، از دسيسه هاى شيطان براى بازدارى انسان ها از پيروى قرآن و احكام دين

لاتتبعوا خطوت الشيطن . .. و إذا قيل لهم اتبعوا ما أنزل اللّه قالوا بل نتبع ما أل

جمله {بل نتبع . ..} كه گوياى تقليد كوركورانه است - به قرينه آيات قبل - بيانگر مصداقى است براى {خطوات الشيطان}. قابل ذكر است كه قيد {كوركورانه} از جمله {أو لو كان آباؤهم ...} استفاده شده است.

نهى از تبعيت جاهلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 89 - 9

9 _ خداوند ، موسى و هارون ( ع ) را از پيروى راه و روش افراد نادان برحذر داشت .

و لاتتبعان سبيل الذين لايعلمون

تبعيد از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تبعيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 195 - 24

24 _ آوارگى و هجرت برخى مسلمانان صدر اسلام و شكنجه و آزار آنان در راه خدا

فالّذين هاجروا و اخرجوا من ديارهم و اوذوا فى سبيلى

جمله {فالّذين . .. }، هر چند بيان يك ضابطه كلّى است، ولى به قرينه ماضى بودن فعلهاى {هاجروا و ... }، ناظر به تحقق

هجرت، اخراج و آزار نيز هست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 198 - 6

6 _ هجرت ، تحمّل آوارگى ، آزار در راه خدا ، جهاد و شهادت از نشانه هاى تقوا

فالّذين هاجروا و اخرجوا . .. لكن الّذين اتّقوا ربّهم

مراد از {الّذين اتّقوا}، يا خصوص كسانى هستند كه در آيه 195 توصيف شدند و يا آنان، از مصاديق مورد نظر براى تقواپيشگان هستند.

آثار تبعيد انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 77 - 2

2- تبعيد رسولان الهى ، داراى عقوبت سخت دنيوى

إذًا لايلبثون خل_فك إلاّ قليلاً سنّة من قد أرسلنا قبلك من رسلنا

آثار تبعيد رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 13 - 7

7- تبعيد رهبران الهى بهوسيله مردم ، مستوجب نزول عذاب *

قريتك الّتى أخرجتك أهلكن_هم

برداشت بالا بدان احتمال است كه تهديد مشركان مكه، به خاطر تبعيد پيامبر(ص) باشد.

آثار تبعيد محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 14 - 10

10- مشركان مكه ، سرخوش از بيرون راندن پيامبر ( ص ) از سرزمين خويش

قريتك الّتى أخرجتك . .. زيّن له سوء عمله

مورد {سوء عمله} در آيه شريفه، همان اخراج پيامبر(ص) از سرزمين مكه است.

آثار تبعيد مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 86 - 8

8 - كشتن و آواره كردن اهل ايمان و تبعيض در دين ، موجب از دست دادن سراى آخرت و گرفتار شدن

به عذاب شديد قيامت است .

أولئك الذين اشتروا . .. فلا يخفف عنهم العذاب

{ال} در {العذاب} عهد ذكرى و اشاره به {أشد العذاب} در آيه قبل است.

اجتناب از تبعيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 84 - 3

3 - آواره نساختن و بيرون نكردن ديگران از ديار و كاشانه ، از پيمان هاى خدا با بنى اسرائيل

و إذ أخذنا ميثقكم . .. لاتخرجون أنفسكم من ديركم

{دار} به معناى خانه است. به شهر و محله نيز {دار} گفته مى شود. بنابراين ديار (جمع دار) به معناى خانه ها، شهرها و محله هاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 85 - 26

26 - پايبندى گروهى از يهوديان عصر بعثت به تورات با عمل كردن به پيمان هاى الهى و پرهيز از كشتن و بيرون راندن همكيشان خود

فما جزاء من يفعل ذلك منكم

سياق خطابهاى گذشته اقتضا مى كرد كه جمله {فما جزاء . ..} بدين گونه ايراد شود: {فما جزاءكم بما تفعلون إلا خزى}. اين تغيير سياق اشاره به اين دارد كه همه يهوديان مرتكب اعمال نارواى مذكور نشدند. من تبعيضيه در {منكم} مؤيد اين معناست.

اجتناب از تبعيد دينداران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 85 - 5

5 - معتقدان به اديان الهى نبايد يكديگر را بكشند يا گروهى از آنان ، گروهى ديگر را از خانه و ديارشان بيرون رانند .

ثم أنتم هؤلاء تقتلون أنفسكم و تخرجون فريقاً منكم من ديرهم

اولين تبعيد يهود مدينه

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 2 - 3

3 - تبعيد بنى نضير ، نخستين اخراج دسته جمعى يهوديان از مدينه

أخرج الذين كفروا . .. لأوّل الحشر

{حشر}، عبارت است از بيرون راندن دسته جمعى عده اى از مردم از محل سكونت شان.

برادران يوسف و تبعيد يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 9 - 10

10_ برادران يوسف ، كشتن يا تبعيد او را گناه مى شمردند و به ناروا بودن آن معترف بودند .

اقتلوا يوسف أو اطرحوه أرضًا . .. و تكونوا من بعده قومًا ص_لحين

پاداش تبعيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 195 - 19،21

19 _ بخشش گناهان و دخول در بهشت ، پاداش بزرگ الهى ، براى هجرت ، آوارگى ، آزار ديدن در راه خدا و جهاد و شهادت

فالّذين هاجروا و اخرجوا من ديارهم و اوذوا فى سبيلى و قاتلوا و قتلوا لاكفّرنّ عنه

21 _ پاداش مهاجران ، آوارگان ، آزارديدگان در راه خدا ، مجاهدان و شهيدان ، تضمين شده از سوى خداوند

انّى لا اضيع عمل عامل منكم . .. فالّذين هاجروا و اخرجوا من ديارهم و اوذوا فى سبي

لام قسم و نون تأكيد در {لاكفّرنّ} و در {لادخلنّ} دلالت بر تأكيد و تضمين پاداش دارد.

تاريخ تبعيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 167 - 3

3 - تبعيد مخالفان ، شيوه اى رايج در ميان قوم لوط

لتكوننّ من المخرجين

تعبير {من المخرجين} به جاى {لنخرجنّك}، مى رساند كه قبل از لوط(ع) ديگرانى

نيز تبعيد و از شهر اخراج شده بودند.

تبعيد از مدينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 6 - 2

2 - برجاى ماندن اموال و امكانات بنى نضير ، پس از تبعيد آنان از مدينه

و ما أفاء اللّه على رسوله منهم

تبعيد از مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 13 - 1

1- تبعيدكنندگان پيامبر ( ص ) از شهر مكه ، مورد تهديد خداوند به هلاكت و نابودى

و كأيّن من قرية هى أشدّ قوّة من قريتك . .. أهلكن_هم

با اين كه خروج پيامبر(ص)، از مكه و هجرت ايشان به سوى مدينه ظاهراً به انتخاب خود حضرت صورت گرفته بود; ولى شرايط سختى كه مشركان براى آن حضرت پديد آورده بودند، منتهى به تصميم هجرت شد. ازاين رو خداوند خروج آن حضرت را به منزله تبعيد شمرده و فعل را به صورت متعدى به همه مشركان مكه نسبت داده است.

تبعيد انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 77 - 4

4- بسيارى از رسولان الهى ، چونان پيامبر ( ص ) ، با توطئه و كارشكنى و تهديد به تبعيد و اخراج از وطن خويش ، رو به رو بودند .

و إن كادوا ليستفزّونك . .. سنّة من قد أرسلنا قبلك من رسلنا

تبعيد اهل مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 217 - 11،37

11 _ در نظر خداوند ، بيرون راندن و آواره ساختن ساكنان مكه ، گناهى بزرگتر از جنگيدن در

ماه هاى حرام است .

يسئلونك عن الشهر الحرام قتال فيه قل قتال فيه اكبر . .. و اخراج اهله منه اكبر

37 _ تبعيد و بيرون راندن اهل مسجدالحرام ( پيامبر ( ص ) و مؤمنان ) ، از سوى مشركان مكه

و المسجد الحرام و اخراج اهله

تبعيد بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 103 - 2

2- حضور موسى ( ع ) و بنى اسرائيل در سرزمين مصر ، غير قابل تحمل براى فرعون و موجب تصميم وى به اخراج قهرآميز آنان

فأراد أن يستفزّهم من الأرض

بنابر اينكه مراد از {الأرض} سرزمين مصر باشد _ كه مقر حكومت فرعون بوده است _ نكته فوق قابل استفاده است.

تبعيد بنى قينقاع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 15 - 1

1 - رفتار و سرنوشت مشابه و همگون يهود بنى نضير ، با يهوديان تبعيدى بنى قينقاع

كمثل الذين من قبلهم قريبًا

مراد از {الذين من قبلهم قريبًا} مى تواند يهود بنى قينقاع باشد. برخى از مفسران نيز بر همين عقيده اند.

تبعيد بنى نضير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 2 - 3،6،7

3 - تبعيد بنى نضير ، نخستين اخراج دسته جمعى يهوديان از مدينه

أخرج الذين كفروا . .. لأوّل الحشر

{حشر}، عبارت است از بيرون راندن دسته جمعى عده اى از مردم از محل سكونت شان.

6 - نخستين بسيج دفاعى مسلمانان در برابر يهوديان ، منتهى به شكست و تبعيد يهود بنى نضير شد .

هو الذى أخرج الذين كفروا . .. لأوّل الحشر

{حشر}، به

معناى بيرون آوردن جماعت از مقر و گسيل داشتن آنان به جنگ نيز مى باشد. بنابراين معنا {الحشر} در آيه شريفه، نظر به تجمع مسلمانان در برابر توطئه هاى بنى نضير دارد.

7 - تبلور اراده الهى ، در عمل مسلمانان نسبت به تبعيد بنى نضير

هو الذى أخرج . .. لأوّل الحشر

چنانچه مراد از {حشر} تجمع مسلمانان باشد _ با توجه به نسبت دادن اخراج به خداوند در آيه شريفه _ مطلب بالا قابل برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 3 - 3

3 - بنى نضير ، به خاطر توطئه و خيانت ، مستحق كيفر و مجازاتى سخت بودند و اجراى حكم تبعيد عليه آنان ، تقديرى همراه با تخفيف براى ايشان بود .

و لولا أن . .. لعذّبهم فى الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 6 - 2

2 - برجاى ماندن اموال و امكانات بنى نضير ، پس از تبعيد آنان از مدينه

و ما أفاء اللّه على رسوله منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 11 - 7

7 - وعده منافقان مدينه به يهود بنى نضير ، نسبت به همگامى كامل با آنان در صورت نبرد يا تبعيد

الذين نافقوا يقولون . .. لئن أُخرجتم لنخرجنّ معكم ... و إن قوتلتم لننصرنّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 12 - 1

1 - خبر دادن خداوند ، به همگام نشدن منافقان با يهود بنى نضير در مسير تبعيد آنان

لئن أُخرجوا لايخرجون معهم

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 15 - 1

1 - رفتار و سرنوشت مشابه و همگون يهود بنى نضير ، با يهوديان تبعيدى بنى قينقاع

كمثل الذين من قبلهم قريبًا

مراد از {الذين من قبلهم قريبًا} مى تواند يهود بنى قينقاع باشد. برخى از مفسران نيز بر همين عقيده اند.

تبعيد پيروان لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 82 - 3

3 _ پاك زيستى لوط و همراهانش ، موجب رنجش قوم وى و عاملى براى پيشنهاد اخراج ايشان از ديارشان شد .

أخرجوهم من قريتكم إنهم اناس يتطهرون

تبعيد توطئه گران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 3 - 8

8 - تبعيد ، حكمى الهى در مورد توطئه گران عليه دين و حاكميت اسلام

هو الذى أخرج . .. كتب اللّه عليهم الجلاء

تبعيد در بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 85 - 2،3،4

2 - بنى اسرائيل با بيرون راندن گروهى از همكيشان خود از خانه و ديارشان ، پيمان الهى را نقض كردند .

ثم أنتم هؤلاء . .. تخرجون فريقاً منكم من ديرهم

آيه مورد بحث اشاره به جنگها و خونريزيهايى دارد كه پيش از هجرت پيامبر(ص) به مدينه بين طوايف يهود واقع مى شد. يهوديان بنى النضير با بنى قريظه درگير مى شدند; هر كدام غالب مى شد ديگرى را از خانه و كاشانه اش اخراج مى كرد.

3 - بنى اسرائيل در كشتن و آواره كردن گروهى از همكيشان خود ، يكديگر را

يارى و پشتيبانى كردند .

تظهرون عليهم

{تظاهر} (مصدر تظاهرون) به معناى يارى و پشتيبانى كردن يكديگر است. {تظاهرون عليكم}; يعنى، طايفه اى از شما طايفه ديگر را عليه گروهى از خودتان يارى مى داد.

4 - بنى اسرائيل ، مردمى گنهكار و متجاوز به خاطر يارى رسانى به يكديگر در بيرون راندن گروهى از همكيشان خود از ديارشان

تظهرون عليهم بالأثم و العدون

باء در {بالاثم} باى ملابست است و {بالاثم و العدوان} حال براى فاعل {تظاهرون} مى باشد; يعنى، عليه آنان همديگر را يارى مى كرديد و در آن هنگام گنهكار و متجاوز بوديد.

تبعيد در قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 167 - 3

3 - تبعيد مخالفان ، شيوه اى رايج در ميان قوم لوط

لتكوننّ من المخرجين

تعبير {من المخرجين} به جاى {لنخرجنّك}، مى رساند كه قبل از لوط(ع) ديگرانى نيز تبعيد و از شهر اخراج شده بودند.

تبعيد دشمنان اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 4 - 10

10 - تبعيد ستيزكنندگان با دين و حاكميت اسلام ، نمونه اى از كيفر الهى است .

هو الذى أخرج الذين كفروا . .. و من يشاقّ اللّه فإنّ اللّه شديدالعقاب

تبعيد سامرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 97 - 1

1 - موسى ( ع ) درپى محاكمه سامرى ، وى را به خروج فورى از جامعه و انزوا و قطع رابطه با مردم در طول زندگى محكوم كرد .

قال فاذهب فإنّ لك فى الحيوة أن تقول لامساس

فا در {فاذهب} علاوه بر ترتب

فرمان رفتن بر محكوميت سامرى، بر فوريت آن نيز دلالت دارد. {مساس} مصدر باب مفاعله است و {لامساس} به معناى نفى هرگونه تماس و برخورد است; يعنى، تو در زندگانى خود، سزاوار سرنوشتى هستى كه سخن اول و آخر تو خبر دادن از بى كسى خود و نبود هرگونه تماس گيرنده اى با تو باشد.

تبعيد شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 88 - 8

8 _ اشراف كفرپيشه مدين بازگشت به آيين ملى آن سامان را شرط رهايى شعيب و همگامانش از خطر تبعيد اعلان كردند .

لنخرجنك . .. او لتعودن فى ملتنا

تبعيد لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 82 - 2،3

2 _ مبارزه لوط با برنامه هاى ضد اخلاقى قوم خويش موجب طرح پيشنهاد اخراج وى و همراهانش از ديارشان

و لوطاً إذ قال لقومه . .. قالوا أخرجوهم

پيشنهاد اخراج لوط از يكسو به مبارزات وى مرتبط شده است ; زيرا جمله {إلا أن قالوا . .. } در پاسخ تبليغات و هدايتگريهاى لوط ايراد گرديده است ; و از سوى ديگر اين پيشنهاد با جمله {انهم ... } تعليل شده است. بنابراين تصميم قوم لوط به اخراج وى و همراهانش به دو علت بوده است: يكى مبارزه وى با فسادها و ديگرى پاك زيستن وى و همراهانش.

3 _ پاك زيستى لوط و همراهانش ، موجب رنجش قوم وى و عاملى براى پيشنهاد اخراج ايشان از ديارشان شد .

أخرجوهم من قريتكم إنهم اناس يتطهرون

تبعيد محارب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 -

مائده - 5 - 33 - 1،2،3،25

1 _ محاربين و ستيزه جويان با خدا و رسول يا بايد كشته شوند و يا به دار آويخته گردند و يا دست و پايشان از جهت مخالف بريده شود و يا تبعيد گردند .

انما جزؤا الذين يحاربون اللّه و رسوله . .. او ينفوا فى الارض

2 _ محاربين در صورت فسادانگيزى در جامعه ايمانى ، محكوم به يكى از حدود چهارگانه ( قتل ، به دار آويختن ، قطع دست و پا و تبعيد )

انما جزؤا الذين يحاربون اللّه و رسوله . .. او ينفوا فى الارض

برداشت فوق بر اين مبناست كه واو عاطفه در {و يسعون} واو جمع باشد. يعنى حد ذكر شده از آن محاربى است كه فسادگر باشد. تكرار نشدن {الذين} در {يسعون} مؤيد اين معناست.

3 _ حدود چهارگانه ( قتل ، به دار آويختن ، قطع دست و پا و تبعيد ) ، كيفرى مناسب براى محاربان فسادگر

انما جزؤا الذين يحاربون اللّه و رسوله و يسعون فى الارض فساداً

{جزاء} در لغت به معناى كيفر و پاداشى است كه كافى باشد.

25 _ تبعيد محارب ( از محل ارتكاب جرم به شهرى ديگر ) و قطع معاشرت وى با مردم ، كيفر سلاح بر كشيدن بدون قتل و غارت

انما جزؤا الذين يحاربون اللّه . .. او ينفوا من الارض

از امام رضا(ع) درباره آيه فوق روايت شده: . .. و ان شهر السيف فحارب اللّه و رسوله و سعى فى الارض فساداً و لم يقتل و لم يأخذ المال ... ينفى من المصر الذى فعل فيه ما فعل الى مصر غيره و يكتب الى اهل ذلك المصر

انه منفى فلا تجالسوه و لا تبايعوه و لا تناكحوه و لا تواكلوه و لا تشاربوه ... .

_______________________________

كافى، ج 7، ص 247، ح 8; نورالثقلين، ج 1، ص 623، ح 165.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 34 - 5

5 _ محاربان و فسادگران در صورتى كه به تبعيد محكوم شوند ، همواره بايد در تبعيد بسر برند .

او ينفوا من الارض . .. الا الذين تابوا من قبل ان تقدروا عليهم

ظاهر استثناء (الا الذين . ..) اين است كه به تمامى فرازهاى آيه پيش مربوط مى باشد. بنابراين حكم تبعيدى كه پس از دستگيرى صادر شود، هرگز الغا نخواهد شد، گر چه شخص تبعيدى توبه كند.

تبعيد محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 217 - 37

37 _ تبعيد و بيرون راندن اهل مسجدالحرام ( پيامبر ( ص ) و مؤمنان ) ، از سوى مشركان مكه

و المسجد الحرام و اخراج اهله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 77 - 4

4- بسيارى از رسولان الهى ، چونان پيامبر ( ص ) ، با توطئه و كارشكنى و تهديد به تبعيد و اخراج از وطن خويش ، رو به رو بودند .

و إن كادوا ليستفزّونك . .. سنّة من قد أرسلنا قبلك من رسلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 13 - 1

1- تبعيدكنندگان پيامبر ( ص ) از شهر مكه ، مورد تهديد خداوند به هلاكت و نابودى

و كأيّن من قرية هى

أشدّ قوّة من قريتك . .. أهلكن_هم

با اين كه خروج پيامبر(ص)، از مكه و هجرت ايشان به سوى مدينه ظاهراً به انتخاب خود حضرت صورت گرفته بود; ولى شرايط سختى كه مشركان براى آن حضرت پديد آورده بودند، منتهى به تصميم هجرت شد. ازاين رو خداوند خروج آن حضرت را به منزله تبعيد شمرده و فعل را به صورت متعدى به همه مشركان مكه نسبت داده است.

تبعيد مرتد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 97 - 2

2 - مطرود ساختن و منزوى كردن ، حكم مرتدان و گمراه كنندگان مردم در آيين موسى ( ع )

قال فاذهب فإنّ لك فى الحيوة أن تقول لامساس

در باره {لامساس} دونظر ابراز گرديده است: 1_ حكمى قضايى از جانب موسى(ع) است. 2_ نفرين موسى(ع) در باره سامرى است. برداشت ياد شده مبتنى بر ديدگاه اول است.

تبعيد مفسدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 33 - 5

5 _ تبهكاران و فسادانگيزان جامعه ايمانى ، محكوم به يكى از حدود چهارگانه ( قتل ، به دار آويختن ، قطع دست و پا و تبعيد ) *

انما جزؤا الذين يحاربون اللّه و رسوله و يسعون فى . .. او ينفوا من الارض

كلمه {فى الارض} بيانگر اين است كه مراد از {فساد}، فساد در جامعه است، نه فسادهاى فردى. گفتنى است كه در برداشت فوق {فسادگرى} عنوانى مستقل از محارب گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 34 - 5

5 _ محاربان و فسادگران در

صورتى كه به تبعيد محكوم شوند ، همواره بايد در تبعيد بسر برند .

او ينفوا من الارض . .. الا الذين تابوا من قبل ان تقدروا عليهم

ظاهر استثناء (الا الذين . ..) اين است كه به تمامى فرازهاى آيه پيش مربوط مى باشد. بنابراين حكم تبعيدى كه پس از دستگيرى صادر شود، هرگز الغا نخواهد شد، گر چه شخص تبعيدى توبه كند.

تبعيد موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 103 - 2

2- حضور موسى ( ع ) و بنى اسرائيل در سرزمين مصر ، غير قابل تحمل براى فرعون و موجب تصميم وى به اخراج قهرآميز آنان

فأراد أن يستفزّهم من الأرض

بنابر اينكه مراد از {الأرض} سرزمين مصر باشد _ كه مقر حكومت فرعون بوده است _ نكته فوق قابل استفاده است.

تبعيد مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 217 - 37

37 _ تبعيد و بيرون راندن اهل مسجدالحرام ( پيامبر ( ص ) و مؤمنان ) ، از سوى مشركان مكه

و المسجد الحرام و اخراج اهله

تبعيد يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 9 - 8،9

8_ برادران يوسف ، صلاح امور خويش و بهبود وضعيت خود را در كشتن و يا تبعيد او مى پنداشتند .

اقتلوا يوسف أو اطرحوه أرضًا . .. و تكونوا من بعده قومًا ص_لحين

مراد از صلاح در {قوماً صالحين} صلاح امور دنيوى است ; زيرا ظاهر آن است كه فعل مضارع {تكونوا} عطف بر {يخل} و جواب امر {اقتلوا} و {اطرحوه} مى باشد. بر

اين اساس جمله {تكونوا ...} چنين معنا مى شود: اگر يوسف را بكشيد و يا تبعيدش كنيد، امور شما اصلاح مى شود و بدبختى از شما برطرف مى گردد.

9_ برادران يوسف ، بر آن بودند كه پس از كشتن يا تبعيد او ، توبه كرده و درستكار شوند . *

اقتلوا يوسف . .. و تكونوا من بعده قومًا ص_لحين

در برداشت فوق، صلاح در {قوماً صالحين} صلاح دينى و اخلاقى گرفته شده است. اين احتمال مبتنى بر اين است كه {واو} در {و تكونوا} به معناى مع و {تكونوا} منصوب به {أن} مقدر باشد. بر اين اساس {اقتلوا يوسف ... و تكونوا من بعده قوماً صالحين} چنين معنا مى شود: يوسف را بكشيد، ولى با اين قيد و شرط كه پس از آن با توبه به درگاه خدا، مردمى صالح و درستكار باشيد.

توبه با تبعيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 66 - 5

5 _ رويگردانى مردم _ جز گروهى اندك _ از توبه در صورت مشروط بودن آن به خودكشى و يا ترك خانه و كاشانه

و لو انّهم اذ ظلموا انفسهم جاؤك فاستغفروا اللّه . .. و لو انّا كتبنا ... ما فعلو

توطئه تبعيد خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 56 - 2

2 - تصميم قوم لوط مبنى بر اخراج و تبعيد لوط ( ع ) و خانواده اش ، تنها پاسخ آنان به هشدار هاى خيرخواهانه او

فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا أخرجوا ءال لوط من قريتكم

توطئه تبعيد لوط(ع)

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 56 - 2

2 - تصميم قوم لوط مبنى بر اخراج و تبعيد لوط ( ع ) و خانواده اش ، تنها پاسخ آنان به هشدار هاى خيرخواهانه او

فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا أخرجوا ءال لوط من قريتكم

توطئه تبعيد محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 30 - 3

3 _ محبوس ساختن يا كشتن و يا تبعيد پيامبر ( ص ) ، از جمله توطئه هاى كافران مكه عليه آن حضرت

ليثبتوك او يقتلوك او يخرجوك و يمكرون

جمله {و يمكرون} بيانگر اين است كه كافران علاوه بر تصميم داشتن به قتل پيامبر(ص) و . .. برنامه هاى ديگرى نيز عليه پيامبر(ص) در نظر داشته اند. لذا در برداشت فوق از آن به {از جمله} تعبير شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 76 - 1،7

1- توطئه و تلاش تحريك آميز مشركان عليه پيامبر ( ص ) ، به منظور فراهم آوردن زمينه تبعيد آن حضرت از مكه

و إن كادوا ليستفزّونك من الأرض ليخرجوك

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه مرجع ضمير {كادوا} و {يستفزّوا} _ به قرينه آيات قبل _ مشركان مكه و {ال} در {الأرض} عهد و مراد از آن سرزمين مكه باشد. گفتنى است كه {فزّ} ريشه {يستفزّون} به معناى حركت دادن است.

7- توطئه مشركان براى اخراج پيامبر ( ص ) از مكه ، عقيم ماند و به ثمر نرسيد .

و إن كادوا ليستفزّونك من الأرض ليخرجوك منها و إذًا لايلبثون خل_فك إلاّ قليلاً

از

تعبير {و إن كادوا ليستفزّونك} (نزديك بود تو را اخراج كنند) به دست مى آيد كه آنان، نتوانستند هدف خويش را در اخراج پيامبر(ص) از مكه عملى سازند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 13 - 3

3- همدلى مشركان مكه ، در خالى ساختن سرزمين مكه ، از وجود پيامبر ( ص ) *

قريتك الّتى أخرجتك

نسبت دادن {إخراج} به قريه، مى تواند از آن جهت باشد كه همه مردم شهر و يا بيشتر آنان، بر اخراج پيامبر(ص) مصمم و همدل بوده اند.

توطئه تبعيد موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 103 - 3

3- روى آوردن فرعون به اعمال قهرآميز عليه موسى ( ع ) در پى ناتوانى از رودررويى منطقى و فرهنگى با او

و لقد ءاتينا موسى تسع ءاي_ت بيّن_ت . .. فقال له فرعون إنى لأظنّك ي_موسى مسحورًا

توطئه تبعيد يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 9 - 1،2

1_ كشتن يا تبعيد يوسف ( ع ) به سرزمينى دوردست ، رأى اكثريت برادران وى در جلسه توطئه عليه او

اقتلوا يوسف أو اطرحوه أرضًا

جمله {اقتلوا يوسف. ..} را دو گونه مى توان تفسير كرد: 1_ برخى از برادران يوسف به كشتن وى نظر داشتند و برخى ديگر به تبعيد او رأى مى دادند. 2_اكثريت به توطئه عليه او نظر داشتند، ولى در اينكه او را بكشند و يا تبعيد كنند مردد بودند. قابل ذكر است كه جمله {إن كنتم فاعلين} در آيه بعد، مى رساند كه يكى از آنان

با هر دو نظر مخالف بود ولذا در برداشت كلمه {اكثريت} آورده شد.

2_ حسادت برادران يوسف به وى ، منشأ تصميم آنان بر كشتن و يا تبعيد او

إذ قالوا ليوسف و أخوه أحب . .. اقتلوا يوسف

تهديد به تبعيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 88 - 2

2 _ اشراف كفرپيشه مدين ، شعيب و مؤمنان به رسالتش را به تبعيد دسته جمعى تهديد كردند .

لنجرجنك يشعيب و الذين ءامنوا معك من قريتنا

{معك} مى تواند متعلق به {لنخرجنك} باشد. بر اين مبنا {لنخرجنك} حاكى از تبعيد دسته جمعى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 13 - 1

1- اقوام كافر پيشين پس از مواجهه با برهان هاى روشن و دلايل منطقى انبيا و پافشارى آنان بر مواضع خويش ، آنان را تهديد به تبعيد و يا بازگرداندن اجبارى به كفر ( ارتداد ) مى كردند .

و ما لنا ألاّ نتوكّل . .. لنصبرنّ على ما ءاذيتمونا ... و قال الذين كفروا لرسلهم

حرمت تبعيد مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 84 - 7

7 - بيرون كردن موحدان از كاشانه و ديارشان و آواره ساختن ايشان ، از محرمات مؤكّد الهى است .

و لاتخرجون أنفسكم من ديركم

جمله {لاتخرجون . ..} (]همكيشان[ خود را از خانه هايشان بيرون نمى كنيد) همانند جمله {لاتسفكون ...} جمله خبرى است در مقام انشا; يعنى، {... بيرون نكنيد}. ايراد جمله خبرى در مقام انشا براى رساندن تأكيد است.

سختى تبعيد بنى نضير

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 2 - 9

9 - شكست و تبعيد يهود بنى نضير ، امرى دشوار و دور از انتظار براى مسلمانان

ما ظننتم أن يخرجوا

عوامل تبعيد بنى نضير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 4 - 1،7

1 - مخالفت و عنادورزى يهود بنى نضير با خدا و پيامبر ( ص ) ، عامل تبعيد آنان

هو الذى أخرج الذين كفروا . .. ذلك بأن_ّهم شاق_ّوا اللّه و رسوله

7 - محكوميت بنى نضير به تبعيد ، معلول ستيزه جويى آنان با حكومت اسلامى بود ; نه به جهت يهودى بودن آنها .

كتب اللّه عليهم الجلاء . .. ذلك بأنّهم شاقّوا اللّه و رسوله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 15 - 3

3 - شكست و تبعيد بنى نضير و اسلام ستيزان قبل از آنان ، نتيجه تلخ كردار خود ايشان

كمثل الذين . .. ذاقوا وبال أمرهم

در صورتى كه {أمرهم} شامل كارها و مواضع يهود بنى نضير باشد; از اضافه {أمر} به {هم} مطلب بالا استفاده مى شود.

كيفر تبعيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 85 - 28

28 - معتقدان به مكتب الهى ، در صورت كشتن يا آواره ساختن همكيشان خود ، به خوارى در دنيا و شديدترين عذاب در آخرت گرفتار خواهند شد .

فما جزاء من يفعل . .. و يوم القيمة يردون إلى أشد العذاب

كيفر تبعيد انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17

- 77 - 1

1- سنّت خداوند ، بر هلاك ساختن امتهايى كه اقدام به اخراج و تبعيد رسولان الهى از سرزمين خود نمودند .

ليخرجوك منها و إذًا لايلبثون خل_فك إلاّ قليلاً. سنّة من قد أرسلنا قبلك من رسلنا

كيفر تبعيد محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 76 - 4

4- تهديد خداوند به هلاكت حتمى و قريب الوقوع مشركان ، در صورت اخراج پيامبر ( ص ) از مكه

و إذًا لايلبثون خل_فك إلاّ قليلاً

كيفر دنيوى تبعيد انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 77 - 2

2- تبعيد رسولان الهى ، داراى عقوبت سخت دنيوى

إذًا لايلبثون خل_فك إلاّ قليلاً سنّة من قد أرسلنا قبلك من رسلنا

لاوى و تبعيد يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 10 - 2

2_ لاوى برخلاف ديگر برادرانش ، با توطئه عليه يوسف ( ع ) و دور ساختن او از نزد پدرشان يعقوب ( ع ) موافق نبود .

لاتقتلوا يوسف و ألقوه فى غي_بت الجب . .. إن كنتم ف_علين

جمله شرطى {إن كنتم فاعلين} (اگر بر توطئه عليه يوسف(ع) مصمم هستيد) مى رساند كه لاوى با انجام توطئه موافق نبود. لازم به ذكر است كه جواب جمله شرطى (إن كنتم...) معنايى است كه از {ألقوه...} استفاده مى شود ; يعنى، {إن كنتم فاعلين فألقوه فى غي_بت الجب}.

منشأ تبعيد بنى نضير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 3 - 1،4

1 - تبعيد يهود بنى نضير از مدينه

، سرنوشتى تعيين شده از سوى خداوند براى آنان

و لولا أن كتب اللّه عليهم الجلاء لعذّبهم فى الدنيا

4 - قضاى الهى ، عامل تبديل حكم هلاكت بنى نضير ، به تبعيد آنان از مدينه

و لولا أن كتب اللّه عليهم الجلاء لعذّبهم فى الدنيا

تبعيدگران

اجتناب از امداد به تبعيدگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 85 - 6

6 - معتقدان به اديان الهى نبايد در كشتن و آواره كردن همكيشان خود ، به قاتلان و آواره كنندگان يارى رسانند .

تظهرون عليهم بالاثم و العدون

امداد به تبعيدگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 85 - 7

7 - يارى رساندن به قاتلان و آواره كنندگان اهل دين ، گناه و تجاوز است .

تظهرون عليهم بالاثم و العدون

تبعيض از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تبعيض

آثار تبعيض در خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 8 - 6،7

6_ همه فرزندان يعقوب محبت افزون تر او به يوسف ( ع ) و بنيامين را احساس مى كردند و بر آن رشك مى بردند .

إذ قالوا ليوسف و أخوه أحب إلى أبينا منا

ضمير در {قالوا} به {إخوته} در آيه قبل برمى گردد ; يعنى ، همه آنان چنين گفتند و بر اين نظر اتفاق داشتند.

7_ محبت و علاقه افزون تر يعقوب ( ع ) به دو فرزندش يوسف ( ع ) و بنيامين ، برانگيزنده حسادت ديگر فرزندان وى نه اطلاعشان از رؤياى يوسف ( ع )

إذ قالوا ليوسف و أخوه أحب إلى أبينا منا

چنان چه يوسف(ع) رؤياى خويش را براى برادرانش

نقل كرده بود و آن باعث حسادت و توطئه عليه او شده بود ، سخن از بنيامين به ميان نمى آوردند و تنها به ذكر يوسف(ع) اكتفا مى كردند.

آثار تبعيض نژادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 91 - 14

14 - قوم گرايى و نژاد پرستى يهود ، از عوامل كفر ورزى آنان به قرآن

قالوا نؤمن بما أنزل علينا و يكفرون بما وراءه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 75 - 12

12 _ نژادپرستى و خودبرتربينى ، زمينه اى براى تضييع حقوق ديگران

و منهم من ان تأمنه . .. ذلك بانّهم قالوا ليس علينا فى الامّيّن سبيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 135 - 22

22 _ خودخواهى ، وابستگى فاميلى و ملاحظه فقر و غناى افراد ، ريشه بسيارى از بى عدالتى ها و شهادت هاى نابحق و تهديدى براى عدالت اجتماعى است .

كونوا . .. شهداء للّه و لو على أنفسكم او الولدين و الاقربين

اجتناب از تبعيض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 123 - 11

11 _ ضرورت پرهيز از هرگونه تبعيض ، در اجراى مقررات و قوانين جزايى

من يعمل سوءاً يجز به

جمله {من يعمل . ..} داراى مضمونى عام و كلى است و شامل كيفرهاى دنيوى نيز مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 139 - 13

13 _ ضرورت پرهيز از تبعيضهاى ناروا و جاهلانه در قوانين مربوط

به زن و مرد

و قالوا ما فى بطون هذه الأنعم خالصة لذكورنا و محرم على أزوجنا . .. سيجزيهم وصفهم

اجتناب از تبعيض در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 109 - 9

9- لزوم نگرشى يكسان و پرهيز از تبعيض و تفاوت در دعوت مردم به دين

فقل ءاذنتكم على سواء

اهميت رفع تبعيض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 19

19 - رسالت پيامبران ، در راستاى رفع تبعيض ها و ايجاد عدالت در جامعه بشرى

شرع لكم . .. فلذلك فادع ... و أُمرت لأعدل بينكم

با توجه به وحدت شرايعت هاى آسمانى كه از آيه {شرع لكم. ..} استفاده مى شود _ مطلب بالا قابل برداشت است.

تبعيض در اجرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 195 - 15

15 _ ناروايى تبعيض بين مرد و زن ، در اجرت كارى يكسان *

انّى لا اضيع عمل عامل منكم من ذكر او انثى بعضكم من بعض

تبعيض در تعاليم كتب آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 176 - 7

7 - پذيرش برخى از احكام و معارف كتاب هاى آسمانى و انكار برخى ديگر ، مخالفت با حق و دور شدن از آن است .

إن الذين اختلفوا فى الكتب لفى شقاق بعيد

مفسران درباره اختلاف در كتابهاى آسمانى - كه مفاد جمله {اختلفوا فى الكتاب} است - چند وجه گفته اند و برداشت فوق بيان يكى از آن وجوه مى باشد. {شقاق} به

معناى عداوت و دشمنى است و مفعول آن به قرينه جمله قبل كلمه اى همانند {الحق} مى تواند باشد.

تبعيض در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 59 - 10

10- تفاوت قائل شدن بين دختران و پسران از سوى مشركان عصر جاهلى ، قضاوتى زشت و ناروا بود .

و يجعلون لله البن_ت سبح_نه و لهم ما يشتهون . .. ألا ساء ما يحكمون

تبعيض در روابط اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 52 - 24

24 _ تبعيض در روابط اجتماعى بر مبناى ارزشگذارى غلط، ستمگرى است.

فتطردهم فتكون من الظلمين

تبعيض در قانونگذارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 139 - 13

13 _ ضرورت پرهيز از تبعيضهاى ناروا و جاهلانه در قوانين مربوط به زن و مرد

و قالوا ما فى بطون هذه الأنعم خالصة لذكورنا و محرم على أزوجنا . .. سيجزيهم وصفهم

تبعيض در قبول دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 32 - 8

8 - قبول بخشى از دين و ر ها ساختن جنبه هاى ديگر آن ، عملى مشركانه است .

و لاتكونوا من المشركين . من الذين فرّقوا دينهم و كانوا شيعًا

مراد از {دين} مى تواند اسلام باشد. متفرق ساختن آن، به معناى پذيرش بخشى از آن و قبول نكردن بخشى ديگر است. لازم به ذكر است كه فعل ماضى {فرّقوا} در صورت ياد شده منسلخ از زمان مى باشد.

تبعيض در كيفر

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 123 - 11

11 _ ضرورت پرهيز از هرگونه تبعيض ، در اجراى مقررات و قوانين جزايى

من يعمل سوءاً يجز به

جمله {من يعمل . ..} داراى مضمونى عام و كلى است و شامل كيفرهاى دنيوى نيز مى شود.

تبعيض ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 195 - 15

15 _ ناروايى تبعيض بين مرد و زن ، در اجرت كارى يكسان *

انّى لا اضيع عمل عامل منكم من ذكر او انثى بعضكم من بعض

تبعيض نژادى ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 33 - 6

6- تكبر ناشى از احساس برترى نژادى ، عامل اصلى تمرد ابليس از سجده بر آدم ( ع )

قال لم أكن لأسجد لبشر خلقته من صلص_ل من حمإ مسنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 61 - 12

12- ابليس ، ملاك ارزش را در نژاد و عنصر مادى مى داند .

ءأسجد لمن خلقت طينًا

تبعيض نژادى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 40 - 21

21 - در ديدگاه فرعونيان ، نژاد قبطى ، بر نسل بنى اسرائيل _ حتى بر جوان دست پرورده و محبوب خويش _ ترجيح داشت .

فنجّين_ك من الغم

تبعيض نژادى مشركان جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 42 - 5

5 - مشركان جزيرة العرب ، مردمى نژادپرست و متعصب بودند .

و أقسموا باللّه . .. لئن

جاءهم نذير ليكوننّ أهدى من إحدى الأُمم

برداشت ياد شده از تأكيد مشركان بر آمدن پيامبرى ويژه براى آنان استفاده مى شود; زيرا تأكيد آنان در حالى بود كه پيامبران بسيارى براى هدايت بشر آمده و عده اى از مردم ساكن در جزيرة العرب به آنان گرويده بودند.

ردّ تبعيض نژادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 98 - 3

3 _ هيچ تفاوت ذاتى و بنيادى در بين تيره ها و نژادهاى مختلف بشر وجود ندارد.

هو الذى أنشأكم من نفس وحدة

سرزنش تبعيض در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 10 - 3

3 - ترجيح اشراف بر ديگران در تبليغ دين و برخورد دو گانه تبعيض آميز در معاشرت با مردم ، مذموم است .

أمّا من استغنى . فأنت له تصدّى ... فأنت عنه تلهّى

سرزنش تبعيض در عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 23 - 11

11 - بسنده كردن به بخشى از فرمان هاى خداوند و به كار نبستن تمام آن ، رفتارى نكوهيده در پيشگاه خداوند

لمّا يقض ما أمره

{لمّايقض} (به پايان نرساند)، گوياى توبيخ كسانى است كه در انجام دادن فرمان هاى خداوند، سنگ تمام نمى گذارند.

سرزنش تبعيض نژادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 61 - 13

13- ارزش گذارى بر اساس نژاد و عنصر مادى ، شيوه اى شيطانى است .

ءأسجد لمن خلقت طينًا

فسق تبعيض نژادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1

- بقره - 2 - 99 - 10

10 - هواپرستى ، حسد ، نژادپرستى ، خود بزرگ بينى و خويشتن را بدون هيچ دليل اهل بهشت پنداشتن ، از مصاديق فسق است .

و ما يكفر بها إلا الفسقون

ممنوعيت تبعيض بين فرزندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 49 - 9

9 - تمايز ميان دختر و پسر ، مخالف انديشه دينى است .

يهب لمن يشاء إن_ثًا و يهب لمن يشاء الذكور

تقديم {إناثاً} بر {الذكور} علاوه بر رعايت فاصله و سجع، مى تواند به منظور نفى انديشه جاهليت در مورد دختران باشد (كه پسران را بر دختران ترجيح مى دادند).

نفى تبعيض نژادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 199 - 4

4 _ لغو هر گونه امتياز طايفه اى و گروهى در حج

ثم افيضوا من حيث افاض الناس

با توجه به آنچه در ذيل آيه نقل شده كه عدّه اى از قريش خود را جداى از مردم فرض مى كردند و در عرفات وقوف نداشتند.

تبعيض نژادى

{تبعيض نژادى}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 24 - 6

6 _ اعتقاد اهل كتاب به برترى نژادى و قومى خويش *

لن تمسّنا النار

باور يهود به اينكه جز اندكى عذاب نمى شوند، به قرينه {نا} در {لن تمسّنا}، احتمالا برخاسته از خودبرتربينى در نژادشان بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 75 - 15

15 _ نسبت دادن برترى نژادى و مشروعيّت تضييع حقوق ديگران به خدا

، نسبتى دروغ و نارواست .

ذلك بانّهم قالوا ليس علينا فى الامّيّن سبيل و يقولون على اللّه الكذب و هم يعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 76 - 4

4 _ وفاى به عهد و رعايت تقوا ، ملاك ارزش انسان در پيشگاه خداوند ; نه انتساب به نژادى خاص

ذلك بانّهم قالوا ليس علينا . .. بلى من اوفى بعهده و اتّقى فان اللّه يحب المتّقين

آثار تبعيض نژادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 91 - 14

14 - قوم گرايى و نژاد پرستى يهود ، از عوامل كفر ورزى آنان به قرآن

قالوا نؤمن بما أنزل علينا و يكفرون بما وراءه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 75 - 12

12 _ نژادپرستى و خودبرتربينى ، زمينه اى براى تضييع حقوق ديگران

و منهم من ان تأمنه . .. ذلك بانّهم قالوا ليس علينا فى الامّيّن سبيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 135 - 22

22 _ خودخواهى ، وابستگى فاميلى و ملاحظه فقر و غناى افراد ، ريشه بسيارى از بى عدالتى ها و شهادت هاى نابحق و تهديدى براى عدالت اجتماعى است .

كونوا . .. شهداء للّه و لو على أنفسكم او الولدين و الاقربين

تبعيض نژادى ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 33 - 6

6- تكبر ناشى از احساس برترى نژادى ، عامل اصلى تمرد ابليس از سجده بر آدم (

ع )

قال لم أكن لأسجد لبشر خلقته من صلص_ل من حمإ مسنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 61 - 12

12- ابليس ، ملاك ارزش را در نژاد و عنصر مادى مى داند .

ءأسجد لمن خلقت طينًا

تبعيض نژادى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 40 - 21

21 - در ديدگاه فرعونيان ، نژاد قبطى ، بر نسل بنى اسرائيل _ حتى بر جوان دست پرورده و محبوب خويش _ ترجيح داشت .

فنجّين_ك من الغم

تبعيض نژادى مشركان جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 42 - 5

5 - مشركان جزيرة العرب ، مردمى نژادپرست و متعصب بودند .

و أقسموا باللّه . .. لئن جاءهم نذير ليكوننّ أهدى من إحدى الأُمم

برداشت ياد شده از تأكيد مشركان بر آمدن پيامبرى ويژه براى آنان استفاده مى شود; زيرا تأكيد آنان در حالى بود كه پيامبران بسيارى براى هدايت بشر آمده و عده اى از مردم ساكن در جزيرة العرب به آنان گرويده بودند.

ردّ تبعيض نژادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 98 - 3

3 _ هيچ تفاوت ذاتى و بنيادى در بين تيره ها و نژادهاى مختلف بشر وجود ندارد.

هو الذى أنشأكم من نفس وحدة

سرزنش تبعيض نژادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 61 - 13

13- ارزش گذارى بر اساس نژاد و عنصر مادى ، شيوه اى شيطانى است .

ءأسجد لمن خلقت طينًا

فسق

تبعيض نژادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 99 - 10

10 - هواپرستى ، حسد ، نژادپرستى ، خود بزرگ بينى و خويشتن را بدون هيچ دليل اهل بهشت پنداشتن ، از مصاديق فسق است .

و ما يكفر بها إلا الفسقون

نفى تبعيض نژادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 199 - 4

4 _ لغو هر گونه امتياز طايفه اى و گروهى در حج

ثم افيضوا من حيث افاض الناس

با توجه به آنچه در ذيل آيه نقل شده كه عدّه اى از قريش خود را جداى از مردم فرض مى كردند و در عرفات وقوف نداشتند.

تبليغ ازديدگاه قرآن در تفسيرراهنما

{تبليغ}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 52 - 25

25 _ حواريون ، ياوران مخلص و پاك عيسى ( ع ) و مبلّغ دين و موعظه كننده مردم

قال الحواريّون نحن انصار اللّه

از امام رضا (ع) سؤال شد: لم سمّى الحواريون الحواريين؟ آن حضرت فرمود: . .. لانّهم كانوا مخلَصين فى انفسهم و مخلِصين لغيرهم من اوساخ الذنوب بالوعظ و التّذكير.

_______________________________

عيون اخبارالرضا (ع)، ج 2، ص 79، ح 10 ; علل الشرايع، ج 1، ص 80، ح 1.

آثار اخلاص در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 109 - 6

6 - نداشتن چشمداشت مادى از مردم و اعلام آن به همگان ، داراى تأثير مثبت و سازنده در تبليغ و رسالت الهى

فاتّقوا اللّه و أطيعون . و ما أسئلكم عليه من أجر إن أجرى إلاّ

على ربّ الع_لمين

برداشت ياد شده از تصريح حضرت نوح(ع) به مطلب فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 127 - 6

6 - نداشتن چشمداشت مادى از مردم و اعلام آن به همگان ، داراى تأثير مثبت و سازنده در تبليغ و رسالت الهى

و ما أسئلكم عليه من أجر إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

برداشت ياد شده از تصريح حضرت هود(ع) به مطلب فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 145 - 6

6 - نداشتن چشمداشت مادى از مردم و اعلام آن به همگان ، داراى تأثير مثبت و سازنده در تبليغ دين و رسالت الهى

و ما أسئلكم عليه من أجر إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

برداشت ياد شده از تصريح حضرت صالح(ع) به مطلب ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 164 - 6

6 - نداشتن چشمداشت مادى از مردم و اعلام آن به همگان ، داراى تأثير مثبت و سازنده در تبليغ دين و رسالت الهى

و ما أسئلكم عليه من أجر إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

برداشت ياد شده از تصريح حضرت لوط(ع) به مطلب مزبور استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 180 - 6

6 - نداشتن چشمداشت مادى از مردم و اعلام آن به همگان ، داراى تأثير مثبت و سازنده در تبليغ دين و رسالت الهى

و ما أسئلكم عليه من أجر إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

برداشت

ياد شده از تصريح حضرت شعيب(ع) به مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 7 - 4

4 - ارزشمندى صبر و پايدارى در انجام دادن رسالت الهى و تبليغ دين ، بسته به خلوص و جهت خدايى آن است .

و لربّك فاصبر

آثار بكارگيرى روشهاى تبليغى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 125 - 16

16- كاربرد روش هاى مختلف تبليغى ، مايه اتمام حجت است نه عامل هدايت حتمى همگان .

ادع . .. إن ربّك هو أعلم بمن ضلّ عن سبيله و هو أعلم بالمهتدين

جمله {إن ربّك . .. بالمهتدين} مى رساند كه انسانها دو گروهند: گمراهان و هدايت شدگان. بنابراين فرمان {ادع ...} براى اتمام حجت است نه براى هدايت همه مردم.

آثار بى تأثيرى تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 48 - 6

6- هجرت از محيط شرك ، در صورت بى تأثير بودن تبليغ ، بر ماندن در آن جا ترجيح دارد .

و أعتزلكم و ما تدعون من دون اللّه

حضرت ابراهيم پس از آن كه سرسختى و لجاجت آزر را مشاهده نمود، چند راه در پيش داشت 1_ ماندن در محيط شرك و اختفاى عقيده و دست برداشتن از مبارزه 2_ مبارزه با بت پرستى و گرفتار شدن به رجم 3_ بيرون رفتن از محيط شرك. حضرت از اين سه راه، راه سوم را برگزيده است كه نشان ترجيح آن در شرايط خاص خود است.

آثار تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

3 - آل عمران - 3 - 186 - 19

19 _ نقش مؤثر تبليغات سوء در بازداشتن مردم از راه ايمان

و لتسمعنّ من الّذين اوتوا الكتب . .. و ان تصبروا و تتّقوا

دستور مقاومت در برابر تبليغات دشمن، حكايت از خطر تأثير آن در روحيه مسلمانان دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 113 - 8

8 _ تبليغات فريبنده نقش مؤثرى در انحراف فكرى و عملى مردم دارد.

يوحى بعضهم إلى بعض . .. و لتصغى إليه أفئدة الذين لايؤمنون ... و ليرضوه و ليقترفو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 126 - 6

6- تبليغ دين و هدايت مردمان ، پيامدار اذيت و آزار دشمنان و نيازمند مقاومت ، شكيبايى و گذشت است .

ادع إلى سبيل ربّك . .. و إن عاقبتم ... و لئن صبرتم لهو خير للص_برين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 6 - 11

11 - توده هاى ناآگاه مردم ، از تبليغات دشمنان ، آسيب پذيرند .

يشترى لهو الحديث ليضلّ عن سبيل اللّه بغير علم

احتمال دارد كه {بغير علم} حال براى مفعول محذوف فعل {يضلّ}، مانند {الناس} يا چيزى همانند آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 33 - 8

8 - تأثير تبليغات منحرفانه در آسيب زدن به آيين درست و جاى گزين كردن اعتقاد باطل به جاى آن

و قال الذين استضعفوا للذين استكبروا . .. تأمروننا أن نكفر باللّه و نجعل له أنداد

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 54 - 8

8 - نقش اساسى و مؤثر تبليغات در هدايت و گمراهى انسان ها

و نادى فرعون فى قومه . .. فاستخفّ قومه فأطاعوه

از اين كه فرعون توانست با تبليغات خويش، قوم خود را به اطاعت وادارد، مطلب بالا استفاده مى شود.

آثار تبليغ امداد به فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 3 - 8

8 - تغذيه تهى دستان و دعوت مردم به فقرزدايى از جامعه ، لازمه پذيرش روز جزا و نشانه كام يابى در آن روز است .

يكذّب بالدين . .. و لايحضّ على طعام المسكين

آثار تبليغ باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 227 - 14

14 - ترويج باطل و مبارزه با دين در قالب شعر ، ظلم بوده و داراى عقوبتى سخت است .

و الشعراء يتّبعهم الغاون . .. و سيعلم الذين ظلموا أىّ منقلب ينقلبون

آثار تبليغ توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 6 - 3

3 - احساس خطر سران كفر و شرك ، از دعوت پيامبراسلام به توحيد و نفى شرك و نفوذ آن حضرت در ميان توده ها

و اصبروا على ءالهتكم

فراخواندن مردم به پراكنده شدن از اطراف رسول خدا(ص) و پايدارى بر آيين شرك، گوياى برداشت ياد شده است.

آثار تبليغ دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 35 - 18

18- مجازات و نابودى كافران ، پس از ابلاغ پيام حق و اتمام

حجت بر آنان است .

بل_غ فهل يهلك إلاّ القوم الف_سقون

با توجه به فاى {فهل} _ كه مى تواند بيانگر تفريع باشد _ استفاده مى شود كه بلاغ و اتمام حجت، همواره قبل از مجازات و كيفر كافران صورت گرفته و مى گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 10 - 3

3 - تبليغ دين و تشكيل جامعه اسلامى ، درپى دارنده سخنان ناروا و تبليغات سوء دشمنان و مخالفان دين

و اصبر على ما يقولون

آثار تبليغ عليه دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 13 - 4

4 - تكذيب دين و بدگويى از آن ، از موجبات كيفر و عذاب الهى

و اصبر على ما يقولون . .. و المكذّبين ... إنّ لدينا أنكالاً ... و عذابًا أليمًا

آثار تبليغ عليه محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 65 - 1

1 _ تبليغات سوء و سخنان نارواى مشركان عليه رسالت پيامبر ( ص ) ، به درجه اى بود كه باعث اندوه و رنجش خاطر مبارك آن حضرت مى شد .

و لا يحزنك قولهم

آثار تبليغ مجانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 57 - 6

6 _ تأثير بهينه تبليغات دينى و بشارت و اخطار به مردمان ، در گرو خلوص و اظهار بى نيازى و درخواست نكردن مزد از مردم

قل ما أسئلكم عليه من أجر إلاّ من شاء أن يتّخذ إلى ربّه سبيلاً

آثار تبليغ محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

12 - فرقان - 25 - 42 - 1

1 _ اعتراف مشركان ، به تأثير تلاش هدايت گرانه پيامبر ( ص ) تا مرز متزلزل شدن پايه هاى عقايد شرك آلودشان

إن كاد ليضلّنا عن ءالهتنا لولا أن صبرنا عليها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 22 - 8

8 - كارساز نبودن تبليغ و هدايت گرى هاى پيامبر ( ص ) ، در برخى از كافران و مشركان صدراسلام

و ما أنت بمسمع من فى القبور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 6 - 3

3 - احساس خطر سران كفر و شرك ، از دعوت پيامبراسلام به توحيد و نفى شرك و نفوذ آن حضرت در ميان توده ها

و اصبروا على ءالهتكم

فراخواندن مردم به پراكنده شدن از اطراف رسول خدا(ص) و پايدارى بر آيين شرك، گوياى برداشت ياد شده است.

آثار تبليغ معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 7 - 1

1 - استهزاى پيامبر ( ص ) از سوى كافران ، به خاطر تبليغ آن حضرت از معاد

و قال الذين كفروا

تعبير {رجل ينبّئكم إذا مزّقتم كلّ ممزّق} قرينه است بر اين كه استفهام در اين آيه، براى استهزا و تمسخر است و حقيقى نيست.

آثار تبليغ موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 20 - 1،6

1- موسى ( ع ) ، مورد هجوم كينه ها و تهمت هاى فرعونيان در پى ابلاغ پيام الهى

و إنّى عذت بربّى و ربّكم أن ترجمون

برداشت بالا بر

اين اساس است كه {رجم} (مصدر {ترجمون})، در اين آيه به معناى تهمت زدن باشد.

6- فرعونيان ، در صدد سنگسار كردن موسى ( ع ) پس از شنيدن پيام هاى او

و إنّى عذت . .. أن ترجمون

برداشت بالا بنابراين نكته است كه مراد از {ترجمون} سنگسار كردن باشد; نه تهمت زدن.

آثار ترك تبليغ حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عصر - 103 - 3 - 4

4 - كفرورزى ، ترك عمل صالح و بى اعتنايى به ترويج حق و صبر ، زيان كارى است .

لفى خسر . إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر

آثار ترك تبليغ صبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عصر - 103 - 3 - 4

4 - كفرورزى ، ترك عمل صالح و بى اعتنايى به ترويج حق و صبر ، زيان كارى است .

لفى خسر . إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر

آثار سستى در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 87 - 4

4 - كوتاهى در ابلاغ رسالت الهى و عقب نشينى از آرمان هاى دينى ، موجب تقويت جبهه كفر و نوعى پشتيبانى از مواضع كفرپيشگان است .

فلاتكوننّ ظهيرًا للك_فرين . و لايصدّنّك عن ءاي_ت اللّه

توصيه خداوند به دست برنداشتن از ابلاغ آيات الهى، پس از هشدار از هرگونه پشتيبانى از كافران، مى تواند به اين حقيقت اشاره داشته باشد كه ترك ابلاغ رسالت الهى، نوعى تقويت و پشتيبانى از آنان به شمار مى رود.

آثار عواطف

در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 5

5 _ صالح ( ع ) با برانگيختن عواطف مردم ، دعوت خويش را آغاز كرد .

قال يقوم

آثار ممانعت از تبليغ انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 76 - 8

8- ممانعت از نشر تعاليم الهى و تنگ كردن عرصه تبليغ براى انبيا ، عامل هلاكت و نابودى

ليخرجوك منها و إذًا لايلبثون خل_فك

احتمال دارد كه اخراج پيامبر(ص) از مكه، از آن جهت امرى بزرگ شمرده شده كه اخراج آن حضرت، براى ممانعت از هدايت و تبليغ او بوده و چنين عملى هلاكت و نابودى قطعى را در پى داشته است.

آداب تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 59 - 7،8

7 - لزوم توجه و دقت در انتخاب زمان و مكان مناسب براى تبليغ دين

موعدكم يوم الزينة و أن يحشرالناس ضحًى

حسن انتخاب موسى(ع) در مورد روز مقابله و نيز مكان و ديگر شرايط، درسى است براى همه مبلغان، كه در تبليغ، بايد موقعيت زمانى و مكانى را به دقت سنجيده و بهترين شرايط را براى آن انتخاب كنند.

8 - توجه به شرايط روحى مردم و آمادگى آنان ، از ضرورت هاى كار تبليغ است .

موعدكم يوم الزينة و أن يحشرالناس ضحًى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 43 - 6

6 - لزوم برخوردى استوار و به دور از هرگونه ضعف و سستى ، در مقام تبليغ معارف دينى

فاستمسك بالذى أُوحى إليك

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 15 - 4

4 - برانگيختن مخاطب ، به دقت در گفتار و تشويق او به شنيدن گزارش ، روشى مطلوب در شيوه اطلاع رسانى است .

هل ءاتيك حديث موسى

آسيب شناسى تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 90 - 10

10 _ انتظار پاداش از مردم در قبال تبليغ دين، آفت و مانعى مهم در راه تحقق اهداف آن است.

قل لاأسئلكم عليه أجرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 12 - 4،5

4_ وظيفه داران تبليغ دين ، بايد همه معارف و قوانين دين را براى مردم بيان كرده و از وانهادن حتى اندكى از آن دورى كنند .

فلعلّك تارك بعض ما يوحى إليك

5_ استيحاش مردم از برخى معارف و احكام دين و نبود زمينه پذيرش در آنان ، مجوز ترك ابلاغ آنها نيست .

إن ه_ذا إلاّ سحر مبين . .. فلعلّك تارك بعض ما يوحى إليك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 112 - 13

13_ مبلغان دين در نشر توحيد و احكام الهى ، نبايد از حد و مرز تعيين شده خارج شوند .

فاستقم كما أُمرت . .. و لاتطغوا

در برداشت فوق، جمله {لاتطغوا} در ارتباط با {فاستقم} معنا شده است و متعلق{لاتطغوا} استقامت گرفته شده است; يعنى ، در پايدارى طغيان نكنيد و اين كار را بر اساس برنامه الهى انجام دهيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 104

- 3،6،8

3_ مبلغان دينى بايد از دريافت مزد براى ابلاغ دين و تعاليم قرآن پرهيز كنند .

و ما تسئلهم عليه من أجر

6_ تبليغ قرآن نبايد وسيله درآمد هاى مادى قرار گيرد .

و ما تسئلهم عليه من أجر إن هو إلاّ ذكر للع_لمين

حصر در جمله {إن هو . ..} حصر اضافى و نسبى است كه به قرينه جمله {و ما تسئلهم ...} مى توان گفت: مقصود اين است كه قرآن را خداوند بر پيامبر(ص) نازل كرد تا حقايق آن را به مردم بياموزد و ابلاغ كند نه اينكه آن را وسيله كسب معاش قرار دهد و پيامبر(ص) نيز همين گونه عمل كرد (ما تسئلهم ...).

8_ ايمان نياوردن گروهى از مردم حتى اكثريت آنان در يك زمان ، نبايد مبلغان دينى را دلسرد كرده و مأيوس كند .

و ما أكثر الناس و لو حرصت بمؤمنين . .. إن هو إلاّ ذكر للع_لمين

جمله {إن هو إلاّ ذكر للعالمين} _ كه دلالت بر جهانى بودن قرآن و اسلام دارد و اختصاص آن را به مردم مكه و عصر بعثت نفى مى كند _ اشاره به اين نكته دارد كه: اى پيامبر! از ايمان نياوردن اكثريت مردم مكه ناراحت مباش و مأيوس نشو ; چرا كه قرآن مخصوص اين مردم نيست و از آنِ همه عالم است. اينها ايمان نياوردند، سراغ ديگران بايد رفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 13 - 3

3- به صِرف هدايت ناپذيرى افراد يا اقوام ، نبايد از ابلاغ تعاليم الهى به آنان خوددارى كرد .

كذلك نسلكه فى قلوب المجرمين . لايؤمنون به

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 125 - 5

5- جمود بر روش واحد تبليغى ، فاقد كارآيى لازم در هدايت همگان

ادع إلى سبيل ربّك بالحكمة و الموعظة الحسنة و ج_دلهم

فرمان الهى به استفاده از روشهاى گوناگون (برهان، موعظه و جدال احسن) نشانگر عدم كفايت يك روش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 57 - 18

18- سرسختى برخى از افراد در برابر حق ، نبايد مايه دل سردى و نگرانى پيشوايان و مبلّغان دين گردد .

و إن تدعهم إلى الهدى فلن يهتدوا إذًا أبدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 42 - 13

13- خويشاوندى و پيوند هاى اجتماعى ، نبايد مانعى براى تبليغ و مخالفت با الحاد گردد .

إذ قال لأبيه ي_أبت لِمَ تعبد ما لايسمع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 43 - 7

7- خويشاوندى ، نبايستى موجب ترك تبليغ دين و توحيد و مبارزه با شرك گردد .

ي_أبت لِمَ تعبد . .. ي_أبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 72 - 5

5 - اجرت خواهى و مزد طلبى در راه تبليغ دين و هدايت مردم ، داراى تأثير منفى بوده و بهانه دادن به دست بهانه جويان است .

أم تسئلهم خرجًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 57 - 6

6 _ تأثير بهينه تبليغات دينى و بشارت و اخطار به مردمان ، در گرو خلوص و اظهار بى نيازى

و درخواست نكردن مزد از مردم

قل ما أسئلكم عليه من أجر إلاّ من شاء أن يتّخذ إلى ربّه سبيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 86 - 5

5 - تأثير بهينه تبليغات دينى و بشارت و اخطار به مردم ، در گرو خلوص و اظهار بى نيازى و درخواست نكردن مزد از مردم

قل ما أسئلكم عليه من أجر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 5 - 7

7 - مبلغان الهى ، نبايد به خاطر مخالفت مردم ، از تبليغ و هدايت گرى سر باز زنند .

أفنضرب عنكم الذكر صفحًا أن كنتم قومًا مسرفين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 40 - 3

3 - مزد طلبى از مردم در برابر تبليغ دين ، زمينه ساز روى گردانى آنان از پذيرش آن

أم تسئلهم أجرًا فهم من مغرم مثقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 46 - 2

2 - درخواست مزد و پاداش در قبال هدايت و تبليغ دين ، از موانع تأثيرگذارى و موفقيت آن

أم تسئلهم أجرًا

برداشت ياد شده، از آن جا است كه آيه شريفه، درصدد بيان علّت هاى نپذيرفتن اسلام از سوى كافران است.

آگاهى در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 122 - 14

14 _ ارشاد مردم و تبليغ دين در جامعه ، منوط به داشتن آگاهى عميق به مبانى دين

ليتفقهوا فى الدين و لينذروا قومهم

ابزار تبليغ

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 51 - 6

6 _ وحى و قرآن، ابزارهايى كافى براى تبليغ و انذار مردم

و أنذر به

مرجع ضمير به {قرآن} است ; يعنى با قرآن انذار كن. و چون ابزار انذار مشخص شده است، بالطبع بايد قرآن در فعليت بخشى به انذار كافى و كارآمد باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 125 - 8

8- حكمت ( دلايل عقلى و علمى ) ، اساسى ترين و ارزشمندترين وسيله تبليغ دين *

ادع إلى سبيل ربّك بالحكمة و الموعظة الحسنة و ج_دلهم

برداشت فوق، بدان احتمال است كه تقدم {حكمة} بر {موعظة} و {جدل}، معلول اهميت و ارزش برتر آن باشد. به علاوه مطلق آمدن {حكمت} و مقيد شدن {موعظه} به {حسنة} و {جدل} به {أحسن}، مى تواند مؤيد برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 56 - 4

4- بشارت و انذار و ايجاد بيم و اميد ، دو وسيله مهّمِ تبليغ و دو عنصر ضرورى در هدايت انسان ها است .

و ما نرسل المرسلين إلاّ مبشّرين و منذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 227 - 9

9 - تبليغ ياد خدا ، ارزش هاى عقيدتى و عملى و عدالت خواهى ، اصيل ترين محتواى شعر ارزشى

و الشعراء يتّبعهم الغاون . .. إلاّ الذين ءامنوا... و انتصروا من بعد ماظلموا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 8 - 19

19- لزوم رعايت اعتدال در تهديد و ايجاد

موازنه بين خوف و رجا ، در كار تبليغ و هدايت خلق

قل إن افتريته فلا تملكون لى من اللّه شيئًا . .. و هو الغفور الرحيم

خداوند، همپاى تهديد منكران رسالت، غفران گسترده خويش را نيز به رخ آنان مى كشد و اين خود گوياى حقيقت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 12 - 16

16- ظرفيت زبان عربى ، براى رساندن پيام خدا و ابلاغ بيم ها و بشارت هاى الهى به خلق *

و ه_ذا كت_ب مصدّق لسانًا عربيًّا لينذر الذين ظلموا و بشرى للمحسنين

از ارتباط ميان {لساناً عربيّاً} و {لينذر}، استفاده مى شود كه عربى بودن قرآن، داراى تأثيرى مهم در ابلاغ انذار و تبشير الهى به خلق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 45 - 9

9 - لزوم محور قرار دادن قرآن ، در تبليغ دين و هدايت خلق

فذكّر بالقرءان

هر چند آيه شريفه خطاب به پيامبر(ص) است; اما تكليف استفاده از قرآن و محور قرار دادن آن در امر تبليغ، داراى ملاك عام است و اختصاصى به شخص پيامبر(ص) ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 38 - 9

9 - لزوم مجهز بودن به امكانات نيرومند و دلايل متقن ، در تبليغ دين

أرسلن_ه . .. بسلط_ن مبين

فعل الهى، خود رهنمودى به هدايتگران است كه آنان براى پيشبرد هدف، بايد در كار خويش ابزار و امكانات بايسته را نيز، در نظر داشته باشند.

ابزار تبليغ دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 12 - 9

9- توكل بر خدا و صبرپيشگى ، دو ابزار لازم براى ابلاغ رسالت الهى

و ما لنا ألاّ نتوكّل على الله . .. و لنصبرنّ على ما ءاذيتمونا

ابزار تبليغ سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 44 - 17

17 - امكانات مادى و قدرت خارق العاده سليمان ( ع ) در خدمت تبليغ دين و هدايت مردم

قال إنّه صرح ممرّد . .. قالت ... و أسلمت مع سليم_ن للّه ربّ الع_لمين

ماجراى اتفاق افتاده ميان سليمان(ع) و بلقيس، بيانگر مطلب فوق است.

ابزار تبليغ محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 45 - 8

8 - قرآن ، محور اساسى تبليغ و رسالت پيامبر ( ص )

فذكّر بالقرءان

اتمام حجت در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 109 - 5

5- هشدار و انذار و يا توسل به قدرت در مسير احقاق حق و پياده كردن دين ، بايد پس از اتمام حجت و بيان حقايق دينى باشد .

و ما أرسلن_ك إلاّ رحمة للع_لمين . .. قل إنّما يوحى إلىّ ... فهل أنتم مسلمون . فإ

اجتناب از تبعيض در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 109 - 9

9- لزوم نگرشى يكسان و پرهيز از تبعيض و تفاوت در دعوت مردم به دين

فقل ءاذنتكم على سواء

اجرت تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 90 - 9،10،11،12

9 _ مبلغان دين نبايد

هيچ چشمداشت و انتظار پاداشى از مردم داشته باشند.

قل لاأسئلكم عليه أجرا

10 _ انتظار پاداش از مردم در قبال تبليغ دين، آفت و مانعى مهم در راه تحقق اهداف آن است.

قل لاأسئلكم عليه أجرا

11 _ پيامبران(ع) هيچ مزدى از مردم در قبال تبليغ و انجام رسالت خويش نمى طلبيدند.

أولئك الذين هدى الله فبهديهم اقتده قل لاأسئلكم عليه أجرا

جمله { قل لاأسئلكم}، كه بدون هيچ فاصله اى پس از امر به اقتدا به هدايت انبياى پيشين قرار گرفته، به اين نكته اشاره دارد كه مفاد آن از زمره هدايتهاى انبياى پيشين و از برجسته ترين آنهاست.

12 _ اجر و مزد طلب نكردن از مردم در قبال انجام رسالت و تبليغ دين، از هدايتهاى خداوند به انبياى گذشته است.

فبهديهم اقتده قل لاأسئلكم عليه أجرا

اجرت تبليغ محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 90 - 8

8 _ پيامبر(ص) موظف به اعلام مزد نخواستن از مردم در قبال تبليغ رسالت و انجام مسؤوليت خويش است.

قل لاأسئلكم عليه أجرا

احتمال تأثير تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 19 - 7

7$ - احتمال تأثير سخن در مخاطب ، براى اقدام به تبليغ معارف الهى كافى است .

فقل هل لك . .. و أهديك إلى ربّك فتخشى

- احتمال تأثير سخن در مخاطب، براى اقدام به تبليغ معارف الهى كافى است.

احكام تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 109 - 6

6- جهاد و توسل به قدرت در مسير احقاق حق و پياده كردن دين ، پس

از بيان حقايق دينى و كارساز نبودن آن ، امرى جايز و مشروع است .

فإن تولّوا فقل ءاذنتكم على سواء

احكام تبليغ دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 122 - 7

7 _ تفقه در دين و شناخت عميق و تبليغ و نشر آن ، از واجبات كفايى است .

فلولا نفر من كل فرقة منهم طائفة ليتفقهوا فى الدين و لينذروا قومهم

اخلاص در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 51 - 9

9_ توجه به خالقيت خدا ، زمينه ساز اخلاص در تبليغ دين و چشم ندوختن به اجر و پاداش هاى مردمى است .

إن أجرى إلاّ على الذى فطرنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 57 - 6

6 _ تأثير بهينه تبليغات دينى و بشارت و اخطار به مردمان ، در گرو خلوص و اظهار بى نيازى و درخواست نكردن مزد از مردم

قل ما أسئلكم عليه من أجر إلاّ من شاء أن يتّخذ إلى ربّه سبيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 109 - 1

1 - تصريح نوح ( ع ) به نداشتن كمترين چشمداشت مادى از مردم ، در قبال رسالت خويش

و ما أسئلكم عليه من أجر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 127 - 1

1 - تصريح هود ( ع ) به نداشتن كمترين چشمداشت مادى از مردم ، در قبال رسالت خويش

و ما أسئلكم عليه من أجر . .. إلاّ

على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 145 - 1

1 - تصريح صالح ( ع ) ، به نداشتن كمترين چشمداشت مادى از مردم در قبال رسالت خويش

و ما أسئلكم عليه من أجر . .. إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 164 - 1

1 - تصريح لوط ( ع ) به نداشتن كمترين چشمداشت مادى از قومش ، در قبال رسالت خويش

و ما أسئلكم عليه من أجر . .. إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 180 - 1،2

1 - تصريح شعيب ( ع ) به نداشتن كمترين چشمداشت مادى از مردم ، در قبال رسالت خويش

و ما أسئلكم عليه من أجر . .. إلاّ على ربّ الع_لمين

2 - تلاش رهبران الهى براى هدايت خلق ، تنها براى خدا و به دور از مطامع مادى

و ما أسئلكم عليه من أجر . .. إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 47 - 6

6 - مبلغان دين ، در قبال انجام رسالت دينى ، نبايد چشمداشتى مادى از مخاطبان داشته باشند .

ما سألتكم من أجر فهو لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 21 - 6،7،8

6 - اخلاص و مزد نخواستن در ابلاغ رسالت و ره يافته بودن ، دليل درستى إدعاى رسالت و پيامبرى

اتّبعوا المرسلين . اتّبعوا من لايسئلكم أجراً و هم مهتدون

7 -

اخلاص و مزد نخواستن در ابلاغ رسالت و ره يافته بودن ، از ويژگى ها و اوصاف پيامبران الهى است .

اتّبعوا من لايسئلكم أجراً و هم مهتدون

8 - اخلاص و مزد نخواستن در برابر ابلاغ رسالت و ره يافته بودن ، دليل لزوم پيروى از پيامبران الهى است .

اتّبعوا المرسلين . اتّبعوا من لايسئلكم أجراً و هم مهتدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 86 - 5

5 - تأثير بهينه تبليغات دينى و بشارت و اخطار به مردم ، در گرو خلوص و اظهار بى نيازى و درخواست نكردن مزد از مردم

قل ما أسئلكم عليه من أجر

ادب در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 42 - 10

10- لزوم به كارگيرى ملاطفت و رعايت ادب همراه با استدلال هاى منطقى در گفتوگو هاى عقيدتى و دعوت به توحيد

ي_أبت لِمَ تعبد ما لايسمع

حضرت ابراهيم(ع) آزر را با تعبير (اى پدر من) مورد خطاب قرار داد كه در آن ملاطفت و مهرورزى وجود دارد. جملات بعدى نيز كه در مقام استدلال بيان گرديده، همگى داراى مقدمات روشن و نتايج منطقى است. از روش برخورد ابراهيم(ع) مى توان نتيجه گرفت كه در برخوردهاى عقيدتى، اين دو ركن بايد ملاحظه گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 45 - 9

9- لزوم برخورد محبت آميز و مؤدبانه در مقام ارشاد و تبليغ

ي_أبت إنّى أخاف أن يمسّك عذاب

ارائه حق در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 -

17 - 14

14 - در تبليغ ، تنها ، به نفى باطل نبايد پرداخت ، بلكه بايد راه درست را نيز معرفى كرد .

إنّ الذين تعبدون من دون اللّه لايملكون لكم رزقًا فابتغوا عند اللّه الرزق و اعبدو

ارائه نمونه عينى در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 80 - 5

5 - استفاده ابراهيم ( ع ) از ضرورى ترين و ملموس ترين نياز هاى بشرى ، براى متوجه ساختن قوم خويش به خدا

و الذى هو يطعمنى و يسقين . و إذا مرضت فهو يشفين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 19 - 9

9 - استفاده از رخداد هاى محسوس و قابل فهم براى همه ، جهت تبيين دقيق معارف ظريف دينى ، از روش هاى قرآن كريم است .

يخرج الحىّ من الميّت . .. و كذلك تخرجون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 25 - 11

11 - استفاده از امور حسى و قابل درك ، جهت اثبات امور غير حسى _ كه درك اش سخت است _ از شيوه هاى تبليغى قرآن است .

و ينزّل من السماء ماء فيحيى به الأرض بعد موتها . .. و من ءاي_ته أن تقوم السماء .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 27 - 6

6 - استفاده از امور عينى و محسوس ، براى تبيين امور غيبى ، از روش هاى تبليغى قرآن كريم است .

و هو الذى يبدؤا الخلق ثمّ يعيده و هو أهون

عليه

استدلال به آفرينش نخست موجودات و شاهد گرفتن آن براى اثبات معاد _ كه امرى غيبى است _ حقيقت يادشده را مى رساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 9 - 3

3 - استفاده از امور محسوس و قابل مشاهده ، براى اثبات امور غيبى و دور از دسترس ، از شيوه هاى تبليغى قرآن كريم

رجل ينبّئكم إذا مزّقتم كلّ ممزّق إنّكم لفى خلق جديد . ..أفلم يروا إلى ما بين أيد

ارزش تبليغ توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 14 - 2

2- قيام در راه توحيد و اعلان انديشه توحيدى ، داراى ارزشى والا و گرانْ سنگ است .

و ربطنا على قلوبهم إذ قاموا فقالوا ربّنا ربّ السم_وت و الأرض

از جمله معانى {قيام}، {عزم و تصميم} است. لذا {قاموا} يعنى بر انديشه توحيدى خود مصمّم شدند. {فقالوا} نيز گوياى اعلان آن انديشه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 30 - 4

4 - اعلان موضع حق و ترويج توحيد در مجامع شرك ، داراى ارزشى والا

إنّ الذين قالوا ربّنا اللّه

واژه {قالوا} مى تواند اشاره به اين داشته باشد كه موحدان، به صرف اعتقاد به توحيد بسنده نمى كنند; بلكه آن را در مجامع شرك و كفر اعلان مى دارند.

ارزش تبليغ حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 30 - 4

4 - اعلان موضع حق و ترويج توحيد در مجامع شرك ، داراى ارزشى والا

إنّ الذين قالوا ربّنا اللّه

واژه {قالوا} مى

تواند اشاره به اين داشته باشد كه موحدان، به صرف اعتقاد به توحيد بسنده نمى كنند; بلكه آن را در مجامع شرك و كفر اعلان مى دارند.

ارزش فصاحت در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 29 - 10

10 - به كارگيرى بيان روشن و رسا ، امرى ارزشمند در تبليغ معارف دينى

و رسول مبين

ارزيابى تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 52 - 7

7 _ ضرورت ارزيابى دقيق، از روشهاى تبليغ دين و برآورد آثار آن

و أنذر به . .. و لا تطرد الذين يدعون ربهم

برخى مفسران گفته اند آيه {لا تطرد . .. } تبصره اى بر آيه قبل است. بر اين فرض آيه مى تواند رهنمودى كلى در تبليغ باشد. يعنى قبل از به كارگيرى هر روشى در تبليغ به بررسى ابعاد آن بايد پرداخت و از عوارض احتمالى آن با تدابير لازم جلوگيرى كرد.

اركان تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 55 - 5

5 _ ترسيم راه و روش صالحان و مجرمان بايد از محورهاى اساسى تبليغ باشد.

و كذلك نفصل الأيت و لتستبين سبيل المجرمين

چون در آيه ترسيم راه و روش مجرمان و صالحان به عنوان هدفى بارز براى تفصيل آيات بيان شده، مى توان اين پيام را در موضوع تبليغ از آن دريافت كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 125 - 14

14- حركت فرهنگى ، زيربناى تبليغ دين و گسترش اسلام

ادع إلى سبيل ربّك

بالحكمة و الموعظة الحسنة و ج_دلهم بالتى هى أحسن

دعوت به راه خدا (دين) از راه حكمت، موعظه، جدال و مناظره خوب كارى است فرهنگى و چون اين آيه در مكه نازل شده بود و هنوز فرمان جنگ و مبارزه سياسى و نظامى صادر نشده بود، مى تواند گوياى برداشت فوق باشد.

استعداد مخاطبان در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 53 - 14

14 - در تأثير تبليغ ، تنها رسايى مفاهيم و شايستگى مبلّغ ، كافى نيست ، بلكه زمينه و صلاحيت مخاطبان ، شرط لازم است .

فإنّك لاتسمع الموتى . .. و ما أنت به_د العمى ... إن تسمع إلاّ من يؤمن

از آن جايى كه پيامبر(ص) به عنوان مبلّغ پيام هاى آسمانى، بهترين شخصيت است و پيام هاى او نيز شايسته است و با اين وصف، تأثير خود را ندارد، نشان مى دهد كه اين دو عنصر، كافى نيستند و قابليت مخاطب نيز، شرط لازم است.

استفاده از فرصت در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 61 - 6،7

6 - بهره جستن موسى ( ع ) از تجمع مردم مصر جهت تماشاى صحنه مقابله او و ساحران ، براى بيم دادن مردم و دعوت آنان به توحيد و ايمان

قال لهم موسى ويلكم لاتفتروا على اللّه كذبًا

7 - بيم دادن مردم از عذاب خداوند ، و استفاده از فرصت ها براى تبليغ ، از وظايف مبلغان دين است .

قال . .. ويلكم لاتفتروا ... بعذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل -

27 - 36 - 10

10 - سليمان ( ع ) ، درصدد استفاده از هر فرصت براى بيان عقيده توحيدى خود و تبليغ آن

فما ءاتين اللّه خير ممّا ءاتيكم

يادآورى سليمان(ع) به نماينده سبا نسبت به اين حقيقت كه آنچه او و آنها در اختيار دارند، همگى عطايايى است كه خداوند به آنان بخشيده است، بيانگر مطلب ياد شده است.

استقامت در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 62 - 3

3 _ نوح ( ع ) استوارى خويش را در تبليغ رسالت هاى الهى به مردم گوشزد كرد .

أبلغكم رسلت ربى

جمله {لكنى رسول . .. } و نيز آيات قبل دلالت بر اين معنا دارد كه نوح(ع) مبلغ رسالتهاى الهى است. بنابراين توصيف رسول به جمله {أبلغكم ... } هدف ديگرى را تعقيب مى كند و بيانگر نكته اى جديد است و آن اينكه وى بر ابلاغ رسالتهاى الهى اصرار خواهد ورزيد و بر آن پافشارى خواهد كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 68 - 4

4 _ هود ، استوارى خويش را در تبليغ رسالت هاى الهى به مردم گوشزد كرد .

أبلغكم رسلت ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 72 - 7

7 _ حضرت نوح ( ع ) در برابر نارضايتى قومش نسبت به دعوت او ، عزم راسخ خويش را اعلام كرد و بر ادامه سرسختانه راه خود اصرار و تأكيد ورزيد .

فأجمعوا أمركم و شركاءكم . .. و أمرت أن أكون من المسلمين

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 26 - 1،2

1 - دست برنداشتن موسى ( ع ) از تبليغ رسالت خويش در برابر جوّآفرينى و لحن تمسخرآميز فرعون

قال لمن حوله ألاتستمعون . قال ربّكم و ربّ ءابائكم الأوّلين

2 - رهبران و مبلغان دينى نبايد در برابر استهزا و جوّآفرينى دشمنان ديانت ، دلسرد شده و دست از تبليغ دين و دفاع از آن بردارند .

قال لمن حوله ألاتستمعون . قال ربّكم و ربّ ءابائكم الأوّلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 28 - 1

1 - دست برنداشتن موسى ( ع ) از تبليغ رسالت خويش در برابر تهمت ها و سخنان نارواى فرعون عليه او

قال إنّ رسولكم . .. لمجنون . قال ربّ المشرق و المغرب و ما بينهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 30 - 1

1 - دست بر نداشتن موسى ( ع ) از تبليغ رسالت خويش در برابر تهديد هاى فرعون

قال . .. لأجعلنّك من المسجونين . قال أوَلوجئتك بشىء مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 14 - 5

5 - تبليغ دين و حركت در راه حق ، نبايد به سبب رو به رو شدن با مخالفت ها و تكذيب ها ، متوقف شود ; بلكه بايد با تقويت مبلغان و حق مداران ، ادامه يابد .

فكذّبوهما فعزّزنا بثالث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 3

3 - پيامبر ( ص ) مكلف به

استقامت و پايدارى دربرابر مشكلات و دشوارى هاى دعوت

فادع و استقم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 43 - 1،6

1 - پيامبر ( ص ) ، از جانب خداوند مأمور تمسك به پيام وحى و پايدارى در راه دعوت به آن

فاستمسك بالذى أُوحى إليك

6 - لزوم برخوردى استوار و به دور از هرگونه ضعف و سستى ، در مقام تبليغ معارف دينى

فاستمسك بالذى أُوحى إليك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 35 - 4

4- تبليغ دين و پيام وحى ، نيازمند به استقامت و پايدارى

فاصبر كما صبر أولوا العزم من الرسل

از اين كه خداوند، پيامبر(ص) را در راستاى رسالت و تبليغ دين، به صبر و شكيبايى فراخوانده و عزم بزرگ رسولان پيشين را به آن حضرت يادآور شده است; مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 3 - 5

5 - هدايت و تبليغ دين و تحمّل سختى ها و ناگوارى هاى برخاسته از آن ، داراى پاداشى بزرگ ، روز افزون و بى منت

و إنّ لك لأجرًا غير ممنون

برداشت ياد شده، به سبب اين نكته ترديدناپذير است كه اجر بزرگ پيامبر(ص)، به جهت رسالت او و تحمل سختى هاى آن (از جمله تحمل تهمت هاى ناروا همچون تهمت جنون و. ..) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 2 - 4

4 - نقش تعيين كننده عبادت و شب زنده دارى ، در تقويت روحيه و مقاومت در برابر

مشكلات تبليغى و رسالت دينى

قم الّيل إلاّ قليلاً

به گفته مفسران، اين آيات در مكه نازل شده است. فرمان خداوند به شب زنده دارى در دوران مكّى (زمانى كه رسالت پيامبر(ص) در سخت ترين شرايط قرار داشت) مى تواند گوياى حقيقت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 7 - 4

4 - ارزشمندى صبر و پايدارى در انجام دادن رسالت الهى و تبليغ دين ، بسته به خلوص و جهت خدايى آن است .

و لربّك فاصبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 25 - 3

3 - ذكر و ياد مستمر خداوند ، نيرو آفرين و مقاومت بخش در برابر مشكلات و سختى هاى تبليغ و اجراى تعاليم دين

فاصبر لحكم ربّك$ . .. و اذكر اسم ربّك بكرة و أصيلاً

از توصيه به ذكر خداوند _ پس از فرمان صبر و شكيبايى در مشكلات رسالت _ مطلب ياد شده به دست مى آيد.

استقامت در تبليغ توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 112 - 3

3_ استقامت در ابلاغ دين و گسترش توحيد ، وظيفه پيامبر ( ص ) و مؤمنان به اوست .

فاستقم كما أُمرت و من تاب معك

جمله {تو و پيروانت پايدارى و استقامت كنيد} مى تواند به اين معنا باشد: بر توحيد و احكام دين پايبند و ثابت قدم بمانيد; مبادا سختيها و مشكلات شما را از مسير حق منحرف سازد. و نيز مى تواند گوياى اين باشد: در ابلاغ توحيد و دين پايدارى كنيد و از دعوت ملول

و خسته نشويد. برداشت فوق ناظر به معناى دوم است.

استقامت در تبليغ دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 112 - 3

3_ استقامت در ابلاغ دين و گسترش توحيد ، وظيفه پيامبر ( ص ) و مؤمنان به اوست .

فاستقم كما أُمرت و من تاب معك

جمله {تو و پيروانت پايدارى و استقامت كنيد} مى تواند به اين معنا باشد: بر توحيد و احكام دين پايبند و ثابت قدم بمانيد; مبادا سختيها و مشكلات شما را از مسير حق منحرف سازد. و نيز مى تواند گوياى اين باشد: در ابلاغ توحيد و دين پايدارى كنيد و از دعوت ملول و خسته نشويد. برداشت فوق ناظر به معناى دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 82 - 5

5- سلب نشدن وظيفه ابلاغ دين از پيامبر ( ص ) و رهبران الهى ، به صرف روى گردانى مردم از آنان

فإن تولّوا فإنما عليك البل_غ المبين

بدين احتمال كه معناى آيه چنين باشد كه اگر مردم روى گرداندند، تو نبايد بار تكليف را فرو نهى; بلكه بايد همچنان به وظيفه ابلاغ پيام الهى همت گمارى، برداشت فوق به دست مى آيد. گفتنى است آمدن جمله {فإنما عليك ...} به صورت جمله اسميه _ كه دال بر استمرار است _ مؤيد همين برداشت خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 5،6

5 - تبليغ دين ، همراه با مشكلات انبوه و نيازمند استقامت و پايدارى

فادع و استقم كما أمرت

6 - پايدارى و استوارى

در راه تبليغ و اقامه دين ، وظيفه اى دشوار و طاقت فرسا براى مبلغان دينى

فادع و استقم كما أمرت

توصيه خداوند به استقامت، بيانگر اين است كه راه تبليغ دين و اقامه آن، راهى بس ناهموار و پيمودن آن بسيار سخت و دشوار است.

استمرار تبليغ دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 14 - 5

5 - تبليغ دين ، نيازمند تلاشى همه جانبه و مستمر

إذ جاءتهم الرّسل من بين أيديهم و من خلفهم

تعبير {من بين أيديهم و من خلفهم} نمايانگر نوعى تلاش همه جانبه و فراگير از سوى پيامبران، در مقام دعوتِ اقوام خويش مى باشد.

اعراض از آفات تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 40 - 6

6 - لزوم پرهيز مبلغان دينى ، از عوامل خنثى كننده آثار تبليغ *

أم تسئلهم أجرًا فهم من مغرم مثقلون

گرچه پيام اصلى آيه شريفه، مذمت كافران حق گريز است; اما به طور غير مستقيم اين هشدار را به مبلغان دينى داده است كه مزد خواهى از مردم براى خويش، مانع دين پذيرى مردم خواهد بود.

اعراض از برخورد ناپسند در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 10 - 6

6 - لزوم پرهيز مبلّغان ، از برخورد هاى ناهنجارى كه زمينه گريز مردم از مجلس وعظ و ارشاد گردد .

لعلّه يزّكّى . .. فأنت عنه تلهّى

اعراض از تبليغ دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 22 - 2

2 _ آنان كه حقايق دينى

را ناشنيده گيرند ، كرند و آنان كه حقايق دينى را بازگو نكنند ، لالند و آنان كه معارف الهى را درك نكنند ، فاقد عقلند .

إن شر الدواب عند اللّه الصم البكم الذين لايعقلون

اعلام آيه تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 67 - 7،9،12

7 _ انجام وظيفه رسالت الهى از سوى پيامبر ( ص ) ، در گرو ابلاغ پيام ويژه خداوند ( اعلام ولايت على ( ع ) ) به مردم

بلغ ما أنزل . .. و إن لم تفعل فما بلغت رسالته

9 _ ابلاغ پيام ويژه الهى در آيه تبليغ ، در گرو انتخاب شيوه اى عملى از سوى پيامبر ( ص ) براى انجام آن

بلغ . .. و إن لم تفعل فما بلغت رسالته

تعبير قرآن در جمله {و ان لم تفعل} به جاى {و ان لم تبلغ} و يا {و الا . ..} مى رساند كه آن پيام، پيامى بوده كه پيامبر(ص) وظيفه داشت آن را عملا به مردم ابلاغ كند و مجرد گفتن كفايت نمى كرده است، چنانچه آن حضرت در غدير خم با معرفى على(ع) وى را براى امامت نصب كرد.

12 _ خداوند ، تضمين كننده حفاظت پيامبر ( ص ) از خطر احتمالى ابلاغ پيام ويژه الهى ( ولايت على ( ع ) )

بلغ ما أنزل . .. و اللّه يعصمك من الناس

اعلام تبليغ مجانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 57 - 2

2 _ تأثير مثبت اعلام كردن نداشتن هيچ چشمداشت و درخواست مزدى ، در هدايت و تربيت

مردم

قل ما أسئلكم عليه من أجر

از فرمان خداوند به پيامبر(ص)، براى اعلام كردن نداشتن چشم داشتى در انجام رسالت خود _ پس از بيان هدف اصلى و روش تبليغى آن در آيه قبل _ مى توان برداشت فوق را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 109 - 6

6 - نداشتن چشمداشت مادى از مردم و اعلام آن به همگان ، داراى تأثير مثبت و سازنده در تبليغ و رسالت الهى

فاتّقوا اللّه و أطيعون . و ما أسئلكم عليه من أجر إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

برداشت ياد شده از تصريح حضرت نوح(ع) به مطلب فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 127 - 6

6 - نداشتن چشمداشت مادى از مردم و اعلام آن به همگان ، داراى تأثير مثبت و سازنده در تبليغ و رسالت الهى

و ما أسئلكم عليه من أجر إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

برداشت ياد شده از تصريح حضرت هود(ع) به مطلب فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 145 - 6

6 - نداشتن چشمداشت مادى از مردم و اعلام آن به همگان ، داراى تأثير مثبت و سازنده در تبليغ دين و رسالت الهى

و ما أسئلكم عليه من أجر إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

برداشت ياد شده از تصريح حضرت صالح(ع) به مطلب ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 164 - 6

6 - نداشتن چشمداشت

مادى از مردم و اعلام آن به همگان ، داراى تأثير مثبت و سازنده در تبليغ دين و رسالت الهى

و ما أسئلكم عليه من أجر إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

برداشت ياد شده از تصريح حضرت لوط(ع) به مطلب مزبور استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 180 - 6

6 - نداشتن چشمداشت مادى از مردم و اعلام آن به همگان ، داراى تأثير مثبت و سازنده در تبليغ دين و رسالت الهى

و ما أسئلكم عليه من أجر إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

برداشت ياد شده از تصريح حضرت شعيب(ع) به مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 47 - 1،6

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور ابلاغ نداشتن هيچ چشمداشت مادى از مردم ، در قبال رسالتش

قل ما سألتكم من أجر فهو لكم

اين تعبير كه پيامبر(ص) فرمود: هر پاداشى از شما طلب كردم مال خودتان باشد، تعبيرى است كنايى و اشاره دارد به اين كه از شما انتظار هيچ مزدى ندارم و نمى خواهم.

6 - مبلغان دين ، در قبال انجام رسالت دينى ، نبايد چشمداشتى مادى از مخاطبان داشته باشند .

ما سألتكم من أجر فهو لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 86 - 1،3

1 - پيامبر ( ص ) ، موظف به اعلام اين كه هيچ چشم داشت مادى و درخواست مزدى از مردم ندارد .

قل ما أسئلكم عليه من أجر

3 - نداشتن چشمداشت مادى از مردم و اعلام آن به

همگان ، داراى تأثير مثبت و سازنده در هدايت و تربيت مردم

قل ما أسئلكم عليه من أجر

از فرمان خداوند به پيامبر(ص)، براى اعلام نداشتن هيچ چشمداشتى از مردم در انجام رسالت خود، مى توان برداشت فوق را استفاده كرد.

اقناع مخاطب در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 13 - 7

7 - قانع كردن فكر مخاطب ، با برهانى محكم ، هنگام دعوت به توحيد ، از روش هاى هدايتى قرآن كريم

لاتشرك . .. إنّ الشرك لظلم

امانتدارى در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 107 - 3،4

3 - تأكيد نوح ( ع ) بر امانت دارى خويش در تبليغ پيام الهى

إنّى لكم رسول أمين

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه واژه {أمين} از ريشه {أمانة} مشتق شده باشد.

4 - امانت در تبليغ ، مهم ترين ويژگى رسولان الهى

إنّى لكم رسول أمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 125 - 3،4

3 - تأكيد هود ( ع ) بر امانت دارى خويش در ابلاغ پيام الهى

إنّى لكم رسول أمين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {أمين} از ريشه {أمانة} _ مقابل خيانت _ مشتق شده باشد.

4 - امانت در تبليغ ، مهم ترين ويژگى رسولان الهى

إنّى لكم رسول أمين

اختصاص به ذكر يافتن صفت امانت از ميان ديگر اوصاف، بيانگر اهميت والاى آن، در راستاى ابلاغ پيام وحى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 143 - 3،4

3 - تأكيد صالح (

ع ) بر امانت دارى خويش در ابلاغ پيام الهى

إنّى لكم رسول أمين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه كلمه {أمين} از ريشه {أمانة} (مقابل {خيانة}) مشتق شده باشد.

4 - امانت در تبليغ ، مهم ترين ويژگى رسولان الهى

إنّى لكم رسول أمين

اختصاص به ذكر يافتن امانت از ميان همه صفات ديگر، بيانگر اهميت برتر آن در راستاى ابلاغ پيام وحى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 162 - 3،4

3 - تأكيد لوط ( ع ) بر امانت دارى خويش در ابلاغ پيام الهى

إنّى لكم رسول أمين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه كلمه {أمين} از ريشه {أمانة} (مقابل {خيانة}) مشتق شده باشد.

4 - امانت در تبليغ ، از مهم ترين ويژگى رسولان الهى

إنّى لكم رسول أمين

اختصاص به ذكر يافتن عنوان {أمين} از ميان ديگر صفات، بيانگر اهميت والاى آن در راستاى ابلاغ پيام الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 178 - 3،4

3 - تأكيد شعيب ( ع ) بر امانت دارى خويش در ابلاغ پيام الهى

إنّى لكم رسول أمين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {أمين} از ريشه {أمانة} (مقابل {خيانة}) مشتق باشد.

4 - امانت در تبليغ ، مهم ترين ويژگى رسولان الهى

إنّى لكم رسول أمين

اختصاص به ذكر يافتن وصف امانت از ميان صفات ديگر، بيانگر اهميت والاى آن در ابلاغ پيام وحى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 193 - 3

3 - امانت ، داراى نقش محورى در ابلاغ و رساندن پيام وحى

نزل به الروح الأمين

برداشت

ياد شده با توجه به اين نكته است كه مهم ترين صفتى كه خداوند براى حامل وحى بيان داشته، امانت او است.

اميدوارى در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 48 - 4

4 _ ايجاد بيم و اميد، از روشهاى اساسى در تبليغ

و ما نرسل المرسلين إلا مبشرين و منذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 54 - 15

15 _ كسانى را كه داراى زمينه مساعدى براى گرايش به ايمان هستند، بايد به رحمت و امنيت خداوندى اميدوار كرد.

و إذا جاءك الذين يؤمنون بأيتنا فقل سلم عليكم كتب ربكم على نفسه الرحمة

گزينش جمله توصيفى {الذين يؤمنون} به جاى {المؤمنون} و يا {ءامنوا}، با توجه به معناى فعل مضارع، اشاره به مطلب فوق مى تواند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 8 - 19

19- لزوم رعايت اعتدال در تهديد و ايجاد موازنه بين خوف و رجا ، در كار تبليغ و هدايت خلق

قل إن افتريته فلا تملكون لى من اللّه شيئًا . .. و هو الغفور الرحيم

خداوند، همپاى تهديد منكران رسالت، غفران گسترده خويش را نيز به رخ آنان مى كشد و اين خود گوياى حقيقت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 13 - 11

11 - توجه به عنصر اميدوارى به پيروزى و نصرت الهى در تبليغ ، امرى لازم و كارآمد

و أُخرى تحبّونها نصر من اللّه و فتح قريب

انبيا و بررسى مشكلات تبليغ

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 45 - 7

7 - بررسى مشكلات و موانع احتمالى مسؤوليت ها و ترس از ناكامى در ابلاغ رسالت هاى الهى ، منافاتى با مقام نبوت و اخلاص در برابر خداوند ندارد .

واصطنعتك لنفسى . .. إنّنا نخاف أن يفرط علينا أو أن يطغى

انبيا و مزد تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 2

2_ پيامبران ، منزه از درخواست كمترين مال و دارايى از مردم به خاطر ابلاغ رسالت و تبليغ معارف دين

و ي_قوم لاأسئلكم عليه مالاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 51 - 2

2_ پيامبران ، منزه از مطالبه اجر و مزد از مردم ، به خاطر ابلاغ رسالت و تبليغ معارف دين

ي_قوم لاأسئلكم عليه أجرًا

انذار در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 6 - 4

4 - انذار از روش هاى تبليغى _ هدايتى پيامبر ( ص )

ءأنذرتهم أم لم تنذرهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 19 - 13،19

13 _ اهميت جايگاه انذار در تبليغ

و أوحى إلىّ هذا القرءان لأنذركم به و من بلغ

چون انذار هدفى اساسى نزول قرآن ذكر گرديده، جايگاه ويژه آن در اهداف تبليغى دين روشن مى گردد.

19 _ ضرورت حضور مبلغانى انذارگر در جامعه همراه قرآن

و أوحى إلىّ هذا القرءان لأنذركم به

تأكيد بر حضور پيامبر(ص) در كنار قرآن براى انذار، گوياى اين نكته است كه قرآن به تنهايى براى انذار كافى نيست،

بلكه بايد كسانى نيز همواره با قرآن به تبليغ دين و انذار مردم بپردازند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 48 - 1

1 _ مسؤوليت تبليغ و دعوت انبياى الهى، تنها در محدوده بشارت و انذار

و ما نرسل المرسلين إلا مبشرين و منذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 147 - 14

14 _ لزوم به كارگيرى بشارت و انذار در تبليغ و دعوت مردم به دين

فإن كذبوك فقل ربكم ذو رحمة وسعة و لا يرد بأسه عن القوم المجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 89 - 4

4- انذار و اخطار از وظايف اصلى مبلغان و رهبران دينى

و قل إنى أنا النذير المبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 30 - 10

10- به كارگيرى اِنذار و تبشير در كنار هم براى دعوت به دين و تبليغ آن ، از روش هاى مورد استفاده قرآن است .

إنّا أعتدنا للظ_لمين نارًا . .. إنّا لانضيع أجر من أحسن عملاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 56 - 4

4- بشارت و انذار و ايجاد بيم و اميد ، دو وسيله مهّمِ تبليغ و دو عنصر ضرورى در هدايت انسان ها است .

و ما نرسل المرسلين إلاّ مبشّرين و منذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 107 - 5

5- مژده و بشارت در كنار هشدار و تهديد ، روش به كار

گرفته شده در قرآن براى تبليغ و هدايت است .

جزاؤهم جهنّم بما كفروا . .. إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت كانت لهم جنّت الفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 97 - 13

13- نقش كارساز بشارت و انذار در تبليغ

لتبشّر . .. و تنذر به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 45 - 5

5- لزوم اتّكا به وحى الهى در انذار مردم و تبليغ دين

قل إنّما أُنذركم بالوحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 56 - 2

2 _ بشارت و اخطار ، دو روش تربيتى _ هدايتى و تبليغى پيامبراسلام ( ص )

و ما أرسلن_ك إلاّ مبشّرًا و نذيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 173 - 5

5 - محوريت انذار و اخطار در تبليغات لوط ( ع )

و أمطرنا عليهم مطرًا فساء مطر المنذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 45 - 6

6 - پيش انداختن بشارت بر هشدار ، امرى شايسته و بايسته در امر تبليغ است .

مبشّرًا و نذيرًا

احتمال دارد كه تقديم {مبشّراً} با توجه به واقعيت خارجى تأثير تقديم بشارت بر انذار و بيم دهى باشد. بنابراين، نكته فوق قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 10 - 5

5 - انذار و اخطار ، از روش هاى تبليغى _ هدايتى پيامبر ( ص )

و سواء عليهم ءأنذرتهم أم لم تنذرهم

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 11 - 13

13 - انذار و بشارت ، از روش هاى تبليغى _ هدايتى پيامبراسلام ( ص )

إنّما تنذر من اتّبع الذكر . .. فبشّره بمغفرة و أجر كريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 4 - 4

4 - بشارت و انذار ، دو ابزار كارآمد براى مبلغان دينى در هدايت و تربيت مردم

كت_ب . .. بشيرًا و نذيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 40 - 6

6 - بشارت و انذار در كنار يكديگر ، از شيوه هاى قرآن در دعوت به تقوا و مبارزه با كفر

إنّ للمتّقين مفازًا . .. إنّا أنذرن_كم عذابًا قريبًا

انذار درتبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 61 - 7

7 - بيم دادن مردم از عذاب خداوند ، و استفاده از فرصت ها براى تبليغ ، از وظايف مبلغان دين است .

قال . .. ويلكم لاتفتروا ... بعذاب

انعطاف پذيرى در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 125 - 5

5- جمود بر روش واحد تبليغى ، فاقد كارآيى لازم در هدايت همگان

ادع إلى سبيل ربّك بالحكمة و الموعظة الحسنة و ج_دلهم

فرمان الهى به استفاده از روشهاى گوناگون (برهان، موعظه و جدال احسن) نشانگر عدم كفايت يك روش است.

انگيزه در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 18 - 5

5 - برانگيختن انگيزه

در مخاطب ، براى جلب توجه او به سخنان هدايت بخش ، از مقدمات ارشاد و تبليغ

فقل هل لك إلى أن تزكّى

{لك} خبر براى مبتداى محذوف است. حرف {إلى} نيز به همان مبتداى محذوف تعلق دارد. تقدير كلام را مى توان چنين دانست: {هل لك ميل إلى أن تزكّى} يا {هل لك سبيل إلى...}.

اولويت در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 47 - 6

6 - مبلّغان ، در تبليغ دين ، بايد اقوام و خويشان خود را در اولويت قرار دهند .

و لقد أرسلنا من قبلك رسلاً إلى قومهم

بى شك، هدف از ارسال انبيا، هدايت همه مردم بوده است و اختصاص به ذكر قوم آنان (قومهم) ممكن است به خاطر در اولويت بودن آنان باشد. در اين صورت، نكته ياد شده، قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 17 - 4

4 - لازم است كه پيش از دعوت به فروع عملى ، اصول عقيدتى تبيين گردد .

ي_بنىّ لاتشرك باللّه . .. إنّها إن تك مثقال حبّة من خردل ... يأت بها اللّه ... ي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 85 - 5

5 - آغاز كردن تبليغ دين و حركت اصلاحى از نزديكان و اطرافيان ، شيوه ابراهيم ( ع )

إذ قال لأبيه و قومه ماذا تعبدون

برداشت ياد شده از آن جا است كه ابراهيم(ع) در آغاز تبليغ خود، پدر و اطرافيان خود را مخاطب قرار داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 -

شورى - 42 - 7 - 8،12

8 - نخستين وظيفه مبلغان دينى ، پرداختن به هدايت و اصلاح جامعه خويش

لتنذر أُمّ القرى و من حولها

از اين كه انذار {أُمّ القرى} به عنوان اولين وظيفه پيامبر در آيه مطرح شده، مطلب ياد شده قابل برداشت است.

12 - لزوم اولويت دادن به نقاط مركزى و محورى در تبليغ و انذار

لتنذر أُمّ القرى

اولويتها در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 74 - 9

9 _ تبليغ در بين خويشاوندان و بزرگان و سردمداران، داراى اولويت است. *

و إذ قال إبرهيم لأبيه ءازر

{آزر} علاوه بر اين كه از خويشان ابراهيم بود، به تصريح {قومك} از بزرگان و رؤساى قوم خويش نيز محسوب مى شده است. و چون ظاهراً دعوت ابراهيم از اين نقطه آغاز گشته، مى تواند به عنوان الگو و معيارى در تبليغ مطرح باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 92 - 12

12 _ لزوم اولويت دادن به نقاط مركزى و محورى در تبليغ و انذار*

و لتنذر أم القرى و من حولها

اهداف تبليغ محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 90 - 14

14 _ هدف پيامبر(ص) از ابلاغ پيامهاى الهى تذكر دادن به جهانيان است.

إن هو إلا ذكرى للعلمين

مرجع ضمير {هو}، به قرينه جمله {قل لاأسئلكم عليه أجرا}، ابلاغ رسالت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 25 - 7

7 - پيامبر ( ص ) در صدد تحميل عقيده خود به ديگران نبود

; بلكه در صدد القاى آن از راه تصحيح انديشه بود .

قل من يرزقكم . .. قل اللّه

اهداف تبليغ مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 41 - 5

5 - نجات و رستگارى مردم ، هدف و محور تمامى تلاش هاى ارشادى ، سياسى و اجتماعى مؤمن آل فرعون

و قال رجل مؤمن من ءال فرعون يكتم إيم_نه . .. و ي_قوم مالى أدعوكم إلى النجوة

اهميت آيه تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 67 - 6

6 _ پيام مهم و ويژه خداوند در آيه تبليغ ( ولايت على ( ع ) ) ، داراى ارزشى هم طراز با تمامى رسالت

بلغ ما أنزل . .. و إن لم تفعل فما بلغت رسالته

اهميت ابزار تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 28 - 5

5 - مبلغان دين بايد به فراهم ساختن ابزار هاى مورد نياز براى تفهيم حقايق دين به مردم ، همت گمارند .

يفقهوا قولى

اهميت استقامت در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 30 - 2

2 - رهبران و مبلغان دينى ، بايد در برابر تهديد هاى دشمنان ديانت مقاوم باشند و رسالت خود را ادامه دهند .

قال . .. لأجعلنّك من المسجونين . قال أوَلوجئتك بشىء مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 7 - 5

5 - لزوم صبر و پايدارى در انجام دادن رسالت الهى و تبليغ

دين ، براى مبلغان و رهبران جامعه اسلامى

قم فأنذر . .. و لربّك فاصبر

اهميت استقامت در تبليغ حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عصر - 103 - 3 - 6

6 - لزوم حق پذيرى ، شناختن و شناساندن حق و پايدارى و شكيبايى براى تحقق آن

تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر

ترغيب مؤمنان به توصيه ديگران بر حق و صبر، بيانگر لزوم پايبندى خود به آن دو است.

اهميت انذار در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 45 - 6

6- اهميت و نقش والاى انذار در پيشبرد اهداف دين

إنّما أُنذركم بالوحى

اهميت تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 247 - 13

13 _ لزوم توجيه افراد تحت فرماندهى ، نسبت به انتصاب حاكم و فرمانده و رفع شبهات در اين باره

قالوا انّى يكون له الملك . .. و زاده بسطة فى العلم و الجسم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 84 - 7

7 _ ضرورت تبليغ و ارشاد مردم ، براى انجام تكاليف الهى

فقاتل فى سبيل اللّه . .. و حرّض المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 24 - 8

8 - خودسازى بر ارشاد ديگران ، مقدم است .

فاعبدنى و أقم الصلوة . .. فلايصدّنك ... اذهب إلى فرعون إنّه طغى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 48 - 3

3 - رهبران دينى ، تنها موظف به تبليغ عقايد

و آرمان هاى مكتب اند ; نه تحميل آنها بر مردم .

فما أرسلن_ك عليهم حفيظًا إن عليك إلاّ البل_غ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 5 - 7

7 - مبلغان الهى ، نبايد به خاطر مخالفت مردم ، از تبليغ و هدايت گرى سر باز زنند .

أفنضرب عنكم الذكر صفحًا أن كنتم قومًا مسرفين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 49 - 4

4 - تكذيب و نپذيرفتن گروهى ، نبايد مانع از اظهار سخن حق و تبليغ دين از سوى مناديان حق و مبلّغان دين گردد .

و إنّا لنعلم أنّ منكم مكذّبين

برداشت ياد شده، از آن جا است كه خداوند، با آن كه از تكذيب گروهى از مردم آگاهى كامل دارد و اين مطلب را نيز اعلام مى كند; در عين حال پيام هاى خود (وحى) را بهوسيله پيامبراسلام(ص)، پياپى ابلاغ مى فرمايد.

اهميت تبليغ اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 122 - 1

1 _ عدم جواز شركت تمام افراد جامعه در جهاد و خالى گذاشتن مراكز دينى و تبليغات اسلامى و بقيه پست ها و مسؤوليتها

و ما كان المؤمنون لينفروا كافة

مراد از {نفر} _ به اقتضاى سياق آيات _ بسيج براى جهاد مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 54 - 11

11 - سلب نشدن وظيفه ابلاغ دين و تبليغ اسلام ، به صرف روى گردانى مردم از آن

فإن تولّوا . .. و ما على الرسول إلاّ البلغ المبين

اهميت

تبليغ برادرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 10 - 8

8 - نياز هميشگى جامعه اسلامى ، به تبليغ روح برادرى و تحكيم مودت ميان اعضاى آن

إنّما المؤمنون إخوة فأصلحوا بين أخويكم

از اين كه خداوند، به گونه اى مؤكد، روح برادرى، دوستى و مسالمت را در ميان مؤمنان زنده ساخته و اين حقايق را به ايشان ياد آور شده است; مطلب بالا استفاده مى شود.

اهميت تبليغ تعاليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 55 - 4

4- تحقق فريضه هاى نماز و زكات ، نيازمند پى گيرى و تبليغ و ترويج مداوم

و كان يأمر أهله بالصلوة والزكوة

{كان يأمر . ..}، يعنى اسماعيل(ع) به طور پيوسته بر انجام نماز و اداى زكات فرمان مى داد.

اهميت تبليغ توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 63 - 8

8_ صالح ( ع ) ، موظف به ابلاغ توحيد و مبارزه با شرك و بت پرستى بود .

إن كنت على بيّنة من ربى . .. فمن ينصرنى من الله إن عصيته

جمله {إن عصيته} (اگر خداوند را نافرمانى كنم) مى رساند كه جمله اى همانند {و أمرنى بإبلاغ رسالاته} قبل از {فمن ينصرنى} در تقدير است. بر اين اساس، حاصل معناى {إن كنت ...} چنين مى شود: [شما خود قضاوت كنيد] اگر من پيامبر باشم و خداوند مرا به ابلاغ رسالتهايى فرمان داده باشد، اگر نافرمانى كنم و به ابلاغ رسالتهاى الهى همّت نگمارم، چه كسى مرا از عقوبت هاى الهى نجات خواهد داد؟

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 33 - 4

4 - حقيقت مسلمانى ، تلاش در جهت گسترش عقيده توحيدى و عمل به صلاح و نيكى است .

و من أحسن قولاً . .. و قال إنّنى من المسلمين

اهميت تبليغ حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عصر - 103 - 3 - 6

6 - لزوم حق پذيرى ، شناختن و شناساندن حق و پايدارى و شكيبايى براى تحقق آن

تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر

ترغيب مؤمنان به توصيه ديگران بر حق و صبر، بيانگر لزوم پايبندى خود به آن دو است.

اهميت تبليغ دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 70 - 7

7 _ لزوم بهره گيرى از هر فرصت مناسب براى تبليغ دين الهى

يأيها النبى قل لمن فى أيديكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 122 - 15

15 _ لزوم تشكيل مراكز علمى _ تحقيقاتى و تبليغى به منظور شناخت عميق دين و تبليغ و نشر آن

فلولا نفر من كل فرقة منهم طائفة ليتفقهوا فى الدين و لينذروا قومهم إذا رجعوا إليه

از اينكه خداوند فرمود: {بايد گروهى از هر قومى به منظور تفقه در دين در مدينه باشد و پس از تفقه كامل به سرزمينهاى خود بازگردند}، استفاده مى شود كه بايد شهر مدينه را به مركز تحقيقات اسلامى تبديل كرد; زيرا از نظر عقل مقدمه واجب، واجب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 15 - 16

16 _ رهبران و

مبلغان دينى ، وظيفه دار رساندن معارف الهى به مردم بدون هر گونه دخل و تصرف و كم و زياد كردن

قل ما يكون لى أن أبدّله من تلقاءِى نفسى إن أتبع إلا ما يوحى إلىّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 12 - 2

2_ پيامبر ( ص ) وظيفه دار ابلاغ همه معارف و احكام وحى شده به او ، هر چند برخى از آنها ، جبهه گيرى و مخالفت مردمان را در پى داشته باشد .

إن ه_ذا إلاّ سحر مبين . .. فلعلّك تارك بعض ما يوحى إليك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 57 - 4

4_ مسؤوليت مبلغان دين ، ابلاغ حقايق و معارف الهى به مردم است نه واداشتن آنان به پذيرش .

فإن تولّوا فقد أبلغتكم ما أُرسلت به إليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 37 - 16

16_ لزوم بهره گيرى مبلغان دينى از هرفرصت و زمينه مناسب ، براى ارشاد و تبليغ دين

ذلكما مما علمنى ربى إنى تركت . .. و هم بالأخرة هم ك_فرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 82 - 5

5- سلب نشدن وظيفه ابلاغ دين از پيامبر ( ص ) و رهبران الهى ، به صرف روى گردانى مردم از آنان

فإن تولّوا فإنما عليك البل_غ المبين

بدين احتمال كه معناى آيه چنين باشد كه اگر مردم روى گرداندند، تو نبايد بار تكليف را فرو نهى; بلكه بايد همچنان به وظيفه ابلاغ پيام الهى همت گمارى،

برداشت فوق به دست مى آيد. گفتنى است آمدن جمله {فإنما عليك ...} به صورت جمله اسميه _ كه دال بر استمرار است _ مؤيد همين برداشت خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 43 - 7

7- خويشاوندى ، نبايستى موجب ترك تبليغ دين و توحيد و مبارزه با شرك گردد .

ي_أبت لِمَ تعبد . .. ي_أبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 54 - 11

11 - سلب نشدن وظيفه ابلاغ دين و تبليغ اسلام ، به صرف روى گردانى مردم از آن

فإن تولّوا . .. و ما على الرسول إلاّ البلغ المبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 48 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور ابلاغ پيام الهى به مردم است .

قل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 17 - 1،4

1 - ابلاغ پيام هاى الهى به صورت روشن و آشكار ، وظيفه پيامبرانِ فرستاده شده به سوى مردم انطاكيه بود .

و ما علينا إلاّ البل_غ المبين

4 - سلب نشدن وظيفه ابلاغ دين و تبليغ اسلام از مبلغان ، به صرف روى گردانى مردم از آن

إن أنتم إلاّ تكذبون . .. قالوا ... و ما علينا إلاّ البل_غ المبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 14 - 5

5 - تبليغ دين ، نيازمند تلاشى همه جانبه و مستمر

إذ جاءتهم الرّسل من بين أيديهم و من خلفهم

تعبير {من بين أيديهم و

من خلفهم} نمايانگر نوعى تلاش همه جانبه و فراگير از سوى پيامبران، در مقام دعوتِ اقوام خويش مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 43 - 3

3 - مخالفت هاى كافران با پيام وحى و تأخير كيفر دنيايى آنان ، نبايستى پيامبر ( ص ) و مؤمنان را در تبلغ دين سست گرداند .

فإمّا نذهبنّ . .. فاستمسك بالذى أُوحى إليك

از تفريع اين آيه بر آيات پيشين _ كه مسأله اعراض كافران از وحى و كيفر آنان را مطرح كرده بود _ مطلب ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 15 - 7

7 - لزوم كار بنيادى ، در ترويج دين و تشكيل امت اسلامى و ضرورت مبارزه با عوامل اصلى كفر و فساد اجتماعى

كما أرسلنا إلى فرعون رسولاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 22 - 4

4 - اثر نبخشيدن پند و اندرز هاى دينى براى مردم ، تكليف ابلاغ معارف الهى را ساقط نمى كند .

فذكّر . .. لست عليهم بمصيطر

آيه شريفه، بيانگر روگردانى برخى مردم، از تذكرات پيامبر(ص) است و بيان مى دارد كه در اين موارد، نبايد معارف الهى را بر مردم تحميل كرد. آيه قبل با توصيف پيامبر(ص) به {تذكر دهنده}، آن حضرت را حتى در اين موارد، به تذكر دادن مأمور ساخته است.

اهميت تبليغ قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 3 - 2

2- پيامبر ( ص ) مسؤول ابلاغ قرآن

و تذكردادن به مردم است و در مورد به ثمرنشستن آن مسؤوليت ى ندارد .

ما أنزّلنا عليك . .. إلاّ تذكرة لمن يخشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 21 - 3

3 - لزوم قرائت آيات قرآن ، براى مردم و ابلاغ آن حتى به غير مؤمنان

و إذا قرىء عليهم القرءان

اهميت تبليغ مجانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 23 - 11

11 - لزوم تبليغ دين ، بدون چشمداشت مادى

قل لا أسئلكم عليه أجرًا

از اين كه پيامبر(ص) مكلف شده است كه مطالبه اجر و مزد نكند، چنين بر مى آيد كه مبلغان الهى نبايد اجر و پاداش مادى را هدف خويش قرار دهند.

اهميت رفع موانع تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 46 - 4

4 - در تبليغ دين ، نخست بايد به رفع موانع و اصلاح پايگاه ها و عناصر اصلى جامعه پرداخت .

و لقد أرسلنا موسى . .. إلى فرعون و ملإيه

اهميت روش شناسى در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 51 - 5

5 _ لزوم شناخت زمينه هاى مساعد براى تبليغ و سرمايه گذارى بيشتر براى آن

و أنذر به الذين يخافون أن يحشروا إلى ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 44 - 9

9 - لزوم مرحله بندى در كار تبليغ و توجه به شرايط و زمينه ها در انتخاب شيوه هدايت مردم

فقولا له قولاً ليّنًا لعلّه يتذكّر

أو يخشى

اهميت صبر در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 7 - 5

5 - لزوم صبر و پايدارى در انجام دادن رسالت الهى و تبليغ دين ، براى مبلغان و رهبران جامعه اسلامى

قم فأنذر . .. و لربّك فاصبر

اهميت صبر در تبليغ حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عصر - 103 - 3 - 6

6 - لزوم حق پذيرى ، شناختن و شناساندن حق و پايدارى و شكيبايى براى تحقق آن

تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر

ترغيب مؤمنان به توصيه ديگران بر حق و صبر، بيانگر لزوم پايبندى خود به آن دو است.

اهميت صراحت در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 104 - 15

15 _ صراحت لهجه و تسليم ناپذيرى رهبران الهى در بيان مواضع اعتقادى خويش ، امرى است بايسته و لازم .

قل . .. فلا أعبد الذين تعبدون من دون اللّه و لكن أعبد اللّه الذى يتوفيكم و أمرت

اهميت صراحت در تبليغ دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 54 - 8

8 - ابلاغ پيام هاى الهى به صورت روشن و آشكار ، وظيفه رسول خدا ( ص )

و ما على الرسول إلاّ البل_غ المبين

اهميت فصاحت در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 9 - 16

16- لزوم برخوردارى مبلغان دينى ، از بيان و پيامى روشن و خالى از پيچيدگى و ابهام

و ما أنا إلاّ نذير مبين

وصف {مبين} تأكيد بر

اهميت روشنى بيان در مقام انذار خلق است. در حقيقت اين آيه گزارشى است از شيوه تبليغ و انذار پيامبر(ص)، تا رهنمودى براى تمامى مبلغان دينى باشد.

برنامه ريزى در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 44 - 9

9 - لزوم مرحله بندى در كار تبليغ و توجه به شرايط و زمينه ها در انتخاب شيوه هدايت مردم

فقولا له قولاً ليّنًا لعلّه يتذكّر أو يخشى

برهان در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 125 - 10

10- لزوم توجه به جنبه هاى عقلى ، برهانى ، عاطفى و احساسى انسان در امر تبليغ دين

ادع إلى سبيل ربّك بالحكمة و الموعظة الحسنة

برداشت فوق، با توجه به معناى لغوى {حكمت} و {موعظة} است: حكمت; يعنى، دستيابى به حق در پرتو علم و عقل و موعظة; يعنى، تذكر به خير آن گونه كه باعث رقّت قلب شود (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 56 - 11

11- لزوم بهره گيرى از برهان و استدلال در مقام دعوت به دين

ما ه_ذه التماثيل . .. قال بل ربّكم ... الذى فطرهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 9 - 15

15 - تكيه بر براهين آشكار و قابل فهم و پرهيز از گفتار ابهام آميز ، شيوه اى پسنديده در تبليغ معارف دين است .

و جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 47 - 5

5 - مبلّغان

، در تبليغ دين ، بايد با برهانى روشن و مستدل عمل كنند .

و لقد أرسلنا. .. رسلاً ... بالبيّن_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 21 - 4،5

4 - مؤمن انطاكيه ( حبيب نجار ) ، در فراخواندن مردم به دين و اقتدا به رسولان الهى ، از استدلال و برهان بهره مى گرفت .

اتّبعوا من لايسئلكم أجراً و هم مهتدون

آيه شريفه و چند آيه بعدى، بيانگر مجموعه استدلال ها و برهان هاى مؤمن انطاكيه است كه در اثبات ادعاى خويش، براى مردم مطرح كرده بود.

5 - مبلغان دينى ، بايد در فراخواندن مردم به دين و اقتدا به رسولان الهى ، از استدلال و برهان بهره گيرند .

اتّبعوا من لايسئلكم أجراً و هم مهتدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 38 - 9

9 - لزوم مجهز بودن به امكانات نيرومند و دلايل متقن ، در تبليغ دين

أرسلن_ه . .. بسلط_ن مبين

فعل الهى، خود رهنمودى به هدايتگران است كه آنان براى پيشبرد هدف، بايد در كار خويش ابزار و امكانات بايسته را نيز، در نظر داشته باشند.

بشارت در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 48 - 1

1 _ مسؤوليت تبليغ و دعوت انبياى الهى، تنها در محدوده بشارت و انذار

و ما نرسل المرسلين إلا مبشرين و منذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 147 - 14

14 _ لزوم به كارگيرى بشارت و انذار در تبليغ و دعوت مردم به دين

فإن

كذبوك فقل ربكم ذو رحمة وسعة و لا يرد بأسه عن القوم المجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 30 - 10

10- به كارگيرى اِنذار و تبشير در كنار هم براى دعوت به دين و تبليغ آن ، از روش هاى مورد استفاده قرآن است .

إنّا أعتدنا للظ_لمين نارًا . .. إنّا لانضيع أجر من أحسن عملاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 56 - 4

4- بشارت و انذار و ايجاد بيم و اميد ، دو وسيله مهّمِ تبليغ و دو عنصر ضرورى در هدايت انسان ها است .

و ما نرسل المرسلين إلاّ مبشّرين و منذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 107 - 5

5- مژده و بشارت در كنار هشدار و تهديد ، روش به كار گرفته شده در قرآن براى تبليغ و هدايت است .

جزاؤهم جهنّم بما كفروا . .. إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت كانت لهم جنّت الفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 97 - 13

13- نقش كارساز بشارت و انذار در تبليغ

لتبشّر . .. و تنذر به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 56 - 2

2 _ بشارت و اخطار ، دو روش تربيتى _ هدايتى و تبليغى پيامبراسلام ( ص )

و ما أرسلن_ك إلاّ مبشّرًا و نذيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 45 - 6

6 - پيش انداختن بشارت

بر هشدار ، امرى شايسته و بايسته در امر تبليغ است .

مبشّرًا و نذيرًا

احتمال دارد كه تقديم {مبشّراً} با توجه به واقعيت خارجى تأثير تقديم بشارت بر انذار و بيم دهى باشد. بنابراين، نكته فوق قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 4 - 4

4 - بشارت و انذار ، دو ابزار كارآمد براى مبلغان دينى در هدايت و تربيت مردم

كت_ب . .. بشيرًا و نذيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 40 - 6

6 - بشارت و انذار در كنار يكديگر ، از شيوه هاى قرآن در دعوت به تقوا و مبارزه با كفر

إنّ للمتّقين مفازًا . .. إنّا أنذرن_كم عذابًا قريبًا

بلاغت در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 28 - 4

4 - مبلغان دين بايد به گونه اى سخن بگويند كه مردم ، سخن آنان را فهميده ودرك كنند .

يفقهوا قولى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 28 - 8

8 - استفاده از روش هاى ساده و همگانى در تبليغ مفاهيم دين ، امرى شايسته است .

ضرب لكم مثلاً من أنفسكم

بى تأثيرى تبليغ لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 74 - 9

9- جامعه فاسد و ناپاك قوم لوط ، از دعوت و تبليغ آن حضرت تأثير نپذيرفتند .

و نجّين_ه من القرية التى كانت تعمل الخبئث

پاداش تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 -

قلم - 68 - 3 - 5

5 - هدايت و تبليغ دين و تحمّل سختى ها و ناگوارى هاى برخاسته از آن ، داراى پاداشى بزرگ ، روز افزون و بى منت

و إنّ لك لأجرًا غير ممنون

برداشت ياد شده، به سبب اين نكته ترديدناپذير است كه اجر بزرگ پيامبر(ص)، به جهت رسالت او و تحمل سختى هاى آن (از جمله تحمل تهمت هاى ناروا همچون تهمت جنون و. ..) مى باشد.

پاداش تبليغ دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 72 - 4

4 _ مزد و پاداش دعوت به حق و تبليغ دين ، بر عهده خداست .

إن أجرى إلا على اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 51 - 7

7_ ابلاغ پيام هاى الهى به مردم و تبليغ معارف دين ، درپى دارنده پاداش از ناحيه خداوند

إن أجرى إلاّ على الذى فطرنى

تبليغ آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 134 - 9

9 - اتمام حجت و فرستادن پيامبران براى ابلاغ آيات الهى ، مقتضاى ربوبيت الهى است .

ربّنا لولا أرسلت إلينا رسولاً فنتّبع ءاي_تك

تبليغ ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 78 - 2

2 - اشاره ابراهيم ( ع ) به آفريدگارى و هدايت گرى خدا ، براى معرفى پروردگار جهان براى بت پرستان

إلاّ ربّ الع_لمين . الذى خلقنى فهو يهدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 17 - 5،6

5 -

حضرت ابراهيم ( ع ) براى بيدارى قوم اش ، ناتوانى بت ها را تبيين مى كرده است .

إنّما تعبدون . .. أوث_نًا ... إنّ الذين تعبدون...لايملكون

6 - ابراهيم ( ع ) به قوم خود اعلام كرد كه بت ها هيچ گونه توانى براى تأمين روزى آنان ندارند .

و إبرهيم إذ قال . .. إنّ الذين تعبدون من دون اللّه لايملكون لكم رزقًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 18 - 10

10 - حضرت ابراهيم ( ع ) ابلاغ كننده پيام الهى ، به گونه اى شفاف و بى ابهام ، به مردم بود .

و ما على الرسول إلاّ البل_غ المبين

تبليغ ارزش ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 227 - 9

9 - تبليغ ياد خدا ، ارزش هاى عقيدتى و عملى و عدالت خواهى ، اصيل ترين محتواى شعر ارزشى

و الشعراء يتّبعهم الغاون . .. إلاّ الذين ءامنوا... و انتصروا من بعد ماظلموا

تبليغ اشراف قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 36 - 1

1 - تبليغ شديد اشراف جامعه پس از نوح ، عليه وعده رستاخيز

هيهات هيهات لما توعدون

{هيهات} اسم فعل است به معناى {بعُد} (دور است) و براى استبعاد به كار مى رود. تكرار {هيهات} براى مبالغه در استبعاد است.

تبليغ اشراف قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 36 - 1

1 - تبليغ شديد اشراف جامعه پس از نوح ، عليه وعده رستاخيز

هيهات هيهات لما توعدون

{هيهات}

اسم فعل است به معناى {بعُد} (دور است) و براى استبعاد به كار مى رود. تكرار {هيهات} براى مبالغه در استبعاد است.

تبليغ اشراف قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 25 - 2

2 - تبليغ اشراف ، مبنى بر دست برداشتن نوح ( ع ) از دعوت خود با گذشت زمان و بهبود يافتنش

به جنّة فتربّصوا به حتّى حين

تبليغ امداد به فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 3 - 6

6 - خوددارى از ترويج فرهنگ يارى رسانى به نيازمندان ، نكوهيده و مايه دورى انسان از خداوند است .

فذلك الذى . .. و لايحضّ على طعام المسكين

{ذلك}، اسم اشاره اى است كه براى دور به كار مى رود.

تبليغ امداد به مساكين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 3 - 3

3 - تأمين غذاى نيازمندان و ترويج فرهنگ يارى رسانى به تهى دستان ، تكليفى الهى است .

و لايحضّ على طعام المسكين

{مسكين}، كسى است كه چيزى ندارد; يا آنچه دارد، براى او كافى نيست و يا كسى است كه فقر، او را ساكن و كم تحرك ساخته است. (قاموس)

تبليغ انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 67 - 19

19 - عصمت پيامبران ، در بيان احكام الهى و ارائه آنها به مردم

أتتخذنا هزواً قال أعوذ باللّه أن أكون من الجهلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 133 - 19

19 -

پيامبران ، حتى فرزندانشان را به پذيرش خداى يكتا و پرستش او اجبار نمى كردند .

إذ قال لبنيه ما تعبدون من بعد قالوا نعبد

دعوت و توصيه به يكتا پرستى با پرسش (ما تعبدون . ..؟) به نبود اجبار در پذيرش دين و پرستش خداوند اشاره دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 213 - 12،22

12 _ بشارت و انذار ، از روش هاى كاربردى پيامبران براى تبليغ و هدايت انسانها

فبعث اللّه النبيّن مبشّرين و منذرين

22 _ پيامبران ، مبلّغان و مجريان قوانين الهى

فبعث اللّه النبيّن مبشرين . .. ليحكم بين الناس

با توجّه به اينكه فاعل {ليحكم}، خداوند باشد كه در حقيقت حكومت از آنِ او، و پيامبران تنها مجرى قوانين هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 165 - 1

1 _ بشارت دهى و انذار از روش هاى پيامبران براى تبليغ رسالت و تربيت انسانها

رسلا مبشرين و منذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 19 - 11

11 _ بشارت ( مژده به مطيعان ) و انذار ( ترساندن گناهكاران ) ، روح رسالت پيامبران الهى ( ع ) و شيوه تبليغ آنان

فقد جاءكم بشير و نذير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 48 - 3

3 _ خداوند تعيين كننده محدوده وظايف پيامبران در امر تبليغ است.

و ما نرسل المرسلين إلا مبشرين و منذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 90 - 11

11 _ پيامبران(ع) هيچ

مزدى از مردم در قبال تبليغ و انجام رسالت خويش نمى طلبيدند.

أولئك الذين هدى الله فبهديهم اقتده قل لاأسئلكم عليه أجرا

جمله { قل لاأسئلكم}، كه بدون هيچ فاصله اى پس از امر به اقتدا به هدايت انبياى پيشين قرار گرفته، به اين نكته اشاره دارد كه مفاد آن از زمره هدايتهاى انبياى پيشين و از برجسته ترين آنهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 6 - 3

3 _ تبليغ تعاليم دينى و آسمانى، محور بازجويى از پيامبران خدا در قيامت

فلنسئلن الذين أرسل إليهم و لنسئلن المرسلين

عنوان {مرسلين} در جمله {و لنسئلن المرسلين} بيانگر اين است كه سؤال از پيامبران درباره تبليغ رسالت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 7 - 2

2 _ خداوند در قيامت سرگذشت پيامبران را در ابلاغ رسالت به گونه اى دقيق براى آنان بيان خواهد كرد.

و لنسئلن المرسلين. فلنقصن عليهم بعلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 110 - 1

1_ پيامبران پيشين براى گرايش دادن مردم به توحيد تلاشى پى گير داشتند و مدتى مديد به هدايت آنان همّت مى گماشتند .

حتّى إذا استيئس الرسل و ظنوا أنهم قد كذبوا

{حتى} غايت براى جمله اى محذوف است و تقدير كلام با توجه به آيه قبل و نيز آيه مورد بحث مى تواند اين گونه باشد: آن پيامبرانى كه به سوى امتهاى پيشين فرستاديم، مردم خويش را دعوت كردند ; ولى آنان نپذيرفتند. ايشان را به آمدن عذاب هشدار دادند، دست برنداشتند تا اينكه ... . روشن است

كه نااميد شدن پيامبران در مدت كوتاه تحقق نمى يابد و بدون تلاش نيز مأيوس شدن وجه صحيحى ندارد. از اين رو {حتّى إذا استيئس الرسل} حاكى از تلاش پى گير در مدت طولانى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 87 - 11

11- پيامبران ، مأمور پايدارى در مسير تبليغ و ماندن در ميان مردم و جامعه خويش تا آخرين مرحله

و ذاالنون إذ ذهب مغ_ضبًا فظنّ أن لن نقدر عليه

توبيخ شدن يونس(ع) به خاطر ترك قوم خويش، قبل از اين كه فرمانى دراين زمينه از جانب خداوند دريافت كند; براين نكته دلالت دارد كه پيامبران مجاز به ترك مأموريت و مردم خود، قبل از آمدن فرمان و رخصت از جانب خداوند نيستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 52 - 4

4 - شبهه آفرينى شيطان به هنگام تلاوت آيات الهى توسط پيامبران براى مردم

و ما أرسلنا من قبلك من رسول و لانبىّ إلاّ إذا تمنّى ألقى الشيط_ن فى أُمنيّته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 125 - 4

4 - امانت در تبليغ ، مهم ترين ويژگى رسولان الهى

إنّى لكم رسول أمين

اختصاص به ذكر يافتن صفت امانت از ميان ديگر اوصاف، بيانگر اهميت والاى آن، در راستاى ابلاغ پيام وحى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 39 - 1،4

1 - پيامبران ، ابلاغ كنندگان رسالت هاى الهى بودند .

الذين خلوا من قبل . .. الذين يبلّغون رس_ل_ت اللّه

به قرينه {الذين خلوا من

قبل} مراد از {الذين يبلّغون} پيامبران اند.

4 - انبيا ، براى تبليغ رسالت هاى الهى ، تقيّه نمى كردند .

و يخشونه و لايخشون أحدًا إلاّ اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 14 - 2

2 - فرستادگان الهى ( هود و صالح ) ، مبلغ توحيد در ميان قوم عاد و ثمود

إذ جاءتهم الرّسل . .. ألاّ تعبدوا إلاّ اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 14 - 7

7 - پيامبران و رسولان ، در ابلاغ دعوت خويش و اتمام حجت كوتاهى نداشته اند .

و ما تفرّقوا إلاّ من بعد ما جاءهم العلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 23 - 10

10 - { انذار } مهم ترين عنصر تبليغى در متن رسالت پيامبران الهى

و ما أرسلنا من قبلك فى قرية من نذير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 28 - 2

2 - پيامبران ، معصوم و مصون از خطا در ابلاغ كامل پيام هاى الهى به مردم

ليعلم أن قد أبلغوا رس_ل_ت ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 2 - 17

17 - پيامبران ، با رفتنِ به سوى مردم ، پيام الهى را به آنان ابلاغ مى كردند .

حتّى تأتيهم البيّنة . رسول من اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 4 - 6

6 - رسولان الهى در طول تاريخ ، كتاب هايى پاك و استوار

بر مردم تلاوت نموده ، معارف آن را به همگان ابلاغ كرده اند .

البيّنة . رسول من اللّه يتلوا صحفًا مطهّرة . فيها كتب قيّمة ... إلاّ من بعد ما ج

مراد از {البيّنة} (در اين آيه) جنس آن است; نه مصداقى كه در آيات پيشين مراد بود; ولى بيان وضع گذشتگان به عنوان نمونه بارز، بيانگر تشابه كامل بين دو {بيّنه} است. بنابراين بيّنه گذشتگان نيز مانند بيّنه درخواستى كافران، رسولى همراه با تلاوت كتاب هاى مطهر و قيم بوده است.

تبليغ انبياى انطاكيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 20 - 8

8 - ابلاغ موفقيت آميز پيام الهى ، از سوى رسولان انطاكيه به مردمِ دورترين محله هاى آن شهر و حاشيه آن

و جاء من أقصا المدينة رجل يسعى

تعبير {من أقصا المدينة} مى رساند كه دعوت پيامبران به دورترين محله هاى شهر رسيده و به مركز شهر محدود نشده بود.

تبليغ اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 109 - 10

10 - تلاش تبليغاتى اهل كتاب عليه اسلام و مسلمانان ، حتى درديدگاه خودشان نيز ريشه مكتبى و دينى نداشت . *

ودّ كثير من أهل الكتب لو يردونكم . .. من عند أنفسهم

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {من عند أنفسهم} متعلق به {ودّ كثيراً} باشد; يعنى، اهل كتاب از پيش خود و نه از روى احساس مسؤوليت دينى، در صدد بازگرداندن مسلمانان از اسلام بودند.

تبليغ با قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 51 - 6

6

_ وحى و قرآن، ابزارهايى كافى براى تبليغ و انذار مردم

و أنذر به

مرجع ضمير به {قرآن} است ; يعنى با قرآن انذار كن. و چون ابزار انذار مشخص شده است، بالطبع بايد قرآن در فعليت بخشى به انذار كافى و كارآمد باشد.

تبليغ بت پرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 71 - 10

10 _ مشركان صدر اسلام با تبليغات خود در صدد بازگرداندن مسلمانان به آيين شرك و بت پرستى بودند.

قل أندعوا من دون الله . .. و نرد على أعقابنا

تبليغ بى ثمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 42 - 7

7 _ ارشاد مردمى كه از پذيرفتن حق صريح و روشن سر باز مى زنند ، عملى بى نتيجه است .

و منهم من يستمعون إليك أفأنت تسمع الصمّ و لو كانوا لا يعقلون

تبليغ پيروان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 28 - 11

11_ پيروان حضرت نوح ، ياوران او در ابلاغ رسالت و دعوت مردم به ايمان

أنلزمكموها

برداشت فوق از صيغه جمع {نلزم} _ كه شامل نوح و پيروانش مى شود _ استفاده شده است.

تبليغ تعاليم كتب آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 91 - 14

14 _ كليه حقايق و معارف كتب آسمانى به دور از مصلحت انديشيهاى شخصى بايد براى مردم تبيين شود.

تجعلونه قراطيس تبدونها و تخفون كثيرا

مذمت عالمان يهود بر گزينشى عمل كردن در ميان حقايق تورات، گوشزد به همه حاملان كتب آسمانى است كه

در تبيين و تفسير آنها نبايد منافع خويش را در نظر گرفت، بلكه بايد همه آنها را براى مردم تبيين كرد.

تبليغ تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 12 - 2،3،7

2 - پيامبر ( ص ) ، اهل تقوا و توصيه كننده ديگران به آن

أو أمر بالتّقوى

3 - نمازگزاران ، داراى زمينه اى مساعد براى ترغيب ديگران به تقوا

إذا صلّى . أرءيت إن ... أمر بالتّقوى

7 - احتمال تلاش نمازگزار براى تبليغ تقوا ، نهى او را از نماز ، شگفت آورتر و نكوهيده تر مى سازد .

أرءيت الذى ينهى . عبدًا إذا صلّى . أرءيت إن ... أمر بالتّقوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 14 - 6

6 - كسانى كه خداوند را ناظر خويش مى دانند ، از تبليغات هدايت پيشگان و دعوت كنندگان به تقوا جلوگيرى نمى كنند .

أرءيت إن كان على الهدى . أو أمر بالتّقوى ... ألم يعلم بأنّ اللّه يرى

تبليغ توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 74 - 11

11 _ در تبليغ توحيد و مبارزه با عقايد شرك آلود بايد صريح و قاطع بود.

أتتخذ أصناما ءالهة إنى أريك و قومك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 39 - 4

4_ يوسف ( ع ) ، با طرح سؤال و برانگيختن وجدان هم بندان خويش ، حقانيّت توحيد و يكتاپرستى را براى آنان مطرح ساخت .

ءأرباب متفرقون خير أم الله الوحد القهار

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 108 - 1

1_ ابلاغ توحيد ، تبليغ قرآن و مبارزه با شرك ، وظيفه پيامبر ( ص ) و راه و رسم او بود .

قل ه_ذه سبيلى

{ه_ذه} اشاره به مطالبى است كه آيات قبل به آنها اشاره داشت. از جمله آنهاست: ابلاغ توحيد ، نفى شرك ، تبليغ قرآن و تعاليم وحى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 42 - 1

1- پيامبر ( ص ) ، موظف به ابلاغ رهنمود خداوند به مشركان ، در اثبات توحيد و نفى شرك

قل لو كان معه ءالهة كما يقولون إذًا لاَبتغوا إلى ذى العرش سبيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 95 - 5

5- ذوالقرنين ، در جهت تبليغ توحيد و آيين الهى خود ، از بهترين فرصت ها بهره مى گرفت .

قال ما مكّنّى فيه ربّى خير

ذوالقرنين، هنگامى سخن از ربوبيّت خداوند به ميان مى آورد كه مردم، سخت به او نيازمند بودند و او باتلاش صادقانه در جهت رفع نيازهاى آنان، قلب مردم را به خود متوجه كرده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 81 - 4

4 - توحيد و معاد ، دو اصل به هم پيوسته و انفكاك ناپذير در تعليمات ابراهيم

فإنّهم عدوٌّ لى إلاّ ربّ الع_لمين . .. و الذى يميتنى ثمّ يحيين

برداشت ياد شده از آن جا است كه حضرت ابراهيم(ع) در تعليمات خويش، ابتدا به نفى شرك و اثبات توحيد مى پرداخت; سپس به مسأله مرگ و

حيات مجدد انسان اشاره مى كرد. و به اين دو مسأله بسنده مى نمود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 65 - 4

4 - پيامبراسلام ( ص ) ، مأمور اعلام يكتايى خداوند و قهار بودن او به مردم

قل . .. و ما من إل_ه إلاّ اللّه الوحد القهّار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 14 - 7

7 - گسترش پيام توحيدى و هدايت مردم ، نيازمند حضور فعّال مبلغان الهى در ميان آنان

إذ جاءتهم الرّسل من بين أيديهم و من خلفهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 24 - 1

1 - بازگو كردن فضيلت و برترى مكتب توحيدى بر آيين اجدادى مشركان ، روش تمامى پيامبران

ق_ل أوَ لو جئتكم بأهدى ممّا وجدتم عليه ءاباءكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 4 - 11

11- هماهنگى كامل كتاب هاى آسمانى ، در تبليغ توحيد

ائتونى بكت_ب من قبل ه_ذا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 4 - 14

14 - تلاش براى ايجاد امنيت ، پيش از تبليغ خداپرستى ، كارى الهى و از بين برنده بهانه مشركان در ترك عبادت است .

فليعبدوا . .. و ءامنهم من خوف

تبليغ توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 24 - 5

5 - بيان توحيد و يگانگى پروردگار ، مهم ترين پيام عقيدتى موسى ( ع ) براى فرعونيان

إنّا رسول ربّ

الع_لمين . .. قال فرعون و ما ربّ الع_لمين . قال ربّ السم_وت و الأر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 20 - 3

3- تأكيد موسى ( ع ) ، بر توحيد و ربوبيت يگانه خداوند در قبال جامعه فرعونى

و إنّى عذت بربّى و ربّكم

تكرار {ربّ}، اشاره به مطلب بالا دارد.

تبليغ توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 41 - 1

1_ يوسف ( ع ) ، پس از ارشاد هم بندان خويش به توحيد و يكتاپرستى ، به تعبير رؤيا هاى آنان پرداخت .

ي_ص_حبى السجن أما أحدكما فيسقى ربه خمرًا

تبليغ جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 72 - 16

16 - ساحران مؤمن با وجود تهديدات فرعون ، در صدد نصيحت و ارشاد و هدايت وى بودند .

ما جاءنا من البيّن_ت و الذى فطرنا فاقض ما أنت قاض إنّما تقضى هذه الحيوة الدنيا

اشاره ساحران به بينات موسى(ع) و خالقيت خداوند و محدوديت قدرت فرعون، پس از موضع گيرى خصمانه او، مى تواند به منظور رام ساختن و پند و اندرز دادن به او باشد.

تبليغ جن مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 30 - 1،2

1- جنيان مؤمن ، در تلاش براى هدايت جامعه خود به سوى قرآن

قالوا ي_قومنا إنّا سمعنا كت_بًا . .. يهدى إلى الحقّ

2- جنيان انذارگر ، پيام آور نزول كتابى آسمانى پس از تورات ، براى قوم خويش

ولّوا . .. منذرين . قالوا ي_قومنا إنّا

سمعنا كت_بًا أُنزل من بعد موسى

تبليغ حواريون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 52 - 25

25 _ حواريون ، ياوران مخلص و پاك عيسى ( ع ) و مبلّغ دين و موعظه كننده مردم

قال الحواريّون نحن انصار اللّه

از امام رضا (ع) سؤال شد: لم سمّى الحواريون الحواريين؟ آن حضرت فرمود: . .. لانّهم كانوا مخلَصين فى انفسهم و مخلِصين لغيرهم من اوساخ الذنوب بالوعظ و التّذكير.

_______________________________

عيون اخبارالرضا (ع)، ج 2، ص 79، ح 10 ; علل الشرايع، ج 1، ص 80، ح 1.

تبليغ خصوصى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 132 - 24

24 - { روى عن الباقر ( ع ) فى قوله تعالى : { و أمر أهلك بالصلاة و اصطبر عليها } قال : أمر اللّه نبيّه أن يخص أهل بيته و أهله دون الناس ليعلم الناس أنّ لأهله منزلة عنداللّه ليست لغيرهم فأمرهم مع الناس عامّة ثمّ أمرهم خاصة ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه در باره سخن خدا{و أمر أهلك بالصلاة. ..} فرمود: خدا به پيامبر خود امر كرده كه خانواده و خاندان خود را جداى از مردم [در امر به نماز ]اختصاص دهد تا مردم بدانند كه براى اهل پيامبر(ص) منزلتى در نزد خداوند است كه براى غير آنان نيست، پس خدا [يك بار]اهل پيامبر(ص) را با جمع مردم فرمان داده است. سپس آنان را به طور خاص مورد امر قرار داده است}.

تبليغ خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 47

- 6

6 - مبلّغان ، در تبليغ دين ، بايد اقوام و خويشان خود را در اولويت قرار دهند .

و لقد أرسلنا من قبلك رسلاً إلى قومهم

بى شك، هدف از ارسال انبيا، هدايت همه مردم بوده است و اختصاص به ذكر قوم آنان (قومهم) ممكن است به خاطر در اولويت بودن آنان باشد. در اين صورت، نكته ياد شده، قابل استفاده است.

تبليغ در خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 74 - 9

9 _ تبليغ در بين خويشاوندان و بزرگان و سردمداران، داراى اولويت است. *

و إذ قال إبرهيم لأبيه ءازر

{آزر} علاوه بر اين كه از خويشان ابراهيم بود، به تصريح {قومك} از بزرگان و رؤساى قوم خويش نيز محسوب مى شده است. و چون ظاهراً دعوت ابراهيم از اين نقطه آغاز گشته، مى تواند به عنوان الگو و معيارى در تبليغ مطرح باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 85 - 5

5 - آغاز كردن تبليغ دين و حركت اصلاحى از نزديكان و اطرافيان ، شيوه ابراهيم ( ع )

إذ قال لأبيه و قومه ماذا تعبدون

برداشت ياد شده از آن جا است كه ابراهيم(ع) در آغاز تبليغ خود، پدر و اطرافيان خود را مخاطب قرار داد.

تبليغ در شهرهاى بزرگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 59 - 6

6 - گزينش شهر هاى بزرگ و مركزى براى تبليغ دين و ارشاد مردمان ، روشى پسنديده و كارآمد

حتّى يبعث فى أُمّها رسولاً

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه

انتخاب شهرهاى بزرگ و مركزى براى رسالت پيامبران از سوى خداوند، مى تواند به جهت كارآمدتر بودن اين روش باشد; به ويژه اين كه اين مسأله درباره تمامى پيامبران مطرح است.

تبليغ در صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 85 - 14

14- گذشت و برخورد كريمانه با دشمنان و كافران در ابتداى نهضت اسلامى و تبليغات دينى ، امرى لازم و بايسته است .

فاصفح الصفح الجميل

نزول آيه فوق _ كه از گذشت و عفو سخن به ميان آورده است _ (در نيمه اول بعثت) و از جانب ديگر دستور به برخورد شديد با كافران و دشمنان در مدينه (نيمه دوم بعثت) مى تواند بيانگر مطلب فوق باشد.

تبليغ در مناطق مركزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 92 - 12

12 _ لزوم اولويت دادن به نقاط مركزى و محورى در تبليغ و انذار*

و لتنذر أم القرى و من حولها

تبليغ دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 150 - 12

12 - مسلمانان در عمل به احكام الهى و مواضع به حق خويش ، نبايد از تبليغات و جار و جنجال دشمنان هراسى به خود راه دهند .

فلا تخشوهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 59 - 5

5 _ لزوم رويارويى و برخورد صحيح ، با تهاجم تبليغاتى دشمنان عليه اسلام و مسلمانان

قل يأهل الكتب هل تنقمون منا الا ان ءامنا باللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام

- 6 - 121 - 13

13 _ هشدار خداوند به مسلمانان در مورد تأثيرپذيرى از تبليغات شيطان دشمنان دين

و إن الشيطين . .. و إن أطعتموهم إنكم لمشركون

تبليغ دشمنان اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 150 - 5

5 - تغيير قبله از بيت المقدس به مسجدالحرام ، موجب از ميان رفتن سوژه تبليغاتى مخالفان بر ضد اسلام و مسلمانان شد .

فول وجهك شطر المسجدالحرام . .. لئلا يكون للناس عليكم حجة

تبليغ دشمنان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 113 - 5

5 _ القائات شيطانى و تبليغات دشمنان انبيا مورد رضايت و پسند منكران معاد قرار مى گيرد.

و لتصغى . .. و ليرضوه

تبليغ دشمنان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 118 - 7

7 _ ترديد افكنى درباره حليت حيوانى كه با نام خدا ذبح شده باشد، از محورهاى تبليغاتى عليه اسلام و پيامبر(ص) در مكه بوده است.

و إن تطع أكثر من فى الأرض . .. فكلوا مما ذكر اسم الله عليه

تبليغ دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 133 - 17

17 - اتخاذ روش ها و قالب هاى گوناگون در تبليغ دين ، امرى شايسته و نيكوست .

إن اللّه اصطفى لكم الدين فلاتموتن إلا و أنتم مسلمون . .. إذ قال لبنيه ما تعبدون

آيه قبل و آيه مورد بحث، هر دو گوياى دعوت و سفارش به توحيد است; ولى هر كدام به مقتضاى حال داراى بيان و

قالبى خاص و متفاوت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 159 - 4

4 - ابلاغ و تعليم حقايق كتاب هاى آسمانى ( احكام و معارف دين و براهين آنها ) به مردم ، وظيفه اى بر عهده عالمان دينى

إن الذين يكتمون ما أنزلنا من البينت و الهدى من بعد ما بينه للناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 7

7 - مسؤوليت عالمان دينى و آگاهان به كتاب هاى آسمانى در بيان احكام و معارف الهى

إن الذين يكتمون ما أنزل اللّه من الكتب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 220 - 3

3 _ پيامبر ( ص ) ، واسطه بيان و ابلاغ احكام الهى

و يسئلونك عن اليتامى قل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 67 - 13

13 _ ضرورت بى اعتنايى مبلغان دين به خواسته هاى انحرافى مردمان به هنگام اجراى فرمان هاى الهى و تبليغ احكام دين

بلغ . .. و اللّه يعصمك من الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 90 - 12

12 _ اجر و مزد طلب نكردن از مردم در قبال انجام رسالت و تبليغ دين، از هدايتهاى خداوند به انبياى گذشته است.

فبهديهم اقتده قل لاأسئلكم عليه أجرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 135 - 7

7 _ بهره بردارى از تمايل انسان به فرجام نيك و حسن عاقبت، روشى در تبليغ

و دعوت مردم به دين است.

فسوف تعلمون من تكون له عقبة الدار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 147 - 14

14 _ لزوم به كارگيرى بشارت و انذار در تبليغ و دعوت مردم به دين

فإن كذبوك فقل ربكم ذو رحمة وسعة و لا يرد بأسه عن القوم المجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 61 - 6

6 _ مبلغان دين بايد دلسوز مردم و آراسته به شكيبايى در ابلاغ احكام و معارف الهى باشند .

إنى أخاف عليكم . .. قال يقوم ليس بى ضللة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 62 - 2،4،7

2 _ نوح ( ع ) ، مبلغ پيام هاى الهى ، نه بازگوكننده نظريات شخصى خويش

أبلغكم رسلت ربى

4 _ اعتقاد راسخ نوح ( ع ) به ربوبيت خدا بر وى ، موجب استواريش در تبليغ رسالت هاى الهى بود .

و لكنى رسول من رب العلمين. أبلغكم رسلت ربى

حضرت نوح(ع) براى اينكه اشاره به علت پايداريش بر ابلاغ رسالت كند، به جاى آوردن ضمير و گفتن {رسالاته}، {رسلت ربى} گفت.

7 _ ابلاغ پيام هاى خداوند به مردم ، جلوه اى از خيرخواهى نوح براى مردم خويش بود .

أبلغكم رسلت ربى و أنصح لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 63 - 1،8

1 _ پيامبران ، واسطه ابلاغ دين و معارف الهى به مردم

أو عجبتم أن جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم

مراد از {ذكر}، دين و معارف الهى است.

8 _ نوح

( ع ) ، وظيفه دار ترساندن مردم از عذاب هاى الهى و فراهم آوردن زمينه هاى تقواپيشگى براى آنان با تبليغ معارف دين

أن جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم لينذركم و لتتقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 67 - 5

5 _ مبلغان دين بايد دلسوز مردم و آراسته به شكيبايى در ابلاغ معارف الهى باشند .

قال يقوم ليس بى سفاهة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 68 - 2،7

2 _ هود ، مبلّغ پيام هاى الهى ، و نه بازگوكننده نظريات شخصى خويش

أبلغكم رسلت ربى

7 _ ابلاغ پيام هاى خداوند به مردم ، جلوه اى از درستكارى و خيرخواهى هود براى مردم خويش

أبلغكم رسلت ربى و أنا لكم ناصح أمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 171 - 12

12 _ تبيين اهداف قوانين و احكام الهى ، روشى نيكو در تبليغ دين

خذوا ما ءاتينكم . .. لعلكم تتقون

خداوند با جمله {لعلكم تتقون} هدف از فرمان خويش (خذوا ما ءاتينكم . .. ) را بيان داشت و اين درسى است به همه مبلغان دين كه تنها به بيان احكام دين اكتفا نكنند بلكه حتى المقدور هدف از آن احكام را براى مردم تبيين كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 22 - 3

3 _ حق شنوايى و بيان حقايق و معارف دين و درك آنها ، از ملاك هاى ارزش و كرامت آدمى در پيشگاه خداوند

إن شر الدواب عند اللّه الصم

البكم الذين لايعقلون

كلمه {دواب}، به معناى بهائم و يا جنبندگان، براى اشاره به اين است كه توصيف شدگان به منزله حيوانات هستند و ارزش نام انسان را ندارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 12 - 4،5،10

4_ وظيفه داران تبليغ دين ، بايد همه معارف و قوانين دين را براى مردم بيان كرده و از وانهادن حتى اندكى از آن دورى كنند .

فلعلّك تارك بعض ما يوحى إليك

5_ استيحاش مردم از برخى معارف و احكام دين و نبود زمينه پذيرش در آنان ، مجوز ترك ابلاغ آنها نيست .

إن ه_ذا إلاّ سحر مبين . .. فلعلّك تارك بعض ما يوحى إليك

10_ وظيفه پيامبر ( ص ) انذار مردم و ابلاغ احكام و معارف دين است نه پاسخ گويى به درخواست هاى نابه جاى آنان

إنما أنت نذير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 114 - 4

4_ اقامه نماز ، تكيه گاهى براى استقامت در راه دين و ابلاغ آن

فاستقم كما أُمرت . .. و أقم الصلوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 39 - 5

5_ مبلغان دينى ، بايد از سر مهربانى و با ملاطفت ، مردمان را به دين فراخوانند .

ي_ص_حبى السجن ءأرباب متفرقون خير أم الله الوحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 67 - 1

1_ يعقوب ( ع ) در آستانه سفر فرزندانش به مصر ، آنان را با معارفى الهى آشنا ساخت و حقايقى از توحيد را به آنان تذكر

و تعليم داد .

قال ي_بنىّ لاتدخلوا . .. و عليه فليتوكل المتوكلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 94 - 5

5- صراحت و قاطعيت در بيان اصول و مبانى دين ، امرى لازم و تكليفى واجب بر رهبران اسلامى

فاصدع بما تؤمر و أعرض عن المشركين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 35 - 15

15- وظيفه همه انبياى الهى ، تنها ابلاغ پيام خداوند به صورت روشن و صريح بوده است و نه اجبار مردم به قبول آن .

فهل على الرسل إلاّ البل_غ المبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 125 - 3

3- تبليغ دين و دعوت ديگران به راه خدا ، تكليفى الهى بر همگان

ادع إلى سبيل ربّك

برداشت فوق، با الغاى خصوصيت از مخاطب اصلى آيه; يعنى، پيامبراكرم(ص) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 21 - 39

39- يكتاپرستان ، از هر فرصت مناسب براى ترويج دين و انديشه الهى بهره مى گيرند .

قال الذين غلبوا على أمرهم لنتّخذنّ عليهم مسجدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 72 - 6

6 - استغنا از مردم ، در برابر تبليغ دين و هدايت آنان ، سيره اى پيامبرگونه است .

أم تسئلهم خرجًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 54 - 10

10 - ابلاغ پيام هاى الهى از جانب پيامبر ( ص ) ، وابسته به پذيرش و عدم پذيرش

مردم نبود .

قل أطيعوا اللّه. .. فإن تولّوا... و ما على الرسول إلاّ البلغ المبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 45 - 3

3 - توكل و واگذاشتن كار ها به خداوند _ پس از تلاش گسترده در راه دين _ موجب جلب حمايت و امداد خداوند در برابر مكر هاى دشمنان است .

أُفوّض أمرى إلى اللّه . .. فوقي_ه اللّه سيّئات ما مكروا

برداشت ياد شده، از آن جااست كه مؤمن آل فرعون در راستاى تبليغ دين، كارهاى خود را به خدا واگذاركرده بود. خداوند نيز او را از مكرهاى دشمنان محفوظ داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 3 - 8

8 - پيام هاى دينى ، اگر با زبانى فصيح و قالبى متناسب ارائه شود ، ذهن و انديشه انسان ها را به خود جذب مى كند .

إنّا جعلن_ه قرءانًا عربيًّا لعلّكم تعقلون

اين نكته كه قرآن به واسطه فصاحتش، زمينه تعقل و جذب اذهان را فراهم مى كند، نشانگر آن است كه اگر پيام هاى دينى، اين ويژگى را داشته باشند، در جذب مخاطب موفق خواهند بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 43 - 6

6 - لزوم برخوردى استوار و به دور از هرگونه ضعف و سستى ، در مقام تبليغ معارف دينى

فاستمسك بالذى أُوحى إليك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 29 - 10

10- ترويج دين و مبارزه با گمراهى ، از لوازم ايمان و پذيرش قرآن

يستمعون القرءان . ..

فلمّا قضى ولّوا إلى قومهم منذرين

عبارت {فلمّا قضى ولّوا. .. منذرين} مى رساند كه پس از فهم پيام وحى و قبول آن، نوبت اقدام براى هدايت خلق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 7

7- وصول قوانين و پيام هاى الهى به خلق ، از طريق وسايط برگزيده او

أرسل رسوله بالهدى و دين الحقّ . .. محمّد رسول اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 48 - 10

10 - التجا به پروردگار ، هنگام حركت در مسير دين و مسؤوليت ، ضامن شكيبايى و موفقيت

و اصبر . .. و سبّح بحمد ربّك حين تقوم

از ارتباط {و سبّح} با {و اصبر}، مى توان به مطلب بالا ره برد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 2 - 1

1 - رسالت الهى و دعوت مردم به دين ، وظيفه اى سنگين بر دوش پيامبر ( ص )

و وضعنا عنك وزرك

{وزر}; يعنى، سنگينى و {وزير}، به معناى كسى است كه وظايف سنگين فرمانروايش را برعهده مى گيرد (مفردات). مصداق مورد نظر از {وزر} _ به قرينه شرح صدر كه در آيه قبل آمده بود _ تكاليف دشوار و رسالت سنگينى بود كه در صورت فقدان امدادهاى ويژه خداوند، تحمّل آن بر پيامبر(ص) سخت بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 7 - 6

6 - پيامبر ( ص ) ، دعوت كننده مردم به دين و هشداردهنده آنان ، به روز جزا است .

فما يكذّبك بعد

بالدين

برداشت ياد شده، بر دو پيش فرض استوار است: 1. مخاطب آيه شريفه پيامبر(ص) باشد; 2. كلمه {دين} در هر دو معناى {شريعت} و {جزا} استعمال شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 2 - 17

17 - پيامبران ، با رفتنِ به سوى مردم ، پيام الهى را به آنان ابلاغ مى كردند .

حتّى تأتيهم البيّنة . رسول من اللّه

تبليغ ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 95 - 5

5- ذوالقرنين ، در جهت تبليغ توحيد و آيين الهى خود ، از بهترين فرصت ها بهره مى گرفت .

قال ما مكّنّى فيه ربّى خير

ذوالقرنين، هنگامى سخن از ربوبيّت خداوند به ميان مى آورد كه مردم، سخت به او نيازمند بودند و او باتلاش صادقانه در جهت رفع نيازهاى آنان، قلب مردم را به خود متوجه كرده بود.

تبليغ رسالت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 31 - 2

2 - لوط ( ع ) ، پيامبرى بود كه تعاليم ابراهيم ( ع ) را ترويج مى كرد .

قال ربّ انصرنى . .. و لمّا جاءت رسلنا إبرهيم بالبشرى

اين كه فرستادگان خداوند براى درهم كوبيدن شهر قوم لوط(سدوم)، نزد ابراهيم(ع) رفتند و با او مأموريت خود را در ميان گذاشتند، نشان مى دهد كه ابراهيم(ع) پيامبرِ صاحب شريعت بوده و لوط(ع) تعاليم او را تبليغ مى كرده است.

تبليغ رسالت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 113 - 11

11 _ تبليغ

حقانيت رسالت عيسى ( ع ) ، پس از نزول مائده آسمانى ، تعهد و ميثاق حواريون با وى

قالوا . .. و نكون عليها من الشهدين

تبليغ شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 71 - 10

10 _ مشركان صدر اسلام با تبليغات خود در صدد بازگرداندن مسلمانان به آيين شرك و بت پرستى بودند.

قل أندعوا من دون الله . .. و نرد على أعقابنا

تبليغ شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 86 - 7

7 _ شعيب براى گرايش دادن مردم مدين به راه خدا ، عنايت خداوند در زياد كردن جمعيت اندك آنان را يادآور شد .

و اذكروا إذ كنتم قليلا فكثركم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 93 - 6

6 _ شعيب ( ع ) ، پيام الهى را به مردمش ابلاغ كرد و در هدايت و ارشاد آنان بسيار كوشيد .

لقد أبلغتكم رسلت ربى و نصحت لكم

لام تأكيد در {لقد} كه خبر از قسم مقدر دارد، و نيز كلمه {قد} كه گوياى تأكيد است، مى رساند كه شعيب در ابلاغ رسالت الهى كوتاهى نكرد و در اين راه بسيار تلاش كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 84 - 15

15_ شعيب ( ع ) ، با آگاه ساختن قوم خويش به نبود معبودى جز خدا ، آنان را به توحيد و ترك شرك دعوت كرد .

قال ي_قوم اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

8 - هود - 11 - 87 - 9

9_ جوانان و ميانسالان مردم مدين ، مخاطبان اصلى شعيب ( ع ) در ابلاغ معارف الهى به آنان

أن نترك ما يعبد ءاباؤُنا

فعل مضارع {يعبد} حاكى است كه مقصود از {آباؤنا} تنها نسلهاى پيشين مخاطبان نيست; بلكه پدران فعلى آنان كه زنده هستند نيز مورد نظر مى باشد. بنابراين مخاطبان طبعاً جوانان و ميانسالان خواهند بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 178 - 3

3 - تأكيد شعيب ( ع ) بر امانت دارى خويش در ابلاغ پيام الهى

إنّى لكم رسول أمين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {أمين} از ريشه {أمانة} (مقابل {خيانة}) مشتق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 36 - 6

6 - حضرت شعيب ( ع ) در ابلاغ پيام هاى خود به مردم مدين ، از احساسات و تعلّقات خويشاوندى بهره مى گرفت .

ي_قوم اعبدوا اللّه

خطاب به قوم و نسبت دادن آنها به خود، مى تواند به منظور امر ياد شده باشد.

تبليغ شكست باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 81 - 8

8- تبليغ و اعلان ناپايدارى و شكست پذيرى جريان باطل ، روشى براى بازداشتن مردم از روى كرد به باطل و تلاشى جهت مبارزه با آن

و قل جاء الحقّ و زهق الب_طل إن الب_طل كان زهوقًا

تعليل شكست قطعى باطل، به اينكه ماهيت باطل شكست پذير است، مى تواند به منظور نكته ياد شده باشد.

تبليغ صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 79 - 4

4 _ صالح ( ع ) پيام الهى را به مردمش ابلاغ كرد و در هدايت و ارشاد آنان بسيار كوشيد .

لقد أبلغتكم رسالة ربى و نصحت لكم

لام تأكيد در {لقد}، كه دلالت بر قسم مقدر دارد، و نيز كلمه {قد}، كه گوياى تأكيد است، مى رساند كه صالح(ع) در ابلاغ رسالت الهى كوتاهى نكرد و در اين راه تلاش بسيار نمود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 62 - 6

6_ صالح ( ع ) ، مردمان را از پرستش غير خدا برحذر مى داشت و عليه شركورزى قوم ثمود مبارزه مى كرد .

أتنه_نا أن نعبد ما يعبد ءاباؤُنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 143 - 3

3 - تأكيد صالح ( ع ) بر امانت دارى خويش در ابلاغ پيام الهى

إنّى لكم رسول أمين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه كلمه {أمين} از ريشه {أمانة} (مقابل {خيانة}) مشتق شده باشد.

تبليغ عثمان بن عفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 6 - 5

5 - عثمان بن عفان ، از حاضران مجلس پيامبر ( ص ) در ماجراى ابن ام مكتوم و ارشاد كننده كافران مكه در عصر بعثت *

أمّا من استغنى . فأنت له تصدّى

در شأن نزول آيه شريفه از تفسير قمى نقل شده كه فرد مورد نظر از ضمير خطاب در {أنت له تصدّى}، عثمان بوده است. او در صدد مسلمان ساختن حاضران مجلس _ كه از چهره هاى

برجسته قريش بودند _ برآمده بود.

تبليغ عدالتخواهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 227 - 9

9 - تبليغ ياد خدا ، ارزش هاى عقيدتى و عملى و عدالت خواهى ، اصيل ترين محتواى شعر ارزشى

و الشعراء يتّبعهم الغاون . .. إلاّ الذين ءامنوا... و انتصروا من بعد ماظلموا

تبليغ عقيده حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عصر - 103 - 3 - 11

11 - تبليغ اعتقادات حق و ترغيب ديگران به مقاومت در برابر منكرات ، خصلتى ستوده و مايه كاميابى انسان

لفى خسر . إلاّ الذين ... تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر

تبليغ علماى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 44 - 1،2،3

1 - عالمان بنى اسرائيل ، مردمان رابه كار هاى نيك دعوت مى كردند .

أتأمرون الناس بالبر

چون مخاطبان {أتأمرون} بايد غير از {الناس} باشند، مى توان گفت: مراد از مخاطبان - به قرينه {و أنتم تتلون الكتاب} - عالمان دينى و مقصود از {الناس} توده هاى مردم است.

2 - عالمان بنى اسرائيل ، خود به آنچه مردمان رابه آن فرا مى خواندند ، عمل نمى كردند .

أتأمرون الناس بالبر و تنسون أنفسكم

3 - عالمان بنى اسرائيل ، مورد نكوهش و سرزنش خداوند به خاطر عمل نكردن به محتواى دعوت هاى خويش

أتأمرون الناس بالبر و تنسون أنفسكم

استفهام در {أتأمرون . ..} استفهام انكار توبيخى است.

تبليغ علماى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 7

7 - مسؤوليت عالمان دينى و

آگاهان به كتاب هاى آسمانى در بيان احكام و معارف الهى

إن الذين يكتمون ما أنزل اللّه من الكتب

تبليغ عليه اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 109 - 9،10

9 - تلاش تبليغاتى يهود و نصارا عليه اسلام و قرآن

ودّ كثير من أهل الكتب لو يردونكم من بعد إيمنكم كفاراً

10 - تلاش تبليغاتى اهل كتاب عليه اسلام و مسلمانان ، حتى درديدگاه خودشان نيز ريشه مكتبى و دينى نداشت . *

ودّ كثير من أهل الكتب لو يردونكم . .. من عند أنفسهم

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {من عند أنفسهم} متعلق به {ودّ كثيراً} باشد; يعنى، اهل كتاب از پيش خود و نه از روى احساس مسؤوليت دينى، در صدد بازگرداندن مسلمانان از اسلام بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 147 - 6

6 - تلاش هاى تبليغى اهل كتاب ( يهود و نصارا ) بر ضد احكام اسلام ، ايجاد كننده زمينه هاى شك و ترديد در اذهان مسلمانان صدر اسلام

الحق من ربك فلاتكونن من الممترين

بر حذر داشتن مسلمانان از شك و ترديد، با فعل {فلاتكونن} - كه مقرون به نون تأكيد است - گوياى اين معناست كه: زمينه هاى شك و ترديد در مسلمانان به وجود آمده بود. از آيات قبل مى توان فهميد كه مخالفتهاى اهل كتاب منشأ اين ترديدها بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 32 - 2

2 _ موضع گيرى ها و تبليغات سوء يهود و نصارا ، عليه اسلام به مثابه پفى

ناچيز در مقابل نور فروزنده و جاودان الهى

يريدون أن يطفئوا نور اللّه بأفوههم

تبليغ عليه خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 10

10 - تسبيح و حمد مداوم پروردگار ، از راه هاى مقابله مؤمنان با تبليغات كافران عليه خدا و دين

فاصبر على ما يقولون و سبّح

تبليغ عليه دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 10

10 - تسبيح و حمد مداوم پروردگار ، از راه هاى مقابله مؤمنان با تبليغات كافران عليه خدا و دين

فاصبر على ما يقولون و سبّح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 45 - 1

1 - خداوند ، آگاه به گفتار نارواى مشركان و كافران عليه دين

نحن أعلم بما يقولون

تبليغ عليه رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 97 - 6

6- رهبران الهى و مصلحان جامعه اسلامى ، در معرض تبليغات سوء و استهزاى دشمنان بوده و بايد به حمايت و لطف الهى اميدوار باشند .

المستهزءين . .. و لقد نعلم أنك يضيق صدرك بما يقولون

تبليغ عليه قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 109 - 9

9 - تلاش تبليغاتى يهود و نصارا عليه اسلام و قرآن

ودّ كثير من أهل الكتب لو يردونكم من بعد إيمنكم كفاراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 32 - 1

1 _ تلاش بى امان يهود و نصارا ، با

هدف خاموش كردن نور الهى ( قرآن ) ، با سخنان و تبليغات خود

يريدون أن يطفئوا نور اللّه بأفوههم

ضميرهاى جمع در {يريدون}، {يطفئوا} و {بأفواههم} به يهود و نصارا (الذين أوتوا الكتاب) بازمى گردد. قيد {بأفواههم} (با سخنان خويش) مى رساند كه: اهل كتاب براى انحراف افكار عمومى عليه قرآن و اسلام، دست به تبليغات نادرست مى زدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 5 - 2

2- معرفى قرآن به صورت مجموعه اى غيرمنظم و كتابى بدون انسجام ، از تبليغات سوء مشركانِ ستم پيشه

بل قالوا أضغ_ث أحل_م

برداشت ياد شده باتوجه به معناى لغوى {أضغاث} (اشياى آشفته و دسته هاى پراكنده و بى انسجام) است.

تبليغ عليه محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 97 - 1،3،4

1- خداوند آگاهى خود را از دلتنگى و اندوه پيامبر ( ص ) از تبليغات سوء$ و استهزا هاى مشركان ، به آن حضرت اعلان فرمود .

إنا كفين_ك المستهزءين . .. و لقد نعلم أنك يضيق صدرك بما يقولون

و استهزاهاى مشركان، به آن حضرت اعلان فرمود.

3- تبليغات سوء و استهزاى آزار دهنده ، حربه هميشگى مشركان و كافران عليه اسلام و پيامبر ( ص )

المستهزءين . .. و لقد نعلم أنك يضيق صدرك بما يقولون

فعل مضارع {يقولون} بر استمرار و هميشگى بودن گفتار و تبليغات مشركان و دشمنان دلالت دارد.

4- پيامبر اسلام ( ص ) از تبليغات سوء و استهزاى آزار دهنده مشركان و دشمنان اسلام ، اندوهگين و آزرده بود .

المستهزءين . .. و لقد نعلم أنك يضيق صدرك بما يقولون

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 2

2 - كافران ، با مطرح ساختن تأخير عذاب و نازل نشدن آن ، پيامبر ( ص ) را در فشار روحى و تبليغاتى قرار مى دادند .

فاصبر على مايقولون

مراد از {مايقولون} _ به قرينه آيه قبل _ سخنانى است كه كافران از سر استهزا در رابطه با عدم نزول عذاب و ديگر وعده هاى پيامبر(ص) ابراز مى داشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 60 - 1

1 - پيامبر ( ص ) به صبر در برابر تبليغات سوء كافران ، موظف بود .

فاصبر إنّ وعد اللّه حقّ

متعلق صبر، محذوف است كه به قرينه {و لئن جئتهم بأية ليقولنّ الذين كفروا. ..} مى تواند بر خوردهاى ايذايى و تبليغاتى سوء كافران باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 30 - 5

5 - اقدام مشركان مكه به جنگ تبليغاتى عليه پيامبر ( ص ) ، به دليل ناتوانى از مقابله منطقى با آن حضرت

و لمّا جاءهم الحقّ قالوا ه_ذا سحر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 10 - 2

2 - پيامبر ( ص ) ، در دوره نخست رسالت خويش ، با گفته هاى نابجا و تبليغات سوء دشمنان روبه رو بود .

و اصبر على ما يقولون

تبليغ عليه مسلمانان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 12 - 5،8

5 - مسلمانان در مكه ، هم مورد آزار و

اذيت جسمى بودند و هم در معرض تبليغات منفى كافران قرار داشتند .

و من الناس من يقول ءامنّا باللّه فإذا أوذى فى اللّه. ..و قال الذين كفروا... اتّب

8 - كافران مكه ، براى باز داشتن مسلمانان ، از ايمان شان به دروغ متوسل شدند .

و قال الذين كفروا للذين ءامنوا اتّبعوا سبيلنا و لنحمل خط_ي_كم . .. إنّهم لك_ذبون

تبليغ عليه مشركان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 5 - 11

11- استفاده مشركان ستم پيشه از تمامى شيوه هاى ممكن تبليغى ، سياسى و فرهنگى عليه پيامبر ( ص )

أسرّوا النجوى. .. هل ه_ذا إلاّ بشر... بل قالوا أضغ_ث أحل_م بل افتريه بل هو شاعر

تبليغ عليه موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 63 - 3،5،8،9،11

3 - تأكيد بر ساحربودن موسى و هارون ( ع ) ، از جمله حركت هاى تبليغى فرعونيان بود .

قالوا إن هذن لسحرن

حرف {إن} مخفف از {إنّ} و ملغى از عمل است; ولى معناى تأكيد را مى رساند.

5 - متهم ساختن موسى و هارون ( ع ) به تلاش و برنامه ريزى براى بيرون راندن قبطيان از مصر به وسيله سِحر ، از جمله محور هاى تبليغاتى فرعونيان عليه موسى ( ع )

لسحرن يريدان أن يخرجاكم من أرضكم بسحرهما

8 - فرعونيان در تبليغات خود عليه موسى و هارون ( ع ) ، آنان را درهم شكننده و نابود كننده راه و روش نمونه و برتر خويش معرفى كردند .

و يذهبا بطريقتكم المثلى

9 - بهره بردارى فرعونيان از علاقه قبطيان به وطن و

سرزمين و احساسات ملى و مذهبى آنان ، در تبليغات خود عليه موسى ( ع )

يخرجاكم من أرضكم . .. بطريقتكم المثلى

11 - ايادى و طرفداران فرعون ، همان سخنان و نظرات فرعون را در باره موسى ( ع ) تكرار و تبليغ مى كردند .

أجئتنا لتخرجنا من أرضنا بسحرك . .. لسحرن يريدان أن يخرجاكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 64 - 1

1 - ايادى و مبلغان فرعون ، همه فرعونيان را به هم فكرى ، اتحاد و به كاربستن تمامى حيله ها ، عليه موسى ( ع ) دعوت مى كردند .

فتن_زعوا . .. قالوا ... فأجمعوا كيدكم ثمّ ائتوا صفًّا

از آيات پيشين چنين برمى آيد كه پس از سخنان موسى(ع)، در بين فرعونيان اختلافاتى بروز كرد (فتنازعوا) و گروه حاميان و مبلغان فرعون درصدد توجيه گروه ديگر برآمدند كه نسبت به موسى(ع) و مبارزه با او ترديد داشتند. به نظر مى رسد {فأجمعوا} نيز از ناحيه همان گروه به عنوان نتيجه سخنان قبلى آنان ابراز شده باشد.

تبليغ عليه نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 25 - 2

2 - تبليغ اشراف ، مبنى بر دست برداشتن نوح ( ع ) از دعوت خود با گذشت زمان و بهبود يافتنش

به جنّة فتربّصوا به حتّى حين

تبليغ عليه هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 63 - 3،5،8،9

3 - تأكيد بر ساحربودن موسى و هارون ( ع ) ، از جمله حركت هاى تبليغى فرعونيان بود .

قالوا إن

هذن لسحرن

حرف {إن} مخفف از {إنّ} و ملغى از عمل است; ولى معناى تأكيد را مى رساند.

5 - متهم ساختن موسى و هارون ( ع ) به تلاش و برنامه ريزى براى بيرون راندن قبطيان از مصر به وسيله سِحر ، از جمله محور هاى تبليغاتى فرعونيان عليه موسى ( ع )

لسحرن يريدان أن يخرجاكم من أرضكم بسحرهما

8 - فرعونيان در تبليغات خود عليه موسى و هارون ( ع ) ، آنان را درهم شكننده و نابود كننده راه و روش نمونه و برتر خويش معرفى كردند .

و يذهبا بطريقتكم المثلى

9 - بهره بردارى فرعونيان از علاقه قبطيان به وطن و سرزمين و احساسات ملى و مذهبى آنان ، در تبليغات خود عليه موسى ( ع )

يخرجاكم من أرضكم . .. بطريقتكم المثلى

تبليغ فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 54 - 1

1 - فرعون با تبليغات گمراه كننده ، مردم مصر را تحميق كرده ، به اطاعت از خويش واداشته بود .

و نادى فرعون فى قومه . .. فاستخفّ قومه

{استخفّ} در آيه شريفه، به معناى سبك مغز ساختن است.

تبليغ فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 63 - 2

2 - فرعونيان براى جلب نظر و توجيه تمايل يافتگان به موسى ( ع ) ، دست به حركت تبليغاتى و توجيهى زدند .

فتن_زعوا . .. و أسرّوا النجوى . قالوا إن هذن لسحرن

تبليغ قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 108 - 1

1_ ابلاغ توحيد ، تبليغ قرآن

و مبارزه با شرك ، وظيفه پيامبر ( ص ) و راه و رسم او بود .

قل ه_ذه سبيلى

{ه_ذه} اشاره به مطالبى است كه آيات قبل به آنها اشاره داشت. از جمله آنهاست: ابلاغ توحيد ، نفى شرك ، تبليغ قرآن و تعاليم وحى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 30 - 1،2

1- جنيان مؤمن ، در تلاش براى هدايت جامعه خود به سوى قرآن

قالوا ي_قومنا إنّا سمعنا كت_بًا . .. يهدى إلى الحقّ

2- جنيان انذارگر ، پيام آور نزول كتابى آسمانى پس از تورات ، براى قوم خويش

ولّوا . .. منذرين . قالوا ي_قومنا إنّا سمعنا كت_بًا أُنزل من بعد موسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 11 - 7

7 - پيامبر ( ص ) ، تا زمانى موظف به ابلاغ قرآن به مخالفان است كه آنان ، راه هاى آگاهى به آن را بر خود نبسته اند .

فذكّر . .. سيذّكّر من يخشى و يتجنّبها الأشقى

منافع تذكر _ كه در اين دو آيه بيان شده است _ يكى پندپذيرى اهل خشيت و ديگرى بروز عكس العمل اهل شقاوت است. از آن جا كه واكنش شقاوتمندان، اعراض بوده و تذكر مجدد به آنان سودى ندارد، تكليف {فذكّر} نيز ساقط مى گردد.

تبليغ قهاريت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 65 - 4

4 - پيامبراسلام ( ص ) ، مأمور اعلام يكتايى خداوند و قهار بودن او به مردم

قل . .. و ما من إل_ه إلاّ اللّه الوحد القهّار

تبليغ

قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 2 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، در سال هاى نخست رسالت ، معاد و حوادث جهان آخرت را به مردم مكه ابلاغ كرده بود .

عن النبأ العظيم

اطلاق {نبأ} بر معاد، گوياى اين حقيقت است كه حوادث آن، براى مردم گزارش شده بود و از نازل شدن اين سوره در مكه، دانسته مى شود كه خبر معاد، در نخستين سال هاى رسالت ابلاغ شده بود.

تبليغ كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 2،10

2 - كافران ، با مطرح ساختن تأخير عذاب و نازل نشدن آن ، پيامبر ( ص ) را در فشار روحى و تبليغاتى قرار مى دادند .

فاصبر على مايقولون

مراد از {مايقولون} _ به قرينه آيه قبل _ سخنانى است كه كافران از سر استهزا در رابطه با عدم نزول عذاب و ديگر وعده هاى پيامبر(ص) ابراز مى داشتند.

10 - تسبيح و حمد مداوم پروردگار ، از راه هاى مقابله مؤمنان با تبليغات كافران عليه خدا و دين

فاصبر على ما يقولون و سبّح

تبليغ كافران قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 75 - 11

11 _ تلاش تبليغاتى كفرپيشگان قوم ثمود براى ايجاد شك در رسالت صالح ، تلاشى بى ثمر بود .

قالوا إنا بما ارسل به مؤمنون

تبليغ كالب بن يافنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 23 - 24

24 _ تبليغات ياوران خداترس موسى ( ع

) ( يوشع و كالب ) به هدف برانگيختن و بسيج بنى اسرائيل براى هجوم به سرزمين مقدس و نبرد با زورگويان

قال رجلان . .. ان كنتم مؤمنين

تبليغ كتب آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 159 - 4

4 - ابلاغ و تعليم حقايق كتاب هاى آسمانى ( احكام و معارف دين و براهين آنها ) به مردم ، وظيفه اى بر عهده عالمان دينى

إن الذين يكتمون ما أنزلنا من البينت و الهدى من بعد ما بينه للناس

تبليغ لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 162 - 3

3 - تأكيد لوط ( ع ) بر امانت دارى خويش در ابلاغ پيام الهى

إنّى لكم رسول أمين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه كلمه {أمين} از ريشه {أمانة} (مقابل {خيانة}) مشتق شده باشد.

تبليغ مجانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 1

1_ نوح ( ع ) به مردم اعلام كرد كه : در برابر ابلاغ رسالت ، كمترين مالى از آنان درخواست نخواهد كرد .

ي_قوم لاأسئلكم عليه مالاً

مراد از ضمير در {عليه} پيامبرى و ابلاغ رسالت است. كلمه {مالاً} نكره است و چون پس از نفى (لاأسئلكم) قرار گرفته است ، دلالت بر عموم دارد; يعنى ، هيچ مالى و كمترين پاداشى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 51 - 9

9_ توجه به خالقيت خدا ، زمينه ساز اخلاص در تبليغ دين و چشم ندوختن به اجر و پاداش هاى مردمى

است .

إن أجرى إلاّ على الذى فطرنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 72 - 1

1 - پيامبر ( ص ) در برابر اداى رسالت خود ، كمترين مزدى از مردم درخواست نمى كرد .

أم تسئلهم خرجًا

كسى كه ادعاى پيامبرى دارد، لازم است چند شرط را دارا باشد. در صورت فقدان هر يك از اين شرايط، نبوت وى زير سؤال خواهد رفت: الف) پيام هاى او، سراسر حق و مبرا از هر گونه باطل باشد. ب) پيشنيه وى (شخصيت ارزشى و اخلاقى اش)، براى مردمى كه به سوى آنها مبعوث گشته، آشنا و شناخته شده باشد. ج) شخصيتى فرزانه (داراى كمال عقل و درايت) باشد. د) در كمال استغنا باشد (كمترين مزدى از مردم نخواهد). آيات پيشين در بيان وجود سه شرط اول در پيامبراكرم(ص) و اين آيه، مربوط به شرط چهارم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 109 - 1

1 - تصريح نوح ( ع ) به نداشتن كمترين چشمداشت مادى از مردم ، در قبال رسالت خويش

و ما أسئلكم عليه من أجر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 127 - 1

1 - تصريح هود ( ع ) به نداشتن كمترين چشمداشت مادى از مردم ، در قبال رسالت خويش

و ما أسئلكم عليه من أجر . .. إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 145 - 1

1 - تصريح صالح ( ع ) ، به نداشتن كمترين چشمداشت

مادى از مردم در قبال رسالت خويش

و ما أسئلكم عليه من أجر . .. إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 164 - 1

1 - تصريح لوط ( ع ) به نداشتن كمترين چشمداشت مادى از قومش ، در قبال رسالت خويش

و ما أسئلكم عليه من أجر . .. إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 180 - 1

1 - تصريح شعيب ( ع ) به نداشتن كمترين چشمداشت مادى از مردم ، در قبال رسالت خويش

و ما أسئلكم عليه من أجر . .. إلاّ على ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 21 - 1،2،3

1 - مؤمن انطاكيه ( حبيب نجار ) ، مردم را به پيروى از رسولانى ره يافته _ كه هيچ مزدى در ابلاغ رسالت خويش نمى خواستند _ فراخوانده بود .

اتّبعوا من لايسئلكم أجراً و هم مهتدون

2 - اخلاص و مزد نخواستن در ابلاغ رسالت و ره يافته بودن ، دليل لزوم پيروى از پيامبران در ديدگاه مؤمن انطاكيه ( حبيب نجار )

اتّبعوا المرسلين . اتّبعوا من لايسئلكم أجراً و هم مهتدون

جمله {اتّبعوا من لايسئلكم أجراً. ..} تأكيد براى جمله {اتّبعوا المرسلين} در آيه پيش و نيز در مقام تعليل براى آن جمله است.

3 - اخلاص و مزد نخواستن در ابلاغ رسالت و ره يافته بودن ، دو ملاك و معيار براى سنجش درستى ادعاى رسالت و پيامبرى در ديدگاه مؤمن انطاكيه ( حبيب نجار )

اتّبعوا المرسلين . اتّبعوا

من لايسئلكم أجراً و هم مهتدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 86 - 2

2 - پيامبر ( ص ) در قبال رسالتش ، كمترين مزدى درخواست نمى كرد .

قل ما أسئلكم عليه من أجر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 23 - 9

9 - پيامبر ( ص ) ، مأمور به انجام رسالت خويش ، بى هيچ چشمداشت مادى از مردم

قل لا أسئلكم عليه أجرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 40 - 1

1 - تبليغ پيامبر ( ص ) ، رايگان و بدون كمترين توقع اجر و مزد از مردم

أم تسئلهم أجرًا

تبليغ مجانى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 104 - 1

1_ پيامبر ( ص ) كمترين مزدى براى ابلاغ قرآن و تعاليم وحى درخواست نمى كرد .

و ما تسئلهم عليه من أجر

{سؤال} و مشتقات آن هرگاه بدون حرف {عن} متعدى شوند _ چنان چه در آيه شريفه اين گونه است _ به معناى مطالبه و درخواست خواهند بود. كلمه {أجر} نكره و پس از نفى واقع شده و لذا دلالت بر عموم دارد و كمترين مزد را نيز شامل مى شود. {من} زايده نيز اين معنا را تأكيد مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 57 - 1،5

1 _ پيامبر ( ص ) ، موظف به اعلام كردن نداشتن هيچ چشمداشت و درخواست مزدى از مردم ، در قبال

انجام رسالت خويش

قل ما أسئلكم عليه من أجر

5 _ خلوص و نداشتن هيچ چشم داشتى در انجام رسالت ، از ويژگى هاى پيامبراسلام ( ص )

ما أسئلكم عليه من أجر إلاّ من شاء أن يتّخذ إلى ربّه سبيلاً

تبليغ محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 25 - 1

1 - بشارت اهل ايمان به بهشت با توصيف و بيان نعمت هاى آن از وظايف تبليغى پيامبر ( ص )

و بشر الذين ءامنوا . .. و هم فيها خلدون

{أنّ لهم . ..} به تقدير حرف {باء}، متعلق به {بشّر} است; يعنى: {بشّر الذين آمنوا بأنّ لهم ...}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 84 - 4

4 _ مسؤوليّت پيامبر ( ص ) ، تبليغ و ارشاد مردم است ، نه وادار كردن آنان به عمل .

لا تكلّف الّا نفسك و حرّض المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 51 - 4

4 _ پيامبر(ص)، مأمور به سرمايه گذارى بيشتر تبليغى براى بيمناكان از حشر و قيامت

و أنذر به الذين يخافون أن يحشروا إلى ربهم

با اينكه انبيا بايد همه مردم را انذار دهند، ولى معرفى يك دسته براى انذار بيانگر عنايت بيشتر به آنان در امر تبليغ و انذار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 65 - 2

2 _ يادآور شدن قدرت اختصاصى خداوند بر فرستادن انواع عذاب بر مشركان و كافران، از وظايف تبليغى پيامبر(ص)

قل هو القادر على أن يبعث عليكم عذابا

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 184 - 7

7 _ پيامبر ( ص ) به گونه اى صريح و آشكار خطر تكذيب آيات را براى كفرپيشگان بيان مى كرد .

إن هو إلا نذير مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 124 - 4

4 _ ابلاغ بى درنگ آيات الهى از سوى پيامبر ( ص ) پس از نزول آن

و إذا ما أنزلت . .. فمنهم من يقول

برداشت فوق بدين احتمال است كه {فاء} در {فمنهم} نشانه عدم تراخى ميان نزول سوره و اطلاع و استهزاى منافقان بوده و لازمه اين عدم تراخى، سرعت ابلاغ آيات از سوى پيامبر(ص) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 15 - 1،12

1 _ تماس مستقيم و بىواسطه پيامبر ( ص ) با مردم در ابلاغ پيام خدا ( آيات قرآن ) به آنان

و إذا تتلى عليهم ءاياتنا . .. ائت بقرءان غير هذا

از جمله {ائت بقرآن غير هذا} استفاده مى شود كه پيامبر اكرم(ص) در ميان مردم بود و با آنان تماس مستقيم داشت و خود، آيات الهى را بر آنان تلاوت مى فرمود.

12 _ قرآن پيام خدا ، و پيامبر ( ص ) مأمور ابلاغِ بى كم و كاست آن ، به مردم

قل ما يكون لى أن أبدّله من تلقاءِى نفسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 16 - 2،3

2 _ حضرت محمد ( ص ) فرستاده خدا بوده و آيات قرآن را به دستور او بر

مردم مى خواند .

قل لو شاء اللّه ما تلوته عليكم

3 _ ارتباط بىواسطه و مستقيم پيامبر ( ص ) با مردم ، در ابلاغ پيام خدا ( قرآن ) به آنان

قل لو شاء اللّه ما تلوته عليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 104 - 1،2

1 _ پيامبر اكرم ( ص ) دستور يافت مبانى و پايه هاى دين خود را براى مشركان ، صريح و بى پرده بيان كند و هرگونه ابهام و ترديدى را كاملا بزدايد .

قل يأيها الناس إن كنتم فى شك من دينى فلا أعبد الذين تعبدون من دون اللّه

2 _ پيامبر اكرم ( ص ) دستور يافت پايبندى و انعطاف پذيرى خود را در طرد شرك و دعوت به توحيد ، صريح و بى پرده براى مشركان اعلان نمايد .

قل يأيها الناس إن كنتم فى شك من دينى فلا أعبد الذين تعبدون من دون اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 12 - 10

10_ وظيفه پيامبر ( ص ) انذار مردم و ابلاغ احكام و معارف دين است نه پاسخ گويى به درخواست هاى نابه جاى آنان

إنما أنت نذير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 108 - 4

4_ پيامبر ( ص ) وظيفه دار اعلام صريح مواضع عقيدتى برنامه رسالت خويش

قل ه_ذه سبيلى أدعوا إلى الله . .. و ما أنا من المشركين

برداشت فوق از كلمه {قل} استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 40 -

5

5_ وظيفه پيامبر ( ص ) ابلاغ انذار ها و تهديدهاست نه تحقق بخشيدن به آنها

فإنما عليك البل_غ

حصر در جمله {إنما عليك البلاغ} (وظيفه تو فقط ابلاغ است) حصرى اضافى و نسبى است و در قياس با مفاد {إن مَّا نرينّك . ..} مى باشد ; يعنى ، تحقق يافتن و يا نيافتن تهديدها برعهده تو نيست ، آنچه وظيفه توست ابلاغ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 94 - 1

1- پيامبر ( ص ) به ابلاغ رسالت و مأموريت الهى خويش به صورت آشكارا ، صريح و بى پرده ، مأمور گرديد .

فاصدع بما تؤمر

{صدع} در لغت به معناى سخن گفتن به صورت آشكار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 82 - 2،3

2- وظيفه پيامبر ( ص ) ، تنها ابلاغ پيام الهى به انسان ها بود و نه اجبار مردمان به پذيرش آن پيام .

فإنما عليك البل_غ المبين

حصر در آيه فوق (فإنما عليك . ..) حصر اضافى بوده و نسبت به اجبار و اكراه سنجيده شده است.

3- پيامبر ( ص ) ، وظيفه دار به كارگيرى مفاهيم روشن و صريح در تبليغ دين

فإنما عليك البل_غ المبين

{بلاغ} به معناى تبليغ و رساندن پيام است. توصيف آن به {المبين} (آشكار و روشنگر) بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 42 - 1

1- پيامبر ( ص ) ، موظف به ابلاغ رهنمود خداوند به مشركان ، در اثبات توحيد و نفى شرك

قل لو كان معه ءالهة

كما يقولون إذًا لاَبتغوا إلى ذى العرش سبيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 6 - 3

3- پيامبر ( ص ) ، از جان فشانى براى ابلاغ رسالت هاى الهى و پيگيرى دعوت مكرّر كسانى كه از او گريزان بودند ، دريغ نمىورزيد .

فلعلّك ب_خع نفسك على ءاث_رهم إن لم يؤمنوا

{آثار}، يعنى {نشانه هاى باقى مانده از هر چيز}. مفاد جمله {لعلّك باخع ... على اثارهم} اين است كه: تو اى پيامبر! اعراض كنندگان را پيگيرى مى كنى و به منظور رساندن خويش به آنان و ابلاغ دعوت هاى الهى به ايشان، خود را به هلاكت مى افكنى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 29 - 6

6- پيامبر ( ص ) موظّف به رساندن پيام حقِّ الهى به مردم است و نه مسئول ايمان و كفر آنان .

و قل الحقّ من ربّكم فمن شاء فليؤمن ومن شاء فليكفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 105 - 7

7 - پيامبر ( ص ) ، واسطه بيان و ابلاغ معارف الهى به مردم

و يس__َلونك . .. فقل ينسفها ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 108 - 1

1- پيامبر ( ص ) ، مأمور دعوت مردم به توحيد و اعلان مواضع خويش به آنان

قل إنّما يوحى إلىّ أنّما إل_هكم إل_ه وحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 109 - 2،8

2- پيامبراسلام ( ص ) ، پيام الهى

را به همه مردم رساند و حجت را بر يكايك آنان تمام كرد .

فإن تولّوا فقل ءاذنتكم على سواء

8- تساوى انسان ها در اهداف تبليغى پيامبر ( ص )

فإن تولّوا فقل ءاذنتكم على سواء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 54 - 8

8 - ابلاغ پيام هاى الهى به صورت روشن و آشكار ، وظيفه رسول خدا ( ص )

و ما على الرسول إلاّ البل_غ المبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 3 - 3

3 - مسؤوليت پيامبر ( ص ) ، رساندن پيام روشن الهى به خلق بود ، نه تلاشِ طاقت فرسا براى هدايت آنان .

تلك ءاي_ت الكتب المبين . لعلّك ب_خع نفسك ألاّيكونوا مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 214 - 4

4 - راه نداشتن كمترين سازش در دعوت تبليغى پيامبر ( ص ) ; حتى نسبت به كسان و خويشاوندان آن حضرت

و أنذر عشيرتك الأقربين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 71 - 6

6 - همراهى مؤمنان با پيامبر ( ص ) در تبليغ دين و انذار كافران

و يقولون متى ه_ذا الوعد إن كنتم ص_دقين

از اين كه كافران، در درخواست خود مؤمنان را مورد خطاب قرار داده اند، استفاده مى شود كه پيروان پيامبر(ص) نيز در تبليغ دين و دفاع از آن، شركت گسترده داشته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 80 - 6

6 - پيامبر ( ص )

، نگران كوتاهى خويش در تبليغ و رساندن پيام وحى به همگان

إنّك لاتسمع الموتى . .. إذا ولّوا مدبرين

احتمال مى رود كه اين آيه از آن جهت آمده باشد كه پيامبر(ص) نگران ايفاى رسالت خويش بوده است. خداوند براى رفع اين نگرانى، مى فرمايد: صداى تو رسا و تلاش تو كافى است; ولى آنان مرده و ناشنوايند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 92 - 2،10

2 - پيامبر ( ص ) ، مأمور ابلاغ پيام وحى و نه مسؤول هدايت ناپذيرى گمراهان

و أن أتلوا القرءان فمن اهتدى فإنّما يهتدى لنفسه

از بخش دوم آيه (فمن اهتدى. ..) استفاده مى شود كه بخش اول (و أن أتلوا القرآن...) زمينه چينى براى تعيين محدوده وظايف پيامبر(ص) و متوجه بودن مسؤوليت حق ناپذيرى به خود انسان هااست.

10 - پيامبر ( ص ) ، موظف به تداوم بخشيدن انذارگرى خود نسبت به گمراهان و دست برنداشتن از تبليغ

و من ضلّ فقل إنّما أنا من المنذرين

تعبير {فقل إنّما. ..} مى رساند كه پيامبر(ص) در مرحله نخست، با تلاوت آيات در مقام هدايت توده ها است و در صورت مخالفت عده اى، وظيفه او پايان يافته نيست; بلكه او در موضع انذارگرى هم چنان بايد باقى بماند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 85 - 3

3 - تلاوت آيات قرآن براى مردم و ابلاغ پيام آن به ايشان ، وظيفه اى الهى برعهده پيامبر ( ص )

إنّ الذى فرض عليك القرءان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 87

- 2

2 - پيامبر ( ص ) ، موظف به ابلاغ بى درنگ آيات الهى بر مردم به محض دريافت آن

و لايصدّنّك عن ءاي_ت اللّه بعد إذ أُنزلت إليك

قيد {بعد إذ أُنزلت إليك} به معناى {بعد وقت الإنزال} است; يعنى، همين كه نزول آيات بر تو پايان يافت، بى هيچ تأخير بايد آن را به مردم ابلاغ كنى و مبادا كافران تو را از اين كار بازدارند و باعث تأخير در تلاوت آن شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 18 - 7

7 - پيامبر ، تنها ، موظّف به ابلاغِ روشن و بى ابهامِ پيام خداوند است .

و ما على الرسول إلاّ البل_غ المبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 42 - 2

2 - پيامبر ( ص ) مأمور ابلاغِ پيام خداوند به مشركان مكه

قل سيروا فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 16 - 1

1 - پيامبراكرم ( ص ) ، مأمور ابلاغ پيام خداوند به مردم

قل لن ينفعكم الفرار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 17 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور ابلاغ پيام خداوند به مردم بود .

قل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 59 - 2

2 - پيامبر ( ص ) ، مأمور ابلاغ پيام هاى خداوند است .

ي_أيّها النبىّ قل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 63

- 2

2 - پيامبر ( ص ) ، وظيفه دار ابلاغ پيام خداوند به مردم است .

يسئلك . .. قل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 7 - 1

1 - استهزاى پيامبر ( ص ) از سوى كافران ، به خاطر تبليغ آن حضرت از معاد

و قال الذين كفروا

تعبير {رجل ينبّئكم إذا مزّقتم كلّ ممزّق} قرينه است بر اين كه استفهام در اين آيه، براى استهزا و تمسخر است و حقيقى نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 6 - 2

2 - تعاليم قرآن ، مبنا و پايه تبليغ و انذار پيامبراسلام ( ص )

تنزيل العزيز الرحيم . لتنذر قومًا

{لام} در {لتنذر} براى تعليل و متعلق به {تنزيل. ..} است. بر اين اساس نزول قرآن، براى اخطار به مردم از سوى پيامبر(ص) بوده است و اين كتاب، پايه و اساس دعوت آن حضرت بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 65 - 1

1 - پيامبراسلام ( ص ) ، مأمور به ابلاغ رسالت و تكليف خود به مردم و رفع اتهام از خويش

قل إنّما أنا منذر

حصر {إنّما أنا. ..} از نوع حصر اضافى است و نسبت به افتراهاى مشركان عليه پيامبراسلام(ص) سنجيده شده است. آنان حضرت رسول(ص) را به ساحر، شاعر و يا مجنون بودن متهم مى كردند. خداوند نيز در پاسخ آنان فرمود: او تنها منذر و اخطارگر الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 70 - 1،2

1 - پيامبر (

ص ) ، مأمور به ابلاغ چگونگى آگاه شدنش از ملأ اعلى ( عالم فرشتگان ) و منشأ اطلاعات و اخبارش درباره آدم ( ع ) ، فرشتگان و . . .

ما كان لى من علم بالملأ الأعلى . .. إن يوحى إلىّ

2 - پيامبراسلام ( ص ) ، مأمور به ابلاغ رسالت و تكليف خود به مردم و رفع اتهام از خويش

إن يوحى إلىّ إلاّ أنّما أنا نذير مبين

حصر در {إنّما أنا نذير. ..} از نوع حصر اضافى است و نسبت به افتراهاى مشركان عليه پيامبراسلام(ص) سنجيده شده است. آنان، ايشان را به شاعر، ساحر، دروغگو و مجنون بودن متهم مى كردند. خداوند نيز در پاسخ آنان فرمود: او تنها يك منذر و اخطارگر الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 41 - 17

17 - مسؤوليت پيامبراسلام ( ص ) ، تنها رساندن و ابلاغ پيام خداوند به مردم است ; نه اجبار آنان به پذيرش آن .

إنّا أنزلنا عليك الكت_ب للناس . .. و ما أنت عليهم بوكيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 66 - 7

7 - پيامبر ( ص ) ، مأمور اعلام صريح مواضع عقيدتى خويش و تسليم ناپذير بودنش ، در برابر دشمنان و عقايد باطل و شرك آلود

و أُمرت أن أُسلم لربّ الع_لمين

تصريح پيامبر(ص) به تسليم محض بودن خود در برابر خداوند، مى تواند پاسخى به فشارها و تهديدهاى دشمنان و مشركان عليه ايشان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 6 -

5

5 - پيامبر ( ص ) ، فقط تبليغ كننده پيام وحى بود ; نه مجازات كننده مشركان و تحقق بخشنده به انذار ها .

و قالوا . .. فاعمل إنّنا ع_ملون . قل إنّما أنا بشر مثلكم يوحى إلىّ

يكى از احتمال ها در تفسير {فاعمل}، اين است كه مشركان، به پيامبر(ص) اعلام كردند كه او مى تواند به وعيدهاى خود جامه عمل بپوشاند; ولى خداوند در مقابل آنان اعلام مى دارد كه كار پيامبر، تبليغ رسالت است; نه مجازات مشركان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 6 - 4

4 - پيامبر ( ص ) ، تنها مسؤول تبليغ و ارشاد مردم است ; نه پاسخگوى عملكرد آنان .

و ما أنت عليهم بوكيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 24 - 14

14 - استمرار و گسترش دعوت پيامبر ( ص ) و آموزه هاى قرآن ، با توجه به سنت خداوند بر محو باطل ، نشان دهنده حقانيت اسلام و قرآن است .

أم يقولون افترى على اللّه . .. و يمح اللّه الب_طل و يحقّ الحقّ بكلم_ته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 48 - 1

1 - وظيفه پيامبر ( ص ) ، تنها ابلاغ رسالت الهى است ; نه ممانعت قاهرانه از كفر و حق گريزى مردم

فإن أعرضوا فما أرسلن_ك عليهم حفيظًا إن عليك إلاّ البل_غ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 29 - 9

9 - روشنى بيان و صراحت كامل پيامبر (

ص ) ، در تبليغ آيين توحيدى

و رسول مبين

در صورتى كه {مبين} به معناى روشنگر باشد، وضوح و صراحت بيان پيامبر(ص) استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 43 - 5

5 - پيامبر ( ص ) و رهبران الهى ، موظف به ابلاغ پيام وحى و عمل به رسالت خود و نگرانى نداشتن نسبت به عكس العمل و فرجام مخالفان

فإمّا نذهبنّ بك . .. فاستمسك بالذى أُوحى إليك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 3 - 2

2 - عصمت پيامبر ( ص ) ، در گفتار و رهنمود هاى خويش

و ما ينطق عن الهوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 12 - 5

5 - پيامبر ( ص ) ، در برابر كافران دين گريز ، تكليفى جز ابلاغ پيام الهى نداشت .

فإن تولّيتم فإنّما على رسولنا البل_غ المبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 25 - 6

6 - همراهى مؤمنان با پيامبر ( ص ) ، در تبليغ دين و انذار كافران

إن كنتم ص_دقين

از اين كه در درخواست كافران، مؤمنان مورد خطاب قرار گرفته اند، استفاده مى شود كه پيروان پيامبراسلام(ص) نيز در تبليغ دين و دفاع از آن، شركت گسترده اى داشته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 28 - 1

1 - ابلاغ كامل و قطعى پيام هاى الهى به مردم از سوى پيامبر ( ص ) ، فلسفه گماردن نگهبانان

بر آن حضرت از جانب خداوند

فإنّه يسلك من بين يديه . .. ليعلم أن قد أبلغوا رس_ل_ت ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 24 - 1

1 - فرمان خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر صبر و شكيبايى در برابر حكم پروردگار ( تبليغ قرآن و اجراى تعاليم آن )

فاصبر لحكم ربّك

مقصود از حكم پروردگار _ به قرينه آيه پيش _ تبليغ قرآن و اجراى تعاليم آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 2 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، در سال هاى نخست رسالت ، معاد و حوادث جهان آخرت را به مردم مكه ابلاغ كرده بود .

عن النبأ العظيم

اطلاق {نبأ} بر معاد، گوياى اين حقيقت است كه حوادث آن، براى مردم گزارش شده بود و از نازل شدن اين سوره در مكه، دانسته مى شود كه خبر معاد، در نخستين سال هاى رسالت ابلاغ شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 24 - 1،3،5

1 - پيامبر ( ص ) ، در ابلاغ پيام الهى و آموختن قرآن به مردم ، بخل نمىورزيد .

و ما هو على الغيب بضنين

مراد از {الغيب}، معارف قرآن است كه فرشته وحى براى پيامبر(ص) مى آورد و ديگران به آن، جز از طريق پيامبر(ص) دست رسى نداشتند. كلمه {ضنين} از ريشه {ضِنَّة} (بخلورزى به چيزى ارزشمند) گرفته شده است. (مفردات راغب)

3 - پيامبر ( ص ) ، معارف غيبى را در انحصار خود قرار نمى داد و از

آموختن آن به دارندگان شرايط ، امتناع نمىورزيد .

و ما هو على الغيب بضنين

5 - بخيل نبودن و امتناع نورزيدن پيامبر ( ص ) از ابلاغ تمام آيات قرآن به مردم ، ضامن مخفى نماندن هيچ آيه اى از آن است .

و ما هو على الغيب بضنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 11 - 7

7 - پيامبر ( ص ) ، تا زمانى موظف به ابلاغ قرآن به مخالفان است كه آنان ، راه هاى آگاهى به آن را بر خود نبسته اند .

فذكّر . .. سيذّكّر من يخشى و يتجنّبها الأشقى

منافع تذكر _ كه در اين دو آيه بيان شده است _ يكى پندپذيرى اهل خشيت و ديگرى بروز عكس العمل اهل شقاوت است. از آن جا كه واكنش شقاوتمندان، اعراض بوده و تذكر مجدد به آنان سودى ندارد، تكليف {فذكّر} نيز ساقط مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 2 - 1

1 - رسالت الهى و دعوت مردم به دين ، وظيفه اى سنگين بر دوش پيامبر ( ص )

و وضعنا عنك وزرك

{وزر}; يعنى، سنگينى و {وزير}، به معناى كسى است كه وظايف سنگين فرمانروايش را برعهده مى گيرد (مفردات). مصداق مورد نظر از {وزر} _ به قرينه شرح صدر كه در آيه قبل آمده بود _ تكاليف دشوار و رسالت سنگينى بود كه در صورت فقدان امدادهاى ويژه خداوند، تحمّل آن بر پيامبر(ص) سخت بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 7 - 6

6 - پيامبر

( ص ) ، دعوت كننده مردم به دين و هشداردهنده آنان ، به روز جزا است .

فما يكذّبك بعد بالدين

برداشت ياد شده، بر دو پيش فرض استوار است: 1. مخاطب آيه شريفه پيامبر(ص) باشد; 2. كلمه {دين} در هر دو معناى {شريعت} و {جزا} استعمال شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 12 - 2

2 - پيامبر ( ص ) ، اهل تقوا و توصيه كننده ديگران به آن

أو أمر بالتّقوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 3 - 3

3 - وجود معارف استوار و قوام بخش در قرآن ، نشانِ تمام بودن حجت بر كافران با ابلاغ آن از سوى پيامبر ( ص ) است .

حتّى تأتيهم البيّنة . رسول من اللّه ... فيها كتب قيّمة

تبليغ مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 136 - 10،13

10 - مسلمانان ، بايد به يهود و نصارا ابلاغ كنند كه به قرآن و همه پيامبران و احكام و معارف نازل شده بر آنان و به تمامى كتاب هاى آسمانى ، ايمان دارند .

قولوا ءامنا باللّه و ما أنزل إلينا و ما أنزل إلى إبرهيم . .. و ما أوتى النبيّون

برداشت فوق از كلمه {قولوا} (بگوييد) استفاده مى شود. آيه قبل گوياى اين است كه {مقول له} (كسى كه بايد به او ابلاغ شود) يهود و نصاراست.

13 - مسلمانان ، بايد به يهوديان و نصرانيان ابلاغ كنند كه هرگز تسليم خواسته هاى آنان نخواهند شد .

كونوا هوداً أو نصرى . ..

قولوا ءامنا ... و نحن له مسلمون

حصر در جمله {و نحن له مسلمون} ناظر به سخن يهود و نصاراست كه از مسلمانان مى خواستند به آيين يهوديت و نصرانيت ايمان آورند و در زمره يهوديان و نصرانيان قرار بگيرند.

تبليغ مسلمانان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 40 - 7

7 - فعاليت مسلمانان صدراسلام پيش از هجرت ، محدود به مسائل فرهنگى و تبليغى

إلاّ أن يقولوا ربّنا اللّه

تبليغ مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 109 - 9

9 - تلاش تبليغاتى يهود و نصارا عليه اسلام و قرآن

ودّ كثير من أهل الكتب لو يردونكم من بعد إيمنكم كفاراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 32 - 1،2

1 _ تلاش بى امان يهود و نصارا ، با هدف خاموش كردن نور الهى ( قرآن ) ، با سخنان و تبليغات خود

يريدون أن يطفئوا نور اللّه بأفوههم

ضميرهاى جمع در {يريدون}، {يطفئوا} و {بأفواههم} به يهود و نصارا (الذين أوتوا الكتاب) بازمى گردد. قيد {بأفواههم} (با سخنان خويش) مى رساند كه: اهل كتاب براى انحراف افكار عمومى عليه قرآن و اسلام، دست به تبليغات نادرست مى زدند.

2 _ موضع گيرى ها و تبليغات سوء يهود و نصارا ، عليه اسلام به مثابه پفى ناچيز در مقابل نور فروزنده و جاودان الهى

يريدون أن يطفئوا نور اللّه بأفوههم

تبليغ مسيحيان عليه اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 147 - 6

6 - تلاش هاى تبليغى اهل

كتاب ( يهود و نصارا ) بر ضد احكام اسلام ، ايجاد كننده زمينه هاى شك و ترديد در اذهان مسلمانان صدر اسلام

الحق من ربك فلاتكونن من الممترين

بر حذر داشتن مسلمانان از شك و ترديد، با فعل {فلاتكونن} - كه مقرون به نون تأكيد است - گوياى اين معناست كه: زمينه هاى شك و ترديد در مسلمانان به وجود آمده بود. از آيات قبل مى توان فهميد كه مخالفتهاى اهل كتاب منشأ اين ترديدها بوده است.

تبليغ مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 5 - 2

2- معرفى قرآن به صورت مجموعه اى غيرمنظم و كتابى بدون انسجام ، از تبليغات سوء مشركانِ ستم پيشه

بل قالوا أضغ_ث أحل_م

برداشت ياد شده باتوجه به معناى لغوى {أضغاث} (اشياى آشفته و دسته هاى پراكنده و بى انسجام) است.

تبليغ مشركان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 37 - 10

10 _ تبليغات مشركان عليه پيامبر(ص)، على رغم آگاهى به قدرت الهى و فلسفه نازل نشدن معجزات درخواستى

و قالوا لولا نزل عليه ءاية من ربه قل إن اللّه قادر . .. و لكن أكثرهم لايعلمون

اگر مشركان اعتقاد به قدرت خدا نداشتند، جمله {قل إن اللّه قادر} ادعايى محض بود. بر اين اساس آنان قدرت خداند را بر نزول هرگونه معجزه قبول داشتند. گذشته از اينكه اقليتى از آنان به تصريح آيه به علت عدم نزول معجزات مورد درخواست خود نيز آگاه بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 71 - 10

10 _ مشركان صدر

اسلام با تبليغات خود در صدد بازگرداندن مسلمانان به آيين شرك و بت پرستى بودند.

قل أندعوا من دون الله . .. و نرد على أعقابنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 119 - 2

2 _ برخى از مسلمانان صدر اسلام به جهت شبهه هاى ايجاد شده مشركان از خوردن ذبيحه با نام خدا خوددارى مى كردند.

فكلوا مما ذكر اسم الله . .. و ما لكم ألا تأكلوا

لحن عتاب گونه آيه چنين مى نماياند كه بر اثر تبليغات كافران و سخنان فريبنده آنان برخى از مسلمانان از خوردن ذبيحه حلال خوددارى مى كردند.

تبليغ مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 119 - 21

21 _ اتهام بدعتگذارى و تجاوز به احكام دين الهى به اسلام و مسلمانان در تبليغات مشركان مكه

إن ربك هو أعلم بالمعتدين

كاربرد فعل تفضيل {أعلم} و تأكيد و حصر آن با {إن} و ضمير فصل {هو} در مواردى است كه مدعيان و منكرانى در برابر وجود داشته باشند. بدين معنى كه چه بسا مشركان، مسلمانان را به سبب پايبندى به احكام اسلام به بدعتگذارى متهم مى ساختند.

تبليغ معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 81 - 4

4 - توحيد و معاد ، دو اصل به هم پيوسته و انفكاك ناپذير در تعليمات ابراهيم

فإنّهم عدوٌّ لى إلاّ ربّ الع_لمين . .. و الذى يميتنى ثمّ يحيين

برداشت ياد شده از آن جا است كه حضرت ابراهيم(ع) در تعليمات خويش، ابتدا به نفى شرك و اثبات توحيد مى پرداخت; سپس

به مسأله مرگ و حيات مجدد انسان اشاره مى كرد. و به اين دو مسأله بسنده مى نمود.

تبليغ موحدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 21 - 39

39- يكتاپرستان ، از هر فرصت مناسب براى ترويج دين و انديشه الهى بهره مى گيرند .

قال الذين غلبوا على أمرهم لنتّخذنّ عليهم مسجدًا

تبليغ موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 53 - 10

10 - ابلاغ حقايق تورات به بنى اسرائيل ، از وظايف اساسى موسى ( ع ) بود .

و إذ ءاتينا موسى الكتب و الفرقان لعلكم تهتدون

رابطه اعطاى كتاب به موسى (ع) و هدايت شدن بنى اسرائيل (ءاتينا موسى . .. لعلكم تهتدون) اقتضا مى كند كه: جمله اى همانند {و به او فرمان داديم تا آن كتاب را براى شما تلاوت كند و احكام و معارفش را به شما تعليم دهد} در تقدير باشد كه به خاطر روشنى و ايجاز بدان پرداخته نشده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 67 - 2

2 - موسى ( ع ) ابلاغ كننده فرمان خدا ( لزوم ذبح گاو ) به مردم خويش

إذ قال موسى لقومه إن اللّه يأمركم أن تذبحوا بقرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 154 - 7

7 _ فرونشستن فتنه گوساله پرستى در ميان قوم موسى ، فراهم آورنده زمينه اى مناسب براى مطرح شدن تورات از سوى آن حضرت

أخذ الألواح

بيان اين واقعيت كه موسى(ع) در پى فرونشستن فتنه گوساله

پرستى، الواح را برگرفت، اين حقيقت را روشن مى سازد، كه زمينه از دست رفته براى تعاليم تورات بار ديگر در ميان قوم موسى ايجاد شد. گفتنى است آيه {149} مى رساند كه عموم بنى اسرائيل از گوساله پرستى توبه كردند و آيه {153} مى رساند كه خداوند توبه آنان را پذيرفت و در نتيجه فتنه گوساله پرستى فرونشست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 36 - 2

2 _ هارون ، شريك و همتاى موسى ( ع ) در امر رسالت و تبليغ فرعون و قوم او

و لقد ءاتينا موسى الكت_ب . .. أخاه ه_رون وزيرًا. فقلنا اذهبا إلى القوم الذين كذّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 27 - 1

1 - شدت يافتن خشم فرعون نسبت به موسى ( ع ) با تأكيد موسى بر ربوبيت خداى يگانه هستى

قال ربّكم و ربّ ءابائكم الأوّلين . قال إنّ رسولكم... لمجنون

متهم كردن موسى به جنون، نشان دهنده شدت خشم فرعون است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 28 - 3

3 - اهتمام موسى ( ع ) به تبيين { ربّ العالمين } على رغم روبه رو شدن با استهزا و تهمت فرعون

قال لمن حوله ألاتستمعون . .. إنّ رسولكم... لمجنون. قال ربّ المشرق و المغرب و ما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 30 - 1

1 - دست بر نداشتن موسى ( ع ) از تبليغ رسالت خويش در برابر تهديد هاى فرعون

قال .

.. لأجعلنّك من المسجونين . قال أوَلوجئتك بشىء مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 32 - 7

7 - فرمان الهى به موسى ( ع ) در وادى طور ، مبنى بر رفتن نزد فرعون و ابلاغ رسالت خويش به وى و مهتران حكومتش

إلى فرعون و ملإيْه

{إلى فرعون} متعلق به عامل محذوف بوده و تقدير آن چنين است: {اذهب إلى فرعون و ملإيْه}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 36 - 1

1 - بازگشتن موسى ( ع ) ، به مصر و ابلاغ رسالت الهى خويش به فرعونيان

فلمّا جاءهم موسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 39 - 2

2 - موسى ( ع ) ، پيام الهى را ، با دلايل روشن ، به قارون و فرعون و هامان ابلاغ كرد .

و ق_رون و فرعون و ه_م_ن و لقد جاءهم موسى بالبيّن_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 47 - 3

3 - ابلاغ رسالت از سوى موسى ( ع ) ، همراه با معجزات متعدد

فقال إنّى رسول ربّ الع_لمين . فلمّا جاءهم ب_اي_تنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 50 - 2

2 - سعه صدر و پيگيرى حضرت موسى ( ع ) ، در تبليغ و هدايت مردم

ادع لنا . .. فلمّا كشفنا عنهم العذاب

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه فرعونيان حضرت موسى(ع) را ساحر مى خواندند و پيام او را به مسخره

و استهزا مى گرفتند; اما آن حضرت در راستاى هدايت آنان براى نجاتشان از عذاب دعا كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 20 - 3

3- تأكيد موسى ( ع ) ، بر توحيد و ربوبيت يگانه خداوند در قبال جامعه فرعونى

و إنّى عذت بربّى و ربّكم

تكرار {ربّ}، اشاره به مطلب بالا دارد.

تبليغ مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 43 - 2

2 - مؤمن آل فرعون قومش را از نقش نداشتن معبود هاى ادعايى در سعادت دنيوى و اخروى و نيز بى ثمر بودن عبادت آنها آگاه ساخت .

لاجرم أنّما تدعوننى إليه ليس له دعوة فى الدنيا و لا فى الأخرة

تبليغ مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 52 - 6

6 _ انذار و تبليغ اهل ايمان نبايد به گونه اى باشد كه موجب طرد آنان شود.

و أنذر به . .. و لا تطرد الذين يدعون ربهم

از اينكه در آيه قبل انذار بيمناكان از قيامت مطرح بود، كه شامل مؤمنان هم مى شود، و در اين آيه از طرد مؤمنان نهى شده، برداشت فوق استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 71 - 6

6 - همراهى مؤمنان با پيامبر ( ص ) در تبليغ دين و انذار كافران

و يقولون متى ه_ذا الوعد إن كنتم ص_دقين

از اين كه كافران، در درخواست خود مؤمنان را مورد خطاب قرار داده اند، استفاده مى شود كه پيروان پيامبر(ص) نيز در

تبليغ دين و دفاع از آن، شركت گسترده داشته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 41 - 6

6 - مؤمنان ، وظيفه دار فراخواندن مردم به نجات و رستگارى

و ي_قوم مالى أدعوكم إلى النجوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 25 - 6

6 - همراهى مؤمنان با پيامبر ( ص ) ، در تبليغ دين و انذار كافران

إن كنتم ص_دقين

از اين كه در درخواست كافران، مؤمنان مورد خطاب قرار گرفته اند، استفاده مى شود كه پيروان پيامبراسلام(ص) نيز در تبليغ دين و دفاع از آن، شركت گسترده اى داشته اند.

تبليغ مهتدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 14 - 6

6 - كسانى كه خداوند را ناظر خويش مى دانند ، از تبليغات هدايت پيشگان و دعوت كنندگان به تقوا جلوگيرى نمى كنند .

أرءيت إن كان على الهدى . أو أمر بالتّقوى ... ألم يعلم بأنّ اللّه يرى

تبليغ ناپسند مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 65 - 1

1 _ تبليغات سوء و سخنان نارواى مشركان عليه رسالت پيامبر ( ص ) ، به درجه اى بود كه باعث اندوه و رنجش خاطر مبارك آن حضرت مى شد .

و لا يحزنك قولهم

تبليغ نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 62 - 2،3،4،13

2 _ نوح ( ع ) ، مبلغ پيام هاى الهى ، نه بازگوكننده نظريات شخصى خويش

أبلغكم رسلت ربى

3 _ نوح

( ع ) استوارى خويش را در تبليغ رسالت هاى الهى به مردم گوشزد كرد .

أبلغكم رسلت ربى

جمله {لكنى رسول . .. } و نيز آيات قبل دلالت بر اين معنا دارد كه نوح(ع) مبلغ رسالتهاى الهى است. بنابراين توصيف رسول به جمله {أبلغكم ... } هدف ديگرى را تعقيب مى كند و بيانگر نكته اى جديد است و آن اينكه وى بر ابلاغ رسالتهاى الهى اصرار خواهد ورزيد و بر آن پافشارى خواهد كرد.

4 _ اعتقاد راسخ نوح ( ع ) به ربوبيت خدا بر وى ، موجب استواريش در تبليغ رسالت هاى الهى بود .

و لكنى رسول من رب العلمين. أبلغكم رسلت ربى

حضرت نوح(ع) براى اينكه اشاره به علت پايداريش بر ابلاغ رسالت كند، به جاى آوردن ضمير و گفتن {رسالاته}، {رسلت ربى} گفت.

13 _ آگاهى نوح ( ع ) به حقايقى از جانب خدا ، از عوامل پايدارى وى در تبليغ رسالت هاى الهى و خيرخواهى خالصانه براى مردم

أبلغكم رسلت ربى و أنصح لكم و أعلم من اللّه ما لاتعلمون

به نظر مى رسد جمله {أعلم من اللّه . .. } به منزله تعليلى باشد براى {أبلغكم} و {أنصح لكم}. يعنى آگاه بودن من بر حقايقى پوشيده بر شما مرا در ابلاغ رسالتهاى الهى پايدار مى سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 25 - 3

3_ نوح ( ع ) پس از انتخابش به رسالت ، پيامبرى خويش را به مردم اعلام كرد .

إنى لكم نذير مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 26 - 2،7

2_ دعوت

به يكتاپرستى ، در رأس برنامه تبليغى حضرت نوح ( ع ) بود .

إنى لكم نذير مبين. أن لاتعبدوا إلاّ الله

7_ اعلام برپايى روز قيامت و وجود عذابهايى دردناك در آن روز ، از رسالت هاى حضرت نوح ( ع )

إنى أخاف عليكم عذاب يوم أليم

مراد از {يوم} مى تواند روز قيامت باشد و مى تواند مقصود از آن زمان حادثه طوفان باشد. برداشت فوق ناظر به احتمال اول است. گفتنى است كه توصيف {يوم} به {أليم} به اعتبار عذاب آن روز اس_ت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 1،4

1_ نوح ( ع ) به مردم اعلام كرد كه : در برابر ابلاغ رسالت ، كمترين مالى از آنان درخواست نخواهد كرد .

ي_قوم لاأسئلكم عليه مالاً

مراد از ضمير در {عليه} پيامبرى و ابلاغ رسالت است. كلمه {مالاً} نكره است و چون پس از نفى (لاأسئلكم) قرار گرفته است ، دلالت بر عموم دارد; يعنى ، هيچ مالى و كمترين پاداشى.

4_ نوح ( ع ) به قوم خويش اعلام كرد كه پاداش رسالتش تنها بر عهده خداوند است .

إن أجرى إلاّ على الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 107 - 3

3 - تأكيد نوح ( ع ) بر امانت دارى خويش در تبليغ پيام الهى

إنّى لكم رسول أمين

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه واژه {أمين} از ريشه {أمانة} مشتق شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 116 - 1

1 - تهديد جدى نوح ( ع )

از سوى اشراف و رفاه طلبان قومش ، مبنى بر سنگسار شدن در صورت دست برنداشتن از تبليغ

قالوا لئن لم تنته ي_نوح لتكوننّ من المرجومين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 2 - 4

4 - اخطار و روشنگرى ، قلمرو رسالت نوح ( ع )

إنّى لكم نذير مبين

تبليغ و ترس مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 12 - 5

5_ استيحاش مردم از برخى معارف و احكام دين و نبود زمينه پذيرش در آنان ، مجوز ترك ابلاغ آنها نيست .

إن ه_ذا إلاّ سحر مبين . .. فلعلّك تارك بعض ما يوحى إليك

تبليغ وحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 27 - 2

2- رساندن پيام وحى به گوش مردم ، از وظايف رهبران الهى است .

واتل ما أُحى إليك من كتاب ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 193 - 3

3 - امانت ، داراى نقش محورى در ابلاغ و رساندن پيام وحى

نزل به الروح الأمين

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه مهم ترين صفتى كه خداوند براى حامل وحى بيان داشته، امانت او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 35 - 16

16- رسالت اصلى رهبران الهى ، ابلاغ پيام وحى و اتمام حجت بر خلق

فاصبر . .. و لاتستعجل لهم ... بل_غ

{بلاغ} سخنى در توجيه و تعليل {فاصبر} و {لاتستعجل} است; يعنى، تو مأمور بلاغى و نگران فرجام

كافران مباش.

تبليغ هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 111 - 3

3 _ هارون ، برادر موسى ( ع ) ، همراه و همگام وى در تبليغ رسالت و ارشاد و هدايت فرعونيان

أرجه و أخاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 90 - 10

10 - هارون ، وظيفه دار رهبرى و ارشاد بنى اسرائيل در غيبت موسى ( ع )

و لقد قال لهم هرون من قبل

تبليغ هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 65 - 13

13 _ هود برحذردارنده قوم خويش از گرفتار شدن به عذاب هاى الهى به سبب پرستش نكردن خداى يكتا و پرهيز نكردن از گرايش هاى شرك آلود

أفلاتتقون

{اتقاء} مصدر {تتقون} به معناى گرفتن حفاظ براى دورى از مكروه و مانع شدن از رسيدن مكروه است. در اينجا به مناسبت مورد و تأييد آيات بعد (همانند آيه 70)، مراد از مكروه، عذابهاى الهى است، يعنى: أفلا تتقون عذاب اللّه.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 68 - 1،2،4

1 _ هود ( ع ) در پاسخ قوم عاد ، خويشتن را مبلّغ پيام هاى خداوند ، خيرخواه مردم و فردى امين و سزاوار اطمينان خواند .

أبلغكم رسلت ربى و أنا لكم ناصح أمين

2 _ هود ، مبلّغ پيام هاى الهى ، و نه بازگوكننده نظريات شخصى خويش

أبلغكم رسلت ربى

4 _ هود ، استوارى خويش را در تبليغ رسالت هاى الهى به مردم گوشزد كرد .

أبلغكم رسلت ربى

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 57 - 1،2،3

1_ هود ( ع ) ، موظف به ابلاغ پيامهايى از ناحيه خداوند به قوم عاد

فقد أبلغتكم ما أُرسلت به إليكم

2_ هود ( ع ) ، پيام هاى الهى را به مردم رسانيد و وظيفه رسالت را به خوبى انجام داد .

فقد أبلغتكم ما أُرسلت به إليكم

3_ هود ( ع ) ، پس از ابلاغ پيام هاى الهى و اتمام حجت بر مردم ، خويشتن را مسؤول اعراض آنان نمى دانست .

فإن تولّوا فقد أبلغتكم ما أُرسلت به إليكم

روشن است كه جمله {فقد أبلغتكم . ..} نمى تواند جواب شرط {فإن تولّوا ...} باشد; زيرا هود(ع) رسالت خويش را ابلاغ كرده بود _ چه مردم اعراض كنند و چه ايمان آورند _ بلكه آن جمله سببِ جواب و جانشين آن مى باشد; يعنى، اگر اعراض كنيد، من مسؤوليتى ندارم و مؤاخذه اى بر من نيست; زيرا آنچه را كه به خاطر آن به سوى شما فرستاده شده بودم، به شما ابلاغ كردم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 125 - 3

3 - تأكيد هود ( ع ) بر امانت دارى خويش در ابلاغ پيام الهى

إنّى لكم رسول أمين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {أمين} از ريشه {أمانة} _ مقابل خيانت _ مشتق شده باشد.

تبليغ يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 67 - 1

1_ يعقوب ( ع ) در آستانه سفر فرزندانش به مصر ، آنان را با معارفى الهى آشنا ساخت و

حقايقى از توحيد را به آنان تذكر و تعليم داد .

قال ي_بنىّ لاتدخلوا . .. و عليه فليتوكل المتوكلون

تبليغ يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 37 - 2،15

2_ يوسف ( ع ) اقبال هم بندانش را به او غنيمت شمرد و به ارشاد و هدايت آنان پرداخت .

إنا نري_ك من المحسنين . .. ذلكما مما علمنى ربى إنى تركت ملّة قوم لايؤمنون بالله

15_ يوسف ( ع ) ، با بيان نقش ايمان به خدا و آخرت در دستيابى او به دانش هاى ويژه ، درصدد گرايش دادن هم بندان خويش به آيين الهى بود .

مما علمنى ربى إنى تركت ملّة قوم . .. هم ك_فرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 39 - 1

1_ يوسف ( ع ) با اظهار مهربانى و ملاطفت به هم بندان خويش ، به ارشاد آنان پرداخت .

ي_ص_حبى السجن ءأرباب متفرقون خير أم الله الوحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 41 - 1

1_ يوسف ( ع ) ، پس از ارشاد هم بندان خويش به توحيد و يكتاپرستى ، به تعبير رؤيا هاى آنان پرداخت .

ي_ص_حبى السجن أما أحدكما فيسقى ربه خمرًا

تبليغ يوشع بن نون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 23 - 24

24 _ تبليغات ياوران خداترس موسى ( ع ) ( يوشع و كالب ) به هدف برانگيختن و بسيج بنى اسرائيل براى هجوم به سرزمين مقدس و نبرد با زورگويان

قال رجلان

. .. ان كنتم مؤمنين

تبليغ يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 109 - 9

9 - تلاش تبليغاتى يهود و نصارا عليه اسلام و قرآن

ودّ كثير من أهل الكتب لو يردونكم من بعد إيمنكم كفاراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 32 - 1،2

1 _ تلاش بى امان يهود و نصارا ، با هدف خاموش كردن نور الهى ( قرآن ) ، با سخنان و تبليغات خود

يريدون أن يطفئوا نور اللّه بأفوههم

ضميرهاى جمع در {يريدون}، {يطفئوا} و {بأفواههم} به يهود و نصارا (الذين أوتوا الكتاب) بازمى گردد. قيد {بأفواههم} (با سخنان خويش) مى رساند كه: اهل كتاب براى انحراف افكار عمومى عليه قرآن و اسلام، دست به تبليغات نادرست مى زدند.

2 _ موضع گيرى ها و تبليغات سوء يهود و نصارا ، عليه اسلام به مثابه پفى ناچيز در مقابل نور فروزنده و جاودان الهى

يريدون أن يطفئوا نور اللّه بأفوههم

تبليغ يهود عليه اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 147 - 6

6 - تلاش هاى تبليغى اهل كتاب ( يهود و نصارا ) بر ضد احكام اسلام ، ايجاد كننده زمينه هاى شك و ترديد در اذهان مسلمانان صدر اسلام

الحق من ربك فلاتكونن من الممترين

بر حذر داشتن مسلمانان از شك و ترديد، با فعل {فلاتكونن} - كه مقرون به نون تأكيد است - گوياى اين معناست كه: زمينه هاى شك و ترديد در مسلمانان به وجود آمده بود. از آيات قبل مى توان فهميد كه مخالفتهاى اهل كتاب منشأ

اين ترديدها بوده است.

تبيين حق در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 33 - 6

6 _ ارائه راه حق و تفسير حقيقت ، در برابر سخنان باطل و شبهه انگيز ، شيوه پسنديده در تبليغ و ارائه تعاليم دين

و لايأتونك بمثل إلاّ جئن_ك بالحقّ و أحسن تفسيرًا

تحريك عواطف در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 84 - 5

5_ شعيب ( ع ) با برانگيختن عواطف مردم ، دعوت خويش را آغاز كرد .

قال ي_قوم اعبدوا الله

خطاب {يا قوم} (اى مردم من) تحريك كننده عواطف مخاطبان است.

تحمل سختيهاى تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 3 - 5

5 - هدايت و تبليغ دين و تحمّل سختى ها و ناگوارى هاى برخاسته از آن ، داراى پاداشى بزرگ ، روز افزون و بى منت

و إنّ لك لأجرًا غير ممنون

برداشت ياد شده، به سبب اين نكته ترديدناپذير است كه اجر بزرگ پيامبر(ص)، به جهت رسالت او و تحمل سختى هاى آن (از جمله تحمل تهمت هاى ناروا همچون تهمت جنون و. ..) مى باشد.

ترس در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 48 - 4

4 _ ايجاد بيم و اميد، از روشهاى اساسى در تبليغ

و ما نرسل المرسلين إلا مبشرين و منذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 8 - 19

19- لزوم رعايت اعتدال در تهديد و ايجاد موازنه بين خوف و

رجا ، در كار تبليغ و هدايت خلق

قل إن افتريته فلا تملكون لى من اللّه شيئًا . .. و هو الغفور الرحيم

خداوند، همپاى تهديد منكران رسالت، غفران گسترده خويش را نيز به رخ آنان مى كشد و اين خود گوياى حقيقت ياد شده است.

ترك سستى در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 43 - 6

6 - لزوم برخوردى استوار و به دور از هرگونه ضعف و سستى ، در مقام تبليغ معارف دينى

فاستمسك بالذى أُوحى إليك

تسهيل مشكلات تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 26 - 5

5 - دعا در آسان شدن مشكلات تبليغ دين ، داراى نقش اساسى است .

و يسّر لى أمرى

تناسب تبليغ با مخاطبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 125 - 4

4- لزوم به كارگيرى روش هاى مختلف تبليغى ، متناسب با مخاطب ها در دعوت به دين

ادع إلى سبيل ربّك بالحكمة و الموعظة الحسنة و ج_دلهم

ذكر {حكمت}، {موعظه} و {جدال به احسن} به عنوان سرّ ابزار دعوت به راه خدا مى تواند بيانگر برداشت فوق باشد.

تنوع بيان در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 65 - 10

10 _ مبلغان دين وظيفه دار تأمل و تحقيق در شيوه هاى بيان حقايق در قرآن و به كارگيرى آن در تبليغ هستند.

انظر كيف نصرف الأيت لعلهم يفقهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 113 - 6

6 -

تنوع بيان و ارائه صورت هاى گوناگون آن ، از روش هاى قرآن در تبليغ و تربيت

و صرّفنا فيه من الوعيد لعلّهم يتّقون

تنوع در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 133 - 17

17 - اتخاذ روش ها و قالب هاى گوناگون در تبليغ دين ، امرى شايسته و نيكوست .

إن اللّه اصطفى لكم الدين فلاتموتن إلا و أنتم مسلمون . .. إذ قال لبنيه ما تعبدون

آيه قبل و آيه مورد بحث، هر دو گوياى دعوت و سفارش به توحيد است; ولى هر كدام به مقتضاى حال داراى بيان و قالبى خاص و متفاوت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 27 - 7

7- لزوم بهره گيرى هدايت گران از شيوه هاى مختلف تبليغى ، در ارشاد گمراهان

و صرّفنا الأي_ت لعلّهم يرجعون

تعبير {صرّفنا}، اشاره به تنوع و گوناگونى دارد و فعل الهى، بيانگر ارزش ها و بايدها است.

توكل در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 56 - 6

6_ مبلغان دين ، بايد با توكل بر خدا و وانهادن امور خويش به خداوند ، از مخالفان دين نهراسند و وظيفه خويش را قاطعانه به انجام رسانند .

فكيدونى جميعًا ثم لاتنظرون. إنى توكلت على الله ربى و ربكم

تهييج عواطف در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 85 - 5

5 _ شعيب با برانگيختن عواطف مردم ، دعوت خويش را آغاز كرد .

قال يقوم اعبدوا اللّه

شعيب با نسبت دادن مردم مدين

به خويشتن با گفتن {يقومِ} (اى قوم من) در صدد تحريك عواطف آنان بوده تا به اين وسيله به آنان تفهيم كند كه رسالتش در جهت منافع ايشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 63 - 9

9 - بهره بردارى فرعونيان از علاقه قبطيان به وطن و سرزمين و احساسات ملى و مذهبى آنان ، در تبليغات خود عليه موسى ( ع )

يخرجاكم من أرضكم . .. بطريقتكم المثلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 198 - 4

4 - لزوم توجه به احساسات ملى جوامع ، در تبليغ و هدايت

و لو نزّلن_ه على بعض الأعجمين

به كارگيرى واژه {لو} _ كه براى امتناع است _ نشان مى دهد كه اگر خداوند قرآن را بر شخصيتى غير عرب زبان نازل مى كرد، بى ترديد مردم عرب از ايمان آوردن به غير آن سر باز مى زدند و اين نبود مگر به خاطر احساسات قومى وملى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 36 - 6

6 - حضرت شعيب ( ع ) در ابلاغ پيام هاى خود به مردم مدين ، از احساسات و تعلّقات خويشاوندى بهره مى گرفت .

ي_قوم اعبدوا اللّه

خطاب به قوم و نسبت دادن آنها به خود، مى تواند به منظور امر ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 16 - 3

3 - لازم است كه تبليغ معارف دين ، به محبّت و تحريك احساس و عاطفه مخاطب آميخته گردد .

ي_بنىّ

إنّها إن تك

حقيقت تبليغ دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 6 - 6

6 - روح تبليغ دين ، تبيين حق براى مردم است ; نه اكراه ايشان به ايمان .

و ما أنت عليهم بوكيل

حكمت در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 125 - 6،8،15

6- آشنايى با حكمت ، موعظه و برترين روش هاى جدلى ، نياز ضرورى مبلغان دين

ادع إلى سبيل ربّك بالحكمة و الموعظة الحسنة و ج_دلهم بالتى هى أحسن

امر الهى به تبليغ دين از طريق حكمت، موعظه و جدل برتر نشانگر اين معناست كه فاقدان اين ابزار، از كارآيى لازم و شايسته در امر تبليغ برخوردار نيستند.

8- حكمت ( دلايل عقلى و علمى ) ، اساسى ترين و ارزشمندترين وسيله تبليغ دين *

ادع إلى سبيل ربّك بالحكمة و الموعظة الحسنة و ج_دلهم

برداشت فوق، بدان احتمال است كه تقدم {حكمة} بر {موعظة} و {جدل}، معلول اهميت و ارزش برتر آن باشد. به علاوه مطلق آمدن {حكمت} و مقيد شدن {موعظه} به {حسنة} و {جدل} به {أحسن}، مى تواند مؤيد برداشت فوق باشد.

15- بهره گيرى از حكمت ، موعظه نيكو و جدل بهترين در تبليغ دين ، روشى ابراهيمى است .

اتّبع ملّة إبرهيم . .. ادع إلى سبيل ربّك بالحكمة و الموعظة الحسنة و ج_دلهم بالتى

درخواست مزد تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 72 - 5

5 - اجرت خواهى و مزد طلبى در راه تبليغ دين و هدايت مردم ، داراى تأثير منفى بوده و

بهانه دادن به دست بهانه جويان است .

أم تسئلهم خرجًا

درخواست مزد در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 46 - 2

2 - درخواست مزد و پاداش در قبال هدايت و تبليغ دين ، از موانع تأثيرگذارى و موفقيت آن

أم تسئلهم أجرًا

برداشت ياد شده، از آن جا است كه آيه شريفه، درصدد بيان علّت هاى نپذيرفتن اسلام از سوى كافران است.

دفع تبليغ كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 16 - 5

5 - خنثى ساختن تبليغات مكّارانه كافران در برابر قرآن ، وعده تسلاّبخش خداوند به پيامبر ( ص )

و أكيد كيدًا

روى سخن در اين آيه _ به قرينه آيه بعد (فمهّل. ..) _ با پيامبر(ص) و به منظور اطمينان بخشيدن به آن حضرت است كه در درخواست عقوبت سريع براى كافران شتاب نورزد; زيرا خداوند پاسخ مناسب توطئه آنان را خواهد داد.

دلايل اهميت تبليغ دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 8 - 6

6 - سرآمدبودن داورى هاى خداوند و حكيمانه بودن آن ، دليل ضرورى بودن ارشاد هاى دينى است .

فما يكذّبك بعد بالدين . أليس اللّه بأحكم الح_كمين

دلسوزى در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 61 - 6

6 _ مبلغان دين بايد دلسوز مردم و آراسته به شكيبايى در ابلاغ احكام و معارف الهى باشند .

إنى أخاف عليكم . .. قال يقوم ليس بى ضللة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 -

اعراف - 7 - 67 - 5

5 _ مبلغان دين بايد دلسوز مردم و آراسته به شكيبايى در ابلاغ معارف الهى باشند .

قال يقوم ليس بى سفاهة

رفع شبهه در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 33 - 6

6 _ ارائه راه حق و تفسير حقيقت ، در برابر سخنان باطل و شبهه انگيز ، شيوه پسنديده در تبليغ و ارائه تعاليم دين

و لايأتونك بمثل إلاّ جئن_ك بالحقّ و أحسن تفسيرًا

روحيه مردم در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 59 - 8

8 - توجه به شرايط روحى مردم و آمادگى آنان ، از ضرورت هاى كار تبليغ است .

موعدكم يوم الزينة و أن يحشرالناس ضحًى

روش تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 63 - 14

14 - تبيين اهداف قوانين و احكام الهى ، روشى نيكو در تبليغ دين

خذوا ما ءاتينكم بقوة و اذكروا ما فيه لعلكم تتقون

خداوند، پس از فرمان به فراگيرى تورات و عمل كردن به محتواى آن، هدف از آن فرمان را - كه رسيدن به تقواست - بيان كرد و اين درسى است براى همه مبلغان دين كه هدف از قوانين و احكام الهى را تشريح كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 133 - 17

17 - اتخاذ روش ها و قالب هاى گوناگون در تبليغ دين ، امرى شايسته و نيكوست .

إن اللّه اصطفى لكم الدين فلاتموتن إلا و أنتم مسلمون . .. إذ قال

لبنيه ما تعبدون

آيه قبل و آيه مورد بحث، هر دو گوياى دعوت و سفارش به توحيد است; ولى هر كدام به مقتضاى حال داراى بيان و قالبى خاص و متفاوت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 213 - 12

12 _ بشارت و انذار ، از روش هاى كاربردى پيامبران براى تبليغ و هدايت انسانها

فبعث اللّه النبيّن مبشّرين و منذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 219 - 23

23 _ اشاره به فلسفه و حكمت احكام ، از روش هاى خداوند در تبيين احكام *

كذلك يبين اللّه لكم الايات لعلّكم تتفكرون

{كذلك}، مى تواند اشاره باشد به حكمت و فلسفه تحريم شراب و قمار (زيان فراوان در آنها). يعنى همه آيات و احكام الهى، داراى حكمتى است كه بيان شده است; همان گونه كه در شراب و قمار تبيين شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 261 - 7

7 _ تمثيل ، از روش هاى قرآن براى بيان حقايق ، ارزش ها و پاداشها

مثل الّذين ينفقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 265 - 7

7 _ به كارگيرى تمثيل از سوى خداوند براى بيان حقايق

و مثل الّذين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 266 - 2

2 _ به كارگيرى تمثيل براى بيان حقايق ، از سوى خداوند

ايودّ احدكم ان تكون له جنّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2

- 275 - 4

4 _ به كارگيرى تمثيل در قرآن ، روشى براى بيان حقايق و احكام دين

الّذين يأكلون الرّبوا لا يَقُومونَ الاّ كما يقوم الّذى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 278 - 15

15 _ زمينه سازى فكرى با بيان مصالح و مفاسد از روش هاى تبليغى و تربيتى قرآن

الّذين ياكلون الرّبوا لا يقومون الاّ كما يقوم الّذى يتخبّطه الشّيطان من المسّ .

خداوند با بيان اينكه ربا جامعه را آشفته و فاسد مى سازد (يتخبّطه الشّيطان) و اقتصاد مبتنى بر ربا رو به اضمحلال مى رود (يمحق اللّه الرّبوا) و ايمان را از مؤمنان مى زدايد (ان كنتم مؤمنين)، فرمانِ ترك ربا را ابلاغ مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 153 - 6

6 _ يادآورى علل عدم موفقيت در صحنه هاى اجتماعى ، از شيوه هاى قرآن براى ارشاد مؤمنان به روش حضور پيروزمندانه در آن صحنه ها

اذ تصعدون و لا تلون على احد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 179 - 27

27 _ وعده و تضمين پاداش ، از روش هاى قرآن براى تشويق به ايمان و تقوا

و ان تؤمنوا و تتّقوا فلكم اجر عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 183 - 25

25 _ برخورد منطقى و استدلالى قرآن در برابر اهل كتاب ( يهود )

قل قد جاءكم رسل من قبلى . .. فلم قتلتموهم ان كنتم صادقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

3 - آل عمران - 3 - 185 - 16

16 _ توجّه دادن به مرگ و كيفر و پاداش اعمال در قيامت و فريبنده بودن دنيا از روش هاى قرآن براى هدايت انسانها

كلّ نفس ذائقة الموت . .. و ما الحيوة الدّنيا الّا متاع الغرور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 199 - 23

23 _ وعده و تضمين اجر و پاداش ، از روش هاى قرآن براى دعوت مردم به اسلام و ايمان به قرآن

اولئك لهم اجرهم عند ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 48 - 9

9 _ لزوم قرين ساختن خوف و رجا در ابلاغ مغفرت الهى به مردم

و يغفر ما دون ذلك لمن يشاء

چون خداوند در عين اميدوار ساختن مردم به آمرزش، آن را مشروط به مشيت كرده تا حالت خوف به طور كلّى زايل نشود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 58 - 14

14 _ موعظه ، روشى مفيد براى دعوت مردم به نيكيها

انّ اللّه نعمّا يعظكم به

چون خداوند بهترين پاداشها را براى تربيت برمى گزيند، معلوم مى شود موعظه از روشهاى بسيار مفيد براى تربيت مردم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 75 - 7

7 _ بهره گيرى قرآن از عواطف انسانى براى بسيج نيروها

و ما لكم لا تقاتلون فى سبيل اللّه و المستضعفين من الرّجال و النّساء و الولدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 94

- 17

17 _ شناساندن ارزش هاى برتر ، از روش هاى قرآن براى طرد ارزش هاى كم ارزش

تبتغون عرض الحيوة الدّنيا فعند اللّه مغانم كثيرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 110 - 9

9 _ طرح بيم و اميد به همراه يكديگر ، از روش هاى قرآن براى ارشاد و تربيت انسانها

فمن يجدل اللّه عنهم يوم القيمة . .. و من يعمل سوءاً ... يجداللّه غفوراً رحيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 165 - 1

1 _ بشارت دهى و انذار از روش هاى پيامبران براى تبليغ رسالت و تربيت انسانها

رسلا مبشرين و منذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 19 - 11

11 _ بشارت ( مژده به مطيعان ) و انذار ( ترساندن گناهكاران ) ، روح رسالت پيامبران الهى ( ع ) و شيوه تبليغ آنان

فقد جاءكم بشير و نذير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 67 - 13

13 _ ضرورت بى اعتنايى مبلغان دين به خواسته هاى انحرافى مردمان به هنگام اجراى فرمان هاى الهى و تبليغ احكام دين

بلغ . .. و اللّه يعصمك من الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 19 - 8،13

8 _ طرح و بيان حقايق به شكل پرسش و پاسخ، از روشهاى قرآن در تبليغ و هدايت

قل أى شىء أكبر شهدة قل اللّه شهيد

13 _ اهميت جايگاه انذار در تبليغ

و أوحى إلىّ هذا القرءان لأنذركم به و

من بلغ

چون انذار هدفى اساسى نزول قرآن ذكر گرديده، جايگاه ويژه آن در اهداف تبليغى دين روشن مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 40 - 10

10 _ استفاده از راه تجربه دينى براى اثبات خداى يگانه، از روشهاى تبليغ توحيد و خداپرستى

قل أرءيتكم . .. أغير اللّه تدعون

شيوه اى كه در اين آيه و آيات مانند آن براى توجه دادن به خداى يگانه به كار رفته، امروزه به نام {تجربه دينى} خوانده مى شود. خداوند از اين شيوه استفاده كرده و از مواردى كه انسان متوجه خداى يگانه مى شود، ياد كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 48 - 4

4 _ ايجاد بيم و اميد، از روشهاى اساسى در تبليغ

و ما نرسل المرسلين إلا مبشرين و منذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 52 - 6

6 _ انذار و تبليغ اهل ايمان نبايد به گونه اى باشد كه موجب طرد آنان شود.

و أنذر به . .. و لا تطرد الذين يدعون ربهم

از اينكه در آيه قبل انذار بيمناكان از قيامت مطرح بود، كه شامل مؤمنان هم مى شود، و در اين آيه از طرد مؤمنان نهى شده، برداشت فوق استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 54 - 15،21

15 _ كسانى را كه داراى زمينه مساعدى براى گرايش به ايمان هستند، بايد به رحمت و امنيت خداوندى اميدوار كرد.

و إذا جاءك الذين يؤمنون بأيتنا فقل سلم عليكم

كتب ربكم على نفسه الرحمة

گزينش جمله توصيفى {الذين يؤمنون} به جاى {المؤمنون} و يا {ءامنوا}، با توجه به معناى فعل مضارع، اشاره به مطلب فوق مى تواند باشد.

21 _ لزوم اميدوار ساختن گنهكاران به آمرزش و رحمت خداوند و جذب آنان به محيط صلاح

فقل . .. من عمل منكم سوءاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 63 - 4

4 _ توجه دادن مردم به امدادهاى خداوند در دشواريها و تنگناهاى هولناك زندگى، روشى در تبليغ و دعوت به توحيد

قل من ينجيكم من ظلمت البر و البحر تدعونه تضرعا و خفية

{قل} فرمانى است به پيامبر(ص) براى بيان مضمون آيه از اين دستور چنين بر مى آيد كه اين سبك احتجاج بايد به عنوان محورى در تبليغ مورد توجه قرار گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 64 - 2،3

2 _ پيامبر(ص) وظيفه دار بيان برخى از معارف به صورت طرح پرسش و ارائه پاسخ است.

قل من ينجيكم . .. قل الله ينجيكم

3 _ طرح پرسش و ارائه پاسخ، روشى در تبيين و تبليغ معارف دين است.

قل من ينجيكم . .. قل الله ينجيكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 65 - 10

10 _ مبلغان دين وظيفه دار تأمل و تحقيق در شيوه هاى بيان حقايق در قرآن و به كارگيرى آن در تبليغ هستند.

انظر كيف نصرف الأيت لعلهم يفقهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 70 - 14

14 _ يادآورى آثار زيانبار اعمال انسانها،

روشى مؤثر در تربيت و تبليغ است.

و ذكر به أن تبسل نفس بما كسبت

جمله {أن تبسل} مفعول له براى {ذكر} مى تواند باشد، در اين صورت چنين معنى مى شود: {ذكر لأن لاتبسل نفس بما كسبت}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 71 - 6،7،8

6 _ بهره گيرى قرآن از حس منفعت خواهى انسان و گريز از ضرر براى تبليغ توحيد و معارف الهى

قل أندعوا من دون الله ما لا ينفعنا و لا يضرنا

7 _ برانگيختن داورى وجدان از طريق طرح پرسش، از روشهاى تبليغى قرآن

قل أندعوا من دون الله ما لا ينفعنا

8 _ استفاده مثبت و سازنده از غريزه جلب منفعت، روشى در تبليغ دين

قل أندعوا من دون الله ما لا ينفعنا و لا يضرنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 76 - 5

5 _ اظهار همراهى با عقيده اى باطل و سپس پرداختن به ابطال آن، روشى در تبليغ و تربيت است.

رءا كوكبا قال هذا ربى

با توجه به مجموعه آيات همين سوره، روشن است كه ابراهيم(ع) براى احتجاج و ابطال پندارهاى قوم خويش به اظهار ستاره پرستى و . .. پرداخت. از همين جا برمى آيد كه چنين كارى مجاز بود و شيوه اى در تبليغ مى تواند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 81 - 12

12 _ مماشات با خصم در بحث و جدل، روشى براى تبليغ معارف و عقايد

فأى الفريقين أحق بالأمن

لازمه اينكه موحدان {احق} به امام باشند، آن است كه براى مشركان نيز حقى محسوب

گردد. ولى با توجه به اينكه مشركان هيچ لياقتى براى امان ندارند، براى مماشات با خصم و در مقام جدل و تبليغ حقى فرض شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 128 - 3

3 _ يادآورى قيامت، از روشهاى قرآن براى انذار و تبليغ است.

كذلك يجعل الله الرجس على الذين لا يؤمنون . .. و يوم يحشرهم جميعا

{يوم}، ظرف و متعلق به فعلى محذوف مانند {اذكر} است. يعنى آن روز را به مردم يادآورى كن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 135 - 7

7 _ بهره بردارى از تمايل انسان به فرجام نيك و حسن عاقبت، روشى در تبليغ و دعوت مردم به دين است.

فسوف تعلمون من تكون له عقبة الدار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 147 - 14

14 _ لزوم به كارگيرى بشارت و انذار در تبليغ و دعوت مردم به دين

فإن كذبوك فقل ربكم ذو رحمة وسعة و لا يرد بأسه عن القوم المجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 2 - 2

2 _ پرهيز از دلتنگى و ملالت در تبليغ قرآن، فرمان و توصيه خداوند به پيامبر(ص)

فلا يكن فى صدرك حرج منه

مى توان گفت جمله {فلا يكن . ..}، كه تفريع بر {أنزل إليك} است، به قرينه {لتنذر} از آن دلتنگى اى نهى مى كند كه ناشى از انذار و متذكر كردن مردم باشد. يعنى اى پيامبر چون قرآن كتاب آسمانى است، مبادا مشكلات انذار مردم با تبليغ

قرآن، مايه دلتنگى و ملالت خاطر براى تو شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 58 - 14

14 _ به كارگيرى تمثيل و تشبيه در تفهيم معارف دين ، شيوه اى از شيوه هاى گوناگون بيان آيات الهى در قرآن

و البلد الطيب . .. كذلك نصرف الأيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 65 - 5

5 _ هود با برانگيختن عواطف قومى مردم ، دعوت خويش را آغاز كرد .

قال يقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 69 - 19

19 _ توجه دادن مردم به نعمت هاى الهى ، از روش هاى تبليغى _ هدايتى هود ( ع )

فاذكروا ءالاء اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 5

5 _ صالح ( ع ) با برانگيختن عواطف مردم ، دعوت خويش را آغاز كرد .

قال يقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 85 - 5

5 _ شعيب با برانگيختن عواطف مردم ، دعوت خويش را آغاز كرد .

قال يقوم اعبدوا اللّه

شعيب با نسبت دادن مردم مدين به خويشتن با گفتن {يقومِ} (اى قوم من) در صدد تحريك عواطف آنان بوده تا به اين وسيله به آنان تفهيم كند كه رسالتش در جهت منافع ايشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 86 - 16

16 _ ترغيب مردم به عبرت گرفتن از فرجام شوم فسادگران تاريخ ،

از وظايف مبلغان دين

قال . .. و أنظروا كيف كان عقبة المفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 92 - 6

6 _ بيان فرجام شوم كفرپيشگان و تكذيب كنندگان رسولان الهى ، روشى براى مبلغان دين براى شناساندن زيانكاران واقعى

الذين كذبوا شعيباً كانوا هم لخسرين

خداوند با بيان فرجام شوم كفرپيشگان، زيانكاران واقعى را به مردم معرفى كرد. بنابراين از راههاى معرفى كردن زيانكاران واقعى بيان فرجام شوم آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 38 - 10

10 _ لزوم ايجاد اميد به مغفرت و رحمت الهى در دل گمراهان براى گرايش دادن آنان به دين و ديندارى

قل للذين كفروا إن ينتهوا يغفر لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 16 - 4

4 _ لزوم حفظ رابطه مستقيم و بىواسطه با مردم براى رهبران و مبلغان دينى در راستاى تبليغ و ارشاد

قل لو شاء اللّه ما تلوته عليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 84 - 2

2 _ برخورد عاطفى با مردم در دعوت به حق و تبليغ ، امرى پسنديده است .

و قال موسى يقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 25 - 5

5_ نوح ( ع ) وظيفه دار رساندن پيام هاى الهى به مردم ، با بيانى روشن و صريح

إنى لكم نذير مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 56 - 6

6_ مبلغان دين

، بايد با توكل بر خدا و وانهادن امور خويش به خداوند ، از مخالفان دين نهراسند و وظيفه خويش را قاطعانه به انجام رسانند .

فكيدونى جميعًا ثم لاتنظرون. إنى توكلت على الله ربى و ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 89 - 11

11_ مبلغان دين بايد از بازگويى تاريخ و فرجام گذشتگان ، سود جسته و با بيان علل سرنوشت آنان ، مردمان را به آيين پيامبران گرايش دهند .

و ي_قوم لايجرمنّكم شقاقى أن يصيبكم مثل ما أصاب قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 112 - 13

13_ مبلغان دين در نشر توحيد و احكام الهى ، نبايد از حد و مرز تعيين شده خارج شوند .

فاستقم كما أُمرت . .. و لاتطغوا

در برداشت فوق، جمله {لاتطغوا} در ارتباط با {فاستقم} معنا شده است و متعلق{لاتطغوا} استقامت گرفته شده است; يعنى ، در پايدارى طغيان نكنيد و اين كار را بر اساس برنامه الهى انجام دهيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 113 - 12

12_ تنها با اتكا بر خدا و يارى طلبيدن از او ، مى توان بر دين دارى پايدارى كرد و اهداف دين را پيش برد .

فاستقم كما أُمرت . .. و ما لكم من دون الله من أولياء

برداشت فوق ، مقتضاى ارتباط {فاستقم . ..} با {ما لكم من دون الله من أولياء} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 37 - 16

16_ لزوم بهره گيرى

مبلغان دينى از هرفرصت و زمينه مناسب ، براى ارشاد و تبليغ دين

ذلكما مما علمنى ربى إنى تركت . .. و هم بالأخرة هم ك_فرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 39 - 5

5_ مبلغان دينى ، بايد از سر مهربانى و با ملاطفت ، مردمان را به دين فراخوانند .

ي_ص_حبى السجن ءأرباب متفرقون خير أم الله الوحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 90 - 17

17_ ضرورت بهره گيرى مبلغان دينى ، از فرصت هاى مناسب براى ارشاد و هدايت مردم

أءنك لأنت يوسف قال أنا يوسف . .. من يتّق و يصبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 4 - 7،8

7- همه انبيا وظيفه داشتند كه معارف الهى را در سطح فرهنگ مردم خويش ، تبيين كنند .

و ما أرسلنا من رسول إلاّ بلسان قومه ليبيّن لهم

مراد از {لسان قوم} لسان فرهنگى مردم است، بخصوص با توجه به اينكه سطح فرهنگى مردم، متفاوت است و انبيا طبعاً بايد همه مردم را در تبليغ مدّ نظر قرار مى دادند.

8- فهم مردم عصر نزول تعاليم دينى ، مرجع و منبعى براى فهم دقيق آن تعاليم است .

و ما أرسلنا من رسول إلاّ بلسان قومه ليبيّن لهم

اينكه خداوند فرموده است: همه پيامبران به زبان قوم خودشان فرستاده شدند، مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه زبان و ادبيات مردم دوران نزول تعاليم آسمانى براى دريافت پيام آن تعاليم نقش مؤثرى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل -

16 - 32 - 20

20- ذكر فرجام شقاوت بار كافران و عاقبت سعادت آميز تقواپيشگان در كنار يكديگر ، از روش هاى تبليغى قرآن

الك_فرين . الذين تتوفّ_هم المل_ئكة ظالمى أنفسهم ... فادخلوا أبوب جهنّم ... فلبئس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 47 - 10،11

10- تهديد كردن بدكاران ، پس از استدلال منطقى ، از شيوه هاى تبليغى قرآن كريم

و ما أرسلنا من قبلك إلاّ رجالاً نوحى إليهم فسئلوا أهل الذكر . .. و أنزلنا إليك ا

11- ايجاد حالت خوف و رجا در انسان ها ، از روش هاى تبليغى قرآن كريم

أو يأخذهم على تخوّف فإن ربّكم لرءوف رحيم

آوردن عبارت {فإن ربّكم لرءوف رحيم} _ كه دلالت بر مهر و رحمت خداوند مى كند _ پس از تهديد بدكاران، مى تواند مشعر به نكته فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 125 - 4،5،6،10

4- لزوم به كارگيرى روش هاى مختلف تبليغى ، متناسب با مخاطب ها در دعوت به دين

ادع إلى سبيل ربّك بالحكمة و الموعظة الحسنة و ج_دلهم

ذكر {حكمت}، {موعظه} و {جدال به احسن} به عنوان سرّ ابزار دعوت به راه خدا مى تواند بيانگر برداشت فوق باشد.

5- جمود بر روش واحد تبليغى ، فاقد كارآيى لازم در هدايت همگان

ادع إلى سبيل ربّك بالحكمة و الموعظة الحسنة و ج_دلهم

فرمان الهى به استفاده از روشهاى گوناگون (برهان، موعظه و جدال احسن) نشانگر عدم كفايت يك روش است.

6- آشنايى با حكمت ، موعظه و برترين روش هاى جدلى ، نياز ضرورى مبلغان دين

ادع إلى سبيل ربّك بالحكمة و الموعظة

الحسنة و ج_دلهم بالتى هى أحسن

امر الهى به تبليغ دين از طريق حكمت، موعظه و جدل برتر نشانگر اين معناست كه فاقدان اين ابزار، از كارآيى لازم و شايسته در امر تبليغ برخوردار نيستند.

10- لزوم توجه به جنبه هاى عقلى ، برهانى ، عاطفى و احساسى انسان در امر تبليغ دين

ادع إلى سبيل ربّك بالحكمة و الموعظة الحسنة

برداشت فوق، با توجه به معناى لغوى {حكمت} و {موعظة} است: حكمت; يعنى، دستيابى به حق در پرتو علم و عقل و موعظة; يعنى، تذكر به خير آن گونه كه باعث رقّت قلب شود (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 127 - 4

4- صبر و مقاومت در برابر اذيت و آزار دشمنان دين ، مؤثرترين روش برخورد با آنان و بهترين راه تبليغ اسلام است .

ادع إلى سبيل ربّك . .. و إن عاقبتم ... و لئن صبرتم لهو خير للص_برين . و اصبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 32 - 10

10- تبيين پيامد هاى سوء اعمال ناپسند ، و جدايى نهى از آنها از روش هاى هدايتى _ تبليغى قرآن

و لاتقربوا الزنى إنه كان ف_حشة و ساء سبيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 21 - 39

39- يكتاپرستان ، از هر فرصت مناسب براى ترويج دين و انديشه الهى بهره مى گيرند .

قال الذين غلبوا على أمرهم لنتّخذنّ عليهم مسجدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 30 - 10

10- به كارگيرى اِنذار

و تبشير در كنار هم براى دعوت به دين و تبليغ آن ، از روش هاى مورد استفاده قرآن است .

إنّا أعتدنا للظ_لمين نارًا . .. إنّا لانضيع أجر من أحسن عملاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 54 - 2

2- آوردن مثال و نمونه ، از شيوه هاى بيانى قرآن و از روش هاى مناسب در تبليغ و بيان حقايق است .

و لقد صرّفنا فى ه_ذا القرءان للناس من كلّ مثل

براى {مَثَل} معانى متعددى از جمله: {شبيه و نظير} و {حديث (كلام تازه)} و {ضرب المثل} و {صفت} ذكر شده است. در آيه مورد بحث، به مناسبت {و اضرب لهم مثلاً رجلين} _ در آيات قبل _ ظاهراً، مقصود، ذكرِ شبيه و نظير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 103 - 6

6- طرح كردن پرسش هاى برانگيزاننده و ايجاد زمينه براى ارائه معارف ، از روش هاى مورد استفاده در قرآن است .

قل هل ننبّئكم بالأخسرين أعم_لاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 107 - 5

5- مژده و بشارت در كنار هشدار و تهديد ، روش به كار گرفته شده در قرآن براى تبليغ و هدايت است .

جزاؤهم جهنّم بما كفروا . .. إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت كانت لهم جنّت الفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 41 - 2

2- يادآورى و تجليل از پيامبران و اسوه هاى اخلاق و معنويت ، از روش هاى هدايتى و تبليغى مورد

استفاده در قرآن

واذكر فى الكت_ب إبرهيم إنّه كان صدّيقًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 42 - 9،10

9- وادار ساختن مردم به تحقيق و تفكر با طرح پرسش ، در باره عقيده ها و عملكرد هاى شان ، روشى نيكو در تربيت و تبليغ

لِمَ تعبد ما لايسمع و لايبصر

10- لزوم به كارگيرى ملاطفت و رعايت ادب همراه با استدلال هاى منطقى در گفتوگو هاى عقيدتى و دعوت به توحيد

ي_أبت لِمَ تعبد ما لايسمع

حضرت ابراهيم(ع) آزر را با تعبير (اى پدر من) مورد خطاب قرار داد كه در آن ملاطفت و مهرورزى وجود دارد. جملات بعدى نيز كه در مقام استدلال بيان گرديده، همگى داراى مقدمات روشن و نتايج منطقى است. از روش برخورد ابراهيم(ع) مى توان نتيجه گرفت كه در برخوردهاى عقيدتى، اين دو ركن بايد ملاحظه گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 45 - 9

9- لزوم برخورد محبت آميز و مؤدبانه در مقام ارشاد و تبليغ

ي_أبت إنّى أخاف أن يمسّك عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 97 - 12،13

12- لزوم به كارگيرى بيان و شيوه قابل فهم براى مردم در تبليغ و هدايت

فإنّما يسّرن_ه بلسانك لتبشّر به المتّقين و تنذر

13- نقش كارساز بشارت و انذار در تبليغ

لتبشّر . .. و تنذر به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 9 - 3

3 - برانگيختن مخاطب ، به دقت در گفتار و تشويق او به شنيدن گزارش ، روشى مطلوب در شيوه

اطلاع رسانى است .

هل اتيك حديث موسى

استفهام {هل أتاك. ..} مجازى و براى تشويق به استماع است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 25 - 3

3 - راهنمايى و ارشاد طغيان گران و تبليغ پيام الهى ، نيازمند شرح صدر وتحمل فراوان است .

اذهب . .. قال ربّ اشرح لى صدرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 28 - 4

4 - مبلغان دين بايد به گونه اى سخن بگويند كه مردم ، سخن آنان را فهميده ودرك كنند .

يفقهوا قولى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 42 - 4

4 - حركت به سوى مردم و رفتن در بين آنها ، برنامه اى ضرورى در تبليغ و رسالت است .

اذهب إلى . .. اذهب أنت و أخوك

در مجموعه چند آيه مورد بحث سه بار فعل {اذهب} تكرار شده است. از اين فرمان و تأكيد خداوند بر آن، به دست مى آيد كه در تبليغ دين، نشستن و منتظر شدن براى گردآمدن مردم كافى نيست; بلكه بايد به ميان آنان رفت و پرچم دعوت الهى را به حركت درآورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 44 - 7،9،10

7 - لزوم نرمش در گفتار و در پيش گرفتن روش هاى ملاطفت آميز در تبليغ دين ، حتى در مورد سركش ترين مردم

فقولا له قولاً ليّنًا

9 - لزوم مرحله بندى در كار تبليغ و توجه به شرايط و زمينه ها در انتخاب شيوه هدايت مردم

فقولا له قولاً

ليّنًا لعلّه يتذكّر أو يخشى

10 - هماهنگى مبلغان دينى در شيوه برخورد با مفاسد جامعه ، كارسازتر و به موفقيت نزديك تر است .

اذهبا . .. فقولا له قولاً ليّنًا لعلّه يتذكّر

موسى و هارون(ع)، هر دو به يك شيوه برخورد با فرعون مأمور شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 113 - 6

6 - تنوع بيان و ارائه صورت هاى گوناگون آن ، از روش هاى قرآن در تبليغ و تربيت

و صرّفنا فيه من الوعيد لعلّهم يتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 45 - 5،6

5- لزوم اتّكا به وحى الهى در انذار مردم و تبليغ دين

قل إنّما أُنذركم بالوحى

6- اهميت و نقش والاى انذار در پيشبرد اهداف دين

إنّما أُنذركم بالوحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 64 - 7

7- بهره جستن از هنر نمايش در تبليغ دين ، راهى شايسته و موفق

فجعلهم جذذًا إلاّكبيرًا لهم . .. قال بل فعله كبيرهم ه_ذا فس_لوهم ...فقالوا إنّكم

از اين كه حضرت ابراهيم(ع) در تبليغ توحيد، از هنر تجسمى و صحنه نمايش بهره گرفت و به هدف خود دست يافت، مى توان برداشت ياد شده را استفاده كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 66 - 5

5- آگاه كردن مردم به سودمندىِ دين دارى و يا زيان بى دينى ، روشى پسنديده و مفيد در تبليغ دين و هدايت انسان ها

قال أفتعبدون من دون اللّه ما لاينفعكم شيئًا و لايضرّكم

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 109 - 9

9- لزوم نگرشى يكسان و پرهيز از تبعيض و تفاوت در دعوت مردم به دين

فقل ءاذنتكم على سواء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 49 - 6

6 - لزوم استفاده از روش هاى روشن و بى ابهام در تبليغ و هدايت توده ها

إنّما أنا لكم نذير مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 28 - 8

8 - تبيين فلسفه احكام ، شيوه اى پسنديده در بيان تعاليم دين و تسهيل عمل به آنها است .

و إن قيل لكم ارجعوا فارجعوا هو أزكى لكم

جمله {هو أزكى لكم} _ كه به منزله تعليل براى احكام ياد شده و در مقام تشويق براى عمل به آنها است _ حاكى از شيوه قرآن در تبيين تعاليم دين و نيز تسهيل عمل به احكام الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30 - 13

13 - تبيين فلسفه احكام ، شيوه اى پسنديده در بيان تعاليم دين و تسهيل عمل به آنها

قل للمؤمنين يغضّوا . .. ذلك أزكى لهم

جمله {ذلك أزكى لهم} _ كه به منزله تعليل براى احكام ياد شده و در مقام تشويق براى عمل به آنها است _ حاكى از شيوه قرآن در تبيين تعاليم اسلام و نيز تسهيل عمل به احكام الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 34 - 5

5 - بهره گيرى از حوادث و نمونه هاى تاريخى به منظور قابل

فهم كردن حقايق ، روشى در تبليغ و هدايت

و مثلاً من الذين خلوا من قبلكم

ترديدى نيست كه ياد كردن حوادث و نمونه هاى تاريخى در قرآن، براى درك بهتر حقايقى است كه خداوند در صدد بيان آنهاست. بنابراين مى توان از اين ياد كرد، روش تبليغ و هدايت مردم به حقايق را آموخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 54 - 8

8 - ابلاغ پيام هاى الهى به صورت روشن و آشكار ، وظيفه رسول خدا ( ص )

و ما على الرسول إلاّ البل_غ المبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 3 - 7

7 _ زير سؤال بردن انديشه ها و باور هاى باطل و بيان ضعف ها و نقص هاى آنها ، روش هدايتى و تبليغى قرآن

و اتّخذوا من دونه ءالهة لايخلقون شيئًا و هم يخلقون . .. و لايملكون موتًا و لاحيو

جمله {و اتّخذوا من دونه آلهة. ..} هرچند به صورت خبريه است، ولى مقصود از آن اخبار نيست; زيرا همگان به مضمون آن آگاه بودند; بلكه مقصود زير سؤال بردن عقايد مشركان و بيان ضعف هاى فكرى آنان و اظهار شگفتى از چنين باورهايى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 33 - 6

6 _ ارائه راه حق و تفسير حقيقت ، در برابر سخنان باطل و شبهه انگيز ، شيوه پسنديده در تبليغ و ارائه تعاليم دين

و لايأتونك بمثل إلاّ جئن_ك بالحقّ و أحسن تفسيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء -

26 - 109 - 6

6 - نداشتن چشمداشت مادى از مردم و اعلام آن به همگان ، داراى تأثير مثبت و سازنده در تبليغ و رسالت الهى

فاتّقوا اللّه و أطيعون . و ما أسئلكم عليه من أجر إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

برداشت ياد شده از تصريح حضرت نوح(ع) به مطلب فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 127 - 6

6 - نداشتن چشمداشت مادى از مردم و اعلام آن به همگان ، داراى تأثير مثبت و سازنده در تبليغ و رسالت الهى

و ما أسئلكم عليه من أجر إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

برداشت ياد شده از تصريح حضرت هود(ع) به مطلب فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 145 - 6

6 - نداشتن چشمداشت مادى از مردم و اعلام آن به همگان ، داراى تأثير مثبت و سازنده در تبليغ دين و رسالت الهى

و ما أسئلكم عليه من أجر إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

برداشت ياد شده از تصريح حضرت صالح(ع) به مطلب ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 164 - 6

6 - نداشتن چشمداشت مادى از مردم و اعلام آن به همگان ، داراى تأثير مثبت و سازنده در تبليغ دين و رسالت الهى

و ما أسئلكم عليه من أجر إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

برداشت ياد شده از تصريح حضرت لوط(ع) به مطلب مزبور استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء

- 26 - 180 - 6

6 - نداشتن چشمداشت مادى از مردم و اعلام آن به همگان ، داراى تأثير مثبت و سازنده در تبليغ دين و رسالت الهى

و ما أسئلكم عليه من أجر إن أجرى إلاّ على ربّ الع_لمين

برداشت ياد شده از تصريح حضرت شعيب(ع) به مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 195 - 6

6 - لزوم به كارگيرى صراحت ، روشنى و گويايى سخن ، در تبليغ و هدايت خلق

نزل . .. بلسان عربىّ مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 198 - 3،4

3 - سخن گفتن به زبان ملى هر جامعه اى ، بهترين و مؤثرترين روش تبليغ و هدايت آن جامعه

و لو نزّلن_ه على بعض الأعجمين

4 - لزوم توجه به احساسات ملى جوامع ، در تبليغ و هدايت

و لو نزّلن_ه على بعض الأعجمين

به كارگيرى واژه {لو} _ كه براى امتناع است _ نشان مى دهد كه اگر خداوند قرآن را بر شخصيتى غير عرب زبان نازل مى كرد، بى ترديد مردم عرب از ايمان آوردن به غير آن سر باز مى زدند و اين نبود مگر به خاطر احساسات قومى وملى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 59 - 6

6 - گزينش شهر هاى بزرگ و مركزى براى تبليغ دين و ارشاد مردمان ، روشى پسنديده و كارآمد

حتّى يبعث فى أُمّها رسولاً

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه انتخاب شهرهاى بزرگ و مركزى براى رسالت پيامبران از سوى خداوند، مى

تواند به جهت كارآمدتر بودن اين روش باشد; به ويژه اين كه اين مسأله درباره تمامى پيامبران مطرح است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 17 - 14

14 - در تبليغ ، تنها ، به نفى باطل نبايد پرداخت ، بلكه بايد راه درست را نيز معرفى كرد .

إنّ الذين تعبدون من دون اللّه لايملكون لكم رزقًا فابتغوا عند اللّه الرزق و اعبدو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 9 - 15

15 - تكيه بر براهين آشكار و قابل فهم و پرهيز از گفتار ابهام آميز ، شيوه اى پسنديده در تبليغ معارف دين است .

و جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 24 - 9

9 - استفاده از كاركرد عوامل طبيعى در طبيعت براى اثبات وجود خداوند ، از شيوه هاى تبليغى قرآن كريم است .

و من ءاي_ته يريكم البرق خوفًا و طمعًا و ينزّل من السماء ماء فيحيى به الأرض بعد م

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 25 - 11

11 - استفاده از امور حسى و قابل درك ، جهت اثبات امور غير حسى _ كه درك اش سخت است _ از شيوه هاى تبليغى قرآن است .

و ينزّل من السماء ماء فيحيى به الأرض بعد موتها . .. و من ءاي_ته أن تقوم السماء .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 27 - 6

6 - استفاده از امور عينى

و محسوس ، براى تبيين امور غيبى ، از روش هاى تبليغى قرآن كريم است .

و هو الذى يبدؤا الخلق ثمّ يعيده و هو أهون عليه

استدلال به آفرينش نخست موجودات و شاهد گرفتن آن براى اثبات معاد _ كه امرى غيبى است _ حقيقت يادشده را مى رساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 28 - 5،7،8

5 - استفاده از تمثيل ، جهت تفهيم معارف والاى دينى ، از روش هاى تبليغى قرآن

ضرب لكم مثلاً من أنفسكم . .. كذلك نفصّل الأي_ت

لام {لكم} براى تعليل و در نتيجه، بيان كننده اين نكته است كه بيان مَثَل ها، به خاطر تفهيم دقيق است. {من} در {من أنفسكم} براى ابتدا و به منظور بيان اين است كه مَثَل از خود شما زده مى شود كه دقيقاً برايتان قابل فهم است.

7 - قرآن كريم از شيوه هاى گوناگون استفاده مى كند تا مشركان را براى دست كشيدن از معبود هاى ساخته دست خويش قانع كند .

و من ءاي_ته أن خلقكم . .. و أن خلق لكم ... خلق السم_وت ... يريكم البرق ... أن تق

پس از اقامه دليل هاى روشن براى اثبات وحدانيت خداوند، روى آوردن به بيان تمثيلى و عاميانه كردن مطلب، جهت تفهيم پوچى معبودهاى جعلى، حكايت از حقيقت ياد شده مى كند.

8 - استفاده از روش هاى ساده و همگانى در تبليغ مفاهيم دين ، امرى شايسته است .

ضرب لكم مثلاً من أنفسكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 47 - 5

5 - مبلّغان ، در تبليغ دين ،

بايد با برهانى روشن و مستدل عمل كنند .

و لقد أرسلنا. .. رسلاً ... بالبيّن_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 13 - 6

6 - متمركز ساختن ذهن مخاطب و شنونده ، در موعظه و تبليغ ، امرى لازم است .

و هو يعظه ي_بنىّ

مخاطب قرار دادن فرزند، با {يا}ى ندا، هنگام موعظه، مى تواند به منظور نكته ياد شده باشد تا موعظه، اثر خود را ببخشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 16 - 3

3 - لازم است كه تبليغ معارف دين ، به محبّت و تحريك احساس و عاطفه مخاطب آميخته گردد .

ي_بنىّ إنّها إن تك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 17 - 4

4 - لازم است كه پيش از دعوت به فروع عملى ، اصول عقيدتى تبيين گردد .

ي_بنىّ لاتشرك باللّه . .. إنّها إن تك مثقال حبّة من خردل ... يأت بها اللّه ... ي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 45 - 6

6 - پيش انداختن بشارت بر هشدار ، امرى شايسته و بايسته در امر تبليغ است .

مبشّرًا و نذيرًا

احتمال دارد كه تقديم {مبشّراً} با توجه به واقعيت خارجى تأثير تقديم بشارت بر انذار و بيم دهى باشد. بنابراين، نكته فوق قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 24 - 13

13 - ارائه و تبليغ آيين حق با نقد منصفانه و حق طلبانه عقايد دينى ديگر ،

از شيوه هاى تبليغى قرآن

قل ادعوا الذين زعمتم من دون اللّه . .. و إنّا أو إيّاكم لعلى هدًى أو فى ضل_ل مبي

اين كه پيامبر(ص) به مشركان فرمود: يا ما بر حق هستيم و راه هدايت را مى پيماييم يا شما _ با آن كه پيامبر(ص) مسلّماً بر حق و هدايت بود _ نشانگر انصاف و برخورد حق طلبانه با عقايد ديگران و شيوه اى پسنديده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 17 - 6

6 - لزوم به كارگيرى مفاهيم و مطالب روشن ، رسا و بى ابهام در تبليغ دين

و ما علينا إلاّ البل_غ المبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 20 - 13

13 - داشتن ملاطفت و برخورد محبت آميز ، روشى پسنديده و بايسته در تبليغِ دين و برخورد با افراد خاطى و گناه كار

قال ي_قوم اتّبعوا المرسلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 21 - 5

5 - مبلغان دينى ، بايد در فراخواندن مردم به دين و اقتدا به رسولان الهى ، از استدلال و برهان بهره گيرند .

اتّبعوا من لايسئلكم أجراً و هم مهتدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 70 - 9

9 - لزوم استفاده از روش هاى روشن و بى ابهام ، در تبليغ و هدايت توده ها

أنّما أنا نذير مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 27 - 9

9 - در اقدام ها و تلاش هاى

فرهنگى و دينى ، صرف احتمال تأثير كافى است .

لعلّهم يتذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 4 - 4

4 - بشارت و انذار ، دو ابزار كارآمد براى مبلغان دينى در هدايت و تربيت مردم

كت_ب . .. بشيرًا و نذيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 14 - 7

7 - گسترش پيام توحيدى و هدايت مردم ، نيازمند حضور فعّال مبلغان الهى در ميان آنان

إذ جاءتهم الرّسل من بين أيديهم و من خلفهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 34 - 11

11 - استفاده از امور روشن و همه فهم ، در جهت تبليغ و هدايت ، روشى قرآنى است .

و لاتستوى الحسنة و لا السيّئة . .. كأنّه ولىّ حميم

تكيه بر اصل تفاوت خوبى و بدى _ كه امرى روشن و قابل فهم براى همگان است _ به عنوان پيش درآمد سفارش به اخلاق نيك در تبليغ، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 7 - 5،12

5 - انذار مردم نسبت به فرجام كفر ، داراى اهميتى خاص در تبليغ دين

لتنذر أُمّ القرى

12 - لزوم اولويت دادن به نقاط مركزى و محورى در تبليغ و انذار

لتنذر أُمّ القرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 3 - 8

8 - پيام هاى دينى ، اگر با زبانى فصيح و قالبى متناسب ارائه شود ، ذهن و انديشه انسان ها را به

خود جذب مى كند .

إنّا جعلن_ه قرءانًا عربيًّا لعلّكم تعقلون

اين نكته كه قرآن به واسطه فصاحتش، زمينه تعقل و جذب اذهان را فراهم مى كند، نشانگر آن است كه اگر پيام هاى دينى، اين ويژگى را داشته باشند، در جذب مخاطب موفق خواهند بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 29 - 10

10 - به كارگيرى بيان روشن و رسا ، امرى ارزشمند در تبليغ معارف دينى

و رسول مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 46 - 4

4 - در تبليغ دين ، نخست بايد به رفع موانع و اصلاح پايگاه ها و عناصر اصلى جامعه پرداخت .

و لقد أرسلنا موسى . .. إلى فرعون و ملإيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 2 - 6

6_ سخن روشن و به دور از ابهام ، داراى اهميتى ويژه در انجام رسالت تبليغى و دينى

و الكت_ب المبين

توصيف قرآن _ كه پيام تبليغى است _ به وصف {مبين}، اِشعار به مطلب ياد شده دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 58 - 7

7- لزوم توجه به سطح درك و استعداد هاى مخاطبان ، در تبليغ و هدايت ايشان

فإنّما يسّرن_ه بلسانك

از اين كه خداوند {تيسير} را زمينه تذكّر يافتن دانسته; استفاده مى شود كه براى بيدارى خلق، بايد حقايق را به گونه اى قابل فهم و درك براى آنان بيان كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 24 -

2

2 - لزوم استفاده از شيوه هاى مختلف تمثيلى و داستانى ، براى تفهيم حقايق به مردمان

إنّه لحقّ مثل ما أنّكم تنطقون . هل أتيك حديث ضيف إبرهيم

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه خداوند در آيه قبل، از تمثيل و در اين آيه از بيان سرگذشت ميهمانان گرامى ابراهيم(ع) در جهت حقانيت وعده هاى خويش بهره جسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 38 - 9

9 - لزوم مجهز بودن به امكانات نيرومند و دلايل متقن ، در تبليغ دين

أرسلن_ه . .. بسلط_ن مبين

فعل الهى، خود رهنمودى به هدايتگران است كه آنان براى پيشبرد هدف، بايد در كار خويش ابزار و امكانات بايسته را نيز، در نظر داشته باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 40 - 3،5

3 - مزد طلبى از مردم در برابر تبليغ دين ، زمينه ساز روى گردانى آنان از پذيرش آن

أم تسئلهم أجرًا فهم من مغرم مثقلون

5 - توجه شريعت به خصلت هاى درونى مردم ، در تنظيم برنامه هاى تبليغى خود *

أم تسئلهم أجرًا فهم من مغرم مثقلون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه خداوند چون دلبستگى شديد مردم به مال را مى دانسته است، پيامبران را از درخواست مزد مادى از مردم، دور داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 29 - 8

8 - لزوم رعايت استعداد و قابليت افراد ، در استفاده از فرصت ها و امكانات تبليغى

فأعرض عن من تولّى عن ذكرنا و

لم يرد إلاّ الحيوة الدنيا

تكليف پيامبر(ص) به روى گردانى از خدافراموشان دنيامحور، مى تواند نشانگر اين باشد كه رهبران و مبلغان الهى، نبايد قابليت ها را ناديده انگاشته وفرصت هاى خويش را در مواضع بى ثمر، هدر دهند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 17 - 3

3 - لزوم استفاده هدايتگران از شيوه ساده گويى براى ارشاد مردم

و لقد يسّرنا القرءان للذّكر

بيان الهى، در حقيقت رهنمودى به همه هدايتگران است كه بايد از اين شيوه استفاده كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 32 - 3

3 - لزوم استفاده هدايت گران ، از شيوه ساده گويى براى ارشاد مردم

و لقد يسّرنا القرءان للذّكر

بيان الهى، در حقيقت رهنمودى به همه هدايت گران است كه بايد شيوه ساده گويى را در بيان حقايق براى مردم برگزينند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 40 - 3

3 - لزوم استفاده هدايت گران ، از شيوه ساده گويى براى ارشاد مردم

و لقد يسّرنا القرءان للذّكر

بيان الهى، در حقيقت رهنمودى به همه هدايت گران است كه در راستاى ارشاد خلق، بايد از شيوه ساده گويى استفاده كنند تا همگان از آن بهره مند شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 13 - 11

11 - توجه به عنصر اميدوارى به پيروزى و نصرت الهى در تبليغ ، امرى لازم و كارآمد

و أُخرى تحبّونها نصر من اللّه و فتح قريب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم

- 68 - 46 - 2

2 - درخواست مزد و پاداش در قبال هدايت و تبليغ دين ، از موانع تأثيرگذارى و موفقيت آن

أم تسئلهم أجرًا

برداشت ياد شده، از آن جا است كه آيه شريفه، درصدد بيان علّت هاى نپذيرفتن اسلام از سوى كافران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 2 - 2

2 - دعوت و برخورد از سر مهربانى و شفقت ، مؤثّر در هدايت و اصلاح جامعه

قال ي_قوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 9 - 3،4

3 - دعوت آشكارا ، كاملاً سرّى ، خصوصى و يا عمومى ، از روش هاى تبليغى ، تربيتى و هدايتى

ثمّ إنّى أعلنت لهم و أسررت لهم إسرارًا

4 - لزوم توجه به شرايط اجتماعى و زمان و مكان و نيز رعايت خصوصيات و حالات شخصى مخاطبان ، به هنگام تبليغ ، تربيت و هدايت

ثمّ إنّى دعوتهم جهارًا . .. و أسررت لهم إسرارًا

از اين كه نوح(ع)، گاهى مردم را به صوربّ مخفى و گاهى علنى دعوت مى كرد و يا برخى از مردم را به شكل خصوصى و برخى ديگر را به صورت عمومى به سوى خداوند فرامى خواند; مى توان مطلب ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 12 - 8

8 - تبيين فوايد ايمان و دين دارى ، از روش هاى تبليغى و هدايتى

استغفروا ربّكم . .. يرسل السماء عليكم مدرارًا . و يمددكم بأمول و بنين ... و يجعل

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 18 - 5،11

5 - برانگيختن انگيزه در مخاطب ، براى جلب توجه او به سخنان هدايت بخش ، از مقدمات ارشاد و تبليغ

فقل هل لك إلى أن تزكّى

{لك} خبر براى مبتداى محذوف است. حرف {إلى} نيز به همان مبتداى محذوف تعلق دارد. تقدير كلام را مى توان چنين دانست: {هل لك ميل إلى أن تزكّى} يا {هل لك سبيل إلى...}.

11$ - نرمش در گفتار ، حتى با سركشان ، از شيوه هاى پسنديده در تبليغ و ارشاد مردم

فقل هل لك إلى أن تزكّى

فقل هل لك إلى أن تزكّى

طرح استفهام در آغاز سخن، نوعى نرمش در لحن كلام است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 6 - 3

3 - بذل توجّه كامل به ارشاد كسانى كه نيازى به تعاليم الهى در خود احساس نمى كنند ، روشى ناپسند و مذموم است .

أمّا من استغنى . فأنت له تصدّى

آغاز سخن با ضمير {أنت} و نيز تقديم {له} بر {عنه} در جمله هاى {أنت له تصدّى} و {أنت عنه تلهّى} _ در آيات بعد _ ارشاد كننده را به جهت برخوردش با هر دو نوع مخاطب، نكوهش كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 10 - 6

6 - لزوم پرهيز مبلّغان ، از برخورد هاى ناهنجارى كه زمينه گريز مردم از مجلس وعظ و ارشاد گردد .

لعلّه يزّكّى . .. فأنت عنه تلهّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 11 - 1

1 - تأكيد

خداوند بر ضرورت ترك ترش رويى با اندرز خواهان ; هر چند آنان ، جسمى معلول داشته و از طبقات اشراف نباشند .

كلاّ

كلمه {كلاّ} براى ممنوع ساختن و ردّ مطالبى است كه پيش از گفتن اين كلمه، مطرح شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 17 - 5

5 - برانگيختن مخاطب به دقّت در گفتار و تشويق او به شنيدن گزارش ، روشى مطلوب در شيوه اطلاع رسانى

هل أتيك

روش تبليغ ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 125 - 15

15- بهره گيرى از حكمت ، موعظه نيكو و جدل بهترين در تبليغ دين ، روشى ابراهيمى است .

اتّبع ملّة إبرهيم . .. ادع إلى سبيل ربّك بالحكمة و الموعظة الحسنة و ج_دلهم بالتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 44 - 11

11- برانگيختن عقل و وجدان مردم به داورى ، روش حضرت ابراهيم ( ع ) در ارشاد و تبليغ

لِمَ تعبد ما لايسمع . .. لاتعبد الشيط_ن إنّ الشيط_ن كان للرحمن عصيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 45 - 8

8- حضرت ابراهيم ( ع ) با برخوردى عاطفى و مؤدبانه سعى در ارشاد و هدايت آزر داشت .

ي_أبت إنّى أخاف أن يمسّك عذاب من الرحمن

خطاب {ياأبت} گوياى عطوفت ابراهيم(ع) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 58 - 6

6 _ اقدام ابراهيم ( ع ) به شكستن بت ها و سالم باقى

گذاشتن بت بزرگ ، تدبيرى از سوى آن حضرت براى جلب نظر مردم و توجه دادن آنان به بطلان بت پرستى بود .

و تاللّه لأكيدنّ أصن_مكم . .. فجعلهم جذذًا إلاّكبيرًا لهم لعلّهم إليه يرجعون

{فاء} در {فجعلهم} يا براى ترتيب است و يا براى تعقيب. در هر دو صورت گوياى اين است كه عمل حضرت ابراهيم(ع) مصداق همان حيله و تدبيرى بود كه بر آن سوگند ياد كرده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 63 - 4

4- ابراهيم ( ع ) با درخواست از بت پرستان براى بازجويى از بت ها ، عجز و ناتوانى آنها را براى آنان به نمايش گذاشت .

فس_لوهم إن كانوا ينطقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 64 - 3،6

3- استدلال ابراهيم ( ع ) بر بطلان شرك و شگرد او در مبارزه با بت پرستى ، تأثيرى كامل بر تمامى قومش داشت .

قال بل فعله كبيرهم . .. فرجعوا إلى أنفسهم فقالوا انّكم أنتم الظ_لمون

از اين كه تمامى قوم ابراهيم، بلافاصله به گمراهى خود اعتراف كردند، قوت استدلال آن حضرت و تأثير كامل شيوه دعوت او به دست مى آيد.

6- ابراهيم ( ع ) براى مبارزه با بت پرستى و اثبات توحيد ، از هنر نمايش استفاده كرد .

فجعلهم جذذًا إلاّكبيرًا لهم . .. قال بل فعله كبيرهم ه_ذا فس_لوهم ... فقالوا إنّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 66 - 4

4- حضرت ابراهيم ( ع ) براى اثبات توحيد و بطلان شرك از

شيوه آگاه كردن بت پرستان به ناتوانى بت ها و به اعتراف واداشتن آنان بر اين حقيقت استفاده كرد .

فس_لوهم إن كانوا ينطقون . .. لقد علمت ما ه_ؤلاء ينطقون . قال أفتعبدون من دون الل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 72 - 4

4 - ايجاد سؤال در مردم نسبت به باور هاى آنان ، روش ابراهيم ( ع ) در تذكر دادن و باطل كردن عقايد ايشان

قال هل يسمعونكم إذ تدعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 73 - 2

2 - بهره گيرى ابراهيم ( ع ) در هدايت قومش ، از محسوس ترين و بديهى ترين امور

قال هل يسمعونكم . .. أو ينفعونكم أو يضرّون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 80 - 5

5 - استفاده ابراهيم ( ع ) از ضرورى ترين و ملموس ترين نياز هاى بشرى ، براى متوجه ساختن قوم خويش به خدا

و الذى هو يطعمنى و يسقين . و إذا مرضت فهو يشفين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 16 - 6

6 - توجه دادن مردم به بازگشت خير و منفعت اعمال دينى به خودشان ، از شيوه هاى تبليغى ابراهيم ( ع ) بود .

اعبدوا اللّه و اتّقوه ذلكم خير لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 17 - 3

3 - حضرت ابراهيم ( ع ) براى بيدارى قوم خويش ، بت ها را به حقارت

و پستى ياد مى كرده است .

إنّما تعبدون من دون اللّه أوث_نًا

نكره آوردن {أوثان} مى تواند به منظور بيان حقارت شأن بت ها باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 25 - 3

3 - حضرت ابراهيم ( ع ) براى آگاهى قوم اش ، حقارت و ناتوانى بت ها را تبليغ مى كرد .

و قال إنّمااتّخذتم من دون اللّه أوث_نًا

{أوثاناً} به صورت نكره آورده شده و تنوين آن، براى تحقير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 85 - 5

5 - آغاز كردن تبليغ دين و حركت اصلاحى از نزديكان و اطرافيان ، شيوه ابراهيم ( ع )

إذ قال لأبيه و قومه ماذا تعبدون

برداشت ياد شده از آن جا است كه ابراهيم(ع) در آغاز تبليغ خود، پدر و اطرافيان خود را مخاطب قرار داد.

روش تبليغ اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 78 - 13

13 - بهره گيرى از عواطف خويشاوندى براى ترغيب مشركان مكّه به گرويدن به اسلام

و ما جعل عليكم فى الدين من حرج ملّة أبيكم إبرهيم

روش تبليغ انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 46 - 2

2 _ بيدار ساختن و برانگيختن فطرت توحيدى، از روشهاى تبليغى انبيا

قل أرءيتم . .. من إله غير اللّه يأتيكم به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 90 - 13

13 _ ضرورت تبعيت از روشهاى پيامبران الهى در برخوردها و روش تبليغ دين

فبهديهم اقتده

قل لاأسئلكم عليه أجرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 35 - 15

15- وظيفه همه انبياى الهى ، تنها ابلاغ پيام خداوند به صورت روشن و صريح بوده است و نه اجبار مردم به قبول آن .

فهل على الرسل إلاّ البل_غ المبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 34 - 4

4 - اشتغال فراوان به ذكر خداوند و ياد او ، هنگام سخن با مردم ، داراى فضيلت بسيار بوده و شيوه پيامبران در ترويج دين خدا است .

و نذكرك كثيرًا

موسى(ع)، براى تسبيح و ذكر فراوان خدا در خلوت، نيازى به زبان فصيح و يارى هارون(ع) نداشت; بنابراين خواست او مطرح شدن تسبيح و ياد خدا در ملأعام بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 52 - 3

3 - تلاوت آيات الهى براى مردم ، شيوه تبليغ رسولان و پيامبران

و ما أرسلنا من قبلك من رسول و لانبىّ إلاّ إذا تمنّى . .. فى أُمنيّته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 32 - 12

12 - { آگاهى دادن } و { انذار كردن } ، دو ركن اساسى در دعوت پيامبران

اعبدوا اللّه ما لكم من إل_ه غيره أفلاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 115 - 5

5 - روشن و بى ابهام بودن بيان و انذار پيامبران ، ويژگى بارز آنان در تبليغ

إن أنا إلاّ نذير مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

15 - فاطر - 35 - 37 - 11

11 - انذار و اخطار ، از شيوه هاى تبليغى پيامبران

و جاءكم النذير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 42 - 9

9 - انذار و اخطار ، از مسؤوليت ها و شيوه هاى تبليغى پيامبران

لئن جاءهم نذير . .. فلمّا جاءهم نذير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 86 - 4

4 - خلوص و نداشتن هيچ چشمداشتى در انجام رسالت ، از ويژگى هاى پيامبران

قل ما أسئلكم عليه من أجر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 14 - 6

6 - تبليغ پيامبران ، همراه با حضور فعال و گسترده آنان در ميان جوامع خويش بود .

إذ جاءتهم الرّسل من بين أيديهم و من خلفهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 24 - 1،2

1 - بازگو كردن فضيلت و برترى مكتب توحيدى بر آيين اجدادى مشركان ، روش تمامى پيامبران

ق_ل أوَ لو جئتكم بأهدى ممّا وجدتم عليه ءاباءكم

2 - تمسك پيامبران به استدلال و خرد ، در قبال سنت گرايى و آيين تقليدى منكران

ق_ل أوَ لو جئتكم بأهدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 21 - 5

5- پيامبران ، خواهان هدايت مردم با تبليغ آزاد و نه حركت هاى تعرضى وتهاجمى *

و إن لم تؤمنوا لى فاعتزلون

با الغاى خصوصيت از شخص موسى(ع)، تعبير {فاعتزلون} مى نماياند كه خط رسالت براساس تهاجم استوار نبوده است; بلكه آزادى بيان

را تضمين كننده پيشرفت رسالت خويش مى دانسته است.

روش تبليغ حبيب نجار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 21 - 4

4 - مؤمن انطاكيه ( حبيب نجار ) ، در فراخواندن مردم به دين و اقتدا به رسولان الهى ، از استدلال و برهان بهره مى گرفت .

اتّبعوا من لايسئلكم أجراً و هم مهتدون

آيه شريفه و چند آيه بعدى، بيانگر مجموعه استدلال ها و برهان هاى مؤمن انطاكيه است كه در اثبات ادعاى خويش، براى مردم مطرح كرده بود.

روش تبليغ دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 112 - 23

23 _ دروغپردازى و افترا، شيوه تبليغات دشمنان انبياست.

فذرهم و ما يفترون

روش تبليغ دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 52 - 7

7 _ ضرورت ارزيابى دقيق، از روشهاى تبليغ دين و برآورد آثار آن

و أنذر به . .. و لا تطرد الذين يدعون ربهم

برخى مفسران گفته اند آيه {لا تطرد . .. } تبصره اى بر آيه قبل است. بر اين فرض آيه مى تواند رهنمودى كلى در تبليغ باشد. يعنى قبل از به كارگيرى هر روشى در تبليغ به بررسى ابعاد آن بايد پرداخت و از عوارض احتمالى آن با تدابير لازم جلوگيرى كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 82 - 3،4

3- پيامبر ( ص ) ، وظيفه دار به كارگيرى مفاهيم روشن و صريح در تبليغ دين

فإنما عليك البل_غ المبين

{بلاغ} به معناى تبليغ و رساندن پيام است.

توصيف آن به {المبين} (آشكار و روشنگر) بيانگر مطلب ياد شده است.

4- لزوم به كارگيرى مفاهيم و مطالب روشن و صريح ، در تبليغ دين

فإنما عليك البل_غ المبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 109 - 5

5- هشدار و انذار و يا توسل به قدرت در مسير احقاق حق و پياده كردن دين ، بايد پس از اتمام حجت و بيان حقايق دينى باشد .

و ما أرسلن_ك إلاّ رحمة للع_لمين . .. قل إنّما يوحى إلىّ ... فهل أنتم مسلمون . فإ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 54 - 13

13 - لزوم به كار گيرى مفاهيم و مطالب روشن و بى ابهام در تبليغ دين

و ما على الرسول إلاّ البلغ المبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 13 - 15

15 - تثبيت و گسترش دين الهى ، نيازمند اقدام و تلاش جمعى است .

أن أقيموا الدين

با توجه به جمع بودن {أقيموا}، مى توان برداشت بالا را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 21

21 - تفاوت نگذاشتن بين طبقات مختلف اجتماعى در مقام تبليغ و هدايت و اجراى شريعت ، از وظايف پيامبر ( ص )

و أُمرت لأعدل بينكم

بنابراين كه {أمرت لأعدل بينكم} مربوط به نحوه اجراى دعوت و اقامه دين به وسيله پيامبر(ص) باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 26 - 7

7

- لزوم استفاده از روش هاى روشن و بى ابهام در تبليغ دين و هدايت مردمان

إنّما أنا نذير مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 10 - 6،7

6 - خوددارى از تعرّض به مخالفان بدگو ( مقابله به مثل و پاسخ گويى به آنان ) در مرحله آغازين كار هدايت و تبليغ دين ، امرى سزاوار و بايسته

و اهجرهم هجرًا جميلاً

7 - ترويج دين و گسترش دين دارى در جامعه ، مستلزم سعه صدر ، صبر و خويشتن دارى است .

و اصبر . .. و اهجرهم هجرًا جميلاً

روش تبليغ ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 98 - 4

4- ذوالقرنين ، از بينش توحيدى خويش ، پس از اثبات توان علمى و فنى خود ، تبليغ كرد .

فما اسطاعوا أن يظهروه . .. قال ه_ذا رحمة من ربّى

تعبير {ه_ذا رحمة. ..} نوعى تبليغ از بينش است كه ذوالقرنين پس از ساختن سدّ و اثبات برترى خويش، آن را تبليغ كرد.

روش تبليغ رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 52 - 3

3 - تلاوت آيات الهى براى مردم ، شيوه تبليغ رسولان و پيامبران

و ما أرسلنا من قبلك من رسول و لانبىّ إلاّ إذا تمنّى . .. فى أُمنيّته

روش تبليغ سامرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 96 - 4

4 - سوء استفاده از دين و تعاليم آسمانى ، براى گمراه ساختن بنى اسرائيل و ترويج گوساله پرستى در بين

آنان ، از جمله اعترافات سامرى در نزد موسى ( ع )

فنبذتها

{نبذ} در {نبذتها}، ممكن است در معناى حقيقى آن; يعنى، دورافكندن آثار رسالت به كار رفته باشد و نيز ممكن است مجاز و به معناى سوء استفاده از تعاليم رسولان الهى باشد. براساس معناى دوم، سامرى اعتراف مى كند كه با استفاده نابه جا از آموخته هاى خويش، آن را ضايع ساخته و نابود كرده است.

روش تبليغ سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 36 - 10

10 - سليمان ( ع ) ، درصدد استفاده از هر فرصت براى بيان عقيده توحيدى خود و تبليغ آن

فما ءاتين اللّه خير ممّا ءاتيكم

يادآورى سليمان(ع) به نماينده سبا نسبت به اين حقيقت كه آنچه او و آنها در اختيار دارند، همگى عطايايى است كه خداوند به آنان بخشيده است، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 41 - 4

4 - استفاده سليمان ( ع ) از امكانات خود بلقيس ، براى ارائه معجزه به وى و هدايت او

قال نكّروا لها عرشها. .. من الذين لايهتدون

برخى برآنند كه {أتهتدى. ..} به تقدير {أتهتدى إلى الإيمان باللّه و رسوله} مى باشد. برداشت ياد شده بر پايه اين احتمال است.

روش تبليغ شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 84 - 5

5_ شعيب ( ع ) با برانگيختن عواطف مردم ، دعوت خويش را آغاز كرد .

قال ي_قوم اعبدوا الله

خطاب {يا قوم} (اى مردم من) تحريك كننده عواطف مخاطبان است.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 89 - 5

5_ يادآورى تاريخ پيشينيان و بيان علت نابودى و گرفتارى آنان به عذاب هاى الهى ، از روش هاى تبليغى حضرت شعيب ( ع ) بود .

و ي_قوم لايجرمنّكم شقاقى أن يصيبكم مثل ما أصاب قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 177 - 3،4

3 - دعوت به تقوا ، محور تبليغات و هدايت گرى شعيب پيامبر

إذ قال لهم شعيب ألاتتّقون

4 - سخن دلسوزانه شعيب ( ع ) با مردم ايكه ، در دعوت آنان به تقوا و پرهيز از گناه

إذ قال لهم شعيب ألاتتّقون

وجود لحن مشفقانه در تعبير {ألاتتّقون} (آيا نمى خواهيد تقواپيشه كنيد) بيانگر مطلب ياد شده است.

روش تبليغ صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 5

5 _ توجه دادن مردم به نعمت هاى الهى و سرنوشت پيشينيان ، از روش هاى تبليغى صالح ( ع ) براى گرايش دادن آنان به پرستش خداى يگانه

و اذكروا إذ جعلكم خلفاء . .. فاذكروا ءالاء اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 64 - 3

3_ صالح ( ع ) با برخوردى عاطفى ، قوم خويش را با خصوصيات معجزه خويش آشنا ساخت .

و ي_قوم ه_ذه ناقة الله

تعبير {يا قوم} (اى مردم من) حكايت از مهربانى و عطوفت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 142 - 2

2 - سخن دلسوزانه صالح ( ع )

با ثموديان ، در دعوت آنان به تقوا و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم ص_لح ألاتتّقون

وجود لحن مشفقانه در تعبير {ألا تتّقون} (آيا نمى خواهيد تقوا پيشه كنيد)، بيانگر مطلب ياد شده است.

روش تبليغ علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 91 - 11

11 _ عالمان يهود برخى از حقايق تورات را براى مردم بيان مى كردند و بسيارى از حقايق آن را از مردم پنهان مى ساختند.

تجعلونه قراطيس تبدونها و تخفون كثيرا

روش تبليغ فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 63 - 11

11 - ايادى و طرفداران فرعون ، همان سخنان و نظرات فرعون را در باره موسى ( ع ) تكرار و تبليغ مى كردند .

أجئتنا لتخرجنا من أرضنا بسحرك . .. لسحرن يريدان أن يخرجاكم

روش تبليغ فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 63 - 3،5،9،11

3 - تأكيد بر ساحربودن موسى و هارون ( ع ) ، از جمله حركت هاى تبليغى فرعونيان بود .

قالوا إن هذن لسحرن

حرف {إن} مخفف از {إنّ} و ملغى از عمل است; ولى معناى تأكيد را مى رساند.

5 - متهم ساختن موسى و هارون ( ع ) به تلاش و برنامه ريزى براى بيرون راندن قبطيان از مصر به وسيله سِحر ، از جمله محور هاى تبليغاتى فرعونيان عليه موسى ( ع )

لسحرن يريدان أن يخرجاكم من أرضكم بسحرهما

9 - بهره بردارى فرعونيان از علاقه قبطيان به وطن و سرزمين و احساسات ملى و مذهبى آنان ، در

تبليغات خود عليه موسى ( ع )

يخرجاكم من أرضكم . .. بطريقتكم المثلى

11 - ايادى و طرفداران فرعون ، همان سخنان و نظرات فرعون را در باره موسى ( ع ) تكرار و تبليغ مى كردند .

أجئتنا لتخرجنا من أرضنا بسحرك . .. لسحرن يريدان أن يخرجاكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 64 - 7

7 - فرعونيان ، در سخنان و تبليغات خويش ، سِحر برتر و بى رقيب را ، نشانگر حقانيت مرام ساحر و عقايد او قلمداد مى كردند .

و قد أفلح اليوم من استعلى

بسيج ساحران براى ابطال ادعاهاى موسى(ع)، حاكى از آن است كه در نظر فرعونيان، قدرت ساحر ميزان حق و باطل بود.

روش تبليغ كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 56 - 8

8- خارج كردن حق از صحنه ، با باطل نشان دادن چهره آن ، از شيوه هاى تبليغاتى كفرپيشگان است .

و يج_دل الذين كفروا بالب_طل ليدحضوا به الحقّ

{إدحاض} به معناى {إبطال} و {إزاله} است. {ليدحضوا به الحقّ} يعنى: {كفرپيشگان، با مجادله باطل، سعى در ابطال و ازاله حق دارند.}. روشن است كه حق، قابل ابطال نيست، لذا تعبير {خروج از صحنه} و {باطل نمايى} در برداشت به كار رفته است.

روش تبليغ لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 161 - 2

2 - سخن دلسوزانه لوط ( ع ) با قوم خود ، در دعوت آنان به تقوا و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم لوط ألاتتّقون

وجود لحن مشفقانه در تعبير {ألا

تتّقون} (آيا نمى خواهيد تقوا پيشه كنيد) حكايت از مطلب ياد شده دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 173 - 5

5 - محوريت انذار و اخطار در تبليغات لوط ( ع )

و أمطرنا عليهم مطرًا فساء مطر المنذرين

روش تبليغ محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 16 - 6

6_ خداوند راهنماى پيامبر ( ص ) در چگونه بيان كردن معارف و تبليغ كردن دين

قل من رب السموت و الأرض قل الله قل أفاتخذتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 56 - 2

2 _ بشارت و اخطار ، دو روش تربيتى _ هدايتى و تبليغى پيامبراسلام ( ص )

و ما أرسلن_ك إلاّ مبشّرًا و نذيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 50 - 11

11 - پيامبر ( ص ) ، در ابلاغ تعاليم آسمانى با ملايمت و مدارا عمل مى كرد و در مخاطبانش حساسيت واكنش آميز ايجاد نمى كرد .

قل إن ضللت فإنّما أضلّ على نفسى و إن اهتديت فبما يوحى إلىّ ربّى

اين كه پيامبر(ص) در مقام ابلاغ پيام خداوند به مشركان، از بازگشت گمراهى فرضى خود سخن به ميان مى آورد و منشأ هدايتش را خداوند معرفى مى كند و به گمراهى مشركان نمى پردازد; حاكى از مداراى او در امر تبليغ است تا به اين صورت، واكنش منفى مشركان را برنينگيزاند و بتواند به هدفش نايل شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس -

36 - 10 - 5

5 - انذار و اخطار ، از روش هاى تبليغى _ هدايتى پيامبر ( ص )

و سواء عليهم ءأنذرتهم أم لم تنذرهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 11 - 13

13 - انذار و بشارت ، از روش هاى تبليغى _ هدايتى پيامبراسلام ( ص )

إنّما تنذر من اتّبع الذكر . .. فبشّره بمغفرة و أجر كريم

روش تبليغ مشركان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 5 - 11

11- استفاده مشركان ستم پيشه از تمامى شيوه هاى ممكن تبليغى ، سياسى و فرهنگى عليه پيامبر ( ص )

أسرّوا النجوى. .. هل ه_ذا إلاّ بشر... بل قالوا أضغ_ث أحل_م بل افتريه بل هو شاعر

روش تبليغ موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 28 - 2

2 - موسى ( ع ) در مبارزه با فرعون ، خود را مواجه با گروهى از حاميان او مى ديد و براى ارشاد آنان چاره انديشى مى كرد .

اذهب إلى فرعون . .. يفقهوا قولى

با آن كه در فرمان رسالت فقط نام فرعون آمده بود، اما موسى(ع) براى گفتار خويش، شنوندگان بيشترى را پيش بينى مى كرد و {يفقهوا} را با صيغه جمع آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 61 - 6

6 - بهره جستن موسى ( ع ) از تجمع مردم مصر جهت تماشاى صحنه مقابله او و ساحران ، براى بيم دادن مردم و دعوت آنان به توحيد و ايمان

قال

لهم موسى ويلكم لاتفتروا على اللّه كذبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 36 - 3

3 _ به ميان مردم رفتن و در متن جامعه بودن ، شيوه موسى و هارون در دعوت و انجام رسالت الهى

فقلنا اذهبا إلى القوم الذين كذّبوا بأي_تنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 21 - 4

4- برنامه موسى ( ع ) ، پيشبرد رسالت خويش با منطق و نه جنگ و ستيز

و إن لم تؤمنوا لى فاعتزلون

تعبير {فاعتزلون} مى نماياند كه موسى(ع)، با وجود در دست داشتن معجزات و {سلطان مبين}، خواهان درگيرى و ستيز نبوده است.

روش تبليغ مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 29 - 10

10 - بهره گرفتن مؤمن آل فرعون از افكار عمومى مردم ، عليه تصميم فرعون بر قتل موسى ( ع )

ي_قوم لكم الملك اليوم . .. فمن ينصرنا من بأس اللّه إن جاءنا

صحبت مكرر مؤمن آل فرعون با مردم _ على رغم آن كه موسى(ع) مورد تهديد شخص فرعون بود _ مى تواند از نكته ياد شده حكايت كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 34 - 1

1 - مؤمن آل فرعون براى بيدار كردن مردم و انصراف آنان از قتل موسى ( ع ) ، سرگذشت يوسف پيامبر رايادآور شد .

أتقتلون رجلاً . .. إنّى أخاف عليكم ... و لقد جاءكم يوسف

روش تبليغ نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس

- 10 - 71 - 4،5

4 _ حضرت نوح ( ع ) ، با آيات خدا به تذكر و يادآورى قومش مى پرداخت .

و تذكيرى بأيت اللّه

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {باء در {بآيات اللّه} براى استعانت باشد نه زايد.

5 _ حضرت نوح ( ع ) ، در دعوت به توحيد و يكتاپرستى و زدودن انديشه شرك ، آيات و نشانه هاى خدا را به قومش يادآورى مى كرد .

مقامى و تذكيرى بأيت اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 25 - 5

5_ نوح ( ع ) وظيفه دار رساندن پيام هاى الهى به مردم ، با بيانى روشن و صريح

إنى لكم نذير مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 32 - 2،3

2_ بحث و گفت و گو و ارائه دليل و برهان ، از روش هاى نوح ( ع ) براى بازدارى مردم از شرك و گرايش دادن آنان به توحيد

قالوا ي_نوح قد ج_دلتنا فأكثرت جدلنا

{جدال} به معناى مناظره كردن و آوردن برهان براى ابطال دليلها ، انديشه ها و باورهاى طرف مقابل است.

3_ نوح ( ع ) ، همواره كفرپيشگان را به نزول عذاب الهى هشدار مى داد .

فأتنا بما تعدنا

آوردن فعل مضارع (تعد) به جاى فعل ماضى (وعدت) اشاره به تكرار وعيدها و هشدارهاى حضرت نوح(ع) دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 106 - 2

2 - سخن گفتن دلسوزانه نوح ( ع ) با قوم خويش ، در دعوت آنان به تقوا و پرهيز از

گناه

إذ قال لهم أخوهم نوح ألاتتّقون

وجود لحن مشفقانه در {ألاتتّقون} (آيا نمى خواهيد تقوا پيشه كنيد) بيانگر برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 110 - 4

4 - دعوت به تقوا و پيروى از حق ، محور تبليغ و هدايت گرى نوح ( ع )

ألاتتّقون . .. فاتّقوا اللّه و أطيعون ... فاتّقوا اللّه و أطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 115 - 4

4 - تبليغ تعاليم دينى از سوى حضرت نوح ( ع ) ، به گونه اى روشن و قابل فهم براى همگان بود .

إن أنا إلاّ نذير مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 9 - 1

1 - نوح ( ع ) ، با استفاده از دو روش علنى و سخت پنهانى ( خصوصى و عمومى ) ، مردم را به ايمان فراخواند .

ثمّ إنّى أعلنت لهم و أسررت لهم إسرارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 10 - 3

3 - بيان اوصاف خداوند ، همچون غفّار بودن او ، بخشى از رهنمود هاى نوح ( ع )

إنّه كان غفّارًا

روش تبليغ هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 90 - 17

17 - هارون ( ع ) ، داراى برنامه اى مشخص براى مقابله با گوساله پرستى و احياى توحيد در بنى اسرائيل بود .

أطيعوا أمرى

دعوت هارون(ع) از بنى اسرائيل به اطاعت فرمان هاى او، پس از فرمان

{اتّبعونى}، حاكى از آن است كه وى براى بنى اسرائيل در صورت پيروى آنان از او، دستور العمل هايى را تدارك ديده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 36 - 3

3 _ به ميان مردم رفتن و در متن جامعه بودن ، شيوه موسى و هارون در دعوت و انجام رسالت الهى

فقلنا اذهبا إلى القوم الذين كذّبوا بأي_تنا

روش تبليغ هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 124 - 2

2 - سخن دلسوزانه هود ( ع ) با عاديان ، در دعوت آنان به تقوا و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم هود ألاتتّقون

قيد {أخوهم} و وجود لحن مشفقانه در تعبير {ألا تتّقون} (آيا نمى خواهيد تقوا پيشه كنيد)، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 136 - 5

5 - موعظه و پنددهى ، روش تبليغى حضرت هود ( ع ) در ارتباط با قوم عاد

قالوا سواء علينا أَوَعظت أم لم تكن من الوعظين

روش تبليغ يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 39 - 4

4_ يوسف ( ع ) ، با طرح سؤال و برانگيختن وجدان هم بندان خويش ، حقانيّت توحيد و يكتاپرستى را براى آنان مطرح ساخت .

ءأرباب متفرقون خير أم الله الوحد القهار

روشهاى تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 12 - 5

5 _ اعلام شكست قريب الوقوع كافران ، از روش هاى قرآن

براى تضعيف روحيه دشمن

قل للّذين كفروا ستغلبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 98 - 4

4 _ لزوم برخورد فكرى با انحرافات اعتقادى ، پس از تبيين حقايق

قل يا اهل الكتب لم تكفرون بايات اللّه

با توجه به مجموع آيات قبل كه نخست، خداوند حقايق مختلفى را درباره بنى اسرائيل تبيين و سپس به آنان اعتراض كرده است.

زمان در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 59 - 7

7 - لزوم توجه و دقت در انتخاب زمان و مكان مناسب براى تبليغ دين

موعدكم يوم الزينة و أن يحشرالناس ضحًى

حسن انتخاب موسى(ع) در مورد روز مقابله و نيز مكان و ديگر شرايط، درسى است براى همه مبلغان، كه در تبليغ، بايد موقعيت زمانى و مكانى را به دقت سنجيده و بهترين شرايط را براى آن انتخاب كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 9 - 4

4 - لزوم توجه به شرايط اجتماعى و زمان و مكان و نيز رعايت خصوصيات و حالات شخصى مخاطبان ، به هنگام تبليغ ، تربيت و هدايت

ثمّ إنّى دعوتهم جهارًا . .. و أسررت لهم إسرارًا

از اين كه نوح(ع)، گاهى مردم را به صوربّ مخفى و گاهى علنى دعوت مى كرد و يا برخى از مردم را به شكل خصوصى و برخى ديگر را به صورت عمومى به سوى خداوند فرامى خواند; مى توان مطلب ياد شده را به دست آورد.

زمينه استقامت در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف

- 7 - 62 - 4،13

4 _ اعتقاد راسخ نوح ( ع ) به ربوبيت خدا بر وى ، موجب استواريش در تبليغ رسالت هاى الهى بود .

و لكنى رسول من رب العلمين. أبلغكم رسلت ربى

حضرت نوح(ع) براى اينكه اشاره به علت پايداريش بر ابلاغ رسالت كند، به جاى آوردن ضمير و گفتن {رسالاته}، {رسلت ربى} گفت.

13 _ آگاهى نوح ( ع ) به حقايقى از جانب خدا ، از عوامل پايدارى وى در تبليغ رسالت هاى الهى و خيرخواهى خالصانه براى مردم

أبلغكم رسلت ربى و أنصح لكم و أعلم من اللّه ما لاتعلمون

به نظر مى رسد جمله {أعلم من اللّه . .. } به منزله تعليلى باشد براى {أبلغكم} و {أنصح لكم}. يعنى آگاه بودن من بر حقايقى پوشيده بر شما مرا در ابلاغ رسالتهاى الهى پايدار مى سازد.

زمينه تأثير تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 28 - 5

5- ارشاد و راهنمايى در پرتو قوانين حق ، داراى ثمربخشى *

أرسل رسوله بالهدى و دين الحقّ ليظهره

برداشت بالا بدان احتمال است كه هدايت امرى علاوه بر دين حق باشد; يعنى، هدايت، راهنمايى و ارشاد در كنار قوانين حق، مكمل يكديگر بوده و آثار بايسته را در پى دارند.

زمينه تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 38 - 11

11 - خيرخواهى ، تبليغ دين و ارشاد مردم به راه درست زندگى ، از مقتضيات ايمان و ديندارى

و قال الذى ءامن ي_قوم اتّبعون أهدكم سبيل الرشاد

توصيف مؤمن آل فرعون به مؤمن بودن و تكرار آن در سه نوبت

(آيه هاى 28، 30 و 38) مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

زمينه تبليغ تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 154 - 7

7 _ فرونشستن فتنه گوساله پرستى در ميان قوم موسى ، فراهم آورنده زمينه اى مناسب براى مطرح شدن تورات از سوى آن حضرت

أخذ الألواح

بيان اين واقعيت كه موسى(ع) در پى فرونشستن فتنه گوساله پرستى، الواح را برگرفت، اين حقيقت را روشن مى سازد، كه زمينه از دست رفته براى تعاليم تورات بار ديگر در ميان قوم موسى ايجاد شد. گفتنى است آيه {149} مى رساند كه عموم بنى اسرائيل از گوساله پرستى توبه كردند و آيه {153} مى رساند كه خداوند توبه آنان را پذيرفت و در نتيجه فتنه گوساله پرستى فرونشست.

زمينه تبليغ حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عصر - 103 - 3 - 12

12 - ترويج حق و تقويت روحيّه پايدارى ، نيازمند مشاركت و هم يارى مردم با يكديگر است .

تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر

زمينه تبليغ در نمازگزاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 12 - 3

3 - نمازگزاران ، داراى زمينه اى مساعد براى ترغيب ديگران به تقوا

إذا صلّى . أرءيت إن ... أمر بالتّقوى

زمينه تبليغ محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 8 - 4

4 - تسبيح خداوند ، زمينه ساز امداد هاى ويژه خداوند به پيامبر ( ص ) و فراهم آورنده تسهيلات براى عمل كردن آن حضرت به تكليف الهى خويش

سبّح

. .. و نيسّرك لليسرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 9 - 2

2 - فراگرفتن قرآن و حفظ آن و دارا بودن تسهيلات خدا دادى ، پيامبر ( ص ) را از شرايط لازم براى ارشاد مردم برخوردار ساخته بود .

سنقرئك فلاتنسى . .. و نيسّرك لليسرى . فذكّر

حرف {فاء}، فرمان ارشاد و تذكر را بر آيات پيشين تفريع كرده است. در آن آيات، از توانمندى پيامبر(ص) بر قرائت، حفظ و پى گيرى آسان تعاليم قرآن سخن به ميان آمده بود. بنابراين وجود آن ويژگى ها، مقدمه لازم براى اقدام به تذكر است.

زمينه تبليغ مخالفان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 10 - 3

3 - تبليغ دين و تشكيل جامعه اسلامى ، درپى دارنده سخنان ناروا و تبليغات سوء دشمنان و مخالفان دين

و اصبر على ما يقولون

زمينه تحمل مشكلات تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 5 - 4

4 - تأثير شب زنده دارى و تلاوت قرآن ، در بالا بردن توان انسان ها براى به دوش گرفتن مسؤوليتى سنگين ( همچون تبليغ دين و هدايت گمراهان )

قم الّيل . .. و رتّل القرءان ترتيلاً . إنّا سنلقى عليك قولاً ثقيلاً

زمينه تداوم تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 29 - 2

2 - توجه به تأثير حق در نفوس مستعد ، به رغم عناد كافران ، مشوق رهبران الهى به تداوم تبليغ

إنّا كنّا من قبل ندعوه . ..

فذكّر فما أنت ... بكاهن

فاء در {فذكّر}، تكليف تذكر را متفرع بر آيات پيشين كرده است. در آن آيات سخن از حق ناپذيرى برخى از مردم و حق پذيرى و قدرشناسى گروهى ديگر به ميان آمده بود.

زمينه رفع مشكلات تبليغ دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 3 - 5

5 - ايمان و توجه به كبريايى و عظمت خداوند ، هموار كننده مشكلات ناشى از انجام دادن رسالت الهى و تبليغ دين

قم فأنذر . و ربّك فكبّر

برداشت ياد شده، از ارتباط ميان موضوع قيام براى انذار مردمان و موضوع به عظمت ياد كردن خداوند، استفاده مى شود.

زمينه صبر در تبليغ دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 48 - 6

6 - توجه مبلغان دينى به حضور حمايت و لطف الهى ، مايه شكيبايى آنان بر مشكلات راه

و اصبر . .. فإنّك بأعيننا

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه پيامبر(ص) به عنوان مبلغ وحى مورد هجوم كافران، قرار گرفته و خداوند براى پايدارى بخشيدن به او نظارت و حمايت خويش را به آن حضرت يادآور شده است.

زمينه موفقيت در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 44 - 10

10 - هماهنگى مبلغان دينى در شيوه برخورد با مفاسد جامعه ، كارسازتر و به موفقيت نزديك تر است .

اذهبا . .. فقولا له قولاً ليّنًا لعلّه يتذكّر

موسى و هارون(ع)، هر دو به يك شيوه برخورد با فرعون مأمور شدند.

زيان ترك تبليغ حق

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

20 - عصر - 103 - 2 - 3

3 - بى ايمانى و ترك عمل صالح و تبليغ نكردن از حق و صبر ، زيان بزرگى است .

لفى خسر

نكره آمدن كلمه {خسر}، براى بيان عظمت آن است. استثنايى كه در آيه بعد آمده، زيان را به غير افراد مستثنى، اختصاص داده است.

زيان ترك تبليغ صبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عصر - 103 - 2 - 3

3 - بى ايمانى و ترك عمل صالح و تبليغ نكردن از حق و صبر ، زيان بزرگى است .

لفى خسر

نكره آمدن كلمه {خسر}، براى بيان عظمت آن است. استثنايى كه در آيه بعد آمده، زيان را به غير افراد مستثنى، اختصاص داده است.

ساده گويى در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 17 - 3

3 - لزوم استفاده هدايتگران از شيوه ساده گويى براى ارشاد مردم

و لقد يسّرنا القرءان للذّكر

بيان الهى، در حقيقت رهنمودى به همه هدايتگران است كه بايد از اين شيوه استفاده كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 32 - 3

3 - لزوم استفاده هدايت گران ، از شيوه ساده گويى براى ارشاد مردم

و لقد يسّرنا القرءان للذّكر

بيان الهى، در حقيقت رهنمودى به همه هدايت گران است كه بايد شيوه ساده گويى را در بيان حقايق براى مردم برگزينند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 40 - 3

3 - لزوم استفاده هدايت گران ، از شيوه ساده گويى براى ارشاد

مردم

و لقد يسّرنا القرءان للذّكر

بيان الهى، در حقيقت رهنمودى به همه هدايت گران است كه در راستاى ارشاد خلق، بايد از شيوه ساده گويى استفاده كنند تا همگان از آن بهره مند شوند.

سختى تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 7 - 4

4 - وظيفه تزكيه و پاكسازى ديگران از آلودگى هاى معنوى ، تكليفى سنگين و نيازمند برخوردارى از كمالاتى ويژه است .

و ما عليك ألاّ يزّكّى

نفى تكليف از مخاطب، در مورد تزكيه كافرانى كه در مجلس پيامبر(ص) حضور داشتند، بيانگر آن است كه وى در مقامى نبود كه اين تكليف از او ساخته باشد و خداوند، از چنين افرادى انجام دادن آن را نخواسته است.

سختى تبليغ قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 2 - 4

4 _ تبليغ قرآن، مسؤوليتى سنگين و نيازمند تحمل فراوان و سعه صدر

كتب أنزل إليك فلا يكن فى صدرك حرج منه

جمله {فلا يكن . ..}، كه در صدد پيشگيرى از ملالت خاطر پيامبر(ص) است، بيانگر آن است كه تبليغ قرآن مشكلات فراوانى به همراه خواهد داشت كه جز با تحمل و سعه صدر نمى توان به آن پرداخت.

سختيهاى تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 7 - 6

6 - انجام دادن رسالت الهى و تبليغ دين ، در پى دارنده مشكلات و سختى هاى بسيار

و لربّك فاصبر

سرزنش تبعيض در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 10 - 3

3 - ترجيح اشراف

بر ديگران در تبليغ دين و برخورد دو گانه تبعيض آميز در معاشرت با مردم ، مذموم است .

أمّا من استغنى . فأنت له تصدّى ... فأنت عنه تلهّى

شرايط اجتماعى در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 9 - 4

4 - لزوم توجه به شرايط اجتماعى و زمان و مكان و نيز رعايت خصوصيات و حالات شخصى مخاطبان ، به هنگام تبليغ ، تربيت و هدايت

ثمّ إنّى دعوتهم جهارًا . .. و أسررت لهم إسرارًا

از اين كه نوح(ع)، گاهى مردم را به صوربّ مخفى و گاهى علنى دعوت مى كرد و يا برخى از مردم را به شكل خصوصى و برخى ديگر را به صورت عمومى به سوى خداوند فرامى خواند; مى توان مطلب ياد شده را به دست آورد.

شرايط تأثير تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 53 - 14

14 - در تأثير تبليغ ، تنها رسايى مفاهيم و شايستگى مبلّغ ، كافى نيست ، بلكه زمينه و صلاحيت مخاطبان ، شرط لازم است .

فإنّك لاتسمع الموتى . .. و ما أنت به_د العمى ... إن تسمع إلاّ من يؤمن

از آن جايى كه پيامبر(ص) به عنوان مبلّغ پيام هاى آسمانى، بهترين شخصيت است و پيام هاى او نيز شايسته است و با اين وصف، تأثير خود را ندارد، نشان مى دهد كه اين دو عنصر، كافى نيستند و قابليت مخاطب نيز، شرط لازم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 22 - 10

10 - تأثير تبليغ و

هدايت گرى ها _ هرچند از سوى پيامبران باشد _ در گرو وجود شايستگى ها و زمينه هاى لازم براى پذيرش در نهاد آدمى است .

و ما يستوى الأعمى و البصير . .. الأحياء و لا الأموت ... و ما أنت بمسمع من فى الق

شرايط تأثير تبليغ انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 24 - 4

4 - داشتن استعداد و روح حق پذيرى ، شرط بهره مند شدن و تأثير پذيرفتن از گفته هاى رسولان

ربّ السم_وت و الأرض و ما بينهماإن كنتم موقنين

جمله {إن كنتم موقنين} در حقيقت به معناى {إن كنتم مستعدين للإيقان و طالبين لمعرفة الحقايق} است.

شرايط تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 137 - 18

18 _ هدايت ناپذيرى برخى از مردم حقيقتى است كه بايد آن را در تبليغ مد نظر داشت.

و لو شاء الله ما فعلوه فذرهم و ما يفترون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 122 - 14

14 _ ارشاد مردم و تبليغ دين در جامعه ، منوط به داشتن آگاهى عميق به مبانى دين

ليتفقهوا فى الدين و لينذروا قومهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 42 - 8

8 _ هيچ كس حتى پيامبر ( ص ) ، نمى تواند مردمى را كه از پذيرفتن حق صريح و روشن سر باز مى زنند ، ارشاد كند .

و منهم من يستمعون إليك أفأنت تسمع الصمّ و لو كانوا لا يعقلون

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

8 - هود - 11 - 12 - 4،5

4_ وظيفه داران تبليغ دين ، بايد همه معارف و قوانين دين را براى مردم بيان كرده و از وانهادن حتى اندكى از آن دورى كنند .

فلعلّك تارك بعض ما يوحى إليك

5_ استيحاش مردم از برخى معارف و احكام دين و نبود زمينه پذيرش در آنان ، مجوز ترك ابلاغ آنها نيست .

إن ه_ذا إلاّ سحر مبين . .. فلعلّك تارك بعض ما يوحى إليك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 13 - 3

3- به صِرف هدايت ناپذيرى افراد يا اقوام ، نبايد از ابلاغ تعاليم الهى به آنان خوددارى كرد .

كذلك نسلكه فى قلوب المجرمين . لايؤمنون به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 85 - 14

14- گذشت و برخورد كريمانه با دشمنان و كافران در ابتداى نهضت اسلامى و تبليغات دينى ، امرى لازم و بايسته است .

فاصفح الصفح الجميل

نزول آيه فوق _ كه از گذشت و عفو سخن به ميان آورده است _ (در نيمه اول بعثت) و از جانب ديگر دستور به برخورد شديد با كافران و دشمنان در مدينه (نيمه دوم بعثت) مى تواند بيانگر مطلب فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 113 - 2

2 - روشنى بيان در ارائه حقايق و معارف ، از ويژگى هاى لازم براى تبليغ

قرءانًا عربيًّا و صرّفنا فيه من الوعيد لعلّهم يتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 54

- 11

11 - سلب نشدن وظيفه ابلاغ دين و تبليغ اسلام ، به صرف روى گردانى مردم از آن

فإن تولّوا . .. و ما على الرسول إلاّ البلغ المبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 25 - 5

5 - تبليغ دين و دفاع صريح و قاطعانه از مواضع عقيدتى خود در محيط خفقان آور و پرخطر كفر و شرك ، بايد پس از طى مراحلى چون دفاع غيرمستقيم و برخورد دلسوزانه با مخالفان و . . . انجام گيرد .

قال ي_قوم اتّبعوا المرسلين . .. و مالى لا أعبد الذى فطرنى ... ءأتّخذ من دونه ءال

برداشت ياد شده از آن جا است كه جمله {إنّى آمنت بربّكم. ..} _ كه آخرين كلام مؤمن انطاكيه با مردم است _ در مقام نتيجه گيرى و بيان هدف نهايى او از مجموعه سخنانى است كه در ضمن پنج آيه پيش بيان شده است. بدين صورت كه او در ابتدا سخن خود را با لحنى خيرخواهانه و نرم آغاز كرد و در پايان با زبان صريح و قاطعانه، مواضع عقيدتى خود را اظهار داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 86 - 8

8 - دعوت مردم به دين ، بايد بدون تكلف و ظاهرسازى باشد .

و ما أنا من المتكلّفين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 6 - 3

3 - يقين به تأثيرناپذيرى منحرفان ، مجوز ترك تبليغ و ارشاد ايشان

فما تغن النذر . فتولّ عنهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19

- مدثر - 74 - 4 - 4

4 - طهارت و پاكيزگى جسم و جان ، از شرايط بايسته براى رهبران و مبلغان جامعه اسلامى و تأثيرگذار در موفقيت آنان

و ثيابك فطهّر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 19 - 7

7$ - احتمال تأثير سخن در مخاطب ، براى اقدام به تبليغ معارف الهى كافى است .

فقل هل لك . .. و أهديك إلى ربّك فتخشى

- احتمال تأثير سخن در مخاطب، براى اقدام به تبليغ معارف الهى كافى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 4 - 7

7 - تنها كسانى شايسته حضور در مجالس وعظ و ارشادند ، كه خود را در مسير خودسازى قرار داده يا افرادى توصيه پذير و نصيحت خواه باشند .

يزّكّى . أو يذّكّر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 7 - 3،4

3 - اعتراض كننده به حضور ابن ام مكتوم در مجلس پيامبر ( ص ) ، شايستگى لازم را براى ارشاد و هدايت ديگران نداشت . *

و ما عليك ألاّ يزّكّى

سرزنش فردى كه در مجلس پيامبر(ص) به ارشاد كافران پرداخته بود و حضور ابن ام مكتوم را در آن مجلس مانع كار خود مى ديد، از دو جهت بوده است; 1_ ترش رويى براى حضور مسلمانى كه ممكن است براى تزكيه شدن يا شنيدن تذكرات پيامبر(ص)، خود را به مجلس آن حضرت رسانده بود; 2_ پرداختن به كارى كه در شأن او نبوده و شايستگى آن را نداشته است.

4 - وظيفه تزكيه و پاكسازى

ديگران از آلودگى هاى معنوى ، تكليفى سنگين و نيازمند برخوردارى از كمالاتى ويژه است .

و ما عليك ألاّ يزّكّى

نفى تكليف از مخاطب، در مورد تزكيه كافرانى كه در مجلس پيامبر(ص) حضور داشتند، بيانگر آن است كه وى در مقامى نبود كه اين تكليف از او ساخته باشد و خداوند، از چنين افرادى انجام دادن آن را نخواسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 9 - 3،5

3 - آگاهى و توانايى ، دو شرط لازم در ارشاد مردم

سنقرئك . .. نيسّرك ... فذكّر

5 - لزوم موعظه و ارشاد مردم ، مشروط به سودمند بودن آن است .

فذكّر إن نفعت الذكرى

{ذكرى} اسم مصدر براى {تذكير} است (قاموس)، اين كلمه نسبت به كلمه {ذكر}، مبالغه بيشترى دارد. (مفردات) حرف {ان} يا براى اشتراط حقيقى به كار رفته است و يا مراد از آن تشكيك است. برداشت ياد شده ناظر به احتمال نخست است. گفتنى است كه مراد از {نفع} در آيه شريفه، اعم از اتمام حجت است; بنابراين تذكرى كه اتمام حجت باشد داراى نفع بوده و فرمان {ذكّر} شامل آن مى شود; ولى در مورد كسانى كه بر آنان اتمام حجت شده، شرط وجوب موعظه، تأثيرگذار بودن آن است.

شرايط تبليغ انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 17 - 3

3 - ابلاغ پيام هاى الهى از جانب پيامبران ، منوط به پذيرش و عدم پذيرش مردم نيست .

إن أنتم إلاّ تكذبون . .. قالوا ... و ما علينا إلاّ البل_غ المبين

شرايط تبليغ دين

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 35 - 4

4- تبليغ دين و پيام وحى ، نيازمند به استقامت و پايدارى

فاصبر كما صبر أولوا العزم من الرسل

از اين كه خداوند، پيامبر(ص) را در راستاى رسالت و تبليغ دين، به صبر و شكيبايى فراخوانده و عزم بزرگ رسولان پيشين را به آن حضرت يادآور شده است; مطلب بالا استفاده مى شود.

شرح صدر در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 2 - 2،4

2 _ پرهيز از دلتنگى و ملالت در تبليغ قرآن، فرمان و توصيه خداوند به پيامبر(ص)

فلا يكن فى صدرك حرج منه

مى توان گفت جمله {فلا يكن . ..}، كه تفريع بر {أنزل إليك} است، به قرينه {لتنذر} از آن دلتنگى اى نهى مى كند كه ناشى از انذار و متذكر كردن مردم باشد. يعنى اى پيامبر چون قرآن كتاب آسمانى است، مبادا مشكلات انذار مردم با تبليغ قرآن، مايه دلتنگى و ملالت خاطر براى تو شود.

4 _ تبليغ قرآن، مسؤوليتى سنگين و نيازمند تحمل فراوان و سعه صدر

كتب أنزل إليك فلا يكن فى صدرك حرج منه

جمله {فلا يكن . ..}، كه در صدد پيشگيرى از ملالت خاطر پيامبر(ص) است، بيانگر آن است كه تبليغ قرآن مشكلات فراوانى به همراه خواهد داشت كه جز با تحمل و سعه صدر نمى توان به آن پرداخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 25 - 3

3 - راهنمايى و ارشاد طغيان گران و تبليغ پيام الهى ، نيازمند شرح صدر وتحمل فراوان است .

اذهب . .. قال ربّ

اشرح لى صدرى

شكست مخالفان آيه تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 67 - 16

16 _ خداوند هرگز به مخالفان پيام ويژه الهى ( ولايت و امامت على ( ع ) ) مجال توطئه عليه پيامبر ( ص ) را نخواهد داد .

بلغ . .. إنّ اللّه لايهدى القوم الكفرين

بدان احتمال كه متعلق حذف شده از فعل {يهدى} به قرينه (و اللّه يعصمك من الناس) توطئه هاى كافران باشد، يعنى خداوند كافران را به توطئه عليه پيامبر(ص) موفق نخواهد كرد.

صبر در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 61 - 6

6 _ مبلغان دين بايد دلسوز مردم و آراسته به شكيبايى در ابلاغ احكام و معارف الهى باشند .

إنى أخاف عليكم . .. قال يقوم ليس بى ضللة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 67 - 5

5 _ مبلغان دين بايد دلسوز مردم و آراسته به شكيبايى در ابلاغ معارف الهى باشند .

قال يقوم ليس بى سفاهة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 126 - 6،7

6- تبليغ دين و هدايت مردمان ، پيامدار اذيت و آزار دشمنان و نيازمند مقاومت ، شكيبايى و گذشت است .

ادع إلى سبيل ربّك . .. و إن عاقبتم ... و لئن صبرتم لهو خير للص_برين

7- منفعت برتر و خير مؤمنان به هنگام دعوت به اسلام ، در صبر و عدم تعجيل در انتقام از دشمنان و مقابله به مثل با آنان است .

ادع إلى سبيل

ربّك . .. و إن عاقبتم فعاقبوا ... و لئن صبرتم لهو خير للص_برين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 127 - 2

2- مبلغان دينى ، موظف به پايدارى در راه تبليغ و استقامت در برابر اذيت و آزار دشمنانند .

ادع إلى سبيل ربّك . .. و لئن صبرتم لهو خير للص_برين . و اصبرو ما صبرك إلاّ بالله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 128 - 4

4- صبر در راه تبليغ دين و هدايت مردم ، تقواپيشگى و احسان است .

ادع إلى سبيل . .. و اصبر ... إن الله مع الذين اتّقوا و الذين هم محسنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 87 - 11

11- پيامبران ، مأمور پايدارى در مسير تبليغ و ماندن در ميان مردم و جامعه خويش تا آخرين مرحله

و ذاالنون إذ ذهب مغ_ضبًا فظنّ أن لن نقدر عليه

توبيخ شدن يونس(ع) به خاطر ترك قوم خويش، قبل از اين كه فرمانى دراين زمينه از جانب خداوند دريافت كند; براين نكته دلالت دارد كه پيامبران مجاز به ترك مأموريت و مردم خود، قبل از آمدن فرمان و رخصت از جانب خداوند نيستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 48 - 5

5 - پيامبر ( ص ) ، نيازمند رهنمود و دلجويى از جانب خداوند براى پايدارى در طريق تبليغ

و اصبر لحكم ربّك فإنّك بأعيننا

چنانكه گفته شد: تعبير {بأعيننا} پيامدار حمايت مى باشد، از اين تعبير و از فرمان {و

اصبر} مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 7 - 4

4 - ارزشمندى صبر و پايدارى در انجام دادن رسالت الهى و تبليغ دين ، بسته به خلوص و جهت خدايى آن است .

و لربّك فاصبر

صبر در تبليغ دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 43 - 7

7 - تبليغ پيام الهى ، نيازمند تحمل دشوارى ها و مشكلات

ما يقال لك إلاّ ما قد قيل للرسل من قبلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 39 - 4

4 - مقام تبليغ دين و رهبرى امت ، نيازمند صبر و شكيبايى

فاصبر على ما يقولون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 48 - 1،2

1 - فرمان پايدارى و شكيبايى از سوى خداوند به پيامبر ( ص ) ، در راستاى تبليغ دين

و اصبر لحكم ربّك

مراد از {لحكم ربّك} مى تواند حكم رسالت و تبليغ دين باشد. در اين صورت پيامبر(ص) مأمور شده است تا در برابر اذيت و آزار تكذيب كنندگان، صبر پيشه كند و تحمل خويش را از دست ندهد.

2 - تبليغ دين و انجام رسالت الهى ، نيازمند شكيبايى

و اصبر لحكم ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 10 - 7

7 - ترويج دين و گسترش دين دارى در جامعه ، مستلزم سعه صدر ، صبر و خويشتن دارى است .

و اصبر . .. و اهجرهم هجرًا جميلاً

صبر در تبليغ

قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 24 - 5

5 - تبليغ و اجراى تعاليم قرآن ، مستلزم صبر و شكيبايى است .

فاصبر لحكم ربّك

صراحت در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 74 - 11

11 _ در تبليغ توحيد و مبارزه با عقايد شرك آلود بايد صريح و قاطع بود.

أتتخذ أصناما ءالهة إنى أريك و قومك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 104 - 1،2

1 _ پيامبر اكرم ( ص ) دستور يافت مبانى و پايه هاى دين خود را براى مشركان ، صريح و بى پرده بيان كند و هرگونه ابهام و ترديدى را كاملا بزدايد .

قل يأيها الناس إن كنتم فى شك من دينى فلا أعبد الذين تعبدون من دون اللّه

2 _ پيامبر اكرم ( ص ) دستور يافت پايبندى و انعطاف پذيرى خود را در طرد شرك و دعوت به توحيد ، صريح و بى پرده براى مشركان اعلان نمايد .

قل يأيها الناس إن كنتم فى شك من دينى فلا أعبد الذين تعبدون من دون اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 25 - 5

5_ نوح ( ع ) وظيفه دار رساندن پيام هاى الهى به مردم ، با بيانى روشن و صريح

إنى لكم نذير مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 108 - 4

4_ پيامبر ( ص ) وظيفه دار اعلام صريح مواضع عقيدتى برنامه رسالت خويش

قل ه_ذه سبيلى

أدعوا إلى الله . .. و ما أنا من المشركين

برداشت فوق از كلمه {قل} استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 94 - 1،5

1- پيامبر ( ص ) به ابلاغ رسالت و مأموريت الهى خويش به صورت آشكارا ، صريح و بى پرده ، مأمور گرديد .

فاصدع بما تؤمر

{صدع} در لغت به معناى سخن گفتن به صورت آشكار است.

5- صراحت و قاطعيت در بيان اصول و مبانى دين ، امرى لازم و تكليفى واجب بر رهبران اسلامى

فاصدع بما تؤمر و أعرض عن المشركين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 35 - 15

15- وظيفه همه انبياى الهى ، تنها ابلاغ پيام خداوند به صورت روشن و صريح بوده است و نه اجبار مردم به قبول آن .

فهل على الرسل إلاّ البل_غ المبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 82 - 3،4

3- پيامبر ( ص ) ، وظيفه دار به كارگيرى مفاهيم روشن و صريح در تبليغ دين

فإنما عليك البل_غ المبين

{بلاغ} به معناى تبليغ و رساندن پيام است. توصيف آن به {المبين} (آشكار و روشنگر) بيانگر مطلب ياد شده است.

4- لزوم به كارگيرى مفاهيم و مطالب روشن و صريح ، در تبليغ دين

فإنما عليك البل_غ المبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 97 - 12

12- لزوم به كارگيرى بيان و شيوه قابل فهم براى مردم در تبليغ و هدايت

فإنّما يسّرن_ه بلسانك لتبشّر به المتّقين و تنذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

11 - طه - 20 - 47 - 22

22 - بيان صريح و قاطع مبانى دعوت به دين ، با نرمش در گفتار تنافى ندارد .

فقولا له قولاً ليّنًا . .. إنّا رسولا ربّك فأرسل ... و لاتعذّبهم ... والسل_م على

خداوند در آيات پيشين، موسى و هارون(ع) را به گفتارى نرم با فرعون فرمان داد. دراين آيات نيز آنچه را بايد بگويند مطرح كرد. گفتنى است كه در مجموعه پيام ها براى فرعون، عقايد اساسى و بشارت و انذار وجود دارد. بنابراين مراد از نرمى گفتار، حذف آرمان ها و سانسور عقايد نيست; بلكه شيوه بيان و برخورد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 195 - 6

6 - لزوم به كارگيرى صراحت ، روشنى و گويايى سخن ، در تبليغ و هدايت خلق

نزل . .. بلسان عربىّ مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 50 - 12

12 - شايسته است كه در تبليغ دين ، شفاف و روشن بيان شود .

و إنّما أنا نذير مبين

ظاهرسازى در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 86 - 8

8 - دعوت مردم به دين ، بايد بدون تكلف و ظاهرسازى باشد .

و ما أنا من المتكلّفين

ظلم تبليغ باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 227 - 14

14 - ترويج باطل و مبارزه با دين در قالب شعر ، ظلم بوده و داراى عقوبتى سخت است .

و الشعراء يتّبعهم الغاون . .. و

سيعلم الذين ظلموا أىّ منقلب ينقلبون

عصمت در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 74 - 4

4- امتنان خدا بر پيامبر ( ص ) ، به خاطر مصون داشتن او از كمترين لغزش در انجام رسالت خويش

و لولا أن ثبّتنك لقد كدتّ تركن إليهم شيئًا قليلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 193 - 3

3 - امانت ، داراى نقش محورى در ابلاغ و رساندن پيام وحى

نزل به الروح الأمين

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه مهم ترين صفتى كه خداوند براى حامل وحى بيان داشته، امانت او است.

عصمت در تبليغ وحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 28 - 2

2 - پيامبران ، معصوم و مصون از خطا در ابلاغ كامل پيام هاى الهى به مردم

ليعلم أن قد أبلغوا رس_ل_ت ربّهم

عفو در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 126 - 6

6- تبليغ دين و هدايت مردمان ، پيامدار اذيت و آزار دشمنان و نيازمند مقاومت ، شكيبايى و گذشت است .

ادع إلى سبيل ربّك . .. و إن عاقبتم ... و لئن صبرتم لهو خير للص_برين

علم در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 9 - 3

3 - آگاهى و توانايى ، دو شرط لازم در ارشاد مردم

سنقرئك . .. نيسّرك ... فذكّر

عواطف در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 -

اعراف - 7 - 65 - 5

5 _ هود با برانگيختن عواطف قومى مردم ، دعوت خويش را آغاز كرد .

قال يقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 125 - 10

10- لزوم توجه به جنبه هاى عقلى ، برهانى ، عاطفى و احساسى انسان در امر تبليغ دين

ادع إلى سبيل ربّك بالحكمة و الموعظة الحسنة

برداشت فوق، با توجه به معناى لغوى {حكمت} و {موعظة} است: حكمت; يعنى، دستيابى به حق در پرتو علم و عقل و موعظة; يعنى، تذكر به خير آن گونه كه باعث رقّت قلب شود (مفردات راغب).

عوامل استقامت در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 68 - 5

5 _ اعتقاد راسخ هود به ربوبيت خدا بر وى ، موجب استواريش در تبليغ رسالت هاى الهى

و لكنى رسول من رب العلمين. أبلغكم رسلت ربى

عوامل تأثير تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 57 - 6

6 _ تأثير بهينه تبليغات دينى و بشارت و اخطار به مردمان ، در گرو خلوص و اظهار بى نيازى و درخواست نكردن مزد از مردم

قل ما أسئلكم عليه من أجر إلاّ من شاء أن يتّخذ إلى ربّه سبيلاً

عوامل مؤثر در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 51 - 14

14 _ تكيه بر موضوع قيامت و توجه دادن به مسائل آن، عنصرى اساسى و سازنده در تبليغ

و أنذر به الذين يخافون أن يحشروا إلى ربهم . .. لعلهم يتقون

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 90 - 10

10 _ انتظار پاداش از مردم در قبال تبليغ دين، آفت و مانعى مهم در راه تحقق اهداف آن است.

قل لاأسئلكم عليه أجرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 112 - 15

15 _ آرايش و پيرايش گفته ها و نوشته ها و تبليغات داراى نقشى مؤثر

يوحى بعضهم إلى بعض زخرف القول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 27 - 4

4 - گويابودن زبان و روان بودن سخن ، داراى نقشى مؤثر در ارشاد و تبلغ دين است .

واحلل عقدة من لسانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 44 - 8

8 - گفتار همراه با ملاطفت و مهر در تبليغ ، زمينه بيشترى براى تأثير است .

فقولا له قولاً ليّنًا لعلّه يتذكّر أو يخشى

{لعلّ} در كلام خداوند، به معناى اميدوارى او نيست; بلكه مراد اين است كه هر شخصى كه آن شيوه گفت وگو را ببيند، اميدوار خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 21 - 10،11

10 - تأثير سازنده اخلاص و نداشتن چشم داشت مادى ، در تبليغ دين و گرايش دادن مردم به دين دارى

اتّبعوا من لايسئلكم أجراً

11 - تأثير سازنده آگاهى و پيمودن راه دين ، در تبليغات دينى و گرايش دادن مردم به دين دارى

اتّبعوا من لايسئلكم أجراً و هم مهتدون

مقصود از جمله {و هم مهتدون} (آنان ره يافته اند) اين است كه پيامبران، راه دين

را شناخته و آن را پيموده اند و طبيعى است كسانى كه راه دين را پيموده باشند، در تبليغ دين موفق تر خواهند بود و مردم نيز دعوت آنان را بهتر خواهند پذيرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 34 - 5

5 - نقش اساسى اخلاق نيك مبلغان و رهبران دينى ، در تأثيرگذارى بر ديگران

و من أحسن قولاً . .. ادفع بالتى هى أحسن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 23 - 11

11 - لزوم تبليغ دين ، بدون چشمداشت مادى

قل لا أسئلكم عليه أجرًا

از اين كه پيامبر(ص) مكلف شده است كه مطالبه اجر و مزد نكند، چنين بر مى آيد كه مبلغان الهى نبايد اجر و پاداش مادى را هدف خويش قرار دهند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 3 - 8

8 - پيام هاى دينى ، اگر با زبانى فصيح و قالبى متناسب ارائه شود ، ذهن و انديشه انسان ها را به خود جذب مى كند .

إنّا جعلن_ه قرءانًا عربيًّا لعلّكم تعقلون

اين نكته كه قرآن به واسطه فصاحتش، زمينه تعقل و جذب اذهان را فراهم مى كند، نشانگر آن است كه اگر پيام هاى دينى، اين ويژگى را داشته باشند، در جذب مخاطب موفق خواهند بود.

فرجام تبليغ شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 30 - 8

8- دوزخ ، سرانجام تلاش براى ترويج آيين شرك و گمراه كردن مردم از مسير خدا و يگانه پرستى

و جعلوا لله أندادًا

ليضلّوا عن سبيله . .. فإن مصيركم إلى النار

فرصت در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 70 - 7

7 _ لزوم بهره گيرى از هر فرصت مناسب براى تبليغ دين الهى

يأيها النبى قل لمن فى أيديكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 90 - 17

17_ ضرورت بهره گيرى مبلغان دينى ، از فرصت هاى مناسب براى ارشاد و هدايت مردم

أءنك لأنت يوسف قال أنا يوسف . .. من يتّق و يصبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 29 - 10

10 - بهره گرفتن مؤمن آل فرعون از افكار عمومى مردم ، عليه تصميم فرعون بر قتل موسى ( ع )

ي_قوم لكم الملك اليوم . .. فمن ينصرنا من بأس اللّه إن جاءنا

صحبت مكرر مؤمن آل فرعون با مردم _ على رغم آن كه موسى(ع) مورد تهديد شخص فرعون بود _ مى تواند از نكته ياد شده حكايت كند.

فرهنگ مردم در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 4 - 8

8- فهم مردم عصر نزول تعاليم دينى ، مرجع و منبعى براى فهم دقيق آن تعاليم است .

و ما أرسلنا من رسول إلاّ بلسان قومه ليبيّن لهم

اينكه خداوند فرموده است: همه پيامبران به زبان قوم خودشان فرستاده شدند، مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه زبان و ادبيات مردم دوران نزول تعاليم آسمانى براى دريافت پيام آن تعاليم نقش مؤثرى دارد.

فصاحت در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

11 - طه - 20 - 113 - 2

2 - روشنى بيان در ارائه حقايق و معارف ، از ويژگى هاى لازم براى تبليغ

قرءانًا عربيًّا و صرّفنا فيه من الوعيد لعلّهم يتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 195 - 6

6 - لزوم به كارگيرى صراحت ، روشنى و گويايى سخن ، در تبليغ و هدايت خلق

نزل . .. بلسان عربىّ مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 17 - 6

6 - لزوم به كارگيرى مفاهيم و مطالب روشن ، رسا و بى ابهام در تبليغ دين

و ما علينا إلاّ البل_غ المبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 3 - 8

8 - پيام هاى دينى ، اگر با زبانى فصيح و قالبى متناسب ارائه شود ، ذهن و انديشه انسان ها را به خود جذب مى كند .

إنّا جعلن_ه قرءانًا عربيًّا لعلّكم تعقلون

اين نكته كه قرآن به واسطه فصاحتش، زمينه تعقل و جذب اذهان را فراهم مى كند، نشانگر آن است كه اگر پيام هاى دينى، اين ويژگى را داشته باشند، در جذب مخاطب موفق خواهند بود.

فلسفه تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 122 - 17

17 _ هدف از تبليغ و انذار جامعه ، دور داشتن آن از فساد و تباهى است .

و لينذروا . .. لعلهم يحذرون

فوايد تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 9 - 5

5 - لزوم موعظه

و ارشاد مردم ، مشروط به سودمند بودن آن است .

فذكّر إن نفعت الذكرى

{ذكرى} اسم مصدر براى {تذكير} است (قاموس)، اين كلمه نسبت به كلمه {ذكر}، مبالغه بيشترى دارد. (مفردات) حرف {ان} يا براى اشتراط حقيقى به كار رفته است و يا مراد از آن تشكيك است. برداشت ياد شده ناظر به احتمال نخست است. گفتنى است كه مراد از {نفع} در آيه شريفه، اعم از اتمام حجت است; بنابراين تذكرى كه اتمام حجت باشد داراى نفع بوده و فرمان {ذكّر} شامل آن مى شود; ولى در مورد كسانى كه بر آنان اتمام حجت شده، شرط وجوب موعظه، تأثيرگذار بودن آن است.

قاطعيت در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 74 - 11

11 _ در تبليغ توحيد و مبارزه با عقايد شرك آلود بايد صريح و قاطع بود.

أتتخذ أصناما ءالهة إنى أريك و قومك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 56 - 6

6_ مبلغان دين ، بايد با توكل بر خدا و وانهادن امور خويش به خداوند ، از مخالفان دين نهراسند و وظيفه خويش را قاطعانه به انجام رسانند .

فكيدونى جميعًا ثم لاتنظرون. إنى توكلت على الله ربى و ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 94 - 5

5- صراحت و قاطعيت در بيان اصول و مبانى دين ، امرى لازم و تكليفى واجب بر رهبران اسلامى

فاصدع بما تؤمر و أعرض عن المشركين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 47 -

22

22 - بيان صريح و قاطع مبانى دعوت به دين ، با نرمش در گفتار تنافى ندارد .

فقولا له قولاً ليّنًا . .. إنّا رسولا ربّك فأرسل ... و لاتعذّبهم ... والسل_م على

خداوند در آيات پيشين، موسى و هارون(ع) را به گفتارى نرم با فرعون فرمان داد. دراين آيات نيز آنچه را بايد بگويند مطرح كرد. گفتنى است كه در مجموعه پيام ها براى فرعون، عقايد اساسى و بشارت و انذار وجود دارد. بنابراين مراد از نرمى گفتار، حذف آرمان ها و سانسور عقايد نيست; بلكه شيوه بيان و برخورد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 91 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور اعلام قاطعانه موضع استوار خويش مبنى بر توحيد و نفى شرك

إنّما أُمرت أن أعبد ربّ ه_ذه البلدة

قدرت در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 9 - 3

3 - آگاهى و توانايى ، دو شرط لازم در ارشاد مردم

سنقرئك . .. نيسّرك ... فذكّر

لالى معرضان از تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 22 - 2

2 _ آنان كه حقايق دينى را ناشنيده گيرند ، كرند و آنان كه حقايق دينى را بازگو نكنند ، لالند و آنان كه معارف الهى را درك نكنند ، فاقد عقلند .

إن شر الدواب عند اللّه الصم البكم الذين لايعقلون

مبلغان و مزد تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 51 - 4

4_ مطالبه نكردن پاداش از مردم

، به خاطر تبليغ حقايق و معارف الهى ، نشانه صداقت مبلغان و مصلحان است .

ي_قوم لاأسئلكم عليه أجرًا . .. أفلاتعقلون

از آن جا كه هدف مدعيان دروغين ، رسيدن به منافع مادى و مال و منال دنيوى است ، مى توان گفت: حضرت هود(ع) با جمله {لاأسئلكم} اشاره به دليل و نشانه صداقت خويش دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 104 - 3

3_ مبلغان دينى بايد از دريافت مزد براى ابلاغ دين و تعاليم قرآن پرهيز كنند .

و ما تسئلهم عليه من أجر

مجادله احسن در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 125 - 6،15

6- آشنايى با حكمت ، موعظه و برترين روش هاى جدلى ، نياز ضرورى مبلغان دين

ادع إلى سبيل ربّك بالحكمة و الموعظة الحسنة و ج_دلهم بالتى هى أحسن

امر الهى به تبليغ دين از طريق حكمت، موعظه و جدل برتر نشانگر اين معناست كه فاقدان اين ابزار، از كارآيى لازم و شايسته در امر تبليغ برخوردار نيستند.

15- بهره گيرى از حكمت ، موعظه نيكو و جدل بهترين در تبليغ دين ، روشى ابراهيمى است .

اتّبع ملّة إبرهيم . .. ادع إلى سبيل ربّك بالحكمة و الموعظة الحسنة و ج_دلهم بالتى

مجادله در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 46 - 4

4 - مبلِّغان دينى ، شايسته است كه در گفتار و مجادله اعتقادى با ديگران ، بهترين شيوه را انتخاب كنند .

و لاتج_دلوا أهل الكت_ب إلاّ بالتى هى أحسن

مجانى بودن تبليغ محمد(ص)

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 90 - 8

8 _ پيامبر(ص) موظف به اعلام مزد نخواستن از مردم در قبال تبليغ رسالت و انجام مسؤوليت خويش است.

قل لاأسئلكم عليه أجرا

محبت درتبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 16 - 3

3 - لازم است كه تبليغ معارف دين ، به محبّت و تحريك احساس و عاطفه مخاطب آميخته گردد .

ي_بنىّ إنّها إن تك

محدوده تبليغ انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 48 - 1

1 _ مسؤوليت تبليغ و دعوت انبياى الهى، تنها در محدوده بشارت و انذار

و ما نرسل المرسلين إلا مبشرين و منذرين

محمد(ص) و آيه تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 67 - 7،9،11،19،20

7 _ انجام وظيفه رسالت الهى از سوى پيامبر ( ص ) ، در گرو ابلاغ پيام ويژه خداوند ( اعلام ولايت على ( ع ) ) به مردم

بلغ ما أنزل . .. و إن لم تفعل فما بلغت رسالته

9 _ ابلاغ پيام ويژه الهى در آيه تبليغ ، در گرو انتخاب شيوه اى عملى از سوى پيامبر ( ص ) براى انجام آن

بلغ . .. و إن لم تفعل فما بلغت رسالته

تعبير قرآن در جمله {و ان لم تفعل} به جاى {و ان لم تبلغ} و يا {و الا . ..} مى رساند كه آن پيام، پيامى بوده كه پيامبر(ص) وظيفه داشت آن را عملا به مردم ابلاغ كند و مجرد گفتن كفايت نمى كرده است،

چنانچه آن حضرت در غدير خم با معرفى على(ع) وى را براى امامت نصب كرد.

11 _ احساس خطر پيامبر ( ص ) از ناحيه برخى مردم جهت انجام رسالت ويژه خويش ( ابلاغ ولايت على ( ع ) )

بلغ ما أنزل . .. و اللّه يعصمك من الناس

19 _ اعلام ولايت على ( ع ) در روز غدير خم توسط پيامبر ( ص ) به امر خداوند

يايها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك

امام باقر(ع): . .. فاوحى اللّه عزوجل اليه {يايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك ...} ... فقام بولاية على(ع) يوم غدير خم ... .

_______________________________

كافى، ج 1، ص 289، ح 4; نورالثقلين، ج 1، ص 652، ح 291.

20 _ اعلان نكردن ولايت على ( ع ) از سوى رسول خدا ( ص ) موجب حبط عمل آن حضرت

و إن لم تفعل فما بلغت رسالته

از رسول خدا(ص) روايت شده كه بعد از خواندن آيه فوق خطاب به على(ع) فرمود: و لو لم ابلغ ما امرت به من ولايتك لحبط عملى . .. .

_______________________________

امالى صدوق، ص 400، ح 13، مجلس 74; نورالثقلين، ج 1، ص 654، ح 296.

محمد(ص) و تبليغ قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 104 - 1

1_ پيامبر ( ص ) كمترين مزدى براى ابلاغ قرآن و تعاليم وحى درخواست نمى كرد .

و ما تسئلهم عليه من أجر

{سؤال} و مشتقات آن هرگاه بدون حرف {عن} متعدى شوند _ چنان چه در آيه شريفه اين گونه است _ به معناى مطالبه و درخواست خواهند بود. كلمه {أجر} نكره و پس از نفى

واقع شده و لذا دلالت بر عموم دارد و كمترين مزد را نيز شامل مى شود. {من} زايده نيز اين معنا را تأكيد مى كند.

مخالفان آيه تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 67 - 15

15 _ منكران و مخالفان پيام ويژه خداوند در { آيه تبليغ } ، مردمانى كافر

بلغ ما أنزل إليك . .. إنّ اللّه لايهدى القوم الكفرين

از مصاديق مورد نظر براى كافران _ به قرينه صدر آيه _ كسانى هستند كه آن پيام ويژه را كه به منزله تمامى رسالت الهى است، منكر شوند.

مراحل تبليغ محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 7 - 7

7 - دعوت پيامبر ( ص ) ، تدريجى و داراى مراحل متعدد

لتنذر أُمّ القرى و من حولها

بنابراين كه مراد از {من حولها} تنها اطراف مكه باشد و دعوت پيامبر(ص) نيز بدون ترديد همگانى بوده است، مى توان استفاده كرد كه اين ناظر به يكى از مراحل دعوت آن حضرت مى باشد.

مزد تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 40 - 3

3 - مزد طلبى از مردم در برابر تبليغ دين ، زمينه ساز روى گردانى آنان از پذيرش آن

أم تسئلهم أجرًا فهم من مغرم مثقلون

مزد تبليغ انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 21 - 1،2

1 - مؤمن انطاكيه ( حبيب نجار ) ، مردم را به پيروى از رسولانى ره يافته _ كه هيچ مزدى در ابلاغ رسالت خويش

نمى خواستند _ فراخوانده بود .

اتّبعوا من لايسئلكم أجراً و هم مهتدون

2 - اخلاص و مزد نخواستن در ابلاغ رسالت و ره يافته بودن ، دليل لزوم پيروى از پيامبران در ديدگاه مؤمن انطاكيه ( حبيب نجار )

اتّبعوا المرسلين . اتّبعوا من لايسئلكم أجراً و هم مهتدون

جمله {اتّبعوا من لايسئلكم أجراً. ..} تأكيد براى جمله {اتّبعوا المرسلين} در آيه پيش و نيز در مقام تعليل براى آن جمله است.

مزد تبليغ قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 104 - 3،6،7

3_ مبلغان دينى بايد از دريافت مزد براى ابلاغ دين و تعاليم قرآن پرهيز كنند .

و ما تسئلهم عليه من أجر

6_ تبليغ قرآن نبايد وسيله درآمد هاى مادى قرار گيرد .

و ما تسئلهم عليه من أجر إن هو إلاّ ذكر للع_لمين

حصر در جمله {إن هو . ..} حصر اضافى و نسبى است كه به قرينه جمله {و ما تسئلهم ...} مى توان گفت: مقصود اين است كه قرآن را خداوند بر پيامبر(ص) نازل كرد تا حقايق آن را به مردم بياموزد و ابلاغ كند نه اينكه آن را وسيله كسب معاش قرار دهد و پيامبر(ص) نيز همين گونه عمل كرد (ما تسئلهم ...).

7_ اختصاص نداشتن قرآن به مردم عصر بعثت ، از دلايل شايسته نبودن درخواست مزد از ايشان در قبال ابلاغ آن

و ما تسئلهم عليه من أجر إن هو إلاّ ذكر للع_لمين

برداشت فوق ، مقتضاى ارتباط ميان {دريافت نكردن مزد رسالت} و {جهانى بودن قرآن} است ; يعنى ، چون قرآن براى همه مردم و براى همه عصرهاست ، شايسته نيست مزد آن از گروه و

طايفه اى خاص گرفته شود.

مزد تبليغ محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 40 - 1

1 - تبليغ پيامبر ( ص ) ، رايگان و بدون كمترين توقع اجر و مزد از مردم

أم تسئلهم أجرًا

مشكلات تبليغ دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 76 - 4

4 - رسالت الهى و تبليغ دين ، مشكلات اندوه بارى را در پى دارد .

و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه ياد داستان نوح(ع)، به منظور دلدارى به پيامبر(ص) و مؤمنان به آن حضرت است كه در مكه، با انواع مشكلات اندوه بار ايجاد شده از سوى كافران و مشركان، روبه رو بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 115 - 5

5 - رسالت الهى و تبليغ دين ، مشكلات اندوه بارى در پى دارد .

و نجّين_هما و قومهما من الكرب العظيم

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه بيان داستان موسى و هارون (عليهماالسلام) و مشكلات آنان به منظور دلدارى به پيامبر(ص) و ايمان آورندگان به آن حضرت است كه در مكه با انواع مشكلات اندوه بار از سوى كافران و مشركان رو به رو بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 43 - 7

7 - تبليغ پيام الهى ، نيازمند تحمل دشوارى ها و مشكلات

ما يقال لك إلاّ ما قد قيل للرسل من قبلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 5

5 - تبليغ دين ، همراه با مشكلات انبوه و نيازمند استقامت و پايدارى

فادع و استقم كما أمرت

مشكلات تبليغ قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 24 - 4

4 - تبليغ و اجراى تعاليم قرآن ، پيامددار سختى ها و مشكلات

فاصبر لحكم ربّك

مصلحان و مزد تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 51 - 4

4_ مطالبه نكردن پاداش از مردم ، به خاطر تبليغ حقايق و معارف الهى ، نشانه صداقت مبلغان و مصلحان است .

ي_قوم لاأسئلكم عليه أجرًا . .. أفلاتعقلون

از آن جا كه هدف مدعيان دروغين ، رسيدن به منافع مادى و مال و منال دنيوى است ، مى توان گفت: حضرت هود(ع) با جمله {لاأسئلكم} اشاره به دليل و نشانه صداقت خويش دارد.

مصلحت انديشى در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 91 - 14

14 _ كليه حقايق و معارف كتب آسمانى به دور از مصلحت انديشيهاى شخصى بايد براى مردم تبيين شود.

تجعلونه قراطيس تبدونها و تخفون كثيرا

مذمت عالمان يهود بر گزينشى عمل كردن در ميان حقايق تورات، گوشزد به همه حاملان كتب آسمانى است كه در تبيين و تفسير آنها نبايد منافع خويش را در نظر گرفت، بلكه بايد همه آنها را براى مردم تبيين كرد.

مكان تبليغ يونس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 140 - 4

4 - محل تبليغ و رسالت يونس پيامبر ( ع )

، به دريا نزديك بود . *

إذ أبق إلى الفلك المشحون

مكان در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 9 - 4

4 - لزوم توجه به شرايط اجتماعى و زمان و مكان و نيز رعايت خصوصيات و حالات شخصى مخاطبان ، به هنگام تبليغ ، تربيت و هدايت

ثمّ إنّى دعوتهم جهارًا . .. و أسررت لهم إسرارًا

از اين كه نوح(ع)، گاهى مردم را به صوربّ مخفى و گاهى علنى دعوت مى كرد و يا برخى از مردم را به شكل خصوصى و برخى ديگر را به صورت عمومى به سوى خداوند فرامى خواند; مى توان مطلب ياد شده را به دست آورد.

ممانعت از تبليغ ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 68 - 4

4- بت پرستان در جهت يارى به بت پرستى و جلوگيرى از نفوذ منطق ابراهيم ( ع ) ، از طرف گروهى براى كشتن آن حضرت تحريك شده بودند .

قالوا حرّقوه و انصروا ءالهتكم

آهنگ جمله {إن كنتم فاعلين} (اگر بناست كارى بكنيد) نوعى تحريك است و ظاهر آيه اين است كه گويندگان (قالوا) و دستور دهندگان (حرّقوه و انصروا)، با شنوندگان و دستور گيرندگان دو گروه بودند و گروه اول دسته دوم را تحريك مى كردند. از اين رو برخى از مفسران، گروه اول را نمرود و عمال او دانسته اند.

ممانعت از تبليغ اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 52 - 2

2 _ كافران ، متوقف كردن دعوت به اسلام و محدود ساختن آن

را ، از پيامبر ( ص ) خواستار شدند .

و لو شئنا لبعثنا فى كلّ قرية نذيرًا . فلاتطع الك_فرين

با توجه به معناى لغوى {طاعت} (عمل كردن به آنچه كه از انسان خواسته شده است) مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد; زيرا آنچه كه كافران از پيامبر(ص) خواسته بودند _ با توجه به آيه قبل كه سخن از جهانى بودن رسالت پيامبراسلام(ص) بود و آيه شريفه متفرع بر آن شده (فلاتطع الكافرين) _ مى تواند توقف و محدود شدن رسالت باشد.

ممانعت از تبليغ انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 15

15- اقوام كفرپيشه ، با مشاهده دلايل روشن انبيا ، تلاش گسترده اى به عمل آوردند تا آنان را به سكوت وادارند و مانع تبليغشان شوند .

جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت فردّوا أيديهم فى أفوههم و قالوا إنا كفرنا بما أُرسلتم به

برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه فاعل {ردّوا} اقوام ياد شده و مرجع ضمير {أيديهم} انبيا و يا اقوام و مرجع ضمير {أفواههم}انبيا باشد. در اين صورت به معناى اين خواهد بود كه: آن اقوام دستان انبيا يا دستان خود را بر دهان انبيا مى گذاشتند.

ممانعت از تبليغ تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 15 - 2

2 - تكذيب فرمان هاى متقى پرور ، ناروا است .

أو أمر بالتّقوى . أرءيت إن كذّب ... كلاّ

ممانعت از تبليغ دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 150 - 6

6 - برطرف ساختن سوژه

هاى تبليغاتى دشمنان اسلام ، از وظايف ضرورى مسلمانان است .

لئلا يكون للناس عليكم حجة

ممانعت از تبليغ محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 42 - 2

2 _ ايستادگى و مقاومت شديد مشركان در برابر دعوت و هدايت پيامبر ( ص )

إن كاد ليضلّنا عن ءالهتنا لولا أن صبرنا عليها

منفعت طلبى در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 93 - 9

9 _ مبلغان دين بايد خيرخواه مردم و نصايح خويش را به منافع شخصى آميخته نسازند .

و نصحت لكم

منكران آيه تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 67 - 15

15 _ منكران و مخالفان پيام ويژه خداوند در { آيه تبليغ } ، مردمانى كافر

بلغ ما أنزل إليك . .. إنّ اللّه لايهدى القوم الكفرين

از مصاديق مورد نظر براى كافران _ به قرينه صدر آيه _ كسانى هستند كه آن پيام ويژه را كه به منزله تمامى رسالت الهى است، منكر شوند.

موانع تأثير تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 125 - 5

5- جمود بر روش واحد تبليغى ، فاقد كارآيى لازم در هدايت همگان

ادع إلى سبيل ربّك بالحكمة و الموعظة الحسنة و ج_دلهم

فرمان الهى به استفاده از روشهاى گوناگون (برهان، موعظه و جدال احسن) نشانگر عدم كفايت يك روش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 46 - 2

2 - درخواست مزد و پاداش در قبال هدايت و تبليغ

دين ، از موانع تأثيرگذارى و موفقيت آن

أم تسئلهم أجرًا

برداشت ياد شده، از آن جا است كه آيه شريفه، درصدد بيان علّت هاى نپذيرفتن اسلام از سوى كافران است.

موانع تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 132 - 18

18 - انديشه تأمين معاش ، نبايد مانع انجام عبادت و تبليغ گردد .

وأمر بأهلك بالصلوة واصطبر عليها . .. نحن نرزقك

موانع تبليغ محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 43 - 3

3 - مخالفت هاى كافران با پيام وحى و تأخير كيفر دنيايى آنان ، نبايستى پيامبر ( ص ) و مؤمنان را در تبلغ دين سست گرداند .

فإمّا نذهبنّ . .. فاستمسك بالذى أُوحى إليك

از تفريع اين آيه بر آيات پيشين _ كه مسأله اعراض كافران از وحى و كيفر آنان را مطرح كرده بود _ مطلب ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 29 - 2

2 - دنيامدارى و پندارگرايى ، مانع اصلى نفوذ تبليغ پيامبر ( ص ) در مشركان

إنّ الذين لايؤمنون بالأخرة . .. إن يتّبعون إلاّ الظنّ ... فأعرض عن من تولّى

از فاى تفريع در {فأعرض}، استفاده مى شود كه بى اعتقادى مشركان به آخرت و نيز اتكاى آنان بر حدس و گمان، موجب شده بود كه آنان قابليت خود را براى تأثيرپذيرى از رهنمودهاى پيامبر(ص)، از دست بدهند.

موانع تبليغ موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 38 - 5

5 - تمركز

اقتدار در شخص فرعون ، مانع تلاش و تبليغ موسى ( ع ) در ميان توده ها *

و فى موسى إذ أرسلن_ه إلى فرعون

با اين كه پيامبران به سوى توده هاى مردم، مبعوث شده اند، موسى(ع)، در نخستين مأموريت، به سوى فرعون فرستاده شد. از اين نكته مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

موانع تبليغ مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 43 - 3

3 - مخالفت هاى كافران با پيام وحى و تأخير كيفر دنيايى آنان ، نبايستى پيامبر ( ص ) و مؤمنان را در تبلغ دين سست گرداند .

فإمّا نذهبنّ . .. فاستمسك بالذى أُوحى إليك

از تفريع اين آيه بر آيات پيشين _ كه مسأله اعراض كافران از وحى و كيفر آنان را مطرح كرده بود _ مطلب ياد شده استفاده مى شود.

موعظه در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 93 - 9

9 _ مبلغان دين بايد خيرخواه مردم و نصايح خويش را به منافع شخصى آميخته نسازند .

و نصحت لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 125 - 6،15

6- آشنايى با حكمت ، موعظه و برترين روش هاى جدلى ، نياز ضرورى مبلغان دين

ادع إلى سبيل ربّك بالحكمة و الموعظة الحسنة و ج_دلهم بالتى هى أحسن

امر الهى به تبليغ دين از طريق حكمت، موعظه و جدل برتر نشانگر اين معناست كه فاقدان اين ابزار، از كارآيى لازم و شايسته در امر تبليغ برخوردار نيستند.

15- بهره گيرى از حكمت ، موعظه نيكو و

جدل بهترين در تبليغ دين ، روشى ابراهيمى است .

اتّبع ملّة إبرهيم . .. ادع إلى سبيل ربّك بالحكمة و الموعظة الحسنة و ج_دلهم بالتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 136 - 5

5 - موعظه و پنددهى ، روش تبليغى حضرت هود ( ع ) در ارتباط با قوم عاد

قالوا سواء علينا أَوَعظت أم لم تكن من الوعظين

موقعيت شناسى در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 59 - 7،8

7 - لزوم توجه و دقت در انتخاب زمان و مكان مناسب براى تبليغ دين

موعدكم يوم الزينة و أن يحشرالناس ضحًى

حسن انتخاب موسى(ع) در مورد روز مقابله و نيز مكان و ديگر شرايط، درسى است براى همه مبلغان، كه در تبليغ، بايد موقعيت زمانى و مكانى را به دقت سنجيده و بهترين شرايط را براى آن انتخاب كنند.

8 - توجه به شرايط روحى مردم و آمادگى آنان ، از ضرورت هاى كار تبليغ است .

موعدكم يوم الزينة و أن يحشرالناس ضحًى

مهربانى در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 84 - 2

2 _ برخورد عاطفى با مردم در دعوت به حق و تبليغ ، امرى پسنديده است .

و قال موسى يقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 39 - 5

5_ مبلغان دينى ، بايد از سر مهربانى و با ملاطفت ، مردمان را به دين فراخوانند .

ي_ص_حبى السجن ءأرباب متفرقون خير أم الله الوحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

10 - مريم - 19 - 42 - 10

10- لزوم به كارگيرى ملاطفت و رعايت ادب همراه با استدلال هاى منطقى در گفتوگو هاى عقيدتى و دعوت به توحيد

ي_أبت لِمَ تعبد ما لايسمع

حضرت ابراهيم(ع) آزر را با تعبير (اى پدر من) مورد خطاب قرار داد كه در آن ملاطفت و مهرورزى وجود دارد. جملات بعدى نيز كه در مقام استدلال بيان گرديده، همگى داراى مقدمات روشن و نتايج منطقى است. از روش برخورد ابراهيم(ع) مى توان نتيجه گرفت كه در برخوردهاى عقيدتى، اين دو ركن بايد ملاحظه گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 45 - 9

9- لزوم برخورد محبت آميز و مؤدبانه در مقام ارشاد و تبليغ

ي_أبت إنّى أخاف أن يمسّك عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 20 - 13

13 - داشتن ملاطفت و برخورد محبت آميز ، روشى پسنديده و بايسته در تبليغِ دين و برخورد با افراد خاطى و گناه كار

قال ي_قوم اتّبعوا المرسلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 2 - 2

2 - دعوت و برخورد از سر مهربانى و شفقت ، مؤثّر در هدايت و اصلاح جامعه

قال ي_قوم

نرمى سخن در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 44 - 7،8

7 - لزوم نرمش در گفتار و در پيش گرفتن روش هاى ملاطفت آميز در تبليغ دين ، حتى در مورد سركش ترين مردم

فقولا له قولاً ليّنًا

8 - گفتار همراه با ملاطفت و مهر در تبليغ

، زمينه بيشترى براى تأثير است .

فقولا له قولاً ليّنًا لعلّه يتذكّر أو يخشى

{لعلّ} در كلام خداوند، به معناى اميدوارى او نيست; بلكه مراد اين است كه هر شخصى كه آن شيوه گفت وگو را ببيند، اميدوار خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 47 - 22

22 - بيان صريح و قاطع مبانى دعوت به دين ، با نرمش در گفتار تنافى ندارد .

فقولا له قولاً ليّنًا . .. إنّا رسولا ربّك فأرسل ... و لاتعذّبهم ... والسل_م على

خداوند در آيات پيشين، موسى و هارون(ع) را به گفتارى نرم با فرعون فرمان داد. دراين آيات نيز آنچه را بايد بگويند مطرح كرد. گفتنى است كه در مجموعه پيام ها براى فرعون، عقايد اساسى و بشارت و انذار وجود دارد. بنابراين مراد از نرمى گفتار، حذف آرمان ها و سانسور عقايد نيست; بلكه شيوه بيان و برخورد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 18 - 11

11$ - نرمش در گفتار ، حتى با سركشان ، از شيوه هاى پسنديده در تبليغ و ارشاد مردم

فقل هل لك إلى أن تزكّى

فقل هل لك إلى أن تزكّى

طرح استفهام در آغاز سخن، نوعى نرمش در لحن كلام است.

نفى باطل در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 17 - 14

14 - در تبليغ ، تنها ، به نفى باطل نبايد پرداخت ، بلكه بايد راه درست را نيز معرفى كرد .

إنّ الذين تعبدون من دون اللّه لايملكون لكم رزقًا فابتغوا عند اللّه الرزق

و اعبدو

نقش تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 125 - 17

17- برخى از مردم ، على رغم كاربرد تمامى روش هاى مناسب تبليغى ، هدايت نمى شوند ، هر چند هادى و مبلغ پيامبر باشد .

ادع إلى سبيل ربّك بالحكمة . .. إن ربّك هو أعلم بمن ضلّ عن سبيله و هو أعلم بالمهت

وجوب تبليغ دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 187 - 8

8 _ حرمت كتمان حقايق كتب آسمانى و وجوب اظهار معارف دينى

و اذ اخذ اللّه ميثاق الّذين اوتوا الكتب لتبيّننّه للنّاس و لا تكتمونه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 122 - 7

7 _ تفقه در دين و شناخت عميق و تبليغ و نشر آن ، از واجبات كفايى است .

فلولا نفر من كل فرقة منهم طائفة ليتفقهوا فى الدين و لينذروا قومهم

وضوح تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 70 - 9

9 - لزوم استفاده از روش هاى روشن و بى ابهام ، در تبليغ و هدايت توده ها

أنّما أنا نذير مبين

وضوح تبليغ محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 12 - 4

4 - ابلاغ روشن و بدون ابهام پيام هاى الهى به مردم ، تكليف پيامبراسلام ( ص )

فإنّما على رسولنا البل_غ المبين

وضوح تبليغ نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 2 - 5

5

- محتواى رسالت نوح ( ع ) و دلايل صدق آن ، روشن و قابل فهم براى همگان

إنّى لكم نذير مبين

وقت شناسى در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 90 - 17

17_ ضرورت بهره گيرى مبلغان دينى ، از فرصت هاى مناسب براى ارشاد و هدايت مردم

أءنك لأنت يوسف قال أنا يوسف . .. من يتّق و يصبر

ويژگيهاى تبليغ انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 27 - 4

4 - كار و تبليغ ، آميخته به يكديگر در زندگى پيامبران

أن اصنع الفلك بأعيننا و وحينا

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه حضرت نوح(ع) شخصاً مأمور ساختن كشتى شد.

ويژگيهاى تبليغ محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 36 - 6

6 - گيرايى و جذابيت شديد سخنان پيامبر اسلام و دعوت او براى مردم

و يقولون أئنّا لتاركوا ءالهتنا لشاعر

شاعر دانستن پيامبراسلام(ص)، گوياى جذابيت سخنان آن حضرت است.

هشدار در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 109 - 5

5- هشدار و انذار و يا توسل به قدرت در مسير احقاق حق و پياده كردن دين ، بايد پس از اتمام حجت و بيان حقايق دينى باشد .

و ما أرسلن_ك إلاّ رحمة للع_لمين . .. قل إنّما يوحى إلىّ ... فهل أنتم مسلمون . فإ

همزبانى در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 198 - 3

3 - سخن گفتن به

زبان ملى هر جامعه اى ، بهترين و مؤثرترين روش تبليغ و هدايت آن جامعه

و لو نزّلن_ه على بعض الأعجمين

هنر در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 64 - 7

7- بهره جستن از هنر نمايش در تبليغ دين ، راهى شايسته و موفق

فجعلهم جذذًا إلاّكبيرًا لهم . .. قال بل فعله كبيرهم ه_ذا فس_لوهم ...فقالوا إنّكم

از اين كه حضرت ابراهيم(ع) در تبليغ توحيد، از هنر تجسمى و صحنه نمايش بهره گرفت و به هدف خود دست يافت، مى توان برداشت ياد شده را استفاده كرد.

هود(ع) و مزد تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 51 - 1

1_ هود ( ع ) ، به مردم خويش اعلام كرد كه در برابر ابلاغ رسالت كمترين مزدى از آنان نخواهد خواست .

ي_قوم لاأسئلكم عليه أجرًا

تثليث از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تثليث

اجتناب از تثليث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 171 - 21،26

21 _ اهل كتاب ، مأمور به ايمان به خدا و پيامبران و پرهيز از سه گانه پرستى ( تثليث )

ياهل الكتب . .. فامنوا باللّه و رسله و لاتقولوا ثلثة

26 _ خير و سعادت مسيحيان در گرو پرهيز از تثليث و سه گانه پرستى

ياهل الكتب . .. و لاتقولوا ثلثة انتهوا خيراً لكم

در برداشت فوق كلمه {خيراً} خبر براى فعل محذوف (يكن) گرفته شده است و جمله با تقدير آن چنين است: {انتهوا ان تنتهوا يكن خيراً لكم}.

اصرار بر تثليث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده -

5 - 75 - 20

20 _ اصرار مسيحيان بر تثليث و الوهيت مسيح ( ع ) على رغم استدلال هاى روشن قرآن بر بطلان عقيده آنان

انظر كيف نبين لهم الايت ثم انظر انى يؤفكون

{يوفكون} از مصدر {افك} به معناى بازگرداندن است. و {انى} به معناى كجا و چگونه است، بنابراين جمله {انظر انى يوفكون} يعنى بنگر آنان _ على رغم بيان دلايلى روشن بر واهى بودن تثليث و الوهيت مسيح(ع) _ چگونه از حق منحرف مى شوند و به كجا نگون مى گردند.

بطلان تثليث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 75 - 18

18 _ استدلال هاى قرآن بر وحدانيت خداوند و بطلان تثليث بسيار روشن و سزاوار تأمل

ما المسيح . .. انظر كيف نبين لهم الايت

الف و لام در {الايت} براى عهد و اشاره به استدلالهايى است كه در آيه آمده است.

تثليث در الوهيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 73 - 1

1 _ گروهى از نصارا معتقد به تثليت در الوهيت

لقد كفر الذين قالوا إنّ اللّه ثالث ثلثة

كلمه {ثالث ثلثة} به معناى يكى از سه تا مى باشد و مراد از آن {اللّه}، {مسيح} و {روح القدس} است و چون براى مسيح و روح القدس، الوهيت قائل بودند، معناى {اللّه ثالث ثلثة} اين مى شود كه خداوند، يكى از سه اقنومى است كه داراى الوهيت مى باشد و از اين اعتقاد به تثليث تعبير مى شود.

تثليث در مسيحيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 31 - 13

13

_ از امام باقر ( ع ) درباره آيه { اتخذوا احبارهم و رهبانهم ارباباً من دون اللّه و المسيح بن مريم } روايت شده است : { اما المسيح فعصوه و عظموه فى أنفسهم حتى زعموا انه اله و انه ابن اللّه و طائفة منهم قالوا ثالث ثلاثة و طائفة منهم قالوا هو اللّه . . . ;

اما مسيح را نافرمانى كردند او را در انديشه خود تا آن جا بزرگ دانستند كه گمان كردند او معبود و فرزند خداست و گروهى از آنان گفتند: وى يكى از سه معبود است و گروهى گفتند: او خداست . .. }.

شرك عقيده به تثليث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 73 - 8

8 _ اعتقاد به تثليث على رغم آگاهى به شرك آميز بودن آن ، موجب عذاب دردناك در قيامت

ان لم ينتهوا عما يقولون ليمسن الذين كفروا منهم عذاب اليم

عقيده به تثليث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 171 - 23،24،25،30،32

23 _ مسيحيان معتقد به تثليث ، غلو كنندگان در دين هستند .

ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم . .. و لاتقولوا ثلثة

24 _ اعتقاد به تثليث ، اعتقاد و سخنى نابحق درباره خداوند

و لاتقولوا على اللّه الا الحق . .. و لاتقولوا ثلثة

جمله {و لاتقولوا ثلثة} مى تواند مصداق مورد نظر براى سخن نابحق بر خداوند باشد.

25 _ ناسازگارى ايمان به پيامبران با عقيده تثليث

ياهل الكتب . .. فامنوا باللّه و رسله و لاتقولوا ثلثة

جمله {و لاتقولوا ثلثة} به منزله بيان و توضيحى است براى جمله {ءامنوا

باللّه و رسله}.

30 _ ناسازگارى اعتقاد به تثليث با اعتقاد به خدا و يگانگى او ( توحيد )

فامنوا باللّه و رسله و لاتقولوا ثلثة . .. انما اللّه اله وحد

32 _ اعتقاد به تثليث ، شرك است .

و لاتقولوا ثلثة . .. انما اللّه اله وحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 73 - 6،9

6 _ دعوت خداوند از مشركان و قائلان به تثليث جهت گرايش به توحيد و يكتاپرستى

ما من اله الا اله وحد و إن لم ينتهوا عما يقولون

9 _ برخى از معتقدان به تثليث به خاطر ناآگاهى از شرك آميز بودن آن ، نه كافرند و نه مشرك .

ليمسن الذين كفروا منهم عذاب اليم

ظاهراً ضمير در {منهم} به معتقدان به تثليث بازگشت مى كند. بر اين مبنا قائلان به تثليث به دليل كلمه {منهم} به دو دسته تقسيم مى شوند: كافر و غير كافر و مى توان گفت منشأ اين تفاوت علم و آگاهى آنان نسبت به معناى تثليث و جهل به آن است ; يعنى آنانكه نمى دانند اعتقاد به تثليث با توحيد در الوهيت ناسازگار است، محكوم به كفر نيستند و به عذاب دردناك گرفتار نمى شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 74 - 1،2

1 _ دعوت خداوند از معتقدان به تثليث و الوهيت مسيح ( ع ) ، براى استغفار و بازگشت به خدا

افلا يتوبون إلى اللّه و يستغفرونه

به قرينه آيات پيشين (قالوا ان اللّه هو المسيح . .. قالوا ان اللّه ثالث ثلثة) فاعل {يتوبون ...} مسيحيان هستند و متعلق توبه

و استغفار، عقيده به الوهيت مسيح(ع) و تثليث مى باشد.

2 _ مسيحيان به خاطر پافشارى به عقايد باطل خويش ( الوهيت مسيح ( ع ) و تثليث ) مورد توبيخ خداوند

لقد كفر الذين قالوا إنّ اللّه هو المسيح . .. افلا يتوبون إلى اللّه

استفهام توبيخى در {افلا يتوبون . ..} براى سرزنش مسيحيان بر ترك توبه و استغفار از عقايد كفرآميز بكار رفته است.

كفر عقيده به تثليث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 73 - 2

2 _ معتقدان به تثليث بدون هيچ ترديد ، مردمى كافرند .

لقد كفر الذين قالوا إنّ اللّه ثالث ثلثة

كيفر عقيده به تثليث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 73 - 7

7 _ عذاب دردناك در انتظار معتقدان به تثليث

ليمسن الذين كفروا منهم عذاب اليم

تجارت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تجارت

آثار تجارت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 29 - 4

4 _ تجارت ، از اسباب نقل و انتقال مشروع اموال

الّا ان تكون تجارة عن تراض منكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 37 - 7

7 - تجارت و داد و ستد اقتصادى ، زمينه اى بس خطرناك براى غفلت از ياد خدا و انجام تكاليف الهى

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة

احكام تجارت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 86 - 1

1_ منافع به دست آمده از كسب و تجارت عادلانه و بدون اجحاف

، منافعى حلال و نيكوست .

بقيّت الله خير لكم

سخن از مبادله و رعايت قسط در معاملات ، مى تواند قرينه بر اين باشد كه مراد از {بقيت} (باقى مانده) سودهايى باشد كه از معاملات و مبادلات عادلانه براى فروشندگان باقى مى ماند.

اهميت تجارت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 48

48 - قال رسول اللّه ( ص ) : ما من جالب يجلب طعاماً إلى بلد من بلاد المسلمين فيبيعه بسِعْر يومه إلاّ كانت منزلتُه عنداللّه منزلةَ الشّهيد ، ثمّ قرء رسول اللّه ( ص ) : { و ءاخرون يضربون فى الأرض يبتغون من فضل اللّه و ءاخرون يقاتلون فى سبيل اللّه } ;

رسول خدا(ص) فرمود: هيچ نقل دهنده كالايى نيست كه طعامى را به شهرى از شهرهاى مسلمانان انتقال دهد و آن را به قيمت روزش بفروشد; مگر اين كه مقام و منزلتش نزد خداوند، مقام و منزلت شهيد است. سپس آيه {و آخرون يضربون فى الأرض يبتغون من فضل اللّه و آخرون يقاتلون فى سبيل اللّه} را قرائت فرمود}.

بشارت تجارت بى زيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 29 - 12

12 - بشارت به عالمان خداترس ، تلاوتگر قرآن ، برپادارنده نماز و انفاق كننده در نهان و آشكار ، مبنى بر تجارتى از بين نرفتنى ( بهشت برين ) از ناحيه خداوند

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين يتلون كت_ب اللّه و أقاموا الصل

{بوار} (ريشه {لن تبور}) به معناى شدت كسادى است و از آن جا كه كسادى شديد

موجب فساد و نابودى مى شود، اين واژه در معناى {هلاك} به كار مى رود (برگرفته از مفردات راغب).

تاريخ تجارت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 2 - 2

2 - سابقه ديرينه تجارت و سنجش كالا با پيمانه

اكتالوا

تجارت بى ارزش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 37 - 9

9 - تلاش اقتصادى و داد و ستدِ بازدارنده آدمى از ياد خدا ، پوچ و بى ارزش است .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه

{تهليهم} از ماده {لهو} به معناى كار بيهوده و پوچ است. آمدن اين واژه به جاى واژه {منع} و {غفلت}، گوياى اين حقيقت است كه: تجارت و داد و ستدى كه انسان را از ياد خدا باز دارد، كارى بيهوده و بى ارزش است.

تجارت در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 15،23

15 _ كسب مال و تجارت به هنگام سفر بسوى خانه خدا ، امرى مشروع و مجاز بر حاجيان و معتمران

ءآمين البيت الحرام يبتغون فضلا من ربهم

چنانچه مراد از {فضلا} رزق و روزى و درآمدهاى مادى باشد، ابتغاء فضل به معناى كسب درآمد به وسيله تجارت و مانند آن است.

23 _ لزوم برقرارى امنيت اقتصادى براى حجاج در ايام حج

لاتحلوا شعر اللّه . .. و لا ءآمين البيت الحرام يبتغون فضلا من ربهم

از مصاديق مورد نظر براى حفظ حرمت راهيان حج، به قرينه {يبتغون فضلا من ربهم}، حفظ امنيت اقتصادى آنان است.

تجارت در عمره

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 15

15 _ كسب مال و تجارت به هنگام سفر بسوى خانه خدا ، امرى مشروع و مجاز بر حاجيان و معتمران

ءآمين البيت الحرام يبتغون فضلا من ربهم

چنانچه مراد از {فضلا} رزق و روزى و درآمدهاى مادى باشد، ابتغاء فضل به معناى كسب درآمد به وسيله تجارت و مانند آن است.

تجارت در مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 57 - 16

16 - بازار تجارت در مكه ، در تمام فصول سال رونق داشت .

يجبى إليه ثمرت كلّ شىء

با توجه به آمدن فعل مضارع (يجبى) _ كه بيانگر استمرار است _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.

تجارت سودمند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 11 - 6

6 - ايمان پايدار به خدا و پيامبر ( ص ) و جهاد پيوسته و مستمر در راه خدا ، تجارتى بس سودمند و بزرگ

هل أدلّكم على تج_رة . .. تؤمنون باللّه و رسوله و تج_هدون فى سبيل اللّه

تجارت شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 19

19_ شعيب ( ع ) در شهر مدين به داد و ستد و مبادلات اقتصادى اشتغال داشت . *

أوفوا المكيال و الميزان . .. و ما أُريد أن أُخالفكم إلى ما أنهي_كم عنه

شعيب(ع)، پس از تأكيد فراوان بر لزوم رعايت قسط و عدل در مبادلات و پرهيز از كم فروشى و اجحاف در معاملات، مى فرمايد: من هرگز به آنچه شما را از

آن نهى كرده ام روى نخواهم آورد. اين سخن آن گاه جايگاهى مناسب دارد كه خود نيز به داد و ستد اشتغال داشته باشد.

تجارت مسلمانان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 11 - 2

2 - نكوهش مسلمانان صدراسلام از سوى خداوند ، به خاطر ترك مصلاّ براى داد و ستد و يا تماشاى لهو و ر ها كردن پيامبر ( ص ) در حال ايراد خطبه هاى نماز جمعه

و إذا رأوا تج_رة أو لهوًا انفضّوا إليها و تركوك قائمًا

تجارت منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 16 - 3

3 - تجارت منافقان ( خريد ضلالت در قبال هدايت ) ، تجارتى فاقد هرگونه سود و منفعت

فما ربحت تجرتهم

تشويق به تجارت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 21

21 _ تلاش براى تجارت و امرار معاش ، امرى پسنديده و مورد ترغيب خداوند

يبتغون فضلا من ربهم

از اينكه تجارت و به دست آوردن درآمدهاى مادى در رديف جلب رضايت الهى قرار گرفته است، برداشت فوق به دست مى آيد.

حلّيت منافع تجارت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 86 - 1

1_ منافع به دست آمده از كسب و تجارت عادلانه و بدون اجحاف ، منافعى حلال و نيكوست .

بقيّت الله خير لكم

سخن از مبادله و رعايت قسط در معاملات ، مى تواند قرينه بر اين باشد كه مراد از {بقيت} (باقى مانده) سودهايى باشد كه از معاملات و مبادلات

عادلانه براى فروشندگان باقى مى ماند.

خيريت تجارت حلال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 86 - 4

4_ خير بودن منافع حلال و تجارت هاى عادلانه و سعادت آفرينى معارف و احكام الهى ، از تعاليم شعيب ( ع ) به مردم خويش

ي_قوم . .. بقيّت الله خير لكم

سرزنش علاقه به تجارت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 3

3 _ مذمت خدا از دلبستگى به خويشاوندان و به مال و منال و دلواپسى براى تجارت و مسكن در صورتى كه مايه غفلت از خدا و رسول و جهاد در راه خدا شود .

قل إن كان ءاباؤكم . .. و أموال اقترفتموها و تجرة تخشون كسادها و مسكن ... أحب إلي

سود تجارت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 20

20 _ روزى و سود در تجارت ، به دست خداوند است . *

يبتغون فضلا من ربهم

{من} نشويه در {من ربهم} بيانگر آن است كه روزيها از جانب خداوند است.

عدالت در تجارت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 86 - 1،2

1_ منافع به دست آمده از كسب و تجارت عادلانه و بدون اجحاف ، منافعى حلال و نيكوست .

بقيّت الله خير لكم

سخن از مبادله و رعايت قسط در معاملات ، مى تواند قرينه بر اين باشد كه مراد از {بقيت} (باقى مانده) سودهايى باشد كه از معاملات و مبادلات عادلانه براى فروشندگان باقى مى ماند.

2_ منافع حلال و به

دست آمده از تجارت هاى عادلانه و خالى از ظلم و اجحاف ، عطاى الهى است .

بقيّت الله خير لكم

برداشت فوق ، از اضافه شدن {بقيّت} به {الله} استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 59 - 10

10_ عدالت در داد و ستد به ويژه در شرايط بحرانى و كمبود ، امرى نيكو و ارزشمند است .

ألا ترون أنى أُوفى الكيل

در آيه 62 (اجعلوا بضاعتهم . ..) معلوم مى شود كه يوسف(ع) سهميه افراد را در برابر بهاى آن پرداخت مى كرد. از اين رو در برداشتها ، معامله و داد و ستد آورده شد.

منافع تجارت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 86 - 2

2_ منافع حلال و به دست آمده از تجارت هاى عادلانه و خالى از ظلم و اجحاف ، عطاى الهى است .

بقيّت الله خير لكم

برداشت فوق ، از اضافه شدن {بقيّت} به {الله} استفاده مى شود.

ويژگيهاى تجارت اولياء الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 37 - 1،2

1 - مردمان الهى و والا مقامى كه تجارت و داد و ستد ، آنان را از ذكر خدا ، اقامه نماز و پرداخت زكات باز نمى دارد ، همواره ترسان از روز قيامت اند .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة يخافون يوم

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه {رجال} مبتدا و {يخافون} خبر آن باشد.

2 - هيچ داد و ستد و تجارتى ، مردمان والا مقام

و الهى را از ياد خدا ، برپايى نماز و پرداخت زكات ، غافل نمى سازد .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة

والا مقامى و بزرگى در برداشت ياد شده، از تنوين {رجال} _ كه براى تفخيم مى باشد _ استفاده شده است و اين كه هيچ داد و ستدى از ياد خدا بازدارنده نيست، از نكره در سياق نفى _ كه مفيد عموم مى باشد _ به دست آمده است.

تجاوز از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تجاوز

آثار تجاوز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 61 - 36

36 - تجاوزگرى و ارتكاب گناهان ، آدمى رابه سوى كفر گرايش داده و بر كشتن رهبران الهى بى پروا مى سازد .

يكفرون بأيت اللّه . .. ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 9 - 7

7 _ بى تقوايى آدمى نسبت به حقوق ايتام ديگران ، زمينه ساز پايمال شدن حقوق يتيمان وى از سوى جامعه

وليخش الّذين لو تركوا من خلفهم ذريّة ضعافاً خافوا عليهم فليتّقوا اللّه

برداشت فوق را فرمايش امام صادق (ع) تأييد مى كند كه فرمود: يعنى ليخش ان اخلفه فى ذريّته كما صنع بهؤلاء اليتامى.

_______________________________

كافى، ج 5، ص 128، ح 1 ; تفسير عياشى، ج 1، ص 238، ح 38.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 78 - 11،12

11 _ گرفتارى كافران بنى اسرائيل به لعنت داود و عيسى ( ع ) ، برخاسته از عصيان پيشگى و تجاوزگرى آنان

لعن الذين كفروا .

.. ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون

در برداشت فوق {ذلك} اشاره به {لعنت} گرفته شده است.

12 _ نافرمانى خدا و پيامبران و استمرار تجاوز به حدود الهى و حقوق مردمان ، موجب كفر و گرفتارى به لعنت الهى

لعن الذين كفروا . .. ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون

در برداشت فوق {ذلك} علاوه بر اشاره به لعنت اشاره به كيفر نيز گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 80 - 10،15

10 _ عصيان ، تجاوزگرى و ترك نهى از منكر ، زمينه ساز پذيرش ولايت كافران و طرح دوستى با آنان *

ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون . .. كانوا لايتناهون ... يتولون الذين كفروا

بدان احتمال كه مضمون آيه مورد بحث يعنى پذيرش ولايت مشركان، نتيجه اعمال ناپسندى باشد كه در آيات قبل درباره بنى اسرائيل بيان شد.

15 _ عصيان ، تجاوزگرى و ترك نهى از منكر ، موجب سخط و غضب خداوند

ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون . .. كانوا لايتناهون عن منكر ... سخط اللّه عليهم

{ماقدمت لهم انفسهم} مى تواند اشاره به تمامى رفتارهاى ناروايى باشد كه در اين آيه و آيات قبل بيان شد. قابل ذكر است كه در اين صورت {ان سخط اللّه} مضافى همانند موجبات در تقدير دارد يعنى {موجبات سخط اللّه}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 145 - 17

17 _ كسى كه در راه سركشى و تجاوز به خوردن غذاهاى حرام نيازمند شود، اضطرار وى رفع حرمت نمى كند.

فمن اضطر غير باغ و لاعاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

5 - انعام - 6 - 146 - 12

12 _ حليت نخستين برخى از حيوانات و تحريم آن به واسطه تجاوزگرى بر يهوديان، خبرى راست و مطابق واقع از جانب خداوند است.

على الذين هادوا . .. ذلك جزينهم ببغيهم و إنا لصدقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 10 - 7،8

7 _ زير پا نهادن حقوق خويشاوندى ، برخاسته از روح تجاوزپيشگى است .

لايرقبون فى مؤمن إلّاً و لاذمة و أولئك هم المعتدون

{أولئك} اشاره به مشركان است با اوصافى كه براى آنان ذكر شده است و از جمله آنهاست وصف {لا يرقبون . .. } يعنى، اينان كه نه به رعايت حقوق خويشاوندى و نه به عهد و پيمان ملتزمند، مردمانى تجاوزپيشه اند.

8 _ شكستن پيمان و عدم التزام به آن ، برخاسته از روح تجاوزپيشگى است .

لايرقبون فى مؤمن إلّاً و لاذمة و أولئك هم المعتدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 74 - 10

10 _ ثبوت و رسوخ صفت تجاوز و حق ستيزى در نفس آدمى ، موجب مهر شدن قلب و هدايت ناپذيرى است .

فما كانوا ليؤمنوا . .. كذلك نطبع على قلوب المعتدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 13 - 3

3 - روحيه فسق و تجاوزگرى ، زمينه ساز مقاومت انسان در برابر آيات روشن الهى و حقايق آشكار

إنّهم كانوا قومًا فسقين . فلمّا جاءتهم ءاي_تنا مبصرة قالوا ه_ذا سحر مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 -

35 - 11،12

11 - تكبر و تجاوزگرى ، موجب محروميت از درك صحيح حقايق الهى و مانع از پذيرش آن مى شود .

كذلك يضلّ اللّه . .. كذلك يطبع اللّه على كلّ قلب متكبّر جبّار

12 - تكبر و تجاوزگرى ، موجب پافشارى بر راه باطل ، ترديد در حق و ستيزه جويى با آيات الهى ( تعاليم دين ) است .

من هو مسرف مرتاب . الذين يج_دلون فى ءاي_ت اللّه ... كذلك يطبع اللّه على كلّ قلب

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه جمله {كذلك يطبع اللّه على كلّ قلب متكبّر جبّار} درصدد بيان علت اسراف و ترديد در حق و جدال در آيات الهى باشد (كه در آيه پيش و صدر اين آيه، مورد بحث قرار گرفته است).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 14 - 4

4 - خوى تجاوزگرى و فزونى طلبى ، سرچشمه اصلى دسته بندى هاى مذهبى و فرقه گرايى

و ما تفرّقوا إلاّ . .. بغيًا بينهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 5

5 - ذلت و خوارى ظالمان در قيامت ، پيامد خوى تجاوزگرى و توسعه طلبى آنان است .

إنّما السبيل على الذين يظلمون . .. و تري_هم يعرضون عليها خ_شعين من الذلّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 13 - 6

6 - تجاوزگرى و آلودگى به گناه ، زمينه ساز انكار معارف قرآن و ارتجاعى خواندن آيات آن است .

كلّ معتد أثيم . إذا تتلى عليه ءاي_تنا قال أس_طير الأوّلين

آثار

تجاوز از حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 178 - 25،29

25 - كسانى كه از احكام خدا تعدى كنند ، به عذابى دردناك گرفتار خواهند شد .

فمن اعتدى بعد ذلك فله عذاب أليم

29 - تجاوز از احكام و قوانين الهى ، مانع بهره مندى از رحمت خداوند است .

ذلك تخفيف من ربكم و رحمة فمن اعتدى بعد ذلك فله عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 80 - 12

12- سركشى و تجاوز از حدود الهى ، زمينه ساز گرايش انسان به كفر است . *

يرهقهما طغي_نًا و كفرًا

محتمل است تقديم طغيان بر كفر، گوياى اين باشد كه كشانده شدن به كفر، پى آمد ابتلا به طغيان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 1 - 17

17 - ضرر و زيان عمل نكردن به احكام الهى و شكستن مرز هاى دينى ، به خود متجاوزان بازمى گردد .

و من يتعدّ حدود اللّه فقد ظلم نفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 12 - 2

2 - آلودگى به گناه و شكستن حريم قوانين و وظايف الهى ، زمينه ساز انكار روز جزا است .

و ما يكذّب به إلاّكلّ معتد أثيم

آثار تجاوز به حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 30 - 5

5 - كوچك شمردن قوانين و مقررات الهى و تجاوز به حريم آنها ، شقاوت و بدبختى انسان ها را در

پى دارد .

و من يعظّم حرم_ت اللّه فهو خير له عند ربّه

{تعظيم} عكس {تحقير} است. بنابراين مفهوم جمله ياد شده چنين مى شود: {و من يحقر حرمات اللّه فهو شرّ له عند ربّه}.

آثار زيان تجاوز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 23 - 9

9 _ زيان بيدادگرى و خودكامگى ، گريبانگير خودكامگان و بيدادگران در جهان پس از مرگ

إنما بغيكم على أنفسكم . .. ثم إلينا مرجعكم

آغازگر تجاوز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 29 - 4،5

4 _ آغازگر درگيرى و تهاجم ناروا ، مسؤول خسارت هاى عملكرد خويش و طرف مقابل

ان تبوا باثمى و اثمك

5 _ گناهان به وجود آمده در درگيرى هاى ناروا ، بر عهده آغازگر آن است ، هر چند به دست طرف مقابل صورت گيرد .

انى اريد ان تبوا باثمى و اثمك

اجتناب از تجاوز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 27

27 _ خداوند ، فراخوان مسلمانان صدر اسلام به پرهيز از تجاوز و تعدى به مشركان

و لايجرمنكم شنئان قوم . .. ان تعتدوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 62 - 8

8 _ گروهى از اهل كتاب مردانى صالح ، پرهيز كننده از گناه ، و بدور از تجاوز و حرام خوارى

و ترى كثيراً منهم يسرعون فى الاثم و العدون و اكلهم السحت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 65 - 10

10 _ پرهيز از

رشوه گيرى ، حرام خوارى ، تجاوزگرى و گفتار كفرآميز شرط آمرزش گناهان اهل كتاب و ورود آنان به بهشت

و لو ان أهل الكتب ءامنوا و اتقوا

متعلق {واتقوا} چنانچه گذشت، گناهان است، از مصاديق مورد نظر آن _ با توجه به آيات گذشته _، گناهانى است كه در برداشت به آنها اشاره شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 90 - 10

10- اهتمام اسلام به سالم سازى روابط اجتماعى انسان ها و تحكيم بخشيدن به آن و پاك سازى جامعه از فحشا ، بزهكارى ، ستم و سركشى

إن الله يأمر بالعدل و الإحس_ن و . .. و ينهى عن الفحشاء و المنكر و البغى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 81 - 12

12 - تجاوز نكردن از مرز تعادل و مقررات الهى در استفاده از نعمت ها ، توصيه خداوند به بنى اسرائيل

كلوا من طيّب_ت . .. و لاتطغوا فيه

اجتناب از تجاوز به حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 30 - 2

2 - لزوم بزرگداشت حدود و مقررات الهى ، كوچك نشمردن آنها و پرهيز از تجاوز به حريم آنها

و من يعظّم حرم_ت اللّه

{تعظيم} (مصدر {يعظّم}) به معناى بزرگ داشتن است. {حرمات} جمع {حرمة} است و حرمت به چيزى گفته مى شود كه هتك و دريدن آن ممنوع و رعايت و نگهدارى آن واجب است. {حرمات اللّه};يعنى، حدود و مقرراتى كه از سوى خدا تعيين شده و مردم موظف اند آنها را رعايت كنند. بنابراين جمله ياد شده

توصيه اى است از سوى خدا به اهل ايمان كه بايد حدود و مقررات الهى را بزرگ بشمارند و از تجاوز به حريم آنها، سخت خوددارى كنند.

اهميت ترك تجاوز به حقوق ديگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 24 - 15

15 - توصيه به ايمان و عمل صالح و پرهيز از تجاوز به حقوق يكديگر ، از بهترين رهنمود ها به بشر

و إنّ كثيرًا من الخلطاء ليبغى . .. إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت و قليل ما

تجاوز از حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 190 - 5،8

5 - نبرد با كسانى كه با مسلمانان سر جنگ ندارند ، تجاوزگرى و خروج از حدود الهى است .

و قتلوا . .. الذين يقتلونكم و لاتعتدوا

از مصداقهاى مورد نظر براى اعتدا و تجاوز - به قرينه {الذين يقاتلونكم} - نبرد با كافرانى است كه در پى جنگ با اهل ايمان نيستند.

8 - مجاهدان ، در صورتى كه از حدود الهى در جنگ تجاوز كنند و يا حقوق دشمنان را رعايت ننمايند ، از محبت خداوند محروم خواهند شد .

إن اللّه لايحب المعتدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 1 - 16،18

16 - تجاوز از حدود الهى و مرز هاى دينى ، ظلم به نفس است .

و من يتعدّ حدود اللّه فقد ظلم نفسه

18 - رعايت نكردن احكام و حدود الهى درباره طلاق از سوى همسران ، ظلم به نفس و زيان رساندن به خويشتن است .

فطلّقوهنّ لعدّتهنّ . ..

و من يتعدّ حدود اللّه فقد ظلم نفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 31 - 2

2 - اعتراف باغداران يمنى ، به طغيان و تجاوز از حدود الهى بر اثر نپرداختن سهم بينوايان

إنّا كنّا ط_غين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 31 - 1

1 - ارضاى غرايز جنسى ، جز از طريق همسر يا كنيز مملوك ، تجاوز به حدود الهى و به دور از حق و اعتدال است .

فمن ابتغى وراء ذلك فأُول_ئك هم العادون

{عدوان} (مصدر {عادون})، به معناى تجاوز كردن و از حد گذشتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 14 - 3،6،9

3 _ تجاوز از حدود الهى ، نافرمانى خدا و رسول است .

و من يعص اللّه و رسوله و يتعدّ حدوده

برداشت فوق بر اين اساس است كه عطف جمله {يتعدّ حدوده} بر جمله {يعص اللّه و رسوله}، عطف تفسيرى باشد.

6 _ نافرمانى مستمر و تجاوز دايمى از حدود الهى ، موجب جاودانگى در آتش

و من يعص اللّه . .. و يتعدّ حدوده يدخله ناراً خالداً فيها

9 _ عذاب هميشگى و خواركننده ، كيفر سركشى از فرامين خدا و رسول ( ص ) و تجاوز از حدود الهى

و من يعص اللّه و رسوله . .. و له عذاب مهين

تجاوز بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 79 - 4

4 _ ترك نهى از منكر ، نمونه اى بارز از تجاوزگرى بنى اسرائيل

و كانوا يعتدون. كانوا لايتناهون

جمله

{كانوا لايتناهون} تفسير جمله {كانوا يعتدون} و يا بيان مصداقى بارز از آن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 80 - 16

16 _ جاودانگى عذاب بنى اسرائيل به خاطر عصيان گرى ، تجاوزپيشگى ، ترك نهى از منكر ، و پذيرش ولايت كافران

ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون. كانوا لايتناهون ... و فى العذاب هم خلدون

تجاوز به بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 76 - 3

3 - رفتار ظالمانه و تجاوزكارانه قارون عليه بنى اسرائيل ، على رغم پيوند نژادى وى با آنان

إنّ ق_رون كان من قوم موسى فبغى عليهم

تجاوز به حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 4 - 10

10 - انكار حكم ظهار و تجاوز به حدود آن ، در حكم كفر است .

و تلك حدود اللّه و للك_فرين عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 229 - 21،22،23

21 _ احكام طلاق ، از حدود الهى ; و تعدى از آن حرام است .

المطلقات يتربصن . .. الطلاق مرّتان ... تلك حدود اللّه فلا تعتدوها

22 _ تجاوز از حدود و احكام الهى ، ظلم است .

و من يتعدّ حدود اللّه فاولئك هم الظالمون

23 _ ستمكاران ، فقط كسانى هستند كه از حدود الهى تعدّى كنند .

و من يتعد حدود اللّه فاولئك هم الظالمون

ضَمير فَصل {هُم} گوياى حَصر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 231

- 5،7

5 _ رجوع مرد به زن به قصد آزار و اذيّت ، تعدّى به حدود الهى و ظلم است .

تلك حدود اللّه فلا تعتدوها و من يتعد حدود اللّه فاولئك هم الظالمون . .. و لا تمس

7 _ تعدّى از حدود الهى ، ظلم به خويشتن است .

لتعتدوا و من يفعل ذلك فقد ظلم نفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 240 - 11

11 _ خداوند ، قادر بر كيفر تخلف كنندگان از احكام الهى

و اللّه عزيز حكيم

آوردن صفت {عزيز} (به معناى قادرى پيروز و شكست ناپذير) پس از بيان احكام، تهديدى است نسبت به متخلّفان از احكام الهى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 27 - 4،5،10

4 _ تلاش شهوترانان براى انحراف جوامع دينى از حدود و مقررات الهى در روابط جنسى

و يريد الّذين يتّبعون الشّهوات ان تميلوا ميلاً عظيماً

5 _ تلاش هواپرستان براى انحراف جوامع دينى از محدوده احكام و قوانين الهى

و لا تنكحوا . .. حرّمت ... و يريد الّذين يتّبعون الشّهوات ان تميلوا ميلاً عظيماً

10 _ تجاوز از حدود و مقررت الهى در ازدواج و روابط جنسى ، انحرافى بزرگ

حرّمت . .. و يريد الّذين يتّبعون الشّهوات ان تميلوا ميلاً عظيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 28 - 3

3 _ شكستن حريم قوانين الهى در روابط جنسى ، رنج آفرين و موجب مشقت براى جوامع انسانى است .

و يريد الّذين يتّبعون الشّهوات . .. يريد اللّه ان يخفّف عنكم

چنانچه رعايت احكام الهى در ازدواج موجب

سبكبارى باشد، زير پا گذاردن آن قوانين، رنج آور و مشقتبار خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 49 - 31

31 _ بسيارى از اهل كتاب در عصر پيامبر ( ص ) ، مردمى شكننده حدود الهى و از زمره فاسقان

و إن كثيراً من الناس لفسقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 78 - 12

12 _ نافرمانى خدا و پيامبران و استمرار تجاوز به حدود الهى و حقوق مردمان ، موجب كفر و گرفتارى به لعنت الهى

لعن الذين كفروا . .. ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون

در برداشت فوق {ذلك} علاوه بر اشاره به لعنت اشاره به كيفر نيز گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 81 - 9،11

9 _ بسيارى از بنى اسرائيل در زمان پيامبر ( ص ) فاسق و شكننده حدود و حريم دين خويش بودند .

و لكن كثيراً منهم فسقون

11 _ پذيرش ولايت و دوستى با كافران نشانه فسق و خروج از حدود الهى است .

ما اتخذوهم أولياء و لكن كثيراً منهم فسقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 87 - 13،16

13 _ تحريم حلال ها و تغيير احكام الهى تجاوز به حدود و قوانين خداوند است .

لاتحرموا . .. و لاتعتدوا

برداشت فوق بر اين اساس است كه جمله {و لاتعتدوا} تأكيد و تفسيرى براى جمله _ {لاتحرموا . ..} _ باشد.

16 _ ناسازگارى ايمان به تغيير احكام دين و تجاوز از حدود و قوانين الهى

يايها

الذين ءامنوا لاتحرموا . .. و لاتعتدوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 88 - 14

14 _ عمل به احكام الهى نشانگر تقواپيشگى و تجاوز از حدود خداوندى نشانه بى تقوايى است .

و لاتعتدوا . .. و اتقوا اللّه الذى انتم به مؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 94 - 13،14

13 _ تجاوز از حدود الهى _ پس از هشدار خداوند به رعايت آن _ ، موجب عذابى دردناك

فمن اعتدى بعد ذلك فله عذاب اليم

14 _ ناسازگارى خوف از خداوند با تجاوز از حدود و احكام او

ليعلم اللّه يخافه بالغيب فمن اعتدى بعد ذلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 7 - 1

1 - ارضاى غرايز جنسى جز از طريق همسر يا كنيز مملوك ، قانون شكنى و تجاوز به حدود الهى است .

إلاّ على أزوجهم أو . .. فمن ابتغى ... فأُول_ئك هم العادون

{إبتغاء} (مصدر {ابتغى}) به معناى طلب كردن است. {وراء} معادل {سوى} است; يعنى، به غير از و يا فراتر از. {ذلك} اشاره است به حدى كه خداوند براى ارضاى غريزه جنسى تعيين كرده است (آميزش با همسر يا كنيز مورد تملك). {عدوان} (مصدر {العادون}) به معناى تجاوز كردن و از حد گذشتن است.

تجاوز به حريم خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 108 - 7

7 _ ناسزاگويى به خداوند، عملى جاهلانه و تجاوز به حريم قدس الهى است.

فيسبوا الله عدوا بغير علم

{عدوا} از ريشه {عدى} به معنى

ظلم و تجاوز و فرا رفتن از حد است. (قاموس اللغة).

تجاوز به حقوق انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 60 - 20

20 - تجاوز به حقوق و مزاياى ديگران ، از جلوه هاى فسادگرى است .

كلوا و اشربوا . .. و لاتعثوا فى الأرض مفسدين

تجاوز به حقوق حاجيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 25 - 8

8 - ممانعت از ورود حاجيان به مكّه ، تجاوز به حقّى است كه خدا براى آنان قرار داده است .

و يصدّون . .. الذى جعلن_ه للناس

تجاوز به حقوق در بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 93 - 5،6

5 _ بنى اسرائيل در عين برخوردارى از زندگى مناسب ، به جاى اتحاد و حفظ حقوق يكديگر ، آگاهانه به اختلافات داخلى دامن زده و به حقوق يكديگر تجاوز مى كردند .

و لقد بوّأنا بنى إسرءيل مبوّأ صدق . .. فما اختلفوا حتى جاءهم العلم

6 _ بنى اسرائيل ، با وجود در اختيار داشتن تورات و برخوردارى از زندگى مناسب ، كفران نعمت كرده و به اختلاف و تجاوز به حقوق يكديگر پرداختند .

و لقد بوّأنا بنى إسرءيل مبوّأ صدق . .. فما اختلفوا حتى جاءهم العلم

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مراد از {العلم} كتاب آسمانى تورات باشد.

تجاوز به حقوق ديگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 25 - 12

12 - ممنوعيت هرگونه انحراف از حق و تجاوز

به حقوق ديگران ، در محيط مسجدالحرام

و من يرد فيه بإلحاد بظلم نذقه من عذاب أليم

{إلحاد} به معناى انحراف و كج روى است. از نكره آوردن {إلحاد} و {ظلم} استفاده مى شود كه مردم در مسجدالحرام و محدوده آن، بايد در امنيت و آرامش مطلق باشند و در اين راستا از كم ترين و كوچك ترين انحراف و تجاوز به حقوق آنان، چشم پوشى نخواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 10 - 1

1 - نجواى آلوده به گناه ، تعدى به ديگران و نافرمانى از پيامبراكرم ( ص ) ، از القائات شيطان است .

إنّما النجوى من الشيط_ن

الف و لام {النجوى} براى عهد است و به نجواى منافقان اشاره دارد كه آلوده به {إثم}، {عدوان} و {معصيت الرسول} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 11 - 3

3 - برخوردارى از امكانات مادى و قدرت ، زمينه ساز طغيان و تعرض به حقوق ديگران

الذين طغوا فى البل_د

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 19 - 2

2 - تجاوز به حق ارث ديگران ، ناروا و نكوهيده است .

و تأكلون التراث أكلاً لمّا

تجاوز به حقوق ديگران در مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 25 - 14

14 - انحراف از حق و تجاوز به حقوق ديگران در محيط مسجد الحرام ، گناهى است بس بزرگ و كج روان و ستم كاران بايد در انتظار كيفر سخت دنيوى باشند .

و من

يرد فيه بإلحاد بظلم نذقه من عذاب أليم

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه مقصود از {عذاب أليم} كيفر دنيوى نيز باشد.

تجاوز به حقوق زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 34 - 38

38 _ هشدار خداوند به مردان ستمكار و متجاوز به حقوق همسران خويش

فلا تبغوا عليهنّ سبيلاً انّ اللّه كان عليّاً كبيراً

جمله {انّ اللّه . .. } در مقام تهديد شوهران ستمكار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 127 - 10

10 _ تجاوز به حقوق زنان يتيم ، در عصر بعثت

فى يتمى النساء التى لا تؤتونهن ما كتب لهن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 81 - 7

7 _ لواط ، تجاوز به حقوق زنان در جامعه است .

شهوة من دون النساء بل أنتم قوم مسرفون

تجاوز به حقوق شريك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 24 - 4،5

4 - رواج ستم و تجاوز به حق ، در ميان بسيارى از شريكان در عصر داوود ( ع )

و إنّ كثيرًا من الخلطاء ليبغى بعضهم على بعض

5 - بسيارى از شريكان ، آلوده به اجحاف و تجاوز به حقوق يكديگراند .

و إنّ كثيرًا من الخلطاء ليبغى بعضهم على بعض

آنچه از ظاهر آيه شريفه استفاده مى شود، اين نكته است كه كلام داوود(ع) يك قانون كلى است و شامل تمامى شركا مى شود و منحصر به شريكان عصر او نيست.

تجاوز به حقوق مردم

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 75 - 7،8،10،11،12،13،15،16

7 _ قيام مداوم عليه تضييع كنندگان حقوق اجتماعى و فردى ، راهى براى بازگرداندن آن

و منهم من ان تأمنه بدينار الا يؤدّه اليك الاّ مادمت عليه قائماً

8 _ تضييع حقوق ديگران توسط برخى از اهل كتاب ( يهود ) ، ناشى از روحيه خودبرتربينى آنان

ذلك بانّهم قالوا ليس علينا فى الامّيّن سبيل

10 _ عدم احساس مسؤوليت برخى از اهل كتاب در برابر حقوق غير همكيشان خود

ذلك بانّهم قالوا ليس علينا فى الامّيّن سبيل

11 _ پندار باطل برخى از اهل كتاب به جواز تصرّف در اموال ديگران و تضييع آنها ، عامل خيانتشان به حقوق غير همكيشان خود

ذلك بانّهم قالوا ليس علينا فى الامّيّن سبيل

12 _ نژادپرستى و خودبرتربينى ، زمينه اى براى تضييع حقوق ديگران

و منهم من ان تأمنه . .. ذلك بانّهم قالوا ليس علينا فى الامّيّن سبيل

13 _ اهل كتاب به دروغ ، برترى خويش را بر غير همكيشان خود و نيز جواز تصرّف در اموال آنان را به خدا نسبت مى دادند .

ذلك بانّهم قالوا ليس علينا فى الامّيّن سبيل و يقولون على اللّه الكذب

15 _ نسبت دادن برترى نژادى و مشروعيّت تضييع حقوق ديگران به خدا ، نسبتى دروغ و نارواست .

ذلك بانّهم قالوا ليس علينا فى الامّيّن سبيل و يقولون على اللّه الكذب و هم يعلمون

16 _ بدعتگذارى ، وسيله اى براى توجيه ستم و نقض تعهّدات اجتماعى

و منهم من ان تأمنه بدينار لا يؤدّه اليك . .. و يقولون على اللّه الكذب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 78

- 12

12 _ نافرمانى خدا و پيامبران و استمرار تجاوز به حدود الهى و حقوق مردمان ، موجب كفر و گرفتارى به لعنت الهى

لعن الذين كفروا . .. ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون

در برداشت فوق {ذلك} علاوه بر اشاره به لعنت اشاره به كيفر نيز گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 107 - 10

10 _ شهادت به ناحق و قسم دروغ ، تجاوز به حقوق ديگران و ستمكارى در حق ايشان است .

و ما اعتدينا إنّا اذاً لمن الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 108 - 3

3 _ پرهيز شاهدان وصيت از خيانت در شهادت و تجاوز به حقوق ديگران ، تكليفى الهى بر عهده ايشان و نشان تقواپيشگى آنان است .

ذلك ادنى ان يأتوا بالشهدة على وجهها . .. و اتقوا اللّه و اسمعوا

تجاوز به حقوق مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 8 - 4

4 - توصيه به گناه ، تعدى به حقوق مسلمين و نافرمانى از پيامبراكرم ( ص ) ، محتواى نجوا هاى منافقان

و يتن_جون بالإثم و العدون و معصيت الرسول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 9 - 3

3 - نهى خداوند ، از نجواى آلوده به گناه ، تعدى به حقوق مسلمين و نافرمانى پيامبر ( ص )

فلاتتن_جوا بالإثم و العدون و معصيت الرسول

تجاوز به حقوق مطلقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65

- 1 - 18

18 - رعايت نكردن احكام و حدود الهى درباره طلاق از سوى همسران ، ظلم به نفس و زيان رساندن به خويشتن است .

فطلّقوهنّ لعدّتهنّ . .. و من يتعدّ حدود اللّه فقد ظلم نفسه

تجاوز به حقوق وارث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 33 - 14

14 _ هشدار خداوند به كسانى كه نسبت به پرداخت حقوق ورثه كوتاهى مى نمايند .

و لكل جعلنا موالى . .. انّ اللّه كان على كل شىء شهيداً

جمله {ان اللّه} مى تواند به منظور تهديد كسانى باشد كه احكام الهى را عمل نمى كنند و حقوق بيان شده در آيه شريفه را به اهل آن نمى رسانند.

تجاوز به حقوق همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 34 - 22

22 _ رعايت نكردن حقوق شوهر از سوى همسر ، نشوز است .

الرّجال قوّامون . .. قانتات ... و الّتى تخافون نشوزهنّ

تجاوز به حقوق يتيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 9 - 5،13

5 _ هشدار خداوند نسبت به عدم رعايت حقوق يتيمان

وليخش الّذين لو تركوا من خلفهم ذريّة ضعافاً . .. فليتّقوا اللّه

13 _ حكمت حرمت اجحاف در مال يتيم ، ادامه حيات و استقلال وى و مصون ماندن نسل انسان از آثار سوء آن اجحاف

وليخش الّذين

امام رضا (ع) فرمود: . .. ففى تحريم مال اليتيم استبقاء اليتيم و استقلاله بنفسه و السلامة للعقب ان يصيبه ما اصابهم ... .

_______________________________

عيون اخبار الرّضا (ع)، ج 2، ص 92، ح 1، ب

33 ; نورالثقلين، ج 1، ص 447، ح 72.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 127 - 10،11،12

10 _ تجاوز به حقوق زنان يتيم ، در عصر بعثت

فى يتمى النساء التى لا تؤتونهن ما كتب لهن

11 _ رغبت به ازدواج با دختران يتيم ، به قصد پايمال كردن حقوق آنان ، در عصر بعثت

فى يتمى النساء التى لا تؤتونهن ما كتب لهن و ترغبون ان تنكحوهن

بنابر اينكه بعد از {ترغبون}، حرف {فى} در تقدير باشد كه در اين صورت {رغبت} به معناى تمايل است.

12 _ مذمت ازدواج با دختران يتيم ، به قصد پايمال ساختن حقوق آنان

فى يتمى النساء التى لا تؤتونهن ما كتب لهن و ترغبون ان تنكحوهن

لحن آيه دلالت بر مذمت و محكوميت چنين عملى دارد.

تجاوز به دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 28،43

28 _ حرمت تجاوز و تعدى ، حتى به دشمنان

و لايجرمنكم شنئان قوم ان صدوكم . .. ان تعتدوا

43 _ تعدى و تجاوز حتى به دشمنان ، تعاون در گناه و تجاوز و ترك همكارى در كار هاى نيك ، حاكى از بى تقوايى است .

لايجرمنكم . .. و لاتعاونوا على الاثم و العدون واتقوا اللّه

تجاوز به ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 40 - 3

3 - انتقام جويى ، كينه توزى و تجاوز از حد در مسير مجازات ستمگر ، ممنوع و نامشروع است .

و جزؤا سيّئة سيّئة مثلها

تجاوز به مال يتيم

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 10 - 7

7 _ آتشى سوزان و برافروخته ، فرجام پايمال كنندگان اموال يتيمان

انّ الّذين ياكلون اموال اليتامى ظلماً . .. و سيصلون سعيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 152 - 1

1 _ هرگونه تصرف عدوانى در داراييهاى يتيمان و تجاوز به آن حرام است.

و لاتقربوا مال اليتيم

بيان حرمت تصرف در اموال يتيمان با به كارگيرى فعل {لاتقربوا} (نزديك نشويد)، اشاره به جهاتى دارد; از جمله تصريح و تأكيد بر اين كه هر نوع و مصداقى از تصرف در مال يتيم، ممنوع است.

تجاوز به مهمانان لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 37 - 1،3

1 - جسارت قوم لوط تا سرحد تلاش ، براى در اختيار گرفتن و آلوده ساختن ميهمانان پيامبر خويش

و لقد رودوه عن ضيفه

3 - مردمان وارد بر قوم لوط ، در معرض تجاوز و بدنامى *

و لقد رودوه عن ضيفه

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه تعرض قوم لوط، نسبت به ميهمانان پيامبرشان، ناشى از اخلاق عمومى آنان نسبت به همه تازهواردان بوده است.

تجاوز قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 81 - 4

4 _ قوم لوط به دليل ارتكاب لواط ، مردمى متجاوز و اسرافگر

بل أنتم قوم مسرفون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 33 - 6

6 - حضرت لوط ( ع ) ، در دفاعِ از ميهمانان اش در صورت تعرض قوم اش به آنها

، ناتوان بود .

و لمّا أن جاءت رسلنا لوطًا سىء بهم و ضاق بهم ذرعًا

احساس ناتوانى لوط(ع) و تنگ ديدن عرصه بر خود، احتمال دارد به خاطر نكته ياد شده باشد.

تجاوز كافران قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 77 - 2

2 _ كافران قوم ثمود با پى كردن ناقه صالح ، فرمان خداوند را سرپيچى كردند و مردمى متجاوز شناخته شدند .

فعقروا الناقة و عتوا عن أمر ربهم

مراد از {أمر ربهم} همان است كه در آيه 73 مطرح شده بود يعنى: زيان نرساندن به ناقه و آزادگذارى آن براى چريدن.

تعاون بر تجاوز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 39،42،43،47

39 _ حرمت تعاون و همكارى در گناه و تجاوز

و لاتعاونوا على الاثم و العدون

42 _ تقوا ، زمينه ساز همكارى در نيكى ها ، فراخوانى يكديگر به تقواپيشگى و پرهيز از تعاون بر گناه و تجاوز است .

واتقوا اللّه

جمله {اتقوا اللّه} پس از امر به تعاون در كارهاى نيك و نهى از همكارى در گناه، مى تواند اشاره به راهى جهت تحقق امر و نهى ياد شده باشد.

43 _ تعدى و تجاوز حتى به دشمنان ، تعاون در گناه و تجاوز و ترك همكارى در كار هاى نيك ، حاكى از بى تقوايى است .

لايجرمنكم . .. و لاتعاونوا على الاثم و العدون واتقوا اللّه

47 _ همكارى در گناه و تجاوز ، گناهى بزرگ و موجب كيفر و مجازاتى سخت

و لاتعاونوا على الاثم و العدون . .. إنّ اللّه شديد العقاب

تهديد به عذاب شديد،

نشانه بزرگى گناه است.

توصيه به ترك تجاوز به حقوق ديگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 24 - 14

14 - موعظه و رهنمود داوود ( ع ) به دو برادر متخاصم ، با توصيه به ايمان و نيك كردارى و پرهيز از تجاوز به حقوق يكديگر

و إنّ كثيرًا من الخلطاء ليبغى . .. إلاّ الذين ءامنوا ... و قليل ما هم

بيان اين نكته مهم و كلى كه {بسيارى از شريكان در حق يكديگر ستم مى كنند و تنها مؤمنان نيك كردار چنين نيستند}; مى تواند نوعى رهنمود و موعظه از سوى داوود(ع) به دو برادر متخاصم باشد. گفتنى است كه درخواست رهنمود از داوود(ع) از سوى آن دو نفر (و اهدنا إلى سواء الصراط) مؤيد برداشت ياد شده است.

حرمت تجاوز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 28

28 _ حرمت تجاوز و تعدى ، حتى به دشمنان

و لايجرمنكم شنئان قوم ان صدوكم . .. ان تعتدوا

خطر تجاوز تاتار ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 94 - 3

3- خطر هجوم يأجوج و مأجوج ( مغول و تاتار ) و تأمين امنيت ، عمده ترين مشكل مردم نواحى شمالى در زمان ذوالقرنين بود .

إنّ يأجوج و مأجوج مفسدون فى الأرض

خطر تجاوز مأجوج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 94 - 3

3- خطر هجوم يأجوج و مأجوج ( مغول و تاتار ) و تأمين امنيت ، عمده ترين مشكل مردم

نواحى شمالى در زمان ذوالقرنين بود .

إنّ يأجوج و مأجوج مفسدون فى الأرض

خطر تجاوز مغولان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 94 - 3

3- خطر هجوم يأجوج و مأجوج ( مغول و تاتار ) و تأمين امنيت ، عمده ترين مشكل مردم نواحى شمالى در زمان ذوالقرنين بود .

إنّ يأجوج و مأجوج مفسدون فى الأرض

خطر تجاوز يأجوج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 94 - 3

3- خطر هجوم يأجوج و مأجوج ( مغول و تاتار ) و تأمين امنيت ، عمده ترين مشكل مردم نواحى شمالى در زمان ذوالقرنين بود .

إنّ يأجوج و مأجوج مفسدون فى الأرض

خيانت تجاوز جنسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 52 - 7

7_ تجاوز به ناموس مردم خيانت به آنان است .

ذلك ليعلم أنى لم أخنه بالغيب

زشتى تجاوز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 62 - 9

9 _ زشتى و ناروايى گناه ، تجاوز و حرام خوارى

يسرعون فى الاثم و العدون و اكلهم السحت لبئس ما كانوا يعملون

زمينه تجاوز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 31،33

31 _ خشم و كينه ، زمينه تجاوز و ستم به ديگران

و لايجرمنكم شنئان قوم . .. ان تعتدوا

بنابر اينكه {قوم} مفعول براى {شنئان} باشد و فاعل آن (كم) حذف شده باشد يعنى خشم و كينه شما نسبت به طائفه اى نبايد باعث تجاوز و تعدى به آنان

شود.

33 _ احساسات دينى نبايد بهانه تعدى و ظلم شود .

و لايجرمنكم شنئان قوم ان صدوكم عن المسجدالحرام ان تعتدوا

بنابر اينكه {ان صدوكم} به تقدير {لام}، بيانگر علت كينه مسلمانان نسبت به مشركان باشد. يعنى جلوگيرى از ورود به مسجدالحرام، كه يك مسأله دينى است و موجب دشمنى شده، نبايد بهانه تعدى و تجاوز قرار گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 23 - 6

6 _ دنياطلبى ، زمينه ساز گرفتار شدن آدمى به روحيه خودكامگى و بيدادگرى

إذا هم يبغون فى الأرض بغير الحق . .. متع الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 90 - 11

11- رعايت نكردن عدالت در جامعه ، خوددارى از احسان و قطع رابطه با خويشاوندان ، زمينه ساز رواج فحشا ، بزهكارى ، ستم و سركشى در جامعه است . *

إن الله يأمر بالعدل و الإحس_ن و إيتاىءِ ذى القربى و ينهى عن الفحشاء و المنكر و ا

برداشت فوق، از مقابله عدل و . .. با فحشا و ... استفاده گرديد; يعنى، اگر عدل و ... در جامعه باشد، زمينه رواج فحشا و ... از بين مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 76 - 8

8 - ثروت فراوان ، زمينه ساز طغيان و تجاوز در جامعه

و ءاتين_ه من الكنوز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 27 - 1

1 - رفاه مندى و فراوانى روزى ها و گستردگى نعمت ها ، مايه سركشى و تجاوزگرى

انسان ها در زمين

و لو بسط اللّه الرزق لعباده لبغوا فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 25 - 3

3_ كفر و حق ستيزى ، زمينه فروافتادن انسان به ورطه شر و تجاوز و ترديد در تمامى ارزش ها *

كفّار عنيد . منّاع للخير معتد مريب

برداشت بالا بدان احتمال است كه ترتيب ميان صفات كفّار، عنيد و. ..، اشاره به ترتب و تأثير هر وصف در پيدايش وصف متأخر آن، داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 11 - 3

3 - برخوردارى از امكانات مادى و قدرت ، زمينه ساز طغيان و تعرض به حقوق ديگران

الذين طغوا فى البل_د

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 7 - 2

2 - احساس بى نيازى _ حتى در صورت كاذب بودن آن _ زمينه گستاخى و تجاوزگرى انسان

أن رءاه استغنى

فعل {رآه} دلالت دارد كه عامل طغيان، اين است كه شخص خود را بى نياز ببيند. بنابراين، درك يا توهّم بى نيازى، عامل طغيان است; نه وجود حقيقى آن.

زمينه تجاوز از حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 31 - 3

3 - بخلورزى و محروم ساختن بينوايان از اموال خويش ، طغيان و تجاوز از حدود الهى است .

أن لايدخلنّها اليوم عليكم مسكين . .. إنّا كنّا ط_غين

زمينه تجاوز به حقوق ديگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 7 - 1

1 - دل خوشى

به ثروت زياد ، مايه روى آوردن انسان به طغيان و شكستن حريم ديگران

أن رءاه استغنى

{أن رءاه. ..} _ به تقدير لام تعليل _ مفعول له و بيانگر سبب طغيان است.

زمينه تجاوز به حقوق والدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 3

3- انسان در معرض لغزش نسبت به حقوق والدين و سهل انگارى در احسان به آنان

ووصّينا الإنس_ن بولديه إحس_نًا

توصيه الهى به لزوم احسان به والدين _ على رغم طبيعى و فطرى بودن چنين پيوند و تمايلى در وجود انسان _ نشانگر اهميت و حساسيت اين تكليف و امكان لغزش و سهل انگارى انسان در مقام عمل بدان است.

ظلم تجاوز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 30 - 3

3 _ تصرف نامشروع و باطل در اموال ديگران ، تجاوز و ظلم است .

و لا تقتلوا انفسكم . .. و من يفعل ذلك عدواناً و ظلماً

بنابر اينكه {عدواناً و ظلماً} قيد توضيحى باشد.

عوامل تجاوز به حقوق خويشاوندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 10 - 7

7 _ زير پا نهادن حقوق خويشاوندى ، برخاسته از روح تجاوزپيشگى است .

لايرقبون فى مؤمن إلّاً و لاذمة و أولئك هم المعتدون

{أولئك} اشاره به مشركان است با اوصافى كه براى آنان ذكر شده است و از جمله آنهاست وصف {لا يرقبون . .. } يعنى، اينان كه نه به رعايت حقوق خويشاوندى و نه به عهد و پيمان ملتزمند، مردمانى تجاوزپيشه اند.

فرجام اخروى تجاوز

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 107 - 5

5 - گرفتار شدن در تنگناى عذاب دوزخ ، فرجام ظلم و تجاوز

ربّنا أخرجنا منها فإن عدنا فإنّا ظ_لمون

كيفر تجاوز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 178 - 25

25 - كسانى كه از احكام خدا تعدى كنند ، به عذابى دردناك گرفتار خواهند شد .

فمن اعتدى بعد ذلك فله عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 29 - 4،5

4 _ آغازگر درگيرى و تهاجم ناروا ، مسؤول خسارت هاى عملكرد خويش و طرف مقابل

ان تبوا باثمى و اثمك

5 _ گناهان به وجود آمده در درگيرى هاى ناروا ، بر عهده آغازگر آن است ، هر چند به دست طرف مقابل صورت گيرد .

انى اريد ان تبوا باثمى و اثمك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 80 - 16

16 _ جاودانگى عذاب بنى اسرائيل به خاطر عصيان گرى ، تجاوزپيشگى ، ترك نهى از منكر ، و پذيرش ولايت كافران

ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون. كانوا لايتناهون ... و فى العذاب هم خلدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 5 - 5

5- كيفر الهى براى انسان ها ، پس از اقدام آنان به تجاوز و سركشى است .

و قضينا إلى بنى إسرءيل فى الكت_ب لتفسدنّ فى الأرض مرّتين . .. فإذا جاء وعد أُول_

كيفر تجاوز به حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58

- 4 - 12،13

12 - عذاب دردناك الهى ، گريبانگير كسانى خواهد شد كه حدود الهى را رعايت نكرده و به آن تعدى مى كنند .

و تلك حدود اللّه و للك_فرين عذاب أليم

13 - رعايت نكردن حدود الهى در ظهار ، درپى دارنده عذاب دردناك الهى است .

و تلك حدود اللّه و للك_فرين عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 28 - 11

11 _ انسان ، ناتوان از تحمل عواقب انحراف از حدود الهى در روابط جنسى

و يريد الّذين يتّبعون الشّهوات ان تميلوا ميلا عظيماً . .. خلق الانسان ضعيفاً

جمله {خلق الانسان ضعيفاً} مى تواند بيانگر علت لزوم پيروى از احكام الهى در ازدواج و اجتناب از پيروى هواپرستان باشد. يعنى قوانين الهى، جوامع را سبكبار خواهد كرد و انحراف از آن موجب مشقت خواهد شد و انسان توان تحمل آن مشقتها را ندارد.

كيفر تجاوز به حقوق ديگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 25 - 15

15 - عذاب دردناك دوزخ ، كيفر هر نوع انحراف از حق و تجاوز به حقوق ديگران در محيط مسجد الحرام

و من يرد فيه بإلحاد بظلم نذقه من عذاب أليم

كيفر تجاوز به حقوق يتيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 9 - 9

9 _ عقوبت دنيوى و اخروى در كمين پايمال كنندگان حقوق يتيمان

وليخش الّذين لو تركوا من خلفهم . .. فليتّقوا اللّه

جمله {وليخش . .. }، اشاره به كيفر دنيوى است و جمله {فليتّقوا اللّه} (از خدا بترسيد)، دلالت بر استحقاق

عقوبت اخروى دارد.

كيفر تجاوز به همسران اشراف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 25 - 19

19_ قصد تجاوز به همسران اشراف در مصر باستان ، موجب مجازات و كيفر بود .

ما جزاء من أراد بأهلك سوءًا إلا أن يسجن أو عذاب أليم

گناه تجاوز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 62 - 5

5 _ تجاوز به حقوق ديگران ، حرام خوارى و رشوه گيرى ، از گناهان بزرگ

يسرعون فى الاثم و العدون و اكلهم السحت

ذكر تجاوز و حرام خوارى پس از كلمه {اثم} كه شامل همه گناهان مى شود (ذكر خاص بعد از عام)، مى تواند اشاره به بزرگى آن دو گناه داشته باشد.

گناه تجاوز به حقوق ديگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 25 - 14

14 - انحراف از حق و تجاوز به حقوق ديگران در محيط مسجد الحرام ، گناهى است بس بزرگ و كج روان و ستم كاران بايد در انتظار كيفر سخت دنيوى باشند .

و من يرد فيه بإلحاد بظلم نذقه من عذاب أليم

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه مقصود از {عذاب أليم} كيفر دنيوى نيز باشد.

مبارزه با تجاوز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 39 - 4

4 - اهل ايمان ، نه متجاوزاند و نه تجاوز را از سوى ديگران مى پذيرند .

و الذين إذا أصابهم البغى هم ينتصرون

{إنتصار} به معناى يارى طلبيدن است (مفردات راغب).

ممانعت از تجاوز

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 164 - 8

8 _ داشتن عذر در پيشگاه خداوند و نيز اميد به پرهيز تجاوزگران از تجاوز خويش ، پاسخ موعظه گران يهود به اعتراض تاركان نهى از منكر

قالوا معذرة إلى ربكم و لعلهم يتقون

{معذرة} مصدر و به معناى حجت داشتن است. اين كلمه مفعولٌ له براى فعل مقدّر {نعظهم} مى باشد ; يعنى آنان را موعظه مى كنيم تا در پيشگاه خدا حجت و عذر داشته باشيم.

موارد تجاوز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 85 - 7

7 - يارى رساندن به قاتلان و آواره كنندگان اهل دين ، گناه و تجاوز است .

تظهرون عليهم بالاثم و العدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 40

40 _ جلوگيرى از انجام حج ، گناه و تجاوز است .

و لا ءآمين البيت الحرام . .. و لاتعاونوا على الاثم و العدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 119 - 20

20 _ سخن ناآگاهانه درباره دين تجاوزگرى است.

فكلوا . .. إن ربك هو أعلم بالمعتدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 55 - 7

7 _ روى گردانى از نيايش و تضرع در برابر خدا ، گردنكشى و موجب محروميت از محبت الهى است .

ادعوا ربكم . .. إنه لايحب المعتدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 81 - 6

6 _ لواط ، عملى تجاوزكارانه و مرتكبان

آن ، مردمانى متجاوز هستند .

بل أنتم قوم مسرفون

{اسراف} به معناى تجاوز كردن از حد ميانه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 112 - 12

12_ شركورزى و پرستش غير خدا ، طغيان گرى و تجاوز از حقيقت است .

و لاتطغوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 113 - 6

6_ تكيه بر ستمگران براى گسترش توحيد و دين ، طغيان و خروج از حد و مرز تعيين شده است .

فاستقم كما أُمرت . .. لاتطغوا ... و لاتركنوا إلى الذين ظلموا

عبارت {و لاتركنوا . ..} مى تواند بيانگر مصداقى از {لاتطغوا} باشد و تفسيرى براى {كما اُمرت} تلقى گردد.

موانع تجاوز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 31 - 11

11 - بازتاب گناهان انسان به صورت مشكلات دنيايى ، تدبيرى الهى در جهت بازداشتن انسان از سركشى و تجاوز است .

و ما أص_بكم من مصيبة فبما كسبت أيديكم . .. و ما أنتم بمعجزين فى الأرض و ما لكم م

سياق آيات، نشانگر بيان گونه هاى مختلف از يك حقيقت است; چه اين كه باران، غفران، ولايت و نصرت گونه هايى از روزى خداوند براى انسان ها است كه از پس خشكسالى، گناه و مصيبت به انسان ارزانى مى شود.

موانع تجاوز به حقوق شريك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 24 - 8

8 - ايمان و عمل صالح ، مانع از تجاوز به حقوق ديگران و ستم در حق شريكان

و إنّ كثيرًا من

الخلطاء ليبغى . .. إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

موانع تجاوز به مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 57 - 13

13 - حرمت و قداست كعبه در نزد مردم جزيرة العرب مانع از تجاوز ديگران به مكه و برهم زدن امنيت و آرامش ساكنان آن

أوَلم نمكّن لهم حرمًا ءامنًا

مؤمنان و تجاوز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 39 - 4

4 - اهل ايمان ، نه متجاوزاند و نه تجاوز را از سوى ديگران مى پذيرند .

و الذين إذا أصابهم البغى هم ينتصرون

{إنتصار} به معناى يارى طلبيدن است (مفردات راغب).

ناپسندى تجاوز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 90 - 12

12- ستم و تعدى به حقوق ديگران ، داراى قبحى فزون تر در مقايسه با ساير زشتيها

و ينهى عن الفحشاء و المنكر و البغى

برداشت فوق، با توجه به اين نكته است كه {بغى} _ كه خود از منكرات است _ اختصاص به ذكر يافته است.

نشانه هاى تجاوز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 35 - 13

13 - پافشارى بر راه باطل ، ترديد در حق و جدال در آيات الهى _ باوجود دلايل روشن _ نشانه مهر شدن قلب و وجود روح تكبر و تجاوزگرى در آدمى

من هو مسرف مرتاب . الذين يج_دلون فى ءاي_ت اللّه ... كذلك يطبع اللّه على كلّ قلب

نهى از تجاوز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 -

90 - 8

8- خداوند از ارتكاب فحشا و اعمال ناپسند و ستم و سركشى نهى كرده است .

و ينهى عن الفحشاء و المنكر و البغى

تجاوز جنسى

خيانت تجاوز جنسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 52 - 7

7_ تجاوز به ناموس مردم خيانت به آنان است .

ذلك ليعلم أنى لم أخنه بالغيب

تجاوزگرى

آثار تجاوزگرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 21 - 13

13 _ روحيه خود برتربينى و خوى تجاوزگرى ، از موانع پذيرفتن حق و ايمان آوردن

لقد استكبروا فى أنفسهم و عتو عتوًّا كبيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 37 - 11

11 - روح تكبر و تجاوزگرى ، سبب ارزيابى نادرست رفتار { خوب و بد } و { زشت و زيبا } مى شود .

كذلك يطبع اللّه على كلّ قلب متكبّر جبّار . .. و كذلك زيّن لفرعون سوء عمله

از ارتباط اين آيه با آيه پيش _ كه در آن فرعون فردى متكبر و جبار معرفى شده _ برداشت بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 17 - 5

5 - روحيه تجاوزگرى و زياده خواهى ، از عوامل عمده اختلافات بشرى در طول تاريخ

فما اختلفوا . .. بغيًا بينهم

از اين كه خداوند، تنها علت اختلاف بنى اسرائيل را {بغى} دانسته است _ با استفاده از {مفعول لاجله} بودن {بغياً. ..} _ نقش مهم اين عامل در پيدايش اختلافات استفاده مى شود.

آثار تجاوزگرى امت ها

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 14 - 2

2 - روحيه سركشى امت ها ، عامل ناكامى پيامبران اولواالعزم در دعوت به وحدت دينى

شرع لكم . .. أن أقيموا الدين ... و ما تفرّقواإلاّ

آثار تجاوزگرى امت هاى پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 14 - 3

3 - اختلافات دينى امت هاى پيشين ، ناشى از روح تجاوزگرى بود ; نه از جهالت و نادانى

و ما تفرّقوا إلاّ من بعد ما جاءهم العلم بغيًا بينهم

آثار تجاوزگرى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 61 - 32

32 - عصيان و تجاوز گرى بنى اسرائيل ، ريشه گرايش آنان به كفر و جرئتشان بر كشتن پيامبران بود .

يكفرون بأيت اللّه . .. ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون

مشاراليه {ذلك} در {ذلك بما عصوا} كفر به آيات خدا و كشتن پيامبران است. قابل ذكر است كه برخى از مفسران، ذلك در {ذلك بما عصوا} را اشاره به {ذلت و ...} دانسته اند و در نتيجه عصيان و تجاوز را نيز علت {ذلت و ...} شمرده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 65 - 3

3 - خداوند ، اصحاب سبت ( تجاوزكاران يهود در روز شنبه ) را به بوزينه هايى مطرود تبديل كرد .

فقلنا لهم كونوا قردة خسئين

{قِرْد) (مفرد قِرَدَةَ) به معناى ميمون است. {خاسىء} به معناى مطرود و نيز به معناى حقير و ذليل مى باشد و كلمه {خاسئين} خبر دوم براى

{كونوا} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 17 - 4

4 - اختلاف بنى اسرائيل در مسائل دينى و اجتماعى ، اختلافى آگاهانه و معلول جاه طلبى و تجاوزگرى آنان

فما اختلفوا إلاّ من بعد ما جاءهم العلم بغيًا بينهم

{فاء} در {فما اختلفوا} اختلاف بنى اسرائيل را بر {آتينا بنى اسرائيل الكتاب و الحكم. ..} تفريع كرده است; يعنى، ما به بنى اسرائيل هم شريعت داديم و هم اقتدار و حكومت اما آنان به اختلاف گراييدند. اين اختلاف در آيه شريفه مطلق است كه مى تواند شامل مسائل دينى و اجتماعى (كتاب و حكومت) باشد.

تجاوزگرى اكثريت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 6 - 2

2 - بيشتر انسان ها ، گرفتار طغيان و تجاوز از حدود خويش اند .

انّ الإنس_ن ليطغى

طغيان; يعنى، از حد گذشتن و هر چيزى را كه در نافرمانى از حد و اندازه بيرون رود، {طاغى} گويند. (مصباح)

تجاوزگرى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 23 - 2،5

2 _ مردم پس از رهايى از اضطرار و خطر مرگ ، پيمان خود را با خدا مى شكنند و به ناسپاسى و تجاوز از حق مى پردازند .

لئن أنجيتنا من هذه لنكوننّ من الشكرين. فلما أنجيهم إذا هم يبغون فى الأرض بغير ال

5 _ انسان ، موجودى بيدادگر و خودكامه

إذا هم يبغون فى الأرض بغير الحق

{بغى بنا حق} كنايه از ستم كردن به ديگران و تجاوز به حقوق آنان است. به كارگيرى فعل مضارع (يبغون) _ كه مفيد استمرار

است _ بيانگر وجود خوى خودكامگى و قانع نبودن به حق خود و تجاوز به حقوق ديگران است.

تجاوزگرى اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 112 - 17

17 _ عصيان اهل كتاب ( يهود ) و تجاوز مداومشان ، باعث كفرشان به آيات الهى و كشتن پيامبران

ذلك بانّهم كانوا يكفرون بئايت اللّه . .. ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون

بنابر اينكه مشاراليه {ذلك بما عصوا}، كفر به آيات الهى و كشتن پيامبران باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 113 - 2

2 _ برخى از اهل كتاب ، منكر آيات الهى ، قاتل انبيا و اهل عصيان و تعدى و برخى ديگر پذيراى طاعت خدا ، اهل تلاوت آيات الهى و سجده كننده در پيشگاه او هستند .

ذلك بانّهم كانوا يكفرون . .. ليسوا سوآءً من اهل الكتب ... و هم يسجدون

تجاوزگرى بدعت گزاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 119 - 16

16 _ بدعتگذاران در دين و گمراه كنندگان مردم، تجاوزگرند.

و ما لكم ألا تأكلوا . .. و إن كثيرا ... إن ربك هو أعلم بالمعتدين

تجاوزگرى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 61 - 31،38

31 - بنى اسرائيل ، گنهكار و همواره تجاوزگر بوده اند .

ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون

38 - داستان ناسپاسى بنى اسرائيل بر { منّ } و { سلوى } و انتخاب شهرنشينى و گرايش آنان به كفر و تجاوز

، داستانى آموزنده و شايسته به ياد آوردن است .

إذ قلتم يموسى لن نصبر . ... و ضربت عليهم الذلة ... و كانوا يعتدون

{إذ قلتم . ..} مفعول براى {أذكروا} (به ياد آوردن) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 85 - 4

4 - بنى اسرائيل ، مردمى گنهكار و متجاوز به خاطر يارى رسانى به يكديگر در بيرون راندن گروهى از همكيشان خود از ديارشان

تظهرون عليهم بالأثم و العدون

باء در {بالاثم} باى ملابست است و {بالاثم و العدوان} حال براى فاعل {تظاهرون} مى باشد; يعنى، عليه آنان همديگر را يارى مى كرديد و در آن هنگام گنهكار و متجاوز بوديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 17 - 7

7 - داورى حتمى خداوند در قيامت ، نسبت به اختلاف هاى ناروا و تجاوزگرانه بنى اسرائيل

إنّ ربّك يقضى بينهم يوم القي_مة

تجاوزگرى بى عفتان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 31 - 2

2 - افراد بى عفّت و ( كسانى كه غرايز جنسى شان را به جز از راه ازدواج يا تملّك كنيز ارضا مى كنند ) سرآمد تجاوزكاران اند .

فمن ابتغى وراء ذلك فأُول_ئك هم العادون

{هم} ضمير فصل و مفيد حصر است; يعنى، بيانگر اين معنا است كه مضمون مسند (العادون)، تنها براى مسنداليه (اُول_ئك) ثابت است; نه غير آن. بنابراين معناى جمله بالا چنين مى شود: تنها آنان تجاوزكاران اند.

تجاوزگرى جالوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 251 -

17

17 _ دفع تجاوز جالوتيان توسط طالوت و همراهانش ، جلوگير فساد در آن عصر

فهزموهم باذن اللّه و قتل داود جالوت . .. و لو لا دفع اللّه النّاس ... لفسدت الار

تجاوزگرى جوامع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 14 - 5

5 - فزون طلبى و تجاوزگرى ، آفت شايع و رايج در ميان جوامع انسانى

و ما تفرّقواإلاّ . .. بغيًا بينهم

از اين كه تمامى پيروان اديان پيشين به واسطه تجاوزگرى دچار اختلاف شده اند، شيوع و رواج آن استفاده مى شود.

تجاوزگرى در اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 62 - 1،2،3،6،7

1 _ حركت آشكار و بدون پرده پوشى اهل كتاب معاصر پيامبر ( ص ) ، در گناه ، تجاوز و حرام خوارى

و ترى كثيراً منهم يسرعون فى الاثم و العدون و اكلهم السحت

{ترى} (مى بينى و مشاهده مى كنى) دلالت مى كند كه اهل كتاب به طور آشكارا و علنى مرتكب آن اعمال ناروا مى شدند.

2 _ پيامبر ( ص ) ، شاهد شتاب بسيارى از اهل كتاب در گناه ، تجاوزگرى و حرام خوارى

و ترى كثيراً منهم يسرعون فى الاثم و العدون و اكلهم السحت

{السحت} در لغت به معناى حرام است.

3 _ مسابقه و پيشى جستن در ارتكاب گناه ، تجاوز و حرام خوارى ، شيوه بسيارى از اهل كتاب در عصر بعثت

و ترى كثيراً منهم يسرعون فى الاثم و العدون و اكلهم السحت

1 _ {يسرعون {از مصدر} مسارعة} مى تواند به معناى پيشى جستن از يكديگر باشد. 2 _ فعل مضارع

{يسرعون} دلالت مى كند كه ارتكاب اين اعمال شيوه آنان بوده و به طور مستمر انجام مى داده اند، جمله {كانوا يعملون} نيز دلالت بر اين معنا دارد.

6 _ رواج گسترده تر تجاوز ، حرام خوارى و رشوه گيرى در بين اهل كتاب نسبت به ديگر گناهان

و ترى كثيراً منهم يسرعون فى الاثم و العدون و اكلهم السحت

بدان احتمال كه ذكر تجاوز و حرام خوارى پس از {اثم} براى رساندن اين معنا باشد كه اين دو گناه در بين اهل كتاب رواج بيشترى داشته است.

7 _ رواج گناه و تجاوز و حرام خوارى در بين اهل كتاب ، نمودى از فسق آنان

و إن اكثركم فسقون . .. و ترى كثيراً منهم يسرعون فى الاثم و العدون

به مقتضاى ارتباط بين آيات اين بخش از سوره مى توان گفت: آيه مورد بحث با بيان مصداق و نمونه هايى از فسق اهل كتاب براى اثبات {ان اكثركم فسقون} استدلال كرده است.

تجاوزگرى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 5

5 - ذلت و خوارى ظالمان در قيامت ، پيامد خوى تجاوزگرى و توسعه طلبى آنان است .

إنّما السبيل على الذين يظلمون . .. و تري_هم يعرضون عليها خ_شعين من الذلّ

تجاوزگرى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 36 - 5

5 - فرعون ، فردى متكبر و تجاوزگر بود .

كذلك يطبع اللّه على كلّ قلب متكبّر جبّار . و قال فرعون

از مصاديق مورد نظر متكبر و جبار _ به قرينه {و قال فرعون} _ فرعون مى باشد.

تجاوزگرى قارون

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 76 - 2

2 - قارون ، عنصرى متجاوز و طغيانگر بود .

إنّ ق_رون كان من قوم موسى فبغى عليهم

{بَغْى} (مصدر {بغى}) به معناى ظلم و تجاوز است.

تجاوزگرى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 166 - 6

6 - قوم لوط ، مردمى تجاوزگر و شكننده حريم ارزش ها

بل أنتم قوم عادون

{عادون} از ريشه {عدوان} (تعدى و تجاوز) مشتق شده است. بنابراين {بل أنتم قوم عادون} يعنى، شما مردمى تجاوزپيشه ايد; كه به جاى آميزش با زنان با مردان درمى آميزيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 37 - 3

3 - مردمان وارد بر قوم لوط ، در معرض تجاوز و بدنامى *

و لقد رودوه عن ضيفه

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه تعرض قوم لوط، نسبت به ميهمانان پيامبرشان، ناشى از اخلاق عمومى آنان نسبت به همه تازهواردان بوده است.

تجاوزگرى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 12 - 10

10 - تجاوزگرى ، گناه پيشگى و مانع خير شدن ، از خصوصيات كافران تكذيب كننده رسالت پيامبراسلام ( ص )

و لاتطع المكذّبين . .. منّاع للخير معتد أثيم

تجاوزگرى گمراهگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 119 - 16

16 _ بدعتگذاران در دين و گمراه كنندگان مردم، تجاوزگرند.

و ما لكم ألا تأكلوا . .. و إن كثيرا ... إن ربك هو أعلم بالمعتدين

تجاوزگرى مشركان صدر اسلام

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 10 - 6

6 _ مشركان صدر اسلام ، مردمانى تجاوز پيشه بودند .

و أولئك هم المعتدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 60 - 3

3 - تجاوز دو باره مشركان به مسلمانانى كه با آنان ، مقابله به مثل كرده بودند ( يعنى نظير عقوبتى كه بر آنها رفته بود ، به آنان عقوبت رسانده بودند ) .

و من عاقب بمثل ما عوقب به ثمّ بغى عليه

تجاوزگرى مكذبان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 74 - 8،9

8 _ خداوند ، بر دل هاى تكذيب كنندگان پيامبرانِ پس از نوح ( ع ) ، به علت رسوخ صفت تجاوز و حق ستيزى در نفس آنان ، مهر زده بود .

فما كانوا ليؤمنوا بما كذبوا به من قبل كذلك نطبع على قلوب المعتدين

تعبير به اسم فاعل (المعتدين) بدون لحاظ زمان و مفعول، بيانگر ثبوت مبدأ اشتقاق (اعتدا) در ذات (مكذبان) است.

9 _ تكذيب كنندگان پيامبران پس از نوح ( ع ) مردمى تجاوزپيشه و حق ستيز بودند .

فما كانوا ليؤمنوا بما كذبوا به من قبل كذلك نطبع على قلوب المعتدين

تجاوزگرى ناقضان معاهده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 10 - 9

9 _ پيمان شكنان ، مردمانى تجاوزپيشه اند .

لايرقبون فى مؤمن إلّاً و لاذمة و أولئك هم المعتدون

تجاوزگرى همجنس بازان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 166

- 7

7 - هم جنس بازى و لواط ، تجاوز به حريم ارزش ها است .

أتأتون الذكران . .. بل أنتم قوم عادون

تجاوزگرى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 112 - 12،16،17

12 _ عصيان يهود و تعدّى و تجاوز مستمر آنان ، موجب ذلت ، درماندگى و گرفتارى آنان به غضب الهى

ضربت عليهم الذّلّة . .. ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون

بنابر اينكه {ذلك بما عصوا}، اشاره به ذلّت و . .. باشد.

16 _ كفر ، جنايت و تجاوز ، سيره دائمى اهل كتاب ( يهود )

ذلك بانّهم كانوا يكفرون بئايت اللّه و يقتلون . .. و كانوا يعتدون

فعل مضارع پس از فعل ماضى از ماده {كَوْنْ} دلالت بر استمرار دارد.

17 _ عصيان اهل كتاب ( يهود ) و تجاوز مداومشان ، باعث كفرشان به آيات الهى و كشتن پيامبران

ذلك بانّهم كانوا يكفرون بئايت اللّه . .. ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون

بنابر اينكه مشاراليه {ذلك بما عصوا}، كفر به آيات الهى و كشتن پيامبران باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 146 - 9،11،12

9 _ يهود، مردمى تجاوز پيشه بودند.

و على الذين هادوا . .. ذلك جزينهم ببغيهم

11 _ تجاوز پيشگى يهود در تاريخ، خبرى راست و عين حقيقت است.

ذلك جزينهم ببغيهم و إنا لصدقون

12 _ حليت نخستين برخى از حيوانات و تحريم آن به واسطه تجاوزگرى بر يهوديان، خبرى راست و مطابق واقع از جانب خداوند است.

على الذين هادوا . .. ذلك جزينهم ببغيهم و إنا لصدقون

تجاوزگرى يهود ايله

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 163 - 4

4 _ يهوديان عصر بعثت آگاه به تجاوزگرى همدينان يهودى خويش در ايله و سرگذشت شوم آنان

و سئلهم عن القرية التى كانت حاضرة البحر

تهمت تجاوزگرى به موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 19 - 6

6 - متهم شدن موسى ( ع ) از سوى مرد اسرائيلى به داشتن انگيزه هاى جبارانه و روحيه ظلم و تجاوزگرى

إن تريد إلاّ أن تكون جبّارًا فى الأرض

زمينه تجاوزگرى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 61 - 37

37 - شهرنشينى بنى اسرائيل و رسيدن به رفاه و آسايش ، زمينه ساز عصيانگرى ، تجاوز ، كشتن پيامبران و كفرشان بود .

لن نصبر على طعام وحد . .. اهبطوا مصراً ... و ضربت عليهم الذلة

برداشت فوق، مقتضاى ارتباط بخش دوم آيه; يعنى، {و ضربت عليهم الذلة . ..} با بخش اول آيه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 4 - 6

6- بنى اسرائيل ، داراى زمينه هايى براى برترى طلبى و تجاوزگرى

و قضينا إلى بنى إسرءيل فى الكت_ب لتفسدنّ فى الأرض مرّتين و لتعلنّ علوًّا كبيرًا

هشدار خداوند به بنى اسرائيل در رابطه با فتنه گرى و برترى طلبى آنان و سرانجام گرفتار آمدنشان به سزاى اعمال خود; دليل وجود زمينه تجاوزگرى در ميان آنان است.

زمينه تجاوزگرى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 126 - 3

3- امكان تعدى كافران به

مؤمنان ، در قبال فراخوانده شدن به دين

ادع إلى سبيل ربّك . .. و إن عاقبتم فعاقبوا بمثل ما عوقبتم به

سرزنش تجاوزگرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 17 - 8

8 - اختلاف و تفرقه با انگيزه زياده خواهى و تجاوزگرى ، نكوهيده و مورد تهديد خداوند

فما اختلفوا إلاّ من بعد ما جاءهم العلم بغيًا بينهم إنّ ربّك يقضى بينهم يوم القي_

ذكر {إنّ ربّك. ..} _ در پى يادآورى اختلافات آگاهانه و تجاوزگرانه بنى اسرائيل _ مى تواند هشدارى براى تمامى جوامع تفرقه گرا و تجاوزپيشه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 12 - 7

7 - تجاوزگرى ، صفتى مذموم و ناپسند

و لاتطع كلّ . .. معتد

كيفر تجاوزگرى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 146 - 5،12

5 _ تحريم كامل برخى از حيوانات و تحريم بخشهايى از گاو و گوسفند بر يهود، سزاى تجاوزگرى آنان بود.

و على الذين هادوا حرمنا . .. ذلك جزينهم ببغيهم

{بغى} به معناى تجاوز و تعدى است. (لسان العرب).

12 _ حليت نخستين برخى از حيوانات و تحريم آن به واسطه تجاوزگرى بر يهوديان، خبرى راست و مطابق واقع از جانب خداوند است.

على الذين هادوا . .. ذلك جزينهم ببغيهم و إنا لصدقون

تجاهل از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تجاهل

آثار تجاهل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 49 - 4

4 - فرعون با اظهار بى اطلاعى از پروردگار موسى و هارون ، ركن اصلى پيام هاى آنان را زير سؤال

برد .

إنّا رسولا ربّك . .. أُوحى إلينا ... فمن ربّكما

تجاهل علماى اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 101 - 9

9 - عالمان اهل كتاب ، على رغم يافتن ويژگى هاى پيامبر ( ص ) در تورات ، خود را بى خبر از آنها نشان مى دادند .

نبذ فريق . .. كتب اللّه وراء ظهورهم كانهم لايعلمون

متعلق {لايعلمون} ويژگيهاى پيامبرى است كه تورات بعثت وى را بشارت داده است.

تجاهل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 49 - 3

3 - اظهار بى اطلاعى و تجاهل نسبت به پروردگار موسى و هارون ، عكس العمل فرعون در برابر سخنان آن دو

إنّا رسولا ربّك . .. ب__َاية من ربّك ... قال فمن ربّكما

گرچه موسى و هارون(ع)، مبدأ پيام را با عنوان {ربّك} به فرعون معرفى كردند; ولى فرعون در مقام سؤال {ربّكما} به كار برده است تا ضمن انكار ربوبيت خداوند، نسبت به آن اظهار بى خبرى نيز كرده باشد.

تجاهل مشركان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 60 - 3،4

3 _ مشركان صدراسلام نسبت به معنا و حقيقت رحمان ، اظهار بى اطلاعى نموده و تجاهل مى كردند .

قالوا و ما الرحم_ن

{ما} در {و ماالرحمان} استفهاميه است و در آن دو احتمال وجود دارد: 1_ سؤال از معنا و حقيقت واژه {رحمان} است. 2- سؤال از مصداق و مسمّاى اسم {رحمن} مى باشد; كه برداشت ياد شده مبتنى بر احتمال نخست است. گفتنى است چون از رحمانيت

خدا در آيات بسيارى سخن به ميان آمده است _ كه جمله (إذا قيل ...) نيز مؤيد آن مى باشد _ به دست مى آيد كه مشركان از رحمانيت خدا آگاه بوده و تجاهل مى كردند.

4 _ مشركان صدراسلام ، نسبت به اين كه رحمان نام چه كسى است اظهار بى اطلاعى نموده و تجاهل مى كردند .

قالوا و ما الرحم_ن

تجاهل مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 7 - 12

12- تجاهل مشركان مكه ، نسبت به بشر بودن پيامبران گذشته

فس_لوا أهل الذكر إن كنتم لاتعلمون

قيد {إن كنتم لاتعلمون} اشاره به علم و آگاهى مشركان دارد; زيرا اگر آنان واقعاً نمى دانستند، قيد ياد شده (اگر نمى دانيد) لغو و زايد مى شد.

سرزنش تجاهل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 101 - 16

16 - خودفريبى و تجاهل در برخورد با حقايق ، امرى نكوهيده و ناروا

نبذ فريق من الذين أوتوا الكتب . .. كأنهم لايعلمون

تجربه از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تجربه

آثار تجربه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 40 - 10

10 _ استفاده از راه تجربه دينى براى اثبات خداى يگانه، از روشهاى تبليغ توحيد و خداپرستى

قل أرءيتكم . .. أغير اللّه تدعون

شيوه اى كه در اين آيه و آيات مانند آن براى توجه دادن به خداى يگانه به كار رفته، امروزه به نام {تجربه دينى} خوانده مى شود. خداوند از اين شيوه استفاده كرده و از مواردى كه انسان متوجه خداى يگانه مى شود، ياد كرده است.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 83 - 3

3 - برخوردارى از دانش و تجربه بشرى در اداره زندگى ، موجب غرور و احساس بى نيازى برخى از اقوام قدرتمند پيشين ، از تعاليم آسمانى و پيامبران الهى گرديد .

فلمّا جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت فرحوا بما عندهم من العلم

درباره اين كه مقصود از علم در اين آيه چيست؟ چند احتمال از سوى مفسران ابراز شده است; بهترين آنها دو احتمال مى باشد: 1_ مقصود علوم بشرى است كه موجب به وجود آمدن تمدن و قدرت بسيار گرديد و در نتيجه اقوام گذشته احساس مى كردند كه نيازى به تعاليم آسمانى براى تأمين زندگى خود ندارند. 2_ مراد آگاهى هايى است كه آن اقوام درباره عقايد خويش داشتند; آن چنان كه موجب غرور آنان شده و خود را از تعاليم آسمانى بى نياز مى دانستند. گفتنى است برداشت ياد شده مبتنى بر احتمال نخست است.

استفاده از تجربه دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 40 - 10

10 _ استفاده از راه تجربه دينى براى اثبات خداى يگانه، از روشهاى تبليغ توحيد و خداپرستى

قل أرءيتكم . .. أغير اللّه تدعون

شيوه اى كه در اين آيه و آيات مانند آن براى توجه دادن به خداى يگانه به كار رفته، امروزه به نام {تجربه دينى} خوانده مى شود. خداوند از اين شيوه استفاده كرده و از مواردى كه انسان متوجه خداى يگانه مى شود، ياد كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 41 - 3

3 _ بيدار ساختن

فطرت توحيدى آدمى و يادآورى تجربه هاى توحيدى دينى، از روشهاى هدايتى قرآن

قل أرءيتكم . .. بل إياه تدعون

اهميت تجربه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 121 - 7

7 _ توصيه و سفارش قرآن به استفاده از تجربه هاى گذشته

و اذ غدوت من اهلك

تذكر قرآن به پيامبر (ص) و مخاطبين درباره به خاطر سپردن مسائل جنگ احد، در واقع سفارش به استفاده از تجربه هاى گذشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 31 - 10

10 _ مشاهده و بررسى شيوه زيست حيوانات ، روشى براى اندوختن تجربيات كارآمد در زندگى انسان

يبحث فى الارض ليريه كيف يورى سوءة اخيه

اهميت تجربه هاى انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 83 - 5

5 - علوم و تجربه هاى بشرى ، نمى تواند جايگزين تعاليم الهى و تجربه هاى پيامبران شود و انسان را از آنها بى نياز سازد .

فلمّا جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت فرحوا بما عندهم من العلم

تجربه قابيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 31 - 11

11 _ قابيل ، از انسان هاى نخستين و با تجربيات ناچيز و بسيار محدود

ليريه كيف يورى سوءة اخيه

آگاه نبودن قابيل به كيفيت دفن جسد دلالت دارد كه وى از انسانهاى نخستين، و تجربياتش ناچيز و بسيار محدوده بوده است.

تذكر تجربه هاى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 63 - 2

2 _ پيامبر(ص) وظيفه دار

يادآورى تجربه هاى دينى و فطرت توحيدى به مشركان، براى هدايت و احتجاج با آنان است.

قل من ينجيكم من ظلمت البر و البحر تدعونه تضرعا و خفية

نقش تجربه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 78 - 7

7- حس و تجربه ( شنيدن و ديدن ) ، زمينه شكوفايى ادراك و دانش هاى بشر *

و جعل لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة

اين برداشت بدان احتمال است كه تقدم {السمع و الأبصار} بر {الأفئدة} اشاره به مطلب مذكور داشته باشد.

تجسس از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تجسس

آثار تجسس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 12 - 14،15

14 - بدگمانى و تجسّس ، زمينه كشيده شدن انسان به غيبت

اجتنبوا كثيرًا من الظنّ . .. و لاتجسّسوا و لايغتب بعضكم بعضًا

بنابراين كه ترتيب لفظى بخش هاى آيه، بيانگر ترتيب حقيقى و رتبى آنها باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

15 - تجسّس و غيبت مؤمنان نسبت به يكديگر ، عامل گسستن اخوت ايمانى آنان

إنّما المؤمنون إخوة . .. و لاتجسّسوا و لايغتب بعضكم بعضًا

از ارتباط {و لاتجسّسوا. ..} با {إنّما المؤمنون إخوة...} مطلب بالا استفاده مى شود.

احكام تجسس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 12 - 10

10 - ممنوعيت تجسّس و جستار ، در عيوب و كاستى هاى زندگى مؤمنان

و لاتجسّسوا

توبه از تجسس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 12 - 21،24

21 - بدگمانى ، تجسّس و غيبت نسبت به مؤمنان ، بى تقوايى ، گناه و نيازمند توبه

است .

اجتنبوا كثيرًا من الظنّ . .. و لاتجسّسوا و لايغتب بعضكم بعضًا ... و اتّقوا اللّه

24 - بدگمانى ، تجسّس و غيبت نسبت به مؤمنان ، قابل جبران با توبه به درگاه خداوند *

اجتنبوا كثيرًا من الظنّ . .. و لاتجسّسوا و لايغتب بعضكم بعضًا ... إنّ اللّه توّا

با توجه به اين كه در آيه شريفه، از مؤمنان خواسته شده تا به جبران خطاها اقدام كنند و به توبه روآورند. (إنّ اللّه توّاب رحيم)، برداشت بالا استفاده مى شود.

زمينه تجسس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 12 - 11

11- بدگمانى به مؤمنان ، زمينه كشيده شدن انسان به تجسّس و كنجكاوى هاى ممنوع

اجتنبوا كثيرًا من الظنّ . .. و لاتجسّسوا

گناه تجسس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 12 - 21

21 - بدگمانى ، تجسّس و غيبت نسبت به مؤمنان ، بى تقوايى ، گناه و نيازمند توبه است .

اجتنبوا كثيرًا من الظنّ . .. و لاتجسّسوا و لايغتب بعضكم بعضًا ... و اتّقوا اللّه

ممنوعيت تجسس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 12 - 10

10 - ممنوعيت تجسّس و جستار ، در عيوب و كاستى هاى زندگى مؤمنان

و لاتجسّسوا

ممنوعيت تجسس از پيشينه انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 112 - 4

4 - هدايتگران و مبلغان الهى ، نبايد در باره زندگى خصوصى گذشته گروندگان به دين تحقيق كنند .

قال و ما علمى بما كانوا يعملون

تجمل از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تجمل

آثار

تجمل گرايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 15 - 8،9

8_ مشركان عصر بعثت به خاطر دنيا طلبى و تجمل گرايى ، قرآن را نپذيرفته و آن را ساخته دست پيامبر ( ص ) قلمداد مى كردند .

أم يقولون افتري_ه . .. من كان يريد الحي_وة الدنيا و زينتها

بيان پيامدهاى دنياخواهى و تجمل گرايى، پس از دعوت به توحيد و اقامه برهانى روشن براى آن، اشاره به ريشه هاى اصرار مشركان به كفرورزى دارد; يعنى، اينكه مشركان با وجود دليلى روشن بر حقانيت قرآن، حقايق مطرح شده در آن را نمى پذيرند به دليل دنياخواهى آنان است.

9_ دنياطلبىو تجمل گرايى ، از موانع پذيرش توحيد و ايمان به پيامبر ( ص ) و قرآن است .

فاعلموا أنما أُنزل بعلم الله و أن لا إل_ه إلاّ هو فهل أنتم مسلمون. من كان يريد ا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 79 - 6

6 - خودنمايى و تجمل گرايى عده اى ، عامل گرايش مردم به دنياطلبى و زخارف آن

فخرج على قومه فى زينته قال الذين يريدون الحيوة الدنيا ي_ليت لنا مثل ما أُوتى ق_ر

آثار تجمل گرايى قارون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 79 - 7،8

7 - خودنمايى و تجمل گرايى قارون ، باعث برانگيخته شدن خوى دنياخواهى عناصر غافل و دنياطلب بود .

قال الذين يريدون الحيوة الدنيا . .. إنّه لذو حظّ عظيم

8 - اظهار حسرت و دريغ از سوى دنياطلبان غافل ، به هنگام مشاهده قارون در تجمل ويژه

خود

قال الذين يريدون الحيوة الدنيا ي_ليت لنا مثل ما أُوتى ق_رون

امتحان با تجمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 71 - 14

14 - خوردن ، آشاميدن ، تجمل ، زيبايى ، داشتن همدم و همراهانى موافق ، از مهم ترين جاذبه و دلبستگى هاى انسان و وسيله آزمون او

يطاف عليهم بصحاف . .. و فيها ما تشتهيه الأنفس

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته است: الف) موارد بالا در اين آيات بيان شده و تخصيص به ذكر يافته است. ب) خداوند به اهل تقوا نويد داده است كه اگر در اين زمينه ها كنترل و تقوا داشته باشند و از حدود الهى نگذرند، در بهشت به همه آنها دست خواهند يافت.

تجمل گرايى زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 18 - 1،2

1 - زن ، در فرهنگ جاهليت پرورش يافته در زينت و تجمل ، و فرودست در ميدان جدال و درگيرى هاى كلامى

أوَ من ينشّؤا فى الحلية و هو فى الخصام غير مبين

لحن آيه شريفه به گونه اى است كه به اعتقاد و باور عرب جاهلى يا موقعيت زن در محيط و فرهنگ خاص آنان اشاره دارد.

2 - شيفتگى به تجمل و زينت ، علاقه طبيعى زنان

أوَ من ينشّؤا فى الحلية

تعبير {ينشّؤا فى الحلية} كه به معناى پرورش يافتن در زينت است، اشاره به علاقه طبيعى و وابستگى زنان به آرايش و زيور دارد.

تجمل گرايى قارون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 79 - 3

3 -

نمايان شدن قارون بر قوم خويش ، در نهايت آرايش و تجمل

فخرج على قومه فى زينته

تعبير {فى زينته} نشانگر آن است كه وى در حالى بر مردم ظاهر شد كه غرق در تجمل بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 82 - 3

3 - اقدام خداوند به نابود ساختن قارون ، در شب همان روز كه خود را با تجمل ويژه اش بر مردم نمايانده بود .

فخرج على قومه فى زينته . .. فخسفنا به ... و أصبح الذين تمنّوا مكانه بالأمس

قيد {بالأمس} (ديروز) در اين آيه، بيانگر مطلب ياد شده است.

تجمل گرايى مشركان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 15 - 8

8_ مشركان عصر بعثت به خاطر دنيا طلبى و تجمل گرايى ، قرآن را نپذيرفته و آن را ساخته دست پيامبر ( ص ) قلمداد مى كردند .

أم يقولون افتري_ه . .. من كان يريد الحي_وة الدنيا و زينتها

بيان پيامدهاى دنياخواهى و تجمل گرايى، پس از دعوت به توحيد و اقامه برهانى روشن براى آن، اشاره به ريشه هاى اصرار مشركان به كفرورزى دارد; يعنى، اينكه مشركان با وجود دليلى روشن بر حقانيت قرآن، حقايق مطرح شده در آن را نمى پذيرند به دليل دنياخواهى آنان است.

زمينه تجمل گرايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 79 - 2

2 - قدرت و ثروت ، از موجبات فخرفروشى ، خودنمايى و تجمل گرايى

فخرج على قومه فى زينته

علاقه به تجمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

17 - زخرف - 43 - 71 - 14

14 - خوردن ، آشاميدن ، تجمل ، زيبايى ، داشتن همدم و همراهانى موافق ، از مهم ترين جاذبه و دلبستگى هاى انسان و وسيله آزمون او

يطاف عليهم بصحاف . .. و فيها ما تشتهيه الأنفس

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته است: الف) موارد بالا در اين آيات بيان شده و تخصيص به ذكر يافته است. ب) خداوند به اهل تقوا نويد داده است كه اگر در اين زمينه ها كنترل و تقوا داشته باشند و از حدود الهى نگذرند، در بهشت به همه آنها دست خواهند يافت.

عوامل تجمل گرايى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 129 - 5

5 - غفلت از مرگ و پندار جاودانگى در دنيا ، عامل روى آورى عاديان به كاخ سازى ، تجمل گرايى و بيهودگى

أتبنون . .. تعبثون . و تتّخذون مصانع لعلّكم تخلدون

تعبير {لعلّكم تخلدون} بيانگر اين معنا است كه: كار شما طورى است كه گويا از مرگ و ناپايدارى زندگى دنيوى، غافل شده ايد و مى پنداريد كه هميشه در اين دنيا خواهيد ماند.

ناپسندى تجمل گرايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 79 - 4

4 - تجمل و آرايش براى خودنمايى ، فخرفروشى ، رفتارى است ناپسند و مردود .

فخرج على قومه فى زينته

نشانه هاى تجمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 35 - 1

1 - طلا و نقره ، نماد تجمل و اشرافى گرى در دوره

هاى تاريخ

سقفًا من فضّة . .. و زخرفًا

عده اى از لغويان {زخرف} را طلا دانسته اند. از ذكر طلا و نقره به عنوان نمادهاى زيور و تجمل، مطلب بالا استفاده مى شود.

تجمل گرايى

آثار تجمل گرايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 15 - 8،9

8_ مشركان عصر بعثت به خاطر دنيا طلبى و تجمل گرايى ، قرآن را نپذيرفته و آن را ساخته دست پيامبر ( ص ) قلمداد مى كردند .

أم يقولون افتري_ه . .. من كان يريد الحي_وة الدنيا و زينتها

بيان پيامدهاى دنياخواهى و تجمل گرايى، پس از دعوت به توحيد و اقامه برهانى روشن براى آن، اشاره به ريشه هاى اصرار مشركان به كفرورزى دارد; يعنى، اينكه مشركان با وجود دليلى روشن بر حقانيت قرآن، حقايق مطرح شده در آن را نمى پذيرند به دليل دنياخواهى آنان است.

9_ دنياطلبىو تجمل گرايى ، از موانع پذيرش توحيد و ايمان به پيامبر ( ص ) و قرآن است .

فاعلموا أنما أُنزل بعلم الله و أن لا إل_ه إلاّ هو فهل أنتم مسلمون. من كان يريد ا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 79 - 6

6 - خودنمايى و تجمل گرايى عده اى ، عامل گرايش مردم به دنياطلبى و زخارف آن

فخرج على قومه فى زينته قال الذين يريدون الحيوة الدنيا ي_ليت لنا مثل ما أُوتى ق_ر

آثار تجمل گرايى قارون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 79 - 7،8

7 - خودنمايى و تجمل گرايى قارون ، باعث برانگيخته شدن خوى

دنياخواهى عناصر غافل و دنياطلب بود .

قال الذين يريدون الحيوة الدنيا . .. إنّه لذو حظّ عظيم

8 - اظهار حسرت و دريغ از سوى دنياطلبان غافل ، به هنگام مشاهده قارون در تجمل ويژه خود

قال الذين يريدون الحيوة الدنيا ي_ليت لنا مثل ما أُوتى ق_رون

تجمل گرايى زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 18 - 1،2

1 - زن ، در فرهنگ جاهليت پرورش يافته در زينت و تجمل ، و فرودست در ميدان جدال و درگيرى هاى كلامى

أوَ من ينشّؤا فى الحلية و هو فى الخصام غير مبين

لحن آيه شريفه به گونه اى است كه به اعتقاد و باور عرب جاهلى يا موقعيت زن در محيط و فرهنگ خاص آنان اشاره دارد.

2 - شيفتگى به تجمل و زينت ، علاقه طبيعى زنان

أوَ من ينشّؤا فى الحلية

تعبير {ينشّؤا فى الحلية} كه به معناى پرورش يافتن در زينت است، اشاره به علاقه طبيعى و وابستگى زنان به آرايش و زيور دارد.

تجمل گرايى قارون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 79 - 3

3 - نمايان شدن قارون بر قوم خويش ، در نهايت آرايش و تجمل

فخرج على قومه فى زينته

تعبير {فى زينته} نشانگر آن است كه وى در حالى بر مردم ظاهر شد كه غرق در تجمل بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 82 - 3

3 - اقدام خداوند به نابود ساختن قارون ، در شب همان روز كه خود را با تجمل ويژه اش بر مردم نمايانده بود .

فخرج على

قومه فى زينته . .. فخسفنا به ... و أصبح الذين تمنّوا مكانه بالأمس

قيد {بالأمس} (ديروز) در اين آيه، بيانگر مطلب ياد شده است.

تجمل گرايى مشركان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 15 - 8

8_ مشركان عصر بعثت به خاطر دنيا طلبى و تجمل گرايى ، قرآن را نپذيرفته و آن را ساخته دست پيامبر ( ص ) قلمداد مى كردند .

أم يقولون افتري_ه . .. من كان يريد الحي_وة الدنيا و زينتها

بيان پيامدهاى دنياخواهى و تجمل گرايى، پس از دعوت به توحيد و اقامه برهانى روشن براى آن، اشاره به ريشه هاى اصرار مشركان به كفرورزى دارد; يعنى، اينكه مشركان با وجود دليلى روشن بر حقانيت قرآن، حقايق مطرح شده در آن را نمى پذيرند به دليل دنياخواهى آنان است.

زمينه تجمل گرايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 79 - 2

2 - قدرت و ثروت ، از موجبات فخرفروشى ، خودنمايى و تجمل گرايى

فخرج على قومه فى زينته

عوامل تجمل گرايى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 129 - 5

5 - غفلت از مرگ و پندار جاودانگى در دنيا ، عامل روى آورى عاديان به كاخ سازى ، تجمل گرايى و بيهودگى

أتبنون . .. تعبثون . و تتّخذون مصانع لعلّكم تخلدون

تعبير {لعلّكم تخلدون} بيانگر اين معنا است كه: كار شما طورى است كه گويا از مرگ و ناپايدارى زندگى دنيوى، غافل شده ايد و مى پنداريد كه هميشه در اين دنيا خواهيد ماند.

ناپسندى تجمل

گرايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 79 - 4

4 - تجمل و آرايش براى خودنمايى ، فخرفروشى ، رفتارى است ناپسند و مردود .

فخرج على قومه فى زينته

تجهيزات نظامي از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تجهيزات نظامى

تجهيزات نظامى سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 17 - 5

5 - برخوردارى سليمان از امكانات وسيع مادى و نظامى در كنار علم گسترده خويش

و لقد ءاتينا داود و سليم_ن علمًا . .. و أوتينا من كلّ شىء ... و حشر لسليم_ن جنود

تجهيزات نظامى قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 33 - 2

2 - مملكت سبا در عهد سليمان ، داراى نيروى دفاعى و امكانات جنگى قوى و نيز رزم آوران سلحشور و بى باك

قالوا نحن أُولوا قوّة و أُولوا بأس شديد

{قوة} به معناى نيرو و نكره آمدنش بيانگر عظمت و گستردگى آن است. بنابراين {نحن أُولوا قوّة}; يعنى، ما از نيرويى بسيار گسترده و عظيم برخورداريم. {بأس} به معناى شجاعت و دلاورى است. بنابراين {بأس شديد} برابر با سلحشورى و بى باكى است.

نقش تجهيزات نظامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 102 - 25

25 _ شكست زبونانه كافران ، در گرو كوشش مجاهدان براى فراهم سازى تجهيزات و هوشيارى آنان در برابر هجوم غافلگيرانه دشمن

و ليأخذوا حذرهم . .. و خذوا حذركم إنّ اللّه اعد للكفرين عذاباً مهيناً

جمله {ان اللّه . ..} مى تواند تعليل براى فرمان خداوند به گرفتن اسلحه و حفظ هوشيارى باشد، بر

اين مبنا مراد از عذاب مهين، شكست زبوبانه دشمنان خواهد بود.

تحجر از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تحجر

آثار تحجر مرفهان كافر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 66 - 1

1 - واپس گرايى رفاهمندان كافر و تأثير ناپذيرى در برابر آيات الهى ، عامل محروميت آنان از نصرت خداوند

لاتجئروا اليوم . .. قد كانت ءاي_تى ... على أعق_بكم تنكصون

آيه فوق، خطاب به مرفهان گرفتار عذاب و تعليل براى ردّ استغاثه آنها است. فعل هاى {تتلى} و {تنكصون} به دليل همراه شدن با {كانت} و {كنتم}، ماضى استمرارى است. {نكوص} (مصدر {تنكصون}) به معناى بازگشت به قهقرا است. بنابراين قيد {على أعقابكم} _ كه آن نيز به معناى قهقهرا است _ براى تأكيد معناى {تنكصون} مى باشد.

اجتناب از تحجر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 94 - 16

16 - لزوم پرهيز از جمود و يك سونگرى ، در عمل به وظايف

ما منعك . .. إنّى خشيت أن تقول فرّقت بين بنى إسرءيل

تحجر اشراف قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 24 - 14

14 - اشراف مرتجع قوم نوح ، مدافع وضع موجود و مخالف دگرگونى و تحول

فقال الملؤا . .. ما سمعنا به_ذا فى ءابائنا الأوّلين

تحجر قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 14 - 12

12 - قوم نوح ، در شرك شان ، جزم انديش بودند .

و لقد أرسلنا نوحًاإلى قومه فلبث فيهم ألف سنة إلاّ خمسين عامًا . .. و هم ظ_لمون

طولانى

بودن رسالت نوح(ع) در ميان قوم اش و تأثير ناپذيرى آنان در اين مدت، حكايت از جزميّت آنان دارد. گفتنى است كه {ظالمون} در آيه، به قرينه مقام، مشرك بودن آنان است.

تحجر كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 5 - 8

8 - دلبستگى عميق جوامع كفرپيشه و شركورز به انديشه ها و سنت هاى ديرين خويش

و ما يأتيهم من ذكر من الرحم_ن محدث . .. معرضين

واژه {محدث} (جديد) مى تواند اشاره به اين داشته باشد كه جديد بودن پيام هاى الهى، در عدم پذيرش جوامع شرك تأثير داشته است و اين مى تواند ناشى از دلبستگى آنان به سنت هاى كهن خويش باشد.

تحجر كافران صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 81 - 2

2 - عدم تأثير پيشرفت ها و تمدن بشرى در رشد انديشه كافران ، دست كم تا عصر بعثت پيامبر ( ص )

بل قالوا مثل ما قال الأوّلون

تحجر مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 5 - 8

8 - دلبستگى عميق جوامع كفرپيشه و شركورز به انديشه ها و سنت هاى ديرين خويش

و ما يأتيهم من ذكر من الرحم_ن محدث . .. معرضين

واژه {محدث} (جديد) مى تواند اشاره به اين داشته باشد كه جديد بودن پيام هاى الهى، در عدم پذيرش جوامع شرك تأثير داشته است و اين مى تواند ناشى از دلبستگى آنان به سنت هاى كهن خويش باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 -

43 - 6

6 - مشركان ، سنت هاى ديرپاى دينى باقى مانده از پدرانشان را ، بسى ارزشمند مى دانستند .

رجل يريد أن يصدّكم عمّا كان يعبد ءاباؤكم

تحجر مشركان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 2 - 6

6- مشركان در عصر بعثت ، مردمى سنت گرا و كهنه پرست بودند .

ما يأتيهم من ذكر من ربّهم محدث

مخالفت مشركان با پيام هاى جديد الهى، نشانگر سنت پرستى و كهنه گرايى آنان است.

تحريف از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تحريف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 77 - 4

4 _ عالمان يهود ، داراى اهداف دنيوى در كتمان و تحريف عهد خدا ( حقايق مربوط به پيامبر ( ص ) )

انّ الّذين يشترون بعهد اللّه و ايمانهم

با توجّه به شأن نزول، مقصود از {عهد اللّه}، حقايق مربوط به پيامبر اكرم (ص) در تورات است كه به دست عالمان يهود تحريف گشته.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 94 - 1

1 _ ادعاى يهود مبنى بر تحريم برخى از خوردنى ها افتراى آنان بر خداوند

كل الطعام كان . .. فمن افترى على اللّه الكذب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 113 - 9

9 _ وجود آياتى تحريف نشده در كتاب هاى آسمانى اهل كتاب ، تا عصر بعثت

من اهل الكتب امّة قائمة يتلون ءايت اللّه

چون آيه درباره اهل كتاب است، منظور از {ايات اللّه}، مى تواند تورات و انجيل باشد و ارزش تلاوت آنها، بيانگر عدم

تحريف آنهاست.

آثار تحريف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 79 - 4

4 - گرفتارى عوام به خيالات واهى درباره دين و كتاب هاى آسمانى ، پيامد تحريفگرى و عملكرد عالمان سوء است .

و منهم أميون . .. فويل للذين يكتبون الكتب بأيديهم

تفريع جمله {فويل للذين . ..} بر آيه قبل - كه درباره جهل مردم به كتاب آسمانى بود - گوياى اين معناست كه: عالمان سوء و تحريفگر، داراى نقشى بسزا در جهل و خرافه گرايى مردم هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 46 - 23

23 _ تحريفگرى ، استهزا و طعن به اسلام و پيامبر ( ص ) ، نمودى از كفر

يحرّفون الكلم . .. لعنهم اللّه بكفرهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 41 - 33،43

33 _ تعلق اراده الهى به عذاب و ضلالت آدمى ، پيامد كفرورزى ، تحريفگرى ، دروغپردازى عليه پيامبر ( ص ) و پيروى از تحريفگران دين

الذين يسرعون فى الكفر . .. و من يرد اللّه فتنته فلن تملك له من اللّه شيئاً

43 _ پيشتازى در كفر ، دروغپردازى ، جاسوسى و تحريفگرى ، مايه خوارى در دنيا و عذاب بزرگ در آخرت

الذين يسرعون فى الكفر . .. لهم فى الدنيا خزى و لهم فى الاخرة عذاب عظيم

آثار تحريف دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 15 - 21

21 _ تحريف دين ( تغيير و تبديل و كم و زياد كردن وحى الهى

) گناهى نابخشودنى و در پى دارنده عذاب اخروى

قل ما يكون لى أن أبدّله . .. إنى أخاف إن عصيت ربى عذاب يوم عظيم

اجتناب از تحريف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 59 - 8

8 - ضرورت پرهيز از تغيير متن ها و اذكار تعيين شده از جانب خدا

فبدل الذين ظلموا قولا غير الذى قيل لهم

اجتناب از تحريف اذكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 59 - 8

8 - ضرورت پرهيز از تغيير متن ها و اذكار تعيين شده از جانب خدا

فبدل الذين ظلموا قولا غير الذى قيل لهم

انگيزه تحريف تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 42 - 4

4 _ نيل به متاع دنيا ، انگيزه عالمان يهود در تحريف حقايق تورات و احكام آن

يحرفون الكلم من بعد مواضعه . .. اكلون للسحت

تحريف آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 211 - 10

10 _ تحريفگران و تبديل كنندگان دين و آيات روشن الهى ، مستحق عذابى شديد

و من يبدل نعمة اللّه . .. فان اللّه شديد العقاب

از مصاديق روشن و مورد نظر نعمتهاى الهى، دين و آيات خداوندى است. و مراد از تبديل، تحريف است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 212 - 4،6

4 _ دلبستگى به جلوه هاى مادى دنيا ، از عوامل تحريف آيات الهى و تبديل نعمت هاى او

و من يبدل . .. زين للذين كفروا

جلمه

{زيّن . ..}، بيان علّت براى {و من يبدّل ...} است.

6 _ تحريف آيات و تبديل نعمت هاى الهى ، كفر است .

و من يبدل نعمة اللّه . .. زين للذين كفروا

جلمه {زيّن . ..}، تعليل براى جمله {و من يبدّل ...} است. بنابراين تبديل كنندگان و تحريفگران، از مصاديق كافران (الذين كفروا) خواهند بود.

تحريف انجيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 78 - 1

1 _ تحريف تورات و انجيل و بدعت در دين ، توسط گروهى از اهل كتاب ( عالمان آنان )

و انّ منهم لفريقاً يلون السنتهم بالكتاب لتحسبوه من الكتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 47 - 6

6 _ مصونيّت تورات و انجيل از تحريف تا عصر نزول قرآن

بما نزّلنا مصدقاً لما معكم

مراد از {ما معكم}، همان تورات و انجيلى است كه در دسترس مردمان است و قرآن آن را تصديق كرده و گواهى بر حقانيّت آن داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 68 - 7

7 _ وجود تورات و انجيل بدون تحريف و دگرگونى تا زمان پيامبر ( ص ) *

حتّى تقيموا التورية و الانجيل

ترغيب اهل كتاب به {اقامه تورات و انجيل} گوياى اين است كه اين كتابهاى آسمانى بدون تحريف و دگرگونى در دسترس آنها بوده است.

تحريف اوامر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 59 - 6

6 - تغيير و تبديل اوامر خداوند ، ظلم و در پى دارنده عذاب الهى

است .

فأنزلنا على الذين ظلموا رجزاً من السماء

مراد از {الذين ظلموا} در جمله فوق، كسانى هستند كه به جاى گفتن {حطة} (خدايا! آمرزش گناهان را از تو خواهانيم) سخنى ديگر بر زبان جارى ساختند.

تحريف تاريخ انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 140 - 6

6 - تحريف تاريخ انبيا از سوى يهود و نصارا

أم تقولون إن إبراهيم و إسمعيل . .. كانوا هوداً أو نصرى

تحريف تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 41 - 18

18 - از امام باقر ( ع ) روايت شده : { . . . كان حيى بن اخطب و كعب بن الاشرف و آخرون من اليهود لهم مأكلة على اليهود فى كل سنة فكرهوا بطلان ها بأمر نبى ( ص ) فحرفوا لذلك آيات من التوراة فى ها صفته و ذكره ، فذلك الثمن الذى اريد فى الآية ;

. .. حيى بن اخطب و كعب بن اشرف و عده ديگرى از يهوديان مقررى سالانه داشتند كه از يهود مى گرفتند و خوش نداشتند كه به خاطر جريان پيامبر (ص) ]و تثبيت رسالت آن حضرت[ از آن مقررى محروم شوند و لذا آياتى از تورات را كه در آنها وصف و ياد رسول خدا(ص) بود تحريف كردند و اين همان بهايى است كه در آيه فوق ذكر شده است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 75 - 5،7

5 - گروهى از بنى اسرائيل كلام الهى ( تورات ) را پس از شنيدن و فهميدن تحريف

كردند .

و قد كان فريق منهم يسمعون كلم اللّه ثم يحرفونه من بعد ما عقلوه

مراد از {كلام اللّه} در آيه شريفه، مى تواند تورات و نيز مى تواند {قرآن} باشد. برداشت فوق ناظر به احتمال اول است.

7 - تحريف معنوى تورات از سوى عالمان يهود

ثم يحرفونه من بعد ما عقلوه

تناسب مسائل ياد شده در آيه مورد بحث با عالمان و نيز طايفه مقابل آنان، يعنى {أميون} - كه در آيه 78 بيان شده - دلالت بر اين دارد كه: مراد از {فريق منهم} عالمان بنى اسرائيل و يهود مى باشد. {من بعد ما عقلوه} (پس از آنكه كلام خدا را مى فهميدند تحريفش مى كردند) اشاره به آن دارد كه مراد از تحريف، تحريف معنوى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 79 - 17

17 - از رسول خدا ( ص ) درباره { فويل لهم مما كتبت أيديهم } روايت شده كه فرموده اند : { الويل جبل فى النار و هو الذى انزل فى اليهود لانهم حرفوا التوراة زادوا فى ها ما احبوا و محوا من ها ما يكرهون و محوا إسم محمد ( ص ) من التوراة ;

{ويل كوهى است در جهنم كه ]در آيات قرآن[ در مورد يهود نازل گشته است; زيرا آنان تورات را با افزودن آنچه دوست داشتند و از بين بردن آنچه ناخوشايند داشتند، تحريف كردند و نام حضرت محمد(ص) را از تورات محو نمودند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 78 - 1

1 _ تحريف تورات و انجيل و بدعت

در دين ، توسط گروهى از اهل كتاب ( عالمان آنان )

و انّ منهم لفريقاً يلون السنتهم بالكتاب لتحسبوه من الكتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 46 - 2

2 _ تحريف و تفسير نابجاى تورات از سوى عالمان يهود *

من الذين هادوا يحرّفون الكلم عن مواضعه

برخى برآنند كه مراد از {الكلم} تورات است و تحريف در اين آيه به معناى تفسير غلط است و نه تغيير الفاظ و جملات ; به دليل {عن مواضعه}. چون با تفسير غلط، جمله از موضع و موقعيّت خود خارج مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 47 - 6

6 _ مصونيّت تورات و انجيل از تحريف تا عصر نزول قرآن

بما نزّلنا مصدقاً لما معكم

مراد از {ما معكم}، همان تورات و انجيلى است كه در دسترس مردمان است و قرآن آن را تصديق كرده و گواهى بر حقانيّت آن داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 13 - 11

11 _ تحريف تورات ، توسط بنى اسرائيل ( يهود )

يحرفون الكلم عن مواضعه

{كلم} جمع {كلمه} به معناى سخن است و مصداق بارز و مورد نظر آن، تورات مى باشد. گفتنى است كه مراد از بنى اسرائيل، به قرينه آيه بعد، يهوديان هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 41 - 26

26 _ تحريف تورات از سوى عالمان يهود با جابجايى كلمات و جملات و احكام آن

يحرفون الكلم من بعد مواضعه

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 46 - 8

8 _ تورات ، مصون از تحريف تا عصر عيسى ( ع )

و قفينا . .. بعيسى ابن مريم مصدقاً لما بين يديه من التورية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 68 - 7

7 _ وجود تورات و انجيل بدون تحريف و دگرگونى تا زمان پيامبر ( ص ) *

حتّى تقيموا التورية و الانجيل

ترغيب اهل كتاب به {اقامه تورات و انجيل} گوياى اين است كه اين كتابهاى آسمانى بدون تحريف و دگرگونى در دسترس آنها بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 91 - 16

16 _ عالمان يهود با پنهان كردن بسيارى از معارف تورات آن را تحريف كردند.

تجعلونه قراطيس تبدونها و تخفون كثيرا

كتمان بسيارى از نوشته هاى تورات از ديد و اطلاع مردم طبيعتاً منجر به فراموش شدن آن قسمتها مى شود و در نتيجه كتاب آسمانى به شكل ناقص در اختيار مردم قرار مى گيرد كه اين خود نوعى تحريف است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 12 - 7

7- تورات موجود در عصر يحيى ، كتابى تحريف نشده و مورد تأييد خداوند بود . *

ي_يحيى خذ الكت_ب

ممكن است مراد از {الكتاب} تورات باشد. دراين صورت فرمان خداوند به دريافت آن، به معناى صحّه گذاشتن بر مطالب آن است.

تحريف دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 211 - 6،10

6 _ بنى اسرائيل ، مصداق بارز تفرقه افكنان و تحريفگران

دين خداوند و مشمول عذاب شديد الهى

ادخلوا فى السِلم كافة . .. فان زللتم من بعد ما ... سَلْ بنى اسرائيل كم اتيناهم م

پس از امر به دخول در {سلم} (تسليم در برابر خداوند و اتّحاد جامعه ايمانى)، و عدم تبعيّت از شيطان، بنى اسرائيل را به عنوان نمونه ذكر مى كند.

10 _ تحريفگران و تبديل كنندگان دين و آيات روشن الهى ، مستحق عذابى شديد

و من يبدل نعمة اللّه . .. فان اللّه شديد العقاب

از مصاديق روشن و مورد نظر نعمتهاى الهى، دين و آيات خداوندى است. و مراد از تبديل، تحريف است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 78 - 2

2 _ به كار بستن فرهنگ و زبان دين ، ابزارى براى تحريف آن

و انّ منهم لفريقاً يلون السنتهم بالكتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 119 - 24

24 _ شيطان ، برانگيزنده مردمان به تحريف دين خدا

لامرنهم فليغيرن خلق اللّه

امام باقر(ع) در مورد {خلق اللّه} در آيه فوق فرمود: دين اللّه.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 276، ح 276; تفسير برهان، ج 1، ص 416، ح 4.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 41 - 33

33 _ تعلق اراده الهى به عذاب و ضلالت آدمى ، پيامد كفرورزى ، تحريفگرى ، دروغپردازى عليه پيامبر ( ص ) و پيروى از تحريفگران دين

الذين يسرعون فى الكفر . .. و من يرد اللّه فتنته فلن تملك له من اللّه شيئاً

تحريف سخن

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

3 - نساء - 4 - 46 - 1،3،4

1 _ عالمان يهود ، تحريف كننده حقايق و سخنها

من الذين هادوا يحرّفون الكلم عن مواضعه

{كلم} (جمع كلمه) به معناى سخن است كه به مناسبت مورد، حقايقى است كه تحريف آن در گمراه ساختن مسلمانان مؤثر بوده است.

3 _ تحريف و تفسير ناصواب گفته ها ، از روش هاى عالمان يهود براى گمراه ساختن مسلمانان

و يريدون ان تضلوا السبيل . .. من الذين هادوا يحرّفون الكلم

هدف از تحريف و تفسير ناصواب سخنان از سوى عالمان يهود، به دليل {ان تضلوا}، گمراه ساختن مسلمانان است.

4 _ تحريف و تحليل ناصواب گفته ها ، نمونه اى از دشمنى يهود با مسلمانان

و اللّه اعلم باعدائكم . .. يحرّفون الكلم عن مواضعه

جمله {يحرفون . .. } پس از بيان دشمنى يهود، به منزله دليل و نشانه اى براى اثبات عداوت عالمان يهود نسبت به مسلمانان است.

تحريف قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 15 - 13

13 _ تغيير و تبديل و كم و زياد كردن كلام خدا ( قرآن ) خارج از قلمرو اختيارات پيامبر ( ص ) است .

قل ما يكون لى أن أبدّله من تلقاءِى نفسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 27 - 9

9- قرآن و سخن هاى خداوند ، ايمن از دستبرد ديگران و مصون از هرگونه تحريف است .

واتل ما أُحى إليك . .. لامبدّل لكلم_ته

ضمير در {كلماته} به {ربّ} برمى گردد و مصداق مورد نظر براى {كلمات} _ به قرينه صدر آيه _ آيات قرآن است.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 42 - 1،2

1 - مصونيت قرآن ، در برابر هرگونه تحريف

لايأتيه الب_طل من بين يديه و لا من خلفه

منظور از عدم امكان راه يافتن باطل به ساحت قرآن {لا يأتيه الباطل} مى تواند اين باشد كه هيچ كس توانايى تحريف كردن قرآن را ندارد.

2 - پيشگويى قرآن نسبت به مصونيت آن از تحريف در طول تاريخ

لايأتيه الب_طل من بين يديه و لا من خلفه

مراد از {من بين يديه} زمان نزول قرآن و از {من خلفه} زمان آينده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 15 - 6

6 - متخلفان از سفر حديبيه ، در صدد تغيير كلام خدا با شركت در جنگ خيبر

ذرونا نتّبعكم يريدون أن يبدّلوا كل_م اللّه

در برداشت هاى آتى، چگونگى و شيوه تصميم متخلفان و احتمال هايى كه در آيه وجود دارد، بيان شده است.

تحريف قصه قابيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 27 - 8

8 _ آثار اهل كتاب مشتمل بر داستان قابيل و هابيل به گونه اى تحريف شده و آميخته با باطل

بالحق

كلمه {بالحق} به قرينه آيات گذشته، كه درباره اهل كتاب بود، مى تواند اشاره به تحريفهايى باشد كه در آثار اهل كتاب نسبت به فرزندان آدم وجود دارد.

تحريف قصه هابيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 27 - 8

8 _ آثار اهل كتاب مشتمل بر داستان قابيل و هابيل به گونه اى تحريف شده و آميخته با باطل

بالحق

كلمه {بالحق} به

قرينه آيات گذشته، كه درباره اهل كتاب بود، مى تواند اشاره به تحريفهايى باشد كه در آثار اهل كتاب نسبت به فرزندان آدم وجود دارد.

تحريف كتب آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 42 - 8

8 - بنى اسرائيل عصر بعثت ، با تحريف در كتاب هاى آسمانى خويش ، در صدد كتمان بشارت ها و نشانه هاى حقانيت قرآن بودند .

و لاتلبسوا الحق بالبطل و تكتموا الحق

برخى برآنند كه مراد از {الباطل} تحريفهاى لفظى و معنوى است كه عالمان بنى اسرائيل در كتابهاى آسمانى خويش ايجاد مى كردند تا نشانه هاى حقانيت قرآن و اسلام از آن آشكار نشود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 213 - 17

17 _ سلامت كتاب هاى آسمانى در سير نزول ، از نفوذ تحريف و باطل

و انزل معهم الكتاب بالحق

بنابراينكه {بالحق}، متعلّق به {انزل} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 23 - 4

4 _ تحريف حقايق كتب آسمانى پيشين و عدم دستيابى اهل كتاب ، جز به برخى از حقايق آن *

اوتوا نصيباً من الكتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 50 - 2

2 _ عدم تحريف تورات تا عصر حضرت عيسى ( ع ) *

و مصدقاً لما بين يدىّ من التورية

به نظر مى رسد جمله {لما بين يدىّ من التورية}، اشاره باشد به تورات متداولى كه در دسترس مردم بوده است. لذا تصديق آن، دلالت بر عدم تحريف تورات موجود در

آن عصر دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 78 - 4،10

4 _ فريبكارى گروهى از اهل كتاب با سعى در تحريف كتب آسمانى

و انّ منهم لفريقاً . .. لتحسبوه من الكتاب

10 _ نقش تحريف كتب آسمانى و عالمان تحريفگر در انحراف جوامع

و انّ منهم لفريقاً . .. و يقولون على اللّه الكذب و هم يعلمون

از ذكر تحريف و بيان كيفيّت آن و لحن تند آيه نسبت به علماى اهل كتاب برمى آيد كه اين عمل در گمراه كردن مردم سهم بسزايى داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 79 - 2

2 _ نسبت ادعاى معبوديّت پيامبران براى خود ، از بافته هاى تحريفگران كتب الهى

و انّ منهم لفريفاً يلون السنتهم بالكتاب لتحسبوه من الكتاب . .. ما كان لبشر ان يؤ

از ارتباط اين آيه با آيه قبل استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 113 - 9

9 _ وجود آياتى تحريف نشده در كتاب هاى آسمانى اهل كتاب ، تا عصر بعثت

من اهل الكتب امّة قائمة يتلون ءايت اللّه

چون آيه درباره اهل كتاب است، منظور از {ايات اللّه}، مى تواند تورات و انجيل باشد و ارزش تلاوت آنها، بيانگر عدم تحريف آنهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 13 - 10

10 _ تفسير غلط كتب آسمانى ، توسط بنى اسرائيل

يحرفون الكلم عن مواضعه

تحريف به معنى تغيير است و همان گونه كه شامل جابجايى كلمات، كاستن و

افزودن مى شود، تأويل و تفسير ناروا را نيز فرا مى گيرد.

تحريف كلام خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 75 - 8،9،12

8 - عالمان يهود از روى عمد و با آگاهى و توجه ، سخنان خدا را تحريف مى كردند .

ثم يحرفونه من بعد ما عقلوه و هم يعلمون

برداشت فوق بر اين اساس است كه مفعول {يعلمون} تحريف كلام خدا باشد; يعنى: {و هم يعلمون أنهم يحرفونه}. احتمالات ديگرى نيز گفته شده كه به برخى از آنها اشاره خواهد شد.

9 - تحريف كلام الهى از سوى عالمان يهود ، دليل نبود زمينه هاى ايمان در آنان

أفتطمعون أن يؤمنوا لكم و قد كان فريق منهم . .. من بعد ما عقلوه

جمله حاليه {و قد كان . ..} بيانگر علتى براى نفى اميد از ايمان آوردن يهود است.

12 - گروهى از يهوديان ، قرآن ( كلام خدا ) را مى شنيدند ، آن را به خوبى مى فهميدند و به تحريف معانى و مفاهيم آن اقدام مى كردند .

و قد كان فريق منهم يسمعون كلم اللّه ثم يحرفونه من بعد ما عقلوه

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه مراد از {كلام اللّه} در آيه مورد بحث، قرآن باشد.

تحريف مسيحيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 120 - 10،11،13

10 - آيين موجود در ميان يهود و نصارا ، آيينى است تشكيل يافته از آرا و افكارِ برخاسته از هوا هاى نفسانى .

و لئن اتبعت أهواءهم

مراد از {أهواءهم} به قرينه {حتى تتبع ملتهم} دين و آيين يهود و نصاراست.

تعبير كردن از آيين آنان به {أهواء} (خواهشهاى نفسانى)، بيانگر اين است كه: آنچه يهود و نصارا به عنوان دين مطرح مى كردند افكار و انديشه هاى برخاسته از هواهاى نفسانى آنان بوده است.

11 - يهود و نصارا ، آيين الهى خويش را با آرايى برخاسته از هوا هاى نفسانى ، به انحراف كشانده بودند .

و لئن اتبعت أهواءهم

بديهى است كه آيين يهوديت و نصرانيت، ريشه الهى و آسمانى دارد. بنابراين تعبير كردن از آيين آنان به هواهاى نفسانى، مى رساند كه: يهوديان و نصرانيان با نفوذ دادن آرا و هواهاى نفسانى خويش در معارف و احكام دين، وجهه الهى آن را از ميان برده بودند.

13 - آيين تحريف شده يهوديت و نصرانيت ، آيينى جاهلانه و ناتوان از هدايت انسانهاست .

ان هدى اللّه هو الهدى و لئن اتبعت أهواءهم بعد الذى جاءك من العلم

حصرى كه از {إن هدى اللّه . ..} به دست مى آيد، ناظر به آيين يهود و نصاراست; يعنى، آيين تحريف شده آنان، هدايت آفرين نيست. تعبير كردن از آيين اسلام به {علم} اشاره به اين معنا دارد كه: آيين يهود و نصارا بر پايه علم نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 135 - 4،9

4 - هيچ يك از آيين يهود نصارا به خاطر آميخته شدنشان به شرك ، هدايت آفرين نيستند .

قل بل ملة إبرهيم

9 - يهود و نصارا ، آيين خويش را به شرك آميخته و آلوده ساختند .

بل ملة إبرهيم حنيفاً و ما كان من المشركين

تأييد آيين ابراهيم با توصيف آن حضرت به دورى از گمراهى و شرك، پس

از نفى آيين يهود و نصارا، اشاره به اين دارد كه يهود و نصارا آيين خويش را به گمراهيها آلوده و به شرك آميخته بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 136 - 5

5 - يهود و نصارا ، آيين الهى خويش را تحريف كرده ، احكام و معارف الهى را با امور غير دينى آميخته بودند .

قولوا ءامنا باللّه . .. و ما أوتى موسى و عيسى

چون خطاب آيه، به يهود و نصاراست و آنان خويشتن را پيروان حضرت موسى و عيسى مى شمرند، مقتضاى كلام اين بود كه به جاى {و ما أوتى موسى و عيسى} گفته شود {و ما أوتيتم}. اين جايگزينى اشاره به اين نكته دارد كه: احكام و معارفى كه بر موسى و عيسى(ع) نازل شد، همانى نيست كه در اختيار يهود و نصاراست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 145 - 11

11 - يهود و نصارا آيين الهى خويش را با آرايى برخاسته از هوا هاى نفسانى ، آميخته بودند .

و لئن اتبعت اهواءهم

مقصود از {أهواءهم} (آراى برخاسته از هواهاى نفسانى) آيين و مرام دينى يهود و نصاراست; زيرا مبارزه آنان با پيامبر(ص) و اهل ايمان بر سر باورها و احكام دينى بوده است و از آنجا كه آيين اهل كتاب، آيينى الهى بوده ولى در آيه شريفه از آن به هواهاى نفسانى تعبير شده، برداشت فوق به دست مى آيد.

تحريف معنوى قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 75 - 12

12 - گروهى

از يهوديان ، قرآن ( كلام خدا ) را مى شنيدند ، آن را به خوبى مى فهميدند و به تحريف معانى و مفاهيم آن اقدام مى كردند .

و قد كان فريق منهم يسمعون كلم اللّه ثم يحرفونه من بعد ما عقلوه

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه مراد از {كلام اللّه} در آيه مورد بحث، قرآن باشد.

تحريف يهوديت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 120 - 10،11،13

10 - آيين موجود در ميان يهود و نصارا ، آيينى است تشكيل يافته از آرا و افكارِ برخاسته از هوا هاى نفسانى .

و لئن اتبعت أهواءهم

مراد از {أهواءهم} به قرينه {حتى تتبع ملتهم} دين و آيين يهود و نصاراست. تعبير كردن از آيين آنان به {أهواء} (خواهشهاى نفسانى)، بيانگر اين است كه: آنچه يهود و نصارا به عنوان دين مطرح مى كردند افكار و انديشه هاى برخاسته از هواهاى نفسانى آنان بوده است.

11 - يهود و نصارا ، آيين الهى خويش را با آرايى برخاسته از هوا هاى نفسانى ، به انحراف كشانده بودند .

و لئن اتبعت أهواءهم

بديهى است كه آيين يهوديت و نصرانيت، ريشه الهى و آسمانى دارد. بنابراين تعبير كردن از آيين آنان به هواهاى نفسانى، مى رساند كه: يهوديان و نصرانيان با نفوذ دادن آرا و هواهاى نفسانى خويش در معارف و احكام دين، وجهه الهى آن را از ميان برده بودند.

13 - آيين تحريف شده يهوديت و نصرانيت ، آيينى جاهلانه و ناتوان از هدايت انسانهاست .

ان هدى اللّه هو الهدى و لئن اتبعت أهواءهم بعد الذى جاءك من العلم

حصرى كه از {إن

هدى اللّه . ..} به دست مى آيد، ناظر به آيين يهود و نصاراست; يعنى، آيين تحريف شده آنان، هدايت آفرين نيست. تعبير كردن از آيين اسلام به {علم} اشاره به اين معنا دارد كه: آيين يهود و نصارا بر پايه علم نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 135 - 4،9

4 - هيچ يك از آيين يهود نصارا به خاطر آميخته شدنشان به شرك ، هدايت آفرين نيستند .

قل بل ملة إبرهيم

9 - يهود و نصارا ، آيين خويش را به شرك آميخته و آلوده ساختند .

بل ملة إبرهيم حنيفاً و ما كان من المشركين

تأييد آيين ابراهيم با توصيف آن حضرت به دورى از گمراهى و شرك، پس از نفى آيين يهود و نصارا، اشاره به اين دارد كه يهود و نصارا آيين خويش را به گمراهيها آلوده و به شرك آميخته بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 136 - 5

5 - يهود و نصارا ، آيين الهى خويش را تحريف كرده ، احكام و معارف الهى را با امور غير دينى آميخته بودند .

قولوا ءامنا باللّه . .. و ما أوتى موسى و عيسى

چون خطاب آيه، به يهود و نصاراست و آنان خويشتن را پيروان حضرت موسى و عيسى مى شمرند، مقتضاى كلام اين بود كه به جاى {و ما أوتى موسى و عيسى} گفته شود {و ما أوتيتم}. اين جايگزينى اشاره به اين نكته دارد كه: احكام و معارفى كه بر موسى و عيسى(ع) نازل شد، همانى نيست كه در اختيار يهود و نصاراست.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 145 - 11

11 - يهود و نصارا آيين الهى خويش را با آرايى برخاسته از هوا هاى نفسانى ، آميخته بودند .

و لئن اتبعت اهواءهم

مقصود از {أهواءهم} (آراى برخاسته از هواهاى نفسانى) آيين و مرام دينى يهود و نصاراست; زيرا مبارزه آنان با پيامبر(ص) و اهل ايمان بر سر باورها و احكام دينى بوده است و از آنجا كه آيين اهل كتاب، آيينى الهى بوده ولى در آيه شريفه از آن به هواهاى نفسانى تعبير شده، برداشت فوق به دست مى آيد.

خطر تحريف دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 5 - 8

8 - دين و معارف الهى ، در معرض كج فهمى و تحريف معنوى با توطئه فريبكاران

و لايغرنّكم باللّه الغرور

برداشت ياد شده، به خاطر اين نكته است كه فريب خوردن انسان به وسيله فريبكاران درباره خداوند و دين او، مى تواند با تحريف معارف الهى و معرفى نادرست آن صورت پذيرد.

زمينه تحريف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 13 - 16

16 _ شكستن پيمان الهى از سوى بنى اسرائيل ، زمينه تحريفگرى و فراموشى بخشى از تذكار هاى خداوند

فبما نقضهم . .. نسوا حظاً مما ذكروا به

زمينه تحريف دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 42 - 7

7 _ حرص و آزمندى به دنيا ، مايه تحريف احكام و حقايق دين

يحرفون الكلم من بعد مواضعه . .. اكلون للسحت

ظلم تحريف

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 59 - 6

6 - تغيير و تبديل اوامر خداوند ، ظلم و در پى دارنده عذاب الهى است .

فأنزلنا على الذين ظلموا رجزاً من السماء

مراد از {الذين ظلموا} در جمله فوق، كسانى هستند كه به جاى گفتن {حطة} (خدايا! آمرزش گناهان را از تو خواهانيم) سخنى ديگر بر زبان جارى ساختند.

ظلم تحريف دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 162 - 8

8 _ بدعت و تحريف حقايق دينى ظلم است .

فبدل الذين ظلموا منهم قولا غير الذى قيل لهم فأرسلنا . .. بما كانوا يظلمون

از مصاديق {ما كانوا يظلمون} تبديل و تحريف سخنى است كه خداوند به بنى اسرائيل آموخت تا به هنگام ورود به بيت المقدس آن را به زبان جارى كنند (قولوا حطة). خداوند آن تبديل و تحريف را ظلم شمرده است. بنابراين تحريف و تبديل سخنان الهى كه همان حقايق دينى است، از مصاديق ظلم مى باشد.

عوامل تحريف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 169 - 2

2 - شيطان ، ترغيب كننده آدميان به افترا بستن به خداوند ( بدعت گذارى و تحريف احكام دين )

إنما يأمركم . .. أن تقولوا على اللّه ما لاتعلمون

{قول} و مشتقات آن هرگاه با {على} متعدى شود به معناى نسبت دادن و افترا بستن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 99 - 8

8 _ انحراف عالمان و رهبران دينى ، موجب انحراف مردم و تحريف حقايق

يا

اهل الكتاب لم تصدّون عن سبيل اللّه . .. تبغونها عوجاً و انتم شهداء

ظاهراً مراد از اهل كتاب به دليل {انتم شهداء} عالمان اهل كتاب هستند و مراد از {من امن} مردمان عادى; بنابراين عالمان اهل كتاب از عوامل انحراف مردم و تحريف حقايق معرفى شده اند.

قبول تحريف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 42 - 8

8 _ رغبت به شنيدن دروغ ها و شايعات ، پذيرش احكام تحريف شده ، حرامخوارى و رشوه گيرى ، بسى زشت و نارواست .

سمعون للكذب اكلون للسحت

كيفر تحريف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 59 - 6،7

6 - تغيير و تبديل اوامر خداوند ، ظلم و در پى دارنده عذاب الهى است .

فأنزلنا على الذين ظلموا رجزاً من السماء

مراد از {الذين ظلموا} در جمله فوق، كسانى هستند كه به جاى گفتن {حطة} (خدايا! آمرزش گناهان را از تو خواهانيم) سخنى ديگر بر زبان جارى ساختند.

7 - عذاب آسمانى نازل شده بر گنهكاران بنى اسرائيل ، سزاى فسق ديرينه آنان و گناه تغيير و تبديل فرمان خدا بوده است .

فأنزلنا على الذين ظلموا رجزاً من السماء بما كانوا يفسقون

{با}ى سببيه در {بما كانوا يفسقون} مى رساند كه: نزول عذاب آسمانى به سبب فسق ديرينه بنى اسرائيل بوده و توصيف آنان به ستمكارى (الذين ظلموا) دلالت مى كند كه عذاب به خاطر ظلم آنان، يعنى تبديل فرمان خدا بوده است. بنابراين بايد گفت: ستمكارى بنى اسرائيل به ضميمه فسق ديرينه آنان، موجب عذاب شده است.

كيفر تحريف دين

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 211 - 14

14 _ از سنّت هاى الهى ، عذاب شديد تحريفگران و تبديل كنندگان دين است .

و من يبدل نعمة اللّه . .. فان اللّه شديد العقاب

{و من يبدّل نعمة اللّه} عام است و دربرگيرنده كليّه كسانى است كه آيات الهى را تحريف مى كنند; خصوصاً با توجّه به ضرورت پندگيرى ديگران از بنى اسرائيل تحريفگر.

گناه تحريف دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 15 - 21

21 _ تحريف دين ( تغيير و تبديل و كم و زياد كردن وحى الهى ) گناهى نابخشودنى و در پى دارنده عذاب اخروى

قل ما يكون لى أن أبدّله . .. إنى أخاف إن عصيت ربى عذاب يوم عظيم

ممنوعيت تحريف دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 15 - 16

16 _ رهبران و مبلغان دينى ، وظيفه دار رساندن معارف الهى به مردم بدون هر گونه دخل و تصرف و كم و زياد كردن

قل ما يكون لى أن أبدّله من تلقاءِى نفسى إن أتبع إلا ما يوحى إلىّ

منشأ تحريف تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 13 - 12

12 _ سنگدلى بنى اسرائيل ، منشأ تحريف تورات

و جعلنا قلوبهم قسية يحرفون الكلم عن مواضعه

جمله {يحرفون} جمله مفسره و بيانگر آثار قساوت قلب است.

موانع تحريف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 59 - 32

32 _ اقامه حدود و احكام ، جلوگيرى از نابودى

دين و يا تغيير سنت ها و احكام الهى ، هدف گزينش { اولى الامر } و لزوم اطاعت از آنان

اطيعوا اللّه . .. و اولى الامر منكم

امام رضا (ع) درباره فلسفه قرار دادن اولواالامر و وجوب اطاعت از آنان فرمود: . .. فجعل عليهم قيّماً يمنعهم من الفساد و يقيم فيهم الحدود و الاحكام ... انّه لو لم يجعل لهم اماماً قيّماً ... لدرست الملّة و ذهب الدين و غيّرت السنن و الاحكام ... .

_______________________________

عيون اخبار الرضا (ع)، ج 2، ص 101، ح 1، ب 34 ; نورالثقلين، ج 1، ص 497، ح 329.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 37

37 _ عالمان خداترسى ، وارسته از دين فروشى و تحريفگرى

و اخشون و لاتشتروا بايتى ثمناً قليلا

تحريفگران

آسيب پذيرى اخروى تحريفگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 40 - 9

9 - تحريف گران آيات الهى و منحرفان از راه توحيد ، فاقد امنيت در برابر آسيب هاى صحنه قيامت

إنّ الذين يلحدون فى ءاي_تنا . .. أفمن يلقى فى النار خير أم من يأتى ءامنًا يوم ال

از تقابل دو گروه ياد شده در آيه، مطلب بالا قابل برداشت است.

اطاعت از تحريفگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 41 - 33

33 _ تعلق اراده الهى به عذاب و ضلالت آدمى ، پيامد كفرورزى ، تحريفگرى ، دروغپردازى عليه پيامبر ( ص ) و پيروى از تحريفگران دين

الذين يسرعون فى الكفر . .. و من يرد اللّه فتنته فلن تملك

له من اللّه شيئاً

تحريفگران آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 40 - 9

9 - تحريف گران آيات الهى و منحرفان از راه توحيد ، فاقد امنيت در برابر آسيب هاى صحنه قيامت

إنّ الذين يلحدون فى ءاي_تنا . .. أفمن يلقى فى النار خير أم من يأتى ءامنًا يوم ال

از تقابل دو گروه ياد شده در آيه، مطلب بالا قابل برداشت است.

تحريفگران بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 75 - 5

5 - گروهى از بنى اسرائيل كلام الهى ( تورات ) را پس از شنيدن و فهميدن تحريف كردند .

و قد كان فريق منهم يسمعون كلم اللّه ثم يحرفونه من بعد ما عقلوه

مراد از {كلام اللّه} در آيه شريفه، مى تواند تورات و نيز مى تواند {قرآن} باشد. برداشت فوق ناظر به احتمال اول است.

تحريفگران در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 40 - 9

9 - تحريف گران آيات الهى و منحرفان از راه توحيد ، فاقد امنيت در برابر آسيب هاى صحنه قيامت

إنّ الذين يلحدون فى ءاي_تنا . .. أفمن يلقى فى النار خير أم من يأتى ءامنًا يوم ال

از تقابل دو گروه ياد شده در آيه، مطلب بالا قابل برداشت است.

تحريفگران قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 75 - 12

12 - گروهى از يهوديان ، قرآن ( كلام خدا ) را مى شنيدند ، آن را به خوبى مى فهميدند و به

تحريف معانى و مفاهيم آن اقدام مى كردند .

و قد كان فريق منهم يسمعون كلم اللّه ثم يحرفونه من بعد ما عقلوه

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه مراد از {كلام اللّه} در آيه مورد بحث، قرآن باشد.

تهديد تحريفگران آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 40 - 12

12 - تهديد خداوند ، نسبت به تحريف گران آيات الهى

اعملوا ما شئتم

تعبير {اعملوا ما شئتم} كنايه از ناتوانى تحريف گران آيات الهى براى فرار از مجازات است. آنان در نهايت نتيجه اعمال خود را خواهند چشيد; هر چند اكنون به خود وانهاده شده باشند.

كفر تحريفگران قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 41 - 6

6 - تحريف گران آيات الهى ، كافراند .

إنّ الذين يلحدون فى ءاي_تنا . .. إنّ الذين كفروا بالذّكر

كيفر تحريفگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 211 - 10،14

10 _ تحريفگران و تبديل كنندگان دين و آيات روشن الهى ، مستحق عذابى شديد

و من يبدل نعمة اللّه . .. فان اللّه شديد العقاب

از مصاديق روشن و مورد نظر نعمتهاى الهى، دين و آيات خداوندى است. و مراد از تبديل، تحريف است.

14 _ از سنّت هاى الهى ، عذاب شديد تحريفگران و تبديل كنندگان دين است .

و من يبدل نعمة اللّه . .. فان اللّه شديد العقاب

{و من يبدّل نعمة اللّه} عام است و دربرگيرنده كليّه كسانى است كه آيات الهى را تحريف مى كنند; خصوصاً با توجّه به ضرورت پندگيرى ديگران از بنى

اسرائيل تحريفگر.

نظارت بر تحريفگران آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 40 - 1

1 - خداوند ، ناظر و مراقب اعمال كژانديشان و تحريف گران آيات الهى است .

إنّ الذين يلحدون فى ءاي_تنا لايخفون علينا

{الحاد} (مصدر {يلحدون}) به معناى ميل و انحراف است. منظور از آيات در {يلحدون فى آياتنا} آيه هاى قرآن كريم و يا دلايل و نشانه هاى ربوبيت خدا در جهان است كه در صورت دوم الحاد در آيات به معناى نگاه استقلالى به آيات و غفلت از جنبه نشانه بودن آنها خواهد بود.

تحقير از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تحقير

آثار تحقير حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 30 - 5

5 - كوچك شمردن قوانين و مقررات الهى و تجاوز به حريم آنها ، شقاوت و بدبختى انسان ها را در پى دارد .

و من يعظّم حرم_ت اللّه فهو خير له عند ربّه

{تعظيم} عكس {تحقير} است. بنابراين مفهوم جمله ياد شده چنين مى شود: {و من يحقر حرمات اللّه فهو شرّ له عند ربّه}.

آثار تحقير فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 35 - 6

6- تحقير تهيدستان و افراد بى مال و منال ، و غرور و سرمستى به اموال و امكانات ، در حقيقت ، تباه ساختن و سقوط دادن خويش است .

فقال . .. أنا أكثر منك مالاً و أعزّ نفرًا ... و هو ظالم لنفسه

آثار تحقير مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 11 - 12

12

- لطمه زدن به شخصيت ديگر مؤمنان ، در حقيقت لطمه زدن به خويشتن است .

و لا تلمزوا أنفسكم

با توجه به اين كه در آيه قبل، خداوند همه مؤمنان را برادر يكديگر و عضو يك خانواده معرفى كرده است; دراين آيه از يك سو به مؤمنان تذكر داده است كه براى ديگرمؤمنان عيب نجوييد و از سوى ديگر به آنان يادآور شده كه در نظام واحد اين خانواده، عيب گرفتن براى ديگرى، در حقيقت معيوب ساختن خويشتن است.

آثار تحقير يتيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 17 - 4

4 - خداوند ، كسانى را كه به شخصيت يتيمان بها ندهند ، گرامى نخواهد شمرد .

يقول ربّى أكرمن . .. كلاّ بل لاتكرمون اليتيم

اجتناب از تحقير مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 150 - 24

24 _ لزوم پرهيز از تحقير مؤمنان وظيفه شناس در برابر دشمنان دين

فلا تشمت بى الأعداء

هارون با تفريع جمله {فلا تشمت . .. } به وسيله حرف {فاء}، بر كوتاهى نورزيدن خويش در مبارزه با عوامل فساد، اين نكته را گوشزد كرد كه چون وظيفه خويش را انجام داده است، شايسته نيست در برابر دشمنان مؤاخذه و تحقير شود.

تحقير آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 33 - 5

5- ابليس ، ضمن تحقير آدم ( ع ) خود را داراى مقامى برتر از او مى دانست .

قال لم أكن لأسجد لبشر خلقته من صلص_ل من حمإ مسنون

تحقير ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 60 - 4

4- ابراهيم ( ع ) در ديدگاه قوم خود ، موقعيت اجتماعى ممتازى نداشت و مورد تحقير آنان قرار مى گرفت .

سمعنا فتًى يذكرهم يقال له إبرهيم

توصيف ابراهيم(ع) به جوان بودن از سوى بت پرستان، ممكن است تعريضى به ناپختگى و كم تجربگى حضرت ابراهيم(ع) باشد; نه اين كه او واقعاً از نظر سنى جوان باشد. اين و تعبير {يقال له إبراهيم} را نوعى تحقير آن حضرت و ناشناخته بودن او به حساب آورد.

تحقير ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 18 - 1

1 _ خداوند، ابليس را با تحقير و سرزنش و به گونه اى ننگ آور و ذلتبار از جايگاه رفيعش اخراج كرد.

قال أخرج منها مذءوما مدحورا

{مدحور} به معناى رانده شده با خوارى و ذلت است. (لسان العرب).

تحقير اخروى استهزاگران دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 14 - 1

1 - استهزاكنندگان دين و قيامت ، مورد تحقير و تمسخر در آتش دوزخ

يسئلون أيّان يوم الدين . .. ذوقوا فتنتكم ه_ذا الذى كنتم به تستعجلون

امر در {ذوقوا}، براى تهكم و استهزا است.

تحقير اخروى استهزاگران قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 14 - 1

1 - استهزاكنندگان دين و قيامت ، مورد تحقير و تمسخر در آتش دوزخ

يسئلون أيّان يوم الدين . .. ذوقوا فتنتكم ه_ذا الذى كنتم به تستعجلون

امر در {ذوقوا}، براى تهكم و استهزا است.

تحقير اخروى دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 27 - 1

1- خداوند ، مشركان توطئه گر عليه دين را علاوه بر عذاب دنيوى ، در قيامت به صورت تحقيرآميزى خوار خواهد ساخت .

قد مكر الذين من قبلهم . .. و أت_هم العذاب ... ثمّ يوم القي_مة يخزيهم و يقول أين

{خزى} در لغت به معناى شكست و ذلت است. اين حالت گاهى از ناحيه خود شخص عارض مى شود و گاهى از سوى ديگرى. در صورتى كه از سوى ديگرى باشد، همراه با خفت و تحقير است.

تحقير اخروى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 24 - 11

11 - ظالمان ، مورد سرزنش و تحقير در قيامت

و قيل للظ_لمين ذوقوا ما كنتم تكسبون

تعبير {بچشيد. ..} براى سرزنش و تحقير مى باشد.

تحقير اخروى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 64 - 1

1 - فرمان تحقيرآميز خداوند در قيامت به مجرمان و كافران براى رفتن به دوزخ

ه_ذه جهنّم . .. اصلوها اليوم

امر {اصلوها} براى تحقير و اهانت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 33 - 1

1 - گنه پيشگان كافر ، شايسته قضاوت كردن و اظهار نظر درباره راه مؤمنان ، نيستند .

و ما أرسلوا عليهم ح_فظين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 19 - 5

5 - جايگاه مؤمنان در آخرت ، نشانه عزّت و كرامت آنان و جايگاه كافران ، پست و ذلّت آفرين است .

هم أصح_ب المشئمة

راست و چپ،

كنايه از عظمت و پستى جايگاه است; زيرا در جوامع انسانى، مرسوم است كه سمت راست، نشانه كرامت و سمت چپ رمز شوم بودن است; وگرنه راست و چپ حقيقى، وابسته به اعتبارات و با در نظر گرفتن مركزيتى خاص است كه در اين آيات، از آن سخنى به ميان نيامده است.

تحقير اخروى مجرمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 64 - 1

1 - فرمان تحقيرآميز خداوند در قيامت به مجرمان و كافران براى رفتن به دوزخ

ه_ذه جهنّم . .. اصلوها اليوم

امر {اصلوها} براى تحقير و اهانت است.

تحقير اخروى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 27 - 1

1- خداوند ، مشركان توطئه گر عليه دين را علاوه بر عذاب دنيوى ، در قيامت به صورت تحقيرآميزى خوار خواهد ساخت .

قد مكر الذين من قبلهم . .. و أت_هم العذاب ... ثمّ يوم القي_مة يخزيهم و يقول أين

{خزى} در لغت به معناى شكست و ذلت است. اين حالت گاهى از ناحيه خود شخص عارض مى شود و گاهى از سوى ديگرى. در صورتى كه از سوى ديگرى باشد، همراه با خفت و تحقير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 62 - 4

4 - پرسش تحقيرآميز خداوند از مشركان ، درباره معبود هاى آنان در قيامت

فيقول أين شركاءى

استفهام در {أين شركاءى} براى تهكّم و استهزا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 74 - 2،4

2 - حقارت مشركان و محروم بودن

آنان از افتخار قرب به خدا در قيامت

و يوم يناديهم

برداشت ياد شده با توجه به تعبير {ينادى} به دست مى آيد; زيرا {ندا} در جايى است كه شخص را از دور بخوانند. بنابراين انتخاب اين تعبير به جاى تعبير {يدعوا}، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

4 - پرسش تحقيرآميز خداوند در قيامت از مشركان درباره معبودهايشان

و يوم يناديهم فيقول أين شركاءى

استفهام در {أين شركائى} براى تهكّم و استهزا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 18 - 2

2 - مشركان و منكران قيامت ، با وضعيتى ذلّت بار و تحقير شده در روز قيامت زنده خواهند شد .

و أنتم دخرون

{داخر} (مفرد {داخرون}) به معناى {صغير} و {ذليل} است و جمله {أنتم داخرون} حال براى فاعل فعل مقدّر (تبعثون) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 47 - 12

12 - مشركان در قيامت مورد سخره و تحقير الهى قرار مى گيرند .

و يوم يناديهم أين شركاءى

لحن آيه و نحوه خطاب در آن ({أين شركائى} و {يناديهم}) مى تواند مفيد برداشت بالا باشد.

تحقير اخروى مكذبان قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 13 - 2

2 _ افكنده شدن منكران قيامت به جهنم ، همراه با تحقير و اجبار است .

و إذا أُلقوا منها

واژه {أُلقوا} (به صيغه مجهول) به جاى {ادخلوا}، حاكى از اجبارى و تحقيرآميز بودن ورود به جهنم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 14 - 3

3 _ تكذيب كنندگان

قيامت ، علاوه بر گرفتارى به كيفر جسمانى ( سوختن ) ، به كيفر روانى ( تحقير و استهزا ) نيز مبتلا خواهند شد .

و إذا أُلقوا منها مكانًا ضيّقًا . .. لاتدعوا اليوم ثبورًا وحدًا و ادعوا ثبورًا ك

جمله {لاتدعوا. ..} - به جاى جواب مناسب با {دعوا هنالك ثبوراً} _ مى تواند براى تحقير و استهزاى آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 39 - 2

2 - تحقير و عذاب روحى تكذيب گران روز جزا ، در قيامت از سوى خداوند

فإن كان لكم كيد فكيدون

امر در {فكيدون}، تعجيزى و مفيد سرزنش و تحقير است.

تحقير اخروى مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 18 - 2

2 - مشركان و منكران قيامت ، با وضعيتى ذلّت بار و تحقير شده در روز قيامت زنده خواهند شد .

و أنتم دخرون

{داخر} (مفرد {داخرون}) به معناى {صغير} و {ذليل} است و جمله {أنتم داخرون} حال براى فاعل فعل مقدّر (تبعثون) مى باشد.

تحقير اخروى همسر ابو لهب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مسد - 111 - 5 - 3

3 - همسر ابولهب در آخرت ، در نهايت ذلّت و با گردنبندى از ليف هاى بافته شده تحقير خواهد شد .

فى جيدها حبل من مسد

برخى گفته اند: همسر ابولهب، سوگند ياد كرده بود كه گردنبند فاخر خود را در دشمنى با پيامبر(ص) خرج كند و آيه شريفه با بيان اين كه در آخرت، او داراى گردنبند ليفى خواهد بود; اوج حقارت او را بيان كرده

است. تعبير {جيد} گرچه با {عنق} به يك معنا است; ولى در موارد زينت كردن گردن {جيد} استفاده مى شود; ازاين رو بر استهزا و تحقير او افزوده است.

تحقير اهل انطاكيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 29 - 3

3 - حقارت و زبونى مردم انطاكيه ، در برابر اراده الهى و تحقير شدنشان از جانب خداوند

إن كانت إلاّ صيحة وحدة فإذا هم خ_مدون

تأكيد خداوند بر نفرستادن هيچ لشكر آسمانى و نيز نابود كردن مردم انطاكيه تنها با يك صيحه، مى تواند براى بيان ذلت، زبونى و تحقير آنان باشد.

تحقير بت پرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 52 - 2

2- حضرت ابراهيم ( ع ) بت و بت پرستى را به شدت تحقير كرد و پدر و قومش را به خاطر اين كار مورد سرزنش قرار داد .

إذ قال لأبيه و قومه ما ه_ذه التماثيل

اشاره كردن به بت ها با اسم اشاره نزديك (ه_ذه) و نيز تعبير {تماثيل} (صورت ها و مجسمه هاى بى جان)، حاكى از تحقير بت و بت پرستى به وسيله ابراهيم(ع) است. گفتنى است استفهام در {ما ه_ذه...} _ به قرينه مقام _ توبيخى است.

تحقير بت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 17 - 3

3 - حضرت ابراهيم ( ع ) براى بيدارى قوم خويش ، بت ها را به حقارت و پستى ياد مى كرده است .

إنّما تعبدون من دون اللّه أوث_نًا

نكره آوردن {أوثان} مى تواند به منظور بيان حقارت شأن

بت ها باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 96 - 4

4 - شكستن ابّهت و تقدس بت ها ، در مرحله نخست و سپس گفتوگوى خردبرانگيز ، شيوه مبارزه ابراهيم ( ع ) با مشركان و مظاهر شرك

فقال ألا تأكلون . .. فراغ عليهم ضربًا باليمين ... قال أتعبدون ما تنحتون . و اللّ

برداشت ياد شده از آن جا است كه ابراهيم(ع) در آغاز مبارزه با شرك و بت پرستى، ابتدا به سراغ بتكده رفته و ضمن به تمسخر گرفتن بت ها، آنها را درهم شكست. سپس با مخاطب قرار دادن مردم، آيين آنان را زير سؤال برد (أتعبدون ما تنحتون) و به تأمّل و انديشه واداشت.

تحقير بتهاى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 25 - 3

3 - حضرت ابراهيم ( ع ) براى آگاهى قوم اش ، حقارت و ناتوانى بت ها را تبليغ مى كرد .

و قال إنّمااتّخذتم من دون اللّه أوث_نًا

{أوثاناً} به صورت نكره آورده شده و تنوين آن، براى تحقير است.

تحقير بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 52 - 5

5 - قوم و نژاد بنى اسرائيل ، مردمى حقير در نظر فرعونيان

من ه_ذا الذى هو مهين

تعبير به {مهين}، ممكن است ناظر به شخصيت ظاهرى موسى(ع) و فاصله داشتن او از طبقات اشراف و ثروتمندان باشد و نيز ممكن است اشاره به نژاد موسى(ع) باشد كه از بنى اسرائيل بوده و فرعونيان خود را سرور ايشان مى پنداشتند.

تحقير پيروان نوح(ع)

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 111 - 8

8 - تحقير شديد پيروان نوح از سوى اشراف كافر

قالوا . .. و اتبعك الأرذلون

تحقير ثروتمندان متخلف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 93 - 4

4 _ اغنيا و توانمندانِ روى گردان از جهاد در صدر اسلام ، مورد نكوهش و تحقير خداوند قرار گرفتند .

إنما السبيل على الذين . ... و هم أغنياء رضوا بأن يكونوا مع الخوالف

تحقير جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 107 - 6

6 - { و فى الحديث أنّ أهل النار إذا دخلوها . . . { فقالوا ربّنا غلبت علينا شقوتنا و كنّا قومًا ضالّين ، ربّنا أخرجنا منها فإن عدنا فإنّا ظالمون } فيقفون أربعين سنة _ ذلّ الهوان لايجابون . . . ، ثم يجيبهم اللّه جلّ جلاله { اخسئوا فيها و لاتكلّمون } قال : فعند ذالك ييأسون من كلّ فرج و راحة و يغلق أبواب جهنّم عليهم . . . ;

در حديث آمده است كه جهنميان آن گاه كه وارد آتش مى شوند [مى گويند:]. ..{فقالوا ربّنا غلبت علينا شقوتنا و كنّا قومًا ضالّين...} پس چهل سال با ذلت و خوارى توقف مى كنند، در حالى كه پاسخ داده نمى شوند... سپس خداوند _ جلّ جلاله _ جواب آنان را چنين مى دهد: {اخسئوا فيها و لاتكلّمون}. امام(ع) فرمود: در اين هنگام است كه آنان از هر گونه گشايش و راحتى، مأيوس مى گردند و درب هاى جهنم به روى

آنها بسته مى شود...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 108 - 2

2 - حقارت و ذلت شديد كافران در دوزخ

قال اخسئوا فيها

{إخسأ} كلمه اى است كه براى دور كردن سگ به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 55 - 3

3 - ملائكه موكّل ، با تهكّم تحقيرآميز ، به كافران ، براى ورود به جهنم ، فرمان مى دهند .

يغشي_هم العذاب . .. و يقول ذوقوا ما كنتم تعملون

ضمير فاعلى {يقول} احتمال دارد به خداوند برگردد و احتمال دارد، منظور ملائكه باشد. برداشت بالا بنابر احتمال دوم است.

تحقير حق طلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 54 - 3

3 - حقير و ناچيز جلوه دادن قدرت و توانايى هاى جبهه مخالف و حق طلب ، از ترفند هاى قدرت هاى استكبارى و نظام هاى فرعونى

إنّ ه_ؤلاء لشرذمة قليلون

تحقير حق ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 8 - 5

5 - كافران حق ناپذير مورد تمسخر و تحقير

فبشّره

ذكر عذاب، تناسبى با كاربرد واژه بشارت ندارد. ازاين رو تعبير به بشارت مى تواند به عنوان سخريه و تحقير باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 40 - 8

8 - قدرت هاى فرعونى و حق ناپذير ، محكوم به سرزنش شدن و تحقير در گستره تاريخ *

فنبذن_هم فى اليمّ و هو مليم

تعبير {و هو مليم} مى تواند نظر به ملامت شدن قدرت

هاى حق ناپذير از سوى انديشهورزان و نظارت گران تاريخ بشر، داشته باشد.

تحقير خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 11 - 12

12 - لطمه زدن به شخصيت ديگر مؤمنان ، در حقيقت لطمه زدن به خويشتن است .

و لا تلمزوا أنفسكم

با توجه به اين كه در آيه قبل، خداوند همه مؤمنان را برادر يكديگر و عضو يك خانواده معرفى كرده است; دراين آيه از يك سو به مؤمنان تذكر داده است كه براى ديگرمؤمنان عيب نجوييد و از سوى ديگر به آنان يادآور شده كه در نظام واحد اين خانواده، عيب گرفتن براى ديگرى، در حقيقت معيوب ساختن خويشتن است.

تحقير دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 54 - 3

3 - حقير و ناچيز جلوه دادن قدرت و توانايى هاى جبهه مخالف و حق طلب ، از ترفند هاى قدرت هاى استكبارى و نظام هاى فرعونى

إنّ ه_ؤلاء لشرذمة قليلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 56 - 4

4 - قدرت نمايى و بزرگ جلوه دادن توانايى هاى خود در برابر جبهه مخالف ، از ترفند هاى قدرت هاى استكبارى و نظام هاى فرعونى است .

و إنّا لجميع ح_ذرون

تحقير ديگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 35 - 2

2- خودبرتربينى و تحقير ديگران ، ظلم بر خويشتن است .

أنا أكثر منك مالاً و أعزّ نفرًا . .. و دخل جنّته و هو ظالم لنفسه

تحقير دينداران

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 62 - 7

7 - تهمت و تحقير ، از ترفند ها و ابزار هاى طاغيان و دشمنان دين ، عليه دينداران و مؤمنان

رجالاً كنّا نعدّهم من الأشرار

تحقير زنان كافر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مسد - 111 - 4 - 7

7 - جواز تحقير زنانِ كافر و مؤذى و به كار بردن كلمات ناهنجار درباره آنان

حمّالة الحطب

تحقير شرابخوار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 108 - 6

6 - { قال رسول اللّه ( ص ) . . . لاتجالسوا مع شارب الخمر . . . فإنّهم كلاب أهل النار كما قال اللّه : { اخسئوا فيها و لاتكلّمون } ;

رسول خدا(ص) فرمود:. .. با شراب خوار همنشينى نكنيد... زيرا آنان سگ هاى جهنم اند; همان طور كه خداوند فرموده است: اخسئوا فيها و لاتكلّمون}.

تحقير شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 96 - 4

4 - شكستن ابّهت و تقدس بت ها ، در مرحله نخست و سپس گفتوگوى خردبرانگيز ، شيوه مبارزه ابراهيم ( ع ) با مشركان و مظاهر شرك

فقال ألا تأكلون . .. فراغ عليهم ضربًا باليمين ... قال أتعبدون ما تنحتون . و اللّ

برداشت ياد شده از آن جا است كه ابراهيم(ع) در آغاز مبارزه با شرك و بت پرستى، ابتدا به سراغ بتكده رفته و ضمن به تمسخر گرفتن بت ها، آنها را درهم شكست. سپس با مخاطب قرار دادن مردم، آيين آنان را زير سؤال برد

(أتعبدون ما تنحتون) و به تأمّل و انديشه واداشت.

تحقير شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 187 - 2

2 - اقدام مردم اَيكه به ناتوان جلوه دادن شعيب ( ع ) ، با هدف وادار ساختن وى به عقب نشينى از مواضع تبليغى خويش

فأسقط علينا كسفًا من السماء إن كنت من الص_دقين

امر در {أسقط} به اصطلاح تعجيزى است. بنابراين، مردم ايكه اقتراح ياد شده (فرو ريختن قطعات آسمانى) را در شرايطى مطرح كردند كه مى پنداشتند، انجام آن امرى غير ممكن است و شعيب(ع) از اين كار ناتوان بوده و به ناچار دست از تبليغاتش خواهد كشيد.

تحقير عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 96 - 5

5 - شكستن ابّهت و تقدس عقايد باطل و خرافى ، نخستين گام در مبارزه با آن عقايد

فقال ألا تأكلون . .. فراغ عليهم ضربًا باليمين ... و اللّه خلقكم و ما تعملون

تحقير علماى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 27 - 15

15- مشركانى كه قرآن را اسطوره مى خوانند و كسانى كه عليه دين الهى توطئه مى كنند ، با علماى دين برخورد تحقيرآميز و خوار كننده دارند .

و إذا قيل لهم ماذا أنزل ربّكم قالوا أس_طر الأولين . .. قد مكر الذين من قبلهم ...

حضور عالمان در قيامت هنگام مؤاخذه مشركان و اعلام اين نكته از آنان كه: خوارى و بدى روز قيامت براى كافران است، مى تواند حكايت كننده اين نكته باشد كه: آنان در دنيا، مورد

برخورد اهانت آميز افراد ياد شده قرار گرفته بوده اند. لازم به ذكر است كه مراد از {أُوتوا العلم} به تناسب موضوع (قرآن و تعاليم اديان آسمانى)، مى تواند علماى دين باشد.

تحقير فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 72 - 14

14 - ساحران مؤمن با تحقير قدرت فرعون ، به او اعلام كردند كه بالاترين شكنجه هاى او ، تنها به زندگانى دنيايى آنان خاتمه مى دهد و به آخرتشان آسيبى نخواهد رسانيد .

فاقض ما أنت قاض إنّما تقضى هذه الحيوة الدنيا

چنانچه {ه_ذه الحياة} مفعولٌ به براى {تقضى} باشد، مراد از {قضا}، منقضى ساختن خواهد بود. اهل لغت مى گويند: تمام معانى {قضا} به انقطاع يافتن و تمام شدن بازگشت دارد (لسان العرب). بنابراين مفاد آيه چنين مى شود: اى فرعون! با حكم خود به هرچه مى توانى فيصله بده و آن را تمام كن; زيرا تو فقط اين زندگانى دنيا را خاتمه مى دهى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 28 - 9

9 - تحقير فرعون و فرعونيان از سوى موسى ( ع ) به خاطر نينديشيدن در نظام هستى و انكار پروردگار جهان

قال ربّ المشرق و المغرب و ما بينهما إن كنتم تعقلون

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه تعبير {إن كنتم تعقلون} تعريضى به عدم تعقل فرعون و فرعونيان و مقابله به مثل با اتهام جنون به موسى(ع) باشد.

تحقير فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 28 - 9

9 - تحقير فرعون و فرعونيان از

سوى موسى ( ع ) به خاطر نينديشيدن در نظام هستى و انكار پروردگار جهان

قال ربّ المشرق و المغرب و ما بينهما إن كنتم تعقلون

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه تعبير {إن كنتم تعقلون} تعريضى به عدم تعقل فرعون و فرعونيان و مقابله به مثل با اتهام جنون به موسى(ع) باشد.

تحقير فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 36

36- ناديده انگاشتن شخصيّت انسانىِ تهيدستان و به خود بستن امتيازات موهوم ، نشانه غفلت از ياد خدا است .

و لاتطع من أغفلنا قلبه عن ذكرنا . .. و كان أمره فرطًا

جمله {كان. ..} مى تواند عطف تفسيرى براى {أغفلنا...} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 11 - 2

2- برخورد تحقيرآميز كافران ، با گرايش محرومان به دين ، نمودى از روحيه استكبارى آنان است .

و استكبرتم . .. و قال الذين كفروا للذين ءامنوا لو كان

تحقير قارون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 79 - 5

5 - رفتار تحقيرآميز قاورن با مردم ، على رغم پيوند نژادى وى با آنان

فخرج على قومه فى زينته

تعبير {على قومه} به جاى {على الناس} بيانگر مطلب ياد شده است.

تحقير كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 54 - 13

13 _ مؤمنان ، شايسته ارج نهادن و كافران ، سزاوار استخفاف و تحقير

اذلة على المؤمنين اعزة على الكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 -

55 - 3

3 - ملائكه موكّل ، با تهكّم تحقيرآميز ، به كافران ، براى ورود به جهنم ، فرمان مى دهند .

يغشي_هم العذاب . .. و يقول ذوقوا ما كنتم تعملون

ضمير فاعلى {يقول} احتمال دارد به خداوند برگردد و احتمال دارد، منظور ملائكه باشد. برداشت بالا بنابر احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 8 - 5

5 - كافران حق ناپذير مورد تمسخر و تحقير

فبشّره

ذكر عذاب، تناسبى با كاربرد واژه بشارت ندارد. ازاين رو تعبير به بشارت مى تواند به عنوان سخريه و تحقير باشد.

تحقير متخلفان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 83 - 15

15 _ تحقير منافقان متخلف از جنگ ، توسط خدا و پيامبر ( ص )

فاقعدوامع الخلفين

منظور از {خالفين} مى تواند كسانى باشند كه به دليل عجز و ناتوانى قادر به شركت در جنگ نبودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 93 - 4

4 _ اغنيا و توانمندانِ روى گردان از جهاد در صدر اسلام ، مورد نكوهش و تحقير خداوند قرار گرفتند .

إنما السبيل على الذين . ... و هم أغنياء رضوا بأن يكونوا مع الخوالف

تحقير محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 36 - 5

5- پيامبر ( ص ) ، مورد تحقير مداوم كافران مكه قرار مى گرفت .

و إذا رءاك . .. أه_ذا الذى يذكر ءالهتكم

همزه استفهاميه در {أه_ذا. ..} براى تعجب است و اسم اشاره {ه_ذا} _ به قرينه

استهزا _ در تحقير استعمال گرديده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 41 - 2،3

2 _ مشركان همواره ، به هنگام مشاهده پيامبر ( ص ) ، ايشان را تحقير مى كردند .

و إذا رأوك . .. أه_ذا الذى بعث اللّه رسولاً

اسم اشاره {ه_ذا} در تحقير استعمال شده است.

3 _ تمسخر و تحقير ، شيوه دايمى مشركان براى مبارزه با پيامبر ( ص )

و إذا رأوك إن يتّخذونك إلاّ هزوًا أه_ذا الذى بعث اللّه رسولاً

برداشت فوق، با توجه به وجود ادات حصر، استثنا، شرط و جزا در آيه شريفه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 60 - 10

10 - كافران مكه ، درصدد تحقير و خوار ساختن پيامبر ( ص ) بودند .

و لايستخفّنّك الذين لايوقنون

دعوت از پيامبر(ص) به صبر در برابر كافران و نيز توصيه به مراقبت از خود كه مبادا كافران آن حضرت را خفيف و خوار كنند، مى تواند بازگو كننده وضعيّت رفتارى كافران درباره پيامبر(ص) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 7 - 4

4 - رفتار كافران با شخصيت پيامبر ( ص ) ، برخوردى تحقيرآميز و در حد شخصيتى فاقد شهرت و موقعيت

هل ندلّكم على رجل ينبّئكم إذا مزّقتم كلّ ممزّق

ذكر نكردن شخصيت حقوقى پيامبر(ص) به عنوان رسول خدا و يا نگفتن نام آن حضرت و آوردن عنوانى نكره، حكايت از موضوع ياد شده دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 43 - 10

10 -

مشركان ، در صدد تحقير شخصيت پيامبر ( ص ) در ميان مردم بودند .

و إذا تتلى عليهم ءاي_تنا بيّن_ت قالوا ما ه_ذا إلاّ رجل

آوردن اسم اشاره {ه_ذا} و نكره بودن {رجل} _ كه تنوين آن براى تحقير است _ دلالت بر نكته ياد شده مى كند.

تحقير مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 8 - 11

11 _ تحقير و سرزنش ، حربه مشركان براى بازداشتن مردم از پيروى پيامبر ( ص )

قالوا . .. إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 2 - 7

7 - توهين و تحقير مسلمانان ، از ابزار كافران در اظهار دشمنى با آنان

يبسطوا إليكم أيديهم و ألسنتهم بالسوء

تحقير مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 39 - 12

12- افكنده شدن مشركان در دوزخ ، همراه با ملامت ، طرد و اهانت است .

فتلقى فى جهنّم ملومًا مدحورًا

{مدحوراً} به معناى {مطرود} است كه در آن معناى اهانت و استخفاف اشراب شده است.

تحقير مشركان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 71 - 7

7 - مشركان عصر بعثت ، مورد تحقير شديد خداوند

و يعبدون من دون اللّه ما لم ينزّل به سلط_نًا و ما ليس لهم به علم

تحقير معرضان از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 15 - 8

8 - تكذيب دين و روى گردانى از آن ، در پى دارنده كيفرى

تحقيرآميز و گريزناپذير

أرءيت إن كذّب و تولّى . .. كلاّ لئن لم ينته لنسفعًا بالناصية

گرفتن موهاى جلو سر _ علاوه بر تحقير _ شخص را به طور كامل تسليم گيرنده آن مى سازد; به گونه اى كه مقاومت سودى نمى بخشد. كيفر ياد شده _ به قرينه {سندع الزبانية} (در آيات بعد) _ مربوط به قيامت است; ولى دلالت آيه شريفه بر كيفر دنيوى نيز بعيد نيست.

تحقير مكذبان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 28 - 9

9 - تحقير فرعون و فرعونيان از سوى موسى ( ع ) به خاطر نينديشيدن در نظام هستى و انكار پروردگار جهان

قال ربّ المشرق و المغرب و ما بينهما إن كنتم تعقلون

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه تعبير {إن كنتم تعقلون} تعريضى به عدم تعقل فرعون و فرعونيان و مقابله به مثل با اتهام جنون به موسى(ع) باشد.

تحقير مكذبان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 15 - 8

8 - تكذيب دين و روى گردانى از آن ، در پى دارنده كيفرى تحقيرآميز و گريزناپذير

أرءيت إن كذّب و تولّى . .. كلاّ لئن لم ينته لنسفعًا بالناصية

گرفتن موهاى جلو سر _ علاوه بر تحقير _ شخص را به طور كامل تسليم گيرنده آن مى سازد; به گونه اى كه مقاومت سودى نمى بخشد. كيفر ياد شده _ به قرينه {سندع الزبانية} (در آيات بعد) _ مربوط به قيامت است; ولى دلالت آيه شريفه بر كيفر دنيوى نيز بعيد نيست.

تحقير منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

1 - بقره - 2 - 15 - 1

1 - خداوند با خوار و حقير ساختن منافقان ، آنان را به استهزا خواهد گرفت .

اللّه يستهزئ بهم

{استهزاء} به معناى تمسخر كردن، است و هدف از آن خوار ساختن و حقير كردن كسى است كه مورد استهزا قرار مى گيرد.

تحقير منافقان متخلف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 83 - 15

15 _ تحقير منافقان متخلف از جنگ ، توسط خدا و پيامبر ( ص )

فاقعدوامع الخلفين

منظور از {خالفين} مى تواند كسانى باشند كه به دليل عجز و ناتوانى قادر به شركت در جنگ نبودند.

تحقير موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 47 - 4

4 - تحقير حضرت موسى و هارون از سوى فرعون و اشراف دربار او ، به خاطر داشتن خاستگاه پايين اجتماعى

أنؤمن لبشرين مثلنا و قومهما لنا ع_بدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 52 - 4

4 - تلاش فرعون براى حقير نماياندن موسى ( ع ) و تحقير جايگاه و موقعيت اجتماعى او

أم أنا خير من ه_ذا الذى هو مهين

تحقير مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 13 - 5

5 - خود بزرگ بينى و تحقير مؤمنان راستين ، از صفات اهل نفاق است .

أنؤمن كما ءامن السفهاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 49 - 2

2 _ اهل ايمان ، در دنيا مورد تحقير كفرپيشگان مستكبر هستند .

أهؤلاء الذين

أقسمتم لاينالهم اللّه برحمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 62 - 7

7 - تهمت و تحقير ، از ترفند ها و ابزار هاى طاغيان و دشمنان دين ، عليه دينداران و مؤمنان

رجالاً كنّا نعدّهم من الأشرار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 63 - 4

4 - طاغيان ، از سر غرور و تكبر ، مؤمنان و توده هاى مردم ديندار را در دنيا به حساب نمى آوردند و با چشم حقارت به آنان مى نگريستند .

أم زاغت عنهم الأبص_ر

برداشت ياد شده براساس احتمال دوم در تركيب آيه شريفه است; يعنى، جمله {أم زاغت. ..} عطف بر {أتّخذناهم سخريًّا} باشد. در اين صورت مفاد آن مربوط به دنيا بوده و چنين معنا مى شود: {و يا به اندازه اى حقير بودند كه چشم هاى ما آنان را نمى ديد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 11 - 1،2

1- تلاش كافران مكه ، براى تحقير مؤمنان و بى اهميت جلوه دادن ايمان آنان

و قال الذين كفروا للذين ءامنوا لو كان خيرًا ما سبقونا إليه

2- برخورد تحقيرآميز كافران ، با گرايش محرومان به دين ، نمودى از روحيه استكبارى آنان است .

و استكبرتم . .. و قال الذين كفروا للذين ءامنوا لو كان

تحقير مؤمنان فقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 53 - 5

5 _ اشراف مكه در صدر اسلام مؤمنان تهيدست را تحقير مى كردند.

أهؤلاء منّ اللّه عليهم من بيننا

تحقير مؤمنان قوم

نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 27 - 6

6_ توده هاى غير مرّفه ، مردمى پست و حقير در ديدگاه اشراف قوم نوح

ما نريك اتبعك إلاّ الذين هم أراذلنا

أرذل (مف_رد أراذل) به مع_ن_اى پ_ست و حق_ي_ر مى باش_د.

تحقير هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 47 - 4

4 - تحقير حضرت موسى و هارون از سوى فرعون و اشراف دربار او ، به خاطر داشتن خاستگاه پايين اجتماعى

أنؤمن لبشرين مثلنا و قومهما لنا ع_بدون

تحقير همسر لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 135 - 4

4 - تحقير شدن همسر لوط از سوى خداوند

إلاّ عجوزًا فى الغ_برين

تنكير {عجوزاً}، مى تواند براى تحقير باشد.

تحقير يتيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 17 - 3

3 - محروم ساختن يتيمان از اكرام و احترام و بها ندادن به شخصيت آنان ، فرهنگى حاكم بر مردم عصر بعثت

لاتكرمون اليتيم

زمينه تحقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 60 - 8

8 - ناشكيبايى در برابر دشمن ، زمينه خفيف و خوار شدن است . *

فاصبر . .. و لايستخفّنّك الذين لايوقنون

احتمال دارد مراد از {إستخفاف} خفيف كردن و موهون كردن باشد، چنان چه در لسان العرب آمده است: {واستخفّه: طَلَبَ خِفَّتَه}. ذكر {و لايستخفّنّك} پس از دستور به صبر، مى تواند اشاره به اين حقيقت باشد كه عدم صبر، خفت مى آورد.

زمينه تحقير انسان ها

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 2 - 2

2 - ثروت اندوزى ، زمينه ساز تحقير مردم و عيب جويى از آنان است .

ويل لكلّ همزة لمزة الذى جمع مالاً و عدّده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 3 - 6

6 - بى توجهى به محدوديت عمر ، زمينه ساز بى اعتنايى به شخصيت ديگران و ضربه زدن به اعتبار آنان است .

همزة لمزة . .. يحسب أنّ ماله أخلده

زمينه تحقير جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 29 - 19

19- كمك خواهى دوزخيان ، افزايش دهنده عذاب و زمينه تحقير افزون تر ايشان است .

و إن يستغيثوا يغاثوا بماء كالمهل يشوى الوجوه

فعل {يغاثوا} (فريادرسى مى شوند) استهزاى دوزخيان است و {يشوى الوجوه} از سوزاندن و عذابى اضافه بر عذاب موجود خبر مى دهد.

زمينه تحقير ديگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 34 - 6

6- خودبزرگ بينى و تحقير ديگران ، از عوارض رفاه مندى و برخوردارى از نعمت هاى فراوان است .

فقال لصاحبه و هو يحاوره أنا أكثر منك مالاً و أعزّ نفرًا

زمينه تحقير يتيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 20 - 8

8 - دنياطلبى و ثروت خواهى ، زمينه ساز بى ارزش انگاشتن يتيمان و دست اندازى به ارث آنان

بل لاتكرمون اليتيم . .. و تأكلون التراث ... و تحبّون المال حبًّا جمًّا

سرزنش تحقير ديگران

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 34 - 7

7- تحقير ديگران از سوى ثروت مندان و دارايى هاى خود را به رخ آنان كشيدن ، كارى مذموم و ناپسند است .

أنا أكثر منك مالاً و أعزّ نفرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 9 - 1

1 - خود بزرگ بينى و تحقير ديگران ، صفتى نكوهيده در نزد خداوند

و من الناس من يج_دل فى اللّه بغير علم . ..ثانى عطفه

{ثَنى} (مصدر {ثانى}) به معناى پيچاندن و برگرداندن و {عطف} به معناى پهلو است. پيچاندن پهلو، كنايه از تكبر و تحقير ديگران است.

سرزنش تحقير فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 37

37- پندار مزيّت هاى بى جا براى خود و ناهنجار ديدن سيماى بى نوايان ، از ويژگى هاى رهبران نالايق و مايه بى ارزشى رهنمود هاى آنان است .

و لاتطع من . .. كان أمره فرطًا

سرزنش تحقير مؤمنان فقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 35

35- تحقير تهيدستان خداخواه و فرومايه ديدن موضع طبقاتى آنان ، بينشى ضد الهى و بيرون از حدِّ اعتدال است .

و لاتطع من . .. كان أمره فرطًا

سرزنش تحقير يتيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 9 - 4

4 - تحقير يتيمان و تحميل ذلّت بر آنان ، كارى نكوهيده و مورد نهى خداوند

فأمّا اليتيم فلاتقهر

{قَهْر}; يعنى، بر كسى فائق آمدن و او را به طريقى ذلّت

آفرين، گرفتار ساختن. (تاج العروس)

عوامل تحقير بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 31 - 6

6- روحيه استكبارى و اسرافگرى فرعون ، عامل استثمار و تحقير بنى اسرائيل

من العذاب المهين . من فرعون إنّه كان عاليًا من المسرفين

جمله {إنّه. ..} مى تواند در مقام تعليل باشد.

كيفر تحقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 4 - 10

10 - درهم شكسته شدن در آتش جهنم ، كيفرى مناسب براى درهم شكستن شخصيت مردم

همزة لمزة . .. لينبذنّ فى الحطمة

موانع تحقير مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 11 - 5

5 - توجه به ارزش هاى نهفته در وجود مؤمنان ، مانع حقير شمردن و استهزاى آنان

لايسخر قوم من قوم عسى أن يكونوا خيرًا منهم

نهى از تحقير يتيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 9 - 4

4 - تحقير يتيمان و تحميل ذلّت بر آنان ، كارى نكوهيده و مورد نهى خداوند

فأمّا اليتيم فلاتقهر

{قَهْر}; يعنى، بر كسى فائق آمدن و او را به طريقى ذلّت آفرين، گرفتار ساختن. (تاج العروس)

تحقيق از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تحقيق

اهميت تحقيق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 211 - 3

3 _ لزوم تحقيق در سرگذشت امّت هاى پيشين و پندآموزى از تاريخ آنان

سَلْ بنى اسرائيل كم اتيناهم . .. فانّ اللّه شديد العقاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 260 - 7

7 _

ارزش پى جويى و پژوهش ، براى كشف حقايق و معارفِ دينى

قال ابرهيم ربّ ارنى كيف تحيى الموتى

تحقيق از حقايق دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 43 - 18

18- لزوم كنكاش براى به دست آوردن ويژگى هاى انبيا و حقايق دين

فسئلوا أهل الذكر إن كنتم لاتعلمون

متعلق {لاتعلمون} محذوف است و به قرينه صدر آيه، مى تواند انبيا و ويژگيهاى آنان باشد و چون بحث از انبيا و عقيده به آن، از جمله معارف دينى است، مى توان استفاده كرد كه ساير مسائل دينى هم مشمول آن است.

تحقيق از ويژگيهاى انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 43 - 18

18- لزوم كنكاش براى به دست آوردن ويژگى هاى انبيا و حقايق دين

فسئلوا أهل الذكر إن كنتم لاتعلمون

متعلق {لاتعلمون} محذوف است و به قرينه صدر آيه، مى تواند انبيا و ويژگيهاى آنان باشد و چون بحث از انبيا و عقيده به آن، از جمله معارف دينى است، مى توان استفاده كرد كه ساير مسائل دينى هم مشمول آن است.

تحقيق پسنديده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 75 - 22

22 _ لزوم ريشه يابى و تحليل زمينه هاى گريز از حق و گرايش به عقايد شرك آلود و انحرافى

انظر كيف نبين لهم الايت ثم انظر انى يؤفكون

كلمه {انى} گاه به معناى {من اين} بكار مى رود، بنابراين جمله {ثم انظر . ..} مى تواند فرمان به تأمل و انديشه در منشأ انحراف بنى اسرائيل باشد.

تحقيق تاريخ

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 84 - 3

3 _ سرنوشت شوم قوم تبهكار لوط ، سرنوشتى عبرت آموز و شايان بررسى دقيق

فانظر كيف كان عقبة المجرمين

تحقيق تاريخ مجرمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 84 - 4

4 _ ضرورت بررسى تحليلى سرنوشت شوم مجرمان و تبهكاران تاريخ

فانظر كيف كان عقبة المجرمين

فعل {انظر} كه به معناى {دقت كن} است، دلالت بر بررسى دقيق و تحليلى دارد.

تحقيق تاريخ مفسدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 84 - 4

4 _ ضرورت بررسى تحليلى سرنوشت شوم مجرمان و تبهكاران تاريخ

فانظر كيف كان عقبة المجرمين

فعل {انظر} كه به معناى {دقت كن} است، دلالت بر بررسى دقيق و تحليلى دارد.

تحقيق در تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 51 - 7

7 _ دعوت قرآن به تحقيق در احوال پيروان اديان گذشته ، براى درس آموزى و عبرت از آنان

الم تر الى الذين اوتوا نصيباً من الكتب يؤمنون بالجبت و الطّاغوت

تحقيق در زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 137 - 11

11 _ زمين و آثار گذشتگان ، منبعى براى شناخت و عبرت آموزى

فسيروا فى الارض فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين

تحقيق در سرنوشت اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 92 - 10

10 _ خداوند ، مردم را به تحقيق در سرگذشت عبرت انگيز اقوام و ملل پيشين ترغيب

مى كند .

لتكون لمن خلفك ءاية و إن كثيراً من الناس عن ءايتنا لغفلون

تحقيق در شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 75 - 22

22 _ لزوم ريشه يابى و تحليل زمينه هاى گريز از حق و گرايش به عقايد شرك آلود و انحرافى

انظر كيف نبين لهم الايت ثم انظر انى يؤفكون

كلمه {انى} گاه به معناى {من اين} بكار مى رود، بنابراين جمله {ثم انظر . ..} مى تواند فرمان به تأمل و انديشه در منشأ انحراف بنى اسرائيل باشد.

تحقيق در گمراهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 75 - 22

22 _ لزوم ريشه يابى و تحليل زمينه هاى گريز از حق و گرايش به عقايد شرك آلود و انحرافى

انظر كيف نبين لهم الايت ثم انظر انى يؤفكون

كلمه {انى} گاه به معناى {من اين} بكار مى رود، بنابراين جمله {ثم انظر . ..} مى تواند فرمان به تأمل و انديشه در منشأ انحراف بنى اسرائيل باشد.

تشويق به تحقيق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 137 - 4،6

4 _ ضرورت كند و كاو در تحوّلات و حوادث اجتماعى _ تاريخى براى شناسايى قوانين و سنت هاى حاكم بر جوامع

قد خلت من قبلكم سنن فسيروا فى الارض فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين

6 _ ضرورت كاوش و دقّت در فرجام تكذيب كنندگان دين الهى

فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين

روش تحقيق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 165 - 6

6 _ مقايسه

ميان شكست ها و پيروزى ها و كار هاى موفق و ناموفق ، از روش هاى قرآن براى شناخت عوامل آنها

اولمّا اصابتكم مصيبة قد اصبتم مثليها قلتم انّى هذا قل هو من عند انفسكم

روشهاى تحقيق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 137 - 9،10

9 _ تحقيق براى بدست آوردن سنن و قوانين حاكم بر جوامع بشرى ، نيازمند به حضور محقق در متن آن جامعه و يا استناد به مدارك عينى است .

فسيروا فى الارض فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين

10 _ جهانگردى و كاوش در حوادث و تحولات اجتماعى _ تاريخى ، راهى براى شناخت سنت هاى الهى

فسيروا فى الارض فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين

يوسف(ع) و درخواست تحقيق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 50 - 6،7،8

6_ يوسف ( ع ) پيك دربار را باز گرداند تا از پادشاه بخواهد درباره ماجراى مهمانان زليخا تحقيق كند .

قال ارجع إلى ربك فسئله ما بال النسوة

{بال} به معناى شأن و كار مهم است و مراد از آن در آيه شريفه ، ماجرا و داستان مى باشد.

7_ بازجويى از زنانى كه در ماجراى ميهمانى زليخا دست هاى خويش را بريدند ، شرط يوسف ( ع ) براى بيرون آمدن از زندان و حاضر شدن در نزد پادشاه

قال ارجع إلى ربك فسئله ما بال النسوة الّ_تى قطعن أيديهنّ

8_ رفع اتهام و اثبات بى گناهى ، هدف يوسف ( ع ) از تقاضاى تحقيق در ماجراى زنانى كه دست هاى خويش را با مشاهده يوسف ( ع ) بريدند .

قال ارجع

إلى ربك فسئله ما بال النسوة الّ_تى قطعن أيديهنّ

تحليل از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تحليل

اجتناب از تحليل غلط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 15 - 11

11 - لزوم دقّت در گفتار و پرهيز از ارائه تحليل هاى نادرست

فيقول

اجتناب از تحليل غلط در رفاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 17 - 2

2 - لزوم پرهيز از ارائه تحليل هاى نادرست ، درباره منشأ رفاه مندى و تهى دستى انسان ها

يقول . .. يقول ... كلاّ

اجتناب از تحليل غلط در فقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 17 - 2

2 - لزوم پرهيز از ارائه تحليل هاى نادرست ، درباره منشأ رفاه مندى و تهى دستى انسان ها

يقول . .. يقول ... كلاّ

اجتناب از تحليل غلط درباره خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 16 - 9

9 - لزوم خاموش ماندن از گفتار غلط ، درباره رفتار خداوند با انسان ها و پرهيز از ارائه تحليل هاى نادرست از فقر

فيقول ربّى أه_نن

اعراض از تحليل غلط درباره فقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 16 - 9

9 - لزوم خاموش ماندن از گفتار غلط ، درباره رفتار خداوند با انسان ها و پرهيز از ارائه تحليل هاى نادرست از فقر

فيقول ربّى أه_نن

اهميت تحليل سخن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 18 - 7

7 - لزوم جست وجو

و نقد و بررسى سخنان و گزينش بهترين آنها

الذين يستمعون القول فيتّبعون أحسنه

اهميت تحليل سياسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 9 - 2

2 _ ضرورت انديشه در چگونگى و شيوه هاى مخالفت و مبارزه سران كفر و شرك با قرآن و پيامبراسلام ( ص ) و تحليل عميق آن براى رهبران جامعه اسلامى

انظر كيف ضربوا لك الأمث_ل

اهميت دانش تحليل حوادث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 21 - 20

20_ دانش و تحليل رخداد ها و خبر ها و تأويل رؤياها ، دانشى گران قدر است .

و كذلك مكّنّا ليوسف فى الأرض و لنعلّمه من تأويل الأحاديث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 101 - 11

11_ دانش تعبير رؤيا ها و تحليل حوادث ، دانشى گران قدر و از نعمت هاى خداوند است .

و علمتنى من تأويل الأحاديث

بشارت تحليل حوادث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 6 - 7

7_ دستيابى به دانش تعبير رؤيا و تحليل صحيح رخدادها ، از بشارت هاى يعقوب ( ع ) به فرزندش يوسف

و كذلك . .. يعلمك من تأويل الأحاديث

{احاديث} جمع حديث است. راغب در مفردات در معناى كلمه حديث گفته است: هر كلامى كه با شنيدن و يا از طريق وحى _ چه در بيدارى و چه در خواب _ به انسان برسد، به آن حديث گفته مى شود. بنابراين مراد از {الأحاديث} هم مى تواند رؤياها باشد و هم اخبارِ حوادث و

رويدادها. {تأويل رؤيا} ; يعنى، آن واقعيت خارجى كه در خواب به نحوى جلوه گر مى شود و خواب گوياى آن است. {تأويل اخبار} ; يعنى، علل تحقق حوادث و فرجام آنها.

تحصيل دانش تحليل حوادث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 78 - 7

7- علمى كه موسى ( ع ) در پى آموختن آن از خضر ( ع ) بود ، علم تأويل و تحليل حوادث و شناخت حقايق پشت پرده رخداد ها بود .

هل أتّبعك على أن تعلّمن ممّا علّمت . .. سأنبّئك بتأويل ما لم تستطع عليه صبرًا

تحليل اطلاعات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 83 - 8،10

8 _ رهبرى جامعه ، بايد توان تحليل و ريشه يابى اخبار و اطلاعات را داشته باشد .

و لو ردّوه الى الرسول . .. لعلمه الّذين يستنبطونه منهم

با توجّه به اينكه استنباط بر عهده {رسول} و {اولى الامر} گذاشته شده است، معلوم مى شود كه رهبران جامعه بايد داراى اين توانايى باشند. لازم به ذكر است {من} در {منهم} بيان براى {الّذين} است.

10 _ تحليل و انتشار اخبار جنگ _ پيروزى و شكست و . . . _ تنها در صلاحديد رهبران جامعه

و اذ جاءهم امر من الامن او الخوف . .. لعلمه الّذين يستنبطونه منهم

با توجه به اينكه آيه مورد بحث در بين آيات مربوط به جنگ واقع شده، مى توان گفت از مصاديق مورد نظر براى اخبار امنيتى، اخبار مربوط به جنگ است.

تحليل بينش منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 -

توبه - 9 - 58 - 10

10 _ تحليل نظريات و سخنان منافقان ، در گرو تبيين انگيزه هاى درونى و گرايش هاى روحى آنان

و منهم من يلمزك فى الصدقت . .. إذا هم يسخطون

از اينكه خداوند براى بيان نادرستى داورى منافقان به تبيين انگيزه هاى مادى آنان پرداخته است، برداشت فوق استفاده مى شود.

تحليل جاهلانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 131 - 9

9 _ تحليل فرعونيان در ريشه يابى رخداد هاى خوشايند و ناخوشايند ( ميمنت خويش و نحوست موسويان ) ، تحليلى جاهلانه و نادرست بود .

و لكن أكثرهم لايعلمون

تحليل حرمت ماه هاى حرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 37 - 6

6 _ { نسىء } ، حلال شمردن يكى از ماه هاى حرام در يك سال و حرام شمردن همان ماه در سال ديگر است .

إنما النسىء . .. يحلونه عاماً و يحرمونه عاماً

تحليل حوادث تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 147 - 11

11 _ بينش خدامحورى دست پروردگان پيامبران الهى ، در تحليل حوادث

و كايّن من نبىّ قاتل معه ربّيّون . .. و ثبّت اقدامنا و انصرنا على القوم الكافرين

چون {ربّيّون}، در عين استقامت و پايدارى، پيروزى را از جانب خدا مى دانند. (و انصرنا على القوم الكافرين).

تحليل زشتى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 137 - 4

4 _ نقش جهانبينى در توجيه و تعيين زشتى و زيبايى عمل *

و

كذلك زين لكثير من المشركين قتل أولدهم شركاؤهم

تحليل زيبايى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 137 - 4

4 _ نقش جهانبينى در توجيه و تعيين زشتى و زيبايى عمل *

و كذلك زين لكثير من المشركين قتل أولدهم شركاؤهم

تحليل عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 18 - 8

8 - انسان ، داراى توان تحليل افكار و عقايد گوناگون و تشخيص و انتخاب بهترين آنها

الذين يستمعون القول فيتّبعون أحسنه

تحليل غلط حوادث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 7 - 5

5 _ كفر و سرسختى در برابر حق، زمينه ساز انحراف در بينش و تفسير غلط و نابجا از پديده هاست.

و لو نزلنا . .. لقال الذين كفروا إن هذا إلا سحر مبين

عنوان ساختن كفر در {الذين كفروا . .. } بيان تأثير كفر كافران در بينش غلط و منحرف آنان است. يعنى {كفر} موجب مى گردد كه پديده ها بر خلاف حق و واقع تفسير شوند.

تحليل غلط فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 131 - 5،8،9

5 _ تحليل غلط و جاهلانه فرعونيان از ريشه يابى رخداد هاى خوشايند و ناخوشايند ، موجب بى تأثيرى بلا ها و مصيبت ها در هدايت شدن و تذكر يافتن آنان شد .

و لقد أخذنا . .. يطيروا بموسى و من معه

جمله {فإذا جاءتهم . .. } با توجه به ترتب آن بر آيه قبل، در حقيقت پاسخ به اين سؤال است كه

چرا ايجاد زمينه هاى هدايت (لقد أخذنا ... لعلهم يذّكّرون) در فرعونيان تأثير نداشت. آيه مورد بحث _ در مقام پاسخ _ ، تحليل غلط آنان را از موانع هدايت و تذكريابى، بيان مى كند.

8 _ اكثر فرعونيان زمان موسى مردمى جاهل و ناتوان از تحليل صحيح رخداد هاى نيك و بد

و لكن أكثرهم لايعلمون

9 _ تحليل فرعونيان در ريشه يابى رخداد هاى خوشايند و ناخوشايند ( ميمنت خويش و نحوست موسويان ) ، تحليلى جاهلانه و نادرست بود .

و لكن أكثرهم لايعلمون

تحليل غلط متخلفان از مسافرت به حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 12 - 5،7

5 - تحليل متخلفان درباره سفر حديبيه و بى فرجام بودن آن ، متّكى بر محاسبات بشرى و ناديده گرفتن اراده الهى

بل ظننتم أن لن ينقلب الرسول و المؤمنون إلى أهليهم أبدًا

از قرائن و زمينه هاى تاريخى، دشوارى اين سفر قابل پيش بينى بود و متخلفان براساس همين معيارها، اين سفر را بى فرجام مى ديدند; غافل از اين كه دعوت پيامبر(ص) به بن بست نخواهد رسيد و حمايت الهى از آن حضرت دريغ نخواهد شد.

7 - متخلفان از سفر حديبيه ، شيفته تحليل غلط خود درباره آن سفر

بل ظننتم . .. و زيّن ذلك فى قلوبكم

برداشت بالا بنابراين نكته است كه {ذلك} اشاره به پندار و تحليلى باشد كه از تعبير {ظننتم أن لن ينقلب. ..} استفاده مى شود; يعنى، اين تحليل در نظرشان زيبا جلوه كرده و خود شيفته آن گرديدند.

تحليل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 -

123 - 7،8،9

7 _ فرعون با توطئه گر خواندن موسى ( ع ) و ساحران ، براندازى حكومت فرعونيان و بيرون راندن ايشان را ، از پايتخت مصر از اهداف توطئه آنان شمرد .

إن هذا لمكر . .. لتخرجوا منها أهلها

مراد از {أهلها} هم مى تواند فرعون، درباريان و وابستگان به او باشد و هم مى تواند مراد از آن تمامى ساكنان مصر باشد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

8 _ بيرون راندن و آواره ساختن مردم پايتخت مصر ، تحليل فرعون از داستان مبارزه ساحران با موسى و ايمان آوردن آنان

إن هذا لمكر مكرتموه فى المدينة لتخرجوا منها أهلها

برداشت فوق بر اين مبناست كه مراد از {أهلها} همه مردم مصر (عوامل حكومت و توده مردم) باشد، نه خصوص عوامل حكومتى.

9 _ فرعون بر پايه تحليل دروغين خويش و توطئه گر خواندن ساحران ، آنان را به مجازاتى شديد تهديد كرد .

إن هذا لمكر . .. فسوف تعلمون

تحليل فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 110 - 5

5 _ انتخاب روش مبارزه با موسى پس از تصميم به ساحر خواندن وى و تحليل اهداف او ( برچيدن حكومت فرعونى ) ، از مسائل مطرح شده در جلسه مشورتى بزرگان دربار فرعون

فماذا تأمرون

تحليل كارگزاران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 110 - 1

1 _ به قدرت رساندن بنى اسرائيل براى برچيدن نظام فرعونى ، تحليل اشراف دربار از پيشنهاد موسى ( رهاسازى بنى اسرائيل )

فأرسل معى بنى إسراءيل . .. يريد أن يخرجكم من أرضكم

تحليل

گرى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 67 - 5

5- انسان ، موجودى پرسشگر ، خردورز و داراى قدرت تجزيه و تحليل خلقت خويش است و بر مقايسه گذشته و آينده نظام آفرينش توانا است .

و يقول الإنس_ن أءذا مامتّ . .. أوَلا يذكر الإنس_ن أنّا خلقن_ه

تحليل محرمات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 169 - 3

3 - حرام دانستن حلال ها و حلال پنداشتن حرام ها ، افترا بستن بر خداوند است .

يأيها الناس . .. إنما يأمركم .... أن تقولوا على اللّه ما لاتعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 3 - 50

50 _ حليت محرمات در حال اضطرار ، پرتويى از رحمت خداوند بر بندگان

فمن اضطر . .. فإنّ اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 32 - 35

35 _ بسيارى از بنى اسرائيل مرتكب خونريزى شده و حرام هاى خدا را حلال مى شمردند .

ثم ان كثيراً منهم بعد ذلك فى الارض لمسرفون

از امام باقر(ع) روايت شده: المسرفون هم الذين يستحلون المحارم و يسفكون الدماء.

_______________________________

تفسير تبيان، ج 3، ص 504; نورالثقلين، ج 1، ص 620، ح 158.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 87 - 13

13 _ تحريم حلال ها و تغيير احكام الهى تجاوز به حدود و قوانين خداوند است .

لاتحرموا . .. و لاتعتدوا

برداشت فوق بر اين اساس است كه جمله {و لاتعتدوا} تأكيد و

تفسيرى براى جمله _ {لاتحرموا . ..} _ باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 31 - 12

12 _ از امام صادق ( ع ) درباره سخن خدا كه فرمود : { اتخذوا أحبارهم و رهبانهم أرباباً من دون اللّه } روايت شده كه فرمود : { و اللّه ما صلّوا لهم و لا صاموا و لكنهم أحلّوا لهم حراماً و حرّموا عليهم حلالا فاتّبعوهم ;

به خدا سوگند آنان براى احبار و راهبان نه نماز خواندند و نه روزه گرفتند ; ولى آن علما و صومعه داران، براى مردم حرام را حلال و حلال را حرام كردند و آنان پيروى كردند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 37 - 8

8 _ نتيجه جا به جا شدن ماه هاى حرام از سوى عرب هاى جاهلى ، چيزى جز حلال شمردن حرام الهى نبود .

فيحلوا ما حرّم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 60 - 2

2 _ تحريم حلال و تحليل حرام ، افترا و دروغ بستن به خداوند است .

فجعلتم منه حراماً و حللا . .. و ما ظن الذين يفترون على اللّه الكذب

تحليل نادرست آسايش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 95 - 6،7

6 _ روى آوردن رفاه و آسايش بر كافران مبتلا به سختى ها و محنت ها ، در پى دارنده تحليلهايى نادرست درباره پيدايش شدايد و اسباب رفاه و آسايش

ثم بدلنا . .. حتى عفوا و قالوا قد

مس ءاباءنا الضراء و السراء

7 _ منكران رسالت انبيا با استناد به وجود سختى ها و آسايش ها در تاريخ نياكان خويش ، دشوارى هاى بيداركننده زندگى خود را پديده اى عادى و خالى از هر گونه هدف و پيام مى پنداشتند .

ثم بدلنا . .. قالوا قد مس ءاباءنا الضراء و السراء

تحليل نادرست سختى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 95 - 6،7،8،11

6 _ روى آوردن رفاه و آسايش بر كافران مبتلا به سختى ها و محنت ها ، در پى دارنده تحليلهايى نادرست درباره پيدايش شدايد و اسباب رفاه و آسايش

ثم بدلنا . .. حتى عفوا و قالوا قد مس ءاباءنا الضراء و السراء

7 _ منكران رسالت انبيا با استناد به وجود سختى ها و آسايش ها در تاريخ نياكان خويش ، دشوارى هاى بيداركننده زندگى خود را پديده اى عادى و خالى از هر گونه هدف و پيام مى پنداشتند .

ثم بدلنا . .. قالوا قد مس ءاباءنا الضراء و السراء

8 _ تحليل سختى هاى بيداركننده و هدفدار به حوادثى برخاسته از عوامل طبيعى و بدون هدف ، تحليل نادرست منكران رسالت پس از رسيدن به رفاه و آسايش

قالوا قد مس ءاباءنا الضراء و السراء

11 _ انكار رسالت انبيا با توجيه پيدايش سختى هاى بيداركننده به عواملى بى هدف ، موجب گرفتار شدن به عذاب الهى است .

قالوا قد مس ءاباءنا الضراء و السراء فأخذنهم بغتة

حرمت تحليل محرمات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 87 - 2

2 _ حرمت بدعت در دين و تغيير

حلال و حرام هاى الهى

يايها الذين ءامنوا لاتحرموا طيبت ما احل اللّه لكم و لاتعتدوا

بدان احتمال كه تحريم حلال، به معناى حرام دانستن حلالهاى الهى باشد.

دانش تحليل حوادث يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 83 - 4

4_ يعقوب ( ع ) برخوردار از نگرشى عميق و بهره مند از فراستى خاص در تحليل حوادث و به دور از زودباورى

قال بل سوّلت لكم أنفسكم أمرًا

دانش تحليل حوادث يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 6 - 7،8،22

7_ دستيابى به دانش تعبير رؤيا و تحليل صحيح رخدادها ، از بشارت هاى يعقوب ( ع ) به فرزندش يوسف

و كذلك . .. يعلمك من تأويل الأحاديث

{احاديث} جمع حديث است. راغب در مفردات در معناى كلمه حديث گفته است: هر كلامى كه با شنيدن و يا از طريق وحى _ چه در بيدارى و چه در خواب _ به انسان برسد، به آن حديث گفته مى شود. بنابراين مراد از {الأحاديث} هم مى تواند رؤياها باشد و هم اخبارِ حوادث و رويدادها. {تأويل رؤيا} ; يعنى، آن واقعيت خارجى كه در خواب به نحوى جلوه گر مى شود و خواب گوياى آن است. {تأويل اخبار} ; يعنى، علل تحقق حوادث و فرجام آنها.

8_ رؤياى يوسف ، موجب آگاهى يعقوب ( ع ) به برگزيده شدن يوسف ( ع ) و دستيابى او به دانش تعبير خواب و تحليل صحيح حوادث شد .

إنى رأيت أحد عشر . .. كذلك يجتبيك ربك و يعلمك من تأويل الأحاديث

22_ حكيمانه بودن افعال خدا و

آگاهى او به ويژگى هاى يوسف ( ع ) ، موجب شد تا او را برگزيند و تعبير رؤيا و تحليل حوادث را به آن حضرت بياموزد .

يجتبيك ربك . .. إن ربك عليم حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 7 - 5

5_ سرگذشت يوسف ( ع ) بيانگر دليل و علت برگزيده شدنش از ناحيه خدا ، ياد دادن تعبير رؤيا و تحليل حوادث به او و اعطاى نعمت كامل به وى است .

يجتبيك ربك و يعلمك . .. لقد كان فى يوسف و إخوته ءاي_ت للسائلين

برداشت فوق ، ناظر به اين مطلب است كه متعلق كلمه {آيات}، {اجتبا و گزينش يوسف(ع) و. ..} باشد كه از جمله هاى {كذلك يجتبيك ربك و ...} به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 21 - 15،16،19

15_ خداوند ، آموزگار يوسف در تفسير و تحليل حوادث و تعبير رؤياها

و لنعلّمه من تأويل الأحاديث

16_ آموزش تحليل رخداد ها و تأويل رؤياها ، هدف تقدير الهى از كشاندن يوسف به خانه عزيز مصر

كذلك مكّنّا ليوسف فى الأرض و لنعلّمه من تأويل الأحاديث

{لام} در {لنعلّمه} لام غايت است و بيانگر غرض و هدف متعلق مى باشد.

19_ دانش يوسف ( ع ) به تعبير و تأويل رؤيا ها و تحليل رخدادها ، دانشى مطلق و نامحدود نبود .

و لنعلّمه من تأويل الأحاديث

برداشت فوق، با توجه به {من} _ كه براى تبعيض است _ استفاده مى شود. بنابراين {ولنعلّمه ...} ; يعنى: تا تحليل بخشى از حوادث و تأويل برخى و يا

نوعى از رؤياها را به او ياد دهيم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 101 - 8،9،10،17

8_ يوسف ( ع ) برخوردار از علم به تأويل رؤيا ها و تحليل حوادث

علمتنى من تأويل الأحاديث

{احاديث} جمع حديث است. صاحب مفردات در معناى كلمه حديث گفته است: {هر كلامى كه با شنيدن و يا از طريق وحى - چه در بيدارى و چه در خواب _ به انسان برسد به آن حديث گفته مى شود}. بنابراين مراد از احاديث هم مى تواند رؤياها باشد و هم مى تواند حوادث و رويدادها باشد.

9_ دانش يوسف ( ع ) به تعبير و تأويل رؤيا ها و تحليل حوادث و رخدادها ، دانشى مطلق و نامحدود نبود .

علمتنى من تأويل الأحاديث

برداشت فوق با توجه به {من} كه براى تبعيض است ، استفاده مى شود.

10_ خداوند ، آموزگار يوسف ( ع ) در تأويل و تحليل رؤيا ها و حوادث

رب قد . .. علمتنى من تأويل الأحاديث

17_ برخوردارى يوسف ( ع ) از قدرت و مكنت و بهره مندى او از دانش تعبير رؤيا ها و تحليل حوادث ، پرتوى از ولايت خداوند بر او بود .

قد ءاتيتنى من الملك و علمتنى . .. أنت ولىّ فى الدنيا و الأخرة

روش تحصيل دانش تحليل حوادث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 78 - 8

8- روشِ آموختنِ علم تأويل حوادث و شناخت علل اصلى رخداد هاى هستى ، روشى تجربى و عملى است .

سأنبّئك بتأويل ما لم تستطع عليه صبرًا

زمينه تحليل غلط

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 12 - 8

8 - تصوّر ، شيفتگى نسبت به ترسيم و تحليل هاى ذهنى خود ، زمينه لغزش در محاسبات

بل ظننتم . .. و زيّن ذلك فى قلوبكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 16 - 7

7 - غفلت از آزمايش بودن فقر ، زمينه ساز پيدايش تحليل هاى نادرست درباره عوامل آن

و أمّا إذا ما ابتليه . .. فيقول ربّى أه_نن

شرايط تحصيل دانش تحليل حوادث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 78 - 10

10- برخوردارى از علم تأويل و تحليل حوادث و مصاحبت با عالمانى مانند خضر ( ع ) ، نيازمند صبرى برتر از صبر موسى ( ع ) و طاقتى افزون تر از طاقت او است .

سأنبّئك بتأويل ما لم تستطع عليه صبرًا

علاقه به تحليل غلط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 12 - 8

8 - تصوّر ، شيفتگى نسبت به ترسيم و تحليل هاى ذهنى خود ، زمينه لغزش در محاسبات

بل ظننتم . .. و زيّن ذلك فى قلوبكم

عوامل تحليل محرمات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 115 - 16

16- اضطرار ، از ميان برنده ممنوعيت شرعى محرمات و نه قبح و خباثت واقعى آنها *

إنما حرّم عليكم الميتة . .. فمن اضطرّ ... فإن الله غفور رحيم

تذكر به غفران و رحمت الهى، مى تواند نشان دهنده بقاى نوعى از قبح و خباثت در فعل

حرام اضطرارى باشد.

كافران و تحليل تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 6 - 4

4 _ كافران به تحليل صحيح تاريخ نپرداخته و از آن پند نمى گيرند.

ألم يروا كم أهلكنا

استفهام توبيخى {ألم يروا} بيانگر اين است كه تاريخ گذشتگان قابليت پندآموزى و عبرت گرفتن دارد، ولى كافران در پى آن نيستند.

موسى(ع) و دانش تحليل حوادث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 78 - 9

9- موسى ( ع ) بر روش آموختن علم تأويل حوادث ، شكيبايى نداشت .

سأنبّئك بتأويل ما لم تستطع عليه صبرًا

نعمت دانش تحليل حوادث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 21 - 17

17_ علم تعبير خواب و دانش تحليل حوادث ، از نعمت هاى خداوند است .

كذلك . .. و لنعلّمه من تأويل الأحاديث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 101 - 11

11_ دانش تعبير رؤيا ها و تحليل حوادث ، دانشى گران قدر و از نعمت هاى خداوند است .

و علمتنى من تأويل الأحاديث

تحليل سياسى

اهميت تحليل سياسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 9 - 2

2 _ ضرورت انديشه در چگونگى و شيوه هاى مخالفت و مبارزه سران كفر و شرك با قرآن و پيامبراسلام ( ص ) و تحليل عميق آن براى رهبران جامعه اسلامى

انظر كيف ضربوا لك الأمث_ل

تحولات از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تحولات

آثار آگاهى از تحولات تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 -

حجر - 15 - 11 - 7

7- آگاهى از رخداد هاى تاريخى ، هموار كننده مشكلات و سهولت بخش سختيها

و لقد أرسلنا من قبلك فى شيع الأولين . و ما يأتيهم من رسول إلاّ كانوا به يستهزءون

آثار تحولات آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 14 - 2

2 - مشاهده كردار ها در عرصه قيامت ، در گرو پيدايش حوادثى تحوّل آفرين در نظام جهان و پديدار شدن رخدادهايى در صحنه قيامت

إذا الشمس . .. و إذا ... و إذا ... علمت نفس ما أحضرت

آيه شريفه، جواب حرف شرط {إذا} است كه از آغاز سوره تكرار شده است.

آثار تحولات اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 168 - 7

7 _ تغيير و تحول در زندگى انسان ها ، با روى آورى سختى ها و آسايش ها ، امرى هشداردهنده و زمينه ساز روى آورى آنان به صواب و صلاح است .

و بلونهم بالحسنت و السيئات لعلهم يرجعون

آثار تحولات درونى زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 1 - 4

4 - لرزش زمين در آستانه قيامت ، وابسته به عواملى زمينى و بازتاب تحولات درونى آن است .

إذا زلزلت الأرض زلزالها

مجهول بودن فعل {زلزلت}، بيانگر نقش عاملى در پيدايش زلزله است. اضافه شدن {زلزال} به ضميرى كه به زمين برمى گردد، آن حوادث را به خود زمين مربوط مى داند.

آثار تعقل در تحولات تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 -

55 - 2

2 - مطالعه جريان مرگ ، حيات ، نظام آفرينش و روند تحولات تاريخ ، راهگشاى انسان به سوى جهان بينى الهى

فبأىّ ءالاء ربّك تتمارى

از ارتباط اين آيه با آيات پيشين _ به وسيله فاى تفريع _ مطلب بالا استفاده مى شود.

آثار توجه به تحولات طبيعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 19 - 7

7 - توجّه به تحولات نظام طبيعت ، راهى براى شناخت و عمق بخشيدن به باور هاى دينى است .

يخرج الحىّ من الميّت و يخرج الميّت من الحىّ و يحىِ الأرض بعد موتهاو كذلك تخرجون

آمار تحولات آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 12 - 8

8 - همه پديده ها و حوادث عالم ، در { لوح محفوظ } از پيش شمارش و ثبت شده است .

و كلّ شىء أحصين_ه فى إمام مبين

بيشتر مفسران برآنند كه مقصود از {إمام مبين}، {لوح محفوظ} است. از اين رو به آن كتاب {إمام} گفته شد; چون اين كتاب، اصل و مادر همه كتاب ها و دانش ها است و همه چيز در آن ثبت شده و همه كس و همه چيز تابع آن است. چنان كه در قرآن از آن به {أم الكتاب} ياد شده است: {و إنّه فى أُمّ الكتاب لدينا لعلىّ حكيم} (زخرف، آيه 4).

اهميت تحولات سياسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 11 - 10

10 - خداوند ، برحذر دارنده مسلمانان از تحليل و برخورد سطحى با رخداد هاى سياسى و توطئه

هاى دشمنان

إنّ الذين جاءو بالإفك. .. عصبة منكم لاتحسبوه شرًّا لكم

اهميت تحولات زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 20 - 5

5 - خوددارى از ايمان ، پس از مشاهده حالت هاى گوناگون طبيعت و تحولات زندگى بشر ، غير قابل توجيه و شگفت آور است .

لا أقسم بالشفق . و الّيل و ما وسق . و القمر إذا اتّسق . لتركبنّ طبقًا عن طبق . ف

برداشت ياد شده، ناظر به اين احتمال است كه حرف {فاء}، اين آيه را بر محتواى قسم و مقسمٌ به (در آيات پيشين) تفريع كرده باشد.

اهميت تحولات طبيعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 20 - 5

5 - خوددارى از ايمان ، پس از مشاهده حالت هاى گوناگون طبيعت و تحولات زندگى بشر ، غير قابل توجيه و شگفت آور است .

لا أقسم بالشفق . و الّيل و ما وسق . و القمر إذا اتّسق . لتركبنّ طبقًا عن طبق . ف

برداشت ياد شده، ناظر به اين احتمال است كه حرف {فاء}، اين آيه را بر محتواى قسم و مقسمٌ به (در آيات پيشين) تفريع كرده باشد.

تحولات آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 59 - 12

12 _ رخدادهاى جهان و جزئيات حوادث آن در حيطه شمول علم خداوند است.

و ما تسقط من ورقة إلا يعلمها و لا حبة

علم به سقوط برگى از درخت و يا دانه اى در زمين، علمى جزئى است. لذا اين آيه پندار كسانى را كه محدوده علم

خداوند را تنها امور كلى مى دانند، نفى مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 73 - 12

12 _ دميده شدن در صور، نقطه عطف و برهه تحولى مهم و اساسى در صحنه آفرينش است.

و له الملك يوم ينفخ فى الصور

بيان انحصار مالكيت براى خداوند در روز نفخ صور، با وجود آنكه مالكيت خداوند همواره بوده و خواهد بود، بيانگر دگرگونى و تحول مهمى است كه در هنگام نفخ صور رخ خواهد داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 45 - 15

15- تحوّلات هستى و زوال حيات دنيا ، جلوه اى از قدرت مطلقه خداوند است .

مثل الحيوة الدنيا كماء أنزلن_ه . .. تذروه الري_ح و كان اللّه على كلّ شىء مقتدرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 88 - 15

15 - ويرانى نظام عالم در آستانه قيامت ، مقدمه شكل گيرى جديد و متقن آن

و يوم ينفخ فى الصور . .. و ترى الجبال ... صنع اللّه الذى أتقن كلّ شىء

در صورتى كه آيه بالا نظر به حوادث پايانى جهان داشته باشد; در پى آمدن {صنع اللّه الذى أتقن كلّ شىء} مى تواند از آن جهت باشد كه كسى گمان نكند كه فروپاشى جهان، پايان كار است و هستى به پوچى مى انجامد; بلكه بايد بداند كه اين ويرانى، خزانى است براى بهارى ديگر.

تحولات انسان ها پس از نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 69 - 15

15 _ پيدايش

تكامل در اندام و نيروى جسمى انسان ها ، پس از طوفان نوح *

من بعد قوم نوح و زادكم فى الخلق بصطة

تحولات تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 213 - 10

10 _ نقش برجسته پيامبران در تحوّلات تاريخ

فبعث اللّه النبيّن . .. و ما اختلف فيه الا ... من بعد ما جاءتهم البيّنات

جمله {و ما اختلف فيه}، دلالت بر تحوّل جوامع دارد كه سَبب آن جهت گيرى برخى از انسانها در برابر انبياست.

تحولات جامعه هنگام خواب اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 21 - 20

20- جوامع پديد آمده در طول خواب چندين ساله اصحاب كهف ، در عقايد خويش ، دستخوش تحوّلات مهمّى شده بودند .

إذ يتن_زعون بينهم أمرهم

در جامعه اى كه اصحاب كهف از آن كناره گيرى كردند، طبقه حاكم مشركانى بودند كه در صدد نابود ساختن موحدان برآمده بودند; ولى در عصر بيدارى آنها اعتقاد به معاد و بحث و مناظره درباره آن، در ميان مردم رواج كامل داشت و جوّ حاكم به سود مؤمنان بود.

تحولات جسمانى در انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 69 - 15

15 _ پيدايش تكامل در اندام و نيروى جسمى انسان ها ، پس از طوفان نوح *

من بعد قوم نوح و زادكم فى الخلق بصطة

تحولات در جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 249 - 28

28 _ حاكميّت اذن الهى ، بر تحوّلات اجتماعى

كم من فئة قليلة

غلبت فئة كثيرة باذن اللّه

پيروزى بر دشمنان و در نتيجه حاكميّت دين الهى، يك تحول اجتماعى است كه تحت اراده و حاكميّت الهى (باذن اللّه) انجام مى پذيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 251 - 19

19 _ دفع تجاوز ها ، تنها راه جلوگيرى از فساد هاى فراگير در زمين

و لو لا دفع اللّه النّاس بعضهم ببعض لفسدت الارض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 253 - 19

19 _ حاكميّت اراده الهى بر افعال اختيارى انسان و تحولات اجتماعى _ تاريخى

و لو شاء اللّه ما اقتتل . .. و لكنّ اللّه يفعل ما يريد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 126 - 11

11 _ خداوند ، تنها محور جريان همه هستى و تمامى تغييرات و تحولات اجتماعى

يمددكم ربّكم بخسمة الاف . .. و ما جعله اللّه الّا بشرى ... و ما النّصر الّا من ع

چنانچه ملائكه نقش تعيين كننده اى نداشته باشند، بلكه نقش بشارتى آنان نيز به جعل خداوند باشد (و ما جعله اللّه . .. ) و تنها بايد پيروزى از جانب خداوند اعطا شود، معلوم مى شود كه سررشته تمام امور به دست و خواست خداوند است و هيچ چيز نمى تواند آدمى و جهان را از خدا بى نياز كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 129 - 11

11 _ نگرش توحيدى و خدا محورى به تاريخ و تحليل حوادث بر اساس آن ، ديدگاه اسلام

در فلسفه تاريخ

و لقد نصركم اللّه ببدر و انتم اذلّة . .. يمددكم ربّكم ... ليقطع طرفاً ... يغفر ل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 137 - 2،3،4،7،10

2 _ تحولات و تغييرات اجتماعى و تاريخى ، بر اساس قوانين و سنت هاى الهى *

قد خلت من قبلكم سنن فسيروا فى الارض فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين

3 _ پيش بينى تحولات اجتماعى و واكنش هاى تاريخى ، بر اساس شناسايى قوانين و سنت هاى الهىِ حاكم بر آنها

قد خلت من قبلكم سنن فسيروا فى الارض

از آنجا كه تحولات اجتماعى و تاريخى جوامع انسانى داراى قوانين ثابت هستند، با شناخت آن قوانين مى توان تحولات اجتماعى آينده را پيش بينى كرد.

4 _ ضرورت كند و كاو در تحوّلات و حوادث اجتماعى _ تاريخى براى شناسايى قوانين و سنت هاى حاكم بر جوامع

قد خلت من قبلكم سنن فسيروا فى الارض فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين

7 _ اهميّت و ارزش جامعه شناسى و دقّت در تحولات و حوادث تاريخى

فسيروا فى الارض فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين

10 _ جهانگردى و كاوش در حوادث و تحولات اجتماعى _ تاريخى ، راهى براى شناخت سنت هاى الهى

فسيروا فى الارض فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 140 - 8،10

8 _ يادآورى پيروزى هاى گذشته و توجّه به گردش قانونمند تغييرات اجتماعى ، برطرف كننده ضعف و اندوه جامعه ايمانى

و لا تهنوا و لا تحزنوا . .. ان يمسسكم قرح فقد مسّ القوم قرح مثله و تلك الايّام ن

بنابر اينكه

{فقد مسّ القوم}، درباره شكست مشركان در جنگ بدر باشد، خداوند براى از بين بردن اندوه و ضعف مؤمنان، پيروزى آنان را در جنگ بدر يادآورى كرده و همه را (چه شكست و چه پيروزى) برخاسته از مشيّت خويش دانسته است.

10 _ شكست ها و پيروزى ها ( تغييرات اجتماعى ) ، داراى گردشى قانونمند و هدفدار

و تلك الايّام نداولها بين النّاس و ليعلم اللّه الّذين امنوا و يتخذ منكم شهداء

جمله {و ليعلم اللّه . .. } و آنچه بر آن عطف شده، يعنى {يتّخذ} و {ليمحَص} و {يمحق}، اهدافى است كه خداوند براى {نداولها} (گردش ايام و تغييرات اجتماعى) بيان داشته و فعلِ هدفدار، حكايت از قانونمندى آن دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 159 - 11

11 _ شكست ها و سختى ها ، زمينه ساز پراكندگى جامعه از پيرامون رهبران خود ، و مداراى ايشان با آنان از ميان برنده آن زمينه هاست . *

فبما رحمة من اللّه لنت لهم و لو كنت فظّا غليظ القلب لانفضّوا من حولك

با توجّه به ارتباط اين آيه با آيات پيشين، كه شكست نبرد احد و مشكلات ناشى از آن را مطرح ساخت، مى توان نتيجه گرفت كه شكست و مشكلات آن نبرد، زمينه پراكندگى مسلمانان را از پيرامون رسول خدا (ص) فراهم ساخت و آنچه در اين ميان مانع از گسيختن مردم از پيرامون پيامبر (ص) شد، خُلق خوش و مداراى آن حضرت با مردم بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 166 - 3

3 _ جريان

حوادث و امور عالم ( شكست ها ، سختى ها و دشوارى هاى مردمان ) در حيطه اذن الهى

و ما اصابكم . .. فباذن اللّه

تحولات زندگى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 19 - 4

4 - پيدايش مراحل گوناگون در طبيعت ( شفق ، تاريكى شب و نور ماه ) ، نشانى از امكان تغيير و تحول در نظام حيات بشر در دنيا و آخرت

فلا أقسم . .. لتركبنّ طبقًا عن طبق

در قسم هاى قرآن، تناسب بين محتواى قسم و غرض از آن رعايت شده است و در اين مجموعه آيات نيز براى تأكيد بر تغيير حالات انسان، به تغييرات تكوينى سوگند ياد شده است.

تحولات زندگى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 99 - 3

3 - مرگ ، سرآغاز تحولى عميق در سير حيات و فرايند زندگى بشر

حتّى إذا جاء أحدهم الموت قال ربّ ارجعون

تحولات زندگى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 53 - 6

6- زندگى دنيوى انسان ها ، آميزه اى از برخوردارى از نعمت و محروميت

و ما بكم من نعمة فمن الله ثمّ إذا مسّكم الضرّ

تحولات زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 19 - 4

4 - پيدايش مراحل گوناگون در طبيعت ( شفق ، تاريكى شب و نور ماه ) ، نشانى از امكان تغيير و تحول در نظام حيات بشر در دنيا و آخرت

فلا أقسم . .. لتركبنّ طبقًا عن

طبق

در قسم هاى قرآن، تناسب بين محتواى قسم و غرض از آن رعايت شده است و در اين مجموعه آيات نيز براى تأكيد بر تغيير حالات انسان، به تغييرات تكوينى سوگند ياد شده است.

تحولات عقيدتى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 75 - 23

23 _ تاريخ اديان الهى و سير تحولات اعتقادى پيروان آن ، در خور انديشه و تأمل است .

لقد اخذنا ميثق بنى اسرءيل . .. ثم انظر انى يؤفكون

تحولات قلبى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 13 - 7

7 _ تحولات و دگرگونى هاى دل آدمى ، به دست خداست .

و جعلنا قلوبهم قسية

تحولات موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 59 - 9،10،11،13

9 _ افتادن دانه اى در تاريكيهاى زمين و در دل خاك تيره از حيطه علم خداوند خارج نيست.

و ما تسقط من ورقة . .. و لا حبة فى ظلمت الأرض

10 _ هيچ تر و خشكى در پهنه هستى جابجا نمى شود و سقوط نمى كند، جز آنكه خداوند به آن آگاهى كامل دارد.

و ما تسقط من ورقة . .. و لا رطب و لا يابس إلا فى كتب مبين

11 _ خداوند به حالات يكايك موجودات جهان و وضعيت آنها احاطه علمى كامل دارد.

و ما تسقط من ورقة إلا يعلمها . .. و لا رطب و لا يابس

13 _ كتاب مبين، مركز اطلاعات جامع درباره تمامى موجودات هستى و تحولات آنهاست.

و ما تسقط . .. و لا رطب و لا

يابس إلا فى كتب مبين

تعقل در تحولات تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 75 - 6

6- قرآن ، فراخوان مردم به هوشمندى و ژرف نگرى در آيات الهى و حوادث و تحولات تاريخى

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم . .. و أمطرنا عليهم حجارة من سجّيل . إن فى ذلك لأي_ت للمت

تقدير تحولات آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 12 - 4

4 - رخداد ها و حوادث جهان ، مسبوق به تقدير و برنامه از پيش تعيين شده خداوند

فالتقى الماء على أمر قد قدر

ثبت تحولات آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 12 - 8

8 - همه پديده ها و حوادث عالم ، در { لوح محفوظ } از پيش شمارش و ثبت شده است .

و كلّ شىء أحصين_ه فى إمام مبين

بيشتر مفسران برآنند كه مقصود از {إمام مبين}، {لوح محفوظ} است. از اين رو به آن كتاب {إمام} گفته شد; چون اين كتاب، اصل و مادر همه كتاب ها و دانش ها است و همه چيز در آن ثبت شده و همه كس و همه چيز تابع آن است. چنان كه در قرآن از آن به {أم الكتاب} ياد شده است: {و إنّه فى أُمّ الكتاب لدينا لعلىّ حكيم} (زخرف، آيه 4).

حاكم تحولات تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 134 - 13

13 - حاكميت اراده خداوند بر تحولات تاريخ و سرنوشت امت ها

و لو أنّا أهلكن_هم

حتميت تحولات آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 3 - 5

5 - حق ستيزى كافران ، بى تأثير در برنامه هاى الهى و در سد كردن راه رسالت

و كذّبوا. .. و كلّ أمر مستقرّ

خدا و تحولات تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 26 - 7

7 _ حاكميّت الهى بر تحولات سياسى و اجتماعى جوامع بشرى

تؤتى الملك من تشاء . .. و تعزّ من تشاء

ذكر تحولات تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 30 - 2

2 _ توطئه گرى هاى كافران مكه عليه پيامبر ( ص ) و نجات وى از آن توطئه ها با برنامه هاى الهى ، امرى شايسته و بايسته به ياد داشتن

إذ يمكر بك الذين كفروا . .. و اللّه خير المكرين

{إذ يمكر . .. } عطف بر {إذ أنتم قليل ... } در آيه 26 است.

زمينه تحولات طبيعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 11 - 4

4 - تأثير استغفار و ايمان ، در تحولات طبيعت و واكنش جهان مادى در برابر عقايد و رفتار انسان ها

استغفروا ربّكم . .. يرسل السماء عليكم مدرارًا

شگفتى تحولات آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 9 - 2

2 - تحولات شگفت و ناهنجار در نظام طبيعت ، در آستانه رستاخيز

يوم تمور السّماء مورًا

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه {تمور} در معناى اضطراب و ناآرامى به

كار رفته باشد.

شگفتى تحولات زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 3 - 1

1 - تحولات زمين هنگام برپايى قيامت ، براى انسان ها بى سابقه و شگفت آور است .

و قال الإنس_ن ما لها

استغراق _ كه از حرف {ال} در {الإنسان} استفاده مى شود _ استغراق عرفى است و اظهار شگفتى را به اكثريت قاطع انسان ها، نسبت مى دهد.

شناخت تحولات تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 77 - 2

2- ايمان و روح حق پذيرى ، زمينه ساز شناخت صحيح آيات الهى و حوادث تاريخى و بهره گيرى از آنهاست .

إن فى ذلك لأية للمؤمنين

عبرت از تحولات آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 44 - 5

5 - تشويق خداوند به بصيرت ، روشن دلى و عبرت آموزى ، از تحولات طبيعت

يقلّب اللّه الّيل و النهار إنّ فى ذلك لعبرة لأُوْلى الأبص_ر

علم به تحولات باردارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 47 - 7

7 - خداوند ، از تمامى تحولات ايام باردارى و زايمان آگاه است .

و ما تحمل من أنثى و لاتضع إلاّ بعلمه

چنانچه {باء} در {بعلمه} براى مصاحبت باشد، نشان مى دهد كه تمامى تحولات جنين از آغاز تا تولد، در حيطه علم خداوند است.

علم به تحولات تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 6 - 6

6 - پيامبر ( ص ) ، آگاه و معترف

به وابسته بودن تحولات تاريخ انسان ها به خداوند

ألم تر كيف فعل ربّك بعاد

استفهام در {ألم تر} تقريرى و مفيد اثبات است; يعنى، {رأيت} (ديدى و دانستى كه . ..).

علم به تحولات زايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 47 - 7

7 - خداوند ، از تمامى تحولات ايام باردارى و زايمان آگاه است .

و ما تحمل من أنثى و لاتضع إلاّ بعلمه

چنانچه {باء} در {بعلمه} براى مصاحبت باشد، نشان مى دهد كه تمامى تحولات جنين از آغاز تا تولد، در حيطه علم خداوند است.

عوامل تحولات اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 51 - 8

8 - نقش شخصيت ها در رويداد هاى تاريخى و اجتماعى

ثم اتخذتم العجل من بعده

آوردن كلمه {من بعده} - كه مراد از آن غياب موسى است - به اين نكته اشاره دارد كه: تا موسى در ميان بنى اسرائيل حضور داشت، آنان به شرك گرايش پيدا نكردند و اين گوياى نقش شخصيتها در رويدادهاى مهم تاريخى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 92 - 6

6 - نقش شخصيت ها در رويداد هاى تاريخى و اجتماعى

لقد جاء كم موسى . .. ثم أتخذتم العجل من بعده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 53 - 11

11 _ تأثير عقايد و اعمال امت ها در تحولات اجتماعى آنان

ذلك بأن اللّه لم يك مغيرا نعمة أنعمها على قوم حتى يغيروا ما بأنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

8 - رعد - 13 - 11 - 6،8،10

6_ خداوند در پى تحوّل و تغيير در گرايش ها و رفتار هاى جوامع بشرى ، وضعيّت و سرنوشت آنان را تغيير مى دهد .

إن الله لايغير ما بقوم حتى يغيروا ما بأنفسهم

8_ انسان داراى نقشى بسزا در وضعيت اجتماعى و معيشتى و سرنوشت خويش

إن الله لايغير ما بقوم حتى يغيروا ما بأنفسهم

10_ جوامع بشرى در رقم زدن سرنوشت خويش نه مستقل از اراده خداوندند و نه مجبور از ناحيه او

إن الله لايغير ما بقوم حتى يغيروا ما بأنفسهم

جمله {إن الله لايغير ما بقوم} تغيير دهنده و از ميان برنده را خدا مى داند و عبارت {حتى يغيروا ما بأنفسهم} انسانها را در رقم زدن سرنوشت خويش دخيل مى شمرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 6 - 11

11- خداوند ، خواست و اراده خويش را در تحولات اجتماعى ، از طريق اسباب طبيعى انجام مى دهد .

و أمددن_كم بأمول و بنين و جعلن_كم أكثر نفيرًا

عوامل تحولات اقتصادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 11 - 8

8_ انسان داراى نقشى بسزا در وضعيت اجتماعى و معيشتى و سرنوشت خويش

إن الله لايغير ما بقوم حتى يغيروا ما بأنفسهم

عوامل تحولات تاريخى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 51 - 8

8 - نقش شخصيت ها در رويداد هاى تاريخى و اجتماعى

ثم اتخذتم العجل من بعده

آوردن كلمه {من بعده} - كه مراد از آن غياب موسى است - به اين نكته اشاره دارد كه:

تا موسى در ميان بنى اسرائيل حضور داشت، آنان به شرك گرايش پيدا نكردند و اين گوياى نقش شخصيتها در رويدادهاى مهم تاريخى است.

عوامل مؤثر در تحولات آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 52 - 19

19_ اعمال و عقايد جامعه هاى مؤثر در رويداد هاى طبيعى است .

و ي_قوم استغفروا ربكم . .. يرسل السماء عليكم مدرارًا

عوامل مؤثر در تحولات اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 85 - 6

6 - شخصيت ها و افراد برجسته هر جامعه ، در رويداد هاى تاريخى و اجتماعى آن ، نقش بسزايى دارند .

من بعدك

عوامل مؤثر در تحولات تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 57 - 8

8_ شركورزى و مخالفت با تعاليم و توصيه هاى پيامبران ، از عوامل مهم نابودى جامعه ها و تحولات تاريخ و دگرگونى هاى آن است .

فإن تولّوا . .. يستخلف ربى قومًا غيركم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 14 - 9

9- امور معنوى و حالات درونى ، داراى تأثير در زندگى انسان ها و تحولات تاريخى

لنهلكنّ الظ_لمين . و لنسكننّكم الأرض ... ذلك لمن خاف مقامى و خاف وعيد

{ذلك} تعليل براى إسكان انبيا به جاى اقوام ستمگر پس از هلاكت آنان است كه در آن تحول مهم، ترس از حسابرسى و وعيد خداوند داراى نقش معرفى شده كه امرى معنوى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20

- 85 - 6

6 - شخصيت ها و افراد برجسته هر جامعه ، در رويداد هاى تاريخى و اجتماعى آن ، نقش بسزايى دارند .

من بعدك

عوامل مؤثر در تحولات طبيعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 41 - 6

6 - عمل انسان ها ، در تحولات عالَم طبيعت ، مؤثر است .

ظهر الفساد فى البرّ و البحر بما كسبت أيدى الناس

فلسفه تبيين تحولات طبيعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 50 - 3

3 _ هدف از بيان پديده هاى طبيعى و تحولات موجود در طبيعت در قرآن ، پندگيرى و درس آموزى است .

و لقد صرّفن_ه بينهم ليذّكّروا

در آيه شريفه، هدف از نزول باران و تحولات مربوط به آن، پندگيرى و درس آموزى شناسانده شده است. اين مى رساند كه اصولاً ذكر پديده ها و تحولات مربوط به طبيعت در قرآن، به همين منظور است; نه اين كه بيان اين نكته هاى طبيعى، خود هدف باشد.

فلسفه تحولات طبيعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 19 - 4

4 - پيدايش مراحل گوناگون در طبيعت ( شفق ، تاريكى شب و نور ماه ) ، نشانى از امكان تغيير و تحول در نظام حيات بشر در دنيا و آخرت

فلا أقسم . .. لتركبنّ طبقًا عن طبق

در قسم هاى قرآن، تناسب بين محتواى قسم و غرض از آن رعايت شده است و در اين مجموعه آيات نيز براى تأكيد بر تغيير حالات انسان، به تغييرات تكوينى سوگند ياد شده است.

قانونمندى

تحولات آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 85 - 9

9 - تحولات آينده نظام هستى ، از قبل برنامه ريزى شده و مورد آگاهى خداوند

له ملك السم_وت . .. و عنده علم الساعة

خداوند، پس از بيان فرمانروايى مطلق خويش، مسأله علم به قيامت را مطرح كرده است. از اين مطلب استفاده مى شود كه برپايى قيامت، جزئى از برنامه هاى الهى در قلمرو فرمانروايى خويش است كه پيشاپيش آن را در نظر گرفته و بدان آگاه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 43 - 5

5 - تحولات هستى ، در جهت اهداف تعيين شده از سوى خداوند *

و إلينا المصير

{مصير} به معناى {شدن} و يا غايت تحولات است و {إلينا} به معناى حركت به سوى برنامه ها و اهدافى است كه خداوند براى هستى در نظر گرفته است; زيرا ذات الهى در مكان و جاى خاصى محدود نيست، تا {إلينا} به سوى ذات باشد.

قانونمندى تحولات اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 16 - 8

8- جامعه و تحولات آن ، داراى سنت و قانونمندى مشخصى است .

و إذا أردنا أن نهلك . .. ففسقوا فيها ... فدمّرن_ها

{قرية} در لغت به معناى مجتمع انسانى است (مفردات راغب). اينكه خداوند مى فرمايد: {وقتى ثروتمندان و مرفهين جامعه فاسق شدند، سخن ما درباره آنان قطعى مى شود} (فحقّ عليها القول); حكايت از آن دارد كه تحولات جامعه، داراى قانون مشخصى است.

كيفيت تحولات تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

15 - سبأ - 34 - 45 - 6

6 - روند تحولات تاريخ ، همواره رو به پيشرفت و كمال نبوده است .

و ما بلغوا معشار ما ءاتين_هم

مردم و تحولات تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 6 - 17

17 _ نقش و تأثير عملكرد مردم در تحولات تاريخ

ألم يروا كم أهلكنا . ... فأهلكنهم بذنوبهم

مطالعه تحولات طبيعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 49 - 10

10 _ نگرش از سر تعقل و انديشه به تحولات طبيعت و پديده هاى آن ، شرط ره يافت به ربوبيت خداوند

ألم تر إلى ربّك كيف مدّ الظلّ . .. جعل لكم الّيل ... أرسل الري_ح ... أنزلنا من ا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 27 - 10

10 - دعوت خداوند به بصيرت و دقت نظر در تحولات طبيعى ، به منظور پى بردن به گرداننده و ايجادكننده آنها است .

أوَلم يروا أنّا نسوق الماء . .. فنخرج به زرعًا... أفلايبصرون

منشأ تحولات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 37

37 - تجسم فرشتگان به گونه اى كه براى مردم قابل مشاهده باشد ، امكان پذير است .

و ما يعلمان من أحد حتى يقولا إنما نحن فتنة

منشأ تحولات آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 57 - 4

4 - طبيعت و جهان هستى در اختيار خداوند و تحولات آن به دست اوست .

و

ظللنا عليكم الغمام و أنزلنا عليكم المنّ و السلوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 164 - 7

7 - همه فعل و انفعالات هستى حتى اختراعات بشرى ، از خداست و علامت توحيد و رحمت گسترى اوست .

إن فى . .. الفلك التى تجرى فى البحر بما ينفع الناس

قرآن كشتيها را - كه ساخته دست بشر است - به عنوان آيتى بر توحيد و رحمت خداوند مطرح كرده است تا به اين حقيقت اشاره كند كه: همه چيز حتى مصنوعات بشرى از خداوند سرچشمه گرفته اند. در صورتى كه كلمه {الفلك} عطف بر {السماوات} باشد، كلمه {خلق} به {الفلك} نيز اضافه مى شود و معناى ياد شده وضوح بيشترى خواهد داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 52 - 17

17_ عوامل طبيعى و فعل و انفعالات در هستى ، به دست خدا و در اختيار اوست .

يرسل السماء عليكم مدرارًا و يزدكم قوّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 56 - 6

6_ جريان اسباب و علّتها ، به دست خدا و در اختيار اوست .

و كذلك مكّنّا ليوسف فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 58 - 5

5- خداوند ، داراى مقدراتى از پيش تعيين شده براى تحولات و رخداد هاى عالم

و إن من قرية إلاّ نحن مهلكوها . .. أو معذّبوها ... كان ذلك فى الكت_ب مسطورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 -

46 - 3

3 _ تحولات و فعل و انفعالات موجود در جهان طبيعت ، تحت قدرت خدا و مجراى اراده و مشيت او است .

ألم تر إلى ربّك كيف مدّ الظلّ . .. ثمّ قبضن_ه إلينا قبضًا يسيرًا

ترديدى نيست كه حركت سايه ها و بلند و كوتاه شدن آنها، ناشى از تابش خورشيد است و اين حقيقت را خود قرآن به صراحت بيان فرموده است: {جعلنا الشمس عليه دليلاً}; ولى در عين حال خداوند آن را به خود نسبت مى دهد و امتداد سايه ها و قبض و بسط آن را كارِ خود قلمداد مى كند، اين حاكى از آن است كه همه تحولات جهان طبيعت، تحت قلمرو قدرت خدا و مجراى اراده و مشيت او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 173 - 2

2 - جريان امور طبيعت ، در حيطه قدرت خدا و قابل تغيير و تحوّل به اراده او

ثمّ دمّرنا الأخرين . و أمطرنا عليهم مطرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 85 - 9

9 - تحولات آينده نظام هستى ، از قبل برنامه ريزى شده و مورد آگاهى خداوند

له ملك السم_وت . .. و عنده علم الساعة

خداوند، پس از بيان فرمانروايى مطلق خويش، مسأله علم به قيامت را مطرح كرده است. از اين مطلب استفاده مى شود كه برپايى قيامت، جزئى از برنامه هاى الهى در قلمرو فرمانروايى خويش است كه پيشاپيش آن را در نظر گرفته و بدان آگاه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87

- 5 - 4

4 - دور بودن خداوند از هر عيب و نقص ، در تغييرات و تحولات آفريده هاى او جلوه گر است .

سبّح . .. الذى أخرج المرعى . فجعله غثاء أحوى

منشأ تحولات اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 69 - 12

12 _ تحولات تاريخى و اجتماعى نسل بشر ، تحت اراده و مشيت الهى است .

و اذكروا إذ جعلكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 7

7 _ تحولات تاريخى و اجتماعى بشر در اختيار خدا و به دست اوست .

جعلكم خلفاء من بعد عاد و بوأكم فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 168 - 2

2 _ تحولات تاريخى و اجتماعى بشر به دست خدا و در اختيار اوست .

و قطّعنهم فى الأرض أمماً . .. و بلونهم بالحسنت و السيئات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 66 - 6

6- خداوند با نابود ساختن جوامع غوطهور در فساد و تباهى ، صحنه جوامع بشرى و روند آن را دگرگون مى سازد .

إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . .. و قضينا ... أن دابر ه_ؤلاء مقطوع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 98 - 7

7 - دخالت خداوند در رخداد هاى تاريخ و تحولات اجتماعى به نفع جبهه حق

فألقوه فى الجحيم . فأرادوا به كيدًا فجعلن_هم الأسفلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 116 - 5

5 - نقش خداوند در سرنوشت اجتماعى و تحولات تاريخ

و لقد مننّا على موسى و ه_رون . و نجّين_هما و قومها ...و نصرن_هم فكانوا هم الغ_لب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 23 - 6

6 - قوانين الهى ، حاكم بر تحوّلات جامعه و تاريخ

سنّة اللّه الّتى قد خلت من قبل و لن تجد لسنّة اللّه تبديلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 37 - 8

8 - اراده الهى ، حاكم بر تحولات تاريخ و جوامع بشرى

و تركنا فيها ءاية

خداوند، به اراده و قدرت خويش جامعه مفسد لوط را آن چنان از صفحه زمين محو گردانيد كه تنها نشانه اى از آن برجاى ماند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 22 - 6

6 - اراده الهى ، حاكم بر همه تحولات فردى و اجتماعى در زندگى بشر

ما أصاب من مصيبة فى الأرض . .. من قبل أن نبرأها

ضمير {ها} در {نبرأها} به مصيبت بازمى گردد و {برء} (مصدر {نبرأ}) به معناى آفريدن و پديد آوردن است. نسبت دادن همه پديده هاى فردى و اجتماعى به خداوند، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 7 - 6

6 - خداوند ، قادر به ايجاد تحوّل در روابط ملت ها و تبديل خصومت ها به مودّت

عسى اللّه . .. و اللّه قدير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 48

- 10

10_ تدبير امور انسان هاى مؤمن و كافر ، تحولات جوامع بشرى و سرنوشت آنها ، به دست خدا و در اختيار اوست .

اهبط بسل_م منا . .. و أمم سنمتعهم ثم يمسّهم منا عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 11 - 7

7_ تحولات اجتماعى و معيشتى بشر در اختيار خداوند و به دست اوست .

إن الله لايغير ما بقوم حتى يغيروا ما بأنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 74 - 8

8- خداوند با نابود ساختن جوامع غوطهور در فساد و تباهى ، صحنه جوامع و روند آن را دگرگون مى سازد .

و جاء أهل المدينة يستبشرون . .. قال ه_ؤلاء بناتى إن كنتم ف_علين ... فأخذتهم الصي

منشأ تحولات اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 37 - 12

12 - خداوند در امور جهان آخرت ، به هيچ كس اختيار تصميم گيرى و اظهار نظر نداده است .

لايملكون منه خطابًا

ممكن است {منه} به {لايملكون} متعلق باشد; يعنى، آن موجودات از جانب خداوند، مالك هيچ خطاب و اظهار نظرى درباره حوادث قيامت قرار داده نشده اند. به قرينه آيه بعد، مراد از آن، استقلال در تصميم گيرى است.

منشأ تحولات اقتصادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 11 - 7

7_ تحولات اجتماعى و معيشتى بشر در اختيار خداوند و به دست اوست .

إن الله لايغير ما بقوم حتى يغيروا ما بأنفسهم

منشأ تحولات تاريخ

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 49 - 15

15 - خداوند حاكم بر تاريخ و رخداد هاى آن

و إذ نجينكم . .. و فى ذلكم بلاء من ربكم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 92 - 6

6 - نقش شخصيت ها در رويداد هاى تاريخى و اجتماعى

لقد جاء كم موسى . .. ثم أتخذتم العجل من بعده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 6 - 17

17 _ نقش و تأثير عملكرد مردم در تحولات تاريخ

ألم يروا كم أهلكنا . ... فأهلكنهم بذنوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 131 - 6

6 _ ستمگرى آگاهانه جوامع بشرى، نقشى تعيين كننده در تحولات تاريخى دارد.

ذلك أن لم يكن ربك مهلك القرى بظلم و أهلها غفلون

نابودى جوامع بزرگترين نمونه تحولات تاريخى است. خداوند در اين آيه ظلم آگاهانه را موجب اين تحول مى داند. لذا بين اين دو پديده رابطه اى تنگاتنگ برقرار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 133 - 10

10 _ تحولات و جايگزينى نسلهاى بشر به جاى يكديگر به مشيت الهى است.

إن يشأ يذهبكم . .. كما أنشأكم من ذرية قوم ءاخرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 4 - 5

5 _ اراده الهى داراى نقشى مؤثر در تحولات تاريخ

و كم من قرية أهلكنها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 64 -

9

9 _ تحولات تاريخ بشر تحت تأثير اراده الهى است .

فانجينه . .. و أغرقنا الذين كذبوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 69 - 12

12 _ تحولات تاريخى و اجتماعى نسل بشر ، تحت اراده و مشيت الهى است .

و اذكروا إذ جعلكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 7

7 _ تحولات تاريخى و اجتماعى بشر در اختيار خدا و به دست اوست .

جعلكم خلفاء من بعد عاد و بوأكم فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 137 - 17

17 _ تحولات تاريخ بشر تحت اراده تدبير خداوند است .

و أورثنا . .. كلمت ربك ... و دمرنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 141 - 15

15 _ حاكميت خواست خداوند بر تاريخ و رخداد هاى آن

و إذ أنجينكم . .. و فى ذلكم بلاء من ربكم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 167 - 7

7 _ خداوند رقم زننده تاريخ بشر و تحولات آن

ليبعثن عليهم إلى يوم القيمة

مسلط ساختن مردمى بر يهود در طول تاريخ بشر به خداوند اسناد داده شده است، تحقق اين معنا اقتضا مى كند كه خداوند تاريخ بشر و تحولات آن را همواره در اختيار داشته باشد تا اين كيفر در همه ادوار به وقوع پيوندد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 168 - 2

2 _ تحولات

تاريخى و اجتماعى بشر به دست خدا و در اختيار اوست .

و قطّعنهم فى الأرض أمماً . .. و بلونهم بالحسنت و السيئات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 26 - 16

16 _ تحولات تاريخى در اختيار خداوند و به دست اوست .

فاويكم و أيدكم بنصره و رزقكم من الطيبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 13 - 7

7 _ تحولات تاريخ به دست خدا و نتيجه عملكرد انسانهاست .

و لقد أهلكنا القرون من قبلكم . .. كذلك نجزى القوم المجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 21 - 18

18_ روند حوادث و رخداد هاى تاريخ ، به تدبير و تقدير خدا و در اختيار اوست .

و قال الذى اشتريه . .. و كذلك مكّنّا ليوسف فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 56 - 7،11

7_ حاكميت اراده الهى بر جريان تاريخ و حوادث آن

و كذلك مكّنّا ليوسف فى الأرض

11_ به قدرت رسيدن يوسف ( ع ) پس از بردگى و اسارت در زندان ، دليلى متقن بر حاكميت مشيّت الهى بر تمامى اسباب و علّتهاست .

كذلك مكّنّا ليوسف فى الأرض يتبوّأ منها حيث يشاء نصيب برحمتنا من نشاء

جمله {رحمت خويش را بر هر كس كه خواهيم شامل مى گردانيم و به او قدرت مى بخشيم} _ كه مفاد {نصيب برحمتنا. ..} است _ به منزله ادعايى است كه با {كذلك مكّنّا ...} بر آن استدلال شده است ; يعنى، خداوند برده

اى را كه اختياردار خودش نيز نبود به جايى رسانيد كه اختيار همگان را دارا شد، و اين دليلى روشن بر حاكميت مطلق الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 91 - 7

7_ يوسف ( ع ) و برادرانش به نقش بسزاى خداوند در امور بشر و روند تاريخ ، معتقد بودند و بدان باور داشتند .

قد منّ الله علينا . .. لقد ءاثرك الله علينا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 6 - 11

11- تحميل بدترين شكنجه ها و آزار بر قوم موسى ( بنى اسرائيل ) ، شيوه مستمر فرعونيان

يسومونكم سوء العذاب

{يسومون} از {سوم}، به معناى تحميل شكنجه و عذاب، است و فعل مضارع آوردن آن، مى تواند اشاره به تداوم آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 4 - 5

5- اراده و خواست خداوند ، دخيل در تحولات و رخداد هاى تاريخى

و ما أهلكنا من قرية إلاّ و لها كتاب معلوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 26 - 7

7- دخالت خداوند در تحولات تاريخ ، آن گاه كه دشمنان عليه دين توطئه و مكر كنند .

و إذا قيل لهم ماذا أنزل ربّكم قالوا أس_طر الأولين . .. قد مكر الذين من قبلهم فأت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 6 - 3

3- تحولات تاريخ ( شكست و پيروزى امت ها ) تحت اراده الهى است .

بعثنا عليكم عبادًا .

.. ثمّ رددنا لكم الكرّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 16 - 2

2- رخداد هاى تاريخ و جوامع بشرى ، تحت اراده الهى است .

و إذا أردنا أن نهلك قرية أمرنا مترفيها ففسقوا فيها . .. فدمّرن_ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 59 - 11

11- تحوّلات تاريخ و زوال تمدّن ها و جوامع ، مقهور اراده الهى است .

القرى أهلكن_هم . .. و جعلنا لمهلكهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 74 - 5

5- تحولات تاريخ و نابود شدن جوامع و تمدن ها ، وابسته به اراده الهى است .

و كم أهلكنا قبلهم من قرن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 98 - 2

2- تحولات تاريخ و نابودى جوامع و تمدن ها ، وابسته به اراده خداوند است .

و كم أهلكنا قبلهم من قرن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 128 - 7

7 - تحولات تاريخ و دگرگونى هاى آن ، وابسته به اراده خداوند است .

كم أهلكنا قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 105 - 12

12- نقش اساسى اراده الهى در تحولات تاريخ زندگى بشر

و لقد كتبنا فى الزبور من بعد الذكر أنّ الأرض يرثها عبادى الص_لحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 45 - 4

4 - نقش تعيين كننده اراده الهى در تحولات تاريخ

فكأيّن

من قرية أهلكن_ها و هى ظالمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 42 - 4

4 - تحولات تاريخ ، تحت حاكميت اراده خداوند

فجعلن_هم غثاءً . .. ثمّ أنشأنا من بعدهم قرونًا ءاخرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 44 - 8

8 - حاكميت اراده الهى بر تحولات تاريخ

ثمّ أرسلنا رسلنا . .. فأتبعنا بعضهم بعضًا و جعلن_هم أحاديث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 57 - 4

4 - تحولات تاريخ بشر ، با اراده خدا و متأثر از مشيت او است .

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت ليستخلفنّهم فى الأرض . .. لاتحسبنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 59 - 1

1 - حاكميت اراده خداوند بر تحولات تاريخ

فأخرجن_هم من . .. كذلك و أورثن_ها بنى إسرءيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 120 - 2

2 - اراده خدا ، حاكم بر تحولات تاريخ

ثمّ أغرقنا بعد الباقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 139 - 4

4 - اراده خدا ، حاكم بر تحولات تاريخ

فكذّبوه فأهلكن_هم إنّ فى ذلك لأية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 172 - 3

3 - اراده الهى ، حاكم بر تحولات تاريخ

ثمّ دمّرنا الأخرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 189 - 7

7 - اراده

الهى حاكم بر تحولات تاريخ

فكذّبوه فأخذهم عذاب يوم الظلّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 51 - 8

8 - اراده خدا حاكم بر تحولات تاريخ

أنّا دمّرن_هم و قومهم أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 5 - 1،7

1 - حاكميت اراده خداوند بر تحولات تاريخ

و نريد أن نمنّ على الذين استضعفوا فى الأرض. .. و نجعلهم الورثين

7 - اراده خداوند بر جهت گيرى تحولات تاريخ به نفع مستضعفان

و نريد أن نمنّ على الذين استضعفوا فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 40 - 4

4 - تحولات تاريخ ، تحت حاكميت اراده خداوند

فأخذن_ه و جنوده فنبذن_هم فى اليمّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 58 - 2

2 - اراده خدا ، حاكم بر تحولات تاريخ

و كم أهلكنا من قرية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 78 - 8

8 - حاكميت اراده خداوند بر تحولات تاريخ

أوَلم يعلم أنّ اللّه قد أهلك من قبله من القرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 15 - 3

3 - خداوند ، در سير تحوّلات تاريخ و دگرگون كردن مسير آن ، دخالت دارد .

فأخذهم الطوفان . .. فأنجين_ه و أصح_ب السفينة

درهم كوبيدن قومى ديرپا، با پديد آوردن سيلى بنيان كن، مظهر بارز دخالت در تحولات تاريخ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 4

- 3،4

3 - تحولات تاريخ تحت اراده الهى است .

للّه الأمر من قبل و من بعد

الأمر _ كه جمع آن {أمور} است _ به معناى {كار و حادثه} است (لسان العرب). {ال}، براى استغراق است. بنابراين، جمله {للّه الأمر} به معناى {در حيطه قدرت اراده خداوند بودن هر رخدادى} است.

4 - پيروزى روميان شكست خورده ، پس از زمانى كوتاه ، جلوه اى از حاكميّت اراده خداوند بر تمامى رخداد هاى تاريخ است .

غلبت الروم . .. للّه الأمر

بيان اختصاص همه امور به خداوند، پس از ذكر پيشگويى پيروزى روميان، نوعى تعليل براى پيروزى غير مترقبه آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 27 - 6

6 - خداوند ، در برخى از تحولات مهم تاريخى ، دخالت مستقيم دارد .

اذكروا نعمة اللّه عليكم إذ جاءتكم . .. إذ جاءوكم من فوقكم و من أسفل منكم ... يحس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 19 - 11

11 - تحولات تاريخ ، به دست خداوند است .

فأعرضوا فأرسلنا عليهم سيل العرم و بدلّن_هم . .. فجعلن_هم أحاديث و مزّقن_هم كلّ م

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 82 - 3

3 - اراده خدا ، حاكم بر تحولات تاريخ

فانظر كيف كان ع_قبة المنذرين . .. و لقد نادينا نوح ... ثمّ أغرقنا الأخرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 98 - 7

7 - دخالت خداوند در رخداد هاى تاريخ و تحولات اجتماعى به نفع جبهه

حق

فألقوه فى الجحيم . فأرادوا به كيدًا فجعلن_هم الأسفلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 116 - 5

5 - نقش خداوند در سرنوشت اجتماعى و تحولات تاريخ

و لقد مننّا على موسى و ه_رون . و نجّين_هما و قومها ...و نصرن_هم فكانوا هم الغ_لب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 136 - 2

2 - نقش خداوند در تحولات تاريخ

إذ نجّين_ه و أهله . .. ثمّ دمّرنا الأخرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 3 - 3

3 - نقش اراده خداوند در تحولات تاريخ

كم أهلكنا من قبلهم من قرن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 51 - 6

6 - دخالت خداوند در تحولات و حوادث تاريخ به نفع جريان حق

إنّا لننصر رسلنا و الذين ءامنوا فى الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 30 - 3

3- لزوم توجه به حاكميت اراده الهى ، بر فرآيند تحولات شگرف تاريخ

و لقد نجّينا بنى إسرءيل

تأكيد خداوند در نسبت دادن نجات بنى اسرائيل و وارث قرار دادن ايشان به خود، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 32 - 5

5- اراده خداوند در تحقق تغييرات و تحولات تاريخ و شرايط ملت ها ، ضابطه مند و داراى ملاك علمى

و لقد اخترن_هم على علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 2

- 21

21- اراده الهى ، حاكم بر تحولات تاريخ و نصرت دهنده مؤمنان در برابر هجوم كفر

الذين كفروا . .. أضلّ أعم_لهم . و الذين ءامنوا ... و أصلح بالهم

با توجه به شأن نزول آيه _ كه در كوران مشكلات مسلمانان نازل شده و بدانان نويد پيروزى داده است _ مطلب بالا استفاده مى شود. در اين صورت {بال} به معناى شؤون مادى و معنوى زندگى خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 10 - 7

7- اراده الهى ، حاكم بر تحولات تاريخ بشر

دمّر اللّه عليهم

بى شك نابودى كامل يك نسل در نتيجه كفر و عصيان، تحولى عمده در تاريخ بشر به حساب مى آيد و خداوند اين دگرگونى عظيم را به خود نسبت داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 13 - 8

8- حاكميت اراده الهى بر تحولات تاريخ

و كأيّن من قرية . .. أهلكن_هم فلاناصر لهم

از اين كه خداوند، هلاكت و فروپاشى جوامع كفرپيشه را به خود نسبت داده است، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 32 - 15

15- دخالت هاى الهى ، در تاريخ به نفع جبهه حق و عليه جبهه كفر

و سيحبط أعم_لهم

چنانچه حبط عمل در اين آيه، به معناى عقيم ساختن تلاش هاى ستيزه جويانه كافران عليه دين باشد; استفاده مى شود كه خداوند، به موقع از جبهه حق حمايت كرده و تلاش كافران را بى ثمر خواهد ساخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 -

محمد - 47 - 38 - 16

16_ اراده الهى ، حاكم بر تحولات تاريخى و اجتماعى بشر

و إن تتولّوا يستبدل قومًا غيركم

استناد فعل {يستبدل} به خداوند، بيانگر مطلب بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 21 - 4

4 - احاطه علمى خداوند ، بر تمامى رخداد ها و حوادث آينده

و أخرى . .. قد أحاط اللّه بها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 23 - 6

6 - قوانين الهى ، حاكم بر تحوّلات جامعه و تاريخ

سنّة اللّه الّتى قد خلت من قبل و لن تجد لسنّة اللّه تبديلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 27 - 7

7- مشيت الهى ، حاكم بر روند تاريخ و زندگى انسان ها

لتدخلنّ . .. إن شاء اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 36 - 9

9 - اراده الهى ، حاكم بر تحولات تاريخ

و كم أهلكنا قبلهم من قرن . .. هل من محيص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 37 - 8

8 - اراده الهى ، حاكم بر تحولات تاريخ و جوامع بشرى

و تركنا فيها ءاية

خداوند، به اراده و قدرت خويش جامعه مفسد لوط را آن چنان از صفحه زمين محو گردانيد كه تنها نشانه اى از آن برجاى ماند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 54 - 3

3 - اراده الهى ، حاكم بر تحولات تاريخ

و أنّه أهلك

عادًا الأُولى . .. فغشّيها ما غشّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 26 - 8

8 - سرنوشت فرعون ، نشانگر حاكميت خداوند بر حوادث تاريخ

فأخذه اللّه . .. إنّ فى ذلك لعبرة لمن يخشى

عبرت بودن فرجام فرعون براى آيندگان، مستلزم مقهور بودن همه امور در برابر اراده خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 6 - 5،6

5 - تحولات تاريخ بشر و سرنوشت اقوام و جوامع ، به دست خداوند است .

فعل ربّك

6 - پيامبر ( ص ) ، آگاه و معترف به وابسته بودن تحولات تاريخ انسان ها به خداوند

ألم تر كيف فعل ربّك بعاد

استفهام در {ألم تر} تقريرى و مفيد اثبات است; يعنى، {رأيت} (ديدى و دانستى كه . ..).

منشأ تحولات جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 128 - 15

15 _ مالكيت خدا بر زمين ، نفوذ مشيت او بر حاكمان آن و سير تحولات جوامع بشرى به سوى حاكميت تقواپيشگان ، از تعاليم موسى ( ع ) به قوم خويش

قال موسى . .. إن الأرض للّه يورثها من يشاء من عباده و العقبة للمتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 4 - 2

2- مرگ و مير ها و تحولات طبيعى در جوامع ، به دست خداوند و به تقدير اوست .

و ما أهلكنا من قرية إلاّ و لها كتاب معلوم

منشأ تحولات در آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف -

7 - 160 - 25

25 _ طبيعت و جهان هستى در اختيار خدا و تحولات آن به دست اوست .

فانبجست منه . .. ظلّلنا عليهم الغمم و أنزلنا عليهم المن و السلوى

منشأ تحولات در طبيعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 74 - 10

10 - هراس جهان طبيعت از خداوند ، منشأى براى فعل و انفعالات آن

و إن منها لما يهبط من خشية اللّه

منشأ تحولات زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 26 - 3

3 - شخم زدن زمين و ايجاد شيار در دل خاك و آماده سازى آن براى كشت و ايجاد هرگونه دگرگونى در سطح زمين ، در حقيقت مستند به خداوند است .

ثمّ شققنا الأرض شقًّا

فعل {شققنا} اطلاق دارد و زير و رو كردن خاك زمين را _ به هر شكلى باشد _ مستند به خداوند مى كند; هر چند به دست انسان يا ديگر عوامل طبيعت انجام پذيرد.

منشأ تحولات صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 1 - 5

5 - تحولات نهضت صدر اسلام و شكل گيرى و شكوفايى آن ، تحت اراده و حمايت الهى

إنّا فتحنا لك فتحًا مبينًا

با توجه به اين كه فتح (صلح حديبيه) به خداوند نسبت داده شده است، برداشت بالا به دست مى آيد.

منشأ تحولات طبيعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 130 - 6

6 _ اراده خداوند حاكم بر طبيعت و عوامل آن

و لقد أخذنا ءال فرعون بالسنين

و نقص من الثمرت

منشأ تحولات معنوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 32 - 7

7 - پرستش خداى يگانه و پرهيز از شرك ورزى به او ، زيربنايى ترين اصل عقيدتى و پايه هر تحول معنوى

فأرسلنا فيهم رسولاً منهم أن اعبدوا اللّه ما لكم من إل_ه غيره

هدفدارى تحولات آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 130 - 5

5 _ هدفدارى تحولات جهان

و لقد أخذنا . .. لعلهم يذّكّرون

تحولات اجتماعى

{تحولات اجتماعى}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 66 - 0

آثار تحولات اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 168 - 7

7 _ تغيير و تحول در زندگى انسان ها ، با روى آورى سختى ها و آسايش ها ، امرى هشداردهنده و زمينه ساز روى آورى آنان به صواب و صلاح است .

و بلونهم بالحسنت و السيئات لعلهم يرجعون

عوامل تحولات اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 51 - 8

8 - نقش شخصيت ها در رويداد هاى تاريخى و اجتماعى

ثم اتخذتم العجل من بعده

آوردن كلمه {من بعده} - كه مراد از آن غياب موسى است - به اين نكته اشاره دارد كه: تا موسى در ميان بنى اسرائيل حضور داشت، آنان به شرك گرايش پيدا نكردند و اين گوياى نقش شخصيتها در رويدادهاى مهم تاريخى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 -

92 - 6

6 - نقش شخصيت ها در رويداد هاى تاريخى و اجتماعى

لقد جاء كم موسى . .. ثم أتخذتم العجل من بعده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 53 - 11

11 _ تأثير عقايد و اعمال امت ها در تحولات اجتماعى آنان

ذلك بأن اللّه لم يك مغيرا نعمة أنعمها على قوم حتى يغيروا ما بأنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 11 - 6،8،10

6_ خداوند در پى تحوّل و تغيير در گرايش ها و رفتار هاى جوامع بشرى ، وضعيّت و سرنوشت آنان را تغيير مى دهد .

إن الله لايغير ما بقوم حتى يغيروا ما بأنفسهم

8_ انسان داراى نقشى بسزا در وضعيت اجتماعى و معيشتى و سرنوشت خويش

إن الله لايغير ما بقوم حتى يغيروا ما بأنفسهم

10_ جوامع بشرى در رقم زدن سرنوشت خويش نه مستقل از اراده خداوندند و نه مجبور از ناحيه او

إن الله لايغير ما بقوم حتى يغيروا ما بأنفسهم

جمله {إن الله لايغير ما بقوم} تغيير دهنده و از ميان برنده را خدا مى داند و عبارت {حتى يغيروا ما بأنفسهم} انسانها را در رقم زدن سرنوشت خويش دخيل مى شمرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 6 - 11

11- خداوند ، خواست و اراده خويش را در تحولات اجتماعى ، از طريق اسباب طبيعى انجام مى دهد .

و أمددن_كم بأمول و بنين و جعلن_كم أكثر نفيرًا

عوامل مؤثر در تحولات اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 85 -

6

6 - شخصيت ها و افراد برجسته هر جامعه ، در رويداد هاى تاريخى و اجتماعى آن ، نقش بسزايى دارند .

من بعدك

قانونمندى تحولات اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 16 - 8

8- جامعه و تحولات آن ، داراى سنت و قانونمندى مشخصى است .

و إذا أردنا أن نهلك . .. ففسقوا فيها ... فدمّرن_ها

{قرية} در لغت به معناى مجتمع انسانى است (مفردات راغب). اينكه خداوند مى فرمايد: {وقتى ثروتمندان و مرفهين جامعه فاسق شدند، سخن ما درباره آنان قطعى مى شود} (فحقّ عليها القول); حكايت از آن دارد كه تحولات جامعه، داراى قانون مشخصى است.

منشأ تحولات اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 69 - 12

12 _ تحولات تاريخى و اجتماعى نسل بشر ، تحت اراده و مشيت الهى است .

و اذكروا إذ جعلكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 7

7 _ تحولات تاريخى و اجتماعى بشر در اختيار خدا و به دست اوست .

جعلكم خلفاء من بعد عاد و بوأكم فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 168 - 2

2 _ تحولات تاريخى و اجتماعى بشر به دست خدا و در اختيار اوست .

و قطّعنهم فى الأرض أمماً . .. و بلونهم بالحسنت و السيئات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 66 - 6

6- خداوند با نابود ساختن جوامع غوطهور در فساد و تباهى ، صحنه جوامع

بشرى و روند آن را دگرگون مى سازد .

إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . .. و قضينا ... أن دابر ه_ؤلاء مقطوع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 98 - 7

7 - دخالت خداوند در رخداد هاى تاريخ و تحولات اجتماعى به نفع جبهه حق

فألقوه فى الجحيم . فأرادوا به كيدًا فجعلن_هم الأسفلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 116 - 5

5 - نقش خداوند در سرنوشت اجتماعى و تحولات تاريخ

و لقد مننّا على موسى و ه_رون . و نجّين_هما و قومها ...و نصرن_هم فكانوا هم الغ_لب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 23 - 6

6 - قوانين الهى ، حاكم بر تحوّلات جامعه و تاريخ

سنّة اللّه الّتى قد خلت من قبل و لن تجد لسنّة اللّه تبديلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 37 - 8

8 - اراده الهى ، حاكم بر تحولات تاريخ و جوامع بشرى

و تركنا فيها ءاية

خداوند، به اراده و قدرت خويش جامعه مفسد لوط را آن چنان از صفحه زمين محو گردانيد كه تنها نشانه اى از آن برجاى ماند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 22 - 6

6 - اراده الهى ، حاكم بر همه تحولات فردى و اجتماعى در زندگى بشر

ما أصاب من مصيبة فى الأرض . .. من قبل أن نبرأها

ضمير {ها} در {نبرأها} به مصيبت بازمى گردد و {برء} (مصدر {نبرأ}) به معناى آفريدن و پديد

آوردن است. نسبت دادن همه پديده هاى فردى و اجتماعى به خداوند، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 7 - 6

6 - خداوند ، قادر به ايجاد تحوّل در روابط ملت ها و تبديل خصومت ها به مودّت

عسى اللّه . .. و اللّه قدير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 48 - 10

10_ تدبير امور انسان هاى مؤمن و كافر ، تحولات جوامع بشرى و سرنوشت آنها ، به دست خدا و در اختيار اوست .

اهبط بسل_م منا . .. و أمم سنمتعهم ثم يمسّهم منا عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 11 - 7

7_ تحولات اجتماعى و معيشتى بشر در اختيار خداوند و به دست اوست .

إن الله لايغير ما بقوم حتى يغيروا ما بأنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 74 - 8

8- خداوند با نابود ساختن جوامع غوطهور در فساد و تباهى ، صحنه جوامع و روند آن را دگرگون مى سازد .

و جاء أهل المدينة يستبشرون . .. قال ه_ؤلاء بناتى إن كنتم ف_علين ... فأخذتهم الصي

تحولات سياسى

اهميت تحولات سياسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 11 - 10

10 - خداوند ، برحذر دارنده مسلمانان از تحليل و برخورد سطحى با رخداد هاى سياسى و توطئه هاى دشمنان

إنّ الذين جاءو بالإفك. .. عصبة منكم لاتحسبوه شرًّا لكم

تحيت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تحيت

بهترين تحيت

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 23 - 11

11- بهترين درود و تحيت { سلام } است .

تحيّتهم فيها سل_م

انتخاب واژه {سلام}، از ميان ساير واژگانى كه براى درود و تحيت به كار برده مى شود، مى تواند گوياى نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 32 - 12

12- { سلام } بهترين درود و تحيت است .

يقولون سل_م عليكم

با توجه به اينكه ملائكه براى خوشامدگويى به متقين در هنگام قبض روح آنان، از واژه {سلام} استفاده مى كنند، روشن مى شود كه براى تحيت گفتن {سلام} بهترين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 44 - 3

3 - تحيّت گفتن با { سلام } ، بهترين و شايسته ترين تحيّت ها است .

تحيّتهم يوم يلقونه سل_م

از اين كه در وصف مؤمنان مى فرمايد:{به هنگام لقاءاللّه به آنان {سلام} مى شود. }، به دست مى آيد كه وقتى در چنان هنگام و حالتى براى تحيّت، سلام گفته مى شود، بهترين واژه براى تحيّت، سلام است.

تحيت اخروى بر مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 44 - 1،2

1 - به هنگام لقاءاللّه ، بر مؤمنان ، با واژه { سلام } ، تحيت گفته مى شود .

تحيّتهم يوم يلقونه سل_م

برداشت بالا، بنابراين احتمال است كه اضافه {تحيّت} به ضمير {هم}، اضافه مصدر به مفعول اش باشد.

2 - تحيّت بر مؤمنان ، به هنگام لقاءاللّه ، سلامتى و امنيت كامل داشتن است .

تحيّتهم يوم

يلقونه سل_م

احتمال دارد كه مراد از {سلام}، معناى اصطلاحى آن باشد كه نوعى تحيّت گفتن است و احتمال دارد كه معناى لغوى آن باشد. برداشت ياد شده بر اساس احتمال دوم است.

تحيت با سلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 44 - 3

3 - تحيّت گفتن با { سلام } ، بهترين و شايسته ترين تحيّت ها است .

تحيّتهم يوم يلقونه سل_م

از اين كه در وصف مؤمنان مى فرمايد:{به هنگام لقاءاللّه به آنان {سلام} مى شود. }، به دست مى آيد كه وقتى در چنان هنگام و حالتى براى تحيّت، سلام گفته مى شود، بهترين واژه براى تحيّت، سلام است.

تحيت به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 8 - 5،6،7

5 - منافقان ، به هنگام وارد شدن بر پيامبراكرم ( ص ) ، از روى اهانت به جاى تحيتى كه خداوند به آن فرمان داده بود ، تحيت ديگرى به آن حضرت مى گفتند .

و إذا جاءوك حيّوك بما لم يحيّك به اللّه

6 - تحيت بر پيامبراكرم ( ص ) ، تعيين شده از جانب خداوند

و إذا جاءوك حيّوك بما لم يحيّك به اللّه

7 - مؤمنان ، بايد بر پيامبراكرم ( ص ) به همان تحيتى كه خدا به آن حضرت گفته است ، تحيت بگويند .

و إذا جاءوك حيّوك بما لم يحيّك به اللّه

تحيت به مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 43 - 4،5،6

4 - دعا و تحيت فرشتگان بر مؤمنان

هو الذى يصلّى عليكم و

مل_ئكته

5 - دعا و تحيت فرشتگان به مؤمنان ، به سبب فراوانى ذكر و تسبيح خدا از سوى آنان است .

ي_أيّها الذين ءامنوا اذكروا اللّه . .. و سبّحوه ... هو الذى يصلّى عليكم و مل_ئكت

6 - دعا و تحيت ملائكه بر مؤمنان ، زمينه ساز بيرون بردن آنان از ظلمت ها به نور است .

هو الذى يصلّى عليكم و مل_ئكته ليخرجكم من الظلم_ت إلى النور

تحيت بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 23 - 8

8- درود و تحيت بهشتيان به يكديگر در بهشت ، با لفظ { سلام } است .

تحيّتهم فيها سل_م

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 26 - 2

2 - مكالمات در بهشت پيشتازان ، همراه با درود و تحيت پى درپى است ; نه آميخته با لغو و نسبت هاى ناروا .

لايسمعون فيها لغوًا . .. إلاّ قيلاً سل_مًا سل_مًا

كلمه {سلاماً} مى تواند بدل براى {قليلاً} باشد. گفتنى است كه تكرار {سلاماً}، براى بيان تعاقب و پى درپى بودن است; يعنى، {سلاماًاثر سلام} (درود پى درپى).

تحيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 8 - 6،7

6 - تحيت بر پيامبراكرم ( ص ) ، تعيين شده از جانب خداوند

و إذا جاءوك حيّوك بما لم يحيّك به اللّه

7 - مؤمنان ، بايد بر پيامبراكرم ( ص ) به همان تحيتى كه خدا به آن حضرت گفته است ، تحيت بگويند .

و إذا جاءوك حيّوك بما لم يحيّك به اللّه

تحيت ملائكه

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 43 - 4،5،6

4 - دعا و تحيت فرشتگان بر مؤمنان

هو الذى يصلّى عليكم و مل_ئكته

5 - دعا و تحيت فرشتگان به مؤمنان ، به سبب فراوانى ذكر و تسبيح خدا از سوى آنان است .

ي_أيّها الذين ءامنوا اذكروا اللّه . .. و سبّحوه ... هو الذى يصلّى عليكم و مل_ئكت

6 - دعا و تحيت ملائكه بر مؤمنان ، زمينه ساز بيرون بردن آنان از ظلمت ها به نور است .

هو الذى يصلّى عليكم و مل_ئكته ليخرجكم من الظلم_ت إلى النور

تحيت منافقان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 8 - 5

5 - منافقان ، به هنگام وارد شدن بر پيامبراكرم ( ص ) ، از روى اهانت به جاى تحيتى كه خداوند به آن فرمان داده بود ، تحيت ديگرى به آن حضرت مى گفتند .

و إذا جاءوك حيّوك بما لم يحيّك به اللّه

تحيت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 8 - 7

7 - مؤمنان ، بايد بر پيامبراكرم ( ص ) به همان تحيتى كه خدا به آن حضرت گفته است ، تحيت بگويند .

و إذا جاءوك حيّوك بما لم يحيّك به اللّه

تحيت مؤمنان در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 44 - 4

4 - تحيّت مؤمنان به هم ، هنگام لقاءاللّه ، با واژه { سلام } است .

تحيّتهم يوم يلقونه سل_م

برداشت بالا، بنابراين است كه اضافه {تحيّت} به ضمير {هم}، اضافه مصدر به

فاعل اش باشد.

تحير از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تحير

تحير اخروى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 5 - 2

2- انسان پس از مرگ ، داراى سردرگمى و نابسامانى و نيازمند امداد و دستگيرى

سيهديهم و يصلح بالهم

از اين كه خداوند، به شهيدان نويد داده كه آنان را پس از مرگ هدايت كرده و امورشان را سامان خواهد بخشيد; استفاده مى شود كه بشر پس از مرگ، سردرگم و بى سامان خواهد بود; ولى شهيدان از اين مشكل در امان مى مانند.

تحير اخروى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 4 - 4

4 - مردم در نخستين مراحل رستاخيز ، سردرگم و حيرت زده خواهند بود .

كالفراش المبثوث

{مبثوث}، به معناى منتشر و متفرق است. {بَثَّ الغُبارَ}; يعنى، غبار را برانگيخت (قاموس). پراكندگى و افشانده بودن، نشانگر آشفتگى و پريشان حالى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 6 - 5

5 - مرحله سنجش اعمال ، پس از تخريب كوه ها و گذشت دوران سرگردانى مردم در قيامت است .

يوم يكون الناس كالفراش . .. و تكون الجبال كالعهن المنفوش . فأمّا من ثقلت موزينه

حرف {فاء} در {فأمّا} بيانگر نكته ياد شده است.

تحير اخروى گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 102 - 4

4 - مجرمان در لحظه حضور در قيامت ، با نگرانى به فرجام خويش چشم دوخته و مات و حيرت زده خواهند بود .

و نحشر المجرمين يومئذ زرقًا

{زرقاً} حال براى {المجرمين} است و

مفرد آن {أزرق} يا {زرقاء} به كسى گفته مى شود كه سفيدى چشم او سياهى آن را بپوشاند (لسان العرب). اين حالت نشانِ چشم دوختن و خيره شدن مجرمان است و از اضطراب شديد درونى آنان حكايت دارد. برخى گفته اند: سفيد شدن چشم، ملازم با كورى آن است (لسان العرب).

تحير اخروى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 66 - 2،3،5

2 - تحير و درماندگى اهل شرك در روز رستاخيز

فعميت عليهم الأنباء يومئذ

برداشت ياد شده بدين جهت است كه ميان بسته شدن همه راه هاى خبر بر انسان و سرگردانى وى، تلازم وجود دارد. بنابراين جمله {عميت عليهم الأنباء} مى تواند كنايه از حيرت و سردرگمى مشركان باشد.

3 - درماندگى شرك پيشگان در پاسخ گويى به سؤال خداوند از آنان در قيامت

ماذا أجبتم المرسلين فعميت عليهم الأنباء يومئذ

5 - اقدام نكردن مشركان به يافتن پاسخ براى سؤال خداوند از طريق پرس و جو از يكديگر ، نمود سرگردانى و درماندگى آنان در روز رستاخيز است .

فيقول ماذا أجبتم المرسلين . .. فهم لايتساءلون

تحير اخروى موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 68 - 11

11 - نگاه متحيرانه و بهت آميز موجودات آسمان ها و زمين ، پس از به پاخاستن با دومين نفخ صور در قيامت

ثمّ نفخ فيه أُخرى فإذا هم قيام ينظرون

تحير بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 70 - 3،4

3 - قوم موسى ، تحير و سردرگمى خويش را در انتخاب گاوى كه

بايد ذبح مى شد ، دليل تكرار سؤال و تقاضاى توضيح بيشتر عنوان كردند .

قال ادع لنا ربك . .. إن البقر تشبه علينا

قوم موسى، با جمله تعليليه {إن البقر . ..} - كه تعليل براى جمله قبل است - در صدد بيان اين معنا بودند كه: پرسشهاى مكررشان بدين جهت است كه امر بر آنان مشتبه شده و در پى رهايى از تحير و سردرگمى هستند نه بهانه گيرى و تلاش براى فرار از مسؤوليت.

4 - قوم موسى ، با آخرين پرسش درباره گاو ، به معين شدن گاو و رهايى از تحير اميدوار بودند .

و إنا إن شاء اللّه لمهتدون

{مهتدون} اسم فاعل از اهتداء و به معناى راه يافتگان است و متعلق آن همان گاوى است كه بايد ذبح مى شد.

تحير شاعران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 225 - 1

1 - شاعران ، ترسيم گر حيرت و سرگردانى خويش

ألم تر أنّهم فى كلّ واد يهيمون

{هيمان} (مصدر {يهيمون}) به معناى حيرت و سرگردانى است.

تحير فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 39 - 8

8 - آشفتگى و سردرگمى فرعون ، در انكار دلايل روشن موسى ( ع )

و قال س_حر أو مجنون

سحر و جنون، فاصله بسيارى از يكديگر دارند; زيرا سحر، نوعى تبّحر و جنون سراسر آشفتگى و اشمئزازآور است و ميان اين دو سنخيتى نيست. از اين رو سخن فرعون، نشانگر اضطراب شديد او در موضع گيرى عليه منطق روشن موسى(ع) است.

تحير كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 -

انبياء - 21 - 40 - 2،4

2- بهت و حيرت كافران ، به هنگام گرفتار شدن به عذاب الهى

بل تأتيهم بغتة فتبهتهم

4- بهت زدگى كافران در برابر عذاب ناگهانى ، بازدارنده آنان از هر گونه اقدام دفاعى است .

بل تأتيهم بغتة فتبهتهم فلايستطعيون ردها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 77 - 5

5 - سرگردانى و رسيدن به بن بست كامل ، فرجام نهايى كافران و مستكبران

حتّى إذا فتحنا . .. إذا هم فيه مبلسون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 40 - 2،3

2 - زندگى ( رفتار و اعمال ) كافران ، داراى فرجامى پوچ و در هاله اى از سردرگمى

و الذين كفروا أعم_لهم . .. أو كظلم_ت فى بحر لجّىّ يغشيه موج من فوقه موج من فوقه

3 - كافرانى كه در ماديات و اموال دنيا غوطهوراند ، به پوچى در زندگى دچار گشته و در سردرگمى شديد بسر مى برند .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه . .. و الذين كفروا أعم_لهم ... كظلم_ت ف

از مقايسه ميان آيه 37 _ كه در باره كسانى است كه مال و منال و ماديات آنان را از ياد خدا غافل نمى سازد _ و آيه شريفه _ كه درباره وضعيت كافران است _ به دست مى آيد كه كافران، بر خلاف مؤمنان، در ماديات و علاقه به مال و منال گرفتاراند و از اين رو دچار سردرگمى و تاريكى شديد هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 15 - 5

5_

شك در امكان معاد ، در عين مشاهده آفرينش خداوند ، نمودى از گيجى و سردرگمى كافران

فهم فى أمر مريج . .. أفعيينا بالخلق الأوّل بل هم فى لبس من خلق جديد

بيان تناقض گويى كافران در اين آيه، مى تواند در مقام ارائه نمونه اى از سرگردانى كافران باشد كه در آيات پيشين خداوند به آن اشاره فرموده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 52 - 6

6 - آشفتگى و سردرگمى كافران ، در انكار دلايل روشن پيامبران الهى

إلاّ قالوا ساحر أو مجنون

سحر و جنون فاصله بسيارى از يكديگر دارد; زيرا سحر نوعى تبحر و جنون سراسر آشفتگى و اشمئزاز آور است و ميان اين دو سنخيتى نيست . از اين رو سخن كافران، نشانگر اضطراب شديد آنان درموضع گيرى عليه منطق روشن پيامبران است.

تحير مادر موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 7 - 7

7 - شرايط اضطراب آور روحى براى مادر موسى به هنگام ولادت فرزندش و نيز احساس خطر براى او از جانب فرعونيان ، موجب سرگردانى وى در شير دادن به موسى ( ع ) بود .

و أوحينا إلى أُمّ موسى أن أرضعيه

توصيه خداوند به مادر موسى براى شير دادن به فرزندش، مى تواند گوياى مطلب ياد شده باشد.

تحير مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 137 - 11،12

11 _ شريكان موهوم خداوند با تزيين اعمال ناروا موجبات هلاكت و سردرگمى و اشتباه در دين را براى مشركان فراهم مى سازند.

و كذلك زين .

.. ليردوهم و ليلبسوا عليهم دينهم

{ردى} به معناى هلاكت و {لبس} به معناى اشتباه است.

12 _ شريكان پندارى به اذن خداوند مشركان را به هلاكت و سردرگمى مى اندازند.

و لو شاء الله ما فعلوه فذرهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 5 - 6

6- مشركان ، در مقابله با قرآن و اعلان موضع روشن در برابر آن ، سرگردان و ناتوان بودند .

بل قالوا أضغ_ث أحل_م بل . .. بل هو شاعر

{بل} در آيه شريفه، براى اضراب انتقالى است. اين حرف در مواردى به كار مى رود كه گوينده در صدد بيان نكته اى ديگر بوده و از نكته اول صرف نظر كرده باشد. تكرار اين حرف در يك كلام نشان دهنده اضطراب، ترديد و دو دلى گوينده و يا ناتوانى وى در تصميم گيرى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 29 - 4

4 - تحير و درماندگى مشركان و آرامش و رضايت مندى موحدان در زندگى

ضرب اللّه مثلاً رجلاً فيه شركاء متش_كسون و رجلاً سلمًا لرجل

بيشتر مفسران براين عقيده اند كه تشبيه شدن مشركِ داراى چند معبود، به برده اى كه چند مالك ناسازگار و سخت گير بر سر مالكيت و حاكميت او نزاع دارند; گوياى اين حقيت است كه همان طورى كه چنين برده اى چشم به راه فرمان هاى مختلف و متعدد مالكان خود است و متحير است كه چگونه رضايت آنان را جلب كند و در صورت متضاد بودن فرمان ها، كدام يك از آنها را به اجرا در آورد، مشركان نيز در زندگى

دچار چنين سردرگمى و تحير و تزلزل معرفتى هستند.

تحير مشركان جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 59 - 4

4- دودلى و تحير مشركان در نگهدارى از نوزادان دختر به حالت ذلت و يا در گور كردن آنان

أيمسكه على هون أم يدسّه فى التراب

مرجع ضمير در {يمسكه}، مبشّربه است و منظور از آن نوزاد دختر مى باشد و {على هون} حال براى ضمير مفعولى {يمسكه} است. {هون} به معناى خوارى و ذلت است و {يدسّ} (از مصدر دسّ) به معناى پنهان كردن آمده است.

تحير مكذبان آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 5 - 3

3 - سرگردانى و تحيّر در زندگى دنيايى ، عذابى جانكاه و رنجى طاقت فرسا براى منكران آخرت

فهم يعمهون . أُولئك الذين لهم سوء العذاب

جمله {أُول_ئك الذين. ..} مى تواند تفسير براى {عَمَه} در {فهم يعمهون} باشد.

تحير مكذبان حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 5 - 4

4_ تكذيب كنندگان حق _ قرآن ، پيامبر و معاد _ گرفتار سردرگمى و پريشان گويى

بل كذّبوا بالحقّ لمّا جاءهم و هم فى أمر مريج

يكى از نمودهاى پريشان گويى تكذيب گران معاد اين است كه مى گويند چون بدن انسان در خاك متلاشى مى شود پس چگونه مى تواند از خاك دوباره برآيد; اين در حالى است كه خود مى دانند انسان براى نخستين بار نيز از همين خاك برآمده است.

تحير مكذبان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7

- 186 - 6،7،8

6 _ خداوند منكران قرآن را در انكار و طغيانشان به حال خود ر ها مى سازد .

و يذرهم فى طغينهم

7 _ كفرپيشگان منكر قرآن ، مردمى متحير و سرگردان در وادى گمراهى و طغيانگرى

و يذرهم فى طغينهم يعمهون

در برداشت فوق {فى طغيانهم} متعلق به {يعمهون} گرفته شده است، {عَمَهْ} (مصدر {يعمهون}) به معناى تحير و سرگردانى است.

8 _ كفرپيشگان منكر قرآن راهى براى نجات از تحير و سرگردانى ندارند .

و يذرهم فى طغينهم يعمهون

معناى جمله {يذرهم . .. } بنابراينكه {فى طغيانهم} متعلق به {يعمهون}باشد، چنين مى شود: خداوند منكران قرآن را رها نمى سازد تا همچنان در وادى طغيان، سرگردان بمانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 5 - 4

4_ تكذيب كنندگان حق _ قرآن ، پيامبر و معاد _ گرفتار سردرگمى و پريشان گويى

بل كذّبوا بالحقّ لمّا جاءهم و هم فى أمر مريج

يكى از نمودهاى پريشان گويى تكذيب گران معاد اين است كه مى گويند چون بدن انسان در خاك متلاشى مى شود پس چگونه مى تواند از خاك دوباره برآيد; اين در حالى است كه خود مى دانند انسان براى نخستين بار نيز از همين خاك برآمده است.

تحير مكذبان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 5 - 4

4_ تكذيب كنندگان حق _ قرآن ، پيامبر و معاد _ گرفتار سردرگمى و پريشان گويى

بل كذّبوا بالحقّ لمّا جاءهم و هم فى أمر مريج

يكى از نمودهاى پريشان گويى تكذيب گران معاد اين است كه مى گويند چون بدن انسان در خاك متلاشى

مى شود پس چگونه مى تواند از خاك دوباره برآيد; اين در حالى است كه خود مى دانند انسان براى نخستين بار نيز از همين خاك برآمده است.

تحير مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 5 - 4

4_ تكذيب كنندگان حق _ قرآن ، پيامبر و معاد _ گرفتار سردرگمى و پريشان گويى

بل كذّبوا بالحقّ لمّا جاءهم و هم فى أمر مريج

يكى از نمودهاى پريشان گويى تكذيب گران معاد اين است كه مى گويند چون بدن انسان در خاك متلاشى مى شود پس چگونه مى تواند از خاك دوباره برآيد; اين در حالى است كه خود مى دانند انسان براى نخستين بار نيز از همين خاك برآمده است.

تحير منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 143 - 1،7

1 _ منافقان ، متحير و سرگردان ميان كفر و ايمان

مذبذبين بين ذلك لا إلى هؤلاء و لا إلى هؤلاء

{ذلك} اشاره به ايمان و كفر است. {مذبذب} به شيىء معلق گفته مى شود كه دايم به اين سو و آن سو حركت مى كند و استقرارى ندارد.

7 _ تحير منافقان ، كيفر شوم عملكرد ( خدعه ها و . . . ) آنان است .

مذبذبين بين ذلك . .. فلن تجد له سبيلا

چون اضلال خداوند همواره جنبه كيفرى دارد و كيفر نيز به اقتضاى رفتار نارواست، معلوم مى شود گمراهى منافقان و از آن جمله _ تحير آنان _ كيفرى الهى است و اين كيفر برخاسته از اعمال نارواى آنان (خدعه، كسالت در نماز و . ..) است.

تحير

موجودات آسمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 68 - 11

11 - نگاه متحيرانه و بهت آميز موجودات آسمان ها و زمين ، پس از به پاخاستن با دومين نفخ صور در قيامت

ثمّ نفخ فيه أُخرى فإذا هم قيام ينظرون

تحير موجودات زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 68 - 11

11 - نگاه متحيرانه و بهت آميز موجودات آسمان ها و زمين ، پس از به پاخاستن با دومين نفخ صور در قيامت

ثمّ نفخ فيه أُخرى فإذا هم قيام ينظرون

تحير موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 9 - 2

2 - موسى ، در شگفتى و حيرت از نداى برآمده از آتش وادى طور

نودى أن بورك من فى النّار . .. ي_موسى إنّه أنا اللّه

تصريح خداوند به {إنّه أنا اللّه} مى تواند از آن جهت باشد كه موسى با شنيدن ندا از درون آتش، در شگفتى فرو رفت و حيران ماند; به گونه اى كه سخت نيازمند راهنمايى روشن و صريح بود.

رفع تحير بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 71 - 3

3 - قوم موسى ، آخرين علايم تعيين شده را ( رام نشده براى شخم و . . . ) نشانه هايى قاطع و برطرف كننده سردرگمى خويش دانستند .

قالوا الئن جئت بالحق

{حق} در جمله فوق به معناى ثابت و استوار در مقابل امرى ترديدپذير و نامشخص است. ال در {الحق} براى استغراق خصايص افراد است; يعنى،

حق كامل و تمام.

زمينه تحير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 71 - 16

16 _ شرك و ارتداد، زمينه ساز حيرت و سرگردانى است.

و نرد على . .. كالذى استهوته الشيطين فى الأرض حيران

زمينه نجات از تحير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 71 - 17

17 _ توحيد، زمينه ساز رهايى از تحير و سرگردانى و معنى دهنده و جهت بخش به زندگى است.

كالذى استهوته الشيطين فى الأرض حيران

چون حالت مرتدان و مشركان به ديوانگانى متحير تشبيه شده، طبيعتاً نقطه مقابل شرك (توحيد) اثراتى متضاد با آن خواهد داشت.

عوامل تحير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 137 - 7

7 _ سرگردانى و تحير ، ره آورد ارتداد هاى مكرر

إنّ الذين ءامنوا ثم كفروا . .. لم يكن اللّه ليغفر لهم و لاليهديهم سبيلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 143 - 3

3 _ نفاق ، موجب تحير آدمى در موضعگيرى ها و مايه فقدان قدرت وى در انتخاب صحيح مسير زندگى است .

مذبذبين بين ذلك لا إلى هؤلاء و لا إلى هؤلاء و من يضلل اللّه فلن تجد له سبيلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 110 - 8،9،11

8 _ حق ناپذيرى و انكار آيات الهى، طغيان و موجب حيرت و سرگردانى است.

كما لم يؤمنوا به أول مرة و نذرهم فى طغينهم يعمهون

9 _ سرگردانى در طغيان، كيفر و پيامد حق ناپذيرى

كافران است.

و نذرهم فى طغينهم يعمهون

11 _ طغيانگران مبتلا به حيرت و سرگردانى هستند.

و نذرهم فى طغينهم يعمهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 4 - 2

2 - بى اعتقادى به جهان آخرت ، منشأ انحراف ها و موجب حيرت و سرگردانى

إنّ الذين لايؤمنون بالأخرة . .. فهم يعمهون

{عَمَه} (مصدر {يعمهون}) به معناى تحير و سرگردانى است. عبارت {فهم يعمهون} متفرع بر مطلب قبل است; يعنى، اين دسته از مردمان در نتيجه بى اعتقادى به جهان آخرت و مغرور شدن به اعمال خود، بى هدف و سرگردان اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 1 - 6

6_ كفر و روى گردانى از راه خدا ، مايه گرفتار آمدن به پوچى و سرگردانى

الذين كفروا و صدّوا عن سبيل اللّه أضلّ أعم_لهم

برداشت ياد شده بنابر اين نكته است كه {صدّ} به معناى اعراض و روى گردانى باشد _ نه ايجاد مانع بر سر راه ديگران و سد كردن راه خدا _ و نيز با توجه به اين كه پوچى و سرگردانى نتيجه گم گشتن و بى اثر شدن اعمال است كه از {أضلّ أعمالهم} استفاده مى شود.

عوامل تحير اخروى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 66 - 4

4 - سردرگمى و درماندگى مشركان در قيامت ، بازتاب گمراهى و هدايت ناپذيرى آنان در دنيا است .

ماذا أجبتم المرسلين فعميت عليهم الأنباء يومئذ

تفريع {عميت عليهم. ..} بر آيه پيش، نشانگر آن است كه نوع موضع گيرى در برابر دعوت پيامبران، داراى بازتابى

مناسب با آن در قيامت است. بر اين اساس، برگزيدن گمراهى و سر باز زدن از پذيرش راهنمايى هاى پيامبران، به صورت گمراهى و سردرگمى در قيامت انعكاس مى يابد.

عوامل تحير در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 137 - 11

11 _ شريكان موهوم خداوند با تزيين اعمال ناروا موجبات هلاكت و سردرگمى و اشتباه در دين را براى مشركان فراهم مى سازند.

و كذلك زين . .. ليردوهم و ليلبسوا عليهم دينهم

{ردى} به معناى هلاكت و {لبس} به معناى اشتباه است.

موانع نجات از تحير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 186 - 8

8 _ كفرپيشگان منكر قرآن راهى براى نجات از تحير و سرگردانى ندارند .

و يذرهم فى طغينهم يعمهون

معناى جمله {يذرهم . .. } بنابراينكه {فى طغيانهم} متعلق به {يعمهون}باشد، چنين مى شود: خداوند منكران قرآن را رها نمى سازد تا همچنان در وادى طغيان، سرگردان بمانند.

نجات از تحير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 70 - 6

6 - هدايت انسان ها و رهايى آنان از تحير و سرگردانى ، در اختيار خدا و به مشيت اوست .

و إنا إن شاء اللّه لمهتدون

تخلف از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تخلف

آثار تخلف از انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 13 - 2

2 _ ستم پيشگى اقوام پيشين و ايستادگى در برابر پيامبران ، عامل گرفتار شدن آنان به عذاب استيصال الهى

و لقد أهلكنا القرون من قبلكم لما ظلموا و جاءتهم رسلهم بالبينت و

ما كانوا ليؤمنوا

آثار تخلف از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 74 - 9

9 _ تخلّف از جهاد ، موجب تباهى آخرت

و انّ منكم لمن ليبطّئنّ . .. فليقاتل فى سبيل اللّه الّذين يشرون الحيوة الدّنيا ب

مفهوم جمله {فليقاتل فى سبيل اللّه . .. } اين است كه اگر مسلمانان با وجود شرايط جهاد آن را ترك گويند و تنها به زندگى دنيا بسنده نمايند، آخرت را به دست نياورده اند و در نتيجه آخرت خويش را تباه كرده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 39 - 3،4،5

3 _ تخلف از جنگ با دشمنان اسلام و جامعه اسلامى ، موجب نابودى جامعه اسلامى و سقوط آن *

إلا تنفروا يعذبكم . .. و يستبدل قوماً غيركم

{نفر} به معناى خروج براى امر مهيج و تحريك آميز است كه بيشتر درمورد خروج براى جنگ به كار مى رود و فعل مجزوم {يعذب} و {يستبدل} جواب شرط براى {لاتنفروا} است. بنابراين پيام آيه چنين مى شود: اگر مسلمانان به جنگ نروند عذاب مى شوند و نابود خواهند شد و مردم ديگرى به جاى آنان خواهند نشست.

4 _ فرمان جهاد و شركت همگان در آن ، در جهت منافع مؤمنان و زيان تخلف از جهاد ، تنها متوجه خود آنان است ; نه خداوند .

إلا تنفروا يعذبكم عذاباً أليماً . .. و لا تضروه شيئاً

5 _ ترك جهاد و سستى در امر پيكار با دشمن ، زمينه ساز نابودى جامعه و جايگزين شدن جامعه ديگرى به جاى آن

إلا تنفروا يعذبكم عذاباً

أليماً و يستبدل قوماً غيركم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 42 - 11

11 _ متخلفان از جنگ تبوك ( منافقان ) ، به تخلف خويش و سوگند هاى دروغينشان ، در جهت هلاكت خود گام برداشتند .

سيحلفون باللّه . .. يهلكون أنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 90 - 6

6 _ تخلف بى دليل و غير موجه مسلمان از جنگ ، نشان دروغين بودن ايمان وى به خدا و رسول خداست .

و قعد الذين كذبوا اللّه و رسوله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 93 - 8،9

8 _ گناه تخلف از وظيفه جهاد ، زمينه مهر شدن قلب انسان

رضوا بأن يكونوا مع الخوالف و طبع اللّه على قلوبهم

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه طبع قلب (مهر شدن) معلول عملكرد خائنانه منافقان باشد نه علت آن.

9 _ مهر شدن قلب انسان در نتيجه گناه و تخلف از جهاد ، مايه ناتوان شدن وى از شناخت صحيح حقايق

و طبع اللّه على قلوبهم فهم لا يعلمون

آثار تخلف از غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 118 - 3

3 _ تنگ شدن عرصه زندگى بر سه مسلمان متخلف از جنگ تبوك ، در اثر رو به رو شدن با پيامد هاى عمل خطايى كه كرده بودند .

حتى اذا ضاقت عليهم الأرض بما رحبت

آثار تخلف از معاهده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 -

4 - 5،6

5 _ كمترين كوتاهىِ معاهدين در عمل به مواد و شرايط پيمان عدم تعرض ، نقض پيمان است .

إلا الذين عهدتم من المشركين ثم لم ينقصوكم شيئاً

6 _ تهديد مشركان معاهد صدر اسلام به لغو پيمان عدم تعرض مسلمانان با آنان در صورت مشاهده كمترين كوتاهى در عمل به مواد آن و مشاهده هر گونه كمك به دشمنان اسلام

ثم لم ينقصوكم شيئاً و لم يظهروا عليكم أحداً

آثار تخلف اقتصادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 183 - 5

5 - نادرستى روابط اقتصادى ، سبب فراگيرى فساد و تباهى در جامعه

أوفوا الكيل . .. و لاتعثوا فى الأرض مفسدين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه جمله {و لاتعثوا. ..} عطف تفسيرى بر جمله پيشين باشد.

آثار تخلف منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 84 - 10

10 _ افشاى كامل چهره منافقان و اتخاذ مواضع شديد عليه آنان ، از تبعات تخلف آنان از جنگ تبوك

و لاتصل على أحد منهم

اوّلين تخلف متخلفان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 83 - 14

14 _ وقوع اولين تخلف منافقان از جهاد در جنگ تبوك *

رضيتم بالقعود أول مرّة

برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه تخلف منافقان در جنگ تبوك، اولين تخلف آنان بوده و {أول مرّة} ناظر به اين معنا باشد.

تخلف از احكام جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 190 - 3،8

3 - تجاوز از مقررات و احكام

جهاد ، حرام است .

و قتلوا فى سبيل اللّه . .. و لاتعتدوا

8 - مجاهدان ، در صورتى كه از حدود الهى در جنگ تجاوز كنند و يا حقوق دشمنان را رعايت ننمايند ، از محبت خداوند محروم خواهند شد .

إن اللّه لايحب المعتدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 193 - 9

9 - متجاوزان از مقررات جنگ ، بايد مجازات شوند . *

فلا عدون إلا على الظلمين

تخلف از جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 72 - 7

7 _ خوشحالى به خاطر شركت نجستن در جنگ به همراهى رسول خدا و مصون ماندن از پيامد هاى مصيبت بار آن ، شرك است .

فان اصابتكم مصيبة قال قد انعم اللّه علىّ اذ لم اكن معهم شهيداً

امام صادق(ع) در توضيح آيه فوق فرمود: ... ولو ان اهل السماء و الارض قالوا قد انعم الله عليّ اذ لم اكن مع رسول الله (ص) لكانوت بذلك مشركين ... .

مراد از شرك خروج از اسلام نيست بلكه پيروى از شيطان است كما اينكه رواياتى در اصول كافى بيانگر اين مطالب است.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 257، ح 191 ; نورالثقلين، ج 1، ص 516، ح 398 ; تفسير برهان، ج 1، ص 393، ح 2، 3 و 4.

تخلف از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 74 - 6

6 _ تخلف از جهاد ، نتيجه ارزيابى غلط از دنيا و آخرت

فليقاتل فى سبيل اللّه الّذين يشرون الحيوة الدّنيا بالاخرة

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 16 - 10

10 _ سر باز زدن از شركت در ميدان هاى نبرد ، برقرارى روابط پنهانى با دشمنان و در ميان نهادن اسرار مسلمانان با آنان ، از نشانه هاى ضعف ايمان

أم حسبتم أن تتركوا و لما يعلم اللّه الذين جهدوا منكم و لم يتخذوا من دون اللّه و

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 38 - 12

12 _ ترك جهاد و سستى در پيكار با دشمنان دين ، نشانه دنياطلبى و دلبستگى به زندگى دنيوى است .

ما لكم إذا قيل لكم انفروا فى سبيل اللّه . .. أرضيتم بالحيوة الدنيا من الأخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 41 - 3

3 _ مشكلات و دشوارى هاى زندگى _ هر چند بسيار باشد _ نمى تواند بهانه اى براى تخلف از جهاد قرار گيرد .

انفروا خفافاً و ثقالا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 86 - 10

10 _ گريز از جهاد با وجود داشتن قدرت و تمكن ، نشانه نفاق است .

استئذنك أولوا الطول منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 87 - 3

3 _ تخلف و فرار از جهاد ، نشانه ضعف روحى و به دور از روحيه مردانگى است .

رضوا بأن يكونوا مع الخوالف

آيه دربردارنده توبيخ است و خداوند، منافقان را به خاطر تن دادن به همنشينى زنان و خانه نشينان، مذمت كرده است.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 95 - 11

11 _ تخلف از جهاد و سوگند دروغ ، علامت نفاق و نشانه پليدى است .

يعتذرون إليكم . .. سيحلفون باللّه ...إنهم رجس

تخلف از رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 120 - 5

5 _ ممنوعيت تخلف از فرمان رهبر جامعه اسلامى در همه اعصار

ما كان لأهل المدينة و . .. أن يتخلفوا عن رسول اللّه

با توجه به اينكه آيات قبل در زمينه جهاد بود و فرمان جهاد حكمى مربوط به حكومت اسلامى است، مى توان استفاده كرد كه لزوم تبعيت از رسول خدا (ص) در واقع به معناى لزوم تبعيت از حاكم الهى است و نام رسول خدا (ص) از آن جهت ذكر شده كه آن حضرت حاكم جامعه اسلامى بوده است.

تخلف از كفاره ظهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 3 - 10

10 - تخلف كنندگان از كفّاره ظهار ، مورد تهديد خداوند به كيفر و مجازات

فتحرير رقبة . .. و اللّه بما تعملون خبير

جمله {و اللّه بما تعملون. ..} پيامدار اين حقيقت است كه ظهاركننده، بايد بداند كه در صورت تخلف و فرار از دادن كفّاره ظهار، خداوند به عمل او آگاهى داشته و سزاى وى را خواهد داد.

تخلف از وعده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 194 - 21

21 _ خداوند ، هرگز از وعده هاى خويش تخلف نمى كند .

انّك لا تخلف الميعاد

تخلف باديه نشينان

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 1

1 - تخلّف برخى از اعراب باديه نشين در سفرِ منتهى به صلح حديبيه ، از همراهى و يارى پيامبر ( ص )

سيقول لك المخلّفون من الأعراب

با توجه به اين كه آيات پيشين درباره {فتح مبين} (صلح حديبيه) بود; استفاده مى شود كه تخلّف اين گروه از اعراب، در رابطه با همين سفر است كه به صلح حديبيه منتهى گشت.

تخلف كعب ابن اشرف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 118 - 21

21 _ { عن على بن ابى حمزة عن ابى عبداللّه ( ع ) قال : سئلته عن قول اللّه { و على الثلاثة الذين خلّفوا } قال : كعب و مرارة بن الربيع و هلال بن اميّه . . . } ;

على بن ابى حمزه گويد: از امام صادق (ع) درباره قول خدا {و على الثلاثة . .. } پرسيدم: اين سه نفر چه كسانى هستند، فرمود: كعب، مرارة بن ربيع و هلال بن اميّه}.

تخلف متخلفان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 118 - 1

1 _ تخلف سه نفر از مسلمانان ، از حضور يافتن در جنگ تبوك

و على الثلثة الذين خلّفوا

تخلف مرارة بن ربيع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 118 - 21

21 _ { عن على بن ابى حمزة عن ابى عبداللّه ( ع ) قال : سئلته عن قول اللّه { و على الثلاثة الذين خلّفوا } قال : كعب

و مرارة بن الربيع و هلال بن اميّه . . . } ;

على بن ابى حمزه گويد: از امام صادق (ع) درباره قول خدا {و على الثلاثة . .. } پرسيدم: اين سه نفر چه كسانى هستند، فرمود: كعب، مرارة بن ربيع و هلال بن اميّه}.

تخلف منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 83 - 14

14 _ وقوع اولين تخلف منافقان از جهاد در جنگ تبوك *

رضيتم بالقعود أول مرّة

برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه تخلف منافقان در جنگ تبوك، اولين تخلف آنان بوده و {أول مرّة} ناظر به اين معنا باشد.

تخلف منافقان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 45 - 1

1 _ تنها مردمان بى ايمان ( منافقان ) ، از پيامبر ( ص ) اجازه ترك جهاد مى طلبيدند .

إنما يستئذنك الذين لايؤمنون باللّه و اليوم الأخر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 47 - 2

2 _ عدم شركت بى ايمان ها و سست باوران ( منافقان ) در جنگ تبوك ، به خير و صلاح مؤمنان بود نه مايه ضرر آنان .

لو خرجوا فيكم ما زادوكم إلا خبالا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 50 - 4

4 _ مباهات و اظهار شادمانى منافقان به رأى صائب خويش مبنى بر ترك جهاد ، در صورت مواجه شدن مسلمانان با شكست و مشكلات جنگ

و إن تصبك مصيبة يقولوا قد أخذنا أمرنا من قبل و يتولوا و

هم فرحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 81 - 11

11 _ گرمى هوا ، بهانه منافقان صدر اسلام براى تخلف از جنگ و دستاويزى براى تبليغ و بازداشتن از شركت ديگران در جهاد

و قالوا لاتنفروا فى الحر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 88 - 4

4 _ سستى و تخلف منافقان از جهاد ، در روحيه محكم و مصمم پيامبر ( ص ) و مؤمنان راستين تأثيرى نداشت .

رضوا . .. لكن الرسول ... جهدوا

تخلف منافقان از غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 43 - 5

5 _ إخبار خداوند به عزم قطعى برخى افراد ( منافقان ) بر تخلف از جنگ تبوك ( حتى در صورت عدم دريافت اذن از پيامبر ( ص ) )

و سيحلفون باللّه لو استطعنا لخرجنا . .. لم أذنت لهم حتى يتبين لك الذين صدقوا و ت

از اظهار ناتوانى منافقان براى جهاد و تذكر خداوند به دروغ بودن اين اظهار، استفاده مى شود كه آنان تصميم بر تخلف از جنگ داشته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 81 - 1،2

1 _ تخلف منافقان از شركت در جنگ تبوك

فرح المخلفون بمقعدهم خلف رسول اللّه

اين بخش از آيات مربوط به جنگ تبوك و تخلف منافقان از شركت در آن است.

2 _ خوشحالى و احساس موفقيت منافقان از شركت نكردن در جنگ تبوك

فرح المخلفون بمقعدهم خلف رسول اللّه

تخلف ناپذيرى وعيدهاى خدا

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 97 - 8

8 - تخلف ناپذير بودن برخى از تهديد ها و وعيد هاى خداوند

موعدًا لن تخلفه

{لن تخلفه} مجهول است و فاعل بيان نشده آن خداوند است.

تخلف وعده ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 22 - 27

27- { قال رسول الله ( ص ) : إذا جمع الله الأولين و الأخرين و قضى بينهم و فرغ من القضاء . . . الكافرون . . . يأتون إبليس فيقولون : . . . قم أنت فاشفع لنا فإنك أنت أضللتنا فيقوم إبليس . . . و يقول عند ذلك : { إن الله وعدكم وعد الحق و وعدتكم فاخلفتكم . . . } ;

از رسول خدا(ص) روايت شده است كه فرمود: آن گاه كه خداوند اولين و آخرين انسانها را جمع كرد و ميان آنان حكم نمود و از حكم كردن فارغ شد . .. كافران ... نزد ابليس آيند و گويند:... تو برخيز و براى ما شفاعت كن; پس همانا تنها تو ما را گمراه كردى. پس ابليس مى ايستد ... و در اين هنگام مى گويد: {إن الله وعدكم وعد الحق و وعدتكم فاخلفتكم...}.

تخلف هلال بن اميه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 118 - 21

21 _ { عن على بن ابى حمزة عن ابى عبداللّه ( ع ) قال : سئلته عن قول اللّه { و على الثلاثة الذين خلّفوا } قال : كعب و مرارة بن الربيع و هلال بن اميّه . .

. } ;

على بن ابى حمزه گويد: از امام صادق (ع) درباره قول خدا {و على الثلاثة . .. } پرسيدم: اين سه نفر چه كسانى هستند، فرمود: كعب، مرارة بن ربيع و هلال بن اميّه}.

تداوم تخلف متخلفان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94 - 9

9 _ إخبار خداوند به بى اساس بودن عذرتراشى متخلفان از جنگ تبوك به دليل ادامه داشتن كجروى ها و تخلفات آنان در آينده

قل لا تعتذروا لن نؤمن لكم . .. و سيرى اللّه عملكم

جمله {سيرى اللّه . .. } مى تواند بيانگر علت عدم پذيرش عذر متخلفان باشد ; يعنى، عملكرد خلاف اينان در آينده، خود بهترين گواه بر نادرستى معذرت جويى آنان خواهد بود.

توجيه تخلف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 62 - 9

9 _ توجيه خلافكارى ها بر مبناى دروغ ، نمودى از انفاق

يريدون ان يتحاكموا . .. ان اردنا الّا احساناً و توفيقاً

جرم تخلف از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 82 - 6

6 _ تخلف از جهاد و فرمان رسول خدا ( ص ) و اخلال در بسيج و تجهيز سپاه اسلام ، جرمى است بزرگ .

خلف رسول اللّه . .. قالوا لاتنفروا ... قل نار جهنم ... جزاء بما كانوا يكسبون

زمينه تخلف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 64 - 11

11- نسيان ، از آفات مديريت و زميه ساز بروز كاستى ها ، خطا

ها و تخلفات است .

و ما نتنزّل إّلا بأمر ربّك . .. و ما كان ربّك نسيًّا

به كسى كه سياست گذار و مدبّر امور كسى باشد {ربّ} گفته مى شود (برگرفته از مصباح).

زمينه تخلف از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 1

1 _ عواطف خويشاوندى ( علاقه به پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خويشاوندان ) و امكانات مادى ( مال ، شغل و مسكن ) زمينه هاى انحراف انسان و روى گردانى وى از فرمان خدا و رسول و ر ها كردن جهاد

قل إن كان ءاباؤكم . .. و أموال اقترفتموها ... أحب إليكم من اللّه و رسوله و جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 86 - 8

8 _ تمكن و ثروت ، زمينه عافيت طلبى منافقان و گريز آنان از جهاد

استئذنك أولوا الطول منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 93 - 5

5 _ ثروت و توانمندى ، زمينه راحت طلبى ، ذلت پذيرى و روى گردانى انسان از جهاد *

يستئذنونك و هم أغنياء

عوامل تخلف از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 73 - 4

4 _ دنيامدارى ، عاملى براى تخلّف از جهاد و دوگانگى در برخورد ، به هنگام شكست و پيروزى

قد انعم اللّه علىّ اذ لم اكن معهم شهيدا . .. يا ليتنى كنت معهم معهم فافوز

جمله {يا ليتنى . .. } و {قد انعم اللّه ... }، بيانگر اين

معناست كه به چنگ آوردن متاع دنيا و يا از دست دادن آن، تعيين كننده خط مشى سست عنصران متخلف از جهاد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 - 20

20 _ ترس از غير خدا ، از عوامل بازدارنده مردم از جهاد

يخشون النّاس كخشية اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 42 - 2

2 _ دورنماى مشقت آميز و به دور از منافع مادى جنگ تبوك ، در نظر برخى از مسلمانان صدر اسلام ، عامل امتناع آنان از حضور در جنگ

لو كان عرضاً قريباً و سفراً قاصداً لاتبعوك و لكن بعدت عليهم الشقة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 81 - 16

16 _ بى اعتقادى منافقان به قيامت و عدم درك آن نسبت به حوادث و حقايق آن ، مايه تخلف آنان از جهاد

لو كانوا يفقهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 83 - 8

8 _ نفاق ، بازدارنده انسان از جهاد در راه خدا و همگامى با رهبر الهى

فقل لن تخرجوا معى أبداً و لن تقتلوا معى عدواً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 86 - 9

9 _ ثروت فراوان ، زمينه گرايش انسان به عافيت طلبى و موجب تن دادن به ذلت و خوارى و ترك فريضه جهاد

و إذا أنزلت سورة . . و جهدوا مع رسوله استئذنك أولوا الطول منهم

عوامل تخلف از غزوه تبوك

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 42 - 2

2 _ دورنماى مشقت آميز و به دور از منافع مادى جنگ تبوك ، در نظر برخى از مسلمانان صدر اسلام ، عامل امتناع آنان از حضور در جنگ

لو كان عرضاً قريباً و سفراً قاصداً لاتبعوك و لكن بعدت عليهم الشقة

عوامل تخلف متخلفان از مسافرت به حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 6

6 - ادعاى سرگرمى به مال و خانواده ، بهانه تخلّف اعراب از همراهى باپيامبر ( ص )

سيقول لك المخلّفون من الأعراب شغلتنا أمولنا و أهلونا

فرعون و تخلف وعده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 58 - 7

7 - فرعون به موسى ( ع ) اطمينان داد كه او و يارانش ، از حضور در ميعادگاه تخلف نخواهند ورزيد .

موعدًا لانخلفه نحن

فرعونيان و تخلف وعده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 58 - 7

7 - فرعون به موسى ( ع ) اطمينان داد كه او و يارانش ، از حضور در ميعادگاه تخلف نخواهند ورزيد .

موعدًا لانخلفه نحن

كيفر تخلف از اوامر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 51 - 15،16

15 - انحراف از روش ترسيم شده از سوى خدا براى زندگى ، درپى دارنده مجازات الهى

إنّى بما تعملون عليم

16 - همه مردم _ حتى پيامبران _ در معرض كيفر هاى الهى در صورت تخلف از دستورات او

ي_أيّها الرسل . .. إنّى

بما تعملون عليم

كيفر تخلف از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 42 - 10

10 _ پيامد هلاكت بار سرباز زدن از فريضه جهاد در راه خدا ، دامنگير خود متخلفان است .

لو استطعنا لخرجنا معكم يهلكون أنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 93 - 1

1 _ گناه و كيفر تخلف از جهاد ، تنها متوجه كسانى است كه على رغم توانمندى ، از آن روى برگردانند .

إنما السبيل على الذين يستئذنونك و هم أغنياء

گناه تخلف از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 93 - 1،8

1 _ گناه و كيفر تخلف از جهاد ، تنها متوجه كسانى است كه على رغم توانمندى ، از آن روى برگردانند .

إنما السبيل على الذين يستئذنونك و هم أغنياء

8 _ گناه تخلف از وظيفه جهاد ، زمينه مهر شدن قلب انسان

رضوا بأن يكونوا مع الخوالف و طبع اللّه على قلوبهم

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه طبع قلب (مهر شدن) معلول عملكرد خائنانه منافقان باشد نه علت آن.

مجازات تخلف از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 91 - 13

13 _ اشخاص معذور از جهاد ، در صورت خيرخواهى براى دين و رهبر جامعه اسلامى ، مصون از عذاب و كيفر تخلف از جنگ

الذين كفروا منهم عذاب أليم . .. ما على المحسنين من سبيل

منشأ تخلف باديه نشينان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح -

48 - 12 - 3

3 - ترس از مرگ ، عامل اصلى تخلّف اعراب از همراهى پيامبر ( ص ) ، در سفر حديبيه

بل ظننتم أن لن ينقلب الرسول و المؤمنون إلى أهليهم أبدًا

موانع تخلف از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 44 - 7

7 _ تقوا ، مانع تخلف از جهاد با مال و جان

لايستئذنك الذين يؤمنون . .. أن يجهدوا ... و اللّه عليم بالمتقين

موانع تخلف اقتصادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 184 - 4

4 - تقوا و ايمان به خداى يگانه ، بازدارنده انسان از فساد و روابط ناسالم اقتصادى است .

و لاتكونوا من المخسرين . .. و لاتبخسوا الناس أشياءهم و لاتعثوا فى الأرض مفسدين .

توصيه شعيب(ع) به رعايت تقواى الهى و توجه به خداى يگانه _ پس از نهى از كم فروشى، برقرارى روابط ناسالم اقتصادى و فسادانگيزى در جامعه _ مى تواند حاكى از مطلب ياد شده باشد.

نهى از تخلف اقتصادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 183 - 3

3 - نهى شعيب ( ع ) از فسادانگيزى در جامعه و چپاول گرى اقتصادى

و لاتعثوا فى الأرض مفسدين

{عُثُوّ} (مصدر {تعثوا}) به افساد و تخريب بيش از حد گفته مى شود. بنابراين قيد {مفسدين} حال تأكيدى براى فاعل{تعثوا} است.

تدبر از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تدبر

آثار تدبر در آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 63 - 3

3 - تدبر در پديده هاى طبيعت ، رمينه ره يابى

انسان به توحيد و يكتاپرستى

ألم تر أنّ اللّه أنزل من السماء ماء

آثار تدبر در قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 29 - 6،11

6 - فهم و درك صحيح قرآن ، نيازمند به تدبر و انديشيدن است .

كت_ب . .. ليدّبّروا ءاي_ته

11 - تدبر و انديشه كردن در قرآن ، زمينه بيدارى و پندگيرى از آن كتاب الهى است .

كت_ب . .. ليدّبّروا ... و ليتذكّر

با توجّه به تقدم ذكر تدبر در قرآن بر بيدارى و پندپذيرى از آن، برداشت ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 82 - 6

6 _ تدبّر در قرآن ، زمينه برطرف شدن نفاق و ضعف ايمان

و يقولون طاعة . .. افلا يتدبّرون القران

ترغيب منافقان و مسلمانان ضعيف الايمان به تدبر در قرآن مى تواند به منظور ارائه رهنمودى براى برطرف شدن نفاق و ضعف ايمان آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 68 - 3

3 - تأمل در آيات قرآن ، زداينده هر گونه ترديد در الهى و آسمانى بودن آن

أفلم يدّبّروا القول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 24 - 4

4- انديشه و تدبّر انسان ، در قرآن ، مانع كفر است .

فأصمّهم و أعمى أبص_رهم . أفلايتدبّرون القرءان

از لحن {أفلايتدبّرون}، استفاده مى شود كه اگر آنان به راستى در قرآن تدبّر مى كردند، در برابر دستورات حق كر و كور نبوده و موضع نمى گرفتند.

آثار تدبر در قصه

ايوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 41 - 3

3 - تدبر در سرگذشت ايوب ( ع ) ، مايه تقويت نيروى صبر و شكيبايى در برابر مشكلات

و اذكر عبدنا أيوب إذ نادى ربّه أنّى مسّنى الشيط_ن بنصب و عذاب

ابتلاى ايوب(ع) به مشكلات و رنج هاى طاقت فرسا و صبر و شكيبايى او، مهم ترين بخش سرگذشت آن حضرت است. بنابراين يادآورى آن، مى تواند سبب دميدن روح مقاومت و شكيبايى در انسان گرفتار گردد.

آثار تدبر در كتب آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 12 - 13

13- تدبر و تأمل در كتاب هاى آسمانى ، زمينه و شرطى لازم براى برخوردارى از حكمت و علم

ي_يحيى خذ الكت_ب بقوّة و ءاتين_ه الحكم صبيًّا

جمله و {آتيناه} نمى تواند بدون ارتباط معنايى با {خذ الكتاب بقوّة} باشد. بعيد به نظر نمى رسد كه مفاد {خذ الكتاب} زمينه اى براى {آتيناه الحكم} باشد.

اهميت تدبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 21 - 1

1- خداوند ، فراخوان آدميان براى تأمل و درس آموزى از تفاوت رتبه دنيوى انسانها

انظر كيف فضّلنا بعضهم على بعض

اهميت تدبر در آسمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 5 - 2

2 - نظام عالى آسمان ، جلوه گاه عظمت خداوند و شايان تأمل و تدبر

و السقف المرفوع

سوگند، همواره به امور مهم تعلق مى گيرد و خداوند با سوگند به آسمان رفيع، بشر را به اهميت آن متوجه ساخته است.

اهميت

تدبر در آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 6 - 7

7 _ لزوم مطالعه و تدبر در پديده هاى جهان آفرينش ، براى شناخت خدا و ربوبيت او

إن فى اختلف الّيل و النهار و ما خلق اللّه فى السموت و الأرض لأيت

اهميت تدبر در آيات قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 29 - 7

7 - لزوم تدبر و انديشيدن در آيات قرآن

كت_ب . .. ليدّبّروا ءاي_ته

اهميت تدبر در حقانيت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 52 - 1

1 - لزوم تأمل و تدبر انسان ، درباره حقانيت قرآن و پرهيز از مخالفت عجولانه با آن

قل أرءيتم إن كان من عند اللّه ثمّ كفرتم به من أضلّ

اهميت تدبر در قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 11 - 9

9 _ خداوند ، تشويق كننده و فراخوان عالمان و دانشمندان به تحقيق و تدبر در قرآن و بهره گيرى از معارف آن

و نفصل الأيت لقوم يعلمون

ذكر {لقوم يعلمون} در پى بيان تفصيل و تبيين معارف قرآن، تشويقى است الهى براى اهل علم و دانش، جهت بهره گيرى از كتاب خداوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 127 - 11

11 _ لزوم ژرف نگرى در آيات قرآن و پرهيز از برخورد سطحى با پيام هاى الهى ( وحى )

بأنهم قوم لا يفقهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 -

مؤمنون - 23 - 68 - 4

4 - لزوم تدبر در آيات و معارف قرآن

أفلم يدّبّروا القول

اهميت تدبر در وحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 24 - 2

2- خداوند ، خواهان تدبّر انسان در حقايق وحى و نه برخورد سطحى با آن

أفلايتدبّرون القرءان

تدبر در تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 11 - 1

1 _ پيامبر اكرم(ص) مأمور ترغيب مردم به سير در زمين و تدبر در سرانجام تكذيب كنندگان پيامبران الهى

قل سيروا فى الأرض ثم انظروا كيف كان عقبة المكذبين

تدبر در دريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 6 - 2

2 - درياى خروشان جلوه اى از عظمت و قدرت الهى و شايان تأمل و انديشه

و البحر المسجور

{سجر} (شعلهور كردن) گاهى استعاره از التهاب و خروشيدن است (مفردات راغب). بنابراين {بحر مسجور}; يعنى، درياى خروشان. گفتنى است كه با توجه به اين كه سوگند، همواره به امور مهم و در خور تأمل تعلق مى گيرد، خداوند با سوگند به درياى خروشان، بشر را به عظمت و قابل تأمل و تدبر بودن آن توجه داده است.

تدبر در فرجام برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 7 - 2

2_ خداوند ، انسان ها را به تأمل در سرگذشت يوسف ( ع ) و برادرانش ترغيب كرده است .

لقد كان فى يوسف و إخوته ءاي_ت للسائلين

حرف لام در {لقد} نشانه قسم مقدر و {قد} نيز براى تأكيد است. هدف

از تأكيد و سوگند خداوند بر اينكه در داستان يوسف و برادرانش آياتى براى پرسش كنندگان است ، ترغيب انسانها به تأمل در آن داستان مى باشد.

تدبر در قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 29 - 4

4 - قرآن ، براى تدبر و انديشه است .

كت_ب أنزلن_ه إليك مب_رك ليدّبّروا ءاي_ته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 82 - 1،14

1 _ ضرورت و لزوم تدبّر و انديشه عميق در قرآن

افلا يتدبّرون القران

انديشه و تأمل مداوم در يك چيز را تدبّر مى گويند كه از آن به {انديشه عميق} تعبير شده است.

14 _ پندار وجود اختلاف در قرآن ، نتيجه نگرش سطحى و عدم تدبّر در آن

افلا يتدبّرون القران و لو كان من عند غير اللّه لوجدوا فيه اختلافاً كثيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 75 - 19

19 _ لزوم تأمل و انديشه در چگونگى استدلال هاى قرآن

انظر كيف نبين لهم الايت

كلمه {نظر} به معناى دقت كردن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 24 - 5

5- مفاهيم عالى قرآن ، قابل درك و تدبّر براى انسان

أفلايتدبّرون القرءان

تعبير {أفلايتدبّرون}، همگان را به تدبّر در قرآن برمى انگيزاند. اين انگيزش از سوى خداوند، مبتنى بر اين است كه حقايق قرآن براى بشر، قابل درك و استفاده باشد.

تدبر در قصه اصحاب فيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فيل - 105 - 1 - 7

7 - داستان اصحاب

فيل و كيفر ديدن آنان ، حادثه اى عبرت آموز و شايسته تدبر

ألم تر كيف

تدبر درقصص قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 99 - 6

6 - لزوم تدبّر و انديشه كردن در داستان هاى قرآن ، براى متذكّر شدن و درس آموختن

نقصّ عليك من أنباء . .. ذكرًا

تدبر مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 17 - 9

9 - وجود هميشگى مؤمنانى كه با تدبر در قرآن ، از رهنمود هاى آن بهره مى گيرند .

قد بيّنا لكم الأي_ت لعلّكم تعقلون

به كارگيرى {لعلّ} _ كه براى بيان اميد است _ نشان مى دهد كه زمين هرگز از وجود مؤمنانى كه از قرآن استفاده كنند، خالى نمى شود.

تشويق به تدبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 11 - 1

1 _ پيامبر اكرم(ص) مأمور ترغيب مردم به سير در زمين و تدبر در سرانجام تكذيب كنندگان پيامبران الهى

قل سيروا فى الأرض ثم انظروا كيف كان عقبة المكذبين

تشويق به تدبر در قصه يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 7 - 2

2_ خداوند ، انسان ها را به تأمل در سرگذشت يوسف ( ع ) و برادرانش ترغيب كرده است .

لقد كان فى يوسف و إخوته ءاي_ت للسائلين

حرف لام در {لقد} نشانه قسم مقدر و {قد} نيز براى تأكيد است. هدف از تأكيد و سوگند خداوند بر اينكه در داستان يوسف و برادرانش آياتى براى پرسش كنندگان است ، ترغيب انسانها

به تأمل در آن داستان مى باشد.

دعوت به تدبر در قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 68 - 2

2 - فراخوانده شدن كافران به تدبر و انديشه در آيات قرآن و پرهيز از داورى هاى نسنجيده درباره آن

أفلم يدّبّروا القول

تدبير خدا از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تدبير خدا

آثار تدبير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 2 - 20

20_ توان خداوند بر آفرينش هستى و تدبير امور آن ، دليل توانايى او بر ايجاد قيامت است .

الله الذى رفع السموت . .. يفصل الأيت لعلكم بلقاء ربكم توقنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 76 - 4

4- همه پديده هاى جهان بدون امداد و تدبير خداوند ، ناتوان از سامان دادن به امور و ارائه راه خير و كمالند .

لايقدر على شىء . .. أينما يوجّهه لايأت بخير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 93 - 3

3- يك دست نبودن همه انسان ها در عقيده و رفتار و وجود تفاوت ميان آنان ، بر اساس خواست و تدبير الهى است .

و لو شاء الله لجعلكم أُمّة وحدة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 79 - 1

1 - پيدايش نسل انسان در گستره زمين ، تنها به اراده و تدبير خداوند

و هو الذى ذرأكم فى الأرض و إليه تحشرون

{ذرء} (مصدر {ذرأ}) به معناى پديد آوردن و پراكندن است. {تحشرون} _ به قرينه {إليه} _ متضمن معناى {ترجعون} و {حشر}

(مصدر مجهول {تحشرون}) به معناى جمع و گردآورى شدن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 80 - 4

4 - حيات و مرگ انسان ها ، تنها به اراده و تدبير خداوند

و هو الذى يحى و يميت

برداشت فوق، بر اين اساس است كه مفعول محذوف، ضمير خطاب به انسان ها باشد; يعنى، {يحييكم و يميتكم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 81 - 1

1 - مرگ و حيات مجدد انسان به دست خدا و براساس تدبير او است .

و الذى يميتنى ثمّ يحيين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 166 - 5

5 - همسرى و زوجيت مرد با زن ، به تدبير الهى و جلوه اى از ربوبيت او است .

خلق لكم ربّكم من أزوجكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 62 - 5

5 - تسلط انسان بر زمين و بهره گيرى گسترده وى از نعمت هاى آن ، تدبيرى الهى و نشان دهنده الطاف خداوند در حق وى

و يجعلكم خلفاء الأرض

اسناد {جعل} به خداوند، براى يادآورى اين واقعيت است كه اگر شما بر گرده زمين سواريد و از آن سود مى جوييد، امرى اتفاقى نيست; بلكه در آن رموز و مناسبات زيادى به كار رفته كه همه وابسته به تدبير خداوند است و بر اين اساس است كه قادر به تصرف در زمين و تسلط بر آن هستيد. تعبير {خلفاء الأرض} اشاره به همين تصرف و تسلط دارد.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 63 - 1،3

1 - راهيابى انسان ، در ظلمات بيابان و دريا ، به هدايت و تدبير خداوند

أمّن يهديكم فى ظلم_ت البرّ و البحر

3 - ارسال باد هاى مژده دهنده باران ، نمودى ديگر از تدبير خداى يگانه

و من يرسل الريح بشرًا بين يدى رحمته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 57 - 18

18 - مركزيت يافتن مكه براى تجارت و اقتصاد ، نمودى از تدبير الهى براى تأمين رزق ساكنان آن بود .

يجبى إليه ثمرت كلّ شىء رزقًا من لدنّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 20 - 2

2 - قرار داشتن نظام آسمان ها و زمين در خدمت منافع انسان ، به اراده و تدبير خدا است .

ألم تروا أنّ اللّه سخّر لكم ما فى السموت و ما فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 41 - 2

2 - نظم كنونى آسمان ها و زمين در بقا ، همانند مرحله آغازين خود ، نيازمند به اراده و تدبير خداوند است .

إنّ اللّه يمسك السم_وت و الأرض . .. إن أمسكهما من أحد من بعده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 37 - 3

3 - نظام حاكم بر شب و روز و توالى نور و ظلمت بر زندگى اهل زمين ، به تقدير و تدبير خدا است .

و ءاية لهم الّيل نسلخ منه النهار فإذا هم مظلمون

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 38 - 5

5 - حركت خورشيد بر مدارى مشخص و سمت و سوى قرارگاه ويژه خود ، به تقدير و تدبير خداوند است .

و الشمس تجرى لمستقر لها ذلك تقدير العزيز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 182 - 9

9 - تدبير همه عالم هاى هستى از سوى خداوند ، دليل اختصاص همه ستايش ها به او است .

الحمد للّه ربّ الع_لمين

برداشت ياد شده از آن جا است كه {ربّ العالمين} به منزله تعليل براى {الحمد للّه} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 42 - 13

13 - { زندگى و مرگ } و { خواب و بيدارى } انسان ها ، تحت تدبير خداوند قرار دارد .

اللّه يتوفّى الأنفس حين موتها و الّتى لم تمت فى منامها . .. و يرسل الأُخرى إلى أ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 20 - 6

6 - برخوردارى دنياطلبان از بخشى از موهبت هاى دنيايى ، به اراده و تدبير خداوند است و نه خارج از قدرت و خواست او .

يرزق من يشاء و هو القوىّ . .. من كان يريد حرث الدنيا نؤته منها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 36 - 10

10 - مديريت يگانه خداوند بر جهان ، جلوه اى از جمال هستى و شايسته حمد و ستايش

فللّه الحمد ربّ السموت و ربّ الأرض ربّ الع_لمين

ذكر وصف {ربّ السماوات و. ..}

در پى تأكيد بر ربوبيت عام، فراگير و يگانه خداوند، مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه گردش نظام هستى با مديريت واحد، خود جمال و زيبايى ديگرى براى هستى است و در نتيجه خالق و مدير هستى، شايسته حمد و سپاس است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 16 - 6

6 - جنگ هاى پيامبر ( ص ) با مشركان و معارضان ، تحت تدبير و هدايت خداوند

سيقول المخلّفون . .. قل لن تتّبعونا كذلكم قال اللّه من قبل ... قل للمخلّفين

در اين مجموعه آيات، همواره خداوند از برنامه هاى آينده خبر داده است و بدين وسيله تكليف مسلمانان را روشن ساخته و در هر مقطعى مسائل عمده آن را مشخص كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 24 - 1

1 - رخداد صلح حديبيه و باز نشدن دست مكيان و مؤمنان عليه يكديگر ، تنها به تدبير و اراده الهى

و هو الذى كفّ أيديهم عنكم و أيديكم عنهم ببطن مكّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 7 - 1،4

1_ گستردگى زمين و آمادگى آن براى زندگى انسان ، به تدبير و اراده الهى است .

و الأرض مددن_ها و ألقينا فيها روسى

4_ رويش گياهان بهجت آفرين در زمين ، به تدبير الهى و آيتى خداوندى است .

و أنبتنا فيها من كلّ زوج بهيج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 47 - 7

7 - نظام آسمان ها ، همچنان در حال گسترش

، به تدبير و اراده خداوند

و السّماء بنين_ها بأييْد و إنّا لموسعون

{لموسعون} _ چنانكه برخى گفته اند _ مى تواند بدين معنا باشد كه ما آسمان را بنا نهاديم و همچنان بر وسعت و گستردگى آن مى افزاييم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 48 - 1،2

1 - گستردگى زمين و آمادگى آن براى آسايش بشر ، به تدبير و اراده خداوند

و الأرض فرشن_ها

{فرش} (مصدر {فرشنا}) و {مهد} (مصدر {ماهدون}) در اصل به معناى پهن كردن و گستردن چيزى براى نشستن بر آن و يا خوابيدن است; يعنى، {و الأرض بسطناها وسطحناها لتستقروا عليها و تسكنوها فنعم الباسطون نحن}.

2 - هماهنگى نظام طبيعت با نياز هاى بشر ، برنامه ريزى شده از سوى خداى توانمند و نه پديده اى اتفاقى

و الأرض فرشن_ها فنعم الم_هدون

گستردگى صفحه زمين و {مهد} بودن آن براى بشر، بيانگر هماهنگى نظام طبيعت بانياز بشر به آسايش است. از اين كه خداوند، {فرشناها} را با ضمير متكلم آورده، براى جلب توجه انسان به دخالت تدبير الهى در پيدايش اين هماهنگى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 49 - 3

3 - حاكميت قانون زوجيت بر موجودات جهان ، به تدبير الهى و شايان تأمل و درس آموزى

و من كلّ شىء خلقنا زوجين لعلّكم تذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 47 - 2

2 - عدل ، تدبير و قدرت الهى ، مقتضى برپا ساختن قيامت

ثمّ يجزيه الجزاء الأوفى . .. و أنّ عليه النشأة الأُخرى

عبارت {و أنّ عليه.

..} عطف است بر آنچه در آيات گذشته از عدل و تدبير و قدرت خداوند بيان شده بود و در حكم نتيجه گيرى از آن مى باشد; يعنى، بايسته است خداوند با چنين صفاتى، قيامت را براى تحقق كامل عدل و اكمال آفرينش خويش برپا سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 10 - 2

2 - آمادگى زمين ، براى زندگى آدميان ، به تدبير و قرار داد الهى است ; نه امرى اتفاقى .

و الأرض وضعها للأنام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 22 - 1

1 - شكل گيرى مرواريد ها و مرجان ها ، در عمق آب هاى شور و شيرين به تدبير الهى

يخرج منهما اللؤلؤ و المرجان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 11 - 3

3 - ساختن كشتى و نجات يافتن عده اى از قوم نوح به وسيله آن ، با هدايت و تدبير الهى بود .

حملن_كم فى الجارية

نسبت داده شدن فعل {حملناكم} به خداوند، گوياى مطلب ياد شده است. تصريح به اين مطلب در آيات ديگر مؤيد آن است (فأوحينا إليه أن اصنع الفلك بأعيننا و وحينا...). (مؤمنون (23) آيه 27).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 14 - 3

3 - نزول باران هاى فراوان از ابر هاى باردار ، به تدبير خداوند و اراده او است .

و أنزلنا من المعصرت ماء ثجّاجًا

{ثجاج} مبالغه {ثاجّ} است; يعنى، بسيار ريزنده (لسان العرب). اين كلمه در معناى لازم و متعدى

هر دو استعمال شده است و در آيه شريفه، معناى لازم مناسب تر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 6 - 8

8 - خداوند ، به دليل رفتار مدبرانه و كريمانه با انسان ، سزاوار اطاعت و ترك گستاخى و بى پروايى در برابر او است .

ما غرّك بربّك الكريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 6 - 5

5 - مالك و مدبّر بودن خداوند بر تمام عوالم هستى ، وادار سازنده مردم به گردن نهادن در برابر حكم او در قيامت

يوم يقوم الناس لربّ الع_لمين

{لام} در {لربّ العالمين} در معناى تعليل به كار رفته و مفاد آيه اين است كه فرمانبردارى كامل مردم، به جهت قرار گرفتن آنان در پيشگاه {ربّ العالمين} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 6 - 3

3 - مالك و مدبّر بودن خداوند براى انسان ها ، دليل رجوع تمام حركت ها و تلاش هاى آنها به خداوند است .

كادح إلى ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 5 - 4

4 - الزام زمين به افشاى اخبار انسان ها در قيامت ، برخاسته از مقام ربوبيت خداوند و در راستاى تدبير امور آنها است .

بأنّ ربّك أوحى لها

تعبير {ربّك}، گرچه خطاب به شخص پيامبر(ص) است; ولى در اين موارد مفاد آيه شريفه اختصاص به آن حضرت ندارد، بلكه خطاب به لحاظ جنبه هاى بشرى او است.

آثار تعقل در تدبير خدا

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 59 - 2

2 - مطالعه در مظاهر قدرت و تدبير الهى ، ازميان برنده هرگونه استبعاد و اعجاب انسان ، نسبت به حقايق وحى

أفمن ه_ذا الحديث تعجبون

{فاء} تفريع مى رساند كه اگر توجه كامل به مفاد آيات پيشين _ كه بيانگر قدرت و تدبير الهى بود _ مبذول شود، زمينه اى براى استبعاد و ناباورى باقى نخواهد ماند.

آثار ذكر تدبير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 16

16 - توجه به تدبير خداوند و قانون مند بودن عذاب ها و كيفر هاى او ، برانگيزنده انسان به تسبيح و ستايش او در همه حال

و لولا كلمة . .. بحمد ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 36 - 6

6 - رهيافت انسان به ستايش پروردگار ، در پرتو توجه به نظام عالى تدبير او در هستى

حم . .. إنّ فى السم_وت و الأرض لأي_ت للمؤمنين... فللّه الحمد

با توجه به قرار گرفتن اين آيه در بخش پايانى سوره، {فاء} در {فللّه} تفريع بر كل محتواى سوره است كه درصدد نماياندن مظاهر تدبير والاى الهى در هستى _ به ويژه در نظام زندگى انسان _ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 49 - 5

5 - توجه به قوانين و تدبير هاى خداوند در هستى ، مايه بيدارى آدميان

و من كلّ شىء خلقنا زوجين لعلّكم تذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 62

- 4

4 - توجه به تدبير و قدرت الهى در نظام هستى ، مقتضى خضوع و سجود انسان در برابر آفريدگار آن

و أنّ إلى ربّك المنتهى . .. فاسجدوا للّه و اعبدوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 40 - 10

10 - توجّه به وابستگى همه چيز به تدبير خداوند ، زمينه ساز ترس و نگرانى از فرجام كار ها است .

و أمّا من خاف مقام ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 6 - 5

5 - توجّه به ربوبيت و مدبّر بودن خداوند ، بازدارنده انسان از كفران نعمت ها است .

لربّه لكنود

تقديم {لربّه}، بيانگر اهتمام به آن است; يعنى، شگفتا كه انسان با آن كه خداوند {ربّ} و {مدبّر} او است، به كفران نعمت او رو آورده است!

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 1 - 11

11 - توجّه به ربوبيت خداوند و حاكميت تدبير او بر نظام هستى ، برانگيزاننده انسان به پناه بردن به او و اطمينان بخش و دلگرم سازنده پناهندگان است .

قل أعوذ بربّ الفلق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 1 - 8

8 - توجّه به ربوبيت خداوند و حاكميت تدبير او بر امور مردم ، وادارسازنده انسان هابه استعاذه و دلگرم كننده پناهندگان به او است .

قل أعوذ بربّ الناس

استحكام تدبير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 45 - 3

3 - كيد و تدبير خداوند

، متين و استوار است .

إنّ كيدى متين

اعراض از تدبير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 15 - 9

9 - بى توجهى به نعمت هاى الهى ، و تدبير او در همسازى طبيعت با نياز هاى آدمى ، نمودى آشكار از كفر و ناسپاسى انسان

جعل لكم من الفلك و الأنعام . .. إنّ الإنس_ن لكفور مبين

تدبير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 50 - 9

9 - عملكرد انسان داراى نقشى بسزا در چگونگى تدبير امور او از سوى خداوند

يسومونكم سوء العذاب . .. و فى ذلكم بلاء من ربكم عظيم. و إذ فرقنا بكم البحر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 255 - 5،8،11،26

5 _ مديريّت ، تدبير و نگاهدارى همه هستى ، تنها از آن خداوند است .

هو الحىّ القيّوم

برخى در معناى {قيّوم} گفته اند كه {القائم بتدبير الخلق و حافظه و المراقب عليه}.

8 _ خداوند ، لحظه اى از تدبير و قوام بخشيدن به عالم هستى غافل نيست .

الحىّ القيّوم لا تأخذه سنة و لا نَوم

11 _ ناسازگارىِ غفلت از تدبيرِ عالم با قيّوميت خداوند .

الحىّ القيوم لا تأخذه سنة و لا نوم

جمله {لا تأخذه . .. } به منزله بيانى است براى صفت {قيوم}.

26 _ عدم غفلت در تدبير عالم ، مالكيت ، علم و قدرت مطلق و اذن به تأثير اسباب و علل ، نشانه و دليل قيّوميّت خداوند

الحىّ القيّوم . .. وسع كرسيّه السّموات و الارض

تمام مطالبى كه پس از صفت {القيّوم}

آمده است، مى تواند توضيح دهنده آن صفت و نيز برهانى براى اثبات آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 258 - 15،16

15 _ امور جهان ، تحت تدبير خداوند

اتيه اللّه الملك . .. يحيى و يميت ... فان اللّه يأتى بالشمس من المشرق

16 _ حاكميّت بر نظام هستى و تدبير جهان ، شأن الوهيّت خداوند

فانّ اللّه يأتى بالشمس من المشرق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 2 - 8

8 _ خداوند ، تنها مدبّر و نظم دهنده هستى

اللّه . .. القيّوم

قيوم به كسى گويند كه: خود پابرجا بوده و نگهبان و قوام بخش همه چيز باشد. (مفردات راغب.)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 176 - 12

12 _ شناخت سنن الهى و توجّه به تدبير وى درباره مخالفان اسلام ، موجب رفع اندوه از عملكرد آنان

و لا يحزنك . .. يريد اللّه الّا يجعل لهم حظّا فى الاخرة

جمله {يريد اللّه . .. }، دالّ بر سنّت الهى در محروم كردن كافران از بهره هاى اخروى است و خداوند با شناساندن اين سنّت خويش، پيامبر (ص) را از غم و اندوه بازداشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 132 - 4،5،6

4 _ خداوند ، كارسازى كافى براى نظام هستى و تدبير امور انسانها

و كفى باللّه وكيلا

5 _ خداوند ، مالك نظام هستى و خود متصدى تدبير آن است .

و للّه ما فى السموت و ما فى الأرض و كفى

باللّه وكيلا

6 _ خداوند ، مالك انسان ها و خود ، تدبير كننده امور آنهاست .

و للّه ما فى السموت و ما فى الأرض و كفى باللّه وكيلا

از مصاديق مورد نظر براى {ما فى الارض}، انسانها هستند، چون خطاب قرآن با آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 171 - 38

38 _ خداوند براى وكالت و سرپرستى و تدبير جهان ، كافى است .

و كفى باللّه وكيلا

وكيل به كسى گفته مى شود كه كارى را به عهده بگيرد و تدبير كند و چون سخن از جهان هستى بود، مراد از وكيل، سرپرست و مدبر جهان هستى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 31 - 8

8 _ حيوانات ، مشمول تدبير خداوند و كارگزارانى براى تحقق اراده و خواست او

فبعث اللّه غراباً يبحث فى الارض ليريه كيف يورى سوءة اخيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 64 - 32،41

32 _ ايجاد دشمنى و كينه توزى در بين يهود ، تدبيرى الهى جهت خاموش نمودن جنگ افروزى آنان عليه مسلمانان *

و القينا بينهم العدوة و البغضاء . .. كلما اوقدوا ناراً للحرب اطفأها اللّه

بدان احتمال كه جمله {كلما اوقدوا . ..} بيان نتيجه اى براى جمله {القينا بينهم...} باشد ; وصل آن دو جمله بدون حرف عطف كه حكايت از شدت اتصال مضمون آنها دارد، تأييدى براى برداشت فوق است.

41 _ اعتقاد يهود به كناره گزينى خداوند از تدبير امور جهان پس از فراغت از آفرينش آن

و قالت اليهود يد اللّه

مغلولة

از امام صادق(ع) در توضيح آيه فوق روايت شده: . .. قالوا قد فرع من الامر فلايزيد و لاينقص ... .

_______________________________

توحيد صدوق، ص 167، ح 1، ب 25; نورالثقلين، ج 1، ص 649، ح 278.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 72 - 12

12 _ حضرت مسيح ( ع ) در حضور بنى اسرائيل ، خود و تمامى انسان ها را مملوك خدا ، بنده او و تحت تدبير وى دانست .

يبنى اسرءيل اعبدو اللّه ربى و ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 3 - 1،2

1 _ تدبير و حاكميت مطلقه و يكسان خداوند بر آسمانها و زمين

و هو اللّه فى السموت و فى الأرض

اهل ادب گفته اند كه در مانند آيه مورد بحث، {فى السماوات . .. } نمى تواند متعلق به {اللّه} باشد، مگر اينكه معنى فعلى در آن منظور گردد و معنى مناسب در اين مورد، به قرينه آيات قبل و بعد، مسأله تدبير و نظارت خداوند بر تمامى موجودات است (مجمع البيان).

2 _ جهان هستى تنها تحت تدبير آفريدگار آن است.

الحمد للّه الذى خلق . .. و هو اللّه فى السموت و فى الأرض

تأكيد به حاكميت خداوند بر هستى، پس از طرح اصل آفرينش، بيانگر اين نكته است كه تنها آفريننده جهان اداره كننده و يگانه حاكم بر آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 57 - 17

17 _ خداوند در اداره امور جهان و نظام هدايت، سنتهاى ثابتى دارد كه از آنها عدول نمى

كند.

يقص الحق

يكى از معانى {حق}، {الأمر المقضى} است. يعنى امرى كه قضا و حكم بر آن تعلق گرفته باشد. و چون در آيه سخن از نزول عذاب يا معجزه است و در پى آن از اختصاصات حكم به خداوند سخن رفته، مى توان چنين نتيجه گرفت كه {يقص الحق} تأكيدى بر ثبات و استوارى قوانين و احكام الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 162 - 7

7 _ خداوند مالك و مدبر تمامى عوالم هستى

لله رب العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 54 - 7

7 _ نهان گشتن روز با پوشش شب ، از تدابير خداوند در جهان هستى

ثم استوى على العرش يغشى اليل النهار

{يغشى اليل . .. } بيان مصداقى است از جمله {استوى على العرش}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 67 - 8

8 _ خداوند ، پروردگار و مدبّر تمام هستى است .

رب العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 89 - 14،15

14 _ خداوند ، مالك و مدبر انسانها

ربنا

15 _ خواست ها و مشيت هاى الهى درباره انسان ها در راستاى تدبير امور آنهاست .

إلا أن يشاء اللّه ربنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 137 - 17

17 _ تحولات تاريخ بشر تحت اراده تدبير خداوند است .

و أورثنا . .. كلمت ربك ... و دمرنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7

- 172 - 8

8 _ تنها خداوند ، مالك و مدبر انسانهاست .

ألست بربكم قالوا بلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 189 - 14

14 _ خداوند ، پروردگار انسان ها و تدبيركننده امور آنهاست .

دعوا اللّه ربهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 2 - 9

9_ خداوند تدبير كننده امور هستى است .

يدبر الأمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 3 - 7

7_ تنها صاحبان فكر و انديشه دلالت هستى ( زمين ، كوهها ، نهر ها و . . . ) را بر وجود خداوند و مدبّر بودن او درمى يابند .

إن فى ذلك لأي_ت لقوم يتفكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 7 - 4

4_ خداوند سامان بخش امر رسالت پيامبر و تدبيركننده امور او

لولا أُنزل عليه ءاية من ربه

از اينكه كافران درخواست نزول معجزه را با قيد {من ربه} آورده اند اين نكته به دست مى آيد كه پيامبر(ص) به آنان يادآور شده بود كه خداوند پروردگار اوست و امور وى را تدبير مى كند و امر رسالتش را سامان مى دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 16 - 1

1_ خداوند ، مالك و مدبر آسمان ها و زمين است .

قل من رب السموت و الأرض قل الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 70 - 5

5- ضعف قواى جسمى و فكرى

انسان در كهنسالى ، نمودار مقهور بودن او در برابر تدبير الهى است .

و منكم من يردّ إلى أرذل العمر

تذكر خداوند به ناتوانى انسان پس از دوران توانايى، مى تواند اشاره به مقهوريت انسان در برابر تدبير الهى داشته باشد; زيرا واژه {يُردّ} كه به صورت مجهول آمده، اختيار را از انسان نفى مى كند و تعبير {الله خلقكم} در صدر آيه مى تواند اشاره به اين داشته باشد كه آن بازگشت در اختيار كسى است كه حيات و مرگ به دست اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 12 - 4

4- مظاهر هستى ، تحت تدبير خداوند و نشانه وجود اوست .

و جعلنا الّيل و النهار ءايتين فمحونا ءاية الّيل و جعلنا ءاية النهار مبصرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 21 - 3

3- پى بردن مردم به مخفى گاه اصحاب كهف ، بدون كمترين تلاش از سوى آنان ، تحت تدبير و اراده خداوند بود .

أعثرنا عليهم

معناى حقيقى {عثور} سقوط است و معناى مجازى آن، آگاهى يافتن بر چيزى است بدون آن كه جست وجويى انجام گيرد (برگرفته از مفردات راغب). بنابراين، جمله {أعثرنا عليهم} كه در تقدير {أعثرنا الناس عليهم} است، يعنى: {مردم را بر اصحاب كهف، واقف ساختيم بدون آن كه جوياى پى بردن به آن باشند.}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 36 - 4

4- خداوند ، تدبيركننده و پرورش دهنده همه انسان ها است .

و إنّ اللّه ربّى و ربّكم

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

11 - طه - 20 - 5 - 1

1- خداوند ، تدبيركننده تمام هستى است .

الرحم_ن على العرش استوى

{استواء} هرگاه با {على} متعدى شود، به معناى استقرار است (مصباح) و {عرش}، يعنى {تخت فرمان روايى} (مقاييس اللغه). استقرار خداوند بر تخت فرمان روايى، كنايه از اداره و تدبير نظام عالم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 38 - 6

6 - حفاظت از جان موسى ( ع ) و بر طرف كردن نگرانى مادر او ، به تدبير خداوند بود .

إذ أوحينا إلى أُمّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 70 - 11

11 - خداوند ، تدبيركننده موسى و هارون ( ع ) در انجام رسالت و ابلاغ پيام توحيد

ربّ هرون و موسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 111 - 4

4 - خداوند ، مدير و مدبر جهان هستى بوده و برپايى و دوام آن متكى به او است .

للحىّ القيّوم

{قيّوم} _ چنان كه برخى از اهل لغت گفته اند _ كسى است كه به امور خلق قيام كرده و تدبير عالم در تمامى حالاتِ آن را، به عهده گرفته باشد (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 129 - 8

8 - مصالح بشر و تدبير امور امت ها از سوى خداوند ، دليل نابود نكردن فورى مخالفان در دنيا است .

كلمة سبقت من ربّك

كلمه {ربّ} گوياى مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

11 - حج - 22 - 62 - 4

4 - گردش شب و روز در سايه تدبير خدا ، آيتى روشن بر بطلان مرام شرك و پوچى خدايان ديگر

بأنّ اللّه يولج الّيل فى النهار . .. و أنّ ما يدعون من دونه هو الب_طل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 21 - 1

1 - وجود و كارايى دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) براى انسان ، آكنده از درس ها و عبرت هايى از تقدير و تدبير الهى است .

و إنّ لكم فى الأنع_م لعبرة

{أنعام}; يعنى، گله هاى شتر، گاو و گوسفند. {عبرة} و {إعتبار} نيز به معناى پندگرفتن و اندرز يافتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 22 - 3

3 - رام بودن شتر براى بشر و مكانيسم طبيعى قرار گرفتن و حركت كشتى بر سطح آب تدبيرى الهى است .

و عليها و على الفلك تحملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 16 - 8

8 - سراسر هستى تحت تدبير و ربوبيت خدا است .

ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 28 - 2

2 - پروردگار جهانيان ، پروردگار و مدبر شرق و غرب عالم و هر آنچه ميان آن دو است .

قال ربّ المشرق و المغرب و ما بينهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 57 - 2،3

2 - حركت فرعونيان در پى بنى اسرائيل ، تدبير

الهى براى جدا شدن آنان از نعمت هاى سرزمين مصر بود .

فأخرجن_هم من جنّ_ت و عيون

اسناد فعل {إخراج} به ضمير {نا} بيانگر مطلب ياد شده است.

3 - فرمان خداوند به حركت شبانه بنى اسرائيل ، طرحى براى بيرون كشاندن فرعونيان از سرزمينشان

أن أسر بعبادى . .. فأخرجن_هم من جنّ_ت و عيون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 58 - 1

1 - محروم گشتن فرعونيان از گنج ها و كاخ هاى باشكوه خويش ، به تدبير و طرح الهى

فأخرجن_هم من جنّ_ت و . .. و كنوز و مقام كريم

{كنوز} (جمع {كنز}) عبارت از اندوخته هاى مالى است. عبارت {مقام كريم} نيز اشاره به كاخ هاى باشكوه فرعونيان دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 26 - 3

3 - خورشيد و تمام مظاهر آفرينش ، خود تحت تدبير و ربوبيت خداوند قرار دارند و سزاوار الوهيت و پرستش نيستند .

يسجدون للشمس . .. اللّه لا إل_ه إلاّ هو ربّ العرش العظيم

بيان توحيدى و استدلالى آيه ياد شده، تعريضى نسبت به عمل نارواى قوم سبا در پرستش خورشيد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 50 - 3،6

3 - تدبير غافل گيرانه خدا ، عليه گروه هاى مخالف صالح ( ع )

و مكرنا مكرًا و هم لايشعرون

6 - ذهن و انديشه كافران ، ناتوان از درك مكر خدا و تدبير الهى عليه آنان

و مكرنا مكرًا و هم لايشعرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 64 -

6

6 - سراسر زندگى انسان از آغاز تا فرجام ، تحت تدبير خداى يگانه

أمّن يبدؤا الخلق ثمّ يعيده و من يرزقكم من السماء و الأرض

واژه {يبدأ} اشاره به آغاز و {يعيد} اشاره به فرجام و {يرزقكم} يادآورى به نياز مداوم انسان در طول زندگى به الطاف و حمايت هاى الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 86 - 6

6 - تأمين تمام نياز هاى روحى و جسمى انسان ، در پرتو تدبير حكيمانه خداوند

جعلنا الّيل ليسكنوا فيه و النهار مبصرًا

از اين كه خداوند شب را براى آرامش بشر قرار داده و براى حركت و تلاش وى روز را آفريده است، استفاده مى شود كه نيازهاى بشر _ حتى استراحت وى _ از ديد خداوند پنهان نبوده و آن را تأمين كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 7 - 2

2 - تدبير الهى در حفاظت از جان موسى ( ع ) از خطر فرعونيان

و أوحينا إلى أُمّ موسى أن أرضعيه فإذا خفت عليه فألقيه فى اليمّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 30 - 8

8 - خدا ، مربى و مدبر جهان هستى

أنا اللّه ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 71 - 4

4 - نظام آفرينش ، تحت اراده و تدبير خداى يگانه است .

قل أرءيتم . .. من إل_ه غير اللّه يأتيكم بضياء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 37

- 2

2 - مديريت خداوند در تدبير معيشت انسان ها ، امرى روشن و قابل درك است .

أَوَلم يروا أنّ اللّه يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 48 - 13

13 - توجّه دادن به تحولات عالم طبيعت ، جهت نماياندن تدبير خداوند بر عالم هستى ، از روش هاى هدايتى قرآن كريم

اللّه الذى يرسل الرياح فتثير سحابًا . .. كيف يشاء ... أصاب به من يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 10 - 16

16 - عوامل طبيعى ، تحت تدبير خداوند است .

و أنزلنا من السماء ماء فأنبتنا فيها

{فاء} در {فأنبتنا} تفريع است و حكايت از آن دارد كه نزول باران، در رويش گياهان نقش دارد. چنين نقشى را، خداوند به خود نسبت داده است و اين، نشان مى دهد كه عوامل طبيعى با تدبير خداوند عمل مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 26 - 9

9 - هيچ كس در خالقيت و مالكيت ، و در نتيجه ، مديريت خداوند بر عالم ، شريك او نيست . *

من خلق السموت و الأرض . .. للّه ما فى السموت و الأرض إنّ اللّه هو الغنىّ

بيان اعتراف مشركان به توحيد در خالقيت خداوند و سپس تبيين مالكيت انحصارى او برپديده هاى عالم و اعلام بى نيازى مطلق او، مى تواند بيان كننده اين باشد كه در تدبير عالم نيز شريكى ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31

- 29 - 5

5 - جريان مستمر و دقيق و حساب شده خورشيد و ماه ، به تدبير الهى است .

و سخّر الشمس و القمر كلّ يجرى إلى أجل مسمًّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 4 - 7،10

7 - خداوند ، مدبّر كل جهان است .

اللّه الذى خلق . .. ثمّ استوى على العرش

{استوى على العرش} كنايه از تدبير است.

10 - سرپرستى و شفاعت از شؤون تدبير و مديريت خداوند است .

ثمّ استوى على العرش ما لكم من دونه من ولىّ و لا شفيع

اين كه خداوند، پس از ذكر مدبريت خويش، وجود هر نوع ولايت و شفاعت را از غير خود نفى كرده، مى رساند كه ولايت و شفاعت، تنها از آنِ مدبر هستى و شأنى از شؤون او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 5 - 1،11

1 - مجموعه امور هستى ( آسمان و زمين ) ، تحت تدبير خداى يكتا است .

يدبّر الأمر من السماء إلى الأرض

{أمر} به معناى {فعل و شأن} است و {ال} در آن، براى جنس بوده و در نتيجه، دلالت بر همه امور و كارها مى كند.

11 - مدت سفر فرشته حامل فرمان تدبير خداوند براى آوردن پيام ، مدتى در حدود هزار سال به حساب دنيوى است .

يدبّر الأمر . .. ثمّ يعرج إليه فى يوم كان مقداره ألف سنة ممّا تعدّون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 6 - 2،7

2 - خداوندِ خالق عالم و مدبر امور آن ، آگاه به

غيب و شهود است .

اللّه الذى خلق السم_وت و الأرض . .. يدبّر الأمر ... ذلك ع_لم الغيب و الشه_دة

7 - اداره و تدبير امور جهان ، برخاسته از علم و عزت و رحمت الهى است .

يدبّر الأمر . .. ذلك ع_لم الغيب و الشه_دة العزيز الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 8 - 3

3 - تداوم نسل انسان ، با آبى پست ( منى ) ، نمونه عزت و علم و تدبير الهى است .

اللّه الذى . .. و بدأ خلق الإنس_ن من طين . ثمّ جعل نسله من سل_لة من ماء مهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 9 - 5

5 - اعتدال و تناسب اندام و سيستم وجود انسان ، به تدبير خداوند است .

ثمّ سوّي_ه

{تسوية} مصدر {سوى} به معناى متناسب و خالى از افراط و تفريط و طبق مقتضاى حكمت بودن است. (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 10 - 10

10 - كافران نيز تحت تدبير ربوبيت خداوندند .

بل هم بلقاء ربّهم ك_فرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 11 - 7

7 - فرشته مرگ ، خود تحت تدبير خداوند است .

الذى وكّل بكم

مجهول آمدن فعل {وكّل} دلالت مى كند كه خود وى، داراى اراده مستقلى نيست و ديگرى او را گمارده است و او، همانا خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 39 - 2

2 -

حركت ماه به سمت و سوى منزل هاى خود ، به تقدير و تدبير خدا است .

و القمر قدّرن_ه منازل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 182 - 4

4 - خداوند ، مالك و مدبر همه عالم هاى هستى است .

ربّ الع_لمين

عالم (مفرد {عالمين}) به مجموعه و دسته اى از موجودات گفته مى شود. بنابراين {العالمين}; يعنى، همه موجودات به لحاظ مجموعه ها و دسته ها.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 62 - 3،5

3 - همه پديده هاى جهان ، تحت تدبير و نظارت خداوند است .

و هو على كلّ شىء وكيل

{وكيل} در آيه شريفه، به معناى حافظ و كسى است كه به تدبير امور مى پردازد.

5 - نياز تمامى پديده هاى جهان ، در بقا و تدبير امورشان به خالق هستى ( خداوند )

اللّه خ_لق كلّ شىء و هو على كلّ شىء وكيل

يادآورى حفاظت و تدبير امور جهان از سوى خداوند _ پس از ذكر خالقيت او _ مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 75 - 15،18،20

15 - خداوند ، مالك و مدبر همه عالم هاى هستى است .

ربّ الع_لمين

{عالم} (مفرد {عالمين}) به مجموعه و دسته اى از موجودات گفته مى شود. بنابراين {العالمين}; يعنى، همه موجودات به لحاظ مجموعه ها و دسته ها.

18 - خداوند ، از روى اختيار جهان را تدبير مى كند و در اداره آن جبر و اضطرارى ندارد .

و قالوا الحمد للّه . .. و قيل الحمد

للّه ربّ الع_لمين

در صحت اطلاق حمد، علاوه بر زيبايى فعل و صفت، اختيارى بودن آن دو نيز قيدشده است; يعنى، بر فعل و صفتى زيبا، مى توان حمد كرد كه فاعل، آن را از روى اختيار تحقق بخشيده باشد.

20 - تدبير همه عالم هاى هستى از سوى خدا ، دليل اختصاص همه ستايش ها به او است .

الحمد للّه ربّ العلمين

برداشت ياد شده از آن جا است كه {ربّ العالمين} به منزله تعليل براى {الحمد للّه} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 39 - 15

15 - دنيا و آخرت ، در حيطه تدبير خداوند قرار دارد .

فإذا أنزلنا عليها الماء . .. لمحى الموتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 19 - 10

10 - خداوند ، قادر به مجازات گمراهان و سلب بهرهورى هاى دنيوى ايشان است ; ولى ريزنگرى ها و مشيت او در تدبير جهان مانع از اين اقدام است .

لفى ضل_ل بعيد . .. لطيف ... يرزق من يشاء و هو القوىّ

ارتباط اين آيه با آيه قبل، نشان مى دهد كه آيه شريفه درصدد پاسخ گويى به يك پرسش نهفته است و آن اين كه: اگرمنكران معاد و گمراهان، برباطل اند پس چرا خداوند روزى خود رااز آنان دريغ نمى دارد؟! خداوند در پاسخ سه موضوع مهم را مطرح فرموده است: {لطيف بودن}، {مشيت} و {قدرت شكست ناپذير او}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 27 - 9

9 - تفاوت معيشت انسان ها و لزوم تلاش

آنان براى كسب روزى ، تدبير الهى است .

و لو بسط اللّه الرزق لعباده . .. و ل_كن ينزّل بقدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 28 - 7

7 - كمى بارش در فصل نياز انسان ها به آب ، تدبيرى الهى در جهت بازداشتن آنان از سركشى و خودبينى است .

و لو بسط اللّه الرزق لعباده لبغوا . .. ينزّل الغيث من بعد ما قنطوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 31 - 11

11 - بازتاب گناهان انسان به صورت مشكلات دنيايى ، تدبيرى الهى در جهت بازداشتن انسان از سركشى و تجاوز است .

و ما أص_بكم من مصيبة فبما كسبت أيديكم . .. و ما أنتم بمعجزين فى الأرض و ما لكم م

سياق آيات، نشانگر بيان گونه هاى مختلف از يك حقيقت است; چه اين كه باران، غفران، ولايت و نصرت گونه هايى از روزى خداوند براى انسان ها است كه از پس خشكسالى، گناه و مصيبت به انسان ارزانى مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 32 - 7،9

7 - طبقات اجتماعى و تفاوت سطح زندگى آنان ، بسته به تدبير الهى و تابع تقدير و برنامه ريزى او است .

و رفعنا بعضهم فوق بعض درج_ت

9 - تفاوت سطح معيشت و جايگاه اجتماعى انسان ها ، مبتنى بر حكمت و تدبير الهى است .

و رفعنا بعضهم فوق بعض درج_ت ليتّخذ بعضهم بعضًا سخريًّا

بيان تفاوت سطح زندگى انسان ها همراه با فلسفه آن، نشانگر آن است كه اين

كار از روى حكمت صورت گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 23 - 6

6- عوامل و اسباب طبيعى ، مورد توجه ، در تدبير و برنامه هاى الهى

فأسر بعبادى ليلاً

خداوند در هر شرايطى، قادر به عملى ساختن برنامه هايش مى باشد. با اين حال در رهاسازى بنى اسرائيل از چنگال فرعونيان، نقش عوامل طبيعى (ليلاً) را ناديده نگرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 36 - 9

9 - حاكميت تدبير و مديريت خداوند يكتا ، بر كل نظام هستى

فللّه الحمد ربّ السموت و ربّ الأرض ربّ الع_لمين

تكرار واژه {ربّ} در آيه شريفه، مى تواند در راستاى شرك زدايى و تثبيت باور به حاكميت مطلق ربوبيت خداوند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 25 - 2

2- وزش طوفان بلا بر قوم عاد ، به فرمان خدا و براساس تدبير او و نه پديده اى اتفاقى

تدمّر كلّ شىء بأمر ربّها

كلمه {أمر} مى تواند به معناى فرمان باشد. در اين صورت تصريح به اين كه ويرانگرى هاى باد به دستور خدا صورت گرفته، در حقيقت رد ذهنيت مادى كسانى است كه همه پديده هاى هستى را، به عوامل صرفاً طبيعى نسبت مى دهند و اراده الهى را ناديده مى گيرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 29 - 1

1- روى آورى گروهى از جنيان به تدبير الهى ، براى استماع قرآن از پيامبر ( ص )

و إذ صرفنا إليك نفرًا من الجنّ

يستمعون القرءان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 27 - 4،16

4- رؤيا هاى پيامبر ( ص ) ، به تدبير الهى و داراى حقيقت و واقع نمايى *

لقد صدق اللّه رسوله الرءيا بالحقّ

16- صلح حديبيه ، تدبير الهى و زمينه ساز ورود مؤمنان به مسجدالحرام ، باامنيت و آرامش

فعلم ما لم تعلموا فجعل من دون ذلك فتحًا قريبًا

{ذلك} اشاره به {لتدخلنّ} و {فتحاً قريباً} نظر به صلح حديبيه دارد; يعنى، خداوند مى دانست كه جز در سايه صلحى، همانند صلح حديبيه، امنيت مسلمانان براى ورود به مسجد الحرام و انجام عمره، ميسر نمى شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 13 - 4

4 - پيدايش نژاد ها و مليت هاى مختلف در ميان نسل بشر ، تدبير الهى در جهت شناخت آنان نسبت به يكديگر

و جعلن_كم شعوبًا و قبائل لتعارفوا

هرگاه انسان ها از هر جهت شبيه يكديگر بودند، شناسايى آنان بهوسيله خودشان دشوار مى شد. بنابراين هر تمايز ظاهرى و اعتبارى، مى تواند به تشخّصات اجتماعى و سهولت ارتباط و شناخت آنان نسبت به هم كمك كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 6 - 4

4_ زينت و زيبايى آسمان ، به تدبير الهى و در جهت ره يابى انسان به حق

أفلم ينظروا . .. و زيّنّ_ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 22 - 7

7 - تدبير ، تقدير و قدرت الهى در تأمين روزى زمينيان از آسمان ، نشانه قدرت او

بر تحقق وعده هاى خويش *

و فى السّماء رزقكم و ما توعدون

با توجه به اين كه در آيات پيشين سخن از تحقق رستاخيز و وجود دوزخ و بهشت بود; ممكن است اين آيه درصدد رفع شبهه انسان در قدرت خدا باشد. ازاين رو عبارت {و فى السّماء رزقكم} به عنوان نمودى از قدرت خداوند ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 48 - 3

3 - مطالعه در گستردگى سطح زمين و آرامش آن ، راهگشاى انسان به تدبير بهينه خداى جهان

و الأرض فرشن_ها فنعم الم_هدون

تعبير {فنعم الماهدون}، انسان را به اين حقيقت توجه مى دهد كه در تدبير بهينه خداوند، بينديشد و نمود اين تدبير عالى را در گستردگى سطح زمين و آرامش آن، مطالعه كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 15 - 3

3 - طوفان نوح و ثبت آن در تاريخ ، تدبيرى الهى براى معرفت و عبرت آدميان

و لقد تركن_ها ءاية فهل من مدّكر

در صورتى ضمير {تركناها}، مربوط به قصه نوح و طوفان باشد _ چنان كه برخى برآنند _ به دست مى آيد كه مقصود از آن، ثبت آن قصه در تاريخ مى باشد كه به وسيله وحى صورت گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 34 - 6

6 - خروج مخفيانه خاندان لوط ، تدبيرى الهى ، براى دفع مزاحمت كافران نسبت به ايشان *

نجّين_هم بسحر

انتخاب لحظات تاريك سحر براى خروج خاندان لوط، احتمال دارد از آن جهت باشد كه خروج علنى، آنان

را در معرض مزاحمت كافران قرار مى داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 17 - 1،4

1 - خداوند ، تدبيرگر و طرّاح دو مشرق و دو مغرب براى خورشيد

ربّ المشرقين و ربّ المغربين

همان طور كه مفسران گفته اند، مراد از {مشرقين} مشرق خورشيد در آغاز تابستان و آغاز زمستان است زيرا; نقطه طلوع خورشيد هر چند در هر روز تفاوت پيدا مى كند; اما اين تفاوت به صورت تدريجى ميان دو نقطه اصلى است كه يك نقطه آن در آغاز تابستان قرار دارد و نقطه ديگر آن در آغاز زمستان مى باشد و مغرب بر منوال مشرق است.

4 - خداوند ، تدبيرگر مشرق و مغربى خاص ، براى هر يك از ماه و خورشيد

ربّ المشرقين و ربّ المغربين

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه تثنيه آمدن {المشرقين} و {المغربين}، از اين جهت باشد كه يك مشرق و مغرب براى خورشيد و مشرق و مغربى ديگر براى ماه تدبير شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 20 - 1

1 - وجود حايل ميان رود ها و دريا ها ، به تدبير الهى

مرج البحرين . .. بينهما برزخ

{برزخ} به حد فاصل ميان دو شىء گفته مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 24 - 1

1 - حركت كشتى هاى كوه پيكر در دريا ها ، به تدبير و اراده الهى

و له الجوار المنش_ات فى البحر كالأعل_م

{جوارى} (جمع {جارية})به معناى كشتى ها و {أعلام} (جمع {علم}) به معناى كوه ها است.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 23 - 3

3 - تداوم نظام هستى ، چونان پيدايش آن ، تحت تدبير و اراده الهى است .

هو اللّه . .. الملك

وصف {الملك} در صورتى همواره بر خدا صدق مى كند كه فرمانروايى او هميشگى باشد; نه اين كه نظامى را به وجود آورده باشد كه بى نظارت و فرمانروايى او به حيات خود ادامه دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 12 - 7،14

7 - آسمان ها و زمين ، تحت تدبير و حكومت خداوند قرار دارند .

يتنزّل الأمر بينهنّ

14 - آفرينش آسمان ها و زمين و تدبير امور آنها ، نشانه تحقّق وعده هاى خداوند به برپايى قيامت و وجود بهشت و جهنّم است .

أعدّ اللّه لهم عذابًا شديدًا . .. جنّ_ت تجرى من تحتها الأنه_ر ... اللّه الذى خلق

يادآورى خلقت آسمان ها و زمين و تدبير امور آنها _ پس از ذكر دو گروه دوزخيان و بهشتيان در آيات گذشته _ مى تواند اشاره به مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 40 - 9

9 - خداوند ، مراقب و مدبر انسان ها است .

مقام ربّه

{مقام} ممكن است مصدر ميمى و به معناى قيام باشد. در اين صورت مراد از {مقام ربّه}، قائم بودن خداوند به امور انسان ها و مراقبت او از كردار آنها است. اضافه شدن {مقام} به {ربّ}، نشان ارتباط آن با ربوبيت و مدبر بودن خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

20 - انشقاق - 84 - 2 - 3

3 - خداوند ، مالك و مدبّر شؤون آسمان است .

لربّها

اصل معناى {ربّ}، تربيت كردن است (مفردات). {ربّ} هر چيز، مالك و حق دار آن و يا ملازمت كننده با آن چيز است. (قاموس)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 5 - 2

2 - خداوند ، مالك و مدبّر زمين است .

لربّها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 15 - 8،12

8 - خداوند ، مالك و مدبر انسان و سامان بخش تحولات زندگى و عوالم هستى او است .

ربّه

12 - عذاب دوزخيان و اعطاى نامه عمل به آنان از پشت سرشان ، نظام جزايى آگاهانه و مدبرانه خداوند است .

و أمّا من أُوتى كت_به . .. و يصلى سعيرًا ... بلى إنّ ربّه كان به بصيرًا

حرف {بلى} ممكن است به تمام مشخصات دسته دوم (و أمّا من اُوتى . ..) ارتباط داشته باشد. در اين صورت پندار رجوع نكردن را، پندارى باطل و حوادث پيش آمده (اُوتى كتابه وراء ظهره ... يصلى سعيراً) را، رخدادى ثابت معرفى مى كند. جمله {إنّه ...} بيانگر اين است كه آن حادثه ها، برخاسته از ربوبيت و بصيرت خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 15 - 1

1 - فرمانروايى بر جهان هستى و تدبير آن ، در اختيار خداوند است .

ذو العرش

عرش; يعنى، تخت فرمانروا (قاموس) و در آيه شريفه معناى مجازى آن (مقام سلطه بر همه جهان و تدبير آن) مراد است.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 14 - 13

13 - عذاب جامعه هاى گنه كار ، به تدبير خداوند و جلوه ربوبيت او بر آنان است .

ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 1 - 13

13 - ربوبيت ( مالكيت و تدبير امور ) ، ويژه خالق موجودات است .

ربّك الذى خلق

توصيف خداوند به {الذى خلق} _ پس از بيان ربوبيت او _ بيانگر اين نكته است كه خالقيت او، دليل بر ربوبيت او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قدر - 97 - 4 - 6،8

6 - خداوند ، مالك و مدبّر امور فرشتگان و روح است .

ربّهم

{ربّ} در لغت عرب، بر {مالك}، {مولى}، {مدبّر} و {مربّى} اطلاق مى شود.

8 - فرود فرشتگان و روح به زمين در شب قدر ، تدبيرى الهى برخاسته از ربوبيت خداوند است .

بإذن ربّهم

واژه {ربّ}، بيانگر برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 1 - 3،5،10

3 - خداوند ، تدبيركننده صبحدم و صاحب اختيار طلوع فجر است .

بربّ الفلق

{فلق}، به معناى صبح يا فجر است (قاموس). تناسب اين كلمه با معناى {فَلْق} (شكافتن)، از اين جهت است كه طلوع فجر، تاريكى را مى شكافد.

5 - توصيف خداوند به { تدبيركننده صبحدم } ، از آداب استعاذه به خداوند

قل أعوذ بربّ الفلق

10 - برطرف شدن تاريكى شب و شكافتن آن با طلوع صبحدم به تدبير خداوند ، دليل توانمندى او بر نجات انسان ها از حوادث خطرناك

قل أعوذ

بربّ الفلق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 1 - 3،4

3 - خداوند ، مالك مردم و تدبيركننده امور آنان

بربّ الناس

{ربّ} بر {مالك}، {سَرْور}، {مدّبر} و {مربّى} اطلاق مى شود. (لسان العرب)

4 - توصيف خداوند ، به تدبيركننده امور مردم ، از آداب استعاذه به خداوند

قل أعوذ بربّ الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 2 - 3

3 - خداوند ، بر تربيت و تدبير امور مردم ، تسلّط كامل دارد .

بربّ الناس . ملك الناس

ترتيب ذكرى دو وصف خداوند، ممكن است به نكته يادشده اشاره داشته باشد.

حاكميت تدبير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 33 - 7

7 - تدبير هاى الهى و قوانين اجتماعى ، داراى حاكميت بى چون و چرا بر زندگى انسان

و لولا أن يكون الناس أمّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 29 - 4

4 - حاكميت تدبير الهى ، بر روند ثبت اعمال آدميان ، مانع راه يافتن كمترين باطل و كاستى در آن

كت_بنا ينطق عليكم بالحقّ

اضافه شدن {كتاب} به ضمير {نا} بيانگر علت اتصاف آن به {ينطق عليكم بالحقّ} است; يعنى، چون ما مطالب آن را ثبت كرده ايم، هرچه گويد حق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 23 - 11

11- اراده و تدبير الهى ، حاكم بر تأثير ها و تأثّر هاى طبيعى روح و انديشه بشر *

فأصمّهم و أعمى أبص_رهم

انسانِ بيماردل، در نتيجه عملكرد

نادرست خويش، مورد لعن الهى قرار مى گيرد و از دريافت حقايق معنوى و انسانى كر و كور مى شود. اين روند، به ظاهر طبيعى مى نمايد و در مقوله دانش روان شناسى قابل تحليل است; با اين حال خداوند كر و كورى آنان را به خود نسبت مى دهد و اين نيست مگر به خاطر اين كه تأثيرها و تأثرهاى طبيعى نيز، به جعل و اراده اويند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 22 - 2

2 - انسان ها در قيامت ، خود را به طور كامل ، مقهور ربوبيت و تدبير خداوند خواهند ديد .

و جاء ربّك

اضافه {ربّ} به ضمير خطاب - كه به مخاطب خاصى نظر ندارد _ بيانگر آن است كه آنچه براى همگان مشهود خواهد شد، جلوه هاى ربوبيت خداوند در هر شخص است.

دلايل تدبير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 2 - 15

15_ نظام هستى ( برافراشته بودن آسمانها ، رام بودن خورشيد و ماه به فرمان خدا و حركت آنها ) دليل و آيتى بر ربوبيت خداوند

الله الذى رفع السموت . .. لعلكم بلقاء ربكم توقنون

چون خداوند در ابتداى آيه با جمله {الله الذى . ..} توصيف و معرفى شد، ظاهر آن بود كه در جمله {لعلكم ...} نيز {لعلكم بلقاء الله} آورده شود. اين تعويض ; يعنى، آوردن {ربكم} به جاى {الله} مى رساند كه مقصود اصلى از توصيف {الله} به ويژگيهاى ياد شده، اثبات ربوبيّت اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه -

20 - 6 - 8

8 - انحصار مالكيت تمام هستى به خداوند ، دليل احاطه تدبير و مديريت او بر جهان است .

على العرش استوى . له ما فى السم_وت ... و ما تحت الثرى

اين آيه به منزله تعليل براى آيه قبل است و به همين خاطر براى ارتباط آن از حرف عطف استفاده نشده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 116 - 5

5 - وحدانيت خدا ، دليل بر نبودن كمترين مانع در برابر تدبير حكيمانه و هدفدار او در جهان آفرينش

أفحسبتم أنّما خلقن_كم عبثًا . .. فتع_لى اللّه الملك الحقّ لا إل_ه إلاّ هو

بيان وحدانيت خدا با {لا إل_ه إلاّ هو} در اين مجموعه از صفات _ كه در مقام تنزيه ذات پروردگار از بيهوده كارى و عبث آفرينى است _ مطلب ياد شده را افاده مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 61 - 3

3 - تعدد دريا ها با حد فاصلى از خشكى ، نشانى ديگر از تدبير خداوند

و جعل بين البحرين حاجزًا

مراد از {حاجزاً} (مانع) مى تواند خشكى هاى موجود در ميان دو دريا باشد; يعنى، اين كه زمين كاملاً پوشيده از آب نيست; بلكه خشكى هايى براى زيست و زندگى انسان و. .. در آن تدارك ديده شده است. اين امر نشانى ديگر از تدبير و حضور خدا در اداره شؤون زندگى انسان ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 86 - 9

9 - هماهنگى نظام طبيعت با نياز بشر ، گواه

وجود مدبرى حكيم براى آفرينش

جعلنا الّيل ليسكنوا فيه . .. إنّ فى ذلك لأي_ت

از اين كه خداوند براى شب و روز حكمت هايى را برشمرده كه در خدمت منافع انسان است و پس از آن، از اين امور به عنوان آيه و نشانه ياد كرده است، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 33 - 1

1 - سودمندى آسمان ، شب ، روز ، زمين ، آب ، گياه و كوه ها براى انسان و دام ، هدف خداوند از آفرينش و سامان بخشى آنها است .

مت_عًا لكم و لأنع_مكم

{متاعاً} مفعول له است. اين كلمه گرچه اسم است براى هر چيزى كه سودمند باشد (لسان العرب); ولى در اين آيه جايگزين مصدر شده است; يعنى، {تمتيعاً لكم}.

ذكر تدبير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 14 - 1

1 - انسان هاى متذكر و متوجه به نعمت هاى الهى و تدبير خداوندى ، معترف به معاد و رستاخيز

و تقولوا سبح_ن الذى سخّر لنا ه_ذا . .. و إنّا إلى ربّنا لمنقلبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 12 - 2

2 - لزوم توجه به تدبير خداوند در تسخير دريا ها ، در جهت بهرهورى و منافع انسان ها

اللّه الذى سخّر لكم البحر

با توجه به اين كه انسان ها به هر حال از منافع دريا بهره مند هستند; اين آيه درصدد بيان اصل بهرهورى آنان نيست; بلكه پيام آن، اين است كه آنان اين نعمت را بى

حساب نپنداشته و اراده و تدبير الهى را در آن ناديده نگيرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 7 - 4

4 - توجّه به خالقيت مدبّرانه خداوند ، زمينه ساز پذيرش ربوبيت او و مانع فريب خوردن انسان از جاذبه هاى گناه است .

ما غرّك بربّك . .. الذى خلقك فسوّيك فعدلك

رحمت در تدبير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 37 - 9

9 - تدبير امور آسمان ها و زمين و موجودات بين آنها از سوى خداوند ، بر پايه رحمت و عطوفت است .

لايملكون منه خطابًا

توصيف {ربّ} به {رحمان}، حاكى از نقش رحمت در تدبير نظام هستى است.

روش تدبير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 51 - 7

7- استفاده و كمك گرفتن از عوامل گمراهى در كار تدبير عالم ، دور از ساحت خداوند است .

و ما كنت متّخذ المضلّين عضدًا

جمله {ما كنت} (من اين چنين نبوده و نيستم) بيان سنت و قاعده اى در كار خداوند است. {مضلّ}، يعنى {گمراه كننده} و مصداق آن، در آيه، شياطين هستند. {عضد} به معناى {بازو} است و مراد از آن، در اين جا، كمك كار و ياور است.

شكست ناپذيرى تدبير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 45 - 4

4 - كيد و تدبير خداوند ، شكست ناپذير است .

إنّ كيدى متين

كيفيت تدبير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 -

5 - 5

5 - تدبير خداوند ، با اِشراف و تسلّط انجام مى گيرد .

يدبّر الأمر من السماء إلى الأرض

{من السماء} متعلق به {يدبّر} است و متضمن معناى تنزيل است. بنابراين، دلالت مى كند كه تدبير، از آسمان انجام مى گيرد و از آن جايى كه آسمان، به معناى عالم بالا است، تدبير با اِشراف انجام مى گيرد.

محدوده تدبير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 24 - 5

5 - تغيير صورت ها و شكل ها در جهان طبيعت ، در قلمرو تقدير و تدبير الهى است .

هو اللّه الخ_لق . .. المصوّر

مركز تدبير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 22 - 8

8- عرش ( مركز اداره هستى ) ، تنها تحت تدبير و ربوبيت الهى است .

ربّ العرش

{عرش} به معناى تخت پادشاهى و فرمان روايى است و در رابطه با خداوند اشاره به مركز اداره جهان است. گفتنى است چون در صدر آيه وجود شريك و معبود ديگرى نفى شده است، انحصار تدبير عرش در خداوند به دست مى آيد.

مشمولان تدبير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 3 - 2

2 - خداوند ، تدبيركننده امور پيامبر ( ص ) و مربّى او است .

ربّك

منشأ تدبير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 27 - 15

15- اراده و تدبير الهى ، متكى به علم و حكمت او

فعلم ما لم تعلموا

خداوند، با تعبير {فعلم. ..} اين واقعيت را

به مؤمنان يادآور شده كه كارها و تدابير او، متكى به علم و آگاهى است; نه گزاف و بى حساب.

مهربانى در تدبير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 37 - 9

9 - تدبير امور آسمان ها و زمين و موجودات بين آنها از سوى خداوند ، بر پايه رحمت و عطوفت است .

لايملكون منه خطابًا

توصيف {ربّ} به {رحمان}، حاكى از نقش رحمت در تدبير نظام هستى است.

نشانه هاى تدبير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 2 - 11،12،13،18

11_ آفرينش آسمان هاى متعدد و رفيع ، تسخير خورشيد و ماه ، از نشانه هاى توان و اقتدار خدا و يكتايى او در تدبير هستى است .

يفصّل الأيت

جمله هاى {الله الذى رفع السموت . ..} حاكى است كه متعلق {آيات} اقتدار خداوند ، سلطه او بر هستى و تدبير آفرينش است ; يعنى: {يفصل الأيات الدالة على قدرته و ...}.

12_ خداوند ، موجودات هستى را ممتاز و جدا از يكديگر قرار داد تا هر يك آيت و نشانى بر قدرت و يكتايى او در تدبير هستى باشد .

يفصّل الأيت

مراد از {الأيات} (نشانه ها) مى تواند موجودات هستى از قبيل آسمانها، زمين، گياهان و . .. باشد و مى تواند مراد از آن آيات قرآنى باشد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است. گفتنى است كه بر اين مبنا {تفصيل} (مصدر يفصّل) به معناى جداسازى و ممتاز قراردادن است.

13_ قرآن ، بيانگر نشانه ها و دلايل اقتدار خداوند و روشن گر تدبير او بر امور جهان است .

يدبر

الأمر يفصّل الأيت

در برداشت فوق {الأيات} به آيات قرآنى تفسير شده است. گفتنى است كه بر اين مبنا مقصود از تفصيل (جداسازى) تبيين كردن و به روشنى بيان نمودن است.

18_ اعتقاد و باور جزمى انسان ها به معاد و لقاى خداوند ، از هدف هاى قرآن در بيان نشانه هاى قدرت و تدبير خدا و سلطه او بر هستى است .

يفصّل الأيت لعلكم بلقاء ربكم توقنون

برداشت فوق ، ناظر به اين معناست كه مراد از {الأيات} آيات قرآنى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 78 - 3

3- عدم برخوردارى فرزند انسان از علم و آگاهى از طريق ابزار شنوايى ، بينايى و قلب به هنگام تولد ، از نشانه هاى تدبير و حكمت الهى *

و الله أخرجكم من بطون أمّه_تكم لاتعلمون شيئًا

اين آيه در مقام اثبات توحيد و توجه دادن انسانها به آثار و نشانه هاى الهى است. بنابراين عالم نبودن فرزندان و عدم توجه آنان به موقعيت خويش، در مراحل تولد و پس از آن، مى تواند اشاره به حكمت الهى و اهميت اين موضوع در زندگى انسانها داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 12 - 2

2- از ميان رفتن تاريكى شب با آمدن روشنايى روز ، نشانه اى از تدبير خداوند است .

فمحونا ءاية الّيل و جعلنا ءاية النهار مبصرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 5 - 5

5 - نزول قرآن ، جلوه اى از رحمانيت خداوند و اقتدار او بر عرش و تدبيرامور است

.

تنزيلاً . .. الرحم_ن على العرش استوى

گرچه جمله {الرحمان على. ..} به صورت جمله اى مستقل از آيه قبل است، ولى بيان فرمان روايى خداوند بر هستى و توصيف او به {رحمان} پس از بيان اوصاف قرآن، گوياى اين است كه نزول قرآن، جلوه آن صفات الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 62 - 1

1 - جابه جايى مستمر شب و روز در پرتو قدرت خدا ، نشانه اى گويا از تدبير و ربوبيت او است .

بأنّ اللّه يولج الّيل فى النهار . .. ذلك بأنّ اللّه هو الحقّ

آيه پيش در بيان يكى از جلوه هاى قدرت و توانايى مطلق خدا بود; يعنى، جابه جا كردن شب و روز كه با آن نظام زندگى انسان ها سامان مى يابد. در اين آيه مى فرمايد: اين كه خداوند خود تدبير نظام جهان را در اختيار گرفت، بدان سبب است كه در تمام هستى، تنها او است كه ال_ه و معبود به حق است و هرچه غير او _ كه معبود پنداشته مى شوند _ پوچ، باطل و موهوم اند و بلند مرتبگى و بزرگى، تنها برازنده او است و نه غير او.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 18 - 4

4 - سفره هاى آبى نهفته در دل زمين ، كارى خدايى و نشانى از تدبير دقيق او است .

فأسكن_ّه فى الأرض

{إسكان} (مصدر أسكنّا) به معناى جاى دادن است ضمير {ه} در {أسكنّاه} به {ماء} بازمى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون

- 23 - 19 - 6

6 - پيدايش گياهان مختلف با ميوه هاى متفاوت به وسيله ريزش باران ، يكى از جلوه هاى تدبير و ربوبيت خداوند است .

فأنشأنا لكم به جنّت . .. لكم فيها فوكه كثيرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 20 - 3

3 - درختان زيتون ، با ميوه هاى روغنى و نان خورش سفره آدميان ، نمودى ديگر از تدبير الهى

تنبت بالدهن و صبغ للأكلين

{صبغ} به معناى خورشت عطف بر {الدهن} و تنوين آن براى تنويع است يعنى {درختى كه ميوه آميخته به روغن و نوعى خورشت براى خورندگان مى روياند}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 22 - 1

1 - امكان بهرهورى بشر از شتران و كشتى ها در جهت سوارى و حمل و نقل ، نمونه اى ديگر از تدبير الهى

و عليها و على الفلك تحملون

ضمير در {عليها} به أنعام بازمى گردد و مراد از آن _ به قرينه {تحملون} _ تنها شتران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 78 - 1

1 - دستگاه شنوايى ، بينايى و قوه تعقل در انسان ، جلوه هايى از تدبير و ربوبيت خداوند

و هو الذى أنشأ لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة

{فواد} (جمع {أفئدة}) به معناى دل ( قوه ادراك و تعقل) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 80 - 3،8

3 - جريان مستمر مرگ و حيات از جلوه هاى توحيد ، ربوبيت و تدبير خداوند

و هو

الذى يحى و يميت

اين بخش از آيات، در مقام بيان جلوه هاى ربوبيت و تدبير خداوند نسبت به جهان و انسان است در برابر اين انديشه شرك آميز مردم صدراسلام بود كه معتقد به ربوبيت غير خدا بودند.

8 - گردش شب و روز و پيدايش فصل هاى مختلف ، يكى ديگر از جلوه هاى تدبير و ربوبيت بى شريك خداوند

و له اختل_ف الّيل و النهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 60 - 3

3 - نزول باران از سمت آسمان و رويش بوستان هاى پرطراوت در پرتو آن ، جلوه تدبير خداى يگانه

و أنزل لكم من السماء ماء فأنبتنا به حدائق ذات بهجة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 64 - 1

1 - { رويش و خزان } و { حيات و مرگِ } مداوم در پهنه زمين ، از نمود هاى تدبير خداوند

أمّن يبدؤا الخلق ثمّ يعيده

فعل هاى {يبدأ} و {يعيد} مضارع و مفيد استمرار است. آيه ياد شده به چرخه منظم حيات و مرگ و بهار و خزان در عرصه زمين اشاره دارد; يعنى، كيست كه پديده ها را به طور مداوم پديد مى آورد و آن گاه آنها را به حال سابقشان برمى گرداند؟

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 86 - 7

7 - بينايى انسان در پرتو وجود روز ، نشانه اى از تدبير خداى جهان

و النهار مبصرًا إنّ فى ذلك لأي_ت

وصف {مبصراً} گرچه از نظر لفظ براى {نهار} آمده است; اما در حقيقت وصفى است براى

انسان كه در پرتو روشنى روز، قادر به ديدن اشيا مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 13 - 2

2 - بازگشت موسى به دامان مادر ، نمودى از تدبير و اراده الهى است .

فرددن_ه إلى أُمّه

اسناد فعل {ردد} به ضمير {نا} بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 17 - 3

3 - نعمت هاى الهى ، نمود ربوبيت و تدبير او نسبت به مردمان

قال ربّ بما أنعمت علىّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 7 - 2،8

2 - آفرينش موجودات به صورتى نيكو و شايسته ، نشانه تدبير و علم الهى است .

يدبّر الأمر . .. ع_لم ... الذى أحسن كلّ شىء خلقه

8 - آفرينش انسان از گِل ، نشانه علم و تدبير خدا است .

يدبّر الأمر . .. ع_لم الغيب و الشه_دة ... و بدأ خلق الإنس_ن من طين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 27 - 10

10 - وجود راه ها و رگه هاى رنگارنگ و گوناگون در كوه ها ، از نمود هاى تدبير خداوند براى انسان ها

و من الجبال جدد بيض و حمر مختلف ألونها و غرابيب سود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 40 - 6

6 - توالى شب و روز و نور و تاريكى در زندگى انسان ، جلوه قدرت و تدبير خداوند است .

و ءاية لهم الّيل . .. لا الشمس ينبغى

لها أن تدرك القمر و لا الّيل سابق النهار ..

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه در سلسله آياتى قرار دارد كه درصدد بيان نشانه هاى قدرت و تدبير خداوند است; چنان كه در آيه 37 نيز به آن تصريح شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 41 - 1،2

1 - سوار شدن انسان ها بر كشتى هاى پربار و مجهز ، از آيات و نشانه هاى قدرت و تدبير خداوند است .

و ءاية لهم أنّا حملنا ذرّيّتهم فى الفلك المشحون

{مشحون} به معناى {مملو} است و {فلك مشحون}; يعنى، كشتى پربار و مجهز به تجهيزات لازم.

2 - سوار شدن فرزندان نوح ( ع ) و همراهان مؤمن او بر كشتى و نجات آنان از غرق شدن ، از آيات و نشانه هاى قدرت و تدبير خداوند است .

و ءاية لهم أنّا حملنا ذرّيّتهم فى الفلك المشحون

برداشت ياد شده بر اين اساس استوار است كه ضمير {لهم} و {ذرّيّتهم} به {عباد} بازگردد (البته به اعتبار اين كه عباد از بشر مى باشند). و نيز مقصود از {فلك مشحون} كشتى حضرت نوح(ع) باشد كه در آيه 119 سوره {شعراء} به همين تعبير آمده است (فأنجيناه و من معه فى الفلك المشحون). بر اين اساس معناى آيه چنين مى شود: {آية لهم أنّا حملنا ذرّيات البشر فى سفينة نوح}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 42 - 2

2 - آفرينش مركب هايى مانند كشتى ( چهارپايان و . . . ) در سير و سفر و حمل و

نقل براى بشر ، از آيات و نشانه هاى قدرت و تدبير خداوند

و ءاية لهم أنّا حملنا ذرّيّتهم فى الفلك المشحون . و خلقنا لهم من مثله ما يركبون

برداشت ياد شده از آن جا است كه جمله {و خلقنا لهم. ..} عطف بر جمله {حملنا ذرّيّتهم} مى باشد و درصدد بيان نشانه هاى تدبير و قدرت خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 53 - 14

14 - آيات آفاقى و انفسى خداوند در هستى ، نشانى از ربوبيت و تدبير يگانه او است .

سنريهم ءاي_تنا . .. أَوَلم يكف بربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 32 - 1

1 - حركت كشتى هاى كوه پيكر در دريا ها ، آيه اى الهى و نشانى از تدبير ، علم و قدرت خداوند است .

و من ءاي_ته الجوار فى البحر

{جوار} (جمع {جارية}) وصف {سفن} (جمع {سفينة}) است كه به دليل اختصار حذف گشته، و وصف جريان و حركت كشتى ها جايگزين آن شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 13 - 12

12 - رام بودن طبيعت براى انسان ، لازمه قطعى آفرينش آنها نبوده و به تدبير خداوند صورت گرفته است .

لتستوا على ظهوره . .. سخّر لنا ه_ذا و ما كنّا له مقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 28 - 7

7 - استمرار كلمه { توحيد } در نسل ابراهيم ( ع ) و در پهنه قرن ها ، تدبيرى خداوندى

و به منظور بازگشت مشركان هر نسل به توحيد

و جعلها كلمة باقية فى عقبه لعلّهم يرجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 5 - 4

4 - نزول باران ، تدبيرى الهى در گسترش بخشيدن به پوشش گياهى و زندگى جانداران در پهنه زمين

و ما أنزل اللّه من السماء من رزق فأحيا به الأرض بعد موتها

تفريع حيات زمين بر نزول باران از آسمان، مى تواند بيانگر اهميت محورى و اساسى آن در حيات تمامى پهنه زمين و بهره مندى تمام عرصه حيات نباتى و حيوانى از آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 36 - 2

2 - معاد و برپايى قيامت ، نمودى از تدبير خداوند هستى و شايسته حمد و ستايش

إنّ وعد اللّه حقّ . .. و قيل اليوم ننسيكم ... فاليوم لايخرجون ... فللّه الحمد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 25 - 2

2- تن دادن مكيان به صلح ، با همه كفر و عناد خويش نسبت به مؤمنان ، نمودى از اراده و تدبير نافذ خداوند

و هو الذى كفّ . .. هم الذين كفروا

على رغم كفر و ستيز مشركان با اسلام، به تدبير الهى زمينه اى پديد آمد كه آنان به صلح تن دادند و شرّشان از سر مسلمانان دفع گرديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 27 - 14

14- رخداد صلح حديبيه و تأخير عمره مسلمانان ، تدبير عالمانه خدا و داراى اسرارى نهفته بر مؤمنان

فعلم ما لم تعلموا

در

آيات پيشين، سخن از منتهى شدن سفر مسلمانان به صلح حديبيه بود و اين كه رؤياى پيامبر(ص) در آن سفر، تعبير نشد. خداوند در اين آيه، پس از اين كه رؤياى آن حضرت را صادق دانسته و ورود مؤمنان را به مسجدالحرام قطعى شمرده است; به آنان ياد آور مى شود: مؤمنان با توجه به اين جريان، در خواهند يافت كه رخداد صلح و تأخير عمره، منافعى داشته كه بر آنان مخفى بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 9 - 2،6

2_ فرايند تشكيل توده هاى ابر و ريزش تدريجى باران ، تدبيرى الهى است .

و نزّلنا من السماء ماء مب_ركًا

6_ سلسله علل و اسباب طولى در نظام طبيعت ، به جعل و تدبير الهى است .

و نزّلنا من السماء . .. فأنبتنا به جنّ_ت و حبّ الحصيد

خداوند، خود باران را فرومى فرستد و خود آن را وسيله رويش گياهان قرار مى دهد و اين گونه يكى را رتبه سبب و ديگرى را رتبه مسبب مى بخشد. انتساب فعل ها به خداوند، مى رساند كه اين نظام طولى، مستند به جعل الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 4 - 4

4 - وزش باد ها ، تشكيل توده هاى ابر و حركت آنها و ريزش باران ، از مظاهر حكمت و تدبير الهى در نظام طبيعت

و الذري_ت ذروًا . فالح_مل_ت وقرًا . فالج_ري_ت يسرًا . فالمقسّم_ت أمرًا

خداوند، با برشمردن بخشى از امور دقيق طبيعت و مهم دانستن آنها با سوگند خوردن، در حقيقت تدبير و حكمت خويش

را به آدميان يادآور شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 1 - 2

2 - غروب ستارگان ، نمودى از قدرت و تدبير آفريدگار جهان

و النجم إذا هوى

از آن جا كه سوگند، به چيزى ياد مى شود كه داراى اهميت و پيامدار معنايى باشد مى توان گفت كه سوگند الهى به غروب ستارگان، براى توجه دادن بشر به تنظيم گر نظام آنها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 42 - 2

2 - نظام جزا و پاداش خداوند ، جلوه اى از تدبير مطلقه او است .

ثمّ يجزيه الجزاء الأوفى . و أنّ إلى ربّك المنتهى

ذكر اين نكته كه سررشته تمامى امور در اختيار خداوند است _ در پى طرح نظام مجازات الهى _ بيانگر مطالب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 46 - 4

4 - نحوه جريان نطفه و فرو افتادن آن [ در رحم ] ، نمودى از تدبير الهى در تداوم حيات

و أنّه خلق . .. من نطفة إذا تمنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 19 - 2

2 - جريان آب هاى عظيم رود ها و ريختن آنها به دريا ها ، نمود اراده و تدبير الهى است .

مرج البحرين يلتقيان

{مرج} به معناى رها ساختن است; يعنى، خداوند آب رودها و درياها را رها كرد تا به هم بپيوندند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 45 -

5

5 - مهلت دادن به تكذيب گران ، جلوه كيد و تدبير خداوند عليه آنان است .

إنّ كيدى متين

جمله {إنّ كيدى متين} در مقام تعليل براى {أُملى لهم} است; يعنى، مهلت دادن ما به كافران، چنين است كه ما كيد و تدبيرى متين و استوار درباره آنان انديشيده ايم و اين مهلت، جلوه همين تدبير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 5 - 2

2 - پژمرده ساختن گياهان و تبديل آن به هيزم و خرده كاه ، جلوه هاى حاكميت تدبير خداوند بر جهان هستى است .

ربّك . .. الذى أخرج المرعى . فجعله غثاء أحوى

در اين آيات، همان گونه كه روياندن گياهان از جلوه هاى ربوبيت خداوند معرفى شده; پژمرده ساختن آنها نيز براساس تدبير و ربوبيت او دانسته شده است. اين تدبير، ممكن است ناظر به منافعى نظير تهيه هيزم و كود، غذاى زمستانى حيوانات و غير آن باشد كه از گياهان خشك شده حاصل مى شود.

نقش تدبير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 80 - 2

2 - تأثير عوامل طبيعت در سلامتى انسان ، به تدبير و هدايت تكوينى خداوند

و إذا مرضت فهو يشفين

انسان براى درمان بيمارى خود، نيازمند مصرف دارو است. بنابراين نسبت داده شدن شفاى مريض به خداوند، بيانگر آن است كه نقش دارو در درمان انسان، به اراده و تدبير خدا بستگى دارد.

نياز به تدبير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 24 - 8

8- توجه به وابستگى امور انسان ها

به تدبير الهى ، مايه از ياد نبردن او در هيچ كار و حالت است .

واذكّر ربّك إذا نسيت

كلمه {ربّ} _ در آيه _ گوياى برداشت بالا است.

وسعت تدبير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 192 - 8

8 - مجموعه نظام هستى ، تحت تدبير و ربوبيت يگانه خداوند

و إنّه لتنزيل ربّ الع_لمين

{العالمين} جمع همراه با {ال} و مفيد عموم است. بنابراين {ربّ العالمين}; يعنى، پروردگار همه عالم ها.

ويژگيهاى تدبير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 182 - 7

7 - خداوند ، از روى اختيار جهان را تدبير مى كند و در اداره آن ، جبر و اضطرارى ندارد .

الحمد للّه ربّ الع_لمين

در صحت اطلاق حمد _ علاوه بر زيبايى فعل و صفت _ اختيارى بودن آن دو نيز قيد شده است; يعنى، بر فعل و صفتى زيبا مى توان حمد كرد كه فاعل، آن را از روى اختيار تحقق بخشيده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 4 - 7

7 - تدبير و اداره امور عالم از سوى خداوند ، همراه با اقتدار كامل و همه جانبه و به دور از هرگونه سستى و كاستى است .

ثمّ استوى على العرش

ماده {إستواء} هرگاه با {على} استعمال شود، به معناى {استيلاء} خواهد بود. بنابراين {استوى على العرش}; يعنى، {استولى على العرش} (بر عرش تدبير جهان استيلا دارد) و اين كنايه از اقتدار تام و فراگير خداوند، بر تدبير امور جهان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

19 - قلم - 68 - 45 - 3،4

3 - كيد و تدبير خداوند ، متين و استوار است .

إنّ كيدى متين

4 - كيد و تدبير خداوند ، شكست ناپذير است .

إنّ كيدى متين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 37 - 9

9 - تدبير امور آسمان ها و زمين و موجودات بين آنها از سوى خداوند ، بر پايه رحمت و عطوفت است .

لايملكون منه خطابًا

توصيف {ربّ} به {رحمان}، حاكى از نقش رحمت در تدبير نظام هستى است.

هدفدارى تدبير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 21 - 14

14- تدابير و افعال الهى ، داراى هدف و غايت است .

أعثرنا عليهم ليعلموا

تذكر از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تذكر

آثار تذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 123 - 11

11 _ يادآورى وضعيّت نابهنجار يك جامعه در هنگام ركود و انحطاط ، از روش هاى تربيتى قرآن در تصحيح حركت آن جامعه

و اذ غدوت من اهلك . .. و اذ همّت طائفتان ... و لقد نصركم اللّه ببدر و انتم اذلّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 124 - 4

4 _ روش هاى قرآن براى تقويت روحيه مؤمنان

اذ تقول للمؤمنين الن يكفيكم ان يمدّكم

برخى برآنند كه {اذ}، مفعول براى {اذكر} مقدر مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 146 - 14

14 _ نقش سازنده يادآورى حماسه شجاعت و پايدارى مجاهدان راه خدا و ياوران

پيامبران در پيكار و مبارزه

و كايّن من نبىّ قاتل . .. و اللّه يحبّ الصّابرين

آيه شريفه با يادآورى حماسه {ربيّون}، در صدد سازندگى مسلمانان است تا ديگر بار همانند نبرد احد، سستى و زبونى به خود راه ندهند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 164 - 15

15 _ يادآورى وضعيّت نابهنجار ( گمراهى آشكار ) مردم پيش از بعثت ، برانگيزنده توجّه و قدردانى از نعمت بزرگ رسالت پيامبر ( ص )

لقد منّ اللّه . .. و ان كانوا من قبل لفى ضلال مبين

جمله {ان كانوا . .. } به منزله دليل است براى بزرگى نعمتِ رسالت. يعنى روشن است كه پيش از بعثت پيامبر (ص) در چه منجلابى از گمراهى و ضلالت فرو رفته بوديد و اين پيامبر (ص) و تعاليم قرآنى بود كه شما را هدايت كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 165 - 4

4 _ يادآورى خاطره پيروزى مسلمانان در پيكار بدر ، التيام بخش رنج و آثار روحى دردناك شكست نبرد احد

اولمّا اصابتكم مصيبة قد اصبتم مثليها

جمله {قد اصبتم مثليها}، كه اشاره به پيروزى بزرگ مسلمانان در بدر است، بدان جهت ايراد شده كه با ياد آن خاطره بزرگ، مسلمانان مصيبت احد را در مقايسه با پيروزى بدر كوچك شمرند و در نتيجه، رنج مصيبت احد را ناديده انگارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 9 - 10

10 _ توجه به كيفر الهى ، زمينه ساز رعايت حقوق ديگران

و ليخش . .. فليتّقوا اللّه

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 70 - 14،15

14 _ يادآورى آثار زيانبار اعمال انسانها، روشى مؤثر در تربيت و تبليغ است.

و ذكر به أن تبسل نفس بما كسبت

جمله {أن تبسل} مفعول له براى {ذكر} مى تواند باشد، در اين صورت چنين معنى مى شود: {ذكر لأن لاتبسل نفس بما كسبت}.

15 _ مصونيت از تباهى و هلاكت، نتيجه متذكر شدن با تذكارهاى قرآن است.

و ذكر به أن تبسل نفس بما كسبت

جمله {أن تبسل}، با تقدير لام تعليل و حرف نفى، مفعول له براى {ذكر} مى تواند باشد. بنابراين جمله چنين معنى مى شود: به مردم با قرآن تذكر بده تا آنان گرفتار عواقب سوء اعمال خود نگردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 80 - 21

21 _ تذكر و زدودن غفلت، براى درك حقانيت توحيد و بطلان شرك كافى است.

قال أتحجونى فى الله و قد هدين . . أفلا تتذكرون

به كار رفتن {تتذكرون} به جاى {تتفكرون} و مانند آن، بيانگر اين نكته است كه تذكر و زدودن غبار غفلت براى اقرار به توحيد كافى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 63 - 11

11 _ نقش يادآورى فرجام امور ، در هدايت انسانها

ألم يعلموا أنه من يحادد اللّه . .. نار جهنم ... ذلك الخزى العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 17 - 5

5- متذكر بودن و هوشمندى ، عامل گرايش به توحيد و ناسازگار با شرك است .

أفمن يخلق كمن لايخلق

أفلاتذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 209 - 2

2 - كيفر جوامع كفرپيشه ، پس از انذار هاى متعدد و يادآورى مكرر ارزش ها است .

و ما أهلكنا من قرية إلاّ لها منذرون . ذكرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 25 - 3

3 - زمينه هاى ادراك توحيد ، در سرشت بشر نهفته است و تنها ، نيازمند تذكّر و زُدايش غفلت است .

و لئن سألتهم من خلق السموت و الأرض ليقولنّ اللّه

احتمال دارد كه پاسخ داده شده از سوى كافران به پرسش {خالق عالم كيست؟} از ناحيه عقل نظرى باشد و احتمال دارد كه برخاسته از فطرت توحيدى آنان باشد كه در همه انسان ها هست. برداشت بالا، بر اساس احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 15 - 3،13

3 - كسانى كه با تذكّر و يادآورى ايمان مى آورند _ نه در صورت برخورد باعذاب و ناگزير بودن _ مؤمنان واقعى اند .

إنّما يؤمن بأي_تنا الذين إذا ذكّروا بها خرّوا سجّدًا

13 - واجدان روحيه تواضع ، با موعظه و يادآورى به خداوند و قيامت ايمان مى آورند .

نسيتم لقاء يومكم ه_ذا . .. إنّما يؤمن بأي_تنا الذين إذا ذكّروا بها خرّوا سجّدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 45 - 14

14 - راه يابى انسان به كمال ، در پرتو عنصر اختيار ، همراه با تذكّر و هشدار

و ما أنت عليهم بجبّار فذكّر بالقرءان

خداوند از يك سو

پيامبر(ص) را از اعمال فشار براى هدايت كافران باز داشته و از سوى ديگر، آن حضرت را موظف به تذكّر و هشداردهى كرده است.

آثار تذكر آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 15 - 4

4 - آيات الهى ، با فطرت و خِرد بشر آشنا است و تنها ، نيازمند تذكّر و يادآورى است .

إنّما يؤمن بأي_تنا الذين إذا ذكّروا بها خرّوا سجّدًا

آثار تذكر حالات محتضر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 26 - 2،3

2 - يادآورى آخرين لحظات زندگى انسان ( هنگام احتضار و حالات تكان دهنده محتضر ) ، از سوى خداوند به كافران و منكران معاد ، براى بيدار كردن آنان از غفلت و مستى

كلاّ إذا بلغت التراقى

3 - يادآورى حالات محتضر در هنگام احتضار ، تأثيرگذار در بيدارگرى و غفلت زدايى نسبت به دلبستگان دنيا

بل تحبّون العاجلة . .. كلاّ إذا بلغت التراقى

آثار تذكر حضور خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 15 - 9

9 - اطمينان بخشى خداوند به موسى ( ع ) با يادآورى حضور خود در همه صحنه هاى مباحثه او با فرعون .

فاذهبا ب_اي_تنا إنّا معكم مستمعون

آثار تذكر حقانيت آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 3 - 14

14 - ياد كرد حقانيت نظام هستى ، انذارى به حق گريزان پوچ گرا *

ما خلقنا . .. إلاّ بالحقّ ... و الذين كفروا عمّا أُنذروا معرضون

از آن جا كه قبل از

تعبير {عمّا اُنذروا. ..}، انذار صريحى در اين آيه و آيه قبل نيامده است، احتمال مى رود كه نفس تذّكر به حقانيت هستى، هشدار به كسانى است كه هستى را پوچ و بى هدف دانسته و هيچ تعهّدى در برابر ارزش ها ندارند.

آثار تذكر گواهى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 55 - 19

19 - توجه دادن به حضور و گواهى خداوند ، زمينه ساز رويكرد بيشترى به عمل به فرمان هاى او است .

و اتّقين اللّه إنّ اللّه كان على كلّ شىء شهيدًا

ذكر {إنّ اللّه كان على . ..} پس از بيان دستورهايى خاص، مى تواند مفيد اين نكته باشد كه مخاطبان دستورها، به حضور و گواهى خداوند توجه پيدا كنند تا تشويق شوند و يا از ترسِ پيامد ناگوار ترك عمل، به سمت عمل به آن دستور بروند.

آداب تذكر آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 73 - 1

1 _ بندگان خالص خدا به هنگام شنيدن و يادآور شدن آيات الهى ، مانند كران و كوران ، با بى اعتنايى و ناخرسندى از آنها نمى گذرند .

و الذين إذا ذكّروا بأي_ت ربّهم لم يخرّوا عليها صمًّا و عميانًا

فعل {خرّ} در معناى {سقط} به كار مى رود كه به معناى فرود از بالا به پايين است (لسان العرب) و {صمّاً} و {عمياناً} حال براى فاعل {يخرّوا} است. گفتنى است فعل {لم يخرّوا} در معناى كنايى به كار رفته است و مقصود از آن آن ناخرسندى و امتناع كردن است; زيرا انسان با فرود آوردن

سر به طرف پايين، ناخرسندى خود را ابراز مى دارد.

ابزار تذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 25 - 6

6- همه مثالهايى كه خداوند براى مردم به كار مى برد ، جهت تنبه و تذكر به آنان است .

و يضرب الله الأمثال للناس لعلّهم يتذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 69 - 7

7 - قرآن ، كتابى سراسر ياد و يادآورى براى انسان است .

إن هو إلاّ ذكر

{ذكر} مصدرى است كه براى بيان مبالغه، وصف براى قرآن قرار گرفته و به معناى تذكر و يادآورى است.

اهميت تذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 139 - 12

12 _ ضرورت توجّه دادن مؤمنان به برترى آنان بر ديگران

و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان كنتم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 90 - 14،15،16

14 _ هدف پيامبر(ص) از ابلاغ پيامهاى الهى تذكر دادن به جهانيان است.

إن هو إلا ذكرى للعلمين

مرجع ضمير {هو}، به قرينه جمله {قل لاأسئلكم عليه أجرا}، ابلاغ رسالت است.

15 _ قرآن، يادآورى براى جهانيان است.

إن هو إلا ذكرى للعلمين

16 _ هدايت پيامبران و كتب آسمانى، يادآورى و بيدار ساختن فطرت آدمى است.

إن هو إلا ذكرى للعلمين

{ذكر} به معناى يادآورى است و معمولا در مواردى به كار مى رود كه موضوع مورد نظر قبلا فراگرفته شده، ولى از ياد رفته باشد. بنابراين هدايتهاى انبيا يادآورى آموخته هاى فطرى است.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 2 - 7

7 _ وظيفه پيامبر(ص) در برابر قرآن انذار و تذكر است، نه اجبار مردم به هدايت

لتنذر به ذكرى للمؤمنين

برداشت فوق بر اين مبناست كه جمله {فلايكن . ..} تفريع بر {لتنذر ...} باشد. يعنى قرآن تنها براى انذار و تذكر نازل شده است، بنابراين جايى براى نگرانى از اعراض مشركان وجود ندارد. زيرا اجبار آنان بر هدايت از اهداف نزول قرآن نيست.

اهميت تذكر ارزشها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 55 - 2

2 - بيدارگرى و تذكر مردم به ارزش هاى الهى ، تكليفى هميشگى براى مبلغان دينى

و ذكّر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 25 - 2

2 - محور نبوت پيامبران ، يادآورى ارزش ها به خلق و بيدارسازى فطرت خفته آنان است .

أءلقى الذكر عليه من بيننا

از آيه شريفه استفاده مى شود كه قوم ثمود، واژه {ذكر} را بر محتواى پيام صالح(ع) اطلاق كرده اند و چه بسا اين تعبير را از خود آن حضرت گرفته باشند. به هر حال خداوند اين وصف را رد نكرده است.

اهميت تذكر به انسانها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 3 - 2

2- پيامبر ( ص ) مسؤول ابلاغ قرآن و تذكردادن به مردم است و در مورد به ثمرنشستن آن مسؤوليت ى ندارد .

ما أنزّلنا عليك . .. إلاّ تذكرة لمن يخشى

اهميت تذكر به حق ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51

- 55 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، موظف به ادامه دادن تذكر و هشدار ، در عين اصرار نورزيدن بر هدايت حق ستيزان

فتولّ عنهم . .. و ذكّر

اهميت تذكر به كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 40 - 5

5 - توجّه دادن كافران به كمبود فرصت ، از راه كار هاى مبارزه قرآن با كفر

إنّا أنذرن_كم عذابًا قريبًا

جمله {يقول الكافر. ..} _ در ذيل آيه - گوياى آن است كه روى خطاب در {أنذرناكم}، با كافران است.

اهميت تذكر به مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 55 - 3

3 - تذكر و بيدار باش به مؤمنان ، همواره و در همه شرايط به حال آنان سودمند خواهد بود .

و ذكّر فإنّ الذّكرى تنفع المؤمنين

اهميت تذكر قصص انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 2

2- لزوم يادكرد سرگذشت پيامبران ، براى درس آموزى و پندگيرى

و اذكر أخا عاد

از آخر آيه شريفه (إنّى أخاف عليكم. ..)، استفاده مى شود كه يادكرد در جهت پندگيرى است.

ايمان با تذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 15 - 3

3 - كسانى كه با تذكّر و يادآورى ايمان مى آورند _ نه در صورت برخورد باعذاب و ناگزير بودن _ مؤمنان واقعى اند .

إنّما يؤمن بأي_تنا الذين إذا ذكّروا بها خرّوا سجّدًا

تذكر آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 -

57 - 1

1- روى گردانى از آيات پروردگار پس از تذكّر يافتن و آگاهى به آن ، بزرگ ترين ظلم است .

و من أظلم ممّن ذكّر بأي_ت ربّه فأعرض عنها

{ذكر} يعنى، شناختى كه در حافظه حاضر باشد (برگرفته شده از مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 6 - 3

3 - يادكرد آيات تكوينى به انسان ها ، تذكرى سازنده و ضرورى در هدايت آنان

تلك ءاي_ت اللّه نتلوها عليك بالحقّ

بنابراين كه {بالحقّ} متعلق به {نتلو} باشد، مى توان استفاده كرد كه تلاوت آيات و تذكر به آن، امرى بايسته و ضرورى در جهت هدايت بشر است.

تذكر ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 72 - 2

2 - يادآورى ابراهيم ( ع ) به قوم خويش مبنى بر ناتوانى بت ها حتى از شنيدن دعاى آنان

قال هل يسمعونكم إذ تدعون

استفهام در {هل يسمعونكم} انكارى است. بنابراين مفاد سؤال ابراهيم(ع) چنين مى شود: با اين كه بت ها درخواست هاى شما را نمى شنوند، چگونه به درگاه آنها نيايش مى كنيد؟

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 73 - 1

1 - يادآورى ابراهيم ( ع ) به قوم خويش ، مبنى بر ناتوانى بت ها در رساندن سود يا زيان به انسان ها

أو ينفعونكم أو يضرّون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 79 - 4

4 - تذكر ابراهيم ( ع ) به قوم خويش ، مبنى بر حاكميت اراده خدا بر معاش و

زندگى انسان و نفى هرگونه نقش براى بت ها

فإنّهم عدوٌّ لى إلاّ ربّ الع_لمين . .. و الذى هو يطعمنى و يسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 80 - 3

3 - تذكر ابراهيم ( ع ) به نقش نداشتن بت ها در بيمارى و شفايابى انسان

و إذا مرضت فهو يشفين

تعبير {فهو يشفين} تأكيد بر اين حقيقت است كه تنها خدا در بهبود و شفاى انسان مؤثر است. و چون مخاطب اين تأكيد بت پرستانند، در حقيقت تأكيد ابراهيم(ع) بر سلب هرگونه تأثير بت ها در سلامتى انسان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 81 - 2،3

2 - تذكر ابراهيم ( ع ) به قوم بت پرست خود ، مبنى بر نبود كمترين نقش براى بت ها در مرگ و حيات آدمى

و الذى يميتنى ثمّ يحيين

3 - وجود معاد پس از مرگ و محدود نبودن زندگى به دنيا ، تذكر ديگر ابراهيم ( ع ) به قوم بت پرست خويش

و الذى يميتنى ثمّ يحيين

تذكر اجابت خواسته ها در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 48 - 6

6- يادآورى برآورده شدن خواسته هاى انسان در بهشت ، از روش هاى هدايت و جذب انسان ها به دين *

إن المتقين فى جنّ_ت و عيون . ادخلوها بسل_م ءامنين . و نزعنا ما فى صدورهم من غلّ

تذكر اخروى خداترسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 40 - 2

2 - خداترسان دور از

هواپرستى با حضور در صحنه قيامت ، كردار خويش را به ياد آورده و جزاى آن را خواهند ديد .

يوم يتذكّر . .. و أمّا من خاف مقام ربّه و نهى النفس عن الهوى

تذكر اراده خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 98 - 14

14- ذوالقرنين ، آسيب ديدگان از يأجوج و مأجوج را به رحمت و اراده خداوند توجّه داد و آنان را از اعتماد مطلق به سد ، بازداشت .

ه_ذا رحمة من ربّى فإذا جاء وعد ربّى جعله دكّاء

تذكر ارزشها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 209 - 2

2 - كيفر جوامع كفرپيشه ، پس از انذار هاى متعدد و يادآورى مكرر ارزش ها است .

و ما أهلكنا من قرية إلاّ لها منذرون . ذكرى

تذكر افشاى رازها در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 10 - 4

4 - توجّه به برملا شدن خصلت ها و علاقه ها در قيامت ، بازدارنده انسان از خوى ناسپاسى ، بخل و دل بستگى به ثروت

لكنود . .. أفلايعلم إذا ... و حصّل ما فى الصدور

تذكر امدادهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 63 - 4

4 _ توجه دادن مردم به امدادهاى خداوند در دشواريها و تنگناهاى هولناك زندگى، روشى در تبليغ و دعوت به توحيد

قل من ينجيكم من ظلمت البر و البحر تدعونه تضرعا و خفية

{قل} فرمانى است به پيامبر(ص) براى بيان مضمون آيه از اين دستور چنين

بر مى آيد كه اين سبك احتجاج بايد به عنوان محورى در تبليغ مورد توجه قرار گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 5

5 - خداوند ، يادآورنده شرايط سخت مواجهه با مشركانِ متعصب جاهل و امداد خويش به مؤمنان

إذ جعل الذين كفروا

در صورتى كه {إذ} متعلق به فعل مقدر {اُذكر} باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

تذكر ايام الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 5 - 11

11- موسى ( ع ) ، وظيفه دار يادآورى { أيام الله } به مردم خويش

و لقد أرسلنا موسى . .. و ذكّرهم بأيّ_م الله

تذكر به انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 46 - 14

14_ خداوند ، مراقب پيامبران و توجه دهنده آنان به خطا ها و لغزشهايشان

إن ابنى من أهلى . .. إنه ليس من أهلك ... فلاتسئلن ما ليس لك به علم

تذكر به انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 113 - 10

10 - متذكر و متنّبه ساختن آدميان ، از اهداف قرآن و بيانات روشن آن

و صرّفنا فيه من الوعيد لعلّهم . .. أو يحدث لهم ذكرًا

{ذكر} نقطه مقابل نسيان است (مقاييس اللغة) بنابراين {ذكر}; يعنى، فراموش نكردن و در خاطر زنده نگه داشتن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 69 - 7

7 - قرآن ، كتابى سراسر ياد و يادآورى براى انسان است .

إن هو إلاّ ذكر

{ذكر}

مصدرى است كه براى بيان مبالغه، وصف براى قرآن قرار گرفته و به معناى تذكر و يادآورى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 26 - 2

2 - گذرا بودن فرصت هاى زندگى ، تذكرى به انسان در استفاده صحيح و بهينه از آن

كلّ من عليها فان

تذكر خداوند به فناى زمينيان، هشدارى به آنها است كه از فرصت حيات بيشترين بهره بردارى كنند و امكانات خويش را در مسير فانى دنيا هدر ندهند.

تذكر به انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 58 - 5

5- تذكار بشر ، هدف نهايى و مورد انتظار وحى

فإنّما يسّرن_ه . .. لعلّهم يتذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 9 - 4

4 - هدف از نزول قرآن بر پيامبر ( ص ) ، توجّه دادن به مردم و نصيحت كردن آنان است .

سنقرئك . .. فذكّر

تذكر به اولوا الالباب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 52 - 13

13- پنددهى به صاحبان خرد ناب ، از محور هاى مهم آموزه هاى قرآن و از موضوعات اساسى آن است .

ه_ذا بل_غ للناس . .. و ليذّكّر أولواالألب_ب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 43 - 11

11 - بازگشت و دو چندان شدن خانواده ايوب ( ع ) ، مايه تذكر و بيدارى صاحبان خرد ناب

و وهبنا له أهله . .. رحمة منّا و ذكرى لأُولى الألب_ب

{لُب} به معناى عقل

خالص و خرد ناب است (مفردات راغب).

تذكر به برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 89 - 1

1_ عزيز مصر در پى مشاهده ذلت فرزندان يعقوب ، داستان ر ها كردن يوسف ( ع ) در چاه كنعان را به آنان يادآورى كرد .

قال هل علمتم ما فعلتم بيوسف و أخيه

مراد از {ما فعلتم بيوسف} و يا مصداق مورد نظر از آن، داستان رهاسازى يوسف(ع) در چاه كنعان است. گويا اين يادآورى همان است كه خداوند در آيه 15 از همين سوره بيان داشت، بدين مضمون كه همانا اين واقعه (داستان چاه) را در آينده به آنان گزارش خواهى كرد، در حالى كه متوجه نيستند (تو را نمى شناسند).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 98 - 16

16_ يعقوب ( ع ) با توجه دادن فرزندانش به آمرزگارى و مهربانى خداوند ، آنان را به آمرزش گناهانشان اميدوار ساخت .

سوف أستغفر لكم ربى إنه هو الغفور الرحيم

تذكر به بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 4

4- حضرت موسى ( ع ) سرگذشت قوم نوح ، عاد و ثمود و اقوام پس از آنان را به مردم خويش يادآورى كرد .

ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و عاد و ثمود و الذين من بعدهم

برداشت مزبور بر اساس اين احتمال است كه جمله {ألم يأتكم . ..} ادامه كلام موسى(ع) باشد كه فرمود: {و قال موسى إن تكفروا ...}.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 3 - 2

2- خداوند ، ايمان و شرافت نياكان بنى اسرائيل را به آنان يادآور شد .

هدًى لبنى إسرءيل . .. ذرّية من حملنا مع نوح

نصب {ذرية} يا به تقدير حرف ندا و يا به تقدير فعل {اخص} است. در هر صورت يادآورى عنوان {ذريه همراهان نوح} بيانگر حقيقت فوق است.

تذكر به چاه انداختن يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 89 - 1

1_ عزيز مصر در پى مشاهده ذلت فرزندان يعقوب ، داستان ر ها كردن يوسف ( ع ) در چاه كنعان را به آنان يادآورى كرد .

قال هل علمتم ما فعلتم بيوسف و أخيه

مراد از {ما فعلتم بيوسف} و يا مصداق مورد نظر از آن، داستان رهاسازى يوسف(ع) در چاه كنعان است. گويا اين يادآورى همان است كه خداوند در آيه 15 از همين سوره بيان داشت، بدين مضمون كه همانا اين واقعه (داستان چاه) را در آينده به آنان گزارش خواهى كرد، در حالى كه متوجه نيستند (تو را نمى شناسند).

تذكر به حيات اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 7 - 11

11_ توجه دادن انسان ها به حيات پس از مرگ و برپايى قيامت ، از رسالت هاى پيامبر ( ص )

و ل_ئن قلت إنكم مبعوثون من بعد الموت

تذكر به دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 27 - 2

2 - لحظه نااميدى حاضران بر بستر محتضر و بر زبان آوردن كلمات يأس ، شايان

يادآورى براى دلبستگان دنيا

و قيل من راق

تذكر به زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 9 - 9

9- خداوند با توجه دادن زكريا ( ع ) به نو پيدايى و آفرينش وى ، او را به امكان پيدايش يحيى ( ع ) از وى و همسر نازايش مطمئن ساخت .

هو علىَّ هيّن و قد خلقتك من قبل و لم تك شيئًا

تذكر به غافلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 209 - 1

1 - انذارگرى پيامبران ، در جهت تذكر و بيدار ساختن غافلان

لها منذرون . ذكرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 24 - 12

12 - تسبيح مظاهر هستى به درگاه خداوند ، تذكرى به انسان غافل از ياد آفريدگار

لو أنزلنا ه_ذا القرءان على جبل . .. له الأسماء الحسنى يسبّح له ما فى السم_وت و ا

ارتباط اين آيه با آيات پيشين و هماهنگى سياق آنها گوياى اين نكته است كه اگر انسان در غفلت از ياد حق به سر مى برد، همه هستى _ حتى جمادات _ در حال تسبيح حق اند.

تذكر به فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 26 - 3

3 - ربوبيت يگانه خدا نسبت به همه انسان ها چونان ربوبيت يگانه او بر آسمان ها و زمين تذكر موسى به فرعون و فرعونيان

قال ربّ السم_وت و الأرض . .. قال ربّكم و ربّ ءابائكم الأوّلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 -

نازعات - 79 - 19 - 6

6$ - توجه دادن فرعون به سيطره ربوبيت خداوند بر او ، از رسالت هاى موسى ( ع )

و أهديك إلى ربّك فتخشى

تصريح به {ربّك} در برابر كسى كه مدعى ربوبيت بر انسان ها است _ چنان چه در آيات بعد خواهد آمد _ گوياى برداشت ياد شده است.

تذكر به فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 26 - 3

3 - ربوبيت يگانه خدا نسبت به همه انسان ها چونان ربوبيت يگانه او بر آسمان ها و زمين تذكر موسى به فرعون و فرعونيان

قال ربّ السم_وت و الأرض . .. قال ربّكم و ربّ ءابائكم الأوّلين

تذكر به قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 72 - 2

2 - يادآورى ابراهيم ( ع ) به قوم خويش مبنى بر ناتوانى بت ها حتى از شنيدن دعاى آنان

قال هل يسمعونكم إذ تدعون

استفهام در {هل يسمعونكم} انكارى است. بنابراين مفاد سؤال ابراهيم(ع) چنين مى شود: با اين كه بت ها درخواست هاى شما را نمى شنوند، چگونه به درگاه آنها نيايش مى كنيد؟

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 73 - 1

1 - يادآورى ابراهيم ( ع ) به قوم خويش ، مبنى بر ناتوانى بت ها در رساندن سود يا زيان به انسان ها

أو ينفعونكم أو يضرّون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 79 - 4

4 - تذكر ابراهيم ( ع ) به قوم خويش ،

مبنى بر حاكميت اراده خدا بر معاش و زندگى انسان و نفى هرگونه نقش براى بت ها

فإنّهم عدوٌّ لى إلاّ ربّ الع_لمين . .. و الذى هو يطعمنى و يسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 81 - 2،3

2 - تذكر ابراهيم ( ع ) به قوم بت پرست خود ، مبنى بر نبود كمترين نقش براى بت ها در مرگ و حيات آدمى

و الذى يميتنى ثمّ يحيين

3 - وجود معاد پس از مرگ و محدود نبودن زندگى به دنيا ، تذكر ديگر ابراهيم ( ع ) به قوم بت پرست خويش

و الذى يميتنى ثمّ يحيين

تذكر به قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 71 - 4

4 _ حضرت نوح ( ع ) ، با آيات خدا به تذكر و يادآورى قومش مى پرداخت .

و تذكيرى بأيت اللّه

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {باء در {بآيات اللّه} براى استعانت باشد نه زايد.

تذكر به قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 7 - 11

11_ توجه دادن انسان ها به حيات پس از مرگ و برپايى قيامت ، از رسالت هاى پيامبر ( ص )

و ل_ئن قلت إنكم مبعوثون من بعد الموت

تذكر به كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 209 - 2

2 - كيفر جوامع كفرپيشه ، پس از انذار هاى متعدد و يادآورى مكرر ارزش ها است .

و ما أهلكنا من قرية إلاّ لها منذرون . ذكرى

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 26 - 2

2 - يادآورى آخرين لحظات زندگى انسان ( هنگام احتضار و حالات تكان دهنده محتضر ) ، از سوى خداوند به كافران و منكران معاد ، براى بيدار كردن آنان از غفلت و مستى

كلاّ إذا بلغت التراقى

تذكر به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 99 - 4

4 - قرآن ، عطيه بزرگ الهى به پيامبر ( ص ) و مايه تذكر و بيدارباش است .

و قد ءاتين_ك من لدنّا ذكرًا

نكره بودن {ذكراً} دلالت بر عظمت آن دارد و مراد از {ذكر} به قرينه {من أعرض عنه} (درآيه بعد) قرآن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 15 - 2

2 - خداوند ، با بيان پافشارى كافران عصر بعثت بر كفر و انكار معاد ، انتظار ايمان آوردن آنان را بى فايده خواند و توطئه گرى آنها را به پيامبر ( ص ) گوشزد كرد .

إنّهم يكيدون كيدًا

تذكر به مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 70 - 11،12

11 _ تذكر دادن به مردم با قرآن، از وظايف پيامبر(ص) و مبلغان دين است.

و ذكر به أن تبسل نفس

مرجع ضمير {به} قرآن مى تواند باشد كه از سياق آيات مورد بحث به دست مى آيد و به اصطلاح مرجع حكمى است.

12 _ قرآن كتابى براى تذكر به مردم است.

و ذكر به أن تبسل نفس

تذكر به مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

5 - انعام - 6 - 63 - 2

2 _ پيامبر(ص) وظيفه دار يادآورى تجربه هاى دينى و فطرت توحيدى به مشركان، براى هدايت و احتجاج با آنان است.

قل من ينجيكم من ظلمت البر و البحر تدعونه تضرعا و خفية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 65 - 2

2 _ يادآور شدن قدرت اختصاصى خداوند بر فرستادن انواع عذاب بر مشركان و كافران، از وظايف تبليغى پيامبر(ص)

قل هو القادر على أن يبعث عليكم عذابا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 4 - 2

2 - آگاه ساختن مشركان به غير قابل پذيرش بودن شرك براى پيامبر ( ص ) ، وظيفه الهى آن حضرت

قل ي_أيّها الك_فرون . .. و لا أنا عابد ما عبدتم

تذكر به مشركان ناقض معاهده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 15 - 3

3 _ تذكر خداوند به باز بودن راه بازگشت به اسلام ، براى مشركان پيمان شكن

ألا تقتلون قوماً نكثوا أيمنهم . .. و يتوب اللّه على من يشاء

تذكر به مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 26 - 2

2 - يادآورى آخرين لحظات زندگى انسان ( هنگام احتضار و حالات تكان دهنده محتضر ) ، از سوى خداوند به كافران و منكران معاد ، براى بيدار كردن آنان از غفلت و مستى

كلاّ إذا بلغت التراقى

تذكر به موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 82 - 16

16-

خضر ( ع ) با توجّه دادن موسى ( ع ) به تدبير فراگير الهى ، حفاظت اموال يتيمان را ، برخاسته از گستردگى ربوبيّت خداوند دانست .

فأراد ربّك

خضر(ع) با اضافه {ربّ} به ضمير خطاب (ربّك) به موسى(ع) اين نكته را بيان داشته است كه گرچه ترميم ديوار، به تغذيه و تربيت جسم تو كمكى نكرد، ولى مالك و مدّبر تو، مالك و مدّبر يتيمان نيز هست.

تذكر به مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 2 - 6

6 _ يادآورى همواره تعاليم دين به مؤمنان، از اهداف نزول قرآن

كتب أنزل إليك . .. ذكرى للمؤمنين

كلمه {ذكرى} به معناى تذكر دادن و عطف بر {تنذر} است. يعنى: كتاب أنزل لانذار الناس و تذكير المؤمنين.

تذكر تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 89 - 5

5_ يادآورى تاريخ پيشينيان و بيان علت نابودى و گرفتارى آنان به عذاب هاى الهى ، از روش هاى تبليغى حضرت شعيب ( ع ) بود .

و ي_قوم لايجرمنّكم شقاقى أن يصيبكم مثل ما أصاب قوم نوح

تذكر تاريخ اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 1،4

1- پيامبر ( ص ) سرگذشت قوم نوح ، عاد و ثمود و اقوام پس از آنان را به مردم يادآورى كرد .

ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و عاد و ثمود و الذين من بعدهم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {ألم يأتكم} ادامه كلام پيامبر(ص)است كه خداوند به آن حضرت فرمود: {أنزلناه إليك .

.. و إذ قال موسى}.

4- حضرت موسى ( ع ) سرگذشت قوم نوح ، عاد و ثمود و اقوام پس از آنان را به مردم خويش يادآورى كرد .

ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و عاد و ثمود و الذين من بعدهم

برداشت مزبور بر اساس اين احتمال است كه جمله {ألم يأتكم . ..} ادامه كلام موسى(ع) باشد كه فرمود: {و قال موسى إن تكفروا ...}.

تذكر تاريخ بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 6 - 1

1- پيامبر ( ص ) ، موظف به يادآورى سرگذشت موسى ( ع ) و قومش و به خاطر سپردن آن

و إذ قال موسى لقومه

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه فعل {اذكر} قبل از {إذ} مقدر باشد. بنابراين، آيه خطاب به پيامبر(ص) و بيان وظيفهء آن حضرت است.

تذكر تاريخ قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 1،4

1- پيامبر ( ص ) سرگذشت قوم نوح ، عاد و ثمود و اقوام پس از آنان را به مردم يادآورى كرد .

ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و عاد و ثمود و الذين من بعدهم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {ألم يأتكم} ادامه كلام پيامبر(ص)است كه خداوند به آن حضرت فرمود: {أنزلناه إليك . .. و إذ قال موسى}.

4- حضرت موسى ( ع ) سرگذشت قوم نوح ، عاد و ثمود و اقوام پس از آنان را به مردم خويش يادآورى كرد .

ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و عاد و ثمود

و الذين من بعدهم

برداشت مزبور بر اساس اين احتمال است كه جمله {ألم يأتكم . ..} ادامه كلام موسى(ع) باشد كه فرمود: {و قال موسى إن تكفروا ...}.

تذكر تاريخ قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 1،4

1- پيامبر ( ص ) سرگذشت قوم نوح ، عاد و ثمود و اقوام پس از آنان را به مردم يادآورى كرد .

ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و عاد و ثمود و الذين من بعدهم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {ألم يأتكم} ادامه كلام پيامبر(ص)است كه خداوند به آن حضرت فرمود: {أنزلناه إليك . .. و إذ قال موسى}.

4- حضرت موسى ( ع ) سرگذشت قوم نوح ، عاد و ثمود و اقوام پس از آنان را به مردم خويش يادآورى كرد .

ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و عاد و ثمود و الذين من بعدهم

برداشت مزبور بر اساس اين احتمال است كه جمله {ألم يأتكم . ..} ادامه كلام موسى(ع) باشد كه فرمود: {و قال موسى إن تكفروا ...}.

تذكر تاريخ قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 1،4

1- پيامبر ( ص ) سرگذشت قوم نوح ، عاد و ثمود و اقوام پس از آنان را به مردم يادآورى كرد .

ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و عاد و ثمود و الذين من بعدهم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {ألم يأتكم} ادامه كلام پيامبر(ص)است كه خداوند به آن حضرت فرمود: {أنزلناه إليك . .. و إذ

قال موسى}.

4- حضرت موسى ( ع ) سرگذشت قوم نوح ، عاد و ثمود و اقوام پس از آنان را به مردم خويش يادآورى كرد .

ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و عاد و ثمود و الذين من بعدهم

برداشت مزبور بر اساس اين احتمال است كه جمله {ألم يأتكم . ..} ادامه كلام موسى(ع) باشد كه فرمود: {و قال موسى إن تكفروا ...}.

تذكر تجربه هاى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 63 - 2

2 _ پيامبر(ص) وظيفه دار يادآورى تجربه هاى دينى و فطرت توحيدى به مشركان، براى هدايت و احتجاج با آنان است.

قل من ينجيكم من ظلمت البر و البحر تدعونه تضرعا و خفية

تذكر تعاليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 2 - 6

6 _ يادآورى همواره تعاليم دين به مؤمنان، از اهداف نزول قرآن

كتب أنزل إليك . .. ذكرى للمؤمنين

كلمه {ذكرى} به معناى تذكر دادن و عطف بر {تنذر} است. يعنى: كتاب أنزل لانذار الناس و تذكير المؤمنين.

تذكر توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 26 - 3

3 - ربوبيت يگانه خدا نسبت به همه انسان ها چونان ربوبيت يگانه او بر آسمان ها و زمين تذكر موسى به فرعون و فرعونيان

قال ربّ السم_وت و الأرض . .. قال ربّكم و ربّ ءابائكم الأوّلين

تذكر حاكميت ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 19 - 6

6$ - توجه دادن فرعون به سيطره

ربوبيت خداوند بر او ، از رسالت هاى موسى ( ع )

و أهديك إلى ربّك فتخشى

تصريح به {ربّك} در برابر كسى كه مدعى ربوبيت بر انسان ها است _ چنان چه در آيات بعد خواهد آمد _ گوياى برداشت ياد شده است.

تذكر حسابرسى اخروى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 15 - 4

4- تبيين آيات الهى در طبيعت و تذكر به محاسبه اعمال در قيامت ، براى هدايت آدميان است .

و جعلنا الّيل و النهار ءايتين . .. اقرأ كت_بك ... من اهتدى فإنما يهتدى لنفسه

تذكر حسابرسى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 92 - 9

9_ شعيب ( ع ) مردم مدين را به حسابرسى خداوند و مجازات هاى او هشدار داد .

إن ربى بما تعملون محيط

چنان چه مقصود از احاطه خداوند بر اعمال بندگان ، آگاهى او بر اعمال باشد ، جمله {إن ربى . ..} كنايه از حسابرسى و كيفردهى مى باشد.

تذكر حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 15 - 17

17 - توجه دادن انسان به محاسبه اعمال اش در نزد خداوند ، زمينه ساز پابندى وى به توحيد و پيروى كردن از انسان هاى خداجو است .

و إن ج_هداك على أن تشرك بى . .. فلاتطعهما ... و اتّبع سبيل من أناب إلىّ ثمّ إلىّ

تذكر خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 28 - 2،3

2- پيامبر ( ص ) ، موظف

به يادآورى قصه خلقت انسان

و إذ قال ربّك للمل_ئكة إنى خ_لق بشرًا

{إذ} مفعول به براى {اذكر} مقدر است و به قرينه كاف {ربك} مخاطب فعل، پيامبر(ص) است.

3- قصه خلقت انسان از گِلى بد بو ، خشكيده و متغير ، شايسته ياد و يادآورى

و إذ قال ربّك للمل_ئكة إنى خ_لق بشرًا من صلص_ل من حمإ مسنون

تذكر خلقت زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 9 - 9

9- خداوند با توجه دادن زكريا ( ع ) به نو پيدايى و آفرينش وى ، او را به امكان پيدايش يحيى ( ع ) از وى و همسر نازايش مطمئن ساخت .

هو علىَّ هيّن و قد خلقتك من قبل و لم تك شيئًا

تذكر خوشنامى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 4 - 6

6 - خداوند ، با توجه دادن پيامبر ( ص ) به نعمت خوش نامى ، آن را عطاى ويژه خويش به آن حضرت خواند .

و رفعنا لك ذكرك

تذكر دعاى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 35 - 1

1- زندگى حضرت ابراهيم ( ع ) و كيفيت و نوع دعايش ، درس آموز و شايسته يادآورى است .

و إذ قال إبرهيم ربّ اجعل ه_ذا البلد ءامنًا

{و إذ قال} متعلق به {اذكر} و يا {اذكروا} در تقدير است. روشن است كه تذكر به يادآورى داستان حضرت ابراهيم(ع) نشانگر اهميت و درس آموزى آن است.

تذكر ذلت اخروى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 25 - 3

3 - يادآورى ناتوانى و ذلت مشركان و منكران معاد و نيز بطلان عقايد آنها در موقف و پيش از ورود به دوزخ ، از عذاب هاى ديگر روحى آنان

ما لكم لاتناصرون

تذكر ذلت اخروى مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 25 - 3

3 - يادآورى ناتوانى و ذلت مشركان و منكران معاد و نيز بطلان عقايد آنها در موقف و پيش از ورود به دوزخ ، از عذاب هاى ديگر روحى آنان

ما لكم لاتناصرون

تذكر ذلت دشمنان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 19 - 7

7 - ضرورت يادآورى اوضاع خفت بار دشمنان خدا ، در عرصه قيامت براى كفرپيشگان

و يوم يحشر أعداء اللّه إلى النار فهم يوزعون

{يوم} مفعول به براى فعل محذوفى مانند {ذكّرهم} يا {أنذرهم} و امثال آن مى باشد.

تذكر رحمانيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 45 - 7

7- لزوم توجه دادن مردم به رحمانيت خداوند در عين برحذرداشتن آنان از عذاب او

إنّى أخاف أن يمسّك عذاب من الرحمن

حضرت ابراهيم(ع) در مقام تبليغ، در عين هشدار به آزر در مورد عذاب، يادآور رحمانيت خداوند نيز مى شود تا وى را اميدوار سازد و به سوى خداوند بازگرداند. از اين برخورد مى توان نتيجه كلى در امر تبليغ و ارشاد گرفت.

تذكر رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 147 - 1

1 _ پيامبر(ص) مأمور توجه دادن تكذيب كنندگان

وحى به رحمت واسعه خداوند و بيم دادن آنان از عذاب حتمى اوست.

فإن كذبوك فقل ربكم ذو رحمة وسعة و لا يرد بأسه عن القوم المجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 90 - 5

5 - هارون ، با يادآورى رحمت گسترده خداوند به بنى اسرائيل ، باز بودن راه بازگشت از شرك و ارتداد را به آنان يادآورى كرد .

إنّما فتنتم به و إنّ ربّكم الرحم_ن

توصيف خداوند در كلام هارون(ع)، با عنوان {الرحمان} و با توجه به گوساله پرستى و عصيان بنى اسرائيل، متضمن وعده رحمت الهى به آنان، در صورت توبه و بازگشت از شرك است.

تذكر رؤياى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 60 - 2

2- حقيقتى كه پيامبر ( ص ) از جانب خداوند در خواب ديد و نيز شجره ملعونه در قرآن ، شايسته ياد و يادآورى است .

و إذ قلنا لك . .. و الشجرة الملعونة فى القرءان

پيش از حرف {إذ}، {اذكر} در تقدير است و از اين فرمان به دست مى آيد كه آنچه خداوند به پيامبر(ص) يادآورى كرده، شايسته تذكر و يادآورى است.

تذكر سرنوشت پيشينيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 5

5 _ توجه دادن مردم به نعمت هاى الهى و سرنوشت پيشينيان ، از روش هاى تبليغى صالح ( ع ) براى گرايش دادن آنان به پرستش خداى يگانه

و اذكروا إذ جعلكم خلفاء . .. فاذكروا ءالاء اللّه

تذكر سعادت متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

9 - نحل - 16 - 32 - 20

20- ذكر فرجام شقاوت بار كافران و عاقبت سعادت آميز تقواپيشگان در كنار يكديگر ، از روش هاى تبليغى قرآن

الك_فرين . الذين تتوفّ_هم المل_ئكة ظالمى أنفسهم ... فادخلوا أبوب جهنّم ... فلبئس

تذكر سوءپيشينه جايز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 64 - 7

7_ جواز يادآورى سوء سابقه افراد به آنان و ترتيب اثر دادن به آن ، به منظور جلوگيرى از تكرار وقايع ناخوشايند

هل ءامنكم عليه إلاّ كما أمنتكم على أخيه من قبل

تذكر شجره ملعونه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 60 - 2

2- حقيقتى كه پيامبر ( ص ) از جانب خداوند در خواب ديد و نيز شجره ملعونه در قرآن ، شايسته ياد و يادآورى است .

و إذ قلنا لك . .. و الشجرة الملعونة فى القرءان

پيش از حرف {إذ}، {اذكر} در تقدير است و از اين فرمان به دست مى آيد كه آنچه خداوند به پيامبر(ص) يادآورى كرده، شايسته تذكر و يادآورى است.

تذكر شقاوت كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 32 - 20

20- ذكر فرجام شقاوت بار كافران و عاقبت سعادت آميز تقواپيشگان در كنار يكديگر ، از روش هاى تبليغى قرآن

الك_فرين . الذين تتوفّ_هم المل_ئكة ظالمى أنفسهم ... فادخلوا أبوب جهنّم ... فلبئس

تذكر صفات ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 100 - 1

1- پيامبر ( ص ) ، مأمور تذكر و هشدار به انسان

ها نسبت به خصلت هاى نفسانى نارواى آنان

قل لو أنتم تملكون خزائن رحمة ربّى إذًا لأمسكتم

تذكر عجز اخروى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 25 - 3

3 - يادآورى ناتوانى و ذلت مشركان و منكران معاد و نيز بطلان عقايد آنها در موقف و پيش از ورود به دوزخ ، از عذاب هاى ديگر روحى آنان

ما لكم لاتناصرون

تذكر عجز اخروى مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 25 - 3

3 - يادآورى ناتوانى و ذلت مشركان و منكران معاد و نيز بطلان عقايد آنها در موقف و پيش از ورود به دوزخ ، از عذاب هاى ديگر روحى آنان

ما لكم لاتناصرون

تذكر عجز بتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 4 - 1

1- پيامبر ( ص ) ، مأمور به تذكر ضعف و ناتوانى بت ها به مشركان

قل أرءيتم ما تدعون . .. ماذا خلقوا

تذكر فرجام اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 71 - 2

2 - ناباورى كافران نسبت به كيفر الهى ، على رغم يادآورى آنان به فرجام هلاكت بار مجرمان گذشته تاريخ

فانظروا كيف كان ع_قبة المجرمين . .. و يقولون متى ه_ذا الوعد

با توجه به ارتباط آيه مورد بحث با آيات قبل، برداشت ياد شده را مى توان استفاده كرد.

تذكر فرجام امور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 63 - 11

11 _ نقش يادآورى فرجام

امور ، در هدايت انسانها

ألم يعلموا أنه من يحادد اللّه . .. نار جهنم ... ذلك الخزى العظيم

تذكر فرجام مكذبان آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 25 - 6

6 - يادآورى سرنوشت شوم تكذيب كنندگان آيات حق ، هشدارى جدى براى مشركان عصر بعثت و مايه تحكيم روحيه استقامت و پايدارى پيامبر ( ص ) و مؤمنان

فانتقمنا منهم فانظر كيف كان ع_قبة المكذّبين

تذكر فطرت توحيدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 63 - 2

2 _ پيامبر(ص) وظيفه دار يادآورى تجربه هاى دينى و فطرت توحيدى به مشركان، براى هدايت و احتجاج با آنان است.

قل من ينجيكم من ظلمت البر و البحر تدعونه تضرعا و خفية

تذكر قدرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 2 - 7

7 _ اعلام قدرتِ بى انت هاى خداوند به مشركان صدر اسلام و تذكر به بيهوده بودن مقاومت در برابر او

و اعلموا أنكم غير معجزى اللّه

{عجز} مقابل {قدرت} و {اعجاز} (مصدر معجزين) به معناى ناتوان كردن و به زانو درآوردن است. هشدار به مشركان نسبت به ناتوانيشان در به زانو درآوردن خدا، اعلام قدرت بى انتهاى خداوند و بى نتيجه بودن مقاومت در برابر اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 21 - 1،3

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور موعظه و زنده نگه داشتن ياد قيامت در خاطره ها و توجّه دادن انسان ها ، به قدرت خداوند

فذكّر

{ذِكْر}، حالتى است در

نفس انسان كه او را بر محافظت از معارفى كه فرا گرفته، توانا مى سازد. اين كلمه با {حفظ} به يك معنا است; جز اين كه اصل فراگيرى {حفظ} و در خاطر حاضر داشتن، {ذكر} خوانده مى شود (مفردات راغب); بنابراين {ذكّر}; يعنى، متوجّه ساز و به ذهن آنان بيفكن. اين واژه _ چنانچه در قاموس آمده است _ در معناى موعظه كردن نيز به كار مى رود.

3 - توجّه دادن مردم به نشانه هاى قدرت خداوند در پديده هاى جهان ، از وظايف پيامبر ( ص )

أفلاينظرون . .. فذكّر

آيات پيشين _ كه درباره قيامت و نيز نشانه هاى قدرت خداوند در جهان است _ مى رساند كه مراد از {فذكّر}، لزوم تذكر دادن به همان امور است.

تذكر قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 44 - 1

1 - قرآن ، مايه تذكر و يادآورى براى پيامبر ( ص ) و قوم آن حضرت است .

و إنّه لذكر لك و لقومك

تذكر قصه ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 35 - 1

1- زندگى حضرت ابراهيم ( ع ) و كيفيت و نوع دعايش ، درس آموز و شايسته يادآورى است .

و إذ قال إبرهيم ربّ اجعل ه_ذا البلد ءامنًا

{و إذ قال} متعلق به {اذكر} و يا {اذكروا} در تقدير است. روشن است كه تذكر به يادآورى داستان حضرت ابراهيم(ع) نشانگر اهميت و درس آموزى آن است.

تذكر قصه موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 6 - 1

1-

پيامبر ( ص ) ، موظف به يادآورى سرگذشت موسى ( ع ) و قومش و به خاطر سپردن آن

و إذ قال موسى لقومه

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه فعل {اذكر} قبل از {إذ} مقدر باشد. بنابراين، آيه خطاب به پيامبر(ص) و بيان وظيفهء آن حضرت است.

تذكر قصه هود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 1

1- پيامبر ( ص ) مأمور يادكرد سرگذشت پيامبر قوم عاد و تلاش هاى وى در جهت انذار قومش

و اذكر أخا عاد إذ أنذر قومه

تذكر كمى فرصت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 40 - 5

5 - توجّه دادن كافران به كمبود فرصت ، از راه كار هاى مبارزه قرآن با كفر

إنّا أنذرن_كم عذابًا قريبًا

جمله {يقول الكافر. ..} _ در ذيل آيه - گوياى آن است كه روى خطاب در {أنذرناكم}، با كافران است.

تذكر كيفرهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 92 - 9

9_ شعيب ( ع ) مردم مدين را به حسابرسى خداوند و مجازات هاى او هشدار داد .

إن ربى بما تعملون محيط

چنان چه مقصود از احاطه خداوند بر اعمال بندگان ، آگاهى او بر اعمال باشد ، جمله {إن ربى . ..} كنايه از حسابرسى و كيفردهى مى باشد.

تذكر مبانى فكرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 46 - 13

13 - يادآورى مبادى انديشه جهت نتيجه بخش كردن آن ، از شيوه هاى تعليمى قرآن كريم

أن تقوموا

للّه مثنى و فردى ثمّ تتفكّروا

سفارش به تفكر با حرف عطف {ثمّ} _ كه براى تراخى است _ پس از توصيه به اقدام خالصانه فردى و دو نفره براى خدا، نشان مى دهد كه به دور بودن از هياهو و انجام كار براى خدا، فكر را داراى ثمر بهتر و بيشترى مى كند.

تذكر معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 81 - 3

3 - وجود معاد پس از مرگ و محدود نبودن زندگى به دنيا ، تذكر ديگر ابراهيم ( ع ) به قوم بت پرست خويش

و الذى يميتنى ثمّ يحيين

تذكر نظارت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 16 - 1

1 - تذكر به نظارت دقيق الهى بر اعمال انسان ، از مواعظ لقمان به پسر خويش بود .

ي_بنىّ إنّها إن تك مثقال حبّة . .. يأت بها اللّه

احتمال دارد كه ضمير {إنّها} ضمير قصه باشد و در نتيجه، مرجعى لازم نداشته باشد و احتمال دارد ضميرى باشد كه مرجع آن، به قرينه سياق، چيزى مانند {خصلت پسنديده و ناپسند} و يا {عمل خوب و بد} و مانند آن باشد. نكته بالا بنابر احتمال دوم است.

تذكر نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 23 - 2

2 - پيامبر ( ص ) ، مأمور توجه دادن مردم به مبدأ پيدايش بشر و نعمت هاى نهفته در وجود او

قل هو الذى أنشاكم و جعل لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة

تذكر نعمتهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 6 - 6

6 - خداوند ، با يادآورى الطاف خود در دوران كودكى پيامبر ( ص ) ، آن حضرت را به عطا هاى آينده خويش اطمينان بخشيد .

و لسوف يعطيك . .. ألم يجدك يتيمًا ف_اوى

تذكر نيازهاى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 29 - 2

2 - قرآن ، يادآور نياز هاى بشر و تأمين كننده آن است .

إنّ ه_ذه تذكرة

واژه {تذكرة} در بيشتر لغت نامه ها چنين معنا و تعريف شده است: {ما يُستَذكَرُ به الحاجة} (چيزى كه بهوسيله آن نيازها خاطر نشان مى شود و انسان همواره آن را به ياد دارد و فراموشش نمى كند) (ر. ك: قاموس، صحاح، تاج العروس و لسان العرب). بر اين اساس مى توان استفاده كرد كه قرآن، نيازهاى انسان ها را بدان ها يادآور شده است; بگونه اى كه آن را همواره در خاطر دارد و در واقع آنها را تأمين خواهد كرد.

تذكر هلاكت اصحاب فيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فيل - 105 - 1 - 10

10 - توجّه به ماجراى اصحاب فيل ، دلگرم كننده و اطمينان بخش براى پيامبر ( ص ) و مؤمنان عصر بعثت

ألم تر كيف فعل ربّك بأصح_ب الفيل

تذكر هلاكت اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 89 - 5

5_ يادآورى تاريخ پيشينيان و بيان علت نابودى و گرفتارى آنان به عذاب هاى الهى ، از روش هاى تبليغى حضرت شعيب ( ع ) بود

.

و ي_قوم لايجرمنّكم شقاقى أن يصيبكم مثل ما أصاب قوم نوح

زمينه تذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 4 - 3

3- توجه به مبدأ نزول قرآن زمينه تذكرپذيرى و پندگرفتن از آن است .

تذكرة لمن يخشى . تنزيلاً ممّن خلق الأرض والسم_وت العلى

گاهى براى بيان علت، از حال استفاده مى شود. {تنزيلاً} كه حال براى قرآن است بيانگر علت {تذكره بودن} آن است; يعنى، قرآن به دليل صدور از ناحيه خداوند، براى تذكردادن كاملاً شايسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 43 - 12

12 - خرد ناب و به دور از ناخالصى ها ( هوا و هوس و . . . ) زمينه تذكر و بيدارى انسان ها

و ذكرى لأُولى الألب_ب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 49 - 5

5 - توجه به قوانين و تدبير هاى خداوند در هستى ، مايه بيدارى آدميان

و من كلّ شىء خلقنا زوجين لعلّكم تذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 73 - 2

2 - وجود مايه هاى تذكر و درس آموزى ، در آفرينش درخت آتش زنه

نحن جعلن_ها تذكرة

زمينه تذكر به بندگان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 8 - 1

1_ مظاهر وجود و عظمت آفريدگار در آسمان و زمين ، مايه بصيرت و تذكّر بندگان روى آورده به خداوند

أفلم ينظروا إلى السماء . .. و الأرض مددن_ها ... تبصرة و ذكرى لكلّ عبد

منيب

{منيب}، به معناى بازگشت كننده و روى آورنده به خدا است.

زمينه تذكر به منيبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 8 - 1

1_ مظاهر وجود و عظمت آفريدگار در آسمان و زمين ، مايه بصيرت و تذكّر بندگان روى آورده به خداوند

أفلم ينظروا إلى السماء . .. و الأرض مددن_ها ... تبصرة و ذكرى لكلّ عبد منيب

{منيب}، به معناى بازگشت كننده و روى آورنده به خدا است.

عوامل تذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 58 - 5،7

5 _ قرآن ، مايه يادآورى

و الذكر الحكيم

7 _ داستان حضرت عيسى ، زكريّا ، مريم و يحيى ، سراسر حكمت و مايه تذكّر است .

ذلك نتلوه عليك من الايات و الذّكر الحكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 70 - 11،12

11 _ تذكر دادن به مردم با قرآن، از وظايف پيامبر(ص) و مبلغان دين است.

و ذكر به أن تبسل نفس

مرجع ضمير {به} قرآن مى تواند باشد كه از سياق آيات مورد بحث به دست مى آيد و به اصطلاح مرجع حكمى است.

12 _ قرآن كتابى براى تذكر به مردم است.

و ذكر به أن تبسل نفس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 9 - 4

4- قرآن ، كتاب ياد و يادآورى و مايه بيدارى و هشيارى انسان از غفلت ها و فراموشيهاست .

إنا نحن نزّلنا الذّكر

نام گذارى قرآن به {الذّكر}، احتمالاً به اين جهت باشد كه قرآن، براى تنبه و مايه بيدارى انسانهاست.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 44 - 4

4- قرآن ، كتاب ياد و يادآورى است .

و أنزلنا إليك الذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 4 - 4

4- توان مندى خداوند بر آفرينش زمين و آسمان هاى مرتفع ، نشان اقتدار او برفرستادن كتابى شايسته ، براى تذكر و اندرز انسان ها است .

تذكرة. .. ممّن خلق الأرض والسم_وت العلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 99 - 4،5،6

4 - قرآن ، عطيه بزرگ الهى به پيامبر ( ص ) و مايه تذكر و بيدارباش است .

و قد ءاتين_ك من لدنّا ذكرًا

نكره بودن {ذكراً} دلالت بر عظمت آن دارد و مراد از {ذكر} به قرينه {من أعرض عنه} (درآيه بعد) قرآن است.

5 - نقل داستان هاى پيشينيان در قرآن ، براى يادآورى و بيدارباش است .

نقصّ عليك من أنباء ما قد سبق . .. ذكرًا

6 - لزوم تدبّر و انديشه كردن در داستان هاى قرآن ، براى متذكّر شدن و درس آموختن

نقصّ عليك من أنباء . .. ذكرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 84 - 16

16- گرفتارى ها و مصائب و نيز بر طرف شدن آنها ، وسيله تذكر و توجه است .

فاستجبنا له . .. ذكرى للع_بدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 1 - 8،9

8- بيدارگرى و غفلت زدايى ، فلسفه نزول آيات سوره نور

سورة أنزلن_ها . .. فيها ءاي_ت بيّن_ت لعلّكم

تذكّرون

{تذكر} (مصدر فعل {تذكّرون}) به معناى به ياد آوردن اندوخته هاى ذهنى و معلوماتى است كه از خاطر رفته و به فراموشى سپرده شده است (برگرفته از لسان العرب). لازمه اين معنا، بيدارى و هوشيارى است.

9- قرآن ، كتابى است بيدارگر و غفلت زدا .

سورة أنزلن_ها . .. فيها ءاي_ت بيّن_ت لعلّكم تذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 5 - 3

3 - آيات قرآن ، مايه تذكر آدميان و بازدارنده آنان از غفلت

و ما يأتيهم من ذكر

برداشت ياد شده با توجه به بكارگيرى واژه {ذكر} (مايه تذكر) درباره كتاب هاى آسمانى استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 43 - 7

7 - اعطاى تورات به موسى ( ع ) از سوى خدا ، با هدف بيدار كردن انسان ها و رهانيدن ايشان از غفلت

و لقد ءاتينا موسى الكت_ب . .. لعلّهم يتذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 51 - 4،6،7

4 - نقش نزول تدريجى قرآن در بيدارسازى مردم

و لقد وصّلنا لهم القول لعلّهم يتذكّرون

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه آيه بالا، بيانگر حكمت نزول تدريجى قرآن و پاسخى به بهانه جويى كافران باشد كه مى گفتند: چرا قرآن مانند تورات يكباره نازل نشده است؟

6 - انسان ها بدون آموزه هاى بيداربخش تعاليم آسمانى ، گرفتار غفلت و بى خبرى اند .

و لقد وصّلنا لهم القول لعلّهم يتذكّرون

7 - بيدار كردن بشر ، فلسفه نزول پياپى و پيوسته وحى و رهنمود الهى ( كتاب هاى آسمانى )

و

ما كنت بجانب الطور إذ نادينا . .. لعلّهم يتذكّرون...و لقد وصّلنا لهم القول لعل

برداشت ياد شده مبتنى بر اين احتمال است كه مقصود از {القول} عموم سخنان الهى باشد; نه خصوص قرآن. ذيل آيه _ كه فلسفه نزول را بيان مى كند _ در مورد تورات نيز آمده است. از اين رو اين نكته مى تواند مؤيد برداشت بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 22 - 8

8 - بلا هاى مقطعى دنيا ، آيات پروردگار در جهت تذكر به انسان ها است .

و لنذيقنّهم من العذاب الأدنى . .. لعلّهم يرجعون . و من أظلم ممّن ذكّر بأي_ت ربّه

به قرينه {ذكّر} احتمال دارد مراد از آيات الهى _ كه در اين آيه، يادآورى شده _ همان {العذاب الأدنى} باشد كه در آيه پيش ذكر شده است; چه اين كه عذاب ياد شده در آن آيه، به منظور تنبّه مطرح شده بود و در اين آيه هم منظور از آن، عبرت گرفتن، ذكر شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 11 - 5

5 - قرآن ، عامل يادآورى دانستنى هاى فراموش شده و بيدارگر فطرت خفته انسان ها است .

إنّما تنذر من اتّبع الذكر

{ذكر} به معناى استحضار و يادآورى اندوخته ها و دانستنى ها است. توصيف قرآن به {ذكر} مى تواند بدين جهت باشد كه اين كتاب، يادآور دانستنى هاى فراموش شده است و يا بيدارگر فطرت خفته انسان هايى است كه از دانسته هاى فطرى خود غافل اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

15 - صافات - 37 - 168 - 4

4 - كتاب هاى آسمانى ، مايه يادآورى و بيدارى انسان ها است .

ذكرًا من الأوّلين

از توصيف و نام گذارى كتاب هاى آسمانى به {ذكر}، برداشت ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 1 - 4

4 - قرآن ، يادآور دانستنى هاى فراموش شده و بيدارگر فطرت خفته انسان ها

و القرءان ذى الذكر

{ذكر} به معناى استحضار و يادآورى اندوخته ها و دانستنى ها است. توصيف قرآن به {ذكر} مى تواند به اين خاطر باشد كه اين كتاب، يادآور دانستنى هايى است كه فراموش شده و يا بيدارگر فطرت خفته انسانى است كه از دانستنى هاى فطرى خود غفلت ورزيده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 49 - 1،2،4،5

1 - قرآن ، وسيله ياد و يادآورى انسان ها است .

ه_ذا ذكر

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه {ه_ذا} اشاره به آيات قرآن باشد.

2 - قرآن ، عامل يادآورى دانستنى هاى فراموش شده و بيدارگر فطرت خفته انسان ها

ه_ذا ذكر

{ذكر} به معناى استحضار و يادآورى اندوخته ها و دانستنى ها است. توصيف قرآن به {ذكر}، مى تواند به اين خاطر باشد كه اين كتاب يادآور دانستنى هايى است كه فراموش شده است. و يا بيدارگر فطرت خفته انسان هايى است كه از دانستنى هاى فطرى خود، غفلت ورزيده اند.

4 - سرگذشت داوود ، سليمان ، ايوب ، ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ، اسماعيل ، اليسع و ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، مايه ياد و

يادآورى انسان ها

و اذكر داود . .. سليم_ن ... أيّوب ... إبرهيم و إسح_ق و يعقوب... إسم_عيل و اليسع

برداشت ياد شده از آن جا است كه {ه_ذا} مى تواند اشاره به مجموعه آياتى باشد كه درباره سرگذشت پيامبران ياد شده، سخن گفته است.

5 - ياد و يادآورى ، هدف قرآن از نقل سرگذشت انسان هاى شايسته چون پيامبران الهى

و اذكر داود . .. إسم_عيل و اليسع و ذاالكفل و كلّ من الأخيار . ه_ذا ذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 87 - 1،4

1 - قرآن ، عامل يادآورى دانستنى هاى فراموش شده و بيدارگر فطرت خفته انسان ها است .

إن هو إلاّ ذكر

ضمير {هو} به قرآن بازمى گردد و {ذكر} به معناى استحضار و يادآورى اندوخته ها و دانستنى ها است. توصيف قرآن به {ذكر} مى تواند به اين خاطر باشد كه اين كتاب، يادآور دانستنى هايى است كه فراموش شده است و يا بيدارگر فطرت خفته انسانى مى باشد كه از دانستنى هاى فطرى خود غفلت ورزيده است.

4 - قرآن ، كتاب آسمانى جن و انس و مايه ياد و بيدارى آنان

إن هو إلاّ ذكر للع_لمين

عالم (مفرد {عالمين}) است و به مجموعه ودسته اى از موجودات گفته مى شود. بنابراين {العالمين}; يعنى، همه موجودات به لحاظ مجموعه ها و دسته ها. بنابر ديدگاه بسيارى از مفسران، مقصود از آن مى تواند علاوه بر انسان ها جن هم باشد، چنان كه در آيه نخست سوره {جن} آمده است (فقالوا إنّا سمعنا قرآناً عجباً . يهدى إلى الرشد فآمنّا به...).

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

17 - ق - 50 - 10 - 2

2_ قامت بلند نخل و شكوفه هاى انبوه خرما ، پيامدار بصيرت و مايه تذكر خلق

تبصرة و ذكرى . .. و النخل باسق_ت لها طلع نضيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 45 - 6

6 - قرآن ، مايه تذكر و هشدار آدميان

فذكّر بالقرءان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 10 - 9

9 - قرآن ، مايه تذكر و بيدارى انسان ها

قد أنزل اللّه إليكم ذكرًا

مطلب ياد شده، از نام گذارى قرآن به {ذكر} استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 19 - 1،2

1 - قرآن ، زداينده غفلت ها و مايه يادآورى و بيدارى انسان ها

إنّ ه_ذه تذكرة

2 - آگاهى از قيامت و سرگذشت انسان ها در آن روز ، زداينده غفلت ها و مايه يادآورى و بيدارى

إنّ ه_ذه تذكرة

آيات گذشته، درباره قيامت و احوال انسان ها در آن روز بود; ازاين رو ممكن است، {ه_ذه} اشاره به اين موضوع باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 31 - 23

23 - قرآن ، دربردارنده حقايقى پندآموز و بيدارگر

و ما هى إلاّ ذكرى للبشر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 49 - 4

4 - قرآن ، كتابى است بيدارگر و پندآموز .

عن التذكرة معرضين

به گفته مفسران، مقصود از {تذكرة} در اين آيه، قرآن كريم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19

- مدثر - 74 - 54 - 2،3

2 - قرآن ، كتابى است بيدارگر و پندآموز براى بشر .

إنّه تذكرة

مطابق نظر مفسران، ضمير {إنّه} به قرآن بازمى گردد.

3 - قرآن ، در بيدارگرى و پندآموزى ، بهترين و جامع ترين كتاب است .

إنّه تذكرة

تنكير {تذكرة} براى تعظيم است. بر اين اساس مى توان گفت: عظيم بودن تذكار قرآن، بيانگر عظمت و برترى اين كتاب، از نظر پندآموزى و بيدارگرى، نسبت به ديگر كتاب ها و نيز جامعيت آن در اين عرصه است.

عوامل تذكر به عابدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 84 - 14

14- استجابت دعاى ايوب ( ع ) و برطرف نمودن رنج و گرفتارى از آن حضرت ، مايه تذكر و بيدارى خداپرستان

فاستجبنا له . .. و ءاتين_ه ... رحمة من عندنا و ذكرى للع_بدين

عوامل تذكر حق شنوايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 37 - 2

2 - فرجام هلاكت بار قدرت هاى حق ستيز تاريخ ، مايه تذكر خردمندان و مردمان حق شنو

إنّ فى ذلك لذكرى لمن كان له قلب أو ألقى السمع

عوامل تذكر عاقلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 37 - 2

2 - فرجام هلاكت بار قدرت هاى حق ستيز تاريخ ، مايه تذكر خردمندان و مردمان حق شنو

إنّ فى ذلك لذكرى لمن كان له قلب أو ألقى السمع

فلسفه تذكر امدادهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 7 - 5

5 - خداوند ،

با يادآورى امداد ويژه خويش براى آشنا شدن پيامبر ( ص ) با معارف دين ، بر دور بودن آن حضرت از قهر و خشم خود تأكيد كرد .

ما ودّعك ربّك و ما قلى . .. و وجدك ضالاًّ فهدى

منشأ تذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 56 - 4

4 - بيدارى و پندگيرى از قرآن به توفيق الهى است .

و ما يذكرون إلاّ أن يشاء اللّه

آيه شريفه مى رساند كه خواست انسان وابسته به خواست خداوند است. در ضمن مى فهماند كه پندگرفتن و متذكر شدن از قرآن نيز، به توفيق الهى است.

نياز به تذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 126 - 9

9 _ آدمى همواره نيازمند تذكر و هشدار است.

قد فصلنا الأيت لقوم يذكرون

{يذكرون} صيغه مضارع و معنى تجدد و استمرار دارد. ستوده شدن متذكران با اين بيان اشاره اى ظريف به اين نكته دارد كه آدمى همواره نيازمند متذكر شدن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 90 - 20

20- انسان ، در معرض غفلت و روى گردانى از تمايلات فطرى و دريافت هاى عقلى خويش و نيازمند به تذكر و بيدار باش

إن الله يأمر . .. و ينهى ... يعظكم لعلّكم تذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 41 - 4

4- انسان ها ، نيازمند تذكر و بيدار باش ، حتى نسبت به گرايش هاى فطرى خويش

و لقد صرّفنا فى ه_ذا القرءان ليذّكّروا

در ماده {يذكروا} (متذكر

شوند) اين نكته نهفته است كه موضوعات مورد تذكر، به نحوى در معرض فهم، ادراك و دريافت بشر وجود دارد و غفلت بر آن عارض مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 84 - 19

19- همه انسان ها ، حتى عبادت پيشگان ، نيازمند تذكر و يادآورى اند .

ذكرى للع_بدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 209 - 3

3 - انسان ها ، نيازمند تذكر و يادآورى براى ره يافتن به حق

إلاّ لها منذرون . ذكرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 44 - 2

2 - همه انسان ها ، حتى پيامبر ( ص ) نيازمند تذكر و يادآورى هاى وحى

و إنّه لذكر لك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 33 - 11

11- مؤمنان ، در معرض لغزش و نيازمند تذكّر و هشدار مكرّر

يأيّها الذين ءامنوا أطيعوا اللّه و أطيعوا الرسول و لا تبطلوا أعم_لكم

از تكرار {أطيعوا} و نهى {لاتبطلوا} در مورد مؤمنان، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 8 - 4

4_ انسان ، حتى پس از برخوردارى از روحيه عبوديت و خداجويى ، نيازمند بينش يابى و تذكّر

تبصرة و ذكرى لكلّ عبد منيب

تعبير {لكلّ عبد منيب}، مى رساند كه انسان حتى با داشتن روحيه عبوديت و انابه، باز نيازمند تبصرة (بينش يابى) و تذكّر است. ازاين رو خداوند، مظاهر طبيعت را به گونه اى قرار داده تا مايه

بينش و تذكّر آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 37 - 6

6 - انديشه و خرد آدمى ، براى ره يابى به حقيقت ، نيازمند تذكار هاى وحى

إنّ فى ذلك لذكرى لمن كان له قلب أو ألقى السمع و هو شهيد

تعبير {لذكرى} مى رساند كه خرد انسان در ره يابى به حقيقت، نيازمند تذكار الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 45 - 7

7 - حقايق دين ، نهفته در نهاد آدميان ; اما نيازمند تذكر و يادآورى با پيام

فذكّر بالقرءان

واژه {ذك_ّر} به معناى تذكّر است. يادآورى كردن در جايى كاربرد دارد كه قبلاً مورد توجه بوده; اما به دلايلى مغفول واقع شده است. در مورد آدميان توجه قبلى آنان به حقايق دين، توجّه فطرى و غريزى خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 55 - 5

5 - مؤمنان ، همواره نيازمند تذكر و بيدار باش ، براى استوارى بر طريق حق

و ذكّر فإنّ الذّكرى تنفع المؤمنين

فعل مضارع {تنفع}، استمرار بهرهورى مؤمنان از تذكرهاى پيامبر(ص) را مى رساند و فرمان الهى به ادامه تذكر، نياز مؤمنان را افاده مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 29 - 3

3 - انسان ، نيازمند تذكر و هشدار براى حركت در مسير صلاح

فذكّر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 54 - 5

5 - بشر در همه ادوار تاريخى ، نيازمند تذكر و عبرت

آموزى از سرگذشت پيشينيان

و أنّه أهلك عادًا الأُولى

برداشت ياد شده در صورتى است كه اين آيات در صحف موسى و ابراهيم(ع) آمده باشد; چنان كه برخى از مفسران گفته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 18 - 13

13 - انسان همواره در معرض لغزش و نيازمند توصيه و تذكر به تقوا

ي_أيّها الذين ءامنوا اتّقوا اللّه . .. و اتّقوا اللّه

از اين كه مؤمنان مورد دعوت هاى مكرر {اتّقوا. ..} قرار گرفته اند; نياز آن به اين دعوت استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 29 - 3

3 - نياز بشر ، به تذكار هاى الهى و تعاليم قرآن كريم

إنّ ه_ذه تذكرة

ترازو از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

ترازو

تاريخ ترازو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 182 - 3

3 - وجود ترازو هاى دقيق و ابزار خاص سنجش در عصر شعيب ( ع )

وزنوا بالقسطاس المستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 3 - 4

4 - پيمانه و ترازو ، دو ابزار معتبر براى سنجش كالا و مرسوم در عصر بعثت

و إذا كالوهم أو وزنوهم

ترازو در دوران شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 182 - 3

3 - وجود ترازو هاى دقيق و ابزار خاص سنجش در عصر شعيب ( ع )

وزنوا بالقسطاس المستقيم

ترازو در صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 3 - 4

4 - پيمانه

و ترازو ، دو ابزار معتبر براى سنجش كالا و مرسوم در عصر بعثت

و إذا كالوهم أو وزنوهم

ترازو در معامله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 152 - 7

7 _ در مبادله كالا بايد از پيمانه و ترازو و وزنه هاى صحيح استفاده كرد.

و أوفوا الكيل و الميزان بالقسط

{ميزان} به ترازو و نيز وزنه هاى آن گفته مى شود. {بالقسط} هم مى تواند براى {أوفوا} باشد، كه در اين صورت قيدى توضيحى و براى تأكيد است، و هم مى تواند قيد براى كيل و ميزان باشد. يعنى پيمانه، ترازو و وزنه ها بايد متعادل بوده، پيمانه كوچكتر از حد متعارف نباشد و ترازو خراب نبوده و وزنه ها كاستى نداشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 35 - 2

2- لزوم به كارگيرى ترازوى دقيق و سنگ تمام در سنجش اشيا

وزنوا بالقسطاس المستقيم

{قسطاس} به معناى ميزان است كه مصداق بارز و روشن آن ترازو براى توزين اشياست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 182 - 1

1 - استفاده از ترازوى دقيق در معاملات و رعايت عدالت اقتصادى ، از رهنمود هاى شعيب ( ع ) به مردم

وزنوا بالقسطاس المستقيم

{زِنَة و وَزْن} (مصدر {زنوا}) به معناى سنجيدن و {قسطاس} (مرادف {ميزان}) به معناى ترازو است. {مستقيم} نيز معادل درست مى باشد; يعنى، {و با ترازوى درست وزن كنيد}.

شعيب(ع) و ترازو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 84 - 27

27_ { عن على

ابن الحسين ( ع ) قال : إن أوّل من عمل المكيال والميزان شعيب النبى ( ع ) عمله بيده . . . ;

از امام سجاد(ع) روايت شده است كه فرمود: اول كسى كه ابزار كيل و وزن ساخت، شعيب پيغمبر بود و با دست خود آن را ساخت}.

ميزان در ترازو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 85 - 19

19 _ شعيب ( ع ) از مردم خويش خواست تا در فروش اجناس پيمانه ها را پر كنند و از وزنه هاى ترازو نكاهند .

فأوفوا الكيل و الميزان

كلمه {كَيل} مصدر است و در آيه مورد بحث به معناى چيزى است كه به وسيله آن كيل مى كنند ; يعنى پيمانه. {ايفاء} (مصدر اوفوا) به معناى اتمام مى باشد و {اتمام كيل} به اين است كه گنجايش پيمانه مورد استفاده كمتر از حد متعارف نباشد و تا حد معمول آن پر شود. و ايفاى ميزان به اين است كه مقدار وزنه هاى مورد استفاده كمتر از حد معمول نباشد و جنس پرداخت شده كمتر از مقدار وزنه ها نباشد.

تربيت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تربيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 79 - 12

12 _ رسالت انبيا ، تربيت انسانهايى خدايى

و لكن كونوا ربّانيّن

آثار تربيت فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 24 - 13

13- تربيت فرزندان در دامان پر مهر پدر و مادر ، نعمتى بس بزرگ و شايسته قدردانى و موجب استحقاق هرگونه احسان و احترام از سوى فرزند به آنان

و

بالولدين إحس_نًا . ... و اخفض لهما جناح الذلّ من الرحمة و قل ربّ ارحمهما كما ر

برداشت فوق با توجه به اين نكته است كه خداوند در تعليم شيوه دعا كردن فرزندان براى پدر و مادرشان، مسأله تربيت والدين آنان را يادآور شد (كما ربّيانى صغيراً).

آثار ذكر منشأ تربيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 6 - 9

9 - توجّه انسان به وابستگى اش در رشد ، تربيت و نعمت ها به خداوند ، مانع كفر او و زمينه ساز فريفته نشدن به آنچه مايه بى پروايى ، در برابر گناه مى گردد .

ما غرّك بربّك الكريم

آگاهى در تربيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 104 - 4

4 _ نقش اساسى ارائه آگاهى و بينش در تربيت و پرورش

قد جاءكم بصائر من ربكم

ذكر نام مقدس {رب}، با ضمير خطاب {كم} پس از بيان ارائه بينشها، بيانگر اين است كه اين كار از جمله شؤون ربوبيت، و بالطبع در تربيت و پرورش مؤثر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 117 - 3

3 _ تربيت، نيازمند علم و آگاهى ژرف است.

إن ربك هو أعلم

گزينش نام مقدس {رب} و اضافه آن به ضمير خطاب و سپس توصيف آن به اعلميت، بيانگر رابطه علم و ربوبيت مى تواند باشد.

الگو در تربيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 259 - 8

8 _ ارائه نمونه هاى عينى از جانب خداوند ، از راه هاى اثبات

حقّ و هدايت الهى

انّى يحيى . .. فاماته اللّه مائة عام ثمّ بعثه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 260 - 21

21 _ ارائه نمونه هاى عينى از جانب خداوند ، از راه هاى اثبات حقّ و هدايت الهى

فخذ اربعة من الطير . .. يأتينك سعياً

الگوها در تربيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 32 - 19

19- ارائه نمونه و الگو از بدكاران و خوبان ، از روش هاى تربيتى قرآن كريم

الك_فرين . الذين تتوفّ_هم المل_ئكة ظالمى أنفسهم ... فادخلوا أبوب جهنّم ... فلبئس

الگوهاى تربيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 48 - 6

6 - اسماعيل ، اليسع و ذاالكفل ( عليهم السلام ) اسوه و الگوى انسان ها

و اذكر إسم_عيل و اليسع و ذاالكفل و كلّ من الأخيار

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه، درصدد بيان سرگذشت شخصيت هايى است كه براى پيامبراسلام(ص) و مؤمنان درس آموز و سازنده است.

الگوى تربيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 214 - 16

16 _ امت هاى مؤمن گذشته ، الگويى مناسب براى تربيت مؤمنان

ام حسبتم ان تدخلوا الجنّة و لما يأتكم مثل الذين خلوا من قبلكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 37 - 13

13 _ نقش سرپرستى حضرت زكريا ، در رشد و تعالى معنوى مريم ( س )

و انبتها نباتاً حسناً و كفّلها زكريا

تصريح خداوند به سپردن كفالت

مريم به زكريا پس از {انبتها . .. }، بيانگر ارتباط ميان رشد معنوى مريم و كفالت زكريا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 38 - 5،6

5 _ مشاهده حالات معنوى انسان هاى متعالى ، عامل توجه انسان به خدا

هنا لك دعا زكريا ربّه

6 _ مشاهده كمالات ديگران ، برانگيزنده انسان به درخواست كمالات از خدا براى خويش

هنا لك دعا زكريا ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 42 - 12

12 _ مريم ، نمونه و الگويى براى تمامى زنان عالم

اصطفيك و طهّرك و اصطفيك على نساء العالمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 125 - 9

9 _ كسانى را كه خداوند به دوستى خويش برگزيد ، بهترين الگو براى پيروى مردم هستند .

و اتبع ملة إبرهيم حنيفاً و اتخذ اللّه إبرهيم خليلا

جمله {اتخذ اللّه . ..} به منزله علت براى {اتبع ملة ابراهيم}، است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 44 - 9

9 - ايوب ( ع ) ، الگوى بزرگ صبر و شكيبايى

إنّا وجدنه صابرًا

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه آيه شريفه، درصدد ارائه الگويى از صبر و شكيبايى براى پيامبراسلام(ص) و ياران مؤمن او است كه در مكه در اوج سختى ها و رنج هاى ناشى از دين دارى قرار داشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 47 - 7

7 - ابراهيم ، اسحاق و يعقوب

( عليهم السلام ) ، اسوه و الگوى انسان ها

و اذكر عبدنا إبرهيم . .. إنّهم عندنا لمن المصطفين الأخيار

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه، درصدد بيان سرگذشت شخصيت هايى است كه براى پيامبراسلام(ص) و مؤمنان، درس آموز و سازنده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 8 - 11

11 - ارائه الگوى كامل و استفاده از بشارت و تهديد ، مراحل ضرورى هدايت و تربيت *

إنّا أرسلن_ك ش_هدًا و مبشّرًا و نذيرًا

برداشت بالا بدان احتمال است كه مراد از {شاهداً} ارائه الگوى كامل و ملاك واقعى ارزش ها باشد و نيز تقدم {شاهداً} و {مبشّراً} بر {نذيراً}، اشاره به ترتب واقعى و عملى داشته باشد.

اميدوارى در تربيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 57 - 10

10 _ ايجاد بيم و اميد ، روشى براى تربيت

انّ الّذين كفروا . .. و الّذين امنوا

خداوند براى تربيت انسانها، آنان را از دوزخ بيم داده و به بهشت جاودان اميدوار مى سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 64 - 19

19 _ ايجاد اميد به دنبال توبيخ ، از روش هاى تربيتى و هدايتى قرآن

اعرض عنهم و عظهم . .. لوجدوا اللّه توّاباً رحيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 110 - 9

9 _ طرح بيم و اميد به همراه يكديگر ، از روش هاى قرآن براى ارشاد و تربيت انسانها

فمن يجدل اللّه عنهم يوم القيمة . .. و من يعمل

سوءاً ... يجداللّه غفوراً رحيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 40 - 9

9 _ ايجاد بيم در گنهكاران ، در عين اميدوار ساختن آنان به مغفرت الهى ، از روش هاى قرآن براى ترك گناه

يعذب من يشاء و يغفر لمن يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 102 - 6

6 _ خطاكار نادم و پشيمان ، نيازمند روحيه اميد براى خودسازى و تربيت

عسى اللّه يتوب عليهم إن اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 2 - 7

7- پيوستگى و توأم بودن بيم دهى و اميدبخشى ، در تربيت و هدايت انسان ، امرى لازم است .

لينذر بأسًا شديدًا . .. و يبشّر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 6 - 11

11 _ تشويق و ايجاد اميد ، از روش هاى قرآن براى هدايت و تربيت كافران مخالف

و قال الذين كفروا إن ه_ذا إلاّ إفك افتريه . ..إنّه كان غفورًا رحيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 20 - 13

13 - { بيم و اميد } ، { بشارت و انذار } و { تهديد و تشويق } ، از روش هاى تربيتى قرآن

إنّ الخ_سرين . .. لهم من فوقهم ظلل من النار ... ل_كن الذين اتّقوا ربّهم لهم غرف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 10 - 28

28 - بشارت و انذار و ايجاد

اميد از سويى و خوف از سوى ديگر ، از روش هاى قرآن براى تربيت مؤمنان

و كلاًّ وعد اللّه الحسنى و اللّه بما تعملون خبير

وعده پاداش هاى برتر اخروى به مؤمنان از يك سو و هشدار به اين كه مواظب اعمال خود باشند از سوى ديگر، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 12 - 4

4 - اخطار و بشارت و ايجاد خوف و رجا ، روش تربيتى و هدايتى قرآن كريم

و للذين كفروا بربّهم عذاب جهنّم . .. إنّ الذين يخشون ربّهم بالغيب لهم مغفرة و أج

انبيا و تربيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 79 - 12

12 _ رسالت انبيا ، تربيت انسانهايى خدايى

و لكن كونوا ربّانيّن

انذار در تربيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 57 - 9

9 _ وعد و وعيد از روش هاى قرآن براى برانگيختن مردم به ايمان ، عمل صالح و پرهيز از كفر

انّ الّذين كفروا باياتنا سوف . .. و الّذين امنوا و عملوا الصّالحات سندخلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 165 - 1،2،3

1 _ بشارت دهى و انذار از روش هاى پيامبران براى تبليغ رسالت و تربيت انسانها

رسلا مبشرين و منذرين

2 _ ضرورت مقدم داشتن تشويق بر تهديد در هدايت و تربيت انسانها

رسلا مبشرين و منذرين

3 _ بشارت روشى مؤثرتر از انذار براى هدايت و تربيت انسانها

رسلا مبشرين و منذرين

تقديم بشارت بر انذار مى رساند

كه بشارت نقش مؤثرترى را در هدايت انسانها ايفا مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 98 - 7

7 _ انذار و تبشير از روش هاى قرآن براى برانگيختن مردم به اجراى احكام الهى

اعلموا إنّ اللّه شديد العقاب و إنّ اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 51 - 13

13 _ ضرورت به كارگيرى انذار براى تربيت و اصلاح عقايد انسان

و أنذر به . .. لعلهم يتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 2 - 8

8 _ بشارت و انذار ، دو شيوه كارآمد در تربيت و هدايت انسان

أن أنذر الناس و بشّر الذين ءامنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 103 - 6

6 _ انذار و اخطار ، بشارت و نويد ، از روش هاى تربيتى _ هدايتى قرآن

فهل ينتظرون إلا مثل أيام الذين خلوا من قبلهم . .. ثم ننجى رسلنا ... كذلك حقاً عل

برداشت فوق از ارتباط ميان آيه قبل، كه در آن مشركان و كافران لجوج تهديد به عذاب شدند و اين آيه كه به مؤمنان حق جو، بشارت نجات و نويد يارى، داده شده است، به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 59 - 20

20- بيم و اخطار ، از هدف هاى تربيتى _ هدايتى قرآن

و ما نرسل بالأي_ت إلاّ تخويفًا . .. و نخوّفهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10

- كهف - 18 - 2 - 7

7- پيوستگى و توأم بودن بيم دهى و اميدبخشى ، در تربيت و هدايت انسان ، امرى لازم است .

لينذر بأسًا شديدًا . .. و يبشّر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 82 - 9

9 - بشارت و انذار ، مكمل يكديگر در روش تربيتى اديان آسمانى

و لاتطغوا فيه فيحلّ عليكم غضبى . .. و إنّى لغفّار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 56 - 2،3

2 _ بشارت و اخطار ، دو روش تربيتى _ هدايتى و تبليغى پيامبراسلام ( ص )

و ما أرسلن_ك إلاّ مبشّرًا و نذيرًا

3 _ لزوم توأم كردن بشارت و اخطار به هنگام تربيت و هدايت كردن مردمان

و ما أرسلن_ك إلاّ مبشّرًا و نذيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 4 - 4

4 - بشارت و انذار ، دو ابزار كارآمد براى مبلغان دينى در هدايت و تربيت مردم

كت_ب . .. بشيرًا و نذيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 43 - 17،18

17 - بشارت و انذار ، روش هدايتى و تربيتى قرآن

إنّ ربّك لذو مغفرة و ذو عقاب أليم

18 - تشويق به اصلاح ، مقدم بر انذار و بيم دادن از خطا در روش تربيتى قرآن

إنّ ربّك لذو مغفرة و ذو عقاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 8 - 10،11

10 - قرار دادن نيروى ناظر و بهره گيرى از بشارت و

انذار ، عناصر و مراحل ضرورى هدايت و تربيت

إنّا أرسلن_ك ش_هدًا و مبشّرًا

بنابراين كه منظور از {شاهداً} نظارت براى حسن اجرا و گواهى نهايى باشد; برداشت بالا استفاده مى شود.

11 - ارائه الگوى كامل و استفاده از بشارت و تهديد ، مراحل ضرورى هدايت و تربيت *

إنّا أرسلن_ك ش_هدًا و مبشّرًا و نذيرًا

برداشت بالا بدان احتمال است كه مراد از {شاهداً} ارائه الگوى كامل و ملاك واقعى ارزش ها باشد و نيز تقدم {شاهداً} و {مبشّراً} بر {نذيراً}، اشاره به ترتب واقعى و عملى داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 10 - 28

28 - بشارت و انذار و ايجاد اميد از سويى و خوف از سوى ديگر ، از روش هاى قرآن براى تربيت مؤمنان

و كلاًّ وعد اللّه الحسنى و اللّه بما تعملون خبير

وعده پاداش هاى برتر اخروى به مؤمنان از يك سو و هشدار به اين كه مواظب اعمال خود باشند از سوى ديگر، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 12 - 4

4 - اخطار و بشارت و ايجاد خوف و رجا ، روش تربيتى و هدايتى قرآن كريم

و للذين كفروا بربّهم عذاب جهنّم . .. إنّ الذين يخشون ربّهم بالغيب لهم مغفرة و أج

اولويت در تربيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 6 - 6

6 - خودسازى و اصلاح و تربيت خويشتن ، در اولويت نخست و مقدّم در تربيت و اصلاح ديگران

قوا أنفسكم و أهليكم نارًا

مطلب ياد شده،

از تقدم ذكرى {أنفسكم} بر {أهليكم} به دست مى آيد.

اهميت تربيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 23 - 8

8- عامل هاى رشد و تربيت انسان ، حقى بزرگ بر گردن او دارند .

و قضى ربّك ألاّتعبدوا إلاّ إيّاه و بالولدين إحس_نًا

ذكر احسان به پدر و مادر پس از موضوع ربوبيت يگانه خدا (و قضى ربك . ..) مى تواند از آن جهت باشد كه آنان نيز در رشد و تربيت انسان مؤثرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 25 - 11

11 - هدف رسالت پيامبران ، در مرحله نخست تربيت انسان هاى عادل و ساختن جامعه عدالت خواه بود ; نه اجراى اجبارى عدالت در جامعه

و أنزلنا معهم الكت_ب و الميزان ليقوم الناس بالقسط

نسبت داده شدن {اقامه} به مردم _ نه به پيامبران _ و نيز غايت قرار گرفتن خيزش خود مردم براى رعايت عدل و انصاف (لقوم الناس بالقسط) مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

اهميت تربيت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 80 - 7

7 - هدف از نزول قرآن ، تربيت انسان و حركت دادن او به سوى كمال است .

تنزيل من ربّ الع_لمين

اهميت تربيت انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 8 - 6

6 - بعثت پيامبران ، مقتضاى ربوبيت خداوند و در راستاى تربيت و رشد و كمال انسان ها

و الرسول يدعوكم لتؤمنوا بربّكم

{ربّ}; يعنى، تربيت كننده و تربيتْ ايجاد حالتى در

شىء پس از حالت قبل است، تا آن گاه كه به حد تمام و كمال برسد (مفردات راغب).

اهميت تربيت خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 6 - 3،7

3 - خيرخواهى براى اعضاى خانواده و تربيت دينى آنان ، تكليفى بايسته برعهده سرپرست و مدير خانواده

قوا . .. أهليكم نارًا

برداشت ياد شده، به خاطر اين نكته است كه مصداق اصلى تلاش براى حفاظت اعضاى خانواده از دوزخى شدن آنان، تربيت دينى آنان و گزينش راه و روش خيرخواهانه در اين راستا است.

7 - اصلاح و تربيت دينى اعضاى خانواده ، زير بنا و خشت اول اصلاحات در جامعه

قوا أنفسكم و أهليكم نارًا

از فرمان خداوند به مؤمنان، مبنى بر تربيت و اصلاح اعضاى خانواده خود _ با آن كه آنان وظيفه جهاد با كافران و منافقان را نيز برعهده دارند (آيه 9 همين سوره) _ مى توان مطلب ياد شده را به دست آورد.

اهميت تربيت دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 13 - 2

2 - اهتمام پدر به ترتيب دينى و اصلاح فرزند خويش ، امرى بايسته و پسنديده است .

و إذ قال لقم_ن لإبنه و هو يعظه

از اين كه خداوند، پند دادن لقمان به پسرش را، امرى شايسته يادآورى مى داند، استفاده مى شود كه چنين اهتمامى، عملى شايسته است.

اهميت تربيت دينى خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 132 - 2

2 - ضرورت پرداختن به تربيت دينى و معنوى خانواده و مراقبت بر آن

وأمر أهلك بالصلوة

اهميت تربيت صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 11 - 11

11 - پرورش انسان هاى نيك كردار و رواج كار هاى شايسته در جامعه ، فلسفه بهره مند شدن از امكانات مادى

و لقد ءاتينا داود مّنا فضلاً . .. و ألنّا له الحديد . أن اعمل س_بغ_ت ... و اعملو

توصيه خداوند به انجام عمل صالح _ پس اعطاى نعمت ها و امكانات فراوان به داوود(ع) _ در واقع جهت دهنده رفتار ايشان و بازگوكننده هدف و فلسفه اين عطاها و بهره مندى ها است.

اهميت تربيت فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 13 - 2

2 - اهتمام پدر به ترتيب دينى و اصلاح فرزند خويش ، امرى بايسته و پسنديده است .

و إذ قال لقم_ن لإبنه و هو يعظه

از اين كه خداوند، پند دادن لقمان به پسرش را، امرى شايسته يادآورى مى داند، استفاده مى شود كه چنين اهتمامى، عملى شايسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 17 - 7،8،10

7- پدر و مادر با ايمان ، با تمام وجود ، نگران و دلواپس تربيت ايمانى فرزند خويش

و هما يستغيثان اللّه ويلك ءامن

تعبير {يستغيثان} نگرانى عميق و شديد والدين مؤمن را مى رساند; زيرا استغاثه در مواردى صدق مى كند كه فرياد از جان برآيد.

8- تلاش در جهت تربيت ايمانى فرزند ، وظيفه مشترك پدر و مادر *

و هما يستغيثان اللّه

لحن آيه شريفه گرچه گزارشى است; اما حمايت خداوند از والدين و تقبيح عمل فرزند، به آن بُعد دستورى

مى دهد. ضمير {هما} و فعل {يستغيثان} اشاره به آن دارد كه پدر و مادر مؤمن، هر دو در راستاى تربيت فرزند، بايد تلاش كنند.

10- لزوم اهتمام پدر و مادر ، به رشد معنوى فرزند خويش ، همپاى پرورش جسمانى وى

حملته أُمّه كرهًا . .. حتّى إذا بلغ أشدّه ... و هما يستغيثان اللّه ويلك ءامن

در آيات پيشين، سخن از رنج مادر براى رشد جسمى فرزند بود و در اين آيه سخن از تلاش پدر و مادر در گرايش دادن فرزند به ايمان است و چون خداوند هر دو را به عنوان ارزش ياد كرده، مطلب بالا استفاده مى شود.

اهميت تربيت كودكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 58 - 13

13 - هرگونه رفتارى كه موجب تحريك جنسى فرزندان نابالغ و مميز ( بلوغ زودرس ) شود ، ممنوع است .

ليستئذنكم . .. و الذين لم يبلغوا الحلم منكم ... من قبل صلوة العشاء ... ليس عليكم

با توجه به فلسفه و حكمت اذن گرفتن فرزندان نابالغ، براى ورود به محل خواب و خلوت پدر و مادرشان و نيز لزوم پرهيز والدين از ظاهر شدن با چنين وضعيتى در انظار فرزندان خويش، مى توان گفت كه هرگونه تحريك جنسى فرزندان (بلوغ زودرس) ممنوع است و مورد آيه خصوصيتى ندارد.

بشارت در تربيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 57 - 9

9 _ وعد و وعيد از روش هاى قرآن براى برانگيختن مردم به ايمان ، عمل صالح و پرهيز از كفر

انّ الّذين كفروا باياتنا سوف . .. و الّذين

امنوا و عملوا الصّالحات سندخلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 165 - 3

3 _ بشارت روشى مؤثرتر از انذار براى هدايت و تربيت انسانها

رسلا مبشرين و منذرين

تقديم بشارت بر انذار مى رساند كه بشارت نقش مؤثرترى را در هدايت انسانها ايفا مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 98 - 7

7 _ انذار و تبشير از روش هاى قرآن براى برانگيختن مردم به اجراى احكام الهى

اعلموا إنّ اللّه شديد العقاب و إنّ اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 2 - 8

8 _ بشارت و انذار ، دو شيوه كارآمد در تربيت و هدايت انسان

أن أنذر الناس و بشّر الذين ءامنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 103 - 6

6 _ انذار و اخطار ، بشارت و نويد ، از روش هاى تربيتى _ هدايتى قرآن

فهل ينتظرون إلا مثل أيام الذين خلوا من قبلهم . .. ثم ننجى رسلنا ... كذلك حقاً عل

برداشت فوق از ارتباط ميان آيه قبل، كه در آن مشركان و كافران لجوج تهديد به عذاب شدند و اين آيه كه به مؤمنان حق جو، بشارت نجات و نويد يارى، داده شده است، به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 82 - 9

9 - بشارت و انذار ، مكمل يكديگر در روش تربيتى اديان آسمانى

و لاتطغوا فيه فيحلّ عليكم غضبى . .. و إنّى لغفّار

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 56 - 2،3

2 _ بشارت و اخطار ، دو روش تربيتى _ هدايتى و تبليغى پيامبراسلام ( ص )

و ما أرسلن_ك إلاّ مبشّرًا و نذيرًا

3 _ لزوم توأم كردن بشارت و اخطار به هنگام تربيت و هدايت كردن مردمان

و ما أرسلن_ك إلاّ مبشّرًا و نذيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 20 - 13

13 - { بيم و اميد } ، { بشارت و انذار } و { تهديد و تشويق } ، از روش هاى تربيتى قرآن

إنّ الخ_سرين . .. لهم من فوقهم ظلل من النار ... ل_كن الذين اتّقوا ربّهم لهم غرف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 4 - 4

4 - بشارت و انذار ، دو ابزار كارآمد براى مبلغان دينى در هدايت و تربيت مردم

كت_ب . .. بشيرًا و نذيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 43 - 17

17 - بشارت و انذار ، روش هدايتى و تربيتى قرآن

إنّ ربّك لذو مغفرة و ذو عقاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 23 - 6

6 - تشويق و بشارت ، شيوه اى كار آمد در زمينه هدايت و تربيت انسان

يبشّر اللّه عباده الذين ءامنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 8 - 10،11

10 - قرار دادن نيروى ناظر و بهره گيرى از بشارت و انذار ، عناصر

و مراحل ضرورى هدايت و تربيت

إنّا أرسلن_ك ش_هدًا و مبشّرًا

بنابراين كه منظور از {شاهداً} نظارت براى حسن اجرا و گواهى نهايى باشد; برداشت بالا استفاده مى شود.

11 - ارائه الگوى كامل و استفاده از بشارت و تهديد ، مراحل ضرورى هدايت و تربيت *

إنّا أرسلن_ك ش_هدًا و مبشّرًا و نذيرًا

برداشت بالا بدان احتمال است كه مراد از {شاهداً} ارائه الگوى كامل و ملاك واقعى ارزش ها باشد و نيز تقدم {شاهداً} و {مبشّراً} بر {نذيراً}، اشاره به ترتب واقعى و عملى داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 10 - 28

28 - بشارت و انذار و ايجاد اميد از سويى و خوف از سوى ديگر ، از روش هاى قرآن براى تربيت مؤمنان

و كلاًّ وعد اللّه الحسنى و اللّه بما تعملون خبير

وعده پاداش هاى برتر اخروى به مؤمنان از يك سو و هشدار به اين كه مواظب اعمال خود باشند از سوى ديگر، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 12 - 4

4 - اخطار و بشارت و ايجاد خوف و رجا ، روش تربيتى و هدايتى قرآن كريم

و للذين كفروا بربّهم عذاب جهنّم . .. إنّ الذين يخشون ربّهم بالغيب لهم مغفرة و أج

پاداش در تربيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 111 - 8

8 _ لزوم بهره گيرى از ابزار هاى تشويق ( پاداش و . . . ) در گرايش دادن انسان ها به اطاعت خدا و هر كار نيك

إن

اللّه اشترى . .. بأن لهم الجنة

اينكه خداوند مؤمنان را با نويد بهشت، به جهاد تشويق كرده است، برداشت فوق به دست مى آيد.

تدريجى بودن تربيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 32 - 8

8 _ ترسيم و ارائه آموزه هاى دين به صورت تدريجى و متناسب با شرايط و نياز ها ، روشى مؤثر و كارآمد در هدايت و تربيت

كذلك لنثبّت به فؤادك و رتّلن_ه ترتيلاً

برداشت ياد شده از آن جا است كه قرآن كريم _ كه براى هدايت و تربيت انسان است _ به صورت تدريجى و متناسب با شرايط و نيازها نازل شده بود.

تربيت آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 122 - 2،10

2 - خداوند ، براى تربيت و رشد آدم ، علاقه هاى غير الهى را از او دور ساخت و وى را براى خود خالص گردانيد .

ثمّ اجتب_ه ربّه فتاب عليه

10 - پذيرش توبه آدم و راهنمايى او براى حركت به سوى خدا ، پرورشى الهى براى آدم و جلوه اى از ربوبيت خداوند بود .

ثمّ اجتب_ه ربّه فتاب عليه و هدى

ارتباط واژه {ربّه} به فعل هاى {تاب} و {هدى}، گوياى برداشت ياد شده است و مراد از هدايت _ به قرينه {اجتباه ربّه} _ هدايت به سوى خداوند است.

تربيت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 6 - 23

23_ پرورش انبيا ، تبلور حكمت و علم الهى است .

يجتبيك ربك . .. إن ربك عليم حكيم

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

11 - طه - 20 - 39 - 20

20 - زندگى موسى ( ع ) ، نمونه اى از نظارت خداوند بر پرورش پيامبران از آغاز ولادت آنان است .

و لتصنع على عينى

تربيت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 170 - 6

6 _ هدايت و تربيت تمامى انسان ها ، هدف از بعثت پيامبران و نزول كتب آسمانى

يأيها الناس قد جاءكم الرسول بالحق من ربكم

تربيت انفاقگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 3 - 15

15 _ تربيت انسان هاى مؤمن به غيب ، پايبند به نماز و انفاق گر ، از اهداف قرآن

ذلك الكتب . .. هدًى للمتقين. الذين يؤمنون ... و مما رزقنهم ينفقون

تربيت جاهلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 128 - 10

10- تربيت انسان هاى مبتلا به رسوم و اخلاق جاهلى و نجات دادن آنان از آنها ، نيازمند رعايت مراحل تربيتى ويژه است .

و إن عاقبتم فعاقبوا بمثل ما عوقبتم به و لئن صبرتم لهو خير . .. و اصبر ... إن الل

فراز {إن عاقبتم . ..} براى ايجاد محدوديت در انتقام و مقابله به مثل است كه شروع كار تربيتى است و سپس به صبرپيشگى و دست كشيدن از انتقام توصيه مى كند و آن گاه به مرحله توصيه به تقوا و احسان مى رسد. ذكر اين نكته ها با اين ترتيب مى تواند مشعر به نكته ياد شده باشد.

تربيت در جوانى

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

15 - يس - 36 - 68 - 5

5 - جوانى ، بهترين و مفيدترين دوران زندگى براى تربيت و رشد جسمى و عقلى انسان

و من نعمّره ننكّسه فى الخلق

تربيت دينى فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 132 - 12،13

12 - علاقه به ايجاد گرايش هاى صحيح دينى در فرزندان ، از خصلت هاى پيامبرانى ، چون ابراهيم و يعقوب ( ع )

و وصى بها إبرهيم بنيه و يعقوب يبنى

13 - ضرورت تلاش براى گرايش دادن فرزندان به انتخاب آيين الهى

و وصى بها إبرهيم بنيه و يعقوب يبنى . .. فلاتموتن إلا و أنتم مسلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 133 - 8

8 - ضرورت توجه به سرنوشت دينى فرزندان و لزوم احساس مسؤوليت درباره آن

إذ قال لبنيه ما تعبدون من بعدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 13 - 8

8 - گرايش دادن فرزند به بينش توحيدى ، از وظايف پدر است .

قال لقم_ن لإبنه . .. ي_بنىّ لاتشرك باللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 16 - 9

9 - متوجّه كردن فرزند به علم و قدرت مطلق خداوند ، با استفاده از شيوه آموزشىِ قابل فهم ، نمودى از حكمت لقمان است .

لقد ءاتينا لقم_ن الحكمة . .. إذ قال ... ي_بنىّ إنّها إن تك مثقال حبّة ... يأت به

تربيت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 -

50 - 3

3 - رشد و تربيت عيسى ( ع ) ، در كنار مادر و تحت نظارت خداوند

و ءاوين_هما إلى ربوة

تربيت فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 129 - 4

4 - دعا براى نيل فرزندان به فراگيرى معالم و احكام الهى و تربيت دينى امرى نيكو و شايسته است .

ربنا وابعث فيهم رسولا . .. و يزكّيهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 40 - 16

16 - سرپرستى مادر ، فراهم سازنده مساعدترين شرايط براى تربيت فرزند

و لتصنع على عينى . إذ تمشى ... فرجعن_ك إلى أُمّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 17 - 9

9- پدر و مادر با ايمان ، در كنار استمداد از خداوند براى هدايت فرزند خويش ، رهنمود هاى لازم را به او ارائه مى دهند .

و هما يستغيثان اللّه ويلك ءامن إنّ وعد اللّه حقّ

تربيت متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 2 - 4

4 - توان قرآن بر هدايت و تربيت انسان هاى پرهيزگار ، دليل و گواهى كافى بر اتقان و حقانيت آن است .

لاريب فيه هدًى للمتقين

{هدًى للمتقين} به منزله استدلال براى جمله {لاريب فيه} است.

تربيت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 2 - 6

6- بنده نوازى و مهرورزى خداوند ، مايه برخوردارى پيامبر ( ص ) از تربيت ها و الطاف او است .

ذكر رحمت ربّك عبده

اين كه خداوند،

رحمت بر بنده اش زكريا را با تعبير {ربّك} _ خطاب به پيامبر(ص) _ بيان كرد، اشاره به اين نكته دارد كه او در راستاى تربيت آن حضرت نيز از رحمت بر بنده خود دريغ نخواهد كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 3 - 7

7 - پيامبر ( ص ) ، تحت توجّه ويژه و تربيت خداوند بود .

من ربّك

{ربّ} در اصل، به معناى {تربيت} است (مفردات راغب). اضافه شدن {ربّ} به عنوان صفت خداوند به ضمير مخاطب (كَ) _ كه مراد از آن، پيامبر(ص) است _ مى تواند مفيد نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 2 - 4

4 - نزول وحى بر پيامبر ( ص ) ، براى پرورش و تنظيم جهت گيرى صحيح او بود .

و لاتطع الك_فرين . .. و اتّبع ما يوحى إليك من ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 4 - 10

10 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : إنّ اللّه أدّب نبيَّه حتّى إذا أقامه على ما أراد قال له : { و أمر بالعُرْف و أعرض عن الجاهلين } فلمّا فعل ذلك له رسول اللّه ( ص ) زكّاه اللّه ، فقال : { إنّك لعلى خلق عظيم . . . } ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: خداوند پيامبر خود (محمّد(ص)) را تربيت كرد تا آن گاه كه او را بر آنچه اراده كرده بود پابرجا داشت، به او فرمود: (و أمر

بالعرف و أعرض عن الجاهلين) چون رسول خدا آن فرمان را براى او انجام داد، خداوند او را به پاكى ستود و فرمود: (إنّك لعلى خلق عظيم)}.

تربيت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 39 - 21

21 - حفظ جان موسى ( ع ) در كودكى ، با طرح افكندن او به آب و القاى محبتش در دل فرعونيان و نظارت بر تربيت و رشد او ، نعمت هايى گران سنگ از جانب خداوند به آن حضرت

مننّا عليك مرّة أُخرى . .. أن اقذفيه ... و لتصنع على عينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 18 - 1،2

1 - موضع گيرى فرعون ، در قبال دعوت موسى ( ع ) با به رخ كشيدن دوران سرپرستى خويش بر او

قال ألم نربّك فينا وليدًا

{تربية} (مصدر {نريّى}) به معناى پروريدن است. {وليد} به نوزاد و نيز به كودكى گفته مى شود كه از وقت ولادتش زمانى زيادى نگذشته باشد; وگرنه طفل گفته مى شود. {لبث} (مصدر{لبثت}) به معناى ماندن و درنگ كردن است; يعنى، فرعون گفت: آيا تو را از كودكى در ميان خود نپروريدم [مگر ]ساليانى چند از عمرت را پيش ما نماندى.

2 - كودكى و بخشى از دوران عمر موسى ( ع ) و نيز رشد و پرورش جسمى او در خاندان فرعون گذشت .

قال ألم نربّك فينا وليدًا و لبثت فينا من عمرك سنين

تربيت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 26 - 6

6 - مثال هاى قرآن

مايه تربيت و رشد مؤمنان است .

فيعلمون أنه الحق من ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 2 - 15

15- انديشه و قلب مؤمنان راستين ، تحت تربيت و هدايت ويژه پروردگار

و الذين ءامنوا . .. و أصلح بالهم

چنانچه واژه {بال} در {أصلح بالهم} به معناى قلب و فكر باشد; از اين كه خداوند اصلاح قلب و انديشه مؤمنان را به خود نسبت داده است، تربيت و هدايت ويژه استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 3 - 5

5 _ مؤمنان ، تحت تمرين و آزمون الهى ، براى رسيدن به رشد و مرتبه تقوا

أول_ئك الذين امتحن اللّه قلوبهم للتقوى

بديهى است كه امتحان و آزمون در مورد خداوند، به معناى حقيقى آن نيست. در نتيجه مراد از امتحان، پديد آوردن زمينه هاى رشد و تعالى است و لام {للتقوى} براى بيان هدف و نتيجه است.

تربيت نمازگزاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 3 - 15

15 _ تربيت انسان هاى مؤمن به غيب ، پايبند به نماز و انفاق گر ، از اهداف قرآن

ذلك الكتب . .. هدًى للمتقين. الذين يؤمنون ... و مما رزقنهم ينفقون

ترس در تربيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 57 - 10

10 _ ايجاد بيم و اميد ، روشى براى تربيت

انّ الّذين كفروا . .. و الّذين امنوا

خداوند براى تربيت انسانها، آنان را از دوزخ بيم داده و به بهشت جاودان اميدوار مى سازد.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 110 - 9

9 _ طرح بيم و اميد به همراه يكديگر ، از روش هاى قرآن براى ارشاد و تربيت انسانها

فمن يجدل اللّه عنهم يوم القيمة . .. و من يعمل سوءاً ... يجداللّه غفوراً رحيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 59 - 20

20- بيم و اخطار ، از هدف هاى تربيتى _ هدايتى قرآن

و ما نرسل بالأي_ت إلاّ تخويفًا . .. و نخوّفهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 20 - 13

13 - { بيم و اميد } ، { بشارت و انذار } و { تهديد و تشويق } ، از روش هاى تربيتى قرآن

إنّ الخ_سرين . .. لهم من فوقهم ظلل من النار ... ل_كن الذين اتّقوا ربّهم لهم غرف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 10 - 28

28 - بشارت و انذار و ايجاد اميد از سويى و خوف از سوى ديگر ، از روش هاى قرآن براى تربيت مؤمنان

و كلاًّ وعد اللّه الحسنى و اللّه بما تعملون خبير

وعده پاداش هاى برتر اخروى به مؤمنان از يك سو و هشدار به اين كه مواظب اعمال خود باشند از سوى ديگر، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 12 - 4

4 - اخطار و بشارت و ايجاد خوف و رجا ، روش تربيتى و هدايتى قرآن كريم

و للذين كفروا بربّهم

عذاب جهنّم . .. إنّ الذين يخشون ربّهم بالغيب لهم مغفرة و أج

تشويق در تربيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 215 - 13

13 _ توجّه انسان به علم خداوند نسبت به اعمال خير ، مُشوّق او براى انجام آن

و ما تفعلوا من خير فانّ اللّه به عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 272 - 18

18 _ بهره گيرى قرآن از خصلت نفع طلبى انسان ها ، در تشويق آنان به اعمال نيك

و ما تنفقوا من خير فلانفسكم . .. و ما تنفقوا من خير يوفّ اليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 92 - 11

11 _ توجّه دادن به ثبت كار هاى نيك انسان ، از روش هاى قرآن براى تشويق به نيكيها

لن تنالوا . .. فانّ اللّه به عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 165 - 2

2 _ ضرورت مقدم داشتن تشويق بر تهديد در هدايت و تربيت انسانها

رسلا مبشرين و منذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 111 - 8

8 _ لزوم بهره گيرى از ابزار هاى تشويق ( پاداش و . . . ) در گرايش دادن انسان ها به اطاعت خدا و هر كار نيك

إن اللّه اشترى . .. بأن لهم الجنة

اينكه خداوند مؤمنان را با نويد بهشت، به جهاد تشويق كرده است، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

10 - اسراء - 17 - 44 - 20

20- استفاده از تهديد و تشويق ، روش قرآن در تربيت و هدايت انسان

إنه كان حليمًا غفورًا

{حليماً} دربردارنده تهديد و {غفوراً} نويدى است اميدبخش و مشعر به تشويق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 6 - 11

11 _ تشويق و ايجاد اميد ، از روش هاى قرآن براى هدايت و تربيت كافران مخالف

و قال الذين كفروا إن ه_ذا إلاّ إفك افتريه . ..إنّه كان غفورًا رحيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 20 - 13

13 - { بيم و اميد } ، { بشارت و انذار } و { تهديد و تشويق } ، از روش هاى تربيتى قرآن

إنّ الخ_سرين . .. لهم من فوقهم ظلل من النار ... ل_كن الذين اتّقوا ربّهم لهم غرف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 43 - 18

18 - تشويق به اصلاح ، مقدم بر انذار و بيم دادن از خطا در روش تربيتى قرآن

إنّ ربّك لذو مغفرة و ذو عقاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 23 - 6

6 - تشويق و بشارت ، شيوه اى كار آمد در زمينه هدايت و تربيت انسان

يبشّر اللّه عباده الذين ءامنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 8 - 6

6 - ترغيب به كار خير و وعده پاداش به آن ، مقدّم بر تهديد در امر تربيت

فمن يعمل مثقال ذرّة خيرًا

يره . و من يعمل مثقال ذرّة شرًّا يره

تنبيه در تربيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 34 - 32،41

32 _ استفاده از تنبيه بدنى در تربيت ، مشروط به كارآمد نبودن راه هاى مسالمت آميز *

و الّتى تخافون نشوزهنّ فعظوهنّ و اهجروهنّ فى المضاجع و اضربوهنّ

چون دستور زدن در آخرين مرحله آمده است، بنابراين با احتمال تأثير راههاى ديگر، نبايد از تنبيه بدنى استفاده شود.

41 _ لزوم پرهيز از به كارگيرى شدّت در تنبيه بدنى زن ، جهت جلوگيرى از ناسازگارى وى

و الّتى تخافون نشوزهنّ . .. و اضربوهنّ

رسول خدا (ص) درباره آيه فوق فرمود: . .. و اضربوهنّ ضرباً غير مبرّح.

_______________________________

تفسير طبرى، جزء 5، ص 67، 68 ; الدر المنثور، ج 2، ص 522.

تهديد در تربيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 213 - 12

12 _ بشارت و انذار ، از روش هاى كاربردى پيامبران براى تبليغ و هدايت انسانها

فبعث اللّه النبيّن مبشّرين و منذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 44 - 20

20- استفاده از تهديد و تشويق ، روش قرآن در تربيت و هدايت انسان

إنه كان حليمًا غفورًا

{حليماً} دربردارنده تهديد و {غفوراً} نويدى است اميدبخش و مشعر به تشويق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 20 - 13

13 - { بيم و اميد } ، { بشارت و انذار } و { تهديد و تشويق } ، از روش هاى تربيتى قرآن

إنّ الخ_سرين . .. لهم من

فوقهم ظلل من النار ... ل_كن الذين اتّقوا ربّهم لهم غرف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 8 - 6

6 - ترغيب به كار خير و وعده پاداش به آن ، مقدّم بر تهديد در امر تربيت

فمن يعمل مثقال ذرّة خيرًا يره . و من يعمل مثقال ذرّة شرًّا يره

روش تربيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 3 - 6

6 _ تدبير و تربيت بايد همراه با مهربانى و عطوفت باشد .

رب العلمين. الرحمن الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 189 - 17

17 - ارائه روش صحيح ، پس از طرد سنت هاى غلط ، از روش هاى تربيتى قرآن است .

ليس البر . .. و لكن البر من اتقى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 196 - 22

22 _ توجّه به شدّت عقاب خداوند ، زمينه ساز انجام كامل تكاليف الهى

و اتمّوا الحج و العمرة . .. و اعلموا انّ اللّه شديد العقاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 197 - 9

9 _ توجّه به آگاهى خداوند از اعمال ، ترغيبى بر انجام اعمال نيك

فمن فرض فيهن الحج . .. و ما تفعلوا من خير يعلمه اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 207 - 7

7 _ تشويق مؤمنان به گذشتن از جان ، براى كسب رضايت خداوند

و من الناس من يشرى نفسه ابتغاء

مرضات اللّه

با توجّه به اينكه آيه مزبور در مقام مدح چنين انسانهايى است، تشويق از آن استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 212 - 17

17 _ وعده الهى به مؤمنان نسبت به برترى آنان در قيامت ، عامل تسلّى و مقاومت آنان در برابر استهزاى كافران

و الذين اتقوا فوقهم يوم القيمة

به نظر مى رسد جمله {و الذين اتّقوا . ..}، پس از عنوان كردن تمسخر تقواپيشگان از سوى كافران، به منظور تسلّى آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 214 - 16

16 _ امت هاى مؤمن گذشته ، الگويى مناسب براى تربيت مؤمنان

ام حسبتم ان تدخلوا الجنّة و لما يأتكم مثل الذين خلوا من قبلكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 223 - 15

15 _ توجه به حضور در دادگاه الهى و ملاقات وى ، زمينه ساز رعايت تقوا و حفظ حدود الهى

و اتّقوا اللّه و اعلموا انكم ملاقوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 236 - 17

17 _ تحريك احساسات خيرخواهانه ، از روش هاى قرآن ، جهت ايجاد انگيزه براى انجام وظايف

متّعوهنّ . .. حقّاً على المحسنين

معمولا جمله هايى نظير {نيكوكاران چنين و چنان مى كنند} كه حكم، مستند به نيكوكاران و امثال آنان شده، براى تحريك حِسّ خيرخواهى و نيكوكارى است كه خداوند، از اين روش استفاده كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 245 - 6

6

_ بهره جستن از خصلت نفع طلبى انسان ها ، از روش هاى قرآن براى تشويق آنان به انفاق در راه خداوند و كار هاى خير

من ذا الذى يقرض اللّه . .. فيضاعفه له اضعافاً كثيرةً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 260 - 21

21 _ ارائه نمونه هاى عينى از جانب خداوند ، از راه هاى اثبات حقّ و هدايت الهى

فخذ اربعة من الطير . .. يأتينك سعياً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 262 - 6

6 _ توجّه به پاداش هاى الهى براى انفاق در راه خدا ، برانگيزنده آدمى به انفاق

لهم اجرهم عند ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 266 - 9

9 _ نشان دادن عاقبت و فرجام اعمال نيك و بد ، از روش هاى قرآن براى تربيت آدمى و ترغيب وى به رعايت احكام و مقرّرات دينى

ايودّ احدكم . .. فاحترقت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 267 - 8

8 _ به داورى گرفتن وجدان ، از روش هاى قرآن براى پرهيز از كار هاى ناروا و تربيت انسان ها و رعايت احكام و مقررات دينى

و لا تيمّموا الخبيث منه تنفقون و لستم باخذيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 271 - 6

6 _ بهره گيرى قرآن از نفع طلبى انسان ، براى عملِ به نيكيها

و ان تخفوها و تؤتوها الفقراء فهو خير لكم

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 274 - 5

5 _ نقش وعده به پاداش و تضمين آن ، در ترغيب به عمل خير

فلهم اجرهم عند ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 277 - 6

6 _ وعده پاداش به اهل ايمان داراى عمل صالح از روش هاى قرآن براى ايجاد انگيزه به ايمان و عمل صالح

لهم اجرهم عند ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 278 - 15

15 _ زمينه سازى فكرى با بيان مصالح و مفاسد از روش هاى تبليغى و تربيتى قرآن

الّذين ياكلون الرّبوا لا يقومون الاّ كما يقوم الّذى يتخبّطه الشّيطان من المسّ .

خداوند با بيان اينكه ربا جامعه را آشفته و فاسد مى سازد (يتخبّطه الشّيطان) و اقتصاد مبتنى بر ربا رو به اضمحلال مى رود (يمحق اللّه الرّبوا) و ايمان را از مؤمنان مى زدايد (ان كنتم مؤمنين)، فرمانِ ترك ربا را ابلاغ مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 282 - 41

41 _ بيان فلسفه و حكمت احكام ، از روش هاى قرآن براى ترغيب به انجام آن احكام

ان تضلّ احديهما . .. ذلكم اقسط عند اللّه و اقوم للشّهادة و ادنى الاّ ترتابوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 284 - 13

13 _ استفاده قرآن از روش خوف و رجا در تربيت انسانها

يحاسبكم به اللّه فيغفر لمن يشاء و يعذّب من يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 -

آل عمران - 3 - 14 - 14

14 _ تضعيف انگيزه هاى مادّى و تقويت انگيزه هاى معنوى ، از روش هاى قرآن براى تربيت انسان

زيّن للنّاس . .. و اللّه عنده حسن المئاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 19 - 15

15 _ تهديد خداوند نسبت به كافران ، براى بازدارى آنان از كفر

و من يكفر بايات اللّه فانّ اللّه سريع الحساب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 30 - 17

17 _ آميختن بيم و اميد ، از روش هاى قرآن براى تربيت انسانها

و يحذركم اللّه . .. و اللّه رءوف بالعباد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 31 - 10

10 _ پيروى از پيامبر اسلام ( ص ) ، عامل جلب محبّت خداوند و آمرزش همه گناهان

فاتّبعونى يحببكم اللّه و يغفر لكم ذنوبكم

جمع مضاف در {ذنوبكم}، افاده عموم مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 162 - 10

10 _ برانگيختن وجدان ها از روش هاى قرآن در تربيت

افمن اتّبع رضوان اللّه كمن بآء بسخط من اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 169 - 5

5 _ اصلاح انديشه ، از روش هاى قرآن براى نيل به عملكرد صحيح

و لا تحسبنّ الّذين قتلوا فى سبيل اللّه امواتا بل احيآء عند ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 171 -

6

6 _ وعده پاداش و تضمين آن ، از روش هاى قرآن براى ترغيب مردم به ايمان و عمل

انّ اللّه لا يضيع اجر المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 194 - 7

7 _ بشارت و نويد ، از روش هاى رسولان الهى براى تربيت انسانها

ما وعدتنا على رسلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 9 - 4

4 _ تحريك عواطف ، از روش هاى قرآن براى ترغيب به رعايت حقوق ديگران

وليخش الّذين لو تركوا من خلفهم ذريّة ضعافاً خافوا عليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 21 - 5،10

5 _ تحريك عواطف انسانى از روش هاى قرآن براى جلوگيرى از ظلم و گناه

اثماً مبيناً. و كيف تأخذونه و قد افضى بعضكم الى بعض

10 _ برانگيختن وجدان انسانى از روش هاى قرآن براى ايجاد تعهد نسبت به رعايت پيمان هاى زناشويى

و كيف تأخذونه . .. و اخذن منكم ميثاقاً غليظاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 32 - 22

22 _ جهت صحيح دادن به انگيزه هاى درونى انسان ، از روش هاى تربيتى قرآن

و لا تتمنّوا . .. و سئلوا اللّه من فضله

وجود آرزو و تمايل در آدمى انكارناپذير است و قرآن، ضمن تحريم چشمداشت به اموال ديگران، خواسته هاى مردم را با فراخوانى آنان به جستجوى فضل خدا، جهتى صحيح داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 34 - 32

32 _ استفاده

از تنبيه بدنى در تربيت ، مشروط به كارآمد نبودن راه هاى مسالمت آميز *

و الّتى تخافون نشوزهنّ فعظوهنّ و اهجروهنّ فى المضاجع و اضربوهنّ

چون دستور زدن در آخرين مرحله آمده است، بنابراين با احتمال تأثير راههاى ديگر، نبايد از تنبيه بدنى استفاده شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 40 - 11

11 _ وعده پاداش ، از روش هاى قرآن براى برانگيختن مردم به نيكوكارى

و ان تك حسنة يضاعفها و يؤت من لدنه اجراً عظيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 57 - 9،10

9 _ وعد و وعيد از روش هاى قرآن براى برانگيختن مردم به ايمان ، عمل صالح و پرهيز از كفر

انّ الّذين كفروا باياتنا سوف . .. و الّذين امنوا و عملوا الصّالحات سندخلهم

10 _ ايجاد بيم و اميد ، روشى براى تربيت

انّ الّذين كفروا . .. و الّذين امنوا

خداوند براى تربيت انسانها، آنان را از دوزخ بيم داده و به بهشت جاودان اميدوار مى سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 64 - 19

19 _ ايجاد اميد به دنبال توبيخ ، از روش هاى تربيتى و هدايتى قرآن

اعرض عنهم و عظهم . .. لوجدوا اللّه توّاباً رحيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 - 32

32 _ بهره بردارى از سرشت سودجويى انسان ، از روش هاى قرآن براى ترغيب به انجام تكاليف

قل متاع الّدنيا قليل و الاخرة خير لمن اتّقى

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

3 - نساء - 4 - 94 - 19

19 _ تكيه بر سرشت سودجوى انسان و جهت دادن به آن ، از روش هاى قرآن براى تربيت

تبتغون عرض الحيوة الدّنيا فعند اللّه مغانم كثيرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 100 - 13

13 _ ايجاد روحيه اميد به آينده و زندگى برتر معنوى و مادى ، از روش هاى قرآن در ايجاد انگيزه براى عمل

و من يهاجر . .. يجد مراغماً كثيراً وسعة ... فقد وقع اجره على اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 107 - 14

14 _ بهره بردارى از انگيزه { محبوب شدن } ، از روش هاى قرآن در ارشاد و تربيت

إنّ اللّه لايحب من كان خواناً اثيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 110 - 9

9 _ طرح بيم و اميد به همراه يكديگر ، از روش هاى قرآن براى ارشاد و تربيت انسانها

فمن يجدل اللّه عنهم يوم القيمة . .. و من يعمل سوءاً ... يجداللّه غفوراً رحيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 134 - 4

4 _ استفاده از غريزه سودخواهى و پاداش طلبى انسان ها براى نيل آنان به سعادت ، از روش هاى تربيتى قرآن

من كان يريد ثواب الدنيا فعند اللّه ثواب الدنيا و الأخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 162 - 17

17 _ استفاده از پاداش خواهى انسان از روش هاى قرآن براى

ايجاد انگيزه براى تحصيل علم و گرايش به ايمان و عمل صالح

لكن الرسخون . .. أولئك سنؤتيهم أجراً عظيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 165 - 1،2،3

1 _ بشارت دهى و انذار از روش هاى پيامبران براى تبليغ رسالت و تربيت انسانها

رسلا مبشرين و منذرين

2 _ ضرورت مقدم داشتن تشويق بر تهديد در هدايت و تربيت انسانها

رسلا مبشرين و منذرين

3 _ بشارت روشى مؤثرتر از انذار براى هدايت و تربيت انسانها

رسلا مبشرين و منذرين

تقديم بشارت بر انذار مى رساند كه بشارت نقش مؤثرترى را در هدايت انسانها ايفا مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 5 - 29

29 _ ارائه راه حل صحيح به همراه نهى از راه هاى انحرافى ، از روش هاى تربيتى قرآن

محصنين غير مسفحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 9 - 6

6 _ نويد به پاداش نيك ، از روش هاى قرآن براى تربيت انسان ها و ترغيب آنان به اعمال صالح

وعد اللّه . .. اجر عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 10 - 4

4 _ انذار و تهديد ، از روش هاى قرآن براى بازداشتن انسان ها از كفر و انكار حقايق و تكذيب آيات الهى

و الذين كفروا و كذبوا بايتنا أولئك اصحب الجحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 35 - 17

17 _ ترغيب مؤمنان به انجام فرامين الهى با بيان آثار و فوايد آن

، از روش هاى قرآن

يأيها الذين ءامنوا اتقوا اللّه . .. و جهدوا فى سبيله لعلكم تفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 40 - 9

9 _ ايجاد بيم در گنهكاران ، در عين اميدوار ساختن آنان به مغفرت الهى ، از روش هاى قرآن براى ترك گناه

يعذب من يشاء و يغفر لمن يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 55 - 11

11 _ ارائه برنامه صحيح در پى بر حذر داشتن مردمان از راه هاى نادرست ، از روش هاى كاربردى قرآن در هدايت

انما وليكم اللّه و رسوله و الذين ءامنوا

خداوند پس از بر حذر داشتن مؤمنان از پذيرش ولايت و سرپرستى نارواى كافران، با جمله {انما وليكم . ..} به معرفى افراد شايسته ولايت پرداخت و مؤمنان رابه پذيرش ولايت آنان ارشاد كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 91 - 19

19 _ بيان فلسفه احكام از روش هاى قرآن جهت زدودن شك و ترديد و ايجاد انگيزه براى عمل به آن احكام

رجس من عمل الشيطن . .. فهل انتم منتهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 6 - 5

5 _ ارائه نمونه هاى تاريخى عبرت آموز، روشى در هدايت و تربيت

ألم يروا كم أهلكنا من قبلهم من قرن مكنهم فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 30 - 5

5 _ ترسيم صحنه هاى قيامت، از شيوه هاى قرآن در تربيت و

هدايت است.

و لو ترى إذ وقفوا على ربهم قال أليس هذا بالحق قالوا بلى و ربنا

تكرار جمله {لوترى} و همچنين بيان ويژگيهاى قيامت در آيات متعدد گوياى نكته فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 65 - 13

13 _ بيان مطلب به شيوه هاى گوناگون و متنوع، روشى كارساز در تعليم و تربيت است.

انظر كيف نصرف الأيت لعلهم يفقهون

{لعل} حرف ترجى و كاربرد آن در جايى است كه اميد به عملى شدن فعل وجود داشته باشد. در اين بخش از آيه چون فعل {يفقهون} در پى حرف ترجى آمده، چنين بر مى آيد كه {فهم} پس از بيان آيات به شيوه هاى مختلف متوقع است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 149 - 7

7 _ لزوم ارائه دليل و برهان براى هدايت و تصحيح انديشه ديگران

قل فلله الحجة البلغة فلو شاء لهديكم أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 85 - 15

15 _ بينه ارائه شده به مردم مدين ، از ناحيه خداوند و براى تربيت و رشد آنان بوده است .

قد جاءتكم بينة من ربكم

برداشت فوق با توجه به كلمه {رب}، كه به معناى رشد دهنده و تربيت كننده است، استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 15

15 _ لزوم بهره گيرى از بيان روشن و مطالب قابل فهم ، در هدايت و تربيت انسانها

أتتهم رسلهم بالبيّنت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 -

توبه - 9 - 111 - 8

8 _ لزوم بهره گيرى از ابزار هاى تشويق ( پاداش و . . . ) در گرايش دادن انسان ها به اطاعت خدا و هر كار نيك

إن اللّه اشترى . .. بأن لهم الجنة

اينكه خداوند مؤمنان را با نويد بهشت، به جهاد تشويق كرده است، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 2 - 8

8 _ بشارت و انذار ، دو شيوه كارآمد در تربيت و هدايت انسان

أن أنذر الناس و بشّر الذين ءامنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 103 - 6

6 _ انذار و اخطار ، بشارت و نويد ، از روش هاى تربيتى _ هدايتى قرآن

فهل ينتظرون إلا مثل أيام الذين خلوا من قبلهم . .. ثم ننجى رسلنا ... كذلك حقاً عل

برداشت فوق از ارتباط ميان آيه قبل، كه در آن مشركان و كافران لجوج تهديد به عذاب شدند و اين آيه كه به مؤمنان حق جو، بشارت نجات و نويد يارى، داده شده است، به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 4 - 7

7_ لزوم گوش سپارى به سخنان كودكان و اجازه نقل رخداد ها و دريافت ها به آنان

إذ قال يوسف لأبيه ي_أبت إنى رأيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 7 - 8

8- نويد اعطاى پاداش براى عمل پسنديده و تهديد به كيفر براى اعمال ناپسند ، از شيوه هاى تربيتى

قرآن

لئن شكرتم لأزيدنّكم و لئن كفرتم إن عذابى لشديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 7،21

7- استفاده از رخداد هاى مهم تاريخى ، روشى براى تربيت مردم و ابزارى جهت نجات آنان از ظلمتها

أخرج قومك من الظلم_ت إلى النور . .. ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و عاد

21- بيان تاريخ انبيا و سرگذشت اقوامشان ، از روش هاى هدايتى تربيتى قرآن براى نجات مردم از ظلمت ها و بردن آنان به سوى نور

أخرج قومك من الظلم_ت إلى النور . .. ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 50 - 2،3

2- ايجاد حالت خوف و رجا و بيم و اميد در انسان ، از روش هاى هدايتى و تربيتى قرآن

نبّىء عبادى أنى أنا الغفور الرحيم . و أن عذابى هو العذاب الأليم

3- در نظام هدايتى و تربيتى ، اميدوار ساختن بايد بر تهديد مقدم باشد .

نبّىء عبادى أنى أنا الغفور الرحيم . و أن عذابى هو العذاب الأليم

تقديم ذكر دو صفت {غفور} و {رحيم} براى خداوند بر {عذاب أليم} در دو آيه فوق، مى تواند مشعر به نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 51 - 3

3- آگاه ساختن مردم از حقايق تاريخى مهم و بسيار سودمند ، از روش هاى هدايتى و تربيتى قرآن

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 32 -

19

19- ارائه نمونه و الگو از بدكاران و خوبان ، از روش هاى تربيتى قرآن كريم

الك_فرين . الذين تتوفّ_هم المل_ئكة ظالمى أنفسهم ... فادخلوا أبوب جهنّم ... فلبئس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 90 - 21

21- موعظه ، از روش هاى تربيتى و هدايتى قرآن براى بيدارى و هوشيارى مردمان است .

يعظكم لعلّكم تذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 128 - 10

10- تربيت انسان هاى مبتلا به رسوم و اخلاق جاهلى و نجات دادن آنان از آنها ، نيازمند رعايت مراحل تربيتى ويژه است .

و إن عاقبتم فعاقبوا بمثل ما عوقبتم به و لئن صبرتم لهو خير . .. و اصبر ... إن الل

فراز {إن عاقبتم . ..} براى ايجاد محدوديت در انتقام و مقابله به مثل است كه شروع كار تربيتى است و سپس به صبرپيشگى و دست كشيدن از انتقام توصيه مى كند و آن گاه به مرحله توصيه به تقوا و احسان مى رسد. ذكر اين نكته ها با اين ترتيب مى تواند مشعر به نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 24 - 6

6- تربيت اولاد توسط پدر و مادر ، بر اساس رحمت و محبت است .

ربّ ارحمهما كما ربّيانى صغيرًا

{كما ربيانى} صفت براى مصدر مقدّر (رحمت) است. بنابراين، عبارت چنين مى شود: {رب ارحمهما مثل رحمتهما و تربيتهما لى} (خداوندا! همان گونه كه آنان به من ترحم كردند تو بر آنان ترحم كن).

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

10 - اسراء - 17 - 44 - 20

20- استفاده از تهديد و تشويق ، روش قرآن در تربيت و هدايت انسان

إنه كان حليمًا غفورًا

{حليماً} دربردارنده تهديد و {غفوراً} نويدى است اميدبخش و مشعر به تشويق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 59 - 20

20- بيم و اخطار ، از هدف هاى تربيتى _ هدايتى قرآن

و ما نرسل بالأي_ت إلاّ تخويفًا . .. و نخوّفهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 2 - 7

7- پيوستگى و توأم بودن بيم دهى و اميدبخشى ، در تربيت و هدايت انسان ، امرى لازم است .

لينذر بأسًا شديدًا . .. و يبشّر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 3 - 4

4- بهره گيرى قرآن از گرايش هاى انسان ( گرايش به ابديت ) در ترغيب به ارزش هاى معنوى ، بهره مى گيرد .

يبشّر المؤمنين الذين يعملون الص_لح_ت أنّ لهم أجرًا حسنًا . مكثين فيه أبدًا

روشن است كه تمايل به جاودانگى، در نهاد انسان ها وجود دارد و قرآن مجيد، از همين علاقه ها، براى سوق دادن آدمى به سوى ارزش ها، بهره بردارى كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 46 - 9

9- استفاده از انگيزه اميد و آرزو ، از روش هاى قرآن براى هدايت و تربيت است .

و الب_قي_ت الص_لح_ت خير عند ربّك ثوابًا و خير أملاً

{أمل} به معناى {آرزو و اميد} است و {أملاً} تميز براى {خير} است; يعنى، {الباقيات

الصالحات} از نظر اميد داشتن به نتيجه آن، از دل بستن و اميد داشتن به حيات دنيا و زينت هاى آن، بهتر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 98 - 20

20- نويد برپايى قيامت ، زمينه ساز تربيت هاى الهى است .

و كان وعد ربّى حقًّا

توجه به كلمه {ربّ} يادآور گفته بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 42 - 9

9- وادار ساختن مردم به تحقيق و تفكر با طرح پرسش ، در باره عقيده ها و عملكرد هاى شان ، روشى نيكو در تربيت و تبليغ

لِمَ تعبد ما لايسمع و لايبصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 56 - 9

9- ياد و تجليل از پيامبران و الگو هاى صداقت و راستى ، از روش هاى تربيتى و هدايتى قرآن

واذكر . .. واذكر ... واذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 43 - 8

8 - شناسايى و تربيت افراد مستعد از خردسالى و مراقبت مداوم از آنان براى هدف هاى بزرگ ، روشى است خداگونه و مطلوب .

إذ أوحينا إلى أُمّك . .. و فتنّك فتونًا ... و اصطنعتك لنفسى ... اذهبا إلى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 82 - 9

9 - بشارت و انذار ، مكمل يكديگر در روش تربيتى اديان آسمانى

و لاتطغوا فيه فيحلّ عليكم غضبى . .. و إنّى لغفّار

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

11 - انبياء - 21 - 10 - 7

7- بهره گيرى از انگيزه ها و تمايلات فطرى و غريزى انسان ، از روش هاى هدايتى _ تربيتى قرآن

فيه ذكركم

برداشت ياد شده مبتنى بر دو نكته زير است: 1_ {ذكر} به معناى {ثنا} و {صيت} (آوازه) باشد. 2_ اشتياق به جاودانگى نام و بلندآوازه و آوازه گى، امرى غريزى و طبيعى براى همه انسان ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 6 - 11

11 _ تشويق و ايجاد اميد ، از روش هاى قرآن براى هدايت و تربيت كافران مخالف

و قال الذين كفروا إن ه_ذا إلاّ إفك افتريه . ..إنّه كان غفورًا رحيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 15 - 8

8 _ سنجش و مقايسه بين فرجام دو انديشه و رفتار ، بهترين روش براى گزينش انديشه و رفتارى درست و برتر

قل أذلك خير أم جنّة الخلد التى وعد المتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 32 - 8

8 _ ترسيم و ارائه آموزه هاى دين به صورت تدريجى و متناسب با شرايط و نياز ها ، روشى مؤثر و كارآمد در هدايت و تربيت

كذلك لنثبّت به فؤادك و رتّلن_ه ترتيلاً

برداشت ياد شده از آن جا است كه قرآن كريم _ كه براى هدايت و تربيت انسان است _ به صورت تدريجى و متناسب با شرايط و نيازها نازل شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 56 - 3

3 _ لزوم

توأم كردن بشارت و اخطار به هنگام تربيت و هدايت كردن مردمان

و ما أرسلن_ك إلاّ مبشّرًا و نذيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 26 - 10

10 - احترام گذاشتن و ترتيب اثر دادن به نظرات و پيشنهاد هاى دختران ، رفتارى پسنديده براى پدر

قالت إحديهما ي_أبت است_ئجره . .. القوىّ الأمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 51 - 3

3 - تكرار و گوشزد كردن پى درپى رهنمود ها ، روش تعليم و تربيت قرآن

و لقد وصّلنا لهم القول لعلّهم يتذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 41 - 12،17

12 - در تنبيهى كه براى تنبّه است ، شايسته است كه تنها ، به مجازات بخشى از خطا ها اكتفا شود .

ظهر الفساد فى البرّ . .. ليذيقهم بعض الذى عملوا لعلّهم يرجعون

17 - در مجازات مجرمان ، بايد به جهت هاى اصلاحى و تربيتى ، توجّه شود .

ليذيقهم . .. لعلّهم يرجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 18 - 9

9 - تبيين فلسفه مذموميت رفتار هاى اخلاقى ، براى تفهيم دقيق آن از شيوه هاى تربيتى قرآن كريم است .

و لاتصعّر خدّك للناس و لاتمش فى الأرض مرحًا إنّ اللّه لايحبّ كلّ مختال فخور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 24 - 7

7 - استفاده از پرسش براى ايجاد ذهنيت مساعد جهت تفهيم حقيقت به مخاطب ، از روش هاى تربيتى قرآن

كريم

قل من يرزقكم من السم_وت و الأرض قل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 13 - 5

5 - مثل زدن و ارائه نمونه هاى تاريخى ، از روش هاى تربيتى _ هدايتى پيامبر ( ص )

و اضرب لهم مثلاً أصح_ب القرية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 49 - 6

6 - يادآورى سرگذشت انسان هاى شايسته همچون پيامبران ، از روش هاى تربيتى قرآن

و اذكر داود . .. إسم_عيل و اليسع و ذاالكفل و كلّ من الأخيار . ه_ذا ذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 9 - 7،14

7 - مقايسه كردن ميان نيكان و بدان ، از روش هاى تربيتى قرآن

أمّن هو ق_نت ءاناء الّيل . .. و يرجوا رحمة ربّه

14 - برانگيختن فكر و انديشه و تشويق به تفكر و انديشيدن ، از روش هاى تربيتى قرآن

قل هل يستوى الذين يعلمون و الذين لايعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 16 - 9،15

9 - اخطار كردن و بيم دادن ، از شيوه هاى بازدارنده از گناه و تربيت مردم حق گريز

ذلك يخوّف اللّه به عباده

15 - اخطار و بيم دادن ، بايد از سر لطف و شفقت باشد .

ذلك يخوّف اللّه به عباده ي_عباد فاتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 17 - 10

10 - { انذار و تبشير } ، { بيم دادن و اميدبخشيدن } و { تشويق و تهديد

} ، از روش هاى تربيتى قرآن

لهم من فوقهم ظلل من النار . .. ذلك يخوّف اللّه به عباده ... لهم البشرى فبشّر عبا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 20 - 13

13 - { بيم و اميد } ، { بشارت و انذار } و { تهديد و تشويق } ، از روش هاى تربيتى قرآن

إنّ الخ_سرين . .. لهم من فوقهم ظلل من النار ... ل_كن الذين اتّقوا ربّهم لهم غرف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 22 - 11

11 - مقايسه كردن ميان نيكان و بدان ، از روش هاى تربيتى قرآن

أفمن شرح اللّه صدره للإسل_م فهو على نور من ربّه فويل للق_سية قلوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 24 - 4

4 - مقايسه كردن ميان نيكان و بدان ، از روش هاى تربيتى قرآن

أفمن يتّقى بوجهه سوء العذاب يوم القي_مة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 27 - 6

6 - بيان انواع مثل ها ، از روش هاى تربيتى و هدايتى قرآن

و لقد ضربنا للناس فى ه_ذا القرءان من كلّ مثل لعلّهم يتذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 29 - 12

12 - مقايسه ميان نيكان و بدان ، از روش هاى هدايتى و تربيتى قرآن

ضرب اللّه مثلاً رجلاً . .. هل يستويان مثلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 50 -

9

9 - ياد كردن از نمونه هاى تاريخى ، از روش هاى تربيتى و هدايتى قرآن

قد قالها الذين من قبلهم فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 44 - 8

8 - لزوم توكل و واگذاشتن كار ها و نتايج و پيامد هاى آن به خدا ، پس از تلاش گسترده خيرخواهانه براى هدايت و تربيت مردم

و أُفوّض أمرى إلى اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 4 - 4

4 - بشارت و انذار ، دو ابزار كارآمد براى مبلغان دينى در هدايت و تربيت مردم

كت_ب . .. بشيرًا و نذيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 43 - 17،18

17 - بشارت و انذار ، روش هدايتى و تربيتى قرآن

إنّ ربّك لذو مغفرة و ذو عقاب أليم

18 - تشويق به اصلاح ، مقدم بر انذار و بيم دادن از خطا در روش تربيتى قرآن

إنّ ربّك لذو مغفرة و ذو عقاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 23 - 6

6 - تشويق و بشارت ، شيوه اى كار آمد در زمينه هدايت و تربيت انسان

يبشّر اللّه عباده الذين ءامنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 14 - 3

3- گرايش هاى طبيعى بشر ، ابزارى كارآمد در جهت سوق دادن او به كسب ارزش ها

أُول_ئك أصح_ب الجنّة خ_لدين فيها

خداوند، تمايل انسان به بقا و جاودانگى را در جهت سوق دادن وى به

ايمان و استقامت به كار گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 72 - 4

4 - طرح سؤال و برانگيختن به انديشه و خردورزى ، از روش هاى هدايتى _ تربيتى قرآن

أفرءيتم ما تمنون . ءأنتم تخلقونه أم نحن الخ_لقون... أفرءيتم النار ... ءأنتم أنشأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 9 - 10

10 - لزوم رعايت اصل تدريج در تربيت و ارشاد مردم

هو الذى ينزّل . .. ليخرجكم من الظلم_ت

نزول تدريجى قرآن، با هدف خارج كردن تدريجى مردم از ظلمات به سوى نور، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 10 - 28

28 - بشارت و انذار و ايجاد اميد از سويى و خوف از سوى ديگر ، از روش هاى قرآن براى تربيت مؤمنان

و كلاًّ وعد اللّه الحسنى و اللّه بما تعملون خبير

وعده پاداش هاى برتر اخروى به مؤمنان از يك سو و هشدار به اين كه مواظب اعمال خود باشند از سوى ديگر، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 18 - 8

8 - بهره جستن از خصلت نفع طلبى انسان ها ، از روش هاى قرآن براى تشويق آنان به كار هاى خير و انفاق در راه خداوند

و أقرضوا اللّه . .. يض_عف لهم و لهم أجر كريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 6 - 3

3 - ارائه الگو

براى تربيت و تكامل موحدان در مسير ارزش ها ، از روش هاى تربيتى قرآن

لقد كان لكم فيهم أسوة حسنة

از تكرار اين نكته كه ابراهيم(ع) و همگامان آن حضرت براى مسلمانان الگو هستند; مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 12 - 4

4 - اخطار و بشارت و ايجاد خوف و رجا ، روش تربيتى و هدايتى قرآن كريم

و للذين كفروا بربّهم عذاب جهنّم . .. إنّ الذين يخشون ربّهم بالغيب لهم مغفرة و أج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 34 - 6

6 - مقرر كردن { كيفر و پاداش } و { تنبيه و تشويق } ، دو روش هدايتى و تربيتى قرآن

كذلك العذاب و لعذاب الأخرة أكبر . .. إنّ للمتّقين عند ربّهم جنّ_ت النعيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 9 - 3،4

3 - دعوت آشكارا ، كاملاً سرّى ، خصوصى و يا عمومى ، از روش هاى تبليغى ، تربيتى و هدايتى

ثمّ إنّى أعلنت لهم و أسررت لهم إسرارًا

4 - لزوم توجه به شرايط اجتماعى و زمان و مكان و نيز رعايت خصوصيات و حالات شخصى مخاطبان ، به هنگام تبليغ ، تربيت و هدايت

ثمّ إنّى دعوتهم جهارًا . .. و أسررت لهم إسرارًا

از اين كه نوح(ع)، گاهى مردم را به صوربّ مخفى و گاهى علنى دعوت مى كرد و يا برخى از مردم را به شكل خصوصى و برخى ديگر را به صورت عمومى به سوى خداوند فرامى خواند; مى توان

مطلب ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 38

38 - بهره جستن از خصلت نفع طلبى انسان ها ، از روش هاى قرآن براى تشويق آنان به انفاق در راه خدا و انجام دادن كار هاى خير

و ءاتوا الزكوة . .. و ما تقدّموا لأنفسكم من خير تجدوه عند اللّه هو خيرًا و أعظم

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه خداوند، با يادآورى پاداش بزرگ و فراوان، ايجاد انگيزه نموده و از خصلت نفع طلبى انسان ها بهره جسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 56 - 10

10 - هشدار و ترغيب ، از روش هاى تربيتى و هدايتى قرآن

هو . .. أهل المغفرة

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه اين سوره، با فرمان انذار و اخطار آغاز گرديده (قم فأنذر. ..) و با مغفرت و آمرزش الهى، خاتمه يافته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 6 - 10

10 - بخشودن خطا ها و بخشيدن عطا ها ، شيوه خداوند براى رشد و تربيت انسان ها است .

بربّك الكريم

{الكريم} وصفى است كه {ربّك} را توضيح داده و گوشه اى از ربوبيت خداوند را برجسته كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 8 - 6

6 - ترغيب به كار خير و وعده پاداش به آن ، مقدّم بر تهديد در امر تربيت

فمن يعمل مثقال ذرّة خيرًا يره .

و من يعمل مثقال ذرّة شرًّا يره

روش در تربيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 213 - 12

12 _ بشارت و انذار ، از روش هاى كاربردى پيامبران براى تبليغ و هدايت انسانها

فبعث اللّه النبيّن مبشّرين و منذرين

زمينه تربيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 141 - 14

14 _ آزمون انسان ها با سختى ها ، برخاسته از مقام ربوبى خدا و در جهت رشد و تربيت آنان

و فى ذلكم بلاء من ربكم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 81 - 17

17- اميد بستن به هدايت و تربيت انسان ها ، پس از تأمين نياز هاى ضرورى آنان ، اميدى بجا و مناسب است .

و الله جعل لكم . .. لعلّكم تسلمون

برداشت فوق، به خاطر اين است كه خداوند جمله {لعلّكم تسلمون} را پس از به رخ كشيدن نعمتهاى فراوان خويش به انسانها، مطرح كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 25 - 15

15- غفران خطاكاران تائب از سوى خداوند ، در جهت تربيت و رشد آنان است .

ربّكم . .. كان للأوّبين غفورًا

در برداشت فوق {ربّ} به معناى تربيت كننده گرفته شده است كه معناى اصلى آن است (مفردات راغب); يعنى، بخشايش خطاكاران در راستاى ربوبيت و مقام مربى بودن خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 53 - 2

2 - گستراندن و هموار ساختن زمين ، از نعمت

هاى خداوند به انسان ها و در راستاى تربيت و رشد آنان است .

الذى جعل لكم الأرض مهدًا

در برداشت بالا سه نكته ملحوظ است: 1_ لام در {لكم} نعمت بودن را مى فهماند. 2_ {الذى} چه خبر باشد براى ضمير محذوفى كه به {ربّ} در آيه قبل برمى گردد و چه صفت براى آن، بيانگر وصفى از اوصاف ربوبى خداوند است كه در راستاى تدبير امور انسان ها است. 3_ {مهداً} مصدر و به معناى ممهوده است; يعنى، مهيا و مسطح.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 68 - 5

5 - جوانى ، بهترين و مفيدترين دوران زندگى براى تربيت و رشد جسمى و عقلى انسان

و من نعمّره ننكّسه فى الخلق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 28 - 6

6 - نقش تعيين كننده فصاحت و بلاغت و شفافيت بيان ، در هدايت و تربيت انسان ها

قرءانًا عربيًّا غير ذى عوج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 16 - 4

4 - آزمايش انسان با فقر و تنگدستى ، در راستاى تربيت او و جلوه ربوبيت خداوند است .

ابتليه فقدر عليه رزقه

ضمير فاعلى در {إبتلاه}، به {ربّه} در آيه قبل برمى گردد.

زمينه تربيت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 22 - 13

13- مسكوت گذاردن تعداد اصحاب كهف و احاله علم آن به خداوند ، تكليفى الهى برعهده پيامبر ( ص ) و براى رشد و تربيت او است .

قل ربّى أعلم بعدتهم

زمينه تربيت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 40 - 17

17 - بازگشت موسى ( ع ) به آغوش مادر ، زمينه اى مناسب جهت رشد و پرورش او تحت نظارت دقيق خداوند

و لتصنع على عينى . إذ تمشى ... فرجعن_ك

{إذ} در {إذ تمشى} مى تواند ظرف براى {لتصنع} باشد. دراين صورت جملات پس از {إذ}، ظرف تحقق صنع الهى در مورد موسى(ع) را بيان كرده است.

سختى تربيت فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 12

12- احسان به مادر ، پاسخى بايسته به سى ماه رنج و تلاش وى در رشد و تربيت فرزند

و وصّينا الإنس_ن بولديه إحس_نًا . .. و حمله و فص_له ثل_ثون شهرًا

تذكر خداوند، به سى ماه رنج مادر به پاى فرزند، از مراحل نخستين تكوّن و شكل گيرى و رشد او _ در پى سفارش به احسان نسبت به والدين _ مطلب بالا را مى رساند.

سرزنش در تربيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 64 - 19

19 _ ايجاد اميد به دنبال توبيخ ، از روش هاى تربيتى و هدايتى قرآن

اعرض عنهم و عظهم . .. لوجدوا اللّه توّاباً رحيماً

شيوه هاى تربيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 37 - 8

8 _ محفوظ ماندن از شر شيطان و نيز پرورش معنوى ، دو جنبه تربيت خداوند براى مريم

و انّى اعيذها بك و ذريّتها من الشيطان الرجيم فتقبّلها ربّها . .. و انبتها

نباتاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 38 - 15

15 _ ارائه الگو ، از روش هاى قرآن براى تربيت انسان

كلّما دخل عليها . .. هنا لك دعا زكريا ربّه

با توجه به اينكه نقل اين داستان به منظور هدايت و رشد انسانهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 89 - 6

6 _ باز گذاشتن راه توبه و اصلاح براى منحرفان ، روشى براى هدايت آنان

و اللّه لا يهدى القوم الظالمين . .. الا الذين تابوا من بعد ذلك و اصلحوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 92 - 11

11 _ توجّه دادن به ثبت كار هاى نيك انسان ، از روش هاى قرآن براى تشويق به نيكيها

لن تنالوا . .. فانّ اللّه به عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 103 - 12،16

12 _ نقش سازنده يادآورى گذشته ها و عبرت از آن ، در تربيت انسانها

و اذكروا نعمت اللّه عليكم اذ كنتم اعداءً فالّف بين قلوبكم

16 _ نگرش به تاريخ زمينه ساز تربيت و هدايت انسانها

و اذكروا نعمت اللّه عليكم اذ كنتم اعداءً . .. كذلك يبيّن اللّه لكم اياته لعلّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 104 - 12

12 _ بيان فرجام و آثار مثبت اعمال خير ، از شيوه هاى قرآن براى سوق دادن انسان ها به آن اعمال

و لتكن منكم امة . .. و اولئك هم

المفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 105 - 13

13 _ بيان فرجام و عاقبت شوم اعمال ناپسند ، از روش هاى قرآن براى بازداشتن انسان ها از آن اعمال

و لا تكونوا كالذين تفرّقوا . .. و اولئك لهم عذاب عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 116 - 12

12 _ بيان فرجام اعمال و وعد و وعيد ، از شيوه هاى قرآن براى اصلاح انسان ها و برحذر داشتن آنها از كفر

و ما يفعلوا من خير فلن يكفروه . .. و اولئك اصحاب النار هم فيها خالدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 123 - 11

11 _ يادآورى وضعيّت نابهنجار يك جامعه در هنگام ركود و انحطاط ، از روش هاى تربيتى قرآن در تصحيح حركت آن جامعه

و اذ غدوت من اهلك . .. و اذ همّت طائفتان ... و لقد نصركم اللّه ببدر و انتم اذلّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 129 - 8

8 _ واگذاردن بندگان ميان عذاب و آمرزش ( خوف و رجاء ) ، از روش هاى قرآن براى تربيت انسانها

يغفر لمن يشآء و يعذّب من يشآء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 131 - 10

10 _ بيان فرجام عملكرد اشخاص ، از روش هاى قرآن براى تربيت انسانها

و اتّقوا اللّه لعلّكم تفلحون. و اتّقوا النّار الّتى اعدّت للكافرين

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 134 - 10

10 _ تحريك عواطف و احساسات ، از روش هاى قرآن براى برانگيختن اهل ايمان به نيكوكارى

يا ايّها الّذين امنوا . .. و اللّه يحبّ المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 136 - 6

6 _ آمرزش گناه بندگان ، جنبه اى از تربيت خداوندى نسبت به آنان

اولئك جزآؤهم مغفرة من ربّهم

با توجّه به اينكه آمرزش بندگان به {ربّ} نسبت داده شده و {ربّ} به معناى مدبر و مربى است، معلوم مى شود كه بخشش گناه آدمى از سوى خداوند، براى تربيت اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 139 - 10

10 _ نقش توجّه دادن اهل ايمان به برتريشان بر ديگران ، در تقويت روحيه آنان

و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان كنتم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 140 - 23

23 _ بهره گيرى از عواطف انسانى ، از روش هاى قرآن براى تربيت مردم

و اللّه لايحبّ الظّالمين

خداوند با تذكر اينكه محبّت الهى (كه انگيزه اى عاطفى است)، شامل ستمگران نخواهد شد، بر آن است تا معتقدان به خود را از ظلم بازدارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 146 - 7

7 _ يادآورى پايمردى و مقاومت خداپرستان پيشين ، از روش هاى قرآن براى ايجاد روحيّه مقاومت در مبارزه با دشمنان دين

و كايّن من نبىّ قاتل معه ربيّون كثير .

.. فى سبيل اللّه

عوامل تربيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 174 - 4،6

4 _ دليل و برهان داراى نقشى مؤثر در رشد و تربيت انسانها

يأيها الناس قد جاءكم برهن من ربكم

استناد برهان به {رب} مى رساند كه آمدن برهان در راستاى ربوبيت خدا بر انسانهاست.

6 _ تربيت تمامى انسان ها ، هدف از بعثت پيامبر ( ص )

يأيها الناس قد جاءكم برهن من ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 11 - 5،11

5 _ نقش ارزنده مطالعه در تاريخ امتها و آثار پيشينيان و عبرت گرفتن از آن در تربيت و هدايت انسان

قل سيروا فى الأرض ثم انظروا كيف كان عقبة المكذبين

بنابراين كه مراد از سير در زمين، مطالعه و سير در تاريخ امتها باشد.

11 _ تحليل و بررسى تاريخ گذشتگان و انديشيدن در آن، سازنده و داراى نقش تربيتى است.

انظروا كيف كان عقبة المكذبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 106 - 6

6 _ وحى براى تربيت انسانهاست.

اتبع ما أوحى اليك من ربك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 43 - 15

15 _ رسالت فرستادگان الهى براى تربيت و رشد آدميان است .

لقد جاءت رسل ربنا بالحق

برداشت فوق با توجه به كلمه {رب} استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 44 - 5

5 _ وعده ها و وعيد هاى خداوند ، برخاسته از ربوبيت او و براى رشد و تربيت

انسانهاست .

قد وجدنا ما وعدنا ربنا حقاً فهل وجدتم ما وعد ربكم حقاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 51 - 24

24- مشخص نبودن زمان وقوع قيامت و نزديك شمردن آن ، داراى نقش تربيتى و هدايتى براى انسان

قل عسى أن يكون قريبًا

مشخص نكردن زمان دقيق وقوع قيامت از سويى و يادآورى قريب الوقوع بودن آن از سوى ديگر، مى تواند براى توجه دادن انسانها به آن باشد تا آنان خود را همواره براى وقوع قيامت آماده كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 68 - 6

6- رخداد هاى طبيعى مرگ آفرين ، وسيله اى براى تنبه انسان ها و عاملى در جهت تربيت آنان

أفأمنتم أن يخسف بكم جانب البرّ أو يرسل عليكم حاصبًا

از اينكه خداوند به كسانى كه پس از رهيدن از خطر، از خدا اعراض مى كنند، هشدار مى دهد كه هيچ گاه نبايد احساس ايمنى كنند، استفاده مى شود كه توجه به آن رخدادها، مى تواند عاملى باشد براى تنبه و تربيت انسانها.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 29 - 5

5- تبيين حق و راستى براى انسان ها ، در جهت رشد و تربيت آنها است .

الحقّ من ربّكم

گزينش كلمه {ربّ} حاكى از نكته بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 25 - 9

9 - دعا در رشد و تربيت پيامبران ، داراى نقش اساسى است .

ربّ اشرح لى صدرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

11 - طه - 20 - 121 - 18

18 - اوامر ، نواهى و هشدار هاى خداوند ، همواره در جهت رشد و تربيت انسان ها است .

ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 60 - 9

9 - توحيد و معاد ، دو عقيده محورى و انسان ساز

ان الذين هم من خشية ربّهم مشفقون . .. أنّهم إلى ربّهم رجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 16 - 12

12 - توجّه به محاسبه دقيق اَعمال در آخرت ، در گرايش انسان به صلاح ، نقش سازنده اى دارد .

ي_بنىّ إنّها إن تك مثقال حبّة . .. يأت بها اللّه

عوامل تربيت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 131 - 4

4 - هدف از فرمان خداوند به ابراهيم ( لزوم تسليم بودن در برابر او ) رشد و تربيت وى بوده است .

إذ قال له ربه أسلم

برداشت فوق، با توجه به كلمه {رب} - كه به معناى مدبر و مربى - استفاده شده است.

عوامل تربيت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 16 - 2

2 - وحى به موسى ( ع ) ، جلوه ربوبيت خداوند بر او و از عوامل رشد و تربيت آن حضرت براى انجام رسالت خويش بود .

إذ ناديه ربّه

عوامل مؤثر در تربيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 26 - 6

6 - مثال هاى قرآن مايه تربيت و

رشد مؤمنان است .

فيعلمون أنه الحق من ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 49 - 14

14 - آزمون انسان ها با سختى ها و نيز نعمت ها و آسايش ها برخاسته از مقام ربوبى خدا و در جهت رشد و تربيت آنان است .

و فى ذلكم بلاء من ربكم عظيم

برداشت فوق با توجه به كلمه {رب} - كه به معناى مربى و مدير است - استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 131 - 5

5 - تسليم خدا بودن و اطاعت كردن از فرمان هاى او ، موجب رشد و تربيت آدمى است .

إذ قال له ربه أسلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 232 - 10

10 _ ايمان به خدا و قيامت ، زمينه پذيرش احكام و مواعظ الهى

ذلك يوعظ به من كان منكم يؤمن باللّه و اليوم الاخر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 233 - 15

15 _ توجه اسلام به نقش سازنده مادر در تغذيه و پرورش كودك *

و الوالدات يرضعن اولادهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 275 - 13

13 _ مواعظ و اندرز هاى خداوند ، تربيت كننده آدميان

فمن جاءه موعظة من ربّه فانتهى

كلمه {رب} به معناى مدبّر و تربيت كننده، بيانگر اين معناست كه مواعظ الهى براى تربيت انسانها و تدبير امور ايشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران

- 3 - 7 - 30

30 _ كارايى هر يك از آيات محكم و متشابه ، در تربيت انسان

كُلُّ من عند رّبنا

هر كدام از آيات محكم و متشابه، ناشى از مقام ربوبيّت خدا (من عند ربّنا) است; بنابراين هر دو دسته، براى تربيت مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 37 - 4،6،9،10،12،13،14،21

4 _ عنايت خاص خداوند نسبت به برخى از انسان ها ، موجب رشد و تعالى ويژه آنان

فتقبّلها ربّها . .. و انبتها نباتاً حسناً

6 _ رشد و شكوفايى استعداد هاى نهفته انسان ، در پرتو ربوبيّت خداوند

فتقبّلها ربّها . .. و انبتها نباتاً حسناً

9 _ انسان براى رشد معنوى خويش ، نيازمند پناه بردن به خدا از شر شيطان است .

و انّى اعيذها بك و ذريّتها . .. و انبتها نباتاً حسناً

10 _ تربيت انسان در گرو ، زدودن آفات رشد و پرورش استعدادها

و انّى اعيذها بك و ذريّتها . .. و انبتها نباتاً حسناً

پناه بردن از شيطان، منع آفات است و اِنبات حسن، پرورش استعداد.

12 _ عنايت پروردگار ، تربيت شايسته ، پرستش خدا و تغذيه صحيح ، از عوامل مؤثر در رشد معنوى انسان

و انبتها نباتاً حسناً و كفّلها زكريّا . .. المحراب و جد عندها رزقاً

13 _ نقش سرپرستى حضرت زكريا ، در رشد و تعالى معنوى مريم ( س )

و انبتها نباتاً حسناً و كفّلها زكريا

تصريح خداوند به سپردن كفالت مريم به زكريا پس از {انبتها . .. }، بيانگر ارتباط ميان رشد معنوى مريم و كفالت زكريا است.

14 _ نقش سرپرست و مربّى صالح ، در رشد

و تعالى معنوى انسان

و انبتها نباتاً حسناً و كفّلها زكريا

تصريح به سپردن كفالت به زكريا پس از {انبتها . .. }، گوياى نقش زكريا، به عنوان مربى صالح، در رشدِ معنوى كسى است كه تحت تربيت اوست.

21 _ رشد معنوى و تعالى انسان ، در پرتو نظارت مستمر و همه جانبه مربّى است .

انبتها . .. كفّلها ... كلما دخل عليها ... قال يا مريم انّى لك هذا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 49 - 4

4 _ نقش معجزه در تربيت و هدايت انسانها

باية من ربكم

با توجّه به معناى {ربّكم} (تربيت كننده شما انسانها)، معلوم مى شود كه معجزات انبيا براى تربيت و هدايت انسانهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 60 - 4

4 _ تربيت و سازندگى ، در گرو بيان حقايق

الحق من ربّك

از آنجا كه خداوند، {ربّ} (تربيت كننده) است، حق را بيان مى كند. بنابراين ارتباط تربيت و حق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 140 - 23

23 _ بهره گيرى از عواطف انسانى ، از روش هاى قرآن براى تربيت مردم

و اللّه لايحبّ الظّالمين

خداوند با تذكر اينكه محبّت الهى (كه انگيزه اى عاطفى است)، شامل ستمگران نخواهد شد، بر آن است تا معتقدان به خود را از ظلم بازدارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 164 - 8

8 _ تلاوت آيات قرآن ( ارائه نشانه هاى خدا و حقانيّت اسلام

) زمينه ساز تربيت و تزكيه انسانها

يتلوا عليهم ءايته و يزكّيهم

تقدّم ذكرى تلاوت قرآن بر تزكيه، دلالت بر تقدّم رتبه اى آن دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 1 - 3

3 _ تربيت انسان ها ، هدف از فرمان الهى به رعايت تقوا *

اتّقوا ربّكم

آوردن كلمه {ربّ} (تربيت كننده و مدبّر)، مى تواند اشاره به هدفى باشد كه براى امر به تقوا منظور شده است. يعنى امر به تقوا به جهت اين است كه شما را تربيت و هدايت كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 38 - 15

15 _ نقش همراه و همدم در جان و روح آدمى و در اعمال و كردار وى

و الذين ينفقو اموالهم رئاء النّاس . .. و من يكن الشيطان له قريناً فساء قريناً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 27 - 6

6 _ فرستادن آيات و معجزات براى مردم، به مقتضاى ربوبيت الهى و براى تربيت آنان است.

فقالوا يليتنا نرد و لا نكذب بأيت ربنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 42 - 5

5 _ نقش سختيها و كاستيها در سازندگى و تربيت انسان

فأخدنهم بالبأساء و الضراء لعلهم يتضرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 70 - 14

14 _ يادآورى آثار زيانبار اعمال انسانها، روشى مؤثر در تربيت و تبليغ است.

و ذكر به أن تبسل نفس بما كسبت

جمله {أن تبسل} مفعول له براى {ذكر} مى تواند باشد،

در اين صورت چنين معنى مى شود: {ذكر لأن لاتبسل نفس بما كسبت}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 104 - 4

4 _ نقش اساسى ارائه آگاهى و بينش در تربيت و پرورش

قد جاءكم بصائر من ربكم

ذكر نام مقدس {رب}، با ضمير خطاب {كم} پس از بيان ارائه بينشها، بيانگر اين است كه اين كار از جمله شؤون ربوبيت، و بالطبع در تربيت و پرورش مؤثر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 112 - 20

20 _ جلوگيرى نكردن از ستيز دشمنان با پيامبر(ص) از مظاهر ربوبيت الهى و موجب رشد و تربيت است.

و لو شاء ربك ما فعلوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 117 - 3

3 _ تربيت، نيازمند علم و آگاهى ژرف است.

إن ربك هو أعلم

گزينش نام مقدس {رب} و اضافه آن به ضمير خطاب و سپس توصيف آن به اعلميت، بيانگر رابطه علم و ربوبيت مى تواند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 165 - 8

8 _ آزمون انسانها از جانب خدا در راستاى تربيت و رشد آنان است.

و هو رب كل شىء . .. ليبلوكم فى ما ءاتيكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 3 - 4

4 _ تربيت انسانها و تدبير امور آنان در تمامى مراحل حيات، از اهداف نزول قرآن است.

اتبعوا ما أنزل إليكم من ربكم

كلمه {ربكم} اشاره به اين دارد كه نزول قرآن براى تربيت و

تدبير امور مردم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 22 - 12

12 _ اوامر، نواهى، هشدارها و توبيخهاى خداوند همواره در جهت رشد و تربيت انسانهاست.

و ناديهما ربهما ألم أنهكما عن تلكما الشجرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 26 - 4

4 _ يادآورى دوران سختى ، داراى نقش سازنده در تربيت انسان

و اذكروا إذ أنتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 90 - 10

10_ مهربانى و محبت ، داراى نقشى بسزا در تربيت و اصلاح خطاكاران

واستغفروا ربكم . .. إن ربى رحيم ودود

توصيف خداوند به مهربانى و محبت داشتن به بندگان ، پس از توصيه به استغفار از گناهان ، مى تواند به برداشت فوق اشاره داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 38 - 3

3- نهى خداوند از ناپسندى ها ، در جهت تربيت ، رشد و كمال آدميان است .

كلّ ذلك كان سيّئه عند ربّك مكروهًا

خداوند، پس از نهى از چندين عمل ناپسند مى فرمايد: همه اينها در نزد پروردگارت ناپسند است. ذكر صفت {ربّ} به جاى اسم ذات و يا هر صفت ديگرى مى تواند گوياى اين حقيقت باشد كه آن در راستاى پرورش انسانهاست، چه اينكه {ربّ} به معناى پرورش آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 57 - 2

2 _ تأثير مثبت اعلام كردن نداشتن هيچ چشمداشت و درخواست مزدى ، در هدايت و تربيت مردم

قل

ما أسئلكم عليه من أجر

از فرمان خداوند به پيامبر(ص)، براى اعلام كردن نداشتن چشم داشتى در انجام رسالت خود _ پس از بيان هدف اصلى و روش تبليغى آن در آيه قبل _ مى توان برداشت فوق را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 74 - 8

8 _ تأثير مثبت و سازنده صلاح و نيكى همسر در تربيت و تكامل معنوى فرزندان

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزوجنا و ذرّي_ّتنا قرّة أعين

برداشت فوق، از آن جا است كه عبادالرحمان، دعا براى صلاح و نيكى همسرانشان را بر فرزندان خود مقدم داشته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 86 - 3

3 - نداشتن چشمداشت مادى از مردم و اعلام آن به همگان ، داراى تأثير مثبت و سازنده در هدايت و تربيت مردم

قل ما أسئلكم عليه من أجر

از فرمان خداوند به پيامبر(ص)، براى اعلام نداشتن هيچ چشمداشتى از مردم در انجام رسالت خود، مى توان برداشت فوق را استفاده كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 29 - 11

11 - اظهار محبت و دلسوزى كردن ، داراى نقش سازنده در هدايت و تربيت

ي_قوم . .. فمن ينصرنا من بأس اللّه إن جاءنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 15 - 6

6 - كيفر و پاداش و تشويق و تهديد ، دو عامل بهم پيوسته و ضرورى ، براى هدايت و تربيت انسان

ذوقوا فتنتكم . .. إنّ المتقين فى جنّ_ت

خداوند،

در كنار تهديد و كيفر كافران، به تشويق و پاداش مؤمنان تقواپيشه پرداخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 43 - 3

3 - شادى و حزن ، دو ركن اصلى در مسير تربيت انسان *

و أنّ إلى ربّك المنتهى . و أنّه هو أضحك و أبكى

برداشت ياد شده بدين احتمال است كه ذكر {ربّ} و اسناد دادن شادى ها و غم هاى انسان به خداوند، بدان معنا باشد كه انسان در شادى و غم، مى تواند مسير تربيت الهى را بپيمايد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 4 - 3

3 - نقش مؤثر الگو هاى شايسته در تربيت و سازندگى انسان

قد كانت لكم أسوة حسنة فى إبرهيم و الذين معه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 6 - 8

8 - نقش مثبت و سازنده اعتقاد به معاد ، در تربيت آدميان و اصلاح آنان

ي_أيّها الذين ءامنوا قوا أنفسكم و أهليكم نارًا

مطلب ياد شده از تذكر به آتش دوزخ _ به جاى موعظه و توصيه به تقوا و خودسازى و اصلاح خانواده _ استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 44 - 4

4 - آگاه نساختن مردم _ حتى پيامبر ( ص ) _ از زمان وقوع قيامت ، مؤثر در رشد و تربيت آنان

إلى ربّك منتهيها

واژه {ربّ}، گواه اين است كه هدف از مسكوت گذاشتن زمان قيامت، تربيت و رشد دادن است و چون پوشيده ماندن آن، تنها ويژه پيامبر(ص)

نبوده است; مى توان سودمندى آن را به همگان تعميم داد.

عوامل مؤثر در تربيت خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 6 - 5

5 - سرپرست خانواده ، داراى نقشى سازنده و سرنوشت ساز ، در حيات معنوى و تربيت دينى اعضاى خانواده

ي_أيّها الذين ءامنوا قوا أنفسكم و أهليكم نارًا

عوامل مؤثر در تربيت دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 133 - 11

11 - باور هاى دينى پدران ، داراى تأثيرى بسزا در گرايش فرزندان به آن باورها

نعبد إلهك و إله ءابائك إبرهيم و إسمعيل و إسحق إلهاً وحداً

فرزندان يعقوب با جمله اى همانند {نعبد اللّه إلهاً واحداً} مى توانستند اعتقاد توحيدى و توحيد عبادى خويش را اظهار دارند. بيان آن معنا در ضمن نام بردن از ابراهيم و ... اشاره به نكاتى دارد كه تأثير پذيرى فرزندان از باورهاى پدران، از جمله آنهاست.

عوامل مؤثر در تربيت فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 6 - 3

3 - وجود پدر ، مأمن و مأوايى مناسب براى مراقبت از فرزند

ألم يجدك يتيمًا ف_اوى

به كسى {يتيم} گفته نمى شود; مگر در صورت نبود پدر. (العين)

فلسفه تربيت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 41 - 3

3 - مراقبت و سرپرستى خداوند از موسى ( ع ) ، در جهت انجام خواسته ها واجراى دستورات الهى در بين انسان ها بود .

واصطنعتك لنفسى

قيد {لنفسى} گوياى اين نكته است كه خداوند موسى(ع) را

براى اهداف خويش پروراند و او را بر عملى كردن خواسته ها و دستورات آسمانى خود نيرومند ساخت. آيه _ بعد كه فرمان رفتن به سوى فرعون را مى دهد _ گواه اين معنا است.

محبت در تربيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 90 - 10

10_ مهربانى و محبت ، داراى نقشى بسزا در تربيت و اصلاح خطاكاران

واستغفروا ربكم . .. إن ربى رحيم ودود

توصيف خداوند به مهربانى و محبت داشتن به بندگان ، پس از توصيه به استغفار از گناهان ، مى تواند به برداشت فوق اشاره داشته باشد.

محيط و تربيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 55 - 10

10 _ تأثير آلودگى هاى محيط كفر در انسان

و مطهّرك من الذين كفروا

نجات از ميان كافران كه به كلمه {تطهير} تعبير شده، مستلزم اين است كه آلودگى جامعه مؤثّر بوده است.

مراحل تربيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 34 - 30،32

30 _ لزوم مراعات ترتيب در كاربرد موعظه ، ترك همخوابگى و تنبيه بدنى در مورد زنان ناشزه

و الّتى تخافون نشوزهنّ فعظوهنّ و اهجروهنّ فى المضاجع و اضربوهنّ

32 _ استفاده از تنبيه بدنى در تربيت ، مشروط به كارآمد نبودن راه هاى مسالمت آميز *

و الّتى تخافون نشوزهنّ فعظوهنّ و اهجروهنّ فى المضاجع و اضربوهنّ

چون دستور زدن در آخرين مرحله آمده است، بنابراين با احتمال تأثير راههاى ديگر، نبايد از تنبيه بدنى استفاده شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48

- 8 - 10،11

10 - قرار دادن نيروى ناظر و بهره گيرى از بشارت و انذار ، عناصر و مراحل ضرورى هدايت و تربيت

إنّا أرسلن_ك ش_هدًا و مبشّرًا

بنابراين كه منظور از {شاهداً} نظارت براى حسن اجرا و گواهى نهايى باشد; برداشت بالا استفاده مى شود.

11 - ارائه الگوى كامل و استفاده از بشارت و تهديد ، مراحل ضرورى هدايت و تربيت *

إنّا أرسلن_ك ش_هدًا و مبشّرًا و نذيرًا

برداشت بالا بدان احتمال است كه مراد از {شاهداً} ارائه الگوى كامل و ملاك واقعى ارزش ها باشد و نيز تقدم {شاهداً} و {مبشّراً} بر {نذيراً}، اشاره به ترتب واقعى و عملى داشته باشد.

مربى در تربيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 37 - 14،21

14 _ نقش سرپرست و مربّى صالح ، در رشد و تعالى معنوى انسان

و انبتها نباتاً حسناً و كفّلها زكريا

تصريح به سپردن كفالت به زكريا پس از {انبتها . .. }، گوياى نقش زكريا، به عنوان مربى صالح، در رشدِ معنوى كسى است كه تحت تربيت اوست.

21 _ رشد معنوى و تعالى انسان ، در پرتو نظارت مستمر و همه جانبه مربّى است .

انبتها . .. كفّلها ... كلما دخل عليها ... قال يا مريم انّى لك هذا

مكان تربيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 108 - 11

11 _ مسجد ، بايد پايگاهى براى تربيت و تهذيب انسان هاى شايسته باشد .

لمسجد أسّس . .. فيه رجال يحبون أن يتطهروا

منشأ تربيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69

- 43 - 6

6 - نزول قرآن ، در جهت تربيت بشر است .

تنزيل من ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 29 - 6

6 - تدبير همه امور مردم و تربيت آنان ، به دست خداوند است .

ربّ الع_لمين

اختصاص {عالمين} به مردم در آيه {إن هو إلاّ ذكر للعالمين}، مى رساند كه مصداق برجسته آن در اين آيه نيز، مردم است.

مهربانى در تربيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 3 - 6

6 _ تدبير و تربيت بايد همراه با مهربانى و عطوفت باشد .

رب العلمين. الرحمن الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 90 - 10

10_ مهربانى و محبت ، داراى نقشى بسزا در تربيت و اصلاح خطاكاران

واستغفروا ربكم . .. إن ربى رحيم ودود

توصيف خداوند به مهربانى و محبت داشتن به بندگان ، پس از توصيه به استغفار از گناهان ، مى تواند به برداشت فوق اشاره داشته باشد.

مهربانى در تربيت فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 24 - 6

6- تربيت اولاد توسط پدر و مادر ، بر اساس رحمت و محبت است .

ربّ ارحمهما كما ربّيانى صغيرًا

{كما ربيانى} صفت براى مصدر مقدّر (رحمت) است. بنابراين، عبارت چنين مى شود: {رب ارحمهما مثل رحمتهما و تربيتهما لى} (خداوندا! همان گونه كه آنان به من ترحم كردند تو بر آنان ترحم كن).

نظام تربيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3

- 8 - 9

9 _ عالمان ژرفنگر بيمناك از ابتلاى به انحراف ، و اميدوار به رحمت و حفظ هدايت از جانب پروردگار

و الرّاسخون فى العلم يقولون . .. ربّنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هديتنا و هب لنا من ل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 14 - 14،15

14 _ تضعيف انگيزه هاى مادّى و تقويت انگيزه هاى معنوى ، از روش هاى قرآن براى تربيت انسان

زيّن للنّاس . .. و اللّه عنده حسن المئاب

15 _ تضعيف تمايلات مادى ، زمينه تقويت انگيزه هاى معنوى

ذلك متاع الحيوة الدّنيا و اللّه عنده حسن المئاب

مستفاد از ترتيب ذكرى تضعيف گرايش به مادّيات (ذلك متاع الحيوة الدّنيا) و تحريك به امور معنوى (و اللّه عنده حسن المئاب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 30 - 17

17 _ آميختن بيم و اميد ، از روش هاى قرآن براى تربيت انسانها

و يحذركم اللّه . .. و اللّه رءوف بالعباد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 37 - 10

10 _ تربيت انسان در گرو ، زدودن آفات رشد و پرورش استعدادها

و انّى اعيذها بك و ذريّتها . .. و انبتها نباتاً حسناً

پناه بردن از شيطان، منع آفات است و اِنبات حسن، پرورش استعداد.

نقش الگو در تربيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 38 - 15

15 _ ارائه الگو ، از روش هاى قرآن براى تربيت انسان

كلّما دخل عليها . .. هنا لك دعا

زكريا ربّه

با توجه به اينكه نقل اين داستان به منظور هدايت و رشد انسانهاست.

ترس از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

ترس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 8 - 7،9

7 _ نگرانى مستمر عالمان ژرفنگر ، نسبت به منحرف شدنشان از هدايت الهى

و الرّاسخون فى العلم يقولون . .. ربّنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هديتنا

9 _ عالمان ژرفنگر بيمناك از ابتلاى به انحراف ، و اميدوار به رحمت و حفظ هدايت از جانب پروردگار

و الرّاسخون فى العلم يقولون . .. ربّنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هديتنا و هب لنا من ل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 30 - 17

17 _ آميختن بيم و اميد ، از روش هاى قرآن براى تربيت انسانها

و يحذركم اللّه . .. و اللّه رءوف بالعباد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 131 - 1

1 _ ضرورت پرهيز از عوامل گرفتارى به آتش دوزخ

و اتّقوا النّار الّتى اعدّت للكافرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 143 - 2

2 _ وحشت برخى مؤمنان صدر اسلام از مرگ و شهادت در راه خدا

و لقد . .. فقد رايتموه و انتم تنظرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 151 - 1،2،4

1 _ وعده الهى به القاى رعب و هراس در دل هاى كفرپيشگان

سنلقى فى قلوب الّذين كفروا الرّعب

2 _ ايجاد رعب و هراس در دل هاى كفرپيشگان ، نمونه اى از

نصرت خداوند به پذيرندگان ولايت او

بل اللّه موليكم و هو خير النّاصرين. سنلقى فى قلوب الّذين كفروا الرّعب

جمله {سنلقى . .. }، پس از جمله {و اللّه خير النّاصرين}، بيانگر مصداقى از يارى خداوند است.

4 _ خداوند با القاى وحشت و دلهره در دل هاى كفرپيشگان تقويت كننده روحيه جامعه ايمانى در رويارويى با آنان

سنلقى فى قلوب الّذين كفروا الرّعب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 154 - 23

23 _ ترس مسلمانان خودگزين و دنياطلبِ احد از افشاى موضع جاهلانه و شرك آميزشان در برابر رسول خدا ( ص )

و طائفة قد اهمّتهم انفسهم . .. يخفون فى انفسهم ما لايبدون لك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 168 - 17

17 _ اعتقاد به مقدّر بودن مرگ ، از ميان برنده هراس و دلهره حضور در ميدان نبرد

قالوا . .. لو اطاعونا ما قتلوا قل فادرؤا عن انفسكم الموت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 170 - 12

12 _ شادمانى شهيدان از نبودن هيچ ترس و اندوهى براى مجاهدان راه خدا پس از شهادت

و يستبشرون بالّذين لم يلحقوا بهم من خلفهم الّا خوف عليهم و لا هم يحزنون

استبشار به معنى شادمانى بر اثر دريافت بشارت است. (لسان العرب)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 194 - 17،18

17 _ توأم بودن بيم و اميد ( خوف و رجا ) در خردمندان مؤمن

ربّنا و اتنا ما وعدتنا على رسلك و لا

تخزنا يوم القيمة

چون از يك سو به وعده هاى الهى دل بسته اند و از سوى ديگر نگران فرجام خويش در قيامت هستند.

18 _ ارزش توأم بودن بيم و اميد ( خوف و رجا ) در انسان

اتنا ما وعدتنا على رسلك و لا تخزنا يوم القيمة

آثار ترس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 196 - 22،23

22 _ توجّه به شدّت عقاب خداوند ، زمينه ساز انجام كامل تكاليف الهى

و اتمّوا الحج و العمرة . .. و اعلموا انّ اللّه شديد العقاب

23 _ توجّه به شدّت عقاب الهى ، زمينه ساز تقواست .

و اتقوا اللّه و اعلموا انّ اللّه شديد العقاب

بنابر اينكه {و اعلموا . ..}، به منزله علّت براى {و اتقوا اللّه} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 229 - 13،15

13 _ در صورت ترس از عدم اقامه حدود الهى در زندگى ، مرد مى تواند مالى را كه به زن داده است ، بازپس بگيرد و او را طلاق دهد .

و لا يحل لكم ان تأخذوا . .. الا ان يخافا الا يقيما حدود اللّه

چنانچه حرمت بازپس گيرى مَهريّه مانع طلاق ميان زن و شوهر شود و در عين حال زندگى آن دو به نحوى است كه حدود و احكام الهى بواسطه آن پايمال شود، پرداخت و گرفتن مَهريّه تجويز مى شود تا طلاق صورت گيرد.

15 _ ترس از عدم رعايت حدود الهى در خانواده ، مجوّز توافق زن و شوهر بر طلاق ، با بخشيدن مالى از سوى زن

فان خفتم الا يقيما حدود اللّه فلا

جناح عليهما فيما افتدت به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 235 - 16

16 _ حالت خوف و رجاء در انسان ، زمينه ساز عمل به احكام الهى

و اعلموا انّ اللّه يعلم . .. فاحذروه و اعلموا انّ اللّه غفور حليم

در اين قسمت از آيه، لزوم خوف از خداوند (فاحذروه) و نيز اميد به بخشايش و بردبارى او (غفور حليم) مطرح شده است تا پس از بيان احكام، زمينه عمل به آن را ايجاد كرده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 249 - 20

20 _ ترس از هيبت سپاه دشمن ، از عوامل ايجاد ترديد و سستى اراده در پيكار *

قالوا لا طاقة لنا اليوم بجالوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 268 - 3

3 _ ترس از فقر ، مانعى شيطانى براى انفاق

الشّيطان يعدكم الفقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 281 - 8

8 _ توجه به قيامت و خوف از آن ، بازدارنده آدمى از اعمال ناشايست ( ربا و . . . ) و ترغيب كننده او به اعمال شايسته ( انفاق ، صدقه و . . . )

يا ايّها الّذين امنوا اتّقوا اللّه و ذروا ما بقى من الرّبوا . .. و ان تصدقوا خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 282 - 51

51 _ تقوا و ترس از خدا پشتوانه عمل به احكام الهى ، در روابط اقتصادى و

مبادلات

و لا يضارّ كاتب و لا شهيد . .. و اتّقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 28 - 16

16 _ ترس از خداوند ، موجب پرهيز از پذيرش ولايت كافران

لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء . .. و يحذّركم الله نفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 30 - 14

14 _ ترس از خدا ، مايه ترك كردار بد

و ما عملت من سوء تودّ . .. و يحذركم اللّه نفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 123 - 13،14

13 _ خداترسى و تقواپيشگى ، موجب سزاوار شدن اهل ايمان ، براى نصرت و يارى خداوند

و لقد نصركم اللّه ببدر و انتم اذلّة فاتّقوا اللّه

تفريع جمله {فاتّقوا اللّه}، بر بيان نصرت الهى در بدر {و لقد نصركم اللّه ببدر}، نمايانگر علّت سزاوار شدن مؤمنان به يارى خداوند است.

14 _ پرواپيشگى و خداترسى ، زمينه نيل به سپاسگزارى از نعمت هاى الهى

فاتّقوا اللّه لعلّكم تشكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 151 - 5

5 _ دلهره و هراس ، از عوامل عمده شكست در رويارويى با مشكلات

و هو خير النّاصرين. سنلقى فى قلوب الّذين كفروا الرّعب بما اشركوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 153 - 8

8 _ دلهره و ترس و گريز مسلمانان از مهلكه كارزار احد ، موجب بى توجّهى در يارى رسانى به همرزمان خويش *

حتّى اذا فشلتم

. .. اذ تصعدون و لا تلون على احد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 175 - 1،4

1 _ شيطان با ايجاد ترس و وحشت ، دوستانش را از شركت در جهاد بازمى دارد .

انّما ذلكم الشّيطان يخوّف اولياءه

4 _ كسانى كه به خاطر ترس از شركت در جهاد خوددارى مى كنند ، از اولياء و دوستان شيطان هستند .

انّما ذلكم الشّيطان يخوّف اولياءه

از {انّ النّاس قد جمعوا لكم فاخشوهم}، معلوم مى شود كه شيطان (ابليس و يا جاسوس دشمن)، همه مؤمنان را مى ترساند، ولى از {يخوّف اولياءه} استفاده مى شود كه تنها دوستانش را مى ترساند. بنابراين مراد از {يخوّف اولياءه}، فعليّت و تحقق ترس مى باشد كه مخصوص دوستان شيطان است. پس كسانى كه به خاطر ترس، از جهاد خوددارى كنند، اولياى شيطانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 - 24

24 _ ترس ، منشأ اعتراض گروهى از مسلمانان صدر اسلام به حكم جهاد

يخشون النّاس . .. و قالوا ربّنا لم كتبت علينا القتال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 23 - 5،8،9

5 _ خداترسى يوشع وكالب ، بر انگيزنده احساس مسؤوليت آنان در برابر فرمان هاى موسى ( ع )

قال رجلان من الذين يخافون . .. ادخلوا عليهم الباب

8 _ ترس از خداوند ، موجب تسليم شدن در برابر انبياى الهى و فرمانبرى از آنان

قال رجلان من الذين يخافون انعم اللّه عليهما ادخلوا عليهم الباب

9 _ ترس از خداوند ، شجاعت آفرين و خنثى كننده

هراس از دشمن

قال رجلان من الذين يخافون . .. ادخلوا عليهم الباب

بيان شجاعت يوشع و كالب _ كه از جمله {ادخلوا . ..} به دست مى آيد _ پس از توصيف آنان به خداترس، مى رساند كه شجاعت و نهراسيدن آنان از دشمن به سبب خداترسيشان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 24،42

24 _ هراس از مردم ، مانعى در عمل به احكام و مقررات كتب آسمانى

يحكم بها . .. فلاتخشوا الناس

42 _ ترس از مردم و مال پرستى ، عامل كفرپيشگى و كتمان حقايق آسمانى

فلاتخشوا الناس . .. و من لم يحكم بما أنزل اللّه فأولئك هم الكفرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 52 - 13،14

13 _ داشتن پناهگاهى امن در صورت شكست اسلام ، انگيزه دوستى مسلمانان بيمار دل عصر پيامبر ( ص ) با يهود و نصارا و پذيرش ولايت آنان

يقولون نخشى ان تصيبنا دائرة

14 _ مصلحت انديشى و ترس از پيشامد هاى ناگوار ، بهانه بيماردلان براى دوستى با يهود و نصارا

يقولون نخشى ان تصيبنا دائرة

{دائرة} از مصدر {دوران} (چرخيدن) است ; كه در برداشت فوق به معناى حادثه هاى ناگوار گرفته شده ; چون چرخش روزگار احياناً موجب كمبودهايى نظير قحطى، خشكسالى و ديگر حوادث تلخ مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 15 - 6

6 _ ترس از عذاب قيامت، مانع از شرك و پذيرش ولايت غير خدا

أغير اللّه أتخذ وليا . .. إنى أخاف إن عصيت ربى عذاب

يوم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 47 - 12

12 _ مشاهده منظره ناهنجار دوزخيان ، برانگيزنده اعرافيان به دعا به درگاه خداوند براى دور ماندن از ابتلا به سرنوشت آنها

إذا صرفت ابصرهم تلقاء اصحب النار قالوا ربنا لاتجعلنا مع القوم الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 167 - 17

17 _ ترس از عقوبت هاى خدا ، در عين اميد به مغفرت و رحمت او ، مايه تربيت انسان و رشد و تعالى اوست .

إن ربك لسريع العقاب و إنه لغفور رحيم

توصيف خداوند به {عقوبت كننده اى سريع} و {بخشايشگرى مهربان}، پس از به كارگيرى عنوان {رب}، مى تواند بيانگر اين باشد كه توجه به اين دو صفت در انسان ترس و اميدى ايجاد مى كند كه مايه تربيت و كمال او خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 12 - 6

6 _ رعب و وحشت كافران در جنگ بدر ، از عوامل شكست آنان در آن جنگ

سألقى فى قلوب الذين كفروا الرعب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 56 - 8

8 _ بيم منافقان از مؤمنان ، عامل مؤمن جلوه دادن خويش

و يحلفون باللّه إنهم لمنكم . .. و لكنهم قوم يفرقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 12 - 2

2_ هراس مردم از خشكسالى و اميد آنان به نزول باران ، زمينه ساز پديد آمدن برق هاى آسمانى و نماياندن

آنها به ايشان است .

هو الذى يريكم البرق خوفًا و طمعًا

هر يك از دو كلمه {خوفاً} و {طمعاً} مى تواند مفعول له حصولى باشد و مى تواند مفعول له تحصيلى باشد. بر فرض نخست مفاد عبارت {هو الذى ...} چنين مى شود: {چون هراس داشتيد و نيز اميدوار بوديد برقهاى آسمانى را براى شما پديدار مى كنيم}. و بر مبناى دوم مفاد {هو الذى ...} چنين مى شود: {براى آنكه بهراسيد و نيز اميدوار شويد، برقهاى آسمانى را به شما مى نمايانيم}. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 31 - 6

6- صرف ترس از وقوع ضرر و زيان ، مجوز گناه و خلاف كارى براى پيشگيرى از آن نمى شود .

و لاتقتلوا أول_دكم خشية إمل_ق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 10 - 11

11 - ترس و نگرانى شديد ، زمينه ساز افشاى راز هاى درون

إن كادت لتبدى به لولا أن ربطنا على قلبها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 16 - 6

6 - ترس و اميد ، برانگيزاننده مؤمنان به تهجد و شب زنده دارى است .

يدعون ربّهم خوفًا و طمعًا

{خوفاً} و {طمعاً} بنابراين كه مفعول لأجلِه باشند، مفيد اين معنايند كه آنان به خاطر ترس و اميدى كه در دل دارند، اقدام به نيايش مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 10 - 7،9

7 - ترس زياد ، باعث مى شود كه چشم

، از كاركرد عادى خارج شود و تيره شده و خيره گردد .

إذ جاءوكم . .. و إذ زاغت الأبص_ر

9 - ترس و وحشت زياد ، ممكن است كه انسان را به حال مرگ در آورد .

إذ جاءوكم . .. و إذ زاغت الأبص_ر و بلغت القلوب الحناجر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 11 - 4

4 - ترس از حوادث و رخداد ها ، از جمله عوامل نامتعادل ساز روان آدمى است .

إذ جاءوكم . .. هنالك ... و زلزلوا زلزالاً شديدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 13 - 16

16 - ترس و واهمه ، باعث مى شود كه از انسان در صورت محذور داشتن ، رفتارى غير صادقانه سرزند .

ي_أهل يثرب لامقام لكم فارجعوا و يستئذن فريق منهم . .. يقولون إنّ بيوتنا عورة و م

از بهانه گيرى منافقان براى فرار از جهاد، به دست مى آيد كه آنان، از طرفى مى ترسيدند و از طرفى نمى توانستند معركه جنگ را ترك كنند. نفسِ بهانه گيرى به جاى موضع گيرى صريح، رفتارى غير صادقانه از روى ترس است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 19 - 4،9

4 - منافقان مدينه ، از شدت ترس از جنگ ، شبيه محتضر مى شدند .

فإذا جاء الخوف رأيتهم ينظرون إليك تدور أعينهم كالذى يغشى عليه من الموت

9 - حالت روانى مانند ترس ، برخى از حواس انسان را ، از سيستم عادى خارج مى سازد و حركت آن را غير متعادل

مى سازد .

فإذا جاء الخوف . .. تدور أعينهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 26 - 7،8،12

7 - چيره شدن ترس بر يهود بنى قريظه ، موجب شد كه آنان ، بدون هيچ گونه زحمتى از قلعه هاى مستحكم خارج شوند . *

و أنزل الذين ظ_هروهم . .. و قذف فى قلوبهم الرعب

ممكن است _ چنان چه در كتاب هاى سيره و تاريخ آمده است _ واقعيت امر، چنين باشد كه بر يهوديان، ترس چيره شد و باعث گرديد كه آنها، از قلعه هاى مستحكم خود بيرون بيايند و به راحتى در دست رس سپاه مسلمانان قرار بگيرند. بنابراين، ذكر {أنزل} پيش از {قذف} ممكن است به خاطر اهميت خارجى آن باشد.

8 - ترس ، از جمله عوامل و پايه هاى رفتار آدمى است .

و أنزل الذين ظ_هروهم من أهل الكت_ب من صياصيهم و قذف فى قلوبهم الرعب

12 - چيره شدن ترس بر سپاه يهود بنى قريظه ، باعث از بين رفتن توان رزمى آنان شد و به راحتى ، به دست مسلمانان مدينه ، شكست خوردند .

و قذف فى قلوبهم الرعب فريقًا تقتلون و تأسرون فريقًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 37 - 16

16 - ترس ، از عوامل پنهان كارى است .

و تخفى فى نفسك . .. و تخشى الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 14 - 13

13 - نقش مهم آميختگى خوف و رجا ، در هدايت انسان ها

فإنّا أعتدنا للك_فرين سعيرًا . .. يغفر

لمن يشاء و يعذّب من يشاء و كان اللّه غفور

خداوند، با اين كه كافران را به شدت تهديد كرده است، در عين حال راه توبه را بر آنان گشوده و اميد به نجات را در آنان زنده ساخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 12 - 4

4 - اخطار و بشارت و ايجاد خوف و رجا ، روش تربيتى و هدايتى قرآن كريم

و للذين كفروا بربّهم عذاب جهنّم . .. إنّ الذين يخشون ربّهم بالغيب لهم مغفرة و أج

آثار ترس اخروى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 43 - 2

2- ستمگران بر اثر وحشت روز قيامت ، از حركت پلك هاى چشم ناتوان و دلشان تهى از تدبير و چاره جويى خواهد بود .

يعمل الظ_لمون . .. لايرتدّ إليهم طرفهم و أفئدتهم هوآء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 22 - 4

4 - آثار ترس و دلهره ، آشكار در چهره ستمكاران و منكران معاد ، در قيامت

ترى الظ_لمين مشفقين

واژه {ترى} اشعار به مطلب ياد شده دارد.

آثار ترس اخروى مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 22 - 4

4 - آثار ترس و دلهره ، آشكار در چهره ستمكاران و منكران معاد ، در قيامت

ترى الظ_لمين مشفقين

واژه {ترى} اشعار به مطلب ياد شده دارد.

آثار ترس از آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 26 - 3

3 - توجه به

خداوند و دغدغه آخرت ، در تمامى لحظات زندگى ، عامل اصلى راهيابى متقين به بهشت

يتساءلون . قالوا إنّا كنّا ... مشفقين

در صورتى كه {يتساءلون} سؤال از علت رهيابى به بهشت باشد، {إن_ّا كن_ّا. ..} بيانگر علت آن خواهد بود. از اين كه پارسايان در محيط پرشور خانواده از ياد آخرت غافل نشده اند، استفاده مى شود كه در ساير شرايط به طريق اولى غافل نبوده اند.

آثار ترس از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 20 - 7

7- ترس و هراس از جهاد در راه خدا ، نشان بيماردلى انسان

و ذكر فيها القتال رأيت الذين فى قلوبهم مرض ينظرون إليك نظرالمغشىّ عليه من الموت

آثار ترس از جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 74 - 3

3 - هراس از جهنم و عذاب طاقت فرساى آن ، مايه تحكيم ايمان در قلب ساحران فرعون

إنّا ءامنّا بربّنا . .. إنّه من يأت ربّه مجرمًا فإنّ له جهنّم

جمله {إنّه من يأت. ..} تعليل براى محتواى آيه قبل است.

آثار ترس از حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 22 - 18

18_ آنان كه از خدا ترسانند و از حساب سخت و ناگوار قيامت هراس دارند ، به فرجامى نيك خواهند رسيد .

و يخشون ربهم و يخافون سوء الحساب . .. أُول_ئك لهم عقبى الدار

آثار ترس از حشر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 51 - 2،11

2 _ بيمناكان از حشر و

حضور در پيشگاه خداوند داراى زمينه مساعد براى پذيرش انذار و دعوت پيامبران هستند.

و أنذر به الذين يخافون أن يحشروا إلى ربهم

11 _ سوق دادن بيمناكان از حشر و قيامت براى اجتناب از كفر و شرك از اهداف انذار است.

و أنذر به الذين يخافون أن يحشروا إلى ربهم . .. لعلهم يتقون

{يتقون} در اين آيه به معناى تقواى اصطلاحى نيست، بلكه با توجه به آيات اين سوره _ كه بحث از كفر و تكذيب بود _ مراد، اجتناب از كفر و تكذيب و گناهانى از اين قبيل است.

آثار ترس از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 40 - 16

16 _ هراس از خدا و نترسيدن از غير او ، زمينه ساز پايبندى به عهد اوست .

أوفوا بعهدى . .. و إبى فارهبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 150 - 14

14 - ترس از خداوند ، زمينه ساز عمل به احكام اوست .

فولوا وجوهكم شطره . .. فلا تخشوهم واخشونى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 28 - 7،9،10،11

7 _ ترس هابيل از خداوند ، مانع اقدام وى به قتل برادر

ما إنّا بباسط يدى إليك لاقتلك انى اخاف اللّه رب العلمين

9 _ ترس از خدا ، مانع ترس از ديگران *

لئن بسطت إلى يدك لتقتلنى . .. انى اخاف اللّه رب العلمين

10 _ خداترسى ، جلوگير آدمى از جنايت و آدمكشى

ما إنّا بباسط يدى إليك لاقتلك انى اخاف اللّه رب العلمين

11 _ خداترسى ، تقويت كننده روحيه آدمى در

برخورد با حادثه مرگ

لئن بسطت إلى يدك . .. انى اخاف اللّه رب العلمين

جمله {انى اخاف اللّه} تعليل است براى {ما انا بباسط . ..} و مى رساند كه هابيل به خاطر ترس از خداوند، خطر مرگ را ناديده گرفته و از پيشدستى به كشتن قابيل خوددارى كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 29 - 13

13 _ خوف از خداوند و يا معاد ، مانع ظلم و گناه و گرفتار آمدن به عذاب دوزخ

انى اخاف اللّه رب العلمين. انى اريد ان تبوا باثمى ... فتكون من اصحب النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 28،30،37

28 _ خشيت از خداوند ( ترس برخاسته از عظمت او ) ، وادار كننده عالمان به داورى بر اساس كتاب هاى آسمانى و خوددارى از كتمان احكام الهى

يحكم بها . .. و اخشون

30 _ خداترسان ، دلير و بى باك در برابر خشم مردم از اجراى دستورات خداوند

فلاتخشوا الناس و اخشون

37 _ عالمان خداترسى ، وارسته از دين فروشى و تحريفگرى

و اخشون و لاتشتروا بايتى ثمناً قليلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 108 - 4

4 _ رعايت تقوا و ترس از خدا ، ضامن اداى شهادت به درستى و راستى است .

ان يأتوا بالشهدة على وجهها . .. و اتقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 29 - 2،6

2 _ رعايت تقوا و ترس از خداوند ، موجب بهره مند شدن از بصيرتى

ويژه و خدادادى براى شناخت حق و باطل

يأيها الذين ءامنوا إن تتقوا اللّه يجعل لكم فرقانا

نكره آمدن كلمه {فرقانا} حكايت از آن دارد كه اين بصيرت خدادادى بصيرتى ويژه و غير از عقل و فطرت و مانند آن است كه خداوند به عموم انسانها عطا فرموده است.

6 _ رعايت تقوا و ترس از خدا ، موجب زدايش گناهان و آمرزش آنهاست .

يأيها الذين ءامنوا إن تتقوا اللّه . .. يكفر عنكم سيئاتكم و يغفر لكم

تكفير (مصدر يكفر) و غفران (مصدر يغفر)، هر دو به معناى پوشانيدن و مستور ساختن است و مراد از آن زدايش و آمرزش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 22 - 18

18_ آنان كه از خدا ترسانند و از حساب سخت و ناگوار قيامت هراس دارند ، به فرجامى نيك خواهند رسيد .

و يخشون ربهم و يخافون سوء الحساب . .. أُول_ئك لهم عقبى الدار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 14 - 5،6،11

5- رهايى از چنگال ظالمان با هلاك شدنشان و سكونت در جاى آنان ، تنها براى كسانى ميسّر است كه از مقام و وعيد خداوند بترسند .

لنهلكنّ الظ_لمين . و لنسكننّكم الأرض من بعدهم ذلك لمن خاف مقامى و خاف وعيد

6- كسانى از امداد هاى ويژه خداوند برخوردار مى شوند كه از مقام الهى ( حسابرسى ) و وعيد او ترس داشته باشند .

و لنسكننّكم الأرض من بعدهم ذلك لمن خاف مقامى و خاف وعيد

{مقام} اسم مكان است و به قرينه ترس و وعيدى كه به دنبال آن آمده است مى

تواند به معناى مكان قيام براى حسابرسى باشد.

11- انبيا به دليل ترس از مقام خداوند از حمايت هاى خداوند برخوردار شدند .

فأوحى إليهم ربّهم لنهلكنّ الظ_لمين . و لنسكننّكم الأرض ... ذلك لمن خاف مقامى و خ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 50 - 7

7- ترس از خداوند ، زمينه ساز انجام فرمان هاى اوست .

يخافون ربّهم . .. و يفعلون ما يؤمرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 35 - 1

1 - خشيت و خوف شديد از خداوند ، نشانه ايمان راستين

و بشّر المخبتين . الذين إذا ذكر اللّه وجلت قلوبهم

{الذين} در محل نصب و صفت براى {المخبتين} مى باشد. {وجل} (مصدر {وجلت}) به معناى ترسيدن است و چنان كه در آيه پيش گفته شد، {مخبت} به كسى گفته مى شود كه دلى آرام و قلبى مطمئن دارد. مقصود از {مخبتين} در اين جا، مؤمنانى هستند كه در توحيد به جايى رسيده اند كه جانشان از هرگونه شائبه شرك به دور بوده و دلشان آرام و قلبشان مطمئن است. آيه فوق در بيان آثار و نشانه هاى اين مؤمنان راستين مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 23 - 13

13 - گرايش به توحيد ، نيازمند داشتن تقوا و بيم از خداوند .

ما لكم من إل_ه غيره أفلاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 32 - 11

11 - گرايش به توحيد ، نيازمند داشتن تقوا و بيم از خداوند

ما لكم

من إل_ه غيره أفلاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 58 - 4

4 - بيم از خدا و كيفر او ، زمينه ساز ايمان آوردن به آيات او است .

إنّ الذين هم من خشية ربّهم . .. و الذين هم بأي_ت ربّهم يؤمنون

تقديم {خشيت} بر {ايمان} مى تواند بيانگر برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 61 - 1،6

1 - ترس از خدا و قيامت ، بر انگيزاننده انسان ها به انجام كار هاى نيك

إنّ الذين هم من خشية ربّهم مشفقون . .. أُول_ئك يس_رعون فى الخيرت

{أُول_ئك} اشاره به موحدانى است كه وصفشان در آيات پيش بيان شد. {مسارعة} (مصدر {يسارعون}) به معناى شتاب كردن است.

6 - خدا ترسى و بيمناك بودن از روز رستاخيز ، برانگيزاننده انسان به پيشتازى در انجام كار هاى نيك

و هم لها س_بفون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 33 - 5

5 - سفارش به ترس از خداوند ، براى رشد و كمال انسان است .

اتّقوا ربّكم

{ربّ} در اصل، به معناى {تربيت و ايجاد تدريجى چيزى تا رسيدن به كمال} است. (مفردات راغب) استفاده از اين صفت خداوند، به خصوص با اضافه آن به ضمير {كم}، براى سفارش به ترس از او، مى تواند به منظور ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 70 - 3

3 - تقوا و ترس از خدا ، مانع ايذاء و اذيت پيامبرخدا ( ص ) است .

ي_أيّها الذين

ءامنوا لاتكونوا كالذين ءاذوا موسى . .. اتّقوا اللّه

احتمال دارد كه ذكر {اتّقوا اللّه} پس از نهى از آزار پيامبر(ص)، به خاطر اين باشد كه تقوا و ترس از خدا، باعث مى شود كه نهى {لاتكونوا. ..} جامه عمل بپوشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 71 - 1

1 - خدا ترسى و تقواى مؤمنان ، سبب مى شود تا خداوند ، آنان را به اعمال صالح موفق كند .

ي_أيّها الذين ءامنوا اتّقوا اللّه . .. يصلح لكم أعم_لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 46 - 6

6 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ : { و لمن خاف مقام ربّه جنّتان } قال : من علم أنّ اللّه يراه و يسمع ما يقول . . . فيحجزه ذلك عن القبيح من الأعمال فذلك الذى خاف مقام ربّه و نهى النفس عن الهوى ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه درباره {و لمن خاف مقام ربّه جنّتان} فرمود: آن كس كه بداند خداوند او را مى بيند و كلام وى را مى شنود. .. و اين دانستن، او را از اعمال زشت بازدارد; اين همان كسى است كه از مقام خداوند ترسيده و نفس خود را از هواپرستى بازداشته است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 21 - 1،2

1 - صخره هاى ستبر كوه ، خاشع و فروتن از بيم خدا ، در صورت نزول وحى و آيات قرآن بر آن

لو أنزلنا ه_ذا القرءان على جبل

لرأيته خ_شعًا متصدّعًا من خشية اللّه

2 - از هم پاشيده شدن صخره هاى كوه از بيم خداوند ، در صورت نازل شدن وحى و آيات قرآن بر آن

لو أنزلنا ه_ذا القرءان . .. و تلك الأمث_ل نضربها

{تصدّع} (مصدر {متصدّعاً}) به معناى شكافته و از هم پاشيده شدن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 12 - 2،3

2 - ترس از خدا _ در عين پنهان بودن او از انظار _ عامل جلب غفران و پاداش بزرگ الهى

إنّ الذين يخشون ربّهم بالغيب لهم مغفرة و أجر كبير

{با} در {بالغيب} يا به معناى ملابست است و يا به معناى {فى}. در صورت اول {بالغيب} حال براى {ربّهم} و در صورت دوم متعلق به {يخشون} خواهد بود. گفتنى است برداشت ياد شده، مبتنى بر احتمال نخست مى باشد.

3 - ترس از خدا به دور از انظار مردمان و پيراسته از ريا ، موجب جلب غفران و پاداش بزرگ او است .

إنّ الذين يخشون ربّهم بالغيب لهم مغفرة و أجر كبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 56 - 9

9 - اهليت خداوند به تقواپيشگى و آمرزش گناهان ، مقتضى پذيرش بيدارباش ها و پند هاى او در قرآن

فمن شاء ذكره . .. هو أهل التقوى و أهل المغفرة

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه جمله {هو أهل التقوى. ..}، در مقام تعليل براى {فمن شاء ذكره} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 40 - 11

11 - ترس از خداوند ،

بازدارنده انسان از سركشى در برابر او است .

فأمّا من طغى . .. و أمّا من خاف مقام ربّه

تقابل طغيان گران و خداترسان در فرجام خويش، گوياى ناسازگارى خداترسى با طغيان گرى است.

آثار ترس از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 5 - 10

10 - ترس از عذاب هاى اخروى و اميد به پاداش هاى جهان آخرت ، از انگيزه هاى آدمى براى عبادت خدا

ملك يوم الدين. اءيّاك نعبد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 95 - 6

6 - گريز باور داران به قيامت از مرگ و ناپسند شمردن آن ، به خاطر ارتكاب گناهان و ترس از عذاب اخروى است .

و لن يتمنوه أبداً بما قدمت أيديهم

{باء} در {بما قدمت} سببيه است. بنابراين جمله {لن يتمنوه ...} گوياى اين حقيقت است كه گناهان از عوامل ترس از مرگ است. گفتنى است كه چون جمله فوق درباره باورداران به خدا و قيامت است، علت ياد شده مخصوص آنان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 57 - 15

15- اميد به رحمت خدا و بيم از عذاب او ، برانگيزاننده مقربان الهى به يافتن وسيله و راهى براى تقرب بيشتر

يبتغون إلى ربّهم الوسيلة . .. و يرجون رحمته و يخافون عذابه

برداشت فوق، بر اين احتمال است كه {أُول_ئك} مبتدا و {الذين يدعون} خبر آن و {يرجون رحمته و يخافون عذابه} حال براى {الذين} باشد; يعنى، آنان در حالى كه اميد به رحمت خدا و بيم از عذاب او دارند،

خدا را مى خوانند و در جست و جوى وسيله تقرب به اويند و همين اميد و ترس، انگيزه وسيله خواهى آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 13 - 4

4 - ايمان به روز قيامت و ترس از عذاب بزرگ آن روز ، بازدارنده آدمى از هرگونه گناه و قانون شكنى است .

إنّى أخاف إن عصيت ربّى عذاب يوم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 27 - 2

2 - هراس و نگرانى از عذاب الهى ، تعديل كننده غرايز و تأثيرگذار در خلق و خوى بشر ( حرص ، بخل ، ناشكيبايى و . . . )

إنّ الإنس_ن خلق هلوعًا . .. إلاّ المصلّين ... و الذين هم من عذاب ربّهم مشفقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 35 - 4

4 - انجام دادن دائم نماز ، اداى حق سائلان و محرومان جامعه ، تصديق روز جزا و هراس از عذاب الهى ، از موجبات ورود به بهشت

إلاّ المصلّين . .. و الذين فى أمولهم حقّ ... و الذين يصدّقون بيوم الدين ... أُول

آثار ترس از عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 15 - 22

22 _ ترس از عذاب قيامت ، بازدارنده آدمى از عصيان و سرپيچى از دستور هاى الهى

إنى أخاف إن عصيت ربى عذاب يوم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 74 - 3

3 - هراس

از جهنم و عذاب طاقت فرساى آن ، مايه تحكيم ايمان در قلب ساحران فرعون

إنّا ءامنّا بربّنا . .. إنّه من يأت ربّه مجرمًا فإنّ له جهنّم

جمله {إنّه من يأت. ..} تعليل براى محتواى آيه قبل است.

آثار ترس از فرجام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 35 - 1

1 - ترك انفاق از سوى انسان ، نتيجه هراس از فرجام و آينده خويش

و أعطى قليلاً و أكدى . أعنده علم الغيب فهو يرى

استفهام توبيخى در {أعنده. ..} مى تواند اشاره به زمينه ذهنى ترك انفاق باشد; يعنى، انسان ها چون از آينده خويش نگران اند، از انفاق خوددارى مى كنند.

آثار ترس از فرجام عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 45 - 12

12 - بيم از فرجام عمل ، نقطه آغازين حركت انسان به سوى تعهّد و حق پذيرى

فذكّر . .. من يخاف وعيد

از اين كه خداوند، پيامبر(ص) را موظّف كرده تا {من يخاف وعيد} با قرآن تذكر دهد; استفاده مى شود كه اعتقاد به قيامت و بيم از فرجام عمل، نخستين مرحله اى است كه فرد را مستعد پذيرش حق مى سازد.

آثار ترس از فقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 28 - 11

11 _ بيم از فقر و تنگدستى ، زمينه ابتلاى انسان به نافرمانى خدا

يأيها الذين ءامنوا . .. و إن خفتم عيلة فسوف يغنيكم اللّه من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 31 - 1،2

1-

كشتن فرزند ، از بيم تنگدستى و فقر ، ممنوع و حرام است .

و لاتقتلوا أول_دكم خشية إمل_ق

2- ترس از فقر و نادارى ، عامل روى آوردن اعراب جاهلى به كشتن فرزندان خود

و لاتقتلوا أول_دكم خشية إمل_ق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 100 - 3،9

3- مشركان از ترس گرفتار شدن به فقر و فلاكت ، هر چند ثروت اختصاصى انبوه هم داشته باشند ، از آن انفاق نمى كنند .

قل لو أنتم تملكون خزائن رحمة ربّى إذًا لأمسكتم خشية الإنفاق

9- ترس از تهى دستى ، ريشه بخل و خست است .

إذًا لأمسكتم خشية الإنفاق

آثار ترس از قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 51 - 8،11،12

8 _ هراس از روزى كه در آن جز خداوند ياور و شفيعى نيست، زمينه پذيرش انذارهاى انبيا

و أنذر به الذين يخافون أن يحشروا إلى ربهم ليس لهم من دونه ولى و لا شفيع

11 _ سوق دادن بيمناكان از حشر و قيامت براى اجتناب از كفر و شرك از اهداف انذار است.

و أنذر به الذين يخافون أن يحشروا إلى ربهم . .. لعلهم يتقون

{يتقون} در اين آيه به معناى تقواى اصطلاحى نيست، بلكه با توجه به آيات اين سوره _ كه بحث از كفر و تكذيب بود _ مراد، اجتناب از كفر و تكذيب و گناهانى از اين قبيل است.

12 _ هراس از قيامت، زمينه ساز اجتناب از كفر و تكذيب آيات الهى است.

و أنذر به الذين يخافون أن يحشروا . .. لعلهم يتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

12 - مؤمنون - 23 - 61 - 1،6

1 - ترس از خدا و قيامت ، بر انگيزاننده انسان ها به انجام كار هاى نيك

إنّ الذين هم من خشية ربّهم مشفقون . .. أُول_ئك يس_رعون فى الخيرت

{أُول_ئك} اشاره به موحدانى است كه وصفشان در آيات پيش بيان شد. {مسارعة} (مصدر {يسارعون}) به معناى شتاب كردن است.

6 - خدا ترسى و بيمناك بودن از روز رستاخيز ، برانگيزاننده انسان به پيشتازى در انجام كار هاى نيك

و هم لها س_بفون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 38 - 16

16 - مردمانى كه همواره به ياد خدا هستند ، نماز به پا مى دارند ، زكات مى پردازند و از قيامت مى ترسند ، از روزى فراوان و بى شمار برخورداراند .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه . .. ليجزيهم اللّه أحسن ما عملوا و يزيد

{حساب} به معناى شمارش است و {بغير حساب} (بى شمارش) مى تواند كنايه از كثرت و فراوانى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 7 - 19

19 - ياد قيامت و بيم از آن ، داراى نقش مؤثر در اصلاح و خود سازى انسان

و تنذر يوم الجمع

از اين كه خداوند پيامبر(ص) را مأمور به انذار از قيامت مى كند، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 7 - 5

5 - وفاى به نذر و خوف از قيامت ، از عوامل ورود به بهشت و بهره مندى از موهبت هاى آن

إنّ الأبرار يشربون من

كأس . .. يوفون بالنذر و يخافون يومًا كان شرّه مستطيرًا

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه جمله {يوفون بالنذر. ..} جمله اى است بيانيه كه علت بهره مندى ابرار از مواهب بهشتى را بيان مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 10 - 3،4

3 - بيمناكى از قيامت ، عامل انگيزش ابرار به اطعام و انفاق خالصانه و بى چشمداشت

لانريد منكم جزاءً و لاشكورًا . إنّا نخاف من ربّنا يومًا عبوسًا قمطريرًا

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه جمله {إنّا نخاف. ..} تعليل براى {لانريد منكم...} است; يعنى، به اين دليل از شما انتظار پاداش و سپاس گزارى نداريم كه چون از روز قيامت دل نگرانيم.

4 - ايمان به قيامت و بيم از آن ، زمينه ساز گرايش و عامل انگيزش به نيكوكارى و نيك كردارى ( اخلاص ، ايثار ، انفاق و . . . )

و يطعمون الطعام . .. أسيرًا ... لانريد منكم جزاءً و لاشكورًا . إنّا نخاف من ربّن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 11 - 3،4،5

3 - مصونيت ابرار از شرور و گزند هاى قيامت و شادابى رخسار و سرور دل آنان ، به دليل ايمان آنان به قيامت و خوف آنان از آن روز است .

إنّا نخاف من ربّنا يومًا . .. فوقيهم اللّه شرّ ذلك اليوم

{فا} در {فوقاهم} براى تفريع اين آيه بر آيه قبل است; يعنى، مصونيت ابرار از شرور قيامت، به اين دليل است كه آنان، از احوال آن روز در

هراس بودند; روزى كه چهره هاى كافران عبوس و دل هاى آنان محزون است.

4 - ايمان به قيامت و خوف از احوال آن روز ، موجب مصونيت از شرور روز قيامت و خرّمى رخسار و شادمانى دل

إنّا نخاف من ربّنا يومًا . .. فوقيهم اللّه شرّ ذلك اليوم و لقّيهم نضرة و سرورًا

5 - وفاى به نذر ، ايثار و انفاق خالصانه به نيازمندان و بيم از روز قيامت ، موجب مصونيت از سختى هاى قيامت و شادمانى در آخرت است .

يوفون بالنذر و يخافون يومًا . .. إنّما نطعمكم لوجه اللّه ... فوقيهم اللّه ... و

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه آيه شريفه ناظر به مجموع آيات مربوط به ابرار و ويژگى هاى آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 12 - 3

3 - وفاى به نذر ، ايثار و انفاق به نيازمندان جامعه بدون چشمداشتى و خوف از قيامت ، از موجبات ورود به بهشت و بهره مندى از موهبت هاى آن است .

يوفون بالنذر و يخافون يومًا . .. إنّما نطعمكم لوجه اللّه ... و جزيهم بما صبروا ج

از مصاديق مورد نظر صبر در اين آيه، موارد ياد شده است كه در آيات پيش در وصف ابرار آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 22 - 7

7 - وفاى به نذر ، خوف از قيامت و دستگيرى خالصانه از بينوايان ، يتيمان و اسيران ، موجب بهره مندى از پاداش هاى بهشتى و مورد ستايش و قدردانى خداوند

يوفون بالنذر و يخافون

يومًا . .. إنّ ه_ذا كان لكم جزاء و كان سعيكم مشكورًا

آثار ترس از كيفر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 58 - 4

4 - بيم از خدا و كيفر او ، زمينه ساز ايمان آوردن به آيات او است .

إنّ الذين هم من خشية ربّهم . .. و الذين هم بأي_ت ربّهم يؤمنون

تقديم {خشيت} بر {ايمان} مى تواند بيانگر برداشت فوق باشد.

آثار ترس از مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 6 - 6

6 - ترس از مرگ ، نشان دروغ گويى مدعيان دوستى با خداوند

فتمنّوا الموت إن كنتم ص_دقين

آثار ترس بنى نضير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 2 - 19

19 - وحشت و هراس بنى نضير ، مايه اقدام آنان به تخريب خانه هايشان

و قذف فى قلوبهم الرعب يخربون بيوتهم بأيديهم

آثار ترس جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 74 - 3

3 - هراس از جهنم و عذاب طاقت فرساى آن ، مايه تحكيم ايمان در قلب ساحران فرعون

إنّا ءامنّا بربّنا . .. إنّه من يأت ربّه مجرمًا فإنّ له جهنّم

جمله {إنّه من يأت. ..} تعليل براى محتواى آيه قبل است.

آثار ترس حيوانات وحشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 5 - 2

2 - شدت هول و هراس حيوانات از حوادث پايانى دنيا ، جايى براى فكر تهاجم به يكديگر در خيال آنان باقى نمى

گذارد .

و إذا الوحوش حشرت

مراد از {حشر حيوانات} محشور شدن آنها در قيامت و يا اجتماعشان هنگام ترس از حوادث آغازين قيامت است. ذكر اين حادثه در ميان حوادث پايانى دنيا و تقارن آن با {رها شدن شتران آبستن} (و إذا العشار عطلّت)، شواهدى بر دومين احتمال است.

آثار ترس علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 38

38 _ عالمان بيمناك از دشمنى مردم ، در خطر ترجيح رفاه و آسايش بر ديندارى و نگهبانى از كتاب خدا

فلاتخشوا الناس . .. و لاتشتروا بايتى ثمناً قليلا

آثار ترس محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 15 - 26

26 _ ترس پيامبر اكرم ( ص ) از عذاب قيامت ، عامل بازدارنده او از هر نافرمانى و گناه

إنى أخاف إن عصيت ربى عذاب يوم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 13 - 3

3 - خوف و هراس پيامبر ( ص ) از عذاب بزرگ الهى ، بازدارنده آن حضرت از هرگونه عصيان و نافرمانى بود .

إنّى أخاف إن عصيت ربّى عذاب يوم عظيم

آثار ترس ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 13 - 10

10_ خوف فرشتگان از خداوند ، آنان را به تسبيح و ستايش خداوند سوق مى دهد .

و يسبّح . .. والمل_ئكة من خيفته

{من} در {من خيفته} براى تعليل است.

آثار ترس منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 13

- 4

4 - عقب نشينى منافقان از همگامى با كافران ، معلول ترس عميق آنان از مؤمنان

لئن أُخرجوا لايخرجون معهم . .. لأنتم أشدّ رهبة فى صدورهم من اللّه

با توجه به ارتباط اين آيه با آيه قبل و اين كه {لأنتم أشد رهبة} در مقام بيان علت عقب نشينى منافقان از يارى كافران باشد، مطلب بالا قابل برداشت است.

ابتلا به ترس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 155 - 2،4

2 - خداوند با مبتلا ساختن اهل ايمان به ترس و گرسنگى ، آنان را مى آزمايد .

و لنبلونكم بشىء من الخوف و الجوع

4 - مبتلا شدن به پيكار با دشمنان و پيامد هاى آن ( ترس ، گرسنگى ، زيان هاى مالى و جانى و كم محصولى ) از مشكلات راه ايمان است .

لاتقولوا لمن يقتل . .. و لنبلونكم بشىء من الخوف

بيان كردن آزمون با ترس، گرسنگى و . .. پس از مطرح كردن جهاد و كشته شدن در راه خدا، گوياى اين است كه: مقصود از {الخوف و ...} ترسها و گرسنگيهايى است كه از مبتلا شدن به دشمنان دين به وجود مى آيد; يعنى، ايمان به رسالت مستلزم پيكار با دشمنان دين است و پيامد پيكار ترس، گرسنگى و ... مى باشد.

ارزش ترس از حسابرسى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 14 - 7

7- ترس از حسابرسى خداوند و وعيد او ، امرى ارزشمند و مورد تشويق خداوند

ذلك لمن خاف مقامى و خاف وعيد

ارزش ترس از خدا

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

11 - حج - 22 - 35 - 2

2 - ترس و خشيت از خدا ، خصلتى ارزشمند در بينش قرآنى

الذين إذا ذكر اللّه وجلت قلوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 40 - 3

3 - هراس از مقام ربوبى خداوند و عظمت آن ، احساسى شايسته و ارزشى والا است .

و أمّا من خاف مقام ربّه

{مقام} اسم مكان است و {مقام ربّه}; يعنى، منزلت و مقامى كه خداوند _ به وصف ربوبيت _ دارا است.

ارزش ترس از فرجام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 26 - 2

2 - ارزش توجه انسان به خداوند و آخرت و ترس داشتن از عاقبت كار خويش

قالوا إنّا كنّا قبل فى أهلنا مشفقين

ارزش ترس از وعيدهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 14 - 7

7- ترس از حسابرسى خداوند و وعيد او ، امرى ارزشمند و مورد تشويق خداوند

ذلك لمن خاف مقامى و خاف وعيد

از عذاب ترس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 15 - 1،2،3،10

1 _ ترس پيامبر(ص) از عذاب خداوند

قل إنى أخاف إن عصيت ربى عذاب يوم عظيم

2 _ پيامبر(ص)، مأمور به اظهار ترس خويش از عذاب در صورت نافرمانى از پروردگار

قل إنى أخاف إن عصيت ربى عذاب يوم عظيم

3 _ نقش سازنده بيان ترس پيشوايان دين از عذاب الهى، در هدايت مردم و بازداشتن آنها از گناه

قل إنى أخاف إن عصيت ربى عذاب يوم عظيم

10 _ عذاب

قيامت دهشتزا و سزاوار ترس بسيار

إنى أخاف إن عصيت ربى عذاب يوم عظيم

توصيف روز قيامت به {عظيم}، بيان عظمت رخدادهاى آن (عذاب و . .. ) نيز هست.

اعتدال در ترس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 8 - 19

19- لزوم رعايت اعتدال در تهديد و ايجاد موازنه بين خوف و رجا ، در كار تبليغ و هدايت خلق

قل إن افتريته فلا تملكون لى من اللّه شيئًا . .. و هو الغفور الرحيم

خداوند، همپاى تهديد منكران رسالت، غفران گسترده خويش را نيز به رخ آنان مى كشد و اين خود گوياى حقيقت ياد شده است.

القاى ترس در دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 12 - 7

7 _ ضرورت ايجاد ترس در دشمنان دين و سلب روحيه نبرد از ايشان

سألقى فى قلوب الذين كفروا الرعب

القاى ترس در فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 51 - 13

13 - فرعون در صدد ايجاد رعب و هراس در ميان قوم خويش ( قبطيان ) *

قال ي_قوم أليس لى . .. أفلاتبصرون

از يادكرد فرمانروايى مطلق و نيز ذكر در اختيار داشتن سرچشمه معيشت قبطيان بهوسيله فرعون، مطلب بالا قابل برداشت است.

القاى ترس در كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 12 - 5

5 _ ايجاد رعب و وحشت در دل هاى كافران ، وعده خداوند به فرشتگان حاضر در كارزار بدر

سألقى فى قلوب الذين كفروا الرعب

اميدوارى و ترس

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 235 - 19

19 _ ضرورت آميختگى و همراهى ترس از خداوند ، با اميد به آمرزش او

و اعلموا . .. فاحذروه و اعلموا انّ اللّه غفور حليم

انبيا و ترس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 52 - 6

6- امكان عارض شدن ترس و اضطراب بر پيامبران الهى

قال إنا منكم وجلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 10 - 7

7 - رسولان الهى در پرتو حمايت خداوند ، مبرّا از هرگونه ترس و هراس

إنّى لايخاف لدىّ المرسلون

اولياء الله و ترس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 62 - 5

5 _ از امام باقر ( ع ) روايت شده كه فرمود : { وجدنا فى كتاب على بن الحسين ( ع ) { ألا إن أولياء اللّه لا خوف عليهم و لا هم يحزنون } قال : إذا أدوا فرائض اللّه و أخذوا بسنن رسول اللّه ( ص ) ، و تورّعوا عن محارم اللّه و زهدوا فى عاجل زهرة الدنيا و رغبوا فيما عند اللّه و اكتسبوا الطيب من رزق اللّه لا يريدون به التفاخر و التكاثر ثم انفقوا فيما يلزمهم من حقوق واجبة فأولئك الذين بارك اللّه لهم فيما اكتسبوا و يثابون على ما قدموا لأخرتهم ;

در نوشته امام على بن الحسين (ع) يافتيم كه به دنبال ذكر اين آيه شريفه {ألا إن أولياء اللّه . .. } فرموده است: هر گاه [كسانى] واجبات خدا را انجام مى دهند

و به سنتهاى رسول خدا (ص) عمل كنند و از حرامهاى خدا پرهيز نمايند و به زرق و برق دنيا بى اعتنا باشند و به آنچه نزد خداست روى آورند و روزى حلال و پسنديده خدا را كسب كنند و آن را وسيله تفاخر و تكاثر قرار ندهند ; بلكه در مصارف لازمه و حقوق واجبه خود مصرف نمايند، اينانند كه خداوند دستاوردهايشان را با بركت قرار مى دهد براى آنچه پيش فرستاده اند براى آخرتشان، پاداش مى گيرند}.

اهميت ترس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 11 - 8

8 - لزوم وجود خوف و رجا و بيم و اميد در جان آدمى

و خشى الرحم_ن بالغيب

از توأم شدن ترس از خدا با صفت رحمانيت خدا _ كه مظهر لطف و مهربانى او است _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.

اهميت ترس از حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 40 - 8

8 - ضرورت بيم داشتن از حسابرسى اعمال

و أمّا من خاف مقام ربّه

اهميت ترس از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 150 - 13

13 - ضرورت ترس از خدا و پرهيز از مخالفت با احكام او

واخشونى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 3 - 18

18 _ لزوم ترس از خدا و نترسيدن از دشمنان دين

فلاتخشوهم و اخشون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 32

32 _ ضرورت درس

آموزى عالمان يهود از انبيا ، احبار و ربانيون ، در خداترسى و بى پروايى از مردم

يحكم بها النبيون . .. فلاتخشوا الناس و اخشون

تفريع جمله {فلاتخشوا الناس} بر {يحكم بها النبيون} با كلمه {فاء}، بيانگر برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 13 - 14،15

14 _ لازمه ايمان راستين ، بيم داشتن از خدا و نهراسيدن از قدرت و سطوت غير اوست .

أتخشونهم فاللّه أحق أن تخشوه إن كنتم مؤمنين

15 _ سزاوارترين كسى كه بايد از او در ترس و هراس بود ، خداوند است .

فاللّه أحق أن تخشوه إن كنتم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 18 - 8

8 _ اقامه نماز ، پرداخت زكات و بيم داشتن از خدا و نهراسيدن از غير او ، نشانه هاى ايمان راستين

من ءامن باللّه و اليوم الأخر و أقام الصلوة و ءاتى الزكوة و لم يخش إلا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 5 - 11

11 - لزوم خوف و رجا و بيم و اميد نسبت به خدا

ألا هو العزيز الغفّ_ر

تذكر به دو صفت عزت و آمرزندگى خدا در يك جمله، مى تواند براى نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 42 - 13،14

13 - ترس از خدا و اميد به او ، بخشى از دعوت و تبليغات مؤمن آل فرعون

و أنا أدعوكم إلى العزيز الغفّ_ر

يادآورى دو صفت عزت و آمرزندگى خداوند براى كسانى كه هنوز

دست از كفر بر نداشته اند _ ولى اميد به هدايتشان مى رود _ مى تواند به منظور مطلب ياد شده باشد.

14 - لزوم دل بستن به لطف و گذشت خداوند ، در عين حساب بردن و واهمه داشتن از قدرت و عزت مندى او

و أنا أدعوكم إلى العزيز الغفّ_ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 40 - 8

8 - ضرورت بيم داشتن از حسابرسى اعمال

و أمّا من خاف مقام ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 6 - 1

1 - انسان ، هرگز نبايد خود را از جانب خداوند در امان كامل بپندارد و از عواقب كار هاى خود هراسى نداشته باشد .

ي_أيّها الإنس_ن ما غرّك بربّك الكريم

اهميت ترس از قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 49 - 4

4- اهتمام به امر قيامت و ترس و نگرانى از آن ، از ويژگى هاى تقواپيشگان است .

و ذكرًا للمتّقين . .. و هم من الساعة مشفقون

واژه {اشفاق} از نظر بسيارى از مفسران و اهل لغت، به معناى ترس توأم با اعتنا و اهتمام است (مفردات راغب و. ..).

اهميت زمينه ترس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 50 - 2

2- ايجاد حالت خوف و رجا و بيم و اميد در انسان ، از روش هاى هدايتى و تربيتى قرآن

نبّىء عبادى أنى أنا الغفور الرحيم . و أن عذابى هو العذاب الأليم

ايجاد ترس در محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 36 - 8

8 - ترسانيدن و به هراس افكندن پيامبر ( ص ) و مؤمنان از ضربات دشمنان ، از روش هاى مبارزاتى مشركان و كافران

و يخوّفونك بالذين من دونه

پاداش ترس از قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 76 - 2

2 _ فروتنى ، شب زنده دارى ، حلم ، ترس از قيامت ، توبه ، عفو كريمانه ، پذيرش حق ، دعا ، دورى از اسراف ، تنگ گيرى ، شرك ، زنا ، آدم كشى و سخن باطل ، موجب ورود به بهشت جاودان و برخوردارى از قرارگاه و اقامت نيكوى آن

الذين يمشون على الأرض هونًا. .. و الذين لايشهدون الزور ... أُول_ئك يجزون الغرفة

تبليغ و ترس مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 12 - 5

5_ استيحاش مردم از برخى معارف و احكام دين و نبود زمينه پذيرش در آنان ، مجوز ترك ابلاغ آنها نيست .

إن ه_ذا إلاّ سحر مبين . .. فلعلّك تارك بعض ما يوحى إليك

ترس آسمان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 72 - 4،5

4 - آسمان ها و زمين و كوه ها ، از قبول امانت الهى ، مى ترسيدند .

إنّا عرضنا الأمانة على السم_وت و الأرض و الجبال فأبين أن يحملنها و أشفقن منها

5 - خوددارى آسمان ها و زمين و كوه ها از قبول امانت الهى ، همراه با شفقت و ترس بود .

إنّا عرضنا الأمانة على السموت

و الأرض و الجبال فأبين أن يحملنها و أشفقن منها

ترس ابرار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 7 - 2

2 - خوف از قيامت ، از ويژگى هاى ابرار است .

و يخافون يومًا كان شرّه مستطيرًا

ترس ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 52 - 3،11

3- ابراهيم ( ع ) و خانواده وى با مشاهده ورود مهمانان ( فرشتگان ) به محضر ايشان ، هراسناك و مضطرب شدند .

إذ دخلوا عليه . .. قال إنا منكم وجلون

با اينكه ملائكه بر شخص حضرت ابراهيم(ع) وارد شدند (دخلوا عليه) امّا آن حضرت هراس و اضطراب را به صورت جمع (إنا منكم وجلون) بيان كرده است و اين نشان دهنده هراس خود او و خانواده اش مى باشد. لازم به ذكر است كه {وجل} به آن ترسى گفته مى شود كه سراپاى وجود انسان را فراگيرد (مفردات راغب).

11- { . . . قال أبوجعفر ( ع ) : . . . بعث الله رسلاً إلى إبراهيم . . . فدخلوا عليه ليلاً ففزع منهم و خاف أن يكونوا سُرّاقاً ، قال : فلمّا أن رأته الرسل فزعاً وجلاً { قالوا سلاماً } . . . { قال إنا منكم وجلون قالوا لاتوجل . . . } . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه فرمود:. .. خداوند فرستادگانى را به سوى ابراهيم(ع) گسيل داشت ... پس شبانه بر او وارد شدند و او از آنان وحشت كرد و ترسيد كه دزد باشند. امام فرمود: پس چون فرستادگان آن

حضرت را وحشت زده و هراسان ديدند، به او سلام كردند ... او [گفت]: قال إنا منكم وجلون...}.

ترس ابراهيم(ع) از ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 70 - 3،4

3_ ابراهيم ( ع ) ، از فرشتگان حاضر در خانه خويش ، احساس ترس و دلهره كرد .

و أوجس منهم خيفة

ايجاس (مصدر أوجس) به معناى احساس كردن است.

4_ خوددارى فرشتگان از تناول غذا ، عامل ترس ابراهيم ( ع ) از آنان شد .

فلما رءآ أيديهم لاتصل إليه نكرهم و أوجس منهم خيفة

ترس اخروى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 28 - 1

1 - ناتوانى ، هراس و وحشت همه گروه ها و مجموعه ها ، در روز قيامت

و ترى كلّ أمّة جاثية

{جُثُوّ} (مصدر {جاثية}) به معناى به زانو نشستن است و در اين جا مى تواند كنايه از هراس، دلهره و تسليم باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 21 - 3

3_ هراس انسان در قيامت ، از حضور در دادگاه عدل الهى *

و جاءت كلّ نفس معها سائق

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه تعبير {سائق} و مأمور پيش برنده، از آن جهت ياد شده باشد كه بى رغبتى و هراس انسان را، از حضور اختيارى در محكمه عدل الهى بنماياند.

ترس اخروى بى تقوايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 35 - 8

8 _ ترس و اندوه در قيامت بر ناصالحان و بى تقوايان سايه گستر

خواهد شد.

فمن اتقى و أصلح فلا خوف عليهم و لا هم يحزنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 68 - 7

7 - سيطره وحشت و هراس بر غير متقين در قيامت

ي_عباد لا خوف عليكم اليوم و لا أنتم تحزنون

از اين كه خوف و حزن تنها از تقواپيشگان نفى شده است، به دست مى آيد كه غير آنان گرفتار بيم و اندوه خواهند بود.

ترس اخروى دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 22 - 2

2 - منكران رستاخيز و دنيامداران ، هراسناك از دستاورد هاى خود ، در قيامت

ترى الظ_لمين

تعبير {الظالمين} در آيه شريفه، عنوانى است كه بر منكران معاد و دنيامداران مطرح درآيات پيشين اطلاق شده است.

ترس اخروى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 42 - 6

6- خيره شدن چشمان ستمگران و مبهوت ماندن آنان از شدت ترس در روز قيامت

و لاتحسبنّ الله غ_فلاً عمّا يعمل الظ_لمون إنما يؤخّرهم ليوم تشخص فيه الأبص_ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 43 - 1،3

1- ستمگران ، در قيامت ، شتابان و با ترس و ذلت سر برافراشته و چشم دوخته ، محشور خواهند شد .

و لاتحسبنّ الله غ_فلاً عمّا يعمل الظ_لمون . .. مهطعين مقنعى رءوسهم

{اهطاع} به معناى حركت سريع همراه با ترس است و {اقناع} به معناى سر برافراشتن و خيره شدن چشم به چيزى با حالت ذلت و خوارى است (لسان العرب).

3- شدت وحشت و اضطراب و بهت زدگى غير

قابل توصيف ستمگران در قيامت

يعمل الظ_لمون . .. مهطعين مقنعى رءوسهم لايرتدّ إليهم طرفهم و أفئدتهم هوآء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 22 - 1

1 - ستم پيشگان ، هراسناك از عملكرد خويش در صحنه قيامت

ترى الظ_لمين مشفقين ممّا كسبوا و هو واقع بهم

به قرينه ذيل اين آيه _ كه در مورد قيامت است _ به دست مى آيد كه صدر آيه ترسيم كننده صحنه اى از قيامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 3،7

3 - خشوع و فروتنى ظالمان در قيامت ، خشوعى ذليلانه و از سر ترس و هراس

و تري_هم . .. خ_شعين من الذلّ ينظرون من طرف خفىّ

7 - نگاه ترس آلود و مضطرب ستمكاران به جهنم ، در كناره آتش دوزخ

ينظرون من طرف خفىّ

نگاه زير چشمى به جهنم ، كنايه از ترس و وحشت است .

ترس اخروى فاسدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 35 - 8

8 _ ترس و اندوه در قيامت بر ناصالحان و بى تقوايان سايه گستر خواهد شد.

فمن اتقى و أصلح فلا خوف عليهم و لا هم يحزنون

ترس اخروى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 97 - 6

6- قيامت ، حادثه اى وحشت زا و دهشت آفرين براى كافران

و اقترب الوعد الحقّ فإذا هى ش_خصة أبص_ر الذين كفروا

خيره شدن ديدگان كافران و بهت زدگى آنان، ناشى از حوادث هولناك و دهشت آفرين قيامت است.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 43 - 1

1 - ظهور و بروز ذلّت و ترس ، در ديدگان كافران و مشركان در عرصه قيامت

خ_شعة أبص_رهم

ترس اخروى گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 49 - 3،4،5

3- در قيامت مجرمان ، هنگام مشاهده نامه عمل ، از كردار خود وحشت و دلهره پيدا مى كنند .

فترى المجرمين مشفقين ممّا فيه

4- روز قيامت ، بيم و هراس و تأثّر ، در چهره مجرمان ، ملموس و نمايان است .

فترى المجرمين مشفقين ممّا فيه

{اشفاق} توجه و عنايتى است كه آميخته به ترس باشد و در صورتى كه با {من} متعدى شود، معناى بيم و دلهره در آن آشكارتر است (مفردات راغب). پس عبارت {مشفقين ممّا فيه} دلالت دارد كه مجرمان، از آنچه در نامه اَعمال مشاهده مى كنند، خائف و هراسناك اند و اين ترس _ به قرينه فعل {ترى} _ در چهره آنان قابل مشاهده و رؤيت است.

5- مجرمانِ رفاه مند و بى باك دنيا ، بيم ناكان وحشت زده صحنه قيامت اند .

فترى المجرمين مشفقين ممّا فيه

با توجه به اين كه آيات قبل در مورد رفاه مندان مغرور بود، مصداق بارز {مجرمان هراسناك} در اين آيات، همان دنياپرستان مغرور خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 102 - 5

5 - برانگيخته شدن مجرمان در قيامت ، همراه با رنج و سختى و وحشت بسيار است .

و ساء لهم يوم القي_مة حملاً . .. نحشر المجرمين يومئذ زرقًا

{حملاً} و {زرقاً} بر وضعيت سخت و

پريشان حالى منكران قرآن در قيامت دلالت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 22 - 6

6 _ وحشت مجرمان از ملائكه به هنگام رو در رويى با آنها ، به هنگام مرگ و روز رستاخيز

يوم يرون المل_ئكة لابشرى يومئذ للمجرمين و يقولون حجرًا محجورًا

ترس اخروى مرفهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 49 - 5

5- مجرمانِ رفاه مند و بى باك دنيا ، بيم ناكان وحشت زده صحنه قيامت اند .

فترى المجرمين مشفقين ممّا فيه

با توجه به اين كه آيات قبل در مورد رفاه مندان مغرور بود، مصداق بارز {مجرمان هراسناك} در اين آيات، همان دنياپرستان مغرور خواهد بود.

ترس اخروى مكذبان قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 22 - 2

2 - منكران رستاخيز و دنيامداران ، هراسناك از دستاورد هاى خود ، در قيامت

ترى الظ_لمين

تعبير {الظالمين} در آيه شريفه، عنوانى است كه بر منكران معاد و دنيامداران مطرح درآيات پيشين اطلاق شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 35 - 1

1 - تكذيب گران روز جزا ، در آن روز از شدت ترس دم برنخواهند آورد .

ه_ذا يوم لاينطقون

ترس اخروى مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 8 - 2

2 - صحنه برپايى قيامت براى منكران معاد ، صحنه اى هراس انگيز و اضطراب آور خواهد بود .

قلوب يومئذ واجفة

مراد از {قلوب} _ به قرينه {يقولون أءنّا لمردودون

فى الحافرة} در آيات بعد _ قلب منكران معاد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 9 - 1،2

1 - منكران معاد ، با چشمانى فروافتاده و در نهايت خوارى و ذلّت ، در صحنه قيامت ظاهر خواهند شد .

أبص_رها خ_شعة

{خاشع} به شخصى گفته مى شود كه به زمين چشم دوخته باشد (لسان العرب). توصيف {أبصار القلوب} به آن، مجاز و حاكى از شدت ضعف و ذلّت شخص است; تا آنجا كه گويا قلب او كه موجودى مستقل فرض شده است، داراى چشمانى است كه خشوع و فروتنى، در آن جايگير شده است.

2 - قيامت ، حادثه اى سنگين و با عظمت و صحنه سايه افكندن نگرانى و ترس بر منكران معاد

أبص_رها خ_شعة

فروتنى و ذلّت منكران معاد در صحنه قيامت، حاكى از عظمت و هول آور بودن آن است.

ترس اخروى موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 87 - 5

5 - هراس و وحشت شديد موجودات آسمان ها و زمين ، در لحظه فروپاشى جهان و نيز روز رستاخيز

و يوم ينفخ فى الصور ففزع من فى السم_وت و من فى الأرض

مراد از {ينفخ فى الصور} مى تواند مطلق نفخ صور و دربرگيرنده نفخه اوّلى _ كه فروپاشى جهان و مرگ موجودات را در پى دارد _ و نفخه ثانيه _ كه منجر به برپايى رستاخيز مى شود _ باشد. گفتنى است كه تعبير {فزع من فى السماوات و من فى الأرض} بيانگر مطلب ياد شده است.

ترس اخروى موجودات آسمان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

13 - نمل - 27 - 87 - 5

5 - هراس و وحشت شديد موجودات آسمان ها و زمين ، در لحظه فروپاشى جهان و نيز روز رستاخيز

و يوم ينفخ فى الصور ففزع من فى السم_وت و من فى الأرض

مراد از {ينفخ فى الصور} مى تواند مطلق نفخ صور و دربرگيرنده نفخه اوّلى _ كه فروپاشى جهان و مرگ موجودات را در پى دارد _ و نفخه ثانيه _ كه منجر به برپايى رستاخيز مى شود _ باشد. گفتنى است كه تعبير {فزع من فى السماوات و من فى الأرض} بيانگر مطلب ياد شده است.

ترس اخروى موحدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 30 - 10

10 - نگرانى و هراس انسان ها حتى يكتاپرستان در قيامت

تتنزّل عليهم المل_ئكة ألاّتخافوا و لاتحزنوا

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه آيه شريفه مربوط به قيامت بوده و نگرانى موحدان از ناحيه سرنوشت و دشوارى هاى مراحل بعد پديد آمده باشد.

ترس از آدم ربايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 57 - 2

2 - ترس ربوده شدن از سرزمين مكه به وسيله مشركان عرب ( كوچ اجبارى و از دست دادن ملك و خانه و اموال ) ، بهانه شرك پيشگان مكه در نپذيرفتن دعوت پيامبر ( ص )

و قالوا إن نتّبع الهدى معك نتخطّف من أرضنا

ترس از آينده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 13 - 1

1- يكتاپرستان استوار بر طريق ايمان ، ايمن از هر بيم و اندوه

نسبت به گذشته و آينده

إنّ الذين قالوا ربّنا اللّه ثمّ استق_موا فلاخوف عليهم و لا هم يحزنون

در معناى {لاخوف عليهم} گفته شده است كه {خوف} نسبت به آينده و موضوعى است كه در شرف وقوع مى باشد; ولى در {و لا هم يحزنون} حزن و اندوه، همواره بر امرى است كه تحقق يافته و سپرى شده است.

ترس از اجراى احكام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 37 - 13

13 - امكان ترس پيامبر خدا ( ص ) از مردم به خاطر اجراى حكم الهى كه زمينه اجتماعى ندارد .

و تخفى فى نفسك ما اللّه مبديه و تخشى الناس

ترس از اخراج از وطن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 57 - 2

2 - ترس ربوده شدن از سرزمين مكه به وسيله مشركان عرب ( كوچ اجبارى و از دست دادن ملك و خانه و اموال ) ، بهانه شرك پيشگان مكه در نپذيرفتن دعوت پيامبر ( ص )

و قالوا إن نتّبع الهدى معك نتخطّف من أرضنا

ترس از اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 18 - 13،14،15،16،19

13- آرميدن اصحاب كهف در غار ، به گونه اى بود كه اگر كسى به جايگاه آنان دست مى يافت ، از ناحيه آنان احساس خطر مى كرد و مى گريخت .

لو اطلعت عليهم لولّيت منهم فرارًا

به قرينه جمله {لبثنا يوماً أو بعض يوم} _ در آيه بعد _ كه گوياى پيدا نشدن تغيير عمده اى در جسم اصحاب كهف است، مى

توان دريافت كه چهره آنان هول ناك نگرديده، بلكه كيفيت قرار گرفتن آنان در غار، منظره آنان را رعب انگيز ساخته بود.

14- منظره اصحاب كهف ، رعب آور و فرو برنده بينندگان در ترس و وحشتى فراگير

لو اطلعت عليهم . .. لملئت منهم رعبًا

15- بيدارنمايى اصحاب كهف ، داراى نقشى به سزا در هول انگيز ساختن منظره آنان

و تحسبهم أيقاظًا . .. لملئت منهم رعبًا

16- منظره هراس انگيز اصحاب كهف ، در حالت خواب ، وسيله اى الهى براى حفاظت آنان

و نقلّبهم . .. لو اطلعت عليهم لولّيت منهم فرارًا و لملئت منهم رعبًا

ضمير فاعلى در {نقلّبهم. ..} قرينه است بر اين كه تمام ويژگى هاى ياد شده براى اصحاب كهف، عنايت و لطف خداوند بر آنان بوده است و به تناسب مورد مى توان فهميد كه هدف مورد نظر از آن الطاف، حفاظت آنان از خطرها و آسيب ها بوده است.

19- { عن أبى جعفر ( ع ) فى قول اللّه : { . . .لولّيت منهم فراراً و لملئت منهم رعباً } قال : { إنّ ذلك لم يُعنَ به النبى ( ص ) . . . ل_كنّه حالهم التى هم عليها ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه درباره اين سخن خدا {. .. لولّيت منهم فراراً و لملئت منهم رعباً} فرمود: همانا، در اين آيه، پيامبر(ص) قصد نشده ... و مقصود، تجسم حالتى است كه اصحاب كهف بر آن حالت بودند}.

ترس از انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 37 - 13

13 - امكان ترس پيامبر خدا ( ص ) از مردم

به خاطر اجراى حكم الهى كه زمينه اجتماعى ندارد .

و تخفى فى نفسك ما اللّه مبديه و تخشى الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 13 - 3،6

3 - ترس از مردم و بيم نداشتن از خدا ، نشانه بارز نفاق است .

لأنتم أشدّ رهبة فى صدورهم من اللّه

6 - هراس از مردم و خدا نترسى منافقان ، معلول سطحى نگرى و سبك مغزى آنان است .

لأنتم أشدّ رهبة فى صدورهم من اللّه ذلك بأنّهم قوم لايفقهون

ترس از بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 6 - 4

4 - فرعون ، هامان و سپاهيانش همواره از خطر بنى اسرائيل ، در هراس بودند .

و نرى فرعون و ه_م_ن . .. ما كانوا يحذرون

جمله {كانوا يحذرون} ماضى استمرارى و بيانگر ترس دائمى فرعونيان از بنى اسرائيل است.

ترس از پيروزى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 67 - 6

6 - { عن أميرالمؤمن ين ( ع ) : لم يوجس موسى ( ع ) خيفة على نفسه بل أشفق من غلبه الجهّال و دُوَل الضلال ;

از اميرالمؤمن ين(ع): روايت شده است: موسى(ع) بر جان خويش نترسيد، بلكه ترسيد كه مبادا جاهلان و حكومت هاى گمراه غلبه يابند}.

ترس از تعاليم انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 13 - 6

6- نگرانى و ترس اقوام كفرپيشه از گسترش و تأثير تعاليم انبيا در صورت حضور آنان در جامعه

لنخرجنّكم من أرضنا أو لتعودنّ

فى ملّتنا

ترس از تهمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 155 - 9

9 _ ترس موسى ( ع ) از متهم شدن به كشتن حاضران در ميقات ، مايه اندوه فراوان بر هلاكت ايشان شد .

قال رب لو شئت أهلكتهم من قبل

برداشت فوق توجيهى است احتمالى بر اينكه چرا موسى(ع) به خاطر هلاكت همراهانش به دور از چشمان بنى اسرائيل، اندوهناك شد.

ترس از جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 24 - 2

2 _ هراس قوم موسى ( ع ) ( بنى اسرائيل ) از برخورد و رويارويى با زورگويان قدرتمند حاكم بر سرزمين مقدس

قالوا يموسى إنّا لن ندخلها ابداً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 13 - 12

12 _ مسلمانان صدر اسلام ، از نبرد با شرك پيشگان پيمان شكن ، در هراس بودند .

أتخشونهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 19 - 4

4 - منافقان مدينه ، از شدت ترس از جنگ ، شبيه محتضر مى شدند .

فإذا جاء الخوف رأيتهم ينظرون إليك تدور أعينهم كالذى يغشى عليه من الموت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 - 14،17،25

14 _ گروهى از مسلمانان صدر اسلام به گونه اى از نبرد با دشمن هراسناك بودند كه خداترسان از خدا مى ترسند .

اذا فريق منهم يخشون النّاس كخشية اللّه

برداشت فوق بر اين مبناست كه {كخشية اللّه} حال براى فاعل {يخشون} باشد كه در

اين صورت مضافى مقدر است و تقدير كلام چنين خواهد بود: يخشون النّاس مثل اهل خشية اللّه.

17 _ گروهى از مسلمانان صدر اسلام ، هراسشان از جنگ بيش از ترسشان از خداوند بود .

يخشون النّاس كخشية اللّه او اشدّ خشية

25 _ مسلمانان هراسناك از نبرد ، خواهان لغو حكم جهاد شدند .

و قالوا ربّنا لم كتبت علينا القتال لو لا اخّرتنا الى اجل قريب

برخى برآنند كه مراد از {اجل قريب} زمان مرگ است. و تأخير حكم جهاد تا زمان مرگ به معناى لغو آن است.

ترس از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 6 - 4

4 _ وحشت شديد برخى از مؤمنان از حضور يافتن در جنگ بدر

كأنما يساقون إلى الموت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 23 - 10

10 - برخى از مؤمنان ، بر خلاف منافقان ، از جهاد و كشته شدن ، ترسى ندارند .

و إن يأت الأحزاب يودّوا لو أنّهم بادون فى الأعراب . ..من المؤمنين رجال ... قضى ن

به قرينه مقابله، احتمال دارد كه آيه، در صدد بيان روحيه مؤمنان در مقابل منافقان باشد. در آيات سابق، از منافقانى ياد شده است كه از جهاد فرار مى كردند و يا دوست داشتند كه در صحنه جهاد، حضور نداشته باشند. در اين آيه، از مؤمنانى ياد مى كند كه به عهد خود وفادار ماندند و تا پاى جان ايستادند و اين نشان مى دهد كه آنان، ترسى ندارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 -

13

13 _ فرمان جهاد ، مايه ترس برخى از مدعيان جهاد و مبارزه در صدر اسلام

فلمّا كتب عليهم القتال اذا فريق منهم يخشون النّاس كخشية اللّه او اشدّ خشية

ترس از جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 65 - 4،5

4 _ پيوستگى و گريزناپذيرى عذاب جهنم ، موجب هراسناكى و اضطراب شديد بندگان خالص خدا از سرنوشت اخروى شان

إنّ عذابهاكان غرامًا

درخواست رهايى از عذاب و تعليل آن به اين كه آن عذاب دائمى و گريزناپذير است، برداشت فوق را مى رساند.

5 _ پيوستگى و گريزناپذيرى عذاب جهنم ، مقتضى ترس ، اضطراب ، تضرع و دعا كردن به درگاه الهى براى رهايى از آن

ربّنا اصرف عنّا عذاب جهنّم إنّ عذابهاكان غرامًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 66 - 3

3 _ سرنوشت بد و اقامتگاه ناگوار انسان در جهنم ، مقتضى هراسان بودن ، اضطراب ، تضرع و دعا كردن به درگاه الهى است .

ربّنا اصرف عنّا عذاب جهنّم . .. إنّها ساءت مستقرًّا و مقامًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 7

7 - نگاه ترس آلود و مضطرب ستمكاران به جهنم ، در كناره آتش دوزخ

ينظرون من طرف خفىّ

نگاه زير چشمى به جهنم ، كنايه از ترس و وحشت است .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 131 - 1

1 _ ضرورت پرهيز از عوامل گرفتارى به آتش دوزخ

و اتّقوا النّار الّتى اعدّت للكافرين

ترس از حسابرسى اخروى

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 21 - 7،8

7_ انسان ها بايد از مواجه شدن با حساب سخت و ناگوار قيامت ، خائف و هراسان باشند .

و يخافون سوء الحساب

8_ خشيت از خدا و هراس از حساب سخت و ناگوار قيامت ، از نشانه هاى خردمندان است .

إنما يتذكّر أُولُوا الألب_ب . .. الذين ... يخشون ربهم و يخافون سوء الحساب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 21 - 3

3_ هراس انسان در قيامت ، از حضور در دادگاه عدل الهى *

و جاءت كلّ نفس معها سائق

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه تعبير {سائق} و مأمور پيش برنده، از آن جهت ياد شده باشد كه بى رغبتى و هراس انسان را، از حضور اختيارى در محكمه عدل الهى بنماياند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 31 - 2

2 - پرهيز از طغيان گرى ، ترس از حسابرسى اعمال و پذيرش آيات الهى ، مصداق تقواپيشگى است .

للطّ_غين . .. إنّهم كانوا لايرجون حسابًا . و كذّبوا ب_اي_تنا ... إنّ للمتّقين مف

از تقابل بين متقين و طغيان گران، دانسته مى شود كه منزّه بودن از صفات طغيان گران، تقواپيشگى است.

ترس از حسابرسى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 14 - 6

6- كسانى از امداد هاى ويژه خداوند برخوردار مى شوند كه از مقام الهى ( حسابرسى ) و وعيد او ترس داشته باشند .

و لنسكننّكم الأرض من بعدهم ذلك لمن خاف

مقامى و خاف وعيد

{مقام} اسم مكان است و به قرينه ترس و وعيدى كه به دنبال آن آمده است مى تواند به معناى مكان قيام براى حسابرسى باشد.

ترس از حشر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 51 - 4

4 _ پيامبر(ص)، مأمور به سرمايه گذارى بيشتر تبليغى براى بيمناكان از حشر و قيامت

و أنذر به الذين يخافون أن يحشروا إلى ربهم

با اينكه انبيا بايد همه مردم را انذار دهند، ولى معرفى يك دسته براى انذار بيانگر عنايت بيشتر به آنان در امر تبليغ و انذار است.

ترس از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 40 - 9،15

9 - ترسيدن از خدا و نهراسيدن از غير او ، توصيه و سفارش خداوند به بنى اسرائيل

و إبى فارهبون

{رهبة} به معناى ترسيدن است. {ارهبون} مركب از فعل امر {ارهبوا} و نون وقايه مكسور است كه حكايت از حذف {ياى} متكلم دارد; يعنى: {و اياى فارهبونى}.

15 _ خداوند ، تنها مقامى است كه شايسته و بايسته هراس داشتن از اوست .

و إبى فارهبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 41 - 12

12 - خداوند تنها مقامى كه شايسته و بايسته ترسيدن و پروا داشتن است .

و إيّى فاتّقون

روشن است كه پروا داشتن و ترسيدن از خدا، به لحاظ عذابها و كيفرهايى است كه او براى خاطيان و گنهكاران مقرر فرموده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 206 - 5،7

5 _ تقواى الهى ( ترس

از خدا ) ، مانع سركشى و افساد

و اذا تولى سعى فى الأرض . .. و اذا قيل له اتق اللّه

7 _ خداترسى ، انتقاد و نصيحت پذيرى ، شرط لازم براى انتخاب حاكم

و اذا قيل له اتق اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 233 - 37،39

37 _ خداترسى و توجّه به نظارت او بر اعمال ، عامل رعايت حقوق متقابل مادر ، پدر و دايه

و الوالدات يرضعن . .. و اتقوا اللّه و اعلموا ان اللّه بما تعملون بصير

39 _ خداترسى و توجّه به آگاهى او ، عامل رعايت مصالح نوزادان و مسائل مربوط به شيردهى آنان از سوى پدر ، مادر ، وارثان پدر و دايه

و الوالدات يرضعن . .. و اتقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 235 - 12

12 _ آگاهى همه جانبه خداوند بر اسرار انسان ، مقتضى ترس و پروا داشتن از او

و اعلموا انّ اللّه يعلم ما فى انفسكم فاحذروه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 28 - 16،20

16 _ ترس از خداوند ، موجب پرهيز از پذيرش ولايت كافران

لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء . .. و يحذّركم الله نفسه

20 _ اعتقاد به بازگشت انسان به سوى خداوند ، مقتضى پرهيز از قهر او

و يحذّركم اللّه نفسه و الى اللّه المصير

{الى اللّه المصير}، بيانگر احاطه قدرت خداوند بر انسان است; پس بايد از قهر خداوند پرهيز كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3

- 29 - 4

4 _ توجه به علم و قدرت مطلق الهى ، مقتضى پرهيز از قهر او *

و يحذركم اللّه نفسه . .. قل ان تخفوا ما فى صدوركم ... يعلمه اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 30 - 12

12 _ اعتقاد به حضور اعمال نيك و بد آدمى در قيامت ، عامل پرهيز از قهر خداوند

يوم تجد كلّ نفس . .. و يحذركم اللّه نفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 102 - 6

6 _ ترس از خدا و رعايت تقوا ، زمينه ساز تسليم دائمى و همه جانبه در برابر خداوند

اتقوا اللّه حقّ تقاته و لا تموتنّ الاّ و انتم مسلمون

جمله {و لا تموتنّ الاّ و انتم مسلمون}، دالّ بر دوام است و حذف متعلق {مسلمون}، دلالت بر همه جانبه بودن تسليم دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 123 - 12،13،14،16

12 _ ضرورت تقواپيشگى و خداترسى

فاتّقوا اللّه

13 _ خداترسى و تقواپيشگى ، موجب سزاوار شدن اهل ايمان ، براى نصرت و يارى خداوند

و لقد نصركم اللّه ببدر و انتم اذلّة فاتّقوا اللّه

تفريع جمله {فاتّقوا اللّه}، بر بيان نصرت الهى در بدر {و لقد نصركم اللّه ببدر}، نمايانگر علّت سزاوار شدن مؤمنان به يارى خداوند است.

14 _ پرواپيشگى و خداترسى ، زمينه نيل به سپاسگزارى از نعمت هاى الهى

فاتّقوا اللّه لعلّكم تشكرون

16 _ ضرورت خداترسى و پرواپيشگى اهل ايمان ، به شكرانه يارى خدا نسبت به آنان

و لقد نصركم اللّه ببدر و انتم اذلّة

فاتّقوا اللّه لعلّكم تشكرون

متعلق {تشكرون}، به قرينه صدر آيه، مى تواند همان پيروزى بر دشمن و نصرت الهى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 175 - 13،16

13 _ ترس از خدا ، زمينه مسؤوليت پذيرى ، و ترس از غير خدا ، زمينه گريز از مسؤوليت

الّذين استجابوا . .. فلا تخافوهم و خافون

16 _ ترس از خدا و نترسيدن از ديگران ، لازمه ايمان است .

فلا تخافوهم و خافون ان كنتم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 8 - 17

17 _ لزوم رعايت تقوا و پرواداشتن از خداوند

و اتقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 23 - 4،5،7،8،9،24

4 _ يوشع و كالب از ياران خداترس موسى ( ع )

قال رجلان من الذين يخافون انعم اللّه عليهما

بسيارى از مفسران برآنند كه مقصود از {رجلان}، يوشع و كالب مى باشد.

5 _ خداترسى يوشع وكالب ، بر انگيزنده احساس مسؤوليت آنان در برابر فرمان هاى موسى ( ع )

قال رجلان من الذين يخافون . .. ادخلوا عليهم الباب

7 _ ترس از خدا و احساس مسؤوليت در برابر او ، از نعمت هاى بزرگ خداوند

قال رجلان من الذين يخافون انعم اللّه عليهما

8 _ ترس از خداوند ، موجب تسليم شدن در برابر انبياى الهى و فرمانبرى از آنان

قال رجلان من الذين يخافون انعم اللّه عليهما ادخلوا عليهم الباب

9 _ ترس از خداوند ، شجاعت آفرين و خنثى كننده هراس از دشمن

قال رجلان من الذين يخافون . .. ادخلوا عليهم الباب

بيان شجاعت

يوشع و كالب _ كه از جمله {ادخلوا . ..} به دست مى آيد _ پس از توصيف آنان به خداترس، مى رساند كه شجاعت و نهراسيدن آنان از دشمن به سبب خداترسيشان بوده است.

24 _ تبليغات ياوران خداترس موسى ( ع ) ( يوشع و كالب ) به هدف برانگيختن و بسيج بنى اسرائيل براى هجوم به سرزمين مقدس و نبرد با زورگويان

قال رجلان . .. ان كنتم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 28 - 6،15

6 _ هابيل ، انسانى خداترس و مؤمن به توحيد ربوبى

انى اخاف اللّه رب العلمين

15 _ توجه به ربوبيت فراگير خداوند بر جهان هستى ، موجب ترس از او و پرهيز از گناه

انى اخاف اللّه رب العلمين

توصيف {اللّه} به {رب العلمين}، پس از بيان خداترسى هابيل، مى رساند كه وى بدان جهت از خدا هراسان بوده كه خداوند را پروردگار جهانيان مى دانسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 57 - 14

14 _ ايمان ، مستلزم تقواپيشگى و پروا از خداوند

و اتقوا اللّه ان كنتم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 82 - 7

7 _ نقش مؤثر عالمان دينى و عابدان خداترس در بهبود و اصلاح آراء و افكار مردم

ذلك بان منهم قسيسين و رهباناً

به عالمان دينى كه عهده دار رياست مذهبى مسيحيان هستند، قسيسين (كشيش) گفته مى شود و رهبان جمع راهب است و راهب به كسى گفته مى شود كه از ترس خدا بى اندازه عبادت مى كند. و

در اصطلاح به عابدان مسيحى اطلاق مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 94 - 6،7،9،14

6 _ گروهى از مسلمانان عصر بعثت خداترس و گروهى ديگر بى باك و بى پروا در برابر خداونداند

يأيها الذين ءامنوا ليبلونكم . .. ليعلم اللّه يخافه بالغيب

7 _ جداسازى مؤمنان خداترس از گستاخان بى پروا ، هدف آزمايش هاى الهى

يأيها الذين ءامنوا . .. ليعلم اللّه يخافه بالغيب

مراد از علم خدوند به ترس و پرواى انسانها، تحقق بخشيدن و ايجاد آن در خارج است، بنابراين {ليعلم من يخافه} يعنى هدف از آزمايش مسلمانان اين است كه ترس و پرواى آنان از خداوند تحقق خارجى يابد.

9 _ ترس از خدا به دور از چشم مردم نشانه ايمان واقعى

يأيها الذين ءامنوا . .. ليعلم اللّه يخافه بالغيب

خطاب به تمامى مؤمنان در صدر آيه مى رساند كه به مسلمانان محروم از ترس خدا نيز اطلاق مؤمن مى شود، بنابراين تنها خداترسان از ايمان واقعى برخوردارند.

14 _ ناسازگارى خوف از خداوند با تجاوز از حدود و احكام او

ليعلم اللّه يخافه بالغيب فمن اعتدى بعد ذلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 108 - 6

6 _ تسليم بودن در برابر فرمان هاى الهى ، نمودى از تقواپيشگى و نشان ترس از خداست .

و اتقوا اللّه و اسمعوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 81 - 3

3 _ مشركان سزاوار هراس از خداوند به سبب شريك پنداشتن براى او هستند.

و لاتخافون أنكم أشركتم بالله

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 154 - 6

6 _ هيچ مقامى ، جز خدا ، شايسته آن نيست كه آدمى در برابر آن هراسان شود .

للذين هم لربهم يرهبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 2 - 8

8 _ ايمان ، توكل بر خدا و خداترسى ، از ارزش هاى متعالى

وجلت قلوبهم . .. و على ربهم يتوكلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 4 - 1

1 _ خشيت قلب از ياد خدا ، افزايش ايمان با تلاوت قرآن و تنها بر خدا توكل داشتن ، نشان ايمان حقيقى

أولئك هم المؤمنون حقا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 13 - 4،5،10

4_ هراس و خوف فرشتگان از خداوند

و المل_ئكة من خيفته

5_ هراس و خوف رعد از خداوند

و يسبّح الرعد . .. من خيفته

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه {من خيفته} همان گونه كه تعليل براى تسبيح ملائكه است ، علت براى تسبيح رعد نيز باشد.

10_ خوف فرشتگان از خداوند ، آنان را به تسبيح و ستايش خداوند سوق مى دهد .

و يسبّح . .. والمل_ئكة من خيفته

{من} در {من خيفته} براى تعليل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 50 - 8

8- ترس از خداوند و انجام بى چون و چراى فرمان هاى او ، امورى پسنديده و مطلوب است .

يخافون ربّهم . .. و يفعلون ما يؤمرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل

- 16 - 51 - 6،8

6- تنها بايد از خداى يگانه هراس داشت .

فإيّ_ى فارهبون

{رهب} در لغت به معناى ترس همراه با اضطراب است.

8- يگانگى خداوند ، مستلزم اختصاص دادن ترس ، به ترس از او

إنما هو إل_ه وحد فإيّ_ى فارهبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 28 - 15

15- خشيت و ترس از خداوند ، از ويژگى هاى بندگان مقرب و از اوصاف پسنديده است .

بل عباد مكرمون . .. و هم من خشيته مشفقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 57 - 2

2 - ترس از خدا ، خصلتى ارجمند در نزد پروردگار

إنّ الذين هم من خشية ربّهم مشفقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 31 - 2

2 - لزوم ترس از خدا و برپايى نماز و پرهيز از هرگونه شرك

و اتّقوه و أقيموا الصلوة و لاتكونوا من المشركين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 37 - 14،15

14 - شايسته است كه پيامبر ( ص ) ، تنها از خداوند بترسد .

و اللّه أحقّ أن تخشيه

15 - شايسته است كه در عمل به احكام الهى ، افراد ، به جز ترس از خداوند ، هيچ ترسى به دل راه ندهند .

و تخشى الناس و اللّه أحقّ أن تخشيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 39 - 3،5،7،8

3 - پيامبران ، از كسى جز خداوند ، ترس و هراسى نداشتند .

الذين يبلّغون . ..

و يخشونه و لايخشون أحدًا إلاّ اللّه

5 - شايسته است كه مبلّغان ، در راه تبليغ ، از هيچ كس جز خداوند ، نهراسند .

الذين يبلّغون رس_ل_ت اللّه و يخشونه و لايخشون أحدًا إلاّ اللّه

7 - ترس از خدا ، همراه با تعظيم و بزرگداشت ، امرى ارزش مند و بايسته است .

الذين يبلّغون رس_ل_ت اللّه و يخشونه

{خشية} در لغت، به معناى {ترس آميخته با تعظيم} است (مفردات راغب).

8 - حسابرسى خداوند ، مستلزم اختصاص دادن ترس به او است .

و يخشونه و لايخشون أحدًا إلاّ اللّه و كفى باللّه حسيبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 9 - 6

6 - لزوم خوف و رجا و بيم و اميد نسبت به خداوند

يحذر الأخرة و يرجوا رحمة ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 47 - 3

3 - توبيخ كافران و تكذيب گران جن و انس به خاطر نينديشيدن به نعمت بهشت ، بيم نداشتن از مقام پروردگار و تكذيب نعمت هاى او

و لمن خاف مقام ربّه جنّتان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

لحن توبيخى آيه شريفه و تقابل تكذيب گران با بيم دارندگان از مقام پروردگار، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 60 - 4

4 - خوف از مقام پروردگار و پرهيز از تكذيب و كفر ، از نمود هاى بارز احسان و نيك كردارى

و لمن خاف مقام ربّه جنّتان . .. هل جزاء الإحس_ن إلاّالإحس_ن

در آيات پيشين مسأله خوف از مقام پرودگار و پرهيز از تكذيب

و كفر به عنوان محور برخوردارى از نعمت ها مطرح شده است. احسان اول در آيه شريفه مى تواند نظر به آن دو داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 13 - 2

2 - ترس منافقان از مؤمنان ، بيشتر و جدى تر از ترس آنان از خداوند

لأنتم أشدّ رهبة فى صدورهم من اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 13 - 6

6 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : { لاترجون للّه وقاراً } قال : لاتخافون للّه عظمة ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند: {لاترجون للّه وقاراً} روايت شده كه فرمود: [يعنى] از عظمت خدا نمى ترسيد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 56 - 5

5 - خداوند ، سزاوار پروا داشتن از او و تقواپيشگى است .

هو أهل التقوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 40 - 7

7 - جايگاه حضور نزد خداوند ، مقامى رعب آور و شايسته دغدغه خاطر

و أمّا من خاف مقام ربّه

{مقام ربّه}، ممكن است به معناى {محضر پروردگار} باشد; يعنى، مقامى كه خداوند براى حسابرسى بندگان، آنان را در آن مقام قرار مى دهد. اين مقام، گرچه مستند به بندگان است; ولى چون آنان به فرمان خداوند در آن مقام قرار گرفته اند، عنوان {مقام ربّه} بر آن منطبق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 - 14،15،16،17،19

14 _ گروهى از

مسلمانان صدر اسلام به گونه اى از نبرد با دشمن هراسناك بودند كه خداترسان از خدا مى ترسند .

اذا فريق منهم يخشون النّاس كخشية اللّه

برداشت فوق بر اين مبناست كه {كخشية اللّه} حال براى فاعل {يخشون} باشد كه در اين صورت مضافى مقدر است و تقدير كلام چنين خواهد بود: يخشون النّاس مثل اهل خشية اللّه.

15 _ گروهى از مسلمانان صدر اسلام ، فزونتر از ترسِ خداترسان ، از رويارويى با دشمن هراسناك بودند .

اذا فريق منهم يخشون النّاس . .. او اشدّ خشيةً

اَوْ در {او اشدّ خشية} براى تنويع است و اشاره دارد به اينكه مسلمانان هراسناك از نبرد با دشمن، دو گروه بودند.

16 _ گروهى از مسلمانان صدر اسلام به گونه اى كه از خدا ، ترسان بودند ، از رويارويى با دشمن مى ترسيدند .

اذا فريق منهم يخشون النّاس كخشية اللّه

در برداشت فوق {كخشية اللّه} صفت مفعول مطلق محذوف گرفته شده است و فاعل {خشية} ضميرى است كه به {فريق} بازمى گردد ; يعنى يخشون النّاس مثل خشيتهم من اللّه.

17 _ گروهى از مسلمانان صدر اسلام ، هراسشان از جنگ بيش از ترسشان از خداوند بود .

يخشون النّاس كخشية اللّه او اشدّ خشية

19 _ خداترسى و نهراسيدن از دشمن ، ويژگى بسيارى از مسلمانان صدر اسلام

اذا فريق منهم يخشون النّاس كخشية اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 56 - 5

5 _ هراس از مقام ربوبى خدا و نقمت او و اميد داشتن به رحمت وى ، از آداب دعا و نيايش به درگاه خداوند است .

و ادعوه خوفاً و طمعاً

هر يك از {خوفاً}

و {طمعاً} مصدرى است به معناى اسم فاعل و حال براى فاعل {ادعوه} مى باشد. يعنى {ادعوه خائفين و طامعين}. متعلق {طمعاً} به قرينه فراز بعد رحمت خداست و در مقابل، متعلق {خوفاً} نقمت خدا و دورى از رحمت او خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 205 - 2

2 _ خشوع در برابر خدا و هراس از مقام ربوبى او ، از آداب توجه به خدا و ياد كردن اوست .

و اذكر ربك فى نفسك تضرعا و خيفة

{تضرع} به معناى خشوع و اظهار كوچكى است و {خيفه} به معناى ترسيدن و هراس داشتن است. {تضرعا} و {خيفه} مصدر و در آيه شريفه به معناى اسم فاعل (متضرعا) و (خائفا) مى باشند. يعنى: ياد كن پروردگارت را با حالت خشوع و هراس.

ترس از خشكسالى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 12 - 2

2_ هراس مردم از خشكسالى و اميد آنان به نزول باران ، زمينه ساز پديد آمدن برق هاى آسمانى و نماياندن آنها به ايشان است .

هو الذى يريكم البرق خوفًا و طمعًا

هر يك از دو كلمه {خوفاً} و {طمعاً} مى تواند مفعول له حصولى باشد و مى تواند مفعول له تحصيلى باشد. بر فرض نخست مفاد عبارت {هو الذى ...} چنين مى شود: {چون هراس داشتيد و نيز اميدوار بوديد برقهاى آسمانى را براى شما پديدار مى كنيم}. و بر مبناى دوم مفاد {هو الذى ...} چنين مى شود: {براى آنكه بهراسيد و نيز اميدوار شويد، برقهاى آسمانى را به شما مى نمايانيم}. برداشت فوق

بر اساس احتمال اول است.

ترس از دشمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 13 - 13

13 _ خداوند ، مسلمانان صدر اسلام را به خاطر هراسشان از سطوت دشمن و خوددارى از نبرد با آنان ملامت كرد .

أتخشونهم

ترس از دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 150 - 10،11،12

10 - اهل ايمان نبايد از دشمنان دين در هراس بوده و از آنان بترسند .

فلا تخشوهم

11 - مسلمانان نبايد به خاطر هراس از دشمنان دين و به بهانه احساس خطر از ناحيه آنها ، در اجراى احكام الهى كوتاهى كنند .

فولوا وجوهكم شطره . .. إلا الذين ظلموا منهم فلا تخشوهم

12 - مسلمانان در عمل به احكام الهى و مواضع به حق خويش ، نبايد از تبليغات و جار و جنجال دشمنان هراسى به خود راه دهند .

فلا تخشوهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 173 - 19

19 _ ترساندن مؤمنان از تجمع دشمن پس از جنگ احد ، توسط نعيم بن مسعود

الّذين قال لهم النّاس انّ النّاس قد جمعوا لكم

امام باقر و امام صادق (ع) درباره {النّاس} اوّل در آيه فوق فرمودند: انّه نعيم بن مسعود الاشجعى.

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 889 ; تفسير تبيان، ج 3، ص 52.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 175 - 12

12 _ مؤمنان نبايد از دشمنان دين _ هر چند لشگرى انبوه باشند _ هراسناك شوند .

انّ الناس قد جمعوا لكم فاخشوهم

. .. فلاتخافوهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 101 - 4،5،7،13

4 _ احتمال كمين و فتنه گرى دشمن ، مجوز نماز قصر ( شكسته )

ان تقصروا من الصلوة ان خفتم ان يفتنكم الذين كفروا

جمله {ان خفتم} به اين معناست كه در جواز نماز شكسته، حمله يقينى دشمن لازم نيست; بلكه ترس از حمله و يا احتمال آن نيز كافى است.

5 _ لزوم اهتمام به نماز و برپايى آن ، حتى در صورت ترس از كمين دشمن

فليس عليكم جناح ان تقصروا من الصلوة ان خفتم ان يفتنكم الذين كفروا

7 _ مسلمانان صدر اسلام ، كاستن از نماز را ، هر چند به هنگام سفر و ترس از دشمن ، گناه مى پنداشتند .

و إذا ضربتم فى الارض فليس عليكم جناح ان تقصروا من الصلوة ان خفتم ان يفتنكم الذين

{لاجناح} و {فليس عليكم جناح}، غالباً در مواردى به كار مى رود كه پندار جرم و گناه بر انجام و يا ترك كارى وجود داشته باشد.

13 _ وجوب شكسته خواندن نماز در سفر به هنگام ترس از فتنه دشمن

و إذا ضربتم فى الارض فليس عليكم جناح . .. ان يفتنكم الذين كفروا

امام باقر(ع) در پاسخ سؤال از چگونگى نماز مسافر فرمودند: ان اللّه عز و جل يقول: و اذا ضربتم فى الارض . .. فصار التقصير فى السفر واجباً كوجوب التمام فى الحضر ... .

_______________________________

من لايحضره الفقيه، ج 1، ص 278، ح 1، باب 59; نورالثقلين، ج 1، ص 542، ح 527

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 103 - 5

5

_ وجوب برپايى نماز با تمام شرايط و آداب آن ، پس از رفع ترس از ناحيه دشمن

فاذا اطماننتم فاقيموا الصلوة

اقامه نماز به معناى انجام نماز است با تمام شرايط و آداب آن. و از اينكه در نماز خوف تعبير به اقامه نماز نشده و فرموده: {فليصلوا}، اين معنا تأييد مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 3 - 18

18 _ لزوم ترس از خدا و نترسيدن از دشمنان دين

فلاتخشوهم و اخشون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 23 - 12،13

12 _ يوشع و كالب ، در عين ترس از دشمن ، مردم را براى يورش به سرزمين مقدس فرا خواندند .

قال رجلان من الذين يخافون

برداشت فوق مبنى بر اين است كه مفعول محذوف {يخافون}، {جبارين} باشد.

13 _ لزوم مبارزه با دشمنان ، على رغم ترس از نيرو و قدرت آنان

قال رجلان من الذين يخافون . .. ادخلوا عليهم الباب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 54 - 25

25 _ گريز از جهاد و ترس از ملامت دشمنان دين ، از نشانه هاى بيمارى دل و ضعف ايمان

فترى الذين فى قلوبهم مرض . .. يجهدون فى سبيل اللّه و لايخافون لومة لائم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 - 15،16،21،31

15 _ گروهى از مسلمانان صدر اسلام ، فزونتر از ترسِ خداترسان ، از رويارويى با دشمن هراسناك بودند .

اذا فريق منهم يخشون النّاس . .. او اشدّ خشيةً

اَوْ در {او اشدّ

خشية} براى تنويع است و اشاره دارد به اينكه مسلمانان هراسناك از نبرد با دشمن، دو گروه بودند.

16 _ گروهى از مسلمانان صدر اسلام به گونه اى كه از خدا ، ترسان بودند ، از رويارويى با دشمن مى ترسيدند .

اذا فريق منهم يخشون النّاس كخشية اللّه

در برداشت فوق {كخشية اللّه} صفت مفعول مطلق محذوف گرفته شده است و فاعل {خشية} ضميرى است كه به {فريق} بازمى گردد ; يعنى يخشون النّاس مثل خشيتهم من اللّه.

21 _ سرزنش مسلمانانى كه از رويارويى با دشمنان در هراسند .

فلمّا كتب عليهم القتال اذا فريق منهم يخشون النّاس

31 _ تسليم نبودن در برابر احكام الهى و هراس از رويارويى با دشمن ، نشانه بى تقوايى

و قالوا ربّنا لم كتبت علينا القتال لولا اخّرتنا الى اجل قريب و الاخرة خير لمن ات

مفعول {اتقى} مى تواند مسائلى باشد كه در آيه به متخلفان از جهاد نسبت داده شد ; همانند اعتراض به حكم خدا و ترس از جنگ.

ترس از دين موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 25 - 6

6 - وحشت و احساس خطر فرعون ، هامان و قارون از گسترش آيين موسى و قوت گرفتن پيروان آن حضرت

قالوا اقتلوا أبناء الذين ءامنوا معه

از فرمان فرعون و. .. به قتل ايمان آورندگان به موسى(ع)، برداشت ياد شده استفاده مى شود.

ترس از ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 50 - 1،4

1- فرشتگان ، همواره ، از مقام ربوبيت و قهّاريت خداوند ، در خوف و هراسند .

و المل_ئكة . ..

يخافون ربّهم من فوقهم

{من فوقهم} حال براى {ربّ} است و دلالت بر علوّ و برترى خدا مى كند كه حاكى از قهّاريت اوست و فعل مضارع {يخافون} دلالت بر تداوم مى كند.

4- مقام ربوبيت و قهّاريت خداوند ، شايسته ترس و هراس است .

يخافون ربّهم من فوقهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 33 - 2

2 - توجه به وحدانيت خداوند ، زمينه ترس از ربوبيت او است .

و لئن سألتهم من خلق . .. ليقولنّ اللّه ... ألم تر أنّ اللّه يولج ... ألم تر أنّ

سفارش به تقوا، پس از آيات اثبات كننده توحيد، مى تواند نكته ياد شده را برساند.

ترس از رد عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 60 - 10

10 - { قال أبو عبداللّه ( ع ) معناه [ و الذين يؤتون ما ءاتوا و قلوبهم وجلة ] خائفة أن لايقبل منهم . . . ;

امام صادق(ع) فرمود: معناى آيه اين است كه مى ترسند آنچه انجام داده اند، از آنان قبول نشود. ..}. مجمع البيان، ج 7، ص 174.

ترس از رسالت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 23 - 3

3 - فرعون ، تأثير رسالت موسى ( ع ) را بر ديگران پيش بينى كرده و از آن وحشت داشت .

فحشر فنادى

ترس از زيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 31 - 6

6- صرف ترس از وقوع ضرر و زيان ، مجوز گناه

و خلاف كارى براى پيشگيرى از آن نمى شود .

و لاتقتلوا أول_دكم خشية إمل_ق

ترس از سختى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 52 - 14

14 _ مصلحت انديشى و ترس از پيشامد هاى ناگوار ، بهانه بيماردلان براى دوستى با يهود و نصارا

يقولون نخشى ان تصيبنا دائرة

{دائرة} از مصدر {دوران} (چرخيدن) است ; كه در برداشت فوق به معناى حادثه هاى ناگوار گرفته شده ; چون چرخش روزگار احياناً موجب كمبودهايى نظير قحطى، خشكسالى و ديگر حوادث تلخ مى شود.

ترس از شكست

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 52 - 13

13 _ داشتن پناهگاهى امن در صورت شكست اسلام ، انگيزه دوستى مسلمانان بيمار دل عصر پيامبر ( ص ) با يهود و نصارا و پذيرش ولايت آنان

يقولون نخشى ان تصيبنا دائرة

ترس از شكنجه هاى اشراف بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 83 - 4

4 _ مؤمنان به موسى ( ع ) ، از رؤسا و اشراف قوم خود و از اذيت و شكنجه هاى فرعون در وحشت شديدى به سر مى بردند .

فما ءامن لموسى إلا ذرية من قومه على خوف من فرعون و ملإيهم أن يفتنهم

تنكير {خوف} دلالت بر شدت آن مى كند و از معانى فتنه عذاب و شكنجه است.

ترس از شكنجه هاى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 83 - 4

4 _ مؤمنان به موسى ( ع ) ، از رؤسا و

اشراف قوم خود و از اذيت و شكنجه هاى فرعون در وحشت شديدى به سر مى بردند .

فما ءامن لموسى إلا ذرية من قومه على خوف من فرعون و ملإيهم أن يفتنهم

تنكير {خوف} دلالت بر شدت آن مى كند و از معانى فتنه عذاب و شكنجه است.

ترس از طعمه گرگ شدن يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 13 - 9

9_ { عن على بن الحسين ( ع ) : . . . قال يعقوب ( ع ) { إنى ليحزننى أن تذهبوا به و أخاف أن يأكله الذئب } فانتزعه حذراً عليه من أن تكون البلوى من الله عزوجل على يعقوب فى يوسف خاصّة . . . ;

از امام سجاد(ع) روايت شده است: . .. يعقوب [به فرزندان] گفت: {بردن شما يوسف را مرا غمگين مى كند و مى ترسم كه او را گرگ بخورد} ; پس يوسف را از دست آنان گرفت، چون مى ترسيد آن بلايى كه قرار بود از طرف خدا بر او وارد شود، در مورد يوسف بالخصوص باشد}.

ترس از ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 63 - 13

13 _ ترك نهى از منكر در برابر ستمگران ، از سوى علماى اهل كتاب ، به انگيزه حفظ منافع شخصى _ تأمين شده از ناحيه آن ستمگران _ و يا ترس از تهديداتشان

لولا ينهيهم الربنيون و الاحبار

از امام حسين(ع) در توضيح آيه فوق روايت شده: . .. و انما عاب اللّه ذلك عليهم لانهم كانوا يرون من الظلمة الذين بين اظهرهم المنكر

و الفساد فلاينهونهم عن ذلك رغبة فيما كانوا ينالون منهم و رهبة مما يحذرون ... .

_______________________________

تحف العقول، ص 137; بحارالانوار، ج 100، ص 79، ح 37.

ترس از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 16 - 3

3 _ نگرانى دائمى متّقين ، از كردار خويش و عذاب الهى

للّذين اتقوا . .. يقولون ربّنا ... فاغفرلنا ذنوبنا و قنا عذاب النار

استمرار و دوام، از فعل مضارع {يقولون} استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 167 - 17

17 _ ترس از عقوبت هاى خدا ، در عين اميد به مغفرت و رحمت او ، مايه تربيت انسان و رشد و تعالى اوست .

إن ربك لسريع العقاب و إنه لغفور رحيم

توصيف خداوند به {عقوبت كننده اى سريع} و {بخشايشگرى مهربان}، پس از به كارگيرى عنوان {رب}، مى تواند بيانگر اين باشد كه توجه به اين دو صفت در انسان ترس و اميدى ايجاد مى كند كه مايه تربيت و كمال او خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 57 - 9،11،13

9- معبود هاى مشركان ، خود ترسان از عذاب خدا و اميدوار به رحمت او هستند .

يرجون رحمته و يخافون عذابه

11- لزوم اميدوارى به رحمت خدا در عين بيم داشتن از عذاب و كيفر او

أُول_ئك . .. يرجون رحمته و يخافون عذابه

13- دعوت كنندگان به تعاليم الهى ، در عين تلاش براى كسب وسيله و راهى جهت تقرب به خداوند ، به رحمت او اميدوار و از عذابش بيمناكند

.

يبتغون إلى ربّهم الوسيلة أيّهم أقرب و يرجون رحمته و يخافون عذابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 87 - 4

4 - بيم داشتن از عذاب خدا ، توصيه اى الهى به انسان ها

أفلاتتّقون

{إتقاء}، به معناى ترسيدن است و {أفلاتتّقون} به تقدير {أفلاتتّقون عذابه} مى باشد; يعنى، {آيا از عذاب او بيم نداريد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 13 - 3

3 - خوف و هراس پيامبر ( ص ) از عذاب بزرگ الهى ، بازدارنده آن حضرت از هرگونه عصيان و نافرمانى بود .

إنّى أخاف إن عصيت ربّى عذاب يوم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 37 - 6

6 - سرگذشت قوم لوط ، عبرتى براى بيمناكان از عذاب دردناك كفر و گناه

و تركنا فيها ءاية للذين يخافون العذاب الأليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 27 - 1،3

1 - ترس و نگرانى از عذاب پروردگار ، از ويژگى هاى مؤمنان و مسلمانان راستين

و الذين هم من عذاب ربّهم مشفقون

3 - هراس و نگرانى از عذاب الهى ، خصلتى شايسته و عملى بايسته

و الذين هم من عذاب ربّهم مشفقون

مطلب ياد شده، با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام تمجيد از مؤمنانى است كه داراى چنين خصلت ها و اوصافى اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 48 - 16

16 _ شيطان به دليل ترس از گرفتار شدن به عذاب

الهى با ضربه هاى سهمگين فرشتگان جنگ بدر از آن معركه فرار كرد .

إنى أرى ما لاترون إنى أخاف اللّه

مراد از خوف خدا (إنى أخاف اللّه) به دليل {إنى ارى ما لاترون} گرفتار شدن به چنگ فرشتگان حاضر در كارزار بدر است.

ترس از عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 5 - 10

10 - ترس از عذاب هاى اخروى و اميد به پاداش هاى جهان آخرت ، از انگيزه هاى آدمى براى عبادت خدا

ملك يوم الدين. اءيّاك نعبد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 95 - 6

6 - گريز باور داران به قيامت از مرگ و ناپسند شمردن آن ، به خاطر ارتكاب گناهان و ترس از عذاب اخروى است .

و لن يتمنوه أبداً بما قدمت أيديهم

{باء} در {بما قدمت} سببيه است. بنابراين جمله {لن يتمنوه ...} گوياى اين حقيقت است كه گناهان از عوامل ترس از مرگ است. گفتنى است كه چون جمله فوق درباره باورداران به خدا و قيامت است، علت ياد شده مخصوص آنان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 15 - 1،2،3،6،10

1 _ ترس پيامبر(ص) از عذاب خداوند

قل إنى أخاف إن عصيت ربى عذاب يوم عظيم

2 _ پيامبر(ص)، مأمور به اظهار ترس خويش از عذاب در صورت نافرمانى از پروردگار

قل إنى أخاف إن عصيت ربى عذاب يوم عظيم

3 _ نقش سازنده بيان ترس پيشوايان دين از عذاب الهى، در هدايت مردم و بازداشتن آنها از گناه

قل إنى أخاف إن عصيت ربى عذاب يوم

عظيم

6 _ ترس از عذاب قيامت، مانع از شرك و پذيرش ولايت غير خدا

أغير اللّه أتخذ وليا . .. إنى أخاف إن عصيت ربى عذاب يوم عظيم

10 _ عذاب قيامت دهشتزا و سزاوار ترس بسيار

إنى أخاف إن عصيت ربى عذاب يوم عظيم

توصيف روز قيامت به {عظيم}، بيان عظمت رخدادهاى آن (عذاب و . .. ) نيز هست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 103 - 2

2_ عذاب آخرت ، عذابى سخت و سزاوار هراسيدن است .

لمن خاف عذاب الأخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 1 - 5

5- ترس از عذاب اخروى ، خصلتى ارزشمند و مورد توصيه خداوند

ي_أيّها الناس اتّقوا ربّكم إنّ زلزلة الساعة شىء عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 13 - 2

2 - پيامبر ( ص ) در خوف و هراس از عذاب قيامت ، در صورت عصيان و نافرمانى كردن

إنّى أخاف إن عصيت ربّى عذاب يوم عظيم

ترس از عذابهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 56 - 5

5 _ هراس از مقام ربوبى خدا و نقمت او و اميد داشتن به رحمت وى ، از آداب دعا و نيايش به درگاه خداوند است .

و ادعوه خوفاً و طمعاً

هر يك از {خوفاً} و {طمعاً} مصدرى است به معناى اسم فاعل و حال براى فاعل {ادعوه} مى باشد. يعنى {ادعوه خائفين و طامعين}. متعلق {طمعاً} به قرينه فراز بعد رحمت خداست و در مقابل، متعلق {خوفاً} نقمت خدا

و دورى از رحمت او خواهد بود.

ترس از عصاى موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 21 - 2

2 - موسى ( ع ) از گرفتن عصاى مار شده خويش در بيم و هراس بود .

قال خذها و لاتخف

ترس از عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 49 - 3

3- در قيامت مجرمان ، هنگام مشاهده نامه عمل ، از كردار خود وحشت و دلهره پيدا مى كنند .

فترى المجرمين مشفقين ممّا فيه

ترس از غير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 40 - 16

16 _ هراس از خدا و نترسيدن از غير او ، زمينه ساز پايبندى به عهد اوست .

أوفوا بعهدى . .. و إبى فارهبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 41 - 17

17 - پروا داشتن از خدا و نهراسيدن از غير او ، مستلزم ايمان به قرآن و پرهيز از دين فروشى است .

ءامنوا بما أنزلت . .. و لاتشتروا بأيتى ثمناً قليلا و إيّى فاتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 13 - 14

14 _ لازمه ايمان راستين ، بيم داشتن از خدا و نهراسيدن از قدرت و سطوت غير اوست .

أتخشونهم فاللّه أحق أن تخشوه إن كنتم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 18 - 8،9

8 _ اقامه نماز ، پرداخت زكات و بيم داشتن از

خدا و نهراسيدن از غير او ، نشانه هاى ايمان راستين

من ءامن باللّه و اليوم الأخر و أقام الصلوة و ءاتى الزكوة و لم يخش إلا اللّه

9 _ ايمان به خدا و روز رستاخيز ، اقامه نماز و پرداخت زكات و نترسيدن از غير خدا ، زمينه ساز ره يابى به صراط مستقيم و قرار گرفتن در زمره ره يافتگان

من ءامن باللّه و اليوم الأخر . .. فعسى أولئك أن يكونوا من المهتدين

ترس از فرجام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 8 - 16

16 - مؤمنان داراى عمل صالح ، هراسان از فرجام خويش و نگران از كوتاهى در برابر عظمت خداوند

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت . .. ذلك لمن خشى ربّه

ترس از خداوند، به معناى نگرانى و هراس از فرجام خويش هنگام روبه رو شدن با او است.

ترس از فرجام اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 30 - 9

9 - موحدان راستين ، در خوف و هراس نسبت به سرنوشت اخروى خويش و اندوهناك از خطا ها و لغزش هاى خود

إنّ الذين قالوا ربّنا اللّه ثمّ استق_موا. .. ألاّتخافوا و لاتحزنوا

بنابراين نكته كه نزول ملائكه در دنيا و يا به هنگام مرگ باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 18 - 5

5 - مؤمنان ، نسبت به فرجام اخروى خود بيمناك و نگران اند .

و الذين ءامنوا مشفقون منها

ترس از فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 -

شعراء - 26 - 55 - 3

3 - ترسيدن و حساب بردن مردم عصر فرعون از خشم و غضب او و تحريك شدنشان عليه كسانى كه باعث خشم او مى شدند .

فأرسل فرعون فى المدائن ح_شرين . .. و إنّهم لنا لغائظون

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه جمله {إنّهم لنا لغائظون} در مقام تعليل براى تعقيب بنى اسرائيل است; يعنى، چون آنان ما را به خشم آوردند، پس سزاوار است كه شما آنان را تعقيب كنيد.

ترس از فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 21 - 1

1 - فرار موسى ( ع ) از مصر ، در پى كشتن مرد قبطى و ترس از انتقام فرعونيان

ففررت منكم لمّا خفتكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 33 - 3

3 - ترس موسى از كشته شدن به دست فرعونيان به تقاص قتل مرد قبطى

إنّى قتلت منهم نفسًا فأخاف أن يقتلون

ترس از فقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 177 - 34

34 - { انه قيل يا رسول اللّه ( ص ) ما { آتى المال على حبه } فكلنا نحبه ؟ قال رسول اللّه ( ص ) : تؤتيه حين تؤتيه و نفسك حين تحدثك بطول العمر و الفقر ;

از رسول خدا(ص) سؤال شد كه: مراد از {آتى المال على حبه} چيست؟ همه مال خود را دوست مى داريم. رسول خدا(ص) فرمود: مراد اين است كه مال خود را در راه خدا مى دهى، در حالى كه نفست

تو را از عمر دراز و فقر مى ترساند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 268 - 1،3

1 _ شيطان ، انسان را از فقر مى ترساند و مانع انفاق مى شود .

الشّيطان يعدكم الفقر

3 _ ترس از فقر ، مانعى شيطانى براى انفاق

الشّيطان يعدكم الفقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 92 - 14

14 _ رسيدن به پاداش نيك خدا در گرو انفاق از مال با وجود علاقه به آن و ترس از فقر

لن تنالوا البر حتى تنفقوا ممّا تحبون

از رسول اللّه (ص) درباره آيه فوق سؤال شد آن حضرت فرمود: هو ان ينفق العبد المال و هو شحيح يأمل الدّنيا و يخاف الفقر.

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 793 ; تفسير برهان، ج 1، ص 298، ح 7.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 31 - 5

5- ترس از فقر و تهى دستى ، مجوز ارتكاب قتل فرزند نمى شود .

و لاتقتلوا أول_دكم خشية إمل_ق

ترس از قتل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 14 - 4

4 - بيم موسى ( ع ) از اقدام فرعونيان مبنى بر قتل او به خاطر رفتار گذشته اش ( قتل مرد قبطى )

فأخاف أن يقتلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 16 - 6

6 - منافقان حاضر در غزوه احزاب ، براى نجات از مرگ و يا كشته شدن ، تصميم به فرار از جهاد گرفتند

.

إن يريدون إلاّ فرارًا . .. إن فررتم من الموت أو القتل

ترس از قدرت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 25 - 6

6 - وحشت و احساس خطر فرعون ، هامان و قارون از گسترش آيين موسى و قوت گرفتن پيروان آن حضرت

قالوا اقتلوا أبناء الذين ءامنوا معه

از فرمان فرعون و. .. به قتل ايمان آورندگان به موسى(ع)، برداشت ياد شده استفاده مى شود.

ترس از قهاريت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 50 - 1،4

1- فرشتگان ، همواره ، از مقام ربوبيت و قهّاريت خداوند ، در خوف و هراسند .

و المل_ئكة . .. يخافون ربّهم من فوقهم

{من فوقهم} حال براى {ربّ} است و دلالت بر علوّ و برترى خدا مى كند كه حاكى از قهّاريت اوست و فعل مضارع {يخافون} دلالت بر تداوم مى كند.

4- مقام ربوبيت و قهّاريت خداوند ، شايسته ترس و هراس است .

يخافون ربّهم من فوقهم

ترس از قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 281 - 8

8 _ توجه به قيامت و خوف از آن ، بازدارنده آدمى از اعمال ناشايست ( ربا و . . . ) و ترغيب كننده او به اعمال شايسته ( انفاق ، صدقه و . . . )

يا ايّها الّذين امنوا اتّقوا اللّه و ذروا ما بقى من الرّبوا . .. و ان تصدقوا خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 109 - 7

7 _ ضرورت ترس

از قيامت و صحنه هاى حسابرسى در آن روز .

يوم يجمع اللّه الرسل

برداشت فوق بر اين است كه {يوم} بدل اشتمال براى {اللّه} در آيه قبل {اتقوا اللّه} گرفته شود و يا مفعول باشد. براى فعلى همانند: {اتقوا و يا احذروا و ... كه به قرينه {اتقوا اللّه} حذف شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 51 - 4

4 _ پيامبر(ص)، مأمور به سرمايه گذارى بيشتر تبليغى براى بيمناكان از حشر و قيامت

و أنذر به الذين يخافون أن يحشروا إلى ربهم

با اينكه انبيا بايد همه مردم را انذار دهند، ولى معرفى يك دسته براى انذار بيانگر عنايت بيشتر به آنان در امر تبليغ و انذار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 61 - 4

4 - موحدانِ بيمناك از پروردگار و روز قيامت ، پيشتاز در انجام كار هاى نيك

و هم لها س_بفون

{لها} متعلق به {سابقون} است كه مفعول آن محذوف مى باشد. پس تقدير آن چنين مى شود: {و هم سابقون غيرهم لها}. {سبق} به معناى پيشى گرفتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 37 - 1،15

1 - مردمان الهى و والا مقامى كه تجارت و داد و ستد ، آنان را از ذكر خدا ، اقامه نماز و پرداخت زكات باز نمى دارد ، همواره ترسان از روز قيامت اند .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة يخافون يوم

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه {رجال} مبتدا و {يخافون}

خبر آن باشد.

15 - مردان الهى ، همواره از قيامت ترسان اند .

رجال . .. يخافون يومًا تتقلّب فيه القلوب و الأبص_ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 33 - 1،6

1 - خداوند ، فراخوان مردمان به تقوا و ترس از روز قيامت

ي_أيّها الناس اتّقوا ربّكم و اخشوا يومًا

6 - قيامت ، روزى هول انگيز است و شايسته است كه انسان ، از آن نگران باشد .

و اخشوا يومًا لايجزى والد عن ولده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 9 - 2

2 - عبادت شبانه با سجده و قيام ، دغدغه خاطر داشتن از روز قيامت و اميد به رحمت الهى ، از اوصاف و نشانه هاى مؤمنان راستين

أمّن هو ق_نت ءاناء الّيل ساجدًا و قائمًا يحذر الأخرة و يرجوا رحمة ربّه

آيه شريفه به قرينه مقابله با آيه قبل _ كه درباره انسان هاى كافر بود _ درصدد بيان اوصاف و نشانه هاى مؤمنان راستين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 18 - 3

3 - مؤمنان ، داراى بيم و نگرانى همراه با مراقبت ، نسبت به رستاخيز

و الذين ءامنوا مشفقون منها

{اشفاق} (مصدر {مشفقون}) به معناى هراس داشتن توأم با عنايت و مراقبت نسبت به چيزى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 7 - 2

2 - خوف از قيامت ، از ويژگى هاى ابرار است .

و يخافون يومًا كان شرّه مستطيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 -

انسان - 76 - 10 - 1

1 - ترس از احوال روز قيامت ، از ويژگى هاى ابرار

إنّا نخاف من ربّنا يومًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 45 - 4

4 - حوادث قيامت ، هولناك و سزاوار ترس و نگرانى است .

من يخشيها

ترس از كيفر اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 13 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور اعلام هراس داشتن خود از پيامد هاى ناگوار اخروى عصيان و نافرمانى خدا به مردم

قل إنّى أخاف إن عصيت ربّى عذاب يوم عظيم

ترس از كيفرهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 165 - 13

13 _ آدمى در هر حال بايد از عقوبتهاى الهى ترسان و به رحمت او اميدوار باشد.

إن ربك سريع العقاب و إنه لغفور رحيم

ترس از گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 116 - 7

7 _ گنهكار بايد بيمناك از گناه خويش و اميدوار به مغفرت الهى باشد .

إنّ اللّه . .. و يغفر ما دون ذلك لمن يشاء

خداوند با اشاره به اينكه آمرزش گناهان حتمى نخواهد بود و تنها مشيت الهى آن را رقم خواهد زد، خواسته است انسانها را از يكسو اميدوار به رحمت و آمرزش كند (رجاء) و از سوى ديگر آنان را نسبت به گناهان بيمناك سازد (خوف).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 98 - 11

11 _ انسان بايد همواره

بيمناك از گناهان خويش و اميدوار به رحمت و مغفرت الهى باشد .

اعلموا إنّ اللّه شديد العقاب و إنّ اللّه غفور رحيم

ترس از مخالفت با خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 33 - 2

2 - متقين ، در عين اعتقاد به رحمانيت خداوند ، بيمناك از مخالفت با او *

من خشى الرحم_ن بالغيب

از اين كه وصف {الرحمان} مفعول {خشى} قرار گرفته است، مى توان به مطلب فوق ره برد; زيرا در نظر ابتدايى، وصف {منتقم،قهار و. ..} متناسب با خشيت است و اين كه وصف {رحمت} به كار گرفته شده است، مى رساند كه رجاى متقين آنان را به گناه نمى كشاند.

ترس از مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 243 - 1

1 _ فرار هزاران تن از اقوام گذشته از ديار خويش به خاطر ترس از مرگ ، و ميرانده شدن و دوباره زنده شدن آنان پس از مدّتى از سوى خداوند

الم تر الى الّذين . .. ثمّ احياهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 252 - 1

1 _ ميراندن و زنده كردن خداوند ، جمعيّتى را كه به سبب ترس مرگ از ديارشان گريختند ، از آيات الهى

الم تر الى الّذين خرجوا . .. تلك ايات اللّه

كلمه {تلك} علاوه بر اينكه اشاره به داستان طالوت و جالوت است، مى تواند اشاره به قصّه سابق بر آن نيز باشد; يعنى قصّه آنان كه از مرگ گريختند و . .. .

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

4 - مائده - 5 - 28 - 11

11 _ خداترسى ، تقويت كننده روحيه آدمى در برخورد با حادثه مرگ

لئن بسطت إلى يدك . .. انى اخاف اللّه رب العلمين

جمله {انى اخاف اللّه} تعليل است براى {ما انا بباسط . ..} و مى رساند كه هابيل به خاطر ترس از خداوند، خطر مرگ را ناديده گرفته و از پيشدستى به كشتن قابيل خوددارى كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 16 - 6

6 - منافقان حاضر در غزوه احزاب ، براى نجات از مرگ و يا كشته شدن ، تصميم به فرار از جهاد گرفتند .

إن يريدون إلاّ فرارًا . .. إن فررتم من الموت أو القتل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 20 - 5

5 - منافقان مدينه ، به شدت از كشته شدن و آسيب ديدن ، واهمه داشتند .

و إن يأت الأحزاب يودّوا لو أنّهم بادون فى الأعراب

اين كه مى فرمايد: {دوست داشتند در بيابان باشند} كنايه از اين است كه نمى خواستند در مدينه باشند تا از جنگ، آسيبى به آنها برسد و يا كشته شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 12 - 3

3 - ترس از مرگ ، عامل اصلى تخلّف اعراب از همراهى پيامبر ( ص ) ، در سفر حديبيه

بل ظننتم أن لن ينقلب الرسول و المؤمنون إلى أهليهم أبدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 7 - 1،3

1 - يهود ، قومى

هراسان از مرگ و غير مشتاق براى لقاى الهى

و لايتمنّونه أبدًا

3 - ظالمان ، در هراس از مرگ و گريزان از آن

و لايتمنّونه . .. و اللّه عليم بالظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 8 - 2

2 - قوم يهود ، مردمى هراسان از مرگ

قل إنّ الموت الذى تفرّون منه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 100 - 11

11 _ ترس از مواجهه با مرگ در مسير هجرت ، نبايد مانع اقدام به آن گردد .

و من يخرج من بيته مهاجراً الى اللّه و رسوله ثم يدركه الموت فقد وقع اجره على اللّ

ترس از معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 81 - 1

1 _ نترسيدن از پيامد شرك به خداى يگانه و در هراس بودن از شريكان موهوم او، كارى شگفت و نابخردانه است.

و كيف أخاف ما أشركتم و لاتخافون أنكم أشركتم بالله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 51 - 9

9- معتقدان به خدايان متعدد ( مشركان ) ، از معبود هاى خويش هراسان بودند .

لاتتخذوا إل_هين اثنين . .. فإيّ_ى فارهبون

{فا} در {فإيّاى} جواب شرط مقدر است و آوردن آن بر سر مفعول مقدم _ كه مفيد حصر است _ مى تواند حكايت از نكته ياد شده بكند.

ترس از معجزه موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 22 - 5

5 - فرعون با مشاهده معجزه موسى ( ع

) ، وحشت زده از آن روى برتافت و شتابزده گريزان شد . *

ثمّ أدبر يسعى

{إدبار} فرعون، _ در يك احتمال _ به معناى فرار او از ترس معجزه موسى(ع) است كه در شكل مار عظيم ظاهر شده بود.

ترس از ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 22 - 6

6 _ وحشت مجرمان از ملائكه به هنگام رو در رويى با آنها ، به هنگام مرگ و روز رستاخيز

يوم يرون المل_ئكة لابشرى يومئذ للمجرمين و يقولون حجرًا محجورًا

ترس از موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 80 - 13،14

13 _ ابراهيم(ع) ترس مفروض از پديده هاى جهان را به خواست و مشيت خداوند دانست، نه تأثير مستقل پديده ها و ربوبيت آنها

و لا أخاف ما تشركون به إلا أن يشاء ربى شيئا

14 _ خوف انگيز بودن برخى پديده ها و رخدادهاى جهان به مشيت خداوند است، نه ربوبيت پديده ها و تأثير آنها.

و لا أخاف ما تشركون به إلا أن يشاء ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 81 - 9

9 _ ترس از آسيب رسانى برخى موجودات، از عوامل شريك پنداشتن آنها براى خداوند است.

و كيف أخاف ما أشركتم . .. فأى الفريقين أحق بالأمن

ترس از مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 13 - 2،4

2 - ترس منافقان از مؤمنان ، بيشتر و جدى تر از ترس آنان از خداوند

لأنتم أشدّ رهبة فى صدورهم من اللّه

4 - عقب

نشينى منافقان از همگامى با كافران ، معلول ترس عميق آنان از مؤمنان

لئن أُخرجوا لايخرجون معهم . .. لأنتم أشدّ رهبة فى صدورهم من اللّه

با توجه به ارتباط اين آيه با آيه قبل و اين كه {لأنتم أشد رهبة} در مقام بيان علت عقب نشينى منافقان از يارى كافران باشد، مطلب بالا قابل برداشت است.

ترس از نفخ صور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 87 - 2

2 - دميده شدن در صور ، داراى پى آمد هاى سنگين و وحشت بار براى همه موجودات هستى

و يوم ينفخ فى الصور ففزع من فى السم_وت و من فى الأرض

تعبير {السماوات و الأرض} دربرگيرنده همه هستى است.

ترس از وعيدهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 14 - 5،6

5- رهايى از چنگال ظالمان با هلاك شدنشان و سكونت در جاى آنان ، تنها براى كسانى ميسّر است كه از مقام و وعيد خداوند بترسند .

لنهلكنّ الظ_لمين . و لنسكننّكم الأرض من بعدهم ذلك لمن خاف مقامى و خاف وعيد

6- كسانى از امداد هاى ويژه خداوند برخوردار مى شوند كه از مقام الهى ( حسابرسى ) و وعيد او ترس داشته باشند .

و لنسكننّكم الأرض من بعدهم ذلك لمن خاف مقامى و خاف وعيد

{مقام} اسم مكان است و به قرينه ترس و وعيدى كه به دنبال آن آمده است مى تواند به معناى مكان قيام براى حسابرسى باشد.

ترس اشراف قوم فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 127 - 3

3 _ اشراف

دربار فرعون بيمناك از برچيده شدن نظام فرعونى و به قدرت رسيدن موسى ( ع ) و قوم او

أتذر موسى و قومه ليفسدوا فى الأرض و يذرك و ءالهتك

ترس اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 19 - 33

33- اصحاب كهف ، از پى بردن مردم به مخفى گاه شان نگران و بيم ناك بودند و براى پيش گيرى از افشاى آن ، تلاش مى كردند .

و لايشعرنّ بكم أحدًا

ترس اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 13 - 6

6- نگرانى و ترس اقوام كفرپيشه از گسترش و تأثير تعاليم انبيا در صورت حضور آنان در جامعه

لنخرجنّكم من أرضنا أو لتعودنّ فى ملّتنا

ترس امام حسن(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 7 - 6

6 - حضرت على ، فاطمه ، حسن و حسين ( ع ) ، وفاكنندگان به نذر خويش و بيم داران از قيامت بودند .

يوفون بالنذر و يخافون يومًا كان شرّه مستطيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 10 - 6

6 - حضرت على ، فاطمه ، حسن و حسين ( ع ) ، مظهر بيم دارى از قيامت و ايمان به روز جزا

إنّا نخاف من ربّنا يومًا عبوسًا قمطريرًا

ترس امام حسين(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 7 - 6

6 - حضرت على ، فاطمه ، حسن و حسين ( ع ) ، وفاكنندگان به

نذر خويش و بيم داران از قيامت بودند .

يوفون بالنذر و يخافون يومًا كان شرّه مستطيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 10 - 6

6 - حضرت على ، فاطمه ، حسن و حسين ( ع ) ، مظهر بيم دارى از قيامت و ايمان به روز جزا

إنّا نخاف من ربّنا يومًا عبوسًا قمطريرًا

ترس امام على(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 7 - 6

6 - حضرت على ، فاطمه ، حسن و حسين ( ع ) ، وفاكنندگان به نذر خويش و بيم داران از قيامت بودند .

يوفون بالنذر و يخافون يومًا كان شرّه مستطيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 10 - 6

6 - حضرت على ، فاطمه ، حسن و حسين ( ع ) ، مظهر بيم دارى از قيامت و ايمان به روز جزا

إنّا نخاف من ربّنا يومًا عبوسًا قمطريرًا

ترس انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 21 - 7

7 - ترس از غير خدا ، منافاتى با مقام نبوت ندارد .

لاتخف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 39 - 3

3 - پيامبران ، از كسى جز خداوند ، ترس و هراسى نداشتند .

الذين يبلّغون . .. و يخشونه و لايخشون أحدًا إلاّ اللّه

ترس انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 28 - 16

16 - انسان ها ، طبيعتاً

، نگران از دست رفتن حقوق خويش از سوى همسانان خودند .

تخافونهم كخيفتكم أنفسكم

ترس انسان ها در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 4 - 1

1 - مردم در قيامت ، مانند پروانه هاى ريز و پراكنده در هوا ، هراسان و بى سامان به هر طرف روى خواهند آورد .

يوم يكون الناس كالفراش المبثوث

{فَراشَة} (مفرد {فَراش}); يعنى، آنچه بال زده و در حرارت چراغ سقوط كرده و خود را مى سوزاند (تاج العروس) {فرّاء} آنها را ملخ هايى مى داند كه روى زمين گسترده و در هم مى لولند (مجمع البيان). تشبيه مردم در قيامت به آن حشرات، نشانگر سردرگمى، ترس و اضطرابى است كه انسان ها را به هر سو خواهد كشاند.

ترس اولياء الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 37 - 1،15

1 - مردمان الهى و والا مقامى كه تجارت و داد و ستد ، آنان را از ذكر خدا ، اقامه نماز و پرداخت زكات باز نمى دارد ، همواره ترسان از روز قيامت اند .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة يخافون يوم

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه {رجال} مبتدا و {يخافون} خبر آن باشد.

15 - مردان الهى ، همواره از قيامت ترسان اند .

رجال . .. يخافون يومًا تتقلّب فيه القلوب و الأبص_ر

ترس بازماندگان اهل عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 47 - 4

4- به هلاكت رساندن گروهى از مردم و

به دنبال آن ايجاد بحران روانى در بازماندگان ، از جمله عذاب هاى دنيوى خداوند

أو يأخذهم على تخوّف

ترس بدكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 47 - 2

2- بدكاران ، به هلاكت در حال وحشت و هراس تهديد شدند .

أفأمن الذين مكروا السيّئات . .. أو يأخذهم على تخوّف

ترس بندگان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 109 - 5

5 - بندگان شايسته خدا ، همواره معترف به ايمان و بيمناك از كاستى اعمال خويش

إنّه كان فريق من عبادى يقولون ربّنا ءامنّا فاغفر لنا و ارحمنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 65 - 4

4 _ پيوستگى و گريزناپذيرى عذاب جهنم ، موجب هراسناكى و اضطراب شديد بندگان خالص خدا از سرنوشت اخروى شان

إنّ عذابهاكان غرامًا

درخواست رهايى از عذاب و تعليل آن به اين كه آن عذاب دائمى و گريزناپذير است، برداشت فوق را مى رساند.

ترس بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 22 - 2

2 _ هراس قوم موسى ( بنى اسرائيل ) از برخورد و رويارويى با زورگويان قدرتمند حاكم بر سرزمين مقدس

قالوا يموسى ان فيها قوماً جبارين و إنّا لن ندخلها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 24 - 2

2 _ هراس قوم موسى ( ع ) ( بنى اسرائيل ) از برخورد و رويارويى با زورگويان قدرتمند حاكم بر سرزمين مقدس

قالوا يموسى إنّا لن ندخلها ابداً

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 171 - 2

2 _ قوم موسى هراساان از سقوط كوهِ برافراشته شده بر سر آنان

و ظنوا أنه واقع بهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 61 - 2

2 - اظهار نگرانى و وحشت همراهان موسى از گرفتار آمدن در كمند سپاه فرعون

قال أصح_ب موسى إنّا لمدركون

{ادراك} (مصدر مجهول {مدركون}) به معناى گرفتار شدن است {إنّا لمدركون}; يعنى، ما قطعاً گرفتار خواهيم شد.

ترس بيماردلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 20 - 8

8- نگاه بيماردلان به پيامبر ( ص ) ، پس از نزول آيات جهاد ، نگاهى وحشت زده و محتضرگونه

ينظرون إليك نظر المغشىّ عليه من الموت

ترس پسنديده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 41 - 12

12 - خداوند تنها مقامى كه شايسته و بايسته ترسيدن و پروا داشتن است .

و إيّى فاتّقون

روشن است كه پروا داشتن و ترسيدن از خدا، به لحاظ عذابها و كيفرهايى است كه او براى خاطيان و گنهكاران مقرر فرموده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 150 - 14

14 - ترس از خداوند ، زمينه ساز عمل به احكام اوست .

فولوا وجوهكم شطره . .. فلا تخشوهم واخشونى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 229 - 16

16 _ احتمال و ترس معقول و متعارف از مراعات نكردن حدود الهى در خانواده ، مُجوّز طلاق

خُلع *

فان خفتم اَلاّ يقيما حدود اللّه

با توجّه به اينكه {ان خفتم}، خطاب به عموم مردم است، معلوم مى شود نگرانى زن و شوهر بايد به نحوى باشد كه عموم مردم نيز در صورت آگاهى، اين نگرانى را داشته باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 233 - 37،39

37 _ خداترسى و توجّه به نظارت او بر اعمال ، عامل رعايت حقوق متقابل مادر ، پدر و دايه

و الوالدات يرضعن . .. و اتقوا اللّه و اعلموا ان اللّه بما تعملون بصير

39 _ خداترسى و توجّه به آگاهى او ، عامل رعايت مصالح نوزادان و مسائل مربوط به شيردهى آنان از سوى پدر ، مادر ، وارثان پدر و دايه

و الوالدات يرضعن . .. و اتقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 235 - 12

12 _ آگاهى همه جانبه خداوند بر اسرار انسان ، مقتضى ترس و پروا داشتن از او

و اعلموا انّ اللّه يعلم ما فى انفسكم فاحذروه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 281 - 8

8 _ توجه به قيامت و خوف از آن ، بازدارنده آدمى از اعمال ناشايست ( ربا و . . . ) و ترغيب كننده او به اعمال شايسته ( انفاق ، صدقه و . . . )

يا ايّها الّذين امنوا اتّقوا اللّه و ذروا ما بقى من الرّبوا . .. و ان تصدقوا خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 16 - 3

3

_ نگرانى دائمى متّقين ، از كردار خويش و عذاب الهى

للّذين اتقوا . .. يقولون ربّنا ... فاغفرلنا ذنوبنا و قنا عذاب النار

استمرار و دوام، از فعل مضارع {يقولون} استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 28 - 16

16 _ ترس از خداوند ، موجب پرهيز از پذيرش ولايت كافران

لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء . .. و يحذّركم الله نفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 30 - 14

14 _ ترس از خدا ، مايه ترك كردار بد

و ما عملت من سوء تودّ . .. و يحذركم اللّه نفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 102 - 6

6 _ ترس از خدا و رعايت تقوا ، زمينه ساز تسليم دائمى و همه جانبه در برابر خداوند

اتقوا اللّه حقّ تقاته و لا تموتنّ الاّ و انتم مسلمون

جمله {و لا تموتنّ الاّ و انتم مسلمون}، دالّ بر دوام است و حذف متعلق {مسلمون}، دلالت بر همه جانبه بودن تسليم دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 123 - 12،13

12 _ ضرورت تقواپيشگى و خداترسى

فاتّقوا اللّه

13 _ خداترسى و تقواپيشگى ، موجب سزاوار شدن اهل ايمان ، براى نصرت و يارى خداوند

و لقد نصركم اللّه ببدر و انتم اذلّة فاتّقوا اللّه

تفريع جمله {فاتّقوا اللّه}، بر بيان نصرت الهى در بدر {و لقد نصركم اللّه ببدر}، نمايانگر علّت سزاوار شدن مؤمنان به يارى خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 175 - 13،16

13 _ ترس از خدا ، زمينه مسؤوليت پذيرى ، و ترس از غير خدا ، زمينه گريز از مسؤوليت

الّذين استجابوا . .. فلا تخافوهم و خافون

16 _ ترس از خدا و نترسيدن از ديگران ، لازمه ايمان است .

فلا تخافوهم و خافون ان كنتم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 194 - 14

14 _ هراس خردمندان مؤمن از خوارى و خذلان در روز قيامت

و لا تخزنا يوم القيمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 - 22

22 _ ترس و خشيت ، تنها سزاوار مقام بلند و رفيع خداوند است .

اذا فريق منهم يخشون النّاس كخشية اللّه او اشدّ خشية

ترسِ آميخته با تعظيم را {خشية} مى گويند. يعنى اگر عظمت كسى يا چيزى باعث ترس از او شود، مى گويند از او خشيت دارد. و نكوهش خداوند از ترسيدن از غير او دلالت مى كند كه تنها بايد از او خشيت داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 3 - 18

18 _ لزوم ترس از خدا و نترسيدن از دشمنان دين

فلاتخشوهم و اخشون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 51 - 2،8

2 _ بيمناكان از حشر و حضور در پيشگاه خداوند داراى زمينه مساعد براى پذيرش انذار و دعوت پيامبران هستند.

و أنذر به الذين يخافون أن يحشروا إلى ربهم

8 _ هراس از روزى كه در آن جز خداوند ياور

و شفيعى نيست، زمينه پذيرش انذارهاى انبيا

و أنذر به الذين يخافون أن يحشروا إلى ربهم ليس لهم من دونه ولى و لا شفيع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 81 - 3

3 _ مشركان سزاوار هراس از خداوند به سبب شريك پنداشتن براى او هستند.

و لاتخافون أنكم أشركتم بالله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 154 - 6

6 _ هيچ مقامى ، جز خدا ، شايسته آن نيست كه آدمى در برابر آن هراسان شود .

للذين هم لربهم يرهبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 2 - 8

8 _ ايمان ، توكل بر خدا و خداترسى ، از ارزش هاى متعالى

وجلت قلوبهم . .. و على ربهم يتوكلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 67 - 4

4 - نگرانى از فريفته شدن مردم با تبليغات سوء و مشتبه شدن حق و باطل بر آنان ، امرى بايسته و هراسى نيكو است .

فأوجس فى نفسه خيفة موسى

نهى از خوف كه در آيه بعد آمده است، موسى(ع) را به خاطر نگرانى اش، تخطئه نكرده است; بلكه جمله {إنّك أنت الأعلى} از فرجام كار و اين كه پيروزى با موسى(ع) خواهد بود، خبر مى دهد و نگرانى موسى(ع) را زايل مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 9 - 4

4 - ترس از خدا و نگرانى از دست نيافتن به تزكيه نفس ، ترسى به سزا و

حالتى مطلوب در پيشگاه خداوند

و هو يخشى

ترس خانواده ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 52 - 3

3- ابراهيم ( ع ) و خانواده وى با مشاهده ورود مهمانان ( فرشتگان ) به محضر ايشان ، هراسناك و مضطرب شدند .

إذ دخلوا عليه . .. قال إنا منكم وجلون

با اينكه ملائكه بر شخص حضرت ابراهيم(ع) وارد شدند (دخلوا عليه) امّا آن حضرت هراس و اضطراب را به صورت جمع (إنا منكم وجلون) بيان كرده است و اين نشان دهنده هراس خود او و خانواده اش مى باشد. لازم به ذكر است كه {وجل} به آن ترسى گفته مى شود كه سراپاى وجود انسان را فراگيرد (مفردات راغب).

ترس داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 22 - 2،3

2 - داوود ( ع ) ، برخوردار از روحيات و خصوصيات بشرى ( مانند ترس و . . . ) در برخورد ناگهانى با خطرات

إذ دخلوا على داود ففزع منهم

3 - پى بردن نزاع كنندگان و شاكيان به وحشت داوود ( ع ) از ورودشان و دلدارى دادن آنان به آن حضرت

إذ دخلوا على داود ففزع منهم قالوا لاتخف

ترس در برزخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 170 - 16،18

16 _ عالم پس از مرگ ( برزخ ) ، جايگاه ترس و اندوه براى برخى از انسانها

و يستبشرون بالّذين لم يلحقوا بهم من خلفهم الّا خوف عليهم و لا هم يحزنون

اگر در عالم برزخ براى هيچ كس، هيچ حزن و

اندوهى نبود، سرور و شادمانى شهيدان بر اينكه نه خود و نه ديگر همرزمانشان كه با شهادت به آنان ملحق مى شوند، حزن و اندوهى ندارند، بى مورد خواهد بود.

18 _ وجود شادمانى ، ترس و اندوه ( حالات روحى ) براى انسان در عالم برزخ

فرحين بما اتيهم اللّه من فضله . .. الّا خوف عليهم و لا هم يحزنون

ترس در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 48 - 4

4 _ ايجاد بيم و اميد، از روشهاى اساسى در تبليغ

و ما نرسل المرسلين إلا مبشرين و منذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 8 - 19

19- لزوم رعايت اعتدال در تهديد و ايجاد موازنه بين خوف و رجا ، در كار تبليغ و هدايت خلق

قل إن افتريته فلا تملكون لى من اللّه شيئًا . .. و هو الغفور الرحيم

خداوند، همپاى تهديد منكران رسالت، غفران گسترده خويش را نيز به رخ آنان مى كشد و اين خود گوياى حقيقت ياد شده است.

ترس در تربيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 57 - 10

10 _ ايجاد بيم و اميد ، روشى براى تربيت

انّ الّذين كفروا . .. و الّذين امنوا

خداوند براى تربيت انسانها، آنان را از دوزخ بيم داده و به بهشت جاودان اميدوار مى سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 110 - 9

9 _ طرح بيم و اميد به همراه يكديگر ، از روش هاى قرآن براى ارشاد و تربيت

انسانها

فمن يجدل اللّه عنهم يوم القيمة . .. و من يعمل سوءاً ... يجداللّه غفوراً رحيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 59 - 20

20- بيم و اخطار ، از هدف هاى تربيتى _ هدايتى قرآن

و ما نرسل بالأي_ت إلاّ تخويفًا . .. و نخوّفهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 20 - 13

13 - { بيم و اميد } ، { بشارت و انذار } و { تهديد و تشويق } ، از روش هاى تربيتى قرآن

إنّ الخ_سرين . .. لهم من فوقهم ظلل من النار ... ل_كن الذين اتّقوا ربّهم لهم غرف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 10 - 28

28 - بشارت و انذار و ايجاد اميد از سويى و خوف از سوى ديگر ، از روش هاى قرآن براى تربيت مؤمنان

و كلاًّ وعد اللّه الحسنى و اللّه بما تعملون خبير

وعده پاداش هاى برتر اخروى به مؤمنان از يك سو و هشدار به اين كه مواظب اعمال خود باشند از سوى ديگر، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 12 - 4

4 - اخطار و بشارت و ايجاد خوف و رجا ، روش تربيتى و هدايتى قرآن كريم

و للذين كفروا بربّهم عذاب جهنّم . .. إنّ الذين يخشون ربّهم بالغيب لهم مغفرة و أج

ترس در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 122 -

12

12 _ سستى و هراس در هنگامه هاى دشوار ( همانند جنگ ) و تصميم به نافرمانى از پيامبر ( ص ) ، به تنهايى ، موجب خروج از ولايت و حمايت الهى نيست .

اذ همّت . .. و اللّه وليّهما

جمله {و اللّه وليّهما}، در عين اعتراض به گروههايى كه قصد انحراف از جنگ و نافرمانى از رسول خدا (ص) را داشتند، بيانگر اين است كه اين تصميمشان، باعث نشد كه ولايت الهى از آنان منقطع شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 156 - 13

13 _ اعتقاد به مقدّر بودن مرگ ، از ميان برنده هراس آدمى براى سفر و حضور در ميدان نبرد ( صحنه هاى دشوار زندگى )

قالوا . .. ما ماتوا و ما قتلوا ... و اللّه يحيى و يميت

جمله {و اللّه يحيى و يميت}، مى تواند به منظور زدودن هراس از شركت در پيكار ايراد شده باشد.

ترس در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 175 - 2

2 _ شايعه پراكنانى كه مردم را از جهاد مى ترسانند ، شيطانند .

قال لهم النّاس انّ النّاس قد جمعوا لكم . .. انّما ذلكم الشّيطان يخوّف اولياءه

بنابر اينكه {ذلكم}، اشاره به همان مردمى باشد كه مؤمنان را از جنگ مى ترساندند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 244 - 1

1 _ توجه به حاكميّت خداوند در حيات و مرگ ، برطرف كننده ترس آدمى براى پيكار در راه او

الم تر الى الّذين . .. و

قاتلوا فى سبيل اللّه

ترس در دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 56 - 10

10 _ نيايش كنندگان به درگاه خدا با حالت بيم و اميد ، از زمره محسانند .

و ادعوه خوفاً و طمعاً إن رحمت اللّه قريب من المحسنين

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه جمله {إن ال___لّه . .. } بيانگر علت {فادعوه ... } باشد يعنى توصيه ما به دعا و نيايش بدان جهت است كه شما را مشمول رحمت خويش قرار دهيم بر اين مبنا آيه دلالت مى كند كه دعا و نيايش مصداق احسان و نيايش كنندگان از زمره محسنانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 16 - 3،5

3 - نيايش مؤمنان راستين به درگاه خدا در دل شب ، همراه با بيم و اميد است .

يدعون ربّهم خوفًا و طمعًا

5 - توأم بودن بيم و اميد در دعا و نيايش ، امرى بايسته و لازم است .

يدعون ربّهم خوفًا و طمعًا

ترس در قضاوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 23

23 _ ترس از مردم در قضاوت بر اساس كتاب هاى آسمانى ، ناروا و مورد نهى خداوند

يحكم بها . .. فلاتخشوا الناس

ترس در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 274 - 8

8 _ انفاق كنندگان در راه خداوند ، ترس و اندوهى در رستاخيز نخواهند داشت .

و لا خوف عليهم و لا هم يحزنون

بنابراينكه عدم {خوف} و {حزن} تنها

مربوط به آخرت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 277 - 10

10 _ مؤمنان داراى عمل صالح ، ترس و اندوهى در رستاخيز ندارند .

انّ الّذين امنوا . .. و لا خوف عليهم و لا هم يحزنون

بنابراينكه عدم {خوف} و {حزن} مربوط به آخرت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 42 - 10

10- قيامت ، روز خيره شدن چشم ها از شدت ترس و هولناكى آن

ليوم تشخص فيه الأبص_ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 97 - 7

7- نمود حالت ترس و وحشت انسان در ديدگان وى در قيامت

فإذا هى ش_خصة أبص_ر الذين كفروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 2 - 13

13- هراس سخت و سهمگين مردم در عرصه رستاخيز ، جلوه اى از عذاب قهر خداوند

و ل_كنّ عذاب اللّه شديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 7 - 1

1 - در آستانه برپايى قيامت ، چشمان انسان ها از ترس و اضطراب ، به گردش در مى آيد .

فإذا برق البصر

فعل {بَرَقَ} وقتى به چشم نسبت داده شود، به معناى اضطراب و به گردش آمدن چشم از ترس است (مفردات راغب). گفتنى است آيه شريفه در مقام بيان حوادثى است كه در آستانه برپايى قيامت و لحظه هاى نخستين رستاخيز رخ خواهد داد.

ترس در مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 26

- 2

2 _ مسلمانان تا پيش از هجرت به مدينه ، همواره هراسان از گرفتار آمدن به چنگ دشمنان و نابود شدن به دست آنان

تخافون أن يتخطفكم الناس

{تخطف} به معناى گرفتن با سرعت است و در آيه مى تواند كنايه از غلبه و نابودى باشد. فعل مضارع {تخافون} حكايت از استمرار اين وضعيت دارد.

ترس در مناجات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 16 - 5

5 - توأم بودن بيم و اميد در دعا و نيايش ، امرى بايسته و لازم است .

يدعون ربّهم خوفًا و طمعًا

ترس در هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 14 - 5

5 - انذار و ايجاد ترس در مردم ، شيوه اى لازم و داراى سهمى وافر در هدايت آنان

إنّ علينا للهدى . .. فأنذرتكم نارًا تلظّى

ترس دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 60 - 6،7

6 _ وحشت دشمن از توان رزمى مسلمانان ، تعيين كننده مرز قدرت نظامى ضرورى در جامعه ايمانى

و أعدوا لهم ما استطعتم . .. ترهبون به عدو اللّه

جمله {ترهبون . .. } به منزله تفسير و توضيحى است براى {ما استطعتم}. يعنى توان نظامى بايد به حدى رسد كه دشمن را به وحشت اندازد، نه كمتر از آن ; هر چند جامعه اسلامى بر بيشتر از اين مقدار توانمند باشد.

7 _ اهل ايمان بايد توان رزمى برتر خويش را به دشمنان دين بنمايانند .

ترهبون به عدو اللّه

وحشت دشمن از توان نظامى مستلزم اين است كه آنان بر

توان نظامى اهل ايمان آگاه شوند. بنابراين مسلمانان بايد توان خويش را به گونه اى به آنان بنمايانند.

ترس دشمنان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 47 - 1

1- توطئه گران عليه پيامبر ( ص ) ، به هلاكت در حال وحشت و هراس تهديد شدند .

أفأمن الذين مكروا السيّئات . .. أو يأخذهم على تخوّف

{أخذ} (گرفتن) كنايه از هلاكت و {على تخوّف} حال براى مفعول {يأخذ} است. {تخوّف} ممكن است از ريشه {خوف} به معناى ترس باشد.

ترس دنياپرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 154 - 23

23 _ ترس مسلمانان خودگزين و دنياطلبِ احد از افشاى موضع جاهلانه و شرك آميزشان در برابر رسول خدا ( ص )

و طائفة قد اهمّتهم انفسهم . .. يخفون فى انفسهم ما لايبدون لك

ترس دنيوى گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 22 - 6

6 _ وحشت مجرمان از ملائكه به هنگام رو در رويى با آنها ، به هنگام مرگ و روز رستاخيز

يوم يرون المل_ئكة لابشرى يومئذ للمجرمين و يقولون حجرًا محجورًا

ترس ذاكران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 38 - 11

11 - مردمانى كه دايم به ياد خدا هستند ، همواره در حال خوف و رجايند .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه . .. يخافون يومًا ... ليجزيهم اللّه أحس

برداشت ياد شده از آن جاست كه مردمان الهى، در عين هراس داشتن از وضعيت خود در قيامت

(يخافون يوماً. ..)، چشم به پاداش فراوان خداوند و فضل او دوخته اند.

ترس رعد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 13 - 5

5_ هراس و خوف رعد از خداوند

و يسبّح الرعد . .. من خيفته

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه {من خيفته} همان گونه كه تعليل براى تسبيح ملائكه است ، علت براى تسبيح رعد نيز باشد.

ترس رهبرى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 15 - 3

3 _ نقش سازنده بيان ترس پيشوايان دين از عذاب الهى، در هدايت مردم و بازداشتن آنها از گناه

قل إنى أخاف إن عصيت ربى عذاب يوم عظيم

ترس زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 3 - 6

6- بيم زكريا ( ع ) از افشا شدن محتواى دعايش ، نزد مردم *

نادى ربّه نداءً خفيًّا

{خفيّاً} به قرينه {إنّى خفت الموالى} (در آيات بعد) مى تواند اشاره به نگرانى زكريا از پى بردن مردم به دعاى وى باشد.

ترس زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 72 - 4،5

4 - آسمان ها و زمين و كوه ها ، از قبول امانت الهى ، مى ترسيدند .

إنّا عرضنا الأمانة على السم_وت و الأرض و الجبال فأبين أن يحملنها و أشفقن منها

5 - خوددارى آسمان ها و زمين و كوه ها از قبول امانت الهى ، همراه با شفقت و ترس بود .

إنّا عرضنا الأمانة على السموت و الأرض و الجبال فأبين أن يحملنها و

أشفقن منها

ترس شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 48 - 16

16 _ شيطان به دليل ترس از گرفتار شدن به عذاب الهى با ضربه هاى سهمگين فرشتگان جنگ بدر از آن معركه فرار كرد .

إنى أرى ما لاترون إنى أخاف اللّه

مراد از خوف خدا (إنى أخاف اللّه) به دليل {إنى ارى ما لاترون} گرفتار شدن به چنگ فرشتگان حاضر در كارزار بدر است.

ترس ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 54 - 3

3 _ ترس و وحشت ستمگران ، به هنگام نزول عذاب قيامت ، تا درجه اى است كه اگر از هر يك از آنان به اندازه تمام آنچه در زمين است براى رهاييشان درخواست شود ، اگر مى داشتند ، بى درنگ نثار مى كردند .

و لو أن لكل نفس ظلمت ما فى الأرض لافتدت به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 12 - 3

3- وحشت و اضطراب شديد و ناگهانى جوامع ستمگر ، هنگام ظهور علايم و نشانه هاى عذاب الهى

فلمّا أحسّوا . .. إذا هم منها يركضون

مطلب ياد شده از {إذا}ى فجائيه _ كه دلالت بر امر ناگهانى و به دور از انتظار مى كند _ استفاده شده است; زيرا فرار ناگهانى دليل بر وجود نوعى اضطراب و وحشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 7 - 3

3 - ظالمان ، در هراس از مرگ و گريزان از آن

و لايتمنّونه . .. و اللّه عليم

بالظ_لمين

ترس عاقلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 194 - 14

14 _ هراس خردمندان مؤمن از خوارى و خذلان در روز قيامت

و لا تخزنا يوم القيمة

ترس علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 41 - 25

25 _ امتناع عالمان تحريفگر يهود از رويارويى با رسول خدا ( ص ) ، از ترس افشاى دروغ ها و تحريفهايشان *

سمعون لقوم ءاخرين لم يأتوك يحرفون الكلم من بعد مواضعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 22

22 _ عالمان يهود در عصر بعثت ، بيمناك از مردم خويش در حكم و قضاوت بر اساس تورات

و الربنيون و الاحبار بما استحفظوا من كتب اللّه . .. فلاتخشوا الناس

ترس فاطمه(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 7 - 6

6 - حضرت على ، فاطمه ، حسن و حسين ( ع ) ، وفاكنندگان به نذر خويش و بيم داران از قيامت بودند .

يوفون بالنذر و يخافون يومًا كان شرّه مستطيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 10 - 6

6 - حضرت على ، فاطمه ، حسن و حسين ( ع ) ، مظهر بيم دارى از قيامت و ايمان به روز جزا

إنّا نخاف من ربّنا يومًا عبوسًا قمطريرًا

ترس فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 6 - 4

4 - فرعون ، هامان و سپاهيانش

همواره از خطر بنى اسرائيل ، در هراس بودند .

و نرى فرعون و ه_م_ن . .. ما كانوا يحذرون

جمله {كانوا يحذرون} ماضى استمرارى و بيانگر ترس دائمى فرعونيان از بنى اسرائيل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 25 - 6

6 - وحشت و احساس خطر فرعون ، هامان و قارون از گسترش آيين موسى و قوت گرفتن پيروان آن حضرت

قالوا اقتلوا أبناء الذين ءامنوا معه

از فرمان فرعون و. .. به قتل ايمان آورندگان به موسى(ع)، برداشت ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 51 - 4

4 - بيم و نگرانى فرعون از گسترش و تأثير پيام موسى ( ع ) در ميان مردم مصر

و نادى فرعون . .. أفلاتبصرون

تبليغات فرعون، در جهت جلوگيرى از نفوذ پيام موسى(ع)، نشانگر نگرانى فرعون از گسترش آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 22 - 5

5 - فرعون با مشاهده معجزه موسى ( ع ) ، وحشت زده از آن روى برتافت و شتابزده گريزان شد . *

ثمّ أدبر يسعى

{إدبار} فرعون، _ در يك احتمال _ به معناى فرار او از ترس معجزه موسى(ع) است كه در شكل مار عظيم ظاهر شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 23 - 3

3 - فرعون ، تأثير رسالت موسى ( ع ) را بر ديگران پيش بينى كرده و از آن وحشت داشت .

فحشر فنادى

ترس فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 110 - 3

3 _ فرعونيان ، هراسان از قدرت يابى موسى ( ع ) و بنى اسرائيل و از دست دادن حكومت و سرزمين خويش

يريد أن يخرجكم من أرضكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 112 - 4

4 _ فرعونيان ، مرعوب عظمت و شگفتى معجزات موسى ( ع ) شدند .

يأتوك بكل سحر عليم

احضار همه ساحران زبردست مصر براى مقابله و مبارزه با موسى(ع)، بيانگر برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 6 - 4

4 - فرعون ، هامان و سپاهيانش همواره از خطر بنى اسرائيل ، در هراس بودند .

و نرى فرعون و ه_م_ن . .. ما كانوا يحذرون

جمله {كانوا يحذرون} ماضى استمرارى و بيانگر ترس دائمى فرعونيان از بنى اسرائيل است.

ترس قابيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 28 - 18

18 _ قابيل ، فاقد ترس از خداوند و غافل از ربوبيت گسترده او

انى اخاف اللّه رب العلمين

چون خداترسى هابيل مانع از اقدام به قتل شده، معلوم مى شود قابيل به دليل تصميمش بر برادركشى، هيچ ترسى از خدا در دل نداشته است.

ترس قارون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 25 - 6

6 - وحشت و احساس خطر فرعون ، هامان و قارون از گسترش آيين موسى و قوت گرفتن پيروان آن حضرت

قالوا اقتلوا أبناء الذين ءامنوا معه

از فرمان فرعون و. .. به قتل ايمان آورندگان به

موسى(ع)، برداشت ياد شده استفاده مى شود.

ترس كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 151 - 1،2،4

1 _ وعده الهى به القاى رعب و هراس در دل هاى كفرپيشگان

سنلقى فى قلوب الّذين كفروا الرّعب

2 _ ايجاد رعب و هراس در دل هاى كفرپيشگان ، نمونه اى از نصرت خداوند به پذيرندگان ولايت او

بل اللّه موليكم و هو خير النّاصرين. سنلقى فى قلوب الّذين كفروا الرّعب

جمله {سنلقى . .. }، پس از جمله {و اللّه خير النّاصرين}، بيانگر مصداقى از يارى خداوند است.

4 _ خداوند با القاى وحشت و دلهره در دل هاى كفرپيشگان تقويت كننده روحيه جامعه ايمانى در رويارويى با آنان

سنلقى فى قلوب الّذين كفروا الرّعب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 28 - 10

10- كافران ، به هنگام مرگ دچار وحشت و ترس مى شوند .

الك_فرين . الذين تتوفّ_هم المل_ئكة ... فألقوا السلم

تسليم شدن كافران به هنگام مرگ به قرينه {ما كنا نعمل من سوء} _ كه در مقام دفاع بيان شده است _ مى تواند مشعر به نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 13 - 7

7- كافران و عناصر سست ايمان ، داراى آينده اى پر بيم و هراس

إنّ الذين قالوا ربّنا اللّه ثمّ استق_موا فلاخوف عليهم و لا هم يحزنون

از مفهوم آيه شريفه، استفاده مى شود كه دو گروه در معرض بيم و هراس اند: 1_ كافران، 2_ آنان كه اظهار ايمان كرده ولى در طريق ايمان استقامت نورزند.

ترس كافران

مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 26 - 3

3 - وحشت كافران مكه ، از تأثير شگفت قرآن و پيام وحى در شنوندگان

لاتسمعوا له_ذا القرءان و الغوا فيه

ترس كوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 72 - 4،5

4 - آسمان ها و زمين و كوه ها ، از قبول امانت الهى ، مى ترسيدند .

إنّا عرضنا الأمانة على السم_وت و الأرض و الجبال فأبين أن يحملنها و أشفقن منها

5 - خوددارى آسمان ها و زمين و كوه ها از قبول امانت الهى ، همراه با شفقت و ترس بود .

إنّا عرضنا الأمانة على السموت و الأرض و الجبال فأبين أن يحملنها و أشفقن منها

ترس گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 40 - 9

9 _ ايجاد بيم در گنهكاران ، در عين اميدوار ساختن آنان به مغفرت الهى ، از روش هاى قرآن براى ترك گناه

يعذب من يشاء و يغفر لمن يشاء

ترس مادر موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 7 - 9

9 - توصيه مادر موسى از سوى خدا به دور كردن ترس و اندوه از خود نسبت به سرنوشت فرزندش

و لاتخافى و لاتحزنى

ترس مبلغان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 57 - 13

13- دعوت كنندگان به تعاليم الهى ، در عين تلاش براى كسب وسيله و راهى جهت تقرب به خداوند ، به رحمت او اميدوار و

از عذابش بيمناكند .

يبتغون إلى ربّهم الوسيلة أيّهم أقرب و يرجون رحمته و يخافون عذابه

ترس متخلفان از مسافرت به حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 12 - 3

3 - ترس از مرگ ، عامل اصلى تخلّف اعراب از همراهى پيامبر ( ص ) ، در سفر حديبيه

بل ظننتم أن لن ينقلب الرسول و المؤمنون إلى أهليهم أبدًا

ترس متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 28 - 19

19 _ تقواپيشگان ، خداترسند .

انما يتقبل اللّه من المتقين . .. انى اخاف اللّه رب العلمين

خداوند، هابيل را از زمره تقواپيشگان شمرده و سپس او را به خداترسى توصيف نمود.

ترس محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 15 - 1،2

1 _ ترس پيامبر(ص) از عذاب خداوند

قل إنى أخاف إن عصيت ربى عذاب يوم عظيم

2 _ پيامبر(ص)، مأمور به اظهار ترس خويش از عذاب در صورت نافرمانى از پروردگار

قل إنى أخاف إن عصيت ربى عذاب يوم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 37 - 11،14،33

11 - پيامبر ( ص ) ، از ترس مردم ، حقايقى را درباره مطلَّقه زيد ، پنهان مى كرد .

و تخفى فى نفسك ما اللّه مبديه و تخشى الناس

به قرينه ذيل آيه (فلمّا قضى زيد منها وطراً زوّجناكها) احتمال قوى اين است كه آنچه پيامبر(ص) مخفى مى كرده، فرمان خداوند به ازدواج با زينب، مطلَّقه زيد، بوده است.

14 - شايسته است كه پيامبر ( ص ) ،

تنها از خداوند بترسد .

و اللّه أحقّ أن تخشيه

33 - { عن الرضا ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ { و تخفى فى نفسك ما اللّه مبديه و تخشى الناس } : إنّ اللّه عزّوجلّ عرف نبيّه أسماء أزواجه . . . و إحديهنّ من سمّى له زينب بنت جحش و هى يومئذ تحت زيد بن حارثة فأخفى إسمها فى نفسه و لم يبده لكيلا يقول أحد من المنافقين : إنّه قال فى إمرأة فى بيت رجل أنّ ها إحدى أزواجه . . . و خشى قول المنافقين . . . ;

از امام رضا(ع) درباره اين سخن خداى عزّوجلّ: {و تخفى فى نفسك ما اللّه مبديه} روايت شده كه خداى عزّوجلّ به پيغمبر خود نام هاى همسران اش را اعلام كرده بود و يكى از آنان، كسى بود كه براى پيغمبر، به نام زينب بنت جحش معرفى شده بود و زينب، در آن زمان همسر زيد بن حارثه بود. پس پيغمبر، نام او را مخفى مى داشت و آن را اظهار نمى كرد تا از منافقان كسى نگويد: پيغمبر درباره زنى كه در خانه ديگرى است، گفته است كه وى، يكى از همسران او است! ... رسول خدا، از گفته منافقان مى ترسيد...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 39 - 6

6 - خداوند ، پيامبر ( ص ) را ، براى هراس راه ندادن به خود در راه انجام دادن رسالت اش ، دلدارى داده است .

الذين يبلّغون رس_ل_ت اللّه و يخشونه و لايخشون أحدًا

ذكر اين آيه در لابه لاى آياتى كه در آن از

پيامبر(ص) و برخوردهاى ديگران با آن حضرت و در تنگنا قرار گرفتن اش سخن مى گويد، مى تواند اشعار به اين نكته داشته باشد كه {اى رسول خدا! با توجه به سنت رفتارى پيامبران پيشين، عمل كن و هراسى به خود راه نده}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 13 - 1،2

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور اعلام هراس داشتن خود از پيامد هاى ناگوار اخروى عصيان و نافرمانى خدا به مردم

قل إنّى أخاف إن عصيت ربّى عذاب يوم عظيم

2 - پيامبر ( ص ) در خوف و هراس از عذاب قيامت ، در صورت عصيان و نافرمانى كردن

إنّى أخاف إن عصيت ربّى عذاب يوم عظيم

ترس محمد(ص) از عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 15 - 26

26 _ ترس پيامبر اكرم ( ص ) از عذاب قيامت ، عامل بازدارنده او از هر نافرمانى و گناه

إنى أخاف إن عصيت ربى عذاب يوم عظيم

ترس مردم دوران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 55 - 3

3 - ترسيدن و حساب بردن مردم عصر فرعون از خشم و غضب او و تحريك شدنشان عليه كسانى كه باعث خشم او مى شدند .

فأرسل فرعون فى المدائن ح_شرين . .. و إنّهم لنا لغائظون

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه جمله {إنّهم لنا لغائظون} در مقام تعليل براى تعقيب بنى اسرائيل است; يعنى، چون آنان ما را به خشم آوردند، پس سزاوار است كه شما آنان را

تعقيب كنيد.

ترس مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 18 - 2

2- مريم ( س ) با وحشت از حضور مرد ناشناس نزد وى ، به خداوند پناه برد و او را از خشم خداوند برحذر داشت .

قالت إنّى أعوذ بالرحم_ن منك إن كنت تقيًّا

مريم(س) به جاى {اللّهم إنّى أعوذ بك} مرد ناشناس را مخاطب ساخت تا ترس از خشم خداوند را در دل او ايجاد كند. {تقوى} ; يعنى قرار دادن خويش در وقاية (مانع) از هر چيز ترسناك (مفردات راغب) و {تقيّاً}; يعنى پرهيزكننده از خطر. به قرينه كلام مريم(س) كه مخاطب خود را از خداوند ترساند، مراد خطر خشم خداوند است.

ترس مسلمانان سست ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 13 - 7

7- كافران و عناصر سست ايمان ، داراى آينده اى پر بيم و هراس

إنّ الذين قالوا ربّنا اللّه ثمّ استق_موا فلاخوف عليهم و لا هم يحزنون

از مفهوم آيه شريفه، استفاده مى شود كه دو گروه در معرض بيم و هراس اند: 1_ كافران، 2_ آنان كه اظهار ايمان كرده ولى در طريق ايمان استقامت نورزند.

ترس مسلمانان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 13 - 12،13

12 _ مسلمانان صدر اسلام ، از نبرد با شرك پيشگان پيمان شكن ، در هراس بودند .

أتخشونهم

13 _ خداوند ، مسلمانان صدر اسلام را به خاطر هراسشان از سطوت دشمن و خوددارى از نبرد با آنان ملامت كرد .

أتخشونهم

ترس مسلمانان مدينه

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 10 - 5،8،11

5 - هجوم احزاب متّحد به سوى مدينه ، باعث وحشت و نگرانى مسلمانان شد .

إذ جاءوكم . .. و إذ زاغت الأبص_ر

{زاغت الأبصار} مى تواند كنايه از به وجود آمدن آن چنان وحشتى باشد كه چشم شخص، قدرت ديد و تشخيص را از دست مى دهد.

8 - هجوم احزاب متّحد به مدينه ، براى درهم شكستن مسلمانان ، مسلمانان را به قدرى وحشت زده كرد كه همانند افراد محتضر شدند .

إذ جاءوكم . .. و إذ زاغت الأبص_ر و بلغت القلوب الحناجر

مراد از به حنجره رسيدن قلب ها، خفگى و به حال مرگ افتادن است.

11 - ايّام هجوم احزاب متّحد به مدينه ، روزهايى بس سخت و نگران كننده براى مسلمانان بود .

إذ جاءوكم . .. و إذ زاغت الأبص_ر و بلغت القلوب الحناجر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 11 - 2

2 - مسلمانان مدينه ، با هجوم احزاب متّحد به آنان ، دچار اضطراب و تزلزل شديد شدند .

و زلزلوا زلزالاً شديدًا

ترس مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 81 - 3

3 _ مشركان سزاوار هراس از خداوند به سبب شريك پنداشتن براى او هستند.

و لاتخافون أنكم أشركتم بالله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 51 - 9

9- معتقدان به خدايان متعدد ( مشركان ) ، از معبود هاى خويش هراسان بودند .

لاتتخذوا إل_هين اثنين . .. فإيّ_ى فارهبون

{فا} در {فإيّاى} جواب شرط مقدر است

و آوردن آن بر سر مفعول مقدم _ كه مفيد حصر است _ مى تواند حكايت از نكته ياد شده بكند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 100 - 3

3- مشركان از ترس گرفتار شدن به فقر و فلاكت ، هر چند ثروت اختصاصى انبوه هم داشته باشند ، از آن انفاق نمى كنند .

قل لو أنتم تملكون خزائن رحمة ربّى إذًا لأمسكتم خشية الإنفاق

ترس معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 57 - 9

9- معبود هاى مشركان ، خود ترسان از عذاب خدا و اميدوار به رحمت او هستند .

يرجون رحمته و يخافون عذابه

ترس مكذّبان آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 49 - 2

2 _ ترس و اندوه، عذاب دنيوى تكذيب كنندگان آيات الهى

فمن ءامن و أصلح فلاخوف عليهم و لاهم يحزنون. و الذين كذبوا بأيتنا يمسهم العذاب

مطرح شدن عذاب براى تكذيب كنندگان، پس از نفى ترس و اندوه براى مؤمنان، اشاره به اين است كه عذاب دنيوى تكذيب كنندگان همان ترس و اندوه دنيوى آنان است.

ترس مكذبان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 51 - 2

2 - روى گردانى كافران مخالف پيامبر ( ص ) ، از سخن بيداربخش و پندآموز قرآن ، همراه با ترس و نگرانى از آينده خويش بود .

فرّت من قسورة

از تشبيه اعراض كافران از قرآن، به فرار گورخران از شير ژيان _ كه همراه با ترس و اضطراب شديد

است _ برداشت ياد شده استفاده مى شود.

ترس ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 13 - 4

4_ هراس و خوف فرشتگان از خداوند

و المل_ئكة من خيفته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 50 - 1

1- فرشتگان ، همواره ، از مقام ربوبيت و قهّاريت خداوند ، در خوف و هراسند .

و المل_ئكة . .. يخافون ربّهم من فوقهم

{من فوقهم} حال براى {ربّ} است و دلالت بر علوّ و برترى خدا مى كند كه حاكى از قهّاريت اوست و فعل مضارع {يخافون} دلالت بر تداوم مى كند.

ترس ممنوع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 41 - 15

15 - نهراسيدن از پيامد هاى التزام به حقايق تورات و انجيل و ايمان به قرآن ، از توصيه هاى خداوند به بنى اسرائيل

و لاتشتروا بأيتى . .. و إيّى فاتقون

حصر در جمله {اياى فاتقون} - پس از بيان لزوم ايمان و پرهيز از دين فروشى - به اين اشاره دارد كه: ايمان به قرآن و التزام به حقايق تورات و انجيل، ممكن است براى شما يهوديان و نصرانيان مشكلاتى را به همراه داشته باشد - كه نبايد از آنها در هراس باشيد - و فقط از عذابهاى الهى بترسيد.

ترس منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 56 - 7،8

7 _ منافقان ، گرفتار بيم و اضطراب درونى

و لكنهم قوم يفرقون

{فَرَق} (مصدر يفرقون) به معناى ترس و اضطراب شديد است ; يعنى، منافقان در

ترس و اضطراب سختى به سر مى برند، گفتنى است كه آيه بعد، بيان تفصيلى همين جمله است.

8 _ بيم منافقان از مؤمنان ، عامل مؤمن جلوه دادن خويش

و يحلفون باللّه إنهم لمنكم . .. و لكنهم قوم يفرقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 23 - 10

10 - برخى از مؤمنان ، بر خلاف منافقان ، از جهاد و كشته شدن ، ترسى ندارند .

و إن يأت الأحزاب يودّوا لو أنّهم بادون فى الأعراب . ..من المؤمنين رجال ... قضى ن

به قرينه مقابله، احتمال دارد كه آيه، در صدد بيان روحيه مؤمنان در مقابل منافقان باشد. در آيات سابق، از منافقانى ياد شده است كه از جهاد فرار مى كردند و يا دوست داشتند كه در صحنه جهاد، حضور نداشته باشند. در اين آيه، از مؤمنانى ياد مى كند كه به عهد خود وفادار ماندند و تا پاى جان ايستادند و اين نشان مى دهد كه آنان، ترسى ندارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 13 - 2

2 - ترس منافقان از مؤمنان ، بيشتر و جدى تر از ترس آنان از خداوند

لأنتم أشدّ رهبة فى صدورهم من اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 4 - 8،9

8 - منافقان ، همواره در وحشت و اضطراب اند .

يحسبون كلّ صيحة عليهم

9 - منافقان ، هر فريادى را عليه خود و هر حركتى را به ضرر خويش مى پندارند .

يحسبون كلّ صيحة عليهم

ترس منافقان مدينه

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 19 - 3،4

3 - منافقان مدينه ، به هنگام خبردار شدن از وقوع جنگ احزاب ، به قدرى مى ترسيدند كه چشمان شان بى اختيار ، به چرخش مى افتاد .

فإذا جاء الخوف رأيتهم ينظرون إليك تدور أعينهم كالذى يغشى عليه من الموت

مراد از {الخوف} به قرينه بحث جهاد و هجوم دشمن، خبر جنگ و قتال است كه براى منافقان بسيار ترس آور بود.

4 - منافقان مدينه ، از شدت ترس از جنگ ، شبيه محتضر مى شدند .

فإذا جاء الخوف رأيتهم ينظرون إليك تدور أعينهم كالذى يغشى عليه من الموت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 20 - 5،6

5 - منافقان مدينه ، به شدت از كشته شدن و آسيب ديدن ، واهمه داشتند .

و إن يأت الأحزاب يودّوا لو أنّهم بادون فى الأعراب

اين كه مى فرمايد: {دوست داشتند در بيابان باشند} كنايه از اين است كه نمى خواستند در مدينه باشند تا از جنگ، آسيبى به آنها برسد و يا كشته شوند.

6 - منافقان مدينه ، در عين ترس از حضور در مدينه ، به هنگام حمله دشمن ، دوست داشتند از اخبار مربوط به مسلمانان آگاه باشند .

و إن يأت الأحزاب يودّوا لو أنّهم بادون فى الأعراب يسئلون عن أنبائكم

ترس موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 87 - 1

1 - وحشت و هراس شديد موجودات آسمان ها و زمين در روز نفخ صور

و يوم ينفخ فى الصور ففزع من فى السم_وت و من فى الأرض

ترس موجودات آسمان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 87 - 1

1 - وحشت و هراس شديد موجودات آسمان ها و زمين در روز نفخ صور

و يوم ينفخ فى الصور ففزع من فى السم_وت و من فى الأرض

ترس موحدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 51 - 9

9 - مؤمنان و موحّدان راستين ، داراى خوف و رجا در پيشگاه خداوند

إنّا نطمع أن يغفر لنا ربّنا خط_ي_نا

ساحران از سويى خود را خطاكار مى دانستند و به همين جهت از عذاب الهى در هراس بودند. از سوى ديگر به خاطر پيشتازى در ايمان آوردن به موسى(ع)، اميدوار بودند كه خداوند آنان را ببخشايد.

ترس موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 12 - 12

12 - { عن الصادق جعفربن محمد ( ع ) إنّه قال : فى قول اللّه عزّوجلّ لموسى ( ع ) { فاخلع نعليك } قال : يعنى إرفع خوفيك ، يعنى خوفه من ضياع أهله و قد خلفها تمخض ، و خوفه من فرعون ;

از امام صادق(ع) در باره سخن خدا كه به موسى فرمود: {فاخلع نعليك} روايت شده كه فرمود: يعنى دو ترس خود را كنار بگذار; يعنى ترس او از تلف شدن همسر خويش كه وى را در حال زايمان برجاى گذاشته بود و ترس او از فرعون}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 21 - 2

2 - موسى ( ع ) از گرفتن عصاى مار

شده خويش در بيم و هراس بود .

قال خذها و لاتخف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 12 - 2

2 - اقدام موسى ( ع ) مبنى بر بيان ترس و نگرانى خويش به خداوند .

قال ربّ إنّى أخاف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 14 - 4

4 - بيم موسى ( ع ) از اقدام فرعونيان مبنى بر قتل او به خاطر رفتار گذشته اش ( قتل مرد قبطى )

فأخاف أن يقتلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 21 - 1

1 - فرار موسى ( ع ) از مصر ، در پى كشتن مرد قبطى و ترس از انتقام فرعونيان

ففررت منكم لمّا خفتكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 10 - 4،5

4 - ترس و گريز بى تأمل موسى ( ع ) ، با مشاهده تبديل عصاى دست خويش به مارى چالاك

فلمّا رءاها تهتزّ كأنّها جانّ ولّى مدبرًا

5 - موسى ، برخوردار از روحيات و خصوصيات بشرى ( مانند ترس و گريز ) در برخورد ناگهانى با خطرات

فلمّا رءاها تهتزّ . .. ولّى مدبرًا و لم يعقّب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 18 - 3

3 - درنگ موسى ( ع ) تا بامداد روز بعد در شهر ، همراه با هراس و انتظار پيشامد حادثه اى ناگوار براى خويش

فأصبح فى المدينة خائفًا يترقّب

{ترقّب} (مصدر {يترقّب}) معادل {انتظار} است; يعنى، {ينتظر وقوع المكروه به}.

مفعول {يترقّب} نيز حذف شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 31 - 4

4 - ندا و فرمان خدا به موسى ( ع ) مبنى بر پيش آمدن و نترسيدن از عصاى مار شده خويش

ي_موسى أقبل و لاتخف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 33 - 3

3 - ترس موسى از كشته شدن به دست فرعونيان به تقاص قتل مرد قبطى

إنّى قتلت منهم نفسًا فأخاف أن يقتلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 34 - 7

7 - ترس موسى از روبه رو شدن با تكذيب فرعونيان و عدم توانايى وى در دفاع از رسالت خويش

إنّى أخاف أن يكذّبون

ترس موسى(ع) در ميقات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 155 - 9

9 _ ترس موسى ( ع ) از متهم شدن به كشتن حاضران در ميقات ، مايه اندوه فراوان بر هلاكت ايشان شد .

قال رب لو شئت أهلكتهم من قبل

برداشت فوق توجيهى است احتمالى بر اينكه چرا موسى(ع) به خاطر هلاكت همراهانش به دور از چشمان بنى اسرائيل، اندوهناك شد.

ترس مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 155 - 6

6 - پيشه ساختن صبر و برپايى نماز ، دو وسيله كارساز براى تحمل ترس ها ، گرسنگى ها ، زيان هاى مالى و جانى و كمبود هاى به وجود آمده براى سالكان راه ايمان

يأيها الذين ءامنوا استعينوا بالصبر والصلوة . .. و لنبلونكم

بشىء من الخوف ... و ا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 143 - 2

2 _ وحشت برخى مؤمنان صدر اسلام از مرگ و شهادت در راه خدا

و لقد . .. فقد رايتموه و انتم تنظرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 173 - 19

19 _ ترساندن مؤمنان از تجمع دشمن پس از جنگ احد ، توسط نعيم بن مسعود

الّذين قال لهم النّاس انّ النّاس قد جمعوا لكم

امام باقر و امام صادق (ع) درباره {النّاس} اوّل در آيه فوق فرمودند: انّه نعيم بن مسعود الاشجعى.

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 889 ; تفسير تبيان، ج 3، ص 52.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 175 - 3

3 _ ترساندن مؤمنان از دشمن و بازداشتن آنان از جهاد ، عملى است شيطانى .

انّ النّاس قد جمعوا لكم فاخشوهم . .. انّما ذلكم الشّيطان يخوّف اولياءه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 35 - 16

16 _ مؤمنان ، بايد همواره نسبت به ثمردهى ايمان و عمل خويش در مرز بيم و اميد باشند .

يأيها الذين ءامنوا اتقوا اللّه . .. جهدوا فى سبيله لعلكم تفلحون

كلمه {لعل} رساى به اين حقيقت است كه مؤمنان، هر چند مراحل تقوا و تقرب به خدا و جهاد را گذرانده باشند، نبايد رستگارى و فلاح را براى خويش حتمى بشمارند و در نتيجه به عمل خويش مغرور شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 -

انفال - 8 - 6 - 4

4 _ وحشت شديد برخى از مؤمنان از حضور يافتن در جنگ بدر

كأنما يساقون إلى الموت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 77 - 11

11 - مؤمنان ، همواره بايد ميان بيم و اميد به سر برند و به اعمال نيك مغرور نشوند .

ي_أيّها الذين ءامنوا اركعوا . .. لعلّكم تفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 51 - 9

9 - مؤمنان و موحّدان راستين ، داراى خوف و رجا در پيشگاه خداوند

إنّا نطمع أن يغفر لنا ربّنا خط_ي_نا

ساحران از سويى خود را خطاكار مى دانستند و به همين جهت از عذاب الهى در هراس بودند. از سوى ديگر به خاطر پيشتازى در ايمان آوردن به موسى(ع)، اميدوار بودند كه خداوند آنان را ببخشايد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 9 - 2

2 - عبادت شبانه با سجده و قيام ، دغدغه خاطر داشتن از روز قيامت و اميد به رحمت الهى ، از اوصاف و نشانه هاى مؤمنان راستين

أمّن هو ق_نت ءاناء الّيل ساجدًا و قائمًا يحذر الأخرة و يرجوا رحمة ربّه

آيه شريفه به قرينه مقابله با آيه قبل _ كه درباره انسان هاى كافر بود _ درصدد بيان اوصاف و نشانه هاى مؤمنان راستين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 18 - 3،5

3 - مؤمنان ، داراى بيم و نگرانى همراه با مراقبت ، نسبت به رستاخيز

و الذين ءامنوا مشفقون منها

{اشفاق} (مصدر {مشفقون}) به

معناى هراس داشتن توأم با عنايت و مراقبت نسبت به چيزى است.

5 - مؤمنان ، نسبت به فرجام اخروى خود بيمناك و نگران اند .

و الذين ءامنوا مشفقون منها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 27 - 1

1 - ترس و نگرانى از عذاب پروردگار ، از ويژگى هاى مؤمنان و مسلمانان راستين

و الذين هم من عذاب ربّهم مشفقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 28 - 4

4 - اطمينان نداشتن نسبت به ايمنى خود از عذاب الهى ، دليل هراسناكى مؤمنان راستين از عذاب پروردگار

انّ عذاب ربّهم غير مأمون

جمله {إنّ عذاب ربّهم. ..} اعتراضى و پاسخ از سؤال مقدر است كه: چرا مؤمنان راستين از عذاب خداوند در هراس اند؟ پاسخ اين است كه چون هيچ كس نسبت به رهايى خويش از عذاب پروردگار اطمينان كامل ندارد.

ترس مؤمنان بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 83 - 4

4 _ مؤمنان به موسى ( ع ) ، از رؤسا و اشراف قوم خود و از اذيت و شكنجه هاى فرعون در وحشت شديدى به سر مى بردند .

فما ءامن لموسى إلا ذرية من قومه على خوف من فرعون و ملإيهم أن يفتنهم

تنكير {خوف} دلالت بر شدت آن مى كند و از معانى فتنه عذاب و شكنجه است.

ترس مؤمنان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 17

17 - زندگى مؤمنان نيكوكار صدراسلام در بيشترين دوران بعثت ، همراه با

ترس و ناامنى از سوى دشمنان بود .

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت . .. و ليبدّلنّهم من بعد خوفهم أمنً

مقصود از خوف و ناامنى در آيه شريفه _ به قرينه وعده جايگزين شدن آنان به جاى كافران حاكم _ ناامنى و ترسى است كه از ناحيه كافران و دشمنان به وجود آمده بود و چون اين آيات، در سال هاى پايانى دوران بعثت نازل گرديده بود، مى رساند كه مؤمنان، بيشترين دوران بعثت را به حالت ترس و اضطراب گذرانده اند.

ترس ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 150 - 10،12

10 - اهل ايمان نبايد از دشمنان دين در هراس بوده و از آنان بترسند .

فلا تخشوهم

12 - مسلمانان در عمل به احكام الهى و مواضع به حق خويش ، نبايد از تبليغات و جار و جنجال دشمنان هراسى به خود راه دهند .

فلا تخشوهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 249 - 20

20 _ ترس از هيبت سپاه دشمن ، از عوامل ايجاد ترديد و سستى اراده در پيكار *

قالوا لا طاقة لنا اليوم بجالوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 268 - 1،3

1 _ شيطان ، انسان را از فقر مى ترساند و مانع انفاق مى شود .

الشّيطان يعدكم الفقر

3 _ ترس از فقر ، مانعى شيطانى براى انفاق

الشّيطان يعدكم الفقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 151 - 5،7

5 _ دلهره و هراس ، از

عوامل عمده شكست در رويارويى با مشكلات

و هو خير النّاصرين. سنلقى فى قلوب الّذين كفروا الرّعب بما اشركوا

7 _ شرك به خدا ، از عوامل گرفتارى آدمى به دلهره و هراس

سنلقى فى قلوب الّذين كفروا الرّعب بما اشركوا باللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 153 - 8

8 _ دلهره و ترس و گريز مسلمانان از مهلكه كارزار احد ، موجب بى توجّهى در يارى رسانى به همرزمان خويش *

حتّى اذا فشلتم . .. اذ تصعدون و لا تلون على احد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 173 - 17

17 _ نهراسيدن از كثرت دشمن و توكّل بر خدا در رويارويى با آنان ، از نشانه هاى مؤمنان پيرو خدا و رسول ( ص )

الّذين استجابوا للّه و الرّسول . .. و قالوا حسبنا اللّه و نعم الوكيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 175 - 3،4،5،6،8،9،13،16

3 _ ترساندن مؤمنان از دشمن و بازداشتن آنان از جهاد ، عملى است شيطانى .

انّ النّاس قد جمعوا لكم فاخشوهم . .. انّما ذلكم الشّيطان يخوّف اولياءه

4 _ كسانى كه به خاطر ترس از شركت در جهاد خوددارى مى كنند ، از اولياء و دوستان شيطان هستند .

انّما ذلكم الشّيطان يخوّف اولياءه

از {انّ النّاس قد جمعوا لكم فاخشوهم}، معلوم مى شود كه شيطان (ابليس و يا جاسوس دشمن)، همه مؤمنان را مى ترساند، ولى از {يخوّف اولياءه} استفاده مى شود كه تنها دوستانش را مى ترساند. بنابراين مراد از {يخوّف اولياءه}،

فعليّت و تحقق ترس مى باشد كه مخصوص دوستان شيطان است. پس كسانى كه به خاطر ترس، از جهاد خوددارى كنند، اولياى شيطانند.

5 _ دوستى شيطان ، زمينه ساز ترس از غير خدا

انّما ذلكم الشّيطان يخوّف اولياءه

6 _ شيطان مؤمنان را از رويارويى با دوستانش مى ترساند .

انّما ذلكم الشّيطان يخوّف اولياءه

بنابر اينكه مفعول اوّل از فعل {يخوّف}، يعنى {كُم}، در تقدير باشد. يعنى شيطان شما را از دوستانش مى ترساند. جمله {فلا تخافوهم}، اين احتمال را تأييد مى كند.

8 _ ايجاد ترس از دشمن در دل هاى مؤمنان مجاهد ، كار شيطان است .

انّما ذلكم الشّيطان يخوّف اولياءه

9 _ ايجاد ترس ، از شگرد هاى شيطانى براى جلوگيرى مردم از گرايش به حقّ

انّما ذلكم الشّيطان يخوّف اولياءه

13 _ ترس از خدا ، زمينه مسؤوليت پذيرى ، و ترس از غير خدا ، زمينه گريز از مسؤوليت

الّذين استجابوا . .. فلا تخافوهم و خافون

16 _ ترس از خدا و نترسيدن از ديگران ، لازمه ايمان است .

فلا تخافوهم و خافون ان كنتم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 45 - 10

10 _ مؤمنان با اعتماد به ولايت و نصرت الهى ، نبايد از دشمنى مخالفان ضعف و ترسى به خود راه دهند .

و اللّه اعلم باعدائكم و كفى باللّه وليّاً و كفى باللّه نصيراً

هدف از بيان ولايت و نصرت الهى پس از معرفى يهوديان به عنوان دشمن، اين است كه مبادا با تصور دشمنى يهود از آنان بهراسيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 - 14،20،21

14 _

گروهى از مسلمانان صدر اسلام به گونه اى از نبرد با دشمن هراسناك بودند كه خداترسان از خدا مى ترسند .

اذا فريق منهم يخشون النّاس كخشية اللّه

برداشت فوق بر اين مبناست كه {كخشية اللّه} حال براى فاعل {يخشون} باشد كه در اين صورت مضافى مقدر است و تقدير كلام چنين خواهد بود: يخشون النّاس مثل اهل خشية اللّه.

20 _ ترس از غير خدا ، از عوامل بازدارنده مردم از جهاد

يخشون النّاس كخشية اللّه

21 _ سرزنش مسلمانانى كه از رويارويى با دشمنان در هراسند .

فلمّا كتب عليهم القتال اذا فريق منهم يخشون النّاس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 100 - 11

11 _ ترس از مواجهه با مرگ در مسير هجرت ، نبايد مانع اقدام به آن گردد .

و من يخرج من بيته مهاجراً الى اللّه و رسوله ثم يدركه الموت فقد وقع اجره على اللّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 3 - 18

18 _ لزوم ترس از خدا و نترسيدن از دشمنان دين

فلاتخشوهم و اخشون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 23،38

23 _ ترس از مردم در قضاوت بر اساس كتاب هاى آسمانى ، ناروا و مورد نهى خداوند

يحكم بها . .. فلاتخشوا الناس

38 _ عالمان بيمناك از دشمنى مردم ، در خطر ترجيح رفاه و آسايش بر ديندارى و نگهبانى از كتاب خدا

فلاتخشوا الناس . .. و لاتشتروا بايتى ثمناً قليلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 81 -

1،9

1 _ نترسيدن از پيامد شرك به خداى يگانه و در هراس بودن از شريكان موهوم او، كارى شگفت و نابخردانه است.

و كيف أخاف ما أشركتم و لاتخافون أنكم أشركتم بالله

9 _ ترس از آسيب رسانى برخى موجودات، از عوامل شريك پنداشتن آنها براى خداوند است.

و كيف أخاف ما أشركتم . .. فأى الفريقين أحق بالأمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 125 - 6،7،8

6 _ باور به معاد و بازگشت به خدا پس از مرگ ، عامل نهراسيدن ساحران مؤمن از مجازات ها و شكنجه هاى فرعون

إنا إلى ربنا منقلبون

7 _ تهديد ها و شكنجه ها ، بى تأثير در بازدارى مؤمنان راستين از طريق ايمان و باور هاى دينى

إنا إلى ربنا منقلبون

8 _ ضرورت بى باكى و بى پروايى از تهديد ها و شكنجه ها در طريق ايمان

إنا إلى ربنا منقلبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 46 - 4

4 - با وجود تضمين همراهى و يارى خداوند ، نگرانى و ترس از عواقب كار ها ، فاقدتوجيه است .

لاتخافا إنّنى معكما

{إنّنى معكما} تعليل براى {لاتخافا} مى باشد; يعنى، نترسيد چون من با شما هستم پس آن جا كه تضمين يارى الهى در كار باشد، ترس و نگرانى بى مورد خواهد بود.

ترس نكوهيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 92 - 14

14 _ رسيدن به پاداش نيك خدا در گرو انفاق از مال با وجود علاقه به آن و ترس از فقر

لن تنالوا البر حتى تنفقوا ممّا

تحبون

از رسول اللّه (ص) درباره آيه فوق سؤال شد آن حضرت فرمود: هو ان ينفق العبد المال و هو شحيح يأمل الدّنيا و يخاف الفقر.

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 793 ; تفسير برهان، ج 1، ص 298، ح 7.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 122 - 2،5،8

2 _ سستى و ترس دو گروه از مسلمانان شركت كننده در جنگ احد ، مورد ملامت خداوند

اذ همّت طائفتان منكم ان تفشلا و اللّه وليّهما

{فشل} به معناى ضعف به همراه ترس است. (مفردات راغب).

5 _ دسيسه منافقان ( عبداللّه بن أبى سلول ) ، براى ايجاد سستى و هراس در مسلمانان ، هنگام روانه شدن آنان به سوى احد

اذ همّت طائفتان منكم ان تفشلا

در مجمع البيان آمده است كه عبداللّه بن ابى سلول، دو طايفه از مسلمانان (برخى از مهاجر و انصار) را از رويارويى با مشركان برحذر مى داشت.

8 _ يارى خداوند در از بين بردن هراس آن دو گروه از مسلمانان كه در جنگ احد ، به سستى مبتلا شدند .

اذ همّت طائفتان منكم ان تفشلا و اللّه وليّهما

جمله {اذ همّت} مى رساند كه قصد سستى داشتند، ولى از اين قصد منصرف شدند و به كار جنگ پرداختند. جمله {و اللّه وليّهما}، ظاهراً بيانگر علت انصراف آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 123 - 17

17 _ هراس و سستى در رويارويى با دشمنان دين و عدم اتكا و توكّل بر خداوند ، نشانه بى تقوايى *

اذ همّت طائفتان منكم ان تفشلا . .. فاتّقوا اللّه

لعلّكم تشكرون

جمله {فاتّقوا اللّه}، مى تواند تفريع براى تمامى مطالب سابق باشد; يعنى از سستى در جنگ و بى اعتقادى به ولايت خداوند و عدم توكّل بر او برحذر باشيد كه با تقواى الهى سازگار نيست.

ترس و اميد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 284 - 13

13 _ استفاده قرآن از روش خوف و رجا در تربيت انسانها

يحاسبكم به اللّه فيغفر لمن يشاء و يعذّب من يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 102 - 4

4 _ خداوند ، خواهان خارج نشدن انسان از حالت خوف و رجا

عسى اللّه يتوب عليهم

خداوند، به طور قطع نفرموده است كه توبه آنان پذيرفته مى شود; بلكه فرموده: اميد است كه پذيرفته شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 47 - 11

11- ايجاد حالت خوف و رجا در انسان ها ، از روش هاى تبليغى قرآن كريم

أو يأخذهم على تخوّف فإن ربّكم لرءوف رحيم

آوردن عبارت {فإن ربّكم لرءوف رحيم} _ كه دلالت بر مهر و رحمت خداوند مى كند _ پس از تهديد بدكاران، مى تواند مشعر به نكته فوق باشد.

ترس و اميدوارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 48 - 9

9 _ لزوم قرين ساختن خوف و رجا در ابلاغ مغفرت الهى به مردم

و يغفر ما دون ذلك لمن يشاء

چون خداوند در عين اميدوار ساختن مردم به آمرزش، آن را مشروط به مشيت كرده تا حالت خوف به طور كلّى زايل نشود.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 110 - 9

9 _ طرح بيم و اميد به همراه يكديگر ، از روش هاى قرآن براى ارشاد و تربيت انسانها

فمن يجدل اللّه عنهم يوم القيمة . .. و من يعمل سوءاً ... يجداللّه غفوراً رحيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 98 - 11

11 _ انسان بايد همواره بيمناك از گناهان خويش و اميدوار به رحمت و مغفرت الهى باشد .

اعلموا إنّ اللّه شديد العقاب و إنّ اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 165 - 13

13 _ آدمى در هر حال بايد از عقوبتهاى الهى ترسان و به رحمت او اميدوار باشد.

إن ربك سريع العقاب و إنه لغفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 21 - 4

4 - ايجاد حالت ترس و اميد در انسان ها ، از روش هاى هدايتى قرآن است .

يعذّب من يشاء و يرحم من يشاء

اين كه عذاب و رحمت را خداوند، بسته به مشيت خود دانسته است، احتمال دارد به منظور ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 45 - 4

4 - به وجود آوردن خوف و رجا ، در دل مردمان ، از جمله مسؤوليت هاى پيامبراكرم ( ص ) بود .

أرسلنك . .. مبشّرًا و نذيرًا

ترس هامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 6 - 4

4 - فرعون

، هامان و سپاهيانش همواره از خطر بنى اسرائيل ، در هراس بودند .

و نرى فرعون و ه_م_ن . .. ما كانوا يحذرون

جمله {كانوا يحذرون} ماضى استمرارى و بيانگر ترس دائمى فرعونيان از بنى اسرائيل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 25 - 6

6 - وحشت و احساس خطر فرعون ، هامان و قارون از گسترش آيين موسى و قوت گرفتن پيروان آن حضرت

قالوا اقتلوا أبناء الذين ءامنوا معه

از فرمان فرعون و. .. به قتل ايمان آورندگان به موسى(ع)، برداشت ياد شده استفاده مى شود.

ترس هنگام ولادت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 7 - 1

1 - تولد موسى ( ع ) ، در فضايى آكنده از خوف و خطر و به دور از چشم ديگران

يذبّح أبناءهم . .. و أوحينا إلى أُمّ موسى أن أرضعيه

ترس يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 13 - 5

5_ ترسيدن بر جان يوسف ( ع ) از حمله گرگها ، از دلايل مخالفت يعقوب ( ع ) با فرستادن يوسف به همراه فرزندانش

قال إنى . .. أخاف أن يأكله الذئب

ترس يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 7 - 1

1 - يهود ، قومى هراسان از مرگ و غير مشتاق براى لقاى الهى

و لايتمنّونه أبدًا

ترس يهود از مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 96 - 3،4

3 - روش و منش يهود

، نمايانگر حرص شديد آنان بر زندگانى دنيا و ترس از مرگ است .

و لتجدنهم أحرص الناس على حيوة

{لتجدن} مركب از فعل تجد (مى يابى)، لام قسم و نون تأكيد است; يعنى، البته و بدون هيچ ترديد مى يابى كه يهود حريص ترين مردمند. تأكيد بر اينكه مخاطب، دلبستگى يهود را بر زندگى دنيا مى يابد، گوياى اين معناست كه عملكرد يهود نمايانگر علاقه شديد آنان به حيات دنياست.

4 - نمايان بودن علاقه يهود به زندگى دنيا ، مانع آنان از اظهار اشتياق به حيات اخروى و تظاهر به نهراسيدن از مرگ

و لتجدنهم أحرص الناس على حيوة

جمله {لتجدنهم . ..} استشهادى است براى جمله {لن يتمنوه}; يعنى، اين حقيقت كه يهود تمناى مرگ و رسيدن به آخرت را ندارند، از زندگى آنان به خوبى معلوم مى شود; به گونه اى كه حتى خود آنان نيز نمى توانند آن را انكار كنند.

ترس يهود بنى قريظه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 26 - 3،6،7،12

3 - دل هاى يهوديان بنى قريظه ، آكنده از ترس و وحشت از مسلمانان مدينه شده بود .

و قذف فى قلوبهم الرعب

{رعب} در لغت، بريدن و لاعلاج شدن ناشى از ترسى است كه همه جان را فراگرفته است (مفردات راغب).

6 - خداوند ، بر دل هاى يهود بنى قريظه ، ترس و وحشت افكند .

و قذف فى قلوبهم الرعب

7 - چيره شدن ترس بر يهود بنى قريظه ، موجب شد كه آنان ، بدون هيچ گونه زحمتى از قلعه هاى مستحكم خارج شوند . *

و أنزل الذين ظ_هروهم . .. و قذف فى

قلوبهم الرعب

ممكن است _ چنان چه در كتاب هاى سيره و تاريخ آمده است _ واقعيت امر، چنين باشد كه بر يهوديان، ترس چيره شد و باعث گرديد كه آنها، از قلعه هاى مستحكم خود بيرون بيايند و به راحتى در دست رس سپاه مسلمانان قرار بگيرند. بنابراين، ذكر {أنزل} پيش از {قذف} ممكن است به خاطر اهميت خارجى آن باشد.

12 - چيره شدن ترس بر سپاه يهود بنى قريظه ، باعث از بين رفتن توان رزمى آنان شد و به راحتى ، به دست مسلمانان مدينه ، شكست خوردند .

و قذف فى قلوبهم الرعب فريقًا تقتلون و تأسرون فريقًا

تشويق به ترس از حسابرسى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 14 - 7

7- ترس از حسابرسى خداوند و وعيد او ، امرى ارزشمند و مورد تشويق خداوند

ذلك لمن خاف مقامى و خاف وعيد

تشويق به ترس از وعيدهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 14 - 7

7- ترس از حسابرسى خداوند و وعيد او ، امرى ارزشمند و مورد تشويق خداوند

ذلك لمن خاف مقامى و خاف وعيد

جايگاه ترس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 10 - 7

7 - { دل } كانون عواطف و احساسات آدمى و مركز بيم ، اندوه ، اميد و شادمانى وى

و أصبح فؤاد أُمّ موسى ف_رغًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 26 - 9

9 - جايگاه ترس ، قلب آدمى است .

و قذف

فى قلوبهم الرعب

خدا و ترس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 28 - 17

17 - خداوند ، هيچ گونه ترسى از بندگان خود ندارد .

ضرب لكم مثلاً . .. تخافونهم كخيفتكم أنفسكم

اين كه در مَثَل، براى نفى شريك از خداوند، موضوع ترس انسان ها رااز هم و نترسيدن آنها را از بَردگان شان مطرح كرده است، مى تواند رساننده نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 15 - 2،3،4

2 - خداوند ، از آثار هلاكت ثموديان پروايى نداشته و ترسى از پيامد هاى آن ندارد .

و لايخاف عقبيها

3 - خداوند ، بر همه حوادث هستى ، مسلّط است و از هيچ پيشامدى نمى هراسد .

و لايخاف عقبيها

4 - خداوند ، از نابود ساختن جامعه هاى بزرگ آلوده به گناه ، نمى هراسد و بر آثار و پيامد هاى آن سلطه كامل دارد .

و لايخاف عقبيها

رفع ترس ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 70 - 7

7_ فرشتگان مهمان بر ابراهيم ( ع ) ، با معرفى خود و مأموريتشان ، ترس و دلهره را از ابراهيم ( ع ) زدودند .

قالوا لاتخف إنا أُرسلنا إلى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 74 - 5

5_ جدال و چون و چراى ابراهيم ( ع ) درباره قوم لوط ، پس از برطرف شدن ترس او و دريافت بشارت ( فرزنددار شدن ) بود .

فلما ذهب عن إبرهيم الروع

و جاءته البشرى يج_دلنا فى قوم لوط

رفع ترس از بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 62 - 1

1 - اقدام قاطع موسى ( ع ) براى زدودن وحشت همراهان خويش و ( ترس آنان از گرفتار شدن در كمند سپاه فرعون )

قال أصح_ب موسى إنّا لمدركون . قال كلاّ

رفع ترس از صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 14

14 - تبديل و جايگزين كردن ترس و اضطراب به امنيت و آرامش ، وعده خداوند به مؤمنان داراى عمل صالح

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت . .. و ليبدّلنّهم من بعد خوفهم أمنً

رفع ترس از مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 14

14 - تبديل و جايگزين كردن ترس و اضطراب به امنيت و آرامش ، وعده خداوند به مؤمنان داراى عمل صالح

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت . .. و ليبدّلنّهم من بعد خوفهم أمنً

رفع ترس ساره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 71 - 5

5_ احساس امنيت ساره پس از ترس و وحشت از فرشتگان ، مايه شادى و خرسندى وى گرديد .

قالوا لاتخف إنا أُرسلنا إلى قوم لوط. وامرأته قائمة فضحكت

برداشت فوق، بر اين اساس است كه جمله {فضحكت} تفريع بر {لاتخف إنا اُرسلنا إلى قوم لوط} باشد.

رفع ترس مادر موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 10

- 2

2 - دل مادر موسى ، فارغ از ترس و اندوه نسبت به فرجام نوزادش پس از دريافت وحى الهى

و أوحينا إلى أُمّ موسى . .. أن لاتخافى ... و أصبح فؤاد أُمّ موسى ف_رغًا

رفع ترس موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 68 - 1

1 - دل قوى داشتن و نگران نبودن از پى آمد هاى سِحر ساحران فرعون ، مفاد وحى خداوند به موسى ( ع ) در ميدان مقابله با ساحران

فأوجس . .. قلنا لاتخف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 25 - 9

9 - اقدام شعيب به دلدارى موسى ( ع ) رفع نگرانى و ترس از وى و اعلام نجات يافتنش از شر فرعونيان

قال لاتخف نجوت من القوم الظ_لمين

زمينه ترس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 92 - 3

3 _ پيامد هاى شوم نافرمانى خدا و رسول ، سزاوار بيم و هراس

و اطيعوا اللّه و اطيعوا الرسول و احذروا

متعلق {واحذروا} به قرينه صدر آيه مى تواند مخالفت با خدا و رسول باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 66 - 3

3 _ سرنوشت بد و اقامتگاه ناگوار انسان در جهنم ، مقتضى هراسان بودن ، اضطراب ، تضرع و دعا كردن به درگاه الهى است .

ربّنا اصرف عنّا عذاب جهنّم . .. إنّها ساءت مستقرًّا و مقامًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 23 - 14

14 -

پديد آوردن حالت { خوف و رجا } ، { ترس و آرامش } و { بيم و اميد } در انسان ، از آثار قرآن است .

كت_بًا . .. تقشعرّ منه جلود الذين يخشون ربّهم ثمّ تلين جلودهم و قلوبهم إلى ذكر ا

لرزش يا آرامش اندام و قلب، از آثار توجه به قرآن كريم است و اين دو نشانه وجود دو حالت خوف و رجا در انسان است.

زمينه ترس اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 49 - 8

8- گناه ، زمينه ساز هراس و نگرانى انسان در قيامت است .

فترى المجرمين مشفقين ممّا فيه

زمينه ترس از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 94 - 11

11 _ باور به قيامت و عذاب دردناك آن موجب ترس از خداوند وعمل به احكام او

ليعلم اللّه يخافه بالغيب

{باء} در بالغيب مى تواند سببيه باشد بر اين مبنا مراد از غيب امورى است كه از نظر شخص خائف و حواس وى پنهان مى باشد و از مصاديق بارز غيب و نهانى كه سبب خوف آدمى از خدا مى شود قيامت و عذاب آخرت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 109 - 6

6 _ ياد قيامت و صحنه هاى بررسى اعمال در آن ، زمينه ساز رعايت تقوا و ترس از خداوند

و اتقوا اللّه . .. يوم يجمع اللّه الرسل

چنانچه {يوم} مفعول براى {اذكروا} باشد، جمله {اذكروا يوم . ..} پس از {اتقوا اللّه} مى تواند اشاره به علتى از علل

لزوم تقوا و ترس از خدا داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 2 - 16

16- اعتقاد به يگانگى خداوند ، زمينه ساز تقواپيشگى و ترس و پروا داشتن از او

أن أنذروا أنه لا إل_ه إلاّ أنا فاتقون

فاء در {فاتقون} فاى تفريع است. بنابراين اين مطلب به دست مى آيد كه: اگر كسى به توحيد و يگانگى خداوند معتقد شد، به دنبال آن زمينه تقواپيشگى براى او حاصل مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 33 - 3

3 - توجه به ربوبيت خداوند ، زمينه ساز ترس از او است .

ي_أيّها الناس اتّقوا ربّكم

اضافه {ربّ} به ضمير {كم} مى تواند براى رساندن اين نكته باشد كه خداوند، چون پروردگار شما است، از او بترسيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 16 - 13

13 - اعتقاد به قيامت و عذاب دوزخ ، سبب ترس از خدا و تقواپيشگى

لهم من فوقهم ظلل من النار . .. ذلك يخوّف اللّه به عباده ي_عباد فاتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 13 - 7

7 - برخوردارى از درك عميق ، مستلزم بيم از خدا است و نه خلق .

لأنتم أشدّ رهبة فى صدورهم من اللّه ذلك بأنّهم قوم لايفقهون

برداشت ياد شده با توجه به مفهوم آيه شريفه است كه هراس از مردم و خدانترسى را، به عدم درك عميق (فقاهت) مستند كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات -

79 - 40 - 5

5 - توجّه به ربوبيت خداوند ، مايه هراس از فرجام مخالفت با او است .

و أمّا من خاف مقام ربّه

زمينه ترس از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 57 - 14

14- اميد به رحمت خداوند و ترس از عذابش ، مقتضاى ربوبيت اوست .

إلى ربّهم الوسيلة . .. و يرجون رحمته و يخافون عذابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 57 - 1

1 - اعتقاد راستين به ربوبيت يگانه خداوند ، مستلزم بيم داشتن از عذاب او و نگران بودن از فرجام كار خويش

إنّ الذين هم من خشية ربّهم مشفقون

{خشية} به معناى ترس، بيم و هراس است. عبارت {من خشية ربّهم}، به تقدير {من خشية عذاب ربّهم} مى باشد. {إشفاق} (مصدر {مشفقون}) نيز به معناى نگرانى، پريشانى، تشويش خاطر، اضطراب و در بيم و اميد بودن است.

زمينه ترس از عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 40 - 12

12 - اعتقاد به مواجه شدن با كردار خويش در قيامت ، زمينه ساز پذيرش انذار هاى خداوند و بيمناكى از عذاب قيامت

إنّا أنذرن_كم عذابًا قريبًا يوم ينظر المرء ما قدّمت يداه

زمينه ترس از فرجام عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 40 - 10

10 - توجّه به وابستگى همه چيز به تدبير خداوند ، زمينه ساز ترس و نگرانى از فرجام كار ها است .

و أمّا من خاف مقام ربّه

زمينه ترس از قيامت

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 37 - 16

16 - توجه و اعتقاد به صحنه هاى دشوار و سخت قيامت ، مقتضى ترس از آن روز است .

يخافون يومًا تتقلّب فيه القلوب و الأبص_ر

زمينه ترس خداترسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 10 - 6

6 - عاقبت انديشان و اهل خشيت ، تأثيرپذير از تذكرات و پند هاى قرآن

فذكّر . .. سيذّكّر من يخشى

زمينه ترس فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 44 - 2

2 - سخنان نرم موسى و هارون ( ع ) ، زمينه اى مناسب براى پى بردن فرعون به حقيقت و يا پيدايش باور هاى خويش

فقولا له قولاً ليّنًا لعلّه يتذكّر أو يخشى

{خشية} ترسى است كه آميخته با احساس عظمت طرف مقابل باشد (مفردات راغب). حرف {أو} فرعون را بين دو واكنش احتمالى ترسيم كرده است. بنابراين جمله {لعلّه...} بيان مى دارد كه اميد است فرعون يا حقيقت را فهميده و به آن يقين يابد و يالااقل احتمال صداقت موسى و هارون(ع) را بدهد و در نتيجه خطر را بزرگ ديده و از آن هراسان شود.

سرزنش ترس از غير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 52 - 8

8- ترس از غير خداوند ، امرى نكوهيده و مذموم است .

أفغير الله تتقون

{تقوا} در اصل به معناى حفظ خود از چيزى است كه مايه نگرانى و ترس باشد و به معناى خودِ ترس نيز آمده است. برداشت

فوق، بر اساس معناى دوم است.

سرزنش ترس از فقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 100 - 11

11- بخل از انفاق ، به خاطر ترس از فقر و تهى دستى ، امرى مذموم و نكوهيده است .

لو أنتم تملكون . .. لأمسكتم خشية الإنفاق

از اينكه آيه در مقام مذمت و توبيخ انسانها و يا مشركان به خاطر داشتن روحيه خست و بخل است; نكته فوق قابل استفاده است.

شقاوت محرومان از ترس خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 11 - 4

4 - محرومان از خشيت الهى ، شقى ترين افراداند .

من يخشى . .. الأشقى

تقابل دو گروه {اهل خشيت} و {اهل شقاوت}، بيانگر اين است كه در نگاه قرآن، {شقاوت} نيز مانند {خشيت}، حالتى نفسانى و هر يك ملازم با نبود ديگرى است.

شگفتى ترس از غير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 52 - 9

9- واهمه داشتن از غير خداوند _ با توجه به وحدانيت و مالكيت انحصارى او بر جهان _ امرى شگفت آور و غير منطقى است .

إنما هو إل_ه وحد . .. و له ما فى السموت و الأرض ... أفغير الله تتّقون

همزه {أفغير الله}، استفهام انكارى بوده و متضمن معناى تعجب است و تعجب در جايى رخ مى دهد كه كارى غير طبيعى و غير متداول باشد. اينكه پس از يادآورى {إنما هو إله واحد} و {له ما فى السماوات و الأرض} با شگفتى اظهار مى دارد: {أفغير الله تتّقون}، نكته فوق قابل

استفاده است.

عموميت ترس در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 30 - 10

10 - نگرانى و هراس انسان ها حتى يكتاپرستان در قيامت

تتنزّل عليهم المل_ئكة ألاّتخافوا و لاتحزنوا

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه آيه شريفه مربوط به قيامت بوده و نگرانى موحدان از ناحيه سرنوشت و دشوارى هاى مراحل بعد پديد آمده باشد.

عوامل ترس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 62 - 12

12 - كفر به خدا ، انكار قيامت و نداشتن عمل صالح ، موجب غلبه ترس و اندوه بر آدمى است .

من ءامن باللّه و اليوم الأخر و عمل صلحاً . .. و لا خوف عليهم و لاهم يحزنون

مفهوم جمله {من آمن . ..} گوياى برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 235 - 12

12 _ آگاهى همه جانبه خداوند بر اسرار انسان ، مقتضى ترس و پروا داشتن از او

و اعلموا انّ اللّه يعلم ما فى انفسكم فاحذروه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 122 - 5

5 _ دسيسه منافقان ( عبداللّه بن أبى سلول ) ، براى ايجاد سستى و هراس در مسلمانان ، هنگام روانه شدن آنان به سوى احد

اذ همّت طائفتان منكم ان تفشلا

در مجمع البيان آمده است كه عبداللّه بن ابى سلول، دو طايفه از مسلمانان (برخى از مهاجر و انصار) را از رويارويى با مشركان برحذر مى داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3

- آل عمران - 3 - 151 - 7،14

7 _ شرك به خدا ، از عوامل گرفتارى آدمى به دلهره و هراس

سنلقى فى قلوب الّذين كفروا الرّعب بما اشركوا باللّه

14 _ دلهره و تزلزل روحى ، پيامد انديشه هاى دينى عارى از منطق و برهان *

سنلقى فى قلوب الّذين كفروا الرعب بما اشركوا باللّه ما لم ينزّل به سلطاناً

به نظر مى رسد شرك از آن نظر كه پندارى بدون برهان است _ به دليل توصيف آن به {ما لم ينزّل به سلطاناً} _ سبب رعب و دلهره شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 - 13

13 _ فرمان جهاد ، مايه ترس برخى از مدعيان جهاد و مبارزه در صدر اسلام

فلمّا كتب عليهم القتال اذا فريق منهم يخشون النّاس كخشية اللّه او اشدّ خشية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 83 - 1

1 _ نكوهش خداوند از افشاكنندگان اخبارى كه موجب احساس امنيت از هجوم دشمن و يا موجب ترس و وحشت از دشمن مى شود . ( اخبار امنيتى ) .

و اذا جاءهم امر من الامن او الخوف اذاعوا به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 15 - 10

10 _ عذاب قيامت دهشتزا و سزاوار ترس بسيار

إنى أخاف إن عصيت ربى عذاب يوم عظيم

توصيف روز قيامت به {عظيم}، بيان عظمت رخدادهاى آن (عذاب و . .. ) نيز هست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 2 - 1

1 _ دل

مؤمنان راستين ، لرزان و بيمناك به هنگام ياد خدا

إنما المؤمنون الذين إذا ذكر اللّه وجلت قلوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 12 - 3،6

3_ برق هاى آسمانى مايه هراس مردم و نيز موجب اميد آنان است .

هو الذى يريكم البرق خوفًا و طمعًا

برداشت فوق بر اين اساس است كه هر يك از {خوفاً} و {طمعاً} مفعول له تحصيلى باشد.

6_ { قال الرضا ( ع ) فى قول الله عزوجل : { هو الذى يريكم البرق خوفاً و طمعاً } قال : خوفاً للمسافر و طمعاً للمقيم ;

از امام رضا(ع) درباره سخن خدا: {هو الذى يريكم البرق خوفاً و طمعاً} روايت شده است كه فرمود: مايه ترس براى مسافر و مايه اميد براى مقيم در وطن مى باشد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 3 - 6

6- لزوم خداترسى و هراس از فرجام مخالفت با تعاليم قرآن

إلاّ تذكرة لمن يخشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 65 - 4،5

4 _ پيوستگى و گريزناپذيرى عذاب جهنم ، موجب هراسناكى و اضطراب شديد بندگان خالص خدا از سرنوشت اخروى شان

إنّ عذابهاكان غرامًا

درخواست رهايى از عذاب و تعليل آن به اين كه آن عذاب دائمى و گريزناپذير است، برداشت فوق را مى رساند.

5 _ پيوستگى و گريزناپذيرى عذاب جهنم ، مقتضى ترس ، اضطراب ، تضرع و دعا كردن به درگاه الهى براى رهايى از آن

ربّنا اصرف عنّا عذاب جهنّم إنّ عذابهاكان غرامًا

عوامل ترس ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

8 - هود - 11 - 70 - 4

4_ خوددارى فرشتگان از تناول غذا ، عامل ترس ابراهيم ( ع ) از آنان شد .

فلما رءآ أيديهم لاتصل إليه نكرهم و أوجس منهم خيفة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 28 - 2

2 - خوددارى ميهمانان از خوردن غذا ، مايه بيم و نگرانى حضرت ابراهيم ( ع )

قال ألا تأكلون . فأوجس منهم خيفة

{أوجس} معادل دو فعل {أحسّ و أضمر} مى باشد و تنوين {خيفة} براى تنويع است; يعنى، ابراهيم(ع) در درون خويش از آنان احساس نوعى ترس كرد.

عوامل ترس اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 49 - 6

6- شرك و دنياپرستى و مغرور شدن به مال و فرزند ، گناه و مايه دلهره و وحشت در آخرت است .

فترى المجرمين مشفقين ممّا فيه

آيات گذشته، در باره دنياپرستى و شرك بود، لذا مصداق مورد نظر از {مجرمين} همان مشركان سرمست به مواهب دنيوى اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 22 - 5

5 - بيم و هراس انسان ها در قيامت ، از عملكرد و دستاورد خود آنان است .

ترى الظ_لمين مشفقين ممّا كسبوا

عوامل ترس از حشر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 51 - 10

10 _ توجه به نبودن هيچ ياور و شفيعى جز خداوند در قيامت، موجب هرس از حشر

الذين يخافون . .. ليس لهم من دونه ولى و لا شفيع

عوامل ترس از خدا

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 52 - 10

10- در انحصار خداوند بودن جزا ( كيفر و پاداش ) ، مقتضى اختصاص دادن ترس ، به ترس از او

و له الدين واصبًا أفغير الله تتّقون

به تناسب موضوع (توبيخ ترس از غير خدا)، احتمال دارد مراد از {الدين} جزا باشد. اينكه ترس از غير خدا مورد سرزنش قرار گرفته ممكن است به خاطر اين باشد كه جزا منحصراً در اختيار خداوند است و در اين صورت، جايى براى ترس از غير خدا نمى ماند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 53 - 2

2- سرمنشأ بودن خداوند براى تمامى نعمت ها ، مقتضى اختصاص دادن ترس ، به ترس از او

أفغير الله تتّقون . و ما بكم من نعمة فمن الله

از اينكه آيات داراى يك سياق بوده و در صدد بيان نكاتى است كه انسانها را تحريص به ترس از خداوند مى كند، بيان {و ما بكم من نعمة. ..} پس از توبيخ ترس از غير خدا، مى تواند به منظور ياد شده باشد.

عوامل ترس از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 57 - 17

17- شدت عذاب الهى ، عامل ترس و بيم دعوت كنندگان تعاليم الهى از آن است .

و يخافون عذابه إن عذاب ربّك كان محذورًا

{إن عذاب ربّك} تعليل براى {يخافون عذابه} است; يعنى، به اين دليل از عذاب خداوند در هراس هستند كه عذاب پروردگار بس سخت و دهشت بار است.

عوامل ترس از عصيان خدا

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 60 - 3

3- احاطه كامل خداوند بر انسان ، مقتضى ترس از نافرمانى اوست .

و ما نرسل بالأي_ت إلاّ تخويفًا . .. إن ربّك أحاط بالناس ... و نخوّفهم

عوامل ترس از قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 46 - 4

4 - توجه به نزديك بودن قيامت و اندك بودن فاصله آن با زندگانى دنيا ، افزايش دهنده ترس و نگرانى درباره گرفتارى هاى آن *

إنّما أنت منذر من يخشيها . كأنّهم يوم يرونها لم يلبثوا إلاّعشيّة أو ضحيها

عوامل ترس از مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 7 - 5

5 - دستاورد زشت و ظلم و ستم يهوديان ، سبب ترس و هراس آنان از مرگ

و لايتمنّونه أبدًا بما قدّمت أيديهم و اللّه عليم بالظ_لمين

عوامل ترس بندگان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 66 - 2

2 _ بد و ناگوار بودن جهنم براى انسان ، موجب هراسناكى و دست به دعا برداشتن بندگان خالص خدا به درگاه الهى براى رهايى از آن

ربّنا اصرف عنّا عذاب جهنّم . .. إنّها ساءت مستقرًّا و مقامًا

برداشت فوق، با توجه به اين نكته است كه جمله {إنّها ساءت. ..} تعليل براى جمله {و الذين يقولون ربّنا اصرف...} است; يعنى، چون جهنم جايگاه بدى است، بندگان خدا براى نجات خود از آن، دست به دعا برمى دارند.

عوامل ترس لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 -

عنكبوت - 29 - 33 - 10

10 - لوط ( ع ) ، با ورود ملائكه به محضرش ، نگران شد و ترسيد .

و قالوا لاتخف و لاتحزن

عوامل ترس مبلغان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 57 - 17

17- شدت عذاب الهى ، عامل ترس و بيم دعوت كنندگان تعاليم الهى از آن است .

و يخافون عذابه إن عذاب ربّك كان محذورًا

{إن عذاب ربّك} تعليل براى {يخافون عذابه} است; يعنى، به اين دليل از عذاب خداوند در هراس هستند كه عذاب پروردگار بس سخت و دهشت بار است.

عوامل ترس منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 13 - 6

6 - هراس از مردم و خدا نترسى منافقان ، معلول سطحى نگرى و سبك مغزى آنان است .

لأنتم أشدّ رهبة فى صدورهم من اللّه ذلك بأنّهم قوم لايفقهون

عوامل ترس موحدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 30 - 9

9 - موحدان راستين ، در خوف و هراس نسبت به سرنوشت اخروى خويش و اندوهناك از خطا ها و لغزش هاى خود

إنّ الذين قالوا ربّنا اللّه ثمّ استق_موا. .. ألاّتخافوا و لاتحزنوا

بنابراين نكته كه نزول ملائكه در دنيا و يا به هنگام مرگ باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.

عوامل ترس موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 32 - 5

5 - پيش آمدن ناگهانى حادثه طور ( مكالمه خدا ، تبديل عصا به اژد ها و يد بيضا ) باعث به

هم ريختن آرامش موسى ( ع ) و چيره شدن ترس بر وى

فلمّا أتيها نودى . .. و اضمم إليك جناحك من الرّهب

عوامل رفع ترس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 62 - 3

3 _ دوستى خدا ، مايه رفع اندوه و ترس انسان است .

ألا إن أولياء اللّه لا خوف عليهم و لا هم يحزنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 63 - 6

6 _ ايمان و تقواپيشگى ، موجب رفع اندوه و ترس انسان است .

ألا إن أولياء اللّه لا خوف عليهم و لا هم يحزنون الذين ءامنوا و كانوا يتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 64 - 4

4 _ بشارت هاى خداوند به مؤمنان متقى ، موجب رفع ترس و اندوه آنان است .

ألا إن أولياء اللّه لا خوف عليهم و لا هم يحزنون. الذين ءامنوا و كانوا يتقون. لهم

جمله {لهم البشرى} مى تواند تعليل براى جمله {لا خوف عليهم و لا هم يحزنون} باشد ; يعنى، چون اولياى خدا در دنيا دريافت بشارت مى كنند، خوف و حزن از آنان رخت برمى بندد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 84 - 4

4 _ توكل بر خداوند و تسليم شدن به او ، نجات دهنده انسان از دلهره و ترس از دشمنان

على خوف من فرعون و ملإيهم أن يفتنهم . .. فعليه توكلوا إن كنتم مسلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور -

24 - 55 - 15

15 - ايمان و عمل صالح ، ( حاكميت دين ) موجب زدايش ترس و اضطراب و عامل امنيت و آرامش

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت . .. و ليبدّلنّهم من بعد خوفهم أمنً

عوامل رفع ترس ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 74 - 1

1_ ترس و دلهره ابراهيم ( ع ) ، با پى بردن به ماهيت مهمانان خويش ( فرشته بودن آنان ) برطرف شد .

فلما ذهب عن إبرهيم الروع

{الروع} به معناى ترس و دلهره است و {ال} در آن عهد ذكرى است و اشاره به ترسى دارد كه به خاطر تناول نكردن فرشتگان از طعام ابراهيم(ع)، بر وى عارض شد.

عوامل رفع ترس قريش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 4 - 11

11 - شكست اصحاب فيل ، ازميان برنده زمينه تهاجم ديگران به مكه و برطرف سازنده ترس شديد قريش از دشمن

و ءامنهم من خوف

نكره بودن {خوف}، بر شدّت آن دلالت دارد.

فلسفه ترس موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 67 - 6

6 - { عن أميرالمؤمن ين ( ع ) : لم يوجس موسى ( ع ) خيفة على نفسه بل أشفق من غلبه الجهّال و دُوَل الضلال ;

از اميرالمؤمن ين(ع): روايت شده است: موسى(ع) بر جان خويش نترسيد، بلكه ترسيد كه مبادا جاهلان و حكومت هاى گمراه غلبه يابند}.

فلسفه ترس يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 -

7 - 5

5 - دستاورد زشت و ظلم و ستم يهوديان ، سبب ترس و هراس آنان از مرگ

و لايتمنّونه أبدًا بما قدّمت أيديهم و اللّه عليم بالظ_لمين

مبارزه با ترس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 244 - 1

1 _ توجه به حاكميّت خداوند در حيات و مرگ ، برطرف كننده ترس آدمى براى پيكار در راه او

الم تر الى الّذين . .. و قاتلوا فى سبيل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 248 - 9

9 _ فرستادن آرامش خاطر به سوى بنى اسرائيل از جانب خداوند ، به منظور استقامت و كاستن دلهره و اضطراب آنان در پيكار با دشمنان

ابعث لنا ملكاً نقاتل . .. ان ياتيكم التّابوت فيه سكينة

مراد از {سكينة} به مناسبت آيات قبل كه درباره جهاد و نبرد با دشمنان بود، يا خصوص آرامش و رفع نگرانى و دلهره در رويارويى با متجاوزان است و يا مصداق بارز و مورد نظر از آرامش.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 262 - 8

8 _ انفاق كنندگانِ در راه خدا ، نه ترسى از آينده و نادارى بر آنان مستولى مى گردد ، و نه اندوهى از گذشته خويش و آنچه داده اند ، دارند .

و لا خوف عليهم و لا هم يحزنون

بنابراينكه عدم {خوف} و {حزن}، مربوط به دنيا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 274 - 9

9 _ انفاق كنندگان در راه خدا ، نه ترسى

( از آينده و نادارى ) بر آنان مستولى خواهد گرديد و نه اندوهى ( از گذشته خويش و آنچه داده اند ) دارند .

و لا خوف عليهم و لا هم يحزنون

بنابراينكه نفى {خوف} و {حزن} مربوط به دنيا باشد: خوف نسبت به آينده و حزن نسبت به گذشته. يعنى خداند زندگى آنان را به گونه اى تأمين مى كند كه بر داده هاى خويش محزون نباشند و هيچ ترسى از فقر و نادارى نسبت به آينده، احساس نكنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 168 - 17

17 _ اعتقاد به مقدّر بودن مرگ ، از ميان برنده هراس و دلهره حضور در ميدان نبرد

قالوا . .. لو اطاعونا ما قتلوا قل فادرؤا عن انفسكم الموت

محسنان و ترس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 112 - 6

6 - آنان كه تسليم خدا باشند و اعمال نيك انجام دهند ، هرگز نه ترسى ايشان را فرا مى گيرد و نه بر امرى محزون مى شوند .

من أسلم . .. ولا خوف عليهم و لا هم يحزنون

برخى {لا خوف عليهم . ..} را مخصوص قيامت دانسته و جمله {فله أجره} را - كه ظرف تحقق آن قيامت است - شاهد بر آن مى دانند و برخى بر آنند كه مقتضاى تسليم خدا بودن اين است كه ترس و اندوه از زندگىِ شخصِ تسليم شده برافكنده شود و لذا ظرف {لاخوف عليهم ...} هم دنياست و هم آخرت.

مراتب ترس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 -

انبياء - 21 - 103 - 2

2- برپايى قيامت ، اندوه زا و همراه با وحشت و فزع و جزع بزرگ است .

لايحزنهم الفزع الأكبر

مراتب ترس اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 43 - 3

3- شدت وحشت و اضطراب و بهت زدگى غير قابل توصيف ستمگران در قيامت

يعمل الظ_لمون . .. مهطعين مقنعى رءوسهم لايرتدّ إليهم طرفهم و أفئدتهم هوآء

مصونيت از ترس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 13 - 1

1- يكتاپرستان استوار بر طريق ايمان ، ايمن از هر بيم و اندوه نسبت به گذشته و آينده

إنّ الذين قالوا ربّنا اللّه ثمّ استق_موا فلاخوف عليهم و لا هم يحزنون

در معناى {لاخوف عليهم} گفته شده است كه {خوف} نسبت به آينده و موضوعى است كه در شرف وقوع مى باشد; ولى در {و لا هم يحزنون} حزن و اندوه، همواره بر امرى است كه تحقق يافته و سپرى شده است.

مصونيت از ترس اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 68 - 4

4 - بشارت خداوند به تقواپيشگان ، مبنى بر مصونيت آنان از هرگونه خوف و اندوه در قيامت

ي_عباد لا خوف عليكم اليوم و لا أنتم تحزنون

مصونيت از ترس نفخ صور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 87 - 6،7

6 - برخى از انسان ها و نيز برخى از موجودات آسمان ها ، ايمن از هراس و وحشت ناشى از نفخ صور

ففزع من فى السم_وت و من فى

الأرض إلاّ$ من شاء اللّه

من شاء اللّه

7 - تعلق مشيت الهى بر ايمنى برخى موجودات از وحشت نفخ صور

ففزع . .. إلاّمن شاء اللّه

منافقان و ترس از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 13 - 6

6 - هراس از مردم و خدا نترسى منافقان ، معلول سطحى نگرى و سبك مغزى آنان است .

لأنتم أشدّ رهبة فى صدورهم من اللّه ذلك بأنّهم قوم لايفقهون

منشأ ترس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 175 - 5،8،9

5 _ دوستى شيطان ، زمينه ساز ترس از غير خدا

انّما ذلكم الشّيطان يخوّف اولياءه

8 _ ايجاد ترس از دشمن در دل هاى مؤمنان مجاهد ، كار شيطان است .

انّما ذلكم الشّيطان يخوّف اولياءه

9 _ ايجاد ترس ، از شگرد هاى شيطانى براى جلوگيرى مردم از گرايش به حقّ

انّما ذلكم الشّيطان يخوّف اولياءه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 78 - 16

16 _ خداوند ، منشأ تمام نعمت ها ( مانند سلامتى ، امنيت و گشايش روزى ) و تمام بلا ها ( از قبيل بيمارى ، ترس و گرسنگى )

و ان تصبهم حسنةٌ يقولوا هذه من عند اللّه و ان تصبهم سيّئة يقولوا هذه من عندك قل

از ائمه معصومين (ع) در معناى حسنات و سيئات در آيه فوق روايت شده است: . .. الصحة و السلامة و الامن و السعة فى الرزق و قد سمّاها اللّه حسنات ... يعنى بالسيّئة هاهنا المرض و الخوف و الجوع ... .

_______________________________

تفسير قمى، ج 1، ص 144

; نورالثقلين، ج 1، ص 519، ح 416.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 80 - 13

13 _ ابراهيم(ع) ترس مفروض از پديده هاى جهان را به خواست و مشيت خداوند دانست، نه تأثير مستقل پديده ها و ربوبيت آنها

و لا أخاف ما تشركون به إلا أن يشاء ربى شيئا

منشأ ترس ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 52 - 4

4- حضرت ابراهيم ( ع ) ترس و اضطراب خويش را كه ناشى از حضور مهمانان ( فرشتگان ) در محضر او بود ، به آنان اظهار كرد .

إذ دخلوا عليه . .. قال إنا منكم وجلون

منشأ ترس از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 28 - 4

4 - اطمينان نداشتن نسبت به ايمنى خود از عذاب الهى ، دليل هراسناكى مؤمنان راستين از عذاب پروردگار

انّ عذاب ربّهم غير مأمون

جمله {إنّ عذاب ربّهم. ..} اعتراضى و پاسخ از سؤال مقدر است كه: چرا مؤمنان راستين از عذاب خداوند در هراس اند؟ پاسخ اين است كه چون هيچ كس نسبت به رهايى خويش از عذاب پروردگار اطمينان كامل ندارد.

منشأ ترس بنى نضير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 2 - 14

14 - پيدايش بيم و هراس در قلب يهوديان بنى نضير ، به اراده الهى

و قذف فى قلوبهم الرعب

منشأ ترس كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 2 - 16

16 -

ايجاد وحشت در قلب كافران ، از ابزار الهى در حمايت از جهادگران مسلمان

هو الذى أخرج . .. و قذف فى قلوبهم الرعب

از اين كه خداوند، پس از بيان شكست يهود _ به رغم برخوردارى آنان از تجهيزات و استحكامات _ موضوع ايجاد وحشت را مطرح كرده است; مطلب ياد شده استفاده مى شود.

منشأ رفع ترس قريش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 4 - 8

8 - خداوند ، قريش را در سفر و حضر ، از امنيت كامل برخوردار ساخته و هراس آنان را از ميان برد .

و ءامنهم من خوف

به قرينه آيات پيشين، مراد امنيت در مراحل كوچ و نيز رفع خطر فيل داران و نظاير آنها، در شهر مكه است.

منشأ رفع ترس موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 35 - 4

4 - اقدام خداوند به اطمينان بخشيدن به موسى ( ع ) و برطرف ساختن نگرانى وى ( ترس او از كشته شدن به تقاص قتل مرد قبطى )

قال ربّ إنّى قتلت منهم نفسًا . .. و نجعل لكما سلط_نًا فلايصلون إليكما

موانع ترس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 62 - 2

2 - ايمان واقعى به خدا و قيامت و انجام اعمال صالح ، شرط دور ماندن مسلمانان ، يهوديان ، نصارا و صابئان از هرگونه ترس و اندوه

إن الذين ءامنوا . .. و لا خوف عليهم و لاهم يحزنون

تكرار {ايمان} در {ان الذين آمنوا} و {من آمن} حكايت از آن دارد كه: مراد

از ايمان در جمله {من آمن} ايمان واقعى و راستين است نه ايمان صورى و اسمى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 112 - 6،9

6 - آنان كه تسليم خدا باشند و اعمال نيك انجام دهند ، هرگز نه ترسى ايشان را فرا مى گيرد و نه بر امرى محزون مى شوند .

من أسلم . .. ولا خوف عليهم و لا هم يحزنون

برخى {لا خوف عليهم . ..} را مخصوص قيامت دانسته و جمله {فله أجره} را - كه ظرف تحقق آن قيامت است - شاهد بر آن مى دانند و برخى بر آنند كه مقتضاى تسليم خدا بودن اين است كه ترس و اندوه از زندگىِ شخصِ تسليم شده برافكنده شود و لذا ظرف {لاخوف عليهم ...} هم دنياست و هم آخرت.

9 - تسليم خدا بودن بدون انجام اعمال نيك و انجام نيكى ها بدون تسليم خدا بودن ، تضمين كننده پاداش الهى نبوده و مانع از روى آوردن ترس و اندوه نخواهد شد .

من أسلم . .. ولا خوف عليهم و لا هم يحزنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 156 - 13

13 _ اعتقاد به مقدّر بودن مرگ ، از ميان برنده هراس آدمى براى سفر و حضور در ميدان نبرد ( صحنه هاى دشوار زندگى )

قالوا . .. ما ماتوا و ما قتلوا ... و اللّه يحيى و يميت

جمله {و اللّه يحيى و يميت}، مى تواند به منظور زدودن هراس از شركت در پيكار ايراد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

4 - مائده - 5 - 23 - 9

9 _ ترس از خداوند ، شجاعت آفرين و خنثى كننده هراس از دشمن

قال رجلان من الذين يخافون . .. ادخلوا عليهم الباب

بيان شجاعت يوشع و كالب _ كه از جمله {ادخلوا . ..} به دست مى آيد _ پس از توصيف آنان به خداترس، مى رساند كه شجاعت و نهراسيدن آنان از دشمن به سبب خداترسيشان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 28 - 9

9 _ ترس از خدا ، مانع ترس از ديگران *

لئن بسطت إلى يدك لتقتلنى . .. انى اخاف اللّه رب العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 69 - 10

10 _ آرامش خاطر و ترس نداشتن از آينده ، در گرو ايمان به خدا و قيامت و عمل صالح

من ءامن باللّه و اليوم الاخر . .. فلاخوف عليهم و لا هم يحزنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 125 - 6

6 _ باور به معاد و بازگشت به خدا پس از مرگ ، عامل نهراسيدن ساحران مؤمن از مجازات ها و شكنجه هاى فرعون

إنا إلى ربنا منقلبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 196 - 6

6 _ توجه صالحان به ولايت و سرپرستى خدا بر ايشان ، عامل مقاومت آنها در مبارزه با اهل شرك و نهراسيدن از توطئه هاى ايشان

ثم كيدون فلاتنظرون . .. هو يتولى الصلحين

از اهداف بيان ولايت خدا بر صالحان، پس از

طرح توطئه مشركان، اين است كه صالحان همواره توجه به يارى خدا داشته باشند و هرگز از مكرهاى مشركان نهراسند.

موانع ترس از دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 56 - 4،6

4_ شناخت خداوند و ربوبيت فراگيرش ، موجب توكل كردن بر او و نهراسيدن از دشمنان دين

ثم لاتنظرون. إنى توكلت على الله ربى و ربكم

توصيف خداوند به ربوبيت (ربى و ربكم) ، پس از بيان توكل بر او ، مى رساند كه: خداوند رب همگان است ، شايسته و بايسته اين است كه بر او توكل شود.

6_ مبلغان دين ، بايد با توكل بر خدا و وانهادن امور خويش به خداوند ، از مخالفان دين نهراسند و وظيفه خويش را قاطعانه به انجام رسانند .

فكيدونى جميعًا ثم لاتنظرون. إنى توكلت على الله ربى و ربكم

موانع ترس از فقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 31 - 8

8- توجه به تضمين روزى همگان از سوى خداوند ، مانع بيمناك شدن از تهى دستى آينده خويش يا فرزندان

و لاتقتلوا أول_دكم خشية إمل_ق نحن نرزقهم و إيّاكم

موانع ترس موحدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 31 - 2

2 - توجه به پشتيبانى مداوم فرشتگان ، مانع راه يابى هراس و اندوه در دل هاى موحدان

تتنزّل عليهم المل_ئكة ألاّتخافوا . .. نحن أولياؤكم فى الحيوة الدنيا و فى الأخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 14 - 7

7- توجه يكتاپرستان استوار بر ايمان

به جاودانگى در بهشت ، زداينده هر گونه بيم و اندوه از ايشان

فلاخوف عليهم و لا هم يحزنون . أُول_ئك أصح_ب الجنّة خ_لدين فيها

با توجه به ارتباط اين آيه با {فلا خوف عليهم و لا هم يحزنون} در آيه قبل، توجه به وعده خداوند به بهشتى بودن موحدان نيك كردار، مى تواند زداينده ترس و اندوه آنان باشد.

موجبات ترس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 54 - 26

26 _ دوستداران اهل كفر ، رويگردان از جهاد در راه خدا و هراسان و درمانده در برابر سرزنش دشمنان

من يرتد منكم عن دينه فسوف يأتى اللّه يقوم يحبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 69 - 11

11 _ كفر به خدا و قيامت و نداشتن عمل صالح ، موجب غلبه ترس و اندوه بر آدمى

من ءامن باللّه و اليوم الاخر و عمل صلحاً فلاخوف عليهم و لا هم يحزنون

موجبات ترس از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 56 - 6

6 - شناخت خداوند ، موجب تقواپيشگى و پروا داشتن از او است .

هو أهل التقوى

برداشت ياد شده، از معرفى شدن خداوند به {أهل تقوا}، استفاده مى شود.

موجبات ترس موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 155 - 9

9 _ ترس موسى ( ع ) از متهم شدن به كشتن حاضران در ميقات ، مايه اندوه فراوان بر هلاكت ايشان شد .

قال رب لو شئت أهلكتهم من قبل

برداشت فوق توجيهى است احتمالى

بر اينكه چرا موسى(ع) به خاطر هلاكت همراهانش به دور از چشمان بنى اسرائيل، اندوهناك شد.

موجبات نجات از ترس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 69 - 1

1 _ ايمان به خدا و قيامت و انجام عمل صالح ، شرط رهايى مسلمانان ، يهوديان ، صائبى ها و نصارا از هرگونه ترس و اندوه

إنّ الذين ءامنوا و الذين هادوا و الصبئون و النصرى . .. و لا هم يحزنون

{صابئى} كه مفرد {صابئون} است به كسى گفته مى شود كه آيين خويش را رها كرده و به آيينى ديگر گرويده باشد ; با توجه به اين معنا مى توان گفت مصداق مورد نظر از {الصبئون} در اين آيه _ به قرينه وقوع آن بين {الذين ءامنوا و الذين هادوا} {و النصرى}، كسانى هستند كه با ترك اسلام و يا يهوديت پذيراى آيين نصارا شده باشند.

مؤمنان و ترس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 62 - 11

11 - مؤمنان به خدا و قيامت و دارندگان عمل صالح ، در قيامت هيچ ترس و اندوهى نخواهند داشت .

من ءامن باللّه و اليوم الأخر و عمل صلحاً . .. و لا خوف عليهم و لاهم يحزنون

به قرينه {فلهم أجرهم عند ربهم} مى توان گفت: ظرف {لاخوف عليهم . ..} قيامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 48 - 5،6

5 _ كسانى كه ايمان آورند و كار شايسته انجام دهند، نه از آينده خويش بيمناك و نه بر گذشته خويش غمناك هستند.

فمن ءامن

و أصلح فلا خوف عليهم و لا هم يحزنون

غالباً {خوف} در مورد ترس از آينده و {حزن} در مورد اندوه بر گذشته به كار مى رود.

6 _ مؤمنانى كه كار شايسته انجام دهند، نه ترس بر آنان مسلط گردد و نه اسير اندوه دايم شوند.

فمن ءامن و أصلح فلا خوف عليهم و لا هم يحزنون

از معانى حرف {على} استيلا و غلبه است. در اين جمله استيلاى ترس بر مؤمنان نفى شده است، نه اينكه هيچگاه در معرض آن قرار نمى گيرند. همچنين {لا يحزنون}، بيانگر نفى استمرار حزن بر آنان است نه تلقى مطلق حزن.

مؤمنان و ترس از غير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 84 - 7

7 _ مؤمنان بايد تسليم خدا و متكى به او بوده و از هيچ قدرتى نهراسند .

إن كنتم ءامنتم باللّه فعليه توكلوا إن كنتم مسلمين

نبوت و ترس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 28 - 4

4 - عدم منافات ترس از چيز هاى هراسناك ، با مقام نبوت *

فأوجس منهم خيفة قالوا لاتخف

نجات از ترس در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 112 - 8

8 - نجات آدمى از ترس و اندوه صحنه قيامت ، در گرو تسليم شدن در برابر خدا و انجام دادن اعمال نيك در دنياست .

من أسلم . .. ولا خوف عليهم و لا هم يحزنون

نشانه هاى ترس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 97 -

7

7- نمود حالت ترس و وحشت انسان در ديدگان وى در قيامت

فإذا هى ش_خصة أبص_ر الذين كفروا

نشانه هاى ترس از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 195 - 9

9 - انفاق در راه خدا و تأمين نياز هاى مالى جهاد ، نشانه تقواپيشگى و خداترسى است .

واتقوا اللّه . .. و أنفقوا فى سبيل اللّه

بيان مسأله انفاق پس از امر به تقوا، مى تواند اشاره به اين معنا باشد كه از مصاديق تقوا، انفاق كردن در راه خداست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 94 - 10

10 _ عمل به احكام الهى حتى در نهان و به دور از چشم مردم نشانه ترس از خدا مى باشد .

ليعلم اللّه يخافه بالغيب

برداشت فوق بر اين اساس است كه {باء} در بالغيب به معناى {فى} باشد كه در نتيجه {غيب} به معناى نهان از چشم مردمان خواهد بود.

وعده رفع ترس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 16

16 - وعده خداوند به مؤمنان نيكوكار صدراسلام ، به تبديل و دگرگون كردن ترس و اضطراب آنان به امنيت و آرامش

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت . .. و ليبدّلنّهم من بعد خوفهم أمنً

ترس و اميدوارى

ترس و اميدوارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 48 - 9

9 _ لزوم قرين ساختن خوف و رجا در ابلاغ مغفرت الهى به مردم

و يغفر ما دون ذلك لمن يشاء

چون خداوند در عين اميدوار

ساختن مردم به آمرزش، آن را مشروط به مشيت كرده تا حالت خوف به طور كلّى زايل نشود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 110 - 9

9 _ طرح بيم و اميد به همراه يكديگر ، از روش هاى قرآن براى ارشاد و تربيت انسانها

فمن يجدل اللّه عنهم يوم القيمة . .. و من يعمل سوءاً ... يجداللّه غفوراً رحيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 98 - 11

11 _ انسان بايد همواره بيمناك از گناهان خويش و اميدوار به رحمت و مغفرت الهى باشد .

اعلموا إنّ اللّه شديد العقاب و إنّ اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 165 - 13

13 _ آدمى در هر حال بايد از عقوبتهاى الهى ترسان و به رحمت او اميدوار باشد.

إن ربك سريع العقاب و إنه لغفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 21 - 4

4 - ايجاد حالت ترس و اميد در انسان ها ، از روش هاى هدايتى قرآن است .

يعذّب من يشاء و يرحم من يشاء

اين كه عذاب و رحمت را خداوند، بسته به مشيت خود دانسته است، احتمال دارد به منظور ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 45 - 4

4 - به وجود آوردن خوف و رجا ، در دل مردمان ، از جمله مسؤوليت هاى پيامبراكرم ( ص ) بود .

أرسلنك . .. مبشّرًا و نذيرًا

ترشروئي از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

ترشرويى

آثار ترشرويى با يتيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 2 - 4

4 - ترش رويى در برابر يتيمان و رد خواسته هاى آنان ، دورسازنده انسان از قرب به خداوند است .

فذلك

{ذلك}، اسم اشاره اى است كه براى دور به كار مى رود و در آيه شريفه يا براى تحقير به كار رفته و يا نشانگر دورى از خداوند است.

اجتناب از ترشرويى با موعظه پذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 11 - 1

1 - تأكيد خداوند بر ضرورت ترك ترش رويى با اندرز خواهان ; هر چند آنان ، جسمى معلول داشته و از طبقات اشراف نباشند .

كلاّ

كلمه {كلاّ} براى ممنوع ساختن و ردّ مطالبى است كه پيش از گفتن اين كلمه، مطرح شده بود.

ترشرويى اخروى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 24 - 1

1 - كافران ، داراى چهره اى گرفته و عبوس در قيامت

و وجوه يومئذ باسرة

{بسر} (مصدر {باسرة}) به معناى گرفتگى چهره است.

ترشرويى با عبدالله بن ام مكتوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 1 - 4

4 - { روى عن الصادق ( ع ) انّها [ أى { عبس و تولّى . . . } ] نزلت فى رجل من بنى اميّة كان عند النبى ( ص ) فجائه ابن اُمّ مكتوم فلمّا رأه تقذّر منه و جمع نفسه و عبس و أعرض بوجهه عنه فحكى اللّه سبحانه ذلك و أنكره عليه ;

از

امام صادق(ع) روايت شده كه آيه {عبس و تولّى} درباره مردى از بنى اميه نازل شده است. آن مرد نزد پيامبر(ص) بود كه ابن امّ مكتوم هم به حضور ايشان رسيد. آن مرد وقتى ابن امّ مكتوم را ديد، از او بدش آمد و خود را جمع كرد و چهره در هم كشيد و روى از او برتافت. پس خداوند سبحان داستان وى را حكايت كرده، آن را بر وى ناپسند دانسته است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 2 - 2

2 - عبداللّه بن اُمّ مكتوم ، نابيناى مسلمانى كه گرفتار ترش رويى و اعراض يكى از حاضران مجلس پيامبر ( ص ) شد .

أن جاءه الأعمى

برخى از مفسّران، نام شخصى را كه {أعمى} بود و آيه شريفه درباره حضور او نازل شده، {عمرو} و اكثريت {عبداللّه} نوشته اند; ولى همگان بر اين اتفاق دارند كه او فرزند نابيناى {ام مكتوم} بود. در شأن نزول آيه شريفه آمده است كه وى در حال ورود به مجلسى كه پيامبر(ص)، در آن حضور داشت، مورد اسائه ادب فردى از بنى اميه _ كه گفته مى شود عثمان بن عفان بوده است _ قرار گرفت.

سرزنش ترشرويى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 2 - 4

4 - آگاه نشدن شخص از اظهار انزجار و ناراحتى ديگران ، مجوّز چنين رفتارى با وى نيست و از زشتى آن نمى كاهد .

عبس و تولّى . أن جاءه الأعمى

با آن كه فرد نابينا، گرفتگى چهره را مشاهده نمى كرد; ولى آيه شريفه آن رفتار

را نكوهيده خوانده و فاعل آن را مذمت كرده است.

عوامل ترشرويى در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 24 - 2

2 - دل بستن به دنيا و غفلت از آخرت ، موجب اندوه شديد و گرفتگى چهره ها در قيامت

كلاّ بل تحبّون العاجلة . و تذرون الأخرة ... و وجوه يومئذ باسرة

ترك اولي از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

ترك اولى

كيفر ترك اولى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 49 - 4

4 - هشدار خداوند به پيامبر ( ص ) ، از گرفتار شدن به مجازات ترك اولى ، همچون يونس ( ع )

و لاتكن كصاحب الحوت . .. لنبذ بالعراء و هو مذموم

اين كه خداوند به پيامبر(ص) هشدار داد كه مانند يونس مباش; اشاره به ترك اولى و مجازات آن دارد كه يونس(ع) گرفتار آن شده بود.

معرضان از ترك اولى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 50 - 7

7 - اجتناب صالحان و برگزيدگان الهى ، از ترك اولى

فجعله من الص_لحين

برداشت ياد شده، از آن جا است كه خداوند يونس(ع) را _ پس از توبه و پشيمانى او از ترك اولى _ به مقام صالحان رساند.

تزكيه از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تزكيه

آثار تزكيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 129 - 8

8 - رسيدن امت ها به مقام تسليم در گرو بعثت پيامبران ; آموزش كتاب آسمانى و معارف و احكام دينى و پاك شدن از آلودگيهاست .

من ذريتنا أمة مسلمة لك . .. ربنا وابعث فيهم رسولا منهم يتلوا ... يزكّيهم

به نظر مى رسد درخواست ابراهيم (ع) و اسماعيل(ع) براى بعثت پيامبرى از ميان ذريه آنها درپى درخواست تشكيل {امت مسلمه} بدين جهت باشد كه: بعثت و هدفهاى آن، از ضروريات بنيادى براى تشكيل {امت مسلمه} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 39 - 5

5 _ معافيت قانونى سارق از حد سرقت

در صورت توبه و اصلاح ( خودسازى ) *

فمن تاب . .. و اصلح فإنّ اللّه يتوب عليه

يادآورى پذيرش توبه سارق پس از بيان حد سرقت، مى تواند اشاره به سقوط حد از وى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 43 - 4

4 - مبارزه با طغيان گران ، نيازمند مردانى خودساخته و فراهم آوردن مقدمات و ابزار مناسب

أوحينا إلى أُمّك . .. واصطنعتك لنفسى ... اذهبا إلى فرعون إنّه طغى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 16 - 10

10_ اصلاح انديشه و اعتقاد ، نيازمند اصلاح نفس *

بل هم فى لبس من خلق جديد . .. و نعلم ما توسوس به نفسه

اين آيات، در مقام اصلاح انديشه منكران معاد است. خداوند، در پايان ادله عقلى بر امكان معاد مسأله وسوسه هاى نفسانى را مطرح كرده است. اين مى تواند از آن جهت باشد كه منكران معاد، براى اصلاح عقيده، همواره گمان نكنند كه مشكلشان عقلى و برهانى است; زيرا چه بسا عقيده نادرست، تكيه بر وسوسه هاى نفس داشته باشد كه در اين صورت، اصلاح عقيده نيازمند اصلاح نفس خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 9 - 15

15 - تهذيب نفس و ريشه كن ساختن رذايل نفسانى ، گامى مهم در مسير رستگارى *

و من يوق شحّ نفسه فأُول_ئك هم المفلحون

با توجه به اين كه واژه {شحّ} اشاره به پديده نفسانى دارد از كاربرد آن، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

19 - جمعه - 62 - 2 - 8

8 - طهارت و پاكى نفس ، زمينه لازم براى فراگيرى معارف و احكام دين

و يزكّيهم و يعلّمهم الكت_ب و الحكمة

تقدم ذكرى {يزكّيهم} بر {يعلّمهم}، مى تواند اشاره به مطلب بالا داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 4 - 4

4 - طهارت و پاكيزگى جسم و جان ، از شرايط بايسته براى رهبران و مبلغان جامعه اسلامى و تأثيرگذار در موفقيت آنان

و ثيابك فطهّر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 18 - 9

9$ - تزكيه و خودسازى ، از راه هاى پيشگيرى از طغيان و كفر

إنّه طغى . فقل هل لك إلى أن تزكّى

اين آيه از طرفى ناظر به آيه قبل است و راه دفع طغيان را ارائه مى دهد و از سويى ديگر، ناظر به آيه بعد است و زمينه هدايت به خداوند و دورى از كفر را بيان كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 19 - 5

5$ - تزكيه و دورى از پليدى و طغيان ، هموارسازنده راه هدايت و خشيت الهى

إنّه طغى . .. أن تزكّى . و أهديك إلى ربّك فتخشى

- تزكيه و دورى از پليدى و طغيان، هموارسازنده راه هدايت و خشيت الهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 3 - 1،7

1 - تلاش براى تزكيه نفس و درست كارى ، مايه ارجمندى انسان و شايستگى او براى احترام افزون تر

و مايدريك لعلّه يزّكّى

{زكاة} در

معانى {صلاح}، {پاكيزگى}، {نمو}، {بركت} و {مدح} استعمال شده است (لسان العرب). در اين آيه _ به قرينه مقام _ مراد صلاح (درست كارى) و پاكسازى درون است.

7 - مداومت بر تصفيه درون و پاكسازى باطن ، مؤثر و سودمند در بهره گيرى از مجالس پند و اندرز

أن جاءه الأعمى . و مايدريك لعلّه يزّكّى

فعل مضارع {يزّكّى} _ نظير هر مضارع ديگرى كه از حالت هاى شخص خبر دهد _ بر استمرار دلالت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 14 - 4

4 - خودسازى و پاك سازى خويش از وابستگى به دنيا ، مايه نجات و صلاح است .

قد أفلح من تزكّى

تزكيه در آيه _ به قرينه {بل تؤثرون الحياة الدنيا} در آيه بعد _ شامل پاكى از علاقه به دنيا نيز مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 15 - 2،7

2 - ذكر اوصاف خداوند و توجّه هميشگى به آنها ، از آثار تزكيه است .

تزكّى . و ذكر اسم ربّه فصلّى

شناخت اسم، بدون شناخت مسمّى حاصل نمى شود (مفردات راغب) و نمى توان تكلم به الفاظى را كه ذهن براى آن معنايى تصور نكرده است، {ذكر اسم} ناميد. بنابراين ياد نام هاى خداوند، ملازم با ياد محتواى آنها است كه بر ويژگى هاى او دلالت دارند. عطف اين آيه بر {تزكّى} در آيه قبل، بيانگر مقدمه بودن تزكيه براى {ذكر اسم} است.

7 - نمازگزاران ، در صورتى رستگاراند كه از تزكيه و ياد خدا برخوردار باشند .

قد أفلح من تزكّى . و ذكر اسم ربّه

فصلّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 18 - 3

3 - كتاب هاى آسمانى امت هاى گذشته ، رستگارى را در گرو تزكيه ، يادِ نام خدا و اداى نماز دانسته ، از ترجيح زندگانى دنيا بر آخرت نكوهش كرده اند .

قد أفلح . .. إنّ ه_ذا لفى الصحف الأُولى

مشاراليه {ه_ذا} مى تواند آيه قبل (و الآخرة خير و أبقى) باشد و ممكن است آن را اشاره به مفاد آيات {قد أفلح. ..} به بعد بدانيم. برداشت ياد شده، ناظر به احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 19 - 3

3 - برترى آخرت بر زندگانى دنيا و توقف رستگارى بر تزكيه ، ياد نام خدا و اداى نماز ، از معارف ياد شده در كتاب هاى آسمانى ابراهيم و موسى ( ع )

قد أفلح . .. بل تؤثرون ... صحف إبرهيم و موسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 9 - 2

2 - خودسازى و پاك ساختن روح خويش از گناه و پليدى و سوق دادن آن به تقوا ، مايه نجات و كاميابى است .

فألهمها فجورها و تقوي_ها. قد أفلح من زكّيها

مراد از {تزكيه نفس} _ به قرينه آيه قبل _ پاك سازى آن از {فجور} (گناه، فسق، دروغ و. ..) و رشد دادن آن به وسيله تقوا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 5 - 4

4 - انفاق ، پرهيز از ثروت اندوزى ، تزكيه خواهى ،

سخاوت مندى و اخلاص ، از نشانه هاى تقواپيشگى است .

أعطى و اتّقى

فعل {اتّقى} در مقابل فعل {استغنى} (در آيات بعد)، قرار گرفته و نقطه مقابل استغنا (ثروت اندوزى) را {تقوا} ناميده است. از طرف ديگر عطف {اتّقى} بر {أعطى} _ كه با عطف تفسيرى يا سبب بر مسبب و يا عكس آن سازگار است _ انفاق را نشانه تقوا قرار داده است. آيات آخر سوره _ كه از عنوان {من أعطى و اتّقى} با نامى ديگر (الأتقى . الذى يؤتى ماله يتزكّى ...) ياد كرده _ مصاديق ديگر تقوا را بر شمرده است.

آثار تزكيه پدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 10 - 8

8- لزوم تصفيه درونى و اعتلاى روحى پدر ، هنگام انعقاد نطفه فرزند

قال ربّ اجعل لى ءاية قال ءايتك ألاّ تكلّم الناس ثل_ث ليال سويًّا

نشانه اى كه زكريا درخواست كرد، اگر براى تشخيص زمان انعقاد نطفه بوده، چنين درخواستى مى تواند نشانه حساسيت خاص مسأله باشد و آن حضرت براى مراعات مسائلى خاص و نيز آدابى لازم، زمان آن را خواهان گرديد تا با تهيه و تدارك مقدمات روحى لازم، اقدام به انجام مرحله انعقاد نطفه نمايد.

آثار علاقه به تزكيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 3 - 2

2 - احتمال علاقه مندى افراد به تزكيه نفس ، كافى در لزوم احترام آنان و استقبال از حضورشان در مجالس وعظ و ارشاد

و مايدريك لعلّه يزّكّى

كلمه {لعلّ}، بر رجا و اميدوارى دلالت دارد و جمله {لعلّه يزّكّى} اميد به وجود تزكيه را در لزوم

پذيرش مستمعان كافى مى داند.

اجتناب از هدايت اهل تزكيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 4 - 11

11 - خوددارى از ارشاد كسانى كه در مسير خودسازى قرار دارند و استنكاف از راهنمايى پندپذيران ، كردارى نكوهيده و ناروا است .

عبس . .. و ما يدريك لعلّه يزّكّى . أو يذّكّر

ارزش تزكيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 129 - 9

9 - آموزش كتاب آسمانى ; يادگيرى حكمت ، احكام و معارف الهى و زدودن آلودگى ها و ناپاكى ها از خويشتن ، داراى جايگاهى رفيع و ارجمند در ديدگاه پيامبران الهى

ربنا وابعث فيهم رسولا منهم يتلوا . .. يزكّيهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 151 - 10

10 - زدودن آلودگى ها و ناپاكى ها از خويشتن ، فراگيرى قرآن و آموختن حكمت ، احكام و معارف دين ، داراى جايگاهى رفيع و ارزشمند

كما أرسلنا فيكم رسولا . .. و يعلمكم الكتب و الحكمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 43 - 4

4 _ زدودن كينه و عداوت از سينه ها ، ارزش الهى است .

و نزعنا ما فى صدورهم من غل

ارزش علاقه به تزكيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 108 - 12

12 _ اشتياق به خودسازى و تمايل به پاك سازى روح و انديشه ، ارزشى والا در بينش الهى

فيه رجال يحبون أن يتطهروا و اللّه يحب المطهرين

اعراض

از تزكيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 16 - 4

4 - تكذيب حكم انفاق و خوددارى از صرف مال در راه تزكيه نفس ، بالاترين درجه شقاوت است .

الأشقى . الذى كذّب و تولّى

ارتباط اين آيه با نقطه مقابل آن در آيات بعد (الذى يؤتى ماله يتزكّى}، بيانگر برداشت ياد شده است.

امكان تزكيه طغيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 18 - 10

10$ - تزكيه و خودسازى ، حتى براى سركشانى چون فرعون ، امكان پذير است .

إنّه طغى . فقل هل لك إلى أن تزكّى

- تزكيه و خودسازى، حتى براى سركشانى چون فرعون، امكان پذير است.

امكان تزكيه فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 18 - 10

10$ - تزكيه و خودسازى ، حتى براى سركشانى چون فرعون ، امكان پذير است .

إنّه طغى . فقل هل لك إلى أن تزكّى

- تزكيه و خودسازى، حتى براى سركشانى چون فرعون، امكان پذير است.

اميدوارى در تزكيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 102 - 6

6 _ خطاكار نادم و پشيمان ، نيازمند روحيه اميد براى خودسازى و تربيت

عسى اللّه يتوب عليهم إن اللّه غفور رحيم

اهتمام مؤمنان به تزكيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 112 - 13

13 _ اهتمام مؤمنان واقعى به خودسازى ، قبل از پرداختن به اصلاح جامعه *

التّئبون العبدون الحمدون . .. الأمرون بالمعروف و الناهون عن المنكر

تقدم لفظى

صفات فردى (توبه، عبادت و . .. ) بر صفات اجتماعى (امر به معروف و نهى از منكر) مى تواند اشاره به تقدم حقيقى و رتبى آن داشته باشد.

اهميت تزكيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 177 - 19

19 - هدف قرآن انسان سازى است نه مجرد تبيين مفاهيم نيكو و بيان رفتار هاى ناپسند

و لكن البر من ءامن

توضيح برداشت پيشين، بيانگر استفاده برداشت فوق از جمله {و لكن البر من ءامن} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 103 - 7

7 _ گرفتن صدقه ( زكات ) از خطاكاران نادم از سوى حاكم اسلامى بايد به منظور تطهير روح و تكامل معنوى آنان باشد .

خذ من أمولهم صدقة تطهرهم و تزكيهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 105 - 6

6 _ هشدار خداوند به انسان ها ، براى مراقبت از اعمال و حركات نهان و آشكار خويش و سرباز نزدن از فرمان هاى او در خفا و علن

و ستردون إلى علم الغيب و الشهدة فينبئكم بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 76 - 11

11- لزوم اصلاح جامعه بشرى ، بر مبناى عدالت و اكتفا نكردن به خودسازى

و من يأمر بالعدل و هو على صرط مستقيم

برداشت فوق، براى اين است كه خداوند در عين اهميت دادن به خودسازى با بيان {و هو على صرط مستقيم}، موضوع دعوت به عدل و اصلاح جامعه را مطرح فرمود و حتى آن را

مقدم آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 24 - 8

8 - خودسازى بر ارشاد ديگران ، مقدم است .

فاعبدنى و أقم الصلوة . .. فلايصدّنك ... اذهب إلى فرعون إنّه طغى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 42 - 15

15 - تقدم خودسازى بر ارشاد ديگران

واصطنعتك لنفسى . .. اذهب أنت و أخوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 17 - 7

7 - انسان متعهد ، علاوه بر پرداختن به خود ، بايد به اصلاح ديگران نيز همت بگمارد .

ي_بنىّ أقم الصلوة و أمر بالمعروف و انه عن المنكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 19 - 11

11- لزوم پرداختن به اصلاح خويش ، قبل از اصلاح ديگران

و استغفر لذنبك و للمؤمنين

از تقدم {لذنبك} بر {للمؤمنين و. ..} مى توان به مطلب بالا ره برد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 6 - 6

6 - خودسازى و اصلاح و تربيت خويشتن ، در اولويت نخست و مقدّم در تربيت و اصلاح ديگران

قوا أنفسكم و أهليكم نارًا

مطلب ياد شده، از تقدم ذكرى {أنفسكم} بر {أهليكم} به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 4 - 3

3 - طهارت و پاكيزگى جسم و جان ، برخوردار از اهميت ويژه در سلسله تعاليم قرآن

و ثيابك فطهّر

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه توصيه به

طهارت، در رديف توصيه هاى بزرگى (همچون تكبير خداوند) قرار گرفته است كه در مرحله نخست رسالت به پيامبر(ص) ابلاغ شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 18 - 8

8$ - ضرورت پرداختن به تزكيه خويش و پاكسازى خود از هر گونه فساد و طغيان

فقل هل لك إلى أن تزكّى

- ضرورت پرداختن به تزكيه خويش و پاكسازى خود از هر گونه فساد و طغيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 4 - 13

13 - پاكسازى خويش از آلودگى ها ، داراى اهميتى بيشتر از آموختن پند و اندرز است .

لعلّه يزّكّى . أو يذّكّر

تقديم {تزكيه} بر {تذكر}، گوياى برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 18 - 6

6 - انفاق ، در صورتى نشان تقواپيشگى است كه به قصد تزكيه نفس و پاك سازى ثروت انجام گيرد .

الأتقى . الذى يؤتى ماله يتزكّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عصر - 103 - 3 - 9

9 - اصلاح جامعه در كنار اصلاح خويشتن ، ضرورتى اجتناب ناپذير در ثمربخشى وجود انسان

لفى خسر. إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر

اهميت تزكيه انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 2 - 6

6 - تلاوت آيات الهى ، تزكيه نفوس و تعليم كتاب و حكمت ، اصول و محور هاى برنامه رسالت پيامبر ( ص ) در هدايت خلق

يتلوا عليهم ءاي_ته

و يزكّيهم و يعلّمهم الكت_ب و الحكمة

اهميت تزكيه رهبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 26 - 12

12 - لزوم مبارزه با هواى نفس ، براى رهبران و داوران جامعه الهى

ي_داود إنّا جعلن_ك خليفة فى الأرض فاحكم بين الناس بالحقّ و لاتتّبع الهوى

اهميت تزكيه قاضى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 26 - 12

12 - لزوم مبارزه با هواى نفس ، براى رهبران و داوران جامعه الهى

ي_داود إنّا جعلن_ك خليفة فى الأرض فاحكم بين الناس بالحقّ و لاتتّبع الهوى

اهميت رستگارى اهل تزكيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 9 - 3

3 - خداوند ، در تأكيد بر رستگارى اهل تزكيه ، به { خورشيد و نور آن } ، { ماه } ، { روز و شب } ، { آسمان و زمين } ، { روح } و { ذات خويش } ، سوگند ياد كرده است .

و الشمس . .. قد أفلح من زكّيها

جمله {قد أفلح . ..} جواب قسم هايى است كه از آغاز سوره مطرح شده بود. برخى آن را جمله معترضه دانسته، جواب قسم را جمله {كذّبت ثمود...} و يا محذوف دانسته اند.

تزكيه انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 151 - 7،11

7 - تلاوت آيات الهى بر مردم و پاكسازى آنان از آلودگى ها ( شرك و . . . ) از وظايف پيامبر ( ص ) و از اهداف رسالت اوست

.

يتلوا عليكم ءايتنا و يزكيكم

11 - پيراستن مردم از آلودگى ها و تعليم قرآن ، احكام و معارف دين ، از وظايف اساسى مبلغان دين و از رؤوس برنامه هاى آنان است .

يتلوا عليكم ءايتنا و يزكيكم و يعلمكم الكتب و الحكمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 7 - 1،4

1 - مسلمانان براى تزكيه كسانى كه خود را از تعاليم الهى بى نياز مى پندارند ، هيچ تكليف و مسؤوليتى ندارند .

و ما عليك ألاّ يزّكّى

ما در {و ما عليك ألاّ يزّكّى} مى تواند نافيه باشد كه با تقدير مبتداى محذوف معناى آيه چنين مى شود: {نيست بر تو باكى در مورد اقدام نكردن او به تزكيه خويش} و نيز ممكن است استفهاميه و مفاد آن چنين باشد: {چيست بر تو در مورد اقدام نكردن او به تزكيه خويش}؟ در هر صورت مراد اين است كه بى توجّهى شخص كافر به تزكيه خويش، براى تو مسؤوليت آفرين نيست كه هدايت او را بر پذيرش مؤمن مقدم مى دارى!.

4 - وظيفه تزكيه و پاكسازى ديگران از آلودگى هاى معنوى ، تكليفى سنگين و نيازمند برخوردارى از كمالاتى ويژه است .

و ما عليك ألاّ يزّكّى

نفى تكليف از مخاطب، در مورد تزكيه كافرانى كه در مجلس پيامبر(ص) حضور داشتند، بيانگر آن است كه وى در مقامى نبود كه اين تكليف از او ساخته باشد و خداوند، از چنين افرادى انجام دادن آن را نخواسته است.

تزكيه انفاقگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 18 - 1

1 - اهل سخاوت و انفاق

كه با گذشت از ثروت خويش ، به تزكيه نفس مى پردازند ، با تقواترين مردم اند .

الأتقى . الذى يؤتى ماله يتزكّى

جمله {يتزكّى} حال است و فعل {زكا}; يعنى، نمو كرد و صالح شد و نيز به خالص هر چيز و آنچه به منظور پاك كردن ثروت پرداخته مى شود، زكات گفته مى شود (قاموس). بنابراين باب تفعّل آن _ كه بر تكلّف دلالت دارد، يا به معناى با زحمت خود را رشد دادن و شايسته ساختن است و يا مراد از آن پرداختن زكات مال با جديّت تمام است. برداشت ياد شده، ناظر به معناى اول است.

تزكيه سخاوتمندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 18 - 1

1 - اهل سخاوت و انفاق كه با گذشت از ثروت خويش ، به تزكيه نفس مى پردازند ، با تقواترين مردم اند .

الأتقى . الذى يؤتى ماله يتزكّى

جمله {يتزكّى} حال است و فعل {زكا}; يعنى، نمو كرد و صالح شد و نيز به خالص هر چيز و آنچه به منظور پاك كردن ثروت پرداخته مى شود، زكات گفته مى شود (قاموس). بنابراين باب تفعّل آن _ كه بر تكلّف دلالت دارد، يا به معناى با زحمت خود را رشد دادن و شايسته ساختن است و يا مراد از آن پرداختن زكات مال با جديّت تمام است. برداشت ياد شده، ناظر به معناى اول است.

تزكيه علماى متعهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 18

18 - عالمان متعهد از تزكيه الهى برخوردار شده و در قيامت با خداوند

هم سخن خواهند بود .

إن الذين يكتمون ما أنزل اللّه . .. لايكلمهم اللّه يوم القيمة و لايزكيهم

تزكيه قاضى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 106 - 2

2 _ ضرورت نيايش قاضيان به درگاه خداوند ، براى دورى نفس آنان از تمايل به خيانتكاران

و لاتكن للخائنين خصيماً. و استغفر اللّه

تزكيه قبل از بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 43 - 5

5 _ وجود برخى از كينه ها در سينه مؤمنان قبل از ورود به بهشت و زدودن آن با ورود به بهشت *

و نزعنا ما فى صدورهم من غل

تزكيه مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 129 - 7

7 - تلاوت آيات خدا ، تعليم كتاب آسمانى ، آموزش حكمت و پاكسازى مردم از آلودگى ها ، از وظايف پيامبران و از اهداف بعثت ايشان است .

يتلوا عليهم ءايتك و يعلمهم الكتب و الحكمة و يزكّيهم

تزكيه موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 144 - 11

11 _ تصفيه موسى ( ع ) با مناجات چهل شبه ، مقدمه اى براى دريافت تورات بود .

يموسى إنى اصطفيتك . .. فخذ ما ءاتيتك

چون خداوند در پايان داستان مواعده خويش با موسى(ع) و مناجات چهل شبه وى، اعطاى پيامهاى خويش را، كه همان تورات باشد، مطرح ساخته، معلوم مى شود آن مواعده و مناجات به سبب اعطاى تورات بوده است.

تزكيه مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17

- احقاف - 46 - 16 - 3

3- احسان به والدين ، شكر ، صلاح جويى ، توبه و تسليم ، از جمله برترين اعمال مؤمنان

و وصّينا الإنس_ن بولديه إحس_نًا . .. نتقبّل عنهم أحسن ما عملوا

ارتباط اين آيه با آيه پيشين، گوياى برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 10 - 6

6 - مؤمن ، درصدد جبران لغزش هاى خويش ، قبل از توجه به كاستى هاى ديگران *

يقولون ربّنا اغفر لنا و لإخوننا

تقدم {لنا} بر {لإخواننا} مى تواند از آن جهت باشد كه انسان، قبل از طلب بخشش براى خطاهاى ديگران، بايد خطاهاى خويش را به ياد آورده و طلب استغفار كند.

تزكيه نسل ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 129 - 2

2 - تلاوت آيات الهى ، تعليم كتاب آسمانى ، آموزش حكمت ( معارف و احكام دين و . . . ) و پاكسازى نسل ابراهيم و اسماعيل ( ع ) از آلودگى ها و ناخالصى ها ، از ويژگى هاى پيامبرى كه ابراهيم و اسماعيل ( ع ) خواستار بعثت او بودند .

ربنا وابعث فيهم رسولا منهم يتلوا عليهم ءايتك و يعلمهم الكتب و الحكمة و يزكّيهم

تزكيه نسل اسماعيل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 129 - 2

2 - تلاوت آيات الهى ، تعليم كتاب آسمانى ، آموزش حكمت ( معارف و احكام دين و . . . ) و پاكسازى نسل ابراهيم و اسماعيل ( ع ) از آلودگى ها

و ناخالصى ها ، از ويژگى هاى پيامبرى كه ابراهيم و اسماعيل ( ع ) خواستار بعثت او بودند .

ربنا وابعث فيهم رسولا منهم يتلوا عليهم ءايتك و يعلمهم الكتب و الحكمة و يزكّيهم

تشويق به تزكيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 39 - 12

12 _ خداوند ، ترغيب كننده ستمكاران و گنهكاران به توبه و اصلاح خويش ( خودسازى )

فمن تاب . .. فإنّ اللّه يتوب عليه إنّ اللّه غفور رحيم

توجه دادن ستمكاران به مغفرت، رحمت و توبه پذيرى خداوند مى تواند به منظور ترغيب آنان به توبه و اصلاح باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 18 - 1

1 - موسى ( ع ) از جانب خداوند ، مأمور راهنمايى فرعون به راه تكامل و درست كارى و ترغيب او به پاكسازى خويش از آلودگى ها

فقل هل لك إلى أن تزكّى

زكات به دو معنا است: 1. نمو 2. طهارت (مقاييس اللغة) و به كسى كه صالح و درست كار شود، مى گويند {تزكيه} شده است. (قاموس)

توصيه به تزكيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 6 - 1

1 - توصيه خداوند ، به مؤمنان ، مبنى بر خودسازى و صيانت خويش از عوامل و موجبات بدبختى و دوزخى شدن

ي_أيّها الذين ءامنوا قوا أنفسكم . .. نارًا

بنا به گفته مفسران، مقصود از محافظت خود از آتش، صيانت خويش از موجبات و عواملى است كه منجر به آتش دوزخ مى شود; مانند ترك واجبات و يا انجام محرمات.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 4 - 2

2 - پاكدامنى و طهارت نفس از هر گونه آلودگى ها و گناهان ، از توصيه هاى نخستين خداوند به پيامبر ( ص )

و ثيابك فطهّر

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه طهارت لباس، كنايه از طهارت نفس و روح و جان باشد (مانند پاكدامنى، پاكدلى و. ..).

ثروتمندان و تزكيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 7 - 8

8 - ثروتمندان ، در خطر محروميت از تزكيه و تصفيه باطن *

أمّا من استغنى . .. ألاّ يزّكّى

برداشت ياد شده براساس احتمالى است كه در معناى {استغنى} داده شده كه مراد غنى و ثروتمند بودن است.

دعوت به تزكيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 43 - 3

3 _ مبارزه با هواى نفس ، در رأس دعوت پيامبراسلام ( ص )

أرءيت من اتّخذ إل_هه هويه

رستگارى اهل تزكيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 9 - 1

1 - پاك سازندگان و رشد دهندگان روح خويش ، اهل نجات اند و به هدف اصلى دست يافته و همواره در خوبى خواهند ماند .

قد أفلح من زكّيها

{زكاة} در لغت عرب، در اصل به معناى {طهارت}، {نمو}، {بركت} و {ستودن} است (نهايه ابن اثير) معناى اول و دوم، با آيه شريفه تناسب بيشترى دارد. {فلاح}; يعنى، پيروزمندى و رسيدن به مقصود (مفردات) و به معناى نجات و باقى ماندن در خوبى (قاموس) نيز آمده است.

زمينه تزكيه

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 103 - 8

8 _ پرداخت صدقه و زكات ، مايه تطهير ( پاكى روح از آلودگى ) و تزكيه ( رشد معنوى ) انسان است .

خذ من أمولهم صدقة تطهرهم و تزكيهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 112 - 7

7 _ توبه ، نخستين گام انسان در طريق خودسازى

التئبون العبدون

صفاتى كه در آيه ذكر شده به دو دسته فردى و اجتماعى قابل تقسيم است كه نخست صفات فردى ذكر شده و داراى جنبه خودسازى است. مقدم شدن صفت توبه بر ساير صفات، مى تواند بدان جهت باشد كه توبه نقش نخستين را داراست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 59 - 9

9- اهتمام به نماز و ضايع نساختن آن ، زمينه ساز مبارزه با هوا هاى نفسانى و شهوت پرستى

أضاعوا الصلوة واتبعوا الشهوت

تقديم عبارت {أضاعوا الصلاة} بر {اتبعوا الشهوات} گوياى نقش تضييع نماز، در بازشدن راه شهوات است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 18

18- توفيق در ره يابى به صلاح و خودسازى ، نيازمند امداد و الهام الهى

قال ربّ أوزعنى أن أشكر نعمتك . .. و أن أعمل ص_لحًا

{أوزعنى} (از مصدر {ايزاع}) به معناى الهام كردن و توفيق و بازداشتن از انحراف است. اين خود مى رساند كه توفيق شگرگزارى و خودسازى را نيز، بايد از خداوند طلب كرد و از او الهام گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 -

جمعه - 62 - 2 - 7

7 - خداشناسى ، زمينه لازم براى تزكيه و تعليم كتاب و حكمت

يتلوا عليهم ءاي_ته و يزكّيهم و يعلّمهم الكت_ب و الحكمة

تقدم ذكرى {يتلوا عليهم آياته} بر {يزكّيهم و يعلّمهم الكتاب و الحكمة} احتمالاً اشاره به مطلبى دارد كه در اين برداشت آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 4 - 3،7

3 - تذكرات دينى براى انسان ، سودمند است و آموختن آن او را براى تزكيه آماده مى سازد .

لعلّه يزّكّى . أو يذّكّر فتنفعه الذكرى

{فاء} در {فتنفعه}، انتفاع را نتيجه تذكّرپذيرى قرارداده است; يعنى، چنانچه با حضور در مجلس پند و اندرز تذكر حاصل شود، نافع بودن آن حتمى است. ارتباط اين آيه با آيه قبل، گوياى اين است كه نافع بودن تذكّر، در رساندن انسان به تزكيه است.

7 - تنها كسانى شايسته حضور در مجالس وعظ و ارشادند ، كه خود را در مسير خودسازى قرار داده يا افرادى توصيه پذير و نصيحت خواه باشند .

يزّكّى . أو يذّكّر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 17 - 4

4 - آخرت گرايى ، زمينه ساز تزكيه ، ياد خدا و اداى نماز است .

من تزكّى . و ذكر اسم ربّه فصلّى ... و الأخرة خير و أبقى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 9 - 4

4 - برخوردارى انسان ، از آگاهى لازم براى تزكيه و تطهير نفس

فألهمها فجورها و تقويها. قد أفلح من زكّيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

20 - ليل - 92 - 18 - 4

4 - جود و انفاق و صرف اموال شخصى خود براى رضاى خداوند ، زمينه ساز پاك سازى نفس و مايه پاكى ثروت است .

الذى يؤتى ماله يتزكّى

آيات بعد، انگيزه انفاق گرانِ با تقوا را، جلب رضايت خداوند معرفى كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 19 - 1

1 - انفاق در صورتى مايه تزكيه نفس بوده و نشانه درجه والاى تقوا است كه انفاق گر مديون كسى نبوده و حق نعمتى از ديگران بر ذمه نداشته باشد .

الأتقى . الذى يؤتى ماله يتزكّى . و ما لأحد عنده من نعمة تجزى

{واو} در {و ما لأحد}، حاليه است و مفاد اين آيه را به منزله قيد براى {يتزكّى} و اوصاف پيشين قرار داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 20 - 6

6 - تزكيه نفس ، در گرو نيت خالص و قصد قربت است .

يتزكّى . .. ابتغاء وجه ربّه

زمينه محروميت از تزكيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 7 - 8

8 - ثروتمندان ، در خطر محروميت از تزكيه و تصفيه باطن *

أمّا من استغنى . .. ألاّ يزّكّى

برداشت ياد شده براساس احتمالى است كه در معناى {استغنى} داده شده كه مراد غنى و ثروتمند بودن است.

عوامل تزكيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 5 - 11

11 - شناخت خدا و صفات او ، مايه ناديده انگاشتن خويش در

پيشگاه خداوند است .

الحمد للّه . .. إياك نعبد و إياك نستعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 138 - 2

2 - خداوند ارائه كننده بهترين معارف و دستورات براى پاك سازى بشر از آلودگيها

و من أحسن من اللّه صبغة

جمله {و من أحسن . ..; چه كسى در رنگ آميزى كردن (تطهير) از خدا بهتر است.} به دليل وقوع آن پس از مطرح ساختن ايمان و فرستادن احكام و معارف قرآن و ... اشاره به اين دارد كه: احكام و معارفى كه خداوند نازل كرده و مردم را بدان فراخوانده، بهترين معارف و دستورات براى پاك سازى و تطهير آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 106 - 12

12 _ نماز داراى نقشى بسزا در پاكسازى روحيات آدمى براى پرهيز از سوگند هاى دروغ و خيانت در شهادت

تحبسونهما من بعد الصلوة فيقسمان باللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 42 - 5

5 _ نقش سختيها و كاستيها در سازندگى و تربيت انسان

فأخدنهم بالبأساء و الضراء لعلهم يتضرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 82 - 7

7 _ توجه به شدت حرارت آتش دوزخ ، عامل خشنودى اندك انسان و گريه طولانى وى در دنيا و بيم او بر فرجام خويش

قل نار جهنم أشد حراً . .. فليضحكوا قليلا و ليبكوا كثيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 103 - 24،26

24 _ از امام جواد

( ع ) روايت شده كه فرمود : { . . . ان موالى أسئل اللّه صلاحهم او بعضهم قصروا فيما يجب عليهم فعلمت ذلك فاحببت ان اطهرهم و ازكيهم بما فعلت فى عامى هذا من امر الخمس قال اللّه تعالى { خذ من اموالهم صدقة تطهّرهم و تزكّيهم بها . . . } ;

. .. دوستان ما _ كه از خدا صلاح آنان را مسألت مى كنم _ يا بعضى از آنان در تكليف واجب خود كوتاهى كردند و من آگاه شدم. پس دوست داشتم با برنامه اى كه اين سال در مورد خمس اجرا كردم، آنان را تطهير و تزكيه كنم. خداوند فرموده است: از اموال آنان صدقه بگير تا بدين وسيله آنها را تطهير و تزكيه كنى ...}.

26 _ از امام صادق ( ع ) روايت شده كه فرمود : { من زعم انّ الامام يحتاج الى ما فى ايدى النّاس فهو كافر انّما النّاس يحتاجون ان يقبل منهم الامام قال اللّه عزو جل : { خذ من اموالهم صدقة تطهّرهم و تزكّيهم بها } ;

كسى كه گمان كند، امام به آنچه در دست مردم است نياز دارد، او كافر است ; بلكه مردم نياز دارند كه امام صدقه را از آنها قبول كند. خداى عز و جل فرمود: از اموال آنان صدقه بگير، تا بدين وسيله آنان را تطهير و تزكيه كنى}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 108 - 13

13 _ نماز و ذكر خدا ، عامل خودسازى و پاكى روح و انديشه

لمسجد . .. فيه رجال يحبون أن يتطهروا

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 76 - 7

7 - ايمان و عمل صالح ، راه تزكيه نفس و رشد آدمى است .

و من يأته مؤمن ا قد عمل الص_لح_ت . .. و ذلك جزاء من تزكّى

{تزكية} به معناى {تطهير} است. به نظر مى رسد مراد از آن در اين آيه، به قرينه آيات پيشين (كه سخن از ايمان و عمل صالح و دورى از كفر و شرك سخن گفته بود) تحصيل ايمان و عمل صالح براى طهارت از كفر و گناه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 4 - 6

6 - پرداخت زكات ، مايه طهارت جان و سلامت روان است .

و الذين هم للزكوة ف_علون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 7 - 19

19 - ياد قيامت و بيم از آن ، داراى نقش مؤثر در اصلاح و خود سازى انسان

و تنذر يوم الجمع

از اين كه خداوند پيامبر(ص) را مأمور به انذار از قيامت مى كند، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 12 - 7،9

7 - صدقه ، مؤثرترين كار براى تطهير نفس و پالايش روح از آلودگى است .

ذلك خير لكم و أطهر

مقصود از طهارت در {و أطهر}، طهارت معنوى است و به كارگيرى اسم تفضيل، بيانگر تأثيرگذارى برتر صدقه در تطهير نفس مى باشد.

9 - اقدام به انجام بهترين عمل و مؤثرترين كار براى طهارت نفس ، حكمت واجب شدن صدقه ، پيش از نجوا

و گفتوگوى محرمانه با پيامبراكرم ( ص )

فقدّموا بين يدى نجويكم صدقة ذلك خير لكم و أطهر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 10 - 13

13 - دعا و نيايش به درگاه خداوند ، داراى تأثير در تزكيه قلب ها از كينه و بدخواهى

يقولون ربّنا . .. و لاتجعل فى قلوبنا غلاّ

تمجيد خداوند از دعاى مؤمنان، نشانگر تأثير آن است; زيرا در صورتى كه دعا و تمنا لغو و بى تأثير باشد، مجالى براى تمجيد نخواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 4 - 8

8 - توبه ، موجب زدايش زنگار از قلب و روح مى شود .

إن تتوبا إلى اللّه فقد صغت قلوبكما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 20 - 2

2 - بذل مال در صورتى نشانه برترين تقوا و مايه تزكيه نفس و نجات از آتش است كه تنها به نيت دستيابى به لطف خداوند باشد .

الأتقى . الذى يؤتى ماله ... إلاّ ابتغاء وجه ربّه

محرومان از تزكيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 18 - 7

7$ - فرعون ، طغيان گرى محروم از هرگونه پاكى و صلاح

هل لك إلى أن تزكّى

سؤال موسى(ع) نشان مى دهد كه وى در وجود فرعون، به دنبال يافتن تمايلى _ هر چند اندك _ به سوى خير و صلاح بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 7 - 6

6 - بى نياز ديدن خويش

از تعاليم دين ، مصداق بارز ناپاكى و محروميت از تزكيه است .

أمّا من استغنى . .. و ما عليك ألاّ يزّكّى

محروميت از تزكيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 9 - 4

4 - ترس از خدا و نگرانى از دست نيافتن به تزكيه نفس ، ترسى به سزا و حالتى مطلوب در پيشگاه خداوند

و هو يخشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 16 - 2

2 - مردم با گزينش دنيا به جاى آخرت ، خود را از تزكيه ، ياد خدا و اداى نماز دور نگه داشته ، از رستگارى محروم مى سازند .

قد أفلح . .. بل تؤثرون الحيوة الدنيا

مسؤول تزكيه انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 7 - 2

2 - كسانى كه شايستگى ارشاد ديگران را ندارند ، مسؤول ناپاكى آنان نيز نيستند . *

و ما عليك ألاّ يزّكّى

اين احتمال وجود دارد كه مفاد جمله {و ما عليك. ..}، بستن راه عذر بر اعتراض كننده به حضور ابن ام مكتوم باشد. با اين بيان كه اگر خود را در برابر ناپاكى كافران مسؤول مى دانى خطاكرده اى; زيرا همين برخوردى كه با آن نابينا داشتى، نشان مى دهد كه نمى توانى عهده دارِ مقام ارشاد ديگران باشى و اين تكليف از تو برنمى آيد.

مكان تزكيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 108 - 11،15

11 _ مسجد ، بايد پايگاهى براى تربيت و تهذيب انسان هاى

شايسته باشد .

لمسجد أسّس . .. فيه رجال يحبون أن يتطهروا

15 _ مكان و محيط مناسب ، از زمينه هاى لازم براى طهارت و خودسازى و كمال معنوى

لمسجد أسّس على التقوى . .. فيه رجال يحبون أن يتطهروا

موانع تزكيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 3 - 4

4 - اندام ناقص ، مانع تزكيه نفس و پيدايش صلاح و درست كارى در افراد نيست .

أن جاءه الأعمى . و مايدريك لعلّه يزّكّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 16 - 3

3 - بخل و ثروت اندوزى حاصل از آن و تكذيب پاداش هاى الهى ، زمينه ساز تكذيب حكم انفاق و خوددارى از صرف مال در راه تزكيه نفس

و أمّا من بخل . .. الذى كذّب و تولّى

ارتباط اين آيه با آيات پيشين، بيانگر اتحاد {من بخل. ..} با {الذى كذّب...} است و ارتباط آن با آيات بعد _ كه از اعطاى مال به قصد تزكيه سخن گفته است _ قرينه بر اين است كه علاوه بر تكذيبِ هدايت و انذار; تكذيب حكم انفاق نيز مراد است.

تسبيح از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تسبيح

آثار تسبيح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 41 - 13

13 _ كثرت ياد خدا و تسبيح او ، سپاس نعمت اوست .

ايتك . .. و اذكر ربّك كثيراً و سبّح

پس از بشارت به اعطاى فرزند و قرار علامت براى الهى بودن بشارت، زكريا مأمور به ذكر خدا مى شود; لذا به نظر مى رسد دستور ذكر، براى شكر آن نعمتها

باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 39 - 8

8 - كمال عبادت ، تحقق پذير در پرتو تنزيه حق از هر كاستى و ستايش او به جهت صفات كمال *

و سب_ّح بحمد رب_ّك

در صورتى كه باء در {بحمد} براى مصاحبت باشد، استفاده مى شود كه كمال عبادت، متوقف بر دو پايه است: تنزيه حق از كاستى ها و ستايش او بر صفات وجودى و كمالى.

آثار تسبيح خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 9،19،22،24

9 - انسان در شرايط سخت ، براى كسب تحمل بيشتر ، به تسبيح و ياد خدا نيازمند است .

فاصبر على ما يقولون و سبّح بحمد ربّك

توصيه به تسبيح، پس از فرمان به {صبر}، نشانگر نقش تسبيح در توانمند شدن بر صبر است.

19 - پذيرش مقدرات الهى با ديده رضايت و خشنودى ، بازتاب شكيبايى و بى عيب و نقص خواندن خداوند در ساعات شبانه روز

و لولا كلمة سبقت من ربّك . .. و سبّح بحمد ربّك ... لعلّك ترضى

متعلق كلمه {ترضى} به قرينه آيه قبل _ سنت امهال كافران است و مفاد آيه اين است كه به وسيله صبر و تسبيح و مداومت بر ثناى خداوند، محبت كارهاى او در نفس انسان رسوخ مى كند. در نتيجه مهلتى كه به كافران داده مى شود و نيز ديگر سنت هاى الهى را خواهد پسنديد. حرف {لعلّ} نيز بيانگر به وجود آمدن زمينه رضايت، پس از تسبيح مكرر است.

22 - نيل پيامبر ( ص ) به مقام رضا ، درگرو صبر ، تسبيح

و حمد مداوم پروردگار

فاصبر . .. و سبّح ... لعلّك ترضى

24 - رضايت خاطر و آرامش درون ، از ثمرات تسبيح و تحميد خداوند در فرصت هاى مختلف شبانه روز *

و سبّح بحمد ربّك . .. لعلّك ترضى

ممكن است رضايت مطرح شده در اين آيه، مقابل دل گيرى حضرت رسول(ص) از سخنان كافران باشد كه در صدر آيه مطرح بود. در اين صورت مقصود، رضايت خاطر و آرام يافتن درون خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 36 - 11

11 - خانه هايى كه در آنها همواره ذكر و تسبيح خدا گفته مى شود ، مركز نور خدا است .

مثل نوره كمشكوة . .. فى بيوت أذن اللّه أن ترفع و يذكر فيها اسمه يسبّح له فيها با

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 17 - 2

2 - تسبيح خداوند و تنزيه او از هر عيب و نقصى ، نجات دهنده انسان از عذاب الهى است .

و أمّا الذين كفروا . .. فى العذاب ... فسبح_ن اللّه

{فاء} در {فسبحان اللّه} فصيحه و يا تفريع است. بنابراين، معناى عبارت، با توجه به دو آيه پيش، چنين مى شود: {حال كه مشخص شد فرجام مؤمنان و كافران چيست، پس تسبيح كنيد كه جزء گروه نخست بشويد و از عذاب رهايى يابيد.}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 43 - 5

5 - دعا و تحيت فرشتگان به مؤمنان ، به سبب فراوانى ذكر و تسبيح خدا از سوى آنان است .

ي_أيّها الذين ءامنوا

اذكروا اللّه . .. و سبّحوه ... هو الذى يصلّى عليكم و مل_ئكت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 13 - 8

8 - تسبيح و تنزيه خداوند ، نوعى شكر و سپاس گزارى نسبت به او است .

تذكروا نعمة ربّكم . .. و تقولوا سبح_ن الذى سخّر لنا ه_ذا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 39 - 6

6 - تسبيح و ستايش ( عبادت ) پروردگار ، زمينه استوارى روح و دستيابى به صبر در برابر ناگوارى ها *

فاصبر على ما يقولون و سب_ّح بحمد رب_ّك

از ارتباط {سبّح بحمد ربّك} با {فاصبر. ..}، مى توان تأثير عبادت در تكامل روح و استوارى اراده را نتيجه گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 49 - 3

3 - تسبيح و حمد پروردگار ، در تكاپوى روزانه و آرامش شب و سحرگاهان ، شكيبايى آفرين براى مؤمنان *

و اصبر . .. و سبّح بحمد ربّك حين تقوم . و من الّيل فسبّحه و إدب_ر النجوم

برداشت ياد شده با توجه به نكات زير است: 1_ {حين تقوم} اشاره به تلاش هاى روزانه {و من الّيل. ..} نظر به لحظه هاى آرام شب داشته باشد. 2_ آيه شريفه را با {واصبر...} _ كه در آيه قبل آمده _ ملاحظه كنيم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 28 - 9

9 - تسبيح و ياد خدا ، برانگيزاننده آدمى به انفاق و دستگيرى از مستمندان و مانع بخل و مال

دوستى

قال أوسطهم ألم أقل لكم لولا تسبّحون

توصيه به تسبيح و ياد خداوند، درباره اداى سهم فقيران (لولا تسبّحون)، مى رساند كه آن دو در برانگيختن آدمى به انفاق و دورى از بخل، مؤثر است و نقش دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 6 - 9

9 - تسبيح خداوند ، زمينه ساز شايستگى پيامبر ( ص ) براى دريافت قرآن و حفظ آن

سبّح اسم ربّك . .. سنقرئك فلاتنسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 8 - 4

4 - تسبيح خداوند ، زمينه ساز امداد هاى ويژه خداوند به پيامبر ( ص ) و فراهم آورنده تسهيلات براى عمل كردن آن حضرت به تكليف الهى خويش

سبّح . .. و نيسّرك لليسرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 3 - 17،22

17 - توبه استغفاركنندگانى كه خداوند را تسبيح و حمد كنند ، در پيشگاه خداوند پذيرفته است .

فسبّح بحمد ربّك و استغفره إنّه كان توّابًا

22 - تسبيح ، حمد و استغفار ، زمينه ساز جلب عنايت و توجّه خداوند

فسبّح بحمد ربّك و استغفره إنّه كان توّابًا

تواب بودن خداوند، ممكن است به معناى رجوع به بندگان باشد; به اين معنا كه به آنان تفضل كرده آنان را بپذيرد. (برگرفته از قاموس)

آثار تسبيح داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 19 - 4

4 - تمامى كوه ها و پرندگان به خاطر تسبيح داوود ( ع ) همراه او به تسبيح مى پرداختند .

إنّا سخّرنا الجبال

معه يسبّحن . .. و الطير محشورة كلّ له أوّاب

برداشت ياد شده بر پايه اين احتمال است كه واژه {كلّ} شامل {جبال} (كوه ها) هم بشود.

آثار تسبيح موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 24 - 12

12 - تسبيح مظاهر هستى به درگاه خداوند ، تذكرى به انسان غافل از ياد آفريدگار

لو أنزلنا ه_ذا القرءان على جبل . .. له الأسماء الحسنى يسبّح له ما فى السم_وت و ا

ارتباط اين آيه با آيات پيشين و هماهنگى سياق آنها گوياى اين نكته است كه اگر انسان در غفلت از ياد حق به سر مى برد، همه هستى _ حتى جمادات _ در حال تسبيح حق اند.

آثار تسبيح يونس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 144 - 1،2

1 - يونس ( ع ) اگر به تسبيح خدا در شكم ماهى نمى پرداخت ، تا قيامت در آنجا مى ماند .

فلولا أنّه كان من المسبّحين . للبث فى بطنه إلى يوم يبعثون

2 - تسبيح مستمر يونس ( ع ) ، تنها وسيله نجات او از دل ماهى شد .

فلولا أنّه كان من المسبّحين . للبث فى بطنه إلى يوم يبعثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 146 - 5

5 - دعا و تسبيح يونس ( ع ) ، موجب برخوردار شدن او از لطف و امداد خداوند

إنّه كان من المسبّحين . .. و أنبتنا عليه شجرة من يقطين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 -

147 - 4

4 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) الأنبياء و المرسلون على أربع طبقات . . . و نبىّ يرى فى منامه و يسمع الصوت و يعاين الملك و قد أرسل إلى طائفة قلّوا أو كثروا كيونس . قال اللّه ليونس { و أرسلناه إلى مائة ألف أو يزيدون } . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه: پيامبران و رسولان بر چهار طبقه اند . .. و پيامبرى است كه در خواب مى بيند و صدا را مى شنود و فرشته را مى بيند و به سوى گروهى از مردم _ خواه كم يا زياد _ فرستاده مى شود، مانند يونس كه خدا درباره اش مى فرمايد: {و أرسلناه إلى مائة ألف أو يزيدون}...}.

آثار دوام تسبيح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 144 - 3

3 - دعا و تسبيح مستمر خداوند ، مايه نجات از گرفتارى و غم و اندوه

فلولا أنّه كان من المسبّحين . للبث فى بطنه إلى يوم يبعثون

آداب تسبيح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 41 - 11،15

11 _ امر خداوند به زكريا ، مبنى بر كثرت ياد و تسبيح او ، به هنگام صبح و شام

و اذكر ربّك كثيراً و سبّح بالعشىّ و الابكار

15 _ سه روز روزه سكوت ( سخن نگفتن جز با رمز و اشاره ) ، كثرت ذكر خدا و تسبيح او ، دستورالعمل خدا به زكريا براى دستيابى به خواسته خويش ( فرزند صالح ) *

قال ايتك الاّ تكلّم . .. و اذكر

ربّك كثيراً و سبّح

در برداشت فوق، فعل {الاّ تكلّم} كه به صيغه نفى است، به معناى نهى گرفته شده است; به قرينه فعل امر {اذكر} كه بر آن عطف شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 9 - 9

9 - آغاز و پايان هر روز ، مناسب ترين لحظات براى ياد خدا و تسبيح او

و تسبّحوه بكرة و أصيلاً

اختصاص يافتن {بكرة} و {أصيلاً} به ذكر، ممكن است كنايه از همه لحظات نباشد، بلكه تأكيدى بر اين دو مجال به حساب آيد.

آداب تسبيح خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 30 - 13

13 _ تسبيح خداوند همراه با ستايش ، روشى نيكو در تسبيح اوست .

و نحن نسبح بحمدك

{باء} در {بحمدك} به معناى مصاحبت بوده و نيز مى تواند براى استعانت باشد. برداشت فوق بر اساس وجه اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 13 - 8

8_ تسبيح خداوند همراه ستايش او ، روشى نيكو در تسبيح خدا

و يسبّح الرعد بحمده والمل_ئكة من خيفته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 108 - 3

3- مطلوبيت تسبيح پروردگار همراه با خضوع و سجده براى او ، با مشاهده آيات بحقّ او

إذا يتلى عليهم يخرّون للأذقان سجّدًا . و يقولون سبح_ن ربّنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 11 - 15

15- سپيده دم و پسين گاه ، زمان هاى مناسب براى تسبيح خداوند

أن سبّحوا بكرة و

عشيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 6،11،12،14،15،17

6 - پيامبر ( ص ) و مؤمنان ، موظف به تسبيح و حمد پروردگار ، پيش از طلوع و غروب خورشيد

و سبّح بحمد ربّك قبل طلوع الشمس و قبل غروبها

{باء} در {بحمد ربّك} يا براى مصاحبت است و يا استعانت. در هر صورت، فرمان به حمد و تسبيح با هم است. خطاب {سبّح} گرچه مربوط به پيامبر(ص) مى باشد، ولى آيات بعد، قرينه اى بر منحصر نبودن اين تكاليف به آن حضرت است.

11 - تسبيح و ستايش پروردگار ، پيش از طلوع و غروب آفتاب ، داراى ارزش و آثارى ويژه است .

و سبّح بحمد ربّك قبل طلوع الشمس و قبل غروبها

12 - تسبيح و ستايش پروردگار ، در پاره هايى از شب و نزديك صبح و پس از غروب ، داراى آثار و ارزشى ويژه است .

و من ءانآىِ الّيل فسبّح و أطراف النهار

مراد از {اطراف روز} آغاز و پايان آن است و جمع آمدن آن، يا به خاطر توافق لفظى با {آناء الليل} است و يا براى شمول لحظات متعددى از اول و آخر روز است تا توسعه وقت را برساند; يعنى، ذكر و دعا در لحظه هاى اول و آخر روز، مخصوص اولين لحظه روز و آخرين لحظه آن نيست.

14 - تسبيح خداوند ( منزه دانستن او از هر نقص ) ، سزاوار است همواره با ستايش او و آراسته دانستن او به هر كمال همراه باشد .

و سبّح بحمد ربّك

چنانچه {بحمد ربّك} حال براى فاعل {سبح} باشد، مفاد جمله چنين مى شود: خدا

را تسبيح كن، در حالى كه او را حمد و ستايش مى كنى.

15 - تسبيح خداوند به وسيله ستايش او بر صفات كمالى اش ، روشى نيكو در تسبيح است .

فسبّح بحمد ربّك

در برداشت ياد شده {باء} در {بحمد ربّك} براى استعانت گرفته شده است.

17 - تسبيح و تنزيه پروردگار ، بايد با ستايش هايى باشد كه او خود را با آنها ستوده است .

فسبّح بحمد ربّك

در باره اضافه {حمد} به {ربّ}، دو وجه ادبى احتمال مى رود: 1_ حمد به فاعل خود اضافه شده باشد. 2_ حمد به مفعول خود اضافه شده باشد. برداشت ياد شده مبتنى بر وجه اول است و مفاد آن اين است كه خداى خويش را، با حمدى كه او خود را به آن ستوده است تسبيح كن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 18 - 6

6 - شبانگاه و بامداد ، بهترين وقت براى تسبيح پروردگار جهان

يسبّحن بالعشىّ و الإشراق

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه تصريح به شبانگاه و بامداد به خاطر خصوصيت ويژه اى باشد كه در آن دو زمان وجود دارد و قهراً اين خصوصيت مى تواند حاكى از برترى و امتياز آن دو وقت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 75 - 2

2 - قرين و همراه كردن تسبيح و تنزيه خداوند با حمد و ستايش او ، امرى نيكو و پسنديده است .

يسبّحون بحمد ربّهم

{با} در {بحمد} براى مصاحبت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 7

- 2

2 - همراه ساختن تسبيح و تنزيه خداوند با حمد و ستايش او ، امرى نيكو و پسنديده

يسبّحون بحمد ربّهم

{با} در {بحمد} براى مصاحبت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 55 - 13

13 - همراه كردن تسبيح خداوند با حمد و ستايش او ، توصيه الهى

و سبّح بحمد ربّك بالعشىّ و الإبك_ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 26 - 10

10 - شب هنگام ، وقت مناسب براى عبادت ، تسبيح و ستايش خداوند

و من الّيل فاسجد له و سبّحه ليلاً طويلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 3 - 5

5 - لزومِ همراه ساختن تسبيح با حمد خداوند

فسبّح بحمد ربّك

{باء} در {بحمد ربّك} ممكن است براى مصاحبة باشد.

اخلاص در تسبيح خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 38 - 5

5 - اخلاص كامل فرشتگان ، در تسبيح و عبادت خداوند

فالذين عند ربّك يسبّحون له بالّيل و النّهار

از اين كه به جاى {يسبّحونه}، عبارت {يسبّحون له} آمده و {لام} براى اختصاص مى باشد، مطلب بالا قابل برداشت است.

ارزش اخلاص در تسبيح خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 38 - 10

10 - اخلاص در تسبيح و عبادت ، امرى شايسته و ارزشمند است .

فالذين عند ربّك يسبّحون له

از آمدن عبارت {يسبّحون له} به جاى {يسبّحونه}، اخلاص فرشتگان فهميده مى شود و از اين كه خداوند اخلاص فرشتگان را به رخ انسان

ها مى كشد، مطلب بالا قابل برداشت است.

ارزش تداوم تسبيح خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 55 - 14

14 - تداوم بخشيدن به تسبيح و حمد خداوند در تمامى اوقات شب و روز ، كارى ارزشمند و پسنديده

و سبّح بحمد ربّك بالعشىّ و الإبك_ر

تسبيح و حمد خداوند در شب و روز مى تواند كنايه از تداوم و استمرار بخشيدن به آنها در همه اوقات باشد.

ارزش تسبيح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 41 - 12

12 _ كثرت ياد خداوند و تسبيح او در صبح و شام ( همه گاه ) ، مطلوب اوست .

و اذكر ربّك كثيراً و سبّح بالعشىّ و الابكار

ارزش تسبيح خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 36 - 12

12 - ارزش والاى ذكر نام خدا و تسبيح و تقديس او

أن ترفع و يذكر فيها اسمه يسبّح له فيها بالغدوّ و الأصال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 143 - 2

2 - تسبيح خداوند ، عبادتى بس ارزشمند

فلولا أنّه كان من المسبّحين

پرداختن به تسبيح از ميان ديگر مظاهر عبادت، مى تواند گوياى برداشت بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 166 - 3

3 - تسبيح و تنزيه خداوند ، داراى جايگاهى والا در ميان مجموعه عبادت ها و اعمال

و إنّا لنحن المسبّحون

توصيف فرشتگان و يا بندگان خالص خدا به {تسبيح گويان} (در آيه اى كه كه

در مقام تمجيد از آنان است) مى تواند گوياى برداشت بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 9 - 10

10 - ياد خدا و تسبيح و تقديس او ، بايسته و ارزشمند در همه لحظات زندگى

و تسبّحوه بكرة و أصيلاً

برداشت بالا بنابراين نكته است كه {بكرة} و {أصيلاً} كنايه از همه لحظه هاى تلاش و بيدارى انسان باشد كه از {بكرة} شروع شده و تا {أصيلاً} ادامه دارد.

اهميت تسبيح خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 33 - 1،3

1 - موسى ( ع ) تسبيح فراوان و تبرئه مكرر خداوند را از پندار هاى باطل مشركان ، در گرو همراهى هارون با او مى دانست .

كى نسبّحك كثيرًا

مراد از تسبيح _ به قرينه مأموريت موسى(ع) براى هدايت فرعون _ تنزيه خداوند از داشتن شريك و هرگونه محدوديتى در الوهيت و ربوبيت است. فاعل {نسبّحك} موسى و هارون(ع) مى باشد و {كى نسبّحك} تعليل براى جمله هاى اخير است كه درخواست همراهى هارون رامطرح كرده بود; يعنى با پشتيبانى هارون، دعوت به توحيد _ كه متضمن تنزيه خداوند از داشتن شريك است _ افزايش خواهد يافت.

3 - روى آوردن عموم مردم به تسبيح خداوند ، از اهداف رسالت موسى و هارون ( ع ) بود .

يفقهوا قولى . .. كى نسبّحك كثيرًا

ممكن است مراد از تسبيح كثير، كثرت تسبيح كنندگان باشد. در اين صورت فاعل {نسبّحك} منحصر به موسى و هارون(ع) نخواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130

- 8

8 - لزوم ذكر و تسبيح خداوند و توجه به او در همه اوقات

فسبّح . .. قبل طلوع ... ءانآىِ الّيل ... أطراف النهار

هر چند كه در اين آيه، اوقات خاصى در شبانه روز براى تسبيح پروردگار معين شده است; ولى با توجه به كثرت اين موارد، به نظر مى رسد هدف، به ياد خدابودن و تسبيح او گفتن در همه فرصت ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 38 - 8

8 - تسبيح و تنزيه مستمر خداوند ، والاترين مرتبه عبوديت و بندگى است .

فإن استكبروا فالذين عند ربّك يسبّحون له بالّيل و النّهار

خداوند در برابر استكبار مشركان از عبادت او، به بيان عبادت مستمر و مداوم فرشتگان مى پردازد. از اين مطلب فهميده مى شود كه استمرار و تداوم تسبيح و تنزيه، بالاترين مرتبه بندگى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 3 - 1

1 - لزوم تسبيح و حمد خداوند و طلب بخشش گناهان از پيشگاه او

فسبّح بحمد ربّك و استغفره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 98 - 1،6

1- توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) به تسبيح همراه با حمد و ستايش خداوند .

فسبّح بحمد ربّك و كن من الس_جدين

{باء} در {بحمده} براى مصاحبت است; يعنى، تسبيح بايد با حمد و ستايش پروردگار قرين و همراه باشد.

6- لزوم تسبيح و عبادت خداوند در برابر هرگونه سخن ناروا و شرك آميز درباره او

و لقد نعلم . .. بما يقولون . فسبّح بحمد ربّك

تفريع {فسبّح} به

آيه قبل مى تواند به معناى اين باشد كه: حال كه آنان سخنان ناروا درباره خدا مى گويند و به تنقيص پروردگار مى پردازند، تو به تسبيح و حمد و عبادت او بپرداز.

بهشتيان و تسبيح خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 10 - 2

2 _ بهشتيان ، نيايش خود را با تسبيح و تنزيه خدا آغاز مى كنند .

فى جنت النعيم. دعويهم فيها سبحنك اللّهم

جمله {آخر دعواهم . .. } قرينه است بر اينكه مراد از {دعواهم فيها سبحانك} {أول دعواهم ... } مى باشد ; يعنى، آغاز نيايش اهل بهشت تسبيح خدا و پايان بخش آن، حمد و ستايش اوست.

پاداش تسبيح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 17 - 5

5 - پاداش سجده و تسبيح همراه با حمد خداوند و عبادت هاى شبانه و انفاق هاى مؤمنان ، فوق حد شمارش است .

إنّما يؤمن . .. سجّدًا و سبّحوا بحمد ربّهم ... تتجافى جنوبهم ... و ممّا رزقن_هم

{فاء} در {فلاتعلم نفس} تفريع بر آيات پيش است كه در آنها صفات نيكوى مؤمنان شمرده شده است. بنابراين، معنا، چنين مى شود: {مؤمنانى كه داراى صفات ياد شده اند، پاداشى مخفى دارند}. با توجه به تفريع احتمال دارد كه اختفاى پاداش، كنايه از فوق شمارش بودن باشد.

تداوم تسبيح بندگان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 38 - 4،6

4 - فرشتگان و بندگان مخلص حق ، در شب و روز همواره تسبيح گوى خداوند هستند .

فالذين عند ربّك

يسبّحون له بالّيل و النهار

تعبير {بالّيل و النهار} كنايه از استمرار و تداوم است.

6 - فرشتگان و بندگان مخلص خدا ، در تسبيح و عبادت او خستگى ناپذيراند .

فالذين عند ربّك يسبّحون له . .. و هم لايسئمون

{السّامة} (مصدر {لايسئمون}) به معناى خستگى و ملالت از ادامه كار است.

تداوم تسبيح خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 55 - 15

15 - ربوبيت خداوند ، مقتضى تسبيح و حمد پيوسته او است .

و سبّح بحمد ربّك بالعشىّ و الإبك_ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 1 - 2

2 - تسبيح گويى موجودات براى خداوند ، تداوم داشته و هرگز قطع نمى شود .

يسبّح للّه ما فى السم_وت و ما فى الأرض

به كارگيرى فعل مضارع {يسبّح} به جاى فعل ماضى، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 1 - 3

3 - تسبيح و تنزيه موجودات عالم براى خداوند ، مستمر و دايمى است .

يسبّح للّه ما فى السم_وت و ما فى الأرض

آمدن فعل مضارع {يسبّح}، دلالت بر استمرار دارد.

تداوم تسبيح داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 18 - 3

3 - داوود ( ع ) به طور مستمر به تسبيح خدا مى پرداخت .

إنّا سخّرنا الجبال معه يسبّحن بالعشىّ و الإشراق

تسبيح كوه ها همراه داوود(ع)، بيانگر اين حقيقت است كه خود آن حضرت نيز به اين كار مى پرداخت. گفتنى است كه ذكر صبح و شام مى

تواند كنايه از استمرار عمل تسبيح باشد.

تداوم تسبيح مخلصان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 38 - 4،6

4 - فرشتگان و بندگان مخلص حق ، در شب و روز همواره تسبيح گوى خداوند هستند .

فالذين عند ربّك يسبّحون له بالّيل و النهار

تعبير {بالّيل و النهار} كنايه از استمرار و تداوم است.

6 - فرشتگان و بندگان مخلص خدا ، در تسبيح و عبادت او خستگى ناپذيراند .

فالذين عند ربّك يسبّحون له . .. و هم لايسئمون

{السّامة} (مصدر {لايسئمون}) به معناى خستگى و ملالت از ادامه كار است.

تداوم تسبيح مخلصين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 166 - 2

2 - تسبيح و تنزيه مستمر خداوند ، از اوصاف بندگان مخلَص خدا

إلاّ عباد اللّه المخلصين . .. و إنّا لنحن المسبّحون

تداوم تسبيح مقربان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 20 - 1،2

1- تسبيح مداوم و شبانه روزى مقربان درگاه الهى

و من عنده . .. يسبّحون الّيل والنهار

2- سستى ناپذيرى مقربان الهى ( فرشتگان ) در تسبيح مستمر خداوند

و من عنده . .. يسبّحون الّيل والنهار لايفترون

{فتر} (مصدر {يفترون}) به معناى ضعف و سستى است.

تداوم تسبيح ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 20 - 2

2- سستى ناپذيرى مقربان الهى ( فرشتگان ) در تسبيح مستمر خداوند

و من عنده . .. يسبّحون الّيل والنهار لايفترون

{فتر} (مصدر {يفترون}) به معناى ضعف و سستى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 -

فصلت - 41 - 38 - 4،6

4 - فرشتگان و بندگان مخلص حق ، در شب و روز همواره تسبيح گوى خداوند هستند .

فالذين عند ربّك يسبّحون له بالّيل و النهار

تعبير {بالّيل و النهار} كنايه از استمرار و تداوم است.

6 - فرشتگان و بندگان مخلص خدا ، در تسبيح و عبادت او خستگى ناپذيراند .

فالذين عند ربّك يسبّحون له . .. و هم لايسئمون

{السّامة} (مصدر {لايسئمون}) به معناى خستگى و ملالت از ادامه كار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 5 - 5

5 - فرشتگان ، همواره در حال ستايش ، تسبيح و تنزيه پروردگار خويش

و المل_ئكة يسبّحون بحمد ربّهم

فعل مضارع {يسبّحون} افاده استمرار مى كند.

تداوم تسبيح موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 1 - 2

2 - تسبيح گويى موجودات براى خداوند ، تداوم داشته و هرگز قطع نمى شود .

يسبّح للّه ما فى السم_وت و ما فى الأرض

به كارگيرى فعل مضارع {يسبّح} به جاى فعل ماضى، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

تسبيح آسمان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 1 - 1

1 - همه موجودات جهان ( آسمان ها ، زمين و . . . ) ، به تسبيح و تنزيه خداوند مشغول اند .

يسبّح للّه ما فى السم_وت و ما فى الأرض

{تسبيح}، به معناى تنزيه است.

تسبيح آسمان هاى هفتگانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 44 - 1

1- آسمان هاى هفتگانه و زمين و

ساكنان آنها ، همواره در حال تسبيح و تنزيه خداوندند .

تسبّح له السموت السبع و الأرض و من فيهنّ

تسبيح انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 79 - 9،10

9- هم آوايى موجودات طبيعت ( كوه ها ، پرندگان و . . . ) با پيامبران در تسبيح خداوند

و سخّرنا مع داود الجبال يسبّحن والطير و كنّا ف_علين

تعبير {كنّا فاعلين} (ما در گذشته اين كار را انجام مى داديم) براى بيان اين حقيقت است كه كوه ها و پرندگان تنها با داوود و سليمان هم آوا نشدند; بلكه پيش از اين نيز با پيامبران الهى هم آوا بودند.

10- هم آوايى موجودات طبيعت با پيامبران براى تسبيح خداوند ، جلوه اى از قدرت الهى است .

و سخّرنا مع داود الجبال يسبّحن والطير و كنّا ف_علين

تسبيح پرندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 79 - 6،9

6- كوه ها و پرندگان ، به تسخير الهى همراه با داوود ( ع ) به تسبيح خدا مى پرداختند .

و سخّرنا مع داود الجبال يسبّحن و الطير

9- هم آوايى موجودات طبيعت ( كوه ها ، پرندگان و . . . ) با پيامبران در تسبيح خداوند

و سخّرنا مع داود الجبال يسبّحن والطير و كنّا ف_علين

تعبير {كنّا فاعلين} (ما در گذشته اين كار را انجام مى داديم) براى بيان اين حقيقت است كه كوه ها و پرندگان تنها با داوود و سليمان هم آوا نشدند; بلكه پيش از اين نيز با پيامبران الهى هم آوا بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15

- سبأ - 34 - 10 - 7،8،10

7 - فرمان خداوند به پرندگان ، براى هم صدايى با داوود ( ع ) در تسبيح گويى

و لقد ءاتينا داود منّا فضلاً . .. و الطير

بنابراين احتمال كه نصب {الطير} به خاطر منادا بودن باشد، نكته ياد شده به دست مى آيد. لازم به ذكر است كه با احتمال ياد شده، {الطير} عطف به محل {جبال} خواهد بود.

8 - هم صدايى پرندگان با داوود ( ع ) در تسبيح گويى خداوند ، فضيلتى اعطا شده از جانب خدا به او

و لقد ءاتينا داود منّا فضلاً . .. و الطير

10 - هم آوايى كوه ها به همراهى پرندگان با داوود ( ع ) در تسبيح گويى خداوند

و لقد ءاتينا داود منّا فضلاً ي_جبال أوّبى معه و الطير

برداشت ياد شده بنابراين احتمال است كه {الطير} عطف به ضمير مجرور {معه} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 19 - 2،4

2 - تمامى پرندگان به خاطر تسبيح داوود ( ع ) ، پيوسته به او مراجعه مى كردند و با ايشان به تسبيح مى پرداختند .

و الطير محشورة كلّ له أوّاب

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه لام در {له} براى تعليل و ضمير آن به داوود بازگردد و نيز با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه عطف بر آيه قبل بوده و در آن سخن از تسبيح كوه ها با داوود(ع) به ميان آمده است. قهراً مقصود از رجوع بسيار پرندگان به آن حضرت (له أوّاب) رفت و آمد بسيار با ايشان، براى همراهى با او جهت

تسبيح خواهد بود.

4 - تمامى كوه ها و پرندگان به خاطر تسبيح داوود ( ع ) همراه او به تسبيح مى پرداختند .

إنّا سخّرنا الجبال معه يسبّحن . .. و الطير محشورة كلّ له أوّاب

برداشت ياد شده بر پايه اين احتمال است كه واژه {كلّ} شامل {جبال} (كوه ها) هم بشود.

تسبيح حاملان عرش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 7 - 1

1 - فرشتگان حامل عرش و پيرامون آن ، به تسبيح و تنزيه خداوند همراه با ستايش او مى پردازند .

الذين يحملون العرش و من حوله يسبّحون بحمد ربّهم

تسبيح خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 30 - 10،12

10 _ فرشتگان ، تسبيح كننده ، ستايشگر و تقديس كننده خدا هستند .

و نحن نسبح بحمدك و نقدس لك

12 _ خلوص فرشتگان در تسبيح و ستايش خداوند

نحن نسبح بحمدك و نقدس لك

{لك} علاوه بر تعلقش به {نقدس}، متعلق به {نسبح} نيز مى باشد. خلوص از لام {لك} استفاده شده است; يعنى: نقدسك لك لا لغيرك.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 13 - 7

7_ فرشتگان و رعد هاى آسمانى به وسيله حمد و ستايش خدا اورا تسبيح مى كنند .

و يسبّح الرعد بحمده

{باء} در {بحمده} مى تواند براى مصاحبت باشد و ممكن است براى استعانت باشد. برداشت ياد شده بر اساس احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 1 - 1

1- خداوند از هر كاستى و نقصى منزّه است

.

سبح_ن الذى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 44 - 7،11،21،22

7- موجودات هستى ، بدون استثنا در حال تسبيح خداوند يكتا ، همراه با ستايش اويند .

و إن من شىء إلاّ يسبّح بحمده

بنابر اينكه باى {بحمده} براى مصاحبت باشد، استفاده مى شود كه موجودات، همراه با تسبيح، ثناگوى خداوندند.

11- با وجود تسبيح و ثناگويى تمامى موجودات آفرينش براى خداوند ، شرك به او و تنقيصش ، كارى ناروا و غير منطقى است .

أفأصف_كم ربّكم بالبنين . .. تسبّح له السموت السبع و الأرض

ذكر {تسبح له السماوات و الأرض} پس از {أفأصفاكم ربّكم بالبنين و اتّخذ من الملائكة إناثاً} به اين معناست كه: وقتى تمامى موجودات تسبيح گوى خداوندند، شريك گرفتن براى او عملى ناشايست است.

21- { عن الباقر ( ع ) : . . . دخل عليه رجل فقال : . . .يقول الله فى كتابه { و إن من شىء إلاّ يسبّح بحمده و ل_كن لاتفقهون تسبيحهم } فقال : نعم ، أما سمعت خشب البيت كيف ينقض ؟ و ذلك تسبيحه . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه شخصى وارد بر آن ضرت شد و گفت:. .. خداوند در كتابش مى فرمايد: {و إن من شىء إلاّ يسبّح بحمده و ل_كن لاتفقهون تسبيحهم} حضرت فرمود: آرى، آيا شكسته شدن چوب خانه را شنيده اى؟ آن صدا همان تسبيح اوست...}.

22- { عن أبى الصباح عن أبى عبدالله ( ع ) قال : قلت له : قول الله { و إن من شىء إلاّ يسبّح بحمده } قال : كلّ شىء يسبح بحمده و

أنّا لنرى أن ينقض الجدر هو تسبيحها ;

ابى الصباح گويد: به امام صادق(ع) گفتم: مراد از سخن خداوند {و إن من شىء إلاّ يسبّح بحمده} چيست؟ حضرت جواب فرمود: تمام موجودات با سپاس و ستايش، تسبيح خدا مى كنند و همانا ما شكستن ديوار را تسبيح او مى بينيم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 11 - 14

14- باور به وجود خداوند ، پرستش و تسبيح او ، داراى گذشته اى ديرين در تاريخ بشر است .

قومه . .. أن سبّحوا بكرة و عشيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 79 - 6،9

6- كوه ها و پرندگان ، به تسخير الهى همراه با داوود ( ع ) به تسبيح خدا مى پرداختند .

و سخّرنا مع داود الجبال يسبّحن و الطير

9- هم آوايى موجودات طبيعت ( كوه ها ، پرندگان و . . . ) با پيامبران در تسبيح خداوند

و سخّرنا مع داود الجبال يسبّحن والطير و كنّا ف_علين

تعبير {كنّا فاعلين} (ما در گذشته اين كار را انجام مى داديم) براى بيان اين حقيقت است كه كوه ها و پرندگان تنها با داوود و سليمان هم آوا نشدند; بلكه پيش از اين نيز با پيامبران الهى هم آوا بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 16 - 6

6 - خداوند ، از هر عيب و نقصى منزه است .

سبح_نك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 41 - 1،2،3،6،9،10،11

1 - همه موجودات با شعور آسمان

ها و زمين ، تسبيح گوى خدا هستند .

ألم تر أنّ اللّه يسبّح له من فى السم_وت و الأرض

{من} براى موجودات داراى شعور به كار مى رود.

2 - تسبيح خداوند به وسيله موجودات با شعور آسمان ها و زمين ، قابل درك و فهم براى انسان است .

ألم تر أنّ اللّه يسبّح له من فى السم_وت و الأرض

برداشت ياد شده، از استفهام در {ألم تر} _ كه از نوع تقريرى است _ استفاده مى شود; زيرا استفهام تقريرى در جايى به كار مى رود كه مورد آن، براى مخاطب روشن و شناخته است.

3 - تمامى موجودات با شعور آسمان ها و زمين ، معترف به وجود خداوند و تنزيه گوى او از هر گونه نقص و ناروايى

ألم تر أنّ اللّه يسبّح له من فى السم_وت و الأرض

6 - تسبيح گويى همه موجودات عالم براى خداوند ، جلوه اى از هدايت گرى او نسبت به آنها است .

اللّه نور السم_وت و الأرض . .. يهدى اللّه لنوره من يشاء ... ألم تر أنّ اللّه يسب

9 - همه موجودات عالم ، آگاه و آشنا به نيايش خويش در برابر خداوند و تسبيح و تنزيه او

أنّ اللّه يسبّح له من . .. و الطير ص_فّ_ت كلّ قد علم صلاته و تسبيحه

{صلاة} در اصل به معناى دعا است و دعا به معناى نيايش و مسألت است.

10 - همه موجودات عالم ، آگاه به شايستگى خداوند براى نيايش و تسبيح

كلّ قد علم صلاته و تسبيحه

11 - آگاهى آدميان از نيايش و تسبيح همه موجودات عالم براى خداوند ، راهى براى هدايت آنان به سوى او است .

ألم تر أنّ اللّه

يسبّح له من فى السم_وت و الأرض و الطير ص_فّ_ت كلّ قد علم صلاته

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه با بيان تسبيح موجودات براى خدا و آگاهى آنان از اين عمل، در صدد هدايت انسان ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 18 - 1،2

1 _ اعتراف معبود هاى مشركان به روز رستاخيز و در پيشگاه خداوند ، به منزه بودن او از داشتن هر گونه شريك

و يوم يحشرهم و ما يعبدون من دون اللّه . .. قالوا سبح_نك

2 _ تسبيح و تنزيه خدا ، از آداب سخن گفتن با او

قالوا سبح_نك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 58 - 8،9

8 _ توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) به تسبيح و تنزيه همراه با حمد و ستايش خداوند

و سبّح بحمده

{باء} در {بحمده} براى مصاحبت است.

9 _ قرين و همراه كردن تسبيح و تنزيه خداوند به حمد و ستايش او ، امرى نيكو و پسنديده

و سبّح بحمده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 8 - 8

8 - بيان تسبيح و تنزيه خداوند ، در نخستين مكالمه او با موسى

نودى . .. و سبح_ن اللّه ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 18 - 3،4

3 - اختصاص همه حمد ها به خداوند ، دليل لزوم تسبيح او است .

فسبح_ن اللّه . .. و له الحمد ... عشيًّا

جمله {و له الحمد} معترضه و {عشيّاً} عطف به محل

{حين تمسون} است. لذا اين دو آيه درصدد توصيه به تسبيح گويى خداوند در وقت هاى چهارگانه ياد شده است. ذكر جمله معترضه در بين توصيه بالا، مى تواند اشاره به اين نكته داشته باشد.

4 - تسبيح خداوند در همه لحظه ها و فرصت ها ، لازم است .

فسبح_ن اللّه حين تمسون و حين تصبحون . .. و عشيًّا و حين تظهرون

احتمال دارد ذكر اوقات ياد شده _ كه وقت هاى ممتاز شبانه روز است _ كنايه از همه لحظه هاى مناسب شبانه روز باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 42 - 1،2

1 - مؤمنان ، موظف به تسبيح خداوند در هر صبح و شام اند .

ي_أيّها الذين ءامنوا . .. و سبّحوه بكرة و أصيلاً

2 - تسبيح همواره خداوند ، مقتضاى ايمان مؤمنان است .

ي_أيّها الذين ءامنوا . .. و سبّحوه بكرة و أصيلاً

بنابراين احتمال كه {بكرة} و {أصيلاً} كنايه از شبانه روز باشد، معناى ياد شده فهميده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 43 - 3

3 - رحمت ويژه خداوند براى مؤمنان ، مقتضى ذكر و تسبيح فراوان او از سوى آنان

ي_أيّها الذين ءامنوا اذكروا اللّه ذكرًا كثيرًا . و سبّحوه... هو الذى يصلّى عليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 10 - 4

4 - فرمان خداوند به كوه ها ، جهت هم صدا شدن با داوود ( ع ) در تسبيح خداوند

ي_جبال أوّبى معه

{أوّبى} (از مصدر {اوب}) در اصل به معناى نوعى از بازگشت است

(مفردات راغب) و مراد از آن _ چنان كه مفسران نيز گفته اند _ تكرار و رجوع در تسبيح گويى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 36 - 1

1 - ساحت خداوند ، از هرگونه نقص و كاستى منزه و مبرا است .

سبح_ن الذى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 144 - 3

3 - دعا و تسبيح مستمر خداوند ، مايه نجات از گرفتارى و غم و اندوه

فلولا أنّه كان من المسبّحين . للبث فى بطنه إلى يوم يبعثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 166 - 1

1 - فرشتگان ، پيوسته به تسبيح و تنزيه خداوند مشغول اند .

و إنّا لنحن المسبّحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 18 - 2،3،5

2 - كوه ها ، در هر صبح و شام با داوود ( ع ) به تسبيح خدا مى پرداختند .

إنّا سخّرنا الجبال معه يسبّحن بالعشىّ و الإشراق

3 - داوود ( ع ) به طور مستمر به تسبيح خدا مى پرداخت .

إنّا سخّرنا الجبال معه يسبّحن بالعشىّ و الإشراق

تسبيح كوه ها همراه داوود(ع)، بيانگر اين حقيقت است كه خود آن حضرت نيز به اين كار مى پرداخت. گفتنى است كه ذكر صبح و شام مى تواند كنايه از استمرار عمل تسبيح باشد.

5 - همراهى كوه ها در تسبيح الهى با داوود ( ع ) ، نمود قدرت و مقام معنوى آن حضرت

ذاالأيد إنّه أوّاب . إنّا سخّرنا الجبال معه يسبّحن

جمله {إنّا

سخّرنا الجبال. ..} مى تواند تعليل براى {ذاالأيد...} باشد; يعنى، داوود(ع) شخصيتى نيرومند در عبادت بود، زيرا ما كوه ها را با او همراه كرديم تا در صبح و شام با وى به تسبيح بپردازند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 75 - 1،2،9

1 - فرشتگان به روز قيامت ، در اطراف عرش به تسبيح و تنزيه خداوند همراه با ستايش او خواهند پرداخت .

و ترى المل_ئكة حافّين من حول العرش يسبّحون بحمد ربّهم

2 - قرين و همراه كردن تسبيح و تنزيه خداوند با حمد و ستايش او ، امرى نيكو و پسنديده است .

يسبّحون بحمد ربّهم

{با} در {بحمد} براى مصاحبت است.

9 - همه خلايق در قيامت به حمد و ستايش خداوند خواهندپرداخت .

و قيل الحمد للّه ربّ العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 7 - 1،2،3

1 - فرشتگان حامل عرش و پيرامون آن ، به تسبيح و تنزيه خداوند همراه با ستايش او مى پردازند .

الذين يحملون العرش و من حوله يسبّحون بحمد ربّهم

2 - همراه ساختن تسبيح و تنزيه خداوند با حمد و ستايش او ، امرى نيكو و پسنديده

يسبّحون بحمد ربّهم

{با} در {بحمد} براى مصاحبت است.

3 - خداوند از هر عيب و نقصى ، منزه و مبرا است .

يسبّحون بحمد ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 9 - 1،8

1 - ايمان به خدا و رسول او ، يارى دين و تعظيم و تقديس پيوسته ذات الهى ، هدف عالى و نهايى رسالت پيامبراكرم ( ص )

إنّا

أرسلن_ك . .. لتؤمنوا باللّه و رسوله و تعزّروه و توقّروه و تسبّحوه بكرة و أص

8 - مؤمنان ، موظّف به تسبيح خداوند در هر صبح و شام

و تسبّحوه بكرة و أصيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 39 - 11

11 - { روى عن أبى عبداللّه ( ع ) انّه سئل عن قوله { و سبّح بحمد ربّك قبل طلوع الشمس و قبل الغروب } فقال تقول حين تصبح و حين تمسى عشرات مرّات { لا إل_ه إلاّ اللّه وحده لا شريك له و له الملك و له الحمد يحيى و يميت و هو على كلّ شىء قدير ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند {و سبّح بحمد ربّك قبل طلوع الشمس و قبل الغروب} سؤال شد، امام فرمود: {در وقت صبح و شام ده ها مرتبه مى گويى {لا إل_ه إلاّ اللّه وحده لا شريك له و له الملك و له الحمد يحيى و يميت و هو على كلّ شىء قدير}. ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 40 - 1،3،4

1 - پيامبر ( ص ) موظّف به عبادت و تسبيح پروردگار در بخشى از شب

و من الّيل فسبّحه

3 - تنزيه و ستايش پروردگار ، روح نماز و عبادت است . *

و سب_ّح . .. قبل طلوع الشمس و قبل الغروب . و من الّيل فسبّحه

در صورتى كه اين آيه با آيه قبل، نظر به نمازهاى پنجگانه داشته باشد; از به كار رفتن تعبير تسبيح و تحميد به جاى {صلاة}، مى توان مطلب بالا را استفاده كرد.

4 -

پيامبر ( ص ) ، موظّف به ادامه تسبيح پروردگار در پى هر سجده ( نماز )

فسبّحه و أدب_ر السجود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 48 - 9

9 - پيامبر ( ص ) ، مأمور تسبيح و حمد پروردگار ، هم زمان با آغاز هر تلاش

و سبّح بحمد ربّك حين تقوم

درباره {حين تقوم} چندين احتمال از سوى مفسران مطرح شده است. به نظر مى رسد ارتباط {و سبح} با {و اصبر لحكم ربّك} مى تواند قرينه باشد بر اين كه مراد، هنگام برخاستن پيامبر(ص) براى انجام تبليغ و رسالت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 49 - 1،2

1 - پيامبر ( ص ) ، موظف به تسبيح پروردگار ، در بخشى از شب ( سحرگاهان )

و من الّيل فسبّحه

{من} در {من الّيل} تبعيضيه است; يعنى، بخشى از شب (سحرگاهان).

2 - پيامبر ( ص ) ، موظف به تسبيح خداوند در بين الطلوعين

و إدب_ر النجوم

مراد از {إدبار النجوم}، (زمان عقب نشينى ستارگان) وقتى است كه فجر طلوع مى كند; زيرا با طلوع فجر، كم كم ستارگان پنهان مى شوند و چنين به نظر مى رسد كه آنها عقب نشينى مى كنند. در نقطه مقابل آن غروب آفتاب است كه به نظر مى رسد ستارگان كم كم به پيش مى آيند و خود را نشان مى دهند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 74 - 5

5 - پيامبر ( ص ) ، مأمور تسبيح گفتن خداوند و مبرّا اعلام كردن ساحت

او از هر نقص و كاستى

فسبّح باسم ربّك العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 96 - 5،6

5 - پيامبر ( ص ) ، مأمور تسبيح گفتن خداوند و مبرّا اعلام كردن ساحت او از هر عيب و نقص

فسبّح باسم ربّك العظيم

6 - تسبيح خدا ، از مهم ترين ذكر ها است .

فسبّح باسم ربّك العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 1 - 1

1 - تمامى موجودات آسمان ها و زمين ، تسبيح كننده خداى يگانه اند .

سب_ّح للّه ما فى السم_وت و ما فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 24 - 9

9 - تمامى موجودات آسمان ها و زمين ، در حال تنزيه و تسبيح خداى يگانه اند .

يسبّح له ما فى السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 29 - 6

6 - تسبيح خداوند و اعتراف به گناهكارى خويش ، از آداب توبه

قالوا سبح_ن ربّنا إنّا كنّا ظ_لمين

برداشت ياد شده، از آن جا است كه اين آيه، درصدد بيان چگونگى توبه و پشيمانى صاحبان باغ است كه با تسبيح خدا و اعتراف به ستم كارى خويش، انجام پذيرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 52 - 4

4 - پيامبر ( ص ) ، موظّف به تسبيح خدا و اعلام مبرّا بودن او از هر عيب و نقص

فسبّح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى

- 87 - 1 - 1

1 - تسبيح خداوند و دور نگه داشتن نام هاى او از اوصاف ناروا ، وظيفه اى الهى برعهده پيامبر ( ص )

سبّح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 3 - 14،21

14 - ذكر صفات جلال و جمال خداوند ، پيش از درخواست از او ، از آداب دعا و استغفار

فسبّح بحمد ربّك و استغفره

فرمان {تسبيح}، بر ذكر صفات جلالى (سلبى) و فرمان {حمد} بر ذكر صفات جمالى (ثبوتى) دلالت دارد و تقديم آن دو بر فرمان استغفار، بيانگر برداشت ياد شده است.

21 - فرمان خداوند به تسبيح ، حمد و استغفار ، زمينه ساز توفيق يافتن انسان براى توبه به درگاه او است .

فسبّح بحمد ربّك و استغفره إنّه كان توّابًا

عبارت {تاب اللّه عليه}; يعنى، او را به توبه موفق ساخت (قاموس). جمله {إنّه كان توّاباً}، تعليل است و بيان مى كند كه دستورهاى سه گانه خداوند در اين آيه، به دليل {توّاب} بودن خداوند صادر شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 101 - 6

6 _ ابداع كننده هستى (خداوند) سزاوار تسبيح و منزه از داشتن شريك و فرزند است.

سبحنه و تعلى عما يصفون. بديع السموت و الأرض

تسبيح خدا در آخر روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 7،12

7 - تسبيح و حمد پروردگار در برخى از اوقات شب و در دو طرف روز ، از وظايف پيامبر ( ص ) و مؤمنان

و من ءانآىِ الّيل فسبّح و أطراف النهار

{آناء}

به معناى {ساعات و اوقات} است و {من} معناى تبعيض دارد. بنابراين {من آناء الليل}; يعنى، پاره هايى از شب را به تسبيح و تحميد بگذران. {بحمد ربّك} در صدر آيه، قرينه براين است كه اين تسبيح نيز بايد با حمد همراه باشد.

12 - تسبيح و ستايش پروردگار ، در پاره هايى از شب و نزديك صبح و پس از غروب ، داراى آثار و ارزشى ويژه است .

و من ءانآىِ الّيل فسبّح و أطراف النهار

مراد از {اطراف روز} آغاز و پايان آن است و جمع آمدن آن، يا به خاطر توافق لفظى با {آناء الليل} است و يا براى شمول لحظات متعددى از اول و آخر روز است تا توسعه وقت را برساند; يعنى، ذكر و دعا در لحظه هاى اول و آخر روز، مخصوص اولين لحظه روز و آخرين لحظه آن نيست.

تسبيح خدا در اول روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 7،12

7 - تسبيح و حمد پروردگار در برخى از اوقات شب و در دو طرف روز ، از وظايف پيامبر ( ص ) و مؤمنان

و من ءانآىِ الّيل فسبّح و أطراف النهار

{آناء} به معناى {ساعات و اوقات} است و {من} معناى تبعيض دارد. بنابراين {من آناء الليل}; يعنى، پاره هايى از شب را به تسبيح و تحميد بگذران. {بحمد ربّك} در صدر آيه، قرينه براين است كه اين تسبيح نيز بايد با حمد همراه باشد.

12 - تسبيح و ستايش پروردگار ، در پاره هايى از شب و نزديك صبح و پس از غروب ، داراى آثار و ارزشى ويژه است

.

و من ءانآىِ الّيل فسبّح و أطراف النهار

مراد از {اطراف روز} آغاز و پايان آن است و جمع آمدن آن، يا به خاطر توافق لفظى با {آناء الليل} است و يا براى شمول لحظات متعددى از اول و آخر روز است تا توسعه وقت را برساند; يعنى، ذكر و دعا در لحظه هاى اول و آخر روز، مخصوص اولين لحظه روز و آخرين لحظه آن نيست.

تسبيح خدا در دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 87 - 19

19- تهليل و تنزيه خداوند و اعتراف به تقصير و گناه كارى خويش ، از آداب دعا و نيايش است .

فنادى فى الظلم_ت أن لاإل_ه إلاّأنت سبح_نك إنّى كنت من الظ_لمين

تسبيح خدا در سختى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 9

9 - انسان در شرايط سخت ، براى كسب تحمل بيشتر ، به تسبيح و ياد خدا نيازمند است .

فاصبر على ما يقولون و سبّح بحمد ربّك

توصيه به تسبيح، پس از فرمان به {صبر}، نشانگر نقش تسبيح در توانمند شدن بر صبر است.

تسبيح خدا در شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 11 - 12،15

12- زكريا ( ع ) با اشاره از قوم خويش خواست ، سپيده دم و پسين گاه به تسبيح خداوند بپردازند .

فأوحى إليهم أن سبّحوا بكرة و عشيًّا

{بكرة} به فاصله بين نماز صبح و طلوع خورشيد گفته مى شود (لسان العرب). {عشيّاً} يا به معناى {ظهر تا غروب} است و يا {آخر روز} و از

برخى اهل لغت معانى ديگرى نيز نقل شده است (لسان العرب).

15- سپيده دم و پسين گاه ، زمان هاى مناسب براى تسبيح خداوند

أن سبّحوا بكرة و عشيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 7،12

7 - تسبيح و حمد پروردگار در برخى از اوقات شب و در دو طرف روز ، از وظايف پيامبر ( ص ) و مؤمنان

و من ءانآىِ الّيل فسبّح و أطراف النهار

{آناء} به معناى {ساعات و اوقات} است و {من} معناى تبعيض دارد. بنابراين {من آناء الليل}; يعنى، پاره هايى از شب را به تسبيح و تحميد بگذران. {بحمد ربّك} در صدر آيه، قرينه براين است كه اين تسبيح نيز بايد با حمد همراه باشد.

12 - تسبيح و ستايش پروردگار ، در پاره هايى از شب و نزديك صبح و پس از غروب ، داراى آثار و ارزشى ويژه است .

و من ءانآىِ الّيل فسبّح و أطراف النهار

مراد از {اطراف روز} آغاز و پايان آن است و جمع آمدن آن، يا به خاطر توافق لفظى با {آناء الليل} است و يا براى شمول لحظات متعددى از اول و آخر روز است تا توسعه وقت را برساند; يعنى، ذكر و دعا در لحظه هاى اول و آخر روز، مخصوص اولين لحظه روز و آخرين لحظه آن نيست.

تسبيح خدا در صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 11 - 12،15

12- زكريا ( ع ) با اشاره از قوم خويش خواست ، سپيده دم و پسين گاه به تسبيح خداوند بپردازند .

فأوحى إليهم أن سبّحوا بكرة

و عشيًّا

{بكرة} به فاصله بين نماز صبح و طلوع خورشيد گفته مى شود (لسان العرب). {عشيّاً} يا به معناى {ظهر تا غروب} است و يا {آخر روز} و از برخى اهل لغت معانى ديگرى نيز نقل شده است (لسان العرب).

15- سپيده دم و پسين گاه ، زمان هاى مناسب براى تسبيح خداوند

أن سبّحوا بكرة و عشيًّا

تسبيح خدا در مبارزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 10

10 - تسبيح و حمد مداوم پروردگار ، از راه هاى مقابله مؤمنان با تبليغات كافران عليه خدا و دين

فاصبر على ما يقولون و سبّح

تسبيح خدا در نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 18

18 - نماز هاى يوميه ، مشتمل بر تسبيح و تحميد پروردگار و تشريع شده در مكه ، پيش از هجرت

و سبّح . .. قبل طلوع ... ءانآىِ الّيل فسبّح و أطراف النهار

اين آيه، با اوقاتِ چهار نماز تناسب دارد: صبح (قبل طلوع الشمس)، عصر (قبل غروب ها)، صبح و مغرب (اطراف النهار) و عشا (من آناء الليل). برخى با توجيه (أطراف النهار) به اين كه وسط روز نيز طرف آن است، نماز ظهر را نيز مشمول آيه دانسته اند; ولى چون سوره {طه} در مكه و پيش از سوره {اسرا} _ كه حكم نماز ظهر در آن آمده _ نازل شده است، مى توان گفت كه نماز ظهر را مطرح نكرده است.

تسبيح خدا قبل از صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 39 -

5

5 - پيامبر ( ص ) ، مأمور تسبيح و ستايش پروردگار ، قبل از طلوع خورشيد و قبل از غروب آن

و سب_ّح بحمد رب_ّك قبل طلوع الشمس و قبل الغروب

تسبيح خدا قبل از مغرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 39 - 5

5 - پيامبر ( ص ) ، مأمور تسبيح و ستايش پروردگار ، قبل از طلوع خورشيد و قبل از غروب آن

و سب_ّح بحمد رب_ّك قبل طلوع الشمس و قبل الغروب

تسبيح داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 79 - 6

6- كوه ها و پرندگان ، به تسخير الهى همراه با داوود ( ع ) به تسبيح خدا مى پرداختند .

و سخّرنا مع داود الجبال يسبّحن و الطير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 10 - 4،5،7،8،10

4 - فرمان خداوند به كوه ها ، جهت هم صدا شدن با داوود ( ع ) در تسبيح خداوند

ي_جبال أوّبى معه

{أوّبى} (از مصدر {اوب}) در اصل به معناى نوعى از بازگشت است (مفردات راغب) و مراد از آن _ چنان كه مفسران نيز گفته اند _ تكرار و رجوع در تسبيح گويى است.

5 - هم صدايى كوه ها با داوود ( ع ) در تسبيح گويى ، از جمله فضيلت هاى اعطا شده از جانب خداوند به آن حضرت

و لقد ءاتينا داود منّا فضلاً ي_جبال أوّبى معه

جمله {يا جبال أوّبى معه}، بدل اشتمال و يا بدل كل از كل براى {فضلاً} است. بنابراين معنا چنين مى شود: ما به

داوود(ع) فضيلتى داديم و گفتيم اى كوه ها با او در تكرار تسبيح هم صدا باشيد.

7 - فرمان خداوند به پرندگان ، براى هم صدايى با داوود ( ع ) در تسبيح گويى

و لقد ءاتينا داود منّا فضلاً . .. و الطير

بنابراين احتمال كه نصب {الطير} به خاطر منادا بودن باشد، نكته ياد شده به دست مى آيد. لازم به ذكر است كه با احتمال ياد شده، {الطير} عطف به محل {جبال} خواهد بود.

8 - هم صدايى پرندگان با داوود ( ع ) در تسبيح گويى خداوند ، فضيلتى اعطا شده از جانب خدا به او

و لقد ءاتينا داود منّا فضلاً . .. و الطير

10 - هم آوايى كوه ها به همراهى پرندگان با داوود ( ع ) در تسبيح گويى خداوند

و لقد ءاتينا داود منّا فضلاً ي_جبال أوّبى معه و الطير

برداشت ياد شده بنابراين احتمال است كه {الطير} عطف به ضمير مجرور {معه} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 18 - 2،5

2 - كوه ها ، در هر صبح و شام با داوود ( ع ) به تسبيح خدا مى پرداختند .

إنّا سخّرنا الجبال معه يسبّحن بالعشىّ و الإشراق

5 - همراهى كوه ها در تسبيح الهى با داوود ( ع ) ، نمود قدرت و مقام معنوى آن حضرت

ذاالأيد إنّه أوّاب . إنّا سخّرنا الجبال معه يسبّحن

جمله {إنّا سخّرنا الجبال. ..} مى تواند تعليل براى {ذاالأيد...} باشد; يعنى، داوود(ع) شخصيتى نيرومند در عبادت بود، زيرا ما كوه ها را با او همراه كرديم تا در صبح و شام با وى به تسبيح بپردازند.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 19 - 2

2 - تمامى پرندگان به خاطر تسبيح داوود ( ع ) ، پيوسته به او مراجعه مى كردند و با ايشان به تسبيح مى پرداختند .

و الطير محشورة كلّ له أوّاب

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه لام در {له} براى تعليل و ضمير آن به داوود بازگردد و نيز با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه عطف بر آيه قبل بوده و در آن سخن از تسبيح كوه ها با داوود(ع) به ميان آمده است. قهراً مقصود از رجوع بسيار پرندگان به آن حضرت (له أوّاب) رفت و آمد بسيار با ايشان، براى همراهى با او جهت تسبيح خواهد بود.

تسبيح در بين الطلوعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 49 - 2

2 - پيامبر ( ص ) ، موظف به تسبيح خداوند در بين الطلوعين

و إدب_ر النجوم

مراد از {إدبار النجوم}، (زمان عقب نشينى ستارگان) وقتى است كه فجر طلوع مى كند; زيرا با طلوع فجر، كم كم ستارگان پنهان مى شوند و چنين به نظر مى رسد كه آنها عقب نشينى مى كنند. در نقطه مقابل آن غروب آفتاب است كه به نظر مى رسد ستارگان كم كم به پيش مى آيند و خود را نشان مى دهند.

تسبيح در ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 98 - 4

4- قرين و همراه كردن تسبيح پروردگار با حمد و ستايش او ، امرى نيكو و پسنديده در ذكر

و عبادت

فسبّح بحمد ربّك

تسبيح در روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 20 - 1

1- تسبيح مداوم و شبانه روزى مقربان درگاه الهى

و من عنده . .. يسبّحون الّيل والنهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 38 - 4

4 - فرشتگان و بندگان مخلص حق ، در شب و روز همواره تسبيح گوى خداوند هستند .

فالذين عند ربّك يسبّحون له بالّيل و النهار

تعبير {بالّيل و النهار} كنايه از استمرار و تداوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 9 - 8،9

8 - مؤمنان ، موظّف به تسبيح خداوند در هر صبح و شام

و تسبّحوه بكرة و أصيلاً

9 - آغاز و پايان هر روز ، مناسب ترين لحظات براى ياد خدا و تسبيح او

و تسبّحوه بكرة و أصيلاً

اختصاص يافتن {بكرة} و {أصيلاً} به ذكر، ممكن است كنايه از همه لحظات نباشد، بلكه تأكيدى بر اين دو مجال به حساب آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 49 - 3

3 - تسبيح و حمد پروردگار ، در تكاپوى روزانه و آرامش شب و سحرگاهان ، شكيبايى آفرين براى مؤمنان *

و اصبر . .. و سبّح بحمد ربّك حين تقوم . و من الّيل فسبّحه و إدب_ر النجوم

برداشت ياد شده با توجه به نكات زير است: 1_ {حين تقوم} اشاره به تلاش هاى روزانه {و من الّيل. ..} نظر به لحظه هاى آرام شب داشته باشد. 2_ آيه شريفه را با {واصبر...} _ كه در

آيه قبل آمده _ ملاحظه كنيم.

تسبيح در سحرگاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 49 - 1،3

1 - پيامبر ( ص ) ، موظف به تسبيح پروردگار ، در بخشى از شب ( سحرگاهان )

و من الّيل فسبّحه

{من} در {من الّيل} تبعيضيه است; يعنى، بخشى از شب (سحرگاهان).

3 - تسبيح و حمد پروردگار ، در تكاپوى روزانه و آرامش شب و سحرگاهان ، شكيبايى آفرين براى مؤمنان *

و اصبر . .. و سبّح بحمد ربّك حين تقوم . و من الّيل فسبّحه و إدب_ر النجوم

برداشت ياد شده با توجه به نكات زير است: 1_ {حين تقوم} اشاره به تلاش هاى روزانه {و من الّيل. ..} نظر به لحظه هاى آرام شب داشته باشد. 2_ آيه شريفه را با {واصبر...} _ كه در آيه قبل آمده _ ملاحظه كنيم.

تسبيح در شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 20 - 1

1- تسبيح مداوم و شبانه روزى مقربان درگاه الهى

و من عنده . .. يسبّحون الّيل والنهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 36 - 10،13

10 - منزل هاى عظمت يافته به اذن خداوند ، محل تسبيح شبانه روزى مردمان شايسته است .

فى بيوت أذن اللّه أن ترفع . .. يسبّح له فيها بالغدوّ و الأصال

13 - صبح و شب ، موقعيت هاى بسيار مناسب براى تسبيح و تقديس خداوند

يسبّح له فيها بالغدوّ و الأصال

قيد {بالغدوّ و الأصال} براى اين نيست كه تسبيح را به دو وقت صبح و شب مقيد سازد.

بنابراين اختصاص به ذكر يافتن اين دو وقت از ميان ديگر وقت ها بيانگر مناسب تر بودن آن دو، براى تسبيح و عبادت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 17 - 3،4

3 - تسبيح و تنزيه خداوند ، در هر صبح و شام ، لازم است .

فسبح_ن اللّه حين تمسون و حين تصبحون

برداشت بالا، بنابراين است كه {سبحان} بدل از فعل امر باشد.

4 - صبح گاهان و شام گاهان ، لحظه هايى ويژه و مناسب براى تسبيح و عبادت خدا است .

فسبح_ن اللّه حين تمسون و حين تصبحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 18 - 2

2 - تسبيح خداوند به هنگام شام گاه و نيم روز ، لازم است .

فسبح_ن اللّه . .. و عشيًّا و حين تظهرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 42 - 1،3

1 - مؤمنان ، موظف به تسبيح خداوند در هر صبح و شام اند .

ي_أيّها الذين ءامنوا . .. و سبّحوه بكرة و أصيلاً

3 - صبح گاهان و شام گاهان ، وقت هايى مناسب براى ذكر و تسبيح خداوندند .

اذكروا اللّه . .. و سبّحوه بكرة و أصيلاً

بنابراين كه {بكرة} و {أصيلاً} به همان معناى حقيقى خود به كار رفته باشند، نه معناى كنايه اى، معناى ياد شده فهميده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 18 - 2،6

2 - كوه ها ، در هر صبح و شام با داوود ( ع ) به

تسبيح خدا مى پرداختند .

إنّا سخّرنا الجبال معه يسبّحن بالعشىّ و الإشراق

6 - شبانگاه و بامداد ، بهترين وقت براى تسبيح پروردگار جهان

يسبّحن بالعشىّ و الإشراق

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه تصريح به شبانگاه و بامداد به خاطر خصوصيت ويژه اى باشد كه در آن دو زمان وجود دارد و قهراً اين خصوصيت مى تواند حاكى از برترى و امتياز آن دو وقت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 55 - 12،16

12 - توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) مبنى بر تسبيح همراه با حمد خدا در هر صبح و شام

و سبّح بحمد ربّك بالعشىّ و الإبك_ر

16 - شبان گاهان و بامدادان ، دو وقت مناسب و شايسته براى ذكر خدا و تسبيح و حمد او

و سبّح بحمد ربّك بالعشىّ و الإبك_ر

برداشت ياد شده، از اختصاص به ذكر يافتن دو وقت يادشده براى تسبيح و حمد به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 38 - 4

4 - فرشتگان و بندگان مخلص حق ، در شب و روز همواره تسبيح گوى خداوند هستند .

فالذين عند ربّك يسبّحون له بالّيل و النهار

تعبير {بالّيل و النهار} كنايه از استمرار و تداوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 9 - 8،9

8 - مؤمنان ، موظّف به تسبيح خداوند در هر صبح و شام

و تسبّحوه بكرة و أصيلاً

9 - آغاز و پايان هر روز ، مناسب ترين لحظات براى ياد خدا و تسبيح او

و تسبّحوه بكرة و

أصيلاً

اختصاص يافتن {بكرة} و {أصيلاً} به ذكر، ممكن است كنايه از همه لحظات نباشد، بلكه تأكيدى بر اين دو مجال به حساب آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 40 - 1

1 - پيامبر ( ص ) موظّف به عبادت و تسبيح پروردگار در بخشى از شب

و من الّيل فسبّحه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 26 - 4،10

4 - فرمان الهى به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر شب زنده دارى و تسبيح خداوند در بيشتر اوقات شب

و سبّحه ليلاً طويلاً

10 - شب هنگام ، وقت مناسب براى عبادت ، تسبيح و ستايش خداوند

و من الّيل فاسجد له و سبّحه ليلاً طويلاً

تسبيح در صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 36 - 10،13

10 - منزل هاى عظمت يافته به اذن خداوند ، محل تسبيح شبانه روزى مردمان شايسته است .

فى بيوت أذن اللّه أن ترفع . .. يسبّح له فيها بالغدوّ و الأصال

13 - صبح و شب ، موقعيت هاى بسيار مناسب براى تسبيح و تقديس خداوند

يسبّح له فيها بالغدوّ و الأصال

قيد {بالغدوّ و الأصال} براى اين نيست كه تسبيح را به دو وقت صبح و شب مقيد سازد. بنابراين اختصاص به ذكر يافتن اين دو وقت از ميان ديگر وقت ها بيانگر مناسب تر بودن آن دو، براى تسبيح و عبادت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 17 - 3،4

3 - تسبيح و تنزيه خداوند ، در هر

صبح و شام ، لازم است .

فسبح_ن اللّه حين تمسون و حين تصبحون

برداشت بالا، بنابراين است كه {سبحان} بدل از فعل امر باشد.

4 - صبح گاهان و شام گاهان ، لحظه هايى ويژه و مناسب براى تسبيح و عبادت خدا است .

فسبح_ن اللّه حين تمسون و حين تصبحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 42 - 1،3

1 - مؤمنان ، موظف به تسبيح خداوند در هر صبح و شام اند .

ي_أيّها الذين ءامنوا . .. و سبّحوه بكرة و أصيلاً

3 - صبح گاهان و شام گاهان ، وقت هايى مناسب براى ذكر و تسبيح خداوندند .

اذكروا اللّه . .. و سبّحوه بكرة و أصيلاً

بنابراين كه {بكرة} و {أصيلاً} به همان معناى حقيقى خود به كار رفته باشند، نه معناى كنايه اى، معناى ياد شده فهميده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 18 - 2،6

2 - كوه ها ، در هر صبح و شام با داوود ( ع ) به تسبيح خدا مى پرداختند .

إنّا سخّرنا الجبال معه يسبّحن بالعشىّ و الإشراق

6 - شبانگاه و بامداد ، بهترين وقت براى تسبيح پروردگار جهان

يسبّحن بالعشىّ و الإشراق

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه تصريح به شبانگاه و بامداد به خاطر خصوصيت ويژه اى باشد كه در آن دو زمان وجود دارد و قهراً اين خصوصيت مى تواند حاكى از برترى و امتياز آن دو وقت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 55 - 12،16

12 - توصيه خداوند به

پيامبر ( ص ) مبنى بر تسبيح همراه با حمد خدا در هر صبح و شام

و سبّح بحمد ربّك بالعشىّ و الإبك_ر

16 - شبان گاهان و بامدادان ، دو وقت مناسب و شايسته براى ذكر خدا و تسبيح و حمد او

و سبّح بحمد ربّك بالعشىّ و الإبك_ر

برداشت ياد شده، از اختصاص به ذكر يافتن دو وقت يادشده براى تسبيح و حمد به دست مى آيد.

تسبيح در ظهر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 18 - 2

2 - تسبيح خداوند به هنگام شام گاه و نيم روز ، لازم است .

فسبح_ن اللّه . .. و عشيًّا و حين تظهرون

تسبيح در عبادت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 98 - 4

4- قرين و همراه كردن تسبيح پروردگار با حمد و ستايش او ، امرى نيكو و پسنديده در ذكر و عبادت

فسبّح بحمد ربّك

تسبيح در عصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 11 - 12،15

12- زكريا ( ع ) با اشاره از قوم خويش خواست ، سپيده دم و پسين گاه به تسبيح خداوند بپردازند .

فأوحى إليهم أن سبّحوا بكرة و عشيًّا

{بكرة} به فاصله بين نماز صبح و طلوع خورشيد گفته مى شود (لسان العرب). {عشيّاً} يا به معناى {ظهر تا غروب} است و يا {آخر روز} و از برخى اهل لغت معانى ديگرى نيز نقل شده است (لسان العرب).

15- سپيده دم و پسين گاه ، زمان هاى مناسب براى تسبيح خداوند

أن سبّحوا بكرة و عشيًّا

تسبيح در نماز

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 26 - 8

8 - تسبيح و تنزيه خداوند ، از اركان و اجزاى مهم نماز

و سبّحه ليلاً طويلاً

تسبيح رعد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 13 - 1،7

1_ غرش آسمان تسبيح گوى خداوند و ستايش كننده اوست .

و يسبّح الرعد بحمده

{رعد} به صدايى كه از ابرها شنيده مى شود اطلاق مى گردد كه در فارسى به آن تندر و يا غرش آسمان مى گويند.

7_ فرشتگان و رعد هاى آسمانى به وسيله حمد و ستايش خدا اورا تسبيح مى كنند .

و يسبّح الرعد بحمده

{باء} در {بحمده} مى تواند براى مصاحبت باشد و ممكن است براى استعانت باشد. برداشت ياد شده بر اساس احتمال دوم است.

تسبيح زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 41 - 11

11 _ امر خداوند به زكريا ، مبنى بر كثرت ياد و تسبيح او ، به هنگام صبح و شام

و اذكر ربّك كثيراً و سبّح بالعشىّ و الابكار

تسبيح زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 44 - 1

1- آسمان هاى هفتگانه و زمين و ساكنان آنها ، همواره در حال تسبيح و تنزيه خداوندند .

تسبّح له السموت السبع و الأرض و من فيهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 1 - 1

1 - همه موجودات جهان ( آسمان ها ، زمين و . . . ) ، به تسبيح و تنزيه خداوند مشغول

اند .

يسبّح للّه ما فى السم_وت و ما فى الأرض

{تسبيح}، به معناى تنزيه است.

تسبيح قبل از طلوع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 6،11،25،27

6 - پيامبر ( ص ) و مؤمنان ، موظف به تسبيح و حمد پروردگار ، پيش از طلوع و غروب خورشيد

و سبّح بحمد ربّك قبل طلوع الشمس و قبل غروبها

{باء} در {بحمد ربّك} يا براى مصاحبت است و يا استعانت. در هر صورت، فرمان به حمد و تسبيح با هم است. خطاب {سبّح} گرچه مربوط به پيامبر(ص) مى باشد، ولى آيات بعد، قرينه اى بر منحصر نبودن اين تكاليف به آن حضرت است.

11 - تسبيح و ستايش پروردگار ، پيش از طلوع و غروب آفتاب ، داراى ارزش و آثارى ويژه است .

و سبّح بحمد ربّك قبل طلوع الشمس و قبل غروبها

25 - { اسماعيل بن الفضل قال : سألت أباعبداللّه ( ع ) عن قول اللّه عزّوجلّ : { و سبّح بحمد ربّك قبل طلوع الشمس و قبل غروبها } فقال : فريضة على كلّ مسلم أن يقول قبل طلوع الشمس عشر مرّات و قبل غروبها عشر مرّات : لا إل_ه إلاّ اللّه وحده لاشريك له له الملك و له الحمد يحيى و يميت و هو حىّ لايموت بيده الخير و هو على كلّ شىء قدير ;

اسماعيل بن فضل مى گويد: از امام صادق(ع) در باره سخن خداى _عزّوجلّ _ : {و سبّح بحمد ربّك قبل طلوع الشمس و قبل غروبها} سؤال كردم، پس فرمود: بر هر مسلمانى فريضه است كه قبل از طلوع خورشيد و قبل از غروب

آن، ده مرتبه بگويد: {لا إل_ه إلاّ اللّه وحده لاشريك له. ..}».

27 - { عن النبى ( ص ) فى قوله : { و سبّح بحمد ربّك قبل طلوع الشمس و قبل غروبها } قال : { قبل طلوع الشمس } صلاة الصبح { و قبل غروبها } صلاة العصر ;

از نبى اكرم(ص) روايت شده كه در باره قول خدا: {و سبّح بحمد ربّك قبل طلوع الشمس و قبل غروبها} فرمود: قبل طلوع الشمس} [وقت] نماز صبح است و {قبل غروبها} [وقت] نماز عصر است}.

تسبيح قبل از غروب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 6،11،25،27

6 - پيامبر ( ص ) و مؤمنان ، موظف به تسبيح و حمد پروردگار ، پيش از طلوع و غروب خورشيد

و سبّح بحمد ربّك قبل طلوع الشمس و قبل غروبها

{باء} در {بحمد ربّك} يا براى مصاحبت است و يا استعانت. در هر صورت، فرمان به حمد و تسبيح با هم است. خطاب {سبّح} گرچه مربوط به پيامبر(ص) مى باشد، ولى آيات بعد، قرينه اى بر منحصر نبودن اين تكاليف به آن حضرت است.

11 - تسبيح و ستايش پروردگار ، پيش از طلوع و غروب آفتاب ، داراى ارزش و آثارى ويژه است .

و سبّح بحمد ربّك قبل طلوع الشمس و قبل غروبها

25 - { اسماعيل بن الفضل قال : سألت أباعبداللّه ( ع ) عن قول اللّه عزّوجلّ : { و سبّح بحمد ربّك قبل طلوع الشمس و قبل غروبها } فقال : فريضة على كلّ مسلم أن يقول قبل طلوع الشمس عشر مرّات و قبل غروبها عشر مرّات

: لا إل_ه إلاّ اللّه وحده لاشريك له له الملك و له الحمد يحيى و يميت و هو حىّ لايموت بيده الخير و هو على كلّ شىء قدير ;

اسماعيل بن فضل مى گويد: از امام صادق(ع) در باره سخن خداى _عزّوجلّ _ : {و سبّح بحمد ربّك قبل طلوع الشمس و قبل غروبها} سؤال كردم، پس فرمود: بر هر مسلمانى فريضه است كه قبل از طلوع خورشيد و قبل از غروب آن، ده مرتبه بگويد: {لا إل_ه إلاّ اللّه وحده لاشريك له. ..}».

27 - { عن النبى ( ص ) فى قوله : { و سبّح بحمد ربّك قبل طلوع الشمس و قبل غروبها } قال : { قبل طلوع الشمس } صلاة الصبح { و قبل غروبها } صلاة العصر ;

از نبى اكرم(ص) روايت شده كه در باره قول خدا: {و سبّح بحمد ربّك قبل طلوع الشمس و قبل غروبها} فرمود: قبل طلوع الشمس} [وقت] نماز صبح است و {قبل غروبها} [وقت] نماز عصر است}.

تسبيح كوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 79 - 6،9

6- كوه ها و پرندگان ، به تسخير الهى همراه با داوود ( ع ) به تسبيح خدا مى پرداختند .

و سخّرنا مع داود الجبال يسبّحن و الطير

9- هم آوايى موجودات طبيعت ( كوه ها ، پرندگان و . . . ) با پيامبران در تسبيح خداوند

و سخّرنا مع داود الجبال يسبّحن والطير و كنّا ف_علين

تعبير {كنّا فاعلين} (ما در گذشته اين كار را انجام مى داديم) براى بيان اين حقيقت است كه كوه ها و پرندگان تنها با داوود

و سليمان هم آوا نشدند; بلكه پيش از اين نيز با پيامبران الهى هم آوا بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 10 - 4،5،10

4 - فرمان خداوند به كوه ها ، جهت هم صدا شدن با داوود ( ع ) در تسبيح خداوند

ي_جبال أوّبى معه

{أوّبى} (از مصدر {اوب}) در اصل به معناى نوعى از بازگشت است (مفردات راغب) و مراد از آن _ چنان كه مفسران نيز گفته اند _ تكرار و رجوع در تسبيح گويى است.

5 - هم صدايى كوه ها با داوود ( ع ) در تسبيح گويى ، از جمله فضيلت هاى اعطا شده از جانب خداوند به آن حضرت

و لقد ءاتينا داود منّا فضلاً ي_جبال أوّبى معه

جمله {يا جبال أوّبى معه}، بدل اشتمال و يا بدل كل از كل براى {فضلاً} است. بنابراين معنا چنين مى شود: ما به داوود(ع) فضيلتى داديم و گفتيم اى كوه ها با او در تكرار تسبيح هم صدا باشيد.

10 - هم آوايى كوه ها به همراهى پرندگان با داوود ( ع ) در تسبيح گويى خداوند

و لقد ءاتينا داود منّا فضلاً ي_جبال أوّبى معه و الطير

برداشت ياد شده بنابراين احتمال است كه {الطير} عطف به ضمير مجرور {معه} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 18 - 2،5

2 - كوه ها ، در هر صبح و شام با داوود ( ع ) به تسبيح خدا مى پرداختند .

إنّا سخّرنا الجبال معه يسبّحن بالعشىّ و الإشراق

5 - همراهى كوه ها در تسبيح الهى با داوود ( ع ) ،

نمود قدرت و مقام معنوى آن حضرت

ذاالأيد إنّه أوّاب . إنّا سخّرنا الجبال معه يسبّحن

جمله {إنّا سخّرنا الجبال. ..} مى تواند تعليل براى {ذاالأيد...} باشد; يعنى، داوود(ع) شخصيتى نيرومند در عبادت بود، زيرا ما كوه ها را با او همراه كرديم تا در صبح و شام با وى به تسبيح بپردازند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 19 - 4

4 - تمامى كوه ها و پرندگان به خاطر تسبيح داوود ( ع ) همراه او به تسبيح مى پرداختند .

إنّا سخّرنا الجبال معه يسبّحن . .. و الطير محشورة كلّ له أوّاب

برداشت ياد شده بر پايه اين احتمال است كه واژه {كلّ} شامل {جبال} (كوه ها) هم بشود.

تسبيح گويى ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 30 - 10،12

10 _ فرشتگان ، تسبيح كننده ، ستايشگر و تقديس كننده خدا هستند .

و نحن نسبح بحمدك و نقدس لك

12 _ خلوص فرشتگان در تسبيح و ستايش خداوند

نحن نسبح بحمدك و نقدس لك

{لك} علاوه بر تعلقش به {نقدس}، متعلق به {نسبح} نيز مى باشد. خلوص از لام {لك} استفاده شده است; يعنى: نقدسك لك لا لغيرك.

تسبيح محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 22

22 - نيل پيامبر ( ص ) به مقام رضا ، درگرو صبر ، تسبيح و حمد مداوم پروردگار

فاصبر . .. و سبّح ... لعلّك ترضى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 52 - 4

4 - پيامبر (

ص ) ، موظّف به تسبيح خدا و اعلام مبرّا بودن او از هر عيب و نقص

فسبّح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 26 - 4

4 - فرمان الهى به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر شب زنده دارى و تسبيح خداوند در بيشتر اوقات شب

و سبّحه ليلاً طويلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 1 - 10

10 - تسبيح پيامبر ( ص ) ، مايه رشد و تعالى او است .

ربّك

تسبيح مقربان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 206 - 2،7

2 _ مقربان درگاه خدا همواره او را تسبيح مى كنند و وى را از هر نقص و عيب منزه مى شمرند .

إن الذين عند ربك . .. يسبحونه

نزد خدا بودن به معناى تقرب داشتن به درگاه اوست. بنابراين {الذين عند ربك}، يعنى مقربان درگاه خدا.

7 _ لزوم اقتدا به مقربان الهى و الگو قرار دادن آنان در عبادت خالصانه خدا و تنزيه او از هر عيب و نقص

اذكر ربك . .. إن الذين عند ربك لا يستكبرون عن عبادته

تسبيح ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 13 - 2،7

2_ فرشتگان تسبيح گوى خداوند و ستايش كننده اويند .

و يسبّح . .. و المل_ئكة

{الملائكة} عطف بر {الرعد} است ; يعنى: {يسبح الملائكة بحمده من خيفته}.

7_ فرشتگان و رعد هاى آسمانى به وسيله حمد و ستايش خدا اورا تسبيح مى كنند .

و يسبّح الرعد بحمده

{باء} در {بحمده} مى تواند براى

مصاحبت باشد و ممكن است براى استعانت باشد. برداشت ياد شده بر اساس احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 20 - 3

3- { عن أبى عبداللّه ( ع ) : و الملائكة ينامون ، فقلت : يقول اللّه عزّوجلّ : { يسبّحون الليل والنهار لايفترون } فقال : أنفاسهم تسبيح ;

از امام صادق(ع) روايت شده: ملائكه نيز مى خوابند [راوى مى گويد عرض كردم: چگونه و حال آن كه] خدا مى فرمايد: {يسبّحون الليل والنهار لايفترون} فرمود: نفس هاى آنان تسبيح است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 166 - 1

1 - فرشتگان ، پيوسته به تسبيح و تنزيه خداوند مشغول اند .

و إنّا لنحن المسبّحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 75 - 1

1 - فرشتگان به روز قيامت ، در اطراف عرش به تسبيح و تنزيه خداوند همراه با ستايش او خواهند پرداخت .

و ترى المل_ئكة حافّين من حول العرش يسبّحون بحمد ربّهم

تسبيح موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 44 - 1،7،9،10،11،18،21،22

1- آسمان هاى هفتگانه و زمين و ساكنان آنها ، همواره در حال تسبيح و تنزيه خداوندند .

تسبّح له السموت السبع و الأرض و من فيهنّ

7- موجودات هستى ، بدون استثنا در حال تسبيح خداوند يكتا ، همراه با ستايش اويند .

و إن من شىء إلاّ يسبّح بحمده

بنابر اينكه باى {بحمده} براى مصاحبت باشد، استفاده مى شود كه موجودات، همراه با تسبيح، ثناگوى خداوندند.

9- تسبيح

موجودات براى خداوند ، از طريق حمد و سپاس آنهاست .

يسبّح بحمده

بنابر حقيقى بودن اضافه {تسبيح} به موجودات و استعانت بودن {با} در {بحمده} نكته فوق به دست مى آيد.

10- همه موجودات ، علاوه بر تنزيه خداوند از هرگونه شريك و نقص ، بر اثبات تمامى شايستگى ها براى خداوند دلالت دارند .

يسبّح بحمده

بنابر اينكه {با} در {بحمده} مصاحبت باشد، استفاده مى شود كه علاوه بر {تنزيه} او را حمد مى كنند و چون حمد، در برابر كمال و شايستگى صورت مى گيرد، موجودات با حمدشان، به وجود شايستگى و كمال خداوند اعتراف مى كنند.

11- با وجود تسبيح و ثناگويى تمامى موجودات آفرينش براى خداوند ، شرك به او و تنقيصش ، كارى ناروا و غير منطقى است .

أفأصف_كم ربّكم بالبنين . .. تسبّح له السموت السبع و الأرض

ذكر {تسبح له السماوات و الأرض} پس از {أفأصفاكم ربّكم بالبنين و اتّخذ من الملائكة إناثاً} به اين معناست كه: وقتى تمامى موجودات تسبيح گوى خداوندند، شريك گرفتن براى او عملى ناشايست است.

18- خداوند ، در برخورد با گناه نينديشيدن درباره حقايق هستى _ چون تسبيح و حمد موجودات _ بردبارانه برخورد كرده و در صورت توبه ، از آن درمى گذرد .

لاتفقهون تسبيحهم إنه كان حليمًا غفورًا

تعليل {إنه كان حليماً غفوراً} دلالت مى كند بر اينكه {لاتفقهون تسبيحهم} (تفقّه نمى كنيد در تسبيح آنان) گناه داشته و شايسته برخورد و مجازات است اما چون خداوند حليم و غفور است، بردبارانه برخورد مى كند.

21- { عن الباقر ( ع ) : . . . دخل عليه رجل فقال : . . .يقول الله فى كتابه { و

إن من شىء إلاّ يسبّح بحمده و ل_كن لاتفقهون تسبيحهم } فقال : نعم ، أما سمعت خشب البيت كيف ينقض ؟ و ذلك تسبيحه . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه شخصى وارد بر آن ضرت شد و گفت:. .. خداوند در كتابش مى فرمايد: {و إن من شىء إلاّ يسبّح بحمده و ل_كن لاتفقهون تسبيحهم} حضرت فرمود: آرى، آيا شكسته شدن چوب خانه را شنيده اى؟ آن صدا همان تسبيح اوست...}.

22- { عن أبى الصباح عن أبى عبدالله ( ع ) قال : قلت له : قول الله { و إن من شىء إلاّ يسبّح بحمده } قال : كلّ شىء يسبح بحمده و أنّا لنرى أن ينقض الجدر هو تسبيحها ;

ابى الصباح گويد: به امام صادق(ع) گفتم: مراد از سخن خداوند {و إن من شىء إلاّ يسبّح بحمده} چيست؟ حضرت جواب فرمود: تمام موجودات با سپاس و ستايش، تسبيح خدا مى كنند و همانا ما شكستن ديوار را تسبيح او مى بينيم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 79 - 10

10- هم آوايى موجودات طبيعت با پيامبران براى تسبيح خداوند ، جلوه اى از قدرت الهى است .

و سخّرنا مع داود الجبال يسبّحن والطير و كنّا ف_علين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 41 - 1،6،9

1 - همه موجودات با شعور آسمان ها و زمين ، تسبيح گوى خدا هستند .

ألم تر أنّ اللّه يسبّح له من فى السم_وت و الأرض

{من} براى موجودات داراى شعور به كار مى رود.

6 - تسبيح گويى همه

موجودات عالم براى خداوند ، جلوه اى از هدايت گرى او نسبت به آنها است .

اللّه نور السم_وت و الأرض . .. يهدى اللّه لنوره من يشاء ... ألم تر أنّ اللّه يسب

9 - همه موجودات عالم ، آگاه و آشنا به نيايش خويش در برابر خداوند و تسبيح و تنزيه او

أنّ اللّه يسبّح له من . .. و الطير ص_فّ_ت كلّ قد علم صلاته و تسبيحه

{صلاة} در اصل به معناى دعا است و دعا به معناى نيايش و مسألت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 75 - 9

9 - همه خلايق در قيامت به حمد و ستايش خداوند خواهندپرداخت .

و قيل الحمد للّه ربّ العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 1 - 2

2 - تمام پديده هاى موجود در آسمان ها و زمين ، تسبيح گوى خداوند و معترف به مبرّا بودن ساحت او از هر نقص و كاستى

سبّح للّه ما فى السم_وت و الأرض

{تسبيح}، به معناى تنزيه و مبرّا كردن است. {ما} از الفاظ عموم بوده و دربرگيرنده همه پديده ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 1 - 1

1 - تمامى موجودات آسمان ها و زمين ، تسبيح كننده خداى يگانه اند .

سب_ّح للّه ما فى السم_وت و ما فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 1 - 2

2 - تمامى موجوداتِ جهان آفرينش ، تسبيح گوى خدا هستند .

سبّح للّه ما فى السم_وت و ما

فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 1 - 1

1 - تمامى موجودات جهان ، تسبيح گوى خدايند .

يسبّح للّه ما فى السم_وت و ما فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 1 - 1،3

1 - همه موجودات جهان ( آسمان ها ، زمين و . . . ) ، به تسبيح و تنزيه خداوند مشغول اند .

يسبّح للّه ما فى السم_وت و ما فى الأرض

{تسبيح}، به معناى تنزيه است.

3 - تسبيح و تنزيه موجودات عالم براى خداوند ، مستمر و دايمى است .

يسبّح للّه ما فى السم_وت و ما فى الأرض

آمدن فعل مضارع {يسبّح}، دلالت بر استمرار دارد.

تسبيح موجودات آسمان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 24 - 9

9 - تمامى موجودات آسمان ها و زمين ، در حال تنزيه و تسبيح خداى يگانه اند .

يسبّح له ما فى السم_وت و الأرض

تسبيح موجودات زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 24 - 9

9 - تمامى موجودات آسمان ها و زمين ، در حال تنزيه و تسبيح خداى يگانه اند .

يسبّح له ما فى السم_وت و الأرض

تسبيح موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 143 - 19

19 _ موسى ( ع ) پس از به هوش آمدن خداوند را تسبيح گفت و وى را منزه از آن دانست كه رؤيت شود .

فلما أفاق قال سبحنك

{سبحان} به معناى منزه دانستن

از عيب و نقص است كه به مناسبت مورد آن، عيب و نقصى كه موسى(ع) خداوند را از آن منزه دانست، امكان رؤيت اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 33 - 1

1 - موسى ( ع ) تسبيح فراوان و تبرئه مكرر خداوند را از پندار هاى باطل مشركان ، در گرو همراهى هارون با او مى دانست .

كى نسبّحك كثيرًا

مراد از تسبيح _ به قرينه مأموريت موسى(ع) براى هدايت فرعون _ تنزيه خداوند از داشتن شريك و هرگونه محدوديتى در الوهيت و ربوبيت است. فاعل {نسبّحك} موسى و هارون(ع) مى باشد و {كى نسبّحك} تعليل براى جمله هاى اخير است كه درخواست همراهى هارون رامطرح كرده بود; يعنى با پشتيبانى هارون، دعوت به توحيد _ كه متضمن تنزيه خداوند از داشتن شريك است _ افزايش خواهد يافت.

تسبيح مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 15 - 10،15

10 - تسبيح مؤمنان به درگاه خدا ، همراه با حمد و سپاس به درگاه او است .

سبّحوا بحمد ربّهم

15 - مؤمنان ، براى تسبيح و حمد خداوند ، استكبارى از خود بروز نمى دهند .

و سبّحوا بحمد ربّهم و هم لايستكبرون

برداشت بالا، بنابراين احتمال است كه متعلق {لايستكبرون} تسبيح و حمد باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 9 - 8

8 - مؤمنان ، موظّف به تسبيح خداوند در هر صبح و شام

و تسبّحوه بكرة و أصيلاً

تسبيح هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه -

20 - 33 - 1

1 - موسى ( ع ) تسبيح فراوان و تبرئه مكرر خداوند را از پندار هاى باطل مشركان ، در گرو همراهى هارون با او مى دانست .

كى نسبّحك كثيرًا

مراد از تسبيح _ به قرينه مأموريت موسى(ع) براى هدايت فرعون _ تنزيه خداوند از داشتن شريك و هرگونه محدوديتى در الوهيت و ربوبيت است. فاعل {نسبّحك} موسى و هارون(ع) مى باشد و {كى نسبّحك} تعليل براى جمله هاى اخير است كه درخواست همراهى هارون رامطرح كرده بود; يعنى با پشتيبانى هارون، دعوت به توحيد _ كه متضمن تنزيه خداوند از داشتن شريك است _ افزايش خواهد يافت.

تسبيح يونس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 143 - 1

1 - يونس ( ع ) ، در دل ماهى به تسبيح مستمر خدا پرداخت .

فلولا أنّه كان من المسبّحين

تشويق به تسبيح خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 28 - 2

2 - ترغيب و برانگيخته شدن باغداران يمنى ، به تسبيح و ياد خدا از سوى برادر عاقل و معتدل خود

قال أوسطهم ألم أقل لكم لولا تسبّحون

{لولا} براى تحضيض و ترغيب است و تسبيح در اين آيه، به معناى ياد خداوند است; يعنى، {لولا تذكرون اللّه}.

توصيه به تسبيح خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 3 - 2

2 - تسبيح و حمد خداوند و استغفار به درگاه او ، پس از مشاهده امداد هاى الهى و گرايش وسيع مردم ، به دين ، فرمان و توصيه خداوند

به پيامبر ( ص )

إذا جاء نصر اللّه و الفتح . و رأيت الناس يدخلون فى دين اللّه أفواجًا . فسبّح بحم

حمد در تسبيح خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 14،15،17

14 - تسبيح خداوند ( منزه دانستن او از هر نقص ) ، سزاوار است همواره با ستايش او و آراسته دانستن او به هر كمال همراه باشد .

و سبّح بحمد ربّك

چنانچه {بحمد ربّك} حال براى فاعل {سبح} باشد، مفاد جمله چنين مى شود: خدا را تسبيح كن، در حالى كه او را حمد و ستايش مى كنى.

15 - تسبيح خداوند به وسيله ستايش او بر صفات كمالى اش ، روشى نيكو در تسبيح است .

فسبّح بحمد ربّك

در برداشت ياد شده {باء} در {بحمد ربّك} براى استعانت گرفته شده است.

17 - تسبيح و تنزيه پروردگار ، بايد با ستايش هايى باشد كه او خود را با آنها ستوده است .

فسبّح بحمد ربّك

در باره اضافه {حمد} به {ربّ}، دو وجه ادبى احتمال مى رود: 1_ حمد به فاعل خود اضافه شده باشد. 2_ حمد به مفعول خود اضافه شده باشد. برداشت ياد شده مبتنى بر وجه اول است و مفاد آن اين است كه خداى خويش را، با حمدى كه او خود را به آن ستوده است تسبيح كن.

دلايل تسبيح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 19 - 3

3 - حيات بخشى خداوند به مرده و زمين ، از دلايل لزوم تسبيح خداوند است .

فسبح_ن اللّه . .. يخرج الحىّ من الميّت ... و يحىِ

الأرض بعد موتها

{يخرج الحىّ} مى تواند تعليل براى {فسبحان اللّه} باشد.

دلايل تسبيح خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 3 - 4

4 - خداوند ، به دليل ايجاد زمينه براى ظهور شايستگى هاى نهفته در هر يك از موجودات ، سزاوار تسبيح و مبرّا دانستن او از هر عيب و نقص

سبّح . .. الذى قدّر فهدى

ذكر تسبيح خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 74 - 6

6 - تسيح خدا از مهم ترين ذكر ها است .

فسبّح باسم ربّك العظيم

رفعت خانه تسبيح گويان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 37 - 3،4

3 - منازل رفعت يافته به اذن خداوند ، تنها شايسته مردان تسبيح گويى است كه اشتغال به امور دنيا ، هيچ گاه آنان را از رابطه با خدا ، بازنمى دارد .

فى بيوت أذن اللّه أن ترفع . .. رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه و إقام ا

برداشت ياد شده، بر اين اساس است كه {فى بيوت} متعلق به {يسبح} و ظرف براى {رجال} باشد; يعنى، خانه هايى كه در آن مردمانى وجود دارند كه. .. .

4 - به اذن خدا خانه مردمان تسبيح گو ، ذاكر ، بر پا دارنده نماز و پرداخت كننده زكات ، داراى مجد و عظمت است .

فى بيوت أذن اللّه أن ترفع و يذكر فيها اسمه يسبّح له فيها . .. رجال لاتلهيهم تج_ر

روش تسبيح خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 -

اسراء - 17 - 44 - 9

9- تسبيح موجودات براى خداوند ، از طريق حمد و سپاس آنهاست .

يسبّح بحمده

بنابر حقيقى بودن اضافه {تسبيح} به موجودات و استعانت بودن {با} در {بحمده} نكته فوق به دست مى آيد.

زمينه تسبيح خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 13 - 10

10_ خوف فرشتگان از خداوند ، آنان را به تسبيح و ستايش خداوند سوق مى دهد .

و يسبّح . .. والمل_ئكة من خيفته

{من} در {من خيفته} براى تعليل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 16

16 - توجه به تدبير خداوند و قانون مند بودن عذاب ها و كيفر هاى او ، برانگيزنده انسان به تسبيح و ستايش او در همه حال

و لولا كلمة . .. بحمد ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 83 - 3

3 - اراده قاهر و قدرت مطلق خداوند بر پديد آوردن هر چيزى ، مقتضى تسبيح و تنزيه او از جانب انسان است .

و هو الخلّ_ق العليم . إنّما أمره إذا أراد شيئًا أن يقول له كن فيكون. فسبح_ن الذى

{فاء} در {فسبحان} فصيحه است و جمله {فسبحان الذى} جواب شرط مقدر مى باشد كه تقدير آن چنين است. {إن كان أمره كذلك فسبحه}; يعنى، حال كه خداوند چنان توان مند است كه با صرف اراده خويش _ بدون ابزار و وسايل و بى درنگ _ هر چيزى را مى تواند بيافريند، پس چنين خدايى سزاوار تسبيح و تنزيه است.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 9 - 4

4 - يارى دين خدا و تعظيم و تنزيه پيوسته ذات او ، لازمه ايمان و مكمل آن

لتؤمنوا . .. و تعزّروه و توقّروه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 39 - 7

7 - پروردگارى خداوند ، مقتضى گرايش انسان ها ، به تنزيه و ستايش او

و سب_ّح بحمد رب_ّك

از ارتباط ميان {و سبّح. ..} با وصف {ربّ}، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 74 - 8

8 - ربوبيت خداوند بر جهان هستى ، مقتضى تسبيح و تنزيه او است .

نحن خلقن_كم . .. نحن جعلن_ها تذكرة ... فسبّح باسم ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 1 - 9

9 - درك عزت و حكمت مطلق خداوند ، برانگيزاننده موجودات هستى به تسبيح و تنزيه او

سبّح للّه . .. و هو العزيز الحكيم

جمله {و هو العزيز الحكيم} بيانگر دليل تسبيح گويى مخلوقات است; يعنى، آنها بدان جهت خداوند را تسبيح مى گويند كه او را عزيز و حكيم مى يابند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 1 - 12

12 - درك فرامانروايى ، قداست ، عزّت و حكمت خدا ، برانگيزاننده موجودات هستى به تسبيح گويى او

يسبّح للّه . .. الملك القدّوس العزيز الحكيم

ذكر اوصاف {ملك}، {قدّوس} و. .. پس از {يسبّح للّه ...}، مى تواند بيانگر علت تسبيح گويى موجودات باشد; يعنى، موجودات هستى از آن

رو خدا را تنزيه مى كنند كه او را فرمانرواى مطلق هستى، در كمال طهارت، پاكى و... مى يابند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 2 - 5

5 - باور به خالقيت خداوند و كمال بخشى او ، زمينه ساز تسبيح نام او و پرهيز از همراه ساختن آن با هرگونه وصف نامناسب است .

سبّح اسم . .. الذى خلق فسوّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 3 - 9

9 - توجّه به ربوبيت خداوند ، زمينه ساز تسبيح ، حمد و استغفار به درگاه او است .

فسبّح بحمد ربّك و استغفره

زمينه تسبيح ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 13 - 10

10_ خوف فرشتگان از خداوند ، آنان را به تسبيح و ستايش خداوند سوق مى دهد .

و يسبّح . .. والمل_ئكة من خيفته

{من} در {من خيفته} براى تعليل است.

زمينه تسبيح موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 1 - 9

9 - درك عزت و حكمت مطلق خداوند ، برانگيزاننده موجودات هستى به تسبيح و تنزيه او

سبّح للّه . .. و هو العزيز الحكيم

جمله {و هو العزيز الحكيم} بيانگر دليل تسبيح گويى مخلوقات است; يعنى، آنها بدان جهت خداوند را تسبيح مى گويند كه او را عزيز و حكيم مى يابند.

زمينه تسبيح موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 33 - 2

2 - موسى ( ع ) ، تسبيح و تنزيه

خداوند در برابر مشركان ، خود را نيازمند شرح صدر و داشتن بيان واضح مى دانست .

ربّ اشرح لى . .. كى نسبّحك كثيرًا

{كى نسبّحك} مى تواند تعليل براى تمام خواسته هاى موسى(ع)، از جمله درخواست شرح صدر و كاهش لكنت زبان باشد. موسى(ع) مى خواست براى رد آنچه گمراهان در باره خداوند توهم كرده اند، توان لازم را داشته باشد.

سستى در تسبيح خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 3 - 11

11 - پيامبر ( ص ) ، مأمور مغفرت خواهى و درخواست عفو خداوند ، از كوتاهى در تسبيح و حمد او و تقاضاى توجّه و عنايت مجدّد او به آن حضرت

و استغفره

استغفارى كه در اين سوره به آن امر شده است _ به قرينه تعليق بر نصرت و فتح و عطف بر تسبيح و حمد _ استغفار ويژه اى است. اين استغفار، در ارتباط با حمد و تسبيح، به معناى درخواست عفو از كاستى هاى آن و در ارتباط با {توّاباً}، به معناى درخواست رجوع مجدّد و مكرر خداوند و تقاضاى عنايت هاى تازه به تازه او است.

عجز از فهم تسبيح موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 44 - 12،13

12- آدميان ، از درك عميق و فهم كامل تسبيح همه موجودات هستى براى خداوند ، ناتوانند .

و ل_كن لاتفقهون تسبيحهم

بنابر اينكه مخاطب آيه، همان گونه كه از ظاهر آن برمى آيد، انسانها باشد، برداشت فوق به دست مى آيد.

13- مشركان تسبيح و ثناگويى موجودات براى خداوند را درك نمى كنند .

و ل_كن لاتفقهون

تسبيحهم

بنابر اينكه اين آيه، ادامه قول پيامبر(ص) باشد كه خداوند خطاب به آن حضرت فرمود: {به مشركان بگو. ...}، برداشت فوق استفاده مى شود.

علاقه به تسبيح خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 35 - 3

3 - موسى ( ع ) ، علاقه مداوم خود و برادرش هارون ( ع ) را به تسبيح و ذكر خداوند ، ابراز داشت و خداوند را بر آن گواه دانست .

إنّك كنت بنا بصيرًا

جمله {إنّك. ..} مى تواند تعليل براى {كى نسبّحك كثيراً} باشد; يعنى خدايا! تو خوب مى دانى كه من و برادرم هارون چه روحيه اى داريم و نسبت به تسبيح و ذكر تو، تا چه حد علاقه منديم، بنابراين با پذيرش وزارت هارون، راه تسبيح و ذكر فراوان تر را بر ما هموار ساز.

عوامل تسبيح خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 13 - 11

11_ توجه به جلال و هيبت خداوند ، وادار كننده موجودات به تسبيح و ستايش او

و يسبّح الرعد بحمده والمل_ئكة من خيفته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 98 - 5،9

5- حمايت خداوند از بندگان ، شايسته تسبيح ، سپاسگزارى و عبادت اوست .

و لقد نعلم أنك يضيق صدرك . .. فسبّح بحمد ربّك

{فا} در {فسبّح} تفريع بر آيه قبل است (آيه قبل درصدد دلدارى به پيامبر(ص) در برابر سخنان آزار دهنده مشركان بود). تفريع اين آيه بر آن مى تواند به منظور نكته ياد شده باشد.

9- ربوبيت خداوند ، شايسته تسبيح ، حمد ،

سجده و فروتنى انسان به پيشگاه او

فسبّح بحمد ربّك و كن من الس_جدين

عوامل تسبيح ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 5 - 6

6 - عظمت وحى ، موجب تسبيح و ستايش فرشتگان

كذلك يوحى إليك . .. و المل_ئكة يسبّحون بحمد ربّهم

جمله {و الملائكة . ..} عطف بر جمله {تكاد السماوات ...} است. بنابراين عظمت وحى به هنگام نزول به زمين، همان گونه كه آسمان ها را در آستانه فروپاشى قرار مى دهد، فرشتگان را نيز به تسبيح و تقديس خدا وا مى دارد.

فضايل تسبيح گويان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 37 - 3

3 - منازل رفعت يافته به اذن خداوند ، تنها شايسته مردان تسبيح گويى است كه اشتغال به امور دنيا ، هيچ گاه آنان را از رابطه با خدا ، بازنمى دارد .

فى بيوت أذن اللّه أن ترفع . .. رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه و إقام ا

برداشت ياد شده، بر اين اساس است كه {فى بيوت} متعلق به {يسبح} و ظرف براى {رجال} باشد; يعنى، خانه هايى كه در آن مردمانى وجود دارند كه. .. .

فضيلت تسبيح خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 33 - 4

4 - تسبيح بسيار خداوند و منزه دانستن او از هر كاستى و شرك ، داراى فضيلتى بسيار است .

كى نسبّحك كثيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 12

12 - تسبيح و ستايش

پروردگار ، در پاره هايى از شب و نزديك صبح و پس از غروب ، داراى آثار و ارزشى ويژه است .

و من ءانآىِ الّيل فسبّح و أطراف النهار

مراد از {اطراف روز} آغاز و پايان آن است و جمع آمدن آن، يا به خاطر توافق لفظى با {آناء الليل} است و يا براى شمول لحظات متعددى از اول و آخر روز است تا توسعه وقت را برساند; يعنى، ذكر و دعا در لحظه هاى اول و آخر روز، مخصوص اولين لحظه روز و آخرين لحظه آن نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 37 - 6

6 - تسبيح و ذكر دايم خدا ، بر پايى نماز و پرداخت زكات ، داراى جايگاهى ويژه و ارزشمند در بين ساير اعمال و موجب بلند پايگى مقام و تكامل معنوى انسان

يسبّح له فيها . .. رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه و إقام الصلوة و إيتا

خداوند، در توصيف مردمان الهى و والا مقام تنها سه صفت را مطرح ساخته است: 1_ ذكر خدا، 2_ برپاداشتن نماز، 3_ پرداخت زكات. ذكر سه عمل ياد شده از ميان صدها عمل نيك ديگر، حاكى از ارزش ويژه آنها و نيز تأثير آنها در تكامل معنوى انسان است.

فلسفه تسبيح خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 42 - 6

6 - انحصار فرمان روايى جهان به خداوند و مرجع و مقصد بودن او براى حركت تمامى موجودات ، فلسفه تسبيح همه آنها براى خداوند است .

ألم تر أنّ اللّه يسبّح له من فى السم_وت

. .. و للّه ملك السم_وت و الأرض و إلى ال

يادآورى فرمان روايى خداوند بر جهان آفرينش، پس از بيان تسبيح همه موجودات براى خداوند، مى تواند گوياى اين حقيقت باشد كه آنچه موجودات جهان را به تسبيح خدا برمى انگيزاند، مالكيت و فرمانروايى انحصارى خداوند بر جهان است.

فلسفه تسبيح موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 42 - 6

6 - انحصار فرمان روايى جهان به خداوند و مرجع و مقصد بودن او براى حركت تمامى موجودات ، فلسفه تسبيح همه آنها براى خداوند است .

ألم تر أنّ اللّه يسبّح له من فى السم_وت . .. و للّه ملك السم_وت و الأرض و إلى ال

يادآورى فرمان روايى خداوند بر جهان آفرينش، پس از بيان تسبيح همه موجودات براى خداوند، مى تواند گوياى اين حقيقت باشد كه آنچه موجودات جهان را به تسبيح خدا برمى انگيزاند، مالكيت و فرمانروايى انحصارى خداوند بر جهان است.

فوايد تسبيح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 88 - 3

3- نقش تهليل و تسبيح خدا و اقرار به ظلم به خويشتن ، در استجابت دعا و رهايى از غم ها

فنادى فى الظلم_ت أن لاإل_ه إلاّأنت سبح_نك إنّى كنت من الظ_لمين . فاستجبنا له و ن

فهم تسبيح موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 44 - 19

19- انسان ، موظف به تلاش براى فهم حقايق هستى چون تسبيح و حمد موجودات براى خدا

لاتفقهون تسبيحهم إنه كان حليمًا غفورًا

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه {إنه

كان حليماً غفوراً} تهديد مشركان به خاطر نينديشيدن درباره تسبيح موجودات باشد. بنابراين، عبارت، اِشعار دارد بر اينكه تلاش براى فهم حقايق عالم لازم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 41 - 2

2 - تسبيح خداوند به وسيله موجودات با شعور آسمان ها و زمين ، قابل درك و فهم براى انسان است .

ألم تر أنّ اللّه يسبّح له من فى السم_وت و الأرض

برداشت ياد شده، از استفهام در {ألم تر} _ كه از نوع تقريرى است _ استفاده مى شود; زيرا استفهام تقريرى در جايى به كار مى رود كه مورد آن، براى مخاطب روشن و شناخته است.

كيفيت تسبيح پرندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 41 - 7

7 - پرندگانى كه بدون بال زدن پرواز مى كنند ، تسبيح گوى خدا و معترف به مبرا بودن او از هر گونه نقص و عيب اند .

أنّ اللّه له من . .. و الطير ص_فّ_ت

{صافّات} حال براى {الطير} مى باشد و {الطير الصواف} به معناى پرندگان بال گشوده و بدون تحرك است (لسان العرب) و مقصود از آن، پرواز پرندگان در هوا بدون بال زدن است.

كيفيت تسبيح موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 41 - 13

13 - خداوند ، به چگونگى نيايش و تسبيح موجودات جهان براى او ، آگاه است .

يسبّح له من فى السم_وت . .. كلّ قد علم صلاته و تسبيحه

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه فاعل {علم} اللّه باشد. گفتنى است

كه جمله {و اللّه عليم بما يفعلون} مى تواند شاهد همين معنا باشد.

مقامات تسبيح كنندگان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 143 - 3

3 - تسبيح كنندگان ، داراى مقام والا در پيشگاه خداوند

فلولا أنّه كان من المسبّحين

تعبير {من المسبّحين} (او از تسبيح كنندگان است) درباره شخصيتى كه او خود از پيامبران است، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

مكان تسبيح خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 36 - 10

10 - منزل هاى عظمت يافته به اذن خداوند ، محل تسبيح شبانه روزى مردمان شايسته است .

فى بيوت أذن اللّه أن ترفع . .. يسبّح له فيها بالغدوّ و الأصال

منشأ تسبيح خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 5 - 17

17 - تسبيح و عبادت ، برخاسته از ميزان درك نسبت به عظمت الهى

و هو العلىّ العظيم . .. و المل_ئكة يسبّحون بحمد ربّهم

از اين كه فرشتگان بر اساس دركشان از عظمت الهى، به تسبيح مداوم حق مى پردازند، مطلب بالا قابل برداشت است.

منشأ تسبيح ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 5 - 16

16 - تسبيح و ستايش مداوم فرشتگان ، ره آورد درك و تلقى آنان از عظمت الهى است .

و هو العلىّ العظيم . .. و المل_ئكة يسبّحون بحمد ربّهم

برداشت بالا بر اين اساس است كه آيه درصدد بيان عظمت خدا باشد.

نشاط در تسبيح خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

16 - فصلت - 41 - 38 - 11

11 - نشاط در عبادت و خسته نشدن از تسبيح پروردگار ، امرى ستوده نزد خداوند

يسبّحون له . .. و هم لا يسئمون

نياز به تسبيح خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 9

9 - انسان در شرايط سخت ، براى كسب تحمل بيشتر ، به تسبيح و ياد خدا نيازمند است .

فاصبر على ما يقولون و سبّح بحمد ربّك

توصيه به تسبيح، پس از فرمان به {صبر}، نشانگر نقش تسبيح در توانمند شدن بر صبر است.

وقت تسبيح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 17 - 3،4

3 - تسبيح و تنزيه خداوند ، در هر صبح و شام ، لازم است .

فسبح_ن اللّه حين تمسون و حين تصبحون

برداشت بالا، بنابراين است كه {سبحان} بدل از فعل امر باشد.

4 - صبح گاهان و شام گاهان ، لحظه هايى ويژه و مناسب براى تسبيح و عبادت خدا است .

فسبح_ن اللّه حين تمسون و حين تصبحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 18 - 2،4

2 - تسبيح خداوند به هنگام شام گاه و نيم روز ، لازم است .

فسبح_ن اللّه . .. و عشيًّا و حين تظهرون

4 - تسبيح خداوند در همه لحظه ها و فرصت ها ، لازم است .

فسبح_ن اللّه حين تمسون و حين تصبحون . .. و عشيًّا و حين تظهرون

احتمال دارد ذكر اوقات ياد شده _ كه وقت هاى ممتاز شبانه روز است _ كنايه از همه لحظه هاى مناسب

شبانه روز باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 42 - 3

3 - صبح گاهان و شام گاهان ، وقت هايى مناسب براى ذكر و تسبيح خداوندند .

اذكروا اللّه . .. و سبّحوه بكرة و أصيلاً

بنابراين كه {بكرة} و {أصيلاً} به همان معناى حقيقى خود به كار رفته باشند، نه معناى كنايه اى، معناى ياد شده فهميده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 18 - 6

6 - شبانگاه و بامداد ، بهترين وقت براى تسبيح پروردگار جهان

يسبّحن بالعشىّ و الإشراق

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه تصريح به شبانگاه و بامداد به خاطر خصوصيت ويژه اى باشد كه در آن دو زمان وجود دارد و قهراً اين خصوصيت مى تواند حاكى از برترى و امتياز آن دو وقت باشد.

وقت تسبيح خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 11 - 15

15- سپيده دم و پسين گاه ، زمان هاى مناسب براى تسبيح خداوند

أن سبّحوا بكرة و عشيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 6،7

6 - پيامبر ( ص ) و مؤمنان ، موظف به تسبيح و حمد پروردگار ، پيش از طلوع و غروب خورشيد

و سبّح بحمد ربّك قبل طلوع الشمس و قبل غروبها

{باء} در {بحمد ربّك} يا براى مصاحبت است و يا استعانت. در هر صورت، فرمان به حمد و تسبيح با هم است. خطاب {سبّح} گرچه مربوط به پيامبر(ص) مى باشد، ولى آيات بعد، قرينه

اى بر منحصر نبودن اين تكاليف به آن حضرت است.

7 - تسبيح و حمد پروردگار در برخى از اوقات شب و در دو طرف روز ، از وظايف پيامبر ( ص ) و مؤمنان

و من ءانآىِ الّيل فسبّح و أطراف النهار

{آناء} به معناى {ساعات و اوقات} است و {من} معناى تبعيض دارد. بنابراين {من آناء الليل}; يعنى، پاره هايى از شب را به تسبيح و تحميد بگذران. {بحمد ربّك} در صدر آيه، قرينه براين است كه اين تسبيح نيز بايد با حمد همراه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 36 - 10،13

10 - منزل هاى عظمت يافته به اذن خداوند ، محل تسبيح شبانه روزى مردمان شايسته است .

فى بيوت أذن اللّه أن ترفع . .. يسبّح له فيها بالغدوّ و الأصال

13 - صبح و شب ، موقعيت هاى بسيار مناسب براى تسبيح و تقديس خداوند

يسبّح له فيها بالغدوّ و الأصال

قيد {بالغدوّ و الأصال} براى اين نيست كه تسبيح را به دو وقت صبح و شب مقيد سازد. بنابراين اختصاص به ذكر يافتن اين دو وقت از ميان ديگر وقت ها بيانگر مناسب تر بودن آن دو، براى تسبيح و عبادت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 55 - 12،16

12 - توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) مبنى بر تسبيح همراه با حمد خدا در هر صبح و شام

و سبّح بحمد ربّك بالعشىّ و الإبك_ر

16 - شبان گاهان و بامدادان ، دو وقت مناسب و شايسته براى ذكر خدا و تسبيح و حمد او

و سبّح بحمد

ربّك بالعشىّ و الإبك_ر

برداشت ياد شده، از اختصاص به ذكر يافتن دو وقت يادشده براى تسبيح و حمد به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 9 - 9

9 - آغاز و پايان هر روز ، مناسب ترين لحظات براى ياد خدا و تسبيح او

و تسبّحوه بكرة و أصيلاً

اختصاص يافتن {بكرة} و {أصيلاً} به ذكر، ممكن است كنايه از همه لحظات نباشد، بلكه تأكيدى بر اين دو مجال به حساب آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 39 - 5،10

5 - پيامبر ( ص ) ، مأمور تسبيح و ستايش پروردگار ، قبل از طلوع خورشيد و قبل از غروب آن

و سب_ّح بحمد رب_ّك قبل طلوع الشمس و قبل الغروب

10 - { عن النبى ( ص ) فى قوله { و سب_ّح بحمد ربّك قبل طلوع الشمس و قبل الغروب } قال : قبل طلوع الشمس صلاة الصبح ، و قبل الغروب صلاة العصر ;

از رسول خدا(ص) درباره سخن خداوند {و سبّح بحمد ربّك قبل طلوع الشمس. ..} روايت شده است كه فرمود: [مراد از تسبيح] قبل از طلوع خورشيد {نماز صبح} و [مراد از تسبيح] قبل از غروب {نماز عصر} است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 26 - 10

10 - شب هنگام ، وقت مناسب براى عبادت ، تسبيح و ستايش خداوند

و من الّيل فاسجد له و سبّحه ليلاً طويلاً

هدايت تسبيح گويان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24

- 37 - 5

5 - مردمان تسبيح گو ، ذاكر ، بر پا دارنده نماز و پرداخت كننده زكات ، از هدايت خاص خداوند به نور خويش برخورداراند .

يهدى اللّه لنوره من يشاء . .. فى بيوت أذن اللّه ... يسبّح له فيها ... رجال لاتله

تسبيح كنندگان خدا

مقامات تسبيح كنندگان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 143 - 3

3 - تسبيح كنندگان ، داراى مقام والا در پيشگاه خداوند

فلولا أنّه كان من المسبّحين

تعبير {من المسبّحين} (او از تسبيح كنندگان است) درباره شخصيتى كه او خود از پيامبران است، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

تسبيح گويان

رفعت خانه تسبيح گويان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 37 - 3،4

3 - منازل رفعت يافته به اذن خداوند ، تنها شايسته مردان تسبيح گويى است كه اشتغال به امور دنيا ، هيچ گاه آنان را از رابطه با خدا ، بازنمى دارد .

فى بيوت أذن اللّه أن ترفع . .. رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه و إقام ا

برداشت ياد شده، بر اين اساس است كه {فى بيوت} متعلق به {يسبح} و ظرف براى {رجال} باشد; يعنى، خانه هايى كه در آن مردمانى وجود دارند كه. .. .

4 - به اذن خدا خانه مردمان تسبيح گو ، ذاكر ، بر پا دارنده نماز و پرداخت كننده زكات ، داراى مجد و عظمت است .

فى بيوت أذن اللّه أن ترفع و يذكر فيها اسمه يسبّح له فيها . .. رجال لاتلهيهم تج_ر

فضايل تسبيح گويان خدا

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 37 - 3

3 - منازل رفعت يافته به اذن خداوند ، تنها شايسته مردان تسبيح گويى است كه اشتغال به امور دنيا ، هيچ گاه آنان را از رابطه با خدا ، بازنمى دارد .

فى بيوت أذن اللّه أن ترفع . .. رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه و إقام ا

برداشت ياد شده، بر اين اساس است كه {فى بيوت} متعلق به {يسبح} و ظرف براى {رجال} باشد; يعنى، خانه هايى كه در آن مردمانى وجود دارند كه. .. .

هدايت تسبيح گويان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 37 - 5

5 - مردمان تسبيح گو ، ذاكر ، بر پا دارنده نماز و پرداخت كننده زكات ، از هدايت خاص خداوند به نور خويش برخورداراند .

يهدى اللّه لنوره من يشاء . .. فى بيوت أذن اللّه ... يسبّح له فيها ... رجال لاتله

تسبيح گويان خدا

{تسبيح گويان خدا}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 13 - 1،2،7

1_ غرش آسمان تسبيح گوى خداوند و ستايش كننده اوست .

و يسبّح الرعد بحمده

{رعد} به صدايى كه از ابرها شنيده مى شود اطلاق مى گردد كه در فارسى به آن تندر و يا غرش آسمان مى گويند.

2_ فرشتگان تسبيح گوى خداوند و ستايش كننده اويند .

و يسبّح . .. و المل_ئكة

{الملائكة} عطف بر {الرعد} است ; يعنى: {يسبح الملائكة بحمده من خيفته}.

7_ فرشتگان و رعد هاى آسمانى به وسيله حمد و ستايش خدا اورا تسبيح

مى كنند .

و يسبّح الرعد بحمده

{باء} در {بحمده} مى تواند براى مصاحبت باشد و ممكن است براى استعانت باشد. برداشت ياد شده بر اساس احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 44 - 1

1- آسمان هاى هفتگانه و زمين و ساكنان آنها ، همواره در حال تسبيح و تنزيه خداوندند .

تسبّح له السموت السبع و الأرض و من فيهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 75 - 1

1 - فرشتگان به روز قيامت ، در اطراف عرش به تسبيح و تنزيه خداوند همراه با ستايش او خواهند پرداخت .

و ترى المل_ئكة حافّين من حول العرش يسبّحون بحمد ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 7 - 1

1 - فرشتگان حامل عرش و پيرامون آن ، به تسبيح و تنزيه خداوند همراه با ستايش او مى پردازند .

الذين يحملون العرش و من حوله يسبّحون بحمد ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 38 - 4

4 - فرشتگان و بندگان مخلص حق ، در شب و روز همواره تسبيح گوى خداوند هستند .

فالذين عند ربّك يسبّحون له بالّيل و النهار

تعبير {بالّيل و النهار} كنايه از استمرار و تداوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 5 - 5

5 - فرشتگان ، همواره در حال ستايش ، تسبيح و تنزيه پروردگار خويش

و المل_ئكة يسبّحون بحمد ربّهم

فعل مضارع {يسبّحون} افاده استمرار مى كند.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 1 - 2

2 - تمام پديده هاى موجود در آسمان ها و زمين ، تسبيح گوى خداوند و معترف به مبرّا بودن ساحت او از هر نقص و كاستى

سبّح للّه ما فى السم_وت و الأرض

{تسبيح}، به معناى تنزيه و مبرّا كردن است. {ما} از الفاظ عموم بوده و دربرگيرنده همه پديده ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 1 - 2

2 - تمامى موجوداتِ جهان آفرينش ، تسبيح گوى خدا هستند .

سبّح للّه ما فى السم_وت و ما فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 1 - 1

1 - تمامى موجودات جهان ، تسبيح گوى خدايند .

يسبّح للّه ما فى السم_وت و ما فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 1 - 1

1 - همه موجودات جهان ( آسمان ها ، زمين و . . . ) ، به تسبيح و تنزيه خداوند مشغول اند .

يسبّح للّه ما فى السم_وت و ما فى الأرض

{تسبيح}، به معناى تنزيه است.

رفعت خانه تسبيح گويان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 37 - 3،4

3 - منازل رفعت يافته به اذن خداوند ، تنها شايسته مردان تسبيح گويى است كه اشتغال به امور دنيا ، هيچ گاه آنان را از رابطه با خدا ، بازنمى دارد .

فى بيوت أذن اللّه أن ترفع . .. رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه و

إقام ا

برداشت ياد شده، بر اين اساس است كه {فى بيوت} متعلق به {يسبح} و ظرف براى {رجال} باشد; يعنى، خانه هايى كه در آن مردمانى وجود دارند كه. .. .

4 - به اذن خدا خانه مردمان تسبيح گو ، ذاكر ، بر پا دارنده نماز و پرداخت كننده زكات ، داراى مجد و عظمت است .

فى بيوت أذن اللّه أن ترفع و يذكر فيها اسمه يسبّح له فيها . .. رجال لاتلهيهم تج_ر

فضايل تسبيح گويان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 37 - 3

3 - منازل رفعت يافته به اذن خداوند ، تنها شايسته مردان تسبيح گويى است كه اشتغال به امور دنيا ، هيچ گاه آنان را از رابطه با خدا ، بازنمى دارد .

فى بيوت أذن اللّه أن ترفع . .. رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه و إقام ا

برداشت ياد شده، بر اين اساس است كه {فى بيوت} متعلق به {يسبح} و ظرف براى {رجال} باشد; يعنى، خانه هايى كه در آن مردمانى وجود دارند كه. .. .

هدايت تسبيح گويان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 37 - 5

5 - مردمان تسبيح گو ، ذاكر ، بر پا دارنده نماز و پرداخت كننده زكات ، از هدايت خاص خداوند به نور خويش برخورداراند .

يهدى اللّه لنوره من يشاء . .. فى بيوت أذن اللّه ... يسبّح له فيها ... رجال لاتله

تسليم از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تسليم

آثار تسليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 -

103 - 6،7،27

6 _ نيل به تقواى شايسته و تسليم كامل در برابر خدا ، اعتصام و تمسك به ريسمان الهى است . *

اتّقوا اللّه حق تقاته و لا تموتنّ الا و انتم مسلمون. و اعتصموا بحبل اللّه جميعاً

به نظر مى رسد {اعتصموا}، بيانى براى جمله {اتقوا اللّه حق تقاته} و جمله {و لا تموتنّ} باشد.

7 _ ايمان ، تقوا و تسليم ، زمينه هاى دستيابى جمعى به ريسمان الهى و پرهيز از پراكندگى

يا ايها الذين امنوا اتّقوا اللّه حق تقاته . .. و اعتصموا بحبل اللّه جميعاً و لا

امر به اعتصام جمعى و پرهيز از تفرقه پس از موارد ياد شده در آيات قبل، بيانگر برداشت فوق است.

27 _ دعوت به تقواى شايسته و تسليم كامل در برابر خدا و اعتصام به او و هشدار به پرهيز از تفرقه ، شيوه قرآن در زمينه سازى براى وحدت و نيل به هدايت

يا ايها الذين امنوا . .. كذلك يبيّن اللّه لكم اياته لعلكم تهتدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 108 - 13

13 _ تقواپيشگى و تسليم فرمان هاى الهى بودن ، موجب بهره مندى از هدايت الهى

و اتقوا اللّه و اسمعوا و اللّه لايهدى القوم الفسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 116 - 8

8- راه رستگارى ، در پرتو تسليم بودن در برابر حلال و حرام الهى است .

و لاتقولوا . .. ه_ذا حل_ل و ه_ذا حرام لتفتروا على الله الكذب ... لايفلحون

اين برداشت با استفاده از مفهوم آيه شريفه است.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 22 - 1،3

1 - تسليم شدن كامل در برابر خدا ، همراه با عمل نيك ، چنگ زدن به ريسمان محكم الهى است

و من يسلم وجهه إلى اللّه و هو محسن فقد استمسك بالعروة الوثقى

{وجه} به معناى {صورت}، كنايه از توجه كامل است; چون صورت مهم ترين عضو بدن است كه در گرايش ها و تلاش هاى انسان، نقش ايفا مى كند.

3 - تسليم محض شدن در برابر خدا و اطاعت بى چون و چرا از او ، تضمين كننده فرجام نيك

و من يسلم وجهه إلى اللّه . .. و إلى اللّه ع_قبة الأُمور

آثار تسليم به حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 125 - 3

3 _ تسليم بودن انسان در برابر حق و داشتن روحيه حق پذيرى، نشانه برخوردارى از هدايت و توفيق الهى است.

فمن يرد الله أن يهديه يشرح صدره للإسلم

اسلام در اين آيه مى تواند به معنى لغوى آن كه تسليم است، باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 102 - 11

11- برخوردارى از روحيه تسليم در برابر حق ، شرط بهرهورى از هدايت و بشارت قرآن

و هدًى و بشرى للمسلمين

آثار تسليم به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 112 - 2،5،6،8

2 - پاداش هاى الهى ( بهشت ) از آن كسانى است كه با تمام وجود تسليم خدا شده و از سر اخلاص كار هاى نيك انجام دهند .

من أسلم وجهه للّه و هو محسن فله

أجره عند ربه

از مصاديق {أجر} - به دليل آيه قبل - {بهشت} است. {وجه} به معناى صورت است و مراد از آن در آيه شريفه، وجود و ذات آدمى است. {محسن} به كسى گفته مى شود كه كار نيك انجام دهد.

5 - يهود و نصارا ، در صورتى كه تسليم خدا شوند ( اسلام را بپذيرند ) و كار هاى نيك انجام دهند ، اهل بهشت خواهند بود .

قالوا لن يدخل الجنة إلا من كان هوداً . .. بلى من أسلم ... فله أجره

6 - آنان كه تسليم خدا باشند و اعمال نيك انجام دهند ، هرگز نه ترسى ايشان را فرا مى گيرد و نه بر امرى محزون مى شوند .

من أسلم . .. ولا خوف عليهم و لا هم يحزنون

برخى {لا خوف عليهم . ..} را مخصوص قيامت دانسته و جمله {فله أجره} را - كه ظرف تحقق آن قيامت است - شاهد بر آن مى دانند و برخى بر آنند كه مقتضاى تسليم خدا بودن اين است كه ترس و اندوه از زندگىِ شخصِ تسليم شده برافكنده شود و لذا ظرف {لاخوف عليهم ...} هم دنياست و هم آخرت.

8 - نجات آدمى از ترس و اندوه صحنه قيامت ، در گرو تسليم شدن در برابر خدا و انجام دادن اعمال نيك در دنياست .

من أسلم . .. ولا خوف عليهم و لا هم يحزنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 131 - 4،5،9،10

4 - هدف از فرمان خداوند به ابراهيم ( لزوم تسليم بودن در برابر او ) رشد و تربيت وى بوده است

.

إذ قال له ربه أسلم

برداشت فوق، با توجه به كلمه {رب} - كه به معناى مدبر و مربى - استفاده شده است.

5 - تسليم خدا بودن و اطاعت كردن از فرمان هاى او ، موجب رشد و تربيت آدمى است .

إذ قال له ربه أسلم

9 - تسليم بودن ابراهيم ( ع ) در برابر خدا ، دليل گزينش وى و شايستگى او براى ملحق شدن به صالحان سراى آخرت

لمن الصلحين. إذ قال له ربه أسلم قال أسلمت

{إذ} در جمله {إذ قال . ..} حرف تعليل است، بيانگر علت گزينش ابراهيم و شايستگى او براى وارد شدن به جرگه صالحان مى باشد.

10 - درآمدن به جرگه صالحان سراى آخرت ، در گرو تسليم بودن و اطاعت كردن از خداوند است .

و إنه فى الأخرة لمن الصلحين. إذ قال له ربه أسلم قال أسلمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 136 - 11،16،17

11 - تسليم خدا بودن ، وظيفه اى ضرورى بر عهده همگان

و نحن له مسلمون

16 - تسليم بودن در برابر خدا ، مستلزم ايمان به همه پيامبران و كتاب هاى آسمانى است .

ءامنا باللّه و ما أنزل إلينا . .. و نحن له مسلمون

جمله {و نحن له مسلمون} مى تواند به منزله دليل و علت براى حقايق بيان شده در آيه مورد بحث باشد.

17 - ايمان به خدا ، پيامبران ، و كتاب هاى آسمانى و تسليم بودن در برابر خدا ، از اركان دين اسلام است .

قولوا ءامنا باللّه . .. و نحن له مسلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره

- 2 - 137 - 1

1 - رسيدن به هدايت ، در گرو ايمان به خدا و ايمان به همه پيامبران و كتاب هاى آسمانى ، و تسليم بودن در برابر خداوند است .

فإن ءامنوا بمثل ما ءامنتم به فقد اهتدوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 16 - 3

3 _ تسليم شدن در برابر خداوند و دورى از شرك، زمينه برخوردارى از رحمت الهى است.

قل إنى أمرت أن أكون أول من أسلم . .. من يصرف عنه يومئذ فقد رحمه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 71 - 25

25 _ تسليم شدن در برابر خداوند، قرار گرفتن در بستر رشد و كمال جهان هستى است.

و أمرنا لنسلم لرب العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 72 - 4

4 _ تسليم شدن در برابر پروردگار و اقامه نماز و پروا از او، نشانه برخوردارى از هدايت الهى است.

إن هدى الله هو الهدى و أمرنا لنسلم . .. و أن أقيموا الصلوة و اتقوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 126 - 1

1 _ اسلام و روحيه تسليم در برابر پروردگار، صراط مستقيم اوست.

هذا صرط ربك مستقيما قد فصلنا الأيت

{هذا} مى تواند اشاره با {للاسلام} در آيه پيشين باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 84 - 4،6

4 _ توكل بر خداوند و تسليم شدن به او ، نجات دهنده انسان از دلهره و ترس از

دشمنان

على خوف من فرعون و ملإيهم أن يفتنهم . .. فعليه توكلوا إن كنتم مسلمين

6 _ توكل بر خداوند ، لازمه ايمان و تسليم است .

إن كنتم ءامنتم باللّه فعليه توكلوا إن كنتم مسلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 101 - 27

27_ فرمانبردارى از خداوند و تسليم او بودن ، شرط درآمدن به جرگه صالحان است .

توفنى مسلمًا و ألحقنى بالص_لحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 120 - 5

5- اطاعت و تسليم هر چه بيشتر در برابر خدا و بر راه مستقيم و معتدل بودن ، عامل ارجمندى فزون تر انسان نزد او

إن إبرهيم كان أُمّة قانتًا لله حنيفًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 34 - 15

15 - پرستش خداى يگانه و اطاعت بى چون و چرا از دستورات او ، از نشانه هاى ايمان راستين و مبرا بودن از پندار هاى شرك آميز

فإل_هكم إل_ه وحد فله أسلموا و بشّر المخبتين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 91 - 11

11 - تسليم شدن در برابر خدا ، تبلور عبوديت و بندگى انسان در پيشگاه او

أُمرت أن أعبد ربّ ه_ذه. .. و أُمرت أن أكون من المسلمين

بر اين فرض كه {أُمرت أن أكون. ..} عطف تفسيرى بر {أُمرت أن أعبد...} باشد، مى توان مطلب ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 54 - 4

4 - توبه و تسليم

در برابر پروردگار ، شرط بهره مند شدن بندگان گنه كار از آمرزش الهى

إنّ اللّه يغفر الذنوب جميعًا . .. و أنيبوا إلى ربّكم و أسلموا له

توصيه خداوند به انابه و تسليم شدن بندگان گنه كار، پس از وعده به آمرزش گناهان آنان، مى تواند بيانگر شرايط اين آمرزش باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 51 - 3

3 - اعطاى نعمت از سوى خداوند به انسان ، مقتضى روى آورى به درگاه او و كرنش در برابر او

و إذا أنعمنا على الإنس_ن أعرض

از لحن نكوهش آميز آيه، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 69 - 4

4 - ايمان و تسليم هميشگى در برابر اراده الهى ، موجب امنيت و آرامش روحى انسان در قيامت

ي_عباد لا خوف عليكم اليوم . .. و كانوا مسلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 34

34- توبه و تسليم به درگاه پروردگار ، زمينه و شرط استجابت دعا

قال ربّ أوزعنى . .. إنّى تبت إليك و إنّى من المسلمين

{إنّى} بيانگر نوعى تعليل است; يعنى، پروردگارا! مرا در راستاى شكر و صلاح يارى ده; زيرا من تائب و تسليم درگاه توأم. اين تعبير مى نماياند كه توبه و تسليم، داراى تأثير ويژه در استجابت دعا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 16 - 1،6

1- احسان به والدين ، روحيه شكر ، توبه ، صلاح جويى و تسليم ، شرط پذيرش تمام

اعمال نيك انسان به درگاه خدا

أُول_ئك الذين نتقبّل عنهم أحسن ما عملوا

مراد از {أحسن. ..} مى تواند اعمال واجب و مستحب _ در قبال اعمال مباح _ باشد. كه در اين صورت از ارتباط دو آيه استفاده مى شود كه اگر كسى از روحيات ياد شده برخوردار بود اعمال نيك او (واجب و مستحب) پذيرفته مى شود.

6- خردمندان روى آورده به خدا ، با روحيه شكر ، توبه و تسليم ، در زمره بهشتيان

و بلغ أربعين سنة قال ربّ أوزعنى . .. إنّى تبت ... نتجاوز عن سيّئاتهم فى أصح_ب ال

مرجع ضمير {سيّئاتهم} كسانى است كه به سن رشد و كمال رسيده و به نيايش پرداخته و بر توبه و تسليم خويش تأكيد مىورزند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 17 - 7

7 - روح تسليم و اطاعت از خدا و رسول او ، ملاك اصلى ورود به بهشت

و من يطع اللّه و رسوله يدخله جنّ_ت تجرى من تحتها الأنه_ر

موضوع قرار گرفتن اطاعت به جاى هر عنوان ديگرى، مى تواند اشاره به مطلب بالا باشد.

آثار تسليم به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 52 - 3

3 - تسليم حكم پيامبر بودن و پذيرش داورى بر مبناى تعاليم دين ، نشانه خدا ترسى ، تقواپيشگى و مطيع خدا و رسول بودن است .

إذا دعوا إلى اللّه و رسوله ليحكم بينهم أن يقولوا سمعنا و أطعنا . .. و من يطع الل

برداشت ياد شده، از ارتباط ميان دو آيه فوق استفاده گرديده است.

آثار تسليم دشمنان

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 16 - 8

8 - مسلمانان موظّف به پيكار بى امان با دشمنان نيرومند ، تا مرز كشتن و يا به تسليم كشاندن آنان

ستدعون إلى قوم أولى بأس شديد تق_تلونهم أو يسلمون

آمرزش زنان اهل تسليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 1،3

1 - مردان و زنانى كه در برابر خداوند ، سر تسليم فرود مى آورند ، از آمرزش خداوند برخوردارند .

إنّ المسلمين و المسلم_ت . .. أعدّ اللّه لهم مغفرة

بنابراين كه {مسلمين} از ريشه لغوى آن (سلم) و به همان معناى لغوى اش باشد، نكته ياد شده قابل استفاده است.

3 - مردان و زنان مسلمان ، مشمول آمرزش و غفران الهى اند .

إنّ المسلمين و المسلم_ت . .. أعدّ اللّه لهم مغفرة

بنابراين احتمال كه مراد از {المسلمين} معناى اصطلاحى آن;يعنى، گرويدگان به دين اسلام باشد، نكته ياد شده، استفاده مى شود.

آمرزش مردان اهل تسليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 1،3

1 - مردان و زنانى كه در برابر خداوند ، سر تسليم فرود مى آورند ، از آمرزش خداوند برخوردارند .

إنّ المسلمين و المسلم_ت . .. أعدّ اللّه لهم مغفرة

بنابراين كه {مسلمين} از ريشه لغوى آن (سلم) و به همان معناى لغوى اش باشد، نكته ياد شده قابل استفاده است.

3 - مردان و زنان مسلمان ، مشمول آمرزش و غفران الهى اند .

إنّ المسلمين و المسلم_ت . .. أعدّ اللّه لهم مغفرة

بنابراين احتمال كه مراد از {المسلمين} معناى اصطلاحى آن;يعنى، گرويدگان به

دين اسلام باشد، نكته ياد شده، استفاده مى شود.

اجتناب از تسليم به غير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 133 - 14

14 - ضرورت اطاعت كامل از خدا و پرهيز از تسليم شدن در برابر غير او

و نحن له مسلمون

تقديم {له} بر {مسلمون} دلالت بر حصر دارد. بنابراين جمله {نحن له مسلمون}; يعنى، فقط در برابر او تسليم هستيم.

ارزش تسليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 210 - 7

7 _ تسليم شدن در برابر خداوند پس از ديدن نشانه هاى عذاب و گذشتن فرصت ، بى فايده است .

هل ينظرون الاّ ان يأتيهم . .. و قضى الأمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 125 - 3

3 _ تسليم در برابر خدا و برخوردارى از روحيه احسان و نيكى ، روح اديان الهى است .

و من احسن ديناً ممن اسلم وجهه للّه و هو محسن

از اين كه براى معرفى برترين دين، تنها دو ويژگى فوق ياد شده است، اهميت بنيادين آن دو در اديان الهى دانسته مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 69 - 6

6 - تقوا ، ايمان و تسليم ، سه عنصر مرتبط باهم و ارزشمند

إلاّ المتّقين . .. الذين ءامنوا ب_اي_تنا و كانوا مسلمين

ارزش تسليم به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 103 - 5

5 - تسليم و انقياد در برابر فرمان هاى خداوند ،

صفتى بس ارزشمند و پيامبرگونه

فلمّا أسلما و تلّه للجبين

برداشت يادشده از آن جا است كه آيه شريفه، در مقام تمجيد از دو انسان والا و پيامبران الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 33 - 6

6 - ارزش انسان ها ، در پرتو توحيد ، عمل صالح و روحيه تسليم در برابر خداوند است .

و من أحسن قولاً ممّن دعا إلى اللّه و عمل ص_لحًا و قال إنّنى من المسلمين

ارزش مقام تسليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 84 - 9

9 _ مقام تسليم ، مقامى برتر از ايمان است .

إن كنتم ءامنتم باللّه فعليه توكلوا إن كنتم مسلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 81 - 18

18- تسليم بودن در برابر خداوند ، مقامى بس بلند و ارزشمند

و الله جعل لكم . .. لعلّكم تسلمون

برداشت فوق، با توجه به اين است كه هدف و فلسفه آفرينش انسان و اعطاى نعمتهاى گوناگون به او، {تسليم بودن} دانسته شده است.

اهل تسليم در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 16 - 6

6- خردمندان روى آورده به خدا ، با روحيه شكر ، توبه و تسليم ، در زمره بهشتيان

و بلغ أربعين سنة قال ربّ أوزعنى . .. إنّى تبت ... نتجاوز عن سيّئاتهم فى أصح_ب ال

مرجع ضمير {سيّئاتهم} كسانى است كه به سن رشد و كمال رسيده و به نيايش پرداخته و بر توبه و تسليم خويش تأكيد مىورزند.

اهميت تسليم

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 208 - 4

4 _ تسليم همه جانبه در برابر خداوند و پرهيز از پيروى شيطان ، مرحله والايى از ايمان

يا ايها الذين امنوا ادخلوا فى السلم كافّة

با توجه به اينكه مؤمنان، مأمور به تسليم و پرهيز از تبعيّت شيطان هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 216 - 13،21

13 _ لزوم تسليم و تعبّد در برابر احكام الهى

كتب عليكم القتال . .. و اللّه يعلم و انتم لا تعلمون

21 _ لزوم رضايت به مقدّرات الهى ، على رغم ميلِ نفسانى خود

عسى ان تكرهوا شيئاً و هو خير لكم

رسول اللّه (ص): . .. ارض عن اللّه بما قدّروا ان كان خلاف هواك ... فانّه مثبت فى كتاب اللّه ... قال: {و عسى ان تكرهوا شيئاً}

_______________________________

تفسير طبرى، ج 2، ص 201 ; الدر المنثور، ج 1، ص 587.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 285 - 13

13 _ لازمه ايمان ، پذيرش و اطاعت و تسليم است .

لا نفرّق بين احد من رسله و قالوا سمعنا و اطعنا

{سمعنا} از سمع به معناى شنيدن، كنايه از پذيرش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 102 - 4،5

4 _ رعايت تقواى كامل و شايسته و تسليم همه جانبه در برابر خداوند ، اعتصام و تمسك به اوست .

و من يعتصم باللّه . .. اتقوا اللّه حق تقاته و لا تموتنّ الاّ و انتم مسلمون

گويا آيه مورد بحث بيانى است براى

شيوه تحقق و عينيّت يافتن اعتصام به خداوند.

5 _ لزوم تداوم تسليم در برابر خداوند و فرمانبرى از او تا لحظه مرگ

و لا تموتنّ الاّ و انتم مسلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 66 - 2

2 _ ضرورت تسليم در برابر فرامين خداوند ، حتى در صورت فرمان او به خودكشى و ترك خانه و كاشانه

و يسلّموا تسليماً. و لو انّا كتبنا عليهم ان اقتلوا انفسكم او اخرجوا من دياركم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 111 - 9،12

9 _ حواريون عيسى ( ع ) از وى خواستند تا به تسليمشان در برابر خدا و رسولش گواه باشد .

قالوا ءامنا و اشهد باننا مسلمون

برداشت فوق بر اين اساس است كه مخاطب فعل {اشهد} حضرت عيسى(ع) باشد. نياوردن ربنا و مانند آن در مقام درخواست از خداوند مى تواند مؤيد اين احتمال باشد.

12 _ تسليم در برابر فرمان هاى خداوند ، يكى از اهداف اديان الهى

و اشهد باننا مسلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 22 - 4

4 - ارزش مندى عمل نيك ، به تسليم محض بودن در برابر خدا است .

يسلم وجهه إلى اللّه و هو محسن فقد استمسك بالعروة الوثقى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 1 - 11

11 _ لزوم تسليم روحى و درونى انسان ، در برابر حكم خدا و رسول *

إنّ اللّه سميع عليم

برداشت بالا بدان احتمال است كه وصف {عليم} پس از وصف {سميع} بيانگر اين

جهت باشد كه اگر مؤمنان، رأى عجولانه خود را اظهار كنند، خداوند {سميع} است و اگر در دل نسبت به حكم خدا و رسول او موضعى مخالف داشته باشند، خداوند {عليم} است. بنابراين حتى در درون نيز، بايد منقاد حكم الهى باشند.

اهميت تسليم به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 112 - 9

9 - تسليم خدا بودن بدون انجام اعمال نيك و انجام نيكى ها بدون تسليم خدا بودن ، تضمين كننده پاداش الهى نبوده و مانع از روى آوردن ترس و اندوه نخواهد شد .

من أسلم . .. ولا خوف عليهم و لا هم يحزنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 128 - 1،2،4،13

1 - تسيلم خدا شدن ، از دعا هاى ابراهيم و اسماعيل ( ع ) به هنگام ساختن كعبه

و إذ يرفع إبرهيم القواعد . .. ربنا واجعلنا مسلمين لك

2 - ابراهيم و اسماعيل ( ع ) از خداوند خواستند تا از ميان نسلشان گروهى را به مقام تسليم نايل سازد .

و من ذريتنا أمة مسلمة لك

در برداشت فوق {من} در {من ذريتنا} به معناى بعض گرفته شده است.

4 - تسليم خدا بودن ، راه و روش بندگى كردن اوست .

ربنا واجعلنا مسلمين لك و من ذريتنا أمة مسلمة لك

13 - توفيق براى تسليم شدن در برابر خدا ، تبيين چگونه عبادت كردن او و پذيرش توبه ، پرتوهايى از رحمت الهى به بندگان است .

ربنا واجعلنا مسلمين . .. و أرنا مناسكنا و تب علينا إنك أنت التواب الرحيم

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 130 - 5

5 - توحيد ربوبى و افعالى و تسليم بودن در برابر خدا و تصديق رسالت پيامبر اكرم ( ص ) و كتاب آن حضرت ( قرآن ) ، از اصول آيين ابراهيم است .

وابعث فيهم رسولا . .. و من يرغب عن ملة إبرهيم

آيه مورد بحث انسانها را به گزينش آيين ابراهيم دعوت مى كند و آيه هاى گذشته، اشاره به اصول اين آيين دارد. جمله {ربنا تقبل ...} بيانگر اين است كه: ابراهيم(ع) به توحيد ربوبى و افعالى و ... معتقد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 131 - 1،2

1 - خداوند ، از ابراهيم خواست تا همواره تسليم او باشد .

إذ قال له ربه أسلم

2 - ابراهيم ( ع ) ، فرمان خدا را بدون هيچ تأخيرى پذيرفت و تسليم بودن خويش را در برابر خدا ، اعلام كرد .

قال أسلمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 132 - 2،3،6،10،11،14

2 - ابراهيم ( ع ) ، پسرانش را به پيروى از آيين خويش ( تسليم خدا بودن ) توصيه كرد .

و وصى بها إبرهيم بنيه

ضمير {بها} مى تواند به {ملة إبراهيم} (در آيه 130) برگردد و نيز مى تواند به جمله {أسلمت} در آيه قبل بازگردانده شود. گفتنى است بازگشت هر دو فرض به يك معناست; زيرا آئين ابراهيم همان تسليم گشتن در برابر خداوند است.

3 - يعقوب ( ع ) ، پسرانش را به پيروى از آيين ابراهيم ( تسليم شدن در برابر

خدا ) سفارش كرد .

و وصى بها إبرهيم بنيه و يعقوب

{يعقوب} عطف بر {إبراهيم} است; يعنى: {وصى بها يعقوب بنيه}.

6 - آيين ابراهيم ( تسليم خدا بودن ) ، آيين برگزيده خداوند

إن اللّه اصطفى لكم الدين

10 - ابراهيم و يعقوب ( ع ) ، از پسرانشان خواستند تا همواره تسليم خدا بوده و مطيع فرمان او باشند .

فلاتموتن إلا و أنتم مسلمون

جمله {فلاتموتن . ..} كنايه از لزوم تسليم هميشگى در برابر خدا و همواره مطيع او بودن است.

11 - تسليم خدا بودن ، روح و جوهره اديان الهى است .

إن اللّه اصطفى لكم الدين فلاتموتن إلا و أنتم مسلمون

14 - توصيه به پذيرش آيين الهى و تسليم خدا بودن ، از بهترين وصيتهاست .

و وصى بها إبرهيم بنيه و يعقوب يبنى . .. فلاتموتن إلا و أنتم مسلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 134 - 1

1 - ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق ، يعقوب و فرزندان آنان ، امتى پرستشگر خدا و تسليم در برابر او

تلك أمة قد خلت

مشاراليه {تلك} پيامبران ياد شده در آيه قبل و فرزندانشان است. به كارگيرى {تلك} براى اشاره به مذكر به لحاظ خبر (أمة) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 141 - 1

1 - ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، امتى پرستشگر خدا و تسليم در برابر او

تلك أمة قد خلت

مشار اليه {تلك} پيامبران ياد شده در آيه قبل است. به كارگيرى {تلك} براى اشاره به مذكر و لحاظ خبر (أمة) مى باشد.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 143 - 17،18

17 - مشخص شدن روحيه تعبد و تسليم در برابر خدا ، فلسفه تعيين بيت المقدس به عنوان قبله مسلمانان

إلا لنعلم من يتبع الرسول . .. و إن كانت لكبيرة إلا على الذين هدى اللّه

18 - هدايت يافتگان ، داراى روحيه تعبد و تسليم در برابر خدا و احكام الهى

و إن كانت لكبيرة إلا على الذين هدى اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 125 - 3،12

3 _ تسليم در برابر خدا و برخوردارى از روحيه احسان و نيكى ، روح اديان الهى است .

و من احسن ديناً ممن اسلم وجهه للّه و هو محسن

از اين كه براى معرفى برترين دين، تنها دو ويژگى فوق ياد شده است، اهميت بنيادين آن دو در اديان الهى دانسته مى شود.

12 _ بهترين دين ، از آن كسى است كه تسليم خدا باشد و بر پايه توجه به حضور خداوند او را پرستش كند .

و من احسن ديناً ممن اسلم وجهه للّه و هو محسن

رسول خدا(ص) در پاسخ سؤال از معناى {احسان} فرمود: ان تعبد اللّه تعالى كانك تراه فان لم تكن تراه فانه يراك.

_______________________________

مجمع البيان، ج 3، ص 178; نورالثقلين، ج 1، ص 553، ح 579.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 94 - 1

1 _ خداوند براى اقوام گذشته پيامبرانى را به منظور هدايت آنان و تسليم شدنشان در برابر او ارسال داشت .

و ما أرسلنا فى قرية من نبى إلا أخذنا أهلها بالبأساء

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 84 - 7

7 _ مؤمنان بايد تسليم خدا و متكى به او بوده و از هيچ قدرتى نهراسند .

إن كنتم ءامنتم باللّه فعليه توكلوا إن كنتم مسلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 14 - 8

8_ لزوم تسليم شدن در برابر خدا و پذيرش اسلام وتوحيد و الهى بودن قرآن

فإلّم يستجيبوا لكم . .. فهل أنتم مسلمون

استفهام در جمله {فهل أنتم . ..} استفهامى است كه به داعى امر و ترغيب ايراد شده است; يعنى: فاسلموا ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 101 - 18،24

18_ لزوم تسليم شدن در برابر خداوند و احكام و مقدرات او

توفنى مسلمًا

{اسلام} (مصدر مسلماً) به معناى تسليم شدن و انقياد است. نياوردن متعلق {مسلماً} براى رساندن شمول و عموم آن مى باشد ; يعنى ، تسليم در برابر هر آنچه خداوند بخواهد فرمان دهد و يا تقدير كند.

24_ انسان بايد براى تسليم بودن در برابر خدا و عاقبت به خير شدن و زيستن با صالحان در سراى آخرت ، دعا كرده و به درگاه خدا نيايش كند .

توفنى مسلمًا و ألحقنى بالص_لحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 81 - 12،18

12- تسليم شدن انسان در برابر خدا ، هدف اصلى قرار گرفتن نعمت هاى مختلف در اختيار وى است .

كذلك يتمّ نعمته عليكم لعلّكم تسلمون

18- تسليم بودن در برابر خداوند ، مقامى بس بلند و ارزشمند

و الله جعل لكم . ..

لعلّكم تسلمون

برداشت فوق، با توجه به اين است كه هدف و فلسفه آفرينش انسان و اعطاى نعمتهاى گوناگون به او، {تسليم بودن} دانسته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 27 - 11

11- دستيابى به مقام عبوديت و كرامت ، در پرتو تسليم محض در برابر خداوند است .

مكرمون . لايسبقونه بالقول و هم بأمره يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 108 - 6

6- روحيه تسليم ، امرى مهم در اديان الهى و پيامبر ( ص ) فراخوان مردم به آن

فهل أنتم مسلمون

جمله {فهل أنتم مسلمون} متضمن معناى امر (أسلموا) است و از اين كه پيامبر(ص) همراه دعوت مردم به توحيد، آنان را به تسليم در برابر خدا فراخوانده است، اهميت و جايگاه بلند آن به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 29 - 7

7 - تسليم بودن و اخلاص داشتن در برابر پروردگار ، امرى مهم و بايسته است .

ضرب اللّه مثلاً . .. و رجلاً سلمًا لرجل

از تشبيه شدن وضعيت يكتاپرستان به برده اى كه تنها مملوك يك شخص است، مى توان برداشت ياد شده را استفاده كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 54 - 2

2 - لزوم تسليم شدن همه گنه كاران در برابر پروردگار

الذين أسرفوا على أنفسهم . .. أسلموا له

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 33 - 3

3 - روحيه تسليم در برابر

خداوند ، امرى ضرورى براى مبلغان دينى

و من أحسن قولاً . .. و قال إنّنى من المسلمين

اهميت تسليم به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 143 - 16

16 - لزوم تبعيت از پيامبر ( ص ) و تسليم شدن در برابر احكام الهى

ما جعلنا القبلة . .. إلا لنعلم من يتبع الرسول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 101 - 18

18_ لزوم تسليم شدن در برابر خداوند و احكام و مقدرات او

توفنى مسلمًا

{اسلام} (مصدر مسلماً) به معناى تسليم شدن و انقياد است. نياوردن متعلق {مسلماً} براى رساندن شمول و عموم آن مى باشد ; يعنى ، تسليم در برابر هر آنچه خداوند بخواهد فرمان دهد و يا تقدير كند.

اهميت تسليم به قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 14 - 3

3 - لزوم تسليم در برابر تعاليم قرآن

و أنّا منّا المسلمون

اهميت تسليم به مقدرات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 101 - 18

18_ لزوم تسليم شدن در برابر خداوند و احكام و مقدرات او

توفنى مسلمًا

{اسلام} (مصدر مسلماً) به معناى تسليم شدن و انقياد است. نياوردن متعلق {مسلماً} براى رساندن شمول و عموم آن مى باشد ; يعنى ، تسليم در برابر هر آنچه خداوند بخواهد فرمان دهد و يا تقدير كند.

اهميت مقام تسليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 13 - 7

7 _ منزلت فرشتگان، منزلت انقياد و تسليم در

برابر خدا، به دور از هرگونه تكبّر و عصيان در برابر او

فما يكون لك أن تتكبّر فيها

پاداش تسليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 67 - 2

2 _ پاداش بزرگ الهى ، پيامد تسليم همه جانبه در برابر احكام خداوند و عمل به مواعظ او

و يسلموا تسليما . .. و لو انّهم فعلوا ما يوعظون به ... و اذاً لأَتيناهم من لدنّا

پاداش زنان اهل تسليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 2

2 - مردان و زنانى كه در برابر فرمان خدا تسليم اند ، از پاداش عظيم خداوند برخوردارند .

إنّ المسلمين و المسلم_ت . .. أعدّ اللّه لهم مغفرة و أجرًا عظيمًا

پاداش مردان اهل تسليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 35 - 2

2 - مردان و زنانى كه در برابر فرمان خدا تسليم اند ، از پاداش عظيم خداوند برخوردارند .

إنّ المسلمين و المسلم_ت . .. أعدّ اللّه لهم مغفرة و أجرًا عظيمًا

تسليم اخروى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 87 - 1،2

1- مشركان ، مراتب تسليم بودن خود را به پيشگاه خداوند ، در قيامت ابراز مى دارند .

و إذا رءا الذين أشركوا . .. و ألقوا إلى الله يومئذ السلم

2- مشركان ، تنها در قيامت و پس از ناگزيرى ، تسليم مى شوند .

و ألقوا إلى الله يومئذ السلم

ناگفته پيداست كه مشركان در دنيا هرگز تسليم حق و فرمان خدا نبوده اند (يعرفون

نعمت الله ثمّ ينكرونها . ..). بنابراين ابراز تسليم با قيد {يومئذ} (در آن روز) گوياى برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 26 - 2

2 - مشركان در عرصه قيامت ، يكديگر را تسليم كيفر الهى كرده و به خذلان هم خواهند پرداخت . *

بل هم اليوم مستسلمون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه {مستسلمون} _ به قرينه {لاتناصرون} _ به معناى تسليم كنندگان باشد. گفتنى است كلمه {بل} _ كه براى اضراب انتقالى است _ مؤيد همين برداشت است. بر اين اساس پيام آيه چنين مى شود: مشركان نه تنها به يارى هم نمى شتابند; بلكه با تسليم كردن يكديگر، به خذلان هم خواهند پرداخت.

تسليم به اراده خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 82 - 11

11 - لزوم رضا دادن به داده خدا و اظهار تسليم در برابر اراده او در تنگدستى

اللّه يبسط الرزق لمن يشاء من عباده و يقدر

تسليم به اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 208 - 1

1 _ لزوم تسليم همه جانبه و همگانى مؤمنان ، در برابر اسلام و مقرّرات آن

يا ايها الذين امنوا ادخلوا فى السلم كافة

جمله {و لا تتبعوا خطوات الشيطان}، قرينه مى شود كه مراد از {سلم}، تبعيّت و تسليم در برابر اسلام و مقررات خداوند است ; نه فقط صلح بين افراد.

تسليم به اوامر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 108 - 5،6،7،13

5

_ گوش سپارى به فرمان هاى خداوند و تسليم در برابر آنها ، تكليفى الهى بر عهده اهل ايمان

و اسمعوا

6 _ تسليم بودن در برابر فرمان هاى الهى ، نمودى از تقواپيشگى و نشان ترس از خداست .

و اتقوا اللّه و اسمعوا

7 _ تقواپيشگى اجرا كنندگان احكام شهادات و تسليم بودن آنان در برابر احكام الهى ايشان را به اثبات و ايفاى حقوق مردم به طور صحيح مى رساند .

و اتقوا اللّه و اسمعوا

در برداشتهاى گذشته مخاطبان {اتقوا و اسمعوا} شاهدان گرفته شده بود ولى احتمال ديگرى نيز وجود دارد و آن اينكه مخاطبان در اين دو فراز حاكمان و قاضيان كه متصديان اجراى احكام هستند، باشند.

13 _ تقواپيشگى و تسليم فرمان هاى الهى بودن ، موجب بهره مندى از هدايت الهى

و اتقوا اللّه و اسمعوا و اللّه لايهدى القوم الفسقين

تسليم به حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 20 - 4

4 _ لزوم تسليم در برابر حق و پرهيز از بحث جدال آميز

فان حاجّوك فقل اسلمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 58 - 3

3 - برخى از كافران لجوج و گنه كاران سرمست ، تنها به وقت مشاهده عذاب الهى و يقين به نزول آن ، بيدار گشته و در برابر سخن حق ( قرآن ) تسليم شده و از آن پيروى مى كنند .

أو تقول حين ترى العذاب لو أنّ لى كرّة فأكون من المحسنين

تسليم به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 208 -

3،4،5

3 _ روح ايمان ، تسليم در برابر خداوند و پرهيز از پيروى شيطان است . *

يا ايها الذين . .. ادخلوا فى السِلم كافّة و لا تتبعوا خطوات الشيطان

4 _ تسليم همه جانبه در برابر خداوند و پرهيز از پيروى شيطان ، مرحله والايى از ايمان

يا ايها الذين امنوا ادخلوا فى السلم كافّة

با توجه به اينكه مؤمنان، مأمور به تسليم و پرهيز از تبعيّت شيطان هستند.

5 _ تسليم در برابر فرامين الهى ، محور وحدت جامعه ايمانى

يا ايها الذين امنوا ادخلوا فى السلم كافّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 19 - 3،4

3 _ تنها دين پذيرفته شده نزد خداوند اسلام ( تسليم بودن در برابر خدا ) است .

انّ الدّين عند اللّه الاسلام

4 _ روح دين ، تسليم شدن در برابر خداست .

انّ الدّين عند اللّه الاسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 20 - 2،5،8،10

2 _ تسليم كامل پيامبر ( ص ) و پيروانش ، در برابر خداوند

فقل اسلمت وجهى للّه و من اتّبعن

5 _ محور آيين پيامبر ( ص ) ، تسليم در برابر خداوند

فقل اسلمت وجهى . .. ءاسلمتم فان اسلموا

8 _ تسليم در برابر خداوند ، هدايت يافتن است .

فان اسلموا فقد اهتدوا

10 _ پيامبر ( ص ) ، نگران رويگردانى كافران ، از تسليم در برابر خدا ( هدايت )

و ان تولّوا فانّما عليك البلاغ

از منحصر كردن وظيفه پيامبر (ص) به تبليغ پيام الهى چنين برمى آيد كه گويا پيامبر (ص) علاوه بر ابلاغ پيام، خود را موظف مى دانست

كه مردم را در برابر خداوند، تسليم كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 21 - 1

1 _ آنان كه از تسليم در برابر خدا روى گردانند ، كافرند .

و ان تولّوا . .. انّ الّذين يكفرون بايات اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 52 - 16،20،21

16 _ ايمان به خداوند و تسليم در برابر او ، ويژگى ياوران انبيا

من انصارى الى اللّه . .. امنا باللّه و اشهد بانّا مسلمون

20 _ درخواست حواريون از عيسى ( ع ) ، مبنى بر شهادت و گواهى او بر مقام تسليم آنان

امنا باللّه و اشهد بانّا مسلمون

21 _ يارى كردن دين خدا و ايمان به او ، نشانه تسليم در برابر اوست .

نحن انصار اللّه امنّا باللّه و اشهد بانّا مسلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 53 - 4

4 _ ايمان به خداوند و تسليم در برابر او ، مستلزم ايمان به آنچه فرءوف رستاده و نيز مستلزم پيروى از پيامبر اوست . *

امنا باللّه . .. ربّنا امنا بما انزلت و اتّبعنا الرّسول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 64 - 11،12،14

11 _ مسلمانان ، موظف به اعلام تسليم خود در برابر خداوند ، در صورت استنكاف مخالفان از پذيرش آن

فان تولّوا فقولوا اشهدوا بانّا مسلمون

12 _ پيامبر اكرم ( ص ) و پيروانش ، تسليم در برابر خداوند هستند .

فقولوا اشهدوا بانّا مسلمون

14 _ تسليم در برابر

خدا ، روح اديان الهى

فقولوا اشهدوا بانّا مسلمون

از تمام دستورات گذشته (عبادت خدا، نفى شرك و . .. ) تعبير به تسليم شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 68 - 3،4،7

3 _ گرايش به حق ( حنيف بودن ) و تسليم خدا بودن ، حقيقت پيروى از حضرت ابراهيم ( ع ) و انبيا

و لكن كان حنيفاً مسلماً و ما كان من المشركين. انّ اولى الناس بابرهيم لَلّذين اتّ

4 _ بيگانگى يهود و نصارا از آيين حضرت ابراهيم ( ع ) ( تسليم بودن در برابر خدا )

انّ اولى الناس بابرهيم لَلّذين اتّبعوه

جمله {ان اولى . .. }، تعريضى است به يهود و نصارا كه چنين نيستند.

7 _ پيامبر اكرم ( ص ) و مؤمنان به او ، همانند حضرت ابراهيم ، موحد و حنيف و تسليم محض خداوند

و لكن كان حنيفاً مسلماً . .. انّ اولى الناس ... و هذا النّبى و الّذين امنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 80 - 6،7

6 _ ناسازگارى تسليم در برابر خدا ، با كفر ( اعتقاد به ربوبيّت غير خدا )

ايأمركم بالكفر بعد اذ انتم مسلمون

7 _ توحيد و تسليم در برابر خداوند ، روح دعوت انبيا

و لا يأمركم ان تتّخذوا . .. ايأمركم بالكفر بعد اذ انتم مسلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 83 - 6،7،9،11،15،16

6 _ تسليم در برابر خداوند ، حقيقت دين

افغير دين اللّه يبغون و له اسلم من فى السّموات

7 _ تمامى

موجودات داراى شعور ، خواسته يا ناخواسته ، در برابر خدا تسليم هستند .

افغير دين اللّه يبغون و له اسلم من فى السّموات طوعاً و كرهاً

با توجه به كلمه {من} كه براى ذوى العقول است، مقصود، موجودات باشعورند.

9 _ تسليم در برابر خداوند ، همسويى با روند حركت كلّى نظام هستى است .

و له اسلم من فى السّموات و الارض طوعاً و كرهاً

11 _ تسليم همه موجودات در برابر خداوند ، دليل لزوم پذيرش دين و تسليم انسان در برابر او

افغير دين اللّه يبغون و له اسلم من فى السّموات و الارض

15 _ تسليم و اعتراف اصحاب يمين به ربوبيّت الهى از روى رغبت ; و اعتراف اصحاب شمال با كراهت ، در عالم ذرّ

و له اسلم من فى السّموات و الارض طوعاً و كرهاً

قال اصحاب اليمين بلى طوعاً و قال اصحاب الشّمال بلى كرهاً . .. فذلك قوله تعالى {و له اسلم من فى السّموات و الارض طوعاً و كرهاً}.

_______________________________

علل الشرايع، ص 425، ح 6، ب 161 ; تفسير برهان، ج 1، ص 295، ح 1.

16 _ تسليم فرشتگان ، در برابر خداوند

و له اسلم من فى السّموات

رسول اللّه (ص) درباره آيه فوق فرمود: اما من فى السّموات فالملائكة.

_______________________________

الدر المنثور، ج 2، ص 254.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 84 - 10،14،15،16،17

10 _ ايمان نداشتن به تمامى پيامبران و كتب نازل شده بر آنان ، حاكى از تسليم نبودن در برابر خداست .

امنا . .. لا نفرّق بين احد منهم و نحن له مسلمون

14 _ تسليم همه جانبه پيامبر ( ص ) و پيروانش

در برابر خداوند

و نحن له مسلمون

از حذف متعلق تسليم، عموميّت آن استفاده مى شود.

15 _ تسليم ، روح دين خداوند ( شريعت اسلام )

و نحن له مسلمون

گويا جمله {و نحن له مسلمون}، خلاصه اى از مطالب گذشته است.

16 _ تسليم ، فقط بايد در برابر خداوند و براى او باشد .

و نحن له مسلمون

حصر از تقديم ظرف {له} بر متعلّقش {مسلمون} استفاده مى شود.

17 _ تسليم مؤمنان در برابر خداوند ، هماهنگ با تسليم تمامى موجودات در برابر او

و له اسلم من فى السموات و الارض . .. و نحن له مسلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 85 - 3،6،11

3 _ برگزيدن راه و روشى غير از تسليم در برابر خدا ، مورد پذيرش او نيست .

و من يبتغ غير الاسلام ديناً فلن يقبل منه

بنابراينكه مراد از {الاسلام}، به قرينه آيه قبل، معناى لغوى آن باشد، يعنى: تسليم در برابر خدا.

6 _ مسلمانان ( كسانى كه در برابر خدا تسليم هستند ) ، بهره مند از سعادت و مصون از زيان در آخرت

و من يبتغ . .. و هو فى الاخرة من الخاسرين

11 _ تسليم در برابر خدا و انتخاب دين اسلام ، نتيجه دورانديشى انسان

و من يبتغ غير الاسلام . .. و هو فى الاخرة من الخاسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 1 - 19

19 _ لزوم تسليم در برابر احكام الهى

إنّ اللّه يحكم ما يريد

هدف از بيان و يادآورى حاكميت الهى پس از تبيين احكام ياد شده اين است كه مؤمنان با توجه به

آن، در برابر احكام ياد شده، تسليم شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 4،6

4 _ پيامبران يهود ، تسليم در برابر خداوند و قوانين او

يحكم بها النبيون الذين اسلموا

{الذين اسلموا} صفت توضيحى براى {النبيون} است.

6 _ ضرورت تسليم در برابر خدا و احكام او

يحكم بها النبيون الذين اسلموا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 111 - 7،12

7 _ تسليم در برابر دستورات خداوند و رسولش مسيح ( ع ) از ويژگى هاى بارز حواريون مسيح

و اشهد باننا مسلمون

جمله {ءامنوا بى و برسولى} حكايت از آن دارد كه متعلق {مسلمون} اوامر خدا و رسول او حضرت مسيح است.

12 _ تسليم در برابر فرمان هاى خداوند ، يكى از اهداف اديان الهى

و اشهد باننا مسلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 14 - 18

18 _ پذيرش ولايت خداوند، مستلزم تسليم شدن محض در برابر اوست.

قل أغير اللّه أتخذ وليا . .. قل إنى أمرت أن أكون أول من أسلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 71 - 23،26

23 _ آدمى وظيفه دار تسليم در برابر پرودگار جهان است.

و أمرنا لنسلم لرب العلمين

چنانكه جمعى از اهل ادب (مانند كسائى و فراء) گفته اند، لام پس از ماده {أمر} حرف مصدرى است به معنى {ان}. بنابراين فعل {نسلم} به تأويل مصدر رفته است و مفعول دوم براى {أمرنا} محسوب مى گردد.

26 _ توحيد و اعتقاد به آن راه تسليم شدن در برابر پروردگار جهان

است.

و أمرنا لنسلم لرب العلمين

جمله {لنسلم} مفعول لاجله براى {أمرنا} و مفعول دوم آن به قرينه قسمتهاى قبلى آيه {التوحيد} است. لذا معنى آيه چنين مى شود: ما فرمان به توحيد يافتيم، به جهت آنكه در برابر پروردگار جهان تسليم شويم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 163 - 5،6

5 _ پيامبر(ص) داراى مقام تسليم و پذيرنده فرمانهاى خدا

و بذلك أمرت و أنا أول المسلمين

{اسلام}، مصدر {المسلمين}، به معناى تسليم شدن و متعلق {المسلمين} به دليل جمله قبل فرمانهاى خداوند است. بنابراين {انا أول المسلمين} يعنى من اول كسى هستم كه تسليم دستورهاى خدا شده ام.

6 _ جايگاه پيامبر(ص) در مقام تسليم، جايگاهى برتر از همه تسليم شدگان در برابر خدا

و أنا أول المسلمين

اول بودن گاهى به اعتبار زمان است و گاهى به اعتبار رتبه و مقام. به نظر مى رسد در جمله {أنا أول المسلمين} دومين معنا مراد باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 84 - 3

3 _ موسى ( ع ) تسليم و توكل را نشانه هاى ايمان راستين به خدا اعلام كرده و قوم خويش را به دست يافتن به آن فراخواند .

و قال موسى يقوم إن كنتم ءامنتم باللّه فعليه توكلوا إن كنتم مسلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 81 - 13

13- تسليم بودن در برابر خدا ، نمود سپاسگزارى انسان در برابر او

لعلّكم تشكرون . .. كذلك يتمّ نعمته عليكم لعلّكم تسلمون

برداشت فوق با توجه به ارتباط اين آيه با آيه 78 (و الله

أخرجكم من بطون . .. لعلّكم تشكرون) است كه در آن شكر و سپاس پروردگار، هدف و فلسفه اعطاى نعمتها به انسان معرفى شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 27 - 9،10

9- انقياد كامل در برابر خداوند ، جلوه عبوديت در برابر او است .

بل عباد مكرمون . لايسبقونه بالقول و هم بأمره يعملون

10- تسليم كامل و انقياد محض در برابر خداوند ، امرى شايسته و بايسته

لايسبقونه بالقول و هم بأمره يعملون

برداشت ياد شده از توصيف و تمجيد خداوند از فرشتگان به {منقاد و تسليم بودن} استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 78 - 17

17 - تسليم بودن در برابر خدا ، روح شريعت پيامبر ( ص )

هو سمّيكم المسلمين من قبل و فى هذا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 81 - 8

8 - تسليم بودن در برابر خدا ، نمود حقيقى ايمان است .

يؤمن ب_اي_تنا فهم مسلمون

تفريع {هم مسلمون} بر {من يؤمن} بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 91 - 2

2 - پرستش پروردگار يگانه و تسليم محض در برابر او ، پيام و هدف استوار و تغييرناپذير پيامبر ( ص )

إنّما أُمرت أن أعبد ربّ ه_ذه البلدة . .. أن أكون من المسلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 12 - 4

4 - تسليم در برابر خداوند ، روح اسلام و ساير

اديان توحيدى

أُمرت لأن أكون أوّل المسلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 66 - 6

6 - پيامبر ( ص ) ، موظف به تسليم همه جانبه در برابر پروردگار جهان

و أُمرت أن أُسلم لربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 69 - 1،2

1 - ايمان به آيات الهى و تسليم محض بودن در برابر خداوند ، دو ويژگى بارز بندگان خاص خداوند است .

ي_عباد . .. الذين ءامنوا ب_اي_تنا و كانوا مسلمين

2 - ايمان به آيات الهى و تسليم بودن در برابر خداوند ، حقيقت عبوديت و بندگى است .

ي_عباد . .. الذين ءامنوا ب_اي_تنا و كانوا مسلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 1 - 11

11 _ لزوم تسليم روحى و درونى انسان ، در برابر حكم خدا و رسول *

إنّ اللّه سميع عليم

برداشت بالا بدان احتمال است كه وصف {عليم} پس از وصف {سميع} بيانگر اين جهت باشد كه اگر مؤمنان، رأى عجولانه خود را اظهار كنند، خداوند {سميع} است و اگر در دل نسبت به حكم خدا و رسول او موضعى مخالف داشته باشند، خداوند {عليم} است. بنابراين حتى در درون نيز، بايد منقاد حكم الهى باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 9 - 7

7 - لزوم ادامه جنگ با متجاوز ، تا مرحله تسليم وى در برابر امر الهى و گردن نهادن به صلح

فق_تلوا الّتى تبغى حتّى تفىء إلى أمر اللّه

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 36 - 2

2 - اسلام و تسليم در برابر خداوند ، روح اديان آسمانى

فما وجدنا فيها غير بيت من المسلمين

از اطلاق {مسلم} بر ايمان آورندگان به لوط(ع)، استفاده مى شود كه تنها بر امت پيامبراكرم(ص) {مسلم} اطلاق نشده; بلكه اين عنوان از آنِ تمامى پيروان اديان آسمانى بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 5 - 6

6 - تسليم در برابر خداوند ، ايمان به او ، فرمانبرى از او ، توبه ، عبادت و روزه دارى ، از اوصاف زنان شايسته در نگاه وحى

أزوجًا خيرًا منكنّ مسلم_ت مؤمن_ت ق_نت_ت ت_ئب_ت ع_بدت س_ئح_ت

{قنوت} (مصدر {قانتات}) به معناى اطاعت همراه با خضوع است (مفردات راغب). {سياحت} (ماده {سائحات}) به معناى سير در زمين به منظور عبادت است. اهل لغت و مفسران گفته اند: از آن جا كه روزه داران، تمام روز را بدون غذا سپرى مى كنند، به آنان {سائح} مى گويند (برگرفته از لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 66 - 2

2 _ ضرورت تسليم در برابر فرامين خداوند ، حتى در صورت فرمان او به خودكشى و ترك خانه و كاشانه

و يسلّموا تسليماً. و لو انّا كتبنا عليهم ان اقتلوا انفسكم او اخرجوا من دياركم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 67 - 2

2 _ پاداش بزرگ الهى ، پيامد تسليم همه جانبه در برابر احكام خداوند و عمل به مواعظ او

و يسلموا تسليما . .. و لو انّهم

فعلوا ما يوعظون به ... و اذاً لأَتيناهم من لدنّا

تسليم به رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 65 - 14،15

14 _ تسليم در برابر احكام و داورى هاى حاكمان حق ، از علايم ايمان است . *

فلا و ربّك لا يؤمنون حتّى يحكّموك . .. و يسلّموا تسليماً

چون امر قضاوت هميشگى و احكام قرآن جاودانى است و پيامبر (ص) در همه ادوار حضور ندارد، بنابراين آيه مزبور شامل همه رهبران الهى و جانشينان بحق آن حضرت خواهد بود.

15 _ لزوم تسليم در برابر رهبران الهى *

فلا و ربّك لا يؤمنون حتّى يحكّموك . .. و يسلّموا تسليماً

تسليم به غير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 136 - 12

12 - تسليم غير خدا شدن ، امرى نكوهيده و ناشايست

ملة إبرهيم حنيفاً و ما كان من المشركين

تقديم {له} بر {مسلمون} گوياى حصر است. بنابراين جمله {نحن له مسلمون} بيانگر دو حقيقت است: 1_ تسليم خدا بودن; 2_ تسليم غير او نشدن.

تسليم به قضاوت مشروع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 49 - 20

20 _ لزوم داورى بر اساس احكام الهى ، حتى با احتمال سرپيچى مردمان از پذيرش آن

و إن احكم . .. فان تولوا

تسليم به قضاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 156 - 3،7

3 - صابران كسانى هستند كه به هنگام مواجه شدن با مشكلات ، تسليم قضاى الهى بوده و همه شؤون خويش را از

خدا دانسته و آن را ابراز مى كنند .

و بشر الصبرين. الذين ... قالوا إنا للّه و إنا إليه رجعون

7 - بشارت الهى از آنِ مؤمنانى است كه در برخورد با مشكلات و ناملايمات ، تسليم قضاى الهى باشند .

و بشر الصبرين. الذين إذا أصبتهم مصيبة قالوا إنا للّه و إنا إليه رجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 157 - 8

8 - مؤمنانى كه در مصيبت ها و سختى ها صابر و تسليم قضاى الهى باشند ، تنها كسانى هستند كه به هدايت دست يافته اند .

و بشر الصبرين. الذين ... و أولئك هم المهتدون

ضمير فصل (هم) و معرفه بودن خبر (المهتدون) حاكى از حصر است.

تسليم به مادر موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 11 - 3

3 - تسليم بودن اعضاى خانواده در برابر دستورات مادر موسى

و قالت لأُخته قصّيه فبصرت به عن جُنُب

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه خواهر موسى، به محض شيندن فرمان مادر (قصّيه) بى درنگ به دنبال موسى روان شد.

تسليم به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 1 - 11

11 _ لزوم تسليم روحى و درونى انسان ، در برابر حكم خدا و رسول *

إنّ اللّه سميع عليم

برداشت بالا بدان احتمال است كه وصف {عليم} پس از وصف {سميع} بيانگر اين جهت باشد كه اگر مؤمنان، رأى عجولانه خود را اظهار كنند، خداوند {سميع} است و اگر در دل نسبت به حكم خدا و رسول او موضعى مخالف

داشته باشند، خداوند {عليم} است. بنابراين حتى در درون نيز، بايد منقاد حكم الهى باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 65 - 11

11 _ تسليم همه جانبه در برابر پيامبر ( ص ) و احكام قضايى آن حضرت ، از علايم ايمان

فلا و ربّك لا يؤمنون حتّى يحكّموك . .. و يسلّموا تسليماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 66 - 12

12 _ ارجاع داورى به پيامبر ، خشنودى از حكم وى و تسليم كامل در برابر ايشان ، سعادت و ثبات ايمان را در پى خواهد داشت .

فلا و ربّك . .. و لو انّهم فعلوا ما يوعظون به لكان خيراً لهم و اشدّ تثبيتاً

بنابر اينكه {ما يوعظون} مطالب بيان شده در آيه قبل باشد و نه قتل و هجرت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 68 - 2

2 _ ارجاع داورى به پيامبر ( ص ) و رضايت از حكم وى و تسليم او بودن ، از عوامل هدايت و دستيابى به صراط مستقيم است .

حتى يحكّموك . .. و لو انّهم فعلوا ما يوعظون به ... و لهديناهم صراطا مستقيما

بنابر اينكه مراد از {ما يوعظون به . .. }، همان مسائلى باشد كه در آيه 65 مطرح شده است; يعنى پذيرش حاكميت پيامبر (ص) و...

تسليم به مشيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 89 - 12،13،17،19

12 _ شعيب ( ع ) و مؤمنان به رسالتش ، انسانهايى

تسليم در برابر مشيت هاى خداوند

و ما يكون لنا أن نعود فيها إلا أن يشاء اللّه ربنا

13 _ ضرورت تسليم در برابر مشيت هاى خداوند

إلا أن يشاء اللّه ربنا

17 _ شعيب ( ع ) ، علم مطلق خداوند را دليل پذيرش ربوبيت وى و تسليم در برابر مشيتهايش دانست .

قال . .. إلا أن يشاء اللّه ربنا وسع ربنا كل شىء علماً

19 _ علم همه جانبه خداوند بر هستى ، ملاك لزوم تسليم در برابر مشيت اوست .

إلا أن يشاء اللّه ربنا وسع ربنا كل شىء علماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 51 - 7

7 _ مؤمنان راستين در انديشه انجام وظيفه و تسليم بودن به مشيت خدا و پذيراى هر پيروزى و شكست در راه او

إن تصبك حسنة تسؤهم قل لن يصيبنا إلا ما كتب اللّه لنا هو مولينا

تسليم در برابر عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 46 - 9

9- ناتوانى در مقابل عذاب الهى ، موجب تسليم شدن در برابر عذاب استيصال

أو يأخذهم فى تقلّبهم فما هم بمعجزين

{فا} در {فماهم} براى تعليل است.

تسليم در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 210 - 8

8 _ حصول ايمان و تسليم در قيامت ، سودى ندارد . *

و قضى الأمر

بنابراينكه مراد از آمدن عذاب و ملائكه، نزول آنها در قيامت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 28 - 2

2 - قيامت ، صحنه زانو زدن انسان و تسليم

الزامى او در برابر حق

و ترى كلّ أمّة جاثية

تسليم قاتل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 92 - 7

7 _ خونب هاى قتل از روى خطا ، بايد به طور كامل تسليم خانواده مقتول گردد .

و من قتل مؤمنا خطاً . .. و دية مسلّمة الى اهله

در معناى كلمه {مسلّمة} گفته شده است: {المدفوعة اليهم موفّرة غير منقّصة}. يعنى بايد به طور كامل و بدون هيچ كاستى تسليم شود. {مجمع البيان}.

تسليم قلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 19 - 17

17 _ تسليم از روى اعتقاد و باور قلبى ، تنها دين پذيرفته شده نزد خداوند

انّ الدّين عند اللّه الاسلام

امام باقر (ع) درباره آيه فوق فرمود: يعنى الدّين فيه الايمان.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 166، ح 22 ; نورالثقلين، ج 1، ص 323، ح 68.

تسليم گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 201 - 3

3 - قلب هاى جرم پيشه ، تسليم به هنگام مشاهده عذاب و نه در برابر دليل روشن وحى

بلسان عربىّ مبين . .. لايؤمنون به حتّى يروا العذاب الأليم

بنابر مفهوم غايت، مفاد آيه اين مى شود كه: مجرمان تنها با مشاهده عذاب دست از لجاجت برمى دارند.

تسليم محارب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 94 - 10

10 _ ضرورت پرهيز از كشتن افراد و يا گروه هاى از دشمنان محارب كه تسليم شده و خواهان ترك نبرد هستند .

و لا تقولوا لمن القى اليكم

السّلام لست مؤمنا

با توجه به معناى لغوى {سلام} (صلح)، مراد از القاى سلام، صلح خواهى است. يعنى اگر دشمن خواهان صلح است، نبرد با او جايز نيست و جمله {لست مؤمنا}، اشاره به اين معنى دارد كه در ترك تعرض، تنها ايمان شرط نيست ; بلكه تسليم و يا صلح خواهى نيز كافى است.

تسليم محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 64 - 12

12 _ پيامبر اكرم ( ص ) و پيروانش ، تسليم در برابر خداوند هستند .

فقولوا اشهدوا بانّا مسلمون

تسليم مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 1 - 4

4- تسليم شدن مشركان در برابر مسلمانان و پذيرش صلح در حديبيه ، فتحى بزرگ براى جبهه اسلام *

إنّا فتحنا لك فتحًا مبينًا

اهميت صلح حديبيه، از آن رو است كه مشركان تا آن روز، جز به نابودى مسلمانان نمى انديشيدند; اما باصلح حديبيه، آنان در حقيقت مجموعه مسلمانان را به عنوان گروهى قدرتمند، رسماً پذيرفتند و اين در صحنه سياسى، فتحى بزرگ براى مسلمانان بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 2 - 3

3 - مشركان ، تنها تسليم و متواضع در برابر قدرت سياسى و نظامى و نه منطق و برهان *

إنّا فتحنا . .. ليغفر لك اللّه

مراد از {غفران ذنب}، مى تواند زدايش بدگمانى ها و بدخواهى ها از سينه دشمنان باشد. با توجه به اين نكته، از مجموع دو آيه استفاده مى شود كه دل هاى سخت مشركان با منطق وحى، رام نگشته ولى

با پيروزى سياسى پيامبر(ص) در صلح حديبيه، به تسليم و تواضع واداشته شده است.

تسليم ملكه سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 38 - 3

3 - عزم ملكه سبا بر تسليم شدن در برابر سليمان ( ع ) ، پس از رد هداياى وى

قبل أن يأتونى مسلمين

از سخنان سليمان و تعبير {قبل أن يأتونى مسلمين} استفاده مى شود كه بلقيس مصمم بر تسليم شده بود و سليمان از قبل آن را مى دانست.

تسليم مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 16 - 3

3- احسان به والدين ، شكر ، صلاح جويى ، توبه و تسليم ، از جمله برترين اعمال مؤمنان

و وصّينا الإنس_ن بولديه إحس_نًا . .. نتقبّل عنهم أحسن ما عملوا

ارتباط اين آيه با آيه پيشين، گوياى برداشت ياد شده است.

تسليم و كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 80 - 6

6 _ ناسازگارى تسليم در برابر خدا ، با كفر ( اعتقاد به ربوبيّت غير خدا )

ايأمركم بالكفر بعد اذ انتم مسلمون

تلاش براى تسليم ملكه سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 37 - 5

5 - سليمان در تلاش مدام ، براى به تسليم واداشتن دربار سبا ، قبل از وقوع جنگ

فلنأتينّهم بجنود . .. و هم ص_غرون

لحن شديد و تهديدآميز سليمان(ع)، نشانگر آن است كه وى تلاش مى كرده تا كار به جنگ و خونريزى نينجامد; چه اين كه اگر او صرفاً مصمم بر جنگ

بود، هشدارهاى قبلى خلاف منطق جنگ به شمار مى آمد.

توصيه به تسليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 31 - 1

1 - راه ندادن انديشه سركشى به خود و آمدن و تسليم شدن ، فرمان سليمان ( ع ) به ملكه سبا و درباريان وى

ألاّ تعلوا علىّ و أتونى مسلمين

{علو} (مصدر {تعلوا}) به معناى استكبار و برترى جويى است. {اتيان} (مصدر {ائتونى}) نيز به معناى حاضر شدن و {اسلام} (مصدر {مسلمين}) معادل {تسليم} و {انقياد} است. آيه ياد شده حاوى سه فرمان است: الف) بر من برترى نجوييد. ب) نزد من بياييد. ج) تسليم دستورات من باشيد.

حقيقت تسليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 23 - 10

10_ { عن أبى عبدالله ( ع ) . . . قال : أتدرون ما التسليم ؟ . . . هو والله الإخبات قول الله عزوجل : { الذين آمنوا و عملوا الصالحات و أخبتوا إلى ربّهم } ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: آيا مى دانيد تسليم چيست؟ . .. به خدا سوگند! تسليم همان إخبات است و آن سخن خداست كه فرمود: ... و أخبتوا إلى ربّهم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 28 - 7

7_ { عن أبى عبدالله ( ع ) قال : . . . فأما ما فرض على القلب من الإيمان فالإقرار والمعرفة والعقد والرضا والتسليم بأن لاإل_ه إلاّ الله وحده لا شريك له ، . . . و أن محمداً عبده و رسوله .

. . و هو عمله و هو قول الله عزوجل : . . . { ألا بذكر الله تطمئنّ القلوب } . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه: آن [نوع ]ايمانى كه بر قلب واجب است، عبارت است از اقرار، شناخت، عهد و پيمان، رضايت و تسليم شدن به اينكه معبودى جز الله نيست و او تنهاست و شريكى ندارد . .. و اينكه محمد بنده و رسول خداست و اين [اقرار و ...] عمل قلب است و آن سخن خداى عزوجل است: ... ألا بذكر الله تطمئنّ القلوب ...}.

دعوت به تسليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 20 - 6

6 _ پيامبر ( ص ) ، مأمور دعوت اهل كتاب و مشركان مكه و درس نخواندگان فاقد كتاب به تسليم در برابر خدا

و قل للّذين اوتوا الكتاب و الامّيّن ءاسلمتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 108 - 6

6- روحيه تسليم ، امرى مهم در اديان الهى و پيامبر ( ص ) فراخوان مردم به آن

فهل أنتم مسلمون

جمله {فهل أنتم مسلمون} متضمن معناى امر (أسلموا) است و از اين كه پيامبر(ص) همراه دعوت مردم به توحيد، آنان را به تسليم در برابر خدا فراخوانده است، اهميت و جايگاه بلند آن به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 31 - 5

5 - فراخوانى دربار سبا از سوى سليمان براى تسليم شدن در برابر خداى يگانه

بسم اللّه الحم_ن الرحيم . .. و أتونى مسلمين

برداشت

ياد شده مبتنى بر اين احتمال است كه مراد از {مسلمين} (به قرينه {بسم اللّه. ..}) و نيز آيه 44 (أسلمت مع سليمان للّه) تسليم شدن در برابر خدا باشد; يعنى، {و أتونى مسلمين للّه}.

دعوت به تسليم به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 7 - 5،8

5 - دعوت كردن مردم به تسليم شدن در برابر خداوند و دستور هاى او ، رسالت پيامبراكرم ( ص )

و هو يدعى إلى الإسل_م

{يدعى} به صورت مجهول آمده است; چون، دعوت كننده (پيامبراكرم(ص)) معلوم مى باشد. بنابراين، اصل جمله به شكل زير است: {و الرسول يدعوه إلى الإسلام}. گفتنى است كه كلمه {اسلام} در لغت به معناى تسليم و انقياد است و دين خداوند بدين جهت اسلام ناميده شده كه مردم را به اطاعت و انقياد در برابر فرمان ها و دستورات الهى فرا مى خواند.

8 - دعوت مردم از سوى پيامبر ( ص ) به تسليم و انقياد در برابر خداوند _ و نه فراخوانى آنان به اطاعت خويش _ نشانه حقانيت او است .

و من أظلم ممّن افترى على اللّه . .. و هو يدعى إلى الإسل_م

دلايل تسليم به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 131 - 7

7 - ربوبيت خدا ، بر همه هستى ها و عوالم ، دليل ابراهيم ( ع ) براى تسليم شدنش در برابر خدا

أسلمت لرب العلمين

مقتضاى محاوره خداوند و ابراهيم(ع) آن بود كه او در پاسخ خداوند بگويد {أسلمت لك}. آوردن {لرب العالمين} به جاى {لك} اشاره به نكاتى دارد;

از جمله بيان حقيقت با ارائه دليل آن; يعنى، چون ابراهيم دانست كه خداوند رب العالمين است، تسليم او شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 14 - 9

9_ ناتوانى همگان ، از آوردن همانند براى قرآن ، دليل لزوم پذيرش اسلام و تسليم شدن در برابر خداست .

فإلّم يستجيبوا لكم . .. فهل أنتم مسلمون

برداشت فوق ، با توجه به حرف {فاء} كه جمله {هل أنتم . ..} را بر {فإلّم يستجيبوا ...} تفريع كرده است ، استفاده مى شود.

زمينه تسليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 210 - 6،10

6 _ برخى از مردم براى تسليم شدن در برابر خداوند ، منتظر آمدن خداوند و ملائكه هستند .

هل ينظرون الاّ ان يأتيهم اللّه فى ظلل من الغمام و الملئكة و قضى الأمر

بنابراينكه جمله {هل ينظرون}، تهديد به عذاب نباشد; بلكه بيان يك واقعيّت _ كه همان توقّع نابجاى مردم است _ باشد.

10 _ توجه به بازگشت همه چيز به سوى خداوند ، زمينه تسليم شدن در برابر او و پرهيز از پيروى شيطان

و لا تتبعوا خطوات . .. و الى اللّه ترجع الأمور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 7 - 33

33 _ رسوخ در علم ، زمينه ايجاد روحيّه تسليم در برابر خدا و آيات او

و الراسخون فى العلم يقولون امنّا به

جلمه {امنّا . .. } و همچنين لحن آيه، دلالت بر تسليم ايشان دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده -

5 - 111 - 11

11 _ تسليم در برابر فرمان هاى الهى ، در گرو رسيدن به مراحل والاتر ايمان

و اذ اوحيت إلى الحواريون . .. قالوا ءامنا و اشهد باننا مسلمون

حواريون مؤمن تنها پس از تقويت ايمانشان بر اثر الهام الهى به مقام تسليم رسيدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 10 - 13

13 _ يادآورى نعمتهاى الهى راهى براى توجه دادن انسانها به آيات خدا و ايجاد روحيه تسليم در برابر احكام او

و لقد مكنكم فى الأرض . .. قليلا ما تشكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 42 - 6

6 - علم و معرفت ، زمينه ساز خضوع و تسليم انسان در برابر حق

و أُوتينا العلم من قبلها و كنّا مسلمين

تقديم {علم} بر {اسلام} مى تواند بيانگر مطلب فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 22 - 8

8 - توجه به بازگشت همه امور به خداوند ، برانگيزاننده انسان به تسليم شدن كامل در برابر او است .

و من يسلم وجهه إلى اللّه . .. و إلى اللّه ع_قبة الأُمور

ذكر {و إلى اللّه عاقبة الأُمور} پس از بيان نتيجه تسليمِ همراه احسان (فقد استمسك. ..)، مى تواند به منظور ايجاد انگيزه در انسان باشد تا او، براى به دست آوردن عاقبت پسنديده، به دنبال مقام تسليم برود.

زمينه تسليم به حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 30 - 3

3- تقوا ، زمينه ساز اعتراف به حقايق و تسليم

شدن در برابر آن

و قيل للذين اتّقوا ماذا أنزل ربّكم قالوا خيرًا

برداشت فوق با توجه به آيه 23 و 24 اين سوره است كه در آنها برخورد مستكبران را با همين سؤال مطرح كرده بود و آنان به دليل برخوردارى از روحيه استكبارى، قرآن را ساخته و پرداخته انسانها دانسته بودند. اما در اين جا متقين را مطرح كرده است كه به دليل داشتن تقوا در برابر واقعيت وحى، تسليم شده اند و آن را خير محض تلقى كرده اند.

زمينه تسليم به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 131 - 8

8 - باور به ربوبيت خدا بر جهان آفرينش ، وادار كننده آدمى به تسليم و اطاعت خدا

أسلمت لرب العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 101 - 25

25_ پذيرش ولايت خداوند ، زمينه ساز تسليم شدن در برابر خدا و شايسته بودن براى همزيستى با صالحان در سراى آخرت

أنت ولىّ فى الدنيا و الأخرة توفنى مسلمًا و ألحقنى بالص_لحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 81 - 11

11- توجه به اهميت و گستردگى نعمت هاى خداوند ، زمينه ساز تسليم شدن انسان در برابر خواست و فرمان اوست .

كذلك يتمّ نعمته عليكم لعلّكم تسلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 34 - 12

12 - الوهيت يگانه خدا ، مقتضى تسليم محض بودن در برابر او و روى بر تافتن از غير او

فإل_هكم إل_ه وحد فله أسلموا

{له} متعلق به {أسلموا} بوده

و تقديم آن مفيد حصر است; يعنى، فقط تسليم خدا بشويد و از طاعت غير او روى برتابيد. تفريع {له أسلموا} بر جمله {إل_هكم إل_ه واحد} با حرف {فا}، اين معنا را مى رساند كه: با توجه به اين كه معبود همه شما، تنها خداى يگانه است، ضرورت دارد كه تنها از او فرمان ببريد و از تسليم شدن به غير او، بپرهيزيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 54 - 3

3 - ربوبيت خداوند ، مقتضى توبه و بازگشت گنه كاران به سوى او و تسليم شدنشان در برابر او است .

و أنيبوا إلى ربّكم و أسلموا له

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 38 - 2

2 - توجه به ربوبيت خداوند ، موجب شيفتگى انسان نسبت به انجام دستورات او است .

و الذين استجابوا لربّهم

با توجه به توضيح برداشت قبل و به كار رفتن كلمه {ربّ}، مى توان استفاده كرد كه در اثر توجه به ربوبيت الهى، فرمان هاى خداوند براى انسان، سهل و آسان گشته و انسان مشتاقانه به اجراى آن خواهد پرداخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 33،35

33- سن چهل سالگى ، مقتضى گرايش انسان به توبه و تسليم در برابر پروردگار

و بلغ أربعين سنة قال ربّ . .. إنّى تبت إليك و إنّى من المسلمين

از اين كه خداوند، در مرحله رسيدن انسان به چهل سالگى، مسأله توبه و تسليم را مطرح ساخته; استفاده مى شود كه در رسيدن به اين سن، خصوصيتى وجود

دارد كه انسان صالح با انگيزه فزون ترى به سوى خداوند رو مى آورد.

35- توبه راستين ، در پى دارنده تسليم انسان در برابر پروردگار *

إنّى تبت إليك و إنّى من المسلمين

برداشت بالا بدان احتمال است كه آمدن {إنّى من المسلمين} در پى {إنّى تبت إليك}، بيانگر مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 1 - 7

7 _ تقواى الهى ، مستلزم تسليم محض بودن در برابر حكم خدا و رسول

لاتقدّموا بين يدى اللّه و رسوله و اتّقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 48 - 9،10

9- با مطالعه ژرف موجودات مادى ، مى توان انقياد و تذلل آنها را در برابر خداوند به دست آورد .

أو لم يروا إلى ما خلق الله من شىء يتفيّؤا ظل_له عن اليمين و الشمائل سجّدًا لله و

10- توجه به انقياد و تذلّل پديده هاى مادى در برابر خداوند ، زمينه ساز تسليم شدن انسان در برابر اوست .

أو لم يروا إلى ما خلق الله من شىء . .. سجّدًا لله و هم دخرون

دعوت به ژرف انديشى درباره سجده و تذلّل موجودات مادى دربرابر خداوند، در واقع دعوت به عبرت آموزى از آنهاست.

زمينه تسليم به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 1 - 7

7 _ تقواى الهى ، مستلزم تسليم محض بودن در برابر حكم خدا و رسول

لاتقدّموا بين يدى اللّه و رسوله و اتّقوا اللّه

زمينه هاى تسليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 -

آل عمران - 3 - 19 - 2

2 _ عدالت ، يكتايى ، اقتدار و حكمت خداوند مقتضى تسليم شدن انسان ، تنها در برابر او

قائماً بالقسط لا اله الاّ هو العزيز الحكيم. انّ الدّين عند اللّه الاسلام

مستفاد از ارتباط آيه مورد بحث با آيه پيشين.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 102 - 4،6،8

4 _ رعايت تقواى كامل و شايسته و تسليم همه جانبه در برابر خداوند ، اعتصام و تمسك به اوست .

و من يعتصم باللّه . .. اتقوا اللّه حق تقاته و لا تموتنّ الاّ و انتم مسلمون

گويا آيه مورد بحث بيانى است براى شيوه تحقق و عينيّت يافتن اعتصام به خداوند.

6 _ ترس از خدا و رعايت تقوا ، زمينه ساز تسليم دائمى و همه جانبه در برابر خداوند

اتقوا اللّه حقّ تقاته و لا تموتنّ الاّ و انتم مسلمون

جمله {و لا تموتنّ الاّ و انتم مسلمون}، دالّ بر دوام است و حذف متعلق {مسلمون}، دلالت بر همه جانبه بودن تسليم دارد.

8 _ رعايت تقواپيشگى به شايستگى تمام ، تسليم دائمى و همه جانبه در برابر خداوند است .

اتّقوا اللّه حقّ تقاته و لا تموتنّ الاّ و انتم مسلمون

بنابراينكه جمله {و لا تموتنّ} كه دلالت بر دوام تسليم همه جانبه دارد، تفسير {حق تقاته} باشد.

عفو اهل تسليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 16 - 5

5- عفو و اغماض خداوند ، از خطا ها و لغزش هاى شكرگزاران تائب و تسليم به درگاه پروردگار

و نتجاوز عن سيّئاتهم

علم سليمان(ع) به تسليم ملكه سبأ

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 38 - 4

4 - آگاهى يافتن سليمان ( ع ) از تصميم بلقيس مبنى بر تسليم شدنش در برابر وى

قال ي_أيّها الملؤا . .. قبل أن يأتونى مسلمين

عوامل تسليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 208 - 3

3 _ روح ايمان ، تسليم در برابر خداوند و پرهيز از پيروى شيطان است . *

يا ايها الذين . .. ادخلوا فى السِلم كافّة و لا تتبعوا خطوات الشيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 209 - 12

12 _ آگاهى از عزت و حكمت الهى ، زمينه تسليم در برابر خداوند و دورى از متابعت شيطان

ادخلوا فى السلم . .. و لا تتبعوا ... ان اللّه عزيز حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 210 - 2

2 _ برخى از مردم تا هنگامى كه عذاب الهى نازل نشود ، تسليم نمى شوند و ايمان نمى آورند .

هل ينظرون الا ان ياتيهم اللّه فى ظلل من الغمام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 94 - 3

3 _ روى آوردن به درگاه خدا و تسليم خاضعانه در برابر او از اهداف گرفتار ساختن جوامع كفرپيشه به بلا ها و سختيها

أخذنا أهلها بالبأساء و الضراء لعلهم يضرعون

عوامل تسليم به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 72 - 6

6 _ باور به اينكه حشر آدمى

تنها به سوى خداست، برانگيزاننده او به تسليم در برابر خداوند و پروا از اوست.

و أمرنا لنسلم لرب . .. و اتقوه و هو الذى إليه تحشرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 108 - 5

5- وحدانيت خداوند ، مستلزم تسليم و انقياد مستمر در برابر او است .

أنّما إل_هكم إل_ه وحد فهل أنتم مسلمون

جمله {فهل أنتم مسلمون} جواب شرط مقدر و محذوف است و {فاء} براى ربط اين دو جمله مى باشد. بنابراين پيام آيه چنين مى شود: خداى شما يكى است و اين وحى الهى به من است. آيا پس از آگاهى به اين حقيقت تسليم آن خواهيد شد; يعنى، آگاهى و اعتقاد به توحيد، مستلزم تسليم و انقياد است. گفتنى است اسميه بودن جمله، دلالت بر استمرار دارد.

فرجام تسليم به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 2 - 4

4- مسلمان و تسليم خدا بودن ، فرجامى نيك و پسنديده دارد .

ربما يودّ الذين كفروا لو كانوا مسلمين

فضايل اهل تسليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 35 - 2

2 - فرمانبران و تسليم شدگان فرمان هاى الهى ، در نگاه ارزشى اسلام با مجرمان و تبهكاران برابر نيستند ; بلكه آنان برتراند .

أفنجعل المسلمين كالمجرمين

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه {مسلمين} در معناى لغوى آن به كار رفته باشد; نه اصطلاحى

فضيلت تسليم به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 125 - 1

1 _ تسليم

خدا بودن با تمام وجود به همراه انجام كار هاى نيك و شايسته ، بهترين آيين است .

و من احسن ديناً ممن اسلم وجهه للّه و هو محسن

مراد از {وجه}، ذات و نفس آدمى است كه از آن به تمام وجود تعبير شده است; {محسن} در برداشت فوق به معناى انجام دهنده كار نيك گرفته شده است.

قياس اهل تسليم با گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 35 - 2

2 - فرمانبران و تسليم شدگان فرمان هاى الهى ، در نگاه ارزشى اسلام با مجرمان و تبهكاران برابر نيستند ; بلكه آنان برتراند .

أفنجعل المسلمين كالمجرمين

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه {مسلمين} در معناى لغوى آن به كار رفته باشد; نه اصطلاحى

مراتب تسليم به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 128 - 5،6

5 - تسليم بودن در برابر خدا ، داراى مراتب و درجات است .

ربنا واجعلنا مسلمين لك

چون ابراهيم و اسماعيل (ع)، تسليم خدا بودند ولى باز هم تقاضاى توفيق براى نيل به اين مقام را داشتند، معلوم مى شود: مقام تسليم، داراى درجات و مراتب است.

6 - تمامى ذريه ابراهيم و اسماعيل ( ع ) ، شايستگى نايل شدن به مراحل والاى تسليم را دارا نيستند .

و من ذريتنا أمة مسلمة لك

{من} در {من ذريتنا} براى تبعيض است و گوياى برداشت فوق مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 14 - 22

22 _ پيامبر(ص) بايد در بالاترين مرتبه تسليم در برابر خداوند باشد.

قل

إنى أمرت أن أكون أول من أسلم

اگر اولويت مطرح شده در آيه از نظر رتبه و درجه تسليم باشد، پيامبر(ص) مأمور به كسب پيشتازى در مقام تسليم است.

مقام تسليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 128 - 2،6

2 - ابراهيم و اسماعيل ( ع ) از خداوند خواستند تا از ميان نسلشان گروهى را به مقام تسليم نايل سازد .

و من ذريتنا أمة مسلمة لك

در برداشت فوق {من} در {من ذريتنا} به معناى بعض گرفته شده است.

6 - تمامى ذريه ابراهيم و اسماعيل ( ع ) ، شايستگى نايل شدن به مراحل والاى تسليم را دارا نيستند .

و من ذريتنا أمة مسلمة لك

{من} در {من ذريتنا} براى تبعيض است و گوياى برداشت فوق مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 111 - 8

8 _ حواريون پس از اظهار ايمان خالصانه ، از خداوند خواستند تا بر نيلشان به مقام تسليم گواه باشد .

و اذ اوحيت . .. و اشهد باننا مسلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 163 - 5،6

5 _ پيامبر(ص) داراى مقام تسليم و پذيرنده فرمانهاى خدا

و بذلك أمرت و أنا أول المسلمين

{اسلام}، مصدر {المسلمين}، به معناى تسليم شدن و متعلق {المسلمين} به دليل جمله قبل فرمانهاى خداوند است. بنابراين {انا أول المسلمين} يعنى من اول كسى هستم كه تسليم دستورهاى خدا شده ام.

6 _ جايگاه پيامبر(ص) در مقام تسليم، جايگاهى برتر از همه تسليم شدگان در برابر خدا

و أنا أول المسلمين

اول بودن گاهى به اعتبار زمان

است و گاهى به اعتبار رتبه و مقام. به نظر مى رسد در جمله {أنا أول المسلمين} دومين معنا مراد باشد.

ملاكهاى تسليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 89 - 19

19 _ علم همه جانبه خداوند بر هستى ، ملاك لزوم تسليم در برابر مشيت اوست .

إلا أن يشاء اللّه ربنا وسع ربنا كل شىء علماً

موانع تسليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 66 - 7

7 _ وابستگى انسان به خويش ، شهر و ديار ( خانه و كاشانه ) مانعى جهت تسليم در برابر خداوند

و يسلّموا تسليماً. و لو انّا كتبنا ... ما فعلوه الّا قليل منهم

موانع تسليم در برابر دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 15 - 3

3- لجاجت و هدايت ناپذيرى ، عامل عدم تسليم و مقاومت در برابر تعاليم آسمانى

و لو فتحنا عليهم بابًا من السّماء فظلّوا فيه يعرجون . لقالوا إنما سكّرت أبصرنا

مؤمنان و مقام تسليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 84 - 10

10 _ راه يافتگان از مرحله ايمان به مقام تسليم ، بر توكل به خدا توانمندند .

إن كنتم ءامنتم باللّه فعليه توكلوا إن كنتم مسلمين

نشانه تسليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 46 - 3

3 - سجده ، جلوه بارز بندگى ، پرستش و تسليم در ميان ملت ها در طول تاريخ

فأُلقى السحرة س_جدين

نشانه هاى تسليم

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 120 - 5

5 _ به خاك افتادن و سجده كردن ، از ديرباز جلوه بارز بندگى ، پرستش و تسليم بوده است .

و ألقى السحرة سجدين

ظاهراً مراد از {سجده} پيشانى بر خاك ساييدن است. بنابراين كلمه {سجدين} بيانگر اين است كه اظهار خضوع با پيشانى بر خاك نهادن (سجده) سابقه طولانى داشته و آيه بعد {ءامنا برب العلمين} دلالت مى كند كه اين عمل براى اظهار بندگى بوده است.

نشانه هاى تسليم به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 72 - 3

3 _ اقامه نماز و تقوا، نشانه تسليم شدن در برابر پروردگار است.

و أمرنا لنسلم لرب العلمين. و أن أقيموا الصلوة و اتقوه

چون {تسليم} مذكور در آيه قبل حالتى درونى و تمكينى نفسانى است، امر به تقوا و اقامه نماز در پى آن مى تواند اشاره به جلوه هاى عملى آن حالت درونى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 92 - 4

4 - تلاش براى هدايت خلق با پيام وحى ، تبلور روحيه عبوديت و تسليم در برابر خدا

إنّما أُمرت أن أعبد . .. و أُمرت أن أكون من المسلمين . و أن أتلوا القرءان

با توجه به ارتباط {و أن أتلوا} با آيه قبل، مى توان مطلب ياد شده را استفاده كرد. ضمناً از تعبير {فمن اهتدى...} استفاده مى شود كه تلاوت مزبور، تلاوت شخصى نيست; بكله تلاوتى است در راستاى تبليغ و هدايت مردمان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17

- احقاف - 46 - 15 - 37

37- روحيه شكر و صلاح جويى ، نمود توبه و تسليم در برابر پروردگار *

قال ربّ أوزعنى أن أشكر . .. إنّى تبت إليك و إنّى من المسلمين

بيان تعليل گونه {إنّى تبت. ..} _ آن هم به صورت فعل ماضى _ نشان مى دهد كه اساس گرايش فرد به شكر و صلاح، داشتن پيش زمينه توبه و تسليم است.

نعمت تسليم به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 101 - 20

20_ تسليم خدا بودن تا پايان عمر ، از نعمت هاى بزرگ الهى است .

توفنى مسلمًا

جمله {مرا در حال تسليم بميران} (توفنى مسلماً) كنايه از اين است كه من همواره تسليم تو باشم به گونه اى كه در هر لحظه و شرايطى كه جان دادم ، با اين وصف قرين بوده باشم.

وصول به مقام تسليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 129 - 8

8 - رسيدن امت ها به مقام تسليم در گرو بعثت پيامبران ; آموزش كتاب آسمانى و معارف و احكام دينى و پاك شدن از آلودگيهاست .

من ذريتنا أمة مسلمة لك . .. ربنا وابعث فيهم رسولا منهم يتلوا ... يزكّيهم

به نظر مى رسد درخواست ابراهيم (ع) و اسماعيل(ع) براى بعثت پيامبرى از ميان ذريه آنها درپى درخواست تشكيل {امت مسلمه} بدين جهت باشد كه: بعثت و هدفهاى آن، از ضروريات بنيادى براى تشكيل {امت مسلمه} است.

وعده به اهل تسليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 16 -

11

11- قبولى اعمال نيك و ورود در زمره بهشتيان ، وعده هميشگى و تخلف ناپذير الهى به اهل تسليم ، صلاح و شكر

وعد الصدق الذى كانوا يوعدون

تشبيهات از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تشبيهات

تشبيه به آتش افروز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 17 - 1

1 - حالت منافقان در اظهار ايمان ، به كسى مى ماند كه براى رهايى از ظلمت ، آتشى ناپايدار و گذرا برافروزد .

مثلهم كمثل الذى استوقد ناراً فلمّا أضاءت ما حوله ذهب اللّه بنورهم

{استيقاد} (مصدر استوقد) به معناى آتش افروختن است. {لما} حرف شرط است و جواب آن محذوف مى باشد و جمله {ذهب اللّه ...} بيانگر آن جواب است; يعنى: آن گاه كه آتش اطراف او را روشن كرد، خاموش شود و او در تاريكى بماند.

تشبيه به آغاز خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 29 - 13

13 _ شباهت و همگونى معاد انسانها با آغاز آفرينش آنان

كما بدأكم تعودون

تشبيه به باديه نشينان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 97 - 7

7 _ جاهلان به حدود و احكام الهى همانند بيابان گردان دور از تمدنند ، هر چند كه شهر نشين باشند .

الأعراب . .. أجدر ألّا يعلموا حدود ما أنزل اللّه

از آيه تلازم ميان بدوى بودن و ندانستن احكام الهى استفاده مى شود.

تشبيه به باران در تاريكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 19 - 2

2 - قرآن براى منافقان بسان بارانى است همراه با رعد

و برق در شبى تاريك و مخوف

أو كصيب من السماء فيه ظلمت و رعد و برق

تشبيه به برق در تاريكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 19 - 2

2 - قرآن براى منافقان بسان بارانى است همراه با رعد و برق در شبى تاريك و مخوف

أو كصيب من السماء فيه ظلمت و رعد و برق

تشبيه به بى عقلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 42 - 2،5

2 _ مشركانى كه قرآن را از زبان پيامبر ( ص ) مى شنيدند و به آن ايمان نمى آوردند مانند كسانى هستند كه از حس شنوايى محروم و از نيروى عقل و انديشه بى بهره اند .

و منهم من يستمعون إليك أفأنت تسمع الصمّ و لو كانوا لا يعقلون

5 _ مردمى كه به آيات قرآن گوش فرادهند و به آن ايمان نياورند ، مانند كسانى هستند كه از حس شنوايى محروم و از قوه عاقله بى نصيبند .

و منهم من يستمعون إليك أفأنت تسمع الصمّ و لو كانوا لا يعقلون

تشبيه به بينايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 50 - 10

10 _ تنها وحى الهى تعيين كننده وظايف و شأن پيامبر(ص) است.

قل لا أقول لكم . .. إنى ملك إن أتبع إلا ما يوحى إلىّ

تشبيه به جن زده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 71 - 14

14 _ مرتد مانند جن زده است كه روى زمين بى هدف و سرگردان راه مى

پيمايد.

و نرد على اعقابنا . .. كالذى استهوته الشيطين فى الأرض حيران

تشبيه به حيوان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 171 - 1

1 - مَثَل كفرپيشگان ، مَثَل حيوانى است كه از درك شنيده ها ناتوان است .

و مثل الذين كفروا كمثل الذى ينعق بما لايسمع

{نعق} (مصدر ينعق) به معناى: نهيب چوپان بر گوسفندان و امر و نهى اوست و مراد از {ما لايسمع} گوسفند و مانند آن مى باشد. به گفته مفسران در آيه شريفه، كافران لجوج به گوسفندان و دعوت كنندگان به معارف دين به چوپان تشبيه شده اند. بر اين مبنا بخشى از مشبه ذكر نشده و تقدير كلام چنين است: مثل الذين كفروا و الذى يدعوهم الى الأيمان كمثل الذى ... .

تشبيه به رعد در تاريكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 19 - 2

2 - قرآن براى منافقان بسان بارانى است همراه با رعد و برق در شبى تاريك و مخوف

أو كصيب من السماء فيه ظلمت و رعد و برق

تشبيه به سرگردان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 71 - 19

19 _ مرتد به سرگردانى در بيابان مى ماند كه شيطانها او را به بى راهه مى خوانند و گروهى نيز او را به راه هدايت دعوت مى كنند.

كالذى استهوته الشيطين فى الأرض حيران له أصحب يدعونه إلى الهدى ائتنا

{فى الأرض} متعلق به {استهوى} است، و {استهوى فى الأرض} به معنى عقل او را در بيابان ربوده اند، مى تواند باشد و مراد

از {اصحاب} در {له اصحاب يدعونه} ممكن است مشركان و يا موحدان باشند كه در برداشت فوق احتمال دوم برگزيده شده است.

تشبيه به شب تاريك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 27 - 8

8 _ چهره مردمان زشت كار در قيامت ، مانند پاره اى از شب ديجور ، سياه خواهد بود .

و الذين كسبوا السيئات . .. كأنما أغشيت وجوههم قطعاً من الّيل مظلماً

تشبيه به صخره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 74 - 2

2 - قلب ها و دل هاى بنى اسرائيل در سختى و نفوذناپذيرى همانند سنگ و از آن سخت تر شد .

فهى كالحجارة أو أشد قسوة

{حجارة} جمع حجر و به معناى سنگها و صخره هاست.

تشبيه به صعود به آسمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 125 - 10

10 _ راه يافتن حق (اسلام) به قلب حق ناپذير، مانند صعود در آسمان دشوار و يا غيرممكن است.

و من يرد أن يضله يجعل صدره ضيقا حرجا كأنما يصعد فى السماء

تشبيه به عبور شتر از سوزن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 40 - 9

9 _ آسمان حاوى بهشت، داراى درهايى متعدد و راههايى گوناگون براى ورود به آن جايگاه برين

لاتفتح لهم أبوب السماء و لايدخلون الجنة

تشبيه به كر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 18 - 1

1 - منافق ر ها شده در ظلمت و گمراهى بسان

شخص كر و لال و نابيناست .

تركهم فى ظلمت لايبصرون. صم بكم عمى

صم، بكم و عمى به ترتيب: جمع أصم (كر)، أبكم (لال) و أعمى (كور) است. كلمات ياد شده خبر براى مبتداى محذوف، يعنى ضمير {هم} است كه به توصيف شدگان در آيه قبل (منافقان رها شده در ظلمت) بر مى گردد.

تشبيه به كران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 39 - 5

5 _ كسانى كه نتوانند از جنبندگان و شكل زندگى آنها به توانمندى خداوند پى ببرند، مانند كر و لالهايى فرو رفته در تاريكى هستند.

و ما من دابة فى الأرض . .. إلى ربهم يحشرون. و الذين كذبوا بأيتنا صم و بكم فى الظ

مقتضاى ارتباط بين آيه مورد بحث با آيه قبل مى تواند اين مضمون باشد كه همين آيات موجود در طبيعت براى هدايت كافى است و كسانى كه نتوانند از همين آيات توانمندى خداوند را (إن اللّه قادر على ان ينزل) دريابند، كر و لالهايى ظلمت زده هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 42 - 2،5

2 _ مشركانى كه قرآن را از زبان پيامبر ( ص ) مى شنيدند و به آن ايمان نمى آوردند مانند كسانى هستند كه از حس شنوايى محروم و از نيروى عقل و انديشه بى بهره اند .

و منهم من يستمعون إليك أفأنت تسمع الصمّ و لو كانوا لا يعقلون

5 _ مردمى كه به آيات قرآن گوش فرادهند و به آن ايمان نياورند ، مانند كسانى هستند كه از حس شنوايى محروم و از قوه عاقله بى

نصيبند .

و منهم من يستمعون إليك أفأنت تسمع الصمّ و لو كانوا لا يعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 80 - 7،8

7 - كافران حق ناپذير ، چونان مردگانى ناشنوا و غيرقابل تفهيم

إنّك لاتسمع الموتى

8 - كفرپيشگان روى گردان از دلايل آشكار ، همچون ناشنوايان روى برتافته از راهنماى خويش

و لاتسمع الصمّ الدعا إذا ولّوا مدبرين

تشبيه به كور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 18 - 1

1 - منافق ر ها شده در ظلمت و گمراهى بسان شخص كر و لال و نابيناست .

تركهم فى ظلمت لايبصرون. صم بكم عمى

صم، بكم و عمى به ترتيب: جمع أصم (كر)، أبكم (لال) و أعمى (كور) است. كلمات ياد شده خبر براى مبتداى محذوف، يعنى ضمير {هم} است كه به توصيف شدگان در آيه قبل (منافقان رها شده در ظلمت) بر مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 9 - 1

1 - مردمى كه ايمان نياورند و محكوم به عذاب الهى گردند ، مانند كسانى اند كه سدّى بلند در پيش رو و پشت سرشان نهاده شده و بر ديدگانشان پرده اى افكنده شده كه هيچ چيز نبينند .

و جعلنا من بين أيديهم سدًّا

تنكير {سدّاً} براى تعظيم است و به قرينه {فأغشيناهم}، مقصود از آن، سدّى بلند است.

تشبيه به كوران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 50 - 10

10 _ تنها وحى الهى تعيين كننده وظايف و شأن پيامبر(ص) است.

قل لا أقول

لكم . .. إنى ملك إن أتبع إلا ما يوحى إلىّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 43 - 2

2 _ مردمى كه از نزديك ، اعمال و رفتار پيامبر ( ص ) را نظاره كرده و از او تبعيت نمى كردند ، همانند آن نابينايى اند كه از نعمت بصيرت دل نيز محروم است .

و منهم من ينظر إليك أفأنت تهدى العمى و لو كانوا لا يبصرون

تشبيه به گوسفند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 171 - 9

9 - از امام باقر ( ع ) درباره آيه فوق روايت شده : { مثل الذين كفروا فى دعائك إياهم أى مثل الداعى لهم إلى الإيمان كمثل الناعق فى دعائه المنعوق به من البهائم التى لاتفهم و إنما تسمع الصوت فكما ان الأنعام لايحصل ل ها من دعاء الراعى إلا السماع دون تفهم المعنى فكذلك الكفار لايحصل لهم من دعائك إياهم إلى الإيمان إلا السماع دون تفهم المعنى ;

مثل تو اى رسول ما در دعوت اين كافران، به سان چوپانى است كه گوسفندان را فرا مى خواند و آن گوسفندان نمى فهمند او چه مى گويد و تنها صدايى مى شنوند. پس همان طور كه گوسفندان از فرياد چوپان غير از صدا، معنايى نمى فهمند، كافران نيز از دعوت تو آنها را به ايمان غير از شنيدن صدا هيچ معنايى نمى فهمند}.

تشبيه به لال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 18 - 1

1 - منافق ر ها شده در ظلمت

و گمراهى بسان شخص كر و لال و نابيناست .

تركهم فى ظلمت لايبصرون. صم بكم عمى

صم، بكم و عمى به ترتيب: جمع أصم (كر)، أبكم (لال) و أعمى (كور) است. كلمات ياد شده خبر براى مبتداى محذوف، يعنى ضمير {هم} است كه به توصيف شدگان در آيه قبل (منافقان رها شده در ظلمت) بر مى گردد.

تشبيه به لالها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 39 - 5

5 _ كسانى كه نتوانند از جنبندگان و شكل زندگى آنها به توانمندى خداوند پى ببرند، مانند كر و لالهايى فرو رفته در تاريكى هستند.

و ما من دابة فى الأرض . .. إلى ربهم يحشرون. و الذين كذبوا بأيتنا صم و بكم فى الظ

مقتضاى ارتباط بين آيه مورد بحث با آيه قبل مى تواند اين مضمون باشد كه همين آيات موجود در طبيعت براى هدايت كافى است و كسانى كه نتوانند از همين آيات توانمندى خداوند را (إن اللّه قادر على ان ينزل) دريابند، كر و لالهايى ظلمت زده هستند.

تشبيه به مجنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 71 - 13

13 _ بازگشت كننده به شرك (مرتد) مانند ديوانه اى سرگردان است كه شيطانها (جنيان) عقل او را زايل كرده اند.

أندعوا من دون الله . .. و نرد ... كالذى استهوته الشيطين

{استهوته الشياطين} يعنى شيطانها عقل و فكر او را برده اند. همچنين جمله {استهوته الشياطين} را در موردى كه شخصى جن زده شده باشد، به كار مى برند. (لسان العرب).

تشبيه به مردگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

5 - انعام - 6 - 36 - 3

3 _ كسانى كه آيات الهى و دعوت پيامبر(ص) را ناشنيده مى انگارند، مردگانى متحركند.

إنما يستجيب الذين يسمعون و الموتى يبعثهم اللّه

به كار رفتن كلمه {الموتى} در برابر {الذين يسمعون} حاكى از آن است كه آن دسته كه در برابر دعوت پيامبر(ص) به گونه اى رفتار مى كنند كه گويا اصلاً چيزى نشنيده اند، مرده دلانى هستند كه كلمه {الموتى} در خور آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 80 - 7

7 - كافران حق ناپذير ، چونان مردگانى ناشنوا و غيرقابل تفهيم

إنّك لاتسمع الموتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 22 - 7

7 - كافران لجوج ، مانند مردگان در قبر ها ، از شنيدن سخن حق ناتوان بوده و هيچ راهى براى هدايتشان نيست .

و ما أنت بمسمع من فى القبور

در اين آيه كافران لجوج و حق ناپذير صدراسلام درمكه، به مردگان در قبرها تشبيه شده اند كه هيچ راهى براى هدايتشان نيست و آنان نيز هيچ زمينه اى براى پذيرش ندارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 9 - 4

4 - تشبيه خطاپيشگان در قيامت ، به جان باختگانى كه تحمّل مرگ آنان براى مادرشان هلاكت آفرين است . *

فأُمّه هاوية

فعل {هوى} در معانى مختلفى _ از جمله {سَقَطَ} و {مات} _ به كار رفته است (قاموس). بنابر معناى دوم، كلمه {هاوية}، به معناى {هالكة} خواهد بود نسبت دادن هلاكت به مادر كسى كه ميزان اعمال او سبك

است، كنايه از عظمت سختى هاى وارد بر وى است; به گونه اى كه در آن موارد، مادران تاب تحمّل چنين وضعى را براى فرزند خود نداشته و هلاك خواهند شد. در اين صورت مرجع ضمير {هى} در آيه بعد، عنوان {داهية} (مصيبت بزرگ) خواهد بود كه مفاد جمله {فأُمّه هاوية} است.

تشبيهات انجيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 33

33- تشبيه پيامبراسلام و ياران آن حضرت در انجيل ، به زراعتى شكوفا ، پرحاصل و شگفت انگيز

و مثلهم فى الإنجيل كزرع أخرج شط_ه ف_ازره

{كزرع. ..} خبر براى {مثلهم فى الإنجيل} است.

تشبيهات قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 18 - 1

1 - منافق ر ها شده در ظلمت و گمراهى بسان شخص كر و لال و نابيناست .

تركهم فى ظلمت لايبصرون. صم بكم عمى

صم، بكم و عمى به ترتيب: جمع أصم (كر)، أبكم (لال) و أعمى (كور) است. كلمات ياد شده خبر براى مبتداى محذوف، يعنى ضمير {هم} است كه به توصيف شدگان در آيه قبل (منافقان رها شده در ظلمت) بر مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 19 - 2

2 - قرآن براى منافقان بسان بارانى است همراه با رعد و برق در شبى تاريك و مخوف

أو كصيب من السماء فيه ظلمت و رعد و برق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 74 - 2

2 - قلب ها و دل هاى بنى اسرائيل در سختى و

نفوذناپذيرى همانند سنگ و از آن سخت تر شد .

فهى كالحجارة أو أشد قسوة

{حجارة} جمع حجر و به معناى سنگها و صخره هاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 146 - 1

1 - اطمينان اهل كتاب به نبوت پيامبر ( ص ) همانند اطمينان آنان به فرزندى پسرانشان بود .

الذين ءاتينهم الكتب يعرفونه كما يعرفون أبناءهم

ظاهر اين است كه مراد از ضمير مفعولى در {يعرفونه} پيامبر(ص) مى باشد; گرچه اين احتمال نيز وجود دارد كه آن ضمير به تغيير قبله باز گردد. از آن جا كه {مشبه به} فرزندان مى باشد، اين احتمال قوى به نظر نمى رسد; زيرا تشبيه شناخت قبله به شناخت فرزندان، تناسب چندانى ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 197 - 12

12 _ انسان در دنيا ، همچون مسافر است .

و تزوّدوا فان خير الزاد التقوى

از به كار بردن {تزوّدوا} استفاده مى شود كه انسان تشبيه به مسافرى شده است كه نياز به توشه دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 261 - 1

1 _ مالى كه در راه خدا انفاق مى شود ، همچون بذرى است كه هفت خوشه بروياند و در هر خوشه صد دانه باشد .

مثل الّذين ينفقون . .. مائة حبّة

از مُشبّه به (دانه) به دست مى آيد كه مُشبّه، مالى است كه شخص در راه خدا انفاق مى كند; نه اينكه مشبّه، خودِ انفاق كننده باشد; چنانچه ظاهر تشبيه افاده مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2

- بقره - 2 - 264 - 5،9

5 _ همانندى انفاقِ توأم با منّت و آزار مؤمنان ، با انفاق همراه با رياىِ كافران

يا ايّها الّذين امنوا . .. كالّذى ينفق ماله رئاء النّاس و لا يؤمن باللّه

انفاق مؤمنان آنگاه كه با منّتِ و آزار توأم شود، همانند انفاق كافرانى است كه با ريا باشد.

9 _ مَثَل انفاق كنندگانِ از روى منّت و آزار و ريا ، همچون صَخره صافى است كه بر روى آن قشرِ خاكى باشد و بذرهايى در آن افشانده شود و ناگهان ، رگبارى تند بر آن رسد و همه خاك ها را بشويد و آن سنگ را كِشت ناپذير كند .

فمثله كمثل صفوان عليه تراب فاصابه وابل فتركه صلداً لا يقدرون على شىءمما كسبوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 266 - 1

1 _ تشبيه انفاق كننده از روى منّت و آزار و ريا ، به صاحب بوستانى از خرما و انگور كه جوى ها در پاى درختانش جارى و هر گونه ميوه اى دهد و خود پير شده و فرزندانى ناتوان داشته باشد و ناگهان ، گِردبادى آتشزا به آن بوستان افتد و آنرا بسوزاند .

ايودّ احدكم ان تكون له جنّة . .. و اصابه الكبر ... نار فاحترقت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 275 - 1،4

1 _ رباخواران ، همچون شيطان زدگان آشفته ، ديوانه و پريشان

الّذين يأكلون الرّبوا لا يَقُومونَ الاّ كما يقوم الّذى يتخبّطه الشّيطان من المسّ

با توجّه به معناى لغوى {تخبّط} كه ديوانگى و پريشانى است. (التّخبط المس

بالجنون و التخيل).

4 _ به كارگيرى تمثيل در قرآن ، روشى براى بيان حقايق و احكام دين

الّذين يأكلون الرّبوا لا يَقُومونَ الاّ كما يقوم الّذى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 59 - 1،3

1 _ شباهت خلقت حضرت عيسى ( ع ) به خلقت آدم ( ع )

انّ مثل عيسى عنداللّه كمثل ادم

3 _ عيسى ، همانند آدم ( ع ) مخلوق خداوند نه فرزند او .

انّ مثل عيسى عنداللّه كمثل ادم خلقه من تراب

چون اين آيه پس از سرگذشت حضرت عيسى (ع) آمده است، اشاره به پندار مسيحيان و ردّ آن است كه عيسى (ع) را به دليل نداشتن پدر، فرزند خداوند مى شمردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 135 - 12

12 _ پشيمان نشدن و توبه نكردن از گناهان گذشته خود ، به منزله اصرار بر آن گناهان است .

الّذين اذا فعلوا فاحشة . .. فاستغفروا لذنوبهم ... و لم يصرّوا على ما فعلوا

بنابر اينكه جمله {و لم يصرّوا . .. }، عطف تفسيرى براى جمله {فاستغفروا} باشد يعنى اگر بعد از گناه، ياد خدا نكنند و استغفار ننمايند، در واقع اصراركنندگان بر گناه هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 10 - 2

2 _ خوردن ظالمانه مال يتيم در واقع ، خوردن آتش است .

انّ الّذين ياكلون اموال اليتامى ظلماً انّما ياكلون فى بطونهم ناراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 - 14،15،16

14 _ گروهى از

مسلمانان صدر اسلام به گونه اى از نبرد با دشمن هراسناك بودند كه خداترسان از خدا مى ترسند .

اذا فريق منهم يخشون النّاس كخشية اللّه

برداشت فوق بر اين مبناست كه {كخشية اللّه} حال براى فاعل {يخشون} باشد كه در اين صورت مضافى مقدر است و تقدير كلام چنين خواهد بود: يخشون النّاس مثل اهل خشية اللّه.

15 _ گروهى از مسلمانان صدر اسلام ، فزونتر از ترسِ خداترسان ، از رويارويى با دشمن هراسناك بودند .

اذا فريق منهم يخشون النّاس . .. او اشدّ خشيةً

اَوْ در {او اشدّ خشية} براى تنويع است و اشاره دارد به اينكه مسلمانان هراسناك از نبرد با دشمن، دو گروه بودند.

16 _ گروهى از مسلمانان صدر اسلام به گونه اى كه از خدا ، ترسان بودند ، از رويارويى با دشمن مى ترسيدند .

اذا فريق منهم يخشون النّاس كخشية اللّه

در برداشت فوق {كخشية اللّه} صفت مفعول مطلق محذوف گرفته شده است و فاعل {خشية} ضميرى است كه به {فريق} بازمى گردد ; يعنى يخشون النّاس مثل خشيتهم من اللّه.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 135 - 27

27 _ خوددارى از اداى شهادت ، همانند شهادت دروغ ، گناه و موجب كيفر الهى است .

و إن تلوا او تعرضوا فإنّ اللّه كان بما تعملون خبيراً

بيان آگاهى خداوند به عملكرد ناشايست آدمى، كنايه از كيفردهى اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 32 - 2،32،33،34

2 _ كشتن نابحق يك انسان در نزد خداوند به منزله كشتن همه مردم است .

من قتل نفساً بغير نفس . ..

فكانما قتل الناس جميعاً

32 _ گمراه نبودن انسان هدايت يافته ، به منزله كشتن وى و هدايت انسان گمراه ، به منزله زنده كردنش مى باشد .

من قتل نفساً . .. فكانما قتل الناس جميعاً و من احياها فكانما احيا الناس جميعاً

امام صادق(ع) در توضيح آيه فوق فرمود: من اخرجها من ضلال الى هدى فكانما احياها و من اخرجها من هدى الى ضلال فقد قتلها.

_______________________________

كافى، ج 2، ص 210، ح 1; نورالثقلين، ج 1، ص 619، ح 153.

33 _ سيراب نمودن تشنه اى كه به آب دسترسى ندارد ، به منزله احياى اوست .

و من احياها فكانما احيا الناس جميعاً

امام صادق(ع): . .. و من سقى الماء فى موضع لايوجد فيه الماء كان كمن احيا نفساً و {من احياها فكانما احيا الناس جميعاً}.

_______________________________

كافى، ج 4، ص 57، ح 3; تفسير برهان، ج 1، ص 464، ح 9.

34 _ خوددارى از اطعام مؤمن گرسنه ، به منزله كشتن وى و غذا دادن به او به منزله احياى اوست .

و من احياها فكانما احيا الناس جميعاً

از امام صادق(ع) روايت شده كه درباره اطعام مؤمن فرمود: . .. من احيى مؤمن فكانما احيا الناس جميعاً، فان لم تطعموه فقد امتموه و ان اطعمتموه فقد احييتموه.

_______________________________

كافى، ج 2، ص 20، ح 20; نورالثقلين، ج 1، ص 619، ح 152.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 36 - 3

3 _ كسانى كه آيات الهى و دعوت پيامبر(ص) را ناشنيده مى انگارند، مردگانى متحركند.

إنما يستجيب الذين يسمعون و الموتى يبعثهم اللّه

به كار رفتن كلمه {الموتى} در برابر {الذين يسمعون} حاكى از آن است

كه آن دسته كه در برابر دعوت پيامبر(ص) به گونه اى رفتار مى كنند كه گويا اصلاً چيزى نشنيده اند، مرده دلانى هستند كه كلمه {الموتى} در خور آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 39 - 5

5 _ كسانى كه نتوانند از جنبندگان و شكل زندگى آنها به توانمندى خداوند پى ببرند، مانند كر و لالهايى فرو رفته در تاريكى هستند.

و ما من دابة فى الأرض . .. إلى ربهم يحشرون. و الذين كذبوا بأيتنا صم و بكم فى الظ

مقتضاى ارتباط بين آيه مورد بحث با آيه قبل مى تواند اين مضمون باشد كه همين آيات موجود در طبيعت براى هدايت كافى است و كسانى كه نتوانند از همين آيات توانمندى خداوند را (إن اللّه قادر على ان ينزل) دريابند، كر و لالهايى ظلمت زده هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 50 - 14

14 _ نابرابرى ناآگاهان و آگاهان به محدوده قدرت و وظايف پيامبران، مانند نابرابرى كوران و بينايان

قل لا أقول لكم . .. إنى ملك ... قل هل يستوى الأعمى و البصير أفلاتتفكرون

در اينكه مراد از {أعمى} و {بصير} در آيه چيست، احتمالاتى وجود دارد; از آن جمله اينكه كسانى كه پس از بيان محدوده قدرت و وظايف پيامبران اين حقايق را دريافته و پذيرا مى شوند، {بصير} و آن كسانى كه جاهلانه سخنهاى واهى گفته و درخواستهاى نابجا دارند {أعمى} (كور) هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 71 - 13،14،19

13 _ بازگشت كننده به

شرك (مرتد) مانند ديوانه اى سرگردان است كه شيطانها (جنيان) عقل او را زايل كرده اند.

أندعوا من دون الله . .. و نرد ... كالذى استهوته الشيطين

{استهوته الشياطين} يعنى شيطانها عقل و فكر او را برده اند. همچنين جمله {استهوته الشياطين} را در موردى كه شخصى جن زده شده باشد، به كار مى برند. (لسان العرب).

14 _ مرتد مانند جن زده است كه روى زمين بى هدف و سرگردان راه مى پيمايد.

و نرد على اعقابنا . .. كالذى استهوته الشيطين فى الأرض حيران

19 _ مرتد به سرگردانى در بيابان مى ماند كه شيطانها او را به بى راهه مى خوانند و گروهى نيز او را به راه هدايت دعوت مى كنند.

كالذى استهوته الشيطين فى الأرض حيران له أصحب يدعونه إلى الهدى ائتنا

{فى الأرض} متعلق به {استهوى} است، و {استهوى فى الأرض} به معنى عقل او را در بيابان ربوده اند، مى تواند باشد و مراد از {اصحاب} در {له اصحاب يدعونه} ممكن است مشركان و يا موحدان باشند كه در برداشت فوق احتمال دوم برگزيده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 94 - 1

1 _ انسان در پى مرگ، مانند آفرينش نخستين خويش، تنها نزد خداوند حضور مى يابد.

و لقد جئتمونا فردى كما خلقنكم أول مرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 104 - 10

10 _ ايمان به آيات الهى بينايى و كفر به آن كورى است.

قد جاءكم بصائر من ربكم فمن أبصر فلنفسه و من عمى فعليها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5

- انعام - 6 - 125 - 10

10 _ راه يافتن حق (اسلام) به قلب حق ناپذير، مانند صعود در آسمان دشوار و يا غيرممكن است.

و من يرد أن يضله يجعل صدره ضيقا حرجا كأنما يصعد فى السماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 29 - 13

13 _ شباهت و همگونى معاد انسانها با آغاز آفرينش آنان

كما بدأكم تعودون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 40 - 6

6 _ ورود تكذيب كنندگان آيات الهى و مستكبران به بهشت، امرى ناممكن، همچون عبور شتر از روزنه سوزن

و لايدخلون الجنة حتى يلج الجمل فى سم الخياط

{جمل} به معناى شتر است و {سم} به معناى روزنه اى است كه در انتهاى سوزن براى عبور نخ تعبيه شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 57 - 10

10 _ حياتبخشى دوباره به مردگان به هنگام برپايى قيامت ، همانند رويش گياهان مرده و به ثمر نشاندن آنهاست .

فاخرجنا به من كل الثمرت كذلك نخرج الموتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 58 - 8

8 _ نيكوكاران ، مانند سرزمين طيب ، سودمند و برخوردار از فيض فراوان خداوند

إن رحمت اللّه قريب من المحسنين. و هو الذى يرسل الريح ... و البلد الطيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 176 - 14،15

14 _ حالت بلعم باعورا به سبب دنياگرايى مانند حالت سگى شد كه در هر حال ، چه بر

او هجوم كنى و يا رهايش سازى ، زبان از كام بيرون آورَد و له له زند .

فمثله كمثل الكلب إن تحمل عليه يلهث او تتركه يلهث

{تحمل} از {حَمْلَة} گرفته شده و {حَمْلَة} به معناى هجوم كردن است. {مَثَل} در آيه شريفه به معناى حالت و صفت است.

15 _ حالت درونى تكذيب كنندگان آيات الهى مانند حالت سگ تشنه اى است كه همواره له له مى زند .

ذلك مثل القوم الذين كذبوا بايتنا

{ذلك} اشاره به حالتى است كه جمله {فمثله . .. } آن را درباره سگ بيان داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 177 - 1

1 _ حالت جوامع تكذيب كننده آيات الهى ، حالتى شوم است .

ساء مثلاً القوم الذين كذبوا بايتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 179 - 12

12 _ تكذيب كنندگان آيات الهى ، در محروم بودن از درك معارف الهى مانند چارپايانند .

أولئك كالأنعم

همسانى گمراهان تكذيب كننده آيات با چهارپايان و به اصطلاح {وجه شبه}، به دليل جمله {لايفقهون بها و . .. } (محروميت از درك معارف الهى) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 27 - 8

8 _ چهره مردمان زشت كار در قيامت ، مانند پاره اى از شب ديجور ، سياه خواهد بود .

و الذين كسبوا السيئات . .. كأنما أغشيت وجوههم قطعاً من الّيل مظلماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 14 - 6

6_ مَثَل درخواست كننده از خدايان دروغين مثل

تشنه اى است كه از راه دور دستان خود را به طرف آب دراز مى كند تا آب ، خود به كام او برسد كه هرگز چنين نمى شود .

إلاّ كب_سط كفيه إلى الماء ليبلغ فاه و ما هو بب_لغه

برخى عبارت {إلاّ كبسط} را استثنا از استجابت گرفته اند و گفته اند تقدير كلام چنين است: {لايستجيبون بشىء من الأستجابة إلاّ استجابة كإستجابة الماء لباسط كفيه إلى الماء}. و برخى آن را استثنا از {الذين يدعون} دانسته اند و گفته اند تقدير كلام چنين مى شود: {الذين يدعون من دونه ليسوا إلاّ كباسط كفيه إلى الماء}. قابل ذكر است كه ضمير در {ليبلغ} به {الماء} و ضمير در {فاه} (دهانش) به {باسط} برمى گردد. و ضمير {هو} به {الماء} و ضمير در {ببالغه} به {فاه} ارجاع مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 16 - 15

15_ نابرابرى مشركان با موحدان بسان نابرابرى انبوه تاريكى ها با روشنايى است .

أم هل تستوى الظلم_ت والنور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 17 - 4،7،8،21

4_ فلزات گداخته شده در كوره هاى آتش ، كفهايى همانند كف هاى سيلاب از خود ايجاد مى كنند .

و مما يوقدون عليه فى النار . .. زبد مثله

{من} در {مما يوقدون} نشويه است. {ايقاد} (مصدر يوقدون) به معناى شعلهور ساختن آتش مى باشد. مراد از {ما} به قرينه {حلية} و {متاع} فلزاتى نظير طلا، نقره، مس و ... است. {فى النار} حال مؤكّده مى باشد. بنابراين {يوقدون ...} ; يعنى، و حاصل مى شود از فلزاتى

كه آتش بر آن برافروزند (آن را ذوب كنند) كفى مانند كف سيلاب.

7_ حق در تشبيه مانند باران و سيلاب است و باطل همسان كف هاى پف كرده بر روى آن

أنزل من السماء ماء فسالت أودية بقدرها فاحتمل السيل زبدًا رابيًا . .. كذلك يضرب ا

8_ حق در تشبيه همانند فلزات گداخته شده و ذوب گشته است و باطل بسان كف هاى ايجاد شده بر روى آن

و مما يوقدون عليه فى النار . .. زبد مثله كذلك يضرب الله الحق و الب_طل

21_ تشبيه حقايق به امور محسوس و آوردن مثل براى آنها از شيوه هاى قرآن

كذلك يضرب الله الأمثال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 30 - 2

2_ پيامبر ( ص ) در رسالت و تلقّى وحى همانند پيامبران امت هاى پيشين و برخورد امتش با وى همسان برخورد امت هاى پيشين با پيامبران خويش

كذلك أرسلن_ك فى أُمّة قد خلت من قبلها أمم لتتلوا عليهم الذى أوحينا إليك

تشبيه در جمله {كذلك أرسلناك . ..} مقتضى مشبه، مشبه به و وجه شبه مى باشد. گفته شده مشبّه {ارسال پيامبر در امت خويش}، مشبه به {ارسال پيامبران در امتهاى گذشته} و وجه شبه {حقايقى است كه از آيات قبل و نيز آيه مورد بحث مى توان استفاده كرد}. از آن حقايق است نفس رسالت، تلقى وحى، وظيفه پيامبرى، هدف ارسال (لتتلوا عليهم ...)، برخورد امتها، سرنوشت ايشان، سنت خداوند در امر هدايت و اضلال مردم پس از ارسال پيامبران (قل إن الله يضل من يشاء و يهدى إليه من أناب) و ... .

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 24 - 5

5- استفاده از تشبيه به محسوس براى عينى و قابل فهم كردن تعاليم ، از روش هاى تعليمى قرآن كريم

ضرب الله مثلاً كلمة طيّبة كشجرة طيّبة أصلها ثابت و فرعها فى السّماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 26 - 4

4- استفاده از تشبيه به محسوس براى عينى و قابل فهم كردن تعاليم ، از روش هاى تعليمى قرآن كريم است .

مثل كلمة خبيثة كشجرة خبيثة اجتثّت من فوق الأرض ما لها من قرار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 92 - 1،18

1- شكستن عهد و پيمان قطعى ، همانند گسستن رشته اى است ، پس از بافتن محكم آن

أوفوا بعهد الله . .. و لاتنقضوا ... و لاتكونوا كالتى نقضت غزلها من بعد قوّة أنك_

18- { عن أبى جعفر ( ع ) قال : التى نقضت غزل ها إمرأة . . . يقال لها : رابطة ( ريطة ) . . . كانت حمقاء تغزل الشعر فإذا غزلت نقضته ثمّ عادت فغزلته فقال الله : { كالتى نقضت غزلها . . . } . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: آن زن كه رشته هى تافته خود را باز مى كرد زنى بود . .. به نام رابطه (يا ريطه) ... و او زن احمقى بود كه مو [ى بز و غيره]را مى تافت و پس از تافتن، آنها را باز مى كرد و سپس دوباره مى تافت. پس خداوند فرمود: كالتى نقضت غزلها...}.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 29 - 3

3- انسان بخيل ، همانند انسانى دست بسته به گردن است .

و لاتجعل يدك مغلولة إلى عنقك

{و لاتجعل يدك مغلولة إلى عنقك} كنايه از امساك و پرهيز از انفاق (بُخل) است. اينكه از بُخل و امساك به {دستت را به گردنت مبند} تعبير شده، نشان مى دهد كه انسان بخيل، همانند شخص دست بسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 21 - 11

11_ مرگ و رستاخيز ، پديده اى مانند خواب و بيدارى است .

ليعلموا. .. أنّ الساعة لاريب فيها

به خواب رفتن اصحاب كهف و بيدارى آنان پس از چند قرن و استشهاد قرآن به اين واقعه براى بيان حقانيّت معاد، گواه اين مدعا است كه مرگ، مانند خواب، و رستاخيز قيامت، بسانِ بيدارى از خواب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 29 - 17

17- آب هاى غليظ و گداخته ، بسان گدازه مس ، پاسخى براى استغاثه و آب طلبى كافران در دوزخ است .

و إن يستغيثوا يغاثوا بماء كالمهل

{مهل} به معناى {درده روغن} و نيز {مس گداخته} است (مقاييس اللغة) و نيز به {خونابه اى كه از لاشه مردار بيرون آيد} گفته مى شود. (قاموس) وصف آنان با عبارت {يشوى الوجوه} با معناى {مس گداخته} سازگارتر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 48 - 7

7- انسان ها ، مانند زمان تولد ، فاقد هرگونه مال و فرزند و عنوان و

اعتبار ، در صحنه قيامت حضور خواهند يافت .

لقد جئتمونا كما خلقن_كم أوّل مرّة

تشبيه حضور انسان ها در قيامت به زمان تولد آنان، ممكن است از جهت همراه نداشتن امكانات مادّى و خالى بودن از هرگونه عنوان و اعتبار باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 86 - 3

3- غروب خورشيد در نقطه پايانى سفر ذوالقرنين به جانب مغرب ، چونان فرو رفتن آن در چشمه اى تيره فام بود .

وجدها تغرب فى عين حمئة

از جمله معانى {عين} چشمه است و به قرينه {وجدها} (آن را چنان يافت كه) مراد آيه آن نيست كه خورشيد، در چشمه اى داراى گل سياه فرو مى رفت، بلكه منظره غروب خورشيد را ذوالقرنين آنگونه مشاهده كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 53 - 1

1 - قرار دادن زمين ، همانند گاهواره اى براى آرامش و آسايش انسان ، پرتويى از ربوبيت خداوند است .

الذى جعل لكم الأرض مهدًا

{مهد} جايگاهى است كه براى طفل آماده مى كنند (گهواره)، در آيه شريفه، زمين به گهواره اى كه طفل در آن مى آرمد، تشبيه شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 55 - 5

5 - خروج مجدد انسان از زمين و حيات تازه او ، همانند آفرينش نخستين او از زمين خواهد بود .

و منها نخرجكم تارة أُخرى

{تارة أخرى}; يعنى، بار ديگر گفتنى است كه مرتبه اول بيرون آمدن انسان از خاك، همان خلقت اوليه او از نطفه است و بار دوم زمانى است كه

پس از مرگ مجدداً از زمين برانگيخته خواهد شد. {تارة أخرى} اشاره به همين تشابه دارد تا استعبادها را نيز تلويحاً رد كرده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 104 - 1

1- قيامت روزى است كه خداوند ، آسمان را هم چون پيچيدن طومارنامه ها ، در هم مى پيچد .

يوم نطوى السماء كطىّ السجلّ للكتب

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته است: 1_ {طىّ} به معناى پيچيدن است. 2_ {سجلّ} يا به معناى {كاتب} مى باشد كه در اين صورت اضافه {طىّ} به {سجلّ} اضافه مصدر به فاعل است و {لام} در {للكتب} براى اختصاص و يا براى تقويت عامل {طىّ} است و يا به معناى هر چيزى است كه در آن نوشته باشند. در اين صورت اضافه {طىّ} اضافه به مفعول است و {لام} در {للكتب} به معناى {من أجل} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 2 - 12

12- بيم و هراس مردم در عرصه محشر ، به اندازه اى است كه آنان هچون مردم مى خورده و مست ، عقل و هوش خود را از كف خواهند داد .

و ترى الناس سك_رى و ما هم بسك_رى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 31 - 4،5

4 - مثل كسى كه به خدا شرك مىورزد ، مثل كسى است كه از آسمان فرو افتد و طعمه مرغان شكارى گردد .

و من يشرك باللّه فكأنّما خرّ من السماء فتخطفه الطير

{خرّ و خُرور} (مصدر {خرّ}) به معنا سقوط و

فرو افتادن است. {خرّ من السماء}; يعنى، از آسمان فرو افتاد. {خَطف} (مصدر {تخطف}) نيز به معناى ربودن است. {خطفته الطير}; يعنى، پرنده او را ربود. بنابراين معناى جمله ياد شده چنين است: هر كس به خدا شرك بورزد، چنان است كه گويا از آسمان فرو افتاده و پرنده شكارى او را ربوده است. گفتنى است كه تشبيه در آيه فوق، از باب تشبيه معقول به محسوس است;يعنى، مشرك _ كه با روگرداندن از خداى متعال و فرو افتادن در پاى بت ها، در واقع از اوج كمالات انسانى سقوط مى كند و در دام شيطان گرفتار مى شود _ به كسى تشبيه شده است كه از آسمان فرو افتد و طعمه پرندگان شكارى شود.

5 - كسى كه به خدا شرك مىورزد ، مانند كسى است كه از آسمان فرو افتد و باد او را به جايى دور بيفكند .

و من يشرك باللّه . .. أو تهوى به الريح فى مكان سحيق

جمله {أو تهوى به الريح. ..} عطف است بر {تخطفه الطير}. {هُوى} (مصدر {تهوى})، به معناى سقوط و فرو افتادن است و هرگاه با {باى} تعديه بيايد، به معناى اسقاط و فرو افكندن مى شود. {هوت به الريح}; يعنى، باد او را فروافكند. {سُحق} (مصدر {سحيق}) به معناى بُعد و دور بودن است و {مكان سحيق}; يعنى، جايى دور. بنابراين تقدير جمله فوق چنين مى شود: {من يشرك باللّه فكأنّما تهوى به الريح فى مكان سحيق; هر كس به خدا شرك بورزد، چنان است كه گويا از آسمان فرو افتاده و باد او را به جايى دور افكنده است}. گفتنى است كه در جمله

ياد شده مشرك _ كه با روى برتافتن از عبادت خداى يگانه و فرو افتادن در زير پاى بت ها و پرستش آنها، در واقع از اوج هدايت و روشنايى به نهايت ضلالت و تاريكى سقوط مى كند _ به كسى تشبيه شده است كه از آسمان فرو مى افتد و باد او را به جايى دور كه راهى براى نجات نباشد فرو مى افكند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 81 - 1

1 - موضع گيرى كافران رفاه زده عصر بعثت ، در برابر رهنمود هاى پيامبر ( ص ) ، همانند موضع گيرى كافران پيشين در برابر رهنمود هاى پيامبرانشان

بل قالوا مثل ما قال الأوّلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 39 - 1،3

1 - اعمال و رفتار كفرپيشگان ، همانند سرابى است در كوير كه تشنه به پندار آب به سراغ آن مى رود و چيزى به دست نمى آورد .

و الذين كفروا أعم_لهم كسراب بقيعة يحسبه الظمأن ماء حتّى إذا جاءه لم يجده شيئًا

3 - اعمال و رفتار كفرپيشگان ، چون سراب فريبنده است .

و الذين كفروا أعم_لهم كسراب بقيعة يحسبه الظمأن ماء حتّى إذا جاءه لم يجده شيئًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 40 - 1

1 - اعمال كافران ، به مثابه تاريكى شديد در درياى ژرفناك با امواجى متلاطم و پوشيده از ابر است كه كمترين روزنه اى در آن نيست .

و الذين كفروا أعم_لهم . .. كظلم_ت فى بحر لجّىّ يغشيه موج من

فوقه موج من فوقه سحا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 43 - 6،7

6 - خداوند ، از بالا و از ابر يخ زده _ كه به كوه مى ماند _ تگرگ فرو مى ريزد .

و ينزّل من السماء من جبال فيها من برد

{من جبال} بدل از {من السماء} و براى تشبيه كردن ابرها، به كوه ها است; همان گونه كه تشبيه اشياى بزرگ و با عظمت به كوه، بسيار معمول است; مانند كوه علم و. ... {بَرَد} نيز به معناى تگرگ است.

7 - در فضا ، انبوهى از ابر هاى يخ زده همچون كوه ، وجود دارد .

و ينزّل من السماء من جبال فيها من برد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 29 - 8

8 _ دوست ناباب ، چونان شيطان است .

ي_ويلتى ليتنى لم أتّخذ فلانًا خليلاً . لقد أضلّنى عن الذكر... و كان الشيط_ن للإن

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه جمله {و كان الشيطان. ..} دنباله سخن ظالمان باشد و مقصود از {شيطان} ابليس نباشد; بلكه نامى باشد كه ظالمان براى دوستان ناباب و گمراه گر خود انتخاب كرده باشند; زيرا عمل گمراهى، كار شيطان است و هر كس چنين كارى را انجام دهد، همچون شيطان خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 44 - 6

6 _ مردمان هواپرست را ، در حق نشنوى و بى خردى ، جز به چهارپايان ( شتر ، گاو و گوسفند ) نمى توان تشبيه كرد .

إن هم إلاّ كالأنع_م

{أنعام}

نامى است كه شامل سه نوع حيوان مى شود: شتر و گاو و گوسفند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 47 - 1

1 _ آفرينش شب ، همچون لباس و پوشش ، تنها به قدرت خدا است .

و هو الذى جعل لكم الّيل لباسًا

جمله {و هو الذى جعل لكم الليل لباساً} براى حصر است و از نوع حصر إفرادى است; يعنى، تنها خدا شب را همچون پوشش براى انسان قرار داد; نه قدرتى ديگر. گفتنى است در اين جمله، شب به لباس و پوشش تشبيه شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 63 - 7

7 - شكافته شدن دريا با عصاى موسى و تقسيم شدن آب هاى آن به دو ديوار ; چون دو كوه بزرگ

فانفلق فكان كلّ فرق كالطود العظيم

فعل {كان} در اين جا به معناى {صار} است. {فرق} نيز معادل قطعه (پاره) و {طود} مرادف {جبل} (كوه) است. بنابراين {كان كلّ فرق...}; يعنى، هر پاره اى از آب دريا، مانند كوهى بزرگ شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 80 - 7،8

7 - كافران حق ناپذير ، چونان مردگانى ناشنوا و غيرقابل تفهيم

إنّك لاتسمع الموتى

8 - كفرپيشگان روى گردان از دلايل آشكار ، همچون ناشنوايان روى برتافته از راهنماى خويش

و لاتسمع الصمّ الدعا إذا ولّوا مدبرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 41 - 1،2

1 - دوست گيرندگان غيرخدا ، همانند عنكبوت اند كه خانه اى بس سست و بى

بنياد ، براى خود ساخته است .

مثل الذين اتّخذوا من دون اللّه أولياء كمثل العنكبوت اتّخذت بيتًا

2 - انتخاب كنندگان ولىّ و كارسازى غير از خدا ، همانند عنكبوت اند كه براى خود خانه اى بى بنياد ، بنا كرده است .

مثل الذين اتّخذوا من دون اللّه أولياء كمثل العنكبوت اتّخذت بيتًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 28 - 1

1 - معبودان باطل و جعلى ، در مقايسه با خداوند ، همانند بردگان زرخريد در برابر مالك خويش اند .

هل لكم من ما ملكت أيم_نكم من شركاء فى ما رزقن_كم فأنتم فيه سواء

مثلى كه در آيه آورده شده است، به قرينه آيات سابق _ كه درباره اثبات خداوند و وحدانيت بود _ براى نفى معبودانى است كه مشركان، آنان را در برابر خداوند، انتخاب كرده بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 27 - 3

3 - زبان قرآن ، استفاده از كلمات و تشبيهات رايج و شناخته شده در ميان مردم است .

و البحر يمدّه من بعده سبعة أبحر

كلمه {سبعة} در آيه براى بيان كثرت است و مراد از آن، واقعاً، هفت درياى ديگر نيست. استفاده از چنين كلمه اى براى بيان مقصود، عين همان چيزى است كه در محاوره هاى عاميانه گفته مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 28 - 1

1 - آفرينش نخستين انسان ها و زنده كردن مجدد آنان پس از مرگ ، براى خداوند همانند آفريدن يك تَن است .

ما خلقكم و لابعثكم إلاّ

كنفس وحدة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 46 - 3

3 - پيامبر ( ص ) ، به منزله چراغى فروزان ( براى هدايت ) است .

و سراجًا منيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 9 - 7،9

7 - تشبيه تجديد حيات انسان ها در قيامت ، به احياى زمين و پديد آمدن حيات در آن

أرسل الري_ح فتثير سحابًا فسقن_ه إلى بلد ميّت فأحيينا به الأرض بعد موتها كذلك الن

9 - احياى انسان ها در قيامت همچون احياى زمين از راه يك سلسله عوامل و زمينه هاى حيات آفرين خواهد بود .

فأحيينا به الأرض بعد موتها كذلك النشور

برداشت ياد شده از تشبيه به كار رفته در آيه شريفه به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 20 - 2

2 - ايمان چون نور ، مايه هدايت و روشنايى و كفر ، همچون ظلمت ، مايه گمراهى و تاريك بينى

و لا الظلم_ت و لا النور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 21 - 1

1 - ايمان چون سايه ، آرام بخش و فرح زا است و كفر چون بادِ داغ ، آزاردهنده و ناراحت كنند .

و لا الظلّ و لا الحرور

{ظلّ} به معناى سايه و {حرور} به معناى باد داغ است. گفتنى است در اين آيه، ايمان به سايه تشبيه شده است و كفر به باد داغ.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 22

- 7

7 - كافران لجوج ، مانند مردگان در قبر ها ، از شنيدن سخن حق ناتوان بوده و هيچ راهى براى هدايتشان نيست .

و ما أنت بمسمع من فى القبور

در اين آيه كافران لجوج و حق ناپذير صدراسلام درمكه، به مردگان در قبرها تشبيه شده اند كه هيچ راهى براى هدايتشان نيست و آنان نيز هيچ زمينه اى براى پذيرش ندارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 8 - 1

1 - مردمى كه ايمان نياورند و محكوم به عذاب الهى گردند ، مانند كسانى اند كه در گردنشان تا چانه ها ، غل و زنجير قرار داشته و سرهايشان به طرف بالا مانده باشد .

إنّا جعلنا فى أعن_قهم أغل_لاً فهى إلى الأذقان فهم مقمحون

{ذقن} (مفرد {أذقان}) به معناى چانه و {قمح} (ريشه {مقمحون}) به معناى بلند كردن سر است. گفتنى است آيه شريفه در مقام تمثيل و تشبيهِ حالِ كافران و مشركانِ لجوجى است كه نمى خواستند هرگز ايمان بياورند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 9 - 1

1 - مردمى كه ايمان نياورند و محكوم به عذاب الهى گردند ، مانند كسانى اند كه سدّى بلند در پيش رو و پشت سرشان نهاده شده و بر ديدگانشان پرده اى افكنده شده كه هيچ چيز نبينند .

و جعلنا من بين أيديهم سدًّا

تنكير {سدّاً} براى تعظيم است و به قرينه {فأغشيناهم}، مقصود از آن، سدّى بلند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 13 - 3

3 - وضعيت فرهنگى و دينى

مردم عصر پيامبراسلام ، شبيه و مانند وضعيت مردم انطاكيه هنگام آمدن رسولان به سوى آنان

و اضرب لهم مثلاً أصح_ب القرية إذ جاءها المرسلون

بيشتر مفسران برآنند كه مقصود از {أصحاب القرية} مردم شهر {انطاكيه} است (كه هم اكنون جزء خاك تركيه و از شهرهاى تجارى آن مى باشد). گفتنى است {إذ} ظرف زمان و بدل اشتمال، براى {أصحاب القرية} است; يعنى، مثل بزن از مردم انطاكيه، آن گاه كه رسولان الهى به سوى شان آمدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 39 - 3

3 - ماه ، پس از طى منزل هاى خود در 28 روز ، مانند شاخه خشكيده خرما مى شود .

و القمر قدّرن_ه منازل حتّى عاد كالعرجون القديم

{عرجون} (از ماده {عرجن}) به معناى شاخه خوشه خرما است كه از درخت جدا شده باشد و پس از چندى زرد گشته و به شكل هلال درآمده باشد. گفتنى است صفت {قديم} اشاره به پژمردگى و كهنگى آن شاخه دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 70 - 7

7 - مؤمنان ، انسان هاى زنده دل و برخوردار از حيات واقعى و معقول ، و كافران ( چونان مردگان ) محروم از آن

لينذر من كان حيًّا و يحقّ القول على الك_فرين

برداشت ياد شده از ارتباط ميان صدر و ذيل آيه شريفه; يعنى، به قرينه مقابله ميان انسان هاى زنده و كافران، به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 75 - 2،3

2 - مشركان چونان سپاهى آماده به خدمت

، پشتيبانِ معبود هاى خويشند .

و هم لهم جند محضرون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه ضمير {هم} به مشركان و ضمير {لهم} به معبودها باز گردد.

3 - معبود هاى ادعايى به روز رستاخيز ، در حالى كه همچون سپاهِ آماده به خدمت براى مشركان اند ، از هرگونه يارى رسانى به آنان ناتوان خواهند بود .

لايستطيعون نصرهم و هم لهم جند محضرون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه ضمير {هم} به معبودها و ضمير {لهم} به مشركان بازگردد و اين جمله حال براى ضمير غايبى در{لايستطيعون} باشد. بر اين اساس، اين تركيب از باب مبالغه آمده است; زيرا متمركز كردن تمامى نيروها در قالب يك سپاهِ آماده به خدمت و در عين حال ناتوان بودن از يارى رسانى، نشان دهنده اوج ناتوانى معبودها مى باشد. گفتنى است بر اساس اين نظر، آيه شريفه ناظر به روز قيامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 49 - 1

1 - زنان و حوران بهشتى ، از شدت سفيدى و درخشندگى همچون تخم شترمرغ زير پر هستند .

كأنّهنّ بيض

{بيض} اسم جنس و مفرد آن {بيضة} و به معناى تخم شترمرغ است كه رنگ آن سفيد و درخشنده و كمى متمايل به زردى است و اين حيوان آن را زير پر خود مى پوشاند تا از غبار و آلودگى و دستبرد محفوظ ماند. عرب ها، زنان زيبا را به {بيض} تشبيه مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 65 - 1

1 - ميوه و ثمره درخت {

زقّوم } ، در زشتى همانند سر هاى شيطان ها است .

طلعها كأنّه رءوس الشي_طين

{طلع}، به معناى {ثمره} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 29 - 5

5 - شباهت خدايان ادعايى شرك پيشگان ، به شريكان ناسازگار و سخت گير

ضرب اللّه مثلاً رجلاً فيه شركاء متش_كسون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 42 - 7

7 - خواب ، پديده اى شبيه به مرگ

اللّه يتوفّى الأنفس حين موتها و الّتى لم تمت فى منامها

كاربرد {توفّى} در مورد خواب انسان، به مانند كاربرد آن در مورد مرگ او، ناظر به شباهت مرگ و خواب مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 39 - 10

10 - شباهت رستاخيز انسان ها در قيامت ، به رويش گياهان پس از ريزش باران

و من ءاي_ته أنّك ترى الأرض خ_شعة . .. إنّ الذى أحياها لمحى الموتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 17 - 6

6 - مشركان عصر بعثت ، فرشتگان را موجوداتى شبيه خداوند در رحمت مى دانستند .

بما ضرب للرحم_ن مثلاً

با توجه به كلمه {رحمان} و {مثلاً}، مطلب بالا قابل برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 45 - 1

1- ثمره درخت زقوم ، چونان موادى آلوده و مذاب و جوشان در درون دوزخيان

إنّ شجرت الزقّوم . طعام الأثيم . كالمهل يغلى فى البطون

در معناى {مُهل}، برخى به آلودگى و عده اى به مذاب بودن آن

اشاره كرده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 46 - 1

1- جوشش زقّوم ، در درون دوزخيان ، چونان جوشش آب هاى داغ

كغلى الحميم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 12 - 7،13

7- لذّت جويى و شكمبارگى حيوان گونه كافران ، تنها بهره آنان از زندگى دنيايى

الذين كفروا يتمتّعون و يأكلون كما تأكل الأنع_م و النار مثوًى لهم

از مقابله دو بخش آيه _ كه براى مؤمنان پايان خوش بهشت را يادآور شده _ استفاده مى شود كه كافران، هرگز از آن نعمت هاى اخروى بهره نخواهند برد; بلكه تنها شهوت رانى و استفاده حيوان گونه از امكانات دنيا، نصيب آنان است.

13- بهره گيرى از نعمت هاى دنيوى و نينديشيدن به آفريننده آن ، شيوه اى حيوانى است . *

و الذين كفروا يتمتّعون و يأكلون كما تأكل الأنع_م

برداشت بالا بدان احتمال است كه تشبيه كافر به حيوان، از آن جهت باشد كه حيوان هنگام بهره گيرى از موهبت هاى طبيعى، به پديدآورنده آن نمى انديشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 20 - 8

8- نگاه بيماردلان به پيامبر ( ص ) ، پس از نزول آيات جهاد ، نگاهى وحشت زده و محتضرگونه

ينظرون إليك نظر المغشىّ عليه من الموت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 24 - 3

3 - خدمت كاران بهشتى ، چونان مرواريد هاى نهفته در صدف

غلمان لهم كأنّهم لؤلؤ مكنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 -

قمر - 54 - 7 - 4

4 - منظره رستاخيز آدميان ، همچون منظره ملخ هاى پراكنده بر پهنه زمين

يخرجون من الأجداث كأنّهم جراد منتشر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 20 - 2

2 - اجساد قوم عاد ، پس از عذاب ، همانند نخل هاى ريشه كن شده از اعماق خاك

تنزع الناس كأنّهم أعجاز نخل منقعر

{عجز} (مفرد {أعجاز})به معناى تنه و {منقعر} به معناى كنده شده از ريشه است (مختارالصحاح).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 31 - 4

4 - خشك شدن قوم ثمود ، همانند علف هاى خشك دامداران ، با يك صداى مهيب آسمانى

إنّا أرسلنا عليهم صيحة وحدة فكانوا كهشيم المحتظر

{هشيم} به گياه خشك و {محتظر} به كسى گفته مى شود كه براى دام آغل درست كند. بنابراين {هشيم المحتظر}; يعنى، علف خشكى كه دامدار براى دامش تهيه مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 24 - 1

1 - حركت كشتى هاى كوه پيكر در دريا ها ، به تدبير و اراده الهى

و له الجوار المنش_ات فى البحر كالأعل_م

{جوارى} (جمع {جارية})به معناى كشتى ها و {أعلام} (جمع {علم}) به معناى كوه ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 37 - 2،3

2 - سرخ شدن آسمان و شباهت پيدا كردن آن به چرمى گلگون ، به هنگام فروپاشى در آستانه قيامت

فإذا انشقّت السّماء فكانت وردة كالدهان

{وردة} به معناى گل سرخ و {دهان} به معناى چرم قرمز است. بنابراين {كانت

وردة كالدهان}; يعنى، همانند چرم گلگون سرخ خواهد شد.

3 - ذوب شدن اجرام آسمانى چون روغن گداخته ، به هنگام فروپاشى در آستانه قيامت

فإذا انشقّت السّماء فكانت وردة كالدهان

برداشت ياد شده در صورتى است كه {دهان} به معناى روغنى باشد كه در نتيجه گداختن به رنگ گل سرخ در آمده است (چنان كه عده اى از مفسران برآنند) برداشت بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 58 - 1

1 - حوريان بهشتى ، موجوداتى زيبا و جذاب همچون ياقوت و مرجان

كأنّهنّ الياقوت و المرجان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 23 - 1

1 - حوران بهشتى ، در نهايت صفا و طراوت همچون مرواريد نهفته در صدف

و حور عين . كأمث_ل اللؤلؤ المكنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 55 - 1

1 - دوزخيان ( اصحاب شمال ) ، آب داغ و جوشان دوزخ را همچون شترى تشنه ، با حرص و ولع خواهند نوشيد .

فش_ربون شرب الهيم

{هيم} جمع {هيماء} است و {هيماء} به شتر تشنه گفته مى شود. تشبيه حالت دوزخيان به هنگام نوشيدن از آب داغ جهنم به شترِ تشنه، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 17 - 2

2 - دل هاى غافل از ياد خداوند و بيگانه با كلام او ( قرآن ) ، چونان زمين مرده است .

أن تخشع قلوبهم لذكر اللّه . .. اعلموا أنّ اللّه يحىِ الأرض بعد موتها

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 - 11

11 - حيات دنيا ، همچون رستنى هاى كشتزار ، فريبا و ناپايدار است .

اعلموا أنّما الحيوة الدنيا . .. كمثل غيث أعجب الكفّار نباته ... ثمّ يكون حط_مًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 8 - 5

5 - تلاش هاى گسترده كافران عليه اسلام ، به مثابه پفى ناچيز در مقابل نورى عظيم و درخشان

يريدون ليطفؤا نور اللّه بأفوههم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 14 - 4

4 - خداوند ، از مؤمنان مى خواهد در يارى او مانند حواريون عيسى ( ع ) باشند .

ي_أيّها الذين ءامنوا كونوا أنصار اللّه كما قال عيسى ابن مريم . .. قال الحواريّون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 4 - 6

6 - منافقان ، به رغم ظاهر فريبنده و سخنان زيبايشان ، چونان چوب هاى تكيه شده بر ديوار ، خشك و بى روح اند .

كأنّهم خشب مسنّدة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 12 - 4

4 - شباهت و همانندى كره زمين با آسمان ها ، در تركيبات ، خصوصيات و قوانين حاكم بر آنها

اللّه الذى خلق سبع سم_وت و من الأرض مثلهنّ

مفسران درباره وجه شبه در اين آيه (تشبيه زمين به آسمان)، دو احتمال داده اند: 1_ شباهت و همانندى از نظر تركيبات، خصوصيات و قوانين حاكم بر آنها (احتمال برگزيده در برداشت بالا); 2_ شباهت

از نظر عدد; يعنى، كره زمين مانند آسمان هفت تا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 17 - 1

1 - اعلام خداوند به كافرانِ برخوردار از ثروت و مكنت ، به آزمودنشان همچون آزمودن باغداران يمنى

إنّا بلون_هم كما بلونا أصح_ب الجنّة

مفسران درباره {اصحاب الجنّة} (صاحبان باغ) چنين نوشته اند: اين باغ در حومه {يمن} در اختيار پيرمرد مؤمنى قرار داشت. او به قدر نياز از آن برمى گرفت و بقيه را به مستمندان مى داد. اما هنگامى كه چشم از دنيا پوشيد، فرزندانش گفتند: ما خود به محصول اين باغ سزاوارتريم; چون عيال و فرزندان ما بسيار است و نمى توانيم مانند پدرمان عمل كنيم. آنان سوگند ياد كردند تمام مستمندان را از آن محروم سازند. سرنوشت آنان همان شد كه در اين آيات از آن ياد شده است. (مجمع البيان و نيز برگرفته از الكشاف زمخشرى)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 7 - 2

2 - قوم عاد بر اثر باد ، مانند تنه هاى پوك و افتاده درختان خرما از پاى درآمدند .

فترى القوم فيها صرعى كأنّهم أعجاز نخل خاوية

{صريع} (مفرد {صرعى}) به معناى چيز افكنده شده بر زمين و {أعجاز} به معناى ساقه هاى ريشه دار در زمين (تنه ها) است. {خاوية}; يعنى، شىء خالى و نيز به معناى شىء افتاده بر زمين آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 8 - 1

1 - گداخته شدن آسمان ، همچون ذوب فلزات در آستانه برپايى قيامت

يوم تكون

السماء كالمهل

{مهل} به هر فلز گداخته شده (همچون طلا، نقره، مس و. ..) گفته مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 9 - 1

1 - متلاشى و ذره ذره شدن كوه ها ، همچون پشم رنگين و پراكنده شده ، در آستانه برپايى قيامت

و تكون الجبال كالعهن

{عهن} به معناى پشم رنگ شده است. در آيه پنجم از سوره {قارعه} چنين آمده است: {و تكون الجبال كالعهن المنفوش}; (و كوه ها مانند پشم رنگين زده شده خواهند شد).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 16 - 1

1 - خداوند ، ماه را نورانى و خورشيد را همچون چراغ فروزنده آفريد .

و جعل القمر فيهنّ نورًا و جعل الشمس سراجًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 17 - 1

1 - خداوند ، انسان را همچون نباتات از زمين آفريده است .

و اللّه أنبتكم من الأرض نباتًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 18 - 5

5 - چگونگى زنده شدن انسان ها در قيامت ، همچون روييدن نباتات است .

و اللّه أنبتكم من الأرض نباتًا . .. و يخرجكم إخراجًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 15 - 3

3 - خداوند ، همانند رسول گرامى اسلام ، پيامبرى به سوى فرعون گسيل داشت .

كما أرسلنا إلى فرعون رسولاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 16 - 5

5 - تهديد

شدن سران كفر و شرك در صدراسلام ، به مؤاخده شدن همچون مؤاخذه فرعون

إنّا أرسلنا إليكم رسولاً ش_هدًا عليكم . .. فعصى فرعون الرسول فأخذن_ه أخذًا وبيلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 26

26 - انفاق و صدقه ، به منزله قرض و وام دادن به خداوند است .

و أقرضوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 50 - 1

1 - كافران لجوج و پندناپذير ، همچون گورخران رميده اند .

كأنّهم حمر مستنفرة

{حمار} (مفرد {حمر}) به معناى خر اهلى يا وحشى است (الصحاح); ولى مفسران آن را در آيه شريفه، از نوع وحشى دانسته اند كه در فارسى از آن به گورخر تعبير مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 51 - 1

1 - روى گردانى كافران ، از شنودن كلام بيداربخش و پندآموز قرآن ، همچون فرار گورخران از شير ژيان ، بسيار شديد بود .

فرّت من قسورة

{قسورة} اسم جامد و به معناى شير است و گاهى اسم جمع و در معناى شكارچيان تيرانداز استعمال مى شود. (الصحاح)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 3 - 12

12 - انسان در اين جهان ، همچون رونده اى گم كرده راه و دين راهى است درست ، و دينداران مردمى راه يافته اند .

إنّا هدين_ه السبيل إمّا شاكرًا و إمّا كفورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 16 - 2

2 - قدح ها

و كوزه هاى بهشتيان ( ابرار و . . . ) ، در صفا و شفافيت ، مانند شيشه و بلور و در سفيدى و زيبايى ، همچون نقره است .

كانت قواريرَا . قواريرَا من فضّة

برخى از مفسران، اين آيه را از باب تشبيه بليغ دانسته اند; نه اين كه ظرف هاى مورد استفاده بهشتيان، حقيقتاً از جنس شيشه و در عين حال نقره است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 19 - 6

6 - جوانكان خدمت گزار ابرار در بهشت ، چون مرواريد پراكنده اند .

و يطوف عليهم ولدن مخلّدون$ إذا رأيتهم حسبتهم لؤلؤًا منثورًا

إذا رأيتهم حسبتهم لؤلؤًا منثورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 2 - 4

4 - فرشتگان وحى ، همچون طوفان با سرعت بسيار مأموريت خود را دنبال مى كردند .

فالع_صف_ت عصفًا

{عاصفات} از نظر لغوى، به معناى تندبادها و طوفان ها است و اگر مقصود از آن، فرشتگان باشد، در اين كلام تشبيه و استعاره به كار رفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 33 - 1

1 - شراره هاى برخاسته از آتش دوزخ ، همانند شتران زرد رنگ است .

كأنّه جم_لت صفر

{جملات} جمع {جِمالة} است. {جمالة} يا جمع {جمل} (شتر) و يا اسم جمع است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 9 - 4،6

4 - خواب براى انسان ، نوعى مرگ است .

و جعلنا نومكم سباتًا

فعل {سُبِتَ} علاوه بر معناى {بى هوش شد}، به معناى {مُرد} نيز

استعمال مى شود (مصباح). بنابراين، احتمال مى رود كه {سبات} به معناى مرگ باشد.

6 - مرگ و معاد انسان ، شبيه خواب و بيدارى است .

و جعلنا نومكم سباتًا

ياد كردن از خواب در ميان آياتى كه به منظور رفع استبعاد از معاد مطرح شده; ممكن است به جهت تشابهى باشد كه بين خواب و مرگ و نيز بيدارى و معاد وجود دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 10 - 1

1 - تاريكى شب _ بسان لباسى پوشيده بر موجودات _ با مستور ساختن آنها از ديد انسان ، مانع تلاش و فعاليت بيش از حد او است .

و جعلنا الّيل لباسًا

تقابل اين آيه و آيه بعد _ كه روز را زمان تلاش براى زندگى دانسته است _ بيانگر برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 15 - 6

6 - معاد انسان ، شبيه رويش گياهان از زمين است .

لنخرج به حبّ_ًا و نباتًا

ياد آورى اخراج دانه و گياه از زمين _ در آياتى كه به منظور رفع استبعاد از معاد مطرح شده _ گوياى تشابه معاد با رويش گياهان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 20 - 2

2 - حركت كوه ها در قيامت ، آنها را به توده غبارى شبيه كوه ، تبديل خواهد كرد .

و سيّرت الجبال فكانت سرابًا

تشبيه كوه به سراب، بيانگر آن است كه پس از حركت كوه ها در قيامت، آنچه ديده مى شود كوه نيست; ولى بيننده آن را كوه

خواهد ديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 30 - 2

2 - زمين ، همچون گوى پرتاب شده در فضا است . *

دحيها

يكى از معانى {دحو}، بازى با پرتاب سنگ، گردو و . .. به سوى حفره اى است كه از پيش به همين منظور حفر شده است. آن حفره را {اُدحيّه} و سنگ را {مِدحاة} مى نامند (لسان العرب). بر اين اساس جمله {دحاها}، حاكى از پرتاب شدن زمين در فضا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 46 - 1،2

1 - فاصله ولادت تا قيامت _ در ديدگاه اهل محشر _ فاصله اى ناچيز و همسان با عصر يك روز و يا وقت چاشت آن

كأنّهم . .. لم يلبثوا إلاّ عشيّة أو ضح_ها

مراد از {لَبْث} در {لم يلبثوا}، درنگى است كه در دنيا و برزخ رخ مى دهد. اين زمان گرچه زياد باشد، در مقايسه با آنچه انسان پس از حشر با آن مواجه خواهد شد، اندك است. براى {عشيّة} معانى متفاوتى ذكر شده است; از قبيل: {ظهر تا غروب}، {آخر روز} و {ظهر تا صبح فردا} (مصباح). {ضحى}; يعنى، گسترش نور خورشيد و پهناور شدن روز (مفردات راغب). اضافه {ضحى} به {عشيّة}، براى بيان اين نكته است كه مقدار صبح يا عصر از يك روز مراد است.

2 - فاصله قيامت و دنيا _ هرچند طولانى باشد _ در برابر عظمت حوادث قيامت ناچيز و بسان گذشت نيمروز از عمر دنيا است .

كأنّهم . .. لم يلبثوا إلاّ عشيّة أو ضحيها

مفاد {يرونها} ممكن است در ناچيز ديدن

دوران گذشته، دخيل باشد; يعنى، ديدن قيامت و رخدادهاى آن، اين ذهنيت را در انسان ايجاد مى كند كه فاصله طولانى دنيا و برزخ، در نظر او اندك آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 11 - 2

2 - آسمان ، همچون سقفى فراگير و پوسته اى پوشاننده و قابل ازاله است .

و إذا السماء كشطت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 16 - 2،3

2 - سوگند خداوند ، به ستارگان متحرك كه مسير خود را طى كرده و مانند رفتن حيوانات غير اهلى به مخفيگاه خود ، از نظر ها محو مى گردند .

الجوار الكنّس

{كُنّس} جمع {كانِس} است و آن چيزى است كه پنهان مى شود. اين كلمه از ريشه {كَنَسَ الظبى} گرفته شده است; يعنى، آهو خود را در {كِناس} (پناهگاه) خود پنهان ساخت و استتار كرد. (نهايه ابن اثير)

3 - بعضى از اختران در طلوع ، حركت و غروب خود ، شبيه آهوان پنهانى هستند كه ظاهر شده و با حركت به سمت مخفيگاه خود ، ناپديد شوند .

بالخنّس . الجوار الكنّس

توصيف ستارگان با وصف {كُنّس} _ كه از اوصاف آهوان است _ تشبيه بديع و استعاره است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 11 - 1

1 - انجام دادن بعضى از كار هاى نيك ، دشوار و بسان افكندن خويش در يك راه كوهستانى و گردنه هاى صعب العبور است .

فلااقتحم العقبة

{اقتحام}; يعنى، بين كارى سخت و هولناك قرار گرفتن (مفردات). زمانى كه شخص بدون فحص و

بررسى خود را در ماجرايى بزرگ بيفكند، گفته مى شود: {إقْتَحَمَ} (نهايه ابن اثير). راه دشوارى كه در كوه قرار دارد، {عقبة} ناميده مى شود (مفردات) و نيز {عقبة} به مسير صعب العبورى گفته مى شود كه از آن بر كوه بالا روند (قاموس). اين راه از آن جهت {عقبة} ناميده مى شود كه راه پيمايان، بايد در آن پشت سر هم و به يك ستون حركت كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 7 - 2

2 - كار هاى خير ، هر چند به وزن مورچه اى ريز و يا ذرّات معلق در هوا باشد ، باقى مانده ، در قيامت بر انسان عرضه خواهد شد .

فمن يعمل مثقال ذرّة خيرًا يره

{مثقال}; يعنى، وسيله اى كه با آن، وزن چيزى سنجيده شود (مفردات). {ذرّة} (مفرد {ذرّ}) به معناى كوچك ترين نوع مورچه است (صحاح اللغة). برخى آن را يك صدم وزن {جو} دانسته و برخى گفته اند: مراد ذرّاتى است كه در شعاع خورشيد، مشاهده مى شود. (لسان العرب)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 8 - 2

2 - كار هاى ناروا ، هر چند به وزن مورچه ريز و يا ذرّات معلق در هوا باشد ، باقى مانده ، در قيامت بر انسان عرضه خواهد شد .

و من يعمل مثقال ذرّة شرًّا يره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 4 - 1،3

1 - مردم در قيامت ، مانند پروانه هاى ريز و پراكنده در هوا ، هراسان و بى

سامان به هر طرف روى خواهند آورد .

يوم يكون الناس كالفراش المبثوث

{فَراشَة} (مفرد {فَراش}); يعنى، آنچه بال زده و در حرارت چراغ سقوط كرده و خود را مى سوزاند (تاج العروس) {فرّاء} آنها را ملخ هايى مى داند كه روى زمين گسترده و در هم مى لولند (مجمع البيان). تشبيه مردم در قيامت به آن حشرات، نشانگر سردرگمى، ترس و اضطرابى است كه انسان ها را به هر سو خواهد كشاند.

3 - تشبيه وضع انسان ها در قيامت ، به انبوه ملخ هاى پراكنده *

يوم يكون الناس كالفراش المبثوث

برداشت ياد شده، ناظر به اين احتمال است كه فَراش _ چنان كه فرّاء گفته است _ به معناى ملخ هايى باشد كه بر زمين گسترده شده، درهم مى لولند. گفتنى است كه اين معنا، تنها از فرّاء نقل شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 5 - 1

1 - كوه ها در قيامت ، مانند پشم هاى رنگارنگى خواهند شد كه حلاجى شده و از هم باز شده باشد .

و تكون الجبال كالعهن المنفوش

{عهن}، به معناى پشمى است كه با رنگ هاى گوناگون رنگ آميزى شده باشد. برخى گفته اند: به هر پشمى {عِهْن} گفته مى شود. {نَقْش}; يعنى، بازكردن و كشيدن پشم تا آن جا كه اجزاى آن از هم بگسلد. (لسان العرب)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 9 - 4

4 - تشبيه خطاپيشگان در قيامت ، به جان باختگانى كه تحمّل مرگ آنان براى مادرشان هلاكت آفرين است . *

فأُمّه هاوية

فعل {هوى} در معانى مختلفى _

از جمله {سَقَطَ} و {مات} _ به كار رفته است (قاموس). بنابر معناى دوم، كلمه {هاوية}، به معناى {هالكة} خواهد بود نسبت دادن هلاكت به مادر كسى كه ميزان اعمال او سبك است، كنايه از عظمت سختى هاى وارد بر وى است; به گونه اى كه در آن موارد، مادران تاب تحمّل چنين وضعى را براى فرزند خود نداشته و هلاك خواهند شد. در اين صورت مرجع ضمير {هى} در آيه بعد، عنوان {داهية} (مصيبت بزرگ) خواهد بود كه مفاد جمله {فأُمّه هاوية} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فيل - 105 - 5 - 3،4

3 - بارش سنگ$ هاى پرندگان بر اصحاب فيل ، آنان را مانند كاه و خاشاك مرغزارى ساخت كه حيوانات در آن چرانده شده و ساقه هاى نرم شده گياهان آن ، بر زمين مانده باشد .

فجعلهم كعصف مأكول

{عصف}; يعنى، خاشاك گياهى كه خرد شده است (مفردات). توصيف آن به مأكول، به اعتبار خورده شدن مقدارى از آن، در چراى حيوانات است.

4 - تشبيه { جنازه هاى اصحاب فيل } ، به برگ هايى كه حيوانات ، آن را خورده و تفاله آن را بيرون داده باشند .

فجعلهم كعصف مأكول

در {قاموس} آمده است: {عصف مأكول}، ممكن است به معناى برگى باشد كه چارپايان آن را خورده باشند. بر اين اساس، مراد تشبيه اجساد فيل داران به سرگين خواهد بود كه از آن، با تعبيرى لطيف تر ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 2 - 6

6 - تشبيه رهايى از شرور ، به شكافتن تاريكى

قل

أعوذ بربّ الفلق . من شرّ ما خلق

تشبيهات محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 13 - 1

1 - پيامبر ( ص ) مأمور تشبيه كردن وضعيت فرهنگى و دينى مردم مكه ، به وضعيت مردمى همانند آنان در طول تاريخ

و اضرب لهم مثلاً أصح_ب القرية

{مَثَل} گاهى در معناى شبيه و مانند به كار مى رود كه در اين صورت معناى آيه چنين خواهد بود: اى پيامبر! براى وضعيت مردم مكه، شبيه و مانندى از تاريخ (اصحاب قريه) بياور. و گاهى به معناى خبر است; يعنى، اى پيامبر! براى مردم مكه خبر و داستان اصحاب قريه را نقل كن تا مردم از اين داستان عبرت گيرند. گفتنى است برداشت ياد شده براساس معناى نخست است.

تشبيهات مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 17 - 6

6 - مشركان عصر بعثت ، فرشتگان را موجوداتى شبيه خداوند در رحمت مى دانستند .

بما ضرب للرحم_ن مثلاً

با توجه به كلمه {رحمان} و {مثلاً}، مطلب بالا قابل برداشت است.

فلسفه تشبيهات قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 58 - 14

14 _ به كارگيرى تمثيل و تشبيه در تفهيم معارف دين ، شيوه اى از شيوه هاى گوناگون بيان آيات الهى در قرآن

و البلد الطيب . .. كذلك نصرف الأيت

فوايد تشبيهات قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 39 - 6

6 - استفاده از تشبيه ، براى بيان كردن حقايق ، از روش هاى بيانى

قرآن است .

و الذين كفروا أعم_لهم كسراب بقيعة . .. إذا جاءه لم يجده شيئًا

تشبيهات قرآن از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تشبيهات قرآن

تشبيه آب داغ جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 29 - 17

17- آب هاى غليظ و گداخته ، بسان گدازه مس ، پاسخى براى استغاثه و آب طلبى كافران در دوزخ است .

و إن يستغيثوا يغاثوا بماء كالمهل

{مهل} به معناى {درده روغن} و نيز {مس گداخته} است (مقاييس اللغة) و نيز به {خونابه اى كه از لاشه مردار بيرون آيد} گفته مى شود. (قاموس) وصف آنان با عبارت {يشوى الوجوه} با معناى {مس گداخته} سازگارتر است.

تشبيه آسمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 104 - 1

1- قيامت روزى است كه خداوند ، آسمان را هم چون پيچيدن طومارنامه ها ، در هم مى پيچد .

يوم نطوى السماء كطىّ السجلّ للكتب

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته است: 1_ {طىّ} به معناى پيچيدن است. 2_ {سجلّ} يا به معناى {كاتب} مى باشد كه در اين صورت اضافه {طىّ} به {سجلّ} اضافه مصدر به فاعل است و {لام} در {للكتب} براى اختصاص و يا براى تقويت عامل {طىّ} است و يا به معناى هر چيزى است كه در آن نوشته باشند. در اين صورت اضافه {طىّ} اضافه به مفعول است و {لام} در {للكتب} به معناى {من أجل} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 37 - 2

2 - سرخ شدن آسمان و شباهت پيدا كردن آن به چرمى گلگون ، به هنگام

فروپاشى در آستانه قيامت

فإذا انشقّت السّماء فكانت وردة كالدهان

{وردة} به معناى گل سرخ و {دهان} به معناى چرم قرمز است. بنابراين {كانت وردة كالدهان}; يعنى، همانند چرم گلگون سرخ خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 8 - 1

1 - گداخته شدن آسمان ، همچون ذوب فلزات در آستانه برپايى قيامت

يوم تكون السماء كالمهل

{مهل} به هر فلز گداخته شده (همچون طلا، نقره، مس و. ..) گفته مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 11 - 2

2 - آسمان ، همچون سقفى فراگير و پوسته اى پوشاننده و قابل ازاله است .

و إذا السماء كشطت

تشبيه ابرها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 43 - 6،7

6 - خداوند ، از بالا و از ابر يخ زده _ كه به كوه مى ماند _ تگرگ فرو مى ريزد .

و ينزّل من السماء من جبال فيها من برد

{من جبال} بدل از {من السماء} و براى تشبيه كردن ابرها، به كوه ها است; همان گونه كه تشبيه اشياى بزرگ و با عظمت به كوه، بسيار معمول است; مانند كوه علم و. ... {بَرَد} نيز به معناى تگرگ است.

7 - در فضا ، انبوهى از ابر هاى يخ زده همچون كوه ، وجود دارد .

و ينزّل من السماء من جبال فيها من برد

تشبيه اجرام آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 37 - 3

3 - ذوب شدن اجرام آسمانى چون روغن گداخته ، به هنگام

فروپاشى در آستانه قيامت

فإذا انشقّت السّماء فكانت وردة كالدهان

برداشت ياد شده در صورتى است كه {دهان} به معناى روغنى باشد كه در نتيجه گداختن به رنگ گل سرخ در آمده است (چنان كه عده اى از مفسران برآنند) برداشت بالا استفاده مى شود.

تشبيه احياى اخروى مردگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 9 - 7

7 - تشبيه تجديد حيات انسان ها در قيامت ، به احياى زمين و پديد آمدن حيات در آن

أرسل الري_ح فتثير سحابًا فسقن_ه إلى بلد ميّت فأحيينا به الأرض بعد موتها كذلك الن

تشبيه احياى مردگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 39 - 10

10 - شباهت رستاخيز انسان ها در قيامت ، به رويش گياهان پس از ريزش باران

و من ءاي_ته أنّك ترى الأرض خ_شعة . .. إنّ الذى أحياها لمحى الموتى

تشبيه اسلام ستيزى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 8 - 5

5 - تلاش هاى گسترده كافران عليه اسلام ، به مثابه پفى ناچيز در مقابل نورى عظيم و درخشان

يريدون ليطفؤا نور اللّه بأفوههم

تشبيه اصحاب شمال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 55 - 1

1 - دوزخيان ( اصحاب شمال ) ، آب داغ و جوشان دوزخ را همچون شترى تشنه ، با حرص و ولع خواهند نوشيد .

فش_ربون شرب الهيم

{هيم} جمع {هيماء} است و {هيماء} به شتر تشنه گفته مى شود. تشبيه حالت دوزخيان به هنگام نوشيدن از آب داغ جهنم به

شترِ تشنه، بيانگر مطلب ياد شده است.

تشبيه امواج دريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 63 - 7

7 - شكافته شدن دريا با عصاى موسى و تقسيم شدن آب هاى آن به دو ديوار ; چون دو كوه بزرگ

فانفلق فكان كلّ فرق كالطود العظيم

فعل {كان} در اين جا به معناى {صار} است. {فرق} نيز معادل قطعه (پاره) و {طود} مرادف {جبل} (كوه) است. بنابراين {كان كلّ فرق...}; يعنى، هر پاره اى از آب دريا، مانند كوهى بزرگ شد.

تشبيه انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 53 - 9

9 - جان آدمى چونان جهان طبيعت ، سرشار از آيات الهى و شايسته تأمل و انديشه است .

سنريهم ءاي_تنا فى الأفاق و فى أنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 3 - 12

12 - انسان در اين جهان ، همچون رونده اى گم كرده راه و دين راهى است درست ، و دينداران مردمى راه يافته اند .

إنّا هدين_ه السبيل إمّا شاكرًا و إمّا كفورًا

تشبيه انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 4 - 1،3

1 - مردم در قيامت ، مانند پروانه هاى ريز و پراكنده در هوا ، هراسان و بى سامان به هر طرف روى خواهند آورد .

يوم يكون الناس كالفراش المبثوث

{فَراشَة} (مفرد {فَراش}); يعنى، آنچه بال زده و در حرارت چراغ سقوط كرده و خود را مى سوزاند (تاج العروس) {فرّاء} آنها را ملخ هايى مى داند كه

روى زمين گسترده و در هم مى لولند (مجمع البيان). تشبيه مردم در قيامت به آن حشرات، نشانگر سردرگمى، ترس و اضطرابى است كه انسان ها را به هر سو خواهد كشاند.

3 - تشبيه وضع انسان ها در قيامت ، به انبوه ملخ هاى پراكنده *

يوم يكون الناس كالفراش المبثوث

برداشت ياد شده، ناظر به اين احتمال است كه فَراش _ چنان كه فرّاء گفته است _ به معناى ملخ هايى باشد كه بر زمين گسترده شده، درهم مى لولند. گفتنى است كه اين معنا، تنها از فرّاء نقل شده است.

تشبيه انسان ها در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 2 - 12

12- بيم و هراس مردم در عرصه محشر ، به اندازه اى است كه آنان هچون مردم مى خورده و مست ، عقل و هوش خود را از كف خواهند داد .

و ترى الناس سك_رى و ما هم بسك_رى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 7 - 4

4 - منظره رستاخيز آدميان ، همچون منظره ملخ هاى پراكنده بر پهنه زمين

يخرجون من الأجداث كأنّهم جراد منتشر

تشبيه انفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 26

26 - انفاق و صدقه ، به منزله قرض و وام دادن به خداوند است .

و أقرضوا اللّه

تشبيه اهل عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 8 - 1

1 - مردمى كه ايمان نياورند و محكوم به عذاب الهى گردند ، مانند كسانى

اند كه در گردنشان تا چانه ها ، غل و زنجير قرار داشته و سرهايشان به طرف بالا مانده باشد .

إنّا جعلنا فى أعن_قهم أغل_لاً فهى إلى الأذقان فهم مقمحون

{ذقن} (مفرد {أذقان}) به معناى چانه و {قمح} (ريشه {مقمحون}) به معناى بلند كردن سر است. گفتنى است آيه شريفه در مقام تمثيل و تشبيهِ حالِ كافران و مشركانِ لجوجى است كه نمى خواستند هرگز ايمان بياورند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 9 - 1

1 - مردمى كه ايمان نياورند و محكوم به عذاب الهى گردند ، مانند كسانى اند كه سدّى بلند در پيش رو و پشت سرشان نهاده شده و بر ديدگانشان پرده اى افكنده شده كه هيچ چيز نبينند .

و جعلنا من بين أيديهم سدًّا

تنكير {سدّاً} براى تعظيم است و به قرينه {فأغشيناهم}، مقصود از آن، سدّى بلند است.

تشبيه ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 20 - 2

2 - ايمان چون نور ، مايه هدايت و روشنايى و كفر ، همچون ظلمت ، مايه گمراهى و تاريك بينى

و لا الظلم_ت و لا النور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 21 - 1

1 - ايمان چون سايه ، آرام بخش و فرح زا است و كفر چون بادِ داغ ، آزاردهنده و ناراحت كنند .

و لا الظلّ و لا الحرور

{ظلّ} به معناى سايه و {حرور} به معناى باد داغ است. گفتنى است در اين آيه، ايمان به سايه تشبيه شده است و كفر به باد داغ.

تشبيه

باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 17 - 7،8،22

7_ حق در تشبيه مانند باران و سيلاب است و باطل همسان كف هاى پف كرده بر روى آن

أنزل من السماء ماء فسالت أودية بقدرها فاحتمل السيل زبدًا رابيًا . .. كذلك يضرب ا

8_ حق در تشبيه همانند فلزات گداخته شده و ذوب گشته است و باطل بسان كف هاى ايجاد شده بر روى آن

و مما يوقدون عليه فى النار . .. زبد مثله كذلك يضرب الله الحق و الب_طل

22_ همانندى حق با آب فرود آمده از آسمان و نيز با فلزات ذوب شده و همسانى باطل با كف سيلاب ها و كف فلزات ذوب شده ، از ضرب المثل هاى قرآن است .

كذلك يضرب الله الحق و الب_طل . .. كذلك يضرب الله الأمثال

تشبيه بخيلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 29 - 3

3- انسان بخيل ، همانند انسانى دست بسته به گردن است .

و لاتجعل يدك مغلولة إلى عنقك

{و لاتجعل يدك مغلولة إلى عنقك} كنايه از امساك و پرهيز از انفاق (بُخل) است. اينكه از بُخل و امساك به {دستت را به گردنت مبند} تعبير شده، نشان مى دهد كه انسان بخيل، همانند شخص دست بسته است.

تشبيه بدن اصحاب فيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فيل - 105 - 5 - 3،4

3 - بارش سنگ$ هاى پرندگان بر اصحاب فيل ، آنان را مانند كاه و خاشاك مرغزارى ساخت كه حيوانات در آن چرانده شده و ساقه هاى نرم شده گياهان

آن ، بر زمين مانده باشد .

فجعلهم كعصف مأكول

{عصف}; يعنى، خاشاك گياهى كه خرد شده است (مفردات). توصيف آن به مأكول، به اعتبار خورده شدن مقدارى از آن، در چراى حيوانات است.

4 - تشبيه { جنازه هاى اصحاب فيل } ، به برگ هايى كه حيوانات ، آن را خورده و تفاله آن را بيرون داده باشند .

فجعلهم كعصف مأكول

در {قاموس} آمده است: {عصف مأكول}، ممكن است به معناى برگى باشد كه چارپايان آن را خورده باشند. بر اين اساس، مراد تشبيه اجساد فيل داران به سرگين خواهد بود كه از آن، با تعبيرى لطيف تر ياد شده است.

تشبيه بدنهاى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 7 - 2

2 - قوم عاد بر اثر باد ، مانند تنه هاى پوك و افتاده درختان خرما از پاى درآمدند .

فترى القوم فيها صرعى كأنّهم أعجاز نخل خاوية

{صريع} (مفرد {صرعى}) به معناى چيز افكنده شده بر زمين و {أعجاز} به معناى ساقه هاى ريشه دار در زمين (تنه ها) است. {خاوية}; يعنى، شىء خالى و نيز به معناى شىء افتاده بر زمين آمده است.

تشبيه به آسمان فرو افتاده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 31 - 4،5

4 - مثل كسى كه به خدا شرك مىورزد ، مثل كسى است كه از آسمان فرو افتد و طعمه مرغان شكارى گردد .

و من يشرك باللّه فكأنّما خرّ من السماء فتخطفه الطير

{خرّ و خُرور} (مصدر {خرّ}) به معنا سقوط و فرو افتادن است. {خرّ من السماء}; يعنى، از آسمان فرو افتاد.

{خَطف} (مصدر {تخطف}) نيز به معناى ربودن است. {خطفته الطير}; يعنى، پرنده او را ربود. بنابراين معناى جمله ياد شده چنين است: هر كس به خدا شرك بورزد، چنان است كه گويا از آسمان فرو افتاده و پرنده شكارى او را ربوده است. گفتنى است كه تشبيه در آيه فوق، از باب تشبيه معقول به محسوس است;يعنى، مشرك _ كه با روگرداندن از خداى متعال و فرو افتادن در پاى بت ها، در واقع از اوج كمالات انسانى سقوط مى كند و در دام شيطان گرفتار مى شود _ به كسى تشبيه شده است كه از آسمان فرو افتد و طعمه پرندگان شكارى شود.

5 - كسى كه به خدا شرك مىورزد ، مانند كسى است كه از آسمان فرو افتد و باد او را به جايى دور بيفكند .

و من يشرك باللّه . .. أو تهوى به الريح فى مكان سحيق

جمله {أو تهوى به الريح. ..} عطف است بر {تخطفه الطير}. {هُوى} (مصدر {تهوى})، به معناى سقوط و فرو افتادن است و هرگاه با {باى} تعديه بيايد، به معناى اسقاط و فرو افكندن مى شود. {هوت به الريح}; يعنى، باد او را فروافكند. {سُحق} (مصدر {سحيق}) به معناى بُعد و دور بودن است و {مكان سحيق}; يعنى، جايى دور. بنابراين تقدير جمله فوق چنين مى شود: {من يشرك باللّه فكأنّما تهوى به الريح فى مكان سحيق; هر كس به خدا شرك بورزد، چنان است كه گويا از آسمان فرو افتاده و باد او را به جايى دور افكنده است}. گفتنى است كه در جمله ياد شده مشرك _ كه با روى برتافتن از عبادت خداى

يگانه و فرو افتادن در زير پاى بت ها و پرستش آنها، در واقع از اوج هدايت و روشنايى به نهايت ضلالت و تاريكى سقوط مى كند _ به كسى تشبيه شده است كه از آسمان فرو مى افتد و باد او را به جايى دور كه راهى براى نجات نباشد فرو مى افكند.

تشبيه به آسمان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 12 - 4

4 - شباهت و همانندى كره زمين با آسمان ها ، در تركيبات ، خصوصيات و قوانين حاكم بر آنها

اللّه الذى خلق سبع سم_وت و من الأرض مثلهنّ

مفسران درباره وجه شبه در اين آيه (تشبيه زمين به آسمان)، دو احتمال داده اند: 1_ شباهت و همانندى از نظر تركيبات، خصوصيات و قوانين حاكم بر آنها (احتمال برگزيده در برداشت بالا); 2_ شباهت از نظر عدد; يعنى، كره زمين مانند آسمان هفت تا است.

تشبيه به احياى زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 9 - 7،9

7 - تشبيه تجديد حيات انسان ها در قيامت ، به احياى زمين و پديد آمدن حيات در آن

أرسل الري_ح فتثير سحابًا فسقن_ه إلى بلد ميّت فأحيينا به الأرض بعد موتها كذلك الن

9 - احياى انسان ها در قيامت همچون احياى زمين از راه يك سلسله عوامل و زمينه هاى حيات آفرين خواهد بود .

فأحيينا به الأرض بعد موتها كذلك النشور

برداشت ياد شده از تشبيه به كار رفته در آيه شريفه به دست مى آيد.

تشبيه به اختفاى آهو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20

- تكوير - 81 - 16 - 3

3 - بعضى از اختران در طلوع ، حركت و غروب خود ، شبيه آهوان پنهانى هستند كه ظاهر شده و با حركت به سمت مخفيگاه خود ، ناپديد شوند .

بالخنّس . الجوار الكنّس

توصيف ستارگان با وصف {كُنّس} _ كه از اوصاف آهوان است _ تشبيه بديع و استعاره است.

تشبيه به انشقاق تاريكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 2 - 6

6 - تشبيه رهايى از شرور ، به شكافتن تاريكى

قل أعوذ بربّ الفلق . من شرّ ما خلق

تشبيه به باد داغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 21 - 1

1 - ايمان چون سايه ، آرام بخش و فرح زا است و كفر چون بادِ داغ ، آزاردهنده و ناراحت كنند .

و لا الظلّ و لا الحرور

{ظلّ} به معناى سايه و {حرور} به معناى باد داغ است. گفتنى است در اين آيه، ايمان به سايه تشبيه شده است و كفر به باد داغ.

تشبيه به باران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 17 - 7،22

7_ حق در تشبيه مانند باران و سيلاب است و باطل همسان كف هاى پف كرده بر روى آن

أنزل من السماء ماء فسالت أودية بقدرها فاحتمل السيل زبدًا رابيًا . .. كذلك يضرب ا

22_ همانندى حق با آب فرود آمده از آسمان و نيز با فلزات ذوب شده و همسانى باطل با كف سيلاب ها و كف فلزات ذوب شده ، از ضرب المثل هاى قرآن است

.

كذلك يضرب الله الحق و الب_طل . .. كذلك يضرب الله الأمثال

تشبيه به برده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 28 - 1

1 - معبودان باطل و جعلى ، در مقايسه با خداوند ، همانند بردگان زرخريد در برابر مالك خويش اند .

هل لكم من ما ملكت أيم_نكم من شركاء فى ما رزقن_كم فأنتم فيه سواء

مثلى كه در آيه آورده شده است، به قرينه آيات سابق _ كه درباره اثبات خداوند و وحدانيت بود _ براى نفى معبودانى است كه مشركان، آنان را در برابر خداوند، انتخاب كرده بودند.

تشبيه به برگ خورده شده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فيل - 105 - 5 - 4

4 - تشبيه { جنازه هاى اصحاب فيل } ، به برگ هايى كه حيوانات ، آن را خورده و تفاله آن را بيرون داده باشند .

فجعلهم كعصف مأكول

در {قاموس} آمده است: {عصف مأكول}، ممكن است به معناى برگى باشد كه چارپايان آن را خورده باشند. بر اين اساس، مراد تشبيه اجساد فيل داران به سرگين خواهد بود كه از آن، با تعبيرى لطيف تر ياد شده است.

تشبيه به بلور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 16 - 2

2 - قدح ها و كوزه هاى بهشتيان ( ابرار و . . . ) ، در صفا و شفافيت ، مانند شيشه و بلور و در سفيدى و زيبايى ، همچون نقره است .

كانت قواريرَا . قواريرَا من فضّة

برخى از مفسران، اين آيه را از باب تشبيه بليغ

دانسته اند; نه اين كه ظرف هاى مورد استفاده بهشتيان، حقيقتاً از جنس شيشه و در عين حال نقره است.

تشبيه به بيدارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 21 - 11

11_ مرگ و رستاخيز ، پديده اى مانند خواب و بيدارى است .

ليعلموا. .. أنّ الساعة لاريب فيها

به خواب رفتن اصحاب كهف و بيدارى آنان پس از چند قرن و استشهاد قرآن به اين واقعه براى بيان حقانيّت معاد، گواه اين مدعا است كه مرگ، مانند خواب، و رستاخيز قيامت، بسانِ بيدارى از خواب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 9 - 6

6 - مرگ و معاد انسان ، شبيه خواب و بيدارى است .

و جعلنا نومكم سباتًا

ياد كردن از خواب در ميان آياتى كه به منظور رفع استبعاد از معاد مطرح شده; ممكن است به جهت تشابهى باشد كه بين خواب و مرگ و نيز بيدارى و معاد وجود دارد.

تشبيه به پروانه هاى پراكنده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 4 - 1

1 - مردم در قيامت ، مانند پروانه هاى ريز و پراكنده در هوا ، هراسان و بى سامان به هر طرف روى خواهند آورد .

يوم يكون الناس كالفراش المبثوث

{فَراشَة} (مفرد {فَراش}); يعنى، آنچه بال زده و در حرارت چراغ سقوط كرده و خود را مى سوزاند (تاج العروس) {فرّاء} آنها را ملخ هايى مى داند كه روى زمين گسترده و در هم مى لولند (مجمع البيان). تشبيه مردم در قيامت به آن حشرات، نشانگر

سردرگمى، ترس و اضطرابى است كه انسان ها را به هر سو خواهد كشاند.

تشبيه به پشم پراكنده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 9 - 1

1 - متلاشى و ذره ذره شدن كوه ها ، همچون پشم رنگين و پراكنده شده ، در آستانه برپايى قيامت

و تكون الجبال كالعهن

{عهن} به معناى پشم رنگ شده است. در آيه پنجم از سوره {قارعه} چنين آمده است: {و تكون الجبال كالعهن المنفوش}; (و كوه ها مانند پشم رنگين زده شده خواهند شد).

تشبيه به پشم رنگين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 9 - 1

1 - متلاشى و ذره ذره شدن كوه ها ، همچون پشم رنگين و پراكنده شده ، در آستانه برپايى قيامت

و تكون الجبال كالعهن

{عهن} به معناى پشم رنگ شده است. در آيه پنجم از سوره {قارعه} چنين آمده است: {و تكون الجبال كالعهن المنفوش}; (و كوه ها مانند پشم رنگين زده شده خواهند شد).

تشبيه به پشم هاى رنگين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 5 - 1

1 - كوه ها در قيامت ، مانند پشم هاى رنگارنگى خواهند شد كه حلاجى شده و از هم باز شده باشد .

و تكون الجبال كالعهن المنفوش

{عهن}، به معناى پشمى است كه با رنگ هاى گوناگون رنگ آميزى شده باشد. برخى گفته اند: به هر پشمى {عِهْن} گفته مى شود. {نَقْش}; يعنى، بازكردن و كشيدن پشم تا آن جا كه اجزاى آن از هم بگسلد. (لسان العرب)

تشبيه به پوسته

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 11 - 2

2 - آسمان ، همچون سقفى فراگير و پوسته اى پوشاننده و قابل ازاله است .

و إذا السماء كشطت

تشبيه به تاريكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 16 - 15

15_ نابرابرى مشركان با موحدان بسان نابرابرى انبوه تاريكى ها با روشنايى است .

أم هل تستوى الظلم_ت والنور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 20 - 2

2 - ايمان چون نور ، مايه هدايت و روشنايى و كفر ، همچون ظلمت ، مايه گمراهى و تاريك بينى

و لا الظلم_ت و لا النور

تشبيه به تاريكى درياى طوفانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 40 - 1

1 - اعمال كافران ، به مثابه تاريكى شديد در درياى ژرفناك با امواجى متلاطم و پوشيده از ابر است كه كمترين روزنه اى در آن نيست .

و الذين كفروا أعم_لهم . .. كظلم_ت فى بحر لجّىّ يغشيه موج من فوقه موج من فوقه سحا

تشبيه به تخم شترمرغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 49 - 1

1 - زنان و حوران بهشتى ، از شدت سفيدى و درخشندگى همچون تخم شترمرغ زير پر هستند .

كأنّهنّ بيض

{بيض} اسم جنس و مفرد آن {بيضة} و به معناى تخم شترمرغ است كه رنگ آن سفيد و درخشنده و كمى متمايل به زردى است و اين حيوان آن را زير پر خود مى پوشاند تا از غبار

و آلودگى و دستبرد محفوظ ماند. عرب ها، زنان زيبا را به {بيض} تشبيه مى كنند.

تشبيه به تشنگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 14 - 6

6_ مَثَل درخواست كننده از خدايان دروغين مثل تشنه اى است كه از راه دور دستان خود را به طرف آب دراز مى كند تا آب ، خود به كام او برسد كه هرگز چنين نمى شود .

إلاّ كب_سط كفيه إلى الماء ليبلغ فاه و ما هو بب_لغه

برخى عبارت {إلاّ كبسط} را استثنا از استجابت گرفته اند و گفته اند تقدير كلام چنين است: {لايستجيبون بشىء من الأستجابة إلاّ استجابة كإستجابة الماء لباسط كفيه إلى الماء}. و برخى آن را استثنا از {الذين يدعون} دانسته اند و گفته اند تقدير كلام چنين مى شود: {الذين يدعون من دونه ليسوا إلاّ كباسط كفيه إلى الماء}. قابل ذكر است كه ضمير در {ليبلغ} به {الماء} و ضمير در {فاه} (دهانش) به {باسط} برمى گردد. و ضمير {هو} به {الماء} و ضمير در {ببالغه} به {فاه} ارجاع مى شود.

تشبيه به تنه درخت خرما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 7 - 2

2 - قوم عاد بر اثر باد ، مانند تنه هاى پوك و افتاده درختان خرما از پاى درآمدند .

فترى القوم فيها صرعى كأنّهم أعجاز نخل خاوية

{صريع} (مفرد {صرعى}) به معناى چيز افكنده شده بر زمين و {أعجاز} به معناى ساقه هاى ريشه دار در زمين (تنه ها) است. {خاوية}; يعنى، شىء خالى و نيز به معناى شىء افتاده بر زمين آمده است.

تشبيه به توپ پرتاپ شده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 30 - 2

2 - زمين ، همچون گوى پرتاب شده در فضا است . *

دحيها

يكى از معانى {دحو}، بازى با پرتاب سنگ، گردو و . .. به سوى حفره اى است كه از پيش به همين منظور حفر شده است. آن حفره را {اُدحيّه} و سنگ را {مِدحاة} مى نامند (لسان العرب). بر اين اساس جمله {دحاها}، حاكى از پرتاب شدن زمين در فضا است.

تشبيه به توده غبار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 20 - 2

2 - حركت كوه ها در قيامت ، آنها را به توده غبارى شبيه كوه ، تبديل خواهد كرد .

و سيّرت الجبال فكانت سرابًا

تشبيه كوه به سراب، بيانگر آن است كه پس از حركت كوه ها در قيامت، آنچه ديده مى شود كوه نيست; ولى بيننده آن را كوه خواهد ديد.

تشبيه به جوشش آب داغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 46 - 1

1- جوشش زقّوم ، در درون دوزخيان ، چونان جوشش آب هاى داغ

كغلى الحميم

تشبيه به چراغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 46 - 3

3 - پيامبر ( ص ) ، به منزله چراغى فروزان ( براى هدايت ) است .

و سراجًا منيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 16 - 1

1 - خداوند ، ماه را نورانى و خورشيد را همچون

چراغ فروزنده آفريد .

و جعل القمر فيهنّ نورًا و جعل الشمس سراجًا

تشبيه به چرم سرخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 37 - 2

2 - سرخ شدن آسمان و شباهت پيدا كردن آن به چرمى گلگون ، به هنگام فروپاشى در آستانه قيامت

فإذا انشقّت السّماء فكانت وردة كالدهان

{وردة} به معناى گل سرخ و {دهان} به معناى چرم قرمز است. بنابراين {كانت وردة كالدهان}; يعنى، همانند چرم گلگون سرخ خواهد شد.

تشبيه به چوب خشك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 4 - 6

6 - منافقان ، به رغم ظاهر فريبنده و سخنان زيبايشان ، چونان چوب هاى تكيه شده بر ديوار ، خشك و بى روح اند .

كأنّهم خشب مسنّدة

تشبيه به چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 44 - 6

6 _ مردمان هواپرست را ، در حق نشنوى و بى خردى ، جز به چهارپايان ( شتر ، گاو و گوسفند ) نمى توان تشبيه كرد .

إن هم إلاّ كالأنع_م

{أنعام} نامى است كه شامل سه نوع حيوان مى شود: شتر و گاو و گوسفند.

تشبيه به حيوانات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 64 - 6

6 - خوشگذرانان غفلت زده و بى خبر از روز جزا ، هم سنگ ددان و وحوش بيابان در بينش الهى

إذا هم يجئرون

چنان كه گفته شد {جوار} به زوزه سگ، روباه و گرگ گفته مى شود. تعبير زوزه براى فرياد استغاثه كافران، بيانگر مطلب فوق

است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 12 - 7،13

7- لذّت جويى و شكمبارگى حيوان گونه كافران ، تنها بهره آنان از زندگى دنيايى

الذين كفروا يتمتّعون و يأكلون كما تأكل الأنع_م و النار مثوًى لهم

از مقابله دو بخش آيه _ كه براى مؤمنان پايان خوش بهشت را يادآور شده _ استفاده مى شود كه كافران، هرگز از آن نعمت هاى اخروى بهره نخواهند برد; بلكه تنها شهوت رانى و استفاده حيوان گونه از امكانات دنيا، نصيب آنان است.

13- بهره گيرى از نعمت هاى دنيوى و نينديشيدن به آفريننده آن ، شيوه اى حيوانى است . *

و الذين كفروا يتمتّعون و يأكلون كما تأكل الأنع_م

برداشت بالا بدان احتمال است كه تشبيه كافر به حيوان، از آن جهت باشد كه حيوان هنگام بهره گيرى از موهبت هاى طبيعى، به پديدآورنده آن نمى انديشد.

تشبيه به حيوانات وحشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 16 - 2

2 - سوگند خداوند ، به ستارگان متحرك كه مسير خود را طى كرده و مانند رفتن حيوانات غير اهلى به مخفيگاه خود ، از نظر ها محو مى گردند .

الجوار الكنّس

{كُنّس} جمع {كانِس} است و آن چيزى است كه پنهان مى شود. اين كلمه از ريشه {كَنَسَ الظبى} گرفته شده است; يعنى، آهو خود را در {كِناس} (پناهگاه) خود پنهان ساخت و استتار كرد. (نهايه ابن اثير)

تشبيه به خاشاك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فيل - 105 - 5 - 3

3 - بارش سنگ$ هاى پرندگان بر اصحاب فيل

، آنان را مانند كاه و خاشاك مرغزارى ساخت كه حيوانات در آن چرانده شده و ساقه هاى نرم شده گياهان آن ، بر زمين مانده باشد .

فجعلهم كعصف مأكول

{عصف}; يعنى، خاشاك گياهى كه خرد شده است (مفردات). توصيف آن به مأكول، به اعتبار خورده شدن مقدارى از آن، در چراى حيوانات است.

تشبيه به خاكستر در طوفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 18 - 1

1- عمل نيك كافرانِ به ربوبيت خداوند ، چونان خاكسترى است در معرض تندباد در روز طوفانى

مثل الذين كفروا بربّهم أعم_لهم كرماد اشتدّت به الريح فى يوم عاصف

مراد از {أعمالهم} مى تواند اعمال خير و صالحى باشد كه كافران انجام مى دهند. چه اينكه روشن است عمل زشت و گناه هيچ كس، كافر و مسلمان، ثمرى ندارد تا اينكه حبط گردد و يا به خاكسترِ در معرض باد تشبيه شود.

تشبيه به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 17 - 6

6 - مشركان عصر بعثت ، فرشتگان را موجوداتى شبيه خداوند در رحمت مى دانستند .

بما ضرب للرحم_ن مثلاً

با توجه به كلمه {رحمان} و {مثلاً}، مطلب بالا قابل برداشت است.

تشبيه به خلقت ابتدايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 48 - 7

7- انسان ها ، مانند زمان تولد ، فاقد هرگونه مال و فرزند و عنوان و اعتبار ، در صحنه قيامت حضور خواهند يافت .

لقد جئتمونا كما خلقن_كم أوّل مرّة

تشبيه حضور انسان ها در قيامت به زمان تولد آنان، ممكن است از

جهت همراه نداشتن امكانات مادّى و خالى بودن از هرگونه عنوان و اعتبار باشد.

تشبيه به خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 55 - 5

5 - خروج مجدد انسان از زمين و حيات تازه او ، همانند آفرينش نخستين او از زمين خواهد بود .

و منها نخرجكم تارة أُخرى

{تارة أخرى}; يعنى، بار ديگر گفتنى است كه مرتبه اول بيرون آمدن انسان از خاك، همان خلقت اوليه او از نطفه است و بار دوم زمانى است كه پس از مرگ مجدداً از زمين برانگيخته خواهد شد. {تارة أخرى} اشاره به همين تشابه دارد تا استعبادها را نيز تلويحاً رد كرده باشد.

تشبيه به خلقت گياهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 17 - 1

1 - خداوند ، انسان را همچون نباتات از زمين آفريده است .

و اللّه أنبتكم من الأرض نباتًا

تشبيه به خواب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 21 - 11

11_ مرگ و رستاخيز ، پديده اى مانند خواب و بيدارى است .

ليعلموا. .. أنّ الساعة لاريب فيها

به خواب رفتن اصحاب كهف و بيدارى آنان پس از چند قرن و استشهاد قرآن به اين واقعه براى بيان حقانيّت معاد، گواه اين مدعا است كه مرگ، مانند خواب، و رستاخيز قيامت، بسانِ بيدارى از خواب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 9 - 6

6 - مرگ و معاد انسان ، شبيه خواب و بيدارى است .

و جعلنا نومكم سباتًا

ياد كردن

از خواب در ميان آياتى كه به منظور رفع استبعاد از معاد مطرح شده; ممكن است به جهت تشابهى باشد كه بين خواب و مرگ و نيز بيدارى و معاد وجود دارد.

تشبيه به خوردن گوشت مرده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 12 - 16،19

16 - ريختن آبروى برادر مؤمن با غيبت ، به منزله خوردن گوشت بدن بى جان او است .

أيحبّ أحدكم أن يأكل لحم أخيه ميتًا

19 - تجسّس در عيب ها و كاستى هاى مؤمنان ، همانند غيبت به منزله خوردن گوشت آنان است . *

و لاتجسّسوا . .. أيحبّ أحدكم أن يأكل لحم أخيه ميتًا

برداشت بالا بدان احتمال است كه {أيحبّ. ..} تنها در جهت ترسيم قبح غيبت نباشد; بلكه علاوه بر غيبت شامل تجسّس نيز بشود.

تشبيه به خوشه خرما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 39 - 3

3 - ماه ، پس از طى منزل هاى خود در 28 روز ، مانند شاخه خشكيده خرما مى شود .

و القمر قدّرن_ه منازل حتّى عاد كالعرجون القديم

{عرجون} (از ماده {عرجن}) به معناى شاخه خوشه خرما است كه از درخت جدا شده باشد و پس از چندى زرد گشته و به شكل هلال درآمده باشد. گفتنى است صفت {قديم} اشاره به پژمردگى و كهنگى آن شاخه دارد.

تشبيه به درخت خرما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 20 - 2

2 - اجساد قوم عاد ، پس از عذاب ، همانند نخل هاى ريشه كن شده از اعماق

خاك

تنزع الناس كأنّهم أعجاز نخل منقعر

{عجز} (مفرد {أعجاز})به معناى تنه و {منقعر} به معناى كنده شده از ريشه است (مختارالصحاح).

تشبيه به دست به گردن بسته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 29 - 3

3- انسان بخيل ، همانند انسانى دست بسته به گردن است .

و لاتجعل يدك مغلولة إلى عنقك

{و لاتجعل يدك مغلولة إلى عنقك} كنايه از امساك و پرهيز از انفاق (بُخل) است. اينكه از بُخل و امساك به {دستت را به گردنت مبند} تعبير شده، نشان مى دهد كه انسان بخيل، همانند شخص دست بسته است.

تشبيه به ذرات هوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 7 - 2

2 - كار هاى خير ، هر چند به وزن مورچه اى ريز و يا ذرّات معلق در هوا باشد ، باقى مانده ، در قيامت بر انسان عرضه خواهد شد .

فمن يعمل مثقال ذرّة خيرًا يره

{مثقال}; يعنى، وسيله اى كه با آن، وزن چيزى سنجيده شود (مفردات). {ذرّة} (مفرد {ذرّ}) به معناى كوچك ترين نوع مورچه است (صحاح اللغة). برخى آن را يك صدم وزن {جو} دانسته و برخى گفته اند: مراد ذرّاتى است كه در شعاع خورشيد، مشاهده مى شود. (لسان العرب)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 8 - 2

2 - كار هاى ناروا ، هر چند به وزن مورچه ريز و يا ذرّات معلق در هوا باشد ، باقى مانده ، در قيامت بر انسان عرضه خواهد شد .

و من يعمل مثقال ذرّة شرًّا يره

تشبيه

به ذوب فلزات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 8 - 1

1 - گداخته شدن آسمان ، همچون ذوب فلزات در آستانه برپايى قيامت

يوم تكون السماء كالمهل

{مهل} به هر فلز گداخته شده (همچون طلا، نقره، مس و. ..) گفته مى شود.

تشبيه به روشنايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 16 - 15

15_ نابرابرى مشركان با موحدان بسان نابرابرى انبوه تاريكى ها با روشنايى است .

أم هل تستوى الظلم_ت والنور

تشبيه به روغن گداخته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 37 - 3

3 - ذوب شدن اجرام آسمانى چون روغن گداخته ، به هنگام فروپاشى در آستانه قيامت

فإذا انشقّت السّماء فكانت وردة كالدهان

برداشت ياد شده در صورتى است كه {دهان} به معناى روغنى باشد كه در نتيجه گداختن به رنگ گل سرخ در آمده است (چنان كه عده اى از مفسران برآنند) برداشت بالا استفاده مى شود.

تشبيه به رويش گياهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 39 - 10

10 - شباهت رستاخيز انسان ها در قيامت ، به رويش گياهان پس از ريزش باران

و من ءاي_ته أنّك ترى الأرض خ_شعة . .. إنّ الذى أحياها لمحى الموتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 18 - 5

5 - چگونگى زنده شدن انسان ها در قيامت ، همچون روييدن نباتات است .

و اللّه أنبتكم من الأرض نباتًا . .. و يخرجكم إخراجًا

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 15 - 6

6 - معاد انسان ، شبيه رويش گياهان از زمين است .

لنخرج به حبّ_ًا و نباتًا

ياد آورى اخراج دانه و گياه از زمين _ در آياتى كه به منظور رفع استبعاد از معاد مطرح شده _ گوياى تشابه معاد با رويش گياهان است.

تشبيه به زمين مرده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 17 - 2

2 - دل هاى غافل از ياد خداوند و بيگانه با كلام او ( قرآن ) ، چونان زمين مرده است .

أن تخشع قلوبهم لذكر اللّه . .. اعلموا أنّ اللّه يحىِ الأرض بعد موتها

تشبيه به زنجير بسته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 8 - 1

1 - مردمى كه ايمان نياورند و محكوم به عذاب الهى گردند ، مانند كسانى اند كه در گردنشان تا چانه ها ، غل و زنجير قرار داشته و سرهايشان به طرف بالا مانده باشد .

إنّا جعلنا فى أعن_قهم أغل_لاً فهى إلى الأذقان فهم مقمحون

{ذقن} (مفرد {أذقان}) به معناى چانه و {قمح} (ريشه {مقمحون}) به معناى بلند كردن سر است. گفتنى است آيه شريفه در مقام تمثيل و تشبيهِ حالِ كافران و مشركانِ لجوجى است كه نمى خواستند هرگز ايمان بياورند.

تشبيه به ساختمان سربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 4 - 7

7 - مؤمنان در نبرد با دشمنان ، بايد منظم ، سازمان يافته و همچون بنايى ريخته شده از سرب ، استوار و نفوذناپذير

باشند .

يق_تلون . .. صفّ_ًا كأنّهم بني_ن مرصوص

{مرصوص} از ريشه {رصاص} (سرب) مشتق است. {بنيان مرصوص}; يعنى، بنايى كه با سرب استوار و محكم شده است.

تشبيه به سايه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 21 - 1

1 - ايمان چون سايه ، آرام بخش و فرح زا است و كفر چون بادِ داغ ، آزاردهنده و ناراحت كنند .

و لا الظلّ و لا الحرور

{ظلّ} به معناى سايه و {حرور} به معناى باد داغ است. گفتنى است در اين آيه، ايمان به سايه تشبيه شده است و كفر به باد داغ.

تشبيه به سپاه آماده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 75 - 2

2 - مشركان چونان سپاهى آماده به خدمت ، پشتيبانِ معبود هاى خويشند .

و هم لهم جند محضرون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه ضمير {هم} به مشركان و ضمير {لهم} به معبودها باز گردد.

تشبيه به سراب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 39 - 1،3

1 - اعمال و رفتار كفرپيشگان ، همانند سرابى است در كوير كه تشنه به پندار آب به سراغ آن مى رود و چيزى به دست نمى آورد .

و الذين كفروا أعم_لهم كسراب بقيعة يحسبه الظمأن ماء حتّى إذا جاءه لم يجده شيئًا

3 - اعمال و رفتار كفرپيشگان ، چون سراب فريبنده است .

و الذين كفروا أعم_لهم كسراب بقيعة يحسبه الظمأن ماء حتّى إذا جاءه لم يجده شيئًا

تشبيه به سرهاى شياطين

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

15 - صافات - 37 - 65 - 1

1 - ميوه و ثمره درخت { زقّوم } ، در زشتى همانند سر هاى شيطان ها است .

طلعها كأنّه رءوس الشي_طين

{طلع}، به معناى {ثمره} است.

تشبيه به سيلاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 17 - 7

7_ حق در تشبيه مانند باران و سيلاب است و باطل همسان كف هاى پف كرده بر روى آن

أنزل من السماء ماء فسالت أودية بقدرها فاحتمل السيل زبدًا رابيًا . .. كذلك يضرب ا

تشبيه به شتر تشنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 55 - 1

1 - دوزخيان ( اصحاب شمال ) ، آب داغ و جوشان دوزخ را همچون شترى تشنه ، با حرص و ولع خواهند نوشيد .

فش_ربون شرب الهيم

{هيم} جمع {هيماء} است و {هيماء} به شتر تشنه گفته مى شود. تشبيه حالت دوزخيان به هنگام نوشيدن از آب داغ جهنم به شترِ تشنه، بيانگر مطلب ياد شده است.

تشبيه به شتر زرد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 33 - 1

1 - شراره هاى برخاسته از آتش دوزخ ، همانند شتران زرد رنگ است .

كأنّه جم_لت صفر

{جملات} جمع {جِمالة} است. {جمالة} يا جمع {جمل} (شتر) و يا اسم جمع است.

تشبيه به شريك ناسازگار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 29 - 5

5 - شباهت خدايان ادعايى شرك پيشگان ، به شريكان ناسازگار و سخت گير

ضرب اللّه مثلاً رجلاً فيه شركاء متش_كسون

تشبيه به

شناگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 3 - 5

5 - فرشتگان ، به هنگام قبض روح برخى از مردم ، بسان شناكنندگان ، وظيفه خود را به آرامى و با مدارا انجام مى دهند .

و الس_بح_ت سبحًا

در نظر برخى از اهل لغت، حركت در اعماق آب را، {عَوْم} و حركت روى آب و بدون فرورفتن را {سباحة} مى گويند(تاج العروس). تعبير {السابحات} _ به قرينه {الناشطات} در آيه قبل _ ناظر به حركت آرام ملائكه، در قبض روح مؤمن است كه به حركت در آب تشبيه شده است.

تشبيه به شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 29 - 8

8 _ دوست ناباب ، چونان شيطان است .

ي_ويلتى ليتنى لم أتّخذ فلانًا خليلاً . لقد أضلّنى عن الذكر... و كان الشيط_ن للإن

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه جمله {و كان الشيطان. ..} دنباله سخن ظالمان باشد و مقصود از {شيطان} ابليس نباشد; بلكه نامى باشد كه ظالمان براى دوستان ناباب و گمراه گر خود انتخاب كرده باشند; زيرا عمل گمراهى، كار شيطان است و هر كس چنين كارى را انجام دهد، همچون شيطان خواهد بود.

تشبيه به صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 46 - 1،2

1 - فاصله ولادت تا قيامت _ در ديدگاه اهل محشر _ فاصله اى ناچيز و همسان با عصر يك روز و يا وقت چاشت آن

كأنّهم . .. لم يلبثوا إلاّ عشيّة أو ضح_ها

مراد از {لَبْث} در {لم يلبثوا}، درنگى است كه در

دنيا و برزخ رخ مى دهد. اين زمان گرچه زياد باشد، در مقايسه با آنچه انسان پس از حشر با آن مواجه خواهد شد، اندك است. براى {عشيّة} معانى متفاوتى ذكر شده است; از قبيل: {ظهر تا غروب}، {آخر روز} و {ظهر تا صبح فردا} (مصباح). {ضحى}; يعنى، گسترش نور خورشيد و پهناور شدن روز (مفردات راغب). اضافه {ضحى} به {عشيّة}، براى بيان اين نكته است كه مقدار صبح يا عصر از يك روز مراد است.

2 - فاصله قيامت و دنيا _ هرچند طولانى باشد _ در برابر عظمت حوادث قيامت ناچيز و بسان گذشت نيمروز از عمر دنيا است .

كأنّهم . .. لم يلبثوا إلاّ عشيّة أو ضحيها

مفاد {يرونها} ممكن است در ناچيز ديدن دوران گذشته، دخيل باشد; يعنى، ديدن قيامت و رخدادهاى آن، اين ذهنيت را در انسان ايجاد مى كند كه فاصله طولانى دنيا و برزخ، در نظر او اندك آيد.

تشبيه به طبيعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 53 - 9

9 - جان آدمى چونان جهان طبيعت ، سرشار از آيات الهى و شايسته تأمل و انديشه است .

سنريهم ءاي_تنا فى الأفاق و فى أنفسهم

تشبيه به طعمه مرغان شكارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 31 - 4

4 - مثل كسى كه به خدا شرك مىورزد ، مثل كسى است كه از آسمان فرو افتد و طعمه مرغان شكارى گردد .

و من يشرك باللّه فكأنّما خرّ من السماء فتخطفه الطير

{خرّ و خُرور} (مصدر {خرّ}) به معنا سقوط و فرو افتادن است. {خرّ من

السماء}; يعنى، از آسمان فرو افتاد. {خَطف} (مصدر {تخطف}) نيز به معناى ربودن است. {خطفته الطير}; يعنى، پرنده او را ربود. بنابراين معناى جمله ياد شده چنين است: هر كس به خدا شرك بورزد، چنان است كه گويا از آسمان فرو افتاده و پرنده شكارى او را ربوده است. گفتنى است كه تشبيه در آيه فوق، از باب تشبيه معقول به محسوس است;يعنى، مشرك _ كه با روگرداندن از خداى متعال و فرو افتادن در پاى بت ها، در واقع از اوج كمالات انسانى سقوط مى كند و در دام شيطان گرفتار مى شود _ به كسى تشبيه شده است كه از آسمان فرو افتد و طعمه پرندگان شكارى شود.

تشبيه به طوفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 2 - 4

4 - فرشتگان وحى ، همچون طوفان با سرعت بسيار مأموريت خود را دنبال مى كردند .

فالع_صف_ت عصفًا

{عاصفات} از نظر لغوى، به معناى تندبادها و طوفان ها است و اگر مقصود از آن، فرشتگان باشد، در اين كلام تشبيه و استعاره به كار رفته است.

تشبيه به طومار پيچيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 104 - 1

1- قيامت روزى است كه خداوند ، آسمان را هم چون پيچيدن طومارنامه ها ، در هم مى پيچد .

يوم نطوى السماء كطىّ السجلّ للكتب

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته است: 1_ {طىّ} به معناى پيچيدن است. 2_ {سجلّ} يا به معناى {كاتب} مى باشد كه در اين صورت اضافه {طىّ} به {سجلّ} اضافه مصدر به فاعل است و

{لام} در {للكتب} براى اختصاص و يا براى تقويت عامل {طىّ} است و يا به معناى هر چيزى است كه در آن نوشته باشند. در اين صورت اضافه {طىّ} اضافه به مفعول است و {لام} در {للكتب} به معناى {من أجل} است.

تشبيه به عصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 46 - 1،2

1 - فاصله ولادت تا قيامت _ در ديدگاه اهل محشر _ فاصله اى ناچيز و همسان با عصر يك روز و يا وقت چاشت آن

كأنّهم . .. لم يلبثوا إلاّ عشيّة أو ضح_ها

مراد از {لَبْث} در {لم يلبثوا}، درنگى است كه در دنيا و برزخ رخ مى دهد. اين زمان گرچه زياد باشد، در مقايسه با آنچه انسان پس از حشر با آن مواجه خواهد شد، اندك است. براى {عشيّة} معانى متفاوتى ذكر شده است; از قبيل: {ظهر تا غروب}، {آخر روز} و {ظهر تا صبح فردا} (مصباح). {ضحى}; يعنى، گسترش نور خورشيد و پهناور شدن روز (مفردات راغب). اضافه {ضحى} به {عشيّة}، براى بيان اين نكته است كه مقدار صبح يا عصر از يك روز مراد است.

2 - فاصله قيامت و دنيا _ هرچند طولانى باشد _ در برابر عظمت حوادث قيامت ناچيز و بسان گذشت نيمروز از عمر دنيا است .

كأنّهم . .. لم يلبثوا إلاّ عشيّة أو ضحيها

مفاد {يرونها} ممكن است در ناچيز ديدن دوران گذشته، دخيل باشد; يعنى، ديدن قيامت و رخدادهاى آن، اين ذهنيت را در انسان ايجاد مى كند كه فاصله طولانى دنيا و برزخ، در نظر او اندك آيد.

تشبيه به علفهاى خشك

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 31 - 4

4 - خشك شدن قوم ثمود ، همانند علف هاى خشك دامداران ، با يك صداى مهيب آسمانى

إنّا أرسلنا عليهم صيحة وحدة فكانوا كهشيم المحتظر

{هشيم} به گياه خشك و {محتظر} به كسى گفته مى شود كه براى دام آغل درست كند. بنابراين {هشيم المحتظر}; يعنى، علف خشكى كه دامدار براى دامش تهيه مى كند.

تشبيه به عنكبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 41 - 1،2

1 - دوست گيرندگان غيرخدا ، همانند عنكبوت اند كه خانه اى بس سست و بى بنياد ، براى خود ساخته است .

مثل الذين اتّخذوا من دون اللّه أولياء كمثل العنكبوت اتّخذت بيتًا

2 - انتخاب كنندگان ولىّ و كارسازى غير از خدا ، همانند عنكبوت اند كه براى خود خانه اى بى بنياد ، بنا كرده است .

مثل الذين اتّخذوا من دون اللّه أولياء كمثل العنكبوت اتّخذت بيتًا

تشبيه به فرار گورخر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 50 - 1

1 - كافران لجوج و پندناپذير ، همچون گورخران رميده اند .

كأنّهم حمر مستنفرة

{حمار} (مفرد {حمر}) به معناى خر اهلى يا وحشى است (الصحاح); ولى مفسران آن را در آيه شريفه، از نوع وحشى دانسته اند كه در فارسى از آن به گورخر تعبير مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 51 - 1

1 - روى گردانى كافران ، از شنودن كلام بيداربخش و پندآموز قرآن ، همچون فرار گورخران از شير

ژيان ، بسيار شديد بود .

فرّت من قسورة

{قسورة} اسم جامد و به معناى شير است و گاهى اسم جمع و در معناى شكارچيان تيرانداز استعمال مى شود. (الصحاح)

تشبيه به فراز از شير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 51 - 1

1 - روى گردانى كافران ، از شنودن كلام بيداربخش و پندآموز قرآن ، همچون فرار گورخران از شير ژيان ، بسيار شديد بود .

فرّت من قسورة

{قسورة} اسم جامد و به معناى شير است و گاهى اسم جمع و در معناى شكارچيان تيرانداز استعمال مى شود. (الصحاح)

تشبيه به فلز مذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 17 - 8،22

8_ حق در تشبيه همانند فلزات گداخته شده و ذوب گشته است و باطل بسان كف هاى ايجاد شده بر روى آن

و مما يوقدون عليه فى النار . .. زبد مثله كذلك يضرب الله الحق و الب_طل

22_ همانندى حق با آب فرود آمده از آسمان و نيز با فلزات ذوب شده و همسانى باطل با كف سيلاب ها و كف فلزات ذوب شده ، از ضرب المثل هاى قرآن است .

كذلك يضرب الله الحق و الب_طل . .. كذلك يضرب الله الأمثال

تشبيه به قرض الحسنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 26

26 - انفاق و صدقه ، به منزله قرض و وام دادن به خداوند است .

و أقرضوا اللّه

تشبيه به كاه خورده شده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فيل - 105 -

5 - 3

3 - بارش سنگ$ هاى پرندگان بر اصحاب فيل ، آنان را مانند كاه و خاشاك مرغزارى ساخت كه حيوانات در آن چرانده شده و ساقه هاى نرم شده گياهان آن ، بر زمين مانده باشد .

فجعلهم كعصف مأكول

{عصف}; يعنى، خاشاك گياهى كه خرد شده است (مفردات). توصيف آن به مأكول، به اعتبار خورده شدن مقدارى از آن، در چراى حيوانات است.

تشبيه به كران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 80 - 7،8

7 - كافران حق ناپذير ، چونان مردگانى ناشنوا و غيرقابل تفهيم

إنّك لاتسمع الموتى

8 - كفرپيشگان روى گردان از دلايل آشكار ، همچون ناشنوايان روى برتافته از راهنماى خويش

و لاتسمع الصمّ الدعا إذا ولّوا مدبرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 39 - 5

5 _ كسانى كه نتوانند از جنبندگان و شكل زندگى آنها به توانمندى خداوند پى ببرند، مانند كر و لالهايى فرو رفته در تاريكى هستند.

و ما من دابة فى الأرض . .. إلى ربهم يحشرون. و الذين كذبوا بأيتنا صم و بكم فى الظ

مقتضاى ارتباط بين آيه مورد بحث با آيه قبل مى تواند اين مضمون باشد كه همين آيات موجود در طبيعت براى هدايت كافى است و كسانى كه نتوانند از همين آيات توانمندى خداوند را (إن اللّه قادر على ان ينزل) دريابند، كر و لالهايى ظلمت زده هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 42 - 2،5

2 _ مشركانى كه قرآن را از زبان پيامبر ( ص ) مى شنيدند و

به آن ايمان نمى آوردند مانند كسانى هستند كه از حس شنوايى محروم و از نيروى عقل و انديشه بى بهره اند .

و منهم من يستمعون إليك أفأنت تسمع الصمّ و لو كانوا لا يعقلون

5 _ مردمى كه به آيات قرآن گوش فرادهند و به آن ايمان نياورند ، مانند كسانى هستند كه از حس شنوايى محروم و از قوه عاقله بى نصيبند .

و منهم من يستمعون إليك أفأنت تسمع الصمّ و لو كانوا لا يعقلون

تشبيه به كشتزار پرمحصول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 33

33- تشبيه پيامبراسلام و ياران آن حضرت در انجيل ، به زراعتى شكوفا ، پرحاصل و شگفت انگيز

و مثلهم فى الإنجيل كزرع أخرج شط_ه ف_ازره

{كزرع. ..} خبر براى {مثلهم فى الإنجيل} است.

تشبيه به كف سيلاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 17 - 4،7،22

4_ فلزات گداخته شده در كوره هاى آتش ، كفهايى همانند كف هاى سيلاب از خود ايجاد مى كنند .

و مما يوقدون عليه فى النار . .. زبد مثله

{من} در {مما يوقدون} نشويه است. {ايقاد} (مصدر يوقدون) به معناى شعلهور ساختن آتش مى باشد. مراد از {ما} به قرينه {حلية} و {متاع} فلزاتى نظير طلا، نقره، مس و ... است. {فى النار} حال مؤكّده مى باشد. بنابراين {يوقدون ...} ; يعنى، و حاصل مى شود از فلزاتى كه آتش بر آن برافروزند (آن را ذوب كنند) كفى مانند كف سيلاب.

7_ حق در تشبيه مانند باران و سيلاب است و باطل همسان كف هاى پف كرده بر روى

آن

أنزل من السماء ماء فسالت أودية بقدرها فاحتمل السيل زبدًا رابيًا . .. كذلك يضرب ا

22_ همانندى حق با آب فرود آمده از آسمان و نيز با فلزات ذوب شده و همسانى باطل با كف سيلاب ها و كف فلزات ذوب شده ، از ضرب المثل هاى قرآن است .

كذلك يضرب الله الحق و الب_طل . .. كذلك يضرب الله الأمثال

تشبيه به كف فلز مذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 17 - 8،22

8_ حق در تشبيه همانند فلزات گداخته شده و ذوب گشته است و باطل بسان كف هاى ايجاد شده بر روى آن

و مما يوقدون عليه فى النار . .. زبد مثله كذلك يضرب الله الحق و الب_طل

22_ همانندى حق با آب فرود آمده از آسمان و نيز با فلزات ذوب شده و همسانى باطل با كف سيلاب ها و كف فلزات ذوب شده ، از ضرب المثل هاى قرآن است .

كذلك يضرب الله الحق و الب_طل . .. كذلك يضرب الله الأمثال

تشبيه به كور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 9 - 1

1 - مردمى كه ايمان نياورند و محكوم به عذاب الهى گردند ، مانند كسانى اند كه سدّى بلند در پيش رو و پشت سرشان نهاده شده و بر ديدگانشان پرده اى افكنده شده كه هيچ چيز نبينند .

و جعلنا من بين أيديهم سدًّا

تنكير {سدّاً} براى تعظيم است و به قرينه {فأغشيناهم}، مقصود از آن، سدّى بلند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 -

18 - 1

1 - منافق ر ها شده در ظلمت و گمراهى بسان شخص كر و لال و نابيناست .

تركهم فى ظلمت لايبصرون. صم بكم عمى

صم، بكم و عمى به ترتيب: جمع أصم (كر)، أبكم (لال) و أعمى (كور) است. كلمات ياد شده خبر براى مبتداى محذوف، يعنى ضمير {هم} است كه به توصيف شدگان در آيه قبل (منافقان رها شده در ظلمت) بر مى گردد.

تشبيه به كوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 43 - 6،7

6 - خداوند ، از بالا و از ابر يخ زده _ كه به كوه مى ماند _ تگرگ فرو مى ريزد .

و ينزّل من السماء من جبال فيها من برد

{من جبال} بدل از {من السماء} و براى تشبيه كردن ابرها، به كوه ها است; همان گونه كه تشبيه اشياى بزرگ و با عظمت به كوه، بسيار معمول است; مانند كوه علم و. ... {بَرَد} نيز به معناى تگرگ است.

7 - در فضا ، انبوهى از ابر هاى يخ زده همچون كوه ، وجود دارد .

و ينزّل من السماء من جبال فيها من برد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 63 - 7

7 - شكافته شدن دريا با عصاى موسى و تقسيم شدن آب هاى آن به دو ديوار ; چون دو كوه بزرگ

فانفلق فكان كلّ فرق كالطود العظيم

فعل {كان} در اين جا به معناى {صار} است. {فرق} نيز معادل قطعه (پاره) و {طود} مرادف {جبل} (كوه) است. بنابراين {كان كلّ فرق...}; يعنى، هر پاره اى از آب دريا، مانند كوهى بزرگ

شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 24 - 1

1 - حركت كشتى هاى كوه پيكر در دريا ها ، به تدبير و اراده الهى

و له الجوار المنش_ات فى البحر كالأعل_م

{جوارى} (جمع {جارية})به معناى كشتى ها و {أعلام} (جمع {علم}) به معناى كوه ها است.

تشبيه به كوه صعب العبور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 11 - 1

1 - انجام دادن بعضى از كار هاى نيك ، دشوار و بسان افكندن خويش در يك راه كوهستانى و گردنه هاى صعب العبور است .

فلااقتحم العقبة

{اقتحام}; يعنى، بين كارى سخت و هولناك قرار گرفتن (مفردات). زمانى كه شخص بدون فحص و بررسى خود را در ماجرايى بزرگ بيفكند، گفته مى شود: {إقْتَحَمَ} (نهايه ابن اثير). راه دشوارى كه در كوه قرار دارد، {عقبة} ناميده مى شود (مفردات) و نيز {عقبة} به مسير صعب العبورى گفته مى شود كه از آن بر كوه بالا روند (قاموس). اين راه از آن جهت {عقبة} ناميده مى شود كه راه پيمايان، بايد در آن پشت سر هم و به يك ستون حركت كنند.

تشبيه به گمشده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 3 - 12

12 - انسان در اين جهان ، همچون رونده اى گم كرده راه و دين راهى است درست ، و دينداران مردمى راه يافته اند .

إنّا هدين_ه السبيل إمّا شاكرًا و إمّا كفورًا

تشبيه به گهواره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 53 -

1

1 - قرار دادن زمين ، همانند گاهواره اى براى آرامش و آسايش انسان ، پرتويى از ربوبيت خداوند است .

الذى جعل لكم الأرض مهدًا

{مهد} جايگاهى است كه براى طفل آماده مى كنند (گهواره)، در آيه شريفه، زمين به گهواره اى كه طفل در آن مى آرمد، تشبيه شده است.

تشبيه به گياه خاردار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 6 - 4

4 - { قال رسول اللّه ( ص ) : الضريع شئ يكون فى النار يشبه الشَّوْكَ أمرّ من الصَّبِر و أنتن من الجيفة و أشدّ حرّاً من النار ;

رسول خدا(ص) فرمود: ضريع چيزى است در آتش [جهنم] كه به بوته خاردار شباهت دارد و تلخ تر از صَبِر (عصاره گياهى تلخ) و متعفّن تر از مردار و داغ تر از آتش است}.

تشبيه به گياهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 - 11

11 - حيات دنيا ، همچون رستنى هاى كشتزار ، فريبا و ناپايدار است .

اعلموا أنّما الحيوة الدنيا . .. كمثل غيث أعجب الكفّار نباته ... ثمّ يكون حط_مًا

تشبيه به لباس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 47 - 1

1 _ آفرينش شب ، همچون لباس و پوشش ، تنها به قدرت خدا است .

و هو الذى جعل لكم الّيل لباسًا

جمله {و هو الذى جعل لكم الليل لباساً} براى حصر است و از نوع حصر إفرادى است; يعنى، تنها خدا شب را همچون پوشش براى انسان قرار داد; نه قدرتى ديگر. گفتنى است در

اين جمله، شب به لباس و پوشش تشبيه شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 10 - 1

1 - تاريكى شب _ بسان لباسى پوشيده بر موجودات _ با مستور ساختن آنها از ديد انسان ، مانع تلاش و فعاليت بيش از حد او است .

و جعلنا الّيل لباسًا

تقابل اين آيه و آيه بعد _ كه روز را زمان تلاش براى زندگى دانسته است _ بيانگر برداشت ياد شده است.

تشبيه به محتضر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 19 - 4

4 - منافقان مدينه ، از شدت ترس از جنگ ، شبيه محتضر مى شدند .

فإذا جاء الخوف رأيتهم ينظرون إليك تدور أعينهم كالذى يغشى عليه من الموت

تشبيه به محسوسات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 17 - 21

21_ تشبيه حقايق به امور محسوس و آوردن مثل براى آنها از شيوه هاى قرآن

كذلك يضرب الله الأمثال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 45 - 2

2- بهره بردن از تمثيل در تبليغ و محسوس ساختن مفاهيم ارزشى براى توده ها ، از روش هاى مورد استفاده قرآن است .

واضرب لهم مثل الحيوة الدنيا كماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 11 - 10

10_ معارف دين در زمينه مسائل و مصاديق { غيب } ، داراى مثال هاى عينى در جهان محسوس

و أحيينا به . .. كذلك الخروج

مسأله معاد از امور غيبى است; يعنى،

حقيقت آن اكنون بر بشر نامعلوم است. ولى خداوند براى نزديك كردن اين معرفت غيبى به ذهن بشر، نمونه هاى مثالى از آن را در جهان طبيعت قرار داده است تا راه درك آن را هموارتر سازد.

تشبيه به مرجان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 58 - 1

1 - حوريان بهشتى ، موجوداتى زيبا و جذاب همچون ياقوت و مرجان

كأنّهنّ الياقوت و المرجان

تشبيه به مردگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 80 - 7

7 - كافران حق ناپذير ، چونان مردگانى ناشنوا و غيرقابل تفهيم

إنّك لاتسمع الموتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 22 - 7

7 - كافران لجوج ، مانند مردگان در قبر ها ، از شنيدن سخن حق ناتوان بوده و هيچ راهى براى هدايتشان نيست .

و ما أنت بمسمع من فى القبور

در اين آيه كافران لجوج و حق ناپذير صدراسلام درمكه، به مردگان در قبرها تشبيه شده اند كه هيچ راهى براى هدايتشان نيست و آنان نيز هيچ زمينه اى براى پذيرش ندارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 9 - 4

4 - تشبيه خطاپيشگان در قيامت ، به جان باختگانى كه تحمّل مرگ آنان براى مادرشان هلاكت آفرين است . *

فأُمّه هاوية

فعل {هوى} در معانى مختلفى _ از جمله {سَقَطَ} و {مات} _ به كار رفته است (قاموس). بنابر معناى دوم، كلمه {هاوية}، به معناى {هالكة} خواهد بود نسبت دادن هلاكت به مادر كسى كه ميزان اعمال

او سبك است، كنايه از عظمت سختى هاى وارد بر وى است; به گونه اى كه در آن موارد، مادران تاب تحمّل چنين وضعى را براى فرزند خود نداشته و هلاك خواهند شد. در اين صورت مرجع ضمير {هى} در آيه بعد، عنوان {داهية} (مصيبت بزرگ) خواهد بود كه مفاد جمله {فأُمّه هاوية} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 36 - 3

3 _ كسانى كه آيات الهى و دعوت پيامبر(ص) را ناشنيده مى انگارند، مردگانى متحركند.

إنما يستجيب الذين يسمعون و الموتى يبعثهم اللّه

به كار رفتن كلمه {الموتى} در برابر {الذين يسمعون} حاكى از آن است كه آن دسته كه در برابر دعوت پيامبر(ص) به گونه اى رفتار مى كنند كه گويا اصلاً چيزى نشنيده اند، مرده دلانى هستند كه كلمه {الموتى} در خور آنان است.

تشبيه به مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 42 - 7

7 - خواب ، پديده اى شبيه به مرگ

اللّه يتوفّى الأنفس حين موتها و الّتى لم تمت فى منامها

كاربرد {توفّى} در مورد خواب انسان، به مانند كاربرد آن در مورد مرگ او، ناظر به شباهت مرگ و خواب مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 9 - 4

4 - خواب براى انسان ، نوعى مرگ است .

و جعلنا نومكم سباتًا

فعل {سُبِتَ} علاوه بر معناى {بى هوش شد}، به معناى {مُرد} نيز استعمال مى شود (مصباح). بنابراين، احتمال مى رود كه {سبات} به معناى مرگ باشد.

تشبيه به مرواريد

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

18 - طور - 52 - 24 - 3

3 - خدمت كاران بهشتى ، چونان مرواريد هاى نهفته در صدف

غلمان لهم كأنّهم لؤلؤ مكنون

تشبيه به مرواريد پراكنده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 19 - 6

6 - جوانكان خدمت گزار ابرار در بهشت ، چون مرواريد پراكنده اند .

و يطوف عليهم ولدن مخلّدون$ إذا رأيتهم حسبتهم لؤلؤًا منثورًا

إذا رأيتهم حسبتهم لؤلؤًا منثورًا

تشبيه به مرواريد پنهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 23 - 1

1 - حوران بهشتى ، در نهايت صفا و طراوت همچون مرواريد نهفته در صدف

و حور عين . كأمث_ل اللؤلؤ المكنون

تشبيه به مس مذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 29 - 17

17- آب هاى غليظ و گداخته ، بسان گدازه مس ، پاسخى براى استغاثه و آب طلبى كافران در دوزخ است .

و إن يستغيثوا يغاثوا بماء كالمهل

{مهل} به معناى {درده روغن} و نيز {مس گداخته} است (مقاييس اللغة) و نيز به {خونابه اى كه از لاشه مردار بيرون آيد} گفته مى شود. (قاموس) وصف آنان با عبارت {يشوى الوجوه} با معناى {مس گداخته} سازگارتر است.

تشبيه به مست

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 2 - 12

12- بيم و هراس مردم در عرصه محشر ، به اندازه اى است كه آنان هچون مردم مى خورده و مست ، عقل و هوش خود را از كف خواهند داد .

و ترى الناس سك_رى و

ما هم بسك_رى

تشبيه به ملخ هاى پراكنده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 7 - 4

4 - منظره رستاخيز آدميان ، همچون منظره ملخ هاى پراكنده بر پهنه زمين

يخرجون من الأجداث كأنّهم جراد منتشر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 4 - 3

3 - تشبيه وضع انسان ها در قيامت ، به انبوه ملخ هاى پراكنده *

يوم يكون الناس كالفراش المبثوث

برداشت ياد شده، ناظر به اين احتمال است كه فَراش _ چنان كه فرّاء گفته است _ به معناى ملخ هايى باشد كه بر زمين گسترده شده، درهم مى لولند. گفتنى است كه اين معنا، تنها از فرّاء نقل شده است.

تشبيه به مواد آلوده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 45 - 1

1- ثمره درخت زقوم ، چونان موادى آلوده و مذاب و جوشان در درون دوزخيان

إنّ شجرت الزقّوم . طعام الأثيم . كالمهل يغلى فى البطون

در معناى {مُهل}، برخى به آلودگى و عده اى به مذاب بودن آن اشاره كرده اند.

تشبيه به مواد مذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 45 - 1

1- ثمره درخت زقوم ، چونان موادى آلوده و مذاب و جوشان در درون دوزخيان

إنّ شجرت الزقّوم . طعام الأثيم . كالمهل يغلى فى البطون

در معناى {مُهل}، برخى به آلودگى و عده اى به مذاب بودن آن اشاره كرده اند.

تشبيه به مورچه ريز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99

- 7 - 2

2 - كار هاى خير ، هر چند به وزن مورچه اى ريز و يا ذرّات معلق در هوا باشد ، باقى مانده ، در قيامت بر انسان عرضه خواهد شد .

فمن يعمل مثقال ذرّة خيرًا يره

{مثقال}; يعنى، وسيله اى كه با آن، وزن چيزى سنجيده شود (مفردات). {ذرّة} (مفرد {ذرّ}) به معناى كوچك ترين نوع مورچه است (صحاح اللغة). برخى آن را يك صدم وزن {جو} دانسته و برخى گفته اند: مراد ذرّاتى است كه در شعاع خورشيد، مشاهده مى شود. (لسان العرب)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 8 - 2

2 - كار هاى ناروا ، هر چند به وزن مورچه ريز و يا ذرّات معلق در هوا باشد ، باقى مانده ، در قيامت بر انسان عرضه خواهد شد .

و من يعمل مثقال ذرّة شرًّا يره

تشبيه به موضعگيرى كافران پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 81 - 1

1 - موضع گيرى كافران رفاه زده عصر بعثت ، در برابر رهنمود هاى پيامبر ( ص ) ، همانند موضع گيرى كافران پيشين در برابر رهنمود هاى پيامبرانشان

بل قالوا مثل ما قال الأوّلون

تشبيه به موقعيت فرهنگى اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 13 - 1

1 - پيامبر ( ص ) مأمور تشبيه كردن وضعيت فرهنگى و دينى مردم مكه ، به وضعيت مردمى همانند آنان در طول تاريخ

و اضرب لهم مثلاً أصح_ب القرية

{مَثَل} گاهى در معناى شبيه و مانند به كار مى

رود كه در اين صورت معناى آيه چنين خواهد بود: اى پيامبر! براى وضعيت مردم مكه، شبيه و مانندى از تاريخ (اصحاب قريه) بياور. و گاهى به معناى خبر است; يعنى، اى پيامبر! براى مردم مكه خبر و داستان اصحاب قريه را نقل كن تا مردم از اين داستان عبرت گيرند. گفتنى است برداشت ياد شده براساس معناى نخست است.

تشبيه به مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 70 - 7

7 - مؤمنان ، انسان هاى زنده دل و برخوردار از حيات واقعى و معقول ، و كافران ( چونان مردگان ) محروم از آن

لينذر من كان حيًّا و يحقّ القول على الك_فرين

برداشت ياد شده از ارتباط ميان صدر و ذيل آيه شريفه; يعنى، به قرينه مقابله ميان انسان هاى زنده و كافران، به دست مى آيد.

تشبيه به مهتدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 3 - 12

12 - انسان در اين جهان ، همچون رونده اى گم كرده راه و دين راهى است درست ، و دينداران مردمى راه يافته اند .

إنّا هدين_ه السبيل إمّا شاكرًا و إمّا كفورًا

تشبيه به مهمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 24 - 3

3 - اهل بهشت ، همچون مهمانان گرامى ، مورد پذيرايى قرار خواهند گرفت .

كلوا و اشربوا هنيئًا

جمله {كلوا و اشربوا هنيئاً} مقول قول محذوف است و تقدير آن چنين است: {يقال للذين يؤتون كتبهم بأيمانهم كلوا و اشربوا هنيئاً}. اين تعبير درباره مهمانان به كار مى رود.

تشبيه به نقره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 16 - 2

2 - قدح ها و كوزه هاى بهشتيان ( ابرار و . . . ) ، در صفا و شفافيت ، مانند شيشه و بلور و در سفيدى و زيبايى ، همچون نقره است .

كانت قواريرَا . قواريرَا من فضّة

برخى از مفسران، اين آيه را از باب تشبيه بليغ دانسته اند; نه اين كه ظرف هاى مورد استفاده بهشتيان، حقيقتاً از جنس شيشه و در عين حال نقره است.

تشبيه به نگاه محتضر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 20 - 8

8- نگاه بيماردلان به پيامبر ( ص ) ، پس از نزول آيات جهاد ، نگاهى وحشت زده و محتضرگونه

ينظرون إليك نظر المغشىّ عليه من الموت

تشبيه به نور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 20 - 2

2 - ايمان چون نور ، مايه هدايت و روشنايى و كفر ، همچون ظلمت ، مايه گمراهى و تاريك بينى

و لا الظلم_ت و لا النور

تشبيه به واريسيدن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 92 - 1

1- شكستن عهد و پيمان قطعى ، همانند گسستن رشته اى است ، پس از بافتن محكم آن

أوفوا بعهد الله . .. و لاتنقضوا ... و لاتكونوا كالتى نقضت غزلها من بعد قوّة أنك_

تشبيه به ولادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 48 - 7

7- انسان ها ،

مانند زمان تولد ، فاقد هرگونه مال و فرزند و عنوان و اعتبار ، در صحنه قيامت حضور خواهند يافت .

لقد جئتمونا كما خلقن_كم أوّل مرّة

تشبيه حضور انسان ها در قيامت به زمان تولد آنان، ممكن است از جهت همراه نداشتن امكانات مادّى و خالى بودن از هرگونه عنوان و اعتبار باشد.

تشبيه به ياقوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 58 - 1

1 - حوريان بهشتى ، موجوداتى زيبا و جذاب همچون ياقوت و مرجان

كأنّهنّ الياقوت و المرجان

تشبيه بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 24 - 3

3 - اهل بهشت ، همچون مهمانان گرامى ، مورد پذيرايى قرار خواهند گرفت .

كلوا و اشربوا هنيئًا

جمله {كلوا و اشربوا هنيئاً} مقول قول محذوف است و تقدير آن چنين است: {يقال للذين يؤتون كتبهم بأيمانهم كلوا و اشربوا هنيئاً}. اين تعبير درباره مهمانان به كار مى رود.

تشبيه جامهاى بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 16 - 2

2 - قدح ها و كوزه هاى بهشتيان ( ابرار و . . . ) ، در صفا و شفافيت ، مانند شيشه و بلور و در سفيدى و زيبايى ، همچون نقره است .

كانت قواريرَا . قواريرَا من فضّة

برخى از مفسران، اين آيه را از باب تشبيه بليغ دانسته اند; نه اين كه ظرف هاى مورد استفاده بهشتيان، حقيقتاً از جنس شيشه و در عين حال نقره است.

تشبيه جسد قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 -

قمر - 54 - 20 - 2

2 - اجساد قوم عاد ، پس از عذاب ، همانند نخل هاى ريشه كن شده از اعماق خاك

تنزع الناس كأنّهم أعجاز نخل منقعر

{عجز} (مفرد {أعجاز})به معناى تنه و {منقعر} به معناى كنده شده از ريشه است (مختارالصحاح).

تشبيه جوشش درخت زقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 46 - 1

1- جوشش زقّوم ، در درون دوزخيان ، چونان جوشش آب هاى داغ

كغلى الحميم

تشبيه جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 55 - 1

1 - دوزخيان ( اصحاب شمال ) ، آب داغ و جوشان دوزخ را همچون شترى تشنه ، با حرص و ولع خواهند نوشيد .

فش_ربون شرب الهيم

{هيم} جمع {هيماء} است و {هيماء} به شتر تشنه گفته مى شود. تشبيه حالت دوزخيان به هنگام نوشيدن از آب داغ جهنم به شترِ تشنه، بيانگر مطلب ياد شده است.

تشبيه حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 17 - 7،8،22

7_ حق در تشبيه مانند باران و سيلاب است و باطل همسان كف هاى پف كرده بر روى آن

أنزل من السماء ماء فسالت أودية بقدرها فاحتمل السيل زبدًا رابيًا . .. كذلك يضرب ا

8_ حق در تشبيه همانند فلزات گداخته شده و ذوب گشته است و باطل بسان كف هاى ايجاد شده بر روى آن

و مما يوقدون عليه فى النار . .. زبد مثله كذلك يضرب الله الحق و الب_طل

22_ همانندى حق با آب فرود آمده از آسمان و نيز با فلزات ذوب شده و

همسانى باطل با كف سيلاب ها و كف فلزات ذوب شده ، از ضرب المثل هاى قرآن است .

كذلك يضرب الله الحق و الب_طل . .. كذلك يضرب الله الأمثال

تشبيه حقايق غيبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 11 - 10

10_ معارف دين در زمينه مسائل و مصاديق { غيب } ، داراى مثال هاى عينى در جهان محسوس

و أحيينا به . .. كذلك الخروج

مسأله معاد از امور غيبى است; يعنى، حقيقت آن اكنون بر بشر نامعلوم است. ولى خداوند براى نزديك كردن اين معرفت غيبى به ذهن بشر، نمونه هاى مثالى از آن را در جهان طبيعت قرار داده است تا راه درك آن را هموارتر سازد.

تشبيه حورالعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 58 - 1

1 - حوريان بهشتى ، موجوداتى زيبا و جذاب همچون ياقوت و مرجان

كأنّهنّ الياقوت و المرجان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 23 - 1

1 - حوران بهشتى ، در نهايت صفا و طراوت همچون مرواريد نهفته در صدف

و حور عين . كأمث_ل اللؤلؤ المكنون

تشبيه خدمتكاران بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 24 - 3

3 - خدمت كاران بهشتى ، چونان مرواريد هاى نهفته در صدف

غلمان لهم كأنّهم لؤلؤ مكنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 19 - 6

6 - جوانكان خدمت گزار ابرار در بهشت ، چون مرواريد پراكنده اند .

و يطوف عليهم

ولدن مخلّدون$ إذا رأيتهم حسبتهم لؤلؤًا منثورًا

إذا رأيتهم حسبتهم لؤلؤًا منثورًا

تشبيه خطاكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 9 - 4

4 - تشبيه خطاپيشگان در قيامت ، به جان باختگانى كه تحمّل مرگ آنان براى مادرشان هلاكت آفرين است . *

فأُمّه هاوية

فعل {هوى} در معانى مختلفى _ از جمله {سَقَطَ} و {مات} _ به كار رفته است (قاموس). بنابر معناى دوم، كلمه {هاوية}، به معناى {هالكة} خواهد بود نسبت دادن هلاكت به مادر كسى كه ميزان اعمال او سبك است، كنايه از عظمت سختى هاى وارد بر وى است; به گونه اى كه در آن موارد، مادران تاب تحمّل چنين وضعى را براى فرزند خود نداشته و هلاك خواهند شد. در اين صورت مرجع ضمير {هى} در آيه بعد، عنوان {داهية} (مصيبت بزرگ) خواهد بود كه مفاد جمله {فأُمّه هاوية} است.

تشبيه خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 28 - 1

1 - آفرينش نخستين انسان ها و زنده كردن مجدد آنان پس از مرگ ، براى خداوند همانند آفريدن يك تَن است .

ما خلقكم و لابعثكم إلاّ كنفس وحدة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 17 - 1

1 - خداوند ، انسان را همچون نباتات از زمين آفريده است .

و اللّه أنبتكم من الأرض نباتًا

تشبيه خواب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 42 - 7

7 - خواب ، پديده اى شبيه به مرگ

اللّه يتوفّى الأنفس حين موتها و الّتى

لم تمت فى منامها

كاربرد {توفّى} در مورد خواب انسان، به مانند كاربرد آن در مورد مرگ او، ناظر به شباهت مرگ و خواب مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 9 - 4

4 - خواب براى انسان ، نوعى مرگ است .

و جعلنا نومكم سباتًا

فعل {سُبِتَ} علاوه بر معناى {بى هوش شد}، به معناى {مُرد} نيز استعمال مى شود (مصباح). بنابراين، احتمال مى رود كه {سبات} به معناى مرگ باشد.

تشبيه خوردنيهاى جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 6 - 4

4 - { قال رسول اللّه ( ص ) : الضريع شئ يكون فى النار يشبه الشَّوْكَ أمرّ من الصَّبِر و أنتن من الجيفة و أشدّ حرّاً من النار ;

رسول خدا(ص) فرمود: ضريع چيزى است در آتش [جهنم] كه به بوته خاردار شباهت دارد و تلخ تر از صَبِر (عصاره گياهى تلخ) و متعفّن تر از مردار و داغ تر از آتش است}.

تشبيه خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 16 - 1

1 - خداوند ، ماه را نورانى و خورشيد را همچون چراغ فروزنده آفريد .

و جعل القمر فيهنّ نورًا و جعل الشمس سراجًا

تشبيه درخت زقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 45 - 1

1- ثمره درخت زقوم ، چونان موادى آلوده و مذاب و جوشان در درون دوزخيان

إنّ شجرت الزقّوم . طعام الأثيم . كالمهل يغلى فى البطون

در معناى {مُهل}، برخى به آلودگى و عده اى به

مذاب بودن آن اشاره كرده اند.

تشبيه درخواست از معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 14 - 6

6_ مَثَل درخواست كننده از خدايان دروغين مثل تشنه اى است كه از راه دور دستان خود را به طرف آب دراز مى كند تا آب ، خود به كام او برسد كه هرگز چنين نمى شود .

إلاّ كب_سط كفيه إلى الماء ليبلغ فاه و ما هو بب_لغه

برخى عبارت {إلاّ كبسط} را استثنا از استجابت گرفته اند و گفته اند تقدير كلام چنين است: {لايستجيبون بشىء من الأستجابة إلاّ استجابة كإستجابة الماء لباسط كفيه إلى الماء}. و برخى آن را استثنا از {الذين يدعون} دانسته اند و گفته اند تقدير كلام چنين مى شود: {الذين يدعون من دونه ليسوا إلاّ كباسط كفيه إلى الماء}. قابل ذكر است كه ضمير در {ليبلغ} به {الماء} و ضمير در {فاه} (دهانش) به {باسط} برمى گردد. و ضمير {هو} به {الماء} و ضمير در {ببالغه} به {فاه} ارجاع مى شود.

تشبيه دوستان بد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 29 - 8

8 _ دوست ناباب ، چونان شيطان است .

ي_ويلتى ليتنى لم أتّخذ فلانًا خليلاً . لقد أضلّنى عن الذكر... و كان الشيط_ن للإن

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه جمله {و كان الشيطان. ..} دنباله سخن ظالمان باشد و مقصود از {شيطان} ابليس نباشد; بلكه نامى باشد كه ظالمان براى دوستان ناباب و گمراه گر خود انتخاب كرده باشند; زيرا عمل گمراهى، كار شيطان است و هر كس چنين كارى را انجام دهد،

همچون شيطان خواهد بود.

تشبيه دينداران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 3 - 12

12 - انسان در اين جهان ، همچون رونده اى گم كرده راه و دين راهى است درست ، و دينداران مردمى راه يافته اند .

إنّا هدين_ه السبيل إمّا شاكرًا و إمّا كفورًا

تشبيه رسالت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 30 - 2

2_ پيامبر ( ص ) در رسالت و تلقّى وحى همانند پيامبران امت هاى پيشين و برخورد امتش با وى همسان برخورد امت هاى پيشين با پيامبران خويش

كذلك أرسلن_ك فى أُمّة قد خلت من قبلها أمم لتتلوا عليهم الذى أوحينا إليك

تشبيه در جمله {كذلك أرسلناك . ..} مقتضى مشبه، مشبه به و وجه شبه مى باشد. گفته شده مشبّه {ارسال پيامبر در امت خويش}، مشبه به {ارسال پيامبران در امتهاى گذشته} و وجه شبه {حقايقى است كه از آيات قبل و نيز آيه مورد بحث مى توان استفاده كرد}. از آن حقايق است نفس رسالت، تلقى وحى، وظيفه پيامبرى، هدف ارسال (لتتلوا عليهم ...)، برخورد امتها، سرنوشت ايشان، سنت خداوند در امر هدايت و اضلال مردم پس از ارسال پيامبران (قل إن الله يضل من يشاء و يهدى إليه من أناب) و ... .

تشبيه زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 53 - 1

1 - قرار دادن زمين ، همانند گاهواره اى براى آرامش و آسايش انسان ، پرتويى از ربوبيت خداوند است .

الذى جعل لكم الأرض مهدًا

{مهد} جايگاهى است كه براى

طفل آماده مى كنند (گهواره)، در آيه شريفه، زمين به گهواره اى كه طفل در آن مى آرمد، تشبيه شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 12 - 4

4 - شباهت و همانندى كره زمين با آسمان ها ، در تركيبات ، خصوصيات و قوانين حاكم بر آنها

اللّه الذى خلق سبع سم_وت و من الأرض مثلهنّ

مفسران درباره وجه شبه در اين آيه (تشبيه زمين به آسمان)، دو احتمال داده اند: 1_ شباهت و همانندى از نظر تركيبات، خصوصيات و قوانين حاكم بر آنها (احتمال برگزيده در برداشت بالا); 2_ شباهت از نظر عدد; يعنى، كره زمين مانند آسمان هفت تا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 30 - 2

2 - زمين ، همچون گوى پرتاب شده در فضا است . *

دحيها

يكى از معانى {دحو}، بازى با پرتاب سنگ، گردو و . .. به سوى حفره اى است كه از پيش به همين منظور حفر شده است. آن حفره را {اُدحيّه} و سنگ را {مِدحاة} مى نامند (لسان العرب). بر اين اساس جمله {دحاها}، حاكى از پرتاب شدن زمين در فضا است.

تشبيه زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 - 11

11 - حيات دنيا ، همچون رستنى هاى كشتزار ، فريبا و ناپايدار است .

اعلموا أنّما الحيوة الدنيا . .. كمثل غيث أعجب الكفّار نباته ... ثمّ يكون حط_مًا

تشبيه ستارگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 16 -

2

2 - سوگند خداوند ، به ستارگان متحرك كه مسير خود را طى كرده و مانند رفتن حيوانات غير اهلى به مخفيگاه خود ، از نظر ها محو مى گردند .

الجوار الكنّس

{كُنّس} جمع {كانِس} است و آن چيزى است كه پنهان مى شود. اين كلمه از ريشه {كَنَسَ الظبى} گرفته شده است; يعنى، آهو خود را در {كِناس} (پناهگاه) خود پنهان ساخت و استتار كرد. (نهايه ابن اثير)

تشبيه شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 47 - 1

1 _ آفرينش شب ، همچون لباس و پوشش ، تنها به قدرت خدا است .

و هو الذى جعل لكم الّيل لباسًا

جمله {و هو الذى جعل لكم الليل لباساً} براى حصر است و از نوع حصر إفرادى است; يعنى، تنها خدا شب را همچون پوشش براى انسان قرار داد; نه قدرتى ديگر. گفتنى است در اين جمله، شب به لباس و پوشش تشبيه شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 10 - 1

1 - تاريكى شب _ بسان لباسى پوشيده بر موجودات _ با مستور ساختن آنها از ديد انسان ، مانع تلاش و فعاليت بيش از حد او است .

و جعلنا الّيل لباسًا

تقابل اين آيه و آيه بعد _ كه روز را زمان تلاش براى زندگى دانسته است _ بيانگر برداشت ياد شده است.

تشبيه شرور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 2 - 6

6 - تشبيه رهايى از شرور ، به شكافتن تاريكى

قل أعوذ بربّ الفلق . من شرّ ما

خلق

تشبيه شعله آتش جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 33 - 1

1 - شراره هاى برخاسته از آتش دوزخ ، همانند شتران زرد رنگ است .

كأنّه جم_لت صفر

{جملات} جمع {جِمالة} است. {جمالة} يا جمع {جمل} (شتر) و يا اسم جمع است.

تشبيه صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 33

33- تشبيه پيامبراسلام و ياران آن حضرت در انجيل ، به زراعتى شكوفا ، پرحاصل و شگفت انگيز

و مثلهم فى الإنجيل كزرع أخرج شط_ه ف_ازره

{كزرع. ..} خبر براى {مثلهم فى الإنجيل} است.

تشبيه صدقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 26

26 - انفاق و صدقه ، به منزله قرض و وام دادن به خداوند است .

و أقرضوا اللّه

تشبيه طلوع ستارگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 16 - 3

3 - بعضى از اختران در طلوع ، حركت و غروب خود ، شبيه آهوان پنهانى هستند كه ظاهر شده و با حركت به سمت مخفيگاه خود ، ناپديد شوند .

بالخنّس . الجوار الكنّس

توصيف ستارگان با وصف {كُنّس} _ كه از اوصاف آهوان است _ تشبيه بديع و استعاره است.

تشبيه عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 7 - 2

2 - كار هاى خير ، هر چند به وزن مورچه اى ريز و يا ذرّات معلق در هوا باشد ، باقى مانده ، در قيامت بر انسان عرضه خواهد

شد .

فمن يعمل مثقال ذرّة خيرًا يره

{مثقال}; يعنى، وسيله اى كه با آن، وزن چيزى سنجيده شود (مفردات). {ذرّة} (مفرد {ذرّ}) به معناى كوچك ترين نوع مورچه است (صحاح اللغة). برخى آن را يك صدم وزن {جو} دانسته و برخى گفته اند: مراد ذرّاتى است كه در شعاع خورشيد، مشاهده مى شود. (لسان العرب)

تشبيه عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 11 - 1

1 - انجام دادن بعضى از كار هاى نيك ، دشوار و بسان افكندن خويش در يك راه كوهستانى و گردنه هاى صعب العبور است .

فلااقتحم العقبة

{اقتحام}; يعنى، بين كارى سخت و هولناك قرار گرفتن (مفردات). زمانى كه شخص بدون فحص و بررسى خود را در ماجرايى بزرگ بيفكند، گفته مى شود: {إقْتَحَمَ} (نهايه ابن اثير). راه دشوارى كه در كوه قرار دارد، {عقبة} ناميده مى شود (مفردات) و نيز {عقبة} به مسير صعب العبورى گفته مى شود كه از آن بر كوه بالا روند (قاموس). اين راه از آن جهت {عقبة} ناميده مى شود كه راه پيمايان، بايد در آن پشت سر هم و به يك ستون حركت كنند.

تشبيه عمل صالح كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 18 - 1

1- عمل نيك كافرانِ به ربوبيت خداوند ، چونان خاكسترى است در معرض تندباد در روز طوفانى

مثل الذين كفروا بربّهم أعم_لهم كرماد اشتدّت به الريح فى يوم عاصف

مراد از {أعمالهم} مى تواند اعمال خير و صالحى باشد كه كافران انجام مى دهند. چه اينكه روشن است عمل زشت و گناه هيچ كس،

كافر و مسلمان، ثمرى ندارد تا اينكه حبط گردد و يا به خاكسترِ در معرض باد تشبيه شود.

تشبيه عمل كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 39 - 1،3

1 - اعمال و رفتار كفرپيشگان ، همانند سرابى است در كوير كه تشنه به پندار آب به سراغ آن مى رود و چيزى به دست نمى آورد .

و الذين كفروا أعم_لهم كسراب بقيعة يحسبه الظمأن ماء حتّى إذا جاءه لم يجده شيئًا

3 - اعمال و رفتار كفرپيشگان ، چون سراب فريبنده است .

و الذين كفروا أعم_لهم كسراب بقيعة يحسبه الظمأن ماء حتّى إذا جاءه لم يجده شيئًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 40 - 1

1 - اعمال كافران ، به مثابه تاريكى شديد در درياى ژرفناك با امواجى متلاطم و پوشيده از ابر است كه كمترين روزنه اى در آن نيست .

و الذين كفروا أعم_لهم . .. كظلم_ت فى بحر لجّىّ يغشيه موج من فوقه موج من فوقه سحا

تشبيه عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 8 - 2

2 - كار هاى ناروا ، هر چند به وزن مورچه ريز و يا ذرّات معلق در هوا باشد ، باقى مانده ، در قيامت بر انسان عرضه خواهد شد .

و من يعمل مثقال ذرّة شرًّا يره

تشبيه عيبجويى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 12 - 19

19 - تجسّس در عيب ها و كاستى هاى مؤمنان ، همانند غيبت به منزله

خوردن گوشت آنان است . *

و لاتجسّسوا . .. أيحبّ أحدكم أن يأكل لحم أخيه ميتًا

برداشت بالا بدان احتمال است كه {أيحبّ. ..} تنها در جهت ترسيم قبح غيبت نباشد; بلكه علاوه بر غيبت شامل تجسّس نيز بشود.

تشبيه غروب خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 86 - 3

3- غروب خورشيد در نقطه پايانى سفر ذوالقرنين به جانب مغرب ، چونان فرو رفتن آن در چشمه اى تيره فام بود .

وجدها تغرب فى عين حمئة

از جمله معانى {عين} چشمه است و به قرينه {وجدها} (آن را چنان يافت كه) مراد آيه آن نيست كه خورشيد، در چشمه اى داراى گل سياه فرو مى رفت، بلكه منظره غروب خورشيد را ذوالقرنين آنگونه مشاهده كرد.

تشبيه غروب ستارگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 16 - 3

3 - بعضى از اختران در طلوع ، حركت و غروب خود ، شبيه آهوان پنهانى هستند كه ظاهر شده و با حركت به سمت مخفيگاه خود ، ناپديد شوند .

بالخنّس . الجوار الكنّس

توصيف ستارگان با وصف {كُنّس} _ كه از اوصاف آهوان است _ تشبيه بديع و استعاره است.

تشبيه غيبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 12 - 16

16 - ريختن آبروى برادر مؤمن با غيبت ، به منزله خوردن گوشت بدن بى جان او است .

أيحبّ أحدكم أن يأكل لحم أخيه ميتًا

تشبيه قلب غافلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 17 - 2

2 -

دل هاى غافل از ياد خداوند و بيگانه با كلام او ( قرآن ) ، چونان زمين مرده است .

أن تخشع قلوبهم لذكر اللّه . .. اعلموا أنّ اللّه يحىِ الأرض بعد موتها

تشبيه قلب معرضان از قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 17 - 2

2 - دل هاى غافل از ياد خداوند و بيگانه با كلام او ( قرآن ) ، چونان زمين مرده است .

أن تخشع قلوبهم لذكر اللّه . .. اعلموا أنّ اللّه يحىِ الأرض بعد موتها

تشبيه قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 31 - 4

4 - خشك شدن قوم ثمود ، همانند علف هاى خشك دامداران ، با يك صداى مهيب آسمانى

إنّا أرسلنا عليهم صيحة وحدة فكانوا كهشيم المحتظر

{هشيم} به گياه خشك و {محتظر} به كسى گفته مى شود كه براى دام آغل درست كند. بنابراين {هشيم المحتظر}; يعنى، علف خشكى كه دامدار براى دامش تهيه مى كند.

تشبيه كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 80 - 7،8

7 - كافران حق ناپذير ، چونان مردگانى ناشنوا و غيرقابل تفهيم

إنّك لاتسمع الموتى

8 - كفرپيشگان روى گردان از دلايل آشكار ، همچون ناشنوايان روى برتافته از راهنماى خويش

و لاتسمع الصمّ الدعا إذا ولّوا مدبرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 22 - 7

7 - كافران لجوج ، مانند مردگان در قبر ها ، از شنيدن سخن حق ناتوان بوده و هيچ راهى براى هدايتشان نيست .

و

ما أنت بمسمع من فى القبور

در اين آيه كافران لجوج و حق ناپذير صدراسلام درمكه، به مردگان در قبرها تشبيه شده اند كه هيچ راهى براى هدايتشان نيست و آنان نيز هيچ زمينه اى براى پذيرش ندارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 8 - 1

1 - مردمى كه ايمان نياورند و محكوم به عذاب الهى گردند ، مانند كسانى اند كه در گردنشان تا چانه ها ، غل و زنجير قرار داشته و سرهايشان به طرف بالا مانده باشد .

إنّا جعلنا فى أعن_قهم أغل_لاً فهى إلى الأذقان فهم مقمحون

{ذقن} (مفرد {أذقان}) به معناى چانه و {قمح} (ريشه {مقمحون}) به معناى بلند كردن سر است. گفتنى است آيه شريفه در مقام تمثيل و تشبيهِ حالِ كافران و مشركانِ لجوجى است كه نمى خواستند هرگز ايمان بياورند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 9 - 1

1 - مردمى كه ايمان نياورند و محكوم به عذاب الهى گردند ، مانند كسانى اند كه سدّى بلند در پيش رو و پشت سرشان نهاده شده و بر ديدگانشان پرده اى افكنده شده كه هيچ چيز نبينند .

و جعلنا من بين أيديهم سدًّا

تنكير {سدّاً} براى تعظيم است و به قرينه {فأغشيناهم}، مقصود از آن، سدّى بلند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 70 - 7

7 - مؤمنان ، انسان هاى زنده دل و برخوردار از حيات واقعى و معقول ، و كافران ( چونان مردگان ) محروم از آن

لينذر من كان حيًّا و يحقّ القول

على الك_فرين

برداشت ياد شده از ارتباط ميان صدر و ذيل آيه شريفه; يعنى، به قرينه مقابله ميان انسان هاى زنده و كافران، به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 12 - 7

7- لذّت جويى و شكمبارگى حيوان گونه كافران ، تنها بهره آنان از زندگى دنيايى

الذين كفروا يتمتّعون و يأكلون كما تأكل الأنع_م و النار مثوًى لهم

از مقابله دو بخش آيه _ كه براى مؤمنان پايان خوش بهشت را يادآور شده _ استفاده مى شود كه كافران، هرگز از آن نعمت هاى اخروى بهره نخواهند برد; بلكه تنها شهوت رانى و استفاده حيوان گونه از امكانات دنيا، نصيب آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 50 - 1

1 - كافران لجوج و پندناپذير ، همچون گورخران رميده اند .

كأنّهم حمر مستنفرة

{حمار} (مفرد {حمر}) به معناى خر اهلى يا وحشى است (الصحاح); ولى مفسران آن را در آيه شريفه، از نوع وحشى دانسته اند كه در فارسى از آن به گورخر تعبير مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 51 - 1

1 - روى گردانى كافران ، از شنودن كلام بيداربخش و پندآموز قرآن ، همچون فرار گورخران از شير ژيان ، بسيار شديد بود .

فرّت من قسورة

{قسورة} اسم جامد و به معناى شير است و گاهى اسم جمع و در معناى شكارچيان تيرانداز استعمال مى شود. (الصحاح)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 171 - 1

1 - مَثَل

كفرپيشگان ، مَثَل حيوانى است كه از درك شنيده ها ناتوان است .

و مثل الذين كفروا كمثل الذى ينعق بما لايسمع

{نعق} (مصدر ينعق) به معناى: نهيب چوپان بر گوسفندان و امر و نهى اوست و مراد از {ما لايسمع} گوسفند و مانند آن مى باشد. به گفته مفسران در آيه شريفه، كافران لجوج به گوسفندان و دعوت كنندگان به معارف دين به چوپان تشبيه شده اند. بر اين مبنا بخشى از مشبه ذكر نشده و تقدير كلام چنين است: مثل الذين كفروا و الذى يدعوهم الى الأيمان كمثل الذى ... .

تشبيه كشتيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 24 - 1

1 - حركت كشتى هاى كوه پيكر در دريا ها ، به تدبير و اراده الهى

و له الجوار المنش_ات فى البحر كالأعل_م

{جوارى} (جمع {جارية})به معناى كشتى ها و {أعلام} (جمع {علم}) به معناى كوه ها است.

تشبيه كف فلز مذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 17 - 4

4_ فلزات گداخته شده در كوره هاى آتش ، كفهايى همانند كف هاى سيلاب از خود ايجاد مى كنند .

و مما يوقدون عليه فى النار . .. زبد مثله

{من} در {مما يوقدون} نشويه است. {ايقاد} (مصدر يوقدون) به معناى شعلهور ساختن آتش مى باشد. مراد از {ما} به قرينه {حلية} و {متاع} فلزاتى نظير طلا، نقره، مس و ... است. {فى النار} حال مؤكّده مى باشد. بنابراين {يوقدون ...} ; يعنى، و حاصل مى شود از فلزاتى كه آتش بر آن برافروزند (آن را ذوب كنند) كفى مانند كف سيلاب.

تشبيه كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 20 - 2

2 - ايمان چون نور ، مايه هدايت و روشنايى و كفر ، همچون ظلمت ، مايه گمراهى و تاريك بينى

و لا الظلم_ت و لا النور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 21 - 1

1 - ايمان چون سايه ، آرام بخش و فرح زا است و كفر چون بادِ داغ ، آزاردهنده و ناراحت كنند .

و لا الظلّ و لا الحرور

{ظلّ} به معناى سايه و {حرور} به معناى باد داغ است. گفتنى است در اين آيه، ايمان به سايه تشبيه شده است و كفر به باد داغ.

تشبيه كوزه هاى بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 16 - 2

2 - قدح ها و كوزه هاى بهشتيان ( ابرار و . . . ) ، در صفا و شفافيت ، مانند شيشه و بلور و در سفيدى و زيبايى ، همچون نقره است .

كانت قواريرَا . قواريرَا من فضّة

برخى از مفسران، اين آيه را از باب تشبيه بليغ دانسته اند; نه اين كه ظرف هاى مورد استفاده بهشتيان، حقيقتاً از جنس شيشه و در عين حال نقره است.

تشبيه كوهها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 9 - 1

1 - متلاشى و ذره ذره شدن كوه ها ، همچون پشم رنگين و پراكنده شده ، در آستانه برپايى قيامت

و تكون الجبال كالعهن

{عهن} به معناى پشم رنگ شده است. در آيه پنجم از

سوره {قارعه} چنين آمده است: {و تكون الجبال كالعهن المنفوش}; (و كوه ها مانند پشم رنگين زده شده خواهند شد).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 20 - 2

2 - حركت كوه ها در قيامت ، آنها را به توده غبارى شبيه كوه ، تبديل خواهد كرد .

و سيّرت الجبال فكانت سرابًا

تشبيه كوه به سراب، بيانگر آن است كه پس از حركت كوه ها در قيامت، آنچه ديده مى شود كوه نيست; ولى بيننده آن را كوه خواهد ديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 5 - 1

1 - كوه ها در قيامت ، مانند پشم هاى رنگارنگى خواهند شد كه حلاجى شده و از هم باز شده باشد .

و تكون الجبال كالعهن المنفوش

{عهن}، به معناى پشمى است كه با رنگ هاى گوناگون رنگ آميزى شده باشد. برخى گفته اند: به هر پشمى {عِهْن} گفته مى شود. {نَقْش}; يعنى، بازكردن و كشيدن پشم تا آن جا كه اجزاى آن از هم بگسلد. (لسان العرب)

تشبيه ماه(قمر)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 39 - 3

3 - ماه ، پس از طى منزل هاى خود در 28 روز ، مانند شاخه خشكيده خرما مى شود .

و القمر قدّرن_ه منازل حتّى عاد كالعرجون القديم

{عرجون} (از ماده {عرجن}) به معناى شاخه خوشه خرما است كه از درخت جدا شده باشد و پس از چندى زرد گشته و به شكل هلال درآمده باشد. گفتنى است صفت {قديم} اشاره به پژمردگى و كهنگى آن شاخه دارد.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 16 - 1

1 - خداوند ، ماه را نورانى و خورشيد را همچون چراغ فروزنده آفريد .

و جعل القمر فيهنّ نورًا و جعل الشمس سراجًا

تشبيه مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 4 - 7

7 - مؤمنان در نبرد با دشمنان ، بايد منظم ، سازمان يافته و همچون بنايى ريخته شده از سرب ، استوار و نفوذناپذير باشند .

يق_تلون . .. صفّ_ًا كأنّهم بني_ن مرصوص

{مرصوص} از ريشه {رصاص} (سرب) مشتق است. {بنيان مرصوص}; يعنى، بنايى كه با سرب استوار و محكم شده است.

تشبيه محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 46 - 3

3 - پيامبر ( ص ) ، به منزله چراغى فروزان ( براى هدايت ) است .

و سراجًا منيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 33

33- تشبيه پيامبراسلام و ياران آن حضرت در انجيل ، به زراعتى شكوفا ، پرحاصل و شگفت انگيز

و مثلهم فى الإنجيل كزرع أخرج شط_ه ف_ازره

{كزرع. ..} خبر براى {مثلهم فى الإنجيل} است.

تشبيه مدت دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 46 - 1،2

1 - فاصله ولادت تا قيامت _ در ديدگاه اهل محشر _ فاصله اى ناچيز و همسان با عصر يك روز و يا وقت چاشت آن

كأنّهم . .. لم يلبثوا إلاّ عشيّة أو ضح_ها

مراد از {لَبْث} در {لم يلبثوا}، درنگى است كه در دنيا

و برزخ رخ مى دهد. اين زمان گرچه زياد باشد، در مقايسه با آنچه انسان پس از حشر با آن مواجه خواهد شد، اندك است. براى {عشيّة} معانى متفاوتى ذكر شده است; از قبيل: {ظهر تا غروب}، {آخر روز} و {ظهر تا صبح فردا} (مصباح). {ضحى}; يعنى، گسترش نور خورشيد و پهناور شدن روز (مفردات راغب). اضافه {ضحى} به {عشيّة}، براى بيان اين نكته است كه مقدار صبح يا عصر از يك روز مراد است.

2 - فاصله قيامت و دنيا _ هرچند طولانى باشد _ در برابر عظمت حوادث قيامت ناچيز و بسان گذشت نيمروز از عمر دنيا است .

كأنّهم . .. لم يلبثوا إلاّ عشيّة أو ضحيها

مفاد {يرونها} ممكن است در ناچيز ديدن دوران گذشته، دخيل باشد; يعنى، ديدن قيامت و رخدادهاى آن، اين ذهنيت را در انسان ايجاد مى كند كه فاصله طولانى دنيا و برزخ، در نظر او اندك آيد.

تشبيه مدت عالم برزخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 46 - 1،2

1 - فاصله ولادت تا قيامت _ در ديدگاه اهل محشر _ فاصله اى ناچيز و همسان با عصر يك روز و يا وقت چاشت آن

كأنّهم . .. لم يلبثوا إلاّ عشيّة أو ضح_ها

مراد از {لَبْث} در {لم يلبثوا}، درنگى است كه در دنيا و برزخ رخ مى دهد. اين زمان گرچه زياد باشد، در مقايسه با آنچه انسان پس از حشر با آن مواجه خواهد شد، اندك است. براى {عشيّة} معانى متفاوتى ذكر شده است; از قبيل: {ظهر تا غروب}، {آخر روز} و {ظهر تا صبح فردا} (مصباح). {ضحى}; يعنى، گسترش

نور خورشيد و پهناور شدن روز (مفردات راغب). اضافه {ضحى} به {عشيّة}، براى بيان اين نكته است كه مقدار صبح يا عصر از يك روز مراد است.

2 - فاصله قيامت و دنيا _ هرچند طولانى باشد _ در برابر عظمت حوادث قيامت ناچيز و بسان گذشت نيمروز از عمر دنيا است .

كأنّهم . .. لم يلبثوا إلاّ عشيّة أو ضحيها

مفاد {يرونها} ممكن است در ناچيز ديدن دوران گذشته، دخيل باشد; يعنى، ديدن قيامت و رخدادهاى آن، اين ذهنيت را در انسان ايجاد مى كند كه فاصله طولانى دنيا و برزخ، در نظر او اندك آيد.

تشبيه مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 21 - 11

11_ مرگ و رستاخيز ، پديده اى مانند خواب و بيدارى است .

ليعلموا. .. أنّ الساعة لاريب فيها

به خواب رفتن اصحاب كهف و بيدارى آنان پس از چند قرن و استشهاد قرآن به اين واقعه براى بيان حقانيّت معاد، گواه اين مدعا است كه مرگ، مانند خواب، و رستاخيز قيامت، بسانِ بيدارى از خواب است.

تشبيه مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 16 - 15

15_ نابرابرى مشركان با موحدان بسان نابرابرى انبوه تاريكى ها با روشنايى است .

أم هل تستوى الظلم_ت والنور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 75 - 2

2 - مشركان چونان سپاهى آماده به خدمت ، پشتيبانِ معبود هاى خويشند .

و هم لهم جند محضرون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه ضمير {هم} به مشركان و ضمير {لهم} به معبودها

باز گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 31 - 4،5

4 - مثل كسى كه به خدا شرك مىورزد ، مثل كسى است كه از آسمان فرو افتد و طعمه مرغان شكارى گردد .

و من يشرك باللّه فكأنّما خرّ من السماء فتخطفه الطير

{خرّ و خُرور} (مصدر {خرّ}) به معنا سقوط و فرو افتادن است. {خرّ من السماء}; يعنى، از آسمان فرو افتاد. {خَطف} (مصدر {تخطف}) نيز به معناى ربودن است. {خطفته الطير}; يعنى، پرنده او را ربود. بنابراين معناى جمله ياد شده چنين است: هر كس به خدا شرك بورزد، چنان است كه گويا از آسمان فرو افتاده و پرنده شكارى او را ربوده است. گفتنى است كه تشبيه در آيه فوق، از باب تشبيه معقول به محسوس است;يعنى، مشرك _ كه با روگرداندن از خداى متعال و فرو افتادن در پاى بت ها، در واقع از اوج كمالات انسانى سقوط مى كند و در دام شيطان گرفتار مى شود _ به كسى تشبيه شده است كه از آسمان فرو افتد و طعمه پرندگان شكارى شود.

5 - كسى كه به خدا شرك مىورزد ، مانند كسى است كه از آسمان فرو افتد و باد او را به جايى دور بيفكند .

و من يشرك باللّه . .. أو تهوى به الريح فى مكان سحيق

جمله {أو تهوى به الريح. ..} عطف است بر {تخطفه الطير}. {هُوى} (مصدر {تهوى})، به معناى سقوط و فرو افتادن است و هرگاه با {باى} تعديه بيايد، به معناى اسقاط و فرو افكندن مى شود. {هوت به الريح}; يعنى، باد او را فروافكند. {سُحق} (مصدر

{سحيق}) به معناى بُعد و دور بودن است و {مكان سحيق}; يعنى، جايى دور. بنابراين تقدير جمله فوق چنين مى شود: {من يشرك باللّه فكأنّما تهوى به الريح فى مكان سحيق; هر كس به خدا شرك بورزد، چنان است كه گويا از آسمان فرو افتاده و باد او را به جايى دور افكنده است}. گفتنى است كه در جمله ياد شده مشرك _ كه با روى برتافتن از عبادت خداى يگانه و فرو افتادن در زير پاى بت ها و پرستش آنها، در واقع از اوج هدايت و روشنايى به نهايت ضلالت و تاريكى سقوط مى كند _ به كسى تشبيه شده است كه از آسمان فرو مى افتد و باد او را به جايى دور كه راهى براى نجات نباشد فرو مى افكند.

تشبيه معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 21 - 11

11_ مرگ و رستاخيز ، پديده اى مانند خواب و بيدارى است .

ليعلموا. .. أنّ الساعة لاريب فيها

به خواب رفتن اصحاب كهف و بيدارى آنان پس از چند قرن و استشهاد قرآن به اين واقعه براى بيان حقانيّت معاد، گواه اين مدعا است كه مرگ، مانند خواب، و رستاخيز قيامت، بسانِ بيدارى از خواب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 48 - 7

7- انسان ها ، مانند زمان تولد ، فاقد هرگونه مال و فرزند و عنوان و اعتبار ، در صحنه قيامت حضور خواهند يافت .

لقد جئتمونا كما خلقن_كم أوّل مرّة

تشبيه حضور انسان ها در قيامت به زمان تولد آنان، ممكن است از

جهت همراه نداشتن امكانات مادّى و خالى بودن از هرگونه عنوان و اعتبار باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 55 - 5

5 - خروج مجدد انسان از زمين و حيات تازه او ، همانند آفرينش نخستين او از زمين خواهد بود .

و منها نخرجكم تارة أُخرى

{تارة أخرى}; يعنى، بار ديگر گفتنى است كه مرتبه اول بيرون آمدن انسان از خاك، همان خلقت اوليه او از نطفه است و بار دوم زمانى است كه پس از مرگ مجدداً از زمين برانگيخته خواهد شد. {تارة أخرى} اشاره به همين تشابه دارد تا استعبادها را نيز تلويحاً رد كرده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 28 - 1

1 - آفرينش نخستين انسان ها و زنده كردن مجدد آنان پس از مرگ ، براى خداوند همانند آفريدن يك تَن است .

ما خلقكم و لابعثكم إلاّ كنفس وحدة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 9 - 9

9 - احياى انسان ها در قيامت همچون احياى زمين از راه يك سلسله عوامل و زمينه هاى حيات آفرين خواهد بود .

فأحيينا به الأرض بعد موتها كذلك النشور

برداشت ياد شده از تشبيه به كار رفته در آيه شريفه به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 18 - 5

5 - چگونگى زنده شدن انسان ها در قيامت ، همچون روييدن نباتات است .

و اللّه أنبتكم من الأرض نباتًا . .. و يخرجكم إخراجًا

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 15 - 6

6 - معاد انسان ، شبيه رويش گياهان از زمين است .

لنخرج به حبّ_ًا و نباتًا

ياد آورى اخراج دانه و گياه از زمين _ در آياتى كه به منظور رفع استبعاد از معاد مطرح شده _ گوياى تشابه معاد با رويش گياهان است.

تشبيه معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 28 - 1

1 - معبودان باطل و جعلى ، در مقايسه با خداوند ، همانند بردگان زرخريد در برابر مالك خويش اند .

هل لكم من ما ملكت أيم_نكم من شركاء فى ما رزقن_كم فأنتم فيه سواء

مثلى كه در آيه آورده شده است، به قرينه آيات سابق _ كه درباره اثبات خداوند و وحدانيت بود _ براى نفى معبودانى است كه مشركان، آنان را در برابر خداوند، انتخاب كرده بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 75 - 3

3 - معبود هاى ادعايى به روز رستاخيز ، در حالى كه همچون سپاهِ آماده به خدمت براى مشركان اند ، از هرگونه يارى رسانى به آنان ناتوان خواهند بود .

لايستطيعون نصرهم و هم لهم جند محضرون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه ضمير {هم} به معبودها و ضمير {لهم} به مشركان بازگردد و اين جمله حال براى ضمير غايبى در{لايستطيعون} باشد. بر اين اساس، اين تركيب از باب مبالغه آمده است; زيرا متمركز كردن تمامى نيروها در قالب يك سپاهِ آماده به خدمت و در عين حال ناتوان بودن از يارى رسانى، نشان دهنده اوج

ناتوانى معبودها مى باشد. گفتنى است بر اساس اين نظر، آيه شريفه ناظر به روز قيامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 29 - 5

5 - شباهت خدايان ادعايى شرك پيشگان ، به شريكان ناسازگار و سخت گير

ضرب اللّه مثلاً رجلاً فيه شركاء متش_كسون

تشبيه معقول به محسوس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 18 - 4

4- استفاده از تشبيه به محسوس براى عينى و قابل فهم كردن تعاليم از روش هاى تعليمى قرآن كريم

مثل الذين كفروا بربّهم أعم_لهم كرماد اشتدّت به الريح فى يوم عاصف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 26 - 4

4- استفاده از تشبيه به محسوس براى عينى و قابل فهم كردن تعاليم ، از روش هاى تعليمى قرآن كريم است .

مثل كلمة خبيثة كشجرة خبيثة اجتثّت من فوق الأرض ما لها من قرار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 35 - 20

20 - استفاده از تمثيل و تشبيه معقول به محسوس و ارائه نمونه عينى ، از روش هاى هدايتى قرآن براى تفهيم معارف بلند الهى

مثل نوره كمشكوة فيها مصباح . .. و يضرب اللّه الأمث_ل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 9 - 3

3 - استفاده از امور محسوس و قابل مشاهده ، براى اثبات امور غيبى و دور از دسترس ، از شيوه هاى تبليغى قرآن كريم

رجل ينبّئكم إذا مزّقتم كلّ ممزّق إنّكم لفى خلق جديد .

..أفلم يروا إلى ما بين أيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 11 - 10

10_ معارف دين در زمينه مسائل و مصاديق { غيب } ، داراى مثال هاى عينى در جهان محسوس

و أحيينا به . .. كذلك الخروج

مسأله معاد از امور غيبى است; يعنى، حقيقت آن اكنون بر بشر نامعلوم است. ولى خداوند براى نزديك كردن اين معرفت غيبى به ذهن بشر، نمونه هاى مثالى از آن را در جهان طبيعت قرار داده است تا راه درك آن را هموارتر سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 27 - 3

3 - استفاده از محسوسات در تبيين معقولات ، از شيوه هاى قرآن

ءأنتم أشدّ خلقًا أم السماء بنيها

تشبيه ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 17 - 6

6 - مشركان عصر بعثت ، فرشتگان را موجوداتى شبيه خداوند در رحمت مى دانستند .

بما ضرب للرحم_ن مثلاً

با توجه به كلمه {رحمان} و {مثلاً}، مطلب بالا قابل برداشت است.

تشبيه ملائكه قبض روح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 3 - 5

5 - فرشتگان ، به هنگام قبض روح برخى از مردم ، بسان شناكنندگان ، وظيفه خود را به آرامى و با مدارا انجام مى دهند .

و الس_بح_ت سبحًا

در نظر برخى از اهل لغت، حركت در اعماق آب را، {عَوْم} و حركت روى آب و بدون فرورفتن را {سباحة} مى گويند(تاج العروس). تعبير {السابحات} _ به قرينه {الناشطات} در آيه قبل _ ناظر

به حركت آرام ملائكه، در قبض روح مؤمن است كه به حركت در آب تشبيه شده است.

تشبيه ملائكه وحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 2 - 4

4 - فرشتگان وحى ، همچون طوفان با سرعت بسيار مأموريت خود را دنبال مى كردند .

فالع_صف_ت عصفًا

{عاصفات} از نظر لغوى، به معناى تندبادها و طوفان ها است و اگر مقصود از آن، فرشتگان باشد، در اين كلام تشبيه و استعاره به كار رفته است.

تشبيه منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 4 - 6

6 - منافقان ، به رغم ظاهر فريبنده و سخنان زيبايشان ، چونان چوب هاى تكيه شده بر ديوار ، خشك و بى روح اند .

كأنّهم خشب مسنّدة

تشبيه منافقان مدينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 19 - 4

4 - منافقان مدينه ، از شدت ترس از جنگ ، شبيه محتضر مى شدند .

فإذا جاء الخوف رأيتهم ينظرون إليك تدور أعينهم كالذى يغشى عليه من الموت

تشبيه موحدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 16 - 15

15_ نابرابرى مشركان با موحدان بسان نابرابرى انبوه تاريكى ها با روشنايى است .

أم هل تستوى الظلم_ت والنور

تشبيه موضعگيرى مرفهان كافر صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 81 - 1

1 - موضع گيرى كافران رفاه زده عصر بعثت ، در برابر رهنمود هاى پيامبر ( ص ) ، همانند موضع گيرى كافران پيشين

در برابر رهنمود هاى پيامبرانشان

بل قالوا مثل ما قال الأوّلون

تشبيه موقعيت فرهنگى اهل مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 13 - 1

1 - پيامبر ( ص ) مأمور تشبيه كردن وضعيت فرهنگى و دينى مردم مكه ، به وضعيت مردمى همانند آنان در طول تاريخ

و اضرب لهم مثلاً أصح_ب القرية

{مَثَل} گاهى در معناى شبيه و مانند به كار مى رود كه در اين صورت معناى آيه چنين خواهد بود: اى پيامبر! براى وضعيت مردم مكه، شبيه و مانندى از تاريخ (اصحاب قريه) بياور. و گاهى به معناى خبر است; يعنى، اى پيامبر! براى مردم مكه خبر و داستان اصحاب قريه را نقل كن تا مردم از اين داستان عبرت گيرند. گفتنى است برداشت ياد شده براساس معناى نخست است.

تشبيه ميوه درخت زقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 65 - 1

1 - ميوه و ثمره درخت { زقّوم } ، در زشتى همانند سر هاى شيطان ها است .

طلعها كأنّه رءوس الشي_طين

{طلع}، به معناى {ثمره} است.

تشبيه نگاه بيماردلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 20 - 8

8- نگاه بيماردلان به پيامبر ( ص ) ، پس از نزول آيات جهاد ، نگاهى وحشت زده و محتضرگونه

ينظرون إليك نظر المغشىّ عليه من الموت

تشبيه همسران بهشتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 49 - 1

1 - زنان و حوران بهشتى ، از شدت سفيدى و درخشندگى همچون تخم شترمرغ زير

پر هستند .

كأنّهنّ بيض

{بيض} اسم جنس و مفرد آن {بيضة} و به معناى تخم شترمرغ است كه رنگ آن سفيد و درخشنده و كمى متمايل به زردى است و اين حيوان آن را زير پر خود مى پوشاند تا از غبار و آلودگى و دستبرد محفوظ ماند. عرب ها، زنان زيبا را به {بيض} تشبيه مى كنند.

تشبيه هواپرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 44 - 6

6 _ مردمان هواپرست را ، در حق نشنوى و بى خردى ، جز به چهارپايان ( شتر ، گاو و گوسفند ) نمى توان تشبيه كرد .

إن هم إلاّ كالأنع_م

{أنعام} نامى است كه شامل سه نوع حيوان مى شود: شتر و گاو و گوسفند.

تشبيهات قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 18 - 1

1 - منافق ر ها شده در ظلمت و گمراهى بسان شخص كر و لال و نابيناست .

تركهم فى ظلمت لايبصرون. صم بكم عمى

صم، بكم و عمى به ترتيب: جمع أصم (كر)، أبكم (لال) و أعمى (كور) است. كلمات ياد شده خبر براى مبتداى محذوف، يعنى ضمير {هم} است كه به توصيف شدگان در آيه قبل (منافقان رها شده در ظلمت) بر مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 19 - 2

2 - قرآن براى منافقان بسان بارانى است همراه با رعد و برق در شبى تاريك و مخوف

أو كصيب من السماء فيه ظلمت و رعد و برق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 -

بقره - 2 - 74 - 2

2 - قلب ها و دل هاى بنى اسرائيل در سختى و نفوذناپذيرى همانند سنگ و از آن سخت تر شد .

فهى كالحجارة أو أشد قسوة

{حجارة} جمع حجر و به معناى سنگها و صخره هاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 146 - 1

1 - اطمينان اهل كتاب به نبوت پيامبر ( ص ) همانند اطمينان آنان به فرزندى پسرانشان بود .

الذين ءاتينهم الكتب يعرفونه كما يعرفون أبناءهم

ظاهر اين است كه مراد از ضمير مفعولى در {يعرفونه} پيامبر(ص) مى باشد; گرچه اين احتمال نيز وجود دارد كه آن ضمير به تغيير قبله باز گردد. از آن جا كه {مشبه به} فرزندان مى باشد، اين احتمال قوى به نظر نمى رسد; زيرا تشبيه شناخت قبله به شناخت فرزندان، تناسب چندانى ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 197 - 12

12 _ انسان در دنيا ، همچون مسافر است .

و تزوّدوا فان خير الزاد التقوى

از به كار بردن {تزوّدوا} استفاده مى شود كه انسان تشبيه به مسافرى شده است كه نياز به توشه دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 261 - 1

1 _ مالى كه در راه خدا انفاق مى شود ، همچون بذرى است كه هفت خوشه بروياند و در هر خوشه صد دانه باشد .

مثل الّذين ينفقون . .. مائة حبّة

از مُشبّه به (دانه) به دست مى آيد كه مُشبّه، مالى است كه شخص در راه خدا انفاق مى كند; نه اينكه مشبّه، خودِ

انفاق كننده باشد; چنانچه ظاهر تشبيه افاده مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 264 - 5،9

5 _ همانندى انفاقِ توأم با منّت و آزار مؤمنان ، با انفاق همراه با رياىِ كافران

يا ايّها الّذين امنوا . .. كالّذى ينفق ماله رئاء النّاس و لا يؤمن باللّه

انفاق مؤمنان آنگاه كه با منّتِ و آزار توأم شود، همانند انفاق كافرانى است كه با ريا باشد.

9 _ مَثَل انفاق كنندگانِ از روى منّت و آزار و ريا ، همچون صَخره صافى است كه بر روى آن قشرِ خاكى باشد و بذرهايى در آن افشانده شود و ناگهان ، رگبارى تند بر آن رسد و همه خاك ها را بشويد و آن سنگ را كِشت ناپذير كند .

فمثله كمثل صفوان عليه تراب فاصابه وابل فتركه صلداً لا يقدرون على شىءمما كسبوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 266 - 1

1 _ تشبيه انفاق كننده از روى منّت و آزار و ريا ، به صاحب بوستانى از خرما و انگور كه جوى ها در پاى درختانش جارى و هر گونه ميوه اى دهد و خود پير شده و فرزندانى ناتوان داشته باشد و ناگهان ، گِردبادى آتشزا به آن بوستان افتد و آنرا بسوزاند .

ايودّ احدكم ان تكون له جنّة . .. و اصابه الكبر ... نار فاحترقت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 275 - 1،4

1 _ رباخواران ، همچون شيطان زدگان آشفته ، ديوانه و پريشان

الّذين يأكلون الرّبوا لا يَقُومونَ الاّ كما

يقوم الّذى يتخبّطه الشّيطان من المسّ

با توجّه به معناى لغوى {تخبّط} كه ديوانگى و پريشانى است. (التّخبط المس بالجنون و التخيل).

4 _ به كارگيرى تمثيل در قرآن ، روشى براى بيان حقايق و احكام دين

الّذين يأكلون الرّبوا لا يَقُومونَ الاّ كما يقوم الّذى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 59 - 1،3

1 _ شباهت خلقت حضرت عيسى ( ع ) به خلقت آدم ( ع )

انّ مثل عيسى عنداللّه كمثل ادم

3 _ عيسى ، همانند آدم ( ع ) مخلوق خداوند نه فرزند او .

انّ مثل عيسى عنداللّه كمثل ادم خلقه من تراب

چون اين آيه پس از سرگذشت حضرت عيسى (ع) آمده است، اشاره به پندار مسيحيان و ردّ آن است كه عيسى (ع) را به دليل نداشتن پدر، فرزند خداوند مى شمردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 135 - 12

12 _ پشيمان نشدن و توبه نكردن از گناهان گذشته خود ، به منزله اصرار بر آن گناهان است .

الّذين اذا فعلوا فاحشة . .. فاستغفروا لذنوبهم ... و لم يصرّوا على ما فعلوا

بنابر اينكه جمله {و لم يصرّوا . .. }، عطف تفسيرى براى جمله {فاستغفروا} باشد يعنى اگر بعد از گناه، ياد خدا نكنند و استغفار ننمايند، در واقع اصراركنندگان بر گناه هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 10 - 2

2 _ خوردن ظالمانه مال يتيم در واقع ، خوردن آتش است .

انّ الّذين ياكلون اموال اليتامى ظلماً انّما ياكلون فى بطونهم ناراً

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 - 14،15،16

14 _ گروهى از مسلمانان صدر اسلام به گونه اى از نبرد با دشمن هراسناك بودند كه خداترسان از خدا مى ترسند .

اذا فريق منهم يخشون النّاس كخشية اللّه

برداشت فوق بر اين مبناست كه {كخشية اللّه} حال براى فاعل {يخشون} باشد كه در اين صورت مضافى مقدر است و تقدير كلام چنين خواهد بود: يخشون النّاس مثل اهل خشية اللّه.

15 _ گروهى از مسلمانان صدر اسلام ، فزونتر از ترسِ خداترسان ، از رويارويى با دشمن هراسناك بودند .

اذا فريق منهم يخشون النّاس . .. او اشدّ خشيةً

اَوْ در {او اشدّ خشية} براى تنويع است و اشاره دارد به اينكه مسلمانان هراسناك از نبرد با دشمن، دو گروه بودند.

16 _ گروهى از مسلمانان صدر اسلام به گونه اى كه از خدا ، ترسان بودند ، از رويارويى با دشمن مى ترسيدند .

اذا فريق منهم يخشون النّاس كخشية اللّه

در برداشت فوق {كخشية اللّه} صفت مفعول مطلق محذوف گرفته شده است و فاعل {خشية} ضميرى است كه به {فريق} بازمى گردد ; يعنى يخشون النّاس مثل خشيتهم من اللّه.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 135 - 27

27 _ خوددارى از اداى شهادت ، همانند شهادت دروغ ، گناه و موجب كيفر الهى است .

و إن تلوا او تعرضوا فإنّ اللّه كان بما تعملون خبيراً

بيان آگاهى خداوند به عملكرد ناشايست آدمى، كنايه از كيفردهى اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 32 - 2،32،33،34

2 _ كشتن نابحق

يك انسان در نزد خداوند به منزله كشتن همه مردم است .

من قتل نفساً بغير نفس . .. فكانما قتل الناس جميعاً

32 _ گمراه نبودن انسان هدايت يافته ، به منزله كشتن وى و هدايت انسان گمراه ، به منزله زنده كردنش مى باشد .

من قتل نفساً . .. فكانما قتل الناس جميعاً و من احياها فكانما احيا الناس جميعاً

امام صادق(ع) در توضيح آيه فوق فرمود: من اخرجها من ضلال الى هدى فكانما احياها و من اخرجها من هدى الى ضلال فقد قتلها.

_______________________________

كافى، ج 2، ص 210، ح 1; نورالثقلين، ج 1، ص 619، ح 153.

33 _ سيراب نمودن تشنه اى كه به آب دسترسى ندارد ، به منزله احياى اوست .

و من احياها فكانما احيا الناس جميعاً

امام صادق(ع): . .. و من سقى الماء فى موضع لايوجد فيه الماء كان كمن احيا نفساً و {من احياها فكانما احيا الناس جميعاً}.

_______________________________

كافى، ج 4، ص 57، ح 3; تفسير برهان، ج 1، ص 464، ح 9.

34 _ خوددارى از اطعام مؤمن گرسنه ، به منزله كشتن وى و غذا دادن به او به منزله احياى اوست .

و من احياها فكانما احيا الناس جميعاً

از امام صادق(ع) روايت شده كه درباره اطعام مؤمن فرمود: . .. من احيى مؤمن فكانما احيا الناس جميعاً، فان لم تطعموه فقد امتموه و ان اطعمتموه فقد احييتموه.

_______________________________

كافى، ج 2، ص 20، ح 20; نورالثقلين، ج 1، ص 619، ح 152.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 36 - 3

3 _ كسانى كه آيات الهى و دعوت پيامبر(ص) را ناشنيده مى انگارند، مردگانى متحركند.

إنما يستجيب

الذين يسمعون و الموتى يبعثهم اللّه

به كار رفتن كلمه {الموتى} در برابر {الذين يسمعون} حاكى از آن است كه آن دسته كه در برابر دعوت پيامبر(ص) به گونه اى رفتار مى كنند كه گويا اصلاً چيزى نشنيده اند، مرده دلانى هستند كه كلمه {الموتى} در خور آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 39 - 5

5 _ كسانى كه نتوانند از جنبندگان و شكل زندگى آنها به توانمندى خداوند پى ببرند، مانند كر و لالهايى فرو رفته در تاريكى هستند.

و ما من دابة فى الأرض . .. إلى ربهم يحشرون. و الذين كذبوا بأيتنا صم و بكم فى الظ

مقتضاى ارتباط بين آيه مورد بحث با آيه قبل مى تواند اين مضمون باشد كه همين آيات موجود در طبيعت براى هدايت كافى است و كسانى كه نتوانند از همين آيات توانمندى خداوند را (إن اللّه قادر على ان ينزل) دريابند، كر و لالهايى ظلمت زده هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 50 - 14

14 _ نابرابرى ناآگاهان و آگاهان به محدوده قدرت و وظايف پيامبران، مانند نابرابرى كوران و بينايان

قل لا أقول لكم . .. إنى ملك ... قل هل يستوى الأعمى و البصير أفلاتتفكرون

در اينكه مراد از {أعمى} و {بصير} در آيه چيست، احتمالاتى وجود دارد; از آن جمله اينكه كسانى كه پس از بيان محدوده قدرت و وظايف پيامبران اين حقايق را دريافته و پذيرا مى شوند، {بصير} و آن كسانى كه جاهلانه سخنهاى واهى گفته و درخواستهاى نابجا دارند {أعمى} (كور) هستند.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 71 - 13،14،19

13 _ بازگشت كننده به شرك (مرتد) مانند ديوانه اى سرگردان است كه شيطانها (جنيان) عقل او را زايل كرده اند.

أندعوا من دون الله . .. و نرد ... كالذى استهوته الشيطين

{استهوته الشياطين} يعنى شيطانها عقل و فكر او را برده اند. همچنين جمله {استهوته الشياطين} را در موردى كه شخصى جن زده شده باشد، به كار مى برند. (لسان العرب).

14 _ مرتد مانند جن زده است كه روى زمين بى هدف و سرگردان راه مى پيمايد.

و نرد على اعقابنا . .. كالذى استهوته الشيطين فى الأرض حيران

19 _ مرتد به سرگردانى در بيابان مى ماند كه شيطانها او را به بى راهه مى خوانند و گروهى نيز او را به راه هدايت دعوت مى كنند.

كالذى استهوته الشيطين فى الأرض حيران له أصحب يدعونه إلى الهدى ائتنا

{فى الأرض} متعلق به {استهوى} است، و {استهوى فى الأرض} به معنى عقل او را در بيابان ربوده اند، مى تواند باشد و مراد از {اصحاب} در {له اصحاب يدعونه} ممكن است مشركان و يا موحدان باشند كه در برداشت فوق احتمال دوم برگزيده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 94 - 1

1 _ انسان در پى مرگ، مانند آفرينش نخستين خويش، تنها نزد خداوند حضور مى يابد.

و لقد جئتمونا فردى كما خلقنكم أول مرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 104 - 10

10 _ ايمان به آيات الهى بينايى و كفر به آن كورى است.

قد جاءكم بصائر

من ربكم فمن أبصر فلنفسه و من عمى فعليها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 125 - 10

10 _ راه يافتن حق (اسلام) به قلب حق ناپذير، مانند صعود در آسمان دشوار و يا غيرممكن است.

و من يرد أن يضله يجعل صدره ضيقا حرجا كأنما يصعد فى السماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 29 - 13

13 _ شباهت و همگونى معاد انسانها با آغاز آفرينش آنان

كما بدأكم تعودون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 40 - 6

6 _ ورود تكذيب كنندگان آيات الهى و مستكبران به بهشت، امرى ناممكن، همچون عبور شتر از روزنه سوزن

و لايدخلون الجنة حتى يلج الجمل فى سم الخياط

{جمل} به معناى شتر است و {سم} به معناى روزنه اى است كه در انتهاى سوزن براى عبور نخ تعبيه شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 57 - 10

10 _ حياتبخشى دوباره به مردگان به هنگام برپايى قيامت ، همانند رويش گياهان مرده و به ثمر نشاندن آنهاست .

فاخرجنا به من كل الثمرت كذلك نخرج الموتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 58 - 8

8 _ نيكوكاران ، مانند سرزمين طيب ، سودمند و برخوردار از فيض فراوان خداوند

إن رحمت اللّه قريب من المحسنين. و هو الذى يرسل الريح ... و البلد الطيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 176 - 14،15

14

_ حالت بلعم باعورا به سبب دنياگرايى مانند حالت سگى شد كه در هر حال ، چه بر او هجوم كنى و يا رهايش سازى ، زبان از كام بيرون آورَد و له له زند .

فمثله كمثل الكلب إن تحمل عليه يلهث او تتركه يلهث

{تحمل} از {حَمْلَة} گرفته شده و {حَمْلَة} به معناى هجوم كردن است. {مَثَل} در آيه شريفه به معناى حالت و صفت است.

15 _ حالت درونى تكذيب كنندگان آيات الهى مانند حالت سگ تشنه اى است كه همواره له له مى زند .

ذلك مثل القوم الذين كذبوا بايتنا

{ذلك} اشاره به حالتى است كه جمله {فمثله . .. } آن را درباره سگ بيان داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 177 - 1

1 _ حالت جوامع تكذيب كننده آيات الهى ، حالتى شوم است .

ساء مثلاً القوم الذين كذبوا بايتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 179 - 12

12 _ تكذيب كنندگان آيات الهى ، در محروم بودن از درك معارف الهى مانند چارپايانند .

أولئك كالأنعم

همسانى گمراهان تكذيب كننده آيات با چهارپايان و به اصطلاح {وجه شبه}، به دليل جمله {لايفقهون بها و . .. } (محروميت از درك معارف الهى) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 27 - 8

8 _ چهره مردمان زشت كار در قيامت ، مانند پاره اى از شب ديجور ، سياه خواهد بود .

و الذين كسبوا السيئات . .. كأنما أغشيت وجوههم قطعاً من الّيل مظلماً

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 14 - 6

6_ مَثَل درخواست كننده از خدايان دروغين مثل تشنه اى است كه از راه دور دستان خود را به طرف آب دراز مى كند تا آب ، خود به كام او برسد كه هرگز چنين نمى شود .

إلاّ كب_سط كفيه إلى الماء ليبلغ فاه و ما هو بب_لغه

برخى عبارت {إلاّ كبسط} را استثنا از استجابت گرفته اند و گفته اند تقدير كلام چنين است: {لايستجيبون بشىء من الأستجابة إلاّ استجابة كإستجابة الماء لباسط كفيه إلى الماء}. و برخى آن را استثنا از {الذين يدعون} دانسته اند و گفته اند تقدير كلام چنين مى شود: {الذين يدعون من دونه ليسوا إلاّ كباسط كفيه إلى الماء}. قابل ذكر است كه ضمير در {ليبلغ} به {الماء} و ضمير در {فاه} (دهانش) به {باسط} برمى گردد. و ضمير {هو} به {الماء} و ضمير در {ببالغه} به {فاه} ارجاع مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 16 - 15

15_ نابرابرى مشركان با موحدان بسان نابرابرى انبوه تاريكى ها با روشنايى است .

أم هل تستوى الظلم_ت والنور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 17 - 4،7،8،21

4_ فلزات گداخته شده در كوره هاى آتش ، كفهايى همانند كف هاى سيلاب از خود ايجاد مى كنند .

و مما يوقدون عليه فى النار . .. زبد مثله

{من} در {مما يوقدون} نشويه است. {ايقاد} (مصدر يوقدون) به معناى شعلهور ساختن آتش مى باشد. مراد از {ما} به قرينه {حلية} و {متاع} فلزاتى نظير طلا، نقره، مس و ...

است. {فى النار} حال مؤكّده مى باشد. بنابراين {يوقدون ...} ; يعنى، و حاصل مى شود از فلزاتى كه آتش بر آن برافروزند (آن را ذوب كنند) كفى مانند كف سيلاب.

7_ حق در تشبيه مانند باران و سيلاب است و باطل همسان كف هاى پف كرده بر روى آن

أنزل من السماء ماء فسالت أودية بقدرها فاحتمل السيل زبدًا رابيًا . .. كذلك يضرب ا

8_ حق در تشبيه همانند فلزات گداخته شده و ذوب گشته است و باطل بسان كف هاى ايجاد شده بر روى آن

و مما يوقدون عليه فى النار . .. زبد مثله كذلك يضرب الله الحق و الب_طل

21_ تشبيه حقايق به امور محسوس و آوردن مثل براى آنها از شيوه هاى قرآن

كذلك يضرب الله الأمثال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 30 - 2

2_ پيامبر ( ص ) در رسالت و تلقّى وحى همانند پيامبران امت هاى پيشين و برخورد امتش با وى همسان برخورد امت هاى پيشين با پيامبران خويش

كذلك أرسلن_ك فى أُمّة قد خلت من قبلها أمم لتتلوا عليهم الذى أوحينا إليك

تشبيه در جمله {كذلك أرسلناك . ..} مقتضى مشبه، مشبه به و وجه شبه مى باشد. گفته شده مشبّه {ارسال پيامبر در امت خويش}، مشبه به {ارسال پيامبران در امتهاى گذشته} و وجه شبه {حقايقى است كه از آيات قبل و نيز آيه مورد بحث مى توان استفاده كرد}. از آن حقايق است نفس رسالت، تلقى وحى، وظيفه پيامبرى، هدف ارسال (لتتلوا عليهم ...)، برخورد امتها، سرنوشت ايشان، سنت خداوند در امر هدايت و اضلال مردم پس از ارسال پيامبران (قل إن

الله يضل من يشاء و يهدى إليه من أناب) و ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 24 - 5

5- استفاده از تشبيه به محسوس براى عينى و قابل فهم كردن تعاليم ، از روش هاى تعليمى قرآن كريم

ضرب الله مثلاً كلمة طيّبة كشجرة طيّبة أصلها ثابت و فرعها فى السّماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 26 - 4

4- استفاده از تشبيه به محسوس براى عينى و قابل فهم كردن تعاليم ، از روش هاى تعليمى قرآن كريم است .

مثل كلمة خبيثة كشجرة خبيثة اجتثّت من فوق الأرض ما لها من قرار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 92 - 1،18

1- شكستن عهد و پيمان قطعى ، همانند گسستن رشته اى است ، پس از بافتن محكم آن

أوفوا بعهد الله . .. و لاتنقضوا ... و لاتكونوا كالتى نقضت غزلها من بعد قوّة أنك_

18- { عن أبى جعفر ( ع ) قال : التى نقضت غزل ها إمرأة . . . يقال لها : رابطة ( ريطة ) . . . كانت حمقاء تغزل الشعر فإذا غزلت نقضته ثمّ عادت فغزلته فقال الله : { كالتى نقضت غزلها . . . } . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: آن زن كه رشته هى تافته خود را باز مى كرد زنى بود . .. به نام رابطه (يا ريطه) ... و او زن احمقى بود كه مو [ى بز و غيره]را مى تافت و پس

از تافتن، آنها را باز مى كرد و سپس دوباره مى تافت. پس خداوند فرمود: كالتى نقضت غزلها...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 29 - 3

3- انسان بخيل ، همانند انسانى دست بسته به گردن است .

و لاتجعل يدك مغلولة إلى عنقك

{و لاتجعل يدك مغلولة إلى عنقك} كنايه از امساك و پرهيز از انفاق (بُخل) است. اينكه از بُخل و امساك به {دستت را به گردنت مبند} تعبير شده، نشان مى دهد كه انسان بخيل، همانند شخص دست بسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 21 - 11

11_ مرگ و رستاخيز ، پديده اى مانند خواب و بيدارى است .

ليعلموا. .. أنّ الساعة لاريب فيها

به خواب رفتن اصحاب كهف و بيدارى آنان پس از چند قرن و استشهاد قرآن به اين واقعه براى بيان حقانيّت معاد، گواه اين مدعا است كه مرگ، مانند خواب، و رستاخيز قيامت، بسانِ بيدارى از خواب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 29 - 17

17- آب هاى غليظ و گداخته ، بسان گدازه مس ، پاسخى براى استغاثه و آب طلبى كافران در دوزخ است .

و إن يستغيثوا يغاثوا بماء كالمهل

{مهل} به معناى {درده روغن} و نيز {مس گداخته} است (مقاييس اللغة) و نيز به {خونابه اى كه از لاشه مردار بيرون آيد} گفته مى شود. (قاموس) وصف آنان با عبارت {يشوى الوجوه} با معناى {مس گداخته} سازگارتر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 -

48 - 7

7- انسان ها ، مانند زمان تولد ، فاقد هرگونه مال و فرزند و عنوان و اعتبار ، در صحنه قيامت حضور خواهند يافت .

لقد جئتمونا كما خلقن_كم أوّل مرّة

تشبيه حضور انسان ها در قيامت به زمان تولد آنان، ممكن است از جهت همراه نداشتن امكانات مادّى و خالى بودن از هرگونه عنوان و اعتبار باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 86 - 3

3- غروب خورشيد در نقطه پايانى سفر ذوالقرنين به جانب مغرب ، چونان فرو رفتن آن در چشمه اى تيره فام بود .

وجدها تغرب فى عين حمئة

از جمله معانى {عين} چشمه است و به قرينه {وجدها} (آن را چنان يافت كه) مراد آيه آن نيست كه خورشيد، در چشمه اى داراى گل سياه فرو مى رفت، بلكه منظره غروب خورشيد را ذوالقرنين آنگونه مشاهده كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 53 - 1

1 - قرار دادن زمين ، همانند گاهواره اى براى آرامش و آسايش انسان ، پرتويى از ربوبيت خداوند است .

الذى جعل لكم الأرض مهدًا

{مهد} جايگاهى است كه براى طفل آماده مى كنند (گهواره)، در آيه شريفه، زمين به گهواره اى كه طفل در آن مى آرمد، تشبيه شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 55 - 5

5 - خروج مجدد انسان از زمين و حيات تازه او ، همانند آفرينش نخستين او از زمين خواهد بود .

و منها نخرجكم تارة أُخرى

{تارة أخرى}; يعنى، بار ديگر گفتنى است كه مرتبه اول

بيرون آمدن انسان از خاك، همان خلقت اوليه او از نطفه است و بار دوم زمانى است كه پس از مرگ مجدداً از زمين برانگيخته خواهد شد. {تارة أخرى} اشاره به همين تشابه دارد تا استعبادها را نيز تلويحاً رد كرده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 104 - 1

1- قيامت روزى است كه خداوند ، آسمان را هم چون پيچيدن طومارنامه ها ، در هم مى پيچد .

يوم نطوى السماء كطىّ السجلّ للكتب

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته است: 1_ {طىّ} به معناى پيچيدن است. 2_ {سجلّ} يا به معناى {كاتب} مى باشد كه در اين صورت اضافه {طىّ} به {سجلّ} اضافه مصدر به فاعل است و {لام} در {للكتب} براى اختصاص و يا براى تقويت عامل {طىّ} است و يا به معناى هر چيزى است كه در آن نوشته باشند. در اين صورت اضافه {طىّ} اضافه به مفعول است و {لام} در {للكتب} به معناى {من أجل} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 2 - 12

12- بيم و هراس مردم در عرصه محشر ، به اندازه اى است كه آنان هچون مردم مى خورده و مست ، عقل و هوش خود را از كف خواهند داد .

و ترى الناس سك_رى و ما هم بسك_رى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 31 - 4،5

4 - مثل كسى كه به خدا شرك مىورزد ، مثل كسى است كه از آسمان فرو افتد و طعمه مرغان شكارى گردد

.

و من يشرك باللّه فكأنّما خرّ من السماء فتخطفه الطير

{خرّ و خُرور} (مصدر {خرّ}) به معنا سقوط و فرو افتادن است. {خرّ من السماء}; يعنى، از آسمان فرو افتاد. {خَطف} (مصدر {تخطف}) نيز به معناى ربودن است. {خطفته الطير}; يعنى، پرنده او را ربود. بنابراين معناى جمله ياد شده چنين است: هر كس به خدا شرك بورزد، چنان است كه گويا از آسمان فرو افتاده و پرنده شكارى او را ربوده است. گفتنى است كه تشبيه در آيه فوق، از باب تشبيه معقول به محسوس است;يعنى، مشرك _ كه با روگرداندن از خداى متعال و فرو افتادن در پاى بت ها، در واقع از اوج كمالات انسانى سقوط مى كند و در دام شيطان گرفتار مى شود _ به كسى تشبيه شده است كه از آسمان فرو افتد و طعمه پرندگان شكارى شود.

5 - كسى كه به خدا شرك مىورزد ، مانند كسى است كه از آسمان فرو افتد و باد او را به جايى دور بيفكند .

و من يشرك باللّه . .. أو تهوى به الريح فى مكان سحيق

جمله {أو تهوى به الريح. ..} عطف است بر {تخطفه الطير}. {هُوى} (مصدر {تهوى})، به معناى سقوط و فرو افتادن است و هرگاه با {باى} تعديه بيايد، به معناى اسقاط و فرو افكندن مى شود. {هوت به الريح}; يعنى، باد او را فروافكند. {سُحق} (مصدر {سحيق}) به معناى بُعد و دور بودن است و {مكان سحيق}; يعنى، جايى دور. بنابراين تقدير جمله فوق چنين مى شود: {من يشرك باللّه فكأنّما تهوى به الريح فى مكان سحيق; هر كس به خدا شرك بورزد، چنان است كه گويا

از آسمان فرو افتاده و باد او را به جايى دور افكنده است}. گفتنى است كه در جمله ياد شده مشرك _ كه با روى برتافتن از عبادت خداى يگانه و فرو افتادن در زير پاى بت ها و پرستش آنها، در واقع از اوج هدايت و روشنايى به نهايت ضلالت و تاريكى سقوط مى كند _ به كسى تشبيه شده است كه از آسمان فرو مى افتد و باد او را به جايى دور كه راهى براى نجات نباشد فرو مى افكند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 81 - 1

1 - موضع گيرى كافران رفاه زده عصر بعثت ، در برابر رهنمود هاى پيامبر ( ص ) ، همانند موضع گيرى كافران پيشين در برابر رهنمود هاى پيامبرانشان

بل قالوا مثل ما قال الأوّلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 39 - 1،3

1 - اعمال و رفتار كفرپيشگان ، همانند سرابى است در كوير كه تشنه به پندار آب به سراغ آن مى رود و چيزى به دست نمى آورد .

و الذين كفروا أعم_لهم كسراب بقيعة يحسبه الظمأن ماء حتّى إذا جاءه لم يجده شيئًا

3 - اعمال و رفتار كفرپيشگان ، چون سراب فريبنده است .

و الذين كفروا أعم_لهم كسراب بقيعة يحسبه الظمأن ماء حتّى إذا جاءه لم يجده شيئًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 40 - 1

1 - اعمال كافران ، به مثابه تاريكى شديد در درياى ژرفناك با امواجى متلاطم و پوشيده از ابر است كه كمترين

روزنه اى در آن نيست .

و الذين كفروا أعم_لهم . .. كظلم_ت فى بحر لجّىّ يغشيه موج من فوقه موج من فوقه سحا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 43 - 6،7

6 - خداوند ، از بالا و از ابر يخ زده _ كه به كوه مى ماند _ تگرگ فرو مى ريزد .

و ينزّل من السماء من جبال فيها من برد

{من جبال} بدل از {من السماء} و براى تشبيه كردن ابرها، به كوه ها است; همان گونه كه تشبيه اشياى بزرگ و با عظمت به كوه، بسيار معمول است; مانند كوه علم و. ... {بَرَد} نيز به معناى تگرگ است.

7 - در فضا ، انبوهى از ابر هاى يخ زده همچون كوه ، وجود دارد .

و ينزّل من السماء من جبال فيها من برد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 29 - 8

8 _ دوست ناباب ، چونان شيطان است .

ي_ويلتى ليتنى لم أتّخذ فلانًا خليلاً . لقد أضلّنى عن الذكر... و كان الشيط_ن للإن

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه جمله {و كان الشيطان. ..} دنباله سخن ظالمان باشد و مقصود از {شيطان} ابليس نباشد; بلكه نامى باشد كه ظالمان براى دوستان ناباب و گمراه گر خود انتخاب كرده باشند; زيرا عمل گمراهى، كار شيطان است و هر كس چنين كارى را انجام دهد، همچون شيطان خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 44 - 6

6 _ مردمان هواپرست را ، در حق نشنوى و بى خردى ،

جز به چهارپايان ( شتر ، گاو و گوسفند ) نمى توان تشبيه كرد .

إن هم إلاّ كالأنع_م

{أنعام} نامى است كه شامل سه نوع حيوان مى شود: شتر و گاو و گوسفند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 47 - 1

1 _ آفرينش شب ، همچون لباس و پوشش ، تنها به قدرت خدا است .

و هو الذى جعل لكم الّيل لباسًا

جمله {و هو الذى جعل لكم الليل لباساً} براى حصر است و از نوع حصر إفرادى است; يعنى، تنها خدا شب را همچون پوشش براى انسان قرار داد; نه قدرتى ديگر. گفتنى است در اين جمله، شب به لباس و پوشش تشبيه شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 63 - 7

7 - شكافته شدن دريا با عصاى موسى و تقسيم شدن آب هاى آن به دو ديوار ; چون دو كوه بزرگ

فانفلق فكان كلّ فرق كالطود العظيم

فعل {كان} در اين جا به معناى {صار} است. {فرق} نيز معادل قطعه (پاره) و {طود} مرادف {جبل} (كوه) است. بنابراين {كان كلّ فرق...}; يعنى، هر پاره اى از آب دريا، مانند كوهى بزرگ شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 80 - 7،8

7 - كافران حق ناپذير ، چونان مردگانى ناشنوا و غيرقابل تفهيم

إنّك لاتسمع الموتى

8 - كفرپيشگان روى گردان از دلايل آشكار ، همچون ناشنوايان روى برتافته از راهنماى خويش

و لاتسمع الصمّ الدعا إذا ولّوا مدبرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 -

41 - 1،2

1 - دوست گيرندگان غيرخدا ، همانند عنكبوت اند كه خانه اى بس سست و بى بنياد ، براى خود ساخته است .

مثل الذين اتّخذوا من دون اللّه أولياء كمثل العنكبوت اتّخذت بيتًا

2 - انتخاب كنندگان ولىّ و كارسازى غير از خدا ، همانند عنكبوت اند كه براى خود خانه اى بى بنياد ، بنا كرده است .

مثل الذين اتّخذوا من دون اللّه أولياء كمثل العنكبوت اتّخذت بيتًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 28 - 1

1 - معبودان باطل و جعلى ، در مقايسه با خداوند ، همانند بردگان زرخريد در برابر مالك خويش اند .

هل لكم من ما ملكت أيم_نكم من شركاء فى ما رزقن_كم فأنتم فيه سواء

مثلى كه در آيه آورده شده است، به قرينه آيات سابق _ كه درباره اثبات خداوند و وحدانيت بود _ براى نفى معبودانى است كه مشركان، آنان را در برابر خداوند، انتخاب كرده بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 27 - 3

3 - زبان قرآن ، استفاده از كلمات و تشبيهات رايج و شناخته شده در ميان مردم است .

و البحر يمدّه من بعده سبعة أبحر

كلمه {سبعة} در آيه براى بيان كثرت است و مراد از آن، واقعاً، هفت درياى ديگر نيست. استفاده از چنين كلمه اى براى بيان مقصود، عين همان چيزى است كه در محاوره هاى عاميانه گفته مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 28 - 1

1 - آفرينش نخستين انسان ها و زنده كردن

مجدد آنان پس از مرگ ، براى خداوند همانند آفريدن يك تَن است .

ما خلقكم و لابعثكم إلاّ كنفس وحدة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 46 - 3

3 - پيامبر ( ص ) ، به منزله چراغى فروزان ( براى هدايت ) است .

و سراجًا منيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 9 - 7،9

7 - تشبيه تجديد حيات انسان ها در قيامت ، به احياى زمين و پديد آمدن حيات در آن

أرسل الري_ح فتثير سحابًا فسقن_ه إلى بلد ميّت فأحيينا به الأرض بعد موتها كذلك الن

9 - احياى انسان ها در قيامت همچون احياى زمين از راه يك سلسله عوامل و زمينه هاى حيات آفرين خواهد بود .

فأحيينا به الأرض بعد موتها كذلك النشور

برداشت ياد شده از تشبيه به كار رفته در آيه شريفه به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 20 - 2

2 - ايمان چون نور ، مايه هدايت و روشنايى و كفر ، همچون ظلمت ، مايه گمراهى و تاريك بينى

و لا الظلم_ت و لا النور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 21 - 1

1 - ايمان چون سايه ، آرام بخش و فرح زا است و كفر چون بادِ داغ ، آزاردهنده و ناراحت كنند .

و لا الظلّ و لا الحرور

{ظلّ} به معناى سايه و {حرور} به معناى باد داغ است. گفتنى است در اين آيه، ايمان به سايه تشبيه شده است و كفر

به باد داغ.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 22 - 7

7 - كافران لجوج ، مانند مردگان در قبر ها ، از شنيدن سخن حق ناتوان بوده و هيچ راهى براى هدايتشان نيست .

و ما أنت بمسمع من فى القبور

در اين آيه كافران لجوج و حق ناپذير صدراسلام درمكه، به مردگان در قبرها تشبيه شده اند كه هيچ راهى براى هدايتشان نيست و آنان نيز هيچ زمينه اى براى پذيرش ندارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 8 - 1

1 - مردمى كه ايمان نياورند و محكوم به عذاب الهى گردند ، مانند كسانى اند كه در گردنشان تا چانه ها ، غل و زنجير قرار داشته و سرهايشان به طرف بالا مانده باشد .

إنّا جعلنا فى أعن_قهم أغل_لاً فهى إلى الأذقان فهم مقمحون

{ذقن} (مفرد {أذقان}) به معناى چانه و {قمح} (ريشه {مقمحون}) به معناى بلند كردن سر است. گفتنى است آيه شريفه در مقام تمثيل و تشبيهِ حالِ كافران و مشركانِ لجوجى است كه نمى خواستند هرگز ايمان بياورند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 9 - 1

1 - مردمى كه ايمان نياورند و محكوم به عذاب الهى گردند ، مانند كسانى اند كه سدّى بلند در پيش رو و پشت سرشان نهاده شده و بر ديدگانشان پرده اى افكنده شده كه هيچ چيز نبينند .

و جعلنا من بين أيديهم سدًّا

تنكير {سدّاً} براى تعظيم است و به قرينه {فأغشيناهم}، مقصود از آن، سدّى بلند است.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 13 - 3

3 - وضعيت فرهنگى و دينى مردم عصر پيامبراسلام ، شبيه و مانند وضعيت مردم انطاكيه هنگام آمدن رسولان به سوى آنان

و اضرب لهم مثلاً أصح_ب القرية إذ جاءها المرسلون

بيشتر مفسران برآنند كه مقصود از {أصحاب القرية} مردم شهر {انطاكيه} است (كه هم اكنون جزء خاك تركيه و از شهرهاى تجارى آن مى باشد). گفتنى است {إذ} ظرف زمان و بدل اشتمال، براى {أصحاب القرية} است; يعنى، مثل بزن از مردم انطاكيه، آن گاه كه رسولان الهى به سوى شان آمدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 39 - 3

3 - ماه ، پس از طى منزل هاى خود در 28 روز ، مانند شاخه خشكيده خرما مى شود .

و القمر قدّرن_ه منازل حتّى عاد كالعرجون القديم

{عرجون} (از ماده {عرجن}) به معناى شاخه خوشه خرما است كه از درخت جدا شده باشد و پس از چندى زرد گشته و به شكل هلال درآمده باشد. گفتنى است صفت {قديم} اشاره به پژمردگى و كهنگى آن شاخه دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 70 - 7

7 - مؤمنان ، انسان هاى زنده دل و برخوردار از حيات واقعى و معقول ، و كافران ( چونان مردگان ) محروم از آن

لينذر من كان حيًّا و يحقّ القول على الك_فرين

برداشت ياد شده از ارتباط ميان صدر و ذيل آيه شريفه; يعنى، به قرينه مقابله ميان انسان هاى زنده و كافران، به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

15 - يس - 36 - 75 - 2،3

2 - مشركان چونان سپاهى آماده به خدمت ، پشتيبانِ معبود هاى خويشند .

و هم لهم جند محضرون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه ضمير {هم} به مشركان و ضمير {لهم} به معبودها باز گردد.

3 - معبود هاى ادعايى به روز رستاخيز ، در حالى كه همچون سپاهِ آماده به خدمت براى مشركان اند ، از هرگونه يارى رسانى به آنان ناتوان خواهند بود .

لايستطيعون نصرهم و هم لهم جند محضرون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه ضمير {هم} به معبودها و ضمير {لهم} به مشركان بازگردد و اين جمله حال براى ضمير غايبى در{لايستطيعون} باشد. بر اين اساس، اين تركيب از باب مبالغه آمده است; زيرا متمركز كردن تمامى نيروها در قالب يك سپاهِ آماده به خدمت و در عين حال ناتوان بودن از يارى رسانى، نشان دهنده اوج ناتوانى معبودها مى باشد. گفتنى است بر اساس اين نظر، آيه شريفه ناظر به روز قيامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 49 - 1

1 - زنان و حوران بهشتى ، از شدت سفيدى و درخشندگى همچون تخم شترمرغ زير پر هستند .

كأنّهنّ بيض

{بيض} اسم جنس و مفرد آن {بيضة} و به معناى تخم شترمرغ است كه رنگ آن سفيد و درخشنده و كمى متمايل به زردى است و اين حيوان آن را زير پر خود مى پوشاند تا از غبار و آلودگى و دستبرد محفوظ ماند. عرب ها، زنان زيبا را به {بيض} تشبيه مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 65 - 1

1 - ميوه و ثمره درخت { زقّوم } ، در زشتى همانند سر هاى شيطان ها است .

طلعها كأنّه رءوس الشي_طين

{طلع}، به معناى {ثمره} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 29 - 5

5 - شباهت خدايان ادعايى شرك پيشگان ، به شريكان ناسازگار و سخت گير

ضرب اللّه مثلاً رجلاً فيه شركاء متش_كسون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 42 - 7

7 - خواب ، پديده اى شبيه به مرگ

اللّه يتوفّى الأنفس حين موتها و الّتى لم تمت فى منامها

كاربرد {توفّى} در مورد خواب انسان، به مانند كاربرد آن در مورد مرگ او، ناظر به شباهت مرگ و خواب مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 39 - 10

10 - شباهت رستاخيز انسان ها در قيامت ، به رويش گياهان پس از ريزش باران

و من ءاي_ته أنّك ترى الأرض خ_شعة . .. إنّ الذى أحياها لمحى الموتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 17 - 6

6 - مشركان عصر بعثت ، فرشتگان را موجوداتى شبيه خداوند در رحمت مى دانستند .

بما ضرب للرحم_ن مثلاً

با توجه به كلمه {رحمان} و {مثلاً}، مطلب بالا قابل برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 45 - 1

1- ثمره درخت زقوم ، چونان موادى آلوده و مذاب و جوشان در درون دوزخيان

إنّ شجرت الزقّوم . طعام

الأثيم . كالمهل يغلى فى البطون

در معناى {مُهل}، برخى به آلودگى و عده اى به مذاب بودن آن اشاره كرده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 46 - 1

1- جوشش زقّوم ، در درون دوزخيان ، چونان جوشش آب هاى داغ

كغلى الحميم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 12 - 7،13

7- لذّت جويى و شكمبارگى حيوان گونه كافران ، تنها بهره آنان از زندگى دنيايى

الذين كفروا يتمتّعون و يأكلون كما تأكل الأنع_م و النار مثوًى لهم

از مقابله دو بخش آيه _ كه براى مؤمنان پايان خوش بهشت را يادآور شده _ استفاده مى شود كه كافران، هرگز از آن نعمت هاى اخروى بهره نخواهند برد; بلكه تنها شهوت رانى و استفاده حيوان گونه از امكانات دنيا، نصيب آنان است.

13- بهره گيرى از نعمت هاى دنيوى و نينديشيدن به آفريننده آن ، شيوه اى حيوانى است . *

و الذين كفروا يتمتّعون و يأكلون كما تأكل الأنع_م

برداشت بالا بدان احتمال است كه تشبيه كافر به حيوان، از آن جهت باشد كه حيوان هنگام بهره گيرى از موهبت هاى طبيعى، به پديدآورنده آن نمى انديشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 20 - 8

8- نگاه بيماردلان به پيامبر ( ص ) ، پس از نزول آيات جهاد ، نگاهى وحشت زده و محتضرگونه

ينظرون إليك نظر المغشىّ عليه من الموت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 24 - 3

3 - خدمت كاران بهشتى ، چونان مرواريد

هاى نهفته در صدف

غلمان لهم كأنّهم لؤلؤ مكنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 7 - 4

4 - منظره رستاخيز آدميان ، همچون منظره ملخ هاى پراكنده بر پهنه زمين

يخرجون من الأجداث كأنّهم جراد منتشر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 20 - 2

2 - اجساد قوم عاد ، پس از عذاب ، همانند نخل هاى ريشه كن شده از اعماق خاك

تنزع الناس كأنّهم أعجاز نخل منقعر

{عجز} (مفرد {أعجاز})به معناى تنه و {منقعر} به معناى كنده شده از ريشه است (مختارالصحاح).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 31 - 4

4 - خشك شدن قوم ثمود ، همانند علف هاى خشك دامداران ، با يك صداى مهيب آسمانى

إنّا أرسلنا عليهم صيحة وحدة فكانوا كهشيم المحتظر

{هشيم} به گياه خشك و {محتظر} به كسى گفته مى شود كه براى دام آغل درست كند. بنابراين {هشيم المحتظر}; يعنى، علف خشكى كه دامدار براى دامش تهيه مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 24 - 1

1 - حركت كشتى هاى كوه پيكر در دريا ها ، به تدبير و اراده الهى

و له الجوار المنش_ات فى البحر كالأعل_م

{جوارى} (جمع {جارية})به معناى كشتى ها و {أعلام} (جمع {علم}) به معناى كوه ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 37 - 2،3

2 - سرخ شدن آسمان و شباهت پيدا كردن آن به چرمى گلگون ، به هنگام فروپاشى در آستانه قيامت

فإذا

انشقّت السّماء فكانت وردة كالدهان

{وردة} به معناى گل سرخ و {دهان} به معناى چرم قرمز است. بنابراين {كانت وردة كالدهان}; يعنى، همانند چرم گلگون سرخ خواهد شد.

3 - ذوب شدن اجرام آسمانى چون روغن گداخته ، به هنگام فروپاشى در آستانه قيامت

فإذا انشقّت السّماء فكانت وردة كالدهان

برداشت ياد شده در صورتى است كه {دهان} به معناى روغنى باشد كه در نتيجه گداختن به رنگ گل سرخ در آمده است (چنان كه عده اى از مفسران برآنند) برداشت بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 58 - 1

1 - حوريان بهشتى ، موجوداتى زيبا و جذاب همچون ياقوت و مرجان

كأنّهنّ الياقوت و المرجان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 23 - 1

1 - حوران بهشتى ، در نهايت صفا و طراوت همچون مرواريد نهفته در صدف

و حور عين . كأمث_ل اللؤلؤ المكنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 55 - 1

1 - دوزخيان ( اصحاب شمال ) ، آب داغ و جوشان دوزخ را همچون شترى تشنه ، با حرص و ولع خواهند نوشيد .

فش_ربون شرب الهيم

{هيم} جمع {هيماء} است و {هيماء} به شتر تشنه گفته مى شود. تشبيه حالت دوزخيان به هنگام نوشيدن از آب داغ جهنم به شترِ تشنه، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 17 - 2

2 - دل هاى غافل از ياد خداوند و بيگانه با كلام او ( قرآن ) ،

چونان زمين مرده است .

أن تخشع قلوبهم لذكر اللّه . .. اعلموا أنّ اللّه يحىِ الأرض بعد موتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 - 11

11 - حيات دنيا ، همچون رستنى هاى كشتزار ، فريبا و ناپايدار است .

اعلموا أنّما الحيوة الدنيا . .. كمثل غيث أعجب الكفّار نباته ... ثمّ يكون حط_مًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 8 - 5

5 - تلاش هاى گسترده كافران عليه اسلام ، به مثابه پفى ناچيز در مقابل نورى عظيم و درخشان

يريدون ليطفؤا نور اللّه بأفوههم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 14 - 4

4 - خداوند ، از مؤمنان مى خواهد در يارى او مانند حواريون عيسى ( ع ) باشند .

ي_أيّها الذين ءامنوا كونوا أنصار اللّه كما قال عيسى ابن مريم . .. قال الحواريّون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 4 - 6

6 - منافقان ، به رغم ظاهر فريبنده و سخنان زيبايشان ، چونان چوب هاى تكيه شده بر ديوار ، خشك و بى روح اند .

كأنّهم خشب مسنّدة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 12 - 4

4 - شباهت و همانندى كره زمين با آسمان ها ، در تركيبات ، خصوصيات و قوانين حاكم بر آنها

اللّه الذى خلق سبع سم_وت و من الأرض مثلهنّ

مفسران درباره وجه شبه در اين آيه (تشبيه زمين به آسمان)، دو احتمال داده اند: 1_ شباهت

و همانندى از نظر تركيبات، خصوصيات و قوانين حاكم بر آنها (احتمال برگزيده در برداشت بالا); 2_ شباهت از نظر عدد; يعنى، كره زمين مانند آسمان هفت تا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 17 - 1

1 - اعلام خداوند به كافرانِ برخوردار از ثروت و مكنت ، به آزمودنشان همچون آزمودن باغداران يمنى

إنّا بلون_هم كما بلونا أصح_ب الجنّة

مفسران درباره {اصحاب الجنّة} (صاحبان باغ) چنين نوشته اند: اين باغ در حومه {يمن} در اختيار پيرمرد مؤمنى قرار داشت. او به قدر نياز از آن برمى گرفت و بقيه را به مستمندان مى داد. اما هنگامى كه چشم از دنيا پوشيد، فرزندانش گفتند: ما خود به محصول اين باغ سزاوارتريم; چون عيال و فرزندان ما بسيار است و نمى توانيم مانند پدرمان عمل كنيم. آنان سوگند ياد كردند تمام مستمندان را از آن محروم سازند. سرنوشت آنان همان شد كه در اين آيات از آن ياد شده است. (مجمع البيان و نيز برگرفته از الكشاف زمخشرى)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 7 - 2

2 - قوم عاد بر اثر باد ، مانند تنه هاى پوك و افتاده درختان خرما از پاى درآمدند .

فترى القوم فيها صرعى كأنّهم أعجاز نخل خاوية

{صريع} (مفرد {صرعى}) به معناى چيز افكنده شده بر زمين و {أعجاز} به معناى ساقه هاى ريشه دار در زمين (تنه ها) است. {خاوية}; يعنى، شىء خالى و نيز به معناى شىء افتاده بر زمين آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج -

70 - 8 - 1

1 - گداخته شدن آسمان ، همچون ذوب فلزات در آستانه برپايى قيامت

يوم تكون السماء كالمهل

{مهل} به هر فلز گداخته شده (همچون طلا، نقره، مس و. ..) گفته مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 9 - 1

1 - متلاشى و ذره ذره شدن كوه ها ، همچون پشم رنگين و پراكنده شده ، در آستانه برپايى قيامت

و تكون الجبال كالعهن

{عهن} به معناى پشم رنگ شده است. در آيه پنجم از سوره {قارعه} چنين آمده است: {و تكون الجبال كالعهن المنفوش}; (و كوه ها مانند پشم رنگين زده شده خواهند شد).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 16 - 1

1 - خداوند ، ماه را نورانى و خورشيد را همچون چراغ فروزنده آفريد .

و جعل القمر فيهنّ نورًا و جعل الشمس سراجًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 17 - 1

1 - خداوند ، انسان را همچون نباتات از زمين آفريده است .

و اللّه أنبتكم من الأرض نباتًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 18 - 5

5 - چگونگى زنده شدن انسان ها در قيامت ، همچون روييدن نباتات است .

و اللّه أنبتكم من الأرض نباتًا . .. و يخرجكم إخراجًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 15 - 3

3 - خداوند ، همانند رسول گرامى اسلام ، پيامبرى به سوى فرعون گسيل داشت .

كما أرسلنا إلى فرعون رسولاً

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 16 - 5

5 - تهديد شدن سران كفر و شرك در صدراسلام ، به مؤاخده شدن همچون مؤاخذه فرعون

إنّا أرسلنا إليكم رسولاً ش_هدًا عليكم . .. فعصى فرعون الرسول فأخذن_ه أخذًا وبيلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 26

26 - انفاق و صدقه ، به منزله قرض و وام دادن به خداوند است .

و أقرضوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 50 - 1

1 - كافران لجوج و پندناپذير ، همچون گورخران رميده اند .

كأنّهم حمر مستنفرة

{حمار} (مفرد {حمر}) به معناى خر اهلى يا وحشى است (الصحاح); ولى مفسران آن را در آيه شريفه، از نوع وحشى دانسته اند كه در فارسى از آن به گورخر تعبير مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 51 - 1

1 - روى گردانى كافران ، از شنودن كلام بيداربخش و پندآموز قرآن ، همچون فرار گورخران از شير ژيان ، بسيار شديد بود .

فرّت من قسورة

{قسورة} اسم جامد و به معناى شير است و گاهى اسم جمع و در معناى شكارچيان تيرانداز استعمال مى شود. (الصحاح)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 3 - 12

12 - انسان در اين جهان ، همچون رونده اى گم كرده راه و دين راهى است درست ، و دينداران مردمى راه يافته اند .

إنّا هدين_ه السبيل إمّا شاكرًا و إمّا كفورًا

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 16 - 2

2 - قدح ها و كوزه هاى بهشتيان ( ابرار و . . . ) ، در صفا و شفافيت ، مانند شيشه و بلور و در سفيدى و زيبايى ، همچون نقره است .

كانت قواريرَا . قواريرَا من فضّة

برخى از مفسران، اين آيه را از باب تشبيه بليغ دانسته اند; نه اين كه ظرف هاى مورد استفاده بهشتيان، حقيقتاً از جنس شيشه و در عين حال نقره است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 19 - 6

6 - جوانكان خدمت گزار ابرار در بهشت ، چون مرواريد پراكنده اند .

و يطوف عليهم ولدن مخلّدون$ إذا رأيتهم حسبتهم لؤلؤًا منثورًا

إذا رأيتهم حسبتهم لؤلؤًا منثورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 2 - 4

4 - فرشتگان وحى ، همچون طوفان با سرعت بسيار مأموريت خود را دنبال مى كردند .

فالع_صف_ت عصفًا

{عاصفات} از نظر لغوى، به معناى تندبادها و طوفان ها است و اگر مقصود از آن، فرشتگان باشد، در اين كلام تشبيه و استعاره به كار رفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 33 - 1

1 - شراره هاى برخاسته از آتش دوزخ ، همانند شتران زرد رنگ است .

كأنّه جم_لت صفر

{جملات} جمع {جِمالة} است. {جمالة} يا جمع {جمل} (شتر) و يا اسم جمع است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 9 - 4،6

4 - خواب براى انسان ،

نوعى مرگ است .

و جعلنا نومكم سباتًا

فعل {سُبِتَ} علاوه بر معناى {بى هوش شد}، به معناى {مُرد} نيز استعمال مى شود (مصباح). بنابراين، احتمال مى رود كه {سبات} به معناى مرگ باشد.

6 - مرگ و معاد انسان ، شبيه خواب و بيدارى است .

و جعلنا نومكم سباتًا

ياد كردن از خواب در ميان آياتى كه به منظور رفع استبعاد از معاد مطرح شده; ممكن است به جهت تشابهى باشد كه بين خواب و مرگ و نيز بيدارى و معاد وجود دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 10 - 1

1 - تاريكى شب _ بسان لباسى پوشيده بر موجودات _ با مستور ساختن آنها از ديد انسان ، مانع تلاش و فعاليت بيش از حد او است .

و جعلنا الّيل لباسًا

تقابل اين آيه و آيه بعد _ كه روز را زمان تلاش براى زندگى دانسته است _ بيانگر برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 15 - 6

6 - معاد انسان ، شبيه رويش گياهان از زمين است .

لنخرج به حبّ_ًا و نباتًا

ياد آورى اخراج دانه و گياه از زمين _ در آياتى كه به منظور رفع استبعاد از معاد مطرح شده _ گوياى تشابه معاد با رويش گياهان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 20 - 2

2 - حركت كوه ها در قيامت ، آنها را به توده غبارى شبيه كوه ، تبديل خواهد كرد .

و سيّرت الجبال فكانت سرابًا

تشبيه كوه به سراب، بيانگر آن است كه

پس از حركت كوه ها در قيامت، آنچه ديده مى شود كوه نيست; ولى بيننده آن را كوه خواهد ديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 30 - 2

2 - زمين ، همچون گوى پرتاب شده در فضا است . *

دحيها

يكى از معانى {دحو}، بازى با پرتاب سنگ، گردو و . .. به سوى حفره اى است كه از پيش به همين منظور حفر شده است. آن حفره را {اُدحيّه} و سنگ را {مِدحاة} مى نامند (لسان العرب). بر اين اساس جمله {دحاها}، حاكى از پرتاب شدن زمين در فضا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 46 - 1،2

1 - فاصله ولادت تا قيامت _ در ديدگاه اهل محشر _ فاصله اى ناچيز و همسان با عصر يك روز و يا وقت چاشت آن

كأنّهم . .. لم يلبثوا إلاّ عشيّة أو ضح_ها

مراد از {لَبْث} در {لم يلبثوا}، درنگى است كه در دنيا و برزخ رخ مى دهد. اين زمان گرچه زياد باشد، در مقايسه با آنچه انسان پس از حشر با آن مواجه خواهد شد، اندك است. براى {عشيّة} معانى متفاوتى ذكر شده است; از قبيل: {ظهر تا غروب}، {آخر روز} و {ظهر تا صبح فردا} (مصباح). {ضحى}; يعنى، گسترش نور خورشيد و پهناور شدن روز (مفردات راغب). اضافه {ضحى} به {عشيّة}، براى بيان اين نكته است كه مقدار صبح يا عصر از يك روز مراد است.

2 - فاصله قيامت و دنيا _ هرچند طولانى باشد _ در برابر عظمت حوادث قيامت ناچيز و بسان گذشت نيمروز از

عمر دنيا است .

كأنّهم . .. لم يلبثوا إلاّ عشيّة أو ضحيها

مفاد {يرونها} ممكن است در ناچيز ديدن دوران گذشته، دخيل باشد; يعنى، ديدن قيامت و رخدادهاى آن، اين ذهنيت را در انسان ايجاد مى كند كه فاصله طولانى دنيا و برزخ، در نظر او اندك آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 11 - 2

2 - آسمان ، همچون سقفى فراگير و پوسته اى پوشاننده و قابل ازاله است .

و إذا السماء كشطت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 16 - 2،3

2 - سوگند خداوند ، به ستارگان متحرك كه مسير خود را طى كرده و مانند رفتن حيوانات غير اهلى به مخفيگاه خود ، از نظر ها محو مى گردند .

الجوار الكنّس

{كُنّس} جمع {كانِس} است و آن چيزى است كه پنهان مى شود. اين كلمه از ريشه {كَنَسَ الظبى} گرفته شده است; يعنى، آهو خود را در {كِناس} (پناهگاه) خود پنهان ساخت و استتار كرد. (نهايه ابن اثير)

3 - بعضى از اختران در طلوع ، حركت و غروب خود ، شبيه آهوان پنهانى هستند كه ظاهر شده و با حركت به سمت مخفيگاه خود ، ناپديد شوند .

بالخنّس . الجوار الكنّس

توصيف ستارگان با وصف {كُنّس} _ كه از اوصاف آهوان است _ تشبيه بديع و استعاره است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 11 - 1

1 - انجام دادن بعضى از كار هاى نيك ، دشوار و بسان افكندن خويش در يك راه كوهستانى و گردنه هاى صعب العبور

است .

فلااقتحم العقبة

{اقتحام}; يعنى، بين كارى سخت و هولناك قرار گرفتن (مفردات). زمانى كه شخص بدون فحص و بررسى خود را در ماجرايى بزرگ بيفكند، گفته مى شود: {إقْتَحَمَ} (نهايه ابن اثير). راه دشوارى كه در كوه قرار دارد، {عقبة} ناميده مى شود (مفردات) و نيز {عقبة} به مسير صعب العبورى گفته مى شود كه از آن بر كوه بالا روند (قاموس). اين راه از آن جهت {عقبة} ناميده مى شود كه راه پيمايان، بايد در آن پشت سر هم و به يك ستون حركت كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 7 - 2

2 - كار هاى خير ، هر چند به وزن مورچه اى ريز و يا ذرّات معلق در هوا باشد ، باقى مانده ، در قيامت بر انسان عرضه خواهد شد .

فمن يعمل مثقال ذرّة خيرًا يره

{مثقال}; يعنى، وسيله اى كه با آن، وزن چيزى سنجيده شود (مفردات). {ذرّة} (مفرد {ذرّ}) به معناى كوچك ترين نوع مورچه است (صحاح اللغة). برخى آن را يك صدم وزن {جو} دانسته و برخى گفته اند: مراد ذرّاتى است كه در شعاع خورشيد، مشاهده مى شود. (لسان العرب)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 8 - 2

2 - كار هاى ناروا ، هر چند به وزن مورچه ريز و يا ذرّات معلق در هوا باشد ، باقى مانده ، در قيامت بر انسان عرضه خواهد شد .

و من يعمل مثقال ذرّة شرًّا يره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 4 -

1،3

1 - مردم در قيامت ، مانند پروانه هاى ريز و پراكنده در هوا ، هراسان و بى سامان به هر طرف روى خواهند آورد .

يوم يكون الناس كالفراش المبثوث

{فَراشَة} (مفرد {فَراش}); يعنى، آنچه بال زده و در حرارت چراغ سقوط كرده و خود را مى سوزاند (تاج العروس) {فرّاء} آنها را ملخ هايى مى داند كه روى زمين گسترده و در هم مى لولند (مجمع البيان). تشبيه مردم در قيامت به آن حشرات، نشانگر سردرگمى، ترس و اضطرابى است كه انسان ها را به هر سو خواهد كشاند.

3 - تشبيه وضع انسان ها در قيامت ، به انبوه ملخ هاى پراكنده *

يوم يكون الناس كالفراش المبثوث

برداشت ياد شده، ناظر به اين احتمال است كه فَراش _ چنان كه فرّاء گفته است _ به معناى ملخ هايى باشد كه بر زمين گسترده شده، درهم مى لولند. گفتنى است كه اين معنا، تنها از فرّاء نقل شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 5 - 1

1 - كوه ها در قيامت ، مانند پشم هاى رنگارنگى خواهند شد كه حلاجى شده و از هم باز شده باشد .

و تكون الجبال كالعهن المنفوش

{عهن}، به معناى پشمى است كه با رنگ هاى گوناگون رنگ آميزى شده باشد. برخى گفته اند: به هر پشمى {عِهْن} گفته مى شود. {نَقْش}; يعنى، بازكردن و كشيدن پشم تا آن جا كه اجزاى آن از هم بگسلد. (لسان العرب)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 9 - 4

4 - تشبيه خطاپيشگان در قيامت ، به جان

باختگانى كه تحمّل مرگ آنان براى مادرشان هلاكت آفرين است . *

فأُمّه هاوية

فعل {هوى} در معانى مختلفى _ از جمله {سَقَطَ} و {مات} _ به كار رفته است (قاموس). بنابر معناى دوم، كلمه {هاوية}، به معناى {هالكة} خواهد بود نسبت دادن هلاكت به مادر كسى كه ميزان اعمال او سبك است، كنايه از عظمت سختى هاى وارد بر وى است; به گونه اى كه در آن موارد، مادران تاب تحمّل چنين وضعى را براى فرزند خود نداشته و هلاك خواهند شد. در اين صورت مرجع ضمير {هى} در آيه بعد، عنوان {داهية} (مصيبت بزرگ) خواهد بود كه مفاد جمله {فأُمّه هاوية} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فيل - 105 - 5 - 3،4

3 - بارش سنگ$ هاى پرندگان بر اصحاب فيل ، آنان را مانند كاه و خاشاك مرغزارى ساخت كه حيوانات در آن چرانده شده و ساقه هاى نرم شده گياهان آن ، بر زمين مانده باشد .

فجعلهم كعصف مأكول

{عصف}; يعنى، خاشاك گياهى كه خرد شده است (مفردات). توصيف آن به مأكول، به اعتبار خورده شدن مقدارى از آن، در چراى حيوانات است.

4 - تشبيه { جنازه هاى اصحاب فيل } ، به برگ هايى كه حيوانات ، آن را خورده و تفاله آن را بيرون داده باشند .

فجعلهم كعصف مأكول

در {قاموس} آمده است: {عصف مأكول}، ممكن است به معناى برگى باشد كه چارپايان آن را خورده باشند. بر اين اساس، مراد تشبيه اجساد فيل داران به سرگين خواهد بود كه از آن، با تعبيرى لطيف تر ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

20 - فلق - 113 - 2 - 6

6 - تشبيه رهايى از شرور ، به شكافتن تاريكى

قل أعوذ بربّ الفلق . من شرّ ما خلق

فلسفه تشبيهات قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 58 - 14

14 _ به كارگيرى تمثيل و تشبيه در تفهيم معارف دين ، شيوه اى از شيوه هاى گوناگون بيان آيات الهى در قرآن

و البلد الطيب . .. كذلك نصرف الأيت

فوايد تشبيهات قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 39 - 6

6 - استفاده از تشبيه ، براى بيان كردن حقايق ، از روش هاى بيانى قرآن است .

و الذين كفروا أعم_لهم كسراب بقيعة . .. إذا جاءه لم يجده شيئًا

تشريع از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تشريع

آثار تشريع تدريجى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 106 - 4

4- نزول تدريجى تعاليم دينى و آموزش تدريجى آنها ، داراى نقشى مؤثر در هدايت مردم

فرقن_ه لتقرأه على الناس على مكث

از آن جايى كه قرآن كتاب هدايت است، تذكر به نزول تدريجى آن بر پيامبر(ص) مى تواند به خاطر اين باشد كه: نزول تدريجى در امر هدايت مؤثرتر است.

اهميت تشريع دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 17 - 9

9 - تشريع دين از سوى خداوند ، امرى ضرورى و مطابق با نياز هاى انسان است .

أنزل الكت_ب بالحقّ

بنابراين احتمال كه مراد از {الكتاب} محتواى آن (دين) باشد _ چنان كه برخى از مفسران گفته اند _ و نيز با توجه

به معناى {حق}، مطلب ياد شده قابل برداشت است.

تاريخ تشريع انفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 31 - 3

3- تشريع نماز و انفاق در مكه و پيش از هجرت پيامبر ( ص ) بود .

قل لعبادى الذين ءامنوا يقيموا الصلوة و ينفقوا

برداشت فوق با توجه به مكى بودن سوره ابراهيم است.

تاريخ تشريع جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 40 - 5

5 - تشريع حكم جهاد ، پس از آوارگى مسلمانان از مكّه و هجرت به مدينه

أُذن للذين يق_تلون . .. الذين أُخرجوا من دي_رهم بغير حقّ

تاريخ تشريع زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 7 - 3

3 - انفاق و رسيدگى به نيازمندان ( پرداخت زكات ) ، از احكام تشريع شده در اوايل بعثت

الذين لايؤتون الزكوة

با توجه به نزول آيات در اوايل بعثت، مطلب بالا برداشت شده است.

تاريخ تشريع نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 31 - 3

3- تشريع نماز و انفاق در مكه و پيش از هجرت پيامبر ( ص ) بود .

قل لعبادى الذين ءامنوا يقيموا الصلوة و ينفقوا

برداشت فوق با توجه به مكى بودن سوره ابراهيم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 132 - 12

12 - تشريع نماز ، در نخستين سال هاى بعثت صورت گرفته بود .

وأمر أهلك بالصلوة واصبطر عليها

سوره {طه} از نخستين سوره هاى مكى است. چنين برمى آيد كه

فرمان نماز پيش از آن صادر شده بود و در اين سوره بر اقامه آن توصيه شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 10 - 5

5 - تشريع نماز ، در نخستين سال هاى بعثت

إذا صلّى

گرچه ممكن است كيفيت نمازى كه رسول خدا(ص) در آغاز بعثت مى خواند، با نمازهاى پنج گانه اى كه براى هميشه تشريع شده است، تفاوت هايى داشته و چه بسا به سجود و قصد قربت _ كه در ذيل سوره آمده _ اكتفا مى شد; ولى آيه شريفه بر اصل تشريع عبادتى به نام {نماز} دلالت دارد.

تاريخ تشريع نماز هاى يوميه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 18

18 - نماز هاى يوميه ، مشتمل بر تسبيح و تحميد پروردگار و تشريع شده در مكه ، پيش از هجرت

و سبّح . .. قبل طلوع ... ءانآىِ الّيل فسبّح و أطراف النهار

اين آيه، با اوقاتِ چهار نماز تناسب دارد: صبح (قبل طلوع الشمس)، عصر (قبل غروب ها)، صبح و مغرب (اطراف النهار) و عشا (من آناء الليل). برخى با توجيه (أطراف النهار) به اين كه وسط روز نيز طرف آن است، نماز ظهر را نيز مشمول آيه دانسته اند; ولى چون سوره {طه} در مكه و پيش از سوره {اسرا} _ كه حكم نماز ظهر در آن آمده _ نازل شده است، مى توان گفت كه نماز ظهر را مطرح نكرده است.

تشريع احكام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 142 - 16

16 -

خداوند ، در هدايت انسان ها و تشريع قوانين دين مختار است .

يهدى من يشاء إلى صرط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 6

6 - توجه اسلام به نياز هاى جنسى و طبيعى ، در تشريع احكام و قوانين دين

أحل لكم ليلة الصيام الرفث إلى نسائكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 213 - 20

20 _ خداوند ، نخستين قانونگذار براى مردم

فبعث اللّه . .. و انزل معهم الكتاب بالحق ليحكم بين الناس

فاء در {فبعث اللّه} مى رساند كه آنگاه كه ميان جوامع بشرى اختلاف شد و در نتيجه نياز به قانون پيدا كردند، خداوند كتاب (دربردارنده قانون) و پيامبر (اجراكننده قانون) را فرستاد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 215 - 2،3

2 _ پرسش هاى مردم از پيامبر ( ص ) ، زمينه اى براى نزول آيات و بيان احكام

يسئلونك ماذا ينفقون قل ما انفقتم من خير

3 _ پيامبر ( ص ) ، واسطه بيان و ابلاغ احكام الهى

يسئلونك ماذا ينفقون قل ما انفقتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 216 - 9،10

9 _ مصالح و مفاسد واقعى ، ملاك جعل احكام الهى

و عسى ان تكرهوا شيئاً و هو خير لكم . .. و عسى ... و هو شر لكم

10 _ تجلى رحمت و رأفت الهى ، در چگونگى بيان احكام

كتب عليكم القتال و هو كره لكم و عسى ان تكرهوا

بيان مصلحت واقعى حكم جهاد، على رغم ظاهر ناخوشايند

آن، و توجيه مؤمنان به آنچه خير واقعى آنان در آن است، حاكى از رحمت و رأفت الهى به مكلّفين، حتى در چگونگى بيان احكام است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 217 - 2

2 _ پرسش هاى مردم از پيامبر ( ص ) ، زمينه اى براى نزول آيات و بيان احكام

يسئلونك عن الشهر الحرام قتال فيه قل قتال فيه كبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 219 - 2،10،17،23،26

2 _ پرسش هاى مردم از پيامبر ( ص ) ، زمينه اى براى نزول آيات و بيان احكام

يسئلونك عن الخمر و الميسر قل فيهما . .. و يسئلونك ماذا ينفقون قل العفو

10 _ سود و زيان واقعى مردم ، از ملاك هاى تشريع احكام

فيهما اثم كبير و منافع للناس

17 _ خداوند ، بيانگر آيات و احكام براى مردم

كذلك يبيّن اللّه لكم الايات

23 _ اشاره به فلسفه و حكمت احكام ، از روش هاى خداوند در تبيين احكام *

كذلك يبين اللّه لكم الايات لعلّكم تتفكرون

{كذلك}، مى تواند اشاره باشد به حكمت و فلسفه تحريم شراب و قمار (زيان فراوان در آنها). يعنى همه آيات و احكام الهى، داراى حكمتى است كه بيان شده است; همان گونه كه در شراب و قمار تبيين شده است.

26 _ بيان آيات و احكام از سوى خداوند ، براى ترغيب انسان به انديشيدن درباره نتايج دنيوى و اخروى

لعلّكم تتفكرون. فى الدنيا و الاخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 220 - 2،17،20،24

2 _ سؤال هاى مردم

از پيامبر ( ص ) ، زمينه اى براى نزول آيات و بيان احكام

و يسئلونك عن اليتامى قل اصلاح لهم خير

17 _ خداوند احكام و قوانين دشوار و مشقّتبار براى مردم جعل نكرده است .

و لو شاء اللّه لاعنتكم

به نظر مى رسد عدم جعل احكام مشقّت آميز، يك قاعده كلى است كه جمله {لو شاء . ..} آن را بيان مى كند; نه حكمى مخصوص درباره معاشرت با ايتام.

20 _ تشريع احكام ، بر اساس حكمت الهى

و يسئلونك عن اليتامى . .. ان اللّه عزيز حكيم

24 _ حكمت الهى مانع از اراده و جعل احكام دشوار و مشقت آميز

و لو شاء اللّه لاعنتكم انّ اللّه عزيز حكيم

جمله {انّ اللّه . ..} دليل است براى {لو شاء ...} يعنى حكمت او مانع است از اينكه احكامى دشوار و مشقت آميز جعل كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 222 - 2،3

2 _ سؤال هاى مردم از پيامبر ( ص ) ، زمينه اى براى نزول آيات و بيان احكام

و يسئلونك عن المحيض قل هو اذىً

3 _ پيامبر ( ص ) ، واسطه بيان و نزول احكام

و يسئلونك . .. قُل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 228 - 24

24 _ احكام و قوانين الهى ، از جمله قوانين مربوط به زندگى زن و شوهر ، حكيمانه و برخاسته از حكمت خداوند است .

و المطلّقات يتربصن . .. و اللّه عزيز حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 230 - 12

12 _ خداوند

، بيانگر حدود و احكام خويش ، براى مردم آگاه و داناست .

و تلك حدود اللّه يبيّنها لقوم يعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 235 - 3،6

3 _ توجّه خداوند به واقعيّت ها و زمينه هاى اجرايى ، در قانونگذارى براى انسان

علم اللّه انّكم ستذكرونهنّ

خداوند در تعليل حكم جواز خواستگارى تلويحى اين واقعيّت را گوشزد مى كند كه مردان طبعاً خاطرشان به خواستگارى در زمان عدّه مشغول است تا بفهماند در احكام الهى، واقعيّتها و نيز زمينه هاى اجرايى، لحاظ شده است.

6 _ توجّه به تمايلات و كشش هاى طبيعى انسان ، در قوانين الهى

علم اللّه انّكم ستذكرونهنّ

با توجّه به اينكه جمله {علم اللّه} تعليل است براى حكم خداوند به تجويز خواستگارى، نقش تمايلات طبيعى آدمى در قوانين الهى به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 240 - 12

12 _ تشريع احكام بر اساس حكمت الهى

و اللّه عزيز حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 242 - 13

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 282 - 60

60 _ جعل قوانين الهى ، برخاسته از علم و دانايى گسترده و فراگير خداوند است .

فاكتبوه . .. و لا يأب كاتب ... و ليملل ... و استشهدوا ... و اللّه بكلّ شىء عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 286 - 1

1 _ خداوند ، بيشتر از توانايى و ظرفيّت عادى هر انسان

، تكليفى به او روا نمى دارد .

لا يكلّف اللّه نفساً إلاّ وُسعها

قيد {عادى} در برداشت فوق، از كلمه {وسع} كه به معناى {ما يسهل عليه من المقدور} است، استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 93 - 3

3 _ اختيار پيامبران در تحريم برخى حلال ها بر خود

الاّ ما حرّم اسرائيل على نفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 11 - 27،28

27 _ انسان ها ، فاقد صلاحيت براى تعيين سهام ارث

اباءُوكم و ابناؤكم لاتدرون ايّهم اقرب لكم نفعاً

28 _ ناآگاهى از ميزان سودمندى وارثان براى دنيا و آخرت آدمى ، دليل ناتوانى وى براى تعيين صحيح سهام ارث

اباءُوكم و ابناؤكم لاتدرون ايّهم اقرب لكم نفعاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 24 - 20

20 _ تشريع ازدواج موقّت و مقررات آن ، برخاسته از علم و حكمت خداوند

فما استمتعتم به منهنّ . .. انّ اللّه كان عليماً حكيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 28 - 14،15

14 _ ناتوانى انسان در شناخت قوانين صحيح ، دليل جعل قوانين از سوى خداوند است . *

حرّمت . .. يريد اللّه ان يخفّف عنكم و خلق الانسان ضعيفاً

چون در آيات پيشين سخن از جعل احكام بود، مى توان گفت مراد از {ضعيفاً}، ناتوانى انسان براى جعل قوانين صحيح است.

15 _ تبيين احكام و مقررات از سوى خداوند موجب كاسته شدن حجم مسؤوليت انسان در شناخت و تشريع قوانين و مقررات

حرّمت .

.. و من لم يستطع ... يريد اللّه ان يخفّف عنكم و خلق الانسان ضعيفاً

بنابر اينكه مراد از {ضعيفاً}، ضعف انسان در جعل قوانين باشد. در اين صورت تخفيف به اين معناست كه خداوند با جعل مقررات خويش، اين بار سنگين را از دوش آنان برداشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 59 - 25

25 _ اولواالامر ( واليان امور و حاكمان ) ، داراى حق تشريع احكام نيستند . *

فان تنازعتم فى شىء فردّوه الى اللّه و الرّسول

چون قرآن و سنّت تعيين كننده مصاديق نيستند، مراد از {شىء} مى تواند خصوص احكام باشد ; بنابراين ذكر نكردن {اولى الامر} در اين بخش از آيه، حاكى است كه اين امر به آنان واگذار نشده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 92 - 30

30 _ تشريع قانون ديه و كفّاره در مورد قتل خطائى ، بر اساس علم و حكمت گسترده خداوند است .

و من قتل مؤمناً خطاً . .. و كان اللّه عليماً حكيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 127 - 3،4

3 _ تشريع احكامى در مورد زنان ، زمينه مطرح شدن سؤالهايى از سوى مسلمانان صدر اسلام در مورد آنان *

و يستفتونك فى النساء . .. و ما يتلى عليكم فى الكتب فى يتمى النساء

4 _ تشريع حكم ، از جانب خداوند است و بيان آن بر عهده پيامبر ( ص ) است .

قل اللّه يفتيكم فيهنّ

با توجه به اينكه {استفتاء} از پيامبر(ص) بوده، ولى در جواب

آمده كه خداوند پاسخگوى شماست، معلوم مى شود كه تنها خداوند تشريع كننده احكام است و پيامبر(ص) صرفا بيانگر آن. گفتنى است كه مورد آيه (سؤال درباره زنان)، خصوصيتى ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 130 - 11

11 _ تشريع طلاق از جانب خداوند ، براى زندگى هاى مسالمت ناپذير ، حكمى حكيمانه است .

و إن يتفرقا . .. و كان اللّه وسعاً حكيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 160 - 5

5 _ تشريع و تغيير احكام ، به دست خداوند است .

فبظلم من الذين هادوا حرّمنا عليهم طيبت أحلت لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 176 - 2

2 _ تشريع احكام به دست خداوند و پيامبر ( ص ) ، مبلغ آن است .

قل اللّه يفتيكم فى الكللة

مردم از پيامبر(ص) استفتاء كردند و خداوند در جواب آنها فرمود: خداوند پاسخ استفتاى شما را خواهد داد. يعنى تشريع احكام از آن اوست نه پيامبر(ص) و كلمه {قل} مى رساند كه شأن پيامبر(ص) تبليغ آن احكام است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 4 - 4

4 _ پاكيزگى و سازگارى خوردنى ها با طبع ، ملاكى در حليت آنها

احل لكم الطيبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 89 - 11

11 _ تشريع قوانين و احكام اسلامى در راستاى فقرزدايى

فكفّرته اطعام عشرة مسكين . .. او كسوتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

4 - مائده - 5 - 97 - 19

19 _ تشريع احكام در صلاحيت كسى است كه داناى به عالم هستى باشد .

جعل اللّه الكعبة البيت الحرام قيماً للناس . .. و إنّ اللّه بكل شىء عليم

خصوصيات تشريعى كعبه، ماههاى حرام و قربانى و ديگر مناسك حج و حكمتهاى بيان شده براى آنها، مايه آگاهى به علم گسترده خداوند دانسته شده است و اين معنا در صورتى قابل تحقق است كه تشريع چنين قوانين از غير او بر نيايد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 57 - 12

12 _ {حكم} در كليه امور تكوين و تشريع تنها از آن خداوند و در صلاحيت اوست.

إن الحكم إلا للّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 119 - 8

8 _ تعيين حلال و حرام تنها شأن خداوند است.

و ما لكم ألا تأكلوا . .. و قد فصل لكم ما حرم عليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 141 - 4

4 _ اباحه و تحريم تنها به دست خداست.

و قالوا هذه أنعم و حرث حجر . .. و هو الذى أنشأ

تأكيد اين آيه بر مالكيت خداوند بر بستانها و محصولات آن، گويا تعريضى است به مشركان كه در عين فقدان صلاحيت، براى اين و آن نصيب در نظر گرفته و يا اموالى را محجور كرده و نابجا تحريم مى نمايند، چنانكه در آيات گذشته نمونه هايى از آن ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6

- 151 - 4،5،9

4 _ خداوند، پروردگار انسانها و تشريع احكام پرتوى از ربوبيت او بر ايشان است.

قل تعالوا أتل ما حرم ربكم عليكم

انتخاب {رب} به عنوان فاعل {حرم} بيانگر برداشت فوق است. يعنى چون خدا، پروردگار شما و مدبر امورتان است، احكام ياد شده را براى شما تشريع كرده است.

5 _ تشريع احكام در اختيار خداست و پيامبر(ص) بيان كننده آنهاست.

أتل ما حرم ربكم عليكم

9 _ غير خدا را شايسته تشريع احكام و محرمات پنداشتن، شرك ورزى است. *

ما حرم ربكم عليكم ألاتشركوا به شيئا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 157 - 16

16 _ حكم به حلّيت همه پاكيزه ها و تحريم همه ناپاكى ها ، از وظايف پيامبر ( ص ) و از اهداف رسالت اوست .

و يحل لهم الطيبت و يحرم عليهم الخبئث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 59 - 7

7 _ تشريع و قانونگذارى ، از شؤون ويژه خداوند است .

فجعلتم منه حراماً و حللا قل ءاللّه أذن لكم أم على اللّه تفترون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 118 - 7

7- خداوند در تكاليف دينى ، از بى عدالتى و ظلم به بندگان مبرّاست .

و على الذين هادوا حرّمنا . .. و ما ظلمن_هم

تشريع احكام اضطرارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 173 - 16

16 - قانون گذاران بايد به هنگام وضع قوانين ، حالت ضرورت را ملاحظه كرده و احكام ويژه اى براى آن

وضع كنند .

فمن اضطر غير باغ و لاعاد فلا إثم عليه

تشريع احكام ثانوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 173 - 16

16 - قانون گذاران بايد به هنگام وضع قوانين ، حالت ضرورت را ملاحظه كرده و احكام ويژه اى براى آن وضع كنند .

فمن اضطر غير باغ و لاعاد فلا إثم عليه

تشريع احكام خوردنيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 119 - 5

5 _ خداوند محدوده دقيق خوردنيهاى حرام را قبل از نزول آيات سوره انعام براى مردم تبيين كرده بود.

و قد فصل لكم ما حرم عليكم

{قد فصل} فعل ماضى محقق و به معنى {قد بين} است و بر وقوع حتمى فعل در گذشته دلالت دارد. بنابراين بايد قبل از نزول اين آيات، آياتى در تحريم برخى خوردنيها نازل شده باشد، كه ظاهراً آيه 115 سوره نحل است.

تشريع احكام قصاص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 33 - 16

16- تشريع حق قصاص و سلطه براى اولياى مقتول ، حمايت الهى از آنان است .

و من قتل مظلومًا فقد جعلنا لوليّه سلط_نًا . .. إنه كان منصورًا

برداشت فوق، بنابراين نكته است كه ضمير {إنه} به ولىّ مقتول باز گردد.

تشريع انفاق در مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 31 - 3

3- تشريع نماز و انفاق در مكه و پيش از هجرت پيامبر ( ص ) بود .

قل لعبادى الذين ءامنوا يقيموا الصلوة و ينفقوا

برداشت فوق با توجه به مكى

بودن سوره ابراهيم است.

تشريع تدريجى اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 3 - 31

31 _ نزول و بيان تدريجى دين اسلام و احكام و قوانين آن

اليوم اكملت لكم دينكم

كلمه {اكمال} شاهد بر اين است كه قسمتى از دين قبلا آمده بود و سپس تكميل شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 4 - 8

8 _ خداوند احكام اسلام را به صورت تدريجى بيان و ابلاغ كرده است .

يسئلونك ماذا احل لهم قل

تشريع تعاليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 101 - 1

1 _ خداوند برخى از احكام و معارف دينى را مسكوت گذاشته و براى مردمان تبيين نكرده است .

لاتسئلوا عن اشياء . .. عفا اللّه عنها

جمله شرطيه {ان تبدلكم تسؤكم} صفت براى {اشياء} است وجمله {عفا اللّه عنها} بيانگر اين است كه آن اشياء توصيف شده، احكام و معارفى نمى باشند كه خداوند آنها را مسكوت گذاشته و تبيين نكرده است بنابراين {لاتسئلوا . ..} يعنى از احكام و معارف و موضوعات دينى كه خداوند بيان نكرده، سؤال نكنيد زيرا آگاهى به آنها مايه ناراحتى شما مى گردد.

تشريع تكليف شاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 146 - 6

6 _ جعل احكام سخت و محدود كردن بهره بردارى از مواهب، از انواع مجازاتهاى خداوند براى برخى اقوام بوده است.

و على الذين هادوا حرمنا كل ذى ظفر . .. ذلك جزينهم ببغيهم

تشريع جهاد

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 - 7

7 _ تقدّم تشريع نماز و زكات بر تشريع جهاد

الم تر الى الّذين . .. اقيموا الصلوة و اتوا الزكوة فلمّا كتب عليهم القتال

بنابر اينكه مراد از {فلمّا كتب} بيان اصل وجوب جهاد باشد، نه فراهم آمدن زمينه آن.

تشريع حد زنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 10 - 1

1_ تحريم أكيد بى عفتى و زنا ، ممانعت سخت از قذف هاى بى دليل نسبت به زنان پاكدامن ، وضع كيفر هاى سنگين براى متخلفان ( صد ضربه شلاق در زنا و هشتاد ضربه براى قذف ) وتشريع { لعان } ، جلوه هايى از فضل و رحمت خدا نسبت به جامعه ايمانى است .

الزانية و الزانى فاجلدوا. .. والذين يرمون المحصن_ت ...فاجلدوهم ... و لولا فضل ال

يادآورى فضل و رحمت خدا در آيه شريفه _ كه در مقام امتنان است _ پس از ذكر احكام مربوط به زناكارى و لعان، مى تواند براى بيان جلوه هاى فضل و رحمت الهى باشد.

تشريع حد قذف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 10 - 1

1_ تحريم أكيد بى عفتى و زنا ، ممانعت سخت از قذف هاى بى دليل نسبت به زنان پاكدامن ، وضع كيفر هاى سنگين براى متخلفان ( صد ضربه شلاق در زنا و هشتاد ضربه براى قذف ) وتشريع { لعان } ، جلوه هايى از فضل و رحمت خدا نسبت به جامعه ايمانى است .

الزانية و الزانى فاجلدوا. .. والذين يرمون المحصن_ت

...فاجلدوهم ... و لولا فضل ال

يادآورى فضل و رحمت خدا در آيه شريفه _ كه در مقام امتنان است _ پس از ذكر احكام مربوط به زناكارى و لعان، مى تواند براى بيان جلوه هاى فضل و رحمت الهى باشد.

تشريع حدود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 38 - 13

13 _ تشريع حد سرقت ، جلوه اى از عزت و حكمت خداوند

فاقطعوا ايديهما . .. و اللّه عزيز حكيم

توصيف خداوند به {عزيز} و {حكيم} پس از بيان حد سرقت، نقش اين دو صفت را در تشريع آن حد نشان مى دهد.

تشريع حرمت خمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 67 - 12

12- { عن أبى عبدالله ( ع ) قال : . . . قد أنزل الله . . . { و من ثمرات النخيل و الأعناب تتّخذون منه سكراً و رزقاً حسناً } فكان المسلمون بذلك ثمّ أنزل الله آية التحريم ه_ذه الأية : { إنما الخمر و الميسر و الأنصاب . . . فاجتنبوه . . . } فه_ذه آية التحريم ، و هى نسخت الأية الأخرى

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود:. .. به تخقيق خداوند نازل فرمود:... {و من ثمرات النخيل و الأعناب تتّخذون منه سكراً و رزقاً حسناً} پس مسلمان هم به همين گونه ( گرفتن شراب و خوردن آن ) عمل مى كردند; سپس خداوند آيه تحريم شراب را كه اين آيه باشد {إنما الخمر و الميسر و الأنصاب ... فاجتنبوه ...} نازل فرمود ... پس اين آيه تحريم است

و اين آيه، آيه ديگر را نسخ كرده است}.

تشريع دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 29 - 11

11 _ تشريع دين مخصوص خداوند است.

و ادعوه مخلصين له الدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 13 - 3،12

3 - تشريع دين از سوى خداوند ، در جهت منافع و مصالح انسان است .

شرع لكم من الدين

با توجه به لام {لكم} _ كه براى انتفاع است _ و نيز از اين كه آيه در مقام امتنان است، مطلب بالا استفاده مى شود.

12 - تشريع دين از سوى خداوند ، مظهرى از سلطه وى بر جهان هستى است .

له مقاليد السم_وت و الأرض . .. شرع لكم من الدين

تشريع زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 - 7

7 _ تقدّم تشريع نماز و زكات بر تشريع جهاد

الم تر الى الّذين . .. اقيموا الصلوة و اتوا الزكوة فلمّا كتب عليهم القتال

بنابر اينكه مراد از {فلمّا كتب} بيان اصل وجوب جهاد باشد، نه فراهم آمدن زمينه آن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 141 - 13

13 _ حكم پرداخت حقوق مالى (زكات يا حق الحصاد) از محصولات كشاورزى در مكه نازل شده است.

و ءاتوا حقه يوم حصاده

تشريع سلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 27

27 - سلام گفتن مسلمانان به يكديگر ، در حقيقت درودى است مبارك و پاكيزه كه از جانب

خداوند ، مقرر شده است .

فإذا دخلتم بيوتًا فسلّموا على أنفسكم تحيّة من عند اللّه مب_ركة طيّبة

{من عند اللّه} ظرف و متعلق به عامل مقدر (مانند {ثابتة} يا {مشروعة}) است و در مجموع صفت براى {تحيّة} مى باشد. {مباركة طيّبة} نيز صفت ديگر آن است.

تشريع طلاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 130 - 11

11 _ تشريع طلاق از جانب خداوند ، براى زندگى هاى مسالمت ناپذير ، حكمى حكيمانه است .

و إن يتفرقا . .. و كان اللّه وسعاً حكيماً

تشريع لعان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 10 - 1

1_ تحريم أكيد بى عفتى و زنا ، ممانعت سخت از قذف هاى بى دليل نسبت به زنان پاكدامن ، وضع كيفر هاى سنگين براى متخلفان ( صد ضربه شلاق در زنا و هشتاد ضربه براى قذف ) وتشريع { لعان } ، جلوه هايى از فضل و رحمت خدا نسبت به جامعه ايمانى است .

الزانية و الزانى فاجلدوا. .. والذين يرمون المحصن_ت ...فاجلدوهم ... و لولا فضل ال

يادآورى فضل و رحمت خدا در آيه شريفه _ كه در مقام امتنان است _ پس از ذكر احكام مربوط به زناكارى و لعان، مى تواند براى بيان جلوه هاى فضل و رحمت الهى باشد.

تشريع محرمات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 33 - 9

9 _ تحريم كردارهاى زشت و ديگر محرمات، ناشى از ربوبيت خداوند است.

إنما حرم ربى الفوحش . .. ما لا تعلمون

تشريع نماز

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 - 7

7 _ تقدّم تشريع نماز و زكات بر تشريع جهاد

الم تر الى الّذين . .. اقيموا الصلوة و اتوا الزكوة فلمّا كتب عليهم القتال

بنابر اينكه مراد از {فلمّا كتب} بيان اصل وجوب جهاد باشد، نه فراهم آمدن زمينه آن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 87 - 2

2_ تشريع نماز در اديان گذشته

قالوا ي_شعيب أصلوتك تأمرك

تشريع نماز در مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 31 - 3

3- تشريع نماز و انفاق در مكه و پيش از هجرت پيامبر ( ص ) بود .

قل لعبادى الذين ءامنوا يقيموا الصلوة و ينفقوا

برداشت فوق با توجه به مكى بودن سوره ابراهيم است.

تشريع نماز صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 49 - 4،5

4- دستور نماز مغرب ، عشا و صبح ، به پيامبر ( ص ) *

و من الّيل فسبّحه و إدب_ر النجوم

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه {من الّيل}، نظر به نماز مغرب و عشا و {إدبار النجوم} نظر به نماز صبح داشته باشد، چه اين كه {حين تقوم} در آيه شريفه قبل مى تواند نظر به نماز نيمروز داشته باشد. بر اين اساس نمازهاى پنجگانه در اين دو آيه، مورد اشاره قرار گرفته است.

5 - { عن زراره ، عن أبى جعفر ( ع ) قال : قلت له . . . { و إدبار النجوم } قال : ركعتان قبل الصبح . . .

;

از زراره روايت شده كه گفت: به امام باقر(ع) عرض كردم: . ..[مراد از تسبيح در] {إدبار النجوم} چيست؟ فرمود: مراد دو ركعت نماز قبل از صبح است}.

تشريع نماز ظهر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 48 - 12

12 - دستور اقامه نماز ظهر به پيامبر ( ص ) *

و سبّح بحمد ربّك حين تقوم

برداشت بالا بدان احتمال است كه {سبّح بحمد. ..}، نماد نماز و {حين تقوم} نظر به برخاستن از خواب نيمروز باشد كه بر زوال شمس و هنگام نماز ظهر، منطبق مى گردد.

تشريع نماز عشا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 49 - 4

4- دستور نماز مغرب ، عشا و صبح ، به پيامبر ( ص ) *

و من الّيل فسبّحه و إدب_ر النجوم

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه {من الّيل}، نظر به نماز مغرب و عشا و {إدبار النجوم} نظر به نماز صبح داشته باشد، چه اين كه {حين تقوم} در آيه شريفه قبل مى تواند نظر به نماز نيمروز داشته باشد. بر اين اساس نمازهاى پنجگانه در اين دو آيه، مورد اشاره قرار گرفته است.

تشريع نماز مغرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 49 - 4

4- دستور نماز مغرب ، عشا و صبح ، به پيامبر ( ص ) *

و من الّيل فسبّحه و إدب_ر النجوم

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه {من الّيل}، نظر به نماز مغرب و عشا و {إدبار النجوم} نظر به نماز صبح داشته باشد، چه اين كه

{حين تقوم} در آيه شريفه قبل مى تواند نظر به نماز نيمروز داشته باشد. بر اين اساس نمازهاى پنجگانه در اين دو آيه، مورد اشاره قرار گرفته است.

تشريع نماز وتر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 49 - 6

6 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله تعالى { و من الليل فسبّحه و إدبار النجوم } هو الوتر آخر الليل ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند تعالى كه فرموده {و من الليل فسبّحه و إدبار النجوم} روايت شده كه [مراد نماز ]وتر در آخر شب است}.

تشريع نماز هاى يوميه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 78 - 1،11

1- فرمان الهى به پيامبر ( ص ) براى اقامه نمازهايى ، از هنگام زوال خورشيد تا نيمه شب و نيز در سپيده صبح

أقم الصلوة لدلوك الشمس إلى غسق الّيل و قرءان الفجر

{دلوك} به معناى رفتن خورشيد به سوى غروب، {غسق} به معناى شدت ظلمت است (مفردات راغب). با توجه به معناهاى لغوى، برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مراد از {لدلوك الشمس} زوال خورشيد و {غسق الليل} نيمه شب باشد.

11- { عن زرارة قال : سألت أباعبدالله ( ع ) عن ه_ده الأية { أقم الصلاة لدلوك الشمس إلى غسق الليل } قال : دلوك الشمس زوالها عند كبد السماء { إلى غسق الليل } إلى انتصاف الليل فرض الله فيما بينهما أربع صلوات الظهر و العصر و المغرب و العشاء . . . و { قرآن الفجر } قال : ركعتا الفجر .

. . ;

زراره گويد از امام صادق(ع) از اين آيه {أقم الصلاة لدلوك الشمس إلى غسق الليل} سؤال كردم، حضرت فرمود: {دلوك الشمس}[يعنى]ميل پيدا كردن خورشيد از ميان آسمان و {إلى غسق الليل}[يعنى]تا نصف شب كه خدا ميان اين دو (ظهر و نصف شب) چهار نماز را واجب كرده است: ظهر، عصر، مغرب و عشا و درباره {قرآن الفجر} [حضرت ]فرمود: [آن] دو ركعت نماز صبح است. ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 40 - 2

2 - تشريع نماز هاى پنجگانه در وقت هاى مخصوص آن ، از سوى خداوند

و سب_ّح . .. قبل طلوع الشمس و قبل الغروب . و من الّيل فسبّحه

بنابراين كه {قبل طلوع الشمس} اشاره به نماز صبح و {قبل الغروب} نماز ظهر و عصر و {من الليل} نماز مغرب و عشاء باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

تشريع و تكوين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 106 - 16

16 - تشريع و تكوين داراى ارتباطى تنگاتنگ با يكديگر *

نأت بخير منها أو مثلها ألم تعلم أن اللّه كل شىء قدير

جمله {ألم تعلم . ..} تعليل است براى جمله {ما ننسخ ...} و رساى به اين نكته است كه نسخ شريعت تنها از كسى بر مى آيد كه بر همه چيز قادر باشد، بنابراين، شريعت به همه هستى و قوانين حاكم بر آن مرتبط است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 107 - 6

6 - اديان الهى و احكام دين ، داراى ارتباطى تنگاتنگ با

هستى و جهان آفرينش

نأت بخير منها أو مثلها . .. ألم تعلم أن اللّه له ملك السموت و الأرض

جمله {ألم تعلم أن اللّه . ..} به منزله دليلى براى امكان نسخ و تشريع دين جديد است. استدلال به حاكميت خدا بر هستى - براى امكان نسخ و تشريع دين جديد - بيانگر ارتباط عميق دين و قوانين دينى با هستى و قوانين آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 192 - 9

9 - مفاهيم معرفتى و احكام تشريعى قرآن ، هماهنگ با نظام تكوين *

و إنّه لتنزيل ربّ الع_لمين

همان طور كه گفته شد {العالمين} (جمع {عالم}) محلاّ به {ال} و مفيد عموم است. بنابراين {العالمين}; يعنى، همه عوالم وجود. قرار گرفتن اين واژه در كنار {ربّ} ممكن است بيانگر اين نكته باشد كه فرو فرستنده قرآن، همان كسى است كه آفرينش، رشد و هدايت مجموعه هستى از او است و براساس اين واقعيت، احكام تشريعى او، هماهنگ با كل نظام هستى است.

تشريع وتكوين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 3 - 4

4 - كتاب تشريع ( قرآن ) و كتاب تكوين ( نظام طبيعت ) ، هر دو متكى به مبدئى يگانه ، مقتدر و حكيم

تنزيل الكت_ب من اللّه العزيز الحكيم . إنّ فى السم_وت و الأرض لأي_ت

از ارتباط دو آيه و اين كه در آيه قبل سخن از {كتاب تشريع} و در اين آيه سخن از {نظام تكوين} به ميان آمده است; همگونى و منشأ يگانه هر دو استفاده مى شود.

تفويض حق تشريع

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 21 - 6

6 - حق تشريع و قانون گذارى ، قابل تفويض از سوى خداوند

شرعوا لهم من الدين ما لم يأذن به اللّه

از مفهوم {ما لم يأذن به اللّه} مطلب بالا استفاده مى شود.

تكوين و تشريع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 28 - 12

12 _ تناسب و هماهنگى احكام دين با ويژگى هاى تكوينى انسان

يريد اللّه ان يخفّف عنكم و خلق الانسان ضعيفاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 4 - 6

6 _ هماهنگى قوانين شرعى با امور تكوينى

احل لكم الطيبت

ترتب احكم شرعى {حليت} بر طيب بودن كه امرى تكوينى است، دليل برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 30 - 17

17 - ميان ايجاد تكوينى انسان ها و تشريع قوانينى براى آنان ، هماهنگى كامل هست .

فأقم وجهك للدين حنيفًا فطرت اللّه الّتى فطر الناس عليها لاتبديل لخلق اللّه

حق تشريع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 68 - 3

3 - تعيين تكليف براى خلق ، در حيطه اختيار خداوند

و ربّك يخلق ما يشاء و يختار

جمله {يخلق مايشاء} بيانگر مشيت و اراده تكوينى خدا و جمله {يختار} بيانگر اراده تشريعى او است; يعنى، {و يختار للخلق ما يشاء}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 69 - 6

6 - علم همه جانبه خداوند به نهان و آشكار مردمان ،

دليل انحصار حق تشريع و انتخاب پيامبر به او

و ربّك يخلق ما يشاء و يختار . .. و ربّك يعلم ما تكنّ صدورهم و ما يعلنون

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه آيه در مقام بيان علت منحصر بودن حق قانون گذارى و حق برگزيدن پيامبر به خداوند باشد كه در آيه قبل، از آن سخن به ميان آمده است; يعنى، چون خداوند به نهان و آشكار انسان ها آگاهى كامل دارد; پس تنها او شايسته قانون گذارى براى ايشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 70 - 7

7 - حكم و فرمان ( تعيين تكليف براى خلق و امر و نهى به آنان ) ، تنها در حيطه اختيار خداوند است .

و له الحكم

تقديم {له} (مسند) بر {الحكم} (مسنداليه) مفيد حصر مى باشد; يعنى، {ليس الحكم إلاّ للّه}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 21 - 2

2 - حق تشريع و قانون گذارى و نظام بخشى به باور ها ، تنها از آن خداوند است .

من الدين ما لم يأذن به اللّه

حق تشريع احكام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 40 - 13

13_ تنها خداوند داراى حق قانون گذارى و تشريع احكام است .

إن الحكم إلاّ لله

برداشت فوق بر اين مبناست كه مقصود از {حكم} حكم تشريعى باشد.

حقانيت تشريع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 4 - 15

15 - تشريع و گفتار خداوند ، مطابق با حق و

واقعيت است .

و اللّه يقول الحقّ

زمينه تشريع احكام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 4 - 9

9 _ سؤال مردم از پيامبر ( ص ) ، زمينه اى براى نزول و بيان احكام خداوند

يسئلونك ماذا احل لهم

زمينه تشريع دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 30 - 5

5- ربوبيت خداوند ، مقتضى فرو فرستادن قرآن ( تعاليم دين ) بر بندگان خويش

و قيل للذين اتّقوا ماذا أنزل ربّكم قالوا خيرًا

شرايط تشريع احكام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 28 - 6،15

6 _ لزوم رعايت شرايط و زمينه هاى اجرايى ، در بيان احكام و قوانين

فلا يقربوا المسجدالحرام بعد عامهم هذا

با اينكه پليدى مشركان در گذشته نيز وجود داشت و آنان هرگز نمى بايست به مسجدالحرام وارد شوند ; خداوند زمانى فرمان ممنوعيت ورود مشركان به مسجدالحرام را صادر كرد كه مسلمانان از قدرت لازم براى اجراى اين حكم برخوردار بودند.

15 _ لزوم توجه به پيامد هاى يك حكم و پيش بينى و تدارك تنش هاى اقتصادى _ اجتماعى آن *

إنما المشركون نجس فلا يقربوا المسجدالحرام . .. و إن خفتم عيلة فسوف يغنيكم اللّه

خداوند در اين آيه، پس از بيان حكم ممنوعيت ورود مشركان به مسجدالحرام، بلافاصله به پيامد اقتصادى آن براى مسلمين اشاره فرموده و با وعده به تدارك خسارت، اين مشكل را حل كرده است.

عدالت در تشريع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 18 - 5

5

_ عدل الهى در نظام تكوين و تشريع ، مورد مشاهده فرشتگان و دانشمندان *

شهد اللّه . .. و الملئكة و اولوا العلم قائماً بالقسط

{قائماً بالقسط} مى تواند متعلق شهادت باشد يعنى: عالمان و ملائكه علاوه بر شهادت به يگانگى خداوند، شهادت به عدالت او نيز مى دهند، گفتنى است تعميم قسط به نظام تشريع از آيه بعد استفاده شده است.

عقيده به تشريع غيرخدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 68 - 8

8 - اعتقاد به صلاحيت غيرخدا براى قانون گذارى ، اعتقادى شرك آلود و ناسازگار با توحيد ربوبى است .

و ربّك يخلق . .. سبح_ن اللّه و تع_لى عمّا يشركون

علم در تشريع احكام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 33 - 16

16 _ اسناد هر چيز به خدا بايد متكى به علم باشد.

و أن تقولوا على الله ما لا تعلمون

عوامل تشريع تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 33 - 7

7 - داشتن موقعيت خاص ، تكليف هاى ويژه اى را به دنبال دارد .

ي_نساء النبىّ . .. و قرن فى بيوتكنّ و لاتبرّجن تبرّج الج_هليّة الأُولى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 34 - 7

7 - برخوردارى از موقعيت خاص ، در پى دارنده وظيفه و تكليفى ويژه است .

ي_نساء النبىّ . .. و اذكرن ما يتلى فى بيوتكنّ

فلسفه تشريع احكام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 26

- 9

9 _ برخوردارى بندگان از عنايات ويژه الهى ، فلسفه تشريع احكام

و المحصنات من النّساء . .. و من لم يستطع ... و يتوب عليكم

بنابر اينكه {يتوب عليكم}، غايت براى {ليبيّن} باشد ; حذف لام در {يتوب} اين معنا را تأييد مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 95 - 14

14 _ چشيدن آزار و اذيت ، هدف از تشريع كفّارات صيد از سوى خداوند

كفرة طعام مسكين . .. ليذوق و بال امره

فلسفه تشريع تلبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 27 - 14

14 - { عن عبيد اللّه بن على الحلبى ، عن أبى عبد اللّه ( ع ) قال : سألته لم جعلت التلبيه ؟ فقال : إنّ اللّه عزّوجلّ أوحى إلى ابراهيم ( ع ) { و أذّن فى الناس بالحج يأتوك رجالاً } فنادى فأجيب من كلّ فجّ يلبّون ;

عبيداللّه بن على الحلبى گويد: از امام صادق(ع) سؤال كردم: چرا[ در حج] تلبيه مقرر شده است؟ فرمود: همانا خداوند به حضرت ابراهيم(ع) وحى كرد: {و أذّن فى الناس بالحجّ يأتوك رجالاً} پس ابراهيم ندا در داد و از هر راه دورى با لبيك گفتن به ابراهيم(ع)، پاسخ داده شد}.

مكان تشريع نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 31 - 5

5 - وجوب اقامه نماز ، در مكه تشريع شده است .

و أقيموا الصلوة

مكان تشريع نماز هاى يوميه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130

- 18

18 - نماز هاى يوميه ، مشتمل بر تسبيح و تحميد پروردگار و تشريع شده در مكه ، پيش از هجرت

و سبّح . .. قبل طلوع ... ءانآىِ الّيل فسبّح و أطراف النهار

اين آيه، با اوقاتِ چهار نماز تناسب دارد: صبح (قبل طلوع الشمس)، عصر (قبل غروب ها)، صبح و مغرب (اطراف النهار) و عشا (من آناء الليل). برخى با توجيه (أطراف النهار) به اين كه وسط روز نيز طرف آن است، نماز ظهر را نيز مشمول آيه دانسته اند; ولى چون سوره {طه} در مكه و پيش از سوره {اسرا} _ كه حكم نماز ظهر در آن آمده _ نازل شده است، مى توان گفت كه نماز ظهر را مطرح نكرده است.

ملاك تشريع احكام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 161 - 14

14 _ آلوده شدن گروهى از يهوديان به گناه ، موجب تحريم طيبات الهى بر تمامى آنان

فبظلم من الذين هادوا حرّمنا عليهم . .. و أعتدنا للكفرين منهم عذاباً أليماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 90 - 9

9 _ پليدى و ناپاكى كردار ، ملاك تحريم آنها در اديان الهى

رجس من عمل الشيطن فاجتنبوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 91 - 16

16 _ پاسدارى از روابط عاطفى اهل ايمان نسبت به يكديگر و نيز حفظ روابط عبادى آنان با خدا ، ملاك و حكمتى براى جعل احكام دين

انما يريد الشيطن ان يوقع بينكم العدوة . .. و يصدكم عن ذكراللّه و عن الصلوة

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 101 - 6

6 _ سختى امتثال پاره اى از احكام ، مانعى براى تشريع آن احكام

لاتسئلوا عن اشياء ان تبدلكم تسؤكم . .. عفا اللّه عنها

چنانچه مراد از اشياء مورد عفو، احكام الهى باشد مقصود از ناراحتى مكلفان دشوارى انجام آنها خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 95 - 10

10 _ پليدى شديد منافقان جهادگريز ، ملاك وجوب اعراض و روى گردانى از آنان

فأعرضوا عنهم إنهم رجس

{إنهم رجس} در مقام تعليل حكم به اعراض است.

ملاك تشريع حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 4 - 18

18 - احكام ، وقتى شرعى و قابل عمل اند كه خداوند ، آنها را تشريع و يا امضا كرده باشد .

و ما جعل أزوجكم الّ__ى تظ_هرون منهنّ أمّه_تكم و ما جعل أدعياءكم أبناءكم ذلكم قول

ملاكهاى تشريع احكام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 184 - 10،20

10 - ملاحظه سهولت تكليف براى انسان ها و در جعل و تشريع آن تكليف از سوى خداوند

و على الذين يطيقونه فدية طعام مسكين

20 - سودبخشى و مصلحت آميز بودن تكاليف براى انسان ها ، ملاك تشريع آنها از سوى خداوند

و أن تصوموا خير لكم

منابع تشريع حقوق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 6 - 12

12 - قرآن ، به عنوان كتاب الهى ، منبعى براى تشريع قوانين مربوط به حقوق خويشاوندى است .

و

أُولوا الأرحام بعضهم أولى ببعض فى كت_ب اللّه

منشأ تشريع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 4 - 18

18 - احكام ، وقتى شرعى و قابل عمل اند كه خداوند ، آنها را تشريع و يا امضا كرده باشد .

و ما جعل أزوجكم الّ__ى تظ_هرون منهنّ أمّه_تكم و ما جعل أدعياءكم أبناءكم ذلكم قول

منشأ تشريع احكام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 144 - 10

10 - تشريع احكام دين ونسخ آنها به دست خداوند و در اختيار اوست .

قد نرى تقلب وجهك فى السماء فلنولينك قبلة ترضيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 173 - 18

18 - تشريع احكام و حلال شمردن يا حرام دانستن استفاده از امكانات ، به دست خداوند است .

كلوا من طيبت . .. إنما حرم عليكم الميتة و الدم ... فمن اضطر غير باغ و لاعاد فلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 87 - 3

3 _ خداوند تنها مرجع شايسته جعل و تشريع قوانين و احكام

لاتحرموا طيبت ما احل اللّه لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 144 - 5

5 _ پشتوانه ارزش و اعتبار قوانين شرعى، صدور آنها از جانب خداوند است.

قل ءالذكرين حرم . .. نبئونى بعلم ... أم كنتم شهداء ... إذ وصيكم اللّه بهذا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 28 - 19

19 _ ممنوعيت مشركان

از نزديك شدن به مسجدالحرام ، حكمى است مبتنى بر علم و حكمت گسترده خدا .

يأيها الذين ءامنوا إنما المشركون نجس فلا يقربوا المسجدالحرام . .. إنّ اللّه عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 115 - 11

11 _ احكام و قوانين خداوند ، نشأت يافته از علم گسترده او به مصالح و مفاسد و حقايق هستى

حتى يبين لهم ما يتقون إن اللّه بكل شىء عليم

جمله {إن اللّه بكل . ..} در مقام تعليل و بيانگر علت تبيين احكام از سوى خداوند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 40 - 13

13_ تنها خداوند داراى حق قانون گذارى و تشريع احكام است .

إن الحكم إلاّ لله

برداشت فوق بر اين مبناست كه مقصود از {حكم} حكم تشريعى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 116 - 3

3- حكم به حرمت يا حليت ، تنها در اختيار شارع مقدس ( خداوند ) است .

و لاتقولوا . .. ه_ذا حل_ل و ه_ذا حرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 30 - 7

7 - وضع قوانين و مقرارت سعادتبخش از سوى خداوند ، مقتضاى ربوبيت و پروردگارى او است .

و من يعظّم حرم_ت اللّه فهو خير له عند ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 78 - 26

26 - حق ولايت الهى ، تنها مجوز براى تشريع و قانون گذارى

فأقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة و اعتصموا باللّه هو موليكم

برداشت

ياد شده، بدان احتمال است كه {هو مولاكم} اشاره به اين داشته باشد كه چون خداوند بر آدميان حق ولايت دارد، از اين رو به جعل مقررات و تكاليف پرداخته است. بنابراين هر گونه تشريع و قانون گذارى، بايستى به گونه اى به ولايت الهى منتهى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 19 - 7

7 - حكم خداوند مبنى بر كيفر دنيوى و اخروى اشاعه دهندگان فحشا و سخت گيرى نسبت به آنان ، ناشى از علم و آگاهى او به حكمت و پيامد كار ها و رفتار ها است .

إنّ الذين يحبّون أن تشيع الف_حشة . .. لهم عذاب أليم فى الدنيا و الأخرة و اللّه ي

برداشت ياد شده بر اساس اين نكته است كه مفعول {يعلم} و {تعلمون} حكمت و پيامد همين حكم باشد; يعنى، شما نمى دانيد كه چرا خداوند تا اين اندازه نسبت به اشاعه فحشا، واكنش سخت نشان مى دهد و حكمت اين سخت گيرى چيست؟ تنها خداوند به آن آگاهى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 68 - 7

7 - اعتقاد به توحيد و يگانگى خدا ، مقتضى اعتقاد به عدم صلاحيت غير او براى تشريع قانون و تعيين تكليف براى خلق

و ربّك يخلق ما يشاء و يختار ما كان لهم الخيرة

ذيل آيه بيانگر آن است كه كسانى كه پنداشته بودند مى توانند قانون وضع نمايند و يا پيامبر تعيين كنند، ناخواسته به دامن شرك غلتيدند; زيرا تشريع قانون و انتخاب پيامبر، تنها در اختيار كسى است كه ربوبيت داشته باشد

و ربوبيت تنها از آنِ خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 69 - 6

6 - علم همه جانبه خداوند به نهان و آشكار مردمان ، دليل انحصار حق تشريع و انتخاب پيامبر به او

و ربّك يخلق ما يشاء و يختار . .. و ربّك يعلم ما تكنّ صدورهم و ما يعلنون

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه آيه در مقام بيان علت منحصر بودن حق قانون گذارى و حق برگزيدن پيامبر به خداوند باشد كه در آيه قبل، از آن سخن به ميان آمده است; يعنى، چون خداوند به نهان و آشكار انسان ها آگاهى كامل دارد; پس تنها او شايسته قانون گذارى براى ايشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 70 - 7

7 - حكم و فرمان ( تعيين تكليف براى خلق و امر و نهى به آنان ) ، تنها در حيطه اختيار خداوند است .

و له الحكم

تقديم {له} (مسند) بر {الحكم} (مسنداليه) مفيد حصر مى باشد; يعنى، {ليس الحكم إلاّ للّه}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 10 - 8

8 - ولايت منحصر و بى همتا ، قدرت نامحدود و مرجعيت نهايى در تشريع و داورى ، از ويژگى هاى پروردگار جهان

فاللّه هو الولىّ . .. ذلكم اللّه ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 2 - 10

10 - تشريع خداوند ، برخاسته از علم و حكمت او است .

قد فرض اللّه لكم . .. و

هو العليم الحكيم

يادآورى علم و حكمت خداوند _ پس از تشريع قانون شكستن سوگند _ مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

منشأ تشريع جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 25 - 15

15 - جهاد ، فرمانى نازل شده از سوى خداوند

و أنزلنا الحديد

منشأ تشريع دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 128 - 9

9 - تشريع احكام دين و بيان چگونگى پرستش ، از شؤون خداوند است .

ربنا . .. أرنا مناسكنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 158 - 5

5 _ تشريع دين و ارسال پيامبران در راستاى فرمانروايى خدا بر جهان هستى است .

إنى رسول اللّه إليكم جميعا الذى له ملك السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 52 - 4،6

4- تشريع دين و قانون گذارى ، حق اختصاصى خداوند است .

و له الدين واصبًا

6- يگانگى خداوند ، مستلزم اختصاص يافتن حق تشريع دين به او

إنما هو إل_ه وحد . .. و له الدين واصبًا

اينكه خداوند در پى دستور به اجتناب از عقيده به ثنويت، برخى ويژگيها و اختصاصات خود، از جمله اختصاص داشتن دين را يادآورى مى كند; احتمال دارد براى بيان نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 21 - 2

2 - حق تشريع و قانون گذارى و نظام بخشى به باور ها ، تنها از آن خداوند است .

من الدين ما لم

يأذن به اللّه

منشأ تشريع قانون الهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 115 - 11

11 _ احكام و قوانين خداوند ، نشأت يافته از علم گسترده او به مصالح و مفاسد و حقايق هستى

حتى يبين لهم ما يتقون إن اللّه بكل شىء عليم

جمله {إن اللّه بكل . ..} در مقام تعليل و بيانگر علت تبيين احكام از سوى خداوند باشد.

موانع تشريع احكام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 101 - 6

6 _ سختى امتثال پاره اى از احكام ، مانعى براى تشريع آن احكام

لاتسئلوا عن اشياء ان تبدلكم تسؤكم . .. عفا اللّه عنها

چنانچه مراد از اشياء مورد عفو، احكام الهى باشد مقصود از ناراحتى مكلفان دشوارى انجام آنها خواهد بود.

موجبات تشريع احكام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 102 - 3

3 _ پرسش امت هاى پيشين از احكام مسكوت مانده در دين ، موجب جعل و تشريع آن احكام براى آنان

قد سألها قوم من قبلكم ثم اصبحوا بها كفرين

تشنگي از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تشنگى

تداوم تشنگى جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 55 - 2

2 - نوشيدن آب داغ در دوزخ ، هر چند زياد باشد از دوزخيان ( اصحاب الشمال ) رفع تشنگى نمى كند .

فش_ربون شرب الهيم

برخى {هيم} (جمع {هيماء}) را به معناى ريگ گرفته اند; زيرا در زمين ريگ زار هر چه آب ريخته شود، بلعيده مى شود و هرگز از آب پر نمى گردد. تشبيه دوزخيانِ تشنه به

ريگ زار، حاكى از سيرى ناپذيرى از آن آب مى باشد.

تداوم تشنگى در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 55 - 2

2 - نوشيدن آب داغ در دوزخ ، هر چند زياد باشد از دوزخيان ( اصحاب الشمال ) رفع تشنگى نمى كند .

فش_ربون شرب الهيم

برخى {هيم} (جمع {هيماء}) را به معناى ريگ گرفته اند; زيرا در زمين ريگ زار هر چه آب ريخته شود، بلعيده مى شود و هرگز از آب پر نمى گردد. تشبيه دوزخيانِ تشنه به ريگ زار، حاكى از سيرى ناپذيرى از آن آب مى باشد.

تشنگى اخروى اصحاب شمال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 42 - 4

4 - اصحاب الشمال در دوزخ ، ناچار به استفاده از آب بسيار داغ براى رفع تشنگى

و حميم

{حميم}; يعنى، آب داغ و نكره بودن آن، دلالت بر شدت داغى آن دارد.

تشنگى اخروى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 29 - 16

16- انسان ، در جهان آخرت ، داراى احساس تشنگى و نيازمند آب است .

يغاثوا بماء

تشنگى اخروى طغيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 24 - 2

2 - دوزخيان طغيان گر ، از تسكين عطش خود و حتى از چشيدن طعم آب ، محروم خواهند بود .

لايذوقون فيها . .. و لا شرابًا

تشنگى اخروى گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 86 - 1

1- مجرمان شرك پيشه

، در قيامت لب تشنه و عطشان به سوى جهنم رانده خواهند شد .

و نسوق المجرمين إلى جهنّم وردًا

از جمله معانى بيان شده براى {وِرد} عطش است (لسان العرب). { ورداً} در اين آيه با تأويل به مشتق حال براى {المجرمين} است; يعنى، مجرمان را در حالى كه تشنه اند، به جهنم مى رانيم. برخى از اهل لغت و تفسير {وِرد} را به معناى گروهى كه بر لب آب مى روند، گرفته و آن را كنايه از تشنه كامى آنان دانسته اند.

تشنگى اخروى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 86 - 1

1- مجرمان شرك پيشه ، در قيامت لب تشنه و عطشان به سوى جهنم رانده خواهند شد .

و نسوق المجرمين إلى جهنّم وردًا

از جمله معانى بيان شده براى {وِرد} عطش است (لسان العرب). { ورداً} در اين آيه با تأويل به مشتق حال براى {المجرمين} است; يعنى، مجرمان را در حالى كه تشنه اند، به جهنم مى رانيم. برخى از اهل لغت و تفسير {وِرد} را به معناى گروهى كه بر لب آب مى روند، گرفته و آن را كنايه از تشنه كامى آنان دانسته اند.

تشنگى جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 17 - 2

2- تشنگى شديد جبّاران منحرف در جهنّم به حدى است كه على رغم كراهت و بى ميلى شديد ، از آب چركين خواهند نوشيد .

يسقى من ماء صديد . يتجرّعه و لايكاد يسيغه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 29 - 15

15-

كافران در خيمه آتشين دوزخ ، با استغاثه و اظهار تشنگى ، از مأموران عذاب ، يارى مى طلبند .

و إن يستغيثوا يغاثوا بماء

{غوث} يعنى: {يارى كردن} و {غيث} يعنى: {باران}. مراد از {استغاثه} مى تواند طلب يارى و يا طلب باران (آب) باشد. پاسخى كه به استغاثه دوزخيان داده مى شود، گوياى آن است كه يارى خواستن دوزخيان، همان آب خواهى آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 67 - 2

2 - دوزخيان ستمگر ، بر اثر خوردن غذاى { زقّوم } به تشنگى شديد دچار خواهند گشت .

شجرة الزقّوم . .. فمالئون منها البطون . ثمّ إنّ لهم عليها لشوبًا من حميم

برداشت ياد شده از تعبير {عليها} (به معناى {بعدها})، استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 57 - 3

3 - اهل دوزخ ، گرفتار تشنگى شديد

ه_ذا فليذوقوه حميم و غسّاق

نوشيدن آب داغ و يا خونابه چركين، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 5 - 2

2 - دوزخيان ، گرفتار تشنگى و نيازمند نوشيدنى خواهند شد .

تسقى من عين ءانية

تشنگى در احتضار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 93 - 29

29 _ عن أبى عبدالله(ع) فى قوله: {أخرجوا أنفسكم اليوم تجزون عذاب الهون} قال: العطش

امام صادق(ع) درباره اين آيه {أخرجوا أنفسكم اليوم تجزون عذاب الهون} فرمود: منظور از عذاب خواركننده، تشنگى _ هنگام جان دادن _ است.

تشنگى در بهشت

آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 119 - 1

1 - آدم ( ع ) در بهشت خويش ، از تشنگى و تحمل تابش آفتاب در امان و مصون بود .

و إنّك لاتظمؤا فيها و لاتضحى

{لاتضحى}; يعنى، روبه روى خورشيد قرار نمى گيرى و حرارت آن به تو نمى رسد (لسان العرب). اين وصف با توجه به معناى لغوى {جنّة} _ كه بستان پوشيده از درخت است _ به وجود سايه فراوان در سراى آدم(ع) اشاره دارد.

عوامل شدت تشنگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 54 - 3

3 - ايجاد تشنگى شديد ، از خصوصيات و اوصاف درخت زقوم

فش_ربون عليه من الحميم

عوامل شدت تشنگى جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 54 - 1

1 - عارض شدن تشنگى بسيار شديد بر دوزخيان ( اصحاب شمال ) ، به محض فارغ شدن از خوردن ميوه { زقّوم }

لأكلون من شجر من زقّوم . .. فش_ربون عليه من الحميم

به كارگيرى {فا} در {فشاربون} و نيز قيد {عليه}، مى رساند كه نوشيدن آب بعد از خوردن از {زقّوم}، بى درنگ و بلافاصله انجام خواهد گرفت و اين حكايت از تشنگى شديد دوزخيان دارد كه با خوردن {زقّوم} بر ايشان عارض خواهد شد.

مدت تشنگى اخروى طغيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 24 - 3

3 - محروميت طغيان گران از مايعات و كاهش و حرارت در جهنم ، ساليانى فراوان ادامه خواهد يافت .

ل_بثين

فيها أحقابًا . لايذوقون فيها بردًا و لا شرابًا

چنانچه جمله {لايذوقون. ..} حال براى ضمير {لابثين} باشد، مى توان به دست آورد كه درنگ دوزخيان، همراه با حالت محروميت از سرما و آب، دائمى نيست; زيرا ممكن است كلمه {أحقاباً} در آيه قبل، به سال هاى محروميت آنان نظر داشته باشد; گرچه پس از گذشت آن دوران، بقاى آنان در دوزخ به شكل ديگرى ادامه خواهد يافت.

تشويق از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تشويق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 92 - 5،11،12

5 _ تشويق و ترغيب به انفاق و ايثار ، براى رسيدن به كمال

لن تنالوا البرّ حتى تنفقوا ممّا تحبّون

11 _ توجّه دادن به ثبت كار هاى نيك انسان ، از روش هاى قرآن براى تشويق به نيكيها

لن تنالوا . .. فانّ اللّه به عليم

12 _ رسيدن به مقام برّ ، در گرو پرداخت مقدارى از مال خويش به امام ( ع ) در هر سال

لن تنالوا البر حتى تنفقوا ممّا تحبون

امام صادق (ع): شنيدم از پدرم كه مى گفت: من مضت له سنة لم يصلنا من ماله قلّ او كثر، لم ينظر اللّه اليه يوم القيامة . .. اذ يقول: {لن تنالوا البرّ ... } فنحن البرّ و التقوى.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 184، ح 85 ; نورالثقلين، ج 1، ص 364، ح 238.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 113 - 8

8 _ ترغيب به عبادت و تلاوت آيات الهى ، ( قرآن و . . . ) در هنگام شب به همراه سجده

امّة قائمة يتلون ءايت اللّه

ءاناء الّيل و هم يسجدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 125 - 4

4 _ دعوت و تشويق اهل ايمان به پيشه ساختن صبر و تقوا ، در رويارويى با دشمن

ان تصبروا و تتّقوا و يأتوكم من فورهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 135 - 7

7 _ ترغيب گناهكاران به توبه و استغفار از پيشگاه خداوند

و الّذين اذا فعلوا فاحشة . .. فاستغفروا لذنوبهم و من يغفر الذّنوب الّا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 139 - 2

2 _ ترغيب اهل ايمان به ثبات قدم و استوارى و اعتماد به نفس در رويارويى با دشمن

يا ايّها الّذين امنوا . .. و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 146 - 5

5 _ تشويق مسلمانان از سوى خداوند براى همگامى با پيامبر اسلام ( ص ) در جهاد و سرزنش آنان كه در برابر دشمنان دين ، ضعف و زبونى به خود راه دهند .

و كايّن من نبىّ قاتل معه ربيّون كثير فما وهنوا لما اصابهم فى سبيل اللّه

از اهداف يادآورىِ سلحشورى پيشينيان، تشويق مؤمنان به همگامى با پيامبر اسلام (ص) است. و نيز سرزنش كسانى است كه در جنگ اُحُد، سستى كرده و از خود ضعف و زبونى نشان دادند.

آثار تشويق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 44 - 20

20- استفاده

از تهديد و تشويق ، روش قرآن در تربيت و هدايت انسان

إنه كان حليمًا غفورًا

{حليماً} دربردارنده تهديد و {غفوراً} نويدى است اميدبخش و مشعر به تشويق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 6 - 11

11 _ تشويق و ايجاد اميد ، از روش هاى قرآن براى هدايت و تربيت كافران مخالف

و قال الذين كفروا إن ه_ذا إلاّ إفك افتريه . ..إنّه كان غفورًا رحيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 15 - 6

6 - كيفر و پاداش و تشويق و تهديد ، دو عامل بهم پيوسته و ضرورى ، براى هدايت و تربيت انسان

ذوقوا فتنتكم . .. إنّ المتقين فى جنّ_ت

خداوند، در كنار تهديد و كيفر كافران، به تشويق و پاداش مؤمنان تقواپيشه پرداخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 14 - 3

3 - حركت يك فرد جامعه ، در صورت رضايت و تشويق ديگران ، حركتى مستند به تمام افراد آن جامعه است .

انبعث أشقيها . .. فعقروها

در آيات پيشين، از حركت شقى ترين فرد قوم ثمود، سخن به ميان آمد و اين آيه پى كردن را به تمام ثموديان نسبت داده است. از آن جا كه فعل {انبعث}، بيانگر نقش تشويقى ديگران است، بايد گفت: استناد {عقروها} به تمام ثموديان، به جهت رضايت و تحريك آنان بوده است.

آثار تشويق به گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 14 - 12

12 - رضايت و تشويق ديگران به گناه ، معصيت

و زمينه ساز عذاب است .

إذ انبعث أشقيها . .. بذنبهم

ارزش تشويق به عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 8 - 6

6 - ترغيب به كار خير و وعده پاداش به آن ، مقدّم بر تهديد در امر تربيت

فمن يعمل مثقال ذرّة خيرًا يره . و من يعمل مثقال ذرّة شرًّا يره

اهميت تشويق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 165 - 2

2 _ ضرورت مقدم داشتن تشويق بر تهديد در هدايت و تربيت انسانها

رسلا مبشرين و منذرين

اهميت تشويق به صبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 17 - 3

3 - ايمان آوردن و تشويق يكديگر به صبر و ترحّم ، برتر از اقدام به آزادسازى بردگان و تغذيه يتيمان و مساكين است .

ثمّ كان من الذين

حرف {ثمّ} براى تراخى رتبى است و دلالت دارد كه آنچه بعد از آن آمده، در مرتبه اى والاتر از كارهاى قبل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 18 - 3

3 - گروه سمت راست در آخرت ، مجموعه اى سامان يافته از مؤمنانى كه حامى بردگان و يتيمان و مسكينان بوده و مردم را به صبر و ترّحم ترغيب كرده اند .

و ما أدريك ما العقبة . .. أُول_ئك أصح_ب الميمنة

{أيْمَن} و {ميمنة}، نقطه مقابل {أيْسَر} و {مَيْسَرة} (سمت چپ) است (صحاح اللغة). تقابل اين دسته با {أصحاب المشأمة} _ با توجه به اين كه {مشأمة} در يك احتمال به معناى

{مَيْسَرة} است (صحاح) _ بيانگر آن است كه قرار گرفتن در سمت راست يا چپ در آخرت، نشانگر فرجام افراد است.

اهميت تشويق به مهربانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 17 - 3

3 - ايمان آوردن و تشويق يكديگر به صبر و ترحّم ، برتر از اقدام به آزادسازى بردگان و تغذيه يتيمان و مساكين است .

ثمّ كان من الذين

حرف {ثمّ} براى تراخى رتبى است و دلالت دارد كه آنچه بعد از آن آمده، در مرتبه اى والاتر از كارهاى قبل است.

ترك تشويق به اطعام فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 34 - 1،2

1 - ترغيب نكردن ديگران به تغذيه بينوايان و گرسنگان ، از علّت هاى عذاب شدن كافران صاحب زر و زور ( اصحاب الشمال )

و لايحضّ على طعام المسكين

2 - ترغيب نكردن به تغذيه بينوايان و گرسنگان ، از موجبات عذاب الهى در قيامت

و لايحضّ على طعام المسكين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 35 - 2

2 - ايمان نياوردن و ترغيب نكردن ديگران به تغذيه گرسنگان و بينوايان ، سبب محروميت از حمايت نزديكان و دوستان صميمى در قيامت

إنّه كان لايؤمن . .. فليس له اليوم ه_هنا حميم

ترك تشويق به اطعام مساكين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 34 - 1،2

1 - ترغيب نكردن ديگران به تغذيه بينوايان و گرسنگان ، از علّت هاى عذاب شدن كافران صاحب زر و زور ( اصحاب الشمال )

و

لايحضّ على طعام المسكين

2 - ترغيب نكردن به تغذيه بينوايان و گرسنگان ، از موجبات عذاب الهى در قيامت

و لايحضّ على طعام المسكين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 35 - 2

2 - ايمان نياوردن و ترغيب نكردن ديگران به تغذيه گرسنگان و بينوايان ، سبب محروميت از حمايت نزديكان و دوستان صميمى در قيامت

إنّه كان لايؤمن . .. فليس له اليوم ه_هنا حميم

تشويق اسيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 70 - 5

5 _ رساندن پيام الهى به اسيران جنگى و ترغيب آنان به اسلام از وظايف رهبران الهى

يأيها النبى قل لمن فى أيديكم من الأسرى

تشويق اسيران غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 70 - 4

4 _ ترغيب اسيران جنگ بدر به ايمان و گرايش به اسلام

يأيها النبى قل لمن فى أيديكم من الأسرى إن يعلم اللّه فى قلوبكم

تشويق اصحاب الجنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 28 - 2

2 - ترغيب و برانگيخته شدن باغداران يمنى ، به تسبيح و ياد خدا از سوى برادر عاقل و معتدل خود

قال أوسطهم ألم أقل لكم لولا تسبّحون

{لولا} براى تحضيض و ترغيب است و تسبيح در اين آيه، به معناى ياد خداوند است; يعنى، {لولا تذكرون اللّه}.

تشويق انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 6 - 4

4 - تشويق انسان ها از سوى خداوند ، به سجده و فرمانبرى

از قوانين الهى ، همچون ديگر موجودات طبيعت

و النجم و الشجر يسجدان

ذكر سجده و فرمانبرى ستارگان و گياهان براى خداوند، مى تواند به منظور تشويق و برانگيختن بشر به پيروى از قوانين الهى و خضوع در برابر آن، ادا شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 19 - 1

1 - خداوند ، ترغيب كننده مردم به بررسى و دقّت در كيفيت استوار ماندن كوه ها در زمين

و إلى الجبال كيف نصبت

{نصب} به معناى برپاداشتن و راست نگه داشتن چيزى در حالت اعتدال است. (مقاييس اللغة)

تشويق برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 59 - 9

9_ يوسف ( ع ) با توجه دادن برادرانش به عدالت خويش در معامله و پذيرايى نيكويش از مهمانان ، آنان را به آوردن بنيامين ترغيب كرد .

ائتونى بأخ لكم من أبيكم ألا ترون أنى أُوفى الكيل و أنا خير المنزلين

جمله {ألا ترون . ..} (آيا ملاحظه نمى كنيد كه...) پس از {ائتونى بأخ لكم} بيانگر هدف يوسف(ع) (ترغيب به آوردن بنيامين) از توجه دادن برادرانش به مهمان نوازى و عدالتش در معامله است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 62 - 7

7_ يوسف ( ع ) على رغم ترغيب و تهديد برادران و نيز آماده سازى همه زمينه هاى مراجعت آنان ، اطمينان به بازگشت آنان نداشت و عدم موافقت يعقوب را با سفر بنيامين محتمل مى دانست .

لعلهم يرجعون

تشويق به آخرت طلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16

- غافر - 40 - 40 - 12

12 - مؤمن آل فرعون ، مردم را به دل نبستن به دنيا ، آخرت خواهى ، ترك رفتار زشت و انجام عمل صالح توأم با ايمان ، ترغيب مى كرد .

ي_قوم إنّما ه_ذه الحيوة الدنيا مت_ع . .. من عمل سيّئة ... و من عمل ص_لحًا ... ير

گفته هاى مؤمن آل فرعون با مردم و فرعونيان، در مقام دعوت و تبليغ بود; چنان كه آيه بعد (مالى أدعوكم إلى النجاة . ..) تأييدكننده همين مطلب است.

تشويق به آميزش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 14،16

14 - توالد و تناسل از حكمت هاى حليت آميزش و ترغيب نمودن خداوند به آن

فالن بشروهن و ابتغوا ما كتب اللّه لكم

مفسران بر آنند كه مقصود از {ما كتب . ..} فرزند است. بنابراين جمله {فالآن ...}; يعنى، با همسران خويش آميزش كنيد و در پى چيزى (فرزندانى) باشيد كه خداوند براى شما مقرر كرده است.

16 - مباشرت با همسران و استفاده از مباحات ، سفارش خداوند به مسلمانان

فالن بشروهن . .. كلوا و اشربوا

جمله {فالآن باشروهن} - چنانچه همگان بر آنند - حاكى از اباحه آميزش است نه وجوب آن. به كارگيرى فعل امر (باشروهن ...) براى بيان اباحه، مى تواند گوياى ترغيب به آن فعل مباح باشد.

تشويق به آوردن بنيامين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 59 - 9

9_ يوسف ( ع ) با توجه دادن برادرانش به عدالت خويش در معامله و پذيرايى نيكويش از مهمانان ، آنان را

به آوردن بنيامين ترغيب كرد .

ائتونى بأخ لكم من أبيكم ألا ترون أنى أُوفى الكيل و أنا خير المنزلين

جمله {ألا ترون . ..} (آيا ملاحظه نمى كنيد كه...) پس از {ائتونى بأخ لكم} بيانگر هدف يوسف(ع) (ترغيب به آوردن بنيامين) از توجه دادن برادرانش به مهمان نوازى و عدالتش در معامله است.

تشويق به اتحاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 107 - 3

3 _ پرهيزكنندگان از تفرقه و اختلاف ، مورد تشويق و ترغيب خداوند

و لا تكونوا كالذين تفرقوا و اختلفوا . .. و اما الذين ابيضّت وجوههم

بنابراينكه روسفيدان، به دليل آيات قبل، كسانى باشند كه از تفرقه پرهيز مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 10 - 15

15 - جمع گرايى و پيوند روحى و عاطفى با امت اسلامى ، مورد تشويق و ترغيب وحى

يقولون ربّنا اغفر لنا و لإخوننا . .. و لاتجعل فى قلوبنا غلاّ للذينءامنوا

برداشت ياد شده با توجه به لحن تمجيدآميز آيه و نيز رهنمود نهفته در آن است; يعنى، تشويق و ترغيب قرآن نسبت به زدايش بدخواهى ها و بدبينى ها كه پايه زندگى جمعى و الفت اجتماعى است.

تشويق به احسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 195 - 15

15 - تحريك عواطف از روش هاى قرآن براى ترغيب به انجام اعمال نيك

إن اللّه يحب المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 40 - 12

12 _ توجه به آگاهى خداوند بر كوچكترين انفاق

، و پاداش عظيم خداوند به انفاقگران ، درمان بخل و ترك احسان

و انفقوا . .. و كان اللّه بهم عليماً. انّ اللّه لا يظلم مثقال ذرّة و ان تك حسنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 93 - 20

20 _ ترغيب و تشويق الهى به احسان و نيكوكارى

و اللّه يحب المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 14 - 9

9 - تشويق انسان ها به احسان و نيكوكارى از سوى خداوند ، به منظور دستيابى به حكمت و دانش است .

ءاتين_ه حكمًا و علمًا و كذلك نجزى المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 80 - 6

6 - تشويق و ترغيب خداوند به احسان و نيكوكارى

إنّا كذلك نجزى المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 110 - 5

5 - تشويق و ترغيب خداوند به احسان و نيكوكارى

كذلك نجزى المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 121 - 5

5 - تشويق و ترغيب خداوند به احسان و نيكوكارى

إنّا كذلك نجزى المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 131 - 5

5 - تشويق و ترغيب خداوند به احسان و نيكوكارى

إنّا كذلك نجزى المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 10 - 11

11 - تشويق و ترغيب مؤمنان تقواپيشه به احسان از سوى خداوند

ي_عباد الذين ءامنوا اتّقوا ربّكم للذين أحسنوا فى

ه_ذه الدنيا حسنة

ياد كردن پاداش احسان پس از توصيه به تقواپيشگى، مى تواند براى تشويق و ترغيب تقواپيشگان به احسان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 12 - 15

15- هدف اساسى قرآن ، دور داشتن انسان ها از ظلم و تباهى و ترغيب آنان به نيكى و احسان

لينذر الذين ظلموا و بشرى للمحسنين

{لام} در {لينذر} غايت و هدف را مى رساند.

تشويق به احسان مساكين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 18 - 8

8 - راه رسيدن به عزّت و شرافت در پيشگاه خداوند ، احسان به مسكينان و تشويق ديگران به آن است ; نه افزايش ثروت و رفاه .

ربّى أكرمن . .. كلاّ بل ... و لاتح_ضّون على طعام المسكين

تشويق به ارزش ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 3 - 4

4- بهره گيرى قرآن از گرايش هاى انسان ( گرايش به ابديت ) در ترغيب به ارزش هاى معنوى ، بهره مى گيرد .

يبشّر المؤمنين الذين يعملون الص_لح_ت أنّ لهم أجرًا حسنًا . مكثين فيه أبدًا

روشن است كه تمايل به جاودانگى، در نهاد انسان ها وجود دارد و قرآن مجيد، از همين علاقه ها، براى سوق دادن آدمى به سوى ارزش ها، بهره بردارى كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 16 - 12

12- ترغيب و تشويق هماره بندگان از سوى خداوند ، براى گرايش به ارزش ها

وعد الصدق الذى كانوا يوعدون

عبارت {كانوا يوعدون}، استمرار وعده هاى

الهى را مى رساند. كه اين وعده ها در نهايت براى انگيزش و ترغيب بندگان، به كسب ارزش ها است.

تشويق به ازدواج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 74 - 6

6 _ تشكيل خانواده و داشتن همسر و فرزند ، مورد تشويق خداوند

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزوجنا و ذرّي_ّتنا قرّة أعين

تشويق به استغفار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 135 - 7

7 _ ترغيب گناهكاران به توبه و استغفار از پيشگاه خداوند

و الّذين اذا فعلوا فاحشة . .. فاستغفروا لذنوبهم و من يغفر الذّنوب الّا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 193 - 19

19 _ ترغيب مؤمنان از سوى خداوند به دعا و طلب آمرزش و همراهى با ابرار و حسن عاقبت

ربّنا فاغفرلنا ذنوبنا و كفّر عنّا سيّئاتنا و توفّنا مع الابرار

ستايش خردمندان به ويژگيهاى ياد شده، به اين منظور است كه مؤمنان هم، خواستار موارد ياد شده باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 74 - 8

8 _ لزوم توجه دادن خطاكاران به رحمت و آمرزش گسترده الهى براى ترغيب آنان به توبه و استغفار

افلا يتوبون . .. و اللّه غفور رحيم

هدف از يادآورى صفت آمرزندگى خداوند و رحمت گسترده او پس از فراخوانى خطاكاران به بازگشت و توبه، ترغيب آنان به استغفار مى باشد و اين درسى است براى همه كسانى كه خواهان توبه و بازگشت انسانها بسوى خداوند هستند.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 46 - 5

5 - تشويق قوم ثمود از سوى صالح ( ع ) به استغفار و آمرزش خواهى از خداوند ، به جاى شتابورزى در بدى ها

يقوم لم تستعجلون بالسيّئة . .. لولا تستغفرون اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 16 - 7

7 - تشويق شدن گنه كاران به آمرزش خواهى از ساحت پروردگار و نويد غفران و رحمت به آنان

إنّه هو الغفور الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 53 - 16

16 - ترغيب گنه كاران ، به توبه و استغفار از سوى خداوند

ي_عبادى الذين أسرفوا . .. لاتقنطوا من رحمة اللّه... إنّه هو الغفور الرحيم

تشويق به استفاده از عسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 69 - 14

14- استفاده از عسل طبيعى ، مورد تشويق خداوند است .

فيه شفاء للناس

برداشت فوق، از آهنگ تشويق گونه آيه شريفه استفاده مى شود.

تشويق به استقامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 139 - 2

2 _ ترغيب اهل ايمان به ثبات قدم و استوارى و اعتماد به نفس در رويارويى با دشمن

يا ايّها الّذين امنوا . .. و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 184 - 4

4 _ ترغيب پيامبر ( ص ) از سوى خداوند به پايدارى در انجام رسالت ، على

رغم تكذيب و مخالفت مردم

فان كذّبوك فقد كذّب رسل من قبلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49 - 9

9_ از هدف هاى بيان سرگذشت نوح ( ع ) در قرآن ، ترغيب پيامبر ( ص ) و اهل ايمان به صبر و مقاومت است .

تلك من أنباء الغيب نوحيها إليك . .. فاصبر إن الع_قبة للمتقين

خداوند، با تفريع جمله {إصبر. ..} به وسيله حرف {فاء} بر نقل داستان نوح(ع) ، به اين نكته اشاره مى كند كه: مقصود از شرح ماجراى حضرت نوح (ع) ، قصه سرايى نيست; بلكه هدف از آن ، هدايت و تربيت مخاطبان قرآن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 31 - 5

5 _ تشويق پيامبر ( ص ) و مؤمنان از سوى خدا ، به صبر و پايدارى در برابر دشمنان تبه كارشان همچون انبياى گذشته

و كذلك جعلنا لكلّ نبىّ عدوًّا من المجرمين و كفى بربّك هاديًا و نصيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 4 - 5

5 - ترغيب پيامبر ( ص ) از سوى خداوند به صبر و پايدارى در انجام رسالت خويش ، به رغم تكذيب و مخالفت كافران و مشركان

و إن يكذّبوك فقد كذّبت رسل من قبلك

تشويق به استقامت در منكرات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عصر - 103 - 3 - 11

11 - تبليغ اعتقادات حق و ترغيب ديگران به مقاومت در برابر منكرات ، خصلتى ستوده و مايه كاميابى انسان

لفى خسر

. إلاّ الذين ... تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر

تشويق به استماع سخن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 15 - 4

4 - برانگيختن مخاطب ، به دقت در گفتار و تشويق او به شنيدن گزارش ، روشى مطلوب در شيوه اطلاع رسانى است .

هل ءاتيك حديث موسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 1 - 4

4 - برانگيختن مخاطب به دقت در گفتار و تشويق او به شنيدن گزارش ، روشى مطلوب در شيوه اطلاع رسانى است .

هل أتي_ك

تشويق به استمداد از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 22 - 7

7 - خداوند ، انسان ها را تشويق مى كند كه او را يار و ولىّ ، بگيرند و نه فرودستانش را .

و ما لكم من دون اللّه من ولىّ و لا نصير

تشويق به اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 70 - 5

5 _ رساندن پيام الهى به اسيران جنگى و ترغيب آنان به اسلام از وظايف رهبران الهى

يأيها النبى قل لمن فى أيديكم من الأسرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 3 - 7

7 _ توصيه و تشويق الهى به عموم مشركان عهدشكن ، مبنى بر توبه و بازگشت به اسلام در ظرف چهار ماه مهلت داده شده به آنان

فسيحوا فى الأرض أربعة أشهر . .. و أذن من اللّه ... فإن تبتم فهو خير لكم

تشويق به اصلاح

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 35 - 14

14 _ ترغيب قاضيان تحكيم به اراده اصلاح بين زن و شوهر

ان يريدا اصلاحاً يوفّق اللّه بينهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 39 - 12

12 _ خداوند ، ترغيب كننده ستمكاران و گنهكاران به توبه و اصلاح خويش ( خودسازى )

فمن تاب . .. فإنّ اللّه يتوب عليه إنّ اللّه غفور رحيم

توجه دادن ستمكاران به مغفرت، رحمت و توبه پذيرى خداوند مى تواند به منظور ترغيب آنان به توبه و اصلاح باشد.

تشويق به اطاعت از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 111 - 8

8 _ لزوم بهره گيرى از ابزار هاى تشويق ( پاداش و . . . ) در گرايش دادن انسان ها به اطاعت خدا و هر كار نيك

إن اللّه اشترى . .. بأن لهم الجنة

اينكه خداوند مؤمنان را با نويد بهشت، به جهاد تشويق كرده است، برداشت فوق به دست مى آيد.

تشويق به اعراض از كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 29 - 6

6 - خداوند ، كافران را به بازگشتن از كفر ، پيش از پايان يافتن مهلت شان ، تشويق كرده است .

قل يوم الفتح لاينفع الذين كفروا إيم_نهم و لا هم ينظرون

تشويق به افترا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 169 - 8

8 - تلاش براى واداشتن مردم به بدعتگذارى و افترا بر خدا ،

كارى شيطانى و ملاكى براى تشخيص دشمنان انسان است .

إنه لكم عدو مبين. إنما يأمركم ... أن تقولوا على اللّه ما لاتعلمون

تشويق به انفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 184 - 18

18 - تشويق و ترغيب اهل ايمان به انفاق و دستگيرى مستمندان

فمن تطوع خيراً فهو خير له

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 245 - 6

6 _ بهره جستن از خصلت نفع طلبى انسان ها ، از روش هاى قرآن براى تشويق آنان به انفاق در راه خداوند و كار هاى خير

من ذا الذى يقرض اللّه . .. فيضاعفه له اضعافاً كثيرةً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 268 - 7

7 _ خداوند ترغيب كننده آدمى به انفاق ، با وعده آمرزش گناهان و فزونى رزق

و اللّه يعدكم مغفرة منه و فضلا

كلمه {فضلا} به قرينه مقابله آن با وسوسه شيطان بر تهيدستى، به معناى فزونى در رزق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 270 - 4

4 _ تشويق خداوند به انفاق و نذر ، هر چند اندك باشد .

و ما انفقتم من نفقة او نذرتم من نذر فانّ اللّه يعلمه

دانايى و آگاهى خدا به اعمال نيك، كنايه از پاداش وى و غرض از بيان پاداش، ترغيب بر اعمال نيك است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 274 - 10

10 _ تشويق مؤمنان از سوى خداوند ، به انفاق هاى غير واجب

الّذين

ينفقون

امام صادق (ع) درباره آيه {الذين ينفقون . .. } فرمود: ليس من الزّكوة

_______________________________

كافى، ج 3، ص 499، ح 9 ; نورالثقلين، ج 1، ص 290، ح 1154.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 281 - 8

8 _ توجه به قيامت و خوف از آن ، بازدارنده آدمى از اعمال ناشايست ( ربا و . . . ) و ترغيب كننده او به اعمال شايسته ( انفاق ، صدقه و . . . )

يا ايّها الّذين امنوا اتّقوا اللّه و ذروا ما بقى من الرّبوا . .. و ان تصدقوا خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 92 - 5،10

5 _ تشويق و ترغيب به انفاق و ايثار ، براى رسيدن به كمال

لن تنالوا البرّ حتى تنفقوا ممّا تحبّون

10 _ توجّه آدمى به آگاهى خداوند به انفاق و ايثار ، زمينه ساز انجام آن

لن تنالوا . .. فانّ اللّه به عليم

جلمه {اِن اللّه . .. }، به منظور تشويق ايثارگران و انفاق كنندگان، ايراد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 60 - 12

12 _ ترغيب مؤمنان از جانب خداوند به انفاق در راه خدا ، تأمين هزينه هاى نبرد و تهيه تداركات و امكانات رزمى

و ما تنفقوا من شىء فى سبيل اللّه يوف إليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 39 - 11

11 - تشويق خداوند به انفاق كردن مال به نيازمندان

و ما أنفقتم من شىء فهو يخلفه و هو

خير الرزقين

وعده خداوند به جانشين ساختن چيزى به جاى مال انفاق شده و نيز يادآورى اين كه او بهترين روزى دهنده ها است، نوعى تشويق و ترغيب به انفاق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 10 - 5

5 - تشويق مسلمانان از سوى خداوند ، به بسيج شدن در امر انفاق و هزينه كردن امكانات و داريى هاى خود در راه جنگ ، جهاد و جبهه

و ما لكم ألاّتنفقوا فى سبيل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 18 - 8

8 - بهره جستن از خصلت نفع طلبى انسان ها ، از روش هاى قرآن براى تشويق آنان به كار هاى خير و انفاق در راه خداوند

و أقرضوا اللّه . .. يض_عف لهم و لهم أجر كريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 38

38 - بهره جستن از خصلت نفع طلبى انسان ها ، از روش هاى قرآن براى تشويق آنان به انفاق در راه خدا و انجام دادن كار هاى خير

و ءاتوا الزكوة . .. و ما تقدّموا لأنفسكم من خير تجدوه عند اللّه هو خيرًا و أعظم

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه خداوند، با يادآورى پاداش بزرگ و فراوان، ايجاد انگيزه نموده و از خصلت نفع طلبى انسان ها بهره جسته است.

تشويق به ايثار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 207 - 7

7 _ تشويق مؤمنان به گذشتن از جان ، براى كسب

رضايت خداوند

و من الناس من يشرى نفسه ابتغاء مرضات اللّه

با توجّه به اينكه آيه مزبور در مقام مدح چنين انسانهايى است، تشويق از آن استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 92 - 10

10 _ توجّه آدمى به آگاهى خداوند به انفاق و ايثار ، زمينه ساز انجام آن

لن تنالوا . .. فانّ اللّه به عليم

جلمه {اِن اللّه . .. }، به منظور تشويق ايثارگران و انفاق كنندگان، ايراد شده است.

تشويق به ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 171 - 6

6 _ وعده پاداش و تضمين آن ، از روش هاى قرآن براى ترغيب مردم به ايمان و عمل

انّ اللّه لا يضيع اجر المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 179 - 27

27 _ وعده و تضمين پاداش ، از روش هاى قرآن براى تشويق به ايمان و تقوا

و ان تؤمنوا و تتّقوا فلكم اجر عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 146 - 12

12 _ وعده پاداش بزرگ ، و تهديد به دوزخ ، از روش هاى قرآن براى ترغيب مردم به ايمان و دورى از كفر و نفاق

إنّ المنفقين فى الدرك . .. و سوف يؤت اللّه المؤمنين أجراً عظيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 9 - 3

3 _ ترغيب انسان ها از سوى خداوند به ايمان و عمل صالح

وعد اللّه الذين ءامنوا و عملوا

الصلحت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 70 - 4

4 _ ترغيب اسيران جنگ بدر به ايمان و گرايش به اسلام

يأيها النبى قل لمن فى أيديكم من الأسرى إن يعلم اللّه فى قلوبكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 88 - 3

3- حاكميّت ذوالقرنين ، در جهت ترويج ايمان و عمل صالح بود .

قال . .. و أمّا من ءامن و عمل ص_لحًا فله جزاءً الحسنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 12

12 - مؤمن آل فرعون ، مردم را به دل نبستن به دنيا ، آخرت خواهى ، ترك رفتار زشت و انجام عمل صالح توأم با ايمان ، ترغيب مى كرد .

ي_قوم إنّما ه_ذه الحيوة الدنيا مت_ع . .. من عمل سيّئة ... و من عمل ص_لحًا ... ير

گفته هاى مؤمن آل فرعون با مردم و فرعونيان، در مقام دعوت و تبليغ بود; چنان كه آيه بعد (مالى أدعوكم إلى النجاة . ..) تأييدكننده همين مطلب است.

تشويق به باستان شناسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 9 - 12

12 - كاوش هاى باستان شناسانه به منظور عبرت آموزى ، مورد ترغيب و تشويق خداوند است .

أَوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين كانوا أشدّ منهم قوّة و أثاروا

تشويق به بدعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 169 - 8

8 - تلاش براى واداشتن مردم به بدعتگذارى و

افترا بر خدا ، كارى شيطانى و ملاكى براى تشخيص دشمنان انسان است .

إنه لكم عدو مبين. إنما يأمركم ... أن تقولوا على اللّه ما لاتعلمون

تشويق به برادرى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 10 - 15

15 - جمع گرايى و پيوند روحى و عاطفى با امت اسلامى ، مورد تشويق و ترغيب وحى

يقولون ربّنا اغفر لنا و لإخوننا . .. و لاتجعل فى قلوبنا غلاّ للذينءامنوا

برداشت ياد شده با توجه به لحن تمجيدآميز آيه و نيز رهنمود نهفته در آن است; يعنى، تشويق و ترغيب قرآن نسبت به زدايش بدخواهى ها و بدبينى ها كه پايه زندگى جمعى و الفت اجتماعى است.

تشويق به بصيرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 44 - 5

5 - تشويق خداوند به بصيرت ، روشن دلى و عبرت آموزى ، از تحولات طبيعت

يقلّب اللّه الّيل و النهار إنّ فى ذلك لعبرة لأُوْلى الأبص_ر

تشويق به پاداش هاى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 26 - 4

4 - خداوند ، انسان ها را به تلاش براى ربودن پاداش هاى آخرت از يكديگر ، دعوت و ترغيب كرده است .

و فى ذلك فليتنافس المتن_فسون

تشويق به پاكيزگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 222 - 18

18 _ ترغيب و تشويق الهى ، به توبه و پاكيزگى

ان اللّه يحب التوابين و يحب المتطهرين

از اهداف اشاره به محبّت الهى نسبت به پاكيزگان و توبه كنندگان، تشويق انسانها

به توبه و پاكيزگى است.

تشويق به تأمين فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 34 - 5

5 - تأمين نياز هاى غذايى گرسنگان و بينوايان و ترغيب كردن ديگران به آن ، تكليفى است همگانى .

و لايحضّ على طعام المسكين

تشويق به تأمين مساكين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 34 - 5

5 - تأمين نياز هاى غذايى گرسنگان و بينوايان و ترغيب كردن ديگران به آن ، تكليفى است همگانى .

و لايحضّ على طعام المسكين

تشويق به تجارت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 21

21 _ تلاش براى تجارت و امرار معاش ، امرى پسنديده و مورد ترغيب خداوند

يبتغون فضلا من ربهم

از اينكه تجارت و به دست آوردن درآمدهاى مادى در رديف جلب رضايت الهى قرار گرفته است، برداشت فوق به دست مى آيد.

تشويق به تحصيل علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 16 - 8

8 - تحريص و تشويق خداوند مردم را به كسب معرفت درباره خير بودن اعمال دينى و بازگشت منفعت آن به خود انسان

اعبدوا اللّه و اتّقوه ذلكم خير لكم إن كنتم تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 43 - 5

5 - تشويق خداوند ، به كسب دانش و خردورزى جهت دريافت دقايق قرآن كريم

و ما يعقلها إلاّ الع_لمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 4 -

13

13 - تشويق و ترغيب شدن مردم از سوى حضرت نوح ( ع ) ، به كسب دانش و شناخت حقايق و معارف الهى

لو كنتم تعلمون

تشويق به تحقيق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 137 - 4،6

4 _ ضرورت كند و كاو در تحوّلات و حوادث اجتماعى _ تاريخى براى شناسايى قوانين و سنت هاى حاكم بر جوامع

قد خلت من قبلكم سنن فسيروا فى الارض فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين

6 _ ضرورت كاوش و دقّت در فرجام تكذيب كنندگان دين الهى

فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين

تشويق به تدبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 11 - 1

1 _ پيامبر اكرم(ص) مأمور ترغيب مردم به سير در زمين و تدبر در سرانجام تكذيب كنندگان پيامبران الهى

قل سيروا فى الأرض ثم انظروا كيف كان عقبة المكذبين

تشويق به تدبر در قصه يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 7 - 2

2_ خداوند ، انسان ها را به تأمل در سرگذشت يوسف ( ع ) و برادرانش ترغيب كرده است .

لقد كان فى يوسف و إخوته ءاي_ت للسائلين

حرف لام در {لقد} نشانه قسم مقدر و {قد} نيز براى تأكيد است. هدف از تأكيد و سوگند خداوند بر اينكه در داستان يوسف و برادرانش آياتى براى پرسش كنندگان است ، ترغيب انسانها به تأمل در آن داستان مى باشد.

تشويق به ترس از حسابرسى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 14 - 7

7- ترس

از حسابرسى خداوند و وعيد او ، امرى ارزشمند و مورد تشويق خداوند

ذلك لمن خاف مقامى و خاف وعيد

تشويق به ترس از وعيدهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 14 - 7

7- ترس از حسابرسى خداوند و وعيد او ، امرى ارزشمند و مورد تشويق خداوند

ذلك لمن خاف مقامى و خاف وعيد

تشويق به ترك شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 25 - 4

4 - خداوند ، تشويق كننده كافران و مشركان به ر ها كردن شرك و بازگشت به توحيد و يكتاپرستى

و هو الذى يقبل التوبة عن عباده

با توجه به آيات پيشين، مى توان گفت كه جمله {و هوالذى يقبل التوبة} دعوتى است از سوى خدا به عموم كافران و مشركان مبنى بر دست برداشتن از عبادت غيرخدا و بازگشتن به يكتاپرستى.

تشويق به ترك عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 12

12 - مؤمن آل فرعون ، مردم را به دل نبستن به دنيا ، آخرت خواهى ، ترك رفتار زشت و انجام عمل صالح توأم با ايمان ، ترغيب مى كرد .

ي_قوم إنّما ه_ذه الحيوة الدنيا مت_ع . .. من عمل سيّئة ... و من عمل ص_لحًا ... ير

گفته هاى مؤمن آل فرعون با مردم و فرعونيان، در مقام دعوت و تبليغ بود; چنان كه آيه بعد (مالى أدعوكم إلى النجاة . ..) تأييدكننده همين مطلب است.

تشويق به تزكيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده -

5 - 39 - 12

12 _ خداوند ، ترغيب كننده ستمكاران و گنهكاران به توبه و اصلاح خويش ( خودسازى )

فمن تاب . .. فإنّ اللّه يتوب عليه إنّ اللّه غفور رحيم

توجه دادن ستمكاران به مغفرت، رحمت و توبه پذيرى خداوند مى تواند به منظور ترغيب آنان به توبه و اصلاح باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 18 - 1

1 - موسى ( ع ) از جانب خداوند ، مأمور راهنمايى فرعون به راه تكامل و درست كارى و ترغيب او به پاكسازى خويش از آلودگى ها

فقل هل لك إلى أن تزكّى

زكات به دو معنا است: 1. نمو 2. طهارت (مقاييس اللغة) و به كسى كه صالح و درست كار شود، مى گويند {تزكيه} شده است. (قاموس)

تشويق به تسبيح خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 28 - 2

2 - ترغيب و برانگيخته شدن باغداران يمنى ، به تسبيح و ياد خدا از سوى برادر عاقل و معتدل خود

قال أوسطهم ألم أقل لكم لولا تسبّحون

{لولا} براى تحضيض و ترغيب است و تسبيح در اين آيه، به معناى ياد خداوند است; يعنى، {لولا تذكرون اللّه}.

تشويق به تسخير فضا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 33 - 7

7 - ترغيب ضمنى خداوند ، به ايجاد آمادگى لازم براى تسخير فضا و كرات *

إن استطعتم أن تنفذوا . .. لاتنفذون إلاّ بسلط_ن

بنابراين كه آيه شريفه مربوط به دنيا باشد، جمله {لاتنفذون إلاّ بسلطان} را مى توان ترغيبى از سوى خداوند براى

كسب آمادگى و قدرت تسخير فضا دانست.

تشويق به تسريع در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 1 - 3

3 - تاختن اسبان در راه جهاد و شتاب براى رسيدن به ميدان نبرد ، مورد ترغيب خداوند

و الع_دي_ت ضبحًا

تشويق به تضرع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 65 - 9

9 _ تشويق خداوند به دعا و تضرع به درگاه الهى و درخواست رهايى از عذاب اخروى

و الذين يقولون ربّنا اصرف عنّا . .. إنّ عذابهاكان غرامًا

تشويق به تعقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 219 - 20،26

20 _ ترغيب خداوند به تفكر درباره دنيا و آخرت

لعلّكم تتفكرون. فى الدنيا و الاخرة

26 _ بيان آيات و احكام از سوى خداوند ، براى ترغيب انسان به انديشيدن درباره نتايج دنيوى و اخروى

لعلّكم تتفكرون. فى الدنيا و الاخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 243 - 8

8 _ دعوت خداوند به تعقّل در واقعه قومى كه مُردند و دوباره زنده شدند . ( حوادث تاريخى )

الم تر الى الّذين خرجوا من ديارهم و هم اُلوف حذر الموت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 151 - 15

15 _ ضرورت شكل دهى انديشه ها و عقايد دينى ، بر پايه استدلال و برهان

بما اشركوا باللّه ما لم ينزّل به سلطاناً

از اشكالاتى كه قرآن بر پندارهاى شرك آميز دارد، بى برهانى آنهاست. بنابراين هر نوع عقيده دينى

كه نتوان بر آن برهان آورد، فاقد ارزش خواهد بود ; لذا هر انسانى موظّف است عقايد دينى خويش را با برهان و استدلال شكل دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 190 - 7

7 _ ترغيب خداوند به انديشيدن در آفرينش و پديده هاى آن

انّ فى خلق السّموات و الارض و اختلاف الّيل و النّهار لايات لاولى الالباب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 191 - 6،7

6 _ همواره به ياد خداوند بودن و انديشيدن در آفرينش آسمان ها و زمين ، دو صفت برجسته خردمندان

لاولى الالباب. الّذين يذكرون اللّه قياماً و قعوداً و على جنوبهم و يتفكّرون فى خل

7 _ ترغيب انسان ها به ياد هميشگى خدا و انديشيدن در آفرينش آسمان ها و زمين

الّذين يذكرون اللّه قياماً . .. و يتفكّرون فى خلق السّموات و الارض

ستايش خداوند از دارندگان صفات ياد شده و توصيف آنان به خردمندى، براى تشويق به تحصيل چنين ويژگيهايى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 39 - 2

2 _ ترغيب آدميان به تأمل كردن در ريشه بى ايمانى و بخلورزى خويش *

ماذا عليهم لو امنوا باللّه و اليوم الاخر و انفقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 50 - 20

20 _ تفكر درباره محدوده قدرت و وظايف پيامبر(ص) و معجزات وى، مورد ترغيب و توصيه خداوند

قل لا أقول لكم . .. أفلاتتفكرون

از مصاديق مهم و بارز مذكور در آيه، محدوده قدرت و وظايف

پيامبر(ص) است كه جمله {أفلا تتفكرون} همه مردم را به تفكر درباره آن فرا مى خواند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 128 - 13

13 - خداوند ترغيب كننده انسان به بهره گيرى از عقل و به كار گرفتن آن

أفلم يهد . .. إنّ فى ذلك لأي_ت لأُولى النهى

ذيل اين آيه كه خردمندان را مى ستايد، گوياى مطلب ياد شده است و نيز فاء عاطفه در صدر آن، عطف بر مقدرى است كه ذيل آيه گوياى آن است و در حقيقت، استفهام توبيخى بر آن داخل شده و {لم يهد} تفريع بر آن است. تقدير كلام چنين بوده است: {أفلم يتفكروا فلم يهد...} (آيا انديشه نكردند؟! و آيا پس از انديشيدن، هلاكت پيشينيان، آنان را هدايت نكرد؟)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 10 - 8

8- خداوند ، انسان را به تعقل و انديشه در معارف قرآن ، فراخوانده و ترغيب مى كند .

أفلاتعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 43 - 5

5 - تشويق خداوند ، به كسب دانش و خردورزى جهت دريافت دقايق قرآن كريم

و ما يعقلها إلاّ الع_لمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 71 - 2

2 - تشويق خداوند به تأمل و انديشه در جلوه هاى قدرت الهى در طبيعت ( مانند شتر ، گاو و گوسفند )

أوَلم يروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أيدينا أنع_مًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39

- 9 - 14

14 - برانگيختن فكر و انديشه و تشويق به تفكر و انديشيدن ، از روش هاى تربيتى قرآن

قل هل يستوى الذين يعلمون و الذين لايعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 4 - 2

2- قرآن ، درصدد تحريك مشركان ، براى انديشيدن به پوچى و ناتوانى معبود هاى دروغينشان

قل أرءيتم ما تدعون من دون اللّه أرونى ماذا خلقوا

تعبير {أرأيتم} چه به معناى {أخبرونى} باشد و چه به معناى سؤال از نگريستن; دعوت براى انديشيدن در ماهيت پوچ بت ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 17 - 7

7 - ترغيب مردم از سوى خداوند ، براى انديشه در قرآن

و لقد يسّرنا القرءان للذّكر فهل من مدّكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 58 - 4

4 - تشويق منكران معاد از سوى خداوند ، به مطالعه در فرايند پيدايش انسان از منى

أفرءيتم ما تمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 3 - 6

6 - تشويق و ترغيب خداوند ، به نگاه ژرف در مبدأ پيدايش جهان و نظم و هماهنگى ميان آنها

ما ترى فى خلق الرحم_ن من تف_وت ثمّ ارجع البصر هل ترى من فطور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 4 - 1

1 - تشويق و ترغيب خداوند به تأمل و نگاه مكرر و ژرف تر ، در آفرينش جهان و نظم و انسجام موجود در آن

الذى خلق سبع سم_وت .

.. ثمّ ارجع البصر كرّتين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 15 - 7

7 - نوح ( ع ) ، قوم خود را به انديشه و مطالعه درباره چگونگى و مبدأ آفرينش جهان ، به منظور پى بردن به عظمت خداوند تشويق و تحرض مى كرد .

ألم تروا كيف خلق اللّه سبع سم_وت طباقًا

تعبير {ألم تروا كيف. ..}، مى تواند براى تشويق و تحريض ادا شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 16 - 6

6 - نوح ( ع ) ، قومش را به انديشه و مطالعه درباره چگونگى آفرينش ماه و خورشيد ، به منظور پى بردن به عظمت خداوند تشويق و تحريض مى كرد .

ألم تروا كيف . .. و جعل القمر فيهنّ نورًا و جعل الشمس سراجًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 18 - 1

1 - خداوند ، ترغيب كننده انسان ها به انديشه و دقت در نخستين عنصر آفرينش خود

من أىّ شىء خلقه

تشويق به تعقل در سخن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 1 - 4

4 - برانگيختن مخاطب به دقت در گفتار و تشويق او به شنيدن گزارش ، روشى مطلوب در شيوه اطلاع رسانى است .

هل أتي_ك

تشويق به تعلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 1 - 5

5 - تشويق خداوند ، به سوادآموزى و كسب علم و معرفت

و القلم و ما يسطرون

تشويق به

تعليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 1 - 8

8 - مبارزه با بى سوادى و ترغيب به دانش آموزى و نوشتن و خواندن ، داراى اولويت نخست در برنامه هدايتى و تربيتى جامعه اسلامى

و القلم و ما يسطرون

برداشت ياد شده، با توجه به اين حقيقت است كه اين آيه، در دوره نخستين بعثت در مكه نازل شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 10 - 6

6 - خداوند ، با بيان هدايت هاى خويش به پيامبر ( ص ) و رهانيدن آن حضرت از ناآگاهى ها ، او را به آموختن دانسته هاى خود به جويندگان آن تشويق كرد .

و وجدك ضالاًّ فهدى . .. و أمّا السائل فلاتنهر

تشويق به تعليم قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 12 - 2

2 - آشنايى با معارف قرآن ، امرى ضرورى و مورد ترغيب از سوى خداوند

فمن شاء ذكره

تشويق به تفكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 69 - 20

20- تشويق و فراخوانى خداوند به تفكر و انديشه در طبيعت براى شناخت حقايق الهى

إن فى ذلك لأية لقوم يتفكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 11 - 1

1 - پيامبر ( ص ) مأمور توجه دادن كافران و مشركان بر آفرينش انسان و جهان و ترغيب آنان به تأمل و تفكر درباره آنها

فاستفتهم أهم أشدّ خلقًا أم من خلقنا

استفتا و پرسش در آيه

شريفه، براى ترغيب به تفكر و تأمل است; نه براى پرسش و استفتاى حقيقى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 9 - 14

14 - برانگيختن فكر و انديشه و تشويق به تفكر و انديشيدن ، از روش هاى تربيتى قرآن

قل هل يستوى الذين يعلمون و الذين لايعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 82 - 1

1 - تشويق جهان گردى و سير در زمين از سوى خدا ، به منظور تفكر و نظاره كردن در سرگذشت پيشينيان و آثار به جاى مانده از تمدن و قدرت آنان

أفلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 13 - 11

11 - تشويق انسان ، از سوى خداوند به تفكر و انديشه

إنّ فى ذلك لأي_ت لقوم يتفكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 16 - 2

2 - ترغيب مردم از سوى خداوند ، براى انديشه كردن در سرنوشت هلاكت بار قوم نوح

كذّبت قبلهم قوم نوح . .. فكيف كان عذابى و نذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 18 - 3

3 - ترغيب مردم از سوى خداوند ، براى تأمل در سرنوشت هلاكت بار قوم عاد

كذّبت عاد فكيف كان عذابى و نذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 21 - 2

2 - ترغيب مردم از سوى خداوند ، براى تأمل در سرنوشت

هلاكت بار قوم عاد

كذّبت عاد . .. فكيف كان عذابى و نذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 22 - 7

7 - ترغيب مردم از سوى خداوند ، براى انديشه در قرآن

و لقد يسّرنا القرءان للذّكر فهل من مدّكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 30 - 1

1 - ترغيب مردم از سوى خداوند ; براى تأمل در سرنوشت هلاكت بار قوم ثمود

كذّبت ثمود بالنّذر . .. فكيف كان عذابى و نذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 32 - 7

7 - ترغيب مردم از سوى خداوند ، براى انديشه در قرآن

و لقد يسّرنا القرءان . .. فهل من مدّكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 40 - 7

7 - ترغيب مردم از سوى خداوند براى انديشه در قرآن

و لقد يسّرنا القرءان للذّكر فهل من مدّكر

تشويق به تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 179 - 27

27 _ وعده و تضمين پاداش ، از روش هاى قرآن براى تشويق به ايمان و تقوا

و ان تؤمنوا و تتّقوا فلكم اجر عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 129 - 11

11 _ ترغيب شوهران از سوى خداوند به رعايت تقوا در محيط خانواده

و إن تصلحوا و تتقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 26 - 11

11 _ برشمردن نعمتها

و ترغيب به تقوا، از رهنمودهاى پندآميز خداوند

ذلك من ءايت الله لعلهم يذكرون

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از {آيات الله} جملات قرآن و محتواى آنها باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 13 - 13

13 - ترغيب انسان از سوى خداوند ، به كسب تقواى هر چه بيشتر

إنّ أكرمكم عند اللّه أتقي_كم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 35 - 6

6 - تشويق انسان ها از سوى خداوند ، براى گرايش به تقوا

و أُزلفت الجنّة للمتّقين . .. ادخلوها بسل_م ... لهم ما يشاءون فيها و لدينا مزيد

تشويق به تكامل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 2 - 14

14 - تشويق و ترغيب خداوند به تلاش ، براى بهتر شدن ، تكامل يافتن و بسنده نكردن به وضعيت موجود

ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً

تشويق به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 154 - 10

10 - ترغيب اهل ايمان به انجام تكاليف الهى با بيان پشتوانه فكرى آن تكاليف ، از روش هاى قرآن است .

و لاتقولوا لمن يقتل فى سبيل اللّه أموت بل أحياء

خداوند پس از فراخوانى مردم به صبر در راه ايمان و تحمل مشكلات آن - كه جلوه بارز آن، پيكار و كشته شدن است - با بيان اين واقعيت كه كشته شدگان راه خدا از حياتى ويژه برخوردارند، انديشه نيست شدن شهيدان را نفى كرده تا اهل ايمان دستوراتش را (پيشه كردن صبر در راه دين

و . ..) به شايستگى انجام دهند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 - 32

32 _ بهره بردارى از سرشت سودجويى انسان ، از روش هاى قرآن براى ترغيب به انجام تكاليف

قل متاع الّدنيا قليل و الاخرة خير لمن اتّقى

تشويق به تلاش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 6 - 6

6 - خداوند ، انسان ها را ، به تلاش و كوشش هرچه بيشتر در راه او ، تشويق كرده و مى كند .

و من ج_هد فإنّما يج_هد لنفسه إنّ اللّه لغنىّ عن الع_ملين

توجه دادن به بى نيازى خدا از حاصل تلاش انسان ها و نيز يادآورى اين نكته كه دستاورد تلاش هركسى، به خودش باز مى گردد، مى تواند تشويق و تحريض به تلاش و كوشش در راه خدا باشد.

تشويق به توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 222 - 18

18 _ ترغيب و تشويق الهى ، به توبه و پاكيزگى

ان اللّه يحب التوابين و يحب المتطهرين

از اهداف اشاره به محبّت الهى نسبت به پاكيزگان و توبه كنندگان، تشويق انسانها به توبه و پاكيزگى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 135 - 7

7 _ ترغيب گناهكاران به توبه و استغفار از پيشگاه خداوند

و الّذين اذا فعلوا فاحشة . .. فاستغفروا لذنوبهم و من يغفر الذّنوب الّا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 17 - 5

5 _ تشويق گناهكاران

به توبه و تأخير نينداختن آن

انّما التّوبة على اللّه للّذين يعملون السّوء بجهالة ثمّ يتوبون من قريب

خداوند با اعلام پذيرش حتمى توبه به شرط تأخير نينداختن آن، گنهكاران را به چنين توبه اى تشويق كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 39 - 12

12 _ خداوند ، ترغيب كننده ستمكاران و گنهكاران به توبه و اصلاح خويش ( خودسازى )

فمن تاب . .. فإنّ اللّه يتوب عليه إنّ اللّه غفور رحيم

توجه دادن ستمكاران به مغفرت، رحمت و توبه پذيرى خداوند مى تواند به منظور ترغيب آنان به توبه و اصلاح باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 74 - 8

8 _ لزوم توجه دادن خطاكاران به رحمت و آمرزش گسترده الهى براى ترغيب آنان به توبه و استغفار

افلا يتوبون . .. و اللّه غفور رحيم

هدف از يادآورى صفت آمرزندگى خداوند و رحمت گسترده او پس از فراخوانى خطاكاران به بازگشت و توبه، ترغيب آنان به استغفار مى باشد و اين درسى است براى همه كسانى كه خواهان توبه و بازگشت انسانها بسوى خداوند هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 3 - 7

7 _ توصيه و تشويق الهى به عموم مشركان عهدشكن ، مبنى بر توبه و بازگشت به اسلام در ظرف چهار ماه مهلت داده شده به آنان

فسيحوا فى الأرض أربعة أشهر . .. و أذن من اللّه ... فإن تبتم فهو خير لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 27

- 5

5 _ ايجاد انگيزه و اميد از جانب خداوند در مؤمنان خطاكار و نيز كافران ، براى توبه و بازگشت به حق

ثم يتوب اللّه . .. و اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 104 - 8

8 _ ترغيب گنهكاران از سوى خدا به توبه كردن از خطاهايشان و نيز دادن صدقه ( زكات ) در راه خدا و اميدوار بودن به پذيرفته شدن آن

أن اللّه هو يقبل التوبة عن عباده و يأخذ الصدقت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 53 - 16

16 - ترغيب گنه كاران ، به توبه و استغفار از سوى خداوند

ي_عبادى الذين أسرفوا . .. لاتقنطوا من رحمة اللّه... إنّه هو الغفور الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 3 - 3

3-ترغيب و تشويق خداوند به توبه و دست برداشتن گنه كاران از گناه

غافر الذنب و قابل التوب

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام ترغيب و تشويق مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 7 - 21

21 - تشويق خطاكاران به توبه و پيمودن راه درست از سوى خداوند

فاغفر للذين تابوا و اتّبعوا سبيلك و قهم عذاب الجحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 25 - 4

4 - خداوند ، تشويق كننده كافران و مشركان به ر ها كردن شرك و بازگشت به توحيد و يكتاپرستى

و هو الذى يقبل التوبة

عن عباده

با توجه به آيات پيشين، مى توان گفت كه جمله {و هوالذى يقبل التوبة} دعوتى است از سوى خدا به عموم كافران و مشركان مبنى بر دست برداشتن از عبادت غيرخدا و بازگشتن به يكتاپرستى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 8 - 17

17- ترغيب كافران از سوى خداوند ، براى روى آورى به توبه و بازگشت به سوى او

أم يقولون افتري_ه . .. و هو الغفور الرحيم

تذكر خداوند به غفران و رحمت بى كران خويش، در حقيقت فراخوانى و دعوت مردم و حتى كافران، به توبه و استغفار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 5 - 5

5 - تشويق و ترغيب همسران خطاكار پيامبراكرم ( ص ) از سوى خداوند ، به توبه و هماهنگ كردن خود با شرايط و برنامه هاى زندگى آن حضرت

إن تتوبا إلى اللّه . .. عسى ربّه إن طلّقكنّ أن يبدّله أزوجًا خيرًا منكنّ

هشدار به طلاق و جايگزينى همسران ديگر _ پس از توصيه به توبه _ در حقيقت نوعى تشويق و ترغيب همسران خطاكار پيامبر(ص) به توبه و اصلاح رفتار خويش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 10 - 2

2 - نوح پيامبر ، مردم را به رغم مخالفت طولانى آنان ، به سوى توبه و بازگشت از راه باطل و روى آورى به خداى غفار تشويق و ترغيب مى كرد .

فقلت استغفروا ربّكم إنّه كان غفّارًا

فراخواندن به استغفار، در حقيقت دعوت به توبه و بازگشت از راه باطل گذشته است.

تشويق به توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 25 - 4

4 - خداوند ، تشويق كننده كافران و مشركان به ر ها كردن شرك و بازگشت به توحيد و يكتاپرستى

و هو الذى يقبل التوبة عن عباده

با توجه به آيات پيشين، مى توان گفت كه جمله {و هوالذى يقبل التوبة} دعوتى است از سوى خدا به عموم كافران و مشركان مبنى بر دست برداشتن از عبادت غيرخدا و بازگشتن به يكتاپرستى.

تشويق به تهجد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 113 - 8

8 _ ترغيب به عبادت و تلاوت آيات الهى ، ( قرآن و . . . ) در هنگام شب به همراه سجده

امّة قائمة يتلون ءايت اللّه ءاناء الّيل و هم يسجدون

تشويق به جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 244 - 7

7 _ توجّه و ايمان به علم مطلق خداوند ، برانگيزاننده آدمى براى اقدام به پيكار در راه او

و قاتلو فى سبيل اللّه و اعلموا انّ اللّه سميع عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 146 - 5

5 _ تشويق مسلمانان از سوى خداوند براى همگامى با پيامبر اسلام ( ص ) در جهاد و سرزنش آنان كه در برابر دشمنان دين ، ضعف و زبونى به خود راه دهند .

و كايّن من نبىّ قاتل معه ربيّون كثير فما وهنوا لما اصابهم فى سبيل اللّه

از اهداف يادآورىِ سلحشورى پيشينيان، تشويق مؤمنان به همگامى با پيامبر

اسلام (ص) است. و نيز سرزنش كسانى است كه در جنگ اُحُد، سستى كرده و از خود ضعف و زبونى نشان دادند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 169 - 15

15 _ تشويق و ترغيب به جهاد و شهادت در راه خدا

و لا تحسبنّ الّذين قتلوا فى سبيل اللّه امواتا بل احيآء عند ربّهم يرزقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 170 - 15

15 _ ترغيب به جهاد و شهادت در راه خدا

فرحين بما اتيهم اللّه من فضله . .. و لا هم يحزنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 172 - 13

13 _ تشويق خداوند به جهاد ، همراه با نيكوكارى و تقوا

الّذين استجابوا للّه . .. للّذين احسنوا منهم و اتّقوا اجر عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 175 - 18

18 _ ترغيب مؤمنان از سوى خداوند به رويارويى و جهاد با دشمنان دين

انّما ذلكم الشّيطان . .. فلا تخافوهم و خافون ان كنتم مؤمنين

جمله {اگر ايمان دارى از دشمنان دين نهراسيد}، خطاب به كسانى است كه مدعى ايمان هستند و به هدف ترغيب آنان به رويارويى با دشمن ايراد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 84 - 6

6 _ پيامبر ( ص ) ، مأمور برانگيختن و تشويق مؤمنان به جهاد در راه خدا

فقاتل فى سبيل اللّه . .. و حرّض المؤمنين

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 85 - 2،3

2 _ بهره مندى تشويق كنندگان به جهاد ، از نتايج اعمال مجاهدان

و حرّض المؤمنين . .. من يشفع شفاعة حسنة يكن له نصيب منها

به مقتضاى ارتباط بين اين آيه و آيه قبل، تشويق مسلمانان به جهاد، مى تواند مصداق مورد نظر از وساطت و شفاعت حسنه باشد. چون تحريض و تشويق براى جهاد در راه خدا، نوعى وساطت و سببيّت براى انجام آن است.

3 _ ارزشمندى تشويق مردم به جهاد در راه خدا

و حرّض المؤمنين . .. من يشفع شفاعة حسنة يكن له نصيب منها

چون تحريك مردم به جهاد، {شفاعة حسنة} ناميده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 95 - 16

16 _ ترغيب مؤمنان به جهاد و بذل مال و جان در راه خدا

لايستوى القاعدون . .. و المجاهدون ... فضّل اللّه المجاهدين على القاعدين اجراً عظ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 65 - 2

2 _ تشويق و تحريك اهل ايمان براى پيكار با كافران ، وظيفه اى الهى بر عهده پيامبر ( ص )

يأيها النبى حرض المؤمنين على القتال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 13 - 1،2

1 _ تشويق و تشجيع مسلمانان صدر اسلام به جنگ با مشركان پيمان شكن و توطئه گر عليه پيامبر ( ص )

ألا تقتلون قوماً نكثوا أيمنهم و همّوا بإخراج الرسول

2 _ تشويق و تشجيع مسلمانان به پيكار با سران شرك و كفر

فقتلوا أئمة الكفر . ..

ألا تقتلون قوماً نكثوا أيمنهم و همّوا بإخراج الرسول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 40 - 2

2 _ تهييج مسلمانان ، از سوى خداوند براى جهاد و يارى رساندن پيامبر ( ص )

إلا تنصروه فقد نصره اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 4 - 5

5 - تشويق و ترغيب مؤمنان صدراسلام از سوى خداوند ، به جهاد و پيكار در راه او

إنّ اللّه يحبّ الذين يق_تلون فى سبيله

تشويق به حق شنوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 73 - 4

4 _ پندپذيرى و حرف شنوى ، از اوصاف پسنديده و مورد تشويق خداوند

و الذين إذا ذكّروا بأي_ت ربّهم لم يخرّوا عليها صمًّا و عميانًا

تشويق به خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 197 - 10

10 _ ترغيب به انجام اعمال نيك در حج

فمن فرض فيهن الحجّ . .. و ما تفعلوا من خير يعلمه اللّه

تشويق به درك آيات آفاقى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 67 - 10

10- تشويق آدمى به شناخت طبيعت و آثار قدرت الهى ، از راه تعقل و خردورزى

و من ثمرت النخيل . .. إن فى ذلك لأية لقوم يعقلون

برداشت فوق، با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه داراى لحن و آهنگى تشويق و تحريص كننده است.

تشويق به دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 -

12 - 10

10_ نفوذ شيطان در انسان ها و ترغيب آنان به نفاق ، دروغ پردازى ، فريب كارى و طرح توطئه هاى شوم ، نمودى از دشمنى آشكار او با ايشان است .

إن الشيط_ن للإنس_ن عدو مبين . .. اقتلوا يوسف ... أرسله معنا غدًا يرتع و يلعب و إ

تشويق به دريانوردى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 32 - 15

15- خداوند ، مشوّق آدمى به فراگيرى كشتى رانى و دريانوردى و استفاده بهينه از دريا ها و رودها

و سخ_ّر لكم الفلك لتجرى فى البحر بأمره و سخ_ّر لكم الأنه_ر

معنا و مفهوم تسخير دريا و كشتى براى انسان، فراهم بودن استعدادها و زمينه هاى لازم براى بهره گيرى است كه انسان بايد از اين استعدادها و زمينه ها با تلاش و كوشش علمى و . .. خود استفاده كند.

تشويق به دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 193 - 19

19 _ ترغيب مؤمنان از سوى خداوند به دعا و طلب آمرزش و همراهى با ابرار و حسن عاقبت

ربّنا فاغفرلنا ذنوبنا و كفّر عنّا سيّئاتنا و توفّنا مع الابرار

ستايش خردمندان به ويژگيهاى ياد شده، به اين منظور است كه مؤمنان هم، خواستار موارد ياد شده باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 194 - 10

10 _ ترغيب مؤمنان از سوى خداوند به دعا و درخواست پاداش هاى موعود وى

ربّنا و اتنا ما وعدتنا على رسلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان -

25 - 65 - 9

9 _ تشويق خداوند به دعا و تضرع به درگاه الهى و درخواست رهايى از عذاب اخروى

و الذين يقولون ربّنا اصرف عنّا . .. إنّ عذابهاكان غرامًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 74 - 21

21 _ دعا براى صلاح و نيك شدن همسر و فرزندان و خيرخواهى براى ايشان ، از اوصاف بندگان خالص خدا و امرى پسنديده و مورد تشويق خداوند

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزوجنا و ذرّي_ّتنا قرّة أعين و اجعلنا للمتّقين إم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 75 - 5

5 - تشويق خداوند به ندا كردن او و حاجت بردن ، تنها به درگاه الهى

و لقد نادينا نوح فلنعم المجيبون

برداشت ياد شده از آهنگِ تشويق گونه آيه شريفه به دست مى آيد.

تشويق به دنياطلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 142 - 12

12 _ عن أبى جعفر(ع): ان اصحاب محمّد(ص) قالوا: يا رسول الله . .. إذا كنا عندك فذكرتنا و رغبتنا و جلنا و نسينا الدنيا و زهدنا ... فاذا خرجنا من عندك و دخلنا هذه البيوت و شممنا الاولاد و رأينا العيال و الاهل يكاد أن نحول عن الحال التى كنا عليها عندك ... فقال لهم رسول الله(ص): ... إن هذه خطوات الشيطان فيرغبكم فى الدنيا ... .

از امام باقر(ع) روايت شده كه ياران رسول خدا(ص) به آن حضرت عرض كردند: . .. هنگامى كه ما نزد شما هستيم و ما را متذكر مى كنيد و ترغيب

مى نمائيد احساس ترس مى كنيم و دنيا را فراموش كرده و زهد مىورزيم ... اما چون از نزد شما خارج مى شويم و به خانه هاى خود مى رويم و فرزندان و خانواده را مى بينيم، نزديك است از آن حال معنوى كه نزد شما داشتيم برگرديم ... رسول خدا(ص) فرمود: ... اين از گامهاى شيطان است كه شما را به دنيا ترغيب مى كند ... .

تشويق به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 4 - 13

13 - تشويق و ترغيب شدن مردم از سوى حضرت نوح ( ع ) ، به كسب دانش و شناخت حقايق و معارف الهى

لو كنتم تعلمون

تشويق به ذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 15

15 _ ترغيب مردم به يادآورى مداوم نعمت هاى الهى ، از وظايف مبلغان دين

اذكروا إذ جعلكم خلفاء . .. فاذكروا ءالاء اللّه

تشويق به ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 28 - 2

2 - ترغيب و برانگيخته شدن باغداران يمنى ، به تسبيح و ياد خدا از سوى برادر عاقل و معتدل خود

قال أوسطهم ألم أقل لكم لولا تسبّحون

{لولا} براى تحضيض و ترغيب است و تسبيح در اين آيه، به معناى ياد خداوند است; يعنى، {لولا تذكرون اللّه}.

تشويق به رعايت حقوق مساكين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 28 - 3

3 - ترغيب و برانگيخته شدن باغداران يمنى ، از سوى برادر عاقل

و معتدل خويش ، بر رعايت حقوق مستمندان و پرهيز از محروم ساختن آنان از محصولات باغ

أن لايدخلنّها اليوم عليكم مسكين . .. قال أوسطهم ألم أقل لكم لولا تسبّحون

تشويق به زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 104 - 8

8 _ ترغيب گنهكاران از سوى خدا به توبه كردن از خطاهايشان و نيز دادن صدقه ( زكات ) در راه خدا و اميدوار بودن به پذيرفته شدن آن

أن اللّه هو يقبل التوبة عن عباده و يأخذ الصدقت

تشويق به زهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 23 - 8

8- تشويق به دل نبستن به امكانات دنيوى ، در عين خلق شدن آنها براى انسانها

و أرسلنا الري_ح لوقح فأنزلنا من السّماء ماء فأسقين_كموه و ما أنتم له بخ_زنين . و

ذكر {نحن الوارثون}، پس از آياتى كه در آنها امكانات خدادادى براى انسان مطرح شده است، مى تواند به خاطر نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 12

12 - مؤمن آل فرعون ، مردم را به دل نبستن به دنيا ، آخرت خواهى ، ترك رفتار زشت و انجام عمل صالح توأم با ايمان ، ترغيب مى كرد .

ي_قوم إنّما ه_ذه الحيوة الدنيا مت_ع . .. من عمل سيّئة ... و من عمل ص_لحًا ... ير

گفته هاى مؤمن آل فرعون با مردم و فرعونيان، در مقام دعوت و تبليغ بود; چنان كه آيه بعد (مالى أدعوكم إلى النجاة . ..) تأييدكننده همين مطلب است.

تشويق به

سجده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 6 - 4

4 - تشويق انسان ها از سوى خداوند ، به سجده و فرمانبرى از قوانين الهى ، همچون ديگر موجودات طبيعت

و النجم و الشجر يسجدان

ذكر سجده و فرمانبرى ستارگان و گياهان براى خداوند، مى تواند به منظور تشويق و برانگيختن بشر به پيروى از قوانين الهى و خضوع در برابر آن، ادا شده باشد.

تشويق به سخن پسنديده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 54 - 9

9- ترغيب مشركان از سوى خدا ، به ر ها كردن شيوه هاى خصمانه و انتخاب بهترين سخنان در برخورد با پيامبر ( ص ) و قرآن

قل لعبادى يقولوا التى هى أحسن . .. إن يشأ يرحمكم أو إن يشأ يعذّبكم

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مراد از {عبادى} در آيه قبل و مخاطب در اين آيه، مشركان باشند و خداوند از آنان خواسته است كه در برخورد با پيامبر(ص) و مؤمنان، بهترين سخنان را برگزينند و از خصومت با آنان دست بردارند.

تشويق به سلوك سبيل الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 7 - 21

21 - تشويق خطاكاران به توبه و پيمودن راه درست از سوى خداوند

فاغفر للذين تابوا و اتّبعوا سبيلك و قهم عذاب الجحيم

تشويق به سياحت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 11 - 1

1 _ پيامبر اكرم(ص) مأمور ترغيب مردم به سير در زمين و تدبر در سرانجام تكذيب كنندگان

پيامبران الهى

قل سيروا فى الأرض ثم انظروا كيف كان عقبة المكذبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 109 - 9

9_ خداوند ، فراخوان مردم به گشت و گذار در مناطق زمين براى مشاهده عاقبت و فرجام تكذيب كنندگان پيامبران

أفلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 42 - 1

1 - پيامبر ( ص ) مأمور به تشويق مردم براى سير و سفر در زمين ، جهت مطالعه در سرگذشت پيشينيان

قل سيروا فى الأرض فانظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 21 - 1

1 - جهان گردى و سير در زمين ، به منظور تفكر و نظاره كردن در سرگذشت پيشينيان و آثار به جامانده از تمدن و قدرت آنان ، مورد تشويق خداوند

أَوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين كانوا من قبلهم

تشويق به شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 169 - 9

9 - شيطان ، وادار كننده انسان ها به شركورزى و ترغيب كننده آنها به دوستى با سران شرك و پيروى از آنان *

و من الناس من يتخذ من دون اللّه أنداداً . .. إنما يأمركم بالسوء و الفحشاء

از مصداقهاى مورد نظر براى {سوء} و {فحشاء} به قرينه آيات قبل، شرك ورزى و . .. است.

تشويق به شكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 -

12 - 12

12 - نعمت بهرهورى از دريا ، موهبتى الهى براى انسان و مشوق او براى شكر و سپاس به درگاه حق

سخّر لكم . .. و لعلّكم تشكرون

{لعلّكم} عطف بر {لتجرى} است و همان گونه كه {لتجرى} و {لتبتغوا} غايت فعل {سخّر} به شمار مى آيند; {لعلّكم} نيز معناى غايت را افاده مى كند.

تشويق به شكر نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 14 - 10

10- بيان تسخير دريا از سوى خداوند و نعمت هاى فراوان آن براى ترغيب انسان به شكرگزارى است .

سخ_ّر البحر لتأكلوا منه . .. و لتبتغوا من فضله و لعلّكم تشكرون

تشويق به شهادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 169 - 15

15 _ تشويق و ترغيب به جهاد و شهادت در راه خدا

و لا تحسبنّ الّذين قتلوا فى سبيل اللّه امواتا بل احيآء عند ربّهم يرزقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 170 - 15

15 _ ترغيب به جهاد و شهادت در راه خدا

فرحين بما اتيهم اللّه من فضله . .. و لا هم يحزنون

تشويق به صبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 200 - 5

5 _ مؤمنان ، موظّفند يكديگر را به صبر و شكيبايى در برابر مشكلات ترغيب كنند .

يا ايّها الّذين امنوا اصبروا و صابروا

به نظر مى رسد الف مفاعله در {صابروا}، براى متعدّى كردن {صَبَرَ} به كار رفته باشد ; بنابراين {صابروا}، يعنى ديگران را به صبر

واداريد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 34 - 5

5 _ ترغيب و دعوت پيامبر(ص) و مؤمنان از جانب خداوند به صبر و پايدارى در برابر مخالفان

و لقد كذبت رسل من قبلك فصبروا . .. حتى أتهم نصرنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49 - 9

9_ از هدف هاى بيان سرگذشت نوح ( ع ) در قرآن ، ترغيب پيامبر ( ص ) و اهل ايمان به صبر و مقاومت است .

تلك من أنباء الغيب نوحيها إليك . .. فاصبر إن الع_قبة للمتقين

خداوند، با تفريع جمله {إصبر. ..} به وسيله حرف {فاء} بر نقل داستان نوح(ع) ، به اين نكته اشاره مى كند كه: مقصود از شرح ماجراى حضرت نوح (ع) ، قصه سرايى نيست; بلكه هدف از آن ، هدايت و تربيت مخاطبان قرآن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 31 - 5

5 _ تشويق پيامبر ( ص ) و مؤمنان از سوى خدا ، به صبر و پايدارى در برابر دشمنان تبه كارشان همچون انبياى گذشته

و كذلك جعلنا لكلّ نبىّ عدوًّا من المجرمين و كفى بربّك هاديًا و نصيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 4 - 5

5 - ترغيب پيامبر ( ص ) از سوى خداوند به صبر و پايدارى در انجام رسالت خويش ، به رغم تكذيب و مخالفت كافران و مشركان

و إن يكذّبوك فقد كذّبت رسل من قبلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

15 - فاطر - 35 - 25 - 5

5 - ترغيب پيامبر ( ص ) از سوى خداوند به صبر و پايدارى در انجام رسالت خويش ، به رغم تكذيب و مخالفت كافران و مشركان

و إن يكذّبوك فقد كذّب الذين من قبلهم جاءتهم رسلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 10 - 21

21 - تشويق و ترغيب خداوند به صبر و تحمل سختى ها و مشكلات ناشى از هجرت

و أرض اللّه وسعة إنّما يوفّى الص_برون أجرهم بغير حساب

تشويق به صدقات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 104 - 8

8 _ ترغيب گنهكاران از سوى خدا به توبه كردن از خطاهايشان و نيز دادن صدقه ( زكات ) در راه خدا و اميدوار بودن به پذيرفته شدن آن

أن اللّه هو يقبل التوبة عن عباده و يأخذ الصدقت

تشويق به صدقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 281 - 8

8 _ توجه به قيامت و خوف از آن ، بازدارنده آدمى از اعمال ناشايست ( ربا و . . . ) و ترغيب كننده او به اعمال شايسته ( انفاق ، صدقه و . . . )

يا ايّها الّذين امنوا اتّقوا اللّه و ذروا ما بقى من الرّبوا . .. و ان تصدقوا خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 114 - 2

2 _ ارزش والاى نجوا ها و مذاكرات محرمانه ، به انگيزه وادار نمودن ديگران به صدقه و دعوت به كار

نيك و اصلاح ميان مردمان

لا خير فى كثير من نجويهم الا من امر بصدقة او معروف او اصلح بين الناس

تشويق به صلوات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 56 - 9

9 - تشويق خداوند ، مؤمنان را به اهداى درود و سلام بر پيامبر ( ص )

إنّ اللّه و مل_ئكته يصلّون على النبىّ ي_أيّها الذين ءامنوا صلّوا عليه و سلّموا

ذكر {إنّ اللّه و ملائكته يصلّون. ..} به عنوان پيش درامد فرمان {صلّوا} و {سلّموا} مى تواند به منظور اين حقيقت باشد كه مؤمنان، توجه به اين پيدا كنند كه خدا و فرشتگان بر پيامبر(ص) درود مى فرستند تا آنان، تشويق به آن بشوند.

تشويق به طبيعت شناسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 67 - 10

10- تشويق آدمى به شناخت طبيعت و آثار قدرت الهى ، از راه تعقل و خردورزى

و من ثمرت النخيل . .. إن فى ذلك لأية لقوم يعقلون

برداشت فوق، با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه داراى لحن و آهنگى تشويق و تحريص كننده است.

تشويق به طلاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 130 - 6

6 _ طلاق و جدايى زن و شوهر ناسازگار _ على رغم چشم پوشى هر يك از برخى حقوق زناشويى _ ، مورد ترغيب و تشويق خداوند

و إن تصلحوا و تتقوا . .. و إن يتفرقا يغن اللّه كلا من سعته

{يغن اللّه} كه حاكى از وعده الهى به رفع نيازهاى زن و شوهر در صورت جدايى است، دلالت

بر تشويق به طلاق دارد.

تشويق به عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 113 - 8

8 _ ترغيب به عبادت و تلاوت آيات الهى ، ( قرآن و . . . ) در هنگام شب به همراه سجده

امّة قائمة يتلون ءايت اللّه ءاناء الّيل و هم يسجدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 172 - 6

6 _ عبادت وبندگى خداوند ، مقامى والا و مورد ترغيب او

لن يستنكف المسيح ان يكون عبداً للّه و لاالملئكة المقربون

بيان اين حقيقت كه پيامبر عظيم الشأن چون مسيح(ع) و فرشتگانى بلند مرتبه، همواره بندگى خدا را مى كنند و از آن ابايى ندارند، مى تواند به منظور ترغيب انسانها به بندگى خدا و اشاره به بلندى اين مقام باشد.

تشويق به عبرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 86 - 16

16 _ ترغيب مردم به عبرت گرفتن از فرجام شوم فسادگران تاريخ ، از وظايف مبلغان دين

قال . .. و أنظروا كيف كان عقبة المفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 44 - 10

10- آگاه شدن از تاريخ امت ها و تمدن ها و درس آموختن از آن ، امرى پسنديده و مورد ترغيب خداوند

أفلايرون أنّا نأتى الأرض ننقصها من أطرافها

ماده {رؤيت} هرگاه به دو مفعول متعدى شود، به معناى {علم} خواهد بود (لسان العرب) و در اين آيه به همين معنا به كار رفته است; زيرا جمله {أنّا نأتى. ..} به تأويل مصدر رفته

و جانشين دو مفعول شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 30 - 3

3 - تشويق و ترغيب شدن فرعونيان از سوى مؤمن آل فرعون ، به عبرت گيرى و درس آموزى از سرگذشت هلاكت بار اقوام و احزاب كافر پيشين

و قال الذى ءامن ي_قوم إنّى أخاف عليكم مثل يوم الأحزاب

تشويق به عبرت پذيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 73 - 4

4 _ پندپذيرى و حرف شنوى ، از اوصاف پسنديده و مورد تشويق خداوند

و الذين إذا ذكّروا بأي_ت ربّهم لم يخرّوا عليها صمًّا و عميانًا

تشويق به عبوديت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 173 - 17

17 _ تشويق و تهديد ، از روش هاى قرآن براى هدايت انسان ها به عبادت و بندگى خدا

فاما الذين ءامنوا . .. و اما الذين استنكفوا و استكبروا فيعذبهم

تشويق به عفو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 92 - 11

11 _ گذشت خانواده مقتول از ديه ، امرى پسنديده و مورد ترغيب خداوند

الّا ان يصدّقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 149 - 4،10

4 _ ترغيب مؤمنان از سوى خداوند ، به گذشت از كسانى كه به ايشان بدى كرده اند .

إن تبدوا . .. أو تعفوا عن سوء فإنّ اللّه كان عفواً قديراً

10 _ خداوند با حفظ حق انتقام براى ستمديدگان ، آنان را به عفو و گذشت تشويق كرده است .

لايحب

اللّه الجهر بالسوء . .. أو تعفوا عن سوء فإنّ اللّه كان عفواً قديراً

جمله {ان تبدوا . .. او تعفوا}، مى تواند تكميل و توضيح {الا من ظلم} باشد. يعنى در عين اينكه براى مظلوم جايز است تا ماهيت ظالم را افشا كند، ولى بهتر است آبروى او را حفظ كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 45 - 14

14 _ ترك انتقام و گذشت از حقوق شخصى ، امرى پسنديده و مورد ترغيب خداوند

فمن تصدق به فهو كفارة له

تشويق به عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 171 - 6

6 _ وعده پاداش و تضمين آن ، از روش هاى قرآن براى ترغيب مردم به ايمان و عمل

انّ اللّه لا يضيع اجر المؤمنين

تشويق به عمل پسنديده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 89 - 7

7 - پايبند ساختن بشر به نيكى ها و ارزش ها ، عصاره پيام وحى و دعوت قرآن

من جاء بالحسنة فله خير منها

از اين كه خداوند به جاى هر عمل خاصى، عنوان {الحسنة} را برگزيده و آن را ملاك اصلى رستگارى انسان معرفى كرده است، استفاده مى شود كه همه تكاليف و رهنمودهاى دين، در حقيقتى به نام {حسنه} خلاصه مى شود و وحى الهى با تشويق و رهنمود به نيكى ها، درصدد پايبند ساختن انسان به آنها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 4 - 17

17 - تشويق انسان ها ، به انجام

كار هاى شايسته و نويد پاداش به آنان از سوى خداوند

و اللّه بما تعملون بصير

تشويق به عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 111 - 8

8 _ لزوم بهره گيرى از ابزار هاى تشويق ( پاداش و . . . ) در گرايش دادن انسان ها به اطاعت خدا و هر كار نيك

إن اللّه اشترى . .. بأن لهم الجنة

اينكه خداوند مؤمنان را با نويد بهشت، به جهاد تشويق كرده است، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 18 - 8

8 - بهره جستن از خصلت نفع طلبى انسان ها ، از روش هاى قرآن براى تشويق آنان به كار هاى خير و انفاق در راه خداوند

و أقرضوا اللّه . .. يض_عف لهم و لهم أجر كريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 35،38

35 - توصيه و ترغيب خداوند به انجام دادن كار هاى خير ، پيش از فرا رسيدن مرگ

و ما تقدّموا لأنفسكم من خير تجدوه عند اللّه هو خيرًا و أعظم أجرًا

38 - بهره جستن از خصلت نفع طلبى انسان ها ، از روش هاى قرآن براى تشويق آنان به انفاق در راه خدا و انجام دادن كار هاى خير

و ءاتوا الزكوة . .. و ما تقدّموا لأنفسكم من خير تجدوه عند اللّه هو خيرًا و أعظم

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه خداوند، با يادآورى پاداش بزرگ و فراوان، ايجاد انگيزه نموده و از خصلت نفع

طلبى انسان ها بهره جسته است.

تشويق به عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 272 - 18

18 _ بهره گيرى قرآن از خصلت نفع طلبى انسان ها ، در تشويق آنان به اعمال نيك

و ما تنفقوا من خير فلانفسكم . .. و ما تنفقوا من خير يوفّ اليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 277 - 5

5 _ نقش وعده پاداش و تضمين آن در ترغيب به عمل

لهم اجرهم عند ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 188 - 9

9 _ انتظار ستايش و تشويق در برابر انجام اعمال نيك ، ناپسند نيست . *

لا تحسبنّ الّذين . .. و يحبّون ان يحمدوا بما لم يفعلوا

با توجّه به مفهوم جمله {يحبّون . .. } (در برابر آنچه انجام نداده اند، خواهان ستايش هستند)، مى توان به دست آورد كه در صورت انجام كار نيك، توقع ستايش و تشويق ناپسند نباشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 127 - 25

25 _ اعتقاد به آگاهى خداوند از اعمال خير ، مشوق انسان به انجام آن نيكيها

و ما تفعلوا من خير فإنّ اللّه كان به عليماً

جمله {و ما تفعلوا . ..} به منظور ترغيب به اعمال خير بيان شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 9 - 3،6

3 _ ترغيب انسان ها از سوى خداوند به ايمان و عمل صالح

وعد اللّه الذين ءامنوا و

عملوا الصلحت

6 _ نويد به پاداش نيك ، از روش هاى قرآن براى تربيت انسان ها و ترغيب آنان به اعمال صالح

وعد اللّه . .. اجر عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 88 - 3

3- حاكميّت ذوالقرنين ، در جهت ترويج ايمان و عمل صالح بود .

قال . .. و أمّا من ءامن و عمل ص_لحًا فله جزاءً الحسنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 17 - 9

9 - خداوند ، انسان ها را به روى آوردن به انجام دادن عمل شايسته ، جهت نيل به سعادت اخروى تشويق كرده است .

فلاتعلم نفس ما أُخفى لهم . .. جزاء بما كانوا يعملون

اعلام مخفى بودن پاداش مؤمنان و وصف ناپذير بودنش برانگيزاننده انسان ها، جهت دستيابى به آن پاداش است و يادآورى جزاى عمل، مزيد بر تشويق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 40 - 12

12 - مؤمن آل فرعون ، مردم را به دل نبستن به دنيا ، آخرت خواهى ، ترك رفتار زشت و انجام عمل صالح توأم با ايمان ، ترغيب مى كرد .

ي_قوم إنّما ه_ذه الحيوة الدنيا مت_ع . .. من عمل سيّئة ... و من عمل ص_لحًا ... ير

گفته هاى مؤمن آل فرعون با مردم و فرعونيان، در مقام دعوت و تبليغ بود; چنان كه آيه بعد (مالى أدعوكم إلى النجاة . ..) تأييدكننده همين مطلب است.

تشويق به غزوه خيبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 -

15 - 5

5 - تشويق مسلمانان از سوى خدا ، براى شركت در جنگ خيبر

إذا انطلقتم إلى مغانم لتأخذوها

خداوند، حركت به سوى جنگ خيبر را حركت به سوى غنايم دريافتى دانسته است و بدين وسيله دو نكته را به مسلمانان يادآور شده است: 1_ پيروزى حتمى، 2_ دستيابى به غنايم. اين دو پيام بى ترديد در روحيه دادن به سپاه اسلام و تهييج آنان، نقش داشته است.

تشويق به فقرزدايى از جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 18 - 11

11 - كسانى كه در تنگناى اقتصادى به سر مى برند ، در صورت احترام به يتيمان و ترغيب ديگران به فقرزدايى از جامعه ، نزد خداوند گرامى بوده و از حقارت و خوارى مبرّا خواهند بود .

فيقول ربّى أه_نن . كلاّ بل لاتكرمون اليتيم . و لاتح_ضّون على طعام المسكين

تشويق به كار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 21

21 _ تلاش براى تجارت و امرار معاش ، امرى پسنديده و مورد ترغيب خداوند

يبتغون فضلا من ربهم

از اينكه تجارت و به دست آوردن درآمدهاى مادى در رديف جلب رضايت الهى قرار گرفته است، برداشت فوق به دست مى آيد.

تشويق به كتابت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 1 - 4،8

4 - تشويق خداوند ، به نويسندگى و نوشتن مطالب

و القلم و ما يسطرون

مطلب ياد شده، از سوگند خداوند به دست مى آيد.

8 - مبارزه با بى سوادى و ترغيب به دانش آموزى و نوشتن و خواندن ،

داراى اولويت نخست در برنامه هدايتى و تربيتى جامعه اسلامى

و القلم و ما يسطرون

برداشت ياد شده، با توجه به اين حقيقت است كه اين آيه، در دوره نخستين بعثت در مكه نازل شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 4 - 10

10 - نويسندگى هنرى مطلوب و مورد ترغيب از آغاز ظهور اسلام

الذى علّم بالقلم

نزول اين آيات در نخستين ساعات بعثت، گوياى برداشت ياد شده است.

تشويق به كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 106 - 9

9- ممنوعيت تقيه و اظهار لفظى كفر ، براى كسانى كه عمل آنان راه گرايش به كفر را براى ديگران بگشايد . *

و ل_كن من شرح بالكفر صدرًا

برداشت فوق، بر اين احتمال استوار است كه {لكن} استدراك از {من أكره} باشد; يعنى، در شرايط اكراه تقيه جايز است مگر براى كسى كه تقيه وى موجب شود كه مؤمنان ديگر در ايمان سست شوند و به كفر گرايش پيدا كنند.

تشويق به گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 169 - 1

1 - شيطان ، با وسوسه هاى خويش انسان ها را به كار هاى بد و شنيع ( گناهان كوچك و بزرگ ) ترغيب مى كند .

إنما يأمركم بالسوء و الفحشاء

{امر} به معناى فرمان دادن است و در آيه شريفه - به مناسبت حكم و موضوع - مراد از آن وسوسه كردن و مانند آن مى باشد. {فحشا} به بدى و زشتى بيش از حد گفته مى شود كه مى توان از آن

به گناه بزرگ تعبير كرد و به قرينه مقابله، مراد از {سوء} گناه كوچك است.

تشويق به محافظت از ارزش ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 10 - 5

5- هجرت و گريز از محيط فاسد ، به منظور حفظ ايمان و ارزش ها ، كارى جوانمردانه و مورد تمجيد خداوند است .

إذ أوى الفتية إلى الكهف

تشويق به محافظت از ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 10 - 5

5- هجرت و گريز از محيط فاسد ، به منظور حفظ ايمان و ارزش ها ، كارى جوانمردانه و مورد تمجيد خداوند است .

إذ أوى الفتية إلى الكهف

تشويق به مطالعه آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 27 - 1

1 - تشويق و ترغيب خداوند به مطالعه و دقت نظر در مظاهر طبيعت ; چون نزول باران و چگونگى پيدايش انواع ميوه ها

ألم تر أنّ اللّه أنزل من السماء ماء فأخرجنا به ثمرت مختلفًا ألونها

{ثمرة} (مفرد {ثمرات}) به معناى ميوه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 3 - 7

7 - تشويق انسان از سوى خداوند ، به مطالعه و تأمل در نظام طبيعت به انگيزه حق جويى و حق پذيرى

إنّ فى السم_وت و الأرض لأي_ت للمؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 3 - 6

6 - تشويق و ترغيب خداوند ، به نگاه ژرف در مبدأ پيدايش جهان و نظم و هماهنگى ميان

آنها

ما ترى فى خلق الرحم_ن من تف_وت ثمّ ارجع البصر هل ترى من فطور

تشويق به مطالعه تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 11 - 2

2 _ برانگيختن مردم به بررسى و مطالعه تاريخ امتهاى پيشين و پندگيرى از آن، وظيفه مبلغان دين

قل سيروا فى الأرض ثم انظروا

فعل امر {قل} خطاب به پيامبر(ص) است كه آن حضرت را موظف به ترغيب مردم به بررسى و مطالعه در تاريخ كرده است. اين وظيفه، از نظر ملاك، اختصاصى به پيامبر(ص) ندارد، بلكه وظيفه اى همگانى، مخصوصاً براى مبلغان دين، است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 44 - 10

10- آگاه شدن از تاريخ امت ها و تمدن ها و درس آموختن از آن ، امرى پسنديده و مورد ترغيب خداوند

أفلايرون أنّا نأتى الأرض ننقصها من أطرافها

ماده {رؤيت} هرگاه به دو مفعول متعدى شود، به معناى {علم} خواهد بود (لسان العرب) و در اين آيه به همين معنا به كار رفته است; زيرا جمله {أنّا نأتى. ..} به تأويل مصدر رفته و جانشين دو مفعول شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 5 - 9

9 - تشويق و ترغيب مردم از سوى خداوند ، به مطالعه و تأمل در سرنوشت هلاكت بار جوامع كفرپيشه گذشته

ألم يأتكم نبؤا الذين كفروا من قبل . .. لهم عذاب أليم

استفهام در {ألم يأتكم. ..}، ضمن آن كه براى تقرير مسأله است، براى تشويق و ترغيب نيز مى باشد.

تشويق به مطالعه خلقت انسان

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 36 - 4

4 - ترغيب خداوند ، به مطالعه درباره آفرينش انسان و هدف و فلسفه زندگى او

أيحسب الإنس_ن أن يترك سدًى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 1 - 3

3 - ترغيب خداوند ، به مطالعه در مبدأ پيدايش انسان و نعمت وجود او در جهان هستى

هل أتى على الإنس_ن حين من الدهر لم يكن شيئًا مذكورًا

آغاز شدن سوره با طرح مسأله پيدايش انسان در برهه اى از زمان، مى تواند به منظور جلب توجه انسان ها، به اين مسأله و ترغيب آنان به مطالعه درباره آن باشد.

تشويق به مطالعه زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 25 - 2

2 - تشويق خداوند ، به مطالعه درباره زمين و چگونگى آفرينش آن براى انسان ها

ألم نجعل الأرض كفاتًا

تشويق به مطالعه قصه قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 8 - 3

3 - ترغيب خداوند ، به مطالعه سرگذشت تكذيب گرانى همچون قوم عاد و ثمود و درس آموزى از آن

فهل ترى لهم من باقية

مطلب ياد شده، از تعبير {فهل ترى} استفاده مى شود.

تشويق به مطالعه قصه قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 8 - 3

3 - ترغيب خداوند ، به مطالعه سرگذشت تكذيب گرانى همچون قوم عاد و ثمود و درس آموزى از آن

فهل ترى لهم من باقية

مطلب ياد شده، از تعبير {فهل ترى} استفاده

مى شود.

تشويق به مطالعه قضاوت داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 21 - 1

1 - تشويق پيامبر ( ص ) از سوى خداوند ، به مطالعه در ماجراى گروه متخاصم و شاكى در نزد داوود ( ع )

و هل أتي_ك نبؤا الخصم

استفهام در {هل أتاك. ..} براى تحريض و تشويق مخاطب است.

تشويق به مكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 12 - 10

10_ نفوذ شيطان در انسان ها و ترغيب آنان به نفاق ، دروغ پردازى ، فريب كارى و طرح توطئه هاى شوم ، نمودى از دشمنى آشكار او با ايشان است .

إن الشيط_ن للإنس_ن عدو مبين . .. اقتلوا يوسف ... أرسله معنا غدًا يرتع و يلعب و إ

تشويق به نذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 270 - 4

4 _ تشويق خداوند به انفاق و نذر ، هر چند اندك باشد .

و ما انفقتم من نفقة او نذرتم من نذر فانّ اللّه يعلمه

دانايى و آگاهى خدا به اعمال نيك، كنايه از پاداش وى و غرض از بيان پاداش، ترغيب بر اعمال نيك است.

تشويق به نفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 12 - 10

10_ نفوذ شيطان در انسان ها و ترغيب آنان به نفاق ، دروغ پردازى ، فريب كارى و طرح توطئه هاى شوم ، نمودى از دشمنى آشكار او با ايشان است .

إن الشيط_ن للإنس_ن عدو مبين . .. اقتلوا يوسف ... أرسله

معنا غدًا يرتع و يلعب و إ

تشويق به نيكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 92 - 11

11 _ توجّه دادن به ثبت كار هاى نيك انسان ، از روش هاى قرآن براى تشويق به نيكيها

لن تنالوا . .. فانّ اللّه به عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 40 - 11

11 _ وعده پاداش ، از روش هاى قرآن براى برانگيختن مردم به نيكوكارى

و ان تك حسنة يضاعفها و يؤت من لدنه اجراً عظيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 85 - 4

4 _ وساطت و شفاعت براى انجام كار هاى نيك ، امرى پسنديده و مورد تشويق خداوند

من يشفع شفاعة حسنة يكن له نصيب منها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 122 - 8

8 _ توجه انسان ها به فرجام اعمال خود ، بازدارنده ايشان از بدى ها و ترغيب كننده آنان به نيكيهاست .

و من يتخذ الشيطن ولياً من دون اللّه فقد خسر . .. و الذين ءامنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 127 - 28

28 _ تشويق خداوند به نيكى درباره زنان ، يتيمان و مستضعفان ، افزون بر رعايت قسط نسبت به آنان

و ما تفعلوا من خير فإنّ اللّه كان به عليماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 149 - 3

3 _ ترغيب مؤمنان از سوى خداوند ، به

انجام كار هاى نيك

إن تبدوا . .. فإنّ اللّه كان عفواً قديراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 93 - 20

20 _ ترغيب و تشويق الهى به احسان و نيكوكارى

و اللّه يحب المحسنين

تشويق به وفاى به عهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 10 - 11

11 - مؤمنان ، مورد تشويق خداوند ، براى پايدارى بر پيمان هاى الهى و دينى خويش

و من أوفى بما ع_هد عليه اللّه فسيؤتيه أجرًا عظيمًا

تشويق به هجرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 100 - 3

3 _ ترغيب مسلمانان صدر اسلام به هجرت از مكّه

و من يهاجر فى سبيل اللّه يجد فى الارض مراغماً كثيراً وسعة . .. فقد وقع اجره على

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 99 - 6

6 - ابراهيم ( ع ) ، افراد مؤمن و موحد را ، به هجرت از سرزمين شرك تشويق مى كرد .

و قال إنّى ذاهب إلى ربّى

اعلام ابراهيم(ع) به هجرت خود از سرزمين شرك، ممكن است به اين جهت باشد كه افراد اندكى كه ايمان آورده و موحد شده اند، همانند او هجرت كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 10 - 13

13 - تشويق و ترغيب خداوند ، به هجرت از سرزمين نامساعد براى حفظ ايمان و تقواپيشگى و احسان ، به سرزمين مناسب ديگر

ي_عباد الذين ءامنوا اتّقوا ربّكم . .. و أرض اللّه وسعة

ياد كردن

از توسعه و فراخى زمين _ پس از توصيه به تقوا و احسان _ براى مؤمنانى كه به جرم ايمان و تقواى الهى به شدت تحت فشار و شكنجه مشركان و كافران مكه قرار داشتند; در واقع توصيه و تشويق به هجرت، به سرزمين مساعد ديگر است.

تشويق به هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 173 - 17

17 _ تشويق و تهديد ، از روش هاى قرآن براى هدايت انسان ها به عبادت و بندگى خدا

فاما الذين ءامنوا . .. و اما الذين استنكفوا و استكبروا فيعذبهم

تشويق به همسر دارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 19 - 13

13 _ تشويق مردان به نگاهدارى همسران خويش ، هر چند كه آنان مورد پسندشان نباشند .

و عاشروهنّ بالمعروف فان كرهتموهنّ فعسى ان تكرهوا شيئاً و يجعل اللّه فيه خيراً كث

تشويق خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 149 - 10

10 _ خداوند با حفظ حق انتقام براى ستمديدگان ، آنان را به عفو و گذشت تشويق كرده است .

لايحب اللّه الجهر بالسوء . .. أو تعفوا عن سوء فإنّ اللّه كان عفواً قديراً

جمله {ان تبدوا . .. او تعفوا}، مى تواند تكميل و توضيح {الا من ظلم} باشد. يعنى در عين اينكه براى مظلوم جايز است تا ماهيت ظالم را افشا كند، ولى بهتر است آبروى او را حفظ كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 88 - 1

1 _ ترغيب

مردمان از سوى خداوند به بهره جويى از امكانات مادى

و كلوا مما رزقكم اللّه حللا طيباً

مراد از اكل به قرينه آيه قبل مطلق تصرفات است نه خصوص خوردن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 93 - 20

20 _ ترغيب و تشويق الهى به احسان و نيكوكارى

و اللّه يحب المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 60 - 12

12 _ ترغيب مؤمنان از جانب خداوند به انفاق در راه خدا ، تأمين هزينه هاى نبرد و تهيه تداركات و امكانات رزمى

و ما تنفقوا من شىء فى سبيل اللّه يوف إليكم

تشويق در تربيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 215 - 13

13 _ توجّه انسان به علم خداوند نسبت به اعمال خير ، مُشوّق او براى انجام آن

و ما تفعلوا من خير فانّ اللّه به عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 272 - 18

18 _ بهره گيرى قرآن از خصلت نفع طلبى انسان ها ، در تشويق آنان به اعمال نيك

و ما تنفقوا من خير فلانفسكم . .. و ما تنفقوا من خير يوفّ اليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 92 - 11

11 _ توجّه دادن به ثبت كار هاى نيك انسان ، از روش هاى قرآن براى تشويق به نيكيها

لن تنالوا . .. فانّ اللّه به عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 165

- 2

2 _ ضرورت مقدم داشتن تشويق بر تهديد در هدايت و تربيت انسانها

رسلا مبشرين و منذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 111 - 8

8 _ لزوم بهره گيرى از ابزار هاى تشويق ( پاداش و . . . ) در گرايش دادن انسان ها به اطاعت خدا و هر كار نيك

إن اللّه اشترى . .. بأن لهم الجنة

اينكه خداوند مؤمنان را با نويد بهشت، به جهاد تشويق كرده است، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 44 - 20

20- استفاده از تهديد و تشويق ، روش قرآن در تربيت و هدايت انسان

إنه كان حليمًا غفورًا

{حليماً} دربردارنده تهديد و {غفوراً} نويدى است اميدبخش و مشعر به تشويق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 6 - 11

11 _ تشويق و ايجاد اميد ، از روش هاى قرآن براى هدايت و تربيت كافران مخالف

و قال الذين كفروا إن ه_ذا إلاّ إفك افتريه . ..إنّه كان غفورًا رحيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 20 - 13

13 - { بيم و اميد } ، { بشارت و انذار } و { تهديد و تشويق } ، از روش هاى تربيتى قرآن

إنّ الخ_سرين . .. لهم من فوقهم ظلل من النار ... ل_كن الذين اتّقوا ربّهم لهم غرف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 43 - 18

18 - تشويق به اصلاح ، مقدم

بر انذار و بيم دادن از خطا در روش تربيتى قرآن

إنّ ربّك لذو مغفرة و ذو عقاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 23 - 6

6 - تشويق و بشارت ، شيوه اى كار آمد در زمينه هدايت و تربيت انسان

يبشّر اللّه عباده الذين ءامنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 8 - 6

6 - ترغيب به كار خير و وعده پاداش به آن ، مقدّم بر تهديد در امر تربيت

فمن يعمل مثقال ذرّة خيرًا يره . و من يعمل مثقال ذرّة شرًّا يره

تشويق در هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 25 - 2

2 - تهديد و ترغيب از روش هاى قرآن ، براى هدايت انسانها

فاتقوا النار . .. و بشر الذين ءامنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 165 - 2

2 _ ضرورت مقدم داشتن تشويق بر تهديد در هدايت و تربيت انسانها

رسلا مبشرين و منذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 10 - 16

16- تشويق مردم با وعده به پاداش مادى و معنوى ، از روش هاى انبيا در هدايت

يدعوكم ليغفر لكم . .. و يؤخّركم إلى أجل مسمًّى

پاداش مادى از طول عمر و پاداش معنوى از آمرزش، قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 23 - 6

6 - تشويق و بشارت ، شيوه اى كار آمد در زمينه هدايت

و تربيت انسان

يبشّر اللّه عباده الذين ءامنوا

تشويق سپاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 33 - 6

6 - اظهار محبت و تشويق نيرو هاى مسلح ، پس از رژه رفتن آنها ، از سوى فرماندهان و رهبران ، امرى پسنديده و شايسته است .

ردّوها علىّ فطفق مسحًا بالسوق و الأعناق

تشويق شاعران مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 227 - 12

12 - تشويق شاعران مسلمان از سوى خداوند به مقابله به مثل كردن با شاعران كفرپيشه هجوگو

و انتصروا من بعد ما ظلموا

تشويق شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 142 - 12

12 _ عن أبى جعفر(ع): ان اصحاب محمّد(ص) قالوا: يا رسول الله . .. إذا كنا عندك فذكرتنا و رغبتنا و جلنا و نسينا الدنيا و زهدنا ... فاذا خرجنا من عندك و دخلنا هذه البيوت و شممنا الاولاد و رأينا العيال و الاهل يكاد أن نحول عن الحال التى كنا عليها عندك ... فقال لهم رسول الله(ص): ... إن هذه خطوات الشيطان فيرغبكم فى الدنيا ... .

از امام باقر(ع) روايت شده كه ياران رسول خدا(ص) به آن حضرت عرض كردند: . .. هنگامى كه ما نزد شما هستيم و ما را متذكر مى كنيد و ترغيب مى نمائيد احساس ترس مى كنيم و دنيا را فراموش كرده و زهد مىورزيم ... اما چون از نزد شما خارج مى شويم و به خانه هاى خود مى رويم و فرزندان و خانواده را مى بينيم، نزديك است از

آن حال معنوى كه نزد شما داشتيم برگرديم ... رسول خدا(ص) فرمود: ... اين از گامهاى شيطان است كه شما را به دنيا ترغيب مى كند ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 48 - 9

9 _ شيطان با تأكيد بر يارى بى دريغ خويش از لشكريان كافر بدر ، آنان را به رويارويى با مسلمانان ترغيب كرد .

إنى جار لكم

كلمه {جار} معانى متعددى دارد ; از جمله ياور، همسانه، هم قسم، شريك و . .. (لسان العرب). به نظر مى رسد ياور نسبت به ديگر معانى مناسبتر باشد.

تشويق علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 11 - 9

9 _ خداوند ، تشويق كننده و فراخوان عالمان و دانشمندان به تحقيق و تدبر در قرآن و بهره گيرى از معارف آن

و نفصل الأيت لقوم يعلمون

ذكر {لقوم يعلمون} در پى بيان تفصيل و تبيين معارف قرآن، تشويقى است الهى براى اهل علم و دانش، جهت بهره گيرى از كتاب خداوند.

تشويق فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 18 - 1

1 - موسى ( ع ) از جانب خداوند ، مأمور راهنمايى فرعون به راه تكامل و درست كارى و ترغيب او به پاكسازى خويش از آلودگى ها

فقل هل لك إلى أن تزكّى

زكات به دو معنا است: 1. نمو 2. طهارت (مقاييس اللغة) و به كسى كه صالح و درست كار شود، مى گويند {تزكيه} شده است. (قاموس)

تشويق قارون به انفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

13 - قصص - 28 - 77 - 5

5 - قوم قارون ، وى را بر حسن استفاده از ثروت خدادادى خويش و به كار گرفتن آن در راه آبادسازى سراى آخرت ترغيب كردند .

و ابتغ فيما ءاتيك اللّه الدار الأخرة

تشويق قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 46 - 5

5 - تشويق قوم ثمود از سوى صالح ( ع ) به استغفار و آمرزش خواهى از خداوند ، به جاى شتابورزى در بدى ها

يقوم لم تستعجلون بالسيّئة . .. لولا تستغفرون اللّه

تشويق قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 4 - 13

13 - تشويق و ترغيب شدن مردم از سوى حضرت نوح ( ع ) ، به كسب دانش و شناخت حقايق و معارف الهى

لو كنتم تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 10 - 2

2 - نوح پيامبر ، مردم را به رغم مخالفت طولانى آنان ، به سوى توبه و بازگشت از راه باطل و روى آورى به خداى غفار تشويق و ترغيب مى كرد .

فقلت استغفروا ربّكم إنّه كان غفّارًا

فراخواندن به استغفار، در حقيقت دعوت به توبه و بازگشت از راه باطل گذشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 15 - 7

7 - نوح ( ع ) ، قوم خود را به انديشه و مطالعه درباره چگونگى و مبدأ آفرينش جهان ، به منظور پى بردن به عظمت خداوند تشويق و تحرض مى كرد

.

ألم تروا كيف خلق اللّه سبع سم_وت طباقًا

تعبير {ألم تروا كيف. ..}، مى تواند براى تشويق و تحريض ادا شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 16 - 6

6 - نوح ( ع ) ، قومش را به انديشه و مطالعه درباره چگونگى آفرينش ماه و خورشيد ، به منظور پى بردن به عظمت خداوند تشويق و تحريض مى كرد .

ألم تروا كيف . .. و جعل القمر فيهنّ نورًا و جعل الشمس سراجًا

تشويق كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 27 - 5

5 _ ايجاد انگيزه و اميد از جانب خداوند در مؤمنان خطاكار و نيز كافران ، براى توبه و بازگشت به حق

ثم يتوب اللّه . .. و اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 29 - 6

6 - خداوند ، كافران را به بازگشتن از كفر ، پيش از پايان يافتن مهلت شان ، تشويق كرده است .

قل يوم الفتح لاينفع الذين كفروا إيم_نهم و لا هم ينظرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 11 - 1

1 - پيامبر ( ص ) مأمور توجه دادن كافران و مشركان بر آفرينش انسان و جهان و ترغيب آنان به تأمل و تفكر درباره آنها

فاستفتهم أهم أشدّ خلقًا أم من خلقنا

استفتا و پرسش در آيه شريفه، براى ترغيب به تفكر و تأمل است; نه براى پرسش و استفتاى حقيقى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 -

شورى - 42 - 25 - 4

4 - خداوند ، تشويق كننده كافران و مشركان به ر ها كردن شرك و بازگشت به توحيد و يكتاپرستى

و هو الذى يقبل التوبة عن عباده

با توجه به آيات پيشين، مى توان گفت كه جمله {و هوالذى يقبل التوبة} دعوتى است از سوى خدا به عموم كافران و مشركان مبنى بر دست برداشتن از عبادت غيرخدا و بازگشتن به يكتاپرستى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 8 - 17

17- ترغيب كافران از سوى خداوند ، براى روى آورى به توبه و بازگشت به سوى او

أم يقولون افتري_ه . .. و هو الغفور الرحيم

تذكر خداوند به غفران و رحمت بى كران خويش، در حقيقت فراخوانى و دعوت مردم و حتى كافران، به توبه و استغفار است.

تشويق كافران صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 62 - 5

5 - ترغيب كافران صدراسلام از سوى خداوند به توجه و تأمل در نشأه نخستين ( جهان فعلى ) ، براى هموار شدن راه پذيرش مسأله معاد

و لقد علمتم النشأة الأُولى فلولا تذكّرون

واژه {لولا} در {لولا تذكّرون}، براى تحضيض و ترغيب مى باشد.

تشويق گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 53 - 16

16 - ترغيب گنه كاران ، به توبه و استغفار از سوى خداوند

ي_عبادى الذين أسرفوا . .. لاتقنطوا من رحمة اللّه... إنّه هو الغفور الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 7 - 21

21 - تشويق خطاكاران

به توبه و پيمودن راه درست از سوى خداوند

فاغفر للذين تابوا و اتّبعوا سبيلك و قهم عذاب الجحيم

تشويق متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 10 - 11

11 - تشويق و ترغيب مؤمنان تقواپيشه به احسان از سوى خداوند

ي_عباد الذين ءامنوا اتّقوا ربّكم للذين أحسنوا فى ه_ذه الدنيا حسنة

ياد كردن پاداش احسان پس از توصيه به تقواپيشگى، مى تواند براى تشويق و ترغيب تقواپيشگان به احسان باشد.

تشويق مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 174 - 12

12 _ تقدير و تمجيد خداوند از مجاهدان شركت كننده در غزوه حمراءالاسد يا بدر صغرا

فانقلبوا بنعمة من اللّه . .. و اتّبعوا رضوان اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 104 - 2

2 _ ترغيب مجاهدان صدر اسلام به تعقيب لشكريان دشمن ، پس از نبرد احد

و لاتهنوا فى ابتغاء القوم

گفته شده كه آيه پس از نبرد احد نازل شد تا مسلمانان را به تعقيب لشكريان ابوسفيان ترغيب كند (مجمع البيان، ذيل آيه).

تشويق محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 184 - 4

4 _ ترغيب پيامبر ( ص ) از سوى خداوند به پايدارى در انجام رسالت ، على رغم تكذيب و مخالفت مردم

فان كذّبوك فقد كذّب رسل من قبلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 34 - 5

5 _ ترغيب و دعوت پيامبر(ص) و مؤمنان از جانب خداوند به صبر و پايدارى

در برابر مخالفان

و لقد كذبت رسل من قبلك فصبروا . .. حتى أتهم نصرنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49 - 9

9_ از هدف هاى بيان سرگذشت نوح ( ع ) در قرآن ، ترغيب پيامبر ( ص ) و اهل ايمان به صبر و مقاومت است .

تلك من أنباء الغيب نوحيها إليك . .. فاصبر إن الع_قبة للمتقين

خداوند، با تفريع جمله {إصبر. ..} به وسيله حرف {فاء} بر نقل داستان نوح(ع) ، به اين نكته اشاره مى كند كه: مقصود از شرح ماجراى حضرت نوح (ع) ، قصه سرايى نيست; بلكه هدف از آن ، هدايت و تربيت مخاطبان قرآن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 31 - 5

5 _ تشويق پيامبر ( ص ) و مؤمنان از سوى خدا ، به صبر و پايدارى در برابر دشمنان تبه كارشان همچون انبياى گذشته

و كذلك جعلنا لكلّ نبىّ عدوًّا من المجرمين و كفى بربّك هاديًا و نصيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 7 - 7

7 - ذكر نمونه مشابه در پيمان گرفتن از انبياى پيشين ، براى پيامبر ( ص ) ، به منظور ترغيب آن حضرت ، به انجام رسالت خويش بود .

و إذا أخذنا من النبيّن ميث_قهم و منك و من نوح. .. و أخذنا منهم ميث_قًا غليظًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 51 - 18

18 - تشويق پيامبر ( ص ) از سوى خداوند به

فراهم آوردن زمينه هاى رضايت همه همسرانش با وجود داشتن حق هرگونه تصميم و اختيار درباره آنان

ترجى من تشاء . .. ذلك أدنى أن تقرّ أعينهنّ و لايحزنّ و يرضين بما ... و اللّه يعل

ذكر فلسفه حكمى كه به پيامبر(ص) داده شده، مى تواند رهنمودى باشد به آن حضرت كه تلاش كند با وجود حق تصميم داشتن درباره همخوابگى با همسران اش، آنان را راضى نگهدارد. لازم به ذكر است كه فراز {واللّه يعلم...} پس از بيان نكته ياد شده مى تواند به برداشت بالا، اشاره داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 4 - 5

5 - ترغيب پيامبر ( ص ) از سوى خداوند به صبر و پايدارى در انجام رسالت خويش ، به رغم تكذيب و مخالفت كافران و مشركان

و إن يكذّبوك فقد كذّبت رسل من قبلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 25 - 5

5 - ترغيب پيامبر ( ص ) از سوى خداوند به صبر و پايدارى در انجام رسالت خويش ، به رغم تكذيب و مخالفت كافران و مشركان

و إن يكذّبوك فقد كذّب الذين من قبلهم جاءتهم رسلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 21 - 1

1 - تشويق پيامبر ( ص ) از سوى خداوند ، به مطالعه در ماجراى گروه متخاصم و شاكى در نزد داوود ( ع )

و هل أتي_ك نبؤا الخصم

استفهام در {هل أتاك. ..} براى تحريض و تشويق مخاطب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 -

ضحى - 93 - 10 - 6

6 - خداوند ، با بيان هدايت هاى خويش به پيامبر ( ص ) و رهانيدن آن حضرت از ناآگاهى ها ، او را به آموختن دانسته هاى خود به جويندگان آن تشويق كرد .

و وجدك ضالاًّ فهدى . .. و أمّا السائل فلاتنهر

تشويق مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 13 - 2

2 _ تشويق و تشجيع مسلمانان به پيكار با سران شرك و كفر

فقتلوا أئمة الكفر . .. ألا تقتلون قوماً نكثوا أيمنهم و همّوا بإخراج الرسول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 40 - 2

2 _ تهييج مسلمانان ، از سوى خداوند براى جهاد و يارى رساندن پيامبر ( ص )

إلا تنصروه فقد نصره اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 15 - 5

5 - تشويق مسلمانان از سوى خدا ، براى شركت در جنگ خيبر

إذا انطلقتم إلى مغانم لتأخذوها

خداوند، حركت به سوى جنگ خيبر را حركت به سوى غنايم دريافتى دانسته است و بدين وسيله دو نكته را به مسلمانان يادآور شده است: 1_ پيروزى حتمى، 2_ دستيابى به غنايم. اين دو پيام بى ترديد در روحيه دادن به سپاه اسلام و تهييج آنان، نقش داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 10 - 5

5 - تشويق مسلمانان از سوى خداوند ، به بسيج شدن در امر انفاق و هزينه كردن امكانات و داريى هاى خود در راه جنگ ، جهاد

و جبهه

و ما لكم ألاّتنفقوا فى سبيل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 10 - 1

1 - ترغيب مسلمانان از سوى خداوند ، به تجارتى سودمند و نجات بخش از عذاب

ي_أيّها الذين ءامنوا هل أدلّكم على تج_رة تنجيكم من عذاب

تشويق مسلمانان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 13 - 1

1 _ تشويق و تشجيع مسلمانان صدر اسلام به جنگ با مشركان پيمان شكن و توطئه گر عليه پيامبر ( ص )

ألا تقتلون قوماً نكثوا أيمنهم و همّوا بإخراج الرسول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 4 - 5

5 - تشويق و ترغيب مؤمنان صدراسلام از سوى خداوند ، به جهاد و پيكار در راه او

إنّ اللّه يحبّ الذين يق_تلون فى سبيله

تشويق مسلمانان مدينه به ترك جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 13 - 1،2

1 - عده اى از منافقان ، مسلمانان شركت كننده در غزوه احزاب را ، به ترك جهاد وسوسه مى كردند .

و إذ قالت طائفة منهم ي_أهل يثرب لامقام لكم فارجعوا

2 - منافقان براى ماندن مسلمانان به همراه پيامبر ( ص ) در غزوه احزاب _ باتوجه به هجوم دشمن _ وجهى منطقى قائل نبودند و آنان را به ترك غزوه ، دعوت مى كردند .

قالت طائفة منهم ي_أهل يثرب لامقام لكم فارجعوا

تشويق مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 54 - 9

9- ترغيب مشركان

از سوى خدا ، به ر ها كردن شيوه هاى خصمانه و انتخاب بهترين سخنان در برخورد با پيامبر ( ص ) و قرآن

قل لعبادى يقولوا التى هى أحسن . .. إن يشأ يرحمكم أو إن يشأ يعذّبكم

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مراد از {عبادى} در آيه قبل و مخاطب در اين آيه، مشركان باشند و خداوند از آنان خواسته است كه در برخورد با پيامبر(ص) و مؤمنان، بهترين سخنان را برگزينند و از خصومت با آنان دست بردارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 11 - 1

1 - پيامبر ( ص ) مأمور توجه دادن كافران و مشركان بر آفرينش انسان و جهان و ترغيب آنان به تأمل و تفكر درباره آنها

فاستفتهم أهم أشدّ خلقًا أم من خلقنا

استفتا و پرسش در آيه شريفه، براى ترغيب به تفكر و تأمل است; نه براى پرسش و استفتاى حقيقى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 25 - 4

4 - خداوند ، تشويق كننده كافران و مشركان به ر ها كردن شرك و بازگشت به توحيد و يكتاپرستى

و هو الذى يقبل التوبة عن عباده

با توجه به آيات پيشين، مى توان گفت كه جمله {و هوالذى يقبل التوبة} دعوتى است از سوى خدا به عموم كافران و مشركان مبنى بر دست برداشتن از عبادت غيرخدا و بازگشتن به يكتاپرستى.

تشويق مصريان باستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 9

9 - تشويق و ترغيب شدن مردم عصر فرعون از سوى مؤمن

آل فرعون ، به عبرت گيرى و درس آموزى از سرگذشت هلاكت بار قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان

مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم

تشويق مظلوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 149 - 10

10 _ خداوند با حفظ حق انتقام براى ستمديدگان ، آنان را به عفو و گذشت تشويق كرده است .

لايحب اللّه الجهر بالسوء . .. أو تعفوا عن سوء فإنّ اللّه كان عفواً قديراً

جمله {ان تبدوا . .. او تعفوا}، مى تواند تكميل و توضيح {الا من ظلم} باشد. يعنى در عين اينكه براى مظلوم جايز است تا ماهيت ظالم را افشا كند، ولى بهتر است آبروى او را حفظ كند.

تشويق مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 58 - 4

4 - تشويق منكران معاد از سوى خداوند ، به مطالعه در فرايند پيدايش انسان از منى

أفرءيتم ما تمنون

تشويق مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 184 - 18

18 - تشويق و ترغيب اهل ايمان به انفاق و دستگيرى مستمندان

فمن تطوع خيراً فهو خير له

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 274 - 10

10 _ تشويق مؤمنان از سوى خداوند ، به انفاق هاى غير واجب

الّذين ينفقون

امام صادق (ع) درباره آيه {الذين ينفقون . .. } فرمود: ليس من الزّكوة

_______________________________

كافى، ج 3، ص 499، ح 9 ; نورالثقلين، ج 1، ص 290، ح 1154.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 174 - 15

15 _ لزوم تمجيد و تقدير از مؤمنان واقعى و يادآورى فعاليت هاى ايشان در شرايط سخت

المؤمنين. الّذين استجابوا ... و اتّبعوا رضوان اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 175 - 18

18 _ ترغيب مؤمنان از سوى خداوند به رويارويى و جهاد با دشمنان دين

انّما ذلكم الشّيطان . .. فلا تخافوهم و خافون ان كنتم مؤمنين

جمله {اگر ايمان دارى از دشمنان دين نهراسيد}، خطاب به كسانى است كه مدعى ايمان هستند و به هدف ترغيب آنان به رويارويى با دشمن ايراد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 193 - 19

19 _ ترغيب مؤمنان از سوى خداوند به دعا و طلب آمرزش و همراهى با ابرار و حسن عاقبت

ربّنا فاغفرلنا ذنوبنا و كفّر عنّا سيّئاتنا و توفّنا مع الابرار

ستايش خردمندان به ويژگيهاى ياد شده، به اين منظور است كه مؤمنان هم، خواستار موارد ياد شده باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 194 - 10

10 _ ترغيب مؤمنان از سوى خداوند به دعا و درخواست پاداش هاى موعود وى

ربّنا و اتنا ما وعدتنا على رسلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 149 - 3،4

3 _ ترغيب مؤمنان از سوى خداوند ، به انجام كار هاى نيك

إن تبدوا . .. فإنّ اللّه كان عفواً قديراً

4 _ ترغيب مؤمنان از سوى خداوند ، به گذشت از

كسانى كه به ايشان بدى كرده اند .

إن تبدوا . .. أو تعفوا عن سوء فإنّ اللّه كان عفواً قديراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 34 - 5

5 _ ترغيب و دعوت پيامبر(ص) و مؤمنان از جانب خداوند به صبر و پايدارى در برابر مخالفان

و لقد كذبت رسل من قبلك فصبروا . .. حتى أتهم نصرنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 60 - 12

12 _ ترغيب مؤمنان از جانب خداوند به انفاق در راه خدا ، تأمين هزينه هاى نبرد و تهيه تداركات و امكانات رزمى

و ما تنفقوا من شىء فى سبيل اللّه يوف إليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 65 - 2

2 _ تشويق و تحريك اهل ايمان براى پيكار با كافران ، وظيفه اى الهى بر عهده پيامبر ( ص )

يأيها النبى حرض المؤمنين على القتال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 27 - 5

5 _ ايجاد انگيزه و اميد از جانب خداوند در مؤمنان خطاكار و نيز كافران ، براى توبه و بازگشت به حق

ثم يتوب اللّه . .. و اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49 - 9

9_ از هدف هاى بيان سرگذشت نوح ( ع ) در قرآن ، ترغيب پيامبر ( ص ) و اهل ايمان به صبر و مقاومت است .

تلك من أنباء الغيب نوحيها إليك . .. فاصبر إن الع_قبة للمتقين

خداوند،

با تفريع جمله {إصبر. ..} به وسيله حرف {فاء} بر نقل داستان نوح(ع) ، به اين نكته اشاره مى كند كه: مقصود از شرح ماجراى حضرت نوح (ع) ، قصه سرايى نيست; بلكه هدف از آن ، هدايت و تربيت مخاطبان قرآن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 31 - 5

5 _ تشويق پيامبر ( ص ) و مؤمنان از سوى خدا ، به صبر و پايدارى در برابر دشمنان تبه كارشان همچون انبياى گذشته

و كذلك جعلنا لكلّ نبىّ عدوًّا من المجرمين و كفى بربّك هاديًا و نصيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 56 - 9

9 - تشويق خداوند ، مؤمنان را به اهداى درود و سلام بر پيامبر ( ص )

إنّ اللّه و مل_ئكته يصلّون على النبىّ ي_أيّها الذين ءامنوا صلّوا عليه و سلّموا

ذكر {إنّ اللّه و ملائكته يصلّون. ..} به عنوان پيش درامد فرمان {صلّوا} و {سلّموا} مى تواند به منظور اين حقيقت باشد كه مؤمنان، توجه به اين پيدا كنند كه خدا و فرشتگان بر پيامبر(ص) درود مى فرستند تا آنان، تشويق به آن بشوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 10 - 11

11 - تشويق و ترغيب مؤمنان تقواپيشه به احسان از سوى خداوند

ي_عباد الذين ءامنوا اتّقوا ربّكم للذين أحسنوا فى ه_ذه الدنيا حسنة

ياد كردن پاداش احسان پس از توصيه به تقواپيشگى، مى تواند براى تشويق و ترغيب تقواپيشگان به احسان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح -

48 - 10 - 11

11 - مؤمنان ، مورد تشويق خداوند ، براى پايدارى بر پيمان هاى الهى و دينى خويش

و من أوفى بما ع_هد عليه اللّه فسيؤتيه أجرًا عظيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 20 - 2

2 - ايجاد انگيزه و روحيه در مؤمنان ، براى تحمل مشكلات ، با تشويق هاى مادى

وعدكم اللّه مغانم كثيرة تأخذونها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 3 - 3

3 _ مؤمنان ، مورد تشويق خداوند به رعايت حرمت محضر پيامبر ( ص ) در عالى ترين سطح

إنّ الذين يغضّون أصوتهم عند رسول اللّه أول_ئك الذين امتحن اللّه قلوبهم للتقوى

از اين كه در آيه شريفه، موضوع فروهشتن صدا و نرمش در گفتار مطرح شده است; به طريق اولى لزوم رعايت ادب در حركات، رفتار و محتواى سخن استفاده مى شود و توصيه به فروهشتن صدا نظير {و لاتقل لهما أفّ} مى باشد كه مراتب بالاتر را از باب اولويت شامل مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 17 - 3

3 - تشويق مؤمنان از سوى خداوند ، به اهميت دادن ياد او و نقش كلام او ( قرآن ) در دل ها

ألم يأن للذين ءامنوا . .. اعلموا أنّ اللّه يحىِ الأرض بعد موتها

تشويق همسران محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 5 - 5

5 - تشويق و ترغيب همسران خطاكار پيامبراكرم ( ص ) از سوى خداوند ، به توبه و هماهنگ

كردن خود با شرايط و برنامه هاى زندگى آن حضرت

إن تتوبا إلى اللّه . .. عسى ربّه إن طلّقكنّ أن يبدّله أزوجًا خيرًا منكنّ

هشدار به طلاق و جايگزينى همسران ديگر _ پس از توصيه به توبه _ در حقيقت نوعى تشويق و ترغيب همسران خطاكار پيامبر(ص) به توبه و اصلاح رفتار خويش است.

روش تشويق به اطاعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 51 - 7

7- مستدل و منطقى كردن دستورات ، شيوه اى مطلوب و پسنديده و روشى براى ايجاد رغبت در پايبندى به آن

لاتتخذوا إل_هين اثنين إنما هو إل_ه وحد

تعليل {إنما هو إله واحد} براى نهى {لاتتخذوا} مى تواند مشعر به نكته ياد شده باشد.

روش تشويق به انفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 11 - 6

6 - بهره جستن از خصلت نفع طلبى انسان ها ، از روش هاى قرآن براى تشويق آنان به كار هاى خير و انفاق در راه خداوند

من ذا الذى يقرض اللّه . .. فيض_عفه له

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 17 - 6

6 - بهره جستن از خصلت نفع طلبى و خيرجويى انسان ها ، از روش هاى قرآن براى تشويق آنان به انفاق و انجام كار هاى خير

وأنفقوا خيرًا لأنفسكم . .. إن تقرضوا اللّه قرضًا حسنًا يض_عفه لكم

روش تشويق به عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 11 - 6

6 - بهره جستن از خصلت نفع طلبى انسان ها

، از روش هاى قرآن براى تشويق آنان به كار هاى خير و انفاق در راه خداوند

من ذا الذى يقرض اللّه . .. فيض_عفه له

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 17 - 6

6 - بهره جستن از خصلت نفع طلبى و خيرجويى انسان ها ، از روش هاى قرآن براى تشويق آنان به انفاق و انجام كار هاى خير

وأنفقوا خيرًا لأنفسكم . .. إن تقرضوا اللّه قرضًا حسنًا يض_عفه لكم

روش تشويق به عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 32 - 7

7 - فراهم آوردن تسهيلات زندگى و نياز هاى طبيعى افراد صالح و درست كار ، از روش هاى مؤثر در تشويق ديگران به درست كارى و اصلاح خويشتن

و أنكحوا. .. و الص_لحين من عبادكم و إمائكم

{الصالحين} به منزله قيد براى {عبادكم و إمائكم} است. بى شك اگر تنها افراد صالح و درست كار جامعه، از كمك و تسهيلات زندگى ديگران برخوردار شوند، افراد ناصالح و نادرست نيز، به صلاح و درست كارى تشويق شده و به آن روى خواهند آورد.

زمينه تشويق رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 29 - 2

2 - توجه به تأثير حق در نفوس مستعد ، به رغم عناد كافران ، مشوق رهبران الهى به تداوم تبليغ

إنّا كنّا من قبل ندعوه . .. فذكّر فما أنت ... بكاهن

فاء در {فذكّر}، تكليف تذكر را متفرع بر آيات پيشين كرده است. در آن آيات سخن از حق ناپذيرى برخى از مردم و

حق پذيرى و قدرشناسى گروهى ديگر به ميان آمده بود.

عوامل تشويق به نيكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 105 - 4

4 _ توجه انسان به نظارت خدا و رسول و مؤمنان بر اعمالش ، بازدارنده او از خطا و تشويق كننده به نيكيهاست .

قل اعملوا فسيرى اللّه عملكم و رسوله و المؤمنون

فلسفه تشويق به عفو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 40 - 14

14 - تشويق به عفو و گذشت ، در جهت تحكيم همبستگى اجتماعى است ; نه حمايت از متجاوزان

فمن عفا و أصلح . .. إنّه لايحبّ الظ_لمين

جمله {إنّه لايحبّ الظالمين} ممكن است براى دفع اين توهم باشد كه ارزش نهادن به عفو و اغماض، به معناى حمايت خدا از ظالمان نيست; بلكه صرفاً براى رفع اختلافات و استحكام پيوندهاى اجتماعى است.

نياز به تشويق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 31 - 12

12- جنيان ، نيازمند تشويق و تهديد ، براى گرايش يافتن به ايمان

أجيبوا . .. ءامنوا ... يغفر لكم ... و يجركم من عذاب أليم

منطوق {يجركم. ..} تشويق و مفهوم آن بيانگر تهديد است; يعنى، اگر ايمان نياوريد، پناه داده نمى شويد و به عذاب دردناك گرفتار خواهيد شد.

تصرف در مال از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تصرف در مال

حرمت تصرف در مال يتيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 34 - 1

1- تصرف بى جا و حيف و ميل اموال يتيمان ، ممنوع و حرام است .

و لاتقربوا مال اليتيم إلاّ

بالتى هى أحسن

خطر تصرف در مال يتيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 34 - 2

2- مال يتيم وسوسه انگيز و زمينه ساز لغزش انسان با تصرف به ناحق در آن است .

و لاتقربوا مال اليتيم إلاّ بالتى هى أحسن

به كار رفتن واژه {لاتقربوا} (نزديك نشويد) به جاى {لاتأكلوا و لاتصرفوا} (نخوريد و تصرف نكنيد) ممكن است به اين دليل باشد كه: اموال يتيمان به دليل حامى جدّى نداشتن، در معرض دخل و تصرفهاى عدوانى و حيف و ميلهاى به ناحق است.

شرايط تصرف در مال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 6 - 6

6 _ مالكيّت ، همواره مستلزم جواز تصرّف نيست .

و ابتلوا اليتامى . .. فان انستم منهم رشداً فادفعوا

از اينكه يتيمان نابالغ از تصرف در اموال خويش ممنوع و محجورند، معلوم مى شود كه مجرد مالك بودن مستلزم جواز تصرف در اموال نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 82 - 12

12- توان مندى و رشد ، شرط جواز تصرف در اموال است . *

فأراد ربّك أن يبلغا أشدّهما و يستخرجا كنزهما

شرايط تصرف در مال يتيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 34 - 7،8

7- تصرف در اموال و دارايى هاى يتيمان با رعايت مصالح آنان ، مجاز و مشروع است .

و لاتقربوا مال اليتيم إلاّ بالتى هى أحسن

8- جواز تصرف در مال يتيم ، مشروط به رعايت بالاترين سطح مصالح وى است .

و لاتقربوا مال اليتيم

إلاّ بالتى هى أحسن

محدوده تصرف در مال يتيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 34 - 12

12- عدم جواز تصرف در مال يتيم براى ديگران ، پس از رسيدن وى به حد بلوغ و رشد اقتصادى

و لاتقربوا . .. حتى يبلغ أشدّه

با توجه به اينكه پيام آيه، در راستاى حقظ منافع يتيم است و بديهى است كه صرف بلوغ جسمى و سنى _ بدون بلوغ فكرى و اقتصادى وى _ تضمين كننده منافع و مصالح او نخواهد بود و {حتى يبلغ أشدّه} غايت براى تصرف مجاز از سوى سرپرستان امور ايتام است; بنابراين معنا چنين مى شود: شما جز جايى كه در جهت مصالح يتيمان باشد، تصرف نكنيد تا زمانى كه آنان به بلوغ كافى برسند و وقتى آنها به بلوغ رسيدند، حق تصرف نداريد.

محدوديت تصرف در مال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 87 - 11،12،13،18

11_ آزادى مطلق و بى قيد و شرط مالكان در تصرف اموال خويش ، امرى نادرست از نظر اديان الهى

أصلوتك تأمرك أن نترك . .. أن نفعل فى أمولنا مانش_ؤا

12_ آزادى بى قيد و شرط مالكان در تصرف اموال خويش ، زمينه ساز رعايت نكردن قسط و عدالت در مبادلات است .

أوفوا المكيال و الميزان بالقسط . .. أو أن نفعل فى أمولنا مانش_ؤا

13_ قوم شعيب ، دخل و تصرف در اموال را به دلخواه مالك آن واگذار كرده و تحميل ضابطه و مقرراتى را براى وى روا نمى دانستند .

أو أن نفعل فى أمولنا مانش_ؤا

تصرفات

تصرفات جايز

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 152 - 3

3 _ تصرف در داراييهاى يتيمان براى مصالح آنان، مجاز و مشروع است.

و لاتقربوا . .. إلا بالتى هى أحسن

{التى} صفت براى كلمه اى مانند {الخصلة} (طريقه و روش) است. بنابراين {لاتقربوا ... إلا ...} يعنى تصرف نكنيد مگر به بهترين روش تصرف. بديهى است كه مراد تصرفى است كه براى يتيم نيكو باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 69 - 8

8 _ حرمت روش كسب مال ، همواره ملازم حرمت تصرف در مال به دست آمده نيست . *

ما كان لنبى أن يكون له أسرى . .. فلكوا مما غنمتم حللا طيبا

برداشت فوق با توجه به توضيح برداشت قبل به دست مى آيد.

تصرفات حرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 188 - 2،9

2 - دستيابى به مال و دارايى هاى ديگران با اسباب باطل ، حرام است .

و لاتأكلوا أمولكم بينكم بالبطل

كلمه {بينكم} قيد براى {أموالكم} است; يعنى، اموالى كه در ميان شماست و هر كس مالك بخشى از آن است. بنابراين جمله {لاتأكلوا ...} چنين معنا مى شود: نبايد هيچ يك از شما مال و دارايى ديگرى را با سببى باطل تصرف كند.

9 - چنگ اندازى به اموال و دارايى هاى عمومى ، حرام است .

لتأكلوا فريقاً من أمول الناس بالأثم

مقصود از {أموال الناس} مى تواند اموال و داراييهاى شخصى افراد باشد، همچنين منظور از آن مى تواند اموال عمومى باشد. برداشت فوق ناظر به احتمال دوم است.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 130 - 5

5 _ حرمت هر گونه تصرف در اموال ربوى

لا تأكلوا الرّبوآ

مراد از {اكل} (خوردن) در آيه مورد بحث، مطلق تصرفات است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 3 - 14

14 _ حرمت تصرف در اموالى كه به وسيله قمار به دست آيد .

و إن تستقسموا بالازلم

به نظر مى رسد نه تيرهاى قمار خصوصيتى در تحريم داشته باشد و نه حيوان و گوشت آن داراى ويژگى خاص است. بنابراين اموال به دست آمده از هر نوع قمارى حرام است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 152 - 1

1 _ هرگونه تصرف عدوانى در داراييهاى يتيمان و تجاوز به آن حرام است.

و لاتقربوا مال اليتيم

بيان حرمت تصرف در اموال يتيمان با به كارگيرى فعل {لاتقربوا} (نزديك نشويد)، اشاره به جهاتى دارد; از جمله تصريح و تأكيد بر اين كه هر نوع و مصداقى از تصرف در مال يتيم، ممنوع است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 34 - 6

6 _ تصاحب اموال مردم با اسباب غير مشروع ، حرام است .

إن كثيراً من الأحبار و الرهبان ليأكلون أمول الناس بالبطل

تصرفات كودك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 6 - 5،7

5 _ كودكان ( نابالغان ) و كسانى كه رشد اقتصادى ندارند ، از تصرف در اموال خود محجورند . *

و ابتلوا اليتامى . .. فان انستم منهم رشداً فادفعوا

7 _ صحت

تصرف كودكان يتيم در اموال ، با اذن و نظارت ولىّ

و ابتلوا اليتامى حتّى اذا بلغوا النّكاح

چون بدون تصرف يتيم در اموال و بدون نظارت ولىّ بر آن تصرفات، آزمايش تحقق نمى يابد.

تصرفات ممنوع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 69 - 5

5 _ مجاهدان نبايد در تمامى غنيمت هاى به دست آورده تصرف كنند و تمامى آنها را براى خويش حلال بشمارند .

فلكوا مما غنمتم حللا طيبا

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {من} در {مما غنمتم} براى تبعيض باشد. بنابراين {فكلوا مما ... } يعنى بخشى از غنيمتها براى شما مباح است و بخش ديگر آن، همانند خمس آن بايد به مصارف تعيين شده برسد.

تصرفات يتيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 6 - 2،3،7

2 _ رسيدن به مرحله بلوغ جنسى و تحقق رشد اقتصادى ، دو شرط براى تحويل اموال يتيمان به آنان

حتّى اذا بلغوا النّكاح فان انستم منهم رشداً فادفعوا اليهم اموالهم

3 _ رسيدن به مرحله بلوغ جنسى و تحقق رشد اقتصادى ، دو شرط براى جواز تصرف يتيمان در اموال خود

و ابتلوا التيامى . .. فادفعوا اليهم اموالهم

7 _ صحت تصرف كودكان يتيم در اموال ، با اذن و نظارت ولىّ

و ابتلوا اليتامى حتّى اذا بلغوا النّكاح

چون بدون تصرف يتيم در اموال و بدون نظارت ولىّ بر آن تصرفات، آزمايش تحقق نمى يابد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 152 - 23

23 _ عبدالله بن سنان عن أبى عبدالله(ع) قال: سأله أبى و أنا

حاضر عن اليتيم متى يجوز أمره؟ قال: حتى يبلغ اشده قال: و ما أشده؟ قال: الاحتلام قال قلت: قد يكون الغلام ابن ثمان عشرة سنة او اقل او اكثر و لايحتلم؟ قال: إذا بلغ و كتب عليه الشىء جاز أمره إلا أن يكون سفيها او ضعيفا.

عبدالله بن سنان گويد: پدرم از امام صادق(ع) درباره يتيم سؤال كرد كه در چه زمانى تصرفات او صحيح و معتبر است؟ فرمود: زمانى كه به حد رشد برسد. بار ديگر پرسيد: رشد او چه زمانى است؟ فرمود: زمان محتلم شدن است. پرسيد: گاهى جوان به هجده سالگى يا كمتر يا بيشتر مى رسد، ولى محتلم نمى شود؟ فرمود: هرگاه به سن بلوغ و حد تكليف رسيد، تصرفاتش صحيح و معتبر است مگر اينكه سفيه و يا ضعيف باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 34 - 11

11- يتيم ، از تصرف در مال خويش تا هنگام رسيدن به مراحل رشد و بلوغ كافى ، ممنوع است .

حتى يبلغ أشدّه

{حتى يبلغ أشدّه} غايت كفالت يتيم است; يعنى، شما اى متكفلان ايتام! از اموال آنها مراقبت كنيد و در آنها دخل و تصرف بى جا نكنيد تا زمانى كه آنان به رشد كافى برسند و اين حكايت از آن دارد كه يتيم، قبل از رسيدن به رشد لازم، حق تصرف در اموال خود را ندارد.

تصرفات حرام

تصرفات حرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 188 - 2،9

2 - دستيابى به مال و دارايى هاى ديگران با اسباب باطل ، حرام است .

و لاتأكلوا أمولكم بينكم

بالبطل

كلمه {بينكم} قيد براى {أموالكم} است; يعنى، اموالى كه در ميان شماست و هر كس مالك بخشى از آن است. بنابراين جمله {لاتأكلوا ...} چنين معنا مى شود: نبايد هيچ يك از شما مال و دارايى ديگرى را با سببى باطل تصرف كند.

9 - چنگ اندازى به اموال و دارايى هاى عمومى ، حرام است .

لتأكلوا فريقاً من أمول الناس بالأثم

مقصود از {أموال الناس} مى تواند اموال و داراييهاى شخصى افراد باشد، همچنين منظور از آن مى تواند اموال عمومى باشد. برداشت فوق ناظر به احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 130 - 5

5 _ حرمت هر گونه تصرف در اموال ربوى

لا تأكلوا الرّبوآ

مراد از {اكل} (خوردن) در آيه مورد بحث، مطلق تصرفات است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 3 - 14

14 _ حرمت تصرف در اموالى كه به وسيله قمار به دست آيد .

و إن تستقسموا بالازلم

به نظر مى رسد نه تيرهاى قمار خصوصيتى در تحريم داشته باشد و نه حيوان و گوشت آن داراى ويژگى خاص است. بنابراين اموال به دست آمده از هر نوع قمارى حرام است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 152 - 1

1 _ هرگونه تصرف عدوانى در داراييهاى يتيمان و تجاوز به آن حرام است.

و لاتقربوا مال اليتيم

بيان حرمت تصرف در اموال يتيمان با به كارگيرى فعل {لاتقربوا} (نزديك نشويد)، اشاره به جهاتى دارد; از جمله تصريح و تأكيد بر اين كه هر نوع و مصداقى از تصرف در

مال يتيم، ممنوع است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 34 - 6

6 _ تصاحب اموال مردم با اسباب غير مشروع ، حرام است .

إن كثيراً من الأحبار و الرهبان ليأكلون أمول الناس بالبطل

تصليب از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تصليب

تصليب جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 71 - 13،15

13 - قطع يك دست و يك پا در جهت مخالف يكديگر و دار زدن بر تنه درختان خرما ، از جمله مجازات هاى تعيين شده براى ساحران مؤمن از سوى فرعون بود .

فلأقطّعنّ أيديكم و أرجلكم من خل_ف و لأصلّبنّكم

{جذع} (مفرد {جذوع}) به معناى ساق درخت است و حرف {فى} نشانه آن است كه فرعون در تهديد خود، مكان هميشگى ساحران را پس از قطع دست و پايشان، چوبه هاى دار در نظر گرفته بود. اين مطلب كنايه از آن دارد كه بدن آنان هرگز از دار پايين آورده نخواهد شد.

15 - تصميم فرعون بر شكنجه و به صليب كشيدن ساحران مؤمن و نظارت مستقيم خود بر اجراى آن ، تصميمى قاطع و مستبدانه بود .

لأقطّعنّ . .. لأصلّبنّكم ... لتعلمنّ أيّنا أشدّ عذابًا و أبقى

فرعون در واكنش هاى قبلى خود در برابر موسى(ع) با اطرافيان خويش به مشورت مى نشست; ولى در مجازات ساحران، تصميم مستبدانه و شخصى خود را با سوگند بر اجراى آن اعلام كرد و با لام قسم و نون تأكيد ثقيله و فعل هايى از باب تفعيل، قاطعيت خود را در اين تصميم ابراز كرد. گفتنى كه فعل هاى {لأقطّعنّ} و {لأصلبنّ} كه از باب تفعيل اند،

با ثلاثى مجرد در معنا يكسان بوده و تفاوتى جز تأكيد افزون تر ندارند.

تصليب در مصرباستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 41 - 4

4_ به دار كشيدن مجرمان و ر ها كردن آنان تا طعمه پرندگان گشتن ، كيفرى مرسوم در مصر باستان

و أما الأخر فيصلب فتأكل الطير من رأسه

تصليب همبند يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 41 - 5

5_ يوسف ( ع ) ، آزادى يكى از دو هم بند خويش و به دار كشيده شدن ديگرى را ، سرنوشتى حتمى و غير قابل تغيير دانسته و آن را به ايشان گوشزد كرد .

قضى الأمر الذى فيه تستفتيان

{افتاء} بيان كردن حكم است و {استفتاء} (مصدر تستفتيان) به معناى درخواست بيان حكم مى باشد. مراد از {الأمر} تأويل رؤيا (حادثه اى كه رؤيا جلوه گر آن است) مى باشد. بنابراين {قضى الأمر ...} ; يعنى: آن حادثه اى كه رؤياى شما بيانگر آن بود و شما درباره آن پرسش كرديد، حتمى و غير قابل تغيير است.

تهديد به تصليب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 49 - 9

9 - ساحران مؤمن به موسى ( ع ) ، مورد تهديد فرعون به قطع دست و پا و كشيده شدن بر صليب

لأُقطّعنّ أيديكم و أرجلكم من خل_ف و لأُصلّبنّكم أجمعين

تصميم از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تصميم

آداب اعلام تصميم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 24 - 1

1- توجه به مشيّت خداوند و گفتن { إنْ

شاء اللّه } به هنگام اعلان هرگونه وعده و تصميم ، لازم است .

و لاتقولنّ . .. إلاّ أن يشاء اللّه

{إلاّ أن يشاء اللّه} نياز به تقدير دارد; زيرا، بدون تقدير، نهى {لاتقولنّ. ..} توجيه پذير نيست. مناسب ترين تقديرى كه مفسّران بيان كرده اند، عبارت {إلاّ أن تقرنه بأن يشاء اللّه} است. در اين صورت، مفاد آيه، با توجه به آيه قبل، چنين مى شود: {در گفته خود، انجام هيچ كارى را براى زمان آينده، قطعى مساز، مگر آن را به مشيّت و خواست خداوند همراه سازى}.

آداب تصميم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 27 - 5

5 - لزوم تحقيق و بررسى و پرهيز از شتاب زدگى و تصميم عجولانه در مورد اخبار مهم

إنّى وجدت امرأة تملكهم . .. يسجدون للشمس... قال سننظر أصدقت

سليمان به عنوان يكى از پيامبران الهى در تصميم گيرى براى مواجهه با حاكمان سرزمين سبا، از شتاب زدگى خوددارى كرد و به تحقيق درباره آن پرداخت، برداشت ياد شده استفاده مى شود.

آداب تصميم گيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 74 - 9

9 - لزوم پرهيز از تصميم گيرى و موضع گيرى به هنگام هيجانات و دغدغه ها

فلما ذهب عن إبرهيم الروع . .. يجدلنا فى قوم لوط

اجتناب از تعجيل در تصميم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 27 - 5

5 - لزوم تحقيق و بررسى و پرهيز از شتاب زدگى و تصميم عجولانه در مورد اخبار مهم

إنّى وجدت امرأة تملكهم . ..

يسجدون للشمس... قال سننظر أصدقت

سليمان به عنوان يكى از پيامبران الهى در تصميم گيرى براى مواجهه با حاكمان سرزمين سبا، از شتاب زدگى خوددارى كرد و به تحقيق درباره آن پرداخت، برداشت ياد شده استفاده مى شود.

اهميت تصميم گيرى در مبارزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 71 - 15

15 _ ارزيابى درست و جمع آورى قوا و تصميم گيرى قاطع و به موقع ، از اصول مبارزه است .

فأجمعوا أمركم و شركاءكم ثم لا يكن أمركم عليكم غمة ثم اقضوا إلىّ و لا تنظرون

تصميم آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 9 - 15

15 - تصميم خاندان فرعون بر نگه دارى موسى ( ع ) ، اقدامى ندانسته عليه خودشان

لاتقتلوه عسى أن ينفعنا أو نتّخذه ولدًا و هم لايشعرون

تصميم اصحاب الجنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 23 - 1

1 - به راه افتادن تمامى صاحبان بوستان يمنى با عزمى جدى ، براى چيدن ميوه ها در سپيده صبح

فانطلقوا و هم يتخ_فتون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 24 - 2

2 - تصميم قاطع باغداران يمنى ، بر محروم ساختن بينوايان از محصولات باغ

أن لايدخلنّها اليوم عليكم مسكين

تصميم برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 15 - 4

4_ برادران يوسف تا قبل از بردن او به صحرا ، نسبت به سرنوشت او به نظر قطعى نرسيده بودند .

*

فلما ذهبوا به و أجمعوا

{اجماع} (مصدر أجمعوا) به معناى اتفاق نظر و عقيده و نيز به معناى تصميم گرفتن و مهيّاى انجام كارى شدن است. برداشت فوق ، ناظر به معناى نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 60 - 6

6_ فرزندان يعقوب به بازگشت مجدد به مصر براى دريافت آذوقه ، مصمم بودند .

فإن لم تأتونى به فلاكيل لكم عندى

تصميم به جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 75 - 4

4 _ حق تصميم گيرى درباره جهاد از آن مهاجران نخستين بود .

جهدوا معكم

كلمه {معكم} در {جهدوا معكم} (در كنار شما جهاد كنند) مى تواند ناظر به برداشت فوق باشد. چنانچه مخاطبان {معكم} خصوص مهاجران باشند، برداشت فوق از اتقان بيشترى برخوردار است.

تصميم زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 24 - 13

13_ { عن الرضا ( ع ) : . . . و أما قوله عزوجل فى يوسف : { و لقد همّت به و همّ بها } فإن ها همّت بالمعصية و همّ يوسف بقتل ها إن أجبرته . . . فصرف الله عنه قتلها و الفاحشة و هو قوله عزوجل : { كذلك لنصرف عنه السوء و الفحشاء } يعنى القتل والزنا . . . ;

از امام رضا(ع) روايت شده كه فرمود: . .. قول خداى عزوجل درباره يوسف كه فرموده: {و لقد همّت به و همّ بها} مقصود اين است كه آن زن قصد معصيت كرد و يوسف قصد كرد كه اگر بانو

وى را مجبور به گناه كند، او را بكشد ... پس خداوند، قتل و عمل خلاف عفت را از او بگردانيد و اين است سخن خداى عزوجل: {كذلك لنصرف عنه السوء والفحشاء} ; يعنى، قتل و زنا ...}.

تصميم عمل به عهد خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 115 - 5

5 - عزم و تصميم جدى براى عمل به توصيه هاى خداوند ، خصلتى ارزشمند است .

و لقد عهدنا إلى ءادم . .. فنسى و لم نجد له عزمًا

تعبير {نيافتيم} به جاى {نبود}، گوياى آن است كه دراين موارد، وجود عزم، مطلوب و مورد انتظار است.

تصميم كارگزاران عزيز مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 35 - 2

2_ تصميم قاطع دولت مردان مصر بر زندانى ساختن يوسف ( ع ) ، جهت رهايى از بحران و حفظ حيثيت دربار

ثم بدا لهم . .. ليسجننه

تصميم گيرى در اضطراب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 74 - 9

9 - لزوم پرهيز از تصميم گيرى و موضع گيرى به هنگام هيجانات و دغدغه ها

فلما ذهب عن إبرهيم الروع . .. يجدلنا فى قوم لوط

تصميم گيرى رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 159 - 27،28

27 _ لزوم توكّل و اتكاى رهبران بر خداوند ، پس از تصميم گيرى و عزم بر اِعمال مديريت

فاذا عزمت فتوكّل على اللّه

28 _ لزوم قاطعيّت و صلابت رهبرى ، پس از مشورت و تصميم نهايى خويش

، در مقام اجرا

و شاورهم فى الامر فاذا عزمت فتوكّل على اللّه

جلمه {فاذا عزمت فتوكّل على اللّه}، به اين معناست كه آنگاه كه تصميم بر كارى گرفتى، ديگر ترديد و دو دلى به خود راه مده و احتمال عدم موفقيّت را با توكّل بر خدا جبران كن كه خداوند محبوب خويش را وانخواهد گذاشت: {انّ اللّه يحبّ المتوكّلين}.

تصميم لاوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 80 - 5

5_ فرزند ارشد يعقوب بر آن شد كه در سرزمين مصر بماند و به كنعان باز نگردد .

فلن أبرح الأرض حتى يأذن لى أبى

{براح} (مصدر أبرح) به معناى جدا شدن و فاصله گرفتن است. {ال} در {الأرض} عهد حضورى است و اشاره به شهر و ديارى دارد كه بنيامين در آن جا بازداشت شده است.

تصميم موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 97 - 11

11 - سوزاندن گوساله سامرى به طور كامل و محو اثر آن و افشاندن سوخته آن به دريا ، تصميم قطعى و مؤكد موسى ( ع ) در باره گوساله زرّين سامرى

وانظر إلى إل_هك . .. لنحرّقنّه ثمّ لننسفنّه فى اليمّ نسفًا

{تحريق} (مصدر {لنحرّقنّه}) به معناى زياد سوزاندن است (مصباح). {نسف} به معناى از ريشه بركندن و منهدم ساختن و به هوا افشاندن است (قاموس). گفتنى است كه معناى اخير در آيه مناسب تر به نظر مى رسد، بنابراين {ثمّ لننسفنّه...} ; يعنى، پس از سوزاندن گوساله (ذوب كردن و تبديل آن به قطعات ريز) سوخته آن را به دريا خواهيم پاشيد.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 19 - 3

3 - برداشت اشتباه مرد اسرائيلى از تصميم موسى ( ع )

قال ي_موسى أتريد أن تقتلنى

تصميم يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 18 - 11،12

11_ تصميم يعقوب ( ع ) بر مسكوت گذاشتن پرونده خيانت فرزندانش درباره يوسف ( ع ) و پى گيرى نكردن آن

بل سوّلت لكم . .. والله المستعان على ما تصفون

12_ يعقوب ( ع ) مصمم بر شكيبا بودن در فراق يوسف ( ع ) و بردبارى كردن بر رفتار ناهنجار فرزندانش

فصبر جميل

متعلق صبر ، به قرينه جمله هاى قبل ، فراق يوسف(ع) و نيز عملكرد ناصواب و صحنه سازيهاى دروغين فرزندانش مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 83 - 8

8_ يعقوب ( ع ) بر آن بود كه در فراق فرزندانش ( يوسف ( ع ) ، بنيامين و لاوى ) صبرى نيكو و بدور از هر گونه جزع و شكايت پيشه كند .

فصبر جميل

صبر جميل ، صبرى است كه در آن جزع نباشد و از مصيبت رخ داده به مردم شكايت نشود(مجمع البيان).

تصميم يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 24 - 13

13_ { عن الرضا ( ع ) : . . . و أما قوله عزوجل فى يوسف : { و لقد همّت به و همّ بها } فإن ها همّت بالمعصية و همّ يوسف بقتل ها إن أجبرته . . . فصرف الله عنه قتلها و

الفاحشة و هو قوله عزوجل : { كذلك لنصرف عنه السوء و الفحشاء } يعنى القتل والزنا . . . ;

از امام رضا(ع) روايت شده كه فرمود: . .. قول خداى عزوجل درباره يوسف كه فرموده: {و لقد همّت به و همّ بها} مقصود اين است كه آن زن قصد معصيت كرد و يوسف قصد كرد كه اگر بانو وى را مجبور به گناه كند، او را بكشد ... پس خداوند، قتل و عمل خلاف عفت را از او بگردانيد و اين است سخن خداى عزوجل: {كذلك لنصرف عنه السوء والفحشاء} ; يعنى، قتل و زنا ...}.

روش تصميم گيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 23 - 6

6- دين ، داراى برنامه و آموزه هايى براى شيوه سخن گفتن و تصميم گيرى انسان است .

و لاتقولنّ لشاْىء إنّى فاعل ذلك غدًا

محدوده حق تصميم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 36 - 3،4

3 - مردم ، حق ندارند كه تصميم هايى بگيرند كه با حكم ها وفرمان هاى خدا و پيامبرش مخالف باشد .

و ما كان لمؤمن و لامؤمنة إذا قضى اللّه و رسوله أمرًا أن يكون لهم الخيرة من أمرهم

4 - صِرف صاحب اختيار بودن در چيزى ، حقِّ تصميم گيرى را درباره آن نمى آورد .

و ما كان لمؤمن و لامؤمنة إذا قضى اللّه و رسوله أمرًا أن يكون لهم الخيرة من أمرهم

مرجع ضمير {أمرهم} عبارت {مؤمن و مؤمنة} است كه به اعتبار نكره بودن آنها و در سياق نفى واقع شدن، افاده عموم مى كند.

اضافه {أمر} به ضمير {هم} مى تواند براى القاى اين نكته باشد كه در صورتى كه خداوند و پيامبرش، حتى درباره امور مربوط به مؤمنان، اعلام نظر كرده اند، آنان حق تصميم ديگرى ندارند.

منشأ تصميم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 5 - 15

15 - قلب ، داراى نقشى اساسى در تصميم گيرى انسان است .

و ل_كن ما تعمّدت قلوبكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 29 - 1

1 - تصميم انسان به آموختن و پيمودن راه راست ، در گرو اراده و خواست خداوند است .

و ما تشاءون إلاّ أن يشاء اللّه

مفعول محذوف {و ما تشاءون} _ به قرينه آيه قبل _ تعبيرى نظير {أن تستقيموا} است.

منشأ تصميم گيرى موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 52 - 3

3 - تصميم گيرى و حركت موسى ( ع ) ، در مقاطع مختلف بر اساس برنامه وحى

و أوحينا إلى موسى أن أسر بعبادى

موانع اخذ تصميم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 157 - 7

7 - روحيه عناد و حق ناپذيرى ، مانع از درك صحيح حقايق و تصميم گيرى به موقع

فعقروها فأصبحوا ن_دمين

ثموديان تا قبل از كشتن ناقه، به امكان نزول عذاب نينديشيدند; چرا كه كفر و عنادشان مانع از درك اين حقيقت بود; ولى به مجرد كشتن ناقه و مشاهده نشانه هاى عذاب، آثار پشيمانى آنان را فرا گرفت.

موانع تصميم

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

4 - نساء - 4 - 143 - 3

3 _ نفاق ، موجب تحير آدمى در موضعگيرى ها و مايه فقدان قدرت وى در انتخاب صحيح مسير زندگى است .

مذبذبين بين ذلك لا إلى هؤلاء و لا إلى هؤلاء و من يضلل اللّه فلن تجد له سبيلا

موانع تصميم گيرى صحيح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 74 - 8

8_ دغدغه ها و هيجانات درونى ، مانع موضع گيرى ها و تصميماتى است ، كه آدمى آنها را لازم و ضرورى مى پندارد .

فلما ذهب عن إبرهيم الروع . .. يج_دلنا فى قوم لوط

هدف از تعيين زمان جدال و چون و چراى ابراهيم(ع) درباره نزول عذاب بر قوم لوط; يعنى، زمانى كه دلهره و ترس از او زدوده شد، اين معناست كه: آدمى به هنگام هيجانات درونى نمى تواند آنچه را لازم مى داند، درصدد تحقق آن برآيد.

تصميم گيرى

آداب تصميم گيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 74 - 9

9 - لزوم پرهيز از تصميم گيرى و موضع گيرى به هنگام هيجانات و دغدغه ها

فلما ذهب عن إبرهيم الروع . .. يجدلنا فى قوم لوط

اهميت تصميم گيرى در مبارزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 71 - 15

15 _ ارزيابى درست و جمع آورى قوا و تصميم گيرى قاطع و به موقع ، از اصول مبارزه است .

فأجمعوا أمركم و شركاءكم ثم لا يكن أمركم عليكم غمة ثم اقضوا إلىّ و لا تنظرون

تصميم گيرى در اضطراب

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 74 - 9

9 - لزوم پرهيز از تصميم گيرى و موضع گيرى به هنگام هيجانات و دغدغه ها

فلما ذهب عن إبرهيم الروع . .. يجدلنا فى قوم لوط

تصميم گيرى رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 159 - 27،28

27 _ لزوم توكّل و اتكاى رهبران بر خداوند ، پس از تصميم گيرى و عزم بر اِعمال مديريت

فاذا عزمت فتوكّل على اللّه

28 _ لزوم قاطعيّت و صلابت رهبرى ، پس از مشورت و تصميم نهايى خويش ، در مقام اجرا

و شاورهم فى الامر فاذا عزمت فتوكّل على اللّه

جلمه {فاذا عزمت فتوكّل على اللّه}، به اين معناست كه آنگاه كه تصميم بر كارى گرفتى، ديگر ترديد و دو دلى به خود راه مده و احتمال عدم موفقيّت را با توكّل بر خدا جبران كن كه خداوند محبوب خويش را وانخواهد گذاشت: {انّ اللّه يحبّ المتوكّلين}.

روش تصميم گيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 23 - 6

6- دين ، داراى برنامه و آموزه هايى براى شيوه سخن گفتن و تصميم گيرى انسان است .

و لاتقولنّ لشاْىء إنّى فاعل ذلك غدًا

منشأ تصميم گيرى موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 52 - 3

3 - تصميم گيرى و حركت موسى ( ع ) ، در مقاطع مختلف بر اساس برنامه وحى

و أوحينا إلى موسى أن أسر بعبادى

موانع تصميم گيرى صحيح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8

- هود - 11 - 74 - 8

8_ دغدغه ها و هيجانات درونى ، مانع موضع گيرى ها و تصميماتى است ، كه آدمى آنها را لازم و ضرورى مى پندارد .

فلما ذهب عن إبرهيم الروع . .. يج_دلنا فى قوم لوط

هدف از تعيين زمان جدال و چون و چراى ابراهيم(ع) درباره نزول عذاب بر قوم لوط; يعنى، زمانى كه دلهره و ترس از او زدوده شد، اين معناست كه: آدمى به هنگام هيجانات درونى نمى تواند آنچه را لازم مى داند، درصدد تحقق آن برآيد.

تضرع از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تضرع

آثار تضرع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 43 - 11

11 _ تضرع در مقابل خداوند موجب كمال و رشد انسان مى شود.

فأخذنهم بالبأساء . .. لعلهم يتضرعون. فلولا إذ جاءهم بأسنا تضرعوا

از اينكه خداوند مشكلاتى پيش آورده تا انسان تضرع كند و با جمله {فلو لا . .. } ترغيب به تضرع كرده است، معلوم مى شود كه تضرع موجب كمال و رشد انسان مى شود.

ارزش تضرع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 94 - 7

7 _ تضرع به درگاه خدا و خشوع در برابر او از ارزش هاى الهى و از اهداف رسالت انبياست .

لعلهم يضرعون

اهميت تضرع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 42 - 7،9

7 _ ضرورت تضرع انسانها به درگاه خداوند

لعلهم يتضرعون

از اينكه آيه مى گويد آنها را گرفتار كرديم تا تضرع كنند، معلوم مى شود كه در نظام خلقت تضرع و ابتهال ضرورت دارد.

9 _ توجه دادن

مردم به خدا و گرايش دادن آنان به تضرع و خضوع به درگاه او، از اهداف رسالت انبياست.

و لقد أرسلنا إلى أمم . .. لعلهم يتضرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 43 - 1

1 _ آدمى موظف به تضرع و كرنش در برابر خداوند جهان است.

فلولا إذ جاءهم بأسنا تضرعوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 94 - 8

8 _ تضرع به درگاه خداوند و خشوع در برابر او امرى لازم بر عهده بندگان

لعلهم يضرعون

ترك تضرع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 55 - 7

7 _ روى گردانى از نيايش و تضرع در برابر خدا ، گردنكشى و موجب محروميت از محبت الهى است .

ادعوا ربكم . .. إنه لايحب المعتدين

تشويق به تضرع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 65 - 9

9 _ تشويق خداوند به دعا و تضرع به درگاه الهى و درخواست رهايى از عذاب اخروى

و الذين يقولون ربّنا اصرف عنّا . .. إنّ عذابهاكان غرامًا

تضرع ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 37 - 8

8- حالت زارى و التماس حضرت ابراهيم ( ع ) در دعا و درخواست از خداوند

ربّ اجعل . .. ربّ إنّهنّ ... ربّنا إنى ... ربّنا ليقيموا ... ربّنا إنّك

برداشت فوق از تكرار كلمه {ربّ} و {ربّنا} استفاده گرديد.

تضرع اخروى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب -

33 - 67 - 6

6 - كافران ، با مشاهده عذاب الهى ، در قيامت ، به درگاه خداوند ، اظهار تضرّع مى كنند .

و قالوا ربّنا

اقرار به ربوبيت خداوند با واژه {ربّنا} براى اظهار تضرّع است. لازم به ذكر است كه اين گفته، به قرينه ماضى آورده شدن {قالوا} در كنار {يقولون} احتمال دارد مربوط به زمانى باشد كه كافران، هنوز وارد آتش نشده اند و تنها، آن را مشاهده مى كنند.

تضرع برابر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 76 - 8

8 - { عن محمدبن مسلم قال : سألت أباجعفر ( ع ) عن قوله اللّه عزّوجلّ { فما استكانوا لربّهم و ما يتضرّعون } فقال : الإستكانة هو الخضوع والتضرع هو رفع اليدين و التضرع بهما ;

محمد بن مسلم گويد: از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند _ عزّوجلّ _ {فما استكانوا لربّهم و ما يتفرعون} سؤال كردم؟ پس حضرت فرمود: مراد از {استكانة} خضوع و خشوع است و مراد از {تضرع}، بالا بردن دست ها و تضرع با آنها است}.

تضرع بندگان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 66 - 4

4 _ جمله { ربّنا اصرف عنّا عذاب جهنّم إنّ عذابهاكان غراماً . إنّ ها ساءت مستقرّاً و مقاماً } ، متن دعا و تضرع بندگان خالص خدا به درگاه الهى

و الذين يقولون ربّنا اصرف عنّا عذاب جهنّم . ..إنّها ساءت مستقرًّا و مقامًا

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه جمله {إنّ عذابها تا مستقراًو مقاماً} نيز مانند جمله {ربّنا اصرف

عنّا عذاب جهنّم} جزء دعا و تضرع عبادالرحمان باشد.

تضرع در دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 55 - 3،8

3 _ لزوم تضرع ( احساس ذلت و كوچكى ) در دعا به درگاه خداوند

ادعوا ربكم تضرعاً و خفية

{تضرع} (تذلل و اظهار كوچكى) مصدر است و در آيه به معناى اسم فاعل و حال براى فاعل {ادعوا} مى باشد ; يعنى: ادعوا ربكم متضرعين.

8 _ علنى ساختن دعا و نداشتن تضرع در آن ، تجاوز از آداب دعا به درگاه خداست .

ادعوا ربكم تضرعاً و خفية إنه لايحب المعتدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 37 - 8

8- حالت زارى و التماس حضرت ابراهيم ( ع ) در دعا و درخواست از خداوند

ربّ اجعل . .. ربّ إنّهنّ ... ربّنا إنى ... ربّنا ليقيموا ... ربّنا إنّك

برداشت فوق از تكرار كلمه {ربّ} و {ربّنا} استفاده گرديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 7 - 7

7 - { عن مَسْعدَة بن صَدَقَة قال : سمعت جعفراً يقول : كان أبى ( رضى اللّه عنه ) يقول : فى قول اللّه تبارك و تعالى { فإذا فرغت فانصب . و إلى ربّك فارغب } إذا قَضَيْتَ الصلاة بعد أن تُسَلِّم و أنت جالس فانصب فى الدّعاء من أمر الدنيا و الآخرة فإذا فرغت من الدعاء فارغب إلى اللّه تبارك و تعالى أن يتقبّل ها منك ;

از مسعدة بن صدقه روايت شده كه گفت: از امام صادق(ع) شنيدم كه مى فرمود: پدرم _ كه

خداوند از او راضى باد _ درباره سخن خداوند تبارك و تعالى {فإذا فرغت فانصب . و إلى ربّك فارغب} مى فرمود: زمانى كه نماز را بعد از سلام به پايان رساندى و هنوز نشسته اى، براى امر دنيا و آخرت در دعا بكوش پس هنگامى كه از دعا فارغ شدى، به درگاه خداى تبارك و تعالى تضرّع و زارى كن كه آن را از تو قبول كند}.

تضرع در سختى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 44 - 4

4 _ گشوده شدن درهاى نعمت به روى كسانى كه حتى در سختيها تضرع نمى كنند، جريان يافتن سنت استدراج الهى است.

فأخذنهم بالبأساء و الضراء . .. فلما نسوا ما ذكروا به فتحنا عليهم أبوب كل شىء

سنت استدراج اصطلاحى است برگرفته از آيه {سنستدرجهم من حيث لا يعلمون} (اعراف / 182). از مصاديق جريان استدراج همين آيه مورد بحث است كه درهاى نعمت الهى به سوى تكذيب كنندگان آيات گشوده مى شود (فتحنا عليهم) تا آن زمان كه عذاب الهى آنان را در بر گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 45 - 4

4 _ سنگدلى و تضرع نكردن به درگاه خداوند، حتى در دشواريها، ظلم است.

فلولا . .. تضرعوا و لكن قست قلوبهم ... فقطع دابر القوم الذين ظلموا

در آيه شريفه هدف از آمدن سختيها را تضرع و روى آوردن به خدا دانسته، و به دنبال آن گروهى را معرفى كرده كه حتى در شدت و سختى منفعل نمى شوند، و سرانجام از اين گروه با عنوان {ظالمان} ياد

كرده است، بنابراين سنگدلى و تضرع نكردن آنان ظلم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 53 - 3

3- انسان ها به محض احساس ضعف و دچار شدن به رنج و زحمت ، با تضرع و التماس به درگاه خداوند روى مى آورند .

ثمّ إذا مسّكم الضرّ فإليه تجئرون

{ضرّ} به معناى كسالت روحى و بدنى و كمبود اقتصادى است و {تجئرون} (از مصدر جؤار) به معناى زيادت در تضرع آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 54 - 3،7

3- دعا و تضرع انسان هاى گرفتار در وضعيت هاى ناگوار ، مورد اجابت خداوند قرار مى گيرد . *

إذا مسّكم الضرّ فإليه تجئرون . ثمّ إذا كشف الضرّ عنكم

احتمال دارد رفع ناگوارى از گرفتارانى كه ملتمسانه به درگاه خداوند دعا مى كنند، ناشى از دعاى آنان باشد.

7- نجات يافتگانِ از ناگوارى ها كه به شرك روى مى آورند _ با وجود التماس به درگاه خداوند به هنگام گرفتارى _ توحيد ربوبى را قبول نداشته و عوامل ديگرى را در نجات خود دخيل مى دانند .

ثمّ إذا كشف الضرّ عنكم إذا فريق منكم بربّهم يشركون

{بربّهم} متعلق به فعل {يشركون} است. ذكر {ربّ} به جاى مطلق آوردن كلام و يا ذكر ساير موارد توحيد، حكايت از شرك ربوبى آنان مى كند و خود همين مى تواند قرينه باشد كه روى آوردن به شرك ربوبى، احتمال دارد ناشى از عقيده به تأثير عوامل ديگر باشد.

تضرع محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 8

- 1،5

1 - حاجت خواستن از خداوند و تضرّع به درگاه او ، تكليف و توصيه اى الهى به رسول اكرم ( ص )

و إلى ربّك فارغب

{رغب إليه}; يعنى، در دعا خالصانه كوشيد و يا اظهار فروتنى كرد و حاجت خواست. (برگرفته از قاموس)

5 - ابتهال و تضرّع پيامبر ( ص ) به درگاه خداوند ، پاسخى به نعمت هاى ويژه او به آن حضرت بود .

ألم نشرح . .. و وضعنا ... و رفعنا ... و إلى ربّك فارغب

توصيه به تضرع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 8 - 1

1 - حاجت خواستن از خداوند و تضرّع به درگاه او ، تكليف و توصيه اى الهى به رسول اكرم ( ص )

و إلى ربّك فارغب

{رغب إليه}; يعنى، در دعا خالصانه كوشيد و يا اظهار فروتنى كرد و حاجت خواست. (برگرفته از قاموس)

دعوت به تضرع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 76 - 7

7 - خداوند ، خواهان خضوع و تضرع انسان ها به درگاه او

فما استكانوا لربّهم و ما يتضرّعون

دلايل تضرع يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 86 - 14

14_ معرفت ويژه يعقوب ( ع ) نسبت به خداوند و صفات او ، دليل تضرعش به درگاه او و شكايت نبردنش به غير او .

إنما أشكوا بثّى و حزنى إلى الله و أعلم من الله ما لاتعلمون

جمله {أعلم من الله} به منزله تعليل براى {إنما أشكوا . ..} است ; يعنى ، دليل اينكه من فقط

به خدا شكايت مى برم [و شما اين گونه نيستيد] آن است كه من از صفات و ويژگيهاى خدا ، چيزهايى را مى دانم كه شما نمى دانيد.

زمينه تضرع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 42 - 4،6

4 _ تضرع، هدف خداوند از گرفتار ساختن مردم به سختيها و كاستيها

فأخدنهم بالبأساء و الضراء لعلهم يتضرعون

{تضرع} به معناى تذلل و خضوع است. (لسان العرب).

6 _ مشكلات و سختيها، زمينه توجه به خدا و تضرع و دعا به درگاه او

فأخدنهم بالبأساء و الضراء لعلهم يتضرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 43 - 3

3 _ خداوند، زمينه ساز تضرع انسانها به درگاه او

فلولا إذ جاءهم بأسنا تضرعوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 94 - 5

5 _ بلا ها و سختى ها ( شرور ) زمينه ساز بازگشت انسان ها به خداوند و تضرع به درگاه اوست .

أخذنا أهلها بالبأساء و الضراء لعلهم يضرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 76 - 3

3 - روى آورى به درگاه خداوند و تضرع و زارى در پيشگاه او ، از اهداف الهى در مبتلا كردن مردم به بلا ها و مصيبت ها

و لقد أخذن_هم بالعذاب . .. و ما يتضرّعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 66 - 3

3 _ سرنوشت بد و اقامتگاه ناگوار انسان در جهنم ، مقتضى هراسان بودن ، اضطراب ، تضرع و دعا

كردن به درگاه الهى است .

ربّنا اصرف عنّا عذاب جهنّم . .. إنّها ساءت مستقرًّا و مقامًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 67 - 7

7 - ربوبيت خداوند ، مقتضاى اظهار تضرّع به درگاه او است .

ربّنا إنّا أطعنا سادتنا

سرزنش عدم تضرع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 43 - 2

2 _ تضرع نكردن مردم به درگاه خداوند، حتى در شدايد و سختيها، امرى شگفت و سزاوار سرزنش

فلولا إذ جاءهم بأسنا تضرعوا

ظلم ترك تضرع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 45 - 4

4 _ سنگدلى و تضرع نكردن به درگاه خداوند، حتى در دشواريها، ظلم است.

فلولا . .. تضرعوا و لكن قست قلوبهم ... فقطع دابر القوم الذين ظلموا

در آيه شريفه هدف از آمدن سختيها را تضرع و روى آوردن به خدا دانسته، و به دنبال آن گروهى را معرفى كرده كه حتى در شدت و سختى منفعل نمى شوند، و سرانجام از اين گروه با عنوان {ظالمان} ياد كرده است، بنابراين سنگدلى و تضرع نكردن آنان ظلم است.

عوامل تضرع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 63 - 11

11 _ احساس نياز، تضرع، اخلاص و التزام به شكرگزارى، حالات مختلف انسان به هنگام گرفتارى در سختيهاست.

تدعونه تضرعا و خفية لئن أنجنا من هذه لنكونن من الشكرين

عوامل تضرع بندگان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 65 - 3

3 _ پيوستگى

و گريزناپذيرى عذاب جهنم ، سبب دست به دعا برداشتن و تضرع بندگان خالص خدا براى رهايى از آن عذاب

و الذين يقولون ربّنا اصرف عنّا عذاب جهنّم إنّ عذابهاكان غرمًا

جمله {إنّ عذابها. ..} در مقام تعليل براى جمله قبل است; يعنى، به اين سبب بندگان خدا از پروردگار خواستار رهايى از عذاب دوزخ اند كه چون آن عذاب دائمى و گريزناپذير است.

موانع تضرع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 43 - 4،7،10

4 _ سنگدلى، مانع تضرع به درگاه خداوند، حتى در شدايد و سختيها

فلولا . .. و لكن قست قلوبهم

7 _ زيبا ديدن كردارهاى زشت، مانع تضرع آدمى به درگاه خداوند، حتى در شدايد است.

فلولا إذ جاءهم بأسنا تضرعوا و لكن قست قلوبهم و زين لهم الشيطن ما كانوا يعملون

10 _ شيطان مانع رشد و كمال و تضرع انسان به درگاه خداوند

فلولا إذ جاءهم بأسنا تضرعوا . .. و زين لهم الشيطن

نياز به تضرع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 65 - 7

7 _ مؤمنان نبايد به خاطر عبادت و رفتار خوب خود ، به عجب و غرور گرفتار آيند و خويشتن را بى نياز از تضرع و دعا بپندارند .

و الذين يبيتون لربّهم . .. يقولون ربّنا اصرف عنّا عذاب جهنّم إنّ عذابهاكان غرامً

تضعيف روحيه از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تضعيف روحيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 12 - 5

5 _ اعلام شكست قريب الوقوع كافران ، از روش هاى قرآن براى تضعيف روحيه دشمن

قل للّذين كفروا ستغلبون

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 127 - 5

5 _ هلاكت و خوارى بخشهايى از قواى دشمنان دين ، در جنگ بدر ، عاملى در تخريب روحيّه ساير نيروها

ليقطع طرفاً . .. فينقلبوا خائبين

{خائبين} از {خيبة}، به معنانى يأس، نااميدى و نامرادى، حكايت از اثر روانى در باقيمانده كفّار است كه به مقتضاى {فاء} در {فينقلبوا}، اين نااميدى، نتيجه هلاكت و خوارى و اسارت گروه زيادى از دشمنان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 176 - 5

5 _ شايعه پراكنانى كه در صدد تضعيف روحيه مجاهدان اسلام هستند ، شتابگران در كفرند . *

و لا يحزنك الّذين يسارعون فى الكفر

به مقتضاى ارتباط بين آيه مورد بحث و آيات قبل، جمله {الّذين يسارعون فى الكفر} مى تواند اشاره به كسانى باشد كه با تبليغات سوء و شايعات ترس آفرين، در صدد بازداشتن مؤمنان از جهاد بودند.

تضعيف روحيه دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 12 - 7

7 _ ضرورت ايجاد ترس در دشمنان دين و سلب روحيه نبرد از ايشان

سألقى فى قلوب الذين كفروا الرعب

تضعيف روحيه مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 111 - 5

5 - يهود و نصارا ، درتلاش براى تضعيف روحيه مسلمانان و بازدارى مردم از گرايش به اسلام

قالوا لن يدخل الجنة إلا من كان هوداً أو نصرى

تضعيف روحيه مسلمانان مدينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 12

- 1،6

1 - منافقان ، همسو با احزاب متّحد ، در غزوه احزاب براى درهم شكستن روحيه مسلمانان فعاليت مى كردند .

إذ جاءتكم جنود . .. و إذ يقول المن_فقون ... ما وعدنا اللّه ... إلاّ غرورًا

فعل مضارع {يقول} بر تداوم كار منافقان دلالت مى كند كه از آن، به {فعاليت} تعبير مى شود.

6 - فعاليت تبليغاتى منافقان و بيماردلان مدينه ، براى ايجاد تزلزل در روحيه مسلمانان ، شايسته يادآورى است .

و إذ يقول المن_فقون و الذين فى قلوبهم مرض

{و إذ} عطف به {إذ زاغت} است و {اُذكر} در تقدير مى باشد.

رفع عوامل تضعيف روحيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 11 - 16

16 _ ضرورت شناسايى و برطرف كردن عوامل سستى آفرين در نيرو هاى پيكارگر

و إذ يغشيكم النعاس أمنة منه و ينزل عليكم . .. و يثبت به الأقدام

زمينه تضعيف روحيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 196 - 5

5 _ خطر تأثير منفى قدرت اقتصادى و شكوه ظاهرى كافران ، در روحيه مسلمانان صدر اسلام

لا يغرّنك تقلّب الّذين كفروا

عوامل تضعيف روحيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 111 - 9

9 _ فِسْق ، زمينه ساز ضعف روحيه و فرار از جنگ

و اكثرهم الفسقون . .. و إن يقتلوكم يولّوكم الادبار ثم لا ينصرون

توصيف يهود به فسق و سپس بيان شكست آنان، حاكى از ارتباط اين دو مسأله است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3

- 144 - 4

4 _ تزلزل روحيه برخى از پيكارگران احد ، بر اثر شايعه قتل پيامبر ( ص )

و ما محمّد الّا رسول . .. افاين مات او قتل انقلبتم على اعقابكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 173 - 2

2 _ نفوذ عوامل دشمن در بين مسلمانان و ايجاد جنگ روانى براى تضعيف روحيه آنان ، پس از جنگ احد

الّذين قال لهم النّاس انّ النّاس قد جمعوا لكم فاخشوهم

برخى برآنند كه مراد از {النّاس} در {قال لهم النّاس}، منافقانى هستند كه براى دشمنان دين جاسوسى مى كردند. برخى ديگر گفته اند منظور افرادى از دشمن هستند كه در بين مسلمانان ايجاد رعب مى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 175 - 10

10 _ تأثير شايعات مشركان و منافقان بر برخى مسلمانان ، به هنگام دعوت رسول خدا ( ص ) براى شركت در غزوه حمراءالاسد يا بدر صغرا

الّذين قال لهم النّاس انّ النّاس قد جمعوا لكم . .. ذلكم الشّيطان يخوّف اولياءه

چون شيطان و مشركان و منافقان در صدد ترسانيدن و بازداشتن همه مؤمنان بوده اند (انّ النّاس قد جمعوا لكم فاخشوهم)، ولى از {يخوّف اولياءه} استفاده مى شود كه تنها دوستانش را مى ترساند. بنابراين {يخوّف اولياءه}، حاكى از فعليّت و تحقق اين ترس در عدّه اى از مؤمنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 90 - 9

9 _ توجّه به نقش اساسى مشيت الهى در تضعيف روحيّه دشمنان ( منافقان و كافران )

، زمينه پرهيز از غرور و خودبينى

و لو شاء اللّه لسلّطهم عليكم فلقاتلوكم

تطهير از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تطهير

اهميت تطهير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 11 - 7

7 _ فراهم شدن آب براى غسل و وضو و تطهير نجاست ها و قذارت ها ، از اهداف نزول باران براى مجاهدان بدر

و ينزل عليكم من السماء ماء ليطهّركم به

ذكر نشدن متعلق {يطهركم} حكايت از عموميت آن متعلق دارد (نجاستهاى ظاهرى و باطنى). يعنى خداوند باران را فرو فرستاد تا نجاستهاى ظاهرى را به وسيله آن برطرف سازيد و آنان كه جنب هستند غسل كنند و ديگران وضو بسازند.

اهميت تطهير عبادتگاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 125 - 13

13 - ضرورت پاك نگاه داشتن مكان عبادت *

أن طهرا بيتى للطائفين و العكفين و الركع السجود

قيدهاى {للطائفين}، {العاكفين} و . .. مى تواند بيانگر اين معنا باشد كه: فلسفه تطهير كعبه، جايگاه عبادت بودن آن است و لذا مى توان ضرورت پاك نگاه داشتن همه مكانهاى عبادت را، احتمالى موجه دانست.

اهميت تطهير مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 26 - 13

13 - لزوم پاسدارى از حرمت مسجدالحرام و محفوظ داشتن آن از آلودگى هاى ظاهرى و پليدى هاى باطنى ( مظاهر

أن لاتشرك بى شيئًا و طهّر بيتى

تطهير كعبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 125 - 11،12،29

11 - تطهير خانه خدا و مصون داشتن آن از هر ناپاكى و آلودگى ، توصيه و

فرمان خدا به ابراهيم و اسماعيل ( ع )

و عهدنا إلى إبرهيم و إسمعيل أن طهرا بيتى

12 - خانه خدا ، بايد همواره پاك و از آلودگى ها پيراسته شود .

أن طهرا بيتى

29 - از امام صادق ( ع ) روايت شده كه درباره قول خدا { طهرا بيتى للطائفين . . . فرمود : يعنى نحّيا عنه المشركين . . . ;

مشركان را از خانه من دور كنيد . .. }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 26 - 10

10 - توليت كعبه ، پاكيزه و آماده سازى آن براى زائران ، از وظايف الهى حضرت ابراهيم ( ع )

و طهّر بيتى للطّائفين

تطهير مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 11 - 10

10 _ نزول باران در آستانه جنگ بدر براى تطهير مجاهدان ، زمينه ساز برطرف شدن نگرانى ها و وسوسه هاى ايجاد شده از سوى شيطان

و ينزل عليكم . .. و يذهب عنكم رجز الشيطن

تطهير مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 138 - 1

1 - ايمان داشتن به قرآن و پيامبران و معارف نازل شده بر آنان ، صبغه اى است كه خداوند اهل ايمان را با آن تطهير و تزيين كرده است .

قولوا ءامنا باللّه . .. صبغة اللّه

{صبغة} مصدر نوعى و به معناى رنگ آميزى كردن است و در آيه شريفه مفعول مطلق براى فعل محذوف (صبغنا) مى باشد. آوردن مصدر نوعى، اشاره به رسم يهود و نصارا دارد كه به منظور تطهير

فرزندانشان آنان رابا آبى مخصوص به نام {معموديه} شستشو مى دادند. مراد از {صبغة اللّه} - به قرينه آيات قبل - ايمان به خدا و ... است. بنابراين جمله {صبغة اللّه} چنين معنا مى شود: خداوند، ما را با ايمان به خود و ... رنگ آميزى (تطهير) كرده است نه مانند رنگ آميزى يهود و نصارا.

تطهير نجاست

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 11 - 7،9

7 _ فراهم شدن آب براى غسل و وضو و تطهير نجاست ها و قذارت ها ، از اهداف نزول باران براى مجاهدان بدر

و ينزل عليكم من السماء ماء ليطهّركم به

ذكر نشدن متعلق {يطهركم} حكايت از عموميت آن متعلق دارد (نجاستهاى ظاهرى و باطنى). يعنى خداوند باران را فرو فرستاد تا نجاستهاى ظاهرى را به وسيله آن برطرف سازيد و آنان كه جنب هستند غسل كنند و ديگران وضو بسازند.

9 _ فقدان آب براى تحصيل طهارت و برطرف كردن نجاست ها ، مايه وسوسه شيطان و ايجاد نگرانى در پيكارگران بدر

ليطهّركم به و يذهب عنكم رجز الشيطن

نبودن لام در {يذهب} بيانگر اين است كه {يذهب . .. } مترتب بر {ليطهركم ... } است. و تناسب تطهير با برطرف شدن رجز شيطان اقتضا مى كند كه مراد از رجز شيطان وسوسه هايى باشد كه شيطان بر اثر نبودن آب براى طهارت در مجاهدان ايجاد مى كرده است.

تطير از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تطير

تاريخ تطير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 18 - 4

4 - رواج اعتقاد به فال و شگون در ميان مردم انطاكيه

قالوا إنّا تطيّرنا بكم

تطير اهل انطاكيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 18 - 1

1 - مردم انطاكيه ، آمدن پيامبران را براى خود به فال بد گرفته و وجودشان را مايه شرّ و بدبختى مى پنداشتند .

قالوا إنّا تطيّرنا بكم

مقصود از {بكم} مى تواند وجود خود پيامبران و يا دعوت و پيام آنان باشد. برداشت ياد شده مبتنى بر احتمال نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 19 - 2

2 - مردم انطاكيه ، به دليل شوم دانستن تذكّرات پيامبران شان ، مورد سرزنش ايشان قرار گرفتند .

قالوا ط_ئركم معكم أئن ذكّرتم

تطير به انبياى انطاكيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 18 - 1

1 - مردم انطاكيه ، آمدن پيامبران را براى خود به فال بد گرفته و وجودشان را مايه شرّ و بدبختى مى پنداشتند .

قالوا إنّا تطيّرنا بكم

مقصود از {بكم} مى تواند وجود خود پيامبران و يا دعوت و پيام آنان باشد. برداشت ياد شده مبتنى بر احتمال نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 19 - 2

2 - مردم انطاكيه ، به دليل شوم دانستن تذكّرات پيامبران شان ، مورد سرزنش ايشان قرار گرفتند .

قالوا ط_ئركم معكم أئن ذكّرتم

تطير به پيروان صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 47 - 1

1 - اتهام شومى و نامباركى به صالح پيامبر ( ع ) و پيروان او ، از سوى كافران ثمود

قالوا

اطّيّرنا بك و بمن معك

{تطيّر} (مصدر {اطيّرنا}) مقابل تفأل و به معناى فال بد زدن است; يعنى، چيزى يا كسى را مايه شومى و بدبختى خود انگاشتن. بنابراين {اطيّرنا بك و بمن معك}; يعنى، ما تو و پيروانت را مايه بدبختى خود مى دانيم.

تطير به تعاليم انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 18 - 3

3 - مردم انطاكيه ، دعوت و پيام پيامبران را به فال بد گرفته و آن را مايه شر و بدبختى خود مى دانستند .

قالوا إنّا تطيّرنا بكم

تطير به صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 47 - 1

1 - اتهام شومى و نامباركى به صالح پيامبر ( ع ) و پيروان او ، از سوى كافران ثمود

قالوا اطّيّرنا بك و بمن معك

{تطيّر} (مصدر {اطيّرنا}) مقابل تفأل و به معناى فال بد زدن است; يعنى، چيزى يا كسى را مايه شومى و بدبختى خود انگاشتن. بنابراين {اطيّرنا بك و بمن معك}; يعنى، ما تو و پيروانت را مايه بدبختى خود مى دانيم.

تطير به موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 131 - 1،2،9،10

1 _ فرعونيان خويشتن را مبارك مى دانستند و موسى ( ع ) و مؤمنان به وى را مردمى بدشگون و نامبارك مى پنداشتند .

فإذا جاءتهم الحسنة قالوا لنا هذه و إن تصبهم سيئة يطيروا بموسى و من معه

{لام} در {لنا} تعليليه است و تقديم {لنا} دلالت بر حصر دارد. بنابراين {لنا هذه} يعنى اين رفاه و آسايش (الحسنة) تنها به

سبب خود ما و ميمنت ماست. {تطير بكذا} يعنى چيزى را نامبارك دانست و به سبب آن فال بد زد.

2 _ فرعونيان ، رفاه ها و آسايش ها را ناشى از ميمنت خويش ، و سختى ها و ناراحتى ها را برخاسته از بدشگونى موسى ( ع ) و پيروانش مى دانستند .

قالوا لنا هذه . .. يطيروا بموسى و من معه

9 _ تحليل فرعونيان در ريشه يابى رخداد هاى خوشايند و ناخوشايند ( ميمنت خويش و نحوست موسويان ) ، تحليلى جاهلانه و نادرست بود .

و لكن أكثرهم لايعلمون

10 _ اتهام شومى و نامباركى به موسى ( ع ) و پيروانش از فرعونيان ، اتهامى ناروا و برخاسته از جهل آنان بود .

يطيروا بموسى و من معه . .. و لكن أكثرهم لايعلمون

تطير قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 47 - 1

1 - اتهام شومى و نامباركى به صالح پيامبر ( ع ) و پيروان او ، از سوى كافران ثمود

قالوا اطّيّرنا بك و بمن معك

{تطيّر} (مصدر {اطيّرنا}) مقابل تفأل و به معناى فال بد زدن است; يعنى، چيزى يا كسى را مايه شومى و بدبختى خود انگاشتن. بنابراين {اطيّرنا بك و بمن معك}; يعنى، ما تو و پيروانت را مايه بدبختى خود مى دانيم.

رد تطير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 13 - 3

3- سعادت و شقاوت انسان نتيجه مستقيم اعمال خود او بوده و تحت تأثير عوامل اتفاقى چون شانس و اقبال نيست .

و كلّ إنس_ن ألزمن_ه ط_ئره فى عنقه

استعمال واژه {طائر}

براى عمل، ممكن است از آن جهت باشد كه بينش غلط جاهلى درباره نقش طيره، شانس و اقبال در سرنوشت انسان نفى شود.

عقيده به تطير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 18 - 2،4

2 - مردم انطاكيه ، به تأثير سوء وجود برخى از افراد در سرنوشت انسان ها اعتقاد داشتند .

قالوا إنّا تطيّرنا بكم

4 - رواج اعتقاد به فال و شگون در ميان مردم انطاكيه

قالوا إنّا تطيّرنا بكم

منشأ تطير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 131 - 11

11 _ تطيّر ( بدشگون و نامبارك دانستن چيزى ) ناشى از جهل است .

يطيروا . .. و لكن أكثرهم لايعلمون

ناپسندى تطير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 47 - 9

9 - تطيّر و فال بد زدن ، امرى نادرست است .

قالوا اطّيّرنا بك . .. قال ط_ئركم عند اللّه

پاسخ و رديّه صالح(ع) نسبت به طيره و فال بد زدن قوم ثمود، نشانگر نادرست بودن {تطيّر} است.

تظاهر از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تظاهر

آثار تظاهر به ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 17 - 5

5 - تظاهر به ايمان در بردارنده منافعى است هرچند گذرا و ناپايدار

فلمّا أضاءت ما حوله ذهب اللّه بنورهم

تظاهر ابراهيم(ع) به خورشيدپرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 78 - 2،3

2 _ ابراهيم(ع) در مقام مجادله و براى ابطال عقايد شرك آميز قوم خويش تظاهر به خورشيدپرستى كرد.

فلما رءا الشمس بازغة قال هذا

ربى

3 _ بزرگتر بودن خورشيد از ماه، بهانه ابراهيم(ع) براى عدول از ماه پرستى و تظاهر به پرستش خورشيد

فلما رءا الشمس بازغة قال هذا ربى هذا أكبر

تظاهر ابراهيم(ع) به ستاره پرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 76 - 2

2 _ ابراهيم(ع) با تظاهر به ستاره پرستى و استدلال جدلى به ابطال عقيده شرك قوم خود پرداخت.

فلما جن عليه الّيل رءا كوكبا قال هذا ربى

جمله {فلما جن} تصريح بر {كذلك نرى . .. } است. يعنى نتيجه ارائه ملكوت به ابراهيم(ع) آن شد كه او بدين صورت به مبارزه با شرك بپردازد. بنابراين سخن ابراهيم(ع) تنها از سر مجادله و به براى ابطال باطل بوده است.

تظاهر ابراهيم(ع) به ماه پرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 77 - 2،3

2 _ ابراهيم(ع) در مقام مجادله با تظاهر به ماه پرستى به ابطال آن پرداخت.

فلما رءا القمر بازغا قال هذا ربى فلما أفل

3 _ تظاهر ابراهيم(ع) به ماه پرستى و مجادله با ماه پرستان به هنگام تابندگى آن بوده است.

فلما رءا القمر بازغا قال هذا ربى

{بزوغ} به معناى طلوع و تابش است. (لسان العرب). راغب نيز در ماده {بزغ} و در شرح آيه مورد بحث گويد: {اى طالعا منتشر الضوء}. بنابراين سخن ابراهيم(ع) با ماه پرستان در اوايل و يا اواخر ماه نبوده، بلكه به هنگام تابش آن بوده است.

تظاهر اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 61 - 6،7

6 _ ضرورت هشيارى مؤمنان در برابر اهل كتاب به

هنگام تظاهر آنان به اسلام

و إذا جاءوكم قالوا ءامنا . .. و اللّه اعلم بما كانوا يكتمون

7 _ خداوند داناتر از خود اهل كتاب به اسرار پليد آنان در تظاهر به اسلام

و اللّه اعلم بما كانوا يكتمون

{اعلم} به معناى داناتر است. و چون هيچكس جز اهل كتاب به نيات پليدشان آگاهى نداشت، بنابراين مفضل عليه كلمه {اعلم} خود اهل كتاب هستند ; يعنى {اللّه اعلم من انفسهم بما كانوا يكتمون}.

تظاهر به اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 61 - 4،6،7

4 _ تظاهر به اسلام ، شيوه گروهى از اهل كتاب براى فريب مسلمانان و ضربه زدن به اسلام

و إذا جاءوكم قالوا ءامنا . .. و اللّه اعلم بما كانوا يكتمون

جمله {اللّه اعلم بما كانوا يكتمون} با توجه به دشمنى اهل كتاب با مسلمانان، مى رساند كه آنان در تظاهر به اسلام اهداف پليدى را تعقيب مى كردند و آن از بين بردن اسلام بوده است.

6 _ ضرورت هشيارى مؤمنان در برابر اهل كتاب به هنگام تظاهر آنان به اسلام

و إذا جاءوكم قالوا ءامنا . .. و اللّه اعلم بما كانوا يكتمون

7 _ خداوند داناتر از خود اهل كتاب به اسرار پليد آنان در تظاهر به اسلام

و اللّه اعلم بما كانوا يكتمون

{اعلم} به معناى داناتر است. و چون هيچكس جز اهل كتاب به نيات پليدشان آگاهى نداشت، بنابراين مفضل عليه كلمه {اعلم} خود اهل كتاب هستند ; يعنى {اللّه اعلم من انفسهم بما كانوا يكتمون}.

تظاهر به توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 25 - 9

9 -

تظاهر به توبه ، از ديد خدا مخفى نخواهد ماند .

هو الذى يقبل التوبة . .. و يعلم ما تفعلون

تظاهر به خيرخواهى رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 28 - 3،5

3 - پيشوايان شرك با تظاهر به خيرخواهى ، عامل اصلى فريب خوردن و دور شدن از مسير خير و حق در ديدگاه مشركانِ گمراه شده

قالوا إنّكم كنتم تأتوننا عن اليمين

{يمين} مى تواند مشتق از {يمن} (خير و بركت) باشد. بر اين اساس، معناى آيه چنين مى شود: شما از سر خيرخواهى به سراغ ما مى آمديد. اما متعدى شدن فعل {تأتوننا} به {عن} _ كه براى مجاوزت است _ موجب مى شود كه اين كلمه متضمن معناى {تصددننا} _ كه متناسب با معناى مجاوزت است _ باشد. بر اين اساس، پيام اصلى آيه چنين خواهد بود: شما بوديد كه در ظاهر از سر خيرخواهى به سراغ ما آمده و ما را از مسير حق و خير گمراه مى كرديد.

5 - استفاده از قدرت و تظاهر به خيرخواهى ، از روش هاى پيشوايان كفر و شرك براى فريب و گمراهى توده ها

قالوا إنّكم كنتم تأتوننا عن اليمين

تظاهر به خيرخواهى شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 120 - 7

7 - پوشش خيرخواهى ، روش شيطان براى وسوسه در دل آدميان و فريب آنان

فوسوس إليه الشيط_ن فقال هل أدّلك

تظاهر به خيرخواهى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 26 - 13

13 - تظاهر به خيرخواهى و صلاح

انديشى ، براى دين و دنياى مردم از سوى فرعون

إنّى أخاف أن يبدّل دينكم أو أن يظهر فى الأرض الفساد

تظاهر به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 72 - 17

17 _ گرايش نصارا به كفر و شرك ، نشانه بى ثمرى و كارساز نبودن انتساب ظاهرى به اديان الهى

إنّ الذين هادوا و الصبئون و النصرى . .. لقد كفر الذين قالوا إنّ اللّه هو المسيح

در آيه 69 بيان شد كه مجرد انتساب به اديان الهى در سعادت آدمى كارساز نيست و اين آيه به منزله دليل و برهانى بر آن حقيقت است.

تظاهر به ديندارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 143 - 13

13 _ تظاهر به ديندارى ( ايمان ) و پنهان كردن كفر و تكذيب دين ، از اوصاف منافقان

مذبذبين بين ذلك

امام رضا(ع) در توضيح آيه فوق فرمود: . .. يظهرون الايمان و يسرون الكفر و التكذيب لعنهم اللّه.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 282، ح 294; نورالثقلين، ج 1، ص 565، ح 631.

تظاهر به عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 76 - 4،5

4 _ تظاهر به عقيده اى باطل براى ابطال آن مجاز است.

رءا كوكبا قال هذا ربى

5 _ اظهار همراهى با عقيده اى باطل و سپس پرداختن به ابطال آن، روشى در تبليغ و تربيت است.

رءا كوكبا قال هذا ربى

با توجه به مجموعه آيات همين سوره، روشن است كه ابراهيم(ع) براى احتجاج و ابطال پندارهاى قوم خويش به اظهار ستاره پرستى و .

.. پرداخت. از همين جا برمى آيد كه چنين كارى مجاز بود و شيوه اى در تبليغ مى تواند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 77 - 5

5 _ تظاهر به عقيده اى باطل، براى رد آن مجاز است.

فلما رءا القمر بازغا قال هذا ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 78 - 5

5 _ تظاهر به عقيده اى باطل براى ابطال آن در مقام مجادله مجاز است.

قال هذا ربى هذا أكبر

تظاهر به نماز صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 78 - 10

10- لزوم اهتمام به اقامه نماز صبح ، در منظر همگان و همراه با جماعت *

إن قرءان الفجر كان مشهودًا

احتمال دارد كه ذكر صفت {مشهود} براى نماز صبح، نوعى تشويق به اين باشد كه شايسته است انجام آن در معرض شهود و ديد همگان باشد. لازم به ذكر است كه فعل {كان} در آيه براى تثبيت است.

تظاهر جايز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 149 - 2

2 _ جواز اظهار و ابراز كار هاى نيك انجام شده

إن تبدوا خيراً أو تخفوه . .. فإنّ اللّه كان عفواً قديراً

در برداشت فوق متعلق ابداء و اخفاء مى تواند عمل نيكى باشد كه قبلا انجام گرفته است. بنابراين ابداء خير به معناى اظهار و ابراز آن مى باشد.

تظاهر مشركان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 8 - 11،12

11 _

شرك پيشگان صدر اسلام تلاش مى كردند تا با ظاهر سازى و خوش زبانى ( رفتار منافقانه ) افكار عمومى مسلمانان را فريب داده و رضايت و خوشبينى آنان را نسبت به خود جلب كنند .

يرضونكم بأفوههم و تأبى قلوبهم

12 _ رفتار هاى فريبكارانه ( ظاهرسازى ها و خوش زبانى هاى ) مشركان صدر اسلام ، خوشبينى هايى را در ميان مسلمانان نسبت به آنان به وجود آورده بود .

كيف يكون للمشركين عهد . .. كيف ... يرضونكم بأفوههم و تأبى قلوبهم

تظاهر منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 49 - 3

3 _ تمسك برخى از منافقان براى فرار از مسؤوليت هاى سنگين ، به حيله هاى فريبنده و به ظاهر شرعى

و منهم من يقول ائذن لى و لاتفتنى

با توجه به آنچه در شأن نزول نقل شده است كه برخى از منافقان، مفتون شدن به زنان رومى را بهانه عدم شركت در جنگ قرار دادند، برداشت فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 101 - 2

2 _ برخى از منافقان ، آن چنان به ديانت تظاهر و نفاق خود را پنهان مى كردند كه حتى براى پيامبر ( ص ) هم ناشناخته بودند .

و ممن حولكم من الأعراب . .. لا تعلمهم

تظاهر منافقان به اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 9 - 2،3

2 - ضربه زدن به اهل ايمان و توطئه عليه آنان ، از اهداف منافقان در اظهار ايمان

يخدعون اللّه و الذين ءامنوا

{خدع} به

معناى پنهان كردن امرى و اظهار كردن امرى ديگر است به منظور ضربه زدن و ايجاد ناگوارى.

3 - منافقان با اظهار ايمان ، در پى نيرنگ زدن به خدا و فريب دادن اهل ايمان هستند .

و من الناس من يقول ءامنا . .. يخدعون اللّه و الذين ءامنوا

جمله {و ما يخدعون إلا أنفسهم} مى رساند كه: منافقان به خدا و اهل ايمان نيرنگ نزدند و نخواهند زد. بنابراين {يخادعون اللّه ...}; يعنى آنان در صدد نيرنگ زدن هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 14 - 1،7،8

1 - منافقان ، به هنگام حضورشان در ميان مؤمنان ، تظاهر به ايمان كرده و خود را مسلمان جلوه مى دهند .

و إذا لقوا الذين ءامنوا قالوا ءامنا

7 - صحنه گردانان نفاق در عصر بعثت ، نگران تمايل پيروانشان به اسلام بودند .

قالوا إنّا معكم إنما نحن مستهزءون

حصر در جمله {إنما . ..} حصر اضافى و از نوع {حصر قلب} است. كاربرد اين گونه حصر در موردى است كه گوينده در صدد بر طرف كردن توهمى باشد كه مخاطب به آن مى انديشد. اين توهم در جمله {إنما نحن ...} گرايش منافقان پيرو، به اسلام است.

8 - اعمال و رفتار اسلام گونه منافقان ، هرگز برخاسته از كمترين گرايش آنان به دين نيست .

قالوا إنّا معكم إنما نحن مستهزءون

حصر در جمله {إنما نحن . ..} گوياى برداشت فوق است; يعنى: كارهاى ما در رابطه با ايمان و مؤمنان جز استهزاء، چيزى ديگرى نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 16 - 7

7

- منافقان با تظاهر به اسلام ، در هدف هاى خويش ( كسب منافع و ضربه زدن به اسلام ) ، موفقيتى به دست نخواهند آورد .

و ما كانوا مهتدين

برداشت فوق بر اين اساس است، كه متعلق{مهتدين} اهداف منافقان باشد; يعنى: و ما كانوا مهتدين الى مقاصدهم. آيات بعدى، اين معنا را تأييد مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 17 - 1،2،3،4

1 - حالت منافقان در اظهار ايمان ، به كسى مى ماند كه براى رهايى از ظلمت ، آتشى ناپايدار و گذرا برافروزد .

مثلهم كمثل الذى استوقد ناراً فلمّا أضاءت ما حوله ذهب اللّه بنورهم

{استيقاد} (مصدر استوقد) به معناى آتش افروختن است. {لما} حرف شرط است و جواب آن محذوف مى باشد و جمله {ذهب اللّه ...} بيانگر آن جواب است; يعنى: آن گاه كه آتش اطراف او را روشن كرد، خاموش شود و او در تاريكى بماند.

2 - منافقان در سايه اظهار ايمان ، در تلاش براى منفعت جويى و رهايى يافتن از مشكلات اجتماعى هستند .

مثلهم كمثل الذى استوقد ناراً . .. ذهب اللّه بنورهم

از اينكه منافقان به كسى كه در تاريكى آتش ناپايدارى مى افروزد تشبيه شده اند اين معنا به دست مى آيد كه: كافر در جامعه ايمانى با مشكلات اجتماعى روبروست و خود را ناچار مى بيند كه تظاهر به ايمان كند تا از مشكلات برهد; ولى ديرى نمى پايد كه خداوند او را رسوا مى كند.

3 - دستاورد منافقان با تظاهر به ايمان ، منافعى گذرا ، ناپايدار و محدود است .

فلمّا أضاءت ما حوله ذهب اللّه بنورهم

4

- خداوند محدود كننده فرصت منافقان براى سوء استفاده آنان از تظاهر به ايمان

ذهب اللّه بنورهم

سرزنش تظاهر به ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 16 - 1

1 - نكوهش اعراب ( باديه نشينان ) از سوى خداوند ، به سبب تلاش براى مؤمن نماياندن خويش ; على رغم آگاهى خداوند به ايمان يا بى ايمانى آنان

قالت الأعراب ءامنّا . .. قل أتعلّمون اللّه بدينكم و اللّه يعلم

عوامل تظاهر به ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 56 - 8

8 _ بيم منافقان از مؤمنان ، عامل مؤمن جلوه دادن خويش

و يحلفون باللّه إنهم لمنكم . .. و لكنهم قوم يفرقون

كيفر تظاهر به عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 30 - 4

4 - تظاهر به كار هاى ناشايست ، موجب تشديد عذاب مى شود .

من يأت منكنّ بف_حشة مبيّنة يض_عف لها العذاب ضعفين

محدوده تظاهر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 204 - 6

6 _ ظاهرسازى و فريفتن ديگران ، فقط در تنگناى حيات دنيا ممكن است .

و من الناس من يعجبك قوله فى الحيوة الدنيا

بنابراينكه {فى الحيوة الدنيا}، متعلّق به {يعجبك} باشد ; يعنى شگفتى گفتارشان در دنياست ; در آخرت كه روز حقيقت است.

تعاون از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تعاون

آثار تعاون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 38

38 _ برقرارى مقررات الهى _ اجتماعى در جامعه ، مرهون تعاون و

همكارى است .

اوفوا بالعقود . .. تعاونوا على البر و التقوى

فرمان خداوند به تعاون در انجام كارهاى نيك پس از بيان مقررات اجتماعى _ الهى (اوفوا بالعقود . .. لاتحلوا ...)، رهنمودى براى پياده كردن آن مقررات است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 8 - 11،14،16

11 - ايمان و همراهى در امر دين ، موجب مصونيت از خذلان اخروى است .

يوم لايخزى اللّه النبىّ و الذين ءامنوا معه

موضوع تعاون و همراهى در برداشت ياد شده، از تعبير {معه} استفاده مى شود.

14 - ايمان و تعاون در امر دين ، موجب نورانيت انسان ها در عرصه قيامت

نورهم يسعى بين أيديهم و بأيم_نهم يقولون ربّنا أتمم لنا نورنا

16 - ايمان و همراهى در امر دين ، موجب جلب آمرزش الهى

و الذين ءامنوا معه . .. يقولون ... و اغفرلنا

آثار تعاون در گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 31 - 6

6 - فراهم آورندگان زمينه گناه ، همانند مرتكبان گناه مستحق عذاب اند .

فعقر . .. إنّا أرسلنا عليهم

در صورتى كه قوم ثمود در ابتلا به عذاب خصوصيتى نداشته باشند; از آيه شريفه استفاده مى شود كه همه توطئه گران عليه حق، در معرض عذاب اند; چه مباشران و چه فراهم آورندگان زمينه جرم و خطا.

اهميت تعاون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عصر - 103 - 3 - 12

12 - ترويج حق و تقويت روحيّه پايدارى ، نيازمند مشاركت و هم يارى مردم با يكديگر است .

تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر

ترك تعاون

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 43

43 _ تعدى و تجاوز حتى به دشمنان ، تعاون در گناه و تجاوز و ترك همكارى در كار هاى نيك ، حاكى از بى تقوايى است .

لايجرمنكم . .. و لاتعاونوا على الاثم و العدون واتقوا اللّه

تعاون بر تجاوز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 39،42،43،47

39 _ حرمت تعاون و همكارى در گناه و تجاوز

و لاتعاونوا على الاثم و العدون

42 _ تقوا ، زمينه ساز همكارى در نيكى ها ، فراخوانى يكديگر به تقواپيشگى و پرهيز از تعاون بر گناه و تجاوز است .

واتقوا اللّه

جمله {اتقوا اللّه} پس از امر به تعاون در كارهاى نيك و نهى از همكارى در گناه، مى تواند اشاره به راهى جهت تحقق امر و نهى ياد شده باشد.

43 _ تعدى و تجاوز حتى به دشمنان ، تعاون در گناه و تجاوز و ترك همكارى در كار هاى نيك ، حاكى از بى تقوايى است .

لايجرمنكم . .. و لاتعاونوا على الاثم و العدون واتقوا اللّه

47 _ همكارى در گناه و تجاوز ، گناهى بزرگ و موجب كيفر و مجازاتى سخت

و لاتعاونوا على الاثم و العدون . .. إنّ اللّه شديد العقاب

تهديد به عذاب شديد، نشانه بزرگى گناه است.

تعاون بر تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 36،37

36 _ لزوم تعاون و همكارى در انجام كار هاى نيك و سير به سوى تقوا و پرهيزگارى

و تعاونوا على البر و التقوى

37 _

لزوم همكارى و تعاون در مراسم حج ، بر اساس نيكى و تقوا

لايجرمنكم . .. عن المسجدالحرام ان تعتدوا و تعاونوا على البر و التقوى

از مصاديق مورد نظر براى {برّ} و {تقوى}، به قرينه فرازهاى پيشين، مناسك حج و مسايل پيرامون آن است.

تعاون بر ضد دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 38 - 6

6 _ همياريهاى ضد دينى در دنيا، در پى دارنده دشمنى و كينه توزى در آخرت خواهد شد.

كلما دخلت أمة لعنت أختها

تعاون بر گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 39،42،43،47

39 _ حرمت تعاون و همكارى در گناه و تجاوز

و لاتعاونوا على الاثم و العدون

42 _ تقوا ، زمينه ساز همكارى در نيكى ها ، فراخوانى يكديگر به تقواپيشگى و پرهيز از تعاون بر گناه و تجاوز است .

واتقوا اللّه

جمله {اتقوا اللّه} پس از امر به تعاون در كارهاى نيك و نهى از همكارى در گناه، مى تواند اشاره به راهى جهت تحقق امر و نهى ياد شده باشد.

43 _ تعدى و تجاوز حتى به دشمنان ، تعاون در گناه و تجاوز و ترك همكارى در كار هاى نيك ، حاكى از بى تقوايى است .

لايجرمنكم . .. و لاتعاونوا على الاثم و العدون واتقوا اللّه

47 _ همكارى در گناه و تجاوز ، گناهى بزرگ و موجب كيفر و مجازاتى سخت

و لاتعاونوا على الاثم و العدون . .. إنّ اللّه شديد العقاب

تهديد به عذاب شديد، نشانه بزرگى گناه است.

تعاون بر نيكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4

- مائده - 5 - 2 - 36،37،42

36 _ لزوم تعاون و همكارى در انجام كار هاى نيك و سير به سوى تقوا و پرهيزگارى

و تعاونوا على البر و التقوى

37 _ لزوم همكارى و تعاون در مراسم حج ، بر اساس نيكى و تقوا

لايجرمنكم . .. عن المسجدالحرام ان تعتدوا و تعاونوا على البر و التقوى

از مصاديق مورد نظر براى {برّ} و {تقوى}، به قرينه فرازهاى پيشين، مناسك حج و مسايل پيرامون آن است.

42 _ تقوا ، زمينه ساز همكارى در نيكى ها ، فراخوانى يكديگر به تقواپيشگى و پرهيز از تعاون بر گناه و تجاوز است .

واتقوا اللّه

جمله {اتقوا اللّه} پس از امر به تعاون در كارهاى نيك و نهى از همكارى در گناه، مى تواند اشاره به راهى جهت تحقق امر و نهى ياد شده باشد.

تعاون حرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 39

39 _ حرمت تعاون و همكارى در گناه و تجاوز

و لاتعاونوا على الاثم و العدون

تعاون در جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 270 - 8

8 _ انفاق و وفاى به نذر ، از عوامل ايجاد و بسط تعاون اجتماعى *

و ما انفقتم من نفقة او نذرتم من نذر . .. و ما للظّالمين من انصار

به نظر مى رسد از مصاديق ياوران (انصار) همان مردمى باشند كه از اموال انفاق كنندگان بهره مند مى شوند; يعنى انفاق كنندگان و وفاكنندگان به نذر، برخوردار از يارى مردم هستند و نيز آنان، مددكار مردم و اجتماعند; بنابراين انفاق از عوامل بسط تعاون

اجتماعى خواهد شد.

تعاون در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 37

37 _ لزوم همكارى و تعاون در مراسم حج ، بر اساس نيكى و تقوا

لايجرمنكم . .. عن المسجدالحرام ان تعتدوا و تعاونوا على البر و التقوى

از مصاديق مورد نظر براى {برّ} و {تقوى}، به قرينه فرازهاى پيشين، مناسك حج و مسايل پيرامون آن است.

تعاون در عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 46 - 4

4 - مردم ، موظف اند همديگر را در انجام هر كار خالصانه ، يارى دهند .

أن تقوموا للّه مثنى و فردى

احتمال دارد {مثنى} اشاره به اين نكته باشد كه مردم دو نفرى به همديگر كمك كنند.

تعاون در گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 85 - 7

7 - يارى رساندن به قاتلان و آواره كنندگان اهل دين ، گناه و تجاوز است .

تظهرون عليهم بالاثم و العدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 31 - 5

5 - همدستان كشنده ناقه صالح ، شريك جرم او و مبتلا به عذابى همسان

فتعاطى فعقر . .. فكانوا كهشيم المحتظر

مفرد بودن {فقعر} مى رساند كه كشنده ناقه يك نفر بود; ولى تعبير {أرسلنا علهيم} افاده مى كند كه عذاب الهى _ علاوه بر كشنده ناقه _ شامل همه كسانى بود كه به صورت غير مستقيم، نوعى هم فكرى و هماهنگى با وى داشته اند.

تعاون كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6

- انفال - 8 - 73 - 1

1 _ كافران سزاوار حمايت از يكديگر ، نه شايسته حمايت كردن از مؤمنان و يا برخوردار شدن از حمايت ايشان

و الذين كفروا بعضهم أولياء بعض

مقصود از ولايت كافران نسبت به يكديگر و پشتيبانى آنان از همديگر، به قرينه فراز بعد (إلا تفعلوه . .. ) نفى ولايت بين مؤمنان و كافران است. بنابراين جمله {إن الذين كفروا ... } به اين معنى است كه مسلمانان نبايد عقد ولايى با كافران داشته باشند ; نه آنان را حمايت كنند و نه از ايشان حمايت جويند.

تعاون مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 39 - 2

2 - مؤمنان ، داراى عزم دينى و حضور مؤثر اجتماعى و هميارى نسبت به يكديگر در قبال متجاوزان

و الذين إذا أصابهم البغى هم ينتصرون

برخى از مفسران {إنتصار} را به معناى {تناصر} (تعاون و هميارى) گرفته اند; يعنى، مؤمنان راستين آنانند كه هر گاه مورد ستم و تجاوز قرار گيرند _ براى دفع آن _ به يارى هم برمى خيزند.

حرمت تعاون در گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 85 - 8

8 - حرمت يارى كردن گنهكاران در گناهشان

تظهرون عليهم بالاثم و العدون

زمينه تعاون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 42

42 _ تقوا ، زمينه ساز همكارى در نيكى ها ، فراخوانى يكديگر به تقواپيشگى و پرهيز از تعاون بر گناه و تجاوز است .

واتقوا اللّه

جمله {اتقوا اللّه} پس از امر به تعاون در كارهاى

نيك و نهى از همكارى در گناه، مى تواند اشاره به راهى جهت تحقق امر و نهى ياد شده باشد.

موانع تعاون بر گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 48

48 _ توجه به كيفر سخت الهى ، زمينه ساز تقواپيشگى و پرهيز از همكارى در گناه

و لاتعاونوا على الاثم و العدون واتقوا اللّه إنّ اللّه شديد العقاب

تعجيل از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تعجيل

اجتناب از تعجيل در تصميم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 27 - 5

5 - لزوم تحقيق و بررسى و پرهيز از شتاب زدگى و تصميم عجولانه در مورد اخبار مهم

إنّى وجدت امرأة تملكهم . .. يسجدون للشمس... قال سننظر أصدقت

سليمان به عنوان يكى از پيامبران الهى در تصميم گيرى براى مواجهه با حاكمان سرزمين سبا، از شتاب زدگى خوددارى كرد و به تحقيق درباره آن پرداخت، برداشت ياد شده استفاده مى شود.

اجتناب از تعجيل در عذاب كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 84 - 2

2- خداوند ، پيامبر ( ص ) را به شتاب نداشتن براى عذاب كافران لجوج ، توصيه كرده است .

فلاتعجل عليهم

اجتناب از تعجيل در عذاب گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 75 - 1

1- مهلت دهى خداوند ، به ماندگان در وادى گمراهى و عدم تعجيل در عذاب آنها

قل من كان فى الضل_لة فليمدد له الرحمن مدًّا

{ليمدد} فعل امر از {مدّ} است و {مدّ له}; يعنى، او را رها ساخت و به وى

مهلت داد (لسان العرب). گفتنى است كه اين معنا، مصداق معناى اصلى {مدّ} است كه كشاندن چيزى در ناحيه طول آن مى باشد. در آيه مورد بحث مقصود، مهلت خداوند به كافران و پايان ندادن كار آنها با عذاب است.

اجتناب از تعجيل در عذاب مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 84 - 3

3- تأثير فزون تر وسوسه هاى شيطانى در مشركان و افزايش گمراهى آنان بر اثر مهلت هاى الهى ، دليل شتاب نورزيدن خداوند در عذاب آنان

فلاتعجل عليهم

{لاتعجل} به وسيله {فاء} بر آيات پيشين (نظير {فليمدد له الرحمن مدّاً} و {تؤزّهم أزّاً}) تفريع شده است; يعنى، حال كه تأخير عذاب مايه افزايش گمراهى مشركان و فزونى فريب هاى شيطانى است، چه ضرورتى در تعجيل عذاب است؟ جمله {إنّما . ..} نيز كه تعليل براى {فلاتعجل عليهم} است، همين نكته را تأكيد مى كند; زيرا بر انبوه تر شدن مدارك عذاب مشركان دلالت دارد.

اجتناب از تعجيل در قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 114 - 23

23 - ترك تعجيل در نزول تمامى قرآن و سكوت كامل تا پايان نزول هر آيه ، زمينه ساز افزايش علوم پيامبر ( ص ) از جانب خداوند

و لاتعجل بالقرءان . .. و قل ربّ زدنى علمًا

اجتناب از تعجيل در وعده هاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 1 - 3

3- مؤمنان ، وظيفه دار صبر و شكيبايى و پرهيز از درخواست تحقق سريع وعده هاى خداوند

أتى أمر الله فلاتستعجلوه

سبح_نه و تع_لى عمّا يشركون

با توجه به اينكه {لاتستعجلوه} مخاطب و {يشركون} غايب است، به نظر مى رسد مخاطب فعل اول مؤمنان باشد.

امكان تعجيل در مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 10 - 15

15- امكان وقوع مرگ آدمى قبل از رسيدن اجل طبيعى او

يدعوكم ليغفر لكم . .. و يؤخّركم إلى أجل مسمًّى

اينكه خداوند فرموده است: شما را دعوت مى كند تا حياتتان را تا {أجل مسمّى} تأخير بيندازد به معناى اين است كه امكان فرا رسيدن مرگ قبل از آن وجود دارد.

تعجيل در ايمان كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 35 - 7

7- رهنمود الهى به پيامبر ( ص ) ، براى شكيبا بودن و عجله نورزيدن در گرايش كافران به ايمان يا مجازات ايشان از سوى خداوند

فاصبر . .. و لاتستعجل لهم

تعجيل در شكست

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 176 - 2

2 - سرزنش شدن مشركان و كافران معاند از سوى خداوند ، به جهت شتاب آنان در نزول عذاب و شكست

أفبعذابنا يستعجلون

تعجيل در عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 176 - 2

2 - سرزنش شدن مشركان و كافران معاند از سوى خداوند ، به جهت شتاب آنان در نزول عذاب و شكست

أفبعذابنا يستعجلون

تعجيل در عذاب قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 25

25_ لوط ( ع ) از فرشتگان خواست

تا در عذاب قومش تعجيل كنند . *

إن موعدهم الصبح أليس الصبح بقريب

استفهام در {أليس . ..} تقريرى است و هدف از آن، اقرار و اعتراف مخاطب به مضمون جمله اى است كه پس از آن واقع مى شود. اقرار و اعتراف گرفتن از لوط(ع) بر اينكه هنگام فرا رسيدن عذاب قومش نزديك است، مى رساند كه وى خواهان تعجيل در عذاب آن قوم بوده است.

تعجيل در عذاب كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 84 - 1

1- پافشارى مشركان بر شرك خود ، پيامبر ( ص ) را آماده درخواست عذابى سريع براى آنان كرده بود .

فلاتعجل عليهم إنّما نعدّ لهم عدًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 35 - 7

7- رهنمود الهى به پيامبر ( ص ) ، براى شكيبا بودن و عجله نورزيدن در گرايش كافران به ايمان يا مجازات ايشان از سوى خداوند

فاصبر . .. و لاتستعجل لهم

تعجيل در عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 20 - 10

10 - شتاب در كار خير و در دفاع از دين و مبلغان دينى ، كارى است شايسته و بايسته .

و جاء من أقصا المدينة رجل يسعى قال ي_قوم اتّبعوا المرسلين

تعجيل در نزول قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 114 - 9

9 - نزول سريع تر تمامى قرآن و تكميل زودرس مجموعه آيات آن ، خواسته قلبى پيامبر ( ص ) بود .

و لاتعجل بالقرءان من

قبل أن يقضى إليك وحيه

در وجه نزول اين آيه، ديدگاههايى وجود دارد: 1_ پيامبر(ص)، همراه قرائت جبرئيل، آيات را قرائت مى كرد تا به دريافت كامل آن اطمينان يابد. 2_ پيامبر(ص) پيش از روشن شدن معناى آيات، آن را بر اصحاب املا مى فرمود. 3_پيامبر(ص) خواستار نزول تمامى قرآن درزمانى كوتاه تر بود. و چون تعبير {القرآن} با اراده مجموعه قرآن سازگارتر است، مى توان سومين احتمال را ترجيح داد.

تعجيل در وعده هاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 1 - 5

5- شتاب و بى صبرى در مورد تحقق زودرس وعده هاى خداوند ، روا نيست .

أتى أمر الله فلاتستعجلوه

تعجيل در هلاكت مجرمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 78 - 18

18 - لزوم فرصت ندادن به تبه كاران و به كيفر رساندن بى درنگ آنان

و لايسئل عن ذنوبهم المجرمون

از مفاد اين آيه به دست مى آيد كه بازجويى و محاكمه، به خاطر اخذ اقرار از گناه كاران و اثبات جرم، صورت مى گيرد و چون مجرمان گناهشان مشهود است، نيازى به بازجويى و پرسش نيست. از اين رو بدون فوت وقت بايد آنان را به كيفر رساند.

درخواست تعجيل در عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 6 - 2

2_ منكران ربوبيت خدا و كافران به قيامت از سر استهزا و ناباورى ، خواهان تعجيل در فرا رسيدن عذاب هاى موعود

يستعجلونك بالسيئة

{استعجال} (مصدر يستعجلون) به معناى درخواست عجله است. حرف {باء} در {بالسيئة} براى تعديه و {ال}

در آن عهد ذهنى است ; يعنى، آن بدى و مراد از آن به قرينه {قد خلت من قبلهم المثلات} عذاب است. بنابراين {يستعجلونك بالسيئة} ; يعنى، از تو مى خواهند در آوردن آن عذاب وعده داده شده تعجيل كنى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 39 - 3

3- جهل كفار به سختى و شدت عذاب الهى ، عامل تعجيل آنان براى تحقق عذاب است .

و يقولون متى ه_ذا الوعد . .. لويعلم الذين كفروا حين لايكفّون عن وجوههم النار ...

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه جواب مقدر {لو} جمله {لمّا استعجلوا العذاب أو قيام الساعة} (در نزول عذاب و يا در برپايى قيامت عجله نمى كردند) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 204 - 1،2

1 - توبيخ مجرمان از سوى خدا به خاطر شتاب آنان در طلب نزول عذاب

أفبعذابنا يستعجلون

استفهام در {أفبعذابنا} براى توبيخ و سرزنش است.

2 - تعجيل كنندگان در نزول عذاب ، آرزومند مهلت به هنگام مشاهده آن

فيقولوا هل نحن منظرون . أفبعذابنا يستعجلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 53 - 1

1 - كافرانِ منكرِ آيات الهى ، از پيامبر ( ص ) خواهانِ تعجيل در عذاب خود بودند .

و يستعجلونك بالعذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 54 - 1

1 - كافران منكر آيات الهى ، از پيامبر ( ص ) خواستار تعجيل در عذاب خود بودند .

يستعجلونك بالعذاب

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

15 - ص - 38 - 16 - 1،6

1 - سران كفر و شرك از روى استهزا ، از خداوند خواستار شتاب در نزول عذاب ويژه اخروى خود بودند .

و قالوا ربّنا عجلّ لنا قطّنا قبل يوم الحساب

{قطّ} به معناى نصيب و بهره معين و جدا شده است و مقصود از آن در اين آيه، بهره و نصيب كافران از عذاب قيامت مى باشد.

6 - { عن على ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ { و قالوا ربّنا عجلّ لنا قطّنا قبل يوم الحساب } قال : نصيبهم من العذاب ;

از امام على(ع) روايت شده كه درباره سخن خداوند عزّوجلّ {و قالوا ربّنا عجّل لنا قطّنا قبل يوم الحساب} فرمود: [مراد مشركان از كلمه {قطّنا}] نصيب آنها از عذاب بود [كه از روى تمسخر درخواست مى كردند زودتر به آنان برسد]}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 59 - 7

7 - كافران عصر بعثت ، درخواست كننده عذاب الهى ، از سر استهزا و ناباورى

للذين ظلموا ذنوبًا . .. فلايستعجلون

نهى الهى (فلايستعجلون) مى رساند كه كافران، ناباورانه تقاضاكننده نزول عذاب بوده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 1 - 1

1 - گروهى از كافران عصر بعثت ، خواستار شتاب در نزول عذاب الهى در دنيا

سأل سائل بعذاب واقع

به گفته مفسران، سؤال در اين آيه، به معناى طلب و دعا است; ازاين رو بهوسيله {با} متعدى شده است; يعنى، {دعا داع بعذاب واقع}.

درخواست تعجيل در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18

- ذاريات - 51 - 14 - 3

3 - كافران ، از روى ناباورى خواستار تعجيل در برپايى قيامت

يسئلون أيّان يوم الدين . .. ه_ذا الذى كنتم به تستعجلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 27 - 4

4 - كافران و منكران معاد ، خواستار تحقق سريع وعده برپايى قيامت

و يقولون متى ه_ذا الوعد . .. و قيل ه_ذا الذى كنتم به تدّعون

{تدّعون} مى تواند از ماده {دعا} باشد. در اين صورت به معناى {تطلبون} (درخواست مى كرديد) خواهد بود. برداشت ياد شده مبتنى بر اين معنا است.

درخواست تعجيل در وعده هاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 1 - 2،4

2- مسلمانان صدراسلام ، خواهان تحقق زودرس وعده خدا در مورد غلبه اسلام و توحيد بودند .

أتى أمر الله فلاتستعجلوه

در مورد مخاطب {لاتستعجلوه} دو احتمال وجود دارد: اول آنكه تعجيل از جانب مسلمانان صورت مى گرفته و ديگر آنكه مشركان خواهان شتاب در تحقق وعده هاى الهى (عذاب، يا غلبه توحيد، يا قيامت) بودند. برداشت فوق بر مبناى اول است.

4- مشركان صدراسلام از سر عناد و از روى استهزا ، خواهان تحقق زودرس وعده هاى الهى ( عذاب ، غلبه اسلام و قيامت ) بودند .

أتى أمر الله فلاتستعجلوه

محتمل است مخاطب {لاتستعجلوه} مشركانى باشد كه خواهان تحقق وعده هاى الهى بودند، و از آن جايى كه معمولاً كسى خواهان پيروزى دشمن و شكست و خذلان خويش نيست، مى توان گفت: تعجيل مشركان براى آمدن عذاب، از سر عناد و تمسخر بوده است.

درخواست تعجيل عذاب

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 47 - 3

3 - تكذيب كنندگان پيامبر ( ص ) ، خواستار نزول سريع و بدون تأخير عذاب بودند .

و يستعجلونك بالعذاب

زمينه تعجيل در مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 4 - 4

4 - رهاكنندگان عبادت خدا ، تقواى الهى و اطاعت از پيامبران ، در معرض عذاب الهى و مرگ زودرس قرار دارند .

أن اعبدوا اللّه . .. و يؤخّركم إلى أجل مسمًّى

زمينه درخواست تعجيل در عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 38 - 6

6- خوى شتاب زدگى آدمى ، زمينه ساز درخواست كافران مكه براى تحقق وعده هاى الهى ( عذاب ، برپايى قيامت و . . . )

خلق الإنس_ن من عجل . .. يقولون متى ه_ذا الوعد إن كنتم ص_دقين

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه جمله {و يقولون متى . ..} عطف بر جمله {سأُوريكم...} باشد و اين دو جمله، با جمله {خلق الإنسان من عجل} _ كه بيان گر خصلت عمومى انسان ها است _ مرتبط باشند.

زمينه درخواست تعجيل قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 38 - 6

6- خوى شتاب زدگى آدمى ، زمينه ساز درخواست كافران مكه براى تحقق وعده هاى الهى ( عذاب ، برپايى قيامت و . . . )

خلق الإنس_ن من عجل . .. يقولون متى ه_ذا الوعد إن كنتم ص_دقين

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه جمله {و يقولون متى . ..} عطف

بر جمله {سأُوريكم...} باشد و اين دو جمله، با جمله {خلق الإنسان من عجل} _ كه بيان گر خصلت عمومى انسان ها است _ مرتبط باشند.

عوامل تعجيل عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 58 - 3

3- اَعمال اِعراض كنندگان از آيات الهى ، مقتضى تعجيل و زودرسى عذاب بر ايشان است .

لو يؤاخذهم بما كسبوا لعجّل لهم العذاب

اگر بخواهند محتواى جمله شرطيه را به گونه اى بيان كنند كه علاوه بر گذشته، وضعيّت آينده را نيز بازگو كند، يكى از شرط و جزا را مضارع و ديگرى را ماضى مى آورند. بنابراين {لو يؤاخذهم ... لعجل} بيان مى دارد كه در گذشته، چنين بود و در آينده نيز همين گونه خواهد بود.

ممانعت از تعجيل در تلاوت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 16 - 2

2 - منع شدن پيامبر ( ص ) ، از شتابورزى در خواندن آيات وحى ، پيش از پايان يافتن وحى آن

لاتحرّك به لسانك لتعجل به

منشأ تعجيل در عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 59 - 8

8 - تعجيل كافران در نزول عذاب ، ناشى از بى توجهى آنان به نابودى ياران گذشته خويش

فإنّ للذين ظلموا ذنوبًا مثل ذنوب أصح_بهم فلايستعجلون

از {فلايستعجلون} استفاده مى شود كه كافران، ناباورانه تقاضاى عذاب مى كردند و آنها اگر آنان به راستى در سرنوشت ياران گذشته خويش تأمل مى كردند، هرگز چنين ناباورانه مجازات الهى را به استهزا نمى گرفتند.

موانع تعجيل در عذاب

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 20 - 4

4 - فضل ، رحمت ، رأفت و مهربانى خداوند ، موجب شتاب نكردن او در عذاب اشاعه دهندگان فحشا

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته و أنّ اللّه رءوف رحيم

جواب {لولا} محذوف است و آنچه مى تواند مقدر باشد _ به قرينه آيه 14 (لمسّكم فيما أفضتم فيه عذاب عظيم) و نيز آيه قبلى كه در آن اشاعه دهندگان فحشا تهديد به عذاب شده اند _ جمله اى مانند {لعاجلكم بالعقوبة} و يا {لهلكتم} مى باشد.

موانع تعجيل در عذاب كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 58 - 4

4- غفران و رحمت گسترده الهى ، مانع مؤاخذه و مجازات سريع كافران هدايت ناپذير است .

و ربّك الغفور ذوالرحمة لو يؤاخذهم بما كسبوا لعجّل لهم العذاب

مرجع ضمير {هم} در {يؤاخذهم} واژه {مَن ذُكِّرَ. ..} در آيه قبل است; يعنى، آنان كه از آيات الهى، اِعراض كرده و به مهلكه هدايت ناپذيرى درافتادند.

موانع تعجيل در مبارزه با كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 14 - 10

10 - باور مؤمنان به مجازات حتمى كافران از سوى خداوند ، مانع اقدام هاى شتابزده آنان در مقابله با كافران

يغفروا . .. ليجزى قومًا بما كانوا يكسبون

{لام} در {ليجزى} براى تعليل است و فلسفه امر به خويشتن دارى مؤمنان در برابر كافران را بيان مى كند.

تعصب از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تعصب

آثار تعصب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 170 - 6

6

- تعصب هاى نژادى و فاميلى ، امرى نكوهيده و زمينه ساز حق ناپذيرى است .

و إذا قيل لهم اتبعوا ما أنزل اللّه قالوا بل نتبع ما ألفينا عليه ءاباءنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 8 - 12

12 _ احساسات ، زمينه انحراف از عدالت

و لايجر منكم شنئان قوم على الا تعدلوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 104 - 9

9 _ تعصب زمينه اى براى تقليد ها و پيروى هاى كوركورانه

حسبنا ما وجدنا عليه ءاباءنا

جمله {حسبنا . ..} مى رساند كه دليل پيروى كفرپيشگان از سنتهاى رايج اين است كه پدرانشان به آنها پايبند بوده اند كه از اين معنا تعبير به تعصب مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 65 - 15

15 _ {أو يلبسكم شيعا} المروى عن أبى عبداللّه(ع): عنى به يضرب بعضكم ببعض بما يلقيه بينكم من العداوة و العصبية.

از امام صادق(ع) درباره {أو يلبسكم شيعا}، روايت شده است: مراد اين است كه با ايجاد دشمنى و عصبيت بين شما، بعضى را به جان بعضى ديگر مى اندازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 91 - 2

2_ منفعت پرستى ، حرام خوارى ، تعصب و قوم گرايى عامل هاى بازدارنده مردم مدين از انديشه كردن در تعاليم شعيب ( ع ) و فهميدن آنها

قالوا ي_شعيب ما نفقه كثيرًا مما تقول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 53 - 6

6-

تعصب بر عقايد نياكان و پيروى غيرآگاهانه از اجداد ، عامل انحراف و گمراهى انسان ها است .

ما ه_ذه التماثيل . .. قالوا وجدنا ءاباءنا لها ع_بدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 54 - 3

3 - حق ناپذيرى ، تعصب و جمود بر فرقه گرايى ، گردابى است هلاكت بار .

فتقطّعوا أمرهم بينهم . .. فذرهم فى غمرتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 21 - 12

12 - تعصّب و وفادارى به آراى پيشينيان ، مانع بروز و رشد انديشه هاى نو است .

و إذا قيل لهم اتّبعوا ما أنزل اللّه قالوا بل نتّبع ما وجدنا عليه ءاباءنا

آثار تعصب بر رسوم جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 78 - 4

4 _ تعصب بر آيين و سنت هاى جاهلى نياكان ، از موانع رشد است .

قالوا أجئتنا لتلفتنا عما وجدنا عليه ءاباءنا

آثار تعصب خويشاوندى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 21 - 3،4،5

3 - اساسِ جدالِ كافران درباره خدا ، برخاسته از تقليد و تعصّب خويشاوندى آنان بود .

يج_دل فى اللّه . .. قالوا بل نتّبع ما وجدنا عليه ءاباءنا

4 - متعصّانِ تابعِ احساسات خويشاوندى ، هر دعوتى را ، از هر كسى ، براى پيروى از تعاليم آسمانى ، جواب منفى مى دهند .

و إذا قيل لهم اتّبعوا ماأنزل اللّه قالوا بل نتّبع ما وجدنا عليه ءاباءنا

آورده شدن فعل مجهول {قيل} به جاى اين كه دعوت كننده و گوينده

خاصى را، مانند انبيا، مشخص كند، احتمال دارد به خاطر نكته ياد شده باشد.

5 - تعصّب خويشاوندى و سنّت گرايى ، از موانع حق پذيرى است .

و إذا قيل لهم اتّبعوا ما أنزل اللّه قالوا بل نتّبع ما وجدنا عليه ءاباءنا

آثار تعصب قومى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 62 - 11،12

11_ وفادارى جوامع به آرا و انديشه هاى باطل قومى و قبيله اى ، بازدارنده بروز انديشه هاى نو و برحق در ميان آنان

أتنه_نا أن نعبد ما يعبد ءاباؤُنا

12_ تعصب هاى نژادى ، زمينه ساز تقليد ها و پيروى هاى كوركورانه است .

أتنه_نا أن نعبد ما يعبد ءاباؤُنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 87 - 7

7_ تعصب هاى نژادى ، زمينه ساز تقليد هاى كوركورانه و پيروى هاى نابه جاست .

أن نترك ما يعبد ءاباؤُنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 24 - 13

13 - تعصب و تقليد كوركورانه از نياكان و فرهنگ ملى ، مانع از شناخت درست حقايق و ره يابى به آن

ما سمعنا به_ذا فى ءابائنا الأوّلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 74 - 5

5 - پايبندى مطلق و بى دليل به سنت هاى ملّى و قومى ، مايه تخدير جامعه و سدّ راه خردورزى و مانع شناخت

قالوا بل وجدنا ءاباءنا كذلك يفعلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 199 - 3

3 - گرايش هاى شديد نژادى و

قومى ، مانع از پذيرش حق

و لو نزّلن_ه على بعض الأعجمين . .. ما كانوا به مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 22 - 5

5 - تقليد كوركورانه و تعصبات قومى ، سدى در برابر حق گرايى است .

أمّة و إنّا على ءاث_رهم مهتدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 23 - 7،15،16

7 - تقليد كوركورانه و تعصبات قومى ، از عوامل مهم گمراهى و انحرافات اعتقادى در طول تاريخ

و كذلك ما أرسلنا . .. و إنّا على ءاث_رهم مقتدون

15 - شرك در طول تاريخ ، داراى ريشه در ماديت و قوم گرايى

إلاّ قال مترفوها إنّا وجدنا ءاباءنا على أُمّة

16 - انسان ، با چشم پوشى از هدايت وحى ، فرو غلتيده در سنت هاى قومى و تقليد هاى محيطى

إلاّ قال مترفوها . .. إنّا على ءاث_رهم مقتدون

آثار تعصب مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 61 - 9

9 - پافشارى برخى از مشركان بر شرك ، معلول تعصب يا اهداف خائنانه است ، نه ناشى از نادانى صرف .

بل أكثرهم لايعلمون

قيد {أكثر} بيانگر اين واقعيت است كه در ميان مشركان، كسانى وجود دارند كه على رغم آگاهى به بطلان شرك، به خاطر اهداف نادرستى از آن حمايت مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 3

3 - وجود استكبار و تعصب هاى جاهلى در قلب مشركان ، زمينه استحقاق آنان براى عذاب الهى

لعذّبنا الذين كفروا منهم . ..

إذ جعل الذين كفروا فى قلوبهم الحميّة

{إذ} ممكن است ظرف براى {لعذّبنا} باشد.

آثار تعصب مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 1

1 - تعصّب جاهلى و غرور مشركان مكه ، مايه بستن راه مسجدالحرام بر مؤمنان در حديبيه

هم الذين كفروا و صدّوكم عن المسجدالحرام. .. إذ جعل الذين كفروا فى قلوبهم الحميّة

{إذ} ظرف براى {صدّوا} است.

آثار تعصب ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 87 - 8

8_ پايبندى جوامع به آرا و آداب باطل پيشينيان ، مانع بروز انديشه هاى نو و برحق در ميان آنان است .

أن نترك ما يعبد ءاباؤُنا

تبرى از تعصب قومى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 26 - 5

5 - ابراهيم ( ع ) ، نمونه انسان آزاد از تعصبات قومى و جاهلى

و إذ قال إبرهيم لأبيه و قومه

ذكر داستان ابراهيم(ع) و اعلان موضع آن حضرت در برابر عقايد سنتى جامعه خويش _ پس از يادكرد پيروى كوركورانه مشركان از نياكان خود _ مى تواند در جهت ارائه الگوى سنت شكنى باشد.

تعصب اعراب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 199 - 1،2

1 - ايمان نياوردن عرب به قرآن و پيامبر ( ص ) در صورت نزول آن بر فردى غير عرب و با زبان غيرعربى

و لو نزّلن_ه . .. ما كانوا به مؤمنين

2 - قوم عرب ، داراى گرايش و تعصب نژادى و فرهنگى شديد

و لو نزّلن_ه على بعض الأعجمين .

.. ما كانوا به مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 200 - 1

1 - مجرمان متعصب عرب ، منكر آسمانى بودن قرآن ، على رغم جريان آن درقلب هايشان به زبان عربى روشن

كذلك سلكن_ه فى قلوب المجرمين

{كذلك} به فرض نزول قرآن به زبان غير عربى (و لو نزّلناه على بعض الأعجمين. ..) اشاره دارد. {سلوك} (مصدر {سلكنا}) به معناى وارد كردن و راه دادن است. ضمير مفعول در {سلكناه} به قرآن بازمى گردد;يعنى، {مثل ذلك السلوك سلكنا القرآن فى قلوب المجرمين}. مقصود اين است كه همان طور كه اگر قرآن به زبان عجمى نازل مى گرديد و بر اين مجرمان تلاوت مى شد، از آن چيزى نمى فهميدند، اكنون هم كه به زبان عربى شيوا و روشن نازل شده است، از آن چيزى نمى فهمند و به آن ايمان نمى آورند.

تعصب اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 10 - 23

23- اقوام كافر پيشين داراى تعصب بودند و از آيين نياكان خويش كوركورانه تقليد مى كردند .

تريدون أن تصدّونا عمّا كان يعبد ءاباؤنا

تعصب اهل مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 91 - 2

2_ منفعت پرستى ، حرام خوارى ، تعصب و قوم گرايى عامل هاى بازدارنده مردم مدين از انديشه كردن در تعاليم شعيب ( ع ) و فهميدن آنها

قالوا ي_شعيب ما نفقه كثيرًا مما تقول

تعصب به قانون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 50 -

15

15 _ وابستگى و تعصّب يهود ، نسبت به قوانين اجتماعى و دينى خويش

و لاحلّ لكم . .. فاتقوا اللّه و اطيعون

امر به تقوا و اطاعت پس از عنوان كردن تغيير برخى احكام، بيانگر انتظار جبهه گيرى و تعصب يهود در قبال احكام جديد است.

تعصب خويشاوندى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 170 - 6

6 - تعصب هاى نژادى و فاميلى ، امرى نكوهيده و زمينه ساز حق ناپذيرى است .

و إذا قيل لهم اتبعوا ما أنزل اللّه قالوا بل نتبع ما ألفينا عليه ءاباءنا

تعصب در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 50 - 15

15 _ وابستگى و تعصّب يهود ، نسبت به قوانين اجتماعى و دينى خويش

و لاحلّ لكم . .. فاتقوا اللّه و اطيعون

امر به تقوا و اطاعت پس از عنوان كردن تغيير برخى احكام، بيانگر انتظار جبهه گيرى و تعصب يهود در قبال احكام جديد است.

تعصب دينى موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 74 - 8

8- موسى ( ع ) نسبت به اَعمال ناروا و خلاف شرع حساسيت شديدى داشت .

قال أقتلت نفسًا زكيّة بغير نفس

اعتراض موسى به خضر(ع) على رغم قول و قرارهاى قبلى، نشان از آن دارد كه موسى(ع) به قدرى در اين مسائل حساسيّت داشت كه تحت تأثير آن، عهد و قرار خود را نيز فراموش كرده و يا آن را ناديده گرفت.

تعصب قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6

- 80 - 2

2 _ تعصب و پافشارى قوم ابراهيم بر عقيده شرك خويش، على رغم استدلالهاى آن حضرت بر بطلان آن

و حاجه قومه قال أتحجونى فى الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 24 - 2

2 - قوم ابراهيم ، در عقايد شرك آلود خود مردمى متعصب بودند .

إنّما تعبدون من دون اللّه أوث_نًا . .. فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا اقتلوه أو

تعصب قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 70 - 12

12 _ قوم عاد ، مردمى مغرور ، متعصب و لجوج در برابر دعوت توحيدى هود ( ع )

فأتنا بما تعدنا إن كنت من الصدقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 53 - 4

4_ اصرار و پافشارى و تعصب قوم هود ، بر شركورزى و پرستش غير خدا

و ما نحن بتاركى ءالهتنا عن قولك

جمله اسميه {ما نحن . ..} و آوردن {با} ى زايده در خبر (تاركى ءالهتنا) حكايت از تأكيد و اصرار قوم عاد بر پرستش بتها دارد.

تعصب قومى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 170 - 6

6 - تعصب هاى نژادى و فاميلى ، امرى نكوهيده و زمينه ساز حق ناپذيرى است .

و إذا قيل لهم اتبعوا ما أنزل اللّه قالوا بل نتبع ما ألفينا عليه ءاباءنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 42 - 5

5 - مشركان جزيرة العرب ، مردمى نژادپرست و متعصب

بودند .

و أقسموا باللّه . .. لئن جاءهم نذير ليكوننّ أهدى من إحدى الأُمم

برداشت ياد شده از تأكيد مشركان بر آمدن پيامبرى ويژه براى آنان استفاده مى شود; زيرا تأكيد آنان در حالى بود كه پيامبران بسيارى براى هدايت بشر آمده و عده اى از مردم ساكن در جزيرة العرب به آنان گرويده بودند.

تعصب قومى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 25 - 6

6 - عواطف قومى ، قوم ابراهيم را به بت پرستى و پايبندى به آن ، كشيده بود .

إنّما اتّخذتم من دون اللّه أوث_نًا مودّة بينكم

{مودّة} مفعولٌ له {اتّخذتم} است. بنابراين، مفاد آيه، چنين مى شود: تنها چيزى كه شما، به خاطر آن، بت پرستى را انتخاب كرديد، مودّت بين خودتان بود.

تعصب قومى مرفهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 24 - 13

13 - اهتمام طبقه مرفه جوامع ، به حفظ سنت هاى قومى و ابقاى باور هاى كهن

إلاّ قال مترفوها إنّا وجدنا ءاباءنا على أمّة . .. إنّا بما أرسلتم به ك_فرون

برداشت ياد شده بدين احتمال است كه ذكر {إن_ّا} و تكرار آن، اشاره به خصيصه مرفهان باشد كه منافع آنان در حفظ باورهاى خرافى كهن و انديشه شرك مى باشد و در نتيجه پايبندى ايشان را به آنها مى رساند.

تعصب قومى مشركان جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 22 - 3

3 - قوم گرايى ، پايه اصلى فرهنگ و اعتقاد عرب جاهلى

بل قالوا إنّا وجدنا ءاباءنا على أُمّة و إنّا

على ءاث_رهم مهتدون

از اين كه عرب هاى جاهلى تنها به عقايد نياكان خويش تكيه مى كردند و آن را موجب هدايت مى دانستند، قوم گرايى آنان استفاده مى شود.

تعصب كافران مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 36 - 11

تعصب مردم دوران اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 20 - 6

6- جامعه اصحاب كهف ، در دفاع از عقايد باطل خويش ، تعصّب و شدّت عمل داشتند .

إنّهم إن يظهروا عليكم يرجموكم أو يعيدوكم فى ملّتهم

تعصب مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 120 - 7

7 - تعصب بى منطق يهود و نصارا در دفاع از آيين خويش و مقاومت در برابر اسلام

و لن ترضى عنك اليهود و لاالنصرى حتى تتبع ملتهم . .. و لئن اتبعت أهواءهم

تعصب مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 5

5 - خداوند ، يادآورنده شرايط سخت مواجهه با مشركانِ متعصب جاهل و امداد خويش به مؤمنان

إذ جعل الذين كفروا

در صورتى كه {إذ} متعلق به فعل مقدر {اُذكر} باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

تعصب مشركان جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 42 - 5

5 - مشركان جزيرة العرب ، مردمى نژادپرست و متعصب بودند .

و أقسموا باللّه . .. لئن جاءهم نذير ليكوننّ أهدى من إحدى الأُمم

برداشت ياد شده از تأكيد مشركان بر آمدن پيامبرى ويژه براى آنان استفاده

مى شود; زيرا تأكيد آنان در حالى بود كه پيامبران بسيارى براى هدايت بشر آمده و عده اى از مردم ساكن در جزيرة العرب به آنان گرويده بودند.

تعصب مشركان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 72 - 3

3 - تعصب كوركورانه و جاهلانه مشركان صدراسلام نسبت به مرام شرك ، و خشم و كينه آنان نسبت به معارف الهى قرآن

و إذا تتلى عليهم ءاي_تنا بيّن_ت تعرف فى وجوه الذين كفروا المنكر

{منكر} (مرادف {انكار}) مصدر ميمى و به معناى ناخرسندى و كراهت است; يعنى، هر گاه آيات روشن ما بر آنان تلاوت شود، آثار كراهت و ناخشنودى را در چهره كافران تشخيص مى دهى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 54 - 2

2 - تعصب و جمود سخت شرك پيشگان عصر بعثت بر مرام بت پرستى

كلّ حزب بما لديهم فرحون . فذرهم فى غمرتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 55 - 5

5 - رويارويى و مخالفت قشر مرفّه صدراسلام ، با پيامبر ( ص ) و تعصب و جمود آنان بر شركورزى شان

فذرهم فى غمرتهم حتّى حين . أيحسبون أنّما نمدّهم به من مال و بنين

تعصب مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 36 - 11

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 36 - 11

11- كافران و مشركان مكه مردمى تنگ نظر ، متعصب و ناتوان در تحمل افكار مخالفان بودند

.

أه_ذا الذى يذكر ءالهتكم و هم بذكر الرحم_ن هم ك_فرون

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه كافران مكه، حتى تحمّل شنيدن نام خداى رحمان را نداشتند، و با پيامبر اسلام، همواره با تمسخر و استهزا برخورد مى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 7،9،10

7 - نزول آرامش بر پيامبر ( ص ) و مؤمنان از سوى خدا ، در قبال تعصب ورزى جاهلانه مشركان در حديبيه

فأنزل اللّه سكينته على رسوله و على المؤمنين

9 - تحمل تعصب هاى جاهلانه مشركان در حديبيه ، امرى دشوار براى پيامبر ( ص ) و مؤمنان

فأنزل اللّه سكينته على رسوله و على المؤمنين

از نزول {آرامش} استفاده مى شود كه دستكم زمينه نگرانى و دشوارى براى مؤمنان وجود داشته است.

10 - اصرار تعصب آميز مشركان مكه ، بر نيامدن { بسمله } و عنوان { رسول اللّه } در متن صلحنامه حديبيه *

إذ جعل الذين كفروا فى قلوبهم الحميّة حميّة الج_هليّة

با توجّه به شأن نزول آيه شريفه، استفاده مى شود كه خشم و عصبيت مشركان در زمينه يادشده بود.

تعصب ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 170 - 6

6 - تعصب هاى نژادى و فاميلى ، امرى نكوهيده و زمينه ساز حق ناپذيرى است .

و إذا قيل لهم اتبعوا ما أنزل اللّه قالوا بل نتبع ما ألفينا عليه ءاباءنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 78 - 4

4 _ تعصب بر آيين و سنت هاى جاهلى نياكان ، از موانع

رشد است .

قالوا أجئتنا لتلفتنا عما وجدنا عليه ءاباءنا

تعصب يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 120 - 7

7 - تعصب بى منطق يهود و نصارا در دفاع از آيين خويش و مقاومت در برابر اسلام

و لن ترضى عنك اليهود و لاالنصرى حتى تتبع ملتهم . .. و لئن اتبعت أهواءهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 50 - 15

15 _ وابستگى و تعصّب يهود ، نسبت به قوانين اجتماعى و دينى خويش

و لاحلّ لكم . .. فاتقوا اللّه و اطيعون

امر به تقوا و اطاعت پس از عنوان كردن تغيير برخى احكام، بيانگر انتظار جبهه گيرى و تعصب يهود در قبال احكام جديد است.

زمينه تعصب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 104 - 8

8 _ نتيجه ترك انديشه و تعقل ، تعصب و تقليد كوركورانه است .

و اكثرهم لايعقلون . .. قالوا حسبنا ما وجدناعليه ءاباءنا

سرزنش تعصب هاى جاهلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 4

4 - تعصب مبتنى بر جهالت ، امرى نكوهيده است ; و نه پافشارى بر ارزش هاى عالمانه ، منطقى و راستين .

إذ جعل الذين كفروا فى قلوبهم الحميّة حميّة الج_هليّة

برداشت بالا بر اين اساس است كه {حميّة الج_هليّة} قيد احترازى باشد; يعنى، تعصب و غيرت بر دو گونه است: 1_ پافشارى بر مسائل علمى و منطقى، 2_ تعصب جاهلانه كه مشركان نوع اخير را داشته اند.

كنترل تعصب دينى

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 171 - 4

4 _ حرمت غلو در دين ، و لزوم كنترل احساسات مذهبى

ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم

مبارزه با تعصب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 14

14 - آرامش و بردبارى ، سلاحى كارآمد و سازنده در رويارويى با خشم و تعصب جاهلانه

فى قلوبهم الحميّة . .. فأنزل اللّه سكينته على رسوله و على المؤمنين

از اين كه خداوند، در قبال لجاجت و خشم جاهلانه مشركان، پيامبر(ص) و مؤمنان را به سلاح آرامش و طمأنينه مجهز ساخته است; مطلب بالا استفاده مى شود.

محمد(ص) و تعصب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 13

13 - ساحت پيامبر ( ص ) و مؤمنان راستين ، مبرّا از لجاجت ، خشم و تعصب جاهلى

إذ جعل الذين كفروا فى قلوبهم الحميّة حميّة الج_هليّة فأنزل اللّه سكينته

از مقابله رسول و مؤمنان با كافران متعصبِ جهالت پيشه، مطلب بالا استفاده مى شود.

منشأ تعصب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 2

2 - كفر ، زادگاه تعصب هاى جاهلى و استكبار

إذ جعل الذين كفروا فى قلوبهم الحميّة حميّة الج_هليّة

تعبير {كفروا} مى رساند كه {كفر} در شكل گيرى و شعلهورى تعصب هاى جاهلى، نقش اساسى دارد و به تعبير ديگر، وصف كفر مشعر به عليت است.

موسى(ع) و تعصب قومى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 18 - 6

6- درخواست رهايى بنى اسرائيل

از سوى موسى ( ع ) ، نشأت يافته از رسالت آن حضرت و نه انگيزه هاى قومى و طبقاتى

أن أدّوا . .. إنّى لكم رسول أمين

از تأكيد موسى(ع) بر {إنّى لكم رسول أمين} استفاده مى شود كه آنچه آن حضرت به فرعونيان پيشنهاد كرده، نه از آن جهت است كه با بنى اسرائيل پيوند نژادى و طبقاتى دارد; بلكه صرفاً در اين سخن، پيامدارى امين از جانب خداوند است.

مؤمنان و تعصب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 13

13 - ساحت پيامبر ( ص ) و مؤمنان راستين ، مبرّا از لجاجت ، خشم و تعصب جاهلى

إذ جعل الذين كفروا فى قلوبهم الحميّة حميّة الج_هليّة فأنزل اللّه سكينته

از مقابله رسول و مؤمنان با كافران متعصبِ جهالت پيشه، مطلب بالا استفاده مى شود.

تعصب دينى

{تعصب دينى}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 33

33 _ احساسات دينى نبايد بهانه تعدى و ظلم شود .

و لايجرمنكم شنئان قوم ان صدوكم عن المسجدالحرام ان تعتدوا

بنابر اينكه {ان صدوكم} به تقدير {لام}، بيانگر علت كينه مسلمانان نسبت به مشركان باشد. يعنى جلوگيرى از ورود به مسجدالحرام، كه يك مسأله دينى است و موجب دشمنى شده، نبايد بهانه تعدى و تجاوز قرار گيرد.

تعصب دينى موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 74 - 8

8- موسى ( ع ) نسبت به اَعمال ناروا و خلاف شرع حساسيت شديدى داشت .

قال أقتلت نفسًا زكيّة بغير نفس

اعتراض موسى به خضر(ع) على رغم قول

و قرارهاى قبلى، نشان از آن دارد كه موسى(ع) به قدرى در اين مسائل حساسيّت داشت كه تحت تأثير آن، عهد و قرار خود را نيز فراموش كرده و يا آن را ناديده گرفت.

كنترل تعصب دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 171 - 4

4 _ حرمت غلو در دين ، و لزوم كنترل احساسات مذهبى

ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم

تعصب قومى

آثار تعصب قومى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 62 - 11،12

11_ وفادارى جوامع به آرا و انديشه هاى باطل قومى و قبيله اى ، بازدارنده بروز انديشه هاى نو و برحق در ميان آنان

أتنه_نا أن نعبد ما يعبد ءاباؤُنا

12_ تعصب هاى نژادى ، زمينه ساز تقليد ها و پيروى هاى كوركورانه است .

أتنه_نا أن نعبد ما يعبد ءاباؤُنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 87 - 7

7_ تعصب هاى نژادى ، زمينه ساز تقليد هاى كوركورانه و پيروى هاى نابه جاست .

أن نترك ما يعبد ءاباؤُنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 24 - 13

13 - تعصب و تقليد كوركورانه از نياكان و فرهنگ ملى ، مانع از شناخت درست حقايق و ره يابى به آن

ما سمعنا به_ذا فى ءابائنا الأوّلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 74 - 5

5 - پايبندى مطلق و بى دليل به سنت هاى ملّى و قومى ، مايه تخدير جامعه و سدّ راه خردورزى و مانع

شناخت

قالوا بل وجدنا ءاباءنا كذلك يفعلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 199 - 3

3 - گرايش هاى شديد نژادى و قومى ، مانع از پذيرش حق

و لو نزّلن_ه على بعض الأعجمين . .. ما كانوا به مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 22 - 5

5 - تقليد كوركورانه و تعصبات قومى ، سدى در برابر حق گرايى است .

أمّة و إنّا على ءاث_رهم مهتدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 23 - 7،15،16

7 - تقليد كوركورانه و تعصبات قومى ، از عوامل مهم گمراهى و انحرافات اعتقادى در طول تاريخ

و كذلك ما أرسلنا . .. و إنّا على ءاث_رهم مقتدون

15 - شرك در طول تاريخ ، داراى ريشه در ماديت و قوم گرايى

إلاّ قال مترفوها إنّا وجدنا ءاباءنا على أُمّة

16 - انسان ، با چشم پوشى از هدايت وحى ، فرو غلتيده در سنت هاى قومى و تقليد هاى محيطى

إلاّ قال مترفوها . .. إنّا على ءاث_رهم مقتدون

تعصب قومى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 170 - 6

6 - تعصب هاى نژادى و فاميلى ، امرى نكوهيده و زمينه ساز حق ناپذيرى است .

و إذا قيل لهم اتبعوا ما أنزل اللّه قالوا بل نتبع ما ألفينا عليه ءاباءنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 42 - 5

5 - مشركان جزيرة العرب ، مردمى نژادپرست و متعصب بودند .

و أقسموا باللّه . ..

لئن جاءهم نذير ليكوننّ أهدى من إحدى الأُمم

برداشت ياد شده از تأكيد مشركان بر آمدن پيامبرى ويژه براى آنان استفاده مى شود; زيرا تأكيد آنان در حالى بود كه پيامبران بسيارى براى هدايت بشر آمده و عده اى از مردم ساكن در جزيرة العرب به آنان گرويده بودند.

تعصب قومى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 25 - 6

6 - عواطف قومى ، قوم ابراهيم را به بت پرستى و پايبندى به آن ، كشيده بود .

إنّما اتّخذتم من دون اللّه أوث_نًا مودّة بينكم

{مودّة} مفعولٌ له {اتّخذتم} است. بنابراين، مفاد آيه، چنين مى شود: تنها چيزى كه شما، به خاطر آن، بت پرستى را انتخاب كرديد، مودّت بين خودتان بود.

تعصب قومى مرفهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 24 - 13

13 - اهتمام طبقه مرفه جوامع ، به حفظ سنت هاى قومى و ابقاى باور هاى كهن

إلاّ قال مترفوها إنّا وجدنا ءاباءنا على أمّة . .. إنّا بما أرسلتم به ك_فرون

برداشت ياد شده بدين احتمال است كه ذكر {إن_ّا} و تكرار آن، اشاره به خصيصه مرفهان باشد كه منافع آنان در حفظ باورهاى خرافى كهن و انديشه شرك مى باشد و در نتيجه پايبندى ايشان را به آنها مى رساند.

تعصب قومى مشركان جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 22 - 3

3 - قوم گرايى ، پايه اصلى فرهنگ و اعتقاد عرب جاهلى

بل قالوا إنّا وجدنا ءاباءنا على أُمّة و إنّا على ءاث_رهم مهتدون

از اين كه عرب

هاى جاهلى تنها به عقايد نياكان خويش تكيه مى كردند و آن را موجب هدايت مى دانستند، قوم گرايى آنان استفاده مى شود.

موسى(ع) و تعصب قومى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 18 - 6

6- درخواست رهايى بنى اسرائيل از سوى موسى ( ع ) ، نشأت يافته از رسالت آن حضرت و نه انگيزه هاى قومى و طبقاتى

أن أدّوا . .. إنّى لكم رسول أمين

از تأكيد موسى(ع) بر {إنّى لكم رسول أمين} استفاده مى شود كه آنچه آن حضرت به فرعونيان پيشنهاد كرده، نه از آن جهت است كه با بنى اسرائيل پيوند نژادى و طبقاتى دارد; بلكه صرفاً در اين سخن، پيامدارى امين از جانب خداوند است.

تعطيلي از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تعطيلى

تاريخ تعطيلى هفتگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 124 - 4

4- تعطيلى يك روز در هفته ، داراى ديرينه تاريخى و پيشينه در مذاهب توحيدى

إنما جعل السبت على الذين اختلفوا فيه

برداشت فوق به خاطر اين است كه در آيه شريفه، اصل تعطيل شدن يك روز در هفته در آيين الهى، مورد بحث قرار نگرفته است; بلكه از علت و فلسفه اختصاص يافتن تعطيلى روز شنبه براى يهوديان، سخن به ميان آمده است.

تعطيلى در اديان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 124 - 4

4- تعطيلى يك روز در هفته ، داراى ديرينه تاريخى و پيشينه در مذاهب توحيدى

إنما جعل السبت على الذين اختلفوا فيه

برداشت فوق به خاطر اين است كه در آيه شريفه، اصل تعطيل شدن يك روز در

هفته در آيين الهى، مورد بحث قرار نگرفته است; بلكه از علت و فلسفه اختصاص يافتن تعطيلى روز شنبه براى يهوديان، سخن به ميان آمده است.

تعطيلى در بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 65 - 1،3

1 - كار و فعاليت در روز شنبه براى بنى اسرائيل حرام بود .

و لقد علمتم الذين اعتدوا منكم فى السبت

{سبت} به معناى قطع عمل، سكون و استراحت است كه از آن به تعطيلى تعبير مى كنيم. {اعتداء} (مصدر اعتدوا) به معناى تجاوز و تخلف مى باشد.

3 - خداوند ، اصحاب سبت ( تجاوزكاران يهود در روز شنبه ) را به بوزينه هايى مطرود تبديل كرد .

فقلنا لهم كونوا قردة خسئين

{قِرْد) (مفرد قِرَدَةَ) به معناى ميمون است. {خاسىء} به معناى مطرود و نيز به معناى حقير و ذليل مى باشد و كلمه {خاسئين} خبر دوم براى {كونوا} است.

تعطيلى در يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 124 - 1،7

1- تعيين روز شنبه به عنوان روز تعطيلى ، تكليفى مختص يهود

إنما جعل السبت على الذين اختلفوا فيه

{سبت} از نظر ريشه لغوى به معناى {قطع} است و مقصود از آن در اين آيه، تعطيلى روز شنبه براى يهود است; چون در روز تعطيلى تمامى كارها و تلاشها قطع مى شود.

7- اختلاف يهود درباره روز تعطيلى ، اختلافى دامنه دار و بى فرجام

و إن ربّك ليحكم بينهم يوم القي_مة فيما كانوا فيه يختلفون

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه ضمير {فيه} به {سبت} برگردد. گفتنى است فعل مضارع {يختلفون} همراه با فعل

{كانوا} دلالت بر استمرار و دوام مضمون آن دارد.

تعطيلى شنبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 65 - 1،2

1 - كار و فعاليت در روز شنبه براى بنى اسرائيل حرام بود .

و لقد علمتم الذين اعتدوا منكم فى السبت

{سبت} به معناى قطع عمل، سكون و استراحت است كه از آن به تعطيلى تعبير مى كنيم. {اعتداء} (مصدر اعتدوا) به معناى تجاوز و تخلف مى باشد.

2 - گروهى از بنى اسرائيل حكم خداوند را پاس نداشتند و تعطيلى روز شنبه را شكستند .

و لقد علمتم الذين اعتدوا منكم فى السبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 154 - 9،12

9 _ خداوند ، روز شنبه را به عنوان روز تعطيل رسمى يهوديان اعلام كرد .

و قلنا لهم لاتعدوا فى السبت

چون نهى از تجاوز به روز شنبه اختصاص داده شده است و {سبت} در لغت به معناى تعطيلى و دست از كار كشيدن است، معلوم مى شود مراد از تجاوز در روز شنبه اين است كه تعطيلى را بشكنند و رعايت نكنند، بنابراين جمله {لاتعدوا فى السبت} مى رساند كه تعطيلى روز شنبه فرمانى از جانب خدا براى بنى اسرائيل بوده است.

12 _ ورود خاضعانه به بيت المقدس و رعايت قانون تعطيلى روز شنبه ، از جمله پيمان هاى خداوند با يهود

و قلنا لهم ادخلوا . .. و أخذنا منهم ميثقاً غليظاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 163 - 1،2،6

1 _ خداوند كار و فعاليت در روز شنبه را براى يهود تحريم

كرده بود .

إذ يعدون فى السبت . .. و يوم لا يسبتون

{سبت} به معناى قطع عمل، سكون و استراحت است كه از آن به تعطيلى تعبير مى شود. بنابراين {يوم السبت} يعنى روز تعطيلى و استراحت و {يوم لا يسبتون} يعنى روزى كه تعطيل نمى كردند و روز كارى بود. {عدوان} (مصدر يعدون) به معنى تخلف و تجاوز است. تجاوز در روز تعطيل به معناى شكستن تعطيلى است. بنابراين مطلق كار در آن روز حرام بوده و ماهيگيرى به عنوان يك مصداق تحقق يافته حرمت مطرح است.

2 _ يهوديان ساكن در آبادى ايله واقع در ساحل درياى سرخ ، حكم تعطيلى روز شنبه را با ماهيگيرى در آن روز نقص مى كردند .

و سئلهم عن القرية التى كانت حاضرة البحر إذ يعدون . .. إذ تأتيهم حيتانهم

{ال} در {البحر} عهد ذهنى است و چنانچه مفسران گفته اند اشاره به درياى سرخ دارد. مراد از {القرية}، بنابر آنچه ميان اهل تفسير معروف است، آبادى ايله (شهرى بين شام و مصر) مى باشد.

6 _ ماهيان در روز شنبه ( روز تعطيلى كار در آيين يهود ) به ساحل درياى مجاور ايله هجوم مى آوردند و بر سطح آب آشكار مى گشتند .

إذ تأتيهم حيتانهم يوم سبتهم شرعاً

{شرّع} جمع شارع است. در لسان العرب آمده است: {حيتان شرع} يعنى ماهيانى كه از عمق آب به سوى ساحل مى آيند. برخى از اهل لغت گفته اند كه {حيتان شرع} يعنى ماهيانى كه سر از آب بيرون مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 164 - 7

7 _ شكستن حرمت تعطيلى

روز شنبه گناهى بزرگ در آيين يهود و در پى دارنده عذاب شديد

اللّه مهلكهم أو معذبهم عذاباً شديداً

شدت عذاب، حكايت از بزرگى گناه دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 124 - 1

1- تعيين روز شنبه به عنوان روز تعطيلى ، تكليفى مختص يهود

إنما جعل السبت على الذين اختلفوا فيه

{سبت} از نظر ريشه لغوى به معناى {قطع} است و مقصود از آن در اين آيه، تعطيلى روز شنبه براى يهود است; چون در روز تعطيلى تمامى كارها و تلاشها قطع مى شود.

سرزنش تعطيلى مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 114 - 11

11 - تعطيلى مساجد و حضور نيافتن در آنها ، به انگيزه ياد نكردن نام خدا ، امرى نكوهيده و نارواست .

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن يذكر فيها اسمه

عوامل تعطيلى شنبه در يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 124 - 3

3- اختلاف يهود در تعيين روز تعطيلى ، عامل معين شدن روز شنبه براى آنان

إنما جعل السبت على الذين اختلفوا فيه

برداشت فوق بنابراين نكته است كه {جعل السبت} معلول و پيامد {اختلفوا فيه} باشد و ضمير {فيه} به معناى لغوى سبت _ كه روز تعطيل است _ باز گردد و نه به معناى اصطلاحى آن كه روز شنبه است.

فلسفه تعطيلى شنبه در يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 124 - 2

2- قانون تعطيلى روز شنبه حكمى عليه يهوديان ، به جرم اختلافشان درباره

دين توحيدى ابراهيم ( ع ) بود .

إنما جعل السبت على الذين اختلفوا فيه

آيه شريفه، پاسخى است از اين سؤال كه: در دين ابراهيم(ع) و اديان پس از آن حضرت، روز جمعه به عنوان روز تعطيل تعيين شده بود، پس چرا در دين يهود روز شنبه اعلان شد؟ پاسخ اين است كه: اين حكم مختص به يهوديان بود كه به جرم اختلافشان در دين ابراهيم(ع) وضع گرديد. گفتنى است ضمير {فيه} به حضرت ابراهيم(ع) با تقدير مضاف; يعنى، ملته باز مى گردد.

تعظيم از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تعظيم

آثار تعظيم حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 30 - 3

3 - تعظيم و بزرگداشت حدود و مقرارت الهى و رعايت حريم آنها ، مايه خير و سعادت و خوشبختى براى اهل ايمان

و من يعظّم حرم_ت اللّه فهو خير له عند ربّه

ضمير {هو}در {فهو خير له} به {تعظيم} (مصدر {يعظّم}) بازمى گردد; يعنى، {فالتعظيم خير له عند ربّه}.

اهميت تعظيم اولياء الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 41 - 4

4- لزوم بزرگداشت شخصيت هاى الهى و معنوى و تكريم و تجليل از آنها

واذكر فى الكت_ب إبرهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 51 - 4

4- لزوم بزرگداشت شخصيت هاى الهى و معنوى و تجليل و تكريم آنان

ذكر رحمت . .. واذكر ... واذكر ... واذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 56 - 11

11- لزوم بزرگداشت شخصيت هاى الهى و معنوى و تكريم و تجليل از آنان

واذكر

. .. واذكر ... واذكر

اهميت تعظيم به حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 30 - 2

2 - لزوم بزرگداشت حدود و مقررات الهى ، كوچك نشمردن آنها و پرهيز از تجاوز به حريم آنها

و من يعظّم حرم_ت اللّه

{تعظيم} (مصدر {يعظّم}) به معناى بزرگ داشتن است. {حرمات} جمع {حرمة} است و حرمت به چيزى گفته مى شود كه هتك و دريدن آن ممنوع و رعايت و نگهدارى آن واجب است. {حرمات اللّه};يعنى، حدود و مقرراتى كه از سوى خدا تعيين شده و مردم موظف اند آنها را رعايت كنند. بنابراين جمله ياد شده توصيه اى است از سوى خدا به اهل ايمان كه بايد حدود و مقررات الهى را بزرگ بشمارند و از تجاوز به حريم آنها، سخت خوددارى كنند.

تعظيم انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 41 - 2

2- يادآورى و تجليل از پيامبران و اسوه هاى اخلاق و معنويت ، از روش هاى هدايتى و تبليغى مورد استفاده در قرآن

واذكر فى الكت_ب إبرهيم إنّه كان صدّيقًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 54 - 7

7- يادكرد و تجليل از پيامبران و اسوه هاى صداقت ، از روش هاى هدايتى قرآن

واذكر . .. واذكر ... واذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 56 - 9

9- ياد و تجليل از پيامبران و الگو هاى صداقت و راستى ، از روش هاى تربيتى و هدايتى قرآن

واذكر . .. واذكر ... واذكر

تعظيم اولياء الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 54 - 8

8- بزرگداشت شخصيت هاى الهى و معنوى و تجليل و تكريم آنان ، لازم است .

واذكر فى الكت_ب إسم_عيل إنّه كان صادق الوعد

تعظيم ذكر نام خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 1 - 4

4 - نام خداوند ، هرگز نبايد با اثبات صفات ناشايست و سلب صفات بايسته ، همراه شود .

سبّح اسم ربّك

تسبيح و تقديس و تنزيه به يك معنا است (مصباح). مراد از تسبيح نام خداوند، پاك و دور از عيب معرفى كردن آن است كه مستلزم چند چيز است: 1. همراه نساختن نام خداوند با وصفى ناشايست; 2. حمل نكردن نام او بر معنايى نادرست; 3. سلب نكردن صفات نيكو از آن; 4. به كار نبردن نام هاى اختصاصى خداوند براى غير او; 5. پرهيز از بى احترامى به نام هاى او. برداشت ياد شده به برخى از امور ياد شده نظر دارد.

تعظيم شعائر الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 32 - 6،10

6 - بزرگداشت شعائر الهى ، نشانه تقوا و خداترسى است .

و من يعظّم شع_ئر اللّه فإنّها من تقوى القلوب

ضمير {ها} در {فإنّها} به {شعائر} بازمى گردد. بنابراين {فإنّها} به تقدير {فإنّ تعظيمها} مى باشد. {من} نشويه و {تقوى} به معناى خداترسى است; يعنى، بزرگداشت شعائر الهى، نشأت يافته از تقوا و خداترسى دل ها است.

10 - { عن أبى عبد اللّه ( ع ) قال إنّما يكون الجزاء مضاعفاً فيما

دون البدنة حتى يبلغ البدنة فإذا بلغ البدنة فلاتضاعف لأنه أعظم ما يكون ، قال اللّه عزّوجلّ : و من يعظّم شعائر اللّه فإنّهامن تقوى القلوب ;

از امام صادق(ع) روايت شده است[كه در باره كفّاره صيد در حرم] فرمود: همانا جزاى صيد اضافه مى شود تا آن جايى كه كمتر از شتر باشد. پس آن گاه كه به حد شتر رسيد، ديگر اضافه نمى شود; زيرا شتر بزرگ ترين چيزى است كه مى توان قربانى كرد. خداوند عزّوجلّ مى فرمايد:{و من يعظم شعائر اللّه...}».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 36 - 3

3 - بزرگداشت و حفظ حرمت شعائر دينى و الهى ، وظيفه اى الهى برعهده تمام مؤمنان است .

و البدن جعلن_ها لكم من شع_ئر اللّه

اين سخن خدا كه: {ما شتران قربانى را جزء شعائر دينى قرار داديم} در واقع توصيه است به اين كه بايد در حفظ شعائر الهى و بزرگداشت آنها بكوشيد.

تعظيم قربانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 32 - 9

9 - بزرگداشت دام هاى قربانى و حرمت نهادن به آنها ، نشانه تقوا و خداترسى است .

و من يعظّم شع_ئر اللّه فإنّها من تقوى القلوب

تعظيم قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 32 - 3

3 - بزرگداشت و رعايت حرمت دام هاى قربانى ( كوشش در حفظ و نگه دارى آنها و پرهيز از سهل انگارى در حق آنها ) ، توصيه خدا به اهل ايمان

و من يعظّم شع_ئر اللّه

تعظيم متقين

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 85 - 1

1- تقوا پيشگان در روز قيامت ، با اكرام و تجليل بر خداى رحمان وارد خواهند شد .

يوم نحشر المتّقين إلى الرحمن وفدًا

{وفد} جمع يا اسم جمع است و به هيأت هايى گفته مى شود كه جهت ديدار يا كمك خواهى، به نزد دولتمردان مى روند (لسان العرب). توصيف متقين هنگام حضور در صحنه قيامت به {وفداً}، حكايت از ويژگى حضور آنان و احترام و موقعيت خاصى دارد كه براى آنها در قيامت وجود خواهد داشت. اين كلمه ممكن است مصدر و بيانگر نوع محشور شدن متقين باشد.

توصيه به تعظيم شعائر الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 32 - 5

5 - حفظ حرمت و بزرگداشت شعائر الهى و دينى ، توصيه اى است از سوى خدا به انسان ها

و من يعظّم شع_ئر اللّه

توصيه خداوند به بزرگداشت دام هاى قربانى، بدان جهت است كه آنها شعائر و نشانه هاى خدا هستند. بنابراين آيه ياد شده در واقع توصيه است به اينكه: مؤمنان بايد شعائر الهى و دينى را بزرگ بشمارند و از جمله آنه،ا دام هايى است كه حاجيان براى قربانى كردن در {منا} به همراه خود مى برند.

عوامل تعظيم ادريس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 56 - 5

5- صداقت و راستى كامل ادريس ( ع ) و نبوت آن حضرت ، مايه گرامى داشت ياد و خاطره او در قرآن است .

واذكر فى الكت_ب إدريس إنّه كان صدّيقًا نبيًّا

{إنّه كان

صدّيقاً} به منزله علت براى {واذكر . ..} است.

عوامل تعظيم موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 51 - 9

9- پاكى و برگزيدگى موسى و مقام رسالت و نبوت او ، موجب شرافت و بزرگداشت ياد او در قرآن

واذكر فى الكت_ب موسى إنّه كان مخلصًا و كان رسولاً نبيًّا

جمله {إنّه كان . ..} تعليل براى {اذكر} است.

فلسفه تعظيم اسماعيل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 54 - 5

5- صداقت در وعده ، رسالت و نبوت اسماعيل ( ع ) ، علت گرامى داشت ياد و نام او در قرآن

واذكر فى الكت_ب إسم_عيل إنّه كان صادق الوعد و كان رسولاً نبيًّا

ملاك تعظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 51 - 8

8- ارزش هاى معنوى ، ملاك بزرگداشت ياد و نام افراد در قرآن است .

واذكر . .. إنّه كان مخلصًا و كان رسولاً نبيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 54 - 9

9- ارزش هاى معنوى ، معيارى در بزرگداشت و تجليل از افراد در قرآن است .

واذكر . .. إنّه كان صادق الوعد و كان رسولاً نبيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 56 - 7،10

7- راستى و درستى در گفتار و عمل ، داراى ارزشى والا و از معيار هاى تجليل و تمجيد از افراد

واذكر فى الكت_ب إدريس إنّه كان صدّيقًا

10- ارزش هاى معنوى ، ملاك بزرگداشت افراد در قرآن است

.

واذكر فى الكت_ب إدريس إنّه كان صدّيقًا نبيًّا

نشانه هاى تعظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 29 - 15

15- سجده ، مظهر بزرگداشت و تعظيم

فقعوا له س_جدين

از اينكه خداوند، براى بزرگداشت انسان و تبيين موقعيت برتر او در ميان ساير موجودات، به فرشتگان فرمان داد تا در برابر او به سجده بيفتند _ با اينكه امكان تكريم به صورت ديگرى وجود داشت _ حكايت از اين نكته مى كند كه سجده، رمز و مظهر تعظيم است.

تعقل از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تعقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 29 - 1

1 _ سينه آدمى ، خزانه افكار و انديشه هاى او

ان تخفوا ما فى صدوركم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 138 - 10

10 _ توجه به فلسفه تاريخ ، جهت دهنده حركت هاى انسانى _ اجتماعى

فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين. هذا بيان للنّاس و هدىً

آثار ترك تعقل در قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 12 - 10

10- مشركان عرب ، مورد توبيخ و سرزنش الهى به خاطر نينديشيدن در كتاب آسمانى نازل شده به لغت ايشان

و إذ لم يهتدوا به . .. ه_ذا كت_ب مصدّق لسانًا عربيًّا

لحن آيه شريفه، توبيخى است; زيرا مخاطب اين استدلال كسانى اند كه مى گفتند: {لو كان خيراً ما سبقونا إليه}.

آثار تعقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 269 - 5،7

5 _ تنها صاحبان خرد ، پندپذير

از حكمت هاى خداوند هستند .

و ما يذّكّر الاّ اولوا الالباب

7 _ درك حقايق و معارفِ دينى ، تنها در پرتو خردِ ناب ميّسر است .

و من يؤت الحكمة . .. و ما يذّكّر الاّ اولوا الالباب

در برداشت فوق، {حكمت} به معناى معارف و حقايق دينى گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 65 - 9،11

9 _ تعقّل ، مانع احتجاجات بيجا

لم تحاجّون . .. افلا تعقلون

11 _ عقل از ابزار شناخت و تعقل بهترين راه جهت رسيدن به واقعيّات

لم تحاجّون . .. افلا تعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 118 - 26،27

26 _ ايمان و تعقّل ، شرط بهرهورى از آيات الهى

يا ايها الذين امنوا . .. قد بيّنّا لكم الايات ان كنتم تعقلون

به نظر مى رسد كه {ان كنتم تعقلون}، شرط بهرهورى از تبيين آيات باشد، نه شرط اصل بيان چون محقق شده است.

27 _ تعقّل و انديشه جامعه ايمانى ، ابزار شناسايى دشمنان دين و زمينه ساز پرهيز از توطئه هاى آنان

يا ايها الذين امنوا . .. قد بدت البغضاء من افواههم ... ان كنتم تعقلون

بنابر اينكه {ان كنتم تعقلون}، شرطى براى تمام مطالب ذكر شده در آيه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 119 - 3

3 _ انديشه در آيات الهى ( افشاى توطئه و دشمنى كافران ) ، موجب رويگردانى اهل ايمان از محبّت بيگانگان

لا يألونكم خبالا ودّوا ما عنتّم . .. قد بيّنّا لكم الايات ان كنتم تعقلون.

ها انت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 138 - 7

7 _ جهانگردى و تأمل در سرنوشت شوم گذشتگان ، از عوامل هدايت يافتن و پند پذيرفتن تقواپيشگان

فسيروا فى الارض فانظروا . .. هذا بيان للنّاس و هدىً و موعظة للمتّقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 191 - 1،15،16،17،18،22،26

1 _ آنان كه همواره و در هر حال به ياد خدا بوده و در آفرينش آسمان ها و زمين مى انديشند ، داراى خرد ناب هستند .

لايات لاولى الالباب. الّذين يذكرون اللّه قياماً و قعوداً و على جنوبهم و يتفكّرون

فعل مضارع {يذكرون}، دلالت بر استمرار و دوام ذكر دارد و {قيام}، جمع قائم (ايستاده) و {قعود}، جمع قاعد (نشسته) و {جنوب}، جمع جنب (پهلو)، كنايه از تمامى حالات آدمى است. چون غالباً آدمى از اين سه حالت خارج نيست.

15 _ پى بردن و اقرار خردمندان به هدفدارى آفرينش ، پس از انديشه در آن

لاولى الالباب . .. يتفكّرون فى خلق السّموات و الارض ربّنا ما خلقت هذا باطلاً

ظاهراً {ربّنا ما خلقت . .. } بيان نتيجه تفكّر آنان مى باشد.

16 _ بيهوده نپنداشتن آفرينش ، نشانه خردمندى

لايات لاولى الالباب. الّذين ... ربّنا ما خلقت هذا باطلاً سبحانك

17 _ پاك و منزّه دانستن خداوند از هر عيب و نقصى ، نشانه خردمندى

لايات لاولى الالباب. الّذين ... ربّنا ما خلقت هذا باطلاً سبحانك

18 _ تفكّر در آفرينش آسمان و زمين ، موجب درك توحيد ربوبى ( جهان بينى توحيدى ) و اعتراف به آن

يتفكّرون فى خلق السّموات و الارض

ربّنا ما خلقت هذا باطلاً

چون پس از تفكّر، خداوند را با ربّنا (پروردگار همه ما) ياد مى كنند، معلوم مى شود كه آدمى با انديشه در آفرينش، مى تواند به ربوبيت خداوند نسبت به همگان (توحيدى ربوبى) دست يابد.

22 _ خضوع و كرنش خردمندان براى خداوند ، در پى تفكّر در آفرينش و پى بردن به هدفدارى آن

ربّنا ما خلقت هذا باطلاً سبحانك

اعتراف خردمندان به مالكيّت خداوند نسبت به آنان با كلمه {ربّنا} كه به معناى مالك و مدبّر آمده، دلالت بر خشوع و خضوع ايشان در برابر خداوند دارد.

26 _ پى بردن خردمندان و اعتراف آنان به كمال مطلق پروردگارا ، پس از انديشه در آفرينش

الّذين . .. يتفكّرون فى خلق السّموات و الارض ربّنا ... سبحانك

تسبيح به معناى پاك دانستن از هر عيب و نقصى است و لازمه نبود عيب و نقص براى خداوند، وجود تمام كمالات براى اوست و خردمندان با تفكّر در آفرينش به چنين اعتقادى رسيده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 193 - 4،5

4 _ ياد هميشگى خداوند و انديشه در آفرينش ، زمينه ايمان به ربوبيّت الهى

الّذين يذكرون اللّه قياماً . .. و يتفكّرون ... ربّنا ... فامنّا

5 _ خردمندى ، زمينه پاسخ به دعوت منادياًن ايمان

لايات لاولى الالباب . .. ربّنا انّنا سمعنا منادياً ينادى للايمان ان امنوا بربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 78 - 12

12 _ خداوند را محور همه حوادث دانستن ( توحيد افعالى ) نيازمند تفكر دقيق و عميق

فمال هؤلاء القوم لا يكادون يفقهون

حديثا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 58 - 14

14 _ نگاه به دين اسلام با ديدى منطقى و عقلى ، مايه اطمينان به حقانيت ، شايستگى و بايستگى آن

اتخذوها هزواً و لعباً . .. ذلك بانهم قوم لايعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 71 - 10

10 _ تأثير متقابل عملكرد و انديشه در يكديگر

فريقاً كذبوا و فريقاً يقتلون . .. و حسبوا الا تكون فتنة فعموا و صموا

باور بنى اسرائيل بر اينكه مجازات نخواهند شد، موجب بى پروايى آنان در تكذيب و كشتن انبيا گرديد. (تأثير انديشه در رفتار) و اين كردار ناروا مايه كورى و كرى آنان شد. (تأثير رفتار در انديشه).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 100 - 8،13

8 _ تنها خردمندان ، دانا به نابرابرى پاك و ناپاك و واقف به ارزش برتر پاكيهايند گرچه اندك باشد .

لايستوى الخبيث و الطيب . .. فاتقوا اللّه ياولى الالبب

توجه خطاب به صاحبان خرد با اينكه همگان وظيفه دار رعايت تقوا با گرايش به پاكيها و پرهيز از ناپاكيها هستند، مى تواند اشاره به اين باشد كه شناخت پاكى از ناپاكى و درك ارزش برتر پاكيها هر چند از نظر مقدار اندك باشد، تنها از عهده صاحبان عقل و خرد ناب ساخته است.

13 _ تقوا و پرهيزگارى همسو و هماهنگ با تيزهوشى و خردمندى

فاتقوا اللّه ياولى الالبب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 103 - 16

16 _ تعقل اكثريت مردم

هر جامعه مانع رواج بدعت ها و خرافات در آن جامعه خواهد شد .

و لكن الذين كفروا يفترون على اللّه الكذب و اكثرهم لايعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 50 - 19

19 _ به كارگيرى انديشه، راهى براى رسيدن به حقايق است.

قل لا أقول لكم عندى خزائن اللّه . .. أفلاتتفكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 79 - 2،9

2 _ تفكر در طبيعت و افول و تغييرپذيرى آن، مايه درك ناتوانى پديده هاى آن براى ربوبيت است.

كوكبا . .. القمر ... الشمس بازغة ... وجهت وجهى للذى فطر السموت

9 _ تفكر در پديده ها و گذر از افول و زوال پذيرى آنان به سوى يگانه زوال ناپذير، رؤيت ملكوت جهان است.

و كذلك نرى إبرهيم . .. لا أحب الأفلين ... إنى وجهت وجهى للذى

آيات 76 تا 79 تفصيل {كذلك نرى} مى تواند باشد. يعنى اين سير _ كه سيرى عقلانى و فكرى است _ همان رؤيت ملكوت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 95 - 7،8

7 _ تفكر در چگونگى شكافته شدن دانه ها و هسته ها و رويش گياهان و پيدايش مرگ و حيات، زمينه راهيابى به توحيد و پرهيز از شرك است.

إن الله فالق الحب و النوى . .. ذلكم الله

8 _ مطالعه در طبيعت و نظام آن، راهى براى رسيدن به توحيد است.

إن الله فالق الحب و النوى . .. ذلكم الله فأنى تؤفكون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام

- 6 - 96 - 9

9 _ مطالعه در طبيعت و كرات آسمانى و نظم دقيق و برنامه آنها، راهى براى درك توحيد است.

فأنى تؤفكون. فالق الإصباح ... ذلك تقدير العزيز العليم

سياق آيات گذشته بيان توحيد و نفى شرك و فرجام آن بود. اين آيه نيز، كه پس از جمله {فأنى تؤفكون} در آيه پيشين قرار دارد، در صدد بيان دليل و رهنمودى ديگر براى راهيابى انسان به توحيد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 97 - 3

3 _ مطالعه در كيهان و مدارا و موقعيت ستارگان، راهى براى درك توحيد و خداشناسى است.

و هو الذى جعل لكم النجوم لتهتدوا بها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 98 - 7،9

7 _ صاحبان درك از بيان آيات خداوند در زمينه كيفيت آفرينش انسان بهره مى برند.

هو الذى أنشأكم . .. قد فصلنا الأيت لقوم يفقهون

9 _ تفكر در چگونگى آفرينش انسان، راهى براى رسيدن به توحيد است.

و هو الذى أنشأكم . .. قد فصلنا الأيت لقوم يفقهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 3 - 6

6_ مطالعه و دقت در داستان يوسف ، مايه دريافت حقايق و معارف الهى است .

إنا أنزلن_ه قرء نًا عربيًّا لعلكم تعقلون. نحن نقصّ عليك أحسن القصص

برداشت فوق ، مقتضاى ارتباط ميان جمله {لعلكم تعقلون} با {نحن نقصّ عليك} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 4 - 11،13

11_ تعقّل در پديده هاى طبيعى ، آدمى را به

شناخت خدا و يكتايى او در تدبير امور هستى هدايت مى كند .

إن فى ذلك لأي_ت لقوم يعقلون

13_ تفكر در پديده هاى هستى ، زمينه ساز باور به لقاى خدا و برپايى قيامت است .

إن فى ذلك لأي_ت لقوم يعقلون

برداشت فوق بر اين اساس است كه متعلق {آيات} به قرينه جمله {لعلكم بلقاء ربكم توقنون} در آيات قبل ، لقاى خدا و برپايى قيامت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 52 - 11

11- خردمندى ، از زمينه هاى لازم و از شرايط بهره مند شدن از معارف و آموزه هاى قرآن

ه_ذا بل_غ للناس . .. و ليذّكّر أولواالألب_ب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 75 - 5

5- شناخت صحيح حوادث عبرت انگيز تاريخ و پندپذيرى و درس آموزى از آنها ، در گرو ژرف نگرى و برخورد هوشمندانه است .

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم . .. و أمطرنا عليهم حجارة من سجّيل . إن فى ذلك لأي_ت للمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 12 - 9

9- تعقل در نظم موجودات و قانونمندى نظام آفرينش ، سبب هدايت انسان و شناخت خداست .

و سخ_ّر لكم الّيل و النهار و الشمس و القمر . .. إن فى ذلك لأي_ت لقوم يعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 67 - 9،10،11

9- تعقل و خردورزى ، شرط درك صحيح حقايق هستى و بهره گيرى از آيات الهى

إن فى ذلك لأية لقوم يعقلون

10- تشويق آدمى به

شناخت طبيعت و آثار قدرت الهى ، از راه تعقل و خردورزى

و من ثمرت النخيل . .. إن فى ذلك لأية لقوم يعقلون

برداشت فوق، با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه داراى لحن و آهنگى تشويق و تحريص كننده است.

11- تعقل و خردورزى ، از ابزار شناخت صحيح حقايق است .

إن فى ذلك لأية لقوم يعقلون

اين برداشت با توجه به اين نكته است كه خداوند آدمى را به تعقل و خردورزى در شناخت طبيعت و آثار قدرت ربوبى، فرا خوانده و تشويق كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 89 - 2

2 - تعقل و انديشه ، مبنايى براى شناخت معبود حقيقى ، از معبود هاى پندارى و وهمى

أفلايرون ألاّيرجع إليهم قولاً

{رؤيت} در لغت به دو معنا آمده است: 1_ به معناى ديدن حسى با چشم; 2_ به معناى علم و درك. وجود {أن} مخففه در {ألاّيرجع} قرينه بر اراده معناى دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 10 - 10

10- نقش مؤثر و سازنده انديشه و خردمندى در ره يابى به حقانيت قرآن و پيامبر ( ص )

لقد أنزلنا. .. أفلاتعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 67 - 6

6- به كارگيرى عقل ، زمينه ره بردن انسان به توحيد و معارف صحيح الهى

أُفّ لكم . .. أفلاتعقلون

سرزنش كردن ابراهيم(ع) از قوم بت پرست خود به خاطر خرد نورزيدن، گوياى اين نكته است كه خردمندى، زمينه ساز ره بردن به توحيد و. .. است.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 44 - 8

8 _ حرف شنوى و خردورزى ، از ملاك هاى ارزيابى شخصيت و ارزش انسان ها

أم تحسب أنّ أكثرهم يسمعون أو يعقلون إن هم إلاّ كالأنع_م

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 43 - 7

7 - خردورزى ، از راه هاى دستيابى به حقايق معارف و مثال هاى قرآن است .

و تلك الأمث_ل . .. و ما يعقلها إلاّ الع_لمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 62 - 7

7 - تعقل و خرد ورزى ، راه نجات از وسوسه ها و دام هاى شيطان

و لقد أضلّ منكم جبلاًّ كثيرًا أفلم تكونوا تعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 68 - 8

8 - تعقل و انديشيدن در آفرينش ، از راه هاى خداشناسى است .

و من نعمّره ننكّسه فى الخلق أفلايعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 3 - 5

5 - بهره گيرى از معارف روشن وحى ، نيازمند تعقل و خردورزى

و الكت_ب المبين . .. لعلّكم تعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 54 - 5

5 - تعقل و انديشه ، مانع از تأثير تبليغات سوء و گمراه كننده در انسان

فاستخفّ قومه فأطاعوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 5 - 10،11،13

10 - خردورزى ، زمينه دستيابى انسان به جهان بينى الهى و

فهم و شناخت نشانه هاى خداوند در پهنه گيتى

ءاي_ت لقوم يعقلون

11 - لزوم به كارگيرى انديشه و فكر ، در شناخت اسرار طبيعت براى ره يابى به آيات الهى

ءاي_ت لقوم يعقلون

تعبير {لقوم يعقلون} تشويق ضمنى به تعقل و انديشه براى شناخت آيات تكوينى خداوند است.

13 - ايمان ، يقين و تعقّل ، عناصرى مرتبط و متكامل در مواجهه مثبت با آيات الهى

لأي_ت للمؤمنين . .. ءاي_ت لقوم يوقنون ... ءاي_ت لقوم يعقلون

با توجه به اين كه در راستاى شناخت پديده هاى گوناگون هستى، تعابير متفاوتى (مؤمنين، يوقنون، يعقلون) به كار رفته است; مى توان استفاده كرد كه هر يك از آنها، در بخش هاى خاصى از جهان هستى كاربرد دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 68 - 3

3 - مطالعه در نقش آب شرب در حيات بشر ، راه را براى پذيرش قدرت الهى بر احياى مردگان در رستاخيز آسان مى سازد .

أفرءيتم الماء الذى تشربون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 14 - 15

15 - خردورزى و فهم درست ، راهنماى جامعه به همدلى و همبستگى و پرهيز از تفرقه و تشتّت

و قلوبهم شتّى ذلك بأنّهم قوم لايعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 10 - 4

4 - خردورزى ، مقتضى تقواپيشگى و خداترسى است .

فاتّقوا اللّه ي_أُولى الألب_ب

مطلب ياد شده، از مخاطب قرار گرفتن صاحبان خرد به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 28 - 7

7 -

خردمندى و اعتدال ، برانگيزاننده آدمى به دستگيرى از مستمندان و مانع از بخل و مال دوستى است .

قال أوسطهم ألم أقل لكم لولا تسبّحون

از اين كه برادر عاقل و معتدل، ديگر برادرانش را به انفاق و دستگيرى از مستمندان ترغيب كرد، مى توان مطلب ياد شده را به دست آورد.

آثار تعقل در آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 30 - 9

9- كافران ، به واسطه بى توجهى به تحولات پديده هاى خلقت و ايمان نياوردن به خداى يگانه ، سزاوار سرزنش اند .

أوَلم ير الذين كفروا أنّ السموت والأرض . .. أفلايؤمنون

همزه در {أوَلم. ..} براى استفهام انكارى و افاده توبيخ مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 80 - 12

12 - انديشه و تعقل در نظام هستى ، راهگشاى انسان براى شناخت خداى يكتا و يكتاپرستى

و هو الذى يحى و يميت . .. افلاتعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 28 - 7

7 - شناخت ربوبيت خدا در هستى ، نيازمند تعقل و پرهيز از غفلت و سطحى نگرى

قال ربّ المشرق و المغرب . .. إن كنتم تعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 55 - 2

2 - مطالعه جريان مرگ ، حيات ، نظام آفرينش و روند تحولات تاريخ ، راهگشاى انسان به سوى جهان بينى الهى

فبأىّ ءالاء ربّك تتمارى

از ارتباط اين آيه با آيات پيشين _ به وسيله فاى تفريع _ مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 62 - 5

5 - ترغيب كافران صدراسلام از سوى خداوند به توجه و تأمل در نشأه نخستين ( جهان فعلى ) ، براى هموار شدن راه پذيرش مسأله معاد

و لقد علمتم النشأة الأُولى فلولا تذكّرون

واژه {لولا} در {لولا تذكّرون}، براى تحضيض و ترغيب مى باشد.

آثار تعقل در باره شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 10 - 4

4 - انديشيدن درباره ماهيت شب و ويژگى هاى آن ، زمينه ساز پى بردن به قدرت خداوند و پذيرش معاد است .

عمّ يتساءلون . .. و جعلنا الّيل لباسًا

آثار تعقل در تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 11 - 11

11 _ تحليل و بررسى تاريخ گذشتگان و انديشيدن در آن، سازنده و داراى نقش تربيتى است.

انظروا كيف كان عقبة المكذبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 138 - 5

5 - تعقل و خردورزى در تاريخ پيشينيان ، موجب عبرت و درس آموزى است .

ثمّ دمّرنا الأخرين . .. أفلاتعقلون

آثار تعقل در تحولات تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 55 - 2

2 - مطالعه جريان مرگ ، حيات ، نظام آفرينش و روند تحولات تاريخ ، راهگشاى انسان به سوى جهان بينى الهى

فبأىّ ءالاء ربّك تتمارى

از ارتباط اين آيه با آيات پيشين _ به وسيله فاى تفريع _ مطلب بالا استفاده مى شود.

آثار تعقل در تدبير

خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 59 - 2

2 - مطالعه در مظاهر قدرت و تدبير الهى ، ازميان برنده هرگونه استبعاد و اعجاب انسان ، نسبت به حقايق وحى

أفمن ه_ذا الحديث تعجبون

{فاء} تفريع مى رساند كه اگر توجه كامل به مفاد آيات پيشين _ كه بيانگر قدرت و تدبير الهى بود _ مبذول شود، زمينه اى براى استبعاد و ناباورى باقى نخواهد ماند.

آثار تعقل در حيات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 55 - 2

2 - مطالعه جريان مرگ ، حيات ، نظام آفرينش و روند تحولات تاريخ ، راهگشاى انسان به سوى جهان بينى الهى

فبأىّ ءالاء ربّك تتمارى

از ارتباط اين آيه با آيات پيشين _ به وسيله فاى تفريع _ مطلب بالا استفاده مى شود.

آثار تعقل در قدرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 59 - 2

2 - مطالعه در مظاهر قدرت و تدبير الهى ، ازميان برنده هرگونه استبعاد و اعجاب انسان ، نسبت به حقايق وحى

أفمن ه_ذا الحديث تعجبون

{فاء} تفريع مى رساند كه اگر توجه كامل به مفاد آيات پيشين _ كه بيانگر قدرت و تدبير الهى بود _ مبذول شود، زمينه اى براى استبعاد و ناباورى باقى نخواهد ماند.

آثار تعقل در مدار ستاره شعرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 49 - 3

3 - تفكر در ساختار و مدار ستاره { شعرى } ، زمينه ساز راهيابى به قدرت و ربوبيت عالى خداوند

*

و أنّه هو ربّ الشعرى

به ميان آوردن نام {شعرى} احتمالاً نه از آن جهت است كه عرب جاهلى عقيده شرك آلود درباره آن داشته اند; بلكه از آن جهت است كه خداوند بشر را به اهميت اين ستاره و همانند آن توجه داده و انسان را به مطالعه فضا فراخواند.

آثار تعقل در مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 55 - 2

2 - مطالعه جريان مرگ ، حيات ، نظام آفرينش و روند تحولات تاريخ ، راهگشاى انسان به سوى جهان بينى الهى

فبأىّ ءالاء ربّك تتمارى

از ارتباط اين آيه با آيات پيشين _ به وسيله فاى تفريع _ مطلب بالا استفاده مى شود.

آثار تعقل در موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 20 - 5

5 - سياحت در زمين و تأمّل در پيدايش موجودات ، بر طرف كننده ترديد انسان در امكان تحقّق معاد است .

سيروا فى الأرض فانظروا كيف بدأ الخلق ثمّ اللّه ينشئ النشأة الأخرة

آثار عدم تعقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 171 - 6

6 - كفرپيشگان بر اثر ترك پرسش و جستجو از حقايق و معارف دين ، از درك آنها ناتوان و محرومند .

بكم . .. فهم لايعقلون

تفريع جمله {فهم لايعقلون} بر لال بودن كفرپيشگان مى تواند اشاره به اين باشد كه: از ابزار شناخت حقيقت، جستجوى آن با پرسش و تحقيق است و كفرپيشگان از اين ابزار محرومند; يعنى، در پى يافتن حقيقت نيستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

2 - بقره - 2 - 269 - 8

8 _ نابخردان ، بى بهره از حكمت و معارف دينى

يؤتى الحكمة من يشاء . .. و ما يذّكّر الاّ اولوا الالباب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 65 - 8

8 _ توبيخ اهل كتاب ( يهود و نصارا ) به خاطر عدم تعقل آنان در منسوب كردن حضرت ابراهيم ( ع ) به يهوديّت و نصرانيّت

يا اهل الكتاب . .. افلا تعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 118 - 28

28 _ ايجاد روابط دوستانه با بيگانگان و مَحرم اسرار خويش گرفتن آنان ، نشانه بى عقلى آدمى

يا ايها الذين امنوا لا تتخذوا بطانة من دونكم . .. ان كنتم تعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 156 - 8

8 _ انديشه هاى جاهلانه درباره مرگ و حيات ( حاكميّت عوامل مادّى بر اراده خداوند ) ، موجب حسرت كفرپيشگان ، به هنگام قيامت

لو كانوا عندنا ما ماتوا و ما قتلوا ليجعل اللّه ذلك حسرة فى قلوبهم

برخى از مفسّران برآنند كه زمان حسرت مطرح شده در آيه، قيامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 50 - 18

18 _ رويگردانى از احكام الهى ، نشانه محروميت آدمى از تفكر صحيح و انديشه توانا

فان تولوا . .. و من احسن من اللّه حكماً لقوم يوقنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 58 - 11

11

_ ترك انديشه در احكام و شعاير دين اسلام ، ريشه استهزاى كافران نسبت به آن

اتخذوها هزواً و لعباً ذلك بانهم قوم لايعقلون

در برداشت فوق {لايعقلون}، فعلى متعدى گرفته شده و مفعول آن محذوف فرض شده است. يعنى لايعقلون الدين و الصلوة و ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 104 - 8

8 _ نتيجه ترك انديشه و تعقل ، تعصب و تقليد كوركورانه است .

و اكثرهم لايعقلون . .. قالوا حسبنا ما وجدناعليه ءاباءنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 32 - 10

10 _ به كار نگرفتن عقل و انديشه زمينه توجه به دنيا و غفلت از آخرت

و ما الحيوة الدنيا إلا . .. أفلا تعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 50 - 18

18 _ نينديشيدن، ريشه تلقى نادرست مشركان از پيامبرى و توقّعات نابجاى آنان است.

قل لا أقول لكم عندى خزائن اللّه . .. أفلاتتفكرون

جمله توبيخى {أفلا تتفكرون} دعوتى است به تفكر در تمامى معارف عنوان شده در اين دسته آيات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 169 - 28

28 _ وابستگى به مال و منال گذراى دنيا به قيمت از دست دادن سراى جاودانه آخرت ، به دور از خرد و انديشه صحيح است .

يأخذون عرض هذا الأدنى . .. و الدار الأخرة خير للذين يتقون أفلا تعقلون

از امام صادق(ع) روايت شده است كه خداوند، بندگان خود را به دو آيه از كتاب خود، توجه مخصوص داده (تا

دو مطلب را فراگيرند)، يكى اينكه چيزى را نگويند مگر اينكه به آن علم داشته باشند . .. سپس آيه {ألم يؤخذ عليهم ... } را تلاوت فرمود ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 8 - 11

11 - نينديشيدن در حقانيت و هدف دارى جهانِ هستى ، موجب انكار معاد است .

أَوَلم يتفكّروا . .. و إنّ كثيرًا من الناس بلقاى ربّهم لك_فرون

تذكر به حقانيت و هدف دارى جهان و نيز پايان پذيرى آن، گوياى اين حقيقت است كه عالَم به پايان مى رسد و معاد برپا مى شود. يادآورى اين نكته كه بيشتر مردم منكر معادند، پس از توبيخ عدم تفكر در حقانيت جهان، به اين معنا است كه تفكر نكردن در جهان آفرينش، موجب انكار معاد مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 10 - 4

4 - ترديد در امكان معاد ، به رغم مشاهده قدرت خدا در آفرينش هستى ، برخاسته از بهره نگرفتن از ابزار شناخت و تعقل است .

جعل لكم السمع و . .. و قالوا أءذا ضللنا فى الأرض أءنّا لفى خلق جديد

ذكر {و قالوا أءذا. ..} پس از بيان ناسپاسى انسان ها و يا كم سپاسى آنان در برابر نعمت قواى ادراكى اعطا شده از جانب خداوند، مى تواند بيان كننده اين نكته باشد كه انسان ها از نعمت قواى ادراكى، بهره نگرفتند. (ناسپاسى) و در نتيجه در مسأله معاد ترديد روا داشتند. لازم به ذكر است كه شكر نعمت قواى ادراكى به تناسب موضوع، به كاربردن آنها در

راه شايسته و تعيين شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 62 - 5

5 - پيروى از شيطان و گمراه شدن به دست او ، نتيجه و پى آمد عدم تعقل و خردورزى است .

ألم أعهد إليكم ي_بنى ءادم أن لاتعبدوا الشيط_ن . .. و لقد أضلّ منكم جبلاًّ كثيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 64 - 2

2 - شرك و اعتقاد به ربوبيت جز خداوند ، نتيجه سست انديشى و دور ماندن از حكمت

قد جئتكم بالحكمة . .. إنّ اللّه هو ربّى و ربّكم

آثار عدم تعقل در آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 28 - 8

8 - انكار ربوبيت يگانه خدا ، نشان سطحى نگرى و فقدان انديشه صحيح

ربّ المشرق و المغرب و ما بينهما إن كنتم تعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 25 - 5

5 - بازماندن از انديشه و تعقل در مظاهر هستى و پديدآورنده آن ، انحراف از مسير فطرت و هدايت

فصدّهم عن السبيل . .. ألاّيسجدوا للّه الذى يخرج الخبء

توصيف {اللّه} به {الذى يخرج الخبء} دربردارنده برهان و استدلال است; يعنى، به حكم عقل تنها آن كسى كه در همه هستى اثر مى گذارد و آن را از كتم عدم پديد مى آورد، سزاوار پرستش است. اين برهان، همان راه صحيح فطرى است كه شيطان آن را سد كرده تا مردم به جاى روى آوردن به علت و پديدآورنده هستى، پديده ها و

مظاهر هستى را بپرستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 19 - 8

8 - كفر و تكذيب دين ، برخاسته از تأمل نكردن و نينديشيدن در آيات الهى در طبيعت است .

و لقد كذّب الذين من قبلهم . .. أولم يروا إلى الطير ... إنّه بكل شىء بصير

از سرزنش شدن كافران تكذيب گر، به خاطر تأمل نكردن در پديده هاى طبيعت (مانند پرندگان) مى توان مطلب ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 17 - 2

2 - انكار معاد ، برخاسته از ترك انديشه و بررسى درباره آفريده هاى خداوند است .

أفلاينظرون

به قرينه آغاز و پايان اين سوره، آيات مورد بحث درباره معاد و اثبات قدرت خداوند بر آن است.

آثار عدم تعقل در آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 19 - 8

8 - كفر و تكذيب دين ، برخاسته از تأمل نكردن و نينديشيدن در آيات الهى در طبيعت است .

و لقد كذّب الذين من قبلهم . .. أولم يروا إلى الطير ... إنّه بكل شىء بصير

از سرزنش شدن كافران تكذيب گر، به خاطر تأمل نكردن در پديده هاى طبيعت (مانند پرندگان) مى توان مطلب ياد شده را به دست آورد.

آثار عدم تعقل در فرجام كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 10 - 11

11- ناخشنودى از دين و پيام هاى الهى ، معلول نينديشيدن به عاقبت كفر و كافران *

كرهوا ما أنزل اللّه

. .. أفلم يسيروا فى الأرض فينظروا

از ارتباط {أفلم يسيروا} با {كرهوا ماأنزل اللّه}، مى توان استفاده كرد كه اگر كافران عصر بعثت به فرجام شوم پيشينيان كافر مى انديشيدند، اين چنين از پيام هاى دين، گريزان و ناخشنود نبودند.

آثار عدم تعقل در فرجام كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 10 - 11

11- ناخشنودى از دين و پيام هاى الهى ، معلول نينديشيدن به عاقبت كفر و كافران *

كرهوا ما أنزل اللّه . .. أفلم يسيروا فى الأرض فينظروا

از ارتباط {أفلم يسيروا} با {كرهوا ماأنزل اللّه}، مى توان استفاده كرد كه اگر كافران عصر بعثت به فرجام شوم پيشينيان كافر مى انديشيدند، اين چنين از پيام هاى دين، گريزان و ناخشنود نبودند.

آثار عدم تعقل در قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 46 - 8

8- گريزان بودن مشركان از توحيد ، نمونه اى است از عدم تأمل و تعمق آنان در آيات قرآن

و جعلنا على قلوبهم أكنّة أن يفقهوه . .. و إذا ذكرت ربّك فى القرءان وحده ولّوا عل

آثار عدم تعقل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 28 - 9

9 - تحقير فرعون و فرعونيان از سوى موسى ( ع ) به خاطر نينديشيدن در نظام هستى و انكار پروردگار جهان

قال ربّ المشرق و المغرب و ما بينهما إن كنتم تعقلون

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه تعبير {إن كنتم تعقلون} تعريضى به عدم تعقل فرعون و فرعونيان و مقابله به مثل با اتهام جنون

به موسى(ع) باشد.

آثار عدم تعقل فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 28 - 9

9 - تحقير فرعون و فرعونيان از سوى موسى ( ع ) به خاطر نينديشيدن در نظام هستى و انكار پروردگار جهان

قال ربّ المشرق و المغرب و ما بينهما إن كنتم تعقلون

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه تعبير {إن كنتم تعقلون} تعريضى به عدم تعقل فرعون و فرعونيان و مقابله به مثل با اتهام جنون به موسى(ع) باشد.

آثار عدم تعقل كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 10 - 2

2 - گوش دل نسپردن به سخنان پيامبران و تعقّل نكردن درباره آنها ، عامل دوزخى شدن كافران

و قالوا لو كنّا نسمع أو نعقل ما كنّا فى أصح_ب السعير

آثار عدم تعقل مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 10 - 9

9- تكذيب قرآن از سوى مشركان ، نتيجه عدم خردورزى آنان است .

هم فى غفلة معرضون. .. لاهية قلوبهم... لقد أنزلنا... أفلاتعقلون

اجتناب از تعقل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 112 - 12

12 _ ايمان به خداوند مستلزم تقواپيشگى و پرهيز از انديشه هاى ناصواب درباره اوست

اتقوا اللّه ان كنتم مؤمنين

ترديد حواريون در توانمندى خداوند كه از جمله {هل يستطيع} استفاده مى شود مى تواند قرينه باشد بر اينكه مراد از ايمان در {ان كنتم مؤمنين} ايمان به خداست.

ارزش تعقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2

- 73 - 14

14 - فهميدن و انديشه كردن ، از ارزش هاى والاست .

و يريكم ءايته لعلكم تعقلون

از اينكه ارائه آيات با هدف ايجاد زمينه فهم و انديشه در بشر مطرح شده، ارجمندى انديشه كردن و فهميدن، به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 197 - 18،19

18 _ خِردمندى ، مقتضى تقواپيشگى است .

واتقون يا اولى الالباب

19 _ اهميّت و ارزش عقل

واتقون يا اولى الالباب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 219 - 24

24 _ ارزش و اهميّت تفكر در فلسفه احكام و معارف دينى

كذلك يبين . .. لعلّكم تتفكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 266 - 12

12 _ مقام بلندِ متفكّران و ارزش والاى تفكّر

يبيّن اللّه لكم الايات لعلّكم تتفكّرون

چون تفكّر، به عنوان هدف تبيين آيات الهى بيان شده است، ارزش آن و نيز مقام بلند متفكران به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 269 - 6

6 _ اهميّت خرد و ارزش صاحبان خرد

و ما يذّكّر الاّ اولوا الالباب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 7 - 34،35

34 _ جز خردمندان ، كسى قدرت درك ويژگى هاى آيات محكم و متشابه را ندارد .

و ما يذّكّر الاّ اولوا الالباب

ظاهراً مراد از متعلّق {ما يذّكّر}، مطالب عنوان شده در همين آيه باشد.

35 _ خردمندى ، شرط دريافت حقايق قرآن و ويژگى هاى آن

و ما يذّكّر الاّ

اولوا الالباب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 65 - 10

10 _ اهميّت و ارزش تعقّل

افلا تعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 190 - 8

8 _ ارزش عقل و نقش آن در شناخت خداوند

لايات لاولى الالباب

{لبّ} به معناى عقل خالص و بدور از وهم و خيال است كه از آن مى توان به خرد ناب تعبير كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 191 - 4،5

4 _ ارزش انديشيدن در آفرينش آسمان ها و زمين

الّذين . .. يتفكّرون فى خلق السّموات و الارض

5 _ ارزش انديشه در آفرينش آسمان ها و زمين ، در صورت توأم بودن آن با ياد خدا *

الّذين يذكرون اللّه . .. و يتفكّرون فى خلق السّموات و الارض

جمله {يتفكّرون} بدون تكرار {الّذين}، عطف بر {يذكرون} شده تا دلالت كند به اينكه هر دو صفت (ذكر و تفكّر) توأماً، وصف {اولى الالباب} است ; نه اينكه اولوا الالباب دو گروهند ; عدّه اى ذاكر و عدّه اى ديگر متفكّر.

ارزش تعقل در قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 2 - 10

اصلاح تعقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 169 - 4،5

4 _ اصلاح رفتار و كردار ، در گرو اصلاح انديشه

و لا تحسبنّ الّذين قتلوا فى سبيل اللّه امواتا بل احيآء عند ربّهم

زيرا براى ترغيب به جهاد (اصلاح رفتار)، انديشه آنها را نسبت به

شهدا تصحيح مى نمايد.

5 _ اصلاح انديشه ، از روش هاى قرآن براى نيل به عملكرد صحيح

و لا تحسبنّ الّذين قتلوا فى سبيل اللّه امواتا بل احيآء عند ربّهم

اعراض از تعقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 22 - 7

7- قوم عاد ، روى گردان از تفكّر در پيام هود ( ع ) و منتظر مشاهده دلايل حسى *

قالوا . .. فأتنا بما تعدنا إن كنت من الص_دقين

برداشت بالا بدان احتمال است كه درخواست عذاب، صرفاً به دليل استهزا نباشد; بلكه از آن جهت باشد كه هود(ع) بدانان وعده عذاب مى داد و آنان مى گفتند: تا آنچه را تو وعده مى دهى به چشم خود نبينيم، باور نخواهيم داشت.

اقرار به عدم تعقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 10 - 1

1 - اعتراف كافران دوزخى ، به گوش نسپردن و انديشه نكردن درباره تعاليم دين و پيامبران الهى

و قالوا لو كنّا نسمع أو نعقل

اهميت تعقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 164 - 21

21 - لزوم انديشه و تفكر در آفرينش پديد ها براى رسيدن به توحيد و درك رحمانيت و رحيميت خداوند

إن فى خلق السموت و الأرض . .. لأيت لقوم يعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 242 - 3،4،6،7

3 _ تعقّل ، هدف تبيين آيات و احكام از سوى خداوند

كذلك يبيّن اللّه لكم اياته لعلّكم تعقلون

4 _ توانايى انسان ها در شناخت آيات و احكام با

بكار بستن انديشه

يبيّن اللّه لكم اياته لعلّكم تعقلون

جمله {لعلّكم تعقلون} علاوه بر اينكه فهم و درك آيات الهى را هدف از تبيين آنها قرار داده، ضمناً راه فهميدن و درك كردن را نيز ارائه فرموده كه همان انديشه و تعقل است.

6 _ ارزش و اهميّت تعقّل در اسلام

لعلّكم تعقلون

با توجه به اينكه {تعقل}، به عنوان هدف تبيين آيات شمرده شده است.

7 _ شناخت احكام الهى ، در گرو وحى و تبيين الهى و نيز تعقل و انديشه است .

كذلك يبيّن اللّه لكم اياته لعلّكم تعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 247 - 14

14 _ اهميّت بيشتر توانايى هاى فكرى و علمى ( كاردانى ) ، بر توانايى هاى جسمى در انتخاب زمامدار *

و زاده بسطة فى العلم و الجسم

در بيان ملاك، توانايى علمى {فى العلم} مقدم شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 258 - 4

4 _ دعوت خداوند به دقّت در محاجّه نمرود با ابراهيم ( ع )

الم تر الى الّذى حاجّ ابرهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 269 - 6

6 _ اهميّت خرد و ارزش صاحبان خرد

و ما يذّكّر الاّ اولوا الالباب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 118 - 29

29 _ آيات الهى ، راهنماى مؤمنان اهل تعقّل و انديشه ، در شناخت صواب از خطا

قد بيّنّا لكم الايات ان كنتم تعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3

- 190 - 11

11 _ پى بردن از آفرينش به قدرت مطلق خداوند و يكتايى او در فرمانروايى بر هستى ، دليل بهره مند بودن آدمى از خرد ناب

انّ فى خلق السّموات . .. لايات لاولى الالباب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 46 - 10

10 _ ضرورت تأمل و انديشه در كيفيت بيان توحيد و ارائه حقايق به شكلهاى گوناگون در آيات قرآن

انظر كيف نصرف الأيت

تصريف به معنى دگرگون ساختن و گرداندن است و در آيه شريفه به معنى ارائه صورتها و طرحهاى گوناگون كلام براى ارائه حقايق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 99 - 14

14 _ لزوم مطالعه و تحقيق در چگونگى ثمر دادن و رشد و رسيدن ميوه هاى درختان

أنظروا إلى ثمره إذا أثمر و ينعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 51 - 11

11_ هود ( ع ) ، قومش را به انديشه كردن و فهميدن حقايق و معارف دين فراخواند .

أفلاتعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 4 - 13

13_ تفكر در پديده هاى هستى ، زمينه ساز باور به لقاى خدا و برپايى قيامت است .

إن فى ذلك لأي_ت لقوم يعقلون

برداشت فوق بر اين اساس است كه متعلق {آيات} به قرينه جمله {لعلكم بلقاء ربكم توقنون} در آيات قبل ، لقاى خدا و برپايى قيامت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 12 - 8

8- تعقل و

به كارگيرى خرد ، از ابزار شناخت و راهى براى تحصيل معرفت است .

إن فى ذلك لأي_ت لقوم يعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 79 - 1

1- لزوم انديشيدن انسان ها در كيفيت پرواز پرندگان در جو آسمان و قوانين حاكم بر آن

ألم يروا إلى الطير مسخّرت فى جوّ السّماء

{رؤيت} كه به معناى ديدن با چشم است، هر گاه با {إلى} متعدى شود، متضمن معناى نظر و دقت مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 80 - 10

10- لزوم انديشيدن آدميان ، در طبيعى ترين امكانات زندگى خويش و توجه يافتن به نقش خداوند در آنها

و الله جعل لكم من بيوتكم سكنًا . .. أث_ثًا و مت_عًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 81 - 8

8- لزوم انديشيدن انسان در خواصّ اشياى مورد استفاده خود ، براى خداشناسى

ممّا خلق ظل_لاً . .. من الجبال أكن_نًا ... سربيل تقيكم الحرّ ... تقيكم بأسكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 44 - 3

3 _ حق شنوى و خردورزى ، دو عنصر تعيين كننده و اساسى براى شناخت حق و پيمودن راه آن

أم تحسب أنّ أكثرهم يسمعون أو يعقلون

از اين كه خداوند براى هواپرستان، دو صفتى را ذكر مى كند كه آنان فاقد آن دو بودند، حكايت از آن دارد كه آن دو، نقش تعيين كننده در شناخت و پذيرش راه پيامبر(ص) و تعاليم قرآن داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

14 - عنكبوت - 29 - 63 - 18

18 - انديشه و تعقل ، امرى بس مهم و وسيله اى براى راه يافتن به توحيد است .

و لئن سألتهم من نزّل . .. ماء فأحيا به الأرض من بعد موتها ليقولنّ اللّه ... بل أ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 32 - 6

6 - لزوم تأمل و تفكر در سخنان ، به هنگام شنيدن آن و اجتناب از داورى شتابزده درباره آن

و كذّب بالصدق إذ جاءه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 67 - 17

17 - تعقل و خردورزى ، غايت و هدف معنوى آفرينش انسان ها است .

هو الذى خلقكم من تراب . .. لعلّكم تعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 5 - 12

12 - دريافت هاى حسّى ، من هاى تعقل و انديشه ، بى ثمر در دستيابى انسان به شناخت جهان هستى

ءاي_ت لقوم يعقلون

تعبير {يعقلون}، مى تواند تعريضى به واماندگان در عالم هستى و دريافت هاى حسّى باشد; زيرا بدون كمك گرفتن از تعقل و به كارگيرى انديشه، به شناخت حقيقت جهان دست نخواهند يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 10 - 5

5 - لزوم شناخت دين و آشنايى با تعاليم پيامبران ، از راه شنيدن صحيح و انديشه و تعقّل

و قالوا لو كنّا نسمع أو نعقل

اهميت تعقل در آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 15

- 5

5 - سرزنش شدن قوم نوح از سوى پيامبرشان ، به خاطر نينديشيدن درباره آفرينش جهان و جلوه هاى عظمت پروردگار

ألم تروا كيف خلق اللّه سبع سم_وت طباقًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 27 - 4

4 - ضرورت دقت در آفرينش پديده هاى هستى ، براى پى بردن به قدرت مطلق خداوند

ءأنتم أشدّ خلقًا أم السماء بنيها

اهميت تعقل در آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 35 - 6

6 - تأمّل در حوادث و تحولات ، امرى شايسته و لازم است .

و لقد تركنا منها ءاية بيّنة لقوم يعقلون

اهميت تعقل در تسطيح زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 20 - 1

1 - مسطّح شدن زمين ، شايان تحقيق و امعان نظر براى كشف علل و عوامل آن

و إلى الأرض كيف سطحت

اهميت تعقل در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 109 - 19

19_ ضرورت به كارگيرى انديشه براى فهم معارف دينى

و ما أرسلنا من قبلك إلاّ رجالاً . .. أفلاتعقلون

اهميت تعقل در طبيعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 12 - 10

10- لزوم انديشيدن در مظاهر طبيعت براى پى بردن به ماوراى آن و شناخت خداوند

و سخ_ّر لكم . .. الشمس ... إن فى ذلك لأي_ت لقوم يعقلون

اهميت تعقل در عظمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 -

15 - 5

5 - سرزنش شدن قوم نوح از سوى پيامبرشان ، به خاطر نينديشيدن درباره آفرينش جهان و جلوه هاى عظمت پروردگار

ألم تروا كيف خلق اللّه سبع سم_وت طباقًا

اهميت تعقل در عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 69 - 5

5 - لزوم مبتنى ساختن عقايد دينى و مبانى فكرى خود ، بر تفكر و تعقل و به دور از تقليد كوركورانه از ديگران

إنّهم ألفوا ءاباءهم ضالّين

اهميت تعقل در قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 17 - 8

8 - خداوند ، خواهان انديشه و تدبر كردن مؤمنان در آيات قرآن ، رهنمود ها و مواعظ آن

قد بيّنا لكم الأي_ت لعلّكم تعقلون

{عقل} (مصدر {تعقلون}) به معناى تدبر كردن است (مصباح المنير).

اهميت تعقل در كتب آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 2 - 7

7- لزوم نگرش عقلانى و جدى در وحى الهى و كتاب هاى آسمانى

ما يأتيهم من ذكر . .. هم يلعبون

اهميت تعقل در وحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 2 - 7

7- لزوم نگرش عقلانى و جدى در وحى الهى و كتاب هاى آسمانى

ما يأتيهم من ذكر . .. هم يلعبون

اهميت تعقل رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 9 - 2

2 _ ضرورت انديشه در چگونگى و شيوه هاى مخالفت و مبارزه سران كفر و شرك با قرآن و پيامبراسلام ( ص ) و

تحليل عميق آن براى رهبران جامعه اسلامى

انظر كيف ضربوا لك الأمث_ل

ايجاد زمينه تعقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 44 - 11

11- برانگيختن عقل و وجدان مردم به داورى ، روش حضرت ابراهيم ( ع ) در ارشاد و تبليغ

لِمَ تعبد ما لايسمع . .. لاتعبد الشيط_ن إنّ الشيط_ن كان للرحمن عصيًّا

تشويق به تعقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 219 - 20،26

20 _ ترغيب خداوند به تفكر درباره دنيا و آخرت

لعلّكم تتفكرون. فى الدنيا و الاخرة

26 _ بيان آيات و احكام از سوى خداوند ، براى ترغيب انسان به انديشيدن درباره نتايج دنيوى و اخروى

لعلّكم تتفكرون. فى الدنيا و الاخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 243 - 8

8 _ دعوت خداوند به تعقّل در واقعه قومى كه مُردند و دوباره زنده شدند . ( حوادث تاريخى )

الم تر الى الّذين خرجوا من ديارهم و هم اُلوف حذر الموت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 151 - 15

15 _ ضرورت شكل دهى انديشه ها و عقايد دينى ، بر پايه استدلال و برهان

بما اشركوا باللّه ما لم ينزّل به سلطاناً

از اشكالاتى كه قرآن بر پندارهاى شرك آميز دارد، بى برهانى آنهاست. بنابراين هر نوع عقيده دينى كه نتوان بر آن برهان آورد، فاقد ارزش خواهد بود ; لذا هر انسانى موظّف است عقايد دينى خويش را با برهان و استدلال شكل دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

3 - آل عمران - 3 - 190 - 7

7 _ ترغيب خداوند به انديشيدن در آفرينش و پديده هاى آن

انّ فى خلق السّموات و الارض و اختلاف الّيل و النّهار لايات لاولى الالباب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 191 - 6،7

6 _ همواره به ياد خداوند بودن و انديشيدن در آفرينش آسمان ها و زمين ، دو صفت برجسته خردمندان

لاولى الالباب. الّذين يذكرون اللّه قياماً و قعوداً و على جنوبهم و يتفكّرون فى خل

7 _ ترغيب انسان ها به ياد هميشگى خدا و انديشيدن در آفرينش آسمان ها و زمين

الّذين يذكرون اللّه قياماً . .. و يتفكّرون فى خلق السّموات و الارض

ستايش خداوند از دارندگان صفات ياد شده و توصيف آنان به خردمندى، براى تشويق به تحصيل چنين ويژگيهايى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 39 - 2

2 _ ترغيب آدميان به تأمل كردن در ريشه بى ايمانى و بخلورزى خويش *

ماذا عليهم لو امنوا باللّه و اليوم الاخر و انفقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 50 - 20

20 _ تفكر درباره محدوده قدرت و وظايف پيامبر(ص) و معجزات وى، مورد ترغيب و توصيه خداوند

قل لا أقول لكم . .. أفلاتتفكرون

از مصاديق مهم و بارز مذكور در آيه، محدوده قدرت و وظايف پيامبر(ص) است كه جمله {أفلا تتفكرون} همه مردم را به تفكر درباره آن فرا مى خواند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 128 - 13

13

- خداوند ترغيب كننده انسان به بهره گيرى از عقل و به كار گرفتن آن

أفلم يهد . .. إنّ فى ذلك لأي_ت لأُولى النهى

ذيل اين آيه كه خردمندان را مى ستايد، گوياى مطلب ياد شده است و نيز فاء عاطفه در صدر آن، عطف بر مقدرى است كه ذيل آيه گوياى آن است و در حقيقت، استفهام توبيخى بر آن داخل شده و {لم يهد} تفريع بر آن است. تقدير كلام چنين بوده است: {أفلم يتفكروا فلم يهد...} (آيا انديشه نكردند؟! و آيا پس از انديشيدن، هلاكت پيشينيان، آنان را هدايت نكرد؟)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 10 - 8

8- خداوند ، انسان را به تعقل و انديشه در معارف قرآن ، فراخوانده و ترغيب مى كند .

أفلاتعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 43 - 5

5 - تشويق خداوند ، به كسب دانش و خردورزى جهت دريافت دقايق قرآن كريم

و ما يعقلها إلاّ الع_لمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 71 - 2

2 - تشويق خداوند به تأمل و انديشه در جلوه هاى قدرت الهى در طبيعت ( مانند شتر ، گاو و گوسفند )

أوَلم يروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أيدينا أنع_مًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 9 - 14

14 - برانگيختن فكر و انديشه و تشويق به تفكر و انديشيدن ، از روش هاى تربيتى قرآن

قل هل يستوى الذين يعلمون و الذين لايعلمون

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 4 - 2

2- قرآن ، درصدد تحريك مشركان ، براى انديشيدن به پوچى و ناتوانى معبود هاى دروغينشان

قل أرءيتم ما تدعون من دون اللّه أرونى ماذا خلقوا

تعبير {أرأيتم} چه به معناى {أخبرونى} باشد و چه به معناى سؤال از نگريستن; دعوت براى انديشيدن در ماهيت پوچ بت ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 17 - 7

7 - ترغيب مردم از سوى خداوند ، براى انديشه در قرآن

و لقد يسّرنا القرءان للذّكر فهل من مدّكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 58 - 4

4 - تشويق منكران معاد از سوى خداوند ، به مطالعه در فرايند پيدايش انسان از منى

أفرءيتم ما تمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 3 - 6

6 - تشويق و ترغيب خداوند ، به نگاه ژرف در مبدأ پيدايش جهان و نظم و هماهنگى ميان آنها

ما ترى فى خلق الرحم_ن من تف_وت ثمّ ارجع البصر هل ترى من فطور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 4 - 1

1 - تشويق و ترغيب خداوند به تأمل و نگاه مكرر و ژرف تر ، در آفرينش جهان و نظم و انسجام موجود در آن

الذى خلق سبع سم_وت . .. ثمّ ارجع البصر كرّتين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 15 - 7

7 - نوح ( ع ) ، قوم خود را به انديشه

و مطالعه درباره چگونگى و مبدأ آفرينش جهان ، به منظور پى بردن به عظمت خداوند تشويق و تحرض مى كرد .

ألم تروا كيف خلق اللّه سبع سم_وت طباقًا

تعبير {ألم تروا كيف. ..}، مى تواند براى تشويق و تحريض ادا شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 16 - 6

6 - نوح ( ع ) ، قومش را به انديشه و مطالعه درباره چگونگى آفرينش ماه و خورشيد ، به منظور پى بردن به عظمت خداوند تشويق و تحريض مى كرد .

ألم تروا كيف . .. و جعل القمر فيهنّ نورًا و جعل الشمس سراجًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 18 - 1

1 - خداوند ، ترغيب كننده انسان ها به انديشه و دقت در نخستين عنصر آفرينش خود

من أىّ شىء خلقه

تشويق به تعقل در سخن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 1 - 4

4 - برانگيختن مخاطب به دقت در گفتار و تشويق او به شنيدن گزارش ، روشى مطلوب در شيوه اطلاع رسانى است .

هل أتي_ك

تعقل اقليت مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 63 - 16

16 - در ميان مشركان ، اقليتى انديش مند ، بودند كه به حقانيت آيات الهى پى بردند .

فأنّى يؤفكون . .. و لئن سألتهم من نزّل من السماء ماء ... بل أكثرهم لايعقلون

تعقل انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 44

- 7

7 _ تعقل و انديشه ، حق شنوى و درس آموزى ، از ويژگى هاى انسان و فارق ميان او و حيوان است .

أنّ أكثرهم يسمعون أو يعقلون إن هم إلاّ كالأنع_م

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 23 - 4

4 - انسان ، برخوردار از قدرت شنوايى ، بينايى و تعقّل

و جعل لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة

مقصود از{أفئدة} - به قرينه {سمع} و {أبصار} _ عقول است و استعمال اين واژه در معناى ياد شده، در قرآن بسيار شايع است.

تعقل اهل مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 84 - 21

21_ قوم شعيب ، مردمى برخوردار از نعمتِ فهم و درايت

إنى أري_كم بخير

جمله {إنى أراكم بخير} را مى توان تعليل براى {اعبدوا الله . ..} نيز دانست. بر اين مبنا، مراد از {خير} عقل و درايت است; زيرا تعليل گرايش به يكتاپرستى با داشتن عقل و درايت، سازگار است. در نتيجه حاصل معناى {اعبدوا الله ... إنى أراكم بخير} چنين مى شود: شما برخوردار از عقل و خرد هستيد، پس به يكتاپرستى روى آوريد. از شما به دور است كه مشرك باشيد.

تعقل پسنديده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 169 - 27

27 _ باور به پايدارى نعمت هاى آخرت و سعادت آفرينى آن براى اهل تقوا ، باورى خردمندانه و انديشه اى صحيح است .

و الدار الأخرة خير للذين يتقون أفلا تعقلون

تعقل حواريون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده -

5 - 112 - 3

3 _ حواريون عيسى ( ع ) _ در ابتداى ايمانشان _ بر انديشه اى ناصواب نسبت به خداوند و توانمندى وى

اذ قال الحواريون . .. هل يستطيع ربك ان ينزل علينا مائدة من السماء

با توجه به اينكه {اذ قال الحواريون . ..} متعلق به {اوحيت} در آيه قبل است مى توان نتيجه گرفت كه سخن آنان (هل يستطيع ...) در همان ابتداى گرايش آنان به مسيح و قبل از الهام خداوند به آنان بوده است.

تعقل در آب آشاميدنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 68 - 1،2،3

1 - نقش عظيم آب نوشيدنى در زندگى بشر ، قابل مطالعه و تأمّل

أفرءيتم الماء الذى تشربون

2 - دعوت از منكران معاد ، به مطالعه در آب نوشيدنى و كيفيت قرار گرفتن آن در دسترس آنان براى پى بردن به قدرت الهى

أفرءيتم الماء الذى تشربون

خطاب در اين بخش از آيات، متوجه كافران و منكران معاد است. دعوت از آنان براى مطالعه در نقش آب شرب در زندگى بشر، بدان منظور است كه آنان پى به قدرت الهى ببرند و بدين وسيله از انكار رستاخيز _ كه از غفلت كردن از قدرت الهى نشأت مى گيرد _ دست بردارند.

3 - مطالعه در نقش آب شرب در حيات بشر ، راه را براى پذيرش قدرت الهى بر احياى مردگان در رستاخيز آسان مى سازد .

أفرءيتم الماء الذى تشربون

تعقل در آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 219 - 22

22 _ دنيا و آخرت ، دامنه تفكر در جهان

بينى الهى

لعلّكم تتفكرون. فى الدنيا و الاخرة

تعقل در آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 164 - 19،20

19 - دستيابى به توحيد و رحمانيت و رحيميت خدا از طريق جهان آفرينش ، در گرو انديشه كردن در آن است .

إن فى خلق السموت . .. لأيت لقوم يعقلون

20 - شرك ورزى و دست نيافتن به توحيد ، نشانه انديشه نكردن و درك نكردن پيوند و هماهنگى در جهان آفرينش است .

إن فى خلق السموت و الأرض . .. لأيت لقوم يعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 191 - 1،4،5،6،7،9،14،15،18،22،26

1 _ آنان كه همواره و در هر حال به ياد خدا بوده و در آفرينش آسمان ها و زمين مى انديشند ، داراى خرد ناب هستند .

لايات لاولى الالباب. الّذين يذكرون اللّه قياماً و قعوداً و على جنوبهم و يتفكّرون

فعل مضارع {يذكرون}، دلالت بر استمرار و دوام ذكر دارد و {قيام}، جمع قائم (ايستاده) و {قعود}، جمع قاعد (نشسته) و {جنوب}، جمع جنب (پهلو)، كنايه از تمامى حالات آدمى است. چون غالباً آدمى از اين سه حالت خارج نيست.

4 _ ارزش انديشيدن در آفرينش آسمان ها و زمين

الّذين . .. يتفكّرون فى خلق السّموات و الارض

5 _ ارزش انديشه در آفرينش آسمان ها و زمين ، در صورت توأم بودن آن با ياد خدا *

الّذين يذكرون اللّه . .. و يتفكّرون فى خلق السّموات و الارض

جمله {يتفكّرون} بدون تكرار {الّذين}، عطف بر {يذكرون} شده تا دلالت كند به اينكه هر دو صفت (ذكر و تفكّر) توأماً، وصف

{اولى الالباب} است ; نه اينكه اولوا الالباب دو گروهند ; عدّه اى ذاكر و عدّه اى ديگر متفكّر.

6 _ همواره به ياد خداوند بودن و انديشيدن در آفرينش آسمان ها و زمين ، دو صفت برجسته خردمندان

لاولى الالباب. الّذين يذكرون اللّه قياماً و قعوداً و على جنوبهم و يتفكّرون فى خل

7 _ ترغيب انسان ها به ياد هميشگى خدا و انديشيدن در آفرينش آسمان ها و زمين

الّذين يذكرون اللّه قياماً . .. و يتفكّرون فى خلق السّموات و الارض

ستايش خداوند از دارندگان صفات ياد شده و توصيف آنان به خردمندى، براى تشويق به تحصيل چنين ويژگيهايى است.

9 _ آفرينش آسمان ها و زمين ، امرى با عظمت و ميدانى گسترده براى تفكّر مستمر

و يتفكّرون فى خلق السّموات و الارض

14 _ آنان كه با انديشيدن در خلقت آسمان ها و زمين به هدفدارى جهان پى نبرند ، نه خردمندند و نه شناخت صحيحى از آفرينش دارند .

لايات لاولى الالباب. الّذين ... و يتفكّرون فى خلق السّموات و الارض ربّنا ما خلقت

15 _ پى بردن و اقرار خردمندان به هدفدارى آفرينش ، پس از انديشه در آن

لاولى الالباب . .. يتفكّرون فى خلق السّموات و الارض ربّنا ما خلقت هذا باطلاً

ظاهراً {ربّنا ما خلقت . .. } بيان نتيجه تفكّر آنان مى باشد.

18 _ تفكّر در آفرينش آسمان و زمين ، موجب درك توحيد ربوبى ( جهان بينى توحيدى ) و اعتراف به آن

يتفكّرون فى خلق السّموات و الارض ربّنا ما خلقت هذا باطلاً

چون پس از تفكّر، خداوند را با ربّنا (پروردگار همه ما) ياد مى كنند، معلوم مى شود كه آدمى با انديشه در آفرينش،

مى تواند به ربوبيت خداوند نسبت به همگان (توحيدى ربوبى) دست يابد.

22 _ خضوع و كرنش خردمندان براى خداوند ، در پى تفكّر در آفرينش و پى بردن به هدفدارى آن

ربّنا ما خلقت هذا باطلاً سبحانك

اعتراف خردمندان به مالكيّت خداوند نسبت به آنان با كلمه {ربّنا} كه به معناى مالك و مدبّر آمده، دلالت بر خشوع و خضوع ايشان در برابر خداوند دارد.

26 _ پى بردن خردمندان و اعتراف آنان به كمال مطلق پروردگارا ، پس از انديشه در آفرينش

الّذين . .. يتفكّرون فى خلق السّموات و الارض ربّنا ... سبحانك

تسبيح به معناى پاك دانستن از هر عيب و نقصى است و لازمه نبود عيب و نقص براى خداوند، وجود تمام كمالات براى اوست و خردمندان با تفكّر در آفرينش به چنين اعتقادى رسيده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 193 - 4

4 _ ياد هميشگى خداوند و انديشه در آفرينش ، زمينه ايمان به ربوبيّت الهى

الّذين يذكرون اللّه قياماً . .. و يتفكّرون ... ربّنا ... فامنّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 95 - 7

7 _ تفكر در چگونگى شكافته شدن دانه ها و هسته ها و رويش گياهان و پيدايش مرگ و حيات، زمينه راهيابى به توحيد و پرهيز از شرك است.

إن الله فالق الحب و النوى . .. ذلكم الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 97 - 3

3 _ مطالعه در كيهان و مدارا و موقعيت ستارگان، راهى براى درك توحيد و خداشناسى است.

و

هو الذى جعل لكم النجوم لتهتدوا بها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 44 - 18

18- خداوند ، در برخورد با گناه نينديشيدن درباره حقايق هستى _ چون تسبيح و حمد موجودات _ بردبارانه برخورد كرده و در صورت توبه ، از آن درمى گذرد .

لاتفقهون تسبيحهم إنه كان حليمًا غفورًا

تعليل {إنه كان حليماً غفوراً} دلالت مى كند بر اينكه {لاتفقهون تسبيحهم} (تفقّه نمى كنيد در تسبيح آنان) گناه داشته و شايسته برخورد و مجازات است اما چون خداوند حليم و غفور است، بردبارانه برخورد مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 55 - 7

7 - شناخت مظاهر طبيعت و انديشه در آن ، از راه هاى شناخت خداوند و ربوبيت و تدبير او بر هستى است .

الذى جعل لكم الأرض . .. لأُولى النهى ... تارة أُخرى

مجموعه اين آيات براى معرفى {ربّ} است. طريقه اى كه قرآن در اين آيات ارائه نموده، توجه دادن انسان به مظاهر طبيعت و تعقل در آن، براى شناخت خداوند و ربوبيت حاكم او بر صحنه هستى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 80 - 10

10 - جريان مستمر حيات و مرگ و گردش نظام طبيعت ، شايان تفكر و درس آموزى

و هو الذى يحى و يميت . .. أفلاتعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 68 - 8

8 - تعقل و انديشيدن در آفرينش ، از راه هاى خداشناسى است .

و من نعمّره ننكّسه

فى الخلق أفلايعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 5 - 11

11 - لزوم به كارگيرى انديشه و فكر ، در شناخت اسرار طبيعت براى ره يابى به آيات الهى

ءاي_ت لقوم يعقلون

تعبير {لقوم يعقلون} تشويق ضمنى به تعقل و انديشه براى شناخت آيات تكوينى خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 4 - 1

1 - تشويق و ترغيب خداوند به تأمل و نگاه مكرر و ژرف تر ، در آفرينش جهان و نظم و انسجام موجود در آن

الذى خلق سبع سم_وت . .. ثمّ ارجع البصر كرّتين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 4 - 13

13_ تفكر در پديده هاى هستى ، زمينه ساز باور به لقاى خدا و برپايى قيامت است .

إن فى ذلك لأي_ت لقوم يعقلون

برداشت فوق بر اين اساس است كه متعلق {آيات} به قرينه جمله {لعلكم بلقاء ربكم توقنون} در آيات قبل ، لقاى خدا و برپايى قيامت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 12 - 9

9- تعقل در نظم موجودات و قانونمندى نظام آفرينش ، سبب هدايت انسان و شناخت خداست .

و سخ_ّر لكم الّيل و النهار و الشمس و القمر . .. إن فى ذلك لأي_ت لقوم يعقلون

تعقل در آيات آفاقى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 95 - 8

8 _ مطالعه در طبيعت و نظام آن، راهى براى رسيدن به توحيد است.

إن الله فالق الحب

و النوى . .. ذلكم الله فأنى تؤفكون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 96 - 9

9 _ مطالعه در طبيعت و كرات آسمانى و نظم دقيق و برنامه آنها، راهى براى درك توحيد است.

فأنى تؤفكون. فالق الإصباح ... ذلك تقدير العزيز العليم

سياق آيات گذشته بيان توحيد و نفى شرك و فرجام آن بود. اين آيه نيز، كه پس از جمله {فأنى تؤفكون} در آيه پيشين قرار دارد، در صدد بيان دليل و رهنمودى ديگر براى راهيابى انسان به توحيد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 97 - 6

6 _ دانش شرط راهيابى انسان به شناخت خداوند و يگانگى او از طريق سير در طبيعت است.

فالق الإصباح . .. قد فصلنا الأيت لقوم يعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 99 - 16،17

16 _ كسانى كه در طلب ايمان بوده و از لجاجت و عناد به دورند، از آيات طبيعت به شناخت خدا و يگانگى او راهى مى يابند.

إن فى ذلكم لأيت لقوم يؤمنون

17 _ تحصيل ايمان از راه مطالعه در طبيعت نشانه علم و فهم است. *

الأيت لقوم يعلمون . .. لقوم يفقهون ... لقوم يؤمنون

در دو آيه گذشته علم و فهم به عنوان شرط بهره مندى از آيات طبيعت ذكر گرديده و در اين آيه ايمان ذكر شده است. شايد ذكر ايمان در پايان اين سه آيه براى اشاره به اين نكته باشد كه دانايان به ايمان مى رسند. لذا ايمان نيز نشانه وجود آن دو زمينه در

صاحبان آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 33 - 2

2- خداوند ، خواهان انديشيدن انسان به مظاهر قدرت او ، در آسمان ها و زمين

أوَلم يروا أنّ اللّه الذى خلق السم_وت و الأرض . .. بق_در

تعقل در آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 5 - 3

3 _ لزوم دقت و تفكر در آيات الهى

فقد كذّبوا بالحق لمّا جاءهم

مذمت تكذيب آيات بدون تأمل و درنگ، گوياى برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 35

35 - آيات خداوندى و احكام الهى ، عميق ، حكيمانه و شايسته هر گونه تعقل و انديشه كردن انسان در آنها است .

ليس على الأعمى حرج . .. كذلك يبيّن اللّه لكم الأي_ت لعلّكم تعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 71 - 2،3

2 - تشويق خداوند به تأمل و انديشه در جلوه هاى قدرت الهى در طبيعت ( مانند شتر ، گاو و گوسفند )

أوَلم يروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أيدينا أنع_مًا

3 - خداوند ، كافران را به جهت انديشه نكردن در جلوه هاى قدرت الهى در طبيعت سرزنش كرده است .

أوَلم يروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أيدينا أنع_مًا

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه درباره كافران و درصدد سرزنش آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 219 - 19

19 _ تبيين آيات از سوى خداوند

، زمينه اى براى تفكر مردم در امور دنيا و آخرت

كذلك يبين اللّه لكم الايات لعلّكم تتفكرون. فى الدنيا و الاخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 75 - 6

6- قرآن ، فراخوان مردم به هوشمندى و ژرف نگرى در آيات الهى و حوادث و تحولات تاريخى

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم . .. و أمطرنا عليهم حجارة من سجّيل . إن فى ذلك لأي_ت للمت

تعقل در آيات قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 46 - 10

10 _ ضرورت تأمل و انديشه در كيفيت بيان توحيد و ارائه حقايق به شكلهاى گوناگون در آيات قرآن

انظر كيف نصرف الأيت

تصريف به معنى دگرگون ساختن و گرداندن است و در آيه شريفه به معنى ارائه صورتها و طرحهاى گوناگون كلام براى ارائه حقايق است.

تعقل در احتجاج ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 83 - 2

2 _ احتجاجهاى ابراهيم(ع)، با قوم مشرك خويش، در نهايت اتقان و متانت و شايسته تأمل و دقت است.

و تلك حجتنا ءاتينها إبرهيم على قومه

اضافه شدن كلمه {حجت} به ضمير متكلم مع الغير {نا} بيانگر بزرگداشت و عظمت ادله اى است كه ابراهيم(ع) در احتجاجهاى خويش بدان تمسك جسته است.

تعقل در استقرار كوهها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 19 - 2

2 - تحقيق و تدبر در علل برقرار ماندن كوه ها ، مايه توجه به قدرت خداوند بر ايجاد معاد

و إلى الجبال كيف نصبت

تعقل در اسلام

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 24 - 3

3- { قرآن } كتاب معرفت و شناخت ، و { اسلام } دين عقل و انديشه

أفلايتدبّرون القرءان

تعقل در امكانات زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 80 - 10

10- لزوم انديشيدن آدميان ، در طبيعى ترين امكانات زندگى خويش و توجه يافتن به نقش خداوند در آنها

و الله جعل لكم من بيوتكم سكنًا . .. أث_ثًا و مت_عًا

تعقل در باغها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 31 - 3

3 - توجّه به باغ هاى ميوه و مرغزار ها ، مايه شناخت خداى قادر و بازدارنده انسان از ناسپاسى و كفرورزى به او است .

ما أكفره . .. و ف_كهة و أبًّا

تعقل در بتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 4 - 6

6- انديشه در ماهيت بت ها ، كافى براى پى بردن به بطلان شرك

قل أرءيتم ما تدعون من دون اللّه أرونى ماذا خلقوا من الأرض أم لهم شرك فى السم_وت

تعقل در بطلان بت پرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 75 - 4

4 - روشن بودن بطلان بت پرستى ، تنها با اندكى تأمل و خردورزى

قال أفرءيتم ما كنتم تعبدون

برداشت ياد شده با توجه به توبيخى بودن استفهام در آيه بالا استفاده مى شود; زيرا مفاد آن اين است كه اگر شما درباره آنچه مى پرستيد (بت ها) قدرى مى انديشيديد،

هرگز به آن اقدام نمى كرديد.

تعقل در بى نيازى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 30 - 5

5 - انديشه صحيح نسبت به فقر و غنا ، برخورد شايسته با يتيمان و مسكينان ، قطع حرام خوارى و دل نبستن به ثروت ، زمينه ساز ورود به بهشت برين

فأمّا الإنس_ن إذا ما ابتل_يه . .. و ادخلى جنّتى

تعقل در پيدايش ميوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 99 - 14

14 _ لزوم مطالعه و تحقيق در چگونگى ثمر دادن و رشد و رسيدن ميوه هاى درختان

أنظروا إلى ثمره إذا أثمر و ينعه

تعقل در تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 138 - 4

4 - لزوم خردورزى در تاريخ گذشتگان و درس آموزى از آن

ثمّ دمّرنا الأخرين . .. أفلاتعقلون

سرزنش بر تعقل نكردن در تاريخ پيشينيان، گوياى برداشت بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 137 - 7

7 _ اهميّت و ارزش جامعه شناسى و دقّت در تحولات و حوادث تاريخى

فسيروا فى الارض فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 138 - 10

10 _ توجه به فلسفه تاريخ ، جهت دهنده حركت هاى انسانى _ اجتماعى

فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين. هذا بيان للنّاس و هدىً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 75 - 23

23 _ تاريخ اديان

الهى و سير تحولات اعتقادى پيروان آن ، در خور انديشه و تأمل است .

لقد اخذنا ميثق بنى اسرءيل . .. ثم انظر انى يؤفكون

تعقل در تحولات تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 75 - 6

6- قرآن ، فراخوان مردم به هوشمندى و ژرف نگرى در آيات الهى و حوادث و تحولات تاريخى

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم . .. و أمطرنا عليهم حجارة من سجّيل . إن فى ذلك لأي_ت للمت

تعقل در تعاليم قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 15 - 1

1 _ انسان ، وظيفه دار سنجش ميان فرجام تقواپيشگان و تكذيب كنندگان قيامت و دو زندگى بهشت و جهنم ، با تفكر در رهنمود هاى قرآن

قل أذلك خير أم جنّة الخلد التى وعد المتّقون

تعقل در تكامل انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 68 - 7

7 - سرزنش خداوند بر عدم تعقل و انديشه ، در مراحل تكاملى قواى انسان و سير نزولى آن

و من نعمّره ننكّسه فى الخلق أفلايعقلون

تعقل در توليد مواد غذايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 24 - 2

2 - انديشيدن در زمينه پيدايش مواد غذايى و تأمّل در مراحل توليد و مصرف آن ، از ميان برنده كفر به خداوند است .

فلينظر الإنس_ن إلى طعامه

فرمان به دقت در طعام (به قرينه {قتل الإنسان ما أكفره} در آيات پيشين _ ارائه رهنمودى براى ايمان به خدا و كنار نهادن كفر است.

تعقل در ثمردهى درختان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 99 - 14

14 _ لزوم مطالعه و تحقيق در چگونگى ثمر دادن و رشد و رسيدن ميوه هاى درختان

أنظروا إلى ثمره إذا أثمر و ينعه

تعقل در چرخه حيات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 19 - 8

8 - ژرف نگرى درباره چرخه حيات و مرگ موجودات ، برطرف كننده استبعاد معاد است .

أَوَلم يروا كيف يبدئ اللّه الخلق ثمّ يعيده

دعوت از كافران به تعمّق و مطالعه در كيفيت پيدايش موجودات و بازگشت آنها به حالت نخست شان، به منظور راه يافتن به قدرت خدااست و اين كه خداوندى كه بر پديد آوردن و ميراندن موجودات، قادر است، توانايى دارد كه معاد را تحقق بخشد.

تعقل در چمنزارها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 31 - 3

3 - توجّه به باغ هاى ميوه و مرغزار ها ، مايه شناخت خداى قادر و بازدارنده انسان از ناسپاسى و كفرورزى به او است .

ما أكفره . .. و ف_كهة و أبًّا

تعقل در چوب آتش زا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 71 - 3

3 - دعوت از كافران و منكران معاد به مطالعه در چوب آتش زنه ، براى پى بردن به قدرت خداوند و توانايى او بر احياى مردگان

أفرءيتم النار التى تورون

با توجه به اين كه روى سخن در اين آيات با منكران معاد است، توجه دادن به مسأله كيفيت افروختن آتش و

روشن كردن آن با عمل ساييدن، گوياى برداشت ياد شده است.

تعقل در حقيقت آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 32 - 9،11

9 _ نينديشيدن درباره حقيقت زندگى دنيا و آخرت و جايگاه و ارزش هر يك، مورد توبيخ خداوند

و ما الحيوة الدنيا . .. أفلا تعقلون

11 _ انديشه و تعقل درباره دنيا و آخرت و ارزش و جايگاه هر يك، زمينه مصون ماندن از زيان و حسرت در قيامت

قد خسر الذين كذبوا . .. و ما الحيوة الدنيا إلا ... أفلا تعقلون

تعقل در حقيقت دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 32 - 9،11

9 _ نينديشيدن درباره حقيقت زندگى دنيا و آخرت و جايگاه و ارزش هر يك، مورد توبيخ خداوند

و ما الحيوة الدنيا . .. أفلا تعقلون

11 _ انديشه و تعقل درباره دنيا و آخرت و ارزش و جايگاه هر يك، زمينه مصون ماندن از زيان و حسرت در قيامت

قد خسر الذين كذبوا . .. و ما الحيوة الدنيا إلا ... أفلا تعقلون

تعقل در حيات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 95 - 7

7 _ تفكر در چگونگى شكافته شدن دانه ها و هسته ها و رويش گياهان و پيدايش مرگ و حيات، زمينه راهيابى به توحيد و پرهيز از شرك است.

إن الله فالق الحب و النوى . .. ذلكم الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 80 - 10

10 - جريان مستمر حيات و مرگ و گردش

نظام طبيعت ، شايان تفكر و درس آموزى

و هو الذى يحى و يميت . .. أفلاتعقلون

تعقل در خالق آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 15 - 7

7 - نوح ( ع ) ، قوم خود را به انديشه و مطالعه درباره چگونگى و مبدأ آفرينش جهان ، به منظور پى بردن به عظمت خداوند تشويق و تحرض مى كرد .

ألم تروا كيف خلق اللّه سبع سم_وت طباقًا

تعبير {ألم تروا كيف. ..}، مى تواند براى تشويق و تحريض ادا شده باشد.

تعقل در خداشناسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 67 - 19

19 - شناخت خردورزانه مبدأ و منت هاى آفرينش ( خدا و معاد ) ، فلسفه خلقت انسان

هو الذى خلقكم من تراب . .. لعلّكم تعقلون

برداشت بالا به خاطر اين نكته است كه آيه شريفه، در صدد شناساندن خدا به عنوان مبدأ آفرينش انسان و مسأله معاد است كه در آيه بعد از آن سخن به ميان خواهد آمد (هو الذى يحيى و يميت . ..).

تعقل در خلقت آسمان هاى هفتگانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 15 - 6

6 - انديشه در چگونگى مبدأ آفرينش آسمان ها ، راهى براى شناخت خدا و اوصاف او است .

ألم تروا كيف خلق اللّه سبع سم_وت طباقًا

تعقل در خلقت آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 15 - 7

7 - نوح ( ع ) ، قوم خود را به انديشه

و مطالعه درباره چگونگى و مبدأ آفرينش جهان ، به منظور پى بردن به عظمت خداوند تشويق و تحرض مى كرد .

ألم تروا كيف خلق اللّه سبع سم_وت طباقًا

تعبير {ألم تروا كيف. ..}، مى تواند براى تشويق و تحريض ادا شده باشد.

تعقل در خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 98 - 7،9

7 _ صاحبان درك از بيان آيات خداوند در زمينه كيفيت آفرينش انسان بهره مى برند.

هو الذى أنشأكم . .. قد فصلنا الأيت لقوم يفقهون

9 _ تفكر در چگونگى آفرينش انسان، راهى براى رسيدن به توحيد است.

و هو الذى أنشأكم . .. قد فصلنا الأيت لقوم يفقهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 77 - 1

1 - خداوند انسان كافر را به دليل انديشه نكردن در چگونگى مبدأ پيدايش خود سرزنش كرده است .

أوَلم ير الإنس_ن أنّا خلقن_ه من نطفة

برداشت ياد شده از لحن سرزنش آميز آيه شريفه به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 78 - 2

2 - دقت و انديشه در چگونگى پيدايش انسان ، زمينه ساز ممكن دانستن برپايى قيامت و حيات مجدد انسان ها

أوَلم ير الإنس_ن . .. و ضرب لنا مثلاً و نسى خلقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 67 - 18

18 - چگونگى آفرينش انسان و سير تحوّل آن ، بسترى مناسب براى تعقل و خردورزى

هو الذى خلقكم من تراب . .. لعلّكم تعقلون

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 14 - 3

3 - پيدايش موجودى شعورمند و صاحب اراده از گلى خشكيده ( چون انسان ) ، شايان تأمل و درس آموزى است .

خلق الإنس_ن من صلص_ل

تذكر به مبدأ پيدايش انسان، ممكن است نظر به مطلب بالا داشته باشد; چه اين كه آيات سوره تماماً توحيدى است و در مقام نماياندن ربوبيت يگانه حق مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 58 - 4

4 - تشويق منكران معاد از سوى خداوند ، به مطالعه در فرايند پيدايش انسان از منى

أفرءيتم ما تمنون

تعقل در خلقت چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 71 - 2

2 - تشويق خداوند به تأمل و انديشه در جلوه هاى قدرت الهى در طبيعت ( مانند شتر ، گاو و گوسفند )

أوَلم يروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أيدينا أنع_مًا

تعقل در خلقت خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 16 - 4،5،6

4 - سرزنش شدن قوم نوح از سوى پيامبرشان ، به سبب نينديشيدن درباره چگونگى آفرينش ماه تابان و خورشيد فروزان

ألم تروا كيف خلق اللّه . .. و جعل القمر فيهنّ نورًا و جعل الشمس سراجًا

5 - انديشه در چگونگى آفرينش ماه و خورشيد ، راهى براى شناخت خدا و اوصاف او

ألم تروا كيف . .. و جعل القمر فيهنّ نورًا و جعل الشمس سراجًا

6 - نوح ( ع ) ، قومش را به انديشه و مطالعه درباره چگونگى آفرينش ماه و خورشيد

، به منظور پى بردن به عظمت خداوند تشويق و تحريض مى كرد .

ألم تروا كيف . .. و جعل القمر فيهنّ نورًا و جعل الشمس سراجًا

تعقل در خلقت روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 62 - 4

4 _ تفكر در آفرينش شب و روز و جانشين شدن آن دو به جاى يكديگر ، آموزنده درس خداشناسى

و هو الذى جعل الّيل و النهار خلفة لمن أراد أن يذّكّر

{تذكر}( مصدر {يذّكّر}) از نظر لغت به معناى يادآوردن چيزى است كه فراموش شده است (لسان العرب); ولى اين واژه در آيه شريفه _ به گفته بيشتر مفسران _ به معناى تفكر و تأمل براى درس آموختن و نتيجه گرفتن از آفرينش شب و روز است.

تعقل در خلقت شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 62 - 4

4 _ تفكر در آفرينش شب و روز و جانشين شدن آن دو به جاى يكديگر ، آموزنده درس خداشناسى

و هو الذى جعل الّيل و النهار خلفة لمن أراد أن يذّكّر

{تذكر}( مصدر {يذّكّر}) از نظر لغت به معناى يادآوردن چيزى است كه فراموش شده است (لسان العرب); ولى اين واژه در آيه شريفه _ به گفته بيشتر مفسران _ به معناى تفكر و تأمل براى درس آموختن و نتيجه گرفتن از آفرينش شب و روز است.

تعقل در خلقت شتر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 71 - 2

2 - تشويق خداوند به تأمل و انديشه در جلوه هاى قدرت الهى در طبيعت (

مانند شتر ، گاو و گوسفند )

أوَلم يروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أيدينا أنع_مًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 17 - 4،5

4 - شيوه آفرينش شتر ، شگفت آور و داراى زواياى درخور دقّت و تحقيق است .

أفلاينظرون إلى الإبل كيف خلقت

تكيه بر شناخت ويژگى هاى شتر، يا به جهت فايده هاى فراوان اين حيوان براى مردم جزيرة العرب است و يا اين كه شتر در بين حيوانات، كمالاتى بى نظير دارد و مى توان آيه شريفه را ناظر به هر دو نكته دانست.

5 - كشف و شناسايى ويژگى هاى شتر ، راهنماى فكرى انسان براى اعتقاد به قدرت خداوند

أفلاينظرون إلى الإبل كيف خلقت

تعقل در خلقت گاو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 71 - 2

2 - تشويق خداوند به تأمل و انديشه در جلوه هاى قدرت الهى در طبيعت ( مانند شتر ، گاو و گوسفند )

أوَلم يروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أيدينا أنع_مًا

تعقل در خلقت گوسفند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 71 - 2

2 - تشويق خداوند به تأمل و انديشه در جلوه هاى قدرت الهى در طبيعت ( مانند شتر ، گاو و گوسفند )

أوَلم يروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أيدينا أنع_مًا

تعقل در خلقت ماه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 16 - 4،5،6

4 - سرزنش شدن قوم نوح از سوى پيامبرشان ، به سبب نينديشيدن درباره چگونگى آفرينش ماه تابان و

خورشيد فروزان

ألم تروا كيف خلق اللّه . .. و جعل القمر فيهنّ نورًا و جعل الشمس سراجًا

5 - انديشه در چگونگى آفرينش ماه و خورشيد ، راهى براى شناخت خدا و اوصاف او

ألم تروا كيف . .. و جعل القمر فيهنّ نورًا و جعل الشمس سراجًا

6 - نوح ( ع ) ، قومش را به انديشه و مطالعه درباره چگونگى آفرينش ماه و خورشيد ، به منظور پى بردن به عظمت خداوند تشويق و تحريض مى كرد .

ألم تروا كيف . .. و جعل القمر فيهنّ نورًا و جعل الشمس سراجًا

تعقل در خلقت موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 164 - 21

21 - لزوم انديشه و تفكر در آفرينش پديد ها براى رسيدن به توحيد و درك رحمانيت و رحيميت خداوند

إن فى خلق السموت و الأرض . .. لأيت لقوم يعقلون

تعقل در درخت انار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 99 - 12،13

12 _ زمان به ثمر نشستن درخت انار تا مرحله رسيدن ميوه آن، شايان نگريستن و انديشيدن است.

أنظروا إلى ثمره إذا أثمر و ينعه

13 _ دوران ثمردهى تا رسيدن ميوه اصله نخل و تاك انگور و درخت زيتون و انار، شايان مطالعه و تأمل و راهى براى خداشناسى است.

و من النخل . .. من أعناب و الزيتون و الرمان ... أنظروا إلى ثمره إذا أثمر و ينعه

مرجع ضمير {ثمره} مى تواند {الرمان} باشد و نيز مى تواند {النخل} {اعناب} {الزيتون} به صورت بدل باشد. برداشت فوق بر اين مبنا صورت گرفته است. لذا فرمان

{انظروا} شامل تمامى موارد مذكور در آيه است.

تعقل در درخت انگور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 99 - 13

13 _ دوران ثمردهى تا رسيدن ميوه اصله نخل و تاك انگور و درخت زيتون و انار، شايان مطالعه و تأمل و راهى براى خداشناسى است.

و من النخل . .. من أعناب و الزيتون و الرمان ... أنظروا إلى ثمره إذا أثمر و ينعه

مرجع ضمير {ثمره} مى تواند {الرمان} باشد و نيز مى تواند {النخل} {اعناب} {الزيتون} به صورت بدل باشد. برداشت فوق بر اين مبنا صورت گرفته است. لذا فرمان {انظروا} شامل تمامى موارد مذكور در آيه است.

تعقل در درخت زيتون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 99 - 13

13 _ دوران ثمردهى تا رسيدن ميوه اصله نخل و تاك انگور و درخت زيتون و انار، شايان مطالعه و تأمل و راهى براى خداشناسى است.

و من النخل . .. من أعناب و الزيتون و الرمان ... أنظروا إلى ثمره إذا أثمر و ينعه

مرجع ضمير {ثمره} مى تواند {الرمان} باشد و نيز مى تواند {النخل} {اعناب} {الزيتون} به صورت بدل باشد. برداشت فوق بر اين مبنا صورت گرفته است. لذا فرمان {انظروا} شامل تمامى موارد مذكور در آيه است.

تعقل در درخت نخل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 99 - 13

13 _ دوران ثمردهى تا رسيدن ميوه اصله نخل و تاك انگور و درخت زيتون و انار، شايان مطالعه و تأمل و راهى براى خداشناسى است.

و من النخل .

.. من أعناب و الزيتون و الرمان ... أنظروا إلى ثمره إذا أثمر و ينعه

مرجع ضمير {ثمره} مى تواند {الرمان} باشد و نيز مى تواند {النخل} {اعناب} {الزيتون} به صورت بدل باشد. برداشت فوق بر اين مبنا صورت گرفته است. لذا فرمان {انظروا} شامل تمامى موارد مذكور در آيه است.

تعقل در دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 219 - 20

20 _ ترغيب خداوند به تفكر درباره دنيا و آخرت

لعلّكم تتفكرون. فى الدنيا و الاخرة

تعقل در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 58 - 11،12،14

11 _ ترك انديشه در احكام و شعاير دين اسلام ، ريشه استهزاى كافران نسبت به آن

اتخذوها هزواً و لعباً ذلك بانهم قوم لايعقلون

در برداشت فوق {لايعقلون}، فعلى متعدى گرفته شده و مفعول آن محذوف فرض شده است. يعنى لايعقلون الدين و الصلوة و ... .

12 _ نكوهش خداوند از اهل كتاب به خاطر ترك انديشه و تعقل در حقانيت دين و احكام و شعاير آن

ذلك بانهم قوم لايعقلون

14 _ نگاه به دين اسلام با ديدى منطقى و عقلى ، مايه اطمينان به حقانيت ، شايستگى و بايستگى آن

اتخذوها هزواً و لعباً . .. ذلك بانهم قوم لايعقلون

تعقل در رشد گياهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 63 - 1،4

1 - فرايند جوانه زدن دانه ها از دل خاك ، رشد و نمو كردن و بالاخره به ثمر نشستن آنها ، شايان مطالعه و تأمل

أفرءيتم ما تحرثون

{حرث} (مصدر {تحرثون})، به عمل شخم زدن

زمين و پاشيدن دانه ها در آن گفته مى شود. با توجه به آيات بعد، آيه شريفه، درصدد تشويق منكران معاد به مطالعه كردن در چگونگى رشد و نموّ و به ثمر رسيدن بذر است كه آنان تنها نقش شخم زدن زمين و پاشيدن دانه ها را به عهده دارند; و نه بيشتر از آن.

4 - توصيه منكران معاد از سوى خداوند ، به مطالعه در چگونگى رشد و نموّ دانه هاى پاشيده شده در زمين بهوسيله كشاورزان ، براى پى بردن به قدرت الهى و پذيرش امكان معاد

أفرءيتم ما تحرثون

تعقل در روش مبارزه دشمنان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 9 - 1،2

1 _ خداوند ، پيامبر ( ص ) را به انديشه و تحليل در چگونگى و شيوه هاى مخالفت و مبارزه سران كفر و شرك با قرآن و رسالت آن حضرت ، فراخواند

انظر كيف ضربوا لك الأمث_ل

2 _ ضرورت انديشه در چگونگى و شيوه هاى مخالفت و مبارزه سران كفر و شرك با قرآن و پيامبراسلام ( ص ) و تحليل عميق آن براى رهبران جامعه اسلامى

انظر كيف ضربوا لك الأمث_ل

تعقل در روش مبارزه دشمنان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 9 - 1،2

1 _ خداوند ، پيامبر ( ص ) را به انديشه و تحليل در چگونگى و شيوه هاى مخالفت و مبارزه سران كفر و شرك با قرآن و رسالت آن حضرت ، فراخواند

انظر كيف ضربوا لك الأمث_ل

2 _ ضرورت انديشه در چگونگى و شيوه هاى مخالفت و مبارزه سران

كفر و شرك با قرآن و پيامبراسلام ( ص ) و تحليل عميق آن براى رهبران جامعه اسلامى

انظر كيف ضربوا لك الأمث_ل

تعقل در روش مبارزه رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 9 - 1،2،3

1 _ خداوند ، پيامبر ( ص ) را به انديشه و تحليل در چگونگى و شيوه هاى مخالفت و مبارزه سران كفر و شرك با قرآن و رسالت آن حضرت ، فراخواند

انظر كيف ضربوا لك الأمث_ل

2 _ ضرورت انديشه در چگونگى و شيوه هاى مخالفت و مبارزه سران كفر و شرك با قرآن و پيامبراسلام ( ص ) و تحليل عميق آن براى رهبران جامعه اسلامى

انظر كيف ضربوا لك الأمث_ل

3 _ كيفيت موضع گيرى و شيوه هاى مبارزاتى سران كفر و شرك عليه قرآن و رسالت پيامبر ( ص ) ، امرى شگفت آور و در خور تأمل و انديشيدن

انظر كيف ضربوا لك الأمث_ل

{كيف} اسم استفهام است; ولى در اين آيه براى بيان تعجب به كار رفته است، نه استفهام حقيقى.

تعقل در روش مبارزه رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 9 - 1،2،3

1 _ خداوند ، پيامبر ( ص ) را به انديشه و تحليل در چگونگى و شيوه هاى مخالفت و مبارزه سران كفر و شرك با قرآن و رسالت آن حضرت ، فراخواند

انظر كيف ضربوا لك الأمث_ل

2 _ ضرورت انديشه در چگونگى و شيوه هاى مخالفت و مبارزه سران كفر و شرك با قرآن و پيامبراسلام ( ص ) و تحليل عميق آن براى رهبران جامعه اسلامى

انظر

كيف ضربوا لك الأمث_ل

3 _ كيفيت موضع گيرى و شيوه هاى مبارزاتى سران كفر و شرك عليه قرآن و رسالت پيامبر ( ص ) ، امرى شگفت آور و در خور تأمل و انديشيدن

انظر كيف ضربوا لك الأمث_ل

{كيف} اسم استفهام است; ولى در اين آيه براى بيان تعجب به كار رفته است، نه استفهام حقيقى.

تعقل در رويش گياهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 95 - 7

7 _ تفكر در چگونگى شكافته شدن دانه ها و هسته ها و رويش گياهان و پيدايش مرگ و حيات، زمينه راهيابى به توحيد و پرهيز از شرك است.

إن الله فالق الحب و النوى . .. ذلكم الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 18 - 7

7 - مطالعه در آفرينش و رويش مداوم نباتات ، راهبر انسان ها به مسأله معاد و آسان كننده درك و ايمان به آن است .

و اللّه أنبتكم من الأرض نباتًا . .. و يخرجكم إخراجًا

تعقل در زوال موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 19 - 8

8 - ژرف نگرى درباره چرخه حيات و مرگ موجودات ، برطرف كننده استبعاد معاد است .

أَوَلم يروا كيف يبدئ اللّه الخلق ثمّ يعيده

دعوت از كافران به تعمّق و مطالعه در كيفيت پيدايش موجودات و بازگشت آنها به حالت نخست شان، به منظور راه يافتن به قدرت خدااست و اين كه خداوندى كه بر پديد آوردن و ميراندن موجودات، قادر است، توانايى دارد كه معاد را تحقق بخشد.

تعقل در

سايه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 81 - 3

3- انديشيدن در اهميت سايه و عوامل سايه افكن و رهايى از تابش مداوم آفتاب ، از راه هاى خداشناسى است .

و الله جعل لكم ممّا خلق ظل_لاً

تعقل در ستارگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 97 - 3

3 _ مطالعه در كيهان و مدارا و موقعيت ستارگان، راهى براى درك توحيد و خداشناسى است.

و هو الذى جعل لكم النجوم لتهتدوا بها

تعقل در سخن ديگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 32 - 6

6 - لزوم تأمل و تفكر در سخنان ، به هنگام شنيدن آن و اجتناب از داورى شتابزده درباره آن

و كذّب بالصدق إذ جاءه

تعقل در شفاعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 43 - 4

4 - خردورزى و توانايى بر شفاعت ، دو شرط اصلى شايستگى شفاعت به پيشگاه الهى است .

قل أَوَلو كانوا لايملكون شيئًا و لايعقلون

تعقل در طبيعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 190 - 7

7 _ ترغيب خداوند به انديشيدن در آفرينش و پديده هاى آن

انّ فى خلق السّموات و الارض و اختلاف الّيل و النّهار لايات لاولى الالباب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 79 - 2

2 _ تفكر در طبيعت و افول و تغييرپذيرى آن، مايه درك ناتوانى پديده هاى آن براى ربوبيت

است.

كوكبا . .. القمر ... الشمس بازغة ... وجهت وجهى للذى فطر السموت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 95 - 8

8 _ مطالعه در طبيعت و نظام آن، راهى براى رسيدن به توحيد است.

إن الله فالق الحب و النوى . .. ذلكم الله فأنى تؤفكون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 99 - 17

17 _ تحصيل ايمان از راه مطالعه در طبيعت نشانه علم و فهم است. *

الأيت لقوم يعلمون . .. لقوم يفقهون ... لقوم يؤمنون

در دو آيه گذشته علم و فهم به عنوان شرط بهره مندى از آيات طبيعت ذكر گرديده و در اين آيه ايمان ذكر شده است. شايد ذكر ايمان در پايان اين سه آيه براى اشاره به اين نكته باشد كه دانايان به ايمان مى رسند. لذا ايمان نيز نشانه وجود آن دو زمينه در صاحبان آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 71 - 2

2 - تشويق خداوند به تأمل و انديشه در جلوه هاى قدرت الهى در طبيعت ( مانند شتر ، گاو و گوسفند )

أوَلم يروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أيدينا أنع_مًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 3 - 10

10 - شناخت بهتر و ژرف تر طبيعت ، موجب شناخت بيشتر و عميق تر خداوند است .

الذى خلق سبع سم_وت . .. هل ترى من فطور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 4

- 11

11_ تعقّل در پديده هاى طبيعى ، آدمى را به شناخت خدا و يكتايى او در تدبير امور هستى هدايت مى كند .

إن فى ذلك لأي_ت لقوم يعقلون

تعقل در عنصر خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 18 - 1

1 - خداوند ، ترغيب كننده انسان ها به انديشه و دقت در نخستين عنصر آفرينش خود

من أىّ شىء خلقه

تعقل در فرجام قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 138 - 2

2 - نكوهش كافران ، بر تعقل نكردن در سرنوشت هلاكت بار قوم لوط

ثمّ دمّرنا الأخرين . و إنّكم لتمرّون عليهم ... أفلاتعقلون

تعقل در فرجام كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 15 - 2

2 _ پيامبر ( ص ) وظيفه دار فراخوانى مردمان به انديشه و مقايسه ميان فرجام كافران و تقواپيشگان

قل أذلك خير أم جنّة الخلد التى وعد المتّقون

تعقل در فرجام گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 71 - 4

4 - اتكاى كافران به حس و تجربه عذاب ، على رغم فرا خوانده شدن به تعقل و تدبر در فرجام شوم مجرمان تاريخ

فانظروا كيف كان ع_قبة المجرمين . .. و يقولون متى ه_ذا الوعد إن كنتم ص_دقين

على رغم اين كه خداوند از كافران مكه مى خواهد تا با مطالعه تاريخ و تدبر در فرجام مجرمان گذشته، درس عبرت بگيرند و بينش خود را تصحيح كنند، آنان براى پى بردن به حقانيت وعده الهى،

خواهان لمس و شهود عذاب مى شوند و تعيين زمان آن را مى طلبند.

تعقل در فرجام متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 15 - 1،2

1 _ انسان ، وظيفه دار سنجش ميان فرجام تقواپيشگان و تكذيب كنندگان قيامت و دو زندگى بهشت و جهنم ، با تفكر در رهنمود هاى قرآن

قل أذلك خير أم جنّة الخلد التى وعد المتّقون

2 _ پيامبر ( ص ) وظيفه دار فراخوانى مردمان به انديشه و مقايسه ميان فرجام كافران و تقواپيشگان

قل أذلك خير أم جنّة الخلد التى وعد المتّقون

تعقل در فرجام مفسدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 51 - 1

1 - خداوند ، خواهان انديشيدن انسان در فرجام فسادگران گذشته تاريخ

فانظر كيف كان ع_قبة مكرهم

تعقل در فرجام مكذبان قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 15 - 1

1 _ انسان ، وظيفه دار سنجش ميان فرجام تقواپيشگان و تكذيب كنندگان قيامت و دو زندگى بهشت و جهنم ، با تفكر در رهنمود هاى قرآن

قل أذلك خير أم جنّة الخلد التى وعد المتّقون

تعقل در فقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 30 - 5

5 - انديشه صحيح نسبت به فقر و غنا ، برخورد شايسته با يتيمان و مسكينان ، قطع حرام خوارى و دل نبستن به ثروت ، زمينه ساز ورود به بهشت برين

فأمّا الإنس_ن إذا ما ابتل_يه . .. و ادخلى جنّتى

تعقل در قدرت خدا

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 21 - 2

2 - تأمّل در نشانه هاى قدرت خداوندى در پهنه هستى ، زمينه ساز پذيرش پند و اندرز هاى دينى است .

أفلاينظرون إلى . .. فذكّر

حرف {فاء}، فرمان به تذكّر را بر آيات پيشين _ كه از نشانه هاى قدرت خداوند سخن گفته بود _ تفريع كرده است; يعنى، {حال كه چنين است به تذكّر اقدام كن}.

تعقل در قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 17 - 7

7 - ترغيب مردم از سوى خداوند ، براى انديشه در قرآن

و لقد يسّرنا القرءان للذّكر فهل من مدّكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 82 - 1

1 _ ضرورت و لزوم تدبّر و انديشه عميق در قرآن

افلا يتدبّرون القران

انديشه و تأمل مداوم در يك چيز را تدبّر مى گويند كه از آن به {انديشه عميق} تعبير شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 10 - 8

8- خداوند ، انسان را به تعقل و انديشه در معارف قرآن ، فراخوانده و ترغيب مى كند .

أفلاتعقلون

تعقل در قصه ايوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 43 - 13

13 - وجود بستر هاى گوناگون انديشه و خردورزى در سرگذشت ايوب پيامبر

و اذكر عبدنا أيّوب إذ نادى . .. و وهبنا له أهله ... و ذكرى لأُولى الألب_ب

از اين كه خداوند، بيدار شدن انسان ها از سرگذشت ايوب(ع) را به صاحبان خرد اختصاص داده

است، مى توان استفاده كرد كه در اين داستان زمينه هاى بسيارى براى انديشيدن و خردورزى وجود دارد.

تعقل در قضاوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 32 - 6

6 - لزوم تأمل و تفكر در سخنان ، به هنگام شنيدن آن و اجتناب از داورى شتابزده درباره آن

و كذّب بالصدق إذ جاءه

تعقل در كرات آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 96 - 9

9 _ مطالعه در طبيعت و كرات آسمانى و نظم دقيق و برنامه آنها، راهى براى درك توحيد است.

فأنى تؤفكون. فالق الإصباح ... ذلك تقدير العزيز العليم

سياق آيات گذشته بيان توحيد و نفى شرك و فرجام آن بود. اين آيه نيز، كه پس از جمله {فأنى تؤفكون} در آيه پيشين قرار دارد، در صدد بيان دليل و رهنمودى ديگر براى راهيابى انسان به توحيد است.

تعقل در گردش شب و روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 80 - 10

10 - جريان مستمر حيات و مرگ و گردش نظام طبيعت ، شايان تفكر و درس آموزى

و هو الذى يحى و يميت . .. أفلاتعقلون

تعقل در مثالهاى قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 43 - 4

4 _ مثال هاى به كاربرده شده در قرآن ، داراى ظرافت و دقايق قابل تأمل است .

و ما يعقلها إلاّ الع_لمون

تعقل در مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 95 - 7

7

_ تفكر در چگونگى شكافته شدن دانه ها و هسته ها و رويش گياهان و پيدايش مرگ و حيات، زمينه راهيابى به توحيد و پرهيز از شرك است.

إن الله فالق الحب و النوى . .. ذلكم الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 80 - 10

10 - جريان مستمر حيات و مرگ و گردش نظام طبيعت ، شايان تفكر و درس آموزى

و هو الذى يحى و يميت . .. أفلاتعقلون

تعقل در مصرف مواد غذايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 24 - 2

2 - انديشيدن در زمينه پيدايش مواد غذايى و تأمّل در مراحل توليد و مصرف آن ، از ميان برنده كفر به خداوند است .

فلينظر الإنس_ن إلى طعامه

فرمان به دقت در طعام (به قرينه {قتل الإنسان ما أكفره} در آيات پيشين _ ارائه رهنمودى براى ايمان به خدا و كنار نهادن كفر است.

تعقل در معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 67 - 19

19 - شناخت خردورزانه مبدأ و منت هاى آفرينش ( خدا و معاد ) ، فلسفه خلقت انسان

هو الذى خلقكم من تراب . .. لعلّكم تعقلون

برداشت بالا به خاطر اين نكته است كه آيه شريفه، در صدد شناساندن خدا به عنوان مبدأ آفرينش انسان و مسأله معاد است كه در آيه بعد از آن سخن به ميان خواهد آمد (هو الذى يحيى و يميت . ..).

تعقل در معجزه محمّد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 -

50 - 20

20 _ تفكر درباره محدوده قدرت و وظايف پيامبر(ص) و معجزات وى، مورد ترغيب و توصيه خداوند

قل لا أقول لكم . .. أفلاتتفكرون

از مصاديق مهم و بارز مذكور در آيه، محدوده قدرت و وظايف پيامبر(ص) است كه جمله {أفلا تتفكرون} همه مردم را به تفكر درباره آن فرا مى خواند.

تعقل در مواد غذايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 24 - 2

2 - انديشيدن در زمينه پيدايش مواد غذايى و تأمّل در مراحل توليد و مصرف آن ، از ميان برنده كفر به خداوند است .

فلينظر الإنس_ن إلى طعامه

فرمان به دقت در طعام (به قرينه {قتل الإنسان ما أكفره} در آيات پيشين _ ارائه رهنمودى براى ايمان به خدا و كنار نهادن كفر است.

تعقل در موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 79 - 9

9 _ تفكر در پديده ها و گذر از افول و زوال پذيرى آنان به سوى يگانه زوال ناپذير، رؤيت ملكوت جهان است.

و كذلك نرى إبرهيم . .. لا أحب الأفلين ... إنى وجهت وجهى للذى

آيات 76 تا 79 تفصيل {كذلك نرى} مى تواند باشد. يعنى اين سير _ كه سيرى عقلانى و فكرى است _ همان رؤيت ملكوت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 24 - 10

10 - نگرش ژرف به پديده هاى هستى ، امرى لازم است .

و من ءاي_ته يريكم البرق . .. إنّ فى ذلك لأي_ت لقوم يعقلون

تعقل در نظم آفرينش

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 96 - 9

9 _ مطالعه در طبيعت و كرات آسمانى و نظم دقيق و برنامه آنها، راهى براى درك توحيد است.

فأنى تؤفكون. فالق الإصباح ... ذلك تقدير العزيز العليم

سياق آيات گذشته بيان توحيد و نفى شرك و فرجام آن بود. اين آيه نيز، كه پس از جمله {فأنى تؤفكون} در آيه پيشين قرار دارد، در صدد بيان دليل و رهنمودى ديگر براى راهيابى انسان به توحيد است.

تعقل در وحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 3 - 5

5 - بهره گيرى از معارف روشن وحى ، نيازمند تعقل و خردورزى

و الكت_ب المبين . .. لعلّكم تعقلون

تعقل در وسوسه هاى شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 62 - 6

6 - لزوم تعقل و خردورزى در وسوسه هاى گمراه كننده شيطان و درس آموزى از سرنوشت شوم قربانيان فريب وى

و لقد أضلّ منكم جبلاًّ كثيرًا أفلم تكونوا تعقلون

تعقل درباره بيدارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 60 - 8

8 _ دقت و تأمل در خوابيدن و بيدار شدن آدمى، راهى براى خداشناسى و توحيد

هو الذى يتوفكم بالّيل و يعلم ما جرحتم بالنهار ثم يبعثكم فيه

تعقل درباره خواب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 60 - 8

8 _ دقت و تأمل در خوابيدن و بيدار شدن آدمى، راهى براى خداشناسى و توحيد

هو الذى يتوفكم بالّيل و يعلم ما جرحتم بالنهار ثم يبعثكم فيه

تعقل شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 87 - 14

14_ شعيب ( ع ) شخصيتى با درايت و راه يافته حتى در ديدگاه كافران قوم خويش

إنك لأنت الحليم الرشيد

از معانى {حِلم} عقل و درايت است و {حليم} در جمله فوق، از آن مشتق شده است. {الرشيد} به معناى راه يافته و هدايت شده است. قابل ذكر است كه مقصود مردم مدين از هدايت يافتگى شعيب(ع)، هدايت در امور اجتماعى و اخلاقى و مانند آنهاست.

تعقل لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 12 - 17

17 - { عن إبن عمر قال : سمعت رسول اللّه ( ص ) يقول : حقّاً أقول : لم يكن لقمان نبيّاً و ل_كن كان عبداً كثير التفكر حسن اليقين أحبّ اللّه فأحبّه و مَنّ عليه بالحكمة . كان نائماً نصف النهار إذ جاءه نداء يا لقمان ! هل لك أن يجعلك اللّه خليفة فى الأرض تحكم بين الناس بالحقّ فأجاب الصوت إن خيّرنى ربّى قبلت العافية و لم أقبل البلاء و إن عزم علىّ فسمعاً و طاعة . . . فأعطى الحكمة ;

عبداللّه بن عمر مى گويد: از رسول خدا(ص) شنيدم كه مى گفت: {به حق مى گويم: لقمان، پيامبر نبود، لكن بنده اى بود اهل تفكر، داراى حسن يقين. خدا را دوست داشت و خدا نيز او را دوست داشت و با آموختن حكمت، او را مورد انعام خود قرار داد. در نيمه روز ، خوابيده بود كه صدايى شنيد: اى لقمان! آيا دوست دارى كه خداوند، تو را خليفه خود

در زمين قرار دهد تا در ميان مردم، به حق قضاوت كنى؟ لقمان در جواب آن صدا گفت: اگر پروردگارم، مرا مخيّر كرده من عافيت را انتخاب مى كنم و نه گرفتارى را و اگر بر من واجب مى كند، پس سرا پا گوش و مطيع ام}... در اين جا به او حكمت داده شد}.

تعقل متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 20 - 1

1 - عبادت خالصانه خدا ، اجتناب از عبادت طاغوت ، توبه ، پيروى از بهترين سخن و خردورزى ، از اوصاف تقواپيشگان

و الذين اجتنبوا الط_غوت أن يعبدوها و أنابوا إلى اللّه . .. الذين يستمعون القول .

{الذين اتّقوا ربّهم} بيان تفصيلى براى آن دسته از افراد مؤمنى است كه در آيات قبل توصيف شده اند; يعنى، {الذين اجتنبوا الطاغوت. .. الذين يستمعون القول...}.

تعقل محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 46 - 7

7 - پيامبر ( ص ) ، ساليان درازى در ميان مردم زندگى مى كرد و آنان آن حضرت را به عقل و درايت مى شناختند .

ثمّ تتفكّروا ما بصاحبكم من جِنّة

تعقل مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 77 - 3

3- هوشيارى ، فراست و ژرف انديشى ، از اوصاف مؤمنان راستين

إن فى ذلك لأي_ت للمتوسّمين . .. إن فى ذلك لأية للمؤمنين

از اينكه خداوند در آيه قبل داستان قوم لوط را آيه براى ژرف انديشان هوشيار قرار داد و در اين آيه همين داستان را آيه براى مؤمنان دانسته

است، مى توان استفاده كرد كه ژرف انديشان همان مؤمنان راستينند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 21 - 20

20 - مؤمنان ، برخورد از عقل و خرد و كافران فاقد آن

إنّ فى ذلك لذكرى لأُولى الألب_ب

برداشت بالا از ارتباط آيه شريفه با آيات گذشته به دست مى آيد; زيرا آيات پيش درباره اوصاف مؤمنان در مقابل كافران بود و در اين آيه نيز يكى ديگر از اوصاف مؤمنان بيان شده است.

تعقل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 112 - 3

3 _ حواريون عيسى ( ع ) _ در ابتداى ايمانشان _ بر انديشه اى ناصواب نسبت به خداوند و توانمندى وى

اذ قال الحواريون . .. هل يستطيع ربك ان ينزل علينا مائدة من السماء

با توجه به اينكه {اذ قال الحواريون . ..} متعلق به {اوحيت} در آيه قبل است مى توان نتيجه گرفت كه سخن آنان (هل يستطيع ...) در همان ابتداى گرايش آنان به مسيح و قبل از الهام خداوند به آنان بوده است.

تعقل و تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 100 - 13

13 _ تقوا و پرهيزگارى همسو و هماهنگ با تيزهوشى و خردمندى

فاتقوا اللّه ياولى الالبب

توبه از تعقل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 71 - 13

13 _ خداوند پذيراى توبه بنى اسرائيل پس از پشيمانى آنان از رفتار ناپسند و واگذاشتن انديشه هاى ناصحيح دينى

ثم تاب اللّه عليهم

موفق ساختن بندگان بر توبه،

مستلزم قبول توبه آنان است.

توصيه به تعقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 33 - 2

2- خداوند ، خواهان انديشيدن انسان به مظاهر قدرت او ، در آسمان ها و زمين

أوَلم يروا أنّ اللّه الذى خلق السم_وت و الأرض . .. بق_در

جايگاه تعقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 37 - 5

5 - { قلب } ( در اصطلاح قرآنى ) ، كانون درك و خرد آدمى است .

لذكرى لمن كان له قلب

دعوت به تعقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 75 - 6

6- قرآن ، فراخوان مردم به هوشمندى و ژرف نگرى در آيات الهى و حوادث و تحولات تاريخى

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم . .. و أمطرنا عليهم حجارة من سجّيل . إن فى ذلك لأي_ت للمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 15 - 2

2 _ پيامبر ( ص ) وظيفه دار فراخوانى مردمان به انديشه و مقايسه ميان فرجام كافران و تقواپيشگان

قل أذلك خير أم جنّة الخلد التى وعد المتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 71 - 4

4 - اتكاى كافران به حس و تجربه عذاب ، على رغم فرا خوانده شدن به تعقل و تدبر در فرجام شوم مجرمان تاريخ

فانظروا كيف كان ع_قبة المجرمين . .. و يقولون متى ه_ذا الوعد إن كنتم ص_دقين

على رغم اين كه خداوند از كافران مكه مى خواهد تا با مطالعه

تاريخ و تدبر در فرجام مجرمان گذشته، درس عبرت بگيرند و بينش خود را تصحيح كنند، آنان براى پى بردن به حقانيت وعده الهى، خواهان لمس و شهود عذاب مى شوند و تعيين زمان آن را مى طلبند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 25 - 2

2 - مؤمن انطاكيه ( حبيب نجار ) ، مردم را به گوش فرادادن به سخنان خود و تأمل و تفكر در انديشه ها و باور هاى خود فراخواند .

فاسمعون

زمينه تعقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 73 - 16

16 - هدف از نقل داستان ها در قرآن ، ايجاد زمينه هاى درك و انديشه در انسانهاست .

و يريكم ءايته لعلكم تعقلون

مراد از {آيات} گاهى حقايق و وقايع خارجى است و گاهى مقصود از آن بيان و نقل حقايق مى باشد. برداشت فوق ناظر به احتمال دوم است. بر اساس اين احتمال از مصاديق {آياته}، داستان گاو بنى اسرائيل و داستان زنده شدن مقتول آنان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 219 - 19

19 _ تبيين آيات از سوى خداوند ، زمينه اى براى تفكر مردم در امور دنيا و آخرت

كذلك يبين اللّه لكم الايات لعلّكم تتفكرون. فى الدنيا و الاخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 242 - 2

2 _ تبيين آيات الهى از سوى خداوند ، برانگيزاننده تعقّل

كذلك يبيّن اللّه لكم اياته لعلّكم تعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

2 - بقره - 2 - 266 - 11

11 _ بيان آيات الهى ( احكام و معارف دينى ) همراه با تمثيل ، ابزار و زمينه اى براى انديشيدن انسان

كذلك يبيّن اللّه لكم الايات لعلّكم تتفكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 78 - 3

3 - دريافت هاى حسى ، زمينه ساز شناخت ها و ادراكات عقلانى

و هو الذى أنشأ لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة

آمدن {سمع} و {أبصار} پيش از {افئدة} مى تواند بيانگر مطلب فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 34

34 - تعقل و خردورزى ، فلسفه و هدف تبيين و تشريح آيات خداوندى و احكام الهى در قرآن است .

ليس على الأعمى حرج . .. كذلك يبيّن اللّه لكم الأي_ت لعلّكم تعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 15 - 10

10 _ طرح سؤال و پرسش ، روشى براى برانگيختن انديشه و تفكر ، در شناخت بهتر حقايق الهى و گزينش بهترين عقيده ها و رفتارها

قل أذلك خير أم جنّة الخلد التى وعد المتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 4 - 3

3- پرسش از حقايق مورد غفلت و واداشتن انديشه ها به تأمل درباره آن ، روشى قرآنى براى هدايت آدميان

قل أرءيتم ما تدعون . .. أرونى ماذا خلقوا

طرح پرسش از سوى قرآن، براى وادار كردن مشركان به تأمل، بيانگر مطلب ياد شده است.

زمينه تعقل صحيح

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

4 - مائده - 5 - 71 - 20

20 _ برخوردارى گروهى از بنى اسرائيل بر اثر پايبندى به توبه خويش ، از بينش ها و نعمت هاى صحيح دينى

ثم عموا و صموا كثير منهم

زمينه تعقل مردم صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 3 - 6

6 - فصاحت قرآن ، موجب جلب توجه اعراب عصر پيامبر ( ص ) و واداشتن آنان به انديشه و تعقل

إنّا جعلن_ه قرءانًا عربيّا لعلّكم تعقلون

سرزنش عدم تعقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 82 - 5

5 _ انديشه نكردن در قرآن ، مورد توبيخ و سرزنش خداوند

افلا يتدبّرون القران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 58 - 12

12 _ نكوهش خداوند از اهل كتاب به خاطر ترك انديشه و تعقل در حقانيت دين و احكام و شعاير آن

ذلك بانهم قوم لايعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 6 - 1

1 _ توبيخ كافران به آيات الهى به جهت تدبر نكردن در تاريخ و درس نگرفتن از سرنوشت هلاكتبار امتهاى گذشته

ألم يروا كم أهلكنا من قبلهم من قرن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 32 - 9،11

9 _ نينديشيدن درباره حقيقت زندگى دنيا و آخرت و جايگاه و ارزش هر يك، مورد توبيخ خداوند

و ما الحيوة الدنيا . .. أفلا تعقلون

11 _ انديشه و تعقل درباره دنيا و آخرت و ارزش و جايگاه هر يك، زمينه

مصون ماندن از زيان و حسرت در قيامت

قد خسر الذين كذبوا . .. و ما الحيوة الدنيا إلا ... أفلا تعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 50 - 21

21 _ نينديشيدن درباره محدوده قدرت و وظايف پيامبران و خرافه گويى درباره آنان، مورد نكوهش خداوند

قل لا أقول لكم عندى خزائن اللّه . .. أفلاتتفكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 19 - 1

1 - كافران مكه ، از سوى خداوند ، به خاطر ژرف نگرى نكردن درباره توانايى خدا بر خلق موجودات ، سرزنش شده اند .

أَوَلم يروا كيف يبدئ اللّه الخلق

همزه {أَوَلم يروا} استفهام توبيخى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 71 - 3

3 - خداوند ، كافران را به جهت انديشه نكردن در جلوه هاى قدرت الهى در طبيعت سرزنش كرده است .

أوَلم يروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أيدينا أنع_مًا

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه درباره كافران و درصدد سرزنش آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 16 - 5

5 - سرزنش تكذيب گران و كافران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر نينديشيدن آنان در اهميت آفرينش خود از خاك و آتش

خلق الإنس_ن من صلص_ل . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

سرزنش عدم تعقل در قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 24 - 1،6

1- توبيخ بيماردلان حق گريز ، از سوى

خداوند به خاطر نينديشيدن در ژرفاى مفاهيم قرآن

أفلايتدبّرون القرءان

6- توبيخ الهى نسبت به حق گريزان ، به خاطر بسته بودن قلب و روح آنان بر آيات ژرف قرآن

أفلايتدبّرون القرءان أم على قلوب أقفالها

برداشت بالا، بر اين اساس است كه {أم} به معناى {بل} و براى اضراب انتقالى باشد.

عدم تعقل اكثريت مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 63 - 14،17

14 - اكثر مشركان ، فاقد انديشه هستند .

بل أكثرهم لايعقلون

17 - اكثر مشركان ، به خاطر نينديشيدن ، مورد سرزنش خداوندند .

و لئن سألتهم من نزّل من السماء ماء . .. بل أكثرهم لايعقلون

{بل} اضراب، به جهت انتقال از حمد خدا براى تمام بودن حجت وحدانيت او، براى مذمت مشركان است.

عدم تعقل در آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 57 - 2

2- نينديشيدن در آيات الهى ( قرآن ) و گذر كردن از آن بدون تأمل و انديشه ، ستم كارى است .

و من أظلم ممّن ذكّر بأي_ت ربّه فأعرض عنها

عطف {أعرض} به وسيله حرف {فاء} گوياى آن است كه برخى، بدون تأمل و درنگ، پس از گوشزدشدن آيات الهى به آنان، از آن رومى گردانند و همين، موجب ورود آنان به زمره ستم كاران مى شود.

عدم تعقل در قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 57 - 2

2- نينديشيدن در آيات الهى ( قرآن ) و گذر كردن از آن بدون تأمل و انديشه ، ستم كارى است .

و من أظلم ممّن ذكّر بأي_ت ربّه

فأعرض عنها

عطف {أعرض} به وسيله حرف {فاء} گوياى آن است كه برخى، بدون تأمل و درنگ، پس از گوشزدشدن آيات الهى به آنان، از آن رومى گردانند و همين، موجب ورود آنان به زمره ستم كاران مى شود.

عدم تعقل در منعم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 12 - 13

13- بهره گيرى از نعمت هاى دنيوى و نينديشيدن به آفريننده آن ، شيوه اى حيوانى است . *

و الذين كفروا يتمتّعون و يأكلون كما تأكل الأنع_م

برداشت بالا بدان احتمال است كه تشبيه كافر به حيوان، از آن جهت باشد كه حيوان هنگام بهره گيرى از موهبت هاى طبيعى، به پديدآورنده آن نمى انديشد.

عدم تعقل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 28 - 10

10 - فرعون و فرعونيان ، مردمى سطحى نگر و فاقد انديشه صحيح و ژرف در معارف الهى

قال ربّ المشرق و المغرب و ما بينهما إن كنتم تعقلون

عدم تعقل فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 28 - 10

10 - فرعون و فرعونيان ، مردمى سطحى نگر و فاقد انديشه صحيح و ژرف در معارف الهى

قال ربّ المشرق و المغرب و ما بينهما إن كنتم تعقلون

عدم تعقل قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 29 - 3

3 - تصميم بدون انديشه و به دور از تدبير قوم ثمود ، در از ميان بردن معجزه الهى ( ناقه ) *

فنادوا صاحبهم

به كار رفتن {فاء} در {فنادوا}

_ به جاى {ثمّ} يا حرف ديگر _ احتمال دارد بيانگر بى تأملى قوم ثمود در كشتن ناقه باشد.

عدم تعقل قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 15 - 5

5 - سرزنش شدن قوم نوح از سوى پيامبرشان ، به خاطر نينديشيدن درباره آفرينش جهان و جلوه هاى عظمت پروردگار

ألم تروا كيف خلق اللّه سبع سم_وت طباقًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 16 - 4

4 - سرزنش شدن قوم نوح از سوى پيامبرشان ، به سبب نينديشيدن درباره چگونگى آفرينش ماه تابان و خورشيد فروزان

ألم تروا كيف خلق اللّه . .. و جعل القمر فيهنّ نورًا و جعل الشمس سراجًا

عدم تعقل كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 30 - 10

10- { قال أبوجعفر ( ع ) . . . انّ قول اللّه عزّوجلّ { كانتا رتقاً } يقول : كانت السماء رتقاً لاتنزل المطر و كانت الأرض رتقاً لاتنبت الحبّ . . . فتق السماء بالمطر والأرض بنبات الحبّ ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه فرمود: . .. سخن خداى _ عزّوجلّ _ {كانتا رتقاً} بيان مى كند كه آسمان بسته بود و باران نمى باريد و زمين بسته بود و گياه نمى رويانيد ... پس خداوند آسمان را با باريدن باران و زمين را با رويانيدن گياه شكافت}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 71 - 3

3 - خداوند ، كافران را به جهت انديشه نكردن در

جلوه هاى قدرت الهى در طبيعت سرزنش كرده است .

أوَلم يروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أيدينا أنع_مًا

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه درباره كافران و درصدد سرزنش آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 77 - 1

1 - خداوند انسان كافر را به دليل انديشه نكردن در چگونگى مبدأ پيدايش خود سرزنش كرده است .

أوَلم ير الإنس_ن أنّا خلقن_ه من نطفة

برداشت ياد شده از لحن سرزنش آميز آيه شريفه به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 10 - 1

1 - اعتراف كافران دوزخى ، به گوش نسپردن و انديشه نكردن درباره تعاليم دين و پيامبران الهى

و قالوا لو كنّا نسمع أو نعقل

عدم تعقل گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 62 - 4

4 - كسانى كه بر اثر عدم تعقل و خردورزى به دست شيطان گمراه شدند ، مورد سرزنش خدا قرار دارند .

و لقد أضلّ منكم جبلاًّ كثيرًا أفلم تكونوا تعقلون

برداشت ياد شده از استفهام انكارى در جمله {أفلم تكونوا تعقلون} _ كه در مقام سرزنش است _ به دست مى آيد.

عدم تعقل مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 63 - 15

15 - نينديشيدن مشركان در آيات و دلايل وحدانيت خداوند ، باعث انحراف آنان از حق است .

ليقولنّ اللّه فأنّى يؤفكون . .. و لئن سألتهم من نزّل من السماء ماء فأحيا به الأر

عوامل مؤثر در تعقل

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 20 - 4

4 - تأثير تمايلات و حبّ و بغض هاى انسان ها ، در شكل گيرى انديشه و باور هاى آنان

أيحسب الإنس_ن ألّن نجمع عظامه . .. كلاّ بل تحبّون العاجلة

فاقدان تعقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 191 - 14

14 _ آنان كه با انديشيدن در خلقت آسمان ها و زمين به هدفدارى جهان پى نبرند ، نه خردمندند و نه شناخت صحيحى از آفرينش دارند .

لايات لاولى الالباب. الّذين ... و يتفكّرون فى خلق السّموات و الارض ربّنا ما خلقت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 169 - 26

26 _ دنياگرايان يهود ، مردمى نابخرد و خام فكر در پيشگاه خداوند

أفلا تعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 199 - 5

5 _ بت پرستان و مشركان ، مردمى بى خرد و نادانند .

و أعرض عن الجهلين

از مصاديق مورد نظر براى {الجاهلين}، به قرينه آيات قبل، مشركان و بت پرستان هستند.

فلسفه تعقل در آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 164 - 21

21 - لزوم انديشه و تفكر در آفرينش پديد ها براى رسيدن به توحيد و درك رحمانيت و رحيميت خداوند

إن فى خلق السموت و الأرض . .. لأيت لقوم يعقلون

گناه عدم تعقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 44 - 18

18- خداوند ، در

برخورد با گناه نينديشيدن درباره حقايق هستى _ چون تسبيح و حمد موجودات _ بردبارانه برخورد كرده و در صورت توبه ، از آن درمى گذرد .

لاتفقهون تسبيحهم إنه كان حليمًا غفورًا

تعليل {إنه كان حليماً غفوراً} دلالت مى كند بر اينكه {لاتفقهون تسبيحهم} (تفقّه نمى كنيد در تسبيح آنان) گناه داشته و شايسته برخورد و مجازات است اما چون خداوند حليم و غفور است، بردبارانه برخورد مى كند.

منابع تعقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 24 - 15

15 _ طبيعت ( نزول باران ، رويش گياهان و . . . ) از منابع تفكر و نشانه هاى ربوبيت خداوند است .

كماء أنزلن_ه من السماء فاختلط به نبات الأرض . .. كذلك نفصل الأيت لقوم يتفكرون

منشأ تعقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 151 - 16

16 _ خداوند ، منشأ پيدايش و شكل گيرى انديشه هاى مبتنى بر برهان

ما لم ينزّل به سلطاناً

با توجّه به اينكه ضمير فاعلى در {لم ينزّل} به {اللّه} برمى گردد، به دست مى آيد هر نوع برهانى، عطايى از جانب خداوند است و در نتيجه آنچه بر آن برهان اقامه شده نيز از جانب اوست. بنابراين انديشه هاى صحيح و برهانى از جانب خداوند به انسان افاضه مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 78 - 1

1 - دستگاه شنوايى ، بينايى و قوه تعقل در انسان ، جلوه هايى از تدبير و ربوبيت خداوند

و هو الذى أنشأ لكم السمع و الأبص_ر و

الأفئدة

{فواد} (جمع {أفئدة}) به معناى دل ( قوه ادراك و تعقل) است.

منشأ تعقل صحيح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 71 - 15

15 _ تفكر و بينش صحيح پرتويى از رحمت الهى

فعموا و صموا ثم تاب اللّه عليهم

در برداشت فوق توبه خداوند بر بنى اسرائيل به معناى گسترش رحمت الهى بر آنان گرفته شده است.

موانع تعقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 72 - 7

7- آلودگى به فحشا و انحرافات جنسى ، مايه مستى و سرگردانى و از دست دادن انديشه صحيح

و اتقوا الله و لاتخزون . .. لعمرك إنهم لفى سكرتهم يعمهون

برداشت فوق با توجه به اين حقيقت است كه گناه و جرم اصلى قوم لوط، عادت آنان به فحشا و انحرافات جنسى بود. بنابراين عاملى كه موجب سرمستى و سرگردانى آنان شد، همين گناه و جرم بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 44 - 2

2 _ هواپرستى ، مانع حق شنوى و خردورزى است .

من اتّخذ إل_هه هويه . .. أم تحسب أنّ أكثرهم يسمعون أو يعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 74 - 5

5 - پايبندى مطلق و بى دليل به سنت هاى ملّى و قومى ، مايه تخدير جامعه و سدّ راه خردورزى و مانع شناخت

قالوا بل وجدنا ءاباءنا كذلك يفعلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 77 - 1

1 - بت و بت پرستى ، دشمن

انديشه ، سعادت و تكامل انسان در ديدگاه حضرت ابراهيم ( ع )

فإنّهم عدوٌّ لى

ضمير {هم} در {فإنّهم} به {أصنام} بازمى گردد.

مؤمنان و تعقل در آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 112 - 6

6 _ مؤمنان راستين ، سيركنندگان در زمين براى شناخت نشانه هاى خدا و تعقل در آنها

السئحون

{سيح و سياحت} (مصدر السائحون) به معناى سير و سفر كردن است و توصيف مؤمنان به سائحون مى تواند ناظر به مطلب فوق باشد.

نشانه تعقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فيل - 105 - 3 - 4

4 - شكست دشمنان قوى پنجه و آشفته ساختن نقشه هاى آنان ، به وسيله پرندگانى كوچك و ضعيف ، نشانه قدرت خداوند و سزاوار تأمل و انديشه

ألم تر كيف فعل ربّك . .. ألم يجعل كيدهم فى تضليل . و أرسل عليهم طيرًا أبابيل

جمله {و أرسل عليهم. ..}، هجوم پرندگان را مصداق مطالبى قرار داده كه در آيات قبل آمده بود.

نشانه هاى تعقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 32 - 12

12 _ مفتون نشدن به دنيا و توجه كردن به آخرت و معاد، مقتضاى خرد و انديشه است.

و ما الحيوة الدنيا إلا لعب و لهو . .. أفلا تعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 24 - 17

17 _ برحذر بودن از دلبستگى به دنيا و فريفته نشدن به جلوه هاى ظاهرى آن ، نشانه اى است از تفكر و دورانديشى .

إنما مثل الحيوة

الدنيا . .. كذلك نفصل الأيت لقوم يتفكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 35 - 10

10 _ تبعيت بى چون و چرا از هدايت هاى الهى و سرپيچى از پيروى غير خدا ، داوريى است بخردانه و نشانه اى است از خردمندى .

أفمن يهدى إلى الحق أحق . .. أمن لايهدّى ... فما لكم كيف تحكمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 66 - 2

2 - اختصاص دادن پرستش به خداوند و دورى از عبادت غير او ، نشانه عقل و خردمندى است .

أفغير اللّه تأمرونّى أعبد أيّها الج_هلون . .. بل اللّه فاعبد

{فا} در {فاعبد} جزا براى شرط مقدر است و تقدير آن _ به قرينه مقابله با {أيّها الجاهلون} _ مى تواند چنين باشد: {إن كنت عاقلاً فاعبداللّه}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 10 - 5

5 - خداترسى و تقواپيشگى ، نشانه خردورزى است .

فاتّقوا اللّه ي_أُولى الألب_ب

نشانه هاى تعقل صحيح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 64 - 14

14 _ تصديق پيامبران و رسالت هاى آنان ، نشانه بصيرت و انديشه صحيح است .

كذبوا بايتنا إنهم كانوا قوماً عمين

نشانه هاى عدم تعقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 164 - 20

20 - شرك ورزى و دست نيافتن به توحيد ، نشانه انديشه نكردن و درك نكردن پيوند و هماهنگى در جهان آفرينش است .

إن فى خلق السموت و

الأرض . .. لأيت لقوم يعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 165 - 2

2 - غير خدا را همتا و شريك خدا پنداشتن ، نشانه انديشه نكردن در آيات الهى است .

لأيت لقوم يعقلون. و من الناس من يتخذ من دون اللّه أنداداً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 170 - 17

17 - شركورزى نشانه بى خردى است .

أو لو كان ءاباؤهم لايعقلون شيئاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 100 - 12

12 _ گرايش به ناپاكى ها و زشتى ها ، نشانه بى خردى و نادانى

لايستوى الخبيث و الطيب . .. فاتقوا اللّه ياولى الالبب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 24 - 10

10 _ دنيا سرايى است ناامن و آرميدن در آن و گردش بر مدار آن ، نشانه اى است از كوته نظرى .

إنما مثل الحيوة الدنيا . .. كذلك نفصل الأيت لقوم يتفكرون

غرض از تمثيل در آيه شريفه _ به قرينه آيه بعد (و اللّه يدعوا إلى دارالسلام . .. ) _ بيان اين حقيقت است كه: اين سرا، سرايى است كه در معرض انواع حوادث و رخدادهاى مرگبار است و انسان نبايد به چنين جايى بسنده كند و آن را وجهه همت خود قرار دهد. گفتنى است كه از ذيل آيه (لقوم يتفكرون) استفاده مى شود كه اهل دنيا مردمانى فاقد فكر و انديشه هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد -

13 - 4 - 12

12_ خارج پنداشتن تدبير امور هستى از اختيار خداوند ، نشانه جهل و كور فكرى است .

إن فى ذلك لأي_ت لقوم يعقلون

نشانه هاى عدم تعقل مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 46 - 8

8- گريزان بودن مشركان از توحيد ، نمونه اى است از عدم تأمل و تعمق آنان در آيات قرآن

و جعلنا على قلوبهم أكنّة أن يفقهوه . .. و إذا ذكرت ربّك فى القرءان وحده ولّوا عل

نعمت تعقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 23 - 3،5،7،8،9

3 - پيدايش بشر و نعمت هاى نهفته در وجود او ( قدرت شنوايى ، بينايى و تعقّل ) ، نشانه و جلوه قدرت خداى رحمان

الرحم_ن . .. هو الذى أنشاكم و جعل لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة

5 - قدرت شنوايى ، بينايى و تعقّل ، از نعمت هاى الهى و در خور شكر و سپاس

و جعل لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة قليلاً ما تشكرون

7 - استفاده بهينه نكردن كافران تكذيب گر از نعمت شنوايى ، بينايى و تعقّل

و جعل لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة قليلاً ما تشكرون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه شكر نكردن انسان ها در برابر نعمت ها، به معناى استفاده صحيح نكردن از آنها است.

8 - ناسپاسى بسيار انسان ها ، در برابر نعمت شنوايى ، بينايى و تعقّل

و جعل لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة

9 - كافران لجوج و دين گريز ، مردمى ناسپاس بوده و از نعمت شنوايى ، بينايى و

تعقّل بهره كافى نبرده اند .

و جعل لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة قليلاً ما تشكرون

نقش تعقل صحيح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 123 - 9

9- انديشه و مرام درست و بى انحراف ، ملاك ارزشمندى انسانهاست .

اتّبع ملّة إبرهيم حنيفًا و ما كان من المشركين

تعلم از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تعلم

آثار تعلم جادو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 41

41 - يهود در عين آگاهى به اينكه فراگيرى سحر موجب محروم شدن آنان از همه مواهب اخروى خواهد شد ، به آموزش آن پرداختند .

و لقد علموا لمن اشتريه ماله فى الأخرة من خلق

{خلاق} به معناى بهره وافر و نصيب نيكوست. نكره بودن كلمه {خلاق} به همراه {من} زايده، دلالت بر قلت دارد و ظاهر آن است كه ضمير در {علموا} به يهوديان بر مى گردد.

آثار تعلم جادوى زيانبار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 43

43 - يهوديان با آموزش سحر هاى زيان آور ، خويشتن را تباه و بهاى بدى را كسب كردند .

ماله فى الأخرة من خلق و لبئس ماشروا به أنفسهم

آداب تعلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 69 - 7

7- شكيبا بودن و اطاعت از معلم ، ادب و شرط تعلّم است .

و لا أعصى لك أمرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 70 - 6

6- شتاب زدگى در پرسش ، پيش از فرا رسيدن زمينه

آگاهى ، دور از ادب تعلّم است .

فلاتسئلنى عن شىء حتّى أُحدث لك

ارزش تعلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 1 - 7

7 - { دانش و سوادآموزى } و { دانش پژوه و دانش آموز } ، برخوردار از ارزش و جايگاه ويژه در پيشگاه خداوند

و القلم و ما يسطرون

ارزش تعلم حكمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 151 - 10

10 - زدودن آلودگى ها و ناپاكى ها از خويشتن ، فراگيرى قرآن و آموختن حكمت ، احكام و معارف دين ، داراى جايگاهى رفيع و ارزشمند

كما أرسلنا فيكم رسولا . .. و يعلمكم الكتب و الحكمة

ارزش تعلم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 151 - 10

10 - زدودن آلودگى ها و ناپاكى ها از خويشتن ، فراگيرى قرآن و آموختن حكمت ، احكام و معارف دين ، داراى جايگاهى رفيع و ارزشمند

كما أرسلنا فيكم رسولا . .. و يعلمكم الكتب و الحكمة

ارزش تعلم قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 151 - 10

10 - زدودن آلودگى ها و ناپاكى ها از خويشتن ، فراگيرى قرآن و آموختن حكمت ، احكام و معارف دين ، داراى جايگاهى رفيع و ارزشمند

كما أرسلنا فيكم رسولا . .. و يعلمكم الكتب و الحكمة

اهميت تعلم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 6 - 10

10 _ جهل و ناآگاهى مشركان ، فلسفه

دستور خدا به پيامبر ( ص ) مبنى بر به حضور پذيرفتن آنان و ابلاغ پيام وحى به آنان

و إن أحد من المشركين استجارك فأجره . .. ذلك بأنهم قوم لايعلمون

اهميت تعلم عربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 2 - 7

7_ دانستن زبان عرب ، شرط درك و فهم معارف و حقايق قرآن

إنا أنزلن_ه قرء نًا عربيًّا لعلكم تعقلون

تشويق به تعلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 1 - 5

5 - تشويق خداوند ، به سوادآموزى و كسب علم و معرفت

و القلم و ما يسطرون

تعلم از انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 42 - 12

12- برخورد ها و احتجاجات پيامبران ، شايان تأمل و منبعى براى اتخاذ شيوه ارشاد مردم است .

إذ قال لأبيه ي_أبت لِمَ تعبد ما لايسمع

تعلم از خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 66 - 2

2- هدف موسى از همراه شدن با خضر ، بهرهورى از علم رشدآفرين وى بود .

هل أتّبعك على أن تعلّمن ممّا علّمت رشدًا

{رشداً} اگر مفعولٌ له باشد، مفاد آيه اين است كه: {پيروى من، به منظور رشد يافتن است} كه اگر مفعولٌ به باشد، مراد اين است كه: {تو را پيروى مى كنم بر اين اساس كه آنچه را رشد است، به من بياموزى. }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 78 - 7

7- علمى كه موسى ( ع )

در پى آموختن آن از خضر ( ع ) بود ، علم تأويل و تحليل حوادث و شناخت حقايق پشت پرده رخداد ها بود .

هل أتّبعك على أن تعلّمن ممّا علّمت . .. سأنبّئك بتأويل ما لم تستطع عليه صبرًا

تعلم از ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 38

38 - فرشتگان مى توانند با حضور در ميان مردم ، آنان را آموزش دهند .

و ما يعلمان من أحد حتى يقولا . .. فيتعلمون منهما ... و يتعلمون ما يضرهم

تعلم جادو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 36،40

36 - جواز فراگيرى و به كارگيرى علم سحر در جهت منافع مردم

يتعلمون مايضرهم و لاينفعهم

40 - كسانى كه علم سحر را براى سوء استفاده و ضرر رسانى فراگيرند ، از مواهب آخرت محروم خواهند شد .

و لقد علموا لمن اشتريه ماله فى الأخرة من خلق

ضمير مفعولى در {اشتراه} به {ما يضرهم و لاينفعهم} - كه مراد آن سحرهاى زيان آور است - بر مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 71 - 9،12

9 - فراگرفتن سِحر از موسى ( ع ) و هم دستى با او در توطئه عليه فرعون ، از اتهامات فرعون به ساحران مؤمن بود .

إنّه لكبيركم الذى علّمكم السحر

12 - سِحر ، از علوم قابل تعليم و يادگيرى

علّمكم السحر

تعلم حرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 34،35

34 - رساندن زيان به مردم

با اعمال سحر و نيز آموختن آن به انگيزه مفسده جويى ، حرام و گناهى در حد كفر است .

فلا تكفر فيتعلمون منهما ما يفرقون به بين المرء و زوجه . .. و يتعلمون مايضرهم و ل

35 - حرمت فراگيرى علوم زيانبار و بى فايده

و يتعلمون مايضرهم و لاينفعهم

تعلم علم زيانبار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 35

35 - حرمت فراگيرى علوم زيانبار و بى فايده

و يتعلمون مايضرهم و لاينفعهم

تعلم كتب آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 159 - 3

3 - همه مردم ، مخاطبان كتب آسمانى و موظف به فراگيرى معارف و احكام آن هستند .

من بعد ما بينه للناس

تعلم كشتيرانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 32 - 15

15- خداوند ، مشوّق آدمى به فراگيرى كشتى رانى و دريانوردى و استفاده بهينه از دريا ها و رودها

و سخ_ّر لكم الفلك لتجرى فى البحر بأمره و سخ_ّر لكم الأنه_ر

معنا و مفهوم تسخير دريا و كشتى براى انسان، فراهم بودن استعدادها و زمينه هاى لازم براى بهره گيرى است كه انسان بايد از اين استعدادها و زمينه ها با تلاش و كوشش علمى و . .. خود استفاده كند.

تعلم محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 34 - 1

1 _ آموزش بحث و احتجاج با مشركان به پيامبر ( ص ) از جانب خداوند

قل هل من شركائكم . .. قل اللّه يبدؤا الخلق

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 35 - 1

1 _ آموزش بحث و احتجاج با مشركان به پيامبر ( ص ) از سوى خداوند

قل هل من شركائكم من يهدى إلى الحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 38 - 2

2 _ آموزش بحث و احتجاج با مشركان به پيامبر ( ص ) از سوى خداوند

أم يقولون افتريه قل فأتوا بسورة مثله

تعلم موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 69 - 1،5

1- موسى ( ع ) به شكيبا بودن در برابر كار هاى خضر و چيزهايى كه از او فرا مى گيرد ، متعهّد گرديد .

قال ستجدنى إن شاء اللّه صابرًا و لا أعصى لك أمرًا

جمله {ستجدنى. ..} (تو مرا صابر خواهى يافت) حاكى از اين است كه موسى(ع) صبرى را نويد مى داد كه آثارش مشهود باشد. اين تعبير، در مقايسه با {سأصبر} و نظاير آن، تأكيد بيشترى دارد.

5- موسى ( ع ) داراى اشتياق فراوان به فراگيرى علوم خضر بود .

قال ستجدنى إن شاء اللّه صابرًا و لا أعصى لك أمرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 73 - 8

8- مفارقت از خضر ( ع ) و بازماندن از يادگيرى علوم او ، براى حضرت موسى ( ع ) امرى دشوار بود .

لاتؤاخذنى بما نسيت و لاترهقنى من أمرى عسرًا

مقصود از {أمر} در {من أمرى} همان متابعت خضر(ع) و فراگيرى دانش از او است. بنابراين، مفاد اين قسمت آيه، آن است كه با لغو

رخصت همراهى، مرا در مورد كار و هدف ام به زحمت و سختى مينداز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 82 - 21

21- موسى ( ع ) ، سرانجام ، به اسرار كار هاى شگفت خضر آگاه شد و توجيه و تأويل برخى حوادث را از او آموخت .

ذلك تأويل ما لم تسطع عليه صبرًا

{لم تسطع} در اصل {لم تستطع} بوده و حرف {تاء} براى تخفيف حذف شده است.

تعلم يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 6 - 22

22_ حكيمانه بودن افعال خدا و آگاهى او به ويژگى هاى يوسف ( ع ) ، موجب شد تا او را برگزيند و تعبير رؤيا و تحليل حوادث را به آن حضرت بياموزد .

يجتبيك ربك . .. إن ربك عليم حكيم

تهمت تعلم به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 103 - 2،3

2- كافران و مشركان ، قرآن را در ميان مردم خود ، آموزه هاى فرد عجمى به پيامبر ( ص ) معرفى مى كردند .

و لقد نعلم أنهم يقولون إنما يعلّمه بشر . .. أعجمىّ

عجمى دانستن قرآن، از پاسخ خداوند كه فرمود: {لسان الذى يلحدون إليه أعجمىّ . ..} به دست مى آيد.

3- آموختن قرآن از بشر ، يكى از تهمت هاى كافران و مشركان به پيامبراسلام ( ص ) بود .

و لقد نعلم أنهم يقولون إنما يعلّمه بشر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 14 - 2

2- اتهام مشركان مكه

به پيامبر ( ص ) ، درباره الهى نبودن سخنان آن حضرت و دريافت و آموزش مطالب از ديگران

و قالوا معلّم

دعوت به تعلم قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 28 - 5

5 - آموختن تعاليم قرآن و پايدارى بر عمل به آن ، دعوت خداوند از همه انسان ها است .

إن هو إلاّ ذكر للع_لمين . لمن شاء منكم أن يستقيم

مخاطبان در {منكم} گرچه همان كسانى اند كه {أين تذهبون} خطاب به آنان بود; ولى به قرينه {للعالمين} اين رهنمود براى عموم مردم است.

ذكر منشأ تعلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 4 - 5

5 - توجه به وابستگى تمام آموخته ها به خداوند ، مايه اطمينان پيامبر ( ص ) به توانايى بر عمل به وظيفه دريافت و قرائت قرآن

اقرأ . .. الذى علّم بالقلم

با توجّه به {امّى} و بى سواد بودن پيامبر(ص) تا زمان بعثت، خداوند پس از فرمان دادن آن حضرت به قراءت، خود را معلم تمام اهل قلم معرفى كرده است تا آن حضرت را به امدادهاى خويش اميدوار سازد.

روش تعلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 31 - 10

10 _ مشاهده و بررسى شيوه زيست حيوانات ، روشى براى اندوختن تجربيات كارآمد در زندگى انسان

يبحث فى الارض ليريه كيف يورى سوءة اخيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 67 - 7

7- معلّم و مربّى ، بايد كشش و استعداد و تحمّل افراد را در

نظر داشته باشد و دشوارى هاى دانش آموختن را به نوآموزان گوشزد كند .

إنّك لن تستطيع معى صبرًا

حضرت خضر(ع) قبل از آن كه موسى(ع) را به همراهى خود بپذيرد، مشكلات مسير را براى او يادآورى، و نيز بر تحمّل نداشتن او تأكيد مى كند. از اين آيه مى توان به پيامى براى اهل دانش دست يافت و آن برآورد تحمّل متعلم و نيز گوشزد كردن دشوارى هاى مسير است.

زمينه تعلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 78 - 7

7- حس و تجربه ( شنيدن و ديدن ) ، زمينه شكوفايى ادراك و دانش هاى بشر *

و جعل لكم السمع و الأبص_ر و الأفئدة

اين برداشت بدان احتمال است كه تقدم {السمع و الأبصار} بر {الأفئدة} اشاره به مطلب مذكور داشته باشد.

زمينه تعلم از خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 66 - 8

8- دريافت آموخته هاى خضر ، در ديدگاه موسى ، وابسته به پيروى از آن حضرت بود .

هل أتّبعك على أن تعلّمن

شرايط تعلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 69 - 7

7- شكيبا بودن و اطاعت از معلم ، ادب و شرط تعلّم است .

و لا أعصى لك أمرًا

شرايط تعلم از خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 67 - 5

5- دستيابى به گوشه اى از دانش خضر و بندگان خاص خداوند ، نيازمند صبر و تحمّل فراوان است .

قال إنّك لن تستطيع معى صبرًا

هشدار خضر به موسى(ع)

در حقيقت، بيان اين نكته نيز هست كه براى همراه شدن با خضر و كسب معارف از او، صبر پولادين مورد نياز است.

شرايط تعلم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 66 - 10

10- پيمودن راه تكامل و رسيدن به معارف ويژه الهى ، نيازمند معلم و راهنما است .

هل أتّبعك على أن تعلّمن ممّا علّمت رشدًا

اين كه موسى(ع) خود را براى رسيدن به رشد، به تبعيت از خضر(ع) ناگزير مى بيند و براى ملاقات با وى، سفر و مشقت هاى آن را تحمّل مى كند، نشان احساس نياز او به راهنما است.

صبر در تعلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 69 - 7

7- شكيبا بودن و اطاعت از معلم ، ادب و شرط تعلّم است .

و لا أعصى لك أمرًا

علاقه به تعلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 69 - 5

5- موسى ( ع ) داراى اشتياق فراوان به فراگيرى علوم خضر بود .

قال ستجدنى إن شاء اللّه صابرًا و لا أعصى لك أمرًا

فلسفه تعلم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 122 - 12

12 _ كسب معارف دينى ، مقدمه اى براى انذار و هدايت جامعه است .

ليتفقهوا فى الدين و لينذروا قومهم إذا رجعوا إليهم

ماروت و تعلم جادوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 16

16 - هاروت و ماروت ، علم سحر را از ناحيه

خداوند دريافت مى كردند . *

و ما أنزل على الملكين ببابل هروت و مروت

منشأ تعلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 29 - 1

1 - تصميم انسان به آموختن و پيمودن راه راست ، در گرو اراده و خواست خداوند است .

و ما تشاءون إلاّ أن يشاء اللّه

مفعول محذوف {و ما تشاءون} _ به قرينه آيه قبل _ تعبيرى نظير {أن تستقيموا} است.

وقت محروميت از تعلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 21

21- قواى جسمى و عقلى در مرحله نهايى پيرى ، به درجه اى كاهش مى يابد كه انسان از فراگيرى محروم مى ماند و تمامى دانسته هاى پيشين خود را از دست مى دهد .

منكم من يردّ إلى أرذل العمر لكيلا يعلم من بعد علم شيئًا

هاروت و تعلم جادوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 16

16 - هاروت و ماروت ، علم سحر را از ناحيه خداوند دريافت مى كردند . *

و ما أنزل على الملكين ببابل هروت و مروت

يهود و تعلم جادو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 41،43

41 - يهود در عين آگاهى به اينكه فراگيرى سحر موجب محروم شدن آنان از همه مواهب اخروى خواهد شد ، به آموزش آن پرداختند .

و لقد علموا لمن اشتريه ماله فى الأخرة من خلق

{خلاق} به معناى بهره وافر و نصيب نيكوست. نكره بودن كلمه {خلاق} به همراه {من} زايده، دلالت بر

قلت دارد و ظاهر آن است كه ضمير در {علموا} به يهوديان بر مى گردد.

43 - يهوديان با آموزش سحر هاى زيان آور ، خويشتن را تباه و بهاى بدى را كسب كردند .

ماله فى الأخرة من خلق و لبئس ماشروا به أنفسهم

تعليم

{تعليم}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 164 - 7،11

7 _ تلاوت آيات الهى ، تزكيه نفوس و تعليم كتاب و حكمت ، سرلوحه برنامه ها و مسؤوليت هاى پيامبر ( ص )

اذا بعث فيهم رسولا . .. يتلوا عليهم ءايته و يزكّيهم و يعلّمهم الكتب و الحكمة

11 _ پاكسازى جان ها و آموزش تعاليم دين ، دو مرحله از هدايت انسانها

يزكّيهم و يعلّمهم الكتب و الحكمة و ان كانوا من قبل لفى ضلال مبين

هدايت انسانها، كه مفهوم جمله {و ان كانوا . .. } دلالت بر آن دارد، بيانگر هدف كلّى بعثت است. بنابراين تلاوت و تزكيه و تعليم مى تواند مراحلى براى تحقق اين هدف، يعنى هدايت انسانها باشد.

آثار تعليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 129 - 8

8 - رسيدن امت ها به مقام تسليم در گرو بعثت پيامبران ; آموزش كتاب آسمانى و معارف و احكام دينى و پاك شدن از آلودگيهاست .

من ذريتنا أمة مسلمة لك . .. ربنا وابعث فيهم رسولا منهم يتلوا ... يزكّيهم

به نظر مى رسد درخواست ابراهيم (ع) و اسماعيل(ع) براى بعثت پيامبرى از ميان ذريه آنها درپى درخواست تشكيل {امت مسلمه} بدين جهت باشد كه: بعثت و هدفهاى آن، از ضروريات بنيادى

براى تشكيل {امت مسلمه} است.

آثار تعليم زبان عربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 3 - 10

10 - فهم تفصيلى و روشن آيات قرآن ، نيازمند آشنايى با زبان عربى و ظرافت هاى آن

كت_ب . .. عربيًا لقوم يعلمون

برخى از مفسران فعل {يعلمون} را در آيه شريفه را، به منزله فعل لازم مى دانند و لذا مفعولى براى آن نمى گيرند. بر اين اساس {لقوم يعلمون}; يعنى، براى مردمى كه دانا هستند. برخى ديگر بر آنند كه {يعلمون} متعدى است و مفعول آن به قرينه {عربيّاً} زبان و لغت عربى است; يعنى، {يعلمون هذه اللغة و اللسان}. برداشت بالا با توجه به مبناى دوم است.

آثار تعليم كتاب آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 129 - 8

8 - رسيدن امت ها به مقام تسليم در گرو بعثت پيامبران ; آموزش كتاب آسمانى و معارف و احكام دينى و پاك شدن از آلودگيهاست .

من ذريتنا أمة مسلمة لك . .. ربنا وابعث فيهم رسولا منهم يتلوا ... يزكّيهم

به نظر مى رسد درخواست ابراهيم (ع) و اسماعيل(ع) براى بعثت پيامبرى از ميان ذريه آنها درپى درخواست تشكيل {امت مسلمه} بدين جهت باشد كه: بعثت و هدفهاى آن، از ضروريات بنيادى براى تشكيل {امت مسلمه} است.

آداب تعليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 21،22

21 - تعليم دهندگان علوم غريبه ، بايد ضرر هاى آن علوم را به متعلمان گوشزد كرده و آنان را از سوء استفاده بر حذر دارند

.

و ما يعلمان من أحد حتى يقولا إنما نحن فتنة فلاتكفر

22 - ضرورت تلاش براى ايجاد تعهد در متعلمان به هنگام آموزش علوم به آنان

و ما يعلمان من أحد حتى يقولا إنما نحن فتنة فلاتكفر

ابزار تعليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 4 - 2

2 - قلم ، وسيله اى كارآمد در آموزش

الذى علّم بالقلم

ارزش تعليم حكمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 129 - 9

9 - آموزش كتاب آسمانى ; يادگيرى حكمت ، احكام و معارف الهى و زدودن آلودگى ها و ناپاكى ها از خويشتن ، داراى جايگاهى رفيع و ارجمند در ديدگاه پيامبران الهى

ربنا وابعث فيهم رسولا منهم يتلوا . .. يزكّيهم

ارزش تعليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 129 - 9

9 - آموزش كتاب آسمانى ; يادگيرى حكمت ، احكام و معارف الهى و زدودن آلودگى ها و ناپاكى ها از خويشتن ، داراى جايگاهى رفيع و ارجمند در ديدگاه پيامبران الهى

ربنا وابعث فيهم رسولا منهم يتلوا . .. يزكّيهم

ارزش تعليم قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 2 - 3

3 - تعليم قرآن ، نعمت و ارزشى فراتر از اصل خلقت انسان و نعمت هاى ديگر

علّم القرءان . خلق الإنس_ن

سوره {الرحمان}، حاوى بيان انواع نعمت هايى است كه خداوند به انسان عطا كرده است. از اين كه مسأله تعليم قرآن، سرآغاز همه نعمت ها و حتى آفرينش انسان قرار گرفته، مطلب بالا استفاده

مى شود.

ارزش تعليم كتاب آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 129 - 9

9 - آموزش كتاب آسمانى ; يادگيرى حكمت ، احكام و معارف الهى و زدودن آلودگى ها و ناپاكى ها از خويشتن ، داراى جايگاهى رفيع و ارجمند در ديدگاه پيامبران الهى

ربنا وابعث فيهم رسولا منهم يتلوا . .. يزكّيهم

الگو در تعليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 102 - 9

9 _ ارائه نمونه هاى عينى از روش هاى قرآن براى تبيين معارف و حقايق

لاتسئلوا . .. قد سألها قوم من قبلكم ثم اصبحوا بها كفرين

اهميت تعليم اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 6 - 2،7

2 _ لزوم پذيرش پناهندگى كفار محاربى كه به منظور آشنايى با معارف اسلام ، درخواست پناهندگى مى كنند .

و إن أحد من المشركين استجارك فأجره حتى يسمع كلم اللّه

7 _ تضمين امنيت كفار محاربى كه به منظور آشنايى با اسلام و معارف آن ، پناهنده شوند و بازگرداندن آنان به مراكز امنشان _ پس از دريافت معارف _ لازم است .

و إن أحد من المشركين استجارك . .. ثم أبلغه مأمنه

اهميت تعليم انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 151 - 7،8

7 - تلاوت آيات الهى بر مردم و پاكسازى آنان از آلودگى ها ( شرك و . . . ) از وظايف پيامبر ( ص ) و از اهداف رسالت اوست .

يتلوا عليكم ءايتنا و يزكيكم

8 -

تعليم حقايق و معارف قرآن و آموزش حكمت به مردم ، از وظايف پيامبر ( ص ) و از هدف هاى رسالت اوست .

و يعلمكم الكتب و الحكمة

اهميت تعليم تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 63 - 1،7

1 - خداوند ، براى فراگيرى تورات و عمل به دستورات آن از بنى اسرائيل پيمان گرفت .

و إذ أخذنا ميثقكم . .. خذوا ما ءاتينكم

{ميثاق} به معناى پيمان مؤكد است و جمله {خذوا . ..} بيانگر مورد پيمان مى باشد. گرفتن كتابهاى آسمانى (خذوا ما آتيناكم) به اين معناست كه: پذيرفته شوند و به احكام آنها عمل گردد.

7 - خداوند ، بنى اسرائيل را به فراگيرى احكام و معارف تورات و همواره به يادداشتن آن فراخواند .

و اذكروا ما فيه

{ذكر} به دانشى گفته مى شود كه انسان آن را به خاطر داشته و فراموش نكرده باشد. بنابراين {اذكروا ما فيه}; يعنى، محتواى تورات را فرا گيريد و آن را همواره به خاطر داشته باشيد.

اهميت تعليم حكمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 3 - 7

7 - هدف بعثت پيامبر ( ص ) تعليم كتاب و حكمت به همه انسان هاى عصر خود و نسل هاى بعد است .

و يعلّمهم الكت_ب . .. و ءاخرين منهم

اهميت تعليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 8 - 3

3 - معارف دين ، سزاوار جستوجو و تلاش در راه فراگيرى آن از محضر عالمان

من جاءك يسعى

اهميت تعليم قرآن

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 2 - 6

6 - تلاوت آيات الهى ، تزكيه نفوس و تعليم كتاب و حكمت ، اصول و محور هاى برنامه رسالت پيامبر ( ص ) در هدايت خلق

يتلوا عليهم ءاي_ته و يزكّيهم و يعلّمهم الكت_ب و الحكمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 12 - 2

2 - آشنايى با معارف قرآن ، امرى ضرورى و مورد ترغيب از سوى خداوند

فمن شاء ذكره

اهميت تعليم كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 2 - 6

6 - تلاوت آيات الهى ، تزكيه نفوس و تعليم كتاب و حكمت ، اصول و محور هاى برنامه رسالت پيامبر ( ص ) در هدايت خلق

يتلوا عليهم ءاي_ته و يزكّيهم و يعلّمهم الكت_ب و الحكمة

پرسش در تعليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 71 - 7

7 _ برانگيختن داورى وجدان از طريق طرح پرسش، از روشهاى تبليغى قرآن

قل أندعوا من دون الله ما لا ينفعنا

تشويق به تعليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 1 - 8

8 - مبارزه با بى سوادى و ترغيب به دانش آموزى و نوشتن و خواندن ، داراى اولويت نخست در برنامه هدايتى و تربيتى جامعه اسلامى

و القلم و ما يسطرون

برداشت ياد شده، با توجه به اين حقيقت است كه اين آيه، در دوره نخستين بعثت در مكه نازل شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 -

ضحى - 93 - 10 - 6

6 - خداوند ، با بيان هدايت هاى خويش به پيامبر ( ص ) و رهانيدن آن حضرت از ناآگاهى ها ، او را به آموختن دانسته هاى خود به جويندگان آن تشويق كرد .

و وجدك ضالاًّ فهدى . .. و أمّا السائل فلاتنهر

تشويق به تعليم قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 12 - 2

2 - آشنايى با معارف قرآن ، امرى ضرورى و مورد ترغيب از سوى خداوند

فمن شاء ذكره

تعليم آداب معاشرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 58 - 1

1 - پدر و مادر ، وظيفه دارند كه آداب و چگونگى ورود به اتاق و محل استراحت خود را به فرزندان نابالغ خويش بياموزند .

ي_أيّها الذين ءامنوا ليستئذنكم الذين ملكت أيم_نكم و الذين لم يبلغوا الحلم منكم ث

فعل امر {ليستئذنكم} هر چند در ظاهر متوجه بردگان و فرزندان نابالغ است; ولى به قرينه اين كه خطاب {يأيّها الذين آمنوا} متوجه پدران و مادران مؤمن است و نيز چون فرزندان نابالغ مكلف نيستند تا بشود به آنان امر و نهى كرد، از اين رو اين امر متوجه اولياى فرزندان خواهد بود كه آنان بايد محتواى اين دستور را به فرزندان خويش بياموزند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 19 - 9

9 - آموزش اخلاق و آداب معاشرت ، از وظايف پدر درباره فرزند خويش است .

ي_بنىّ . .. و لاتصعّر خدّك للناس ... و اغضض من صوتك

تعليم ادب در جاهليت

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 5 - 4

4 - تعليم ادب از سوى خداوند ، به اعراب در معاشرت با پيامبر ( ص )

لاتقدّموا . .. لاترفعوا ... و لا تجهروا له ... إنّ الذين يغضّون ... و لو أنّهم ص

تعليم استعاذه به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 1 - 5

5 - خداوند ، آموزنده الفاظ استعاذه به پيامبر ( ص )

قل

تعليم اسما به آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 31 - 1،5،10،11

1 - خداوند آدم ( ع ) را با استعداد فراگيرى دانشهايى ويژه آفريد و تمامى حقايق و اسامى آنها را به وى آموخت .

و علّم ءادم الأسماء كلها

جمله {علّم آدم} عطف بر جمله اى مقدر است كه به خاطر وضوحش در كلام آورده نشده است. آن جمله به قرينه {إنى جاعل ...} مى تواند اين گونه باشد: فخلق آدم جديراً للخلافة و ...

5 - حقايق تعليم داده شده به آدم ( ع ) درباره موجوداتى ذى شعور و عاقل بوده است .

و علّم ءادم الأسماء كلها ثم عرضهم على الملئكة

ضمير {هم} معمولا براى موجودات ذى شعور و عاقل به كار مى رود. بنابراين ارجاع ضمير {هم} به {الاسماء} مى تواند، گوياى برداشت فوق باشد.

10 _ { عن ابى العباس : عن ابى عبداللّه ( ع ) سألته عن قول اللّه { و علّم آدم الأسماء كلها } ماذا علمه ؟ قال : الأرضين و الجبال و الشعاب و الأودية ثم نظر إلى

بساط تحته فقال : و هذا البساط مما علّمه ;

ابوالعباس گويد: درباره سخن خداوند {و تعليم داد خداوند به آدم تمامى اسامى را} از امام صادق سؤال كردم: چه چيز را خداوند به آدم تعليم داد؟ آن حضرت فرمود: زمينها، كوهها، دره ها و بيابانها بود. سپس امام نگاهى به فرش زير پا انداخت و فرمود: اسم اين فرش را نيز از اسامى تعليمى به آدم(ع) بود}.

11 _ امام صادق ( ع ) فرمود : { إن اللّه تبارك و تعالى علّم آدم ( ع ) اسماء حجج اللّه كل ها ثم عرضهم - و هم أرواح - على الملائكة فقال { أنبئونى بأسماء هؤلاء ان كنتم صادقين } بأنكم أحق بالخلافة فى الأرض لتسبيحكم و تقدسيكم من آدم ( ع ) ;

خداوند تبارك و تعالى به آدم(ع) اسامى تمامى حجتهاى خود را آموخت; سپس روح آنان را بر ملائكه عرضه داشت و فرمود: مرا از اسامى آنان آگاه نماييد اگر راست مى گوييد كه شما به خلافت در زمين به خاطر تسبيح و تقديستان از آدم سزاوارتريد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 33 - 1،14

1 - خداوند به آدم ( ع ) فرمان داد تا نام هر يك از حقايق هستى را براى فرشتگان بازگو كند .

قال يأدم أنبئهم بأسمائهم

14 - از امام صادق ( ع ) روايت شده كه : { إن اللّه تبارك و تعالى علّم آدم أسماء حجج اللّه كل ها . . . فقال : . . . { أنبئهم بأسمائهم فلمّا أنبأهم بأسمائهم } وقفوا على عظيم منزلتهم عنداللّه تعالى

فعلموا أنهم أحق بأن يكونوا خلفاء اللّه فى أرضه و حججه على بريته و قال لهم : { ألم أقل لكم إنى أعلم غيب السماوات و الأرض و أعلم ما تبدون و ما كنتم تكتمون } . . . ;

خداوند تبارك و تعالى اسامى تمام حجتهاى خود را به آدم آموخت، پس ]خطاب به آدم[ فرمود: ملائكه را از اسامى آنان آگاه نما و چون آنان را از اسامى آگاه ساخت ملائكه به جايگاه بزرگ آنان در نزد خداوند واقف شدند و دانستند كه آنان براى خلافت خدا در زمين و حجت بر مردمان سزاوارترند. و خداوند به ملائكه فرمود: {آيا به شما نگفتم من غيب آسمانها و زمين را مى دانم و نيز مى دانم آنچه شما آن را آشكار مى كنيد و آنچه آن را پنهان مى داشتيد} ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 34 - 1

1 - خداوند پس از تعليم حقايق هستى به آدم ( ع ) و اثبات لياقت وى براى خلافت ، از فرشتگان خواست تا بر او سجده كنند .

و علّم ءادم الأسماء كلها . .. و إذ قلنا للملئكة اسجدوا لأدم

تعليم اسما به ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 33 - 10

10 - اثبات برترى آدم ( ع ) بر فرشتگان و تفهيم فضيلت او بر ايشان ، از هدف هاى فرمان خدا به آدم ( ع ) ( تعليم اسما به فرشتگان )

قال يأدم أنبئهم بأسمائهم

به قرينه آيه بعد مى توان گفت: از اهداف فرمان خداوند به

آدم(ع) - مبنى بر تعليم اسما به فرشتگان - اثبات برترى او بر آنها بوده است.

تعليم انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 151 - 9،12

9 - آموزش علوم و حقايقى كه بشر از دستيابى به آنها ناتوان است ، از اهداف و برنامه هاى پيامبر ( ص ) مى باشد .

و يعلمكم ما لم تكونوا تعلمون

12 - پيامبر ( ص ) علاوه بر معالم دينى و معارف الهى ، علوم ديگرى را نيز به مردم آموزش داد . *

و يعلمكم ما لم تكونوا تعلمون

ب) علومى غير از آنها كه جمله {يعلمكم ما لم تكونوا تعلمون} رساننده آن است.

تعليم اوامر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 16 - 6

6 - لزوم شناخت و فراگيرى رهنمود هاى الهى

و اسمعوا

برداشت ياد شده، براساس اين احتمال است كه مقصود از {اسمعوا}، گوش فرادادن به كلام الهى براى درك و شناخت آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 6 - 15

15 - { أبى بصير قال : سألت أباعبداللّه ( ع ) عن قول اللّه : { قوا أنفسكم و أهليكم ناراً وقودها الناس و الحجارة } قلت : ه_ذه نفسى أقيها فكيف أقى أهلى ؟ قال : تأمرهم بما أمرهم اللّه و تنهاهم عمّا نهاهم اللّه عنه فإن أطاعوك كنتَ قد وقيتَهم و إن عصوك فكنتَ قد قضيتَ ما عليك ;

ابى بص47ير گويد: از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند: {قوا أنفسكم و أهليكم ناراً. ..} سؤال كردم و گفتم:

نفس خود را از آتش حفظ مى كنم; چگونه خانواده خود را حفظ كنم؟ فرمود: آنان را به آنچه خداوند امر فرموده، امر كن و از آنچه خدا نهى فرموده، نهى كن. پس اگر از تو پيروى كردند، تو آنان را حفظ نموده اى و اگر نافرمانى كردند، تو تكليف خود را انجام داده اى}.

تعليم بدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 10 - 1

1 - خداوند ، راه هاى نيك و بد را به انسان ها شناسانده است .

و هدين_ه النجدين

{نَجْد} به معناى راه آشكارى است كه در ارتفاع باشد. (قاموس)

تعليم به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 26 - 1

1 _ تعليم نيايش و ستايش از جانب پروردگار به پيامبر ( ص )

قل اللّهم مالك الملك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 97 - 1

1 - استعاذه ( پناه بردن ) به خدا از وسوسه هاى شيطان ، از رهنمود هاى الهى به پيامبر ( ص )

و قل ربّ أعوذ بك من همزت الشي_طين

{عوذ} (مصدر {أعوذ}) به معناى پناه بردن و {همزة} (مفرد {همزات}) به معناى وسوسه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 98 - 1

1 - استعاذه ( پناه بردن ) به خدا از روى آوردن و حضور شياطين ، دعاى تعليمى از سوى خدا به پيامبر ( ص )

و قل أعوذ بك من همزت الشي_طين . و أعوذ بك ربّ أن يحضرون

تعليم تعاليم

دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 98 - 11

11 _ لزوم هجرت براى فراگيرى معارف دينى و احكام الهى

الّا المستضعفين . .. و لا يهتدون سبيلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 17

17 _ خداوند آموزگار مسيح در فراگيرى علوم ، معارف دين و كتب آسمانى

و اذ علمتك الكتب و الحكمة و التورية و الانجيل

تعليم تعبير رؤيا به يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 7

7_ پيروى يوسف ( ع ) از آيين ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، موجب عنايت خدا به وى و آموزش علم غيب و دانش تعبير رؤيا به او شد .

ذلكما مما علمنى ربى إنى تركت . .. واتبعت ملّة ءاباءِى

جمله {اتبعت . ..} عطف بر {تركت} در آيه قبل است. بنابراين دلالت مى كند كه: پيروى از آيين ابراهيم نيز در بهره مند شدن يوسف(ع) از علوم الهى ، نقش داشته است.

تعليم توبه به آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 37 - 2،3،7

2 - خداوند كلمات پر ارزشى را به آدم ( ع ) تلقين كرد تا با توسل به آنها ، در پيشگاه خداوند توبه كند .

فتلقى ءادم من ربه كلمت

{تلقى} (مصدر تلقى) به معناى: گرفتن و دريافت كردن است و معناى جمله {فتلقى . ..} چنين مى شود: آدم(ع) از جانب خداوند كلماتى را دريافت كرد. نكره آوردن {كلمات} دلالت بر عظمت و ارجمندى

آن كلمات دارد.

3 - توبه آدم ( ع ) و دريافت كلمات از ناحيه خداوند ، پس از استقرارش در زمين بود . *

و لكم فى الأرض مستقر . .. فتلقى ءادم من ربه كلمت

برداشت فوق با عنايت به حرف {فاء} در {فتلقى . ..} - كه براى ترتيب است - استفاده مى شود.

7 - تلقين كلمات به آدم ( ع ) ( تعليم چگونه توبه كردن و به درگاه خدا نياز بردن ) جلوه اى از رحمت خداوند بر او بود .

فتلقى ءادم من ربه كلمت . .. إنه هو التواب الرحيم

در برداشت فوق، {الرحيم} در ارتباط با جمله {فتلقى . ..} معنا شده است و مقتضاى آن اين است كه: رحيميت خداوند موجب شد كه كلمات رابه آدم(ع) آموزش دهد.

تعليم توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 17

17_ بعثت پيامبران براى آموزش توحيد و نفى شرك ، از تفضّلات الهى بر مردم است .

ما كان لنا أن نشرك . .. ذلك من فضل الله ... على الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 67 - 1

1_ يعقوب ( ع ) در آستانه سفر فرزندانش به مصر ، آنان را با معارفى الهى آشنا ساخت و حقايقى از توحيد را به آنان تذكر و تعليم داد .

قال ي_بنىّ لاتدخلوا . .. و عليه فليتوكل المتوكلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اخلاص - 112 - 1 - 2

2 - پيامبر ( ص ) ، مأمور آموختن توحيد به مردم

قل هو اللّه

أحد

تعليم توحيد به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اخلاص - 112 - 1 - 1

1 - خداوند ، آموزنده توحيد به پيامبر ( ص )

قل هو اللّه أحد

تعليم جادو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 3،9،11،15،52

3 - شياطين علومى از سحر را بر مردم عصر سليمان تلاوت كرده و به آنها جادوگرى مى آموختند .

ما تتلوا الشيطين على ملك سليمن . .. يعلمون الناس السحر

فعل {تتلوا} از مصدر تلاوت (خواندن و قرائت كردن) است. مراد از {ما}ى موصوله - به قرينه فرازهاى بعد - سحر و مانند آن مى باشد. متعلق {تتلوا} به دليل {يعلمون الناس} {على الناس} مى باشد. يعنى، يهود دنباله رو سحرى بودند كه شياطين آن را براى مردم مى خواندند.

9 - كفرورزى شياطين با تعليم سحر به مردم

و لكن الشيطين كفروا يعلمون الناس السحر

11 - گروهى از يهوديان به آموختن سحر هاى تعليم داده شده از سوى شياطين روى آورده و به جادوگرى پرداختند .

واتبعوا ما تتلوا الشيطين

ضمير در {اتبعوا} به {فريق من الذين أوتوا الكتاب} در آيه قبل بر مى گردد.

15 - هاروت و ماروت به مردمان بابل سحر مى آموختند .

و ما أنزل على الملكين . .. و ما يعلمان من أحد

52 - از امام جعفر صادق ( ع ) درباره سخن خداوند كه مى فرمايد : { . . . و ما أنزل على الملكين ببابل هاروت و ماروت } روايت شده كه فرمود : { و كان بعد نوح ( ع ) قد كثر السحرة . . . ;

بعد

از حضرت نوح(ع) ساحران نيرنگباز زياد گشتند و خداوند دو فرشته رابه سوى پيامبر آن زمان فرستاد تا آنان به آن پيامبر، شيوه هاى سحر ساحران و كارهايى را كه با آن، سحر باطل و مردود مى شود بياموزند. سپس آن پيامبر شيو ه هاى سحر را فرا گرفت و به فرمان خداوند آن را به بندگان خدا نيز آموخت و به آنان گفت: جلو سحر ساحران را بگيريد و آن را باطل نماييد و آنان را نهى كرد از اينكه مردم را سحر كنند ... و (كلام خدا كه فرمود:) {آن دو فرشته هيچ كس را تعليم سحر نمى دادند مگر اينكه از قبل مى گفتند ما وسيله آزمايش هستيم}; يعنى، آن پيامبر به دو فرشته دستور داد كه به صورت بشر ظاهر شوند و آنچه ازخدا درباره سحر و ابطال آن آموخته اند به مردم ياد بدهند ... پس خداى عز و جل به آنان فرمود: با سحر و ضربه زدن به ديگران و دعوت مردم به اين كه ما بر قدرت احيا و اماته داريم و كارهايى مى كنيم كه فقط خداوند به آن قدرت دارد، كافر نشويد و خداوند فرموده: {و ما هم بضارين به من أحد إلا بإذن اللّه}; يعنى، آنان كه سحر را فرا گرفته بودند نمى توانستند بدون اجازه و علم خدا به كسى زيانى برسانند; زيرا اگر خدا مى خواست، با زور جلوى آنها را مى گرفت. و نيز فرموده: {آنان از علوم سحر چيزهايى را ياد مى گرفتند كه در جهت زيان آنها بود نه نفعشان} (يعنى) آنان چيزهايى فرا مى گرفتند كه موجب ضرر در

دينشان بود و نفعى در آن نبود ... و (نيز خداوند) فرمود: {و لقد علموا لمن اشتريه ماله فى الأخرة من خلق}; زيرا آنان معتقد بودند كه آخرتى در كار نيست پس آنان معتقد بودند وقتى كه آخرتى نباشد بهره و نصيبى هم بعد از دنيا نيست وبه فرض بعد از دنيا آخرتى باشد، آنان به سبب كفرشان از آن محروم خواهند بود ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 71 - 12

12 - سِحر ، از علوم قابل تعليم و يادگيرى

علّمكم السحر

تعليم جادو در بابل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 13

13 - يهوديان براى مبارزه با پيامبر ( ص ) علاوه بر انكار بشارت هاى تورات ، از سحر و جادو مدد مى گرفتند .

نبذ فريق . .. كتب اللّه وراء ظهورهم ... واتبعوا ما تتلوا الشيطين

در آيه قبل گذشت كه جمله {نبذ فريق} پس از {لما جاءهم} مى رساند كه: يهود به خاطر اينكه بتوانند رسالت پيامبر(ص) را انكار كنند بشارتهاى تورات را درباره آن حضرت، ناديده گرفتند. عطف جمله {اتبعوا ...} بر {نبذ فريق} نيز اقتضا مى كند كه دنبال كردن سحر به همين منظور بوده است.

تعليم حكمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 129 - 2،7

2 - تلاوت آيات الهى ، تعليم كتاب آسمانى ، آموزش حكمت ( معارف و احكام دين و . . . ) و پاكسازى نسل ابراهيم و اسماعيل ( ع ) از آلودگى ها و ناخالصى ها

، از ويژگى هاى پيامبرى كه ابراهيم و اسماعيل ( ع ) خواستار بعثت او بودند .

ربنا وابعث فيهم رسولا منهم يتلوا عليهم ءايتك و يعلمهم الكتب و الحكمة و يزكّيهم

7 - تلاوت آيات خدا ، تعليم كتاب آسمانى ، آموزش حكمت و پاكسازى مردم از آلودگى ها ، از وظايف پيامبران و از اهداف بعثت ايشان است .

يتلوا عليهم ءايتك و يعلمهم الكتب و الحكمة و يزكّيهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 151 - 8

8 - تعليم حقايق و معارف قرآن و آموزش حكمت به مردم ، از وظايف پيامبر ( ص ) و از هدف هاى رسالت اوست .

و يعلمكم الكتب و الحكمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 48 - 4

4 _ خداوند به عيسى ( ع ) ، كتاب ( قوانين الهى ) ، حكمت ( معارف الهى ) ، تورات و انجيل را آموخت .

و يعلّمه الكتاب و الحكمة و التورية و الانجيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 164 - 7،9

7 _ تلاوت آيات الهى ، تزكيه نفوس و تعليم كتاب و حكمت ، سرلوحه برنامه ها و مسؤوليت هاى پيامبر ( ص )

اذا بعث فيهم رسولا . .. يتلوا عليهم ءايته و يزكّيهم و يعلّمهم الكتب و الحكمة

9 _ طهارت و پاكى نفس ، زمينه فراگيرى دانشِ كتاب الهى و حكمت

يتلوا عليهم ءايته و يزكّيهم و يعلّمهم الكتب و الحكمة

تقدّم ذكرى {تزكيه} بر {تعليم كتاب}، بيانگر اين نكته است كه بدون

تزكيه، فراگيرى دانش كتاب الهى، به گونه اى كه مقصود انبياست، ممكن نيست.

تعليم حمد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 26 - 1

1 _ تعليم نيايش و ستايش از جانب پروردگار به پيامبر ( ص )

قل اللّهم مالك الملك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 46 - 1

1 - تعليم نيايش و ستايش از جانب پروردگار به پيامبر ( ص )

قل اللّهمّ

كلمه {اللّهمّ} در زبان عرب، اختصاصاً براى نداى خداوند به وقت دعا به كارمى رود; يعنى، يا اللّه.

تعليم حيوانات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 4 - 19

19 _ لزوم آموختن برخى از دستورات تذكيه ، به سگان و درندگان مخصوص شكار

تعلمونهن مما علمكم اللّه

مراد از {علمكم اللّه} به مناسبت مورد، دستورات ذبح و تذكيه حيوانات است، و {من} در {مما علمكم} براى تبعيض است. يعنى برخى از دستورات تذكيه را به درندگان شكارى ياد دهيد.

تعليم خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 251 - 11،12

11 _ خداوند علومى را كه مشيّت او اقتضا مى كرد به داود آموخت .

و علّمه ممّا يشاء

12 _ خداوند برخى دانش هاى درخواستى داود را به وى آموخت . *

و علّمه ممّا يشاء

چنانچه {من} در {ممّا يشاء} براى تبعيض باشد، مراد از ضمير فاعلى در {يشاء}، داود خواهد بود; نه اللّه. چون معنا ندارد خداوند چيزى را بخواهد ; ولى برخى از آن انجام پذيرد .

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 259 - 24

24 _ رشد علم و آگاهى انبيا ، در پرتو تعليم و هدايت الهى

فلمّا تبيّن له قال اعلم انّ اللّه على كلّ شىء قدير

البتّه اين برداشت مبتنى است بر اينكه مراد از {كالّذى مرّ . .. } پيامبر باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 31 - 1،7

1 _ خداوند كلاغى را براى آموزش دفن هابيل به سوى قابيل گسيل داشت .

فبعث اللّه غراباً . .. ليريه كيف يورى سوءة اخيه

7 _ خداوند ، عامل اصلى در يادگيرى بشر ، حتى در علوم تجربى و حسى

فبعث اللّه غراباً . .. ليريه كيف يورى سوءة اخيه

در برداشت فوق ضمير فاعلى در {ليريه} به {اللّه} برگردانده شده است. يعنى على رغم اينكه قابيل با مشاهده كند و كاو كلاغ دانشى را فرا گرفته است ولى عامل اصلى در اين تعليم، خداوند بوده است و او اين تجربه را به قابيل آموخته است.

تعليم دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 26 - 1

1 _ تعليم نيايش و ستايش از جانب پروردگار به پيامبر ( ص )

قل اللّهم مالك الملك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 46 - 1

1 - تعليم نيايش و ستايش از جانب پروردگار به پيامبر ( ص )

قل اللّهمّ

كلمه {اللّهمّ} در زبان عرب، اختصاصاً براى نداى خداوند به وقت دعا به كارمى رود; يعنى، يا اللّه.

تعليم دعا به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10

- اسراء - 17 - 80 - 1

1- تعليم خواستنى ها و گونه نيايش و دعا ، از سوى خداوند به پيامبر ( ص )

و قل ربّ أدخلنى مدخل صدق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 118 - 1

1 - تعليم روش دعا و نيايش به پيامبر ( ص ) از سوى خداوند

و قل ربّ . .. خير الرحمين

تعليم دعا به نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 29 - 6

6 - تعليم روش دعا به نوح ( ع ) از سوى خدا

فقل الحمد للّه . .. و قل ربّ أنزلنى منزلاً مباركًا و أنت خير المنزلين

تعليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 129 - 2،4

2 - تلاوت آيات الهى ، تعليم كتاب آسمانى ، آموزش حكمت ( معارف و احكام دين و . . . ) و پاكسازى نسل ابراهيم و اسماعيل ( ع ) از آلودگى ها و ناخالصى ها ، از ويژگى هاى پيامبرى كه ابراهيم و اسماعيل ( ع ) خواستار بعثت او بودند .

ربنا وابعث فيهم رسولا منهم يتلوا عليهم ءايتك و يعلمهم الكتب و الحكمة و يزكّيهم

4 - دعا براى نيل فرزندان به فراگيرى معالم و احكام الهى و تربيت دينى امرى نيكو و شايسته است .

ربنا وابعث فيهم رسولا . .. و يزكّيهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 151 - 11

11 - پيراستن مردم از آلودگى ها و تعليم قرآن ، احكام

و معارف دين ، از وظايف اساسى مبلغان دين و از رؤوس برنامه هاى آنان است .

يتلوا عليكم ءايتنا و يزكيكم و يعلمكم الكتب و الحكمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 164 - 11

11 _ پاكسازى جان ها و آموزش تعاليم دين ، دو مرحله از هدايت انسانها

يزكّيهم و يعلّمهم الكتب و الحكمة و ان كانوا من قبل لفى ضلال مبين

هدايت انسانها، كه مفهوم جمله {و ان كانوا . .. } دلالت بر آن دارد، بيانگر هدف كلّى بعثت است. بنابراين تلاوت و تزكيه و تعليم مى تواند مراحلى براى تحقق اين هدف، يعنى هدايت انسانها باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 23 - 1

1 _ تفهيم معارف دينى به انسان هاى مستعد ، از سنت هاى خداوند

و لو علم اللّه فيهم خيرا لأسمعهم

تعليم ذبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 8

8 - آموزش كيفيت ذبح كردن ( بردن نام خدا به هنگام سربريدن يا نحر كردن حيوان ) به مردم ، يكى از فلسفه هاى حج

ليشهدوا من_فع لهم و يذكروا اسم اللّه فى أيّام معلوم_ت

{يذكروا} عطف بر {يشهدوا} است و با توجه به اين كه لام {ليشهدوا} براى تعليل است و بيانگر فلسفه تشريع حج مى باشد، عطف {يذكروا} بر {يشهدوا} بيان يكى ديگر از حكمت هاى تشريع حج خواهد بود.

تعليم روش احتجاج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 80 - 11

11 - خداوند ،

تعليم دهنده پيامبر ( ص ) در چگونه استدلال كردن و پاسخ گفتن به ادعا هاى واهى

قل أتخذتم عند اللّه عهداً . .. أم تقولون على اللّه ما لاتعلمون

برداشت فوق از كلمه {قل} استفاده شده است.

تعليم روش پاسخ به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 83 - 3

3- خداوند ، شيوه پاسخ گويى به پرسش هاى مردم را به پيامبر ( ص ) تعليم داده است .

و يسئلونك . .. قل سأتلوا عليكم

تعليم روش حمد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 111 - 2

2- تعليم شيوه ستايش به انسان ها از سوى خداوند

و قل الحمد لله الذى لم يتخذ ولدًا

تعليم روش كشف حقايق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 33 - 3

3 _ خداوند ، در برابر مثل هاى باطل و توصيف هاى غير واقعى كافران عليه پيامبر ( ص ) ، بهترين راه كشف حقيقت و تفسير جريان حق و باطل را به آن حضرت ارائه مى كرد .

و لايأتونك بمثل إلاّ جئن_ك بالحقّ و أحسن تفسيرًا

تعليم زره سازى به داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 11 - 5

5 - آموزش صنعت زره سازى به داوود ( ع ) ، از جمله فضيلت هاى اعطا شده از جانب خداوند به او

و لقد ءاتينا داود منّا فضلاً . .. أن اعمل س_بغ_ت و قدّر فى السرد

تعليم سپاه سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

13 - نمل - 27 - 17 - 3

3 - وجود تمرين ، آموزش و آماده سازى مستمر در سپاه سليمان

فهم يوزعون

{وَزْع} به معناى مرتب كردن، به صف كردن و آرايش دادن لشگر براى جنگ

تعليم سگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 4 - 10،11،19،32

10 _ سگ ، از حيوانات قابل تعليم و فرمانبرى

و ما علمتم من الجوارح مكلبين تعلمونهن

11 _ جواز تعليم سگ براى شكار

و ما علمتم من الجوارح مكلبين

19 _ لزوم آموختن برخى از دستورات تذكيه ، به سگان و درندگان مخصوص شكار

تعلمونهن مما علمكم اللّه

مراد از {علمكم اللّه} به مناسبت مورد، دستورات ذبح و تذكيه حيوانات است، و {من} در {مما علمكم} براى تبعيض است. يعنى برخى از دستورات تذكيه را به درندگان شكارى ياد دهيد.

32 _ آموزش سگ ، بهنگام فرستادن براى شكار ، كافى در صدق شكارى بودن و حليت صيدش

و ما علمتم من الجوارح مكلبين تعلمونهن مما علمكم اللّه

از امام صادق(ع) در مورد سگ شكارى روايت شده: . .. و ان كان غير معلم يعلمه فى ساعته حين يرسله فيأكل منه فانه معلم ... .

_______________________________

كافى، ج 6، ص 205، ح 14; نورالثقلين، ج 1، ص 590، ح 36.

تعليم سنت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 105 - 13

13 _ فراگيرى قران و سنت ، شرط تصدى سمت قضاوت

إنّا انزلنا إليك الكتب بالحق لتحكم بين الناس بما اريك اللّه

ظاهراً مراد از {ما اريك}، احكامى است كه در قرآن به آنها تصريح نشده و خداوند آنها را به پيامبر(ص) آموخته است. در برداشت

فوق از آنها به سنت پيامبر(ص) تعبير شده است.

تعليم شكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 13 - 9

9 - تعليم شيوه شكر و سپاس گزارى هنگام تسلط بر موهبت هاى طبيعى ، از سوى خداوند

ثمّ تذكروا نعمة ربّكم . .. و تقولوا سبح_ن الذى سخّر لنا ه_ذا

تعليم شياطين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 112 - 13،24

13 _ برخى از شياطين آموزش دهنده روشهاى شيطانى به بعض ديگرند.

يوحى بعضهم إلى بعض زخرف القول

از اينكه بعضى وحى و اشاره مى كنند و طبعاً برخى آن را مى پذيرند، برداشت فوق استفاده شده است.

24 _ روى عن أبى جعفر(ع) فى معنى قوله: {يوحى بعضهم إلى بعض} إن الشياطين يلقى بعضهم بعضا فيلقى اليه ما يغوى به الخلق . .. .

از امام باقر(ع) درباره {يوحى بعضهم . ..} روايت شده است: بعضى از شياطين با بعض ديگر ملاقات و آنچه باعث گمراه كردن مردم است، به آنان مى آموزند ... .

تعليم علم غيب به يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 7

7_ پيروى يوسف ( ع ) از آيين ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، موجب عنايت خدا به وى و آموزش علم غيب و دانش تعبير رؤيا به او شد .

ذلكما مما علمنى ربى إنى تركت . .. واتبعت ملّة ءاباءِى

جمله {اتبعت . ..} عطف بر {تركت} در آيه قبل است. بنابراين دلالت مى كند كه: پيروى از آيين ابراهيم نيز در بهره مند

شدن يوسف(ع) از علوم الهى ، نقش داشته است.

تعليم عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 48 - 4

4 _ خداوند به عيسى ( ع ) ، كتاب ( قوانين الهى ) ، حكمت ( معارف الهى ) ، تورات و انجيل را آموخت .

و يعلّمه الكتاب و الحكمة و التورية و الانجيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 19

19 _ تورات و انجيل ، ارجمندترين كتاب هاى آموخته شده به عيسى ( ع )

و اذ علمتك الكتب و الحكمة و التورية و الانجيل

مراد از {الكتب}، به قرينه ذكر تورات و انجيل پس از آن، مى تواند كتاب يا كتابهاى آسمانى ديگرى غير از تورات و انجيل باشد. در اين صورت تصريح به نام تورات و انجيل با آنكه لفظ {الكتب} مى توانست آن دو را نيز شامل شود نشانه اهميت فزونتر اين دو كتاب مى باشد.

تعليم فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 129 - 4

4 - دعا براى نيل فرزندان به فراگيرى معالم و احكام الهى و تربيت دينى امرى نيكو و شايسته است .

ربنا وابعث فيهم رسولا . .. و يزكّيهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 58 - 1

1 - پدر و مادر ، وظيفه دارند كه آداب و چگونگى ورود به اتاق و محل استراحت خود را به فرزندان نابالغ خويش بياموزند .

ي_أيّها الذين ءامنوا ليستئذنكم الذين ملكت أيم_نكم و الذين لم يبلغوا

الحلم منكم ث

فعل امر {ليستئذنكم} هر چند در ظاهر متوجه بردگان و فرزندان نابالغ است; ولى به قرينه اين كه خطاب {يأيّها الذين آمنوا} متوجه پدران و مادران مؤمن است و نيز چون فرزندان نابالغ مكلف نيستند تا بشود به آنان امر و نهى كرد، از اين رو اين امر متوجه اولياى فرزندان خواهد بود كه آنان بايد محتواى اين دستور را به فرزندان خويش بياموزند.

تعليم قابيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 31 - 5،6

5 _ كلاغ گسيل داده شده براى تعليم قابيل ، آگاه به تحير و سرگردانى وى براى دفن هابيل

فبعث اللّه غراباً يبحث فى الارض ليريه كيف يورى سوءة اخيه

در برداشت فوق ضمير فاعلى در {ليريه} به {غراب} برگردانده شده است. يعنى كلاغ به انگيزه نشان دادن چگونگى دفن به قابيل در زمين كاوش مى كرد و چيزى را در آن نهان مى ساخت.

6 _ فاصله زمانى اندك ميان مرگ هابيل و گسيل كلاغى براى آموزش قابيل

فقتله . .. فبعث اللّه غراباً

عطف {بعث} بر {قتله} به وسيله {فاء}، بيانگر برداشت فوق است.

تعليم قاضى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 105 - 12،13

12 _ متصديان امر قضا ، وظيفه دار فراگيرى دانش قضا و علوم مربوط به آن

لتحكم بين الناس بما اريك اللّه

13 _ فراگيرى قران و سنت ، شرط تصدى سمت قضاوت

إنّا انزلنا إليك الكتب بالحق لتحكم بين الناس بما اريك اللّه

ظاهراً مراد از {ما اريك}، احكامى است كه در قرآن به آنها تصريح نشده و خداوند آنها را به پيامبر(ص) آموخته است.

در برداشت فوق از آنها به سنت پيامبر(ص) تعبير شده است.

تعليم قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 151 - 8،11

8 - تعليم حقايق و معارف قرآن و آموزش حكمت به مردم ، از وظايف پيامبر ( ص ) و از هدف هاى رسالت اوست .

و يعلمكم الكتب و الحكمة

11 - پيراستن مردم از آلودگى ها و تعليم قرآن ، احكام و معارف دين ، از وظايف اساسى مبلغان دين و از رؤوس برنامه هاى آنان است .

يتلوا عليكم ءايتنا و يزكيكم و يعلمكم الكتب و الحكمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 164 - 9

9 _ طهارت و پاكى نفس ، زمينه فراگيرى دانشِ كتاب الهى و حكمت

يتلوا عليهم ءايته و يزكّيهم و يعلّمهم الكتب و الحكمة

تقدّم ذكرى {تزكيه} بر {تعليم كتاب}، بيانگر اين نكته است كه بدون تزكيه، فراگيرى دانش كتاب الهى، به گونه اى كه مقصود انبياست، ممكن نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 12 - 3

3 - ابن ام مكتوم ، خواهان فراگيرى معارف قرآن بود .

فمن شاء ذكره

آيه شريفه تلويحاً حاضران مجلس پيامبر(ص) را به دو دسته تقسيم مى كند و _ به قرينه آيات پيشين _ عبارت {من شاء} به ابن ام مكتوم نظر دارد.

تعليم قرآن به انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 2 - 1،2

1 - خداوند ، معلم انسان و تعليم دهنده قرآن

الرحم_ن . علّم القرءان

2 - نزول قرآن

و تعليم آن به انسان ، تبلور رحمت گسترده خداوند به خلق

الرحم_ن . علّم القرءان

اسناد تعليم به اسم {رحمان}، بيانگر مطلب بالا است.

تعليم قرآن به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 6 - 2

2 - روى آوردن جبرئيل به سوى پيامبر ( ص ) ، جهت تعليم قرآن به آن حضرت

علّمه شديد القوى . .. فاستوى

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه متعلق {استوى} حذف شده و تقدير آن {فاستوى إليه} مى باشد (آهنگ پيامبر كرد).

تعليم قرآن محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 9 - 2

2 - فراگرفتن قرآن و حفظ آن و دارا بودن تسهيلات خدا دادى ، پيامبر ( ص ) را از شرايط لازم براى ارشاد مردم برخوردار ساخته بود .

سنقرئك فلاتنسى . .. و نيسّرك لليسرى . فذكّر

حرف {فاء}، فرمان ارشاد و تذكر را بر آيات پيشين تفريع كرده است. در آن آيات، از توانمندى پيامبر(ص) بر قرائت، حفظ و پى گيرى آسان تعاليم قرآن سخن به ميان آمده بود. بنابراين وجود آن ويژگى ها، مقدمه لازم براى اقدام به تذكر است.

تعليم كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 164 - 7

7 _ تلاوت آيات الهى ، تزكيه نفوس و تعليم كتاب و حكمت ، سرلوحه برنامه ها و مسؤوليت هاى پيامبر ( ص )

اذا بعث فيهم رسولا . .. يتلوا عليهم ءايته و يزكّيهم و يعلّمهم الكتب و الحكمة

تعليم كتاب آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

1 - بقره - 2 - 129 - 2،7

2 - تلاوت آيات الهى ، تعليم كتاب آسمانى ، آموزش حكمت ( معارف و احكام دين و . . . ) و پاكسازى نسل ابراهيم و اسماعيل ( ع ) از آلودگى ها و ناخالصى ها ، از ويژگى هاى پيامبرى كه ابراهيم و اسماعيل ( ع ) خواستار بعثت او بودند .

ربنا وابعث فيهم رسولا منهم يتلوا عليهم ءايتك و يعلمهم الكتب و الحكمة و يزكّيهم

7 - تلاوت آيات خدا ، تعليم كتاب آسمانى ، آموزش حكمت و پاكسازى مردم از آلودگى ها ، از وظايف پيامبران و از اهداف بعثت ايشان است .

يتلوا عليهم ءايتك و يعلمهم الكتب و الحكمة و يزكّيهم

تعليم كتب آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 63 - 13

13 - فراگيرى كتاب آسمانى و تنظيم عقايد و اعمال بر محور آن ، وظيفه اى ضرورى بر عهده اهل ايمان

خذوا ما ءاتينكم بقوة و اذكروا ما فيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 159 - 4

4 - ابلاغ و تعليم حقايق كتاب هاى آسمانى ( احكام و معارف دين و براهين آنها ) به مردم ، وظيفه اى بر عهده عالمان دينى

إن الذين يكتمون ما أنزلنا من البينت و الهدى من بعد ما بينه للناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 17

17 _ خداوند آموزگار مسيح در فراگيرى علوم ، معارف دين و كتب آسمانى

و اذ علمتك الكتب و الحكمة و التورية و

الانجيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 171 - 11

11 _ فراگيرى كتاب آسمانى و تنظيم عقايد و اصول بر محور آن ، وظيفه اى ضرورى بر عهده اهل ايمان

خذوا ما ءاتينكم بقوة و اذكروا ما فيه

تعليم محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 142 - 7

7 - خداوند ، پاسخ معترضان تغيير قبله را - پيش از عنوان كردن آن - به پيامبر ( ص ) تعليم داد .

سيقول . .. قل للّه المشرق و المغرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 12 - 1

1 _ خداوند روش احتجاج و بحث با مشركان را به پيامبر(ص) ارائه كرده است.

قل لمن ما فى السموت و الأرض . .. ليجمعنكم إلى يوم القيمة

فرمان خداوند به پيامبر(ص) (قل)، بيانگر لزوم استفاده پيامبر(ص) از اين روش خاص در مواجهه با منكران معاد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 46 - 1

1 - تعليم نيايش و ستايش از جانب پروردگار به پيامبر ( ص )

قل اللّهمّ

كلمه {اللّهمّ} در زبان عرب، اختصاصاً براى نداى خداوند به وقت دعا به كارمى رود; يعنى، يا اللّه.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 16 - 1

1 - تعليم ادب دريافت وحى به پيامبر ( ص ) از سوى خداوند

لاتحرّك به لسانك لتعجل به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 3 - 3

3 -

پيامبر ( ص ) ، در شناخت ويژگى هاى قيامت ، نيازمند تعليم الهى است .

و ما أدريك ما القارعة

خطاب در آيه شريفه گرچه متوجه شخص پيامبر(ص) نيست; ولى چون آن حضرت خطاب را دريافت كرده است، او نيز از زمره مخاطبان خواهد بود.

تعليم ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 38

38 - فرشتگان مى توانند با حضور در ميان مردم ، آنان را آموزش دهند .

و ما يعلمان من أحد حتى يقولا . .. فيتعلمون منهما ... و يتعلمون ما يضرهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 71 - 1

1 - خداوند ، پيش از آفرينش انسان ، فرشتگان را از آن باخبر ساخت .

إذ قال ربّك للمل_ئكة إنّى خ_لق بشرًا

تعليم مناسك حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 128 - 8،15

8 - ابراهيم و اسماعيل ( ع ) به هنگام ساختن كعبه ، از خداوند خواستند تا چگونگى اعمال حج را به آنان بياموزد .

ربنا . .. أرنا مناسكنا

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه مناسك - چنانچه برخى از اهل لغت و نيز برخى از مفسران گفته اند - به معناى اعمال حج باشد.

15 - از حضرت على بن ابى طالب ( ع ) روايت شده است كه : { لما فرغ ابراهيم من بناء البيت قال : فعلت أى رب فأرنا مناسكنا ، ابرز ها لنا ، علّمنا ها ، فبعث اللّه جبرئيل فحجّ به ;

چون ابراهيم(ع) از ساختن خانه كعبه فارغ گشت،

عرض كرد: پروردگارا! من مأموريت خود را انجام دادم، پس شيوه انجام اعمال حج را به ما نشان بده و آن را بر ما آشكار كن و به ما بياموز. پس خداوند جبرئيل را فرستاد تا به همراهى ابراهيم حج نمايد ]و به صورت عملى به ابراهيم(ع) نشان دهد[ }.

تعليم موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 50 - 5

5 - خداوند ، هر موجودى را با شيوه بهره گيرى از اعضا و ويژگى هاى خويش ، آشنا ساخته و مصلحت ها و راه رسيدن به آن را به او آموخته است .

أعطى كلّ شىء خلقه ثمّ هدى

متعلق {هدى} به قرينه جمله قبل، ويژگى هاى خلقت و نحوه به كارگيرى آن در جهت منافع است.

تعليم موجودات با شعور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 3 - 3

3 - خداوند ، آفريده هاى با شعور خويش را بر شيوه به كار بردن توانمندى هاى خود ، آگاه ساخته است .

فهدى

تعليم موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 66 - 19

19- { عن جعفربن محمد ( ع ) : . . . ان موسى لمّا كلّمه اللّه تكليماً . . . قال فى نفسه : { ما أرى أنّ اللّه ، عزّوجلّ خلق خلقاً أعلم منّى ! } . فأوحى اللّه ، عزّوجلّ ، إلى جبرئيل { يا جبرئيل ! أدرك عبدى موسى قبل أن يهلك و قل له : إنّ عند ملتقى البحرين رجلاً عابداً فاتبعه و تعلّم منه

. } ;

از امام صادق(ع) روايت شده:. .. آن گاه كه خداوند با موسى تكلم كرد... موسى در دل خود گفت: {نمى بينم كه خداى عزّوجلّ، خلقى را آفريده باشد كه از من اعلم باشد!}. پس خدا به جبرئيل وحى كرد: {بنده ام، موسى را پيش از آن كه هلاك شود، درياب و به او بگو: در محل تلاقى دو دريا، مرد عابدى هست همراه اش برو و از او علم بياموز}.

تعليم نواهى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 6 - 15

15 - { أبى بصير قال : سألت أباعبداللّه ( ع ) عن قول اللّه : { قوا أنفسكم و أهليكم ناراً وقودها الناس و الحجارة } قلت : ه_ذه نفسى أقيها فكيف أقى أهلى ؟ قال : تأمرهم بما أمرهم اللّه و تنهاهم عمّا نهاهم اللّه عنه فإن أطاعوك كنتَ قد وقيتَهم و إن عصوك فكنتَ قد قضيتَ ما عليك ;

ابى بص47ير گويد: از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند: {قوا أنفسكم و أهليكم ناراً. ..} سؤال كردم و گفتم: نفس خود را از آتش حفظ مى كنم; چگونه خانواده خود را حفظ كنم؟ فرمود: آنان را به آنچه خداوند امر فرموده، امر كن و از آنچه خدا نهى فرموده، نهى كن. پس اگر از تو پيروى كردند، تو آنان را حفظ نموده اى و اگر نافرمانى كردند، تو تكليف خود را انجام داده اى}.

تعليم نيكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 10 - 1

1 - خداوند ، راه هاى نيك و بد را به

انسان ها شناسانده است .

و هدين_ه النجدين

{نَجْد} به معناى راه آشكارى است كه در ارتفاع باشد. (قاموس)

تعليم وحوش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 4 - 16

16 _ حيوانات درنده ، قابل تعليم و فرمانبرى

و ما علمتم من الجوارح مكلبين

تنوع در بيان تعليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 65 - 13

13 _ بيان مطلب به شيوه هاى گوناگون و متنوع، روشى كارساز در تعليم و تربيت است.

انظر كيف نصرف الأيت لعلهم يفقهون

{لعل} حرف ترجى و كاربرد آن در جايى است كه اميد به عملى شدن فعل وجود داشته باشد. در اين بخش از آيه چون فعل {يفقهون} در پى حرف ترجى آمده، چنين بر مى آيد كه {فهم} پس از بيان آيات به شيوه هاى مختلف متوقع است.

روش تعليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 102 - 9

9 _ ارائه نمونه هاى عينى از روش هاى قرآن براى تبيين معارف و حقايق

لاتسئلوا . .. قد سألها قوم من قبلكم ثم اصبحوا بها كفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 64 - 3

3 _ طرح پرسش و ارائه پاسخ، روشى در تبيين و تبليغ معارف دين است.

قل من ينجيكم . .. قل الله ينجيكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 65 - 13

13 _ بيان مطلب به شيوه هاى گوناگون و متنوع، روشى كارساز در تعليم و تربيت است.

انظر كيف نصرف الأيت

لعلهم يفقهون

{لعل} حرف ترجى و كاربرد آن در جايى است كه اميد به عملى شدن فعل وجود داشته باشد. در اين بخش از آيه چون فعل {يفقهون} در پى حرف ترجى آمده، چنين بر مى آيد كه {فهم} پس از بيان آيات به شيوه هاى مختلف متوقع است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 105 - 2

2 _ نقش مهم تنوّع و گوناگونى بيان در تبيين حقايق

و كذلك نصرف الأيت . .. لنبينه لقوم يعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 10 - 3

3- طرح سؤال از روش هاى قرآن در تعليم و آموزش

أفى الله شكّ فاطر السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 24 - 5

5- استفاده از تشبيه به محسوس براى عينى و قابل فهم كردن تعاليم ، از روش هاى تعليمى قرآن كريم

ضرب الله مثلاً كلمة طيّبة كشجرة طيّبة أصلها ثابت و فرعها فى السّماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 51 - 3

3 - تكرار و گوشزد كردن پى درپى رهنمود ها ، روش تعليم و تربيت قرآن

و لقد وصّلنا لهم القول لعلّهم يتذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 16 - 9

9 - متوجّه كردن فرزند به علم و قدرت مطلق خداوند ، با استفاده از شيوه آموزشىِ قابل فهم ، نمودى از حكمت لقمان است .

لقد ءاتينا لقم_ن الحكمة . .. إذ قال ... ي_بنىّ إنّها إن

تك مثقال حبّة ... يأت به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 19 - 10

10 - ذكر فلسفه حكم ، جهت تفهيم دقيق آن و نيز واداشتن مخاطب به عمل به آن ، روشى مطلوب و روا است .

و اغضض من صوتك إنّ أنكر الأصوت لصوت الحمير

{إنّ أنكر. ..} تعليل براى امر {اغضض} است و تعليل آوردن براى آن، احتمال دارد به خاطر نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 10 - 4

4_ حسن استفاده از ملموس ترين نماد ها ، براى هدايت و درس آموزى خلق *

و النخل باسق_ت لها طلع نضيد

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه اختصاص به ذكر يافتن {نخل} از ميان همه درختان و {خرما} از ميان همه ميوه ها، از آن جهت باشد كه نخل و خرما، اساسى ترين نقش را در زندگى عرب عصر نزول داشته است.

زمينه تعليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 31 - 4

4 - نام و علامت اشيا ، داراى نقشى اساسى در فراگيرى علوم و معارف

و علّم ءادم الأسماء كلها

مراد از {الاسماء} حقايق هستى است نه فقط نامها و علامتهاى آنها. بنابراين تعبير كردن از حقايق هستى به نامها و علامتها، بيانگر اين است كه نام و نشان اشيا نقشى بسزا در علوم و معارف دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 164 - 9

9 _ طهارت و پاكى نفس ، زمينه فراگيرى دانشِ كتاب الهى

و حكمت

يتلوا عليهم ءايته و يزكّيهم و يعلّمهم الكتب و الحكمة

تقدّم ذكرى {تزكيه} بر {تعليم كتاب}، بيانگر اين نكته است كه بدون تزكيه، فراگيرى دانش كتاب الهى، به گونه اى كه مقصود انبياست، ممكن نيست.

زمينه تعليم حكمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 2 - 7

7 - خداشناسى ، زمينه لازم براى تزكيه و تعليم كتاب و حكمت

يتلوا عليهم ءاي_ته و يزكّيهم و يعلّمهم الكت_ب و الحكمة

تقدم ذكرى {يتلوا عليهم آياته} بر {يزكّيهم و يعلّمهم الكتاب و الحكمة} احتمالاً اشاره به مطلبى دارد كه در اين برداشت آمده است.

زمينه تعليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 2 - 8

8 - طهارت و پاكى نفس ، زمينه لازم براى فراگيرى معارف و احكام دين

و يزكّيهم و يعلّمهم الكت_ب و الحكمة

تقدم ذكرى {يزكّيهم} بر {يعلّمهم}، مى تواند اشاره به مطلب بالا داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 12 - 6

6 - همه انسان ها ، استعداد شناخت معارف قرآن را دارند .

فمن شاء ذكره

زمينه تعليم قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 2 - 7

7 - خداشناسى ، زمينه لازم براى تزكيه و تعليم كتاب و حكمت

يتلوا عليهم ءاي_ته و يزكّيهم و يعلّمهم الكت_ب و الحكمة

تقدم ذكرى {يتلوا عليهم آياته} بر {يزكّيهم و يعلّمهم الكتاب و الحكمة} احتمالاً اشاره به مطلبى دارد كه در اين برداشت آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس

- 80 - 12 - 1

1 - تنها كسانى توان فراگيرى معارف قرآن و به خاطر سپردن آن را دارند كه طالب آن بوده و يادگيرى آن را بر خود تحريم نكرده باشند .

فمن شاء ذكره

{ذكر} يعنى شناختى كه در ذهن حاضر باشد(بر گرفته از مفردات راغب). و ضمير مفعولى در {ذكره} به {تذكرة} بازمى گردد. مذكر بودن آن كه آخر آيات را هماهنگ ساخته به اين اعتبار است كه {تذكرة} و {ذكر} به يك معناست.

سهولت تعليم خداترسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 10 - 4

4 - آگاه ساختن اهل خشيت به معارف قرآن ، آسان و بى نياز از تحمل رنج و ناراحتى است .

سنقرئك . .. و نيسّرك لليسرى . فذكّر ... سيذّكّر من يخشى

سهولت تعليم قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 3 - 4

4- آموزش قرآن به اهل خشيت ، آسان و بى نياز از تحمل رنجو ناراحتى است .

ما أنزّلنا . .. لتشقى إلاّ تذكرة لمن يخشى

شرايط تعليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 52 - 11

11 - به انسان كر ، در صورتى كه پشت به گوينده بكند ، هيچ مطلبى قابل تفهيم نيست .

و لاتسمع الصمّ الدعاء إذا ولّوا مدبرين

عموميت تعليم قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 11 - 3

3 - شايستگى قرآن براى تذكّر و ارشاد همه مردم ، دليل لزوم پرهيز از منحصر ساختن مجالس آموزش آن به

قشرى خاص

فأنت له تصدّى . .. فأنت عنه تلهّى . كلاّ إنّها تذكرة

فضيلت تعليم قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 13 - 1

1 - تلاوت آيات قرآن و آموختن معارف آن به مردم ، حركتى مطلوب و شايسته پى گيرى است .

إذا تتلى عليه ءاي_تنا

تداوم، از فعل مضارع {تتلى} استفاده مى شود; زيرا در مواردى كه سخن درباره كارهاى گذشته افراد و يا بيان حالت آنان است، فعل مضارع بر استمرار دلالت دارد.

گناه تعليم جادو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 34

34 - رساندن زيان به مردم با اعمال سحر و نيز آموختن آن به انگيزه مفسده جويى ، حرام و گناهى در حد كفر است .

فلا تكفر فيتعلمون منهما ما يفرقون به بين المرء و زوجه . .. و يتعلمون مايضرهم و ل

ماروت و تعليم جادو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 15،18،19،24

15 - هاروت و ماروت به مردمان بابل سحر مى آموختند .

و ما أنزل على الملكين . .. و ما يعلمان من أحد

18 - هاروت و ماروت ، تعاليم خود ( سحر ) را آزمونى براى مردم دانسته و به آنان هشدار مى دادند .

و ما يعلمان من أحد حتى يقولا إنما نحن فتنة

19 - هاروت و ماروت ، پيش از تعليم سحر به مردم ، ايشان را از به كارگيرى نا به جاى آن و سوء استفاده از آن ، بر حذر مى داشتند .

و ما يعلمان من أحد

حتى يقولا إنما نحن فتنة فلاتكفر

24 - مردم بابل از هاروت و ماروت سحرى را آموختند كه بتوانند با آن بين زن و شوهرش جدايى افكنند .

فيتعلمون منهما ما يفرقون به بين المرء و زوجه

محرومان از تعليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 12 - 4

4 - اشراف حاضر در مجلس پيامبر ( ص ) در ماجراى ابن ام مكتوم ، بر اثر بى رغبتى خود ، از آموختن و به خاطر سپردن معارف قرآن محروم بودند .

فمن شاء ذكره

منشأ تعليم حكمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 1 - 6

6 - قرآن ، مايه عزت انسان ها و آموزنده حكمت به آنان است .

تنزيل الكت_ب من اللّه العزيز الحكيم

تذكر اين نكته كه قرآن از منشأيى (خدايى) نازل گشته كه داراى عزت و حكمت است، مى تواند گوياى اين حقيقت باشد كه قرآن كتابى عزت آفرين و حكمت آموز براى بشر است.

منشأ تعليم قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 2 - 2

2 - نزول قرآن و تعليم آن به انسان ، تبلور رحمت گسترده خداوند به خلق

الرحم_ن . علّم القرءان

اسناد تعليم به اسم {رحمان}، بيانگر مطلب بالا است.

منشأ تعليم قرآن محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 7 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، پيش از دريافت هدايت هاى الهى ، از شريعت اسلام و احكام قرآن بى خبر بود .

و وجدك ضالاًّ فهدى

ضلالت دو

گونه است: 1. تحيّر در علوم نظرى مانند توحيد; 2. سرگردانى در علوم عملى نظير احكام شرعى (مفردات راغب). درباره پيامبر(ص) به قرينه آيه {ما ضلّ صاحبكم...} (النجم/2) _ كه ضلالت را از آن حضرت منتفى مى داند _ مراد دومين نوع است; يعنى، پيامبر(ص) آنچه را بعد از بعثت با نزول قرآن پى برد، پيش از بعثت نمى دانست.

موانع تعليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 52 - 11

11 - به انسان كر ، در صورتى كه پشت به گوينده بكند ، هيچ مطلبى قابل تفهيم نيست .

و لاتسمع الصمّ الدعاء إذا ولّوا مدبرين

نعمت تعليم قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 2 - 3

3 - تعليم قرآن ، نعمت و ارزشى فراتر از اصل خلقت انسان و نعمت هاى ديگر

علّم القرءان . خلق الإنس_ن

سوره {الرحمان}، حاوى بيان انواع نعمت هايى است كه خداوند به انسان عطا كرده است. از اين كه مسأله تعليم قرآن، سرآغاز همه نعمت ها و حتى آفرينش انسان قرار گرفته، مطلب بالا استفاده مى شود.

هاروت و تعليم جادوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 15،18،19،24

15 - هاروت و ماروت به مردمان بابل سحر مى آموختند .

و ما أنزل على الملكين . .. و ما يعلمان من أحد

18 - هاروت و ماروت ، تعاليم خود ( سحر ) را آزمونى براى مردم دانسته و به آنان هشدار مى دادند .

و ما يعلمان من أحد حتى يقولا إنما نحن فتنة

19 - هاروت

و ماروت ، پيش از تعليم سحر به مردم ، ايشان را از به كارگيرى نا به جاى آن و سوء استفاده از آن ، بر حذر مى داشتند .

و ما يعلمان من أحد حتى يقولا إنما نحن فتنة فلاتكفر

24 - مردم بابل از هاروت و ماروت سحرى را آموختند كه بتوانند با آن بين زن و شوهرش جدايى افكنند .

فيتعلمون منهما ما يفرقون به بين المرء و زوجه

تعليم و تعلم

{تعليم و تعلم}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 48 - 4

4 _ خداوند به عيسى ( ع ) ، كتاب ( قوانين الهى ) ، حكمت ( معارف الهى ) ، تورات و انجيل را آموخت .

و يعلّمه الكتاب و الحكمة و التورية و الانجيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 79 - 13،16

13 _ تعليم و تعلم كتب آسمانى ، زمينه ربّانى شدن انسان

كونوا ربّانيّن بما كنتم تعلّمون الكتاب و بما كنتم تدرسون

16 _ كتب آسمانى ، براى ياد دادن و ياد گرفتن است .

بما كنتم تعلّمون الكتاب و بما كنتم تدرسون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 138 - 2

2 _ همه مردم در پهنه گيتى و در همه ادوار ، مخاطب تعاليم روشنگر قرآن

هذا بيان للنّاس

تعهد از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تعهد

ايجاد تعهد در متعلمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 22

22 - ضرورت تلاش براى ايجاد تعهد در متعلمان به هنگام آموزش علوم به آنان

و

ما يعلمان من أحد حتى يقولا إنما نحن فتنة فلاتكفر

پوچى تعهد كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 100 - 8

8 - تعهد كافران در هنگام مرگ ، بر تدارك بدى هاى گذشته با انجام نيكى ها ، تعهدى بى پشتوانه و غير عملى

قال ربّ ارجعون . .. كلاَّ إنّها كلمة هو قائلها

در برداشت بالا، جمله {إنّها كلمة هو قائلها} تعليل براى ردّ درخواست كافران گرفته شده است; يعنى، ردّ خواسته آنها، بدان جهت است كه آنان بدان، عمل نخواهند كرد; چون اگر آنها اهل عمل بودند، در گذشته انجام مى دادند.

تعهد برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 12 - 8

8_ فرزندان يعقوب در حضور او ، با تأكيدى فراوان مراقبت از يوسف ( ع ) را برعهده گرفتند .

و إنا له لح_فظون

تأكيد فراوان ، از آوردن جمله اسميه به همراه {إنّ} و {لام} تأكيد استفاده مى شود.

تعهد گروههاى نه گانه قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 49 - 4

4 - مبارزه با صالح پيامبر و از ميان بردن وى ، محور اتحاد و همكارى گروه هاى فسادگر على رغم داشتن اختلاف

و كان فى المدينة تسعة رهط . .. تقاسموا باللّه لنبيّتنّه و أهله

نُه گانه بودن گروه هاى مزبور، خود دليل تمايزات و وجود نقطه هاى افتراق ميان آنان است; با اين حال براى از ميان بردن صالح باهم متّحد شدند.

تعهد محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص

- 28 - 49 - 10

10 - تعهد پيامبر ( ص ) به پيروى از كتابى برتر از قرآن و تورات ، در صورت ارائه آن از سوى كافران

قل فأتوا بكت_ب . .. أتّبعه

عبارت {أتّبعه} جواب براى شرط محذوف است; يعنى، {إن تأتوا بكتاب أهدى منها أتّبعه; اگر كتابى هدايتگر بياوريد، من از آن پيروى خواهم كرد}.

تعهد موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 69 - 1،2،3

1- موسى ( ع ) به شكيبا بودن در برابر كار هاى خضر و چيزهايى كه از او فرا مى گيرد ، متعهّد گرديد .

قال ستجدنى إن شاء اللّه صابرًا و لا أعصى لك أمرًا

جمله {ستجدنى. ..} (تو مرا صابر خواهى يافت) حاكى از اين است كه موسى(ع) صبرى را نويد مى داد كه آثارش مشهود باشد. اين تعبير، در مقايسه با {سأصبر} و نظاير آن، تأكيد بيشترى دارد.

2- موسى ( ع ) بر اطاعت كامل خود از خضر ( ع ) و سرپيچى نكردن از فرمان هاى او تأكيد كرد .

ستجدنى إن شاء اللّه صابرًا و لا أعصى لك أمرًا

3- موسى ( ع ) در عين تعهّد به خضر ، از ياد خدا و نقش مشيّت الهى در كار ها ، غافل نبود .

ستجدنى إن شاء اللّه صابرًا

تعهد مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 39 - 3

3 - اهل ايمان ، داراى تعهد و احساس مسؤوليت نسبت به سرنوشت و نياز ديگر مؤمنان

و أقاموا الصلوة و أمرهم شورى بينهم . .. و الذين إذا أصابهم

تعهد و تخصص

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 55 - 14

14_ تعهد بدون تخصص و دانش ، و نيز تخصص بدون تعهد ، كارساز نيست .

اجعلنى على خزائن الأرض إنى حفيظ عليم

تعهد يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 72 - 7

7_ يوسف ( ع ) خود متعهد به پرداخت جايزه و اجرت به آورنده جام مفقودشده *

و لمن جاء به حمل بعير و أنا به زعيم

مقصود از {أنا} در {و أنا به زعيم} يوسف(ع) و يا رئيس و مسؤول كارگزاران او مى باشد. برداشت فوق ناظر به احتمال نخست است.

تغذيه از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تغذيه

آثار تغذيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 37 - 12

12 _ عنايت پروردگار ، تربيت شايسته ، پرستش خدا و تغذيه صحيح ، از عوامل مؤثر در رشد معنوى انسان

و انبتها نباتاً حسناً و كفّلها زكريّا . .. المحراب و جد عندها رزقاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 4 - 7

7 - تأمين غذاى مردم ، قبل از الزام آنان به بندگى خداوند ، كارى است الهى و از ميان برنده بهانه مخالفان در ترك عبادت

فليعبدوا . .. الذى أطعمهم من جوع

آثار تغذيه حلال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 51 - 12

12 - تغذيه سالم و حلال ، زمينه گرايش انسان به عمل صالح

كلوا من الطّيّب_ت و اعملوا ص_لحًا

آثار تغذيه سالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

12 - مؤمنون - 23 - 51 - 12

12 - تغذيه سالم و حلال ، زمينه گرايش انسان به عمل صالح

كلوا من الطّيّب_ت و اعملوا ص_لحًا

آثار تغذيه قريش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 4 - 2

2 - قريش ، به دليل تأمين تغذيه شان از سوى خداوند ، ملزم به پرستش او بودند .

فليعبدوا . .. الذى أطعمهم من جوع

آداب تغذيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 172 - 9

9 - لزوم شكرگزارى به درگاه خدا پس از تناول غذا و استفاده از مواهب الهى

كلوا من طيبت ما رزقنكم و اشكرواللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 21،23

21 - هريك از مسلمانان ، مى توانند با اعضاى خانواده خود و نيز خويشاوندان و دوستان خويش به صورت جمعى ( بر سر يك سفره ) و يا جداگانه ، غذا ميل كنند .

ليس على الأعمى حرج. ..و لا على أنفسكم أن تأكلوا من بيوتكم أو بيوت ءابائكم ... أو

23 - غذا خوردن به صورت جمعى و بر سر يك سفره و يا به طور تنهايى و پراكنده ، جايز است .

ليس عليكم جناح أن تأكلوا جميعًا أو أشتاتًا

اهميت بهداشت تغذيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 168 - 5

5 - ضرورت رعايت بهداشت در بهره ورى از خوراكى هاى زمين

كلوا مما فى الأرض حللا طيباً

اهميت بهداشت در تغذيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1

- بقره - 2 - 172 - 6

6 - توجه اسلام به بهداشت در تغذيه

كلوا من طيبت ما رزقنكم

اهميت تغذيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 1 - 15

15 _ اهتمام اسلام به مسأله تغذيه

أحلت لكم بهيمة الانعم الا ما يتلى عليكم

نزول آيات مربوط به احكام خوردنيها (گوشت شتر، گاو، گوسفند و . ..) و بيان حدود و شرايط آنها، بيانگر اهتمام اسلام نسبت به امر تغذيه انسان است.

اهميت تغذيه سالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 51 - 4

4 - اهميت دادن به تغذيه سالم و بهره گيرى از نعمت هاى الهى ، وجه مشترك همه اديان آسمانى

ي_أيّها الرسل كلوا من الطّيّب_ت

بهداشت تغذيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 3 - 15

15 _ توجه اسلام به نظام تغذيه و سالم سازى آن

حرمت عليكم الميتة . .. و ما اكل السبع الا ما ذكيتم

تفصيل و تبيين موارد خوردنيهاى حلال و حرام، نشانه توجه اسلام به نظام تغذيه مى باشد.

تغذيه از درخت زقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 66 - 1،2

1 - درخت زقّوم ، غذا و خوراك دوزخيان ستمگر است .

شجرة الزقّوم . .. للظ_لمين ... فإنّهم لأكلون منها

2 - دوزخيان ستمگر ، شكم هاى خود را از درخت زقّوم پرخواهند كرد .

فمالئون منها البطون

تغذيه از شكوفه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 69 - 1،2

1- خداوند ، پس

از الهام به زنبور هاى عسل در امر خانه سازى ، آنها را به تغذيه از گل و غنچه هاى ميوه ها ، درختان و محصولات كوهستانى راهنمايى كرده است .

و أوحى ربّك إلى النحل أن اتخذى من الجبال بيوتًا . .. ثمّ كلى من كلّ الثمرت

2- زنبور عسل ، موجودى كه از ميوه ها و شكوفه هاى درختان و گياهان تغذيه مى كند .

ثمّ كلى من كلّ الثمرت

تغذيه از گل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 69 - 1

1- خداوند ، پس از الهام به زنبور هاى عسل در امر خانه سازى ، آنها را به تغذيه از گل و غنچه هاى ميوه ها ، درختان و محصولات كوهستانى راهنمايى كرده است .

و أوحى ربّك إلى النحل أن اتخذى من الجبال بيوتًا . .. ثمّ كلى من كلّ الثمرت

تغذيه از ميوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 69 - 1،2

1- خداوند ، پس از الهام به زنبور هاى عسل در امر خانه سازى ، آنها را به تغذيه از گل و غنچه هاى ميوه ها ، درختان و محصولات كوهستانى راهنمايى كرده است .

و أوحى ربّك إلى النحل أن اتخذى من الجبال بيوتًا . .. ثمّ كلى من كلّ الثمرت

2- زنبور عسل ، موجودى كه از ميوه ها و شكوفه هاى درختان و گياهان تغذيه مى كند .

ثمّ كلى من كلّ الثمرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 35 - 1

1 - هدف و فلسفه آفرينش نخلستان ها

و تاكستان ها از سوى خداوند ، تغذيه و بهره مندى انسان ها از ميوه ها و محصولات آنها است .

و جعلنا فيها من نخيل و أعنب . .. ليأكلوا من ثمره

تغذيه انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 51 - 1

1 - پيامبران الهى ، داراى جنبه بشرى و نيازمند تغذيه و بهره گيرى از موهبت هاى طبيعى ، مانند ديگر مردمان

ي_أيّها الرسل كلوا من الطّيّب_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 7 - 1

1 _ تناول غذا ، رفت و آمد و داد و ستد در بازار ، ناسازگار با شأن رسالت و پيامبرى از ديدگاه مشركان و كافران

و قال الذين كفروا . .. و قالوا مالِ ه_ذا الرسول يأكل الطعام و يمشى فى الأسواق

تغذيه انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 54 - 1،3،6

1 - تغذيه انسان و چريدن دام هاى او از گياهان و روييدنى هاى زمين ، از هدف هاى خلقت نباتات

أزوجًا من نبات . .. كلوا و ارعوا أنع_مكم

{رعى} به معناى چرانيدن است. {ارعوا أنعامكم}; يعنى، دام هاى خود را به چرا ببريد تا از نباتات رويانيده شده تغذيه نمايند.

3 - جواز بهره بردارى انسان از روييدنى هاى زمين براى تغذيه

كلوا وارعوا أنع_مكم

6 - نظام زمين و تناسب آن براى حيات و تغذيه انسان ها و دام هاى آنان ، حاوى نشانه هاى فراوانى بر ربوبيت الهى است .

جعل لكم الأرض . .. كلوا ... فى ذلك لأي_ت

تغذيه انسان ها

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 11 - 4

4 - خرما ، داراى اهميتى ويژه براى تغذيه انسان در مقايسه با ساير ميوه ها

فيها ف_كهة و النخل ذات الأكمام

در صورتى كه واژه {فاكهة} شامل خرما نيز بشود، مورد توجه قرار گرفتن دو مرتبه نخل ها، مى توان مطلب بالا را به دست آورد.

تغذيه باردار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 25 - 8

8- { عن أميرالمؤمنين ( ع ) قال : . . . ما تأكل الحامل من شىء و لاتتداوى به أفضل من الرطب قال اللّه _ عزّوجلّ_ لمريم ( ع ) { و هزّى إليك بجذع النخلة تساقط عليك رطباً جنيّاً . فكلى و اشربى و قرّى عيناً } . . . ;

از اميرالمؤمنان(ع) روايت شده است كه فرمود: . .. زن باردار، بهتر از خرماى تازه، چيزى نمى خورد و خود را با چيزى بهتر از آن، مداوا نمى كند. خداوند _ عزّوجلّ_ به مريم فرمود: {و هزّى إليك بجذع النخلة تساقط عليك رطباً جنيّاً . فكلى ...}...}.

تغذيه بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 160 - 18

18 _ خداوند براى تغذيه قوم موسى به هنگام عبورشان از صحراى سوزان ، بر آنان منّ و سلوا فرو فرستاد .

و أنزلنا عليهم المن و السلوى

كلمه {منّ} در لغت به ترنجبين و نيز شربتى شيرين همانند عسل معنا شده است و در معناى {سلوى} گفته شده كه پرنده اى است سفيد رنگ همانند بلدرچين و برخى گفته اند {سلوى}

همان بلدرچين است.

تغذيه جمعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 21،22،23

21 - هريك از مسلمانان ، مى توانند با اعضاى خانواده خود و نيز خويشاوندان و دوستان خويش به صورت جمعى ( بر سر يك سفره ) و يا جداگانه ، غذا ميل كنند .

ليس على الأعمى حرج. ..و لا على أنفسكم أن تأكلوا من بيوتكم أو بيوت ءابائكم ... أو

22 - مسلمانان ، در عين مجاز بودن از تناول كردن خوراكى هاى منازل خويشاوندان و دوستان خويش ، مى توانند با هم و يا جدا از آنان و بدون اذن ، غذا ميل كنند .

ليس على الأعمى حرج . ..و لا على أنفسكم أن تأكلوا من بيوتكم أو بيوت ءابائكم ... أ

23 - غذا خوردن به صورت جمعى و بر سر يك سفره و يا به طور تنهايى و پراكنده ، جايز است .

ليس عليكم جناح أن تأكلوا جميعًا أو أشتاتًا

تغذيه چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 54 - 6

6 - نظام زمين و تناسب آن براى حيات و تغذيه انسان ها و دام هاى آنان ، حاوى نشانه هاى فراوانى بر ربوبيت الهى است .

جعل لكم الأرض . .. كلوا ... فى ذلك لأي_ت

تغذيه در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 3 - 9

9 _ خوردن مردار ، خون و گوشت خوك ، بردن غير نام خدا در ذبح ، قربانى براى بت ها و تقسيم گوشت حيوانات با قمار ، از

اعمال مردم در جاهليت

حرمت عليكم . .. و ما ذبح على النصب و إن تستقسموا بالازلم

تغذيه در دوران ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 69 - 13

13_ مصرف گوشت به صورت بريان شده در عصر ابراهيم ( ع )

فما لبث أن جاء بعجل حنيذ

تغذيه در يهوديت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 81 - 3

3 - توجه به بهداشت و تغذيه سالم در آيين موسى ( ع )

كلوا من طيّب_ت ما رزقن_كم

تغذيه زائو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 25 - 5،9

5- خرماى تازه ( رطب ) غذاى مناسب براى زن ، پس از وضع حمل است .

و هزّى . .. تس_قط عليك رطبًا جنيًّا

توصيه شدن مريم به تكان دادن درخت و استفاده از {رطب}، بر مناسب بودن آن براى زنان، پس از زايمان دلالت دارد.

9- { عن أميرالمؤمنين ( ع ) قال : قال رسول اللّه ( ص ) : ليكن أول ما تأكل النفساء الرطب ، لأنّ اللّه تعالى قال لمريم : { و هزّى إليك بجذع النخلة تساقط عليك رطباً جنيّاً . فكلى } . . . ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده كه رسول خدا(ص) فرمود: شايسته است اولين چيزى كه زن بعد از زايمان مى خورد خرما باشد، زيرا خداى تعالى به مريم فرمود: {و هزّى إليك بجذع النخلة تساقط عليك رطباً جنيّاً. فكلى}...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 26 - 2،6

2- خرماى تازه (

رطب ) ، غذاى مناسب براى زن ، پس از وضع حمل است .

فكلى

توصيه شدن مريم به خوردن خرماى تازه، بر مناسب بودن آن براى زنان، پس از زايمان دلالت دارد.

6- زن پس از زايمان ، نيازمندِ تغذيه مناسب و نيز آرامش روحى و تسلّى خاطر است .

فكلى و اشربى و قرّى عينًا

تغذيه زنبورعسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 69 - 1،2،12

1- خداوند ، پس از الهام به زنبور هاى عسل در امر خانه سازى ، آنها را به تغذيه از گل و غنچه هاى ميوه ها ، درختان و محصولات كوهستانى راهنمايى كرده است .

و أوحى ربّك إلى النحل أن اتخذى من الجبال بيوتًا . .. ثمّ كلى من كلّ الثمرت

2- زنبور عسل ، موجودى كه از ميوه ها و شكوفه هاى درختان و گياهان تغذيه مى كند .

ثمّ كلى من كلّ الثمرت

12- گوناگونى رنگ عسل ، نتيجه استفاده زنبور هاى عسل از گياهان گوناگون است .

ثمّ كلى من كلّ الثمرت . .. يخرج من بطونها شراب مختلف ألونه

ذكر گوناگونى عسل پس از بيان تغذيه زنبورهاى عسل از ميوه ها و گياهان مختلف، مى تواند به منظور نكته ياد شده باشد.

تغذيه فردى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 21،22،23

21 - هريك از مسلمانان ، مى توانند با اعضاى خانواده خود و نيز خويشاوندان و دوستان خويش به صورت جمعى ( بر سر يك سفره ) و يا جداگانه ، غذا ميل كنند .

ليس على الأعمى حرج. ..و لا على أنفسكم أن تأكلوا من

بيوتكم أو بيوت ءابائكم ... أو

22 - مسلمانان ، در عين مجاز بودن از تناول كردن خوراكى هاى منازل خويشاوندان و دوستان خويش ، مى توانند با هم و يا جدا از آنان و بدون اذن ، غذا ميل كنند .

ليس على الأعمى حرج . ..و لا على أنفسكم أن تأكلوا من بيوتكم أو بيوت ءابائكم ... أ

23 - غذا خوردن به صورت جمعى و بر سر يك سفره و يا به طور تنهايى و پراكنده ، جايز است .

ليس عليكم جناح أن تأكلوا جميعًا أو أشتاتًا

تغذيه كودك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 233 - 1،2،3،4،6،8،15،18،19،26،27،36

1 _ وجوب شير دادن مادران به فرزندان خويش

و الوالدات يُرضعن اولادهنّ

جمله {يرضعن . .. }، جمله اى است خبرى در مقام انشا.

2 _ اولويّت شير مادر براى تغذيه فرزند نسبت به شير ديگر زنان و تغذيه هاى ديگر

و الوالدات يرضعن اولادهنّ

3 _ دوره كامل شيرخوارگى كودك ، دو سال كامل است .

و الوالدات يرضعن اولادهنّ حولين كاملين

4 _ عدم وجوب شير دادن به نوزاد به مدّت دو سال بر مادر *

لمن اراد ان يتمّ الرضاعة

چون حكم (ارضاع به مدّت دو سال) را تعليق به اراده مادر كرده است، به نظر مى رسد ارضاع به مدّت دو سال واجب نباشد; اگر چه اصل ارضاع واجب باشد.

6 _ مادر در صورت تصميم پدر به تكميل شيرخوارگى فرزند ، بايد دو سال كامل به نوزاد شير دهد . *

و الوالدات يرضعن . .. لمن اراد ان يتم الرضاعة

برخى از مفسّرين برآنند كه مراد از {من أراد} پدر فرزند است; يعنى آنگاه بر

مادر دو سال شير دادن لازم است كه پدر از او بخواهد. در تأييد اين برداشت نيز گفته شده كه صيغه {اراد} و {يتمّ} به صورت مذكر، مؤيد آن است.

8 _ زنان مطلّقه نبايد از شير دادن به نوزاد خود امتناع نمايند .

و الوالدات يُرضعن

آيات قبل و بعد در مورد زنان مطلّقه است.

15 _ توجه اسلام به نقش سازنده مادر در تغذيه و پرورش كودك *

و الوالدات يرضعن اولادهنّ

18 _ نبايد مادر _ حتى پس از طلاق _ با امتناع از شير دادن به فرزند ، موجب ضرر او شود .

لا تضارّ والدة بولدها

19 _ خوددارى مادر از شير دادن به كودك خويش ، از مصاديق بارز اضرار به فرزند

و الوالدات يرضعن . .. لا تضارّ والدة بولدها

نهى از زيان رسانى به كودك پس از الزام مادر به شير دادن، اشاره به اين معناست كه از مصاديق بارز ضرر به كودك، خوددارى از شير دادن به اوست.

26 _ جواز گرفتن فرزند از شير قبل از دو سال ، به شرطِ رضايت ، مشورت و توافق پدر و مادر

فان ارادا فصالا عن تراض منهما و تشاور فلا جناح عليهما

چون حدّ كمال شير دادن دو سال است، بنابراين {فصال} پس از دو سال طبيعى است و نياز به مشورت و توافق ندارد; لذا مراد از {فصال} در آيه شريفه، {فصال} قبل از دو سال است.

27 _ جدا كردن طفل از شير مادر ، بايد پس از مشورت با صاحبنظران و توافق والدين صورت گيرد .

فان ارادا فصالا عن تراض منهما و تشاور فلا جناح عليهما

در برداشت فوق، {فصال} حمل شده بر {فصال} از شير مادر، نه از

هر شيرى; يعنى توافق مى كنند كه مادر ديگر شير ندهد و براى تكميل مدّت شير، كودك را به دايه اى بسپارند.

36 _ لزوم رعايت تقوا در حقوق نوزادان و آنچه مربوط به شيردهى آنان است .

و الوالدات يرضعن . .. و اتقوا اللّه

محور اصلى آيه، تأمين حيات و رشد نوزادان است. بنابراين مصداق بارز تقوا درآيه شريفه، رعايت حقوق آنان خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 6 - 8

8 - مردان و زنان مطلّقه ، بايد درباره شير دادن و كيفيت نگه دارى نوزادانشان ، به مشاوره و هم فكرى بپردازند .

و أتمروا بينكم

تغذيه گوسفندان موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 18 - 6

6 - سرزمينى كه موسى ( ع ) در آن دام دارى و شبانى مى كرد ، درختانى داشت كه برگ آن براى تغذيه دام مناسب بود .

و أهشّ بها على غنمى

تغذيه گياهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 4 - 4،7،8

4_ درختان انگور ، نخل هاى خرما و نيز ساير گياهان على رغم مشروب شدن از آبى با طبيعت واحد ، ثمرات و ميوه هاى مختلف و گوناگون به بار مى آورند .

جن_ّت من أعن_ب و زرع و نخيل . .. يسقى بماء وحد و نفضل بعضها على بعض فى الأُكل

7_ گوناگون شدن ميوه هاى درختان و محصولات كشاورزى ، على رغم بهرهورى آنها از آب با طبيعتى واحد ، از نشانه هاى توحيد و يكتايى خدا در تدبير هستى

يسقى بماء

وحد و نفضل بعضها على بعض فى الأُكل إن فى ذلك الأي_ت لقوم يعقلون

8_ مشروب شدن گياهان و درختان گوناگون به وسيله آبى با طبيعت واحد ، از نشانه هاى خدا و يكتايى او در تدبير هستى است .

يسقى بماء وحد . .. إن فى ذلك لأي_ت لقوم يعقلون

تغذيه محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 7 - 2

2 _ پيامبر ( ص ) همچون ديگر انسان ها ، نيازمند به غذا و مناسبات اقتصادى با مردم

مالِ ه_ذا الرسول يأكل الطعام و يمشى فى الأسواق

تغذيه نوزاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 6 - 6،10،12،13

6 - مردان بايد به زنان مطلّقه ، بابت شيردادن فرزندان خود اجرت بپردازند .

فإن أرضعن لكم ف_اتوهنّ أُجورهنّ

10 - در صورت به توافق نرسيدن مردان و زنان مطلّقه درباره شيردادن نوزاد خويش _ به خاطر دشوار بودن آن و يا سخت گيرى آنان بر يكديگر _ بايد نوزاد را به دايه بسپارند .

و إن تعاسرتم فسترضع له أُخرى

12 - زنان مطلّقه ، داراى حق تقدّم و اولويت در شيردادن به نوزادان خود

فإن أرضعن لكم . .. و إن تعاسرتم فسترضع له أُخرى

برداشت ياد شده، با توجه اين نكته است كه صورت شيردادن مادران مطلّقه به نوزادان خود، در آغاز مطرح شده است. سپس صورت اختلاف و دايه گرفتن براى نوزادان، بيان گرديده است.

13 - شيردادن مادران به نوزادن خود ، به مصالح و منافع نوزادان نزيك تر از دايگان است .

فإن أرضعن لكم . .. و إن تعاسرتم فسترضع له أُخرى

مطلب ياد

شده، با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، درصدد بيان راه كارهاى شايسته براى تأمين مصالح و منافع نوزادان است و در اين راستا، شيردادن مادران بر دايگان مقدم ذكر شده است.

تقوا در تغذيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 4 - 26

26 _ لزوم رعايت تقوا در صيد و خوراكيها

احل لكم الطيبت . .. فكلوا مما امسكن عليكم و اذكروا اسم اللّه عليه و اتقوا اللّه

زمينه تغذيه انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 54 - 5

5 - تنوع نباتات ، فراهم آورنده زمينه مناسب براى تغذيه انسان و انواع دام ها

نبات شتّى . كلوا وارعوا أنع_مكم

زمينه تغذيه چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 54 - 5

5 - تنوع نباتات ، فراهم آورنده زمينه مناسب براى تغذيه انسان و انواع دام ها

نبات شتّى . كلوا وارعوا أنع_مكم

زمينه تغذيه قريش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 4 - 3

3 - امنيت كعبه و كوچ زمستانى و تابستانى قريش ، زمينه دست يابى آنان به مواد خوراكى بود .

إيل_فهم رحلة الشتاء و الصيف . فليعبدوا ... الذى أطعمهم من جوع

فلسفه تغذيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 4 - 5

5 - مصرف طعام ، بايد به منظور از بين بردن گرسنگى و به دست آوردن توان عبادت باشد .

فليعبدوا . .. الذى أطعمهم من جوع

{من جوع}، بيانگر آن

است كه هدف از طعام، زوال گرسنگى است; نه آن كه خوردن، همواره مطلوب باشد. {فليعبدوا} بيانگر هدف بودن عبادت براى طعامى است كه از خداوند به انسان مى رسد.

منابع تغذيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 24 - 7

7 _ گياهان ، از منابع غذايى انسان ها و چهارپايان است .

فاختلط به نبات الأرض مما يأكل الناس و الأنعم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 5 - 5

5- قابليت بهره بردارى از فرآورده هاى دامى ( گوشت ، لبنيات و . . . ) براى تغذيه آدمى ، از مواهب و نعمت هاى الهى است .

و الأنع_م خلقها لكم . .. و منها تأكلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 66 - 5

5- شير شتر ، گاو و گوسفند نوشيدنى ، سالم و سهل التناول است .

و إن لكم فى الأنع_م لعبرة نسقيكم ممّا فى بطونه من بين فرث و دم لبنًا خالصًا سائغ

{خالصاً} (پالوده از هر چيز) حكايت از سلامت آن و {سائغاً} (آسان جريان يابنده) حكايت از سهل التناول بودن آن مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 69 - 2

2- زنبور عسل ، موجودى كه از ميوه ها و شكوفه هاى درختان و گياهان تغذيه مى كند .

ثمّ كلى من كلّ الثمرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 54 - 1،3،5

1 - تغذيه انسان و چريدن دام هاى او

از گياهان و روييدنى هاى زمين ، از هدف هاى خلقت نباتات

أزوجًا من نبات . .. كلوا و ارعوا أنع_مكم

{رعى} به معناى چرانيدن است. {ارعوا أنعامكم}; يعنى، دام هاى خود را به چرا ببريد تا از نباتات رويانيده شده تغذيه نمايند.

3 - جواز بهره بردارى انسان از روييدنى هاى زمين براى تغذيه

كلوا وارعوا أنع_مكم

5 - تنوع نباتات ، فراهم آورنده زمينه مناسب براى تغذيه انسان و انواع دام ها

نبات شتّى . كلوا وارعوا أنع_مكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 19 - 7

7 - تغذيه و امرار معاش از منابع گياهى ، يكى از مهم ترين فوايد رويش گياهان براى انسان

و منها تأكلون

ضمير {منها} به {جنّات} بازمى گردد; يعنى: و از آن [باغ ها] مى خوريد. گفتنى است كه جمله {منها تأكلون} (از باغ ها مى خوريد) مى تواند كنايه از اين باشد كه شما با آن باغ ها، امرار معاش و گذران زندگى مى كنيد ;مثلاً وقتى گفته مى شود {فلانى از حرفه اش مى خورد} مقصود اين است كه در سايه حرفه اش زندگى مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 20 - 4

4 - خرما ، انگور و زيتون ، اهميت ويژه اى در تغذيه انسان دارند .

فأنشأنا لكم . .. من نخيل و أعن_ب ... و شجرة ... صبغ للأكلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 21 - 2،5

2 - شير دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، از منابع مهم تغذيه انسان

نسقيكم

ممّا فى بطونها

5 - گوشت دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، يكى ديگر از منابع تغذيه انسان

و منها تأكلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 12 - 4،10

4 - دريا ها ، از منابع تغذيه انسان با گوشت هاى تازه

و من كلٍّ تأكلون لحمًا طريًا

{طرىّ} به معناى جديد و تازه است.

10 - تغذيه با گوشت هاى تازه و استفاده از زيور هاى دريايى و كشتيرانى ، از فوايد دريا ها است .

و من كلٍّ تأكلون لحمًا طريًّا . .. و ترى الفلك فيه مواخر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 27 - 7

7 - نقش سازنده تنوع ميوه ها در تغذيه انسان ها

ثمرت مختلفًا ألونها

برداشت ياد شده را مى توان از تصريح خداوند به گوناگونى ميوه ها، استفاده كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 33 - 6،8

6 - خداوند ، حبوبات ( گندم ، جو ، برنج و . . . ) را به منظور تغذيه انسان ها آفريده است .

و أخرجنا منها حبًّا فمنه يأكلون

8 - تنها بعضى از دانه هاى روييده از زمين ، قابل تغذيه براى انسان ها است .

و أخرجنا منها حبًّا فمنه يأكلون

برداشت ياد شده براساس اين احتمال است كه {من} در {فمنه} تبعيضيه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 35 - 1،4،5،7،8،11

1 - هدف و فلسفه آفرينش نخلستان ها و تاكستان ها از سوى خداوند ، تغذيه و بهره مندى انسان

ها از ميوه ها و محصولات آنها است .

و جعلنا فيها من نخيل و أعنب . .. ليأكلوا من ثمره

4 - نقش اساسى خرما و انگور و فراورده هاى آن ، در تغذيه انسان

و جعلنا فيها جنّ_ت من نخيل و أع_نب . .. ليأكلوا من ثمره

از اختصاص به ذكر يافتن خرما و انگور براى تغذيه انسان ها (از ميان مجموعه ميوه ها و محصولات باغ ها) برداشت ياد شده به دست مى آيد.

5 - هدف و فلسفه آفرينش خرما و انگور از سوى خداوند ، تغذيه انسان از فراورده هاى دست ساخته خود از آن درختان ( مانند شيره ، عصاره ، كشمش و . . . ) است .

ليأكلوا من ثمره و ما عملته أيديهم

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه {ما} در {ما عملته} موصوله (به معناى الذى) باشد; يعنى، {و الذى عملته أيديهم} (و آنچه دست هاى شان به عمل مى آورد).

7 - خرما و انگور ، از غذا هاى آماده براى انسان ، بدون دخالت وى در آماده سازى آنها

ليأكلوا من ثمره و ما عملته أيديهم

اين برداشت مبتنى بر اين احتمال است كه ضمير در {عملته} به {ثمر} بازگردد.

8 - زمين ، منبع تغذيه انسان ها

و ءاية لهم الأرض الميتة أحيين_ها . .. فمنه يأكلون ... و فجّرنا فيها من العيون .

11 - احياى زمين با روياندن نباتات و درختان ميوه ، به منظور تغذيه انسان ها از سوى خدا ، شايسته شكر و سپاس گزارى است .

و ءاية لهم الأرض الميتة أحيين_ها و أخرجنا منها حبًّا. .. جنّ_ت من نخيل و أعن_ب..

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

15 - يس - 36 - 57 - 3

3 - نقش مفيد و مؤثر ميوه ها در تغذيه انسان

لهم فيها ف_كهة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 72 - 5

5 - خداوند ، شتر ، گاو و گوسفند را براى تغذيه انسان آفريد .

و منها يأكلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 73 - 3

3 - اهميت و نقش بسيار شير شتر ، گاو و گوسفند و فراورده هاى آن ، در تغذيه انسان ها

و مشارب

برداشت ياد شده از آن جا است كه شير _ با آن كه از منافع أنعام به شمار مى رود _ اختصاص به ذكر يافته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 51 - 6

6 - نقش مفيد و مؤثر ميوه ها در تغذيه انسان

يدعون فيها بف_كهة كثيرة و شراب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 9

9 - دام ها ( شتر ، گاو ، گوسفند و بز ) داراى اهميت و نقش ويژه در تغذيه و بهرهورى انسان ها

و أنزل لكم من الأنع_م ثم_نية أزوج

از اختصاص به ذكر يافتن دام ها از ميان ديگر حيوانات و نعمت هاى خدادادى، به وقت سخن گفتن از آفرينش انسان ها، مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 10 - 8

8 - منابع و ذخاير غذايى زمين ، براى تأمين نياز

هاى موجودات آن كافى است .

و قدّر فيها أقوتها . .. سواء للسائلين

{سواء} به معناى برابر و حال براى {أقواتها} است. {للسائلين} (نيازمندان) از ريشه {سؤل} است; يعنى، خداوند ذخاير غذايى را به گونه اى اندازه گيرى كرد كه بى كم و زياد نياز موجودات را تأمين مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 12 - 7

7 - بهرهورى انسان از منافع غذايى ، اقتصادى و تجارى دريا ، در پرتو تدارك امكانات و زمينه هاى آن از سوى خداوند

اللّه الذى سخّر . .. لتبتغوا من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 11 - 2

2_ اهميت خرما و درخت هاى نخل ، در تغذيه آدميان *

و النخل باسق_ت . .. رزقًا للعباد

از اين كه {النخل} به گونه مجزّا ياد شده است، اهميت خرما در تغذيه خلق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 15 - 4

4 - زمين ، بستر و منبعى مناسب براى تغذيه و تأمين نيازمندى هاى بشر

و كلوا من رزقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 25 - 3

3 - نقش اساسى آب و باران در تغذيه انسان

إلى طعامه . أنّا صببنا الماء صبًّا

عبارت {أنّا صببنا. ..}، بدل اشتمال براى {طعامه} و گوياى ارتباط تنگاتنگ آب و طعام است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 26 - 4

4 - زمين ، از منابع غذايى انسان

طعامه . .. ثمّ

شققنا الأرض شقًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 29 - 3

3 - توجّه به روييدن درختان زيتون و خرما و تأثير آنها در تغذيه انسان ، زمينه ساز شناخت خدا و مانع كفر به او است .

ما أكفره . .. و زيتونًا و نخلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 30 - 1

1 - درختان تنومند و ستبر بوستان ها ، آفريده هاى خداوند و از منابع تغذيه انسان ها

و حدائق غلبًا

{غُلْب} جمع {غَلْباء} است. به كسى كه داراى گردنى كلفت باشد {اغلب} و {غلباء} گفته مى شود (لسان العرب). در آيه شريفه، گرچه بوستان ها به ضخامت و ستبرى توصيف شده اند; ولى اين وصف _ به قرينه {أنبتنا} در آيات پيشين _ ناظر به قطور بودن درختان آن بوستان ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 1 - 4

4 - اهميت غذايى انجير ، بيش از زيتون است . *

و التين و الزيتون

تقدم ذكرى، ممكن است نشانگر تقدم رتبى باشد.

منابع تغذيه انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 27 - 2،6،8

2 - رويش گياهان مختلف ، با كاربرد هاى گوناگون ، از آميختن دو عنصر آب و خاك ، به منظور استفاده انسان ها و دام ها ، از آيات الهى است .

أوَلم يروا أنّا نسوق الماء إلى الأرض الجرز فنخرج به زرعًا تأكل منه أنع_مهم و أنف

6 - آب ، داراى نقش اساسى ، در حيات

و تغذيه انسان ها و حيوان ها است .

و نسوق الماء إلى الأرض الجرز فنخرج به زرعًا تأكل منه أنع_مهم و أنفسهم

8 - نباتات ، منبع اصلى تغذيه انسان ها و حيوان ها است .

فنخرج به زرعًا تأكل منه أنع_مهم و أنفسهم

منابع تغذيه بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 57 - 2

2 - ميوه ها ، از غذا هاى اصلى بهشتيان است .

لهم فيها ف_كهة

از اختصاص به ذكر يافتن ميوه ها از ميان ديگر غذاها و خوراكى ها، مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

منابع تغذيه چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 27 - 2،6،8

2 - رويش گياهان مختلف ، با كاربرد هاى گوناگون ، از آميختن دو عنصر آب و خاك ، به منظور استفاده انسان ها و دام ها ، از آيات الهى است .

أوَلم يروا أنّا نسوق الماء إلى الأرض الجرز فنخرج به زرعًا تأكل منه أنع_مهم و أنف

6 - آب ، داراى نقش اساسى ، در حيات و تغذيه انسان ها و حيوان ها است .

و نسوق الماء إلى الأرض الجرز فنخرج به زرعًا تأكل منه أنع_مهم و أنفسهم

8 - نباتات ، منبع اصلى تغذيه انسان ها و حيوان ها است .

فنخرج به زرعًا تأكل منه أنع_مهم و أنفسهم

منابع تغذيه قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 148 - 3

3 - خرما ، بزرگ ترين منبع تغذيه و درآمد ثموديان

و نخل طلعها هضيم

ذكر جداگانه نخل، با اين كه واژه

{جنّات} (در آيه قبل) شامل آن نيز مى شود، بيانگر مطلب ياد شده است.

منشأ تغذيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 4 - 7

7 - تأمين غذاى مردم ، قبل از الزام آنان به بندگى خداوند ، كارى است الهى و از ميان برنده بهانه مخالفان در ترك عبادت

فليعبدوا . .. الذى أطعمهم من جوع

منشأ تغذيه زنبورعسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 69 - 7

7- نشان دادن راه زندگى طبيعى ( حركات غريزى براى خانه سازى ، تغذيه از گياهان و توليد عسل ) به زنبور هاى عسل ، به مقتضاى ربوبيت پروردگار است .

فاسلكى سبل ربّك ذللاً

منشأ تغذيه قريش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 4 - 1،2

1 - خداوند ، قريش را از گرسنگى رهانيد و مواد غذايى آنان را تأمين كرد .

الذى أطعمهم من جوع

حرف {من} يا تعليلى است و يا بدلى; يعنى، به دليل گرسنگى يا به جاى آن. در هر دو صورت، بيانگر وجود زمينه گرسنگى در قريش است; به گونه اى كه اگر خداوند آنان را اطعام نمى كرد، راهى ديگر نداشتند.

2 - قريش ، به دليل تأمين تغذيه شان از سوى خداوند ، ملزم به پرستش او بودند .

فليعبدوا . .. الذى أطعمهم من جوع

منشأ تغذيه مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 4 - 6

6 - خداوند ، آذوقه و مواد خوراكى را در اختيار غير يكتاپرستان نيز قرار مى

دهد .

فليعبدوا . .. الذى أطعمهم من جوع

امر به روى آوردن قريش به عبادت در {فليعبدوا}، بيانگر آن است كه آنان خدا را عبادت نمى كردند.

نياز به تغذيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 35 - 15

15 _ مسكن ، همسر و خوراك از نياز هاى ضرورى انسان

اسكن أنت و زوجك الجنة و كلا منها

جريان آفرينش آدم(ع) و نكات ذكر شده پيرامون آن، ترسيمى كلى از چهره انسان و نيازها، روحيات، افكار و . .. اوست نه مجرد داستانى از آدم(ع) و حوا; يعنى، اگر سخن از نياز آدم(ع) و حوا به مسكن، همسر و خوراك به ميان آمده بيانگر نياز همه انسانها به اين موارد مى باشد و اگر سخن از تشريع و هدايت است، نشانگر نياز همه انسانها به هدايت و تشريع خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 8 - 1،5

1- بدن پيامبران همانند ديگر انسان ها ، نيازمند به تغذيه است .

و ما جعلن_هم جسدًا لايأكلون الطعام

5- فناپذيرى و احتياج به خوراك ، از عوارض جسم انسان است .

و ما جعلن_هم جسدًا لايأكلون الطعام و ما كانوا خ_لدين

آمدن لفظ {جسد} و آن گاه توصيف كردن پيامبران به اين كه آنان خوراك مى خوردند و مى مردند; بيانگر اين نكته است كه اين دو صفت مربوط به جسمانى بودن وجود انبيا است; زيرا اين جسم آدمى است كه نياز به خوراك دارد و فناپذير است، نه روح آدمى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 68 -

3

3 - نياز دوزخيان به تغذيه و نوشيدن

فإنّهم لأكلون منها . .. عليها لشوبًا من حميم . ثمّ إنّ مرجعهم لإلى الجحيم

تفاخر از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تفاخر

آثار تفاخر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 36 - 21

21 _ تكبر و فخرفروشى ، مانعى در راه عبادت و بندگى خدا و احسان به ديگران

و اعبدوا اللّه . .. و بالوالدين احساناً ... انّ اللّه لا يحبّ من كان مختالا فخور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 37 - 3

3 _ بخلورزى و دعوت ديگران به بخل ، از آثار تكبر و فخرفروشى

انّ اللّه لا يحبّ من كان مختالا فخوراً. الذين يبخلون و يأمرون النّاس بالبخل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 38 - 5،10

5 _ رياكارى در انفاق از آثار تكبر و فخرفروشى *

انّ اللّه لا يحبّ من كان مختالا فخوراً . .. و الذين ينفقون اموالهم رئاء النّاس

10 _ ناسازگارى تكبر و فخرفروشى با ايمان به خدا و قيامت

لا يحبّ من كان مختالا فخوراً . .. و الذين ... و لا يؤمنون باللّه و لا باليوم الا

برداشت فوق بر اين مبناست كه {الذين . .. لا يؤمنون} عطف بر {الذين يبخلون} و توصيفى براى {مختالا فخوراً} باشد. يعنى فخرفروشان و مُتكبران ايمان واقعى به خدا و قيامت ندارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 40 - 6

6- تبديل شدن بوستان هاى زيبا و حاصل خيز ، به كويرى خشك و بى حاصل ، با عذاب الهى

، در نتيجه كفر و فخر و مباهات به ديگران ، امرى ممكن است .

فعسى ربّى . .. يرسل عليها حسبانًا من السماء فتصبح صعيدًا زلقًا

{صعيد} يعنى، روى زمين و {زلق} يعنى، بدون گياه.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 73 - 12

12- تلاوت آيات قرآن ، در افرادى كه به امكانات مادى و موقعيت هاى اجتماعى خود فخر و مباهات مى كنند ، بى تأثير است .

و إذا تتلى عليهم ءايتنا بيّن_ت قال الذين كفروا . .. أىّ الفريقين خير مقامًا و أح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 81 - 10

10 - طغيان ، سرمستى ، فسادانگيزى ، فخرفروشى و خودنمايى ، از عوامل هلاكت و نابودى

إنّ ق_رون . .. فبغى ... لاتفرح ... و لاتبغ الفساد ... فخرج على قومه فى زينته ...

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه خداوند پس از برشمردن تعدادى از اوصاف ناپسند قارون، مسأله نابودى وى را مطرح فرمود. اين نكته مى رساند كه اوصاف ياد شده در نابودى وى مؤثر بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 13 - 14

14 - تفاخر هاى قومى و نژادى ، از عوامل تفرقه و زوال وحدت مؤمنان *

و جعلن_كم شعوبًا و قبائل لتعارفوا إنّ أكرمكم عنداللّه أتقي_كم

از ارتباط اين آيه با آيه {إنّما المؤمنون إخوة} مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 - 23

23 - بازى ، سرگرمى

، آرايش ، فخرفروشى و فزون خواهى ، از مظاهر و جلوه هاى فريبندگى دنيا

أنّما الحيوة الدنيا لعب . .. و تكاثر ... و ما الحيوة الدنيا إلاّ مت_ع الغرور

معرفى دنيا به متاع فريبنده، در پايان آيه شريفه _ پس از آن كه در آغاز آن با پنج ويژگى شناسانده شده است _ مى تواند اشاره به مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 33 - 1،2

1 - تبختر و به خودباليدن ، از نشانه هاى كفر و از اوصاف كافران است .

ثمّ ذهب إلى أهله يتمطّى

مفسّران واژه {يتمطّى} را به معناى {تبختر} دانسته اند; زيرا اين واژه يا از ماده {مط}(كشيدن پاها و گام ها) است و يا از ماده {مطا}(پشت). در هر دو صورت، مقصود تبختر و فخرفروشى است.

2 - تبختر و خودبينى ، از موانع پذيرش حقايق الهى

و ل_كن كذّب و تولّى . ثمّ ذهب إلى أهله يتمطّى

توصيف كافران تكذيب گر، به انسان هاى خودبين و مغرور، مى تواند اشاره به علّت تكذيب آنان داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 7 - 5،6

5 - خودنمايى در بذل و بخشش ها و فخرفروشى بر مردم به جهت انفاق هاى سنگين ، در پى دارنده نكوهش و كيفر از سوى خداوند

يقول . .. أيحسب أن لم يره أحد

گوينده {أهلكت مالاً} _ حتى به فرض صداقت در ادعاى خويش _ ممكن است به جهت فخر فروشى بر ديگران، مورد توبيخ قرار گرفته باشد.

6 - كسانى كه خداوند را ناظر بر نيت ها نمى دانند

و گشاده دستى هاى خود را به رخ ديگران مى كشند ، گرفتار پندارى موهوم و ناروايند .

يقول أهلكت مالاً لبدًا . أيحسب أن لم يره أحد

در برداشت ياد شده، گوينده {أهلكت مالاً لبداً} كسى فرض شده كه بذل و بخشش هاى فراوانى داشته ولى در آنها نيت خالصانه نداشته است. اين آيه بخششهاى او را فاقد ارزش معرفى كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 8 - 5

5 - افتخار بر ديگران در امتيازات مادى ، كفران نعمت و زمينه ساز گرفتارى به دوزخ پس از حسابرسى است .

ألهيكم التكاثر . .. ثمّ لتسئلنّ يومئذ عن النعيم

آثار تفاخر به ثروت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 3 - 3

3 - تلاش براى افزون تر قلمداد كردن ثروت و منزلت خويش از ديگران ، درپى دارنده كيفر الهى است .

سوف تعلمون

جمله {سوف تعلمون} تهديد است و از آن جا كه صرف آگاهى به پوچى افتخارات، تهديد به شمار نمى آيد; مراد هشدار به فرجامى است كه اهل {تكاثر}، با آن مواجه خواهند شد.

آثار تفاخر به مقام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 3 - 3

3 - تلاش براى افزون تر قلمداد كردن ثروت و منزلت خويش از ديگران ، درپى دارنده كيفر الهى است .

سوف تعلمون

جمله {سوف تعلمون} تهديد است و از آن جا كه صرف آگاهى به پوچى افتخارات، تهديد به شمار نمى آيد; مراد هشدار به فرجامى است كه اهل {تكاثر}، با آن مواجه خواهند شد.

اجتناب از تفاخر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 21 - 4

4 - دنيا ، عرصه مسابقه و تلاش براى كسب سعادت اخروى ( بهشت پهناور ) است ; نه ميدان بازى ، آرايش ، فخرفروشى و فزون خواهى .

سابقوا إلى مغفرة من ربّكم و جنّة

پوچى تفاخر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 4 - 1

1 - تأكيد خداوند ، بر ناشايستگى تفاخر و واهى بودن افتخارات مادى

ثمّ كلاّ سوف تعلمون

تكرار كلمه {كلاّ} و نيز استفاده از حرف {ثمّ} _ كه بر تراخى رتبى دلالت دارد _ نشانگر تأكيد خداوند، بر مفاد {كلاّ} در آيه قبل است.

تفاخر ابو جهل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 33 - 4

4 - ابوجهل ، فردى مغرور و فخرفروش در ميان كسان خويش

ثمّ ذهب إلى أهله يتمطّى

تفاخر انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 2 - 1

1 - عموم مردم تا لحظه مرگ ، گرفتار رقابت با يكديگر و تفاخر به مال و مقام اند .

حتّى زرتم المقابر

تفاخر باغدار متكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 34 - 2

2- گفتوگوى فخرفروشانه و مستكبرانه ثروت مند مغرور ، با همصحبت خود ، در جهت اثبات انديشه هايش بود .

فقال لص_حبه و هو يحاوره أنا أكثر منك مالاً و أعزّ نفرًا

{محاوره} رد و بدل كردن منطق و كلام و نيز پاسخ گويى به هم است (لسان

العرب). از موارد استعمال آن چنين برمى آيد كه كاربرد آن در مواردى است كه دو طرف، درصدد اثبات مدعاى خويش باشند.

تفاخر به امكانات مادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 73 - 12

12- تلاوت آيات قرآن ، در افرادى كه به امكانات مادى و موقعيت هاى اجتماعى خود فخر و مباهات مى كنند ، بى تأثير است .

و إذا تتلى عليهم ءايتنا بيّن_ت قال الذين كفروا . .. أىّ الفريقين خير مقامًا و أح

تفاخر به جمعيت مردگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 2 - 3

3 - ديدار قبرستان ها براى شمارش مردگان قبيله ، پست ترين اقدام برخى قبايل عصر جاهلى ، در مقام اثبات برترى تعداد خويش بر قبايل ديگر

حتّى زرتم المقابر

قيد {حتّى زرتم المقابر}، ممكن است كنايه از مرگ باشد و شايد در معناى حقيقى ديدار گورستان به كار رفته باشد. در صورت دوم، ناظر به رفتارى است كه درباره برخى اقوام عرب نقل شده است كه كثرت افراد قبيله را، ملاك برترى دانسته و براى بالا بردن رقم آن، حتى مردگان خود را نيز شمردند.

تفاخر به مال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 2 - 1

1 - عموم مردم تا لحظه مرگ ، گرفتار رقابت با يكديگر و تفاخر به مال و مقام اند .

حتّى زرتم المقابر

تفاخر به مقام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 2 - 1

1 - عموم مردم تا لحظه مرگ

، گرفتار رقابت با يكديگر و تفاخر به مال و مقام اند .

حتّى زرتم المقابر

تفاخر به موقعيت اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 73 - 12

12- تلاوت آيات قرآن ، در افرادى كه به امكانات مادى و موقعيت هاى اجتماعى خود فخر و مباهات مى كنند ، بى تأثير است .

و إذا تتلى عليهم ءايتنا بيّن_ت قال الذين كفروا . .. أىّ الفريقين خير مقامًا و أح

تفاخر به نياكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 200 - 2،11

2 _ تفاخر به نياكان پس از مناسك حج ، از سُنن جاهلى

فاذكروا اللّه كذكركم اباءكم

11 _ پس از اتمام حج ، بايد به جاى تفاخر به نياكان ، ذكر خداوند كرد .

فاذا قضيتم مناسككم فاذكروا اللّه

امام باقر (ع): . .. و يعدّون مفاخر آياتهم ... فامرهم اللّه سبحانه، ان يذكروه مكان ذكرهم آبائهم فى هذا الموضع

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 529 ; نورالثقلين، ج 1، ص 198، ح 722.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 101 - 6

6 - نسب ها و تفاخر به نياكان ، امرى اعتبارى و فاقد كمترين اثر در قيامت

فإذا نفخ فى الصور فلاأنساب بينهم يومئذ

برداشت فوق، بر اين اساس است كه {فلاأنساب بينهم. ..} به تقدير {لاأنساب بينهم يتفاخرون بها} باشد; يعنى، در آن روز نسبى نيست تا به آن تفاخر كنند.

تفاخر در احسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 36 - 22

22 _ احسان به

ديگران بايد در جهت اطاعت خداوند و دور از تكبر و فخرفروشى به ديگران باشد .

و بالوالدين احساناً . .. انّ اللّه لا يحبّ من كان مختالا فخوراً

جمله {انّ اللّه . .. } مى تواند هشدارى به پرستشگران و احسان كنندگان باشد كه مبادا عبادت و احسان خويش را با كبرورزى و فخرفروشى ضايع كنند و از جرگه محبوبان الهى خارج شوند.

تفاخر در انفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 7 - 5،6

5 - خودنمايى در بذل و بخشش ها و فخرفروشى بر مردم به جهت انفاق هاى سنگين ، در پى دارنده نكوهش و كيفر از سوى خداوند

يقول . .. أيحسب أن لم يره أحد

گوينده {أهلكت مالاً} _ حتى به فرض صداقت در ادعاى خويش _ ممكن است به جهت فخر فروشى بر ديگران، مورد توبيخ قرار گرفته باشد.

6 - كسانى كه خداوند را ناظر بر نيت ها نمى دانند و گشاده دستى هاى خود را به رخ ديگران مى كشند ، گرفتار پندارى موهوم و ناروايند .

يقول أهلكت مالاً لبدًا . أيحسب أن لم يره أحد

در برداشت ياد شده، گوينده {أهلكت مالاً لبداً} كسى فرض شده كه بذل و بخشش هاى فراوانى داشته ولى در آنها نيت خالصانه نداشته است. اين آيه بخششهاى او را فاقد ارزش معرفى كرده است.

تفاخر در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 200 - 2،11

2 _ تفاخر به نياكان پس از مناسك حج ، از سُنن جاهلى

فاذكروا اللّه كذكركم اباءكم

11 _ پس از اتمام حج ، بايد به جاى

تفاخر به نياكان ، ذكر خداوند كرد .

فاذا قضيتم مناسككم فاذكروا اللّه

امام باقر (ع): . .. و يعدّون مفاخر آياتهم ... فامرهم اللّه سبحانه، ان يذكروه مكان ذكرهم آبائهم فى هذا الموضع

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 529 ; نورالثقلين، ج 1، ص 198، ح 722.

تفاخر در زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 - 3

3 - حقيقت حيات دنيوى ، پنج چيز بيش نيست : بازى ، لهو و سرگرمى ، زينت و آرايش ، تفاخر و فخرفروشى ، و فزون طلبى .

أنّما الحيوة الدنيا . .. و تكاثر فى الأمول و الأول_د

واژه {أنّما} (به فتح همزه) نظير {إنّما} (به كسر همزه) براى افاده حصر است. بنابراين {أنّما الحيوة الدنيا...} معادل {ما الحياة الدنيا إلاّ لهو و لعب...} است; يعنى، حقيقت زندگى دنيايى، به غير از {لعب}، {لهو}، {زينت}، {تفاخر} و {تكاثر} نمى باشد.

تفاخر در ميان سالى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 - 8

8 - تفاخر و فخرفروشى به ديگران ، مقتضاى دوران ميان سالى ( زمان پس از جوانى و قبل از پيرى ) انسان

أنّما الحيوة الدنيا . .. و تفاخر بينكم

تفاخر ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 6 - 1

1 - به رخ كشيدن انفاق اموالى انبوه و مباهات به آن ، ورد زبان قلدر مآبان گردنكش

يقول أهلكت مالاً لبدًا

{يقول} مضارعى است كه استمرار را مى رساند. فاعل آن كسى است كه در آيه قبل، به {فريفته قدرت خويش} توصيف شده

است. {لبداً}; يعنى، انباشته (مفردات راغب). مفاد آيه شريفه اين است كه گوينده اين سخن، اهل انفاق بوده است; ولى به دليل تفاخر يا رياكارى و يا اتلاف ناميدن انفاق، مورد مذمت قرار گرفته است و يا اين كه او به دروغ، ادعاى انفاق مى كند. آيه بعد نيز با اين احتمال ها سازگار است.

تفاخر فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 51 - 2

2 - مباهات فرعون ، به قلمرو قدرت و ميزان مكنت و دارايى خويش

و نادى فرعون فى قومه قال ي_قوم أليس لى ملك مصر. .. أفلاتبصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 52 - 1

1 - استكبار و فخرفروشى فرعون ، در برابر حضرت موسى ( ع )

أم أنا خير من ه_ذا الذى هو مهين

تفاخر قارون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 79 - 1،5

1 - اقدام قارون به خودنمايى و فخرفروشى بر قوم خويش

فخرج على قومه فى زينته

تعبير {على قومه} به جاى {إلى قومه}، نشان مى دهد كه وى با انگيزه بزرگ نمايى و تحقير مردم بر آنان ظاهر شده بود.

5 - رفتار تحقيرآميز قاورن با مردم ، على رغم پيوند نژادى وى با آنان

فخرج على قومه فى زينته

تعبير {على قومه} به جاى {على الناس} بيانگر مطلب ياد شده است.

تفاخر قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 71 - 3

3 - دلبستگى عميق و تفاخر قوم ابراهيم ، به مسلك شرك آلود خويش

إذ قال

. .. ما تعبدون . قالوا نعبد أصنامًا فنظلّ لها ع_كفين

در جواب حضرت ابراهيم(ع) كه از قومش پرسيد: {چه مى پرستيد}، بايد آنان مى گفتند: {بت}. اما آنها در پاسخ گفتند: {بت ها را مى پرستيم و همواره ملازم آنها هستيم}. اين نشان مى دهد كه مى خواستند علاوه بر جواب او، فخر و دل بستگى شديد خود را به مسلك شرك، براى ابراهيم(ع) بيان كنند.

تفاخر كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 33 - 1

1 - تبختر و به خودباليدن ، از نشانه هاى كفر و از اوصاف كافران است .

ثمّ ذهب إلى أهله يتمطّى

مفسّران واژه {يتمطّى} را به معناى {تبختر} دانسته اند; زيرا اين واژه يا از ماده {مط}(كشيدن پاها و گام ها) است و يا از ماده {مطا}(پشت). در هر دو صورت، مقصود تبختر و فخرفروشى است.

تفاخر مكذبان مقدرات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 23 - 7

7 - باورنداران به تقدير الهى ، برخوردارى ها و امكانات را نشانه شايستگى هاى خود پنداشته و دچار خودپسندى و فخرفروشى مى شوند .

لكيلا . .. و لاتفرحوا بما ءاتيكم و اللّه لايحبّ كلّ مختال فخور

زمينه ترك تفاخر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 8 - 3

3 - توجّه به حسابرسى و مسؤوليت در برابر نعمت ها ، بازدارنده انسان از دل خوشى به فراوانى آن و زمينه ساز ترك افتخار بر ديگران است .

ألهيكم التكاثر. .. ثمّ لتسئلنّ يومئذ عن النعيم

زمينه تفاخر

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 79 - 2

2 - قدرت و ثروت ، از موجبات فخرفروشى ، خودنمايى و تجمل گرايى

فخرج على قومه فى زينته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 23 - 5

5 - عجب و خودپسندى ، زمينه صفت فخرفروشى است .

و اللّه لايحبّ كلّ مختال فخور

تقديم {مختال} بر {فخور}، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

سرزنش تفاخر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 36 - 16،17،18

16 _ خداوند ، گردنفرازان فخرفروش را دوست ندارد .

انّ اللّه لا يحبّ من كان مختالا فخوراً

{مختال} از ماده {خيال} به كسى گفته مى شود كه بر اساس خيالات و اوهامش، خود را شخصيّتى بزرگ مى داند و به كبر و غرور مبتلا مى گردد. و {فخور} به كسى گفته مى شود كه زياد به خود افتخار مى كند.

17 _ گردنفرازى و فخرفروشى از خصلت هاى نكوهيده

انّ اللّه لا يحبّ من كان مختالا فخوراً

18 _ خداوند كسانى را كه با تكبر و فخرفروشى با خويشان و همسايگان خويش برخورد مى كنند ، دوست ندارد .

و بالوالدين احساناً . .. انّ اللّه لا يحبّ من كان مختالا فخوراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 10 - 4

4_ تكبر ، فخرفروشى و شادمانى مفرط بر اثر رسيدن به رفاه و آسايش ، رذايلى ناپسند و نكوهيده

و ل_ئن أذقنه نعماء بعد ضرّاء مسته . .. إنّه لفرح فخور

آيه بعد (إلاّ الذين . ..) گوياى اين است كه هدف

قرآن از بيان خصلتهاى ياد شده براى انسان (يؤوس ،كفور و ...) مجرد اخبار از چنين صفاتى براى او نيست; بلكه در مقام مذمت و نكوهش از انسانى است كه چنين حالاتى را داراست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 6 - 2

2 - افتخار به بذل و بخشش ها و خودنمايى در تأمين نيازمندى هاى مالى جامعه ، مذموم و مورد نكوهش خداوند است .

يقول أهلكت مالاً لبدًا

در آيه شريفه مورد مصرف اموال مشخص نشده است; ولى به قرينه آيات بعد (فكّ رقبة أو إطعام . ..) مى توان گفت: مراد هزينه كردن آن، در مصارف عمومى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 1 - 2

2 - تفاخر بر ديگران و رقابت با يكديگر در مقام و ثروت ، نكوهيده و ناروا است .

ألهيكم التكاثر

سرزنش تفاخر به ثروت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 34 - 7

7- تحقير ديگران از سوى ثروت مندان و دارايى هاى خود را به رخ آنان كشيدن ، كارى مذموم و ناپسند است .

أنا أكثر منك مالاً و أعزّ نفرًا

سرزنش تفاخر به جمعيت مردگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 1 - 8

8 - { قال علىّ ( ع ) بعد تلاوة { ألهيكم التكاثر حتّى زرتم المقابر } يا له مراماً ما أبعدَه و زَوْراً ما أغفلَه و خطراً ما افظعَه . . . أفبمصارع أباءهم يفخرون أم بعديد الهلكى يتكاثرون . .

. و لاَن يكونوا عِبَراً أحقّ من أن يكونوا مفتخراً ;

على(ع) بعد از تلاوت آيه {ألهيكم التكاثر حتّى زرتم المقابر}، فرمود: شگفتا چه هدف بسيار دورى! و چه زيارت كنندگان غافلى و چه خراميدن بسيار زشتى! آيا به محل زمين خوردن پدران خويش مى نازند و يا به تعداد هلاك شدگان [اقوام خود ]مباهات مى كنند؟ . .. به راستى اينها مايه عبرت قرار گيرند، سزاوارتر است تا مايه مباهات و افتخار باشند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 2 - 6

سرزنش تفاخر به قبر نياكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 1 - 8

8 - { قال علىّ ( ع ) بعد تلاوة { ألهيكم التكاثر حتّى زرتم المقابر } يا له مراماً ما أبعدَه و زَوْراً ما أغفلَه و خطراً ما افظعَه . . . أفبمصارع أباءهم يفخرون أم بعديد الهلكى يتكاثرون . . . و لاَن يكونوا عِبَراً أحقّ من أن يكونوا مفتخراً ;

على(ع) بعد از تلاوت آيه {ألهيكم التكاثر حتّى زرتم المقابر}، فرمود: شگفتا چه هدف بسيار دورى! و چه زيارت كنندگان غافلى و چه خراميدن بسيار زشتى! آيا به محل زمين خوردن پدران خويش مى نازند و يا به تعداد هلاك شدگان [اقوام خود ]مباهات مى كنند؟ . .. به راستى اينها مايه عبرت قرار گيرند، سزاوارتر است تا مايه مباهات و افتخار باشند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 2 - 6

صابران و تفاخر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8

- هود - 11 - 11 - 3

3_ صابرانِ داراى اعمال صالح ، به هنگام رفاه و آسايش و برخوردارى از موهبت هاى دنيا ، هرگز تكبر نكرده و فخرفروشى و شادمانى نمى كنند .

إنّه لفرح فخور. إلاّ الذين صبروا و عملوا الص_لح_ت

علم به بطلان تفاخر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 6 - 5

5 - مشاهده جهنم در قيامت ، موجب آگاهى از نادرست بودن تفاخر و زياده نمايى و سود نبخشيدن امتيازات مادى است .

سوف تعلمون . .. لترونّ الجحيم

علم به پوچى تفاخر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 3 - 2

2 - همه انسان ها ، در آينده هنگام حسابرسى نعمت ها ، به پوچى افتخارات مادى پى خواهند برد .

سوف تعلمون

زمان مورد نظر در {سوف تعلمون} _ به قرينه {ثمّ لتسئلنّ يومئذ عن النعيم} _ هنگام حسابرسى نعمت ها است.

عوامل تفاخر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 10 - 3

3_ انسان ، پس از گذر از محنت ها و دستيابى به موهبت هاى دنيوى ، به شادمانى بسيار ، تكبر و فخرفروشى مبتلا خواهد شد .

و ل_ئن أذقنه نعماء بعد ضرّاء مسته . .. إنّه لفرح فخور

جمله {إنه لفرح فخور} جمله مستأنفه است و بيانگر بازتاب معنايى است كه از {ليقولنّ . ..} استفاده مى شود; يعنى ، انسان مى پندارد كه مشكلات بر او روى نخواهد آورد; در نتيجه بى اندازه شادمان مى شود و فخرفروشى مى كند.

عوامل تفاخر فرعونيان

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 55 - 6

6 - مايه افتخار و اقتدار فرعونيان ، عامل هلاكت و نابودى ايشان

و ه_ذه الأنه_ر تجرى من تحتى . .. انتقمنا منهم فأغرقن_هم

كيفر تفاخر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 41 - 6

6- فرو رفتن آب ها و منابع آبى ، از جمله كيفر هاى الهى براى كافرانى است كه به خود بنازند و بر ديگران تفاخر كنند .

أو يصبح ماؤها غورًا فلن تستطيع له طلبًا

{يصبح} عطف بر {فتصبح} و تفريع ديگرى بر {يرسل عليها حسباناً} است. قيد {من السماء} در مورد عذابى كه آب ها را در زمين فرو ببرد، ناظر به الهى بودن عذاب است، نه نزول آن از آسمان.

گناه تفاخر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 82 - 2

2 - فخرفروشى و خودنمايى ، گناهى بس بزرگ در پيشگاه خداوند

فخرج على قومه فى زينته . .. فخسفنا به و بداره الأرض

برداشت ياد شده با توجه به تفريع {خسفنا} بر {فخرج على قومه فى زينته} به دست مى آيد; زيرا قارون پس از فخرفروشى و خودنمايى در ميان مردم، به هلاكت رسيد.

منشأ تفاخر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 3 - 5

5 - جهالت ، ريشه برترنمايى و مسابقه رقيبان در كسب مال و مقام

كلاّ سوف تعلمون

مفعول محذوف {تعلمون} _ چه عام (پوچى افتخارات مادى) باشد و چه خاص (پوچى افتخار به عدد افراد قبيله) _ بى ارزشى تكاثر را شامل مى

شود.

موانع تفاخر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 39 - 12

12_ توجه به جريان امور بر وفق مشيّت و قدرت خداوند ، مانع از تفاخر به مال و فرزند و تحقير ديگران است .

و لولا إذ دخلت جنّتك قلت ما شاء اللّه لاقوّة إلاّ باللّه إن ترن أنا أقلّ منك مال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 13 - 6

6 - توجه انسان ها به منتهى شدن همه نژاد ها به پدر و مادرى واحد ، از ميان برنده تفاخر هاى خيالى آنان

ي_أيّها الناس إنّا خلقن_كم من ذكر و أنثى و جعلن_كم شعوبًا و قبائل لتعارفوا إنّ أ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 3 - 7،8

7 - عاقبت انديشى ، مانع برترنمايى و تفاخر است .

كلاّ سوف تعلمون

8 - توجّه به كيفر اخروى ، مانع برترنمايى و تفاخر است .

كلاّ سوف تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 4 - 5،6

5 - عاقبت انديشى ، مانع برترى نمايى و تفاخر است .

ثمّ كلاّ سوف تعلمون

6 - توجّه به كيفر اخروى ، مانع برترى نمايى و تفاخر است .

ثمّ كلاّ سوف تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 5 - 3

3 - شناخت حقايق در حد يقين ، مانع سرگرمى به تفاخر و برترى جويى

كلاّ لو تعلمون علم اليقين

به قرينه آغاز سوره، مى توان گفت: جواب {لو} محذوف است. در نتيجه مفاد آيه اين

مى شود كه اگر به حد {علم اليقين} عالم مى شديد، آن دانش، مانع فخرفروشى و مباهات شما مى شد; بلكه اگر جمله {لترونّ الجحيم} (در آيه بعد) را جواب {لو} بدانيم، بازهم مى توانيم اين نكته را از آيه شريفه به دست آوريم.

ناپسندى تفاخر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 79 - 4

4 - تجمل و آرايش براى خودنمايى ، فخرفروشى ، رفتارى است ناپسند و مردود .

فخرج على قومه فى زينته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 18 - 10

10 - تكبر و فخرفروشى ، دو صفت اخلاقى مذموم و ناپسند است .

إنّ اللّه لايحبّ كلّ مختال فخور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 1 - 2

2 - تفاخر بر ديگران و رقابت با يكديگر در مقام و ثروت ، نكوهيده و ناروا است .

ألهيكم التكاثر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 2 - 4

4 - زيارت اهل قبور براى تفاخر بر ديگران ، ناپسند و مايه غفلت از اهداف اصلى نعمت ها است .

ألهيكم . .. حتّى زرتم المقابر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 4 - 1

1 - تأكيد خداوند ، بر ناشايستگى تفاخر و واهى بودن افتخارات مادى

ثمّ كلاّ سوف تعلمون

تكرار كلمه {كلاّ} و نيز استفاده از حرف {ثمّ} _ كه بر تراخى رتبى دلالت دارد _ نشانگر تأكيد خداوند، بر مفاد {كلاّ} در آيه قبل است.

تفاخركنندگان

تفاخركنندگان در

جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 8 - 4

4 - پرسش و حسابرسى از نعمت ها ، زمينه ساز گرفتارى برترى جويان و تفاخر كنندگان به آتش دوزخ

لترونّ الجحيم . .. ثمّ لتسئلنّ يومئذ عن النعيم

نشان دادن جهنم به اهل تكاثر _ پيش از بازخواست نعمت ها _ بيانگر آن است كه اهل تكاثر، بايد پس از طى مراحل بازخواست و حسابرسى، جهنم را جايگاه خويش بدانند.

جهل تفاخركنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 5 - 2

2 - كسانى كه به امتيازات مادى ، دل بسته و به آن فخر مىورزند ، از علم و يقين محروم و از دستيابى به آن ناتوان اند .

كلاّ لو تعلمون علم اليقين

مخاطبانى كه در آغاز سوره، با جمله {ألهيكم التكاثر} توبيخ شدند; در اين آيه به دليل حرف {لو} _ كه براى امتناع است _ محروم از {علم اليقين} معرفى شده اند. اضافه {علم}به {يقين}، اضافه بيانيه و نشانگر اين است كه علم مورد نظر، علمى است كه از هر گونه شكّى به دور باشد.

زمينه عذاب تفاخركنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 8 - 4

4 - پرسش و حسابرسى از نعمت ها ، زمينه ساز گرفتارى برترى جويان و تفاخر كنندگان به آتش دوزخ

لترونّ الجحيم . .. ثمّ لتسئلنّ يومئذ عن النعيم

نشان دادن جهنم به اهل تكاثر _ پيش از بازخواست نعمت ها _ بيانگر آن است كه اهل تكاثر، بايد پس از طى مراحل بازخواست و حسابرسى، جهنم را

جايگاه خويش بدانند.

تفأل از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تفأل

تفأل در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 90 - 6

6 _ لزوم اجتناب از تفأل ها و استخاره هاى مرسوم در جاهليت

و الازلم رجس . .. فاجتنبوه

{ازلام} به معناى چوبهاى تير كه در قرعه به كار مى رود نيز آمده است يعنى سه قطعه چوبى كه بر يكى {افعل} و بر ديگر {لاتفعل} و سومى بدون نوشته و به اصطلاح پوچ بوده است، در عصر جاهلى به هنگام مسافرت و يا انجام امرى مهم با قرار دادن آن چوبها در كيسه و بيرون آوردن يكى از آنها تكليف خويش رابراى انجام آن امر مشخص مى كردند.

تفأل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 90 - 2

2 _ شراب خوارى ، قمار بازى ، گرايش به مظاهر شرك و تفأل هاى مرسوم در جاهليت ، كردارى شيطانى است

انما الخمر . .. من عمل الشيطن

تفاوت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تفاوت

تفاوت آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 106 - 10

10 - تفاوت آيات الهى و برترى برخى بر برخى ديگر

نأت بخير منها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 18 - 2

2 - آيات و نشانه هاى ربوبى ، در عظمت و بزرگى مختلف است ( برخى بزرگ تر از برخى ديگر است ) .

رأى من ءاي_ت ربّه الكبرى

در صورتى كه {الكبرى} صفت تخصيصى {آيات} باشد، به دست مى آيد كه آيات ربوبى، بر دو دسته بزرگ و بزرگ تر تقسيم مى شود.

تفاوت اخروى

اسلام ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 163 - 6

6 _ درجات و جايگاه هاى متفاوت انسان ها در آخرت ، نتيجه عملكرد آنان در دنيا

هم درجات عند اللّه و اللّه بصير بما يعملون

تفاوت اخروى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 104 - 6،7

6 - مردم در صحنه قيامت نيز ، داراى درك و فهم هاى متفاوت خواهند بود .

إذ يقول أمثلهم طريقة إن لبثتم

حضور كسانى كه صحيح تر مى انديشند و قضاوت واقعى ترى نسبت به ديگران، دارند; گواه تفاوتى است كه از اين نظر در بين انسان ها در قيامت وجود دارد.

7 - ملكات و تفاوت هاى انسان ها ، در قيامت نيز بروز و ظهور خواهند داشت .

إذ يقول أمثلهم طريقة

{أمثلهم طريقة} بيانگر خصلت شخصى است كه نظريه {يك روز} را مطرح ساخته است. حدوث اين خصلت براى وى در آخرت بعيد به نظر مى رسد. بنابراين بايد گفت اين ويژگى، بروز و ظهور ملكاتى است كه در دنيا براى او تحصيل شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 6 - 1

1 - مردم ، در قالب گروه هايى متفاوت ، صحنه قيامت را به سوى سرنوشت مخصوص خويش ، ترك خواهند كرد .

يومئذ يصدر الناس أشتاتًا ليروا أعم_لهم

{يصدر}; يعنى، منصرف مى شود و بازمى گردد (مفردات و صحاح اللغة). {أشتاتاً} (جمع {شتّ}) به معناى {تفرق يافتگان} است (صحاح اللغة). مفاد آيه شريفه ناظر به مرحله پس از حسابرسى است كه مردم

از آن برمى گردند و به سوى بهشت و جهنم مى روند. فعل {يصدر} و نيز مشاهده اعمال (يا پاداش و كيفر آن)، با اين معنا سازگارتر است; گرچه اين احتمال نيز منتفى نيست كه مراد، رجوع انسان ها به حيات دوباره باشد; ولى فعل {يصدر} و نيز مشاهده اعمال (يا پاداش و كيفر آن)، با احتمال نخست، سازگارتر است.

تفاوت ارزش ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 89 - 3

3 - تفاوت ارزش ها در دنيا و آخرت

يوم لاينفع مال و لابنون . إلاّ من أتى اللّه بقلب سليم

دو نيروى كارآمد دنيوى (مال و فرزند) در آخرت بى تأثير خواهند بود; ولى قلب سليم _ كه ظاهراً در معادلات امور دنيا چندان مورد توجه قرار نمى گيرد _ اصلى ترين كارايى را خواهد داشت.

تفاوت استعداد اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 19 - 12

12- اصحاب كهف ، در تيزهوشى و ابعاد فكرى ، برابر نبودند .

قالوا لبثنا . .. قالوا ربّكم أعلم

بسنده كردن برخى از اصحاب كهف به نظرى اجمالى و اداى پاسخ براساس آن و تشكيك دسته اى ديگر در گفته آنان و نيز مطرح شدن آگاهى برتر خداوند در كلام اين گروه، نشانِ برترى آنان بر گروه نخست است.

تفاوت استعداد انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 51 - 2

2- استعداد ها و ظرفيت هاى وجودى آدميان براى رشد و كمال ، متفاوت است .

و لقد ءاتينا إبرهيم رشده

از اين كه خداوند

به ابراهيم(ع) رشدِ متناسب و مخصوص به او اعطا فرموده; به دست مى آيد كه هر انسانى داراى قابليت و استعداد مخصوص به خود و متفاوت با ديگران است.

تفاوت استعداد موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 58 - 6

6 _ موجودات ، داراى قابليت هاى متفاوت در بهره گيرى از رحمت الهى

بين يدى رحمته . .. و البلد الطيب يخرج نباته بإذن ربه و الذى خبث لايخرج

تفاوت استعداد ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 17 - 14،18

14_ هر انسانى به اندازه استعداد و ظرفيتش از حقايق و معارف الهى بهره مند مى شود .

أنزل من السماء ماء فسالت أودية بقدرها . .. كذلك يضرب الله الحق و الب_طل

جمله {فسالت أودية بقدرها} مى رساند كه هر دره اى به اندازه ظرفيتش آبها را جارى مى سازد و اين معنا در جانب مَثَل (كذلك يضرب الله الأمثال) بيانگر آن است كه هر انسانى استعدادى خاص دارد و به اندازه استعدادش معارف الهى را دريافت مى كند.

18_ باور به توحيد و ولايت خدا و ربوبيت او ، مراتبى گوناگون دارد و هر انسانى به اندازه استعدادش آن را درمى يابد .

قل من رب السموت و الأرض . .. أنزل من السماء ماء فسالت أودية بقدرها ... كذلك يضرب

تفاوت اسلام با ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 14 - 6،7

6 - وجود تفاوت واقعى ميان { اسلام } و { ايمان }

قل لم تؤمنوا و ل_كن قولوا أسلمنا

7 -

ايمان ، مرتبه اى عالى تر و عميق تر از اسلام

قل لم تؤمنوا و ل_كن قولوا أسلمنا

تفاوت اقتصادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 177 - 12

12 - اعتبار مالكيت شخصى در اسلام و پذيرش تفاوت در مقدار مالكيت

و ءاتى المال على حبه ذوى القربى . .. و السائلين

تفاوت اقتصادى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 6 - 25

25_ تفاوت هاى بشر در برخوردارى از نعمت هاى الهى ، برخاسته از حكمت خداست .

يتم نعمته عليك و على ءال يعقوب . .. إن ربك عليم حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 26 - 2

2_ خداوند ، به برخى از انسان ها روزى فراوان مى دهد و برخى ديگر را روزى اندك نصيب مى سازد .

الله يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر

{بسط} به معناى توسعه دادن و {قدر} به معناى تنگ گرداندن است و تنگ شدن روزى ، كنايه از اندك و ناچيز بودن آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 71 - 2،4

2- انسان ها ، در بهره مندى از رزق و روزى الهى ، متفاوتند .

و الله فضّل بعضكم على بعض فى الرزق

4- تساوى كامل ميان انسان ها در بهرهورى از امكانات مادى و اقتصادى ، ممكن نيست .

و الله فضّل بعضكم على بعض

برداشت فوق به خاطر اين است كه خداوند تفاوت انسانها را به صورت يك سنت بيان كرده و سنتهاى الهى نيز تغييرناپذير است.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 75 - 5

5- انسان ها در مالكيت و قلمرو اختيارات ، متفاوتند .

عبدًا مملوكًا لايقدر على شىء و من رزقن_ه . .. فهو ينفق منه سرًّا و جهرًا

برداشت فوق به خاطر اين است كه مثالهاى قرآن، داراى حقيقت و حاكى از واقعيتهاى خارجى _ نه غير حقيقى و سنبليك _ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 21 - 2،5

2- برترى مرتبه برخى انسان ها بر بعضى ديگر و تفاوت مراتب مادى آنان ، در قلمرو اراده الهى است .

فضّلنا بعضهم على بعض

5- تفاوت آدميان در برخوردارى از موهبت ها و امكانات دنيا ، نمودى از تفاوت اخروى آنهاست .

انظر كيف فضّلنا بعضهم . .. و للأخرة أكبر درج_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 131 - 12

12 - تفاوت مقدار ثروت افراد جامعه با يكديگر مشروع است و تساوى همگان در مالكيت ثروت الزامى نيست .

و لاتمدّنّ عينيك إلى ما متّعنا به أزوجًا منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 32 - 7

7 - طبقات اجتماعى و تفاوت سطح زندگى آنان ، بسته به تدبير الهى و تابع تقدير و برنامه ريزى او است .

و رفعنا بعضهم فوق بعض درج_ت

تفاوت اقتصادى در صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 131 - 3

3 - سطح زندگى پيامبر ( ص ) و مسلمانان ، با كافران مكه ، تفاوت

قابل ملاحظه اى داشت .

و لاتمدّنّ عينيك إلى ما متّعنا به أزوجًا منهم

تفاوت اقتصادى مسلمانان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 10 - 11

11 - تفاوت وضع مسلمانان صدراسلام از نظر عِدّه و عُدّه ( نفرات و امكانات ) ، در مقطع پيش از فتح مكه و مقطع بعد از آن

لايستوى منكم من أنفق من قبل الفتح و ق_تل . .. من الذين أنفقوا من بعد و ق_تلوا

تفاوت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 179 - 17

17 _ تفاوت درجات و مراتب رسولان الهى

و ما كان اللّه ليطلعكم على الغيب و لكنّ اللّه يجتبى من رسله من يشاء

اگر خداوند تنها به برخى از رسولان خويش علم غيب عطا كند (چنانچه احتمالى در آيه است)، معلوم مى شود پيامبران، داراى درجات و مراتبى هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 55 - 6

6- مرتبه و مقام معنوى انبيا ، متفاوت بوده و برخى از آنان بر بعضى ديگر برترى دارند .

و لقد فضّلنا بعض النبيّن على بعض

تفاوت انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 207 - 10

10 _ تفاوت عميق ميان انسان ها و تقسيم بندى آنها بر مبناى جهانبينى ، عقيده ، عمل و اخلاق

و من الناس من يقول . .. ربّنا اتنا ... من يعجبك ... من يشرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 286 - 4

4

_ تفاوت ظرفيّت انسان ها در تحمّل تكاليف الهى

لا يكلّف اللّه نفساً إلاّ وُسعها

مفرد آوردن كلمه {نفساً} كه اشاره به تك تك انسانهاست و ارجاع ضمير {وسعها} به {نفساً}، مى تواند بيانگر اين معنا باشد كه هر انسانى داراى طاقت و تحمل خاص خويش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 32 - 1،3

1 _ خداوند ، برخى از مردم را با برخوردار نمودن بيشتر از نعمت هاى خويش ، بر برخى ديگر برترى داده است .

و لا تتمنّوا ما فضّل اللّه به بعضكم على بعض

3 _ وجود تفاوت هاى خدادادى در ميان مردم

و لا تتمنّوا ما فضّل اللّه به بعضكم على بعض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 34 - 3،4،9

3 _ مجموعه مردان ، داراى برترى بر مجموعه زنان *

الرجال قوّامون . .. بما فضّل اللّه بعضهم على بعض

چنانچه {بعضهم} اشاره به {الرجال} و {بعض} اشاره به {النساء} باشد، مراد از برترى مردان بر زنان مى تواند برترى نوع آنان باشد، نه برترى يكايك مردان بر يكايك زنان.

4 _ برترى گروه هاى مردان بر گروه هاى همسان خويش از زنان *

بما فضّل اللّه بعضهم على بعض

برخى برآنند كه تفضيل مردان بر زنان در شرايط همسان و گروههاى همسان است.

9 _ برترى هاى مردم بر يكديگر ، برخاسته از فضل الهى است .

فضّل اللّه بعضهم على بعض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 42 - 4

4 _ انسان ها در باورشان به معارف دين و انجام تكاليف الهى ، برخوردار

از توانايى هاى متفاوت هستند .

و الذين ءامنوا و عملوا الصلحت لانكلف نفساً إلا وسعها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 76 - 25

25_ آدميان ، در دانش و آگاهى داراى مراتبى گوناگونند .

نرفع درج_ت من نشاء و فوق كل ذى علم عليم

مفسّران در اين آيه {عليم} را دو گونه تفسير كرده اند: 1_ مراد از آن هر دانا و دانشمندى است. 2_ مقصود از آن خداوند مى باشد. بر اساس معناى نخست مفاد جمله چنين مى شود: هر دانشمندى يافت شود دانشمندتر از او وجود دارد. و بر اساس معناى دوم مفاد جمله مذكور چنين است: علم خدا افزون تر از علم هر دانشمندى است. برداشت فوق، ناظر به اولين احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 11 - 9

9- انسان ها داراى رتبه و درجات متفاوت در برخوردارى از نعمت هاى بزرگ خداوند

إن نحن إلاّ بشر مثلكم و ل_كنّ الله يمنّ على من يشاء من عباده

پيامبران به همانندى خويش با مردم از جهت بشر بودن معترف بودند و همچنين يادآورى مى كردند كه آنان اين تفاوت را با ساير انسانها دارند كه از موهبت ويژه خداوند برخوردار شده اند و اين، از تفاوت رتبه انسانها حكايت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 54 - 5

5- انسان ها در برخورد با آسايش و رفع ناگوارى ها ، يكسان نيستند .

ثمّ إذا كشف الضرّ عنكم إذا فريق منكم بربّهم يشركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

9 - نحل - 16 - 93 - 3

3- يك دست نبودن همه انسان ها در عقيده و رفتار و وجود تفاوت ميان آنان ، بر اساس خواست و تدبير الهى است .

و لو شاء الله لجعلكم أُمّة وحدة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 84 - 7،9،10

7- نفوس انسان ها ، داراى ساختار هاى متفاوت و مختلف

قل كلّ يعمل على شاكلته

9- ربوبيت الهى ، مقتضى آگاهى عميق او به هدايت پيشگان و تمايز آنان با ديگران

فربّكم أعلم بمن هو أهدى سبيلاً

ذكر صفت {ربّ} به جاى اسم {الله} و يا صفات ديگر براى بيان آگاهى خداوند از گروههاى انسانى، مشعر به نكته ياد شده است.

10- تفاوت انسان ها ، در برخوردارى از زمينه هاى هدايت

بمن هو أهدى سبيلاً

{أهدى} _ كه افعل تفضيل است _ دلالت بر مراتب مختلف هدايت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 30 - 27

27 - { عن بعض أصحابنا عن أحدهما قال : إنّ اللّه قضى الإختلاف على خلقه و كان أمراً قد قضاه فى علمه كما قضى على الأُمم من قبلكم و هى السنن و الأمثال يجرى على الناس ، فجرت علينا كما جَرَت على الذين من قبلنا ، و قول اللّه حقّ . قال اللّه : . . .لاتبديل . . . ;

از امام باقر(ع) يا امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: خداوند، در بين خلق، اختلاف را حتمى كرد و اين امرى بود كه در علم الهى بود. همان گونه كه درباره امت هاى پيشين شما بود. آن، سنت

ها و مثال هايى است كه در ميان مردم جارى است و بر ما نيز جارى است و سخن خداوند حق است كه مى فرمايد: ... لاتبديل لخلق اللّه... .}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 33 - 18

18 - انسان ها ، در برخورد با آسايش و ناملايمات ، يكسان نيستند .

و إذا مسّ الناس ضرّ دعوا ربّهم . .. ثمّ إذا أذاقهم منه رحمة إذا فريق منهم بربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 13 - 4

4 - نفوس انسانى ، در هدايت پذيرى ، متفاوت اند .

كلّ نفس هديها

اضافه شدن {هُدى} به {ها} بيان كننده اين معنا است كه هر نفسى، هدايتى مخصوص و متناسب خودش را دارد و اين حكايت از تفاوت نفوس مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 8 - 8

8 - انسان واقع بين ، خودشناس و بصير ، با انسان فاقد بصيرت و واقع نگرى ، از نظر سرنوشت و ارزشيابى برابر نيست .

أفمن زيّن له سوء عمله فرءاه حسنًا

{همزه} در {أفمن زيّن له. ..} استفهام انكارى و {من}، مبتدا است و خبر آن _ به قرينه مقام {فإنّ اللّه يضلّ من يشاء} _ جمله اى مقدر مانند {كمن ليس كذلك} يا {كمن هداه} مى باشد; يعنى، آيا كسى كه اعمالش براى وى زينت داده شود، مانند كسى است كه چنين نيست و راه هدايت را پيموده است؟

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 -

58 - 3

3 - مؤمنان نيكوكار باافرادبدكردار ، از نظر شخصيت و سرنوشت برابر و هم سنگ نيستند .

و ما يستوى . .. و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت و لا المسىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 61 - 2

2 - انسان ها ، در نوع با هم متحداند و اختلاف و تفاوتشان در خصوصيات فردى است .

على أن نبدّل أمث_لكم

{أمثال} جمع {مِثل} است. دو چيز در صورتى مثل هم هستند كه در نوع مشترك و در خصوصيات شخصى متمايز باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 4 - 3

3 - انسان به طبع خويش ، داراى تلاش هايى متفاوت ( سودمند و زيان بخش ) و برخوردار از نيروى انتخاب است .

إنّ سعيكم لشتّى

مفاد آيه شريفه ممكن است اختلاف تلاش برخى از انسان ها، با دسته اى ديگر باشد و نيز مى تواند نشانگر اختلاف تلاش هاى گوناگون هر انسان باشد. برداشت ياد شده، ناظر به دومين احتمال است. آيات بعد _ كه تلاش هاى خوب و بد را مشخص ساخته _ در حقيقت بيانگر قدرت انتخاب و توصيه به برگزيدن تلاش هاى نيك است.

تفاوت باغهاى بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 62 - 2

2 - باغ هاى بهشت ، داراى مراتب و ارزش متفاوت

و من دونهما جنّتان

برداشت بالا بر اين اساس است كه {دون} _ در {من دونهما}_ بيانگر مرتبه پايين تر باشد.

تفاوت تلاش انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20

- ليل - 92 - 4 - 1،2،3

1 - انسان ها ، در شيوه كار و تلاش و نتيجه آن ، با يكديگر متفاوت اند .

إنّ سعيكم لشتّى

{شتّى} (جمع {شتيت}) به معناى متفرق ها است. {سعى} گرچه مفرد است; ولى به قرينه اضافه شدن به {كم}، در معناى جمع است. اين آيه گرچه جواب قسم هاى پيش است; ولى جواب تفصيلى قسم، مطالبى است كه در آيات بعد آمده است. مراد از تفاوت تلاش ها _ به قرينه آيات بعد _ تفاوت شيوه ها و پى آمدهاى عمل است.

2 - خداوند ، در تأكيد بر گوناگون بودن تلاش هاى انسان ها و شيوه ها و آثار آن ، به شب و روز و به ذات خويش ، سوگند ياد كرده است .

و الّيل . .. إنّ سعيكم لشتّى

3 - انسان به طبع خويش ، داراى تلاش هايى متفاوت ( سودمند و زيان بخش ) و برخوردار از نيروى انتخاب است .

إنّ سعيكم لشتّى

مفاد آيه شريفه ممكن است اختلاف تلاش برخى از انسان ها، با دسته اى ديگر باشد و نيز مى تواند نشانگر اختلاف تلاش هاى گوناگون هر انسان باشد. برداشت ياد شده، ناظر به دومين احتمال است. آيات بعد _ كه تلاش هاى خوب و بد را مشخص ساخته _ در حقيقت بيانگر قدرت انتخاب و توصيه به برگزيدن تلاش هاى نيك است.

تفاوت جرم كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 83 - 11

11 - همه كافران در جرم و كيفر ، يكسان نيستند .

نحشر من كلّ أُمّة فوجًا ممّن يكذّب ب_اي_تنا

از اين كه از

ميان تكذيب گران هر امت، تنهاگروهى در اين مرحله به منظور محاكمه و مجازات، جدا و محشور مى شوند; مى توان استفاده كرد كه اين گروه ها داراى گناهى سنگين تر و كيفرى متناسب با آن هستند.

تفاوت جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 39 - 6

6 - تفاوت جنيان در قوت و ضعف

قال عفريت من الجنّ . .. و إنّى عليه لقوىّ أمين

از اين كه تنها يكى از جنيان اعلام آمادگى كرده است، استفاده مى شود كه همه آنان قادر به انجام چنان كارى نبوده اند.

تفاوت جنسيتها در قصاص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 178 - 7

7 - عدم تساوى انسان آزاد با برده و زن با مرد در قانون قصاص

كتب عليكم القصاص فى القتلى الحر بالحر و العبد بالعبد و الأنثى بالأنثى

تفاوت حق ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 53 - 6

6 - حق ناپذيران ، گونه ها و رتبه هاى متفاوت دارند . *

فإنّك لاتسمع الموتى و لاتسمع الصمّ. .. و ما أنت به_د العمى

ذكر صفات {موتى}، {صمّ}، {عمى} براى حق ناپذيران، احتمال دارد به خاطر وجود حقيقت خارجى آنان باشد كه داراى تفاوت هايى نيز هستند.

تفاوت در رزق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 27 - 10

10 _ وجود تفاوت در روزى و معيشت انسان ها ، مشيّت خداوند است .

و ترزق من تشاء بغير حساب

زيرا فرموده هر كس را بخواهد روزى

فراوان مى دهد، و نفرموده است كه به همه روزى فراوان داده مى شود.

تفاوت در كيفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 60 - 12

12 _ تفاوت كيفر هاى الهى ، نشاندهنده ميزان پليدى گناهان

قل هل انبئكم بشرّ من ذلك مثوبة عند اللّه

تفاوت درختان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 99 - 9

9 _ درختان و ميوه هاى زيتون و انار، در عين تشابه، با يكديگر متفاوت هستند.

و الزيتون و الرمان مشتبها و غير متشبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 141 - 7

7 _ انواع درختان و ميوه هاى زيتون و انار، در عين تشابه با يكديگر، متفاوت هستند.

و الزيتون و الرمان متشبها و غير متشبه

تفاوت دريا ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 12 - 15

15 - آثار متفاوت و مشترك آب هاى دريا ها و استفاده چند منظوره انسان ها از آن ، نشانه قدرت و يكتايى خداوند است .

و ما يستوى البحران ه_ذا عذب فرات . .. و من كلٍّ تأكلون لحمًا طريًّا ... لتبتغوا

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، در سلسله آياتى قرار دارد كه درباره قدرت مطلق و يكتايى خداوند متعال سخن مى گويد.

تفاوت دنيا با آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 5 - 10

10 - آخرت و معيار سنجش زمان آن ، با دنيا و معيار هاى

دنيوى ، متفاوت است .

فى يوم كان مقداره ألف سنة ممّا تعدّون

تفاوت رتبه هاى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 165 - 3،4،5

3 _ خداوند در اعطاى نعمتهاى خويش برخى از مردم را بر برخى ديگر برترى بخشيد. (برترى در مقام، ثروت و ...)

و رفع بعضكم فوق بعض درجت

4 _ برترى برخى از انسانها بر برخى ديگر و تفاوت آنان در برخوردار شدن از نعمتها، تدبيرى است از جانب خدا در راستاى ربوبيت او بر جوامع بشرى

و هو رب كل شىء . .. رفع بعضكم فوق بعض درجت

5 _ آزمون انسانها از جانب خدا هدف از مستقر ساختن آنان در زمين و برترى دادن برخى از ايشان بر برخى ديگر

هو الذى جعلكم خلئف الأرض و رفع بعضكم فوق بعض درجت ليبلوكم

به نظر مى رسد {ليبلوكم علاوه بر اين كه متعلق به {رفع} است، متعلق به {جعلكم} نيز باشد.

تفاوت رنگ انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 22 - 1،5

1 - آفرينش آسمان ها و زمين و گوناگونى زبان ها و رنگ هاى آدميان ، از آيات الهى است .

و من ءاي_ته خلق السم_وت و الأرض و اختل_ف ألسنتكم و ألونكم

5 - آيه بودن آفرينش آسمان ها و زمين و تفاوت زبان ها و رنگ هاى مردم ، براى دانشمندان قابل درك است .

و من ءاي_ته خلق السم_وت و الأرض و اختل_ف ألسنتكم و ألونكم إنّ فى ذلك لأي_ت للع_ل

تفاوت روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31

- 29 - 1،2،3

1 - نوسان مدام شب و روز در طول سال ، نشانه اى از قدرت خداوند است .

ألم تر أنّ اللّه يولج الّيل فى النهار

{ولج} ريشه {يولج} به معناى {دخول} است (مفردات راغب) و داخل شدن شب در روز، به معناى كاسته شدن از مدت روز است و داخل شدن روز در شب نيز، كم شدن از مدت شب است. لازم به ذكر است كه فعل مضارع {يولج} دلالت بر استمرار دارد.

2 - بى توجّهى به آيه خداوند بودن نوسان شب و روز و قانون مند بودن خورشيد و ماه ، مورد سرزنش خداوند است .

ألم تر أنّ اللّه يولج الّيل فى النهار و يولج النهار فى الّيل

{ألم تر} در آيه، استفهام انكارى بوده و نكته ياد شده را مى رساند.

3 - تبديل شدن تدريجى قسمتى از روز و شب به هم ، به قدرت خدا است .

يولج الّيل فى النهار و يولج النهار فى الّيل

{يولج. ..} به معناى افزوده شدن بخشى از شب به روز و برعكس آمده است (مفردات راغب).

تفاوت روز ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 16 - 9

9 - تفاوت روز هاى سال در سعد و نحس بودن *

فى أيّام نحسات

با توجه به اين كه در آيه شريفه قيد {نحسات} قيد احترازى است، استفاده مى شود كه ايام سال به دو قسم نحس و غير نحس تقسيم مى شود و اين مطلب اعم از اين است كه نحوست در ذات ايام باشد يا در اثر حوادث. گفتنى است كه مطلب بالا بنابر احتمال اول قابل برداشت است.

تفاوت

روزى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 71 - 2،7

2- انسان ها ، در بهره مندى از رزق و روزى الهى ، متفاوتند .

و الله فضّل بعضكم على بعض فى الرزق

7- سنت الهى در تفاوت روزى انسان ها ، به معناى عدم لزوم رعايت مساوات و عدالت اجتماعى ، از سوى آنان نيست . *

و الله فضّل . .. فما الذين فضّلوا برادّى رزقهم على ما ملكت أيم_نهم فهم فيه سواء

برداشت فوق بر اساس اين نكته است كه جمله " فما الذين فضلوا . .." در مقام توبيخ از كسانى باشد كه مساوات را ميان خود مراعات نمى كنند و با توجه به صدر آيه، مى توان چنين برداشت كرد: خداوند گرچه انسانها را در روزى متفاوت قرار داده است; ولى اين بدان معنا نيست كه مردم مساوات را ميان خود رعايت نكنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 52 - 1

1 - خداوند ، توسعه دهنده روزى برخى از انسان ها و در تنگنا قرار دهنده برخى ديگر

أوَلم يعلموا أنّ اللّه يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر

{قدر} (مصدر {يقدر}) در آيه شريفه مربوط به رزق و روزى بوده و به معناى ضيق و تنگ گرفتن است.

تفاوت زبان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 93 - 5

5- مردم منطقه شمالى در عصر ذوالقرنين ، داراى زبانى دور از زبان هاى زنده آن روز بودند .

قومًا لايكادون يفقهون قولاً

نفى درك همه زبان ها، حاكى از اين است كه

زبان مادرى كوه نشينان عصر ذى القرنين، زبانى منحط و غير قابل ذكر بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 22 - 1،3،5

1 - آفرينش آسمان ها و زمين و گوناگونى زبان ها و رنگ هاى آدميان ، از آيات الهى است .

و من ءاي_ته خلق السم_وت و الأرض و اختل_ف ألسنتكم و ألونكم

3 - اختلاف مردمان در آهنگ گفتار ، از آيات الهى است .

و من ءاي_ته . .. و اختل_ف ألسنتكم

بنابراين كه مراد از اختلاف در زبان، تفاوت اداى كلمات از سوى انسان ها، حتى اهل يك زبان و لهجه باشد، نكته بالا قابل استفاده است.

5 - آيه بودن آفرينش آسمان ها و زمين و تفاوت زبان ها و رنگ هاى مردم ، براى دانشمندان قابل درك است .

و من ءاي_ته خلق السم_وت و الأرض و اختل_ف ألسنتكم و ألونكم إنّ فى ذلك لأي_ت للع_ل

تفاوت زمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 3 - 5

5- تفاوت زمان ها ، از جهت ارزش و بركت

ليلة مب_ركة

تفاوت زمان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 5 - 13

13- برخى از ايام در مقايسه با برخى ديگر ، داراى اهميت و جايگاه ويژه اى است .

و ذكّرهم بأيّ_م الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 47 - 15

15- خصوصيت هاى زمانى ، در اجابت دعا و درخواست آمرزش و رحمت دخيل است .

سأستغفر لك ربّى

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

20 - قدر - 97 - 3 - 2

2 - اختلاف زمان ها ، در فضيلت

ليلة القدر خير من ألف شهر

تفاوت زندگى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 21 - 7

7 - زندگى و مرگ مؤمنان نيك كردار ، غيرقابل قياس با زندگى و مرگ گناه پيشگان

أم حسب الذين اجترحوا السيّئات أن نجعلهم كالذين ءامنوا و عملواالص_لح_ت سواء محياه

تفاوت سرزمين ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 4 - 1

1_ زمين متشكل از قطعه ها و سرزمين هاى گوناگون چيده شده كنار يكديگر

و فى الأرض قطع متج_ورت

{قطع} (جمع قطعة) به معناى اجزا و قسمتهاست. {تجاور} (مصدر متجاورات) به معناى در جوار و نزديك يكديگر بودن است. توصيف سرزمينها به قطعه ها و بخشها مى تواند به اعتبار اختلاف و تفاوت آنها باشد. بنابراين مراد از {قطع متجاورات} اين است كه: مناطق زمين على رغم نزديك بودن و متصل بودن به يكديگر، مختلف و گوناگونند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 1 - 13

13- سرزمين ها در تقدس و ارجمندى ، متفاوتند .

من المسجدالحرام إلى المسجدالأقصا الذى ب_ركنا حوله

تمجيد خداوند از سرزمين {مسجدالأقصا} نمايانگر تفاوت آن سرزمين با ديگر سرزمينهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 16 - 5

5 - سرزمين ها ، از نظر تقدس و اهميت با يكديگر متفاوت اند .

بالواد المقدّس طوًى

تفاوت شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان

- 31 - 29 - 1،2،3

1 - نوسان مدام شب و روز در طول سال ، نشانه اى از قدرت خداوند است .

ألم تر أنّ اللّه يولج الّيل فى النهار

{ولج} ريشه {يولج} به معناى {دخول} است (مفردات راغب) و داخل شدن شب در روز، به معناى كاسته شدن از مدت روز است و داخل شدن روز در شب نيز، كم شدن از مدت شب است. لازم به ذكر است كه فعل مضارع {يولج} دلالت بر استمرار دارد.

2 - بى توجّهى به آيه خداوند بودن نوسان شب و روز و قانون مند بودن خورشيد و ماه ، مورد سرزنش خداوند است .

ألم تر أنّ اللّه يولج الّيل فى النهار و يولج النهار فى الّيل

{ألم تر} در آيه، استفهام انكارى بوده و نكته ياد شده را مى رساند.

3 - تبديل شدن تدريجى قسمتى از روز و شب به هم ، به قدرت خدا است .

يولج الّيل فى النهار و يولج النهار فى الّيل

{يولج. ..} به معناى افزوده شدن بخشى از شب به روز و برعكس آمده است (مفردات راغب).

تفاوت شب و روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 164 - 5

5 - اختلاف شب و روز ( تفاوت آنها در كوتاهى و بلندى و . . . ) از نشانه هاى توحيد و بيانگر رحمانيت و رحيميت خداست .

لا إله إلا هو الرحمن الرحيم. إن فى ... اختلف الليل و النهار ... لأيت

برداشت فوق مبتنى بر اين اساس است كه كلمه {اختلاف} در آيه شريفه به معناى عدم تساوى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

7 - يونس - 10 - 6 - 2

2 _ اختلاف شب و روز ( كوتاه و بلند شدن هر يك از آن دو در طول سال ) و تغيير فصل ها ، حاوى دليلهايى روشن بر تدبير و ربوبيت خدا نسبت به اهل زمين است .

إن فى اختلف الّيل و النهار . .. لأيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 13

13 - لحظه ها و اوقات شبانه روز ، در شايستگى براى ذكر و دعا با هم برابر نيستند .

و سبّح بحمد ربّك قبل طلوع . .. ءانآىِ الّيل فسبّح و أطراف النهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 13 - 2

2 - نوسانات مستمر ساعات شب و روز ( كوتاهى و بلندى آنها ) در طول سال ، نشانه قدرت بى نهايت خداوند و يكتايى او است .

يولج الّيل فى النهار و يولج النهار فى الّيل

برداشت ياد شده بر اين اساس استوار است كه مراد از وارد كردن شب در روز، كاستن از مقدار شب و افزودن بر مقدار روز و مقصود از ايلاج روز در شب، كاستن از ساعات روز و افزودن بر ساعات شب باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 5 - 1

1 - رفت و آمد پى درپى شب و روز و تفاوت تدريجى ساعات آن دو ، نشانه وجود خداوند نزد اهل انديشه و تفكّر

و اختل_ف الّيل و النهار و . .. ءاي_ت لقوم يعقلون

{اختلاف. ..} ممكن است ناظر به آمد و

شد روز و شب باشد. علاوه بر آن تغيير ساعات روز و شب در طى فصول سال را نيز افاده مى كند. در برداشت بالا هر دو نكته مورد نظر است.

تفاوت صالحان و خطاكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 21 - 11

11 - برابر پنداشتن افراد صلاح پيشه و خطاكار ، حكمى ناروا است .

أم حسب . .. ساء ما يحكمون

تفاوت صورتها در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 40 - 6

6 - تفاوت چهره مؤمن و كافر در قيامت

وجوه . .. و وجوه

مراد از {وجوه} در اين آيه _ به قرينه آخرين آيه سوره (أول_ئك هم الكفرة الفجرة) _ چهره كافران است. در نتيجه مراد از {وجوه} در آيات پيشين، چهره مؤمنان خواهد بود.

تفاوت طعم ميوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 141 - 8

8 _ همگونى ميوه ها در شكل و گوناگونى آنها در طعم و كيفيت، نشانى از قدرت خداوند است.

و هو الذى . .. الزيتون و الرمان متشبها و غير متشبه

محتمل است مراد از زيتون و انار در آيه، ميوه هاى آن باشد. در اين صورت {متشابه} يعنى تشابه ميوه هاى زيتون با يكديگر و همچنين انار، {و غير متشابه} يعنى تفاوت آنها از نظر رنگ و طعم و ... در عين تشابه با يكديگر.

تفاوت عذابهاى جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 76 - 3

3 - جهنم ، داراى عذاب هاى

متفاوت و دركات گوناگون ( طبقات زيرين ) ، براى گروه هاى مختلف دوزخيان

ادخلوا أبوب جهنّم

جمع آمدن {ابواب} مى تواند به اعتبار طبقات متعدد دوزخ باشد; بدين معنا كه هر طبقه اى از آن داراى دربى باشد. گفتنى است كه در اصطلاح به طبقات دوزخ، {دركات} گفته مى شود.

تفاوت علما با جاهلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 58 - 1

1 - انسان عالم و روشن بين با انسان جاهل و كوردل ، از نظر شخصيت و سرنوشت برابر و هم سان نيستند .

و ما يستوى الأعمى و البصير

تفاوت عمل انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 4 - 1،2

1 - انسان ها ، در شيوه كار و تلاش و نتيجه آن ، با يكديگر متفاوت اند .

إنّ سعيكم لشتّى

{شتّى} (جمع {شتيت}) به معناى متفرق ها است. {سعى} گرچه مفرد است; ولى به قرينه اضافه شدن به {كم}، در معناى جمع است. اين آيه گرچه جواب قسم هاى پيش است; ولى جواب تفصيلى قسم، مطالبى است كه در آيات بعد آمده است. مراد از تفاوت تلاش ها _ به قرينه آيات بعد _ تفاوت شيوه ها و پى آمدهاى عمل است.

2 - خداوند ، در تأكيد بر گوناگون بودن تلاش هاى انسان ها و شيوه ها و آثار آن ، به شب و روز و به ذات خويش ، سوگند ياد كرده است .

و الّيل . .. إنّ سعيكم لشتّى

تفاوت فرجام ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92

- 10 - 8

8 - خداوند ، در تأكيد بر تفاوت فرجام انفاق گران با تقوا و بخيلان زراندوز ، به سيطره شب و جلوه روز و به ذات خويش ، سوگند ياد كرده است .

و الّيل . .. إنّ سعيكم لشتّى . فأمّا من أعطى ... لليسرى . و أمّا من بخل ... فسني

تفاوت فضيلت شب ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 2 - 2

2 - تفاوت شب ها در فضيلت

و ليال عشر

نكره آمدن {ليال} و سوگند به آن ده شب خاص، بيانگر عظمت آنها در بين شب هاى سال است.

تفاوت فهم انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 102 - 13

13- بهره مندى افراد از قرآن ، متفاوت و داراى مراتب است .

قل نزّله روح القدس من ربّك بالحقّ ليثبّت الذين ءامنوا و هدًى و بشرى للمسلمين

از اينكه قرآن هدف خود را ايجاد ثبات قدم براى مؤمنان و رهنمود و بشارت براى مسلمانان مى داند و اين دو گروه باهم متفاوتند، استفاده مى شود كه بهره مندى از قرآن براى افراد مختلف يكسان نيست.

تفاوت كيفر كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 83 - 11

11 - همه كافران در جرم و كيفر ، يكسان نيستند .

نحشر من كلّ أُمّة فوجًا ممّن يكذّب ب_اي_تنا

از اين كه از ميان تكذيب گران هر امت، تنهاگروهى در اين مرحله به منظور محاكمه و مجازات، جدا و محشور مى شوند; مى توان استفاده كرد كه اين گروه ها داراى

گناهى سنگين تر و كيفرى متناسب با آن هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 10 - 12

12- كيفر الهى براى كافران ، داراى گونه هاى بسيار با نتايجى ويرانگر و مشابه *

دمّر اللّه عليهم و للك_فرين أمث_لها

جمع آمدن واژه {أمثالها} مى رساند كه مجازات ملت هاى كفر پيشه، هر چند در نابودى و ويرانگرى همگون است; اما در شكل متفاوت است.

تفاوت كيفرهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 10 - 12

12- كيفر الهى براى كافران ، داراى گونه هاى بسيار با نتايجى ويرانگر و مشابه *

دمّر اللّه عليهم و للك_فرين أمث_لها

جمع آمدن واژه {أمثالها} مى رساند كه مجازات ملت هاى كفر پيشه، هر چند در نابودى و ويرانگرى همگون است; اما در شكل متفاوت است.

تفاوت گرايشهاى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 - 4

4 - انسان ، در هر مرحله اى از مراحل زندگى دنيوى ( كودكى ، نوجوانى ، جوانى ، ميان سالى و پيرى ) ، داراى روحيه و گرايشى متفاوت با مرحله قبل و مرحله بعد است .

اعلموا أنّما الحيوة الدنيا لعب . .. و تكاثر فى الأمول و الأول_د

برداشت ياد شده در صورتى به دست مى آيد كه هر يك از خصلت هاى پنجگانه ياد شده در آيه شريفه، به ترتيب بيانگر يكى از مراحل زندگى انسان باشد.

تفاوت گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 121 - 22

22 - پى آمد هاى

هر گناه ، براى تمامى مرتكبان آن گناه يكسان نيست .

فأكلا . .. و عصى ءادم ربّه فغوى

مطرح نشدن عصيان حوا، شايد به اين جهت باشد كه وى در عصيان خود اصالت نداشت; بلكه عملكرد شوهرش را سرمشق خود ساخته بود. در نتيجه آثار عصيان او در حد عصيان آدم نبود.

تفاوت مجاهدان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 10 - 21

21 - برابر دانستن مؤمنان مجاهد و انفاق گر قبل از فتح مكه ، با مجاهدان و انفاق گران بعد از آن ، از نظر مقام و منزلت در پيشگاه خداوند ، پندارى باطل است .

لايستوى منكم من أنفق من قبل الفتح و ق_تل

تفاوت مرگ انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 21 - 7

7 - زندگى و مرگ مؤمنان نيك كردار ، غيرقابل قياس با زندگى و مرگ گناه پيشگان

أم حسب الذين اجترحوا السيّئات أن نجعلهم كالذين ءامنوا و عملواالص_لح_ت سواء محياه

تفاوت مسؤوليت انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 120 - 6

6 _ تفاوت مسؤوليت انسان ها در پيشگاه خداوند ، متناسب با بهره مندى آنها از علم و امكانات *

ما كان لأهل المدينة و من حولهم من الأعراب أن يتخلفوا

برداشت فوق بدان احتمال است كه اختصاص به ذكر يافتن اهل مدينه و اطراف آن در آيه، مبتنى بر اين اصل كلى (برخوردارى از علم و امكانات) باشد.

تفاوت مشمولان لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء

- 17 - 21 - 3

3- برخوردارى همه انسان ها از فيض و عطاى الهى ، به صورت يكسان و مساوى نيست .

كلاًّ نمدّ ه_ؤلاء و ه_ؤلاء من عطاء ربّك . .. انظر كيف فضّلنا بعضهم على بعض

تفاوت مشمولان نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 11 - 9

9- انسان ها داراى رتبه و درجات متفاوت در برخوردارى از نعمت هاى بزرگ خداوند

إن نحن إلاّ بشر مثلكم و ل_كنّ الله يمنّ على من يشاء من عباده

پيامبران به همانندى خويش با مردم از جهت بشر بودن معترف بودند و همچنين يادآورى مى كردند كه آنان اين تفاوت را با ساير انسانها دارند كه از موهبت ويژه خداوند برخوردار شده اند و اين، از تفاوت رتبه انسانها حكايت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 21 - 3

3- برخوردارى همه انسان ها از فيض و عطاى الهى ، به صورت يكسان و مساوى نيست .

كلاًّ نمدّ ه_ؤلاء و ه_ؤلاء من عطاء ربّك . .. انظر كيف فضّلنا بعضهم على بعض

تفاوت معجزه با جادو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 5 - 8

8- آگاهى مشركان در عصر بعثت ، از ماهيت معجزه و فرق آن با سحر و خواب هاى پريشان و شعر

بل قالوا أضغ_ث أحل_م بل افتريه بل هو شاعر

مشركان در مخالفت با پيامبر(ص) ابتدا سخن او را سحر، يا شعر و يا خواب هاى آشفته مى دانستند. سپس براى اثبات رسالت پيامبر(ص) از ايشان خواستار معجزه شدند. اين مى

رساند كه آنان از معجزه و فرق آن با سحر و شعر و... آگاه بودند و به آن اعتراف داشتند.

تفاوت معجزه و جادو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 102 - 7

7- بصيرت بخشى و بينش دهى معجزه ، ملاك تمايز آن از سحر و جادوگرى

إنى لأظنّك ي_موسى مسحورًا . قال لقد علمت ما أنزل ه_ؤلاء إلاّ ... بصائر

تأكيد موسى(ع) بر {بصائر} بودن معجزاتش در قبال اتهام سحر به معجزات او از سوى فرعون، مى تواند خود ردّى باشد بر اتهام فرعون با ارائه ملاك; يعنى، سحر هرگز بصيرت آفرين نيست در حالى كه معجزه، بصيرت آفرين است.

تفاوت مقربان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 95 - 8

8 _ تفاوت درجات در پيشگاه خداوند ، وابسته به عملكرد انسان

فضّل اللّه المجاهدون باموالهم و انفسهم على القاعدين درجة

تفاوت ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 1 - 10

10 - توانايى و نقش آفرينى ملائكه در جهان متفاوت است .

أُولى أجنحة مثنى و ثل_ث و رب_ع

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه پروبال فرشتگان، كنايه از توانايى و قدرت جولان آنان در جهان باشد. در مَثَل مى گويند: فلانى پروبالش سوخته و يا شكسته شده; كنايه از اين كه نيروى حركت و توانايى از او سلب گرديده است.

تفاوت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 172 - 9

9 _ تفاوت مؤمنان مجاهد ، از نظر عملكرد و پاداش

لا

يضيع اجر المؤمنين. الّذين استجابوا للّه ... للّذين احسنوا منهم و اتّقوا اجر ع

اگر {الّذين} صفت براى {المؤمنين} باشد، مؤمنان به دو گروه تقسيم شده اند: آنان كه دعوت پيامبر (ص) را براى جهاد پذيرفتند، ولى از تقوا و احسان لازم برخوردار نبودند; و آنان كه دعوت را پذيرفتند و داراى احسان و تقوا نيز بوده اند. {اجر عظيم}، مخصوص گروه دوّم است و به دليل {انّ اللّه لا يضيع اجر المؤمنين}، گروه اول نيز داراى پاداش هستند; امّا نه پاداش عظيم.

تفاوت مؤمنان با فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 18 - 1،2

1 - برابر نبودن مؤمن و فاسق ، در نظام پاداش الهى ، امرى بديهى و خدشه ناپذير است .

أفمن كان مؤمنًا كمن كان فاسقًا لايستوون

همزه {أفمن. ..} استفهام انكارى است و {لايستوون} نيز بر آن تأكيد بيشترى مى كند. گفتنى است: {كاف} در {كمن} تشبيه در جزا است و به قرينه آيات سابق و آيات بعدى (19 و 20)، مراد از نفى تساوى، مى تواند عدم تساوى در پاداش و جزا باشد.

2 - فرجام ناگوار كافران و عاقبت نيكوى مؤمنان ، علامت برابر نبودن آنان با يكديگر است .

فذوقوا بما نسيتم لقاء يومكم . .. فلاتعلم نفس ما أُخفى لهم ... أفمن كان مؤمنًا كم

{فاء} در {أفمن} تفريع بر آيات سابق است كه در آنها از كافران و مؤمنان و فرجام و عاقبتشان سخن گفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 19 - 8

8 - جايگاه خوب مؤمنان در بهشت ، نمودى

از عدم تساوى آنان با فاسقان است .

أفمن كان مؤمنًا كمن كان فاسقًا . .. أمّا الذين ءامنوا ... فلهم جنّت المأوى

{أمّا الذين آمنوا. ..} تشريح تفصيلى عدم تساوى دو گروهى است كه در آيه پيش، از آن سخن گفته شده است.

تفاوت مؤمنان با كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 22 - 10

10 - وجود اختلاف اساسى انسان مؤمن حق پذير و نرم دل با كافر حق ناپذير و سنگدل ، از نظر شخصيت و سرنوشت

أفمن شرح اللّه صدره للإسل_م فهو على نور من ربّه فويل للق_سية قلوبهم

{من} در آيه شريفه، اسم موصول و مبتدا است و خبر آن _ به قرينه جمله بعدى (فويل للقاسية قلوبهم. ..) _ جمله اى محذوف مى باشد. تقدير كلام چنين است: {أفمن شرح اللّه صدره للإسلام ... كمن قسا قلبه}. بنابراين مى توان گفت: آيه شريفه درصدد مقايسه ميان شخصيت دو انسان مؤمن و كافر و سرنوشت آنان در آينده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 24 - 3

3 - وجود اختلاف اساسى ميان دو انسان مؤمن خداترس و كافر خداگريز ، از نظر شخصيت و سرنوشت

فويل للق_سية قلوبهم من ذكر اللّه . .. أفمن يتّقى بوجهه سوء العذاب يوم القي_مة

{من} در آيه شريفه، اسم موصول بوده و مبتدا و خبر آن، جمله اى محذوف است و تقدير كلام چنين مى باشد: {أفمن يت_ّقى بوجهه سوء العذاب. .. كمن آمن منه}. بنابراين مى توان گفت آيه شريفه درصدد مقايسه ميان شخصيت دو انسان مؤمن و كافر وسرنوشت آنان در

آينده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 29 - 10

10 - وجود اختلاف هاى اساسى ، ميان دو انسان مؤمن و كافر از نظر سرنوشت

ضرب اللّه مثلاً رجلاً . .. و رجلاً سلمًا لرجل هل يستويان مثلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 22 - 3

3 - برابر انگاشتن مؤمن و كافر در پيشگاه خداوند ، پندارى مغاير با هدفمندى و حقانيت نظام جهان

أم حسب الذين اجترحوا . .. و خلق اللّه السم_وت و الأرض بالحقّ

خداوند، هدفمندى و حقانيت نظام جهان را به دنبال طرح عدم تساوى صالح و ناصالح در پيشگاه داورى حق، ياد كرده و از يك مقوله و معنا دانسته است. بر اين اساس آيه شريفه را مى توان تفسير و تعليلى براى آنچه كه در آيه قبل بيان شده، دانست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 55 - 6

6 - توجه به فرجام بسيار متفاوت مؤمنان و كافران ، زمينه ساز گرايش انسان به ايمان

إنّ المجرمين فى ضل_ل و سعر . .. إنّ المتّقين فى جنّ_ت و نهر . فى مقعد صدق عند مل

تفاوت مؤمنان با گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 58 - 3

3 - مؤمنان نيكوكار باافرادبدكردار ، از نظر شخصيت و سرنوشت برابر و هم سنگ نيستند .

و ما يستوى . .. و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت و لا المسىء

تفاوت مؤمنان و كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

12 - فرقان - 25 - 53 - 5

5 _ مؤمنان و كافران ، داراى روحيات و عملكرد متمايز و جدا از يكديگر على رغم زندگى مشترك آنان در يك جامعه

و هو الذى مرج البحرين ه_ذا عذب فرات و ه_ذا ملح أُجاج . .. و حجرًا محجورًا

برداشت ياد شده، بر اين اساس استوار است كه تشبيه و تمثيل به كار رفته در آيه شريفه، ناظر به افراد يك جامعه باشد كه برخى مؤمن اند و برخى ديگر كافر; ولى در عين حال اين دو گروه، از نظر روحيات و رفتار، از هم جدا و متمايزاند.

تفاوت ميزان در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 8 - 6

6 - كردار هاى ناروا ، هنگام حسابرسى در قيامت _ با وجود تهى بودن همه آنها از وزن و ارزش _ گوناگون بوده و ابزار سنجش آنها متفاوت است .

و أمّا من خفّت موزينه

جمع بودن {موازين}; بيانگر تعدد ميزان و موزون و تغاير آنها است.

تفاوت ميوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 99 - 9

9 _ درختان و ميوه هاى زيتون و انار، در عين تشابه، با يكديگر متفاوت هستند.

و الزيتون و الرمان مشتبها و غير متشبه

تفاوت ميوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 141 - 7

7 _ انواع درختان و ميوه هاى زيتون و انار، در عين تشابه با يكديگر، متفاوت هستند.

و الزيتون و الرمان متشبها و غير متشبه

تفاوت نبوت با رسالت

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 30 - 10

10- { عن يزيد الكناسى قال : سألت أباجعفر ( ع ) أكان عيسى بن مريم حين تكلّم فى المهد حجة اللّه على أهل زمانه ؟ فقال : كان يومئذ نبيّاً حجة اللّه غير مرسل ، أما تسمع لقوله حين قال : { إنّى عبداللّه آتانى الكتاب و جعلنى نبيّاً } . . . فلمّا بلغ عيسى سبع سنين تكلّم بالنبوة والرسالة حين أوحى اللّه تعالى إليه ;

از يزيد كناسى نقل شده كه گفت: از امام باقر(ع) سؤال كردم آيا عيسى بن مريم(ع) آن گاه كه در گهواره بود حجت خدا بر اهل زمانش بود؟ فرمود: (عيسى(ع)) در آن زمان پيامبر و حجت خدا بود، اما مأموريت رسالت نداشت، آيا سخن او را نمى شنوى آن گاه كه گفت: {. .. و جعلنى نبيّاً} ... پس آن گاه كه به هفت سالگى رسيد، ابراز نبوت و رسالت كرد، همان هنگام كه خدا به او وحى كرد.}.

تفاوت وقت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 17 - 5

5 - زمان ها ، تفاوت معنوى داشته و برخى از آنها ، براى عبادت خداوند مناسب ترند .

فسبح_ن اللّه حين تمسون و حين تصبحون

زمان ها، از حيث اين كه مقدار حركت ماده اند، تفاوتى با هم ندارند، اما از اين كه برخى ايام براى تسبيح خداوند مناسب معرفى شده اند، استفاده مى شود كه زمان ها، تفاوت معنوى دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 18 - 6

6 - زمان ها

، تفاوت معنوى داشته و برخى از آنها براى عبادت خداوند مناسب ترند .

فسبح_ن اللّه . .. و عشيًّا و حين تظهرون

راز تفاوت رنگ ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 22 - 7

7 - شكوفايى علم و آگاهى ، راهنماى آدمى به راز هاى نهفته در گوناگونى زبان ها و رنگ ها است .

و اختل_ف ألسنتكم و ألونكم إنّ فى ذلك لأي_ت للع_لمين

مراد از {عالمين} به تناسب موضوع _ كه سخن از تفاوت لهجه ها و رنگ ها است _ ممكن است دانشمندان زبان شناس و زيست شناس باشد.

راز تفاوت زبان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 22 - 7

7 - شكوفايى علم و آگاهى ، راهنماى آدمى به راز هاى نهفته در گوناگونى زبان ها و رنگ ها است .

و اختل_ف ألسنتكم و ألونكم إنّ فى ذلك لأي_ت للع_لمين

مراد از {عالمين} به تناسب موضوع _ كه سخن از تفاوت لهجه ها و رنگ ها است _ ممكن است دانشمندان زبان شناس و زيست شناس باشد.

عبرت از تفاوت انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 21 - 1

1- خداوند ، فراخوان آدميان براى تأمل و درس آموزى از تفاوت رتبه دنيوى انسانها

انظر كيف فضّلنا بعضهم على بعض

عوامل تفاوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 32 - 14

14 _ برترى برخى از مردم بر برخى ديگر ، نيتجه كار و قابليّت هاى خود آنان است .

و لا

تتمنّوا ما فضّل اللّه . .. و للنساء نصيب مما اكتسبن

جمله {للرجال . .. }، تعليل جمله {لا تتمنوا ما فضل اللّه} است و بيانگر آن است كه قابليّت انسانها و كار و تلاش آنان منشأ اين برترى شده است. گفتنى است كه تصريح به {رجال} و {نساء}، اشاره به تفاوت قابليّتها دارد. و گر نه مى فرمود: {للانسان نصيب مما اكتسب}.

فلسفه تفاوت اقتصادى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 32 - 8

8 - طبقات مختلف اجتماعى و تفاوت سطح زندگى آنان ، در جهت گردش نظام اجتماعى و بهرهورى انسان ها از نيروى خدماتى يكديگر است .

و رفعنا بعضهم . .. بعضًا سخريًّا

فلسفه تفاوت روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 30 - 4

4- تفاوت روزى انسان ها ، تدبير الهى در جهت پرورش و رشد آنان است .

إن ربّك يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر

تأكيد بر ربوبيت الهى در مورد {يبسط} و {يقدر} مى رساند كه اين بسط و تقدير نشأت يافته از ربوبيت اوست (تا چرخ زندگى بچرخد و انسانها در پرتو اين تفاوت آزمايش شوند و تكامل يابند).

قانونمندى تفاوت روزى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 30 - 7

7- تفاوت روزى انسان ها ، بر اساس آگاهى و بينش عميق خداوند به بندگان است .

يبسط الرزق . .. و يقدر إنه كان بعباده خبيرًا بصيرًا

مطالعه در تفاوت انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 -

اسراء - 17 - 21 - 1

1- خداوند ، فراخوان آدميان براى تأمل و درس آموزى از تفاوت رتبه دنيوى انسانها

انظر كيف فضّلنا بعضهم على بعض

منشأ تفاوت اجتماعى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 32 - 9

9 - تفاوت سطح معيشت و جايگاه اجتماعى انسان ها ، مبتنى بر حكمت و تدبير الهى است .

و رفعنا بعضهم فوق بعض درج_ت ليتّخذ بعضهم بعضًا سخريًّا

بيان تفاوت سطح زندگى انسان ها همراه با فلسفه آن، نشانگر آن است كه اين كار از روى حكمت صورت گرفته است.

منشأ تفاوت اقتصادى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 32 - 9

9 - تفاوت سطح معيشت و جايگاه اجتماعى انسان ها ، مبتنى بر حكمت و تدبير الهى است .

و رفعنا بعضهم فوق بعض درج_ت ليتّخذ بعضهم بعضًا سخريًّا

بيان تفاوت سطح زندگى انسان ها همراه با فلسفه آن، نشانگر آن است كه اين كار از روى حكمت صورت گرفته است.

منشأ تفاوت اقوام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 13 - 19

19 - وجود تفاوت هاى قومى در نسل بشر ، به منظور سهولت شناسايى هر يك ، نمودى از علم و كاردانى خداوند است .

و جعلن_كم شعوبًا و قبائل لتعارفوا . .. إنّ اللّه عليم خبير

از ارتباط {إنّ اللّه عليم خبير} با {جعلناكم شعوباً. ..}، مطلب بالا قابل برداشت است.

منشأ تفاوت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 55 - 7

7-

اعطاى فضيلت بيشتر به برخى از انبيا از جانب خداوند ، بر اساس علم او به شايستگى و لياقت آنان است .

و ربّك أعلم بمن . .. و لقد فضّلنا بعض النبيّن على بعض

منشأ تفاوت انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 76 - 24

24_ خداوند بر$ اساس مشيّت خويش ، برترى دهنده برخى از انسان ها بر برخى ديگر و اعطا كننده كمال به بهره مندان از آن

نرفع درج_ت من نشاء

اساس مشيّت خويش ، برترى دهنده برخى از انسانها بر برخى ديگر و اعطا كننده كمال به بهره مندان از آن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 21 - 2

2- برترى مرتبه برخى انسان ها بر بعضى ديگر و تفاوت مراتب مادى آنان ، در قلمرو اراده الهى است .

فضّلنا بعضهم على بعض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 32 - 7

7 - طبقات اجتماعى و تفاوت سطح زندگى آنان ، بسته به تدبير الهى و تابع تقدير و برنامه ريزى او است .

و رفعنا بعضهم فوق بعض درج_ت

منشأ تفاوت روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 30 - 3

3- ربوبيت خدا ، مقتضى مقدر كردن تفاوت روزى براى بندگان است .

إن ربّك يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 27 - 9

9 - تفاوت معيشت انسان ها و لزوم تلاش آنان براى كسب روزى ،

تدبير الهى است .

و لو بسط اللّه الرزق لعباده . .. و ل_كن ينزّل بقدر

منشأ تفاوت روزى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 71 - 3

3- اراده خداوند به تفاوت روزى انسان ها ، نشأت يافته از علم او به نياز ها و مصالح واقعى آنهاست . *

إن الله عليم قدير . و الله فضّل بعضكم على بعض فى الرزق

تصريح به اينكه خدا باعث برترى يافتن برخى بر برخى ديگر در روزى است _ پس از تذكر به اينكه خدا عالم و قادر است _ مى تواند گوياى اين حقيقت باشد كه اين برترى دادنها عالمانه و نشأت يافته از آگاهى خداوند به مصالح و نيازهاى واقعى انسانهاست.

منشأ تفاوت سرزمين ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 81 - 6

6- تفاوت سرزمين ها از جهت ارزش ، بركت و توجهات خداوند به آن

إلى الأرض التى ب_ركنا فيها

منشأ تفاوت ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 38 - 7

7 - درجات متفاوت فرشتگان ، به مقدار عبادت آنان براى پروردگار است .

فالذين عند ربّك يسبّحون له بالّيل و النّهار

برداشت ياد شده بر اين مبنا است كه {عند ربّك} اشاره به برخى از فرشتگان داشته باشد كه از مقام قرب و حضور برخورداراند.

نشانه هاى تفاوت اخروى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 21 - 5

5- تفاوت آدميان در برخوردارى از موهبت ها و امكانات دنيا ، نمودى

از تفاوت اخروى آنهاست .

انظر كيف فضّلنا بعضهم . .. و للأخرة أكبر درج_ت

وضوح تفاوت خوبى و بدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 34 - 1

1 - مساوى نبودن خوبى و بدى ، امرى روشن و آشكار

و لا تستوى الحسنة و لا السيّئة

وضوح تفاوت مؤمنان با مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 29 - 11

11 - برابر نبودن زندگى و سرنوشت مشركان با مؤمنان ، امرى روشن در عقل و فطرت آدمى

ضرب اللّه مثلاً رجلاً . .. و رجلاً سلمًا لرجل هل يستويان مثلاً

از آمدن {هل} استفهاميه _ كه براى طلب تصديق وضع شده و بيشتر در مواردى به كار مى رود كه مورد تصديق مخاطب قرار دارد _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.

تفريح از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تفريح

تفريح اصحاب يمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 28 - 2

2 - تفرج و تفريح اصحاب اليمين ، در ميان درختان سدر در بهشت

فى سدر مخضود

{فى سدر} خبر براى مبتداى محذوف است; يعنى، {هم فى سدر مخضود}. اين جمله به دو گونه معنا مى شود: الف) آنان در ميان درختان سدر به سر مى برند; ب) آنان در سايه درختان سدر به سر مى برند. برداشت ياد شده بر پايه احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 29 - 3

3 - گردش و تفريح اصحاب اليمين ، در ميان درختان پر از ميوه موز در بهشت

و طلح منضود

{و طلح

منضود} به تقدير {هم فى طلح منضود} است; يعنى، آنان در ميان درختان ميوه موز به سر مى برند.

تفريح در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 28 - 2

2 - تفرج و تفريح اصحاب اليمين ، در ميان درختان سدر در بهشت

فى سدر مخضود

{فى سدر} خبر براى مبتداى محذوف است; يعنى، {هم فى سدر مخضود}. اين جمله به دو گونه معنا مى شود: الف) آنان در ميان درختان سدر به سر مى برند; ب) آنان در سايه درختان سدر به سر مى برند. برداشت ياد شده بر پايه احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 29 - 3

3 - گردش و تفريح اصحاب اليمين ، در ميان درختان پر از ميوه موز در بهشت

و طلح منضود

{و طلح منضود} به تقدير {هم فى طلح منضود} است; يعنى، آنان در ميان درختان ميوه موز به سر مى برند.

تفريح در چمنزار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 12 - 7

7_ حضور در مراتع و بازى و گردش ، از نياز هاى طبيعى كودكان

و إنا له لن_صحون. أرسله معنا غدًا يرتع و يلعب

تفريح در ميان درختان سدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 28 - 2

2 - تفرج و تفريح اصحاب اليمين ، در ميان درختان سدر در بهشت

فى سدر مخضود

{فى سدر} خبر براى مبتداى محذوف است; يعنى، {هم فى سدر مخضود}. اين جمله به دو گونه معنا مى شود: الف)

آنان در ميان درختان سدر به سر مى برند; ب) آنان در سايه درختان سدر به سر مى برند. برداشت ياد شده بر پايه احتمال اول است.

تفريح در ميان درختان موز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 29 - 3

3 - گردش و تفريح اصحاب اليمين ، در ميان درختان پر از ميوه موز در بهشت

و طلح منضود

{و طلح منضود} به تقدير {هم فى طلح منضود} است; يعنى، آنان در ميان درختان ميوه موز به سر مى برند.

نياز به تفريح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 12 - 5،7

5_ نياز يوسف ( ع ) به گردش و بازى و استفاده از خوراكى هاى مراتع ، بهانه برادرانش براى بردن او به صحرا و جدا ساختنش از يعقوب ( ع )

أرسله معنا غدًا يرتع و يلعب

7_ حضور در مراتع و بازى و گردش ، از نياز هاى طبيعى كودكان

و إنا له لن_صحون. أرسله معنا غدًا يرتع و يلعب

تفريط از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تفريط

آثار تفريط در حقوق خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 56 - 1،6

1 - كوتاهى در حق خداوند ، موجب حسرت و پشيمانى شديد انسان

أن تقول نفس ي_حسرتى على ما فرّطت فى جنب اللّه

{حسرت} به معناى پشيمانى شديد است و عبارت {ياحسرتى} در صورتى گفته مى شود كه انسان از انجام و ترك كارى به شدت پشيمان شده و بخواهد آن را اظهار كند. {تفريط} (مصدر {فرّطت}) به معناى تقصير و كوتاهى و كلمه {جنب} به معناى جهت و ناحيه

است كه در اين آيه كنايه از حق مى باشد. پس {ما فرّطت فى جنب اللّه}; يعنى، آنچه در حق خدا كوتاهى كردم.

6 - تمسخر تعاليم الهى ( قرآن ) ، كوتاهى در حق خدا و موجب حسرت و پشيمانى انسان در دنيا و آخرت است .

أن تقول نفس ي_حسرتى . .. و إن كنت لمن الس_خرين

آثار تفريط در مصرف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 87 - 19

19 _ افراط و تفريط در بهره جويى از مواهب پاكيزه و حلال الهى ، عامل محروميت از محبت خداوند

لاتحرموا . .. و لاتعتدوا إنّ اللّه لايحب المعتدين

اجتناب از تفريط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 12 - 34

34 _ لزوم حفظ اعتدال در امور و پرهيز از افراط و تفريط

سواء السبيل

تعبير به {سواء السبيل} كه به معنى راه ميانه و معتدل است، بيانگر اين است كه اعتدال و ميانه روى، مطلوب خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 19 - 2

2 - لازم است كه در تمامى شؤون زندگى ، اعتدال ، رعايت و از افراط و تفريط پرهيز شود .

و اقصد فى مشيك

احتمال دارد مراد از {اعتدال در مشى} اِتخاذِ روشِ معتدل و ميانه و به دور از هرگونه افراط و تفريط در همه چيز باشد و نه فقط در راه رفتن.

اهميت اجتناب از افراط و تفريط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 29 - 7

7- رعايت اعتدال در

معيشت و تأمين زندگى و پرهيز از افراط و تفريط در آن ، امرى شايسته و لازم

لاتجعل يدك مغلولة . .. و لاتبسطها كلّ البسط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 38

38- اعتدال ورزيدن و پرهيز از هرگونه افراط و تفريط در امور خود و ديگران لازم است .

و كان أمره فرطًا

برخى مفسّران گفته اند كه كلمه {فرط} به موارد افراط اختصاص ندارد، بلكه در موارد تفريط نيز استعمال مى شود (ر. ك: البحرالمحيط).

تفريط اصحاب الجنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 28 - 8

8 - باغداران يمنى ، گرفتار جهل و افراط و تفريط

قال أوسطهم ألم أقل لكم لولا تسبّحون

تفريط در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 31 - 16

16 _ كوتاهى و تفريط در امور دينى و مسؤوليتها، گناه و بارى شوم بر دوش انسان است.

قالوا يحسرتنا على ما فرطنا فيها و هم يحملون أوزارهم على ظهورهم ألا ساء ما يزرون

بنابراين كه {ما در {ما فرطنا} موصوله و مرجع براى ضمير {فيها} باشد.

تفريط در مصرف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 87 - 17

17 _ ناسازگارى ايمان با افراط و تفريط در بهره گيرى از مواهب الهى در دنيا

يايها الذين ءامنوا لاتحرموا . .. و لاتعتدوا

تفريط مكذّبان لقاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 31 - 7

7 _ منكران ملاقات پروردگار در قيامت بر تفريط و

كوتاهيهاى خويش در دنيا تأسف و حسرت بسيار مى خورند.

حتى إذا جاءتهم الساعة بغتة قالوا يحسرتنا على ما فرطنا فيها

منادا قرار گرفتن حسرت گوياى شدت و عمق ندامت است. ضمناً مرجع ضمير {فيها}، {حيات دنيا} گرفته شده كه مرجعى معنوى است.

تفريط مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 31 - 8

8 _ منكران معاد در قيامت بر سهل انگارى و بى توجهى خود در مورد قيامت بسيار حسرت و تأسف خواهند خورد.

حتى إذا جاءتهم الساعة بغتة قالوا يحسرتنا على ما فرطنا فيها

مرجع ضمير در {فرطنا فيها} مى تواند {الساعة} باشد. و مراد از {الساعة} ممكن است قيامت باشد، در اين صورت معنى جمله چنين مى شود {يا حسرتنا على ما فرطنا فى امر القيامة}.

عوامل تفريط در حقوق خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 56 - 2

2 - عمل نكردن به تعاليم قرآن ، كوتاهى كردن در حق خداوند است .

و اتّبعوا أحسن ما أُنزل إليكم . .. أن تقول نفس ي_حسرتى على ما فرّطت فى جنب اللّه

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه جمله {أن تقول. ..} يا مفعول له براى جمله {اتّبعوا} است و يا با تقدير لام تعليل و لاى نافيه تعليل براى جمله هاى پيشين ({أنيبوا}، {أسلموا} و {اتّبعوا أحسن ما أُنزل}) مى باشد. در هر صورت پيام اين آيه چنين مى شود: توبه كنيد، تسليم شويد و از تعاليم قرآن پيروى كنيد، تا دچار حسرت نشويد و احساس نكنيد كه حق خدا را ضايع كرديد.

تفسير به راي از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تفسير به

رأى

اجتناب از تفسير به رأى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 78 - 11

11 - ضرورت پرهيز از تفسير كتاب هاى آسمانى با حدس و گمان

لايعلمون الكتب إلا امانى و إن هم إلا يظنون

تفسير به رأى قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 7 - 44

44 _ تأويل متشابهات قرآن توسط غير راسخان در علم ، تأويل به رأى است .

و ما يعلم تأويله الاّ اللّه و الراسخون فى العلم

امام رضا (ع): . .. و لا تتأول كتاب اللّه برأيك فان اللّه عز و جل قد قال: {و ما يعلم تأويله الاّ اللّه و الراسخون فى العلم}.

_______________________________

عيون اخبارالرضا، ج 1، ص 192، ح 1، ب 14 ; بحارالانوار، ج 11، ص 72، ح 1.

تفقه از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تفقّه

اهل تفقّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 98 - 7

7 _ صاحبان درك از بيان آيات خداوند در زمينه كيفيت آفرينش انسان بهره مى برند.

هو الذى أنشأكم . .. قد فصلنا الأيت لقوم يفقهون

تفقّه در قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 65 - 10،11

10 _ مبلغان دين وظيفه دار تأمل و تحقيق در شيوه هاى بيان حقايق در قرآن و به كارگيرى آن در تبليغ هستند.

انظر كيف نصرف الأيت لعلهم يفقهون

11 _ روشهاى گوناگون و متنوع قرآن در بيان مفاهيم و مقاصد، جولانگاهى است براى تأمل و انديشه.

انظر كيف نصرف الأيت لعلهم يفقهون

فضايل اهل تفقّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

5 - انعام - 6 - 98 - 8

8 _ دانايان و بهروران از نعمت درك در نزد خداوند ارزشمندند.

قد فصلنا الأيت لقوم يفقهون

تفكر از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تفكر

آثار تفكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 5 - 5

5 - انديشه هاى آدمى ، پايه و اساس اعمال و رفتار اوست .

الحمد للّه رب العلمين. الرحمن الرحيم. ملك يوم الدين. إياك نعبد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 22 - 21

21 _ براى خدا شريك و همتا پنداشتن ، با علم و انديشه صحيح ناسازگار است .

فلا تجعلوا للّه أنداداً و أنتم تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 184 - 5

5 _ تفكر ، روشى ارزشمند در راهيابى به حقايق

أو لم يتفكروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 185 - 6،13

6 _ كفرپيشگان به خاطر تفكر نكردن در جنبه ملكوتى موجودات براى پى بردن به معارف الهى ( ت__وحيد ، قيامت و . . . ) سزاوار سرزنش هستند .

أو لم ينظروا فى ملكوت السموت و الأرض و ما خلق اللّه من شىء

استفهام در جمله {أو لم ينظروا . .. } انكار توبيخى است.

13 _ دقت و تفكر در ملكوت آسمان ها و زمين و ديگر آفريده ها ، بهترين وسيله براى ايمان به خداى يگانه و روز قيامت

فبأى حديث بعده يؤمنون

برداشت فوق بر اين اساس است كه ضمير {بعده} به استدلالى كه از {أو لم ينظروا} فهميده مى شود، برگردانده شود. بر اين

مبنا {باء} در {بأىّ} سببيه است. يعنى اگر جهان آفرينش از آن جهت كه نيازمند آفريننده است نتواند آدمى را به خداى يگانه مؤمن كند، كدامين دليل توان اثبات آن را دارد؟

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 3 - 8،9،11

8_ تفكّر در پديده هاى عالم ، آدمى را به شناخت خدا و مدبّر بودن او بر هستى هدايت مى كند .

هو الذى مدّ الأرض . .. إن فى ذلك لأي_ت لقوم يتفكرون

9_ تفكر ، ابزارى براى شناخت خداوند و پديده هاى هستى منبع شناخت اوست .

هو الذى مدّ الأرض . .. إن فى ذلك لأي_ت لقوم يتفكرون

11_ تفكر در پديده هاى هستى ، زمينه ساز باور به لقاى خدا و برپايى قيامت است .

إن فى ذلك لأي_ت لقوم يتفكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 44 - 15

15- تفكر ، از ابزار شناخت و درك حقايق است .

و لعلّهم يتفكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 69 - 19

19- تفكر و انديشيدن ، شرط درك صحيح حقايق و بهره گيرى از آيات الهى است .

إن فى ذلك لأية لقوم يتفكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 8 - 10

10 - فكر ، از ابزار شناخت حقانيت عالم است .

أَوَلم يتفكّروا . .. ما خلق اللّه السم_وت و الأرض و ما بينهما ... إلاّ بالحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 46 - 10

10 -

انديشه و فكر از راه هاى رسيدن به حقيقت است .

ثمّ تتفكّروا ما بصاحبكم من جِنّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 42 - 17

17 - تفكر و انديشه وسيله درك درست حقايق الهى

إنّ فى ذلك لأي_ت لقوم يتفكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 12 - 4

4 - انديشه در پديده هاى زمين ، عامل راه يابى انسان به توحيد و جلوه هاى رحمت حق

الرحم_ن . .. و الأرض وضعها للأنام . فيها ... و الحبّ ذوالعصف و الريحان

با توجه به اين كه اين آيات با صفت رحمانيت خداوند آغاز گرديده و در هر بخش جلوه اى از رحمت حق به انسان يادآورى شده، مى توان استفاده كرد كه برشمردن اين نمونه ها، براى اين است كه آدمى با تأمل در آنها، به توحيد و رحمانيت خداوند پى ببرد.

آثار تفكر در آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 8 - 1

1 - ژرف نگرى درباره عالَم آفرينش ، زمينه توجّه انسان به آخرت و نگرش واقع بينانه به زندگى دنيا است .

يعلمون ظ_هرًا . .. أَوَلم يتفكّروا فى أنفسهم ما خلق اللّه السم_وت و الأرض و ما ب

{فى أنفسهم} ظرف براى {أَوَلم يتفكّروا} است; يعنى: {تعجب است كه با خود نمى انديشند. } گفتنى است، از آن جايى كه جايگاهى براى انديشيدن، جز نفس آدمى نيست، قيد {فى أنفسهم} اشاره به تفكر عميق و ژرف دارد. همزه، براى تعجب است و دلالت مى كند بر اين كه {غافلانِ از

عالم آخرت و سطحى نگران به دنيا چرا چنين هستند؟} اگر آنان، درباره عالم آخرت، به انديشه بنشينند، حقانيت آن را درخواهند يافت و با دريافت حقانيت آن به عالم آخرت توجه پيدا خواهند كرد.

آثار تفكر در پيدايش حيات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 4 - 3

3 - انديشه در چگونگى پيدايش حيات و نيروى حس و ادراك در موجودات زنده ، زمينه ره يابى به نشانه هاى متقن الهى

و فى خلقكم و ما . .. ءاي_ت لقوم يوقنون

طرح خلقت انسان و جنبندگان، به عنوان زمينه ره يابى به يقين، مى تواند نظر به جنبه زنده بودن و حس و شعور داشتن آنها داشته باشد; چه اين كه پيدايش اين امور، در متن نظام مادى طبيعت، آيتى بزرگ است.

آثار تفكر در تاريخ اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 16 - 3

3 - تفكر در تاريخ پيامبران و امت هاى پيشين ، راهگشاى انسان در فهم حقانيت هشدار هاى خداوند

فكيف كان عذابى و نذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 18 - 5

5 - انديشه در تاريخ پيامبران و امت هاى پيشين ، راه گشاى انسان در فهم حقانيت هشدار هاى خداوند

فكيف كان عذابى و نذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 21 - 4

4 - تفكر در تاريخ پيامبران و امت هاى پيشين ، راه گشاى انسان در فهم حقانيت هشدار هاى خداوند

فكيف كان عذابى و نذر

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 30 - 4

4 - تفكر در تاريخ پيامبران و امت هاى پيشين ، راه گشاى انسان ها ، در فهم حقانيت هشدار هاى خداوند

كذّبت ثمود بالنّذر . .. فكيف كان عذابى و نذر

آثار تفكر در تاريخ انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 16 - 3

3 - تفكر در تاريخ پيامبران و امت هاى پيشين ، راهگشاى انسان در فهم حقانيت هشدار هاى خداوند

فكيف كان عذابى و نذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 18 - 5

5 - انديشه در تاريخ پيامبران و امت هاى پيشين ، راه گشاى انسان در فهم حقانيت هشدار هاى خداوند

فكيف كان عذابى و نذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 21 - 4

4 - تفكر در تاريخ پيامبران و امت هاى پيشين ، راه گشاى انسان در فهم حقانيت هشدار هاى خداوند

فكيف كان عذابى و نذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 30 - 4

4 - تفكر در تاريخ پيامبران و امت هاى پيشين ، راه گشاى انسان ها ، در فهم حقانيت هشدار هاى خداوند

كذّبت ثمود بالنّذر . .. فكيف كان عذابى و نذر

آثار تفكر در حيات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 28 - 3

3 - تفكر آدمى در آفرينش حيات و مرگ خويش ، وادار كننده وى به ايمان و باور

به خداى يكتاست .

كيف تكفرون باللّه و كنتم أموتاً فأحيكم

آثار تفكر در خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 9 - 12

12- تفكر در چگونگى آفرينش انسان زداينده هرگونه ترديد در حاكميت اراده و قدرت خدا بر اسباب و علل طبيعت

هو علىَّ هيّن و قد خلقتك من قبل و لم تك شيئًا

آثار تفكر در طبيعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 69 - 21

21- تفكر و انديشهورزى در طبيعت ، از راه هاى خداشناسى و درك حقايق هستى است .

إن فى ذلك لأية لقوم يتفكّرون

آثار تفكر در قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 21 - 9

9 - تفكر در آيات وحى ، زمينه ساز خشيت و خشوع انسان در برابر خداوند

لو أنزلنا ه_ذا القرءان على جبل لرأيته خ_شعًا متصدّعًا من خشية اللّه . .. لعلّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 44 - 17

17- تفكر در آيات قرآن ، عامل كشف حقانيت و روا بودن نزول وحى بر بشر

و ما أرسلنا من قبلك إلاّ رجالاً نوحى إليهم . .. و أنزلنا إليك الذكر لتبيّن للناس

احتمال دارد متعلق {يتفكّرون} شبهه اى باشد كه از سوى مشركان درباره عدم امكان نزول وحى بر بشر، القا و مطرح مى شده است.

آثار تفكر در مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 28 - 3

3 - تفكر آدمى در آفرينش حيات و مرگ خويش

، وادار كننده وى به ايمان و باور به خداى يكتاست .

كيف تكفرون باللّه و كنتم أموتاً فأحيكم

آثار تفكر طبقاتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 11 - 7

7- بينش طبقاتى ، عامل كفر و حق ناپذيرى

و قال الذين كفروا . .. لو كان خيرًا ما سبقونا إليه

از آيه شريفه استفاده مى شود كه كافران، به نوعى روحيه استكبارى ناشى از اشرافيت گرفتار بودند و مؤمنان را از طبقه حقير و پايين به شمار مى آوردند.

آثار تفكر طبقاتى اهل مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 31 - 6

6 - درونمايه هاى فرهنگ طبقاتى و مادى مردم مكه ، زمينه ساز گرايش آنان به كفر و شرك

و إنّا به ك_فرون . و قالوا لولا نزّل ه_ذا القرءان

با توجه به اين كه آيه شريفه پس از بيان كفر مشركان (إنّا به كافرون) روحيه مادى گرايانه آنان را بازگو مى كند، تأثير اين بينش در انحراف و كفر استفاده مى شود.

آثار تفكر ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 67 - 2

2 - شرك و عبادت غيرخدا ، انديشه اى برخاسته از عدم شناخت درست خدا است .

و ما قدروا اللّه حقّ قدره

آثار عدم تفكر در قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 21 - 8

8 - نينديشيدن در آيات وحى ، عامل بى باكى در برابر خدا و تأثيرناپذيرى از قرآن

لو أنزلنا ه_ذا القرءان على جبل لرأيته خ_شعًا . ..

و تلك الأمث_ل ...لعلّهم يتفكّر

آزادى تفكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 55 - 2

2 - انسان ، موجودى مختار و با اراده ، در عقيده ، انديشه و رفتار

فمن شاء ذكره

ارزش تفكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 21 - 16

16 - تفكر و به كارگيرى عقل و خرد ، داراى جايگاهى رفيع و امرى بايسته است .

إنّ فى ذلك لأي_ت لقوم يتفكّرون

ارزش تفكر زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 12 - 4

4 - ارجمندى تفكر ، عقيده و شخصيت زن ، در نگرش اسلام

ي_أيّها النبىّ إذا جاءك المؤمن_ت يبايعنك . .. فبايعهنّ

اهميت تفكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 176 - 19

19 _ واداشتن آدمى به تفكر در فرجام و سرنوشت خويش ، از اهداف داستان هاى قرآن است .

فاقصص القصص لعلهم يتفكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 184 - 5،6

5 _ تفكر ، روشى ارزشمند در راهيابى به حقايق

أو لم يتفكروا

6 _ ضرورت پايه ريزى عقايد و باور هاى دينى بر اساس تفكر

أو لم يتفكروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 44 - 18

18- تفكر و انديشه ، امرى مطلوب و بايسته است .

و لعلّهم يتفكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 69 - 19

19- تفكر و انديشيدن ، شرط

درك صحيح حقايق و بهره گيرى از آيات الهى است .

إن فى ذلك لأية لقوم يتفكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 17 - 4

4 - قرار گرفتن ميزان و ترازوى تفكر و سنجش در اختيار انسان ها ، از جمله اهداف و فلسفه هاى مهم نزول قرآن

اللّه الذى أنزل . .. الميزان

كتابى كه به حق نازل شده است، مى تواند آثار و نتايج متعددى داشته باشد و اين كه تنها عنوان {الميزان} تخصيص به ذكر يافته، دليل اهميت اين ويژگى قرآن است.

اهميت تفكر در طبيعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 11 - 11

11- لزوم انديشه و تفكر براى شناخت طبيعت و راهيابى از آن به خداشناسى

إن فى ذلك لأية لقوم يتفكّرون

اهميت تفكر در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 1 - 5

5- ياد قيامت و تفكر و تأمل در حقايق و رخداد هاى آن ، امرى لازم است و بايسته .

اقترب للناس حسابهم و هم فى غفلة معرضون

آيه شريفه، در مقامِ سرزنشِ كسانى است كه از قيامت و رخدادهاى آن غافل اند. اين سرزنش، حاكى از ضرورت انديشه و تأمل در باره قيامت و احوال آن است.

اهميت تفكر در كتب آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 12 - 6

6- لزوم ژرف انديشى عالمان و رهبران دينى در كتاب هاى آسمانى و استوارسازى كردار خويش برپايه آن

ي_يحيى خذ الكت_ب بقوّة

اهميت تفكر در معبود

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 70 - 2

2 - اهتمام ابراهيم ( ع ) براى به انديشه واداشتن مردم شرك پيشه عصر خويش درباره حقيقت معبود هاى شان

إذ قال . .. ما تعبدون

استفهام در {ماتعبدون} استفهام حقيقى نيست; زيرا ابراهيم(ع) مى ديد كه آنان بت مى پرستند. بنابراين پرسش ياد شده بدان منظور بوده است كه افكار آنان را برآشوبد و به انديشيدن درباره آنچه مى پرستند وادارد.

اهميت تفكر صحيح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 70 - 6

6 - تمامى رفتار ها و مواضع فردى و اجتماعى انسان ها ، بايد مبتنى بر انديشه صحيح و مبانى روشن و به دور از تقليد كوركورانه باشد .

فهم على ءاث_رهم يهرعون

بى منطقى تفكر طبقاتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 28

28 - انديشه هاى طبقاتى و امتياز طلب ، فاقد هرگونه پشتوانه علمى و دليل منطقى

و أُمرت لأعدل بينكم . .. لا حجّة بيننا و بينكم

برداشت بالا بنابر اين نكته است كه {لاحجّة. ..} تأكيدى براى {أمرت لأعدل} باشد و نيز پاسخى به امتيازخواهان باشد كه پشتوانه اى براى سخن خويش ندارند.

تشويق به تفكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 69 - 20

20- تشويق و فراخوانى خداوند به تفكر و انديشه در طبيعت براى شناخت حقايق الهى

إن فى ذلك لأية لقوم يتفكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 11 - 1

1 - پيامبر

( ص ) مأمور توجه دادن كافران و مشركان بر آفرينش انسان و جهان و ترغيب آنان به تأمل و تفكر درباره آنها

فاستفتهم أهم أشدّ خلقًا أم من خلقنا

استفتا و پرسش در آيه شريفه، براى ترغيب به تفكر و تأمل است; نه براى پرسش و استفتاى حقيقى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 9 - 14

14 - برانگيختن فكر و انديشه و تشويق به تفكر و انديشيدن ، از روش هاى تربيتى قرآن

قل هل يستوى الذين يعلمون و الذين لايعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 82 - 1

1 - تشويق جهان گردى و سير در زمين از سوى خدا ، به منظور تفكر و نظاره كردن در سرگذشت پيشينيان و آثار به جاى مانده از تمدن و قدرت آنان

أفلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 13 - 11

11 - تشويق انسان ، از سوى خداوند به تفكر و انديشه

إنّ فى ذلك لأي_ت لقوم يتفكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 16 - 2

2 - ترغيب مردم از سوى خداوند ، براى انديشه كردن در سرنوشت هلاكت بار قوم نوح

كذّبت قبلهم قوم نوح . .. فكيف كان عذابى و نذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 18 - 3

3 - ترغيب مردم از سوى خداوند ، براى تأمل در سرنوشت هلاكت بار قوم عاد

كذّبت عاد

فكيف كان عذابى و نذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 21 - 2

2 - ترغيب مردم از سوى خداوند ، براى تأمل در سرنوشت هلاكت بار قوم عاد

كذّبت عاد . .. فكيف كان عذابى و نذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 22 - 7

7 - ترغيب مردم از سوى خداوند ، براى انديشه در قرآن

و لقد يسّرنا القرءان للذّكر فهل من مدّكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 30 - 1

1 - ترغيب مردم از سوى خداوند ; براى تأمل در سرنوشت هلاكت بار قوم ثمود

كذّبت ثمود بالنّذر . .. فكيف كان عذابى و نذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 32 - 7

7 - ترغيب مردم از سوى خداوند ، براى انديشه در قرآن

و لقد يسّرنا القرءان . .. فهل من مدّكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 40 - 7

7 - ترغيب مردم از سوى خداوند براى انديشه در قرآن

و لقد يسّرنا القرءان للذّكر فهل من مدّكر

تفكر ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 88 - 1

1 - حضرت ابراهيم ( ع ) _ پس از دعوت شدن از سوى قومش براى خروج از شهر_ به تفكر عميق در اين باره پرداخت .

فنظر نظرة فى النجوم

برداشت ياد شده براساس دو نكته است: 1_ {فاء} در {فنظر} عاطفه و جمله {فنظر. ..} عطف

بر جمله مقدر است و تقدير آن چنين است: {قال قومه اُخرج معنا فنظر...}. 2_ جمله {فنظر نظرة فى النجوم}، ضرب المثلى است براى كسى كه مى خواهد به تفكر بپردازد. ازاين رو به آسمان مى نگرد تا اشيا و موجودات پيرامونش، او را از تفكر درست باز ندارد (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 89 - 1

1 - ابراهيم ( ع ) ، پس از انديشه عميق ، مريض بودن خود را به قومش اعلام كرد .

فنظر نظرة فى النجوم . فقال إنّى سقيم

تفكر انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 67 - 5

5- انسان ، موجودى پرسشگر ، خردورز و داراى قدرت تجزيه و تحليل خلقت خويش است و بر مقايسه گذشته و آينده نظام آفرينش توانا است .

و يقول الإنس_ن أءذا مامتّ . .. أوَلا يذكر الإنس_ن أنّا خلقن_ه

تفكر در آرزوها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 11 - 9

9- انسان وظيفه دار تأمّل در جوانب خواسته ها و آمال خويش

و يدع الإنس_ن بالشرّ دعاءه بالخير و كان الإنس_ن عجولاً

در آيه فوق، يكى از نقاط ضعف بشرى _ كه منشأ آن شتابزدگى و دورانديش نبودن است _ بيان شده كه در حقيقت هشدارى است به اينكه انسانها بايد دورانديش باشند و پيرامون مصالح خويش تأمّل و تفكر نمايند.

تفكر در آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 8 - 6

6 - ژرف نگرى در نظام هستى

و توجّه به عمر محدود جهان ، امرى لازم و شايسته است .

أَوَلم يتفكّروا فى أنفسهم ما خلق اللّه السم_وت و الأرض و ما بينهما إلاّ بالحقّ و

{و أجل مسمّى} عطف به {بالحقّ} است و احتمال دارد كه مراد از آن، داشتن مدتى مشخص باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 29 - 6

6 - انديشه و مطالعه در آفرينش طبيعت ، از راه هاى خدا شناسى است .

و من ءاي_ته خلق السم_وت و الأرض و ما بثّ فيهما من دابّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 13 - 9

9 - تفكر و تأمل ، شرط شناخت آيات الهى ، در گستره نظام جهان

إنّ فى ذلك لأي_ت لقوم يتفكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 185 - 3

3 _ خداوند مردم را به تفكر و تأمل در وابسته بودن جهان آفرينش و نياز همواره آن به هستى بخش دعوت كرد .

أو لم ينظروا فى ملكوت السموت و الأرض و ما خلق اللّه من شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 3 - 8،11

8_ تفكّر در پديده هاى عالم ، آدمى را به شناخت خدا و مدبّر بودن او بر هستى هدايت مى كند .

هو الذى مدّ الأرض . .. إن فى ذلك لأي_ت لقوم يتفكرون

11_ تفكر در پديده هاى هستى ، زمينه ساز باور به لقاى خدا و برپايى قيامت است .

إن فى ذلك لأي_ت لقوم يتفكرون

تفكر در آيات آفاقى

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 53 - 9

9 - جان آدمى چونان جهان طبيعت ، سرشار از آيات الهى و شايسته تأمل و انديشه است .

سنريهم ءاي_تنا فى الأفاق و فى أنفسهم

تفكر در آيات انفسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 53 - 9

9 - جان آدمى چونان جهان طبيعت ، سرشار از آيات الهى و شايسته تأمل و انديشه است .

سنريهم ءاي_تنا فى الأفاق و فى أنفسهم

تفكر در آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 13 - 10

10 - انديشه و تأمل در آيات الهى ، يكى از مراتب شكرگزارى به درگاه پروردگار

اللّه الذى . .. لعلّكم تشكرون ... إنّ فى ذلك لأي_ت لقوم يتفكّرون

تفكر در تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 82 - 1

1 - تشويق جهان گردى و سير در زمين از سوى خدا ، به منظور تفكر و نظاره كردن در سرگذشت پيشينيان و آثار به جاى مانده از تمدن و قدرت آنان

أفلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم

تفكر در تنوع موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 4 - 5

5 - پراكندگى ، كثرت و تنوع موجودات زنده در زمين ، شايان تأمل و درس آموزى

و ما يبثّ من دابّة

تعبير {يبثّ من دابّة} كثرت، تنوع و پراكندگى را مى رساند و تصريح به آن، اهميت موضوع را افاده مى كند.

تفكر

در حقيقت دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 7 - 5،6

5 - درك عميق و ژرف از حقيقت دنيا ، امرى شايسته و لازم است .

يعلمون ظ_هرًا من الحيوة الدنيا

عبارت {يعلمون ظاهراً. ..} به قرينه {و ل_كنّ أكثر الناس لايعلمون} درصدد سرزنش و مذمت سطحى نگرى به دنيا و توجه نكردن به ژرفا و باطن آن است. بنابراين، شايسته است كه انسان ها، تنها به ظواهر بسنده نكنند، بلكه براى درك باطن آن تلاش كنند.

6 - ژرف نگرى درباره حيات دنيوى ، زمينه توجّه به آخرت است .

يعلمون ظ_هرًا من الحيوة الدنيا و هم عن الأخرة هم غ_فلون

تقديم صفت سطحى نگرى درباره دنيا بر صفت غفلت از آخرت، احتمال دارد به خاطر اين واقعيت باشد كه سطحى نگرى درباره دنيا، غفلت از آخرت را در پى دارد. بنابراين، ژرف نگرى درباره دنيا و توجه به باطن آن، در رويكرد به آخرت مى تواند نقش داشته باشد.

تفكر در خالقيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 22 - 8

8 - خداوند ، به وجود آورنده روزى و فراهم آورنده اسباب معيشت براى انسانهاست .

فأخرج به من الثمرت رزقاً لكم

تفكر در خبرهاى قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 68 - 3

3 - اخبار مربوط به توحيد ، قيامت و رسالت پيامبراسلام ، درخور تأمل و تفكر

هو نبؤا عظيم . أنتم عنه معرضون

محكوم كردن روى گردانى از اخبار بزرگ و سودمند مربوط به قيامت و. .. و بى اعتنايى به

آنها، مى رساند كه انسان بايد به تأمل و انديشه در آنها بپردازد و از آنها روى گردانى نكند.

تفكر در خلقت آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 11 - 1

1 - پيامبر ( ص ) مأمور توجه دادن كافران و مشركان بر آفرينش انسان و جهان و ترغيب آنان به تأمل و تفكر درباره آنها

فاستفتهم أهم أشدّ خلقًا أم من خلقنا

استفتا و پرسش در آيه شريفه، براى ترغيب به تفكر و تأمل است; نه براى پرسش و استفتاى حقيقى.

تفكر در خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 11 - 1

1 - پيامبر ( ص ) مأمور توجه دادن كافران و مشركان بر آفرينش انسان و جهان و ترغيب آنان به تأمل و تفكر درباره آنها

فاستفتهم أهم أشدّ خلقًا أم من خلقنا

استفتا و پرسش در آيه شريفه، براى ترغيب به تفكر و تأمل است; نه براى پرسش و استفتاى حقيقى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 35 - 1

1 - خداوند ، خواهان تأمل و انديشيدن انسان درباره نحوه پيدايش خود

أم خلقوا من غير شىء

پرسش در آيه شريفه در حقيقت براى واداشته شدن انسان به انديشه و تفكر صورت گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 58 - 1

1 - فرايند پيدايش انسان از منى در رحم ، شايان مطالعه و تأمل

أفرءيتم ما تمنون

مراد از {امناء} (مصدر {تمنون}) ريختن منى در رحم است; يعنى، آيا به منى _ كه

آن را به صورت نطفه در رحم زن مى ريزيد _ انديشيده ايد؟

تفكر در ستارگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 88 - 1

1 - حضرت ابراهيم ( ع ) _ پس از دعوت شدن از سوى قومش براى خروج از شهر_ به تفكر عميق در اين باره پرداخت .

فنظر نظرة فى النجوم

برداشت ياد شده براساس دو نكته است: 1_ {فاء} در {فنظر} عاطفه و جمله {فنظر. ..} عطف بر جمله مقدر است و تقدير آن چنين است: {قال قومه اُخرج معنا فنظر...}. 2_ جمله {فنظر نظرة فى النجوم}، ضرب المثلى است براى كسى كه مى خواهد به تفكر بپردازد. ازاين رو به آسمان مى نگرد تا اشيا و موجودات پيرامونش، او را از تفكر درست باز ندارد (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 76 - 2

2 - ستارگان و نظام حاكم بر آنها ، پديده اى عظيم و شايان مطالعه و انديشه

و إنّه لقسم لو تعلمون عظيم

سوگند مؤكد خداوند به ستارگان و تصريح بر عظمت اين سوگند، بيانگر مطلب ياد شده است.

تفكر در سرنوشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 176 - 19

19 _ واداشتن آدمى به تفكر در فرجام و سرنوشت خويش ، از اهداف داستان هاى قرآن است .

فاقصص القصص لعلهم يتفكرون

تفكر در طبيعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 22 - 18

18 - انديشه در آفريدگارى خداوند و ايجاد مواهب طبيعى ، عقيده توحيدى

را در پى دارد .

الذى خلقكم . .. الذى جعل لكم الأرض ... فلا تجعلوا للّه أنداداً

تفريع جمله {لا تجعلوا . ..} به وسيله {فاء} بر حقايق بيان شده در اين آيه و آيه قبل، بيانگر اين است كه: توجه به آنها، گرايش دهنده آدمى به توحيد ربوبى است; يعنى، حال كه معلوم شد خداوند خالق شماست و همو آفريننده زمين و ... است معقول نيست مثل و مانندى براى او فرض كنيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 11 - 9

9- تفكر در تحولات طبيعت ، راهى براى خداشناسى است .

إن فى ذلك لأية لقوم يتفكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 69 - 20

20- تشويق و فراخوانى خداوند به تفكر و انديشه در طبيعت براى شناخت حقايق الهى

إن فى ذلك لأية لقوم يتفكّرون

تفكر در عوامل بارش باران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 63 - 5

5 - لزوم تفكر و نگرش عميق ، به علت اصلى نزول باران از آسمان

ألم تر أنّ اللّه أنزل من السماء ماء

تفكر در فرجام اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 21 - 1

1 - جهان گردى و سير در زمين ، به منظور تفكر و نظاره كردن در سرگذشت پيشينيان و آثار به جامانده از تمدن و قدرت آنان ، مورد تشويق خداوند

أَوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين كانوا من قبلهم

تفكر در فرجام رهبران كفر

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 28 - 3

3- خداوند ، فراخوان مردم به تأمل و تفكر در سرنوشت شوم رهبران كفر و ناسپاسى

ألم تر إلى الذين . .. أحلّوا قومهم دار البوار

برداشت فوق به خاطر اين نكته است كه به نابودى كشاندن و دچار سرنوشت شوم ساختن مردم (أحلّوا قومهم دار البوار) كار سردمداران كفر و رهبران جامعه است، نه مردم عادى.

تفكر در فرجام قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 18 - 3

3 - ترغيب مردم از سوى خداوند ، براى تأمل در سرنوشت هلاكت بار قوم عاد

كذّبت عاد فكيف كان عذابى و نذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 21 - 2

2 - ترغيب مردم از سوى خداوند ، براى تأمل در سرنوشت هلاكت بار قوم عاد

كذّبت عاد . .. فكيف كان عذابى و نذر

تفكر در فرجام قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 16 - 2

2 - ترغيب مردم از سوى خداوند ، براى انديشه كردن در سرنوشت هلاكت بار قوم نوح

كذّبت قبلهم قوم نوح . .. فكيف كان عذابى و نذر

تفكر در فرجام كفران كنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 28 - 1،3

1- خداوند ، فراخوان مردم به تأمل و تفكر در سرنوشت شوم ناسپاسان نعمتهايش

ألم تر إلى الذين بدّلوا نعمت الله كفرًا

3- خداوند ، فراخوان مردم به تأمل و تفكر در سرنوشت شوم رهبران كفر و

ناسپاسى

ألم تر إلى الذين . .. أحلّوا قومهم دار البوار

برداشت فوق به خاطر اين نكته است كه به نابودى كشاندن و دچار سرنوشت شوم ساختن مردم (أحلّوا قومهم دار البوار) كار سردمداران كفر و رهبران جامعه است، نه مردم عادى.

تفكر در قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 22 - 7

7 - ترغيب مردم از سوى خداوند ، براى انديشه در قرآن

و لقد يسّرنا القرءان للذّكر فهل من مدّكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 32 - 7

7 - ترغيب مردم از سوى خداوند ، براى انديشه در قرآن

و لقد يسّرنا القرءان . .. فهل من مدّكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 40 - 7

7 - ترغيب مردم از سوى خداوند براى انديشه در قرآن

و لقد يسّرنا القرءان للذّكر فهل من مدّكر

تفكر در قصه شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 190 - 1

1 - سرگذشت شعيب ( ع ) و مردم ايكه ، شايان انديشه و دربردارنده درس عبرتى بزرگ براى ديگران

إنّ فى ذلك لأية

كلمه {ذلك} به ماجراى ميان شعيب(ع) و مردم ايكه اشاره دارد. {آية} در اين جا معادل {عبرة} و نكره آمدن آن براى تفخيم است. بنابراين {إنّ فى ذلك لأية}; يعنى، به راستى در اين ماجرا، درس عبرتى بزرگ وجود دارد.

تفكر در قصه فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 67 - 1

1 - سرگذشت موسى و

فرعونيان ، آيتى بزرگ ، شايان تفكر و عبرت آموز

إنّ فى ذلك لأية

{ذلك} اشاره به ماجراى ميان موسى(ع) و فرعون دارد. {آية} نيز در اين جا معادل {عبرة} و نكره آمدن آن براى تفخيم است. بنابراين جمله {إنّ فى ذلك لأية}; يعنى، به راستى در اين ماجرا عبرتى بزرگ وجود دارد.

تفكر در قصه موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 9 - 1

1 - سرگذشت حضرت موسى ( ع ) ، فصلى مهم و قابل تأمل و تأسى براى پيامبر ( ص ) بود .

و هل اتيك حديث موسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 67 - 1

1 - سرگذشت موسى و فرعونيان ، آيتى بزرگ ، شايان تفكر و عبرت آموز

إنّ فى ذلك لأية

{ذلك} اشاره به ماجراى ميان موسى(ع) و فرعون دارد. {آية} نيز در اين جا معادل {عبرة} و نكره آمدن آن براى تفخيم است. بنابراين جمله {إنّ فى ذلك لأية}; يعنى، به راستى در اين ماجرا عبرتى بزرگ وجود دارد.

تفكر در ملكوت آسمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 185 - 13،14

13 _ دقت و تفكر در ملكوت آسمان ها و زمين و ديگر آفريده ها ، بهترين وسيله براى ايمان به خداى يگانه و روز قيامت

فبأى حديث بعده يؤمنون

برداشت فوق بر اين اساس است كه ضمير {بعده} به استدلالى كه از {أو لم ينظروا} فهميده مى شود، برگردانده شود. بر اين مبنا {باء} در {بأىّ} سببيه است. يعنى اگر جهان آفرينش از آن جهت كه

نيازمند آفريننده است نتواند آدمى را به خداى يگانه مؤمن كند، كدامين دليل توان اثبات آن را دارد؟

14 _ آنان كه از طريق انديشه در ملكوت آسمان ها و زمين ( نياز جهان هستى به مالك و هستى بخش ) هدايت نشوند ، هيچ دليلى ديگر نمى تواند آنان را هدايت كند .

فبأى حديث بعده يؤمنون

توضيح برداشت پيش راهنماى اين برداشت است.

تفكر در ملكوت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 185 - 13،14

13 _ دقت و تفكر در ملكوت آسمان ها و زمين و ديگر آفريده ها ، بهترين وسيله براى ايمان به خداى يگانه و روز قيامت

فبأى حديث بعده يؤمنون

برداشت فوق بر اين اساس است كه ضمير {بعده} به استدلالى كه از {أو لم ينظروا} فهميده مى شود، برگردانده شود. بر اين مبنا {باء} در {بأىّ} سببيه است. يعنى اگر جهان آفرينش از آن جهت كه نيازمند آفريننده است نتواند آدمى را به خداى يگانه مؤمن كند، كدامين دليل توان اثبات آن را دارد؟

14 _ آنان كه از طريق انديشه در ملكوت آسمان ها و زمين ( نياز جهان هستى به مالك و هستى بخش ) هدايت نشوند ، هيچ دليلى ديگر نمى تواند آنان را هدايت كند .

فبأى حديث بعده يؤمنون

توضيح برداشت پيش راهنماى اين برداشت است.

تفكر در ملكوت موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 185 - 13

13 _ دقت و تفكر در ملكوت آسمان ها و زمين و ديگر آفريده ها ، بهترين وسيله براى ايمان به خداى يگانه و روز قيامت

فبأى

حديث بعده يؤمنون

برداشت فوق بر اين اساس است كه ضمير {بعده} به استدلالى كه از {أو لم ينظروا} فهميده مى شود، برگردانده شود. بر اين مبنا {باء} در {بأىّ} سببيه است. يعنى اگر جهان آفرينش از آن جهت كه نيازمند آفريننده است نتواند آدمى را به خداى يگانه مؤمن كند، كدامين دليل توان اثبات آن را دارد؟

تفكر در موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 185 - 4

4 _ تأمل در وابستگى موجودات جهان به مالك هستى بخش ، راهنماى انسان به حاكميت مطلق خداى يگانه بر هستى است .

أو لم ينظروا فى ملكوت السموت و الأرض و ما خلق اللّه من شىء

چون روى سخن با مشركان است، معلوم مى شود هدف از فراخوانى آنان به دقت در ملكوت آسمانها و زمين رهنمون شدن آنان به حاكميت مطلق خداست.

تفكر در موجودات زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 12 - 4

4 - انديشه در پديده هاى زمين ، عامل راه يابى انسان به توحيد و جلوه هاى رحمت حق

الرحم_ن . .. و الأرض وضعها للأنام . فيها ... و الحبّ ذوالعصف و الريحان

با توجه به اين كه اين آيات با صفت رحمانيت خداوند آغاز گرديده و در هر بخش جلوه اى از رحمت حق به انسان يادآورى شده، مى توان استفاده كرد كه برشمردن اين نمونه ها، براى اين است كه آدمى با تأمل در آنها، به توحيد و رحمانيت خداوند پى ببرد.

تفكر در هلاكت قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18

- قمر - 54 - 30 - 1

1 - ترغيب مردم از سوى خداوند ; براى تأمل در سرنوشت هلاكت بار قوم ثمود

كذّبت ثمود بالنّذر . .. فكيف كان عذابى و نذر

تفكر درباره باران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 25 - 2

2 - وابستگى ريزش باران به خداوند ، حقيقتى شايسته و بايسته تأمل

فلينظر . .. أنّا صببنا الماء صبًّا

آيه شريفه بدل براى {طعامه} در آيه قبل است و در حقيقت فرمان تأمّل و نظر (فلينظر) به آن ارتباط مى يابد.

تفكر طبقاتى در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 11 - 5

5- پذيرش امور از سوى طبقه اشراف ، ملاك ارزشى بودن آن امور در جامعه جاهلى

لو كان خيرًا ما سبقونا إليه

تفكر طبقاتى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 24 - 6

6 - مكانت و شوكت اجتماعى ، از بالاترين ملاك هاى ارزشى در نظر قوم ثمود

فقالوا أبشرًا منّا وحدًا نتّبعه

در صورتى كه تعبير {واحداً} بيانگر عدم برخوردارى صالح(ع) از قدرت، شوكت و اشرافيت باشد; مى توان استفاده كرد كه قوم ثمود، انتظار داشتند كه پيامبر از ميان اشراف جامعه، انتخاب شود.

تفكر وليد بن مغيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 18 - 2

2 - مبارزه كافران با قرآن و رسالت پيامبر ( ص ) ، با انديشه شيطانى و سنجيده كارى همراه بود .

إنّه كان لأي_تنا عنيدًا . .. إنّه فكّر و قدّر

توصيه

به تفكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 35 - 1

1 - خداوند ، خواهان تأمل و انديشيدن انسان درباره نحوه پيدايش خود

أم خلقوا من غير شىء

پرسش در آيه شريفه در حقيقت براى واداشته شدن انسان به انديشه و تفكر صورت گرفته است.

دعوت به تفكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 184 - 2

2 _ خداوند كفرپيشگان را به تفكر در ادعاى ناصوابشان ( مجنون پنداشتن پيامبر ) فراخواند .

أو لم يتفكروا ما بصاحبهم من جنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 69 - 20

20- تشويق و فراخوانى خداوند به تفكر و انديشه در طبيعت براى شناخت حقايق الهى

إن فى ذلك لأية لقوم يتفكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 46 - 6

6 - دعوت پيامبر ( ص ) از مردم مكه براى انديشيدن درباره جنون نسبت داده شده به آن حضرت

ثمّ تتفكّروا ما بصاحبكم من جِنّة

مراد از {صاحب}، به قرينه {هو} در عبارت بعدى، پيامبر(ص) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 19 - 2

2 - فراخوانى مشركان از سوى خداوند ، به انديشه و تأمل درباره پوچى مكتب شرك

أفرءيتم اللّ_ت و العزّى

از واژه {أفرأيتم} مطلب بالا استفاده مى شود.

زمينه تفكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 176 - 18،19

18 _ توجه به داستان بلعم باعورا برانگيزاننده آدمى به تفكر در سرنوشت شوم تكذيب

كنندگان و ايجادكننده زمينه هاى هدايت در وى است .

فاقصص القصص لعلهم يتفكرون

19 _ واداشتن آدمى به تفكر در فرجام و سرنوشت خويش ، از اهداف داستان هاى قرآن است .

فاقصص القصص لعلهم يتفكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 11 - 7

7- رويش گياهان و درختان زيتون ، نخل و تاك به وسيله آب ، زمينه اى براى انديشيدن و راهى براى خداشناسى است .

ينبت لكم به . .. إن فى ذلك لأية لقوم يتفكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 42 - 9

9- وادار ساختن مردم به تحقيق و تفكر با طرح پرسش ، در باره عقيده ها و عملكرد هاى شان ، روشى نيكو در تربيت و تبليغ

لِمَ تعبد ما لايسمع و لايبصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 21 - 6

6 - استفاده قرآن از مثال ها ، براى به فكر واداشتن توده مردم

و تلك الأمث_ل نضربها للناس لعلّهم يتفكّرون

زمينه تفكر در آثارباستانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 82 - 1

1 - تشويق جهان گردى و سير در زمين از سوى خدا ، به منظور تفكر و نظاره كردن در سرگذشت پيشينيان و آثار به جاى مانده از تمدن و قدرت آنان

أفلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم

زمينه تفكر دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 110 - 7

7- هجرت ، از راه هاى

مصون داشتن ايمان و جهاد ، مايه از بين رفتن موانع تفكر دينى در جامعه *

هاجروا من بعد ما فتنوا ثمّ ج_هدوا و صبروا

قرار گرفتن جهاد در كنار هجرت و مكمل شمرده شدن آن، مى تواند اشاره به مطلب فوق داشته باشد.

سرزنش تفكر طبقاتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 24،35

24- فكر اولويّت ثروت مندان بر تهيدستان در كسب هدايت ، انديشه اى سخيف و بافته قلب غافلان از ياد خدا است .

و لاتطع من أغفلنا قلبه عن ذكرنا

35- تحقير تهيدستان خداخواه و فرومايه ديدن موضع طبقاتى آنان ، بينشى ضد الهى و بيرون از حدِّ اعتدال است .

و لاتطع من . .. كان أمره فرطًا

عدم تفكر در نشانه هاى قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 1 - 7

7- انسان ها ، از درنگ و تفكر در نشانه هاى قيامت و دلايل اثبات آن ، روى گردان هستند .

اقترب للناس حسابهم و هم فى غفلة معرضون

متعلق {غفلت} و {إعراض} دو چيز است; زيرا غفلت، نشانگر بى توجهى به مسأله و اعراض، علامت توجه به آن است و معقول نيست كه يك چيز هم مورد توجه باشد و هم عدم توجه. بنابراين مقصود از اعراض، روى گردانى از دلايل روشن بر اثبات معاد و عدم تأمل و تفكر درباره قيامت است.

عدم تفكر كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 6 - 1

1_ نكوهش كافران از سوى خداوند ، به خاطر نينديشيدن در عظمت ، زيبايى و

اتقان نظام آسمان

أفلم ينظروا إلى السماء فوقهم . .. و ما لها من فروج

علم به تفكر انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 5 - 4

4 - امكان آگاهى جن از انديشه ها ، عقايد و رفتار انسان ها

و أنّا ظننّا أن لن تقول الإنس و الجنّ على اللّه كذبًا

عوامل تفكر قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 64 - 1

1- قوم بت پرست ابراهيم ، پس از آگاه شدن از ناتوانى بت ها از سخن گفتن ، به خود آمده و به تفكر و انديشه در عقيده خويش فرو رفتند .

فرجعوا إلى أنفسهم

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه مقصود از {فرجعوا إلى أنفسهم} به خود آمدن و رجوع هر يك از بت پرستان به وجدان و ضمير خود و به فكر فرو رفتن آنان باشد.

عوامل مؤثر در تفكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 46 - 9

9 - تأثير انگيزه هاى درونى و نيز جوّ فكرى جامعه ، بر انديشه و خردورزى افراد آن

أن تقوموا للّه مثنى و فردى ثمّ تتفكّروا

اين كه خداوند توصيه فرمود: فكر كنيد پس از قيام خالصانه به صورت يك و يا دو نفره، نكته ياد شده قابل استفاده است. گفتنى است كه كاربرد {ثمّ} _ كه براى تراخى است _ برداشت را تقويت مى كند.

فاقدان تفكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 185 - 6

6 _ كفرپيشگان به خاطر تفكر

نكردن در جنبه ملكوتى موجودات براى پى بردن به معارف الهى ( ت__وحيد ، قيامت و . . . ) سزاوار سرزنش هستند .

أو لم ينظروا فى ملكوت السموت و الأرض و ما خلق اللّه من شىء

استفهام در جمله {أو لم ينظروا . .. } انكار توبيخى است.

قدرت تفكر اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 19 - 21

21- حافظه و قدرت تفكّر و تصميم گيرى اصحاب كهف و جهاز هاضمه آنان _ پس از خواب طولانى ايشان _ باز ، باقى و سالم مانده بود .

فابعثوا أحدكم بورقكم

مراتب تفكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 13 - 8

8- براى هر مرتبه از انديشه و بينش ، ابزار مناسب جهت خداشناسى در طبيعت وجود دارد .

ينبت لكم به الزرع . .. لقوم يتفكّرون . و سخ_ّر لكم الّيل ... لقوم يعقلون . و ما

با توجه به اينكه به دنبال عبارت { الزرع و الزيتون و . ..} _ كه امورى ساده بوده و براى نتيجه گيرى فكر به تنهايى كافى است _ {لقوم يتفكّرون} و به دنبال تسخير شب، روز و ... _ كه دقت لازم دارد _ {لقوم يعقلون} و به دنبال تفاوت رنگها _ كه مقدمات كلى دارد و با اندك توجهى به دست مى آيد _ {لقوم يذّكّرون} به كار برده شده است، مطلب فوق به دست مى آيد.

مشابهت تفكر انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 118 - 13

13 - همانندى انديشه

هاى انسان ها ، از عوامل تكرار حوادث تاريخى است .

كذلك قال الذين . .. مثل قولهم تشبهت قلوبهم

موانع تفكر در آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 3 - 8

8 - روحيه انكار و عناد در برابر حق ، مانع بهرهورى معنوى و عرفانى انسان از ژرف كاوى در نظام طبيعت

إنّ فى السم_وت و الأرض لأي_ت للمؤمنين

وصف {للمؤمنين} اين مفهوم را مى رساند كه كافران و يا غافلانى كه انگيزه حق جويى را ندارند، با ژرف كاوى در نظام آسمان ها و زمين، بهره اى بايسته از آن نمى برند.

موانع تفكر نو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 21 - 12

12 - تعصّب و وفادارى به آراى پيشينيان ، مانع بروز و رشد انديشه هاى نو است .

و إذا قيل لهم اتّبعوا ما أنزل اللّه قالوا بل نتّبع ما وجدنا عليه ءاباءنا

موضعگيرى در برابر تفكر نو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 68 - 11

11 - موضع گيرى در برابر انديشه هاى نو و بى سابقه ، امرى طبيعى و عذرى قابل قبول

أم جاءهم ما لم يأت ءاباءهم الأوّلين

از اين آيه استفاده مى شود كه: اگر نزول كتاب امرى بى سابقه بود، موضع گيرى كافران در برابر قرآن قابل پذيرش بود.

نقش تفكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 11 - 12

12- تفكر و انديشه از ابزار شناخت است .

إن فى ذلك لأية لقوم يتفكّرون

تفويض از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تفويض

اهميت تفويض به

خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 44 - 8

8 - لزوم توكل و واگذاشتن كار ها و نتايج و پيامد هاى آن به خدا ، پس از تلاش گسترده خيرخواهانه براى هدايت و تربيت مردم

و أُفوّض أمرى إلى اللّه

تفويض اختيار به مديران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 86 - 14

14- تفويض برخى اختيارات به مديران و رهبران ، در محدوده وظايف شان ، امرى لازم است .

قلنا ي_ذا القرنين إمّا أن تعذّب و إمّا أن تتّخذ فيهم حسنًا

خداوند ذوالقرنين را در تصميم گيرى براى نحوه برخورد با اقوام مغرب، مخيّر گذاشت، ديگران نيز بايد اين را سرمشق خود قرار دهند.

تفويض امور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 27

27_ ضرورت توكل آدمى به خداوند و واگذارى امور به او

عليه توكلت

تفويض به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 44 - 6،12

6 - مؤمن آل فرعون ، پس از تلاش گسترده خيرخواهانه خود براى هدايت قومش ، كار و سرنوشت خويش را به خدا واگذاشت و بر او توكل كرد .

و أُفوّض أمرى إلى اللّه

12 - بصيرت و آگاهى كامل خداوند براحوال بندگان ، مقتضى توكل و واگذارى كار ها به او است .

و أُفوّض أمرى إلى اللّه إنّ اللّه بصير بالعباد

برداشت ياد شده به اين خاطر است كه جمله {إنّ اللّه بصير بالعباد} در مقام تعليل براى جمله {اُفوّض أمرى . ..} است; يعنى، كار خود را

به خدا وامى گذارم; چون او بر احوال بندگان آگاه است.

تفويض حق تشريع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 21 - 6

6 - حق تشريع و قانون گذارى ، قابل تفويض از سوى خداوند

شرعوا لهم من الدين ما لم يأذن به اللّه

از مفهوم {ما لم يأذن به اللّه} مطلب بالا استفاده مى شود.

رد تفويض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 166 - 5

5 _ نفى انديشه جبريگرى و نيز تفكّر تفويض صرف

اصابتكم مصيبة . .. هو من عند انفسكم ... و ما اصابكم ... فباذن اللّه

آيه مورد بحث و آيه قبل، شكست احد را هم وابسته به خود مسلمانان دانسته و هم اذن الهى را در آن شكست دخيل شمرده است ; يعنى افعال بندگان در عين اينكه مستند به خود آنان است، خارج از خواست و اذن الهى نخواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 100 - 1،2

1 _ انسان در عين مختار بودن ، بدون اذن خداوند قادر بر انتخاب و انجام هيچ كارى نيست .

و لو شاء ربك لأمن من فى الأرض . .. و ما كان لنفس أن تؤمن إلا بإذن اللّه

خداوند در آيه قبل (و لو شاء ربك) مختار بودن انسانها را بيان فرمود. اين آيه شريفه نيز براى دفع توهم تفويض است; يعنى، گر چه آدميان در پذيرش ايمان و كفر آزادند، لكن بايد متوجه باشند كه انتخاب هر يك از آنها بى اذن خداوند ممكن نيست. برداشت فوق با الغاى

خصوصيت از ايمان، آورده شده است.

2 _ انسان در عين مختار بودن ، توانايى انتخاب ايمان بدون رخصت و اذن خداوند را نخواهد داشت .

و لو شاء ربك لأمن من فى الأرض . .. و ما كان لنفس أن تؤمن إلا بإذن اللّه

تقرب از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تقرب

آثار تقرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 36 - 5

5 _ ايمان و تقوا و تقرب به خداوند و جهاد در راه او ، راه نجات از عذاب قيامت

يأيها الذين ءامنوا اتقوا اللّه . .. لهم عذاب اليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 86 - 8

8 _ پيشه ساختن احسان و صلاح، زمينه ساز ارتقاى درجه در پيشگاه خداوند است.

نجزى المحسنين . .. كل من الصلحين ... فضلنا على العلمين

چون دو صفت احسان و صلاح به عنوان مميزات پيامبران در آيات پيشين مطرح شده بود، چنين برمى آيد كه اين دو صفت داراى نقش اساسى در بالا بردن درجه و مقامات معنوى هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 3 - 7

7_ يكتاپرستى ، پذيرش رسالت پيامبر ( ص ) ، استغفار از شرك و گناه و حركت به سوى خدا ، موجب جلب عنايت خدا و دستيابى به معيشتى نيكو در دنياست .

ألاّ تعبدوا إلاّ الله . .. و أن استغفروا ربكم ثم توبوا إليه يمتعكم مت_عًا حسنًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 12

12_ ايمان به خدا و تقرب به درگاه او ،

عامل پيوند انبيا با پيروان خود

و ما أنا بطارد الذين ءامنوا إنهم مل_قوا ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 19 - 9

9- تأثير دستيابى به مقام قرب الهى ، در خستگى نيافتن از عبادت و پرستش خداوند و تكبر نورزيدن

و من عنده لايستكبرون عن عبادته و لايستحسرون

از اين كه خداوند فرمود {آنها كه پيش ما هستند و مقرب اند، از عبادت خسته نمى شوند و تكبر نمىورزند}، به دست مى آيد كه دسنتيابى به قرب الهى، در خستگى ناپذيرى و تكبرنورزيدن تأثير دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 38 - 16

16 - تلاش براى كسب رضاى خداوند ، رستگارى آفرين است .

فأَت ذا القربى حقّه . .. ذلك خير للذين يريدون وجه اللّه و أُول_ئك هم المفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 38 - 9

9 - تأثير قرب به خداوند ، در علاقه و شيفتگى انسان به عبادت او

فالذين عند ربّك يسبّحون له بالّيل و النهار

{عند ربّك} اشعار به قرب دارد. استمرار و تداوم عبادت به فرشتگان مقرب نسبت داده شده است. بنابر اين مى توان چنين استنباط كرد كه درجات عبادت و پرستش _ كه نماد شيفتگى به خداوند است _ به درجات تقرب انسان بستگى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 58 - 3

3 - لزوم مرتبط ساختن خويش با خداوند در دنيا ، براى بهره مند شدن از حمايت او در آخرت

ليس لها من دون اللّه

كاشفة

پيام اصلى آيه شريفه، مى تواند تشويق انسان ها به مرتبط ساختن خويش با خداوند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 89 - 6

6 - تقرب به خداوند ، عامل بهره مندى از رحمت بى كران الهى و بهشت سرشار از نعمت

فأمّا إن كان من المقرّبين . فروح و ريحان و جنّت نعيم

آثار تقرب به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 3 - 3

3 - تقرب به خداوند ، موجب صعود انسان به مرتبه كمال و درجات عالى است .

ذى المعارج

وقتى صعودگاه ها و درجات عالى نزد خدا است; بنابراين راه رسيدن به اين درجات و صعودها تقرب به خدا خواهد بود و توصيف خداوند به {ذى المعارج} ممكن است به همين جهت باشد مانند مفاد آيه 15 از سوره {غافر} (رفيع الدرجات ذوالعرش).

ابزار تقرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 37 - 3

3 - قرآن ، راه حركت انسان به سوى خداوند است .

و من يعش عن ذكر الرحم_ن . .. ليصدّونهم عن السبيل

با توجه به توضيح برداشت قبل و اين كه مراد از {ذكر الرحمان} قرآن باشد، مطلب ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 19 - 14

14 - سجده ، كارآمدترين وسيله براى تقرب به پيشگاه خداوند

و اسجد و اقترب

ارزش پيشگامى در تقرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 57 - 7

7-

تلاش براى راه يابى به بالاترين مرتبه كمال و سبقت بر ديگران در تقرب به خدا ، تلاش و تكاپويى ارجمند و ستودنى

أُول_ئك الذين يدعون يبتغون إلى ربّهم الوسيلة أيّهم أقرب

ارزش تقرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 35 - 3

3 - صرف انتساب به خداوند و يا پيوند خويشاوندى با پيامبران ، موجب نجات و سعادت انسان نمى شود .

ءال لوط نجّين_هم . .. كذلك نجزى من شكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 27 - 6

6 - تقرب به پروردگار ، ارزشى جاودان و شايان جست و جو است ; نه امكانات ناپايدار دنيا .

كلّ من عليها فان . و يبقى وجه ربّك

از مناسبت ميان {كلّ من عليها فان} با {و يبقى. ..} و از مقابله اين دو با يكديگر، مطلب بالا قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 88 - 3

3 - تقرب به خداوند ، والاترين ارزش ها و فضيلت ها براى بشر

فأمّا إن كان من المقرّبين

ارزش تقرب به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 35 - 5

5 - حضور در جوار قرب ربوبى ، غيرقابل قياس با والاترين نعمت هاى دنيوى

و إن كلّ ذلك . .. و الأخرة عند ربّك للمتّقين

از {عند ربّك}، حضور در جوار قرب ربوبى استفاده شده است.

ارزش مقام تقرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 175 - 9

9 _ هدايت

و رسيدن به خداوند ، پاداشى برتر از بهشت و نعمت هاى آن

فاما الذين ءامنوا باللّه . .. و يهديهم إليه صرطاً مستقيماً

غالباً در مقام بيان پاداش، اول ادنى و آنگاه اعلى را ذكر مى كنند ; بنابراين رسيدن به خدا و قرب به او {يهديهم اليه} مى تواند بهترين پاداش مؤمنان باشد.

اشراف قوم نوح و تقرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 19

19_ اشراف قوم نوح ، ناآگاه به مرتبه والاى { لقاءالله } و تقرب به درگاه خدا

إنهم مل_قوا ربهم و ل_كنى أريكم قومًا تجهلون

اهميت تقرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 35 - 5

5 _ لزوم سعى و تلاش براى يافتن راهى به مقام قرب الهى

يأيها الذين ءامنوا . .. و ابتغوا إليه الوسيلة

كلمه {اليه} متعلق به {الوسيلة} است و وسيله به چيزى گفته مى شود كه باعث تقرب گردد، يعنى در پى يافتن چيزى باشيد كه شما را به خدا و قرب او برساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 99 - 15

15 _ لزوم استفاده از امكانات مادى در جهت تقرب به خدا و كسب ارزش هاى معنوى

من يؤمن باللّه . .. و يتخذ ما ينفق قربت عند اللّه و صلوت الرسول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 3 - 4

4_ ضرورت حركت به سوى خداوند و تقرب به درگاه او

استغفروا ربكم ثم توبوا إليه

مفسّران، در عطف {توبوا إليه} بر {استغفروا ربكم} _ كه

به ظاهر مآلى واحد دارند _ چند توجيه بيان كرده اند. آنچه به نظر قريب مى رسد، اين است كه مراد از توبه در اين جا، بازگشت به خدا و حركت به سوى اوست نه توبه كردن از گناهان. گفتنى است كه حركت به سوى خدا، به اين است كه اوامر او اطاعت شود و از نهيهاى او پرهيز گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 52 - 5

5_ لزوم حركت به سوى خدا و تقرب به درگاه او

ثم توبوا إليه

عطف {توبه} بر {استغفار} نشانه مغايرت آن دو است كه با توجه به معناى توبه (رجوع) مى توان گفت: {توبوا إليه}; يعنى ، [با اطاعت از خداوند] به سوى او تغيير جهت دهيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 18

18_ لزوم حركت به سوى خداوند و تقرب به درگاه او

ثم توبوا إليه

عطف جمله {توبوا إليه} بر {استغفروه} بيانگر اين است كه از توبه، معنايى غير از استغفار اراده شده است. با توجه به معناى لغوى توبه (رجوع كردن) مى توان گفت: مراد از توبه در آيه شريفه، حركت كردن به سوى خدا با اطاعت از اوامر و نواهى اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 90 - 2،6

2_ لزوم حركت به سوى خدا و تقرب به درگاه او

ثم توبوا إليه

دليل برداشت فوق را مى توانيد در {آيه 36} ذيل برداشت شماره 4 ، ملاحظه كنيد.

6_ حصر ربوبيت به خداوند ، لزوم استغفار و تقرب به درگاه خدا از تعاليم

شعيب ( ع )

واستغفروا ربكم ثم توبوا إليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 19 - 13،18

13 - تلاش براى تقرّب به درگاه خداوند ، وظيفه اى الهى بر عهده پيامبر ( ص )

و اقترب

{اقتراب} از باب افتعال است كه بر تكلّف و اجتهاد دلالت دارد.

18 - لزوم سجده به پيشگاه خداوند و تلاش براى تقرّب به درگاه او

و اسجد و اقترب

آيه شريفه گرچه خطاب به پيامبر(ص) است; ولى از كاربرد تعبير {عبداً} (در آيه قبل) به جاى نام مخصوص آن حضرت، تعميم مفاد آن به همه مردم استفاده مى شود.

اهميت تقرب به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 2 - 17

17 - پيوند با خداوند ، مقدّم بر پيوند با مردم و زمينه ساز آن است . *

فصلّ لربّك وانحر

عطف دو فرمان، ممكن است عطف مسبّب بر سبب باشد.

باغدار متكبر و تقرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 36 - 10

10- مرد رفاه مند مغرور ، به محبوبيّت خود نزد خدا ، اطمينان داشت .

ولئن رُددتُّ إلى ربّى لأجدنّ خيرًا منها منقلبًا

اضافه {ربّ} به ضمير متكلم، نشانه آن است كه گوينده، خود را به {ربّ}، بسيار نزديك مى داند; چرا كه او را {ربِّ} خود مى داند و فاصله اى بين خود و پروردگار خويش _ از نظر معنوى _ نمى بيند. اين نكته و نيز اطمينان به آخرتى برتر، نشان مى دهد كه ثروت مند مغرور خود را محبوب خدا مى ديد.

پيشگامان در تقرب

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 57 - 6

6- دعوت كنندگان به تعاليم الهى ، هر كدام براى تقرب بيشتر خود به خداوند ، در مسابقه و تلاش هستند .

أُول_ئك الذين يدعون يبتغون إلى ربّهم الوسيلة أيّهم أقرب

برداشت فوق، بنابراين نكته است كه مراد از {أُول_ئك} دعوت كنندگان به خدا باشند كه مشركان آنان را مى پرستيدند تا به خدا تقرب جويند و خداوند به مشركان مى گويد: {چگونه آنان را مى پرستيد در حالى كه آنان، خود براى تقرب به خدا واسطه هايى قرار مى دهند تا تقرب بيشتر هر يك معلوم شود. }

تقرب آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 22 - 11

11 _ تخلف آدم و همسرش از فرمان الهى، سبب دورگشتن آنان از مقام قرب خدا شد.

ناديهما ربهما ألم أنهكما عن تلكما الشجرة

واژه {ندا} معمولاً در مواردى به كار برده مى شود كه مخاطب فاصله نسبتاً زيادى با ندا دهنده داشته باشد. و خداوند اين واژه را پس از تخلف آدم و همسرش به كار برد.

تقرب ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 127 - 5

5 - ساختن كعبه ، فرمانى از جانب خدا به ابراهيم و اسماعيل ( ع ) و مايه تقرب آنان به درگاه خدا

و إذ يرفع إبرهيم القواعد من البيت و إسمعيل ربنا تقبل منا

تقاضاى ابراهيم و اسماعيل (ع) از خداوند مبنى بر پذيرفته شدن عملشان (ساختن كعبه)، مستلزم آن است كه خداوند فرمان به ساختن كعبه داده باشد.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 109 - 2

2 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، داراى مقام رفيع در پيشگاه خداوند

سل_م على إبرهيم

برداشت ياد شده از سلامِ همراه با تكريم خدا به ابراهيم(ع) به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 111 - 2

2 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، از بندگان برجسته و مقرب خداوند

إنّه من عبادنا

برجسته و مقرب بودن ابراهيم(ع) از اضافه {عباد} به ضمير جلاله {نا} به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 47 - 2

2 - عظمت مقام و قرب ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) در پيشگاه خداوند

و إنّهم عندنا لمن المصطفين

برگزيدگى ابراهيم(ع) و. .. از سوى خداوند با آمدن قيد {عندنا} (پيشگاه ما)، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 37 - 3

3 - امتياز ويژه حضرت ابراهيم ( ع ) ، در بارگاه قرب الهى

و إبرهيم الذى وفّى

ذكر {الذى وفّى} نشانگر اين است كه وفاى به عهد از سوى ابراهيم(ع)، آن حضرت را به مرتبتى والا در پيشگاه خداوند رسانده و داراى امتيازى ويژه نمود.

تقرب اخروى پيشگامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 11 - 1

1 - سابقون ( پيشتازان ) ، برخوردار از مقام قرب الهى در آخرت

و الس_بقون الس_بقون . أُول_ئك المقرّبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 -

واقعه - 56 - 24 - 2

2 - برخوردارى پيشتازان ( سابقون ) ، از مقام قرب الهى در جهان آخرت و دستيابى آنان به بهشت سرشار از نعمت ، پاداش الهى به آنان در قبال اعمال صالح شان

و الس_بقون الس_بقون . أُول_ئك المقرّبون . فى جنّ_ت النعيم ... جزاء بما كانوا يعم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 88 - 2،4

2 - انسان هاى پيشتاز ( سابقون ) جزء مقربان درگاه خدا در جهان آخرت

فأمّا إن كان من المقرّبين

{مقربان} همان دسته اند كه در آيات آغازين اين سوره، از آنان به عنوان {السابقون} ياد شده است.

4 - ره يافتگان به مقام قرب الهى ( پيشتازان ) ، در جهان آخرت برخوردار از شأنى ويژه نزد خداوند

فأمّا إن كان من المقرّبين

تقديم مقربين بر ديگران، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

تقرب اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 47 - 2

2 - عظمت مقام و قرب ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) در پيشگاه خداوند

و إنّهم عندنا لمن المصطفين

برگزيدگى ابراهيم(ع) و. .. از سوى خداوند با آمدن قيد {عندنا} (پيشگاه ما)، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

تقرب اسماعيل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 127 - 5

5 - ساختن كعبه ، فرمانى از جانب خدا به ابراهيم و اسماعيل ( ع ) و مايه تقرب آنان به درگاه خدا

و إذ يرفع إبرهيم القواعد من البيت و إسمعيل ربنا تقبل منا

تقاضاى ابراهيم و اسماعيل (ع) از

خداوند مبنى بر پذيرفته شدن عملشان (ساختن كعبه)، مستلزم آن است كه خداوند فرمان به ساختن كعبه داده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 107 - 2

2 - فرزند ابراهيم ( ع ) ( اسماعيل ) ، برخوردار از عظمت و مقام والا در پيشگاه خداوند

و فدين_ه بذبح عظيم

برداشت ياد شده به دليل اين نكته است كه عظمت فديه در قبال هز چيزى، حكايت از عظمت آن چيز دارد.

تقرب الياس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 130 - 2

2 - الياس ( ع ) ، داراى مقامى رفيع در پيشگاه خداوند

سل_م على إل ياسين

از سلام همراه با تكريم خدا به الياس پيامبر، مى تواند برداشت ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 132 - 2

2 - الياس ( ع ) ، از بندگان برجسته و مقرب خداوند

إنّه من عبادنا

تقرب باديه نشينان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 99 - 5

5 _ برخى از باديه نشينان ، داراى انفاق هاى خالصانه جهت تقرب به خدا و جلب دعا و درود پيامبر ( ص ) براى خويش

و من الأعراب . .. و يتخذ ما ينفق قربت عند اللّه و صلوت الرسول

تقرب بندگان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 31 - 2

2- بندگان راستين و مؤمن برخوردار از لطف و عنايت ويژه خداوند و داراى مقام و منزلتى

خاص در پيشگاه او

قل لعبادى

برداشت فوق بر اين اساس است كه اضافه در {عبادى} تشريفيه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 29 - 1

1 - خداوند ، با دعوت از صاحبان دل آرام و خشنود ، آنان را به جمع بندگان خاص خود بار مى دهد .

فادخلى فى عب_دى

تقرب به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 27 - 2

2 _ هر يك از هابيل و قابيل هديه اى را به رسم تقرب به پيشگاه خداوند تقديم كردند .

اذ قربا قرباناً

{قربان} هر عمل نيكى است كه با آن تقرب به خداوند قصد شود. (مجمع البيان)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 57 - 1،6،8،10،13

1- معبود هاى مشركان ، خود در جست و جوى وسيله و راهى براى تقرب بيشتر به خدا هستند .

أُول_ئك الذين يدعون يبتغون إلى ربّهم الوسيلة

مشاراليه {أُول_ئك}، {الذين زعمتم} در آيه قبل است كه مقصود از آن معبودهاى مشركان مى باشد.

6- دعوت كنندگان به تعاليم الهى ، هر كدام براى تقرب بيشتر خود به خداوند ، در مسابقه و تلاش هستند .

أُول_ئك الذين يدعون يبتغون إلى ربّهم الوسيلة أيّهم أقرب

برداشت فوق، بنابراين نكته است كه مراد از {أُول_ئك} دعوت كنندگان به خدا باشند كه مشركان آنان را مى پرستيدند تا به خدا تقرب جويند و خداوند به مشركان مى گويد: {چگونه آنان را مى پرستيد در حالى كه آنان، خود براى تقرب به خدا واسطه هايى قرار مى دهند تا تقرب بيشتر هر يك معلوم شود.

}

8- در جهان ، واسطه هايى كه شفاعت آنان در پيشگاه خدا پذيرفته و توسل به آنان براى تقرب به خدا جايز باشد ، وجود دارد .

أُول_ئك . .. يبتغون إلى ربّهم الوسيلة

بنابر اينكه مراد از {أُول_ئك} ملائكه، انبيا و صالحان باشد و با توجه به اينكه خداوند عمل آنان را رد نكرده است، برداشت فوق به دست مى آيد.

10- دعوت كنندگان به تعاليم الهى ، در پى به دست آوردن نزديك ترين و مقرب ترين وسيله به خدا ، جهت تقرب به او هستند .

يبتغون إلى ربّهم الوسيلة أيّهم أقرب

{أيهم أقرب} مبتدا و خبر است و مرجع ضمير {هم} به اسم جنس {وسيلة} برمى گردد; يعنى، كدام يك از آنها مقرب تر به خداوندند تا به آنها توسل شود.

13- دعوت كنندگان به تعاليم الهى ، در عين تلاش براى كسب وسيله و راهى جهت تقرب به خداوند ، به رحمت او اميدوار و از عذابش بيمناكند .

يبتغون إلى ربّهم الوسيلة أيّهم أقرب و يرجون رحمته و يخافون عذابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 71 - 1

1 _ هركس كه توبه كند و كار نيك انجام دهد ، در حقيقت رو به خدا كرده و به سوى او بازگشته است .

و من تاب و عمل ص_لحًا فإنّه يتوب إلى اللّه متابًا

{متاباً} (مصدر ميمى) به معناى توبه و بازگشت و مفعول مطلق براى {يتوب} است; كه در آيه شريفه، براى تأكيد آمده است; يعنى، توبه و بازگشت كامل و حقيقى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 3 - 6،14

6

- تقرب به خداوند ، هدف مشركان از عبادت معبودهايشان

ما نعبدهم إلاّ ليقرّبونا إلى اللّه زلفى

14 - تقرب به خداوند ، فلسفه عبادت و اطاعت او است .

أولياء ما نعبدهم إلاّ ليقرّبونا إلى اللّه زلفى

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته ترديدناپذير است كه محكوم شدن كافران، به خاطر تقرب آنان به خدا از راه عبادت غير او (همچون بت ها) است; نه به دليل اصل تقرب. بنابراين اصل تقرب به خدا در عبادت كردن نه تنها مورد انتقاد نيست; بلكه تأييد نيز مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 28 - 4

4- اعتقاد مشركان به نقش معبود هاى خويش ، در تقرب آنان به خداوند

اتّخذوا من دون اللّه قربانًا ءالهة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 19 - 5

5 - دين ، راهى است كه مقصد در آن تقرب به خداوند است .

اتّخذ إلى ربّه سبيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 28 - 3

3 - تقرّب افزون تر به خداوند ، پاداش كسانى است كه براى آخرت خود پيشاپيش زاد و توشه ذخيره كرده اند .

ي_ليتنى قدّمت لحياتى . .. ارجعى إلى ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 2 - 13

13 - لزوم ايجاد پيوند با خلق ، در كنار پيوند با آفريدگار

فصلّ لربّك وانحر

دستور قربانى براى رساندن گوشت به مردم، در كنار دستور نماز، بيانگر برداشت ياد شده است.

تقرب به فرعون

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 42 - 4

4 - تقرّب به درگاه فرعون ، مقامى بس مهم و پرجاذبه براى مردم

و إنّكم إذًا لمن المقرّبين

تقرب تائبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 8 - 5

5 - قرب و منزلت مؤمنان تائب و پيرو دين در پيشگاه خداوند و لطف ويژه الهى به آنان

جن_ّت عدن الّتى وعدتّهم و من صلح من ءابائهم و أزوجهم و ذرّي_ّتهم

تقرب داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 17 - 7

7 - داوود ( ع ) ، بنده خالص و ارجمند خدا

عبدنا داود

از اضافه {عبد} به ضمير {نا} (اللّه) _ كه اضافه تشريفيه و مفيد تكريم است _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 25 - 4

4 - داوود ( ع ) ، داراى قرب و منزلت ويژه در پيشگاه خداوند

و إنّ له عندنا لزلفى

{الزلفى} به معناى قرب و منزلت است.

تقرب در گواهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 135 - 7

7 _ اداى شهادت ، بايد بر اساس حق ، به خاطر خدا و تقرب به او باشد .

يأيها الذين ءامنوا كونوا قومين بالقسط شهداء للّه

حرف لام در {للّه} براى غايت است و دلالت مى كند كه شهادت بايد براى خدا باشد نه براى دستيابى به اغراض دنيوى.

تقرب سالكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 -

90 - 9

9_ آمرزش گناه استغفاركنندگان و باريافتن سالكان به درگاه الهى ، پرتوى از رحمت ، مهربانى و محبت خداوند به بندگان است .

واستغفروا ربكم ثم توبوا إليه إن ربى رحيم ودود

تقرب سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 40 - 1

1 - سليمان ( ع ) ، داراى قرب و منزلت ويژه در پيشگاه خداوند

و إنّ له عندنا لزلفى

{الزلفى} به معناى قرب و منزلت است.

تقرب صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 22 - 15

15 - مؤمنان نيك كردار ، برخوردار از قرب خداوند و مورد عنايت ويژه او در جهان آخرت

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت . .. عند ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 23 - 2

2 - اهل ايمان و عمل صالح ، بندگان خاص و مقرب خداوند

يبشّر اللّه عباده الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

از اضافه {عباده} به ضمير راجع به {اللّه} _ كه اضافه تشريفيه است _ برداشت ياد شده استفاده مى شود.

تقرب صديقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 19 - 7

7 - صديقان و شهدا ( گواهان ) ، غنوده در جوار قرب الهى

هم الصدّيقون و الشّهداء عند ربّهم

تقرب عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 158 - 4

4 _ مقام و منزلت خاص حضرت عيسى ( ع ) نزد خداوند

بل رفعه اللّه إليه

تقرب گواهان

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 19 - 7

7 - صديقان و شهدا ( گواهان ) ، غنوده در جوار قرب الهى

هم الصدّيقون و الشّهداء عند ربّهم

تقرب مبلغان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 57 - 4،6،10،13

4- دعوت كنندگان به توحيد ، هيچ داعيه اى براى معبود شدن نداشته و در پى كسب راه و وسيله اى براى تقرب بيشتر به خدا هستند .

أُول_ئك الذين يدعون يبتغون إلى ربّهم الوسيلة أيّهم أقرب

برداشت فوق، بر اين احتمال در آيه است كه مشاراليه {أُول_ئك}، {الذين يدعون} باشد بنابراين، آيه در صدد نفى اين عقيده مشركان است كه معبودانى چون حضرت مسيح(ع) و يا ملائكه براى خويش انتخاب كرده بودند; در حالى كه آنان، خود دعوت كننده به سوى خداوند بودند.

6- دعوت كنندگان به تعاليم الهى ، هر كدام براى تقرب بيشتر خود به خداوند ، در مسابقه و تلاش هستند .

أُول_ئك الذين يدعون يبتغون إلى ربّهم الوسيلة أيّهم أقرب

برداشت فوق، بنابراين نكته است كه مراد از {أُول_ئك} دعوت كنندگان به خدا باشند كه مشركان آنان را مى پرستيدند تا به خدا تقرب جويند و خداوند به مشركان مى گويد: {چگونه آنان را مى پرستيد در حالى كه آنان، خود براى تقرب به خدا واسطه هايى قرار مى دهند تا تقرب بيشتر هر يك معلوم شود. }

10- دعوت كنندگان به تعاليم الهى ، در پى به دست آوردن نزديك ترين و مقرب ترين وسيله به خدا ، جهت تقرب به او هستند .

يبتغون إلى ربّهم الوسيلة أيّهم أقرب

{أيهم أقرب} مبتدا و خبر است و مرجع ضمير {هم}

به اسم جنس {وسيلة} برمى گردد; يعنى، كدام يك از آنها مقرب تر به خداوندند تا به آنها توسل شود.

13- دعوت كنندگان به تعاليم الهى ، در عين تلاش براى كسب وسيله و راهى جهت تقرب به خداوند ، به رحمت او اميدوار و از عذابش بيمناكند .

يبتغون إلى ربّهم الوسيلة أيّهم أقرب و يرجون رحمته و يخافون عذابه

تقرب متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 33 - 6

6 - تقواپيشگان ، داراى قرب و منزلت ويژه در پيشگاه خداوند

أُول_ئك هم المتّقون

{أُول_ئك} براى اشاره به افراد و اشخاص دور دست وضع شده است. استعمال آن در مورد تقواپيشگان، براى بيان عظمت و بلندمرتبگى آنان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 35 - 6

6 - مؤمنان تقواپيشه ، بهره مند از فيض حضور الهى در سراى جاودان *

عند ربّك للمتّقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 55 - 1

1 - متقين ، برخوردار از جايگاهى والا و زوال ناپذير ، در پيشگاه خداوند

فى مقعد صدق عند مليك مقتدر

راستين بودن جايگاه پرهيزكاران، ممكن است در مقام نوعى مقايسه ميان مقامات دنيوى _ كه ناپايدار و اعتبارى است _ با درجات آخرت _ كه پايدار و جاويدانى است _ باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 34 - 2

2 - تقواپيشگان ، داراى منزلت و جايگاهى رفيع در پيشگاه خداوند

إنّ للمتّقين عند ربّهم

مطلب ياد شده، از آمدن قيد {عند ربّهم} استفاده مى شود.

تقرب محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 64 - 22

22 _ مقام والاى پيامبر ( ص ) در پيشگاه خداوند

و استغفر لهم الرّسول لوجدوا اللّه توّاباً رحيماً

از اينكه خداوند پذيرش توبه بندگان را مشروط به استغفار رسول براى آنان كرده، مقام والاى او نزد خداوند معلوم مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 65 - 4

4 _ مقام والاى پيامبر ( ص ) ، در پيشگاه خداوند

فلا و ربّك

اضافه {ربّ} به ضمير خطاب، اضافه تشريفيّه است و حكايت از مقام والاى مخاطب دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 69 - 2

2 _ عظمت مقام رسول اللّه ( ص ) در پيشگاه خداوند

و من يطع اللّه و الرّسول

قرار گرفتن اطاعت از پيامبر (ص) در رديف اطاعت از خداوند، حكايت از عظمت آن بزرگوار در پيشگاه او دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 33 - 3

3 _ پيامبر ( ص ) داراى منزلتى عظيم و كرامتى والا در پيشگاه خداوند

و ما كان اللّه ليعذبهم و أنت فيهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 87 - 5

5- جايگاه ويژه و رفيع پيامبر ( ص ) نزد خداوند

إن فضله كان عليك كبيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 36 - 3

3 - پيامبر ( ص ) ، بنده برجسته و مقرب خداوند

أليس اللّه بكاف عبده

برداشت ياد شده

از اضافه {عبد} به ضمير اسم جلاله _ كه از نوع اضافه تشريفى است _ استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 8 - 2

2 - نزديك و نزديك تر شدن پيامبر ( ص ) ، به مبدأ وحى در افق اعلى براى دريافت قرآن

و هو بالأُفق الأعلى . ثمّ دنا فتدلّى

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه ضمير فاعلى به پيامبر(ص) بازمى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 9 - 2،3

2 - راهيابى پيامبر ( ص ) به نهايت نزديكى و عالى ترين مرتبه تقرب به خداوند

فكان قاب قوسين أو أدنى

در صورتى كه ضماير غايب در آيات پيشين، مربوط به پيامبر(ص) باشد، مطلب بالا استفاده مى شود. گفتنى است كه تعبير {قاب قوسين} كنايه از شدت نزديكى و تقرب آن حضرت، به خداوند به هنگام دريافت وحى است.

3 - { عن ثابت بن دينار ، قال : سألت زين العابدين على بن الحسين بن على بن أبى طالب . . . قلت فقول اللّه عزّوجلّ { ثمّ دنا فتدلّى فكان قاب قوسين أو أدنى } قال : ذاك رسول اللّه ( ص ) دنا من حجب النور فرأى ملكوت السّماوات ثمّ تدلّى فنظر من تحته إلى ملكوت العرش حتّى ظنّ أنّه فى القرب من الأرض كقاب قوسين أو أدنى ;

ثابت بن دينار گويد: از امام سجاد(ع) از سخن خداوند عزّوجلّ {ثمّ دنا فتدلّى فكان قوب قوسين أو أدنى} سؤال كردم، حضرت فرمود: آن رسول خدا است كه به حجاب هاى نور نزديك شد. پس

باطن آسمان ها را مشاهده نمود و از زير آن به باطن عرش نظر افكند تا آن كه گمان نمود در نزديكى به زمين فاصله دو كمان يا نزديك تر را دارد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 10 - 3،4

3 - تقرب فزاينده پيامبر ( ص ) به خداوند ، زمينه قابليت آن حضرت براى دريافت مفاهيم عالى وحى *

ثمّ دنا . .. فأوحى إلى عبده ما أوحى

در صورتى كه ضماير آيات پيشين (هو . .. دنا...) به پيامبر(ص) بازگردد، از ترتب {فأوحى...} بر {دنافتدلّى} مطلب بالا استفاده مى شود.

4 - { عبوديت } ، عالى ترين عنوان پيامبر ( ص ) ، در اوج تقرب به خداوند

ثمّ دنا فتدلّى . .. فأوحى إلى عبده ما أوحى

به كار رفتن وصف {عبد} براى پيامبر(ص) _ در پى ترسيم جايگاه قرب آن حضرت _ بيانگر مطلب ياد شده است.

تقرب مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 17 - 5

5- مريم ( س ) ، داراى منزلتى والا در پيشگاه خداوند

فأرسلنا إليها روحنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 91 - 12

12- مريم ( س ) برخوردار از منزلتى والا و مقامى بلند در پيشگاه خداوند و شخصيتى جهانى

والتى أحصنت فرجها فنفخنا فيها من روحنا و جعلنها و ابنها ءاية للع_لمين

برداشت ياد شده با توجه به سه نكته است: 1_ {التى} منصوب به عامل مقدرى چون {أذكر} يا {أذكروا} است كه دراين صورت فرمان به يادآورى داستان مريم(س) براى همه انسان ها

است. 2_ نام مريم(س) در رديف پيامبران الهى قرار گرفت و به دنبال نام آنان آمد. 3_خداوند مريم(س) را آيت خود براى جهانيان معرفى كرد (و جعلناها و ابنها آية للعالمين).

تقرب ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 26 - 7

7- فرشتگان ، بندگان مقرب و مكرم خداوند هستند .

بل عباد مكرمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 26 - 10

10 - تفاوت مراتب و درجات فرشتگان الهى در قرب به خداوند *

و كم من ملك . .. إلاّ من بعد أن يأذن اللّه لمن يشاء و يرضى

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته زير به دست مى آيد: الف) مراد از {من} در {لمن يشاء} شفاعت كنندگان (فرشتگان) باشد; ب) ذكر {لمن يشاء} ناظر بدان باشد كه برخى از فرشتگان، از مقبوليت شفاعت برخوردارند.

تقرب ملائكه قبض روح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 1 - 2

2 - فرشتگان مأمور قبض روح ، داراى مقامى رفيع در پيشگاه خداوند

و الن_زع_ت غرقًا

قسم خوردن خداوند به فرشتگان مرگ، نشانه ارجمندى آنان در نزد او است.

تقرب موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 52 - 4

4- خداوند ، به هنگام اظهار گفته هاى ويژه براى موسى ( ع ) ، او را مقرب خود ساخت .

و قرّبن_ه نجيًّا

{نجىّ}، يعنى كسى كه با او گفت وگوى سرّى انجام گيرد (برگرفته از {لسان العرب}) و اطلاق آن بر موسى به اين لحاظ است كه

آنچه خداوند با او در ميان گذاشت، محرمانه بود و تنها موسى به آن آگاهى يافته بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 8 - 6

6 - موسى ( ع ) ، مظهر خيرات و بركات الهى در پرتو راه يافتن به بارگاه قرب

نودى أن بورك . .. و من حولها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 120 - 2

2 - موسى و هارون ( عليهماالسلام ) ، داراى مقام رفيع در پيشگاه خداوند

سل_م على موسى و ه_رون

از سلام همراه با تكريمِ خداوند به موسى و هارون (عليهماالسلام)، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 122 - 2

2 - موسى و هارون ( عليهماالسلام ) ، از بندگان برجسته و مقرب خداوند

إنّهما من عبادنا المؤمنين

برجسته و مقرب بودن موسى و هارون(عليهماالسلام)، از اضافه {عباد} به ضمير {نا} به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 17 - 5

5- موسى ( ع ) ، پيامبرى با كرامت و ارجمند در پيشگاه خداوند

و جاءهم رسول كريم

تقرب مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 31 - 2

2- بندگان راستين و مؤمن برخوردار از لطف و عنايت ويژه خداوند و داراى مقام و منزلتى خاص در پيشگاه او

قل لعبادى

برداشت فوق بر اين اساس است كه اضافه در {عبادى} تشريفيه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 -

غافر - 40 - 8 - 5

5 - قرب و منزلت مؤمنان تائب و پيرو دين در پيشگاه خداوند و لطف ويژه الهى به آنان

جن_ّت عدن الّتى وعدتّهم و من صلح من ءابائهم و أزوجهم و ذرّي_ّتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 22 - 15

15 - مؤمنان نيك كردار ، برخوردار از قرب خداوند و مورد عنايت ويژه او در جهان آخرت

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت . .. عند ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 23 - 2

2 - اهل ايمان و عمل صالح ، بندگان خاص و مقرب خداوند

يبشّر اللّه عباده الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

از اضافه {عباده} به ضمير راجع به {اللّه} _ كه اضافه تشريفيه است _ برداشت ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 35 - 6

6 - مؤمنان تقواپيشه ، بهره مند از فيض حضور الهى در سراى جاودان *

عند ربّك للمتّقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 55 - 5

5 - تصديق كنندگان پيامبران ، برخوردار از مقامى والا در نزد خداوند

إنّ المتّقين . .. فى مقعد صدق

با توجه به مقابله {المتقين} با تكذيب كنندگان پيامبران استفاده مى شود كه عنوان {متقى} بر {تصديق گران انبيا} اطلاق شده است و اينان از جايگاهى راستين برخوردارند.

تقرب مؤمنان قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 11

11_ مؤمنان قوم نوح ،

مردمى مقرب درگاه خدا و برخوردار از مقام لقاى او

إنهم مل_قوا ربهم

جمله {إنهم ملاقوا ربهم} مى تواند بيانگر حال فعلى پيروان نوح باشد; يعنى ، هم اكنون به مقام لقاى پروردگار رسيدند و همچنين مى تواند خبر از فرجام اخروى آنان دهد. برداشت فوق ناظر به احتمال اول است.

تقرب نگهبانان جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 49 - 7

7 - مقرب بودن نگهبانان دوزخ و منزلت داشتن آنان به پيشگاه خداوند ، در نظر دوزخيان

و قال الذين فى النار لخزنة جهنّم ادعوا ربّكم يخفّف عنّا يومًا من العذاب

تقرب نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 81 - 2

2 - نوح پيامبر ، از بندگان برجسته و مقرب خداوند

إنّه من عبادنا

برجسته و مقرب بودن نوح(ع)، از اضافه {عباد} به ضمير جلاله {نا} به دست مى آيد.

تقرب هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 120 - 2

2 - موسى و هارون ( عليهماالسلام ) ، داراى مقام رفيع در پيشگاه خداوند

سل_م على موسى و ه_رون

از سلام همراه با تكريمِ خداوند به موسى و هارون (عليهماالسلام)، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 122 - 2

2 - موسى و هارون ( عليهماالسلام ) ، از بندگان برجسته و مقرب خداوند

إنّهما من عبادنا المؤمنين

برجسته و مقرب بودن موسى و هارون(عليهماالسلام)، از اضافه {عباد} به ضمير {نا} به دست مى آيد.

تقرب يحيى(ع)

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 13 - 4

4- يحيى ( ع ) از مقربان درگاه خداوند و محبوب او بود .

و حنانًا من لدنّا

در باره مهر اعطايى به حضرت يحيى(ع) چهار تصور وجود دارد كه وصف {حناناًمن لدنّا} با تمام آنها سازگار است: مهر خداوند يا مردم به يحيى(ع) و مهر آن حضرت به خداوند يا مردم، دربرداشت ياد شده، مهرورزى خداوند به آن حضرت مورد نظر است.

تقرب يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 97 - 5

5_ فرزندان يعقوب به تقرّب وى در نزد خداوند باور داشته و بدان معترف بودند .

ي_أبانا استغفر لنا ذنوبنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 47 - 2

2 - عظمت مقام و قرب ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) در پيشگاه خداوند

و إنّهم عندنا لمن المصطفين

برگزيدگى ابراهيم(ع) و. .. از سوى خداوند با آمدن قيد {عندنا} (پيشگاه ما)، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

تلاش براى تقرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 57 - 4،10،13

4- دعوت كنندگان به توحيد ، هيچ داعيه اى براى معبود شدن نداشته و در پى كسب راه و وسيله اى براى تقرب بيشتر به خدا هستند .

أُول_ئك الذين يدعون يبتغون إلى ربّهم الوسيلة أيّهم أقرب

برداشت فوق، بر اين احتمال در آيه است كه مشاراليه {أُول_ئك}، {الذين يدعون} باشد بنابراين، آيه در صدد نفى اين عقيده مشركان است كه معبودانى چون حضرت مسيح(ع) و يا ملائكه براى خويش انتخاب كرده

بودند; در حالى كه آنان، خود دعوت كننده به سوى خداوند بودند.

10- دعوت كنندگان به تعاليم الهى ، در پى به دست آوردن نزديك ترين و مقرب ترين وسيله به خدا ، جهت تقرب به او هستند .

يبتغون إلى ربّهم الوسيلة أيّهم أقرب

{أيهم أقرب} مبتدا و خبر است و مرجع ضمير {هم} به اسم جنس {وسيلة} برمى گردد; يعنى، كدام يك از آنها مقرب تر به خداوندند تا به آنها توسل شود.

13- دعوت كنندگان به تعاليم الهى ، در عين تلاش براى كسب وسيله و راهى جهت تقرب به خداوند ، به رحمت او اميدوار و از عذابش بيمناكند .

يبتغون إلى ربّهم الوسيلة أيّهم أقرب و يرجون رحمته و يخافون عذابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 19 - 13،18

13 - تلاش براى تقرّب به درگاه خداوند ، وظيفه اى الهى بر عهده پيامبر ( ص )

و اقترب

{اقتراب} از باب افتعال است كه بر تكلّف و اجتهاد دلالت دارد.

18 - لزوم سجده به پيشگاه خداوند و تلاش براى تقرّب به درگاه او

و اسجد و اقترب

آيه شريفه گرچه خطاب به پيامبر(ص) است; ولى از كاربرد تعبير {عبداً} (در آيه قبل) به جاى نام مخصوص آن حضرت، تعميم مفاد آن به همه مردم استفاده مى شود.

درخواست تقرب به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 11 - 3

3 - درخواست همسر فرعون از خداوند ، مبنى بر زيستن در جوار رحمت او و بنا كردن خانه اى در بهشت براى وى

إذ قالت ربّ ابن لى عندك بيتًا فى الجنّة

دعوت

به تقرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 90 - 3

3_ شعيب ( ع ) ، مردم مدين را به استغفار از گناهان ، حركت به سوى خدا و تقرب يافتن به درگاه او فراخواند .

واستغفروا ربكم ثم توبوا إليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 39 - 3

3 - انتخاب راه خدا و هدف قرار دادن قرب او ، دعوت الهى از تمام مردم

فمن شاء اتّخذ إلى ربّه م_ابًا

تعبير {إلى ربّه مأباً} _ به قرينه {للطاغين مأباً} در آيات پيشين _ دعوت به اعراض از فرجام طغيانگران (جهنم) و برگزيدن قرب خداوند به عنوان مقصد نهايى است. حرف {إلى} در {إلى ربّه} دلالت مى كند كه مقصد نهايى، راهى است كه سمت و جهت آن به سوى خداوند باشد. اين تعبير كنايه از قرب به خداوند است; نه وصول به آن ذات اقدس; زيرا در آن صورت به حرف {إلى} نيازى نبود.

روش تقرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 175 - 7

7 _ صراط مستقيم ، راه و روشى است كه آدمى را به خدا برساند و به سوى او راهنما شود .

و يهديهم إليه صرطاً مستقيماً

در برداشت فوق {صرطاً مستقيماً} عطف بيان براى {اليه} گرفته شده است، يعنى راه هايى كه به {اللّه} ختم شود، صراط مستقيم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 35 - 6،8،11،13،14

6 _ نيل به مقام قرب الهى ، داراى روش ها و ابزار هاى

مشخص

و ابتغوا إليه الوسيلة

8 _ ضرورت رعايت تقوا در گزينش وسيله و راه تقرب به خداوند

يأيها الذين ءامنوا اتقوا اللّه و ابتغوا إليه الوسيلة

امر به تقوا و آنگاه دستور به يافتن راههايى براى قرب به خداوند، مى تواند اشاره به اين باشد كه در طلب وسيله تقرب نيز بايد تقوا را در نظر داشت و به سوى هر آنچه وسيله پنداشته مى شود نشتافت.

11 _ جهاد ، كارآمدترين وسيله براى تقرب به خداوند

و ابتغوا إليه الوسيلة و جهدوا فى سبيله

امر به جهاد پس از {ابتغوا اليه الوسيلة} مى تواند بيانگر اين معنا باشد كه بهترين مصداق وسيله تقرب به خدا، مبارزه با دشمنان دين است.

13 _ ايمان ، ناسازگار با بى تقوايى ، ترك جهاد و بى اعتنايى به وسايل تقرب به خدا

يأيها الذين ءامنوا اتقوا اللّه و ابتغوا إليه الوسيلة و جهدوا فى سبيله

14 _ فلاح و رستگارى در گرو تقواپيشگى ، پى جويى شيوه ها و ابزار هاى سير و سلوك تا مقام قرب خداوند و پيكار در راه او

اتقوا اللّه و ابتغوا إليه الوسيلة و جهدوا فى سبيله لعلكم تفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 108 - 3

3_ توحيد خالص و پيراسته از هر گونه شرك ، ايمان به قرآن و وحى ، راه رسيدن به خداست .

و ما أكثر الناس و لو حرصت بمؤمنين . .. و ما يؤمن أكثرهم بالله إلاّ و هم مشركون .

زمينه تقرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 27 - 27

27 _ رفتار آدمى هنگامى كه همراه با

تقوا و پارسايى باشد ، موجب قرب به خداوند است .

اذ قربا قرباناً . .. انما يتقبل اللّه من المتقين

{قربان} به عملى گفته مى شود كه با آن قصد تقرب به خدا مى شود. بنابراين قبولى قربانى به معناى حصول تقرب به خداست كه در آيه شريفه مشروط به تقوا شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 35 - 7

7 _ ايمان و تقوا ، زمينه يافتن راه نيل به مقام قرب خداوند

يأيها الذين ءامنوا اتقوا اللّه و ابتغوا إليه الوسيلة

تقديم ايمان و تقوا بر طلب وسيله، بيانگر اين است كه با ايمان و تقوا مى توانيد راه تقرب به خداوند را بيابيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 99 - 13

13 _ انجام عمل به انگيزه جلب دعاى پيامبر ( ص ) عملى در راستاى تقرب به خداوند است نه عملى شرك آلود .

و صلوت الرسول ألا إنها قربة

از اينكه خداوند، تلاش مؤمنانى را كه در جهت جلب دعاى رسول مورد تأييد قرار داده و آن را وسيله تقرب به خود شمرده است، دانسته مى شود كه اين كار، عملى شرك آلود نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 3 - 5

5_ پرستش خدا ، بيزارى از شرك ، پذيرش رسالت پيامبر ( ص ) و استغفار از گناهان ، مقدمه هايى لازم براى حركت به سوى خدا و تقرب به درگاه او

ألاّ تعبدوا إلاّ الله . .. و أن استغفروا ربكم ثم توبوا إليه

ظاهر اين است كه {توبوا

إليه} عطف به همه جمله هاى سابق {ألاّ تعبدوا. ..}، {إننى لكم منه ...} و {أن استغفروا ...} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 52 - 6

6_ استغفار از گناهان ، گرايش به توحيد و پرستش خدا ، مقدمه هايى لازم براى حركت به سوى خداوند و تقرب به درگاه او

و ي_قوم استغفروا ربكم ثم توبوا إليه

برداشت فوق ، با توجه به كلمه {ثم} _ كه جمله {توبوا إليه} را بر {استغفروا ربكم} عطف كرده _ به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 19

19_ استغفار از گناهان ، پرستش خدا و پرهيز از شرك ، مقدمه هايى لازم براى تقرب به درگاه خداوند

فاستغفروه ثم توبوا إليه

برداشت فوق ، با توجه به حرف {ثم} _ كه بر تأخر مرحله توبه از مرحله استغفار دلالت دارد _ استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 90 - 4

4_ ايمان به يكتايى خدا ، پرستش او و آمرزش گناهان ( شركورزى ، فساد و بى عدالتى در مبادلات ) مقدمه هايى لازم براى حركت به سوى خدا و تقرب به درگاه اوست .

واستغفروا ربكم ثم توبوا إليه

برداشت فوق، با توجه به حرف {ثم} _ كه جمله {توبوا إليه} را بر {استغفروا ربكم} عطف كرده است _ استفاده مى شود. گفتنى است متعلق استغفار به قرينه آيات پيشين، گناه شركورزى و بى عدالتى در مبادلات اقتصادى و نيز فسادگرى و مخالفت با پيامبران الهى است.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 101 - 4

4_ توجّه آدمى به اسما و صفات خدا ، زمينه ساز ديدن خويش در محضر او و روى آورى به دعا و نيايش به درگاه وى

إنه هو العليم الحكيم. رب قد ءاتيتنى من الملك ... توفنى مسلمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 57 - 15

15- اميد به رحمت خدا و بيم از عذاب او ، برانگيزاننده مقربان الهى به يافتن وسيله و راهى براى تقرب بيشتر

يبتغون إلى ربّهم الوسيلة . .. و يرجون رحمته و يخافون عذابه

برداشت فوق، بر اين احتمال است كه {أُول_ئك} مبتدا و {الذين يدعون} خبر آن و {يرجون رحمته و يخافون عذابه} حال براى {الذين} باشد; يعنى، آنان در حالى كه اميد به رحمت خدا و بيم از عذاب او دارند، خدا را مى خوانند و در جست و جوى وسيله تقرب به اويند و همين اميد و ترس، انگيزه وسيله خواهى آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 11

11- خو گرفتن به دعا و نيايش در صبح و پسين ، مايه ارجمندى نزد خداوند و شايستگى براى همنشينى با پيامبر ( ص ) است .

و اصبر نفسك مع الذين يدعون ربّهم بالغدوة و العشىّ

فعل {يدعون} مضارع و براى استمرار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 52 - 5

5- برگزيدگى موسى ( ع ) و انقطاع او از غير خدا ، زمينه ساز سخن گفتن خداوند با او و

نزديك ساختن او به خود

إنّه كان مخلصًا . .. و ن_دين_ه من جانب الطور الأيمن و قرّبن_ه نجيًّا

توصيف موسى(ع) _ در آيه قبل _ به {مخلَص} (كسى كه خداوند او را براى خود خالص گردانده است)، گوياى شايستگى او براى شنيدن نداى خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 80 - 5

5 - تأثير احسان و نيكوكارى در اجابت دعا ، بقاى نسل و نام نيك ، تقرب به پيشگاه خداوند و محبوبيت در ميان خلق

و لقد نادينا نوح فلنعم المجيبون . .. سل_م على نوح فى الع_لمين . إنّا كذلك نجزى ا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 11 - 9

9 - برخاستن از جاى خويش و قرار دادن آن در اختيار ديگر مؤمنان ، مايه بالا رفتن درجات انسان و تقرب و نزديكى او به خداوند است .

فانشزوا يرفع اللّه الذين ءامنوا منكم . .. درج_ت

برخى از مفسران {ارتقاع درجات} را كنايه از تقرب به خداوند دانسته اند. برداشت ياد شده بر پايه اين احتمال است.

زمينه تقرب به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 71 - 2

2 _ توبه و انجام عمل صالح ، وسيله تقرب به خدا و نشان روى كرد حقيقى به او است .

و من تاب و عمل ص_لحًا فإنّه يتوب إلى اللّه متابًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 39 - 4،6،7

4 - توجّه به حقانيت قيامت ، زمينه ساز جهت دادن تلاش ها

و حركت ها به سوى خداوند

فمن شاء اتّخذ إلى ربّه م_ابًا

{فاء} در {فمن شاء. ..} براى تفريع است. مفاد آيه شريفه اين است كه چون قيامت حق است، بنابراين بايد مقصد را به گونه اى برگزيد كه به سوى خدا باشد.

6 - حركت به سوى خداوند و دستيابى به مقام قرب او ، براى تمام انسان ها امكان پذير است .

فمن شاء اتّخذ إلى ربّه م_ابًا

7 - توجّه به حاكميت تدبير خداوند بر نظام زندگانى انسان ها ، وادار كننده انسان به قرار دادن خويش در راه قرب به خدا

فمن شاء اتّخذ إلى ربّه م_ابًا

از واژه {ربّ} و جايگاه آن در مفاد آيه، برداشت ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 17 - 8

8 - راه دستيابى به عزّت و گران قدرى در پيشگاه خداوند ، گرامى داشتن يتيمان است ; نه برخوردارى از رفاه و ثروت .

و نعّمه فيقول ربّى أكرمن . .. كلاّ بل لاتكرمون اليتيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 29 - 4

4 - همنشين شدن با بندگان خالص خداوند در قيامت ، حركت به سوى او و بهره مندى از جلوه هاى ربوبيت او است .

ارجعى إلى ربّك . .. فادخلى فى عب_دى

از معانى حرف {فاء}، تفصيل بعد از اجمال است و اين آيه، رجوع به پروردگار را با تفصيل بيشترى بيان مى دارد.

زمينه تقرب يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 101 - 3

3_ يوسف ( ع ) با يادآورى

نعمت هاى الهى و توجه به ربوبيّت و علم و حكمت فراگير خداوند ، خويشتن را در محضر او احساس كرد .

إن ربى لطيف لما يشاء إنه هو العليم الحكيم. رب قد ءاتيتنى

تغيير سياق ; يعنى، التفات از غيبت (إن ربى . .. إنه هو العليم) به خطاب (رب قد ءاتيتنى) حاوى نكاتى است از جمله اينكه يوسف(ع) با ياد كردن از نعمتهاى خدادادى و توجه به ربوبيّت و علم و حكمت مطلق الهى، به اين حقيقت توجه پيدا كرد كه خداوند حاضر و ناظر است. از اين رو خود را در محضر او احساس كرد و او را مخاطب قرار داد.

سهولت تقرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 23

23_ تقرب به خداوند ، به خاطر نزديكى او به بندگان ، امرى سهل و آسان است .

ثم توبوا إليه إن ربى قريب

هدف از بيان نزديكى خداوند ، پس از توصيه به حركت و تقرب به درگاه او ، بشارت به سيركنندگان به سوى خداست كه او از شما دور نيست تا براى رسيدن به او زحمتى طاقت فرسا لازم باشد; بلكه نزديك است و تقرب به او سهل و آسان مى باشد.

شرايط تقرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 176 - 6،7

6 _ نيل به مقام قرب الهى ، مشروط به پرهيز از دنياگرايى و دورى از متابعت هواى نفس است .

و لو شئنا لرفعنه بها و لكنه أخلد إلى الأرض و اتبع هوه

7 _ رسيدن به منزلت هاى والاى معنوى مشروط به مشيت الهى

است .

و لو شئنا لرفعنه بها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 84 - 6

6 - پاك سازى قلب و دل ، از هرگونه امراض روحى و اخلاقى ، شرط تقرب به خدا و بار يافتن به درگاه او

إذ جاء ربّه بقلب سليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 24 - 3

3 - تداوم بر انجام عمل صالح و پايدار ماندن بر آن تا آخر عمر _ و نه انجام دادن مقطعى آن _ شرط لازم براى دستيابى به مقام قرب الهى در آخرت و بهشت سرشار از نعمت

أُول_ئك المقرّبون . فى جنّ_ت النعيم ... جزاء بما كانوا يعملون

از تعبير {كانوا يعملون} (ماضى استمرارى) برداشت بالا استفاده مى شود.

علاقه به تقرب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 37 - 3

3 - انسان ها ، حتى مترفان ، داشتن قرب و منزلت در پيشگاه خدا را شايق و دوستداراند .

نحن أكثر أمولاً و أول_دًا . .. و ما أمولكم و لا أول_دكم بالّتى تقرّبكم عندنا زلف

عوامل تقرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 5 - 22

22 _ از امام رضا ( ع ) روايت شده : . . . { إياك نعبد } رغبة و تقرب إلى اللّه تعالى ذكره و إخلاص له بالعمل دون غيره و { إياك نستعين } إستزادة من توفيقه و عبادته و إستدامة لما أنعم اللّه عليه و نصره . . . ;

. .. {إياك نعبد}

ابراز رغبت و تقرب جستن عبد به سوى خداى تعالى و اظهار اخلاص در عمل براى اوست و نه غير او و {إياك نستعين} در خواست زياده توفيق خدا و زياده عبادت او و درخواست ادامه نعمتهاى داده شده و يارى خداوند است ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 127 - 5

5 - ساختن كعبه ، فرمانى از جانب خدا به ابراهيم و اسماعيل ( ع ) و مايه تقرب آنان به درگاه خدا

و إذ يرفع إبرهيم القواعد من البيت و إسمعيل ربنا تقبل منا

تقاضاى ابراهيم و اسماعيل (ع) از خداوند مبنى بر پذيرفته شدن عملشان (ساختن كعبه)، مستلزم آن است كه خداوند فرمان به ساختن كعبه داده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 139 - 5،6

5 - قرب و بعد انسان ها به خداوند ، در گرو اعمال و رفتار ايشان است و نه بسته به طايفه و نژادشان

لنا أعملنا و لكم أعملكم

از آن جا كه جمله {و لنا أعمالنا . ..} تعليل براى نابجا بودن محاجه اهل كتاب با مسلمانان درباره خداوند از جهت انتخاب پيامبران مى باشد، به نظر مى رسد مراد از {لنا أعمالنا ...} اين است كه: از نژاد و طايفه اى خاص بودن مايه تقرب به خداوند نيست تا اينكه موجب شود خداوند همواره پيامبران را از ميان آن نژاد برانگيزد; بلكه اعمال انسانها زمينه ساز تقرب به خداست.

6 - منوط نبودن تقرب به خدا ، به طايفه و نژادى خاص دليل نابجا بودن محاجه اهل كتاب با مسلمانان درباره خداوند

و شؤون او ( همانند گزينش پيامبران )

أتحاجوننا فى اللّه . .. و لنا أعملنا و لكم أعملكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 257 - 1،2

1 _ شمول ولايت خاص الهى ، بر مؤمنانى كه به طاغوت كفر ورزند .

فمن يكفر بالطّاغوت . .. اللّه ولىّ الّذين امنوا

2 _ ايمان به خداوند و كفر به طاغوت ، موجب جلب سرپرستى ، ياورى و دوستى خداوند

فمن يكفر بالطّاغوت . .. اللّه ولىّ الّذين امنوا

براى {ولىّ}، معانى متعدّدى گفته شده است ; از آن جمله كه با آيه شريفه تناسب دارد، سرپرست، ياور و دوست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 277 - 4

4 _ منزلت والاى مؤمنان داراى عمل صالح ، نزد خداوند

لهم اجرهم عند ربّهم

ظاهراً اضافه {ربّ} به ضمير، تشريفيه است. چنانچه آلوسى گفته كه در تعبير {عند ربّهم}، افزونى لطف و شرافت به چشم مى خورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 52 - 11

11 _ دعا راهى براى رسيدن به قرب خدا و جلب رضايت اوست.

يدعون ربهم . .. يريدون وجهه

{وجه} به معناى صورت است و چون لحاظ معناى حقيقى اين كلمه درباره خداوند معقول نيست بنابراين مى تواند مراد از {يريدون وجهه} {يريدون مرضاته} باشد، چنانكه اغلب مفسران اين احتمال را گفته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 153 - 1

1 _ پرهيز از شرك، فرزندكشى، كردارهاى شنيع، كشتن بيگناهان، تجاوز به دارايى يتيمان، راهى است راست

براى حركت به سوى خدا.

ألا تشركوا به شيئاً . .. و أن هذا صرطى مستقيماً

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از ضمير متكلم در {صراطى} خداوند باشد. صراط خداوند يعنى راهى كه به سوى اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 176 - 4

4 _ التزام به آيات و معارف الهى مايه رسيدن به منزلت هاى والا و وسيله تقرب به درگاه خداوند است .

و لو شئنا لرفعنه بها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 206 - 8

8 _ تقرب به خدا در گرو پرستش او و منزه دانستن وى از هر عيب و نقص و سجده خالصانه به درگاه اوست .

و لاتكن من الغفلين. إن الذين عند ربك ... و له يسجدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 99 - 10،11،12

10 _ انفاق ، از عوامل تقرب به خدا و جلب دعاى رسول ( ص ) و رحمت و غفران الهى

و يتخذ ما ينفق قربت . .. ألا إنها قربة لهم سيدخلهم ... غفور رحيم

11 _ انفاق هاى خالصانه مؤمنان ، موجب نزديك شدنشان به خدا و جلب دعا و درود پيامبر ( ص ) بر آنان

و من الأعراب . .. يتخذ ما ينفق قربت عند اللّه و صلوت الرسول ألا إنها قربة

12 _ دعاى پيامبر ( ص ) مايه تقرب انسان به خدا و زمينه ساز جلب رحمت و غفران الهى

و صلوت الرسول ألا إنها قربة . .. غفور رحيم

با توجه به اينكه ضمير {إنها} مى تواند

به {صلوات} بازگردد، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 2 - 13

13 _ ايمان ، وسيله دستيابى به مقام قرب خدا در جهان آخرت است .

و بشّر الذين ءامنوا أن لهم قدم صدق عند ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 85 - 6

6- تقوا ( پرهيز از شرك در عقيده و عبادت ) ، عامل نزديكى انسان به خداوند و بهره بردن از رحمت گسترده او است .

يوم نحشر المتّقين إلى الرحمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 26 - 9

9- عبوديت ، عامل دستيابى به مقام كرامت و قرب الهى است .

بل عباد مكرمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 206 - 3

3 - برخوردارى از امكانات مادى ، دليل محبوبيت انسان در نزد خدا نيست .

أفرءيت إن متّعن_هم سنين . ثمّ جاءهم ما كانوا يوعدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 219 - 1

1 - قرب بيشتر انسان به خدا ، در حال نماز و راز و نياز شبانه

الذى يريك حين تقوم . و تقلّبك فى الس_جدين

با اين كه خدا در همه حالات انسان را مى بيند، ياد كرد قيام در شب و سجده در جمع نمازگزاران و بيان اختصاص اين دو، نشانگر توجه فزون تر خدا به انسان و تقرب بيشتر انسان به او در اين دو حالت است.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

14 - روم - 30 - 38 - 14

14 - مال ، مى تواند وسيله اى براى تقرب به خدا باشد .

فأَت ذا القربى حقّه . .. ذلك ... يريدون وجه اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 39 - 5

5 - شايسته است كه انسان ، اموال خود را در راه تقرب به خداوند ، مصرف كند .

فأَت ذا القربى حقّه . .. ذلك خير للذين يريدون وجه اللّه ... و ما ءاتيتم من زكوة

ياد آورى اين نكته كه اموال خرج شده در غير راه جلب رضاى خدا، ثمرِ الهى ندارد و سپس ذكر اين نكته كه طالبان رضاى خدا، در راه او انفاق مى كنند، تشويقى است به اين كه خوب است، كه انسان، مال اش را در راه تقرّب به خدا، مصرف كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 37 - 1،4

1 - مال و فرزند _ به خودى خود _ موجب هيچ قرب و منزلتى در پيشگاه خداوند نمى شود .

و ما أمولكم و لا أول_دكم بالّتى تقرّبكم عندنا زلفى

{زلفى} مفعول مطلق {تقرّب} است و چون در سياق نفى آمده، دلالت بر عموم مى كند. گفتنى است كه {زلفى} نيز به معناى منزلت است (مفردات راغب).

4 - آنچه موجب قرب و منزلت در پيشگاه خداوند است ، ايمان و عمل صالح مى باشد .

و ما أمولكم و لا أول_دكم بالّتى تقرّبكم عندنا زلفى إلاّ من ءامن و عمل ص_لحًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 -

10 - 12

12 - ايمان ، انديشه و عقيده درست همراه با عمل صالح ، موجب تقرب به خداوند است .

إليه يصعد الكلم الطيّب و العمل الص_لح يرفعه

برداشت ياد شده از آن جا است كه صعود كلام طيب به پيشگاه رفيع خداوند و پذيرفته شدن عمل صالح در سايه اين كلام، به معناى صعود معنوى صاحبان اين كلام و تقرب آنان به درگاه الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 28 - 4

4- اعتقاد مشركان به نقش معبود هاى خويش ، در تقرب آنان به خداوند

اتّخذوا من دون اللّه قربانًا ءالهة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 11 - 2

2 - سبقت و پيشتازى در امور خير ، مايه تقرب به درگاه خداوند در جهان آخرت

و الس_بقون الس_بقون . أُول_ئك المقرّبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 29 - 4

4 - دين ، راهى است كه مقصد در آن تقرب به خداوند است .

فمن شاء اتّخذ إلى ربّه سبيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 29 - 2

2 - بندگى خالص خداوند ، مايه رسيدن به مقامى والاتر از رتبه انسان هاى مطمئن ، راضى و مورد پسند خداوند

فادخلى فى عب_دى

انتساب بندگان به خداوند در {عبادى}، انتساب تشريفى است و اين كه به صاحبان دل آرام، اذن ملحق شدن به آنان داده مى شود، بيانگر برترى رتبه آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96

- 19 - 15،17،19

15 - نماز ، مايه تقرب انسان به درگاه خداوند

ينهى . عبدًا إذا صلّى ... و اقترب

17 - دور شدن از اطاعت غير خدا ، مايه نزديك شدن به او است .

لاتطعه . .. و اقترب

19 - { عن الوَشّاء قال سمعت الرضا ( ع ) يقول : أقرب ما يكون العبد من اللّه عزّوجلّ و هو ساجد و ذلك قوله عزّوجلّ { واسجد و اقترب } ;

از وشاء روايت شده كه گفت: از امام رضا(ع) شنيدم كه مى فرمود: نزديك ترين حالت بنده به خداوند عزّوجلّ، حالت سجده او است و اين سخن خداوند عزّوجلّ است كه فرمود: {واسجد و اقترب}.

عوامل تقرب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 28 - 6

6 - خشنودى از خداوند و كسب رضايت او در دنيا ، مايه راه يابى به درگاه او در آخرت است .

ارجعى إلى ربّك راضية مرضيّة

{راضية مرضية} حال و بيانگر علت است. بنابراين رجوع به خداوند، پاداشِ دارا بودن آن دو حالت از پيش است.

عوامل تقرب به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 42 - 4

4- عبوديت و بندگى ، عامل تقرب به خداوند و موجب رهايى از سلطه ابليس

إن عبادى ليس لك عليهم سلط_ن

اضافه شدن {عباد} به ياى متكلم ممكن است به منظور ذكر بندگان خاص باشد. بنابراين، ذكر {عباد} (بندگان) به جاى هر واژه ديگرى كه مقصود را برساند مى تواند اشاره به حقيقت ياد شده بكند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر -

39 - 3 - 7،8،10

7 - مشركان ، معبود هاى خود را وسيله تقرب به خدا مى دانستند .

ما نعبدهم إلاّ ليقرّبونا إلى اللّه زلفى

8 - مشركان ، تقرب به خدا را بدون واسطه ، ممكن نمى دانستند .

ما نعبدهم إلاّ ليقرّبونا إلى اللّه زلفى

10 - تنها عبادت خود خدا ، وسيله تقرب به او است ; نه عبادت غير او .

ما نعبدهم إلاّ ليقرّبونا إلى اللّه زلفى

محكوم شدن تقرب جستن به خدا از راه عبادت غير او _ كه از جمله بعداستفاده مى شود (إنّ اللّه يحكم بينهم. ..) _ بيانگر اين است كه كه تنها با عبادت خودخدا، مى توان به او نزديك شد و تقرب جست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 32 - 3

3 - تجلّى تقوا ، در روى آورى هميشگى به درگاه خدا و تحفظ بر وظايف

و أُزلفت الجنّة للمتّقين . .. لكلّ أوّاب حفيظ

با توجه به اين كه در آيه قبل، تنها وصفى كه براى بهشتيان ياد شده وصف {تقوا} بود و اين وصف جامع همه ارزش ها تلقى مى شد. اكنون بيان اوصافى ديگر در اين آيه، مى تواند تفصيلى بر آن اجمال و نمودى از آن حقيقت كلى باشد.

عوامل تقرب ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 26 - 8

8- عبوديت فرشتگان ، مايه قرب و كرامت آنان به درگاه الهى است .

بل عباد مكرمون

از توصيف فرشتگان به {عباد} (بندگان) برداشت ياد شده به دست مى آيد.

فلسفه تقرب به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

10 - اسراء - 17 - 57 - 5

5- ربوبيت خداوند ، سزاوار تقرب به اوست .

يبتغون إلى ربّهم الوسيلة

محرومان از تقرب به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 36 - 10

10- عصيان كنندگان از فرمان ها و رهنمود هاى حضرت ابراهيم ( ع ) ، هر چند از فرزندان او باشند ، از تقرب به خداوند دور و فاقد منزلت هستند .

فمن تبعنى فإنه منّى و من عصانى فإنّك غفور رحيم

مراتب تقرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 9 - 2

2 - راهيابى پيامبر ( ص ) به نهايت نزديكى و عالى ترين مرتبه تقرب به خداوند

فكان قاب قوسين أو أدنى

در صورتى كه ضماير غايب در آيات پيشين، مربوط به پيامبر(ص) باشد، مطلب بالا استفاده مى شود. گفتنى است كه تعبير {قاب قوسين} كنايه از شدت نزديكى و تقرب آن حضرت، به خداوند به هنگام دريافت وحى است.

مشركان و تقرب به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 18 - 9

9 _ شرك پيشگان عصر بعثت ، انسان را فاقد شايستگى براى دست يافتن به مقام قرب خدا و بار يافتن به پيشگاه او مى انگاشتند .

و يعبدون من دون اللّه . .. و يقولون هؤلاء شفعؤنا

مقام تقرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 175 - 3،8

3 _ نيل به مقام قرب الهى ، بهره مندى كامل از بهشت و نعمت هاى آن و برخوردارى از فضل

الهى ، پاداش مؤمنان متمسك به خداوند

فاما الذين ءامنوا . .. فسيدخلهم فى رحمة منه و فضل و يهديهم إليه

8 _ ورود به بهشت و برخوردارى از فضل خدا و رسيدن به مقام قرب الهى ، پاداش مؤمنان به خدا و پيروان پيامبر ( ص ) و قرآن

فاما الذين ءامنوا باللّه و اعتصموا . .. يهديهم إليه صرطاً مستقيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 35 - 5،6

5 _ لزوم سعى و تلاش براى يافتن راهى به مقام قرب الهى

يأيها الذين ءامنوا . .. و ابتغوا إليه الوسيلة

كلمه {اليه} متعلق به {الوسيلة} است و وسيله به چيزى گفته مى شود كه باعث تقرب گردد، يعنى در پى يافتن چيزى باشيد كه شما را به خدا و قرب او برساند.

6 _ نيل به مقام قرب الهى ، داراى روش ها و ابزار هاى مشخص

و ابتغوا إليه الوسيلة

منشأ تقرب انفاقگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 21 - 3

3 - خداوند ، تضمين كننده پاداش انفاق گرانِ باتقوا و برآورنده آرزوى آنان در رسيدن به مقام قرب الهى است .

إلاّ ابتغاء وجه ربّه الأعلى . و لسوف يرضى

موانع تقرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 54 - 5

5 - گناه ، مايه دور شدن آدمى از خداوند است .

فتوبوا إلى بارئكم

{توب} و {توبه} (مصدر توبوا) به معناى رجوع كردن و بازگشتن است. اين معنا مى رساند كه: انسان با ارتكاب گناه از خداوند فاصله گرفته، از او دور مى شود.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 18 - 9

9 _ يهود و نصارا به دليل ارتكاب گناه ، نه محبوب خدا هستند و نه مقرب درگاه او

نحن ابنؤا اللّه و احبؤه قل فلم يعذبكم بذنوبكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 153 - 10

10 _ پيروى از قوانين غير الهى موجب دور ماندن از راه خدا و نرسيدن به مقام قرب او مى شود.

و أن هذا صرطى مستقيماً فاتبعوه و لا تتبعوا السبل فتفرق بكم عن سبيله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 22 - 11

11 _ تخلف آدم و همسرش از فرمان الهى، سبب دورگشتن آنان از مقام قرب خدا شد.

ناديهما ربهما ألم أنهكما عن تلكما الشجرة

واژه {ندا} معمولاً در مواردى به كار برده مى شود كه مخاطب فاصله نسبتاً زيادى با ندا دهنده داشته باشد. و خداوند اين واژه را پس از تخلف آدم و همسرش به كار برد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 26 - 13

13 _ غفلت انسانها از خداوند، مايه دورى آنان از پيشگاه وى خواهد شد.

ذلك من ءايت الله لعلهم يذكرون

به كارگيرى ضماير غايب در جمله {لعلهم يذكرون}، پس از خطاب (يا بنى ءادم . .. } مى تواند حاكى از اين باشد كه انسانها تا آنگاه كه به مرحله تذكر نرسند شايسته تشرف به خطاب الهى نيستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 176 - 3

3 _ بلعم

باعورا به خاطر دنياگرايى و هواپرستى از نايل شدن به منزلت هاى والا و قرب الهى محروم شد .

و لو شئنا لرفعنه بها و لكنه أخلد إلى الأرض و اتبع هوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 53 - 2

2 - گناه و اسراف ، مانع از تقرب انسان به خداوند است .

قل ي_عبادى الذين أسرفوا

از اين كه خداوند، پيامبر(ص) را مأمور ابلاغ پيام رحمت الهى به گنه كاران كرده و خود آنان را مستقيماً مورد خطاب قرار نداده است، مى تواند بيانگر حقيقت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 2 - 4

4 - ترش رويى در برابر يتيمان و رد خواسته هاى آنان ، دورسازنده انسان از قرب به خداوند است .

فذلك

{ذلك}، اسم اشاره اى است كه براى دور به كار مى رود و در آيه شريفه يا براى تحقير به كار رفته و يا نشانگر دورى از خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 3 - 6

6 - خوددارى از ترويج فرهنگ يارى رسانى به نيازمندان ، نكوهيده و مايه دورى انسان از خداوند است .

فذلك الذى . .. و لايحضّ على طعام المسكين

{ذلك}، اسم اشاره اى است كه براى دور به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 5 - 5

5 - انكار معاد ، بر روابط انسان با خلق و خالق ، تأثير منفى گذارده و مايه بى اعتنايى وى به آنها مى

گردد .

الذى يكذّب . .. يدعّ اليتيم ... و لايحضّ ... الذين هم عن صلاتهم ساهون

موجبات اخروى تقرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 28 - 5

5 - برخوردارى از نفس مطمئن و تقرب به درگاه خداوند در قيامت ، ويژه كسانى است كه رضايت خداوند را به دست آورده اند .

مرضيّة

مؤمنان و تقرب به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 99 - 8

8 _ مؤمنان راستين ، در پى تقرب به خدا و جلب دعا و درود پيامبر ( ص ) براى خويشند .

و من الأعراب من يؤمن . .. و صلوت الرسول

نشانه هاى تقرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 36 - 11

11- در بينش دنياگرايان ، ثروت مندى ، نشانه محبوبيّت بيشتر انسان نزد خداوند است .

ولئن رُددتُّ إلى ربّى لأجدنّ خيرًا منها منقلبًا

نعمت مقام تقرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 11 - 3

3 - بهره مندى از مقام قرب الهى در آخرت ، برترين نعمت

أُول_ئك المقرّبون

ذكر مسأله تقرب به درگاه الهى قبل از {فى جنّات النعيم}، بيانگر برداشت ياد شده است.

واسطه در تقرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 57 - 2،3،4،8

2- آنان كه خود ستايشگر خدا بوده و در صدد كسب وسيله و راهى براى تقرب به اويند ، سزاوار پرستش نيستند .

أُول_ئك الذين يدعون يبتغون إلى ربّهم الوسيلة

اينكه، پس از ذكر ناتوانى

معبودهاى مشركان در آيه پيش، مى فرمايد: {آنان خود در پى وسيله براى تقرب هستند}; بيان تلويحى است به اين نكته كه، چنين موجوداتى لايق معبود شدن نيستند.

3- انتخاب وسيله و واسطه براى تقرب به خداوند ، امرى روا و جايز است .

ادعوا الذين زعمتم من دونه . .. أُول_ئك الذين يدعون يبتغون إلى ربّهم الوسيلة

از اينكه خداوند در رد پندار مشركان در معبود گزينى اشان فرموده است: {أُول_ئك الذين يدعون يبتغون. ..} (معبودانى را كه مشركان مى خوانند، خود در صدد يافتن وسيله اى جهت تقرب به خداى خويشند.) در واقع بر توسل آنها صحه گذاشته و بنابراين، استفاده مى شود كه توسل روا و مجاز است.

4- دعوت كنندگان به توحيد ، هيچ داعيه اى براى معبود شدن نداشته و در پى كسب راه و وسيله اى براى تقرب بيشتر به خدا هستند .

أُول_ئك الذين يدعون يبتغون إلى ربّهم الوسيلة أيّهم أقرب

برداشت فوق، بر اين احتمال در آيه است كه مشاراليه {أُول_ئك}، {الذين يدعون} باشد بنابراين، آيه در صدد نفى اين عقيده مشركان است كه معبودانى چون حضرت مسيح(ع) و يا ملائكه براى خويش انتخاب كرده بودند; در حالى كه آنان، خود دعوت كننده به سوى خداوند بودند.

8- در جهان ، واسطه هايى كه شفاعت آنان در پيشگاه خدا پذيرفته و توسل به آنان براى تقرب به خدا جايز باشد ، وجود دارد .

أُول_ئك . .. يبتغون إلى ربّهم الوسيلة

بنابر اينكه مراد از {أُول_ئك} ملائكه، انبيا و صالحان باشد و با توجه به اينكه خداوند عمل آنان را رد نكرده است، برداشت فوق به دست مى آيد.

ويژگيهاى مقام تقرب

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 10 - 9

9 - مقام قرب الهى ، مقام امن و سلامت

إنّى لايخاف لدىّ المرسلون

تقرب به خدا

آثار تقرب به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 3 - 3

3 - تقرب به خداوند ، موجب صعود انسان به مرتبه كمال و درجات عالى است .

ذى المعارج

وقتى صعودگاه ها و درجات عالى نزد خدا است; بنابراين راه رسيدن به اين درجات و صعودها تقرب به خدا خواهد بود و توصيف خداوند به {ذى المعارج} ممكن است به همين جهت باشد مانند مفاد آيه 15 از سوره {غافر} (رفيع الدرجات ذوالعرش).

ارزش تقرب به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 35 - 5

5 - حضور در جوار قرب ربوبى ، غيرقابل قياس با والاترين نعمت هاى دنيوى

و إن كلّ ذلك . .. و الأخرة عند ربّك للمتّقين

از {عند ربّك}، حضور در جوار قرب ربوبى استفاده شده است.

اهميت تقرب به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 2 - 17

17 - پيوند با خداوند ، مقدّم بر پيوند با مردم و زمينه ساز آن است . *

فصلّ لربّك وانحر

عطف دو فرمان، ممكن است عطف مسبّب بر سبب باشد.

تقرب به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 27 - 2

2 _ هر يك از هابيل و قابيل هديه اى را به رسم تقرب به پيشگاه خداوند تقديم كردند .

اذ قربا قرباناً

{قربان} هر عمل

نيكى است كه با آن تقرب به خداوند قصد شود. (مجمع البيان)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 57 - 1،6،8،10،13

1- معبود هاى مشركان ، خود در جست و جوى وسيله و راهى براى تقرب بيشتر به خدا هستند .

أُول_ئك الذين يدعون يبتغون إلى ربّهم الوسيلة

مشاراليه {أُول_ئك}، {الذين زعمتم} در آيه قبل است كه مقصود از آن معبودهاى مشركان مى باشد.

6- دعوت كنندگان به تعاليم الهى ، هر كدام براى تقرب بيشتر خود به خداوند ، در مسابقه و تلاش هستند .

أُول_ئك الذين يدعون يبتغون إلى ربّهم الوسيلة أيّهم أقرب

برداشت فوق، بنابراين نكته است كه مراد از {أُول_ئك} دعوت كنندگان به خدا باشند كه مشركان آنان را مى پرستيدند تا به خدا تقرب جويند و خداوند به مشركان مى گويد: {چگونه آنان را مى پرستيد در حالى كه آنان، خود براى تقرب به خدا واسطه هايى قرار مى دهند تا تقرب بيشتر هر يك معلوم شود. }

8- در جهان ، واسطه هايى كه شفاعت آنان در پيشگاه خدا پذيرفته و توسل به آنان براى تقرب به خدا جايز باشد ، وجود دارد .

أُول_ئك . .. يبتغون إلى ربّهم الوسيلة

بنابر اينكه مراد از {أُول_ئك} ملائكه، انبيا و صالحان باشد و با توجه به اينكه خداوند عمل آنان را رد نكرده است، برداشت فوق به دست مى آيد.

10- دعوت كنندگان به تعاليم الهى ، در پى به دست آوردن نزديك ترين و مقرب ترين وسيله به خدا ، جهت تقرب به او هستند .

يبتغون إلى ربّهم الوسيلة أيّهم أقرب

{أيهم أقرب} مبتدا و خبر است و مرجع ضمير {هم} به

اسم جنس {وسيلة} برمى گردد; يعنى، كدام يك از آنها مقرب تر به خداوندند تا به آنها توسل شود.

13- دعوت كنندگان به تعاليم الهى ، در عين تلاش براى كسب وسيله و راهى جهت تقرب به خداوند ، به رحمت او اميدوار و از عذابش بيمناكند .

يبتغون إلى ربّهم الوسيلة أيّهم أقرب و يرجون رحمته و يخافون عذابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 71 - 1

1 _ هركس كه توبه كند و كار نيك انجام دهد ، در حقيقت رو به خدا كرده و به سوى او بازگشته است .

و من تاب و عمل ص_لحًا فإنّه يتوب إلى اللّه متابًا

{متاباً} (مصدر ميمى) به معناى توبه و بازگشت و مفعول مطلق براى {يتوب} است; كه در آيه شريفه، براى تأكيد آمده است; يعنى، توبه و بازگشت كامل و حقيقى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 3 - 6،14

6 - تقرب به خداوند ، هدف مشركان از عبادت معبودهايشان

ما نعبدهم إلاّ ليقرّبونا إلى اللّه زلفى

14 - تقرب به خداوند ، فلسفه عبادت و اطاعت او است .

أولياء ما نعبدهم إلاّ ليقرّبونا إلى اللّه زلفى

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته ترديدناپذير است كه محكوم شدن كافران، به خاطر تقرب آنان به خدا از راه عبادت غير او (همچون بت ها) است; نه به دليل اصل تقرب. بنابراين اصل تقرب به خدا در عبادت كردن نه تنها مورد انتقاد نيست; بلكه تأييد نيز مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 28

- 4

4- اعتقاد مشركان به نقش معبود هاى خويش ، در تقرب آنان به خداوند

اتّخذوا من دون اللّه قربانًا ءالهة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 19 - 5

5 - دين ، راهى است كه مقصد در آن تقرب به خداوند است .

اتّخذ إلى ربّه سبيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 28 - 3

3 - تقرّب افزون تر به خداوند ، پاداش كسانى است كه براى آخرت خود پيشاپيش زاد و توشه ذخيره كرده اند .

ي_ليتنى قدّمت لحياتى . .. ارجعى إلى ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 2 - 13

13 - لزوم ايجاد پيوند با خلق ، در كنار پيوند با آفريدگار

فصلّ لربّك وانحر

دستور قربانى براى رساندن گوشت به مردم، در كنار دستور نماز، بيانگر برداشت ياد شده است.

درخواست تقرب به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 11 - 3

3 - درخواست همسر فرعون از خداوند ، مبنى بر زيستن در جوار رحمت او و بنا كردن خانه اى در بهشت براى وى

إذ قالت ربّ ابن لى عندك بيتًا فى الجنّة

زمينه تقرب به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 71 - 2

2 _ توبه و انجام عمل صالح ، وسيله تقرب به خدا و نشان روى كرد حقيقى به او است .

و من تاب و عمل ص_لحًا فإنّه يتوب إلى اللّه متابًا

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 39 - 4،6،7

4 - توجّه به حقانيت قيامت ، زمينه ساز جهت دادن تلاش ها و حركت ها به سوى خداوند

فمن شاء اتّخذ إلى ربّه م_ابًا

{فاء} در {فمن شاء. ..} براى تفريع است. مفاد آيه شريفه اين است كه چون قيامت حق است، بنابراين بايد مقصد را به گونه اى برگزيد كه به سوى خدا باشد.

6 - حركت به سوى خداوند و دستيابى به مقام قرب او ، براى تمام انسان ها امكان پذير است .

فمن شاء اتّخذ إلى ربّه م_ابًا

7 - توجّه به حاكميت تدبير خداوند بر نظام زندگانى انسان ها ، وادار كننده انسان به قرار دادن خويش در راه قرب به خدا

فمن شاء اتّخذ إلى ربّه م_ابًا

از واژه {ربّ} و جايگاه آن در مفاد آيه، برداشت ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 17 - 8

8 - راه دستيابى به عزّت و گران قدرى در پيشگاه خداوند ، گرامى داشتن يتيمان است ; نه برخوردارى از رفاه و ثروت .

و نعّمه فيقول ربّى أكرمن . .. كلاّ بل لاتكرمون اليتيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 29 - 4

4 - همنشين شدن با بندگان خالص خداوند در قيامت ، حركت به سوى او و بهره مندى از جلوه هاى ربوبيت او است .

ارجعى إلى ربّك . .. فادخلى فى عب_دى

از معانى حرف {فاء}، تفصيل بعد از اجمال است و اين آيه، رجوع به پروردگار را با تفصيل بيشترى بيان مى دارد.

عوامل تقرب به

خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 42 - 4

4- عبوديت و بندگى ، عامل تقرب به خداوند و موجب رهايى از سلطه ابليس

إن عبادى ليس لك عليهم سلط_ن

اضافه شدن {عباد} به ياى متكلم ممكن است به منظور ذكر بندگان خاص باشد. بنابراين، ذكر {عباد} (بندگان) به جاى هر واژه ديگرى كه مقصود را برساند مى تواند اشاره به حقيقت ياد شده بكند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 3 - 7،8،10

7 - مشركان ، معبود هاى خود را وسيله تقرب به خدا مى دانستند .

ما نعبدهم إلاّ ليقرّبونا إلى اللّه زلفى

8 - مشركان ، تقرب به خدا را بدون واسطه ، ممكن نمى دانستند .

ما نعبدهم إلاّ ليقرّبونا إلى اللّه زلفى

10 - تنها عبادت خود خدا ، وسيله تقرب به او است ; نه عبادت غير او .

ما نعبدهم إلاّ ليقرّبونا إلى اللّه زلفى

محكوم شدن تقرب جستن به خدا از راه عبادت غير او _ كه از جمله بعداستفاده مى شود (إنّ اللّه يحكم بينهم. ..) _ بيانگر اين است كه كه تنها با عبادت خودخدا، مى توان به او نزديك شد و تقرب جست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 32 - 3

3 - تجلّى تقوا ، در روى آورى هميشگى به درگاه خدا و تحفظ بر وظايف

و أُزلفت الجنّة للمتّقين . .. لكلّ أوّاب حفيظ

با توجه به اين كه در آيه قبل، تنها وصفى كه براى بهشتيان ياد شده وصف {تقوا} بود و اين وصف جامع همه ارزش

ها تلقى مى شد. اكنون بيان اوصافى ديگر در اين آيه، مى تواند تفصيلى بر آن اجمال و نمودى از آن حقيقت كلى باشد.

فلسفه تقرب به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 57 - 5

5- ربوبيت خداوند ، سزاوار تقرب به اوست .

يبتغون إلى ربّهم الوسيلة

محرومان از تقرب به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 36 - 10

10- عصيان كنندگان از فرمان ها و رهنمود هاى حضرت ابراهيم ( ع ) ، هر چند از فرزندان او باشند ، از تقرب به خداوند دور و فاقد منزلت هستند .

فمن تبعنى فإنه منّى و من عصانى فإنّك غفور رحيم

مشركان و تقرب به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 18 - 9

9 _ شرك پيشگان عصر بعثت ، انسان را فاقد شايستگى براى دست يافتن به مقام قرب خدا و بار يافتن به پيشگاه او مى انگاشتند .

و يعبدون من دون اللّه . .. و يقولون هؤلاء شفعؤنا

مؤمنان و تقرب به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 99 - 8

8 _ مؤمنان راستين ، در پى تقرب به خدا و جلب دعا و درود پيامبر ( ص ) براى خويشند .

و من الأعراب من يؤمن . .. و صلوت الرسول

تقليد از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تقليد

آثار تقليد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 104 - 5،7،10

5 _ كفرپيشگان بدعت گذار ، گرفتار تقليد

هاى كوركورانه از سنت هاى جاهلى نياكان خويش اند

قالوا حسبنا ما وجدناعليه ءاباءنا

7 _ تصور رشد رسانى و بهروزى در پيروى از سنت اجدادى عامل رويگردانى از احكام قرآن و تعاليم پيامبر ( ص )

إذا قيل لهم تعالوا . .. قالوا حسبنا ما وجدناعليه ءاباءنا

10 _ احترام و اهميت دادن به سنت هاى پيشينيان از عوامل گرايش جوامع به خرافات

ما جعل اللّه من بحيرة . .. قالوا حسبنا ما وجدنا عليه ءاباءنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 49 - 3

3 - اعتقاد سطحى و تقليدى به خدا ، بى تأثير در صلاح و سازندگى انسان

يفسدون فى الأرض . .. قالوا تقاسموا باللّه

گروه هاى مزبور از يك سو به خدا سوگند مى خورند و از سوى ديگر براى كشتن پيامبر خدا همدست مى شوند و اين نشانگر سطحى بودن ايمان آنان و بى ثمر بودن آن است.

آثار تقليد از نياكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 74 - 5

5 - پايبندى مطلق و بى دليل به سنت هاى ملّى و قومى ، مايه تخدير جامعه و سدّ راه خردورزى و مانع شناخت

قالوا بل وجدنا ءاباءنا كذلك يفعلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 137 - 6

6 - تكيه و پافشارى قوم عاد بر سنت هاى نياكانشان ، عامل رويارويى آنان با هود ( ع ) و رد كردن نصايح وى

إن ه_ذا إلاّ خلق الأوّلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 43 -

7

7 - پافشارى بر تقليد از آيين نياكان و گذشتگان ، از جمله موانع پذيرش دين حق

و إذا تتلى عليهم ءاي_تنا بيّن_ت قالوا ما ه_ذا إلاّ رجل يريد أن يصدّكم عمّا كان ي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 23 - 6

6 - پيروى و تقليد از نياكان ، عامل استمرار آيين شرك در ميان ملت ها

و كذلك ما أرسلنا من قبلك . .. إلاّ قال مترفوها إنّا وجدنا ءاباءنا على أُمّة

با توجه به آيات پيشين _ كه در زمينه نفى شرك است _ مطلب بالا استفاده مى شود.

آثار تقليد باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 166 - 9

9 - دوستى ها و پيروى هاى انسان بر محور باطل ، در پى دارنده دشمنى و اختلاف در قيامت است .

إذ تبرأ الذين اتبعوا من الذين اتبعوا

آثار تقليد كوركورانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 170 - 8

8 - تقليد هاى كوركورانه ، از دسيسه هاى شيطان براى بازدارى انسان ها از پيروى قرآن و احكام دين

لاتتبعوا خطوت الشيطن . .. و إذا قيل لهم اتبعوا ما أنزل اللّه قالوا بل نتبع ما أل

جمله {بل نتبع . ..} كه گوياى تقليد كوركورانه است - به قرينه آيات قبل - بيانگر مصداقى است براى {خطوات الشيطان}. قابل ذكر است كه قيد {كوركورانه} از جمله {أو لو كان آباؤهم ...} استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 87 - 8

8_ پايبندى

جوامع به آرا و آداب باطل پيشينيان ، مانع بروز انديشه هاى نو و برحق در ميان آنان است .

أن نترك ما يعبد ءاباؤُنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 109 - 7

7_ تقليد از گذشتگان و پيروى از سنت پيشينيان ، وادار كننده مشركان عصر بعثت به پرستش معبود هاى دروغين

ما يعبدون إلاّ كما يعبد ءاباؤُهم من قبل

در برداشت فوق {كما} براى تعليل گرفته شده است. بنابراين مفاد {ما يعبدون ...} چنين مى شود: تنها دليل گرايش مشركان به بت پرستى ، اين است كه پدرانشان بت پرست بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 21 - 10

10- تبعيت بى چون و چرا از رهبران مستكبر ، در پى دارنده بدفرجامى پيروان

فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا فهل أنتم مغنون عنّا من عذاب الل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 53 - 6

6- تعصب بر عقايد نياكان و پيروى غيرآگاهانه از اجداد ، عامل انحراف و گمراهى انسان ها است .

ما ه_ذه التماثيل . .. قالوا وجدنا ءاباءنا لها ع_بدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 24 - 13

13 - تعصب و تقليد كوركورانه از نياكان و فرهنگ ملى ، مانع از شناخت درست حقايق و ره يابى به آن

ما سمعنا به_ذا فى ءابائنا الأوّلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 74 - 5

5 - پايبندى مطلق و بى دليل به سنت

هاى ملّى و قومى ، مايه تخدير جامعه و سدّ راه خردورزى و مانع شناخت

قالوا بل وجدنا ءاباءنا كذلك يفعلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 69 - 3

3 - تقليد كوركورانه دوزخيان ستمگر در عقايد دينى و مبانى فكرى از پدران خود ، موجب دوزخى شدن آنان گرديد .

ثمّ إنّ مرجعهم لإلى الجحيم . إنّهم ألفوا ءاباءهم ضالّين

برداشت ياد شده از آن جا است كه جمله {إنهم ألفوا. ..} تعليل براى جملات پيشين (عذاب شدن و دوزخى گشتن كافران) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 70 - 2،4

2 - تقليد كوركورانه در عقايد و مبانى فكرى ديگران ، پيروى كوركورانه و بى اختيار در تمامى رفتار ها و كردار ها و مواضع فردى و اجتماعى از آنان را در پى خواهد داشت .

إنّهم ألفوا ءاباءهم ضالّين . فهم على ءاث_رهم يهرعون

{فا} در {فهم} براى تفريع و تسبيب است و اين بيانگر اين نكته است كه آنچه سبب پيروى از رفتار پدران شد، تقليد كوركورانه از ايشان در عقايد دينى بود و پيروى در مواضع فردى و اجتماعى، پى آمد تقليد در مبانى فكرى و عقيدتى است.

4 - دنباله روى كوركورانه دوزخيان در رفتار و كردار و مواضع فردى و اجتماعى خود از پدران خويش ، موجب دوزخى شدن آنان گرديد .

ثمّ إنّ مرجعهم لإلى الجحيم . إنّهم ألفوا ... فهم على ءاث_رهم يهرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 47 - 6

6 - پيروى كوركورانه از مستكبران و منحرفان

، موجب گرفتارى به آتش دوزخ است .

و إذ يتحاجّون فى النار فيقول الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 22 - 5

5 - تقليد كوركورانه و تعصبات قومى ، سدى در برابر حق گرايى است .

أمّة و إنّا على ءاث_رهم مهتدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 23 - 7

7 - تقليد كوركورانه و تعصبات قومى ، از عوامل مهم گمراهى و انحرافات اعتقادى در طول تاريخ

و كذلك ما أرسلنا . .. و إنّا على ءاث_رهم مقتدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 54 - 7

7 - تسليم كوركورانه در برابر قدرت هاى ستم پيشه ، نشانه خفت و سبك مغزى انسان است .

فاستخفّ قومه فأطاعوه

از تفريع {فأطاعوه} بر {فاستخفّ}، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 55 - 1

1 - فرعونيان با اطاعت كوركورانه از فرعون ، خشم و عذاب الهى را براى خويش فراهم آوردند .

فلمّا ءاسفونا انتقمنا منهم

آثار تقليد كوركورانه مشركان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 5 - 3

3- اعتقاد به وجود فرزند براى خدا ، معلول تقليد كوركورانه مشركانِ عصر بعثت از نياكان خويش بوده است .

قالوا اتخذ اللّه ولدًا . ما لهم به من علم و لا لأبائهم

اجتناب از تقليد كوركورانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 -

70 - 6

6 - تمامى رفتار ها و مواضع فردى و اجتماعى انسان ها ، بايد مبتنى بر انديشه صحيح و مبانى روشن و به دور از تقليد كوركورانه باشد .

فهم على ءاث_رهم يهرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 74 - 3

3 - دورى از تقليد كوركورانه و تعصب آميز از پدران و پيشينيان در عقايد ، جهان بينى و رفتار ها ، از ويژگى هاى بندگان مخلص خدا

إنّهم ألفوا ءاباءهم ضالّين . .. إلاّ عباد اللّه المخلصين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 18 - 11

11 - لزوم اجتناب از هرگونه تقليد كوركورانه در علوم و معارف الهى و در گزينش آنها

الذين يستمعون القول فيتّبعون أحسنه

احكام تقليد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 69 - 4

4 - تقليد در اصول دين و مبانى فكرى ، امرى ناپسند و غيرجايز

إنّهم ألفوا ءاباءهم ضالّين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 70 - 5

5 - دنباله روى كوركورانه و بى تأمل و انديشه ، در رفتار و كردار ديگران ، امرى ناپسند و غيرجايز است .

فهم على ءاث_رهم يهرعون

انبيا و تقليد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 10 - 25

25- تقليد از نياكان در عبادت غير خدا ، عمل باطلى است كه انبيا به مبارزه با آن برخاستند .

تريدون أن تصدّونا عمّا كان يعبد ءاباؤنا

اهميت تقليد از علما

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 43 - 9

9- لزوم پيروى ناآگاهان از آگاهان

قد جاءنى من العلم ما لم يأتك فاتّبعنى

تقليد آزر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 54 - 2

2- مخالفت قاطع و صريح ابراهيم ( ع ) با شرك و تقليد كوركورانه پدر و قوم خويش

إذ قال لأبيه و قومه . .. لقد كنتم أنتم و ءاباؤكم فى ضل_ل مبين

تقليد از اجداد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 53 - 3،6

3- تقليد كوركورانه و پيروى بى دليل از اجداد و نياكان در مبانى دينى و اصول اعتقادى ، امرى ناپسند و محكوم است .

قالوا وجدنا ءاباءنا لها ع_بدين

آيه شريفه _ به قرينه آيه بعد _ كه حضرت ابراهيم(ع) قومش را به دليل بت پرستى، مردمى گمراه خواند _ در مقام محكوم كردن و ردّ تقليد از نياكان است.

6- تعصب بر عقايد نياكان و پيروى غيرآگاهانه از اجداد ، عامل انحراف و گمراهى انسان ها است .

ما ه_ذه التماثيل . .. قالوا وجدنا ءاباءنا لها ع_بدين

تقليد از بى عقلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 170 - 10

10 - پيروى از بى خردان و هدايت نيافتگان و تقليد از آنان ، امرى ناروا و نكوهيده است .

أو لو كان ءاباؤهم لايعقلون شيئاً و لايهتدون

تقليد از پيروان عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 139 - 2

2 _ تقليد از پيروان آيين فاسد و انجام

دهندگان اعمال بى نتيجه نشانه جهل و نابخردى است .

إنكم قوم تجهلون. إن هؤلاء متبر ما هم فيه

جمله {إن هؤلاء} به منزله تعليلى براى {إنكم قوم تجهلون} است. يعنى شما به اين دليل مردمى نابخرد هستيد كه خواهان پيروى از آيين فاسد مى باشيد.

تقليد از پيشينيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 28 - 2

2 _ تقليد از سنتهاى زشت پيشينيان، امرى نكوهيده در بينش الهى

و إذا فعلوا فحشة قالوا وجدنا عليها ءاباءنا

تقليد از جاهل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 104 - 14

14 _ تقليد از جاهلان گمراه كارى ناپسند و باطل

او لو كان ءاباؤهم لايعلمون شيئاً و لايهتدون

لحن مذمت بار آيه دلالت بر بطلان و زشتى تقليد از جاهلان دارد.

تقليد از رسوم ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 28 - 2،3

2 _ تقليد از سنتهاى زشت پيشينيان، امرى نكوهيده در بينش الهى

و إذا فعلوا فحشة قالوا وجدنا عليها ءاباءنا

3 _ جوامعى كه به پندار اجراى فرمان خدا به رسوم نارواى نياكان خويش پايبندند، جوامعى تحت نفوذ شياطين مى باشند.

إنا جعلنا الشيطين أولياء للذين لا يؤمنون . .. الله أمرنا بها

جمله {إذا فعلوا . .. } عطف بر {لا يؤمنون} است و در حقيقت صله براى {الذين} مى باشد. يعنى: إنا جعلنا الشياطين أولياء للذين إذا فعلوا فاحشة ... .

تقليد از رهبران مستكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 21 - 7،10

7- كافرانِ پيرو ، در قيامت

با اعتراف به پيروى كوركورانه از رهبران خويش ، آنان را مسؤول بدفرجامى خود معرفى خواهند كرد .

فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا فهل أنتم مغنون عنّا من عذاب الل

10- تبعيت بى چون و چرا از رهبران مستكبر ، در پى دارنده بدفرجامى پيروان

فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا فهل أنتم مغنون عنّا من عذاب الل

تقليد از عاقلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 170 - 18

18 - تقليد و پيروى از هدايت يافتگان و انديشمندان ، ناروا نيست .

أو لو كان ءاباؤهم لايعقلون شيئاً و لايهتدون

جمله {أو لو كان . ..} گوياى اين است كه: مجرد تقليد مورد رد و انكار قرار نگرفته است; بلكه آن تقليدى مذمت شده كه تقليد شونده خود اهل فهم و خرد نبوده و هدايت يافته نيست.

تقليد از علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 43 - 12

12- انسان هاى ناآگاه براى رفع جهل خويش در امور ، بايد به عالمان رجوع كنند .

فسئلوا أهل الذكر إن كنتم لاتعلمون

تقليد از گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 170 - 10

10 - پيروى از بى خردان و هدايت نيافتگان و تقليد از آنان ، امرى ناروا و نكوهيده است .

أو لو كان ءاباؤهم لايعقلون شيئاً و لايهتدون

تقليد از مقربان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 206 - 7

7 _ لزوم اقتدا به مقربان الهى و الگو قرار دادن آنان در

عبادت خالصانه خدا و تنزيه او از هر عيب و نقص

اذكر ربك . .. إن الذين عند ربك لا يستكبرون عن عبادته

تقليد از مهتدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 170 - 18

18 - تقليد و پيروى از هدايت يافتگان و انديشمندان ، ناروا نيست .

أو لو كان ءاباؤهم لايعقلون شيئاً و لايهتدون

جمله {أو لو كان . ..} گوياى اين است كه: مجرد تقليد مورد رد و انكار قرار نگرفته است; بلكه آن تقليدى مذمت شده كه تقليد شونده خود اهل فهم و خرد نبوده و هدايت يافته نيست.

تقليد از نياكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 170 - 19

19 - تقليد از نياكان ، شعارى جاهلى و غيرمنطقى است .

قالوا بل نتبع ما ألفينا عليه ءاباءنا أو لو كان ءاباؤهم لايعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 28 - 1،3،7

1 _ زشتكاران بى ايمان، پيروى از شيوه پدرانشان را توجيه كننده كردار خويش مى شمردند.

للذين لا يؤمنون. و إذا فعلوا فحشة قالوا وجدنا عليها ءاباءنا

3 _ جوامعى كه به پندار اجراى فرمان خدا به رسوم نارواى نياكان خويش پايبندند، جوامعى تحت نفوذ شياطين مى باشند.

إنا جعلنا الشيطين أولياء للذين لا يؤمنون . .. الله أمرنا بها

جمله {إذا فعلوا . .. } عطف بر {لا يؤمنون} است و در حقيقت صله براى {الذين} مى باشد. يعنى: إنا جعلنا الشياطين أولياء للذين إذا فعلوا فاحشة ... .

7 _ در بينش كافران زشتكردار عصر جاهلى، روش پدرانشان مهمتر از امر خداوند

بود.

قالوا وجدنا عليها ءاباءنا و الله أمرنا بها

از اينكه زشتكاران در توجيه كردار خويش قبل از استناد به امر خدا به روش پدرانشان تمسك جستند، برداشت فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 29 - 10

10 _ استناد به سنن پيشينيان در تعيين ارزشها، مخالف اخلاص در عبوديت خداوند است.

قالوا وجدنا عليها ءاباءنا. .. و ادعوه مخلصين له الدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 62 - 9

9_ پايبندى به آداب و رسوم پدران و نياكان ، از انگيزه هاى مخالفت قوم ثمود با صالح ( ع ) و تعاليم او

أتنه_نا أن نعبد ما يعبد ءاباؤُنا

مراد از {ما} بتها و معبودهاى پندارى مشركان است. توصيف آنها با جمله {يعبد ءاباؤُنا} اشاره به علت حكم قبل (نعبد) دارد; يعنى ، ما بتها را مى پرستيم ، چون پدرانمان آنها را مى پرستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 87 - 6،8

6_ پايبندى به آداب و رسوم پدران و نياكان ، دليل و انگيزه قوم شعيب در پرستش معبود هاى دروغين

أن نترك ما يعبد ءاباؤُنا

مراد از {ما} در {ما يعبد . ..} بتها و معبودهاست. توصيف آنها با جمله {يعبد آباؤنا} بيانگر علت اصرار آنان بر تمسك به بتهاست. بنابراين مفاد عبارت {أن نترك ...} چنين است: ما بتها را ترك نمى كنيم; زيرا پدرانمان آنها را مى پرستيدند و همچنان به پرستش آنها ادامه مى دهند.

8_ پايبندى جوامع به آرا و آداب باطل پيشينيان ، مانع بروز انديشه هاى

نو و برحق در ميان آنان است .

أن نترك ما يعبد ءاباؤُنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 109 - 7

7_ تقليد از گذشتگان و پيروى از سنت پيشينيان ، وادار كننده مشركان عصر بعثت به پرستش معبود هاى دروغين

ما يعبدون إلاّ كما يعبد ءاباؤُهم من قبل

در برداشت فوق {كما} براى تعليل گرفته شده است. بنابراين مفاد {ما يعبدون ...} چنين مى شود: تنها دليل گرايش مشركان به بت پرستى ، اين است كه پدرانشان بت پرست بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 10 - 21،23،25

21- قوم نوح ، عاد و ثمود و اقوام پس از آنان ، خدايان نياكان خود را مى پرستيدند .

تريدون أن تصدّونا عمّا كان يعبد ءاباؤنا

23- اقوام كافر پيشين داراى تعصب بودند و از آيين نياكان خويش كوركورانه تقليد مى كردند .

تريدون أن تصدّونا عمّا كان يعبد ءاباؤنا

25- تقليد از نياكان در عبادت غير خدا ، عمل باطلى است كه انبيا به مبارزه با آن برخاستند .

تريدون أن تصدّونا عمّا كان يعبد ءاباؤنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 74 - 1،6

1 - تقليد از نياكان ، تنها پاسخ قوم ابراهيم در توجيه بت پرستى خود

قالوا بل وجدنا ءاباءنا كذلك يفعلون

6 - شرك ، فاقد مبانى علمى و برهان و متكى به تقليد از نياكان و پيروى از سنت هاى گذشتگان

قالوا بل وجدنا ءاباءنا كذلك يفعلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 137 - 4

4 - عاديان

شيوه زندگى خويش ( برج سازى ، كاخ نشينى و . . . ) را ، سنتى برجاى مانده از پيشنيان خود اعلام كردند .

إن ه_ذا إلاّ خلق الأوّلين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه كلمه {ه_ذا} اشاره به رفتار عاديان داشته باشد. بر اين اساس مراد از {خلق الأوّلين}، شيوه نياكان خود آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 43 - 8

8 - آيين مشركان ، آيينى موروثى بود .

و إذا تتلى عليهم ءاي_تنا بيّن_ت قالوا . .. يريد أن يصدّكم عمّا كان يعبد ءاباؤكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 69 - 1،2،3

1 - تقليد از پدران و اجداد در عقايد دينى باطل و مبانى فكرى غلط ، از ويژگى هاى دوزخيان ستمگر

إنّهم ألفوا ءاباءهم ضالّين

مفسران برآنند كه در اين جا ظاهر آيه شريفه (كافران پداران شان را گمراه يافتند) مراد نيست; بلكه اين خداوند است كه آنان را گمراه خوانده است و كافران تنها پدران خود را بر آيينى يافتند و بى تأمل و انديشه از آنان تقليد كردند. مفاد اين آيه، مانند مفاد آيه 23 سوره زخرف است كه مى فرمايد: {إنّا وجدنا ءاباءنا على امّة و إنّا على ءاثارهم مقتدون}.

2 - تقليد دوزخيان ستمگر از پدران خود در عقايد دينى و مبانى فكرى ، تقليدى كوركورانه بود .

إنّهم ألفوا ءاباءهم ضالّين

3 - تقليد كوركورانه دوزخيان ستمگر در عقايد دينى و مبانى فكرى از پدران خود ، موجب دوزخى شدن آنان گرديد .

ثمّ إنّ مرجعهم لإلى الجحيم . إنّهم ألفوا ءاباءهم ضالّين

برداشت ياد شده

از آن جا است كه جمله {إنهم ألفوا. ..} تعليل براى جملات پيشين (عذاب شدن و دوزخى گشتن كافران) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 70 - 1،4

1 - دوزخيان ستمگر ، بدون تعقّل و بى اختيار از رفتار و كردار پدران خود ، تقليد كرده و پيروى مى كردند .

فهم على ءاث_رهم يهرعون

مقصود از {آثار} رفتار و كردار و {اهراع} (ماده {يهرعون}) به معناى با سرعت دويدن است. اين كنايه از بى تأمل اقدام كردن و بى اختيار عمل كردن است.

4 - دنباله روى كوركورانه دوزخيان در رفتار و كردار و مواضع فردى و اجتماعى خود از پدران خويش ، موجب دوزخى شدن آنان گرديد .

ثمّ إنّ مرجعهم لإلى الجحيم . إنّهم ألفوا ... فهم على ءاث_رهم يهرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 71 - 2

2 - گمراهى و تقليد كوركورانه از پدران پيشين ، داراى پيشينه اى طولانى در تاريخ امت ها

و لقد ضلّ قبلهم أكثر الأوّلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 22 - 1

1 - پيروى از سنت نياكان ، تنها دليل مشركان بر پرستش فرشتگان

و جعلوا من عباده جزءًا . .. بل قالوا إنّا وجدنا ءاباءنا على أُمّة و إنّا على ءاث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 23 - 3

3 - اقتدا به آيين نياكان ، تكيه گاه افراد مرفه و خوش گذران ، در مخالفت با پيامبران الهى

ما أرسلنا من قبلك . .. مترفوها

إنّا وجدنا ءاباءنا على أُمّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 104 - 5،6،11

5 _ كفرپيشگان بدعت گذار ، گرفتار تقليد هاى كوركورانه از سنت هاى جاهلى نياكان خويش اند

قالوا حسبنا ما وجدناعليه ءاباءنا

6 _ پايبندى كفرپيشگان به افكار و آراء گذشتگان خويش مانع پذيرش تعاليم قرآن و رسول خدا ( ص )

و إذا قيل لهم تعالوا . .. قالوا حسبنا ما وجدناعليه ءاباءنا

11 _ وفادارى جوامع به آراء و انديشه هاى باطل پيشينيان ، جلوگير بروز انديشه هاى نو و بر حق در ميان آنان

و إذا قيل لهم تعالوا . .. قالوا حسبنا ما وجدنا عليه ءاباءنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 70 - 5،7

5 _ قوم هود پذيراى معبودان نياكان و نسل هاى گذشته خويش

و نذر ما كان يعبد ءاباؤنا

7 _ تقليد از نياكان و حفظ سنت هاى پيشينيان ، از انگيزه هاى قوم عاد براى پرستش معبودان دروغين و رويارويى با دعوت هود

قالوا . .. و نذر ما كان يعبد ءاباؤنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 173 - 2

2 _ در صورت نبود نشئه شهود و اقرار براى فرزندان ، آنان در انتخاب عقيده ، جز تبعيت و تقليد از پدران ، راهى نداشتند .

و أشهدهم على أنفسهم . .. أو تقولوا إنما أشرك ءاباؤنا من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 24 - 13

13 - تعصب و تقليد كوركورانه از نياكان و فرهنگ ملى ، مانع

از شناخت درست حقايق و ره يابى به آن

ما سمعنا به_ذا فى ءابائنا الأوّلين

تقليد ازرهبران گمراه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 21 - 9

9- تبعيت كوركورانه از رهبران گمراه ، عذرى براى رهايى از عذاب الهى در قيامت نيست .

فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا فهل أنتم مغنون عنّا . .. من شىء

درخواست كمك از رهبران گمراه در قيامت براى كاستن از عذاب از سوى كسانى كه تابع محض بوده اند، حكايت از آن دارد كه تبعيت بى چون و چرا موجب نمى شود كه عذاب برداشته شود، بلكه پيروان نيز عذاب خواهند شد.

تقليد اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 10 - 23

23- اقوام كافر پيشين داراى تعصب بودند و از آيين نياكان خويش كوركورانه تقليد مى كردند .

تريدون أن تصدّونا عمّا كان يعبد ءاباؤنا

تقليد اهل مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 87 - 6

6_ پايبندى به آداب و رسوم پدران و نياكان ، دليل و انگيزه قوم شعيب در پرستش معبود هاى دروغين

أن نترك ما يعبد ءاباؤُنا

مراد از {ما} در {ما يعبد . ..} بتها و معبودهاست. توصيف آنها با جمله {يعبد آباؤنا} بيانگر علت اصرار آنان بر تمسك به بتهاست. بنابراين مفاد عبارت {أن نترك ...} چنين است: ما بتها را ترك نمى كنيم; زيرا پدرانمان آنها را مى پرستيدند و همچنان به پرستش آنها ادامه مى دهند.

تقليد پسنديده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 -

بقره - 2 - 170 - 18

18 - تقليد و پيروى از هدايت يافتگان و انديشمندان ، ناروا نيست .

أو لو كان ءاباؤهم لايعقلون شيئاً و لايهتدون

جمله {أو لو كان . ..} گوياى اين است كه: مجرد تقليد مورد رد و انكار قرار نگرفته است; بلكه آن تقليدى مذمت شده كه تقليد شونده خود اهل فهم و خرد نبوده و هدايت يافته نيست.

تقليد جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 69 - 2

2 - تقليد دوزخيان ستمگر از پدران خود در عقايد دينى و مبانى فكرى ، تقليدى كوركورانه بود .

إنّهم ألفوا ءاباءهم ضالّين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 70 - 1

1 - دوزخيان ستمگر ، بدون تعقّل و بى اختيار از رفتار و كردار پدران خود ، تقليد كرده و پيروى مى كردند .

فهم على ءاث_رهم يهرعون

مقصود از {آثار} رفتار و كردار و {اهراع} (ماده {يهرعون}) به معناى با سرعت دويدن است. اين كنايه از بى تأمل اقدام كردن و بى اختيار عمل كردن است.

تقليد در اصول دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 69 - 4

4 - تقليد در اصول دين و مبانى فكرى ، امرى ناپسند و غيرجايز

إنّهم ألفوا ءاباءهم ضالّين

تقليد در عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 53 - 3

3- تقليد كوركورانه و پيروى بى دليل از اجداد و نياكان در مبانى دينى و اصول اعتقادى ، امرى ناپسند و محكوم است .

قالوا وجدنا

ءاباءنا لها ع_بدين

آيه شريفه _ به قرينه آيه بعد _ كه حضرت ابراهيم(ع) قومش را به دليل بت پرستى، مردمى گمراه خواند _ در مقام محكوم كردن و ردّ تقليد از نياكان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 69 - 1،2،3

1 - تقليد از پدران و اجداد در عقايد دينى باطل و مبانى فكرى غلط ، از ويژگى هاى دوزخيان ستمگر

إنّهم ألفوا ءاباءهم ضالّين

مفسران برآنند كه در اين جا ظاهر آيه شريفه (كافران پداران شان را گمراه يافتند) مراد نيست; بلكه اين خداوند است كه آنان را گمراه خوانده است و كافران تنها پدران خود را بر آيينى يافتند و بى تأمل و انديشه از آنان تقليد كردند. مفاد اين آيه، مانند مفاد آيه 23 سوره زخرف است كه مى فرمايد: {إنّا وجدنا ءاباءنا على امّة و إنّا على ءاثارهم مقتدون}.

2 - تقليد دوزخيان ستمگر از پدران خود در عقايد دينى و مبانى فكرى ، تقليدى كوركورانه بود .

إنّهم ألفوا ءاباءهم ضالّين

3 - تقليد كوركورانه دوزخيان ستمگر در عقايد دينى و مبانى فكرى از پدران خود ، موجب دوزخى شدن آنان گرديد .

ثمّ إنّ مرجعهم لإلى الجحيم . إنّهم ألفوا ءاباءهم ضالّين

برداشت ياد شده از آن جا است كه جمله {إنهم ألفوا. ..} تعليل براى جملات پيشين (عذاب شدن و دوزخى گشتن كافران) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 74 - 3

3 - دورى از تقليد كوركورانه و تعصب آميز از پدران و پيشينيان در عقايد ، جهان بينى و رفتار ها ، از ويژگى هاى بندگان

مخلص خدا

إنّهم ألفوا ءاباءهم ضالّين . .. إلاّ عباد اللّه المخلصين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 23 - 12

12 - اقتدا به آثار پيشينيان در زمينه مسائل اعتقادى ، شيوه اى غلط و ناكارآمد

و كذلك ما أرسلنا . .. و إنّا على ءاث_رهم مقتدون

تقليد ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 69 - 1،2،3

1 - تقليد از پدران و اجداد در عقايد دينى باطل و مبانى فكرى غلط ، از ويژگى هاى دوزخيان ستمگر

إنّهم ألفوا ءاباءهم ضالّين

مفسران برآنند كه در اين جا ظاهر آيه شريفه (كافران پداران شان را گمراه يافتند) مراد نيست; بلكه اين خداوند است كه آنان را گمراه خوانده است و كافران تنها پدران خود را بر آيينى يافتند و بى تأمل و انديشه از آنان تقليد كردند. مفاد اين آيه، مانند مفاد آيه 23 سوره زخرف است كه مى فرمايد: {إنّا وجدنا ءاباءنا على امّة و إنّا على ءاثارهم مقتدون}.

2 - تقليد دوزخيان ستمگر از پدران خود در عقايد دينى و مبانى فكرى ، تقليدى كوركورانه بود .

إنّهم ألفوا ءاباءهم ضالّين

3 - تقليد كوركورانه دوزخيان ستمگر در عقايد دينى و مبانى فكرى از پدران خود ، موجب دوزخى شدن آنان گرديد .

ثمّ إنّ مرجعهم لإلى الجحيم . إنّهم ألفوا ءاباءهم ضالّين

برداشت ياد شده از آن جا است كه جمله {إنهم ألفوا. ..} تعليل براى جملات پيشين (عذاب شدن و دوزخى گشتن كافران) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 70 - 1

1 - دوزخيان ستمگر

، بدون تعقّل و بى اختيار از رفتار و كردار پدران خود ، تقليد كرده و پيروى مى كردند .

فهم على ءاث_رهم يهرعون

مقصود از {آثار} رفتار و كردار و {اهراع} (ماده {يهرعون}) به معناى با سرعت دويدن است. اين كنايه از بى تأمل اقدام كردن و بى اختيار عمل كردن است.

تقليد قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 53 - 1،2

1- بت پرستى اجداد و نياكان ، توجيه قوم ابراهيم در شرك و بت پرستى خويش

قالوا وجدنا ءاباءنا لها ع_بدين

2- شرك و بت پرستى قوم ابراهيم ، برهان و دليل منطقى نداشت و صرفاً متكى بر تقليد كوركورانه از اجداد و نياكان بود .

قالوا وجدنا ءاباءنا لها ع_بدين

از اين كه مردم در پاسخ سؤال ابراهيم(ع) از علت پرستيدن بت ها، صرفاً پيروى از نياكان و اجداد خود را مطرح ساختند، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 54 - 2

2- مخالفت قاطع و صريح ابراهيم ( ع ) با شرك و تقليد كوركورانه پدر و قوم خويش

إذ قال لأبيه و قومه . .. لقد كنتم أنتم و ءاباؤكم فى ضل_ل مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 74 - 1،2

1 - تقليد از نياكان ، تنها پاسخ قوم ابراهيم در توجيه بت پرستى خود

قالوا بل وجدنا ءاباءنا كذلك يفعلون

2 - قوم ابراهيم ، مردمى سطحى نگر و تنها مقلِّد پدران خويش

قالوا بل وجدنا ءاباءنا كذلك يفعلون

قوم ابراهيم، در برابر پرسش منطقى آن حضرت،

تنها به تقليد كوركورانه خود از نياكانشان اشاره كردند و اين بيانگر شدت عقب ماندگى فكرى و اوج سطحى نگرى آنان است.

تقليد قوم الياس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 126 - 4

4 - عقايد و ديدگاه هاى نياكان ، امرى ارزشمند ، پذيرفته شده و غير قابل تجديد نظر در نزد قوم الياس

اللّه ربّكم و ربّ ءابائكم الأوّلين

از تصريح ربوبيت خداوند نسبت به نياكان (آباء)، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

تقليد قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 137 - 4

4 - عاديان شيوه زندگى خويش ( برج سازى ، كاخ نشينى و . . . ) را ، سنتى برجاى مانده از پيشنيان خود اعلام كردند .

إن ه_ذا إلاّ خلق الأوّلين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه كلمه {ه_ذا} اشاره به رفتار عاديان داشته باشد. بر اين اساس مراد از {خلق الأوّلين}، شيوه نياكان خود آنان است.

تقليد كافران پيرو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 21 - 7

7- كافرانِ پيرو ، در قيامت با اعتراف به پيروى كوركورانه از رهبران خويش ، آنان را مسؤول بدفرجامى خود معرفى خواهند كرد .

فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا فهل أنتم مغنون عنّا من عذاب الل

تقليد كوركورانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 104 - 5

5 _ كفرپيشگان بدعت گذار ، گرفتار تقليد هاى كوركورانه از سنت هاى جاهلى نياكان خويش اند

قالوا حسبنا ما وجدناعليه ءاباءنا

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 10 - 23

23- اقوام كافر پيشين داراى تعصب بودند و از آيين نياكان خويش كوركورانه تقليد مى كردند .

تريدون أن تصدّونا عمّا كان يعبد ءاباؤنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 21 - 7،9،11

7- كافرانِ پيرو ، در قيامت با اعتراف به پيروى كوركورانه از رهبران خويش ، آنان را مسؤول بدفرجامى خود معرفى خواهند كرد .

فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا فهل أنتم مغنون عنّا من عذاب الل

9- تبعيت كوركورانه از رهبران گمراه ، عذرى براى رهايى از عذاب الهى در قيامت نيست .

فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا فهل أنتم مغنون عنّا . .. من شىء

درخواست كمك از رهبران گمراه در قيامت براى كاستن از عذاب از سوى كسانى كه تابع محض بوده اند، حكايت از آن دارد كه تبعيت بى چون و چرا موجب نمى شود كه عذاب برداشته شود، بلكه پيروان نيز عذاب خواهند شد.

11- ضعف و ناتوانى ، علت پيروى كوركورانه از مستكبران

فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 89 - 3

3 - توبيخ و سرزنش بنى اسرائيل از سوى خداوند ، به جهت عقيده كور و نسنجيده آنان به معبود بودن گوساله سامرى

أفلايرون ألاّيرجع إليهم قولاً

استفهام در {أفلايرون} براى انكار توبيخى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 53 - 2

2- شرك و بت پرستى قوم ابراهيم ، برهان و

دليل منطقى نداشت و صرفاً متكى بر تقليد كوركورانه از اجداد و نياكان بود .

قالوا وجدنا ءاباءنا لها ع_بدين

از اين كه مردم در پاسخ سؤال ابراهيم(ع) از علت پرستيدن بت ها، صرفاً پيروى از نياكان و اجداد خود را مطرح ساختند، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 74 - 6

6 - شرك ، فاقد مبانى علمى و برهان و متكى به تقليد از نياكان و پيروى از سنت هاى گذشتگان

قالوا بل وجدنا ءاباءنا كذلك يفعلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 69 - 1،2

1 - تقليد از پدران و اجداد در عقايد دينى باطل و مبانى فكرى غلط ، از ويژگى هاى دوزخيان ستمگر

إنّهم ألفوا ءاباءهم ضالّين

مفسران برآنند كه در اين جا ظاهر آيه شريفه (كافران پداران شان را گمراه يافتند) مراد نيست; بلكه اين خداوند است كه آنان را گمراه خوانده است و كافران تنها پدران خود را بر آيينى يافتند و بى تأمل و انديشه از آنان تقليد كردند. مفاد اين آيه، مانند مفاد آيه 23 سوره زخرف است كه مى فرمايد: {إنّا وجدنا ءاباءنا على امّة و إنّا على ءاثارهم مقتدون}.

2 - تقليد دوزخيان ستمگر از پدران خود در عقايد دينى و مبانى فكرى ، تقليدى كوركورانه بود .

إنّهم ألفوا ءاباءهم ضالّين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 70 - 1

1 - دوزخيان ستمگر ، بدون تعقّل و بى اختيار از رفتار و كردار پدران خود ، تقليد كرده و پيروى

مى كردند .

فهم على ءاث_رهم يهرعون

مقصود از {آثار} رفتار و كردار و {اهراع} (ماده {يهرعون}) به معناى با سرعت دويدن است. اين كنايه از بى تأمل اقدام كردن و بى اختيار عمل كردن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 71 - 2

2 - گمراهى و تقليد كوركورانه از پدران پيشين ، داراى پيشينه اى طولانى در تاريخ امت ها

و لقد ضلّ قبلهم أكثر الأوّلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 126 - 4

4 - عقايد و ديدگاه هاى نياكان ، امرى ارزشمند ، پذيرفته شده و غير قابل تجديد نظر در نزد قوم الياس

اللّه ربّكم و ربّ ءابائكم الأوّلين

از تصريح ربوبيت خداوند نسبت به نياكان (آباء)، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

تقليد كوركورانه از ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 54 - 7

7 - تسليم كوركورانه در برابر قدرت هاى ستم پيشه ، نشانه خفت و سبك مغزى انسان است .

فاستخفّ قومه فأطاعوه

از تفريع {فأطاعوه} بر {فاستخفّ}، مطلب بالا استفاده مى شود.

تقليد كوركورانه فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 55 - 1

1 - فرعونيان با اطاعت كوركورانه از فرعون ، خشم و عذاب الهى را براى خويش فراهم آوردند .

فلمّا ءاسفونا انتقمنا منهم

تقليد كوركورانه مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 43 - 6

6 - مشركان ، سنت هاى ديرپاى دينى باقى مانده از پدرانشان را ، بسى

ارزشمند مى دانستند .

رجل يريد أن يصدّكم عمّا كان يعبد ءاباؤكم

تقليد گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 25 - 13

13- ارتكاب گناه كبيره هر چند جاهلانه ، تقليدى و تحت تأثير تبليغات باشد ، كيفر دارد .

ليحملوا أوزارهم . .. و من أوزار الذين يضلّونهم بغير علم

اين برداشت، مبتنى بر اين اساس است كه {من} براى تبعيض و {بغير} حال براى ضمير مفعولى باشد. بنابراين معناى عبارت چنين مى شود: آنان به دوش مى كشند گناهان خود و بخشى از گناه گمراه شدگان به دست خود را، هر چند اينها عالم نبوده اند.

تقليد ممنوع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 69 - 4

4 - تقليد در اصول دين و مبانى فكرى ، امرى ناپسند و غيرجايز

إنّهم ألفوا ءاباءهم ضالّين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 70 - 5

5 - دنباله روى كوركورانه و بى تأمل و انديشه ، در رفتار و كردار ديگران ، امرى ناپسند و غيرجايز است .

فهم على ءاث_رهم يهرعون

تقليد ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 170 - 10،19

10 - پيروى از بى خردان و هدايت نيافتگان و تقليد از آنان ، امرى ناروا و نكوهيده است .

أو لو كان ءاباؤهم لايعقلون شيئاً و لايهتدون

19 - تقليد از نياكان ، شعارى جاهلى و غيرمنطقى است .

قالوا بل نتبع ما ألفينا عليه ءاباءنا أو لو كان ءاباؤهم لايعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

4 - مائده - 5 - 104 - 5،18

5 _ كفرپيشگان بدعت گذار ، گرفتار تقليد هاى كوركورانه از سنت هاى جاهلى نياكان خويش اند

قالوا حسبنا ما وجدناعليه ءاباءنا

18 _ ناپسندى تقليد و پيروى از جاهلان و گمراهان امرى وجدانى و روشن

او لو كان ءاباؤهم لايعلمون شيئاً و لايهتدون

استفهام در {او لو كان . ..} براى تقرير است و حكايت از آن دارد كه ناپسندى تقليد از جاهلان امرى است كه وجدان هر انسانى بدان اعتراف دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 150 - 13

13 _ مؤمنان نبايد در افكار و اعمال و سنتها از مشركان و منكران معاد تقليد كنند.

و لا تتبع أهواء الذين . .. و هم بربهم يعدلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 28 - 2

2 _ تقليد از سنتهاى زشت پيشينيان، امرى نكوهيده در بينش الهى

و إذا فعلوا فحشة قالوا وجدنا عليها ءاباءنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 139 - 2

2 _ تقليد از پيروان آيين فاسد و انجام دهندگان اعمال بى نتيجه نشانه جهل و نابخردى است .

إنكم قوم تجهلون. إن هؤلاء متبر ما هم فيه

جمله {إن هؤلاء} به منزله تعليلى براى {إنكم قوم تجهلون} است. يعنى شما به اين دليل مردمى نابخرد هستيد كه خواهان پيروى از آيين فاسد مى باشيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 10 - 25

25- تقليد از نياكان در عبادت غير خدا ، عمل باطلى است كه انبيا به

مبارزه با آن برخاستند .

تريدون أن تصدّونا عمّا كان يعبد ءاباؤنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 69 - 4

4 - تقليد در اصول دين و مبانى فكرى ، امرى ناپسند و غيرجايز

إنّهم ألفوا ءاباءهم ضالّين

دلايل وجوب تقليد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 43 - 12

12- انسان هاى ناآگاه براى رفع جهل خويش در امور ، بايد به عالمان رجوع كنند .

فسئلوا أهل الذكر إن كنتم لاتعلمون

زمينه تقليد كوركورانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 104 - 8،9

8 _ نتيجه ترك انديشه و تعقل ، تعصب و تقليد كوركورانه است .

و اكثرهم لايعقلون . .. قالوا حسبنا ما وجدناعليه ءاباءنا

9 _ تعصب زمينه اى براى تقليد ها و پيروى هاى كوركورانه

حسبنا ما وجدنا عليه ءاباءنا

جمله {حسبنا . ..} مى رساند كه دليل پيروى كفرپيشگان از سنتهاى رايج اين است كه پدرانشان به آنها پايبند بوده اند كه از اين معنا تعبير به تعصب مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 62 - 12

12_ تعصب هاى نژادى ، زمينه ساز تقليد ها و پيروى هاى كوركورانه است .

أتنه_نا أن نعبد ما يعبد ءاباؤُنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 87 - 7

7_ تعصب هاى نژادى ، زمينه ساز تقليد هاى كوركورانه و پيروى هاى نابه جاست .

أن نترك ما يعبد ءاباؤُنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف

- 18 - 5 - 6

6- فقدان آگاهى و دانش ، زمينه ساز گرفتارى افراد و جوامع به تقليد هاى ناروا و كوركورانه

و قالوا اتخذ اللّه ولدًا . ما لهم به من علم و لا لأبائهم

كلمه {لأبائهم} اشاره به اين نكته دارد كه پندارهاى مشركان، از سر تقليد بوده است و جمله {ما لهم به من علم و. ..} بر اين نكته دلالت دارد كه مشركان و پدران شان، در گزينش اين اعتقاد پايه هاى علمى نداشته اند. مجموع اين دو قضيه، گوياى آن است كه {جهل} در كشاندن افراد و جوامع به تقليد كوركورانه، نقشى مهم دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 23 - 5

5 - گرايش به مادى گرايى و دنياطلبى ، قدرت انديشه ( خرد ) را تضعيف و آدمى را به سوى تقليد كوركورانه سوق مى دهد .

و كذلك . .. إلاّ قال مترفوها إنّا وجدنا ءاباءنا

عوامل تقليد از مستكبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 21 - 11

11- ضعف و ناتوانى ، علت پيروى كوركورانه از مستكبران

فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا

فرجام تقليد از نياكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 138 - 2

2 - به دور بودن راه پيشينيان از هرگونه پيامد شوم ( عذاب و كيفر الهى ) ، در ديدگاه قوم عاد

إن ه_ذا إلاّ خلق الأوّلين . و ما نحن بمعذّبين

با توجه به اين كه {ه_ذا} در آيه پيش، اشاره به روش و رفتار قوم عاد داشته باشد،

استدلال آنها به صورت زير خواهد بود: اين شيوه اى كه ما در پيش گرفته ايم، سلوك پيشينيان ما است. اين رفتار براى پيشينيان، پيامد ناگوارى نداشته است; پس براى ما نيز نتيجه بدى نخواهد داشت.

فلسفه تقليد از نياكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 22 - 2

2 - پيروى از نياكان ، امرى موجه و دليلى قانع كننده در فرهنگ عرب جاهلى

بل قالوا إنّا وجدنا . .. ءاث_رهم مهتدون

مبارزه با تقليد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 54 - 2

2- مخالفت قاطع و صريح ابراهيم ( ع ) با شرك و تقليد كوركورانه پدر و قوم خويش

إذ قال لأبيه و قومه . .. لقد كنتم أنتم و ءاباؤكم فى ضل_ل مبين

مبارزه با تقليد كوركورانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 76 - 1

1 - اقدام ابراهيم ( ع ) به شكستن بتِ سنت گرايى و تقليد بى چون و چرا از نياكان

أفرءيتم . .. أنتم و ءاباؤكم الأقدمون

ممنوعيّت تقليد كوركورانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 36 - 1

1- پيروى از چيزى كه آدمى علم و اطلاعى از آن ندارد ، ممنوع است .

و لاتقف ما ليس لك به علم

منشأ تقليد كوركورانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 21 - 15

15 - سنّت گرايىِ بى منطق و تقليد كور ، تلقينى شيطانى است .

أوَ لو كان الشيط_ن يدعوهم إلى

عذاب

همزه {أوَ لو} استفهامى انكارى و تعجّبى است. آوردن چنين استفهامى، در پى كلام مجادله گران درباره خداوند (بل نتّبع...) حكايت از آن دارد كه چنين تبعيّتى، شيطانى و از القائات شيطان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 54 - 3

3 - سرسپردگى و اطاعت كوركورانه ، داراى ريشه در كوته فكرى و سطحى نگرى انسان ها

و نادى فرعون . .. فاستخفّ قومه فأطاعوه

ناپسندى تقليد كوركورانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 38 - 6

6- غرور و تكبر ، داراى گونه هاى نيك و بد *

و لاتمش فى الأرض مرحًا . .. كلّ ذلك كان سيّئه عند ربّك مكروهًا

احتمال دارد كه مشاراليه {ذلك} فقط آيه قبل بوده و منظور از{كل ذلك} تكبر باشد. بنابراين، اسم اشاره جمع مى تواند اشاره به گونه هاى مختلف تكبّر داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 53 - 3

3- تقليد كوركورانه و پيروى بى دليل از اجداد و نياكان در مبانى دينى و اصول اعتقادى ، امرى ناپسند و محكوم است .

قالوا وجدنا ءاباءنا لها ع_بدين

آيه شريفه _ به قرينه آيه بعد _ كه حضرت ابراهيم(ع) قومش را به دليل بت پرستى، مردمى گمراه خواند _ در مقام محكوم كردن و ردّ تقليد از نياكان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 70 - 5

5 - دنباله روى كوركورانه و بى تأمل و انديشه ، در رفتار و كردار ديگران ، امرى ناپسند و

غيرجايز است .

فهم على ءاث_رهم يهرعون

تقوا از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 102 - 2

2 _ پرهيز از اطاعت كافران و بر حذر بودن از نزاع و تفرقه ، نشانه تقواى اهل ايمان

ان تطيعوا فريقاً من الذين اُوتوا الكتاب . .. اتقوا اللّه حق تُقاته

پرهيز از تفرقه و نزاع، از شأن نزول آيه {ان تطيعوا . .. } استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 172 - 16،19

16 _ اطاعت از دستورات خداوند و پيامبر ( ص ) ، على رغم تحمّل سختى ها و شدائد ، از مصاديق احسان و تقوا

الّذين استجابوا للّه . .. للّذين احسنوا منهم و اتّقوا اجر عظيم

در برداشت فوق، {من} در {منهم}، بيانيّه گرفته شده، يعنى محسنان و تقواپيشگان همان اجابت كنندگان دعوت پيامبرند و براى آنان پاداشى بزرگ است.

19 _ شركت در جهاد ، حتّى در ركاب پيامبر ( ص ) ، به تنهايى دليل احسان و تقواى آدمى نيست .

الّذين استجابوا للّه . .. للّذين احسنوا منهم و اتّقوا اجر عظيم

چون خداوند اجابت كنندگان دعوت پيامبر (ص) براى شركت در جهاد را به دو طايفه تقسيم كرده است: دارندگان احسان و تقوا و فاقدان آن. البته بر اين مبنا كه {من} براى تبعيض باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 179 - 25

25 _ لزوم همراهى ايمان و تقوا

و ان تؤمنوا و تتّقوا فلكم اجر عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 -

آل عمران - 3 - 200 - 15

15 _ ايجاد پيوند هاى اجتماعى در جامعه ايمانى ، نشانه پرهيزكارى مؤمنان

يا ايّها الّذين امنوا . .. و رابطوا و اتّقوا اللّه

بنابر اينكه معناى {رابطوا}، ايجاد پيوند باشد.

آثار اخروى تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 9 - 7

7 - رعايت تقواى الهى ، مايه نجات انسان در روز حشر

و اتّقوا اللّه الذى إليه تحشرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 34 - 4

4 - آرميدن متقين در سايه بوستان ها و مى گسارى آنان ، در برابر محروميت جهنميان از خنكى و نوشيدنى ، انعكاسى از تقابل آثار طغيان گرى و تقوا است .

لايذوقون فيها بردًا و لا شرابًا . .. حدائق و أعن_بًا ... و كأسًا دهاقًا

آثار بى تقوايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 119 - 7

7 _ عدم رعايت تقوا در عمل ، نشانه عدم صداقت مدعى ايمان

اتقوا اللّه و كونوا مع الصدقين

از اينكه خداوند مؤمنان متقى را {صادق} شمرده است، برداشت مى شود كه: اظهاركنندگان ايمان، اگر عملا به احكام دين پايبند نباشند و تقوا پيشه نكنند، در اظهار ايمان صادق نيستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 69 - 8

8- تعرّض و اهانت به مهمان ديگران ، عملى ناپسند و به دور از تقواپيشگى

قال إن ه_ؤلاء ضيفى . .. و اتقوا الله و لاتخزون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22

- 1 - 3

3- عصيان و سرپيچى از فرمان هاى خدا ( بى تقوايى ) ، در پى دارنده فرجامى شوم و موجب گرفتار شدن به عذاب اخروى

اتّقوا ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 53 - 2

2 - بى تقوايى مردمان ، عامل برهم زدن وحدت رويه پيامبران و پيدايش تفرقه هاى دينى

و إنّ ه_ذه أُمّتكم أُمّة وحدة . .. فتقطّعوا أمرهم بينهم زبرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 87 - 3

3 - ترديد در يگانگى خدا ، على رغم اعتراف به مالكيت مطلق او بر سراسر هستى ، ناشى از بى پروايى و بيم نداشتن از عذاب او

سيقولون للّه قل أفلاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 146 - 7

7 - بى تقوايى و مخالفت با پيامبران ، ناسپاسى و تهديد كننده بقاى نعمت هاى دنيايى

ألاتتّقون . .. فاتّقوا اللّه و أطيعون ... أتتركون فى ما ه_هنا ءامنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 125 - 12

12 - بى تقوايى ، زمينه ساز انحراف از مسير حق و افتادن در دام آيين شرك و بت پرستى

إذ قال لقومه ألاتتّقون . أتدعون بعلاً و تذرون أحسن الخ_لقين

برداشت ياد شده به دليل اين نكته است كه الياس(ع)، پيش از سرزنش قوم خود به جهت گرويدن آنان به آيين شرك، آنان را به دليل بى تقوايى سرزنش كرده است و اين مطلب مى رساند كه بى تقوايى، زمينه ساز گرايش به آيين هاى

باطل (همچون بت پرستى) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 55 - 4

4 - طغيان ، ناسازگار با تقواپيشگى است و بى تقوايى نوعى طغيان مى باشد .

إنّ للمتّقين لحسن مئاب . .. ه_ذا و إنّ للط_غين لشرّ مئاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 67 - 5

5 - دوستى هاى بنا شده بر بى تقوايى ، داراى باطنى عداوت خيز و دشمنى پرور

الأخلاّء يومئذ بعضهم لبعض عدوّ إلاّ المتّقين

برداشت ياد شده بدين احتمال است كه آيه شريفه اشاره به كشف باطن اين گونه دوستى ها در قيامت داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 45 - 2

2 - گذراندن زندگى دنيا همراه با بى پروايى ، سرمست شدن به ثروت و مكنت و بى رحمى و آدم كشى ، درپى دارنده قطعى عذاب هولناك دوزخ

فى سموم و حميم . .. إنّهم كانوا قبل ذلك مترفين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 10 - 7

7 - بى تقوايى و ترك انفاق ، سوق دهنده انسان به سوى فرجامى سخت

فأمّا من أعطى و اتّقى . .. و أمّا من ... فسنيسّره للعسرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 11 - 3

3 - ترك انفاق و تقوا ، ساقط كننده انسان و مايه هلاكت اخروى او است .

فأمّا من أعطى و اتّقى . .. و أمّا من ... إذا تردّى

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 15 - 7

7 - شقاوت ، برخاسته از بى تقوايى است .

الأشقى

به قرينه مقابله {أشقى} با {أتقى} (در آيات بعد)، مراد از {شقاوت} فاصله گرفتن از تقوا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 9 - 7

7 _ بى تقوايى آدمى نسبت به حقوق ايتام ديگران ، زمينه ساز پايمال شدن حقوق يتيمان وى از سوى جامعه

وليخش الّذين لو تركوا من خلفهم ذريّة ضعافاً خافوا عليهم فليتّقوا اللّه

برداشت فوق را فرمايش امام صادق (ع) تأييد مى كند كه فرمود: يعنى ليخش ان اخلفه فى ذريّته كما صنع بهؤلاء اليتامى.

_______________________________

كافى، ج 5، ص 128، ح 1 ; تفسير عياشى، ج 1، ص 238، ح 38.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 131 - 11،12،13،15

11 _ عدم رعايت تقوا ، نوعى كفر است .

ان اتقوا اللّه و إن تكفروا

خداوند، بى تقوايى را كفر ناميده است. چون مراد از {ان تكفروا}، {ان لاتتقوا} مى باشد.

12 _ بى تقوايى ، زمينه گرايش آدمى به كفر

ان اتقوا اللّه و إن تكفروا

جمله {و ان تكفروا . ..} پس از امر به رعايت تقوا، مى تواند اشاره به اين باشد كه بى تقوايى، آدمى را به كفر گرايش مى دهد.

13 _ بى تقوايى و كافر شدن مردم ، هيچ ضررى را متوجه خداوند نخواهد كرد .

و إن تكفروا فان للّه ما فى السموت و ما فى الأرض و كان اللّه غنياً حميداً

15 _ بازگشت زيان كفر و بى تقوايى ، به خود انسان نه به خداوند

و إن

تكفروا فان للّه ما فى السموت و ما فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 133 - 5

5 _ كفر و بى تقوايى ، زمينه هلاكت و انقراض ملتها

و إن تكفروا . .. ان يشأ يذهبكم ايها الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 108 - 11

11 _ رعايت نكردن تقوا و بى اعتنايى به دستورات خداوند ، فسق و مايه محروميت از هدايت خاص الهى است .

و اسمعوا و اللّه لايهدى القوم الفسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 29 - 3

3 _ انسان هاى بى تقوا ، محروم از دستيابى به بصيرت ويژه الهى براى تمييز حق و باطل و شناخت حقايق

إن تتقوا اللّه يجعل لكم فرقانا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 56 - 13

13 _ بى تقوايى يهوديان عصر بعثت عامل پيمان شكنى آنان

ينقضون عهدهم فى كل مرة و هم لايتقون

جمله حاليه {و هم لا يتقون} بيانگر ريشه پيمان شكنى يهوديان و به اصطلاح حال معلّله است.

آثار تداوم تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 63 - 3،5

3 _ رعايت مستمر تقواى الهى ، زمينه ساز رسيدن به مقام ولى اللّهى است .

ألا إن أولياء اللّه . .. الذين ءامنوا و كانوا يتقون

5 _ رعايت مستمر تقواى الهى ، عامل ارتقاى درجات ايمان است .

الذين ءامنوا و كانوا يتقون

آثار تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

1 - بقره - 2 - 41 - 17

17 - پروا داشتن از خدا و نهراسيدن از غير او ، مستلزم ايمان به قرآن و پرهيز از دين فروشى است .

ءامنوا بما أنزلت . .. و لاتشتروا بأيتى ثمناً قليلا و إيّى فاتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 103 - 2،3

2 - پاداش هاى الهى در گرو ايمان و رعايت تقوا ( پرهيز از گناهان ) است .

و لو أنهم ءامنوا و اتقوا لمثوبة من عنداللّه خير

3 - ايمان بدون پرهيز از گناهان و پرهيز از گناه بدون ايمان ، موجب بهره مندى از پاداش هاى الهى نخواهد شد .

و لو أنهم ءامنوا و اتقوا لمثوبة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 180 - 12،15

12 - توصيه به پرداخت اموالى به پدر ، مادر و خويشان ، مقتضاى تقوا و پرهيزگارى است .

كتب عليكم . .. الوصية للولدين و الأقربين بالمعروف حقاً على المتقين

15 - تقوا ، زمينه ساز انجام تكاليف الهى است .

كتب عليكم . .. حقاً على المتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 189 - 21

21 - رستگارى انسان ها در گرو رعايت تقوا و پرهيز از گناهان است .

و اتقوا اللّه لعلكم تفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 194 - 14

14 - رعايت تقوا در جنگ و حفظ عدالت در مقابله به مثل ، موجب جلب حمايت و امداد هاى الهى است .

و اتقوا اللّه و اعلموا

أن اللّه مع المتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 196 - 19

19 _ تقوا ، زمينه ساز انجام تكاليف الهى

و اتمّوا الحج و العمرة . .. و اتقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 203 - 6،13

6 _ تقواى الهى ، زمينه ساز انجام فريضه حج

و اتقوا اللّه

با توجّه به اينكه در پايان بيان مناسك حج، مسأله تقوا مطرح شده است.

13 _ حج گزارى كه در ايام تشريق بميرد ، آمرزيده است .

فمن تعجّل فى يومين فلا اثم عليه

امام صادق (ع) درباره آيه {فمن تعجّل . ..}، فرمود: يعنى من مات قبل ان يمضى، فلا اثم عليه

_______________________________

كافى، ج 4، ص 521، ح 10 ; نورالثقلين، ج 1، ص 201، ح 740.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 206 - 5

5 _ تقواى الهى ( ترس از خدا ) ، مانع سركشى و افساد

و اذا تولى سعى فى الأرض . .. و اذا قيل له اتق اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 212 - 16،18

16 _ تقوا ، عامل دستيابى به مقام بلند در قيامت

و الذين اتقوا فوقهم يوم القيامة

18 _ همراهى ايمان و تقوا ، عامل برترى در قيامت

و يسخرون من الذين امنوا و الذين اتقوا فوقهم يوم القيمة

تبديل {الذين امنوا} به {الذين اتقوا}، براى تفهيم اين معناست كه بايد ايمان، همراه تقوا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 222 -

22

22 _ خداوند پرهيزكنندگان از آميزش در حال حيض را دوست دارد .

فاعتزلوا النساء فى المحيض . .. ان اللّه ... و يحب المتطهرين

از مصاديق پاكيزگان، به مقتضاى ارتباط صدر و ذيل آيه، پرهيزكنندگان از آميزش در ايام حيض مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 231 - 20

20 _ تقوا ، زمينه پذيرش و اجراى احكام الهى است .

فامسكوهنّ بمعروف او سرّحوهنّ بمعروف و لا تمسكوهنّ ضراراً . .. و اتقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 241 - 4،5،6

4 _ پرداخت كالاى مناسب و شايسته به زنان مطلّقه ، وظيفه تقواپيشگان و نشانه تقواست .

و للمطلّقات . .. حقّاً على المتّقين

5 _ رعايت حقوق ديگران ، وظيفه تقواپيشگان و نشانه تقواست .

و للمطلّقات . .. حقّاً على المتّقين

6 _ تقواپيشگان ، رعايت كنندگان حقوق زنان مُطلّقه در ميان افراد جامعه

حقّاً على المتّقين

با توجه به اينكه اصل حكم مربوط به تمام افراد است ; ولى حكم را بر متّقين بار نموده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 278 - 3،7،8

3 _ ناسازگارى ربا ، با ايمان و تقوا

يا ايّها الّذين امنوا اتّقوا اللّه و ذروا ما بقى من الرّبوا ان كنتم مؤمنين

7 _ ايمان و تقواى الهى ، زمينه ساز نفى نظام اقتصادى ربوى

يا ايّها الّذين امنوا اتّقوا اللّه و ذروا ما بقى من الرّبوا ان كنتم مؤمنين

8 _ ايمان و تقواى الهى ، زمينه ساز عمل به دستورات الهى

يا ايّها الّذين امنوا اتّقوا اللّه و ذروا

ما بقى من الرّبوا ان كنتم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 282 - 15،51

15 _ تقواى الهى عاملى براى رعايت حقوق افراد جامعه و مانعى در برابر تضييع حقوق آنان

و ليتّق اللّه ربّه و لا يبخس منه شيئاً

51 _ تقوا و ترس از خدا پشتوانه عمل به احكام الهى ، در روابط اقتصادى و مبادلات

و لا يضارّ كاتب و لا شهيد . .. و اتّقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 283 - 9

9 _ تقوا و ترس از خدا ، زمينه ردّ امانت و اجراى احكام الهى

فليؤدّ الّذى اؤتمن امانته و ليتّق اللّه ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 15 - 2،7،8،17

2 _ تقواپيشگان ، فريفته تمايلات شهوانى و مادى نيستند .

زيّن . .. ذلك متاع الحيوة الدّنيا ... للّذين اتقوا عند ربهم

7 _ تقواپيشگان ، مقرّب پروردگار خويش هستند .

للّذين اتقوا عند ربّهم

بهره مندى از بهشتى كه در پيشگاه پروردگار است مستلزم تقرّب متّقين نزد اوست.

8 _ پرهيز از شيفتگى به تمايلات نفسانى ، عامل دستيابى به بهشت جاودان و رضوان الهى

للّذين اتقوا عند ربّهم

به قرينه آيه قبل مى توان مفعول {اتّقوا} را موارد ذكر شده در آن آيه دانست. موارد ياد شده عبارت است از حب و شيفتگى به شهوات و ... . گفتنى است معناى لغوى {اتقوا}، پرهيز و دورى است.

17 _ خرسندى و رضايت خداوند از تقواپيشگان در بهشت ، نعمتى بزرگ براى آنان

للّذين اتّقوا . .. و رضوان من اللّه

بنابراينكه

{من}، ابتدائيه باشد; يعنى رضايتى از جانب خداوند نسبت به تقواپيشگان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 17 - 3

3 _ تقوا ، مستلزم داشتن اخلاق و منش نيك اجتماعى

للّذين اتقوا . .. الصابرين و الصادقين و القانتين و المنفقين

از صفات مذكور در آيه، انتزاع اخلاق و منش نيك اجتماعى شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 31 - 20

20 _ تبعيّت از پيامبر ( ص ) ، در نيكوكارى ، تقوا ، تواضع و خضوع ، موجب جلب محبّت خداوند

قل ان كنتم تحبّون اللّه فاتّبعونى يحببكم اللّه

رسول خدا (ص) درباره آيه فوق فرمود: على البرّ و التقوى و التواضع و ذلّة النّفس.

_______________________________

الدرّ المنثور، ج 2، ص 178.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 50 - 14

14 _ نپذيرفتن تغييرات احكام _ كه توسّط پيامبر جديد ابلاغ مى شود _ خلاف تقواست .

و لاحلّ لكم . .. فاتّقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 76 - 5،7،9،10

5 _ وفاى به عهد و امانتدارى و تقوا ، زمينه جلب محبّت خداوند

بلى من اوفى بعهده و اتّقى فانّ اللّه يحب المتّقين

7 _ وفاى به عهد خداوند و پرهيز از خيانت ، زمينه جلب محبّت او

بلى من اوفى بعهده و اتّقى فان اللّه يحب المتّقين

بنابراينكه ضمير {بعهده}، به قرينه آيه بعد، به {اللّه} در آيه قبل برگردد.

9 _ تقوا ، عامل بازدارنده انسان از خودبرتربينى و بدعتگذارى در دين

قالوا ليس

علينا . .. و يقولن على اللّه الكذب ... بلى ... و اتّقى

10 _ اهل كتاب چنانچه وفاى به عهد نمايند و تقوا پيشه كنند ، محبوب خدا هستند .

و من اهل الكتاب . .. بلى من اوفى بعهده و اتقى فانّ اللّه يحب المتّقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 103 - 7،27

7 _ ايمان ، تقوا و تسليم ، زمينه هاى دستيابى جمعى به ريسمان الهى و پرهيز از پراكندگى

يا ايها الذين امنوا اتّقوا اللّه حق تقاته . .. و اعتصموا بحبل اللّه جميعاً و لا

امر به اعتصام جمعى و پرهيز از تفرقه پس از موارد ياد شده در آيات قبل، بيانگر برداشت فوق است.

27 _ دعوت به تقواى شايسته و تسليم كامل در برابر خدا و اعتصام به او و هشدار به پرهيز از تفرقه ، شيوه قرآن در زمينه سازى براى وحدت و نيل به هدايت

يا ايها الذين امنوا . .. كذلك يبيّن اللّه لكم اياته لعلكم تهتدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 115 - 8

8 _ تقواپيشگان بهره مند از پاداش الهى ، در برابر اعمال نيكى كه انجام مى دهند .

و ما يفعلوا من خير فلن يكفروه و اللّه عليم بالمتّقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 120 - 6

6 _ صبر و تقواى اهل ايمان ، موجب ايمن شدن آنان در برابر توطئه ها و دسيسه دشمنان

و ان تصبروا و تتقوا لا يضرّكم كيدهم شيئاً

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 123 - 13،14،18

13 _ خداترسى و تقواپيشگى ، موجب سزاوار شدن اهل ايمان ، براى نصرت و يارى خداوند

و لقد نصركم اللّه ببدر و انتم اذلّة فاتّقوا اللّه

تفريع جمله {فاتّقوا اللّه}، بر بيان نصرت الهى در بدر {و لقد نصركم اللّه ببدر}، نمايانگر علّت سزاوار شدن مؤمنان به يارى خداوند است.

14 _ پرواپيشگى و خداترسى ، زمينه نيل به سپاسگزارى از نعمت هاى الهى

فاتّقوا اللّه لعلّكم تشكرون

18 _ تقواى مؤمنان پيكارگر بدر ، موجب برخوردارى آنان از نصرت الهى

و لقد نصركم اللّه ببدر و انتم اذلّة فاتّقوا اللّه لعلّكم تشكرون

بنابر اينكه جمله {فاتّقوا اللّه}، تفريع براى {و لقد نصركم اللّه ببدر} باشد. يعنى عامل پيروزى و جلب نصرت الهى در جنگ بدر، همان تقواى ايشان بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 125 - 2،3،12

2 _ صبر و تقواى مؤمنان ، دو عامل اساسى فرود آمدن فرشتگان امدادگر ، به هنگام يورش شتابان دشمن

ان تصبروا و تتّقوا و يأتوكم من فورهم هذا يمددكم ربّكم

3 _ در هنگام ضرورت ( همانند يورش شتابان دشمنان دين ) ، صبر و تقوا ، تضمين كننده نزول فرشتگان براى امداد مؤمنان

ان تصبروا و تتّقوا و يأتوكم من فورهم هذا يمددكم ربّكم بخسمة الاف

12 _ محروميّت از امداد هاى ويژه الهى در رويارويى با دشمنان دين ، پيامد بى صبرى و بى تقوايى

ان تصبروا و تتّقوا . .. يمددكم ربّكم بخسمة الاف من الملئكة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 130 -

10،16

10 _ تقوا ، پشتوانه اى براى اجراى احكام اقتصادى اسلام

لا تأكلوا الرّبوآ . .. و اتّقوا اللّه

16 _ تقواى الهى ، رمز پيروزى بر دشمنان دين است ، نه تقويت بنيه اقتصادى به وسيله ربا *

يا ايّها الّذين امنوا لا تأكلوا الرّبوآ . .. و اتّقوا اللّه لعلّكم تفلحون

برخى از مفسّران به قرينه آيات پيشين كه در آن به شكست جنگ احد اشاره شده، بر آن شده اند كه مراد از فلاح، پيروزى بر دشمنان است و آيه، رهنمونى است به اينكه مبادا براى تقويت بنيه نظامى، به رباخوارى كه بى تقوايى است، رو آوريد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 131 - 9

9 _ رستگارى و عذاب ، دو فرجام متفاوت براى تقواپيشگان و كافران

و اتّقوا اللّه لعلّكم تفلحون. و اتّقوا النّار الّتى اعدّت للكافرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 135 - 9

9 _ منافات عناد و اصرار آگاهانه آدمى بر گناه ، با تقواپيشگى

و الّذين اذا فعلوا فاحشة . .. لم يصروا على ما فعلوا و هم يعلمون

با توجه به توضيح برداشت قبل.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 138 - 8

8 _ تقواپيشگى ، موجب هدايت يافتن و پندپذيرى از روشنگرى هاى قرآن

هذا بيان للنّاس و هدىً و موعظة للمتّقين

از اينكه خداوند، قرآن را وسيله روشنگرى تمامى مردم دانسته است (هذا بيان للنّاس)، ولى درباره خصوص تقواپيشگان، آن را هدايت كننده و موعظه گر دانسته، معلوم مى شود كه تنها تقواپيشگان هستند كه

از روشنگريهاى قرآن سود برده و هدايت مى شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 172 - 4،10،15،18

4 _ پاداش بزرگ الهى براى اجابت كنندگان دعوت خدا و رسول ( ص ) به نبردى ديگر در عين تحمّل جراحات نبرد احد ، مشروط به احسان و تقواى آنان است .

الّذين استجابوا . .. للّذين احسنوا منهم و اتّقوا اجر عظيم

مفسران برآنند كه نبرد پيشين كه مسلمانان در آن جراحتها ديدند، همان نبرد احد است. به دليل وقوع اين آيه پس از بيان نبرد احد و اينكه سخن از قرح به ميان آورده است ; چنانچه درباره نبرد احد نيز فرموده بود: {ان يمسسكم قرح}.

10 _ تقوا و نيكوكارى ، مايه ازدياد پاداش مجاهدان مؤمن

للّذين احسنوا منهم و اتّقوا اجر عظيم

15 _ بارورى اعمال ، در گرو احسان و تقوا

الّذين استجابوا للّه . .. للّذين احسنوا منهم و اتّقوا اجر عظيم

بنابر اينكه {الّذين}، مبتدا باشد ; نه صفت براى {المؤمنين}.

18 _ ارزش كامل صبر و استقامت در راه خدا ، در گرو احسان و تقوا

الّذين استجابوا للّه و الرسول من بعد ما اصابهم القرح للّذين احسنوا منهم و اتّقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 173 - 13

13 _ دستيابى به صفت توكّل و اعتماد كامل به كفايت خداوند ، در گرو اطاعت از خدا و رسول ، پيشه ساختن صبر و تقوا و نيكوكارى است .

الّذين استجابوا للّه . .. للّذين احسنوا منهم و اتّقوا ... و قالوا حسبنا اللّه و

به نظر مى رسد صفات ياد شده

در آيه قبل، رهنمودى باشد براى رسيدن آدمى به مقامى كه خداوند را وكيل خود دانسته و به كفايت او مطمئن گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 174 - 14

14 _ ايمان به خدا و پيامبر ( ص ) و اطاعت از آنان ، صبر و جهاد ، تقوا و احسان و توكّل ، موجب رضايت كامل الهى و برخوردارى از فضل بزرگ وى

المؤمنين. الّذين استجابوا ... و اتّبعوا رضوان اللّه و اللّه ذو فضل عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 186 - 20،22

20 _ صبر توأم با تقوا ، شرط موفقيّت در آزمايش هاى الهى

لتبلونّ . .. و ان تصبروا و تتّقوا فانّ ذلك من عزم الامور

22 _ صبر توأم با تقوا ، دژ مستحكم مؤمنان در برابر آزار هاى دشمنان

و لتسمعنّ . .. و ان تصبروا و تتّقوا فانّ ذلك من عزم الامور

در برداشت فوق، {عزم} به معناى محكم گرفته شده، چنانچه مجمع البيان نقل كرده است كه: قيل من محكم الامور.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 198 - 3،6،10

3 _ تلاش براى دستيابى به ثروت و امكانات مادى با حفظ تقوا ، آسيبى به سعادت اخروى نمى رساند .

لا يغرّنك تقلّب الّذين كفروا فى البلاد . .. لكن الّذين اتّقوا

{لكن}، براى استدراك توهمى است كه از آيات قبل به ذهن مى رسد، و آن اينكه تلاش كافران براى به دست آوردن امكانات مادى، موجب جهنمى شدن آنهاست ; كلمه {لكن}، اين توهم

را از بين برده و بيان مى دارد كه در صورت تقوا، كسب و ثروت ضررى به سعادت انسان وارد نمى سازد.

6 _ هجرت ، تحمّل آوارگى ، آزار در راه خدا ، جهاد و شهادت از نشانه هاى تقوا

فالّذين هاجروا و اخرجوا . .. لكن الّذين اتّقوا ربّهم

مراد از {الّذين اتّقوا}، يا خصوص كسانى هستند كه در آيه 195 توصيف شدند و يا آنان، از مصاديق مورد نظر براى تقواپيشگان هستند.

10 _ تقوا ، زمينه برخوردارى از موهبت بهشت و نعمت هاى آن

لكن الّذين اتّقوا ربّهم لهم جنّات تجرى من تحتها الانهار خالدين فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 199 - 12

12 _ پرهيز برخى اهل كتاب از دين فروشى و سوداگرى با آيات الهى ( تورات و انجيل ) ، مايه ايمان آنان به قرآن

انّ من اهل الكتب لمن يؤمن . .. خاشعين للّه لا يشترون بايات اللّه ثمناً قليلا

جمله {لا يشترون . .. }، حال براى فاعل {يؤمن} است (يعنى مؤمنان اهل كتاب) و توصيف آنان به جمله ذكر شده، مى تواند اشاره به علّت و زمينه ايمان آنان به قرآن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 200 - 14،18

14 _ شكيبايى مؤمنان در برابر مشكلات ، پايدارى آنان در مقابل دشمن و حفاظت از مرز هاى اسلامى ، نشانه تقواپيشگى است .

يا ايّها الّذين امنوا اصبروا و صابروا و رابطوا و اتّقوا اللّه

18 _ صبر در برابر مشكلات ، مقاومت در برابر دشمن ، حفاظت از مرز هاى جامعه اسلامى و

تقواپيشگى ، زمينه پيروزى و سعادت

يا ايّها الّذين امنوا اصبروا و صابروا و رابطوا لعلّكم تفلحون

{فلاح}، به معناى نيل به نجات و پيروزى است (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 1 - 3

3 _ تربيت انسان ها ، هدف از فرمان الهى به رعايت تقوا *

اتّقوا ربّكم

آوردن كلمه {ربّ} (تربيت كننده و مدبّر)، مى تواند اشاره به هدفى باشد كه براى امر به تقوا منظور شده است. يعنى امر به تقوا به جهت اين است كه شما را تربيت و هدايت كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 - 30

30 _ سعادت اخروى ، مشروط به پرهيزگارى

و الاخرة خير لمن اتّقى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 134 - 3

3 _ سعادت دنيا و آخرت ، در گرو ايمان و تقواست .

وصينا . .. من كان يريد ثواب الدنيا فعند اللّه ثواب الدنيا و الأخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 42

42 _ تقوا ، زمينه ساز همكارى در نيكى ها ، فراخوانى يكديگر به تقواپيشگى و پرهيز از تعاون بر گناه و تجاوز است .

واتقوا اللّه

جمله {اتقوا اللّه} پس از امر به تعاون در كارهاى نيك و نهى از همكارى در گناه، مى تواند اشاره به راهى جهت تحقق امر و نهى ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 7 - 10

10 _ رعايت تقوا ، ضامن

اجراى پيمان هاى الهى

و ميثقه الذى . .. و اتقوا اللّه

امر به تقوا پس از فرمان به يادآورى پيمانهاى الهى، مى تواند اشاره به اين حقيقت باشد كه داشتن تقوا و ترس از خدا، ضامن اجراى آن تعهدات و پيمانهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 11 - 9،12

9 _ تنها بر خداوند توكل كردن ، مقتضاى تقواپيشگى است .

و اتقوا اللّه و على اللّه فليتوكل المؤمنون

عطف جمله {و على اللّه فليتوكل . .} بر {اتقوا اللّه} به وسيله {فاء} مى رساند كه لازمه پرهيزگارى، تنها بر خدا توكل كردن است.

12 _ ايمان ، تقوا و توكل ، زمينه جلب امداد هاى خداوند و خنثى شدن توطئه هاى دشمنان از جانب اوست . *

يأيها الذين ءامنوا اذكروا نعمت اللّه . .. و على اللّه فليتوكل المؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 27 - 21،24،25،27

21 _ مشروط بودن پذيرش اعمال نيك به تقوا ، پاسخ هابيل به اعتراض قابيل بر پذيرفته نشدن قربانى او

قال انما يتقبل اللّه من المتقين

24 _ تقواى هابيل ، زمينه ساز پذيرفته شدن قربانى او از سوى خداوند

فتقبل من احدهما . .. قال انما يتقبل اللّه من المتقين

25 _ خداوند ، تنها عمل نيكى را مى پذيرد كه همراه با تقوا باشد .

انما يتقبل اللّه من المتقين

برخى برآنند كه مراد از شرطيت تقوا براى پذيرش عمل، رعايت تقوا در خود عمل است، يعنى عمل بايد شرايط تعيين شده از سوى خداوند، همانند خلوص و . .. را دارا باشد.

27 _ رفتار آدمى هنگامى كه همراه

با تقوا و پارسايى باشد ، موجب قرب به خداوند است .

اذ قربا قرباناً . .. انما يتقبل اللّه من المتقين

{قربان} به عملى گفته مى شود كه با آن قصد تقرب به خدا مى شود. بنابراين قبولى قربانى به معناى حصول تقرب به خداست كه در آيه شريفه مشروط به تقوا شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 35 - 7،14

7 _ ايمان و تقوا ، زمينه يافتن راه نيل به مقام قرب خداوند

يأيها الذين ءامنوا اتقوا اللّه و ابتغوا إليه الوسيلة

تقديم ايمان و تقوا بر طلب وسيله، بيانگر اين است كه با ايمان و تقوا مى توانيد راه تقرب به خداوند را بيابيد.

14 _ فلاح و رستگارى در گرو تقواپيشگى ، پى جويى شيوه ها و ابزار هاى سير و سلوك تا مقام قرب خداوند و پيكار در راه او

اتقوا اللّه و ابتغوا إليه الوسيلة و جهدوا فى سبيله لعلكم تفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 36 - 5

5 _ ايمان و تقوا و تقرب به خداوند و جهاد در راه او ، راه نجات از عذاب قيامت

يأيها الذين ءامنوا اتقوا اللّه . .. لهم عذاب اليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 46 - 20

20 _ تقواپيشگى ، شرط بهره مندى از هدايت و پند و اندرز

هدى و موعظة للمتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 57 - 13

13 _ پذيرش ولايت و دوستى كافران و تمسخر كنندگان اسلام

، ناسازگار با ايمان و تقوا

و اتقوا اللّه ان كنتم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 65 - 7،8

7 _ تأكيد خداوند بر وارد ساختن اهل كتاب به بهشت پر نعمت در صورت ايمان به خدا ، پيامبر ( ص ) و تمامى كتب آسمانى و رعايت تقوا

و لو ان أهل الكتب . .. لادخلنهم جنت النعيم

8 _ بهره مند شدن از نعمت هاى بهشتى در گرو ايمان و تقوا

و لو ان أهل الكتب ءامنوا و اتقوا لكفرنا عنهم سيئاتهم و لادخلنهم جنت النعيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 88 - 10

10 _ تحريم مواهب خدادادى بر خويش و يا ديگران و بهره نجستن از آنها خلاف تقواست .

و كلوا مما رزقكم اللّه حللا طيباً و اتقوا اللّه

امر به تقوا پس از تصريح به اباحه مواهب خدادادى و نهى از تحريم حلالها مى تواند اشاره به اين باشد كه اگر اعتقاد و يا التزام عملى بر خلاف اين احكام باشد، به دور از تقواپيشگى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 93 - 10،12،13،14،19،22

10 _ ايمان ، عمل صالح ، تقوا و ايمان عامل رهايى از مؤاخذه بر كردار هاى نارواى گذشته

ليس على الذين ءامنوا و عملوا الصلحت . .. و ءامنوا ثم اتقوا و احسنوا

12 _ تقوا شرط شايستگى مؤمنان نيك كردار براى بخشايش گناهانشان

ليس على الذين ءامنوا و عملوا الصلحت جناح فيما طعموا إذا ما اتقوا

13 _ تقوا زمينه شكوفايى ايمان آدمى و بهره مندى انسان از

ايمان خويش

ليس على الذين ءامنوا و عملوا الصلحت . .. ثم اتقوا و ءامنوا

14 _ ايمان ، عمل صالح ، تقوا و انجام كار هاى نيك به وجه احسن معيار ارزشگذارى بر انسان ها و نقد منزلت و شخصيت آنان

ليس على الذين ءامنوا . .. ثم اتقوا و احسنوا

19 _ محبوبيت آدمى در پيشگاه خداوند در گرو رعايت تقوا ، ايمان ، انجام اعمال صالح به وجه احسن آن

إذا ما اتقوا و ءامنوا و عملوا الصلحت . .. و احسنوا و اللّه يحب المحسنين

22 _ رشد و فلاح آدمى در پرتو ايمان ، عمل صالح ، تقوا و احسان

ليس على الذين ءامنوا . .. و احسنوا و اللّه يحب المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 100 - 16،18،19

16 _ تقوا زمينه فلاح و رستگارى است .

فاتقوا اللّه . .. لعلكم تفلحون

18 _ فلاح و رستگارى صاحبان خرد ، تنها در پرتو ، تقوا ميسر است .

فاتقوا اللّه ياولى الالبب لعلكم تفلحون

19 _ نيل انسان ها به فلاح و رستگارى از جمله اهداف امر الهى به تقواپيشگى است .

فاتقوا اللّه ياولى الالبب لعلكم تفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 108 - 4،7،13

4 _ رعايت تقوا و ترس از خدا ، ضامن اداى شهادت به درستى و راستى است .

ان يأتوا بالشهدة على وجهها . .. و اتقوا اللّه

7 _ تقواپيشگى اجرا كنندگان احكام شهادات و تسليم بودن آنان در برابر احكام الهى ايشان را به اثبات و ايفاى حقوق مردم به طور صحيح مى رساند .

و اتقوا اللّه

و اسمعوا

در برداشتهاى گذشته مخاطبان {اتقوا و اسمعوا} شاهدان گرفته شده بود ولى احتمال ديگرى نيز وجود دارد و آن اينكه مخاطبان در اين دو فراز حاكمان و قاضيان كه متصديان اجراى احكام هستند، باشند.

13 _ تقواپيشگى و تسليم فرمان هاى الهى بودن ، موجب بهره مندى از هدايت الهى

و اتقوا اللّه و اسمعوا و اللّه لايهدى القوم الفسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 112 - 9،11

9 _ حضرت مسيح ( ع ) با بيان ناسازگارى درخواست حواريون با ايمان و تقوا در صدد بازداشتن آنان از درخواست نزول مائده

قال اتقوا اللّه ان كنتم مؤمنين

11 _ ترديد در قدرت الهى ناسازگار با تقوا و ايمان

هل يستطيع ربك . .. اتقوا اللّه ان كنتم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 32 - 5

5 _ تقوا و در انديشه معاد بودن، راه رسيدن به زندگى برتر و نيكو در آخرت

و للدار الأخرة خير للذين يتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 72 - 3،4

3 _ اقامه نماز و تقوا، نشانه تسليم شدن در برابر پروردگار است.

و أمرنا لنسلم لرب العلمين. و أن أقيموا الصلوة و اتقوه

چون {تسليم} مذكور در آيه قبل حالتى درونى و تمكينى نفسانى است، امر به تقوا و اقامه نماز در پى آن مى تواند اشاره به جلوه هاى عملى آن حالت درونى باشد.

4 _ تسليم شدن در برابر پروردگار و اقامه نماز و پروا از او، نشانه برخوردارى از هدايت الهى است.

إن هدى الله هو الهدى و

أمرنا لنسلم . .. و أن أقيموا الصلوة و اتقوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 26 - 7،9

7 _ اهميت برتر پرهيز از رذايل اخلاقى با تقوا، نسبت به نهان ساختن زشتيهاى ظاهرى با لباس

و لباس التقوى ذلك خير

9 _ تقوا و خداترسى، مانع آلوده شدن آدمى به گناه و بروز رذايل اخلاقى در وى است.

و لباس التقوى ذلك خير

برتر شمردن تقوا پس از تشبيه آن به پوشاك، مى تواند ناظر به اين حقيقت باشد كه پوشاك زشتيهاى موجود را مستور مى سازد و تقوا مانع از به وجود آمدن پليديها در روح آدمى مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 35 - 5

5 _ تقواپيشگى، زمينه ساز حركت به سوى اصلاح رفتار و كردار

فمن اتقى و أصلح

تقديم {اتقى} بر {أصلح} مى تواند اشاره به تقدم رتبى آن داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 96 - 1،8،9،12

1 _ جوامع بشرى در صورت ايمان به رسالت انبيا و رعايت تقوا از بركت هاى فراوان و گوناگون آسمان و زمين بهره مند خواهند شد .

و لو أن أهل القرى ءامنوا و اتقوا لفتحنا عليهم بركت من السماء و الأرض

8 _ ثمربخشى ايمان به رسالت انبيا مشروط به رعايت تقواست .

و لو أن أهل القرى ءامنوا و اتقوا

9 _ ايمان به خدا و رسالت انبيا و رعايت تقوا ، اظهار تذلل به پيشگاه خداوند و خشوع در برابر اوست .

لعلهم يضرعون . .. و لو أن أهل القرى ءامنوا و

اتقوا

در آيه 94 بيان شد كه خداوند به منظور خضوع و خشوع مردم در برابر او، آنان را به سختيها گرفتار مى سازد و در اين آيه بيان مى دارد كه اگر همان جوامع ايمان مى آرودند و تقواپيشه بودند، نه تنها به سختيها گرفتار نمى شدند، بلكه بركتهاى آسمان و زمين آنان را فرامى گرفت. با توجه به اين دو معنا معلوم مى شود ايمان و تقوا مصداق بارز تضرع و خشوع در برابر خداوند است.

12 _ ايمان و تقواى جوامع انسانى موجب رهايى آنان از عذاب هاى الهى است .

و لو أن أهل القرى ءامنوا و اتقوا . .. و لكن كذبوا فأخذنهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 156 - 15،19

15 _ خداوند نويدبخش موسى ( ع ) به استجابت دعايش براى سعادت بنى اسرائيل در دنيا و آخرت ، به شرط رعايت تقوا ، پرداخت زكات و ايمان به همه آيات الهى

فسأكتبها للذين يتقون و يؤتون الزكوة و الذين هم بايتنا يؤمنون

19 _ تقواپيشگى ، پرداخت زكات و ايمان به آيات الهى ، شرط برخوردار شدن همراهان موسى در ميعادگاه مناجات ، از مغفرت و رحمت خاص الهى بود .

فاغفرلنا و ارحمنا و أنت خير الغفرين . .. فسأكتبها للذين يتقون

جمله {فسأكتبها . .. } پاسخى است به درخواستهاى موسى(ع) و از جمله آنهاست تقاضاى رحمت و مغفرت براى همراهان خويش در ميعادگاه مناجات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 169 - 24

24 _ تقوا ، وسيله رسيدن به سعادت هاى اخروى است .

و الدار

الأخرة خير للذين يتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 201 - 6

6 _ تقوا عامل توجه آدمى به خداوند و فرمان هاى او به هنگام وسوسه انگيزى هاى شيطان

إن الذين اتقوا إذ امسهم طئف من الشيطن تذكروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 1 - 11

11 _ رعايت تقوا با عمل به احكام خداوند عاملى نيرومند براى حفظ وحدت جامعه ايمانى و زدودن كدورت ها و اختلافات آن

فاتقوا اللّه و أصلحوا ذات بينكم

امر به تقوا پيش از الزام اهل ايمان به زدودن كدورتها، رهنمودى است به راهى اساسى براى دستيابى به اين تكليف اجتماعى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 29 - 2،5،6

2 _ رعايت تقوا و ترس از خداوند ، موجب بهره مند شدن از بصيرتى ويژه و خدادادى براى شناخت حق و باطل

يأيها الذين ءامنوا إن تتقوا اللّه يجعل لكم فرقانا

نكره آمدن كلمه {فرقانا} حكايت از آن دارد كه اين بصيرت خدادادى بصيرتى ويژه و غير از عقل و فطرت و مانند آن است كه خداوند به عموم انسانها عطا فرموده است.

5 _ موفقيت مؤمنان در آزمونشان از طريق مال و فرزند در گرو تقواپيشگى و نيازمند به بينشى الهى

و اعلموا أنما أمولكم و أولدكم فتنة . .. إن تتقوا اللّه يجعل لكم فرقانا

طرح بصيرت و ابزار شناخت ويژه به عنوان ثمره تقوا، پس از تأكيد بر آزمون مؤمنان به وسيله مال و فرزند، مى تواند اشاره به اين باشد كه تنها با تقواپيشگى و بصيرت خاص مى

توان رضايت الهى را در چگونه برخورد كردن با مال و فرزند تشخيص داد.

6 _ رعايت تقوا و ترس از خدا ، موجب زدايش گناهان و آمرزش آنهاست .

يأيها الذين ءامنوا إن تتقوا اللّه . .. يكفر عنكم سيئاتكم و يغفر لكم

تكفير (مصدر يكفر) و غفران (مصدر يغفر)، هر دو به معناى پوشانيدن و مستور ساختن است و مراد از آن زدايش و آمرزش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 4 - 14،15

14 _ تقوا ، بازدارنده آدمى از شكستن پيمان است ، هر چند طرف هاى پيمان ، دشمنانى حق ستيز باشند .

إلا الذين عهدتم من المشركين . .. فأتموا إليهم عهدهم إلى مدتهم إنّ اللّه يحب المت

15 _ تقوا ، مايه جلب محبت خداست .

إنّ اللّه يحب المتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 7 - 12،13

12 _ تقوا ، بازدارنده آدمى از شكستن عهد و پيمان

فما استقموا لكم فاستقيموا لهم إن اللّه يحب المتقين

13 _ رعايت تقوا ، مايه جلب محبت خداست .

إن اللّه يحب المتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 36 - 16

16 _ تقوا ، زمينه ساز رعايت حرمت ماه هاى حرام و بازدارنده آدمى از گناه و قانون شكنى

منها أربعة حرم . .. فلا تظلموا فيهن أنفسكم ... و اعلموا ان اللّه مع المتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 44 - 7

7 _ تقوا ، مانع تخلف از جهاد با مال و جان

لايستئذنك الذين

يؤمنون . .. أن يجهدوا ... و اللّه عليم بالمتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 109 - 2

2 _ اعمال مبتنى بر تقوا و رضايت الهى ، داراى اساسى محكم و استوار و ارزشى خدشه ناپذير

أفمن أسّس . .. أم من أسّس بنينه على شفا جرف

از قرار گرفتن اين بخش از آيه (أفمن أسس بنيانه على تقوى . .. ) در برابر {أم من أسّس بنيانه على شفا جرف هار} برداشت فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 6 - 8

8 _ تقوا و پارسايى ، زمينه اى لازم براى فهم و درك دلايل توحيد ربوبى موجود در جهان آفرينش

إن فى اختلف الّيل و النهار و ما خلق اللّه فى السموت و الأرض لأيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 63 - 6

6 _ ايمان و تقواپيشگى ، موجب رفع اندوه و ترس انسان است .

ألا إن أولياء اللّه لا خوف عليهم و لا هم يحزنون الذين ءامنوا و كانوا يتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 64 - 3،9

3 _ ايمان و تقواپيشگى ، زمينه ساز برخوردارى از بشارت هاى دنيوى و اخروى خداوند است .

الذين ءامنوا و كانوا يتقون. لهم البشرى فى الحيوة الدنيا و فى الأخرة

9 _ ايمان و تقواپيشگى ، زمينه ساز رسيدن به رستگارى و كاميابى در دنيا و آخرت است .

الذين ءامنوا و كانوا يتقون. لهم البشرى فى الحيوة الدنيا و فى الأخرة

... ذلك هو ا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49 - 12

12_ صبر و تقوا ، دو شرط اساسى براى پيروزى نهايى بر كافران و نايل شدن به فرجامى نيكوست .

فاصبر إن الع_قبة للمتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 90 - 13

13_ تقواپيشگى و صبورى موجب بهره مند شدن از پاداش هاى الهى است .

إنه من يتق و يصبر فإن الله لايضيع أجر المحسنين

جواب شرط (من يتّق . ..) محذوف است و جمله {فإن الله ...} جانشين و گوياى آن محذوف است ; يعنى: من يتق و يصبر فهو من المحسنين و لايضيع الله أجره لأن الله لايضيع أجر المحسنين.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 109 - 14

14_ رعايت تقوا و پرهيز از شرك و مخالفت با انبيا ، وسيله نيل به سعادت اخروى است .

و لدار الأخرة خير للذين اتقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 45 - 2

2- تقوا ، عامل برخوردارى از موهبت هاى بهشت

إن المتقين فى جنّ_ت و عيون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 46 - 4،6

4- تقوا ، پيامددار فرجامى سعادتمند همراه با سلامتى و امنيت كامل در آخرت

إن المتقين فى جنّ_ت . .. ادخلوها بسل_م ءامنين

6- { عن أبى عبدالله ( ع ) : إن أميرالمؤمنين ( ع ) لمّا بويع . . . صعد المنبر فقال : . . . أيّها الناس . .

. ألا و إن التقوى مطايا ذلل حمل عليها أهلها و اعطوا أزمتّها فأوردتهم الجنة و فتحت لهم أبوابها و وجدوا ريحها و طيبها و قيل لهم : { ادخلوها بسلام آمنين } . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است: پس از آنكه با اميرالمؤمنين(ع) بيعت شد . .. بالاى منبر رفت و فرمود:... اى مردم! آگاه باشيد تقوا[ همانند] مركبهاى رامى است كه اهل آن بر آنها سوار شده و زمام آنها به دست آنان است و آن مركبها اهل خود را وارد بهشت مى كنند و درهاى آن جا براى آنان باز مى شود و نسيم و بوى خوش آن را مى يابند و به آنان گفته مى شود: ادخلوها بسلام آمنين ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 47 - 5

5- تقوا ، زمينه زدوده شدن كينه و دشمنى از دل ها و موجب ايجاد روح برادرى در ميان انسانها

إن المتقين . .. و نزعنا ما فى صدورهم من غلّ إخونًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 69 - 2،4

2- تقواى الهى ، مانع از ارتكاب فحشا و آلودگى به انحرافات جنسى ( لواط و همجنس بازى )

و اتقوا الله

از اينكه لوط(ع) در پى قصد تعرّض قومش به مهمانان وى، از آنان دعوت مى كند كه تقواى الهى را رعايت كنند، حاكى است كه تقوا داراى چنين اثرى است.

4- تقواى الهى ، مانع از تضييع حقوق ، ريختن آبرو و هتك حرمت ديگران

و اتقوا الله و لاتخزون

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

9 - نحل - 16 - 30 - 2،3،16

2- تقوا ، زمينه ساز شناخت ارزش وحى الهى

و قيل للذين اتّقوا ماذا أنزل ربّكم قالوا خيرًا

3- تقوا ، زمينه ساز اعتراف به حقايق و تسليم شدن در برابر آن

و قيل للذين اتّقوا ماذا أنزل ربّكم قالوا خيرًا

برداشت فوق با توجه به آيه 23 و 24 اين سوره است كه در آنها برخورد مستكبران را با همين سؤال مطرح كرده بود و آنان به دليل برخوردارى از روحيه استكبارى، قرآن را ساخته و پرداخته انسانها دانسته بودند. اما در اين جا متقين را مطرح كرده است كه به دليل داشتن تقوا در برابر واقعيت وحى، تسليم شده اند و آن را خير محض تلقى كرده اند.

16- تقوا و احسان ، پيامددار سعادت دنيوى و اخروى

للذين أحسنوا فى ه_ذه الدنيا حسنة . .. و لنعم دار المتّقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 31 - 8

8- تقوا ، زمينه ساز ورود به بهشت و رسيدن به مواهب بى كران الهى

دار المتّقين . جنّ_ت عدن ... لهم فيها ما يشاءون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 128 - 6

6- تقواپيشگى و احسان ، دو عامل جلب حمايت و عنايت الهى است .

إن الله مع الذين اتّقوا و الذين هم محسنون

ذكر تقواپيشگى و احسان، به صورت دو جمله مستقل، بيانگر اين نكته است كه هر يك از آن دو عاملى مستقل در جلب حمايت خدايند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 13 - 12

12- رعايت

تقواى الهى ، زمينه ساز رشد و تكامل انسان

زكوة و كان تقيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 15 - 7

7- تقوا ، احسان به پدر و مادر ، پرهيز از سلطه جويى و عصيان ، زمينه ساز فرجامى سرشار از سلامت و امنيت كامل است .

برًّا بولديه و لم يكن جبّارًا عصيًّا . و سل_م عليه يوم ولد و يوم يموت و يوم يبعث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 18 - 8،11

8- تقوا ، عمده ترين عامل در حفظ آدمى از گناه است .

أعوذ بالرحمن منك إن كنت تقيًّا

11- { روى عن على ( ع ) إنّه قال : علمت أنّ التقىّ ينهاه التقى عن المعصية ;

از حضرت على(ع) روايت شده كه فرمود: مريم دانست كه انسان پرهيزگار، تقوايش او را از معصيت باز مى دارد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 63 - 3،6

3- عبادت و تقوا ، موجب دستيابى به بهشت است .

تلك الجنّة . .. من عبادنا من كان تقيًّا

6- توبه ، ايمان و عمل صالح ، از جلوه هاى تقوا

تاب و ءامن و عمل صلحًا فأُولئك يدخلون الجنّة . .. تلك الجنّة التى ... من كان تقي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 72 - 2،11

2- تقوا ، مايه نجات يافتن آدمى ، از دوزخ

ثمّ ننجّى الذين اتقوا

11- تقوا ، موجب نجات از جهنم و پايدارى بر ظلم ، موجب بقاى در آن

ثمّ ننجّى الذين اتقوا و

نذر الظ_لمين فيها

{اتقوا} فعل و نشان دهنده حدوث است; ولى {ظالمين} اسم و دال كننده بر ثبوت است بنابرگفته برخى از مفسران، اين تفاوت به جهت بيان رحمت گسترده الهى است كه اگر كسى فعل تقوا به او منتسب گردد، نجات مى يابد; ولى تا كسى به وصف ظلم متصف نگردد و عنوان {ظالم} بر او صدق نكند، در دوزخ ماندگار نخواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 85 - 6

6- تقوا ( پرهيز از شرك در عقيده و عبادت ) ، عامل نزديكى انسان به خداوند و بهره بردن از رحمت گسترده او است .

يوم نحشر المتّقين إلى الرحمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 97 - 8

8- تقوا ، زمينه ساز برخوردارى انسان از بشارت هاى قرآن و دستيابى به پاداش هاى الهى

لتبشّر به المتّقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 48 - 7

7- تقوا ، شرط بهره مندى از هدايت الهى و كتاب هاى آسمانى

ذكرًا للمتّقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 37 - 3،4

3 - تقوا و خداترسى ، مايه ارزش اعمال در پيشگاه خداوند

لن ينال اللّه . .. و ل_كن يناله التقوى منكم

4 - خداوند ، عمل قربانى را ، در صورتى مى پذيرد كه برخاسته از روح تقوا و خداترسى باشد .

لن ينال اللّه لحومها . .. و ل_كن يناله التقوى منكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 -

23 - 13

13 - گرايش به توحيد ، نيازمند داشتن تقوا و بيم از خداوند .

ما لكم من إل_ه غيره أفلاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 32 - 11

11 - گرايش به توحيد ، نيازمند داشتن تقوا و بيم از خداوند

ما لكم من إل_ه غيره أفلاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 34 - 7،9

7 - تقواپيشگى ، زمينه بهره بردارى از موعظه هاى الهى است .

و لقد أنزلنا . .. و موعظة للمتّقين

برداشت ياد شده، براين اساس است كه {لام} در {للمتّقين} لام نتيجه و عاقبت باشد; يعنى، مواعظ الهى در نهايت بر تقواپيشگان اثر مى گذارد و آنان زمينه لازم را براى پذيرش اين مواعظ دارند.

9 - تقواپيشگى ، زمينه عبرت گيرى از سرگذشت هاى پيشينيان

و مثلاً من الذين خلوا من قبلكم و موعظة للمتّقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 52 - 2،4

2 - فرمان برى از خدا و رسول او و خدا ترسى و تقواپيشگى ، از عوامل ظفرمندى و كاميابى است .

و من يطع اللّه و رسوله و يخش اللّه و يتقه فأُول_ئك هم الفائزون

4 - اطاعت از خدا و رسول او ، خدا ترسى و تقواپيشگى ، از نشانه هاى ايمان واقعى و اوصاف مؤمنان راستين

إنّما كان قول المؤمنين إذا دعوا . .. أن يقولوا سمعنا و أطعنا ... و من يطع اللّه

برداشت فوق، از ارتباط ميان اين آيه و آيه پيشين _ كه درصدد بيان اوصاف مؤمنان راستين است _ به دست مى

آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 15 - 6

6 _ تقواپيشگى ، عامل دستيابى به بهشت جاودان و سرانجامى خوش و برتر

جنّة الخلد . .. و مصيرًا

از پاداش قرارگرفتن بهشت براى متقين، استفاده مى شود كه بهشت را به بهاى تلاش مى دهند نه به بهانه و اين تلاش _ به قرينه وصف {متّقين} _ تقواپيشگى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 16 - 4

4 _ برآورده شدن تمامى خواسته ها و ارضاى همه تمايلات انسان ، تنها در سايه تقواپيشگى ميسّر است .

جنّة الخلد التى وعد المتّقون . .. لهم فيها ما يشاءون خ_لدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 90 - 4

4 - تقواپيشگى و دورى كردن انسان از انجام گناه در دنيا ، سبب نزديك شدن بهشت به وى در رستاخيز

و أُزلفت الجنّة للمتّقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 108 - 2

2 - تقواى الهى ، زمينه ساز اطاعت از پيامبران و رهبران دينى

فاتّقوا اللّه و أطيعون

تقديم {اتّقوا} بر {أطيعوا} مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 110 - 3

3 - تقواى الهى ، زمينه ساز گرايش به حق و پيروى از آن

فاتّقوا اللّه و أطيعون

مقدم آمدن امر به تقوا (اتّقوا اللّه) بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 126 -

3

3 - تقواى الهى ، زمينه ساز اطاعت از پيامبران و رهبران دينى

فاتّقوا اللّه و أطيعون

تقدم {اتّقوا} بر {أطيعوا} مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 131 - 2

2 - تقواى الهى ، زمينه ساز اطاعت از پيامبران و رهبران دينى

فاتّقوا اللّه و أطيعون

مقدم آمدن {اتّقوا} بر {أطيعوا} مى تواند رساننده اين معنا باشد كه تا انسان به زينت تقوا آراسته نشود، آمادگى براى پيروى از پيامبران در او پيدا نخواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 132 - 5

5 - كمك و امداد هاى خداوند به بشر ، مقتضى تقواپيشگى و پرهيز از مخالفت با او است .

و اتّقوا الذى أمدّكم بما تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 144 - 3

3 - تقواى الهى ، زمينه ساز اطاعت از پيامبران و رهبران دين

فاتّقوا اللّه و أطيعون

مقدم آمدن {اتّقوا} بر {أطيعوا}، مى تواند بيانگر مطلب يادشده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 150 - 3

3 - تقواى الهى ، زمينه ساز اطاعت از پيامبران و رهبران دينى

فاتّقوا اللّه و أطيعون

مقدم آوردن {اتّقوا} بر {أطيعوا} مى تواند بيانگر مطلب يادشده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 151 - 3

3 - پيروى از متجاوزان و اسراف گران ، ناسازگار با تقواى الهى و خط پيامبران

فاتّقوا اللّه و أطيعون . و لاتطيعوا أمر المسرفين

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 152 - 3

3 - لازمه تقواى الهى و پيروى از انبيا ، پرهيز از اطاعت مفسدان است .

فاتّقوا اللّه و أطيعون . و لاتطيعوا أمر المسرفين . الذين يفسدون فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 163 - 2

2 - تقواى الهى ، زمينه ساز اطاعت از پيامبران و رهبران دينى

فاتّقوا اللّه و أطيعون

مقدم آمدن فعل {اتّقوا} بر {أطيعوا}، مى تواند بيانگر اين مطلب باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 179 - 3

3 _ تقواى الهى ، زمينه ساز اطاعت از پيامبران و رهبران دينى

فاتّقوا اللّه و أطيعون

تقدم {اتّقوا} بر {أطيعوا} مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 184 - 4

4 - تقوا و ايمان به خداى يگانه ، بازدارنده انسان از فساد و روابط ناسالم اقتصادى است .

و لاتكونوا من المخسرين . .. و لاتبخسوا الناس أشياءهم و لاتعثوا فى الأرض مفسدين .

توصيه شعيب(ع) به رعايت تقواى الهى و توجه به خداى يگانه _ پس از نهى از كم فروشى، برقرارى روابط ناسالم اقتصادى و فسادانگيزى در جامعه _ مى تواند حاكى از مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 83 - 5

5 - تقوا ، عامل محافظت انسان ها از هر نوع برترى طلبى و فسادانگيزى

تلك الدار الأخرة . .. لايريدون علوًّا فى الأرض...و الع_قبة للمتّقين

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 16 - 4،5

4 - دستيابى به خير ، در گروِ خداپرستى و تقوا است .

اعبدوا اللّه و اتّقوه ذلكم خير لكم

5 - عبادت و تقوا ، داراى خيرى است كه سودش به عبادت كننده و متقى ، بازمى گردد .

اعبدوا اللّه و اتّقوه ذلكم خير لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 33 - 17

17 - تقوا و ايمان به قيامت و وعده هاى خدا ، مانع فريفتگى انسان به زندگى دنيا است .

اتقوا ربّكم و اخشوا يومًا . .. إنّ وعد اللّه حقّ فلاتغرّنّكم الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 37 - 7

7 - تقوا ، موجب تحكيم پيوند خانوادگى است .

أمسك عليك زوجك و اتّق اللّه

امر {إِتّق} مى تواند ذكر عام بعد از امر خاص {أمسك} باشد. در اين صورت، سفارش به تقوا پس از توصيه به نگهدارى همسر و طلاق ندادن وى، در واقع، سفارش به امرى است كه مراعات آن، مى تواند عين نگهدارى همسر بوده و مى تواند موجب آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 70 - 3

3 - تقوا و ترس از خدا ، مانع ايذاء و اذيت پيامبرخدا ( ص ) است .

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتكونوا كالذين ءاذوا موسى . .. اتّقوا اللّه

احتمال دارد كه ذكر {اتّقوا اللّه} پس از نهى از آزار پيامبر(ص)، به خاطر اين باشد كه تقوا و ترس از خدا، باعث مى شود كه نهى {لاتكونوا.

..} جامه عمل بپوشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 71 - 1،2،4

1 - خدا ترسى و تقواى مؤمنان ، سبب مى شود تا خداوند ، آنان را به اعمال صالح موفق كند .

ي_أيّها الذين ءامنوا اتّقوا اللّه . .. يصلح لكم أعم_لكم

2 - تقواى مؤمنان ، سبب مى شود كه خداوند ، گناهان آنان را بيامرزد .

ي_أيّها الذين ءامنوا اتّقوا اللّه . .. و يغفر لكم ذنوبكم

4 - تقواپيشگى و درست و استوارگويى ، داراى فايده اى است كه به صاحبان آنها برمى گردد .

اتّقوا اللّه و قولوا قولاً سديدًا . يصلح لكم ... و يغفر لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 124 - 5

5 - تقوا ، روح ديانت الهى و ارزشمندترين ارزش ها

إذ قال لقومه ألاتتّقون

ياد كرد تقوا، به عنوان نخستين پيام الياس(ع) به مردم خود، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 49 - 9،10

9 - تقوا ، عامل نيك فرجامى انسان

و إنّ للمتّقين لحسن مئاب

10 - نيك فرجامى ، تنها در سايه تقواپيشگى ميسر است .

و إنّ للمتّقين لحسن مئاب

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه لام در {للمتّقين} براى اختصاص است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 53 - 3

3 - تقوا ، عامل بهره مندى از نعمت ها و موهبت هاى الهى در بهشت

إنّ للمتّقين لحسن مئاب . جنّ_ت عدن ... ه_ذا ما توعدون ليوم الحساب

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 16 - 11

11 - تقواپيشگى و پرواى الهى ، موجب رهايى از آتش دوزخ

لهم من فوقهم ظلل من النار . .. ي_عباد فاتّقون

برداشت ياد شده از تفريع جمله {فاتّقون} بر جمله {ذلك يخوّف اللّه به عباده} به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 20 - 5

5 - تقوا ، عامل اصلى ورود به بهشت و برخوردارى از مواهب آن است .

ل_كن الذين اتّقوا ربّهم لهم غرف من فوقها غرف مبنيّة $اختصاص يافتن بهشت به كسانى

اختصاص يافتن بهشت به كسانى كه داراى صفت تقوا هستند _ در حالى كه بهشتيان بايد از اوصاف ديگرى نيز برخوردار باشند _ مى تواند گوياى برداشت بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 34 - 11

11 - تقوا و احسان ، موجب دستيابى انسان به تمامى خواسته هاى خود در قيامت

أُول_ئك هم المتّقون . لهم ما يشاءون عند ربّهم ذلك جزاء المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 57 - 5

5 - تقواپيشگان ، داراى مقام و جايگاهى حسرت برانگيز در قيامت

أو تقول لو أنّ اللّه هدينى لكنت من المتّقين

از اين كه كافران مى گويند: اگر خداوند ما را هدايت مى كرد از تقواپيشگان بوديم، به دست مى آيد كه افراد با تقوا، از چنان مقامِ والايى برخورداراند كه كافران درباره آنان غبطه خورده و آرزو مى كنند كه اى كاش از زمره آنان بودند.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 58 - 10

10 - تقوا و احسان ، دو عنصر سعادت آفرين و رهايى بخش از عذاب الهى

من قبل أن يأتيكم العذاب . .. لكنت من المتّقين ... فأكون من المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 61 - 3،7

3 - تقوا ، عامل رستگارى و كاميابى و نجات بخش انسان ها از عذاب الهى

و ينجّى اللّه الذين اتّقوا بمفازتهم

7 - تقوا ، موجب نجات انسان از هرگونه بدى و اندوه در قيامت

الذين اتّقوا . .. لايمسّهم السوء و لا هم يحزنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 73 - 15

15 - تقوا ، عامل جاودانگى در بهشت

الذين اتّقوا ربّهم إلى الجنّة زمرًا . .. فادخلوها خ_لدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 18 - 3

3 - همراهى ايمان و تقوا ، عامل نجات انسان از عذاب و انتقام الهى

و نجّينا الذين ءامنوا و كانوا يتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 35 - 4

4 - اهميت نقش تقوا ، در دستيابى انسان به ارزش هاى اخروى

و الأخرة عند ربّك للمتّقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 67 - 3،6

3 - تقوا ، عامل حفظ و ثبات دوستى ها و مودّت ها است .

الأخلاّء يومئذ بعضهم لبعض عدوّ إلاّ المتّقين

6 - عميق ترين روابط مودّت آميز بدون پشتوانه معنويت و تقوا ، محكوم به گسستن

و نابودى است .

الأخلاّء يومئذ

واژه {الأخلاّء} (جمع {خليل}) از ماده {خلّة} گرفته شده است كه به معناى مودّت و دوستى مى باشد. ريشه اصلى آن {خلل} به معناى فاصله ميان دو شىء است كه به دليل نفوذ محبت و دوستى در عمق قلب آدمى، اين واژه در مورد دوستان به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 68 - 6

6 - عبوديت و تقواى الهى ، موجب امنيت روحى و آرامش روانى انسان در قيامت

المتّقين . ي_عباد لا خوف عليكم اليوم و لا أنتم تحزنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 70 - 2

2 - همسرى متكى بر ايمان و تقوا ، پايدار تا قيامت و ورود به بهشت

ادخلوا الجنّة أنتم و أزوجكم

با توجه به اين كه در آيه 67 بيان شده بود كه تمامى دوستان با يكديگر دشمن خواهند شد، جز تقواپيشگان، قيد {متقى} براى همسران استفاده مى شود; زيرا رابطه زن و شوهرى يكى از مصاديق دوستى ها است كه در صورتى كه طرفين متقى باشند، دوستى آنان تا قيامت پايدار خواهد ماند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 71 - 7

7 - تقوا ، با بهره مندى از نعمت هاى مادى منافاتى ندارد .

ادخلوا الجنّة . .. يطاف عليهم ... و فيها ما تشتهيه الأنفس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 51 - 2

2- تقوا و اجتناب از گناه ، فراهم آورنده امنيت اخروى براى انسان

إنّ المتّقين فى

مقام أمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 19 - 9

9 - شرط بهره مندى از ولايت و سرپرستى خداوند ، تقوا است .

و اللّه ولىّ المتّقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 15 - 4

4- تقوا و خويشتن دارى از مخالفت با خدا ، شرط بهرهورى از نعمت هاى عالى بهشت

الجنّة الّتى وعد المتّقون

وصف {متّقين}، مشعر به علّيت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 36 - 1،3،5،7،8

1- زندگى دنيايى ، بدون ايمان و تقوا ، چيزى جز بازى و سرگرمى نيست .

إنّما الحيوة الدنيا لعب و لهو و إن تؤمنوا و تتّقوا

از اين كه خداوند، پس از توصيف زندگى دنيوى، سخن از ارزش ايمان و تقوابه ميان آورده; استفاده مى شود كه اوصاف ياد شده براى حيات دنيا، در صورتى است كه ايمان و تقوا در آن مطرح نباشد.

3- زندگى بدون ايمان و تقوا ، داراى انگيزه هايى غيرمنطقى و يا فاقد انگيزه

إنّما الحيوة الدنيا لعب و لهو و إن تؤمنوا و تتّقوا

{لعب} به معناى كارهايى است كه باانگيزه هاى واهى صورت مى گيرد و {لهو} اعمالى است كه انگيزه اى را دنبال نمى كند; بلكه انسان را از اهداف ارزشى باز مى دارد. از اين كه خداوند زندگى بدون ايمان و تقوا را {لعب و لهو} بر شمرده، مطلب بالا استفاده مى شود.

5- عنصر ايمان و تقوا ، تغيير دهنده ماهيت پوچ زندگى دنيايى به ماهيتى ارزشى و با فرجام

إنّما الحيوة الدنيالعب و لهو و إن تؤمنوا و

تتّقوا يؤتكم أجوركم

از ارتباط {إنّما الحياة الدنيا. ..} با {إن تؤمنوا و...}، استفاده مى شود كه همين زندگى لعب و لهو، اگر به عنصر ايمان و تقوا آميخته شد; در نزد خدا ارزش مى يابد و داراى پاداش خواهد بود.

7- ايمان و تقوا ، تنها درمان احساس پوچى و بيهودگى انسان در زندگى دنيوى

إنّما الحيوة الدنيا لعب و لهو و إن تؤمنوا و تتّقوا يؤتكم أجوركم

با توجه به اين كه گاهى انسان ها خود به حقيقت كلام الهى پى برده و به پوچى زندگى دنيايى مى رسند و در آن جااحساس بن بست مى كنند; اين پيام الهى (إن تؤمنوا و تتّقوا يؤتكم أجوركم) آنان را از بن بست رهانيده و فرجامى بايسته را در پيش چشمشان ترسيم مى كند.

8- آميختگى عقيده و عمل ( ايمان و تقوا ) ، شرط برخوردارى از پاداش الهى

و إن تؤمنوا و تتّقوا يؤتكم أجوركم

خداوند، ايمان و تقوا را در كنار هم زمينه دريافت پاداش قرار داده است; از آن جا كه {ايمان}، بيشتر بر عقيده اطلاق مى شود و {تقوا} در عمل تجلى مى يابد، مى توان به مطلب ياد شده پى برد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 1 - 7،8

7 _ تقواى الهى ، مستلزم تسليم محض بودن در برابر حكم خدا و رسول

لاتقدّموا بين يدى اللّه و رسوله و اتّقوا اللّه

8 _ مخالفت بااحكام و معارف دين ، ناسازگار با روح تقوا

لاتقدّموا . .. و اتّقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 3 - 2،9

2_ تقوا ، مستلزم

تواضع و احترام نسبت به پيامبر ( ص ) و رهبرى الهى

إنّ الذين يغضّون . .. أول_ئك الذين امتحن اللّه قلوبهم للتقوى

9 _ برخوردارى از تقواى الهى ، زمينه ساز غفران و پاداش عظيم خداوند

امتحن اللّه قلوبهم للتقوى لهم مغفرة و أجر عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 10 - 11

11 - رعايت تقواى الهى ، هموار كننده راه بهره مندى از رحمت خداوند

و اتّقوا اللّه لعلّكم ترحمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 12 - 20،23

20 - تقواى الهى ، مستلزم پرهيز از بدگمانى و تجسّس و غيبت نسبت به مؤمنان

اجتنبوا كثيرًا من الظنّ . .. و لاتجسّسوا و لايغتب بعضكم ... و اتّقوا اللّه

23 - تقوا و بيم از خداوند ، سوق دهنده انسان به توبه از لغزش ها *

و اتّقوا اللّه إنّ اللّه توّاب

تعليل {إنّ اللّه توّاب} از وجود فرمان توبه در جمله هاى قبل خبر مى دهد; در حالى كه به جاى {توبوا. ..} تعبير {اتّقوا اللّه} آمده است. اين مى تواند از آن جهت باشد كه ميان تقوا و توبه، نوعى ارتباط و پيوستگى وجود دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 31 - 3

3 - تقوا ، مهم ترين سرمايه مؤمنان براى ورود به بهشت

و أُزلفت الجنّة للمتّقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 32 - 3

3 - تجلّى تقوا ، در روى آورى هميشگى به درگاه خدا و تحفظ بر وظايف

و أُزلفت الجنّة للمتّقين .

.. لكلّ أوّاب حفيظ

با توجه به اين كه در آيه قبل، تنها وصفى كه براى بهشتيان ياد شده وصف {تقوا} بود و اين وصف جامع همه ارزش ها تلقى مى شد. اكنون بيان اوصافى ديگر در اين آيه، مى تواند تفصيلى بر آن اجمال و نمودى از آن حقيقت كلى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 15 - 3

3 - تقوا ، شرط دستيابى به بهشت

إنّ المتقين فى جنّ_ت و عيون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 16 - 5

5 - تقوا ، داراى ماهيتى پويا و زاينده اعمال نيك

إنّ المتقين فى جنّ_ت . .. إنّهم كانوا قبل ذلك محسنين

تقواپيشگان با وصف {محسنين} توصيف شده اند و {محسن} معنايى متعدى و فراگير نسبت به اعمال فردى و اجتماعى و نيز باورهاى دينى است; يعنى، تقوا، پرهيزگارى به معناى منفى و رخوت آفرين آن نيست; بلكه ملازم عمل و سازندگى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 17 - 3

3 - بازداشتن جسم از لذت خواب شبانگاهى به خاطر خداوند ، ملاك بارز تقوا

إنّ المتقين فى جنّ_ت . .. كانوا قليلاً من الّيل ما يهجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 17 - 4

4 - تقوا ، اصلى ترين شرط ورود به بهشت و بارزترين ويژگى بهشتيان

إنّ المتّقين فى جنّ_ت و نعيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 32 - 22

22 - مبادرت به نيكى

و پرهيز از گناه و زشتى ، تجلى تقواپيشگى است .

و يجزى الذين أحسنوا بالحسنى . الذين يجتنبون كب_ئر الإثم و الفوحش ... هو أعلم بمن

ارتباط آيات شريفه، نشانگر آن است كه مراد از {من اتّقى} همان {الذين أحسنوا و. ..} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 28 - 6،7،9

6 - دستيابى به دو بهره كافى از رحمت الهى ، وعده خدا به مؤمنانى است كه تقواپيشه كنند و از پيامبراكرم ( ص ) پيروى كامل نمايند .

ي_أيّها الذين ءامنوا اتّقوا . .. يؤتكم كفلين من رحمته

{كفل} (مفرد {كفلين}) به معناى حظ و بهره اى است كه كفايت مى كند (مفردات راغب). گفتنى است كه {يؤتكم...} جواب براى شرط مقدر مى باشد و تقدير آن چنين است: {إن تتّقوا و تؤمنوا برسوله يؤتكم كفلين من رحمته} (اگر تقوا پيشه كنيد و از رسول او تبعيت كامل نماييد، از رحمت خود به شما دو بهره كافى خواهد داد).

7 - رعايت تقواى الهى و ايمان راستين به پيامبراكرم ( ص ) ( تبعيت كامل از آن حضرت ) ، موجب دسيابى انسان به رحمت گسترده الهى ; هم در دنيا و هم در آخرت

اتّقوا اللّه و ءامنوا برسوله يؤتكم كفلين من رحمته

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه مقصود از دو بهره (كفلين) يكى بهره دنيوى و ديگرى بهره اخروى باشد. ذكر اين نكته ضرورى است كه اضافه در {رحمته} تشريفيّه و بيانگر آن است كه رحمتى كه مؤمنان راستين در دنيا و آخرت از آن بهره مند مى شوند، رحمتى ويژه و گسترده است.

9 - ايمان

و تقوا ، سبب مى شود كه خداوند ، در درون انسان نورى قرار دهد كه با آن بتواند راه درست را تشخيص داده و مسير زندگى را سالم طى كند .

و يجعل لكم نورًا تمشون به

جمله {يجعل لكم. ..} (نظير جمله پيشين) جواب براى شرط مقدر است. تقدير آن چنين مى شود: {إن تتّقوا و تؤمنوا برسوله يجعل لكم نوراً تمشون به}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 18 - 3،10

3 - متقى بودن ، شرط ثمربخشى ايمان

ي_أيّها الذين ءامنوا اتّقوا اللّه

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه مخاطبان آيه شريفه، پس از نيل به {ايمان}، به تقوا فراخوانده شده اند.

10 - محاسبه اعمال و مراقبت بر كردار ، هم ريشه در تقوا دارد و هم روحيه تقوا را رشد داده ، شكوفا مى سازد .

و لتنظر نفس . .. و اتّقوا اللّه

از قرار گرفتن عبارت {و لتنظر. ..} در ميان دو {اتّقوا اللّه}، استفاده مى شود كه محاسبه نفس از يك سو، متكى به تقوا است و از سوى ديگر عامل شكوفايى و تكامل آن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 20 - 5

5 - تقوا ، مراقبت بر اعمال و ياد خدا ، عامل رستگارى انسان

اتّقوا اللّه و لتنظر . .. و لاتكونوا كالذين نسوا اللّه ... أصح_ب الجنّة هم الفائ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 16 - 4

4 - تقوا ، عامل رهايى انسان ها از دلبستگى به ماديات ( همچون

اموال ، اولاد و . . . ) است .

إنّما أمولكم و أول_دكم فتنة . .. فاتّقوا اللّه

توصيه به رعايت تقواى الهى _ پس از هشدار درباره وابستگى به اموال و اولاد _ مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 1 - 7،9

7 - نقش سازنده خداترسى و تقواپيشگى ، در تضمين حقوق همسران و رفع اختلاف هاى آنان

إذا طلّقتم النساء . ..و اتّقوا اللّه ربّكم

مطلب ياد شده، از توصيه خداوند به تقواپيشگى در بيان اولين حكم مربوط به طلاق استفاده مى شود.

9 - رعايت تقواى الهى ، موجب تربيت و كمال آدمى است .

و اتّقوا اللّه ربّكم

{ربّ} به معناى تربيت كردن است و تربيت ايجاد حالتى در شىء پس از حالت قبل است تا آن گاه كه به حد تمام و كمال برسد(مفردات راغب). بنابراين توصيه به تقوا و نيز توصيف خداوند به {ربّ} بودن، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 2 - 12،13،14،17

12 - هر كس تقوا پيشه كند ، خداوند راه خروج از هر مشكل و بن بستى را براى او مى گشايد .

و من يتّق اللّه يجعل له مخرجًا

13 - خداترسى و تقواپيشگىِ مردان و زنان مطلّقه ، موجب رهايى آنان از مشكلات در روابط زناشويى و خروج از تنگنا هاى زندگى

إذا طلّقتم النساء . .. و من يتّق اللّه يجعل له مخرجًا

14 - خداترسى و تقواپيشگى ، موجب خروج انسان ها از مشكلات و تنگنا هاى زندگى است .

و من يتّق

اللّه يجعل له مخرجًا

17 - { عن ابن عباس قال : قال رسول اللّه ( ص ) فى قوله { و من يتّق اللّه يجعل له مخرجاً } قال : من شبهات الدنيا و من غمرات الموت و من شدائد يوم القيامة ;

از ابن عباس نقل شده كه رسول خدا(ص) درباره سخن خداوند {و من يتّق اللّه يجعل له مخرجاً} فرمود:[خدا براى كسى كه تقواى الهى داشته باشد] راه نجاتى از شبهات دنيا، دشوارى هاى مرگ و سختى هاى قيامت قرار مى دهد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 3 - 1،2،13

1 - كسانى كه تقواپيشه كنند ، خداوند از جايى كه گمان نمى برند ، به آنها روزى مى دهد .

من يتّق اللّه . .. و يرزقه من حيث لايحتسب

2 - تقوا و خداترسى ، عامل ازدياد روزى و بهره مندى از عطا هاى غير منتظره الهى

من يتّق اللّه . .. و يرزقه من حيث لايحتسب

13 - { محمدبن مسلم قال : سألت أباعبداللّه ( ع ) عن قول اللّه عزّوجلّ : { و من يتّق اللّه يجعل له مخرجاً و يرزقه من حيث لايحتسب } قال : فى دنياه ;

محمدبن مسلم گويد: از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ {و من يتّق اللّه يجعل له مخرجاً و يرزقه من حيث لايحتسب} سؤال كردم، فرمود: [اين گشايش و روزى براى تقواپيشه] در دنياى او است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 4 - 9

9 - خداترسى و تقواپيشگى ، موجب گشايش مشكلات و آسان شدن زندگى

من يتّق اللّه

يجعل له من أمره يسرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 5 - 4،5،8،9،11

4 - هر كس تقوا پيشه سازد ، خداوند بدى هايش را مى زدايد و از گناهانش درمى گذرد .

و من يتّق اللّه يكفّر عنه سيّئاته

5 - خداترسى و تقواپيشگى ، عامل زدايش بدى ها از انسان ها و گذشت از آنها ، از سوى خداوند

و من يتّق اللّه يكفّر عنه سيّئاته

8 - كسانى كه تقوا پيشه كنند ، از اجر بزرگ الهى بهره مند خواهند شد .

و من يتّق اللّه . .. يعظم له أجرًا

9 - خداترسى و تقواپيشگى ، عامل دريافت اجرى بزرگ از جانب خداوند

و من يتّق اللّه . .. يعظم له أجرًا

11 - نقش سازنده تقواپيشگى ، در حفظ كانون گرم خانواده ها و رعايت شدن حقوق همسران

إذا طلّقتم النساء . .. و اتّقوا اللّه ... من يتّق ... يعظم له أجرًا

برداشت ياد شده، از آن جا است كه خداوند در ضمن پنج آيه مربوط به مسائل طلاق و اختلافات خانوادگى، چهاربار، به رعايت تقوا توصيه فرموده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 10 - 5

5 - خداترسى و تقواپيشگى ، نشانه خردورزى است .

فاتّقوا اللّه ي_أُولى الألب_ب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 34 - 3،5

3 - تقواپيشگى ، موجب استحقاق پاداش الهى و برخوردارى از نعمت هاى سرشار بهشتى

إنّ للمتّقين عند ربّهم جنّ_ت النعيم

5 - تقواپيشگى ، مانع از ظلم و طغيان و متقين مبرّا از آن

إنّا كنّا ظ_لمين . ..

ط_غين ... إنّ للمتّقين

مطلب ياد شده، از مقابله متقين با {اصحاب الجنّة} _ كه به ظلم و طغيان آلوده شده بودند _ استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 35 - 5

5 - تقواپيشگى ، بهترين نشانه و شاخصه مسلمانى است .

إنّ للمتّقين . .. أفنجعل المسلمين كالمجرمين

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه مقصود از {مسلمين} همان {متّقين} است كه در آيه پيش آمده است; يعنى، مسلمانانى كه در مقابل مجرمان قرار دارند، تقواپيشگان اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 48 - 3

3 - تقواپيشگى ، زمينه ساز بهره مندى و تأثيرپذيرى از قرآن

و إنّه لتذكرة للمتّقين

{قرآن} بى ترديد براى انسان ها مايه بيدارى و پندآموزى است. اختصاص به ذكر يافتن اهل تقوا، مى تواند بيانگر حقيقت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 4 - 3

3 - عبادت خداوند ، رعايت تقواى الهى و اطاعت از پيامبران ، از موجبات آمرزش گناهان و نجات از عذاب الهى در دنيا

أن اعبدوا اللّه . .. يغفر لكم من ذنوبكم و يؤخّركم إلى أجل مسمًّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 7 - 4

4 - عبادت خداوند ، تقواپيشگى و اطاعت از رسولان ، موجبات غفران و آمرزش الهى است .

قال ي_قوم . .. أن اعبدوا اللّه ... و إنّى كلّما دعوتهم لتغفر لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر -

74 - 56 - 8

8 - تقواپيشگى ، از زمينه هاى جلب آمرزش الهى

هو أهل التقوى و أهل المغفرة

تقديم {أهل التقوى} بر {أهل المغفرة}، ممكن است نشانگر مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 41 - 4

4 - تقواپيشگى ، عامل آسودگى و شادابى در آخرت

إنّ المتّقين فى ظل_ل و عيون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 44 - 7

7 - تقواپيشگى ، زمينه ساز احسان و نيكوكارى است .

إنّ المتّقين . .. إنّا كذلك نجزى المحسنين

تقديم وصف {متّقين} بر {محسنين}، مى تواند گوياى مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 9 - 2

2 - خودسازى و پاك ساختن روح خويش از گناه و پليدى و سوق دادن آن به تقوا ، مايه نجات و كاميابى است .

فألهمها فجورها و تقوي_ها. قد أفلح من زكّيها

مراد از {تزكيه نفس} _ به قرينه آيه قبل _ پاك سازى آن از {فجور} (گناه، فسق، دروغ و. ..) و رشد دادن آن به وسيله تقوا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 6 - 3

3 - سخاوت مندى ، انفاق و تقواپيشگى ، نشانه پذيرش وعده هاى خداوند و باور داشتن پاداش هاى الهى است .

فأمّا من أعطى و اتّقى . و صدّق بالحسنى

عطف اين آيه بر آيه قبل، عطف سبب بر مسبب و يا عكس آن است و در هر صورت، برداشت بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 7 - 2،6،8

2 - انفاق ، تقوا و ايمان به وعده هاى خداوند ، فراهم سازنده زمينه براى دستيابى به آينده اى آسوده و راحت

فأمّا من أعطى . .. فسنيسّره لليسرى

حرف {سين} در {سنيسّره}، براى تأكيد است و بعيد نيست كه براى استقبال و ناظر به اين باشد كه رسيدن به اين نتيجه، نيازمند گذشت زمان و تكرار اعمالى است كه آيات پيشين، بيانگر آن بود.

6 - سخاوت مندى ، انفاق ، تقواپيشگى و تصديق وعده هاى الهى ، زمينه ساز امداد هاى ويژه خداوند و مايه نشاط انسان در انجام دادن تكاليف دينى است .

فأمّا من أعطى . .. فسنيسّره لليسرى

8 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ : { . . . فسنيسّره لليسرى } قال : لايريد شيئاً من الخير إلاّ يسّره اللّه له ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداى عزّوجلّ {فسنيسّره لليسرى} روايت شده كه فرمود: [هر كه در راه خدا بخشش كند و تقوا پيشه سازد و نيكوترين پاداش الهى را تصديق كند ]هيچ خيرى را اراده نمى كند، جز آن كه خداوند انجام دادن آن را براى او آسان مى سازد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 13 - 4

4 - خداوند ، بى نياز از انفاق ، تقوا و ايمانِ مردم و مصون از آسيب بخلورزى و تكذيب گرىِ ثروت اندوزان *

فأمّا من أعطى . .. و أمّا من بخل ... و إنّ لنا للأخرة و الأُولى

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

20 - ليل - 92 - 17 - 1

1 - كسانى كه از همه باتقواتر و داراى مراقبت بيشتراند ، از آتش دوزخ دور گردانده خواهند شد .

و سيجنّبها الأتقى

{جَنَبْتُ}; يعنى، دور ساختم (مفردات) و باب تفعيل آن، براى مبالغه است. بنابراين {يُجنّب}; يعنى، به طور كامل دور نگه داشته مى شود.

ابتلائات جامعه بى تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 94 - 6

6 _ گرفتار ساختن جوامع كفرپيشه و بى تقوا به سختى ها و محنت ها براى روى آوردن آنان به خداوند از سنت هاى الهى است .

و ما أرسلنا . .. أخذنا أهلها بالبأساء و الضراء لعلهم يضرعون

ارزش اخروى تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 90 - 3

3 - ظهور ارزش تقوا و مقام متقين در رستاخيز

و أُزلفت الجنّة للمتّقين

ارزش تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 197 - 15

15 _ تقوا ، بهترين توشه است .

فان خير الزاد التقوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 186 - 21

21 _ ارزش والاى صبر توأم با تقوا

و ان تصبروا و تتّقوا فانّ ذلك من عزم الامور

كلمه {عزم} مصدر و به معناى مفعول است و {عزم الامور}، اضافه صفت به موصوف است ; يعنى {الامور المعزومة}، و معزوم، به هدف و مقصود ارجمندى گويند كه بايد به سوى آن حركت كرد. بنابراين، معناى آيه چنين مى شود كه صبر و تقوا از امورى است كه بايد به

خاطر كمال و شرف آن، به سويش حركت كرد. و از اينكه اسم اشاره مفرد {ذلك} براى اشاره به صبر و تقوا به كار برده شده، لزوم توأم بودن آن دو استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 131 - 10

10 _ تقوا ، فضيلتى والا و ارزشمند و مورد تأكيد خداوند

و لقد وصينا الذين اوتوا الكتب من قبلكم و اياكم ان اتقوا اللّه

از اينكه رعايت تقوا بر تمامى انسانها در همه اديان الهى واجب شده است، معلوم مى شود كه از تكليفهاى مهم و ارزشمند الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 134 - 6

6 _ دستيابى به دنيا بدون داشتن ايمان و تقوا ، فاقد ارزش در پيشگاه خداوند

من كان يريد ثواب الدنيا فعند اللّه ثواب الدنيا و الأخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 8 - 15

15 _ تقوا ، ملاك ارزشگذارى در پيشگاه خداوند

اعدلوا هو اقرب للتقوى

چون خداوند براى ترغيب به عدالت آن را وسيله اى براى نيل به تقوا به شمار آورده، معلوم مى شود هدف اصلى از اوامر الهى رسيدن انسانها به تقواست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 100 - 15،17،18

15 _ رعايت حلال ها و حرام هاى الهى ، تقواپيشگى است .

لايستوى الخبيث و الطيب . .. فاتقوا اللّه

برداشت فوق بر اين مبناست كه مصداق مورد نظر از خبث و طيب _ به قرينه آيات گذشته _ حلالها و حرامهاى الهى باشد.

17

_ پرهيز از پليد و ناپاك و گرايش به پاكى ها ، زمينه نيل به فلاح و رستگارى

لايستوى الخبيث و الطيب . .. لعلكم تفلحون

18 _ فلاح و رستگارى صاحبان خرد ، تنها در پرتو ، تقوا ميسر است .

فاتقوا اللّه ياولى الالبب لعلكم تفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 2 - 14

14- تقوا و جانب خدا را رعايت كردن ، داراى اهميت و ارزش فوق العاده

أنه لا إل_ه إلاّ أنا فاتقون

با توجه به اينكه فرستادن ملائكه و روح براى ابلاغ توحيد بوده و توحيد به عنوان مقدمه وصول به تقوا قرار داده شده است، مطلب فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 30 - 19

19- تقوا و احسان ، دو امر ارزشمند و داراى پاداش

للذين أحسنوا فى ه_ذه الدنيا حسنة . .. و لنعم دار المتّقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 63 - 5

5- تقوا ، خصيصه اى ارزشمند و سرنوشت ساز

تلك الجنّة . .. من كان تقيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 48 - 9

9- تقوا ، از ارزش هاى برتر است و تقواپيشگان از فضيلت و شرافت ويژه در تمامى كتاب هاى آسمانى و اديان توحيدى برخوردارند .

ضياءً و ذكرًا للمتّقين

از اين كه متّقين غايت و هدف نزول كتاب آسمانى موسى و هارون و دريافت نور و هدايت الهى قرار گرفته اند و قرآن نيز كه مسأله تقوا را از محورهاى آموزه هاى

خود قرار داده است، به دست مى آيد كه تقوا در همه اديان توحيدى داراى جايگاه ويژه و برتر بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 32 - 8

8 - تقوا و خداترسى ، خصلتى ارزشمند در پيشگاه الهى

فإنّها من تقوى القلوب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 32 - 7

7 - تقوا ، از جمله ملاك هاى ارزشگذارى است .

لستنّ كأحد من النساء إن اتّقيتنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 55 - 14

14 - رعايت تقواى الهى ، بس ارزش مند و با اهميت است .

و اتّقين اللّه

فرمان به رعايت تقوا در مسايل شخصى و خانوادگى، حكايت از اهيمت و ارزش آن مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 124 - 5

5 - تقوا ، روح ديانت الهى و ارزشمندترين ارزش ها

إذ قال لقومه ألاتتّقون

ياد كرد تقوا، به عنوان نخستين پيام الياس(ع) به مردم خود، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 28 - 8

8 - تقواپيشگى ، از ملاك هاى برترى و ارزشمندى آدميان

أم نجعل المتّقين كالفجّار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 57 - 1

1 - ظهور ارزش تقوا و نقش هدايت الهى ( قرآن ) ، هنگام عذاب و در قيامت براى كافران و گنه كاران

أو تقول لو أنّ اللّه هدينى لكنت من المتّقين

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 69 - 6

6 - تقوا ، ايمان و تسليم ، سه عنصر مرتبط باهم و ارزشمند

إلاّ المتّقين . .. الذين ءامنوا ب_اي_تنا و كانوا مسلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 13 - 9،10،11،17

9 - تقوا ، تنها ملاك كرامت و ارزش انسان ها ، نزد خدا است .

إنّ أكرمكم عند اللّه أتقي_كم

10 - فضيلت و برترى انسان ها بر يكديگر ، تنها براساس تقوا است ; نه نژاد ، قبيله و مليت .

و جعلن_كم شعوبًا و قبائل لتعارفوا إنّ أكرمكم عند اللّه أتقي_كم

11 - تقوا ، روح اصلى همه ارزش ها و خصلت هاى متعالى *

إنّ أكرمكم عند اللّه أتقي_كم

با اين كه ضرورتاً صفات و خصلت هاى فراوانى از نظر بشر و به حكم عقل ارزش به شمار مى آيد; ولى خداوند با مطرح كردن (تقوا) به عنوان تنها ملاك، اين حقيقت را يادآور شده كه هر خصلت ارزشمند، از آن جهت ارزنده است كه روح تقوا در آن جارى باشد.

17 - ملاك ارزش انسان ها ، تقواى واقعى و نه تظاهر به تقوا است .

إنّ أكرمكم عند اللّه أتقي_كم إنّ اللّه عليم خبير

ممكن است بيان عليم و خبير بودن خداوند _ پس از {إنّ أكرمكم عنداللّه أتقاكم} _ نشانگر اين معنا باشد كه هرچند تقوا، تنها ملاك كرامت انسان ها است; اما ارزش براساس تقواى واقعى است و خداوند براساس عليم بودن و خبير بودن خود، آن را تشخيص مى دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 -

قمر - 54 - 54 - 2

2 - تقوا ، جوهره ارزش هاى معنوى انسان

إنّ المتّقين فى جنّ_ت و نهر

از اين كه مؤمنان به جاى هر وصف ديگرى متصف به صفت {المتقين} شده اند، مطلب بالا استفاده مى شود.

ازدياد تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 17 - 9

9- ازدياد تقواى مؤمن ، همپايه ازدياد هدايت و ايمان او است . *

زادهم هدًى و ءاتي_هم تقوي_هم

بدان احتمال كه تكرار ضمير {هم} در آيه شريفه، اشاره به اين داشته باشد كه مؤمن همراه با افزايش هدايت، از تقوايى مناسب با آن مقام برخوردار مى شود. و چه بسا اضافه {تقوا} به {هم} اشاره بدين نكته داشته باشد.

استقامت در تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 93 - 9

9 _ لزوم پايدارى بر ايمان ، تقوا و عمل صالح

ليس على الذين ءامنوا و عملوا الصلحت . .. إذا ما اتقوا و احسنوا

تكرار تقوا، ايمان و عمل صالح مى تواند اشاره به لزوم پايدارى بر اين ويژگيها داشته باشد.

اعراض از تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 196 - 24

24 _ عدم رعايت تقوا و سرپيچى از تكاليف الهى ، موجب عقاب شديد خداوند

و اتمّوا الحج . .. و اتقوا اللّه و اعلموا انّ اللّه شديد العقاب

امتحان با تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 3 - 1

1 _ نرمش در گفتار و رعايت ادب در محضر رسول خدا ( ص )

، نشانه توفيق يافتگان در آزمون تقوا

إنّ الذين يغضّون . .. أول_ئك الذين امتحن اللّه قلوبهم للتقوى

اولويت در تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 17

17 - پيامبر ( ص ) و مؤمنان ، سزاوارترين و شايسته ترين انسان ها براى برخوردارى از روح تقوا

و ألزمهم كلمة التقوى و كانوا أحقّ بها و أهلها

اهميت تحصيل تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 35

35 - ضرورت تحصيل تقوا و پرهيزگارى

لعلهم يتقون

اهميت تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 21 - 9،10

9 - رسيدن به تقوا ، وظيفه اى ضرورى براى همه انسانهاست .

لعلكم تتقون

چون هدف از لزوم عبادت رسيدن به تقواست، نيل به تقوا نيز ضرورى مى باشد.

10 - هدف از آفرينش انسان ها ، نايل شدن آنان به مرتبه تقواست .

خلقكم . .. لعلكم تتقون

برداشت فوق بر اين اساس است كه: {لعلكم . ..} - علاوه بر تعلقش به {اعبدوا} - به {خلقكم} نيز باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 63 - 8

8 - تحصيل تقوا و دورى از اعمال ناروا ، هدف از فراخوانى بنى اسرائيل به پذيرش تورات

خذوا ما ءاتينكم بقوة و اذكروا ما فيه لعلكم تتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 103 - 7،8

7 - خداوند ، خواهان آگاهى يافتن مردم به وابستگى پاداش هاى الهى به ايمان و تقوا

و لو أنهم ءامنوا

و اتقوا لمثوبة . .. لو كانوا يعلمون

در برداشت فوق مفعول {يعلمون} حقيقتى گرفته شده كه جمله شرطيه {لو أنهم . ..} آن را بيان مى دارد; يعنى: ليت يعلمون أن مثوبة اللّه مشروط بالايمان و التقوى.

8 - تنها دانايان ، وابستگى پاداش هاى الهى را به ايمان و تقوا و برترى آن را بر هر منفعتى ديگر ، در مى يابند .

لمثوبة من عنداللّه خير لو كانوا يعلمون

فعل {يعلمون} در جمله فوق مى تواند فعل لازم بوده و نيازى به مفعول نداشته باشد. بر اين مبنا {لو كانوا يعلمون}; يعنى، اى كاش! اهل علم و دانش بودند تا حقايق مطرح شده را مى فهميدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 179 - 7

7 - ارزش حيات و زندگى دنيوى انسان ها ، در گرو رسيدن آنان به تقواپيشگى است .

و لكم فى القصاص حيوة . .. لعلكم تتقون

برداشت فوق مبتنى بر اين نكته است كه {لعلكم . ..} بيان غايت براى {حياة} باشد; يعنى، قانون قصاص تشريع شد تا حيات جامعه را تضمين كند و حيات و زندگى به خودى خود ارزشى ندارد مگر اينكه زمينه اى براى تحصيل تقوا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 189 - 13،14

13 - نيكوكارى ، به تقواپيشگى و پرهيز از گناهان است .

و لكن البر من اتقى

14 - عمل نيك در حج ، رعايت تقوا و پرهيز از گناهان است .

و لكن البر من اتقى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 194

- 10،11

10 - رعايت تقوا و پرهيز از گناه ، براى دور ماندن از عذاب هاى الهى ضرورى است .

و اتقوا اللّه

11 - اهل ايمان ، موظف به رعايت تقوا حتى در پاسخگويى به تجاوزات دشمن

فاعتدوا عليه بمثل ما اعتدى عليكم و اتقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 196 - 18

18 _ لزوم رعايت تقواى الهى

و اتقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 197 - 11،16،17،18

11 _ لزوم تهيّه توشه ( كار هاى نيك و تقوا ) براى آخرت

و تزوّدوا فان خير الزاد التقوى

16 _ لزوم رعايت تقواى الهى

واتقون

17 _ دعوت خداوند از خردمندان ( اولى الالباب ) به رعايت تقوا

واتقون يا اولى الالباب

18 _ خِردمندى ، مقتضى تقواپيشگى است .

واتقون يا اولى الالباب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 203 - 4،5

4 _ مخير بودن حج گزار در كوچ كردن از منى در روز دوازدهم و يا روز سيزدهم مشروط به رعايت تقوا .

فمن تعجّل فى يومين فلا اثم عليه و من تأخر فلا اثم عليه لمن اتّقى

5 _ لزوم رعايت تقواى الهى

و اتقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 206 - 7

7 _ خداترسى ، انتقاد و نصيحت پذيرى ، شرط لازم براى انتخاب حاكم

و اذا قيل له اتق اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 212 - 14

14 _ تقوا ، ملاك ارزش واقعى افراد

و الذين اتقوا فوقهم

يوم القيمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 223 - 11،16

11 _ لزوم رعايت تقواى الهى در روابط زناشويى

نساؤكم حرث لكم . .. و اتقوا اللّه

16 _ پيامبر ( ص ) ، مأمور بشارت به مؤمنانى كه تقوا و حدود الهى را در زندگى زناشويى و محيط خانواده مراعات مى كنند و با يكديگر رفتارى پسنديده دارند .

نساؤكم حرث لكم . .. و اعلموا انّكم ملاقوه و بشّر المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 231 - 19

19 _ لزوم رعايت تقواى الهى

و اتقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 233 - 35،36

35 _ لزوم رعايت تقوا از سوى مادر ، پدر ، وارثان پدر و دايه نسبت به حقوق متقابل يكديگر

و الوالدات يرضعن . .. و اتقوا اللّه

خطاب اصلى در{اتقوا اللّه}، متوجه كسانى است كه آيه شريفه آنها را به وظايف و رعايت حقوقى مكلّف كرد; يعنى پدر، مادر و دايه و وارثان پدر.

36 _ لزوم رعايت تقوا در حقوق نوزادان و آنچه مربوط به شيردهى آنان است .

و الوالدات يرضعن . .. و اتقوا اللّه

محور اصلى آيه، تأمين حيات و رشد نوزادان است. بنابراين مصداق بارز تقوا درآيه شريفه، رعايت حقوق آنان خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 278 - 1

1 _ مؤمنان ، موظف به رعايت تقوا ( پرهيز از مخالفت با خدا ) هستند .

يا ايّها الّذين امنوا اتّقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 282 - 12،53،56

12 _ وجوب رعايت تقواى الهى از سوى مديون و كم و كاست نكردن چيزى در تنظيم اسناد مبادلاتى

و ليملل الّذى . .. و ليتّق اللّه ربّه و لا يبخس منه شيئاً

53 _ لزوم رعايت تقواى الهى از جانب نويسنده ، گواهان و طرفين قرارداد ها و مبادلات

اذا تداينتم . .. و لا يأب كاتب ... و استشهدوا شهيدين ... و اتّقوا اللّه

متعاملين، كاتب و گواه در مبادلات، از مصاديق مورد نظر در خطاب {و اتقوا اللّه} مى باشند.

56 _ خداوند ، آموزگار شيوه تقواپيشگى *

و اتّقوا اللّه و يعلّمكم اللّه

محتمل است به قرينه {و اتّقوا اللّه}، مفعول محذوف از {يعلمكم اللّه}، طريقه تقوا باشد. يعنى و يعلّمكم اللّه طريقة التقوى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 76 - 4

4 _ وفاى به عهد و رعايت تقوا ، ملاك ارزش انسان در پيشگاه خداوند ; نه انتساب به نژادى خاص

ذلك بانّهم قالوا ليس علينا . .. بلى من اوفى بعهده و اتّقى فان اللّه يحب المتّقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 102 - 1،4،8

1 _ لزوم رعايت تقواى الهى به شايستگى تمام ، براى اهل ايمان

يا ايها الذين امنوا اتقوا اللّه حق تقاته

4 _ رعايت تقواى كامل و شايسته و تسليم همه جانبه در برابر خداوند ، اعتصام و تمسك به اوست .

و من يعتصم باللّه . .. اتقوا اللّه حق تقاته و لا تموتنّ الاّ و انتم مسلمون

گويا آيه مورد بحث بيانى است براى شيوه

تحقق و عينيّت يافتن اعتصام به خداوند.

8 _ رعايت تقواپيشگى به شايستگى تمام ، تسليم دائمى و همه جانبه در برابر خداوند است .

اتّقوا اللّه حقّ تقاته و لا تموتنّ الاّ و انتم مسلمون

بنابراينكه جمله {و لا تموتنّ} كه دلالت بر دوام تسليم همه جانبه دارد، تفسير {حق تقاته} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 120 - 11

11 _ لزوم پايدارى و تقواپيشگى در برابر توطئه دشمنان دين

ان تمسسكم حسنة . .. و ان تصبروا و تتقوا لا يضرّكم كيدهم شيئاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 122 - 7

7 _ نبرد احد ، نمونه اى از بى صبرى و بى تقوايى دو گروه از مسلمانان و زيان ديدن از توطئه هاى دشمنان

و ان تصبروا و تتقوا لا يضرّكم كيدهم شيئاً . .. اذ همّت طائفتان منكم ان تفشلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 123 - 12،15،16

12 _ ضرورت تقواپيشگى و خداترسى

فاتّقوا اللّه

15 _ رعايت تقوا ، شكر نعمت هاى الهى است .

فاتّقوا اللّه لعلّكم تشكرون

برخى از مفسرين برآنند كه جمله {لعلّكم تشكرون}، به معنى {ليقوموا شكر نعمته} است; يعنى تقوا را رعايت كنيد تا به شكر و سپاس او قيام كرده باشيد.

16 _ ضرورت خداترسى و پرواپيشگى اهل ايمان ، به شكرانه يارى خدا نسبت به آنان

و لقد نصركم اللّه ببدر و انتم اذلّة فاتّقوا اللّه لعلّكم تشكرون

متعلق {تشكرون}، به قرينه صدر آيه، مى تواند همان پيروزى بر دشمن و نصرت الهى باشد.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 125 - 6،8

6 _ تعلق نصرت الهى به اهل ايمان ، در گرو همّت آنان ( پيشه ساختن صبر و تقوا ) است .

ان تصبروا و تتّقوا . .. يمددكم ربّكم

8 _ وعده الهى به نزول پنجهزار فرشته براى يارى رزمندگان بدر و يا احد و يا حمراءالاسد ، در صورت صابر بودن و تقوا داشتن

ان تصبروا و تتّقوا . .. يمددكم ربّكم بخسمة الاف من الملئكة

برخى مفسّران به قرينه جمله {يأتوكم من فورهم هذا}، آيه مورد بحث را درباره قضيه حمراءالاسد دانسته اند كه مشركان پس از غلبه در احد و انصراف از معركه، پشيمان شدند و تصميم بر يورش به مدينه را داشتند كه پيامبر(ص) پس از دريافت اين خبر، مسلمانان را براى رويارويى با آنان فراخواند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 130 - 11،12

11 _ لزوم رعايت تقواى الهى در امور اقتصادى

لا تأكلوا الرّبوآ . .. و اتّقوا اللّه

مراد از تقوا به قرينه {لا تأكلوا الرّبوآ} يا خصوص رباخوارى و درآمدهاى نامشروع است و يا از مصاديق مورد نظر آيه، چنانچه متعلق تقوا، مطلق محرمات الهى باشد.

12 _ لزوم رعايت تقوا براى نيل به فلاح و رستگارى

و اتّقوا اللّه لعلّكم تفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 186 - 17،18

17 _ لزوم پيشه كردن صبر و تقوا در برابر آزمايش هاى الهى و آزار هاى دشمنان

لتبلونّ . .. و لتسمعنّ ... و ان تصبروا و تتّقوا فانّ ذلك من عزم

الامور

18 _ صبر و مقاومت ، حتّى در برابر دشمن ، بايد آميخته با تقوا و رعايت حدود الهى باشد .

و لتسمعنّ . .. اذًى كثيراً و ان تصبروا و تتّقوا

از ذكر تقوا پس از صبر، معلوم مى شود كه در برابر اذيّتهاى دشمن نبايد دستورات الهى را ناديده گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 200 - 12،17

12 _ مؤمنان ، موظّف به رعايت تقواى الهى

و اتّقوا اللّه

17 _ تقوا ، مرتبه اى فراتر از ايمان

يا ايّها الّذين امنوا . .. و اتّقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 1 - 1

1 _ همه مردم ، مأمور به رعايت تقوا و پروا از خداوند هستند .

يا ايّها النّاس اتّقوا ربّكم . .. و اتّقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 128 - 19

19 _ مصالحه زن و شوهر در حقوق همسرى در صورتى ارزشمند است كه بر پايه احسان و تقوا باشد .

و الصلح خير . .. و إن تحسنوا و تتقوا فإنّ اللّه كان بما تعملون خبيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 129 - 15،16

15 _ تلاش براى اصلاح بين مسلمانان و رعايت تقوا ، زمينه برخوردارى از غفران و رحمت الهى

و إن تصلحوا و تتقوا فإنّ اللّه كان غفوراً رحيماً

16 _ عدم رعايت عدالت نسبى بين همسران ، گناه و آمرزش آن در گرو بازگشت به عدالت و رعايت تقواست .

و لن تستطيعوا ان تعدلوا بين

النساء . .. و إن تصلحوا و تتقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 131 - 7،8

7 _ رعايت تقوا ، سفارش خداوند ، به مسلمانان و امت هاى پيشين

و لقد وصينا الذين اوتوا الكتب من قبلكم و اياكم ان اتقوا اللّه

8 _ رعايت تقوا ، خواسته و توصيه تمامى اديان الهى است .

و لقد وصينا الذين اوتوا الكتب من قبلكم و اياكم ان اتقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 41،42

41 _ لزوم رعايت تقواى الهى

واتقوا اللّه

42 _ تقوا ، زمينه ساز همكارى در نيكى ها ، فراخوانى يكديگر به تقواپيشگى و پرهيز از تعاون بر گناه و تجاوز است .

واتقوا اللّه

جمله {اتقوا اللّه} پس از امر به تعاون در كارهاى نيك و نهى از همكارى در گناه، مى تواند اشاره به راهى جهت تحقق امر و نهى ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 4 - 26

26 _ لزوم رعايت تقوا در صيد و خوراكيها

احل لكم الطيبت . .. فكلوا مما امسكن عليكم و اذكروا اسم اللّه عليه و اتقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 7 - 9

9 _ رعايت تقوا ، وظيفه همه مؤمنان

و اتقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 8 - 17

17 _ لزوم رعايت تقوا و پرواداشتن از خداوند

و اتقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 -

مائده - 5 - 11 - 5،10

5 _ لزوم رعايت تقوا و پروا داشتن از خداوند

و اتقوا اللّه

10 _ رعايت تقوا و تنها بر خدا توكل داشتن ، شكر نعمت هاى خداوند و سپاسگزارى از امداد هاى اوست .

اذكروا نعمت اللّه . .. و اتقوا اللّه و على اللّه فليتوكل المؤمنون

امر به تقوا و توكل پس از يادآورى نعمتها و امدادهاى الهى، بيانگر آن است كه توكل بر خدا و رعايت تقوا، بزرگداشت و سپاس آن نعمت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 35 - 1،8

1 _ مؤمنان ، موظف به پرهيزگارى و رعايت تقوا

يأيها الذين ءامنوا اتقوا اللّه

8 _ ضرورت رعايت تقوا در گزينش وسيله و راه تقرب به خداوند

يأيها الذين ءامنوا اتقوا اللّه و ابتغوا إليه الوسيلة

امر به تقوا و آنگاه دستور به يافتن راههايى براى قرب به خداوند، مى تواند اشاره به اين باشد كه در طلب وسيله تقرب نيز بايد تقوا را در نظر داشت و به سوى هر آنچه وسيله پنداشته مى شود نشتافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 32

32 _ ضرورت درس آموزى عالمان يهود از انبيا ، احبار و ربانيون ، در خداترسى و بى پروايى از مردم

يحكم بها النبيون . .. فلاتخشوا الناس و اخشون

تفريع جمله {فلاتخشوا الناس} بر {يحكم بها النبيون} با كلمه {فاء}، بيانگر برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 65 - 2

2 _ دعوت خداوند از اهل كتاب به رعايت تقوا و ايمان

به خدا ، قرآن و ديگر كتب آسمانى

و لو ان أهل الكتب ءامنوا و اتقوا لكفرنا عنهم سيئاتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 88 - 8،9

8 _ اهل ايمان موظف به رعايت تقوا

و اتقوا اللّه الذى انتم به مؤمنون

9 _ ضرورت رعايت تقوا در بهره گيرى از امكانات و روزى هاى خدادادى

و كلوا مما رزقكم اللّه حللا طيباً و اتقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 93 - 7،15

7 _ لزوم تقواپيشگى اهل ايمان در سه بعد رفتارى ، اعتقادى و اخلاقى

إذا ما اتقوا و ءامنوا و عملوا الصلحت ثم اتقوا و ءامنوا ثم اتقوا و احسنوا

با توجه به تكرار {اتقوا} به همراه هر يك از جملات {عملوا الصلحت} (بعد رفتارى) و {ءامنوا} (بعد اعتقادى) و {احسنوا} (بعد اخلاقى)، مى توان گفت مراد از {اتقوا} در هر فراز، فرمان به تقوايى مناسب با ساير جملات آن فراز است.

15 _ احسان مقامى برتر از ايمان و تقوا

ءامنوا ثم اتقوا و احسنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 93 - 7،15

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 96 - 9

9 _ لزوم رعايت تقوا و پرهيز از محرمات

و اتقوا اللّه

با توجه به آيه مورد بحث و آيات گذشته كه تبيين برخى از محرمات الهى است معلوم مى شود مراد از اتقوا اللّه در اينجا پرهيز از محرمات است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 100

- 7،14،19

7 _ لزوم رعايت تقوا با پرهيز از ناپاكى ها و گرايش به پاكيها

لايستوى الخبيث و الطيب . .. فاتقوا اللّه

14 _ لزوم تقواپيشگى ، چه اكثريت جامعه پذيراى آن باشند و يا نباشند .

و لو اعجبك كثرة الخبيث فاتقوا اللّه ياولى الالبب

كلمه خبيث و طيب مى تواند علاوه بر شىء خبيث و طيب شامل شخص خبث و طيب نيز باشد. در اين صورت مراد از شخص طيب و خبيث به قرينه {فاتقوا اللّه} _ تقواپيشگان و بى تقوايان خواهد بود.

19 _ نيل انسان ها به فلاح و رستگارى از جمله اهداف امر الهى به تقواپيشگى است .

فاتقوا اللّه ياولى الالبب لعلكم تفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 26 - 8

8 _ ارزش واقعى انسانها در گرو تقواپيشگى است.

و لباس التقوى ذلك خير

برداشت فوق بر اين اساس است كه {خير} وصف باشد نه افعل تفضيل و كلمه {ذلك} همانند ضمير فصل دلالت بر حصر كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 35 - 3

3 _ گرايش انسانها به تقوا و درستى كردار، از اهداف رسالت انبيا در ابلاغ پيامهاى خداوند

يقصون عليكم ءايتى فمن اتقى و أصلح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 63 - 10

10 _ گرايش مردم به تقواپيشگى در پرتو رسالت انبيا ، از اهداف نزول دين و و معارف الهى است .

أن جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم لينذركم و لتتقوا

{لتتقوا} عطف بر {لينذركم} است و در نتيجه نيل مردم به تقوا از اهداف آمدن

ذكر و معارف دين مى باشد. و چون بيان اين هدف در پى {لينذركم} ذكر شده است، مى توان گفت نيل انسانها به تقواپيشگى در پرتو امداد و اندرز پيامبران امكان پذير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 98 - 6

6 _ زندگانى دنيا بدون پايگذارى آن بر مبناى ايمان و تقوا ، بازيچه اى بيش نيست .

أن يأتيهم بأسنا ضحى و هم يلعبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 128 - 12،14

12 _ ارجمندى حكومت مداران تنها در گرو تقواپيشگى آنان است .

و العقبة للمتقين

چنانچه مراد از {العقبة} عاقبت نيك باشد، هدف از آوردن جمله {العقبة للمتقين} پس از اشاره به اينكه مؤمنان بنى اسرائيل به حكومت خواهند رسيد، بيان اين حقيقت است كه حاكميت يافتن مؤمنان براى آنان سعادت آفرين نيست، مگر اينكه اهل تقوا باشند و در حاكميت خويش تقوا را رعايت كنند.

14 _ رعايت تقوا از توصيه هاى موسى ( ع ) به قوم خويش

و العقبة للمتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 171 - 7،9

7 _ تحصيل تقوا و دورى از اعمال ناروا ، هدف دعوت خداوند از بنى اسرائيل به پذيرش تورات

خذوا ما ءاتينكم بقوة . .. لعلكم تتقون

9 _ رسيدن انسان ها به تقوا و پرهيزشان از عقايد ناصواب و اعمال ناروا ، از اهداف نزول كتاب هاى آسمانى بر ايشان است .

خذوا ما ءاتينكم بقوة و اذكروا ما فيه لعلكم تتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال

- 8 - 1 - 13

13 _ اطاعت از خدا و رسول او ، تلاش براى رفع اختلافات جامعه ايمانى و رعايت تقوا ، لازمه ايمان به خدا و رسول اوست .

فاتقوا اللّه و أصلحوا . .. و أطيعوا اللّه و رسوله إن كنتم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 29 - 1

1 _ خداوند ، مؤمنان را به رعايت تقوا و پرهيز از مخالفت با وى فراخوانده است .

يأيها الذين ءامنوا إن تتقوا اللّه يجعل لكم فرقانا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 34 - 6،11

6 _ ولايت و سرپرستى بر مسجدالحرام ، تنها شايسته تقواپيشگان است .

و ما كانوا أولياؤه إن أولياؤه إلا المتقون

11 _ اكثر كافران عصر بعثت ، ناآگاه به ضرورت تقوا براى متوليان مسجدالحرام

إن أولياؤه إلا المتقون و لكن أكثرهم لايعلمون

مفعول {لايعلمون} حقايقى است كه آيه مورد بحث بدان پرداخته است ; از جمله ضرورت تقوا براى واليان مسجدالحرام و نيز استحقاق عذاب براى سدكنندگان مسجدالحرام بر روى مؤمنان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 4 - 16

16 _ تقواپيشگان ، محبوبان خدا هستند .

إنّ اللّه يحب المتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 109 - 3،7

3 _ رعايت تقواى الهى و تحصيل رضاى خدا در پى ريزى مؤسسات ، ملاك ارزشمندى آنهاست .

أفمن أسس بنينه على تقوى من اللّه

7 _ لزوم داشتن اخلاص و تقوا ، از نخستين مراحل انجام هر كار

أفمن أسّس بنينه على تقوى

تعبير

{أسّس بنيانه} تصريح به مراحل آغازين هر عمل دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 123 - 11

11 _ لزوم رعايت تقوا و توجه به حدود الهى ، حتى در مبارزه با كافران

قتلوا الذين يلونكم من الكفار و ليجدوا فيكم غلظة و اعلموا أن اللّه مع المتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 63 - 3،5

3 _ رعايت مستمر تقواى الهى ، زمينه ساز رسيدن به مقام ولى اللّهى است .

ألا إن أولياء اللّه . .. الذين ءامنوا و كانوا يتقون

5 _ رعايت مستمر تقواى الهى ، عامل ارتقاى درجات ايمان است .

الذين ءامنوا و كانوا يتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 64 - 2

2 _ بشارت ها در دنيا و آخرت ، ويژه مؤمنانى است كه با رعايت تقواى مستمر الهى ، به مقام { ولىّ اللّهى } رسيدند .

ألا إن أولياء اللّه . .. الذين ءامنوا و كانوا يتقون. لهم البشرى فى الحيوة الدنيا

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {ال} در {البشرى} براى استغراق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 57 - 6

6_ ايمان و ملازمت بر تقوا شرط بهره مندى از پاداش هاى اخ_روى اس_ت .

و لأجر الأخرة خير للذين ءامنوا و كانوا يتقون

{كان} و مانند آن همراه مضارع حكايت از استمرار در زمان گذشته دارد. ملازمت به تقوا در برداشت فوق ، از نكته ياد شده استفاده گرديده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

8 - يوسف - 12 - 90 - 15

15_ پيشه كردن تقوا و شكيبا بودن بر راه تقواپيشگى ، از مصداق هاى بارز احسان و نيكوكارى است .

إنه من يتّق و يصبر فإن الله لايضيع أجر المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 109 - 15

15_ پيامبراكرم ( ص ) و ديگر رسولان الهى فراخوان مردم به تقواپيشگى

و ما أرسلنا من قبلك إلاّ رجالاً . .. و لدار الأخرة خير للذين اتقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 2 - 14،15

14- تقوا و جانب خدا را رعايت كردن ، داراى اهميت و ارزش فوق العاده

أنه لا إل_ه إلاّ أنا فاتقون

با توجه به اينكه فرستادن ملائكه و روح براى ابلاغ توحيد بوده و توحيد به عنوان مقدمه وصول به تقوا قرار داده شده است، مطلب فوق به دست مى آيد.

15- عصاره دعوت انبيا ، دعوت به توحيد و خداترسى است .

لا إل_ه إلاّ أنا فاتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 31 - 8،9

8- تقوا ، زمينه ساز ورود به بهشت و رسيدن به مواهب بى كران الهى

دار المتّقين . جنّ_ت عدن ... لهم فيها ما يشاءون

9- نيل به سعادت اخروى ، جاى گرفتن در بهشت و برآورده شدن تمامى خواسته ها در آن ، پاداش خداوند به تقواپيشگان

و لنعم دار المتّقين . جنّ_ت عدن ... لهم فيها ما يشاءون كذلك يجزى الله المتّقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 72 - 10

10-

لزوم كسب تقوا و پرهيز از ظلم

ثمّ ننجّى الذين اتقوا و نذر الظ_لمين فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 132 - 21

21 - خواسته خداوند از انسان ها ، گرايش به تقوا است ; نه تلاش براى رزق .

لانس_َلك رزقًا . .. والع_قبة للتّقوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 1 - 1

1- لزوم رعايت تقوا و پرهيز از نافرمانى خداوند

ي_أيّها الناس اتّقوا ربّكم

{إتقاء} (مصدر {اتقوا}) به معناى خوف و ترسيدن است و تقدير آن {اتقوا عذاب ربّكم} مى باشد; يعنى از عذاب پروردگارتان بترسيد. ترسيدن از عذاب خدا، مستلزم سرپيچى نكردن از فرمان هاى او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 52 - 9

9 - لزوم رعايت تقوا و پرهيز از نافرمانى خداوند

فاتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 106 - 5

5 - دعوت به تقوا ، محور تبليغات و هدايت گرى نوح ( ع )

إذ قال لهم أخوهم نوح ألاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 108 - 1

1 - دعوت نوح ( ع ) از قومش ، براى رعايت تقواى الهى و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم نوح ألاتتّقون . .. فاتّقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 131 - 1

1 - دعوت مجدّد هود ( ع ) از قوم عاد ، براى اطاعت از وى ، رعايت تقواى الهى

و پرهيز از بيهودگى ، غرور و خشونت

أتبنون . .. تعبثون ... بطشتم جبّارين . فاتّقوا اللّه و أطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 132 - 1

1 - تأكيد هود ( ع ) بر تقواى الهى و پرهيز از ناسپاسى در برابر خداى نعمت بخش

و اتّقوا الذى أمدّكم بما تعلمون

{إمداد} (مصدر {أمدّكم}) به معناى كمك كردن و {ما} در {بما تعلمون} كنايه از نعمت هايى است كه تفصيل آن در آيات بعد آمده است. متعلق {تعلمون} به خاطر رعايت فاصله آيات حذف شده و تقدير آن چنين است: {أمدّكم بما تعلمون أنّها من إمداده}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 142 - 5

5 - دعوت به تقوا ، محور تبليغات و هدايت گرى صالح پيامبر

إذ قال لهم أخوهم ص_لح . .. ألاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 144 - 1

1 - دعوت مجدد صالح ( ع ) از ثموديان براى رعايت تقواى الهى و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم ص_لح ألاتتّقون . .. فاتّقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 150 - 1

1 - فراخوانى مجدّد صالح ثموديان را براى رعايت تقواى الهى و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم ص_لح ألاتتّقون . .. فاتّقوا اللّه و أطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 161 - 5

5 - دعوت به تقوا ، محور تبليغات و هدايت گرى لوط ( ع )

إذ

قال لهم أخوهم لوط ألاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 163 - 1

1 - دعوت مجدد لوط ( ع ) از قوم خود ، براى رعايت تقواى الهى و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم لوط ألاتتّقون . .. فاتّقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 177 - 3

3 - دعوت به تقوا ، محور تبليغات و هدايت گرى شعيب پيامبر

إذ قال لهم شعيب ألاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 179 - 1

1 - دعوت مجدد شعيب ( ع ) از مردم ايكه ، براى رعايت تقواى الهى و پرهيز از گناه

إذ قال لهم شعيب ألاتتّقون . .. فاتّقوا اللّه و أطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 53 - 3

3 - ثمربخشى ايمان ، تنها در پرتو تقوا و پايبند بودن به ارزش هاى الهى در مقام عمل

و أنجينا الذين ءامنوا و كانوا يتّقون

جدا آمدن {كانوا يتّقون} در كنار {آمنوا} اين نكته را مى رساند كه ايمان درونى و قلبى، بدون داشتن بازتاب عملى و جوارحى مايه نجات حتمى نخواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 31 - 7

7 - تقواپيشگى و عبادت ، همسوى با فطرت انسان ها است .

فأقم وجهك للدين حنيفًا فطرت اللّه الّتى فطرالناس عليها . .. و اتّقوه و أقيموا ال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 -

70 - 1

1 - مؤمنان ، وظيفه دارند كه تقوا را پيشه كنند .

ي_أيّها الذين ءامنوا اتّقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 10 - 5

5 - رعايت تقواى الهى ، امرى لازم و واجب براى مؤمنان

الذين ءامنوا اتّقوا ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 16 - 10

10 - توصيه خداوند به بندگان خود ، مبنى بر رعايت تقوا و حساب بردن از خداوند

ي_عباد فاتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 28 - 7

7 - پديد آمدن روح تقواپيشگى در انسان ها ، از اهداف نزول قرآن

قرءانًا . .. لعلّهم يتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 57 - 4

4 - ساختن انسان با تقوا ، از اهداف نزول وحى ( قرآن )

لو أنّ اللّه هدينى لكنت من المتّقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 63 - 12

12 - پيام رسولان الهى ، رعايت تقوا و اطاعت از آنها است .

فاتّقوا اللّه و أطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 36 - 11

11- هدف اصلى و نهايى دين ، دعوت مردم به ايمان و تقوا و نه دريافت مال از ايشان

و إن تؤمنوا و تتّقوا يؤتكم أجوركم و لايسئلكم أمولكم

{لايسئلكم أموالكم} مى تواند در قبال {إن تؤمنوا و تتّقوا} و در مقايسه با آن باشد; يعنى، پيام دين، پيام ايمان و تقوا است; نه دريافت

مال.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 1 - 6

6 _ لزوم رعايت تقواى الهى ، در زمينه احكام دين

و اتّقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 3 - 5،7

5 _ مؤمنان ، تحت تمرين و آزمون الهى ، براى رسيدن به رشد و مرتبه تقوا

أول_ئك الذين امتحن اللّه قلوبهم للتقوى

بديهى است كه امتحان و آزمون در مورد خداوند، به معناى حقيقى آن نيست. در نتيجه مراد از امتحان، پديد آوردن زمينه هاى رشد و تعالى است و لام {للتقوى} براى بيان هدف و نتيجه است.

7 _ تقواى قلبى و درونى ، مرتبه والاى ايمان

ي_أيّها الذين ءامنوا . .. إنّ الذين يغضّون ... أول_ئك الذين امتحن اللّه قلوبهم ل

با توجه به اين كه خطاب اين آيه به همه مؤمنان است و از آن ميان، برخى از مؤمنان به داشتن تقواى قلبى و درونى توصيف شده اند، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 13 - 9،11

9 - تقوا ، تنها ملاك كرامت و ارزش انسان ها ، نزد خدا است .

إنّ أكرمكم عند اللّه أتقي_كم

11 - تقوا ، روح اصلى همه ارزش ها و خصلت هاى متعالى *

إنّ أكرمكم عند اللّه أتقي_كم

با اين كه ضرورتاً صفات و خصلت هاى فراوانى از نظر بشر و به حكم عقل ارزش به شمار مى آيد; ولى خداوند با مطرح كردن (تقوا) به عنوان تنها ملاك، اين حقيقت را يادآور شده كه هر خصلت ارزشمند، از آن جهت ارزنده است

كه روح تقوا در آن جارى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 28 - 1،5

1 - توصيه مؤمنان ، از سوى خداوند به رعايت تقواى الهى و پايدار ماندن بر ايمان به پيامبراكرم ( ص )

ي_أيّها الذين ءامنوا اتّقوا اللّه و ءامنوا برسوله

امر {آمنوا برسوله} _ با توجه به اين كه خطاب در آن متوجه كسانى است كه به پيامبراكرم(ص) ايمان دارند _ امر به تحصيل ايمان نيست; بلكه توصيه است به اين كه بر آن ايمان باقى بمانند و آن را از دست ندهند.

5 - پيشه كردن تقواى الهى و پيروى تام از دستورات ، سيره و سلوك پيامبراكرم ( ص ) ، نشانه ايمان راستين و كامل

ي_أيّها الذين ءامنوا اتّقوا اللّه و ءامنوا برسوله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 9 - 6

6 - رعايت تقوا ، توصيه خداوند به اهل ايمان

ي_أيّها الذين ءامنوا . .. و اتّقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 7 - 14

14 - لزوم رعايت تقواى الهى و بيم داشتن از مخالفت با او

و اتّقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 18 - 13

13 - انسان همواره در معرض لغزش و نيازمند توصيه و تذكر به تقوا

ي_أيّها الذين ءامنوا اتّقوا اللّه . .. و اتّقوا اللّه

از اين كه مؤمنان مورد دعوت هاى مكرر {اتّقوا. ..} قرار گرفته اند; نياز آن به اين دعوت استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

18 - حشر - 59 - 19 - 2

2 - مؤمنان ، در معرض از ياد بردن خدا و نيازمند هشدار الهى براى پايبندى به تقوا

ي_أيّها الذين ءامنوا اتّقوا اللّه . .. و لاتكونوا كالذين نسوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 11 - 5

5 - هشدار الهى به مؤمنان ، نسبت به رعايت تقوا ، در زمينه ادعا هاى مالى خويش و پرداخت حقوق ديگران

ف_اتوا الذين ذهبت أزوجهم . .. و اتّقوا اللّه

امر {اتّقوا اللّه. ..} احتمالاًنظر به دو زمينه دارد: 1_ مؤمنى كه مى بايست مهريه صرف كرده براى همسر كافرش را از غنايم بردارد. در اين صورت او نبايد بيش از آنچه خرج كرده ادعا كند. 2_ مجموعه مؤمنان اند كه در پرداخت حق مؤمن از غنايم، كوتاهى نورزند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 12 - 9

9 - لزوم تقواپيشگى و ضرورت پرهيز از خوى طغيان گرى و ثروت اندوزى

ليطغى . أن رءاه استغنى ... أو أمر بالتّقوى

متعلق {تقوا}، ممكن است طغيان و استغنا باشد كه در آيات پيشين مطرح بود.

اهميت تقوا در انفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 21 - 6

6 - رضايت خداوند از انسان ، در گرو تقوا و اخلاص در انفاق است .

الأتقى . الذى يؤتى ماله ... ابتغاء وجه ربّه الأعلى . و لسوف يرضى

چنانچه فاعل {يرضى} خداوند باشد، آيات پيشين در مقام بيان زمينه هاى رضايت او خواهد بود.

اهميت حفظ تقوا

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 10 - 13،14

13 - تشويق و ترغيب خداوند ، به هجرت از سرزمين نامساعد براى حفظ ايمان و تقواپيشگى و احسان ، به سرزمين مناسب ديگر

ي_عباد الذين ءامنوا اتّقوا ربّكم . .. و أرض اللّه وسعة

ياد كردن از توسعه و فراخى زمين _ پس از توصيه به تقوا و احسان _ براى مؤمنانى كه به جرم ايمان و تقواى الهى به شدت تحت فشار و شكنجه مشركان و كافران مكه قرار داشتند; در واقع توصيه و تشويق به هجرت، به سرزمين مساعد ديگر است.

14 - وجود شرايط مناسب و مساعد براى ديندارى ، تقواپيشگى و احسان ، از معيار هاى شايسته و بايسته در انتخاب وطن و محل زندگى

ي_عباد الذين ءامنوا اتّقوا ربّكم . .. و أرض اللّه وسعة

اهميت دعوت به تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 124 - 5

5 - دعوت به تقوا ، محور تبليغات و هدايت گرى هود پيامبر

إذ قال لهم أخوهم هود ألاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 126 - 1

1 - دعوت مجدد هود ( ع ) از عاديان ، براى رعايت تقواى الهى و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم هود ألاتتّقون . .. فاتّقوا اللّه

ايمان بى تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 103 - 3

3 - ايمان بدون پرهيز از گناهان و پرهيز از گناه بدون ايمان ، موجب بهره مندى از پاداش هاى الهى نخواهد شد .

و لو أنهم

ءامنوا و اتقوا لمثوبة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 57 - 7

7_ ايمان بدون تقوا و تقوا بدون ايمان ، در برخوردار شدن از موهبت هاى اخروى كارساز نيست .

للذين ءامنوا و كانوا يتقون

بى نيازى از مبلغان تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 12 - 8

8 - بى توجهى به مربيان تقوا و احساس بى نيازى از آنان ، نشان طغيان گرى است .

ليطغى . إن رءاه استغنى ... ينهى . عبدًا ... أمر بالتّقوى

پاداش تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 212 - 19

19 _ بهره مندى مؤمنان باتقوا از رزق بى پايان خداوند در قيامت

و الذين اتقوا . .. و اللّه يرزق من يشاء بغير حساب

كلمه {بغير حساب}، مى تواند كنايه از فراوانى و بى پايانى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 115 - 8

8 _ تقواپيشگان بهره مند از پاداش الهى ، در برابر اعمال نيكى كه انجام مى دهند .

و ما يفعلوا من خير فلن يكفروه و اللّه عليم بالمتّقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 172 - 21

21 _ پاداش بزرگ اميرالمؤمنين ( ع ) به خاطر احسان و تقوا و اجابت خدا و پيامبر ( ص ) پس از مجروح شدن در جنگ احد

الّذين استجابوا للّه و الرّسول . .. اجر عظيم

امام صادق (ع): انّ رسول اللّه بعث عليّاً فى عشرة {استجابوا

للّه و الرّسول من بعد ما اصابهم القرح} الى {اجر عظيم}. انّما نزلت فى اميرالمؤمنين (ع).

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 206، ح 153 ; تفسير برهان، ج 1، ص 326، ح 4.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 179 - 26

26 _ استحقاق اجر عظيم الهى ، در گرو ايمان به خدا و رسول و پرهيز از مخالفت با آنان

و ان تؤمنوا و تتّقوا فلكم اجر عظيم

چون كلمه {اجر}، ظهور در پاداش استحقاقى دارد، در برداشت فوق، كلمه استحقاق آورده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 57 - 11

11_ پاداش هاى دنيوى و اخروى يوسف ( ع ) ، دستاورد ايمان و ملازمت او بر تقوا و پرهيزگارى بود .

و كذلك مكّنّا ليوسف . .. و لأجر الأخرة خير للذين ءامنوا و كانوا يتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 90 - 8

8_ نيل يوسف ( ع ) به عزيزى و اقتدار و حاكميت وى در ديار مصر ، پاداشى بر تقواپيشگى ، صبر و نيكوكارى او بود .

قد منّ الله علينا إنه من يتّق و يصبر فإن الله لايضيع أجر المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 30 - 19

19- تقوا و احسان ، دو امر ارزشمند و داراى پاداش

للذين أحسنوا فى ه_ذه الدنيا حسنة . .. و لنعم دار المتّقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 18 - 3

3 -

شادمانى و عيشِ بهشتيان ، فضل الهى در قبال تعهد و تقواى ايشان

إنّ المتّقين . .. ف_كهين بما ءاتيهم ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 36 - 1

1 - بهشت و نعمت هاى آن ، پاداش و مزد تقواپيشگى است .

إنّ للمتّقين . .. جزاء

{جزاء} مفعول مطلق و تأكيد كننده مفاد {إنّ للمتّقين مفازاً} است.

تبليغ تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 12 - 2،3،7

2 - پيامبر ( ص ) ، اهل تقوا و توصيه كننده ديگران به آن

أو أمر بالتّقوى

3 - نمازگزاران ، داراى زمينه اى مساعد براى ترغيب ديگران به تقوا

إذا صلّى . أرءيت إن ... أمر بالتّقوى

7 - احتمال تلاش نمازگزار براى تبليغ تقوا ، نهى او را از نماز ، شگفت آورتر و نكوهيده تر مى سازد .

أرءيت الذى ينهى . عبدًا إذا صلّى . أرءيت إن ... أمر بالتّقوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 14 - 6

6 - كسانى كه خداوند را ناظر خويش مى دانند ، از تبليغات هدايت پيشگان و دعوت كنندگان به تقوا جلوگيرى نمى كنند .

أرءيت إن كان على الهدى . أو أمر بالتّقوى ... ألم يعلم بأنّ اللّه يرى

تبيين تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 8 - 1

1 - خداوند عصيانگرى و پرهيزگارى نفس انسان و عوامل پيدايش آن صفات را به او شناسانده است .

فألهمها فجورها و تقويها

{فجور} به معناى روان شدن در معصيت ها و زناكارى

است. فعل {فَجَرَ}; يعنى، فاسق شد; دروغ گفت; تكذيب كرد و نافرمانى و مخالفت كرد (قاموس). {فَجْر}، به معناى ايجاد شكاف وسيع و {فُجُور} دريدن پرده دين دارى است. (مفردات)

تبيين عوامل تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 8 - 1

1 - خداوند عصيانگرى و پرهيزگارى نفس انسان و عوامل پيدايش آن صفات را به او شناسانده است .

فألهمها فجورها و تقويها

{فجور} به معناى روان شدن در معصيت ها و زناكارى است. فعل {فَجَرَ}; يعنى، فاسق شد; دروغ گفت; تكذيب كرد و نافرمانى و مخالفت كرد (قاموس). {فَجْر}، به معناى ايجاد شكاف وسيع و {فُجُور} دريدن پرده دين دارى است. (مفردات)

تحصيل تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 183 - 7

7 - تحصيل تقوا و پرهيز از گناهان ، وظيفه همه بندگان است .

لعلكم تتقون

وجوب روزه براى تحصيل تقوا، بيانگر اين است كه: نيل به تقوا لازم و ضرورى است.

ترك تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 72 - 5

5- ترك تقوا ، ظلم است و ظلم نشانه بى تقوايى .

ثمّ ننجّى الذين اتقوا و نذر الظ_لمين

در اين آيه، مردم به دودسته تقسم شده اند: متقى يا ظالم. براين اساس شخص بى تقوا از ظالمان است و ظلم نيز نشانه بى تقوايى خواهد بود.

تشويق به تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 179 - 27

27 _ وعده و تضمين پاداش ، از روش هاى قرآن براى تشويق به

ايمان و تقوا

و ان تؤمنوا و تتّقوا فلكم اجر عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 129 - 11

11 _ ترغيب شوهران از سوى خداوند به رعايت تقوا در محيط خانواده

و إن تصلحوا و تتقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 26 - 11

11 _ برشمردن نعمتها و ترغيب به تقوا، از رهنمودهاى پندآميز خداوند

ذلك من ءايت الله لعلهم يذكرون

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از {آيات الله} جملات قرآن و محتواى آنها باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 13 - 13

13 - ترغيب انسان از سوى خداوند ، به كسب تقواى هر چه بيشتر

إنّ أكرمكم عند اللّه أتقي_كم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 35 - 6

6 - تشويق انسان ها از سوى خداوند ، براى گرايش به تقوا

و أُزلفت الجنّة للمتّقين . .. ادخلوها بسل_م ... لهم ما يشاءون فيها و لدينا مزيد

تعاون بر تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 36،37

36 _ لزوم تعاون و همكارى در انجام كار هاى نيك و سير به سوى تقوا و پرهيزگارى

و تعاونوا على البر و التقوى

37 _ لزوم همكارى و تعاون در مراسم حج ، بر اساس نيكى و تقوا

لايجرمنكم . .. عن المسجدالحرام ان تعتدوا و تعاونوا على البر و التقوى

از مصاديق مورد نظر براى {برّ} و {تقوى}، به قرينه فرازهاى پيشين، مناسك حج و مسايل پيرامون آن

است.

تعقل و تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 100 - 13

13 _ تقوا و پرهيزگارى همسو و هماهنگ با تيزهوشى و خردمندى

فاتقوا اللّه ياولى الالبب

تقوا در آميزش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 223 - 11،16

11 _ لزوم رعايت تقواى الهى در روابط زناشويى

نساؤكم حرث لكم . .. و اتقوا اللّه

16 _ پيامبر ( ص ) ، مأمور بشارت به مؤمنانى كه تقوا و حدود الهى را در زندگى زناشويى و محيط خانواده مراعات مى كنند و با يكديگر رفتارى پسنديده دارند .

نساؤكم حرث لكم . .. و اعلموا انّكم ملاقوه و بشّر المؤمنين

تقوا در اخلاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 93 - 7

7 _ لزوم تقواپيشگى اهل ايمان در سه بعد رفتارى ، اعتقادى و اخلاقى

إذا ما اتقوا و ءامنوا و عملوا الصلحت ثم اتقوا و ءامنوا ثم اتقوا و احسنوا

با توجه به تكرار {اتقوا} به همراه هر يك از جملات {عملوا الصلحت} (بعد رفتارى) و {ءامنوا} (بعد اعتقادى) و {احسنوا} (بعد اخلاقى)، مى توان گفت مراد از {اتقوا} در هر فراز، فرمان به تقوايى مناسب با ساير جملات آن فراز است.

تقوا در اصلاح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 10 - 9

9 - لزوم رعايت تقوا و ارزش هاى الهى ، در ميانجى گرى و ايجاد صلح ميان مؤمنان

فأصلحوا . .. و اتّقوا اللّه

برداشت بالا بنابر اين نكته است كه امر {اتّقوا. ..} نظر به

كيفيت اصلاح گرى داشته باشد; چنان كه در آيه قبل، خداوند رعايت عدالت در اصلاح گرى را يادآور شده است.

تقوا در امتحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 186 - 17،20

17 _ لزوم پيشه كردن صبر و تقوا در برابر آزمايش هاى الهى و آزار هاى دشمنان

لتبلونّ . .. و لتسمعنّ ... و ان تصبروا و تتّقوا فانّ ذلك من عزم الامور

20 _ صبر توأم با تقوا ، شرط موفقيّت در آزمايش هاى الهى

لتبلونّ . .. و ان تصبروا و تتّقوا فانّ ذلك من عزم الامور

تقوا در انفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 5 - 3

3 - توأم بودن انفاق و تقوا با هم ، شرط ارزش مندى آنها است .

من أعطى و اتّقى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 21 - 2

2 - انفاق همراه باتقوا و اخلاص ، مايه رسيدن به تمام خواسته ها و آرزو ها در قيامت است .

و لسوف يرضى

رسيدن به مرحله رضايت، به معناى دست يافتن به تمام امورى است كه شخص به آن رغبت دارد.

تقوا در بناى مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 108 - 5

5 _ مسجدى كه از نخستين لحظه بر اساس تقوا بنا شده ، داراى ارزش بوده و سزاوار است كه در آن نماز اقامه شود .

لمسجد أسّس على التقوى من أول يوم أحق أن تقوم فيه

تقوا در بناى مسجد قبا

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 108 - 6،10

6 _ مسجد قبا ، بنيان نهاده شده بر اساس تقوا و مكانى شايسته براى عبادت

لمسجد أسّس على التقوى . .. أحق أن تقوم فيه

با توجه به شأن نزول و به قرينه مسجد ضرار، منظور از {لمسجد أسّس على التقوى} مسجد قبا مى باشد.

10 _ مسجد قبا ، مسجدى بنا شده بر اساس تقوا و مأواى جويندگان پاكى و طهارت

لمسجد أسّس على التقوى . .. فيه رجال يحبون أن يتطهروا

تقوا در بناى مؤسسات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 109 - 3

3 _ رعايت تقواى الهى و تحصيل رضاى خدا در پى ريزى مؤسسات ، ملاك ارزشمندى آنهاست .

أفمن أسس بنينه على تقوى من اللّه

تقوا در پيروزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 18 - 11

11 - رعايت تقوا در حل پيروزى و اقتدار توصيه خداوند به مؤمنان *

ي_أيّها الذين ءامنوا اتّقوا اللّه و لتنظر . .. و اتّقوا اللّه

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه پس از آيات مربوط به غزوه بنى نضير و پيروزى مسلمانان بر كافران و منافقان، سخن از بايستگى تقوا به ميان آمده است.

تقوا در تغذيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 4 - 26

26 _ لزوم رعايت تقوا در صيد و خوراكيها

احل لكم الطيبت . .. فكلوا مما امسكن عليكم و اذكروا اسم اللّه عليه و اتقوا اللّه

تقوا در تورات

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 171 - 7

7 _ تحصيل تقوا و دورى از اعمال ناروا ، هدف دعوت خداوند از بنى اسرائيل به پذيرش تورات

خذوا ما ءاتينكم بقوة . .. لعلكم تتقون

تقوا در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 194 - 14

14 - رعايت تقوا در جنگ و حفظ عدالت در مقابله به مثل ، موجب جلب حمايت و امداد هاى الهى است .

و اتقوا اللّه و اعلموا أن اللّه مع المتقين

تقوا در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 172 - 13،14

13 _ تشويق خداوند به جهاد ، همراه با نيكوكارى و تقوا

الّذين استجابوا للّه . .. للّذين احسنوا منهم و اتّقوا اجر عظيم

14 _ خوب عمل كردن در جنگ ( احسان ) و تخلف نكردن از مقررات جنگى ( تقوا ) ، شرط پاداش بزرگ خداوند براى مجاهدان

الّذين استجابوا للّه . .. للّذين احسنوا منهم و اتّقوا اجر عظيم

در برداشت فوق، متعلق {احسان}، جنگ گرفته شده است ; يعنى در جنگ خوب عمل كنند. همچنين متعلق {اتّقوا}، مقررات جنگى (مانند پيروى از فرماندهى) گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 125 - 4

4 _ دعوت و تشويق اهل ايمان به پيشه ساختن صبر و تقوا ، در رويارويى با دشمن

ان تصبروا و تتّقوا و يأتوكم من فورهم

تقوا در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 189 - 14

14 -

عمل نيك در حج ، رعايت تقوا و پرهيز از گناهان است .

و لكن البر من اتقى

تقوا در حجاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 55 - 15

15 - كشف حجاب در نزد افرادِ مُجاز ، بايد با رعايت ضوابط و تقواپيشگى باشد .

لاجناح عليهنّ فى ءابائهنّ . .. و لا ما ملكت أيم_نهنّ و اتّقين اللّه

برداشت بالا، بنابراين احتمال است كه امر به تقوا پس از ذكر استثناهاى لزوم رعايت حجاب، مربوط به استثناها باشد; يعنى، در اهميت موارد ياد شده نيز آزادى مطلق وجود ندارد و بايد با رعايت ضوابط صورت بگيرد.

تقوا در حكومت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 128 - 12

12 _ ارجمندى حكومت مداران تنها در گرو تقواپيشگى آنان است .

و العقبة للمتقين

چنانچه مراد از {العقبة} عاقبت نيك باشد، هدف از آوردن جمله {العقبة للمتقين} پس از اشاره به اينكه مؤمنان بنى اسرائيل به حكومت خواهند رسيد، بيان اين حقيقت است كه حاكميت يافتن مؤمنان براى آنان سعادت آفرين نيست، مگر اينكه اهل تقوا باشند و در حاكميت خويش تقوا را رعايت كنند.

تقوا در خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 128 - 18

18 _ رعايت كنندگان تقوا و احسان در محيط خانواده ، از پاداش الهى برخوردار خواهند شد .

و إن تحسنوا و تتقوا فإنّ اللّه كان بما تعملون خبيراً

جمله {فان اللّه . ..} در مقام تشويق به احسان و تقواست. و چون علم خدا به احسان و تقوا، معمولا تأثيرى براى

انجام آن ندارد ; بنابراين بايد كنايه از پاداش دهى الهى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 129 - 9،11

9 _ صلح و سازش و رعايت تقوا در محيط خانواده بويژه با داشتن چند همسر ، موجب غفران و رحمت الهى

فلاتميلوا كل الميل . .. و إن تصلحوا و تتقوا فإنّ اللّه كان غفوراً رحيماً

11 _ ترغيب شوهران از سوى خداوند به رعايت تقوا در محيط خانواده

و إن تصلحوا و تتقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 130 - 2

2 _ عدم لزوم حفظ كانون خانواده در صورت ناتوانى زن و يا شوهر بر سازش و رعايت تقوا در محيط خانواده

و إن امراة خافت من بعلها نشوزاً او اعراضاً . .. و إن يتفرقا يغن اللّه

پيشنهاد طلاق، بلكه ترغيب به آن در مواردى خاص، دلالت بر عدم لزوم حفظ كانون خانواده در آن شرايط دارد.

تقوا در روابط همسرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 70 - 2

2 - همسرى متكى بر ايمان و تقوا ، پايدار تا قيامت و ورود به بهشت

ادخلوا الجنّة أنتم و أزوجكم

با توجه به اين كه در آيه 67 بيان شده بود كه تمامى دوستان با يكديگر دشمن خواهند شد، جز تقواپيشگان، قيد {متقى} براى همسران استفاده مى شود; زيرا رابطه زن و شوهرى يكى از مصاديق دوستى ها است كه در صورتى كه طرفين متقى باشند، دوستى آنان تا قيامت پايدار خواهد ماند.

تقوا در صيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

4 - مائده - 5 - 4 - 26

26 _ لزوم رعايت تقوا در صيد و خوراكيها

احل لكم الطيبت . .. فكلوا مما امسكن عليكم و اذكروا اسم اللّه عليه و اتقوا اللّه

تقوا در طلاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 1 - 6

6 - توصيه خداوند به مردان و همسرانشان ، مبنى بر رعايت تقوا و خداپرستى در مسائل مربوط به طلاق

إذا طلّقتم النساء . .. و اتّقوا اللّه ربّكم

تقوا در عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 93 - 7

7 _ لزوم تقواپيشگى اهل ايمان در سه بعد رفتارى ، اعتقادى و اخلاقى

إذا ما اتقوا و ءامنوا و عملوا الصلحت ثم اتقوا و ءامنوا ثم اتقوا و احسنوا

با توجه به تكرار {اتقوا} به همراه هر يك از جملات {عملوا الصلحت} (بعد رفتارى) و {ءامنوا} (بعد اعتقادى) و {احسنوا} (بعد اخلاقى)، مى توان گفت مراد از {اتقوا} در هر فراز، فرمان به تقوايى مناسب با ساير جملات آن فراز است.

تقوا در عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 27 - 27

27 _ رفتار آدمى هنگامى كه همراه با تقوا و پارسايى باشد ، موجب قرب به خداوند است .

اذ قربا قرباناً . .. انما يتقبل اللّه من المتقين

{قربان} به عملى گفته مى شود كه با آن قصد تقرب به خدا مى شود. بنابراين قبولى قربانى به معناى حصول تقرب به خداست كه در آيه شريفه مشروط به تقوا شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

4 - مائده - 5 - 93 - 7

7 _ لزوم تقواپيشگى اهل ايمان در سه بعد رفتارى ، اعتقادى و اخلاقى

إذا ما اتقوا و ءامنوا و عملوا الصلحت ثم اتقوا و ءامنوا ثم اتقوا و احسنوا

با توجه به تكرار {اتقوا} به همراه هر يك از جملات {عملوا الصلحت} (بعد رفتارى) و {ءامنوا} (بعد اعتقادى) و {احسنوا} (بعد اخلاقى)، مى توان گفت مراد از {اتقوا} در هر فراز، فرمان به تقوايى مناسب با ساير جملات آن فراز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 109 - 1،2،7

1 _ لزوم بنا نهادن همه كار ها و برنامه هاى زندگى ، بر اساس تقواى الهى و رضاى خدا

أفمن أسّس بنينه على تقوى من اللّه و رضون

برداشت فوق بر اين پايه است كه {بنيانه} به قرينه فراز پيشين _ كه مربوط به عمل انسان است (بناى مسجد قبا و مسجد ضرار) _ به تقدير {عمله} باشد ; يعنى، كسى كه بنيان عملش را بر اساس تقوا قرار دهد.

2 _ اعمال مبتنى بر تقوا و رضايت الهى ، داراى اساسى محكم و استوار و ارزشى خدشه ناپذير

أفمن أسّس . .. أم من أسّس بنينه على شفا جرف

از قرار گرفتن اين بخش از آيه (أفمن أسس بنيانه على تقوى . .. ) در برابر {أم من أسّس بنيانه على شفا جرف هار} برداشت فوق استفاده مى شود.

7 _ لزوم داشتن اخلاص و تقوا ، از نخستين مراحل انجام هر كار

أفمن أسّس بنينه على تقوى

تعبير {أسّس بنيانه} تصريح به مراحل آغازين هر عمل دارد.

تقوا در كتب آسمانى

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 171 - 9

9 _ رسيدن انسان ها به تقوا و پرهيزشان از عقايد ناصواب و اعمال ناروا ، از اهداف نزول كتاب هاى آسمانى بر ايشان است .

خذوا ما ءاتينكم بقوة و اذكروا ما فيه لعلكم تتقون

تقوا در مبارزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 123 - 11

11 _ لزوم رعايت تقوا و توجه به حدود الهى ، حتى در مبارزه با كافران

قتلوا الذين يلونكم من الكفار و ليجدوا فيكم غلظة و اعلموا أن اللّه مع المتقين

تقوا در مصرف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 88 - 9

9 _ ضرورت رعايت تقوا در بهره گيرى از امكانات و روزى هاى خدادادى

و كلوا مما رزقكم اللّه حللا طيباً و اتقوا اللّه

تقوا در مقابله به مثل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 194 - 11

11 - اهل ايمان ، موظف به رعايت تقوا حتى در پاسخگويى به تجاوزات دشمن

فاعتدوا عليه بمثل ما اعتدى عليكم و اتقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 36 - 13

13 _ نگهدارى حرمت ماه هاى حرام و رعايت تقوا در مقابله به مثل با دشمنان جنگ طلب در آن ماه ها ، مورد تأكيد و عنايت خداوند

فلا تظلموا فيهن أنفسكم . .. و اعلموا أن اللّه مع المتقين

تقوا و امكانات دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 -

88 - 11

11 _ ناسازگارى تقوا با بهره گيرى از امكانات مادى توهمى بى پايه و نادرست

و كلوا مما رزقكم اللّه حللا طيباً و اتقوا اللّه

تقوا و ثروت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 36 - 13

13- داشتن ايمان و تقوا ، منافاتى با برخوردارى انسان از مال و ثروت ندارد .

و إن تؤمنوا و تتّقوا . .. و لايسئلكم أمولكم

تعبير {لايسئلكم أموالكم}، مى رساند كه مؤمن متقى مى تواند داراى مال و ثروت باشد و اسلام بنا ندارد ثروت مؤمنان را از ايشان بگيرد.

تقوا و خطا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 3 - 8

8 _ عدم تنافى ايمان و تقوا ، با وجود بعضى از خطا ها و كاستى هاى قابل غفران در زندگى فرد

الذين امتحن اللّه قلوبهم للتقوى لهم مغفرة

نويد به مغفرت، در جايى مفيد خواهد بود كه لغزش و يا احتمال لغزش، وجود داشته باشد.

تقواى اقتصادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 130 - 5،8،9،10،11،13

5 _ حرمت هر گونه تصرف در اموال ربوى

لا تأكلوا الرّبوآ

مراد از {اكل} (خوردن) در آيه مورد بحث، مطلق تصرفات است.

8 _ پرهيز از رباخوارى در جامعه ايمانى ، نشانه تقواپيشگى آن جامعه است .

يا ايّها الذين امنوا لا تأكلوا الرّبوآ . .. و اتّقوا اللّه

9 _ ناسازگارى رباخوارى با تقواپيشگى

لا تأكلوا الرّبوآ . .. و اتّقوا اللّه

10 _ تقوا ، پشتوانه اى براى اجراى احكام اقتصادى اسلام

لا تأكلوا الرّبوآ . .. و اتّقوا اللّه

11 _ لزوم رعايت تقواى

الهى در امور اقتصادى

لا تأكلوا الرّبوآ . .. و اتّقوا اللّه

مراد از تقوا به قرينه {لا تأكلوا الرّبوآ} يا خصوص رباخوارى و درآمدهاى نامشروع است و يا از مصاديق مورد نظر آيه، چنانچه متعلق تقوا، مطلق محرمات الهى باشد.

13 _ پرهيز از رباخوارى و رعايت تقواى الهى در امور اقتصادى ، زمينه فلاح و رستگارى جامعه

لا تأكلوا الرّبوآ . .. و اتّقوا اللّه لعلّكم تفلحون

تقواى بى ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 103 - 3

3 - ايمان بدون پرهيز از گناهان و پرهيز از گناه بدون ايمان ، موجب بهره مندى از پاداش هاى الهى نخواهد شد .

و لو أنهم ءامنوا و اتقوا لمثوبة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 57 - 7

7_ ايمان بدون تقوا و تقوا بدون ايمان ، در برخوردار شدن از موهبت هاى اخروى كارساز نيست .

للذين ءامنوا و كانوا يتقون

تكذيب تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 15 - 2

2 - تكذيب فرمان هاى متقى پرور ، ناروا است .

أو أمر بالتّقوى . أرءيت إن كذّب ... كلاّ

توصيه به تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 16 - 10

10 - توصيه خداوند به بندگان خود ، مبنى بر رعايت تقوا و حساب بردن از خداوند

ي_عباد فاتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 18 - 1،11

1 - دعوت خداوند از اهل ايمان ، به رعايت تقوا

ي_أيّها الذين

ءامنوا اتّقوا اللّه

11 - رعايت تقوا در حل پيروزى و اقتدار توصيه خداوند به مؤمنان *

ي_أيّها الذين ءامنوا اتّقوا اللّه و لتنظر . .. و اتّقوا اللّه

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه پس از آيات مربوط به غزوه بنى نضير و پيروزى مسلمانان بر كافران و منافقان، سخن از بايستگى تقوا به ميان آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 16 - 1

1 - توصيه خداوند به مؤمنان ، مبنى بر رعايت تقواى الهى به ميزان توان خويش

فاتّقوا اللّه ما استطعتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 1 - 6

6 - توصيه خداوند به مردان و همسرانشان ، مبنى بر رعايت تقوا و خداپرستى در مسائل مربوط به طلاق

إذا طلّقتم النساء . .. و اتّقوا اللّه ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 10 - 3

3 - توصيه خداوند ، به صاحبان خرد به خداترسى و تقواپيشگى

فاتّقوا اللّه ي_أُولى الألب_ب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 5 - 2

2 - سخاوت مندى ، انفاق و تقواپيشگى ، توصيه خداوند به تمام مردم

فأمّا من أعطى و اتّقى

ذكر پاداش نيك براى اين گروه (در آيات بعد)، ترغيب مردم به اعطاى مال و تقوا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 12 - 2،10

2 - پيامبر ( ص ) ، اهل تقوا و توصيه كننده ديگران به آن

أو أمر بالتّقوى

10 - نهى نكردن

مردم از نماز و ترغيب كردن آنان به تقوا ، توصيه خداوند به طغيان گران ثروت اندوز

ليطغى . أن رءاه استغنى ... الذى ينهى . عبدًا إذا صلّى ... أو أمر بالتّقوى

جمله {أمر بالتقوى} ممكن است مربوط به {الذى ينهى} باشد. در اين صورت مفاد آيه شريفه اين خواهد بود كه: به من خبر ده كسى كه نمازگزار را _ نهى مى كند، اگر [به جاى آن ]مردم را به تقوا امر كند [آيا برايش بهتر نيست؟]

توصيه به تقوا در نجوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 9 - 5

5 - نجواى مؤمنان ، بايد آراسته به سفارش به نيكى و توصيه به تقواى الهى باشد .

و تن_جوا بالبرّ و التقوى

توفيق تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 5 - 6

6 - دستيابى اهل تقوا به هدايت ، موهبتى است از جانب خدا به آنان

أولئك على هدًى من ربهم

تهديد مانعان از تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 12 - 6

6 - بازدارندگان مردم از امر به تقوا ، طغيان گر و مورد تهديد الهى اند .

ليطغى . .. أرءيت الذى ينهى . عبدًا ... أو أمر بالتّقوى

تهديد، از سياق آيات استفاده مى شود.

تهديد مخالفان تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 15 - 5

5 - خداوند ، مخالفان پيامبر ( ص ) را در صورت تداوم بر مخالفت با نماز ، هدايت و تقوا ، به مؤاخذه اى

سخت تهديد كرد .

لئن لم ينته لنسفعًا بالناصية

جايگاه تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 32 - 7

7- قلب ، مركز تقوا و خداترسى

فإنّها من تقوى القلوب

حتميت كيفر مخالفان تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 15 - 6

6 - سوگند خداوند در تأكيد بر مؤاخذه حتمى تكذيب گران دين و مخالفان نماز ، هدايت و تقوا

لئن لم ينته لنسفعًا بالناصية

{لام} در {لئن. ..} لام قسم است.

حقيقت تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 17 - 8

8- تقوا ، بازداشتن نفس از پيروى هوا ها و هوس ها است .

واتّبعوا أهواءهم و الذين اهتدوا . .. و ءاتي_هم تقوي_هم

از اين آيه و آيه قبل، نوعى تقابل ميان {طبع قلب} با {زادهم هدىً} و ميان {اتّبعوا أهوائهم} با {آتاهم تقواهم} استفاده مى شود; بدان گونه كه هر يك ضد ديگرى به شمار مى آيد.

خير تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 16 - 5

5 - عبادت و تقوا ، داراى خيرى است كه سودش به عبادت كننده و متقى ، بازمى گردد .

اعبدوا اللّه و اتّقوه ذلكم خير لكم

دعوت به تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 206 - 1،2،9،10

1 _ سرسختى ، تكبّر و غرور رياكارانِ مدعى اصلاح ( منافقان ) ، در مقابل دعوت به تقوا

و من الناس من يعجبك . .. و اذا قيل له اتق اللّه اخذته

العزة بالاثم

2 _ تكبّر ، غرور و سرسختى ، در قبال دعوت به تقوا ، از نشانه هاى حاكمان ناصالح و مفسد

و اذا تولّى سعى . .. و اذا قيل له اتق اللّه اخذته العزة بالاثم

در صورتى كه {تولى}، به معناى پذيرش حكومت باشد.

9 _ حاكمان مفسد در برابر دعوت به تقوا ، به خاطر سرسختى ، تكبر و غرور ، آلوده به گناه مى شوند .

اخذته العزة بالاثم

بنابراينكه {باء} سببيه در {بالإثم}، متعلق به {اخذته} باشد.

10 _ نفاق ، فساد در زمين و نصيحت ناپذيرى در برابر دعوت به تقوا ، گناه و موجب عذاب جهنّم

و من الناس من يعجبك . .. فحسبه جهنّم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 128 - 13

13 _ سفارش خداوند به شوهران ، درباره رعايت تقوا و احسان به همسران خويش

و إن تحسنوا و تتقوا

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مخاطبان {ان تحسنوا . ..} خصوص شوهران باشند ; زيرا فرض آيه بر نشوز و اعراض مردان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 42

42 _ تقوا ، زمينه ساز همكارى در نيكى ها ، فراخوانى يكديگر به تقواپيشگى و پرهيز از تعاون بر گناه و تجاوز است .

واتقوا اللّه

جمله {اتقوا اللّه} پس از امر به تعاون در كارهاى نيك و نهى از همكارى در گناه، مى تواند اشاره به راهى جهت تحقق امر و نهى ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 65 - 2

2 _ دعوت خداوند

از اهل كتاب به رعايت تقوا و ايمان به خدا ، قرآن و ديگر كتب آسمانى

و لو ان أهل الكتب ءامنوا و اتقوا لكفرنا عنهم سيئاتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 63 - 10

10 _ گرايش مردم به تقواپيشگى در پرتو رسالت انبيا ، از اهداف نزول دين و و معارف الهى است .

أن جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم لينذركم و لتتقوا

{لتتقوا} عطف بر {لينذركم} است و در نتيجه نيل مردم به تقوا از اهداف آمدن ذكر و معارف دين مى باشد. و چون بيان اين هدف در پى {لينذركم} ذكر شده است، مى توان گفت نيل انسانها به تقواپيشگى در پرتو امداد و اندرز پيامبران امكان پذير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 119 - 1

1 _ خداوند ، فراخوان مؤمنان به رعايت تقوا و پرهيز از مخالفت او

يأيها الذين ءامنوا اتقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 78 - 14

14_ لوط ( ع ) ، از مهاجمان تبه كار خواست تا از خدا پروا كنند و متعرض مهمانانش نشوند .

فاتقوا الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 90 - 16

16_ يوسف ( ع ) برادرانش را به تقوا و صبر و درآمدن در زمره محسنان فراخواند .

إنه من يتّق و يصبر فإن الله لايضيع أجر المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 109 - 15

15_ پيامبراكرم ( ص

) و ديگر رسولان الهى فراخوان مردم به تقواپيشگى

و ما أرسلنا من قبلك إلاّ رجالاً . .. و لدار الأخرة خير للذين اتقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 69 - 1

1- حضرت لوط ( ع ) قوم خود را در برابر تجاوز به مهمانانش ، به رعايت تقواى الهى فرا خواند .

و اتقوا الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 2 - 15

15- عصاره دعوت انبيا ، دعوت به توحيد و خداترسى است .

لا إل_ه إلاّ أنا فاتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 18 - 1

1- برانگيختن روحيه تقوا و خداترسى در مرد ناشناس ، واكنش اعتراض آميز مريم ( س ) ، هنگام مشاهده او در خلوت گاه خويش بود .

قالت إنّى أعوذ بالرحم_ن منك إن كنت تقيًّا

جمله {إن كنت تقيّاً} دعوت به تقوا در قالب جمله شرطيه است، مفاد آيه اين است كه اگر متّقى هستى _ كه بايد باشى _ از من دور شو و خود را گرفتار خشم خداوند مساز، كه من خود را در پناه او قرار داده و دفع خطر تو را از او مى خواهم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 106 - 2،5

2 - سخن گفتن دلسوزانه نوح ( ع ) با قوم خويش ، در دعوت آنان به تقوا و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم نوح ألاتتّقون

وجود لحن مشفقانه در {ألاتتّقون} (آيا نمى خواهيد تقوا پيشه كنيد) بيانگر برداشت ياد شده

است.

5 - دعوت به تقوا ، محور تبليغات و هدايت گرى نوح ( ع )

إذ قال لهم أخوهم نوح ألاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 108 - 1

1 - دعوت نوح ( ع ) از قومش ، براى رعايت تقواى الهى و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم نوح ألاتتّقون . .. فاتّقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 110 - 1،4

1 - نوح ( ع ) ، خواهان گرايش قومش به اطاعت از وى و رعايت تقواى الهى

فاتّقوا اللّه و أطيعون

4 - دعوت به تقوا و پيروى از حق ، محور تبليغ و هدايت گرى نوح ( ع )

ألاتتّقون . .. فاتّقوا اللّه و أطيعون ... فاتّقوا اللّه و أطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 124 - 2،7

2 - سخن دلسوزانه هود ( ع ) با عاديان ، در دعوت آنان به تقوا و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم هود ألاتتّقون

قيد {أخوهم} و وجود لحن مشفقانه در تعبير {ألا تتّقون} (آيا نمى خواهيد تقوا پيشه كنيد)، بيانگر مطلب ياد شده است.

7 - دعوت به تقوا ، لازمه اخوت و برادرى راستين

إذ قال لهم أخوهم هود ألاتتّقون

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه اطلاق {أخ} نه صرفاً از جهت انتساب نژادى باشد; بلكه به منظور بيان دلسوزى و خيرخواهى نيز باشد كه دعوت به تقوا لازمه حتمى آن خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 131 - 1

1

- دعوت مجدّد هود ( ع ) از قوم عاد ، براى اطاعت از وى ، رعايت تقواى الهى و پرهيز از بيهودگى ، غرور و خشونت

أتبنون . .. تعبثون ... بطشتم جبّارين . فاتّقوا اللّه و أطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 142 - 2،5،7

2 - سخن دلسوزانه صالح ( ع ) با ثموديان ، در دعوت آنان به تقوا و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم ص_لح ألاتتّقون

وجود لحن مشفقانه در تعبير {ألا تتّقون} (آيا نمى خواهيد تقوا پيشه كنيد)، بيانگر مطلب ياد شده است.

5 - دعوت به تقوا ، محور تبليغات و هدايت گرى صالح پيامبر

إذ قال لهم أخوهم ص_لح . .. ألاتتّقون

7 - دعوت به تقوا ، لازمه اخوت و برادرى راستين

إذ قال لهم أخوهم ص_لح ألاتتّقون

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه اطلاق {أخ} صرفا از جهت انتساب نژادى نباشد; بلكه به منظور بيان دلسوزى و خيرخواهى نيز باشد كه دعوت به تقوا لازمه حتمى آن خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 144 - 1

1 - دعوت مجدد صالح ( ع ) از ثموديان براى رعايت تقواى الهى و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم ص_لح ألاتتّقون . .. فاتّقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 150 - 1

1 - فراخوانى مجدّد صالح ثموديان را براى رعايت تقواى الهى و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم ص_لح ألاتتّقون . .. فاتّقوا اللّه و أطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

13 - شعراء - 26 - 161 - 2،5

2 - سخن دلسوزانه لوط ( ع ) با قوم خود ، در دعوت آنان به تقوا و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم لوط ألاتتّقون

وجود لحن مشفقانه در تعبير {ألا تتّقون} (آيا نمى خواهيد تقوا پيشه كنيد) حكايت از مطلب ياد شده دارد.

5 - دعوت به تقوا ، محور تبليغات و هدايت گرى لوط ( ع )

إذ قال لهم أخوهم لوط ألاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 163 - 1

1 - دعوت مجدد لوط ( ع ) از قوم خود ، براى رعايت تقواى الهى و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم لوط ألاتتّقون . .. فاتّقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 177 - 3،4

3 - دعوت به تقوا ، محور تبليغات و هدايت گرى شعيب پيامبر

إذ قال لهم شعيب ألاتتّقون

4 - سخن دلسوزانه شعيب ( ع ) با مردم ايكه ، در دعوت آنان به تقوا و پرهيز از گناه

إذ قال لهم شعيب ألاتتّقون

وجود لحن مشفقانه در تعبير {ألاتتّقون} (آيا نمى خواهيد تقواپيشه كنيد) بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 179 - 1

1 - دعوت مجدد شعيب ( ع ) از مردم ايكه ، براى رعايت تقواى الهى و پرهيز از گناه

إذ قال لهم شعيب ألاتتّقون . .. فاتّقوا اللّه و أطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 184 - 1

1 - تأكيد شعيب (

ع ) بر رعايت تقواى الهى و پرهيز از مخالفت با آفريدگار

و اتّقوا الذى خلقكم

{إتّقا} (مصدر {اتّقوا}) به معناى ترسيدن و پروا كردن و {جبلّة} مرادف {خلقة} است. بنابراين {والجبلّة الأوّلين} يا به معناى {والمخلوقات الأوّلين} است (مصدر به معناى مفعول) و يا به تقدير {و ذوى الجبلّة الأوّلين} مى باشد. در هر حال مقصود اين است كه: {اتّقوا الذى خلقكم و خلق الأمم قبلكم; از آن كس كه شما و امت هاى پيش از شما را آفريد پروا كنيد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 16 - 1،2

1 - ابراهيم ( ع ) فرستاده خداوند براى دعوت قوم اش به عبادت خدا و رعايت تقوا بود .

لقد أرسلنا . .. و إبرهيم إذ قال لقومه

2 - دعوت به يكتاپرستى و رعايت تقوا ، از اصول تعاليم ابراهيم ( ع ) بود .

و إبرهيم إذ قال لقومه اعبدوا اللّه و اتّقوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 33 - 1

1 - خداوند ، فراخوان مردمان به تقوا و ترس از روز قيامت

ي_أيّها الناس اتّقوا ربّكم و اخشوا يومًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 1 - 3

3 - دعوت از پيامبر ( ص ) براى رعايت تقوا و پرهيز از تبعيت از كافران ، دعوتى خطير بود .

ي_أيّها النبىّ اتّق اللّه

منادا، وقتى با {أيّها} آورده مى شود، يا به خاطر از غفلت بيرون آوردن منادا است و يا به خاطر خطير بودن ندا، چون درباره پيامبر(ص) غفلت، صادق نيست، به خصوص

با توجه به اين كه از او به {النبىّ} تعبير شده است، پس نكته دوم باعث شده است كه خطاب به پيامبر، با واژه {أيّها} صورت گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 37 - 8،9،32

8 - دعوت پيامبر ( ص ) از زيد بن حارثه ، براى رعايت تقواى الهى درباره همسرش زينب

و إذ تقول للذى أنعم اللّه عليه . .. و اتّق اللّه

9 - سفارش پيامبر ( ص ) به زيد ، براى نگهدارى همسرش و نيز رعايت تقواى الهى ، امرى شايسته ياد و يادآورى است .

و إذ تقول للذى أنعم اللّه عليه . .. و اتّق اللّه

{إذ} متعلق به {اُذكر} مقدر است و در نتيجه، نكته ياد شده، از آن فهميده مى شود.

32 - { عن أبى جعفر ( ع ) . . .انّ رسول اللّه خطب على زيدبن حارثه ، زينب بنت جحش . . . فزوّجها إيّاه فمكثت عند زيد ماشاء اللّه ، ثمّ إنّهما تشاجرا فى شىء إلى رسول اللّه . . . فقال زيد : يا رسول اللّه ! تأذن لى فى طلاقها فإنّ فيها كبراً و إنّها لتؤذينى بلسانها ، فقال رسول اللّه ( ص ) : اتّق اللّه و أمسك عليك زوجك . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه رسول خدا(ص)، زينب دختر جحش را براى زيد خواستگارى كرد . .. و او را به عقد وى در آورد. سپس مدتى را كه خدا مقدر كرده بود، زينب، پيش زيد بود. آن گاه ميان زيد و زينب، مشاجره اى رخ داد و هر دو پيش

رسول خدا، شكوه بردند. زيد گفت: اى رسول خدا! آيا اجازه مى دهى او را طلاق بدهم. به خاطر اين كه او متكبر است و با زبانش مرا اذيت مى كند؟ رسول خدا فرمود: از خدا بترس و همسرت را نگه دار...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 55 - 11

11 - همسران پيامبر ، وظيفه داشتند كه تقواى الهى را رعايت كنند .

و اتّقين اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 124 - 1،4

1 - الياس ( ع ) ، قومش را به تقواپيشگى فراخواند .

إذ قال لقومه ألاتتّقون

4 - دعوت به تقوا ، در رأس اهداف الياس ( ع ) قرار داشت .

إذ قال لقومه ألاتتّقون

برداشت ياد شده به دليل اين نكته است كه الياس(ع) در نخستين خطاب خود به مردم، مسأله تقوا را ياد آور شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 10 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور فراخواندن مؤمنان به تقواپيشگى و پرواداشتن از پروردگار

قل ي_عباد الذين ءامنوا اتّقوا ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 36 - 11

11- هدف اصلى و نهايى دين ، دعوت مردم به ايمان و تقوا و نه دريافت مال از ايشان

و إن تؤمنوا و تتّقوا يؤتكم أجوركم و لايسئلكم أمولكم

{لايسئلكم أموالكم} مى تواند در قبال {إن تؤمنوا و تتّقوا} و در مقايسه با آن باشد; يعنى، پيام دين، پيام ايمان و تقوا است; نه دريافت مال.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 3 - 1

1 - حضرت نوح ( ع ) ، مردم را به عبادت خدا ، تقواى الهى و اطاعت از خود ، فرا مى خواند .

أن اعبدوا اللّه و اتّقوه و أطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 40 - 6

6 - بشارت و انذار در كنار يكديگر ، از شيوه هاى قرآن در دعوت به تقوا و مبارزه با كفر

إنّ للمتّقين مفازًا . .. إنّا أنذرن_كم عذابًا قريبًا

دلايل تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 18 - 6

6 - انفاق ، در صورتى نشان تقواپيشگى است كه به قصد تزكيه نفس و پاك سازى ثروت انجام گيرد .

الأتقى . الذى يؤتى ماله يتزكّى

رعايت تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 1 - 8

8 - شايسته است كه رهبران دينى ، تقواى الهى را رعايت كرده و از افراد ناشايست ، تبعيت نكنند .

ي_أيّها النبىّ اتّق اللّه و لاتطع الك_فرين و المن_فقين

اگرچه مخاطب آيه، شخص پيامبر(ص) است، اما فرمان هاى داده شده، مى تواند حكمى كلّى براى هر رهبر دينى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 7 - 10

10 - رعايت تقواى الهى و اطاعت نكردن از كافران و منافقان ، از جمله پيمان هايى است كه خداوند از انبياى خويش گرفته است .

ي_أيّها النبىّ اتّق اللّه و لاتطع . .. و إذا أخذنا من النبيّن ميث_قهم

احتمال

دارد كه {و إذ أخذنا. ..} عطف جمله به جمله باشد. در اين صورت، معناى آيه چنين است: {آنچه به تو _ اى پيامبراسلام! _ فرمان داده شده، پيمانى است كه از سَلَف تو نيز گرفته شده است و آن، همانا تقوا و اطاعت نكردن از كافران و منافقان است}.

زمينه استقامت در تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 16

16 - آرامش و اطمينان روحى ، زمينه پايبندى به اصل تقوا و خويشتن دارى *

فأنزل اللّه سكينته على رسوله و على المؤمنين و ألزمهم كلمة التقوى

نزول سكينه ممكن است مقدمه برخوردارى از روح تقوا باشد و تقدم لفظى دلالت بر تقدم معنوى نمايد.

زمينه بى تقوايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 18 - 12

12 - احساس اقتدار و ايمنى از آسيب دشمن ، زمينه ساز غفلت و كم تقوايى است . *

ي_أي_ّها الذين ءامنوا اتّقوا اللّه و لتنظر . .. و اتّقوا اللّه

در آيات پيشين خداوند به مؤمنان اطمينان داد كه كافران يهود از اين پس، تاب رويارويى مستقيم نخواهند داشت و منافقان هم كارى از پيش نخواهند برد; ولى پس از آن اطمينان بخشى، اكنون توصيه به تقوا كرده است. گويى كه احساس ايمنى، زمينه غفلت را فراهم مى آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 1 - 9

9 _ انفال و غنايم جنگى ، زمينه لغزش و ابتلاى مردم به سوء استفاده و بى تقوايى است .

قل الأنفال للّه و الرسول فاتقوا اللّه

هشدار خداوند با

امر به تقوا پس از بيان حكم انفال، حاكى از برداشت فوق است.

زمينه تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 3 - 10،11

10 _ نماز اگر برنامه زندگى نباشد و بدان اهتمام نشود ، آدمى را به مرحله تقوا نخواهد رساند .

هدًى للمتقين. الذين ... يقيمون الصلوة

11 _ انفاق هاى مقطعى موجب قرار گرفتن آدمى در زمره متقيان ، نخواهد شد .

هدًى للمتقين . .. و مما رزقنهم ينفقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 21 - 8

8 - پرستش خداوند ، زمينه ساز نيل به تقواپيشگى است .

اعبدوا ربكم . .. لعلكم تتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 183 - 6

6 - روزه ، زمينه ساز رسيدن آدمى به تقواپيشگى و پرهيز از گناهان است .

كتب عليكم الصيام . .. لعلكم تتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 36

36 - عمل به احكام دين و پايبندى به حدود الهى ، زمينه ساز نايل شدن به تقواپيشگى است .

تلك حدود اللّه فلاتقربوها كذلك يبين اللّه ءايته للناس لعلهم يتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 196 - 23

23 _ توجّه به شدّت عقاب الهى ، زمينه ساز تقواست .

و اتقوا اللّه و اعلموا انّ اللّه شديد العقاب

بنابر اينكه {و اعلموا . ..}، به منزله علّت براى {و اتقوا اللّه} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره

- 2 - 203 - 8

8 _ توجه به قيامت و بازگشت به خدا ، زمينه ساز رعايت تقواى الهى

فاذا قضيتم مناسككم . .. و اتقوا اللّه و اعلموا انكم اليه تحشرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 223 - 15

15 _ توجه به حضور در دادگاه الهى و ملاقات وى ، زمينه ساز رعايت تقوا و حفظ حدود الهى

و اتّقوا اللّه و اعلموا انكم ملاقوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 235 - 13،20

13 _ اعتقاد به دانايى خداوند به اسرار انسان ، منشأ پرهيز از مخالفت با قوانين او

و اعلموا انّ اللّه يعلم ما فى انفسكم فاحذروه

20 _ توجه به دانايى خداوند به اسرار درون ، منشأ پرهيز از نيّات ناشايسته درونى

و اعلموا انّ اللّه يعلم ما فى انفسكم فاحذروه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 237 - 6،7،9،12،13،17

6 _ پرداخت تمامى مهر به زن ، در صورتى كه پيش از آميزش جنسى طلاق داده شود ، به تقوا نزديكتر است .

الا ان يعفونَ او يعفوا . .. و ان تعفوا اقرب للتقوى

ظاهر اين است كه مخاطب در {ان تعفوا . .. } به قرينه خطابهاى گذشته شوهران باشند. بنابراين جمله {ان تعفوا ... } توصيه اى است به شوهران كه در فرض مذكور، تمامى مهر تعيين شده را به همسران بپردازند و اگر پرداخته اند، چيزى از آن باز پس نگيرند.

7 _ چشمپوشى زن ، شوهر و ولىّ زن از حقوق خويش ( مهريّه ) ، به تقوا

نزديكتر است .

و ان تعفوا اقرب للتقوى

در صورتى كه خطاب {اَن تعفوا} به كليّه افراد _ اعم از زن و مرد و ولىّ _ باشد.

9 _ گذشت انسان از حق خويش ، راهى نزديك براى رسيدن به تقوا

و ان تعفوا اقرب للتقوى

12 _ گذشت مالى ، راهى مناسب براى رسيدن به تقوا ، در مسائل خانوادگى

و ان تعفوا اقرب للتقوى

با توجّه به مورد آيه كه گذشتِ مالى است و بنابر اينكه مراد از {تقوا} با توجه به مورد، تقوا در مسائل خانوادگى باشد.

13 _ نيل به تقوا ، هدف از اعمال خير

و ان تعفوا اقرب للتقوى

17 _ توجّه به نظارت خداوند ، زمينه ساز عمل به احكام الهى و كسب تقوا

و ان طلّقتموهنّ . .. ان اللّه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 246 - 25

25 _ توجه به دانايى گسترده خداوند ، زمينه پرهيز آدمى از ظلم و سرپيچى نسبت به فرمان هاى الهى

و اللّه عليم بالظّالمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 278 - 14

14 _ ايمان ، زمينه دستيابى به تقواى الهى

يا ايّها الّذين امنوا اتّقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 283 - 15

15 _ توجه به آگاهى فراگير خداوند به اعمال انسان ، زمينه اجراى احكام الهى و پرهيز از معصيت او

و اللّه بما تعملون عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 50 - 12،13

12 _ تلازم تقواى الهى و اطاعت از رسولان

او

فاتقوا اللّه و اطيعون

13 _ تقواى الهى و اطاعت از انبيا ، وظيفه آدمى پس از فرستادن پيامبران از سوى خداوند

و رسولا . .. و جئتكم باية من ربّكم فاتقوا اللّه و اطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 102 - 4،9

4 _ رعايت تقواى كامل و شايسته و تسليم همه جانبه در برابر خداوند ، اعتصام و تمسك به اوست .

و من يعتصم باللّه . .. اتقوا اللّه حق تقاته و لا تموتنّ الاّ و انتم مسلمون

گويا آيه مورد بحث بيانى است براى شيوه تحقق و عينيّت يافتن اعتصام به خداوند.

9 _ اطاعت از خدا و ياد و سپاسگزارى از او ، تقواى كامل و شايسته

اتّقوا اللّه حقّ تقاته

يطاع فلا يعصى و يذكر فلا ينسى و يشكر فلا يكفر.

_______________________________

معانى الاخبار، ص 240، ح 1 ; نورالثقلين، ج 1، ص 376، ح 299.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 103 - 6

6 _ نيل به تقواى شايسته و تسليم كامل در برابر خدا ، اعتصام و تمسك به ريسمان الهى است . *

اتّقوا اللّه حق تقاته و لا تموتنّ الا و انتم مسلمون. و اعتصموا بحبل اللّه جميعاً

به نظر مى رسد {اعتصموا}، بيانى براى جمله {اتقوا اللّه حق تقاته} و جمله {و لا تموتنّ} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 153 - 26

26 _ توجّه به دانايى خداوند به جزئيترين اعمال ، زمينه ساز پرهيز از رفتار هاى ناپسند ( فرار از جنگ و . . .

)

اذ تصعدون و لا تلون . .. و اللّه خبير بما تعملون

جمله {و اللّه . .. }، براى ترغيب مخاطبان به پرهيز از اعمال ناپسند و تشويق به اعمال نيكو و خداپسند است كه با توجّه به مورد آيه، مراد فرار از جنگ و نافرمانى از دستورات نظامى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 179 - 27

27 _ وعده و تضمين پاداش ، از روش هاى قرآن براى تشويق به ايمان و تقوا

و ان تؤمنوا و تتّقوا فلكم اجر عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 189 - 3

3 _ توجّه به مالكيّت و فرمانروايى مطلق خداوند ، زمينه پرهيز از شكستن ميثاق ، كتمان حقايق ، دين فروشى و خودپسندى

و اذ اخذ اللّه ميثاق الّذين اوتوا الكتب لتبيّننّه . .. و لا تكتمونه ... و اشتروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 198 - 4،7

4 _ توجّه به ربوبيّت الهى ، زمينه گرايش به تقوا

لكن الّذين اتّقوا ربّهم

7 _ توجّه به بهشت جاودانه ، موجب گرايش به تقوا و فريفته نشدن در برابر بهره هاى اندك دنيا

متاع قليل . .. لكن الّذين اتّقوا ربّهم لهم جنّات ... خالدين فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 200 - 16

16 _ ايمان ، زمينه شكيبايى در برابر مشكلات و پايدارى در مقابل دشمن و حفظ مرز ها و رعايت تقواست .

يا ايّها الّذين امنوا اصبروا و صابروا و رابطوا

و اتّقوا اللّه

مخاطب قرار دادن مسلمانان به وصف ايمان و آنگاه امر به شكيبايى و . .. بيانگر آن است كه ايمان زمينه تحقق مسائل مطرح شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 1 - 19

19 _ توجه به مراقبت دايمى خداوند ، زمينه ساز رعايت تقواى الهى و اهتمام به خويشاوندان

و اتّقوا اللّه الّذى تسآءلون به و الارحام انّ اللّه كان عليكم رقيباً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 34 - 39

39 _ توجه به علوّ و عظمت خداوند ، زمينه پرهيز مردان از ستم بر همسران خويش

فلا تبغوا . .. انّ اللّه كان عليّاً كبيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 59 - 24

24 _ ايمان به خدا و قيامت ، پشتوانه اجرايى احكام اسلام و مايه پرهيز از نافرمانى خدا و رسول ( ص )

اطيعوا اللّه . .. ان كنتم تؤمنون باللّه و اليوم الاخر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 108 - 12

12 _ توجه به احاطه كامل خداوند به اعمال آدمى ، زمينه پرهيز انسان از كار هاى ناشايست

و كان اللّه بما يعملون محيطاً

تذكر اين معنا كه خداوند آگاه و محيط به تمامى اعمال مى باشد، براى اين منظور است كه انسانها با توجه به اين حقيقت از اعمال ناشايست پرهيز كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 135 - 29

29 _ توجه به آگاهى خداوند از اعمال آدميان

، زمينه اقامه عدل ، پرهيز از شهادت هاى دروغ و كتمان شهادت

كونوا قومين بالقسط شهداء للّه . .. فإنّ اللّه كان بما تعملون خبيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 48

48 _ توجه به كيفر سخت الهى ، زمينه ساز تقواپيشگى و پرهيز از همكارى در گناه

و لاتعاونوا على الاثم و العدون واتقوا اللّه إنّ اللّه شديد العقاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 4 - 30

30 _ توجه به حسابرسى سريع خداوند ، زمينه حصول تقوا در انسان

و اتقوا اللّه إنّ اللّه سريع الحساب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 7 - 11،15

11 _ يادآورى نعمت ها و پيمان هاى الهى ، زمينه تقواپيشگى است . *

و اذكروا نعمة اللّه . .. و اتقوا اللّه

فرمان به يادآورى نعمتها و پيمانهاى الهى و سپس امر به تقوا، بيانگر آن است كه ياد نعمتها و پيمانهاى الهى، نقش مؤثرى در نيل به تقوا دارد.

15 _ اعتقاد به علم همه جانبه الهى ، زمينه ساز تقواپيشگى و پرهيز از ناديده گرفتن پيمان هاى الهى

و اذكروا نعمة اللّه عليكم و ميثقه . .. و اتقوا اللّه إنّ اللّه عليم بذات الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 8 - 14،23

14 _ عدالت ، حتى نسبت به دشمنان ، نزديكترين راه براى تحصيل تقوا

اعدلوا هو اقرب للتقوى

نزديكتر بودن عدالت به تقوا، نسبت به ساير طاعات است. يعنى رعايت عدالت از ديگر طاعات براى نيل

به تقوا نزديكتر است، نه اينكه عدالت از بى عدالتى به تقوا نزديكتر باشد.

23 _ اعتقاد به آگاهى خدا از اعمال انسان ، زمينه قيام براى خدا ، شهادت به قسط ، اجراى عدالت و تحصيل تقواست .

كونوا قومين للّه شهداء بالقسط . .. و اتقوا اللّه إنّ اللّه خبير بما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 11 - 6

6 _ يادآورى و توجه به نعمت هاى خداوند ، زمينه تقواپيشگى و توكل بر او

اذكروا . .. و اتقوا اللّه و على اللّه فليتوكل المؤمنون

امر به تقوا و توكل پس از بيان لزوم ياد كردن نعمتها، بيانگر اين معناست كه ياد كردن نعمتها در نيل به تقوا و توكل بر خدا نقشى مؤثر دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 35 - 2

2 _ ايمان ، زمينه تحصيل تقوا

يأيها الذين ءامنوا اتقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 46 - 19

19 _ تنها تقواپيشگان بهره مند از هدايت ها و اندرز هاى انجيل هستند . *

فيه هدى و نور . .. هدى و موعظة للمتقين

مقتضاى جمله {فيه هدى} اين است كه راه هدايت براى همه انسانها تبيين شده است. بنابراين {هدى للمتقين} مى تواند به اين معنا باشد كه تنها اهل تقوا مى توانند از آن هدايتها بهره مند شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 100 - 11،13

11 _ تنها صاحبان عقل و خرد از زمينه رعايت تقوا برخوردارند .

فاتقوا

اللّه ياولى الالبب

على رغم اينكه همه انسانها وظيفه دار رعايت تقوا هستند خداوند صاحبان خرد را مخاطب قرار داد تا به اين نكته اشاره فرمايد كه تنها اهل خرد و انديشه زمينه رعايت تقوا و پرهيز از خبيثها و گرايش به پاكيها را دارا هستند.

13 _ تقوا و پرهيزگارى همسو و هماهنگ با تيزهوشى و خردمندى

فاتقوا اللّه ياولى الالبب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 109 - 6

6 _ ياد قيامت و صحنه هاى بررسى اعمال در آن ، زمينه ساز رعايت تقوا و ترس از خداوند

و اتقوا اللّه . .. يوم يجمع اللّه الرسل

چنانچه {يوم} مفعول براى {اذكروا} باشد، جمله {اذكروا يوم . ..} پس از {اتقوا اللّه} مى تواند اشاره به علتى از علل لزوم تقوا و ترس از خدا داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 112 - 12

12 _ ايمان به خداوند مستلزم تقواپيشگى و پرهيز از انديشه هاى ناصواب درباره اوست

اتقوا اللّه ان كنتم مؤمنين

ترديد حواريون در توانمندى خداوند كه از جمله {هل يستطيع} استفاده مى شود مى تواند قرينه باشد بر اينكه مراد از ايمان در {ان كنتم مؤمنين} ايمان به خداست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 153 - 15

15 _ نيل به تقوا در گرو عمل به احكام دين و پرهيز از قوانين غير الهى است.

ذلكم وصيكم به لعلكم تتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 63 - 8،12

8 _ نوح ( ع )

، وظيفه دار ترساندن مردم از عذاب هاى الهى و فراهم آوردن زمينه هاى تقواپيشگى براى آنان با تبليغ معارف دين

أن جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم لينذركم و لتتقوا

12 _ پذيرش معارف دين و باور به اندرز هاى پيامبران ، زمينه ساز گرايش به تقوا و پرهيزگارى است .

لينذركم و لتتقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 96 - 6

6 _ بهره گيرى از تمايل مردم به رفاه و آسايش دنيوى و بهبود وضع اقتصادى ، از روش هاى قرآن براى هدايت آنان به ايمان و تقواست .

و لو أن أهل القرى ءامنوا و اتقوا لفتحنا عليهم بركت من السماء و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 97 - 5

5 _ توجه جوامع بشرى به فرجام شوم تكذيب كنندگان انبيا ، زمينه ساز نگرانى ايشان در ابتلا به عذاب الهى و مايه گرايش آنان به ايمان و تقواست .

و لو أن أهل القرى . .. أفأمن أهل القرى أن يأتيهم بأسنا

جمله {أفأمن . .. } عطف بر جمله {فاخذنهم بما كانوا يكسبون} است. يعنى آيا اقوام و ملتهاى كفرپيشه پس از آگاهى به سرنوشت شوم تكذيب كنندگان انبيا، باز هم عذاب الهى را انكار مى كنند و خويشتن را از گرفتار آمدن به آن مصون مى پندارند؟

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 98 - 6

6 _ زندگانى دنيا بدون پايگذارى آن بر مبناى ايمان و تقوا ، بازيچه اى بيش نيست .

أن يأتيهم بأسنا ضحى و هم

يلعبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 52 - 9،11

9 _ باور به توانمندى خدا و شدت كيفر هاى وى زمينه ساز پرهيز آدمى از كفرورزى و ارتكاب گناه

فأخذهم اللّه بذنوبهم إن اللّه قوى شديد العقاب

هدف از توصيف خداوند با جمله {إن اللّه . .. } پس از بيان مؤاخذه كفرپيشگان گنهكار اين است كه انسانها با باور به نيرومندى خدا و شديد العقاب بودن وى، از مخالفت با وى بپرهيزند و رو به كفر و گناه نياورند.

11 _ توجه به سنت الهى در مجازات كافران و گناهكاران ، زمينه ساز پرهيز از كفرورزى و ارتكاب گناه

كدأب ءال فرعون . .. إن اللّه قوى شديد العقاب

هدف از بيان مؤاخذه كافران و گنهكاران هشدارى است به انسانها تا با توجه به آن در مسير ايمان و ترك گناه قرار گيرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 31 - 17

17 _ اعتقاد به رازقيت ، حاكميت ، حيات بخشى و تدبير مطلق خدا نسبت به امور جهان ، مقتضى تقواپيشگى است .

قل من يرزقكم . .. فسيقولون اللّه فقل أفلاتتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 2 - 16

16- اعتقاد به يگانگى خداوند ، زمينه ساز تقواپيشگى و ترس و پروا داشتن از او

أن أنذروا أنه لا إل_ه إلاّ أنا فاتقون

فاء در {فاتقون} فاى تفريع است. بنابراين اين مطلب به دست مى آيد كه: اگر كسى به توحيد و يگانگى خداوند معتقد شد، به دنبال آن زمينه تقواپيشگى براى او حاصل مى گردد.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 113 - 7،9،14

7 - پيدايش روحيه تقوا در انسان ، از اهداف نزول قرآن

أنزلن_ه . .. لعلّهم يتّقون

9 - ايجاد روحيه تقوا در آدمى ، نيازمند به كارگيرى هشدار ها و وعيد ها است .

و صرّفنا فيه من الوعيد لعلّهم يتّقون

14 - تشريح حوادث قيامت و آينده مجرمان ، زمينه ساز پيدايش تقوا و رفع غفلت از انسان

و كذلك أنزلن_ه . .. لعلّهم يتّقون أو يحدث لهم ذكرًا

حرف {كاف} در {كذلك} براى تشبيه است و آيات گذشته را نمونه اى از نزول آيات الهى براى ايجاد تقوا و تذكر، معرفى مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 132 - 20

20 - اقامه نماز ، موجب فراهم آمدن زمينه هاى تقوا است .

والع_قبة للتّقوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 1 - 4

4- اعتقاد به ربوبيت خدا ، مقتضى رعايت تقوا و پرهيز از نافرمانى او

اتّقوا ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 110 - 2

2 - نقش اخلاص مبلغان دينى ، در گرايش مردم به تقوا و پيروى از حق

و ما أسئلكم عليه من أجر . .. فاتّقوا اللّه و أطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 146 - 4

4 - توجه به ناپايدارى رفاه و امنيت ، زمينه ساز گرايش به تقوا و پيروى از انبيا

فاتّقوا اللّه و أطيعون . .. أتتركون فى ما ه_هنا ءامنين

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 150 - 2

2 - برخوردارى از موهبت هاى طبيعى و نعمت هاى خدادادى ، مقتضى تقواپيشگى و سرپيچى نكردن از فرمان هاى خدا و رسول او .

فى جنّ_ت و عيون . و زروع ... و تنحتون من الجبال بيوتًا ف_رهين . فاتّقوا اللّه و

تفريع {فاتّقوا. ..} بر آيات پيش بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 184 - 2

2 - توجه به مقام والاى آفريدگار ، زمينه ساز تقواپيشگى و پرهيز از مخالفت با او

و اتّقوا الذى خلقكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 33 - 8

8 - توجه به سختى هاى قيامت ، برانگيزاننده آدمى به تحصيل تقوا است .

اتّقوا ربّكم و اخشوا يومًا

فراخوانى به ترس از قيامت، پس از دعوت به تقوا، مى تواند به منظور اين نكته باشد كه ترس از قيامت، در كسب تقوا به عنوان توشه اى براى آخرت، تأثير دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 70 - 7

7 - قرار گرفتن در صفوف مؤمنان ، مقتضى تقوا و استوارگويى است .

ي_أيّها الذين ءامنوا اتّقوا اللّه و قولوا قولاً سديدًا

تكرار خطاب {ياأيّهاالذين آمنوا} مى تواند به منظور تشويق و ترغيب ايمان آورندگان به اجراى فرمان به تقوا و استوارگويى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 10 - 2،4

2 - تقواپيشگى و پرواداشتن از خداوند ، از مقتضيات ايمان و

از نشانه هاى مؤمنان راستين است .

ي_عباد الذين ءامنوا اتّقوا ربّكم

مخاطب قرار گرفتن مؤمنان و توصيه به آنان مبنى بر رعايت تقواى الهى، مى تواند گوياى حقيقت ياد شده باشد.

4 - اعتقاد به ربوبيت خدا ، مقتضى تقواپيشگى و پروا داشتن از او است .

اتّقوا ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 16 - 12

12 - اخطار ها و تهديد هاى خداوند ، در راستاى ايجاد روح تقوا و پرواپيشگى در انسان ها است .

ذلك يخوّف اللّه به عباده ي_عباد فاتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 20 - 3

3 - ربوبيت الهى ، مقتضى تقواپيشگى و پرهيزكارى است .

ل_كن الذين اتّقوا ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 28 - 8،9،10

8 - تأثيرپذيرى از قرآن و پديد آوردن روح تقواپيشگى در سايه تعليم آن ، در گرو وجود زمينه هاى لازم و شايستگى هاى بايسته است .

قرءانًا . .. لعلّهم يتّقون

9 - بيدارى و روح پندپذيرى ، زمينه ساز تقواپيشگى است .

لعلّهم يتذكّرون . .. لعلّهم يتّقون

برداشت ياد شده از تقدم ذكرى تذكر بر تقواپيشگى به دست مى آيد.

10 - بيدارى ، پندپذيرى و دستيابى به تقواپيشگى ، براى تمامى انسان ها _ از همه طيف هاى فكرى و اجتماعى _ ميسر و ممكن است .

لقد ضربنا للناس فى ه_ذا القرءان من كلّ مثل لعلّهم يتذكّرون . .. لعلّهم يتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 73 - 2

2 - اعتقاد به

ربوبيت الهى ، مقتضى تقواپيشگى است .

اتّقوا ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 17 - 3

3- قرآن ، كتاب هدايت و مايه تقوا براى حق پذيران *

و الذين اهتدوا زادهم هدًى و ءاتي_هم تقوي_هم

ممكن است گفته شود: فاعل {زاد} قرآن است كه به قرينه {يستمع إليك} از آيه قبل استفاده مى شود; زيرا عمده و اساس سخنان پيامبر(ص) قرائت آيات وحى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 1 - 10

10 _ توجه به شنوايى و آگاهى خداوند ، مستلزم رعايت تقوا و سبقت نگرفتن بر حكم خدا و رسول

لاتقدّموا . .. و اتّقوا اللّه إنّ اللّه سميع عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 7 - 18

18 - توجه به كيفر هاى شديد الهى ، زمينه ساز گرايش به تقوا و عدم مخالفت با خدا و رسول او

و ما ءاتيكم الرسول . .. و اتّقوا اللّه إنّ اللّه شديد العقاب

از اين كه خداوند پس از {اتّقوا اللّه} شدت عقاب خويش را يادآور شده است; نكته بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 18 - 2،16

2 - ايمان ، مقتضى رعايت تقوا و پرهيز از مخالفت با خداوند

ي_أيّها الذين ءامنوا اتّقوا اللّه

از اين كه خداوند، مؤمنان را با وصف ايمان مورد دعوت قرار داده است، مطلب بالا استفاده مى شود.

16 - توجه به آگاهى همه جانبه خداوند به اعمال ، زمينه ساز گرايش آدمى به تقوا

و اتّقوا اللّه إنّ

اللّه خبير بما تعملون

{إنّ اللّه خبير. ..} در مقام تعليل و بيانگر علت لزوم تقوا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 19 - 3

3 - لازمه تقوا ، به ياد داشتن خداوند و قرار نگرفتن در زمره خدافراموشان است .

اتّقوا اللّه . .. و لاتكونوا كالذين نسوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 11 - 4

4 - ايمان به خدا ، مستلزم رعايت تقوا و پرهيز از مخالفت با او

و اتّقوا اللّه الذى أنتم به مؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 18 - 1

1 - سپاسدارى ، بردبارى ، آگاهى از نهان و آشكار ، عزّت و حكمت خداوند ، مقتضى تقواپيشگى ، حرف شنوى ، فرمان برى و انفاق در راه او است .

فاتّقوا اللّه . .. اسمعوا و أطيعوا و أنفقوا ... و اللّه شكور حليم ... العزيز الح

برخى از مفسران، بر اين عقيده اند كه ميان ذكر اوصاف خداوند در دو آيه پايانى، با فرمان الهى به تقواپيشگى، فرمان برى و انفاق، ارتباط وجود دارد. اين مطلب مى تواند اشاره به برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 1 - 8

8 - ايمان به ربوبيت الهى ، مقتضى تقواپيشگى و خداترسى است .

و اتّقوا اللّه ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 10 - 4

4 - خردورزى ، مقتضى تقواپيشگى و خداترسى است .

فاتّقوا اللّه ي_أُولى

الألب_ب

مطلب ياد شده، از مخاطب قرار گرفتن صاحبان خرد به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 8 - 5

5 - شناخت پليدى ها ، زمينه آشنايى با راه هاى گريز از آنها است .

فألهمها فجورها و تقويها

تقديم {فجورها}، بيانگر نكته ياد شده است.

زمينه دعوت به تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 106 - 7

7 - دعوت به تقوا لازمه اخوت و برادرى راستين

إذ قال لهم أخوهم نوح ألاتتّقون

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه قيد {أخوّت} نه صرفاً از جهت انتساب نژادى; بلكه به منظور بيان دلسوزى و خيرخواهى نيز باشد; كه در اين صورت ذكر دعوت به تقوا پس از آن، بيانگر ارتباط حتمى ميان تقوا و اخوت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 161 - 7

7 - دعوت به تقوا ، لازمه اخوت و برادرى راستين

إذ قال لهم أخوهم لوط ألاتتّقون

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه اطلاق {أخ} نه صرفاً از جهت انتساب نژادى باشد; بلكه به منظور بيان دلسوزى و خيرخواهى نيز باشد كه دعوت به تقوا لازمه حتمى آن خواهد بود.

زمينه هاى تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 115 - 9،10

9 _ ايمان به خدا و روز واپسين و عمل صالح ، موجب نيل آدمى به تقواپيشگى *

امّة قائمة . .. يؤمنون باللّه و اليوم الاخر ... و اللّه عليم بالمتّقين

تعبير از مؤمنانِ آمر به معروف و . ..

به متّقيان يا به جهت اين است كه دارندگان صفات ياد شده تقواپيشه هستند، و يا آن صفات موجب نيل آدمى به تقواپيشگى است.

10 _ توجه به دانايى گسترده و همواره خداوند ، برانگيزنده آدمى به سوى اعمال خير و رعايت تقواى الهى

و ما يفعلوا من خير فلن يكفروه و اللّه عليم بالمتّقين

به نظر مى رسد هدف از تذكر به دانايى خدا و اعمال نيك و پاداش دهى به آن، براى تشويق و ترغيب به آن اعمال نيك باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 133 - 18

18 _ نيل به تقوا ، در گرو اطاعت از خدا و رسول ( ص ) و فراهم آوردن زمينه آمرزش گناهان

و اطيعوا اللّه و الرّسول . .. و سارعوا الى مغفرة من ربّكم و جنّة ... اعدّت للمتّ

معناى اينكه به سوى بهشت متّقيان بشتابيد، اين است كه از زمره متّقيان شويد و مخاطبين اين دعوت كسانى هستند كه به اطاعت از خدا و رسول (ص) و فراهم ساختن موجبات آمرزش، فراخوانده شدند. بنابراين از زمره اهل تقوا شدن به اين است كه از خدا و رسول او پيروى كرده و كارى كنند كه گناهشان آمرزيده شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 138 - 6

6 _ جهانگردى و تأمل در سرنوشت شوم گذشتگان ، زمينه اى براى پرهيز از تكذيب دين خداوند

فسيروا فى الارض فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين. هذا بيان للنّاس

اگر {هذا} اشاره به مطالب آيه قبل باشد، متعلق كلمه {بيان} چنين خواهد بود: هذا بيان للنّاس لئلاّ

يرتكبوا الّذى ارتكبوه. يعنى مشاهده سرنوشت تكذيب كنندگان، روشنگر مردم است به اينكه مانند گذشتگان، آيات الهى را تكذيب نكنند.

زيركى و تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 100 - 13

13 _ تقوا و پرهيزگارى همسو و هماهنگ با تيزهوشى و خردمندى

فاتقوا اللّه ياولى الالبب

سرزنش ممانعت از مبلغان تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 12 - 1

1 - بازداشتن تبليغ كنندگان تقوا ، از امر كردن مردم به آن ، شگفت آور و نكوهيده است .

أو أمر بالتّقوى

سرزنش نهى از تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 12 - 7

7 - احتمال تلاش نمازگزار براى تبليغ تقوا ، نهى او را از نماز ، شگفت آورتر و نكوهيده تر مى سازد .

أرءيت الذى ينهى . عبدًا إذا صلّى . أرءيت إن ... أمر بالتّقوى

شخصيت مبلغان تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 19 - 5

5 - مخالفان نماز و تكذيب گران دين ، حقّ دستور دادن به نمازگزاران هدايت پيشه و ترويج كننده تقوا را ندارند .

ينهى . عبدًا إذا صلّى ... كذّب و تولّى ... كلاّ لاتطعه

شرايط تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 4 - 9

9 - هر انسانى _ چه از اهل كتاب و چه از غير ايشان _ در صورتى كه به اركان اعتقادى و عملى دين اسلام پايبند باشد ، از زمره تقواپيشگان است

.

الذين يؤمنون بالغيب . .. و ما انزل من قبلك

روشن است كه مجموعه صفات ياد شده در آيه سه و چهار، ويژگيهاى متقين است. بنابراين تكرار {الذين} به منظور تقسيم اهل تقوا به دو گروه نيست، بلكه _ چنان كه برخى از مفسران گفته اند _ تكرار {الذين} اشاره به اين است كه دارندگان اين صفات، تقوا پيشه هستند; چه پيش از آن به ديگر كتابهاى آسمانى مؤمن بوده باشند، همانند: يهود و نصارا; يا چنين نباشند مانند: اعراب جاهلى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 63 - 12

12 - صلابت و جديت انسان در ديندارى ، شرط اساسى براى رسيدن به مرحله تقواپيشگى است .

خذوا ما ءاتينكم بقوة . .. لعلكم تتقون

برداشت فوق از قيد {بقوة} استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 18 - 6

6 - محاسبه اعمال و مراقبت بر آن ، لازمه تقوا است .

اتّقوا اللّه و لتنظر نفس ما قدّمت لغد و اتّقوا اللّه

شگفتى ممانعت از مبلغان تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 12 - 1

1 - بازداشتن تبليغ كنندگان تقوا ، از امر كردن مردم به آن ، شگفت آور و نكوهيده است .

أو أمر بالتّقوى

شگفتى نهى از تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 12 - 7

7 - احتمال تلاش نمازگزار براى تبليغ تقوا ، نهى او را از نماز ، شگفت آورتر و نكوهيده تر مى سازد .

أرءيت الذى ينهى

. عبدًا إذا صلّى . أرءيت إن ... أمر بالتّقوى

شناخت تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 8 - 4

4 - شناخت پليدى ها ، ضرورى تر از آشنايى با راه هاى پرهيزگارى است .

فألهمها فجورها و تقويها

عوامل تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 3 - 14

14 _ ايمان بدون عمل و عمل من هاى ايمان ، آدمى را به مرحله تقوا نخواهد رساند .

هدًى للمتقين. الذين يؤمنون ... ينفقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 63 - 10

10 - نيل انسان ها به تقوا و پرهيزشان از عقايد ناصواب و اعمال ناروا ، از اهداف نزول كتاب هاى آسمانى است .

خذوا ما ءاتينكم بقوة و اذكروا ما فيه لعلكم تتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 1 - 2

2 _ آفرينش انسان و تدبير امور او به دست خداوند ، مقتضى تقوا و پروا از اوست .

اتّقوا ربّكم الّذى خلقكم

جمله {الّذى خلقكم . .. }، صفت براى {ربّكم} و اشاره به علت لزوم رعايت تقواست. يعنى چون شما را خلق كرد و امور شما را تدبير نمود، لازم است تقوا داشته باشيد و احكام او را انجام دهيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 57 - 14

14 _ ايمان ، مستلزم تقواپيشگى و پروا از خداوند

و اتقوا اللّه ان كنتم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 -

انعام - 6 - 72 - 6

6 _ باور به اينكه حشر آدمى تنها به سوى خداست، برانگيزاننده او به تسليم در برابر خداوند و پروا از اوست.

و أمرنا لنسلم لرب . .. و اتقوه و هو الذى إليه تحشرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 171 - 10

10 _ صلابت و جديت انسان در ديندارى ، رساننده وى به تقوا و دورسازنده وى از كردار هاى نارواست .

خذوا ما ءاتينكم بقوة . .. لعلكم تتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 119 - 3

3 _ ايمان به خداوند و پيامبر ( ص ) ، مستلزم رعايت تقواى الهى است .

يأيها الذين ءامنوا اتقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 16 - 13

13 - اعتقاد به قيامت و عذاب دوزخ ، سبب ترس از خدا و تقواپيشگى

لهم من فوقهم ظلل من النار . .. ذلك يخوّف اللّه به عباده ي_عباد فاتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 15 - 4

4 - تقوا ، تبلور ايمان و اعتقاد به قيامت

إنّ المتقين فى جنّ_ت و عيون

از اين كه براى اهل ايمان تنها وصف تقوا آورده شده است، روشن مى شود كه تقوا، تبلور ايمان به وحى و اعتقاد به قيامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 9 - 9

9 - اعتقاد به قيامت و توجه داشتن به كيفر و پاداش الهى در آن ، موجب

تقويت روح تقواپيشگى در انسان

و اتّقوا اللّه الذى إليه تحشرون

يادآورى حشر انسان ها در قيامت _ پس از توصيه به تقوا _ مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 18 - 10

10 - محاسبه اعمال و مراقبت بر كردار ، هم ريشه در تقوا دارد و هم روحيه تقوا را رشد داده ، شكوفا مى سازد .

و لتنظر نفس . .. و اتّقوا اللّه

از قرار گرفتن عبارت {و لتنظر. ..} در ميان دو {اتّقوا اللّه}، استفاده مى شود كه محاسبه نفس از يك سو، متكى به تقوا است و از سوى ديگر عامل شكوفايى و تكامل آن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 56 - 6

6 - شناخت خداوند ، موجب تقواپيشگى و پروا داشتن از او است .

هو أهل التقوى

برداشت ياد شده، از معرفى شدن خداوند به {أهل تقوا}، استفاده مى شود.

فرجام بى تقوايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 15 - 20

20- بى تقوايى و هواپرستى ، منتهى به خلود در آتش دوزخ

زيّن له سوء عمله و اتّبعوا أهواءهم . .. هو خ_لد فى النار

فضيلت تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 278 - 2

2 _ تقواى الهى ، مرتبه اى بالاتر از ايمان

يا ايّها الّذين امنوا اتّقوا اللّه

از اينكه به مؤمنان امر به تقوا شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3

- 102 - 3

3 _ تقواى كامل و شايسته ، مرتبه اى برتر از ايمان

يا ايها الذين امنوا اتقوا اللّه حق تقاته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 198 - 18

18 _ ارزشمندى تقوا و نيكوكارى و مقام والاى پرهيزكاران و نيكوكاران

لكن الّذين اتّقوا ربّهم . .. و ما عند اللّه خير للابرار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 35 - 4

4 _ تقوا ، مرتبه اى بالاتر از ايمان

يأيها الذين ءامنوا اتقوا اللّه

فلسفه تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 100 - 19

19 _ نيل انسان ها به فلاح و رستگارى از جمله اهداف امر الهى به تقواپيشگى است .

فاتقوا اللّه ياولى الالبب لعلكم تفلحون

كافران و تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 134 - 1

1 _ نيل به سعادت دنيا با ترك ايمان و تقوا ، پندار باطل كفرپيشگان بى تقوا

من كان يريد . .. فعند اللّه ثواب الدنيا و الأخرة

خداوند پس از سفارش به تقوا و ترك كفر (وصينا . .. ان اتقوا اللّه)، پاره اى از زيانهاى كفرپيشگى و بى تقوايى را برشمرد و با اين آيه به علتى از علل گرايش به كفر و بى تقوايى، يعنى توهم رسيدن به سعادت دنيا، اشاره مى كند.

كيفر بى تقوايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 115 - 4

4 _ اضلال ، از كيفر هاى الهى براى بى تقوايان

ما

كان اللّه ليضل . .. حتى يبين لهم ما يتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 7 - 17

17 - بى تقوايان و مخالفت كنندگان با پيامبر ( ص ) ، داراى كيفرى شديد

و ما ءاتيكم الرسول فخذوه . .. و اتّقوا اللّه إنّ اللّه شديد العقاب

كيفر مخالفان تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 15 - 7

7 - گرفتن مو هاى بالاى پيشانى تكذيب گران دين و كشاندن ذليلانه آنان به سوى آتش ، كيفر مخالفت آنها با نماز ، هدايت و تقوا

ينهى . عبدًا إذا صلّى ... لئن لم ينته لنسفعًا بالناصية

{ناصية} به معناى انتهاى رستنگاه مو از قسمت جلو سر است، ريشه اين كلمه بر {علوّ} دلالت دارد و چون رستنگاه ناصيه در قسمت بالاى سر است، اين نام را بر آن نهاده اند (مقاييس اللغة). قسمت جلو سر را نيز {ناصيه} گويند (تاج العروس). {نسفعن} _ كه {نون تأكيد} آن به صورت تنوين نوشته مى شود _ يعنى، چنگ مى زنيم و مى كشانيم و ممكن است به معناى {سياه مى كنيم}، {نشانه مى گذاريم} يا {به خوارى مى كشانيم} باشد. (برگرفته از قاموس)

كيفر مخالفت با تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 15 - 9

9 - سيه رويى و ثبت نشانه دروغ گويى و گناه كارى بر پيشانى تكذيب گران دين ، كيفر مخالفت آنان با نماز ، هدايت و تقوا

لنسفعًا بالناصية

برداشت ياد شده، ناظر به معانى گوناگونى است كه براى {سفع} در توضيح

برداشت هفتم ذكر شد. وصف هاى {كاذبة} و {خاطئة} (در آيه بعد)، مشخّصات نشانه را بيان كرده است.

گمراهى بى تقوايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 115 - 4

4 _ اضلال ، از كيفر هاى الهى براى بى تقوايان

ما كان اللّه ليضل . .. حتى يبين لهم ما يتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 202 - 2،3،6

2 _ شياطين ، بى تقوايان را به گمراهى مى كشانند و آنان را در ضلالت فرو مى برند .

و إخونهم يمدونهم فى الغى

ضمير فاعلى در {يمدونهم} به شياطين برمى گردد و ضمير مفعولى به {اخوان}، يعنى {و اخوان الشياطين يمدهم الشياطين فى الغى}. {مد} (مصدر يمدون) به معناى كشيدن است و آوردن {فى} به جاى {إلى} براى رساندن اين معناست كه شيطان بى تقوايان را به عمق گمراهى مى برد.

3 _ شيطان پس از گمراه ساختن بى تقوايان آنان را در ر ها نمى كند و همچنان در منجلاب گمراهى نگه مى دارد .

ثم لايقصرون

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه ضمير در {لايقصرون} به شيطان بازگردانده شود. {اقصار} (مصدر يقصرون) به معناى دست برداشتن است.

6 _ پافشارى مشركان و بى تقوايان پيرو شيطان به گمراهى خويش

ثم لايقصرون

برداشت فوق بر اين اساس است كه ضمير در {لايقصرون} به مشركان و بى تقوايان برگردانده شود.

لباس تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 27 - 11

11 _ شيطان در صدد برملا ساختن زشتيهاى آدميان و كندن لباس تقواى ايشان است.

ينزع عنهما لباسهما ليريهما

سوءتهما

هشدار به فريبكارى شيطان و مطرح كردن برهنه سازى آدم و حوا پس از بيان ارزش برتر لباس تقوا، بيدارباشى است به آدميان كه شيطان در تلاش است تا جامه تقوا را از اندام و قلب و روح آنان به درآورد.

مانعان از تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 13 - 3

3 - تكذيب گران دين و اعراض كنندگان از آن ، بازدارنده مردم از نماز و هدايت و امر به تقوا

أرءيت الذى ينهى . عبدًا إذا صلّى . أرءيت إن كان على الهدى . أو أمر بالتّقوى . أر

مبلغان تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 12 - 2

2 - پيامبر ( ص ) ، اهل تقوا و توصيه كننده ديگران به آن

أو أمر بالتّقوى

محروميت از تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 36 - 7

7 _ امكانات مادى مردمِ محروم از ايمان ، تقوا و جهاد ، بى تأثير در تأمين فلاح و رستگارى ايشان

اتقوا اللّه . .. لعلكم تفلحون. إنّ الذين كفروا لو أنَّ لهم ما فى الارض

محمد(ص) و تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 1 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور به رعايت تقواى الهى بود .

ي_أيّها النبىّ اتّق اللّه

مراتب تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 102 - 3

3 _ تقواى كامل و شايسته ، مرتبه اى برتر از ايمان

يا

ايها الذين امنوا اتقوا اللّه حق تقاته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 93 - 6،8،16،17

6 _ توهم حرمت بهره گيرى مؤمنان از انواع خوراكى ها و نوشيدنى ها و گمان ناسازگارى آن با مراحل تقوا و ايمان ، توهم و گمانى واهى و نادرست .

ليس على الذين ءامنوا و عملوا الصلحت جناح فيما طعموا

برداشت فوق بر اين اساس است كه آيه مورد بحث تكميل و توضيحى براى آيه 87 از همين سوره باشد.

8 _ ايمان ، تقوا و عمل صالح ، داراى درجات و مراحل مختلف

ليس على الذين ءامنوا و عملوا الصلحت . .. ثم اتقوا و ءامنوا ثم اتقوا

تكرار {اتقوا} و {ءامنوا} و {عملوا الصلحت} مى تواند حكايت از مراحل تقوا، ايمان و عمل صالح داشته باشد.

16 _ رسيدن به مقام محسنين در گرو گذر از مراحل ايمان و تقوا

إذا ما اتقوا . .. ثم اتقوا و احسنوا و اللّه يحب المحسنين

17 _ برخوردار شدن آدمى از صفت احسان ، نشانه نيل او به برترين مرحله تقواست

ثم اتقوا و احسنوا

چنانچه تكرار {اتقوا} ناظر به مراحل تقوا باشد، سخن از احسان پس از آخرين مرحله آن حاكى از نايل شدن واجدان آخرين مرحله تقوا به مقام محسنين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 114 - 15

15 _ درجات معرفت ، ايمان و تقوا ، مؤثر در انگيزه و نحوه نيايش به درگاه الهى و درخواست از او

هل يستطيع ربك . .. و ءاية منك و ارزقنا

مقايسه سخنان مؤدبانه عيسى(ع) با سخنان ناشايست حواريون در تقاضاى مائده، رساى

به اين است كه انگيزه آدمى و نحوه نيايش وى به درگاه خدا برخاسته از درجات ايمان و معرفت اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 74 - 14

14 _ رسيدن به اوج مرتبه تقواپيشگى ، از اوصاف بندگان خالص خدا

و اجعلنا للمتّقين إمامًا

درخواست الگو و مقتداى تقواپيشگان شدن از سوى عباد الرحمان _ كه خود از ايمان و تقواى بالايى برخوردارند _ حاكى از آن است كه آنان خواستار بالاترين مرتبه تقواپيشگى اند، تا براى الگو و مقتدا شدن ديگر تقواپيشگان، شايسته باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 73 - 7

7 - تقوا ، داراى مراتب مختلف و تقواپيشگان برخوردار از جايگاه هاى گوناگون در بهشت

و سيق . .. إلى الجنّة زمرًا حتّى إذا جاءوها و فتحت أبوبها

تقسيم شدن تقواپيشگان به چند دسته و گروه (زمراً) و نيز ورود آنان از درب هاى گوناگون بهشت، مى تواند بيانگر حقيقت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 17 - 9

9- ازدياد تقواى مؤمن ، همپايه ازدياد هدايت و ايمان او است . *

زادهم هدًى و ءاتي_هم تقوي_هم

بدان احتمال كه تكرار ضمير {هم} در آيه شريفه، اشاره به اين داشته باشد كه مؤمن همراه با افزايش هدايت، از تقوايى مناسب با آن مقام برخوردار مى شود. و چه بسا اضافه {تقوا} به {هم} اشاره بدين نكته داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 13 - 12،16

12 - تقوا ، داراى

درجات و مراتب مختلف

إنّ أكرمكم عند اللّه أتقي_كم

16 - آگاهى خداوند ، به ميزان تقوا و كرامت انسان ها

إنّ أكرمكم عند اللّه أتقي_كم إنّ اللّه عليم خبير

با توجّه به ارتباط {إنّ اللّه. ..} با {إنّ أكرمكم...}، برداشت بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 16 - 3

3 - تقوا ، داراى مراتب شديد و ضعيف است .

فاتّقوا اللّه ما استطعتم

توصيه به رعايت تقوا به اندازه توانايى، حكايت از آن دارد كه تقوا داراى مراتبى است; زيرا توانايى افراد بشر داراى مراتب شديد و ضعيف است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 10 - 6

6 - تقوا و خداترسى ، داراى درجات و مراتب گوناگون است .

فاتّقوا اللّه ي_أُولى الألب_ب الذين ءامنوا

توصيه به تقواپيشگى _ در حالى كه مؤمنان به خاطر ايمان به خدا، تقواى الهى را كم و بيش رعايت مى كنند _ مى تواند بيانگر برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 36 - 8

8 - پاداش و عطا هاى خداوند به بهشتيان ، داراى نظم و حسابى خاص و مناسب با درجات تقواى آنان است .

إنّ للمتّقين . .. عطاء حسابًا

چنانچه {حساب} به معناى اسم مفعول (محاسبه شده) باشد، مراد از جزاء حساب شده، جزائى است كه با ميزان اعمال تقواپيشگان مناسب باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 17 - 1

1 - كسانى كه از همه باتقواتر و داراى مراقبت بيشتراند ، از

آتش دوزخ دور گردانده خواهند شد .

و سيجنّبها الأتقى

{جَنَبْتُ}; يعنى، دور ساختم (مفردات) و باب تفعيل آن، براى مبالغه است. بنابراين {يُجنّب}; يعنى، به طور كامل دور نگه داشته مى شود.

مراد از كلمه تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 23

23 - { عن جميل قال سألت أباعبداللّه عن قول اللّه عزّوجلّ . . . { و ألزمهم كلمة التقوى } قال هو الإيمان ;

جميل مى گويد: از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ: . ..{و ألزمهم كلمة التقوى} سؤال كردم، حضرت فرمود: آن [كلمه تقوا] ايمان است}.

ملاك ارزش تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 28 - 3

3 - تقواپيشگى ، در صورتى ارزشمند است كه با پيروى كامل از دستورات ، سيره و سلوك پيامبراكرم ( ص ) همراه باشد .

ي_أيّها الذين ءامنوا اتّقوا اللّه و ءامنوا برسوله

برخى از مفسران، مقصود از {آمنوا برسوله} را، تبعيت تام و اطاعت كامل از پيامبراكرم(ص) دانسته اند; به دليل آن كه خطاب در آن متوجه كسانى است كه به خدا و رسول او ايمان دارند. بر اين اساس، عطف {آمنوا برسوله} بر {اتّقوا اللّه} بيانگر برداشت ياد شده است.

ممانعت از تبليغ تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 15 - 2

2 - تكذيب فرمان هاى متقى پرور ، ناروا است .

أو أمر بالتّقوى . أرءيت إن كذّب ... كلاّ

منشأ ارزش تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 13

- 18

18 - ملاك قرار گرفتن تقوا ، به عنوان يگانه عامل كرامت انسان ها ، متكى بر علم و كاردانى خداوند است .

إنّ أكرمكم عند اللّه أتقي_كم إنّ اللّه عليم خبير

منشأ تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 57 - 2

2 - تقوا ، ثمره هدايت الهى

لو أنّ اللّه هدينى لكنت من المتّقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 17 - 1،7

1- هدايت بيش از پيش و روحيه تقوا ، موهبت الهى به مؤمنان هدايت پذير

و الذين اهتدوا زادهم هدًى و ءاتي_هم تقوي_هم

7- تقواى عملى ، زاييده هدايت و ره يابى انديشه به حق

زادهم هدًى و ءاتي_هم تقوي_هم

از ارتباط {آتاهم تقواهم} با {زادهم هدىً} و عطف آن دو _ كه مستلزم تغاير و دوگانگى است _ مى توان استفاده كرد كه: اولاً هدايت امرى روحى و فكرى و تقوا مقوله اى عملى است و ثانياً تقوا مترتب بر ازدياد هدايت است.

منشأ دعوت به تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 1 - 10

10 - فرمان به پيامبر ( ص ) براى رعايت تقوا ، برخاسته از علم و حكمت الهى است .

ي_أيّها النبىّ اتّق اللّه . .. إنّ اللّه كان عليمًا حكيمًا

جمله {إنّ اللّه. ..} مى تواند تعليل براى فرمان به رعايت تقوا باشد; يعنى، چون خداوند، داراى آگاهى فراوان و صاحب حكمت است، چنين فرمانى را صادر كرده است.

موارد بى تقوايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 189

- 20

20 - به كارگيرى روش هاى نادرست و غيرمنطقى براى انجام كار ها ، خلاف تقواست .

ليس البر بأن تأتوا البيوت من ظهورها . .. و أتوا البيوت من أبوبها و اتقوا اللّه

فرمان به رعايت تقوا، پس از ارشاد به اتخاذ روش صحيح براى رسيدن به مقصود، بيانگر يكى از اين دو نكته است: 1_ اتخاذ روش و وسيله صحيح و منطقى از مصداقهاى تقواست. 2_ ضرورت رعايت تقوا در پيمودن راهها براى رسيدن به مقاصد. برداشت فوق ناظر به احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 194 - 12

12 - بى عدالتى در مقابله به مثل ، خلاف تقواپيشگى است .

فاعتدوا عليه بمثل ما اعتدى عليكم و اتقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 78 - 15،18

15_ اطفاى شهوت جنسى از غير طريق ازدواج و انتخاب همسر ، خلاف تقوا و خداترسى است .

فاتقوا الله

18_ رسوا ساختن افراد در ميان مردمان ، خلاف تقوا و خداترسى است .

فاتقوا الله و لاتخزون فى ضيفى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 183 - 2

2 - كاستن از ارزش كالاى مردم و كم ب ها جلوه دادن آن به هنگام خريد ، از مصاديق بى تقوايى است .

فاتّقوا اللّه . .. و لاتبخسوا الناس أشياءهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 96 - 10

10 _ صيد حيوانات صحرايى و خوردن گوشت آنها در حال احرام بى تقوايى است .

و حرم عليكم

صيد البر ما دمتم حرماً و اتقوا اللّه

از مصاديق مورد نظر براى {تقوا} به قرينه {حرم عليكم . ..} پرهيز از صيد در حال احرام است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 69 - 4

4 _ رعايت نكردن احكام الهى در بهرهورى از غنايم جنگى بى تقوايى است .

فلكوا مما غنمتم حللا طيبا و اتقوا اللّه

موارد تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 278 - 2

2 _ تقواى الهى ، مرتبه اى بالاتر از ايمان

يا ايّها الّذين امنوا اتّقوا اللّه

از اينكه به مؤمنان امر به تقوا شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 198 - 5،13

5 _ فريفته نشدن در برابر شوكت ظاهرى و قدرت اقتصادى كافران ، از مصاديق تقواپيشگى است . *

لا يغرّنك تقلّب الّذين كفروا . .. لكن الّذين اتّقوا ربّهم

نهى از فريفته شدن و آنگاه بشارت بهشت به تقواپيشگان، مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد.

13 _ نيكى در تقواپيشگى است ، و تقواپيشگان نيكوكارند .

لكن الّذين اتّقوا ربّهم . .. و ما عند اللّه خير للابرار

برداشت فوق بر اين مبناست كه {ال} در {الابرار}، عهد ذكرى و اشاره به {الّذين اتّقوا} باشد ; يعنى {ما عند اللّه خير للّذين اتّقوا}، بنابراين نام بردن تقواپيشگان به ابرار، اشاره به برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 2 - 2

2 _ رعايت حقوق ايتام ، از مصاديق تقواست .

و اتّقوا اللّه . .. و اتوا

اليتامى اموالهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 128 - 15

15 _ انتخاب صلح در مسائل و اختلافات خانوادگى ، از مصاديق احسان و تقواست . *

و الصلح خير . .. و إن تحسنوا و تتقوا

سفارش به تقوا و احسان، پس از ارزشمند شمردن صلح و مسالمت، مى رساند كه صلح در مسايل همسرى، نمودى از احسان و تقواست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 129 - 12

12 _ برقرار كردن توافق در خانواده ، مصداق تقواست . *

و إن تصلحوا و تتقوا فإنّ اللّه كان غفوراً رحيماً

بنابر اينكه {و تتقوا}، عطف تفسيرى باشد بر {تصلحوا}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 96 - 11

11 _ عمل به احكام الهى ( مراعات حلال ها و حرام ها ) ، تقواپيشگى است .

احل لكم صيد البحر . .. حرم عليكم صيد البر ما دمتم حرماً و اتقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 100 - 15

15 _ رعايت حلال ها و حرام هاى الهى ، تقواپيشگى است .

لايستوى الخبيث و الطيب . .. فاتقوا اللّه

برداشت فوق بر اين مبناست كه مصداق مورد نظر از خبث و طيب _ به قرينه آيات گذشته _ حلالها و حرامهاى الهى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 128 - 4،7

4- صبر در راه تبليغ دين و هدايت مردم ، تقواپيشگى و احسان است .

ادع إلى سبيل . ..

و اصبر ... إن الله مع الذين اتّقوا و الذين هم محسنون

7- رعايت عدل و انصاف در انتقام گرفتن از دشمن ، از مصداق هاى تقواپيشگى است .

و إن عاقبتم فعاقبوا بمثل ما عوقبتم . .. إن الله مع الذين اتّقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 1 - 5

5 - تبعيت نكردن از كافران و منافقان ، نمودى از تقواى الهى است .

اتّق اللّه و لاتطع الك_فرين و المن_فقين

بنابراين احتمال كه عبارت {و لاتطع. ..} ذكر خاص بعد از عام (اتّق اللّه) باشد. نكته ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 55 - 12

12 - دستور هاى صادر شده درباره حجاب همسران پيامبر ، تقواپيشگى است .

لاجناح عليهنّ فى ءابائهنّ . .. و اتّقين اللّه

احتمال دارد كه {اتّقين اللّه} دستور عام بعد از ذكر خاص باشد. در اين صورت، استفاده مى شود كه فرمان به رعايت حجاب، از مصداق هاى تقوا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 70 - 2،6

2 - پرهيز از اذيت و آزار پيامبرخدا ( ص ) ، از مصاديق تقوا است .

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتكونوا كالذين ءاذوا موسى. .. اتّقوا اللّه

بنابراين كه فرمان به تقوا، پس از نهى از اذيت، فرمان به عام پس از ذكر خاص باشد، نكته ياد شده به دست مى آيد.

6 - استوارگويى در سخن ، از مصداق هاى تقوا است .

اتّقوا اللّه و قولوا قولاً سديدًا

بنابراين كه ذكر {قولوا. ..} پس از دعوت به تقوا،

ذكر خاص پس از عام باشد، نكته ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 18 - 2

2 - پرداخت زكات ، برترين مصداق تقوا است .

الأتقى . الذى يؤتى ماله يتزكّى

موانع تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 103 - 5،9

5 - يهوديان عصر بعثت ، به دليل وابستگى به دنيا و فسق پيشگى زمينه هاى ايمان و تقوا را از دست داده بودند .

لبئس ما شروا به أنفسهم . .. و لو أنهم ءامنوا و اتقوا لمثوبة من عنداللّه خير

به كارگيرى {لو} امتناعيه در جمله {لو أنهم . ...} مى نماياند كه: ايمان آوردن يهود و پرهيز از گناهانى همانند سحر، امرى مشكل يا ممتنع بوده است. آيات پيشين - كه سخن از دلبستگى شديد يهود به دنيا و فاسق بودن آنان داشت - مى تواند بيانگر علت به وجود آمدن اين روحيه در ايشان باشد.

9 - جهل انسان ها به ارزش برتر پاداش هاى الهى ، آنان را به منافع دنيوى دلبسته كرده و از ايمان و تقوا باز داشته است .

و لو أنهم ءامنوا و اتقوا . .. لو كانوا يعلمون

برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه {لو} در جمله فوق شرطيه باشد. بر اين اساس احتمالاتى قابل تصور است و از آنهاست اينكه مفعول {يعلمون} برترى پاداش الهى گرفته شود و جواب شرط از جمله {و لو أنهم ءامنوا} استفاده گردد; يعنى: {لو كانوا يعلمون ان ثواب اللّه خير لأمنوا و اتقوا; اگر مى دانستند كه پاداش الهى

از منافع دنيوى برتر است، همانا ايمان مى آوردند و تقوا پيشه مى شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 224 - 2

2 _ سوگند به خداوند ، نبايد مانع انجام كار هاى نيك ، تقوا و اصلاح ميان مردم قرار گيرد .

و لا تجعلوا اللّه عُرضةُ لايمانكم ان تبرّوا و تتقوا و تصلحوا بين الناس

بنابر اينكه {عرضة} به معناى مانع باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 123 - 17

17 _ هراس و سستى در رويارويى با دشمنان دين و عدم اتكا و توكّل بر خداوند ، نشانه بى تقوايى *

اذ همّت طائفتان منكم ان تفشلا . .. فاتّقوا اللّه لعلّكم تشكرون

جمله {فاتّقوا اللّه}، مى تواند تفريع براى تمامى مطالب سابق باشد; يعنى از سستى در جنگ و بى اعتقادى به ولايت خداوند و عدم توكّل بر او برحذر باشيد كه با تقواى الهى سازگار نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 130 - 9

9 _ ناسازگارى رباخوارى با تقواپيشگى

لا تأكلوا الرّبوآ . .. و اتّقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 112 - 11

11 _ ترديد در قدرت الهى ناسازگار با تقوا و ايمان

هل يستطيع ربك . .. اتقوا اللّه ان كنتم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 27 - 11

11 _ شيطان در صدد برملا ساختن زشتيهاى آدميان و كندن لباس تقواى ايشان است.

ينزع عنهما لباسهما ليريهما سوءتهما

هشدار

به فريبكارى شيطان و مطرح كردن برهنه سازى آدم و حوا پس از بيان ارزش برتر لباس تقوا، بيدارباشى است به آدميان كه شيطان در تلاش است تا جامه تقوا را از اندام و قلب و روح آنان به درآورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 28 - 11

11 - فسادانگيزى ، ناسازگار با ايمان و نيك كردارى و تبه كارى ، ناسازگار با تقواپيشگى

أم نجعل الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت كالمفسدين . ..المتّقين كالفجّار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 61 - 4

4 - تكبر و خودبرتربينى ، ناسازگار با تقواپيشگى

و استكبرت . .. جهنّم مثوًى للمتكبّرين . و ينجّى اللّه الذين اتّقوا بمفازتهم

آيه شريفه درصدد توصيف كسانى است كه در مقابل گروه مستكبر و متكبر قرار دارند كه در آيات پيشين از آنان ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 8 - 2

2 - حالت بخلورزى و ثروت اندوزى ، ناپسند و نقطه مقابل تقوا است .

فأمّا من أعطى و اتّقى . .. و أمّا من بخل و استغنى

صاحب {العين} گفته است: فعل {استغنى}، به معناى {به ثروت رسيد} است. براساس اين معنا، {استغناء}; يعنى، ثروت اندوزى و باب استفعال بودن آن، بر مبالغه در ثروت مندى دلالت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 12 - 4

4 - بازداشتن مردم از نماز ، مايه ركود امر به تقوا است .

ينهى . عبدًا إذا صلّى ... أو أمر بالتّقوى

تلاش

براى تبليغ تقوا در اين آيه، از آثار محتمل نماز شمرده شده است. بنابراين نماز، محرّك انسان به تبليغ تقوا است.

مؤمنان و تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 109 - 5

5 _ مؤمنان راستين ، شخصيت خويش را بر اساس تقوا و تحصيل رضايت خدا بنا مى كنند .

أفمن أسس بنينه على تقوى من اللّه و رضون خير

مراد از {بنيانه} مى تواند اعمال و دستاوردهاى فرد نباشد، بلكه منظور بنيان و هويت خود شخص باشد.

ناپسندى ترك تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 10 - 15

15 - ر ها كردن تقواپيشگى و احسان ، به خاطر دلبستگى به وطن و محل سكونت ، عملى ناپسند و عذرى ناپذيرفتنى

ي_عباد الذين ءامنوا اتّقوا ربّكم . .. و أرض اللّه وسعة

نشانه هاى بى تقوايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 180 - 13

13 - ترك وصيت هاى مالى نشانه بى تقوايى است .

كتب عليكم . .. الوصية ... حقاً على المتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 31 - 16

16 _ شرك پيشگى و انكار ربوبيت خدا _ على رغم اعتقاد به رازقيت ، حاكميت ، حيات بخشى و تدبير بىوقفه خدا نسبت به امور جهان _ نشانه اى از وجود روحيه بى پروايى در انسان است .

قل من يرزقكم . .. فسيقولون اللّه فقل أفلاتتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 78 -

21

21_ همجنس بازى ، مخالف تقوا و خداترسى و ناسازگار با رشد و فهميدگى است .

فاتقوا الله . .. أليس منكم رجل رشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 72 - 5

5- ترك تقوا ، ظلم است و ظلم نشانه بى تقوايى .

ثمّ ننجّى الذين اتقوا و نذر الظ_لمين

در اين آيه، مردم به دودسته تقسم شده اند: متقى يا ظالم. براين اساس شخص بى تقوا از ظالمان است و ظلم نيز نشانه بى تقوايى خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 10 - 10

10 - فروهشتن مسؤوليت هاى دينى و بى تفاوتى در برابر مشكلات جامعه ، بى تقوايى است .

فأصلحوا . .. و اتّقوا اللّه

از مفهوم آيه شريفه، استفاده مى شود كه اگر به وظايف ياد شده در صدر آيه عمل نشود و مؤمنان خود را در قبال ديگر برادران ايمانى مسؤول ندانند، تقوا را رعايت نكرده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 12 - 21

21 - بدگمانى ، تجسّس و غيبت نسبت به مؤمنان ، بى تقوايى ، گناه و نيازمند توبه است .

اجتنبوا كثيرًا من الظنّ . .. و لاتجسّسوا و لايغتب بعضكم بعضًا ... و اتّقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 33 - 3

3 - خوددارى از انفاق ، نمودى از دنيامدارى و بى تقوايى

فأعرض عن من تولّى . .. لم يرد إلاّ الحيوة الدنيا... فلاتزكّوا أنفسكم هو أعلم بمن

در صورتى كه مراد از {تولّى}

اعراض از انفاق باشد، از تفريع {أفرأيت. ..} بر آيات پيشين، مى توان استفاده كرد كه دريغورزان از انفاق، در زمره دنيامداران بى تقوا قرار دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 43

43 _ تعدى و تجاوز حتى به دشمنان ، تعاون در گناه و تجاوز و ترك همكارى در كار هاى نيك ، حاكى از بى تقوايى است .

لايجرمنكم . .. و لاتعاونوا على الاثم و العدون واتقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 11 - 7

7 _ ياد نكردن و به فراموشى سپردن نعمت هاى خداوند ، نشانه بى تقوايى است .

اذكروا . .. و اتقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 88 - 14

14 _ عمل به احكام الهى نشانگر تقواپيشگى و تجاوز از حدود خداوندى نشانه بى تقوايى است .

و لاتعتدوا . .. و اتقوا اللّه الذى انتم به مؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 112 - 15

15 _ درخواست هاى نابجا از پيامبران الهى ، نشانه بى تقوايى

ان ينزل علينا مائدة . .. اتقوا اللّه ان كنتم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 34 - 8

8 _ بازداشتن مؤمنان از ورود به مسجدالحرام ، حاكى از نداشتن تقواست .

يصدون عن المسجدالحرام . .. إن أولياؤه إلا المتقون

نشانه هاى تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 -

3 - 12

12 _ تلاش براى رفع نياز نيازمندان ، وظيفه اى بر عهده همگان و يكى از نشانه هاى تقواست .

هدًى للمتقين . .. و مما رزقنهم ينفقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 66 - 7

7 - پندپذيرى از سرگذشت امت ها ، نشانه برخوردار بودن از روحيه تقواست .

فجعلنها . .. و موعظة للمتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 195 - 9

9 - انفاق در راه خدا و تأمين نياز هاى مالى جهاد ، نشانه تقواپيشگى و خداترسى است .

واتقوا اللّه . .. و أنفقوا فى سبيل اللّه

بيان مسأله انفاق پس از امر به تقوا، مى تواند اشاره به اين معنا باشد كه از مصاديق تقوا، انفاق كردن در راه خداست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 76 - 3

3 _ وفاى به عهد و امانتدارى و پرهيز از خيانت ، از نشانه هاى تقواست .

بلى من اوفى بعهده و اتّقى فان اللّه يحبّ المتّقين

جمله {يحب المتّقين}، بيانگر اين است كه وفاى به عهد، نشانه تقواست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 102 - 2

2 _ پرهيز از اطاعت كافران و بر حذر بودن از نزاع و تفرقه ، نشانه تقواى اهل ايمان

ان تطيعوا فريقاً من الذين اُوتوا الكتاب . .. اتقوا اللّه حق تُقاته

پرهيز از تفرقه و نزاع، از شأن نزول آيه {ان تطيعوا . .. } استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 130 - 8

8 _ پرهيز از رباخوارى در جامعه ايمانى ، نشانه تقواپيشگى آن جامعه است .

يا ايّها الذين امنوا لا تأكلوا الرّبوآ . .. و اتّقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 4 - 31

31 _ رعايت مقررات الهى در خوردنى ها و شكار حيوانات ، نشانه تقوا و پرهيزگارى است .

احل لكم الطيبت . .. و اذكروا اسم اللّه عليه و اتقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 8 - 16،18

16 _ عدالت ، جلوه و نشانه اى از تقوا

اعدلوا هو اقرب للتقوى

18 _ قيام براى خدا ، شهادت به حق و برپا داشتن قسط ، نشانه و جلوه اى از تقوا

كونوا قومين للّه شهداء بالقسط . .. و اتقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 57 - 15

15 _ تبرى و بيزارى از دشمنان دين ، نشانه تقوا و ايمان

لاتتخذوا الذين اتخذوا دينكم هزواً . .. أولياء و اتقوا اللّه ان كنتم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 88 - 14

14 _ عمل به احكام الهى نشانگر تقواپيشگى و تجاوز از حدود خداوندى نشانه بى تقوايى است .

و لاتعتدوا . .. و اتقوا اللّه الذى انتم به مؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 93 - 17

17 _ برخوردار شدن آدمى از صفت احسان ، نشانه نيل او به

برترين مرحله تقواست

ثم اتقوا و احسنوا

چنانچه تكرار {اتقوا} ناظر به مراحل تقوا باشد، سخن از احسان پس از آخرين مرحله آن حاكى از نايل شدن واجدان آخرين مرحله تقوا به مقام محسنين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 108 - 3،6

3 _ پرهيز شاهدان وصيت از خيانت در شهادت و تجاوز به حقوق ديگران ، تكليفى الهى بر عهده ايشان و نشان تقواپيشگى آنان است .

ذلك ادنى ان يأتوا بالشهدة على وجهها . .. و اتقوا اللّه و اسمعوا

6 _ تسليم بودن در برابر فرمان هاى الهى ، نمودى از تقواپيشگى و نشان ترس از خداست .

و اتقوا اللّه و اسمعوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 128 - 16

16 _ ايمان به حاكميت خدا بر زمين ، صبر در برابر دشمنان دين و استعانت از خدا ، جلوه هايى از تقواپيشگى است .

و العقبة للمتقين

از بشارت ضمنى موسى(ع) به حاكميت يافتن بنى اسرائيل به شرط استعانت از خدا و پيشه كردن صبر و سپس بيان اين حقيقت كه {حاكميت سرانجام از آن تقواپيشگان است}، معلوم مى شود شرايط ذكر شده جلوه هايى بارز از تقواپيشگى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 169 - 25

25 _ وابسته نبودن به مظاهر دنيا و دورى از كسب مال از راه هاى نامشروع ، نشانه تقواپيشگى است .

يأخذون عرض هذا الأدنى و يقولون سيغفر لنا . .. للذين يتقون أفلا تعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه

- 9 - 4 - 13

13 _ وفادارى به پيمان ، نشانه تقواپيشگى است .

فأتموا إليهم عهدهم إلى مدتهم إنّ اللّه يحب المتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 7 - 11

11 _ وفادارى به پيمان ، نشانه تقواپيشگى است .

فما استقموا لكم فاستقيموا لهم إن اللّه يحب المتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 44 - 4

4 _ جهاد با مال و جان ، نشانه ايمان راستين و تقواپيشگى است .

الذين يؤمنون باللّه . .. أن يجهدوا بأمولهم و أنفسهم و اللّه عليم بالمتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 123 - 10

10 _ جهاد با كافران و نرمش نداشتن در برابر آنان از جلوه هاى تقوا

قتلوا . .. و ليجدوا فيكم غلظة و اعلموا أن اللّه مع المتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 128 - 3

3- رعايت عدالت در مقابله به مثل و يا گذشت از آن ، نشانه تقواپيشگى و احسان و موجب جلب حمايت خداوند است .

و إن عاقبتم فعاقبوا بمثل ما عوقبتم به و لئن صبرتم . .. إن الله مع الذين اتّقوا و

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 14 - 3

3- احسان به پدر و مادر ، از نمود هاى بارز تقوا و لازمه آن

و كان تقيًّا . و برًّا بولديه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 85 -

4

4- پرهيز از شركورزى و پرستش معبود هاى باطل ، نمودى كامل از تقوااست .

واتّخذوا من دون اللّه ءالهةً . .. يوم نحشر المتّقين إلى الرحمن

چون محور بحث در آيات گذشته، در باره شرك و پرستش معبودهاى گوناگون بود; مناسبت چنين اقتضا دارد كه مراد از {متّقين} در اين آيه، كسانى باشند كه از شركورزى و پرستش معبودهاى باطل پرهيز مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 32 - 6،9

6 - بزرگداشت شعائر الهى ، نشانه تقوا و خداترسى است .

و من يعظّم شع_ئر اللّه فإنّها من تقوى القلوب

ضمير {ها} در {فإنّها} به {شعائر} بازمى گردد. بنابراين {فإنّها} به تقدير {فإنّ تعظيمها} مى باشد. {من} نشويه و {تقوى} به معناى خداترسى است; يعنى، بزرگداشت شعائر الهى، نشأت يافته از تقوا و خداترسى دل ها است.

9 - بزرگداشت دام هاى قربانى و حرمت نهادن به آنها ، نشانه تقوا و خداترسى است .

و من يعظّم شع_ئر اللّه فإنّها من تقوى القلوب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 52 - 3

3 - تسليم حكم پيامبر بودن و پذيرش داورى بر مبناى تعاليم دين ، نشانه خدا ترسى ، تقواپيشگى و مطيع خدا و رسول بودن است .

إذا دعوا إلى اللّه و رسوله ليحكم بينهم أن يقولوا سمعنا و أطعنا . .. و من يطع الل

برداشت ياد شده، از ارتباط ميان دو آيه فوق استفاده گرديده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 108 - 4

4 - تبلور تقواى الهى در اطاعت از

پيامبران

فاتّقوا اللّه و أطيعون

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {أطيعون} عطف تفسيرى بر{اتّقوا} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 126 - 5

5 - تبلور تقواى الهى در اطاعت از پيامبران

فاتّقوا اللّه و أطيعون

عطف {أطيعون} مى تواند عطف تفسيرى باشد، برداشت ياد شده بر پايه اين احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 131 - 4

4 - تبلور تقوا ، در اطاعت از پيامبران و رهبران الهى

فاتّقوا اللّه و أطيعون

عطف {أطيعون} بر جمله قبل مى تواند تفسيرى باشد. برداشت ياد شده برپايه اين احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 144 - 5

5 - تبلور تقواى الهى در اطاعت از پيامبران

فاتّقوا اللّه و أطيعون

{أطيعون} مى تواند عطف تفسيرى بر {اتّقوا اللّه} باشد. برداشت يادشده بر پايه اين احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 150 - 5

5 - تبلور تقواى الهى در اطاعت از پيامبران و رهبران الهى

فاتّقوا اللّه و أطيعون

براساس اين كه عطف {أطيعون} عطف تفسيرى باشد; برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 163 - 5

5 - تبلور تقواى الهى در اطاعت از پيامبران و رهبران دينى

فاتّقوا اللّه و أطيعون

{أطيعون} مى تواند عطف تفسيرى براى {اتّقوا اللّه} باشد. برداشت ياد شده بر پايه اين احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 179 - 5

5

- تبلور تقواى الهى در اطاعت از پيامبران

فاتّقوا اللّه و أطيعون

عطف {أطيعون} بر {اتّقوا اللّه} مى تواند عطف تفسيرى باشد. برداشت ياد شده بر پايه اين احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 31 - 4

4 - اقامه نماز و پرهيز از شرك ، تجلى روح تقوا در آدمى است .

و اتّقوه و أقيموا الصلوة و لاتكونوا من المشركين

{تقوا} در لغت، حفظ خود از خطر، و در شريعت، حفظ خود از افتادن در گناه است. طبيعى است كه مصداق حفظ خود از گناه، ترك محرّمات و انجام دادن واجبات است. ذكر اقامه نماز و پرهيز از شرك، مى تواند به منزله ذكر خاص بعد از عام و مفيد نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 34 - 10

10 - احسان ، نشانه اصلى تقوا و صفت برجسته تقواپيشگان است .

أُول_ئك هم المتّقون . .. ذلك جزاء المحسنين

توصيف تقواپيشگان به صفت احسان، مى تواند گوياى برداشت بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 63 - 13

13 - التزام به حقايق حكمت آميز و دست برداشتن از اختلافات ، جلوه اى از تقواى الهى است .

قد جئتكم بالحكمة و لأُبيّن لكم بعض الذى تختلفون فيه فاتّقوا اللّه و أطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 7 - 15

15 - اطاعت بى چون و چرا از برنامه هاى پيامبر ( ص ) ، نمودى از تقواى الهى

و ما ءاتيكم الرسول فخذوه

. .. و اتّقوا اللّه

از ارتباط {اتقوا اللّه} با {ما آتاكم. ..} مطلب ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 2 - 15

15 - رعايت احكام و موعظه هاى الهى ، نشانه تقواپيشگى است .

ذلكم يوعظ به . .. و من يتّق اللّه يجعل له مخرجًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 4 - 11

11 - رعايت احكام و موعظه هاى الهى ، نشانه تقواپيشگى است .

والّ_ئى يئسن من المحيض . .. فعدّتهنّ ثل_ثة أشهر ... و من يتّق اللّه يجعل له من أ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 5 - 7

7 - رعايت احكام الهى ، نشانه تقواپيشگى است .

فطلّقوهنّ لعدّتهنّ . .. و من يتّق اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 44 - 6

6 - احسان و نيكوكارى ، نشانه تقواپيشگى است .

إنّ المتّقين . .. إنّا كذلك نجزى المحسنين

از اين كه به متّقين، محسنان گفته شده است; مى توان مطلب ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 31 - 2

2 - پرهيز از طغيان گرى ، ترس از حسابرسى اعمال و پذيرش آيات الهى ، مصداق تقواپيشگى است .

للطّ_غين . .. إنّهم كانوا لايرجون حسابًا . و كذّبوا ب_اي_تنا ... إنّ للمتّقين مف

از تقابل بين متقين و طغيان گران، دانسته مى شود كه منزّه بودن از صفات طغيان گران، تقواپيشگى است.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 5 - 4

4 - انفاق ، پرهيز از ثروت اندوزى ، تزكيه خواهى ، سخاوت مندى و اخلاص ، از نشانه هاى تقواپيشگى است .

أعطى و اتّقى

فعل {اتّقى} در مقابل فعل {استغنى} (در آيات بعد)، قرار گرفته و نقطه مقابل استغنا (ثروت اندوزى) را {تقوا} ناميده است. از طرف ديگر عطف {اتّقى} بر {أعطى} _ كه با عطف تفسيرى يا سبب بر مسبب و يا عكس آن سازگار است _ انفاق را نشانه تقوا قرار داده است. آيات آخر سوره _ كه از عنوان {من أعطى و اتّقى} با نامى ديگر (الأتقى . الذى يؤتى ماله يتزكّى ...) ياد كرده _ مصاديق ديگر تقوا را بر شمرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 19 - 1

1 - انفاق در صورتى مايه تزكيه نفس بوده و نشانه درجه والاى تقوا است كه انفاق گر مديون كسى نبوده و حق نعمتى از ديگران بر ذمه نداشته باشد .

الأتقى . الذى يؤتى ماله يتزكّى . و ما لأحد عنده من نعمة تجزى

{واو} در {و ما لأحد}، حاليه است و مفاد اين آيه را به منزله قيد براى {يتزكّى} و اوصاف پيشين قرار داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 20 - 2

2 - بذل مال در صورتى نشانه برترين تقوا و مايه تزكيه نفس و نجات از آتش است كه تنها به نيت دستيابى به لطف خداوند باشد .

الأتقى . الذى يؤتى ماله ... إلاّ ابتغاء

وجه ربّه

نقش تقوا در ارزشگذارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 108 - 8

8 _ نقش اساسى تقوا و نيت پاك در ارزش عمل

لمسجد أسّس على التقوى من أول يوم أحق

نياز به تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 21

21- ايجاد روح آرامش و تقوا در پيامبر ( ص ) و مؤمنان ، به هنگام نياز آنان ، متكى به علم فراگير خداوند بر هستى

فأنزل اللّه . .. و ألزمهم كلمة التقوى ... و كان اللّه بكلّ شىء عليمًا

از ارتباط {و كان اللّه. ..} با عبارت قبل آيه (فأنزل اللّه...)، مطلب بالا استفاده مى شود.

تقويت روحيه از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تقويت روحيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 13 - 6

6 _ مسلمين در جنگ بدر _ در حالى كه دشمن حدود سه برابر ايشان بود _ آنان را دو برابر نيرو هاى خويش مى ديدند .

يرونهم مثليهم رأىَ العين

بنابراينكه ضمير فاعلى به مسلمين برگردد و ضمير {هم} در {يرونهم} به كافران و ضمير {هم} در {مثليهم} به مسلمين. و سه برابر بودن كافران از شأن نزول استفاده شده است (مجمع البيان).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 26 - 11

11 _ اميدبخشى خداوند به مسلمانان در مورد آينده اى توأم با اقتدار ، على رغم شرايط دشوار آنان در جنگ خندق

قل اللّهمَ مالك الملك

در شأن نزول آيه آمده است كه پيامبر (ص) به هنگام حفر خندق در نبرد احزاب فرمود:

امّت اسلام كاخهاى شاهان حيره، ايران، روم و يمن را فتح خواهند كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 124 - 2

2 _ تقويت روحيه پيكارگران بدر و اُحد ، ز سوى پيامبر ( ص )

اذ تقول للمؤمنين الن يكفيكم ان يمدّكم ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 126 - 2

2 _ نياز پيكارگران به بشارت و تقويت روحيه و آرامش دل ، براى پيروزى بر دشمنان

و ما جعله اللّه الّا بشرى لكم و لتطمئنّ قلوبكم به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 139 - 6،10

6 _ ايمان و روحيه قوى ، رمز استوارى و ثبات قدم در رويارويى با دشمنان

و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان كنتم مؤمنين

10 _ نقش توجّه دادن اهل ايمان به برتريشان بر ديگران ، در تقويت روحيه آنان

و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان كنتم مؤمنين

آثار تقويت روحيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 10 - 3

3 _ تقويت روحيه نيرو هاى رزمنده داراى تأثيرى عميق در كسب پيروزى

بألف من الملئكة . .. و ما جعله اللّه إلا بشرى و لتطمئن به قلوبكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 7 - 9

9- روحيه قوى و ثبات قدم ، مؤثرترين عامل پيروزى در مبارزه عليه دشمن

و يثبّت أقدامكم

بيان {يثبّت . ..} پس از {ينصركم} و اختصاص به ذكر يافتن

آن، مطلب بالا را مى رساند.

اهميت تقويت روحيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 124 - 9

9 _ لزوم تقويت روحيه رزمندگان از سوى رهبران و فرماندهان نظامى

اذ تقول الن يكفيكم ان يمدّكم ربّكم بثلثة الاف من الملئكة

از سوى پيامبر (ص)، درسى است براى تمام رهبران دينى و فرماندهان نظامى كه مؤمنان را در هنگامه هاى دشوار، به پيروزى و امدادهاى الهى، اميدوار سازند.

اهميت تقويت روحيه مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 13 - 7

7 _ تبيين علل پيكار با دشمن براى نيرو هاى رزمى _ در صورت مشاهده نوعى ترديد و هراس در آنان _ امرى شايسته است .

ألا تقتلون قوماً نكثوا أيمنهم و همّوا بإخراج الرسول

تقويت روحيه انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 11 - 4

4- پيامبراكرم ( ص ) نيز همچون ساير انبيا ، نيازمند تقويت روحيه و دلدارى در برابر مشكلات و ناملايمات برخاسته از تبليغ و رسالت الهى خويش

قالوا . .. إنك لمجنون ... و لقد أرسلنا من قبلك فى شيع الأولين. و ما يأتيهم من رس

تقويت روحيه انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 20 - 14

14 _ آزمايش انسان ها براى توانمند ساختن روحيه آنها ، به اقتضاى ربوبيت خدا و ناشى از بصيرت و بينايى او به احوال آنان

و جعلنا بعضكم لبعض فتنة أتصبرون و كان ربّك بصيرًا

تقويت روحيه در جنگ

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 104 - 5

5 _ بيان خسارت هاى دشمن در جنگ ، زمينه اى براى تقويت روحيه مجاهدان در رويارويى با آنان

ان تكونوا تألمون فانهم يألمون كما تألمون

تقويت روحيه در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 44 - 6

6 _ توجه تقواپيشگان به آگاهى خداوند به احوالشان ، مايه دلگرمى آنان در جهاد

أن يجهدوا . .. و اللّه عليم بالمتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 47 - 14

14 _ دلدارى خداوند به مؤمنان ، به منظور رفع نگرانى آنان ، به دنبال تخلف كردن گروهى از شركت در جنگ تبوك

إنما يستئذنك الذين لايؤمنون . .. لو خرجوا فيكم ما زادوكم إلا خبالا ... و اللّه ع

تقويت روحيه رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 55 - 7

7 _ تقويت روحى پيامبر اسلام ( رهبران و مبلغان دين ) ، با يادآورى مخالفت برخى از مردم در برابر دعوت انبياى گذشته *

فمنهم من امن به و منهم من صدّ عنه

بيان موضگيريهاى متفاوت مردمان در برابر پيامبران (ايمان و كفر) مى تواند براى دلدارى آن حضرت باشد كه پيامبران گذشته نيز با چنين مردمى روبرو بودند و همچنان مقاومت مى كردند.

تقويت روحيه صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 7 - 8

8 - دلدارى و تقويت روحيه مؤمنان و اصحاب پيامبر ( ص ) از سوى خداوند

هم الذين يقولون . .. و

للّه خزائن السم_وت و الأرض

تقويت روحيه متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 36 - 15

15 _ تقويت روحيه متقين از جانب خدا ، براى جنگ و مقابله به مثل با مشركان

و اعلموا أن اللّه مع المتقين

تقويت روحيه مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 104 - 6

6 _ ضرورت آماده سازى مجاهدان براى تحمل رنج ها و خسارت هاى ناشى از نبرد با دشمنان

ان تكونوا تألمون فانهم يألمون كما تألمون و ترجون من اللّه ما لايرجون

هدف از بيان امتيازات نيروهاى مجاهد (ترجون من اللّه) و نيز تبيين رنجهاى دشمنان به هنگامه نبرد، اين است كه اهل ايمان را براى نبرد آماده سازد و به آنان روحيه رويارويى با دشمنان را القا كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 10 - 3

3 _ تقويت روحيه نيرو هاى رزمنده داراى تأثيرى عميق در كسب پيروزى

بألف من الملئكة . .. و ما جعله اللّه إلا بشرى و لتطمئن به قلوبكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 11 - 13،15،18،19

13 _ تقويت دل هاى مجاهدان با مشاهده امداد هاى حسى ، از اهداف نزول باران در آستانه جنگ بدر

و ينزل عليكم . .. ليربط على قلوبكم

{ربط على قلبه} يعنى دلهاى آنان را استحكام بخشيد، و اين كنايه از ايجاد شهامت و شجاعت است. گفتنى است تناسب نزول باران با استحكام دلها براى نبرد اين است كه مجاهدان در زمانى كه نياز فراوان به آب

دارند با نزول باران، امداد الهى را لمس كرده و بدان يقين كنند.

15 _ تقويت روحيه مبارزان ، امرى لازم

و ليربط على قلوبكم و يثبت به الأقدام

18 _ استحكام اردوگاه مسلمانان و استوارى گام هاى آنان بر شنزار محل اقامتشان ، از اهداف نزول باران در آستانه جنگ بدر

ينزل عليكم من السماء ماء ليطهّركم . .. و يثبت به الأقدام

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از {الاقدام} گامهاى مجاهدان باشد. بنابراين {و يثبت به الاقدام} يعنى هدف از نزول باران اين بود كه خداوند گامهاى شما را استوار سازد و از لغزش و فرو رفتن در شنزارها بازدارد.

19 _ خداوند با تقويت دل هاى مجاهدان بدر آنان را براى رويارويى با مشركان ثابت قدم ساخت .

ليربط على قلوبكم و يثبت به الأقدام

{يثبت به الأقدام} در عين اينكه بيانگر هدفى از اهداف نزول باران است، نبودن {لام} در آن مى رساند كه اين هدف به دنبال {ليربط على قلوبكم} حاصل مى شود. بنابراين مى توان گفت ضمير در {به} به استحكام قلوب، كه از {ليربط على قلوبكم} استفاده مى شود، برمى گردد. قابل ذكر است كه در برداشت فوق ثبات قدم (يثبت به الأقدام) به معناى كنايى آن (پايدارى و عزم راسخ) گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 14 - 4

4- قدرت روحى و نيروى قلبى براى مبارزه در راه خدا ، موهبتى از جانب او براى قيام كنندگان يكتاپرست

ءامنوا بربّهم . .. و ربطنا على قلوبهم إذ قاموا

تقويت روحيه محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء

- 4 - 55 - 7

7 _ تقويت روحى پيامبر اسلام ( رهبران و مبلغان دين ) ، با يادآورى مخالفت برخى از مردم در برابر دعوت انبياى گذشته *

فمنهم من امن به و منهم من صدّ عنه

بيان موضگيريهاى متفاوت مردمان در برابر پيامبران (ايمان و كفر) مى تواند براى دلدارى آن حضرت باشد كه پيامبران گذشته نيز با چنين مردمى روبرو بودند و همچنان مقاومت مى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 11 - 4

4- پيامبراكرم ( ص ) نيز همچون ساير انبيا ، نيازمند تقويت روحيه و دلدارى در برابر مشكلات و ناملايمات برخاسته از تبليغ و رسالت الهى خويش

قالوا . .. إنك لمجنون ... و لقد أرسلنا من قبلك فى شيع الأولين. و ما يأتيهم من رس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 9 - 7

7- دلدارى و تقويت روحيه پيامبر ( ص ) و مؤمنان و تهديد مشركان ، از جانب خداوند

ثمّ صدقن_هم الوعد . .. و أهلكنا المسرفين

ذكر وعده خداوند به پيروزى همه پيامبران و مؤمنان و نابودى دشمنان آنان، مى تواند به منظور نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 60 - 7

7 - خداوند ، پيامبر ( ص ) را براى حفظ اقتدار روحى خويش و راه ندادن هيچ گونه اضطرابى به خود ، در برابر تبليغات كافران ، فرمان داده است .

إن أنتم إلاّ مبطلون. .. فاصبر... و لايستخفّنّك الذين لايوقنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

17 - زخرف - 43 - 79 - 4

4 - تقويت روحيه پيامبر ( ص ) از سوى خداوند ، در برابر اقدامات توطئه آميز مشركان

فإنّا مبرمون

تقويت روحيه مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 12 - 5

5 - تقويت روحيه مسلمانان از سوى خداوند ، با ترسيم شخصيت پوچ ، ناپايدار و بى خاصيت منافقان

و اللّه يشهد إنّهم لك_ذبون . .. و لئن نصروهم ليولّنّ الأدب_ر ثمّ لاينصرون

تقويت روحيه مسلمانان مقارن بعثت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فيل - 105 - 1 - 10

10 - توجّه به ماجراى اصحاب فيل ، دلگرم كننده و اطمينان بخش براى پيامبر ( ص ) و مؤمنان عصر بعثت

ألم تر كيف فعل ربّك بأصح_ب الفيل

تقويت روحيه موحدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 14 - 4

4- قدرت روحى و نيروى قلبى براى مبارزه در راه خدا ، موهبتى از جانب او براى قيام كنندگان يكتاپرست

ءامنوا بربّهم . .. و ربطنا على قلوبهم إذ قاموا

تقويت روحيه مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 9 - 7

7- دلدارى و تقويت روحيه پيامبر ( ص ) و مؤمنان و تهديد مشركان ، از جانب خداوند

ثمّ صدقن_هم الوعد . .. و أهلكنا المسرفين

ذكر وعده خداوند به پيروزى همه پيامبران و مؤمنان و نابودى دشمنان آنان، مى تواند به منظور نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 7 -

8

8 - دلدارى و تقويت روحيه مؤمنان و اصحاب پيامبر ( ص ) از سوى خداوند

هم الذين يقولون . .. و للّه خزائن السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 8 - 8

8 - دلدارى و تقويت روحيه مؤمنان ، از سوى خداوند در قبال توطئه هاى منافقان

ليخرجنّ الأعزّ . .. و للّه العزّة و لرسوله و للمؤمنين

زمينه تقويت روحيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 104 - 5،8

5 _ بيان خسارت هاى دشمن در جنگ ، زمينه اى براى تقويت روحيه مجاهدان در رويارويى با آنان

ان تكونوا تألمون فانهم يألمون كما تألمون

8 _ اميد مجاهدان به پاداش و نصرت الهى ، زمينه تقويت روحيه و سستى نكردن آنان در رويارويى با دشمنان دين

و لاتهنوا . .. و ترجون من اللّه ما لايرجون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عصر - 103 - 3 - 12

12 - ترويج حق و تقويت روحيّه پايدارى ، نيازمند مشاركت و هم يارى مردم با يكديگر است .

تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر

زمينه تقويت روحيه فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 54 - 1

1 - دستور فرعون به مأموران جمع آورى سپاه ، مبنى بر اندك جلوه دادن نيروى بنى اسرائيل به منظور تقويت روحيه مردم و تشويق آنان به پيوستن به سپاه وى

إنّ ه_ؤلاء لشرذمة قليلون

جمله {إنّ ه_ؤلاء. ..} دستور فرعون به مأموران خويش است كه به مردم بگويند: گريزندگان، تعدادى اندك و ضعيف اند. گفتنى

است كه كلمه {شرذمة} به عده اى از مردم گفته مى شود و {قليلون} صفت {شرذمة} است; يعنى، عده اى اندك.

عوامل تقويت روحيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 13 - 8

8 _ نقش تعيين كننده برآورد نيرو هاى دشمن ، در روحيه رزمندگان و سرنوشت جنگ

يرونهم مثليهم رأىَ العين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 111 - 8،11

8 _ تأثير ايمان به خدا و امر به معروف و نهى از منكر ، در شكست ناپذيرى مؤمنان در برابر هجوم دشمنان دين

كنتم خير أمّة أخرجت للناس تأمرون بالمعروف . .. و إن يقتلوكم يولّوكم الادبار

وحدت خطاب در {كنتم خير . .. } و {يقاتلوكم}، بيانگر برداشت فوق است. يعنى آن دسته شكست نمى خورند كه امركننده به معروف و ... باشند.

11 _ تحقير توان دشمن براى تقويت روحيه مؤمنان ، از روش هاى قرآن

و إن يقتلوكم يولّوكم الادبار ثم لا ينصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 112 - 21

21 _ تقويت روحيه اهل ايمان ، با بيان وضعيّت نكبت بار و ننگين اهل كتاب ( يهود )

و إن يقتلوكم . .. ثمّ لا ينصرون. ضربت عليهم الذّلّة أين ما ثقفوا الّا بحبل من ال

بيان ذلّت و مسكنت يهود، پس از اشاره به ستيزه جويى آنان، مى تواند براى تقويت روحيه اهل ايمان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 120 - 14

14 _ توجّه به احاطه خداوند

بر تمامى اعمال و رفتار دشمنان دين ، از عوامل تقويت روحيه مسلمانان در برخورد با آنان

تمسسكم . .. انّ اللّه بما يعملون محيط

جمله {انّ اللّه . .. }، علاوه بر بيان احاطه علمى خداوند، براى اين هدف نيز بيان شده است كه مبادا مسلمانان پس از اينكه كينه توزى كافران براى آنان افشا شد، مضطرب شوند و روحيه خود را ببازند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 122 - 15

15 _ توكّل و اتكا به خداوندِ حامى مؤمنان ، عامل تقويت كننده بنيه روحى آنان در شرايط دشوار

اذ همّت طائفتان منكم ان تفشلا و اللّه وليّهما و على اللّه فليتوكّل المؤمنون

جمله {و على اللّه . .. } پس از جمله {اذ همّت ... ان تفشلا}، رهنمودى به عامل از بين برنده سستى در هنگامه هاى دشوار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 124 - 4

4 _ روش هاى قرآن براى تقويت روحيه مؤمنان

اذ تقول للمؤمنين الن يكفيكم ان يمدّكم

برخى برآنند كه {اذ}، مفعول براى {اذكر} مقدر مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 145 - 5

5 _ ايمان به مقدّر بودن اجل و معين بودن عمر نزد خداوند ، از عوامل تقويت روحيه پاسداران رسالت انبيا

و ما كان لنفس ان تموت الّا باذن اللّه كتاباً مؤجّلا

چون آيات قبل درباره جهاد و ترس از مرگ و شهادت بود، به نظر مى رسد از اهداف اين آيه، تقويت روحيه و رفع اضطراب از مسلمانان پيكارجو باشد.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 150 - 8

8 _ توجّه به ولايت الهى و اعتقاد به يارى حتمى خداوند ، از عوامل تقويت روحيه اهل ايمان در هنگامه هاى دشوار و نبرد با دشمنان

بل اللّه موليكم و هو خير النّاصرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 151 - 4

4 _ خداوند با القاى وحشت و دلهره در دل هاى كفرپيشگان تقويت كننده روحيه جامعه ايمانى در رويارويى با آنان

سنلقى فى قلوب الّذين كفروا الرّعب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 164 - 14

14 _ يادآورى گمراهى مؤمنان پيش از بعثت و هدايتشان در پرتو تعاليم پيامبر ( ص ) ، عامل تقويت اراده آنان در تحمّل دشوارى هاى مولود جنگ

اذ تصعدون و لا تلون . .. و لئن قتلتم فى سبيل اللّه ... لقد منّ اللّه على المؤمني

با توجّه به ارتباط اين آيه و آيات مربوط به جنگ احد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 173 - 9

9 _ توكّل و اعتماد به خداوند ، موجب نهراسيدن از هجوم دشمن

فزادهم ايماناً و قالوا حسبنا اللّه و نعم الوكيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 76 - 12

12 _ بيان ضعف هاى دشمن ، از شيوه هاى قرآن براى تقويت روحيه مؤمنان

الّذين امنوا يقاتلون فى سبيل اللّه . .. فقاتلوا اولياء الشّيطان انّ كيد الشّيطان

يادآورى سستى مكرهاى شيطان پس از فرمان به

جهاد، به جهت رفع نگرانى و تقويت روحيه مسلمانان در نبرد با كافران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 84 - 10

10 _ اميدآفرينى ، از روش هاى قرآن براى تقويت روحيه مؤمنان و برانگيختن آنان به جهاد

عسى اللّه ان يكفّ بأس الّذين كفروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 104 - 7،9،10

7 _ توجه به نقاط ضعف دشمن و نقاط قوت و امتياز خويش ، از عوامل تقويت روحيه

ان تكونوا تألمون فانهم يألمون كما تألمون و ترجون من اللّه ما لايرجون

آيه شريفه در صدد روحيه دادن به مسلمانان براى رويارويى با دشمنان است.

9 _ نقش و اهميت اميد ، در نيرومندى و حفظ روحيه

و ترجون من اللّه ما لايرجون

10 _ اميد به پاداش و نصرت الهى ، پشتوانه و امتيازى براى مجاهدان ، در برابر دشمنان

و ترجون من اللّه ما لايرجون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 28 - 11

11 _ خداترسى ، تقويت كننده روحيه آدمى در برخورد با حادثه مرگ

لئن بسطت إلى يدك . .. انى اخاف اللّه رب العلمين

جمله {انى اخاف اللّه} تعليل است براى {ما انا بباسط . ..} و مى رساند كه هابيل به خاطر ترس از خداوند، خطر مرگ را ناديده گرفته و از پيشدستى به كشتن قابيل خوددارى كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 9 - 5

5 _ يادآورى امداد هاى الهى به مجاهدان راه خدا مايه نهراسيدن از مقابله با دشمنان دين

إذ

تستغيثون ربكم فاستجاب لكم

هدف از يادآورى امدادهاى غيبى به مجاهدان، ترغيب مؤمنان به نهراسيدن از مبارزه با دشمنان دين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 10 - 1

1 _ نقش ملائكه در جنگ بدر ، تنها بشارت به پيروزى و اطمينان دادن به مؤمنان بود ، و نه اقدامى عملى در قتل مشركان .

و ما جعله اللّه إلا بشرى و لتطمئن به قلوبكم

ضمير در {جعله} و {به} به امداد كه از {أنى ممدكم} استفاده مى شود، برمى گردد و كلمه {بشرى} مفعولٌ له براى {جعل} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 40 - 3

3 _ باور اهل ايمان به سرپرستى خدا و يارى او ، مايه نهراسيدن آنان از دشمنان دين و اجراى فرمان جهاد

فإن تولوا فاعلموا أن اللّه موليكم نعم المولى و نعم النصير

جمله {فاعلموا . .. } علاوه بر رساندن مضمون خود به منظور تقويت روحيه مسلمانان براى جهاد با دشمنان فتنه انگيز ايراد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 6

6_ انجام كار هاى شايسته و پيشه ساختن صبر ، آدمى را از روحيه اى مقاوم بهره مند خواهد ساخت و از تزلزل روحى و روانى نجات خواهد داد .

إنّه ليئوس كفور . .. إنّه لفرح فخور. إلاّ الذين صبروا و عملوا الص_لح_ت

آيه نهم و دهم ، بيانگر اين بود كه: انسانها تحت تأثير كمترين رفاه و محنت متزلزل شده و خود باخته مى شوند و آيه مورد بحث ، صابرانى را كه

اعمال شايسته انجام مى دهند ، از اين خصلت استثنا كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 98 - 7

7- ذكر خدا و عبادت پروردگار چون نماز ، زداينده نگرانى ها و اندوه ها و تقويت كننده روحيه پايدارى و موجب آرامش خاطر است .

و لقد نعلم أنك يضيق صدرك . .. فسبّح بحمد ربّك و كن من الس_جدين

نوع مفسّران بر آنند كه مقصود از سجده در اين آيه، نماز است و مؤيد آن روايتى است كه مى گويد: {پيامبر(ص) هر گاه محزون و دلتنگ مى شد، نماز مى خواند} (مجمع البيان، ذيل آيه فوق).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 20 - 7

7 _ شكيبا سازى و توانمند كردن روحيه مردمان ، فلسفه آزمايش آنان از سوى خداوند

و جعلنا بعضكم لبعض فتنة أتصبرون

از ديدگاه برخى از مفسران مانند زمخشرى، جمله {أتصبرون} پس از ذكر {فتنة}، همانند {أيّكم} بعد از{ابتلاء} (در آيه {ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً}) است كه در مقام بيان فلسفه مطلب ياد شده در عبارت پيشين مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 31 - 7

7 _ تفكر در تاريخ پيامبران و صبر و پايدارى آنان در برابر دشمنانشان ، نيروبخش و تقويت كننده روح مقاومت است .

و كذلك جعلنا لكلّ نبىّ عدوًّا من المجرمين و كفى بربّك هاديًا و نصيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 2 - 4

4 - نقش تعيين كننده عبادت و شب زنده دارى

، در تقويت روحيه و مقاومت در برابر مشكلات تبليغى و رسالت دينى

قم الّيل إلاّ قليلاً

به گفته مفسران، اين آيات در مكه نازل شده است. فرمان خداوند به شب زنده دارى در دوران مكّى (زمانى كه رسالت پيامبر(ص) در سخت ترين شرايط قرار داشت) مى تواند گوياى حقيقت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 6 - 9

9 - توجه به نزول قرآن از سوى خالق ، مدير و مالك تمام هستى ، مايه تقويت روحيه پندپذيرى انسان از قرآن است .

تذكرة . .. ممّن خلق الأرض ... استوى . له ما فى السم_وت ... و ما تحت الثرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 47 - 11

11 - توجّه دادن به حوادث تلخ و شيرين گذشته تاريخ ، عامل تقويت روحيه مؤمنان است .

و لقد أرسلنا . .. رسلاً ... فانتقمنا من الذين أجرموا و كان حقًّا علينا نصر المؤم

عوامل تقويت روحيه انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 42 - 13

13 - معجزات و آيات الهى ، سبب تقويت روحيه پيامبران

اذهب . .. ب__َاي_تى و لاتنيا فى ذكرى

عوامل تقويت روحيه دشمنان اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 11 - 5

5 - منافقان ، مايه اميد و تقويت روحيه كافران در نبرد با اسلام

الذين نافقوا يقولون لإخونهم . .. لئن أُخرجتم

اظهار همكارى منافقان با كافران، خود نوعى تقويت روحيه كافران است.

عوامل تقويت روحيه كافران

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 11 - 5

5 - منافقان ، مايه اميد و تقويت روحيه كافران در نبرد با اسلام

الذين نافقوا يقولون لإخونهم . .. لئن أُخرجتم

اظهار همكارى منافقان با كافران، خود نوعى تقويت روحيه كافران است.

عوامل تقويت روحيه محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 25 - 6

6 - يادآورى سرنوشت شوم تكذيب كنندگان آيات حق ، هشدارى جدى براى مشركان عصر بعثت و مايه تحكيم روحيه استقامت و پايدارى پيامبر ( ص ) و مؤمنان

فانتقمنا منهم فانظر كيف كان ع_قبة المكذّبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 15 - 3

3 - يادآورى سرگذشت پيامبران گذشته ، مايه تقويت روحيه پيامبر ( ص ) در برابر مخالفان

هل ءاتيك حديث موسى

بيان داستان موسى(ع)، پس از نقل مخالفت منكران معاد، به منظور آرامش بخشيدن به پيامبر(ص) در برابر مخالفت ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 17 - 3

3 - يادآورى نابودى سربازان دشمن در گذشته تاريخ ، مايه تقويت روحيه پيامبر ( ص ) و پيروان آن حضرت در برابر دشمنان

هل أتيك حديث الجنود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فيل - 105 - 1 - 10

10 - توجّه به ماجراى اصحاب فيل ، دلگرم كننده و اطمينان بخش براى پيامبر ( ص ) و مؤمنان عصر بعثت

ألم تر كيف فعل ربّك بأصح_ب الفيل

عوامل تقويت روحيه مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20

- بروج - 85 - 17 - 3

3 - يادآورى نابودى سربازان دشمن در گذشته تاريخ ، مايه تقويت روحيه پيامبر ( ص ) و پيروان آن حضرت در برابر دشمنان

هل أتيك حديث الجنود

عوامل تقويت روحيه مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 25 - 6

6 - يادآورى سرنوشت شوم تكذيب كنندگان آيات حق ، هشدارى جدى براى مشركان عصر بعثت و مايه تحكيم روحيه استقامت و پايدارى پيامبر ( ص ) و مؤمنان

فانتقمنا منهم فانظر كيف كان ع_قبة المكذّبين

نياز به تقويت روحيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 32 - 5

5 _ پيامبر ( ص ) ، نيازمند به تقويت روحى و امداد الهى در انجام مسؤوليت خطير پيامبرى

كذلك لنثبّت به فؤادك

تقيه از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تقيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 200 - 21

21 _ مقاومت در برابر دشمن بر اساس تقيّه و آمادگى براى پيروى از دستورات پيشوايان ، وظيفه مؤمنان

يا ايّها الّذين امنوا اصبروا و صابروا و رابطوا

امام صادق (ع) درباره آيه فوق فرمود: . .. و صابروهم على التّقيّة و رابطوا على من تقتدون به ... .

_______________________________

معانى الاخبار، ص 369، ح 1 ; تفسير برهان، ج 1، ص 334، ح 3.

آثار تقيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 28 - 17

17 _ نقش تقيه ، در تعيين محدوده عمل به تكاليف الهى

الاّ ان تتقوا منهم تقية

اجتناب از تقيه

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 67 - 21

21 _ پرهيز پيامبر ( ص ) از تقيه ، پس از تضمين خدا نسبت به حفظ ايشان از شر مردم

و اللّه يعصمك من الناس

از امام رضا(ع) روايت شده است كه در مورد تقيه نمودن رسول خدا(ص) فرمود: اما بعد قول اللّه عزوجل {يايها الرسول بلغ ما انزل . .. و اللّه يعصمك من الناس} فانه ازال كل تقية بضمان اللّه عزوجل و بين امر اللّه ... .

_______________________________

عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 130، ح 10، ب 35; نورالثقلين، ج 1، ص 653، ح 293.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 39 - 4

4 - انبيا ، براى تبليغ رسالت هاى الهى ، تقيّه نمى كردند .

و يخشونه و لايخشون أحدًا إلاّ اللّه

احكام تقيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 28 - 21

21 _ لزوم تقيّه در برابر كافران به هنگام اضطرار

الاّ ان تتقوا منهم تقية

رسول اللّه (ص): لا ايمان لمن لا تقية له ; قال اللّه عزّ و جل: {الاّ ان تتقوا منهم تقية}

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 166، ح 24 ; نورالثقلين، ج 2، ص 325، ح 83.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 70 - 11

11_ { عن أبى عبدالله ( ع ) : التقية من دين الله . . . لقد قال يوسف { أيّتها العير إنكم لسارقون } والله ما كانوا سرقوا شيئاً . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است: تقيه از

دين خداست . .. به تحقيق يوسف گفت: {أيّتها العير إنكم لسارقون} [ولى] به خدا سوگند چيزى را ندزديده بودند ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 106 - 3،9

3- جواز تقيه در دين و اظهار لفظى كفر در شرايط اجبار و اكراه ، با وجود ايمان استوار قلبى

إلاّ من أُكره و قلبه مطمئنّ بالإيم_ن

9- ممنوعيت تقيه و اظهار لفظى كفر ، براى كسانى كه عمل آنان راه گرايش به كفر را براى ديگران بگشايد . *

و ل_كن من شرح بالكفر صدرًا

برداشت فوق، بر اين احتمال استوار است كه {لكن} استدراك از {من أكره} باشد; يعنى، در شرايط اكراه تقيه جايز است مگر براى كسى كه تقيه وى موجب شود كه مؤمنان ديگر در ايمان سست شوند و به كفر گرايش پيدا كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 28 - 5،6

5 - تقيه و پوشيده داشتن ايمان ، در صورتى كه موجب حفظ جان ديگر مؤمنان شود ، جايز و به جا است .

و قال رجل . .. يكتم إيم_نه أتقتلون رجلاً أن يقول ربّى اللّه

6 - مشروعيت تقيه و كتمان ايمان ، در دين موسى ( ع )

و قال رجل مؤمن من ءال فرعون يكتم إيم_نه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 25 - 13

13- جواز تقيه ، در شرايط خفقان و حاكميت خشونت بار كفر

رجال مؤمنون . ..لم تعلموهم

از اين كه خداوند، از وجود مؤمنانى كه با تقيه و به صورت ناشناس در مكه زندگى مى كردند، خبر

داد، و خون و حريم آنان را محترم شمرده است; جواز تقيه استفاده مى شود.

اهميت تقيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 106 - 8

8- ارتداد ، پذيرش قلبى كفر بدون هيچ اجبار و اكراهى و پس از اظهار ايمان

من كفر بالله من بعد إيم_نه . .. و ل_كن من شرح بالكفر صدرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 96 - 8

8 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) . . . قال الحسنة التقية و السيّئة الإذاعة . و قوله عزّوجلّ { ادفع بالتى هى أحسن السيئّة } قال : التى هى أحسن التقية . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: {حسنه} تقيه است و {سيئه} شايع كردن [اسرار] است. [در باره ]قول خداى _ عزّوجلّ _ نيز {ادفع بالتى هى أحسن السيئّة} فرمود: آنكه احسن است، همان تقيه مى باشد ...}.

تقيه ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 89 - 7

7 - { عن رجل من أصحابنا عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : سألته عن قول اللّه _عزّوجل_ . . . { إنّى سقيم } قال : ما كان ابراهيم ( ع ) سقيماً و ما كذب إنّما عنى سقيماً فى دينه مرتاداً . . . ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند {. ..إنى سقيم} روايت شده كه ابراهيم(ع) بيمار [جسمى] نبود و در عين حال دروغ هم نگفت; بلكه مقصود او اين بود كه به علت دينى كه دارم

از كفر كافران دل آزرده ام و من در طلب حقيقت هستم}.

تقيه اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 9 - 9

9- { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : إنّ أصحاب الكهف أسرّوا الإيمان و أظهروا الكفر . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده: اصحاب كهف، ايمان خود را مخفى داشته و تظاهر به كفر مى كردند}.

تقيه جايز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 106 - 3

3- جواز تقيه در دين و اظهار لفظى كفر در شرايط اجبار و اكراه ، با وجود ايمان استوار قلبى

إلاّ من أُكره و قلبه مطمئنّ بالإيم_ن

تقيه در دين موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 28 - 6

6 - مشروعيت تقيه و كتمان ايمان ، در دين موسى ( ع )

و قال رجل مؤمن من ءال فرعون يكتم إيم_نه

تقيه عمارياسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 106 - 4

4- برخى از مسلمانان صدراسلام ( مانند عمارياسر ) به خاطر فشار هاى شديد كافران _ على رغم ايمان باطنى خود _ الفاظ كفرآميز بر زبان جارى كردند .

من كفر بالله من بعد إيم_نه إلاّ من أُكره و قلبه مطمئنّ بالإيم_ن

طبق شأن نزولى كه درباره آيه آمده است، قضيه مربوط به عمارياسر است كه از شدت شكنجه، سخنان كفرآميز بر زبان جارى كرد.

تقيه مسلمانان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 25

- 10

10- مؤمنان مكه قبل از صلح حديبيه ، داراى شرايطى دشوار و ناگزير از تقيه شديد

رجال مؤمنون و نساء مؤمن_ت لم تعلموهم

آگاهى نداشتن مؤمنان مدينه از مؤمنان مكه، از آن جهت بوده است كه مؤمنان مكه در آن محيط، قادر به ابراز ايمان نبوده و شديداً تقيه مى كردند.

تقيه ممنوع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 106 - 9

9- ممنوعيت تقيه و اظهار لفظى كفر ، براى كسانى كه عمل آنان راه گرايش به كفر را براى ديگران بگشايد . *

و ل_كن من شرح بالكفر صدرًا

برداشت فوق، بر اين احتمال استوار است كه {لكن} استدراك از {من أكره} باشد; يعنى، در شرايط اكراه تقيه جايز است مگر براى كسى كه تقيه وى موجب شود كه مؤمنان ديگر در ايمان سست شوند و به كفر گرايش پيدا كنند.

تقيه مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 28 - 2،4

2 - مؤمن معترض از خاندان فرعون ، ايمان خود را پوشيده مى داشت .

قال رجل مؤمن من ءال فرعون يكتم إيم_نه

4 - تقيه مؤمن آل فرعون و كتمان كردن ايمانش ، كارى پسنديده و به جا بود .

و قال رجل مؤمن من ءال فرعون يكتم إيم_نه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 38 - 2

2 - مؤمن آل فرعون ، پس از كتمان ايمانش به مدتى چند ، آن را فاش ساخت و به موضع گيرى علنى عليه فرعون و دفاع از موسى ( ع ) پرداخت .

و قال

الذى ءامن ي_قوم اتّبعون

فراخوانى مردم به پيروى از خويش، بيانگر علنى كردن ايمان و موضع اعتقادى شخص است.

جواز تقيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 28 - 5،6

5 - تقيه و پوشيده داشتن ايمان ، در صورتى كه موجب حفظ جان ديگر مؤمنان شود ، جايز و به جا است .

و قال رجل . .. يكتم إيم_نه أتقتلون رجلاً أن يقول ربّى اللّه

6 - مشروعيت تقيه و كتمان ايمان ، در دين موسى ( ع )

و قال رجل مؤمن من ءال فرعون يكتم إيم_نه

سوء استفاده از تقيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 29 - 5

5 _ توجه به علم الهى نسبت به آشكار و نهان و قدرت مطلق او ، مانع سوء استفاده از تقيه

الاّ ان تتقوا منهم تقية . .. قل ... و اللّه على كل شىء قدير

موارد تقيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 28 - 13،14

13 _ پذيرش سرپرستى كافران ، جز در اضطرار و تقيّه ، جايز نيست .

لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء . .. الاّ ان تتقوا منهم تقية

بنابراينكه ولايت به معناى سرپرستى باشد.

14 _ جواز برقرارى ارتباط دوستانه با كافران ، در صورت تقيّه ، اضطرار و هراس

لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء . .. الاّ ان تتقوا منهم تقية

بنابراينكه ولايت به معناى دوستى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 29 - 13

13 _ تهديد خداوند نسبت به كسانى كه

ولايت كافران را بدون تقيه بپذيرند .

لا يتّخذ . .. قل ان تخفوا ... يعلمه اللّه ... و اللّه على كل شىء قدير

تكاثر از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تكاثر

آثار تكاثر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 27 - 7

7 - جامعه متكاثر و رفاه زده ، گرفتار طغيان و سركشى

و لو بسط اللّه الرزق لعباده لبغوا فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 - 23

23 - بازى ، سرگرمى ، آرايش ، فخرفروشى و فزون خواهى ، از مظاهر و جلوه هاى فريبندگى دنيا

أنّما الحيوة الدنيا لعب . .. و تكاثر ... و ما الحيوة الدنيا إلاّ مت_ع الغرور

معرفى دنيا به متاع فريبنده، در پايان آيه شريفه _ پس از آن كه در آغاز آن با پنج ويژگى شناسانده شده است _ مى تواند اشاره به مطلب ياد شده باشد.

اجتناب از تكاثر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 21 - 4

4 - دنيا ، عرصه مسابقه و تلاش براى كسب سعادت اخروى ( بهشت پهناور ) است ; نه ميدان بازى ، آرايش ، فخرفروشى و فزون خواهى .

سابقوا إلى مغفرة من ربّكم و جنّة

اهل تكاثر در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 7 - 1

1 - طالبان امتيازات مادى ، در قيامت دوزخ را در مرحله اى فراتر از { علم اليقين } مشاهده كرده ، به حقيقت يقين دست خواهند يافت .

ثمّ لترونّها عين اليقين

{عين اليقين} _ كه در اصل

{رؤيةً عينَ اليقين} (ديدنى كه نفس يقين است) بوده _ مفعول مطلق است و حرف {ثمّ} _ كه بر تراخى رتبى دلالت دارد _ آن را مرحله اى فراتر از {علم اليقين} معرفى كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 8 - 4

4 - پرسش و حسابرسى از نعمت ها ، زمينه ساز گرفتارى برترى جويان و تفاخر كنندگان به آتش دوزخ

لترونّ الجحيم . .. ثمّ لتسئلنّ يومئذ عن النعيم

نشان دادن جهنم به اهل تكاثر _ پيش از بازخواست نعمت ها _ بيانگر آن است كه اهل تكاثر، بايد پس از طى مراحل بازخواست و حسابرسى، جهنم را جايگاه خويش بدانند.

پوچى تكاثر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 5 - 1

1 - تأكيد مكرر خداوند ، بر بى پايه بودن رقابت هاى مادى و لزوم ترك مسابقه در امتيازات دروغين

كلاّ

حرف {كلاّ} در اين آيه، تأكيدى مجدد بر مفاد {كلاّ} در آيات پيشين است. اين احتمال نيز وجود دارد كه به معناى {حقّاً} بوده و مفاد جمله بعد را تأكيد كند.

تكاثر در پيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 - 9

9 - انسان ، موجودى فزون طلب و حريص بر اموال و فرزندانش در دوران پيرى

أنّما الحيوة الدنيا . .. و تكاثر فى الأمول و الأول_د

تكاثر در زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 - 3

3 - حقيقت حيات دنيوى ، پنج چيز بيش نيست : بازى

، لهو و سرگرمى ، زينت و آرايش ، تفاخر و فخرفروشى ، و فزون طلبى .

أنّما الحيوة الدنيا . .. و تكاثر فى الأمول و الأول_د

واژه {أنّما} (به فتح همزه) نظير {إنّما} (به كسر همزه) براى افاده حصر است. بنابراين {أنّما الحيوة الدنيا...} معادل {ما الحياة الدنيا إلاّ لهو و لعب...} است; يعنى، حقيقت زندگى دنيايى، به غير از {لعب}، {لهو}، {زينت}، {تفاخر} و {تكاثر} نمى باشد.

تهديد اهل تكاثر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 6 - 1

1 - مشاهده دوزخ در قيامت و گرفتارى به عذاب آن ، تهديدى الهى و هشدارى ترديدناپذير براى دلبستگان به امتيازات دروغين

لترونّ الجحيم

چنانچه {لترونّ الجحيم} جمله مستقلى باشد; بيانگر قطعى بودن رؤيت جهنم براى مخاطبان {ألهيكم التكاثر} خواهد بود سياق آيه كه بر تهديد اهل تكاثر دلالت دارد، نشانگر آن است كه مراد از ديدن جهنم، گرفتارى به آن است; بنابر اين حرف {ثمّ} در آيه آخر (ثمّ لتسئلنّ . ..)، بر تراخى رتبى دلالت دارد; زيرا حسابرسى، پيش از گرفتارى به عذاب جهنّم است.

تهديد اهل تكاثر مقارن بعثت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 3 - 4

4 - خداوند ، تهديدكننده افزون نمايان عصر بعثت به كيفرى گريزناپذير

ألهيكم التكاثر . .. كلاّ سوف تعلمون

زمينه عذاب اهل تكاثر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 8 - 4

4 - پرسش و حسابرسى از نعمت ها ، زمينه ساز گرفتارى برترى جويان و تفاخر كنندگان به آتش دوزخ

لترونّ الجحيم . .. ثمّ

لتسئلنّ يومئذ عن النعيم

نشان دادن جهنم به اهل تكاثر _ پيش از بازخواست نعمت ها _ بيانگر آن است كه اهل تكاثر، بايد پس از طى مراحل بازخواست و حسابرسى، جهنم را جايگاه خويش بدانند.

ظلم تكاثر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 24 - 2

2 - افزون طلبى و تصاحب مال ديگران ، ظلم است .

قال لقد ظلمك بسؤال نعجتك إلى نعاجه

علم به بطلان تكاثر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 6 - 5

5 - مشاهده جهنم در قيامت ، موجب آگاهى از نادرست بودن تفاخر و زياده نمايى و سود نبخشيدن امتيازات مادى است .

سوف تعلمون . .. لترونّ الجحيم

فطريت تكاثر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 49 - 3

3 - افزون خواهى و زياده طلبى ، جزء سرشت آدمى است .

لايسئم الإنس_ن من دعاء الخير

مراد از تكاثر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 1 - 6،7

6 - { قال أميرالمؤمنين : . . . و التكاثر لهو و شغل و استبدال الذى هو أدنى بالذى هو خير ;

اميرالمؤمنين(ع) فرمود: . .. {تكاثر} سرگرمى و مشغول شدن به چيزى و عوض قرار دادن چيز پست تر به جاى چيز بهتر است}.

7 - { قرأ رسول اللّه ( ص ) { ألهيكم التّكاثر } ثمّ قال : تكاثر الأموال جمعها من غير حقّها و منعها من حقّها و سدّها فى الأوعية ;

رسول خدا(ص) آيه {ألهيكم التكاثر} را تلاوت كرد

آن گاه فرمود: {تكاثر اموال} جمع آورى آن از غير راه مشروع و خود دارى از پرداخت حق واجب آن و مسدود ساختن و بى استفاده گذاردن آن در ظروف است}.

منشأ تكاثر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 3 - 5

5 - جهالت ، ريشه برترنمايى و مسابقه رقيبان در كسب مال و مقام

كلاّ سوف تعلمون

مفعول محذوف {تعلمون} _ چه عام (پوچى افتخارات مادى) باشد و چه خاص (پوچى افتخار به عدد افراد قبيله) _ بى ارزشى تكاثر را شامل مى شود.

موانع تكاثر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 3 - 7،8

7 - عاقبت انديشى ، مانع برترنمايى و تفاخر است .

كلاّ سوف تعلمون

8 - توجّه به كيفر اخروى ، مانع برترنمايى و تفاخر است .

كلاّ سوف تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 4 - 5،6

5 - عاقبت انديشى ، مانع برترى نمايى و تفاخر است .

ثمّ كلاّ سوف تعلمون

6 - توجّه به كيفر اخروى ، مانع برترى نمايى و تفاخر است .

ثمّ كلاّ سوف تعلمون

تكاليف از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تكاليف

ارتباط تكاليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 151 - 30

30 _ تكاليف پنجگانه (پرهيز از شرك و . ..) داراى ارتباطى تنگاتنگ با يكديگر و به منزله تكليفى واحد

ذلكم وصيكم

آوردن ضمير مفرد {به} و نيز اسم اشاره مفرد {ذلكم} براى اشاره به محرمات پنجگانه، مى تواند حاكى از اين باشد كه آن محرمات آن چنان مرتبط با يكديگرند كه گويا يك تكليف

هستند.

تكاليف انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 15 - 12

12 _ تساوى همه انسانها، حتى پيامبران الهى، در برابر قانون الهى و پيامدهاى اخروى آن

قل إنى أخاف إن عصيت ربى عذاب يوم عظيم

چون پيامبر(ص) با تمام عظمتش مى فرمايد در صورت نافرمانى از عذاب مى ترسم، بنابراين استثنايى در كار رسيدگى به امور بندگان در قيامت وجود ندارد و اگر چنين تبعيضى بود، ديگر ترس پيامبران(ع) از عصيان معنى نداشت.

تكاليف انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 111 - 19

19 _ جهاد با جان و مال در راه خدا ، تكليفى الهى بر همه انسان ها و در همه شرايع است نه مخصوص به مسلمانان و شريعت اسلام .

إن اللّه اشترى من المؤمنين أنفسهم و أمولهم . .. وعداً عليه حقاً فى التورية و الإ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 9 - 7

7_ انسان ، بايد همواره و در همه حال ( فقر ، غنا و . . . ) سپاسگزار خداوند باشد .

و لئن أذقنا الإنسن منا رحمة . .. إنّه ليئوس كفور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 17 - 14

14_ همه انسان ها از هر گروه و طايفه ( مشركان ، يهود ، نصارا و . . . ) وظيفه دار ايمان به قرآن

و من يكفر به من الأحزاب فالنار موعده

تكاليف انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد -

13 - 25 - 1

1_ خداوند انسان ها را به عهد ها و پيمانهايى ملزم ساخته است .

والذين ينقضون عهد الله

مراد از {عهد الله} _ چنان چه در آيه 20 گذشت _ عهدها و پيمانهايى است كه خداوند با انسانها دارد و يا عهدها و پيمانهايى است كه آدميان با خداوند مى بندد.

تكاليف اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 29 - 3

3 _ اهل كتاب [ در حاكميت اسلام ] محكوم به پرداخت جزيه اند .

الذين أوتوا الكتب حتى يعطوا الجزية عن يد و هم صغرون

تكاليف بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 43 - 1،2

1 - خداوند ، بنى اسرائيل را به اقامه نماز و پرداخت زكات دعوت كرد .

يبنى إسرائيل اذكروا . .. و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

2 - اقامه نماز به جماعت و به همراه مسلمانان توصيه خداوند به بنى اسرائيل

و اركعوا مع الركعين

مراد از ركوع كردن، اقامه نماز است و مقصود از {راكعين} نمازگزاران مسلمان مى باشد; زيرا پس از دعوت اهل كتاب به ايمان و اسلام، اين احتمال وجهى ندارد كه گفته شود مراد از نماز، نماز شريعت خود آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 83 - 6،7

6 - گفتار نيك و معاشرت نيكو با ساير اقوام و ملت ها ، ميثاق خدا با بنى اسرائيل

و قولوا للناس حسناً

مراد از {الناس} مى تواند همان اسرائيليان باشد و مى تواند اقوام و ملتهاى ديگر هم باشد. برداشت فوق مبتنى

بر دومين احتمال است.

7 - بر پا داشتن نماز و پرداختن زكات ، از عهد ها و پيمان هاى خدا با بنى اسرائيل

و إذ أخذنا ميثق بنى إسرءيل . .. و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 87 - 8

8 _ خداوند ، بنى اسرائيل را به بر پا داشتن نماز مكلف فرمود .

و أقيموا الصلوة

تكاليف جنيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 38 - 3،4

3 _ جنيان نيز همانند آدميان، موظف به پيروى از رسولان الهى و مكلف به تكاليف دينى هستند.

قال ادخلوا . .. من الجن و الإنس فى النار

4 _ جنيان نيز همانند آدميان، در صورت تكذيب آيات الهى و گرايش به كفر و شرك، در معرض مجازاتهاى الهى هستند.

قال ادخلوا فى أمم قد خلت من قبلكم من الجن و الإنس فى النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 179 - 4

4 _ جنيان همانند انسان ها مكلف به تصديق آيات الهى و انجام فرمان هاى او هستند .

و لقد ذرأنا لجهنم كثيراً من الجن و الإنس

با توجه به آيه قبل معلوم مى شود جنيانى به دوزخ خواهند رفت كه آيات الهى را تكذيب كنند. بنابراين آنها موجوداتى هستند مكلف به تكاليف الهى و از جمله تكاليف آنها ايمان آوردن به آيات الهى است.

تكاليف حيوانات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 38 - 9

9 _ حيوانات داراى نوعى اراده، اختيار، شعور و تكليف

و جزا و پاداش در قيامت

أمم أمثالكم . .. ثم إلى ربهم يحشرون

تكاليف زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 68 - 3

3 _ تساوى زن و مرد در برابر تكاليف الهى

وعد اللّه المنفقين و المنفقت . .. نار جهنم خلدين فيها

تكاليف شاق ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 124 - 1

1 - خداوند ، پيامبرش ابراهيم ( ع ) را با تكاليفى سنگين و دشوار بيازمود .

و إذ ابتلى إبرهيم ربه بكلمت

{ابتلاء} به معناى آزمودن است. تعبير كردن از مواد آزمون به كلمات (سخنان) اشاره به اين دارد كه: آن مواد فرمانهايى بوده كه ابراهيم بايد آنها را امتثال مى كرد و لذا كلمات در برداشت، به تكاليف تفسير شد. نكره آوردن (كلمات) حكايت از عظمت آن دارد، كه به مناسبت آزمون، از آن به دشوارى و سنگينى تعبير شد.

تكاليف شاق مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 157 - 22

22 _ يهود و نصارا در قبل از اسلام ، مبتلا به تكاليفى مشقتبار و گرفتار در دام خرافات و بدعت هاى فراوان دينى بودند .

و يضع عنهم إصرهم و الأغلل التى كانت عليهم

جمع آوردن {اغلال} حكايت از گستردگى بدعتها و خرافات دارد.

تكاليف شاق يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 157 - 22

22 _ يهود و نصارا در قبل از اسلام ، مبتلا به تكاليفى مشقتبار و گرفتار در دام خرافات و بدعت هاى فراوان دينى

بودند .

و يضع عنهم إصرهم و الأغلل التى كانت عليهم

جمع آوردن {اغلال} حكايت از گستردگى بدعتها و خرافات دارد.

تكاليف محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 149 - 2

2 - پيامبر ( ص ) موظّف شد در هر مكان ، اعمال مشروط به قبله را به سوى مسجدالحرام انجام دهد .

و من حيث خرجت فول وجهك شطر المسجدالحرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 15 - 7

7 _ پيامبر(ص)، همانند ديگر مردم، مكلف به اوامر و نواهى الهى است.

قل إنى أخاف إن عصيت ربى عذاب يوم عظيم

تكاليف مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 78 - 22

22 - برپاداشتن نماز ، پرداخت زكات و اعتصام به محور الهى ، اساسى ترين وظايف امت اسلامى

هو سمّيكم المسلمين . .. فأقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة و اعتصموا باللّه

تكاليف مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 17 - 14

14_ همه انسان ها از هر گروه و طايفه ( مشركان ، يهود ، نصارا و . . . ) وظيفه دار ايمان به قرآن

و من يكفر به من الأحزاب فالنار موعده

تكاليف مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 17 - 14

14_ همه انسان ها از هر گروه و طايفه ( مشركان ، يهود ، نصارا و . . . ) وظيفه دار ايمان به قرآن

و من يكفر به من الأحزاب فالنار موعده

تكاليف مؤمنان

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 101 - 10

10 _ اهل ايمان نسبت به احكامى كه پاسخ آنها در قرآن و سنت نيامده ، تكليفى ندارند

لاتسئلوا عن اشياء . .. عفا اللّه عنها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 108 - 5

5 _ گوش سپارى به فرمان هاى خداوند و تسليم در برابر آنها ، تكليفى الهى بر عهده اهل ايمان

و اسمعوا

تكاليف همگانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 61 - 8

8 - جوامع بشرى ، موظف به پيروى از دستورات الهى و تعاليم پيامبر ( ص )

و اتّبعون ه_ذا صرط مستقيم

تكاليف يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 17 - 14

14_ همه انسان ها از هر گروه و طايفه ( مشركان ، يهود ، نصارا و . . . ) وظيفه دار ايمان به قرآن

و من يكفر به من الأحزاب فالنار موعده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 124 - 1،2

1- تعيين روز شنبه به عنوان روز تعطيلى ، تكليفى مختص يهود

إنما جعل السبت على الذين اختلفوا فيه

{سبت} از نظر ريشه لغوى به معناى {قطع} است و مقصود از آن در اين آيه، تعطيلى روز شنبه براى يهود است; چون در روز تعطيلى تمامى كارها و تلاشها قطع مى شود.

2- قانون تعطيلى روز شنبه حكمى عليه يهوديان ، به جرم اختلافشان درباره دين توحيدى ابراهيم ( ع ) بود .

إنما جعل السبت على

الذين اختلفوا فيه

آيه شريفه، پاسخى است از اين سؤال كه: در دين ابراهيم(ع) و اديان پس از آن حضرت، روز جمعه به عنوان روز تعطيل تعيين شده بود، پس چرا در دين يهود روز شنبه اعلان شد؟ پاسخ اين است كه: اين حكم مختص به يهوديان بود كه به جرم اختلافشان در دين ابراهيم(ع) وضع گرديد. گفتنى است ضمير {فيه} به حضرت ابراهيم(ع) با تقدير مضاف; يعنى، ملته باز مى گردد.

سختى تكاليف يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 118 - 2

2- تنها يهود از ميان ساير امت ها ، موظف به انجام تكاليفى فزون تر و دشوارتر بودند .

و على الذين هادوا حرّمنا

جار و مجرور {على الذين} متعلق به فعل {حرّمنا} است و تقديم آن بر فعل مفيد حصر است.

فلسفه تكاليف مالى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 40 - 7

7 - تكاليف مالى مورد درخواست دين ، در جهت منافع خود مردم است ; و نه پاداشى به رسالت پيامبر ( ص ) . *

أم تسئلهم أجرًا فهم من مغرم مثقلون

با توجه به اين كه در شريعت تكاليف مالى هست، از {أم تسئلهم أجراً} استفاده مى شود كه آن تكاليف به عنوان مزد پيامبر(ص) نمى باشد; چه اين كه آنها در نيازها و منافع خود جامعه اسلامى مصرف مى شود.

فلسفه سختى تكاليف يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 118 - 3

3- تكاليف فزون تر يهود در مقايسه با ديگر امت ها ، براى كيفر و

مجازات آنان بود نه به خاطر دفع ضرر و مفسده از آنان .

و على الذين هادوا حرّمنا

تحريم هر چيزى در دين براى دفع مفسده و ضرر است و تحريم اختصاصى براى يهوديان، اين مطلب را مى رساند كه اين تحريم به خاطر امر ديگرى است و گرنه براى همه مكلفان حرام مى شد و جمله {ل_كن كانوا أنفسهم يظلمون} نشان مى دهد كه فلسفه اين تحريم، كيفر ظلم آنان بود. گفتنى است كه در جمله {جزيناهم ببغيهم} (در آيه 146 سوره انعام) به اين مطلب تصريح شده است.

نظام تكاليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 68 - 3

3 _ تساوى زن و مرد در برابر تكاليف الهى

وعد اللّه المنفقين و المنفقت . .. نار جهنم خلدين فيها

تكامل از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تكامل

آثار اميدوارى به تكامل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 24 - 14

14- اميد به رشد و تعالى ، داراى نقشى بسزا در نيل به آن است .

و قل عسى أن يهدين ربّى لأقرب من ه_ذا رشدًا

آثار تكامل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30 - 10

10 - رشد و طهارت ، ملاك هاى گزينش نحوه زندگى انسان ها و اساس تنظيم روابط صحيح ميان مردان و زنان است .

و قل للمؤمنين يغضّوا من أبص_رهم . .. ذلك أزكى لهم

جمله {ذلك أزكى لهم} هر چند براى تعليل احكام نگاه كردن زن و مرد نامحرم و حفظ عفت است; ولى اين تعليل از نوع تعليلى است كه موجب تعميم حكم مى شود.

بنابراين هر رفتارى كه موجب رشد و پاكى انسان گردد، امرى پسنديده و بايسته است كه بايد ملاك گزينش نوع رفتارها و نيز كيفيت روابط ميان زنان و مردان در جامعه، قرار گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 14 - 2

2 - درك مفاهيم قرآنى ، در گرو رشد ، تعالى و ارتقاى انسان است .

مرفوعة

رفعت صفحات قرآن، بيانگر والا مرتبه بودن محتواى آن است و به قرينه مقام، كنايه از اين است كه پندگيرى از تذكرات آن، تنها براى افرادى برجسته ميسّر است.

آثار تكامل علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 22 - 7،8

7 - شكوفايى علم و آگاهى ، راهنماى آدمى به راز هاى نهفته در گوناگونى زبان ها و رنگ ها است .

و اختل_ف ألسنتكم و ألونكم إنّ فى ذلك لأي_ت للع_لمين

مراد از {عالمين} به تناسب موضوع _ كه سخن از تفاوت لهجه ها و رنگ ها است _ ممكن است دانشمندان زبان شناس و زيست شناس باشد.

8 - رشد علوم و آگاهى هاى بشرى ، زمينه ساز به دست آوردن فهم بهتر درباره خداوند است .

إنّ فى ذلك لأي_ت للع_لمين

آثار تكامل محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 125 - 2

2- رشد و كمال پيامبر ( ص ) در پرتو ربوبيت الهى ، مقتضى دعوت ديگران به راه خداست .

ادع إلى سبيل ربّك

واژه {ربّ} _ كه در لغت به معناى تربيت است (مفردات راغب) _ مى تواند اشاره به اين جهت داشته باشد كه:

بهرهورى پيامبر(ص) از ربوبيت خدا، مقتضى آن است كه آن حضرت ديگران را نيز از ربوبيت خدا بهره مند سازد.

آثار ذكر منشأ تكامل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 6 - 9

9 - توجّه انسان به وابستگى اش در رشد ، تربيت و نعمت ها به خداوند ، مانع كفر او و زمينه ساز فريفته نشدن به آنچه مايه بى پروايى ، در برابر گناه مى گردد .

ما غرّك بربّك الكريم

آرزوى تكامل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 24 - 13

13- آرمان رسيدن به رشد و هدايت برتر ، آرمانى الهى است .

و قل عسى أن يهدين ربّى لأقرب من ه_ذا رشدًا

ابزار تكامل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 20 - 6

6- امكانات پاكيزه و ارزشمند زندگى دنيا ، وسيله راه يابى به درجات عالى و رهايى از دوزخ

أذهبتم طيّب_تكم فى حياتكم الدنيا

مفاد آيه اين است كه پس از عرضه كردن كافران به آتش، به آنان گفته مى شود كه امكانات ارزنده را نابود ساختيد; در حالى كه اگر از آن پاكى ها به درستى بهره مى جستيد، اكنون دوزخى نبوديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 2 - 9

9- قرآن ، حقايق و قوانينى در جهت رشد و تكامل بشر

و هو الحقّ من ربّهم

با توجه به اين كه ضمير {هو} به {ما نزّل. ..} (قرآن) بازمى گردد; از تعبير {من ربّهم} استفاده مى شود كه قرآن نشأت يافته از

مقام ربوبيت خدا و در جهت رشد و تكامل انسان ها است.

ارزش تلاش براى تكامل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 57 - 7

7- تلاش براى راه يابى به بالاترين مرتبه كمال و سبقت بر ديگران در تقرب به خدا ، تلاش و تكاپويى ارجمند و ستودنى

أُول_ئك الذين يدعون يبتغون إلى ربّهم الوسيلة أيّهم أقرب

اهميت تكامل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 51 - 10

10- هدايت ، رشد و تكامل ، هدف اصلى خداوند در آفرينش جهان است .

و ما كنت متّخذ المضلّين عضدًا

عدم استفاده خداوند از نيروهاى گمراه كننده، نشانه آن است كه گمراهى با هدف آفرينش سازگار نسيت. بنابراين، هدف اصلى آفرينش، هدايت و راه يابى است.

اهميت تكامل انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 80 - 7

7 - هدف از نزول قرآن ، تربيت انسان و حركت دادن او به سوى كمال است .

تنزيل من ربّ الع_لمين

اهميت تكامل انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 38 - 3

3- نهى خداوند از ناپسندى ها ، در جهت تربيت ، رشد و كمال آدميان است .

كلّ ذلك كان سيّئه عند ربّك مكروهًا

خداوند، پس از نهى از چندين عمل ناپسند مى فرمايد: همه اينها در نزد پروردگارت ناپسند است. ذكر صفت {ربّ} به جاى اسم ذات و يا هر صفت ديگرى مى تواند گوياى اين حقيقت باشد كه آن در راستاى پرورش انسانهاست، چه اينكه {ربّ} به معناى

پرورش آمده است.

تشويق به تكامل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 2 - 14

14 - تشويق و ترغيب خداوند به تلاش ، براى بهتر شدن ، تكامل يافتن و بسنده نكردن به وضعيت موجود

ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً

تعقل در تكامل انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 68 - 7

7 - سرزنش خداوند بر عدم تعقل و انديشه ، در مراحل تكاملى قواى انسان و سير نزولى آن

و من نعمّره ننكّسه فى الخلق أفلايعقلون

تكامل آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 122 - 2،8

2 - خداوند ، براى تربيت و رشد آدم ، علاقه هاى غير الهى را از او دور ساخت و وى را براى خود خالص گردانيد .

ثمّ اجتب_ه ربّه فتاب عليه

8 - آدم ( ع ) ، پس از آمرزش گناهش ، راه رشد و تعالى خويش را بازيافت .

و هدى

در آيه قبل آمده بود كه آدم(ع) در پى نافرمانى و عصيان، از رشد و كمال خويش بازماند (غوى). فعل {هدى} در اين آيه دلالت مى كند كه خداوند آثار آن گمراهى را از ميان برد و راه كمال و برگزيدگى را الهى را به او نشان داد.

تكامل آسمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 2 - 4

4 - شكافته شدن آسمان در آستانه قيامت ، در جهت كمال آن و جلوه اى از ربوبيت خداوند است .

و أذنت لربّها

تكامل آسمان ها

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 24 - 10

10 - جهان طبيعت ( آسمان ها ، زمين و . . . ) رو به رشد و كمال است .

قال ربّ السم_وت و الأرض و ما بينهما

{ربّ} به معناى تربيت كردن است و {تربيت} ايجاد حالتى در شىء پس از حالت قبل است تا آن گاه كه به تمام و كمال برسد (مفردات راغب). اين معنا حكايت از حركت تكاملى و رو به رشد دارد. برداشت ياد شده نيز مبتنى بر اين معنا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 5 - 10

10 - جهان ( آسمان ها و زمين و . . . ) ، داراى روندى رو به رشد و كمال

ربّ السم_وت . .. و ربّ المش_رق

{رب} به معناى تربيت كردن است و تربيت ايجاد حالتى در شىء پس از حالت قبل است، تا آن گاه كه به حد تمام و كمال برسد (مفردات راغب). اين معنا حكايت از روند رو به رشد و تكامل دارد.

تكامل آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 2 - 8

8 _ جهان هستى به سوى كمال در حركت است .

رب العلمين

{رب} به معناى تربيت كردن است و تربيت ايجاد حالتى در شىء پس از حالت قبل است تا آن گاه كه به حد تمام و كمال برسد (مفردات راغب). پس اين معنا حكايت از حركت تكاملى دارد. گفتنى است كه كلمه {رب} مشترك لفظى ميان وصف و مصدر مى باشد و در آيه مورد بحث معناى وصفى

دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 28 - 13

13 _ هستى ، داراى جريانى رو به كمال در پرتو ربوبيت خداوند

رب العلمين

{رب} به معناى تربيت كننده است و تربيت يعنى ايجاد تدريجى چيزى تا آنگاه كه به كمال خويش برسد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 71 - 25

25 _ تسليم شدن در برابر خداوند، قرار گرفتن در بستر رشد و كمال جهان هستى است.

و أمرنا لنسلم لرب العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 42 - 5

5 - جهان هستى ، هدفمند و داراى حركت تكاملى

و إلى اللّه المصير

{اللّه} ذات مستجمع صفات كماليه است. بر اين اساس لازمه مرجع و مقصد قرار گرفتن خداوند براى جهان، اين است كه جهان هدفمند و رو به تكامل باشد; زيرا حركت به سوى كمال مطلق، كمال آور است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 24 - 10

10 - جهان طبيعت ( آسمان ها ، زمين و . . . ) رو به رشد و كمال است .

قال ربّ السم_وت و الأرض و ما بينهما

{ربّ} به معناى تربيت كردن است و {تربيت} ايجاد حالتى در شىء پس از حالت قبل است تا آن گاه كه به تمام و كمال برسد (مفردات راغب). اين معنا حكايت از حركت تكاملى و رو به رشد دارد. برداشت ياد شده نيز مبتنى بر اين معنا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26

- 47 - 5

5 - عوالم هستى ، در حركت به سوى رشد و كمال

بربّ الع_لمين

{ربّ} به معناى مربى و تربيت كننده است و تربيت عبارت است از ايجاد حالتى در شىء پس از حالت قبل تا آن گاه كه به حدّ تمام و كمال برسد (مفردات راغب). گفتنى است كه اين معنا حكايت از حركت تكاملى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 98 - 7

7 - جهان هستى ، در حركت به سوى رشد و كمال

ربّ الع_لمين

{ربّ} به معناى تربيت كردن است و {تربيت} ايجاد حالتى در شىء پس از حالت قبل است تا آن گاه كه به تمام و كمال برسد (مفردات راغب). پس اين معنا حكايت از حركت تكاملى و رو به رشد دارد. برداشت ياد شده مبتنى بر اين معنا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 109 - 9

9 - جهان هستى در حركت به سوى رشد و كمال

ربّ الع_لمين

واژه {ربّ} معادل {مربّى} (تربيت كننده) است و تربيت عبارت است از ايجاد حالتى در شىء پس از حالت پيشين تا وقتى كه به تمام و كمال برسد (مفردات راغب) و اين معنا حاكى از وجود حركت تكاملى در هستى است كه تحت تربيت خداوند قرار دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 127 - 9

9 - جهان هستى ، در حركت به سوى رشد و كمال

ربّ الع_لمين

واژه {ربّ} معادل {مربّى} (تربيت كننده) است و تربيت عبارت است از ايجاد حالتى در شىء پس از حالت

پيشين تا وقتى كه به تمام و كمال برسد، (مفردات راغب) اين معنا حكايت از وجود حركت تكاملى در هستى مى كند كه تحت ربوبيت خدا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 145 - 9

9 - جهان هستى ، در حركت به سوى رشد و كمال

ربّ الع_لمين

واژه {ربّ} معادل {مربّى} (تربيت كننده) است و تربيت عبارت است از ايجاد حالتى در شىء پس از حالت پيشين، تا وقتى كه به حد تمام و كمال برسد (مفردات راغب). اين معنا حكايت از وجود حركت تكاملى در هستى _ كه تحت ربوبيت خدااست _ مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 164 - 9

9 - جهان هستى ، در حركت به سوى رشد و كمال

ربّ الع_لمين

واژه {ربّ} معادل {مربّى} (تربيت كننده) است و تربيت عبارت است از ايجاد حالتى در شىء پس از حالت پيشين تا وقتى كه به حد تمام و كمال برسد (مفردات راغب). اين معنا از وجود حركت تكاملى در جهان آفرينش _ كه تحت ربوبيت خدا قرار دارد _ حكايت مى نمايد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 180 - 9

9 - جهان هستى ، در حركت به سوى رشد و كمال

ربّ الع_لمين

واژه {ربّ} معادل {مربّى} (تربيت كننده) است و تربيت عبارت است از ايجاد حالتى در شىء پس از حالت قبل تا وقتى كه به حد تمام و كمال برسد (مفردات راغب). اين معنا از وجود حركت تكاملى در هستى _ كه در تحت ربوبيت خداوند

قرار دارد _ حكايت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 192 - 7

7 - جهان هستى ، در حركت به سوى رشد و كمال

ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 8 - 15

15 - جهان هستى در حركت به سوى كمال

و سبح_ن اللّه ربّ الع_لمين

{ربّ} به معناى تربيت كردن است و تربيت ايجاد حالتى در شىء پس از حالت قبلى است تا آن گاه كه به حد كمال برسد. اين معنا حكايت از حركت تكاملى شىء مورد تربيت دارد. گفتنى است كه واژه {ربّ} مشترك لفظى ميان مصدر و وصف است و در آيه ياد شده معناى وصفى آن مراد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 44 - 19

19 - جهان آفرينش در حال رشد و حركت به سوى كمال

ربّ الع_لمين

{ربّ} به معناى تربيت كردن است و تربيت ايجاد حالتى در شىء پس از حالت پيش است تا آن گاه كه به حد تمام و كمال برسد (مفردات راغب). اين معنا حكايت از حركت تكاملى جهان دارد. گفتنى است كه كلمه {ربّ} مشترك لفظى ميان وصف و مصدر است. ولى در آيه ياد شده معناى وصفى آن مراد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 30 - 10

10 - جهان آفرينش در حال حركت به سوى كمال

ربّ الع_لمين

"ربّ" به معناى تربيت كردن است و تربيت ايجاد حالتى در شىء پس از حالت قبل است تا آن گاه كه به

حد تمام و كمال برسد. اين معنا از حركت تكاملى جهان _ كه تحت ربوبيت خداوند است _ حكايت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 18 - 17

17 - جهان هستى ، هدف مند و داراى حركت تكاملى است .

و إلى اللّه المصير

{اللّه} ذات مستجمع صفات كماليه است. بر اين اساس لازمه مرجع و مقصد بودن خداوند براى جهان، اين است كه جهان هدف مند بوده و رو به تكامل داشته باشد; زيرا حركت به سوى كمال مطلق، كمال آور است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 87 - 6

6 - جهان هستى به سوى كمال در حركت است .

بربّ الع_لمين

{رب} به معناى تربيت كردن است و تربيت ايجاد حالتى در شىء پس از حالت قبل است، تا آن گاه كه به حد تمام و كمال برسد (مفردات راغب). اين معنا حكايت از حركت تكاملى دارد. گفتنى است كه كلمه {رب}، مشترك لفظى ميان وصف و مصدر مى باشد و در آيه شريفه معناى وصفى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 182 - 8

8 - جهان هستى ، به سوى كمال در حركت است .

ربّ الع_لمين

{ربّ} به معناى تربيت است و {تربيت} ايجاد حالتى در شىء پس از حالت قبل است، تا آن گاه كه به حد تمام و كمال برسد (مفردات راغب). اين معنا حكايت از حركت تكاملى دارد. گفتنى است كه كلمه {ربّ}، مشترك لفظى ميان وصف و مصدر مى باشد و در آيه مورد بحث

معناى وصفى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 66 - 2

2 - جهان هستى ، در حال حركت به سوى كمال است .

ربّ السموت و الأرض و ما بينهما

{ربّ} به معناى تربيت كردن است و تربيت ايجاد حالتى در شىء پس از حالت قبل است تا آن گاه كه به حد تمام و كمال برسد (مفردات راغب). اين معنا حكايت از حركت تكاملى دارد. گفتنى است كه كلمه {ربّ}، مشترك لفظى ميان وصف و مصدر مى باشد و در اين آيه، معناى وصفى آن مراد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 75 - 19

19 - جهان هستى ، به سوى كمال در حركت است .

ربّ الع_لمين

{ربّ} به معناى تربيت كردن است و تربيت ايجاد حالتى در شىء پس از حالت قبل است تا آن گاه كه به حد تمام و كمال برسد (مفردات راغب). اين معنا حكايت از حركت تكاملى دارد. گفتنى است كه كلمه {ربّ} مشترك لفظى ميان وصف و مصدر مى باشد و در آيه مورد بحث معناى وصفى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 64 - 20

20 - جهان هستى ، به سوى كمال در حركت است .

ربّ الع_لمين

{ربّ} به معناى تربيت كردن است و تربيت ايجاد حالتى در شىء پس از حالت قبل است تا آن گاه كه به حد تمام و كمال برسد (مفردات راغب). اين معنا حكايت از حركت تكاملى دارد. گفتنى است كه كلمه {ربّ} مشترك لفظى ميان وصف و مصدر

مى باشد و در آيه مورد بحث معناى وصفى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 65 - 17

17 - جهان هستى ، به سوى كمال در حركت است .

ربّ الع_لمين

{ربّ} به معناى تربيت كردن است و تربيت ايجاد حالتى در شىء پس از حالت قبل است تا آن گاه كه به حد تمام و كمال برسد (مفردات راغب). اين معنا حكايت از حركت تكاملى دارد. گفتنى است كه كلمه {ربّ} مشترك لفظى ميان وصف و مصدر مى باشد و در آيه مورد بحث معناى وصفى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 66 - 10

10 - جهان هستى ، به سوى كمال در حركت است .

لربّ العلمين

{ربّ} به معناى تربيت كردن است و تربيت ايجاد حالتى در شىء پس از حالت قبل است تا آن گاه كه به حد تمام و كمال برسد (مفردات راغب). اين معنا حكايت از حركت تكاملى دارد. گفتنى است كه كلمه {ربّ}، مشترك لفظى ميان وصف و مصدر مى باشد و در آيه مورد بحث معناى وصفى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 53 - 10

10 - حركت جهان هستى ، هدفدار و تكاملى است .

إلى اللّه تصير الأُمور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 36 - 8

8 - حركت جهان هستى ، در مسير ترقّى و كمال

ربّ السموت و ربّ الأرض ربّ الع_لمين

با توجه به معنا و مفهوم تربيتى و تكاملى نهفته در واژه {ربّ}،

برداشت ياد شده قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 23 - 6

6 - نظام هستى ، در مسير كمال و تعالى

فَوَربّ السّماء و الأرض

در واژه {ربّ}، پيش بردن به سوى كمال و رفع نقايص، نهفته است. (مفردات راغب)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 80 - 6

6 - جهان آفرينش ، در حال حركت به سوى كمال

ربّ الع_لمين

در معناى {ربّ} تربيت كردن نهفته است. تربيت ايجاد حالتى در شىء پس از حالت قبل است تا آن گاه كه به حد تمام و كمال برسد (مفردات راغب). اين معنا حكايت از حركت تكاملى جهان دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 40 - 7

7 - جهان طبيعت ( ستارگان و . . . ) داراى روندى رو به رشد و كمال

بربّ المش_رق و المغ_رب

{ربّ} به معناى تربيت كردن است و {تربيت} ايجاد حالتى در شىء پس از حالت قبل است تا آن گاه كه به حد تمام و كمال برسد (مفردات راغب). اين معنا بيانگر روند رو به رشد و تكامل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 6 - 4

4 - عوالم هستى ، پس از برپايى قيامت نيز در حال رشد و تكامل خواهند بود . *

يوم يقوم الناس لربّ الع_لمين

توصيف خداوند به {ربّ العالمين} _ حتى در قيامت _ بيانگر تداوم تدبير و تربيت جهان هستى، در آن زمان است.

تكامل اخروى انسان ها

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 18 - 12

12 - ربوبيت و تكامل بخشى خداوند ، داراى تداوم حتى درجهان آخرت

ف_كهين بما ءاتيهم ربّهم و وقيهم ربّهم عذاب الجحيم

در صورتى كه اضافه {ربّ} به {هم}، بيانگر ربوبيت قبلى و فعلى خداوند نسبت به بهشتيان باشد _ و نه صرفاً به لحاظ گذشته _ معلوم مى گردد كه جريان تكامل بخشى در جهان آخرت نيز تداوم دارد. گفتنى است كه تربيت كردن _ كه در واژه {ربّ} هست _ عبارت است از ايجاد حالتى در شىء پس از حالت قبل، تا زمانى كه به حد تمام و كمال برسد. (مفردات راغب)

تكامل ادريس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 57 - 1

1- خداوند ، ادريس ( ع ) را به مقام ارجمند و والايى ترقى داد .

و رفعن_ه مكانًا عليًّا

تكامل اديان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 106 - 9

9 - سير تكاملى اديان در طول زمان

ما ننسخ من ءاية أو ننسها نأت بخير منها أو مثلها

تكامل انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 66 - 14

14- مراتب پيامبران در بهره مندى از علم و كمال ، متفاوت است . *

هل أتّبعك على أن تعلّمن ممّا علّمت رشدًا

برداشت بدان احتمال است كه خضر(ع) از پيامبران باشد.

تكامل انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 10 - 8

8 - بازگشت به سوى پروردگار و ملاقات با او ، جلوه

ربوبيت وى در مسير تكامل انسان است .

بل هم بلقاء ربّهم ك_فرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 7 - 6

6 - آفرينش ، برخوردارى از اعضاى كامل و هماهنگى اندام با يكديگر ، سه مرحله پياپى در سير پيدايش انسان

خلقك فسوّيك فعدلك

ترتيب _ كه مفاد حرف {فاء} است _ ممكن است {حقيقى} و يا {ذكرى} باشد. برداشت ياد شده، براساس احتمال اول است.

تكامل انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 56 - 7

7 - پرستش خداوند ، عالى ترين مرتبه تكامل جن و انس

و ما خلقت . .. إلاّ ليعبدون

{لام} در {ليعبدون} براى بيان غايت است. با توجه به اين كه افعال الهى و اهداف او، گزاف نيست و كمال را به دنبال دارد، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 23 - 14

14 - خداوند ، خواهان هدايت تمامى انسان ها ، در راستاى تعالى و رشد آنان

و لقد جاءهم من ربّهم الهدى

ذكر {ربّ} و اضافه آن به {هم} _ كه به مشركان بازمى گردد _ مشعر به مطلب بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 39 - 3

3 - آگاهى انسان ها ، از منشأ پيدايش بشر و سير تكوين او

إنّا خلقن_هم ممّا يعلمون

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه {من} در {ممّا}ابتدائيه باشد.

تكامل اولياء الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 63

- 2

2 _ اولياى خدا ، كسانى هستند كه پس از ورود به جرگه مؤمنان ، با رعايت مستمر تقواى الهى ، به ايمانى برتر و فراتر از ايمان سابق نايل مى شوند .

ألا إن أولياء اللّه . .. الذين ءامنوا و كانوا يتقون

جمله {و كانوا يتقون} _ كه ماضى استمرارى است _ دلالت مى كند بر اينكه: اولياى خدا، پيش از ايمان، داراى تقواى مستمر بودند و چون رعايت تقواى مستمر بدون داشتن ايمان بى معناست، معلوم مى گردد آنان با داشتن ايمان و رعايت تقواى الهى، به ايمان جديدى _ كه از ايمان سابق برتر است _ دست مى يابند.

تكامل ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 9 - 4

4 - يارى دين خدا و تعظيم و تنزيه پيوسته ذات او ، لازمه ايمان و مكمل آن

لتؤمنوا . .. و تعزّروه و توقّروه

تكامل پس از مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 5 - 3

3- شهيدان راه خدا ، داراى رشد و تكامل معنوى ، حتى پس از شهادت

سيهديهم و يصلح بالهم

در صورتى كه معناى {بالهم} قلب باشد، لازمه اصلاح قلب تكامل معنوى است.

تكامل تدريجى موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 2 - 7

7 - تكامل تدريجى پديده هاى هستى

خلق فسوّى

حرف {فاء} در {فسوّى} ممكن است براى بيان ترتيب معنوى باشد، در نتيجه هر موجودى پس از آفريده شدن، وارد مرحله تسويه و تعديل مى شود.

تكامل جسمانى انسان

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 69 - 15

15 _ پيدايش تكامل در اندام و نيروى جسمى انسان ها ، پس از طوفان نوح *

من بعد قوم نوح و زادكم فى الخلق بصطة

تكامل جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 56 - 7

7 - پرستش خداوند ، عالى ترين مرتبه تكامل جن و انس

و ما خلقت . .. إلاّ ليعبدون

{لام} در {ليعبدون} براى بيان غايت است. با توجه به اين كه افعال الهى و اهداف او، گزاف نيست و كمال را به دنبال دارد، مطلب بالا استفاده مى شود.

تكامل جنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 10

10 - تطور و تكامل تدريجى انسان در تاريكى شكم مادر

يخلقكم فى بطون أُمّه_تكم خلقًا من بعد خلق

جمله {خلقاً من بعد خلق} (آفرينشى پس از آفرينش)، به تطور و تكامل تدريجى نطفه در رحم مادران اشاره دارد.

تكامل حيات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 59 - 6

6 _ آفرينش آدم در دو مرحله ( مرحله خلق از خاك ، مرحله امر )

خلقه من تراب ثم قال له كن فيكون

تكامل خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 1 - 2

2 - پيدايش انسان در زمين ، داراى روند تكاملى بود و با پشت سر گذاشتن دورانى دراز ، به تدريج چهره انسانى يافت .

لم يكن شيئًا مذكورًا

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه مفاد جمله {لم يكن

شيئاً مذكوراً} چنين باشد: انسان در برهه اى از زمان چيزى بود; ولى آن چيز هنوز قابليت نام انسان را نداشت; بلكه به تدريج تكامل يافته و چهره انسانى پيدا كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 8 - 3

3 - مرحله پيدايش قيافه و سيما براى هر انسان ، پس از مراحل آفرينش ، تكميل و تعديل اعضاى او است .

فى أىّ صورة ما شاء ركّبك

جمله {فى أىّ صورة. ..} مستأنفه و بيانگر مرحله اى ديگر از مراحل پيدايش انسان است. برخى آن را تفسير جمله {فعدلك} در آيه قبل، قرار داده و مرحله تعديل و چهره پردازى را يكى دانسته اند.

تكامل خلقت موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 50 - 4

4 - خداوند به هر موجودى ، خلقتى كامل و اعضا و ويژگى هايى متناسب با شأن او ، عطا كرده است .

الذى أعطى كلّ شىء خلقه

{خلق}، به معناى ايجاد، يا تقدير درست و يا هيئت و شكل است (مفردات راغب). معناى دوم و سوم رساننده نكته ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 2 - 2

2 - خداوند ، آفريده هاى خويش را كامل و به دور از هرگونه كاستى و اضافات ، قرار داده است .

فسوّى

تسويه و تعديل، به يك معنا است (مصباح) و اعتدال هر چيز، به دور ماندن آن از افراط و تفريط است.

تكامل در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 -

30 - 3

3 - بهشت برين ، جايگاه رشد و كمال در پرتو ربوبيت خداوند

ارجعى إلى ربّك . .. و ادخلى جنّتى

اين آيه، عطف بر آيه قبل و هر دو تفصيل رجوع به خداوند است. برگزيدن واژه {ربّك} در آيات پيشين، بيانگر مواجه شدن بهشتيان با ربوبيت خداوند است.

تكامل در تعاليم اديان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 91 - 19

19 _ نزول تورات مرحله اى جديد و تكاملى در بيان معارف از طريق وحى بوده است. *

و علمتم ما لم تعلموا أنتم و لا ءاباؤكم

جمله {و لا ءاباؤكم} ظاهراً شامل همه طبقات پدران يهود مى گردد. و چون آباء بنى اسرائيل از انبياى الهى بوده و به ابراهيم(ع) و نوح(ع) منتهى مى شوند، محتمل است آنچه در تورات بيان شده به مقتضاى مضمون جمله {و لا ءاباؤكم} در كتب گذشته بيان نشده باشد، لذا تورات مرحله اى تكاملى در اين رشته محسوب مى گردد.

تكامل در روابط اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 28 - 9

9 - رشد و طهارت ، ملاك هاى گزينش نحوه زندگى و اساس تنظيم آداب و روابط اجتماعى است .

و إن قيل لكم ارجعوا فارجعوا هو أزكى لكم

جمله {هو أزكى لكم} براى تعليل احكام مربوط به آداب ورود به خانه هاى ديگران است; ولى اين تعليل از نوع تعليلى است كه موجب تعميم حكم مى شود. بنابراين هر رفتارى كه موجب رشد و پاكى انسان شود، امرى پسنديده و بايسته است كه بايد ملاك گزينش هر نوع رفتارى قرار گيرد.

تكامل

در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 175 - 14

14 _ مؤمنان ، برخوردار از تكامل و رشد معنوى ، در آخرت

و يهديهم إليه صرطاً مستقيماً

جمله فسيدخلهم با توجه به {سين} دلالت دارد بر اينكه رحمت و فضل در آخرت است، پس هدايت هم كه پس از آنها ذكر شده است، در آخرت است و هدايت به سوى خدا، رشد و كمال معنوى است.

تكامل در نظام آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 129 - 12

12 _ مجموعه نظام هستى ، داراى روندى تكاملى *

رب العرش العظيم

با توجه به معناى {رب} كه مستلزم رشد دادن و تكامل بخشيدن به موضوعى است كه مورد ربوبيت قرار گرفته و نيز با توجه به اينكه {عرش عظيم} به معناى مركز اداره هستى است، برداشت فوق استفاده مى شود.

تكامل زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 24 - 10

10 - جهان طبيعت ( آسمان ها ، زمين و . . . ) رو به رشد و كمال است .

قال ربّ السم_وت و الأرض و ما بينهما

{ربّ} به معناى تربيت كردن است و {تربيت} ايجاد حالتى در شىء پس از حالت قبل است تا آن گاه كه به تمام و كمال برسد (مفردات راغب). اين معنا حكايت از حركت تكاملى و رو به رشد دارد. برداشت ياد شده نيز مبتنى بر اين معنا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 5 - 10

10 - جهان

( آسمان ها و زمين و . . . ) ، داراى روندى رو به رشد و كمال

ربّ السم_وت . .. و ربّ المش_رق

{رب} به معناى تربيت كردن است و تربيت ايجاد حالتى در شىء پس از حالت قبل است، تا آن گاه كه به حد تمام و كمال برسد (مفردات راغب). اين معنا حكايت از روند رو به رشد و تكامل دارد.

تكامل زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 17 - 12

12- زن ، موجودى توان مند بر عروج به درجات بالاى معنويت و ملاقات و گفتوگو با فرشتگان

فأرسلنا إليها روحنا فتمثّل لها بشرًا سويًّا

تكامل ستارگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 40 - 7

7 - جهان طبيعت ( ستارگان و . . . ) داراى روندى رو به رشد و كمال

بربّ المش_رق و المغ_رب

{ربّ} به معناى تربيت كردن است و {تربيت} ايجاد حالتى در شىء پس از حالت قبل است تا آن گاه كه به حد تمام و كمال برسد (مفردات راغب). اين معنا بيانگر روند رو به رشد و تكامل است.

تكامل شهيدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 5 - 3

3- شهيدان راه خدا ، داراى رشد و تكامل معنوى ، حتى پس از شهادت

سيهديهم و يصلح بالهم

در صورتى كه معناى {بالهم} قلب باشد، لازمه اصلاح قلب تكامل معنوى است.

تكامل علقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 39 - 2

2 - تحوّل نطفه به علقه و

تكامل علقه به موجودى معتدل و هماهنگ از دو صنف زن و مرد ، روند آفرينش انسان

ألم يك نطفة من منىّ يمنى . ثمّ كان علقة فخلق فسوّى . فجعل منه الذكر و الأُنثى

تكامل علقه به مضغه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 7

7- تحول خاك به نطفه ، تبديل نطفه به علقه و تكامل علقه به مضغه ، روند آفرينش انسان

فإنّا خلقن_كم من تراب ثمّ من نطفة ثمّ من علقة ثمّ من مضغة

تكامل علماى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 109 - 7

7- انسان آگاه به معارف الهى ، همواره در مسير تكامل معنوى و تعالى روحى

إن الذين أُوتوا العلم . .. و يزيدهم خشوعًا

تكامل عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 19 - 5

5- پاكى و رشد معنوى حضرت عيسى ( ع ) ، قبل از تولد وى ، از سوى خداوند تضمين شده بود .

إنّما أنا رسول ربّك لأهب لك غل_مًا زكيًّا

تكامل محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 24 - 11،19

11- پيامبر ( ص ) ، از رشد و هدايت الهى برخوردار است .

و قل عسى أن يهدين ربّى لأقرب من ه_ذا رشدًا

{رَشَد} نقطه مقابل {غىّ} (گمراهى) است و هر جا هدايت استعمال داشته باشد، رشد نيز استعمال دارد (مفردات راغب).

19- پيامبر ( ص ) ، انسانى تكامل پذير و برخوردار از استعدادِ رسيدن به هدايتى افزون تر است .

و قل عسى

أن يهدين ربّى لأقرب من ه_ذا رشدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 23

23 - پيامبر ( ص ) نيز در زندگى خويش از تكامل معنوى برخوردار بود .

فاصبر . .. لعلّك ترضى

تكامل مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 175 - 14

14 _ مؤمنان ، برخوردار از تكامل و رشد معنوى ، در آخرت

و يهديهم إليه صرطاً مستقيماً

جمله فسيدخلهم با توجه به {سين} دلالت دارد بر اينكه رحمت و فضل در آخرت است، پس هدايت هم كه پس از آنها ذكر شده است، در آخرت است و هدايت به سوى خدا، رشد و كمال معنوى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 111 - 5

5 _ الهام خداوند و ارشاد خاص وى ، مايه دستيابى مؤمنان به مراحل عاليتر ايمان

و اذ اوحيت إلى الحواريون ان ءامنوا بى و برسولى قالوا ءامنا

الهام خداوند به حواريون _ چنانچه گذشت _ بعد از قصه مائده بوده است و جمله {واتقوا اللّه ان كنتم مؤمنين} در آن داستان و نيز كلمه {حواريون} كه به معناى ياران مخلص است حاكى از اين است كه آنان پيش از اين الهام به عيسى(ع) ايمان داشته اند، بنابراين جمله {ءامنا} بيانگر نيل آنان به مراحل عاليتر ايمان است.

تكامل مؤمنان در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 10 - 5

5 _ بهره مندى مؤمنان از كمال معرفت و شناخت خداوند در بهشت

جنت النعيم. دعويهم فيها سبحنك

اللّهم

تكامل واقعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 39 - 4

4 - رشد و فزونى واقعى ، آن است كه در پيشگاه خدا ، رشد باشد .

و ما ءاتيتم من ربًا ليربوا فى أمول الناس فلا يربوا عند اللّه

تكامل يحيى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 13 - 8

8- حضرت يحيى ( ع ) در پرتو عنايات خاص خداوند ، از شايستگى و رشد و تكاملى ويژه ، برخوردار بود .

ءاتين_ه . .. و زكوة

{زكاة} در معانى {شايستگى} و {پاكى} و {رشد كردن} و {خجستگى} و {تمجيد} استعمال شده است (لسان العرب). در هر مورد، معنا يا معانى مناسب آن، مورد نظر خواهد بود.

دعوت به تكامل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 18 - 1

1 - موسى ( ع ) از جانب خداوند ، مأمور راهنمايى فرعون به راه تكامل و درست كارى و ترغيب او به پاكسازى خويش از آلودگى ها

فقل هل لك إلى أن تزكّى

زكات به دو معنا است: 1. نمو 2. طهارت (مقاييس اللغة) و به كسى كه صالح و درست كار شود، مى گويند {تزكيه} شده است. (قاموس)

ذكر تكامل انسانها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 39 - 4

4 - توجه به مبدأ پيدايش بشر و سير تكوين او ، راهنماى انسان ها به مسأله معاد

إنّا خلقن_هم ممّا يعلمون

مطلب ياد شده، از يادآورى مسأله پيدايش بشر براى منكران قيامت استفاده مى شود.

روش تكامل

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 6 - 10

10 - بخشودن خطا ها و بخشيدن عطا ها ، شيوه خداوند براى رشد و تربيت انسان ها است .

بربّك الكريم

{الكريم} وصفى است كه {ربّك} را توضيح داده و گوشه اى از ربوبيت خداوند را برجسته كرده است.

زمينه تكامل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 11 - 13

13 _ انسانها داراى زمينه هاى دستيابى به منزلتى فراتر از فرشتگان و شايسته شدن براى سجده ملائكه بر ايشان.

لقد مكنكم فى الأرض . .. و لقد خلقنكم ... ثم قلنا للملئكة اسجدوا لأدم

آيه قبل دلالت مى كند كه مطالب عنوان شده در آيه مورد بحث _ كه از جمله آنها سجده فرشتگان بر آدم(ع) است _ از نعمتهاى الهى براى همه انسانهاست. در حالى كه نه سجده بر آدم به منزله سجده بر همگان است و نه سجده بر او نعمت براى ديگران، بنابراين، مى توان گفت جمله {قلنا للملائكه ...} پس از {خلقناكم} اشاره به اين دارد كه خداوند در همه انسانها اين زمينه را ايجاد كرده است كه بتوانند مسجود ملائكه بشوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 103 - 9

9 _ تطهير نفس و پاك كردن آن از آلودگى ها و موانع روحى ، زمينه رشد و تكامل معنوى انسان است .

خذ . .. تطهرهم و تزكيهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 108 - 15،16

15 _ مكان و محيط مناسب ، از زمينه

هاى لازم براى طهارت و خودسازى و كمال معنوى

لمسجد أسّس على التقوى . .. فيه رجال يحبون أن يتطهروا

16 _ ارزش همنشين شدن با صالحان و جويندگان طهارت ، و تأثير آن در رشد و كمال معنوى انسان

فيه رجال يحبون أن يتطهروا

{فيه رجال . .. } به منزله دليلى است براى سزاوارى اقامه نماز در مسجد قبا ; يعنى، چون در اين مسجد مردم صالح و جويندگان پاكى وجود دارند، شايسته است كه ديگران با اينان همنشين شوند، زيرا همنشينى با صالحان و پاكان داراى تأثير مثبت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 89 - 12،14

12- نزول قرآن بر پيامبر ( ص ) ، در جهت تبيين همه حقايق مربوط به رشد و سعادت آدمى و نياز هاى هدايتى او

و نزّلنا عليك الكت_ب تبي_نًا لكلّ شىء

هر چند {كلّ شىء} افاده عموم مى كند و به ظاهر همه حقايق عالم هستى را مى تواند شامل شود، ولى در اين جا قرينه هاى عرفى وجود دارد كه دايره آن را محدود مى سازد; از جمله اينكه چون قرآن كتاب هدايت، سعادت و رشد است، حقايقى كه بيان مى كند در قلمرو همين سه موضوع خواهد بود.

14- پيامبر ( ص ) ، شايسته ترين انسان و قرآن كامل ترين برنامه براى رشد و هدايت آدميان است .

و جئنابك شهيدًا على ه_ؤلاء و نزّلنا عليك الكت_ب تبي_نًا لكلّ شىء و هدًى

با توجه به ارتباط دو بخش آيه; يعنى، {و جئنا بك شهيدا . ..} با {و نزّلنا عليك ...} و نيز بنابر اينكه {شهيداً} را به معناى الگو بدانيم و

شهادت را شهادت عملى به شمار آوريم، برداشت فوق را مى توان به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 23 - 3

3- فرمان خداوند به توحيد عبادى ، فرمانى در جهت رشد و تكامل انسانها

و قضى ربّك ألاّتعبدوا إلاّ إيّاه

{ربّ} در اصل به معناى {تربيت} است (مفردات راغب). آمدن اين صفت به جاى ديگر صفات خداوند، مى تواند اشاره به مطلب فوق داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 25 - 15

15- غفران خطاكاران تائب از سوى خداوند ، در جهت تربيت و رشد آنان است .

ربّكم . .. كان للأوّبين غفورًا

در برداشت فوق {ربّ} به معناى تربيت كننده گرفته شده است كه معناى اصلى آن است (مفردات راغب); يعنى، بخشايش خطاكاران در راستاى ربوبيت و مقام مربى بودن خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 28 - 11

11- امكانات مادى و نعمت هاى خداوند ، نشأت يافته از ربوبيت خدا و در جهت رشد و تكامل انسان است .

ابتغاء رحمة من ربّك ترجوها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 30 - 4

4- تفاوت روزى انسان ها ، تدبير الهى در جهت پرورش و رشد آنان است .

إن ربّك يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر

تأكيد بر ربوبيت الهى در مورد {يبسط} و {يقدر} مى رساند كه اين بسط و تقدير نشأت يافته از ربوبيت اوست (تا چرخ زندگى بچرخد و انسانها در پرتو اين تفاوت آزمايش شوند و تكامل

يابند).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 13 - 12

12- رعايت تقواى الهى ، زمينه ساز رشد و تكامل انسان

زكوة و كان تقيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 14 - 4

4- نيكى به پدر و مادر ، زمينه ساز رشد و تكامل معنوى انسان *

و زكوة . .. و برًّا بولديه

همان گونه كه {و كان تقيّاً} تعليل براى {و حناناً من لدنّا و زكاة} بود، {برّا بوالديه} نيز كه عطف بر {كان} مى باشد، همان موقعيت را دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 57 - 3

3- صداقت ، زمينه ساز رشد و ترقى و رسيدن انسان به مقامى رفيع نزد خداوند

إنّه كان صدّيقًا . .. و رفعن_ه مكانًا عليًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30 - 9،11

9 - پرهيز از نظر دوختن به نامحرمان و اجتناب از آلودگى به فحشا و فساد جنسى ، زمينه ساز طهارت ، پاكى ، رشد و بالندگى است .

قل للمؤمنين يغضّوا من أبص_رهم و يحفظوا فروجهم ذلك أزكى لهم

{زكاة} (مصدر {أزكى}) هم به معناى {نمو و رشد} و هم به معناى {طهارت و پاكى} است.

11 - احكام و تعاليم دين ، در جهت رشد ، بالندگى ، طهارت و پاكى انسان است .

قل للمؤمنين يغضّوا من أبص_رهم . .. ذلك أزكى لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 192 - 4

4 - رشد و تكامل آدميان

، هدف الهى در نازل كردن قرآن

و إنّه لتنزيل ربّ الع_لمين

{ربّ} به معناى تربيت كننده است و {تربيت} ايجاد حالتى در شىء پس از حالت قبل است تا آن گاه كه به حد تمام و كمال برسد (مفردات راغب). بنابراين تعبير {ربّ العالمين} و انتخاب آن به جاى هر نام و صفت ديگر، مى تواند بيانگر اين معنا باشد كه قرآن از مقام ربوبيت و براى تكامل خلق نازل شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 194 - 7

7 - نياز عميق بشر به انذار و انذارگران ، براى حركت در طريق كمال

و إنّه لتنزيل ربّ الع_لمين . .. لتكون من المنذرين

خداوند، قرآن را نازل شده از مقام ربوبيت و نيز وسيله انذار خلق شمرده است و اين دو، مى رساند كه بشر در راستاى تكامل خويش، به انذار و منذران سخت نيازمند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 40 - 14

14 - قدرت ها و امكانات خدادادى در جهت رشد و تكامل انسان

قال ه_ذا من فضل ربّى

استفاده از صفت {ربّ} به جاى هر وصف و يا نام ديگر خداوند، اشاره به اين نكته دارد كه تفضلات الهى در جهت رشد و تكامل انسان ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 53 - 12

12 - داشتن روحيه حق پذيرى ، زمينه رشد و كمال است .

إن تسمع إلاّ من يؤمن بأي_تنا فهم مسلمون

{مسلم} به كسى گفته مى شود كه تسليم و منقاد بوده و بدون پيش داورى و

موضع گيرى پيشين، در مواجهه با حق، آن را بپذيرد. اين كه خداوند، فرموده است: {تو به دارندگان روحيه تسليم، مى توانى منظورت را تفهيم كنى و آنان نيز آن رامى پذيرند}، نشان مى دهد كه داشتن چنين حالتى، باعث حرف شنوى و در نتيجه، رشد مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 171 - 4

4 - عبوديت و بندگى خدا ، زمينه ساز دستيابى به درجات و مراتب عالى معنوى است .

و لقد سبقت كلمتنا لعبادنا المرسلين

برداشت بالا از آن جا است كه رسول خدا بودن، مقام معنوى بزرگى است. بنابراين تقدم صفت بنده خدا بودن (عبادنا) بر رسول خدا بودن، مى تواند بيانگر اين حقيقت باشد كه انسان، آن گاه به اين مقام مى رسد كه به عبوديت و بندگى خدا تن داده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 35 - 5

5 - بهره مندى انسان از كمالات و ارزش هاى والا ، در گرو تلاش اخلاقى خود او است .

و ما يلقّي_ها إلاّ الذين صبروا و ما يلقّي_ها إلاّ ذوحظّ عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 6 - 1

1- نزول قرآن ، جلوه اى از رحمت الهى و در جهت رشد ، تعالى و تكامل خلق

إنّا أنزلن_ه . .. رحمة من ربّك

{رحمة} مفعول لأجله و علت براى {إنّا أنزلناه} است. وصف {ربّ} مى رساند كه آن نزول و اين رحمت، در جهت ربوبيت خلق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 -

جاثيه - 45 - 11 - 3

3 - آيات الهى در نظام تكوين و تشريع ، نشأت يافته از مقام ربوبيت و در جهت تكامل خلق

و الذين كفروا ب_اي_ت ربّهم

با توجه به اين كه در آيات پيشين، هم سخن از نشانه هاى تكوينى خدا و هم سخن از قرآن به ميان آمده است; واژه {آيات} در اين آيه مى تواند به هر دو بخش اشاره داشته باشد. وصف {ربّ} نيز بيانگر جنبه ربوبيت و تكامل بخشى اين آيات است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 45 - 14

14 - راه يابى انسان به كمال ، در پرتو عنصر اختيار ، همراه با تذكّر و هشدار

و ما أنت عليهم بجبّار فذكّر بالقرءان

خداوند از يك سو پيامبر(ص) را از اعمال فشار براى هدايت كافران باز داشته و از سوى ديگر، آن حضرت را موظف به تذكّر و هشداردهى كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 39 - 2

2 - سعادتمندى و كمال انسان ، در گرو جديت ، تلاش و پيگيرى

و أن ليس للإنس_ن إلاّ ما سعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 2 - 6،8،10،12،15،16

6 - خداوند انسان ها را براى تكامل يافتن و داشتن دستاوردى بهتر مى آزمايد .

ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً

8 - دنيا ، بستر مناسب براى رشد و تعالى و انجام كار خير

ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً

10 - تكامل و تعالى و داشتن دستاوردى بهتر ، فلسفه و هدف آغازين خلقت بشر و برخوردار شدن از جزا و پاداش

اخروى ( بهشت برين ) ، فلسفه و هدف نهايى آفرينش او است .

ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً

به مقتضاى جمله {ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً}، هدف از خلقت انسان و تقدير مرگ و حيات براى وى، تكامل و داشتن دستاوردى بهتر در دنيا است; ولى چون پاداش و جايزه اصلى آن را در جهان آخرت دريافت مى كند، بنابراين مى توان گفت: تكامل، هدف مرحله اولى خلقت بشر و بهشت برين، هدف مرحله نهايى آفرينش او است.

12 - نقش سازنده ايمان به معاد و روز جزا ، در تكامل انسان و تصحيح رفتار وى

خلق الموت و الحيوة ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً

برداشت ياد شده، از آن جا است كه خداوند، پيش از بيان تكامل انسان ها و داشتن دستاورد خوب _ به عنوان فلسفه خلقت انسان _ به حيات اخروى و معاد انسان ها پرداخته است; زيرا بدون برپايى قيامت و پاداش آن روز، انگيزه نيرومندى جهت انجام كار خير و بهترين رفتارها، براى آدميان وجود نخواهد داشت.

15 - ياد مرگ ، عاملى نيرومند در انگيزش و برانگيختن انسان ها ، به سوى كمال جويى و كردار نيك

الذى خلق الموت و الحيوة ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً

ذكر مرگ انسان ها در موضوع فلسفه خلقت آنان _ كه تلاش براى تكامل و بهتر شدن است _ و نيز تقديم آن بر حيات آدميان، مى تواند اشاره به نكته ياد شده باشد.

16 - تلاش براى تكامل و بهتر شدن ، در راستاى هدف و فلسفه خلقت بشر و گناه و كوتاهى او ، بيرون از آن است .

ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً

جمله {ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً} مى رساند كه هر تلاشى براى

تكامل و بهتر شدن، در جهت هدف خلقت بشر است. بنابراين، هر گناه و كوتاهى اى كه از بشر سر زند، خارج از دايره هدف خلقت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 9 - 6

6 - حالت خشيت ، حالتى حركت آفرين و واداركننده انسان به تلاش در راه آموختن و كسب كمالات

و أمّا من جاءك يسعى . و هو يخشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 20 - 5

5 - انسان ، موجودى تكامل پذير و آماده رشد

ثمّ السبيل يسّره

فراهم آوردن {راه} براى انسان و آسان سازى پيمودن آن، نشانگر اين است كه انسان، به گونه اى آفريده شده كه كمالات خود را بالفعل دارا نيست و براى تحصيل آن بايد راهى را طى كند.

زمينه تكامل ادريس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 57 - 2

2- صداقت كامل حضرت ادريس ( ع ) ، زمينه ساز نيل او به مقامى رفيع

إنّه كان صدّيقًا نبيًّا . و رفعن_ه مكانًا عليًّا

زمينه تكامل اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فيل - 105 - 1 - 4

4 - برخورد شديد خداوند با فيل داران مهاجم ، جلوه ربوبيت او و فراهم آورنده زمينه رشد براى آيين اسلام بود .

ربّك

اضافه {ربّ} به ضمير در خطاب به رسول اكرم(ص)، بيانگر اين است كه نابودى اصحاب فيل، آن حضرت را در مسير رسالت الهى اش، از تربيت و تدبير الهى برخوردار كرده است.

زمينه تكامل انسان

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 11 - 14

14 _ ايجاد زمينه هاى تكامل معنوى در انسانها از نعمتهاى خدا و سزاوار شكر و سپاسگزارى از اوست.

قليلا ما تشكرون. و لقد خلقنكم ... ثم قلنا للملئكة اسجدوا لأدم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 73 - 4

4 - انسان ، برخوردار از زمينه هاى دستيابى به منزلتى برتر از فرشتگان و شايسته براى مسجود ملائكه شدن

فقعوا له س_جدين . فسجد المل_ئكة كلّهم أجمعون

زمينه تكامل انفاقگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 20 - 12

12 - پاداش انفاق گرانِ باتقوا ، مايه رشد و كمال آنان و برخاسته از ربوبيت و مقام والاى خداوند است .

ربّه الأعلى

زمينه تكامل زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 12 - 10

10 - عفّت و پاكدامنى ، راه تكامل و تعالى زن و زمينه ساز برخوردارى او از الطاف و عنايات الهى

الّتى أحصنت فرجها فنفخنا فيه من روحنا

برداشت ياد شده، به سبب اين نكته است كه عفّت و پاكدامنى مريم(س)، موجب شد كه او رشد كرده و به حدى برسد كه از الطاف ويژه الهى برخوردار باشد و روح بلند مسيح(ع) با عنايت الهى در او دميده شود.

زمينه تكامل زنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 11 - 14

14 - زنان همانند مردان ، داراى استعداد و شايستگى هاى لازم براى الگو شدن و دستيابى به اوج قلّه كمال

ضرب اللّه

مثلاً للذين ءامنوا امرأت فرعون

زمينه تكامل عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 33 - 2

2- حضرت عيسى ( ع ) در زمان تولد ، داراى جسم و روحى سالم و آماده رشد و كمال بود .

والسل_م علىّ يوم ولدت

زمينه تكامل متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 20 - 12

12 - پاداش انفاق گرانِ باتقوا ، مايه رشد و كمال آنان و برخاسته از ربوبيت و مقام والاى خداوند است .

ربّه الأعلى

زمينه تكامل محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 86 - 6

6- گذشت و اغماض پيامبر ( ص ) از دشمنان و كافران ، به خير و صلاح آن حضرت و در راستاى تربيت و كمال اوست .

فاصفح الصفح الجميل . إن ربّك هو الخلّ_ق العليم

جمله {إن ربك . ..} به منزله تعليل براى {فاصفح ...} است; يعنى، اى پيامبر! گذشت كن; زيرا پروردگار و مربى تو مى داند كه چه كارى به مصلحت و در جهت تربيت و رشد توست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 48 - 4

4 - فرمان هاى الهى ، جلوه اى از ربوبيت او در راه رشد و تعالى پيامبر ( ص ) و پيروان آن حضرت

و اصبر لحكم ربّك

اضافه {حكم} به {ربّ}، مى تواند بيانگر مطلب بالا باشد.

زمينه تكامل مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 48 - 4

4 - فرمان هاى

الهى ، جلوه اى از ربوبيت او در راه رشد و تعالى پيامبر ( ص ) و پيروان آن حضرت

و اصبر لحكم ربّك

اضافه {حكم} به {ربّ}، مى تواند بيانگر مطلب بالا باشد.

زمينه تكامل موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 50 - 10

10 - ربوبيت خداوند ، مقتضى آفرينش موجودات و هدايت آفريده ها به كمال وجودى آنها است .

ربّنا الذى أعطى كلّ شىء خلقه ثمّ هدى

زمينه تكامل موحدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 6 - 3

3 - ارائه الگو براى تربيت و تكامل موحدان در مسير ارزش ها ، از روش هاى تربيتى قرآن

لقد كان لكم فيهم أسوة حسنة

از تكرار اين نكته كه ابراهيم(ع) و همگامان آن حضرت براى مسلمانان الگو هستند; مطلب بالا استفاده مى شود.

زمينه تكامل يحيى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 13 - 10

10- تقوا و پرهيزكارى يحيى ( ع ) ، زمينه ساز برخوردارى وى از حكمت ، محبت الهى و تكامل معنوى بود .

و حنانًا من لدنّا و زكوة و كان تقيًّا

با توجه به تفاوت سياق {و كان تقيّاً} با تعابير قبلى آيه (و آتيناه الحكم. ..) كه در اين جا تقوا را به خود يحيى نسبت داده و در آن موارد حكم، حنان و زكات را به خدا، روشن مى شود كه تقوا به عنوان عمل نفسى يحيى، زمينه ساز برخوردارى وى از عطاياى الهى بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 15 - 2

2- حضرت يحيى ( ع ) به هنگام زاده شدن از هر گزند و كاستى در امان بود و همه زمينه ها و شرايط لازم براى رشد و كمال را داشت .

و سل_م عليه يوم ولد

{سلام} داراى چند معنا است، از جمله به معناى سلامتى از هر گزند و آفت است، البته سلام از جانب خداوند جنبه تكوينى دارد و خبر از متن حوادث مى دهد; لذا {سلام عليه}; يعنى، از جانب خداوند عافيت يحيى از هر گزند جسمى و انحراف عقيدتى تضمين شده است.

شرايط تكامل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 66 - 10

10- پيمودن راه تكامل و رسيدن به معارف ويژه الهى ، نيازمند معلم و راهنما است .

هل أتّبعك على أن تعلّمن ممّا علّمت رشدًا

اين كه موسى(ع) خود را براى رسيدن به رشد، به تبعيت از خضر(ع) ناگزير مى بيند و براى ملاقات با وى، سفر و مشقت هاى آن را تحمّل مى كند، نشان احساس نياز او به راهنما است.

شيطان و عوامل تكامل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 20 - 11

11 _ شيطان، جلوه دهنده عوامل انحطاط و سقوط، به عنوان راه پيشرفت و تكامل

ما نهيكما ربكما . .. أو تكونا من الخلدين

شيطان و موانع تكامل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 20 - 10

10 _ شيطان، تكليف الهى را در نظر آدم و حوا مانع تكامل و پيشرفت آنان جلوه داد.

ما نهيكما ربكما . .. إلا أن تكونا

ملكين

{أن تكونا . .. } به تقدير كراهية، مفعول له براى {ما نهاكما} است. بنابراين معناى آيه چنين مى شود: خداوند بدان جهت كه فرشته نشويد و يا جاودانه نگرديد، شما را از خوردن ثمره آن درخت بازداشت.

عوامل تكامل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 54 - 7،34

7 _ دستيابى آدميان به كمالات انسانى در گرو امداد هاى خداوند و توفيق او

فسوف يأتى اللّه بقوم

هدف از استناد {يأتى} به {اللّه} _ على رغم اختيار آدمى در انتخاب سير و سلوك خويش _ رساندن اين حقيقت است كه انسانها اگر به كمالاتى نايل مى شوند، با امداد و توفيق خداوند است.

34 _ دستيابى به فضيلت ها و كمالات انسانى ، در گرو مشيت خداوند

ذلك فضل اللّه يؤتيه من يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 111 - 5

5 _ الهام خداوند و ارشاد خاص وى ، مايه دستيابى مؤمنان به مراحل عاليتر ايمان

و اذ اوحيت إلى الحواريون ان ءامنوا بى و برسولى قالوا ءامنا

الهام خداوند به حواريون _ چنانچه گذشت _ بعد از قصه مائده بوده است و جمله {واتقوا اللّه ان كنتم مؤمنين} در آن داستان و نيز كلمه {حواريون} كه به معناى ياران مخلص است حاكى از اين است كه آنان پيش از اين الهام به عيسى(ع) ايمان داشته اند، بنابراين جمله {ءامنا} بيانگر نيل آنان به مراحل عاليتر ايمان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 1 - 20

20- عزّت ، غلبه و كمال ، پيامد پيمودن راه

خدا و پيروى از آموزه هاى قرآن است .

كت_ب . .. إلى صرط العزيز الحميد

اضافه شدن {صراط} به {العزيز الحميد} اشاره به اين نكته دارد كه سالك اين راه، راه عزّت و كمال را مى پيمايد; زيرا حمد و ستايش در برابر كمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 5 - 15

15- صبر پيشه كردن در برابر مشكلات و بلايا و شكرگزارى در مقابل نعمت هاى الهى ، مايه رشد معرفت آدمى و درك بهتر آيات و نشانه هاى خدا

إن فى ذلك لأي_ت لكلّ صبّار شكور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 32 - 18

18- عقيده به نزول قرآن از جانب خداوند و خير محض بودن آن ، عامل تعالى انسان به مقامى والا

و قيل للذين اتّقوا ماذا أنزل ربّكم قالوا خيرًا . .. و لنعم دار المتّقين ... الذي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 97 - 4

4- ايمان و عمل صالح ، دو عامل براى دستيابى انسان به كمال و حيات برتر

من عمل ص_لحًا . .. و هو مؤمن فلنحيينّه حيوة طيّبة

مراد از جمله {نحيينّه حياة طيّبة} حيات معنوى است; چه اينكه روشن است كسانى كه عمل صالح انجام مى دهند، داراى حيات مادى اند و مراد از حيات معنوى، كمال وجودى و رشد و تعالى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 24 - 14

14- اميد به رشد و تعالى ، داراى نقشى بسزا در نيل به آن است

.

و قل عسى أن يهدين ربّى لأقرب من ه_ذا رشدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 50 - 17

17- ابليس ، على رغم تضمين رشد و تكامل وى در پرتو اطاعت فرمان خدا از آن سرپيچى كرد .

ففسق عن أمر ربّه

واژه {ربّه} مى رساند كه فرمان الهى به ضرر ابليس نبوده، بلكه از ناحيه ربوبيّت خدا و در جهت رشد و تكامل وى بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 66 - 16،17

16- علم ارزشمند ، علمى است كه تضمين كننده رشد و تكامل معنوى انسان باشد .

تعلمن ممّا علّمت رشدًا

17- علوم الهى ، تضمين كننده رشد و تكامل انسان است .

على أن تعلّمن ممّا علّمت رشدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 105 - 2

2- رهنمود هاى الهى و آثار و نشانه هاى خداوند ، رشدآفرين و تكامل بخش انسان ها است .

كفروا بأي_ت ربّهم

كلمه {ربّ} در آيه، گوياى برداشت بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 49 - 9

9- صلاحيت هاى پدر ، داراى نقشى بسزا ، در صلاحيت و كمال فرزند است .

فلمّاأعتزلهم . .. وهبنا له إسح_ق و يعقوب و كلاًّ جعلنا نبيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 25 - 9

9 - دعا در رشد و تربيت پيامبران ، داراى نقش اساسى است .

ربّ اشرح لى صدرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه

- 20 - 32 - 6

6 - تأثير دعا در رشد و تعالى ديگران

و أشركه فى أمرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 76 - 7

7 - ايمان و عمل صالح ، راه تزكيه نفس و رشد آدمى است .

و من يأته مؤمن ا قد عمل الص_لح_ت . .. و ذلك جزاء من تزكّى

{تزكية} به معناى {تطهير} است. به نظر مى رسد مراد از آن در اين آيه، به قرينه آيات پيشين (كه سخن از ايمان و عمل صالح و دورى از كفر و شرك سخن گفته بود) تحصيل ايمان و عمل صالح براى طهارت از كفر و گناه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 121 - 18

18 - اوامر ، نواهى و هشدار هاى خداوند ، همواره در جهت رشد و تربيت انسان ها است .

ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 31 - 8

8 - پرستش خداى يگانه و روى برتافتن از عبادت غير او ، رهايى از دام شيطان و دستيابى به اوج كمال است .

حنفاء للّه غير مشركين به . .. فتخطفه الطير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 21 - 16

16 - رشد و طهارت انسان در گرو مخالفت با شيطان و اجتناب از فحشا و منكرات است .

لاتتّبعوا خطوت الشيط_ن . .. فإنّه يأمر بالفحشاء و المنكر و لولا فضل اللّه عليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 -

28 - 10

10 - احكام و تعاليم دين در جهت رشد ، بالندگى ، طهارت و پاكى انسان ها است .

و إن قيل لكم ارجعوا فارجعوا هو أزكى لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 37 - 6

6 - تسبيح و ذكر دايم خدا ، بر پايى نماز و پرداخت زكات ، داراى جايگاهى ويژه و ارزشمند در بين ساير اعمال و موجب بلند پايگى مقام و تكامل معنوى انسان

يسبّح له فيها . .. رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه و إقام الصلوة و إيتا

خداوند، در توصيف مردمان الهى و والا مقام تنها سه صفت را مطرح ساخته است: 1_ ذكر خدا، 2_ برپاداشتن نماز، 3_ پرداخت زكات. ذكر سه عمل ياد شده از ميان صدها عمل نيك ديگر، حاكى از ارزش ويژه آنها و نيز تأثير آنها در تكامل معنوى انسان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 38 - 12

12 - ياد دايم خداوند ، افزايش دهنده منزلت و ابعاد وجودى انسان

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه . .. و يزيدهم من فضله

برداشت فوق، از آمدن تعبير {يزيدهم} به جاى {يزيد لهم} استفاده مى شود; يعنى، فعل زياد شدن به خود اشخاص نسبت داده شده است نه به پاداش آنان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 54 - 7

7 - اطاعت و فرمان برى از پيامبراسلام ( ص ) ، موجب هدايت و نيل به سعادت و كمال مطلوب است .

أطيعوا الرسول . .. فإن

تولّوا فإنّما عليه ما حمّل

مقصود از هدايت در آيه شريفه، راه يابى و هدايت عمومى نيست; زيرا چنين هدايتى بدون اطاعت انسان ها نيز توسط پيامبران حاصل بود; بلكه مقصود، ايصال به مطلوب و دست يافتن به كمال و سعادت است كه بدون عمل به مقتضيات دين حاصل نمى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 74 - 18

18 _ تأثير مثبت و سازنده دعا و آرزو كردن در نيل به مقامات والا و رشد و كمال معنوى

و اجعلنا للمتّقين إمامًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 77 - 2

2 - پروردگار جهانيان ، تنها دوست انسان و پرستش او تضمين گر رشد و رستگارى وى

فإنّهم عدوٌّ لى إلاّ ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 33 - 5

5 - سفارش به ترس از خداوند ، براى رشد و كمال انسان است .

اتّقوا ربّكم

{ربّ} در اصل، به معناى {تربيت و ايجاد تدريجى چيزى تا رسيدن به كمال} است. (مفردات راغب) استفاده از اين صفت خداوند، به خصوص با اضافه آن به ضمير {كم}، براى سفارش به ترس از او، مى تواند به منظور ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 2 - 4

4 - قرآن ، از مقام ربوبيت خدا ، نشأت گرفته و دربردارنده معارفى در جهت رشد و كمال انسان است .

تنزيل الكت_ب . .. من ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 -

سجده - 32 - 21 - 5

5 - بلايا و شرور براى انسان ، سازندگى دارد .

و لنذيقنّهم من العذاب الأدنى . .. لعلّهم يرجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 22 - 9

9 - آيات و نشانه هاى عبرت آموز و هشداردهنده الهى ، براى رشد انسان ها است .

ذكّر بأي_ت ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 22 - 7

7 - ايمان انسان ، احساس خطر احتمالى را ، به مقوله اى بس رشد دهنده تبديل مى كند .

و لمّا رءا المؤمنون الأحزاب . .. و ما زادهم الاّ إيم_نًا و تسليمًا

در آيات پيش، آمده است كه منافقان با ديدن سپاه احزاب متّحد، وعده خدا و پيامبر(ص) را فريبى بيش ندانستند (ما وعدنا اللّه و رسوله إلاّ غروراً) و در اين آيه كه سخن از مؤمنان است مى فرمايد: {مسلمانان با ديدن همان سپاه، بر ايمان شان افزوده شد}. اين، از تأثير ايمان در تغيير دادن موقعيت هاى به ظاهر منفى، به عامل رشد، خبر مى دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 17 - 11

11 - به ياد آوردن بندگان خالص ، شكيبا ، نيرومند و پرمراجعه به خداوند ، سازنده و درس آموز است .

اصبر . .. و اذكر عبدنا داود ذاالأيد إنّه أوّاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 29 - 3

3 - قرآن ، منبع خير و بركت و موجب رشد و تعالى بشر

كت_ب أنزلن_ه إليك مب_رك

{بركة}

به معناى رشد و فزونى است و {مبارك} به چيزى گفته مى شود كه در آن رشد و فزونى باشد (مفردات راغب). مقصود از مبارك بودن قرآن اين است كه اين كتاب، منبع خير و بركت و مايه رشد و تعالى براى كسانى است كه در آن تدبر كنند و درس بياموزند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 43 - 7

7 - عزم و اراده قوى ، پايه و اساس كمال و رشد آدمى و اصلاح اخلاق و رفتار او

و لمن صبر و غفر إنّ ذلك لمن عزم الأُمور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 37 - 2

2 - ياد خدا ، راه رسيدن انسان به كمال واقعى است .

و من يعش عن ذكر الرحم_ن . .. ليصدّونهم عن السبيل

{الف و لام} در {السبيل} آن را بر {ذكر الرحمان} _ در آيه قبل _ منطبق ساخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 8 - 4

4- زندگى و مرگ ، هر دو در جهت تكامل انسان و داراى روندى همسو و نه متعارض

ربّ السم_وت و . .. لا إل_ه إلاّ هو يحيى و يميت

از ارتباط {هو يحيى و يميت} با {ربّ} _ كه قبل و بعد از آن ياد شده است _ استفاده مى شود كه حيات و مرگ، هر دو در جهت تكامل انسان بوده و برخلاف تصور برخى مذاهب، مرگ امرى شرّ نيست و خاستگاهى جز اراده خداوند حيات آفرين ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

17 - محمد - 47 - 3 - 5

5- حقايق نازل شده از مقام ربوبيت الهى ، مايه رشد و تعالى و مصونيت از پوچى است .

و أصلح بالهم . ذلك بأنّ ... اتّبعوا الحقّ من ربّهم

وصف {ربّ} در آيه شريفه، مشعر به علّيت است; يعنى، آنچه از سوى {ربّ} نازل شود، جز در جهت تكامل نخواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 14 - 5،6

5- قرآن ، دليل روشن از جانب خدا ، در جهت رشد و كمال آدميان *

أفمن كان على بيّنة من ربّه

برداشت بالا بدان احتمال است كه مراد از {بيّنة}، قرآن باشد. در اين صورت تعبير {من ربّه} مى نماياند كه قرآن، از جايگاه ربوبيت و به هدف رشد و تربيت خلق نازل شده است.

6- ربوبيت الهى ، مقتضى تكامل بخشيدن به انسان ها ، با ارائه دلايل روشن به ايشان

كان على بيّنة من ربّه

وصف {ربّه} مشعر به عليت است; يعنى، خداوند از آن جهت كه {ربّ} و پرورش دهنده است، دلايل روشنى در اختيار خلق قرار داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 3 - 5

5 _ مؤمنان ، تحت تمرين و آزمون الهى ، براى رسيدن به رشد و مرتبه تقوا

أول_ئك الذين امتحن اللّه قلوبهم للتقوى

بديهى است كه امتحان و آزمون در مورد خداوند، به معناى حقيقى آن نيست. در نتيجه مراد از امتحان، پديد آوردن زمينه هاى رشد و تعالى است و لام {للتقوى} براى بيان هدف و نتيجه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 -

حجرات - 49 - 7 - 24،26

24 - رشد واقعى انسان ، در پرتو محبت دين و بيزارى از كفر و گناه

حبّب إليكم الإيم_ن . .. و كرّه إليكم الكفر ... أول_ئك هم الرشدون

26 - رشد و تعالى جامعه ، در پرتو وجود رهبرى الهى و نفوذ رهنمود هاى وى

و اعلموا . .. لو يطيعكم ... و ل_كنّ اللّه حبّب إليكم ... أول_ئك هم الرشدون

برداشت يادشده از ارتباط سه بخش زير به دست مى آيد: 1_ مسأله اطاعت محض از پيامبر(ص) 2_ ارزش ايمان و اجتناب از كفر، 3_ رشد در پرتو عوامل مذكور (أول_ئك هم الراشدون). {أول_ئك} اشاره به مؤمنانى دارد كه براساس ايمان سر به اطاعت رسول خدا نهاده اند و اهميت وجود رهبرى الهى را در جامعه دريافته اند (واعلموا أنّ فيكم رسول اللّه). اينان رشد و تعاليشان از سوى خدا تضمين شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 34 - 5

5 - كيفر تجاوزگران ، در راستاى ربوبيت الهى و هموار ساختن راه رشد براى بندگان است .

مسوّمة عند ربّك للمسرفين

تعبير {عند ربّك}، ممكن است اشاره به اين جهت داشته باشد كه مقام پروردگارى و تربيت خلق و رشد انسان ها، مقتضى آن است كه موانع تكامل و رشد از ميان برداشته شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 44 - 3

3 - اوامر و دستور هاى الهى ، در راستاى رشد و تكامل آدميان است .

أمر ربّهم

اضافه {أمر} به {ربّ{ _ به جاى هر وصف ديگر _ مى رساند كه امر الهى از

مقام ربوبيت و در راستاى رشد و تكامل آدميان، صادر شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 23 - 15

15 - وحى و رسالت ، برنامه كامل هدايت و در راستاى رشد و تعالى بشر

و لقد جاءهم من ربّهم الهدى

بنابراين كه {الهدى} اشاره به وحى و رسالت باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 1 - 9

9 - رعايت تقواى الهى ، موجب تربيت و كمال آدمى است .

و اتّقوا اللّه ربّكم

{ربّ} به معناى تربيت كردن است و تربيت ايجاد حالتى در شىء پس از حالت قبل است تا آن گاه كه به حد تمام و كمال برسد(مفردات راغب). بنابراين توصيه به تقوا و نيز توصيف خداوند به {ربّ} بودن، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 3 - 3

3 - تقرب به خداوند ، موجب صعود انسان به مرتبه كمال و درجات عالى است .

ذى المعارج

وقتى صعودگاه ها و درجات عالى نزد خدا است; بنابراين راه رسيدن به اين درجات و صعودها تقرب به خدا خواهد بود و توصيف خداوند به {ذى المعارج} ممكن است به همين جهت باشد مانند مفاد آيه 15 از سوره {غافر} (رفيع الدرجات ذوالعرش).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 37 - 3

3 - { دين دارى } ، موجب پيشرفت و تكامل و { بى دينى } ، موجب انحطاط و سقوط است

.

لمن شاء منكم أن يتقدّم أو يتأخّر

مقصود از تقدم و تأخر در آيه شريفه _ به قرينه نظير آن در آيه 19 از سوره قبل (إنّ ه_ذه تذكرة فمن شاء اتّخذ إلى ربّه سبيلاً) _ ممكن است سبقت در اتخاذ راه خدا و عقب افتادن با تخلّف از آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 44 - 4

4 - آگاه نساختن مردم _ حتى پيامبر ( ص ) _ از زمان وقوع قيامت ، مؤثر در رشد و تربيت آنان

إلى ربّك منتهيها

واژه {ربّ}، گواه اين است كه هدف از مسكوت گذاشتن زمان قيامت، تربيت و رشد دادن است و چون پوشيده ماندن آن، تنها ويژه پيامبر(ص) نبوده است; مى توان سودمندى آن را به همگان تعميم داد.

عوامل تكامل آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 5 - 7

7 - نزول وحى ، مايه كمال آفرينش ، در نگاه فرشتگان

كذلك يوحى إليك . .. و المل_ئكة يسبّحون بحمد ربّهم

با توجه به اين كه {تسبيح} به معناى تنزيه و نفى نقيصه و كاستى است، تسبيح فرشتگان، حكايت از مشاهده كمال آفرينش پس از نزول وحى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 27 - 7

7 - نقش سازنده مرگ ، در روند تكاملى جهان هستى

كلّ من عليها فان . و يبقى وجه ربّك

در آيه قبل، فناى زمينيان مطرح شده است; در اين آيه، خداوند ربوبيت جاودان خويش را به انسان يادآورى كرده است. با توجه به اين كه ربوبيت بدون وجود

مربوب معنا ندارد، معلوم مى شود كه آن فنا نه پوچى و فناى مطلق; بلكه مرحله اى از مراحل تكامل هستى است.

عوامل تكامل اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 21 - 5

5 - پيوند نسبى _ علاوه بر عمل نيك خود انسان _ داراى تأثير در تعالى جايگاه اخروى وى

ألحقنا بهم ذرّيّتهم

نسل مؤمنان، به جايگاه عالى نياكان خويش ملحق مى شوند و ارتقاى درجه مى يابند; در حالى كه اگر مقام نيكانشان در درجه آنان تأثير نمى گذاشت، آنها با ايمان و عمل خويش جز به مرتبه اى پايين تر، دست نمى يافتند.

عوامل تكامل انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 86 - 8

8- تأثير عمل صالح و رفتار شايسته پيامبران در دستيابى آنان به رحمت خاص خداوندى و مقامات برتر

و إسم_عيل . .. كلّ من الص_برين . و أدخلن_هم فى رحمتنا إنّهم من الص_لحين

عوامل تكامل انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 24 - 3

3 - وحى و رسالت ، در راستاى رشد و تكامل انسان ; و نه برآوردن تمنيات هواپرستانه او *

و لقد جاءهم من ربّهم الهدى . أم للإنس_ن ما تمنّى

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه: الف) مراد از {الهدى} در آيه پيش، وحى و رسالت باشد. ب) آيه {أم للإنسان...} با {و لقد جاءهم من ربّهم...} مرتبط باشد; يعنى، انسان نبايد انتظار آن را داشته باشد كه آمال هواپرستانه اش، در شريعت ارضا شود.

عوامل تكامل انسان ها

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 57 - 4

4- ربوبيّت الهى ، مقتضى ارائه آيات ، براى رشد و تعالى بشر است .

ذكّر بأي_ت ربّه

عوامل تكامل زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 91 - 8

8 - عفت و پاك دامنى ، راه تكامل و تعالى زن و زمينه ساز برخوردارى او از الطاف و عنايات الهى

والتى أحصنت فرجها فنفخنا فيها من روحنا

برداشت ياد شده به خاطر اين است كه عفت و پاك دامنى مريم(س) موجب شد كه او رشد پيدا كند و به حدى برسد كه از الطاف ويژه الهى برخوردار گشته و روح بلند حضرت مسيح(ع) با عنايت الهى در او دميده شود.

عوامل تكامل عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 39 - 8

8 - كمال عبادت ، تحقق پذير در پرتو تنزيه حق از هر كاستى و ستايش او به جهت صفات كمال *

و سب_ّح بحمد رب_ّك

در صورتى كه باء در {بحمد} براى مصاحبت باشد، استفاده مى شود كه كمال عبادت، متوقف بر دو پايه است: تنزيه حق از كاستى ها و ستايش او بر صفات وجودى و كمالى.

عوامل تكامل فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 28 - 7

7- خانواده به ويژه پدر ، در رشد يا انحطاط اخلاقى فرزندان نقشى مؤثر دارد .

ما كان أبوك امرأ سوء و ما كانت أُمّك بغيًّا

تعبيرى كه قوم مريم در باره پدر او به كار بردند، نفى همه پليدى ها بود، حاكى

از اين كه بدى هاى پدر _ هرچه باشد _ زمينه مناسبى براى فساد فرزندان خواهد شد و تأثير رفتار مادر به آن گستردگى نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 74 - 8

8 _ تأثير مثبت و سازنده صلاح و نيكى همسر در تربيت و تكامل معنوى فرزندان

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزوجنا و ذرّي_ّتنا قرّة أعين

برداشت فوق، از آن جا است كه عبادالرحمان، دعا براى صلاح و نيكى همسرانشان را بر فرزندان خود مقدم داشته اند.

عوامل تكامل قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 62 - 3

3_ قوم ثمود ، صالح ( ع ) را به خاطر ويژگى ها و استعدادهايش ، مايه ترقى و تعالى آن قوم مى دانستند .

قد كنت فينا مرجوًّا

عوامل تكامل محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 1 - 10

10 - تسبيح پيامبر ( ص ) ، مايه رشد و تعالى او است .

ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 3 - 4

4 - فرمان دريافت و قرائت قرآن به پيامبر ( ص ) ، برخاسته از مقام ربوبى خداوند و مايه رشد و تعالى آن حضرت

اقرأ و ربّك الأكرم

عوامل تكامل مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 19 - 3

3- اعطاى فرزندى شايسته و پاك به مريم ( س ) ، مايه رشد و تكامل او و جلوه اى از ربوبيت

خداوند

قال إنّما أنا رسول ربّك لأهب لك غل_مًا زكيًّا . .. قال ربّك هو

كلمه {ربّ} مى تواند بيانگر مطلب فوق باشد.

عوامل تكامل موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 66 - 5

5- موسى ( ع ) براى رسيدن به رشد و تكامل َ برتر از راه تحصيل دانش ، در تلاش بود .

هل أتّبعك على أن تعلّمن ممّا علّمت رشدًا

قانونمندى تكامل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 42 - 6

6 - انحطاط و رشد ، داراى قوانينى ثابت است .

سيروا . .. فانظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبل

دعوت به مطالعه و عبرت آموزى، نشان دهنده اين است كه آنچه براى پيشينان رخ داده، در صورت انجام دادن كارى مانند كار آنان، باز رخ خواهد داد. اين، حكايت از قانون مندى ثابتى مى كند.

مراتب تكامل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 77 - 19

19 _ رشد و تكامل ، و نيز انحطاط و سقوط انسان ها ، داراى مراتب *

انّ الذين يشترون . .. و لهم عذاب اليم

احتمالا هر يك از عقوبتهاى ياد شده (محروميّت از بهره هاى اخروى، نظر و تكلّم خداوند)، براى مرتبه اى از انحطاط مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 24 - 16

16- هدايت و رشد ، داراى مراتب و درجاتى متفاوت است .

لأقرب من ه_ذا رشدًا

مراحل تكامل نطفه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86

- 7 - 3

3 - شناخت مراحل تكوين و مسير نزول نطفه مراحل تكامل آن تا آفرينش كامل انسان ، توصيه خداوند به همه انسان ها است .

فلينظر . .. يخرج من بين الصلب و الترائب

منشأ تكامل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 7 - 27

27 - خداوند ، همواركننده راه ايمان و تعالى ، براى انسان ها

حبّب . .. و كرّه إليكم الكفر ... أول_ئك هم الرشدون

محبوب ساختن ايمان و ايجاد تنفر نسبت به كفر و عصيان در دل هاى مؤمنان، زمينه ساز رشد و تعالى آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 8 - 3

3 - ره يابى انسان و جامعه به رشد و تعالى دينى ، فضل و نعمت خداوندى است .

أول_ئك هم الرشدون . فضلاً من اللّه و نعمة

منشأ تكامل آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 116 - 9

9 - خدا ، جهت دهنده هستى به سوى كمال

ربّ العرش الكريم

به كارگيرى صفت {ربّ} (پرورش دهنده) در مورد عرش _ كه مركز اداره هستى و سرچشمه فيض الهى براى جهان آفرينش است _ مى تواند بيانگر اين مطلب باشد كه كل فرايند هستى، در پرتو عنايت خداوند و در جهت رشد و تكامل، در حركت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 16 - 7

7 - جهان آفرينش ، برخوردار از رشد و تكامل در پرتو ربوبيت خداوند

ربّ الع_لمين

پروريدن، ايجاد حالتى است در شىء پس از

حالت پيشين تا آن گاه كه به حدّ تمام و كمال برسد (مفردات راغب). اين معنا حكايت از حركت تكاملى جهان دارد.

منشأ تكامل جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 8 - 3

3 - ره يابى انسان و جامعه به رشد و تعالى دينى ، فضل و نعمت خداوندى است .

أول_ئك هم الرشدون . فضلاً من اللّه و نعمة

منشأ تكامل محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 5 - 3

3 - عطيه هاى خداوند به پيامبر ( ص ) در جهان آخرت ، جلوه ربوبيت او و در راستاى رشد و كمال آن حضرت است .

يعطيك ربّك

منشأ تكامل مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 21 - 14

14 - طهارت ، پاكى ، رشد و بالندگى اهل ايمان ، جلوه اى از فضل و رحمت الهى بر آنان

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته ما زكى منكم من أحد أبدًا

{زكاء} در لغت به دو معنا آمده است: 1_ نمو و رشد، 2_ صلاح و پاكى.

موانع تكامل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 14 - 9

9- استكبار ، سلطه جويى و سركشى ، مانع رشد و تكامل انسان است .

و ءاتين_ه . .. زكوة و كان ... و لم يكن جبّارًا عصيًّا

جمله {لم يكن. ..} عطف است بر جمله {كان...} در آيه قبل و بيانگر علتى ديگر براى {آتيناه الحكم ... و زكاة}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

11 - طه - 20 - 121 - 20

20 - عصيان پروردگار ، موجب ناكامى انسان و بازماندنش از راه رشد و كمال است .

و عصى ءادم ربّه فغوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 77 - 1

1 - بت و بت پرستى ، دشمن انديشه ، سعادت و تكامل انسان در ديدگاه حضرت ابراهيم ( ع )

فإنّهم عدوٌّ لى

ضمير {هم} در {فإنّهم} به {أصنام} بازمى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 21 - 12

12 - تعصّب و وفادارى به آراى پيشينيان ، مانع بروز و رشد انديشه هاى نو است .

و إذا قيل لهم اتّبعوا ما أنزل اللّه قالوا بل نتّبع ما وجدنا عليه ءاباءنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 26 - 17

17 - پيروى از هواى نفس ، ناسازگار با حركت در مسير خدا و مانعى بزرگ و خطرى جدى بر سر راه كمال آدمى

و لاتتّبع الهوى فيضلّك عن سبيل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 7 - 25

25 - كفر ، فسق و عصيان ، مانع رشد اجتماعى بشر

حبّب إليكم الإيم_ن . .. و كرّه إليكم الكفر و الفسوق و العصيان أول_ئك هم الرشدون

اختصاص و تأكيدى كه از تعبير {أول_ئك. ..} استفاده مى شود; نشانگر اين معنا است كه ديگران (آنان كه از ايمان محروم و در كفر و فسق گرفتاراند) به رشد نخواهند رسيد. جمع آمدن ضمير و فعل، حيثيت اجتماعى را مى رساند.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 2 - 10

10 - شرك ، عقيده اى نادرست و ضد رشد

يهدى إلى الرشد . .. و لن نشرك بربّنا أحدًا

تصريح جنيان به اين مطلب كه ما به خدا شرك نمىورزيم _ پس از پى بردن به راهنما بودن قرآن به سوى رشد و درستى _ مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

موانع تكامل فكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 54 - 6

6 - زبون ساختن انسان ها و ممانعت از رشد و تكامل انديشه آنان ، روش جباران و حكومت هاى فاسد در طول تاريخ

فاستخفّ قومه فأطاعوه

موانع تكامل قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 11 - 6

6 - قوم ثمود ، محروم سازنده خود از كمالات نفسانى و گرفتار فساد و تباهى بودند .

و قد خاب من دسّيها . كذّبت ثمود بطغويها

اين آيه، بيانگر يكى از مصاديق آيه قبل است.

نشانه هاى تكامل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 124 - 9

9 _ احساس شادمانى و نشاط روحى پس از شنيدن آيات قرآن ، نشانه تكامل و ازدياد ايمان

فزادتهم إيمناً و هم يستبشرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 28 - 6

6 - پذيرفتن عذر صاحب خانه و تحميل نكردن خود بر او و انصراف از ورود به خانه وى ، نشانه رشد و بالندگى است .

و إن قيل لكم ارجعوا فارجعوا هو أزكى

لكم

{زكاة} (مصدر {أزكى}) هم به معناى {نمو و رشد} و هم به معناى {طهارت و پاكى} است. برداشت فوق، مبتنى بر معناى نخست است.

نشانه هاى تكامل محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 11 - 2

2 - نعمت هاى خداوند به پيامبر ( ص ) ، جلوه هاى ربوبيت او بوده و رشد و تربيت آن حضرت را به دنبال داشته است .

ربّك

نعمت تكامل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 8 - 3

3 - ره يابى انسان و جامعه به رشد و تعالى دينى ، فضل و نعمت خداوندى است .

أول_ئك هم الرشدون . فضلاً من اللّه و نعمة

نياز به تكامل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 7 - 4

4 - وظيفه تزكيه و پاكسازى ديگران از آلودگى هاى معنوى ، تكليفى سنگين و نيازمند برخوردارى از كمالاتى ويژه است .

و ما عليك ألاّ يزّكّى

نفى تكليف از مخاطب، در مورد تزكيه كافرانى كه در مجلس پيامبر(ص) حضور داشتند، بيانگر آن است كه وى در مقامى نبود كه اين تكليف از او ساخته باشد و خداوند، از چنين افرادى انجام دادن آن را نخواسته است.

تكبر از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 75 - 13

13 _ اهل كتاب به دروغ ، برترى خويش را بر غير همكيشان خود و نيز جواز تصرّف در اموال آنان را به خدا نسبت مى دادند .

ذلك بانّهم قالوا ليس علينا فى الامّيّن سبيل

و يقولون على اللّه الكذب

آثار تكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 87 - 20

20 - هواپرستى و خودبزرگ بينى از رذايلى كه آدمى را به ارتكاب گناهان بزرگ ترغيب مى كند .

بما لاتهوى أنفسكم استكبرتم ففريقاً كذبتم و فريقاً تقتلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 206 - 4،9

4 _ سرسختى ، تكبّر و غرور ، مانع اصلاح و نصيحت پذيرى

اخذته العزّة بالاثم

9 _ حاكمان مفسد در برابر دعوت به تقوا ، به خاطر سرسختى ، تكبر و غرور ، آلوده به گناه مى شوند .

اخذته العزة بالاثم

بنابراينكه {باء} سببيه در {بالإثم}، متعلق به {اخذته} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 75 - 12

12 _ نژادپرستى و خودبرتربينى ، زمينه اى براى تضييع حقوق ديگران

و منهم من ان تأمنه . .. ذلك بانّهم قالوا ليس علينا فى الامّيّن سبيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 199 - 4

4 _ تكبّر و گردن فرازى گروهى از اهل كتاب در برابر خداوند ، موجب كفر و انكار قرآن از سوى آنان

انّ من اهل الكتب لمن يؤمن . .. خاشعين للّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 36 - 21

21 _ تكبر و فخرفروشى ، مانعى در راه عبادت و بندگى خدا و احسان به ديگران

و اعبدوا اللّه . .. و بالوالدين احساناً ... انّ اللّه لا يحبّ من كان مختالا فخور

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 37 - 3

3 _ بخلورزى و دعوت ديگران به بخل ، از آثار تكبر و فخرفروشى

انّ اللّه لا يحبّ من كان مختالا فخوراً. الذين يبخلون و يأمرون النّاس بالبخل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 38 - 5،10

5 _ رياكارى در انفاق از آثار تكبر و فخرفروشى *

انّ اللّه لا يحبّ من كان مختالا فخوراً . .. و الذين ينفقون اموالهم رئاء النّاس

10 _ ناسازگارى تكبر و فخرفروشى با ايمان به خدا و قيامت

لا يحبّ من كان مختالا فخوراً . .. و الذين ... و لا يؤمنون باللّه و لا باليوم الا

برداشت فوق بر اين مبناست كه {الذين . .. لا يؤمنون} عطف بر {الذين يبخلون} و توصيفى براى {مختالا فخوراً} باشد. يعنى فخرفروشان و مُتكبران ايمان واقعى به خدا و قيامت ندارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 151 - 8

8 _ انكار برخى از رسولان الهى و ايمان به برخى ديگر ، ناشى از غرور و خود محورى است .

و أعتدنا للكفرين عذاباً مهيناً

چون عذابهاى الهى متناسب با گناه آدمى است (جزاءاً وفاقاً)، بنابراين گرفتار شدن منكران رسالت به عذاب خوار كننده، حاكى از اين است كه آنان برخوردار از روحيه تكبر و خودخواهى بوده اند و همين امر باعث كفرشان شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 12 - 7

7 _ تكبّر و خودبرتربينى، زمينه ساز عصيان و نافرمانى خداوند

ما منعك ألا تسجد إذ

أمرتك قال أنا خير منه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 13 - 2،4،5

2 _ احساس برترى بر آدم از سوى ابليس، موجب سقوط و هبوط وى از جايگاه رفيع خويش شد.

قال أنا خير منه . .. قال فاهبط منها

4 _ استكبار و فرومايگى ابليس موجب اخراج وى از جايگاه و منزلت والايش گرديد.

فما يكون لك أن تتكبّر فيها فاخرج إنك من الصغرين

در آيه مورد بحث اخراج ابليس به دو علت مستند شده است: يكى استكبار كه تفريع {فاخرج} بر {فما يكون . ..} بيانگر آن است; و ديگرى فرومايگى ابليس كه جمله {إنك من الصاغرين} بر آن دلالت دارد.

5 _ تكبّر و خودبرتربينى، زمينه ساز عصيانگرى و سقوط معنوى است.

قال فاهبط منها فما يكون لك أن تتكبّر فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 36 - 2

2 _ اعراض و امتناع از پذيرش آيات الهى بر اثر كبرورزى و خودبرتربينى، در پى دارنده آتش دوزخ است.

و الذين كذبوا بأيتنا و استكبروا عنها أولئك أصحب النار

استكبار به معناى كبرورزى و خودبرتربينى است، و چون اين كلمه با حرف {عن} متعدى شده، متضمن معناى اعراض و امتناع است. بنابراين {استكبروا عنها} يعنى اعرضوا عنها متكبّرين.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 40 - 1،10،12

1 _ تكذيب كنندگان آيات الهى و آنان كه از سر تكبّر و خودبرتربينى معارف الهى را نپذيرند، از رحمتهاى ويژه الهى در دنيا محرومند.

ان الذين كذبوا بأيتنا و استكبروا عنها لاتفتح لهم أبوب السماء

چنانچه جمله {لاتفتح . ..}

بيان محروميتى باشد كه در دنيا دامنگير تكذيب كنندگان مى شود، گشوده نشدن درهاى آسمان براى آنان، كنايه از شامل نشدن رحمتهاى خاص الهى بر آنان است.

10 _ تكذيب آيات الهى و تكبّر در مقابل معارف دين، موجب مسدود شدن تمامى راههاى ورود به بهشت

لاتفتح لهم أبوب السماء و لايدخلون الجنة

در برداشت فوق جمله {و لايدخلون . ..} تفسير جمله {لاتفتح لهم ...} گرفته شده است.

12 _ تكذيب كنندگان آيات الهى و آنان كه از سر تكبّر معارف دين را نپذيرند، مردمى تجاوزگر و گناهكارند.

و كذلك نجزى المجرمين

{جرم} به معناى تعدى و گناه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 41 - 6

6 _ آنان كه آيات الهى را دروغ بشمارند و از سر تكبّر آنها را انكار كنند، از ستم پيشگانند.

إن الذين كذبوا . .. كذلك نجزى الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 146 - 1،2،15

1 _ خداوند ، متكبران و خودبزرگ بينان را از درك آيات و معارف خويش بازمى دارد .

سأصرف عن ءايتى الذين يتكبرون فى الأرض

كلمه {صرف} آنگاه كه با {عن} متعدى شود، به معناى بازداشتن و مانع شدن است. و بازداشتن از آيات الهى يا به معناى مانع شدن از فهم آيات است و يا به معناى بازدارى از ايمان به آيات و يا جلوگيرى از ابطال و از ميان بردن آنهاست. تنها معناى اول با همه فرازهاى آيه متناسب است.

2 _ تكبر و خودبزرگ بينى ، زمينه از دست دادن توان درك آيات و معارف الهى است .

سأصرف عن ءايتى الذين يتكبرون

فى الأرض

15 _ تكبر و خودبزرگ بينى مانع گرايش به ايمان و انتخاب راه كمال و زمينه تمايل به گمراهى است .

الذين يتكبرون . .. و إن يروا كل ءاية ... و إن يروا سبيل الغى يتخذوه سبيلا

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه جمله هاى {و إن يروا كل ءاية . .. } و {إن يروا سبيل الرشد ... } و {إن يروا سبيل الغى ... } بيانگر حالات و صفات متكبران در زمين باشد، نه اينكه _ چنانچه در برداشتهاى پيش گذشت _ قسيم متكبران گرفته شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 206 - 4

4 _ غفلت از ياد خدا و رويگردانى از پرستش او ، برخاسته از خودبزرگ بينى است .

و لاتكن من الغفلين. إن الذين عند ربك لايستكبرون عن عبادته

نهى از غفلت و سپس بيان اين معنا كه مقربان درگاه خدا در برابر او تكبرى نمىورزند، بيانگر اين است كه غفلت كردن از ياد خدا در حقيقت تكبر كردن در برابر اوست و يا ريشه در تكبر و خودبزرگ بينى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 28 - 9

9_ اشرافيت ، استكبار و خودبرتربينى سران قوم نوح ، مايه كوردلى و ناتوانى آنان از درك دلايل نبوت و فهم معارف الهى بود .

أرءيتم إن . .. ءات_نى رحمة من عنده فعمّيت عليكم

{عُمّيت} فعل مجهول است و فاعل آن; يعنى، چيزى كه موجب كوردلى و خفاى دليلهاى نبوت نوح به كافران باشد، ذكر نشده است. به قرينه صفاتى كه براى كافران قوم نوح

بيان شده، مى توان گفت: همان صفات (از طبقه اشراف و مستكبران بودن و خود را برتر دانستن و ...) موجب كوردلى و ناتوانى آنان از درك معارف شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 13

13_ تكبر ، سركشى و لجاجت سران قوم عاد ، مايه انكار رسالت هود ( ع ) از سوى آنان و نپذيرفتن تعاليم او

و تلك عاد جحدوا بأي_ت ربهم و عصوا رسله واتبعوا أمر كل جبار عنيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 33 - 6

6- تكبر ناشى از احساس برترى نژادى ، عامل اصلى تمرد ابليس از سجده بر آدم ( ع )

قال لم أكن لأسجد لبشر خلقته من صلص_ل من حمإ مسنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 35 - 6،10

6- تحقير تهيدستان و افراد بى مال و منال ، و غرور و سرمستى به اموال و امكانات ، در حقيقت ، تباه ساختن و سقوط دادن خويش است .

فقال . .. أنا أكثر منك مالاً و أعزّ نفرًا ... و هو ظالم لنفسه

10- غرور و استكبار ، زمينه ساز انحراف در بينش و از موانع شناخت است .

أنا أكثر منك مالاً . .. قال ما أظنّ أن تبيد هذه أبدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 37 - 2

2- انكار معاد و ترديد در آن و مغرور شدن به زندگى دنيا ، انديشه و بينشى كفرآميز است .

و ما أظنّ الساعة قائمة

. .. قال له صاحبه وهو يحاوره أكفرت بالذى خلقك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 49 - 6

6- شرك و دنياپرستى و مغرور شدن به مال و فرزند ، گناه و مايه دلهره و وحشت در آخرت است .

فترى المجرمين مشفقين ممّا فيه

آيات گذشته، در باره دنياپرستى و شرك بود، لذا مصداق مورد نظر از {مجرمين} همان مشركان سرمست به مواهب دنيوى اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 14 - 10

10- گردن فرازى و سلطه جويى ، زمينه ساز عصيان و گناه است .

و لم يكن جبّارًا عصيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 75 - 8

8- كفرورزى به آيات الهى ، فريفتگى به جاه و مقام و دل بستن به هم فكران در برابر مؤمنان ، از نمود هاى كامل گمراهى

قل من كان فى الضل_لة

جمله {من كان فى الضلالة . ..} پاسخى است به گفته كافران كه هنگام شنيدن آيات خدا، به مؤمنان مى گفتند: {أىّ الفريقين خير ...}. در اين آيه كافرانِ به آيات الهى، اهل ضلالت معرفى شده اند و در آيه بعد مؤمنان به آيات الهى، اهل هدايت قلمداد شده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 9 - 8

8 - استكبارپيشگى و جدال با حق ، در پى دارنده خوارى و رسوايى دنيوى است .

و من الناس من يجادل فى اللّه . ..ثانى عطفه ... له فى الدنيا خزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

11 - حج - 22 - 57 - 5

5 - كفر به خدا و تكذيب آيات او ( قرآن ) ، برخاسته از خوى استكبار و خود بزرگ بينى

و الذين كفروا و كذّبوا ب_َاي_تنا . .. عذاب مهين

توصيف {عذاب} به {مهين} (ذليل كننده)، گوياى اين حقيقت است كه كفر به خدا و تكذيب آيات او، كردارى برخاسته از روح استكبارى و خودبزرگ بينى است و خداوند، متناسب با آن، كيفرى را تعيين فرموده است تا آن روح را درهم بشكند و به خوارى و ذلتشان بكشاند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 21 - 13،14

13 _ روحيه خود برتربينى و خوى تجاوزگرى ، از موانع پذيرفتن حق و ايمان آوردن

لقد استكبروا فى أنفسهم و عتو عتوًّا كبيرًا

14 _ خود برتربينى ، زمينه ساز خوى طغيان و تجاوزگرى *

لقد استكبروا فى أنفسهم و عتو عتوًّا كبيرًا

از تقدم ذكرى موضوع {استكبار} بر مسأله {طغيان و تجاوزگرى}، مى توان برداشت فوق را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 58 - 6

6 - سرمستى و غرور ناشى از نعمت و رفاه فراوان ، از عوامل هلاكت جوامع بشرى است .

و كم أهلكنا من قرية بطرت معيشتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 2 - 5

5 - خوى سركشى ، تكبر ، ستيزه جويى و حق ناپذير ، از موانع پذيرش قرآن و وحى الهى

و القرءان ذى الذكر . بل الذين كفروا فى عزّة و شقاق

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

15 - ص - 38 - 74 - 9

9 - تكبر و خودبرتربينى ، زمينه حق گريزى و صفتى بس زشت و ناپسند

إلاّ إبليس استكبر و كان من الك_فرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 77 - 7

7 - تكبر و خودبرتربينى و سرپيچى از فرمان الهى ، موجب سقوط انسان از منزلت والا و طرد از درگاه الهى است .

إلاّ إبليس استكبر . .. قال فاخرج منها فإنّك رجيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 78 - 7

7 - تكبر ، خودبرتربينى و سرپيچى از فرمان خداوند ، زمينه ساز لعن و نفرين ابدى

إلاّ إبليس استكبر . .. و إنّ عليك لعنتى إلى يوم الدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 60 - 6،7

6 - تكبر ، ريشه اصلى كفر و دروغ بستن بر خداوند

و كنت من الك_فرين . .. الذين كذبوا على اللّه ... أليس فى جهنّم مثوًى للمتكبّرين

توصيف شدن كافران و دروغ زنندگان بر خدا به متكبر، مى تواند گوياى حقيقت ياد شده باشد.

7 - تكبر ، عامل روسياهى اخروى و استحقاق جهنم

أليس فى جهنّم مثوًى للمتكبّرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 61 - 4

4 - تكبر و خودبرتربينى ، ناسازگار با تقواپيشگى

و استكبرت . .. جهنّم مثوًى للمتكبّرين . و ينجّى اللّه الذين اتّقوا بمفازتهم

آيه شريفه درصدد توصيف كسانى است كه در مقابل گروه مستكبر و متكبر قرار دارند كه در آيات پيشين از آنان ياد

شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 72 - 6

6 - كفر به خدا و انكار رستاخيز _ در عين شناخت آيات الهى _ برخاسته از تكبر و غرور است .

ألم يأتكم رسل منكم يتلون عليكم ءاي_ت ربّكم . .. فبئس مثوًى المتكبّرين

توصيف شدن كافران و منكران قيامت به متكبر، مى تواند بيانگر برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 27 - 10

10 - تكبر در برابر سخن حق و باور نداشتن به روز حساب ، از زمينه هاى فسادگرى و كشتار افراد بى گناه در جامعه

كلّ متكبّر لايؤمن بيوم الحساب

توصيف فرعون فاسد و سفاك به متكبر و منكر روز حساب، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 35 - 11،12

11 - تكبر و تجاوزگرى ، موجب محروميت از درك صحيح حقايق الهى و مانع از پذيرش آن مى شود .

كذلك يضلّ اللّه . .. كذلك يطبع اللّه على كلّ قلب متكبّر جبّار

12 - تكبر و تجاوزگرى ، موجب پافشارى بر راه باطل ، ترديد در حق و ستيزه جويى با آيات الهى ( تعاليم دين ) است .

من هو مسرف مرتاب . الذين يج_دلون فى ءاي_ت اللّه ... كذلك يطبع اللّه على كلّ قلب

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه جمله {كذلك يطبع اللّه على كلّ قلب متكبّر جبّار} درصدد بيان علت اسراف و ترديد در حق و جدال در آيات الهى باشد (كه در آيه پيش و

صدر اين آيه، مورد بحث قرار گرفته است).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 37 - 11

11 - روح تكبر و تجاوزگرى ، سبب ارزيابى نادرست رفتار { خوب و بد } و { زشت و زيبا } مى شود .

كذلك يطبع اللّه على كلّ قلب متكبّر جبّار . .. و كذلك زيّن لفرعون سوء عمله

از ارتباط اين آيه با آيه پيش _ كه در آن فرعون فردى متكبر و جبار معرفى شده _ برداشت بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 76 - 7

7 - تكبر ، غرور و سرمستى ، عامل جاى گرفتن دائمى در دوزخ

جهنّم خ_لدين فيها فبئس مثوَى المتكبّرين

توصيف كافران دوزخى به {متكبران}، بيانگر اين حقيقت است كه آنچه موجب دوزخى شدن آنان مى شود، وجود صفت تكبر، غرور و سر مستى آنان در زندگى دنيايى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 52 - 5

5 - قرآن ، نعمتى از جانب خداوند و كفر به آن نتيجه كبر و ناسپاسى است .

و إذا أنعمنا على الإنس_ن . .. ثمّ كفرتم به

با توجه به ارتباط اين آيه با آيه قبل مطلب ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 8 - 4

4 - خودبزرگ بينى و توهم اقتدار و نيرومندى ، از عوامل حق ناپذيرى و وحى ستيزى

فأهلكنا أشدّ منهم بطشًا

تذكر {فأهلكنا أشد. ..} در حقيقت هشدار به كسانى است كه

با احساس توانمندى، پنداشته اند كه مى توانند از مجازات حق ستيزى گريخته و ايمن بمانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 8 - 7

7 - تكبر و غرور ، مانع از دريافت حقيقت

ثمّ يصرّ مستكبرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 11 - 6

6 - خود برتر بينى و غرور ، ريشه استهزاگرى نسبت به ديگران

عسى أن يكونوا خيرًا منهم

خداوند براى باز داشتن مؤمنان از تمسخر يكديگر، آنان را به اين حقيقت توجه داده است كه در مورد هر مؤمن، اين احتمال را بدهند كه او داراى ارزش هايى برتر از ايشان است. از اين نكته استفاده مى شود كه ريشه تمسخر، ناديده گرفتن ارزش ديگران و خودبرتربينى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 8 - 3

3_ غرور و غفلت ، مانع درس آموزى انسان از پيام هاى توحيدى نظام شگفت طبيعت *

تبصرة و ذكرى لكلّ عبد منيب

واژه {عبد} اشاره به روحيه تواضع و {منيب} اشاره به روحيه حق جويى دارد. بنابراين مى توان گفت: مفهوم آيه چنين مى شود: انسان با داشتن غرور و غفلت، نمى تواند درس هاى بصيرت و بيدارگر آيات تكوينى خداوند را دريابد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 24 - 2

2 - بخلورزى و توصيه ديگران به آن ، زاييده كبر و خودپسندى است .

كلّ مختال فخور . الذين يبخلون و يأمرون الناس بالبخل

تقديم {كلّ مختال} بر {الذين يبخلون. ..}، مى تواند بيانگر اين حقيقت

باشد كه عجب و خودپسندى، ريشه بخل است و انسان هاى بخيل، در ابتدا گرفتار عجب مى شوند. سپس آن صفت ناپسند، باعث مى شود كه آنان از دستگيرى ديگران و انفاق براى آنان، امساك ورزند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 15 - 10

10 - خودپسندى و احساس شرافت مندى بر اثر ثروت ، حالتى نكوهيده و ناشايست است .

فيقول ربّى أكرمن

آثار تكبر ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 18 - 3

3 _ تكبّر، تمرد و اغواگرى ابليس، موجب گرفتارى او به آتش دوزخ

ما منعك ألا تسجد . .. لأملأن جهنم منكم أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 24 - 6

6 _ سقوط ابليس در چهار مرحله به خاطر تمرد، تكبّر و تصميم به گمراه سازى انسانها و فريب آدم و حوا بود.

قال فاهبط منها فما يكون لك أن تتكبّر فيها فاخرج . .. قال اهبطوا

بدان احتمامل كه تكرار چهارگانه سقوط ابليس هر يك به دليل گناهى باشد كه مرتكب شده است: نخست از فرمان خداوند سرپيچى كرد و به آدم سجده نكرد، آنگاه اين تمرد را به اظهار برترى خويش توجيه كرد، پس از آن تصميم خويش را به اغواگرى تمامى آدميان اعلان داشت، و سرانجام آدم و حوا را به پاى شجره نهى شده كشاند و با دروغ و نيرنگ آنان را به خوردن از آن شجره ترغيب كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 34 -

4

4- تكبر ابليس و تمرد وى از فرمان سجده بر آدم ( ع ) ، عامل سقوط او از درگاه الهى

فقعوا له س_جدين . فسجد ... إلاّ إبليس أبى ... قال لم أكن لأسجد لبشر ... قال فاخر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 61 - 11

11- خودبرتربينى ابليس و پست تر و كم ارزش تر ديدن جنس آدم ( ع ) ، ريشه عصيان و نافرمانى وى از فرمان خداوند بر سجده بر آدم ( ع )

و إذ قلنا للمل_ئكة اسجدوا لأدم فسجدوا إلاّ إبليس قال ءأسجد لمن خلقت طينًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 76 - 1،13

1 - ابليس در پاسخ خداوند ، مهترى و برترى خود بر آدم را ، دليل تمردش از فرمان سجده بر آدم ( ع ) بيان كرد .

قال ي_إبليس ما منعك أن تسجد . .. أستكبرت أم كنت من العالين . قال أنا خير منه

13 - تكبر و خودبرتربينى ابليس ، عامل سرپيچى وى از سجده بر آدم بود ; نه مهترى و بلندمرتبگى او .

إلاّ إبليس استكبر . .. أستكبرت أم كنت من العالين . قال أنا خير منه

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه هر چند ابليس، خود را از مهتران و برتر از آدم معرفى كرد; ولى آيه شريفه در مقام محكوميت و رد اين ادعا است. از اين رو خداوند در آيه قبل، عامل تمرد ابليس را، تكبر و خودبرتربينى وى برشمرده است (إلاّ إبليس استكبر...).

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

15 - ص - 38 - 77 - 4

4 - تكبر و خودبرتربينى ابليس و تمرد او از سجده بر آدم ، عامل سقوط وى از منزلت و مقام رفيع

إلاّ إبليس استكبر . .. أستكبرت ... قال فاخرج منها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 85 - 5

5 - تكبر و خودبرتربينى ابليس و تصميم وى بر اغوا كردن انسان ها ، موجب گرفتار شدن او به آتش دوزخ

قال فبعزّتك لأُغوينّهم . .. قال فالحقّ ... لأملأنّ جهنّم منك

آثار تكبر باغدار متكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 36 - 1

1- غرور و دنياپرستى مرد رفاه مند ، به ترديد و تشكيك در برپايى قيامت و وقوع رستاخيز منتهى شد .

و ما أظنّ الساعة قائمة

آثار تكبر در عبادت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 60 - 5،6

5 - خوددارى از عبادت خدا از سر تكبر و بزرگ منشى ، موجب دوزخى شدن است .

إنّ الذين يستكبرون عن عبادتى سيدخلون جهنّم داخرين

6 - كسانى كه از عبادت خداوند كبر مىورزند ، با خوارى و ذلت به دوزخ وارد خواهند شد .

إنّ الذين يستكبرون عن عبادتى سيدخلون جهنّم داخرين

{داخرين} (از ماده {دَخَرَ}) مرادف {صغر و ذلّ} (كوچك و ذليل شد) بوده و حال براى ضمير {سيدخلون} است.

آثار تكبر دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 50 - 14

14 - غرور دنياگرايان ، موجب ناسپاسى آنان نسبت به خداوند

ليقولنّ ه_ذا لى .

.. و لئن رجعت إلى ربّى إنّ لى عنده للحسنى

بنابراين كه لام در {ه_ذا لى} و {إنّ لى} افاده استحقاق كند، روشن مى شود كه دنياگرايان خود را مستحق برخوردارى از نعمت هاى دنيوى و اخروى مى دانند و بدين جهت خويشتن را موظف به سپاس گزارى در برابر خداوند نمى بينند.

آثار تكبر رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 9 - 3

3 - تكبر و خودبزرگ بينى ، منشأ مخالفت و ستيزه جويى سردمداران شرك با اسلام و پيامبر ( ص )

و من الناس من يج_دل فى اللّه بغير علم . .. ثانى عطفه

آثار تكبر قارون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 81 - 11

11 - { عن النبى ( ص ) : . . . إنّ قارون أوّل من اختال فخسف اللّه به و بداره الأرض ;

از نبى اكرم(ص) روايت شده است:. .. قارون اولين كسى بود كه تكبر ورزيد; پس خدا او و خانه اش را در زمين فرو برد}.

آثار تكبر كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 56 - 5

5 - كبر و خودبرتربينى ، عامل جدال و ستيزه جويى كافران و مشركان با آيات الهى و پيامبر اسلام ( ص )

إنّ الذين يج_دلون فى ءاي_ت اللّه . .. إن فى صدورهم إلاّ كبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 48 - 4

4 - كافران مغرور و خودخواه دنيا ، محكوم به ذلت و خوارى

در آخرت

أم يقولون نحن جميع منتصر . .. يوم يسحبون فى النار على وجوههم ذوقوا مسّ سقر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 52 - 4

4 - غرور و خودخواهى كافران ، عامل مخالفت آنان با قرآن و پيامبر ( ص )

بل يريد كلّ امرىء منهم أن يوتى صحفًا منشّرة

آثار تكبر كافران صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 82 - 11

11 - مخالفت كافران و مشركان صدر اسلام با پيامبراسلام ، برخاسته از فريفتگى آنان به اقتدار نسبى خويش بود .

كانوا أكثر منهم و أشدّ قوّة و ءاثارًا فى الأرض

نكوهش مخالفان پيامبراسلام، بر عبرت نگرفتن آنان از زوال قدرت ها و تمدن هاى گذشته، مى رساند كه سرپيچى آنان از پذيرش اسلام، برخاسته از دلخوشى آنان به امكانات و اقتدار نسبى خود بوده است.

آثار تكبر مرفهان كافر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 67 - 2

2 - كبرورزى مرفهان كفرپيشه ، در برابر آيات الهى ( قرآن ) و تكذيب آن ، عامل محروميت آنان از نصرت خداوند در قيامت

لاتجئروا اليوم . .. قد كانت ءاي_تى تتلى عليكم ... تنكصون . مستكبرين به

آثار تكبر مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 56 - 5

5 - كبر و خودبرتربينى ، عامل جدال و ستيزه جويى كافران و مشركان با آيات الهى و پيامبر اسلام ( ص )

إنّ الذين يج_دلون فى ءاي_ت اللّه . .. إن فى صدورهم إلاّ كبر

آثار

تكبر مشركان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 58 - 5

5 - غرور و سرمستى ، ريشه بهانه جويى هاى مشركان عصر بعثت

و كم أهلكنا من قرية بطرت معيشتها

با توجه به ارتباط اين آيه با آيات پيشين _ كه درباره بهانه جويى هاى مشركان مكه است _ برداشت ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 82 - 11

11 - مخالفت كافران و مشركان صدر اسلام با پيامبراسلام ، برخاسته از فريفتگى آنان به اقتدار نسبى خويش بود .

كانوا أكثر منهم و أشدّ قوّة و ءاثارًا فى الأرض

نكوهش مخالفان پيامبراسلام، بر عبرت نگرفتن آنان از زوال قدرت ها و تمدن هاى گذشته، مى رساند كه سرپيچى آنان از پذيرش اسلام، برخاسته از دلخوشى آنان به امكانات و اقتدار نسبى خود بوده است.

آثار تكبر مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 1

1 - تعصّب جاهلى و غرور مشركان مكه ، مايه بستن راه مسجدالحرام بر مؤمنان در حديبيه

هم الذين كفروا و صدّوكم عن المسجدالحرام. .. إذ جعل الذين كفروا فى قلوبهم الحميّة

{إذ} ظرف براى {صدّوا} است.

اجتناب از تكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 47 - 11

11 _ كردار آدميان ، خارج از مشيت خداوند تحقق نخواهد پذيرفت .

و اللّه بمايعملون محيط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 37 - 1

1- خداوند ، فراخوان مردمان به پرهيز

از راه رفتن مغرورانه و برخاسته از خوشى و سرمستى فراوان

و لاتمش فى الأرض مرحًا

{مرح} به معنى شدت خوشحالى و بيش از اندازه است (مفردات راغب و لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 54 - 8

8- مؤمنان ، نبايد به ايمان خويش مغرور بوده و به سعادت ابدى خود مطمئن باشند .

ربّكم أعلم بكم إن يشأ يرحمكم أو إن يشأ يعذّبكم

بنابراينكه خطاب {ربّكم} مؤمنان باشند ممكن است تعريضى باشد به مؤمنان كه مبادا تصور كنند با داشتن ايمان، سعادتشان قطعى است و بر اين اساس با ساير بندگان خدا تندى كنند. صدر آيه {ربّكم أعلم بكم} (خداوند آگاهترين به وضعيت شماست) مى تواند به اين معناى از آيه كمك نمايد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 18 - 1،2

1 - پرهيز از روى گرداندنِ متكبرانه از ديگران ، از جمله رهنمود هاى لقمان به پسر خويش بود .

و لاتصعّر خدّك للناس و لاتمش فى الأرض مرحًا

{صَعْر} در لغت به معناى {متمايل كردن گردن به سويى است} و معناى باب تفعيل آن (تصعير)، متكبرانه سرگرداندن و گردن فرازى كردن است (مفردات راغب).

2 - سفارش لقمان به پرهيز از منش متكبرانه و گردن فرازى كردن ، جلوه اى از حكمت او است .

و لقد ءاتينا لقم_ن الحكمة . .. إذ قال ... و لاتصعّر خدّك للناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 36 - 6

6 - توسعه اقتصادى برخورداران از مال و مكنت ، از ناحيه خداوند است و نبايد آنان

به خاطر برخوردارى از آنها ، خود را برتر بدانند .

و قالوا نحن أكثر أمولاً و أول_دًا . .. قل إنّ ربّى يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 13 - 6

6 - لزوم توجه انسان به مالكيت مطلق خداوند بر جهان هستى و پرهيز از غفلت و غرور به هنگام بهرهورى از طبيعت و مظاهر آن

جميعًا منه

تذكّر خداوند به اين كه همه هستى از او است _ پس از اين كه جهان را مسخّر انسان ياد كرده است _ مى رساند كه انسان با حاكميت بر جهان، زمينه غرور و غفلت از خداوند را دارد. و تأكيد {جميعاً منه} درصدد از ميان بردن اين غفلت است.

اجتناب از تكبر به امكانات مادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 98 - 12

12- انسان ها ، به امكانات مادّى و دستاورد هاى فن و دانش خويش ، نبايد مغرور باشند .

ه_ذا رحمة من ربّى فإذا جاء وعد ربّى جعله دكّاء

ذوالقرنين، در عين فن آورى در آن شرايط، به ثمره كار خود مغرور نشد، بلكه همه آن ها را در طول ربوبيّت الهى ديده و معاد را در برابر خود تصوير كرده است.

احكام تكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 37 - 2

2- پرهيز از هرگونه تكبر و خوشى و سرمستى افراطى ، امرى لازم و واجب است .

و لاتمش فى الأرض مرحًا

برداشت ياد شده، بر اين اساس است كه مراد از {لاتمش} احتمال دارد رفتار باشد

كه شامل همه حالتهاى انسان مى شود و نه راه رفتن

اقسام تكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 38 - 6

6- غرور و تكبر ، داراى گونه هاى نيك و بد *

و لاتمش فى الأرض مرحًا . .. كلّ ذلك كان سيّئه عند ربّك مكروهًا

احتمال دارد كه مشاراليه {ذلك} فقط آيه قبل بوده و منظور از{كل ذلك} تكبر باشد. بنابراين، اسم اشاره جمع مى تواند اشاره به گونه هاى مختلف تكبّر داشته باشد.

اهميت اجتناب از تكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 19 - 3

3 - پرهيز از رفتارِ همراهِ با ذلت و خوارى و نيز اجتناب از رفتارِ متكبرانه ، سفارش لقمان به پسر خويش است . *

ي_بنىّ . .. و اقصد فى مشيك

به قرينه آيه قبل _ كه در آن، از رفتار و يا راه رفتن متكبرانه نهى شده است _ احتمال دارد مراد از {و اقصد فى مشيك} نهى از راه رفتن و يا رفتارى باشد كه همراه با ذلت است.

تحسين تكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 48 - 7

7 _ سرمستى ، رياكارى و بازداشتن مردم از راه خدا ، رفتارى نيكو در نظر شيطان زده كافران عصر بعثت *

إذ زين لهم الشيطن أعملهم

از مصاديق {أعملهم} به قرينه آيه قبل، سرمستى و رياكارى . .. است.

ترك تكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 29 - 5

5 - مؤمن آل فرعون ، قومش را از

هرگونه غرور و خودكامگى ناشى از اقتدار و سلطه همه جانبه بر سرزمين مصر برحذر داشت .

لكم الملك اليوم . .. فمن ينصرنا من بأس اللّه إن جاءنا

تكبر ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 11 - 10

10 _ روحيه ابليس ناسازگار با سجده كردن بر آدم(ع) و خاضع شدن در برابر او

إلا إبليس لم يكن من السجدين

جمله {فسجدوا إلا إبليس} به روشنى مى رساند كه ابليس بر آدم(ع) سجده نكرد بنابراين جمله {لم يكن . ..} اشاره به حقيقتى ديگر دارد و آن اينكه سجده نكردن وى مقطعى و به خاطر شرايط خاصى نبود بلكه نهاد وى از اين عمل گريزان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 12 - 6،8

6 _ تكبّر و خود برتربينى ابليس، عامل تمرد وى از اطاعت فرمان خداوند (سجده بر آدم(ع))

قال أنا خير منه خلقتنى من نار و خلقته من طين

8 _ ابليس موجودى متكبّر، نژاد پرست و گستاخ در برابر خداوند

قال أنا خير منه خلقتنى من نار و خلقته من طين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 13 - 1،2،4

1 _ ابليس داراى مقامى رفيع، قبل از كبرورزى و نافرمانى خداوند

قال فاهبط منها

مراد از ضمير در {منها} و {فيها} منزلتى است كه ابليس همراه فرشتگان در آن منزلت بوده است.

2 _ احساس برترى بر آدم از سوى ابليس، موجب سقوط و هبوط وى از جايگاه رفيع خويش شد.

قال أنا خير منه . .. قال فاهبط منها

4 _ استكبار و فرومايگى ابليس

موجب اخراج وى از جايگاه و منزلت والايش گرديد.

فما يكون لك أن تتكبّر فيها فاخرج إنك من الصغرين

در آيه مورد بحث اخراج ابليس به دو علت مستند شده است: يكى استكبار كه تفريع {فاخرج} بر {فما يكون . ..} بيانگر آن است; و ديگرى فرومايگى ابليس كه جمله {إنك من الصاغرين} بر آن دلالت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 33 - 1،4،5

1- ابليس ، در پى جويا شدن خداوند از انگيزه تمردش ، جواب داد : هرگز بر انسانى كه از گِلى خشكيده ، بد بو و متغير خلق شده است ، سجده نخواهد كرد .

قال لم أكن لأسجد لبشر خلقته من صلص_ل من حمإ مسنون

4- ابليس ، با توجه به ماده اوّليه خلقت انسان ، او را شايسته مسجود شدن موجودى چون خود نمى ديد .

قال لم أكن لأسجد لبشر خلقته من صلص_ل من حمإ مسنون

تعبير {لم أكن لأسجد} به جاى {لا أسجد} يا {لست أسجد}، مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه شيطان، مقام خود را برتر از آدم(ع) مى ديد.

5- ابليس ، ضمن تحقير آدم ( ع ) خود را داراى مقامى برتر از او مى دانست .

قال لم أكن لأسجد لبشر خلقته من صلص_ل من حمإ مسنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 61 - 7

7- ابليس ، موجود خلق شده از گِل را از جنس خود پست تر و كم ارزش تر مى دانست .

ءأسجد لمن خلقت طينًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 -

62 - 4،5

4- ابليس ، موجودى خودخواه و متكبر

إلاّ إبليس قال ءأسجد لمن خلقت طينًا قال أرءيتك ه_ذا الذى كرّمت علىّ

5- اعتقاد ابليس به برترى خود بر آدم ( ع ) *

ه_ذا الذى كرّمت علىّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 76 - 2،12

2 - ابليس ، خود را برتر و مهتر از آدم ( ع ) دانست .

قال أنا خير منه

12 - ابليس خود را از مهتران و از موجودات بلندمرتبه و برتر از آدم ( ع ) مى دانست .

أستكبرت أم كنت من العالين . قال أنا خير منه خلقتنى من نار و خلقته من طين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه ابليس در پاسخ به سؤال خداوند كه: {تو متكبرى يا از مهتران و عالى رتبگانى؟} خود را از مهتران و برتر از آدم معرفى كرد.

تكبر ابو لهب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مسد - 111 - 2 - 2

2 - ابولهب ، ثروت و موقعيت هاى اكتسابى خويش را ، نجات بخش از تهديد هاى الهى مى دانست .

ما أغنى عنه ماله و ما كسب

تكبر اشراف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 47 - 8

8 - اعيان و اشراف هر جامعه ، افرادى مغرور و ناشنوا در برابر سخنان حق

إلى فرعون و ملإيه . .. إذا هم منها يضحكون

تكبر اشراف قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 27 - 8،13

8_ سران و اشراف قوم نوح ،

گرفتار خوى استكبارى و خود برتربينى بودند .

فقال الملأ . .. ما نريك اتبعك إلاّ الذين هم أراذلنا

13_ اشراف و سران قوم نوح ، با اين پندار كه او و پيروانش هيچ مزيت و فضيلتى بر آنان ندارند ، ادعاهايشان را شايسته پذيرش نمى شمردند .

و ما نرى لكم علينا من فضل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 28 - 9

9_ اشرافيت ، استكبار و خودبرتربينى سران قوم نوح ، مايه كوردلى و ناتوانى آنان از درك دلايل نبوت و فهم معارف الهى بود .

أرءيتم إن . .. ءات_نى رحمة من عنده فعمّيت عليكم

{عُمّيت} فعل مجهول است و فاعل آن; يعنى، چيزى كه موجب كوردلى و خفاى دليلهاى نبوت نوح به كافران باشد، ذكر نشده است. به قرينه صفاتى كه براى كافران قوم نوح بيان شده، مى توان گفت: همان صفات (از طبقه اشراف و مستكبران بودن و خود را برتر دانستن و ...) موجب كوردلى و ناتوانى آنان از درك معارف شده بود.

تكبر اصحاب الجنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 18 - 2

2 - اطمينان همراه با غرور باغداران يمنى ، به موفقيت خويش در چيدن تمامى محصولات باغ براى خود

إذ أقسموا ليصرمنّها مصبحين . و لايستثنون

سوگند باغداران، همراه با تأكيد بر اين كه تمامى محصولات را بدون استثنا براى خود خواهند چيد، گوياى مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 25 - 3

3 - غفلت و غرور باغداران يمنى ، بر اثر قدرت اقتصادى

و توانايى خود

و غدوا على حرد ق_درين

تكبر انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 10 - 6

6_ حالات روحىو روانى انسان ( نااميدى ، شادمانى مفرط ، تكبر و . . . ) حتى باكمترين سختىو رفاه تغييرپذير است .

و ل_ئن أذقنا الإنس_ن . .. إنّه ليئوس كفور. و ل_ئن أذقنه نعماء ... إنّه لفرح فخور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 37 - 3

3- انسان ها ، ناتوان تر از آنند كه با غرور و گردن فرازى ، بتوانند رخنه اى در زمين ايجاد كنند و يا قامت خود را به كوه ها برسانند .

و لاتمش فى الأرض مرحًا إنك لن تخرق الأرض و لن تبلغ الجبال طولاً

{لن} براى نفى ابدى است و دلالت بر تعجيز دارد و در اين آيه، حكايت از آن دارد كه: انسان، از شكافتن زمين با گامهاى سرمستانه خود و عاجز و ناتوان است.

تكبر اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 75 - 13

13 _ اهل كتاب به دروغ ، برترى خويش را بر غير همكيشان خود و نيز جواز تصرّف در اموال آنان را به خدا نسبت مى دادند .

ذلك بانّهم قالوا ليس علينا فى الامّيّن سبيل و يقولون على اللّه الكذب

تكبر بر عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 77 - 11

11 - مؤمنان ، همواره بايد ميان بيم و اميد به سر برند و به اعمال نيك مغرور

نشوند .

ي_أيّها الذين ءامنوا اركعوا . .. لعلّكم تفلحون

تكبر بر قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 22 - 4

4 - گردن فرازى در برابر تعاليم قرآن ، نشانه كفر است .

لايسجدون . بل الذين كفروا

تكبر بر كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 54 - 12،27،30

12 _ ضرورت تواضع و افتادگى در برابر مؤمنان و صلابت و سرافرازى در برابر كافران

اذلة على المؤمنين اعزة على الكفرين

27 _ تواضع در برابر اهل ايمان ، سرافرازى در قبال كافران ، جهاد در راه خدا و بى اعتنايى به ملامت دشمنان ، مايه جلب محبت الهى

يحبهم و يحبونه اذلة على المؤمنين . .. و لايخافون لومة لائم

به نظر مى رسد صفات ياد شده پس از {يحبهم و يحبونه} در ارتباط با {يحبهم} بيانگر علت است ; يعنى چون داراى اين صفات هستند، خداوند آنها را دوست دارد.

30 _ حالت فروتنى در برابر مؤمنان و سرفرازى در قبال كافران ، عطيه و فضلى خداداى است .

اذلة على المؤمنين اعزة على الكفرين . .. ذلك فضل اللّه

تكبر بر موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 25 - 3

3 - لحن مستكبرانه و تمسخرآميز فرعون ، در برابر منطق محكم موسى ( ع )

قال ربّ السم_وت و الأرض . .. قال لمن حوله ألاتستمعون

استفهام در جمله {ألاتستمعون} مى تواند براى استهزا باشد.

تكبر برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 8 - 11

11_ برادران

يوسف ، به كثرت نيرو و نفرات خويش مغرور بودند .

و نحن عصبة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 14 - 2

2_ برادران يوسف ، به كثرت نيرو و نفرات خويش مغرور بودند .

لئن أكله الذئب و نحن عصبة

تكبر بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 71 - 5

5 _ بنى اسرائيل ، مردمى مغرور به نژاد و دين خويش

لقد اخذنا ميثق بنى اسرءيل . .. و حسبوا الا تكون فتنة

بسيارى از مفسران برآنند كه ريشه اعتقاد بنى اسرائيل (رهايى از آزمون و مجازات الهى) اين بوده كه آنان از نسل اسرائيل هستند و به يهوديت و يا نصرانيت منتسب مى باشند. آيه 69 كه مجرد انتساب به دين را كارساز در سعادت نمى دانست، مى تواند اشاره به اين نظريه داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 4 - 5

5- پيشگويى تورات درباره سركشى بزرگ و برترى جويى حتمى بنى اسرائيل در زمين

و قضينا إلى بنى إسرءيل فى الكت_ب . .. و لتعلنّ علوًّا كبيرًا

تكبر پسنديده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 38 - 6

6- غرور و تكبر ، داراى گونه هاى نيك و بد *

و لاتمش فى الأرض مرحًا . .. كلّ ذلك كان سيّئه عند ربّك مكروهًا

احتمال دارد كه مشاراليه {ذلك} فقط آيه قبل بوده و منظور از{كل ذلك} تكبر باشد. بنابراين، اسم اشاره جمع مى تواند اشاره به گونه هاى مختلف تكبّر داشته باشد.

تكبر

جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 44 - 3

3 - غرور و اطمينان سرشار ساحران به غلبه خويش بر موسى ( ع )

و قالوا بعزّة فرعون إنّا لنحن الغ_لبون

تكبر حاكمان قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 13

13_ تكبر ، سركشى و لجاجت سران قوم عاد ، مايه انكار رسالت هود ( ع ) از سوى آنان و نپذيرفتن تعاليم او

و تلك عاد جحدوا بأي_ت ربهم و عصوا رسله واتبعوا أمر كل جبار عنيد

تكبر در احسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 36 - 22

22 _ احسان به ديگران بايد در جهت اطاعت خداوند و دور از تكبر و فخرفروشى به ديگران باشد .

و بالوالدين احساناً . .. انّ اللّه لا يحبّ من كان مختالا فخوراً

جمله {انّ اللّه . .. } مى تواند هشدارى به پرستشگران و احسان كنندگان باشد كه مبادا عبادت و احسان خويش را با كبرورزى و فخرفروشى ضايع كنند و از جرگه محبوبان الهى خارج شوند.

تكبر دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 50 - 11

11 - دنيامداران ، مغرور به آخرت اند و سرنوشت خويش را در آن جا نيك مى پندارند .

و لئن رجعت إلى ربّى إنّ لى عنده للحسنى

تكبر رهبران باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 37

37- پندار مزيّت هاى بى جا براى خود و ناهنجار

ديدن سيماى بى نوايان ، از ويژگى هاى رهبران نالايق و مايه بى ارزشى رهنمود هاى آنان است .

و لاتطع من . .. كان أمره فرطًا

تكبر رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 16 - 2

2 - سران كفر و شرك ، در اوج غرور و ناباورى نسبت به معاد و حسابرسى الهى به سر مى بردند .

و قالوا ربّنا عجلّ لنا قطّنا قبل يوم الحساب

از استهزاى معاد به وسيله كافران و درخواست شتاب در نزول عذاب قيامت، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

تكبر رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 16 - 2

2 - سران كفر و شرك ، در اوج غرور و ناباورى نسبت به معاد و حسابرسى الهى به سر مى بردند .

و قالوا ربّنا عجلّ لنا قطّنا قبل يوم الحساب

از استهزاى معاد به وسيله كافران و درخواست شتاب در نزول عذاب قيامت، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

تكبر شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 21 - 6

6 - رفتار شيطان با پيروانش ، همچون رفتار فرادستان با زير دستان ، دستورى و آمرانه است .

و من يتّبع خطوت الشيط_ن فإنّه يأمر بالفحشاء و المنكر

برداشت فوق به خاطر به كار رفتن ماده {أمر} مى باشد كه يكى از معانى آن فرمان است.

تكبر طغيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 63 - 4

4 - طاغيان ، از سر غرور و تكبر ،

مؤمنان و توده هاى مردم ديندار را در دنيا به حساب نمى آوردند و با چشم حقارت به آنان مى نگريستند .

أم زاغت عنهم الأبص_ر

برداشت ياد شده براساس احتمال دوم در تركيب آيه شريفه است; يعنى، جمله {أم زاغت. ..} عطف بر {أتّخذناهم سخريًّا} باشد. در اين صورت مفاد آن مربوط به دنيا بوده و چنين معنا مى شود: {و يا به اندازه اى حقير بودند كه چشم هاى ما آنان را نمى ديد}.

تكبر فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 83 - 7

7 _ فرعون مصر ، حاكمى خودبرتربين ، مستبد و خودكامه بود .

و إن فرعون لعال فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 90 - 2،4

2 _ فرعون و سپاهيانش ، با خارج شدن بنى اسرائيل از دريا ، با كبر و نخوت و با سرعت به سوى آن گذرگاه تاختند .

و جوزنا ببنى إسرءيل البحر فأتبعهم فرعون و جنوده بغياً و عدواً

جمله {فأتبعهم . .. } عطف بر جمله {جاوزنا} است و {فاى عاطفه} براى ترتيب بدون تراخى است. عرب به كسى كه راه رفتنش همراه با كبر و نخوت باشد مى گويد: {بغى فى مشيته} و {عدو} نيز به معناى دويدن است.

4 _ فرعون تا زمانى كه در آستانه مرگ قرار نگرفته بود ، از كبر و نخوت دست برنداشت .

فأتبعهم فرعون و جنوده بغياً و عدواً حتى إذا أدركه الغرق

لفظ {حتى} _ كه دلالت بر غايت دارد _ ممكن است بيانگر غايت {أتبعهم} باشد و نيز ممكن است دال بر غايت

{بغى} باشد. برداشت فوق مبتنى بر احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 71 - 6

6 - فرعون ، حاكمى مستبد ، مغرور و متكبر بود .

قبل أن ءاذن لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 25 - 3

3 - لحن مستكبرانه و تمسخرآميز فرعون ، در برابر منطق محكم موسى ( ع )

قال ربّ السم_وت و الأرض . .. قال لمن حوله ألاتستمعون

استفهام در جمله {ألاتستمعون} مى تواند براى استهزا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 27 - 5

5 - تكبر فرعون و اباى وى از تصور رسالت موسى ( ع ) به سوى خود

قال إنّ رسولكم الذى أُرسل إليكم لمجنون

تعبير {رسولكم} به جاى {رسولنا} مى تواند از آن جهت باشد كه او در يك گفتار استهزاآميز نيز حاضر نبود رسالت موسى را متوجه خود بداند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 28 - 4

4 - سعه صدر موسى ( ع ) در برابر تكبر ، استهزا و تهمت فرعون

قال لمن حوله ألاتستمعون . .. إنّ رسولكم... لمجنون. قال ربّ المشرق و المغرب

پرداختن موسى به تبيين {ربّ العالمين} بدون توجه به عكس العمل هاى متكبرانه و استهزا آميز فرعون، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 27 - 7

7 - فرعون فردى متكبر و منكر قيامت و روز حساب بود .

كلّ متكبّر لايؤمن بيوم الحساب

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 36 - 5

5 - فرعون ، فردى متكبر و تجاوزگر بود .

كذلك يطبع اللّه على كلّ قلب متكبّر جبّار . و قال فرعون

از مصاديق مورد نظر متكبر و جبار _ به قرينه {و قال فرعون} _ فرعون مى باشد.

تكبر فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 90 - 2

2 _ فرعون و سپاهيانش ، با خارج شدن بنى اسرائيل از دريا ، با كبر و نخوت و با سرعت به سوى آن گذرگاه تاختند .

و جوزنا ببنى إسرءيل البحر فأتبعهم فرعون و جنوده بغياً و عدواً

جمله {فأتبعهم . .. } عطف بر جمله {جاوزنا} است و {فاى عاطفه} براى ترتيب بدون تراخى است. عرب به كسى كه راه رفتنش همراه با كبر و نخوت باشد مى گويد: {بغى فى مشيته} و {عدو} نيز به معناى دويدن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 27 - 8

8 - مخالفان رسالت موسى ( ع ) ( فرعونيان ) ، گروهى متكبر و منكر قيامت و روز حساب بودند .

كلّ متكبّر لايؤمن بيوم الحساب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 49 - 8

8 - غرور و تبختر فرعونيان ، در اوج درماندگى و احساس نياز به موسى ( ع )

و قالوا ي_أيّه الساحر ادع لنا ربّك

تكبر قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 70 - 12

12 _ قوم عاد ، مردمى

مغرور ، متعصب و لجوج در برابر دعوت توحيدى هود ( ع )

فأتنا بما تعدنا إن كنت من الصدقين

تكبر كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 102 - 27

27 _ كافران ، مردمى مغرور و متكبر *

إنّ اللّه اعد للكفرين عذاباً مهيناً

توصيف {عذاب} به {مهين} (خوار كننده)، اشاره به غرور و تكبر كافران دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 47 - 7

7 _ خداوند ، كفرپيشگان را به سبب رفتار ناپسندشان ( سرمستى ها ، رياكارى ها ، بازدارى مردم از راه خدا ) ، مجازات خواهد كرد .

و لاتكونوا كالذين . .. و اللّه بمايعملون محيط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 104 - 7

7- كافران ، فريفته و مغرور اَعمال و ساخته هاى پوچ و بى فرجام خويش اند .

و هم يحسبون أنّهم يحسنون صنعًا

{صنع} به معناى مصدرى و به معناى {مصنوع} آمده است و در آيه، هر دو محتمل است. مفاد {يحسنون صنعاً} اين است كه آنان _ به پندار خود _ كردار خود را، خوب به سامان مى رسانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 72 - 5

5 - كافران ، گروهى خود بزرگ بين و متكبراند .

حقّت كلمة العذاب على الكفرين . .. فبئس مثوًى المتكبّرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 61 - 1

1 - كافران ، گرفتار غفلت ، تكبر و سرمستى

و أنتم س_مدون

{سُمود} در معانى

{سهو} (غافل سازنده انسان از كارهاى مهم و سرنوشت ساز) و بالا گرفتن سر از روى خودبزرگ بينى و غرور به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 43 - 4

4 - كافران در نهاد خويش ، گرفتار خودبينى و احساس امنيت دروغين *

أم لكم براءة فى الزّبر

از پرسش انكار آميز خداوند، چنين استفاده مى شود كه كافران _ دانسته يا ندانسته _ امتيازى براى خويش مى پنداشتند تا خود را در گرايش به كفر، محق جلوه دهند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 20 - 5

5 - كافران و مشركان ، غوطهور در غرور و فريب خوردگى

إن الك_فرون إلاّ فى غرور

تكبر كافران صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 6 - 10

10 _ غرور و اعتماد نابجاى كافران عصر پيامبر(ص) به اقتدار و تمكن خويش

ألم يروا كم أهلكنا . .. مكنهم فى الأرض ما لم نمكن لكم

از اينكه مى فرمايد اقوام قدرتمندتر از شما را هلاك كرديم، معلوم مى شود كه اينان به قدرت و مكنت خويش مغرور بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 44 - 8

8 - مخالفت مشركان و كافران با پيامبر ( ص ) ، برخاسته از فريفتگى آنان به اقتدار نسبى خويش بود .

أوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا . .. و كانوا أشدّ منهم قوّة

يادآورى اين نكته كه اقوام نابود شده پيشين، نيرومندتر از قوم عرب بودند، مى تواند حاكى از حقيقت ياد

شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 2 - 2

2 - سركشى ، تكبر ، ستيزه جويى و حق ناپذيرى ، از اوصاف كافران صدراسلام

بل الذين كفروا فى عزّة و شقاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 3 - 6

6 - كافران ، خود را در اقدام به خداپرستى _ در صورت سازش پيامبر ( ص ) با آنان _ پيش قدم معرفى كرده و زمان پيوستن پيامبر ( ص ) به آنان را ، پس از مرحله پيوستن خود به پيامبر ( ص ) قرار داده بودند .

لا أعبد ما تعبدون . و لا أنتم ع_بدون ما أعبد

در آيه قبل، پيامبر(ص) عبادت آينده خود از معبودهاى مشركان را منتفى دانست; ولى در اين آيه، عبادت كنونى مشركان از خداوند را نفى كرد. مى توان گفت: اختلاف دو تعبير _ كه از فعلى بودن آيه قبل و اسمى بودن اين آيه استفاده مى شود _ ناظر به ترتيبى است كه مشركان براى توافق با پيامبر(ص)، پيشنهاد كرده بودند. آنان گفته بودند: يك سال ما بنده خداى تو مى شويم; مشروط به اين كه سال بعد تو خدايان ما را پذيرا باشى.

تكبر كافران ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 29 - 12

12- كافران ظالم به نفس خويش ، متكبرند .

الك_فرين . الذين تتوفّ_هم المل_ئكة ظالمى أنفسهم ... فلبئس مثوى المتكبّرين

تكبر كافران مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 47 -

2

2 _ كفرپيشگان مكه با سرمستى و خودنمايى ، از ديار مكه رهسپار منطقه بدر شدند .

و لاتكونوا كالذين خرجوا من ديرهم بطرا

تكبر مخالفان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 8 - 3

3 - مشركان و مخالفان پيامبر ( ص ) ، معتقد به اقتدار و متكى به نيرومندى خود

أن كنتم قومًا مسرفين . .. فأهلكنا أشدّ منهم بطشًا

از يادآورى هلاكت اقوامى نيرومندتر از مردم مكه، استفاده مى شود كه مكيان، به قدرت خويش مغرور بوده و آن را غير قابل زوال مى پنداشتند.

تكبر مرفهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 50 - 13

13 - انسان رفاه مند سرمست ، موجودى خودخواه و طلبكار از خداوند

و لئن رجعت إلى ربّى إنّ لى عنده للحسنى

تعبير {إنّ لى عنده} نشان مى دهد كه انسان سرمست و رفاه مند حقى براى خود نزد خدا قائل است; نه اين كه صرفاً اميد به تفضل، إنعام و مغفرت الهى داشته باشد.

تكبر مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 8 - 3

3 - مشركان و مخالفان پيامبر ( ص ) ، معتقد به اقتدار و متكى به نيرومندى خود

أن كنتم قومًا مسرفين . .. فأهلكنا أشدّ منهم بطشًا

از يادآورى هلاكت اقوامى نيرومندتر از مردم مكه، استفاده مى شود كه مكيان، به قدرت خويش مغرور بوده و آن را غير قابل زوال مى پنداشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 35 - 8

8 - پندار باطل

مشركان ، در امتياز آنان بر ديگران و بى نيازى از هدايت و ارشاد *

أم خلقوا من غير شىء

معناى {أم خلقوا من غير شىء}، مى تواند اين باشد كه آيا مشركان مكه، خود را تافته جدابافته اى در آفرينش مى بينند كه ديگران نياز به هدايت دارند و اينان بى نيازند؟! بر اين مبنا تقدير آيه شريفه چنين مى شود: {أم خلقوا من غير شىء خلق منه غيرهم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 20 - 5

5 - كافران و مشركان ، غوطهور در غرور و فريب خوردگى

إن الك_فرون إلاّ فى غرور

تكبر مشركان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 44 - 8

8 - مخالفت مشركان و كافران با پيامبر ( ص ) ، برخاسته از فريفتگى آنان به اقتدار نسبى خويش بود .

أوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا . .. و كانوا أشدّ منهم قوّة

يادآورى اين نكته كه اقوام نابود شده پيشين، نيرومندتر از قوم عرب بودند، مى تواند حاكى از حقيقت ياد شده باشد.

تكبر مكذبان آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 4 - 1

1 - انسان هاى ناباور به جهان آخرت ، مغرور و سرخوش از كردار هاى زشت خويش

إنّ الذين لايؤمنون بالأخرة زيّنّا لهم أعم_لهم

{تزيين} (مصدر {زيّنّا}) به معناى آراستن و زيبا جلوه دادن است. عبارت {زيّنّا لهم أعمالهم}; يعنى، اعمال آنان را به گونه اى مى آراييم كه مجذوب آن شوند.

تكبر مكذبان آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 -

غافر - 40 - 56 - 1

1 - كسانى كه بدون هيچ دليل و برهانى ، به مجادله و ستيزه جويى در آيات الهى ( دين ) بر مى خيزند ، در دل آنان نوعى كبر و خودبرتربينى نهفته است .

إنّ الذين يج_دلون فى ءاي_ت اللّه بغير سلط_ن أتي_هم إن فى صدورهم إلاّ كبر

{سلطان} به معناى حجت و برهان است.

تكبر مكذبان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 56 - 1

1 - كسانى كه بدون هيچ دليل و برهانى ، به مجادله و ستيزه جويى در آيات الهى ( دين ) بر مى خيزند ، در دل آنان نوعى كبر و خودبرتربينى نهفته است .

إنّ الذين يج_دلون فى ءاي_ت اللّه بغير سلط_ن أتي_هم إن فى صدورهم إلاّ كبر

{سلطان} به معناى حجت و برهان است.

تكبر مكذبان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 52 - 2

2 - كافران مخالف پيامبر ( ص ) ، مردمى مغرور و خودخواه بودند .

بل يريد كلّ امرىء منهم أن يوتى صحفًا منشّرة

اين كه كافران براى هر يك از خودشان، در انتظار ارسال نامه اى جداگانه از سوى خدا بودند، نشانه غرور و خودخواهى آنان است.

تكبر مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 22 - 3

3 - منكران معاد ، نه تنها به هشدار هاى قرآن ايمان نياورده و در برابر آن فروتنى نمى كنند ; بلكه پا را فراتر نهاده و قرآن را تكذيب مى كنند .

بل . .. يكذّبون

تكبر ملائكه

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 31 - 7

7 _ فرشتگان ، مدعى برترى خويش بر آدم ( ع ) بودند .

أنبئونى بأسماء هؤلاء إن كنتم صدقين

جمله {و نحن نسبح . ..} - پس از سخن اعتراض گونه فرشتگان به خلقت و خلافت انسان - مى نماياند كه متعلق {صادقين} برترى فرشتگان بر آدم مى باشد; يعنى، اگر راست مى گوييد كه از آدم (ع) برتر هستيد و به مقام خلافت شايسته تريد ... .

تكبر منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 13 - 5

5 - خود بزرگ بينى و تحقير مؤمنان راستين ، از صفات اهل نفاق است .

أنؤمن كما ءامن السفهاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 206 - 1

1 _ سرسختى ، تكبّر و غرور رياكارانِ مدعى اصلاح ( منافقان ) ، در مقابل دعوت به تقوا

و من الناس من يعجبك . .. و اذا قيل له اتق اللّه اخذته العزة بالاثم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 14 - 9

9 - منافقان ، مغرور و فريفته آمال و آرزو هاى باطل خويش

و غرّتكم الأمانىّ

تكبر ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 38 - 6

6- غرور و تكبر ، داراى گونه هاى نيك و بد *

و لاتمش فى الأرض مرحًا . .. كلّ ذلك كان سيّئه عند ربّك مكروهًا

احتمال دارد كه مشاراليه {ذلك} فقط آيه قبل بوده و منظور از{كل

ذلك} تكبر باشد. بنابراين، اسم اشاره جمع مى تواند اشاره به گونه هاى مختلف تكبّر داشته باشد.

تكبر هنگام نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 51 - 4

4 - برخوردارى از نعمت هاى الهى ، نبايد به تكبر و غرور آدمى بينجامد .

و إذا أنعمنا على الإنس_ن أعرض و ن_ا بجانبه

تكبر يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 80 - 4

4 - يهود ، مردمى خودخواه ، مغرور و خودبرتربين

و قالوا لن تمسنا النار إلا أياماً معدودة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 94 - 3

3 - قوم يهود ، مردمى نژادگرا و خودبرتربين

إن كانت لكم الدار الأخرة . .. خالصة من دون الناس

تهمت تكبر به صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 25 - 4

4 - تأكيد قوم ثمود بر دروغ گويى ، قدرت طلبى و خودخواهى صالح ( ع ) ، در ادعاى پيامبرى

بل هو كذّاب أشر

{أشر} به معناى متكبر و خودخواه است.

حقيقت تكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 35 - 2

2- خودبرتربينى و تحقير ديگران ، ظلم بر خويشتن است .

أنا أكثر منك مالاً و أعزّ نفرًا . .. و دخل جنّته و هو ظالم لنفسه

خطر تكبر ثروتمندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 15 - 7

7 - عجب و خودپسندى ، خطرى در كمين ثروت مندان ;

حتى كسانى كه نعمت ها را وابسته به خداوند ديده و به ربوبيت او ايمان دارند .

ربّى أكرمن

واژه {ربّى}، نشانگر مؤمن بودن گوينده آن به ربوبيت خداوند است. بنابراين گرچه {الإنسان} مطلق است; ولى سخن درباره خداپرستان است.

خطر تكبر مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 15 - 7

7 - عجب و خودپسندى ، خطرى در كمين ثروت مندان ; حتى كسانى كه نعمت ها را وابسته به خداوند ديده و به ربوبيت او ايمان دارند .

ربّى أكرمن

واژه {ربّى}، نشانگر مؤمن بودن گوينده آن به ربوبيت خداوند است. بنابراين گرچه {الإنسان} مطلق است; ولى سخن درباره خداپرستان است.

دلايل تكبر ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 76 - 3

3 - ابليس ، آفريده شدنش از آتش و آفرينش آدم از گل را ، دليل برترى و مهترى خود بر آدم معرفى كرد .

قال أنا خير منه خلقتنى من نار و خلقته من طين

برداشت ياد شده از آن جا است كه جمله {خلقتنى من نار. ..} در مقام تعليل و تبيين براى جمله {أنا خير منه} مى باشد.

زمينه تكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 206 - 3

3 _ سرسختى ، غرور و تكبّر برخاسته از گناه ، مانع نصيحت پذيرى حاكمان مفسد

و اذا قيل له اتق اللّه اخذته العزة بالاثم

بنابراينكه {بالاثم}، متعلق به {العزّة} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 258 - 6،7

6 _ قدرتمدارى نمرود ، زمينه ساز

غرور ، كفر و طغيانگرى وى

الم تر الى . .. ان اتيه اللّه الملك

بنابراينكه جمله {ان اتيه . .. }، بيان علّت محاجّه باشد; يعنى چون ملك و سلطنت يافت، چنين و چنان كرد.

7 _ قدرتمدارى ، زمينه ساز غرور و كفر در برابر ربوبيّت الهى

الم تر الى الّذى . .. ان اتيه اللّه الملك

چنانچه جمله {ان اتيه . .. }، بيانِ علّتِ كفر و غرور نمرود باشد، مى توان از آن يك نتيجه كلّى به دست آورد كه قدرت و سلطنت، زمينه ساز غرور، كفر و ... است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 27 - 9

9_ اشرافيت و رفاه ، زمينه هاى ابتلا به خود برتربينى و خوى استكبارى اس_ت .

فقال الملأ . .. ما نريك اتبعك إلاّ الذين هم أراذلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 34 - 5،6

5- فراوانى مال و فرزند ، زمينه لغزش و غرور انسان است .

لأحدهما جنّتين . .. فقال لص_حبه و هو يحاوره أنا أكثر منك مالاً و أعزّ نفرًا

6- خودبزرگ بينى و تحقير ديگران ، از عوارض رفاه مندى و برخوردارى از نعمت هاى فراوان است .

فقال لصاحبه و هو يحاوره أنا أكثر منك مالاً و أعزّ نفرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 35 - 4

4- قرار گرفتن در متن نعمت هاى سرشار مادّى ، زمينه غرور و انحطاط روحى و بينشى و اخلاقى انسان است .

و دخل جنّته و هو ظالم لنفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

13 - قصص - 28 - 58 - 4

4 - نعمت و رفاه فراوان ، زمينه ساز غرور و طغيان

و كم أهلكنا من قرية بطرت معيشتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 76 - 14

14 - برخوردارى از مال و ثروت فراوان ، زمينه ساز غرور و سرمستى است .

و ءاتين_ه من الكنوز . .. إذ قال له قومه لاتفرح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 49 - 12

12 - آسودگى از گرفتارى ها به همراه برخوردارى از نعمت ها ، زمينه غرور انسان و غفلت وى از نقش خداوند در عرصه تحولات زندگى

ثمّ إذا خوّلن_ه نعمة منّا قال إنّما أُوتيته على علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 50 - 2

2 - آسودگى و برخوردارى از نعمت ها ، همواره در طول تاريخ موجب غرور انسان و غفلت وى از نقش خداوند در عرصه تحولات زندگى بوده است .

قال إنّما أُوتيته على علم . .. قد قالها الذين من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 50 - 8

8 - رفاه و سرخوشى ، زمينه خودبينى و غفلت از ياد خدا

و لئن أذقن_ه رحمة . .. ليقولنّ ه_ذا لى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 51 - 2

2 - رفاه و نعمت ، زمينه پيدايش روحيه تكبر و غرور در آدمى است .

و إذا أنعمنا . .. ن_ا بجانبه

{نأى} (مصدر {نئا}) به معناى

دور شدن است و هرگاه با واژه {جانب} به كار رود، كنايه از تكبر و غرور خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 48 - 9

9 - غفلت از سرچشمه اصلى نعمت ها ( خداوند ) امرى ناشايست و زمينه ساز غرور و سرمستى است .

و إنّا إذا أذقنا الإنس_ن منّا رحمة فرح بها

با توجه به تكرار ضمير {نا}، مى توان استفاده كرد كه خداوند غفلت و فراموشى از مبدأ اصلى نعمت ها را، مورد سرزنش قرار داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 13 - 3

3 - تسلط بر موهبت هاى طبيعى و صنعتى ، نبايد به غرور و غفلت انسان بينجامد .

و جعل لكم من الفلك و الأنع_م . .. لتستوا على ظهوره ثمّ تذكروا نعمة ربّكم إذا است

زمينه تكبر اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 83 - 3،4

3 - برخوردارى از دانش و تجربه بشرى در اداره زندگى ، موجب غرور و احساس بى نيازى برخى از اقوام قدرتمند پيشين ، از تعاليم آسمانى و پيامبران الهى گرديد .

فلمّا جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت فرحوا بما عندهم من العلم

درباره اين كه مقصود از علم در اين آيه چيست؟ چند احتمال از سوى مفسران ابراز شده است; بهترين آنها دو احتمال مى باشد: 1_ مقصود علوم بشرى است كه موجب به وجود آمدن تمدن و قدرت بسيار گرديد و در نتيجه اقوام گذشته احساس مى كردند كه نيازى به تعاليم آسمانى براى تأمين زندگى خود ندارند.

2_ مراد آگاهى هايى است كه آن اقوام درباره عقايد خويش داشتند; آن چنان كه موجب غرور آنان شده و خود را از تعاليم آسمانى بى نياز مى دانستند. گفتنى است برداشت ياد شده مبتنى بر احتمال نخست است.

4 - آگاهى محدود بسيارى از اقوام پيشين نسبت به امور اعتقادى و تعاليم الهى ، موجب غرور آنان و احساس بى نيازى كردنشان از تعاليم آسمانى و پيامبران الهى

فرحوا بما عندهم من العلم

زمينه تكبر بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 4 - 6

6- بنى اسرائيل ، داراى زمينه هايى براى برترى طلبى و تجاوزگرى

و قضينا إلى بنى إسرءيل فى الكت_ب لتفسدنّ فى الأرض مرّتين و لتعلنّ علوًّا كبيرًا

هشدار خداوند به بنى اسرائيل در رابطه با فتنه گرى و برترى طلبى آنان و سرانجام گرفتار آمدنشان به سزاى اعمال خود; دليل وجود زمينه تجاوزگرى در ميان آنان است.

زمينه تكبر زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 11 - 8

8 - زنان بيش از مردان ، در معرض ابتلا به خودبينى و استهزاى ديگران *

و لا نساء من نساء

برداشت بالا بدان احتمال است كه مجزا آمدن {و لا نساء. ..} در قبال {قوم من قوم}، از باب ذكر خاص بعد از عام باشد.

زمينه تكبر فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 24 - 2

2- ضعف و سالخوردگى پدر و مادر ، زمينه ابتلاى فرزند به غرور و سركشى است .

إمّا يبلغنّ عندك الكبر . .. و اخفض لهما جناح

الذلّ

تذكر خداوند براى رعايت حال پدر و مادر در حال پيرى، احتمال دارد به خاطر وجود زمينه لغزش و تكبر فرزندان در اين فصل از زندگى پدر و مادر باشد.

زيان تكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 104 - 8

8- عجب و غرور و فريفتگى در برابر اَعمال خويش ، امرى نكوهيده و زيانبار است .

الأخسرين أعم_لاً. .. و هم يحسبون أنّهم يحسنون صنعًا

ساجدان و تكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 62 - 5

5 - اهل سجده و عبادت به درگاه خداوند ، مبرا از سرمستى ، غرور و لهو

و تضحكون و لاتبكون . و أنتم س_مدون . فاسجدوا للّه واعبدوا

از اين كه در آيات پايانى سوره، سرمستى و لغوگرايى، قطب مخالف سجده و عبادت معرفى شده است، مطلب بالا استفاده مى شود.

سرزنش تكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 36 - 17

17 _ گردنفرازى و فخرفروشى از خصلت هاى نكوهيده

انّ اللّه لا يحبّ من كان مختالا فخوراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 10 - 4

4_ تكبر ، فخرفروشى و شادمانى مفرط بر اثر رسيدن به رفاه و آسايش ، رذايلى ناپسند و نكوهيده

و ل_ئن أذقنه نعماء بعد ضرّاء مسته . .. إنّه لفرح فخور

آيه بعد (إلاّ الذين . ..) گوياى اين است كه هدف قرآن از بيان خصلتهاى ياد شده براى انسان (يؤوس ،كفور و ...) مجرد اخبار از چنين صفاتى براى او نيست; بلكه در مقام

مذمت و نكوهش از انسانى است كه چنين حالاتى را داراست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 37

37- پندار مزيّت هاى بى جا براى خود و ناهنجار ديدن سيماى بى نوايان ، از ويژگى هاى رهبران نالايق و مايه بى ارزشى رهنمود هاى آنان است .

و لاتطع من . .. كان أمره فرطًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 104 - 8

8- عجب و غرور و فريفتگى در برابر اَعمال خويش ، امرى نكوهيده و زيانبار است .

الأخسرين أعم_لاً. .. و هم يحسبون أنّهم يحسنون صنعًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 9 - 1

1 - خود بزرگ بينى و تحقير ديگران ، صفتى نكوهيده در نزد خداوند

و من الناس من يج_دل فى اللّه بغير علم . ..ثانى عطفه

{ثَنى} (مصدر {ثانى}) به معناى پيچاندن و برگرداندن و {عطف} به معناى پهلو است. پيچاندن پهلو، كنايه از تكبر و تحقير ديگران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 76 - 15

15 - غرور و سرمستى ، امرى مذموم در بينش الهى

إذ قال له قومه لاتفرح إنّ اللّه لايحبّ الفرحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 74 - 9

9 - تكبر و خودبرتربينى ، زمينه حق گريزى و صفتى بس زشت و ناپسند

إلاّ إبليس استكبر و كان من الك_فرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 50 -

12

12 - غرور و اطمينان به سرنوشت نيك اخروى ، امرى نكوهيده است .

و لئن رجعت إلى ربّى إنّ لى عنده للحسنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 51 - 7

7 - كبر و غرور به هنگام نعمت و رفاه و جزع و ناآرامى به هنگام مصيبت و بلا ، امرى نكوهيده و ناپسند

و إذا أنعمنا . .. و إذا مسّه الشرّ

صابران و تكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 3

3_ صابرانِ داراى اعمال صالح ، به هنگام رفاه و آسايش و برخوردارى از موهبت هاى دنيا ، هرگز تكبر نكرده و فخرفروشى و شادمانى نمى كنند .

إنّه لفرح فخور. إلاّ الذين صبروا و عملوا الص_لح_ت

عابدان و تكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 62 - 5

5 - اهل سجده و عبادت به درگاه خداوند ، مبرا از سرمستى ، غرور و لهو

و تضحكون و لاتبكون . و أنتم س_مدون . فاسجدوا للّه واعبدوا

از اين كه در آيات پايانى سوره، سرمستى و لغوگرايى، قطب مخالف سجده و عبادت معرفى شده است، مطلب بالا استفاده مى شود.

عوامل ترك تكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 47 - 10

10 _ توجه به احاطه علمى خداوند بر كردار آدمى ، عامل اجتناب وى از سرمستى و رياكارى و جلوگيرى از راه خدا

و لاتكونوا . .. و اللّه بمايعملون محيط

عوامل تكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 -

نساء - 4 - 38 - 12

12 _ تكبّر ، بخل و رياكارى ، پيامد همراهى شيطان با آدمى

مختالا فخوراً. الذين يبخلون ... و الذين ينفقون اموالم رئاء النّاس ... و من يكن ا

ظاهراً جمله {من يكن . .. } بيان ريشه و علت صفات ذكر شده در اين آيه و آيات قبل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 146 - 12

12 _ تكذيب آيات الهى و بى اعتنايى به آنها موجب برخوردار شدن از روحيه خودبزرگ بينى و كبرورزى است .

الذين يتكبرون فى الأرض . .. ذلك بأنهم كذبوا بايتنا و كانوا عنها غفلين

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه مشاراليه {ذلك} تكبر در زمين _ كه از {يتكبرون فى الأرض} استفاده مى شود _ باشد. غفلت در {كانوا عنها غفلين} به معناى بى اعتنايى به آيات است، نه بى خبرى و ناآگاهى از وجود آنها. زيرا تكذيب آيات الهى فرع آگاهى از وجود آن آيات است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 10 - 3

3_ انسان ، پس از گذر از محنت ها و دستيابى به موهبت هاى دنيوى ، به شادمانى بسيار ، تكبر و فخرفروشى مبتلا خواهد شد .

و ل_ئن أذقنه نعماء بعد ضرّاء مسته . .. إنّه لفرح فخور

جمله {إنه لفرح فخور} جمله مستأنفه است و بيانگر بازتاب معنايى است كه از {ليقولنّ . ..} استفاده مى شود; يعنى ، انسان مى پندارد كه مشكلات بر او روى نخواهد آورد; در نتيجه بى اندازه شادمان مى شود و فخرفروشى مى كند.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 37 - 8

8- غفلت انسان از گذشته حقير و بى مقدار خويش ، پيش از شكل گرفتن در رحم مادر ، مايه غرور و خودبزرگ بينى او است .

. .. أكفرت بالذى خلقك من تراب ثمّ من نطفة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 18 - 8

8 - پندار و خيال بافى ، از جمله عوامل خود بزرگ بينى است .

إنّ اللّه لايحبّ كلّ مختال فخور

{مختال} به معناى {تكبر} است. وجه {مختال} ناميده شدن شخص متكبر، با توجه به ريشه لغوى آن (خيال)، مى تواند اين باشد كه شخص متكبر از روى خيال بافى چنان روحيه اى را در خود احساس مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 50 - 1

1 - غرور و خودبينى آدمى ، پس از رفع گرفتارى و رسيدن به كمترين رفاه

و لئن أذقن_ه رحمة منّا من بعد ضرّاء مسّته ليقولنّ ه_ذا لى

{رحمت} _ به قرينه {ضرّاء} _ كنايه از رفاه و آسايش است. از تنكير {رحمة} _ كه براى تقليل است _ و نيز از واژه {أذقنا} (چشانديم) مطلب بالا استفاده مى شود.

عوامل تكبر اهل مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 44 - 2

2- برخوردارى از نعمت هاى دنيايى همراه با عمر طولانى ، موجب غرور و غفلت مردم مكه و پدران آنان گرديده بود .

بل هم عن ذكر ربّهم معرضون . .. بل متّعنا ه_ؤلاء و ءاباءهم حتّى طال

عليهم العمر

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه {ه_ؤلاء} اشاره به حاضرين در اذهان مخاطبان (مردم مكه) باشد; همان طور كه مشاراليه در بسيارى از آيات نازل شده در مكه، مردم آن سرزمين هستند.

عوامل تكبر قارون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 76 - 9

9 - شادمانى مغرورانه قارون به خاطر ثروت افسانه اى خويش

و ءاتين_ه من الكنوز . .. إذ قال له قومه لاتفرح

كيفر تكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 206 - 11

11 _ هيچ كيفرى جز عذاب جهنّم ، نمى تواند حاكمان مفسد ، سرسخت ، متكبّر و مغرور را رام كند .

و اذا تولى سعى . .. فحسبه جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 172 - 12

12 _ سرپيچى از بندگى خدا از سر تكبر و خودبرتربينى ، در پى دارنده مجازات هاى الهى

و من يستنكف عن عبادته و يستكبر فسيحشرهم إليه جميعاً

در برداشت فوق {واو} در {و يستكبر} واو جمع گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 13 - 6

6 _ ذلت و خوارى، كيفر تكبّر و خود بزرگ بينى است.

فما يكون لك أن تتكبّر فيها فاخرج إنك من الصغرين

كيفر تكبر در عبادت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 60 - 4

4 - آنان كه از سر كبر و خودخواهى به عبادت خدا نمى پردازند ، محكوم به دوزخ اند .

إنّ الذين

يستكبرون عن عبادتى سيدخلون جهنّم

متقين و تكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 30 - 20

20- تقواپيشگان ، منزه از روحيه تكبر

فلبئس مثوى المتكبّرين . .. و لنعم دار المتّقين

از اينكه در برابر گروه متكبر _ كه جايگاه بدى براى آنان برشمرده شده _ متقين را مطرح مى كند و براى آنان جايگاهى خوب معرفى مى نمايد، استفاده مى شود كه متقين از صفت تكبر مبرّايند.

ملائكه و تكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 13 - 7

7 _ منزلت فرشتگان، منزلت انقياد و تسليم در برابر خدا، به دور از هرگونه تكبّر و عصيان در برابر او

فما يكون لك أن تتكبّر فيها

منشأ تكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 146 - 3

3 _ تكبر و خودبزرگ بينى خصلتى است برخاسته از امورى موهوم و غير واقعى

يتكبرون فى الأرض بغير الحق

{بغير الحق} قيدى توضيحى و {باء} در آن سببيه است. بنابراين {بغير الحق} دلالت مى كند كه تكبر ناشى از امر و يا امورى واهى و غير حقيقى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 37 - 8

8- پايه هاى غرور ، بنا شده بر سراب پندار هاى بى اساس

و لاتمش فى الأرض مرحًا إنك لن تخرق الأرض و لن تبلغ الجبال طولاً

موانع تكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 76 - 9

9 _ تقوا ، عامل بازدارنده انسان از خودبرتربينى

و بدعتگذارى در دين

قالوا ليس علينا . .. و يقولن على اللّه الكذب ... بلى ... و اتّقى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 37 - 5

5- توجه انسان به ضعف و ناتوانى خويش در برابر مظاهر طبيعت ، زداينده غرور و تكبّر وى است .

و لاتمش فى الأرض مرحًا إنك لن تخرق الأرض و لن تبلغ الجبال طولاً

جمله {إنك لن تخرق. ..} در مقام تعليل براى جمله {لاتمش} است; يعنى، اى انسان چون نمى توانى با گامهاى خود زمين را بشكافى يا قامت خود را به كوهها برسانى، پس نبايد مغرور و سرمست شوى. توجه دادن به اين ضعف و ناتوانى، مى تواند بازدارنده از غرور و تكبر آدمى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 39 - 9

9- توجه به مشيّت نافذ و نيروى قاهرِ خداوند ، بازدارنده آدمى از مغرور شدن به اموال دنيا و ابدى پنداشتن آن است .

و لولا إذ دخلت جنّتك قلت ما شاء اللّه لاقوّة إلاّ باللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 19 - 9

9- تأثير دستيابى به مقام قرب الهى ، در خستگى نيافتن از عبادت و پرستش خداوند و تكبر نورزيدن

و من عنده لايستكبرون عن عبادته و لايستحسرون

از اين كه خداوند فرمود {آنها كه پيش ما هستند و مقرب اند، از عبادت خسته نمى شوند و تكبر نمىورزند}، به دست مى آيد كه دسنتيابى به قرب الهى، در خستگى ناپذيرى و تكبرنورزيدن تأثير دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

12 - مؤمنون - 23 - 76 - 2

2 - بلا هاى دنيوى ، زداينده خوى استكبار و دمنده روح خضوع و فروتنى در انسان ها نسبت به پروردگار

و لقد أخذن_هم بالعذاب فما استكانوا لربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 28 - 7

7 - كمى بارش در فصل نياز انسان ها به آب ، تدبيرى الهى در جهت بازداشتن آنان از سركشى و خودبينى است .

و لو بسط اللّه الرزق لعباده لبغوا . .. ينزّل الغيث من بعد ما قنطوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 14 - 7

7 - ياد معاد هنگام تسخير امكانات و برخوردارى از نعمت ها ، زمينه ساز زدايش غرور و غفلت

ثمّ تذكروا نعمة ربّكم إذا استويتم عليه و تقولوا . .. و إنّا إلى ربّنا لمنقلبون

توصيه به يادآورى معاد پس از برخوردارى از نعمت هاى خداوند، مى تواند اشاره به تأثير آن در زدايش غرور و غفلت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 61 - 2

2 - پيام هاى قرآن و وحى ، زداينده غفلت و غرور كاذب از آدميان

أفمن ه_ذا الحديث تعجبون . .. و أنتم س_مدون

توبيخ كافران به خاطر غفلت زدگى آنان و ناباورى به مفاهيم قرآن، مى رساند كه اگر آنان به قرآن گوش جان فرا دهند، از غفلت و غرور بيرون خواهند آمد.

ناپسندى تكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 18 - 10

10 - تكبر و فخرفروشى ، دو

صفت اخلاقى مذموم و ناپسند است .

إنّ اللّه لايحبّ كلّ مختال فخور

نجات از تكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 46 - 2،3

2 - كسانى كه به لقاى خدا باور دارند ، از خود بزرگ بينى رهيده و به خصلت نيكوى خشوع آراسته مى شوند .

إلا على الخشعين. الذين يظنون أنهم ملقوا ربهم

3 - كسانى كه { بازگشت به خدا } را قبول دارند ، مردمى فروتن و منزه از خود بزرگ بينى هستند .

إلا على الخشعين. الذين يظنون ... أنّهم إليه رجعون

نشانه هاى تكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 45 - 7

7 - اقامه نماز با دشوارى و سختى ، نشانه خود بزرگ بينى و نداشتن خشوع است .

و إنها لكبيرة إلا على الخشعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 35 - 13

13 - پافشارى بر راه باطل ، ترديد در حق و جدال در آيات الهى _ باوجود دلايل روشن _ نشانه مهر شدن قلب و وجود روح تكبر و تجاوزگرى در آدمى

من هو مسرف مرتاب . الذين يج_دلون فى ءاي_ت اللّه ... كذلك يطبع اللّه على كلّ قلب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 56 - 1

1 - كسانى كه بدون هيچ دليل و برهانى ، به مجادله و ستيزه جويى در آيات الهى ( دين ) بر مى خيزند ، در دل آنان نوعى كبر و خودبرتربينى نهفته است .

إنّ الذين يج_دلون فى ءاي_ت اللّه بغير

سلط_ن أتي_هم إن فى صدورهم إلاّ كبر

{سلطان} به معناى حجت و برهان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 20 - 6

6 - اعتقاد به وجود نيرويى توانمند و پيروز در برابر اراده و قدرت خداوند در عالم ، نشانه غرور و فريب خوردگى است .

أمّن ه_ذا الذى هو جند لكم ينصركم من دون الرحم_ن إن الك_فرون إلاّ فى غرور

نهى از تكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 37 - 9

9- { عن أبى جعفر ( ع ) : . . . بعث الله محمداً و . . . أنزل عليه فى سورة بنى اسرائيل بمكة . . . و أنزل نهياً عن أشياء حذّر عليها و لم يغلّظ فيها و لم يتواعد عليها و قال : . . . { و لاتمش فى الأرض مرحاً إنك لن تخرق الارض و لن تبلغ الجبال طولاً . . . } . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه فرمود:. .. خداوند حضرت محمد(ص) را برانگيخت و ... بر او آياتى از سوره بنى اسرائيل را در مكه نازل فرمود ... كه در آن آيات از چيزهايى نهى شده كه پرهيز از آنها لازم است; لكن در آن نهيها غلظت و شدت نشان نداده و بر مرتكبين آنها وعيد عذاب نداده است و فرمود: ... و لاتمش فى الأرض مرحاًإنك لن تخرق الأرض و لن تبلغ الجبال طولاً...}...}.

وجوب اجتناب از تكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 37 -

2

2- پرهيز از هرگونه تكبر و خوشى و سرمستى افراطى ، امرى لازم و واجب است .

و لاتمش فى الأرض مرحًا

برداشت ياد شده، بر اين اساس است كه مراد از {لاتمش} احتمال دارد رفتار باشد كه شامل همه حالتهاى انسان مى شود و نه راه رفتن

تكبير از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تكبير

اهميت تكبير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 185 - 30

30 - ضرورت ستودن خداوند به عظمت و بزرگى

و لتكبّروا اللّه على ما هديكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 111 - 11

11- لزوم بزرگداشت مقام خداوند و مبرّا دانستن او از همه كاستيها

و كبّره تكبيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 3 - 1،3

1 - فرمان خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر بزرگ شمردن او در دل و جان خويش

و ربّك فكبّر

3 - لزوم بزرگ شمردن خداوند و به بزرگى ياد كردن او

و ربّك فكبّر

تكبير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 185 - 31،38،39

31 - توجه به عظمت خدا و ستودن او به بزرگى ، از اهداف تشريع روزه است .

و لتكبّروا اللّه على ما هديكم

{تكبير} (مصدر لتكبّروا) به معناى: بزرگ شمردن و با عظمت دانستن است. {لتكبّروا اللّه} علت غايى براى تشريع روزه است; يعنى، چون روزه انسانها را متوجه عظمت خدا مى كند، حكم روزه براى اهل ايمان مقرر شد.

38 - { بعض اصحابنا رفعه فى قول اللّه عز و جل { و لتكبروا اللّه على ما

هداكم } قال : { التكبير } التعظيم للّه ، و { الهداية } الولاية ;

از امام معصوم (ع) درباره سخن خداوند عز و جل كه فرموده {و لتكبروا اللّه على ما هداكم} روايت شده كه مراد از {تكبير}، تعظيم و بزرگداشت خداست و مراد از {هدايت} ولايت است (يعنى خدا را به عظمت ياد كنيد به خاطر نعمت ولايت)}.

39 - از امام صادق ( ع ) روايت شده كه فرمود : { التكبير فى العيدين واجب ، اما فى الفطر ففى خمس صلوات يبتدأ به من صلاة المغرب ليلة الفطر إلى صلاة العصر من يوم الفطر و هو ان يقال { اللّه اكبر ، اللّه اكبر ، لا إله إلا اللّه و اللّه اكبر ، اللّه اكبر ، و للّه الحمد ، اللّه اكبر على ما هدانا ، و الحمد للّه على ما أبلانا } لقوله عز و جل { و لتكملوا العدة و لتكبروا اللّه على ما هداكم } . . . ;

تكبير در عيد فطر و عيد قربان واجب است; اما در عيد فطر در هنگام نمازهاى پنجگانه - كه از نماز مغرب در شب عيد فطر شروع مى شود و تا نماز عصر در روز عيد فطر ادامه مى يابد - و تكبير اين است كه بگويد {اللّه اكبر، اللّه اكبر . ..} و اين ]تكبيرها[ به خاطر آن واجب است كه خداى عز و جل فرموده: هدف اين است كه عدّه روزها را تكميل نمائيد و خدا را براى اينكه شما را هدايت كرده بزرگ شماريد ... }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء -

17 - 111 - 12

12- عظمت و والايى مقام خداوند ، عظمتى بى مانند و غيرقابل قياس با غير او

و كبّره تكبيرًا

تكبير در ايام تشريق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 37 - 14

14 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : التكبير أيّام التشريق من صلاة الظهر يوم النحر إلى صلاة العصر من آخر أيّام التشريق ا ن أنت أقمت بمنى و إن أنت خرجت فليس عليك التكبير و التكبير أن تقول : اللّه أكبر اللّه أكبر لا إل_ه إلاّ اللّه و اللّه أكبر اللهّ أكبر و للهّ الحمد اللّه أكبر على ما هدانا اللّه أكبر على ما رزقنا من بهيمة الأنعام و الحمد للّه على ما أبلانا ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: [مقصود از {و لتكبروا اللّه على ما هداكم}] تكبير در ايام تشريق است; كه از نماز ظهر روز قربانى شروع مى شود تا نماز عصر روز آخر ايام تشريق[ طول مى كشد ]و اين در صورتى است كه در منا اقامت كنى; ولى اگر از منا خارج شدى، تكبير بر تو لازم نيست و تكبير اين است كه بگويى اللّه أكبر، اللّه أكبر،. ..}.

تكبير در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 21

21 - { و روى عن الصادق ( ع ) أنّ الذكر فى قوله : { و يذكروا اسم اللّه } هو التكبير عقيب خمس عشرة صلاة أوّلها ظهر العيد ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه مراد از ذكر در سخن خداوند {و

يذكروا اسم اللّه}، تكبيرهايى است كه در تعقيب پانزده نماز _ كه اول آنها ظهر عيد است _ گفته مى شود}.

تكبير در نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 2 - 21

21 - { عن أميرالمؤمنين ( ع ) قال : لما نزلت ه_ذه السورة قال النبىّ ( ص ) لجبرئيل : ما ه_ذه النَّحيرَةُ التى أمرنى بها ربّى قال : ليست بنَحيرة و ل_كنّه يأمرك إذا تحرّمت للصلاة أن ترفع يديك إذا كبّرت و إذا ركعت و إذارفعت رأسك من الركوع و إذا سجدت . . . و إنّ زينة الصلاة رفع الأيدى عند كلّ تكبيرة ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده كه فرمود: چون اين سوره (كوثر) نازل شد، پيامبر(ص) به جبرئيل فرمود: اين {نحيرة} (شتر قربانى شده يا شب اول هر ماه) كه پروردگارم مرا بدان امر فرموده، چيست؟ جبرئيل گفت: اين، {نحيرة} نيست، بلكه خداوند تو را امر مى كند هر گاه نماز را با {تكبيرة الاحرام} شروع كردى، هنگام تكبير و ركوع و زمانى كه از ركوع سر برداشتى و هنگام سجده [كه تكبير گفتى]، دست هاى خود را بالا ببرى . .. زينت نماز بالا بردن دست ها هنگام هر تكبير است}.

تكبير عيد فطر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 185 - 39

39 - از امام صادق ( ع ) روايت شده كه فرمود : { التكبير فى العيدين واجب ، اما فى الفطر ففى خمس صلوات يبتدأ به من صلاة المغرب ليلة الفطر إلى صلاة العصر من يوم الفطر و هو ان

يقال { اللّه اكبر ، اللّه اكبر ، لا إله إلا اللّه و اللّه اكبر ، اللّه اكبر ، و للّه الحمد ، اللّه اكبر على ما هدانا ، و الحمد للّه على ما أبلانا } لقوله عز و جل { و لتكملوا العدة و لتكبروا اللّه على ما هداكم } . . . ;

تكبير در عيد فطر و عيد قربان واجب است; اما در عيد فطر در هنگام نمازهاى پنجگانه - كه از نماز مغرب در شب عيد فطر شروع مى شود و تا نماز عصر در روز عيد فطر ادامه مى يابد - و تكبير اين است كه بگويد {اللّه اكبر، اللّه اكبر . ..} و اين ]تكبيرها[ به خاطر آن واجب است كه خداى عز و جل فرموده: هدف اين است كه عدّه روزها را تكميل نمائيد و خدا را براى اينكه شما را هدايت كرده بزرگ شماريد ... }.

تكبير عيد قربان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 185 - 39

39 - از امام صادق ( ع ) روايت شده كه فرمود : { التكبير فى العيدين واجب ، اما فى الفطر ففى خمس صلوات يبتدأ به من صلاة المغرب ليلة الفطر إلى صلاة العصر من يوم الفطر و هو ان يقال { اللّه اكبر ، اللّه اكبر ، لا إله إلا اللّه و اللّه اكبر ، اللّه اكبر ، و للّه الحمد ، اللّه اكبر على ما هدانا ، و الحمد للّه على ما أبلانا } لقوله عز و جل { و لتكملوا العدة و لتكبروا اللّه على ما هداكم } .

. . ;

تكبير در عيد فطر و عيد قربان واجب است; اما در عيد فطر در هنگام نمازهاى پنجگانه - كه از نماز مغرب در شب عيد فطر شروع مى شود و تا نماز عصر در روز عيد فطر ادامه مى يابد - و تكبير اين است كه بگويد {اللّه اكبر، اللّه اكبر . ..} و اين ]تكبيرها[ به خاطر آن واجب است كه خداى عز و جل فرموده: هدف اين است كه عدّه روزها را تكميل نمائيد و خدا را براى اينكه شما را هدايت كرده بزرگ شماريد ... }.

تكبير هنگام قربانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 37 - 6

6 - لزوم اظهار شكر و سپاس گزارى به پيشگاه خداوند ، در مراسم قربانى با شعار { اللّه أكبر على ما هدانا } .

كذلك سخّر لكم لتكبّروا اللّه على ما هديكم

كلمات تكبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 185 - 39

39 - از امام صادق ( ع ) روايت شده كه فرمود : { التكبير فى العيدين واجب ، اما فى الفطر ففى خمس صلوات يبتدأ به من صلاة المغرب ليلة الفطر إلى صلاة العصر من يوم الفطر و هو ان يقال { اللّه اكبر ، اللّه اكبر ، لا إله إلا اللّه و اللّه اكبر ، اللّه اكبر ، و للّه الحمد ، اللّه اكبر على ما هدانا ، و الحمد للّه على ما أبلانا } لقوله عز و جل { و لتكملوا العدة و لتكبروا اللّه على ما هداكم } . . .

;

تكبير در عيد فطر و عيد قربان واجب است; اما در عيد فطر در هنگام نمازهاى پنجگانه - كه از نماز مغرب در شب عيد فطر شروع مى شود و تا نماز عصر در روز عيد فطر ادامه مى يابد - و تكبير اين است كه بگويد {اللّه اكبر، اللّه اكبر . ..} و اين ]تكبيرها[ به خاطر آن واجب است كه خداى عز و جل فرموده: هدف اين است كه عدّه روزها را تكميل نمائيد و خدا را براى اينكه شما را هدايت كرده بزرگ شماريد ... }.

تكبيرة الاحرام

آداب تكبيرة الاحرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 2 - 19

19 - لزوم بالابردن دست ها تا گلوگاه ، در آغاز نماز

فصلّ لربّك وانحر

در لغت آمده است: {نَحَرَ الرجلُ};يعنى، براى نماز ايستاد و دست ها را در آن هنگام بالا برد (تاج العروس). ارتباط اين دو فرمان با يكديگر _ كه اقتضا مى كند فرمان {نحر} نيز در رابطه با نماز باشد _ معناى بالا را تقويت مى كند.

تكدّي از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تكدّى

جواز تكدّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 273 - 9

9 _ جواز درخواست كمك هاى اقتصادى از سوى فقيران ، بدون تأكيد و اصرار

لا يسئلون النّاس الحافاً

با استفاده از مفهوم جمله {لا يسئلون النّاس الحافاً}.

سرزنش تكدّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 273 - 10

10 _ ناپسندى تكدّى و اصرار بر گدايى

لا يسئلون النّاس الحافاً

تكريم از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تكريم

آثار تكريم آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 62 - 1،13

1- تكريم آدم ( ع ) از سوى خدا ، مورد اعتراض ابليس قرار گرفت .

قال أرءيتك ه_ذا الذى كرّمت علىّ

13- تكريم آدم ( ع ) از سوى خداوند ، برانگيزاننده ابليس بر دشمنى و بدخواهى براى ذريه آدم

قال ءأسجد لمن خلقت طينًا . قال أرءيتك ه_ذا الذى كرّمت علىّ لئن أخّرتن إلى يوم ال

از اينكه ابليس، پيش از تصميم قطعى خود بر اغواى نسل آدم(ع)، به بزرگداشت آدم(ع) از سوى خداوند و برترى دادن او بر خودش اعتراض كرد، مى توان استفاده كرد كه آن تكريم، دشمنى وى را برانگيخته بود.

اهميت تكريم انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 59 - 6

6 - لزوم زنده نگه داشتن ياد پيامبران و ارج نهادن بر تلاش هاى آنان

و سل_م على عباده الذين اصطفى

ختم سرگذشت پيامبران با درود و سلام بر آن بزرگواران، بيانگر مطلب ياد شده است.

تكريم آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 61

- 14

14- همه فرشتگان به جز ابليس ، به فرمان الهى در برابر آدم ( ع ) خضوع كرده و او را مورد تكريم خويش قرار دادند .

و إذ قلنا للمل_ئكة اسجدوا لأدم فسجدوا إلاّ إبليس

برداشت فوق، با توجه به ريشه لغوى {سجده} است كه به معناى {خضوع} و {تذلل} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 62 - 3،6

3- سجده ملائكه بر آدم ( ع ) ، پيام دار كرامت و فضيلت او بر آنان بود .

اسجدوا لأدم فسجدوا . .. قال أرءيتك ه_ذا الذى كرّمت علىّ

6- پندار ابليس در بى توجهى خداوند به ضعف ها و آسيب پذيرى هاى آدم و نسلش ، عامل اعتراض وى به تكريم آدم از سوى خداوند *

أرءيتك الذى كرّمت علىّ لئن أخّرتن إلى يوم القي_مة لأحتنكنّ ذريّته

ذكر {لئن أخّرتن . .. لأحتنكنّ ...} پس از اعتراض به تكريم انسان، مى تواند به منظور برشمردن آسيب پذيرى، ضعف آدميان و عدم صلاحيت آنان براى تكريم باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 50 - 5

5- خداوند ، در برابر همه فرشتگان ، آدم را مورد بزرگداشت و تكريم قرار داد .

و إذ قلنا للمل_ئكة اسجدوا لأدم فسجدوا

تكريم اخروى متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 43 - 3

3 - تقواپيشگان در بهشت ، مورد ضيافت و تكريم و تجليل الهى اند .

كلوا و اشربوا هنيئًا

{هنيئاً} واژه اى است كه به در وقت اطعام به ميهمانان و براى تكريم به آنان گفته مى

شود.

تكريم انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 70 - 2،7،18

2- عنايت خاص خداوند به آدميان با اعطاى ارزشى ويژه به آنان

و لقد كرّمنا بنى ءادم

7- امتنان خدا بر آدميان به خاطر بهره مند كردن آنان از كرامت انسانى و نيز ذخيره هاى معيشتى دريا و خشكى

و لقد كرّمنا بنى ءادم و حملن_هم . .. و رزقن_هم من الطيّب_ت

18- { عن على بن محمد ( الهادى ) : . . . ان معناه ( صحة الخلقة ) كمال الخلق للإنسان و كمال الحواس و ثبات العقل و التمييز و إطلاق اللسان بالنطق ، و ذلك قول الله : { و لقد كرّمنا بنى آدم و حملناهم فى البرّ و البحر و رزقناهم من الطيّبات و فضّلنا على كثير ممّن خلقنا تفضيلاً } فقد أخبر عزّوجلّ عن تفضيله بنى آدم على سائر خلقه . . . ;

از امام على بن محمد(هادى)(ع) روايت شده است:. .. همانا معنماى {صحة الخلقة} كامل بودن آفرينش انسان و كامل بودن خواس و برقرار بودن عقل و قدرت تشخيص و گويا بودن زبان اوست و آن سخن خداوند است كه مى فرمايد: {و لقد كرّمنا بنى آدم و حملناهم فى البرّ و البحر و رزقناهم من الطيّبات و فضّلناهم على كثير ممّن خلقنا تفضيلاً} پس به تحقيق خداوند عزّوجلّ خبر داده است از [چگونگى ]برترى بخشيدن آدمى زاده بر ساير مخلوقاتش...}.

تكريم اهل بيت(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 34 - 22

22 _ پيامبر خدا ( ص ) فرموده اند : { .

. . ان اللّه تبارك و تعالى خلق آدم فأودعنا صلبه ، و أمر الملائكة بالسجود له تعظيماً لنا و اكراماً ، و كان سجودهم للّه عز و جل عبودية و لآدم اكراماً و طاعة لكوننا فى صلبه . . . ;

خداوند تبارك و تعالى آدم را آفريد پس ما را در صلب او قرار داد و امر نمود به ملائكه كه به خاطر بزرگداشت و كرامت ما به آدم سجده كنند و سجود ملائكه عبادت بود براى خداوند و احترام و اطاعت بود نسبت به آدم(ع); زيرا، ما در صلب او بوديم . ..}.

تكريم بندگان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 42 - 2

2 - بندگان مخلص خدا ، مورد اكرام و گرامى داشت الهى اند .

و هم مكرمون

تكريم بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 58 - 7

7 - بهشتيان ، مورد تكريم و عنايت ويژه پروردگاراند .

سل_م قولاً من ربّ رحيم

سخن گفتن خداوند با بهشتيان و دريافت سلام و تحيت بزرگ از جانب او، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 73 - 4

4 - سخن گفتن مستقيم و بىواسطه خداوند با بهشتيان در آخرت ، نشانه تكريم آنان از سوى خداوند

ي_عباد . .. ادخلوا الجنّة ... لكم فيها ف_كهة

تكريم حبيب نجار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 27 - 3،4

3 - مؤمن انطاكيه ، در زمره عزيزان و گرامى داشتگان در

پيشگاه الهى قرار گرفت .

و جعلنى من المكرمين

4 - مؤمن انطاكيه ( حبيب نجار ) ، پس از به شهادت رسيدن ، از آگاه نبودن مردم از مورد غفران قرار گرفتن و عزيز شدنش در پيشگاه الهى ، تأسف خورد .

قال ي_ليت قومى يعلمون . بما غفر لى ربّى و جعلنى من المكرمين

تكريم زحمات والدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 15

15- توجه به نعمت هاى الهى و ارج نهادن به زحمات والدين ، از نمود هاى رشد عقلى و كمال وجودى انسان در چهل سالگى

حتّى إذا بلغ أشدّه و بلغ أربعين سنة قال ربّ أوزعنى أن أشكر

خداوند، سن چهل سالگى را به عنوان زمينه و مقدمه توجه انسان به پروردگار و شكر نعمت ها و تقدير از والدين دانسته است. اين مطلب نشانگر آن است كه انسان به طور طبيعى، در اين سن به دليل كمال وجودى و يا رشد قواى عقلانى، به ارزش ها مى انديشد.

تكريم متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 31 - 4

4 _ { متقين } ، مورد اجلال و تكريم الهى در قيامت

و أُزلفت الجنّة للمتّقين

تعبير {أزلفت} و اين كه بهشت به متقين نزديك مى شود و آنان حتى زحمت حركت به سوى بهشت را احساس نمى كنند; كرامت و ارجمندى آنان را نزد خداوند مى رساند.

تكريم محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 23 - 11

11 - مقام پيامبر ( ص ) از سوى خداوند ، بزرگ داشته

شده است .

فلاتكن فى مرية من لقائه

در صورتى كه مراد از {لقائه} رسيدن كتاب و وحى به پيامبر(ص) باشد، آوردن {لقاء} به جاى كلمه اى مثل {إيتاء} و امثال آن، حكايت از بزرگداشت و تعظيم پيامبراكرم(ص) مى كند.

تكريم مخلصين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 42 - 2

2 - بندگان مخلص خدا ، مورد اكرام و گرامى داشت الهى اند .

و هم مكرمون

تكريم مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 12 - 17

17 - حضرت مريم ( س ) ، داراى شخصيتى بس بلند در پيشگاه خداوند و مورد تكريم و تمجيد او

و مريم ابنت عمرن . .. و كانت من الق_نتين

تصريح به نام حضرت مريم(س) در سلسله شرح حال زنان الگو و نمونه (همچون آسيه همسر فرعون) مى تواند اشاره به نكته ياد شده باشد.

عوامل تكريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 42 - 3

3 - عبوديت خالص براى خدا ، موجب برخوردار شدن از اكرام و گرامى داشت خداوند

إلاّ عباد اللّه المخلصين . .. هم مكرمون

عوامل تكريم انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 18 - 10

10 - كرامت انسانى ، در گرو گرايش به توحيد ربوبى و سجود و انقياد در برابر خدا

و كثير حقّ عليه العذاب و من يهن اللّه فما له من مكرم

عوامل تكريم ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 26 - 8

8- عبوديت

فرشتگان ، مايه قرب و كرامت آنان به درگاه الهى است .

بل عباد مكرمون

از توصيف فرشتگان به {عباد} (بندگان) برداشت ياد شده به دست مى آيد.

فلسفه تكريم آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 62 - 2

2- ابليس ، از خداوند خواستار با خبر شدن از فلسفه بزرگداشت آدم ( ع ) و برتر دانستن او بر خود شد .

قال أرءيتك ه_ذا الذى كرّمت علىّ

عبارت {أرأيت} معمولاً در آغاز جمله و براى سؤال مى آيد و به معناى {أخبرنى} است; بنابراين مراد از آن اين است كه: خداوندا! به من اطلاع بده كه چرا آدم را بر من برترى دادى؟

ملاك تكريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 41 - 8

8- ارزش هاى معنوى و راستى و درستى در گفتار و عمل ، ملاكى مهم در بزرگداشت ياد و نام افراد

واذكر . .. إنّه كان صدّيقًا نبيًّا

يادكرد از حضرت ابراهيم(ع)، به جهت مقام نبوت و صدّيق بودن او، درسى است براى همه كه در تبليغات و مطرح كردن افراد بايد جنبه هاى معنوى و راستين شخصيت ها را مد نظر داشته باشند.

منشأ تكريم انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 70 - 1

1- همه انسان ها ( مؤمن و غير مؤمن ) داراى كرامت و منزلت خدادادى اند .

و لقد كرّمنا بنى ءادم

نشانه هاى تكريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 72 - 13

13 - سجده ، نماد و مظهر

بزرگداشت و تكريم

فقعوا له س_جدين

از اين كه خداوند براى بزرگداشت انسان و تبيين جايگاه برتر او در ميان ساير موجودات، به فرشتگان فرمان داد تا در برابر او به سجده بيفتند _ با آن كه امكان تكريم به صورت ديگر وجود داشت _ مى رساند كه سجده، رمز و مظهر تعظيم و بزرگداشت است.

نشانه هاى تكريم انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 70 - 6،9

6- تمكن انسان ها از سير و سياحت در دريا و خشكى ، جلوه اى از تكريم خداوند نسبت به آنان

و لقد كرّمنا بنى ءادم و حملن_هم فى البرّ و البحر

برداشت فوق، مبتنى بر اين احتمال است كه واو در {و حملناهم} عطف تفسير باشد براى بيان {كرّمنا}; يعنى، ما انسانها را با دادن ابزار سياحت در دريا و خشكى، تكريم كرديم.

9- برخوردارى انسان ها از روزى هاى پاك و پاكيزه و متناسب ، جلوه اى از تكريم خداوند به آنان

و لقد كرّمنا بنى ءادم . .. و رزقن_هم من الطيّب_ت

بنابر اينكه واو در {و رزقناهم . ..} تفسيرى و بيانگر مصداق و نوع تكريم خداوند به انسان باشد، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 55 - 1

1 - رفاه و برخوردارى از امكانات مادى _ همچون مال و فرزند _ نشانه كرامت انسان در نزد خدا نيست .

أيحسبون أنّما نمدّهم به من مال و بنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 73 - 3

3 - تجلى بزرگداشت انسان

، در سجده فرشتگان بر آدم ( ع )

فسجد المل_ئكة كلّهم أجمعون

تكفير از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تكفير

آثار تكفير گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 35 - 4

4 - برآورده شدن تمامى خواسته هاى محسنان از سوى خداوند ، به خاطر ناديده گرفتن بدترين اعمال احتمالى گذشته آنان است .

لهم ما يشاءون عند ربّهم . .. ليكفّر اللّه عنهم أسوأ الذى عملوا

برداشت ياد شده مبتنى بر اين فرض است كه لام {ليكفّر}، براى تعليل و متعلق به فعل محذوفى است كه جمله {لهم ما يشاءون. ..} بر آن دلالت مى كند; بر اين اساس تقدير چنين مى شود: {وعدهم اللّه بذلك و يسر لهم ليكفّر...}.

احكام تكفير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 94 - 9

9 _ تكفير اظهاركننده اسلام ، حرام است .

و لا تقولوا لمن القى اليكم السّلام لست مؤمنا

بنابر اينكه منظور از القاى سلام، اظهار اسلام باشد.

اهميت تكفير گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 5 - 16

16 - ره يابى به بهشت جاودان و زودوده شدن گناهان ، رستگارى بزرگ و حقيقى در بينش الهى

و كان ذلك عند اللّه فوزًا عظيمًا

تكفير گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 193 - 9،10،14،15

9 _ آمرزش گناهان و پوشاندن بدى ها ، تقاضاى خردمندان از پيشگاه پروردگار

ربّنا فاغفرلنا ذنوبنا و كفّر عنّا سيّئاتنا

10 _ خداوند ، آمرزنده گناهان و پرده پوش اعمال ناپسند

فاغفرلنا ذنوبنا و كفّر عنّا سيّئاتنا

14 _ بخشش گناهان و

پوشاندن ناروايى ها ، پرتوى از ربوبيّت الهى

ربّنا فاغفرلنا ذنوبنا و كفّر عنّا سيّئاتنا

15 _ ايمان ، زمينه مغفرت گناهان و پوشاندن اعمال ناروا از سوى خداوند

فامنّا ربّنا فاغفرلنا ذنوبنا و كفّر عنّا سيّئاتنا

تفريع جمله {اغفر} بر جمله {آمنّا}، با كلمه {فا} مى رساند كه خردمندان پس از ايمان، خود را شايسته دعا و درخواست آمرزش مى ديدند و پذيرش آن را انتظار داشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 12 - 23

23 _ تكفير ( ناديده گرفتن ) گناهان و دخول در بهشت ، پرتويى از نصرت الهى به بندگان خويش

و قال اللّه انى معكم لئن اقمتم الصلوة . .. لاكفرن عنكم سياتكم و لادخلنكم جنت

بنابر اينكه {لاكفرن} تفسير {انى معكم} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 7 - 3

3 - ممكن است كه خداوند ، گناهان بندگان اش را ، در صورت فراهم شدن شرايط ، ناديده بگيرد .

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لنكفّرنّ عنهم سيّئاتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 35 - 3،13

3 - ناديده گرفته شدن بزرگ ترين گناهان ، از انگيزه هاى احسان كردن محسنان است .

ذلك جزاء المحسنين . ليكفّر اللّه عنهم أسوأ الذى عملوا

برداشت ياد شده براين فرض استوار است كه لام در {ليكفّر} متعلق به {محسنين} باشد. گو اين كه گفته مى شود: {الذين أحسنوا للتكفير; كسانى كه احسان كردند براى چشم پوشيده شدن از گناهانشان}.

13 - گذشت و چشم پوشى خداوند از گناهان بزرگ ، بسى با اهميت تر

از پاداش هاى بزرگ او است .

ليكفّر اللّه عنهم أسوأ الذى عملوا و يجزيهم أجرهم بأحسن الذى كانوا يعملون

از تقدم ذكرى {ليكفّر اللّه. ..} بر {يجزيهم...} مى توان برداشت بالا را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 12 - 24

24 - عدم زدايش تمامى آثار گناهان كافران ، به صرف روى آوردن آنان به ايمان

ي_أيّها النبىّ إذا جاءك . .. فبايعهنّ و استغفر لهنّ اللّه

از اين كه پس از پذيرش بيعت مؤمنان، باز هم خداوند از پيامبر(ص) خواسته است تا براى ايشان استغفار كند; معلوم مى شود كه به صرف ايمان، تمامى آثار گناهان گذشته محو نشده و نياز به استغفار است.

تكفير گناه بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 12 - 21

21 _ تكفير ( ناديده گرفتن ) گناهان بنى اسرائيل و دخول آنان به بهشت در گرو اقامه نماز ، پرداخت زكات ، ايمان به پيامبران و يارى آنان و انفاق در راه خدا

لئن اقمتم الصلوة . .. و لادخلنكم جنت

تكفير گناه صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 7 - 1،5

1 - خداوند ، گناهان مؤمنانِ داراى عمل صالح را ناديده مى گيرد .

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لنكفّرنّ عنهم سيّئاتهم

{تكفير} مصدر فعل {نكفّر} به معناى {پوشاندن} است (لسان العرب) و مراد از آن، ناديده گرفتن گناهان است.

5 - تكفير و ناديده گرفته شدن گناهان مؤمنانِ داراى عمل صالح ، وعده حتمى خداوند است .

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لنكفّرنّ

عنهم سيّئاتهم

لام و نون تأكيد {لنكفّرنّ} دلالت بر قطعيت مى كنند.

تكفير گناه محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 35 - 1،4

1 - خداوند ، بدترين عمل محسنان را ، به پاس احسان آنان ، ناديده گرفته و مى پوشاند .

ذلك جزاء المحسنين . ليكفّر اللّه عنهم أسوأ الذى عملوا

{تكفير} (مصدر {ليكفّر}) به معناى ستر و پوشاندن است و مقصود از آن چشم پوشى از گناه و زدودن آن از پرونده اعمال است.

4 - برآورده شدن تمامى خواسته هاى محسنان از سوى خداوند ، به خاطر ناديده گرفتن بدترين اعمال احتمالى گذشته آنان است .

لهم ما يشاءون عند ربّهم . .. ليكفّر اللّه عنهم أسوأ الذى عملوا

برداشت ياد شده مبتنى بر اين فرض است كه لام {ليكفّر}، براى تعليل و متعلق به فعل محذوفى است كه جمله {لهم ما يشاءون. ..} بر آن دلالت مى كند; بر اين اساس تقدير چنين مى شود: {وعدهم اللّه بذلك و يسر لهم ليكفّر...}.

تكفير گناه مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 7 - 1،5،8

1 - خداوند ، گناهان مؤمنانِ داراى عمل صالح را ناديده مى گيرد .

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لنكفّرنّ عنهم سيّئاتهم

{تكفير} مصدر فعل {نكفّر} به معناى {پوشاندن} است (لسان العرب) و مراد از آن، ناديده گرفتن گناهان است.

5 - تكفير و ناديده گرفته شدن گناهان مؤمنانِ داراى عمل صالح ، وعده حتمى خداوند است .

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لنكفّرنّ عنهم سيّئاتهم

لام و نون تأكيد {لنكفّرنّ} دلالت بر قطعيت مى كنند.

8 - اعطاى پاداش به

مؤمنان ، پس از چشم پوشى از لغزش ها و گناهان آنان است .

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لنكفّرنّ عنهم . .. و لنجزينّهم

ذكر جزا پس از ذكر پوشاندن گناهان (تكفير)، مى تواند به جهت نكته ياد شده باشد.

حرمت تكفير مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 94 - 9

9 _ تكفير اظهاركننده اسلام ، حرام است .

و لا تقولوا لمن القى اليكم السّلام لست مؤمنا

بنابر اينكه منظور از القاى سلام، اظهار اسلام باشد.

ذكر تكفير گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 114 - 12

12_ محو شدن گناهان با انجام كار هاى نيك ، حقيقتى شايسته و بايسته به خاطر سپردن و همواره به ياد داشتن است .

إن الحسن_ت يذهبن السيئات ذلك ذكرى للذكرين

زمينه تكفير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 94 - 13

13 _ انگيزه هاى مادى ، زمينه اى براى تكفير ديگران

و لا تقولوا لمن القى اليكم السّلام لست مؤمناً تبتغون عرض الحيوة الدّنيا

عوامل تكفير گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 29 - 6

6 _ رعايت تقوا و ترس از خدا ، موجب زدايش گناهان و آمرزش آنهاست .

يأيها الذين ءامنوا إن تتقوا اللّه . .. يكفر عنكم سيئاتكم و يغفر لكم

تكفير (مصدر يكفر) و غفران (مصدر يغفر)، هر دو به معناى پوشانيدن و مستور ساختن است و مراد از آن زدايش و آمرزش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 -

هود - 11 - 114 - 15،16،17،18

15_ { عن أبى عبدالله ( ع ) فى قول الله عزوجل : { إن الحسنات يذهبن السيئات } قال : صلاة المؤمن بالليل تذهب بما عمل من ذنب بالنهار ;

از امام صادق(ع) در باره سخن خدا كه فرموده: {إن الحسنات يذهبن السيئات} روايت شده است كه فرمود: نماز مؤمن در شب هر گناهى را كه در روز انجام داده از بين مى برد}.

16_ { عن على ( ع ) انه قال : الصلوات الخمس كفّارة لما بينهنّ ما اجتنبت الكبائر و هى التى قال الله عزوجل : { إن الحسنات يذهبن السيئات } ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده است كه فرمود: نمازهاى پنجگانه كفاره گناهانى است كه در فاصله بين آنها انجام گرفته مادامى كه از گناهان كبيره اجتناب شود و اين است معناى سخن خداوند عز و جل: إن الحسنات يذهبن السيئات}.

17_ { عن أميرالمؤمنين ( ع ) : . . . ان الله تعالى يكفّر بكل حسنة سيئة قال الله عزوجل : { إن الحسنات يذهبن السيئات } ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده: . .. خداوند متعال به وسيله هر عمل نيكى گناهى را از بين مى برد ، خداوند عزوجل فرمود: إن الحسنات يذهبن السيئات}.

18_ { عن رسول الله ( ص ) : . . . يهمّ العبد . . . بالسيئة أن يعملها . . . و إن هو عملها اُجّل سبع ساعات و قال صاحب الحسنات لصاحب السيئات . . . لاتعجل عسى أن يتبع ها بحسنة تمحوها فإن الله عزوجل يقول : { إن الحسنات يذهبن السيئات } ;

از رسول خدا(ص) روايت شده است:

. .. [هنگامى كه ]بنده خدا تصميم به انجام كارى ناشايست مى گيرد ... اگر آن گناه را انجام داد، هفت ساعت به او مهلت داده مى شود و فرشته مأمور ثبت كارهاى نيك به فرشته مأمور ثبت گناهان مى گويد: شتاب نكن شايد او در پى اين گناه كار نيكى انجام دهد كه آن گناه را از بين ببرد. خداوند عزوجل مى فرمايد: إن الحسنات يذهبن السيئات}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 22 - 13

13_ كار هاى شايسته از ميان برنده گناهان و جبران كننده بديهاست .

والذين . .. يدرءون بالحسنة السيئة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 50 - 4

4 - ايمان همراه با عمل صالح ، موجب مغفرت و زداينده آثار گناه شرك و كفر

فالذين ءامنوا . .. لهم مغفرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 32 - 11

11 - احسان و علمكرد نيك آدمى ، كفّاره خطا هاى كوچك او *

و يجزى الذين أحسنوا . .. الذين يجتنبون ... إلاّ اللّمم

برداشت ياد شده بدين احتمال است كه بخشودگى لغزش ها و خطاهاى كوچك محسنان، در اثر عملكرد نيك آنان صورت گرفته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 5 - 5

5 - خداترسى و تقواپيشگى ، عامل زدايش بدى ها از انسان ها و گذشت از آنها ، از سوى خداوند

و من يتّق اللّه يكفّر عنه سيّئاته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم

- 66 - 8 - 3

3 - توبه خالصانه ، عامل زدايش بدى ها و كفّاره گناهان

توبوا إلى اللّه . .. عسى ربّكم أن يكفّر عنكم سيّئاتكم

عوامل تكفير گناهان كبيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 35 - 2

2 - احسان ، موجب محو و زدايش بزرگ ترين گناهان از پرونده اعمال است .

ذلك جزاء المحسنين . ليكفّر اللّه عنهم أسوأ الذى عملوا

منشأ تكفير گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 5 - 4

4 - هر كس تقوا پيشه سازد ، خداوند بدى هايش را مى زدايد و از گناهانش درمى گذرد .

و من يتّق اللّه يكفّر عنه سيّئاته

منشأ تكفير گناه مطلقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 5 - 6

6 - رعايت تقوا از سوى مردان و زنان مطلّقه ، موجب زدايش بدى ها و گذشت خطاهايشان از جانب خداوند

إذا طلّقتم النساء . .. و من يتّق اللّه يكفّر عنه سيّئاته

موجبات تكفير گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 12 - 20،22

20 _ اقامه نماز ، پرداخت زكات ، ايمان به پيامبران و يارى آنان و انفاق در راه خدا ، موجب تكفير ( ناديده گرفتن ) قطعى گناهان و دخول حتمى در بهشت

لئن اقمتم . .. لاكفرن عنكم سياتكم و لادخلنكم جنت

22 _ ايمان و انجام اعمال نيك ، موجب تكفير ( ناديده گرفتن ) گناهان از جانب خداوند *

لئن اقمتم الصلوة . .. لاكفرن عنكم سياتكم

نياز به تكفير گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 2 - 20

20- نياز هميشگى انسان ، به لطف و خطاپوشى خداوند

و الذين ءامنوا . .. كفّر عنهم سيّئاتهم

از اين كه خداوند به موحدان نيك كردار و مؤمن به قرآن و خط پيامبر(ص)، نويد غفران داده است; استفاده مى شود كه حتى چنين مؤمنانى نيز نيازمند غفران خداوند هستند.

تكلم از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تكلم

آداب تكلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 104 - 6،7

6 - ضرورت اجتناب و نيز بازداشتن مردم ، از به كارگيرى كلمات توهين آميز به مقدسات دين

لاتقولوا رعنا

7 - ضرورت پرهيز از سخنى كه گوياى اهانت به پيامبر ( ص ) و استهزاى او باشد .

لاتقولوا رعنا و قولوا انظرنا

آداب تكلم با محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 104 - 2،3،9

2 - خداوند ، اهل ايمان را از به كارگيرى كلمه { راعنا } در خطاب به پيامبر ( ص ) بر حذر داشت .

يأيها الذين ءامنوا لاتقولوا رعنا

3 - به كارگيرى { انظرنا } به جاى { راعنا } فرمان خداوند به اهل ايمان در خطابشان به پيامبر ( ص ) ( براى درخواست مهلت )

لاتقولوا رعنا و قولوا انظرنا

{انظرنا} به معناى ما را مهلت ده، است. (مجمع البيان)

9 - ضرورت گوش سپارى به سخنان پيامبر ( ص ) و رعايت سكوت به هنگام سخن گفتن آن حضرت

لاتقولوا رعنا و قولوا انظرنا و اسمعوا

{سمع} (شنيدن) مى تواند به معناى گوش دادن باشد و نيز مى تواند به

معناى فرمانبردارى باشد. برداشت فوق ناظر به احتمال اول است.

اهميت فهم تكلم پرندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 16 - 7

7 - آگاهى داوود و سليمان ( ع ) به زبان پرندگان ، داراى اهميتى ويژه براى آنان در مقايسه با ساير امكانات

علّمنا منطق الطير و أوتينا من كلّ شىء

با اين كه {و أوتينا من كلّ شىء} شامل {منطق الطير} هم مى شود، اختصاص به ذكر يافتن و مقدم آوردن آن، نشانگر اهميت ويژه آن در مقايسه با ساير موهبت هاى الهى نسبت به داوود و سليمان است.

بت ها و تكلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 63 - 5

5- بت ها ، فاقد قدرت نطق و كلام ، حتى در اعتقاد بت پرستان

فس_لوهم إن كانوا ينطقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 64 - 1

1- قوم بت پرست ابراهيم ، پس از آگاه شدن از ناتوانى بت ها از سخن گفتن ، به خود آمده و به تفكر و انديشه در عقيده خويش فرو رفتند .

فرجعوا إلى أنفسهم

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه مقصود از {فرجعوا إلى أنفسهم} به خود آمدن و رجوع هر يك از بت پرستان به وجدان و ضمير خود و به فكر فرو رفتن آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 65 - 5

5- اعتراف قوم بت پرست ابراهيم ، به بى بهرگى بت ها از نطق ، كلام ، علم و عقل

لقد

علمت ما ه_ؤلاء ينطقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 92 - 3

3 - مشركان عصر ابراهيم ، پرستشگر معبودهايى ناتوان از خوردن و گفتوگو كردن

فقال ألا تأكلون . ما لكم لاتنطقون

تكلم اخروى اعضاى بدن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 65 - 5

5 - اعضاى بدن انسان ( پا ، دست و . . . ) در قيامت به قدرت خدا ، به سخن در خواهند آمد .

تكلّمنا أيديهم و تشهد أرجلهم بما كانوا يكسبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 21 - 1

1 - گفتوگوى آدمى با اعضا و جوارح خويش ، در قيامت

و قالوا لجلودهم . .. قالوا أنطقنا اللّه

تكلم اخروى موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 21 - 6

6 - برخوردارى تمام موجودات در قيامت ، از قدرت نطق و سخن گويى

قالوا أنطقنا اللّه الذى أنطق كلّ شىء

برداشت بالا بر اين پايه است كه ظرف {نطق} در {أنطق كلّ شىء} قيامت باشد.

تكلم اصحاب اعراف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 48 - 3

3 _ اصحاب اعراف در صحنه قيامت ، احزاب كفرپيشه و مستكبر را مخاطب ساخته و از فاصله اى دور با آنان سخن مى گويند .

و نادى اصحب الاعراف رجالا

تكلم انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 4 - 9

9- آفرينش انسان از نطفه ، به

صورت مجادله گرى سخنور ، شاهد و گواه وحدانيت خداوند است .

تع_لى عمّا يشركون . خلق الإنس_ن من نطفة فإذا هو خصيم مبين

تكلم با خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 6 - 2

2 - ايستادن در پيشگاه خدا با گامى استوارتر و گفتوگو در محضر او با سخنانى راست تر و ريشه دارتر ، دو امتياز برجسته نماز و عبادت شبانه

هى أشدّ وط_ًا و أقوم قيلاً

ضمير {هى} به {ناشئة} بازمى گردد. {أشدّ} معادل {أثبت} (با ثبات تر، استوارتر) و {وطىء} مرادف {قيام} (ايستادن) است (لسان العرب). {أقوم} نيز به معناى {أسدّ} (محكم تر) و {قيلاً} همتاى {مقال} (سخن گفتن) است; يعنى، آن (پديده شب) از حيث ايستادن (ايستادن در پيشگاه خدا) استوارتر و از حيث سخن (سخن گفتن در محضر خدا) محكم تر است.

تكلم با ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 72 - 5

5_ گفتوگوى ساره ( همسر ابراهيم ) با فرشتگان

فبشّرن_ها بإسح_ق . .. قالت ي_ويلتى ءألد و أنا عجوز و ه_ذا بعلى شيخًا

تكلم بت ها با مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 28 - 10

10 _ بت ها ، در قيامت با مشركان سخن خواهند گفت .

ثم نقول للذين أشركوا . .. قال شركاؤهم ما كنتم إيانا تعبدون

تكلم بت ها در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 28 - 9

9 _ بت هاى مورد پرستش اهل شرك در آخرت ، داراى شعور و

توانا بر نطق

و يوم نحشرهم جميعاً . .. و قال شركاؤهم ما كنتم إيانا تعبدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 29 - 3

3 _ بت هاى اهل شرك در جهان آخرت ، داراى شعور و آگاهى و توانا بر نطق

و قال شركاؤهم . .. فكفى باللّه شهيداً بيننا و بينكم إن كنا عن عبادتكم لغفلين

تكلم پرندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 16 - 3،5

3 - آگاهى داوود و سليمان ( ع ) به زبان پرندگان

و قال ي_أيّها الناس علّمنا منطق الطير

5 - آگاهى به گفتار پرندگان ، موهبتى الهى به داوود و سليمان

و لقد ءاتينا داود و سليم_ن علمًا . .. و قال ي_أيّها الناس علّمنا منطق الطير

تكلم جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 47 - 3

3 - دوزخيان ، در عين سوختن دائمى در آتش ، حيات داشته و بر تكلم كردن تواناهستند .

و إذ يتحاجّون فى النار فيقول الضعف_ؤا للذين استكبروا

تكلم خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 55 - 15

15 - از امام رضا ( ع ) روايت شده كه فرموده اند : { ان كليم اللّه موسى بن عمران . . . لما كلمه اللّه عز و جل . . . رجع إلى قومه . . . فقالوا لن نؤمن لك حتى نسمع كلامه . . . ثم اختار منهم سبعين رجلا . . . فكلمه اللّه تعالى ذكره و سمعوا كلامه .

. . فقالوا لن نؤمن لك بان هذا الذى سمعناه كلام اللّه حتى نرى اللّه جهرة . . . ;

موسى بن عمران چون خداوند با او سخن گفت . .. به سوى قومش بازگشت ... آن قوم گفتند: به تو ايمان نمى آوريم مگر اينكه كلام خدا را بشنويم ... سپس موسى (ع) از بين قومش هفتاد نفر را انتخاب كرد ]و به سوى كوه طور رفتند[ ... و در آن جا موسى(ع) با خداى سبحان سخن گفت و آن قوم كلامش را شنيدند ... و گفتند: ما ايمان نمى آوريم كه اين كلامى كه شنيديم كلام خدا باشد مگر اينكه خدا را آشكارا ببينيم ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 253 - 3،4

3 _ خداوند با برخى از رسولانش ( حضرت موسى ) سخن گفت .

منهم من كلّم اللّه

4 _ سخن گفتن خداوند با برخى از پيامبران ، دليل برخوردارى آن پيامبر از فضيلت و منزلتى برتر .

منهم من كلّم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 259 - 9

9 _ گفتگوى عزير و خداوند

قال كم لبثت قال لبثتُ يوماً او بعض يوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 18 - 6

6 _ محاوره و گفتگوى مستقيم خداوند با ابليس، در داستان تمرد وى از سجده بر آدم(ع)

قال ما منعك . .. قال أخرج منها

تكلم خدا با ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 18 - 6

6 _ محاوره و

گفتگوى مستقيم خداوند با ابليس، در داستان تمرد وى از سجده بر آدم(ع)

قال ما منعك . .. قال أخرج منها

تكلم خدا با فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 92 - 7

7 _ سخن گفتن خداوند با فرعون در هنگام غرق شدن وى

إذا أدركه الغرق قال ءامنت . .. ءالئن و قد عصيت ... فاليوم ننجيك ببدنك

تكلم خدا با كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 30 - 2

2 _ گفتگوى مستقيم خداوند با كافران در قيامت

قال اليس هذا بالحق قالوا بلى و ربنا

تكلم خدا با محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 60 - 5

5- خداوند ، علاوه بر آيات قرآن كريم ، سخنانى ويژه با پيامبراكرم ( ص ) داشته است . *

و إذ قلنا لك إن ربّك أحاط بالناس

برداشت فوق، مبتنى بر دو نكته ادبى است: 1. {إذ} متعلق به {أذكر} مقدر (از ماده {ذُكْر}) باشد; 2. لام در {لك} براى اختصاص باشد. بنابراين معناى آيه چنين مى شود: {اى پيامبر! به ياد آور نكته اى را كه پيش از اين اختصاصاً براى تو گفتيم}. گفتنى است كه نكته ياد شده در آيات پيشين نيامده است و اين حكايت از آن دارد كه به پيامبر(ص) غير از قرآن، تعاليم ديگرى اعطا شده است.

تكلم خدا با ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 28 - 1

1- خداوند ، تصميم خود را مبنى بر آفرينش انسان ، به

ملائكه اعلام كرد .

و إذ قال ربّك للمل_ئكة إنى خ_لق بشرًا

تكلم خدا با موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 164 - 5،6،10،11،12

5 _ خداوند ، بدون واسطه با حضرت موسى ( ع ) سخن گفت .

و كلم اللّه موسى تكليماً

تصريح به اسم جلاله {اللّه} در جمله {كلم اللّه موسى} بر خلاف فعلهاى گذشته (اوحينا و . ..) براى رساندن اين معناست كه خداوند خود با وى سخن گفت و واسطه اى در بين نبود.

6 _ تكلم خداوند با حضرت موسى ( ع ) نوعى از وحى بوده است .

أوحينا إليك كما أوحينا إلى نوح . .. و كلم اللّه موسى تكليماً

بنابر اينكه {كلم اللّه} عطف بر {اوحينا الى نوح} باشد، جمله اين گونه خواهد بود، {اوحينا اليك كما كلم اللّه موسى تكليماً} يعنى وحى الهى به پيامبر نظير سخن خدا با موسى(ع) است. ، بنابراين سخن گفتن خدا نيز نوعى از وحى است.

10 _ گفتگوى خداوند با موسى ( ع ) به مقدار صد و بيست و چهار هزار كلمه در مدت سه شبانه روز

و كلم اللّه موسى تكليماً

رسول خدا(ص): ان اللّه ناجى موسى بن عمران(ع) بمائة الف كلمة و اربعة و عشرين الف كلمة فى ثلثة ايام و لياليهن . .. .

_______________________________

خصال صدوق، ص 641، ح 20، باب ما بعد الالف; نورالثقلين، ج 1، ص 574، ح 675.

11 _ سخن خداوند با موسى ( ع ) در طور سينا بصورت ايجاد صدا در درخت و قابل شنيدن براى همران آن حضرت از هر طرف

و كلم اللّه موسى تكليماً

امام رضا(ع) درباره سخن گفتن خداوند با

موسى(ع) فرمود: . .. فخرج بهم الى طور سيناء ... فكلمه اللّه تعالى ذكره و سمعوا كلامه ... لان اللّه عزوجل احدثه فى الشجرة ثم جعله منبعثاً منها حتى سمعوه من جميع الوجوه ... .

_______________________________

توحيد صدوق، ص 121، ح 24، ب 8; نورالثقلين، ج 1، ص 574، ح 676.

12 _ تكلم خداوند با موسى ( ع ) به وسيله ايجاد سخن بدون به كارگيرى زبان و دهان

و كلم اللّه موسى تكليماً

امام رضا(ع) درباره سخن گفتن خداوند با موسى(ع) فرمود: . .. كلام الخالق للمخلوق ليس ككلام المخلوق لمخلوق و لايلفظ بشق فم و لسان و لكن يقول له {كن} فكان بمشيته ما خاطب به موسى من الامر و النهى من غير تردد فى نفس.

_______________________________

احتجاج طبرسى، ج 2، ص 185; نورالثقلين، ج 1، ص 575، ح 681.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 143 - 2،3،4،5،6

2 _ خداوند به هنگام حضور موسى ( ع ) در ميعادگاه مناجات ، با وى سخن گفت .

و لما جاء موسى لميقتنا و كلمه ربه

3 _ سخن گفتن خدا با موسى ( ع ) ، از وعده هاى الهى به وى در هنگام دعوتش براى مناجات

و لما جاء موسى لميقتنا و كلمه ربه

4 _ سخن گفتن خدا با موسى براى رشد و تربيت وى بود .

و كلمه ربه

5 _ رؤيت خداوند ، درخواست موسى ( ع ) به هنگام سخن گفتن خدا با وى در ميعادگاه مناجات

قال رب أرنى أنظر إليك

6 _ تكلم خدا با موسى ( ع ) واداركننده وى براى تقاضاى رؤيت خدا

و كلمه ربه قال رب أرنى أنظر إليك

از

اينكه تقاضاى رؤيت از سوى موسى(ع) در پى سخن گفتن خدا با وى مطرح شد (و لما . .. كلمه ربه قال ... )، مى توان گفت حضرت موسى(ع) بر اثر شنيدن سخن خدا و شيوايى گفتار بارى تعالى، مشتاق ديدار جمال زيباى او شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 144 - 3،5،9،10

3 _ اعلام گزينش موسى و برترى او بر همگان ، از سخنان خداوند با موسى در ميعادگاه مناجات

قال يموسى إنى اصطفيتك على الناس

5 _ خداوند با اعطاى پيام هاى خويش به موسى ( ع ) و سخن گفتن با وى ، او را بر همه مردم عصرش برترى داد .

اصطفيتك على الناس برسلتى و بكلمى

حرف {باء} در {برسالتى} و {بكلامى}، {باء} استعانت است.

9 _ خداوند از موسى ( ع ) خواست تا در برابر نعمت رسالت و شايستگى شنيدن سخن خدا ، وى را سپاس گويد و از شاكران شود .

اصطفيتك على الناس برسلتى و بكلمى . .. و كن من الشكرين

10 _ فرمان به دريافت پيام هاى خدا و به كار بستن آنها و سپاسگزارى در برابر نعمت هاى او ، از سخنان خداوند با موسى ( ع ) در ميعادگاه مناجات

قال . .. فخذ ما ءاتيتك و كن من الشكرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 253 - 3

3 _ خداوند با برخى از رسولانش ( حضرت موسى ) سخن گفت .

منهم من كلّم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 66 - 19

19- {

عن جعفربن محمد ( ع ) : . . . ان موسى لمّا كلّمه اللّه تكليماً . . . قال فى نفسه : { ما أرى أنّ اللّه ، عزّوجلّ خلق خلقاً أعلم منّى ! } . فأوحى اللّه ، عزّوجلّ ، إلى جبرئيل { يا جبرئيل ! أدرك عبدى موسى قبل أن يهلك و قل له : إنّ عند ملتقى البحرين رجلاً عابداً فاتبعه و تعلّم منه . } ;

از امام صادق(ع) روايت شده:. .. آن گاه كه خداوند با موسى تكلم كرد... موسى در دل خود گفت: {نمى بينم كه خداى عزّوجلّ، خلقى را آفريده باشد كه از من اعلم باشد!}. پس خدا به جبرئيل وحى كرد: {بنده ام، موسى را پيش از آن كه هلاك شود، درياب و به او بگو: در محل تلاقى دو دريا، مرد عابدى هست همراه اش برو و از او علم بياموز}.

تكلم خدا در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 13،17،18

13 - خداوند در قيامت لطف خويش را از كتمان كنندگان احكام و معارف دين دريغ كرده و با آنان سخن نخواهد گفت .

إن الذين يكتمون ما أنزل اللّه . .. لايكلمهم اللّه يوم القيمة

جمله {ولايكلمهم اللّه} كنايه از خشم خدا و دريغ كردن لطف و رحمت است.

17- خداوند در قيامت ، عالمان متعهد و بيان كنندگان حقايق و معارف كتاب هاى آسمانى را مورد لطف خويش قرار خواهد داد و با آنان سخن خواهد گفت .

إن الذين يكتمون . .. لايكلمهم اللّه

برداشت فوق از مفهوم جمله {إن الذين . .. لايكلمهم اللّه} استفاده شده

است.

18 - عالمان متعهد از تزكيه الهى برخوردار شده و در قيامت با خداوند هم سخن خواهند بود .

إن الذين يكتمون ما أنزل اللّه . .. لايكلمهم اللّه يوم القيمة و لايزكيهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 30 - 2

2 _ گفتگوى مستقيم خداوند با كافران در قيامت

قال اليس هذا بالحق قالوا بلى و ربنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 62 - 3

3 - مكالمه خداوند با مردم در قيامت

و يوم يناديهم فيقول أين شركاءى

ضمير فاعل در {ينادى} و {يقول} به خداوند بازمى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 65 - 3

3 - مكالمه خداوند با مردم در روز رستاخيز

و يوم يناديهم فيقول

ضمير فاعل در {ينادى} و {يقول} به خداوند باز مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 74 - 3

3 - سخن گفتن خداوند با مردم در روز رستاخيز

و يوم يناديهم فيقول

ضميرهاى فاعل در {ينادى} و {يقول} به خداوند بازمى گردد. مراد از {يوم} نيز روز قيامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 47 - 17

17 - گفتوگوى بى واسطه انسان ها با خداوند در قيامت

و يوم يناديهم أين شركاءى قالوا

تكلم خدا درباره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 93 - 22،23

22 _ ضرورت مراقبت آدمى در مورد گفتارهاى خود درباره خداوند

بما كنتم تقولون على الله غير الحق

23 _ گفتن

سخن ناحق درباره خداوند، عقوبت سنگين در پى دارد.

بما كنتم تقولون على الله غير الحق

تكلم دابة الارض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 82 - 2،11

2 - جنبنده شگفت و موعود الهى ، موجودى سخنگو ، داراى پيام و تذكردهنده روزگار طولانى بى ايمانى بشر

أخرجنا لهم دابّة من الأرض تكلّمهم أنّ الناس كانوا ب_اي_تنا لايوقنون

عبارت {أنّ الناس. ..} مى تواند به تقدير {بأنّ الناس} و متعلق به {تكلّمهم} باشد. هم چنين مى تواند به تقدير {لأنّ الناس...} و تعليل براى {أخرجنا} باشد. برداشت ياد شده بر پايه احتمال اول است; يعنى، آن جنبده به مردم خواهد گفت كه... .

11 - { عن أبى عمر قال رسول اللّه ( ص ) إذا كان الوعد الذى قال اللّه : { أخرجنالهم دابّة من الأرض تكلّمهم } قال : ليس ذلك حديثاً و لا كلاماً و ل_كنّه سمة تسم من أمرها اللّه به . . . ;

از ابى عمر روايت شده: رسول خدا(ص) فرمود: زمانى كه وعده الهى {أخرجنالهم دابّة من الأرض تكلّمهم} فرا رسد، تكلم آن دابّه نه به صورت حديث است و نه گفتار، بلكه علامتى است كه هر كه را خداوند امر فرموده به وسيله آن، علامت گذارى مى كند}.

تكلم در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 66 - 5

5 - سخن گفتن در جهنم ، براى جهنميان ، امرى ممكن است .

يوم تقلّب وجوههم فى النار يقولون

تكلم در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 105

- 1

1_ هيچ كس در قيامت جز به اذن و رخصت خداوند سخن نخواهد گفت .

يوم يأت لاتكلم نفس إلاّ بإذنه

ضمير در {يأت} به {يوم} در آيات قبل، باز مى گردد و {يوم} در {يوم يأت} به معناى حين و زمان است. بنابراين {يوم يأت ...}; يعنى، در آن هنگام كه روز قيامت برپا شود ... . قابل ذكر است كه {لاتكلم} در اصل {لاتتكلم} بوده كه بر اساس قواعد صرفى يك {تاء} از آن حذف شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 12 - 12

12 - در قيامت حتى براى مجرمان ، امكان تكلم و درخواست وجود دارد .

و لو ترى إذ المجرمون . .. ربّنا أبصرنا و سمعنا فارجعنا

فراز {ربّنا أبصرنا. ..} مقول قول مجرمان در روز قيامت و مفيد نكته بالا است.

تكلم درخت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 164 - 11

11 _ سخن خداوند با موسى ( ع ) در طور سينا بصورت ايجاد صدا در درخت و قابل شنيدن براى همران آن حضرت از هر طرف

و كلم اللّه موسى تكليماً

امام رضا(ع) درباره سخن گفتن خداوند با موسى(ع) فرمود: . .. فخرج بهم الى طور سيناء ... فكلمه اللّه تعالى ذكره و سمعوا كلامه ... لان اللّه عزوجل احدثه فى الشجرة ثم جعله منبعثاً منها حتى سمعوه من جميع الوجوه ... .

_______________________________

توحيد صدوق، ص 121، ح 24، ب 8; نورالثقلين، ج 1، ص 574، ح 676.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 30 - 3

3

- آمدن نداى الهى به موسى ( ع ) از درختى واقع در جانب راست وادى طور ، هم زمان بانزديك شدن وى به آتش

فلمّا أتيها نودى من ش_طى الواد . .. من الشجرة

{شاطئ} به معناى {جانب} است و {الأيمن} _ مقابل {الأيسر} (چپ) _ صفت براى شاطئ} مى باشد. بنابراين {شاطئ الواد الأيمن}; يعنى، طرف راست وادى.

تكلم عيسى(ع) در نوزادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 10،11،12،13،14

10 _ عيسى ( ع ) برخوردار از توان سخن گويى در دوران نوزادى و خردسالى خويش

تكلم الناس فى المهد

11 _ سخنان عيسى ( ع ) در كودكى گفتارى حكيمانه و همسنگ با سخنان او در دوران كهولت و كمال رشد

اذ ايدتك بروح القدس تكلم الناس فى المهد و كهلا

بديهى است كه سخن گفتن عيسى(ع) در سن كهولت نعمتى خاص براى وى نيست بنابراين عطف {كهلا} بر {فى المهد} مى تواند اشاره به اين باشد كه سخن گفتن او به هنگام نوزادى همانند دوران رشد يافتگى وى بوده است.

12 _ روح القدس ، توانايى بخش عيسى ( ع ) براى گفتگوى با مردم در گهواره به هنگام بزرگسالى و آغاز دوران پيرى

اذ ايدتك بروح القدس تكلم الناس فى المهد و كهلا

{كهل} به مردى گفته مى شود كه دوران جوانى را سپرى كرده و در آغاز دوران پيرى است جمله {تكلم الناس . ..} بيان مصداقى است از جمله {ايدتك بروح القدس}.

13 _ توان مسيح ( ع ) بر سخن گفتن با مردم در تمامى مراحل حيات خويش _ دوران شيرخوارگى و بزرگسالى _ از جمله نعمت هاى

خاص خداوند بر آن حضرت

اذكر نعمتى عليك . .. تكلم الناس فى المهد و كهلا

14 _ گفتگوى عيسى ( ع ) با مردم در گهواره ، از نعمت هاى خاص الهى به مادرش مريم .

اذكر نعمتى عليك و على ولدتك . .. تكلم الناس فى المهد و كهلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 24 - 2،3،14

2- حضرت عيسى ( ع ) در شرايط سخت روحى و جسمى مادرش مريم ( س ) پس از زايمان با وى سخن گفت و او را دل دارى داد .

فحملته . .. فنادي_ها من تحتها ألاّتحزنى

مراد از ضمير فاعلى در {نادى} _ به قرينه ضمائر {فحملته فانتبذت به} در آيات قبل _ حضرت عيسى(ع) است و مراد از ضمير {من تحتها} همانند ضمير {فناداها} حضرت مريم(س) است. برخى فاعل {نادى} را جبرئيل دانسته و ضمير {من تحتها} را به {نخلة} يا {مريم} ارجاع داده اند; ولى سياق آيات با آنچه گفته شد سازگارتر است.

3- عيسى ( ع ) در بدو تولد ، مادرش مريم ( س ) را به اندوهگين نبودن توصيه كرد .

فنادي_ها من تحتها ألاّتحزنى

14- { قال رسول اللّه ( ص ) : . . . و ه_ذا عيسى ابن مريم ( ع ) قال اللّه عزّوجلّ فيه { فناداها من تحتها ألاّتحزنى . . . } فكلّم أمّه وقت مولده ;

از رسول خدا(ص) روايت شده كه فرمود: . .. اين عيسى بن مريم(ع) است كه خداوند _ عزّوجلّ _ در باره او فرمود {فناداها من تحتها ألاّتحزنى ...} پس عيسى(ع) با مادرش به هنگام ولادت سخن گفت}.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 25 - 1

1- عيسى ( ع ) ، در بدو تولد ، مادرش مريم ( س ) را به تكان دادن درخت خرما و استفاده از ميوه آن راهنمايى كرد .

و هزّى إليك بجذع النخلة تس_قط عليك رطبًا جنيًّا

{هزّ} به معناى حركت دادن به چپ و راست است و به قرينه {إليك} در آن معناى {متمايل ساختن} نيز تضمين شده است. بنابراين {هزّى إليك}، يعنى درخت را به جانب خود بكش و به چپ و راست تكان ده اين راهنمايى چنان چه از آيه بعد پيدا است، به منظور تأمين غذاى مريم(س) بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 26 - 1،3،7

1- حضرت عيسى ( ع ) در آغاز تولد خويش ، مادرش مريم ( س ) را به خوردن خرماى تازه و نوشيدن از آب نهر فرا خواند .

فنادي_ها من تحتها . .. تحتك سريًّا ... رطبًا جنيًّا . فكلى واشربى

3- سخن گفتن عيسى ( ع ) با مادر خود و تأمين آب و غذا به صورت خارق العاده ، زمينه هاى مسّرت و چشم روشنى مريم ( س ) و رفع نگرانى او از آينده بود .

فنادي_ها . .. فكلى و اشربى و قرّى عينًا

{عيناً} تمييز و بيانگر مراد جدى از فاعل است و {قرّى} از ماده {قرار} (آرام گرفتن) و يا {قُرّ} (سرد شدن) است. در صورت اول جمله {قرّى عيناً}، يعنى {چشم آرميده باش} و در صورت دوم، يعنى {خنك چشم باش} (چشمت از اشك سوزان به دور

باشد) و در هر صورت، كنايه از خوش دلى و شادمانى است كه چشم از نگرانى و اضطراب باز مى ايستد و از سوزش اشك اندوه، مصون مى ماند. ارتباط جمله {قرّى عيناً} با جملات قبل، گوياى برداشت فوق است.

7- عيسى ( ع ) ، وظيفه دفاع از مادر خويش در مقابل تهمت هاى مردم را به عهده گرفت .

فإمّاترينّ من البشر أحدًا فقولى إنّى نذرت للرحم_ن صومًا

توصيه مادر به سكوت از جانب عيسى(ع) بدان معنا بود كه او نگران دفاع از خود نباشد، چرا كه عيسى(ع) خود آن را انجام خواهد داد. سخن گفتن عيسى(ع) با مادر پس از ولادت، اين اطمينان را به مريم داده بود كه او براين كار كاملاً توانا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 27 - 6

6- { عن أبى جعفر ( ع ) قال : لمّا قالت العواتق . . . لمريم ( ع ) : { لقد جئت شيئاً فريّاً } أنطق اللّه تعالى عيسى ( ع ) عند ذلك ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه فرمود: چون دختران نورس به مريم گفتند: {لقد جئت شيئاً فريّاً} خداوند در آن هنگام زبان عيسى(ع) را به سخن گفتن گشود}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 29 - 3

3- حضرت مريم ( س ) به قدرت نوزادش عيسى ( ع ) در سخن گفتن و رفع اتهامات يقين داشت .

فأشارت إليه

آمدن مريم به ميان قوم خويش، آوردن علنى و آشكار فرزند و اشاره كردن به سوى نوزاد به جاى پاسخ گويى به

اتهامات، بيانگر يقين او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 30 - 1،5،11

1- نوزاد مريم ( س ) با اشاره مادرش و در حضور مردم شروع به سخن گفتن كرد .

فأشارت إليه . .. قال إنّى عبداللّه

5- تكلم عيسى ( ع ) در گهواره و معرفى خود ، از معجزات او و برهانى كافى بر پاكدامنى مريم ( س ) و مبرّابودن او از اتهامات مردم بود .

فأشارت إليه . .. قال إنّى عبداللّه

11- { عن رسول اللّه ( ص ) : . . . و ه_ذا عيسى بن مريم ( ع ) . . . حين أشارت إليه . . . قال : إنّى عبداللّه آتانى الكتاب } . . . أُعطى كتاب النبوة و أُوصى بالصلاة والزكاة فى ثلاثة أيّام من مولده و كلّمهم فى اليوم الثانى من مولده . . . ;

از رسول خدا(ص) روايت شده كه فرمود: . .. و اين عيسى بن مريم(ع) است كه وقتى مريم به او اشاره كرد گفت: {إنّى عبداللّه آتانى الكتاب} ... كتابِ نبوت به او داده شد و به نماز و زكات سفارش گرديد (و اين همه) ظرف سه روز پس از ولادت او بود و در روز دوم ولادت با مردم سخن گفت...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 33 - 1

1- حضرت عيسى ( ع ) در گهواره ، برخوردارى خود را از سلامت و امنيت كامل ، در مراحل تولد ، مرگ و رستاخيز ، اعلام كرد .

والسل_م علىّ يوم ولدت و يوم أموت

و يوم أُبعث حيًّا

{ال} در {السلام} براى استغراق خصوصيات است، يعنى سلام كامل جامع و داراى همه خصوصيات، از همين جهت اين سلام با سلام در مورد حضرت يحيى(ع) از نظر خصوصيات متفاوت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 35 - 2،14

2- توهم فرزند بودن عيسى ( ع ) براى خداوند ، برخاسته از تحليل نادرست ماجراى تولد و سخن گفتن معجزنماى او بود .

ذلك عيسى ابن مريم . .. ما كان للّه أن يتّخذ من ولد

نفى فرزند از خداوند پس از بيان قصه تولد عيسى(ع) مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه گروهى اين نوع امور معجزه آسا را دليل فرزند خدابودن او قرار داده اند.

14- ماجراى تولد و سخن گفتن عيسى ( ع ) ، نمودى از حاكميت اراده الهى بر هستى است ; نه نشان فرزندى عيسى ( ع ) براى خداوند .

ما كان للّه أن يتّخذ من ولد . .. إذا قضى أمرًا فإنّما يقول له كن فيكون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 36 - 1،3

1- حضرت عيسى ( ع ) در گهواره ، خداوند را پروردگار خود و ديگر انسان ها معرفى كرد .

و إنّ اللّه ربّى و ربّكم

جمله {إنّ اللّه ربّى . ..} عطف بر {إنّى عبد اللّه} در آيات قبل است. اين آيه نيز نقل بخشى از گفته هاى عيسى(ع) در گهواره است و آيات {ذلك عيسى ... كن فيكون} در اين بين معترضه مى باشد. تشابه اين جمله با آنچه در سوره آل عمران و زخرف از عيسى(ع) نقل

شده، تأييد كننده اين نكته است.

3- دعوت همه مردم به پذيرش توحيد ربوبى و پرستش خداى يگانه ، از جمله سخنان عيسى ( ع ) در گهواره

و إنّ اللّه ربّى و ربّكم فاعبدوه

تكلم مشركان با خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 86 - 2

2- مشركان ، در قيامت با خداوند سخن مى گويند و از معبودهايشان شكايت مى كنند .

قالوا ربّنا ه_ؤلاء شركاؤنا

جمله {فألقوا إليهم القول . ..} مى تواند قرينه باشد بر اينكه سخن مشركان (قالوا ...) به عنوان شكايت ادا مى شود.

تكلم معبود راستين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 148 - 8

8 _ هدايتگرى انسان ها و توان سخن گفتن با آنان از روشنترين نشانه هاى معبود راستين

ألم يروا أنه لا يكلمهم و لا يهديهم سبيلا

تكلم ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 42 - 2

2 _ امكان سخن گفتن فرشتگان ، با غير انبياى الهى

و اذ قالت الملئكة يا مريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 43 - 2

2 _ سخن فرشتگان با مريم و فرمان دادن به او ، درباره اطاعت خاضعانه

و اذ قالت الملئكة . .. يا مريم اقنتى لربّك و اسجدى

ظاهراً جمله {يا مريم اقنتى}، گفتار ملائكه با حضرت مريم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 45 - 1

1 _ سخن گفتن ملائكه با مريم و بشارت به او ،

درباره عيسى ( ع )

اذ قالت الملئكة يا مريم انّ اللّه يبشرك بكلمة منه اسمه المسيح عيسى ابن مريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 70 - 10

10_ فرشتگان ، توانا بر سخن گفتن با آدميان و درك سخنان و حالات ايشان

قالوا سل_مًا . .. قالوا لاتخف

تكلم ملائكه با بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 24 - 1

1_ ديدار فرشتگان با اهل بهشت و سخن گفتن آنان با ايشان

والمل_ئكة يدخلون عليهم . .. سل_م عليكم

تكلم ملكه مورچگان قصه سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 19 - 24

24 - { عن جعفربن محمد ( ع ) قال : لما قالت النملة { يا أيّها النمل ادخلوا مساكنكم . . . } حملت الريح صوت النملة إلى سليمان ( ع ) . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه فرمود: هنگامى كه آن مورچه [به ساير مورچگان] گفت: {يا أيّها النمل ادخلوا مساكنكم. ..} باد صداى آن مورچه را به سليمان رسانيد...}.

تكلم موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 4 - 6

6- توجه به علم همه جانبه خداوند به گفتار و اعمال موجودات جهان ، بازدارنده آدمى از حق ستيزى و گناه

أسرّوا النجوى . .. قال ربّى يعلم القول فى السماء والأرض و هو السميع العليم

خداوند در پاسخ به توطئه ها و سخنان سرّى مشركان عليه اسلام، به پيامبر(ص) فرمان داد كه علم همه جانبه الهى را به آنان

گوشزد كند. اين حقيقت مى تواند بيانگر برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 51 - 4

4 - به سخن آوردن پديده هاى جهان طبيعت ، يكى از راه هاى سخن گفتن خداوند با انسان است .

أو من وراى حجاب

برداشت ياد شده بر اين پايه است كه مفسران، {حجاب} را در {من وراء حجاب} به معناى پديده هاى طبيعى تفسير كرده اند.

تكلم موجودات آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 4 - 2

2- وجود سخن و كلام در ميان موجودات آسمانى

قال ربّى يعلم القول فى السماء

تكلم مورچگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 19 - 3،4

3 - سليمان ( ع ) ، قادر به شنيدن صداى مورچگان و فهم زبان آنها

فتبسّم ضاحكًا من قولها

4 - خشنودى سليمان از آگاهى به زبان مورچگان و سپاس گزارى او به درگاه خدا

فتبسّم ضاحكًا من قولها و قال ربّ أوزعنى أن أشكر

تمثيل به تكلم انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 23 - 7

7 - حقانيت وعده هاى الهى مانند قدرت آدميان بر نطق ، روشن و انكارناپذير است .

و ما توعدون . .. إنّه لحقّ مثل ما أنّكم تنطقون

بنابراين كه ضمير {إنّه} به {ما توعدون} بازگردد، تمثيل آيه شريفه در جهت بيان اين معنا است كه تحقق وعده هاى الهى، همان قدر روشن است كه سخن گفتن آدميان و قدرت ايشان بر نطق واضح مى باشد.

درخواست معجزه تكلم مردگان

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 111 - 1

1 _ نزول ملائكه بر مشركان و سخن گفتن مردگان با ايشان، از معجزات درخواستى آنان بوده است.

لئن جاءتهم ءاية . .. و لو أننا نزّلنا ... ما كانوا ليؤمنوا

ذكر نزول ملائكه و سخن گفتن با مردگان در آيه حكايت از آن دارد كه اين قبيل معجزات مورد درخواست مشركان بوده است.

شگفتى تكلم عيسى(ع) در نوزادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 29 - 5

5- مردم ، از واگذارشدن پاسخ اتهامات از سوى مريم ( س ) به نوزادش عيسى ( ع ) ، شگفت زده شده و آن را باور نكردند .

فأشارت إليه قالوا كيف نكلّم من كان فى المهد صبيًّا

استفهام در آيه انكارى است. اين انكار را چندين تأكيد نيز همراهى مى كند: 1) فعل {كان} كه در اين موارد بر ماضى دلالت ندارد، بلكه استقرار و ثبوت را مى فهماند; 2) قيد {فى المهد} كه نشانه ناتوانى عيسى(ع) از هرگونه حركتى است; 3) قيد {صبيّاً} كه با وجود {فى المهد} نيازى به آن نبود، ولى گويندگان آن را به منظور تأكيد انكار و تعجبشان افزودند.

شگفتى تكلم نوزاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 29 - 6

6- زبان گشودن كودكى آرميده در گهواره و تشريح ماجراى ميلاد خويش ، براى قوم مريم قابل تصور نبود .

كيف نكلّم من كان فى المهد صبيًّا

{مهد} گهواره يا هر مكان ديگرى است كه براى آرميدن كودك اختصاص يابد.

شگفتى عجز زكريا(ع) از تكلم

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 10 - 7

7- ناتوانى زكريا ( ع ) از سخن گفتن با مردم ، امرى اعجازى بود ، نه معلول نقصى در زبان يا جسم او .

قال ءايتك ألاّ تكلّم الناس ثل_ث ليال سويًّا

{سوىّ} به كسى گفته مى شود كه اخلاق و خلقت او در حد اعتدال باشد، نه كمبودى داشته باشد و نه از حد تجاوز كرده باشد (مفردات راغب) و براين مبنى كه {سويّاً} حال باشد، براى فاعل {تكلّم} كه زكريا است، مفاد آيه اين مى شود. {تو در حالى كه سالم هستى، با مردم سه شبانه روز سخن نخواهى گفت}.

عجز از تكلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 92 - 3

3 - مشركان عصر ابراهيم ، پرستشگر معبودهايى ناتوان از خوردن و گفتوگو كردن

فقال ألا تأكلون . ما لكم لاتنطقون

عجز از تكلم در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 18 - 6

6 - قيامت ، داراى غم و اندوه كشنده و زجرآور ، به گونه اى كه كسى ناى سخن گفتن و فرياد زدن ندارد .

إذ القلوب لدى الحناجر ك_ظمين

{كاظم} (مفرد {كاظمين}) اسم فاعل از {كظم} به معناى فردى است كه نفسش در گلو حبس شده باشد. {كاظمين}; يعنى، كسانى كه ساكت اند و قادر به سخن گفتن نيستند.

عجز زكريا(ع) از تكلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 10 - 5،6

5- ناتوانى زكريا ( ع ) از سخن گفتن با

مردم به مدت سه شبانه روز كامل ، نشانه اى الهى بر زمان تحقق يافتن بشارت فرزند بود .

قال ءايتك ألاّ تكلّم الناس ثل_ث ليال سويًّا

{سويّاً} يا صفت براى {ثلاث ليال} است و يا حال براى فاعل {ألاّ تكلّم} و در هر دو صورت مراد از {سه شب} سه شبانه روز است. آيه چهل و يكم سوره آل عمران شاهد اين معنا است. فعل {ألاّ تكلّم} فعل نفى است و مراد از آن، تكليف زكريا به سكوت نيست، بلكه از صادر نشدن سخنى از زكرياخبر مى دهد.

6- زكريا ( ع ) ، در روز هاى ناتوانىِ از سخن گفتن با مردم ، به عبادت و ذكر خداوند ، قدرت داشت .

ألاّ تكلّم الناس ثل_ث ليال سويًّا

واژه {الناس} نشان مى دهد كه عجز زكريا، تنها از سخن گفتن با مردم بوده است و نه به طور مطلق.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 11 - 2

2- زكريا ( ع ) پس از سكوت سه روزه و ناتوانى از سخن گفتن با مردم ، از عبادتگاه بيرون آمد و نزد مردم حاضر شد .

فخرج على قومه من المحراب

كيفيت تكلم خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 164 - 12

12 _ تكلم خداوند با موسى ( ع ) به وسيله ايجاد سخن بدون به كارگيرى زبان و دهان

و كلم اللّه موسى تكليماً

امام رضا(ع) درباره سخن گفتن خداوند با موسى(ع) فرمود: . .. كلام الخالق للمخلوق ليس ككلام المخلوق لمخلوق و لايلفظ بشق فم و لسان و لكن يقول له {كن} فكان

بمشيته ما خاطب به موسى من الامر و النهى من غير تردد فى نفس.

_______________________________

احتجاج طبرسى، ج 2، ص 185; نورالثقلين، ج 1، ص 575، ح 681.

معجزه تكلم مردگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 111 - 4

4 _ لجاجت پيشگان، حتى در صورت سخن گفتن مردگان با ايشان و شهادت بر رسالت پيامبر(ص)، ايمان نمى آورند.

و لو أننا . .. و كلمهم الموتى ... ما كانوا ليؤمنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 31 - 2

2_ آنان كه با تلاوت قرآن هدايت نشوند و به سراى آخرت ايمان نياورند ، حتى اگر مردگانى زنده شوند و حقايق آخرت را براى آنان بيان كنند ، هدايت نخواهند يافت .

و لو أن قرءانًا . .. كلّم به الموتى

هر يك از جمله هاى {سيّرت به الجبال} و {قطّعت به الأرض} و {كلّم به الموتى} حكايت از معجزات درخواستى كفرپيشگان دارد كه به مناسبت مى توان گفت: جمله {كلّم به الموتى} حاكى است كه آنان براى باور به آخرت، از پيامبر(ص) مى خواستند تا مردگانى را زنده كند تا از آخرت و دنياى پس از مرگ براى آنان سخن بگويند.

منشأ تكلم اعضاى بدن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 21 - 4،10،13

4 - اعطاى قدرت نطق و سخن گويى ، به اعضاى انسان در قيامت ، به اراده خداوند

قالوا أنطقنا اللّه

10 - آفرينش انسان به وسيله خداوند ، دليل قدرت او بر اعطاى نطق به اعضا و جوارح آدمى

قالوا أنطقنا اللّه . ..

و هو خلقكم أوّل مرّة

13 - آفريدگار جهان و برپادارنده قيامت ، قادر به ايجاد نطق و شعور در اعضا و جوارح انسان

قالوا أنطقنا اللّه . .. و هو خلقكم أوّل مرّة و إليه ترجعون

جمله {و هو خلقكم} به منزله دليلى بر قدرت خداوند در ايجاد نطق و سخن در اعضا و جوارح است.

منشأ تكلم موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 21 - 5

5 - خداوند ، اعطا كننده قدرت نطق و سخن گويى به هر موجود

الذى أنطق كلّ شىء

نعمت تكلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 4 - 1

1 - تكلم و قدرت بيان مفاهيم ، از نعمت هاى مهم الهى براى انسان

الرحم_ن . .. علّمه البيان

نقش تكلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 4 - 3

3 - مطالعه در نظام سخن گويى و بيان آدمى ، راهگشاى انسان به سوى معرفت خداوند و رحمت او

الرحم_ن . .. علّمه البيان

از اين كه خداوند تعليم بيان را به خود نسبت داده، ممكن است در مقام تذكر اين حقيقت به انسان ها باشد كه قدرت بيان، امرى خود شكل يافته نيست و اگر تدبير و تقدير الهى و نيز رحمت او نبود، آدمى همچون ديگر موجودات قادر به تكلم و بيان مقاصد خويش نبود.

ويژگيهاى تكلم پرندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 16 - 4

4 - پرندگان ، داراى نطق و گفتارى خاص

علّمنا منطق الطير

تكليف از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تكليف

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 228 - 5

5 _ ايمان به خدا و روز قيامت ، ضامن انجام تكاليف الهى

و لا يحل لهنّ . .. ان كنّ يؤمنّ باللّه و اليوم الاخر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 200 - 20

20 _ صبر در انجام فرائض و در برابر مصائب و آمادگى براى پيروى از دستورات ائمّه ، وظيفه مؤمنان

يا ايّها الّذين امنوا اصبروا و صابروا

امام صادق (ع) درباره آيه فوق فرمود: اصبروا على الفرائض و صابروا على المصائب و رابطوا على الأئمّة.

_______________________________

كافى، ج 2، ص 81، ح 3 ; تفسير برهان، ج 1، ص 334، ح 2 و 6 و 11.

آثار ترك تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 5 - 39

39 _ ترك عمدى عمل به احكام الهى ، على رغم اقرار به حقانيت آنها ، موجب تباهى عمل آدمى

و من يكفر بالايمن فقد حبط عمله

امام صادق(ع) درباره آيه فوق فرمود: من ترك العمل الذى اقربه . .. .

_______________________________

كافى، ج 2، ص 387، ح 12; نورالثقلين، ج 1، ص 595، ح 67.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 31 - 9

9 _ پشيمانى، اندوه و حسرت در آخرت، پيامد تباه كردن فرصت دنيا و كوتاهى در انجام تكاليف

قد خسر الذين كذبوا بلقاء اللّه . .. قالوا يحسرتنا على ما فرطنا فيها

ضمير {ها} در {على ما فرطنا فيها}، به {ما بر مى گردد و معنا چنين مى شود: {يا حسرتنا على

تفريطنا}. و چون متعلق تفريط محذوف است، بر اطلاق متعلق تفريط دلالت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 63 - 16

16_ ترك وظايف الهى به خاطر خوشايند كافران ، مايه خسارت و تباهى است .

فما تزيدوننى غير تخسير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 25 - 6

6- نفاق و امتناع از تكاليف دشوار دين ، به مثابه ارتداد است .

إنّ الذين ارتدّوا على أدب_رهم

با توجه به اين كه آيات پيشين در رابطه با بيماردلان گريزان از جهاد بود، {الذين ارتدّوا} ممكن است نظر به آنان داشته باشد.

آثار تكليف سخت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 16 - 4

4 - آشكار شدن صداقت توبه كنندگان واقعى ، در ميدان عمل و تكاليف دشوار

قل للمخلّفين من الأعراب ستدعون إلى قوم أولى بأس شديد

آثار سختى تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 20 - 10

10- آيات جهاد و تكاليف دشوار دين ، زمينه ساز شناسايى منافقان و سست ايمان ها

فإذا أنزلت سورة محكمة و ذكر فيها القتال رأيت الذين فى قلوبهم مرض ينظرون إليك نظر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 21 - 9

9- لحظه عمل به تكاليف دشوار دين ، لحظه جدا شدن صف صادقان از مدعيان صداقت

فإذا عزم الأمر فلو صدقوا اللّه لكان خيرًا لهم

از آيه شريفه استفاده مى شود كه پس از قطعيت يافتن فرمان هاى الهى به تكاليف دشوارى چون جهاد،

صادقان راستين از مدعيان دروغين صداقت متمايز مى شوند و بدين جهت خداوند فرموده است: {فلو صدقوا اللّه لكان خيراً لهم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 37 - 7

7- ظهور مكنونات انسان ، در جريان تكاليف شاق

إن يسئلكموها . .. و يخرج أضغ_نكم

آثار سستى در تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 63 - 10

10_ پيامبران ، در صورت مسامحه در امر رسالت و ترك ابلاغ توحيد ، گنه كارند .

فمن ينصرنى من الله إن عصيته

آثار سهولت تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 62 - 4،9

4 - تكاليف آسان ، جلوه امتنان الهى نسبت به انسان ها

و لانكلّف نفسًا إلاّ وسعها

9 - تكاليف آسان و در حد توان ، نمودى از مبرا بودن نظام تشريع الهى از هرگونه ظلم

و لانكلّف نفسًا إلاّ وسعها . .. و هم لايظلمون

آثار صبر در تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 75 - 5

5 _ صبر و شكيبايى در انجام تكاليف و ترك محرمات الهى ، عامل بهره مندى از نعمت ها و درجات عالى بهشت

الذين يمشون على الأرض هونًا. .. و الذين إذا أنفقوا لم يسرفوا ... و الذين لايشهدو

آثار عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 58 - 13

13 - اجراى فرمان هاى الهى ، زمينه ساز آمرزش گناهان است .

ادخلوا الباب سجداً . .. نغفر لكم خطيكم

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 181 - 9

9 - آدمى در صورت انجام وظيفه خويش در امر وصيت ، در پيشگاه خدا مسؤول نبوده و مؤاخذه نخواهد شد ، هر چند به وصيت هاى او عمل نشود .

فإنما إثمه على الذين يبدلونه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 36

36 - عمل به احكام دين و پايبندى به حدود الهى ، زمينه ساز نايل شدن به تقواپيشگى است .

تلك حدود اللّه فلاتقربوها كذلك يبين اللّه ءايته للناس لعلهم يتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 232 - 12

12 _ پذيرش احكام الهى و عمل به آن ، باعث رشد و طهارت انسان

و اذا طلّقتم النّساء . .. ذلكم ازكى لكم و اطهر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 133 - 19

19 _ انجام فرايض دينى ، وسيله آمرزش گناهان

سارعوا الى مغفرة من ربّكم

اميرالمؤمنين على (ع) درباره {سارعوا الى مغفرة من ربّكم} فرمود: الى اداء الفرائض.

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 836 ; نورالثقلين، ج 1، ص 389، 354.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 27 - 2،3

2 _ حفظ حريم احكام الهى در ازدواج و مسائل جنسى ، زمينه روى آوردن خداوند به بندگان

حرّمت . .. و المحصنات ... و اللّه يريد ان يتوب عليكم

به نظر مى رسد جمله {يريد اللّه ل_ِ . .. يتوب} در آيه قبل اشاره به انشاء و جعل احكام

باشد. و جمله {و اللّه يريد ان يتوب}، ناظر به مرحله عمل به آن احكام است. يعنى در صورت عمل به اين احكام، خداوند عنايتش را نسبت به انسانها تمام خواهد كرد و به ثمر خواهد نشاند.

3 _ عمل به احكام و مقررات الهى ، زمينه بازگشت خداوند به بندگان

و لا تنكحوا . .. حرّمت ... و المحصنات ... و اللّه يريد ان يتوب عليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 28 - 2

2 _ پايبندى به مقررات الهى در ازدواج و روابط جنسى ، زمينه سبكبارى و دور ماندن جوامع از مشقت ها و رنجهاست .

يريد اللّه ان يخفّف عنكم

بيان خواست الهى به سبكبارى انسانها پس از تبيين احكام و مقررات ازدواج، اشاره به اين است كه دورى جوامع بشرى از رنجها و مشقتها در گرو پيروى از آن احكام است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 36 - 3

3 _ تحقق احكام و مقررات الهى در خانواده و پرهيز زن و شوهر از ناسازگارى ، زمينه ساز عبادت خداوند *

الرجال قوّامون . .. و ان خفتم ... و اعبدوا اللّه

امر به عبادت و پرستش خداوند پس از بيان احكام خانواده، اشاره به اين دارد كه عبادت خالصانه خداوند در پرتو تنظيم صحيح روابط خانوادگى امكان پذير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 66 - 9،11

9 _ خير و سعادت انسان در گرو عمل به احكام الهى

و لو انّهم فعلوا ما يوعظون به لكان خيراً لهم

11 _ ثبات و

پايدارى در ايمان از نتايج عمل به احكام و مواعظ الهى

و لو انّهم فعلوا ما يوعظون به لكان خيراً لهم و اشدّ تثبيتاً

متعلق {تثبيتاً} به قرينه آيات قبل، ايمان گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 68 - 1

1 _ هدايت به صراط مستقيم ، نتيجه عمل به احكام و مواعظ الهى

و لو انّهم فعلوا ما يوعظون به . .. و لهديناهم صراطا مستقيما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 6 - 35

35 _ انجام تكاليف الهى ، زمينه ساز سپاسگزارى خداوند

لعلكم تشكرون

در برداشت فوق {لعلكم تشكرون}، علت و غايت براى {فاغسلوا . .. فاطهروا ... فتيمموا}، كه از احكام الهى هستند، گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 26 - 7

7 _ فرجام ملت ها در گرو كيفيت موضعگيرى ايشان در برابر فرمان هاى خداوند

إنّا لن ندخلها ابداً . .. فانها محرمة عليهم اربعين سنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 32 - 4

4 _ آخرت، سرايى خوب براى كسانى كه معاد را تكذيب نكرده و در انجام تكاليف كوتاهى نمى كنند.

و للدار الأخرة خير للذين يتقون

بنابراين كه {خير} صفت مشبهه باشد. يتقون} در اين آيه، به قرينه تقابلى كه با آيه قبل دارد و در آن آيه بحث از تكذيب لقاء اللّه و تفريط در دين و تكاليف الهى بود، به معناى تكذيب نكردن معاد و انجام تكاليف الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

5 - انعام - 6 - 118 - 8

8 _ التزام عملى به احكام خداوند، نشانه ايمان به آيات اوست.

فكلوا . .. إن كنتم بأيته مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 153 - 15

15 _ نيل به تقوا در گرو عمل به احكام دين و پرهيز از قوانين غير الهى است.

ذلكم وصيكم به لعلكم تتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 86 - 5

5_ خير و سعادت امتها ، در ايمان و باور به معارف الهى و عمل به احكام دين است .

بقيّت الله خير لكم

برخى از مفسران مراد از {بقيّت الله} را اطاعت از خدا و برخى مقصود از آن را احكام و معارف دانسته اند. برداشت فوق، براساس اين نظريه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 30 - 4

4 - احكام و مقررات الهى ، در راستاى خير و سعادت انسان

و من يعظّم حرم_ت اللّه فهو خير له عند ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 71 - 4

4 - سلامت جامعه بشرى و مصون ماندن آن از فساد و تباهى ، در گرو اجراى قوانين الهى و ايستادگى در برابر تمايلات حق ستيزان

و لو اتبع الحقّ أهواءهم لفسدت السم_وت و الأرض و من فيهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 45 - 9

9 - خداوند ، خواهان برچيدن گناه و منكر ، از طريق عمل به تكاليف شرعى است

.

أقم الصلوة إنّ الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 32 - 7

7- ايمان و كفر و طاعت و معصيتِ خلق ، بى تأثير در ساحت خداوندى *

إنّ الذين كفروا و . .. لن يضرّوا اللّه شيئًا

جمله {لن يضرّوا اللّه شيئاً} مى رساند كه كفر و عصيان خلق در برابر خدا و رسول او، زيانى به خداوند نمى رساند. به قرينه مقابله مى توان استفاده كرد كه ايمان و طاعت آنان نيز، نفعى براى خداوند ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 12 - 6

6 - حركت در مسير تكليف الهى ، درپى دارنده امداد هاى خداوند و غيرقابل تحليل با محاسبات بشرى *

إنّا فتحنا لك فتحًامبينًا . .. بل ظننتم أن لن ينقلب الرسول و المؤمنون إلى أهليهم

خداوند، صلح حديبيه را {فتح مبين} نام داده و در اين آيه تحليل اعراب متخلف را، تحليلى نادرست معرفى كرده است; از اين نكته استفاده مى شود كه سفر حديبيه، طبق محاسبات ظاهرى مى توانسته خطرآفرين باشد; ولى اراده الهى به حمايت از دين و پيامبر(ص) از اين سفر پرخطر، فتحى مبين را پديد آورده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 7 - 10،11

10 - نويد خداوند به امكان رفع مشكل زنان مطلّقه و همسرانشان ، در صورت رعايت تعاليم و رهنمود هاى الهى

لينفق ذو سعة من سعته . .. سيجعل اللّه بعد عسر يسرًا

11 - زنان مطلّقه و شوهران تنگ دست آنان _ در صورت رعايت

آموزه ها و رهنمود هاى الهى _ مورد عنايت و حمايت خدا قرار مى گيرند .

سيجعل اللّه بعد عسر يسرًا

آداب عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 195 - 12،14

12 - اهل ايمان ، بايد اعمال و وظايف الهى خويش ( جهاد ، دفاع ، انفاق و . . . ) را به صورت نيكوى آن انجام دهند .

قتلوا فى سبيل اللّه . .. و أنفقوا فى سبيل اللّه ... و أحسنوا

14 - انجام كار ها و وظايف الهى به صورت نيكوى آن ، موجب جلب محبت خداوند است .

و أحسنوا إن اللّه يحب المحسنين

آرزوى محروميت از تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 40 - 15

15 - آفريده شدن به صورت خاك و محروميت از شعور و تكليف از آغاز پيدايش ، آرزوى كافران در قيامت

و يقول الكافر ي_ليتنى كنت تربًا

ارتباط تكاليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 151 - 30

30 _ تكاليف پنجگانه (پرهيز از شرك و . ..) داراى ارتباطى تنگاتنگ با يكديگر و به منزله تكليفى واحد

ذلكم وصيكم

آوردن ضمير مفرد {به} و نيز اسم اشاره مفرد {ذلكم} براى اشاره به محرمات پنجگانه، مى تواند حاكى از اين باشد كه آن محرمات آن چنان مرتبط با يكديگرند كه گويا يك تكليف هستند.

ارزش تكليف سخت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 12 - 2

2 - تكاليف دشوار ، داراى ارزشى فراتر از حد تصور و

بيان ، براى عموم مردم

و ما أدريك ما العقبة

استفهام در {ما أدراك} حقيقى نيست; بلكه عظمت {عقبة} و آسان نبودن درك حقيقت آن را بيان مى كند. در اين استفهام، مخاطب خاصى مورد نظر نيست و نظير ضرب المثل هاى رايج، هر فردى مى تواند مخاطب آن باشد.

استقامت در عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 25 - 5

5 - ترغيب پيامبر ( ص ) از سوى خداوند به صبر و پايدارى در انجام رسالت خويش ، به رغم تكذيب و مخالفت كافران و مشركان

و إن يكذّبوك فقد كذّب الذين من قبلهم جاءتهم رسلهم

اضطرار در تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 119 - 9

9 _ اضطرار از ميان برنده تكليف است.

و قد فصل لكم ما حرم عليكم إلا ما اضطررتم إليه

اضطرار و رفع تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 196 - 9

9 _ مرض ، موجب تخفيف در تكليف

فمن كان منكم مريضاً او به اذىً من رأسه ففدية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 239 - 3

3 _ سقوط برخى از شرايط نماز در هنگام ترس

فان خفتم فرجالا او ركباناً

اعتدال در تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 53 - 4

4 - مجموعه قوانين و احكام خداوند ، در حد اعتدال و به دور از افراط و تفريط

قل ي_عبادى الذين أسرفوا على أنفسهم

از تعبير اسراف درباره گناه

_ كه به معناى عمل نكردن به قوانين و احكام الهى است _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.

امتحان با تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 124 - 1

1 - خداوند ، پيامبرش ابراهيم ( ع ) را با تكاليفى سنگين و دشوار بيازمود .

و إذ ابتلى إبرهيم ربه بكلمت

{ابتلاء} به معناى آزمودن است. تعبير كردن از مواد آزمون به كلمات (سخنان) اشاره به اين دارد كه: آن مواد فرمانهايى بوده كه ابراهيم بايد آنها را امتثال مى كرد و لذا كلمات در برداشت، به تكاليف تفسير شد. نكره آوردن (كلمات) حكايت از عظمت آن دارد، كه به مناسبت آزمون، از آن به دشوارى و سنگينى تعبير شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 2 - 23

23 - { عن الرّضا ( ع ) : . . .و أمّا قوله : { ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً } فإنّه عزّوجلّ خلق خلقه ليبلوهم بتكليف طاعته و عبادته ، لا على سبيل الإمتحان و التجربة لأنّه لم يزل عليماً بكلّ شىء . . . ;

از امام رضا(ع) روايت شده است: . .. اما سخن خداوند: (ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً) پس خداوند عزّوجلّ مخلوقاتش را آفريد تا آنان را بهوسيله تكليف نمودن به طاعت و عبادت خود، آزمايش كند; ولى اين آزمودن، براى تجربه اندوزى و آگاهى يافتن نبود; زيرا خداوند هميشه به تمام اشيا عالم بوده است... .}

امتحان با تكليف سخت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 16 -

5

5 - تكاليف دشوار و ميدان جهاد ، صحنه آزمون انسان ها و تمايز مؤمنان واقعى از مدعيان ايمان

قل للمخلّفين من الأعراب ستدعون إلى قوم أولى بأس شديد

امتناع آسمان ها از تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 72 - 1

1 - خداوند ، تكاليف دين را ، به عنوان امانت به آسمان ها و زمين و كوه ها سپرد و آنان از قبول آن ، سر باز زدند .

إنّا عرضنا الأمانة على السموت و الأرض و الجبال فأبين أن يحملنها

لام در {ليعذّب. ..} در آيه بعد، براى تعليل عرضه امانت است. ذكر منافق مشرك و مؤمن در آن آيه، به دنبال تعليل {ليعذّب} قرينه است كه مراد از {الأمانة} در اين آيه، چيزى است كه افراد درباره آن، به سه گروه تقسيم مى شوند و آن، همانا تكاليف دينى است. گفتنى است كه آيه پيش كه درباره اطاعت از خدا و رسول است، نيز مى تواند قرينه بر برداشت بالا، باشد; چه اين كه اطاعت از خدا و پيامبر(ص)، وقتى ميسّر است كه به تكاليف ارائه شده از سوى آنان عمل شود.

امتناع زمين از تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 72 - 1

1 - خداوند ، تكاليف دين را ، به عنوان امانت به آسمان ها و زمين و كوه ها سپرد و آنان از قبول آن ، سر باز زدند .

إنّا عرضنا الأمانة على السموت و الأرض و الجبال فأبين أن يحملنها

لام در {ليعذّب. ..} در آيه بعد، براى تعليل عرضه امانت است. ذكر

منافق مشرك و مؤمن در آن آيه، به دنبال تعليل {ليعذّب} قرينه است كه مراد از {الأمانة} در اين آيه، چيزى است كه افراد درباره آن، به سه گروه تقسيم مى شوند و آن، همانا تكاليف دينى است. گفتنى است كه آيه پيش كه درباره اطاعت از خدا و رسول است، نيز مى تواند قرينه بر برداشت بالا، باشد; چه اين كه اطاعت از خدا و پيامبر(ص)، وقتى ميسّر است كه به تكاليف ارائه شده از سوى آنان عمل شود.

امتناع كوه ها از تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 72 - 1

1 - خداوند ، تكاليف دين را ، به عنوان امانت به آسمان ها و زمين و كوه ها سپرد و آنان از قبول آن ، سر باز زدند .

إنّا عرضنا الأمانة على السموت و الأرض و الجبال فأبين أن يحملنها

لام در {ليعذّب. ..} در آيه بعد، براى تعليل عرضه امانت است. ذكر منافق مشرك و مؤمن در آن آيه، به دنبال تعليل {ليعذّب} قرينه است كه مراد از {الأمانة} در اين آيه، چيزى است كه افراد درباره آن، به سه گروه تقسيم مى شوند و آن، همانا تكاليف دينى است. گفتنى است كه آيه پيش كه درباره اطاعت از خدا و رسول است، نيز مى تواند قرينه بر برداشت بالا، باشد; چه اين كه اطاعت از خدا و پيامبر(ص)، وقتى ميسّر است كه به تكاليف ارائه شده از سوى آنان عمل شود.

اهميت تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 286 - 7،10

7 _ درخواست

مؤمنان از خداوند براى عدم مؤاخذه نسبت به خطا و فراموشى در تكاليف الهى

لا يكلّف اللّه نفساً الاّ وسعها . .. ربّنا لا تؤاخذنا ان نسينا او اخطأنا

10 _ التزام مؤمنان به ترك معاصى و انجام تكاليف الهى

و قالوا سمعنا و اطعنا . .. ربنا لا تؤاخذنا ان نسينا او اخطأنا

توجه به پيشامد خطا و نسيان در تكاليف الهى و درخواست عفو در مورد آن، گوياى مراقبت مؤمنان از اعمال و رفتار خويش است.

اهميت عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 97 - 15

15 _ ضرورت عمل به تكاليف الهى ، هر چند لازمه آن ترك ديار و هجرت به سرزمين ديگر باشد .

قالوا الم تكن ارض اللّه واسعة فتهاجروا فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 62 - 5

5 _ از امام باقر ( ع ) روايت شده كه فرمود : { وجدنا فى كتاب على بن الحسين ( ع ) { ألا إن أولياء اللّه لا خوف عليهم و لا هم يحزنون } قال : إذا أدوا فرائض اللّه و أخذوا بسنن رسول اللّه ( ص ) ، و تورّعوا عن محارم اللّه و زهدوا فى عاجل زهرة الدنيا و رغبوا فيما عند اللّه و اكتسبوا الطيب من رزق اللّه لا يريدون به التفاخر و التكاثر ثم انفقوا فيما يلزمهم من حقوق واجبة فأولئك الذين بارك اللّه لهم فيما اكتسبوا و يثابون على ما قدموا لأخرتهم ;

در نوشته امام على بن الحسين (ع) يافتيم كه به دنبال ذكر اين آيه شريفه {ألا إن أولياء

اللّه . .. } فرموده است: هر گاه [كسانى] واجبات خدا را انجام مى دهند و به سنتهاى رسول خدا (ص) عمل كنند و از حرامهاى خدا پرهيز نمايند و به زرق و برق دنيا بى اعتنا باشند و به آنچه نزد خداست روى آورند و روزى حلال و پسنديده خدا را كسب كنند و آن را وسيله تفاخر و تكاثر قرار ندهند ; بلكه در مصارف لازمه و حقوق واجبه خود مصرف نمايند، اينانند كه خداوند دستاوردهايشان را با بركت قرار مى دهد براى آنچه پيش فرستاده اند براى آخرتشان، پاداش مى گيرند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 77 - 17

17- لئامت و پستى مردم ، نبايد آدمى را از كار خير و انجام وظيفه باز دارد .

استطعما أهلها فأبوا . .. فأقامه

گرچه اهل شهر، مردمى فرومايه و بدرفتار بودند، ولى در عين حال، خضر(ع)، بدون هيچ كراهتى، وظيفه خود را به انجام رساند. و برخورد سرد مردم، باعث سستى و تأخيرى در كار او نشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 41 - 3

3 - مراقبت و سرپرستى خداوند از موسى ( ع ) ، در جهت انجام خواسته ها واجراى دستورات الهى در بين انسان ها بود .

واصطنعتك لنفسى

قيد {لنفسى} گوياى اين نكته است كه خداوند موسى(ع) را براى اهداف خويش پروراند و او را بر عملى كردن خواسته ها و دستورات آسمانى خود نيرومند ساخت. آيه _ بعد كه فرمان رفتن به سوى فرعون را مى دهد _ گواه اين معنا است.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 2 - 11

11- عمل به قوانين و دستورات خداوند ، شرط ايمان راستين به خدا و روز قيامت

الزانية و الزانى فاجلدوا. .. إن كنتم تؤمنون باللّه و اليوم الأخر

برداشت ياد شده، از جمله شرطيه {إن كنتم تؤمنون باللّه. ..} استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 56 - 7

7 - هجرت از دارالكفر ، در صورت مناسب نبودن آن براى انجام دادن تكاليف دينى ، امرى لازم است .

إنّ أرضى وسعة فإيّ_ى فاعبدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 23 - 5

5 - خداوند براى انسان ها ، اوامر و تكاليفى دارد كه بايد بدون كم و كاست انجام پذيرد .

لمّا يقض ما أمره

{قضاء} در وجوه گوناگونى استعمال دارد كه بازگشت همه آنها، به پايان يافتن و كامل شدن است. اين ماده در معانى {فيصله دادن}، {فراغت يافتن}، {اداكردن} و {به پايان رساندن} كاربرد دارد.(لسان العرب)

بهانه جويى در تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 148 - 8

8 _ جبرگرايى بهانه اى براى فرار از مسؤوليت است.

سيقول الذين أشركوا لو شاء الله ما أشركنا

بهانه جويى در عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 75 - 4

4 _ مشروط نمودن انجام فرايض و صالح شدن ، به برخوردارى از مال و ثروت ، خصلتى است منافقانه .

و منهم من عهد اللّه . .. لنكوننّ من الصلحين

پاداش استقامت در تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 23 - 3

3_ بهشت عدن ، پاداش صبر و استقامت بر فرمان هاى الهى ، برپا داشتن نماز و انفاق كردن

والذين صبروا . .. أُول_ئك لهم عقبى الدار. جن_ّت عدن

پاداش عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 67 - 2

2 _ پاداش بزرگ الهى ، پيامد تسليم همه جانبه در برابر احكام خداوند و عمل به مواعظ او

و يسلموا تسليما . .. و لو انّهم فعلوا ما يوعظون به ... و اذاً لأَتيناهم من لدنّا

تخفيف در تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 178 - 22

22 - انعطاف پذيرى احكام الهى و تخفيف در تكاليف ، پرتوى از رحمت الهى است .

فمن عفى له من أخيه شىء . .. ذلك تخفيف من ربكم و رحمة

ترك تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 188 - 8

8 _ ترك عمل به وظيفه و ادعاى انجام آن و انتظار ستايش در برابر عملى كه انجام نشده ، ناپسند و موجب عذاب دنيا و آخرت است .

و يحبّون ان يحمدوا . .. فلا تحسبنّهم بمفازة من العذاب و لهم عذاب اليم

تكرار كلمه عذاب دلالت بر اين دارد كه آنها به دو عذاب گرفتار مى شوند، و به نظر مى رسد يكى از آن دو، عذاب دنيوى و ديگرى عذاب اخروى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 -

فتح - 48 - 11 - 12

12 - مصونيت نيافتن انسان از مقدّرات الهى ، با گريز از خطرگاه هاى تكليف و مسؤوليت

قل فمن يملك لكم من اللّه شيئًا إن أراد بكم ضرًّا أو أراد بكم نفعًا

با توجه به صدر آيه شريفه _ كه درباره تخلّف برخى اعراب از دعوت پيامبر(ص) بود _ تعبير {فمن يملك. ..} مى رساند كه اساس تخلّف آنان، تلاش براى گريز از خطراتى بود كه در سفر مكه پيش بينى مى كردند.

ترك تكليف قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 16 - 1

1 - مردم سبا ، از مأموريت شكرگزارى به درگاه خداوند روى برگرداندند .

كلوا من رزق ربّكم و اشكروا له . .. فأعرضوا

ترك تكليف مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 73 - 4

4 - مردان و زنان مشرك ، در قبال امانت الهى ، به وظيفه خود عمل نمى كنند .

إنّا عرضنا الأمانة . .. ليعذّب اللّه ... و المشركين و المشرك_ت

ترك تكليف منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 73 - 3

3 - مردان و زنان منافق ، در قبال امانت الهى ، به وظيفه خود عمل نمى كنند .

إنّا عرضنا الأمانة . .. ليعذّب اللّه المن_فقين و المن_فق_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 26 - 6

6- بيماردلان و منافقان گريزان از تكاليف دينى ، داراى زمينه گرايش به دشمنان اسلام

و ذكر فيها القتال رأيت الذين فى قلوبهم مرض.

.. قالوا للذين كرهوا ... سنطيعكم

با توجه به ارتباط اين آيه با آيات پيشين، مى توان نتيجه گرفت كه ميان بيماردلى و گريز از تكاليف دشوار و تمايل به دشمنان اسلام، ارتباطى تنگاتنگ وجود دارد.

ترك عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 14 - 5

5 _ هشدار خداوند به مؤمنان ، نسبت به عدم اجراى احكام ارث و قوانين الهى

تلك حدود اللّه . .. و من يعص اللّه و رسوله و يتعدّ حدوده يدخله ناراً

تساوى در تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 145 - 4

4 _ همگان (زن و مرد و . ..) در حليت بهرهورى از خوردنيهاى حلال برابرند.

قل لا أجد . .. طاعم يطعمه

تعبير {طاعم يطعمه} ظاهراً ردى است بر تبعيض مشركان بين زن و مرد در بهره بردارى از برخى چهارپايان كه در آيات قبل به آن اشاره شد. (و محرم على أزواجنا.)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 68 - 3

3 _ تساوى زن و مرد در برابر تكاليف الهى

وعد اللّه المنفقين و المنفقت . .. نار جهنم خلدين فيها

تشريع تكليف شاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 146 - 6

6 _ جعل احكام سخت و محدود كردن بهره بردارى از مواهب، از انواع مجازاتهاى خداوند براى برخى اقوام بوده است.

و على الذين هادوا حرمنا كل ذى ظفر . .. ذلك جزينهم ببغيهم

تشويق به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

1 - بقره - 2 - 154 - 10

10 - ترغيب اهل ايمان به انجام تكاليف الهى با بيان پشتوانه فكرى آن تكاليف ، از روش هاى قرآن است .

و لاتقولوا لمن يقتل فى سبيل اللّه أموت بل أحياء

خداوند پس از فراخوانى مردم به صبر در راه ايمان و تحمل مشكلات آن - كه جلوه بارز آن، پيكار و كشته شدن است - با بيان اين واقعيت كه كشته شدگان راه خدا از حياتى ويژه برخوردارند، انديشه نيست شدن شهيدان را نفى كرده تا اهل ايمان دستوراتش را (پيشه كردن صبر در راه دين و . ..) به شايستگى انجام دهند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 - 32

32 _ بهره بردارى از سرشت سودجويى انسان ، از روش هاى قرآن براى ترغيب به انجام تكاليف

قل متاع الّدنيا قليل و الاخرة خير لمن اتّقى

تكليف آدم(ع) در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 35 - 5،8،12

5 - استفاده از تمام خوراكى هاى بهشت ، براى آدم ( ع ) و همسرش مباح بود .

و كلا منها رغداً حيث شئتما

8 - خداوند تناول و خوردن از درختى مخصوص را بر آدم ( ع ) و حوا تحريم كرد .

و لاتقربا هذه الشجرة

به قرينه {و كلا} (بخوريد) مى توان گفت: مراد از {لاتقربا} (نزديك نشويد) استفاده خوراكى از شجره منهيه بوده است.

12 _ هر گونه بهره بردارى از شجره منهيه بر آدم ( ع ) و حوا ممنوع بود . *

و لاتقربا هذه الشجرة

برداشت فوق بر اساس اين

احتمال است كه: جمله {و لاتقربا . ..} كنايه از حرمت همه تصرفات باشد نه خصوص خوردن. جمله مذكور ابايى از اين احتمال ندارد، بلكه توجيه پسنديده اى است براى اين پرسش كه چرا نفرمود: و لاتاكلا من هذه الشجرة.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 117 - 9

9 - آدم ( ع ) و حوا ، در بهشت مسكونى خود نيز به انجام تكاليف ، ملزم بوده اند .

فلايخرجنّكما

گرچه نهى در {فلايخرجنّ} متوجه ابليس است; ولى خطاب آن به آدم(ع) و حوا، به معناى نهى آن دو از تأثيرپذيرى از القائات او است.

تكليف آل داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 13 - 10،14

10 - آل داوود ، موظف به انجام عمل صالح به منظور اداى شكر به درگاه خداوند

اعملوا ءال داود شكرًا

{اعملوا} مقول قول محذوف است و مفعول {اعملوا} چيزى همانند {عملاًصالحاً} محذوف بوده و {شكراً} مفعولٌ له آن مى باشد.

14 - آل داوود موظف به شكرگزارى به درگاه خداوند

اعملوا ءال داود شكرًا

بنابراين كه {شكراً} مفعولٌ به {اعملوا} باشد، {اعملوا} متضمن معناى {اشكروا} خواهد بود.

تكليف ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 11

11- ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، مأمور به انجام كار نيك ، برپاداشتن نماز و پرداخت زكات

و أوحينا إليهم فعل الخيرت و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 27 - 1

1 - فراخوانى مردم به حج

از سوى حضرت ابراهيم ( ع ) به فرمان خداوند

و أذّن فى الناس بالحجّ

{تأذين} (مصدر {أذّن}) به معناى اعلان و ندا در دادن است; يعنى، {اى ابراهيم! به ميان مردم برو و آنان را به حج و زيارت بيت اللّه، فرا بخوان}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 102 - 10،11،15

10 - ذبح فرزند ( اسماعيل ) براى ابراهيم ( ع ) ، يك مأموريت الهى بود .

أنّى أذبحك . .. قال ي_أبت افعل ما تؤمر

11 - مأموريت ابراهيم ( ع ) ، به ذبح فرزندش از راه خواب بود .

ي_بنىّ إنّى أرى فى المنام أنّى أذبحك . .. قال ي_أبت افعل ما تؤمر

15 - اسماعيل ، مأموريت پدرش در رؤيا را مبنى بر ذبح كردن وى درك كرد .

إنّى أرى فى المنام أنّى أذبحك . .. قال ي_أبت افعل ما تؤمر

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه حضرت ابراهيم(ع) تنها خواب خود را براى اسماعيل نقل كرد و از مأمور بودن خود سخنى به ميان نياورد; ولى اسماعيل(ع) اين خواب را مأموريت الهى تلقى كرد و به پدر گفت: پدرجان مأموريت خود را انجام بده.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 105 - 1،2،5

1 - اعلام خداوند به ابراهيم ( ع ) مبنى بر تحقق يافتن رؤياى او و عمل كردن وى مطابق آنچه در خواب ديده و مأموريت يافته بود .

قد صدّقت الرءيا

تصديق رؤيا _ برابر نظر بيشتر مفسران _ به معناى تحقق بخشيدن رؤيا در عالم خارج است. به عبارت ديگر، ابراهيم(ع) مطابق

آنچه در خواب ديده بود، عمل كرد.

2 - به خاك افكندن اسماعيل با يك طرف پيشانى او ، پايان مأموريت ابراهيم ( ع ) به ذبح فرزندش بود .

إنّى أرى فى المنام أنّى أذبحك . .. و تلّه للجبين... قد صدّقت الرءيا

5 - توفيق انجام مأموريت ذبح فرزند با زنده ماندن وى ، پاداش خداوند به ابراهيم ( ع )

قد صدّقت الرءيا إنّا كذلك نجزى المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 106 - 1،3

1 - تكليف ابراهيم ( ع ) به ذبح فرزندش اسماعيل ( ع ) ، يك آزمايش الهى بود .

إنّ ه_ذا لهو البل_ؤا المبين

3 - تكليف ابراهيم ( ع ) به ذبح فرزندش اسماعيل ، محنت و رنجى آشكار براى ايشان بود .

إنّ ه_ذا لهو البل_ؤا المبين

يكى از معانى و كاربرهاى {بلاء}، محنت و رنج است و برداشت ياد شده با توجه به همين معنا و كاربرد مى باشد.

تكليف ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 31 - 3

3- ابليس چونان فرشتگان ، مأمور به سجده بر آدم ( ع ) بود .

فسجد الملئكة كلّهم أجمعون . إلاّ إبليس أبى أن يكون مع الس_جدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 50 - 8

8- ابليس نيز مانند فرشتگان ، مأمور سجده براى آدم بود .

فسجدوا إلاّ إبليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 116 - 8

8 - آدم ( ع ) ، داراى مقام و جايگاهى برتر از ملائكه

و

إذ قلنا للمل_ئكة اسجدوا لأدم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 74 - 1

1 - ابليس چونان فرشتگان ، مكلف و موظف به سجده براى آدم ( ع )

فقعوا له س_جدين . فسجد المل_ئكة ... إلاّ إبليس

تكليف اجتماعى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 71 - 13

13 _ لزوم اهتمام مؤمنان به اصلاح جامعه و تأمين نياز هاى معيشتى آنان ، همپاى اهتمام به تكاليف عبادى و فردى

و المؤمنون . .. يأمرون بالمعروف ... و يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة

امر به معروف و نهى از منكر، در راستاى اصلاح جامعه و پرداخت زكات در جهت تأمين نيازهاى مالى مؤمنان و اقامه نماز از عبادات فردى انسانهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 16 - 12

12 - مؤمنان راستين ، به اعمال فردى و اجتماعى و عبادى و مالى خود عمل مى كنند .

إنّما يؤمن بأي_تنا الذين إذا ذكّروا بها خرّوا . .. تتجافى جنوبهم ... يدعون ربّهم

فرازهاى {تتجافى. ..} و {يدعون...} مربوط به اعمال فردى و عبادى و فراز {ممّا رزقناهم...} امرى اجتماعى _ مالى است.

تكليف اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 11

11- ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، مأمور به انجام كار نيك ، برپاداشتن نماز و پرداخت زكات

و أوحينا إليهم فعل الخيرت و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة

تكليف امت هاى پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 -

بقره - 2 - 286 - 12

12 _ تحميل تكاليف دشوار و مشقّتبار از جانب خداوند بر امّت هاى پيشين

و لا تحمل علينا اصراً كما حملته على الّذين من قبلنا

{اِصر} به معناى چيزى است كه آدمى را محبوس كند و دست و پاى او را ببندد. و در آيه شريفه، كنايه از تكاليف دشوار و مشقتبار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 67 - 2

2 - هر امتى از امت هاى گذشته موظف بودند مراسم قربانى را ، آن گونه كه از سوى خدا مقرر شده ، برگزار كنند .

لكلّ أُمّة جعلنا منسكًا هم ناسكوه

جمله {هم ناسكوه} در محل نصب و صفت است براى {منسكاً} و جمله فوق انشا در قالب اخبار است; يعنى، هر امتى موظف بود آن منسك را، آن گونه كه ما مقرر كرديم، انجام دهد. گفتنى است كه قيد {هم ناسكوه} متضمن دستورى است از سوى خدا به پيامبر(ص) و بالتبع به مسلمانان كه آنان نيز موظف اند منسك خود را، آن گونه كه خدا مقرر كرده، انجام دهند.

تكليف انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 79 - 6

6- ضرورت عبادت و ارتباط بيشتر با خدا براى انبيا و رهبران الهى

و من الّيل فتهجّد به نافلة لك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 14 - 8

8 - عبادت خالصانه ، مهم ترين وظيفه در برابر خداوند ، حتى براى پيامبران است .

إنّنى أنا اللّه لا إل_ه إلاّ أنا فاعبدنى

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 38 - 2،3،7

2 - خداوند ، براى پيامبران پيشين ، دستور ها و احكام ويژه اى مقرّر كرده بود .

ما كان على النبىّ من حرج فيما فرض اللّه له سنّة اللّه فى الذين خلوا من قبل

{سنّة} مفعولٌ مطلق فعل محذوف است. مراد از {الذين خلوا} به قرينه آيه بعد (الذين يبلّغون رسالات اللّه) انبياى پيشين اند.

3 - در تنگنا نبودن پيامبران پيشين براى عمل به مقرّرات و احكام تعيين شده براى آنان ، سنتّى خداوندى است .

ما كان على النبىّ من حرج فيما فرض اللّه له سنّة اللّه فى الذين خلوا من قبل

7 - پيامبر خدا ، ممكن است احكام و تكاليفى ويژه داشته باشد .

ما كان على النبىّ من حرج فيما فرض اللّه له

تكليف انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 93 - 7

7 - پايبندى به ميثاق هاى خدا ، از وظايف ضرورى بندگان است .

و إذ أخذنا ميثقكم و رفعنا فوقكم الطور خذوا ما ءاتينكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 21 - 13

13- يقين به حقانيّت وعده هاى خداوند و باور به معاد ، تكليفى الهى و معرفتى ارجمند است .

أعثرنا عليهم ليعلموا أنّ وعد اللّه حقّ و أنّ الساعة لا ريب فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 24 - 5

5- انسان ها ، همواره ، بايد به ياد خدا باشند .

واذكّر ربّك إذا نسيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء -

21 - 92 - 6

6- بشر ، مأمور پرستش و عبوديت خداوند واحد است .

و أنا ربّكم فاعبدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 31 - 2،4

2 - جن و انس ، هر دو داراى مسؤوليت و حسابرسى در قيامت

سنفرغ لكم أيّه الثقلان

4 - ارجمندى و مرتبت جن و انس ، به عنوان دو موجود شعورمند و مسؤول در نظام جهان

سنفرغ لكم أيّه الثقلان

ممكن است وصف {ثقلان} (دو موجود وزين و گران سنگ) از آن جهت به جن و انس اطلاق شده باشد كه در پرتو شعور و مسؤوليتشان، مورد حسابرسى خداوند قرار مى گيرند وشايستگى آن را دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 32 - 4

4 - جن ، همانند انسان داراى مسؤوليت و كيفر و پاداش در آخرت

سنفرغ لكم أيّه الثقلان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 39 - 4

4 - جن نيز همچون آدميان ، مكلف و مسؤول است .

فيومئذ لايس_ل عن ذنبه إنس و لاجانّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 39 - 3

3 - انسان ، موجودى است مكلف و مسؤول در برابر فرمان هاى الهى .

أم لكم أيم_ن . .. إنّ لكم لما تحكمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 7 - 5

5 - جن ، همچون انسان ، داراى تكليف و مورد بازخواست خدا و كيفر و پاداش در قيامت

و أنّهم ظنّوا

كما ظننتم أن لن يبعث اللّه أحدًا

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه مبعوث شدن انسان ها در قيامت، بيانگر كيفر و پاداش و حسابرسى آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 2 - 7

7 - انسان ، موجودى مكلف و مسؤول در پيشگاه خداوند

نبتليه

آزمايش شدن انسان، نشان دهنده مكلّف و مسؤول بودن او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 3 - 4

4 - انسان ، موجودى است مكلف و مسؤول .

إمّا شاكرًا و إمّا كفورًا

نشان دادن راه درست و آن گاه تهديد كردن به دوزخ و يا بشارت دادن به بهشت _ كه در آيات بعد آمده _ گوياى مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 10 - 6

6 - خداوند ، انسان را به تلاش بى استراحت ، براى تهيه معاش موظّف نساخته است .

و جعلنا الّيل لباسًا

آيه بعد، تهيه معاش را در برابر لباس بودن شب و توقّف آفرين بودن خواب، قرار داده است. بنابراين مى توان گفت: اگر تلاشِ پى گير، مطلوب خداوند بود; موانعى از قبيل خواب و تاريكى شب را بازدارنده انسان نمى ساخت.

تكليف انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 125 - 3

3 - مردم ، بايد پياپى براى زيارت خانه خدا ( حج و عمره ) به سوى آن جايگاه روانه شوند .

و إذ جعلنا البيت مثابة للناس و أمناً و اتخذوا

جمله {إتخذوا . ..}

كه جمله اى انشايى و دستورى است مى تواند قرينه بر اين باشد كه مقصود از {جعلنا البيت ...} نيز معنايى انشايى و دستورى است; يعنى، مراد از {جعل}، تشريع قانون است. بنابراين مفاد جمله چنين مى شود: بايد مردم به سوى خانه خدا بيايند و امنيت آن را به شايستگى پاس بدارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 159 - 3

3 - همه مردم ، مخاطبان كتب آسمانى و موظف به فراگيرى معارف و احكام آن هستند .

من بعد ما بينه للناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 99 - 2

2- عبادت پروردگار ، وظيفه بندگان در تمام عمر

و اعبد ربّك حتى يأتيك اليقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 39 - 6

6- اجتناب از شرك به خداوند ، تكليفى الهى بر بندگان

و لاتجعل مع الله إل_هًا ءاخر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 36 - 6

6- لزوم عبوديت در برابر پروردگار ، وظيفه اى بى نياز از هرگونه استدلال

و إنّ اللّه ربّى و ربّكم فاعبدوه

در كلام عيسى(ع) اين موضوع كه {هركس ربّ باشد، سزاوار پرستش است}، اصلى پذيرفته شده تلقى شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 46 - 5

5 - مردم ، موظف اند كار هاى خود را براى رضاى خدا ، يك و يا دو نفره و به دور از غوغا سالارى و هياهو انجام دهند .

أن تقوموا للّه مثنى

و فردى

احتمال دارد سفارش به قيام براى خدا به صورت دو نفرى (اقل جمع) و يا يك نفرى، به خاطر پرهيز از هياهو و هرچه خالصانه تر شدن آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 4،6،20

4- انسان ها در همه اديان آسمانى ، موظف به رعايت حقوق والدين و احسان به ايشان

و وصّينا الإنس_ن بولديه إحس_نًا

ماضى آمدن واژه {وصّينا} و نيز اطلاق و شمول واژه {الإنسان}، مى رساند كه اين فرمان مخصوص نسل يا امتى نيست; بلكه مطلق انسان ها مأمور به آن بوده و هستند.

6- انسان ، مكلف به رعايت هر چه بيشتر حقوق والدين و احسانى فراتر از رفع نياز هاى اوليه آنان *

و وصّينا الإنس_ن بولديه إحس_نًا

در واژه {إحساناً}، نوعى خدمت فزون تر از حد ضرورت نهفته است. به علاوه تنوين {إحساناً} بر بزرگى و تفخيم دلالت دارد.

20- انسان ، موظف به سپاس گزارى در برابر خدا ، به خاطر نعمت هاى عطا شده به او و پدر و مادرش

إذا بلغ أشدّه . .. قال ربّ أوزعنى أن أشكر نعمتك الّتى أنعمت علىّ و على ولدىّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 38 - 1،2

1 - هيچ كتاب آسمانى ، آدميان را در انتخاب راه درست و نادرست ، آزاد ندانسته ; بلكه همگان را به گزينش راه درست مكلف ساخته است .

إنّ لكم فيه لما تخيّرون

2 - انسان در ديدگاه كتاب هاى آسمانى ، موجودى مكلف و مسؤول است ; نه آزاد مطلق و عنان گسيخته .

إنّ لكم فيه لما تخيّرون

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 23 - 5

5 - خداوند براى انسان ها ، اوامر و تكاليفى دارد كه بايد بدون كم و كاست انجام پذيرد .

لمّا يقض ما أمره

{قضاء} در وجوه گوناگونى استعمال دارد كه بازگشت همه آنها، به پايان يافتن و كامل شدن است. اين ماده در معانى {فيصله دادن}، {فراغت يافتن}، {اداكردن} و {به پايان رساندن} كاربرد دارد.(لسان العرب)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 1 - 3

3 - اعتراف به پاك بودن خداوند از هر عيب و نقصى ، وظيفه اى الهى بر عهده همه انسان ها است .

سبّح اسم ربّك

خطاب {سبّح}، ممكن است ويژه پيامبر(ص) نباشد; گرچه روى سخن با آن حضرت است; زيرا مفاد آيات قرآن بدون توجه به آيه هاى قبل و بعد نيز مراد بوده و در محتواى عام خود قابل تمسك هستند.

تكليف بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 93 - 6

6 - پذيرش تورات با جديت تمام و استوارسازى رفتار و انديشه ها بر اساس آن ، فرمان خداوند به بنى اسرائيل

خذوا ما ءاتينكم بقوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 12 - 7

7 _ نماز ، زكات ، ايمان به همه انبيا و حمايت از آنان و انفاق ، از تكاليف بنى اسرائيل

لئن اقمتم الصلوة و ءاتيتم الزكوة . .. و عزرتموهم و اقرضتم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 21

- 13

13 _ بنى اسرائيل ، مأمور داخل شدن به سرزمين مقدس شام

ادخلوا الارض المقدسة

از امام باقر(ع) در توضيح آيه فوق روايت شده: يعنى الشام . .. .

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 305، ح 75; نورالثقلين، ج 1، ص 607، ح 114.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 59 - 9

9 - بنى اسرائيل ، موظف به پيروى از عيسى ( ع ) در عصر رسالت آن حضرت

و جعلن_ه مثلاً لبنى إسرءيل

اين كه عيسى(ع) الگو و مثلى براى بنى اسرائيل قرار داده شده، نشانگر اين حقيقت است كه آنان موظف به پيروى از آن حضرت بوده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 24 - 1

1- دستور خداوند به موسى ( ع ) و بنى اسرائيل ، در عبور از نيل و وانهادن رود آرام و فروهشته به حال خويش

و اترك البحر رهوًا

{رهو}، به معناى حالت آرام و يا گودى و شكافتگى شىء است.

تكليف به غيرمقدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 46 - 7

7 - { عن إبراهيم بن أبى محمود قال : سألت أباالحسن الرضا ( ع ) . . . هل يكلف ( اللّه ) عباده ما لايطيقون فقال : كيف ذالك ؟ و هو يقول : { و ما ربّك بظلاّم للعبيد . . . ;

ابراهيم بن ابى محمود مى گويد: از امام رضا(ع) سؤال كردم. .. آيا خدا بندگانش را به چيزى كه قدرت بر آن ندارند تكليف مى كند؟ فرمود: چگونه چنين كارى را

مى كند در حالى كه فرموده: {و ما ربّك بظلاّم للعبيد}.

تكليف پيروان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 48 - 1

1_ خداوند ، پس از استقرار كشتى نوح بر كوه جودى ، به او و همراهانش فرمان داد تا از كشتى پياده شوند و از كوه فرود آيند .

واستوت على الجودى . .. قيل ي_نوح اهبط

{هبوط} به معناى فرود آمدن است. متعلق {اهبط} _ به قرينه {استوت على الجودى} _ كشتى و نيز كوه جودى است; يعنى: أنزل من الفلك و من الجودى ... نياوردن متعلق، دليل اين شمول است. فاعل محذوف {قيل} به قرينه {منا} خداونداست.

تكليف ثروتمندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 22 - 5،6

5 - تأمين نيازمند هاى خويشاوندان ، بينوايان و مهاجران ، بر اغنيا و ثروتمندان واجب است .

و لايأتل أُوْلوا الفضل منكم و السعة أن يؤتوا أُوْلى القربى و المس_كين و المه_جري

6 - تأمين نيازمندى هاى مهاجران مسلمان صدراسلام ، وظيفه اى الهى بر عهده توانگران بود .

و لايأتل أُولوا الفضل منكم و السعة أن يؤتوا . ..المه_جرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 18 - 12

12 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال إنّ اللّه عزّوجلّ . . .فرض فى أموال الأغنياء حقوقاً غير الزكاة فقال عزّوجلّ : { . . .أقرضوا اللّه قرضاً حسناً } و ه_ذا غير الزكاة . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه خداى عزّوجلّ . ..در اموال صاحبان ثروت، حقى غير زكات

واجب نموده... و فرموده است: {...أقرضوا اللّه قرضاً حسناً} و اين {قرض حسن} غير از زكات است...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 24 - 2

2 - نيازمندان ، داراى حق در اموال توانگران و شريك ثروت آنان

و الذين فى أمولهم حقّ معلوم

تعبير {حق}، مى تواند بيانگر حقيقت ياد شده باشد.

تكليف جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 13 - 8

8 - جن ، همانند انسان ، موجودى داراى شعور و اختيار و تكليف و كيفر است .

لأملأنّ جهنّم من الجِنّة و الناس أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 12 - 14،15

14 - در خدمت سليمان ( ع ) بودن گروهى از جنّيان ، براساس تكليف الهى بود .

و من الجنّ من يعمل بين يديه . .. و من يزغ منهم عن أمرنا نذقه

از تهديد به عذاب جنّيان در خدمت سليمان(ع)، استفاده مى شود كه آنان موظف به انجام چنين كارى بوده اند.

15 - جنّيان ، موجوداتى مكلف به انجام تكليف از سوى خداوند

و من الجنّ من يعمل بين يديه . .. و من يزغ منهم عن أمرنا نذقه من عذاب السعير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 158 - 8

8 - جن ، موجودى مكلف و مسؤول در برابر عقايد و رفتار خود

و لقد علمت الجنّة إنّهم لمحضرون

احضار شدن جن براى حسابرسى در روز رستاخيز، بيانگر مكلف و مسؤول بودن او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

16 - فصلت - 41 - 25 - 14

14 - جنيان ، مكلف به تكاليف الهى و مستحق كيفر در صورت كفر و حق ستيزى

و حقّ عليهم القول فى أمم قد خلت من قبلهم من الجنّ و الإنس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 18 - 6

6- جن ، موجودى داراى شعور ، تكليف ، مرگ و معاد ، همانند انسان

حقّ عليهم القول فى أُمم قد خلت من قبلهم من الجنّ و الإنس

قرار گرفتن {جن} در كنار {انس}، به عنوان امت هايى كه برخى از آنان مشمول كيفر حتمى الهى شده اند، مى رساند كه: اولاً جن مانند انسان داراى شعور و تكليف است; زيرا بدون آن كيفر معنا ندارد و ثانياً آنان نيز داراى مرگ و معاداند; زيرا براى انكار معاد، كيفر شده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 29 - 13

13- جن ، همانند انسان ، داراى شعور و اراده و تكليف

و إذ صرفنا إليك نفرًا من الجنّ . .. ولّوا إلى قومهم منذرين

استماع قرآن، ايمان به آن و انذار ديگران، گوياى مطلب بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 31 - 13

13- وجود كيفر كردار براى جن ، همانند آدميان

قالوا ي_قومنا . .. ءامنوا به يغفر لكم من ذنوبكم و يجركم من عذاب أليم

از تعبير {يجركم. ..}، استفاده مى شود كه اگر غفران و پناه الهى نباشد، گناه آنان نيز همانند آدميان داراى كيفرى سخت خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18

- ذاريات - 51 - 56 - 3

3 - جن ، موجودى شعورمند و داراى تكليف ، همچون انسان

و ما خلقت الجنّ و الإنس إلاّ ليعبدون

از اين كه {جن} در كنار {انس} قرار گرفته و هدفى همسان برايشان در نظرگرفته شده است، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 31 - 2،4

2 - جن و انس ، هر دو داراى مسؤوليت و حسابرسى در قيامت

سنفرغ لكم أيّه الثقلان

4 - ارجمندى و مرتبت جن و انس ، به عنوان دو موجود شعورمند و مسؤول در نظام جهان

سنفرغ لكم أيّه الثقلان

ممكن است وصف {ثقلان} (دو موجود وزين و گران سنگ) از آن جهت به جن و انس اطلاق شده باشد كه در پرتو شعور و مسؤوليتشان، مورد حسابرسى خداوند قرار مى گيرند وشايستگى آن را دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 32 - 4

4 - جن ، همانند انسان داراى مسؤوليت و كيفر و پاداش در آخرت

سنفرغ لكم أيّه الثقلان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 39 - 4

4 - جن نيز همچون آدميان ، مكلف و مسؤول است .

فيومئذ لايس_ل عن ذنبه إنس و لاجانّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 7 - 5

5 - جن ، همچون انسان ، داراى تكليف و مورد بازخواست خدا و كيفر و پاداش در قيامت

و أنّهم ظنّوا كما ظننتم أن لن يبعث اللّه أحدًا

برداشت ياد شده با

توجه به اين نكته است كه مبعوث شدن انسان ها در قيامت، بيانگر كيفر و پاداش و حسابرسى آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 13 - 8

8 - جن ، موجودى مكلف و مسؤول و مورد مجازات الهى در آخرت

و أنّا لمّا سمعنا الهدى ءامنّا به . .. فلايخاف بخسًا و لا رهقًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 14 - 2

2 - جن ، وظيفه دار ايمان به قرآن و تسليم در برابر تعاليم آن

و أنّا منّا المسلمون

تكليف جنيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 128 - 4

4 _ جنيان موجوداتى داراى اراده و اختيار و تكليف هستند.

يمعشر الجن قد استكثرتم من الإنس

بازخواست شدن جنيان در قيامت، بيانگر مكلف بودن آنان و برخوردارى آنان از اختيار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 80 - 7

7 _ تمامى افراد و امت هاى مكلف ( انسان ها ، جنيان و . . . ) پيش از قوم لوط مبرّا از ارتكاب لواط بودند .

ما سبقكم بها من أحد من العلمين

مراد از كلمه {العلمين}، به مناسبت حكم و موضوع، مكلفان، اعم از جن و انس، است. تأكيد نفى با من زايده (من احد) حكايت از آن دارد كه حتى يك نفر نيز قبل از قوم لوط به چنين گناهى مبتلا نبوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 119 - 9

9_ جنيان نيز

نظير انسانها ، مكلف به احكام الهى و موظف به پذيرش دين حقّند .

لأملأنّ جهنم من الجنة والناس

تكليف حوا در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 35 - 5،8،12

5 - استفاده از تمام خوراكى هاى بهشت ، براى آدم ( ع ) و همسرش مباح بود .

و كلا منها رغداً حيث شئتما

8 - خداوند تناول و خوردن از درختى مخصوص را بر آدم ( ع ) و حوا تحريم كرد .

و لاتقربا هذه الشجرة

به قرينه {و كلا} (بخوريد) مى توان گفت: مراد از {لاتقربا} (نزديك نشويد) استفاده خوراكى از شجره منهيه بوده است.

12 _ هر گونه بهره بردارى از شجره منهيه بر آدم ( ع ) و حوا ممنوع بود . *

و لاتقربا هذه الشجرة

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه: جمله {و لاتقربا . ..} كنايه از حرمت همه تصرفات باشد نه خصوص خوردن. جمله مذكور ابايى از اين احتمال ندارد، بلكه توجيه پسنديده اى است براى اين پرسش كه چرا نفرمود: و لاتاكلا من هذه الشجرة.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 117 - 9

9 - آدم ( ع ) و حوا ، در بهشت مسكونى خود نيز به انجام تكاليف ، ملزم بوده اند .

فلايخرجنّكما

گرچه نهى در {فلايخرجنّ} متوجه ابليس است; ولى خطاب آن به آدم(ع) و حوا، به معناى نهى آن دو از تأثيرپذيرى از القائات او است.

تكليف داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 11 - 7

7 - داوود ( ع )

و قومش ، به انجام اعمال صالح از سوى خداوند مأمور بودند .

و اعملوا ص_لحًا إنّى بما تعملون بصير

تكليف دختران محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 59 - 1،7

1 - پيامبر ( ص ) ، موظف است به همسران و دختران خود و همسران مؤمنان ، آموزش دهد كه خود را بپوشانند .

ي_أيّها النبىّ قل لأزوجك و بناتك و نساء المؤمنين يدنين عليهنّ من جل_بيبهنّ

{يدنين} از ريشه {دنا} به معناى {قرب و نزديكى} است. {جلاييب} جمع {جلباب} به معناى پيراهن و يا روسرى است (مفردات راغب). متعدى شدن {يدنين} به {على} چه بسا، متضمن معناى فروانداختن و به گونه اى از بالا به سمت پايين انداختن و پوشاندن باشد.

7 - همسران و دختران رسول خدا ، در حفظ حجاب و پوشش خود ، بر ديگران برتر و مقدم بودند .

قل لأزوجك و بناتك و . .. يدنين عليهنّ من جل_بيبهنّ

ذكر {أزواجك و بناتك} در بيان حكم حجاب و نيز مقدم آوردن آنها بر {نساء المؤمنين} مى تواند اشعار به تقدم آنها در رعايت حكم حجاب داشته باشد.

تكليف رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 103 - 3

3 _ پيامبر ( ص ) و حاكم اسلامى ، موظف به گرفتن صدقه ( ماليات شرعى ) از مردم و منتظر نماندن براى اقدام خود مردم به پرداخت آن

خذ من أمولهم صدقة

به كارگيرى امر {خذ} (بگير) _ به جاى مثلا {تقبل} _ حكايت از آن دارد كه حاكم اسلامى نبايد در انتظار پرداخت صدقه باشد; بلكه بايد خود

اقدام به أخذ آن كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 94 - 5

5- صراحت و قاطعيت در بيان اصول و مبانى دين ، امرى لازم و تكليفى واجب بر رهبران اسلامى

فاصدع بما تؤمر و أعرض عن المشركين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 79 - 6

6- ضرورت عبادت و ارتباط بيشتر با خدا براى انبيا و رهبران الهى

و من الّيل فتهجّد به نافلة لك

تكليف زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 35 - 16

16 _ زن و مرد هر دو شايسته بر عهده گرفتن تكليف هاى الهى و مسؤول در پيشگاه خداوند

و لاتقربا هذه الشجرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 1،3،6،9،15،23،26،28

1 - زنان مؤمن ، وظيفه دار پرهيز از نظر دوختن و خيره شدن به مردان نامحرم

و قل للمؤمن_ت يغضضن من أبص_رهنّ

3 - زنان مؤمن ، وظيفه دار پرهيز از چشم دوختن به عورت و شرمگاه ديگران

و قل للمؤمن_ت يغضضن من أبص_رهنّ

6 - زنان مؤمن ، وظيفه دار اجتناب از آلودگى به زنا و فحشا هستند .

و قل للمؤمن_ت . .. و يحفظن فروجهنّ

9 - زنان مؤمن ، موظف به پوشاندن زينت هاى خويش و محل آنها ( بدن ) از ديد نامحرمان اند ; جز آنچه كه خود به خود آشكاراست ( مثل سرمه ، انگشتر ، حنا و . . . ) .

و قل للمؤمن_ت . .. و لايبدين زينتهنّ إلاّ ما ظهر منها

درباره مقصود از

{زينتهنّ} (زينت زنان) دو ديدگاه وجود دارد: 1- مقصود محل زينت آلات است; زيرا آشكار كردن خود زينت آلات به تنهايى معنى ندارد. 2- مراد خود زينت آلات است، در حالى كه بر روى بدن قرار دارد. در اين صورت به طريق اولى آشكار كردن محل زيورآلات (بدن)، حرام خواهد بود. گفتنى است مقصود از استثنا در {إلاّ ماظهر منها}، زيورآلاتى است كه، به طور متعارف آشكارا استفاده مى شود; مثل: انگشتر، سرمه، حنا و... .

15 - زنان مؤمن ، موظف به پوشاندن سر ، گلو ، و سينه خود از نگاه نامحرمان

و ليضربن بخمرهنّ على جيوبهنّ

{خمار} نام پوششى (روسرى) است كه زنان به وسيله آن، سر خود را مى پوشانند (مفردات راغب) و {جيب} به آن قسمت از پيراهن گفته مى شود كه گلو و قفسه سينه را بپوشاند (مصباح المنير).

23 - زنان مؤمن ، موظف به پوشاندن زينت هاى خويش و مواضع آنها از خدمت كاران نيازمند به زن و راغب به زناشويى و نيز از كودكان آگاه و با خبر از مسائل جنسى

و لايبدين زينتهنّ إلاّ. .. أو الت_بعين غير أُوْلى الإربة من الرجال أو الطفل الذي

26 - زنان مؤمن ، موظف اند به هنگام راه رفتن ، به گونه اى گام بردارند كه زيت هايشان ( چون خلخال ) بر نامحرمان آشكار نشود .

و لايضربن بأرجلهنّ ليعلم ما يخفين من زينتهنّ

28 - زنان مؤمن ، وظيفه دار پرهيز از هر گونه رفتار تحريك آميز و جلب كننده توجه نامحرمان به سوى خويش

و لايضربن بأرجلهنّ ليعلم ما يخفين من زينتهنّ

لام در {ليعلم} براى تعليل و بيان علت حرمت پاى كوبيدن بر زمين

است و در چنين مواردى، تعليل موجب تعميم حكم مى شود. از اين رو مى توان استفاده كرد كه هر آنچه موجب آشكار شدن زينت زنان شود، همين حكم را دارد و حرام خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 33 - 4

4 - شايسته است كه زنان ، خود را از معرض نگاه نامحرمان ، دور نگاه داشته و از خودآرايى ، به منظور در معرض نمايش گذاشتن زيبايى هايشان ، خوددارى كنند .

و قرن فى بيوتكنّ و لاتبرّجن تبرّج الج_هليّة الأُولى

تكليف سخت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 13 - 2

2 - آزادسازى بردگان و سهيم شدن در آزادى آنان ، وظيفه اى سنگين ، پرارزش و نيازمند همتى والا است .

و ما أدريك ما العقبة . فكّ رقبة

فعل {فَكَّ}; يعنى، آزاد و رها كرد. گفته شده است: مراد از {فكّ رقبة}، كمك به پرداخت قيمت بردگان است (مصباح). بنابراين {فكّ}، شامل {عتق عبد}، {كتابة}، {تدبير} و پرداخت بخشى از قيمت عبد نيز مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 15 - 3

3 - رساندن غذا به يتيمان در سال هاى قحطى ، تكليفى سنگين و نيازمند همتى والا است .

ما العقبة . .. أو إطع_م فى يوم ذى مسغبة . يتيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 16 - 3

3 - سير كردن گرسنگان _ كه در سال هاى قحطى ، دستشان از هر آذوقه اى كوتاه

است _ وظيفه اى سنگين ، پرارزش و نيازمند همتى والا است .

و ما أدريك ما العقبة . .. أو مسكينًا ذا متربة

تكليف سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 13 - 15

15 - سليمان ( ع ) ، موظف به انجام عمل صالح به منظور شكرگزارى به درگاه خداوند

و لسليم_ن الريح . .. اعملوا ءال داود شكرًا

اين كه پس از طرح قصه سليمان(ع) و ذكر فضايلى كه خداوند به او داده بود، خطاب {آل داود} آورده شده احتمال دارد به اين منظور باشد كه سليمان(ع) را به عنوان عضوى از خاندان داوود(ع)، موظف به انجام عمل صالح كند.

تكليف شوهر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 5 - 3

3 - احكام طلاق و عدّه زنان مطلّقه ، تكليفى مهم و مؤكّد برعهده همسران

فطلّقوهنّ لعدّتهنّ . .. ذلك أمر اللّه أنزله إليكم

مطلب ياد شده، از اطلاق تصريح {أمر اللّه} بر احكام مربوط به طلاق و عدّه زنان، به دست مى آيد.

تكليف شوهران ثروتمند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 7 - 1،2

1 - مردان متمكّن و توانگر ، بايد به ميزان توانايى و فراخْ دستى خويش ، هزينه زندگى زنان مطلّقه را در دوران شيردادن به نوزادان _ افزون بر پرداخت اجرت شيردادن _ بپردازند .

لينفق ذو سعة من سعته

در اين كه حكم انفاق در اين آيه، اختصاص به دوران شيردادن زنان مطلّقه به نوزادشان دارد و يا شامل دوران عدّه نيز مى شود، ميان مفسران اختلاف هست. برداشت

ياد شده، مبتنى بر احتمال نخست است.

2 - مردان متمكن و توانا ، بايد به ميزان توانايى و فراخْ دستى خويش ، هزينه زندگى زنان مطلّقه خود را در دوران عدّه بپردازند .

لينفق ذو سعة من سعته

تكليف شوهران فقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 7 - 3،4

3 - مردان تنگ دست ، بايد به مقدار توانايى خويش هزينه زندگى زنان مطلّقه را در دوران شيردادن به نوزادان _ افزون بر پرداخت اجرت شيردادن _ بپردازند .

و من قدر عليه رزقه فلينفق ممّا ءاتيه اللّه

4 - مردان تنگ دست ، بايد به ميزان توانايى خويش ، هزينه زندگى زنان مطلّقه را در ايّام عدّه بپردازند .

و من قدر عليه رزقه فلينفق ممّا ءاتيه اللّه

تكليف شياطين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 9 - 3

3 - شياطين ، موجوداتى مكلف و مسؤول و مورد كيفر و بازخواست الهى

و لهم عذاب واصب

برداشت ياد شده از مبتلا شدن به عذاب و كيفر الهى به دست مى آيد; زيرا كيفر و عذاب بدون تكليف و مسؤوليت، معقول نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 5 - 14

14 - شيطان ها ، موجوداتى مختار و مكلف

للشي_طين و أعتدنا لهم عذاب السعير

مطلب ياد شده، با توجه به اين نكته است كه عذاب و كيفر شدن، دليل مكلف بودن و تكليف شدن نشانه آزاد و مختار بودن است; زيرا تكليف اجبارى، نه كيفر دارد و نه ثواب.

تكليف شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

10 - اسراء - 17 - 63 - 7

7- شيطان ، موجودى مختار و مكلف است .

اذهب فمن تبعك منهم فإن جهنّم جزاؤكم جزاءً موفورًا

وعده حهنّم به ابليس و پيروان وى حكايت از اين دارد كه ابليس مكلف به انجام تكليفهايى است. چون اصولاً كيفر، براى تمرّد از انجام وظيفه است.

تكليف صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 7،9،11،23،24،25

7 - مؤمنان و ياران پيامبر ( ص ) ، در آغاز بعثت مدتى چند به شب زنده دارى به ميزان دوسوم يا نصف و يا يك سوم از شب موظف شده بودند .

و طائفة من الذين معك . .. علم أن لن تحصوه

9 - مؤمنان و ياران پيامبر ( ص ) ، موظف به تلاوت قرآن در شب هنگام به ميزان ميسور و ممكن

فاقرءوا ما تيسّر من القرءان

11 - مؤمنان و ياران پيامبر ( ص ) ، موظّف به نماز در پاسى از شب به ميزان ميسور و ممكن

تقوم أدنى من ثلثى الّيل . .. فاقرءوا ما تيسّر من القرءان

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه مقصود از قرائت قرآن، نماز باشد; زيرا خواندن قرآن از اجزاى مهم نماز است. گفتنى است چون جمله هاى پيش درباره نماز شب بود، مى تواند قرينه بر مطلب ياد شده باشد.

23 - مؤمنان و ياران پيامبر ( ص ) ، به برپايى نماز مأمور شدند .

و أقيموا الصلوة

24 - مؤمنان و ياران پيامبر ( ص ) ، به پرداخت زكات مأمور شدند .

و ءاتوا الزكوة

25 - مؤمنان و ياران پيامبر ( ص ) ، به

انفاق و صدقه در راه خدا مأمور شدند .

و أقرضوا اللّه

به گفته مفسران، مقصود از قرض به خدا، انفاق و صدقه در راه او است.

تكليف ظهاركنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 3 - 7

7 - آزاد كردن بنده ، وظيفه اى مهم بر عهده ظهاركننده است و او نبايد آن را سرسرى گرفته و به آن بى توجهى كند .

فتحرير رقبة . .. ذلكم توعظون به

توصيه خداوند به آزاد كردن بنده _ پس از اين كه در {فتحرير رقبة} فرمان آن را داده است _ شايد بدان منظور است كه ظهاركننده مى تواند آن را جدى نگيرد و احياناً با بى توجهى از كنار آن بگذرد.

تكليف عبادى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 16 - 12

12 - مؤمنان راستين ، به اعمال فردى و اجتماعى و عبادى و مالى خود عمل مى كنند .

إنّما يؤمن بأي_تنا الذين إذا ذكّروا بها خرّوا . .. تتجافى جنوبهم ... يدعون ربّهم

فرازهاى {تتجافى. ..} و {يدعون...} مربوط به اعمال فردى و عبادى و فراز {ممّا رزقناهم...} امرى اجتماعى _ مالى است.

تكليف عمومى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 2 - 5

5 - مردم ، بايد تنها به فرمان خداوند گردن نهاده ، فرمان روايى او را پذيرا باشند .

ملك الناس

توصيف خداوند به فرمان رواى مردم، بيانگر اين حقيقت است كه فرمان رواى حقيقى، او است و مردم نبايد مطيع كسى جز او باشند.

تكليف فردى مؤمنان

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 71 - 13

13 _ لزوم اهتمام مؤمنان به اصلاح جامعه و تأمين نياز هاى معيشتى آنان ، همپاى اهتمام به تكاليف عبادى و فردى

و المؤمنون . .. يأمرون بالمعروف ... و يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة

امر به معروف و نهى از منكر، در راستاى اصلاح جامعه و پرداخت زكات در جهت تأمين نيازهاى مالى مؤمنان و اقامه نماز از عبادات فردى انسانهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 16 - 12

12 - مؤمنان راستين ، به اعمال فردى و اجتماعى و عبادى و مالى خود عمل مى كنند .

إنّما يؤمن بأي_تنا الذين إذا ذكّروا بها خرّوا . .. تتجافى جنوبهم ... يدعون ربّهم

فرازهاى {تتجافى. ..} و {يدعون...} مربوط به اعمال فردى و عبادى و فراز {ممّا رزقناهم...} امرى اجتماعى _ مالى است.

تكليف قريش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 3 - 1

1 - قريش ، بايد خود را به عبادت خداوند و بندگى نكردن غير او ، ملزم مى ساختند .

فليعبدوا ربّ ه_ذا البيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 4 - 9

9 - امنيت بخشيدن خداوند به قريش و از بين بردن ترس آنان ، عبادت او را بر آنان الزامى ساخت .

فليعبدوا . .. الذى ... و ءامنهم من خوف

تكليف قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 28 - 6،7

6 - قوم ثمود ، موظف به رعايت قانون

و تجاوز نكردن به سهم ناقه از آب

كلّ شرب محتضر

7 - مجاز نبودن قوم ثمود ، براى حضور در كناره هاى آب در زمان اختصاص يافته به ناقه صالح

قسمة بينهم كلّ شرب محتضر

ظاهراً واژه {محتضر} علاوه بر دخالت نكردن هر يك در سهم ديگرى، اين معنا را نيز افاده مى كند كه حتى حضور يافتن هر كدام در كنار نهر يا چشمه، محدود به زمان خاص خودشان بود.

تكليف قوم داود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 11 - 7

7 - داوود ( ع ) و قومش ، به انجام اعمال صالح از سوى خداوند مأمور بودند .

و اعملوا ص_لحًا إنّى بما تعملون بصير

تكليف قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 15 - 3

3 - مردم سبا ، مجاز به استفاده از نعمت هاى خدادادى و موظف به شكر به درگاه او

كلوا من رزق ربّكم و اشكروا له

تكليف كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 123 - 8

8 _ كافران ، همچون مؤمنان ، مكلف به فروع و در قبال آن مسؤول و معاقبند . *

من يعمل سوءاً يجز به

از مصاديق مورد نظر براى {من يعمل . ..} اهل كتاب هستند. بنابراين اگر آنها مرتكب گناه شوند، همچون مسلمانان عقوبت خواهند شد و اين معنا بيانگر مكلف بودن اهل كتاب بر احكام فرعى اسلام است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 69 - 5

5 _ مشركان و كافران همچون مؤمنان

، مكلف به فروع دين اند .

يض_عف له العذاب يوم القي_مة

دو چندان شدن مجازات مشركان و كافران در صورت ارتكاب بزه كارى، مى تواند گوياى برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 39 - 4

4 - مشركان و كافران ، مخاطبان شريعت و مكلف به فروع دين اند . *

و ما تجزون إلاّ ما كنتم تعملون

تأكيد خداوند بر مجازات كافران و مشركان متناسب با رفتارشان، گوياى اين حقيقت است كه آنان نيز همچون مؤمنان و معتقدان به اصول دين، مخاطبان شريعت و مكلف به فروع دين هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 43 - 6

6 - مكلف بودن كافران به فروع دين و انجام فرائض ( همچون نماز )

يدعون إلى السجود و هم س_لمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 34 - 3

3 - كافران ، مكلّف به احكام و فروع دين اند .

و لايحضّ على طعام المسكين

برداشت ياد شده، با توجه به دو نكته به دست مى آيد: 1_ مورد آيه شريفه درباره كافران است; 2_ طعام مسكين، از احكام فروع دين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 44 - 6

6 - كافران ، به فروع دين و احكام شريعت _ همچون اصول دين _ مكلف اند .

قالوا لم نك من المصلّين . و لم نك نطعم المسكين

برداشت ياد شده، به اين سبب است كه اگر كافران به فروع دين مكلف نبودند، ترك نماز و اطعام مساكين را

در رديف تكذيب روز قيامت، از عوامل دوزخى شدن خود برنمى شمردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 31 - 5

5 - كافران ، نسبت به فروع دين _ همچون اصول دين _ مكلف اند .

فلاصدّق و لاصلّى

برداشت ياد شده، به اين سبب است كه اگر كافران به فروع دين مكلف نباشند، ترك نماز به عنوان نشانه آنان شمرده نمى شد و فردى مثل ابوجهل، به جهت آن ملامت نمى گرديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 21 - 8

8 - كافران ، بر ترك فروع دين نيز توبيخ مى شوند .

فما لهم . .. لايسجدون

مراد از سجود در آيه ممكن است معناى اصطلاحى آن و به خاك افتادن هنگام شنيدن آيات قرآن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 3 - 5

5 - اهل كتاب و مشركان ، ملزم به ترك كفرِ خويش ، پس از ابلاغ معارف استوار و قوام بخش قرآن به آنان

لم يكن . .. منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة ... فيها كتب قيّمة

تكليف مادر موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 39 - 2

2 - خداوند ، مادر موسى را به نهادن او در صندوق و افكندن آن به رود نيل ، فرمان داد .

أن اقذفيه فى التابوت فاقذفيه فى اليمّ

مدلول {قذف} پرتاب كردن و افكندن است (مقاييس اللغة) و {اقذفى} كه هم در مورد گذاردن موسى(ع) در صندوق و هم افكندن صندوق به آب، به كار رفته،

گوياى اين است كه بايد موسى(ع) به گونه اى در صندوق قرار داده شده و به آب افكنده شود كه هر بيننده اى گمان كند آن را دور انداخته اند. {تابوت}، يعنى صندوق (نهايه ابن اثير) و {يمّ} به معناى دريا است و در آيه، مراد رود نيل است (لسان العرب).

تكليف مالى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 16 - 12

12 - مؤمنان راستين ، به اعمال فردى و اجتماعى و عبادى و مالى خود عمل مى كنند .

إنّما يؤمن بأي_تنا الذين إذا ذكّروا بها خرّوا . .. تتجافى جنوبهم ... يدعون ربّهم

فرازهاى {تتجافى. ..} و {يدعون...} مربوط به اعمال فردى و عبادى و فراز {ممّا رزقناهم...} امرى اجتماعى _ مالى است.

تكليف محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 84 - 1،2،4

1 _ نهى شدن پيامبر ( ص ) براى هميشه ، از نمازگزاردن بر جنازه منافقان و دعا كردن براى آنها بعد از جنگ تبوك

و لاتصل على أحد منهم مات أبداً

2 _ ممنوع نبودن پيامبر ( ص ) از نمازگزاردن بر جنازه منافقان و حضور يافتن بر قبر آنها ، تا قبل از جنگ تبوك

و لاتصل على أحد منهم مات

با توجه به سياق آيات، كه پس از جنگ تبوك نازل شده است، برداشت فوق به دست مى آيد.

4 _ ممنوع شدن پيامبر ( ص ) از حضور يافتن بر سر قبر منافقان و دعا و استغفار براى آنان

و لاتقم على قبره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 -

103 - 1،3

1 _ فرمان خداوند به پيامبر ( ص ) مبنى بر گرفتن صدقه ( زكات ) از اموال مردم

خذ من أمولهم صدقة

3 _ پيامبر ( ص ) و حاكم اسلامى ، موظف به گرفتن صدقه ( ماليات شرعى ) از مردم و منتظر نماندن براى اقدام خود مردم به پرداخت آن

خذ من أمولهم صدقة

به كارگيرى امر {خذ} (بگير) _ به جاى مثلا {تقبل} _ حكايت از آن دارد كه حاكم اسلامى نبايد در انتظار پرداخت صدقه باشد; بلكه بايد خود اقدام به أخذ آن كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 108 - 1

1 _ پيامبر ( ص ) مورد نهى مؤكد الهى از حضور يافتن و اقامه نماز در مسجد ضرار

لا تقم فيه أبداً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 113 - 1

1 _ پيامبر ( ص ) و مؤمنان ، حق استغفار كردن براى مشركان را ندارند .

ما كان للنبى و الذين ءامنوا أن يستغفروا للمشركين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 105 - 5

5 _ خداوند ، پيامبر اكرم ( ص ) را از انعطاف پذيرى در برابر آيين شرك ، نهى أكيد فرمود .

و أن أقم وجهك للدين حنيفاً و لاتكونن من المشركين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 106 - 1

1 _ خداوند ، پيامبر اكرم ( ص ) را از نيايش به درگاه هر چيزى غير خودش بر حذر داشته است .

و لاتدع من دون

اللّه ما لاينفعك و لايضرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 109 - 1

1 _ پيامبر ( ص ) مأمور بود از آنچه كه به او وحى مى شد ، تبعيت كند .

و اتبع ما يوحى إليك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 112 - 1

1_ خداوند ، پيامبر ( ص ) را به استقامت و پايدارى بر توحيد و پرستش خدا ، فرمان داد .

فاستقم كما أُمرت

متعلق {استقم} ذكر نشده تا حكايت از عموم داشته باشد; ولى از آن جا كه بحث آيات پيشين درباره توحيد و پرستش خدا بود ، در برداشت فوق از آنها نام برده شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 36 - 6،7

6_ پيامبر ( ص ) از ناحيه خداوند فرمان داشت كه تنها او را بپرستد و براى او شريكى قائل نباشد .

قل إنما أُمرت أن أعبد الله و لا أشرك به

7_ پيامبر ( ص ) از ناحيه خداوند فرمان داشت ، يكتاپرستى خويش و گريزش از شرك را اعلام كند .

قل إنما أُمرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 88 - 1،2

1- خداوند ، پيامبر ( ص ) را از هرگونه چشم دوختن و مجذوب شدن به امكانات دنيوى كافران برحذر داشت .

لاتمدّنّ عينيك إلى ما متّعنا به أزوجًا منهم

{مدّ} به معناى زياده و طولانى كردن است و هر گاه در رابطه با چشم و نظر به كار رود، به معناى چشم دوختن، خيره شدن

و مجذوب شدن است.

2- پيامبر ( ص ) وظيفه دار متمركز كردن تمامى توجه خويش به كافران براى هدايت آنان بدون توجه به امكانات فراوان دنيوى آنها

لاتمدّنّ عينيك إلى ما متّعنا به أزوجًا منهم

براى آيه فوق احتمالاتى ذكر شده است و برداشت فوق بر اين احتمال است كه مراد از {لاتمدّنّ عينيك إلى ما متّعنا به أزواجاً} اين باشد كه: به ذهنت خطور نكند كه چرا كافران دشمن خدا از امكانات دنيوى زيادى برخوردار هستند؟ و با اين فكر خود را به آن امكانات مشغول بكنى و از هدف اصلى باز بمانى; بلكه توجه خود را معطوف به خود آنان كن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 89 - 1

1- پيامبر ( ص ) مأمور اعلان قلمرو مسؤوليت خويش ( انذار ) براى مردم

و قل إنى أنا النذير المبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 94 - 1

1- پيامبر ( ص ) به ابلاغ رسالت و مأموريت الهى خويش به صورت آشكارا ، صريح و بى پرده ، مأمور گرديد .

فاصدع بما تؤمر

{صدع} در لغت به معناى سخن گفتن به صورت آشكار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 99 - 1

1- دستور خداوند به پيامبر ( ص ) به عبادت پروردگار تا پايان عمر

و اعبد ربّك حتى يأتيك اليقين

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مقصود از {يقين}، مرگ باشد; چنان كه در آيه 47 از سوره {مدثر} از مرگ به {يقين} تعبير شده است. گفتنى است تعبير {آمدن} (يأتى)

به جاى {تحصيل يقين} مى تواند مؤيد همين مطلب باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 73 - 6،8

6- پيامبر ( ص ) ، در هيچ شرايطى مجاز نيست غير از وحى ، سخنى را به خداوند نسبت دهد .

و إن كادوا ليفتنونك عن الذى أوحينا إليك لتفترى علينا غيره

8- پيامبر ( ص ) ، موظف به حركت دقيق بر اساس وحى الهى و پرهيز از هر عملى مغاير با آن

و إن كادوا ليفتنونك عن الذى أوحينا إليك لتفترى علينا غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 78 - 1

1- فرمان الهى به پيامبر ( ص ) براى اقامه نمازهايى ، از هنگام زوال خورشيد تا نيمه شب و نيز در سپيده صبح

أقم الصلوة لدلوك الشمس إلى غسق الّيل و قرءان الفجر

{دلوك} به معناى رفتن خورشيد به سوى غروب، {غسق} به معناى شدت ظلمت است (مفردات راغب). با توجه به معناهاى لغوى، برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مراد از {لدلوك الشمس} زوال خورشيد و {غسق الليل} نيمه شب باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 79 - 1،2

1- فرمان الهى به پيامبر ( ص ) در مورد بيدار شدن در بخشى از شب ، براى اقامه نافله شب

و من الّيل فتهجّد به نافلة لك

2- نماز شب ، تكليفى واجب بر پيامبر ( ص ) علاوه بر ساير واجبات

و من الّيل فتهجّد به نافلة لك

با توجه به معناى لغوى {نافلة} كه به معناى زيادت بر واجب است; (مفردات راغب)

و نيز لام اختصاص {لك} نكته ياد شده قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 80 - 3،5،13

3- فرمان خداوند به پيامبر ( ص ) براى دعا و نيايش همراه با نماز و نوافل

أقم الصلوة . .. فتهجّد به نافلة لك ... و قل ربّ أدخلنى مدخل صدق

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه عبارت {و قل رب} عطف به {فتهجّد. ..} بوده و ذكر خاص بعد از عام بيانگر يكى از اعمال باشد كه شايسته است در تهجّد و نماز شب انجام گردد.

5- پيامبر ( ص ) ، موظف به درخواست از خداوند براى توفيق انجام هر عملى از آغاز تا فرجام ، بر اساس نيتى خالص و آميخته با صدق و راستى

و قل ربّ أدخلنى مدخل صدق و أخرجنى مخرج صدق

13- پيامبر ( ص ) ، مأمور به دعا و نيايش به درگاه خدا ، براى كسب قدرت و توان در انجام پيروزمندانه رسالت خويش

و قل ربّ . .. و اجعل لى من لدنك سلط_نًا نصيرًا

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مراد از {سلطان} _ آن گونه كه برخى از مفسران گفته اند _ به معناى نيروى قوى و برتر باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 110 - 12،13

12- پيامبر ( ص ) ، موظف به رعايت اعتدال در قراءت نماز و پرهيز از آواز بلند يا با صداى بسيار آهسته

و لاتجهر بصلاتك و لاتخافت بها

13- پيامبر ( ص ) ، موظف به رعايت جهر در برخى نماز ها و اخفات

در بعضى ديگر

و لاتجهر بصلاتك و لاتخافت بها و ابتغ بين ذلك سبيلاً

بنابر اينكه مراد آيه اين باشد كه همه نمازهايت را به جهر و يا همه را به اخفات نخوان و مراد از {و ابتغ. ..} اين باشد كه برخى را به جهر و بعضى را به اخفات بخوان، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 111 - 1

1- پيامبر ( ص ) ، موظف به ستايش خدا و منحصر دانستن همه ستايش ها به ذات يكتاى او

و قل الحمد لله

الف و لام {الحمد} براى استغراق (شمول و فراگيرى) و لام {لله} براى اختصاص است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 22 - 13

13- مسكوت گذاردن تعداد اصحاب كهف و احاله علم آن به خداوند ، تكليفى الهى برعهده پيامبر ( ص ) و براى رشد و تربيت او است .

قل ربّى أعلم بعدتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 16

16- خداوند ، پيامبر ( ص ) را از ترك همنشينى با خداجويان تهيدست و عطف توجه از آنان به طبقه اشراف ، برحذر داشت .

و اصبر نفسك . .. و لاتعد عيناك عنهم

نهى در {لاتعد عيناك} گرچه متوجه چشمان است (چشمان ات از آن گروه نگذرد) ولى مراد، نهى پيامبر(ص) از برگرداندن نظر و توجه خود از تهيدستان به ثروت مندان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 65 - 5

5- پيامبر ( ص

) ، وظيفه دار پرستش خداوند و صبر و تحمل در راه عبادت او

فاعبده واصطبر لعب_دته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 6،7

6 - پيامبر ( ص ) و مؤمنان ، موظف به تسبيح و حمد پروردگار ، پيش از طلوع و غروب خورشيد

و سبّح بحمد ربّك قبل طلوع الشمس و قبل غروبها

{باء} در {بحمد ربّك} يا براى مصاحبت است و يا استعانت. در هر صورت، فرمان به حمد و تسبيح با هم است. خطاب {سبّح} گرچه مربوط به پيامبر(ص) مى باشد، ولى آيات بعد، قرينه اى بر منحصر نبودن اين تكاليف به آن حضرت است.

7 - تسبيح و حمد پروردگار در برخى از اوقات شب و در دو طرف روز ، از وظايف پيامبر ( ص ) و مؤمنان

و من ءانآىِ الّيل فسبّح و أطراف النهار

{آناء} به معناى {ساعات و اوقات} است و {من} معناى تبعيض دارد. بنابراين {من آناء الليل}; يعنى، پاره هايى از شب را به تسبيح و تحميد بگذران. {بحمد ربّك} در صدر آيه، قرينه براين است كه اين تسبيح نيز بايد با حمد همراه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 131 - 2

2 - خداوند ، پيامبر ( ص ) را از توجه به سرمايه هاى چشمگير كافران و اشتياق بهره گيرى از آن ، برحذر داشت .

و لاتمدّنّ عينيك إلى ما متّعنا به أزوجًا منهم

{مدّالعين} (چشم كشيدن)، برداشتن نگاه از چيزى و متوجه ساختن و كشاندن آن به سوى چيز ديگر است و به قرينه آياتى ديگر (نظير {لاتعد عيناك

عنهم} كهف/ 28) مرادِ آيه، معطوف ساختن توجه از تهيدستان به سوى ثروتمندان است. برخى احتمال داده اند كه مراد از كشاندن، ادامه دادن است و آيه ناظر به نگاهِ سير و عميق مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 132 - 1،3،24

1 - فرمان دادن و فراخوانى خانواده و خويشاوندان به نماز ، از جمله وظايف الهى پيامبر ( ص )

وأمر أهلك بالصلوة

اهل هر شخصى، عشيره و خويشاوندان او هستند و نيز به كسانى كه وابستگى بيشترى به شخص داشته باشند {أهل} گفته مى شود (لسان العرب) و چون سوره {طه} در مكه نازل شده است، بستگان آن حضرت در مكه (على(ع)، خديجه(س) و. ..) مورد نظر هستند.

3 - مداومت و مراقبت پى گير بر اقامه نماز ، از جمله مسؤوليت هاى پيامبر ( ص )

وأمر أهلك بالصلوة واصطبر عليها

{إصطبار}; يعنى، با تمام توان صبر را برخود تحميل كردن (مفردات راغب).

24 - { روى عن الباقر ( ع ) فى قوله تعالى : { و أمر أهلك بالصلاة و اصطبر عليها } قال : أمر اللّه نبيّه أن يخص أهل بيته و أهله دون الناس ليعلم الناس أنّ لأهله منزلة عنداللّه ليست لغيرهم فأمرهم مع الناس عامّة ثمّ أمرهم خاصة ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه در باره سخن خدا{و أمر أهلك بالصلاة. ..} فرمود: خدا به پيامبر خود امر كرده كه خانواده و خاندان خود را جداى از مردم [در امر به نماز ]اختصاص دهد تا مردم بدانند كه براى اهل پيامبر(ص) منزلتى در نزد خداوند است كه براى غير آنان نيست، پس خدا

[يك بار]اهل پيامبر(ص) را با جمع مردم فرمان داده است. سپس آنان را به طور خاص مورد امر قرار داده است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 93 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور التجا به خداوند براى ايمن ماندن از عذاب دامنگير ظالمان

قل ربّ إمّا ترينّى ما يوعدون

{إمّا} مركب از {إن} شرطيه و {ماى} زايده و {ما} در {ما يوعدون} كنايه از عذاب است. جواب شرط نيز در آيه بعد آمده است: {ربّ فلاتجعلنى فى القوم الظالمين; پروردگارا! پس مرا در جمع ظالمان قرار مده}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 48 - 5

5 - قضاوت ميان مردم ، از مسؤوليت ها و منصب هاى پيامبر ( ص ) بود .

و إذا دعوا إلى اللّه و رسوله ليحكم بينهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 51 - 6

6 - قضاوت ميان مردم ، از مسؤوليت ها و منصب هاى پيامبر ( ص ) بود .

إذا دعوا إلى اللّه و رسوله ليحكم بينهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 59 - 1

1 - به جا آوردن سپاس و ستايش خدا ، به خاطر بقاى خط رسالت و اضمحلال جبهه كفر و فرستادن سلام و درود بر رسولان او ، رهنمود الهى به پيامبراسلام ( ص )

قل الحمد للّه و سل_م على عباده الذين اصطفى

با توجه به اين كه در آيات پيشين نام چند تن از پيامبران (موسى، داوود، سليمان، صالح

و لوط) و ياد تلاش ها و مبارزات آنان و پيروزى نهايى حق و اضمحلال كافران به ميان آمده است، آيه ياد شده مى تواند ختامى بر آن مجموعه يادها باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 79 - 11

11 - همه انسان ها حتى پيامبر ( ص ) ، موظف به توكل بر خدا در ايفاى وظايف خويش

فتوكّل على اللّه إنّك على الحقّ المبين

گرچه مخاطب آيه رسول اكرم(ص) است، اما با توجه به اين كه مورد، مخصص نيست، مى توان گفت كه پيامبر(ص) از آن جهت كه فرد اعلاى امت مى باشد، مخاطب قرار گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 91 - 10

10 - پيامبر ( ص ) همانند همه مردم ، مكلف به پرستش خداى يگانه و تسليم شدن در برابر او

أُمرت أن أعبد ربّ ه_ذه . .. و أُمرت أن أكون من المسلمين

آمدن {أُمرت. ..} به صورت متكلم وحده، مى تواند از آن جهت باشد كه بفهماند پيامبر(ص) نيز _ با همه مقامات معنوى _ مكلف به عبادت و تسليم است و تعالى معنوى، سبب برداشته شدن تكليف نمى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 92 - 3

3 - پيامبر ( ص ) موظف به پيروى دقيق از قرآن *

إنّما أُمرت أن أعبد ربّ ه_ذه البلدة . .. و أن أتلوا القرءان

واژه {أتلوا} مى تواند از مصدر {تُلُوّ} (تبعيت و پيروى) مشتق شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص

- 28 - 85 - 1

1 - پيامبر ( ص ) پيش از هر كس ، موظف به پيروى از قرآن و عمل كردن به دستورات آن بود .

إنّ الذى فرض عليك القرءان

{فَرْض} (مصدر {فَرَضَ}) به معناى واجب كردن است. بنابراين {فرض عليك القرآن}; يعنى، {قرآن را بر تو واجب فرمود}. واجب شدن قرآن بر پيامبر(ص) مى تواند به اين معنا باشد كه عمل كردن به دستورات آن نخست بر خود آن حضرت واجب مى باشد و سپس بر ديگران. هم چنين مى تواند به اين معنا باشد كه پيامبر(ص) وظيفه دارد قرآن را بر مردم تلاوت كند و پيام آن را به مردم ابلاغ نمايد. برداشت فوق بر پايه احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 38 - 5

5 - پيامبراكرم ( ص ) در انجام دادن برخى از كار هاى مباح و روا ، در تنگنا بوده و شرايط مناسب اجتماعى براى او ، فراهم نبوده است .

ما كان على النبىّ من حرج فيما فرض اللّه له

صدور چنين حكمى، از جانب خداوند درباره پيامبر(ص) حكايت مى كند كه آن حضرت، در انجام دادن برخى از امور، مانند ازدواج با مطلَّقه پسرخوانده اش، در شرايط سختى قرار داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 47 - 1،2

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور ابلاغ نداشتن هيچ چشمداشت مادى از مردم ، در قبال رسالتش

قل ما سألتكم من أجر فهو لكم

اين تعبير كه پيامبر(ص) فرمود: هر پاداشى از شما طلب كردم مال خودتان باشد، تعبيرى

است كنايى و اشاره دارد به اين كه از شما انتظار هيچ مزدى ندارم و نمى خواهم.

2 - پيامبر ( ص ) ، موظف بود تا خاطر مردم را آسوده كند كه رسالتش را در قبال مال و جاه انجام نمى دهد .

قل ما سألتكم من أجر فهو لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 174 - 3

3 - پيامبر ( ص ) و ياران ايشان ، مأمور به صبر و شكيبايى در برابر آزار ها و كارشكنى هاى مشركان و كافران معاند

فتولّ عنهم حتّى حين

توصيه به اعراض و بى اعتنايى، در شرايطى كه پيامبر(ص) و ياران آن حضرت، مورد آزار و شكنجه دشمنان كافر قرار داشتند، در حقيقت توصيه به صبر و شكيبايى بيشتر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 175 - 3

3 - پيامبر ( ص ) ، مأمور به صبر و انتظار در خصوص شكست كافران معاند و عذاب شدن آنان

فتولّ عنهم . .. و أبصرهم

توصيه به نظاره كردن بر احوال كافران معاند _ پس از توصيه به بى اعتنايى به آنان (فتولّ عنهم . ..) _ در حقيقت سفارش به صبر و انتظار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 178 - 3

3 - پيامبراسلام ( ص ) و ياران ايشان ، مأمور به صبر و شكيبايى در برابر آزار ها و كارشكنى هاى مشركان و كافران معاند

و تولّ عنهم حتّى حين

توصيه به اعراض و بى اعتنايى در شرايطى كه پيامبر(ص) و يارانش مورد آزار و

شكنجه دشمنان كافر قرار داشتند، در حقيقت توصيه به صبر و شكيبايى بيشتر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 179 - 1،3

1 - پيامبراسلام ( ص ) مأمور به نظاره و دقت در سرانجام شوم و احوال مشركان و كافران معاند

و أبصر

مفعول فعل {أبصر} _ به قرينه آيه مشابه (175) _ ضمير {هم} است.

3 - پيامبراسلام ( ص ) ، مأمور به صبر و انتظار در خصوص شكست كافران معاند و عذاب شدن آنان

و تولّ عنهم . .. و أبصر

توصيه به نظاره كردن بر احوال كافران معاند، پس از سفارش به بى اعتنايى به آنان (و تولّ عنهم) در حقيقت، توصيه به صبر و انتظار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 17 - 1

1 - پيامبراسلام ( ص ) ، مأمور به صبر و شكيبايى در برابر استهزا ، گفتار مغرضانه و تبليغات سوء سران كفر و شرك

اصبر على ما يقولون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 65 - 1،2،5

1 - پيامبراسلام ( ص ) ، مأمور به ابلاغ رسالت و تكليف خود به مردم و رفع اتهام از خويش

قل إنّما أنا منذر

حصر {إنّما أنا. ..} از نوع حصر اضافى است و نسبت به افتراهاى مشركان عليه پيامبراسلام(ص) سنجيده شده است. آنان حضرت رسول(ص) را به ساحر، شاعر و يا مجنون بودن متهم مى كردند. خداوند نيز در پاسخ آنان فرمود: او تنها منذر و اخطارگر الهى است.

2 - انذار و اخطار به مردمان ، رسالت و تكليف پيامبراسلام

( ص )

إنّما أنا منذر

5 - پيامبراسلام ( ص ) ، مأمور اعلام صريح مواضع عقيدتى خود به مردم

قل . .. ما من إل_ه إلاّ اللّه الوحد القهّار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 67 - 3

3 - پيامبر ( ص ) ، مأمور ابلاغ عظمت رسالت خويش و موضوع قيامت و توحيد الهى به مردم

قل هو نبؤا عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 70 - 2

2 - پيامبراسلام ( ص ) ، مأمور به ابلاغ رسالت و تكليف خود به مردم و رفع اتهام از خويش

إن يوحى إلىّ إلاّ أنّما أنا نذير مبين

حصر در {إنّما أنا نذير. ..} از نوع حصر اضافى است و نسبت به افتراهاى مشركان عليه پيامبراسلام(ص) سنجيده شده است. آنان، ايشان را به شاعر، ساحر، دروغگو و مجنون بودن متهم مى كردند. خداوند نيز در پاسخ آنان فرمود: او تنها يك منذر و اخطارگر الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 86 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، موظف به اعلام اين كه هيچ چشم داشت مادى و درخواست مزدى از مردم ندارد .

قل ما أسئلكم عليه من أجر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 11 - 2

2 - فرمان خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر عبادت و فرمان برى خالصانه او

أُمرت أن أعبد اللّه مخلصًا له الدين

واژه {دين} در چند معنا (جزا، عادت، ملت، اسلام، عبادت و طاعت) به كار

مى رود (قاموس المحيط); ولى در اين جا _ با توجه به اين كه مخاطبان آيات مورد بحث مشركان هستند و نيز در اين آيه واژه عبادت به كار رفته است _ ممكن است به معناى عبادت و طاعت استعمال شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 12 - 2

2 - پيامبر ( ص ) ، به پيش گام شدن در پذيرش اسلام ، به عنوان نخستين مسلمان ، مأمور و موظف شد .

و أُمرت لأن أكون أوّل المسلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 13 - 5

5 - تساوى پيامبر ( ص ) با ديگر مردمان در برابر قانون الهى و در پيشگاه عدل خداوند در قيامت

إنّى أخاف إن عصيت ربّى عذاب يوم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 14 - 2

2 - عبادت خالصانه خدا ، تكليفى الهى برعهده پيامبر ( ص )

قل اللّه أعبد مخلصًا له دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 46 - 2

2 - پيامبر ( ص ) ، موظف به ستايش پروردگار و نيايش به درگاه او

قل اللّهمّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 55 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور به صبر و شكيبايى در برابر مشكلات رسالت

فاصبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 66 - 1،6

1 _ پيامبر ( ص ) ، از

آغاز دريافت دلايل و برهان هاى الهى ، از عبادت غيرخدا نهى شده بود .

قل إنّى نهيت أن أعبد الذين تدعون من دون اللّه لمّا جاءنى البيّن_ت

6 - پيامبر ( ص ) ، موظف به تسليم همه جانبه در برابر پروردگار جهان

و أُمرت أن أُسلم لربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 3،7،13،21

3 - پيامبر ( ص ) مكلف به استقامت و پايدارى دربرابر مشكلات و دشوارى هاى دعوت

فادع و استقم

7 - تسليم نشدن در برابر فشارِ خواسته ها و تمايلات گوناگون مخالفان فرمان خداوند به پيامبر ( ص )

فادع و استقم كما أمرت و لاتتّبع أهواءهم

13 - پيامبر ( ص ) ، مكلف به اعلام ايمان خويش به تمامى كتاب هاى آسمانى

و قل ءامنت بما أنزل اللّه من كت_ب

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه منظور از {كتاب} در جمله {ءامنت بما أنزل اللّه من كتاب} همه كتاب هاى نازل شده از سوى خداوند (تورات، انجيل و قرآن) باشد. گفتنى است كه تنوين {كتاب} _ كه براى تنويع است _ مطلب بالا را تأييد مى كند.

21 - تفاوت نگذاشتن بين طبقات مختلف اجتماعى در مقام تبليغ و هدايت و اجراى شريعت ، از وظايف پيامبر ( ص )

و أُمرت لأعدل بينكم

بنابراين كه {أمرت لأعدل بينكم} مربوط به نحوه اجراى دعوت و اقامه دين به وسيله پيامبر(ص) باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 43 - 1،2

1 - پيامبر ( ص ) ، از جانب خداوند مأمور تمسك به

پيام وحى و پايدارى در راه دعوت به آن

فاستمسك بالذى أُوحى إليك

2 - خداوند ، حامى و نگاهبان پيام وحى ، و پيامبر ( ص ) موظف به انجام وظيفه ابلاغ

فإنّا منهم منتقمون . .. فإنّا عليهم مقتدرون . فاستمسك بالذى أُوحى إليك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 19 - 7،8

7- پيامبر ( ص ) مأمور درخواست كمك از خداوند ، براى زدايش سختى ها و پيامد هاى سنگين رسالت *

و استغفر لذنبك

برداشت بالا بنابر اين نكته است كه واژه {استغفر} در معناى طلب ايجاد مصونيت و {ذنب} در معناى پيامدها، به كار رفته باشد; يعنى، رسالت پيامبر(ص) سختى هايى را براى خود آن حضرت و مؤمنان واقعى (از قبيل هجرت، جهاد و. ..) به دنبال داشته و حضرت براى كاهش اين دشوارى ها، بايد از خداوند استمداد كند.

8- دستور خداوند به پيامبر ( ص ) ، در آمرزش خواهى براى تمامى مردان و زنان با ايمان

و استغفر . .. للمؤمنين و المؤمن_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 17 - 3

3 - پيامبر ( ص ) مأمور عدم پذيرش منت مسلمانان در مورد اسلام آوردنشان

يمنّون عليك . .. قل لا تمنّوا علىّ إسل_مكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 39 - 5

5 - پيامبر ( ص ) ، مأمور تسبيح و ستايش پروردگار ، قبل از طلوع خورشيد و قبل از غروب آن

و سب_ّح بحمد رب_ّك قبل طلوع الشمس و قبل الغروب

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

17 - ق - 50 - 40 - 1،4

1 - پيامبر ( ص ) موظّف به عبادت و تسبيح پروردگار در بخشى از شب

و من الّيل فسبّحه

4 - پيامبر ( ص ) ، موظّف به ادامه تسبيح پروردگار در پى هر سجده ( نماز )

فسبّحه و أدب_ر السجود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 48 - 1،9،12

1 - فرمان پايدارى و شكيبايى از سوى خداوند به پيامبر ( ص ) ، در راستاى تبليغ دين

و اصبر لحكم ربّك

مراد از {لحكم ربّك} مى تواند حكم رسالت و تبليغ دين باشد. در اين صورت پيامبر(ص) مأمور شده است تا در برابر اذيت و آزار تكذيب كنندگان، صبر پيشه كند و تحمل خويش را از دست ندهد.

9 - پيامبر ( ص ) ، مأمور تسبيح و حمد پروردگار ، هم زمان با آغاز هر تلاش

و سبّح بحمد ربّك حين تقوم

درباره {حين تقوم} چندين احتمال از سوى مفسران مطرح شده است. به نظر مى رسد ارتباط {و سبح} با {و اصبر لحكم ربّك} مى تواند قرينه باشد بر اين كه مراد، هنگام برخاستن پيامبر(ص) براى انجام تبليغ و رسالت است.

12 - دستور اقامه نماز ظهر به پيامبر ( ص ) *

و سبّح بحمد ربّك حين تقوم

برداشت بالا بدان احتمال است كه {سبّح بحمد. ..}، نماد نماز و {حين تقوم} نظر به برخاستن از خواب نيمروز باشد كه بر زوال شمس و هنگام نماز ظهر، منطبق مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 49 - 1،2،4

1 - پيامبر ( ص ) ،

موظف به تسبيح پروردگار ، در بخشى از شب ( سحرگاهان )

و من الّيل فسبّحه

{من} در {من الّيل} تبعيضيه است; يعنى، بخشى از شب (سحرگاهان).

2 - پيامبر ( ص ) ، موظف به تسبيح خداوند در بين الطلوعين

و إدب_ر النجوم

مراد از {إدبار النجوم}، (زمان عقب نشينى ستارگان) وقتى است كه فجر طلوع مى كند; زيرا با طلوع فجر، كم كم ستارگان پنهان مى شوند و چنين به نظر مى رسد كه آنها عقب نشينى مى كنند. در نقطه مقابل آن غروب آفتاب است كه به نظر مى رسد ستارگان كم كم به پيش مى آيند و خود را نشان مى دهند.

4- دستور نماز مغرب ، عشا و صبح ، به پيامبر ( ص ) *

و من الّيل فسبّحه و إدب_ر النجوم

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه {من الّيل}، نظر به نماز مغرب و عشا و {إدبار النجوم} نظر به نماز صبح داشته باشد، چه اين كه {حين تقوم} در آيه شريفه قبل مى تواند نظر به نماز نيمروز داشته باشد. بر اين اساس نمازهاى پنجگانه در اين دو آيه، مورد اشاره قرار گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 29 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مكلف به اعراض از مشركان دنيامحور و خداگريز

فأعرض عن من تولّى عن ذكرنا و لم يرد إلاّ الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 74 - 5

5 - پيامبر ( ص ) ، مأمور تسبيح گفتن خداوند و مبرّا اعلام كردن ساحت او از هر نقص و كاستى

فسبّح

باسم ربّك العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 96 - 5

5 - پيامبر ( ص ) ، مأمور تسبيح گفتن خداوند و مبرّا اعلام كردن ساحت او از هر عيب و نقص

فسبّح باسم ربّك العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 5 - 14

14 - { عن أبى جعفر ( ع ) . . .انّ اللّه أمر نبيّه ( ص ) و المؤمنين بالبرائة من قومهم ماداموا كفّاراً فقال : { قد كانت لكم اُسوة حسنة فى إبراهيم و الذين معه إذ قالوا لقومهم إنّا برآؤا منكم و ممّا تعبدون . . . } ;

از امام باقر(ع) روايت شده است: خداوند به رسول خود و مؤمنان امر فرموده تا از قوم خود، مادامى كه در حال كفر هستند، برائت جويند [آن جا كه] مى فرمايد: {براى شما در زندگى ابراهيم و كسانى كه با او بودند الگوى خوبى است; زيرا آنان به قوم خود گفتند: إنّا برآؤا منكم و ممّا تعبدون}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 12 - 1

1 - فرمان خداوند به پيامبر ( ص ) ، در پذيرش بيعت زنان گرويده به ايمان و پايبند به لوازم آن

ي_أيّها النبىّ إذا جاءك . .. فبايعهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 9 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، به جهاد با كافران و منافقان فرمان يافت .

ي_أيّها النبىّ ج_هد الكفّار و المن_فقين

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 9 - 3

3 - فرمان خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر سازش نكردن با كافران تكذيب گر و نپذيرفتن هرگونه پيشنهاد سازش

فلاتطع المكذّبين . ودّوا لوتدهن فيدهنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 48 - 1،2

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور صبر و شكيبايى در برابر فرمان هاى الهى

فاصبر لحكم ربّك

2 - پيامبر ( ص ) ، مأمور صبر و شكيبايى در مدت مهلت يافتن كافران تكذيب گر و به تأخير افتادن نصرت و پيروزى مسلمانان بر آنان

و أُملى لهم . .. فاصبر لحكم ربّك

به گفته مفسران، آيه شريفه اشاره به مسأله مهلت يافتن مشركان است كه در آيه پيش ذكر شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 20 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور بيان علنى مواضع اعتقادى خويش براى همگان

قل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 4 - 3،5

3 - فرمان خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر قرائت قرآن با تأنّى و به صورت شمرده شمرده در عبادت و شب زنده دارى

قم الّيل . .. و رتّل القرءان ترتيلاً

{ترتيل} در قرائت و سخن، به معناى آهسته آهسته و درست و بدون شتاب خواندن است (برگرفته از صحاح، مفردات راغب و مصباح المنير).

5 - فرمان خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر قرائت قرآن با تأنّى و شمرده شمرده در نماز هاى نيمه شب

قم الّيل . .. و

رتّل القرءان ترتيلاً

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه چون آيه به دنبال توصيه به نماز شب آمده است، اشاره دارد به قرائت قرآن در حين نماز; زيرا قرائت قرآن از اركان نماز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 8 - 5

5 - پيامبر ( ص ) ، موظّف بود تا در زندگى خود ، خدامحورى و بريدن از غير او را با تلاش گسترده روزانه همراه سازد .

إنّ لك فى النهار سبحًا طويلاً . .. و تبتّل إليه تبتيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 10 - 5

5 - پيامبر ( ص ) در مرحله نخست بعثت ( در مكه ) ، از هرگونه تعرّض به دشمنان بدگو ( پاسخ گفتن به بدگويى هاى آنان و مقابله به مثل ) منع شد .

و اهجرهم هجرًا جميلاً

آيه بعد (ذرنى و المكذّبين. ..) شاهد اين است كه اين {هجر}، به معناى عدم تعرض و مقابله به مثل نكردن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 3 - 1

1 - فرمان خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر بزرگ شمردن او در دل و جان خويش

و ربّك فكبّر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 7 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور به صبر و پايدارى در انجام دادن رسالت خويش

و لربّك فاصبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 26

- 1،4،7

1 - فرمان خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر سجده براى او در پاسى از شب

و من الّيل فاسجد له

{من} در {من الليل}، براى تبعيض است; يعنى، بخشى از شب.

4 - فرمان الهى به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر شب زنده دارى و تسبيح خداوند در بيشتر اوقات شب

و سبّحه ليلاً طويلاً

7 - فرمان خداوند به پيامبر ( ص ) مبنى بر گزاردن نماز شب

و سبّحه ليلاً طويلاً

يكى از معانى {تسبيح}، نماز است (قاموس المحيط و لسان العرب). بر اين اساس مقصود از آن در اين آيه، ممكن است نماز شب باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 27 - 10

10 - دنياگرايى و آخرت گريزى گنه پيشگان و كافران ، فلسفه منع شدن پيامبر ( ص ) از پيروى از آنان

و لاتطع منهم ءاثمًا أو كفورًا . .. إنّ ه_ؤلاء يحبّون العاجلة و يذرون وراءهم يومً

برداشت ياد شده، با توجّه به اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام تعليل براى منع از اطاعت از گنه پيشگان و كافران (و لاتطع منهم آثماً أو كفوراً) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 1 - 1

1 - تسبيح خداوند و دور نگه داشتن نام هاى او از اوصاف ناروا ، وظيفه اى الهى برعهده پيامبر ( ص )

سبّح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 10 - 4

4 - خداوند ، با يادآورى دوران فقر پيامبر ( ص ) و امداد هاى خويش به آن حضرت

، او را بر انفاق به مستمندان فرمان داد .

و وجدك عائلاً فأغنى . .. و أمّا السائل فلاتنهر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 8 - 1

1 - حاجت خواستن از خداوند و تضرّع به درگاه او ، تكليف و توصيه اى الهى به رسول اكرم ( ص )

و إلى ربّك فارغب

{رغب إليه}; يعنى، در دعا خالصانه كوشيد و يا اظهار فروتنى كرد و حاجت خواست. (برگرفته از قاموس)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 19 - 3،4،8،13

3 - پيامبر ( ص ) ، هرگز به ترك نماز بر اثر نهى و تهديد مخالفان مجاز نبود .

ينهى . عبدًا إذا صلّى ... فليدع ناديه ... كلاّ لاتطعه و اسجد

4 - خداوند ، برحذردارنده پيامبر ( ص ) از ترتيب اثر دادن به تهديد هاى تكذيب كنندگان دين و هراس از آرايش نيروى آنان

فليدع ناديه . .. كلاّ لاتطعه

8 - سجده به درگاه خداوند ، وظيفه اى الهى برعهده پيامبر ( ص )

و اسجد

13 - تلاش براى تقرّب به درگاه خداوند ، وظيفه اى الهى بر عهده پيامبر ( ص )

و اقترب

{اقتراب} از باب افتعال است كه بر تكلّف و اجتهاد دلالت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 2 - 1،2

1 - نماز ، از تكاليف الهى براى پيامبر ( ص )

فصلّ

2 - اخلاص در نماز و انجام دادن آن تنها به جهت فرمان خدا ، وظيفه اى برعهده پيامبر ( ص )

فصلّ لربّك

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 3 - 11

11 - پيامبر ( ص ) ، مأمور مغفرت خواهى و درخواست عفو خداوند ، از كوتاهى در تسبيح و حمد او و تقاضاى توجّه و عنايت مجدّد او به آن حضرت

و استغفره

استغفارى كه در اين سوره به آن امر شده است _ به قرينه تعليق بر نصرت و فتح و عطف بر تسبيح و حمد _ استغفار ويژه اى است. اين استغفار، در ارتباط با حمد و تسبيح، به معناى درخواست عفو از كاستى هاى آن و در ارتباط با {توّاباً}، به معناى درخواست رجوع مجدّد و مكرر خداوند و تقاضاى عنايت هاى تازه به تازه او است.

تكليف مرد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 35 - 16

16 _ زن و مرد هر دو شايسته بر عهده گرفتن تكليف هاى الهى و مسؤول در پيشگاه خداوند

و لاتقربا هذه الشجرة

تكليف مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 183 - 1

1 - وجوب روزه بر مسلمانان

يأيها الذين ءامنوا كتب عليكم الصيام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 185 - 26

26 - هر مسلمان بايد در سال يك ماه را روزه بگيرد .

فعدة من أيام أخر . .. لتكملوا العدة

برداشت فوق با استدلال بيان شده در توضيح برداشت پيشين، استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 41 - 2

2 _ شركت در جهاد و پيكار با دشمنان اسلام ، وظيفه تمامى

مسلمانان ، هر چند فاقد امكانات و تجهيزات كافى نظامى باشند .

انفروا خفافاً و ثقالا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 67 - 3

3 - مسلمانان ، موظف به انجام مراسم قربانى ، آن گونه كه از سوى خدا مقرر شده است .

لكلّ أُمّة جعلنا منسكًا هم ناسكوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 174 - 3

3 - پيامبر ( ص ) و ياران ايشان ، مأمور به صبر و شكيبايى در برابر آزار ها و كارشكنى هاى مشركان و كافران معاند

فتولّ عنهم حتّى حين

توصيه به اعراض و بى اعتنايى، در شرايطى كه پيامبر(ص) و ياران آن حضرت، مورد آزار و شكنجه دشمنان كافر قرار داشتند، در حقيقت توصيه به صبر و شكيبايى بيشتر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 23 - 12

12 - امت اسلامى ، موظف به داشتن محبت اهل بيت پيامبر ( ص )

قل لا أسئلكم عليه أجرًا إلاّ المودة فى القربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 4 - 19

19- امت اسلامى ، موظّف به نبرد بى امان با جبهه كفر تا فرونشاندن شعله هاى شرارت آنان

فشدّوا الوثاق . .. حتّى تضع الحرب أوزارها

خطاب آيه، مى تواند به امت اسلامى در همه زمان ها باشد; يعنى، هرگاه جبهه كفر با اسلام به ستيز برخاست، مسلمانان موظف اند تا مرحله خلع سلاح جبهه كفر به مبارزه ادامه دهند. اين مطلب از ملاك هايى كه آيه به دست داده است

(أثخنتموهم ... تضع الحرب) استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 17 - 4

4 - مسلمانان ، مورد نهى الهى از منت نهادن اسلام خويش بر پيامبر ( ص )

قل لا تمنّوا علىّ إسل_مكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 13 - 7،8،9،12

7 - اقامه نماز ، تكليفى الهى برعهده مسلمانان

فأقيموا الصلوة

8 - مسلمانان ، موظف به پرداخت زكات اند .

و ءاتوا الزكوة

9 - اطاعت از خدا و رسول اكرم ( ص ) و اجتناب از نافرمانى آنان ، فرمان الهى به مسلمين

و أطيعوا اللّه و رسوله

12 - مسلمانان ، بايد بر اقامه نماز ، پرداخت زكات و اطاعت از خدا و رسول او ، پايبند بوده و از سهل انگارى درباره آنها كيداً پرهيز نمايند .

فأقيموا الصلوة . .. و أطيعوا اللّه و رسوله

ارتباط صدر و ذيل آيه شريفه، بيانگر اين حقيقت است كه خداوند، هر چند درباره مسأله صدقه نجوا از كسانى كه نسبت به آن كوتاهى نمودند، سخت گيرى نكرد; لكن نسبت به اقامه نماز، پرداخت زكات و . .. هرگز تسامح نمى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 7 - 1

1 - مسلمانان براى تزكيه كسانى كه خود را از تعاليم الهى بى نياز مى پندارند ، هيچ تكليف و مسؤوليتى ندارند .

و ما عليك ألاّ يزّكّى

ما در {و ما عليك ألاّ يزّكّى} مى تواند نافيه باشد كه با تقدير مبتداى محذوف معناى آيه چنين مى شود: {نيست بر تو باكى در مورد اقدام

نكردن او به تزكيه خويش} و نيز ممكن است استفهاميه و مفاد آن چنين باشد: {چيست بر تو در مورد اقدام نكردن او به تزكيه خويش}؟ در هر صورت مراد اين است كه بى توجّهى شخص كافر به تزكيه خويش، براى تو مسؤوليت آفرين نيست كه هدايت او را بر پذيرش مؤمن مقدم مى دارى!.

تكليف مسلمانان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 7،9،11

7 - مؤمنان و ياران پيامبر ( ص ) ، در آغاز بعثت مدتى چند به شب زنده دارى به ميزان دوسوم يا نصف و يا يك سوم از شب موظف شده بودند .

و طائفة من الذين معك . .. علم أن لن تحصوه

9 - مؤمنان و ياران پيامبر ( ص ) ، موظف به تلاوت قرآن در شب هنگام به ميزان ميسور و ممكن

فاقرءوا ما تيسّر من القرءان

11 - مؤمنان و ياران پيامبر ( ص ) ، موظّف به نماز در پاسى از شب به ميزان ميسور و ممكن

تقوم أدنى من ثلثى الّيل . .. فاقرءوا ما تيسّر من القرءان

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه مقصود از قرائت قرآن، نماز باشد; زيرا خواندن قرآن از اجزاى مهم نماز است. گفتنى است چون جمله هاى پيش درباره نماز شب بود، مى تواند قرينه بر مطلب ياد شده باشد.

تكليف مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 69 - 5

5 _ مشركان و كافران همچون مؤمنان ، مكلف به فروع دين اند .

يض_عف له العذاب يوم القي_مة

دو چندان شدن مجازات مشركان

و كافران در صورت ارتكاب بزه كارى، مى تواند گوياى برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 39 - 4

4 - مشركان و كافران ، مخاطبان شريعت و مكلف به فروع دين اند . *

و ما تجزون إلاّ ما كنتم تعملون

تأكيد خداوند بر مجازات كافران و مشركان متناسب با رفتارشان، گوياى اين حقيقت است كه آنان نيز همچون مؤمنان و معتقدان به اصول دين، مخاطبان شريعت و مكلف به فروع دين هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 3 - 5

5 - اهل كتاب و مشركان ، ملزم به ترك كفرِ خويش ، پس از ابلاغ معارف استوار و قوام بخش قرآن به آنان

لم يكن . .. منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة ... فيها كتب قيّمة

تكليف مشمولان نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 7 - 6

6 - تلاش براى عبادت و دعا ، تكليفى الهى برعهده بهره مندان از نعمت

ألم نشرح . .. و وضعنا... و رفعنا... فإذا فرغت فانصب

خطاب آيه شريفه گرچه متوجّه پيامبر(ص) است; ولى از تفريع {فإذا فرغت. ..} بر نعمت هاى بيان شده در آغاز سوره، مى توان اصلى كلى انتزاع كرد و بر همگان تعميم داد.

تكليف ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 29 - 11

11- دستور خداوند به فرشتگان براى سجده بر آدم ( ع ) پس از آفرينش او

و إذ قال ربّك للمل_ئكة . .. فإذا سوّيته و نفخت فيه من روحى

فقعوا له س_جدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 30 - 1

1- در پى فرمان خداوند به فرشتگان براى سجده بر آدم ( ع ) ، همه آنان بى استثنا در برابر او به سجده افتادند .

فقعوا له س_جدين . فسجد الملئكة كلّهم أجمعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 50 - 6

6- فرشتگان ، مكلف به انجام تكاليفى اند .

و المل_ئكة . .. و يفعلون ما يؤمرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 50 - 2

2- خداوند ، به همه فرشتگان فرمان داد تاآدم را سجده كنند .

و إذ قلنا للمل_ئكة اسجدوا لأدم

{ال} در {الملائكة} براى استغراق است; يعنى: {همه ملائكه}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 116 - 2،8

2 - فرشتگان ، به فرمان خداوند ، موظف به سجده براى آدم و خضوع در برابراو شدند .

و إذ قلنا للمل_ئكة اسجدوا لأدم

8 - آدم ( ع ) ، داراى مقام و جايگاهى برتر از ملائكه

و إذ قلنا للمل_ئكة اسجدوا لأدم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 27 - 6

6- ملائكه ، موجوداتى مكلف و موظّف در برابر خداوند

و هم بأمره يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 72 - 7

7 - فرمان خداوند به فرشتگان براى سجده بر آدم ( ع ) پس از آفرينش او

فإذا سوّيته و نفخت فيه من روحى فقعوا له س_جدين

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 74 - 1،8

1 - ابليس چونان فرشتگان ، مكلف و موظف به سجده براى آدم ( ع )

فقعوا له س_جدين . فسجد المل_ئكة ... إلاّ إبليس

8 - تكليف سجده كردن فرشتگان بر آدم ، تكليفى بس مهم و بزرگ در پيشگاه خداوند

فقعوا له س_جدين . فسجد المل_ئكة ... إلاّ إبليس استكبر و كان من الك_فرين

از اين كه ابليس، به خاطر سرپيچى از سجده بر آدم، از سوى خداوند كافر شمرده شد، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

تكليف موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 29 - 12

12 - شعورمندى و تكليف تمامى موجودات زنده هستى *

و هو على جمعهم إذا يشاء قدير

چنانچه {دابّة} بر همه جنبندگان اطلاق شود و آيه شريفه محشور گشتن تمامى آنان در قيامت را متذكر گردد، اين احتمال قوت مى گيرد كه عقل، شعور و تكليف اختصاص به انسان ندارد.

تكليف موحدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 20

20 - تلاش براى تحقق و برپايى عدالت ، وظيفه دينى يكتاپرستان

و أُمرت لأعدل بينكم

برداشت ياد شده با توجه به اصل اوليه اشتراك احكام دينى بين پيامبر(ص) و ديگران است.

تكليف موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 12 - 4

4 - خداوند به موسى ( ع ) فرمان داد ، به پاس احترام محضر پروردگار خود ، نعلين از پاى درآورد و با پاى برهنه در وادى مقدس گام نهد

.

فاخلع نعليك إنّك بالواد المقدّس طوًى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 13 - 4

4 - خداوند ، موسى ( ع ) را پس از برگزيدن به پيامبرى ، به گوش فرادادن و دريافت وحى فرمان داد .

و أنا اخترتك فاستمع لما يوحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 14 - 6

6 - تأكيد بر لزوم عبادت خداوند و پرهيز از پرستش غير او ، اولين تذكر خداوند به موسى ( ع ) در آغاز نبوت او

لا إل_ه إلاّ أنا فاعبدنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 31 - 1

1 - فرمان الهى به موسى ، در وادى طور مبنى بر افكندن عصاى خويش

و أن ألق عصاك

{إلقاء} (مصدر {ألق}) به معناى انداختن است.

تكليف مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 153 - 1

1 - صبرپيشگى و برپايى نماز ، توصيه و فرمان خدا به مؤمنان

يأيها الذين ءامنوا استعينوا بالصبر و الصلوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 195 - 12

12 - اهل ايمان ، بايد اعمال و وظايف الهى خويش ( جهاد ، دفاع ، انفاق و . . . ) را به صورت نيكوى آن انجام دهند .

قتلوا فى سبيل اللّه . .. و أنفقوا فى سبيل اللّه ... و أحسنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 28 - 3

3 _ ممانعت از نزديك شدن

مشركان به مسجدالحرام ، بر اهل ايمان واجب است .

يأيها الذين ءامنوا إنما المشركون نجس فلا يقربوا المسجدالحرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 41 - 4

4 _ مؤمنان ، موظف به جهاد با مال ( كمك هاى اقتصادى به لشكر اسلام و چشم پوشى از منافع مادى ) همپاى جهاد با جان

جهدوا بأمولكم و أنفسكم فى سبيل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 95 - 9

9 _ مؤمنان ، مكلف به اجتناب و دورى جستن از هر گونه پليدى ( پليدى مادى و روحى ) و مبارزه با آن

إنهم رجس

{رجس} (پليد) بودن، به عنوان علت وجوب اعراض از منافقان ذكر شده و اين امر مى نماياند كه اصولا اجتناب از هر گونه رجس واجب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 113 - 1

1 _ پيامبر ( ص ) و مؤمنان ، حق استغفار كردن براى مشركان را ندارند .

ما كان للنبى و الذين ءامنوا أن يستغفروا للمشركين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 120 - 4

4 _ پيامبر ( ص ) ، داراى مقام ولايت و مؤمنان موظف به پيروى بى چون و چرا از آن حضرت

ما كان . .. أن يتخلفوا عن رسول اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 57 - 7

7- مؤمنانِ به آيات الهى ، همواره ، بايد نگران اَعمال گذشته خود و درصدد جبران و اصلاح آن

باشند .

و من أظلم ممّن ذكّر بأي_ت ربّه فأعرض عنها و نسى ما قدّمت يداه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 6،7

6 - پيامبر ( ص ) و مؤمنان ، موظف به تسبيح و حمد پروردگار ، پيش از طلوع و غروب خورشيد

و سبّح بحمد ربّك قبل طلوع الشمس و قبل غروبها

{باء} در {بحمد ربّك} يا براى مصاحبت است و يا استعانت. در هر صورت، فرمان به حمد و تسبيح با هم است. خطاب {سبّح} گرچه مربوط به پيامبر(ص) مى باشد، ولى آيات بعد، قرينه اى بر منحصر نبودن اين تكاليف به آن حضرت است.

7 - تسبيح و حمد پروردگار در برخى از اوقات شب و در دو طرف روز ، از وظايف پيامبر ( ص ) و مؤمنان

و من ءانآىِ الّيل فسبّح و أطراف النهار

{آناء} به معناى {ساعات و اوقات} است و {من} معناى تبعيض دارد. بنابراين {من آناء الليل}; يعنى، پاره هايى از شب را به تسبيح و تحميد بگذران. {بحمد ربّك} در صدر آيه، قرينه براين است كه اين تسبيح نيز بايد با حمد همراه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30 - 1،3،6

1 - مردان مؤمن ، وظيفه دار پرهيز از نظر دوختن و خيره شدن به نامحرمان اند .

و قل للمؤمنين يغضّوا من أبص_رهم

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته است: 1. {غضّ} (مصدر {يغضّوا}) به معناى كاستن از نگاه و صدا است (مفردات راغب). مقصود از آن در آيه شريقه، اجتناب از نظر دوختن و خيره شدن به نامحرمان

است، نه نگاه اوليه و ناخودآگاه. 2. {من} در {من أبصارهم} براى تبعيض است و مقصود، فرو بستن چشم از چيزهايى است كه نگاه به آنها ناشايست و حرام است (مثل نگاه به نامحرمان).

3 - مردان مؤمن ، وظيفه دار پرهيز از چشم دوختن و خيره شدن به شرمگاه ديگرانند .

قل للمؤمنين يغضّوا من أبص_رهم

مقصود از چشم فرو بستن (يغضّوا من أبصارهم) _ به قرينه {و يحفظوا فروجهم} _ مى تواند چشم فرو بستن از عورت و شرمگاه ديگران باشد.

6 - مردان مؤمن ، وظيفه دار پرهيز از آلودگى به فحشا و زنا

قل للمؤمنين . .. يحفظوا فروجهم

مقصود از جمله {و يحفظوا فروجهم} (مردان شرمگاه خود را حفظ كنند) _ به قرينه آيات قبل كه درباره حكم فحشا و قذف بود _ مى تواند خوددارى از ارتكاب فحشا و زنا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 1،3،6،9،15،26،28

1 - زنان مؤمن ، وظيفه دار پرهيز از نظر دوختن و خيره شدن به مردان نامحرم

و قل للمؤمن_ت يغضضن من أبص_رهنّ

3 - زنان مؤمن ، وظيفه دار پرهيز از چشم دوختن به عورت و شرمگاه ديگران

و قل للمؤمن_ت يغضضن من أبص_رهنّ

6 - زنان مؤمن ، وظيفه دار اجتناب از آلودگى به زنا و فحشا هستند .

و قل للمؤمن_ت . .. و يحفظن فروجهنّ

9 - زنان مؤمن ، موظف به پوشاندن زينت هاى خويش و محل آنها ( بدن ) از ديد نامحرمان اند ; جز آنچه كه خود به خود آشكاراست ( مثل سرمه ، انگشتر ، حنا و . . . ) .

و قل للمؤمن_ت .

.. و لايبدين زينتهنّ إلاّ ما ظهر منها

درباره مقصود از {زينتهنّ} (زينت زنان) دو ديدگاه وجود دارد: 1- مقصود محل زينت آلات است; زيرا آشكار كردن خود زينت آلات به تنهايى معنى ندارد. 2- مراد خود زينت آلات است، در حالى كه بر روى بدن قرار دارد. در اين صورت به طريق اولى آشكار كردن محل زيورآلات (بدن)، حرام خواهد بود. گفتنى است مقصود از استثنا در {إلاّ ماظهر منها}، زيورآلاتى است كه، به طور متعارف آشكارا استفاده مى شود; مثل: انگشتر، سرمه، حنا و... .

15 - زنان مؤمن ، موظف به پوشاندن سر ، گلو ، و سينه خود از نگاه نامحرمان

و ليضربن بخمرهنّ على جيوبهنّ

{خمار} نام پوششى (روسرى) است كه زنان به وسيله آن، سر خود را مى پوشانند (مفردات راغب) و {جيب} به آن قسمت از پيراهن گفته مى شود كه گلو و قفسه سينه را بپوشاند (مصباح المنير).

26 - زنان مؤمن ، موظف اند به هنگام راه رفتن ، به گونه اى گام بردارند كه زيت هايشان ( چون خلخال ) بر نامحرمان آشكار نشود .

و لايضربن بأرجلهنّ ليعلم ما يخفين من زينتهنّ

28 - زنان مؤمن ، وظيفه دار پرهيز از هر گونه رفتار تحريك آميز و جلب كننده توجه نامحرمان به سوى خويش

و لايضربن بأرجلهنّ ليعلم ما يخفين من زينتهنّ

لام در {ليعلم} براى تعليل و بيان علت حرمت پاى كوبيدن بر زمين است و در چنين مواردى، تعليل موجب تعميم حكم مى شود. از اين رو مى توان استفاده كرد كه هر آنچه موجب آشكار شدن زينت زنان شود، همين حكم را دارد و حرام خواهد بود.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 56 - 1،4

1 - مؤمنان ، وظيفه دار برپايى نماز و پرداخت زكات

وعد اللّه الذين ءامنوا. .. و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

4 - مؤمنان ، وظيفه دار اطاعت و فرمان برى همه جانبه از فرمان هاى رسول خدا

وعد اللّه الذين ءامنوا. .. و أطيعوا الرسول

حذف متعلق {أطيعوا} دليل اطلاق آن است; يعنى، اطاعت از رسول(ص) شامل تمامى اوامر و نواهى او مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 69 - 5

5 _ مشركان و كافران همچون مؤمنان ، مكلف به فروع دين اند .

يض_عف له العذاب يوم القي_مة

دو چندان شدن مجازات مشركان و كافران در صورت ارتكاب بزه كارى، مى تواند گوياى برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 41 - 2

2 - همواره به ياد خداوند بودن ، فرمان خداوند به مؤمنان است .

ي_أيّها الذين ءامنوا اذكروا اللّه ذكرًا كثيرًا

{ذِكْر} به معناى {در خاطر و ياد داشتن} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 31 - 5

5 - مؤمنان ، بايد به كتاب هاى آسمانى پيشين ، همچون قرآن ، ايمان بياورند .

لن نؤمن به_ذا القرءان و لا بالذى بين يديه

از اين كه كافران به صراحت و قاطعيت اعلام كرده اند كه به قرآن، تورات و انجيل ايمان نمى آورند، استفاده مى شود كه ايمان به كتاب هاى پيشين نيز لازم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39

- 10 - 5

5 - رعايت تقواى الهى ، امرى لازم و واجب براى مؤمنان

الذين ءامنوا اتّقوا ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 23 - 14

14 - مؤمنان در برابر تلاش هاى پيامبران ، موظف به قدردانى و سپاسگزارى

قل لا أسئلكم عليه أجرًا إلاّ

آيه شريفه، اصل اجر و مزد خواهى در برابر رسالت را نفى نكرده; بلكه جنبه مادى آن راانكار نموده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 27 - 13

13 - مؤمنان ، نبايد به واسطه تنگناى معيشت به خداوند سوء ظن داشته باشند .

و لو بسط اللّه الرزق . .. إنّه بعباده خبير بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 38 - 5

5 - اقامه نماز و گسترش فرهنگ نمازخوانى ، از مهم ترين تكاليف الهى براى اهل ايمان

و الذين استجابوا لربّهم و أقاموا الصلوة

با توجه به اين كه {استجابوا لربّهم} اجراى تمامى تكاليف الهى را در بر دارد، ذكر اقامه نماز پس از آن، دليلى بر اهميت ويژه برپايى نماز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 33 - 1،3

1- همه مؤمنان ، موظف به اطاعت از خدا و رسول او

ي_أيّها الذين ءامنوا أطيعوا اللّه و أطيعوا الرسول

3- تأكيد خداوند به اطاعت مؤمنان ، از فرمان جهاد و تأثيرناپذيرى از كارشكنى منافقان *

ي_أيّها الذين ءامنوا أطيعوا اللّه و أطيعوا الرسول

با توجه به ارتباط اين آيه با آيات پيشين كه درباره جهاد و موضع منفى منافقان بود برداشت ياد

شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 1 - 1

1 _ مؤمنان ، مورد نهى الهى از سبقت جستن بر خدا و رسول ، در گفتار و رفتار

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتقدّموا بين يدى اللّه و رسوله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 2 - 1،2

1 _ نهى الهى ، از سخن گفتن مؤمنان با پيامبر ( ص ) با صدايى فراتر از صداى آن حضرت

ي_أيّها الذين ءامنوا لاترفعوا أصوتكم فوق صوت النبىّ

2 _ مؤمنان ، موظف به رعايت ادب و احترام در محضر پيامبر ( ص )

لاترفعوا أصوتكم فوق صوت النبىّ و لاتجهروا له بالقول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 6 - 1

1 - مؤمنان ، موظف به بررسى درستى گزارش هاى شخص فاسق و اكتفا نكردن به صرف خبر دادن او

ي_أيّها الذين ءامنوا إن جاءكم فاسق بنبإ فتبيّنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 9 - 8

8 - گردن نهادن گروه هاى مؤمن متخاصم به صلح ، تكليفى الهى است .

فق_تلوا الّتى تبغى حتّى تفىء إلى أمر اللّه

تعبير {إلى أمر اللّه} _ به جاى تعبير {إلى السلم} _ بيانگر اين معنا است كه دستور صلح و مسالمت، صرفاً رهنمود اخلاقى نيست; بلكه تكليفى شرعى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 11 - 1،15،22

1 - نهى الهى ، از اقدام اهل ايمان به استهزا و تمسخر يكديگر

ي_أيّها الذين ءامنوا

لايسخر قوم من قوم

15 - لزوم پرهيز اهل ايمان ، از بر چسب زدن و نسبت دادن القاب زشت به يكديگر

و لا تنابزوا بالألق_ب

{تنابز}، در لغت به معناى لقب دادن به يكديگر است و معمولاً در مورد القاب زشت به كار مى رود.

22 - لزوم پرهيز مؤمنان ، از هر حركت منفى و برهم زننده اخوت اجتماعى

إنّما المؤمنون إخوة . .. لايسخر قوم من قوم ...و لاتلمزوا أنفسكم و لاتنابزوا

با الغاى خصوصيت از موارد سه گانه ياد شده در آيه، برداشت بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 41 - 6

6 - صبر بر ناگوارى ها ، عبادت در برابر پروردگار و ايمان به قيامت ، تكليف تمامى مؤمنان

فاصبر . .. و سب_ّح ... و استمع يوم يناد المناد

هر چند واژه هاى {اصبر}، {سبّح} و {استمع} ظاهراً خطاب به پيامبر(ص) است; ولى در حقيقت تكليفى است براى همگان و پيامبر(ص) از آن جهت كه الگوى امت است، به تنهايى مخاطب قرار گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 7 - 6

6 - انفاق ، وظيفه اى الهى برعهده مؤمنان

ءامنوا باللّه . .. و أنفقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 10 - 1

1 - انفاق در راه خداوند ، وظيفه اى واجب بر مؤمنان

و ما لكم ألاّتنفقوا فى سبيل اللّه

خطاب در آيه شريفه، متوجه مؤمنان و استفهام در {ما لكم} توبيخى است. توبيخ مؤمنان از سوى خداوند، به خاطر كوتاهى آنان در امر انفاق، بيانگر واجب بودن

آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 8 - 7

7 - مؤمنان ، بايد بر پيامبراكرم ( ص ) به همان تحيتى كه خدا به آن حضرت گفته است ، تحيت بگويند .

و إذا جاءوك حيّوك بما لم يحيّك به اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 1 - 1،5،8

1 - فرمان الهى به مؤمنان ، در اجتناب از دوستى با دشمنان خدا و دشمنان جامعه اسلامى

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتتّخذوا عدوّى و عدوّكم أولياء

5 - ممنوعيت پيوند دوستانه اهل ايمان ، با كافران و منكران دين و پيامبر

تلقون إليهم بالمودّة و قد كفروا بما جاءكم من الحقّ

8 - نهى خداوند از دوستى اهل ايمان با كافران كه باعث خروج ناخواسته پيامبر ( ص ) و مؤمنان از سرزمينشان ( مكه ) شده بودند .

لاتتّخذوا . .. يخرجون الرسول و إيّاكم أن تؤمنوا باللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 5 - 14

14 - { عن أبى جعفر ( ع ) . . .انّ اللّه أمر نبيّه ( ص ) و المؤمنين بالبرائة من قومهم ماداموا كفّاراً فقال : { قد كانت لكم اُسوة حسنة فى إبراهيم و الذين معه إذ قالوا لقومهم إنّا برآؤا منكم و ممّا تعبدون . . . } ;

از امام باقر(ع) روايت شده است: خداوند به رسول خود و مؤمنان امر فرموده تا از قوم خود، مادامى كه در حال كفر هستند، برائت جويند [آن جا كه] مى فرمايد: {براى شما در زندگى ابراهيم و كسانى

كه با او بودند الگوى خوبى است; زيرا آنان به قوم خود گفتند: إنّا برآؤا منكم و ممّا تعبدون}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 10 - 20

20 - مرد مؤمن ، موظف به ر ها ساختن همسر كافر خويش و جدا شدن از او

و لاتمسكوا بعصم الكوافر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 13 - 1

1 - مؤمنان ، موظّف به دوستى نكردن با گروه ها و جوامع مورد غضب الهى

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتتولّوا قومًا غضب اللّه عليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 2 - 1

1 - انسان مؤمن ، بايد به آنچه مى گويد عمل كند .

ي_أيّها الذين ءامنوا لِمَ تقولون ما لاتفعلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 11 - 2،9

2 - مؤمنان ، بايد بر ايمان خويش به خدا و رسول او پايدار باشند .

ي_أيّها الذين ءامنوا. .. تؤمنون باللّه و رسوله

فعل مضارع {تؤمنون} افاده استمرار مى كند و بيانگر آن است كه ايمان هاى مقطعى و متزلزل، فاقد ارزش است.

9 - مؤمنان ، موظف به جهاد با مال ( كمك هاى اقتصادى و چشم پوشى از منافع مادى در راه دين ) ، همپاى جهاد با جان

و تج_هدون فى سبيل اللّه بأمولكم و أنفسكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 9 - 5

5 - مؤمنان ، وظيفه دار جديت و تلاش براى شركت در نماز جمعه

فاسعوا إلى ذكر اللّه

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 8 - 6

6 - خدامحورى ، بايد برنامه مؤمنان در تمامى لحظه هاى زندگى باشد .

و تبتّل إليه تبتيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 23،24،25

23 - مؤمنان و ياران پيامبر ( ص ) ، به برپايى نماز مأمور شدند .

و أقيموا الصلوة

24 - مؤمنان و ياران پيامبر ( ص ) ، به پرداخت زكات مأمور شدند .

و ءاتوا الزكوة

25 - مؤمنان و ياران پيامبر ( ص ) ، به انفاق و صدقه در راه خدا مأمور شدند .

و أقرضوا اللّه

به گفته مفسران، مقصود از قرض به خدا، انفاق و صدقه در راه او است.

تكليف نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 48 - 1

1_ خداوند ، پس از استقرار كشتى نوح بر كوه جودى ، به او و همراهانش فرمان داد تا از كشتى پياده شوند و از كوه فرود آيند .

واستوت على الجودى . .. قيل ي_نوح اهبط

{هبوط} به معناى فرود آمدن است. متعلق {اهبط} _ به قرينه {استوت على الجودى} _ كشتى و نيز كوه جودى است; يعنى: أنزل من الفلك و من الجودى ... نياوردن متعلق، دليل اين شمول است. فاعل محذوف {قيل} به قرينه {منا} خداونداست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 27 - 3

3 - نوح ( ع ) ، مأمور ساختن كشتى تحت نظارت و هدايت خداوند

أن اصنع الفلك بأعيننا و وحينا

تكليف هارون(ع)

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 93 - 7

7 - هارون ( ع ) در عين دارا بودن مقام نبوت ، موظف به پيروى از موسى ( ع ) و فرمان هاى او بود .

ما منعك . .. ألاّتتّبعن أفعصيت أمرى

{ألاّتتّبعن} خطاب به هارون(ع) و دال براين نكته است كه او در عين نبوت، موظف به پيروى از فرمان هاى موسى(ع) بوده است.

تكليف همسران محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 29 - 5

5 - همسران پيامبر ، علاوه بر دورى از متاع هاى دنيا و انتخاب زيستن با پيامبر ( ص ) ، بايد كردار نيكو را نيز پيشه مى كردند .

إن كنتنّ تردن اللّه و رسوله . .. فإنّ اللّه أعدّ للمحسن_ت منكنّ أجرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 32 - 12،13،14

12 - همسران پيامبر ، به سخن گفتن با مردان نامحرم ، در صورت رعايت موازين تعيين شده ، مجاز بودند .

فلاتخضعن بالقول . .. و قلن قولاً معروفًا

13 - همسران پيامبر ، به سخن گفتن با لحنى مناسب و به دور از هرگونه طمع انگيزى نامحرمان موظف بودند .

و قلن قولاً معروفًا

مراد از {قولاً معروفاً} به قرينه {فلاتخضعن} مى تواند سخن گفتن به گونه اى باشد كه طمع بيماردلى را برانگيزاند.

14 - همسران پيامبر ، به بر زبان جارى ساختن سخنانى درخور شأن شان و به دور از هرگونه خواسته و يا سخن بيهوده ، موظف بودند .

و قلن قولاً معروفًا

احتمال دارد كه مراد از {قول معروف} به

قرينه {إن كنتنّ تردن الحياة الدنيا} خواسته ها و سخنانى باشد كه در شأن همسرى پيامبر نبوده و پرهيز از سخن گفتن باطل و پوچ باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 33 - 1،3،8،9،12

1 - همسران پيامبر ، به ملازم بودن در خانه هاى خود ، موظف بودند .

ي_نساء النبىّ . .. و قرن فى بيوتكنّ

{قرن} از مصدر {قرار} است كه به معناى {قرار گرفتن و ثبات يافتن} است.

3 - فرمان خداوند به همسران پيامبر ، براى پرهيز از خودنمايى و خودآرايى هاى دوران جاهليت

و لاتبرّجن تبرّج الج_هليّة الأُولى

{تبرّج} از مصدر {بَرَج} به معناى {فراخى و زيبايى چشم} و يا از {بُرج} به معناى {قصر} است. كاربرد آن درباره خودنمايى، از باب تشبيه بوده و به معناى نشان دادن زيبايى ها و محاسن است (مفردات راغب). گفتنى است كه در كلام، دو مضاف، مقدر است و آن، {نساء أيّام} است. در واقع عبارت چنين است: {لاتبرّجن تبرّج نساء أيّام الجاهلية...}.

8 - خداوند ، همسران پيامبر را با فرمانى ويژه ، به اداى كامل نماز موظف كرد .

و أقمن الصلوة

9 - همسران پيامبر ، وظيفه دار اداى وظيفه مالى خود و پرداخت زكات بودند .

و ءاتين الزكوة

12 - اطاعت از خدا و پيامبر او ، از جمله وظيفه هاى دينى همسران پيامبر بود .

و أطعن اللّه و رسوله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 34 - 1،2،9

1 - همسران پيامبر ، مكلف بودند كه هر آنچه در خانه هايشان ، از آيات خداوند و حكمت تلاوت مى شود يادآورى

كنند و به ياد داشته باشند .

ي_نساء النبىّ . .. و اذكرن ما يتلى فى بيوتكنّ من ءاي_ت اللّه و الحكمة

2 - همسران پيامبر ، به توجه كامل و به ياد سپردن كلمات و گفتار هاى پيامبر ( ص ) موظف بودند .

و اذكرن ما يتلى فى بيوتكنّ من ءاي_ت اللّه و الحكمة

مراد از {آيات اللّه} به قرينه {يُتلى} آيات قرآن است و {الحكمة} _ چنان كه مفسران نيز گفته اند _ كلمات و سخنان پيامبر(ص) است.

9 - همسران پيامبر ، وظيفه دار ابلاغ آموخته هاى خود در منزل پيامبر ( ص ) ، به مردم بودند .

و اذكرن ما يتلى فى بيوتكنّ

{ذكر} (مصدر {اذكرن}) به دو معنا آمده است: يكى، به خاطر سپردن و به خاطر داشتن است، كه از آن، به ذكر قلبى تعبير مى شود و ديگرى، به زبان آوردن است (مفردات راغب). احتمال كه دارد مراد از {اذكرن} معناى دوم بوده و مفيد برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 55 - 3،4،5،9،10،11،12،18

3 - همسران پيامبر ، مجاز نيستند كه با زن هاى كافر ، بدون پوشش و حجاب به گفتوگو بپردازند .

و إذا سألتموهنّ مت_عًا فسئلوهنّ من وراء حجاب . .. لاجناح عليهنّ فى ءابائهنّ ...

4 - بر همسران پيامبر ، روا و جايز است كه با زنان خويشان خود ، بدون داشتن حجاب روبه رو شوند .

و إذا سألتموهنّ مت_عًا فسئلوهنّ من وراء حجاب. .. لاجناح عليهنّ فى ءابائهنّ ... و

بنابر اين احتمال كه مراد از {نسائهنّ} زنان خويشان همسران پيامبر باشد، نكته بالا قابل استفاده است.

5 -

همسران رسول اللّه ، مى توانند بدون داشتن حجاب با بردگان خود روبه رو شده و با آنان سخن بگويند .

و إذا سألتموهنّ مت_عًا فسئلوهنّ من وراء حجاب. .. لاجناح عليهنّ فى ... و لا ما مل

9 - همسران پيامبر ، موظف به رعايت پوشش و حجاب مناسب بودند .

و إذا سألتموهنّ مت_عًا فسئلوهنّ من وراء حجاب. .. لاجناح عليهنّ فى ءابائهنّ ... و

10 - جايگاه همسرى پيامبر ، جايگاهى ويژه است و حرمت و احكام خاصى دارد .

لاجناح عليهنّ فى . .. و لانسائهنّ

11 - همسران پيامبر ، وظيفه داشتند كه تقواى الهى را رعايت كنند .

و اتّقين اللّه

12 - دستور هاى صادر شده درباره حجاب همسران پيامبر ، تقواپيشگى است .

لاجناح عليهنّ فى ءابائهنّ . .. و اتّقين اللّه

احتمال دارد كه {اتّقين اللّه} دستور عام بعد از ذكر خاص باشد. در اين صورت، استفاده مى شود كه فرمان به رعايت حجاب، از مصداق هاى تقوا است.

18 - هشدار خداوند ، به همسران رسول خدا ، درباره رعايت فرمان هاى داده شده به آنان

لاجناح عليهنّ فى ءابائهنّ . .. و اتّقين اللّه إنّ اللّه كان على كلّ شىء شهيدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 59 - 1،7

1 - پيامبر ( ص ) ، موظف است به همسران و دختران خود و همسران مؤمنان ، آموزش دهد كه خود را بپوشانند .

ي_أيّها النبىّ قل لأزوجك و بناتك و نساء المؤمنين يدنين عليهنّ من جل_بيبهنّ

{يدنين} از ريشه {دنا} به معناى {قرب و نزديكى} است. {جلاييب} جمع {جلباب} به معناى پيراهن و يا روسرى است (مفردات راغب). متعدى

شدن {يدنين} به {على} چه بسا، متضمن معناى فروانداختن و به گونه اى از بالا به سمت پايين انداختن و پوشاندن باشد.

7 - همسران و دختران رسول خدا ، در حفظ حجاب و پوشش خود ، بر ديگران برتر و مقدم بودند .

قل لأزوجك و بناتك و . .. يدنين عليهنّ من جل_بيبهنّ

ذكر {أزواجك و بناتك} در بيان حكم حجاب و نيز مقدم آوردن آنها بر {نساء المؤمنين} مى تواند اشعار به تقدم آنها در رعايت حكم حجاب داشته باشد.

تكليف همگانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 91 - 10

10 _ خيرخواهى براى دين و رهبر الهى ، تكليفى همگانى و ساقط نشدنى

ليس على الضعفاء . .. إذا نصحوا للّه و رسوله

برداشت فوق بدان دليل است كه جهاد در موارد ضعف، بيمارى و تهيدستى ساقط مى شود ولى {نصح} (خيرخواهى) ساقط نمى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 99 - 2

2- عبادت پروردگار ، وظيفه بندگان در تمام عمر

و اعبد ربّك حتى يأتيك اليقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 125 - 3

3- تبليغ دين و دعوت ديگران به راه خدا ، تكليفى الهى بر همگان

ادع إلى سبيل ربّك

برداشت فوق، با الغاى خصوصيت از مخاطب اصلى آيه; يعنى، پيامبراكرم(ص) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 27 - 2

2 - حج ، تكليفى است الهى برگردن تمام مردم دور و نزديك .

يأتوك رجالاً و على كلّ ضامر يأتين من كلّ فجّ

عميق

{يأتوك} جزاى شرط محذوف است و تقدير آن چنين مى باشد: {إن تأذن فيهم به يأتوك}. {رجال} جمع {راجل} است و {راجل}; يعنى، پياده. {ضامر} نيز به شتر لاغر گفته مى شود. {فجّ} در اصل به معناى شكاف كوه است و در اين جا به معناى راه است. {عميق} معادل بعيد است; يعنى، دور. بنابراين معناى جمله ياد شده چنين است: {اگر مردم را به حج فرا بخوانى، آنان به دعوت تو لبيك گفته و پياده و سواره و از راه هاى دور: به نزد تو خواهند شتافت}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 59 - 11

11 _ شناخت رحمانيت خداوند ، تكليفى بر عهده همگان

الرحم_ن فسئل به خبيرًا

برداشت فوق بر پايه دو نكته استوار است: 1_ {به} متعلق به {فسئل} باشد; كه در اين صورت {با} در {به}، به معناى {عن} خواهد بود. 2- ضمير {به}، به {الرحمان} بازگردد. گفتنى است پرسش كافران از رحمانيت خدا و اظهار بى اطلاعى از آن _ كه در آيه بعدى آمده است _ مى تواند مؤيد برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 69 - 5

5 _ مشركان و كافران همچون مؤمنان ، مكلف به فروع دين اند .

يض_عف له العذاب يوم القي_مة

دو چندان شدن مجازات مشركان و كافران در صورت ارتكاب بزه كارى، مى تواند گوياى برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 91 - 10

10 - پيامبر ( ص ) همانند همه مردم ، مكلف به

پرستش خداى يگانه و تسليم شدن در برابر او

أُمرت أن أعبد ربّ ه_ذه . .. و أُمرت أن أكون من المسلمين

آمدن {أُمرت. ..} به صورت متكلم وحده، مى تواند از آن جهت باشد كه بفهماند پيامبر(ص) نيز _ با همه مقامات معنوى _ مكلف به عبادت و تسليم است و تعالى معنوى، سبب برداشته شدن تكليف نمى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 33 - 1

1- همه مؤمنان ، موظف به اطاعت از خدا و رسول او

ي_أيّها الذين ءامنوا أطيعوا اللّه و أطيعوا الرسول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 7 - 1

1 - ايمان آوردن به خدا و پيامبر او ، توصيه الهى به عموم مردمان

ءامنوا باللّه و رسوله

در اين كه خطاب در {آمنوا} متوجه چه كسانى است، سه احتمال وجود دارد: الف) خطاب متوجه كافران است; ب) خطاب متوجه مؤمنان است; ج) خطاب متوجه عموم مؤمنان و كافران است. برداشت ياد شده بر پايه احتمال سوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 3 - 3

3 - تأمين غذاى نيازمندان و ترويج فرهنگ يارى رسانى به تهى دستان ، تكليفى الهى است .

و لايحضّ على طعام المسكين

{مسكين}، كسى است كه چيزى ندارد; يا آنچه دارد، براى او كافى نيست و يا كسى است كه فقر، او را ساكن و كم تحرك ساخته است. (قاموس)

تكليف يحيى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 12 - 3

3- خداوند ، فهم كامل و

همه جانبه كتاب آسمانى ( تورات ) و عمل قاطعانه بر طبق آن را ، به يحيى ( ع ) فرمان داد .

ي_يحيى خذ الكت_ب بقوّة

{ال} در {الكتاب} عهد است و ممكن است مراد همان تورات باشد; زيرا كتاب ديگرى كه بر يحيى(ع) نازل شده باشد شناخته شده نيست. فرمان {خذ} كنايه از فهم و تدبر كامل است و {بقوّة} كه حال براى فاعل {خذ} مى باشد، به معناى نيرومندى هم در مقام علم و فراگيرى و هم در مقام عمل است.

تكليف يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 11

11- ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، مأمور به انجام كار نيك ، برپاداشتن نماز و پرداخت زكات

و أوحينا إليهم فعل الخيرت و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة

تكليف يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 91 - 2

2 - يهوديان ، در گستره دعوت پيامبر ( ص ) قرار دارند و موظف به پذيرش اسلام و ايمان به قرآن هستند .

و إذا قيل لهم ءامنوا بما أنزل اللّه

تلاش در عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 17 - 11

11 - لزوم تلاش در اجراى فرمان الهى در حد توان ، حتى با معاف بودن از برخى مراتب آن *

ليس على الأعمى حرج . .. و من يطع اللّه و رسوله يدخله جنّ_ت

بيان {من يطع. ..} _ پس از {ليس على الأعمى...} _ ممكن است بيانگر اين نكته باشد كه: گر چه افراد

ناتوان، از شركت در جنگ معاف اند; اما آنان با زنده داشتن روح اطاعت و تلاش در اجراى فرمان هاى الهى و شركت در خدمات پشت جبهه، مى توانند به فيض و پاداش جهاد دست يابند.

توصيه عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 62 - 10

10 - انجام تكاليف و پايبندى بدان ها ، توصيه خداوند به انسان ها

و لانكلّف نفسًا إلاّ وسعها . .. و هم لايظلمون

نفى تكاليفى سخت از شريعت، بيانگر امتنان الهى نسبت به انسان ها و توصيه اى است به آنان كه از انجام تكاليف و پايبندى به آنها فرو گذار نكنند.

توفيق عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 105 - 6

6 - توفيق انجام وظيفه با كمترين صدمه و زيان ، از پاداش هاى الهى به محسنان

قد صدّقت الرءيا إنّا كذلك نجزى المحسنين

كلمه {كذلك} متشكل از دو كلمه حرف تشبيه (كاف) و اسم اشاره (ذلك) است و مشاراليه مصدرى است كه از {صدّقت} گرفته شده است; يعنى، {كما جزيناه بالعفو عن ذبح إبنه نجزى المحسنين; همان گونه كه به ابراهيم با گذشت كردن از قربانى كردن فرزندش، پاداش داديم، به محسنان نيز چنين پاداش خواهيم داد}.

توكل در عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 217 - 1،5

1 - رهنمود الهى به پيامبر ( ص ) ، در توكل بر خداوند براى انجام وظايف دشوار خويش

فإن عصوك فقل إنّى برىءٌ ممّا تعملون . و توكّل على العزيز الرحيم

5

- توكل بر خدا ، حقيقتى مطرح در عرصه عمل و انجام وظيفه و نه فرو هشتن تكليف

و توكّل على العزيز الرحيم

با توجه به فرمان هاى {و أنذر عشيرتك}، {و اخفض جناحك لمن اتبعك} و {فقل إنّى برىءٌ ممّا تعملون} معلوم مى گردد كه توكل بر خدا به معناى بر زمين گذاشتن تكليف نيست; بلكه حقيقت توكل در عرصه عمل و انجام وظيفه معنا مى دهد.

خدا و تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 12 - 7

7 _ خداوند افاضه رحمت بر تمامى موجودات را بر خويش فرض و لازم كرده است.

كتب على نفسه الرحمة

از معانى {كتب}، ثبوت و وجوب و قضاى حتمى است. در آيه مورد بحث نيز ظاهراً همين معنى مورد نظر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 54 - 11،17

11 _ پروردگار عالم بر خود واجب كرده كه مؤمنان به آياتش را مشمول رحمت خويش گرداند.

و إذا جاءك الذين يؤمنون بأيتنا فقل سلم عليكم كتب ربكم على نفسه الرحمة

17 _ ذات خداوند فيضان رحمت را بر خود ايجاب كرده است.

كتب ربكم على نفسه الرحمة

معنى واجب ساختن رحمت بر خود اين است كه چيزى وراى ذات، او را بدين كار نگماشته، بلكه اقتضاى ذات چنين است.

دعا براى عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 80 - 13

13- پيامبر ( ص ) ، مأمور به دعا و نيايش به درگاه خدا ، براى كسب قدرت و توان در انجام پيروزمندانه رسالت خويش

و قل ربّ .

.. و اجعل لى من لدنك سلط_نًا نصيرًا

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مراد از {سلطان} _ آن گونه كه برخى از مفسران گفته اند _ به معناى نيروى قوى و برتر باشد.

دلايل تكليف قريش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 3 - 3

3 - مالكيت خداوند بر كعبه و سيطره ربوبيت و تدبير او بر آن ، برهان الزام قريش به عبادت او است .

فليعبدوا ربّ ه_ذا البيت

رد تكليف بر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 23 - 1

1- خداوند ، نسبت به افعال خود در برابر هيچ كس مسؤول نيست و كسى بر او حقى ندارد .

لايس_ل عمّا يفعل

مقصود از {سؤال} در جمله {لايسئل. ..} _ به قرينه جمله {و هم يسئلون} _ پرسش از فلسفه و چرايى اعمال و رفتار است. اين نكته مى رساند كه خداوند در برابر كسى مسؤول نيست تا از چرايى اعمال او سؤال و بازخواهى شود و نيز كسى بر خداوند حقى ندارد تا با او در باره حق خود سخن بگويد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 36 - 6

6 - پاداش اعمال بندگان ، بر خداوند الزامى نيست .

جزاء . .. عطاء

توصيف نعمت هاى اخروى به دو وصف {جزاء} _ كه در مقابل عمل است _ و {عطاء} _ كه بدون توجّه به عمل داده مى شود _ حاكى از آن است كه خداوند آنچه را در آخرت، برابر اعمال انسان به او مى دهد، از

روى تفضّل و احسان است; نه اين كه انسان استحقاق آن را داشته باشد.

رغبت در عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 184 - 15

15 - تكاليف دينى اگر از سر ميل و رغبت انجام گيرد ، در پى دارنده ثمراتى نيكوست .

فمن تطوع خيراً فهو خير له

{تطوع} از طاعت (پيروى كردن) گرفته شده است و چون متعدى استعمال شده، متضمن معناى {أتى} (انجام داد) نيز مى باشد. بنابراين {فمن تطوع خيراً ...}; يعنى، هر كس كار نيكى را از روى طاعت به جا آورد.

رفع تكليف از مضطر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 115 - 14،17

14- رفع حرمت از مضطر ، جلوه بخشش و رحمت گسترده الهى است .

إنما حرّم . .. فمن اضطرّ ... فإن الله غفور رحيم

17- جواز خوردن خوراكى هاى حرام در حال اضطرار ، حكمى است امتنانى از جانب خداوند بر مكلفان .

إنما حرّم عليكم الميتة . .. فمن اضطرّ ... فإن الله غفور رحيم

برداشت فوق، از تعليل {فإن الله غفور رحيم} به دست مى آيد; چون غفران و گذشت در جايى قابل تصور است كه حقى باشد و حق خدا، ترك محرمات است. پس جواز ترك محرمات، نشان دهنده امتنان و لطف خاص خداوند به بندگان است.

رفع تكليف حرجى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 91 - 17

17 _ رفع تكليف حرجى ( مشقت بار ) و نيز جعل قاعده احسان ، جلوه غفران و رحمت الهى براى بندگان

ما على

المحسنين من سبيل و اللّه غفور رحيم

رفع تكليف شاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 157 - 20،21

20 _ برداشتن تكاليف شاق ، گسستن زنجير هاى جهل و خرافه و زدودن بدعت هاى دينى از وظايف پيامبر ( ص ) در انجام رسالت خويش

و يضع عنهم إصرهم و الأغلل التى كانت عليهم

{إصر} به معناى عهد و پيمان سنگين و نيز به هر چيز دشوار و طاقت شكن گفته مى شود. در آيه شريفه بدين مناسبت كه در مقام بين تشريع احكام از سوى پيامبر(ص) است، مراد از آن تكاليف مشقتبارى است كه امتهاى گذشته بدانها پايبند بوده اند. غُلّ (مفرد اغلال) به معناى طوق و زنجيرى است كه به گردن و يا دستها بسته مى شود و مراد از آن جهل و خرافه و بدعت و مانند اينهاست.

21 _ ر ها ساختن مردم ( يهود ، نصارا و . . . ) از تكاليف شاق و زنجير هاى خرافات ، از نشانه هاى موجود در تورات و انجيل براى شناسايى پيامبر ( ص )

الذى يجدونه . .. يضع عنهم إصرهم و الأغلل التى كانت عليهم

روش تسهيل تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 39 - 6

6 _ توجه به خدادادى بودن دارايى ها ، تسهيل كننده انفاق و درمان كننده بخل

الذين يبخلون . .. و انفقوا مما رزقهم اللّه

هدف از بيان اين حقيقت كه اموال آدمى داده هاى خداوند است (رزقهم اللّه)، اين است كه انسان را به انفاق در راه خدا ترغيب كند و بخل را

از وى بزدايد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 28 - 8

8 - تبيين فلسفه احكام ، شيوه اى پسنديده در بيان تعاليم دين و تسهيل عمل به آنها است .

و إن قيل لكم ارجعوا فارجعوا هو أزكى لكم

جمله {هو أزكى لكم} _ كه به منزله تعليل براى احكام ياد شده و در مقام تشويق براى عمل به آنها است _ حاكى از شيوه قرآن در تبيين تعاليم دين و نيز تسهيل عمل به احكام الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30 - 13

13 - تبيين فلسفه احكام ، شيوه اى پسنديده در بيان تعاليم دين و تسهيل عمل به آنها

قل للمؤمنين يغضّوا . .. ذلك أزكى لهم

جمله {ذلك أزكى لهم} _ كه به منزله تعليل براى احكام ياد شده و در مقام تشويق براى عمل به آنها است _ حاكى از شيوه قرآن در تبيين تعاليم اسلام و نيز تسهيل عمل به احكام الهى است.

روش عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 94 - 16

16 - لزوم پرهيز از جمود و يك سونگرى ، در عمل به وظايف

ما منعك . .. إنّى خشيت أن تقول فرّقت بين بنى إسرءيل

زمينه ترك تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 49 - 11

11 _ دست شستن از تعاليم و احكام قرآن بر اثر تزوير دسيسه گران ، در پى دارنده سختى ها و ناگواريها

و احذرهم ان يفتنوك عن بعض

ما أنزل اللّه إليك

{يفتنوك} اى: يوقعوك فى بلية و شدة . .. (مفردات راغب) يعنى مبادا تو را با منصرف كردن از احكام الهى در عذاب و ناراحتى قرار دهند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 164 - 6

6 _ اطمينان به هلاكت متجاوزان ايله و يا گرفتارى آنان به عذابى سخت ، بهانه تاركان نهى از منكر براى سكوت خويش در برابر آنان و مايه نابجا شمردن عمل موعظه گران ( نهى از منكر )

لم تعظون قوماً اللّه مهلكهم أو معذبهم عذاباً شديداً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 32 - 4

4 - انسان ، همواره در معرض لغزش و غفلت از خدا و فرونهادن مسؤوليت ها *

لكلّ أوّاب حفيظ

واژه {أوّاب} در جايى صادق است كه فرد، گرفتار نوعى غفلت و لغزش شود و يا در معرض چنين مشكلى قرار داشته باشد و نيازمند به آن باشد كه خويش را در مسير توجه به خدا، حفظ كرده يا بدان مسير متوجه سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 33 - 3

3 - تمسّك به رحمانيت خدا و كنار نهادن خشيت ، زمينه ساز انحراف و فروهشتن وظايف *

من خشى الرحم_ن بالغيب

از ارتباط {أوّاب حفيظ} و {خشى} و وصف {الرحمان} مطلب بالا احتمال مى رود.

زمينه ترك عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 37 - 7

7 - تجارت و داد و ستد اقتصادى ، زمينه اى بس خطرناك براى غفلت

از ياد خدا و انجام تكاليف الهى

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة

زمينه تشخيص تكليف سخت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 12 - 1

1 - انسان ، در تشخيص تكاليف دشوارى كه خداوند خواهان انجام گرفتن آن است ، نيازمند وحى است .

و ما أدريك ما العقبة

{العقبة} گرچه مطلق است; ولى مراد از آن _ به قرينه سياق آيه _ طريقه هاى سختى است كه سلوك آن، مطلوب خداوند مى باشد; وگرنه شناخت مطلق كارهاى دشوار بر كسى سخت نيست.

زمينه تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 79 - 5

5- مقام پيامبرى و رهبرى امت ، در پى دارنده تكاليفى سنگين تر و افزون بر ديگران

و من الّيل فتهجّد به نافلة لك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 53 - 41

41 - موقعيت و جايگاه افراد ، گاهى در تكليف شان نقش دارد .

و لا أن تنكحوا أزوجه من بعده أبدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 55 - 6

6 - موقعيت و جايگاه افراد ، در مكلّف شدن شان به تكليفى ويژه ، نقش دارد .

لاجناح عليهنّ فى . .. و لانسائهنّ ... و اتّقين اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 59 - 13

13 - موقعيت و جايگاه افراد ، مى تواند براى آنها هويتى خاص ، در پوشش و امثال آن ،

ببخشد .

قل لأزوجك و بناتك و نساء المؤمنين يدنين عليهنّ من جل_بيبهنّ ذلك أدنى أن يعرفن فل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 32 - 6

6- شناخت حق ، درپى دارنده تكليف و مسؤوليت فزون تر ، براى انسان

إنّ الذين كفروا و . .. من بعد ما تبيّن لهم الهدى لن يضرّوا اللّه شيئًا

تصريح به {من بعد ما تبيّن لهم الهدى}، مى رساند كه آشكار شدن حق بر انسان، تأثير عمده اى در برطرف كردن كفر، داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 2 - 15

15 - نعمت هاى الهى _ حتى براى پيامبر ( ص ) _ مسؤوليت آفرين است .

إنّا أعطين_ك الكوثر . فصلّ لربّك وانحر

زمينه تكليف انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 102 - 14

14 - حجت بودن رؤياى پيامبران در تكاليف الهى

إنّى أرى فى المنام أنّى أذبحك . .. قال ي_أبت افعل ما تؤمر

زمينه تكليف قريش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 4 - 2

2 - قريش ، به دليل تأمين تغذيه شان از سوى خداوند ، ملزم به پرستش او بودند .

فليعبدوا . .. الذى أطعمهم من جوع

زمينه سازى اجراى تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 54 - 9

9 - حضرت موسى ( ع ) با زمينه سازى فكرى و روانى براى مرتدان بنى اسرائيل ، آنان را براى پذيرش و اجراى امر خدا

( كشتن يكديگر ) آماده كرد .

يقوم إنكم ظلمتم أنفسكم

موسى(ع) از انتساب بنى اسرائيل به خويش با گفتن {يا قوم} (اى مردم من) در صدد تفهيم اين حقيقت است كه: او از روى دلسوزى آنان را به توبه دعوت مى كند و از آنان مى خواهد كه به حكم خدا گردن نهند. تصريح به اينكه بنى اسرائيل با گوساله پرستى به خود ستم كردند نيز در راستاى اين معناست.

زمينه عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 45 - 4

4 - صبر و نماز وسايلى كارساز براى موفقيت در انجام دستور هاى خدا ( ايمان به قرآن ، وفا به عهد هاى الهى و . . . )

أوفوا بعهدى . .. و استعينوا بالصبر و الصلوة

با توجه به آيه هاى قبل مى توان گفت: متعلق {استعينوا} فرامينى است كه در آن آيه ها بيان شد; يعنى: واستعينوا على ما امرتكم به و نهيتكم عنه بالصبر و الصلاة.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 46 - 4

4 - اقامه نماز براى باورداران به لقاى خدا و بازگشت به او ، امرى سهل و آسان است .

و إنها لكبيرة إلا على الخشعين. الذين يظنون أنهم ملقوا ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 150 - 14

14 - ترس از خداوند ، زمينه ساز عمل به احكام اوست .

فولوا وجوهكم شطره . .. فلا تخشوهم واخشونى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 180 -

15

15 - تقوا ، زمينه ساز انجام تكاليف الهى است .

كتب عليكم . .. حقاً على المتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 183 - 10

10 - روزه پشتوانه اجراى ديگر احكام الهى است .

يأيها الذين ءامنوا كتب عليكم الصيام . .. لعلكم تتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 196 - 19،22

19 _ تقوا ، زمينه ساز انجام تكاليف الهى

و اتمّوا الحج و العمرة . .. و اتقوا اللّه

22 _ توجّه به شدّت عقاب خداوند ، زمينه ساز انجام كامل تكاليف الهى

و اتمّوا الحج و العمرة . .. و اعلموا انّ اللّه شديد العقاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 197 - 9

9 _ توجّه به آگاهى خداوند از اعمال ، ترغيبى بر انجام اعمال نيك

فمن فرض فيهن الحج . .. و ما تفعلوا من خير يعلمه اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 203 - 6،9

6 _ تقواى الهى ، زمينه ساز انجام فريضه حج

و اتقوا اللّه

با توجّه به اينكه در پايان بيان مناسك حج، مسأله تقوا مطرح شده است.

9 _ توجّه به قيامت ، زمينه ساز عمل به مناسك حج

و اعلموا انكم اليه تحشرون

با توجه به اينكه پس از بيان مناسك حج، مسأله قيامت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 216 - 11

11 _ نقش بيان حكمت و فلسفه حكم ، در تسهيل عمل به آن

كتب عليكم القتال .

.. و عسى ان تكرهوا

هدف از بيان حكمت و فلسفه قِتال، متعاقب تشريع آن، تسهيل تكليف بر مكلّفين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 220 - 16

16 _ توجه به آگاهى خداوند ، زمينه ساز اجراى قوانين

و اللّه يعلم المفسد من المصلح

هدف از بيان علم خداوند به نيات و اعمال، تشويق انسانها به انجام وظايف و اجراى احكام است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 231 - 20،23

20 _ تقوا ، زمينه پذيرش و اجراى احكام الهى است .

فامسكوهنّ بمعروف او سرّحوهنّ بمعروف و لا تمسكوهنّ ضراراً . .. و اتقوا اللّه

23 _ آگاهى از احاطه علمى خداوند بر همه چيز ، زمينه ساز عمل به احكام الهى است .

و لا تمسكوهنّ ضراراً . .. و اعلموا انّ اللّه بكل شىء عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 232 - 10

10 _ ايمان به خدا و قيامت ، زمينه پذيرش احكام و مواعظ الهى

ذلك يوعظ به من كان منكم يؤمن باللّه و اليوم الاخر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 234 - 15

15 _ توجّه به آگاهى خداوند از اعمال انسان ، زمينه عمل به احكام اوست .

و الذين يتوفّون . .. و اللّه بما تعملون خبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 235 - 13،16

13 _ اعتقاد به دانايى خداوند به اسرار انسان ، منشأ پرهيز از مخالفت با قوانين او

و اعلموا انّ

اللّه يعلم ما فى انفسكم فاحذروه

16 _ حالت خوف و رجاء در انسان ، زمينه ساز عمل به احكام الهى

و اعلموا انّ اللّه يعلم . .. فاحذروه و اعلموا انّ اللّه غفور حليم

در اين قسمت از آيه، لزوم خوف از خداوند (فاحذروه) و نيز اميد به بخشايش و بردبارى او (غفور حليم) مطرح شده است تا پس از بيان احكام، زمينه عمل به آن را ايجاد كرده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 236 - 17

17 _ تحريك احساسات خيرخواهانه ، از روش هاى قرآن ، جهت ايجاد انگيزه براى انجام وظايف

متّعوهنّ . .. حقّاً على المحسنين

معمولا جمله هايى نظير {نيكوكاران چنين و چنان مى كنند} كه حكم، مستند به نيكوكاران و امثال آنان شده، براى تحريك حِسّ خيرخواهى و نيكوكارى است كه خداوند، از اين روش استفاده كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 237 - 17

17 _ توجّه به نظارت خداوند ، زمينه ساز عمل به احكام الهى و كسب تقوا

و ان طلّقتموهنّ . .. ان اللّه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 238 - 1

1 _ تأثير اقامه نماز ، در عمل به احكام الهى

حافظوا على الصلوات

توصيه به نماز پس از بيان احكام، مى تواند اشاره به راهى براى تسهيل عمل به احكام الهى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 244 - 7

7 _ توجّه و ايمان به علم مطلق خداوند ، برانگيزاننده آدمى

براى اقدام به پيكار در راه او

و قاتلو فى سبيل اللّه و اعلموا انّ اللّه سميع عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 245 - 8،15

8 _ حُسن ايجاد انگيزه به كار خير ، براى زمينه سازى انجام آن

من ذا الّذى يقرض اللّه قرضاً حسناً فيضاعفه له اضعافاً كثيرةً

خداوند با ذكر پاداش، ايجاد انگيزه نموده و اين مى تواند درسى براى همه مربيان باشد.

15 _ ايمان به بازگشت و رجعت آدمى به سوى خداوند ، برانگيزاننده انسان ها به پيكار در راه او و انفاق

و قاتلوا فى سبيل اللّه . .. من ذا الّذى يقرض اللّه ... و اليه ترجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 246 - 25

25 _ توجه به دانايى گسترده خداوند ، زمينه پرهيز آدمى از ظلم و سرپيچى نسبت به فرمان هاى الهى

و اللّه عليم بالظّالمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 254 - 5،9

5 _ توجّه به خدادادى بودن امكانات و دارايى هاىِ انسان ، آسان كننده انفاق

انفقوا ممّا رزقناكم

خداوند با بيان اين حقيقت كه همه داراييهاى آدمى از جانب خداست (رزقناكم) مى خواهد به انسان بفهماند كه نبايد انفاق مشكل باشد; چرا كه همه چيز، در واقع از آنِ خداوند است.

9 _ ايمان و توجّه به ويژگى هاى قيامت ( نبود داد و ستد و دوستى و شفاعت ) برانگيزاننده انسان به انفاق و اعمال خير

انفقوا . .. من قبل ان يأتى يوم لا بيع فيه و لا خلّة

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 261 - 14

14 _ توجّه به گستردگى بخشش هاى الهى و دانايى گسترده او ، زمينه ساز انفاق و كار هاى نيك

مثل الّذين ينفقون . .. و اللّه واسع عليم

كلمه {واسع} در برداشت فوق به معناى {واسع فضله} گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 266 - 9

9 _ نشان دادن عاقبت و فرجام اعمال نيك و بد ، از روش هاى قرآن براى تربيت آدمى و ترغيب وى به رعايت احكام و مقرّرات دينى

ايودّ احدكم . .. فاحترقت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 267 - 8،13

8 _ به داورى گرفتن وجدان ، از روش هاى قرآن براى پرهيز از كار هاى ناروا و تربيت انسان ها و رعايت احكام و مقررات دينى

و لا تيمّموا الخبيث منه تنفقون و لستم باخذيه

13 _ توجه به غناى الهى و ستايش وى از انفاق كنندگان ، برانگيزنده آدمى به انفاق از اموال پاكيزه خويش

و اعلموا اَنّ اللّه غنىّ حميد

مقصود از توجه دادن مؤمنان به بى نيازى خداوند و نيز ستايش وى از انفاق كنندگان، ايجاد انگيزه انفاق صحيح در آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 278 - 8

8 _ ايمان و تقواى الهى ، زمينه ساز عمل به دستورات الهى

يا ايّها الّذين امنوا اتّقوا اللّه و ذروا ما بقى من الرّبوا ان كنتم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 31

- 10

10 _ پيروى از پيامبر اسلام ( ص ) ، عامل جلب محبّت خداوند و آمرزش همه گناهان

فاتّبعونى يحببكم اللّه و يغفر لكم ذنوبكم

جمع مضاف در {ذنوبكم}، افاده عموم مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 33 - 6

6 _ يادآورى امتياز و برترى انبياى گذشته ، عامل تسهيل پذيرش اطاعت از پيامبر ( ص ) *

اطيعوا اللّه و الرسول . .. انّ اللّه اصطفى

پس از امر به اطاعت از پيامبر (ص)، امتياز انبياى گذشته را يادآور مى شود تا بفهماند كه امّتهاى گذشته نيز مأمور به اطاعت بودند; باشد كه از اين طريق، اطاعت از پيامبر(ص)، آسان گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 122 - 11

11 _ پذيرش ولايت خداوند ، از بين برنده هر نوع سستى در انجام وظايف دينى

اذ همّت . .. و اللّه وليّهما

{و اللّه وليّهما}، با لحن اعتراض گونه اش (در حالى كه خداوند سرپرست و حمايت كننده شماست، سستى چرا؟) به اين نكته اشاره دارد كه پذيرش ولايت الهى و اعتقاد به آن، مانع از هر گونه سستى در راه انجام وظايف الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 58 - 18

18 _ توجه به سميع و بصير بودن خداوند ، زمينه عمل به احكام و فرامين او

انّ اللّه يامركم . .. انّ اللّه كان سميعاً بصيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 84 - 10

10 _ اميدآفرينى ، از روش

هاى قرآن براى تقويت روحيه مؤمنان و برانگيختن آنان به جهاد

عسى اللّه ان يكفّ بأس الّذين كفروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 131 - 9

9 _ بيان اشتراك تكاليف بين امت هاى گذشته و مسلمانان ، از روش هاى قرآن براى تسهيل عمل به آن تكاليف

و لقد وصينا الذين اوتوا الكتب من قبلكم و اياكم ان اتقوا اللّه

به نظر مى رسد خداوند به منظور تسهيل رعايت تقوا، مسلمانان را متوجه اين حقيقت كرده كه لزوم رعايت تقوا، تكليف همگانى است كه امتهاى پيشين نيز مكلف به آن بوده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 12 - 24

24 _ توجه به پاداش عمل ، محرك آدمى بر انجام آن

لئن اقمتم الصلوة . .. لاكفرن عنكم سياتكم و لادخلنكم جنت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 29

29 _ توجه به نبود عظمت براى غير خدا ، مايه پروانكردن از مردم در اجراى احكام الهى

فلاتخشوا الناس و اخشون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 91 - 19

19 _ بيان فلسفه احكام از روش هاى قرآن جهت زدودن شك و ترديد و ايجاد انگيزه براى عمل به آن احكام

رجس من عمل الشيطن . .. فهل انتم منتهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 94 - 11

11 _ باور به قيامت و عذاب دردناك آن موجب ترس از خداوند وعمل به احكام او

ليعلم اللّه يخافه بالغيب

{باء}

در بالغيب مى تواند سببيه باشد بر اين مبنا مراد از غيب امورى است كه از نظر شخص خائف و حواس وى پنهان مى باشد و از مصاديق بارز غيب و نهانى كه سبب خوف آدمى از خدا مى شود قيامت و عذاب آخرت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 98 - 7،13

7 _ انذار و تبشير از روش هاى قرآن براى برانگيختن مردم به اجراى احكام الهى

اعلموا إنّ اللّه شديد العقاب و إنّ اللّه غفور رحيم

13 _ توجه به عقاب ، رحمت و مغفرت الهى زمينه ساز عمل به احكام دين و پرهيز از اعمال ناپسند

و اعلموا إنّ اللّه شديد العقاب و إنّ اللّه غفور رحيم

هدف از بيان شدت عقاب، و بيان رحمت و مغفرت الهى پس از تبيين احكام، اين است كه زمينه انجام اوامر خدا و پرهيز از نافرمانى وى در مخاطبان به وجود آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 108 - 2،4

2 _ توجه به احكام و قوانين شهادت بر وصيت ( نقض شهادت هاى دروغين و بازگشت حق سوگند به ديگران ) ، مايه هراس از اداى شهادت دروغ و زمينه ساز اداى شهادت به راستى و درستى

او يخافون ان ترد أيمن بعد أيمنهم

ضمير در {يخافوا} و {ايمنهم} به شاهدان نخست بر مى گردد و مراد از رد يمين {ترد أيمن) بازگشت حق سوگند به ديگران است. بنابراين {او يخافوا ان ترد...} يعنى تا شاهدان نخست بترسند كه سوگند آنان ناديده انگاشته شده و حق سوگند به ديگران بازگردانده شود.

4 _ رعايت

تقوا و ترس از خدا ، ضامن اداى شهادت به درستى و راستى است .

ان يأتوا بالشهدة على وجهها . .. و اتقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 118 - 6،9

6 _ مؤمنان به آيات خداوند به احكام و قوانين او گردن مى نهند.

فكلوا مما ذكر اسم الله عليه إن كنتم بأيته مؤمنين

9 _ ايمان به آيات خداوند زمينه التزام عملى به احكام ابلاغ شده از جانب اوست.

فكلوا . .. إن كنتم بأيته مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 68 - 5

5 _ اعتقاد راسخ هود به ربوبيت خدا بر وى ، موجب استواريش در تبليغ رسالت هاى الهى

و لكنى رسول من رب العلمين. أبلغكم رسلت ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 24 - 13

13 _ توجه به علم كامل خداوند بر انديشه ها ، زمينه ساز اجابت دعوت خدا و رسول و پرهيز از نفاق و دورويى

لاتكونوا كالذين قالوا سمعنا و هم لايسمعون . .. و اعلموا أن اللّه يحول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 91 - 11

11- اعتقاد و توجه به علم خداوند به همه اعمال آدميان ، پشتوانه اجراى فرمان هاى اوست .

و أوفوا بعهد الله . .. إن الله يعلم ما تفعلون

برداشت فوق، از تعليل {إن الله يعلم ما تفعلون} به دست مى آيد; يعنى، به عهد و پيمان خود با خدا وفادار باشيد; چون كه خدا از اعمال شما آگاه است.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 78 - 25

25 - لزوم اداى تكاليف الهى ، برخاسته از حق ولايت خداوند بر آدمى

فأقيموا الصلوة . .. هو موليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 28 - 13

13 - توجه و اعتقاد به آگاهى خداوند به اعمال انسان ها ، موجب برانگيختن آنان به رعايت دستورات الهى و پرهيز از نافرمانى او است .

و إن قيل لكم ارجعوا فارجعوا هو أزكى لكم و اللّه بما تعملون عليم

سخن تهديدآميز خداوند به مؤمنان (و اللّه بما تعملون عليم)، مى تواند به منظور مطلب فوق ادا شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 217 - 3

3 - توكل بر خداوند ، پشتوانه موفقيت انسان در انجام وظايف دشوار

فقل إنّى برىءٌ ممّا تعملون . و توكّل على العزيز الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 45 - 8

8 - يادآورى فلسفه و حكمت حكم تكليفى ، داراى نقشى مؤثر در شايق كردن مكلف به اداى آن است .

أقم الصلوة إنّ الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنكر و لذكر اللّه أكبر

ذكر فلسفه و حكمت نماز، در پى فرمان به اداى كامل آن، مى تواند ناظر به نكته بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 14 - 19

19 - توجه دادن انسان به فرجام حيات خويش ( حضور در پيشگاه خداوند ) زمينه پيدايش تعهد براى عمل به وصاياى الهى است .

و وصّينا

الإنس_ن . .. أن اشكرلى و لولديك إلىّ المصير

ذكر {إلىّ المصير} پس از چند توصيه به انسان، از سوى خداوند، مى تواند به منظور ايجاد انگيزه براى عمل به آن سفارش باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 15 - 17

17 - توجه دادن انسان به محاسبه اعمال اش در نزد خداوند ، زمينه ساز پابندى وى به توحيد و پيروى كردن از انسان هاى خداجو است .

و إن ج_هداك على أن تشرك بى . .. فلاتطعهما ... و اتّبع سبيل من أناب إلىّ ثمّ إلىّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 19 - 10

10 - ذكر فلسفه حكم ، جهت تفهيم دقيق آن و نيز واداشتن مخاطب به عمل به آن ، روشى مطلوب و روا است .

و اغضض من صوتك إنّ أنكر الأصوت لصوت الحمير

{إنّ أنكر. ..} تعليل براى امر {اغضض} است و تعليل آوردن براى آن، احتمال دارد به خاطر نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 49 - 6

6 - مقتضاى ايمان ، عمل به فرمان هاى خداوند درباره ازدواج و طلاق و عدّه است .

ي_أيّها الذين ءامنوا إذا نكحتم المؤمن_ت. .. فما لكم عليهنّ من عدّة

خطاب {يا أيّها الذين آمنوا} مى تواند به منظور تشويق و تحريص مؤمنان براى عمل به فرمان هايى كه در آيه ذكر شده است، باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 55 - 19

19 - توجه دادن به حضور و

گواهى خداوند ، زمينه ساز رويكرد بيشترى به عمل به فرمان هاى او است .

و اتّقين اللّه إنّ اللّه كان على كلّ شىء شهيدًا

ذكر {إنّ اللّه كان على . ..} پس از بيان دستورهايى خاص، مى تواند مفيد اين نكته باشد كه مخاطبان دستورها، به حضور و گواهى خداوند توجه پيدا كنند تا تشويق شوند و يا از ترسِ پيامد ناگوار ترك عمل، به سمت عمل به آن دستور بروند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 21 - 8

8- لازمه صداقت داشتن با خداوند ، تسليم بودن در برابر تمامى دستورات دين و عمل به آن است .

فلو صدقوا اللّه لكان خيرًا لهم

تعبير {فلو صدقوا اللّه} _ در پى {فإذا عزم الأمر} _ مى رساند كه لازمه صداقت در برابر خداوند اين است كه هر گاه فرمانى از جانب شارع به گونه قطعى صادر شد، بى تأمل و بدون استثنا، پذيرفته شده و مورد عمل قرار گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 19

19 - عقيده به حاكميت اراده الهى بر مقدّرات انسان ، زمينه ساز حركت به سوى انجام وظايف الهى و نه ترك مسؤوليت

قل فمن يملك لكم من اللّه شيئًا إن أراد بكم ضرًّا أو أراد بكم نفعًا

با توجه به اين كه خداوند، اراده نافذ خويش را به اعراب متخلف يادآور شده است; از آيه شريفه استفاده مى شود كه توجّه به تخلف ناپذيرى اراده خداوند، بايد زمينه اطاعت و تكليف پذيرى را در انسان زنده كند; نه روح سستى و مسؤوليت گريزى را.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 32 - 3

3 - تجلّى تقوا ، در روى آورى هميشگى به درگاه خدا و تحفظ بر وظايف

و أُزلفت الجنّة للمتّقين . .. لكلّ أوّاب حفيظ

با توجه به اين كه در آيه قبل، تنها وصفى كه براى بهشتيان ياد شده وصف {تقوا} بود و اين وصف جامع همه ارزش ها تلقى مى شد. اكنون بيان اوصافى ديگر در اين آيه، مى تواند تفصيلى بر آن اجمال و نمودى از آن حقيقت كلى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 23 - 4،9

4 - خداوند ، تمام امكانات لازم را براى اقدام انسان ها به انجام دادن تكاليف الهى ، در اختيار آنان قرار داده است .

لمّا يقض

حرف {لمّا} در موردى به كار مى رود كه انتظار وقوع كارى بوده; ولى تا كنون انجام نگرفته باشد. قابل انتظار بودن كار، زمانى است كه زمينه انجام آن فراهم باشد.

9 - توجّه به وابستگى آفرينش ، تدبير ، هدايت ، مرگ و قبر انسان به خداوند ، زمينه ساز انجام دادن تكاليف الهى

من نطفة خلقه . .. ثمّ أماته فأقبره ... كلاّ لمّا يقض ما أمره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 24 - 1

1 - نگاه به خوراكى ها و توجّه به روند توليد و مصرف آن ، امرى ضرورى و برانگيزنده انسان به انجام دادن فرمان هاى خداوند

فلينظر الإنس_ن إلى طعامه

فرمان به دقت در طعام، با حرف {فاء} بر آيه قبل تفريع شده است تا اين نكته

را برساند كه اين انديشه، انسان را به انجام دادن اوامر الهى وادار مى كند. وجود كلمه {الإنسان} در آيات قبل، گرچه از تكرار آن بى نياز مى كرد و اكتفا به ضمير آن ممكن بود; ولى بار ديگر به اين لفظ تصريح شد تا بيانگر تفاوت مصداق انسان در دو آيه باشد. در آيه قبل مراد كافران بود و اين آيه به همه انسان ها نظر دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 3 - 15

15 - امداد مردم و پيروز ساختن آنان بر دشمن ، زمينه ساز آمادگى آنان براى پذيرش تكاليف و توجّه به خداوند

إذا جاء نصر اللّه و الفتح . .. فسبّح بحمد ربّك و استغفره

زمينه عمل به تكليف سخت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 11 - 3

3 - انسان ، به دليل برخوردارى از ابزار هاى شناخت ( توانايى بر ديدن و گفتن و نيز تشخيص راه خير و شر ) توانا بر پذيرش تكاليف دشوار و برداشتن گام هاى سنگين در راه خير

ألم نجعل . .. فلااقتحم العقبة

زمينه عمل به تكليف محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 2 - 3

3 - شرح صدر پيامبر ( ص ) ، فراهم سازنده زمينه لازم براى اجراى برنامه هاى سنگين رسالت و انجام دادن تكاليف دشوار

ألم نشرح . .. و وضعنا عنك وزرك

زمينه هاى عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 115

- 10

10 _ توجه به دانايى گسترده و همواره خداوند ، برانگيزنده آدمى به سوى اعمال خير و رعايت تقواى الهى

و ما يفعلوا من خير فلن يكفروه و اللّه عليم بالمتّقين

به نظر مى رسد هدف از تذكر به دانايى خدا و اعمال نيك و پاداش دهى به آن، براى تشويق و ترغيب به آن اعمال نيك باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 133 - 6،7

6 _ نيل به آمرزش الهى و بهشت تقواپيشگان ، برانگيزنده اهل ايمان به اطاعت از خدا و رسول ( ص )

يا ايّها الّذين امنوا . .. و اطيعوا اللّه و الرّسول ... سارعوا الى مغفرة من ربّك

جمله {سارعوا الى . .. }، بعد از امر به اطاعت از خدا و رسول(ص)، براى ايجاد انگيزه و نيز تشويق مؤمنان به پيروى از خدا و پيامبرش است.

7 _ اميد نيل به آمرزش الهى و بهشت ، برانگيزنده اهل ايمان براى شركت در نبرد با دشمنان

يا ايّها الّذين امنوا . .. و اطيعوا اللّه و الرّسول ... سارعوا الى مغفرة من ربّك

چون آيات پيشين درباره نبرد و رويارويى با كافران بود، گويا آيات مورد بحث به منظور دستورالعملى است براى اينكه جامعه ايمانى را به گونه اى تربيت كند كه ديگر همچون نبرد اُحُد، دلبسته به دنيا نباشد و دچار دلهره و ترس نگردد تا هميشه بر دشمنان دين غالب شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 135 - 4

4 _ ياد خدا ، واداركننده انسان به توبه و استغفار

ذكروا اللّه فاستغفروا لذنوبهم

عطف شدن

استغفار بر ذكر خدا با كلمه {فاء}، كه در آن معناى ترتب نهفته است، مى تواند اشاره به رابطه عليّت بين ذكر خدا و استغفار باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 143 - 9

9 _ اشتياق مؤمنان به حضور در ميدان جهاد و شهادت ، پس از آگاهى از درجات شهداى بدر

و لقد كنتم تمنّون الموت من قبل

امام باقر (ع) درباره آيه فوق فرمود: فانّ المؤمنين لمّا اخبرهم اللّه بالّذى فعل بشهدائهم يوم بدر و منازلهم من الجنّة رغبوا فى ذلك فقالوا اللهمّ ارنا القتال نستشهد فيه.

_______________________________

تفسير قمى، ج 1، ص 119 ; تفسير برهان، ج 1، ص 319، ح 1.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 145 - 15

15 _ سپاسگزارى نعمت هاى الهى ، برانگيزنده آدمى به جهاد و انجام تكاليف دينى

و من يرد ثواب الدّنيا . .. و من يرد ثواب الاخرة ... و سنجزى الشّاكرين

به نظر مى رسد خداوند مجاهدان را به سه دسته تقسيم كرده است و جمله {سنجزى الشّاكرين}، بيانگر دسته سوم مى باشد. يعنى آنان كه نه ثواب دنيا انگيزه جهاد آنهاست و نه ثواب آخرت، بلكه انگيزه آنان از جهاد تنها سپاسگزارى است.

سبقت در عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 4 - 1

1 - فرشتگان ، در حركت شتابان خود براى انجام دادن مأموريت هاى الهى ، بر يكديگر سبقت مى گيرند .

فالس_بق_ت سبقًا

{فاء} براى تعقيب بوده و بيانگر اين است كه فرشتگان، پس از خروج

از جايگاه خويش و حركت سريع به سوى مأموريتشان، درصدد آنند كه از يكديگر سبقت بگيرند.

سرزنش تبعيض در عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 23 - 11

11 - بسنده كردن به بخشى از فرمان هاى خداوند و به كار نبستن تمام آن ، رفتارى نكوهيده در پيشگاه خداوند

لمّا يقض ما أمره

{لمّايقض} (به پايان نرساند)، گوياى توبيخ كسانى است كه در انجام دادن فرمان هاى خداوند، سنگ تمام نمى گذارند.

سرزنش ترك تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 188 - 7

7 _ برخى از عالمان اهل كتاب على رغم ترك وظيفه ، تظاهر به انجام آن داشته و خواهان ستايش در برابر آن عمل ادعايى بودند .

و يحبّون ان يحمدوا بما لم يفعلوا

سرزنش ترك تكليف سخت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 11 - 4

4 - خوددارى انسان از پذيرش وظيفه سنگين ، با وجود توانايى هاى لازم در او ، نكوهيده و خلاف انتظار است .

ألم نجعل . .. فلااقتحم العقبة

حرف {فاء} در {فلااقتحم. ..}، تفريع بر آيات پيشين است و مفاد اين مجموعه آيات، توبيخ كسانى است كه با دارا بودن چشم و زبان و هدايت، از انجام دادن كارهاى سخت امتناع ورزيده اند.

سستى در تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 31 - 16

16 _ كوتاهى و تفريط در امور دينى و مسؤوليتها، گناه و بارى شوم بر دوش انسان است.

قالوا يحسرتنا على

ما فرطنا فيها و هم يحملون أوزارهم على ظهورهم ألا ساء ما يزرون

بنابراين كه {ما در {ما فرطنا} موصوله و مرجع براى ضمير {فيها} باشد.

سستى در عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 120 - 16

16 _ تعلل در انجام وظايف دينى ، با توجه به مأجور بودن كمترين تلاش و رنج انسان در راه خدا ، شايسته نيست .

ذلك بأنهم لا يصيبهم ظمأ و . .. فى سبيل اللّه ... إلا كتب لهم به عمل صلح

سلامتى در تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 43 - 7

7 - سلامت و توانايى ، از شرايط مكلف

يدعون إلى السجود و هم س_لمون

مطلب ياد شده، از قيد {و هم سالمون} استفاده مى شود.

سوء استفاده از تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 3 - 44

44 _ ممنوعيت سوء استفاده از تسهيلات حالت اضطرار

فمن اضطر فى مخمصة غير متجانف لاثم فإنّ اللّه غفور رحيم

سهولت تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 184 - 10

10 - ملاحظه سهولت تكليف براى انسان ها و در جعل و تشريع آن تكليف از سوى خداوند

و على الذين يطيقونه فدية طعام مسكين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 185 - 21،34

21 - خداوند ، هرگز تكاليفى دشوار و مشقت بار بر عهده انسان ها قرار نداده است .

يريد اللّه بكم اليسر و لايريد بكم العسر

34 - لزوم

سپاسگزارى به درگاه خدا ، به خاطر جعل نكردن احكام دشوار و مشقت بار براى انسانها

يريد اللّه بكم اليسر و لايريد بكم العسر . .. و لعلكم تشكرون

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه {لعلكم . ..} بيان غايت و غرض براى جمله {يريد اللّه ...} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 220 - 17،22،24

17 _ خداوند احكام و قوانين دشوار و مشقّتبار براى مردم جعل نكرده است .

و لو شاء اللّه لاعنتكم

به نظر مى رسد عدم جعل احكام مشقّت آميز، يك قاعده كلى است كه جمله {لو شاء . ..} آن را بيان مى كند; نه حكمى مخصوص درباره معاشرت با ايتام.

22 _ تحميل نشدن رنج و مشقّت به مردم ، فلسفه تجويز معاشرت با ايتام از سوى خداوند

و ان تخالطوهم فاخوانكم . .. و لو شاء الله لاعنتكم

24 _ حكمت الهى مانع از اراده و جعل احكام دشوار و مشقت آميز

و لو شاء اللّه لاعنتكم انّ اللّه عزيز حكيم

جمله {انّ اللّه . ..} دليل است براى {لو شاء ...} يعنى حكمت او مانع است از اينكه احكامى دشوار و مشقت آميز جعل كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 280 - 3

3 _ آسان گيرى دين ، در احكام و حقوق

و ان كان ذو عسرة فنظرة الى ميسرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 286 - 3،4،13

3 _ تكاليف الهى ، به اندازه وُسع و ظرفيّت هر انسانى است .

لا يكلّف اللّه نفساً إلاّ وُسعها

4 _ تفاوت

ظرفيّت انسان ها در تحمّل تكاليف الهى

لا يكلّف اللّه نفساً إلاّ وُسعها

مفرد آوردن كلمه {نفساً} كه اشاره به تك تك انسانهاست و ارجاع ضمير {وسعها} به {نفساً}، مى تواند بيانگر اين معنا باشد كه هر انسانى داراى طاقت و تحمل خاص خويش است.

13 _ درخواست مؤمنان از خداوند ، مبنى بر تحميل نكردن تكاليف مشقّتبار و دشوار بر آنان

ربّنا و لا تحمل علينا اصراً كما حملته على الّذين من قبلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 28 - 4،5،9،10

4 _ سهولت احكام و مقررات ازدواج و روابط جنسى در اسلام

و من لم يستطع منكم . .. يريد اللّه ان يخفّف عنكم

بر اين مبنا كه مراد از تخفيف، سهولت در نفس احكام الهى باشد نه نتيجه عمل به آن احكام و مقررات.

5 _ سهولت و آسانى قوانين و مقررات الهى

يريد اللّه ان يخفّف عنكم

9 _ ضعف و ناتوانى انسان در برابر غريزه جنسى ، ريشه تسهيل قوانين و مقررات ازدواج و روابط جنسى

يريد اللّه ان يخفّف عنكم و خلق الانسان ضعيفاً

10 _ ضعف و ناتوانى انسان ، منشأ تسهيل احكام دين از جانب خداوند

يريد اللّه ان يخفّف عنكم و خلق الانسان ضعيفاً

بر اين مبنا كه مراد از تخفيف، سهولت در نفس احكام الهى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 43 - 33

33 _ تخفيف احكام براى معذورين ، پرتويى از عفو و غفران الهى

فلم تجدوا ماءً . .. انّ اللّه كان عفوّاً غفوراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 131 -

9

9 _ بيان اشتراك تكاليف بين امت هاى گذشته و مسلمانان ، از روش هاى قرآن براى تسهيل عمل به آن تكاليف

و لقد وصينا الذين اوتوا الكتب من قبلكم و اياكم ان اتقوا اللّه

به نظر مى رسد خداوند به منظور تسهيل رعايت تقوا، مسلمانان را متوجه اين حقيقت كرده كه لزوم رعايت تقوا، تكليف همگانى است كه امتهاى پيشين نيز مكلف به آن بوده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 6 - 27،28

27 _ خداوند حكم حرجى ( مشقت بار ) ، تشريع نكرده است .

ما يريد اللّه ليجعل عليكم من حرج

28 _ تكاليف خداوند ، آنگاه كه انسان را به هنگام عمل در تنگنا و مشقت قرار دهد ، لازم الاجرا نيست .

ما يريد اللّه ليجعل عليكم من حرج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 101 - 6

6 _ سختى امتثال پاره اى از احكام ، مانعى براى تشريع آن احكام

لاتسئلوا عن اشياء ان تبدلكم تسؤكم . .. عفا اللّه عنها

چنانچه مراد از اشياء مورد عفو، احكام الهى باشد مقصود از ناراحتى مكلفان دشوارى انجام آنها خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 119 - 11

11 _ تكليفهاى الهى متناسب با توان انسان است.

إلا ما اضطررتم إليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 145 - 15،16،19

15 _ اضطرار، مجوز خوردن غذاهاى حرام به مقدار رفع ناچارى

فمن اضطر غير باغ و لاعاد

{عاد} از {عدو} به معنى تجاوز است. بنابراين مراد از

{لاعاد} در آيه شريفه مى تواند {لاعاد من حد الإضطرار} باشد.

16 _ خوردن خون، گوشت مردار، خوك و حيوان تذكيه نشده بر مضطر جايز است.

إلا أن يكون ميتة أو دما . .. فمن اضطر ... فإن ربك غفور رحيم

19 _ جعل احكام ثانوى (رفع حرمت در حال اضطرار) جلوه اى از مغفرت و رحمت الهى است.

فمن اضطر غير باغ و لاعاد فإن ربك غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 38 - 3

3 - در تنگنا نبودن پيامبران پيشين براى عمل به مقرّرات و احكام تعيين شده براى آنان ، سنتّى خداوندى است .

ما كان على النبىّ من حرج فيما فرض اللّه له سنّة اللّه فى الذين خلوا من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 8 - 2

2 - اسلام ، آسان ترين شريعت و به دور از تكاليف دشوار و مشقّت بار

و نيسّرك لليسرى

به قرينه {فذكّر} در آيه بعد _ كه تذكّر به انسان ها را بر اين آيه تفريع كرده است _ مراد از {يسرى} همان آيين اسلام است كه پيامبر(ص) مأمور ياد آورى آن به مردم شده است.

شرايط تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 184 - 9

9 - تكاليف شرعى در صورتى كه براى انسان طاقت فرسا باشد ، لازم الاجرا نيست .

و على الذين يطيقونه فدية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 233 - 11

11 _ هيچكس به بيش از مقدار قدرت و توانايى خود

تكليف نمى شود .

لا تُكلَّفُ نفس الا وسعها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 236 - 9

9 _ تكاليف الهى بر بندگان ، در محدوده امكانات و توانايى هاى آنان *

على الموسع قدره و على المقتر قدره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 241 - 8

8 _ لزوم پرداخت كالاى شايسته به زنان مطلّقه در حدّ توانايى مرد ، پس از انقضاى مدّت عدّه

و للمطلّقات متاع بالمعروف

امام صادق (ع) درباره آيه {و للمطلقات . .. } فرمود: متاعها بعد ما تنقضى عدّتها {على الموسع قدره و على المقتر قدره}

_______________________________

كافى، ج 6، ص 105، ح 3 ; نورالثقلين، ج 1، ص 240، ح 956 و 957.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 275 - 11

11 _ نبودن تكليف براى بندگان ، پيش از ابلاغ حكم الهى به آنان

فمن جاءه موعظة من ربه فانتهى فله ما سلف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 286 - 1،3

1 _ خداوند ، بيشتر از توانايى و ظرفيّت عادى هر انسان ، تكليفى به او روا نمى دارد .

لا يكلّف اللّه نفساً إلاّ وُسعها

قيد {عادى} در برداشت فوق، از كلمه {وسع} كه به معناى {ما يسهل عليه من المقدور} است، استفاده مى شود.

3 _ تكاليف الهى ، به اندازه وُسع و ظرفيّت هر انسانى است .

لا يكلّف اللّه نفساً إلاّ وُسعها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 98 - 4

4 _

قدرت ، از شرايط تكليف

الّا المستضعفين . .. لا يستطيعون حيلة و لا يهتدون سبيلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 129 - 6

6 _ قدرت ، از شرايط تكليف

و لن تستطيعوا ان تعدلوا بين النساء و لو حرصتم فلاتميلوا كل الميل

رعايت عدالت كامل، ملاك مطلوبيت را دارد، ولى به جهت عدم استطاعت، واجب نشده است، و اين مى نمايد كه تكليف مشروط به استطاعت و قدرت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 89 - 15

15 _ انجام تكاليف دين منوط به توان و قدرت مكلف است .

فمن لم يجد فصيام ثلثة ايام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 152 - 9،10

9 _ خداوند انسانها را بيش از توانشان تكليف نمى كند.

لانكلف نفسا إلا وسعها

{وسع} (توان و قدرت) مصدر و در اينجا به معناى اسم مفعول است. يعنى: {لايكلف الله نفسا إلا تكليفا مقدورا لها}.

10 _ قدرت انسان بر انجام تكاليف الهى از شرايط مكلف بودن به آن تكاليف است.

لانكلف نفسا إلا وسعها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 42 - 3

3 _ تكليف و مسؤوليت هر انسان در باور به معارف الهى و انجام تكاليف دين ، به ميزان قدرت و استطاعت اوست .

لانكلف نفساً إلا وسعها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 10

10 _ مسؤوليت آور بودن علم و آگاهى

ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح . .. و

المؤتفكت

برداشت فوق با توجه به اين است كه توبيخ منافقان و كافران از آن رو صورت گرفته كه آنان پس از آگاهى به فرجام شوم كفر، بازهم راه خطا را پيموده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 91 - 2

2 _ قدرت ، شرط تكليف است .

ليس على الضعفاء . .. حرج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 78 - 8

8 - لزوم توجه به طاقت و توان مردم ، در قانون گذارى و تعيين تكليف

و ما جعل عليكم فى الدين من حرج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 62 - 1

1 - تكاليف الهى براى انسان ها ، به ميزان طاقت و توان آنها است .

و لانكلّف نفسًا إلاّ وسعها

{تكليف} (مصدر {نكلّف}) وادار كردن به انجام يا ترك چيزى را گويند. {وسع} مرادف با طاقت و توان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 32 - 7

7 - دريافت سخن حق و تكليف آور ، شرط تكليف و وظيفه مندى

و كذّب بالصدق إذ جاءه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 17 - 2

2 - تكاليف و مسؤوليت هاى الهى ، براى انسان ها متناسب با امكانات و توان آنان

ليس على الأعمى حرج . .. و لا على المريض حرج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 16 - 2

2 - تكاليف الهى ، به ميزان توانايى

و امكانات افراد است .

فاتّقوا اللّه ما استطعتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 7 - 6،7

6 - خداوند ، به ميزان توانايى ها و امكانات هر شخصى ، به او تكليف كرده و از وى مسؤوليت خواسته است .

لايكلّف اللّه نفسًا إلاّ ما ءاتيها

7 - مقدار توانايى و امكانات افراد ، از شاخصه هايى است كه بايد در تكليف كردن و مسؤوليت خواستن لحاظ شود .

لايكلّف اللّه نفسًا إلاّ ما ءاتيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 43 - 7

7 - سلامت و توانايى ، از شرايط مكلف

يدعون إلى السجود و هم س_لمون

مطلب ياد شده، از قيد {و هم سالمون} استفاده مى شود.

شرايط رفع تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 115 - 9،10

9- رفع حرمت از مضطر ، مشروط به عدم اقدام وى در به اضطرار كشاندن خويش است .

فمن اضطرّ غير باغ و لاعاد

{بغى} در اصل به معناى طلب است و {غير باغ} _ به قرينه جملات پيشين _; يعنى، {غير طالب لأضطرار} (در حالى كه درصدد به اضطرار كشاندن خود نباشد).

10- بازگشت حكم حرمت ، به مجرد از ميان رفتن حالت اضطرار

إنما حرّم عليكم الميتة . .. فمن اضطرّ غير باغ و لاعاد

شك در عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 45 - 5

5 _ ترديد در انجام تكاليف دينى ، چون جهاد با مال و جان ، نمودار بى ايمانى و نفاق

إنما يستئذنك الذين

لايؤمنون باللّه . .. و ارتابت قلوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 28 - 1

1 - هيچ كس ، حتى مؤمنان راستين ، بر انجام كامل وظايف و تكاليف الهى خود اطمينان ندارد .

إنّ عذاب ربّهم غير مأمون

صبر در تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 22 - 1

1_ لزوم استقامت ورزيدن و صبر پيشه ساختن در اجراى احكام و فرمان هاى الهى

والذين صبروا

عبارت {ابتغاء وجه ربهم} (براى دستيابى به رضايت خدا) مى رساند كه متعلق {صبروا} احكام و فرمانهاى خداست ; يعنى: {صبروا على ما أمرهم الله به و عمّا نهاهم عنه}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 24 - 4،5

4_ صبر و استقامت بر پيروى از فرمان هاى خدا درپى دارنده ورود به بهشت

سل_م عليكم بما صبرتم

حرف {باء} در {بما صبرتم} سببيه و {ما} در آن مصدريه است. متعلق {صبرتم} امورى است كه در آيات گذشته ({الذين يوفون} تا {يدرءون بالحسنة السيئة}) مطرح شد كه مى توان از آنها به {طاعة الله} تعبير كرد. بنابراين بما صبرتم ; يعنى: {بسبب صبركم على طاعة الله}.

5_ التزام به فرمان هاى خدا ، نيازمند صبر و استقامت است .

بما صبرتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 31 - 5

5- جهاد و صبر در مسير فرمان هاى وحى ، ملاك امتياز و از مهم ترين ارزش ها است .

و لنبلونّكم حتّى نعلم المج_هدين منكم و الص_برين

اهميت، از تخصيص به ذكر يافتن جهاد و

صبر استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 200 - 20

20 _ صبر در انجام فرائض و در برابر مصائب و آمادگى براى پيروى از دستورات ائمّه ، وظيفه مؤمنان

يا ايّها الّذين امنوا اصبروا و صابروا

امام صادق (ع) درباره آيه فوق فرمود: اصبروا على الفرائض و صابروا على المصائب و رابطوا على الأئمّة.

_______________________________

كافى، ج 2، ص 81، ح 3 ; تفسير برهان، ج 1، ص 334، ح 2 و 6 و 11.

صبر در عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 25 - 5

5 - ترغيب پيامبر ( ص ) از سوى خداوند به صبر و پايدارى در انجام رسالت خويش ، به رغم تكذيب و مخالفت كافران و مشركان

و إن يكذّبوك فقد كذّب الذين من قبلهم جاءتهم رسلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 102 - 22

22 - اجراى فرمان هاى خداوند و سربلندى در آزمايش هاى الهى ، نيازمند صبر و شكيبايى است .

قال ي_أبت افعل ما تؤمر ستجدنى إن شاء اللّه من الص_برين

ضرر و رفع تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 12 - 14

14 _ ديون ميت در صورتى كه به ضرر وارث باشد ، پرداخت آن لازم نيست .

من بعد وصيّة يوصى بها او دين غير مضارّ

مراد از ديون معنايى است عام كه شامل معاملات نسيه اى نيز مى شود ; بنابراين اگر ميت معامله اى نسيه انجام داده، ولى اين معامله

ضررى بوده است، وارثان مى توانند ديون را نپردازند. يعنى معامله را فسخ كنند.

عذر در تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 43 - 34

34 _ ناتوانى ، عذر براى مكلف است ، نه رافع تكليف

و ان كنتم مرضى . .. فلم تجدوا ... انّ اللّه كان عفوّاً غفوراً

توصيف خداوند به {عفوّ} و {غفور} پس از مسأله تيمم به جاى غسل و وضو، بيانگر اين است كه اصل تكليف باقى است و خداوند به خاطر عذر مكلّف، وى را خواهد بخشيد.

عرضه تكليف به آسمان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 72 - 1

1 - خداوند ، تكاليف دين را ، به عنوان امانت به آسمان ها و زمين و كوه ها سپرد و آنان از قبول آن ، سر باز زدند .

إنّا عرضنا الأمانة على السموت و الأرض و الجبال فأبين أن يحملنها

لام در {ليعذّب. ..} در آيه بعد، براى تعليل عرضه امانت است. ذكر منافق مشرك و مؤمن در آن آيه، به دنبال تعليل {ليعذّب} قرينه است كه مراد از {الأمانة} در اين آيه، چيزى است كه افراد درباره آن، به سه گروه تقسيم مى شوند و آن، همانا تكاليف دينى است. گفتنى است كه آيه پيش كه درباره اطاعت از خدا و رسول است، نيز مى تواند قرينه بر برداشت بالا، باشد; چه اين كه اطاعت از خدا و پيامبر(ص)، وقتى ميسّر است كه به تكاليف ارائه شده از سوى آنان عمل شود.

عرضه تكليف به زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

14 - احزاب - 33 - 72 - 1

1 - خداوند ، تكاليف دين را ، به عنوان امانت به آسمان ها و زمين و كوه ها سپرد و آنان از قبول آن ، سر باز زدند .

إنّا عرضنا الأمانة على السموت و الأرض و الجبال فأبين أن يحملنها

لام در {ليعذّب. ..} در آيه بعد، براى تعليل عرضه امانت است. ذكر منافق مشرك و مؤمن در آن آيه، به دنبال تعليل {ليعذّب} قرينه است كه مراد از {الأمانة} در اين آيه، چيزى است كه افراد درباره آن، به سه گروه تقسيم مى شوند و آن، همانا تكاليف دينى است. گفتنى است كه آيه پيش كه درباره اطاعت از خدا و رسول است، نيز مى تواند قرينه بر برداشت بالا، باشد; چه اين كه اطاعت از خدا و پيامبر(ص)، وقتى ميسّر است كه به تكاليف ارائه شده از سوى آنان عمل شود.

عرضه تكليف به كوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 72 - 1

1 - خداوند ، تكاليف دين را ، به عنوان امانت به آسمان ها و زمين و كوه ها سپرد و آنان از قبول آن ، سر باز زدند .

إنّا عرضنا الأمانة على السموت و الأرض و الجبال فأبين أن يحملنها

لام در {ليعذّب. ..} در آيه بعد، براى تعليل عرضه امانت است. ذكر منافق مشرك و مؤمن در آن آيه، به دنبال تعليل {ليعذّب} قرينه است كه مراد از {الأمانة} در اين آيه، چيزى است كه افراد درباره آن، به سه گروه تقسيم مى شوند و آن، همانا تكاليف دينى است. گفتنى

است كه آيه پيش كه درباره اطاعت از خدا و رسول است، نيز مى تواند قرينه بر برداشت بالا، باشد; چه اين كه اطاعت از خدا و پيامبر(ص)، وقتى ميسّر است كه به تكاليف ارائه شده از سوى آنان عمل شود.

علم به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 20 - 7

7 _ آگاهى به تكاليف الهى از شرايط مسؤوليت انسان در برابر آن

و لاتولوا عنه و أنتم تسمعون

در برداشت فوق جمله حاليه {و أنتم تسمعون} قيد براى {أطيعوا} و {لاتولوا} گرفته شده است.

علم و تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 86 - 1

1 _ بازگشت به كفر ( ارتداد ) پس از ايمانِ آگاهانه و پس از گواهى دادن بر حقّانيّت پيامبر ( ص ) ، موجب محروميّت از هدايت الهى

كيف يهدى اللّه قوماً كفروا . .. و جاءهم البيّنات و اللّه لا يهدى القوم الظالمين

قيدِ آگاهانه از {جاءهم البيّنات} استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 209 - 6،12

6 _ مسؤوليت انسان در برابر قانون ، پس از دريافت آن

فان زللتم من بعد ما جاءتكم البيّنات

در برداشت فوق، {بيّنات}، به قوانين تفسير شده است.

12 _ آگاهى از عزت و حكمت الهى ، زمينه تسليم در برابر خداوند و دورى از متابعت شيطان

ادخلوا فى السلم . .. و لا تتبعوا ... ان اللّه عزيز حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 211 - 12

12 _ مسؤوليّت

خطير عالمان دينى

سَلْ بَنى اسرائيل كم اتيناهم من اية بيّنة

چون تحريف و تبديل از كسانى ميسّر است كه به آيات الهى، آگاهى داشته باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 282 - 10

10 _ مسؤوليّت دانشمندان و صاحبان هر فن ، در برابر شناخت ها و آگاهيهايشان

و لا يأب . .. كما علّمه اللّه

جمله {كما علّمه اللّه} مى تواند بيان علّت لزوم كتابت بر تواناى به نويسندگى باشد و همواره علّت، نشانگر يك قاعده كلى است. بنابراين هر علمى مسؤوليّت آفرين است.

عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 177 - 28،29

28 - انجام وظايف عبادى ، اجتماعى و اخلاقى دين ، تحمل مشكلات و استقامت در راه مبارزه با دشمنان نشانه راستى و درستى ايمان است .

أولئك الذين صدقوا

در برداشت فوق {أولئك} اشاره به صفاتى است كه از جمله {و ءاتى المال . .. و حين البأس} به دست مى آيد و متعلق {صدقوا} به قرينه {من ءامن ...} ايمان به خدا و ... گرفته شده است.

29 - آنان كه ابعاد اعتقادى دين را باور دارند و از اموال خويش براى دستگيرى مستمندان بهره مى گيرند و وظايف عبادى و اجتماعى خويش را انجام مى دهند ، تقواپيشگان حقيقى هستند .

و لكن البر من ءامن . .. و أولئك هم المتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 216 - 7

7 _ خوشايندى و ناخوشايندى انسان ، نبايد مانع انجام يا ترك احكام الهى شود .

كتب عليكم القتال و

هو كره لكم و عسى ان تكرهوا شيئاً و هو خير لكم و عسى ان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 269 - 9

9 _ درك معارف و حقايق دينى و عمل به مقتضاى آن ، حكمتى خدادادى است .

يؤتى الحكمة من يشاء

با در نظر گرفتن ارتباط اين آيه با آيات سابق (كه درباره لزوم انفاق، مصالح و پيامدهاى نيك آن و نيز عوامل ترك انفاق و پيامدهاى شوم آن بود كه يكسره درباره احكام و معارف دينى است)، مى توان گفت كه مراد از حكمت، معارف و حقايق دينى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 282 - 1،51

1 _ ايمان ، خاستگاه عمل به احكام الهى

يا ايّها الذين امنوا اذا تداينتم

51 _ تقوا و ترس از خدا پشتوانه عمل به احكام الهى ، در روابط اقتصادى و مبادلات

و لا يضارّ كاتب و لا شهيد . .. و اتّقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 283 - 9،15

9 _ تقوا و ترس از خدا ، زمينه ردّ امانت و اجراى احكام الهى

فليؤدّ الّذى اؤتمن امانته و ليتّق اللّه ربّه

15 _ توجه به آگاهى فراگير خداوند به اعمال انسان ، زمينه اجراى احكام الهى و پرهيز از معصيت او

و اللّه بما تعملون عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 284 - 2

2 _ توجّه به مالكيّت مطلقه الهى ، زمينه اجراى عدل و قسط و اجراى احكام او در روابط مالى و

اقتصادى

اذا تداينتم بدين . .. و ان كنتم على سفر ... للّه ما فى السّموات و ما فى الارض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 153 - 6

6 _ يادآورى علل عدم موفقيت در صحنه هاى اجتماعى ، از شيوه هاى قرآن براى ارشاد مؤمنان به روش حضور پيروزمندانه در آن صحنه ها

اذ تصعدون و لا تلون على احد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 157 - 11

11 _ ايمان به مقدّر بودن مرگ و حيات ، و شناخت ارزش والاى شهادت ، آسان كننده حركت به سوى نبرد با دشمنان دين

و اللّه يحيى و يميت . .. و لئن قتلتم فى سبيل الله او متّم لمغفرة من اللّه و رحمة

خداوند با بيان دو نكته مؤمنان را به جهاد ترغيب مى كند: 1 _ مرگ و حيات به دست خداست و عوامل طبيعى تعيين كننده نيست. 2 _ جان باختگان در راه خدا، آمرزيده و مشمول رحمت خاصّ خداوند هستند. بنابراين، مؤمنان با ايمان به اين دو معنا، هرگز ترديدى براى شركت در جهاد نخواهند داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 13 - 7

7 _ ترغيب و تشويق مؤمنان به اجراى احكام و قوانين ارث

تلك حدود اللّه و من يطع اللّه و رسوله يدخله جنّات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 36 - 4

4 _ عمل به قوانين الهى در مورد خانواده و روابط زن و شوهر ، عبادت خداوند

است . *

الرجال قوّامون . .. فان اطعنكم فلا تبغوا ... و ان خفتم ... و اعبدوا اللّه

به مقتضاى ارتباط بين آيه مورد بحث و آيات گذشته، مى توان گفت از مصاديق عبادت، عمل كردن به قوانينى است كه در آيات گذشته مطرح شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 65 - 12

12 _ تسليم همه جانبه در برابر احكام الهى ، از علايم ايمان

فلا و ربّك لا يؤمنون حتّى يحكّموك . .. و يسلّموا تسليماً

تفريع جمله {فلا و ربّك} بر مطالب بيان شده در آيات پيشين (اطيعوا اللّه . .. )، بيانگر اين است كه ملاك تسليم در برابر احكام قضايى پيامبر (ص) پيروى كردن از فرامين خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 84 - 7

7 _ ضرورت تبليغ و ارشاد مردم ، براى انجام تكاليف الهى

فقاتل فى سبيل اللّه . .. و حرّض المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 5 - 36

36 _ التزام به احكام الهى ، ايمان و تخلف از آن ، كفر است .

و من يكفر بالايمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 19،30

19 _ عالمان ربانى و احبار يهود ، وفادار به تكليف حراست از تورات تا عصر بعثت

بما استحفظوا من كتب اللّه و كانوا عليه شهداء

بنابر اينكه {شهداء} به معناى {رقباء} و {حافظان} باشد، جمله {و كانوا عليه شهداء} دلالت بر تحقق مأموريتى دارد كه بر عهده عالمان يهود گذاشته

شده بود كه همان حراست از تورات باشد.

30 _ خداترسان ، دلير و بى باك در برابر خشم مردم از اجراى دستورات خداوند

فلاتخشوا الناس و اخشون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 54 - 20

20 _ لزوم مبارزه در راه خدا و بى اعتنايى به سرزنش دشمنان ، در انجام وظايف و مسؤوليت هاى الهى

يجهدون فى سبيل اللّه و لايخافون لومة لائم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 88 - 13،14

13 _ اهل ايمان موظف به پاسدارى از ايمان خويش در ميدان عمل

و اتقوا اللّه الذى انتم به مؤمنون

جمله {انتم به مؤمنون} به منزله شرط براى {واتقوا اللّه} است بنابراين بقاى ايمان در گرو رعايت تقوا با عمل به احكام الهى خواهد بود.

14 _ عمل به احكام الهى نشانگر تقواپيشگى و تجاوز از حدود خداوندى نشانه بى تقوايى است .

و لاتعتدوا . .. و اتقوا اللّه الذى انتم به مؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 94 - 10

10 _ عمل به احكام الهى حتى در نهان و به دور از چشم مردم نشانه ترس از خدا مى باشد .

ليعلم اللّه يخافه بالغيب

برداشت فوق بر اين اساس است كه {باء} در بالغيب به معناى {فى} باشد كه در نتيجه {غيب} به معناى نهان از چشم مردمان خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 96 - 11،13

11 _ عمل به احكام الهى ( مراعات حلال ها و حرام ها ) ، تقواپيشگى است

.

احل لكم صيد البحر . .. حرم عليكم صيد البر ما دمتم حرماً و اتقوا اللّه

13 _ صحراى محشر عرصه حسابرسى مردم براى تعيين ميزان پايبندى آنان به احكام الهى

احل لكم . .. حرم عليكم صيد البر ما دمتم حرماً و اتقوا اللّه الذى إليه تحشرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 153 - 5،13،14

5 _ عمل به قوانين و احكام الهى، راه رسول خداست.

و أن هذا صرطى مستقيماً

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه مراد از ضمير متكلم در {صراطى} پيامبر(ص) باشد. بر اين مبنا {صراطى} يعنى راهى كه من مى پيمايم.

13 _ عمل به احكام دين از فلسفه هاى ترغيب خدا به اتحاد جوامع بشرى

فتفرق بكم عن سبيله

14 _ سلوك در صراط مستقيم (عمل به قوانين دين) و پرهيز از حركت در راههاى غير الهى، توصيه خدا به انسانهاست.

ذلكم وصيكم به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 42 - 3،4

3 _ تكليف و مسؤوليت هر انسان در باور به معارف الهى و انجام تكاليف دين ، به ميزان قدرت و استطاعت اوست .

لانكلف نفساً إلا وسعها

4 _ انسان ها در باورشان به معارف دين و انجام تكاليف الهى ، برخوردار از توانايى هاى متفاوت هستند .

و الذين ءامنوا و عملوا الصلحت لانكلف نفساً إلا وسعها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 84 - 8

8 - خوبى هركار ، علاوه بر صدور آن به نيت خير ، در گرو هماهنگى آن با ساير خواسته ها و دستورات خداوند است

.

و ما أعجلك . .. و عجلت إليك ربّ لترضى

با وجود آن كه موسى(ع) در تعجيل خود، نيت خير داشته است; ولى بازخواست شدن او دال براين مطلب است كه صرف داشتن نيت خير، براى برترى يافتن عمل كافى نيست; بلكه بايد با ادله ديگر آن عمل را سنجيد. اگر در تعارض نبود، آن گاه بدان اقدام كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 18 - 12

12 - اطمينان و آرامش در طريق انجام دادن تكاليف الهى ، موهبتى خداوندى است .

رضى اللّه . .. يبايعونك ... فأنزل السكينة عليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 4 - 7

7 - اداى تكاليف الهى و پايبندى به تعاليم اسلام ، نشانه ايمان راستين است .

ذلك لتؤمنوا باللّه و رسوله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 10 - 26

26 - احكام مربوط به زنان مهاجر و زنان كافر ، احكامى الهى و لازم الاجرا است .

ذلكم حكم اللّه يحكم بينكم

مشاراليه {ذلك}، مجموع احكام مطرح شده در آيه شريفه است كه مربوط به زنان مهاجر و كافر مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 2 - 1

1 - انسان مؤمن ، بايد به آنچه مى گويد عمل كند .

ي_أيّها الذين ءامنوا لِمَ تقولون ما لاتفعلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 28 - 17

17 _ نقش تقيه ، در تعيين محدوده عمل به تكاليف الهى

الاّ ان

تتقوا منهم تقية

عمل به تكليف ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 106 - 2

2 - آشكار شدن درجه ايمان و خلوص ابراهيم ( ع ) و اسماعيل ( ع ) در جريان قربانى

إنّ ه_ذا لهو البل_ؤا المبين

برداشت ياد شده از آن جا است كه آزمايش مؤمنان براى نماياندن درجه ايمان و اخلاص آنان است و ابراهيم(ع) و اسماعيل(ع) با سربلند بيرون آمدن از اين آزمايش بزرگ الهى، خلوص خود را در بلندترين مرتبه نشان دادند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 45 - 7

7 - ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) ، مردان علم و عمل

إبرهيم و إسح_ق و يعقوب أُولى الأيدى و الأبص_ر

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه {الأبصار} كنايه از علم و {الأيدى} كنايه از عمل باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 37 - 1،8،9

1 - تلاش كامل و پيگير حضرت ابراهيم ( ع ) ، در اداى رسالت

و إبرهيم الذى وفّى

8 - { عن أبى حمزه عن أبى جعفر ( ع ) قال قلت له : ما عنى بقوله { و إبراهيم الذى وفّى } قال كلمات بالغ فيهنّ ، قلت : و ما هنّ قال كان إذا أصبح قال : أصبحت و ربّى محموداً ، أصبحت لا اُشرك باللّه شيئاً و لا أدعوا إل_هاً و لا اتّخذ من دونه وليّاً _ ثلاثاً _ و إذا أمسى قال ها ثلاثاً ، قال : فأنزل اللّه عزّوجلّ فى كتابه {

و إبراهيم الذى وفّى } . . . ;

ابى حمزه گويد: به امام باقر(ع) عرض كردم: خداوند از اين سخن {و إبراهيم الذى وفّى} چه قصد كرده است؟ فرمود: كلماتى بود كه ابراهيم(ع) مكرر آنها را مى خواند. عرض كردم: آن كلمات چه بود؟ فرمود: چون وارد صبح مى شد، مى گفت: {أصبحت و ربّى محموداً...} و اين كلمات را [صبحگاهان] سه بار تكرار مى كرد و چون وارد شب مى شد، سه بار همان كلمات را مى گفت. امام فرمود: پس خداوند در كتاب خود نازل فرمود: {و إبراهيم الذى وفّى}.

9 - { عن أبى امامة قال رسول اللّه أتدرون ما قوله { و إبراهيم الذى وفّى } قالوا : اللّه و رسوله أعلم ، قال : وفّى عمل يومه بأربع ركعات كان يصلّيهنّ من أول النهار . . . ;

از ابى امامه نقل شده كه گفت: رسول خدا(ص) فرمود: آيا مى دانيد مراد از اين سخن خدواند {و إبراهيم الذى وفّى} چيست؟ گفتند: خدا و رسولش آگاه ترند، حضرت فرمود: ابراهيم عمل خود را با چهار ركعت نماز _ كه اول روز مى خواند _ كامل مى كرد. ..}.

عمل به تكليف اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 45 - 7

7 - ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) ، مردان علم و عمل

إبرهيم و إسح_ق و يعقوب أُولى الأيدى و الأبص_ر

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه {الأبصار} كنايه از علم و {الأيدى} كنايه از عمل باشد.

عمل به تكليف انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

16 - شورى - 42 - 14 - 7

7 - پيامبران و رسولان ، در ابلاغ دعوت خويش و اتمام حجت كوتاهى نداشته اند .

و ما تفرّقوا إلاّ من بعد ما جاءهم العلم

عمل به تكليف اولياء الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 37 - 8

8 - مردان الهى ، على رغم تلاش براى برآوردن نياز هاى اقتصادى خويش ، هرگز از ياد خدا و انجام تكاليف فردى ( نماز ) و اجتماعى ( زكات ) غافل نمى شوند .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة

عمل به تكليف بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 85 - 14

14 - بنى اسرائيل مورد توبيخ و سرزنش خدا ، به خاطر تبعيض در برخورد و عمل به دين ( عمل كردن به برخى از دستورات تورات و وانهادن برخى ديگر )

أفتؤمنون ببعض الكتب و تكفرون ببعض

مراد از ايمان و كفر در {أفتؤمنون} و {تكفرون} عمل كردن و وانهادن است.

عمل به تكليف خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 82 - 17

17- همه كار هاى شگفت خضر ( ع ) ، به فرمان خداوند صورت گرفت و ديدگاه شخصى او در آن دخالتى نداشت .

رحمة من ربّك و ما فعلته عن أمرى

ضمير مفعولى در {مافعلته} به قرينه ذيل آيه، به جامعِ تمام ماجراها برمى گردد، نظير {آنچه ديدى} يا {آنچه انجام دادم}.

عمل به تكليف سخت

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

20 - بلد - 90 - 17 - 4

4 - ايمان به آيات الهى ، سفارش يكديگر به استقامت در تكاليف دشوار و اظهار محبت به بردگان ، يتيمان و تنگدستان ، قدردانى از نعمت هاى بينايى ، گويايى و هدايت است .

ألم نجعل له عينين . و لسانًا و شفتين . و هدين_ه النجدين ... ثمّ كان من الذين ءام

{الذين آمنوا} گرچه مطلق است; ولى مصداق بارز آنها _ به قرينه {و الذين كفروا بآياتنا} در آيات بعد _ مؤمنان به آيات الهى است و آيات پيشين _ كه بعضى از تكاليف را {عقبة} ناميده بود _ قرينه بر مراد از {صبر} است و سياق آيات نشان مى دهد كه مراد از {مرحمة}، ترّحم بر {رقبة}، {يتيم} و {مسكين} است. ارتباط اين آيات با آيه هاى پيشين _ كه نعمت هاى الهى را برشمرده _ گوياى برداشت ياد شده است; زيرا {بينايى و بصيرت}، زمينه ساز {ايمان} و {داشتن زبان و لب}، زمينه ساز توصيه است.

عمل به تكليف سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 36 - 7

7 - هدف سليمان ( ع ) از نوشتن نامه به دربار سبا ، ايفاى رسالت الهى و معنوى خود بود ، نه رسيدن به مال و حكومت بزرگ تر .

قال أتمدّونن بمال فما ءاتين اللّه خير ممّا ءاتيكم

عمل به تكليف شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 16

16_ شعيب ( ع ) ، به مردمان اعلام كرد : همواره به تعاليمى كه بيان كرده و

مقرراتى كه ابلاغ نموده ، پايبند بوده و بدان ها عمل مى كند .

و ما أُريد أن أُخالفكم إلى ما أنهي_كم عنه

فعل {اُخالفكم} چون با {إلى} متعدى شده ، معناى {اميل} در آن اشراب شده است. بنابراين جمله {ما اُريد ...} چنين معنا مى شود: من نمى خواهم با شما مخالفت كنم و خود به آنچه از آن نهى كرده ام بازگردم.

عمل به تكليف صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 62 - 13

13_ تلاش مستمر و بىوقفه صالح ( ع ) در انجام رسالت خويش

مما تدعونا إليه

فعل مضارع {تدعو} دلالت بر استمرار دعوت دارد كه از آن به تلاش مستمر تعبير شد.

عمل به تكليف محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 105 - 9

9 - تسليم بودن در برابر خدا و انجام فرمان او ، از ويژگى هاى محسنان است .

فلمّا أسلما . .. قد صدّقت الرءيا إنّا كذلك نجزى المحسنين

عمل به تكليف محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 53 - 3

3 _ پيامبر ( ص ) ، به امر خدا در جواب سؤال استهزاآميز مشركان ، تهديد خود را تكرار كرده ، وقوع عذاب نابودكننده را حتمى اعلام فرمود .

و يستنبئونك أحق هو قل إى و ربى إنه لحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 109 - 2

2- پيامبراسلام ( ص ) ، پيام الهى را به همه مردم رساند و حجت را بر يكايك آنان تمام

كرد .

فإن تولّوا فقل ءاذنتكم على سواء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 58 - 2

2 _ پيامبر ( ص ) ، تنها مأمور انجام تكليف بود نه مأمور به نتيجه .

و توكّل على الحىّ الذى لايموت

توصيه شدن پيامبر(ص) به توكل و وانهادن كارها به خداوند، پس از آن كه خداوند آن حضرت را تنها مكلف به انذار و تبشير كرد، مى تواند گوياى اين حقيقت باشد كه پيامبر(ص) تنها مأمور به انجام رسالت الهى خويش بود; نه مأمور به ثمر رسانيدن رسالت خود، هر چند با توسل به زور و يا ابزار ديگر باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 57 - 5

5 - پيامبر ( ص ) ، تابع رهنمود هاى الهى و عمل كننده به آن

إن نتّبع الهدى معك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 18 - 6

6 - پيامبر ( ص ) ، موظف به اجراى دقيق شريعت و دستورات دينى

ثمّ جعلن_ك على شريعة من الأمر فاتّبعها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 23 - 5

5 - انجام دادن رسالت الهى ، موجب پناه داشتن پيامبر ( ص ) و كوتاهى ايشان ، سبب بى پناهى آن حضرت در برابر عذاب خداوند

و لن أجد من دونه ملتحدًا . إلاّ بل_غًا من اللّه و رس_ل_ته

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه عبارت {إلاّ بلاغاًمن اللّه. ..} استثنا از {ملتحداً} باشد; يعنى، من پناهگاهى در برابر عذاب الهى نمى

يابم; جز آن كه با انجام رسالت الهى، پناهى براى خود بيابم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 2 - 2

2 - خداوند با امداد هاى ويژه به پيامبر ( ص ) او را به انجام دادن رسالت هاى الهى و اجراى برنامه هاى سنگين اسلام ، موفّق ساخت .

و وضعنا عنك وزرك

عمل به تكليف ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 50 - 7

7- همه فرشتگان ، بى چون و چرا و بى درنگ ، از فرمان الهى به سجده در برابر آدم ، اطاعت كردند .

و إذ قلنا للمل_ئكة اسجدوا لأدم فسجدوا

حرف فاء در {فسجدوا} بر تعقيب بدون مهلت دلالت دارد; يعنى، فرمان سجده به دون تأخير انجام پذيرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 165 - 1

1 - فرشتگان ، به صف ايستاده در خدمت اجراى فرمان هاى خداوند هستند .

و إنّا لنحن الصافّون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 2 - 4

4 - فرشتگان وحى ، همچون طوفان با سرعت بسيار مأموريت خود را دنبال مى كردند .

فالع_صف_ت عصفًا

{عاصفات} از نظر لغوى، به معناى تندبادها و طوفان ها است و اگر مقصود از آن، فرشتگان باشد، در اين كلام تشبيه و استعاره به كار رفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 2 - 1

1 - فرشتگان در انجام مأموريت هاى خويش ، سرشار از نشاط و به دور از

هرگونه كسالت اند .

و الن_شط_ت نشطًا

نشاط، نقطه مقابل كسالت است و به كسى كه براى انجام كارى طيب نفس داشته باشد، {ناشط} مى گويند. (لسان العرب)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 3 - 1،2

1 - فرشتگان در انجام دادن وظايف خويش ، پرتحرك و شتابان اند .

و الس_بح_ت سبحًا

{سبح}; يعنى، حركت سريع در آب يا هوا. (مفردات راغب)

2 - سوگند خداوند ، به فرشتگانى كه در اجراى وظايف خويش شتابان اند .

و الس_بح_ت سبحًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 4 - 1

1 - فرشتگان ، در حركت شتابان خود براى انجام دادن مأموريت هاى الهى ، بر يكديگر سبقت مى گيرند .

فالس_بق_ت سبقًا

{فاء} براى تعقيب بوده و بيانگر اين است كه فرشتگان، پس از خروج از جايگاه خويش و حركت سريع به سوى مأموريتشان، درصدد آنند كه از يكديگر سبقت بگيرند.

عمل به تكليف موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 20 - 1

1 - موسى ( ع ) به فرمان خداوند عصاى خويش را بر زمين افكند .

فألقيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 78 - 1

1 - موسى ( ع ) به فرمان خداوند ، بنى اسرائيل را شبانه از مصر كوچ داد و از دريا گذراند .

أسر بعبادى . .. فأتبعهم

حرف {فاء} در {فأتبعهم} فصيحه است; يعنى، از يك سرى جملات محذوف قبل از خود حكايت مى كند. حاصل آن جملات اين است كه موسى(ع) بنى اسرائيل را

از مصر كوچ داد و فرعونيان نيز از حركت آنان آگاه شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 14 - 5

5 - نگرانى موسى ( ع ) از عدم ايفاى كامل رسالت بود ، نه صرف كشته شدن .

أخاف أن يكذّبون . .. فأخاف أن يقتلون

سخنان پيشين موسى، در باره بررسى موانع رسالت و رفع آنهابود. اظهار نگرانى او از كشته شدن نيز مى تواند در آن جهت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 15 - 5

5 - تجهيز موسى و هارون ( ع ) به وسيله آيات و معجزات گوناگون الهى براى ايفاى نقش رسالت

فاذهبا ب_اي_تنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 25 - 1

1 - موسى ( ع ) با راه يافتن به دربار فرعونيان ، پيام حق الهى را به آنان ارائه كرد .

لقد أرسلنا موسى . .. إلى فرعون و ه_م_ن و ق_رون ... فلمّا جاءهم بالحقّ من عندنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 46 - 14

14 - اقدام سريع و بى درنگ موسى ( ع ) به انجام رسالت الهى خويش ، پس از فرمان خداوند به او

لقد أرسلنا موسى . .. فقال إنّى رسول

از حرف {فاء}، مى توان استفاده كرد كه موسى(ع) پس از دريافت رسالت خويش، بى درنگ و بدون تأخير به انجام آن اقدام نمود.

عمل به تكليف مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 -

4 - 2

2 - مؤمنان راستين ، آنانى اند كه زكات مال را همواره مى پردازند .

قد أفلح المؤمنون . .. و الذين هم للزكوة ف_علون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 60 - 3

3 - مؤمنان راستين ، در عين انجام تكاليف الهى ، از فرجام كار خويش نگران اند .

و قلوبهم وجلة أنّهم إلى ربّهم رجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 3 - 3

3 - مؤمنان واقعى ، پايبند به تكاليف فردى و اجتماعى و داراى بينشى ژرف در عقايد دينى

الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة و هم بالأخرة هم يوقنون

{نماز} برقرار ساختن پيوند عبوديت و بندگى با خدا و {زكات} ايجاد ارتباط با مردم پيرامون خود و دستگيرى از نيازمندان جامعه است. بنابراين آوردن {پرداخت زكات} پس از {اقامه صلاة} بيانگر اين حقيقت است كه مؤمنان واقعى تنها به فكر خود نيستند; بلكه با مردم جامعه خود نيز ارتباطى مسؤولانه دارند. گفتنى است كه {يقين به آخرت} _ كه عبارت از اعتقاد قطعى است _ بيانگر آن است كه مؤمنان واقعى در مسائل اعتقادى داراى بينشى عميق و ترديدناپذيراند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 44 - 9

9 - انسان مؤمن ، موظف به انجام تكليف خويش است ، نه مأمور به نتيجه .

و أُفوّض أمرى إلى اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 20 - 12

12- مؤمنان راستين ، آماده جهاد و پذيراى تكاليف دشوار دين

و يقول الذين

ءامنوا لولا نزّلت سورة فإذا أنزلت سورة محكمة و ذكر فيها القتال رأيت

از اين كه خداوند، ترس از جهاد را، بيماردلى، معرفى كرده است، مى توان نتيجه گرفت كه مؤمنان راستين از جهاد بيم ندارند، بلكه از آن استقبال مى كنند.

عمل به تكليف نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 38 - 5،7

5_ نوح ( ع ) پس از دريافت فرمان الهى مبنى بر ساختن كشتى ، همه وقت و همّت خويش را مصروف اجراى آن فرمان كرد .

و يصنع الفلك و كلما مرّ عليه ملأمن قومه سخروا منه

بديهى است كه تمسخر كفرپيشگان، مخصوص زمانى نبوده كه نوح(ع) را در كارگاه كشتى سازى مشاهده كنند. بنابراين مقيد كردن زمان استهزا به وقتى كه در جايگاه كشتى سازى با او مواجه مى شدند، به اين نكته اشاره دارد كه: كافران آن حضرت را در غير آن مكان نمى يافتند و اين حاكى است كه او، تمام وقت را در كارگاه مشغول به كار بوده است.

7_ تمسخر و استهزاى كفرپيشگان ، هرگز نوح ( ع ) و پيروانش را از اجراى فرمان خدا باز نداشت .

و يصنع الفلك و كلما مرّ عليه ملأمن قومه سخروا منه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 27 - 9

9 - نوح ( ع ) ، طبق دستور الهى مى بايست از هر حيوان ، تنها يك نر و يك ماده را وارد كشتى كند .

فاسلك فيها من كلِّ زوجين اثنين

عمل به تكليف هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 -

طه - 20 - 90 - 16

16 - هارون ( ع ) ، در غياب موسى ( ع ) ، وظيفه ارشاد ، هشدار ، امر به معروف و نهى از منكر را به نحو وافى انجام داد .

و لقد قال لهم هرون من قبل ي_قوم . .. فاتّبعونى و أطيعوا أمرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 94 - 18

18 - هارون ( ع ) ، در صدد اجراى دقيق فرمان هاى موسى ( ع ) و تخطى نكردن از معيار هاى او ، در طول مدت ميقات موسى ( ع ) و غيبت او

إنّى خشيت أن تقول . .. و لم ترقب قولى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 15 - 5

5 - تجهيز موسى و هارون ( ع ) به وسيله آيات و معجزات گوناگون الهى براى ايفاى نقش رسالت

فاذهبا ب_اي_تنا

عمل به تكليف هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 56 - 5

5_ هود ( ع ) مصمم به ابلاغ رسالت هاى الهى و تحمل هر گونه گزند و آزار در طريق آن بود .

فكيدونى جميعًا ثم لاتنظرون. إنى توكلت على الله ربى و ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 57 - 2

2_ هود ( ع ) ، پيام هاى الهى را به مردم رسانيد و وظيفه رسالت را به خوبى انجام داد .

فقد أبلغتكم ما أُرسلت به إليكم

عمل به تكليف يحيى(ع)

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 13 - 11

11- حضرت يحيى ( ع ) ، در عمل به كتاب آسمانى خود و انجام مسؤوليت اجراى احكام الهى ، كمترين كوتاهى روا نداشت .

و كان تقيًّا

متعلق {تقيّاً} به قرينه آيه قبل، مسؤوليت هايى است كه متوجه يحيى شده بود. او آن تكاليف را به گونه اى عمل كرد كه براى خود {وقايه} و {حفاظى} از عذاب الهى قرار داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 14 - 8

8- يحيى ( ع ) ، فردى وظيفه شناس و مسؤوليت پذير در قبال خدا ، والدين و جامعه

و كان تقيًّا . و برًّا بولديه و لم يكن جبّارًا عصيًّا

{تقيّاً} نشانِ رابطه يحيى(ع) با خدا و {برّاً بوالديه}، با پدر و مادر و {لم يكن جبّاراً عصيّاً}، با مردم و جامعه است.

عمل به تكليف يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 68 - 9

9_ يعقوب ( ع ) در فرمان خويش مبنى بر ورود فرزندانش از درب هاى متعدد ، خواسته اى جز انجام وظيفه ( پيشنهاد و راه گريز از خطر ) نداشت .

ما كان يغنى عنهم من الله من شىء إلاّ حاجة فى نفس يعقوب قضي_ها

يعقوب(ع) با اعتقاد به حاكميت اراده خداوند، مى دانست كه تأمين سلامتى فرزندانش به دست خداست و از اختيار او بيرون است ; ولى توجه او به كارآيى اسباب و علّتها در محدوده مشيّت الهى، او را به چاره انديشى واداشت ; اما نتيجه را منوط به خواست خداوند مى ديد. از

اين رو حاجت و خواسته آن حضرت چيزى جز انجام وظيفه راهنمايى فرزندان نبود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 45 - 7

7 - ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) ، مردان علم و عمل

إبرهيم و إسح_ق و يعقوب أُولى الأيدى و الأبص_ر

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه {الأبصار} كنايه از علم و {الأيدى} كنايه از عمل باشد.

عموميت تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 13 - 5

5 - تساوى پيامبر ( ص ) با ديگر مردمان در برابر قانون الهى و در پيشگاه عدل خداوند در قيامت

إنّى أخاف إن عصيت ربّى عذاب يوم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 18 - 7

7 - در تكاليف دين ، تفاوتى ميان رهبران و امت نيست .

فاتّبعها

عوامل ترك تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 86 - 9

9 _ ثروت فراوان ، زمينه گرايش انسان به عافيت طلبى و موجب تن دادن به ذلت و خوارى و ترك فريضه جهاد

و إذا أنزلت سورة . . و جهدوا مع رسوله استئذنك أولوا الطول منهم

عوامل تشريع تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 33 - 7

7 - داشتن موقعيت خاص ، تكليف هاى ويژه اى را به دنبال دارد .

ي_نساء النبىّ . .. و قرن فى بيوتكنّ و لاتبرّجن تبرّج الج_هليّة الأُولى

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

14 - احزاب - 33 - 34 - 7

7 - برخوردارى از موقعيت خاص ، در پى دارنده وظيفه و تكليفى ويژه است .

ي_نساء النبىّ . .. و اذكرن ما يتلى فى بيوتكنّ

عوامل رفع تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 185 - 22

22 - سختى و دشوارى روزه بر مريض و مسافر ، دليل و حكمت برداشتن روزه از آنان است .

و من كان مريضاً . .. يريد اللّه بكم اليسر و لايريد بكم العسر

جمله {يريداللّه . ..} را مى توان ناظر به جمله {من كان ...} دانست و آن را دليل و حكمت برداشتن روزه از مسافر و مريض شمرد و نيز مى توان آن را ناظر به اصل وجوب روزه و بيان حكمت آن دانست. برداشت فوق بر اساس نظر اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 12 - 14

14 _ ديون ميت در صورتى كه به ضرر وارث باشد ، پرداخت آن لازم نيست .

من بعد وصيّة يوصى بها او دين غير مضارّ

مراد از ديون معنايى است عام كه شامل معاملات نسيه اى نيز مى شود ; بنابراين اگر ميت معامله اى نسيه انجام داده، ولى اين معامله ضررى بوده است، وارثان مى توانند ديون را نپردازند. يعنى معامله را فسخ كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 43 - 19،34

19 _ ضرر ، از عوامل رفع تكليف و يا تخفيف آن

و ان كنتم مرضى . .. فتيمّموا

34 _ ناتوانى ، عذر براى مكلف

است ، نه رافع تكليف

و ان كنتم مرضى . .. فلم تجدوا ... انّ اللّه كان عفوّاً غفوراً

توصيف خداوند به {عفوّ} و {غفور} پس از مسأله تيمم به جاى غسل و وضو، بيانگر اين است كه اصل تكليف باقى است و خداوند به خاطر عذر مكلّف، وى را خواهد بخشيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 68 - 10،14

10 _ حضور در مجلس ياوه گويان مغالطه گر از روى فراموشى، گناه نيست.

و إما ينسينك الشيطن فلا تقعد بعد الذكرى

14 _ فراموشى عذرى قابل قبول از مكلف است.

و إما ينسينك الشيطن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 119 - 9،10

9 _ اضطرار از ميان برنده تكليف است.

و قد فصل لكم ما حرم عليكم إلا ما اضطررتم إليه

10 _ در صورت اضطرار خوردن از حيوانى كه هنگام ذبح نام خدا بر آن برده نشده باشد، جايز است.

و قد فصل لكم ما حرم عليكم إلا ما اضطررتم إليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 145 - 15

15 _ اضطرار، مجوز خوردن غذاهاى حرام به مقدار رفع ناچارى

فمن اضطر غير باغ و لاعاد

{عاد} از {عدو} به معنى تجاوز است. بنابراين مراد از {لاعاد} در آيه شريفه مى تواند {لاعاد من حد الإضطرار} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 91 - 3

3 _ عدم قدرت بر تأمين نياز هاى ضرورى خانواده ، در صورت رفتن به جهاد ، سبب معافيت از جنگ است .

و لا على الذين

لا يجدون ما ينفقون حرج

منظور از انفاق در {ينفقون} مى تواند انفاق بر افراد تحت تكفل و واجب النفقه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 106 - 10

10- اكراه و اجبار ، از موجبات رفع تكليف است .

من كفر . .. إلاّ من أُكره و قلبه مطمئنّ بالإيم_ن

از اينكه خداوند اجازه فرموده است كه در شرايط اكراه و اجبار، مى توان گفتار كفرآميز به زبان آورد، به دست مى آيد كه تكليف در شرايط اكراه و اجبار برداشته مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 115 - 16

16- اضطرار ، از ميان برنده ممنوعيت شرعى محرمات و نه قبح و خباثت واقعى آنها *

إنما حرّم عليكم الميتة . .. فمن اضطرّ ... فإن الله غفور رحيم

تذكر به غفران و رحمت الهى، مى تواند نشان دهنده بقاى نوعى از قبح و خباثت در فعل حرام اضطرارى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 1

1 - نابينايى ، لنگى و مرض ، سه عامل معاف شدن از تكاليفى است كه در آنها ، بينايى ، حركت و راه رفتن و سلامت لازم است .

ليس على الأعمى حرج و لا على الأعرج حرج و لا على المريض حرج

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه جمله {و لا على أنفسكم أن تأكلوا. ..} استينافيه و جدا از جمله {ليس على الأعمى حرج...} باشد. بر اين اساس جمله {ليس على الأعمى...} درصدد بيان قانون و اصلى كلى است و آمدن آن

به تناسب بيان احكام افرادى است كه به شكلى از برخى از تكاليف معاف اند; مانند زنان سالخورده كه از حجاب معاف اند و نيز معاف بودن فرزندان و برادر زادگان و... از اجازه خواستن جهت ورود به خانه ديگران كه در دنبال همين آيه ذكر شده است.

عوامل سختى تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 68 - 7

7 - موسى ( ع ) از مردم خواست تا با سؤال درباره گاوى كه به ذبح آن مأمور شدند ، تكليف را بر خود مشكل نسازند .

فافعلوا ما تؤمرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 71 - 8

8 - قوم موسى ، با سؤال و جستجوى بى مورد ، تكليف ( كشتن گاوى ماده براى حل معماى قتل ) را بر خود دشوار كردند .

فذبحوها و ما كادوا يفعلون

جمله {ما كادوا يفعلون} (نزديك بود انجام ندهند) مى تواند اشاره به دشوارى انجام تكليف مذكور باشد، كه به شهادت جمله {فافعلوا ما تؤمرون} (در آيه 68) و قرينه هاى ديگر، قوم موسى خود با سؤالهاى بى مورد اين مشكل را آفريدند و تكليف را بر خويش دشوار ساختند.

عوامل سهولت تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 145 - 21

21 _ ربوبيت و غفران و رحمت الهى مقتضى آسان نمودن تكاليف در شرايط اضطرار است.

فمن اضطر غير باغ و لاعاد فإن ربك غفور رحيم

عوامل عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 -

40 - 16

16 _ هراس از خدا و نترسيدن از غير او ، زمينه ساز پايبندى به عهد اوست .

أوفوا بعهدى . .. و إبى فارهبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 3 - 6

6 _ اقامه نماز و انفاق در راه خدا ، تجلى خشيت قلب و فزونى ايمان و توكل بر خدا

وجلت قلوبهم . .. زادتهم إيمنا ... الذين يقيمون الصلوة و مما رزقنهم ينفقون

تكرار {الذين}، بدون حرف عطف، براى رساندن اين معناست كه اقامه نماز انفاق نمود خارجى و تجلى صفات برشمرده شده در آيه قبل است.

عوامل مؤثر در عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 32 - 6

6 - توجه دادن زنان پيامبر ، به موقعيت و جايگاه شان برانگيزاننده آنان به انجام دادن تكليف هاى واگذار شده است .

ي_نساء النبىّ لستنّ كأحد من النساء إن اتّقيتنّ فلاتخضعن بالقول

خطاب مستقيم {يا نساء النبىّ} مى تواند گوياى اين نكته باشد كه آنان، با توجه به جايگاه خود، دستورالعمل هاى مربوط شان را به خوبى انجام مى دادند.

فضيلت سرعت در عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 3 - 4

4 - تسريع در انجام فرمان هاى الهى ، فضيلتى درخور تحسين است .

و الس_بح_ت سبحًا

سوگند خداوند به {سابحات}، حاكى از فضل شتابگران و نيكو شمردن كار آنان است.

فلسفه تخفيف تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 15

15 - رعايت حال مريضان ،

مسافران تاجر و سوداگر و جنگ جويان خداجو ، فلسفه تخفيف دادن تكليف شب زنده دارى و كاستن از آن ، به ميزان ميسور و ممكن

فاقرءوا ما تيسّر من القرءان علم أن سيكون منكم مرضى و. .. و ءاخرون يق_تلون فى سبي

عبارت {ضرب فى الأرض} در معانى سفر براى تجارت و خارج شدن براى جنگ آمده است; ولى با آمدن {و آخرون يقاتلون فى سبيل اللّه} معناى اول مراد است.

قاطعيت در عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 150 - 11،12

11 - مسلمانان نبايد به خاطر هراس از دشمنان دين و به بهانه احساس خطر از ناحيه آنها ، در اجراى احكام الهى كوتاهى كنند .

فولوا وجوهكم شطره . .. إلا الذين ظلموا منهم فلا تخشوهم

12 - مسلمانان در عمل به احكام الهى و مواضع به حق خويش ، نبايد از تبليغات و جار و جنجال دشمنان هراسى به خود راه دهند .

فلا تخشوهم

قدرت در تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 184 - 9

9 - تكاليف شرعى در صورتى كه براى انسان طاقت فرسا باشد ، لازم الاجرا نيست .

و على الذين يطيقونه فدية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 196 - 31

31 _ حد وجوب قربانى در حج ، سهل و ميسور بودن آن است .

فمن تمتع . .. فما استيسر من الهدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 233 - 11،12،13

11 _ هيچكس به بيش از

مقدار قدرت و توانايى خود تكليف نمى شود .

لا تُكلَّفُ نفس الا وسعها

12 _ ميزان متعارف نفقه و مخارج واجب بر شوهران ، بايد به اندازه توانايى مالى آنان باشد .

و على المولود له زرقهنّ و كسوتهنّ بالمعروف لا تُكلف نفس الا وسعها

به نظر مى رسد جمله {لا تُكلّف . .. } تبيين كلمه {معروف} باشد; يعنى نبايد حدّ متعارف، بدون در نظر گرفتن توانايى مالى شوهر تعيين شود.

13 _ وظيفه شوهر در تأمين مخارج زن ، بيش از توان او نيست .

و على المولود له . .. لا تُكلّف نفس الا وسعها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 236 - 8،9

8 _ مقدار متاع و كالاى مناسب و پسنديده براى پرداخت به زن مُطلّقه ، بايد متناسب با توان مالى شوهر باشد .

و متّعوهنّ على الموسع قدرُهُ و على المقتر قدرهُ متاعاً بالمعروف

9 _ تكاليف الهى بر بندگان ، در محدوده امكانات و توانايى هاى آنان *

على الموسع قدره و على المقتر قدره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 241 - 8

8 _ لزوم پرداخت كالاى شايسته به زنان مطلّقه در حدّ توانايى مرد ، پس از انقضاى مدّت عدّه

و للمطلّقات متاع بالمعروف

امام صادق (ع) درباره آيه {و للمطلقات . .. } فرمود: متاعها بعد ما تنقضى عدّتها {على الموسع قدره و على المقتر قدره}

_______________________________

كافى، ج 6، ص 105، ح 3 ; نورالثقلين، ج 1، ص 240، ح 956 و 957.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 286 - 1،2

1

_ خداوند ، بيشتر از توانايى و ظرفيّت عادى هر انسان ، تكليفى به او روا نمى دارد .

لا يكلّف اللّه نفساً إلاّ وُسعها

قيد {عادى} در برداشت فوق، از كلمه {وسع} كه به معناى {ما يسهل عليه من المقدور} است، استفاده مى شود.

2 _ قدرتِ عادى ، شرط تكليف

لا يكلّف اللّه نفساً إلاّ وُسعها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 28 - 13

13 _ لزوم رعايت تناسب قوانين با توان مردم

يريد اللّه ان يخفّف عنكم و خلق الانسان ضعيفاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 43 - 38

38 _ لزوم خريد آب براى وضو ، در حد توان مالى

فلم تجدوا ماءً

امام كاظم (ع) درباره ميزان مبلغ ضرورى براى تهيّه آب وضو و غسل _ در صورت نبودن آب _ فرمود: ذلك على قدر جدته.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 244، ح 146 ; تفسير برهان، ج 1، ص 372، ح 17.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 97 - 16

16 _ جبر محيط با توان خروج از آن ، عذرى غير قابل قبول براى ترك تكاليف الهى

قالوا كنّا مستضعفين فى الارض قالوا الم تكن ارض اللّه واسعة فتهاجروا فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 98 - 3،4،5،7،9،13

3 _ توانايى ، شرط وجوب هجرت براى مسلمانان تحت ستم ( مستضعف )

قالوا الم تكن ارض اللّه واسعة فتهاجروا فيها . .. الّا المستضعفين ... لا يستطيعون

4 _ قدرت ، از شرايط تكليف

الّا المستضعفين . ..

لا يستطيعون حيلة و لا يهتدون سبيلا

5 _ هجرت بر مردان و زنان و كودكان درمانده و ناتوان ، واجب نيست .

قالوا الم تكن ارض اللّه واسعة فتهاجروا فيها . .. الّا المستضعفين من الرّجال و ال

7 _ ناتوانان از شناخت دين و احكام الهى ، در زمره مستضعفان حقيقى هستند .

الّا المستضعفين . .. لا يستطيعون حيلة و لا يهتدون سبيلا

برداشت فوق را فرمايش امام باقر (ع) تأييد مى كند كه در معناى {مستضعفين} در آيه فوق فرمود: هو الذى لا يستطيع الكفر فيكفر و لا يهتدى سبيل الايمان فيؤمن . .. .

_______________________________

معانى الاخبار، ص 201، ح 4 ; نورالثقلين، ج 1، ص 536، ح 506.

9 _ كسانى كه توان انجام تكاليف الهى را ندارند ، در پيشگاه خداوند معذورند .

الّا المستضعفين . .. لا يستطيعون حيلة و لا يهتدون سبيلا

13 _ كودكان و مردان و زنانى كه عقل كودكانه دارند ، مستضعف فكرى بوده و مشمول تكاليف الهى نيستند .

الّا المستضعفين . .. و لا يهتدون سبيلا

امام باقر (ع) در مورد مستضعف در آيه فوق فرمود: . .. و الصبيان و من كان من الرجال و النساء على مثل عقل الصبيان مرفوع عنهم القلم.

_______________________________

معانى الاخبار، ص 201، ح 4 ; نورالثقلين، ج 1، ص 537، ح 506.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 129 - 6

6 _ قدرت ، از شرايط تكليف

و لن تستطيعوا ان تعدلوا بين النساء و لو حرصتم فلاتميلوا كل الميل

رعايت عدالت كامل، ملاك مطلوبيت را دارد، ولى به جهت عدم استطاعت، واجب نشده است، و اين مى نمايد كه تكليف مشروط

به استطاعت و قدرت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 6 - 43

43 _ لزوم خريد آب براى وضو و غسل ، در حد توان مالى به وقت دسترسى نداشتن به آن

فلم تجدوا الماء

از امام كاظم(ع) روايت شده كه درباره ميزان مبلغ ضرورى براى تهيه آب وضو و غسل در صورت نبود آب فرمود: ذلك على قدر جدته.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 244، ح 146; تفسير برهان، ج 1، ص 372، ح 17.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 89 - 15،16،17

15 _ انجام تكاليف دين منوط به توان و قدرت مكلف است .

فمن لم يجد فصيام ثلثة ايام

16 _ آدمى در محدوده توانايى هاى خويش موظف به جبران كوتاهى ها و گناهان خود است .

فكفّرته اطعام . .. فمن لم يجد فصيام ثلثة ايام

17 _ لزوم كسب و بدست آوردن امكانات مادى جهت پرداخت كفاره قسم *

فمن لم يجد فصيام ثلثة ايام

جمله {فمن لم يجد} حكايت از آن دارد كه شكننده سوگند بايد براى بدست آوردن امكاناتى جهت پرداخت كفاره تلاش كند زيرا فعل {لم يجد} (نيافت) در مواردى استعمال مى شود كه شخص پس از تلاش و پى گيرى امرى به آن دست نيابد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 119 - 11

11 _ تكليفهاى الهى متناسب با توان انسان است.

إلا ما اضطررتم إليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 152 - 9،10،11،12

9 _ خداوند انسانها را بيش از توانشان

تكليف نمى كند.

لانكلف نفسا إلا وسعها

{وسع} (توان و قدرت) مصدر و در اينجا به معناى اسم مفعول است. يعنى: {لايكلف الله نفسا إلا تكليفا مقدورا لها}.

10 _ قدرت انسان بر انجام تكاليف الهى از شرايط مكلف بودن به آن تكاليف است.

لانكلف نفسا إلا وسعها

11 _ مراعات كردن عدالت در مبادلات و انتخاب سودمندترين روش براى تصرف در اموال آنها بيش از توان متعارف واجب نيست.

إلا بالتى هى أحسن . .. و أوفوا الكيل ... لانكلف نفسا إلا وسعها

بيان اين حقيقت كه {خداوند انسان را بيش از توانش تكليف نمى كند} پس از فرمانهاى ياد شده، اشاره به اين دارد كه مكلفان براى رعايت آن فرمانها لازم نيست خود را به مشقت اندازند. چرا كه انجام تكليف تا حد قدرت متعارف فرض است و نه بيش از آن.

12 _ تجاوز نكردن به اموال يتيمان و رعايت عدالت در مبادلات از تكاليفى است كه انسانها بر انجام آن توانا هستند. *

و لاتقربوا مال اليتيم . .. و أوفوا الكيل و الميزان بالقسط لانكلف نفسا إلا وسعها

برخى بر آنند كه هدف از جمله {لاتكلف . ..} تذكر اين معناست كه فرمانهاى ياد شده در حد توان انسانهاست تا مبادا به گمان اينكه اين اوامر مشقتبار و طاقت شكن است، از پذيرش آنها سرباز زنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 42 - 3،4

3 _ تكليف و مسؤوليت هر انسان در باور به معارف الهى و انجام تكاليف دين ، به ميزان قدرت و استطاعت اوست .

لانكلف نفساً إلا وسعها

4 _ انسان ها در باورشان به معارف دين و انجام تكاليف

الهى ، برخوردار از توانايى هاى متفاوت هستند .

و الذين ءامنوا و عملوا الصلحت لانكلف نفساً إلا وسعها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 66 - 8

8 _ تكاليف الهى متناسب با توان مكلفان است .

و علم أن فيكم ضعفا فإن يكن منكم مائة صابرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 91 - 2،21

2 _ قدرت ، شرط تكليف است .

ليس على الضعفاء . .. حرج

21 _ از امام صادق ( ع ) روايت شده كه فرمود : { . . . إن اللّه يحتج على العباد بما آتاهم و عرّفهم . . . و ما امروا إلا بدون سعتهم . . . و كل شيئى لا يسعون له فهو موضوع عنهم . . . ثم تلا { ليس على الضعفاء و لا على المرضى و لا على الذين لا يجدون ما ينفقون حرج } . . . ;

. .. به تحقيق خداوند بر بندگان احتجاج مى كند به چيزى كه به آنها عطا فرموده و شناختى كه به آنها داده است ... و آنان مأمور نشده اند مگر به تكليفى كه پايين تر از سعه و توانشان باشد ... و هر تكليفى كه در وسع بندگان نباشد، از آنها برداشته شده ... سپس امام آيه شريفه را تلاوت فرمود: {بر ضعيفان و بيماران و آنان كه چيزى نمى يابند كه (در راه جهاد) هزينه كنند، باكى نيست} ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 66 - 9

9_ استطاعت شرط

لزوم وفا به عهد ، قسم و تكاليف الهى است .

إلاّ أن يحاط بكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 115 - 12

12- در نظر گرفته شدن نياز و توان بشر ، در احكام و تكاليف الهى

إنما حرّم عليكم . .. فمن اضطرّ غير باغ و لاعاد فإن الله غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 78 - 8

8 - لزوم توجه به طاقت و توان مردم ، در قانون گذارى و تعيين تكليف

و ما جعل عليكم فى الدين من حرج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 62 - 1

1 - تكاليف الهى براى انسان ها ، به ميزان طاقت و توان آنها است .

و لانكلّف نفسًا إلاّ وسعها

{تكليف} (مصدر {نكلّف}) وادار كردن به انجام يا ترك چيزى را گويند. {وسع} مرادف با طاقت و توان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 60 - 7

7 - احكام و قوانين اسلام ، مطابق با ضرورت ها و واقعيت هاى موجود در زندگى و متناسب با توانايى ها و مقدورات بشرى است .

و القوعد من النساء الّ_تى لايرجون نكاحًا فليس عليهن جناح أن يضعن ثيابهنّ غير متب

سخت گيرى اسلام نسبت به مسأله حجاب و پوشش زنان و استثنا كردن زنان سالخورده و آسان گرفتن بر آنان در اين مسأله نشانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 37 - 3

3- قوانين و

فرمان هاى الهى ، متناسب با استعداد و توان ذاتى انسان ها

إن يسئلكموها فيحفكم تبخلوا

از ارتباط اين آيه با آيه قبل، استفاده مى شود كه خداوند انفاق تمامى اموال را بر انسان ها واجب نساخته است; زيرا اگر چنين دستورى صادر مى شد و حتى مورد تأكيد هم قرار مى گرفت، انسان ها بخل مىورزيدند. بنابراين با توجه به اين خصلت عينى و فراگير، خداوند چنين قانونى را جعل نكرده و توان آنان را در نظر گرفته است. البته اين برداشت، مبتنى بر اين است كه مراد از {أموالكم}، تمام اموال باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 17 - 1،2

1 - افراد نابينا ، لنگ و مريض ، معاف از شركت در جنگ

ليس على الأعمى حرج و لا على الأعرج حرج و لا على المريض حرج

2 - تكاليف و مسؤوليت هاى الهى ، براى انسان ها متناسب با امكانات و توان آنان

ليس على الأعمى حرج . .. و لا على المريض حرج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 4 - 2،5،14

2 - توجه و اهتمام اسلام به مقدورات و توانايى هاى مكلّفان ، در تشريع احكام و وضع قوانين

فمن لم يجد . .. فمن لم يستطع ... تلك حدود اللّه

5 - در صورتى كه گرفتن روزه براى ظهاركننده مقدور نباشد ، بايد شصت مسكين را اطعام كند .

فمن لم يستطع فإطعام ستّين مسكينًا

14 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله عزّوجلّ . . . { و من لم يستطع فإطعام ستّين مسكيناً } قال :

من مرض أو عطاش ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ . ..{و من لم يستطع فإطعام ستّين مسكيناً} روايت شده كه فرمود: [مراد، عدم استطاعت بر صوم]، ناشى از مرض يا بيمارى تشنگى است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 12 - 10،13

10 - صدقه نجوا ، تنها بر كسانى واجب بود كه توانايى مالى داشتند .

فإن لم تجدوا فإنّ اللّه غفور رحيم

13 - توجه و اهتمام اسلام به مقدورات و توانايى هاى مكلفان ، در وضع و تشريع احكام و تكاليف

فإن لم تجدوا فإنّ اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 16 - 1،2

1 - توصيه خداوند به مؤمنان ، مبنى بر رعايت تقواى الهى به ميزان توان خويش

فاتّقوا اللّه ما استطعتم

2 - تكاليف الهى ، به ميزان توانايى و امكانات افراد است .

فاتّقوا اللّه ما استطعتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 6 - 3

3 - مسكن زنان مطلّقه از نظر كميت و كيفيت ، بايد به مقدار دارايى و توانايى همسرانشان باشد ; نه كمتر از آن .

أسكنوهنّ من حيث سكنتم من وجدكم

{وجد}، به معناى وسع و طاقت (توانايى) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 7 - 5،6،7

5 - ميزان پرداخت هزينه زندگى همسران و انفاق به ديگران ، بسته به توانايى و دارايى شوهران و انفاق گران است .

لينفق ذو سعة من سعته و من قدر عليه رزقه فلينفق ممّا ءاتيه اللّه

برداشت ياد شده، براساس

ديدگاه برخى از مفسران است كه گفته اند: آيه شريفه، علاوه بر مورد زنان مطلّقه، شامل همه زنان و همه انفاق هاى واجب و مستحب مى شود.

6 - خداوند ، به ميزان توانايى ها و امكانات هر شخصى ، به او تكليف كرده و از وى مسؤوليت خواسته است .

لايكلّف اللّه نفسًا إلاّ ما ءاتيها

7 - مقدار توانايى و امكانات افراد ، از شاخصه هايى است كه بايد در تكليف كردن و مسؤوليت خواستن لحاظ شود .

لايكلّف اللّه نفسًا إلاّ ما ءاتيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 43 - 7

7 - سلامت و توانايى ، از شرايط مكلف

يدعون إلى السجود و هم س_لمون

مطلب ياد شده، از قيد {و هم سالمون} استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 8،10،11،15،18

8 - رخصت يافتن مؤمنان و ياران پيامبر ( ص ) ، به كاستن از مدّت شب زنده دارى خويش و انجام آن به ميزان ميسور و ممكن

علم أن لن تحصوه فتاب عليكم

در گذشتن خداوند از مؤمنان شب زنده دار _ پس از يادآورى به كم و زياد شدن ميزان شب زنده دارى آنان _ حاكى از رخصت دادن او، به اين كمى و زيادى است.

10 - تلاوت قرآن ، بايد به ميزان ميسور باشد ; نه مقدارى كه براى قارى خسته كننده و مشقت آور است .

فاقرءوا ما تيسّر من القرءان

11 - مؤمنان و ياران پيامبر ( ص ) ، موظّف به نماز در پاسى از شب به ميزان ميسور و ممكن

تقوم أدنى من ثلثى الّيل

. .. فاقرءوا ما تيسّر من القرءان

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه مقصود از قرائت قرآن، نماز باشد; زيرا خواندن قرآن از اجزاى مهم نماز است. گفتنى است چون جمله هاى پيش درباره نماز شب بود، مى تواند قرينه بر مطلب ياد شده باشد.

15 - رعايت حال مريضان ، مسافران تاجر و سوداگر و جنگ جويان خداجو ، فلسفه تخفيف دادن تكليف شب زنده دارى و كاستن از آن ، به ميزان ميسور و ممكن

فاقرءوا ما تيسّر من القرءان علم أن سيكون منكم مرضى و. .. و ءاخرون يق_تلون فى سبي

عبارت {ضرب فى الأرض} در معانى سفر براى تجارت و خارج شدن براى جنگ آمده است; ولى با آمدن {و آخرون يقاتلون فى سبيل اللّه} معناى اول مراد است.

18 - تكاليف عبادى اسلام ، آسان و در توان بشر و به دور از مشقّت و مشكل طاقت فرسا

فاقرءوا ما تيسّر منه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 4 - 5

5 - مصرف طعام ، بايد به منظور از بين بردن گرسنگى و به دست آوردن توان عبادت باشد .

فليعبدوا . .. الذى أطعمهم من جوع

{من جوع}، بيانگر آن است كه هدف از طعام، زوال گرسنگى است; نه آن كه خوردن، همواره مطلوب باشد. {فليعبدوا} بيانگر هدف بودن عبادت براى طعامى است كه از خداوند به انسان مى رسد.

قصور در عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 150 - 11

11 - مسلمانان نبايد به خاطر هراس از دشمنان دين و به بهانه احساس خطر

از ناحيه آنها ، در اجراى احكام الهى كوتاهى كنند .

فولوا وجوهكم شطره . .. إلا الذين ظلموا منهم فلا تخشوهم

كراهت از تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 5 - 10

10 _ عدم تنافى ايمان به خدا با ناخشنودى درونى نسبت به برخى از احكام خداوند

و إن فريقا من المؤمنين لكرهون

كيفيت تعلق تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 20 - 7

7 _ آگاهى به تكاليف الهى از شرايط مسؤوليت انسان در برابر آن

و لاتولوا عنه و أنتم تسمعون

در برداشت فوق جمله حاليه {و أنتم تسمعون} قيد براى {أطيعوا} و {لاتولوا} گرفته شده است.

كيفيت عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 18 - 8

8 - در عمل به خواسته هاى خداوند ، بايد تمامى احتمالات انجام پذيرد .

ما تلك . .. هى عصاى أتوكّؤا ... ولى فيها مَ__َاربّ اخرى

در باره اكتفا نكردن موسى(ع) به {هى عصاى} گفته شده است: واضح بودن اين جواب، موسى(ع) را به اين انديشه واداشت كه شايد مراد، فوايد عصا باشد و همين احتمال سبب شد كه پاسخ هاى بعدى را به زبان آورد.

محدوده تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 71 - 10

10 - انسان ها به بيش از آنچه شارع بيان كرده مكلف نيستند .

فافعلوا ما تؤمرون . .. قالوا الئن جئت بالحق فذبحوها و ما كادوا يفعلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده -

5 - 101 - 10،11

10 _ اهل ايمان نسبت به احكامى كه پاسخ آنها در قرآن و سنت نيامده ، تكليفى ندارند

لاتسئلوا عن اشياء . .. عفا اللّه عنها

11 _ بيان نكردن و مكلف نساختن مردم به پاره اى از احكام ، پرتوى از عفو و گذشت خداوند

لاتسئلوا عن اشياء . .. عفا اللّه عنها و اللّه غفور حليم

هرگاه فعل {عفى} با {عن} متعدى شود متعلق محذوفى براى {عن} در نظر گرفته مى شود يعنى {عفى صارفاً عنه} (مفردات راغب. ) و صرف نظر كردن خداوند از ايجاد تكليف، تفضل او به بندگان است. توصيف خداوند به {غفور} _ در ذيل آيه _ مى تواند ناظر به اين جهت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 31 - 11

11- تكاليف الهى ، محدود به زندگى دنيوى انسان ها است .

مادمت حيًّا

مراد از تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 86 - 11

11 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ : . . . { قل ما أسئلكم عليه من أجر و ما أنا من المتكلّفين } : يقول : متكلّفاً أن أسئلكم مالستم بأهله . . . ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ. .. {قل ما أسئلكم...} روايت شده: [خداوند] مى فرمايد: [بگو... من] از روى تكلف چيزى را كه شما اهل آن نيستيد، از شما درخواست نمى كنم}.

مسلمانان صدر اسلام و تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 158 - 6

6 -

برخى از مسلمانان صدر اسلام ، از انجام سعى ميان صفا و مروه ، اكراه داشته و آن را از مناسك حج نمى پنداشتند .

فمن حج البيت أو اعتمر فلاجناح عليه أن يطوف بهما

نفى اشكال از سعى ميان صفا و مروه با جمله {فلا جناح . ..} گوياى اين است كه: مسلمانان از انجام آن عمل اكراه داشته و منشأ آن - چنانچه در شأن نزول آمده - وجود بتهايى بود كه مشركان در صفا و مروه بين آن دو نصب كرده بودند.

معفو از تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 98 - 13

13 _ كودكان و مردان و زنانى كه عقل كودكانه دارند ، مستضعف فكرى بوده و مشمول تكاليف الهى نيستند .

الّا المستضعفين . .. و لا يهتدون سبيلا

امام باقر (ع) در مورد مستضعف در آيه فوق فرمود: . .. و الصبيان و من كان من الرجال و النساء على مثل عقل الصبيان مرفوع عنهم القلم.

_______________________________

معانى الاخبار، ص 201، ح 4 ; نورالثقلين، ج 1، ص 537، ح 506.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 99 - 4

4 _ كسانى كه از انجام تكاليف الهى معذورند ، بايد به عفو الهى اميدوار باشند .

فاولئك عسى اللّه ان يعفو عنهم

منشأ تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 71 - 10

10 - انسان ها به بيش از آنچه شارع بيان كرده مكلف نيستند .

فافعلوا ما تؤمرون . .. قالوا الئن جئت بالحق فذبحوها و ما كادوا يفعلون

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 1 - 18

18 _ تكاليف دين ، نشأت گرفته از اراده الهى است .

اوفوا بالعقود أحلت . .. إنّ اللّه يحكم ما يريد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 68 - 3،6

3 - تعيين تكليف براى خلق ، در حيطه اختيار خداوند

و ربّك يخلق ما يشاء و يختار

جمله {يخلق مايشاء} بيانگر مشيت و اراده تكوينى خدا و جمله {يختار} بيانگر اراده تشريعى او است; يعنى، {و يختار للخلق ما يشاء}.

6 - گزينش پيامبر و تبيين وظايف خلق ، از شؤون ربوبيت خداوند است .

و ربّك يخلق ما يشاء و يختار

منشأ تكليف همسران محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 34 - 11

11 - لطف و آگاهى همه جانبه خداوند ، منشأ صدور احكامى خاص براى همسران پيامبر

قل لأزوجك . .. ي_نساء النبىّ ... و اذكرن ... إنّ اللّه كان لطيفًا خبيرًا

منشأ سهولت تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 3 - 49

49 _ تسهيل تكاليف بر بندگان از سوى خداوند ، برخاسته از مغفرت و رحمت واسعه اوست .

فمن اضطر فى مخمصة غير متجانف لاثم فإنّ اللّه غفور رحيم

منشأ عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 7 - 5

5 - توفيق انسان در انجام دادن تكاليف دينى ، نيازمندِ امداد هاى ويژه خداوند

فسنيسّره لليسرى

منشأ عمل به تكليف محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

20 - شرح - 94 - 1 - 1

1 - خداوند به پيامبر ( ص ) ، شرح صدر عنايت كرده و قواى باطنى آن حضرت را پذيراى حقيقت قرار داد و توانمندى هاى او را ، براى تحمّل سختى ها و تكاليف ، فزونى بخشيد .

ألم نشرح لك صدرك

شرح صدر، گنجايش دادن آن براى قبول حق است (لسان العرب). {صدر} و {قلب}، كنايه از نفس انسان است كه داراى فهم و درك است. گفته شده {صدر} اعم از {قلب} است; زيرا شامل تمام قواى انسان مى شود. (برگرفته شده از مفردات راغب)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 2 - 14

14 - خداوند ، با يادآورى عطاى ويژه خويش به پيامبر ( ص ) ، آن حضرت را آماده دريافت فرمان نماز و قربانى ساخت .

إنّا أعطين_ك الكوثر . فصلّ لربّك وانحر

منشأ فراموشى تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 68 - 9

9 _ شيطان عامل فراموشكارى انسان در مورد تكاليف الهى است.

و إما ينسينك الشيطن

موارد رفع تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 3 - 35،38،39،40

35 _ استفاده از مردار ، خون ، گوشت خوك و حيوانى كه نام غير خدا به هنگام ذبح بر آن برده شود ، در حال اضطرار جايز است .

حرمت عليكم . .. فمن اضطر فى مخمصة غير متجانف لاثم فإنّ اللّه غفور رحيم

38 _ جواز استفاده از محرمات ، در حال اضطرار

فمن اضطر . .. فإنّ اللّه غفور رحيم

39 _

استفاده از مردار ، خون ، گوشت خوك ، تنها به مقدار ضرورت جايز است .

حرمت . .. فمن اضطر فى مخمصة غير متجانف لاثم فإنّ اللّه غفور رحيم

40 _ استفاده از محرمات در هنگام اضطرار ، تنها به مقدار رفع ضرورت جايز است .

فمن اضطر فى مخمصة غير متجانف لاثم فإنّ اللّه غفور رحيم

بنابر اينكه مراد از {اثم} بهره گيرى از محرمات ياد شده باشد و مصداق آن در هنگام اضطرار، كه محرمات حلال مى شود، استفاده بيش از مقدار ضرورت خواهد بود.

موانع تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 15 - 9

9 - فرستادن پيامبران ، همراه با پيامِ تكليف آفرين ، مخالف رحمانيت خداوند در ديدگاه مردم انطاكيه بود .

و ما أنزل الرحم_ن من شىء

برخى از مفسران برآنند كه ذكر رحمانيت خداوند از سوى مردم انطاكيه، مى تواند به اين جهت باشد كه آنان، فرستادن پيامبر را ناسازگار با رحمانيت خدا مى پنداشتند; زيرا آمدن پيامبران نوعاً همراه با تكليف بوده و آنان اين كار را با رحمانيت خدا ناسازگار مى دانستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 16

16 - دلبستگى به مال و خانواده ، بازدارنده انسان از راه خدا و تكاليف دين

سيقول لك المخلّفون من الأعراب شغلتنا أمولنا و أهلونا . .. يقولون بألسنتهم

برداشت بالا بر اين اساس است كه اعراب در بيان {شغلتنا أموالنا و أهلونا} صادق به شمار آيند; ولى در گفتن {فاستغفرلنا} _ كه حاكى از ندامت درونى آنان است _ كاذب باشند.

موانع ضعف در عمل به

تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 56 - 5

5- توجّه رهبران الهى به نداشتن مسؤوليتى در برابر كفر مردم پس از انجام وظيفه انذار و تبشير ، مايه عدم احساس ناتوانى و شكست در ايفاى وظيفه خويش است .

و ما منع الناس أن يؤمنوا . .. و ما نرسل المرسلين إلاّ مبشّرين و منذرين

موانع عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 187 - 15

15 _ دنياپرستى از موانع انجام تكاليف و عمل به ميثاق خداوند

لتبيّننّه . .. فنبذوه ... و اشتروا به ثمناً قليلا

ظاهراً جمله {و اشتروا به . .. }، بيانگر علّت رهاسازى كتب آسمانى و وفادار نبودن به پيمان الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 97 - 16

16 _ جبر محيط با توان خروج از آن ، عذرى غير قابل قبول براى ترك تكاليف الهى

قالوا كنّا مستضعفين فى الارض قالوا الم تكن ارض اللّه واسعة فتهاجروا فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 24،39

24 _ هراس از مردم ، مانعى در عمل به احكام و مقررات كتب آسمانى

يحكم بها . .. فلاتخشوا الناس

39 _ سودجويى و طمعورزى ، از عوامل ناديده گرفتن احكام الهى و حكم نكردن بر اساس آن

يحكم بها . .. و لاتشتروا بايتى ثمناً قليلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 15 - 4

4 - علاقه و دلبستگى به اموال و

اولاد ، نبايد مانع از دين دارى و انجام تكاليف الهى شود .

إنّما أمولكم و أول_دكم فتنة

برداشت ياد شده، با توجه به تاريخ و شأن نزول آيات است كه در آيه قبل توضيح داده شد.

موجبات عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30 - 16

16 - توجه و اعتقاد به آگاهى خداوند به حركات و رفتار انسان ها ، موجب برانگيختن آنان به رعايت دستورات خدا و پرهيز از نافرمانى او است .

قل للمؤمنين يغضّوا . .. إنّ اللّه خبير بما يصنعون

سخن تهديدآميز خداوند به مؤمنان (إنّ اللّه خبير بما يصنعون)، مى تواند به منظور اين مطلب، ادا شده باشد.

مؤمنان و عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 51 - 7

7 _ مؤمنان راستين در انديشه انجام وظيفه و تسليم بودن به مشيت خدا و پذيراى هر پيروزى و شكست در راه او

إن تصبك حسنة تسؤهم قل لن يصيبنا إلا ما كتب اللّه لنا هو مولينا

مهمترين تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 31 - 4

4- اقامه نماز و انفاق از اهميت ويژه اى در ميان ساير فريضه ها و تكاليف الهى برخوردار است .

قل لعبادى الذين ءامنوا يقيموا الصلوة و ينفقوا

ذكر اقامه نماز و انفاق، پس از بيان صفت ايمان بندگان حقيقى و انتخاب اين دو تكليف از ميان ساير تكاليف مى تواند بيانگر برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 37 -

4

4- نماز ، برخوردار از جايگاه و اهميت خاص در مقايسه با ديگر عبادات و فريضه هاى الهى

ربّنا إنى أسكنت من ذرّيتى بواد غير ذى زرع . .. ليقيموا الصلوة

از اينكه حضرت ابراهيم(ع) هدف از هجرت فرزندانش به سرزمينى بدون كشت و زرع (مكه) را نماز معرفى مى كند و از ميان ساير عبادتها آن را برمى گزيند، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 40 - 3

3- اهميت و جايگاه بلند فريضه نماز در مقايسه با ديگر فريضه هاى الهى

ربّ اجعلنى مقيم الصلوة و من ذرّيتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 14 - 8

8 - عبادت خالصانه ، مهم ترين وظيفه در برابر خداوند ، حتى براى پيامبران است .

إنّنى أنا اللّه لا إل_ه إلاّ أنا فاعبدنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 41 - 5

5 - نماز ، زكات ، امر به معروف و نهى از منكر ، مهم ترين تكاليف دينى

أقاموا الصلوة . .. و نهوا عن المنكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 56 - 2

2 - نماز و زكات ، از مهم ترين و با ارزش ترين فريضه ها و احكام الهى

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت . .. و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

برداشت فوق با توجه به اختصاص به ذكر يافتن نماز و زكات، پس از بيان اعمال صالح _ كه نماز و زكات نيز جزء آنها مى

باشد _ قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 60 - 9

9 _ سجده در برابر خداى رحمان ، تكليفى مهم و داراى جايگاه ويژه در ميان ديگر تكاليف الهى

و إذا قيل لهم اسجدوا للرحم_ن قالوا و ما الرحم_ن أنسجد لما تأمرنا

اختصاص به ذكر يافتن صفت رحمان از ميان ديگر اوصاف خداوند، به هنگام فرمان سجده در برابر او، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 3 - 5

5 - اهميت اقامه نماز و پرداخت زكات در مجموعه تكاليف دينى

الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة

از آن جا كه تكاليف دينى، منحصر در نماز و زكات نيست، بسنده كردن به آن دو بيانگر اهميت بسيار آنها در ميان تكاليف دينى مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 23 - 13

13 - اهميت و ارزش والاى محبت به اهل بيت ، در مجموعه تكاليف دين

قل لا أسئلكم عليه أجرًاإلاّ المودة فى القربى

اين كه تنها دوستى اهل بيت پاداش رسالت پيامبر قرار گرفته، نشانگر اهميت والاى دوستى آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 38 - 5

5 - اقامه نماز و گسترش فرهنگ نمازخوانى ، از مهم ترين تكاليف الهى براى اهل ايمان

و الذين استجابوا لربّهم و أقاموا الصلوة

با توجه به اين كه {استجابوا لربّهم} اجراى تمامى تكاليف الهى را در بر دارد، ذكر اقامه نماز پس از آن، دليلى بر اهميت ويژه برپايى نماز است.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 10 - 20

20 - جهاد و انفاق در راه خداوند ، از مهم ترين و ارزشمندترين تكاليف الهى

لايستوى منكم من أنفق من قبل الفتح و ق_تل

تكيه بر دو تكليف جهاد و انفاق، از ميان ساير تكاليف الهى، حاكى از مطلب ياد شده است.

نشاط در تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 2 - 3

3 - نشاط و سرحالى در انجام دادن مأموريت هاى الهى ، وصفى ارزشمند است .

و الن_شط_ت نشطًا

سوگند خداوند، حاكى از ارجمندى چيزى است كه به آن سوگند ياد شده است.

نشاط در عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 7 - 6

6 - سخاوت مندى ، انفاق ، تقواپيشگى و تصديق وعده هاى الهى ، زمينه ساز امداد هاى ويژه خداوند و مايه نشاط انسان در انجام دادن تكاليف دينى است .

فأمّا من أعطى . .. فسنيسّره لليسرى

نظام تكاليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 68 - 3

3 _ تساوى زن و مرد در برابر تكاليف الهى

وعد اللّه المنفقين و المنفقت . .. نار جهنم خلدين فيها

نظام تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 2 - 7

7- تحمل حرج و مشقت ، در انجام تكاليف دينى ، لازم نيست .

ما أنزّلنا عليك القران لتشقى

اطلاق {لتشقى} شامل مشقت در انجام تكاليف نيز مى گردد، گرچه مورد آيه، مشقت در راه ابلاغ

معارف قرآن به ديگران است.

نفى تكليف سخت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 2 - 7

7- تحمل حرج و مشقت ، در انجام تكاليف دينى ، لازم نيست .

ما أنزّلنا عليك القران لتشقى

اطلاق {لتشقى} شامل مشقت در انجام تكاليف نيز مى گردد، گرچه مورد آيه، مشقت در راه ابلاغ معارف قرآن به ديگران است.

نفى تكليف سخت از محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 2 - 4

4- خداوند پيامبر ( ص ) را به برگزيدن شيوه پر رنج و زحمت براى ابلاغ قرآن فرمان نداده است .

ما أنزّلنا عليك القران لتشقى

نقش تكليف انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 132 - 16

16 - خداوند ، در تكليف بندگان به نماز ، براى خود سودى در نظر نداشته و به فكر تأمين رزق و آذوقه براى خود نبوده است .

وأمر أهلك بالصلوة . .. لانس_َلك رزقًا

مفاد جمله {لانسئلك رزقاً} ممكن است اين باشد كه ما با فرمان نماز، نمى خواهيم از تو رزقى را طلب كنيم و نياز خود را بر آورده سازيم.

تكوين از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تكوين

تشريع و تكوين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 106 - 16

16 - تشريع و تكوين داراى ارتباطى تنگاتنگ با يكديگر *

نأت بخير منها أو مثلها ألم تعلم أن اللّه كل شىء قدير

جمله {ألم تعلم . ..} تعليل است براى جمله {ما ننسخ ...} و رساى به اين نكته است كه نسخ شريعت تنها از كسى

بر مى آيد كه بر همه چيز قادر باشد، بنابراين، شريعت به همه هستى و قوانين حاكم بر آن مرتبط است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 107 - 6

6 - اديان الهى و احكام دين ، داراى ارتباطى تنگاتنگ با هستى و جهان آفرينش

نأت بخير منها أو مثلها . .. ألم تعلم أن اللّه له ملك السموت و الأرض

جمله {ألم تعلم أن اللّه . ..} به منزله دليلى براى امكان نسخ و تشريع دين جديد است. استدلال به حاكميت خدا بر هستى - براى امكان نسخ و تشريع دين جديد - بيانگر ارتباط عميق دين و قوانين دينى با هستى و قوانين آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 192 - 9

9 - مفاهيم معرفتى و احكام تشريعى قرآن ، هماهنگ با نظام تكوين *

و إنّه لتنزيل ربّ الع_لمين

همان طور كه گفته شد {العالمين} (جمع {عالم}) محلاّ به {ال} و مفيد عموم است. بنابراين {العالمين}; يعنى، همه عوالم وجود. قرار گرفتن اين واژه در كنار {ربّ} ممكن است بيانگر اين نكته باشد كه فرو فرستنده قرآن، همان كسى است كه آفرينش، رشد و هدايت مجموعه هستى از او است و براساس اين واقعيت، احكام تشريعى او، هماهنگ با كل نظام هستى است.

تكوين و تشريع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 28 - 12

12 _ تناسب و هماهنگى احكام دين با ويژگى هاى تكوينى انسان

يريد اللّه ان يخفّف عنكم و خلق الانسان ضعيفاً

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 4 - 6

6 _ هماهنگى قوانين شرعى با امور تكوينى

احل لكم الطيبت

ترتب احكم شرعى {حليت} بر طيب بودن كه امرى تكوينى است، دليل برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 30 - 17

17 - ميان ايجاد تكوينى انسان ها و تشريع قوانينى براى آنان ، هماهنگى كامل هست .

فأقم وجهك للدين حنيفًا فطرت اللّه الّتى فطر الناس عليها لاتبديل لخلق اللّه

عدالت در تكوين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 18 - 5،7،8

5 _ عدل الهى در نظام تكوين و تشريع ، مورد مشاهده فرشتگان و دانشمندان *

شهد اللّه . .. و الملئكة و اولوا العلم قائماً بالقسط

{قائماً بالقسط} مى تواند متعلق شهادت باشد يعنى: عالمان و ملائكه علاوه بر شهادت به يگانگى خداوند، شهادت به عدالت او نيز مى دهند، گفتنى است تعميم قسط به نظام تشريع از آيه بعد استفاده شده است.

7 _ حاكميّت قسط و عدل بر نظام آفرينش

شهد اللّه . .. قائماً بالقسط

8 _ حاكميّت قسط و عدل بر نظام تكوين ، دليل دانشمندان و ملائكه براى گواهى بر وحدانيّت خدا *

شهد . .. الملئكة و اولوا العلم قائماً بالقسط

به نظر مى رسد {قائماً بالقسط} كه حال براى {اللّه} است، اشاره به علّت گواهى ملائكه و اولوا العلم باشد. و بدين جهت، مؤخر آمده است.

مراحل تكوين نطفه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 7 - 3

3 - شناخت مراحل تكوين و مسير نزول نطفه مراحل

تكامل آن تا آفرينش كامل انسان ، توصيه خداوند به همه انسان ها است .

فلينظر . .. يخرج من بين الصلب و الترائب

تكوين و تشريع

{تكوين و تشريع}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 3 - 8

8 _ قرآن ، كتابى منطبق با واقعيّت و حقيقت

نزّل عليك الكتاب بالحقّ

حق، خبرى را گويند كه مطابق با واقع باشد (تفسير الميزان).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 6 - 13،14

13 _ قوانين و معارف موجود در كتاب هاى آسمانى ، متناسب با ساختار حقيقى انسان

اللّه لا اله الاّ هو الحىّ القيّوم. نزّل ... هو الذى يصوركم

قيّوميت خدا و آفريدن انسان به گونه اى كه او خواسته است و نيز علم مطلق او و نزول كتاب براى هدايت، بيانگر تناسب قوانين با ساختار انسانى است.

14 _ هماهنگى قوانين تكوين و تشريع

الحىّ القيّوم . .. نزّل ... يصوّركم ... هو العزيز الحكيم

واضع قوانين تكوين (صورت بندى انسان) و تشريع (فرستادن كتب آسمانى)، خداوندِ حكيم است و حكمت او اقتضا مى كند كه اين دو قانون با يكديگر هماهنگ باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 83 - 4،9

4 _ ناسازگارىِ برگزيدن دين غير خدا با حركت نظام هستى

افغير دين اللّه يبغون و له اسلم من فى السموات و الارض

9 _ تسليم در برابر خداوند ، همسويى با روند حركت كلّى نظام هستى است .

و له اسلم من فى السّموات و الارض طوعاً و كرهاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

2 - آل عمران - 3 - 84 - 17

17 _ تسليم مؤمنان در برابر خداوند ، هماهنگ با تسليم تمامى موجودات در برابر او

و له اسلم من فى السموات و الارض . .. و نحن له مسلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 34 - 8،12

8 _ هماهنگى نظام حقوقى اسلام ، با نظام تكوين

الرّجال قوّامون على النساء بما فضّل اللّه بعضهم على بعض

چون خداوند حق مديريّت بر زنان را بر اساس برترى تكوينى مردان قرار داده است.

12 _ ضرورت توجه به قوانين تكوين و تشريع در جعل مقررات حاكم بر خانواده

الرّجال قوّامون على النساء بما فضّل اللّه . .. و بما انفقوا

چون خداوند در توجيه جعل مديريت براى مردان به دو جهت تصريح فرمود: يكى برترى مردان بر زنان، كه يك مسأله تكوينى است و ديگرى عهده دار بودن نفقه، كه يك حكم تشريعى است.

تكوين و تشريع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 28 - 12

12 _ تناسب و هماهنگى احكام دين با ويژگى هاى تكوينى انسان

يريد اللّه ان يخفّف عنكم و خلق الانسان ضعيفاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 4 - 6

6 _ هماهنگى قوانين شرعى با امور تكوينى

احل لكم الطيبت

ترتب احكم شرعى {حليت} بر طيب بودن كه امرى تكوينى است، دليل برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 30 - 17

17 - ميان ايجاد تكوينى انسان ها و تشريع قوانينى براى آنان ، هماهنگى

كامل هست .

فأقم وجهك للدين حنيفًا فطرت اللّه الّتى فطر الناس عليها لاتبديل لخلق اللّه

تكوين از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تناقض گويى

تناقض گويى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 34 - 5

5 - تناقض گويى فرعون ، در اتهام هاى خويش عليه موسى ( ع )

قال إنّ رسولكم . .. لمجنون ... قال ... إنّ ه_ذا لس_حر عليم

فرعون از يك سو موسى(ع) را مجنون و از سويى ديگر ساحرِ بسيار دانا و كاردان مى خواند و اين تناقض گويى آشكارى است كه در يك مجلس از فرعون به طور ناخواسته سر زده است.

تناقض گويى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 8 - 1

1 - كافران ، در انكار پيامبر و قرآن ، گرفتار آشفته گويى و تناقض بودند .

إنّكم لفى قول مختلف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 29 - 8

8 - تناقض آشكار ، در موضع گيرى كافران عليه پيامبر ( ص )

فما أنت بنعمت ربّك بكاهن و لامجنون

با توجه به اين كه {كهانت} خود شيوه اى پيچيده و در اختيار تعدادى از افراد بوده و با جنون هرگز جمع نمى شود; متهم گشتن پيامبر(ص) به كهانت و جنون، نشانگر سردرگمى كافران و تناقض گويى آشكار آنان است.

تناقض گويى كافران مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 8 - 3

3 - تناقض گويى كافران مكه ، در انكار معاد و كيفر كردار

إنّكم لفى قول مختلف

با توجه به اين كه آيات پيشين در

مورد معاد و جزاى كردار و آيات بعد در زمينه روز جزا است، ممكن است {قول مختلف} نظر به همين موضوع (معاد) داشته باشد.

تناقض گويى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 21 - 4

4 - مشركان ، گرفتار تناقض در عقايد وباور هاى خويش

ألكم الذّكر و له الأُنثى

مشركان، از سويى خداوندگارى خدا را پذيرفته بودند و از سوى ديگر _ با آن كه مرد را بر زن برتر مى دانستند _ فرشتگان را دختران خدا مى پنداشتند; اما براى خويش فقط پسر مى خواستند.

تناقض گويى مشركان جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 16 - 2

2 - اعتقاد به دختر داشتن خدا ، در عين برتر دانستن پسر ، تناقضى آشكار در باور هاى جاهلى

أم اتّخذ ممّا يخلق بنات و أصفيكم بالبنين

آيه شريفه، در مقام نكوهش از مشركان، به اين نكته اشاره مى كند كه به پندار شما دختر از مقام پايين تر و پست ترى برخوردار است; پس چگونه خود را بر خدا ترجيح داده و سهم او را دختر و سهم خود را پسر مى دانيد؟!

تناقض گويى مكذبان حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 5 - 4

4_ تكذيب كنندگان حق _ قرآن ، پيامبر و معاد _ گرفتار سردرگمى و پريشان گويى

بل كذّبوا بالحقّ لمّا جاءهم و هم فى أمر مريج

يكى از نمودهاى پريشان گويى تكذيب گران معاد اين است كه مى گويند چون بدن انسان در خاك متلاشى مى شود پس چگونه مى

تواند از خاك دوباره برآيد; اين در حالى است كه خود مى دانند انسان براى نخستين بار نيز از همين خاك برآمده است.

تناقض گويى مكذبان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 5 - 4

4_ تكذيب كنندگان حق _ قرآن ، پيامبر و معاد _ گرفتار سردرگمى و پريشان گويى

بل كذّبوا بالحقّ لمّا جاءهم و هم فى أمر مريج

يكى از نمودهاى پريشان گويى تكذيب گران معاد اين است كه مى گويند چون بدن انسان در خاك متلاشى مى شود پس چگونه مى تواند از خاك دوباره برآيد; اين در حالى است كه خود مى دانند انسان براى نخستين بار نيز از همين خاك برآمده است.

تناقض گويى مكذبان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 5 - 4

4_ تكذيب كنندگان حق _ قرآن ، پيامبر و معاد _ گرفتار سردرگمى و پريشان گويى

بل كذّبوا بالحقّ لمّا جاءهم و هم فى أمر مريج

يكى از نمودهاى پريشان گويى تكذيب گران معاد اين است كه مى گويند چون بدن انسان در خاك متلاشى مى شود پس چگونه مى تواند از خاك دوباره برآيد; اين در حالى است كه خود مى دانند انسان براى نخستين بار نيز از همين خاك برآمده است.

تناقض گويى مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 5 - 4

4_ تكذيب كنندگان حق _ قرآن ، پيامبر و معاد _ گرفتار سردرگمى و پريشان گويى

بل كذّبوا بالحقّ لمّا جاءهم و هم فى أمر مريج

يكى از نمودهاى پريشان گويى تكذيب

گران معاد اين است كه مى گويند چون بدن انسان در خاك متلاشى مى شود پس چگونه مى تواند از خاك دوباره برآيد; اين در حالى است كه خود مى دانند انسان براى نخستين بار نيز از همين خاك برآمده است.

عوامل تناقض گويى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 8 - 2

2 - كفر و حق ستيزى ، منتهى به تناقض در گفتار و انديشه *

إنّكم لفى قول مختلف

مخاطب {إنّكم}، كافران هستند. از آن جايى كه براى آنان وصفى آورده نشده، استفاده مى شود كه نفس كفر آنان، منتهى به اختلاف در گفتار و پندار آنها شده است.

تگرگ از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تگرگ

بارش تگرگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 43 - 8،9

8 - تشكيل و تراكم ابر ها و نزول باران و تگرگ ، جلوه فرمان روايى و قدرت بى مانند خداوند بر جهان ( آسمان ها و زمين )

و للّه ملك السم_وت . .. أنّ اللّه يزجى سحابًا ... و ينزّل من السماء من جبال فيها

9 - اصابت تگرگ به برخى از انسان ها و بازداشتن آن از برخى ديگر ، به مشيت خدا است .

من برد فيصيب به من يشاء و يصرفه عن من يشاء

عوامل بارش تگرگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 43 - 6

6 - خداوند ، از بالا و از ابر يخ زده _ كه به كوه مى ماند _ تگرگ فرو مى ريزد .

و ينزّل من السماء من جبال فيها من برد

{من جبال} بدل از

{من السماء} و براى تشبيه كردن ابرها، به كوه ها است; همان گونه كه تشبيه اشياى بزرگ و با عظمت به كوه، بسيار معمول است; مانند كوه علم و. ... {بَرَد} نيز به معناى تگرگ است.

تلاش از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تلاش

آثار تلاش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 272 - 15

15 _ دستيابى به { وجه اللّه } ( خشنودى خدا ) ، در گرو تلاش و اجتهاد جوينده آن

و ما تنفقون الاّ ابتغاء وجه اللّه

با توجّه به واژه {ابتغاء} كه در آن اجتهاد و تلاش ملحوظ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 32 - 15

15 _ توجه به نقش تلاش و قابليّت افراد در برترى يافتن آنان ، زمينه دورى جستن از تمنى نسبت به دارايى ها و امتيازات ديگران

و لا تتمنّوا ما فضّل اللّه . .. للرّجال نصيب ... و للنساء نصيب

خداوند پس از منع طمعورزى به نعمتهاى ديگران، آن را نتيجه قابليّت و تلاش افراد معرفى كرده تا زمينه آرزوهاى منفى را قطع كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 69 - 7

7 _ كثرت بهرهورى هاى كافران ، به مقتضاى خُلق و خو و تلاش مادى آنان و طبق جريان طبيعى است و نه نشانه رحمت و لطف الهى به آنان *

فاستمتعوا بخلقهم فاستمتعتم بخلقكم

با توجه به اينكه {خلاق}، مى تواند به معناى دستاوردهاى انسان به مقتضاى خلق و خوى خويش باشد، اين برداشت به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء

- 17 - 19 - 1،2،4

1- آخرت طلبان مؤمنى كه تلاشى جدى در راه اهداف اخروى خويش بكنند به نتايج ارزشمند تلاشهايشان دست خواهند يافت .

و من أراد الأخرة . .. كان سعيهم مشكورًا

2- برخوردارى از ارزش ها و نعمت هاى اخروى ، مشروط به سعى و تلاش وافى انسان در طريق آن است .

و من أراد الأخرة و سعى لها سعيها و هو مؤمن فأُول_ئك كان سعيهم مشكورًا

عبارت {و سعى لها سعيها} به منزله شرط براى {من أراد الأخرة} است; يعنى، اگر كسى آخرت را طلب كند _ مشروط بر اينكه تلاش متناسب آن را نيز داشته باشد _ از آخرت بهره مند خواهد بود.

4- اراده و تلاش خود انسان در سعادت و شقاوت اخروى وى نقش تعيين كننده دارد .

من كان يريد العاجلة . .. جعلنا له جهنّم ... و من أراد الأخرة و سعى لها سعيها ...

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 21 - 6

6- تلاش انسان در تفاوت درجات و مزاياى اخروى او ، نقشى تعيين كننده دارد .

من كان يريد العاجلة . .. و من أراد الأخرة و سعى لها ... فضّلنا بعضهم على بعض و ل

از اينكه خداوند در آيات پيش فرمود: {آخرت طلبان، در صورت تلاش متناسب با آخرت طلبى شان، جزا داده مى شوند} و در اين آيه مى فرمايد: {آخرت، داراى درجاتى بس فراتر و عظيم تر از دنياست} به دست مى آيد كه براى نيل به مدارج برتر آخرت، تلاشى متناسب با آن لازم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء

- 17 - 66 - 7

7- بهرهورى از نعمت ها و امكانات خدادادى ، در پرتو سعى و تلاش امكان پذير است .

ربّكم الذى يزجى . .. لتبتغوا من فضله

خداوند، بهره گرفتن از فضل خود و امكانات موجود در درياها را با كلمه {ابتغاء} (=تلاش براى دستيابى به مطلوب) آورده است و اين نشان دهنده آن است كه براى بهرهورى از امكانات، تلاش و كوشش لازم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 62 - 10

10- دستيابى به آرمان ها ، نيازمند تلاش ، حتى براى پيامبران است .

لقد لقينا من سفرنا ه_ذا نصبا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 94 - 4،5

4- انجام عمل صالح ، نيازمند و سعى و كوشش است .

فمن يعمل . .. فلاكفران لسعيه

تعبير {لسعيه} به جاى {لعمله} مى تواند گوياى اين حقيقت باشد كه عمل صالح با سعى و تلاش عجين شده و جدايى ميان آن دو ممكن نيست و انجام هر عمل صالحى، در گرو سعى و جد و جهد است.

5- نقش سعى و تلاش خود انسان در دستيابى به پاداش الهى و سرنوشت خويش

فمن يعمل . .. فلاكفران لسعيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 23 - 5،10

5 - تأمين معاش و زندگى ، در گرو پيگيرى و تلاش است .

و ابتغاؤكم من فضله

با توجه به معناى ابتغاء _ كه جديت در بر آوردن خواسته است. (مفردات راغب) _ نكته بالا قابل استفاده است.

10 - استفاده از امكانات خدادادى ، در پرتو سعى

و تلاش ، امكان پذير است .

و ابتغاؤكم من فضله

از اين كه براى استفاده از امكانات دنيوى و فضل خداوند، از واژه {إبتغاء} (تلاش براى دست يابى به مطلوب) استفاده شده است، اين حقيقت نمايان مى شود كه براى دست يابى به امكانات، كوشش و تلاش لازم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 46 - 10

10 - بهرهورى از فضل و رحمت الهى ، نيازمند به كار و تلاش است .

و لتبتغوا من فضله

{إبتغاء} مصدر {لتبتغوا} به معناى {خواستن همراه با جد و جهد} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 12 - 13

13 - رزق و فضل الهى ، در سايه تلاش و كوشش خود انسان به دست مى آيد .

لتبتغوا من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 61 - 3

3 - سعادت و رستگارى بزرگ ( بهشت جاودانه ) ، در سايه عمل و كوشش ميسر است .

إنّ ه_ذا لهو الفوز العظيم . لمثل ه_ذا فليعمل الع_ملون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه خداوند براى نيل به فوز عظيم، تنها بر عمل انسان تكيه كرده و به آن توصيه فرموده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 35 - 5

5 - بهره مندى انسان از كمالات و ارزش هاى والا ، در گرو تلاش اخلاقى خود او است .

و ما يلقّي_ها إلاّ الذين صبروا و ما يلقّي_ها إلاّ ذوحظّ عظيم

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 32 - 5

5 - تأثير نداشتن تلاش آميخته با حرص و ولع انسان ها ، در دستيابى آنان به بهرهورى بيشتر مادى

نحن قسمنا بينهم معيشتهم

ذكر ضمير {نحن} و تقدم آن بر {قسمنا} _ كه نقش بى چون و چراى خداوند در تقسيم معيشت را بازگو مى كند _ بيانگر مطلب بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 33 - 6

6 - بهره مندى از اوج رفاه و ثروت ، بدون اسباب و علل ، ناسازگار با قانون بهره گيرى از ابزار و وسايل در تأمين معيشت *

و لولا أن يكون الناس أمّة وحدة لجعلنا . .. معارج عليها يظهرون

برداشت بالا بدان احتمال است كه مراد از {امت واحده} تساوى انسان ها در برابر بهره گيرى از اسباب و وسايل در تأمين معيشت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 12 - 9

9 - دستيابى انسان ها به نعمت هاى الهى در پهنه هستى ، منوط به تلاش و پيگيرى خود آنان است .

لتبتغوا من فضله

در واژه {إبتغاء} طلب شديد و اراده اكيد نهفته است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 21

21- دستيابى به فضل و خشنودى خداوند ، نيازمند تلاش و عمل

أشدّاء على الكفّار رحماء بينهم تريهم ركّعًا سجّدًا يبتغون فضلاً من اللّه و رضونً

در واژه {إبتغاء}، تلاش و كوشش نهفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 39 -

1،2

1 - تلاش و سعى انسان ، تنها ضامن دسترسى او به پاداش الهى

و أن ليس للإنس_ن إلاّ ما سعى

2 - سعادتمندى و كمال انسان ، در گرو جديت ، تلاش و پيگيرى

و أن ليس للإنس_ن إلاّ ما سعى

آثار تلاش براى عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 15 - 14

14 - سعى و تلاش آدمى در عبادت و نماز ، درپى دارنده پاداش حتمى درقيامت است .

فاعبدنى و أقم الصلوة . .. لتجزى كلّ نفس بما تسعى

آثار تلاش براى نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 15 - 14

14 - سعى و تلاش آدمى در عبادت و نماز ، درپى دارنده پاداش حتمى درقيامت است .

فاعبدنى و أقم الصلوة . .. لتجزى كلّ نفس بما تسعى

آثار تلاش خواهر موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 13 - 1

1 - به ثمر رسيدن تلاش خواهر موسى ، در بازگرداندن برادر خويش به آغوش مادر

قالت هل أدلّكم على أهل بيت . .. فرددن_ه إلى أُمّه

خواهر موسى با دنبال كردن برادر، ورود به كاخ فرعون و بالاخره استفاده از فرصت به دست آمده، توانست موسى را به مادرش بازگرداند.

آثار تلاش در راه خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 7 - 4

4- شمول نصرت و امداد هاى الهى به مؤمنان ، منوط به تلاش خود آنان در راه خداوند است .

ي_أيّها الذين ءامنوا إن تنصروا اللّه ينصركم

آثار تلاش مريم(س)

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 25 - 3

3- بارورشدن و ثمردادن غير طبيعى درخت خرما ، به تلاش مريم ( س ) و كشيدن و تكان دادن نخل وابسته بود .

و هزّى إليك . .. تس_قط

فعل {تساقط} مجزوم است و عامل جزم آن شرط مقدر است; يعنى اگر درخت را تكان دهى و به سمت خود بكشى، براى تو خرما مى ريزد.

آثار تلاش مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 35 - 15

15 - تلاش گسترده مؤمن آل فرعون در جهت انصراف فرعون از قتل موسى ( ع ) ، مؤثر واقع شد .

و قال رجل مؤمن من ءال فرعون . .. أتقتلون رجلاً ... كذلك يطبع اللّه على كلّ قلب م

برداشت بالا به خاطر اين نكته است كه فرعون، در آغاز برخورد با موسى(ع) بركشتن او مصمم گشته، اين مطلب را به همه اطرافيانش اعلام كرده بود (قال فرعون ما أريكم إلاّ ما أرى); ولى پس از سخنان مؤمن آل فرعون، به جاى كشتن وى دستور داد برجى بسازند تا او نسبت به درستى ادعاى آن حضرت به تحقيق بپردازد.

آثار تلاش مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 121 - 8

8 _ سنت الهى در پيشبرد هدف هاى مكتب حق ( اسلام ) ، در پرتو ايثار و تلاش خود مؤمنان است .

ذلك بأنهم لايصيبهم ظما . .. و لاينفقون نفقة ... و لايقطعون وادياً إلا كتب لهم

از تشويق و ترغيب مؤمنان به انفاق و جهاد،

چنين استفاده مى شود كه نتيجه عمل آنها، پيشبرد هدفهاى مكتب است و اگر نيازى به تلاش مؤمنان نبود، ترغيب و تشويق آنان به اين مهم تا بدين پايه ضرورتى نداشت.

آثار تلاش همگانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 18 - 3

3 - ريشه كن ساختن گرسنگى در جامعه ، نيازمند همكارى مردمى و تلاش همگانى است .

و لاتح_ضّون على طعام المسكين

آداب تلاش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 173 - 18

18 _ لزوم همراهى تلاش با توكّلِ بر خداوند

الّذين استجابوا للّه . .. و قالوا حسبنا اللّه و نعم الوكيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 174 - 6

6 _ توكّل همراه با عمل ، موجب تبديل مشكلات سخت به نعمت و فضل الهى

و قالوا حسبنا اللّه و نعم الوكيل. فانقلبوا بنعمة من اللّه و فضل لم يمسسهم سوء

احسان تلاش گران در راه خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 69 - 6

6 - تلاش كنندگان در راه خدا ، از زمره محسنان اند .

و الذين ج_هدوا فينا. .. و إنّ اللّه لمع المحسنين

ارزش تلاش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 19 - 8

8- تنها تلاش و كوششى داراى ارزش و شايسته ستايش است كه در مسير آخرت طلبى و كسب حيات برتر اخروى باشد .

من كان يريد العاجلة . .. و من أراد الأخرة ... كان سعيهم

مشكورًا

از اينكه خداوند پس از ذكر دنياطلبى و آخرت خواهى انسانها، از سعى وتلاش آخرت خواهان تشكر و ستايش كرده است، استفاده مى شود كه تنها سعى و تلاشى كه در مسير كسب حيات برتر اخروى باشد، مورد قدردانى و ستايش است و نه هر تلاش و كوششى.

ارزش تلاش براى تكامل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 57 - 7

7- تلاش براى راه يابى به بالاترين مرتبه كمال و سبقت بر ديگران در تقرب به خدا ، تلاش و تكاپويى ارجمند و ستودنى

أُول_ئك الذين يدعون يبتغون إلى ربّهم الوسيلة أيّهم أقرب

افراط در تلاش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 9 - 3

3 - تلاش بىوقفه و بدون استراحت ، ناهنجار و برخلاف طبيعت خدادادى انسان است .

و جعلنا نومكم سباتًا

جمله {و جعلنا . ..} در مقام امتنان است. توصيف نعمت خواب به اين كه {كار و تلاشِ انسان را قطع مى كند}، بيانگر اين است كه خداوند از او، تلاش بى استراحت نخواسته است.

اهتمام به تلاش خادم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 62 - 8

8- همراه شدن با خدمت كاران در تناول غذا و مدِّ نظر داشتن تلاش و خستگى آنان ، لازم است .

قال لفتيه ءاتنا غداءنا لقد لقينا من سفرنا ه_ذا نصبًا

اهميت تلاش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 173 - 18

18 _ لزوم همراهى تلاش با توكّلِ بر خداوند

الّذين استجابوا للّه . .. و

قالوا حسبنا اللّه و نعم الوكيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 21 - 6

6- تلاش انسان در تفاوت درجات و مزاياى اخروى او ، نقشى تعيين كننده دارد .

من كان يريد العاجلة . .. و من أراد الأخرة و سعى لها ... فضّلنا بعضهم على بعض و ل

از اينكه خداوند در آيات پيش فرمود: {آخرت طلبان، در صورت تلاش متناسب با آخرت طلبى شان، جزا داده مى شوند} و در اين آيه مى فرمايد: {آخرت، داراى درجاتى بس فراتر و عظيم تر از دنياست} به دست مى آيد كه براى نيل به مدارج برتر آخرت، تلاشى متناسب با آن لازم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 28 - 8

8- اميدوارى به رحمت خداوند ، بايد همراه با تلاش و كوشش باشد .

ابتغاء رحمة من ربّك ترجوها

{ابتغاء} به معناى داشتن تلاش و كوشش در راه رسيدن به خواسته هاست (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 20 - 7

7 - دستيابى به { وجه اللّه } ، در گرو تلاش و جدّيت جوينده آن است .

إلاّ ابتغاء وجه ربّه

از واژه {ابتغاء} تنها در موردى استفاده مى شود كه طلب همراه با كوشش و تلاش باشد. (مفردات)

اهميت تلاش براى روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 10 - 10

10 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : إنّى أركب فى الحاجة التى كفاها اللّه ما أركب فيها إلاّ التماس

أن يرانى اللّه أضحى فى طلب الحلال أما تسمع قول اللّه عزّوجلّ اسمه { فإذا قضيت الصلاة فانتشروا فى الأرض و ابتغوا من فضل اللّه . . . } ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: من سوار مركب مى شوم و در پى رفع حاجتى مى روم كه خداوند كفايت آن را برعهده گرفته است و سوار نمى شوم، مگر براى اين كه خداوند مرا ببيند كه در وسط روز به دنبال طلب حلال هستم. آيا نشينده اى قول خداى عزّوجلّ را كه فرموده: ... فانتشروا فى الأرض و ابتغوا من فضل اللّه ...}.

اهميت تلاش براى نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 9 - 6

6 - تلاش و جديت براى درك خطبه هاى نماز جمعه و اهميت دادن به آن ، توصيه خداوند به مؤمنان

فاسعوا إلى ذكر اللّه

در صورتى كه مراد از {ذكر اللّه} در آيه شريفه خطبه هاى نماز جمعه باشد; براشت بالا استفاده مى شود.

اهميت تلاش مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 7 - 4

4- شمول نصرت و امداد هاى الهى به مؤمنان ، منوط به تلاش خود آنان در راه خداوند است .

ي_أيّها الذين ءامنوا إن تنصروا اللّه ينصركم

اهميت زمينه تلاش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 7 - 6

6- فراهم آوردن زمينه هاى اشتياق و تلاش ، گامى ضرورى در برآورد استعداد ها و شايستگى هاى انسان است .

جعلنا . .. زينة لها لنبلوهم

در آيه شريف، زينت و زيبايى موهبت

هاى زمين، زمينه ابتلا و آزمايش دانسته شده است. شرح آن چنين است كه زيبايى ها و جلوه هاى زندگى، موجب انگيزش آدمى شده و او را به حركت وامى دارد و اين حركت و تلاش، زمينه ابتلا و آزمايش را فراهم مى آورد. از اين ارتباط، اين برداشت به دست مى آيد كه بدون برانگيختن و به تلاش كشاندن آدمى، زمينه اى براى بروز استعدادهاى او فراهم نخواهد شد.

بى ارزشى تلاش جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 3 - 1،3

1 - گرفتاران پستى و خوارى در قيامت ، براى رهايى خود تلاش كرده ، خويش را به سختى و زحمت خواهند انداخت .

عاملة ناصبة

مراد از {عمل} در قيامت _ به قرينه آيه قبل _ تلاش دوزخيان براى رهايى از مخمصه اى است كه آنان را به خشوع و ذلت افكنده است. {نَصَب} به معناى تعب است. (مفردات راغب)، بنابراين {ناصبة} به معناى كسانى است كه خود را به رنج و سختى مى اندازند. به قرينه {يومئذ} در آيه قبل مى توان گفت كه اين دو وصف مربوط به آخرت است.

3 - اهل دوزخ ، تلاش هاى پرمشقّت خود در دنيا را بى نتيجه ديده و براى رهايى از پستى و ذلّت در قيامت ، از آن بهره اى نخواهند برد .

وجوه يومئذ خ_شعة . عاملة ناصبة

چنانچه دو وصف {عاملة} و {ناصبة}، مربوط به تلاش و رنج در دنيا باشد; مراد اين خواهد بود كه صاحبان {وجوه خاشعة} تا زمانى كه در دنيا بودند، كارهاى پرزحمت انجام مى دادند; ولى اكنون در قيامت از آن

بى بهره اند. گفتنى است كه جمله {لسعيها راضية} (در آيات بعد) _ كه در وصف گروه مقابل اين افراد است _ با اين احتمال سازگارتر است.

بى تأثيرى تلاش قارون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 81 - 8

8 - تلاش بى ثمر قارون ، براى نجات جان خويش از فرو رفتن در زمين

و ما كان من المنتصرين

مقصود اين است كه قارون در لحظه فرو رفتن نه كسى را داشت كه به او كمك كند و نه خودش مى توانست جان خويش را نجات دهد.

بى تأثيرى تلاش گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 29 - 2

2_ تلاش محكومان دادگاه قيامت براى تغيير حكم الهى ، تلاشى بى فرجام

ما يبدّل القول لدىّ

در آيات پيشين، حكم مجرمان با فرمان {ألقيا فى جهنّم . ..} از سوى خداوند صادر مى گردد. مجرمان با جدال و تخاصم، درصدد تبرئه خويش برمى آيند تا مگر حكم الهى را در حق خود تغيير دهند; ولى {ما يبدّل القول...} بى فرجام بودن تلاش آنان را مى رساند.

بى تأثيرى تلاش لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 9

9 - بى تأثير بودن اقدام حضرت نوح و لوط ( ع ) ، براى نجات همسران خيانت كار خود از عذاب الهى

فلم يغنيا عنهما من اللّه شيئًا

بى تأثيرى تلاش محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 103 - 2

2_ علاقه شديد پيامبر ( ص ) به

ايمان آوردن مردم و تلاش وافر او بى تأثير در اكثر آنان

و ما أكثر الناس و لو حرصت بمؤمنين

{حرص} به معناى علاقه شديد به چيزى و تلاش براى دستيابى به آن است.

بى تأثيرى تلاش نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 9

9 - بى تأثير بودن اقدام حضرت نوح و لوط ( ع ) ، براى نجات همسران خيانت كار خود از عذاب الهى

فلم يغنيا عنهما من اللّه شيئًا

بى ثمرى تلاش اهل عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 82 - 12

12 - محكومان به عذاب استيصال الهى ، هيچ راه گريزى از آن نداشته وتلاش هاى آنان ، بى ثمر مى باشد .

فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون

بى ثمرى تلاش قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 84 - 1

1- هيچ يك از تلاش هاى اصحاب حجر براى رهايى خويش از عذاب الهى ، براى آنان چاره ساز واقع نشد .

فأخذتهم الصيحة . .. فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون

بى منطقى تلاش مكذبان وحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 9 - 6

6- زندگى ، تلاش و استدلال هاى منكران وحى ، حركتى بازيگرانه و فاقد بنياد هاى متقن

فى شكّ يلعبون

بيهودگى تلاش كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 83 - 4

4 - تلاش هاى گسترده و به ظاهر چشمگير كافران در طول زندگى ، امرى

عبث و نافرجام

فذرهم يخوضوا و يلعبوا حتّى يل_قوا يومهم الذى يوعدون

آمدن تعبير {يلعبوا} در پى {يخوضوا}، مى رساند كه ژرف كاوى مشركان در زندگى دنيايى، در حقيقت فرو رفتن در عمق پوچى و بيهودگى است و دستاوردهاى آنان _ هرچند به ظاهر چشمگير باشد _ در حقيقت جز بازى چيزى نيست.

پاداش تلاش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 19 - 3

3- ثمربخشى تلاش براى آخرت ، در گرو ايمان است .

و من أراد الأخرة و سعى لها سعيها و هو مؤمن فأُول_ئك كان سعيهم مشكورًا

جمله {و هو مؤمن} حال براى ضمير {و سعى} است و در واقع بيانگر شرط براى آخرت خواهى و سعى و تلاش است.

پوچى تلاش منكران انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 98 - 5

5 _ زندگى و تلاش منكران رسالت ، سراسر بازيچه و بى ثمر در سعادت آنان است .

أن يأتيهم بأسنا ضحى و هم يلعبون

مى توان گفت مراد از {لَعْب} در {يلعبون} اشتغال به امور دنيوى و تلاش براى رفع نيازهاى مادى است كه چون در مسير حق و هدف تعيين شده براى انسان نمى باشد، از آن به {بازى كردن} تعبير شده است.

تباهى تلاش ابو لهب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مسد - 111 - 1 - 1

1 - خداوند ، با نفرين بر ابولهب ، او را به ضايع ساختن دستاورد ها و تلاش هايش تهديد كرد .

تبّت يدا أبى لهب و تبّ

{تَبٌّ} (مصدر {تبّت} و {تَبَّ}); يعنى، هلاكت (نهايه ابن اثير).

{تَبٌّ} و {تبابٌ} به معناى قرار گرفتن دائم در خسارت است (مفردات). {تبّت يداه}; يعنى، دست هاى او ضايع شدند و زيان ديدند (قاموس). زيان ديدن دست، كنايه از هدر رفتن تلاش ها و دستاوردها است.

تشويق به تلاش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 6 - 6

6 - خداوند ، انسان ها را ، به تلاش و كوشش هرچه بيشتر در راه او ، تشويق كرده و مى كند .

و من ج_هد فإنّما يج_هد لنفسه إنّ اللّه لغنىّ عن الع_ملين

توجه دادن به بى نيازى خدا از حاصل تلاش انسان ها و نيز يادآورى اين نكته كه دستاورد تلاش هركسى، به خودش باز مى گردد، مى تواند تشويق و تحريض به تلاش و كوشش در راه خدا باشد.

تفاوت تلاش انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 4 - 1،2،3

1 - انسان ها ، در شيوه كار و تلاش و نتيجه آن ، با يكديگر متفاوت اند .

إنّ سعيكم لشتّى

{شتّى} (جمع {شتيت}) به معناى متفرق ها است. {سعى} گرچه مفرد است; ولى به قرينه اضافه شدن به {كم}، در معناى جمع است. اين آيه گرچه جواب قسم هاى پيش است; ولى جواب تفصيلى قسم، مطالبى است كه در آيات بعد آمده است. مراد از تفاوت تلاش ها _ به قرينه آيات بعد _ تفاوت شيوه ها و پى آمدهاى عمل است.

2 - خداوند ، در تأكيد بر گوناگون بودن تلاش هاى انسان ها و شيوه ها و آثار آن ، به شب و روز و به ذات خويش

، سوگند ياد كرده است .

و الّيل . .. إنّ سعيكم لشتّى

3 - انسان به طبع خويش ، داراى تلاش هايى متفاوت ( سودمند و زيان بخش ) و برخوردار از نيروى انتخاب است .

إنّ سعيكم لشتّى

مفاد آيه شريفه ممكن است اختلاف تلاش برخى از انسان ها، با دسته اى ديگر باشد و نيز مى تواند نشانگر اختلاف تلاش هاى گوناگون هر انسان باشد. برداشت ياد شده، ناظر به دومين احتمال است. آيات بعد _ كه تلاش هاى خوب و بد را مشخص ساخته _ در حقيقت بيانگر قدرت انتخاب و توصيه به برگزيدن تلاش هاى نيك است.

تلاش ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 45 - 2

2- حضرت ابراهيم ( ع ) براى هدايت آزر به توحيد و نجات وى از عذاب الهى ، تلاشى دلسوزانه داشت .

ي_أبت إنّى أخاف أن يمسّك عذاب من الرحمن

تلاش ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 64 - 10،11،15

10- استفاده ابليس از همه نيرو ها و توان خويش ، در صورت تأثير نداشتن نغمه هاى نرم وى

و استفزز . .. و أجلب

11- تلاش ابليس در كشاندن مال و نسل انسان به سوى حرام و استفاده از آن در جهت هدف هاى خويش

و شاركهم فى الأمول و الأول_د

15- ابليس ، از تمامى توان خويش و ابزار هاى مختلف در منحرف ساختن آدميان استفاده مى كند .

و استفزز . .. بصوتك و أجلب ... و شاركهم ... و عدهم

تلاش اخروى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 -

زمر - 39 - 24 - 2

2 - تلاش مذبوحانه و بى ثمر كافران و مشركان دوزخى ، در جهت دفع عذاب الهى از خود

أفمن يتّقى بوجهه سوء العذاب يوم القي_مة

تلاش اخروى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 23 - 5

5 _ تلاش مشركان در قيامت براى توجيه شرك خويش و گريز از پيامدهاى آن

و اللّه ربنا ما كنا مشركين

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه مشركان اين جمله را به دروغ به قصد نفى شرك خويش نگفته باشند، بلكه مقصودشان توجيه باشد كه هدف ما حق بوده و بتها را مظهر حق مى دانستيم، نه شريك خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 86 - 5

5- تلاش مشركان در قيامت براى دخيل شمردن معبود هاى دروغينشان در گمراهى خويش *

و إذا رءا الذين أشركوا شركاءهم قالوا ربّنا ه_ؤلاء شركاؤنا الذين كنّا ندعوا من دو

برداشت فوق، بر اين احتمال استوار است كه غرض مشركان از نماياندن معبودهاى دروغين خويش، كاستن از بار گناه خويش و نهاندن آن بر دوش معبودها باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 24 - 2

2 - تلاش مذبوحانه و بى ثمر كافران و مشركان دوزخى ، در جهت دفع عذاب الهى از خود

أفمن يتّقى بوجهه سوء العذاب يوم القي_مة

تلاش اسماعيل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 102 - 1

1 - اسماعيل ( ع ) به هنگام نوجوانى ، در معيت پدرش ابراهيم ( ع

) به سعى و تلاش مى پرداخت .

فبشّرن_ه بغل_م حليم . فلمّا بلغ معه السعى

تلاش اشراف قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 24 - 5

5 - تلاش اشراف ، براى مخدوش ساختن رسالت نوح ( ع ) در نظر توده مردم

فقال الملؤا . .. ما ه_ذا إلاّ بشر مثلكم

تلاش انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 59 - 2

2 - هلاك شرك پيشگان مفسد و نجات مؤمنان به اراده الهى و در سايه تلاش هاى پيامبران ، شايان سپاس گزارى به درگاه خدا و فرستادن درود و سلام بر فرستادگان او

قل الحمد للّه و سل_م على عباده الذين اصطفى

رهنمود الهى به حمد و ستايش براى او و فرستادن درود و سلام بر بندگان برگزيده اش (پيامبران)، در پى يادآورى مكرر نجات مؤمنان و هلاكت كافران، مطلب ياد شده را افاده مى كند.

تلاش انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 6 - 1،7

1 - انسان ها ، با شتابى طاقت فرسا به سوى خداوند در حركت اند .

ي_أيّها الإنس_ن إنّك كادح إلى ربّك كدحًا

حرف {ال} در {الإنسان}، براى جنس است. بنابراين {ياأيّها الإنسان} خطاب به يكايك انسان ها است. {كدح}; يعنى، تلاش كردن و به زحمت افتادن (مفردات راغب) و به قرينه حرف {إلى}، معناى {سيركردن} نيز در آن ملحوظ است. از جمله معانى اين كلمه خدشه وارد كردن است (لسان العرب)، ممكن است گفته شود: در آيه از لغت {كدح} _ به منظور مبالغه در تلاش

_ معناى {خدشه وارد كردن} اراده شده است; يعنى، تلاشى شديد كه گويا شخص به آن وسيله به خود آسيب مى رساند.

7 - انسان ، موجودى حركت آفرين و پر تلاش است .

انشقّت . .. مدّت ... كادح إلى ربّك

آيات پيشين درباره آسمان و زمين، افعالى را به كار برد كه بيانگر حالت انفعالى آنها بود; ولى در اين آيه انسان را به {تلاش كننده} توصيف كرده است. اين تفاوت تعبير، برخاسته از ويژگى انسان در استناد حركت ها به خود او است.

تلاش انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 27 - 9

9 - تفاوت معيشت انسان ها و لزوم تلاش آنان براى كسب روزى ، تدبير الهى است .

و لو بسط اللّه الرزق لعباده . .. و ل_كن ينزّل بقدر

تلاش اولياء الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 37 - 11

11 - تلاش براى تأمين توشه و سعادت اخروى ، همراه با تأمين زندگى دنيايى ، از ويژگى مردان الهى است .

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه . .. يخافون يومًا تتقلّب فيه القلوب و ا

تلاش برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 65 - 7

7_ فرزندان يعقوب با مشاهده سرمايه بازگردانده شده ، تلاش مجددى را براى جلب توافق پدر با مسافرت كردن بنيامين آغاز كردند .

قال هل ءامنكم . .. ي_أبانا ما نبغى ه_ذه بض_عتنا ردّت إلينا و نمير أهلنا و نحفظ أ

سخنان فرزندان يعقوب (ما نبغى ه_ذه بضاعتنا. ..) به

قرينه مخاطب قرار دادن يعقوب (يا أبانا)، در راستاى جلب موافقت وى براى سفر بنيامين بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 78 - 2

2_ فرزندان يعقوب با تحريك عواطف يوسف ( ع ) درصدد جلب رضايت او براى آزادسازى بنيامين برآمدند .

قالوا ي_أيها العزيز إن له أبًا شيخًا كبيرًا

تلاش براى آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 145 - 8

8 _ تلاشگران براى پاداش هاى اخروى ، از مواهب آخرت بهره مند خواهند شد .

و من يرد ثواب الاخرة نؤته منها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 19 - 3

3- ثمربخشى تلاش براى آخرت ، در گرو ايمان است .

و من أراد الأخرة و سعى لها سعيها و هو مؤمن فأُول_ئك كان سعيهم مشكورًا

جمله {و هو مؤمن} حال براى ضمير {و سعى} است و در واقع بيانگر شرط براى آخرت خواهى و سعى و تلاش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 21 - 2

2 - انسان ها ، بايد دنيا را ميدان مسابقه جهت دست يافتن به بهشت و آمرزش الهى قرار دهند .

و ما الحيوة الدنيا إلاّ مت_ع الغرور . سابقوا إلى مغفرة من ربّكم و جنّة

تلاش براى آمرزش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 21 - 3

3 - تلاش هرچه بيشتر انسان ها ، براى رسيدن به غفران الهى و بهشت جاودان ، توصيه خداوند به آنان

سابقوا إلى

مغفرة من ربّكم و جنّة

تلاش براى ارتداد مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 12 - 1،3

1 - اغواگران كافر ، براى مرتد ساختن مسلمانان ، در تلاش بودند .

و قال الذين كفروا للذين ءامنوا اتّبعوا سبيلنا و لنحمل خط_ي_كم

برعهده گرفتن بار خطاى مسلمانان، از سوى كافران، با بيان فعل امر (لنحمل خطاياكم) هنگام دعوت از آنان براى تبعيت از خط و راه كافران، حكايت از نوعى برخورد اغواگرانه دارد.

3 - كافران مكه ، به هنگام دعوت از مسلمانان به بازگشت از اسلام ، به آنان اعلام كردند كه در صورت مرتد شدن ، گناهان شان را برعهده خواهند گرفت .

و قال الذين كفروا للذين ءامنوا اتّبعوا سبيلنا و لنحمل خط_ي_كم

امر {لنحمل} دلالت بر تعهد كافران در قبول گناه ارتداد مسلمانان مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 13 - 2،5،9

2 - تلاش كافران مكه براى مرتد ساختن مسلمانان ، گناه سنگينى است .

و قال الذين كفروا . .. اتّبعوا سبيلنا ... و ليحملنّ أثقالهم

5 - كافرانى كه براى مرتد ساختن مسلمانان ، تلاش كرده اند ، حتماً ، كيفر خواهند شد .

قال الذين كفروا للذين ءامنوا اتّبعوا سبيلنا. ..و ليحملنّ أثقالهم

{لام قسم} و {نون تأكيد} در {ليحملنّ} بر قطعيت، دلالت دارد. لازم به ذكر است كه احتمال دارد حمل گناه، كنايه از كيفر باشد.

9 - تمسك كافران به دروغ ، براى مرتد ساختن مسلمانان ، شيوه اى متداول در بين آنان بود .

و قال الذين كفروا للذين ءامنوا اتّبعوا سبيلنا و لنحمل خط_ي_كم . .. إنّهم

لك_ذبون

تلاش براى امكانات مادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 15 - 1

1_ تلاش براى رسيدن به موهبت هاى دنيا و زينت هاى آن ، در همين دنيا نتيجه بخش بوده و ثمره آن بدون هيچ كاستى ، نصيب انسان مى شود .

من كان يريد الحي_وة الدنيا و زينتها نوفّ إليهم أعم_لهم فيها و هم فيها لايبخسون

توفية (مصدر نوفّ) به معناى به تمام و كمال پرداختن و ادا كردن است. مراد از {اعمال} نتيجه و ثمره اعمال مى باشد. {بخس} به معناى نقص است و {لايبخسون}; يعنى ، در اداى حقشان ، كمى و كاستى رخ نخواهد داد.

تلاش براى انعطاف پذيرى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 73 - 1

1- تلاش پيگير مشركان ، براى به انعطاف كشاندن پيامبر ( ص ) در بخشى از مواضع رسالتى خويش

و إن كادوا ليفتنونك عن الذى أوحينا إليك

{فتن} در اصل به معناى داخل كردن طلا در آتش به منظور به دست آوردن خالصى آن است. اين واژه به معناى افتادن شخص در بلا و سختى استعمال شده است. بنابراين، معناى عبارت چنين مى شود: آنان نزديك بود تو را به وضعيتى مبتلا كنند تا از آنچه براى ات وحى مى شود تو را باز دارند.

تلاش براى بازگشت به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 6 - 1

1 - انسان ها ، با شتابى طاقت فرسا به سوى خداوند در حركت اند .

ي_أيّها الإنس_ن إنّك كادح إلى ربّك كدحًا

حرف {ال}

در {الإنسان}، براى جنس است. بنابراين {ياأيّها الإنسان} خطاب به يكايك انسان ها است. {كدح}; يعنى، تلاش كردن و به زحمت افتادن (مفردات راغب) و به قرينه حرف {إلى}، معناى {سيركردن} نيز در آن ملحوظ است. از جمله معانى اين كلمه خدشه وارد كردن است (لسان العرب)، ممكن است گفته شود: در آيه از لغت {كدح} _ به منظور مبالغه در تلاش _ معناى {خدشه وارد كردن} اراده شده است; يعنى، تلاشى شديد كه گويا شخص به آن وسيله به خود آسيب مى رساند.

تلاش براى بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 21 - 3،4

3 - تلاش هرچه بيشتر انسان ها ، براى رسيدن به غفران الهى و بهشت جاودان ، توصيه خداوند به آنان

سابقوا إلى مغفرة من ربّكم و جنّة

4 - دنيا ، عرصه مسابقه و تلاش براى كسب سعادت اخروى ( بهشت پهناور ) است ; نه ميدان بازى ، آرايش ، فخرفروشى و فزون خواهى .

سابقوا إلى مغفرة من ربّكم و جنّة

تلاش براى بى تأثيرى آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 5 - 6

6 - تلاش كنندگان بر ضد آيات خدا ، درصددند تا آنها را بى اثر ساخته و در بين مردم از كارآيى بيندازند .

الذين سَعَْو فى ءاي_تنا مع_جزين

{عجز} (ريشه {معاجز}) مخالف قدرت است (مفردات راغب). چيزى كه كافران درصدد ناتوان ساختن آن بودند، همان آيات الهى است و مقصود از اين ناتوانى، بى اثر ساختن و از كارايى انداختن آنها در دل و نفوس مردم مى باشد.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 38 - 2

2 - تلاش گران بر ضد آيات خدا ، در پى بى اثر ساختن و از كارآيى انداختن آنها در ميان مردم اند .

و الذين يسعون فى ءاي_تنا مع_جزين

{معاجزين} حال براى ضمير فاعلى {يسعون} است. {معاجزين} از ريشه {عجز} است كه مقابل توان و قدرت استعمال مى شود (مفردات راغب) و مراد از آن در آيه شريفه، به عجز درآوردن است; يعنى، آيات را به گونه اى جلوه مى دهد كه از اثر ساقط شود.

تلاش براى پاداش هاى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 26 - 4

4 - خداوند ، انسان ها را به تلاش براى ربودن پاداش هاى آخرت از يكديگر ، دعوت و ترغيب كرده است .

و فى ذلك فليتنافس المتن_فسون

تلاش براى تأمين معاش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 23 - 4،5،8،11

4 - تلاش و كوشش آدميان در كسب معاش و روزى ، از آيات الهى است .

و من ءاي_ته . .. و ابتغاؤكم من فضله

5 - تأمين معاش و زندگى ، در گرو پيگيرى و تلاش است .

و ابتغاؤكم من فضله

با توجه به معناى ابتغاء _ كه جديت در بر آوردن خواسته است. (مفردات راغب) _ نكته بالا قابل استفاده است.

8 - تلاش در راه كسب معيشت ، امرى پسنديده و ارزشمند است .

و من ءاي_ته . .. و ابتغاؤكم من فضله

كاربرد واژه {فضل} براى كسب و كار، حاكى از اهميت و ارزش آن است.

11 - آيه بودن

خواب در شب و تلاش در روز براى كسب روزى ، براى دارندگان گوش شنوا ، قابل درك است .

إنّ فى ذلك لأي_ت لقوم يسمعون

تلاش براى تسليم ملكه سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 37 - 5

5 - سليمان در تلاش مدام ، براى به تسليم واداشتن دربار سبا ، قبل از وقوع جنگ

فلنأتينّهم بجنود . .. و هم ص_غرون

لحن شديد و تهديدآميز سليمان(ع)، نشانگر آن است كه وى تلاش مى كرده تا كار به جنگ و خونريزى نينجامد; چه اين كه اگر او صرفاً مصمم بر جنگ بود، هشدارهاى قبلى خلاف منطق جنگ به شمار مى آمد.

تلاش براى تقرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 57 - 4،10،13

4- دعوت كنندگان به توحيد ، هيچ داعيه اى براى معبود شدن نداشته و در پى كسب راه و وسيله اى براى تقرب بيشتر به خدا هستند .

أُول_ئك الذين يدعون يبتغون إلى ربّهم الوسيلة أيّهم أقرب

برداشت فوق، بر اين احتمال در آيه است كه مشاراليه {أُول_ئك}، {الذين يدعون} باشد بنابراين، آيه در صدد نفى اين عقيده مشركان است كه معبودانى چون حضرت مسيح(ع) و يا ملائكه براى خويش انتخاب كرده بودند; در حالى كه آنان، خود دعوت كننده به سوى خداوند بودند.

10- دعوت كنندگان به تعاليم الهى ، در پى به دست آوردن نزديك ترين و مقرب ترين وسيله به خدا ، جهت تقرب به او هستند .

يبتغون إلى ربّهم الوسيلة أيّهم أقرب

{أيهم أقرب} مبتدا و خبر است و مرجع ضمير {هم} به اسم جنس {وسيلة} برمى گردد;

يعنى، كدام يك از آنها مقرب تر به خداوندند تا به آنها توسل شود.

13- دعوت كنندگان به تعاليم الهى ، در عين تلاش براى كسب وسيله و راهى جهت تقرب به خداوند ، به رحمت او اميدوار و از عذابش بيمناكند .

يبتغون إلى ربّهم الوسيلة أيّهم أقرب و يرجون رحمته و يخافون عذابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 19 - 13،18

13 - تلاش براى تقرّب به درگاه خداوند ، وظيفه اى الهى بر عهده پيامبر ( ص )

و اقترب

{اقتراب} از باب افتعال است كه بر تكلّف و اجتهاد دلالت دارد.

18 - لزوم سجده به پيشگاه خداوند و تلاش براى تقرّب به درگاه او

و اسجد و اقترب

آيه شريفه گرچه خطاب به پيامبر(ص) است; ولى از كاربرد تعبير {عبداً} (در آيه قبل) به جاى نام مخصوص آن حضرت، تعميم مفاد آن به همه مردم استفاده مى شود.

تلاش براى جاودانگى در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 61 - 1

1 - نجات از عذاب الهى و دستيابى به زندگى جاودانه بهشتى و رستگارى بزرگ ، سزاوار هرگونه عمل و تلاش است .

و ما نحن بمعذّبين . إنّ ه_ذا لهو الفوز العظيم . لمثل ه_ذا فليعمل الع_ملون

{لام} در {لمثل} براى تعليل و {ه_ذا} اشاره به مضامين آيات گذشته است كه درباره رهايى از عذاب الهى و نيل به بهشت جاودان بود.

تلاش براى حق پذيرى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 24 - 3

3 - تلاش موسى ( ع ) براى

زنده ساختن اشتياق شناخت حق در وجود فرعون و فرعونيان

قال ربّ السم_وت . .. إن كنتم موقنين

اقدام موسى(ع) به معلق كردن فهم گفته خويش بر شرط (إن كنتم موقنين) مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

تلاش براى حق پذيرى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 24 - 3

3 - تلاش موسى ( ع ) براى زنده ساختن اشتياق شناخت حق در وجود فرعون و فرعونيان

قال ربّ السم_وت . .. إن كنتم موقنين

اقدام موسى(ع) به معلق كردن فهم گفته خويش بر شرط (إن كنتم موقنين) مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

تلاش براى دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 145 - 7

7 _ تلاشگران براى پاداش هاى دنيوى ، از نعمت دنيا بهره مند خواهند شد .

و من يرد ثواب الدّنيا نؤته منها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 198 - 3

3 _ تلاش براى دستيابى به ثروت و امكانات مادى با حفظ تقوا ، آسيبى به سعادت اخروى نمى رساند .

لا يغرّنك تقلّب الّذين كفروا فى البلاد . .. لكن الّذين اتّقوا

{لكن}، براى استدراك توهمى است كه از آيات قبل به ذهن مى رسد، و آن اينكه تلاش كافران براى به دست آوردن امكانات مادى، موجب جهنمى شدن آنهاست ; كلمه {لكن}، اين توهم را از بين برده و بيان مى دارد كه در صورت تقوا، كسب و ثروت ضررى به سعادت انسان وارد نمى سازد.

تلاش براى ذلت كافران

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

11 - حج - 22 - 9 - 12

12 - جبهه ايمان ، وظيفه دار تلاش بى امان براى به ذلت كشاندن جبهه كفر

و من الناس من يج_دل . .. له فى الدنيا خزى

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه جمله {له فى الدنيا خزى} مى تواند انشا در قالب اِخبار باشد.

تلاش براى رستگارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 61 - 1

1 - نجات از عذاب الهى و دستيابى به زندگى جاودانه بهشتى و رستگارى بزرگ ، سزاوار هرگونه عمل و تلاش است .

و ما نحن بمعذّبين . إنّ ه_ذا لهو الفوز العظيم . لمثل ه_ذا فليعمل الع_ملون

{لام} در {لمثل} براى تعليل و {ه_ذا} اشاره به مضامين آيات گذشته است كه درباره رهايى از عذاب الهى و نيل به بهشت جاودان بود.

تلاش براى رستگارى بزرگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 61 - 2

2 - رهايى از عذاب الهى و دستيابى به حيات جاودانه بهشتى ( رستگارى بزرگ ) ، تنها هدف شايسته براى هرگونه سعى و تلاش در زندگى آدمى

لمثل ه_ذا فليعمل الع_ملون

از تقدم جار و مجرور (لمثل) بر عامل خود (فليعمل) _ كه مفيد حصر است _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.

تلاش براى رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 20 - 8

8 - توجّه به ربوبيت خداوند ، وادارسازنده انسان به تلاش براى كسب رضايت و لطف او است .

ابتغاء وجه ربّه

تلاش براى روزى

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 66 - 8

8- خداوند ، خواهان سعى و تلاش انسان در راه تأمين روزى خويش و برخوردارى از مظاهر طبيعت چون درياهاست .

ربّكم الذى يزجى لكم الفلك فى البحر لتبتغوا من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 23 - 4

4 - تلاش و كوشش آدميان در كسب معاش و روزى ، از آيات الهى است .

و من ءاي_ته . .. و ابتغاؤكم من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 12 - 11

11 - تلاش براى تحصيل روزى و دستيابى به نعمت هاى مادى ، مطلوب و مورد ترغيب الهى

سخّر لكم . .. و لتبتغوا من فضله

{لام} در {لتبتغوا} براى غايت و هدف است و چون تلاش انسان براى دستيابى به نعمت ها، از اهداف فعل خدا(سخّر) شمرده شده، مطلوبيت {إبتغاء} استفاده مى شود.

تلاش براى زندگى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 61 - 2

2 - رهايى از عذاب الهى و دستيابى به حيات جاودانه بهشتى ( رستگارى بزرگ ) ، تنها هدف شايسته براى هرگونه سعى و تلاش در زندگى آدمى

لمثل ه_ذا فليعمل الع_ملون

از تقدم جار و مجرور (لمثل) بر عامل خود (فليعمل) _ كه مفيد حصر است _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.

تلاش براى سعادت اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 21 - 4

4 - دنيا ، عرصه مسابقه و تلاش براى

كسب سعادت اخروى ( بهشت پهناور ) است ; نه ميدان بازى ، آرايش ، فخرفروشى و فزون خواهى .

سابقوا إلى مغفرة من ربّكم و جنّة

تلاش براى لذايذ اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 26 - 5

5 - دنيا ، عرصه تلاش براى رسيدن به لذت هاى آخرت است .

فليتنافس المتن_فسون

تلاش براى نجات از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 61 - 1،2

1 - نجات از عذاب الهى و دستيابى به زندگى جاودانه بهشتى و رستگارى بزرگ ، سزاوار هرگونه عمل و تلاش است .

و ما نحن بمعذّبين . إنّ ه_ذا لهو الفوز العظيم . لمثل ه_ذا فليعمل الع_ملون

{لام} در {لمثل} براى تعليل و {ه_ذا} اشاره به مضامين آيات گذشته است كه درباره رهايى از عذاب الهى و نيل به بهشت جاودان بود.

2 - رهايى از عذاب الهى و دستيابى به حيات جاودانه بهشتى ( رستگارى بزرگ ) ، تنها هدف شايسته براى هرگونه سعى و تلاش در زندگى آدمى

لمثل ه_ذا فليعمل الع_ملون

از تقدم جار و مجرور (لمثل) بر عامل خود (فليعمل) _ كه مفيد حصر است _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.

تلاش براى نعمت هاى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 36 - 9

9 - رهايى از جلوه هاى فانى دنيا و تلاش در راه نعمت هاى پايدار اخروى ، تنها در سايه ايمان و توكّل بر خدا ممكن است .

فما أُوتيتم من شىء . .. و ما عند اللّه ... للذين

ءامنوا و على ربّهم يتوكّلون

تلاش براى نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 9 - 5،17

5 - مؤمنان ، وظيفه دار جديت و تلاش براى شركت در نماز جمعه

فاسعوا إلى ذكر اللّه

17 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله { يا أيّها الذين آمنوا . . . فاسعوا إلى ذكر اللّه . . . } قال : اسعوا أى امضوا و يقال : اسعوا اعملوا لها و هو قصّ الشارب و نتف الإبط و تقليم الأظفار و الغسل و لبس أفضل ثيابك و تطيب للجمعة فهو السعى ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند، {فاسعوا إلى ذكراللّه. ..} روايت شده كه {اسعوا} به معناى {امضوا} است; يعنى، برويد و گفته مى شود {اسعوا اعملوا لها}; يعنى، بكوشيد تا براى آنها اعمالى انجام دهيد و آن اعمال كوتاه كردن موى شارب و ازاله مو از زير بغل، گرفتن ناخن، غسل، پوشيدن بهترين پيراهن ها و خوشبو كردن براى نماز جمعه است. پس اين اعمال سعى است}.

تلاش بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 54 - 2

2 - بهشتيان ، براى يافتن هم نشينان كافر دنيايى خود و آگاه شدن از سرنوشت آنان در قيامت ، به جستوجو خواهند پرداخت .

قال هل أنتم مطّلعون

تلاش بى ارزش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 39 - 7

7 - كار و تلاش ، به خاطر غير خدا ، فاقد ارزش است .

و ما ءاتيتم من ربًا ليربوا فى أمول الناس

فلا يربوا عند اللّه

تلاش بى حاصل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 3 - 2

2 - تلاش بى حاصل و رنج و زحمت بيهوده ، نمونه اى از گرفتارى هاى قيامت براى برخى از مردم

حديث الغ_شية . .. عاملة ناصبة

تلاش بيماردلان مدينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 12 - 6

6 - فعاليت تبليغاتى منافقان و بيماردلان مدينه ، براى ايجاد تزلزل در روحيه مسلمانان ، شايسته يادآورى است .

و إذ يقول المن_فقون و الذين فى قلوبهم مرض

{و إذ} عطف به {إذ زاغت} است و {اُذكر} در تقدير مى باشد.

تلاش پسنديده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 35 - 5

5 _ لزوم سعى و تلاش براى يافتن راهى به مقام قرب الهى

يأيها الذين ءامنوا . .. و ابتغوا إليه الوسيلة

كلمه {اليه} متعلق به {الوسيلة} است و وسيله به چيزى گفته مى شود كه باعث تقرب گردد، يعنى در پى يافتن چيزى باشيد كه شما را به خدا و قرب او برساند.

تلاش توطئه گران عليه آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 38 - 2،3

2 - تلاش گران بر ضد آيات خدا ، در پى بى اثر ساختن و از كارآيى انداختن آنها در ميان مردم اند .

و الذين يسعون فى ءاي_تنا مع_جزين

{معاجزين} حال براى ضمير فاعلى {يسعون} است. {معاجزين} از ريشه {عجز} است كه مقابل توان و قدرت استعمال مى شود (مفردات راغب) و مراد از آن در

آيه شريفه، به عجز درآوردن است; يعنى، آيات را به گونه اى جلوه مى دهد كه از اثر ساقط شود.

3 - تلاش گران بر ضد آيات الهى ، در صدد ناتوان جلوه دادن خدا هستند .

و الذين يسعون فى ءاي_تنا مع_جزين

متعلق {معاجزين} ذكر نشده و به قرينه {آياتنا} مى تواند خدا باشد; يعنى، آنان بر ضد آيات الهى تلاش مى كنند تا از آنها براى اثبات ناتوانى خداوند استفاده كنند.

تلاش جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 43 - 3

3 - تلاش ساحران براى انجام كارى شبيه به معجزه موسى

ألقوا ما أنتم ملقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 44 - 7

7 - سعى ساحران بر ارائه كارى قوى تر و چشمگيرتر از معجزه موسى و در عين حال هم سنخ با آن

فألقوا حبالهم و عصيّهم

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه ساحران از ريسمان ها و عصاهاى متعدد براى مبارزه با معجزه (عصاى اژدها شوند) موسى(ع) استفاده كردند.

تلاش جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 99 - 3

3 - تلاش دوزخيان براى انداختن بارِ گناه خويش بر دوش ديگران

و ما أضلّنا إلاّ المجرمون

تلاش حبيب نجار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 20 - 5

5 - حبيب نجار ، مردى خيرخواه و در امر دين كوشا بود .

و جاء من أقصا المدينة رجل يسعى

برداشت ياد شده از تعبير {يسعى} استفاده شده است كه صفت براى {رجل}

مى باشد.

تلاش حواريون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 14 - 12

12 - تلاش حواريون به همراه عيسى ( ع ) ، براى هدايت بنى اسرائيل

ف_امنت طائفة من بنى اسرءيل و كفرت طائفة

تلاش خواهر موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 11 - 9

9 - تلاش خواهر موسى براى اطلاع نيافتن ديگران ، از پى جويى سرنوشت آن كودك به وسيله او

فبصرت به عن جُنُب

تلاش در اميدوارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 28 - 8

8- اميدوارى به رحمت خداوند ، بايد همراه با تلاش و كوشش باشد .

ابتغاء رحمة من ربّك ترجوها

{ابتغاء} به معناى داشتن تلاش و كوشش در راه رسيدن به خواسته هاست (مفردات راغب).

تلاش در راه خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 6 - 1،3،6

1 - دستاورد تلاش و كوشش هركسى در راه خدا ، از آن خود او است .

و من ج_هد فإنّما يج_هد لنفسه

{إنّ اللّه لغنىّ. ..} قرينه است بر اين كه مراد از تلاش، در آيه، مطلق تلاش نيست و بلكه تلاش در راه خدا است.

3 - استفاده از گرايش هاى درونى انسان ها براى تحريك آنان به تلاش و كوشش در راه خدا ، از جمله روش هاى هدايتى قرآن است .

و من ج_هد فإنّما يج_هد لنفسه

6 - خداوند ، انسان ها را ، به تلاش و كوشش هرچه بيشتر در راه او ، تشويق كرده و مى كند .

و من

ج_هد فإنّما يج_هد لنفسه إنّ اللّه لغنىّ عن الع_ملين

توجه دادن به بى نيازى خدا از حاصل تلاش انسان ها و نيز يادآورى اين نكته كه دستاورد تلاش هركسى، به خودش باز مى گردد، مى تواند تشويق و تحريض به تلاش و كوشش در راه خدا باشد.

تلاش در روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 60 - 9

9 _ خداوند شب را زمان مناسب براى خواب و آرامش و روز را براى تلاش و كار قرار داده است.

هو الذى يتوفكم بالّيل و يعلم ما جرحتم بالنهار ثم يبعثكم فيه

اگر چه خواب و بيدارى اختصاصى به شب و روز ندارد، ولى اينكه ظرف {توفى} شب است و ظرف {جرحتم} روز است، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 67 - 3،5،9

3 _ خداوند ، شب را به منظور آرميدن و روز را با هدف تلاش و تأمين معاش انسان ، برقرار كرده است .

هو الذى جعل لكم الّيل لتسكنوا فيه و النهار مبصراً

به قرينه {مبصراً} لفظ {مظلماً}، بعد از {الّيل} ; و به قرينه {لتسكنوا فيه} جمله {لتعملوا فيه}، بعد از لفظ {مبصراً} مقدر است ; يعنى: هو الذى جعل لكم الّيل مظلماً، لتسكنوا فيه و النهار مبصراً لتعملوا فيه.

5 _ شب ، ظرفى مناسب براى آرميدن و روز فرصتى شايسته براى تلاش است .

هو الذى جعل لكم الّيل لتسكنوا فيه و النهار مبصراً

9 _ قرار دادن شب براى آرامش انسان ها و روشنايى روز براى تلاش آنان ، از نشانه هاى توحيد ربوبى است

.

هو الذى جعل لكم الّيل . .. إن فى ذلك لأيت لقوم يسمعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 47 - 4،5،6

4 _ خداوند ، روز را بسترى مناسب براى كار و تلاش و جنب و جوش آدميان قرار داد .

و جعل النهار نشورًا

طبق نظر بيشتر مفسران، {نشوراً} در جمله {جعل النهار نشوراً} مى تواند از ماده {نشر} به معناى {انتشار} باشد. از اين رو مقصود از آن _ به قرينه مقابله اين جمله با صدر آيه (جعل الليل لباساً) _ پخش شدن انسان ها در روز براى كار و تلاش است.

5 _ گردش شب و روز و آرامش در شب و تلاش روزانه ، در راستاى تأمين نياز ها و منافع انسان ها و هماهنگ با آنها است .

و هو الذى جعل لكم الّيل لباسًا و النوم سباتًا و جعل النهار نشورًا

برداشت فوق، از لام {لكم} _ كه براى انتفاع است _ به دست مى آيد.

6 _ گردش شب و روز و آرامش در شب و روز پر تلاش ، نشانه ربوبيت خداوند

ألم تر إلى ربّك . .. و هو الذى جعل لكم الّيل لباسًا و النوم سباتًا و جعل النهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 73 - 4

4 - تلاش جهت به دست آوردن توشه زندگى ، هدف الهى از برقرار كردن روز براى بندگان

جعل لكم . .. النهار ... لتبتغوا من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 23 - 6،11

6 - روز ، زمان مناسب براى

تلاش و كوشش جهت تأمين زندگى است .

و من ءاي_ته . .. و النهار و ابتغاؤكم من فضله

برداشت بالا همان گونه كه برخى مفسران نيز گفته اند، بنابراين اساس است كه در آيه، تقديم و تأخيرى به اين صورت {و من آياته منامكم باليل و ابتغاؤكم من فضله بالنهار} باشد.

11 - آيه بودن خواب در شب و تلاش در روز براى كسب روزى ، براى دارندگان گوش شنوا ، قابل درك است .

إنّ فى ذلك لأي_ت لقوم يسمعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 61 - 4،5،6

4 - خداوند ، روز را به منظور توانايى بشر بر ديدن و تلاش براى تأمين روزى آفريده است .

اللّه الذى جعل لكم . .. و النهار مبصرًا

در جمله {و النهار مبصراً} به قرينه آمدن {لتسكنوا} در جمله پيش _ كلمه {لتبصروا فيه} محذوف است.

5 - روز هنگام ، زمان مناسب جهت تلاش و تكاپو براى به دست آوردن رزق و روزى

و النهار مبصرًا

در جمله {و النهار مبصراً} _ به قرينه آيات مشابه مانند آيه 73 سوره {قصص} _ مى توان جمله {لتبتغوا من فضله} را در تقدير گرفت.

6 - نقش سازنده روشنايى روز ، در تلاش روزانه انسان ها و نشاط و شادابى آنان

و النهار مبصرًا

تلاش در عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 17 - 11

11 - لزوم تلاش در اجراى فرمان الهى در حد توان ، حتى با معاف بودن از برخى مراتب آن *

ليس على الأعمى حرج . .. و من يطع اللّه و رسوله يدخله

جنّ_ت

بيان {من يطع. ..} _ پس از {ليس على الأعمى...} _ ممكن است بيانگر اين نكته باشد كه: گر چه افراد ناتوان، از شركت در جنگ معاف اند; اما آنان با زنده داشتن روح اطاعت و تلاش در اجراى فرمان هاى الهى و شركت در خدمات پشت جبهه، مى توانند به فيض و پاداش جهاد دست يابند.

تلاش دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 11 - 2

2 _ تلاش دشمنان اسلام براى تجاوز به حريم جامعه اسلامى در صدر اسلام

اذ همّ قوم ان يبسطوا اليكم ايديهم

تلاش دنيوى جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 3 - 5

5 - اهل دوزخ ، از تلاش هاى خويش در دنيا ، جز رنج و تعب در آخرت سودى نخواهند برد .

عاملة ناصبة

جمله {لسعيها راضية} (در آيات بعد) _ كه ناظر به گروه مقابل اهل دوزخ است _ از سعى آنها در دنيا و رضايتشان در آخرت سخن گفته است. در نتيجه اين آيه، ناظر به عمل دوزخيان در دنيا و {نَصَبْ} (تعب) آنان در آخرت خواهد بود.

تلاش دنيوى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 105 - 9

9- كافران ، به رغم كار و تلاش در دنيا ، در روز قيامت و ملاقات پروردگار ، تهيدست و بى توشه اند .

الذين كفروا . .. فحبطت أعم_لهم فلانقيم لهم يوم القي_مة وزنًا

تلاش ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 88 - 11

11- دين

الهى ، با تلاش ذوالقرنين ، تا آخرين نقطه سرزمين او ، گسترش يافت .

و أمّا من ءامن

تلاش رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 32 - 7

7 - تلاش سران شرك پيشه گمراه به هم فكر و هم سان ساختن ديگران با افكار و عقايد خويش

فأغوين_كم إنّا كنّا غ_وين

طبق نظر مفسران، فلسفه اين كه سران شرك گمراهى مردم را به دليل انحراف خود مى دانند، مى تواند به اين جهت باشد كه آنان در دنيا درصدد هم فكر ساختن و هم سان درست كردن با افكار و عقايد خود بودند.

تلاش زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 23 - 3

3_ زليخا براى هموار ساختن نظر يوسف ( ع ) به منظور كام جويى ، اهتمامى مداوم و پى گير داشت .

و رودته التى هو فى بيتها عن نفسه

برخى از اهل لغت در {راد _ يرود} كه مراوده از آن است ، سعى و تلاش پى گيرى براى رسيدن به مطلوب را قيد كرده اند. برداشت فوق بر اين اساس است.

تلاش سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 37 - 5

5 - سليمان در تلاش مدام ، براى به تسليم واداشتن دربار سبا ، قبل از وقوع جنگ

فلنأتينّهم بجنود . .. و هم ص_غرون

لحن شديد و تهديدآميز سليمان(ع)، نشانگر آن است كه وى تلاش مى كرده تا كار به جنگ و خونريزى نينجامد; چه اين كه اگر او صرفاً مصمم بر جنگ بود، هشدارهاى قبلى خلاف منطق

جنگ به شمار مى آمد.

تلاش شياطين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 7 - 4

4 - تلاش شيطان ها ، براى شيطنت و نفوذ در آسمان نزديك

و حفظًا من كلّ شيط_ن مارد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 8 - 3

3 - شياطين ، درصدد دست يابى به اطلاعات موجود در آسمان و اخبار مربوط به امور غيبى اهل زمين

لايسّمّعون إلى الملإالأعلى

بيش تر مفسران برآنند كه گوش فرا دادن شياطين به سخنان موجودات والامقامى چون فرشتگان، با هدف دست يابى به امور غيبى مربوط به اهل زمين و اطلاعات موجود در آسمان صورت مى گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 10 - 2

2 - اصرار برخى از شياطين به صعود به آسمان نزديك ، جهت كسب اطلاعات و اخبار غيبى

إلاّ من خطف الخطفة

تلاش دزدانه شياطين همراه با خطرپذيرى آنان براى صعود به آسمان، مى تواند حاكى از اصرار آنان بر اين صعود باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 5 - 10،12

10 - تلاش شياطين ، براى نفوذ در آسمان جهت شنود اخبار آن

و جعلن_ها رجومًا للشي_طين

از آيات مشابه (مانند آيات 7 و 8 سوره {صافات}) استفاده مى شود كه شيطان ها، به منظور استراق سمع و شنود اخبار آسمان، به آن جا نفوذ مى كنند; ولى هربار مورد هدف قرار مى گيرند و رانده مى شوند.

12 - شيطان ، حقيقتى داراى مصاديق و افراد متعدد

للشي_طين

تلاش شيطان

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 68 - 13

13 _ شيطان در صدد است حكم حرمت حضور در مجلس ياوه گويان مغالطه گر درباره دين فراموش شود.

و إما ينسينك الشيطن

نون {ينسينك} زايده در {اما}، كه براى تأكيد مى باشد، بيانگر اين است كه شيطان در صدد به فراموشى كشاندن انسان در اين گونه موارد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 53 - 7

7- شيطان ، براى ايجاد اختلاف و گفتار ناشايست و برخورد خشن ميان انسان ها ، پيوسته در تلاش است .

يقولوا التى هى أحسن إن الشيط_ن ينزغ بينهم

تلاش صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 62 - 13

13_ تلاش مستمر و بىوقفه صالح ( ع ) در انجام رسالت خويش

مما تدعونا إليه

فعل مضارع {تدعو} دلالت بر استمرار دعوت دارد كه از آن به تلاش مستمر تعبير شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 151 - 2

2 - تلاش صالح ( ع ) براى بازداشتن قوم خويش از اطاعت اسراف گران و متجاوزان

و لاتطيعوا أمر المسرفين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 46 - 8

8 - تلاش دلسوزانه صالح ( ع ) براى رفع گرفتارى ها از قوم خويش و جلب رحمت الهى براى آنان

قال يقوم لم تستعجلون . .. لولا تستغفرون اللّه لعلّكم ترحمون

تلاش فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 18 - 3

3 -

تلاش فرعون در جهت بى اساس جلوه دادن رسالت موسى ( ع ) ، از طريق به رخ كشيدن گذشته زندگى او

قال ألم نربّك فينا وليدًا . .. سنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 19 - 4

4 - تلاش فرعون براى تكذيب موسى ( ع ) با يادآورى ارتكاب قتل و ناسپاسى وى

و فعلت فعلتك التى فعلت و أنت من الك_فرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 34 - 2

2 - تلاش فرعون براى سحر قلمداد كردن معجزات موسى براى اطرافيانش

قال للملإ حوله إنّ ه_ذا لس_حر عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 42 - 5

5 - اقدام فرعون به جلب رضايت و حمايت هر چه بيشتر ساحران

أئنّ لنا لأجرًا . .. قال نعم و إنّكم إذًا لمن المقرّبين

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه فرعون علاوه بر پاداش مورد نظر ساحران، به آنان وعده مقام هاى فزون تر را نيز داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 53 - 1،2

1 - تلاش فرعون براى جلوگيرى از مهاجرت بنى اسرائيل ، پس از اطلاع يافتن از گريز شبانه آنان

فأرسل فرعون فى المدائن ح_شرين

2 - اقدام فرعون به اعزام مأموران ، جهت گردآورى نيرو از شهر هاى مختلف براى تعقيب بنى اسرائيل

فأرسل فرعون فى المدائن ح_شرين

كلمه {حاشرين} (گردآورندگان) مفعول براى {أرسل} مى باشد; يعنى، فرعون مأموران گردآورنده نيرو را به شهرها فرستاد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

17 - زخرف - 43 - 52 - 4

4 - تلاش فرعون براى حقير نماياندن موسى ( ع ) و تحقير جايگاه و موقعيت اجتماعى او

أم أنا خير من ه_ذا الذى هو مهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 39 - 7

7 - سعى فرعون ، در موجّه جلوه دادن حق ناپذيرى خود

فتولّى . .. و قال س_حر أو مجنون

نسبت دادن سحر و جنون از سوى فرعون به موسى(ع)، به رغم روشنى دلايل رسالت آن حضرت، نشانگر تلاشى است كه او براى سرپوش گذاشتن بر حق ناپذيرى خود به كار بسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 23 - 4

4 - فرعون ، در تلاش براى بازداشتن مردم از گرايش به موسى ( ع )

ثمّ أدبر يسعى . فحشر فنادى

جمله {حشر فنادى}، تفسير {يسعى} (در آيه قبل) است.

تلاش فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 109 - 5

5 _ اشراف و بزرگان قوم فرعون در تلاش براى حفظ نظام فرعونى

قال الملأ . .. إن هذا لسحر عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 41 - 4

4 - تلاش فرعونيان ، براى ارتداد و مشرك شدن مؤمن آل فرعون

و تدعوننى إلى النار

فراخواندن به آتش، كنايه از دعوت به كفر و شرك است كه در آيه بعد به صراحت از آن ياد شده است (تدعوننى لأكفر باللّه و أشرك به. ..).

تلاش كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 -

عنكبوت - 29 - 12 - 1

1 - اغواگران كافر ، براى مرتد ساختن مسلمانان ، در تلاش بودند .

و قال الذين كفروا للذين ءامنوا اتّبعوا سبيلنا و لنحمل خط_ي_كم

برعهده گرفتن بار خطاى مسلمانان، از سوى كافران، با بيان فعل امر (لنحمل خطاياكم) هنگام دعوت از آنان براى تبعيت از خط و راه كافران، حكايت از نوعى برخورد اغواگرانه دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 26 - 5

5 - تلاش جبهه كفر و باطل ، براى محروم ساختن انسان ها از شنيدن كلام حق

و قال الذين كفروا لاتسمعوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 33 - 2

2 - تلاش كافران ، براى بشرى جلوه دادن قرآن و نفى اعجاز از آن

أم يقولون تقوّله

تلاش كافران صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 3 - 4

4- تمامى همّ و تلاش كافرانِ هدايت ناپذير صدراسلام ، خوردن و بهرهورى از تمتعات و لذت هاى مادى بود .

ذرهم يأكلوا و يتمتّعوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 4 - 6

6 - كافران ، براى بازداشتن مردم از توحيد ، تلاش مى كردند .

أم حسب الذين يعملون السيّئات أن يسبقونا

بنابراين كه مراد از {سبقت از خدا}، پشت سرگذاشتن دين خدا باشد، منظور اين خواهد بود كه كافران، در صدد بوده اند كه اجازه ندهند تا دين توحيدى، در ميان مردم، رواج پيدا كند.

تلاش كافران مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 -

انفال - 8 - 47 - 5،6

5 _ كفرپيشگان مكه در عصر بعثت ، همواره در تلاش براى بازداشتن مردم از پيوستن به راه خدا

و يصدون عن سبيل اللّه

6 _ خروج كافران مكه به سوى بدر ، در راستاى تلاششان براى بازدارى مردم از راه خدا

و لاتكونوا كالذين خرجوا من ديرهم . .. و يصدون عن سبيل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 12 - 3

3 - كافران مكه ، به هنگام دعوت از مسلمانان به بازگشت از اسلام ، به آنان اعلام كردند كه در صورت مرتد شدن ، گناهان شان را برعهده خواهند گرفت .

و قال الذين كفروا للذين ءامنوا اتّبعوا سبيلنا و لنحمل خط_ي_كم

امر {لنحمل} دلالت بر تعهد كافران در قبول گناه ارتداد مسلمانان مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 13 - 2

2 - تلاش كافران مكه براى مرتد ساختن مسلمانان ، گناه سنگينى است .

و قال الذين كفروا . .. اتّبعوا سبيلنا ... و ليحملنّ أثقالهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 26 - 6

6 - كافران مكه ، در تلاش براى غلبه بر قرآن و پيام وحى

و قال الذين كفروا لاتسمعوا . .. لعلّكم تغلبون

تلاش لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 167 - 4

4 - تلاش پيگير و مجدّانه لوط ( ع ) ، در مبارزه با انحراف ( هم جنس گرايى ) قوم خويش

قالوا لئن لم تنته ي_لوط لتكوننّ من المخرجين

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 37 - 5

5 - تلاش لوط ( ع ) براى حمايت از ميهمانانش در برابر قوم آلوده و فسادگر خويش

و لقد رودوه عن ضيفه

{مراوده} به معناى تنازع ميان دو فرد است كه هر يك، خلاف خواست ديگرى را دنبال مى كند (مفردات راغب).

تلاش مبلغان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 57 - 4،6،10،13

4- دعوت كنندگان به توحيد ، هيچ داعيه اى براى معبود شدن نداشته و در پى كسب راه و وسيله اى براى تقرب بيشتر به خدا هستند .

أُول_ئك الذين يدعون يبتغون إلى ربّهم الوسيلة أيّهم أقرب

برداشت فوق، بر اين احتمال در آيه است كه مشاراليه {أُول_ئك}، {الذين يدعون} باشد بنابراين، آيه در صدد نفى اين عقيده مشركان است كه معبودانى چون حضرت مسيح(ع) و يا ملائكه براى خويش انتخاب كرده بودند; در حالى كه آنان، خود دعوت كننده به سوى خداوند بودند.

6- دعوت كنندگان به تعاليم الهى ، هر كدام براى تقرب بيشتر خود به خداوند ، در مسابقه و تلاش هستند .

أُول_ئك الذين يدعون يبتغون إلى ربّهم الوسيلة أيّهم أقرب

برداشت فوق، بنابراين نكته است كه مراد از {أُول_ئك} دعوت كنندگان به خدا باشند كه مشركان آنان را مى پرستيدند تا به خدا تقرب جويند و خداوند به مشركان مى گويد: {چگونه آنان را مى پرستيد در حالى كه آنان، خود براى تقرب به خدا واسطه هايى قرار مى دهند تا تقرب بيشتر هر يك معلوم شود. }

10- دعوت كنندگان به تعاليم الهى ، در پى به دست آوردن نزديك ترين

و مقرب ترين وسيله به خدا ، جهت تقرب به او هستند .

يبتغون إلى ربّهم الوسيلة أيّهم أقرب

{أيهم أقرب} مبتدا و خبر است و مرجع ضمير {هم} به اسم جنس {وسيلة} برمى گردد; يعنى، كدام يك از آنها مقرب تر به خداوندند تا به آنها توسل شود.

13- دعوت كنندگان به تعاليم الهى ، در عين تلاش براى كسب وسيله و راهى جهت تقرب به خداوند ، به رحمت او اميدوار و از عذابش بيمناكند .

يبتغون إلى ربّهم الوسيلة أيّهم أقرب و يرجون رحمته و يخافون عذابه

تلاش متخلفان از غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 83 - 6

6 _ گروهى از منافقان متخلف از جنگ تبوك ، رياكارانه در صدد جبران پيامد خسارتبار ترك جهاد و رسوايى گذشته خويش

فإن رجعك اللّه إلى طائفة منهم فاستئذنوك

تلاش متخلفان از مسافرت به حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 15 - 8

8 - تلاش متخلّفان حديبيه براى حضور در جنگ خيبر ، به منظور شكستن نهى الهى از شريك شدن آنان در غنايم خيبر *

يريدون أن يبدّلوا كل_م اللّه قل لن تتّبعونا كذلكم قال اللّه من قبل

برداشت بالا بدان احتمال است كه به قرينه{قل لن تتّبعونا كذلكم قال اللّه من قبل}، خداوند از قبل، پربار بودن جنگ خيبر را يادآور شده و از حضور متخلفان، در آن جنگ نهى كرده است; تا آنان به غنايم دست نيابند. ولى متخلفان، به خاطر شكستن اين نهى الهى، درصدد شركت در جنگ و سهيم شدن در غنايم بودند.

تلاش متوليان غار اصحاب

كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 21 - 35

35- اداره كنندگان جايگاه اصحاب كهف _ به منظور عبادت خداوند _ بر ساختن مسجدى در فضاى غار ، همّت گماشتند .

قال الذين غلبوا على أمرهم لنتّخذنّ عليهم مسجدًا

تعبيرى كه گروه نخست به كار بردند (ابنوا) خطاب به ديگران بود و بيان كننده اين كه نمى خواستند در انجام دادن پيشنهاد خويش سهم عملى داشته باشند، ولى دسته دوم، علاوه بر به كار بردن ضمير متكلم (نتخذنّ) _ كه حاكى از تصميم آنان بر حضور مستقيم در ساختن مسجد است _ با تعبير {إتخاذ مسجد} اين معنا را نيز اعلام كردند كه خود، در آن جا، به عبادت خواهند پرداخت.

تلاش محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 103 - 3

3_ ايمان نياوردن اكثر مردم ، ريشه در حق ناپذيرى آنان دارد ، نه قصورى از جانب پيامبر ( ص ) در تبليغ و نه ناتمام بودن برهان بر حقانيّت قرآن

ذلك من أنباء الغيب . .. و ما أكثر الناس و لو حرصت بمؤمنين

آيه قبل بيان داشت كه حقانيّت قرآن و الهى بودن آن امرى روشن است و جمله {و لو حرصت} مى رساند كه پيامبر(ص) در ابلاغ دين تلاشى پى گير داشت. اين دو حقيقت بيانگر آن است كه حجت بر مردم تمام است و ايمان نياوردن آنان، نشانه حق ناپذيرى ايشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 3 - 2

2- پيامبر ( ص ) براى هدايت كافران ، تلاش

وسيعى داشت .

ذرهم يأكلوا و يتمتّعوا

اينكه خداوند، به پيامبر(ص) دستور مى دهد كه {آنان را به حال خود رها كن} حكايت از آن دارد كه آن حضرت، تلاش گسترده و وسيعى براى نجات آنان از كفر انجام داده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 6 - 3

3- پيامبر ( ص ) ، از جان فشانى براى ابلاغ رسالت هاى الهى و پيگيرى دعوت مكرّر كسانى كه از او گريزان بودند ، دريغ نمىورزيد .

فلعلّك ب_خع نفسك على ءاث_رهم إن لم يؤمنوا

{آثار}، يعنى {نشانه هاى باقى مانده از هر چيز}. مفاد جمله {لعلّك باخع ... على اثارهم} اين است كه: تو اى پيامبر! اعراض كنندگان را پيگيرى مى كنى و به منظور رساندن خويش به آنان و ابلاغ دعوت هاى الهى به ايشان، خود را به هلاكت مى افكنى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 2 - 3

3- تلاش و جديت پيامبر ( ص ) براى ايفاى رسالت خويش ، تلاشى طاقت فرسا و سنگين بود .

ما أنزّلنا عليك القران لتشقى

{شقاوة} به معناى شدت و دشوارى است (قاموس المحيط) توصيه خداوند به پيامبر(ص) به سختى نكشيدن و خود را به زحمت نينداختن، نشان از تلاش طاقت فرساى پيامبر(ص) در جهت هدايت مردم دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 19 - 4

4 - علاقه شديد و كوشش فراوان پيامبر به هدايت و نجات مردمان گمراه از عذاب و بدبختى

أفأنت تنقذ من فى النار

از آهنگ آيه شريفه، استفاده مى شود كه پيامبر(ص)

تلاشى فراوان براى هدايت مردم كافر و لجوج مكه داشتند. اين آيه درصدد بيان اين حقيقت به آن حضرت است كه اين كافران مردمى حق گريزاند و بيش از اين خود را به رنج و سختى مينداز.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 32

32 - تلاش پيامبر ( ص ) ، در راه ايجاد زندگى مسالمت آميز ميان مسلمانان و اهل كتاب *

قل ءامنت . .. لا حجّة بيننا و بينكم

بنابراين كه مخاطب پيامبر(ص) اهل كتاب بوده و {لاحجّة بيننا و بينكم} كنايه از نفى خصومت و دشمنى باشد، مطلب بالا قابل برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 5 - 6

6 - تلاش پيگير و مستمر پيامبر ( ص ) ، براى متوجه ساختن مردم به مسأله معاد

إنّما توعدون لصادق

فعل مضارع {توعدون} _ كه مفيد استمرار است _ نشان مى دهد كه مسأله قيامت، يكى از مسائل مهم است و پيامبر(ص) به صورت پيوسته مردم را به آن تذكر مى داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 6 - 6

6 - پيامبر ( ص ) ، نگران فراموش كردن آيات قرآن و در تلاش براى حفظ آن

سنقرئك فلاتنسى

اطمينان بخشيدن به پيامبر(ص) كه قرآن را فراموش نخواهد كرد نشانگر نگرانى آن حضرت از خطر فراموشى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 7 - 5

5 - توجّه به امداد هاى ويژه خداوند ، برانگيزاننده پيامبر ( ص ) به استفاده

از فرصت هاى فراغت ، براى سخت كوش بودن در عبادت و دعا

ألم نشرح . .. و وضعنا ... و رفعنا ... فإذا فرغت فانصب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 19 - 13

13 - تلاش براى تقرّب به درگاه خداوند ، وظيفه اى الهى بر عهده پيامبر ( ص )

و اقترب

{اقتراب} از باب افتعال است كه بر تكلّف و اجتهاد دلالت دارد.

تلاش مخالفان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 103 - 6

6- كوشش مخالفان پيامبر ( ص ) بر غير الهى جلوه دادن قرآن كريم

يقولون إنما يعلّمه بشر

تلاش مرفهان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 3

3- رفاه مندان عصر بعثت ، براى منصرف ساختن پيامبر ( ص ) از معاشرت با تهيدستان مؤمن ، تلاش مى كردند .

و اصبر نفسك مع الذين يدعون ربّهم . .. و لاتطع من أغفلنا قلبه

تلاش مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 54 - 22

22 _ سرزنش و جنگ روانى ، حربه دشمنان دين براى جلوگيرى از تلاش مسلمانان در جهت اعتلاى دين خدا

و لايخافون لومة لائم

تلاش مسلمانان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 7 - 5

5 - تلاش برخى از مسلمانان ، براى واداشتن پيامبر ( ص ) به پذيرش خبر { وليد } *

و اعلموا أنّ فيكم رسول اللّه لو يطيعكم . .. لعنتّم

با توجه

به ارتباط اين آيه با آيه قبل و بنابر اين كه مراد از فاسق در آيه قبل وليد بن عقبه باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

تلاش مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 145 - 9

9 - تلاش يهود و نصارا در باز گرداندن پيامبر ( ص ) و مؤمنان از كعبه به قبله خويش

و ما أنت بتابع قبلتهم . .. و لئن اتبعت اهواءهم

تأكيد جمله {و لئن اتبعت . .. إنك لمن الظالمين} با لام قسم (لئن) حرف تأكيد (إن) و لام تأكيد در (لمن) بيانگر آن است كه: اهل كتاب براى گرايش دادن پيامبر(ص) و مؤمنان به قبله خويش، تلاشى پى گير داشته و زمينه هاى آن را ايجاد كرده بودند. از مصداقهاى {أهواءهم} به قرينه جمله هاى پيشين، تبعيت از قبله اهل كتاب است.

تلاش مسيحيان عليه مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 135 - 1

1 - هر يك از يهود و نصارا ، در تلاش براى گرايش دادن مسلمانان به آيين خويش

و قالوا كونوا هوداً أو نصرى تهتدوا

از آن جا كه يهود و نصارا يكديگر را هدايت يافته نمى دانند، معلوم مى شود: جمله {قالوا . ..} داراى {لفّ اجمالى} بوده و حاكى از دو جمله است; يعنى: قالت اليهود كونوا هوداً تهتدوا و قالت النصارى كونوا نصارى تهتدوا}. مخاطبان جمله فوق به دليل آيه بعد، مسلمانان هستند.

تلاش مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 38 - 4

4- جد و جهد مشركان براى

مورد انكار قرار دادن احياى مجدد انسان ها پس از مرگ

و أقسموا بالله جهد أيم_نهم لايبعث الله من يموت

{جهد} مفعول مطلق نوعى براى فعل محذوف است كه براى تأكيد انجام فعل مى باشد. و نيز جمع آورده شدن {أيمان} (سوگندها) مى تواند مؤيد برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 73 - 1

1- تلاش پيگير مشركان ، براى به انعطاف كشاندن پيامبر ( ص ) در بخشى از مواضع رسالتى خويش

و إن كادوا ليفتنونك عن الذى أوحينا إليك

{فتن} در اصل به معناى داخل كردن طلا در آتش به منظور به دست آوردن خالصى آن است. اين واژه به معناى افتادن شخص در بلا و سختى استعمال شده است. بنابراين، معناى عبارت چنين مى شود: آنان نزديك بود تو را به وضعيتى مبتلا كنند تا از آنچه براى ات وحى مى شود تو را باز دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 21 - 40

40- كشف ماجراى اصحاب كهف ، عامل تقويت موضع موحّدان و معتقدان به معاد بود .

إذ يتن_زعون . .. قال الذين غلبوا على أمرهم

در بيان آنچه مورد نزاع و اختلاف مردم بود، دو احتمال بيان شد: اگر {إذ يتنازعون. ..} نظر به اختلاف آنان در باره معاد داشته باشد، {الذين غلبوا...} آن دسته از مردم خواهند بود كه معاد را پذيرا بودند و با بيدارى اصحاب كهف، به دليلى محكم و ملموس، در برابر خصم خود، دست يافته بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 28

- 1

1 - تلاش مشركان فريب خورده براى تبرئه خويش از هرگونه نقش داشتن در امر گمراهى خود

قالوا إنّكم كنتم تأتوننا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 26 - 5

5 - تلاش جبهه كفر و باطل ، براى محروم ساختن انسان ها از شنيدن كلام حق

و قال الذين كفروا لاتسمعوا

تلاش مشركان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 51 - 1

1 - تلاش پى گير مشركان عصر بعثت ، عليه آيات الهى ( قرآن ) و ناكام ساختن پيامبر ( ص ) در دعوت خويش

و الذين سعوا فى ءاي_تنا معجزين أولئك أصح_ب الجحيم

{سعى} (مصدر {سعوا}) به معناى تلاش كردن است و {فى آياتنا} به تقدير {فى ابطال آياتنا} مى باشد. {معاجزة} (مصدر {معاجزين}) اگر از {عَجُز} (دنباله) مشتق شده باشد به معناى سبقت گرفتن از چيزى و پشت سرگذاشتن آن است و اگر از {عَجْز} (ناتوانى) مشتق شده باشد، به معناى ناتوان كردن مى باشد. در هر صورت {معاجزين} حال براى فاعل {سعوا} است و مفعول آن محذوف مى باشد و تقدير آن مى تواند {معاجزينا} و يا {معاجزين رسولنا} باشد. {جحيم} نيز به معناى آتش بر افروخته و شعلهور است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 35 - 4

4 - تلاش مشركان عصر بعثت ، در تفسير مادى آيات الهى و نشانه هاى خدا در طبيعت

و من ءاي_ته . .. و من ءاي_ته ... و يعلم الذين يج_دلون فى ءاي_تنا ما لهم من محيص

از ارتباط آيات شريفه، استفاده مى

شود كه مشركان مكه، درباره آيه بودن مسائل طبيعى بحث و جدل مى كردند و آن را صرفاً امرى طبيعى و مادى مى انگاشتند.

تلاش مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 35 - 3

3- مشركان مكه ، درصدد تقويت پايگاه عقيدتى خويش با استناد به ريشه تاريخى داشتن آن

و قال الذين أشركوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شىء نحن و لا ءاباؤنا

ذكر {و لا ءاباؤنا} در كلام مشركان در حالى كه بحثى از آنها در ميان نبوده است، مى تواند مشعر به نكته ياد شده باشد.

تلاش معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 57 - 1

1- معبود هاى مشركان ، خود در جست و جوى وسيله و راهى براى تقرب بيشتر به خدا هستند .

أُول_ئك الذين يدعون يبتغون إلى ربّهم الوسيلة

مشاراليه {أُول_ئك}، {الذين زعمتم} در آيه قبل است كه مقصود از آن معبودهاى مشركان مى باشد.

تلاش مكذبان قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 7 - 7

7 - منكران وقوع قيامت ، در صدد بودند تا با طرح عدم امكان بازآفرينى اجساد قطعه قطعه شده انسان ها پس از مرگ ، عقيده خود را توجيه كنند .

و قال الذين كفروا لاتأتينا الساعة . .. و قال الذين كفروا هل ندلّكم على رجل ينبّئ

تلاش مكذبان وحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 5 - 5

5 - تلاش وحى ناباوران ، براى مأيوس ساختن پيامبر (

ص ) از دعوت آنان به اسلام

و قالوا . .. فاعمل إنّنا ع_ملون

از مانع تراشى هاى مشركان و تأكيدهاى مكرر آنها مبنى بر نرسيدن دعوت پيامبر(ص) به آنان و نيز تأكيدشان بر پايبندى به كيش خويش، مطلب بالا استفاده مى شود.

تلاش منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 57 - 7

7 _ علاقه و تلاش شديد منافقان به يافتن پناهگاه و محل مناسب براى زندگى ( خارج از محيط اسلامى ) دليل بى ايمانى و همگام نبودنشان با مؤمنان

و ما هم منكم . .. لو يجدون ملجئاً ... لولّوا إليه و هم يجمحون

جمله {لو يجدون . .. } مى تواند به منزله دليل و ارائه شاهدى براى {و ما هم منكم} در آيه قبل باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 83 - 6

6 _ گروهى از منافقان متخلف از جنگ تبوك ، رياكارانه در صدد جبران پيامد خسارتبار ترك جهاد و رسوايى گذشته خويش

فإن رجعك اللّه إلى طائفة منهم فاستئذنوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 124 - 8

8 _ تلاش منافقان براى سرايت دادن روحيه منفى خويش ( تأثيرناپذيرى از آيات الهى قرآن ) به ديگران

فمنهم من يقول أيّكم زادته هذه إيمناً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 127 - 6

6 _ سعى منافقان در گريختن از محيط ابلاغ آيات الهى و مراكز شناخت و تبليغ دين

و إذا ما أنزلت سورة . .. ثم انصرفوا

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 1 - 4

4 - تلاش منافقان ، براى پنهان نگه داشتن چهره نفاق آلود خود

إذا جاءك المن_فقون قالوا نشهد إنّك لرسول اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 2 - 5

5 - تلاش منافقان ، براى ممانعت و بازداشتن مردم از گرويدن به راه خدا و آيين او

فصدّوا عن سبيل اللّه

{صدّ} در صورتى كه متعدى استعمال شود، به معناى {منع كردن} خواهد بود. برداشت ياد شده بر اين احتمال استوار است.

تلاش منافقان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 78 - 5

5 _ تلاش منافقان صدر اسلام ، در مخفى نگهداشتن طرح ها و نقشه هاى خائنانه خويش ، عليه اسلام و مسلمانان

ألم يعلموا أن اللّه يعلم سرّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 7 - 2

2 - تلاش منافقان ، براى جلوگيرى از انفاق مردم به اصحاب و ياران پيامبر اكرم ( ص )

هم الذين يقولون لاتنفقوا على من عند رسول اللّه

تلاش منافقان مدينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 12 - 1،6

1 - منافقان ، همسو با احزاب متّحد ، در غزوه احزاب براى درهم شكستن روحيه مسلمانان فعاليت مى كردند .

إذ جاءتكم جنود . .. و إذ يقول المن_فقون ... ما وعدنا اللّه ... إلاّ غرورًا

فعل مضارع {يقول} بر تداوم كار منافقان دلالت مى كند كه از آن، به {فعاليت} تعبير مى شود.

6 - فعاليت تبليغاتى منافقان و

بيماردلان مدينه ، براى ايجاد تزلزل در روحيه مسلمانان ، شايسته يادآورى است .

و إذ يقول المن_فقون و الذين فى قلوبهم مرض

{و إذ} عطف به {إذ زاغت} است و {اُذكر} در تقدير مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 18 - 4

4 - منافقان مدينه ، در صدد جذب مسلمان هاى ضعيف الايمان ، به سوى باند خود بودند .

و القائلين لإخونهم هلمّ إلينا

احتمال دارد مرجع ضمير در {القائلين} منافقان، و مرجع در {إخوانهم} مسلمان هايى باشد كه در آيات پيش، از آنان به {الذين فى قلوبهم مرض} تعبير شده است و منظور، مسلمان هايى بودند كه ضعف عقيده داشتند.

تلاش منافقان مدينه در غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 13 - 5

5 - منافقان ، در غزوه احزاب ، براى وادار كردن مؤمنان به ترك اسلام و روى آوردن به كفر ، تلاش مى كردند .

ي_أهل يثرب لامقام لكم فارجعوا

برداشت بالا، بر اين احتمال است كه مراد از {لامقام لكم} ماندن در دين رسول اللّه و مراد از {فارجعوا} دعوت به رجوع به كفر باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 18 - 2

2 - تلاش شديد منافقان مدينه ، براى بازداشتن مسلمانان از جهاد در غزوه احزاب

و إذ قالت طائفة منهم . .. لامقام لكم فارجعوا ... قد يعلم اللّه المعوّقين منكم

تضعيف {عوّق} براى بيان شدت و غلظت بازدارندگى، است.

تلاش منافقان مدينه عليه مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب

- 33 - 13 - 4

4 - منافقان ، به نفع جبهه احزاب متّحد ، براى درهم شكستن جبهه مسلمانان ، فعاليت تبليغاتى داشتند .

و إذ قالت طائفة منهم ي_أهل يثرب لامقام لكم فارجعوا

تلاش موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 60 - 4

4- تلاش موسى ( ع ) براى يافتن خضر ( ع ) ، واقعه اى درخور يادآورى و توجّه است .

و إذ قال موسى لفتيه لاأبرح

{إذ} مفعول براى {اُذكر} در تقدير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 62 - 3

3- موسى و يوشع ، در شبانگاه و صبح دم _ پس از عبور از مجمع البحرين _ براى يافتن خضر ( ع ) راه درازى پيمودند . *

ءاتنا غداءنا

بدان احتمال كه احساس خستگى و گرسنگى موسى(ع) در طرف صبح، ناشى از راه پيمايى طولانى در شب باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 66 - 5

5- موسى ( ع ) براى رسيدن به رشد و تكامل َ برتر از راه تحصيل دانش ، در تلاش بود .

هل أتّبعك على أن تعلّمن ممّا علّمت رشدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 24 - 3

3 - تلاش موسى ( ع ) براى زنده ساختن اشتياق شناخت حق در وجود فرعون و فرعونيان

قال ربّ السم_وت . .. إن كنتم موقنين

اقدام موسى(ع) به معلق كردن فهم گفته خويش بر شرط (إن كنتم موقنين) مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 7 - 12

12 - موسى ( ع ) ، درصدد آوردن پاره اى آتش براى گرم كردن خانواده اش

أو ءاتيكم بشهاب قبس لعلّكم تصطلون

{شهاب} به شعله آتش و {قبس} به شعله برگرفته از آتش گفته مى شود. {اصطلاء} (مصدر {تصطلون}) نيز به معناى گرم شدن است; يعنى، يا شعله اى از آتش برگيرم و بياورم تا با آن، آتش برافروزم، باشد كه گرم شويد.

تلاش مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 28 - 21

21 - تلاش منطقى و عالمانه مؤمن آل فرعون ، براى منصرف ساختن فرعونيان از كشتن موسى ( ع )

و قال رجل من ءال فرعون يكتم إيم_نه . .. و إن يك صادقًا يصبكم بعض الذى يعدكم

برداشت ياد شده از مجموع گفته ها، برخوردها، چگونگى استدلال و منطق مؤمن آل فرعون در مقابل فرعونيان استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 29 - 8

8 - تلاش گسترده مؤمن آل فرعون ، بر ايجاد احتمال درست بودن دعوت موسى ( ع ) و راستى هشدار هاى او در افكار عمومى قومش

وإن يك ك_ذبًا فعليه كذبه . .. فمن ينصرنا من بأس اللّه إن جاءنا

شيوه سخن مؤمن آل فرعون به فرعونيان (اگر موسى(ع) دروغ گو باشد به ضرر خودش است و اگر راستگو باشد ممكن است هشدارهاى او درباره نزول عذاب درست باشد)، گوياى اين نكته است كه او باايجاد احتمال درست بودن دعوت موسى(ع) در افكار عمومى، در صدد جلب

نظر آنان به سود آن حضرت بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 44 - 6

6 - مؤمن آل فرعون ، پس از تلاش گسترده خيرخواهانه خود براى هدايت قومش ، كار و سرنوشت خويش را به خدا واگذاشت و بر او توكل كرد .

و أُفوّض أمرى إلى اللّه

تلاش مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 54 - 21

21 _ راه خدا ، جهت و محور تلاش پيگير مؤمنان

يجهدون فى سبيل اللّه

در برداشت فوق جهاد به معناى لغوى آن (تلاش و كوشش) گرفته شده است. نه خصوص نبرد. فعل مضارع (يجهدون) حكايت از تلاش مستمر و پيگير دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 99 - 8

8 _ مؤمنان راستين ، در پى تقرب به خدا و جلب دعا و درود پيامبر ( ص ) براى خويشند .

و من الأعراب من يؤمن . .. و صلوت الرسول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 18

18- پيروان راستين پيامبر ( ص ) ، همواره در تلاش براى جلب رحمت و خشنودى خداوند

و الذين معه . .. يبتغون فضلاً من اللّه و رضونًا

تلاش مهتدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 18 - 15

15 - بهره مندى از هدايت خاص خداوند ، در گرو تلاش و كوشش مناسب براى دريافت حقايق

الذين يستمعون القول . .. أُول_ئك الذين هديهم اللّه

برداشت ياد شده به خاطر اين

نكته است كه خداوند انسان هايى كه به تلاش براى شنيدن و برگزيدن بهترين سخنان مى پردازند، هدايت يافتگان خود شمرده است. گفتنى است مقصود از هدايت در آيه شريفه، هدايت خاص الهى است; نه هدايت عام كه براى همه انسان ها خواهد بود.

تلاش يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 5 - 10

10_ تلاش يعقوب ( ع ) براى پيشگيرى از برخورد هاى نامناسب فرزندانش با يكديگر

لاتقصص رءياك على إخوتك فيكيدوا لك كيدًا

تلاش يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 52 - 13

13_ تلاش يوسف ( ع ) براى متوجه ساختن پادشاه مصر به نقش تعيين كننده سنن و اراده الهى در شكل گيرى حوادث و رخدادها

ذلك ليعلم . .. أن الله لايهدى كيد الخائنين

تلاش يوشع(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 62 - 3

3- موسى و يوشع ، در شبانگاه و صبح دم _ پس از عبور از مجمع البحرين _ براى يافتن خضر ( ع ) راه درازى پيمودند . *

ءاتنا غداءنا

بدان احتمال كه احساس خستگى و گرسنگى موسى(ع) در طرف صبح، ناشى از راه پيمايى طولانى در شب باشد.

تلاش يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 135 - 1

1 - هر يك از يهود و نصارا ، در تلاش براى گرايش دادن مسلمانان به آيين خويش

و قالوا كونوا هوداً أو نصرى تهتدوا

از آن جا كه يهود و نصارا يكديگر را هدايت يافته نمى دانند، معلوم

مى شود: جمله {قالوا . ..} داراى {لفّ اجمالى} بوده و حاكى از دو جمله است; يعنى: قالت اليهود كونوا هوداً تهتدوا و قالت النصارى كونوا نصارى تهتدوا}. مخاطبان جمله فوق به دليل آيه بعد، مسلمانان هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 145 - 9

9 - تلاش يهود و نصارا در باز گرداندن پيامبر ( ص ) و مؤمنان از كعبه به قبله خويش

و ما أنت بتابع قبلتهم . .. و لئن اتبعت اهواءهم

تأكيد جمله {و لئن اتبعت . .. إنك لمن الظالمين} با لام قسم (لئن) حرف تأكيد (إن) و لام تأكيد در (لمن) بيانگر آن است كه: اهل كتاب براى گرايش دادن پيامبر(ص) و مؤمنان به قبله خويش، تلاشى پى گير داشته و زمينه هاى آن را ايجاد كرده بودند. از مصداقهاى {أهواءهم} به قرينه جمله هاى پيشين، تبعيت از قبله اهل كتاب است.

توصيه به تلاش مفيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 4 - 4

4 - ترك تلاش هاى نادرست و بسنده كردن به كوشش هاى سودمند ، توصيه خداوند به تمام انسان ها است .

إنّ سعيكم لشتّى

جواب قسم _ كه در حقيقت مجموع شيوه ها و آثارى است كه براى تلاش هاى گوناگون بشر، در آيات بعد آمده است _ در ضمن خود، دعوت كننده مردم به ترك تشتت در تلاش ها و ايجاد وحدت رويّه در كوشش هاى خويش و برگزيدن راهى است كه به {يُسْرى} منتهى شود.

دعا و تلاش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف

- 18 - 10 - 10

10- دعا در كنار اقدام و تلاش ، كارى شايسته و ارجمند است .

إذ أوى الفتية . .. فقالوا ربّنا ءاتنا من لدنك رحمة

حرف {فاء} در {فقالوا} دلالت مى كند كه اصحاب كهف، پس از آن كه از شهر و ديار خود گريختند و جهت حفظ ايمان به غار پناه بردند، دست به دعا برداشته و از خداوند تقاضاى رحمت و راهنمايى و راهگشايى كردند، نه اين كه بدون آغاز هيچ حركتى، خواهان رشد شده باشند.

زمينه تلاش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 15 - 8

8 - آگاه نبودن انسان ها به زمان برپايى قيامت ، زمينه ساز مداومت آنان بركار هاى خويش و به وجود آمدن استحقاق پاداش و كيفر است .

أكاد أُخفيها لتجزى كلّ نفس بما تسعى

لام در {لتجزى} _ در برداشت فوق _ تعليل براى {أكاد أخفيها} گرفته شده است; دراين معنا، تركيب جمله در اصل {لتسعى كلّ نفس فتجزى بما تسعى} خواهد بود و حاصل معنى اين كه اراده كردم قيامت را مخفى بدارم تا همه به تلاش خود ادامه دهند و نتايج كردار خود را ببينند; اين سخن ناظر به حالت روانى انسان ها است كه اگر زمان مرگ خود و نابودى جهان را بدانند، بسيارى از تلاش هاى خود را رها خواهند كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 39 - 10

10 - نياز ، بر انگيزاننده آدمى به تلاش و تكاپو

كسراب بقيعة يحسبه الظمأن ماء حتّى إذا جاءه لم يجده شيئًا

جمله {حتّى إذا جاءه} بيانگر تلاش

و تكاپوى انسان تشنه براى به دست آوردن آب است كه از نيازهاى اصلى و حياتى او مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 41 - 8

8 - توجه انسان به نظام عادلانه مجازات الهى ، تشويق كننده او در جديت و تلاش

و أن ليس للإنس_ن إلاّ ما سعى . و أنّ سعيه سوف يرى . ثمّ يجزيه الجزاء الأوفى

يادكرد مجازات الهى پس از تأكيد بر اصل مسؤوليت فردى انسان در برابر عمل خويش، بيانگر مطلب ياد شده است.

فلسفه تلاش جنيان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 8 - 1

1 - تلاش مؤمنان جن ، به منظور تماس با آسمان و دسترسى به اخبار آن

و أنّا لمسنا السماء

فلسفه تلاش فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 54 - 1

1 - دستور فرعون به مأموران جمع آورى سپاه ، مبنى بر اندك جلوه دادن نيروى بنى اسرائيل به منظور تقويت روحيه مردم و تشويق آنان به پيوستن به سپاه وى

إنّ ه_ؤلاء لشرذمة قليلون

جمله {إنّ ه_ؤلاء. ..} دستور فرعون به مأموران خويش است كه به مردم بگويند: گريزندگان، تعدادى اندك و ضعيف اند. گفتنى است كه كلمه {شرذمة} به عده اى از مردم گفته مى شود و {قليلون} صفت {شرذمة} است; يعنى، عده اى اندك.

فلسفه تلاش موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 33 - 1

1 - موسى ( ع ) تسبيح فراوان و تبرئه مكرر خداوند را از پندار

هاى باطل مشركان ، در گرو همراهى هارون با او مى دانست .

كى نسبّحك كثيرًا

مراد از تسبيح _ به قرينه مأموريت موسى(ع) براى هدايت فرعون _ تنزيه خداوند از داشتن شريك و هرگونه محدوديتى در الوهيت و ربوبيت است. فاعل {نسبّحك} موسى و هارون(ع) مى باشد و {كى نسبّحك} تعليل براى جمله هاى اخير است كه درخواست همراهى هارون رامطرح كرده بود; يعنى با پشتيبانى هارون، دعوت به توحيد _ كه متضمن تنزيه خداوند از داشتن شريك است _ افزايش خواهد يافت.

گناه تلاش براى ارتداد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 13 - 2

2 - تلاش كافران مكه براى مرتد ساختن مسلمانان ، گناه سنگينى است .

و قال الذين كفروا . .. اتّبعوا سبيلنا ... و ليحملنّ أثقالهم

محدوده تلاش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 10 - 6

6 - خداوند ، انسان را به تلاش بى استراحت ، براى تهيه معاش موظّف نساخته است .

و جعلنا الّيل لباسًا

آيه بعد، تهيه معاش را در برابر لباس بودن شب و توقّف آفرين بودن خواب، قرار داده است. بنابراين مى توان گفت: اگر تلاشِ پى گير، مطلوب خداوند بود; موانعى از قبيل خواب و تاريكى شب را بازدارنده انسان نمى ساخت.

محدوده تلاش مسلمانان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 40 - 7

7 - فعاليت مسلمانان صدراسلام پيش از هجرت ، محدود به مسائل فرهنگى و تبليغى

إلاّ أن يقولوا ربّنا اللّه

موانع افراط در تلاش

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 10 - 1

1 - تاريكى شب _ بسان لباسى پوشيده بر موجودات _ با مستور ساختن آنها از ديد انسان ، مانع تلاش و فعاليت بيش از حد او است .

و جعلنا الّيل لباسًا

تقابل اين آيه و آيه بعد _ كه روز را زمان تلاش براى زندگى دانسته است _ بيانگر برداشت ياد شده است.

نافرجامى تلاش شياطين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 9 - 1

1 - شياطينى كه به قصد استراق سمع به آسمان صعود كنند ، به ذلت و خوارى رانده شده و به اين مقصد نخواهند رسيد .

و يقذفون من كلّ جانب . دحورًا

{دُحور} به معناى طرد و دور ساختن به وضع ذلت و خوارى است (مفردات راغب).

نافرجامى تلاش كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 83 - 4

4 - تلاش هاى گسترده و به ظاهر چشمگير كافران در طول زندگى ، امرى عبث و نافرجام

فذرهم يخوضوا و يلعبوا حتّى يل_قوا يومهم الذى يوعدون

آمدن تعبير {يلعبوا} در پى {يخوضوا}، مى رساند كه ژرف كاوى مشركان در زندگى دنيايى، در حقيقت فرو رفتن در عمق پوچى و بيهودگى است و دستاوردهاى آنان _ هرچند به ظاهر چشمگير باشد _ در حقيقت جز بازى چيزى نيست.

وقت تلاش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 11 - 2

2 - روز ، زمانى مناسب براى فعاليت و فراهم سازى آذوقه زندگانى

و جعلنا النهار معاشًا

از جمله معانى {معاش، {معيشت} است; يعنى، آنچه زندگى

به آن تداوم يابد (لسان العرب). مفاد آيه شريفه با توجّه به اين معنا، مبالغه در سبب بودن روز براى معيشت و زندگانى است.

هدايت تلاش گران در راه خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 69 - 1

1 - تلاش كنندگان در راه خدا ، قطعاً ، مشمول هدايت خاص خداوندند .

و الذين ج_هدوا فينا لنهدينّهم سبلنا

هماهنگى دين با تلاش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 23

23- روح ديانت و معنويت ، سازگار با كار و تلاش براى دستيابى به زندگى بهتر و برتر

يبتغون فضلاً من اللّه و رضونًا

{فضلاً} اشاره به امكانات مادى و {رضواناً} ناظر به امور معنوى است.

تلاش گران

احسان تلاش گران در راه خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 69 - 6

6 - تلاش كنندگان در راه خدا ، از زمره محسنان اند .

و الذين ج_هدوا فينا. .. و إنّ اللّه لمع المحسنين

هدايت تلاش گران در راه خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 69 - 1

1 - تلاش كنندگان در راه خدا ، قطعاً ، مشمول هدايت خاص خداوندند .

و الذين ج_هدوا فينا لنهدينّهم سبلنا

تلاوت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تلاوت

آثار ترتيل در تلاوت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 4 - 7

7 - تأثير معنوى و سازنده قرائت آيات قرآن با تأنّى و شمرده شمرده در انسان

و رتّل القرءان ترتيلاً

برداشت ياد شده با توجه به اين احتمال

است كه توصيه به ترتيل قرآن، مى تواند به لحاظ تأثير اين نوع قرائت در انسان ها باشد.

آثار تلاوت آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 43 - 1

1 - تلاوت آيه هاى روشن و متعدد خدا براى مشركان ، جهت اصلاح عقايد آنان

و إذا تتلى عليهم ءاي_تنا بيّن_ت

آثار تلاوت انجيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 121 - 3

3 - تلاوت تورات و انجيل و پيروى از آن دو ، موجب ايمان آوردن به قرآن و پيامبر ( ص ) است .

الذين ءاتينهم الكتب يتلونه حق تلاوته أولئك يؤمنون به

آثار تلاوت بسمله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 46 - 11

11- { عن زرارة عن أحدهما قال : فى بسم الله الرحمن الرحيم قال : . . . و هى الأية التى قال الله { و إذا ذكرت ربك فى القرآن وحده } . . . { ولّوا على أدبارهم نفوراً } كان المشركون يستمعون إلى قراءة النبى عليه و آله السلام فإذا قرأ بسم الله الرحمن الرحيم نفروا و ذهبوا . . . ;

زراره از امام باقر(ع) و يا امام صادق(ع) روايت كرده است كه در باره {بسم الله الرحمن الرحيم} فرمودند: اين همان آيه اى است كه خدا مى فرمايد: {و إذا ذكرت ربك فى القرآن وحده} . .. مشركان به قراءت پيامبر(ص) گوش فرا مى دادند، پس هر گاه {بسم الله الرحمن الرحيم} را قراءت مى فرمود: پراكنده شده و مى رفتند...}.

آثار

تلاوت تدريجى قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 106 - 7

7- برخوانى تدريجى قرآن بر مخاطبان ، موجب برانگيخته شدن انتظار در آنان براى قراءت بخشى ديگر مى شود .

لتقرأه على الناس على مكث

مكث در لغت، آرامش همراه با انتظار است (مفردات راغب).

آثار تلاوت تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 121 - 3

3 - تلاوت تورات و انجيل و پيروى از آن دو ، موجب ايمان آوردن به قرآن و پيامبر ( ص ) است .

الذين ءاتينهم الكتب يتلونه حق تلاوته أولئك يؤمنون به

آثار تلاوت سوره زلزال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 13 - 23

23_ { عن أبى عبدالله ( ع ) انه قال : لاتملّوا من قراءة إذا زلزلت الأرض زلزالها فإنه من كانت قراءته بها فى نوافله لم يصبه الله عزوجل بزلزلة أبداً و لم يمت بها و لا بصاعقة ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: از خواندن سوره {إذا زلزلت الأرض زلزالها} خسته نشويد ; زيرا كسى كه آن را در نافله هاى خود بخواند، خداى عزوجل هيچ گاه او را با زلزله آسيب نمى رساند و به وسيله زلزله و صاعقه به هلاكت نمى رساند}.

آثار تلاوت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 4 - 1

1 _ خشيت قلب از ياد خدا ، افزايش ايمان با تلاوت قرآن و تنها بر خدا توكل داشتن ، نشان ايمان حقيقى

أولئك هم المؤمنون حقا

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 31 - 2،3

2_ آنان كه با تلاوت قرآن هدايت نشوند و به سراى آخرت ايمان نياورند ، حتى اگر مردگانى زنده شوند و حقايق آخرت را براى آنان بيان كنند ، هدايت نخواهند يافت .

و لو أن قرءانًا . .. كلّم به الموتى

هر يك از جمله هاى {سيّرت به الجبال} و {قطّعت به الأرض} و {كلّم به الموتى} حكايت از معجزات درخواستى كفرپيشگان دارد كه به مناسبت مى توان گفت: جمله {كلّم به الموتى} حاكى است كه آنان براى باور به آخرت، از پيامبر(ص) مى خواستند تا مردگانى را زنده كند تا از آخرت و دنياى پس از مرگ براى آنان سخن بگويند.

3_ آنان كه با مشاهده و تلاوت قرآن نازل شده بر پيامبر ( ص ) هدايت نشوند ، با مشاهده هيچ آيت و معجزه اى هدايت نخواهند شد .

و لو أن قرءانًا سيّرت به الجبال . .. بل لله الأمر جميعًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 45 - 11

11- { دخل . . . هشام بن السائب . . . على أبى عبدالله ( ع ) فقال : . . . أخبرنى عن قول الله { و إذا قرأت القرآن جعلنا بينك و بين الذين لايؤمنون بالأخرة حجاباً مستوراً } . . . قال : آية فى الكهف و آية فى النحل و آية فى الجاثية و هى : { أفرأيت من اتّخذ إلهه هواه و أضلّه الله على علم و ختم على سمعه و قلبه . . . }

و فى النحل : { أُول_ئك الذين طبع الله على قلوبهم و سمعهم و أبصارهم و أُول_ئك هم الغافلون } و فى الكهف : { و من أظلم ممّن ذكّر بآيات ربّه فأعرض عن ها و نسى ما قدّمت يداه . . . } ;

هشام بن سائب بر امام صادق(ع) وارد شد، پس به امام گفت: مرا از سخن خدا {و أذا قرأت القرآن جعلنا بينك و بين الذين لايؤمنون بالأخرة حجاباً مستوراً} خبر ده؟ حضرت فرمود: _ مقصود از قرآنى كه پيامبر با خواندن آن از چشم كافران مستور و ناپديد مى شود، آيه اى در سوره جاثيه {أفرأيت . ..} و در سوره نحل {أُول_ئك الذين ...} و در سوره كهف {و من أظلم ممّن...} است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 109 - 6

6- تلاوت آيات قرآن ، فزاينده خشوع عالمان

إن الذين أُوتوا العلم من قبله إذا يتلى عليهم . .. و يزيدهم خشوعًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 73 - 12

12- تلاوت آيات قرآن ، در افرادى كه به امكانات مادى و موقعيت هاى اجتماعى خود فخر و مباهات مى كنند ، بى تأثير است .

و إذا تتلى عليهم ءايتنا بيّن_ت قال الذين كفروا . .. أىّ الفريقين خير مقامًا و أح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 92 - 5

5 - لزوم تلاوت قرآن ، به گونه اى ثمربخش و در جهت هدايت و بيدارگرى

و أن أتلوا القرءان فمن اهتدى فإنّما يهتدى لنفسه

از جمله {فمن

اهتدى. ..} در پى {أن أتلوا القرآن} استفاده مى شود كه تلاوت پيامبر(ص)، تلاوتى راستين، داراى هدف و در جهت هدايت و بيدارگرى بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 53 - 1

1 - اقدام ايمان آوردگان از اهل كتاب ، به اقرار مجدد ايمان خويش به هنگام تلاوت آيات قرآن بر ايشان

الذين ءاتين_هم الكت_ب . .. و إذا يتلى عليهم قالوا ءامنّا به

مقصود از {إذا يتلى عليهم. ..} اين است كه هر بار كه آياتى از قرآن نازل مى شود و بر آنان تلاوت مى گردد، اظهار مى دارند كه {آمنّا به}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 29 - 14

14 - خداترسى ، تلاوت قرآن كريم ، برپاداشتن نماز و انفاق در نهان و آشكار ، از عوامل اميدوارى به لطف و پاداش الهى

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين يتلون كت_ب اللّه و أقاموا الصل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 30 - 11

11 - خداترسى ، تلاوت قرآن ، برپاداشتن نماز و انفاق در نهان و آشكار ، از اسباب آمرزش گناهان و دريافت افتخار سپاس گزارى خداوند

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين يتلون كت_ب اللّه ... و يزيدهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 9 - 9

9 - انس با قرآن ، انسان را به تدريج از تاريكى هاى ضلالت به روشنايى هدايت وارد مى كند .

ليخرجكم من الظلم_ت إلى

النور

به كارگيرى فعل مضارع {يخرج}، دلالت بر اين حقيقت دارد كه خارج شدن از تاريكى ها به تدريج انجام مى گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 16 - 2،3

2 - تلاوت قرآن و شنيدن آيات آن ، اثربخش دل هاى نرم و خاشع

ألم يأن للذين ءامنوا أن تخشع قلوبهم . .. و ما نزل من الحقّ

مقصود از {ما نزل من الحقّ} قرآن كريم است.

3 - دل مؤمن ، بايد چنان نرم باشد كه با ياد خدا و تلاوت قرآن كريم ، تأثيرپذير و خاشع گردد .

ألم يأن للذين ءامنوا أن تخشع قلوبهم لذكر اللّه و ما نزل من الحقّ

خداوند، در آيه شريفه، مؤمنان بى تفاوت را نكوهش كرده و به آنان هشدار مى دهد تا فرصت باقى است و گرفتار قساوت قلب نشده اند; دل هاى خود را با ياد او و تلاوت آياتش خاشع و نرم گردانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 17 - 1

1 - ياد خدا و تلاوت كلام او ( قرآن ) ، حيات و روشنى بخش دل ها است .

أن تخشع قلوبهم لذكر اللّه . .. و اعلموا أنّ اللّه يحىِ الأرض

جمله {اعلموا أن اللّه. ..} تعليل براى جمله {ألم يأن... لذكر اللّه} است. در اين تعليل، دل هاى غافل از ياد خدا و بيگانه با كلام او (قرآن)، به زمين مرده و ياد خدا و كلام او (قرآن)، به باران تشبيه شده است. همان طور كه خداوند به وسيله باران، زمين مرده را زنده مى كند; ياد خدا و تلاوت كلام

او (قرآن) نيز، دل هاى غافل و مرده را حيات مى بخشد و نورانى مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 5 - 4

4 - تأثير شب زنده دارى و تلاوت قرآن ، در بالا بردن توان انسان ها براى به دوش گرفتن مسؤوليتى سنگين ( همچون تبليغ دين و هدايت گمراهان )

قم الّيل . .. و رتّل القرءان ترتيلاً . إنّا سنلقى عليك قولاً ثقيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 21 - 9

9 - عظمت قرآن ، به مجرد قرائت آن بر شنوندگان ، نمايان شده و در دل هر انسان جا مى گيرد .

و إذا قرىء عليهم القرءان لايسجدون

توبيخ كسانى كه با شنيدن قرآن اظهار خضوع نكرده و به خاك نمى افتند، بيانگر تأثير آن در اعماق دل هر شنونده منصف است.

آثار تلاوت قرآن محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 51 - 2

2 - تلاوت آيات قرآن از سوى پيامبر ( ص ) ، خشم و كينه كافران را به شدت برمى انگيخت .

و إن يكاد الذين كفروا ليزلقونك بأبص_رهم لمّا سمعوا الذكر

آداب تلاوت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 204 - 3

3 _ تلاوت كننده قرآن ، هر كه باشد ، بايد به هنگام قرائت او خاموش ماند و به قرآن گوش داد .

و إذا قرى القرءان فاستمعوا له و أنصتوا لعلكم ترحمون

برداشت فوق از مجهول بودن فعل {قرى} استفاده شده است.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 98 - 1

1- لزوم پناه بردن به خدا از شرّ شيطان ، به هنگام قراءت قرآن

فإذا قرأت القرءان فاستعذ بالله من الشيط_ن الرجيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 4 - 6

6 - لزوم توجه به معانى و مفاهيم آيات قرآن به هنگام قرائت

و رتّل القرءان ترتيلاً

برداشت ياد شده با توجه به اين حقيقت است كه قرائت قرآن با تأنّى و شمرده شمرده، در پى دارنده تفكّر و تأمّل در معانى و مفاهيم آيات آن است و شايد مقصود آيه شريفه، بيان اين حقيقت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 1 - 3،4،9

3 - پيامبر ( ص ) ، مأمور آغاز قرائت قرآن ، با نام خداوند

اقرأ باسم ربّك

حرف {باء} در {باسم}، به حال محذوفى نظير {مبتدءاً} يا {مفتتحاً} تعلق دارد.

4 - ذكر نام خداوند ، از آداب شروع تلاوت قرآن

اقرأ باسم ربّك

9 - لزوم توجه به صفات و نشانه هاى خداوند ، هنگام قرائت قرآن

اقرأ باسم ربّك

حرف {باء} در {باسم ربّك}، براى الصاق يا استعانت و يا مصاحبت است. و در صورت اخير مفاد آيه شريفه لزوم همراه ساختن تمام لحظات قرائت با ذكر اسم خداوند است. در حقيقت مراد توجّه به صفات و نشانه هايى است كه اين اسم، بيانگر آن است.

آمرزش تلاوت كنندگان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 30 - 8

8 - عالمان خداترس ، تلاوت گران قرآن ، برپادارندگان نماز و

انفاق كنندگان ، برخوردار از آمرزش و دارنده نشان سپاس گزارى خداوند

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين يتلون كت_ب اللّه ... إنّه غفور

احكام تلاوت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 204 - 1

1 _ وجوب گوش فرادادن به قرآن و رعايت سكوت به هنگام شنيدن آن

و إذا قرى القرءان فاستمعوا له و أنصتوا

{استماع} (مصدر استمعوا) به معناى گوش سپردن و {انصات} (مصدر {أنصتوا}) به معناى سكوت كردن است.

ارزش تلاوت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 29 - 3

3 - ارزش و اهميت تلاوت قرآن كريم

إنّ الذين يتلون كت_ب اللّه

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه تلاوت قرآن كريم، در رديف برپايى نماز و انفاق، از اوصاف عالمان راستين و خداترسان قرار گرفته است.

استعاذه در تلاوت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 98 - 1،13

1- لزوم پناه بردن به خدا از شرّ شيطان ، به هنگام قراءت قرآن

فإذا قرأت القرءان فاستعذ بالله من الشيط_ن الرجيم

13- { عن سماعة عن أبى عبدالله ( ع ) فى قول الله : { و إذا قرأت القرآن فاستعذ بالله من الشيطان الرجيم } قلت : كيف أقول قال : تقول : أستعيذبالله السميع العليم من الشيطان الرجيم و قال : ان الرجيم أخبث الشياطين ;

سماعه گويد: از امام صادق(ع) در باره سخن خدا{ و إذا قرأت القرآن فاستعذ بالله من الشيطان الرجيم} سؤال كردم كه چگونه بگويم؟ حضرت فرمود: مى گويى: {أستعيذ بالله السميع

العليم من الشيطان الرجيم} و حضرت فرمود: همانا رجيم خبيث ترين شياطين است}.

اميدوارى تلاوت كنندگان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 29 - 13

13 - اميد داشتن به رحمت و پاداش الهى _ نه خود را مستحق آن شمردن _ از ويژگى هاى عالمان خداترس ، تلاوتگر قرآن ، برپادارنده نماز و انفاق كننده در نهان و آشكار

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين يتلون كت_ب اللّه و أقاموا الصل

اهميت بسمله در تلاوت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 1 - 8

8 - قرائت قرآن ، بدون كمك گرفتن از نام خداوند ، كامل نيست و تنها با ذكر نام او ، قرائتى مطلوب خواهد بود .

اقرأ باسم ربّك

چنانچه حرف {باء} در {باسم ربّك} براى استعانت باشد; اسم خداوند، وسيله كامل بودن قرائت خواهد بود و با اكتفا به ابزار قرائت (زبان، ذهن و. ..) و كمك نگرفتن از نام خداوند، گرچه قرائت انجام مى پذيرد; ولى از كمال برخوردار نيست.

اهميت تلاوت آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 2 - 6

6 - تلاوت آيات الهى ، تزكيه نفوس و تعليم كتاب و حكمت ، اصول و محور هاى برنامه رسالت پيامبر ( ص ) در هدايت خلق

يتلوا عليهم ءاي_ته و يزكّيهم و يعلّمهم الكت_ب و الحكمة

اهميت تلاوت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 30 - 4

4_ تلاوت قرآن بر مردم ،

از وظايف پيامبر ( ص ) و از هدف هاى ارسال او به پيامبرى

أرسلن_ك . .. لتتلوا عليهم الذى أوحينا إليك

{تلاوت} (مصدر تتلوا) به معناى خواندن است و {لتتلوا} متعلق به {أرسلناك} مى باشد و بيانگر وظيفه پيامبر و هدف ارسال او به پيامبرى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 98 - 8

8- قراءت قرآن ، عملى صالح و داراى اهميتى ويژه *

من عمل ص_لحًا . .. فإذا قرأت القرءان فاستعذ

برداشت فوق، از ارتباط ميان آيه قبل، كه درباره عمل صالح به صورت عموم بود و آيه فوق كه در رابطه با يكى از اعمال با ارزش (قراءت قرآن) است، به دست آمد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 78 - 5

5- قراءت قرآن و بازخوانى پيام وحى ، عمده ترين ركن و مهمترين بُعد نماز

أقم الصلوة . .. و قرءان الفجر

مراد از {قرآن الفجر} نماز صبح است و آوردن {قرآن} (تلاوت آيات الهى) به جاى {صلاة} مى تواند مشعر به مطلب فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 79 - 3،4

3- تلاوت قرآن كريم با بيدار شدن از خواب در شب ، داراى اهميتى ويژه است .

و قرءان الفجر كان مشهودًا . و من الّيل فتهجّد به نافلة لك

4- اهميت قراءت قرآن ، در نماز شب

و قرءان الفجر . .. و من الّيل فتهجّد به نافلة لك

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مراد از {قرآن}، نماز مشتمل بر قراءت قرآن باشد.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 29 - 3

3 - ارزش و اهميت تلاوت قرآن كريم

إنّ الذين يتلون كت_ب اللّه

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه تلاوت قرآن كريم، در رديف برپايى نماز و انفاق، از اوصاف عالمان راستين و خداترسان قرار گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 21 - 3

3 - لزوم قرائت آيات قرآن ، براى مردم و ابلاغ آن حتى به غير مؤمنان

و إذا قرىء عليهم القرءان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 3 - 1

1 - خداوند ، با تأكيد بر فرمان خويش ، پيامبر ( ص ) را به دريافت و قرائت قرآن در آغاز رسالتش فرا خواند .

اقرأ . .. اقرأ

فرمان {اقرأ}، تكرار و تأكيد فرمانى است كه در آغاز سوره آمده بود و مفعول محذوف آن نيز _ به قرينه سياق كلام _ مطالبى است كه بعد از آن فرمان، وحى خواهد شد.

اهميت تلاوت قرآن در شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 12،13

12 - نماز و خواندن قرآن ، از بهترين اعمال مراسم در شب زنده دارى و عبادت شبانه

تقوم أدنى من ثلثى الّيل . .. فاقرءوا ما تيسّر من القرءان

13 - شب هنگام ، زمان مناسب براى نماز و قرائت قرآن

تقوم أدنى من ثلثى الّيل . .. فاقرءوا ما تيسّر من القرءان

اهميت تلاوت قرآن رهبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 5 -

5

5 - لزوم خلوت با خدا و راز و نياز به درگاه او و انس بيشتر با قرآن ، براى رهبران و مبلغان دينى

قم الّيل . .. و رتّل القرءان ترتيلاً . إنّا سنلقى عليك قولاً ثقيلاً

اهميت تلاوت قرآن مبلغان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 5 - 5

5 - لزوم خلوت با خدا و راز و نياز به درگاه او و انس بيشتر با قرآن ، براى رهبران و مبلغان دينى

قم الّيل . .. و رتّل القرءان ترتيلاً . إنّا سنلقى عليك قولاً ثقيلاً

اهميت تلاوت كتب آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 121 - 8

8 - خواندن و تلاوت كتاب هاى آسمانى وظيفه اى بر عهده همگان

يتلونه حق تلاوته

بسمله در تلاوت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 1 - 3،4

3 - پيامبر ( ص ) ، مأمور آغاز قرائت قرآن ، با نام خداوند

اقرأ باسم ربّك

حرف {باء} در {باسم}، به حال محذوفى نظير {مبتدءاً} يا {مفتتحاً} تعلق دارد.

4 - ذكر نام خداوند ، از آداب شروع تلاوت قرآن

اقرأ باسم ربّك

بشارت به تلاوت كنندگان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 29 - 12

12 - بشارت به عالمان خداترس ، تلاوتگر قرآن ، برپادارنده نماز و انفاق كننده در نهان و آشكار ، مبنى بر تجارتى از بين نرفتنى ( بهشت برين ) از ناحيه خداوند

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين يتلون

كت_ب اللّه و أقاموا الصل

{بوار} (ريشه {لن تبور}) به معناى شدت كسادى است و از آن جا كه كسادى شديد موجب فساد و نابودى مى شود، اين واژه در معناى {هلاك} به كار مى رود (برگرفته از مفردات راغب).

پاداش تلاوت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 30 - 2

2 - تلاوت قرآن و انس با آن ، برپايى نماز و انفاق در نهان و آشكار ، داراى اجر و پاداش الهى

يتلون كت_ب اللّه . .. ليوفّيهم أجورهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 3 - 6

6 - قرائت قرآن ، داراى منافعى بسيار و تضمين شده از سوى خداوند

اقرأ و ربّك الأكرم

توصيف خداوند به {كريم ترين} _ پس از امر به قرائت _ بيانگر تأثير آن در فراهم آمدن زمينه كرامت و احسان خداوند است.

تأنّى در تلاوت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 106 - 2

2- امكان بازخوانى همراه با تأنى و آرامى قرآن بر مردم ، فلسفه نزول تدريجى آن بر پيامبر ( ص )

و قرءانًا فرقن_ه لتقرأه على الناس على مكث

{مكث} در لغت به معناى درنگ و تأمل است (لسان العرب).

تداوم تلاوت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 29 - 2

2 - انس با قرآن و تلاوت پيوسته آن ، برپايى نماز و انفاق در نهان و آشكار ، از نشانه هاى خداترسى است .

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين يتلون

كت_ب اللّه و أقاموا الصل

ترتيل در تلاوت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 4 - 3،4،5،8،9

3 - فرمان خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر قرائت قرآن با تأنّى و به صورت شمرده شمرده در عبادت و شب زنده دارى

قم الّيل . .. و رتّل القرءان ترتيلاً

{ترتيل} در قرائت و سخن، به معناى آهسته آهسته و درست و بدون شتاب خواندن است (برگرفته از صحاح، مفردات راغب و مصباح المنير).

4 - قرائت قرآن با تأنّى و شمرده شمرده ، از مهم ترين و مناسب ترين اعمال عبادى شبانه و مراسم شب زنده دارى

قم الّيل . .. و رتّل القرءان ترتيلاً

5 - فرمان خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر قرائت قرآن با تأنّى و شمرده شمرده در نماز هاى نيمه شب

قم الّيل . .. و رتّل القرءان ترتيلاً

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه چون آيه به دنبال توصيه به نماز شب آمده است، اشاره دارد به قرائت قرآن در حين نماز; زيرا قرائت قرآن از اركان نماز است.

8 - { عن عبداللّه بن سليمان قال : سألت أباعبداللّه ( ع ) عن قول اللّه عزّوجلّ : { و رتّل القرآن ترتيلاً } قال : قال أميرالمؤمنين ( ع ) بَيِّنْه تِبياناً و لاتَهُذّه هَذَّ الشِّعر و لاتنثره نَثْرَ الرَّمْل و لكن أفزعوا قلوبكم القاسية و لايكن هَمُّ أحدِكم آخرَ السُّورة ;

عبداللّه بن سليمان گويد: از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ: {و رتّل القرآن ترتيلاً} سؤال كردم; گفت: على(ع) در [معناى ترتيل] فرمود: آن (كلمات قرآن) را به

طور كامل آشكار كن و آن را چون شعر به سرعت نخوان، و چون رمل (ريگ) پراكنده مساز ولى دل هاى سخت خود را در سايه تلاوت قرآن بترسانيد و قصد شما به پايان رساندن سوره نباشد}.

9 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى ه_ذا قال : هو أن تتمكّثَ فيه و تُحسِّنَ به صوتَك ;

از امام صادق(ع) در اين باره (ترتيل) روايت شده كه فرمود: ترتيل آن است كه قرآن را با مكث و صداى زيبا تلاوت كنى}.

تشكر از تلاوت كنندگان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 30 - 8،12

8 - عالمان خداترس ، تلاوت گران قرآن ، برپادارندگان نماز و انفاق كنندگان ، برخوردار از آمرزش و دارنده نشان سپاس گزارى خداوند

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين يتلون كت_ب اللّه ... إنّه غفور

12 - سپاس گزارى از عالمان خداترس ، تلاوت گران قرآن ، برپادارندگان نماز و انفاق كنندگان مخلص و گذشت از لغزش هاى آنان ، رفتارى ارزشمند و خدايى است .

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين يتلون كت_ب اللّه ... إنّه غفور

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه چگونگى رفتار خداوند با اين دسته از انسان ها، مى تواند براى همگان آموزنده باشد.

تفضل به تلاوت كنندگان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 30 - 4،9

4 - عالمان خداترس ، تلاوت گران قرآن ، برپادارندگان نماز و انفاق گران ، از فضل خداوند و مزد بيش از استحقاق خود

برخورداراند .

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين يتلون كت_ب اللّه ... و يزيدهم

9 - اعطاى اجر كامل و بيش از استحقاق به عالمان خداترس ، تلاوت گران قرآن ، برپادارندگان نماز و انفاق كنندگان ، برخاسته از صفت آمرزندگى و سپاس گزارى خداوند است .

ليوفّيهم أجورهم و يزيدهم من فضله إنّه غفور شكور

جمله {إنّه غفور شكور} در مقام تعليل براى {ليوفّيهم. ..} است; يعنى، چون خداوند نسبت به بندگانش غفور و شكور است، به آنان پاداش كامل و بيش از استحقاق مى هد.

تكرار تلاوت قرآن بر محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 6 - 14

14 - تكرار قرائت قرآن بر پيامبر ( ص ) از سوى خداوند ، مايه فراموش نشدن آن بود . *

سنقرئك فلاتنسى

حرف {سين} _ كه براى استقبال است _ اگر بر فعلى درآيد كه در زمان تكلم نيز در حال انجام گرفتن است، دلالت بر تداوم فعل خواهد كرد و چون آيه {سنقرئك . ..}، خود نيز مصداق قرائت قرآن است; بنابراين حرف {سين} بر استمرار قرائت در آينده دلالت مى كند و حرف {فاء} در {فلاتنسى}، فراموش نكردن قرآن را بر استمرار قرائت آن تفريع كرده است.

تلاوت آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 129 - 2،7

2 - تلاوت آيات الهى ، تعليم كتاب آسمانى ، آموزش حكمت ( معارف و احكام دين و . . . ) و پاكسازى نسل ابراهيم و اسماعيل ( ع ) از آلودگى ها و ناخالصى ها ، از ويژگى

هاى پيامبرى كه ابراهيم و اسماعيل ( ع ) خواستار بعثت او بودند .

ربنا وابعث فيهم رسولا منهم يتلوا عليهم ءايتك و يعلمهم الكتب و الحكمة و يزكّيهم

7 - تلاوت آيات خدا ، تعليم كتاب آسمانى ، آموزش حكمت و پاكسازى مردم از آلودگى ها ، از وظايف پيامبران و از اهداف بعثت ايشان است .

يتلوا عليهم ءايتك و يعلمهم الكتب و الحكمة و يزكّيهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 151 - 7

7 - تلاوت آيات الهى بر مردم و پاكسازى آنان از آلودگى ها ( شرك و . . . ) از وظايف پيامبر ( ص ) و از اهداف رسالت اوست .

يتلوا عليكم ءايتنا و يزكيكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 113 - 2،6،7،10،11

2 _ برخى از اهل كتاب ، منكر آيات الهى ، قاتل انبيا و اهل عصيان و تعدى و برخى ديگر پذيراى طاعت خدا ، اهل تلاوت آيات الهى و سجده كننده در پيشگاه او هستند .

ذلك بانّهم كانوا يكفرون . .. ليسوا سوآءً من اهل الكتب ... و هم يسجدون

6 _ اطاعت خداوند ، خواندن آيات الهى به هنگام شب و در حال سجده ، ملاك ارزشمندى انسانها

ليسوا سوآءً من اهل الكتب امّة قائمة . .. و هم يسجدون

7 _ ارزش والاى اطاعت و بندگى خدا ، تلاوت آيات الهى ( قرآن و . . . ) به هنگام شب و در حال سجده به درگاه وى

يتلون ءايت اللّه ءاناء الّيل و هم يسجدون

بنابر اينكه جمله {و هم يسجدون}، حال

باشد.

10 _ تلاوت آيات خدا و سجده به درگاه او ، قيام به امر خداوند است .

امة قائمة يتلون . .. و هم يسجدون

بنابر اينكه {يتلون . .. }، تفسير {قائمة} باشد.

11 _ اطاعت خداوند ، تلاوت آيات الهى و سجده به درگاه او ، از اصول رفتارى مشترك بين اديان الهى

من اهل الكتب امة قائمة يتلون . .. و هم يسجدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 114 - 6،8،11،13

6 _ گروهى از اهل كتاب كه اطاعت خدا نمودند و به هنگام شب آيات الهى را تلاوت كردند و سجده به درگاهش نمودند ، از زمره صالحان هستند .

من اهل الكتب امة قائمة . .. و اولئك من الصالحين

8 _ قيام به امر دين ( اطاعت خدا ) تلاوت آيات خدا ، سجده به درگاه او ، ايمان به خدا و معاد ، امر به معروف و نهى از منكر و شتاب در امور خير ، ويژگى امّت شايسته و صالح

امة قائمة . .. و اولئك من الصالحين

11 _ صالح شدن انسان ها ، در گرو استوارى در اطاعت خدا ، تلاوت آيات الهى به هنگام شب و سجده به درگاه او

امة قائمة . .. و هم يسجدون ... و اولئك من الصالحين

13 _ قيام به طاعت خدا ، تلاوت آيات او ، سجده به درگاه او ، ايمان به خدا و معاد ، امر به معروف و نهى از منكر و شتاب در نيكى ها ، حبل الهى است . *

ضربت عليهم الذّلّة . .. الّا بحبل من اللّه ... ليسوا سواءً من اهل

الكتب ... يؤمن

به نظر مى رسد صفات مذكور، بيانگر {حبل اللّه} است; چون دارندگان اين صفات، قطعاً از ذلت به دور هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 115 - 4،7

4 _ قيام به طاعت خدا ، تلاوت آيات وى در شب هنگام در حال سجده ، ايمان به خدا و معاد ، امر به معروف ، نهى از منكر و شتاب در نيكى ها ، از اعمال خير

من اهل الكتب امّة قائمة . .. و ما يفعلوا من خير

7 _ قيام به امر خدا ، تلاوت آيات او ، سجده ، ايمان به خدا و معاد ، امر به معروف و نهى از منكر و شتاب در امر خير ، از ويژگى هاى تقواپيشگان

امّة قائمة يتلون ءايت اللّه . .. و اللّه عليم بالمتّقين

آيه، در صدد بيان پاداش كسانى است كه خصلتهاى مذكور را دارند، از آنها تعبير به متّقين كرده، پس آن خصلتها از آن متقين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 164 - 7

7 _ تلاوت آيات الهى ، تزكيه نفوس و تعليم كتاب و حكمت ، سرلوحه برنامه ها و مسؤوليت هاى پيامبر ( ص )

اذا بعث فيهم رسولا . .. يتلوا عليهم ءايته و يزكّيهم و يعلّمهم الكتب و الحكمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 35 - 2

2 _ تلاوت و گزارش آيات الهى براى آدميان، از وظايف اصلى انبيا و فرستادگان الهى است.

إما يأتينكم رسل منكم يقصون عليكم ءايتى

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 52 - 3،4

3 - تلاوت آيات الهى براى مردم ، شيوه تبليغ رسولان و پيامبران

و ما أرسلنا من قبلك من رسول و لانبىّ إلاّ إذا تمنّى . .. فى أُمنيّته

4 - شبهه آفرينى شيطان به هنگام تلاوت آيات الهى توسط پيامبران براى مردم

و ما أرسلنا من قبلك من رسول و لانبىّ إلاّ إذا تمنّى ألقى الشيط_ن فى أُمنيّته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 66 - 2

2 - تلاوت مستمر آيات الهى از سوى پيامبر ( ص ) بر مردم

قد كانت ءاي_تى تتلى عليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 7 - 1

1 - برخى از مردم اصلاً ، روحيه حق پذيرى ندارند و در صورت تلاوت آيات الهى بر آنان ، مستكبرانه از آن روى برمى گردانند .

و من الناس . .. و إذا تتلى عليه ءاي_تنا ولّى مستكبرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 43 - 11

11 - نقش پيامبر ( ص ) ، تلاوت آيه هاى روشن الهى بر مردم است .

و إذا تتلى عليهم . .. قالوا ما ه_ذا إلاّ رجل

مجهول آوردن {تتلى} به خاطر واضح بودن تلاوت كننده بوده و {ه_ذا} و {رجل} قرينه است كه پيامبر(ص) چنين كارى را انجام مى داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 71 - 9،10،14

9 - پرسش ملامت آميز نگهبانان و دربانان دوزخ از كافران ، درباره آمدن

پيامبران تلاوت كننده آيات الهى و انذارگران

و قال لهم خزنتها ألم يأتكم رسل منكم يتلون عليكم ءاي_ت ربّكم و ينذرونكم لقاء يومك

10 - اعتراف كافران در حضور نگهبانان و دربانان دوزخ ، به آمدن پيامبران تلاوت گر آيات خداوند و انذارگران الهى براى هدايت آنان

ألم يأتكم رسل منكم يتلون عليكم ءاي_ت ربّكم و ينذرونكم لقاء يومكم ه_ذا

14 - تلاوت وحى و آيات الهى براى مردم ، از وظايف فرستادگان الهى

رسل منكم يتلون عليكم ءاي_ت ربّكم

تلاوت آيات خدا بر مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 59 - 8،9

8 - اقدام پيامبران ، به قرائت متن كلام خداوند ( آيات الهى ) بر مردم

و ما كان ربّك مهلك القرى حتّى يبعث فى أُمّها رسولاً يتلوا عليهم ءاي_تنا

9 - تلاوت آيات الهى بر مردمان ، مهم ترين وظيفه پيامبران

حتّى يبعث فى أُمّها رسولاً يتلوا عليهم ءاي_تنا

تلاوت آيات خدا بر مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 43 - 1

1 - تلاوت آيه هاى روشن و متعدد خدا براى مشركان ، جهت اصلاح عقايد آنان

و إذا تتلى عليهم ءاي_تنا بيّن_ت

تلاوت آيات خدا در خانه همسران محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 34 - 8

8 - در خانه هاى همسران پيامبر ، آيات خدا و حكمت ، تلاوت مى شده است .

و اذكرن ما يتلى فى بيوتكنّ من ءاي_ت اللّه و الحكمة

تلاوت حكمت در خانه همسران محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33

- 34 - 8

8 - در خانه هاى همسران پيامبر ، آيات خدا و حكمت ، تلاوت مى شده است .

و اذكرن ما يتلى فى بيوتكنّ من ءاي_ت اللّه و الحكمة

تلاوت سوره فلق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 5 - 9

9 - به زبان آوردن آيات سوره { فلق } ، از آداب استعاذه به خداوند

قل أعوذ بربّ الفلق . .. و من شرّ حاسد إذا حسد

تلاوت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 3 - 17

17 _ { عن ابى عبداللّه ( ع ) ] فى قوله [ . . . { و مما رزقناهم ينفقون } قال : مما علمناهم ينبؤن و مما علمناهم من القرآن يتلون ;

از امام صادق (ع) ]درباره سخن خداوند كه مى فرمايد: [{و مما رزقناهم ينفقون} روايت شده كه فرمود: يعنى، از آن چه مابه آنان تعليم داده ايم خبر مى دهند (آن را نشر مى نمايند) و از آن چه ما از قرآن به آنها آموخته ايم تلاوت مى كنند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 58 - 2

2 _ تلاوت آيات قرآن بر پيامبر ( ص ) ، از سوى خداوند

ذلك نتلوه عليك من الايات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 101 - 1،8

1 _ گمراهى و كفر ( ارتداد ) مؤمنان ، على رغم تلاوت آيات الهى بر آنان و حضور پيامبر ( ص ) در ميانشان ،

مايه شگفتى است .

و كيف تكفرون و انتم تتلى عليكم ايات اللّه و فيكم رسوله

مراد از استفهام، تعجّب است.

8 _ هدف و انگيزه از تلاوت آيات الهى ( انزال قرآن ) و ارسال پيامبران ، هدايت انسان ها به صراط مستقيم است .

و انتم تتلى عليكم ايات اللّه و فيكم رسوله و من يعتصم باللّه فقد هُدى الى صراط مس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 113 - 7،8

7 _ ارزش والاى اطاعت و بندگى خدا ، تلاوت آيات الهى ( قرآن و . . . ) به هنگام شب و در حال سجده به درگاه وى

يتلون ءايت اللّه ءاناء الّيل و هم يسجدون

بنابر اينكه جمله {و هم يسجدون}، حال باشد.

8 _ ترغيب به عبادت و تلاوت آيات الهى ، ( قرآن و . . . ) در هنگام شب به همراه سجده

امّة قائمة يتلون ءايت اللّه ءاناء الّيل و هم يسجدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 164 - 8

8 _ تلاوت آيات قرآن ( ارائه نشانه هاى خدا و حقانيّت اسلام ) زمينه ساز تربيت و تزكيه انسانها

يتلوا عليهم ءايته و يزكّيهم

تقدّم ذكرى تلاوت قرآن بر تزكيه، دلالت بر تقدّم رتبه اى آن دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 2 - 8

8_ قرآن ، كتابى براى خواندن و فهميدن

إنا أنزلن_ه قرء نًا عربيًّا لعلكم تعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 27 - 1

1- تلاوت آيات قرآن ،

رسالتى الهى برعهده پيامبر ( ص ) بود .

واتل ما أُحى إليك من كتاب ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 3 - 1،3

1 - تلاوت ، نحوه نزول قرآن بر پيامبر ( ص )

نتلوا عليك من نبإِ موسى

3 - داستان موسى و فرعون ، تلاوت شده از سوى خدا بر پيامبر ( ص )

نتلوا عليك من نبإِ موسى و فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 85 - 3

3 - تلاوت آيات قرآن براى مردم و ابلاغ پيام آن به ايشان ، وظيفه اى الهى برعهده پيامبر ( ص )

إنّ الذى فرض عليك القرءان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 87 - 2

2 - پيامبر ( ص ) ، موظف به ابلاغ بى درنگ آيات الهى بر مردم به محض دريافت آن

و لايصدّنّك عن ءاي_ت اللّه بعد إذ أُنزلت إليك

قيد {بعد إذ أُنزلت إليك} به معناى {بعد وقت الإنزال} است; يعنى، همين كه نزول آيات بر تو پايان يافت، بى هيچ تأخير بايد آن را به مردم ابلاغ كنى و مبادا كافران تو را از اين كار بازدارند و باعث تأخير در تلاوت آن شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 45 - 1

1 - تلاوت كتاب آسمانى قرآن ، از جمله مسؤوليت هاى پيامبراكرم ( ص ) است .

اتل ما أوحى إليك من الكت_ب

تلاوت قرآن با ترتيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2

- 121 - 14

14 - از امام صادق ( ع ) درباره سخن خداوند كه مى فرمايد : { الذين ءاتينهم الكتب يتلونه حق تلاوته } روايت شده كه فرمود : { يرتلون آياته و يتفقهون به و يعملون باحكامه و يرجون وعده و يخافون وعيده و يعتبرون بقصصه و يأتمرون بأوامره و ينتهون بنواهيه . . . ;

آنان قرآن را با ترتيل مى خوانند و تلاش مى كنند تا آيات آن را بفهمند و به احكام آن عمل مى كنند و اميدوار به وعده ها و از وعيد آن ترسان مى باشند، و از قصه هاى آن پند و عبرت مى گيرند و به اوامر آن تن مى دهند و از نواهى آن دورى مى گزينند . .. }.

تلاوت قرآن بر كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 45 - 1

1- خداوند ، به هنگام قراءت قرآن توسط پيامبر ( ص ) ، ميان آن حضرت و كافران ، حجابى نامرئى قرار داد .

و إذا قرأت القرءان . .. حجابًا مستورًا

برداشت فوق، مبتنى بر معناى مستور _ به همان صيغه مفعولى يعنى پوشيده شده _ است و در آيه به تناسب موضوع، مراد پوشيده شدن از حواس بينندگان (كافران) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 15 - 4

4 - تلاوت آيات قرآن بر كافران تكذيب گر و انكار عمدى آن از سوى آنان

إذا تتلى عليه ءايتنا قال أس_طير الأوّلين

تلاوت قرآن بر كافران صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق -

84 - 21 - 11

11 - تلاوت كنندگان قرآن در عصر بعثت ، غير مؤمنان را نيز با آيات آن آشنا ساخته ، براى آنها قرآن مى خواندند .

و إذا قرىء عليهم القرءان لايسجدون

تلاوت قرآن بر محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 69 - 8

8 - قرآن ، كتاب قرائت شده بر پيامبر ( ص )

و قرءان

{قرآن} مصدر {قرأ} است كه مانند {رجحان} و {كفران} بر اسم مفعول اطلاق شده است; يعنى، {الكلام المقروء}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 77 - 2

2 - قرآن ، كتابى خوانده شده بر پيامبر ( ص )

إنّه لقرءان كريم

{قرآن}، مصدر به معناى مفعول است; يعنى، {إنّه لمقروء}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 17 - 1

1 - تأليف و تنظيم كلمات قرآن و خواندن آن بر پيامبر ( ص ) ، تضمين شده از سوى خداوند

إنّ علينا جمعه و قرءانه

{جمع} در لغت به معناى تأليف است و مقصود از آن در اين آيه تأليف و تنظيم كلمات قرآن مى باشد. واژه {قرآن} نيز معناى مصدرى دارد; يعنى، خواندن. بنابراين {إنّ علينا جمعه و قرآنه}; يعنى، {بى ترديد تأليف و تنظيم كلمات قرآن و خواندن آن بر تو [اى پيامبر] بر عهده ما است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 21 - 2

2 - آيات قرآن ، بر پيامبر ( ص ) خوانده شده است و ساخته و پرداخته آن حضرت نيست .

بل هو قرءان

كلمه

{قرآن}، هرگاه با حرف {ال} ذكر شود، عَلَم است و آن گاه كه نكره باشد، مصدر و به معناى مفعول (مقروء) مى باشد. مراد از وصف {مقروء} (قرائت شده)، اين است كه پيامبر(ص)، آن آيات را دريافت كرده است; نه اين كه به دروغ آن را ساخته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 6 - 4

4 - وحى و نزول قرآن ، به صورت قرائت آن بر پيامبر ( ص ) و جارى ساختن آن بر زبان او بوده است .

سنقرئك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 7 - 8

8 - قرائت كامل قرآن بر پيامبر ( ص ) و بقاى آن در حافظه آن حضرت ، نويدى متكى بر علم خداوند

سنقرئك فلاتنسى . .. إنّه يعلم الجهر و ما يخفى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 2 - 9

9 - ثبت آيات قرآن ، در صحيفه ها و ورق ها ، برنامه اى پيش بينى شده از جانب خداوند و القا شده به رسول اكرم ( ص )

يتلوا صحفًا مطهّرة

تعبير {صحف} (جمع {صحيفه}; يعنى، چيزى كه در آن مى نويسند)، اشاره به آينده قرآن و مكتوب شدن آن دارد. اسناد {يتلوا} به {صحفاً} _ با آن كه پيامبر(ص) آيات الهى را از روى صحيفه هاى موجود تلاوت نمى كرد _ به اعتبار مكتوب شدن پيام ها، پس از تلاوت آن است.

تلاوت قرآن بر مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 -

45 - 2،3

2- قراءت قرآن و تلاوت وحى بر مردم ، از وظايف پيامبر ( ص )

و إذا قرأت القرءان

از اينكه خداوند براى پاسدارى از پيامبر(ص)، بين وى و كافران به هنگام تلاوت قرآن حجابى نامريى قرار داده است; مى تواند به خاطر اين باشد كه آن حضرت موظف بوده است كه قرآن را براى مردم تلاوت كند اما چون با تلاوت قرآن، مورد آزار و اذيت قرار مى گرفت خداوند با جعل حجاب، او را از آزار آنان محافظت كرد.

3- تلاوت قرآن كريم توسط پيامبر ( ص ) در ميان مردم

و إذا قرأت القرءان جعلنا بينك . .. حجابًا مستورًا

تلاوت قرآن بر مردم صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 72 - 4

4 - فراخوانده شدن مردم صدراسلام به توحيد و تلاوت شدن آيات قرآن بر آنان از سوى مؤمنان

و إذا تتلى عليهم ءاي_تنا . .. بالذين يتلون عليهم ءاي_تنا

تلاوت قرآن براى گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 13 - 2

2 - متجاوزان و گنه پيشگان ، نبايد از شنيدن آيات قرآن محروم بمانند .

كلّ معتد أثيم . إذا تتلى عليه ءاي_تنا

تلاوت قرآن براى متجاوزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 13 - 2

2 - متجاوزان و گنه پيشگان ، نبايد از شنيدن آيات قرآن محروم بمانند .

كلّ معتد أثيم . إذا تتلى عليه ءاي_تنا

تلاوت قرآن در تهجد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 4 -

3،4

3 - فرمان خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر قرائت قرآن با تأنّى و به صورت شمرده شمرده در عبادت و شب زنده دارى

قم الّيل . .. و رتّل القرءان ترتيلاً

{ترتيل} در قرائت و سخن، به معناى آهسته آهسته و درست و بدون شتاب خواندن است (برگرفته از صحاح، مفردات راغب و مصباح المنير).

4 - قرائت قرآن با تأنّى و شمرده شمرده ، از مهم ترين و مناسب ترين اعمال عبادى شبانه و مراسم شب زنده دارى

قم الّيل . .. و رتّل القرءان ترتيلاً

تلاوت قرآن در نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 78 - 5

5- قراءت قرآن و بازخوانى پيام وحى ، عمده ترين ركن و مهمترين بُعد نماز

أقم الصلوة . .. و قرءان الفجر

مراد از {قرآن الفجر} نماز صبح است و آوردن {قرآن} (تلاوت آيات الهى) به جاى {صلاة} مى تواند مشعر به مطلب فوق باشد.

تلاوت قرآن در نماز شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 4 - 5

5 - فرمان خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر قرائت قرآن با تأنّى و شمرده شمرده در نماز هاى نيمه شب

قم الّيل . .. و رتّل القرءان ترتيلاً

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه چون آيه به دنبال توصيه به نماز شب آمده است، اشاره دارد به قرائت قرآن در حين نماز; زيرا قرائت قرآن از اركان نماز است.

تلاوت قرآن صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 1،9

1

- تمجيد خداوند از پيامبر ( ص ) و ياران آن حضرت به خاطر شب زنده دارى و قرائت قرآن

إنّ ربّك يعلم أنّك تقوم . .. و طائفة من الذين معك

مطلب ياد شده از تذكر به علم خداوند، استفاده مى شود.

9 - مؤمنان و ياران پيامبر ( ص ) ، موظف به تلاوت قرآن در شب هنگام به ميزان ميسور و ممكن

فاقرءوا ما تيسّر من القرءان

تلاوت قرآن علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 29 - 1

1 - انس با قرآن و تلاوت مستمر آن ، برپايى نماز و انفاق در نهان و آشكار ، از اوصاف عالمان راستين و اهل معرفت

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين يتلون كت_ب اللّه و أقاموا الصل

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه {إنّ الذين. ..} در مقام بيان جمله {إنّما يخشى اللّه من عباده العلماء} است; يعنى، در توصيف عالمان خداترس مى باشد.

تلاوت قرآن محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 61 - 3

3 _ تلاوت آيات قرآن ، از كار هاى مهم و هميشگى پيامبر اكرم ( ص ) بوده است .

و ما تتلوا منه من قرءان

از ذكر تلاوت قرآن _ در حالى كه جمله {ما تكون فى شأن} آن را شامل مى شود _ برداشت فوق استفاده مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 45 - 1،2،3،4

1- خداوند ، به هنگام قراءت قرآن توسط پيامبر ( ص ) ، ميان

آن حضرت و كافران ، حجابى نامرئى قرار داد .

و إذا قرأت القرءان . .. حجابًا مستورًا

برداشت فوق، مبتنى بر معناى مستور _ به همان صيغه مفعولى يعنى پوشيده شده _ است و در آيه به تناسب موضوع، مراد پوشيده شدن از حواس بينندگان (كافران) است.

2- قراءت قرآن و تلاوت وحى بر مردم ، از وظايف پيامبر ( ص )

و إذا قرأت القرءان

از اينكه خداوند براى پاسدارى از پيامبر(ص)، بين وى و كافران به هنگام تلاوت قرآن حجابى نامريى قرار داده است; مى تواند به خاطر اين باشد كه آن حضرت موظف بوده است كه قرآن را براى مردم تلاوت كند اما چون با تلاوت قرآن، مورد آزار و اذيت قرار مى گرفت خداوند با جعل حجاب، او را از آزار آنان محافظت كرد.

3- تلاوت قرآن كريم توسط پيامبر ( ص ) در ميان مردم

و إذا قرأت القرءان جعلنا بينك . .. حجابًا مستورًا

4- كافران ، پيامبر ( ص ) را به هنگام تلاوت آيات قرآن بر مردم ، مورد آزار و اذيت قرار مى دادند و براى آن حضرت ايجاد مزاحمت مى كردند .

و إذا قرأت القرءان

طبق شأن نزولهايى كه وارد شده است (مجمع البيان، ذيل آيه) و نيز ظاهر آيه {جعلنا بينك و بين الذين} جعل حجاب به خاطر اين بود كه كافران نشنوند تا پيامبر(ص) را اذيت نمايند و براى آن حضرت، مزاحمت ايجاد كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 106 - 3

3- مأموريت پيامبر ( ص ) به قراءت بخش هاى قرآن بر مردم به آرامى و با تأنّى

و قرءانًا فرقن_ه لتقرأه

على الناس على مكث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 114 - 10،12

10 - پيامبر ( ص ) ، آيات قرآن را پيش از پايان يافتن وحى آن ، به زبان جارى مى ساخت و در تلاوت آن تعجيل داشت . *

و لاتعجل بالقرءان من قبل أن يقضى إليك وحيه

12 - خداوند ، پيامبر ( ص ) را به شتاب نكردن در تلاوت آيات قرآن ، پيش از پايان يافتن وحى آن ، توصيه كرد .

و لاتعجل بالقرءان من قبل أن يقضى إليك وحيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 92 - 1

1 - تلاوت قرآن ، رسالت و وظيفه تغييرناپذير پيامبر ( ص ) براى هدايت خلق

إنّما أُمرت أن . .. و أن أتلوا القرءان فمن اهتدى

در اين آيه تلاوت آيات قرآن به مردم، به عنوان يگانه مسؤوليت پيامبر(ص) مورد تأكيد قرار گرفته است. از جمله {فمن اهتدى...} نيز استفاده مى شود كه هدف از تلاوت آيات آن، هدايت خلق بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 29 - 1،3

1- روى آورى گروهى از جنيان به تدبير الهى ، براى استماع قرآن از پيامبر ( ص )

و إذ صرفنا إليك نفرًا من الجنّ يستمعون القرءان

3- گروه جنيان ، مجذوب پيام وحى با استماع آن از زبان پيامبر ( ص )

و إذ صرفنا إليك . .. فلمّا حضروه قالوا أنصتوا

تعبير {أنصتوا} و فراخواندن به سكوت، نشانگر اشتياق آنان به استفاده هرچه بيشتر از قرآن است.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 11 - 2

2 - پيامبر ( ص ) ، تلاوت گر آيات الهى ( قرآن ) براى مردم

رسولاً يتلوا عليكم ءاي_ت اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 51 - 5

5 - اتهام جنون به پيامبر ( ص ) ، به هنگام شنيدن قرآن از سوى كافران

لمّا سمعوا الذكر و يقولون إنّه لمجنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 36 - 1

1 - تجمّع سريع و شتابزده كافران در اطراف پيامبر ( ص ) ، به هنگام تلاوت وحى براى مردم

فمالِ الذين كفروا قبلك مهطعين

{اهطاع} (مصدر {مهطعين}) به معناى گردن كشيدن و به سرعت راه رفتن و نيز به معناى گردن كشيدن براى خبر گرفتن آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 1 - 1

1 - گروهى از جن ( سه تا هفت نفر يا سه تا ده نفر ) ، به قرائت قرآن پيامبر ( ص ) گوش فرامى دادند .

قل أُوحى إلىّ أنّه استمع نفر من الجنّ

واژه {نفر} به گروهى متشكل از سه تا ده نفر و بنابر نقلى سه تا هفت نفر از مردان اطلاق مى شود. (مصباح المنير)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 4 - 3

3 - فرمان خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر قرائت قرآن با تأنّى و به صورت شمرده شمرده در عبادت و شب زنده دارى

قم الّيل . .. و رتّل القرءان

ترتيلاً

{ترتيل} در قرائت و سخن، به معناى آهسته آهسته و درست و بدون شتاب خواندن است (برگرفته از صحاح، مفردات راغب و مصباح المنير).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 1

1 - تمجيد خداوند از پيامبر ( ص ) و ياران آن حضرت به خاطر شب زنده دارى و قرائت قرآن

إنّ ربّك يعلم أنّك تقوم . .. و طائفة من الذين معك

مطلب ياد شده از تذكر به علم خداوند، استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 16 - 2

2 - منع شدن پيامبر ( ص ) ، از شتابورزى در خواندن آيات وحى ، پيش از پايان يافتن وحى آن

لاتحرّك به لسانك لتعجل به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 17 - 2

2 - گردآورى قرآن در سينه پيامبر ( ص ) و توانايى آن حضرت بر قرائت آن ، تضمين شده از سوى خداوند

إنّ علينا جمعه و قرءانه

يكى از احتمالات ياد شده در تفسير آيه شريفه، اين است كه مقصود از{جمعه}، گردآورى قرآن در سينه پيامبر(ص) است; به گونه اى كه آن حضرت به خاطر سپارد و فراموش نكند و مقصود از {قرآنه} تثبيت قرائت قرآن بر زبان ايشان است; به گونه اى كه هرگاه خواسته باشد بتواند آن را قرائت كند (مانند آيه 6 از سوره {اعلى} {سنقرئك فلاتنسى}).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 18 - 2

2 - سفارش خداوند به پيامبر ( ص ) ،

مبنى بر قرائت آيات نازل شده قرآن ، پس از پايان دريافت كامل آنها

فإذا قرأن_ه فاتّبع قرءانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 6 - 1،2،3،7،9،12

1 - آگاهى پيامبر ( ص ) بر وحى و زبان گشودن آن حضرت به قرائت قرآن ، وابسته به خواست خداوند و در گرو عنايت ويژه او بود .

سنقرئك

2 - خداوند ، پيامبر ( ص ) را به آموختن قرآن و جارى ساختن آن بر زبان او وعده داد .

سنقرئك

{إقراء}; يعنى، ديگرى را قارى ساختن و حرف {سين} در {سنقرئك} براى تأكيد وعده است. بنابراين مفاد آيه شريفه، اين است كه وحى همچنان ادامه يافته، زبان تو در حال و آينده به قرائت آن توانمند خواهد بود.

3 - توانمند ساختن پيامبر ( ص ) بر قرائت قرآن و فراموش نكردن آن ، از جلوه هاى ربوبيت خداوند بر آن حضرت است .

سنقرئك فلاتنسى

7 - دريافت قرائت قرآن از جانب خداوند ، مصون سازنده پيامبر ( ص ) از فراموش كردن آن

سنقرئك فلاتنسى

حرف {فاء}، جمله {فلاتنسى} را بر {سنقرئك} تفريع كرده است.

9 - تسبيح خداوند ، زمينه ساز شايستگى پيامبر ( ص ) براى دريافت قرآن و حفظ آن

سبّح اسم ربّك . .. سنقرئك فلاتنسى

12 - خداوند پيامبر ( ص ) را به داشتن حافظه اى نيرومند و فراموش نكردن آنچه خوانده است ، وعده داد .

سنقرئك فلاتنسى

حذف مفعول از فعل هاى {نقرء} و {لاتنسى}، ممكن است براى افاده عموم باشد; يعنى، تو را بر قرائت توانا مى سازيم و تو خوانده هاى خويش را، از ياد نخواهى برد.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 1 - 1،3،11

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور دريافت قرآن و قرائت آن

اقرأ

{قرائت}، ممكن است به تلفّظ يا مرور در ذهن انجام گيرد و در آيه شريفه _ به اين دليل كه پيش از آن چيزى نازل نشده بود تا پيامبر(ص) مأمور به قرائت آن شود _ مراد دريافت و قرائت آياتى است كه بعد از فرمان {اقرء} نازل مى شود. اين فرمان، شامل قرائت كلمه {اقرء} نيز مى باشد; نظير آن كه گفته شود: {آنچه را مى گويم، گوش كن} كه شامل همين جمله نيز مى گردد.

3 - پيامبر ( ص ) ، مأمور آغاز قرائت قرآن ، با نام خداوند

اقرأ باسم ربّك

حرف {باء} در {باسم}، به حال محذوفى نظير {مبتدءاً} يا {مفتتحاً} تعلق دارد.

11 - الزام پيامبر ( ص ) به قرائت قرآن در آغاز رسالت ، مايه رشد و تعالى آن حضرت و از جلوه هاى ربوبيت خداوند بود .

اقرأ باسم ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 3 - 1

1 - خداوند ، با تأكيد بر فرمان خويش ، پيامبر ( ص ) را به دريافت و قرائت قرآن در آغاز رسالتش فرا خواند .

اقرأ . .. اقرأ

فرمان {اقرأ}، تكرار و تأكيد فرمانى است كه در آغاز سوره آمده بود و مفعول محذوف آن نيز _ به قرينه سياق كلام _ مطالبى است كه بعد از آن فرمان، وحى خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 4 - 5

5 - توجه

به وابستگى تمام آموخته ها به خداوند ، مايه اطمينان پيامبر ( ص ) به توانايى بر عمل به وظيفه دريافت و قرائت قرآن

اقرأ . .. الذى علّم بالقلم

با توجّه به {امّى} و بى سواد بودن پيامبر(ص) تا زمان بعثت، خداوند پس از فرمان دادن آن حضرت به قراءت، خود را معلم تمام اهل قلم معرفى كرده است تا آن حضرت را به امدادهاى خويش اميدوار سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 5 - 6

6 - توجه به وابستگى تمام معلومات انسان به خداوند ، مايه اطمينان پيامبر ( ص ) به امداد الهى در توانا ساختن او بر دريافت و قرائت قرآن

اقرأ . .. علّم الإنس_ن ما لم يعلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 2 - 10،13،16

10 - پيامبر ( ص ) ، قرآن را از صحيفه هايى مكتوب و پيراسته از هر باطل ، دريافت و بر مردم تلاوت مى كرد .

رسول من اللّه يتلوا صحفًا مطهّرة

در برداشت ياد شده، مراد از {صحفاً مطهّرة}، قرآنِ مكتوب پيش از مرحله نزول بر پيامبر(ص) دانسته شده است. قرآن در آن مرحله _ براساس بعضى از آيات _ در اختيار فرشتگانى بزرگوار بوده است.

13 - پيامبر ( ص ) ، داراى رسالتى بزرگ از جانب خداوند و حامل پيامى مكتوب و خالى از انحراف و عهده دار بازخوانى آن بر مردم

رسول من اللّه يتلوا صحفًا مطهّرة

نكره آمدن {رسول}، بر عظمت پيامبر(ص) و رسالت آن حضرت دلالت دارد.

16 - تلاوتِ قرآن بر مردم ، رسالتى الهى بر عهده پيامبر

( ص )

رسول من اللّه يتلوا صحفًا مطهّرة

توصيف پيامبر(ص) به تلاوت كننده قرآن _ پس از تطبيق عنوان {رسول} بر آن حضرت _ بيانگر آن است كه تلاوت قرآن، بخشى از رسالت او است.

تلاوت قرآن مسلمانان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 9

9 - مؤمنان و ياران پيامبر ( ص ) ، موظف به تلاوت قرآن در شب هنگام به ميزان ميسور و ممكن

فاقرءوا ما تيسّر من القرءان

تلاوت كتب آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 44 - 4

4 - عالمان به كتاب هاى آسمانى و تلاوت كنندگان آن ، داراى مسؤوليت بيشتر در عمل كردن به كردار هاى نيك ( دستورات كتاب هاى آسمانى )

و تنسون أنفسكم و أنتم تتلون الكتب

روشن است كه هر كس ديگران را به نيكيها فرمان دهد و خود بدانها عمل نكند، سزاوار سرزنش است; چه از عالمان باشد يا از غير آنان، بنابراين جمله حاليه {و أنتم تتلون الكتاب} تأكيدى است در مورد عالمان كتابهاى آسمانى و تلاوت كنندگان آن.

تلاوت كنندگان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 121 - 14

14 - از امام صادق ( ع ) درباره سخن خداوند كه مى فرمايد : { الذين ءاتينهم الكتب يتلونه حق تلاوته } روايت شده كه فرمود : { يرتلون آياته و يتفقهون به و يعملون باحكامه و يرجون وعده و يخافون وعيده و يعتبرون بقصصه و يأتمرون بأوامره و ينتهون بنواهيه . . . ;

آنان قرآن را با

ترتيل مى خوانند و تلاش مى كنند تا آيات آن را بفهمند و به احكام آن عمل مى كنند و اميدوار به وعده ها و از وعيد آن ترسان مى باشند، و از قصه هاى آن پند و عبرت مى گيرند و به اوامر آن تن مى دهند و از نواهى آن دورى مى گزينند . .. }.

تلاوت وحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 71 - 13،14

13 - فرستادگان الهى ، با در دست داشتن وحى الهى در قالب عبارت هاى قابل تلاوت در ميان مردم ، مبعوث مى شدند .

ألم يأتكم رسل منكم يتلون عليكم ءاي_ت ربّكم

14 - تلاوت وحى و آيات الهى براى مردم ، از وظايف فرستادگان الهى

رسل منكم يتلون عليكم ءاي_ت ربّكم

جوسازى هنگام تلاوت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 26 - 2

2 - تلاش مشركان براى مقابله با قرآن ، از طريق جنجال آفرينى و ايجاد سر و صدا ، هنگام قرائت آيات آن به وسيله پيامبر و مؤمنان

و الغوا فيه

{لغو} (مصدر {ألغوا}) در مورد كلام و سخن بى معنى اطلاق مى شود و در اين جا مراد، گفتن سخنان ياوه و ايجاد سر و صدا مى باشد.

خيريت تلاوت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 37

37 - شب زنده دارى ، تلاوت قرآن ، اقامه نماز ، پرداخت زكات و انفاق ، از مظاهر نيكوكارى و مصداق هاى بارز كار هاى خير

تقوم أدنى من ثلثى الّيل . ..

فاقرءوا ما تيسّر من القرءان ... و ما تقدّموا لأنفسك

ذكر آيات خدا هنگام تلاوت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 1 - 9

9 - لزوم توجه به صفات و نشانه هاى خداوند ، هنگام قرائت قرآن

اقرأ باسم ربّك

حرف {باء} در {باسم ربّك}، براى الصاق يا استعانت و يا مصاحبت است. و در صورت اخير مفاد آيه شريفه لزوم همراه ساختن تمام لحظات قرائت با ذكر اسم خداوند است. در حقيقت مراد توجّه به صفات و نشانه هايى است كه اين اسم، بيانگر آن است.

ذكر صفات خدا هنگام تلاوت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 1 - 9

9 - لزوم توجه به صفات و نشانه هاى خداوند ، هنگام قرائت قرآن

اقرأ باسم ربّك

حرف {باء} در {باسم ربّك}، براى الصاق يا استعانت و يا مصاحبت است. و در صورت اخير مفاد آيه شريفه لزوم همراه ساختن تمام لحظات قرائت با ذكر اسم خداوند است. در حقيقت مراد توجّه به صفات و نشانه هايى است كه اين اسم، بيانگر آن است.

زمينه تلاوت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 27 - 15

15- توجيه ناپذيرى و نادرستى اعتماد بر غير خدا براى شناخت حقايق ، مقتضى روى آوردن به تلاوت وحى الهى و پيروى از آن است .

واتل ما أُحى إليك . .. و لن تجد من دونه ملتحدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 3 - 3

3 - توجّه به بزرگوارى

و شرافت برتر خداوند ، برانگيزاننده انسان به تلاوت كلام او است .

اقرأ و ربّك الأكرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 4 - 6

6 - توجّه به آموزگار بودن خداوند و وابستگى قرائت و كتابت به قدرت او ، برانگيزاننده انسان به تلاوت كلام او است .

اقرأ . .. الذى علّم بالقلم

سكوت در تلاوت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 204 - 1،2،3

1 _ وجوب گوش فرادادن به قرآن و رعايت سكوت به هنگام شنيدن آن

و إذا قرى القرءان فاستمعوا له و أنصتوا

{استماع} (مصدر استمعوا) به معناى گوش سپردن و {انصات} (مصدر {أنصتوا}) به معناى سكوت كردن است.

2 _ گوش فرادادن به قرآن و سكوت كردن به هنگام شنيدن آن ، زمينه ساز دستيابى به رحمت خداوند است .

فاستمعوا له و أنصتوا لعلكم ترحمون

3 _ تلاوت كننده قرآن ، هر كه باشد ، بايد به هنگام قرائت او خاموش ماند و به قرآن گوش داد .

و إذا قرى القرءان فاستمعوا له و أنصتوا لعلكم ترحمون

برداشت فوق از مجهول بودن فعل {قرى} استفاده شده است.

شيطان هنگام تلاوت قرآن محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 52 - 7

7 - شبهه آفرينى شيطان به هنگام تلاوت آيات قرآن توسط پيامبر اسلام ( ص ) براى مردم

و ما أرسلنا . .. ألقى الشيط_ن فى أُمنيّته

عفو تلاوت كنندگان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 30 - 12

12 - سپاس گزارى از

عالمان خداترس ، تلاوت گران قرآن ، برپادارندگان نماز و انفاق كنندگان مخلص و گذشت از لغزش هاى آنان ، رفتارى ارزشمند و خدايى است .

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين يتلون كت_ب اللّه ... إنّه غفور

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه چگونگى رفتار خداوند با اين دسته از انسان ها، مى تواند براى همگان آموزنده باشد.

فضايل تلاوت كنندگان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 30 - 4

4 - عالمان خداترس ، تلاوت گران قرآن ، برپادارندگان نماز و انفاق گران ، از فضل خداوند و مزد بيش از استحقاق خود برخورداراند .

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين يتلون كت_ب اللّه ... و يزيدهم

فضيلت تلاوت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 61 - 4

4 _ قرآن ، كتابى است باعظمت و تلاوت آن بسيار ارزشمند مى باشد .

و ما تكون فى شأن و ما تتلوا منه من قرءان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 3 - 5

5 - تلاوت وحى و قرآن كريم ، كارى ارزشمند است و قرائت كنندگان از جايگاهى بلند در پيشگاه خداوند برخوردارند .

فالتّلي_ت ذكرًا

از سوگند خداوند به تلاوت كنندگان وحى و قرآن كريم، مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 13 - 1

1 - تلاوت آيات قرآن و آموختن معارف آن به مردم ،

حركتى مطلوب و شايسته پى گيرى است .

إذا تتلى عليه ءاي_تنا

تداوم، از فعل مضارع {تتلى} استفاده مى شود; زيرا در مواردى كه سخن درباره كارهاى گذشته افراد و يا بيان حالت آنان است، فعل مضارع بر استمرار دلالت دارد.

فلسفه تلاوت قرآن علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 30 - 1

1 - عالمان خداترس ، به منظور دريافت اجر الهى ، به تلاوت قرآن ، اقامه نماز و انفاق مى پردازند .

إنّما يخشى اللّه من عباده العلم_ؤا . .. إنّ الذين يتلون كت_ب اللّه ... ليوفّيهم

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه لام در {ليوفّيهم} براى تعليل بوده و اين جمله متعلق به {يتلون} باشد; يعنى، قرآن را تلاوت مى كنند و . .. به خاطر آن كه خداوند به آنان پاداش كامل عنايت كند.

فلسفه تلاوت قرآن محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 5 - 3

3 - بالا بردن توان پيامبر ( ص ) براى به دوش گرفتن مسؤوليت سنگين و گران بار رسالت ، فلسفه توصيه خداوند به آن حضرت مبنى بر شب زنده دارى و تلاوت قرآن

قم الّيل . .. و رتّل القرءان ترتيلاً . إنّا سنلقى عليك قولاً ثقيلاً

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه جمله {إنّا سنلقى. ..} در مقام تعليل براى {قم الليل...} است; يعنى، به شب زنده دارى بپرداز; زيرا به زودى سخنى گران بار بر تو القا خواهيم كرد.

فوايد تلاوت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8

- 2 - 3،4

3 _ تلاوت قرآن بر مؤمنان راستين ، فزاينده ايمان در نهاد آنان

و إذا تليت عليهم ءايته زادتهم إيمنا

{تليت} به قرينه كلمه {على} از تلاوت، كه به معناى قرائت است، گرفته شده است. بنابراين مراد از {ءايته}، آيات قرآن است.

4 _ دل هاى بيمناك و لرزان از ياد خدا ، داراى زمينه اى مناسب براى تأثيرپذيرى از تلاوت آيات قرآن

إذا ذكر اللّه وجلت قلوبهم و إذا تليت عليهم ءايته زادتهم إيمنا

كافران صدر اسلام هنگام تلاوت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 72 - 5،6

5 - خشمگين شدن كافران صدراسلام و ظهور آثار كينه و نفرت در چهره آنان ، به هنگام شنيدن آيات قرآن و معارف توحيدى آن

و إذا تتلى عليهم ءاي_تنا بيّن_ت تعرف فى وجوه الذين كفروا المنكر

6 - بر افروختگى مشركان با شنيدن آيات قرآن و خشم حاصل از آن ، به حدى بود كه آنان را در آستانه حمله و تهاجم به كسانى قرار مى داد كه آيات قرآن را بر آنها تلاوت مى كردند .

يكادون يسطون بالذين يتلون عليهم ءاي_تنا

{سَطْو} (مصدر {يسطون}) به معناى تهاجم و حمله است; يعنى، چيزى نمانده كه مشركان با كسانى كه آيات ما را بر آنان مى خوانند گلاويز شوند.

كافران هنگام تلاوت آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 8 - 6

6 - استكبار كافران و اصرارشان بر كفر ، هنگام تلاوت آيات الهى بر آنان

تتلى عليه ثمّ يصرّ مستكبرًا

بنابراين كه {ثمّ} براى تراخى رتبى باشد _ نه زمانى_ برداشت بالا استفاده مى

شود.

كيفيت تلاوت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 3 - 4

4 - نزول و قرائت قرآن بر پيامبر ( ص ) در قالب زبان عربى

تنزيل من الرحم_ن . .. قرءانًا عربيًّا

محمد(ص) و تلاوت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 30 - 4

4_ تلاوت قرآن بر مردم ، از وظايف پيامبر ( ص ) و از هدف هاى ارسال او به پيامبرى

أرسلن_ك . .. لتتلوا عليهم الذى أوحينا إليك

{تلاوت} (مصدر تتلوا) به معناى خواندن است و {لتتلوا} متعلق به {أرسلناك} مى باشد و بيانگر وظيفه پيامبر و هدف ارسال او به پيامبرى است.

مسيحيان و تلاوت كتاب آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 156 - 6

6 _ يهود و نصارا كتاب آسمانى خويش را به زبان غير عربى تلاوت مى كردند.

و إن كنا عن دراستهم لغفلين

{إن} در جمله {إن كنا} إن مخففه است. {دراست} مصدر و به معناى تلاوت است. {هم} فاعل {دراست} و مفعولش {الكتاب} مى باشد. يعنى {همانا ما از خواندن كتاب آسمانى توسط اهل كتاب غافل بوديم}. اين بدان معناست كه ما متوجه محتواى قرائت آنان نبوديم و لذا حقايق آن را درك نمى كرديم.

مشركان هنگام تلاوت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 26 - 2

2 - تلاش مشركان براى مقابله با قرآن ، از طريق جنجال آفرينى و ايجاد سر و صدا ، هنگام قرائت آيات آن به وسيله پيامبر و مؤمنان

و الغوا

فيه

{لغو} (مصدر {ألغوا}) در مورد كلام و سخن بى معنى اطلاق مى شود و در اين جا مراد، گفتن سخنان ياوه و ايجاد سر و صدا مى باشد.

مقدار تلاوت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 10،49

10 - تلاوت قرآن ، بايد به ميزان ميسور باشد ; نه مقدارى كه براى قارى خسته كننده و مشقت آور است .

فاقرءوا ما تيسّر من القرءان

49 - { عن النبىّ ( ص ) { فاقرءوا ما تيسّر منه } قال : مائة آية ;

از پيامبر(ص) [درباره] {فاقرءوا ما تيسّر منه} روايت شده كه مراد قرائت صد آيه است}.

ممانعت از تعجيل در تلاوت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 16 - 2

2 - منع شدن پيامبر ( ص ) ، از شتابورزى در خواندن آيات وحى ، پيش از پايان يافتن وحى آن

لاتحرّك به لسانك لتعجل به

منافع تلاوت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 3 - 6

6 - قرائت قرآن ، داراى منافعى بسيار و تضمين شده از سوى خداوند

اقرأ و ربّك الأكرم

توصيف خداوند به {كريم ترين} _ پس از امر به قرائت _ بيانگر تأثير آن در فراهم آمدن زمينه كرامت و احسان خداوند است.

منشأ تلاوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 4 - 7

7 - ربوبيت خداوند بر انسان ها ، جلوه گر در توانا ساختن آنان بر خواندن و نوشتن

و ربّك الاكرم . الذى علّم بالقلم

منشأ تلاوت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 4 - 6

6 - توجّه به آموزگار بودن خداوند و وابستگى قرائت و كتابت به قدرت او ، برانگيزاننده انسان به تلاوت كلام او است .

اقرأ . .. الذى علّم بالقلم

منشأ قدرت تلاوت قرآن محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 3 - 5

5 - القاى وحى بر پيامبر ( ص ) و توانمند ساختن او بر قرائت قرآن ، احسان و كرم خداوند به آن حضرت است .

اقرأ و ربّك الأكرم

يهود و تلاوت كتاب آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 156 - 6

6 _ يهود و نصارا كتاب آسمانى خويش را به زبان غير عربى تلاوت مى كردند.

و إن كنا عن دراستهم لغفلين

{إن} در جمله {إن كنا} إن مخففه است. {دراست} مصدر و به معناى تلاوت است. {هم} فاعل {دراست} و مفعولش {الكتاب} مى باشد. يعنى {همانا ما از خواندن كتاب آسمانى توسط اهل كتاب غافل بوديم}. اين بدان معناست كه ما متوجه محتواى قرائت آنان نبوديم و لذا حقايق آن را درك نمى كرديم.

تلبيه از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تلبيه

تلبيه در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 197 - 23

23 _ آغاز اعمال حج با تلبيه ، اشعار و تقليد است .

فمن فرض فيهنّ الحجّ

امام صادق (ع) درباره قول خداوند {الحجّ اشهر معلومات . ..} فرمود: و الفرض التلبية و الاشعار و التقليد فاى ذلك فعل فقد فرض الحجّ

_______________________________

كافى، ج 4، ص

289، ح 2 ; تفسير برهان، ج 1، ص 199، ح 2.

فلسفه تشريع تلبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 27 - 14

14 - { عن عبيد اللّه بن على الحلبى ، عن أبى عبد اللّه ( ع ) قال : سألته لم جعلت التلبيه ؟ فقال : إنّ اللّه عزّوجلّ أوحى إلى ابراهيم ( ع ) { و أذّن فى الناس بالحج يأتوك رجالاً } فنادى فأجيب من كلّ فجّ يلبّون ;

عبيداللّه بن على الحلبى گويد: از امام صادق(ع) سؤال كردم: چرا[ در حج] تلبيه مقرر شده است؟ فرمود: همانا خداوند به حضرت ابراهيم(ع) وحى كرد: {و أذّن فى الناس بالحجّ يأتوك رجالاً} پس ابراهيم ندا در داد و از هر راه دورى با لبيك گفتن به ابراهيم(ع)، پاسخ داده شد}.

تمايلات از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تمايلات

آثار تمايلات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 20 - 4

4 - تأثير تمايلات و حبّ و بغض هاى انسان ها ، در شكل گيرى انديشه و باور هاى آنان

أيحسب الإنس_ن ألّن نجمع عظامه . .. كلاّ بل تحبّون العاجلة

آثار تمايلات انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 14 - 3

3- گرايش هاى طبيعى بشر ، ابزارى كارآمد در جهت سوق دادن او به كسب ارزش ها

أُول_ئك أصح_ب الجنّة خ_لدين فيها

خداوند، تمايل انسان به بقا و جاودانگى را در جهت سوق دادن وى به ايمان و استقامت به كار گرفته است.

آثار تمايلات كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون -

23 - 71 - 1

1 - تنظيم نظام تشريع و تكوين بر اساس تمايلات و هوس هاى كافران ، مايه تباهى نظام هستى

و لو اتبع الحقّ أهواءهم لفسدت السم_وت و الأرض و من فيهنّ

اين آيه، ادامه آيه پيشين است. در آيه قبل بيان شد كه مخالفت كافران و رفاهمندان با پيامبر(ص) و قرآن، از آن جهت نبود كه آن دو براى آنها ناشناخته بود; بلكه از آن رو بود كه پيام هاى قرآن _ كه آورنده آن پيامبر(ص) مى باشد _ سراسر حق است و حق در ذائقه آنها ناخوشانيد بود. بنابراين آنها در صورتى پيامبر(ص) را مى پذيرفتند كه سخنانى مطابق هوس هاى آنها مى آورد. در اين آيه نيز مى فرمايد: اما هرگز حق نمى تواند تابع هوس هاى آنها شود; زيرا در آن صورت _ با توجه به نامحدود و متناقض بودن خواسته ها _ همه چيز از هم مى پاشيد; نه آسمان باقى مى ماند، نه زمين و نه موجودات ساكن در آنها.

آثار رد تمايلات هواپرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 71 - 3

3 - استوارى نظام تكوين ، مرهون راه نداشتن آراى هوسبازان در قوانين به حق آن

و لو اتبع الحقّ أهواءهم لفسدت السم_وت و الأرض و من فيهنّ

ارضاى تمايلات در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 42 - 3،4

3 - وجود تمايلات مادى ، براى انسان ، در قيامت و ارضاى كامل آنها در بهشت

و فوكه ممّا يشتهون

4 - بهشت ، محل ارضاى تمامى تمايلات و خواسته هاى بشر

و

فوكه ممّا يشتهون

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه {من} در {ممّا يشتهون}براى تبعيض باشد، بر اين اساس معناى آيه چنين مى شود: بهشتيان از ميوه هايى كه بخشى از خواسته ها و تمايلات آنان را تشكيل مى دهد، بهره مند خواهند شد.

اقسام تمايلات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 50 - 5

5 - اميال و خواسته هاى انسان دو گونه است : برخى موافق با حق و هدايت الهى وبرخى مخالف با آنها .

و من أضلّ ممّن اتّبع هويه

ضمير {بغير هدًى من اللّه} به اصطلاح مى تواند احترازى باشد; يعنى، آن دسته از هواپرستان گمراه اند كه خواسته هاى آنان برخلاف هدايت الهى باشد; وگرنه گمراه نخواهند بود; زيرا برخى از خواهش هاى نفسانى مطابق با هدايت است.

انبيا و تمايلات نفسانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 53 - 4

4_ انبيا نيز همانند ديگران داراى كشش هاى نفسانى هستند .

و ما أُبرّءُ نفسى إن النفس لأمّارة بالسوء

پيروى از تمايلات جاهلانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 18 - 10

10 - پيروى از تمايلات و درخواست هاى جاهلانه ، عامل بروز اختلاف و رخداد تفرقه ميان امت ها

فما اختلفوا إلاّ من بعد . .. و لاتتّبع أهواء الذين لايعلمون

خداوند در پى طرح اختلافات بنى اسرائيل، پيامبر(ص) را موظف به پيروى از دين و مخالفت با هواها و هوس هاى جاهلانه نموده است. از اين نكته مى توان به دست آورد كه منشأ اختلافات، در پيروى از

هوس ها نهفته است.

تحريك تمايلات انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 131 - 9

9 - نگاه ، تحريك كننده تمايلات انسان و مايه شيفتگى او به منظره هاى دلربا است .

و لاتمدّنّ عينيك إلى ما متّعنا به أزوجًا منهم

تعديل تمايلات انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 55 - 4

4 - رسالت پيامبران ، در جهت تعديل تمايلات بشر است نه سركوب كردن آنها .

أئنّكم لتأتون الرجال شهوة من دون النساء

لوط پيامبر(ع)، به قومش نمى گويد كه بايد جلوى غريزه را به كلى گرفت; بلكه مى گويد: بايد آن را به گونه اى صحيح ارضا كرد.

تمايلات آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 121 - 13

13 - آدم و حوا ( ع ) ، به طور غريزى يا از روى عادت به پوشاندن عورت _ حتى از همسر خويش _ ملتزم بودند .

و طفقا يخصفان عليهما من ورق الجنّة

تمايلات اخروى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 12 - 5

5- تمايلات جسمانى و مادى بشر ، همراه با وى در جهان آخرت

جنّ_ت تجرى من تحتها الأنه_ر

باغ ها و منظره زيباى آن و جريان رودها و آواى دلكش آن، امورى است كه بشر در پرتو حواس و جنبه وجود مادى خويش، از آنها لذت برده و سود مى جويد. خداوند، مؤمنان را به برخوردارى از اين لذت ها در جهان آخرت، نويد داده است.

تمايلات اخروى انسان ها

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 54 - 4

4 - انسان در حيات اخروى ، داراى تمايلات و لذت هاى مادى

إنّ المتّقين فى جنّ_ت و نهر

از اين كه خداوند وعده به {جنّات} و {نهر} داده است، استفاده مى شود كه انسان در آخرت نيز از مظاهر طبيعى لذت خواهد برد.

تمايلات انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 235 - 4،5،6

4 _ جواز خواستگارى تلويحى از زنان در عِدّه ، تسهيلى بر مردان در گرايش هاى طبيعى آنان

لا جناح . .. علم اللّه انّكم ستذكرونهنّ

5 _ بى صبرى مردان در اظهار تمايل به ازدواج با زنان بى شوهر

علم اللّه انّكم ستذكرونهنّ

6 _ توجّه به تمايلات و كشش هاى طبيعى انسان ، در قوانين الهى

علم اللّه انّكم ستذكرونهنّ

با توجّه به اينكه جمله {علم اللّه} تعليل است براى حكم خداوند به تجويز خواستگارى، نقش تمايلات طبيعى آدمى در قوانين الهى به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 266 - 6

6 _ انسان ، دوستدار و خواهان بهره مندى از اعمال خِير خويش و نتايج آن

ايودّ احدكم ان تكون له جنّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 94 - 25

25 _ آگاهى هميشگى و دقيق خداوند به اعمال انسان و انگيزه هاى او

انّ اللّه كان بما تعملون خبيراً

{خبير} به كسى گفته مى شود كه به باطن اشيا آگاه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 107

- 14

14 _ بهره بردارى از انگيزه { محبوب شدن } ، از روش هاى قرآن در ارشاد و تربيت

إنّ اللّه لايحب من كان خواناً اثيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 96 - 6

6 _ بهره گيرى از تمايل مردم به رفاه و آسايش دنيوى و بهبود وضع اقتصادى ، از روش هاى قرآن براى هدايت آنان به ايمان و تقواست .

و لو أن أهل القرى ءامنوا و اتقوا لفتحنا عليهم بركت من السماء و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 59 - 11

11 _ راضى بودن به عطاياى خداوند و اميد داشتن به فضل او ، نشأت گرفته از ميل و رغبت واقعى انسان به خدا

و لو أنهم رضوا ما ءاتيهم اللّه . .. إنا إلى اللّه رغبون

برداشت فوق بر اين اساس است كه جمله {إنا إلى اللّه راغبون}، تعليل براى جمله پيشين باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 54 - 1

1 _ مستحقان عذاب استيصال ، به هنگام وقوع آن ، مايلند تمام مايملك خود را براى نجات جان خويش ، نثار كنند .

و لو أن لكل نفس ظلمت ما فى الأرض لافتدت به

با توجه به اينكه آيات فراز پيش، برخى مربوط به عذاب استيصال: (قل أرأيتم إن اتيكم عذابه بياتاً أو نهاراً . .. ) و برخى مربوط به عذاب قيامت است: (ثم قيل للذين ظلموا ذوقوا عذاب الخلد)، آيه فوق مى تواند بيانگر حال ستمگران به هنگام مشاهده عذاب استيصال باشد و مى تواند

مربوط به عذاب قيامت باشد، برداشت فوق بر پايه احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 21 - 10

10 - زن و مرد ، به هم تمايل و گرايش دارند .

أزوجًا لتسكنوا إليها

متعدى شدن فعل {لتسكنوا} با {إلى} با اين كه حق اين بود كه {لتسكنوا عندها} گفته شود براى تضمين معناى تمايل است.

تمايلات اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 48 - 17

17 _ خداوند بر حذر دارنده پيامبر ( ص ) از پيروى تمايلات اهل كتاب و عدول از حق ( احكام قرآن ) در قضاوت

فاحكم . .. و لاتتبع اهواءهم عما جاءك من الحق

كلمه {عن} در {عما جاءك} مى رساند كه معناى عدول در {لاتتبع} تضمين شده است. يعنى لاتعدل عن الحق متبعاً اهواءهم.

تمايلات باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 50 - 5

5 - اميال و خواسته هاى انسان دو گونه است : برخى موافق با حق و هدايت الهى وبرخى مخالف با آنها .

و من أضلّ ممّن اتّبع هويه

ضمير {بغير هدًى من اللّه} به اصطلاح مى تواند احترازى باشد; يعنى، آن دسته از هواپرستان گمراه اند كه خواسته هاى آنان برخلاف هدايت الهى باشد; وگرنه گمراه نخواهند بود; زيرا برخى از خواهش هاى نفسانى مطابق با هدايت است.

تمايلات بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 70 - 4،5

4 _ ناسازگارى برنامه ها و اهداف پيامبران با تمايلات نفسانى بنى اسرائيل

كلما جاءهم

رسول بما لاتهوى انفسهم

5 _ انطباق و عدم انطباق رسالت انبيا با تمايلات نفسانى ، عامل تصديق و تكذيب پيامبران از سوى بنى اسرائيل

كلما جاءهم رسول بما لاتهوى انفسهم فريقاً كذبوا و فريقاً يقتلون

تمايلات بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 71 - 10

10 - خواهش ها و كشش هاى درونى انسان ، همراه با او حتى در بهشت و جهان آخرت

و فيها ما تشتهيه الأنفس

از اين كه انسان حتى در بهشت داراى شهوات و خواهش ها است، مطلب بالا استفاده مى شود.

تمايلات جنسى بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 56 - 4

4 - وجود تمايلات جنسى و پيوند زناشويى ، ميان مردان و زنان در بهشت

هم و أزوجهم فى ظل_ل على الأرائك متّكئون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 20 - 4

4 - بهشتيان ، داراى تمايلات جنسى و نياز هاى عاطفى در بهشت

و زوّجن_هم بحور عين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 56 - 9

9 - بهشتيان ، داراى تمايلات جنسى و حس لذت جويى

متّك_ين على فرش . .. فيهنّ ق_صرت الطرف

از اين كه خداوند به وجود حوريان بشارت داده، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 74 - 4

4 - بهشتيان ، داراى تمايلات جنسى و حس لذت جويى

لم يطمثهنّ إنس قبلهم و لاجانّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه

- 56 - 22 - 1

1 - وجود غريزه و تمايل جنسى در ميان بهشتيان

و حور عين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 37 - 4

4 - وجود غريزه و تمايل جنسى در ميان بهشتيان

إنّا أنشان_هنّ إنشاءً . .. عربًا أترابًا

تمايلات جنسى جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 56 - 10

10 - جن همانند آدميان ، داراى غريزه و روابط جنسى

لم يطمثهنّ إنس قبلهم و لاجانّ

برداشت بالا با توجه به اين نكته است كه اولاً مخاطب آيات، {جن و انس} مى باشند و ثانياً {لم يطمثهنّ. ..جانّ} مى رساند كه جنيان نيز زمينه روابط جنسى را دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 74 - 5

5 - جن همانند آدميان ، داراى غريزه و روابط جنسى

لم يطمثهنّ إنس قبلهم و لاجانّ

برداشت ياد شده، با توجه به دو نكته زير است: الف) مخاطب آيات شريفه، جن و انس مى باشند ب) {لم يطمثهنّ. .. و لاجانّ} مى رساند كه جنيان نيز برخوردار از زمينه روابط جنسى اند.

تمايلات جنيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 128 - 14

14 _ وجود خواسته ها و لذتهاى نفسانى در جن (شيطان)

قد استكثرتم استمتع بعضنا ببعض

تمايلات حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 50 - 5

5 - اميال و خواسته هاى انسان دو گونه است : برخى موافق با حق و هدايت الهى وبرخى مخالف با آنها

.

و من أضلّ ممّن اتّبع هويه

ضمير {بغير هدًى من اللّه} به اصطلاح مى تواند احترازى باشد; يعنى، آن دسته از هواپرستان گمراه اند كه خواسته هاى آنان برخلاف هدايت الهى باشد; وگرنه گمراه نخواهند بود; زيرا برخى از خواهش هاى نفسانى مطابق با هدايت است.

تمايلات زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 21 - 10

10 - زن و مرد ، به هم تمايل و گرايش دارند .

أزوجًا لتسكنوا إليها

متعدى شدن فعل {لتسكنوا} با {إلى} با اين كه حق اين بود كه {لتسكنوا عندها} گفته شود براى تضمين معناى تمايل است.

تمايلات شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 128 - 14

14 _ وجود خواسته ها و لذتهاى نفسانى در جن (شيطان)

قد استكثرتم استمتع بعضنا ببعض

تمايلات قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 67 - 3

3- قوم لوط انحرافات جنسى ( لواط و همجنس بازى ) را ، كارى خوب مى پنداشتند و به آن علاقه و تمايل شديدى داشتند .

و جاء أهل المدينة يستبشرون

از اظهار شادمانى و شادباش گويى قوم لوط به هنگام باخبر شدن از مهمانان حضرت لوط(ع)، استفاده مى شود كه آنان از تجاوز جنسى خوشحال و آن را امرى پسنديده مى انگاشتند. گفتنى است كه طبق آيه 78 {هود} و نيز اشاراتى كه در آيات بعد (68، 69 و71) آمده است، آنان مردمانى آلوده به انحراف جنسى بودند.

تمايلات مادى در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77

- 42 - 3

3 - وجود تمايلات مادى ، براى انسان ، در قيامت و ارضاى كامل آنها در بهشت

و فوكه ممّا يشتهون

تمايلات مسلمانان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 6 - 1

1 _ گروهى از مسلمانان در صدد بازداشتن پيامبر ( ص ) از حركت به سوى جنگ بدر ، على رغم وضوح حقانيت آن

يجدلونك فى الحق بعد ما تبين

در وجه تركيبى {يجدلونك} چند نظر ايراد شده است ; از جمله اينكه {يجدلونك} حال براى فاعل {لكرهون} و يا همانند {إن فريقا} حال براى مفعول {أخرجك} باشد. بر اين دو مبنا، آيه مورد بحث توضيحى درباره قضاياى پيش از جنگ بدر است. گفتنى است جدال به معناى منازعه براى غلبه بر انديشه و رأى طرف مقابل است.

تمايلات منحرفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 48 - 19،21

19 _ قضاوت بر اساس احكام الهى در گرو پرهيز از تمايلات و هوا هاى نفسانى منحرفان

فاحكم بينهم بما أنزل اللّه و لاتتبع اهواءهم

نهى {لاتتبع} پس از {فاحكم} براى تفهيم اين معناست كه در صورت تبعيت از خواسته ديگران، قضاوت بر اساس احكام الهى ميسر نيست.

21 _ پيروى از تمايلات منحرفان ، زمينه انحراف از حق

و لاتتبع اهواءهم عما جاءك من الحق

تهييج تمايلات انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 135 - 7

7 _ بهره بردارى از تمايل انسان به فرجام نيك و حسن عاقبت، روشى در تبليغ و دعوت مردم به دين است.

فسوف تعلمون من تكون له عقبة

الدار

جاودانگى تمايلات انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 71 - 10

10 - خواهش ها و كشش هاى درونى انسان ، همراه با او حتى در بهشت و جهان آخرت

و فيها ما تشتهيه الأنفس

از اين كه انسان حتى در بهشت داراى شهوات و خواهش ها است، مطلب بالا استفاده مى شود.

رهبران دينى و تمايلات مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 120 - 24

24 - رهبران دينى در خطر پيروى از تمايلات نفسانى گروه هاى مختلف اجتماعى

و لئن اتبعت أهواءهم . .. مالك من اللّه من ولىّ و لانصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 37 - 12

12_ رهبران دينى در خطر پيروى از تمايلات نفسانى و آراى برخاسته از هوا هاى گروه هاى مختلف اجتماعى

و ل_ئن اتبعت أهواءهم بعد ما جاءك من العلم

نقش تمايلات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 39 - 9

9 - اميال و خواسته هاى انسان ، در تشخيص درستى و نادرستى واقعيت ها تأثير دارد .

كسراب بقيعة يحسبه الظمأن ماء حتّى إذا جاءه لم يجده شيئًا

برداشت فوق از آن جا استفاده شده است كه انسان تشنه، براى سيراب شدن _ كه از خواسته هاى او است _ دچار خطا شده و به جاى رفتن به طرف آب واقعى، به سوى سراب حركت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 27 - 8

8 - تأثير تمايلات و

حبّ و بغض هاى انسان ها ، در شكل گيرى انديشه ها و باور هاى آنان

و لاتطع منهم ءاثمًا أو كفورًا . .. إنّ ه_ؤلاء يحبّون العاجلة و يذرون وراءهم يومً

نقش تمايلات انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 23 - 9

9 - بهره گيرى قرآن از تمايلات طبيعى انسان ها ، در گرايش دادن آنان به ايمان و عمل صالح

إنّ اللّه يدخل الذين ءامنوا . .. و لباسهم فيها حرير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 12 - 6

6- استفاده خداوند از تمايلات طبيعى بشر ، در جهت تشويق او به ايمان و ارزش ها

جنّ_ت تجرى من تحتها الأنه_ر

تمايل بشر به برخوردارى از بوستان هايى سرشار از رودهاى جارى، زمينه اى قرار گرفته است تا خداوند بهوسيله اين تمايل طبيعى، او را به ارزش هاى معنوى مشتاق سازد.

نقش تمايلات انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 14 - 5

5 - بهره گيرى خداوند از تمايلات طبيعى انسان ها در گرايش دادن آنان به ايمان و عمل صالح

إنّ اللّه يدخل الذين ءامنوا . .. جنّ_ت تجرى من تحتها الأنه_ر

هوشيارى در برابر تمايلات نفسانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 53 - 10

10_ ضرورت هوشيارى در برابر تمايلات نفسانى و لزوم فراهم آوردن زمينه هاى جلب رحمت الهى براى مصون ماندن از خطرات آن

إن النفس لأمّارة بالسوء إلاّ ما رحم ربى

تمايلات نفسانى

انبيا و تمايلات نفسانى

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 53 - 4

4_ انبيا نيز همانند ديگران داراى كشش هاى نفسانى هستند .

و ما أُبرّءُ نفسى إن النفس لأمّارة بالسوء

هوشيارى در برابر تمايلات نفسانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 53 - 10

10_ ضرورت هوشيارى در برابر تمايلات نفسانى و لزوم فراهم آوردن زمينه هاى جلب رحمت الهى براى مصون ماندن از خطرات آن

إن النفس لأمّارة بالسوء إلاّ ما رحم ربى

تمدن از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تمدن

اسلام و تمدن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 97 - 9

9 _ دورى از تمدن و دانش ، امرى نكوهيده در بينش اسلام

الأعراب أشد . .. و أجدر ألّا يعلموا

انقراض تدريجى تمدن ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 44 - 12

12- تدريجى بودن انقراض تمدن ها و جوامع بشرى

أنّا نأتى الأرض ننقصها من أطرافها

با توجه به كلمه {نقص} (كاستن) و نيز فعل مضارع {نأتى} و {ننقصها} _ كه افاده استمرار مى كند _ مى توان برداشت ياد شده را استفاده كرد.

انقراض تمدن ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 6 - 19

19 _ پابرجايى زندگى انسانها در زمين، در عين انقراض امتهاى متمدن كافر

فأهلكنهم بذنوبهم و أنشأنا من بعدهم قرنا ءاخرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 58 - 1

1- تمامى شهر ها و تمدن ها و جوامع بشرى ، قبل از قيامت ، توسط خداوند يا به

كلى نابود و يا به وسيله عذابى ، به ويرانى كشيده خواهد شد .

و إن من قرية إلاّ نحن مهلكوها قبل يوم القي_مة

{قرية} در لغت به معناى مجتمع و محل سكونت است و بر اعم از روستا و شهر اطلاق مى شود (برگرفته از لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 74 - 2

2- جوامع و تمدن هاى بسيارى در طول تاريخ ، با وجود قدرت و امكانات بسيار و موقعيت برتر نسبت به كافران عصر بعثت ، به هلاكت رسيده و نابود شدند .

و كم أهلكنا قبلهم من قرن هم أحسن أث_ًثا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 98 - 1

1- جوامع و تمدن هاى بسيارى در طول تاريخ ، به هلاكت رسيده و نابود شده اند .

و كم أهلكنا قبلهم من قرن

{كَمْ} در {كم أهلكنا} خبرى بوده و دال بر تكثير است (يعنى بسيار) و {قَرْن}; يعنى، مردمى كه اهل يك زمان باشند و نزديك هم زندگى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 44 - 17

17- ميراندن انسان ها و نابود كردن جوامع و تمدن ها ، دليل قدرت بى مانند و شكست ناپذير خداوند است .

أنّا نأتى الأرض ننقصها من أطرافها أفهم الغ_لبون

زير سؤال بردن و نفى كردن پيروزى و چيرگى كافران در برابر قدرت الهى (أفهم الغالبون)، پس از طرح مسأله مرگ و مير انسان ها به وسيله خداوند، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14

- روم - 30 - 9 - 7،8

7 - تاريخ پيش از اسلام ، عرصه ظهور و افول قدرت هايى چشمگير و جوامعى متمدن تر از مردمان عصر بعثت بودند .

كانوا أشدّ منهم قوّة . .. و عمروها أكثر ممّا عمروها ... فما كان اللّه ليظلمهم

8 - تاريخ ، بستر ظهور و افول قدرت ها و تمدن ها است .

أَوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا. .. ع_قبة الذين كانوا أشدّ منهم قوّة و أثاروا الأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 26 - 11

11 - سقوط ملت ها و تمدن ها ، جلوه اى از آيات ( قدرت ) الهى است .

أهلكنا من قبلهم . .. إنّ فى ذلك لأي_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 21 - 6،7

6 - تاريخ عرب ، شاهد ظهور و افول تمدن ها و قدرت هاى بزرگ تر و متمدن تر از مردم جزيرة العرب عصر ظهور اسلام

كانوا هم أشدّ منهم قوّة و ءاثارًا فى الأرض

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه آيه شريفه، اشاره به مردم جزيرة العرب و كسانى داشته باشد كه پيامبر اسلام در ميان آنان مى زيست.

7 - تاريخ بشر ، عرصه ظهور و افول قدرت ها و تمدن ها

كانوا هم أشدّ منهم قوّة و ءاثارًا فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 82 - 6،7

6 - تاريخ عرب ، شاهد ظهور و افول تمدن ها و قدرت هاى بزرگ تر ، پرجمعيت تر و متمدن تر از مردم

جزيرة العرب عصر ظهور اسلام

كانوا أكثر منهم و أشدّ قوّة و ءاثارًا فى الأرض

برداشت ياد شده مبتنى براين احتمال است كه آيه شريفه اشاره به مردم جزيرة العرب و كسانى داشته باشد كه پيامبراسلام در ميان آنان مى زيست.

7 - تاريخ بشر ، عرصه ظهور و افول قدرت ها و تمدن ها

كانوا أكثر منهم و أشدّ قوّة و ءاثارًا فى الأرض

اهميت تمدن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 97 - 9

9 _ دورى از تمدن و دانش ، امرى نكوهيده در بينش اسلام

الأعراب أشد . .. و أجدر ألّا يعلموا

تاريخ تمدن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 67 - 2

2- وجود شهر و تمدن شهرى در عصر حضرت لوط ( ع )

و جاء أهل المدينة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 86 - 12

12- وجود تمدن در غرب سرزمين ذى القرنين

وجد عندها قومًا . .. إمّا أن تعذّب

ظلم و ايمان و عمل صالح و مجازات _ كه آيات بعد در باره ساحل نشينان ياد كرده است _ از مشخصات جوامع متمدن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 90 - 5

5- در عصر ذوالقرنين ، مردم ساكن غرب سرزمين او ، متمدن تر و پيشرفته تر از مردم ساكن در شرق سرزمين وى بودند .

بلغ مغرب الشمس . .. وجد عندها قومًا ... تطلع على قوم لم نجعل لهم من دونها سترًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10

- كهف - 18 - 93 - 4،5

4- تمدن منطقه شمال زمين در عهد ذوالقرنين ، ضعيف بوده است .

وجد من دونهما قومًا لايكادون يفقهون قولاً

چنان چه مراد از يأجوج و مأجوج، همان مغول و تاتار باشند، آيه در توصيف ساكنان شمال سرزمين ذى القرنين خواهد بود.

5- مردم منطقه شمالى در عصر ذوالقرنين ، داراى زبانى دور از زبان هاى زنده آن روز بودند .

قومًا لايكادون يفقهون قولاً

نفى درك همه زبان ها، حاكى از اين است كه زبان مادرى كوه نشينان عصر ذى القرنين، زبانى منحط و غير قابل ذكر بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 96 - 3،10

3- مردم عصر ذوالقرنين ، با استخراج آهن و تهيه آن ، از پيش آشنا بودند . *

ءاتونى زبر الحديد

فرمان ذوالقرنين به تهيه آهن، نشان اين است كه مردم، قبلاً، با آن آشنا بوده و آهن در اختيار داشته اند.

10- صنعت ذوب فلز ، در تمدن زمان ذوالقرنين ، وجود داشته است .

قال انفخوا حتّى إذا جعله نارًا قال ءاتونى أُفرغ عليه قطرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 74 - 2

2- جوامع و تمدن هاى بسيارى در طول تاريخ ، با وجود قدرت و امكانات بسيار و موقعيت برتر نسبت به كافران عصر بعثت ، به هلاكت رسيده و نابود شدند .

و كم أهلكنا قبلهم من قرن هم أحسن أث_ًثا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 98 - 1

1- جوامع و تمدن هاى بسيارى در طول تاريخ ، به هلاكت

رسيده و نابود شده اند .

و كم أهلكنا قبلهم من قرن

{كَمْ} در {كم أهلكنا} خبرى بوده و دال بر تكثير است (يعنى بسيار) و {قَرْن}; يعنى، مردمى كه اهل يك زمان باشند و نزديك هم زندگى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 58 - 4

4 - سرزمين مصر در عصر فرعون ، برخوردار از تمدن و اقتصادى نيرومند

فأخرجن_هم من جنّ_ت و عيون . و كنوز و مقام كريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 129 - 2

2 - قوم عاد ، داراى تمدنى پيشرفته در امر معمارى و بناسازى

أتبنون بكلّ ريع ءاية تعبثون . و تتّخذون مصانع لعلّكم تخلدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 23 - 3

3 - شهر سبا ، داراى تمدن ، پادشاه و حكومتى مقتدر در عصر سليمان

و جئتك من سبإ . .. و أُوتيت من كلّ شىء و لها عرش عظيم

در الميزان آمده است: {سبأ بلدة باليمن كانت عاصمته يومئذ; سبا شهرى است در سرزمين يمن كه در آن روزگار پايتخت بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 44 - 7

7 - وجود تمدن ، هنر و صنعت پيشرفته در عهد سليمان ( ع )

حسبته لجّة . .. قال إنّه صرح ممرّد من قوارير

ساختن صحنى از آبگينه ها به گونه اى طبيعى كه آب جلوه كند و بيننده آن را آب بپندارد، نشانگر صنعت و هنر پيشرفته دستگاه سليمانى است.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 48 - 4

4 - ثموديان ، برخوردار از تمدن شهرى

و كان فى المدينة تسعة رهط

تعبير {المدينة} نشانگر وجود شهر و شهرنشينى در آن دوران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 33 - 6

6 - براى بشر دورانى ، سپرى شده است كه مردم ، به دور از تمدن و فرهنگ و اخلاق انسانى مى زيسته اند .

الج_هليّة الأُولى

در اين كه مراد از {الجاهلية الأُولى} چه زمانى است، ميان مفسران، اختلاف نظر فراوانى وجود دارد. آنچه مسلم است، اين است كه {الجاهلية الأُولى} دورانى است كه در آن زنان، زينت هاى بدن خود را در معرض ديد مردان قرار مى داده اند و چنين امرى، حاكى از بى تمدنى و رعايت نكردن اخلاق انسانى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 11 - 6

6 - وجود صنعت آهنگرى و ساخت و ساز ابزار آهنى در عصر داوود ( ع )

أن اعمل س_بغ_ت و قدّر فى السرد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 12 - 8

8 - وجود صنعت مسگرى در دوران سليمان ( ع )

و أسلنا له عين القطر

{قطر} به معناى نوعى مس مذاب است (مفردات راغب و المنجد). گفتنى است كه {اسالة} (مصدر {أسلنا}) به معناى سيلان و جريان است و كاربر آن در اشياى جامد، معناى ذوب را افاده مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 44 - 4

4 - ظهور و

سقوط تمدن ها و اقوام نيرومندتر از مشركان جزيرة العرب در تاريخ

و كانوا أشدّ منهم قوّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 21 - 5،6،7

5 - وجود تمدن هاى عظيم و اقوام متعدد نيرومند و داراى آثار ملى در گذشته تاريخ

كانوا هم أشدّ منهم قوّة و ءاثارًا فى الأرض

6 - تاريخ عرب ، شاهد ظهور و افول تمدن ها و قدرت هاى بزرگ تر و متمدن تر از مردم جزيرة العرب عصر ظهور اسلام

كانوا هم أشدّ منهم قوّة و ءاثارًا فى الأرض

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه آيه شريفه، اشاره به مردم جزيرة العرب و كسانى داشته باشد كه پيامبر اسلام در ميان آنان مى زيست.

7 - تاريخ بشر ، عرصه ظهور و افول قدرت ها و تمدن ها

كانوا هم أشدّ منهم قوّة و ءاثارًا فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 82 - 5،6،7

5 - وجود تمدن هاى عظيم و اقوام متعدد نيرومند و داراى آثار ملى در گذشته تاريخ

كانوا أكثر منهم و أشدّ قوّة و ءاثارًا فى الأرض

6 - تاريخ عرب ، شاهد ظهور و افول تمدن ها و قدرت هاى بزرگ تر ، پرجمعيت تر و متمدن تر از مردم جزيرة العرب عصر ظهور اسلام

كانوا أكثر منهم و أشدّ قوّة و ءاثارًا فى الأرض

برداشت ياد شده مبتنى براين احتمال است كه آيه شريفه اشاره به مردم جزيرة العرب و كسانى داشته باشد كه پيامبراسلام در ميان آنان مى زيست.

7 - تاريخ بشر ، عرصه ظهور و افول قدرت ها و تمدن ها

كانوا

أكثر منهم و أشدّ قوّة و ءاثارًا فى الأرض

تاريخ تمدن ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 9 - 7،8

7 - تاريخ پيش از اسلام ، عرصه ظهور و افول قدرت هايى چشمگير و جوامعى متمدن تر از مردمان عصر بعثت بودند .

كانوا أشدّ منهم قوّة . .. و عمروها أكثر ممّا عمروها ... فما كان اللّه ليظلمهم

8 - تاريخ ، بستر ظهور و افول قدرت ها و تمدن ها است .

أَوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا. .. ع_قبة الذين كانوا أشدّ منهم قوّة و أثاروا الأ

تمدن اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 43 - 5

5 - اقتدار و شكوه تمدن هاى گذشته تاريخ ، بى تأثير در پيشگيرى از عذاب الهى از آنان

أكفّاركم خير من أُول_ئكم

تعبير {أكفّاركم خير. ..} تعريض بدان دارد كه اقوام پيشين، به رغم اقتدار مادى شان، نابود شدند و شكوه و قدرت آنان نتوانست از عذاب الهى در حق آنان، جلوگيرى كند; شما (كافران) كه جاى خود داريد.

تمدن تاتار ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 93 - 4

4- تمدن منطقه شمال زمين در عهد ذوالقرنين ، ضعيف بوده است .

وجد من دونهما قومًا لايكادون يفقهون قولاً

چنان چه مراد از يأجوج و مأجوج، همان مغول و تاتار باشند، آيه در توصيف ساكنان شمال سرزمين ذى القرنين خواهد بود.

تمدن در دوران ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 90 - 1،5

1- ذوالقرنين ، در

سفر دوم خويش ، به آخرين نقطه خشكى در سمت مشرق رسيد و با مردمى بدوى و عارى از تمدن روبه رو شد .

بلغ مطلع الشمس . .. لم نجعل لهم من دونها سترًا

ضمير {دونها} به {الشمس} بازمى گردد و مفاد جمله {لم نجعل. ..} اين است كه مردم آن سرزمين، جز خورشيد، پوششى نداشتند; يعنى، هيچ بنا و ساختمانى كه سايبان آنان باشد و هيچ پوشاكى كه بدنشان را به پوشاند، در بين آنان مشاهده نمى شد، لذا از آنان، تعبير به اقوامى بدوى شده است.

5- در عصر ذوالقرنين ، مردم ساكن غرب سرزمين او ، متمدن تر و پيشرفته تر از مردم ساكن در شرق سرزمين وى بودند .

بلغ مغرب الشمس . .. وجد عندها قومًا ... تطلع على قوم لم نجعل لهم من دونها سترًا

تمدن در دوران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 58 - 4

4 - سرزمين مصر در عصر فرعون ، برخوردار از تمدن و اقتصادى نيرومند

فأخرجن_هم من جنّ_ت و عيون . و كنوز و مقام كريم

تمدن در دوران لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 67 - 2

2- وجود شهر و تمدن شهرى در عصر حضرت لوط ( ع )

و جاء أهل المدينة

تمدن در سرزمين سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 23 - 3

3 - شهر سبا ، داراى تمدن ، پادشاه و حكومتى مقتدر در عصر سليمان

و جئتك من سبإ . .. و أُوتيت من كلّ شىء و لها

عرش عظيم

در الميزان آمده است: {سبأ بلدة باليمن كانت عاصمته يومئذ; سبا شهرى است در سرزمين يمن كه در آن روزگار پايتخت بوده است.

تمدن در مغرب سرزمين ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 86 - 12

12- وجود تمدن در غرب سرزمين ذى القرنين

وجد عندها قومًا . .. إمّا أن تعذّب

ظلم و ايمان و عمل صالح و مجازات _ كه آيات بعد در باره ساحل نشينان ياد كرده است _ از مشخصات جوامع متمدن است.

تمدن قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 1،10

1 _ قوم ثمود پس از انقراض قوم عاد تشكل يافته و در سرزمين حجر به تمدن رسيدند .

و اذكروا إذ جعلكم خلفاء من بعد عاد و بوأكم فى الأرض

{ال} در {الأرض} عهد ذهنى است و اشاره به سرزمينى است كه قوم ثمود در آن ساكن بودند كه بين حجاز و شام قرار گرفته است.

10 _ قوم ثمود مردمى متمدن و آگاه به شيوه هاى گوناگون در خانه سازى

تتخذون من سهولها قصوراً و تنحتون الجبال بيوتاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 48 - 4

4 - ثموديان ، برخوردار از تمدن شهرى

و كان فى المدينة تسعة رهط

تعبير {المدينة} نشانگر وجود شهر و شهرنشينى در آن دوران است.

تمدن قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 129 - 2

2 - قوم عاد ، داراى تمدنى پيشرفته در امر معمارى و بناسازى

أتبنون بكلّ ريع ءاية تعبثون .

و تتّخذون مصانع لعلّكم تخلدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 7 - 4

4 - قوم عاد ، مردمى متمدن و آشنا با فن ساختمان سازى

إرم ذات العماد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 8 - 2

2 - قوم عاد ، پيشرفته در فنّ خانه سازى و معمارى

الّتى لم يخلق مثلها فى البل_د

تمدن مردم شمال سرزمين ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 93 - 4،5

4- تمدن منطقه شمال زمين در عهد ذوالقرنين ، ضعيف بوده است .

وجد من دونهما قومًا لايكادون يفقهون قولاً

چنان چه مراد از يأجوج و مأجوج، همان مغول و تاتار باشند، آيه در توصيف ساكنان شمال سرزمين ذى القرنين خواهد بود.

5- مردم منطقه شمالى در عصر ذوالقرنين ، داراى زبانى دور از زبان هاى زنده آن روز بودند .

قومًا لايكادون يفقهون قولاً

نفى درك همه زبان ها، حاكى از اين است كه زبان مادرى كوه نشينان عصر ذى القرنين، زبانى منحط و غير قابل ذكر بوده است.

تمدن مردم مشرق سرزمين ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 90 - 5

5- در عصر ذوالقرنين ، مردم ساكن غرب سرزمين او ، متمدن تر و پيشرفته تر از مردم ساكن در شرق سرزمين وى بودند .

بلغ مغرب الشمس . .. وجد عندها قومًا ... تطلع على قوم لم نجعل لهم من دونها سترًا

تمدن مردم مغرب سرزمين ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف -

18 - 90 - 5

5- در عصر ذوالقرنين ، مردم ساكن غرب سرزمين او ، متمدن تر و پيشرفته تر از مردم ساكن در شرق سرزمين وى بودند .

بلغ مغرب الشمس . .. وجد عندها قومًا ... تطلع على قوم لم نجعل لهم من دونها سترًا

تمدن مصرباستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 38 - 7

7 - مصريان عهد فرعون ، قادر بر ساختن برج هاى بلند آجرى بودند .

فأوقد لى ي_ه_م_ن على الطين فاجعل لى صرحًا

تمدن مغولان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 93 - 4

4- تمدن منطقه شمال زمين در عهد ذوالقرنين ، ضعيف بوده است .

وجد من دونهما قومًا لايكادون يفقهون قولاً

چنان چه مراد از يأجوج و مأجوج، همان مغول و تاتار باشند، آيه در توصيف ساكنان شمال سرزمين ذى القرنين خواهد بود.

تمدن ها در تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 6 - 7

7 _ ظهور بسيارى از تمدنهاى قدرتمند، پيش از ظهور اسلام در پهنه زمين

ألم يروا كم أهلكنا من قبلهم من قرن مكنهم فى الأرض

{قرن} به معنى امت و گروهى از مردم است كه در يك زمان قرار دارند. و {مكناهم} از {تمكين} و به معنى تمكن دادن است. {قرن متمكن} كنايه از مردمى قدرتمند و پربهره از مواهب است كه از آن در برداشت فوق به {تمدنها} تعبير شده است.

تمدن هاى قبل از اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 6 -

7

7 _ ظهور بسيارى از تمدنهاى قدرتمند، پيش از ظهور اسلام در پهنه زمين

ألم يروا كم أهلكنا من قبلهم من قرن مكنهم فى الأرض

{قرن} به معنى امت و گروهى از مردم است كه در يك زمان قرار دارند. و {مكناهم} از {تمكين} و به معنى تمكن دادن است. {قرن متمكن} كنايه از مردمى قدرتمند و پربهره از مواهب است كه از آن در برداشت فوق به {تمدنها} تعبير شده است.

تمدن هاى منقرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 45 - 9

9 _ وجود اقوام و تمدنهايى نابود شده در تاريخ كه هيچ نسلى از آنان برجاى نمانده است.

فقطع دابر القوم الذين ظلموا و الحمد للّه رب العلمين

اگر جمله {فقطع . .. } خبرى باشد، از وقوع حادثه مذكور در صحنه تاريخ خبر داده است.

زمينه انحطاط تمدن ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 74 - 8

8- فريفته شدن به دنيا و امكانات فناپذير آن و اصيل پنداشتن آنها ، از زمينه هاى سقوط تمدن ها و نابودى دنياگرايان است .

أىّ الفريقين خير مقامًا . .. و كم أهلكنا قبلهم من قرن

زمينه انقراض تمدن ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 21 - 10

10 - گناهان ، زمينه ساز عذاب الهى و نابودشدن تمدن ها ، قدرت ها و آثار ملى

فأخذهم اللّه بذنوبهم

ظهور تمدن ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 9 - 7،8

7 - تاريخ پيش از اسلام ،

عرصه ظهور و افول قدرت هايى چشمگير و جوامعى متمدن تر از مردمان عصر بعثت بودند .

كانوا أشدّ منهم قوّة . .. و عمروها أكثر ممّا عمروها ... فما كان اللّه ليظلمهم

8 - تاريخ ، بستر ظهور و افول قدرت ها و تمدن ها است .

أَوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا. .. ع_قبة الذين كانوا أشدّ منهم قوّة و أثاروا الأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 21 - 6،7

6 - تاريخ عرب ، شاهد ظهور و افول تمدن ها و قدرت هاى بزرگ تر و متمدن تر از مردم جزيرة العرب عصر ظهور اسلام

كانوا هم أشدّ منهم قوّة و ءاثارًا فى الأرض

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه آيه شريفه، اشاره به مردم جزيرة العرب و كسانى داشته باشد كه پيامبر اسلام در ميان آنان مى زيست.

7 - تاريخ بشر ، عرصه ظهور و افول قدرت ها و تمدن ها

كانوا هم أشدّ منهم قوّة و ءاثارًا فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 82 - 6،7

6 - تاريخ عرب ، شاهد ظهور و افول تمدن ها و قدرت هاى بزرگ تر ، پرجمعيت تر و متمدن تر از مردم جزيرة العرب عصر ظهور اسلام

كانوا أكثر منهم و أشدّ قوّة و ءاثارًا فى الأرض

برداشت ياد شده مبتنى براين احتمال است كه آيه شريفه اشاره به مردم جزيرة العرب و كسانى داشته باشد كه پيامبراسلام در ميان آنان مى زيست.

7 - تاريخ بشر ، عرصه ظهور و افول قدرت ها و تمدن ها

كانوا أكثر منهم و أشدّ قوّة

و ءاثارًا فى الأرض

عبرت از انقراض تمدن ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 44 - 11،13

11- مرگ و مير آدميان و انقراض جوامع و تمدن ها ، مايه عبرت انسان ها است .

أفلايرون أنّا نأتى الأرض ننقصها من أطرافها

13- عبرت نگرفتن كافران از مشاهده مرگ و مير آدميان و انقراض جوامع و تمدن ها

أفلايرون أنّا نأتى الأرض ننقصها من أطرافها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 8 - 8

8 - توجه به هلاكت و انقراض تمدن هاى با شكوه گذشته ، مايه عبرت قدرتمندان

فأهلكنا أشدّ منهم بطشًا

يادآورى نابودى جوامع پيشين به مردم مكه، مى تواند در راستاى تنبه و عبرت آموزى آنان باشد.

عوامل انحطاط تمدن ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 6 - 16

16 _ انحطاط و نابودى بسيارى از تمدنها پيش از اسلام به سبب گناه و ستيز با حق

ألم يروا كم أهلكنا من قبلهم . ... فأهلكنهم بذنوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 11 - 7

7 _ تكذيب پيامبران و آيات الهى از عوامل سقوط و انحطاط تمدنهاى بشرى

ثم انظروا كيف كان عقبة المكذبين

عوامل انقراض تمدن ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 6 - 16،20

16 _ انحطاط و نابودى بسيارى از تمدنها پيش از اسلام به سبب گناه و ستيز با حق

ألم يروا كم أهلكنا من قبلهم . ... فأهلكنهم بذنوبهم

20 _ هلاكت امتها و نابودى

تمدنها بر اثر كفر و گناه، از سنتهاى الهى است.

ألم يروا كم أهلكنا من قبلهم من قرن . .. فأهلكنهم بذنوبهم

جمله {فأهلكناهم}، بيان قاعده و قانونى است كه جمله {ألم يروا كم أهلكنا . .. } جريان آن را در طول تاريخ نشان مى دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 11 - 7

7 _ تكذيب پيامبران و آيات الهى از عوامل سقوط و انحطاط تمدنهاى بشرى

ثم انظروا كيف كان عقبة المكذبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 45 - 2

2 _ ظلم، موجب نابودى ملتهاى ظالم و تمدن آنها

فقطع دابر القوم الذين ظلموا

در آيه شريفه مى شد به جاى {الذين ظلموا} از ضمير استفاده شود، ولى توصيف آن قوم هلاك شده به {كسانى كه ظلم كردند}، سبب و زمينه نابودى و عذاب آنان را بيان مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 98 - 3

3- دشمنى با حق و سرسختى در برابر آن ، مايه هلاكت بسيارى از جوامع و تمدن هاى پيشين

و تنذر به قومًا لدًّا . و كم أهلكنا قبلهم من قرن

وصف {لدّاً} بر شدت سرسختى و خصومت دلالت دارد، بيان هلاكت جوامع به دنبال مطرح ساختن سرسختى مردم عصر بعثت، نشان از تأثير بسزاى اين خصلت در نابودى اقوام پيشين دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 11 - 2،6

2- ظلم و ستم ، عامل انحطاط و انهدام كامل جوامع و تمدن ها است .

و كم قصمنا من

قرية كانت ظالمة

توصيف {قرية} (مردم شهرها) به {ظالمة} (ستمكار) بيانگر نقش ظلم در نابودى و انهدام است.

6- افول و نابودى بسيارى از تمدن ها ، معلول عملكرد مردم آن جوامع بوده است .

و كم قصمنا من قرية كانت ظلمة

كلمه {كَمْ} در {كم قصمنا} خبريه و به معناى {كثير} است. توصيف قريه ها و امت ها به ظالم بودن، بيانگر سبب هلاكت و نابودى آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 13 - 6

6- مترفان و ستمگران جامعه ، عامل نابودى تمدن ها و هلاكت افراد جامعه

و كم قصمنا من قرية كانت ظالمة . .. ارجعوا إلى ما أُترفتم فيه

مخاطبان اين آيات، گروه خاصى از مردم اند; زيرا خداوند در توصيف آنان دو صفت ستمگرى و تنعّم را مطرح ساخته است و اين دو صفت نوعاً در قشر خاصى از جامعه وجود دارد و بيشتر مردم نه ظالم اند و نه مترف.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 22 - 4

4 - كفر و انكار رسالت پيامبران ، زمينه ساز فروپاشى تمدن ها و نابودى قدرت ها و آثار ملى

كانوا هم أشدّ منهم قوّة و ءاثارًا فى الأرض . .. فكفروا فأخذهم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 82 - 9،10

9 - نابودى بسيارى از اقوام نيرومند و داراى تمدن و آثار ملى ، در گذشته تاريخ به خاطر كفر و شركشان

فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون

جمله {فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون} (ولى آنچه به دست مى آورند، به

حالشان سودى نبخشيد)، به نزول عذاب گريز ناپذير و سود نبخشيدن تلاش هاى كافران محكوم به عذاب اشاره دارد. گفتنى است چون اين آيه درباره كافران و مشركان مى باشد، مى توان استفاده كرد كه سبب محكوميت آنان به عذاب، همان كفر و شرك آنان بود.

10 - شرك و كفر ، زمينه ساز عذاب الهى و نابود شدن تمدن ها ، قدرت ها و آثار ملى

فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 85 - 5

5 - كفر و شرك به خدا ، مايه خسارت و از كف دادن سرمايه ها ، توانمندى ها و تمدن ها است .

كانوا أكثر منهم و أشدّ قوّة و ءاثارًا فى الأرض . .. كنّا به مشركين ... و خسر هنا

عوامل بقاى تمدن ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 6 - 4

4- ايمان ، داراى تأثير در حفظ و بقاى جوامع و تمدن هاى بشرى است .

ماءامنت قبلهم من قرية أهلكن_ها

مطالعه فرجام تمدن ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 9 - 1

1 - سير در زمين و توجّه به سرنوشت تمدن هاى پيشين ، مايه عبرت آدمى است .

أَوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم كانوا أشدّ منهم قوّة

منشأ انقراض تمدن ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 59 - 11

11- تحوّلات تاريخ و زوال تمدّن ها و جوامع ، مقهور اراده الهى است

.

القرى أهلكن_هم . .. و جعلنا لمهلكهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 74 - 5

5- تحولات تاريخ و نابود شدن جوامع و تمدن ها ، وابسته به اراده الهى است .

و كم أهلكنا قبلهم من قرن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 98 - 2

2- تحولات تاريخ و نابودى جوامع و تمدن ها ، وابسته به اراده خداوند است .

و كم أهلكنا قبلهم من قرن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 11 - 8

8- تغييرات و دگرگونى هاى جوامع و تمدن ها ، تحت مشيت و اراده الهى است .

و كم قصمنا . .. و أنشأنا بعدها قومًا ءاخرين

منشأ انقراض جوامع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 6 - 21

21 _ پيدايش و انقراض تمدنها، تحت اراده و سيطره الهى

ألم يروا كم أهلكنا من قبلهم من قرن مكنهم فى الأرض . .. فأنشأنا من بعدهم قرنا ءاخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 66 - 6

6- خداوند با نابود ساختن جوامع غوطهور در فساد و تباهى ، صحنه جوامع بشرى و روند آن را دگرگون مى سازد .

إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . .. و قضينا ... أن دابر ه_ؤلاء مقطوع

منشأ پيدايش تمدن ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 6 - 11،18،21

11 _ نقش ريزش فراوان و مداوم باران و جريان رودها در

پيدايش تمدنهاى قدرتمند

قرن مكنهم فى الأرض . .. و أرسلنا السماء عليهم مدرارا و جعلنا الأنهر

{مدرارا} يعنى داراى ريزش فراوان، پى در پى و به مقدار نياز (مجمع البيان، ذيل آيه 52 سوره هود)

18 _ خداوند جايگزين كننده ملتهايى به جاى ملتهاى هلاك شده پيشين

فأهلكنهم بذنوبهم و أنشأنا من بعدهم قرنا ءاخرين

21 _ پيدايش و انقراض تمدنها، تحت اراده و سيطره الهى

ألم يروا كم أهلكنا من قبلهم من قرن مكنهم فى الأرض . .. فأنشأنا من بعدهم قرنا ءاخ

منشأ تمدن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 90 - 6

6- اراده الهى ، در دستيابى جوامع و اقوام به تمدن ، نقش دارد .

لم نجعل لهم من دونها سترًا

منشأ رشد تمدن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 32 - 7

7 - پيشرفت صنعت و تمدن بشرى ، در عين انتساب به بشر ، ناشى از اراده و قدرت الهى است .

و من ءاي_ته الجوار فى البحر كالأعل_م

نابودى تمدن بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 7 - 14

14- نابودى و تخريب كامل آثار و تمدن بنى اسرائيل ، با دومين هجوم نيرو هاى توانمند و جنگاور

و ليتبّروا ما علوًّا تتبيرًا

نشانه هاى تمدن هاى پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 9 - 6

6 - برخوردارى از توان رزمىِ فراوان و توسعه كشاورزى و آبادانى سرزمين ها ، برترين جلوه هاى تمدن در جوامع پيشين بوده است .

كانوا أشدّ منهم

قوّة و أثاروا الأرض و عمروها أكثر ممّا عمروها

{إثارة} (مصدر {أثاروا}) به معناى {زير و رو كردن} است و در اين جا، منظور، زير و رو كردن خاك براى زراعت يا ساختمان سازى و غير آن است.

تمدن ها

انقراض تدريجى تمدن ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 44 - 12

12- تدريجى بودن انقراض تمدن ها و جوامع بشرى

أنّا نأتى الأرض ننقصها من أطرافها

با توجه به كلمه {نقص} (كاستن) و نيز فعل مضارع {نأتى} و {ننقصها} _ كه افاده استمرار مى كند _ مى توان برداشت ياد شده را استفاده كرد.

انقراض تمدن ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 6 - 19

19 _ پابرجايى زندگى انسانها در زمين، در عين انقراض امتهاى متمدن كافر

فأهلكنهم بذنوبهم و أنشأنا من بعدهم قرنا ءاخرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 58 - 1

1- تمامى شهر ها و تمدن ها و جوامع بشرى ، قبل از قيامت ، توسط خداوند يا به كلى نابود و يا به وسيله عذابى ، به ويرانى كشيده خواهد شد .

و إن من قرية إلاّ نحن مهلكوها قبل يوم القي_مة

{قرية} در لغت به معناى مجتمع و محل سكونت است و بر اعم از روستا و شهر اطلاق مى شود (برگرفته از لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 74 - 2

2- جوامع و تمدن هاى بسيارى در طول تاريخ ، با وجود قدرت و امكانات بسيار و موقعيت برتر نسبت

به كافران عصر بعثت ، به هلاكت رسيده و نابود شدند .

و كم أهلكنا قبلهم من قرن هم أحسن أث_ًثا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 98 - 1

1- جوامع و تمدن هاى بسيارى در طول تاريخ ، به هلاكت رسيده و نابود شده اند .

و كم أهلكنا قبلهم من قرن

{كَمْ} در {كم أهلكنا} خبرى بوده و دال بر تكثير است (يعنى بسيار) و {قَرْن}; يعنى، مردمى كه اهل يك زمان باشند و نزديك هم زندگى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 44 - 17

17- ميراندن انسان ها و نابود كردن جوامع و تمدن ها ، دليل قدرت بى مانند و شكست ناپذير خداوند است .

أنّا نأتى الأرض ننقصها من أطرافها أفهم الغ_لبون

زير سؤال بردن و نفى كردن پيروزى و چيرگى كافران در برابر قدرت الهى (أفهم الغالبون)، پس از طرح مسأله مرگ و مير انسان ها به وسيله خداوند، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 9 - 7،8

7 - تاريخ پيش از اسلام ، عرصه ظهور و افول قدرت هايى چشمگير و جوامعى متمدن تر از مردمان عصر بعثت بودند .

كانوا أشدّ منهم قوّة . .. و عمروها أكثر ممّا عمروها ... فما كان اللّه ليظلمهم

8 - تاريخ ، بستر ظهور و افول قدرت ها و تمدن ها است .

أَوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا. .. ع_قبة الذين كانوا أشدّ منهم قوّة و أثاروا الأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

14 - سجده - 32 - 26 - 11

11 - سقوط ملت ها و تمدن ها ، جلوه اى از آيات ( قدرت ) الهى است .

أهلكنا من قبلهم . .. إنّ فى ذلك لأي_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 21 - 6،7

6 - تاريخ عرب ، شاهد ظهور و افول تمدن ها و قدرت هاى بزرگ تر و متمدن تر از مردم جزيرة العرب عصر ظهور اسلام

كانوا هم أشدّ منهم قوّة و ءاثارًا فى الأرض

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه آيه شريفه، اشاره به مردم جزيرة العرب و كسانى داشته باشد كه پيامبر اسلام در ميان آنان مى زيست.

7 - تاريخ بشر ، عرصه ظهور و افول قدرت ها و تمدن ها

كانوا هم أشدّ منهم قوّة و ءاثارًا فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 82 - 6،7

6 - تاريخ عرب ، شاهد ظهور و افول تمدن ها و قدرت هاى بزرگ تر ، پرجمعيت تر و متمدن تر از مردم جزيرة العرب عصر ظهور اسلام

كانوا أكثر منهم و أشدّ قوّة و ءاثارًا فى الأرض

برداشت ياد شده مبتنى براين احتمال است كه آيه شريفه اشاره به مردم جزيرة العرب و كسانى داشته باشد كه پيامبراسلام در ميان آنان مى زيست.

7 - تاريخ بشر ، عرصه ظهور و افول قدرت ها و تمدن ها

كانوا أكثر منهم و أشدّ قوّة و ءاثارًا فى الأرض

تاريخ تمدن ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 9 - 7،8

7 -

تاريخ پيش از اسلام ، عرصه ظهور و افول قدرت هايى چشمگير و جوامعى متمدن تر از مردمان عصر بعثت بودند .

كانوا أشدّ منهم قوّة . .. و عمروها أكثر ممّا عمروها ... فما كان اللّه ليظلمهم

8 - تاريخ ، بستر ظهور و افول قدرت ها و تمدن ها است .

أَوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا. .. ع_قبة الذين كانوا أشدّ منهم قوّة و أثاروا الأ

تمدن ها در تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 6 - 7

7 _ ظهور بسيارى از تمدنهاى قدرتمند، پيش از ظهور اسلام در پهنه زمين

ألم يروا كم أهلكنا من قبلهم من قرن مكنهم فى الأرض

{قرن} به معنى امت و گروهى از مردم است كه در يك زمان قرار دارند. و {مكناهم} از {تمكين} و به معنى تمكن دادن است. {قرن متمكن} كنايه از مردمى قدرتمند و پربهره از مواهب است كه از آن در برداشت فوق به {تمدنها} تعبير شده است.

زمينه انحطاط تمدن ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 74 - 8

8- فريفته شدن به دنيا و امكانات فناپذير آن و اصيل پنداشتن آنها ، از زمينه هاى سقوط تمدن ها و نابودى دنياگرايان است .

أىّ الفريقين خير مقامًا . .. و كم أهلكنا قبلهم من قرن

زمينه انقراض تمدن ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 21 - 10

10 - گناهان ، زمينه ساز عذاب الهى و نابودشدن تمدن ها ، قدرت ها و آثار ملى

فأخذهم اللّه بذنوبهم

ظهور تمدن ها

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 9 - 7،8

7 - تاريخ پيش از اسلام ، عرصه ظهور و افول قدرت هايى چشمگير و جوامعى متمدن تر از مردمان عصر بعثت بودند .

كانوا أشدّ منهم قوّة . .. و عمروها أكثر ممّا عمروها ... فما كان اللّه ليظلمهم

8 - تاريخ ، بستر ظهور و افول قدرت ها و تمدن ها است .

أَوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا. .. ع_قبة الذين كانوا أشدّ منهم قوّة و أثاروا الأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 21 - 6،7

6 - تاريخ عرب ، شاهد ظهور و افول تمدن ها و قدرت هاى بزرگ تر و متمدن تر از مردم جزيرة العرب عصر ظهور اسلام

كانوا هم أشدّ منهم قوّة و ءاثارًا فى الأرض

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه آيه شريفه، اشاره به مردم جزيرة العرب و كسانى داشته باشد كه پيامبر اسلام در ميان آنان مى زيست.

7 - تاريخ بشر ، عرصه ظهور و افول قدرت ها و تمدن ها

كانوا هم أشدّ منهم قوّة و ءاثارًا فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 82 - 6،7

6 - تاريخ عرب ، شاهد ظهور و افول تمدن ها و قدرت هاى بزرگ تر ، پرجمعيت تر و متمدن تر از مردم جزيرة العرب عصر ظهور اسلام

كانوا أكثر منهم و أشدّ قوّة و ءاثارًا فى الأرض

برداشت ياد شده مبتنى براين احتمال است كه آيه شريفه اشاره به مردم جزيرة العرب و كسانى داشته باشد كه پيامبراسلام در

ميان آنان مى زيست.

7 - تاريخ بشر ، عرصه ظهور و افول قدرت ها و تمدن ها

كانوا أكثر منهم و أشدّ قوّة و ءاثارًا فى الأرض

عبرت از انقراض تمدن ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 44 - 11،13

11- مرگ و مير آدميان و انقراض جوامع و تمدن ها ، مايه عبرت انسان ها است .

أفلايرون أنّا نأتى الأرض ننقصها من أطرافها

13- عبرت نگرفتن كافران از مشاهده مرگ و مير آدميان و انقراض جوامع و تمدن ها

أفلايرون أنّا نأتى الأرض ننقصها من أطرافها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 8 - 8

8 - توجه به هلاكت و انقراض تمدن هاى با شكوه گذشته ، مايه عبرت قدرتمندان

فأهلكنا أشدّ منهم بطشًا

يادآورى نابودى جوامع پيشين به مردم مكه، مى تواند در راستاى تنبه و عبرت آموزى آنان باشد.

عوامل انحطاط تمدن ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 6 - 16

16 _ انحطاط و نابودى بسيارى از تمدنها پيش از اسلام به سبب گناه و ستيز با حق

ألم يروا كم أهلكنا من قبلهم . ... فأهلكنهم بذنوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 11 - 7

7 _ تكذيب پيامبران و آيات الهى از عوامل سقوط و انحطاط تمدنهاى بشرى

ثم انظروا كيف كان عقبة المكذبين

عوامل انقراض تمدن ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 6 - 16،20

16 _ انحطاط و نابودى بسيارى از تمدنها پيش از

اسلام به سبب گناه و ستيز با حق

ألم يروا كم أهلكنا من قبلهم . ... فأهلكنهم بذنوبهم

20 _ هلاكت امتها و نابودى تمدنها بر اثر كفر و گناه، از سنتهاى الهى است.

ألم يروا كم أهلكنا من قبلهم من قرن . .. فأهلكنهم بذنوبهم

جمله {فأهلكناهم}، بيان قاعده و قانونى است كه جمله {ألم يروا كم أهلكنا . .. } جريان آن را در طول تاريخ نشان مى دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 11 - 7

7 _ تكذيب پيامبران و آيات الهى از عوامل سقوط و انحطاط تمدنهاى بشرى

ثم انظروا كيف كان عقبة المكذبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 45 - 2

2 _ ظلم، موجب نابودى ملتهاى ظالم و تمدن آنها

فقطع دابر القوم الذين ظلموا

در آيه شريفه مى شد به جاى {الذين ظلموا} از ضمير استفاده شود، ولى توصيف آن قوم هلاك شده به {كسانى كه ظلم كردند}، سبب و زمينه نابودى و عذاب آنان را بيان مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 98 - 3

3- دشمنى با حق و سرسختى در برابر آن ، مايه هلاكت بسيارى از جوامع و تمدن هاى پيشين

و تنذر به قومًا لدًّا . و كم أهلكنا قبلهم من قرن

وصف {لدّاً} بر شدت سرسختى و خصومت دلالت دارد، بيان هلاكت جوامع به دنبال مطرح ساختن سرسختى مردم عصر بعثت، نشان از تأثير بسزاى اين خصلت در نابودى اقوام پيشين دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21

- 11 - 2،6

2- ظلم و ستم ، عامل انحطاط و انهدام كامل جوامع و تمدن ها است .

و كم قصمنا من قرية كانت ظالمة

توصيف {قرية} (مردم شهرها) به {ظالمة} (ستمكار) بيانگر نقش ظلم در نابودى و انهدام است.

6- افول و نابودى بسيارى از تمدن ها ، معلول عملكرد مردم آن جوامع بوده است .

و كم قصمنا من قرية كانت ظلمة

كلمه {كَمْ} در {كم قصمنا} خبريه و به معناى {كثير} است. توصيف قريه ها و امت ها به ظالم بودن، بيانگر سبب هلاكت و نابودى آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 13 - 6

6- مترفان و ستمگران جامعه ، عامل نابودى تمدن ها و هلاكت افراد جامعه

و كم قصمنا من قرية كانت ظالمة . .. ارجعوا إلى ما أُترفتم فيه

مخاطبان اين آيات، گروه خاصى از مردم اند; زيرا خداوند در توصيف آنان دو صفت ستمگرى و تنعّم را مطرح ساخته است و اين دو صفت نوعاً در قشر خاصى از جامعه وجود دارد و بيشتر مردم نه ظالم اند و نه مترف.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 22 - 4

4 - كفر و انكار رسالت پيامبران ، زمينه ساز فروپاشى تمدن ها و نابودى قدرت ها و آثار ملى

كانوا هم أشدّ منهم قوّة و ءاثارًا فى الأرض . .. فكفروا فأخذهم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 82 - 9،10

9 - نابودى بسيارى از اقوام نيرومند و داراى تمدن و آثار ملى ، در گذشته تاريخ به

خاطر كفر و شركشان

فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون

جمله {فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون} (ولى آنچه به دست مى آورند، به حالشان سودى نبخشيد)، به نزول عذاب گريز ناپذير و سود نبخشيدن تلاش هاى كافران محكوم به عذاب اشاره دارد. گفتنى است چون اين آيه درباره كافران و مشركان مى باشد، مى توان استفاده كرد كه سبب محكوميت آنان به عذاب، همان كفر و شرك آنان بود.

10 - شرك و كفر ، زمينه ساز عذاب الهى و نابود شدن تمدن ها ، قدرت ها و آثار ملى

فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 85 - 5

5 - كفر و شرك به خدا ، مايه خسارت و از كف دادن سرمايه ها ، توانمندى ها و تمدن ها است .

كانوا أكثر منهم و أشدّ قوّة و ءاثارًا فى الأرض . .. كنّا به مشركين ... و خسر هنا

عوامل بقاى تمدن ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 6 - 4

4- ايمان ، داراى تأثير در حفظ و بقاى جوامع و تمدن هاى بشرى است .

ماءامنت قبلهم من قرية أهلكن_ها

مطالعه فرجام تمدن ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 9 - 1

1 - سير در زمين و توجّه به سرنوشت تمدن هاى پيشين ، مايه عبرت آدمى است .

أَوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم كانوا أشدّ منهم قوّة

منشأ انقراض تمدن ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

10 - كهف - 18 - 59 - 11

11- تحوّلات تاريخ و زوال تمدّن ها و جوامع ، مقهور اراده الهى است .

القرى أهلكن_هم . .. و جعلنا لمهلكهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 74 - 5

5- تحولات تاريخ و نابود شدن جوامع و تمدن ها ، وابسته به اراده الهى است .

و كم أهلكنا قبلهم من قرن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 98 - 2

2- تحولات تاريخ و نابودى جوامع و تمدن ها ، وابسته به اراده خداوند است .

و كم أهلكنا قبلهم من قرن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 11 - 8

8- تغييرات و دگرگونى هاى جوامع و تمدن ها ، تحت مشيت و اراده الهى است .

و كم قصمنا . .. و أنشأنا بعدها قومًا ءاخرين

منشأ پيدايش تمدن ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 6 - 11،18،21

11 _ نقش ريزش فراوان و مداوم باران و جريان رودها در پيدايش تمدنهاى قدرتمند

قرن مكنهم فى الأرض . .. و أرسلنا السماء عليهم مدرارا و جعلنا الأنهر

{مدرارا} يعنى داراى ريزش فراوان، پى در پى و به مقدار نياز (مجمع البيان، ذيل آيه 52 سوره هود)

18 _ خداوند جايگزين كننده ملتهايى به جاى ملتهاى هلاك شده پيشين

فأهلكنهم بذنوبهم و أنشأنا من بعدهم قرنا ءاخرين

21 _ پيدايش و انقراض تمدنها، تحت اراده و سيطره الهى

ألم يروا كم أهلكنا من قبلهم من قرن مكنهم فى الأرض . .. فأنشأنا من بعدهم

قرنا ءاخ

تملق از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تملّق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 188 - 13

13 _ عذابى دردناك در انتظار عالمان اهل كتاب به جهت كتمان حقايق و انتظار چاپلوسى و ستايش بيجا

لا تحسبنّ الّذين . .. بمفازة من العذاب

تملّق اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 188 - 13

13 _ عذابى دردناك در انتظار عالمان اهل كتاب به جهت كتمان حقايق و انتظار چاپلوسى و ستايش بيجا

لا تحسبنّ الّذين . .. بمفازة من العذاب

سرزنش تملّق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 188 - 11

11 _ عذاب دردناك الهى در انتظار خودپسندان و علاقه مندان به ستايش بيجا و چاپلوسى

لا تحسبنّ الّذين يفرحون . .. و يحبّون ... بمفازة ... و لهم عذاب اليم

تنبلي از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تنبلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 139 - 1

1 _ نبايد اهل ايمان در هنگامه هاى دشوار ( رويارويى با دشمنان ) ، سستى و اندوهى به خويش راه دهند .

يا ايّها الّذين امنوا . .. و لا تهنوا و لا تحزنوا

آثار تنبلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 123 - 17

17 _ هراس و سستى در رويارويى با دشمنان دين و عدم اتكا و توكّل بر خداوند ، نشانه بى تقوايى *

اذ همّت طائفتان منكم ان تفشلا . .. فاتّقوا اللّه لعلّكم تشكرون

جمله {فاتّقوا اللّه}، مى تواند تفريع براى تمامى مطالب سابق باشد; يعنى

از سستى در جنگ و بى اعتقادى به ولايت خداوند و عدم توكّل بر او برحذر باشيد كه با تقواى الهى سازگار نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 140 - 21

21 _ بى ايمانى و سستى در رويارويى با دشمنان دين ، ظلم است .

و لاتهنوا . .. و ليعلم اللّه الّذين امنوا ... و اللّه لايحبّ الظّالمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 146 - 11

11 _ سستى پيكارگران در برابر هجوم حوادث دشوار جنگ ، موجب ناتوانى آنان در برابر دشمن و خواركننده آنان

قاتل معه . .. فما وهنوا لما اصابهم فى سبيل اللّه و ما ضعفوا و ما استكانوا

ترتيب ذكرى {وهن} و {ضعف} و {استكانت}، مى تواند اشاره به ترتيب خارجى آن باشد: يعنى اول سستى و آنگاه ضعف و سپس تسليم و زبونى در برابر دشمن، حاصل خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 7،8

7 _ سستى ، اختلاف در كار جنگ و سرپيچى از فرمان پيامبر ( ص ) ، از عوامل شكست مسلمانان در پيكار احد

حتّى اذا فشلتم و تنازعتم فى الامر و عصيتم

8 _ سستى ، نزاع و تفرقه و سرپيچى از فرماندهى ، از عوامل شكست جنگجويان

حتّى اذا فشلتم و تنازعتم فى الامر و عصيتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 160 - 9

9 _ سستى پيكارگران احد در اتكال به خداوند ، موجب محروميّت آنان از

نصرت الهى و شكست ايشان در آن نبرد .

و ان يخذلكم فمن ذا الّذى ينصركم من بعده و على اللّه فليتوكّل المؤمنون

وقوع اين آيه پس از بيان نبرد احد و شكست مؤمنان، اشاره به علّت شكست دارد، يعنى چون در آن نبرد توكّل نداشتيد، از يارى خدا محروم شديد و در نتيجه شكست خورديد.

آثار تنبلى در عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 143 - 10

10 _ پذيرش دوستى و سرپرستى كفار ، خيانت در جنگ ، خدعه با خدا ، سستى در عبادت ، رياكارى و كم به ياد خدا بودن ، موجب گمراهى و محروميت دايمى از هدايت الهى است .

و من يضلل اللّه فلن تجد له سبيلا

از مصاديق مورد نظر براى (من يضلل)، كسانى هستند كه در آيات قبل (از 138 تا 143) خصلتهاى آنان بر شمرده شد.

ايمان و تنبلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 139 - 8

8 _ ناسازگارى ايمان آدمى با تن دادن او به سستى و اندوه در هنگامه هاى دشوار و رويارويى با دشمن

و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان كنتم مؤمنين

در براشت فوق، جمله {و لا تهنوا و لا تحزنوا}، به منزله جواب شرط {ان كنتم . .. } گرفته شده است.

تنبلى در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 122 - 1،12،18

1 _ تمايل دو گروه از رزمندگان احد به سستى و انصراف از شركت در جنگ

اذ همّت طائفتان منكم ان تفشلا

بيشتر مفسرين

برآنند كه آيه فوق در مورد نبرد احد نازل شده است.

12 _ سستى و هراس در هنگامه هاى دشوار ( همانند جنگ ) و تصميم به نافرمانى از پيامبر ( ص ) ، به تنهايى ، موجب خروج از ولايت و حمايت الهى نيست .

اذ همّت . .. و اللّه وليّهما

جمله {و اللّه وليّهما}، در عين اعتراض به گروههايى كه قصد انحراف از جنگ و نافرمانى از رسول خدا (ص) را داشتند، بيانگر اين است كه اين تصميمشان، باعث نشد كه ولايت الهى از آنان منقطع شود.

18 _ تمايل بنى حارثه و بنى سلمه به سستى و انصراف از شركت در جنگ احد

اذ همّت طائفتان منكم

امام باقر و امام صادق (ع) درباره {طائفتان} در آيه فوق فرمودند: {و الطّائفتان هما بنو سلمة و بنو حارثة حيّان من الانصار.

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 824.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 123 - 9

9 _ سرزنش خداوند به پيكارگران احد كه چرا على رغم مشاهده يارى الهى در جنگ بدر ، تصميم به سستى در كارزار احد گرفتند .

و اذ همّت طائفتان منكم ان تفشلا . .. و لقد نصركم اللّه ببدر و انتم اذلّة

لحن آيه، حكايت از سرزنش مسلمانانى است كه در جنگ احد، تصميم به سستى و نافرمانى گرفتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 72 - 3

3 _ سرزنش خداوند نسبت به كسانى كه از شركت در نبرد سستى مى كنند و يا ديگران را از آن بازمى دارند .

و انّ منكم لمن ليبطّئنّ

تنبلى در جهاد

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 122 - 4

4 _ تهديد خداوند نسبت به عناصر سست بنياد در جبهه پيكار مسلمانان با دشمنان

و اللّه سميع عليم. اذ همّت طائفتان منكم ان تفشلا

بنابر اينكه كلمه {اذ}، متعلّق به دو صفت {سميع} و {عليم} باشد. يعنى خداوند، سخنان پنهانى آنان را كه تصميم به كوتاهى در نبرد داشتند، مى شنيد و از انديشه آنان، آگاه بود. و تذكر شنوايى و دانايى خداوند در موارد تخلف و گناه، دلالت بر تهديد نسبت به متخلّفين دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 10،17،26

10 _ سستى ، تفرقه و سرپيچى برخى پيكارگران احد از فرمان پيامبر ( ص ) ، پس از پيروزى ابتدايى بر دشمنان

حتّى اذا فشلتم . .. من بعد ما اريكم ما تحبّون

گر چه ظاهر خطاب در {فشلتم و تنازعتم . .. و عصيتم} به تمامى مسلمانان در جنگ احد است، ولى به قرينه تقسيم آنان در دنباله آيه به دو گروه دنياطلب و آخرت طلب، معلوم مى شود مراد از مخاطبين {فشلتم ... }، گروهى از مسلمانان بوده اند و نه همه آنان.

17 _ دنياطلبى و دلدادگى به مادّيات ، از عوامل سستى در مبارزه و رويارويى با دشمنان دين

حتّى اذا فشلتم و . .. منكم من يريد الدّنيا

26 _ سستى در نبرد با دشمن ، نزاع و پراكندگى و تخلف از دستورات فرماندهى ، گناه و موجب استحقاق عقاب

حتّى اذا فشلتم . .. و لقد عفا عنكم

ظاهر كلمه عفو اين است كه گناهى صورت گرفته

باشد و گناه در اين مورد همان سستى و نزاع و سرپيچى از دستورات فرماندهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 200 - 13

13 _ بى صبرى در برابر مشكلات ، سستى در مقابل دشمنان و حفاظت نكردن از مرز هاى كشور اسلامى ، بى تقوايى است .

اصبروا و صابروا و رابطوا و اتّقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 139 - 1

1 _ نبايد اهل ايمان در هنگامه هاى دشوار ( رويارويى با دشمنان ) ، سستى و اندوهى به خويش راه دهند .

يا ايّها الّذين امنوا . .. و لا تهنوا و لا تحزنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 72 - 1

1 _ كندى و سستى برخى مسلمانان عصر پيامبر ( ص ) ، از شركت در جهاد

و انّ منكم لمن ليبطّئنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 84 - 12

12 _ امتناع و كوتاهى مسلمين از شركت در غزوه بدر صغرا

فقاتل فى سبيل اللّه . .. و حرّض المؤمنين عسى اللّه

قابل ذكر است كه مورخين از اين غزوه به نامهاى مختلفى _ بدر الصغراء، بدر الموعد، بدر الآخرة و بدر الاخيرة _ ياد كرده اند.

تنبلى در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 122 - 11

11 _ پذيرش ولايت خداوند ، از بين برنده هر نوع سستى در انجام وظايف دينى

اذ همّت . .. و

اللّه وليّهما

{و اللّه وليّهما}، با لحن اعتراض گونه اش (در حالى كه خداوند سرپرست و حمايت كننده شماست، سستى چرا؟) به اين نكته اشاره دارد كه پذيرش ولايت الهى و اعتقاد به آن، مانع از هر گونه سستى در راه انجام وظايف الهى است.

تنبلى در مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 72 - 1

1 _ كندى و سستى برخى مسلمانان عصر پيامبر ( ص ) ، از شركت در جهاد

و انّ منكم لمن ليبطّئنّ

تنبلى مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 84 - 12

12 _ امتناع و كوتاهى مسلمين از شركت در غزوه بدر صغرا

فقاتل فى سبيل اللّه . .. و حرّض المؤمنين عسى اللّه

قابل ذكر است كه مورخين از اين غزوه به نامهاى مختلفى _ بدر الصغراء، بدر الموعد، بدر الآخرة و بدر الاخيرة _ ياد كرده اند.

سرزنش تنبلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 122 - 2،4

2 _ سستى و ترس دو گروه از مسلمانان شركت كننده در جنگ احد ، مورد ملامت خداوند

اذ همّت طائفتان منكم ان تفشلا و اللّه وليّهما

{فشل} به معناى ضعف به همراه ترس است. (مفردات راغب).

4 _ تهديد خداوند نسبت به عناصر سست بنياد در جبهه پيكار مسلمانان با دشمنان

و اللّه سميع عليم. اذ همّت طائفتان منكم ان تفشلا

بنابر اينكه كلمه {اذ}، متعلّق به دو صفت {سميع} و {عليم} باشد. يعنى خداوند، سخنان پنهانى آنان را كه تصميم به كوتاهى در نبرد داشتند، مى شنيد و از انديشه آنان،

آگاه بود. و تذكر شنوايى و دانايى خداوند در موارد تخلف و گناه، دلالت بر تهديد نسبت به متخلّفين دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 123 - 9

9 _ سرزنش خداوند به پيكارگران احد كه چرا على رغم مشاهده يارى الهى در جنگ بدر ، تصميم به سستى در كارزار احد گرفتند .

و اذ همّت طائفتان منكم ان تفشلا . .. و لقد نصركم اللّه ببدر و انتم اذلّة

لحن آيه، حكايت از سرزنش مسلمانانى است كه در جنگ احد، تصميم به سستى و نافرمانى گرفتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 146 - 9

9 _ سستى ، كرنش و زبونىِ اهل ايمان در برابر دشمنان دين ، ناپسند است .

فما وهنوا . .. و ما ضعفوا و ما استكانوا

صفات شمرده شده براى مردان الهى پس از واقعه احد، تعريض به مسلمانانى است كه در آن نبرد، سستى و ضعف به خود راه دادند. از اين رو صفات ياد شده، زيبنده مؤمنان واقعى و مردان الهى نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 11

11 _ جامعه ايمانى در معرض خطر سستى ، تفرقه و سرپيچى از رهبرىِ صالح خويش ، پس از نيل به پيروزى

حتّى اذا فشلتم . .. من بعد ما اريكم ما تحبّون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 72 - 3

3 _ سرزنش خداوند نسبت به كسانى كه از شركت در نبرد سستى مى كنند

و يا ديگران را از آن بازمى دارند .

و انّ منكم لمن ليبطّئنّ

عوامل تنبلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 122 - 5

5 _ دسيسه منافقان ( عبداللّه بن أبى سلول ) ، براى ايجاد سستى و هراس در مسلمانان ، هنگام روانه شدن آنان به سوى احد

اذ همّت طائفتان منكم ان تفشلا

در مجمع البيان آمده است كه عبداللّه بن ابى سلول، دو طايفه از مسلمانان (برخى از مهاجر و انصار) را از رويارويى با مشركان برحذر مى داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 139 - 3

3 _ شكست در جنگ ، نبايد موجب سستى و اندوه اهل ايمان شود .

و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 140 - 2

2 _ سختى و جراحت هاى ناشى از رويارويى با دشمنان دين ، نبايد موجب حزن و يا سستى در پيكار با آنان گردد .

و لا تهنوا و لا تحزنوا . .. ان يمسسكم قرح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 16،17

16 _ دنياطلبى برخى از پيكارگران احد ، موجب سستى ، اختلاف و سرپيچى از فرمان پيامبر ( ص ) و شكست در آن كارزار

حتّى اذا فشلتم و . .. منكم من يريد الدّنيا

به نظر مى رسد جمله {منكم من يريد الدّنيا}، دليل {اذا فشلتم و تنازعتم فى الامر و عصيتم} باشد.

17 _ دنياطلبى و دلدادگى به

مادّيات ، از عوامل سستى در مبارزه و رويارويى با دشمنان دين

حتّى اذا فشلتم و . .. منكم من يريد الدّنيا

عوامل رفع تنبلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 122 - 11

11 _ پذيرش ولايت خداوند ، از بين برنده هر نوع سستى در انجام وظايف دينى

اذ همّت . .. و اللّه وليّهما

{و اللّه وليّهما}، با لحن اعتراض گونه اش (در حالى كه خداوند سرپرست و حمايت كننده شماست، سستى چرا؟) به اين نكته اشاره دارد كه پذيرش ولايت الهى و اعتقاد به آن، مانع از هر گونه سستى در راه انجام وظايف الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 139 - 5

5 _ توجّه به سنّت هاى الهى در فرجام شوم تكذيب كنندگان دين خداوند ، از ميان برنده هر گونه حزن و اندوه و سستى از جامعه ايمانى

فسيروا . .. فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين ... و لاتهنوا و لاتحزنوا

اگر جمله {و لا تهنوا . .. }، عطف بر جمله {فانظروا كيف ...} باشد، معناى اين دو آيه چنين مى شود: شما محزون نباشيد، عاقبت تكذيب كنندگانِ آيات الهى (دشمن شما مسلمانان)، نابودى است.

تنبه از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تنبه

آثار تنبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 28 - 9

9 - بيدارى و روح پندپذيرى ، زمينه ساز تقواپيشگى است .

لعلّهم يتذكّرون . .. لعلّهم يتّقون

برداشت ياد شده از تقدم ذكرى تذكر بر تقواپيشگى به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر

- 40 - 54 - 4

4 - بيدارى و پند آموزى ، نشانه عقل سليم و خرد ناب است .

و ذكرى لأُولى الألب_ب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 32 - 8

8 - بهره گيرى از معارف و رهنمود هاى قرآن ، در گرو بيدارى و به دور بودن از غفلت

و لقد يسّرنا القرءان . .. فهل من مدّكر

اين كه خداوند انسان هاى متذكر و بيدار را به تأمل در قرآن فراخوانده است; معلوم مى شود كه غافلان، شايستگى درك معارف و حقايق آن را ندارند.

اهميت تنبه انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 3 - 1

1- هدف از نزول قرآن بر پيامبر ( ص ) ، هشدار و توجه دادن به مردم ونصيحت كردن آنان است .

ما أنزّلنا . .. إلاّ تذكرة لمن يخشى

استثنا در {إلاّ تذكرة} منقطع است و {تذكرة} مفعولٌ له مى باشد; يعنى، {ل_كن أنزلنا للتذكرة}. {تذكرة} معنايى گسترده تر از {راهنمايى} و {نشانه دادن} دارد و هرچه را مايه توجه به چيزى گردد شامل مى شود (مفردات راغب و به معناى {وعظ} نيز مى آيد (مصباح و قاموس).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 70 - 2

2 - اهتمام ابراهيم ( ع ) براى به انديشه واداشتن مردم شرك پيشه عصر خويش درباره حقيقت معبود هاى شان

إذ قال . .. ما تعبدون

استفهام در {ماتعبدون} استفهام حقيقى نيست; زيرا ابراهيم(ع) مى ديد كه آنان بت مى پرستند. بنابراين پرسش ياد شده بدان منظور بوده است

كه افكار آنان را برآشوبد و به انديشيدن درباره آنچه مى پرستند وادارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 51 - 5

5 - تنبه و بيدارى مردمان ، از هدف هاى تعاليم قرآن

و لقد وصّلنا لهم القول لعلّهم يتذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 151 - 1

1 - لزوم آگاهى بخشيدن به مردم درباره عقايد خرافى

ألا إنّهم من إفكهم ليقولون

از به كار رفتن {ألا} _ كه براى تنبيه است _ برداشت بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 4 - 8

8- بيدارگرى و بينش دهى ، وظيفه مبلغان الهى حتى پس از روى گردانى مردم *

و الذين كفروا عمّا أنذروا معرضون . قل أرءيتم ما تدعون من دون اللّه

ارتباط اين آيه با ذيل آيه قبل (و الذين كفروا. .. معرضون) ممكن است اين نكته را برساند كه اعراض كافران، تكليف مبلغان الهى را ساقط نمى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 55 - 2

2 - بيدارگرى و تذكر مردم به ارزش هاى الهى ، تكليفى هميشگى براى مبلغان دينى

و ذكّر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 52 - 2

2 - بيدارى و آگاهى انسان ها ، در قلمرو رسالت پيامبر ( ص ) و قرآن

و ما هو إلاّ ذكر للع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 12 - 1

1 - خداوند ،

آگاه ساختن انسان ها را با خوبى و بدى و رساندن خوبان و بدكاران را به فرجام شايسته آنان ، بر خود لازم شمرده است .

إنّ علينا للهدى

{هدى} مصدر و به معناى ارشاد و راهنمايى است (قاموس). مراد از هدايت ممكن است اعم از هدايت فطرى و تشريعى و نيز رساندن به مقصد باشد. جملات {سنيسّره لليسرى} و {سنيسّره للعسرى} (در آيات پيشين) مؤيد تعميم است.

اهميت تنبه فطرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 90 - 17

17- موعظه هاى خداوند ، به منظور بيدار ساختن عقل و فطرت انسانهاست .

إن الله يأمر بالعدل . .. و ينهى عن الفحشاء ... يعظكم لعلّكم تذكّرون

{تذكّر} (از ماده تذكّرون) به معناى يادآورى چيزى است كه فراموش شده باشد. بنابراين تذكر به مواعظ الهى، حاكى است كه اين موعظه ها از امورى است كه بشر بدون تعليم وحى به آن رسيده است و در واقع امرى است فطرى و عقلانى; ولى انسانها آنها را به فراموشى سپرده اند كه توسط وحى به آنان يادآورى مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 25 - 2

2 - محور نبوت پيامبران ، يادآورى ارزش ها به خلق و بيدارسازى فطرت خفته آنان است .

أءلقى الذكر عليه من بيننا

از آيه شريفه استفاده مى شود كه قوم ثمود، واژه {ذكر} را بر محتواى پيام صالح(ع) اطلاق كرده اند و چه بسا اين تعبير را از خود آن حضرت گرفته باشند. به هر حال خداوند اين وصف را رد نكرده است.

اهميت تنبه مردم

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 25 - 8

8- تنبه يافتن همه مردم داراى اهميتى ويژه در تعاليم دينى

يضرب الله الأمثال للناس لعلّهم يتذكّرون

كلمه {الناس} اسم جنس و دال بر همه انسانهاست.

اهميت تنبه مستعدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 45 - 10

10 - رهنمود خداوند به پيامبر ( ص ) ، در به كار بستن تلاش خويش براى بيدارى دل هاى مستعد و آماده

فذكّر بالقرءان من يخاف وعيد

اهميت تنبه مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 55 - 3

3 - تذكر و بيدار باش به مؤمنان ، همواره و در همه شرايط به حال آنان سودمند خواهد بود .

و ذكّر فإنّ الذّكرى تنفع المؤمنين

بى تأثيرى تنبه در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 24 - 10

10 - تذكر و بيدارى انسان در قيامت ، حاصلى جز پشيمانى و حسرت ندارد .

و أنّى له الذكرى . يقول ي_ليتنى قدّمت لحياتى

بى تأثيرى تنبه كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 18 - 11

11- وقوع رستاخيز ، مايه به خود آمدن كافران ; اما بى ثمر به حال آنان

فأنّى لهم إذا جاءتهم ذكري_هم

تعبير {ذكرى} مى رساند كه قيامت، مايه هشدار و بيدار شدن كافران است; اما اين بيدارى پس از پايان مهلت است و سودى به حال آنان ندارد (فأنّى لهم).

بى ثمرى تنبه در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20

- فجر - 89 - 23 - 11

11 - برطرف شدن غفلت ها در قيامت ، سودى به حال انسان ندارد .

و أنّى له الذكرى

به قرينه {يتذكّر الإنسان} _ كه بر تذكّر يافتن انسان دلالت دارد _ مراد از نفى تذكّر در {أنّى له الذكرى} نفى سودمند بودن آن است كه براى مبالغه در آن، اصل تذكرپذيرى منتفى دانسته شده است; زيرا تذكّرى كه سودمند نباشد، با نبود آن يكسان است.

تنبه اخروى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 125 - 10

10 - انسان در قيامت ، به خاطرات زندگانى خود در دنيا و ويژگى هاى جسمى خويش در آن دوران آگاه خواهد بود .

قال ربّ لم حشرتنى أعمى و قد كنت بصيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 7 - 16

16 - خداوند ، انسان را در قيامت از تمامى اعمالش با خبر خواهد ساخت .

فينبّئكم بما كنتم تعملون

تنبه اخروى خطاكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 23 - 6

6 - خطاكاران در قيامت با مشاهده جهنم ، فرصت هاى از دست رفته را به ياد آورده و متوجّه آثار و پيامد هاى كردار خويش مى گردند .

يومئذ يتذكّر الإنس_ن

{ال} در الإنسان}، ممكن است عهد ذكرى و اشاره به انسانى باشد كه در آيات پيشين، فريفته نعمت ها و شِكوه گزار تنگدستى ها معرفى شده است. هم چنين مى تواند براى استغراق باشد و تذكر يافتن را به همه انسان ها تعميم دهد. آيات بعد، احتمال نخست

را تقويت مى كند.

تنبه اخروى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 42 - 11

11_ كفرپيشگان _ در قيامت و يا پس از مرگشان - درخواهند يافت كه فرجام نيك از آنِ پيامبران و پيروان ايشان است .

و سيعلم الكُفّ_ر لمن عقبى الدار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 39 - 12

12 - كافران ، به هنگام اطلاع از پوچى اعمالشان در قيامت ، به حقانيت خداوند پى خواهند برد .

و الذين كفروا أعم_لهم كسراب بقيعة يحسبه الظمأن ماء حتّى إذا جاءه لم يجده شيئًا و

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 8 - 4

4 - پى بردن كافران به دشوارى شرايط و فرجام خويش ، از نخستين لحظه هاى رستاخيز

يقول الك_فرون ه_ذا يوم عسر

تنبه اخروى كافران پيرو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 21 - 4

4- كافرانِ پيرو به هنگام حضور در پيشگاه خداوند در قيامت پيشاپيش درمى يابند كه گرفتار عذاب الهى خواهند شد .

و برزوا لله جميعًا فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا فهل أنتم مغن

ذكر {فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا} براى درخواست كمك ضعفا _ پس از آنكه حضور همه مردم را در قيامت اعلام كرد و هنوز سخنى از عذاب گفته نشده است _ حكايت از اين مى كند كه آنان گرفتار شدن خود را به عذاب از قبل خواهند فهميد.

تنبه اصحاب الجنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم

- 68 - 26 - 4

4 - باغداران يمنى ، به هنگام مشاهده باغ ويران شده خويش ، بى درنگ به اشتباه خود پى برده و از كار محروم ساختن مستمندان پشيمان گشتند و خود را مردمى گمراه يافتند .

فلمّا رأوها قالوا إنّا لضالّون

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه مقصود از {ضالّون} گمراهى اصطلاحى (گمراهى از راه حق و حقيقت) باشد. گفتنى است كلمه {لمّا} در اصطلاح بيانگر اقتران جواب به شرط و افاده كننده فور و بداهت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 29 - 2

2 - باغداران يمنى ، از مشاهده نابودى محصولات خويش از خواب غفلت بيدار شده و به تسبيح و تنزيه خداوند پرداختند .

قالوا سبح_ن ربّنا

تنبه انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 113 - 10

10 - متذكر و متنّبه ساختن آدميان ، از اهداف قرآن و بيانات روشن آن

و صرّفنا فيه من الوعيد لعلّهم . .. أو يحدث لهم ذكرًا

{ذكر} نقطه مقابل نسيان است (مقاييس اللغة) بنابراين {ذكر}; يعنى، فراموش نكردن و در خاطر زنده نگه داشتن.

تنبه انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 9 - 11

11 - پيامبر ( ص ) ، مأمور بيدار كردن مردمان و توجه دادن آنان به ارزش علم و معرفت و برترى عالمان بر جاهلان

قل هل يستوى الذين يعلمون و الذين لايعلمون

مأموريت پيامبر(ص) به اعلام اين حقيقت روشن كه عالمان با جاهلان برابر نيستند، صرفاً براى بيدار كردن مردم و توجه دادن

آنان به ارزش والاى علم و معرفت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 27 - 5

5 - متذكر شدن و بيدار گشتن مردم ، هدف و فلسفه آمدن مثل ها در قرآن است .

و لقد ضربنا للناس فى ه_ذا القرءان من كلّ مثل لعلّهم يتذكّرون

تنبه باغدار متكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 42 - 8

8- ثروت مند خودپرست ، پس از نابودى اموال خويش ، به خود آمده و بر مواضع شرك آلود گذشته خويش تأسّف مى خورد .

ي_ليتنى لم أُشرك بربّى أحدًا

تنبه بت پرستان قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 66 - 4

4- حضرت ابراهيم ( ع ) براى اثبات توحيد و بطلان شرك از شيوه آگاه كردن بت پرستان به ناتوانى بت ها و به اعتراف واداشتن آنان بر اين حقيقت استفاده كرد .

فس_لوهم إن كانوا ينطقون . .. لقد علمت ما ه_ؤلاء ينطقون . قال أفتعبدون من دون الل

تنبه به ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 32 - 9

9 - هدف از فرمان خدا به فرشتگان ( در بيان نام هاى حقايق ) ، يادآورى عالمانه و حكيمانه بودن افعال الهى و آگاه ساختن آنان به برترى علمى آدم ( ع ) بود .

أنبئونى بأسماء هؤلاء . .. قالوا سبحنك ... إنك أنت العليم الحكيم

تنبه جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 -

46 - 1

1 - پى بردن ساحران به حقانيت رسالت موسى ( ع ) ، در پى مشاهده بطلان افسون خود در برابر معجزه موسى

فإذا هى تلقف ما يأفكون . فأُلقى السحرة س_جدين

برداشت ياد شده با توجه به تفريع {أُلقى} بر آيه پيش به دست مى آيد.

تنبه دنياطلبان بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 82 - 6،12،14

6 - فرورفتن شبانه قارون با خانه اش در كام زمين ، رخدادى سخت تكان دهنده ، بيدارگر و درس آموز براى كسانى كه روز پيش آرزوى ثروتى چونان ثروت وى را داشتند .

و أصبح الذين تمنّوا مكانه بالأمس يقولون ويكأنّ اللّه يبسط الرزق لمن يشاء من عباد

كلمه {مكانه}، منصوب به نزع خافض و صفت براى اسم محذوف {مكاناً} است; يعنى، {الذين تمنّوا مكاناً مثل مكانه; آنان كه ديروز منزلتى هم چون منزلت قارون را آرزو كرده بودند. ..}.

12 - آگاهى دل باختگان دنيا به عاقبت شوم دنياطلبى ، پس از مشاهده نگون بختى قارون

لولا أن منّ اللّه علينا لخسف بنا

14 - آگاهى يافتن آرزومندان مال و ثروت به پى آمد شوم ناسپاسى در برابرنعمت هاى الهى ، با مشاهده نگون بختى قارون

ويكأنّه لايفلح الك_فرون

{كفر} (مصدر {كافرون}) در اين جا مقابل {شكر} و به معناى ناسپاسى است. جمله {و يكأنّه لايفلح الكافرون} اعتراف دنياطلبان به ناسپاسى خود در مقابل خدا است و اشاره به علت هلاكت قارون دارد.

تنبه عابدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 84 - 17

17- پرستشگران خدا ، از تذكرات و بيدارباش هاى او بهره منداند

.

ذكرى للع_بدين

تنبه فطرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 39 - 4

4_ يوسف ( ع ) ، با طرح سؤال و برانگيختن وجدان هم بندان خويش ، حقانيّت توحيد و يكتاپرستى را براى آنان مطرح ساخت .

ءأرباب متفرقون خير أم الله الوحد القهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 41 - 4

4- انسان ها ، نيازمند تذكر و بيدار باش ، حتى نسبت به گرايش هاى فطرى خويش

و لقد صرّفنا فى ه_ذا القرءان ليذّكّروا

در ماده {يذكروا} (متذكر شوند) اين نكته نهفته است كه موضوعات مورد تذكر، به نحوى در معرض فهم، ادراك و دريافت بشر وجود دارد و غفلت بر آن عارض مى شود.

تنبه قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 64 - 1،2،3

1- قوم بت پرست ابراهيم ، پس از آگاه شدن از ناتوانى بت ها از سخن گفتن ، به خود آمده و به تفكر و انديشه در عقيده خويش فرو رفتند .

فرجعوا إلى أنفسهم

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه مقصود از {فرجعوا إلى أنفسهم} به خود آمدن و رجوع هر يك از بت پرستان به وجدان و ضمير خود و به فكر فرو رفتن آنان باشد.

2- قوم بت پرست ابراهيم پس از آگاه شدن از ناتوانى بت ها از سخن گفتن ، به يك ديگر مراجعه كرده و به سرزنش هم پرداختند .

فرجعوا إلى أنفسهم فقالوا إنّكم أنتم الظ_لمون

برداشت، براساس اين احتمال است كه مقصود از {أنفسهم} رجوع هر يك از بت پرستان به

يك ديگر باشد كه با مخاطب قرار دادن هم ديگر (فقالوا إنّكم أنتم. ..) به ملامت هم پرداختند.

3- استدلال ابراهيم ( ع ) بر بطلان شرك و شگرد او در مبارزه با بت پرستى ، تأثيرى كامل بر تمامى قومش داشت .

قال بل فعله كبيرهم . .. فرجعوا إلى أنفسهم فقالوا انّكم أنتم الظ_لمون

از اين كه تمامى قوم ابراهيم، بلافاصله به گمراهى خود اعتراف كردند، قوت استدلال آن حضرت و تأثير كامل شيوه دعوت او به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 65 - 1

1- بت پرستان ، در برابر استدلال محكم ابراهيم ( ع ) بر بطلان شرك ، سر افكنده و شرمسار شدند .

ثمّ نكسوا على رءوسهم

{نكس} به معناى قلب و برگرداندن قسمت بالاى شىء به پايين و برعكس است. جمله {نكسوا على رءوسهم} تمثيل (از نوع تشبيه معقول به محسوس) و كنايه از افرادى است كه از شدت شرمسارى و سر افكندگى، سر آنان به طرف پايين بدنشان قرار مى گيرد.

تنبه كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 99 - 4

4 - روى آورى كافران به خدا ، در آستانه مرگ

حتّى إذا جاء أحدهم الموت قال ربّ ارجعون

تنبه گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 75 - 17

17- گمراهان ، به هنگام عذاب الهى و يا مرگ ، به تيره بختى و موقعيت بد خويش آگاه خواهند شد .

فسيعلمون من هو شرّ مكانًا

به نظر مى رسد عبارت {شرّ مكاناً} در برابر {خير مقاماً}

و عبارت {أضعف جنداً} در برابر {أحسن نديّاً} ( در دو آيه قبل) باشد; يعنى، همان كسانى كه خود را داراى موقعيت برتر و امكانات و نفرات بيشتر مى دانستند، با رسيدن عذاب و مرگ، خود را در نقطه مقابل آن مى يابند.

تنبه گناهكاران هنگام عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 58 - 3

3 - برخى از كافران لجوج و گنه كاران سرمست ، تنها به وقت مشاهده عذاب الهى و يقين به نزول آن ، بيدار گشته و در برابر سخن حق ( قرآن ) تسليم شده و از آن پيروى مى كنند .

أو تقول حين ترى العذاب لو أنّ لى كرّة فأكون من المحسنين

تنبه مرفهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 23 - 7

7 - رفاه زدگان و ذلّت پنداران فقر ، تنها به هنگام مواجه شدن با حوادث قيامت ، به خطاى خويش پى برده ، حقيقت را در خواهند يافت .

فأمّا الإنس_ن إذا ما ابتليه . .. يومئذ يتذكّر الإنس_ن

تنبه موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 143 - 22،24

22 _ موسى ( ع ) با مشاهده اثر تجلى خدا ( انهدام كوه ) تقاضاى رؤيت خداوند را ناروا دانست و به درگاه الهى توبه كرد .

فلما أفاق قال سبحنك تبت إليك

24 _ موسى ( ع ) بدون هيچ درنگ پس از دريافت حقيقت ( ناشدنى بودن رؤيت خدا ) آن را پذيرفت و بدان اعتراف كرد .

قال . .. و أنا أول

المؤمنين

متعلق {المؤمنين} به قرينه فرازهاى قبل (بانك لاترى) است. كلمه {اول} در جمله {أنا أول المؤمنين} علاوه بر معناى مقدم بودن، معناى تأخير نكردن را نيز مى رساند. زيرا صحت اين ادعا كه شخص بخواهد أول مؤمن باشد، به اين است كه بى درنگ حقيقت رخ نموده را باور كند و به آن ايمان آورد، و گرنه اين احتمال منتفى نيست كه ديگرى در اين فاصله ايمان آورد و او نتواند أول مؤمن باشد.

راههاى تنبه رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 15 - 2

2 - سران كفر و شرك ، آن چنان لجوج و حق ستيز بودند كه تنها نزول عذاب ناگهانى پايان بخش تكذيب آنان بود .

و ما ينظر ه_ؤلاء إلاّ صيحة وحدة

بيشتر مفسران بر اين عقيده اند كه مقصود از اين كه كافران تنها در انتظار نزول عذاب سهمگين هستند، بيان اين حقيقت است كه آنان از سر لجاجت، بر راه نادرست خود تا پايان عمر پاى مى فشرند و به حقيقت اسلام تن درنمى دهند.

راههاى تنبه رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 15 - 2

2 - سران كفر و شرك ، آن چنان لجوج و حق ستيز بودند كه تنها نزول عذاب ناگهانى پايان بخش تكذيب آنان بود .

و ما ينظر ه_ؤلاء إلاّ صيحة وحدة

بيشتر مفسران بر اين عقيده اند كه مقصود از اين كه كافران تنها در انتظار نزول عذاب سهمگين هستند، بيان اين حقيقت است كه آنان از سر لجاجت، بر راه نادرست خود تا پايان عمر پاى

مى فشرند و به حقيقت اسلام تن درنمى دهند.

روش تنبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 70 - 3

3 - ايجاد سؤال در مردم نسبت به باور هاى آنان ، روش ابراهيم ( ع ) در ياد كرد بطلان عقايد ايشان

إذ قال لأبيه و قومه ما تعبدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 72 - 4

4 - ايجاد سؤال در مردم نسبت به باور هاى آنان ، روش ابراهيم ( ع ) در تذكر دادن و باطل كردن عقايد ايشان

قال هل يسمعونكم إذ تدعون

زمينه تنبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 46 - 3

3 - مطالعه در سرگذشت جوامع بى دادگر و كفرپيشه تاريخ و مشاهده شهر ها و سرزمين هاى ويران شده آنها ( شهرهايى كه با عذاب قهر الهى زيرورو شدند ) بسترى مناسب براى عبرت گرفتن و زمينه اى كارساز براى بيدارى دل ها

أفلم يسيروا فى الأرض فتكون . ..و ل_كن تعمى القلوب التى فى الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 21 - 16

16 - مطالعه و نگاه عميق به طبيعت ( جريان نزول باران ، چشمه سار ها و پيدايش كشت ها ) ، مايه بيدارى و پندگيرى صاحبان عقل و خرد است .

ألم تر أنّ اللّه أنزل من السماء ماء . .. إنّ فى ذلك لذكرى لأُولى الألب_ب

{ذكرى} اسم براى {تذكير} و {تنبيه} (بيدارى و پندگيرى) است و {لُبّ} (مفرد {ألباب}) به معناى عقل و

خرد مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 28 - 10

10 - بيدارى ، پندپذيرى و دستيابى به تقواپيشگى ، براى تمامى انسان ها _ از همه طيف هاى فكرى و اجتماعى _ ميسر و ممكن است .

لقد ضربنا للناس فى ه_ذا القرءان من كلّ مثل لعلّهم يتذكّرون . .. لعلّهم يتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 58 - 4،8،10

4- نزول قرآن به زبان عربى روشن ، زمينه اى براى بيدارى خلق و پندآموزى آنان

فإنّما يسّرن_ه بلسانك لعلّهم يتذكّرون

8- تعلّق اراده الهى ، به هموار ساختن راه بيدارى و هدايت ، براى انسان ها و نه اجبار ايشان

فإنّما يسّرن_ه بلسانك لعلّهم يتذكّرون

تعبير {لعلّهم. ..} از سوى خداوند، نظر به {ترجّى} حقيقى ندارد. از اين رو پيام {لعلّهم...}، حركت انتخابى و بدون اجبار خلق است.

10- ترسيم هاى قرآن از بهشت و دوزخ ، نمودى از حقايق سهولت يافته وحى براى بيدارى خلق

فإنّما يسّرن_ه بلسانك لعلّهم يتذكّرون

تعبير {فإنّما يسّرناه. ..} پس از مجموعه آياتى آمده است كه ترسيم كننده تفصيلى بهشت و دوزخ و فرجام بهشتيان و دوزخيان است، بنابراين آن آيات نمونه اى بارز براى اثبات آسان بودن قرآن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 4 - 1

1 - وعظ و ارشاد دينى ، زمينه ساز از ميان رفتن غفلت ها است .

أو يذّكّر

ذكر و حفظ به يك معنا است; با اين تفاوت كه به اصل ذخيره سازى اطلاعات {حفظ} و به حاضر ساختن آن در قلب يا زبان

_ چه پس از فراموشى و چه بدون آن _ {ذكر} مى گويند (مفردات راغب). {ذكرى} اسم مصدر {تذكير} (تذكر دادن) است و به معناى {ذكر} و {تذكّر} و نقيض نسيان نيز آمده است (لسان العرب). اين كلمه در آيه _ به قرينه {يذكّر} _ به معناى اثرپذيرى از ذكر و برطرف شدن غفلت است كه در مورد آيه شريفه، حضور ابن ام مكتوم در مجلس وعظ و ارشاد پيامبر(ص)، مى توانست آن را به دنبال داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 11 - 2

2 - آيات قرآن ، راهنما و مايه غفلت زدايى و زمينه پندگيرى و عبرت

كلاّ إنّها تذكرة

مراد از ضمير در {إنّها}، آيات قرآن است كه با توجّه به بيان اوصاف آنها در آيات بعد، تصريح به مرجع ضمير لزومى نداشته است. {تذكرة} اعم از {دلالت} (راهنمايى) و {اماره} (نشانه) است و به هر چيزى كه با آن تذكّر حاصل شود، اطلاق مى گردد (مفردات راغب). {تذكير} (مرادف تذكرة) به معناى موعظه كردن و {ذكرى} (اسم مصدر آن) به معناى عبرت است (قاموس); بنابراين مراد از {تذكره} بودن قرآن، راهنمايى، موعظه كردن و مايه عبرت بودن آن است.

زمينه تنبه امت هاى پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 48 - 3

3 - خداوند ، به هر جامعه بى دادگرى ، پيش از نزول عذاب ، فرصت مى داد تا شايد متنبه شوند و دست از مخالفت و مبارزه با پيامبرشان بردارند .

و كأيّن من قرية أمليت لها و هى ظالمة ثمّ أخذتها

زمينه

تنبه انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 6 - 8

8 - غفلت زدايى از مردمِ غافل و بيدار كردن آنان ، از اهداف رسالت و فلسفه بعثت رسولان الهى

لتنذر قومًا ما أُنذر ءاباؤهم فهم غ_فلون

زمينه تنبه حق طلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 9 - 3

3_ قطره هاى بركت آفرين باران ، پيامدار بصيرت و بيدارى براى حق جويان

تبصرة و ذكرى لكلّ عبد منيب . و نزّلنا من السماء ماء مب_ركًا

از ارتباط اين آيه با آيه قبل، مطلب بالا قابل برداشت است.

زمينه تنبه فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 34 - 1

1 - مؤمن آل فرعون براى بيدار كردن مردم و انصراف آنان از قتل موسى ( ع ) ، سرگذشت يوسف پيامبر رايادآور شد .

أتقتلون رجلاً . .. إنّى أخاف عليكم ... و لقد جاءكم يوسف

زمينه تنبه فطرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 63 - 8

8 _ شدايد و سختيها زمينه اى براى بيدارى فطرت توحيدى انسان و توجه او به خداوند

قل من ينجيكم من ظلمت البر و البحر تدعونه تضرعا و خفية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 67 - 2،3

2- تنگنا هاى زندگى و لحظه هاى خطرآفرين كه هيچ اميدى به رهايى از آنها نيست ، بيدارگر فطرت خداجويى در نهاد انسان

و إذا مسّكم الضرّ . .. ضلّ من تدعون إلاّ إيّاه

ذكر گرفتارى در

دريا در ميان ابتلاهاى فراوانى كه ممكن است انسانها را گرفتار كند، به اين جهت است كه در تلاطم دريا اميدى براى نجات و رهايى نيست.

3- انسان ها در گرداب هاى خطرآفرين ، نه تنها متوجه خداوند مى شوند ; بلكه او را يگانه قدرتى مى دانند كه توان نجات آنان را از مرگ حتمى دارد .

و إذا مسّكم الضرّ فى البحر ضلّ من تدعون إلاّ إيّاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 65 - 4

4 - احساس خطر ، زمينه بيدار شدن فطرت خداجوى آدمى است .

فإذا ركبوا فى الفلك دعوا اللّه مخلصين له الدّين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 32 - 2

2 - شديد شدن مشكلات و گرفتارى ها ، زمينه بروز فطرت گرايش به خدا در انسان ها است .

و إذا غشيهم موج كالظّلل دعوا اللّه مخلصين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 8 - 3

3 - گرفتارى ها و مصيبت ها ، مايه بيدارى و تجلى فطرت توحيدى انسان

و إذا مسّ الإنس_ن ضرّ دعا ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 49 - 3

3 - گرفتارى ها و مصيبت ها ، مايه بيدارى و تجلى فطرت توحيدى انسان

فإذا مسّ الإنس_ن ضرّ دعانا

زمينه تنبه قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 63 - 2

2- نسبت شكستن بت ها به بت بزرگ از سوى ابراهيم ( ع ) ، زمينه

تنبّه بت پرستان به بطلان عقيده بت پرستى بود ; نه نسبتى دروغ از جانب آن حضرت .

قال بل فعله كبيرهم

ابراهيم(ع) با نسبت دادن شكستن بت ها به بت بزرگ، نه تنها دروغ نگفت; بلكه با اشاره اى بليغ، حقيقت ماجرا را بيان كرد; زيرا ابراهيم(ع) با جمله {فسئلوهم. ..} خواست به بت پرستان بفهماند كه بت ها از سخن گفتن عاجزند، تا چه رسد به شكستن. پس بايد پذيرفت كه معبود عاجز، شايسته پرستش نيست. گفتنى است كه آيه بعد (اين كه بت پرستان با شنيدن پاسخ ابراهيم(ع) به خود آمدند و متنبه شدند) مؤيد برداشت ياد شده است.

زمينه تنبه كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 44 - 4

4 - خداوند ، به همه اقوام كافر و تكذيب گر ، فرصت مى داد تا شايد متنبه شوند و دست از مخالفت بردارند .

فأمليت للك_فرين ثمّ أخذتهم

{إملاء} (مصدر {أمليت}) از {مَلْو} و به معناى فرصت دادن است; يعنى، آن اقوام تكذيب گر و كافر را فرصت دادم تا به خود بيايند و دست از مخالفت بردارند. آن گاه چون آنان از فرصت داده شده استفاده نكردند و هم چنان بر كفر و تكذيب خود اصرار ورزيدند، آنان را از ميان برداشتم و نابودشان ساختم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 64 - 1

1 - عذاب قهر الهى ، نقطه پايان غفلت زدگى و بى خبرى كافران

بل قلوبهم فى غمرة . .. حتّى إذا أخذنا مترفيهم بالعذاب إذا هم يجئرون

{حتى} ابتدائيه بوده و براى بيان غايت غفلت زدگى

كافران و پايان اشتغال آنها به كارهاى ناپسند است. {مترفين} (جمع {مترف}) به معناى مرفهان، خوشگذرانان و ناز پروردگان است. {جوار} در اصل به زوزه وحوش (آواى سگ، شغال و گرگ وقتى كه صدمه ببيند) گفته مى شود و در اين جا كنايه از فرياد استغاثه مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 26 - 2

2 - يادآورى آخرين لحظات زندگى انسان ( هنگام احتضار و حالات تكان دهنده محتضر ) ، از سوى خداوند به كافران و منكران معاد ، براى بيدار كردن آنان از غفلت و مستى

كلاّ إذا بلغت التراقى

زمينه تنبه مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 41 - 1

1- خداوند ، آيات خويش را در قرآن به گونه هاى متنوع و فراوان تبيين كرد تا مشركان تنبه يابند .

و لقد صرّفنا فى ه_ذا القرءان ليذّكّروا

{صرف} در لغت به معناى تحول و دگرگونى است و باب تفعيل آن، دلالت بر كثرت مى كند. بنابراين مراد از آن، تبيين با بيانات گوناگون است.

زمينه تنبه مشركان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 48 - 4

4 - تأخير در عذابِ شرك پيشگان عصر بعثت ، فرصتى بود تا شايد آنان بيدار شوند و به اسلام بگروند .

و يستعجلونك بالعذاب . .. و كأيّن من قرية أمليت لها

زمينه تنبه مكذبان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 44 - 4

4 - خداوند ، به همه اقوام كافر و تكذيب

گر ، فرصت مى داد تا شايد متنبه شوند و دست از مخالفت بردارند .

فأمليت للك_فرين ثمّ أخذتهم

{إملاء} (مصدر {أمليت}) از {مَلْو} و به معناى فرصت دادن است; يعنى، آن اقوام تكذيب گر و كافر را فرصت دادم تا به خود بيايند و دست از مخالفت بردارند. آن گاه چون آنان از فرصت داده شده استفاده نكردند و هم چنان بر كفر و تكذيب خود اصرار ورزيدند، آنان را از ميان برداشتم و نابودشان ساختم.

زمينه تنبه منحرفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 5 - 8

8 - وجود زمينه بيدارى و هدايت در تمامى انسان ها ، حتى منحرفان ستيزه گر

أفنضرب عنكم الذكر صفحًا أن كنتم قومًا مسرفين

از اين گفته كه مخالفت شديد مشركان، مانع از ادامه نزول وحى بر آنان نخواهد شد، استفاده مى شود كه در تمامى انسان ها، زمينه هدايت و تأثير پذيرى از وحى وجود دارد.

عوامل تنبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 94 - 4

4 _ شدايد و سختى ها زمينه ساز توجه آدمى به وابستگى عوامل طبيعى به اراده و مشيت خداوند است .

أخذنا أهلها بالبأساء و الضراء لعلهم يضرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 95 - 7،8،10،11

7 _ منكران رسالت انبيا با استناد به وجود سختى ها و آسايش ها در تاريخ نياكان خويش ، دشوارى هاى بيداركننده زندگى خود را پديده اى عادى و خالى از هر گونه هدف و پيام مى پنداشتند .

ثم بدلنا . .. قالوا قد مس

ءاباءنا الضراء و السراء

8 _ تحليل سختى هاى بيداركننده و هدفدار به حوادثى برخاسته از عوامل طبيعى و بدون هدف ، تحليل نادرست منكران رسالت پس از رسيدن به رفاه و آسايش

قالوا قد مس ءاباءنا الضراء و السراء

10 _ كفرپيشگانى كه با بى هدف خواندن سختى هاى بيداركننده از تمامى عوامل هدايت بى بهره ماندند ، با عذابى غافليگرانه از جانب خدا نابود شدند .

فأخذنهم بغتة و هم لا يشعرون

11 _ انكار رسالت انبيا با توجيه پيدايش سختى هاى بيداركننده به عواملى بى هدف ، موجب گرفتار شدن به عذاب الهى است .

قالوا قد مس ءاباءنا الضراء و السراء فأخذنهم بغتة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 41 - 3

3- آيه هاى قرآن ، عامل بيدارى ، تنبه و پندگيرى انسانهاست .

و لقد صرّفنا فى ه_ذا القرءان ليذّكّروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 68 - 6

6- رخداد هاى طبيعى مرگ آفرين ، وسيله اى براى تنبه انسان ها و عاملى در جهت تربيت آنان

أفأمنتم أن يخسف بكم جانب البرّ أو يرسل عليكم حاصبًا

از اينكه خداوند به كسانى كه پس از رهيدن از خطر، از خدا اعراض مى كنند، هشدار مى دهد كه هيچ گاه نبايد احساس ايمنى كنند، استفاده مى شود كه توجه به آن رخدادها، مى تواند عاملى باشد براى تنبه و تربيت انسانها.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 14 - 3

3- توجه انسان به حقايق و پشيمانى از عملكرد خويش ، به هنگام گرفتارى مهلك و مشاهده

عذاب الهى

فلمّا أحسّوا بأسنا . .. قالوا ي_ويلنا إنّا كنّا ظ_لمين

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه جمله {قالوا يا ويلنا. ..} استئنافيه و بيان براى جمله {فلمّا أحسّوا بأسنا...} باشد; يعنى، وقتى عذاب ما را احساس كنند، به گناه خويش اذعان و بر حقيقت امر اعتراف مى كنند. بنابراين احساس عذاب و مشاهده گرفتارى مهلك، موجب توجه آدمى به حقايق و اعتراف به آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 46 - 3

3- گرفتارى ها و شدايد ، عامل تنبّه و اعتراف انسان ها به حق

و لئن مسّتهم نفحة من عذاب ربّك ليقولنّ ي_ويلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 29 - 4

4 _ قرآن كريم مايه بيدارى و هشيارى انسان

لقد أضلّنى عن الذكر

تعبير از قرآن به {ذكر} _ كه به معناى ياد و يادآورى است _ مشعر به نكته ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 46 - 12

12 - انس با قرآن و تعليمات آسمانى آن ، مايه بيدارى و دور ماندن از غفلت و بى خبرى

لتنذر قومًا . .. لعلّهم يتذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 71 - 2،12

2 - طرح پرسش هاى تنبه بخش و بيدار كننده ، شيوه اى ارائه شده از سوى خدا به پيامبر ( ص ) در محاجه با مشركان

قل أرءيتم إن جعل اللّه . .. أفلاتسمعون

12 - سپردن گوش جان به رهنمود هاى قرآن ، مايه بيدار شدن انسان

ها است .

من إل_ه غير اللّه يأتيكم بضياء أفلاتسمعون

مفاد {أفلاتسمعون} اين است كه اگر خوب به رهنمودهاى قرآن گوش فرا دهيد، از خواب غفلت بيدار شده و به راه توحيد رهنمون خواهيد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 72 - 2

2 - طرح پرسش هاى تنبه آفرين و بيدارگر ، از شيوه هاى ارائه شده از سوى خدا به پيامبر در احتجاج با اهل شرك

قل أرءيتم إن جعل اللّه . .. أفلاتبصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 41 - 9،10،12،13

9 - بهره بردارى ازحوادث ناگوار طبيعى ، براى تنبّه انسان ها ، امرى شايسته است .

ظهر الفساد . .. ليذيقهم ... لعلّهم يرجعون

10 - خداوند ، به منظور تنبّه انسان ها ، تنها بخشى از گناهان را كيفر مى هد .

ظهر الفساد فى البرّ . .. ليذيقهم بعض الذى عملوا لعلّهم يرجعون

12 - در تنبيهى كه براى تنبّه است ، شايسته است كه تنها ، به مجازات بخشى از خطا ها اكتفا شود .

ظهر الفساد فى البرّ . .. ليذيقهم بعض الذى عملوا لعلّهم يرجعون

13 - فلسفه از دست رفتن امكانات دنيوى ، در پى گناه ، تنبيه گناهكاران جهت بازگشت از خطا به صراط مستقيم است .

ظهر الفساد فى البرّ . .. ليذيقهم بعض الذى عملوا

{لام} در {ليذيقهم} لام عاقبت است و {لعلّ} معناى تعليل دارد و مراد از {فساد} براساس ريشه لغوى آن، يعنى خروج شىء از اعتدال (تباه شدن)، قابل بهره بردارى نبودن امكانات و يا از دست دادن آنها است. بنابراين، خداوند، در

پى آلوده شدن انسان ها، به گناه، آنان را مبتلا مى كند تا به اين صورت، بيدارشان سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 21 - 3

3 - هدف اصلى عذاب هاى دنيوى خداوند ، تنبّه و بازدارندگى است و نه تنبيه تنها .

و لنذيقنّهم من العذاب الأدنى . .. لعلّهم يرجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 13 - 4

4 - قرآن ، مايه پند انسان ها و بيدارى از غفلت ها

و إذا ذكّروا لا يذكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 29 - 10

10 - قرآن ، براى بيدارى و پندگيرى صاحبان خرد ناب است .

كت_ب أنزلن_ه . .. ليتذكّر أُولوا الألب_ب

{لبّ} به معناى عقل خالص و خرد ناب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 13 - 8

8 - تنها كسانى كه با توبه و اخلاص به سوى خدا روى مى آورند ، شايسته درس آموختن و هوشيار شدن از آيات الهى اند .

هو الذى يريكم ءاي_ته . .. و ما يتذكّر إلاّ من ينيب

{إنابة} (مصدر {ينيب}) به معناى رجوع است و انابه به درگاه خداوند، به معناى بازگشت به او با توبه و اخلاص است (بر گرفته از مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 44 - 5

5 - بيدار شدن انسان هاى غافل ، پس از گرفتار شدن به سرنوشت شوم رفتار خويش

فستذكرون ما أقول لكم

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 54 - 2

2 - هدايت ، بيدار سازى ، پند آموزى و احياى خردناب ، قلمرو رسالت موسى ( ع ) و كتاب آسمانى او ( تورات )

هدًى و ذكرى لأُولى الألب_ب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 5 - 4

4 - قرآن ، بيداركننده آدميان از غفلت و بى توجهى

أفنضرب عنكم الذكر

به كارگيرى {ذكر} به جاى {قرآن}، حاكى از اين است كه قرآن، بيدارگر خفتگان و يادآور غافلان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 17 - 2

2 - بيدارگرى و غفلت زدايى ، رسالت اصلى قرآن

و لقد يسّرنا القرءان للذّكر فهل من مدّكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 22 - 2

2 - بيدارگرى و غفلت زدايى ، رسالت اصلى قرآن

و لقد يسّرنا القرءان للذّكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 32 - 2

2 - بيدارگرى و غفلت زدايى ، رسالت اصلى قرآن

و لقد يسّرنا القرءان للذّكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 40 - 2

2 - بيدارگرى و غفلت زدايى ، رسالت اصلى قرآن

و لقد يسّرنا القرءان للذّكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 51 - 4

4 - قرآن ، مايه تذكر و بيدارى انسان ها است .

الذكر

مقصود از {ذكر}، قرآن است و نام گذارى قرآن به آن، مفيد مطلب ياد شده است.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 48 - 1

1 - قرآن ، كتابى است بيداربخش و پندآموز .

و إنّه لتذكرة للمتّقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 31 - 22

22 - يادآورى دوزخ و مسائل آن ، مايه پند و بيدارى

و ما هى إلاّ ذكرى للبشر

مفسران، درباره مرجع ضمير {هى} چند احتمال مطرح كرده اند كه مهم ترين آنها، {سقر} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 29 - 1

1 - قرآن ، زداينده غفلت ها و وسيله يادآورى و بيدارى انسان ها است .

إنّ ه_ذه تذكرة

{ه_ذه}، به مجموع آياتى اشاره دارد كه تا كنون ياد شده است.

عوامل تنبه انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 87 - 4

4 - قرآن ، كتاب آسمانى جن و انس و مايه ياد و بيدارى آنان

إن هو إلاّ ذكر للع_لمين

عالم (مفرد {عالمين}) است و به مجموعه ودسته اى از موجودات گفته مى شود. بنابراين {العالمين}; يعنى، همه موجودات به لحاظ مجموعه ها و دسته ها. بنابر ديدگاه بسيارى از مفسران، مقصود از آن مى تواند علاوه بر انسان ها جن هم باشد، چنان كه در آيه نخست سوره {جن} آمده است (فقالوا إنّا سمعنا قرآناً عجباً . يهدى إلى الرشد فآمنّا به...).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 52 - 1

1 - قرآن ، مايه تذكّر و بيدارى جهانيان است .

و ما هو إلاّ ذكر للع_لمين

عوامل تنبه جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 87 - 4

4 - قرآن ، كتاب آسمانى جن و انس و مايه ياد و بيدارى آنان

إن هو إلاّ ذكر للع_لمين

عالم (مفرد {عالمين}) است و به مجموعه ودسته اى از موجودات گفته مى شود. بنابراين {العالمين}; يعنى، همه موجودات به لحاظ مجموعه ها و دسته ها. بنابر ديدگاه بسيارى از مفسران، مقصود از آن مى تواند علاوه بر انسان ها جن هم باشد، چنان كه در آيه نخست سوره {جن} آمده است (فقالوا إنّا سمعنا قرآناً عجباً . يهدى إلى الرشد فآمنّا به...).

عوامل تنبه حق ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 47 - 7

7 - كافران و حق ستيزان ، تنها به هنگام گرفتار شدن به عذاب الهى متنبه شده و به ارزش تعاليم پيامبران پى مى برند .

أن تصيبهم مصيبة . .. فيقولوا ربّنا لولا أرسلت إلينا رسولاً

عوامل تنبه دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 26 - 3

3 - يادآورى حالات محتضر در هنگام احتضار ، تأثيرگذار در بيدارگرى و غفلت زدايى نسبت به دلبستگان دنيا

بل تحبّون العاجلة . .. كلاّ إذا بلغت التراقى

عوامل تنبه عابدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 84 - 14

14- استجابت دعاى ايوب ( ع ) و برطرف نمودن رنج و گرفتارى از آن حضرت ، مايه تذكر و بيدارى خداپرستان

فاستجبنا له . .. و ءاتين_ه ... رحمة من عندنا و ذكرى للع_بدين

عوامل تنبه غافلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 42 - 10

10- كيفر هاى دنيوى ، بيدارباشى براى غافلان است .

و أُحيط بثمره . .. يقول ي_ليتنى لم أُشرك بربّى أحدًا

عوامل تنبه فطرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 90 - 16

16 _ هدايت پيامبران و كتب آسمانى، يادآورى و بيدار ساختن فطرت آدمى است.

إن هو إلا ذكرى للعلمين

{ذكر} به معناى يادآورى است و معمولا در مواردى به كار مى رود كه موضوع مورد نظر قبلا فراگرفته شده، ولى از ياد رفته باشد. بنابراين هدايتهاى انبيا يادآورى آموخته هاى فطرى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 53 - 7

7- گرفتار شدن به مشكلات و ناگوارى ها ، بيدار كننده فطرت توحيدى انسانهاست .

ثمّ إذا مسّكم الضرّ فإليه تجئرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 3 - 7

7- پيام قرآن ، هماهنگ با فطرت آدمى و بيدارگر آن است .

إلاّ تذكرة لمن يخشى

{تذكرة} _ آن گونه كه از {لسان العرب} برمى آيد _ به معناى به يادانداختن فراموش شده ها است. يادآوربودن قرآن به اين است كه انسان را به آنچه در فطرت او نهفته است و از آن غفلت دارد متوجه سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 2 - 3

3- وحى الهى ( قرآن و . . . ) ، در راستاى غفلت زدايى و احياى فطرت خفته انسان و يادآورى دانستنى

هاى فراموش شده او است .

و هم فى غفلة معرضون . ما يأتيهم من ذكر من ربّهم

{ذكر} از نظر معنا مانند {حفظ} است، با اين تفاوت كه {حفظ شىء} به اعتبار احراز و به دست آوردن آن و {ذكر شىء} به اعتبار استحضار و يادآوردن آن است (مفردات راغب). بنابراين توصيف قرآن و وحى الهى به {ذكر} به اين اعتبار است كه قرآن، يادآور دانستنى هاى فراموش شده آدمى و بيدارگر فطرتِ انسانِ غافل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 24 - 10

10- قرآن و كتاب هاى آسمانى ( تورات ، زبور و انجيل ) ، مايه احياى فطرت خفته و يادآور دانستنى هاى فراموش شده انسان ها

ه_ذا ذكر من معى و ذكر من قبلى

{ذكر} از نظر معنا، مانند {حفظ} است; با اين تفاوت كه حفظ شىء به اعتبار احراز و به دست آوردن آن و ذكر شىء به اعتبار استحضار و يادآوردن آن است (مفردات راغب). بنابراين توصيف قرآن و ديگر كتاب هاى آسمانى به {ذكر}، ممكن است به اين اعتبار باشد. كه يادآور دانستنى هاى فراموش شده آدمى و بيدارگر فطرت انسان غافل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 50 - 2

2- قرآن ، عامل بيدارى و يادآورى دانستنى هاى فراموش شده انسان ها و احياگر فطرت خفته آنان

و ه_ذا ذكر

{ذكر} از نظر معنا مانند {حفظ} است، با اين تفاوت كه حفظ شىء به اعتبار احراز و به دست آوردن آن است و ذكر شىء به اعتبار استحضار و يادآوردن آن (مفردات راغب). بنابراين توصيف

قرآن به {ذكر} به اين اعتبار است كه قرآن يادآور دانستنى هاى فراموش شده آدمى و بيدارگر فطرت انسان غافلى است كه از امور فطرى و دانستنى هاى خدادادى خويش، غافل شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 33 - 6

6 - سختى ها و ناملايمات ، بروزدهنده هويّت اصلى نهاد انسان است .

و إذا مسّ الناس ضرّ دعوا ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 11 - 5

5 - قرآن ، عامل يادآورى دانستنى هاى فراموش شده و بيدارگر فطرت خفته انسان ها است .

إنّما تنذر من اتّبع الذكر

{ذكر} به معناى استحضار و يادآورى اندوخته ها و دانستنى ها است. توصيف قرآن به {ذكر} مى تواند بدين جهت باشد كه اين كتاب، يادآور دانستنى هاى فراموش شده است و يا بيدارگر فطرت خفته انسان هايى است كه از دانسته هاى فطرى خود غافل اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 1 - 4

4 - قرآن ، يادآور دانستنى هاى فراموش شده و بيدارگر فطرت خفته انسان ها

و القرءان ذى الذكر

{ذكر} به معناى استحضار و يادآورى اندوخته ها و دانستنى ها است. توصيف قرآن به {ذكر} مى تواند به اين خاطر باشد كه اين كتاب، يادآور دانستنى هايى است كه فراموش شده و يا بيدارگر فطرت خفته انسانى است كه از دانستنى هاى فطرى خود غفلت ورزيده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 8 - 7

7 - قرآن ، يادآور دانستنى

هاى فراموش شده و بيدارگر فطرت خفته انسان ها

أءنزل عليه الذكر من بيننا بل هم فى شك من ذكرى

برداشت ياد شده از نام گذارى قرآن به {ذكر} استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 49 - 2

2 - قرآن ، عامل يادآورى دانستنى هاى فراموش شده و بيدارگر فطرت خفته انسان ها

ه_ذا ذكر

{ذكر} به معناى استحضار و يادآورى اندوخته ها و دانستنى ها است. توصيف قرآن به {ذكر}، مى تواند به اين خاطر باشد كه اين كتاب يادآور دانستنى هايى است كه فراموش شده است. و يا بيدارگر فطرت خفته انسان هايى است كه از دانستنى هاى فطرى خود، غفلت ورزيده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 87 - 1

1 - قرآن ، عامل يادآورى دانستنى هاى فراموش شده و بيدارگر فطرت خفته انسان ها است .

إن هو إلاّ ذكر

ضمير {هو} به قرآن بازمى گردد و {ذكر} به معناى استحضار و يادآورى اندوخته ها و دانستنى ها است. توصيف قرآن به {ذكر} مى تواند به اين خاطر باشد كه اين كتاب، يادآور دانستنى هايى است كه فراموش شده است و يا بيدارگر فطرت خفته انسانى مى باشد كه از دانستنى هاى فطرى خود غفلت ورزيده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 41 - 4

4 - قرآن ، يادآور فطريات فراموش شده انسان به او

إنّ الذين كفروا بالذكر

انتخاب واژه {ذكر} (يادآورى) در نام گذارى قرآن، مفيد برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

17 - زخرف - 43 - 44 - 3

3 - قرآن ، بيدارگر فطرت و يادآور باور ها و شناخت هاى فطرى انسان ها است .

و إنّه لذكر

عوامل تنبه كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 46 - 7

7- كافران و انسان هاى لجوج ، از قدرت و عذاب الهى تأثير پذيرفته و متنبّه مى شوند ; نه از منطق و برهان .

و لئن مسّتهم نفحة من عذاب ربّك ليقولنّ ي_ويلنا إنّا كنّا ظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 47 - 7

7 - كافران و حق ستيزان ، تنها به هنگام گرفتار شدن به عذاب الهى متنبه شده و به ارزش تعاليم پيامبران پى مى برند .

أن تصيبهم مصيبة . .. فيقولوا ربّنا لولا أرسلت إلينا رسولاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 58 - 3

3 - برخى از كافران لجوج و گنه كاران سرمست ، تنها به وقت مشاهده عذاب الهى و يقين به نزول آن ، بيدار گشته و در برابر سخن حق ( قرآن ) تسليم شده و از آن پيروى مى كنند .

أو تقول حين ترى العذاب لو أنّ لى كرّة فأكون من المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 18 - 2،11

2- تنها برپايى ناگهانى قيامت ، به هوش آورنده كافران لجوج هواپرست

اتّبعوا أهواءهم . .. فهل ينظرون إلاّ الساعة أن تأتيهم بغتة

از مضمون آيه شريفه استفاده مى شود كه خداوند، همه دلايل لازم را به

كافران نمايانده و حتى نشانه هاى قيامت را نيز براى آنان محقق ساخته است. تنها چيزى كه باقى مانده برپايى خود قيامت است. اما آنان با مشاهده همه دلايل، ايمان نياورده و منتظراند تا آخرين مهلت نيز سپرى شود.

11- وقوع رستاخيز ، مايه به خود آمدن كافران ; اما بى ثمر به حال آنان

فأنّى لهم إذا جاءتهم ذكري_هم

تعبير {ذكرى} مى رساند كه قيامت، مايه هشدار و بيدار شدن كافران است; اما اين بيدارى پس از پايان مهلت است و سودى به حال آنان ندارد (فأنّى لهم).

عوامل تنبه گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 75 - 18

18- گمراهان ، هنگام نزول عذاب دنيوى و يا لحظه فرا رسيدن مرگ ، ضعف و ناتوانى ياران خود را خواهند ديد .

فسيعلمون من هو . .. أضعف جندًا

عوامل تنبه گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 203 - 2

2 - كيفر دردناك الهى ، زداينده غفلت و سرمستى مجرمان

فيأتيهم بغتة و هم لايشعرون . فيقولوا هل نحن منظرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 58 - 3

3 - برخى از كافران لجوج و گنه كاران سرمست ، تنها به وقت مشاهده عذاب الهى و يقين به نزول آن ، بيدار گشته و در برابر سخن حق ( قرآن ) تسليم شده و از آن پيروى مى كنند .

أو تقول حين ترى العذاب لو أنّ لى كرّة فأكون من المحسنين

مراتب تنبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه

- 69 - 48 - 5

5 - بيدارى در پرتو تعاليم قرآن و پندآموزى از آن ، داراى مراتب و مراحل است .

و إنّه لتذكرة للمتّقين

ترديدى نيست كه تقواپيشگان، از رهنمودهاى قرآن بهره منداند; چون بدون اين بهره مندى {تقوا} حاصل نخواهد شد. بنابراين مراد از {لتذكرة للمتقين}، تذكره اى است والاتر از آنچه كه تقواپيشگان حايز آن هستند.

موانع تنبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 131 - 5

5 _ تحليل غلط و جاهلانه فرعونيان از ريشه يابى رخداد هاى خوشايند و ناخوشايند ، موجب بى تأثيرى بلا ها و مصيبت ها در هدايت شدن و تذكر يافتن آنان شد .

و لقد أخذنا . .. يطيروا بموسى و من معه

جمله {فإذا جاءتهم . .. } با توجه به ترتب آن بر آيه قبل، در حقيقت پاسخ به اين سؤال است كه چرا ايجاد زمينه هاى هدايت (لقد أخذنا ... لعلهم يذّكّرون) در فرعونيان تأثير نداشت. آيه مورد بحث _ در مقام پاسخ _ ، تحليل غلط آنان را از موانع هدايت و تذكريابى، بيان مى كند.

موجبات تنبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 5 - 5

5 - توجه به همراه بودن زندگانى با سختى ها ، مايه پى بردن انسان به ضعف خويش در برابر خداوند

فى كبد . أيحسب أن لن يقدر عليه أحد

تنبيه از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تنبيه

تنبيه در تربيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 34 - 32،41

32 _ استفاده از تنبيه بدنى در تربيت ، مشروط به كارآمد نبودن

راه هاى مسالمت آميز *

و الّتى تخافون نشوزهنّ فعظوهنّ و اهجروهنّ فى المضاجع و اضربوهنّ

چون دستور زدن در آخرين مرحله آمده است، بنابراين با احتمال تأثير راههاى ديگر، نبايد از تنبيه بدنى استفاده شود.

41 _ لزوم پرهيز از به كارگيرى شدّت در تنبيه بدنى زن ، جهت جلوگيرى از ناسازگارى وى

و الّتى تخافون نشوزهنّ . .. و اضربوهنّ

رسول خدا (ص) درباره آيه فوق فرمود: . .. و اضربوهنّ ضرباً غير مبرّح.

_______________________________

تفسير طبرى، جزء 5، ص 67، 68 ; الدر المنثور، ج 2، ص 522.

تنبيه زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 34 - 26،27،30،35،41

26 _ زدن ، آخرين اقدام براى جلوگيرى از نشوز زن

و الّتى تخافون نشوزهنّ . .. و اضربوهنّ

27 _ بروز علائم نشوز زن ، مجوز تدابير لازم ( ترك همخوابگى ، زدن و . . . ) براى جلوگيرى از آن

و الّتى تخافون نشوزهنّ . .. و اضربوهنّ

چون موضوع حكم را خوفِ نشوز (تخافون) قرار داده است و نه تحقق نشوز. و خوف نشوز، همان بروز علائم آن است.

30 _ لزوم مراعات ترتيب در كاربرد موعظه ، ترك همخوابگى و تنبيه بدنى در مورد زنان ناشزه

و الّتى تخافون نشوزهنّ فعظوهنّ و اهجروهنّ فى المضاجع و اضربوهنّ

35 _ اميد به اصلاح نشوز زن ، شرط ترك همخوابگى و تنبيه بدنى او *

و الّتى تخافون نشوزهنّ . .. فان اطعنكم فلا تبغوا عليهنّ سبيلاً

چون جمله {فان اطعنكم} بر جمله هاى گذشته تفريع شده، بيانگر اين است كه هدف از روشهاى پيشنهاد شده، وادار كردن زن به اطاعت است، نه اينكه تنبيه موضوعيت داشته باشد.

41 _

لزوم پرهيز از به كارگيرى شدّت در تنبيه بدنى زن ، جهت جلوگيرى از ناسازگارى وى

و الّتى تخافون نشوزهنّ . .. و اضربوهنّ

رسول خدا (ص) درباره آيه فوق فرمود: . .. و اضربوهنّ ضرباً غير مبرّح.

_______________________________

تفسير طبرى، جزء 5، ص 67، 68 ; الدر المنثور، ج 2، ص 522.

تنبيه گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 21 - 10

10 - بازگشت انسان هاى گناهكار از گناه خويش ، در صورت تنبيه شدن ، باز هم حتمى و قطعى نيست .

و لنذيقنّهم من العذاب الأدنى . .. لعلّهم يرجعون

{لعلّ} حرف ترجى است و در جايى استعمال مى شود كه انجام شدن فعل، قطعى نيست، بلكه صرفاً اميد به انجام آن وجود دارد.

تنبيه همسر ايوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 44 - 5

5 - ايوب ( ع ) ، در اداى سوگند خود ( تنبيه همسرش ) دچار ترديد و پشيمانى شده بود .

و خذ بيدك ضغثًا فاضرب به و لاتحنث

توصيه خداوند به ايوب(ع) به نشكستن سوگندش، بيانگر اين حقيقت است كه ايوب(ع) در اداى سوگندش دچار ترديد شده و حالت پشيمانى به او دست داده بود; به گونه اى كه در جست و جوى راهى براى حل اين مشكل برآمده بود.

روش تنبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 41 - 12

12 - در تنبيهى كه براى تنبّه است ، شايسته است كه تنها ، به مجازات بخشى از خطا ها اكتفا شود .

ظهر الفساد فى البرّ . ..

ليذيقهم بعض الذى عملوا لعلّهم يرجعون

نقش تنبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 34 - 30،31

30 _ لزوم مراعات ترتيب در كاربرد موعظه ، ترك همخوابگى و تنبيه بدنى در مورد زنان ناشزه

و الّتى تخافون نشوزهنّ فعظوهنّ و اهجروهنّ فى المضاجع و اضربوهنّ

31 _ پند و اندرز ، بى اعتنايى و تنبيه بدنى ، از روش هاى اصلاح رفتار هاى ناهنجار

و الّتى تخافون نشوزهنّ فعظوهنّ و اهجروهنّ فى المضاجع و اضربوهنّ

تندخويي از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تندخويى

آثار تندخويى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 159 - 7

7 _ سنگدلى و خشونت رهبران ، موجب پراكندگى مردم از پيرامون آنان

و لو كنت فظّا غليظ القلب لانفضّوا من حولك

{انفضّوا} از {فضّ} به معناى تفرّق و پراكندگى است.

سرزنش تندخويى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 159 - 8

8 _ ترغيب به خوش خُلقى و مدارا و نكوهش از سنگدلى و خشونت ، در برخورد هاى اجتماعى

و لو كنت فظّا غليظ القلب لانفضّوا من حولك

تنفس از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تنفس

شمارش تعداد تنفس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 84 - 9

9 - { عن عبدالأعلى قال : قلت لأبى عبداللّه ( ع ) قول اللّه عزّوجلّ { إنّما نعدّ لهم عدّاً } قال : ما هو عندك قلت : عدد الأيام قال : . . . لا و ل_كنّه عدد الأنفاس ;

از عبدالأعلى روايت شده كه گفت: به امام صادق(ع) عرض كردم:[ معناى] قول خداى عزّوجلّ {إنّما نعدّ لهم عدّاً}[ چيست؟] فرمود: نزد تو معنايش چيست؟ گفتم: مقصود عدد روزها است، فرمود:. .. چنين نيست; بلكه مراد عدد نَفَس ها است}.

عظمت تنفس اسب مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 1 - 2

2 - ابزار جهاد ، حتى مركب رزمندگان و تاختن و صداى نفس نفس آن ، داراى عظمت در پيشگاه خداوند

و الع_دي_ت ضبحًا

تنهايي از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تنهايى

تنهايى اخروى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 95 - 2

2- تمامى موجودات شعورمند آفرينش در صحنه قيامت ، يكه و تنها و بدون ياور و همراه ، حاضر خواهند شد .

ءاتيه يوم القي_مة فردًا

{فرداً} حال براى ضمير فاعلى {آتيه} مى باشد; يعنى، آمدن موجودات در قيامت در حال انفراد و تنهايى است.

تنهايى اخروى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 95 - 3،4

3- معبود هاى باطل ( فرزند پنداشته شدگان خداوند ) و پرستندگان آنها ، همه يكه و تنها در صحنه قيامت حضور خواهند يافت .

دعوا للرحم_ن ولدًا . ..

و كلّهم ءاتيه يوم القي_مة فردًا

{كلّهم} شامل تمامى موجودات ذى شعور آفرينش (من فى السموات والأرض) مى گردد و از جمله آنها كسانى اند كه برخى از مردم; آنان را فرزند خدا مى پنداشتند (مانند: ملائكه، حضرت عيسى و عزير(ع)).

4- تنهايى و بى كسى موجودات شعورمند آفرينش ( معبود هاى پندارى و عبادت كنندگان آنها ) در صحنه قيامت ، تجلى مملوكيت همه آنها در برابر خداوند است .

إلاّ ءاتى الرحمن عبدًا. .. و كلّهم ءاتيه يوم القي_مة فردًا

تنهايى اخروى معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 95 - 3،4

3- معبود هاى باطل ( فرزند پنداشته شدگان خداوند ) و پرستندگان آنها ، همه يكه و تنها در صحنه قيامت حضور خواهند يافت .

دعوا للرحم_ن ولدًا . .. و كلّهم ءاتيه يوم القي_مة فردًا

{كلّهم} شامل تمامى موجودات ذى شعور آفرينش (من فى السموات والأرض) مى گردد و از جمله آنها كسانى اند كه برخى از مردم; آنان را فرزند خدا مى پنداشتند (مانند: ملائكه، حضرت عيسى و عزير(ع)).

4- تنهايى و بى كسى موجودات شعورمند آفرينش ( معبود هاى پندارى و عبادت كنندگان آنها ) در صحنه قيامت ، تجلى مملوكيت همه آنها در برابر خداوند است .

إلاّ ءاتى الرحمن عبدًا. .. و كلّهم ءاتيه يوم القي_مة فردًا

تنهايى اخروى موجودات باشعور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 95 - 4

4- تنهايى و بى كسى موجودات شعورمند آفرينش ( معبود هاى پندارى و عبادت كنندگان آنها ) در صحنه قيامت ، تجلى مملوكيت همه آنها در برابر خداوند

است .

إلاّ ءاتى الرحمن عبدًا. .. و كلّهم ءاتيه يوم القي_مة فردًا

تنهايى در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 80 - 3

3- كافران در صحنه قيامت ، بدون سازوبرگ و تنها و بى كس ، حاضر خواهند شد .

نرثه ما يقول و يأتينا فردًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 95 - 2،3

2- تمامى موجودات شعورمند آفرينش در صحنه قيامت ، يكه و تنها و بدون ياور و همراه ، حاضر خواهند شد .

ءاتيه يوم القي_مة فردًا

{فرداً} حال براى ضمير فاعلى {آتيه} مى باشد; يعنى، آمدن موجودات در قيامت در حال انفراد و تنهايى است.

3- معبود هاى باطل ( فرزند پنداشته شدگان خداوند ) و پرستندگان آنها ، همه يكه و تنها در صحنه قيامت حضور خواهند يافت .

دعوا للرحم_ن ولدًا . .. و كلّهم ءاتيه يوم القي_مة فردًا

{كلّهم} شامل تمامى موجودات ذى شعور آفرينش (من فى السموات والأرض) مى گردد و از جمله آنها كسانى اند كه برخى از مردم; آنان را فرزند خدا مى پنداشتند (مانند: ملائكه، حضرت عيسى و عزير(ع)).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 101 - 5

5 - بى پناهى و تنهايى شديد انسان ها در عرصه قيامت ، على رغم حضور در جمع

فلاأنساب بينهم يومئذ و لايتساءلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 41 - 4،5

4- تنهايى انسان در قيامت و جدايى او از ياران خويش ، نمودى از { يوم الفصل } بودن قيامت

*

إنّ يوم الفصل . .. يوم لايغنى مولًى عن مولًى شي_ًا

5- انسان ها ، در اوج ازدحام و تجمع در قيامت ، تنها و بى ياور خواهند بود . *

ميق_تهم أجمعين . .. يوم لايغنى مولًى عن مولًى شي_ًا

از ارتباط {لايغنى. ..} _ كه تنهايى را مى رساند _ با {ميقاتهم أجمعين} _ كه تجمع را مى فهماند _ مطلب ياد شده قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 10 - 8

8 - تنهايى و بى پناهى در قيامت ، هشدارى به مال اندوزان و قدرت مداران

و لايغنى عنهم ما كسبوا شي_ًا و لا ما اتّخذوا من دون اللّه أولياء

تنهايى زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 89 - 3

3- رهايى از تنهايى و حفظ دستاورد هاى خود پس از مرگ ، انگيزه زكريا ( ع ) در فرزند خواهى از خداوند

و زكريّا إذ نادى ربّه ربّ لاتذرنى فردًا و أنت خير الورثين

زكريا(ع) به جاى تصريح به فرزند خواهى خود، تنهايى خويش را مطرح كرد و در پايان درخواست خود مسأله بهترين وارث بودن خدا را ياد نمود. ذكر اين دو مطلب، در حقيقت بيانگر انگيزه زكريا(ع) و شرح حال او در دعا و خواسته خويش است.

تنهايى لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 30 - 5

5 - لوط ( ع ) در مبارزه اش با كردار هاى زشت قوم خود ، تنها بود .

قال ربّ انصرنى على القوم المفسدين

ضمير مفعولى {نى} در دعاى لوط(ع)، حكايت از

تنهايى آن حضرت در مبارزه با فحشا مى كند.

تنهايى مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 23 - 2

2- مريم ( س ) هنگام زايمان ، تنها و بدون پرستار و در مكانى دور از مناطق مسكونى ، به سر مى برد .

مكانًا قصيًّا . فأجاءها المخاض إلى جذع النخلة

در جمله {أجاءها المخاض}، آوردن مريم كنار درخت، به درد زايمان نسبت داده شده و آيات بعد، نوزاد او را راهنماى وى به آب معرفى كرده است، علاوه بر آن، مريم(س) براى تهيه خرما، خود مجبور به حركت دادن نخله شد، مجموعه اين امور مى تواند قرائن تنهايى مريم به هنگام زايمان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 26 - 9

9- حضرت مريم ( س ) در هنگام وضع حمل و پس از آن ، تا زمان بازگشت به قوم خويش تنها بود . *

فحملته فانتبدت به مكان قصيًّا. .. فإمّا ترينّ من البشر أحدًا

جمله شرطيه {فإمّاترينّ. ..} ممكن است براين دلالت كند كه در هنگام وضع حمل و بعد از آن بشرى در آنجا نبوده است، گرچه _ به قرينه سياق كلام _ مى توان گفت: مراد عموم انسان ها نيستند، بلكه افرادى مورد نظر هستند كه فرزند داشتن مريم براى آنان سؤال انگيز باشد. برخى {ال} در {البشر} را براى عهد و اشاره به قوم مريم دانسته اند.

نجات از تنهايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 89 - 3

3- رهايى از تنهايى و حفظ دستاورد هاى خود

پس از مرگ ، انگيزه زكريا ( ع ) در فرزند خواهى از خداوند

و زكريّا إذ نادى ربّه ربّ لاتذرنى فردًا و أنت خير الورثين

زكريا(ع) به جاى تصريح به فرزند خواهى خود، تنهايى خويش را مطرح كرد و در پايان درخواست خود مسأله بهترين وارث بودن خدا را ياد نمود. ذكر اين دو مطلب، در حقيقت بيانگر انگيزه زكريا(ع) و شرح حال او در دعا و خواسته خويش است.

نجات از تنهايى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 96 - 5

5- خداوند ، مؤمنان نيك كردار را در صحنه قيامت از رنج تنهايى نجات خواهد داد .

و كلّهم ءاتيه يوم القي_مة فردًا . إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت سيجعل

چنان كه برخى از مفسران گفته اند، اين آيه مى تواند در ارتباط با مضمون آيه قبل و مربوط به صحنه قيامت باشد; زيرا همگان در صحنه قيامت تنها و بى ياورند (و كلّهم ءاتيه يوم القيامة فرداً). اين آيه بشارتى است براى مؤمنان كه خداوند آنان را در آن روز، تنها نخواهد گذاشت و به زودى آنان را از انس و محبت ديگران برخوردار خواهد ساخت.

نجات از تنهايى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 96 - 5

5- خداوند ، مؤمنان نيك كردار را در صحنه قيامت از رنج تنهايى نجات خواهد داد .

و كلّهم ءاتيه يوم القي_مة فردًا . إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت سيجعل

چنان كه برخى از مفسران گفته اند، اين آيه مى تواند در ارتباط با مضمون آيه قبل و مربوط به صحنه

قيامت باشد; زيرا همگان در صحنه قيامت تنها و بى ياورند (و كلّهم ءاتيه يوم القيامة فرداً). اين آيه بشارتى است براى مؤمنان كه خداوند آنان را در آن روز، تنها نخواهد گذاشت و به زودى آنان را از انس و محبت ديگران برخوردار خواهد ساخت.

توابين از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

توابين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 66 - 5

5 _ رويگردانى مردم _ جز گروهى اندك _ از توبه در صورت مشروط بودن آن به خودكشى و يا ترك خانه و كاشانه

و لو انّهم اذ ظلموا انفسهم جاؤك فاستغفروا اللّه . .. و لو انّا كتبنا ... ما فعلو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 25 - 16

16- صالحان ، برخوردار از روحيه توبه اند .

إن تكونوا صلحين فإنه كان للأوّبين غفورًا

در جواب شرط به جاى گفتن {إنه كان للصالحين} آمده است: {إنه كان للأوّابين}; يعنى، {الأوّابين} به جاى {الصالحين} آمده و دربردارنده معناى آن است.

آثار ذكر توابين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 17 - 11

11 - به ياد آوردن بندگان خالص ، شكيبا ، نيرومند و پرمراجعه به خداوند ، سازنده و درس آموز است .

اصبر . .. و اذكر عبدنا داود ذاالأيد إنّه أوّاب

آمرزش توابين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 89 - 9

9 _ توبه كنندگان ، مشمول مغفرت و رحمت الهى

الا الذين تابوا . .. فان اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

3 - آل عمران - 3 - 129 - 6

6 _ بخشايش و آمرزش توبه كنندگان و عذاب گناهكاران ، برخاسته از مشيّت خداوند

او يتوب عليهم او يعذّبهم . .. يغفر لمن يشآء و يعذّب من يشآء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 39 - 9

9 _ خداوند ، آمرزنده گناه تائبان و رحيم و مهربان نسبت به آنان

فمن تاب . .. إنّ اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 40 - 10

10 _ عذاب گنهكاران ، مظهر عزت و حكمت خداوند و آمرزش توبه كاران ، جلوه غفران و رحمت او

يعذب من يشاء و يغفر لمن يشاء

چنانچه {يعذب . .. و يغفر} اشاره به آيات پيشين داشته باشد. بيان عزت و حكمت خداوند پس از {فاقطعوا} و ذكر غفران و رحمت او پس از {فان اللّه يتوب عليه} در آن آيات، حاكى از برداشت مذكور خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 153 - 3

3 _ خداوند ، آمرزنده بندگان توبه كار خويش و مهربان با ايشان است .

إن ربك من بعدها لغفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 167 - 16

16 _ خداوند با گسترش رحمت خويش بر گنهكاران تائب ، آنان را مى بخشايد و به عذاب برزخى گرفتار نمى سازد .

و إنه لغفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 25 - 11،15،18

11- تائبان و كسانى كه

از لغزش ها بازگشته و به سوى خداوند روى آورند ، از آمرزش و غفران او برخوردارند .

فإنه كان للأوّبين غفورًا

15- غفران خطاكاران تائب از سوى خداوند ، در جهت تربيت و رشد آنان است .

ربّكم . .. كان للأوّبين غفورًا

در برداشت فوق {ربّ} به معناى تربيت كننده گرفته شده است كه معناى اصلى آن است (مفردات راغب); يعنى، بخشايش خطاكاران در راستاى ربوبيت و مقام مربى بودن خداوند است.

18- { عن أبى بصير قال : سمعت أباعبدالله ( ع ) يقول : فى قوله تعالى : { إنه كان للأوّابين غفوراً } قال : هم التوابون المتعبدون ;

ابى بصير گويد: از امام صادق(ع) شنيدم كه درباره سخن خداى متعال {إنه كان للأوّابين غفوراً} فرمود: مقصود، توبه كنندگان متعبد است}.

برخورد با توابين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 16 - 9

9 _ لزوم ناديده انگاشتن گناه كسانى كه توبه كرده و صالح مى شوند .

فاذوهما فان تابا و اصلحا فاعرضوا عنهما

چون {ايذاء} مى تواند شامل هر نوع اذيت و آزارى باشد، اعراض نيز بايد از هر نوع اذيت و آزارى باشد ; حتى از اينكه آنان را با چنين عملى ياد كنند و بشناسند.

پاداش توابين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 146 - 10

10 _ منافقان تائب ، بهره مند از پاداش بزرگ خدا خواهند بود .

فأولئك مع المؤمنين و سوف يؤت اللّه المؤمنين أجراً عظيماً

توابين صادق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 147 - 11

11 _ آگاهى

همه جانبه خداوند به توبه كنندگان راستين و سپاسگزاران مؤمن و مراتب ايمان و شكر آنان

إن شكرتم و ءامنتم و كان اللّه شاكراً عليماً

توصيف خداوند به {عليم}، پس از جمله {ان شكرتم و ءامنتم} و {الذين تابوا}، مى رساند كه متعلق علم، همان ايمان، شكر و توبه بندگان و مقدار و خصوصيات آن است.

تهجد توابين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 17 - 10،11

10 _ كسى كه يك سال در نماز وتر ، هفتاد بار { استغفر اللّه ربّى و اتوب اليه } بگويد ، از مستغفرين در سحرگاهان است .

و المستغفرين بالاسحار

امام صادق (ع): . .. من قال فى وتره اذا اوتر {استغفر اللّه ربّى و اتوب اليه} سبعين مرة و واظب على ذلك حتى تمضى له سنة، كتبه اللّه عنده من المستغفرين بالاسحار.

_______________________________

من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 309، ح 4 ; نورالثقلين، ج 1، ص 321، ح 62 ; خصال صدوق، ج 2، ص 581، ح 3، باب السبعين.

11 _ كسى كه چهل شب در آخر قنوت نماز وتر صد بار { استغفر اللّه و اتوب اليه } بگويد ، از مستغفرين در سحر است .

و المستغفرين بالاسحار

امام صادق (ع): من قال اخر قنوته فى الوتر {استغفر اللّه و اتوب اليه} مأة مرّة اربعين ليلة كتبه اللّه من المستغفرين بالاسحار.

_______________________________

بحار الانوار، ج 87، ص 224، ح 35 ; از جنّة الامان.

رحمت بر توابين اهل مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 90 - 11

11_ شعيب ( ع ) ، واسطه شمول رحمت

خداوند بر توبه كنندگان قومش

واستغفروا ربكم ثم توبوا إليه إن ربى رحيم ودود

چون خطاب در {استغفروا ربكم} متوجه مردم است، ظاهر آن بود كه به جاى {إن ربى} گفته مى شد {إن ربكم . ..}. اين جابه جايى مى تواند اشاره به اين نكته داشته باشد كه: خداوند به واسطه پيامبرانش، مردمان را مشمول رحمت و محبت خويش قرار مى دهد و آنان، مجراى فيض الهى بر بندگانند.

زمينه آمرزش توابين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 119 - 9

9- ربوبيت خداوند ، مقتضى غفران و رحمت گسترده نسبت به گناهكاران توبه كننده است .

إن ربّك للذين . .. إن ربّك من بعدها لغفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 25 - 8

8- صلاح پيشگان و توبه كنندگان از لغزش ها ، داراى زمينه برخوردارى از غفران و آمرزش

إن تكونوا صلحين فإنه كان للأوّبين غفورًا

فضايل توابين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 222 - 16،21

16 _ خداوند ، توبه كنندگان و پاكيزگان را دوست دارد .

ان اللّه يحب التوابين و يحب المتطهرين

21 _ خداوند كسانى را كه از گناه آميزش در حال حيض توبه كنند ، دوست دارد

فاعتزلوا النساء فى المحيض . .. ان اللّه يحب التوابين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 17 - 6

6 _ تائبان ، داراى مقامى ارجمند در پيشگاه خداوند

فاولئك يتوب اللّه عليهم

كلمه {اولئك} _ كه براى اشاره به دور است _ بيانگر عظمت و ارجمندى

توبه كنندگان مى باشد.

محبت به توابين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 222 - 19

19 _ لزوم ابراز محبّت به توبه كنندگان و پاكان

ان اللّه يحب التوابين و يحب المتطهرين

منشأ تبديل گناه توابين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 70 - 10

10 _ تبديل بدى هاى مردم توبه كار ، مؤمن و نيكوكار به خوبى ها و جايگزين كردن ثواب به جاى عقاب آنان ، برخاسته از غفران و مهربانى خداوند

إلاّ من تاب . .. فأُول_ئك يبدّل اللّه سيّئاتهم حسن_ت و كان اللّه غفورًا رحيمًا

يادآورى دو صفت غفران و رحمت خداوند، پس از وعده تبديل بدى هاى مؤمنان به خوبى ها، مى تواند گوياى حقيقت ياد شده باشد.

تواضع از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تواضع

آثار تواضع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 31 - 20

20 _ تبعيّت از پيامبر ( ص ) ، در نيكوكارى ، تقوا ، تواضع و خضوع ، موجب جلب محبّت خداوند

قل ان كنتم تحبّون اللّه فاتّبعونى يحببكم اللّه

رسول خدا (ص) درباره آيه فوق فرمود: على البرّ و التقوى و التواضع و ذلّة النّفس.

_______________________________

الدرّ المنثور، ج 2، ص 178.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 54 - 27

27 _ تواضع در برابر اهل ايمان ، سرافرازى در قبال كافران ، جهاد در راه خدا و بى اعتنايى به ملامت دشمنان ، مايه جلب محبت الهى

يحبهم و يحبونه اذلة على المؤمنين . .. و لايخافون لومة لائم

به نظر مى رسد صفات ياد

شده پس از {يحبهم و يحبونه} در ارتباط با {يحبهم} بيانگر علت است ; يعنى چون داراى اين صفات هستند، خداوند آنها را دوست دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 82 - 10

10 _ نبود روحيه سلطه گرى و گردن فرازى در بين نصارا زمينه مودت و دوستى آنان با مسلمانان

اقربهم مودة للذين ءامنوا الذين قالوا إنّا نصرى . .. و انهم لايستكبرون

بدان احتمال كه فعل {لايستكبرون} داراى متعلقى محذوف نباشد در اين صورت لايستكبرون به اين معنا است كه آنان خواهان سلطه گرى و گردن فرازى نيستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 15 - 1،13

1 - برخورداران از روحيه تواضع و حق پذيرى ، تنها گروندگان به آيات الهى اند .

إنّما يؤمن بأي_تنا الذين إذا ذكّروا بها خرّوا سجّدًا

13 - واجدان روحيه تواضع ، با موعظه و يادآورى به خداوند و قيامت ايمان مى آورند .

نسيتم لقاء يومكم ه_ذا . .. إنّما يؤمن بأي_تنا الذين إذا ذكّروا بها خرّوا سجّدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 8 - 2

2_ انسان ، با روحيه تواضع و حقّ جويى ، بهره مند از درس هاى توحيدى و رهنمود هاى نهفته در هستى

تبصرة و ذكرى لكلّ عبد منيب

واژه {عبد}، اشاره به روحيه تواضع و {منيب} اشاره به حقّ جويى دارد.

آثار تواضع بندگان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 75 - 3

3 _ صبر و شكيبايى بندگان خالص خدا ، در انجام

تكاليف الهى چون فروتنى ، و شب زنده دارى ، حلم ، ترس ازقيامت ، توبه ، عفو كريمانه ، پذيرش حق و دعا و نيايش ، سبب برخوردار شدن آنان از نعمت ها و درجات عالى بهشت

الذين يمشون على الأرض هونًا . .. و الذين يقولون ربّنا... أُول_ئك يجزون الغرفة بم

متعلق و موارد صبر هر چند در آيه شريفه ذكر نشده است، ولى مقصود از آن _ به قرينه آيات گذشته كه در بيان تكاليف بندگان خالص و محرماتى است كه آنان مى بايست ترك مى كردند _ مجموعه مسائلى است كه خداوند به انجام آنها امر كرده و يا از انجام آنها باز داشته است; زيرا انجام چنين تكاليفى و يا ترك محرمات الهى، صبر و شكيبايى در برابر هواى نفس را نيازمند است.

آثار تواضع بندگان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 63 - 11

11 _ برخورد كريمانه و بزرگوارانه بندگان خالص خدا در برابر گفتار جاهلانه افراد نادان ، برخاسته از روح فروتنى و نرم خويى آنان است .

و إذا خاطبهم الج_هلون قالوا سلمًا

عطف جمله {و إذا خاطبهم الجهلون. ..} بر جمله قبل بدون تكرار شدن اسم موصول (الذين)، نشانگر وجود وحدت و ارتباط نزديك ميان اين دو صفت است. از سوى ديگر تقدم بيان صفت تواضع بر صفت برخورد كريمانه با افراد جاهل، حاكى از آن است كه اين صفت، سبب چنين برخورد پسنديده اى است.

اجتناب از تواضع براى قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 21 - 6

6 - امتناع برخى

از مردم ، از فروتنى و تواضع هنگام شنيدن و دريافت آيات قرآن ، شگفت آور و توجيه ناپذير است .

فما لهم . .. و إذا قرىء عليهم القرءان لايسجدون

ارزش تواضع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 55 - 16

16 _ ارزشمندى تواضع و فروتنى به هنگام انفاق و دستگيرى از مستمندان

و يؤتون الزكوة و هم ركعون

بنابر اينكه ركوع به معناى لغوى خود (خضوع) باشد.

ارزش تواضع براى والدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 24 - 4

4- تواضع دلسوزانه و از سر مهربانى براى پدر و مادر ، داراى ارزش است نه تواضع به انگيزه هاى ديگر .

و اخفض لهما جناح الذلّ من الرحمة

امتناع از تواضع بر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 48 - 1

1 - سرپيچى تكذيب گران روز جزا ، از فرمان ركوع و فروتنى در مقابل خداوند

و إذا قيل لهم اركعوا لايركعون

اهميت تواضع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 54 - 9

9 _ عشق به خدا و محبوب وى شدن ، فروتنى در برابر اهل ايمان و سرفرازى در مقابل كافران ، از صفات مؤمنان واقعى

فسوف يأتى اللّه بقوم . .. اعزة على الكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 63 - 8

8 _ جايگاه ويژه صفت تواضع و فروتنى و رفق و مدارا ، در مقايسه با ديگر اوصاف پسنديده و ارزشمند ، در نگاه

وحى

و عباد الرحم_ن الذين يمشون على الأرض هونًا

آمدن صفت تواضع و فروتنى به عنوان نخستين صفت از سلسله اوصاف {عباد الرحمان} _ كه در چند آيه از آنها ياد شده است _ مى تواند گوياى برداشت فوق باشد.

اهميت تواضع با مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 215 - 6

6 - اهميت روحيه تواضع و فروتنى براى رهبران الهى ، در قبال مؤمنان

و اخفض جناحك لمن اتبعك من المؤمنين

اهميت تواضع رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 215 - 6

6 - اهميت روحيه تواضع و فروتنى براى رهبران الهى ، در قبال مؤمنان

و اخفض جناحك لمن اتبعك من المؤمنين

پاداش تواضع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 76 - 2

2 _ فروتنى ، شب زنده دارى ، حلم ، ترس از قيامت ، توبه ، عفو كريمانه ، پذيرش حق ، دعا ، دورى از اسراف ، تنگ گيرى ، شرك ، زنا ، آدم كشى و سخن باطل ، موجب ورود به بهشت جاودان و برخوردارى از قرارگاه و اقامت نيكوى آن

الذين يمشون على الأرض هونًا. .. و الذين لايشهدون الزور ... أُول_ئك يجزون الغرفة

تواضع انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 11 - 8

8- انبيا داراى تواضع خاص و ادبى ويژه در اعلام برخوردارى خويش از موهبت بزرگ الهى

إن نحن إلاّ بشر مثلكم و ل_كنّ الله يمنّ على من يشاء من عباده

از اينكه انبيا براى بيان برخوردارى

خود از نعمت خداوند به جاى اينكه بگويند: ما داراى چنين مقام و نعمتى هستيم، مى گفتند: خداوند چنين تفضلى كرده است، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 28 - 9

9 - تواضع و فروتنى پيامبران و دورى آنان از خودپسندى و عجب ، در قبال عبادت و تلاش مستمر خويش در راه خدا و اصلاح جامعه

إنّى دعوت قومى ليلاً و نه_رًا . .. ربّ اغفر لى

تواضع با جاهلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 63 - 13

13 _ تشويق خداوند به فروتنى و مدارا با مردم و برخورد كريمانه و شايسته با افراد جاهل و ناسزاگو

و إذا خاطبهم الج_هلون قالوا سلمًا

از سياق و آهنگ آيه شريفه، چنين برمى آيد كه خداوند در صدد تشويق و تحريص انسان ها به آراسته شدن به چنين اوصاف و خصلت هايى است.

تواضع با مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 215 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، موظّف به فروتنى و گسترانيدن بال هاى لطف و محبت براى پيروان مؤمن خويش

و اخفض جناحك لمن اتبعك من المؤمنين

تواضع بر رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 2 - 3

3 _ ايمان ، مستلزم فروتنى در برابر رهبر الهى و پرهيز از گستاخى

لاترفعوا أصوتكم فوق صوت النبىّ

با الغاى خصوصيت از مورد آيه، مطلب بالا قابل برداشت است.

تواضع بر علماى دينى

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 66 - 12

12- فروتنى و ادب در برابر عالمان الهى ، لازم است .

هل أتّبعك على أن تعلّمن ممّا علّمت رشدًا

تواضع بر كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 54 - 14،15

14 _ ايمان ، ناسازگار با فروتنى در برابر كافران

يأيها الذين ءامنوا من يرتد . .. اعزة على الكفرين

15 _ دوستى با كافران ( يهود ، نصارا و . . . ) ، موجب فروتنى در مقابل آنان و گردنفرازى در مقابل اهل ايمان

من يرتد منكم عن دينه . .. اذلة على المؤمنين اعزة على الكفرين

تواضع بر مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 54 - 9،12،27،28،30

9 _ عشق به خدا و محبوب وى شدن ، فروتنى در برابر اهل ايمان و سرفرازى در مقابل كافران ، از صفات مؤمنان واقعى

فسوف يأتى اللّه بقوم . .. اعزة على الكفرين

12 _ ضرورت تواضع و افتادگى در برابر مؤمنان و صلابت و سرافرازى در برابر كافران

اذلة على المؤمنين اعزة على الكفرين

27 _ تواضع در برابر اهل ايمان ، سرافرازى در قبال كافران ، جهاد در راه خدا و بى اعتنايى به ملامت دشمنان ، مايه جلب محبت الهى

يحبهم و يحبونه اذلة على المؤمنين . .. و لايخافون لومة لائم

به نظر مى رسد صفات ياد شده پس از {يحبهم و يحبونه} در ارتباط با {يحبهم} بيانگر علت است ; يعنى چون داراى اين صفات هستند، خداوند آنها را دوست دارد.

28 _ دلباختگان خداوند ، فروتن در برابر مؤمنان ، سرفراز

در قبال كافران و مجاهدانى بى پروا از ملامت دشمنان دين

يحبونه اذلة على المؤمنين . .. يجهدون فى سبيل اللّه و لايخافون لومة لائم

30 _ حالت فروتنى در برابر مؤمنان و سرفرازى در قبال كافران ، عطيه و فضلى خداداى است .

اذلة على المؤمنين اعزة على الكفرين . .. ذلك فضل اللّه

تواضع براى حاكمان بر حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 100 - 11

11_ لزوم احترام به حاكمان برحق و تواضع و خشوع در برابر آنان

و خرّوا له سجّدًا

تواضع براى قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 21 - 7

7 - سجود و به خاك افتادن هنگام شنيدن آيات قرآن ، رفتارى شايسته و مطلوب است . *

و إذا قرىء عليهم القرءان لايسجدون

كلمه {سجود} در برداشت ياد شده، به معناى اصطلاحى آن گرفته شده است. اين آيه هر چند از آياتى نيست كه سجده واجب دارند; ولى مفاد آن مندوب بودن سجده به هنگام شنيدن هر يك از آيات قرآن و يا خصوص آياتى است كه در آن فرمان سجود آمده است.

تواضع براى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 88 - 12

12- پيامبراسلام ( ص ) وظيفه دار برخورد فروتنانه ( خفض جناح ) با مؤمنان

واخفض جناحك للمؤمنين

{خفض جناح} (بال گشودن) كنايه از فروتنى و تواضع است.

تواضع براى والدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 24 - 1

1- فرزندان در برابر والدين خويش بايد از سر

مهربانى و ترحم ، تواضع و فروتنى كامل بكنند .

و اخفض لهما جناح الذلّ من الرحمة

{من} در {من الرحمة} نشويه است; يعنى، خفض جناح و تواضع، بايد ناشى از رحمت و مهربانى به آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 25 - 7

7- خداوند خواهان تواضع و رحمت قلبى فرزندان به پدر و مادر است و نه صرفاً خدمات ظاهرى به آنان

و اخفض لهما جناح الذلّ من الرحمة . .. ربّكم أعلم بما فى نفوسكم

خداوند در آيات قبل دستور به احسان به والدين و فروتنى از سر رحمت در برابر آنها را داده است و در اين آيه مى فرمايد: {به نيات درونى شما آگاهى دارد}. ذكر آگاهى به نيات پس از دستور ياد شده، مى تواند به اين منظور باشد كه: فروتنى بايد خالصانه و قلبى باشد و نه ظاهرى.

تواضع بندگان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 63 - 1،14

1 _ بندگان خالص خدا ، مظهر تواضع و فروتنى و به دور از تكبر و خود بزرگ بينى

و عباد الرحم_ن الذين يمشون على الأرض هونًا

برداشت ياد شده با توجه به چند نكته است: 1_ {عباد} (جمع {عبد}) به معناى بندگان است و اوصافى كه خداوند براى آنان در ضمن چند آيه بيان مى فرمايد، حاكى است كه آنان از بندگان خالص او هستند. 2_ {هون} به دو معنا آمده است: الف) سكينه و وقار (قاموس المحيط); كه در در اين صورت اين واژه در آيه شريفه يا در همان معناى لغوى استعمال شده است و

يا در معناى كنايى آن; يعنى، تواضع و فروتنى. برداشت فوق مبتنى بر همين معناى كنايى است. ب) رفق و لين (مدارا و نرمى)، در مقابل خشونت و درشتى (نهايه ابن اثير). 3_ {هوناً} مصدر و صفت براى {مشى} بوده و آمدن مصدر به جاى صفت، بيانگر مبالغه است.

14 _ { فى مجمع البيان فى قوله تعالى : { الذين يمشون على الأرض هوناً } . . . و قال أبوعبداللّه ( ع ) هو الرجال يمشى بسجيته التى جبل عليها لايتكلف و لايتبختر ;

در مجمع البيان درباره قول خداى تعالى {الذين يمشون على الأرض هوناً}. .. آمده است كه امام صادق(ع) فرمود: آن كسى است كه بر خلق و خوى فطرى خود _ كه خدا او را به آن گونه آفريده است _ بدون تكلف و تكبر راه ميرود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 65 - 6

6 _ بندگان خالص خدا ، مردمى فروتن و خود كم بين در برابر خدا

ربّنا اصرف عنّا عذاب جهنّم إنّ عذابهاكان غرامًا

برداشت فوق، با توجه به اين نكته است كه بندگان خالص خدا، با آن كه مردمى شب زنده دار و عابداند، اما باز از عذاب دوزخ در هراس و اضطراب اند.

تواضع به مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 54 - 2،4

2 _ پيامبر(ص) موظف به فروتنى در برابر مؤمنان و ابراز مهر و محبت به آنان

و إذا جاءك الذين يؤمنون بأيتنا فقل سلم عليكم

پيشى گرفتن در سلام از جانب پيامبر(ص) تنها به عنوان يك وظيفه خاص و محدود

مطرح نشده است، بلكه اين موضوع به عنوان جلوه اى از تواضع و اخلاق متعالى مطرح شده است.

4 _ تواضع در برابر مؤمنان و همنشينى با آنان، از صفات لازم براى رهبران دينى جامعه است.

و إذا جاءك الذين يؤمنون بأيتنا فقل سلم عليكم

گر چه خطاب آيه به پيامبر(ص) است، ولى چون آن حضرت نمونه اى براى همه است، اين ويژگى براى همه رهبران دينى ضرورى است.

تواضع جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 70 - 3

3 - ساحران ، با مشاهده معجزه موسى ، آن را قدرتى الهى دانسته و در برابر عظمت خداوند اظهار فروتنى كردند .

فأُلقى السحرة سجّدًا قالوا ءامنّا بربّ هرون و موسى

تواضع در انفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 55 - 16

16 _ ارزشمندى تواضع و فروتنى به هنگام انفاق و دستگيرى از مستمندان

و يؤتون الزكوة و هم ركعون

بنابر اينكه ركوع به معناى لغوى خود (خضوع) باشد.

تواضع مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 54 - 8،28

8 _ خداوند نويد بخش ظهور مجاهدانى نستوه ، محبوب خدا و دوستدار وى ، متواضع در برابر مؤمنان و سرافراز بر كافران

فسوف يأتى اللّه بقوم . .. و لايخافون لومة لائم

28 _ دلباختگان خداوند ، فروتن در برابر مؤمنان ، سرفراز در قبال كافران و مجاهدانى بى پروا از ملامت دشمنان دين

يحبونه اذلة على المؤمنين . .. يجهدون فى سبيل اللّه و لايخافون لومة لائم

تواضع محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

5 - انعام - 6 - 54 - 2

2 _ پيامبر(ص) موظف به فروتنى در برابر مؤمنان و ابراز مهر و محبت به آنان

و إذا جاءك الذين يؤمنون بأيتنا فقل سلم عليكم

پيشى گرفتن در سلام از جانب پيامبر(ص) تنها به عنوان يك وظيفه خاص و محدود مطرح نشده است، بلكه اين موضوع به عنوان جلوه اى از تواضع و اخلاق متعالى مطرح شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 88 - 12

12- پيامبراسلام ( ص ) وظيفه دار برخورد فروتنانه ( خفض جناح ) با مؤمنان

واخفض جناحك للمؤمنين

{خفض جناح} (بال گشودن) كنايه از فروتنى و تواضع است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 215 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، موظّف به فروتنى و گسترانيدن بال هاى لطف و محبت براى پيروان مؤمن خويش

و اخفض جناحك لمن اتبعك من المؤمنين

تواضع مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 82 - 10

10 _ نبود روحيه سلطه گرى و گردن فرازى در بين نصارا زمينه مودت و دوستى آنان با مسلمانان

اقربهم مودة للذين ءامنوا الذين قالوا إنّا نصرى . .. و انهم لايستكبرون

بدان احتمال كه فعل {لايستكبرون} داراى متعلقى محذوف نباشد در اين صورت لايستكبرون به اين معنا است كه آنان خواهان سلطه گرى و گردن فرازى نيستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 83 - 7

7 _ ايمان مسيحيان به پيامبر ( ص ) و تأثر شديد آنان به هنگام شنيدن

قرآن ، نشانه تواضع آنان در برابر حق

و انهم لايستكبرون. و إذا سمعوا ما أنزل إلى الرسول ... مما عرفوا من الحق

جمله {و اذا سمعوا . ..} كه حكايت از اعتراف آنان به حقانيت قرآن و پيامبر(ص) دارد مى تواند به عنوان دليل و شاهدى بر جمله {انهم لايستكبرون} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 84 - 11

11 _ سخن و دعاى فروتنانه مسيحيان مؤمن گواه دورى آنان از استكبار

انهم لايستكبرون . .. نطمع ان يدخلنا ربنا مع القوم الصلحين

مطالب ياد شده از زبان مسيحيان در اين آيه و آيه پيشين مى تواند به منزله دليل براى {انهم لايستكبرون} _ در آيه 82 _ باشد.

تواضع مشمولان نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 11 - 10

10- شايسته است برخورداران از نعمت هاى خداوند ، فروتنى پيشه كنند و برخوردارى خويش را تفضل الهى بدانند .

و ل_كنّ الله يمنّ على من يشاء من عباده

تواضع مقربان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 206 - 1

1 _ مقربان درگاه خدا هيچگاه در برابر او خود را بزرگ نمى شمرند و از پرستش او روگردان نمى شوند .

إن الذين عند ربك لايستكبرون عن عبادته

{استكبار} به معناى خودبزرگ بينى است و چون به حرف {عن} متعدى شده، معناى اعراض و رويگردانى در آن اشراب شده است. يعنى {لايعرضون عن عبادته مستكبرين}.

تواضع ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 206 - 9

9 _ فرشتگان همواره

با تواضع در برابر خدا وى را عبادت مى كنند و او را منزه مى دانند و تنها بر درگاه او سجده مى برند .

إن الذين عند ربك . .. و له يسجدون

بسيارى از مفسران برآنند كه مراد از {الذين عند ربك} فرشتگان هستند.

تواضع موحدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 98 - 15

15- موحّدان معتقد به معاد ، هيچ گاه به دستاورد هاى فنى و آثار تمدن بشرى ، مغرور نشده و فرجام جهان را ويرانى و انهدام مى بينند .

ه_ذا رحمة ربّى فإذا جاء وعد ربّى جعله دكّاء

تواضع موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 66 - 4

4- موسى ( ع ) ، به محروميت خود از علومى كه نزد خضر بود ، اعتراف داشت و در برابر مقام علمى و عملى او ، متواضع و فروتن بود .

هل أتّبعك على أن تعلّمن ممّا علّمت

اظهار آمادگى براى تبعيت، نشانِ خضوعِ موسى(ع) در برابر كردار خضر(ع)، و اظهار اشتياق به آموختن، حاكى از تواضع موسى در برابر علم او است.

تواضع مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 54 - 24

24 _ مؤمنان واقعى هرگز به خاطر ملامت دشمنان ، از عشق به خدا دست بردار نيستند و از فروتنى در قبال مؤمنان و سرافرازى در برابر كافران ، باز نمى مانند .

يحبهم و يحبونه . .. و لايخافون لومة لائم

بنابر اينكه جمله {و لايخافون . ..} در ارتباط با تمامى صفاتى باشد كه در فرازهاى پيشين بر

شمرده شده نه خصوص {يجهدون}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 15 - 1،11،15

1 - برخورداران از روحيه تواضع و حق پذيرى ، تنها گروندگان به آيات الهى اند .

إنّما يؤمن بأي_تنا الذين إذا ذكّروا بها خرّوا سجّدًا

11 - مؤمنان ، در پيشگاه آيات الهى ، هيچ استكبارى از خود بروز نمى دهند و تسليم اند .

إنّما يؤمن بأي_تنا الذين إذا ذكّروا. .. و هم لايستكبرون

متعلَّق {يستكبرون} در آيه، بيان نشده است. به قرينه سياق، احتمال دارد كه واژه {آيات} باشد.

15 - مؤمنان ، براى تسبيح و حمد خداوند ، استكبارى از خود بروز نمى دهند .

و سبّحوا بحمد ربّهم و هم لايستكبرون

برداشت بالا، بنابراين احتمال است كه متعلق {لايستكبرون} تسبيح و حمد باشد.

تواضع يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 53 - 8

8_ يوسف ( ع ) به دليل باور به ربوبيت و تدبير الهى ، رحمت او را مايه ترك گناهان و بدى ها دانست و خود را ستايش نكرد .

و ما أُبرّءُ نفسى إن النفس لأمّارة بالسوء إلاّ ما رحم ربى

زمينه تواضع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 63 - 5

5 _ تواضع و فروتنى و رفق و مدارا ، از آثار بندگى خداى رحمان و ايمان به او

و عباد الرحم_ن الذين يمشون على الأرض هونًا

آغاز شدن آيه شريفه با عنوان {عباد} (بندگان) و سپس طرح مسأله فروتنى و مدارا، مى تواند گوياى اين نكته باشد كه فروتنى و مداراى بندگان خدا، ناشى از ناتوانى و

يا ترس آنان نيست; بلكه برخاسته از ايمان آنان به خداى رحمان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 15 - 12

12 - توجه به مقام ربوبى پروردگار ، مايه تواضع و ستايش به درگاه وى و تنزيه او از هر كاستى و نقص است .

خرّوا سجّدًا و سبّحوا بحمد ربّهم

زمينه تواضع با رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 3 - 2

2_ تقوا ، مستلزم تواضع و احترام نسبت به پيامبر ( ص ) و رهبرى الهى

إنّ الذين يغضّون . .. أول_ئك الذين امتحن اللّه قلوبهم للتقوى

زمينه تواضع با محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 3 - 2

2_ تقوا ، مستلزم تواضع و احترام نسبت به پيامبر ( ص ) و رهبرى الهى

إنّ الذين يغضّون . .. أول_ئك الذين امتحن اللّه قلوبهم للتقوى

سختى تواضع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 75 - 8

8 _ فروتنى ، شب زنده دارى ، حلم ، توبه ، عفو كريمانه ، پذيرش حق ، دورى از اسراف ، تنگ گيرى ، شرك ، زنا ، آدم كشى و سخن باطل ، امرى دشوار و مقتضى صبر و شكيبايى

و عباد الرحم_ن الذين يمشون على الأرض هونًا . .. و الذين لايشهدون الزور ... أُول_

صبر در تواضع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 75 - 8

8 _ فروتنى ، شب زنده دارى ، حلم

، توبه ، عفو كريمانه ، پذيرش حق ، دورى از اسراف ، تنگ گيرى ، شرك ، زنا ، آدم كشى و سخن باطل ، امرى دشوار و مقتضى صبر و شكيبايى

و عباد الرحم_ن الذين يمشون على الأرض هونًا . .. و الذين لايشهدون الزور ... أُول_

عوامل تواضع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 2 - 3

3 _ ايمان ، مستلزم فروتنى در برابر رهبر الهى و پرهيز از گستاخى

لاترفعوا أصوتكم فوق صوت النبىّ

با الغاى خصوصيت از مورد آيه، مطلب بالا قابل برداشت است.

عوامل تواضع حاكمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 35 - 7

7 - به تواضع نشستن حاكمان مستبد و زورمدار ، هنگام احساس خطر و اضطرار

فماذا تأمرون

مشورت خواهى از شخصى چون فرعون كه مى گويد {لئن اتّخذت إل_هًا غيرى. ..}، نشانگر حالت اضطرار و ناگزيرى او است.

عوامل تواضع مستبدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 35 - 7

7 - به تواضع نشستن حاكمان مستبد و زورمدار ، هنگام احساس خطر و اضطرار

فماذا تأمرون

مشورت خواهى از شخصى چون فرعون كه مى گويد {لئن اتّخذت إل_هًا غيرى. ..}، نشانگر حالت اضطرار و ناگزيرى او است.

ملاك تواضع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 88 - 13

13- ايمان ، از معيار هاى ارزشمندى انسان ها و از ملاك هاى شايستگى براى فروتنى در برابر آنان است .

واخفض جناحك للمؤمنين

برداشت فوق از وصف {مؤمنين} _ كه مشعر به عليت است

_ استفاده شده است; يعنى، چون آنان داراى ايمان هستند، پس تو اى رسول! نسبت به آنان فروتن باش.

توبه از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 89 - 1،3،5،6،8

1 _ مرتدانِ تائب ، مورد پذيرش و توجه خداوند ، ملائكه و مردم

كفروا بعد ايمانهم . .. انّ عليهم لعنة اللّه و الملئكة و الناس ... الاّ الذين تاب

3 _ همراهى توبه مرتدّان با اصلاح ( جبران گذشته ) ، شرط آمرزش گناهشان

الاّ الذين تابوا . .. و اصلحوا فانّ اللّه غفور رحيم

5 _ دعوت از اهل كتاب و مرتدان به توبه و گرايش به اسلام و بازگشت از انحراف

قوماً كفروا . .. الاّ الذين تابوا

بنابراينكه مراد از {قوماً كفروا . .. }، اهل كتاب نيز باشد كه به حقانيّت پيامبر اسلام (ص) كفر ورزيدند.

6 _ باز گذاشتن راه توبه و اصلاح براى منحرفان ، روشى براى هدايت آنان

و اللّه لا يهدى القوم الظالمين . .. الا الذين تابوا من بعد ذلك و اصلحوا

8 _ غفران و رحمت الهى ، دليل پذيرش توبه مرتدّ و آمرزش گناه او

الا الذين تابوا . .. فان اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 90 - 1،3،4

1 _ ازدياد كفر مرتدّ ( اصرار بر كفر ) ، موجب محروميّت او از پذيرش توبه

انّ الذين كفروا من بعد ايمانهم ثمّ ازدادوا كفراً لن تقبل توبتهم

3 _ مرتدانى كه پس از توبه به كفر بازگردند ، توبه مجدّدشان پذيرفته نخواهد شد . *

الا الذين تابوا . .. ان الذين كفروا ...

لن تقبل توبتهم

به نظر مى رسد منظور از {ان الذين} پس از {الا الذين تابوا}، آن گروه مرتدانى باشند كه توبه كردند و مجدّداً كافر شدند.

4 _ مرتدانى كه بر كفر اصرار ورزند ، هرگز موفق به توبه نخواهند شد . *

انّ الذين كفروا . .. لن تقبل توبتهم

بنابراينكه جمله {لن تقبل}، كنايه از عدم توبه آنها باشد; يعنى توبه نخواهند كرد تا پذيرفته شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 135 - 1

1 _ ياد خدا و طلب آمرزش ( توبه ) شيوه پارسايان ، در صورت ارتكاب كارى ناشايست ( زنا يا مطلق گناه كبيره ) و يا ستم بر خويش

اعدّت للمتّقين . .. و الّذين اذا فعلوا فاحشة او ظلموا انفسهم ذكروا اللّه فاستغفر

برخى گفته اند مراد از {فاحشة}، زنا و مقصود از ظلم در اين آيه، ساير گناهان _ چه صغيره و چه كبيره _ است. برخى ديگر گفته اند كه مراد از {فاحشة}، گناهان كبيره و مقصود از ظلم، گناهان صغيره است.

آثار اجتناب از توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 54 - 9

9 - گنه كاران توبه ناپذير ، در معرض عذاب الهى در دنيا ( عذاب استيصال )

و أنيبوا إلى ربّكم و أسلموا له من قبل أن يأتيكم العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 11 - 21

21 - توبه نكردن از استهزا ، طعن و نسبت دادن القاب زشت به مؤمنان ، باعث ورود حتمى فرد در زمره ظالمان

لايسخر قوم من

قوم . .. و من لم يتب فأول_ئك هم الظ_لمون

آثار اخروى توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 67 - 2

2 - رستگارى و سعادت اخروى ، در گرو توبه ، ايمان و عمل صالح

فأمّا من تاب و ءامن و عمل ص_لحًا فعسى أن يكون من المفلحين

آثار اصرار بر توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 25 - 14

14- اصرار بر توبه و بازگشت مستمر از گناه ، از عوامل جلب غفران الهى است .

فإنه كان للأوّبين غفورًا

{أوّاب} صيغه مبالغه و به معناى شخص بسيار توبه كننده است. استعمال اين صيغه به جاى {تائب} (توبه كننده) مى تواند بيانگر برداشت فوق باشد.

آثار تداوم توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 33 - 7

7 - حفظ روحيه توبه و خداجويى تا پايان عمر ، شرط ره جويى به بهشت *

و أُزلفت الجنّة . .. و جاء بقلب منيب

تعبير {جاء} مى تواند اشاره به اين نكته باشد كه اگر كسى، برهه اى از عمر را با قلب منيب بگذراند; ولى آن را در نهايت از دست داده و نتواند آن را در صحنه قيامت به همراه آورد، برخوردار از بهشت نخواهد بود.

آثار ترك توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 24 - 9

9 - در صورت اقدام نكردن منافقان به توبه ، خداوند آنان را كيفر خواهد داد .

و يعذّب المن_فقين إن شاء أو يتوب عليهم

آوردن عبارت {إن شاء} به خاطر

قطعى نبودن عذاب آنان به احتمال توبه شان است، اما در صورتى كه آنان توبه نكنند، عذاب شان قطعى خواهد شد.

آثار توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 38 - 8

8 _ بقاى آثار وضعى گناه ، حتى پس از توبه و قبول آن از سوى خداوند

فتاب عليه . .. قلنا اهبطوا منها جميعاً فإما يأتينكم منى هدًى

تأكيد به هبوط آدم(ع) بعد از بيان توبه وى و پذيرش آن از سوى خداوند، دلالت بر اين دارد كه: على رغم پذيرش توبه آدم(ع)، وى به جايگاهش در بهشت بازگردانده نشد و اين حاكى است كه ميان آمرزش گناه و برطرف شدن آثار وضعى آن تلازم نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 160 - 1،2،8

1 - كتمان كنندگان حقايق دينى در صورت توبه ، از لعنت خدا نجات يافته و از رحمت او برخوردار خواهند شد .

أولئك يلعنهم اللّه . .. إلا الذين تابوا

2 - توبه از گناهان و اصلاح مفاسد آنها ، موجب برقرارى مجدد رحمت قطع شده است .

أولئك يلعنهم اللّه . .. إلا الذين تابوا و أصلحوا ... فأولئك أتوب عليهم

8 - نبايد كتمان كنندگان حقايق دينى را در صورتى كه توبه كنند و گذشته را جبران نمايند ، نفرين كرده و خواهان دورى آنان از رحمت خدا شد .

و يلعنهم اللعنون. إلا الذين تابوا و أصلحوا و بينوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 162 - 2،3

2 - كتمان كنندگان حقايق دينى ، در صورتى كه بدون

توبه بميرند ، همواره مورد لعنت خدا خواهند بود .

إن الذين يكتمون . .. أولئك عليهم لعنة اللّه ... خلدين فيها

3 - كفرپيشگانى كه بدون توبه مى ميرند ، براى هميشه به عذاب اخروى گرفتار مى شوند .

خلدين فيها لايخفف عنهم العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 222 - 17

17 _ توبه و طهارت ، زمينه جلب محبّت الهى

ان اللّه يحب التوابين و يحب المتطهرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 89 - 1،2

1 _ مرتدانِ تائب ، مورد پذيرش و توجه خداوند ، ملائكه و مردم

كفروا بعد ايمانهم . .. انّ عليهم لعنة اللّه و الملئكة و الناس ... الاّ الذين تاب

2 _ توبه ، اصلاح و جبران گذشته ، راه دستيابى مجدّد به هدايت خداوند

كيف يهدى اللّه . .. الا الذين تابوا من بعد ذلك و اصلحوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 16 - 5،6،8،9،11

5 _ لزوم تداوم ايذاى مرتكبين فحشا ( لواط و زنا ) تا احراز توبه و اصلاح آنان *

فاذوهما فان تابا و اصلحا فاعرضوا عنهما

در برداشت فوق، جمله {فان تابا . .. فاعرضوا} عطف بر {فاذوهما} و متفرع بر آن شده است و مى رساند كه پايان آزار، توبه آنان است. بنابراين آزار آنان بايد همچنان ادامه داشته باشد تا توبه كنند.

6 _ زنان و مردان مرتكب فحشا ( زنا و لواط ) ، در صورت توبه و اصلاح نبايد كيفر داده شوند . *

فاذوهما فان تابا و اصلحا فاعرضوا عنهما

بنابر اينكه

جمله {فان تابا . .. } عطف بر جمله اى محذوف باشد ; يعنى {فاذوهما ان لم يتوبا فان تابا و اصلحا فاعرضوا عنهما}.

8 _ توبه از گناه همراه با اصلاح ، موجب برداشته شدن كيفر آن

فاذوهما فان تابا و اصلحا فاعرضوا عنهما اِنّ اللّه كان تواباً رحيماً

چون جمله {ان اللّه . .. } دليل و علت پذيرش توبه و برداشتن كيفر فحشا قرار گرفته است، مى توان چنين نتيجه گرفت كه هر گناهى با توبه و اصلاح بخشوده مى شود و كيفر آن ساقط مى گردد.

9 _ لزوم ناديده انگاشتن گناه كسانى كه توبه كرده و صالح مى شوند .

فاذوهما فان تابا و اصلحا فاعرضوا عنهما

چون {ايذاء} مى تواند شامل هر نوع اذيت و آزارى باشد، اعراض نيز بايد از هر نوع اذيت و آزارى باشد ; حتى از اينكه آنان را با چنين عملى ياد كنند و بشناسند.

11 _ خداوند ، آمرزنده گناه زناكار و لواط كننده ، به شرط توبه و اصلاح

و الّذان يأتيانها منكم . .. فان تابا و اصلحا ... اِنّ اللّه كان توّاباً رحيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 64 - 9،20

9 _ گذشت از گناه نقض كنندگان حاكميّت پيامبر ( ص ) ، در گرو توبه آنان به درگاه خدا و قبول آنان از سوى پيامبر ( ص ) است .

يريدون ان يتحاكموا . .. و لو انّهم اذ ظلموا ... لوجدوا اللّه توّاباً

جمله {و استغفر لهم الرّسول} مى تواند كنايه از اين باشد كه قبول توبه آنان {لوجدوا اللّه توّاباً} در صورتى است كه پيامبر (ص) بازگشت آنان

را بپذيرد.

20 _ توبه و استغفار ، زمينه درك و احساس توّابيت و رحيميّت خداوند

فاستغفروا اللّه و استغفر لهم الرّسول لوجدوا اللّه توّاباً رحيماً

جمله {لوجدوا اللّه} به اين معناست كه آدمى پس از توبه خود، متوجّه مى شود كه خداوند گناهانش را آمرزيده و گويا در خود احساس سبك شدن از گناه را مى يابد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 110 - 1،2،3،4،7،8،10

1 _ توبه و استغفار ، راهى براى آمرزش همه گناهان ، اعم از صغيره و كبيره

و من يعمل سوءاً او يظلم نفسه ثم يستغفر اللّه يجداللّه غفوراً رحيماً

برخى بر آنند كه مراد از {سوءاً}، گناه صغيره است و مراد از ظلم در {يظلم نفسه}، گناهان كبيره است.

2 _ خداوند ، آمرزنده گناه شرك و غير شرك ، در صورت استغفار و توبه

و من يعمل سوءاً او يظلم نفسه ثم يستغفر اللّه يجداللّه غفوراً رحيماً

گفته شده مقصود از ظلم در {يظلم نفسه}، شرك است و مقصود از {سوء}، گناهانى غير از شرك.

3 _ توبه و استغفار از ستم و تجاوز به خود و يا ديگران ، موجب آمرزش است .

و من يعمل سوءاً او يظلم نفسه ثم يستغفر اللّه يجداللّه غفوراً رحيماً

برخى از مفسران بر آنند كه مراد از {سوءاً}، تجاوز و تعدى به ديگران است و مراد از {يظلم نفسه} ستم نمودن به خويشتن.

4 _ خداوند آمرزنده گناه خيانتكاران و حاميان آنان ، در صورت استغفار و توبه

هأنتم هؤلاء . .. او يظلم نفسه ثم يستغفر اللّه يجداللّه غفوراً رحيماً

با توجه به آيات قبل مى توان گفت از مصاديق مورد نظر براى {من

يعمل سوءاً} خيانتكاران هستند و حاميان آنان از مصاديق {يظلم نفسه} مى باشند.

7 _ نويد خداوند به آمرزش حتمى گنهكاران در صورت توبه و استغفار

و من يعمل سوءاً او يظلم نفسه ثم يستغفر اللّه يجداللّه غفوراً رحيماً

8 _ گناهكار ، با توبه و استغفار ، آمرزش و رحمت الهى را درك و احساس مى كند .

و من يعمل سوءاً . .. ثم يستغفر اللّه يجداللّه غفوراً رحيماً

كلمه {يجد}، از مصدر وجدان به معناى دريافتن و احساس كردن است; يعنى در وجود خود رحمت و مغفرت الهى را درك مى كند.

10 _ توبه و استغفار ، افزون بر آمرزش گناهان ، موجب جلب رحمت الهى خواهد شد .

ثم يستغفر اللّه يجداللّه غفوراً رحيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 146 - 1،2،5

1 _ منافقان در صورت توبه ، اصلاح گذشته ، تمسك به خدا و اطاعت خالصانه ، به آتش دوزخ گرفتار نخواهند شد .

إنّ المنفقين . .. الا الذين تابوا و أصلحوا و اعتصموا باللّه و أخلصوا دينهم

2 _ منافقان در صورت توبه ، اصلاح گذشته ، تمسك به خدا و اطاعت خالصانه از او ، در زمره مؤمنان واقعى قرار مى گيرند .

الا الذين تابوا . .. فأولئك مع المؤمنين

5 _ اصلاح گذشته ، مشروط به توبه و پشيمانى از اعمال نارواست و اطاعت خالصانه از خداوند در گرو اعتصام به اوست .

الا الذين تابوا و أصلحوا و اعتصموا باللّه و أخلصوا دينهم

ظاهراً جمله {اصلحوا} و {اعتصموا} و {اخلصوا}، هر يك مترتب بر ديگرى است. يعنى بدون بازگشت از نفاق، اصلاح ممكن نيست، و بدون اصلاح،

اعتصام به خدا امكان ندارد، و بدون اعتصام به خدا، رهايى از ريا غير ممكن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 34 - 1،2،8،15

1 _ سقوط حدود چهارگانه ( قتل ، به دار آويختن ، قطع دست و پا و تبعيد ) از محاربان و فسادانگيزانى كه پيش از دستگيرى توبه كنند .

انما جزؤا الذين يحاربون . .. الا الذين تابوا من قبل ان تقدروا عليهم

2 _ محاربان مفسد در صورتى كه پيش از دستگيرى توبه كنند ، به عذاب آخرت گرفتار نخواهند شد .

و لهم فى الاخرة عذاب عظيم. الا الذين تابوا من قبل ان تقدروا عليهم

8 _ معافيت قانونى مجرمان از كيفر هاى دنيوى ، در موارد كارايى توبه ، در گرو توبه ايشان پيش از دستگيرى است .

الا الذين تابوا من قبل ان تقدروا عليهم

جمله {تابوا من قبل ان تقدروا عليهم} مى تواند اشاره به ملاك ثمربخشى توبه در كيفرهاى اجتماعى داشته باشد. يعنى بايد احراز شود كه قصد توبه كننده از اظهار پشيمانى، فرار از مجازات نيست، كه نشانه آن توبه، اظهار ندامت قبل از دستگيرى است.

15 _ سقوط حد از محاربان مفسد در صورت توبه ، پرتويى از رحمت و مغفرت الهى است .

الا الذين تابوا . .. فاعلموا إنّ اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 39 - 5،13

5 _ معافيت قانونى سارق از حد سرقت در صورت توبه و اصلاح ( خودسازى ) *

فمن تاب . .. و اصلح فإنّ اللّه يتوب عليه

يادآورى پذيرش توبه سارق پس از بيان

حد سرقت، مى تواند اشاره به سقوط حد از وى باشد.

13 _ سقوط حد سرقت ، در صورت توبه دزد قبل از اطلاع از سرقت وى و دستگيرى

فمن تاب من بعد ظلمه و اصلح

از امام باقر يا امام صادق(ع) درباره دزدى كه پيش از اطلاع از سرقت وى و دستگيرى، توبه كند و اصلاح شود نقل شده: اذا صلح و عرف منه امر جميل لم يقم عليه الحد.

_______________________________

كافى، ج 7، ص 250، ح 1.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 40 - 11

11 _ عقوبت سارقان و آمرزش آنان به صورت توبه و اصلاح خويش ، از جمله مشيت هاى الهى

يعذب من يشاء و يغفر لمن يشاء

مصداق مورد نظر براى {من يشاء}، با توجه به آيات پيشين، زن و يا مردى است كه مرتكب سرقت شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 71 - 14

14 _ اصلاح بينش و بصيرت بنى اسرائيل پس از پذيرش توبه آنان

ثم تاب اللّه عليهم ثم عموا و صموا

كلمه {ثم} در جمله {ثم عموا و صموا} مى رساند كه بنى اسرائيل _ پس از شمول رحمت الهى بر آنان و توبه به درگاه خداوند _ بصيرت از دست رفته خويش را بازيافتند، اگر چه در مرحله و زمان ديگر بصيرت خويش را از دست داده و به اعمال ناروا گرايش پيدا كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 74 - 7

7 _ توبه و استغفار ، شرط برخوردارى از مغفرت خداوند و رحمت خاص او

افلا يتوبون

. .. و اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 54 - 20،26

20 _ توبه و اصلاح رفتارها شرط آمرزش است.

ثم تاب من بعده و أصلح

26 _ مؤمنى كه از سر جهل گناه كند، در صورت توبه و اصلاح حتماً مشمول مغفرت و رحمت خداوند قرار خواهد گرفت.

كتب ربكم على نفسه الرحمة أنه من عمل منكم سوءاً بجهلة ثم تاب من بعده و أصلح فأنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 153 - 1،4،5،9

1 _ در صورتى كه گناهكاران توبه كنند ، خداوند گناهشان را خواهد بخشيد .

و الذين عملوا السيئات ثم تابوا . .. إن ربك من بعدها لغفور

4 _ خداوند گناه آن گروه از بنى اسرائيل را كه پس از گوساله پرستى توبه كرده و با ايمان به يكتايى خدا به پرستش او بازگشتند ، آمرزيد و آنان را مشمول رحمت خويش قرار داد .

و الذين عملوا السيئات ثم تابوا من بعدها و ءامنوا

مصداق مورد نظر براى {الذين عملوا السيئات}، به دليل آيات پيشين، گوساله پرستان بنى اسرائيل است. اين آيه در حقيقت استثنايى براى آيه پيشين است.

5 _ خداوند حتى گناه كسانى را كه تصميم بر كشتن انبيا داشته باشند ، به شرط توبه و ايمان ، خواهد بخشيد .

و الذين عملوا السيئات . .. إن ربك من بعدها لغفور رحيم

از مصاديق مورد نظر براى {السيئات} به دليل جمله {و كادوا يقتلوننى}، تصميم بر كشتن هارون _ كه از پيامبران است _ مى باشد.

9 _ خداون___د ، آمرزنده گناهكاران است ; هر چند پس

از مدتى طولانى توبه كرده باشند .

و الذين عملوا السيئات ثم تابوا

برداشت فوق با توجه به كلمه {ثم} _ كه براى تراخى است _ استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 156 - 4،5

4 _ موسى ( ع ) به دليل بازگشت خود و همراهانش به سوى خدا ، همگان را شايسته برخوردار شدن از حيات نيكوى دنيا و سعادت آخرت دانست .

و اكتب لنا فى هذه الدنيا حسنة و فى الاخرة إنا هدنا إليك

جمله {إنا هدنا إليك} تعليل براى {و اكتب لنا . .. } است. يعنى چون به سوى تو بازگشتيم، اين تقاضا و انتظار _ كه زمينه و مقدمه آن را فراهم كرده ايم _ گزاف نيست.

5 _ بازگشت به خدا و توبه به درگاه او ، زمينه ساز نايل شدن به خير و سعادت دنيا و برخوردار شدن از حيات نيكوى آخرت است .

و اكتب لنا فى هذه الدنيا حسنة و فى الاخرة إنا هدنا إليك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 167 - 9،15

9 _ توبه و بازگشت به خدا ، راه نجات يهوديان از ذلت و بيرون آمدن از سلطه عذاب كنندگان ايشان است .

و إذ تأذن ربك ليبعثن . .. و إنه لغفور رحيم

هدف از تذكر بخشايشگرى و مهربانى خداوند پس از بيان گرفتارى يهوديان به شكنجه و سلطه ديگران، اين است كه آنچه بر يهود از جانب خداوند مقدّر شده است، تا زمانى است كه از فرمانهاى الهى سرپيچى كنند.

15 _ راه نجات از عذاب برزخ ، توبه به

درگاه خدا و جلب رحمت اوست .

من يسومهم سوء العذاب . .. إنه لغفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 33 - 4،9

4 _ توبه و استغفار امت ها ، مايه مصونيت آنان از عذاب هاى استيصال

و ما كان اللّه معذبهم و هم يستغفرون

9 _ توبه و استغفار داراى اهميتى ويژه در نزد خداوند و داراى تأثيرى بسزا در سرنوشت امتها

و ما كان اللّه معذبهم و هم يستغفرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 5 - 12

12 _ آزاد كردن اسير در صورت توبه و پذيرفتن اسلام ، واجب است .

و خذوهم . .. فإن تابوا ... فخلّوا سبيلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 112 - 4،7

4 _ توبه ، همواركننده راه عبادت و عبوديت انسان براى خدا *

التّئبون العبدون

تقديم {التائبون} بر {العابدون} مى تواند اشاره به مطلب فوق داشته باشد.

7 _ توبه ، نخستين گام انسان در طريق خودسازى

التئبون العبدون

صفاتى كه در آيه ذكر شده به دو دسته فردى و اجتماعى قابل تقسيم است كه نخست صفات فردى ذكر شده و داراى جنبه خودسازى است. مقدم شدن صفت توبه بر ساير صفات، مى تواند بدان جهت باشد كه توبه نقش نخستين را داراست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 118 - 15

15 _ توبه انسان به درگاه الهى ، محفوف به دو رحمت از سوى خداوند

ثم تاب عليهم ليتوبوا إن اللّه هو التواب

توبه خداوند بر خطاكاران، (لطف و رحمت خدا

به آنان) زمينه آن شد كه آنان به سوى خدا توبه كنند و سپس خداوند هم رحمت خويش را بر آنان نازل كرده و خطايشان را ببخشيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 92 - 8

8_ عقوبت و سرزنش كسانى كه در حق آدمى ستم كرده اند پس از اعترافشان به گناه و توبه از آن ، به دور از شأن نيكوكاران است .

لاتثريب عليكم اليوم

{اليوم} ظرف و متعلق به {تثريب} است و مراد از آن زمانى است كه برادران يوسف به خطاى خويش اعتراف نموده و از گناه خود توبه كردند (و إن كنّا لخاطئين).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 110 - 15،18

15- مرتدان ، در صورت توبه ، هجرت و جهاد در راه خدا و صبر و مقاومت در برابر كافران ، مورد غفران و رحمت الهى قرار مى گيرند .

من كفر بالله من بعد إيم_نه . .. ثمّ ... إن ربّك من بعدها لغفور رحيم

18- برخوردارى گناهكاران از رحمت و بخشش خداوند ، مشروط به توبه عملى و تدارك گذشته هاست .

ثمّ إن ربّك للذين هاجروا من بعد ما فتنوا ثمّ ج_هدوا و صبروا إن ربّك من بعدها لغف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 119 - 1،2،7

1- وعده قطعى خداوند به بخشش گناه بدكاران ، در صورت روى آوردن آنان به توبه و صلاح

ثمّ إن ربّك للذين عملوا السوء بجه_لة ثمّ تابوا من بعد ذلك و أصلحوا إن ربّك من بع

2- هر نوع گناه و بدكارى

به وسيله توبه ، قابل آمرزش است .

ثمّ إن ربّك للذين عملوا السوء . .. ثمّ تابوا من بعد ذلك ... لغفور رحيم

گفتنى است كه برداشت فوق با توجه به اطلاق {السوء} است.

7- گناه حلال و حرام شمردن امور ( بدعت گذارى ) ، اگر از سر جهل و نقصان علم باشد _ در صورت توبه و اصلاح گذشته ها _ مورد غفران و بخشش الهى است .

لاتقولوا . .. ه_ذا حل_ل و ه_ذا حرام ... و على الذين هادوا حرّمنا ... و ل_كن كانو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 44 - 17،18

17- وعده خداوند به آمرزش مشركان ، در صورت بازگشت از شرك

تع_لى عمّا يقولون . .. إنه كان حليمًا غفورًا

ذكر تعليل {غفور} در پايان جمله، مى تواند نويدى باشد بر مشركان كه على رغم گناه بزرگ و سخنان ناروا درباره خداوند، امكان آمرزش آنان، وجود دارد.

18- خداوند ، در برخورد با گناه نينديشيدن درباره حقايق هستى _ چون تسبيح و حمد موجودات _ بردبارانه برخورد كرده و در صورت توبه ، از آن درمى گذرد .

لاتفقهون تسبيحهم إنه كان حليمًا غفورًا

تعليل {إنه كان حليماً غفوراً} دلالت مى كند بر اينكه {لاتفقهون تسبيحهم} (تفقّه نمى كنيد در تسبيح آنان) گناه داشته و شايسته برخورد و مجازات است اما چون خداوند حليم و غفور است، بردبارانه برخورد مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 60 - 1،2

1- توبه ، ايمان واقعى و عمل صالح ، تنها راه رهايى ضايع كنندگان نماز و پيروان شهو ها از عذاب

الهى است .

فسوف يلقون غيًّا . إلاّ من تاب و ءامن و عمل صلحًا

استثنا در {إلاّ من تاب. ..} متصل است و مراد از توبه، پشيمانى از ضايع كردن نماز و پيروى از تمايلات نفسانى است. در مورد ايمان بدان جهت قيد {واقعى} ذكر شده است كه بر حسب ظاهر افراد ياد شده در آيه قبل، در زمره مؤمنان بودند; ولى نماز را ضايع مى كردند; يعنى، ايمان ظاهرى و اسمى را دارا بودند، ولى ايمان واقعى را نداشتند.

2- توبه كنندگان مؤمن و داراى عمل صالح ، به بهشت وارد مى شوند .

إلاّ من تاب و ءامن و عمل صلحًا فأُولئك يدخلون الجنّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 74 - 4

4 - ايمان و توبه ، موجب بخشش گناهان ، قبل از حضور در پيشگاه خداوند است .

إنّا ءامنّا بربّنا ليغفر . .. إنّه من يأت ربّه مجرمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 82 - 11

11 - هدايت افزون تر و رو به رشد ، ره آورد توبه ، ايمان و عمل صالح

لمن تاب و ءامن و عمل ص_لحًا ثمّ اهتدى

ممكن است {ثمّ اهتدى} به مرتبه هاى بالاى هدايت و درجات عالى آن نظر داشته باشد كه در پى توبه، ايمان و عمل صالح، به دست مى آيد. اين نكته با توجه به معناى باب افتعال _ كه مطاوعه است _ بيشتر آشكار مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 32

32 - توبه و بازگشت از

گناه و خطا ، زمينه ساز فلاح و رستگارى مؤمنان

و توبوا إلى اللّه جميعًا أيّه المؤمنون لعلّكم تفلحون

برداشت ياد شده، به خاطر اين نكته است كه {لعلّ} براى تعليل و جمله {لعلّكم تفلحون} استئنافيه تعليليه است; يعنى به اين سبب توبه كنيد كه به سعادت و رستگارى برسيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 6 - 10

10 _ گناه ، هر چند بزرگ باشد ( مانند افترا و دروغ بر خدا و رسول او ) در صورت توبه و استغفار از آن ، قابل بخشش و غفران الهى است .

و قال الذين كفروا إن ه_ذا إلاّ إفك افتريه . .. إنّه كان غفورًا رحيمًا

تذكر به غفران و رحمت الهى، پس از ردّ تهمت ها و افتراهاى كافران بر پيامبر(ص) و قرآن، مى تواند به منظور تشويق به توبه و استغفار و نويد به غفران و بخشش باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 70 - 1،2،4،5،6،7

1 _ كسانى كه مرتكب گناه شرك ، آدم كشى و زنا شده اند ، در صورتى كه به توبه ، ايمان و عمل صالح روى آورند ، از عذاب و كيفر دوچندان و خوار كننده آن گناهان در امان خواهند بود .

و من يفعل ذلك . .. يض_عف له العذاب ... إلاّ من تاب و ءامن و عمل عملاًص_لحًا

جمله {إلاّ من تاب. ..} استثنا از عموم مستفاد از {من} در {من يفعل...} است.

2 _ توبه ، ايمان و عمل صالح ، موجب مصونيت انسان گناه كار از عذاب و كيفر الهى است .

يض_عف

له العذاب . .. إلاّ من تاب و ءامن و عمل عملاًص_لحًا

4 _ كسانى كه مرتكب گناه شرك ، آدم كشى و زنا شده اند ، در صورتى كه به توبه ، ايمان و عمل صالح روى آورند ، خداوند كردار بد آنان را از نامه عملشان محو كرده و به جاى آنها كردار نيك قرار مى دهد .

و من يفعل ذلك . .. يض_عف له العذاب ... إلاّ من تاب ... فأُول_ئك يبدّل اللّه سيّئ

در اين كه مقصود از تبديل {سيئات} به {حسنات} چيست؟ ميان مفسران دو ديدگاه عمده وجود دارد: 1_ تبديل خود اعمال بد به اعمال نيك; به گونه اى كه در پرونده اعمال مؤمنان به جاى {سيئه}، {حسنه} نوشته شود. 2- تبديل آثار و پيامدهاى {سيئات} _ كه عقاب است _ به آثار و پيامدهاى {حسنات} _ كه ثواب است _ . گفتنى است برداشت فوق مبتنى بر ديدگاه نخست است.

5 _ كسانى كه مرتكب گناه شرك ، آدم كشى و زنا شده اند ، در صورتى كه به توبه ، ايمان و عمل صالح روى آورند ، خداوند آثار بدى هاى آنان ( عقاب ) را محو و به جاى آنها ، آثار خوبى ها ( ثواب ) قرار مى دهد .

و من يفعل ذلك . .. يض_عف له العذاب ... إلاّ من تاب ... فأُول_ئك يبدّل اللّه سيّئ

6 _ توبه ، ايمان و عمل صالح ، موجب محو شدن گناهان و آثار آنها ( عقاب ) و جايگزين شدن نيكى ها و آثار آنها ( ثواب ) به جاى آن گناهان

إلاّ من تاب و ءامن و عمل عملاًص_لحًا فأُول_ئك

يبدّل اللّه سيّئاتهم حسن_ت

7 _ توبه ، ايمان و عمل صالح ، موجب غفران رحمت و فضل خداوند است .

إلاّ من تاب و ءامن و عمل عملاًص_لحًا فأُول_ئك يبدّل اللّه سيّئاتهم حسن_ت و كان ا

تبديل {حسنات} افرادى كه داراى سه خصوصيت توبه، ايمان و عمل صالح باشند، حاكى از تفضل و رحمت خدا به چنين افرادى است و نيز گوياى اين حقيقت است كه آنچه موجب اين تفضل و رحمت شده است، سه خصوصيت ياد شده مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 71 - 1،2

1 _ هركس كه توبه كند و كار نيك انجام دهد ، در حقيقت رو به خدا كرده و به سوى او بازگشته است .

و من تاب و عمل ص_لحًا فإنّه يتوب إلى اللّه متابًا

{متاباً} (مصدر ميمى) به معناى توبه و بازگشت و مفعول مطلق براى {يتوب} است; كه در آيه شريفه، براى تأكيد آمده است; يعنى، توبه و بازگشت كامل و حقيقى.

2 _ توبه و انجام عمل صالح ، وسيله تقرب به خدا و نشان روى كرد حقيقى به او است .

و من تاب و عمل ص_لحًا فإنّه يتوب إلى اللّه متابًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 51 - 4

4 - توبه و رويكرد به دين و تحمل سختى هاى آن ، زمينه ساز جلب غفران و آمرزش الهى

قالوا ءامنّا بربّ الع_لمين . .. قالوا لاضير إنّا إلى ربّنا منقلبون . إنّا نطمع أ

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه ساحران پس از ايمان به خدا و پذيرش شكنجه

هاى فرعون، نسبت به غفران و آمرزش الهى اظهار اميدوارى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 11 - 2،7

2 - توبه و انجام عمل صالح ، از ميان برنده آثار سوء ظلم و گناه

إلاّمن ظلم ثمّ بدّل حسنَا بعد سوء

{تبديل} (مصدر {بدّل}) به معناى جايگزين كردن است. جايگزينى وقتى تحقق مى يابد كه يكى برود و ديگرى جاى آن را بگيرد. گفتنى است كه مراد از {ظلم} در آيه شريفه، مطلق معصيت است و مراد از {حُسن} هم مى تواند توبه باشد و هم عمل صالح; يعنى، {لكن آنان كه با ارتكاب گناه مرتكب ظلم شدند ولى بعداً توبه [يا عمل صالح] را جايگزين آن نمودند بدانند كه من غفور و رحيم هستم و آنان را مى بخشم و مورد رحمت خويش قرار مى دهم. بنابراين آنان نيز بعد از اين از چيزى نترسند.

7 - توبه و نيكى پس از گناه و ظلم ، موجب بهره مندى از رحمت و غفران الهى

إلاّمن ظلم ثمّ بدّل حسنا بعد سوء فإنّى غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 46 - 6

6 - نقش مؤثر توبه و استغفار در جلب رحمت الهى

لولا تستغفرون اللّه لعلّكم ترحمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 72 - 5

5 - باز بودن راه توبه براى كافران و امكان تغيير سرنوشت آنان و رفع عذاب از آنها

قل عسى أن يكون ردف لكم بعض الذى تستعجلون

واژه {عسى} _ كه براى ترجى و به معناى شايد است _ مى

رساند كه عذاب تقدير شده، قضاى حتمى الهى نيست و امكان دارد كه در نتيجه تحول فكرى و عملى (ايمان) كافران، اين برنامه تغيير كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 45 - 4،5،6

4 - پرهيز از گناه و توبه از خطا هاى گذشته ، موجب جلب رحمت و لطف خداوند است .

و إذا قيل لهم اتّقوا ما بين أيديكم و ما خلفكم لعلّكم ترحمون

5 - تنها در سايه پرهيز از گناه و توبه از خطا هاى گذشته ، مى توان به رحمت و لطف خدا اميدوار بود .

و إذا قيل لهم اتّقوا . .. لعلّكم ترحمون

به كار رفتن كلمه {لعلّ} كه براى ترجّى و اميدوارى است، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

6 - لزوم پرهيز از گناهان و توبه از خطا هاى گذشته ، به منظور جلب رحمت و لطف خداوند

و إذا قيل لهم اتّقوا ما بين أيديكم و ما خلفكم لعلّكم ترحمون

لزوم پرهيز از گناهان و توبه . .. از فعل امرِ {اتّقوا} به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 25 - 3

3 - استغفار ، سجده ، توبه و انابه ، از زمينه هاى آمرزش الهى

فاستغفر ربّه و خرّ راكعًا و أناب . فغفرنا له ذلك

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه نويد خداوند به آمرزش داوود(ع) پس از استغفار، سجده، انابه و توبه او بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 17 - 6

6 - سعادت و نيك بختى

انسان در عرصه دنيا و آخرت ، در گرو اجتناب از عبادت طاغوت و اطاعت سردمداران ضلالت و توبه و روى كرد به خداوند است .

و الذين اجتنبوا الط_غوت . .. لهم البشرى

مقصود از بشارت در آيه شريفه، بشارت به بهشت و سعادت بشرى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 54 - 4،5،6

4 - توبه و تسليم در برابر پروردگار ، شرط بهره مند شدن بندگان گنه كار از آمرزش الهى

إنّ اللّه يغفر الذنوب جميعًا . .. و أنيبوا إلى ربّكم و أسلموا له

توصيه خداوند به انابه و تسليم شدن بندگان گنه كار، پس از وعده به آمرزش گناهان آنان، مى تواند بيانگر شرايط اين آمرزش باشد.

5 - توبه از گناهان و بازگشت به سوى خداوند ، نخستين گام براى جلب غفران الهى

و أنيبوا إلى ربّكم و أسلموا له

از تقدم {أنيبوا} بر {أسلموا. ..} مى توان برداشت بالا را به دست آورد.

6 - راه توبه و بازگشت براى رهايى از پيامد هاى هلاكت بار براى همه گنه كاران باز است .

و أنيبوا إلى ربّكم و أسلموا له من قبل أن يأتيكم العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 7 - 20

20 - توبه و پيمودن راه خدا ( عمل به تعاليم الهى ) ، دو عنصر لازم براى نجات انسان از دوزخ است .

فاغفر للذين تابوا و اتّبعوا سبيلك و قهم عذاب الجحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 8 - 10

10 - ايمان ، توبه و پيروى از دين

، از شرايط ورود به بهشت

و يستغفرون للذين ءامنوا . .. فاغفر للذين تابوا و اتّبعوا سبيلك ... و أدخلهم جن_ّ

برداشت ياد شده از آن جا است كه فرشتگان پيش از درخواست بهشت براى مؤمنان، آنان را به وصف ايمان، توبه و پيروى از راه دين توصيف كرده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 13 - 8

8 - تنها كسانى كه با توبه و اخلاص به سوى خدا روى مى آورند ، شايسته درس آموختن و هوشيار شدن از آيات الهى اند .

هو الذى يريكم ءاي_ته . .. و ما يتذكّر إلاّ من ينيب

{إنابة} (مصدر {ينيب}) به معناى رجوع است و انابه به درگاه خداوند، به معناى بازگشت به او با توبه و اخلاص است (بر گرفته از مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 25 - 3

3 - توبه ، زمينه ساز آمرزش و بخشايش تمامى گناهان انسان از سوى خداوند

يقبل التوبة عن عباده و يعفواْ عن السيّئات

عطف {يعفواْ} بر {يقبل التوبة} گوياى زمينه ساز بودن توبه براى بخشايش گناهان است و {السيئات} _ كه جمع با الف و لام است _ بيانگر اين مى باشد كه خداوند با توبه بندگان، تمامى گناهان آنان را مى بخشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 34،35

34- توبه و تسليم به درگاه پروردگار ، زمينه و شرط استجابت دعا

قال ربّ أوزعنى . .. إنّى تبت إليك و إنّى من المسلمين

{إنّى} بيانگر نوعى تعليل است; يعنى، پروردگارا! مرا در راستاى

شكر و صلاح يارى ده; زيرا من تائب و تسليم درگاه توأم. اين تعبير مى نماياند كه توبه و تسليم، داراى تأثير ويژه در استجابت دعا است.

35- توبه راستين ، در پى دارنده تسليم انسان در برابر پروردگار *

إنّى تبت إليك و إنّى من المسلمين

برداشت بالا بدان احتمال است كه آمدن {إنّى من المسلمين} در پى {إنّى تبت إليك}، بيانگر مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 16 - 1،6

1- احسان به والدين ، روحيه شكر ، توبه ، صلاح جويى و تسليم ، شرط پذيرش تمام اعمال نيك انسان به درگاه خدا

أُول_ئك الذين نتقبّل عنهم أحسن ما عملوا

مراد از {أحسن. ..} مى تواند اعمال واجب و مستحب _ در قبال اعمال مباح _ باشد. كه در اين صورت از ارتباط دو آيه استفاده مى شود كه اگر كسى از روحيات ياد شده برخوردار بود اعمال نيك او (واجب و مستحب) پذيرفته مى شود.

6- خردمندان روى آورده به خدا ، با روحيه شكر ، توبه و تسليم ، در زمره بهشتيان

و بلغ أربعين سنة قال ربّ أوزعنى . .. إنّى تبت ... نتجاوز عن سيّئاتهم فى أصح_ب ال

مرجع ضمير {سيّئاتهم} كسانى است كه به سن رشد و كمال رسيده و به نيايش پرداخته و بر توبه و تسليم خويش تأكيد مىورزند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 12 - 24

24 - بدگمانى ، تجسّس و غيبت نسبت به مؤمنان ، قابل جبران با توبه به درگاه خداوند *

اجتنبوا كثيرًا من الظنّ . .. و لاتجسّسوا و

لايغتب بعضكم بعضًا ... إنّ اللّه توّا

با توجه به اين كه در آيه شريفه، از مؤمنان خواسته شده تا به جبران خطاها اقدام كنند و به توبه روآورند. (إنّ اللّه توّاب رحيم)، برداشت بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 4 - 8

8 - توبه ، موجب زدايش زنگار از قلب و روح مى شود .

إن تتوبا إلى اللّه فقد صغت قلوبكما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 5 - 10

10 - نقش مثبت و سازنده اسلام ، ايمان ، فرمانبرى ، توبه و روزه دارى در زندگى مشترك ميان زنان و مردان

أن يبدّله أزوجًا خيرًا منكنّ مسلم_ت . .. س_ئح_ت

يادآورى اوصاف ياد شده براى زنان شايسته، در خلال نقل ماجراى نزاع ميان پيامبر(ص) و همسرانش، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 8 - 5

5 - توبه خالصانه ، عامل ورود به بهشت

توبوا إلى اللّه توبة نصوحًا . .. و يدخلكم جنّ_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 32 - 6

6 - ظلم و طغيان و نپرداختن سهم بينوايان از اموال خويش ، سبب زوال نعمت ها و توبه و اميد به خداوند ، زمينه ساز بازگشت آنها است .

أن لايدخلنّها اليوم عليكم مسكين . .. إنّا كنّا ظ_لمين ... إنّا كنّا ط_غين . عسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 10 - 14،18

14 -

توبه ، مانع عذاب جهنم است .

ثمّ لم يتوبوا فلهم عذاب جهنّم

18 - رهايى اصحاب اخدود از آتش جهنم ، تنها در صورتى امكان پذير است كه از كفر خويش توبه كرده باشند .

ثمّ لم يتوبوا

سياق آيه شريفه، گرچه قرينه است بر اين كه متعلق {لم يتوبوا} فتنه گرى و سوزاندن مؤمنان است; ولى آيه بعد، مى تواند قرينه باشد كه مراد از توبه، روى آوردن به ايمان و عمل صالح است و نيز توبه از شكنجه مؤمنان، زمانى توبه به درگاه خداوند است كه شخص منكر او نباشد.

آثار توبه بندگان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 75 - 3

3 _ صبر و شكيبايى بندگان خالص خدا ، در انجام تكاليف الهى چون فروتنى ، و شب زنده دارى ، حلم ، ترس ازقيامت ، توبه ، عفو كريمانه ، پذيرش حق و دعا و نيايش ، سبب برخوردار شدن آنان از نعمت ها و درجات عالى بهشت

الذين يمشون على الأرض هونًا . .. و الذين يقولون ربّنا... أُول_ئك يجزون الغرفة بم

متعلق و موارد صبر هر چند در آيه شريفه ذكر نشده است، ولى مقصود از آن _ به قرينه آيات گذشته كه در بيان تكاليف بندگان خالص و محرماتى است كه آنان مى بايست ترك مى كردند _ مجموعه مسائلى است كه خداوند به انجام آنها امر كرده و يا از انجام آنها باز داشته است; زيرا انجام چنين تكاليفى و يا ترك محرمات الهى، صبر و شكيبايى در برابر هواى نفس را نيازمند است.

آثار توبه پذيرى خدا

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

12 - نور - 24 - 10 - 5

5 - رحمت ، فضل ، توبه پذيرى و حكمت خداوند ، جلوگير مؤمنان از سقوط بر اثر لغزش ها و نادانى هايشان

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته و أنّ اللّه توّاب حكيم

جواب {لولا} محذوف است و آنچه مى تواند محذوف باشد _ به قرينه آيات پيشين و نيز آيه 21 همان مضمونى است كه در برداشت ياد شده آمده است.

آثار توبه حق ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 34 - 2

2- امكان شمول عفو الهى ، نسبت به كافران حق ستيز ، به شرط توبه و پشيمانى قبل از مرگ

إنّ الذين كفروا و . .. ثمّ ماتوا و هم كفّار فلن يغفر اللّه لهم

از مفهوم آيه شريفه، استفاده مى شود كه اگر كافر معاند در حال كفر نميرد و قبل از مرگ توبه كند، مشمول {لن يغفر اللّه} نخواهد بود.

آثار توبه داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 17 - 12

12 - رجوع و توجه همواره داوود ( ع ) به خداوند در زندگى ، موجب قدرت و توانمندى او شد .

داود ذاالأيد إنّه أوّاب

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه جمله {إنّه أوّاب} در مقام تعليل براى {ذاالأيد} است; يعنى، چون داوود(ع) بسيار متوجه خدا و پرمراجعه به او بود، صاحب قدرت و توانمند بود.

آثار توبه فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 5 - 7

7 - توبه فاسقان و اصلاح

رفتارشان ، از بين برنده آثار سوء فسق گذشته آنان است .

أُول_ئك هم الف_سقون . إلاّ الذين تابوا من بعد ذلك و أصلحوا فإنّ اللّه غفور رحيم

جمله {فإنّ اللّه غفور رحيم} در مقام تعليل براى رفع مجازات هاى فاسقان است و علت هر حكمى، موجب تعميم و سرايت آن حكم خواهد شد. بنابراين فاسقان توبه كار، مشمول رحمت الهى اند; چه فسق آنان مربوط به تهمت زدن ها باشد و چه غير آن.

آثار توبه قاذف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 5 - 2

2 - قذف كنندگان ( كسانى كه به زنان پاكدامن بدون دليل نسبت زنا دهند ) ، در صورت توبه و اصلاح رفتار خويش و جبران زيان وارده بر شخص متهم ، مشمول بخشش و آمرزش خدا خواهند شد .

والذين يرمون المحصن_ت . .. أُول_ئك هم الف_سقون . إلاّ الذين تابوا من بعد ذلك و ا

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه اصلاح، پس از توبه و پشيمانى در هر موردى، متناسب با همان مورد است. بنابراين اصلاح گناه تهمت زدن، به اين خواهد بود كه ضرر و زيان مادى، معنوى، فردى و اجتماعى وارده بر متهم جبران شود.

آثار توبه كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 34 - 2

2- امكان شمول عفو الهى ، نسبت به كافران حق ستيز ، به شرط توبه و پشيمانى قبل از مرگ

إنّ الذين كفروا و . .. ثمّ ماتوا و هم كفّار فلن يغفر اللّه لهم

از مفهوم آيه شريفه، استفاده مى شود كه اگر كافر

معاند در حال كفر نميرد و قبل از مرگ توبه كند، مشمول {لن يغفر اللّه} نخواهد بود.

آثار توبه مخالفان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 43 - 14

14 - امكان برخوردارى مخالفان پيامبران ، از مغفرت و آمرزش الهى ( در صورت بازگشت و توبه )

إنّ ربّك لذو مغفرة

سياق آيه با اين معنا سازگار است كه نويد به مغفرت، نظر به كسانى دارد كه در برابر آيات الهى، الحاد ورزيده و با پيامبر مخالفت كرده اند; ولى راه بازگشت بر آنان باز است.

آثار توبه مرتد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 74 - 24

24 _ توبه مرتد و اهانت كننده به ارزش هاى الهى ، مايه رفع عذاب الهى از اوست .

فإن يتوبوا يك خيراً لهم و إن يتولوا يعذبهم اللّه

آثار توبه مسرفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 82 - 4

4 - رهبانيت گرايان و اسراف كنندگان ، در صورت توبه ، مشمول مغفرت الهى قرار خواهند بود .

كلوا . .. و لاتطغوا ... و إنّى لغفّار لمن تاب

آثار توبه منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 14 - 12

12 - بازگشت از مواضع منافقانه به ايمان و عمل خالصانه ، پيش از فرا رسيدن مرگ ، مورد قبول خداوند و جبران كننده گناه دورويى و نفاق

و ل_كنّكم فتنتم أنفسكم . .. حتّى جاء أمر اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون

- 63 - 5 - 3

3 - پيامبراكرم ( ص ) در صورت توبه كردن منافقان ، براى آنان از پيشگاه خداوند درخواست مغفرت مى نمود .

و إذا قيل لهم تعالوا يستغفر لكم رسول اللّه

{يستغفر لكم. ..} جواب براى شرط مقدر است; يعنى، {إن تتعالوا يستغفر لكم رسول اللّه}، (اگر از خطاهاى گذشته خود توبه كنيد، رسول خدا براى شما طلب مغفرت خواهد كرد).

آثار توبه نصوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 8 - 3،6

3 - توبه خالصانه ، عامل زدايش بدى ها و كفّاره گناهان

توبوا إلى اللّه . .. عسى ربّكم أن يكفّر عنكم سيّئاتكم

6 - توبه خالصانه ، موجب اميدوارى بندگان به لطف و عنايت خداوند است .

توبوا إلى اللّه توبة نصوحًا عسى ربّكم

مطلب ياد شده، از تعبير {عسى ربّكم} استفاده مى شود.

آثار توبه يونس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 50 - 2

2 - انقطاع وحى به يونس ( ع ) از زمان ارتكاب { ترك اولى } ( ترك مردم و نفرين عليه آنان ) و وحى مجدد به ايشان ، پس از توبه او و عنايت خداوند به وى

فاجتب_يه ربّه

مطلب ياد شده با توجه به اين نكته است كه يونس(ع) پيش از ماجراى ارتكاب {ترك اولى} از پيامبران بود. بنابراين مقصود از {فاجتباه} به رسالت رساندن او نيست; بلكه به معناى تداوم رسالت او پس از انقطاع موقت وحى است.

آثار حنث توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 3 - 19

19 - شكستن

توبه ، مانع پذيرش توبه مجدد نيست .

إنّه كان توّابًا

آثار ذكر توبه پذيرى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 3 - 18

18 - توجّه بندگان به توبه پذير بودن خداوند ، مايه ترغيب آنان به توبه و استغفار

و استغفره إنّه كان توّابًا

آثار صداقت در توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 104 - 5

5 _ پذيرش توبه گنهكاران از سوى خداوند ، در گرو اقدام هاى عملى آنان براى نشان دادن صداقت خود است .

أن اللّه هو يقبل التوبة عن عباده و يأخذ الصدقت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 105 - 3

3 _ پذيرش توبه گنهكاران از سوى خدا ، در گرو اقدام هاى عملى ايشان براى نشان دادن صداقت خود است .

و ءاخرون اعترفوا بذنوبهم . .. و قل اعملوا فسيرى اللّه عملكم

آثار قبول توبه قاذف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 5 - 3

3 - توبه نسبت دهندگان بى دليل زنا به زنان پاكدامن _ در صورت اصلاح رفتار خويش و جبران ضرر و زيان وارده بر متهمان _ موجب رفع مجازات فسق و عدم پذيرش شهادت از آنان مى شود .

والذين يرمون المحصن_ت . .. أُول_ئك هم الف_سقون . إلاّ الذين تابوا من بعد ذلك و أ

برداشت فوق، مبتنى براين نكته است كه پذيرش توبه، شامل تمامى مجازات هاى مطرح شده در آيه قبل براى تهمت زنندگان شود; ولى حدّ قذف (صد تازيانه) را به

خاطر وجود دليل خاص قطعى شامل نخواهد شد.

آثار مرگ بى توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 162 - 2،3

2 - كتمان كنندگان حقايق دينى ، در صورتى كه بدون توبه بميرند ، همواره مورد لعنت خدا خواهند بود .

إن الذين يكتمون . .. أولئك عليهم لعنة اللّه ... خلدين فيها

3 - كفرپيشگانى كه بدون توبه مى ميرند ، براى هميشه به عذاب اخروى گرفتار مى شوند .

خلدين فيها لايخفف عنهم العذاب

آداب توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 37 - 2،7،9

2 - خداوند كلمات پر ارزشى را به آدم ( ع ) تلقين كرد تا با توسل به آنها ، در پيشگاه خداوند توبه كند .

فتلقى ءادم من ربه كلمت

{تلقى} (مصدر تلقى) به معناى: گرفتن و دريافت كردن است و معناى جمله {فتلقى . ..} چنين مى شود: آدم(ع) از جانب خداوند كلماتى را دريافت كرد. نكره آوردن {كلمات} دلالت بر عظمت و ارجمندى آن كلمات دارد.

7 - تلقين كلمات به آدم ( ع ) ( تعليم چگونه توبه كردن و به درگاه خدا نياز بردن ) جلوه اى از رحمت خداوند بر او بود .

فتلقى ءادم من ربه كلمت . .. إنه هو التواب الرحيم

در برداشت فوق، {الرحيم} در ارتباط با جمله {فتلقى . ..} معنا شده است و مقتضاى آن اين است كه: رحيميت خداوند موجب شد كه كلمات رابه آدم(ع) آموزش دهد.

9 - چگونگى توبه و واسطه هاى لازم براى آن را ، بايد از دين فرا گرفت .

فتلقى ءادم من ربه كلمت

فتاب عليه

تفريع پذيرش توبه آدم(ع) (تاب عليه) به وسيله حرف {فاء} بر فراگيرى كلماتى از جانب خدا، حاكى از برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 58 - 14

14 - براى استغفار از گناهان و توبه به درگاه خدا ، بايد به دستور ها و آداب تعيين شده از جانب خدا عمل كرد .

و قولوا حطة نغفر لكم خطيكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 29 - 6

6 - تسبيح خداوند و اعتراف به گناهكارى خويش ، از آداب توبه

قالوا سبح_ن ربّنا إنّا كنّا ظ_لمين

برداشت ياد شده، از آن جا است كه اين آيه، درصدد بيان چگونگى توبه و پشيمانى صاحبان باغ است كه با تسبيح خدا و اعتراف به ستم كارى خويش، انجام پذيرفت.

آداب قبول توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 64 - 23

23 _ پذيرش توبه خطاكاران ، بايد همراه مهر و محبّت به آنان باشد .

و لو انّهم اذ ظلموا انفسهم . .. لوجدوا اللّه توّاباً رحيماً

توصيف خداوند به {رحيماً}، پس از {تواباً}، مى رساند كه انسان نبايد آنگاه كه فردى را پذيرفت و از خطايش درگذشت، مهر و لطف خويش را از او دريغ دارد.

آمرزش قبل از توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 25 - 7

7 - امكان بخشودگى برخى از گناهان ، حتى بدون توبه *

يقبل التوبة . .. و يعفواْ عن السيّئات

برداشت ياد شده، بدين احتمال است كه {يعفواْ. ..} جمله

اى مستقل از جمله پيشين باشد و دو فراز آيه، اشاره به دو مطلب جداگانه داشته باشد: 1_ خداوند توبه گنه كاران را مى پذيرد; 2_ برخى از گناهان بدون توبه نيز مورد بخشش قرار مى گيرد.

ارزش توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 34 - 3

3 _ توبه و اظهار پشيمانى تبهكاران محارب پس از به چنگ افتادن ، فاقد ارزش و اعتبار براى سقوط حد و رهايى از عذاب دوزخ

انما جزؤا الذين . .. الا الذين تابوا من قبل ان تقدروا عليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 71 - 20

20 _ برخوردارى گروهى از بنى اسرائيل بر اثر پايبندى به توبه خويش ، از بينش ها و نعمت هاى صحيح دينى

ثم عموا و صموا كثير منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 36

36- نيايش به درگاه خداوند و تأكيد در توبه و اظهار بندگى ، داراى ارزشى والا

قال ربّ أوزعنى . .. إنّى تبت إليك و إنّى من المسلمين

بيان گزارش گونه آيه شريفه، در حقيقت ترسيمى از انسان ايده آل و كامل است و تعبير {إنّى تبت إليك} و {إنّى من المسلمين} بيانگر تأكيد و الحاح است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 5 - 9،11

9 - اسلام ، ايمان ، فرمانبرى ، توبه ، عبادت ، روزه دارى [ و هجرت ] از ارزش هاى والا و ملاك هاى برترى در ديدگاه وحى

خيرًا منكنّ مسلم_ت .

.. س_ئح_ت

برداشت ياد شده، از آن جا است كه اوصاف پسنديده ياد شده، اختصاص به زنان ندارد; زيرا چنين اوصافى و مشابه آنها، در قرآن براى مردان نيز ياد شده است (مانند سوره احزاب، آيه 35).

11 - دوشيزگى در مقايسه با ارزش هاى والاى زنان ( همچون اسلام ، ايمان ، فرمانبرى ، توبه و روزه دارى زنان ) داراى نقش درجه دوم در زندگى مشترك ميان زنان و مردان

ثيّب_ت و أبكارًا

يادآورى دو وصف {دوشيزگى} و {بيوه بودن زنان}، مى تواند اشاره به نكته ياد شده باشد; زيرا مفاد آيه شريفه اين است كه زنان بهترى با چنين اوصافى، جايگزين شما خواهند شد; چه بيوه باشند و چه دوشيزه.

اركان توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 102 - 2

2 _ اعتراف به گناه و انتقاد از خويش ، وسيله جلبِ غفران و رحمت الهى و از اركان توبه است .

و ءاخرون اعترفوا . .. عسى اللّه يتوب عليهم إن اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 71 - 3

3 _ عمل صالح ، مظهر توبه راستين و ركن اصلى آن

و من تاب و عمل ص_لحًا فإنّه يتوب إلى اللّه متابًا

يادآورى عمل صالح پس از توبه _ كه به معناى بازگشت از گناه و روى آوردن به خدا است _ مى تواند گوياى اين نكته باشد كه عمل صالح در معناى توبه نهفته و ركن اصلى آن است.

اهميت توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 37 - 8

8

- ضرورت توبه به درگاه خدا و طلب آمرزش گناهان از او

فتلقى ءادم من ربه كلمت . .. إنه هو التواب الرحيم

گويا هدف از طرح توبه آدم(ع) - به عنوان اولين انسان - نشان دادن وظيفه آدميان هنگام مبتلا شدن به لغزش و گناه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 54 - 6،14

6 - بازگشت به خدا با توبه به درگاه او ، وظيفه اى ضرورى بر عهده گنهكاران

إنكم ظلمتم أنفسكم باتخاذكم العجل فتوبوا إلى بارئكم

14 - موسى ( ع ) خير و سعادت مرتدان قومش را در توبه و كشتن يكديگر دانست .

فاقتلوا أنفسكم ذلكم خير لكم عند بارئكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 279 - 9

9 _ الغاى مالكيّت رباخواران حتّى نسبت به اصل سرمايه در صورتى كه از عمل ناپسند خود ( رباخوارى ) توبه نكنند . *

و ان تبتم فلكم رؤس اموالكم

از مفهوم جمله {و ان تبتم . .. } برداشت شده است; يعنى اگر توبه نكردند، با اعلام جنگ و برخورد نظامى، محارب قلمداد شده، و در اين صورت اصل سرمايه آنان نيز مصادره خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 16 - 9

9 _ لزوم ناديده انگاشتن گناه كسانى كه توبه كرده و صالح مى شوند .

فاذوهما فان تابا و اصلحا فاعرضوا عنهما

چون {ايذاء} مى تواند شامل هر نوع اذيت و آزارى باشد، اعراض نيز بايد از هر نوع اذيت و آزارى باشد ; حتى از اينكه آنان را با چنين عملى

ياد كنند و بشناسند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 17 - 5

5 _ تشويق گناهكاران به توبه و تأخير نينداختن آن

انّما التّوبة على اللّه للّذين يعملون السّوء بجهالة ثمّ يتوبون من قريب

خداوند با اعلام پذيرش حتمى توبه به شرط تأخير نينداختن آن، گنهكاران را به چنين توبه اى تشويق كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 64 - 14

14 _ لزوم استغفار ، توبه و تدارك گذشته ، در صورت ارتكاب گناه

و لو انّهم اذ ظلموا انفسهم جاؤك

گناه مورد بحث در آيه، اعراض از پيامبر (ص) است و پذيرش توبه اين گناه را مشروط به روى آوردن (جاؤك) به پيامبر (ص) كرده كه همان جبران گذشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 74 - 3

3 _ لزوم بازگشت به خدا به همراه طلب آمرزش از خطا هاى گذشته

افلا يتوبون إلى اللّه و يستغفرونه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 143 - 23

23 _ ضرورت توبه به درگاه خدا پس از آگاه شدن به ارتكاب امرى ناروا

قال رب أرنى . .. قال سبحنك تبت إليك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 153 - 8

8 _ انسان ها نبايد على رغم ارتكاب گناهان بسيار و يا گرفتار شدن به ارتداد ، از پذيرش توبه خويش و مغفرت و رحمت الهى مأيوس باشند .

و الذين عملوا السيئات . .. إن ربك من بعدها لغفور رحيم

كلمه

{السيئات} جمع {سيئة} است و {ال} در آن مفيد استغراق و شمول مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 33 - 9

9 _ توبه و استغفار داراى اهميتى ويژه در نزد خداوند و داراى تأثيرى بسزا در سرنوشت امتها

و ما كان اللّه معذبهم و هم يستغفرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 27 - 5

5 _ ايجاد انگيزه و اميد از جانب خداوند در مؤمنان خطاكار و نيز كافران ، براى توبه و بازگشت به حق

ثم يتوب اللّه . .. و اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 126 - 6،7

6 _ خداوند ، خواهان هدايت و توبه همه انسان ها حتى منافقان

أو لا يرون أنهم يفتنون . .. ثم لا يتوبون و لا هم يذّكّرون

7 _ به خود آمدن و توبه و بازگشت از مسير غلط ، فلسفه آزمون هاى الهى

أو لا يرون أنهم يفتنون . .. ثم لا يتوبون و لا هم يذّكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 60 - 7

7- لزوم توبه از گناه و داشتن صداقت در ايمان ، از تعاليم مشترك اديان آسمانى

فخلف من بعدهم . .. إلاّ من تاب و ءامن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 15 - 12

12 - بازگشت به خداوند ، همراه با توبه و عمل ناب و خالص ، امرى پسنديده و شايسته است .

و اتّبع سبيل من أناب إلىّ

سفارش

به پيروى از منيبان، نشان دهنده اهميت انابه است. گفتنى است كه {الإنابة إلى اللّه} رجوع به خداوند با توبه و اخلاص عمل معنا شده است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 54 - 1

1 - لزوم توبه و بازگشت همه گنه كاران به سوى پروردگار

الذين أسرفوا على أنفسهم . .. و أنيبوا إلى ربّكم

{إنابة} (مصدر {أنابوا}) به معناى رجوع است و {أنيبوا إلى ربّكم}; يعنى، بازگشت به خدا با توبه و اخلاص (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 3 - 3

3-ترغيب و تشويق خداوند به توبه و دست برداشتن گنه كاران از گناه

غافر الذنب و قابل التوب

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام ترغيب و تشويق مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 7 - 15

15 - توبه و پيمودن راه خداوند ( اسلام ) ، دو شرط لازم براى جلب غفران و آمرزش الهى

فاغفر للذين تابوا و اتّبعوا سبيلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 34 - 8

8- هشدار خداوند به كافران دين ستيز ، نسبت به از دست دادن فرصت توبه

إنّ الذين كفروا و صدّوا عن سبيل اللّه ثمّ ماتوا و هم كفّار فلن يغفر اللّه لهم

لحن آيه شريفه از يك سو تهديد و از سوى ديگر دربردارنده هشدار به كافران است كه كار خويش را به جايى نرسانند كه راه توبه بر رويشان بسته باشد.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 4 - 7

7 - لزوم توبه و بازگشت ، از هر عملى كه موجب انحراف قلب آدمى از مسير حق مى گردد .

إن تتوبا إلى اللّه فقد صغت قلوبكما

برداشت ياد شده از آن جا است كه جمله {فقد صغت قلوبكما}، در مقام بيان سبب توبه است; يعنى، توبه كنيد، چون قلب شما _ به سبب خطاكارى _ از مسير حق منحرف شده است.

بسمله در سوره توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 1 - 9

9 _ از على ( ع ) روايت شده است : { انه لم ينزل بسم اللّه الرحمن الرحيم على رأس سورة برائة لأن بسم اللّه للأمان و الرحمة و نزلت برائة لرفع الأمان بالسيف ;

{بسم اللّه الرحمن الرحيم} در اول سوره براءت نازل نشده ; زيرا بسم اللّه براى امان و رحمت است و سوره براءت براى برداشتن امان به وسيله شمشير نازل شده است}.

پاداش توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 76 - 2

2 _ فروتنى ، شب زنده دارى ، حلم ، ترس از قيامت ، توبه ، عفو كريمانه ، پذيرش حق ، دعا ، دورى از اسراف ، تنگ گيرى ، شرك ، زنا ، آدم كشى و سخن باطل ، موجب ورود به بهشت جاودان و برخوردارى از قرارگاه و اقامت نيكوى آن

الذين يمشون على الأرض هونًا. .. و الذين لايشهدون الزور ... أُول_ئك يجزون الغرفة

پذيرش توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

2 - آل عمران - 3 - 89 - 1،8

1 _ مرتدانِ تائب ، مورد پذيرش و توجه خداوند ، ملائكه و مردم

كفروا بعد ايمانهم . .. انّ عليهم لعنة اللّه و الملئكة و الناس ... الاّ الذين تاب

8 _ غفران و رحمت الهى ، دليل پذيرش توبه مرتدّ و آمرزش گناه او

الا الذين تابوا . .. فان اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 128 - 8

8 _ كيفر و مجازات و يا پذيرش توبه مشركان ، در اختيار خداوند است ، نه پيامبر ( ص )

ليس لك من الامر شىء او يتوب عليهم او يعذّبهم

پذيرش توبه و عذاب مشركان، مى تواند از مصاديق جمله {ليس لك من الامر شىء} باشد.

تأخير توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 10 - 15

15 - توبه ، هر چند با تأخير باشد ، پذيرفته مى شود .

ثمّ لم يتوبوا

حرف {ثمّ} _ براى تراخى است _ دلالت دارد كه توبه با تأخير نيز مؤثر است.

تشويق به توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 222 - 18

18 _ ترغيب و تشويق الهى ، به توبه و پاكيزگى

ان اللّه يحب التوابين و يحب المتطهرين

از اهداف اشاره به محبّت الهى نسبت به پاكيزگان و توبه كنندگان، تشويق انسانها به توبه و پاكيزگى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 135 - 7

7 _ ترغيب گناهكاران به توبه و استغفار از پيشگاه خداوند

و

الّذين اذا فعلوا فاحشة . .. فاستغفروا لذنوبهم و من يغفر الذّنوب الّا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 17 - 5

5 _ تشويق گناهكاران به توبه و تأخير نينداختن آن

انّما التّوبة على اللّه للّذين يعملون السّوء بجهالة ثمّ يتوبون من قريب

خداوند با اعلام پذيرش حتمى توبه به شرط تأخير نينداختن آن، گنهكاران را به چنين توبه اى تشويق كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 39 - 12

12 _ خداوند ، ترغيب كننده ستمكاران و گنهكاران به توبه و اصلاح خويش ( خودسازى )

فمن تاب . .. فإنّ اللّه يتوب عليه إنّ اللّه غفور رحيم

توجه دادن ستمكاران به مغفرت، رحمت و توبه پذيرى خداوند مى تواند به منظور ترغيب آنان به توبه و اصلاح باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 74 - 8

8 _ لزوم توجه دادن خطاكاران به رحمت و آمرزش گسترده الهى براى ترغيب آنان به توبه و استغفار

افلا يتوبون . .. و اللّه غفور رحيم

هدف از يادآورى صفت آمرزندگى خداوند و رحمت گسترده او پس از فراخوانى خطاكاران به بازگشت و توبه، ترغيب آنان به استغفار مى باشد و اين درسى است براى همه كسانى كه خواهان توبه و بازگشت انسانها بسوى خداوند هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 3 - 7

7 _ توصيه و تشويق الهى به عموم مشركان عهدشكن ، مبنى بر توبه و بازگشت به اسلام در ظرف چهار ماه مهلت داده

شده به آنان

فسيحوا فى الأرض أربعة أشهر . .. و أذن من اللّه ... فإن تبتم فهو خير لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 27 - 5

5 _ ايجاد انگيزه و اميد از جانب خداوند در مؤمنان خطاكار و نيز كافران ، براى توبه و بازگشت به حق

ثم يتوب اللّه . .. و اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 104 - 8

8 _ ترغيب گنهكاران از سوى خدا به توبه كردن از خطاهايشان و نيز دادن صدقه ( زكات ) در راه خدا و اميدوار بودن به پذيرفته شدن آن

أن اللّه هو يقبل التوبة عن عباده و يأخذ الصدقت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 53 - 16

16 - ترغيب گنه كاران ، به توبه و استغفار از سوى خداوند

ي_عبادى الذين أسرفوا . .. لاتقنطوا من رحمة اللّه... إنّه هو الغفور الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 3 - 3

3-ترغيب و تشويق خداوند به توبه و دست برداشتن گنه كاران از گناه

غافر الذنب و قابل التوب

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام ترغيب و تشويق مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 7 - 21

21 - تشويق خطاكاران به توبه و پيمودن راه درست از سوى خداوند

فاغفر للذين تابوا و اتّبعوا سبيلك و قهم عذاب الجحيم

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 25 - 4

4 - خداوند ، تشويق كننده كافران و مشركان به ر ها كردن شرك و بازگشت به توحيد و يكتاپرستى

و هو الذى يقبل التوبة عن عباده

با توجه به آيات پيشين، مى توان گفت كه جمله {و هوالذى يقبل التوبة} دعوتى است از سوى خدا به عموم كافران و مشركان مبنى بر دست برداشتن از عبادت غيرخدا و بازگشتن به يكتاپرستى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 8 - 17

17- ترغيب كافران از سوى خداوند ، براى روى آورى به توبه و بازگشت به سوى او

أم يقولون افتري_ه . .. و هو الغفور الرحيم

تذكر خداوند به غفران و رحمت بى كران خويش، در حقيقت فراخوانى و دعوت مردم و حتى كافران، به توبه و استغفار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 5 - 5

5 - تشويق و ترغيب همسران خطاكار پيامبراكرم ( ص ) از سوى خداوند ، به توبه و هماهنگ كردن خود با شرايط و برنامه هاى زندگى آن حضرت

إن تتوبا إلى اللّه . .. عسى ربّه إن طلّقكنّ أن يبدّله أزوجًا خيرًا منكنّ

هشدار به طلاق و جايگزينى همسران ديگر _ پس از توصيه به توبه _ در حقيقت نوعى تشويق و ترغيب همسران خطاكار پيامبر(ص) به توبه و اصلاح رفتار خويش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 10 - 2

2 - نوح پيامبر ، مردم را به رغم مخالفت طولانى آنان ، به سوى توبه و بازگشت

از راه باطل و روى آورى به خداى غفار تشويق و ترغيب مى كرد .

فقلت استغفروا ربّكم إنّه كان غفّارًا

فراخواندن به استغفار، در حقيقت دعوت به توبه و بازگشت از راه باطل گذشته است.

تظاهر به توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 25 - 9

9 - تظاهر به توبه ، از ديد خدا مخفى نخواهد ماند .

هو الذى يقبل التوبة . .. و يعلم ما تفعلون

تعليم توبه به آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 37 - 2،3،7

2 - خداوند كلمات پر ارزشى را به آدم ( ع ) تلقين كرد تا با توسل به آنها ، در پيشگاه خداوند توبه كند .

فتلقى ءادم من ربه كلمت

{تلقى} (مصدر تلقى) به معناى: گرفتن و دريافت كردن است و معناى جمله {فتلقى . ..} چنين مى شود: آدم(ع) از جانب خداوند كلماتى را دريافت كرد. نكره آوردن {كلمات} دلالت بر عظمت و ارجمندى آن كلمات دارد.

3 - توبه آدم ( ع ) و دريافت كلمات از ناحيه خداوند ، پس از استقرارش در زمين بود . *

و لكم فى الأرض مستقر . .. فتلقى ءادم من ربه كلمت

برداشت فوق با عنايت به حرف {فاء} در {فتلقى . ..} - كه براى ترتيب است - استفاده مى شود.

7 - تلقين كلمات به آدم ( ع ) ( تعليم چگونه توبه كردن و به درگاه خدا نياز بردن ) جلوه اى از رحمت خداوند بر او بود .

فتلقى ءادم من ربه كلمت . .. إنه هو التواب الرحيم

در برداشت فوق، {الرحيم}

در ارتباط با جمله {فتلقى . ..} معنا شده است و مقتضاى آن اين است كه: رحيميت خداوند موجب شد كه كلمات رابه آدم(ع) آموزش دهد.

تناسب توبه با گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 54 - 8

8 - طريقه توبه از گناهان بسته به نوع آن گناه ، متفاوت است .

إنكم ظلمتم أنفسكم باتخاذكم العجل فتوبوا إلى بارئكم فاقتلوا أنفسكم

توبه آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 37 - 1،2،11،12

1 - آدم ( ع ) ، از كرده خويش ( نافرمانى خدا ) پشيمان شد و در صدد توبه به درگاه خداوند برآمد .

فتلقى ءادم من ربّه كلمت

2 - خداوند كلمات پر ارزشى را به آدم ( ع ) تلقين كرد تا با توسل به آنها ، در پيشگاه خداوند توبه كند .

فتلقى ءادم من ربه كلمت

{تلقى} (مصدر تلقى) به معناى: گرفتن و دريافت كردن است و معناى جمله {فتلقى . ..} چنين مى شود: آدم(ع) از جانب خداوند كلماتى را دريافت كرد. نكره آوردن {كلمات} دلالت بر عظمت و ارجمندى آن كلمات دارد.

11 - ابن عباس مى گويد : { سألت رسول اللّه عن الكلمات التى تلقى ها آدم من ربه فتاب عليه قال : سأل بحق محمد و على و فاطمة و الحسن و الحسين الا تبت علىّ فتاب عليه ;

از رسول خدا(ص) از كلماتى كه آدم(ع) از طرف خدا دريافت داشت و توبه او را پذيرفت. سؤال كردم حضرت فرمود: خداوند را به حق محمد، على، فاطمه، حسن و حسين - عليهم السلام

- خواند و گفت: توبه مرا بپذير، پس خداوند توبه او را پذيرفت}.

12 - از امام باقر ( ع ) روايت شده كه فرمود : { الكلمات التى تلقيهن آدم من ربه فتاب عليه و هدى قال : سبحانك اللّهم و بحمدك انى عملت سوءاً و ظلمت نفسى فاغفرلى انك خير الغافرين . . . انك أنت الغفور الرحيم ;

كلماتى كه آدم(ع) از خداوند دريافت كرد پس خداوند توبه او را پذيرفت و هدايتش نمود ]عبارت بود از اينكه [گفت: خدايا! تو را منزه مى دانم و به همراه آن تو را سپاس مى گويم. من كار بدى انجام دادم و به خود ظلم كردم پس مرا بيامرز كه تو بهترين آمرزنده اى ... به تحقيق تو بخشنده گناه و رحيم هستى}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 122 - 1

1 - آدم ( ع ) درپى عصيان و تناول از درخت ممنوع ، از كرده خويش پشيمان شد و به درگاه خداوند توبه كرد .

ثمّ اجتب_ه ربّه فتاب عليه

{جباية} (ريشه اصلى {إجتبى}); به معناى جمع آورى كردن و به دست آوردن است. و {إجتباء} به معناى اصطفاء (خالص چيزى را برگزيدن) و اختيار است (لسان العرب). بنابراين {إجتباه ربّه} يعنى، خداوند علاقه هاى آدم به اين سو و آن سو را قطع كرد و همه را باى خود جمع كرد و وى را براى خود خالص گردانيد. اين تعبير حاكى از انقطاع كامل آدم(ع) از غير خدا و توبه حقيقى او است.

توبه اخروى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم

- 66 - 7 - 3

3 - توبه كافران در قيامت پذيرفته نمى شود .

لاتعتذروا اليوم

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه اعتذار كافران، در حقيقت براى اظهار پشيمانى و توبه است كه پذيرفتنى نيست.

توبه از ارتداد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 90 - 5

5 - هارون ، با يادآورى رحمت گسترده خداوند به بنى اسرائيل ، باز بودن راه بازگشت از شرك و ارتداد را به آنان يادآورى كرد .

إنّما فتنتم به و إنّ ربّكم الرحم_ن

توصيف خداوند در كلام هارون(ع)، با عنوان {الرحمان} و با توجه به گوساله پرستى و عصيان بنى اسرائيل، متضمن وعده رحمت الهى به آنان، در صورت توبه و بازگشت از شرك است.

توبه از استهزا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 11 - 21

21 - توبه نكردن از استهزا ، طعن و نسبت دادن القاب زشت به مؤمنان ، باعث ورود حتمى فرد در زمره ظالمان

لايسخر قوم من قوم . .. و من لم يتب فأول_ئك هم الظ_لمون

توبه از استهزاى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 11 - 20

20 - استهزا ، طعن و نسبت دادن القاب زشت به مؤمنان ، گناه و نيازمند توبه است .

لايسخر قوم . .. و لا تلمزوا ... و لا تنابزوا ... و من لم يتب

بنابراين كه {و من لم يتب} نظر داشته باشد به تمام محتواى آيه و نه صرف كسانى كه لقب بد بر مؤمنان مى نهند، برداشت بالا استفاده

مى شود.

توبه از انحراف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 4 - 7

7 - لزوم توبه و بازگشت ، از هر عملى كه موجب انحراف قلب آدمى از مسير حق مى گردد .

إن تتوبا إلى اللّه فقد صغت قلوبكما

برداشت ياد شده از آن جا است كه جمله {فقد صغت قلوبكما}، در مقام بيان سبب توبه است; يعنى، توبه كنيد، چون قلب شما _ به سبب خطاكارى _ از مسير حق منحرف شده است.

توبه از بى احترامى با محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 5 - 9

9 - نويد خداوند به باز بودن راه توبه ، براى آنان كه ناآگاهانه حرمت پيامبر ( ص ) را آن گونه كه بايسته بود ، رعايت نكرده اند .

و اللّه غفور رحيم

توبه از بى احترامى به والدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 25 - 13

13- بى حرمتى به پدر و مادر و كوتاهى در رعايت حقوق آنان ، گناه و نيازمند توبه است .

و اخفض لهما . .. فإنه كان للأوّبين غفورًا

توبه از تجسس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 12 - 21،24

21 - بدگمانى ، تجسّس و غيبت نسبت به مؤمنان ، بى تقوايى ، گناه و نيازمند توبه است .

اجتنبوا كثيرًا من الظنّ . .. و لاتجسّسوا و لايغتب بعضكم بعضًا ... و اتّقوا اللّه

24 - بدگمانى ، تجسّس و غيبت نسبت به مؤمنان ، قابل جبران با توبه

به درگاه خداوند *

اجتنبوا كثيرًا من الظنّ . .. و لاتجسّسوا و لايغتب بعضكم بعضًا ... إنّ اللّه توّا

با توجه به اين كه در آيه شريفه، از مؤمنان خواسته شده تا به جبران خطاها اقدام كنند و به توبه روآورند. (إنّ اللّه توّاب رحيم)، برداشت بالا استفاده مى شود.

توبه از تعقل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 71 - 13

13 _ خداوند پذيراى توبه بنى اسرائيل پس از پشيمانى آنان از رفتار ناپسند و واگذاشتن انديشه هاى ناصحيح دينى

ثم تاب اللّه عليهم

موفق ساختن بندگان بر توبه، مستلزم قبول توبه آنان است.

توبه از جادو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 73 - 8

8 - سِحر و ساحرى ، گناهى نيازمند توبه و مغفرت خداوند

ليغفر لنا . .. و ما أكرهتنا عليه من السحر

نيازمندى سحر و ساحرى به غفران الهى، نشان از گناه بودن آن دارد، اشاره ساحران به اكراهى بودن آن، نوعى اعتذار از صدور آن گناه، براى جلب مغفرت الهى است.

توبه از زنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 3 - 10

10 - { عن أبى جعفر ( ع ) . . . و أنزل بالمدينة { الزانى لاينكح إلاّ زانية أو مشركة الزانية لاينكحها إلاّ زان أو مشرك و حرّم ذالك على المؤمنين } فلم يسم اللّه الزانى مؤمناً و لا الزانية مؤمنة . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه اين آيه در مدينه نازل شده است: {الزانى لاينكح إلاّ زانية أو مشركة و

الزانية لاينكحها إلاّ زان أو مشرك و حرّم ذالك على المؤمنين}. پس خدا مرد زناكار و زن زناكار را مؤمن نناميده است}.

توبه از سوء ظن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 12 - 21،24

21 - بدگمانى ، تجسّس و غيبت نسبت به مؤمنان ، بى تقوايى ، گناه و نيازمند توبه است .

اجتنبوا كثيرًا من الظنّ . .. و لاتجسّسوا و لايغتب بعضكم بعضًا ... و اتّقوا اللّه

24 - بدگمانى ، تجسّس و غيبت نسبت به مؤمنان ، قابل جبران با توبه به درگاه خداوند *

اجتنبوا كثيرًا من الظنّ . .. و لاتجسّسوا و لايغتب بعضكم بعضًا ... إنّ اللّه توّا

با توجه به اين كه در آيه شريفه، از مؤمنان خواسته شده تا به جبران خطاها اقدام كنند و به توبه روآورند. (إنّ اللّه توّاب رحيم)، برداشت بالا استفاده مى شود.

توبه از سوزاندن مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 10 - 17

17 - اصحاب اخدود ، چنانچه از گناه سوزاندن مؤمنان توبه مى كردند ، از عذاب جهنم رهايى مى يافتند .

ثمّ لم يتوبوا فلهم عذاب جهنّم

توبه از شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 74 - 1

1 _ دعوت خداوند از معتقدان به تثليث و الوهيت مسيح ( ع ) ، براى استغفار و بازگشت به خدا

افلا يتوبون إلى اللّه و يستغفرونه

به قرينه آيات پيشين (قالوا ان اللّه هو المسيح . .. قالوا ان اللّه ثالث ثلثة) فاعل {يتوبون ...} مسيحيان هستند و متعلق توبه و

استغفار، عقيده به الوهيت مسيح(ع) و تثليث مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 95 - 4

4- بازگشت از شرك و كفر ( توبه ) براى كافران و مشركانى كه هلاكتشان مقدر شده ممكن نيست .

و حرم على قرية أهلكن_ها أنّهم لايرجعون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه {لا} در {لايرجعون} زايده و مقصود از رجوع، بازگشت از كفر و شرك باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 44 - 17

17- وعده خداوند به آمرزش مشركان ، در صورت بازگشت از شرك

تع_لى عمّا يقولون . .. إنه كان حليمًا غفورًا

ذكر تعليل {غفور} در پايان جمله، مى تواند نويدى باشد بر مشركان كه على رغم گناه بزرگ و سخنان ناروا درباره خداوند، امكان آمرزش آنان، وجود دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 90 - 5

5 - هارون ، با يادآورى رحمت گسترده خداوند به بنى اسرائيل ، باز بودن راه بازگشت از شرك و ارتداد را به آنان يادآورى كرد .

إنّما فتنتم به و إنّ ربّكم الرحم_ن

توصيف خداوند در كلام هارون(ع)، با عنوان {الرحمان} و با توجه به گوساله پرستى و عصيان بنى اسرائيل، متضمن وعده رحمت الهى به آنان، در صورت توبه و بازگشت از شرك است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 67 - 1

1 - توبه از كفر و شرك و گرايش به ايمان ، توصيه خداوند به مشركان

فأمّا من تاب و ءامن

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 42 - 15

15 - توبه و بازگشت از گناهِ كفر و شرك ، مورد پذيرش خداوند

و أنا أدعوكم إلى العزيز الغفّ_ر

توبه از ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 110 - 3

3 _ توبه و استغفار از ستم و تجاوز به خود و يا ديگران ، موجب آمرزش است .

و من يعمل سوءاً او يظلم نفسه ثم يستغفر اللّه يجداللّه غفوراً رحيماً

برخى از مفسران بر آنند كه مراد از {سوءاً}، تجاوز و تعدى به ديگران است و مراد از {يظلم نفسه} ستم نمودن به خويشتن.

توبه از عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 71 - 13

13 _ خداوند پذيراى توبه بنى اسرائيل پس از پشيمانى آنان از رفتار ناپسند و واگذاشتن انديشه هاى ناصحيح دينى

ثم تاب اللّه عليهم

موفق ساختن بندگان بر توبه، مستلزم قبول توبه آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 143 - 23

23 _ ضرورت توبه به درگاه خدا پس از آگاه شدن به ارتكاب امرى ناروا

قال رب أرنى . .. قال سبحنك تبت إليك

توبه از غيبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 12 - 21،24

21 - بدگمانى ، تجسّس و غيبت نسبت به مؤمنان ، بى تقوايى ، گناه و نيازمند توبه است .

اجتنبوا كثيرًا من الظنّ . .. و لاتجسّسوا و لايغتب بعضكم بعضًا ... و اتّقوا اللّه

24 - بدگمانى ، تجسّس و غيبت نسبت

به مؤمنان ، قابل جبران با توبه به درگاه خداوند *

اجتنبوا كثيرًا من الظنّ . .. و لاتجسّسوا و لايغتب بعضكم بعضًا ... إنّ اللّه توّا

با توجه به اين كه در آيه شريفه، از مؤمنان خواسته شده تا به جبران خطاها اقدام كنند و به توبه روآورند. (إنّ اللّه توّاب رحيم)، برداشت بالا استفاده مى شود.

توبه از قضاوت خطا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 24 - 24

24 - لزوم توبه و بازگشت سريع از خطا هنگام رخ دادن كمترين اشتباه در داورى

فاستغفر ربّه و خرّ راكعًا و أناب

توبه از كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 95 - 4

4- بازگشت از شرك و كفر ( توبه ) براى كافران و مشركانى كه هلاكتشان مقدر شده ممكن نيست .

و حرم على قرية أهلكن_ها أنّهم لايرجعون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه {لا} در {لايرجعون} زايده و مقصود از رجوع، بازگشت از كفر و شرك باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 67 - 1

1 - توبه از كفر و شرك و گرايش به ايمان ، توصيه خداوند به مشركان

فأمّا من تاب و ءامن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 42 - 15

15 - توبه و بازگشت از گناهِ كفر و شرك ، مورد پذيرش خداوند

و أنا أدعوكم إلى العزيز الغفّ_ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 10 - 6

6 - توبه و

استغفار از كفر و گناه _ هر چند بسيار و پيوسته باشد _ مورد پذيرش خداوند است .

استغفروا ربّكم إنّه كان غفّارًا

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه قوم نوح، به مدت طولانى كافر و گناه پيشه بودند; اما نوح(ع) آنان را پيوسته به استغفار فرامى خواند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 10 - 18

18 - رهايى اصحاب اخدود از آتش جهنم ، تنها در صورتى امكان پذير است كه از كفر خويش توبه كرده باشند .

ثمّ لم يتوبوا

سياق آيه شريفه، گرچه قرينه است بر اين كه متعلق {لم يتوبوا} فتنه گرى و سوزاندن مؤمنان است; ولى آيه بعد، مى تواند قرينه باشد كه مراد از توبه، روى آوردن به ايمان و عمل صالح است و نيز توبه از شكنجه مؤمنان، زمانى توبه به درگاه خداوند است كه شخص منكر او نباشد.

توبه از گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 54 - 6

6 - بازگشت به خدا با توبه به درگاه او ، وظيفه اى ضرورى بر عهده گنهكاران

إنكم ظلمتم أنفسكم باتخاذكم العجل فتوبوا إلى بارئكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 235 - 17

17 _ فرصت الهى به بندگان ، براى توبه از گناهان خويش

و اعلموا انّ اللّه غفور حليم

ذكر صفت {حليم} (بُردبار)، حكايت از عدم تعجيل الهى در عقوبت دارد، تا شايد مردم در اين فرصت، توبه كنند و مشمول غفران الهى شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل

عمران - 3 - 135 - 12،13

12 _ پشيمان نشدن و توبه نكردن از گناهان گذشته خود ، به منزله اصرار بر آن گناهان است .

الّذين اذا فعلوا فاحشة . .. فاستغفروا لذنوبهم ... و لم يصرّوا على ما فعلوا

بنابر اينكه جمله {و لم يصرّوا . .. }، عطف تفسيرى براى جمله {فاستغفروا} باشد يعنى اگر بعد از گناه، ياد خدا نكنند و استغفار ننمايند، در واقع اصراركنندگان بر گناه هستند.

13 _ طلب آمرزش نكردن و به فكر توبه نبودن ، در عين توجّه به گناه ، اصرار بر آن است .

و الّذين اذا فعلوا فاحشة . .. لم يصروا على ما فعلوا و هم يعلمون

امام باقر (ع) درباره آيه فوق فرمودند: الاصرار هو ان يذنب الذّنب فلا يستغفر اللّه و لا يحدّث نفسه بتوبة فذلك الاصرار.

_______________________________

كافى، ج 2، ص 288، ح 2 ; نورالثقلين، ج 1، ص 394، ح 366.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 146 - 7

7 _ توبه بايد متناسب با گناه باشد .

الا الذين تابوا و أصلحوا . .. و أخلصوا

با توجه به ويژگيهاى منافقان، كه در آيات گذشته شمرده شد و تناسب آنها با شرايطى كه براى قبولى توبه آنان بيان گرديد، معلوم مى شود هر گناه، توبه اى ويژه دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 64 - 14

14 _ لزوم استغفار ، توبه و تدارك گذشته ، در صورت ارتكاب گناه

و لو انّهم اذ ظلموا انفسهم جاؤك

گناه مورد بحث در آيه، اعراض از پيامبر (ص) است و پذيرش توبه اين گناه

را مشروط به روى آوردن (جاؤك) به پيامبر (ص) كرده كه همان جبران گذشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 73 - 6

6 - گناه هرچند بدون تمايل و با اكراه صورت بگيرد ، نيازمند بخشش الهى و توبه است .

إنّا ءامنّا ليغفر . .. و ما أكرهتنا عليه من السحر

در كلام ساحران مؤمن هم {خطايا} نيازمند غفران دانسته شده و هم {ما أكرهتنا}; بنابراين گناه اگر چه از روى اجبار و عدم تمايل نيز باشد، نيازمند مغفرت الهى است.

توبه از گناهان كبيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 3 - 20

20 - توبه از گناهان بزرگ نيز به درگاه خداوند پذيرفته است .

إنّه كان توّابًا

{توّاب} بر مبالغه دلالت دارد (مصباح). مبالغه درتوبه پذيرى، يا به اين معنا است كه هر چه توبه تكرار شود، توبه پذيرى هم تكرار خواهد شد و يا اين كه گناه هر چه بزرگ باشد، خداوند توبه از آن را خواهد پذيرفت.

توبه از گوساله پرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 153 - 4

4 _ خداوند گناه آن گروه از بنى اسرائيل را كه پس از گوساله پرستى توبه كرده و با ايمان به يكتايى خدا به پرستش او بازگشتند ، آمرزيد و آنان را مشمول رحمت خويش قرار داد .

و الذين عملوا السيئات ثم تابوا من بعدها و ءامنوا

مصداق مورد نظر براى {الذين عملوا السيئات}، به دليل آيات پيشين، گوساله پرستان بنى اسرائيل است. اين آيه در حقيقت استثنايى براى آيه پيشين

است.

توبه از لواط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 16 - 6

6 _ زنان و مردان مرتكب فحشا ( زنا و لواط ) ، در صورت توبه و اصلاح نبايد كيفر داده شوند . *

فاذوهما فان تابا و اصلحا فاعرضوا عنهما

بنابر اينكه جمله {فان تابا . .. } عطف بر جمله اى محذوف باشد ; يعنى {فاذوهما ان لم يتوبا فان تابا و اصلحا فاعرضوا عنهما}.

توبه از منابزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 11 - 20،21

20 - استهزا ، طعن و نسبت دادن القاب زشت به مؤمنان ، گناه و نيازمند توبه است .

لايسخر قوم . .. و لا تلمزوا ... و لا تنابزوا ... و من لم يتب

بنابراين كه {و من لم يتب} نظر داشته باشد به تمام محتواى آيه و نه صرف كسانى كه لقب بد بر مؤمنان مى نهند، برداشت بالا استفاده مى شود.

21 - توبه نكردن از استهزا ، طعن و نسبت دادن القاب زشت به مؤمنان ، باعث ورود حتمى فرد در زمره ظالمان

لايسخر قوم من قوم . .. و من لم يتب فأول_ئك هم الظ_لمون

توبه اسير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 5 - 12

12 _ آزاد كردن اسير در صورت توبه و پذيرفتن اسلام ، واجب است .

و خذوهم . .. فإن تابوا ... فخلّوا سبيلهم

توبه اصحاب الجنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 29 - 1

1 - توبه و پشيمانى

باغداران يمنى ، پس از مشاهده نابودى محصولات از بخلورزى و محروم ساختن بينوايان

قالوا سبح_ن ربّنا إنّا كنّا ظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 32 - 1،2

1 - اميدوارى باغداران يمنى _ پس از توبه و پشيمانى _ به جايگزين شدن بوستانى بهتر از بوستان ويران شده خويش ، در پرتو لطف پروردگار

عسى ربّنا أن يبدلنا خيرًا منها

مفسران در توضيح آيه شريفه نوشته اند: آنان با خلوص نيت توبه كردند و خداوند چون اين خلوص را ديد، بوستانى به جاى آن بوستان نابود شده به آنان عطا فرمود كه نام آن {حيوان} بود. در اين بوستان انگور فراوان و پربارى وجود داشت كه هر خوشه از آن، بار يك قاطر مى شد. (مجمع البيان و روح المعانى)

2 - اشتياق و اميدوارى باغداران يمنى به پروردگار ، پس از مشاهده ويرانى باغ خويش و توبه و پشيمانى از كردار خود

إنّا إلى ربّنا رغبون

توبه امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 33 - 4

4 _ توبه و استغفار امت ها ، مايه مصونيت آنان از عذاب هاى استيصال

و ما كان اللّه معذبهم و هم يستغفرون

توبه امت هاى هلاك شده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 95 - 4

4- بازگشت از شرك و كفر ( توبه ) براى كافران و مشركانى كه هلاكتشان مقدر شده ممكن نيست .

و حرم على قرية أهلكن_ها أنّهم لايرجعون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه {لا} در {لايرجعون} زايده و مقصود از رجوع، بازگشت

از كفر و شرك باشد.

توبه اهانت كنندگان به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 74 - 24

24 _ توبه مرتد و اهانت كننده به ارزش هاى الهى ، مايه رفع عذاب الهى از اوست .

فإن يتوبوا يك خيراً لهم و إن يتولوا يعذبهم اللّه

توبه اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 89 - 5

5 _ دعوت از اهل كتاب و مرتدان به توبه و گرايش به اسلام و بازگشت از انحراف

قوماً كفروا . .. الاّ الذين تابوا

بنابراينكه مراد از {قوماً كفروا . .. }، اهل كتاب نيز باشد كه به حقانيّت پيامبر اسلام (ص) كفر ورزيدند.

توبه با تبعيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 66 - 5

5 _ رويگردانى مردم _ جز گروهى اندك _ از توبه در صورت مشروط بودن آن به خودكشى و يا ترك خانه و كاشانه

و لو انّهم اذ ظلموا انفسهم جاؤك فاستغفروا اللّه . .. و لو انّا كتبنا ... ما فعلو

توبه با خودكشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 66 - 5

5 _ رويگردانى مردم _ جز گروهى اندك _ از توبه در صورت مشروط بودن آن به خودكشى و يا ترك خانه و كاشانه

و لو انّهم اذ ظلموا انفسهم جاؤك فاستغفروا اللّه . .. و لو انّا كتبنا ... ما فعلو

توبه برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 9

- 9،11

9_ برادران يوسف ، بر آن بودند كه پس از كشتن يا تبعيد او ، توبه كرده و درستكار شوند . *

اقتلوا يوسف . .. و تكونوا من بعده قومًا ص_لحين

در برداشت فوق، صلاح در {قوماً صالحين} صلاح دينى و اخلاقى گرفته شده است. اين احتمال مبتنى بر اين است كه {واو} در {و تكونوا} به معناى مع و {تكونوا} منصوب به {أن} مقدر باشد. بر اين اساس {اقتلوا يوسف ... و تكونوا من بعده قوماً صالحين} چنين معنا مى شود: يوسف را بكشيد، ولى با اين قيد و شرط كه پس از آن با توبه به درگاه خدا، مردمى صالح و درستكار باشيد.

11_ { عن على بن الحسين ( ع ) فى قوله تعالى : { وتكونوا من بعده قوماً صالحين } أى تتوبون ;

از امام سجاد(ع) روايت شده كه درباره سخن خدا كه مى فرمايد: [برادران يوسف گفتند:] {وتكونوا من بعده قوماً صالحين} فرمود: يعنى بعد از آن توبه مى كنيد}.

توبه برگزيدگان موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 156 - 3،4

3 _ موسى ( ع ) خود و همراهانش را مردمى بازگشته به سوى خدا و توبه كار به درگاه او دانست .

إنا هدنا إليك

{هَوْد} (مصدر هدنا) به معناى بازگشتن و توبه كردن است.

4 _ موسى ( ع ) به دليل بازگشت خود و همراهانش به سوى خدا ، همگان را شايسته برخوردار شدن از حيات نيكوى دنيا و سعادت آخرت دانست .

و اكتب لنا فى هذه الدنيا حسنة و فى الاخرة إنا هدنا إليك

جمله {إنا هدنا إليك} تعليل براى {و اكتب

لنا . .. } است. يعنى چون به سوى تو بازگشتيم، اين تقاضا و انتظار _ كه زمينه و مقدمه آن را فراهم كرده ايم _ گزاف نيست.

توبه بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 54 - 2،7،14

2 - موسى ( ع ) با بيان ستمكارى قومش ، به آنان فرمان داد تا روى به درگاه خدا آورده ، توبه كنند .

و إذ قال موسى لقومه . .. فتوبوا إلى بارئكم

7 - كشتن يكديگر ، توبه تعيين شده اى براى گوساله پرستان بنى اسرائيل

فتوبوا إلى بارئكم فاقتلوا أنفسكم

حرف {فاء} در {فاقتلوا} تفسيريه است; يعنى، بيانگر اين است كه جمله {أقتلوا أنفسكم} تفسير و توضيح جمله قبل (توبوا . ..) مى باشد. در معناى جمله {فاقتلوا أنفسكم} دو نظر ايراد شده است. 1_ فاقتلوا بعضكم بعضاً (يكديگر را بكشيد); 2_ هر كسى خود را بكشد.

14 - موسى ( ع ) خير و سعادت مرتدان قومش را در توبه و كشتن يكديگر دانست .

فاقتلوا أنفسكم ذلكم خير لكم عند بارئكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 21 - 14

14 _ ورود بنى اسرائيل به شام ، پس از توبه و رضايت خداوند از ايشان ، در پايان چهل سال سرگردانى

يقوم ادخلوا الارض المقدسة

از امام باقر(ع) روايت شده كه بعد از تلاوت آيه فوق فرمود: . .. ثم دخلوها بعد اربعين سنة ... و ما كان خروجهم من مصر و دخولهم الشام الا من بعد توبتهم و رضاء اللّه عنهم ... .

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 306، ح 75; نورالثقلين،

ج 1، ص 607، ح 114.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 71 - 12،13،14

12 _ توبه و بازگشت بنى اسرائيل به سوى خداوند در برهه اى تاريخ

ثم تاب اللّه عليهم

اهل لغت {توبه خدا بر بنده} را به توفيق بر توبه معنا كرده اند.

13 _ خداوند پذيراى توبه بنى اسرائيل پس از پشيمانى آنان از رفتار ناپسند و واگذاشتن انديشه هاى ناصحيح دينى

ثم تاب اللّه عليهم

موفق ساختن بندگان بر توبه، مستلزم قبول توبه آنان است.

14 _ اصلاح بينش و بصيرت بنى اسرائيل پس از پذيرش توبه آنان

ثم تاب اللّه عليهم ثم عموا و صموا

كلمه {ثم} در جمله {ثم عموا و صموا} مى رساند كه بنى اسرائيل _ پس از شمول رحمت الهى بر آنان و توبه به درگاه خداوند _ بصيرت از دست رفته خويش را بازيافتند، اگر چه در مرحله و زمان ديگر بصيرت خويش را از دست داده و به اعمال ناروا گرايش پيدا كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 149 - 2

2 _ بنى اسرائيل پس از آگاهى به گمراهى خويش ، از گوساله پرستى توبه كردند و به گناه خويش معترف شدند .

قالوا لئن لم يرحمنا ربنا و يغفر لنا لنكونن من الخسرين

توبه بى اثر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 161 - 4

4 - توبه و پشيمانى از گناه ، پس از مرگ پذيرفته نخواهد شد و اثرى بر آن مترتب نخواهد بود .

إلا الذين تابوا . .. إن الذين كفروا و ماتوا و

هم كفار أولئك عليهم لعنة اللّه

تقييد {كفروا} با جمله (و ماتوا و هم كفار) بيان پايان مهلت زمان پذيرش توبه است; يعنى، پس از مرگ پشيمانى سودبخش نيست.

توبه بى ثمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 51 - 4

4 _ توبه و اظهار ايمان ، به هنگام وقوع عذاب استيصال ، سودى نداشته و مورد قبول خداوند نيست .

أثم إذا ما وقع ءامنتم به ءالئن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 44 - 11

11- توبه و پشيمانى ستمگران هنگام قطعى شدن عذاب دنيوى آنان ، بى ثمر و غير قابل قبول است .

يوم يأتيهم العذاب فيقول الذين ظلموا ربّنا أخّرنا . .. أو لم تكونوا أقسمتم من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 85 - 1،2

1 - ايمان به خداوند يكتا و توبه و بازگشت از شرك ، از سوى مشركان و كافران محكوم به عذاب استيصال به وقت نزول آن ، مورد پذيرش خداوند قرار نگرفت .

فلمّا رأوا بأسنا قالوا ءامنّا باللّه وحده . .. فلم يك ينفعهم إيم_نهم لمّا رأوا ب

2 - توبه و بازگشت از گناه شرك و كفر ، هنگام مشاهده آثار فرود عذاب الهى در دنيا ، بى اثر بوده و نجات بخش نيست .

فلمّا رأوا بأسنا قالوا ءامنّا باللّه وحده . .. فلم يك ينفعهم إيم_نهم لمّا رأوا ب

توبه پذيرى اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 102 - 7

7 _ باز بودن آغوش

اسلام ، بر روى خطاكاران نادم و معترف

عسى اللّه يتوب عليهم إن اللّه غفور رحيم

توبه پذيرى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 163 - 7

7 - رحمانيت و رحيميت خداوند ، ضامن پذيرش توبه گناهكاران است . *

لا إله إلا هو هو الرحمن الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 104 - 12

12 _ توبه پذيرى خداوند ، جلوه اى از رحمت گسترده اوست .

يقبل التوبة . .. و أن اللّه هو التواب الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 118 - 14،16،17

14 _ خداوند ، خواهان توبه انسان هاى خطاكار و فراهم كننده زمينه توبه براى آنان

ثم تاب عليهم ليتوبوا

16 _ توبه پذيرىِ آميخته به رحمت گسترده ، تنها از آن خداست .

إن اللّه هو التواب الرحيم

خبر محلى به الف و لام جنس (التواب الرحيم) مفيد حصر است.

17 _ فراهم آوردن زمينه توبه براى خطاكاران و پذيرش توبه آنان ، تبلور رحمت گسترده خداوند

ثم تاب عليهم ليتوبوا إن اللّه هو التواب الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 10 - 3

3 - پذيرش توبه بندگان از سوى خداوند ، توأم با حكمت او است .

أنّ اللّه توّاب حكيم

برداشت ياد شده، از آمدن وصف {حكيم} پس از وصف {توّاب} و ارتباط ميان آن دو استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 3 - 2،8

2 - خداوند ، قبول كننده توبه گنه

كاران است .

و قابل التوب

8 - تضمين خداوند ، به آمرزش گناهان و پذيرش توبه بندگان

غافر الذنب و قابل التوب

ياد شدن دو مسأله آمرزش گناهان و پذيرش توبه در قالب صفت، گوياى اين نكته است كه اين دو، كارى است مستمر از خداوند و نيز تضمينى از سوى او بر انجام اين دو كار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 42 - 15

15 - توبه و بازگشت از گناهِ كفر و شرك ، مورد پذيرش خداوند

و أنا أدعوكم إلى العزيز الغفّ_ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 25 - 1

1 - خداوند ، پذيراى توبه بندگان خويش

و هو الذى يقبل التوبة عن عباده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 16 - 3

3 - خداوند ، باز گذارنده راه توبه و آزمون عملى ، براى اعراب متخلّف از سفر حديبيه

قل للمخلّفين من الأعراب ستدعون إلى قوم أولى بأس شديد

از جمله {فإن تطيعوا} _ كه در ذيل آيه آمده است _ استفاده مى شود كه دعوت متخلفان براى جنگ، در حقيقت ايجاد فرصتى براى بازگشت آنان به سوى خدا و اطاعت از رسول او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 12 - 25

25 - پذيرش توبه مؤمنان ، جلوه رحمت خاص الهى ، نسبت به ايشان *

إنّ اللّه توّاب رحيم

از ارتباط {توّاب} با {رحيم}، مطلب بالا به دست مى آيد با توجه به اين كه گفته شده است: {رحيم} رحمت الهى در خصوص

مؤمنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 10 - 6

6 - توبه و استغفار از كفر و گناه _ هر چند بسيار و پيوسته باشد _ مورد پذيرش خداوند است .

استغفروا ربّكم إنّه كان غفّارًا

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه قوم نوح، به مدت طولانى كافر و گناه پيشه بودند; اما نوح(ع) آنان را پيوسته به استغفار فرامى خواند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 3 - 16

16 - خداوند ، بسيار توبه پذير است .

إنّه كان توّابًا

از آن جهت به خداوند {توّاب} گفته مى شود كه توبه بندگان را فراوان و پياپى مى پذيرد. (مفردات)

توبه پذيرى معبود راستين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 3 - 10

10 - عزت ، علم ، گناه آمرزى ، توبه پذيرى ، سخت عقوبت دادن ، صاحب فضل و عطا داشتن ، از اوصاف معبود حقيقى

غافر الذنب . .. لا إل_ه إلاّ هو

توبه پس از مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 161 - 4

4 - توبه و پشيمانى از گناه ، پس از مرگ پذيرفته نخواهد شد و اثرى بر آن مترتب نخواهد بود .

إلا الذين تابوا . .. إن الذين كفروا و ماتوا و هم كفار أولئك عليهم لعنة اللّه

تقييد {كفروا} با جمله (و ماتوا و هم كفار) بيان پايان مهلت زمان پذيرش توبه است; يعنى، پس از مرگ پشيمانى سودبخش نيست.

توبه توبه شكنان

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 160 - 11

11 - خداوند ، توبه كسانى را كه بار ها توبه خويش را شكسته اند ، خواهد پذيرفت .

و أنا التواب الرحيم

بيان توبه پذيرى خدا با صيغه مبالغه (توّاب = بسيار توبه پذير) اشاره به اين دارد كه: گناهان هر چند بزرگ باشند خداوند همه آنها را خواهد بخشيد و يا اشاره به اين است كه: شكستن توبه، مانع نمى شود كه توبه مجدد پذيرفته نشود. برداشت فوق ناظر به احتمال دوم است.

توبه خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 37 - 10

10 - باور به توبه پذيرى و رحيميت خدا ، ترغيب كننده شخص گنهكار به توبه و طلب آمرزش از اوست .

فتاب عليه إنه هو التواب الرحيم

هدف از تأكيد بر توبه پذيرى خداوند - كه از حرف تأكيد {انّ} و ضمير فصل {هو} و به كارگيرى صيغه مبالغه {تواب} به دست مى آيد - ترغيب گنهكاران به توبه و طلب آمرزش از خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 160 - 10،11

10 - توبه پذيرى خداوند ، جلوه اى از رحمت اوست .

فأولئك أتوب عليهم و أنا التواب الرحيم

11 - خداوند ، توبه كسانى را كه بار ها توبه خويش را شكسته اند ، خواهد پذيرفت .

و أنا التواب الرحيم

بيان توبه پذيرى خدا با صيغه مبالغه (توّاب = بسيار توبه پذير) اشاره به اين دارد كه: گناهان هر چند بزرگ باشند خداوند همه آنها را خواهد بخشيد و يا اشاره به

اين است كه: شكستن توبه، مانع نمى شود كه توبه مجدد پذيرفته نشود. برداشت فوق ناظر به احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 26 - 7،8،12

7 _ خداوند ، خواهان بازگشت به بندگان خود ، با رحمت خويش

و يريد اللّه ليبيّن لكم . .. و يتوب عليكم

ظاهراً مراد از بازگشت خداوند به بندگان، افاضه رحمت و مغفرت بر آنان است.

8 _ بيان احكام و معارف دين ، بازگشت خداوند به بندگان خويش است .

و يريد اللّه ليبيّن لكم . .. و يتوب عليكم

چنانچه عطف جمله {يتوب عليكم} بر {ليبيّن}، عطف تفسيرى باشد، بيانگر اين است كه بيان احكام از جانب خداوند، همان بازگشت او به بندگان است.

12 _ بازگشت خداوند به بندگان خويش ، برخاسته از علم و حكمت اوست .

و يتوب عليكم و اللّه عليم حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 27 - 1

1 _ خداوند خواهان بازگشت بندگان خود با رحمت خويش

و اللّه يريد ان يتوب عليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 64 - 17،20

17 _ خداوند ، توّاب ( توبه پذير ) و رحيم ( مهربان ) است .

لوجدوا اللّه توّاباً رحيماً

20 _ توبه و استغفار ، زمينه درك و احساس توّابيت و رحيميّت خداوند

فاستغفروا اللّه و استغفر لهم الرّسول لوجدوا اللّه توّاباً رحيماً

جمله {لوجدوا اللّه} به اين معناست كه آدمى پس از توبه خود، متوجّه مى شود كه خداوند گناهانش را آمرزيده و گويا در خود احساس سبك شدن از گناه را

مى يابد.

توبه داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 24 - 22،26

22 - انابه و توبه داوود ( ع ) به درگاه خداوند ، پس از گمان خطا كردنش در داورى ميان برادران متخاصم

و أناب

26 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : { و ظنّ داود } أى علم و { أناب } أى تاب . . . ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خدا روايت شده [كه فرمود:] {و ظنّ داود}; يعنى، دانست و {أناب}; يعنى، توبه كرد. ..}.

توبه در اديان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 60 - 7

7- لزوم توبه از گناه و داشتن صداقت در ايمان ، از تعاليم مشترك اديان آسمانى

فخلف من بعدهم . .. إلاّ من تاب و ءامن

توبه در اديان آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 82 - 6

6 - لزوم توبه از گناه ، از تعاليم مشترك اديان آسمانى است .

و إنّى لغفّار لمن تاب

توبه دزد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 39 - 1،11،13

1 _ پذيرش حتمى توبه سارق از جانب خداوند در صورت اصلاح خويش

فمن تاب . .. و اصلح فإنّ اللّه يتوب عليه

تأكيد بر پذيرش توبه با حرف {انّ}، حاكى از حتميت پذيرش توبه است.

11 _ توبه و اصلاح ( خودسازى ) سارقان براى آمرزش و سقوط حد از ايشان ، مورد ترغيب خداوند

و السارق و السارقة . .. فمن تاب من بعد ظلمه

و اصلح فإنّ اللّه يتوب عليه

يادآورى توبه پس از بيان حد سرقت و وعده به عفو سارق، گشودن راهى است براى او تا به اين وسيله راه اصلاح در پيش گيرد و از حد رهايى يابد.

13 _ سقوط حد سرقت ، در صورت توبه دزد قبل از اطلاع از سرقت وى و دستگيرى

فمن تاب من بعد ظلمه و اصلح

از امام باقر يا امام صادق(ع) درباره دزدى كه پيش از اطلاع از سرقت وى و دستگيرى، توبه كند و اصلاح شود نقل شده: اذا صلح و عرف منه امر جميل لم يقم عليه الحد.

_______________________________

كافى، ج 7، ص 250، ح 1.

توبه رباخوار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 275 - 12،14

12 _ عاقبت كار رباخواران توبه كننده از عمل خويش ، به خداوند واگذار شده است .

فمن جاءه . .. فانتهى ... و امره الى اللّه

14 _ خداوند ، پذيرنده توبه رباخواران ، از عمل ناپسند آنان

فمن جاءه موعظة من ربّه فانتهى فله ما سلف و امره الى اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 279 - 6،7،11

6 _ راه توبه براى رباخواران از كردار ناشايست خويش باز است .

و ان تبتم

7 _ اصل سرمايه رباخوارانى كه از عمل ناپسند خويش توبه مى كنند ، متعلق به خود آنان است .

و ان تبتم فلكم رؤس اموالكم

11 _ باز پس ندادن اصل سرمايه رباخوارانى كه توبه كردند ، ستمى بر آنان است .

فلكم رؤس اموالكم لا تَظلمون و لا تُظلمون

ولى اگر اصل سرمايه هم به شما باز پس داده نشود، مورد

ستم واقع شده ايد.

توبه زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 5 - 6

6 - تسليم در برابر خداوند ، ايمان به او ، فرمانبرى از او ، توبه ، عبادت و روزه دارى ، از اوصاف زنان شايسته در نگاه وحى

أزوجًا خيرًا منكنّ مسلم_ت مؤمن_ت ق_نت_ت ت_ئب_ت ع_بدت س_ئح_ت

{قنوت} (مصدر {قانتات}) به معناى اطاعت همراه با خضوع است (مفردات راغب). {سياحت} (ماده {سائحات}) به معناى سير در زمين به منظور عبادت است. اهل لغت و مفسران گفته اند: از آن جا كه روزه داران، تمام روز را بدون غذا سپرى مى كنند، به آنان {سائح} مى گويند (برگرفته از لسان العرب).

توبه زناكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 16 - 6

6 _ زنان و مردان مرتكب فحشا ( زنا و لواط ) ، در صورت توبه و اصلاح نبايد كيفر داده شوند . *

فاذوهما فان تابا و اصلحا فاعرضوا عنهما

بنابر اينكه جمله {فان تابا . .. } عطف بر جمله اى محذوف باشد ; يعنى {فاذوهما ان لم يتوبا فان تابا و اصلحا فاعرضوا عنهما}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 70 - 1،4،5

1 _ كسانى كه مرتكب گناه شرك ، آدم كشى و زنا شده اند ، در صورتى كه به توبه ، ايمان و عمل صالح روى آورند ، از عذاب و كيفر دوچندان و خوار كننده آن گناهان در امان خواهند بود .

و من يفعل ذلك . .. يض_عف له العذاب ... إلاّ من تاب

و ءامن و عمل عملاًص_لحًا

جمله {إلاّ من تاب. ..} استثنا از عموم مستفاد از {من} در {من يفعل...} است.

4 _ كسانى كه مرتكب گناه شرك ، آدم كشى و زنا شده اند ، در صورتى كه به توبه ، ايمان و عمل صالح روى آورند ، خداوند كردار بد آنان را از نامه عملشان محو كرده و به جاى آنها كردار نيك قرار مى دهد .

و من يفعل ذلك . .. يض_عف له العذاب ... إلاّ من تاب ... فأُول_ئك يبدّل اللّه سيّئ

در اين كه مقصود از تبديل {سيئات} به {حسنات} چيست؟ ميان مفسران دو ديدگاه عمده وجود دارد: 1_ تبديل خود اعمال بد به اعمال نيك; به گونه اى كه در پرونده اعمال مؤمنان به جاى {سيئه}، {حسنه} نوشته شود. 2- تبديل آثار و پيامدهاى {سيئات} _ كه عقاب است _ به آثار و پيامدهاى {حسنات} _ كه ثواب است _ . گفتنى است برداشت فوق مبتنى بر ديدگاه نخست است.

5 _ كسانى كه مرتكب گناه شرك ، آدم كشى و زنا شده اند ، در صورتى كه به توبه ، ايمان و عمل صالح روى آورند ، خداوند آثار بدى هاى آنان ( عقاب ) را محو و به جاى آنها ، آثار خوبى ها ( ثواب ) قرار مى دهد .

و من يفعل ذلك . .. يض_عف له العذاب ... إلاّ من تاب ... فأُول_ئك يبدّل اللّه سيّئ

توبه سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 34 - 5

5 - توبه و انابه سليمان ( ع ) به درگاه خدا پس از آزمايش الهى

و

لقد فتّنا سليم_ن . .. ثمّ أناب

توبه سوزانندگان مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 11 - 5

5 - توبه سوزانندگان مردان و زنان مؤمن ، به ايمان آوردن و انجام دادن اعمال صالح است .

ثمّ لم يتوبوا . .. إنّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم جنّ_ت

تقابل {اصحاب اخدود}، با {الذين آمنوا و عملوا الصالحات}، بيانگر اين است كه مراد از {لم يتوبوا} (در آيه قبل)، ترك توبه از كفر است.

توبه شكنى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 71 - 17،18

17 _ بسيارى از بنى اسرائيل با شكستن توبه بينش بازيافته خويش را از دست داده و به اعمال ناروا گراييدند .

فعموا و صموا ثم تاب اللّه عليهم ثم عموا و صموا . .. و اللّه بصير بماتعملون

18 _ توبه شكنى بسيارى از بنى اسرائيل

ثم تاب اللّه عليهم ثم عموا و صموا كثير منهم

توبه صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 25 - 16

16- صالحان ، برخوردار از روحيه توبه اند .

إن تكونوا صلحين فإنه كان للأوّبين غفورًا

در جواب شرط به جاى گفتن {إنه كان للصالحين} آمده است: {إنه كان للأوّابين}; يعنى، {الأوّابين} به جاى {الصالحين} آمده و دربردارنده معناى آن است.

توبه صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 112 - 7

7_ صحابه پيامبر پيش از ايمانشان به آن حضرت ، مردمى مشرك بودند و با گرايش به توحيد از شرك توبه كردند .

و من تاب

معك

توبه ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 39 - 3،12

3 _ اصلاح ، شرط پذيرش توبه ستمكار و بازگشت رحمت الهى به او

فمن تاب من بعد ظلمه و اصلح فإنّ اللّه يتوب عليه

12 _ خداوند ، ترغيب كننده ستمكاران و گنهكاران به توبه و اصلاح خويش ( خودسازى )

فمن تاب . .. فإنّ اللّه يتوب عليه إنّ اللّه غفور رحيم

توجه دادن ستمكاران به مغفرت، رحمت و توبه پذيرى خداوند مى تواند به منظور ترغيب آنان به توبه و اصلاح باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 92 - 8

8_ عقوبت و سرزنش كسانى كه در حق آدمى ستم كرده اند پس از اعترافشان به گناه و توبه از آن ، به دور از شأن نيكوكاران است .

لاتثريب عليكم اليوم

{اليوم} ظرف و متعلق به {تثريب} است و مراد از آن زمانى است كه برادران يوسف به خطاى خويش اعتراف نموده و از گناه خود توبه كردند (و إن كنّا لخاطئين).

توبه غيرمقبول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 7 - 3

3 - توبه كافران در قيامت پذيرفته نمى شود .

لاتعتذروا اليوم

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه اعتذار كافران، در حقيقت براى اظهار پشيمانى و توبه است كه پذيرفتنى نيست.

توبه فاسدان اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 60 - 4

4- برخى از پيشينيان فاسد ، از ناديده گرفتن تعاليم پيامبران ، توبه كردند و با ايمانى

راسخ به كار هاى شايسته روى آوردند .

خلف أضاعوا الصلوة . .. إلاّ من تاب و ءامن و عمل صلحًا

ماضى بودن فعل ها در هر دو آيه، به وقوع آن در زمان گذشته دلالت دارد.

توبه فرار از جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 27 - 2

2 _ فرار از ميدان جنگ ، گناه بوده و نيازمند توبه و استغفار به درگاه خداست .

ثم وليتم مدبرين . .. ثم يتوب اللّه من بعد ذلك على من يشاء

توبه فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 90 - 6

6 _ فرعون ، به هنگام غرق شدن در دريا ، از استكبار دست برداشت و با توبه ، اظهار ايمان و تسليم كرد .

حتى إذا أدركه الغرق قال ءامنت . .. و أنا من المسلمين

توبه قاتل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 93 - 7

7 _ توبه كشتن مؤمن ، از روى خشم و غضب و يا به انگيزه هاى دنيايى ، قصاص است .

و من يقتل مؤمنا متعمّداً

امام صادق (ع) درباره توبه در قتل عمدى مؤمن از روى غضب يا به انگيزه هاى دنيايى فرمود: . .. و ان كان قتله لغضب او لسبب شىء من امر الدنيا فانّ توبته ان يقاد منه ... .

_______________________________

كافى، ج 7، ص 276، ح 2 ; نورالثقلين، ج 1، ص 533، ح 490.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 70 - 1،4،5

1 _ كسانى كه مرتكب

گناه شرك ، آدم كشى و زنا شده اند ، در صورتى كه به توبه ، ايمان و عمل صالح روى آورند ، از عذاب و كيفر دوچندان و خوار كننده آن گناهان در امان خواهند بود .

و من يفعل ذلك . .. يض_عف له العذاب ... إلاّ من تاب و ءامن و عمل عملاًص_لحًا

جمله {إلاّ من تاب. ..} استثنا از عموم مستفاد از {من} در {من يفعل...} است.

4 _ كسانى كه مرتكب گناه شرك ، آدم كشى و زنا شده اند ، در صورتى كه به توبه ، ايمان و عمل صالح روى آورند ، خداوند كردار بد آنان را از نامه عملشان محو كرده و به جاى آنها كردار نيك قرار مى دهد .

و من يفعل ذلك . .. يض_عف له العذاب ... إلاّ من تاب ... فأُول_ئك يبدّل اللّه سيّئ

در اين كه مقصود از تبديل {سيئات} به {حسنات} چيست؟ ميان مفسران دو ديدگاه عمده وجود دارد: 1_ تبديل خود اعمال بد به اعمال نيك; به گونه اى كه در پرونده اعمال مؤمنان به جاى {سيئه}، {حسنه} نوشته شود. 2- تبديل آثار و پيامدهاى {سيئات} _ كه عقاب است _ به آثار و پيامدهاى {حسنات} _ كه ثواب است _ . گفتنى است برداشت فوق مبتنى بر ديدگاه نخست است.

5 _ كسانى كه مرتكب گناه شرك ، آدم كشى و زنا شده اند ، در صورتى كه به توبه ، ايمان و عمل صالح روى آورند ، خداوند آثار بدى هاى آنان ( عقاب ) را محو و به جاى آنها ، آثار خوبى ها ( ثواب ) قرار مى دهد .

و من

يفعل ذلك . .. يض_عف له العذاب ... إلاّ من تاب ... فأُول_ئك يبدّل اللّه سيّئ

توبه قاذف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 5 - 9

9 - { فى مجمع البيان [ أحد القولين فى ه_ذه الآية ] ان الإستثناء يرجع إلى الأمرين فإذا تاب قبلت شهادته حدّ أو لم يحد و قول أبى جعفر ( ع ) و أبى عبداللّه ( ع ) ;

در مجمع البيان آمد است كه [يكى از دو قول در آيه ياد شده] اين است كه استثنا به هر دو امر بازمى گردد. پس هرگاه قذف كننده توبه كند، شهادت او قبول مى شود; چه حد بر او جارى شده باشد و چه نشده باشد ... و ان قول امام باقر و امام صادق _ عليهماالسلام _ است}.

توبه قبل از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 65 - 3

3 - امكان مؤثر بودن توبه و بهرهورى از نصرت خدا تا قبل از فرا رسيدن عذاب اخروى

لاتجئروا اليوم إنّكم منّا لاتنصرون

قيد {اليوم} بيانگر اين است كه اگر كافران، پيش از فرا رسيدن روز عذاب، توبه مى كردند امكان داشت خداوند آنان را بپذيرد و از نصرت خود بهره مند سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 54 - 7،11

7 - توصيه خداوند به توبه و تسليم شدن پيش از دچار كشتن به پيامد هاى هلاكت بار گناهان ( عذاب )

و أنيبوا إلى ربّكم و أسلموا له من قبل أن يأتيكم العذاب

مقصود از {عذاب} در

اين آيه، هم مى تواند عذاب دنيوى (عذاب استيصال) باشد و هم عذاب اخروى.

11 - توبه ، تنها پيش از آمدن عذاب الهى پذيرفتنى است و رهايى از عذاب پس از نزول آن _ حتى با توبه و تسليم _ ممكن نيست .

و أنيبوا إلى ربّكم و أسلموا له من قبل أن يأتيكم العذاب ثمّ لاتنصرون

توبه قبل از مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 14 - 12

12 - بازگشت از مواضع منافقانه به ايمان و عمل خالصانه ، پيش از فرا رسيدن مرگ ، مورد قبول خداوند و جبران كننده گناه دورويى و نفاق

و ل_كنّكم فتنتم أنفسكم . .. حتّى جاء أمر اللّه

توبه كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 18 - 3،8

3 _ عدم پذيرش توبه ( ايمان ) كافر ، در آستانه مرگ

و ليست التّوبة للّذين . .. و لا الّذين يموتون و هُم كفّار

در برداشت فوق {يموتون}، به قرينه {حتّى اذا حضر}، به معناى اشراف بر مرگ گرفته شده است.

8 _ توبه گناهكاران و ايمان آوردن كافران تا قبل از يقين به مرگ ، پذيرفته است .

انّما التّوبة على اللّه للّذين يعملون السّوء بجهالة ثم يتوبون من قريب . .. و ليس

مفهوم جمله {حتّى اذا حضر} در برداشت فوق، بيان و توضيح {من قريب} گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 74 - 6

6 _ گستردگى رحمت و آمرزش خداوند ، زمينه پذيرش توبه و استغفار كافران و مشركان

افلا يتوبون . .. و

اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 27 - 3

3 _ اعلام خداوند به باز بودن راه توبه براى كافران باقى مانده از جنگ حنين

و ذلك جزاء الكفرين. ثم يتوب اللّه من بعد ذلك على من يشاء

برداشت فوق بر اين اساس است كه {من} در {على من يشاء} نظر به كافران مذكور در آيه قبل نيز داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 72 - 5

5 - باز بودن راه توبه براى كافران و امكان تغيير سرنوشت آنان و رفع عذاب از آنها

قل عسى أن يكون ردف لكم بعض الذى تستعجلون

واژه {عسى} _ كه براى ترجى و به معناى شايد است _ مى رساند كه عذاب تقدير شده، قضاى حتمى الهى نيست و امكان دارد كه در نتيجه تحول فكرى و عملى (ايمان) كافران، اين برنامه تغيير كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 18 - 9

9- وقوع ناگهانى قيامت ، مجال هر گونه بازنگرى و توبه را براى كافران لجوج از ميان مى برد .

فقد جاء أشراطها فأنّى لهم إذا جاءتهم ذكري_هم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 14 - 10

10 - نويد خداوند به باز بودن راه توبه و بازگشت براى انسان ها ، حتى كافران

فإنّا أعتدنا للك_فرين سعيرًا . .. و كان اللّه غفورًا رحيمًا

بيان غفران و رحمت الهى _ در پى تهديد شدن كافران به شعله هاى برافروخته _ مى رساند كه خداوند، راه توبه را

به آنان نشان داده و ايشان را به بازگشت تشويق كرده است.

توبه كتمان كنندگان حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 160 - 1،3،8

1 - كتمان كنندگان حقايق دينى در صورت توبه ، از لعنت خدا نجات يافته و از رحمت او برخوردار خواهند شد .

أولئك يلعنهم اللّه . .. إلا الذين تابوا

3 - اصلاح مفاسدى كه بر اثر كتمان حقايق دين پديدار شده و نيز بيان آن حقايق ، از شرايط پذيرش توبه كتمان كنندگان است .

إلا الذين تابوا و أصلحوا و بينوا فأولئك أتوب عليهم

8 - نبايد كتمان كنندگان حقايق دينى را در صورتى كه توبه كنند و گذشته را جبران نمايند ، نفرين كرده و خواهان دورى آنان از رحمت خدا شد .

و يلعنهم اللعنون. إلا الذين تابوا و أصلحوا و بينوا

توبه گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 89 - 6

6 _ باز گذاشتن راه توبه و اصلاح براى منحرفان ، روشى براى هدايت آنان

و اللّه لا يهدى القوم الظالمين . .. الا الذين تابوا من بعد ذلك و اصلحوا

توبه گناهكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 16 - 12

12 _ سقوط كيفر و پذيرش توبه گناهكاران و مرتكبين فحشا از سوى خداوند ، جلوه توبه پذيرى و رحمت او

و الّذان يأتيانها منكم . .. اِنّ اللّه كان توّاباً رحيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 17 - 1،2،5،9

1 _ وعده الهى به پذيرش توبه

گنهكاران

انّما التّوبة على اللّه للّذين يعملون السّوء بجهالة ثمّ يتوبون

2 _ پذيرش حتمى توبه ، مشروط به تأخير نينداختن آن از سوى گنهكاران است .

انّما التّوبة على اللّه للّذين يعملون السّوء بجهالة ثمّ يتوبون من قريب فاولئك يت

5 _ تشويق گناهكاران به توبه و تأخير نينداختن آن

انّما التّوبة على اللّه للّذين يعملون السّوء بجهالة ثمّ يتوبون من قريب

خداوند با اعلام پذيرش حتمى توبه به شرط تأخير نينداختن آن، گنهكاران را به چنين توبه اى تشويق كرده است.

9 _ علم و حكمت الهى ، اساس پذيرش توبه گنهكاران

انّما التّوبة على اللّه . .. و كان اللّه عليماً حكيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 18 - 8

8 _ توبه گناهكاران و ايمان آوردن كافران تا قبل از يقين به مرگ ، پذيرفته است .

انّما التّوبة على اللّه للّذين يعملون السّوء بجهالة ثم يتوبون من قريب . .. و ليس

مفهوم جمله {حتّى اذا حضر} در برداشت فوق، بيان و توضيح {من قريب} گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 64 - 15،23

15 _ راه بازگشت و توبه براى خطاكاران و حتى منافقان ، باز و گشوده است .

و لو انّهم اذ ظلموا انفسهم جاؤك . .. لوجدوا اللّه توّاباً رحيماً

23 _ پذيرش توبه خطاكاران ، بايد همراه مهر و محبّت به آنان باشد .

و لو انّهم اذ ظلموا انفسهم . .. لوجدوا اللّه توّاباً رحيماً

توصيف خداوند به {رحيماً}، پس از {تواباً}، مى رساند كه انسان نبايد آنگاه كه فردى را پذيرفت و از خطايش درگذشت، مهر و لطف خويش

را از او دريغ دارد.

توبه گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 163 - 7

7 - رحمانيت و رحيميت خداوند ، ضامن پذيرش توبه گناهكاران است . *

لا إله إلا هو هو الرحمن الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 39 - 12

12 _ خداوند ، ترغيب كننده ستمكاران و گنهكاران به توبه و اصلاح خويش ( خودسازى )

فمن تاب . .. فإنّ اللّه يتوب عليه إنّ اللّه غفور رحيم

توجه دادن ستمكاران به مغفرت، رحمت و توبه پذيرى خداوند مى تواند به منظور ترغيب آنان به توبه و اصلاح باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 82 - 5

5 - راه توبه و بازگشت به سوى خداوند ، براى گنه كاران و غضب شدگان باز است .

يحلل غضبى . .. و إنّى لغفّار لمن تاب

تأكيد بر مغفرت گسترده خداوند در پى وعيد به طغيان گران، به جهت بيان باز بودن راه توبه و اميدوار ساختن گنه گاران به مغفرت الهى است.

توبه گوساله پرستان بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 54 - 7،20

7 - كشتن يكديگر ، توبه تعيين شده اى براى گوساله پرستان بنى اسرائيل

فتوبوا إلى بارئكم فاقتلوا أنفسكم

حرف {فاء} در {فاقتلوا} تفسيريه است; يعنى، بيانگر اين است كه جمله {أقتلوا أنفسكم} تفسير و توضيح جمله قبل (توبوا . ..) مى باشد. در معناى جمله {فاقتلوا أنفسكم} دو نظر ايراد شده است. 1_ فاقتلوا بعضكم بعضاً (يكديگر را بكشيد);

2_ هر كسى خود را بكشد.

20 - پذيرش توبه گوساله پرستان بنى اسرائيل ، از نعمت هاى خداوند به آنان

و إذ قال موسى . .. فتاب عليكم

آيه هاى اين بخش از سوره چنانچه از مطلع آن (يا بنى اسرائيل اذكروا نعمتى . ..) به دست مى آيد، در صدد بيان نعمتهايى است كه خداوند به بنى اسرائيل ارزانى داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 153 - 12

12 _ گذشت از گناه گوساله پرستان تائب و ناديده انگاشتن خطاى آنان پس از بازگشت به توحيد و پرستش خداى يكتا ، توصيه خداوند به موسى ( ع ) *

إن ربك من بعدها لغفور رحيم

برداشت فوق با توجه به دومين احتمالى است كه در توجيه خطاب به موسى(ع) ذكر شد. يعنى {ربك} اشاره به اين معنا باشد كه اى موسى تو نيز متخلق به اخلاق الهى باش و از خطاها و لغزشها درگذر.

توبه متخلفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 66 - 13

13 _ سعادت متخلفان از فرمان خدا و رسول و ثبات آنان در ايمان ، در گرو حضورشان نزد پيامبر ( ص ) و درخواست وساطت آن حضرت براى غفران الهى

و لو انّهم اذ ظلموا انفسهم . .. و لو انّهم فعلوا ما يوعظون به لكان خيراً لهم و ا

توبه متخلفان از مسافرت به حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 16 - 3

3 - خداوند ، باز گذارنده راه توبه و آزمون عملى ، براى اعراب متخلّف

از سفر حديبيه

قل للمخلّفين من الأعراب ستدعون إلى قوم أولى بأس شديد

از جمله {فإن تطيعوا} _ كه در ذيل آيه آمده است _ استفاده مى شود كه دعوت متخلفان براى جنگ، در حقيقت ايجاد فرصتى براى بازگشت آنان به سوى خدا و اطاعت از رسول او است.

توبه متخلفان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 103 - 21

21 _ تأييد خداوند نسبت به واقعى بودن توبه تائبان متخلف از جنگ تبوك *

خذ من أمولهم . .. و صل عليهم ... و اللّه سميع عليم

برداشت فوق بر اين اساس است كه آيه را با توجه به شأن نزول معنا كنيم كه مورد آن توبه متخلفان از جنگ تبوك است. از اين رو احتمال مى رود صفت {عليم} به اين نكته اشاره داشته باشد كه خداوند صداقت آنان را در توبه دانسته و بر اساس آن فرمان به اخذ زكات و دعا داده است.

توبه متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 135 - 1

1 _ ياد خدا و طلب آمرزش ( توبه ) شيوه پارسايان ، در صورت ارتكاب كارى ناشايست ( زنا يا مطلق گناه كبيره ) و يا ستم بر خويش

اعدّت للمتّقين . .. و الّذين اذا فعلوا فاحشة او ظلموا انفسهم ذكروا اللّه فاستغفر

برخى گفته اند مراد از {فاحشة}، زنا و مقصود از ظلم در اين آيه، ساير گناهان _ چه صغيره و چه كبيره _ است. برخى ديگر گفته اند كه مراد از {فاحشة}، گناهان كبيره و مقصود از ظلم، گناهان صغيره است.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 20 - 1

1 - عبادت خالصانه خدا ، اجتناب از عبادت طاغوت ، توبه ، پيروى از بهترين سخن و خردورزى ، از اوصاف تقواپيشگان

و الذين اجتنبوا الط_غوت أن يعبدوها و أنابوا إلى اللّه . .. الذين يستمعون القول .

{الذين اتّقوا ربّهم} بيان تفصيلى براى آن دسته از افراد مؤمنى است كه در آيات قبل توصيف شده اند; يعنى، {الذين اجتنبوا الطاغوت. .. الذين يستمعون القول...}.

توبه مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 112 - 2

2 _ توبه ، عبادت ، حمد ، تلاش در راه بندگى ، ركوع ، سجود ، امر به معروف و نهى از منكر و حفظ حدود الهى ، از صفات مجاهدان راه خدا

إن اللّه اشترى من المؤمنين . .. التّئبون ... و الحفظون لحدود اللّه

توبه مجرمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 34 - 8

8 _ معافيت قانونى مجرمان از كيفر هاى دنيوى ، در موارد كارايى توبه ، در گرو توبه ايشان پيش از دستگيرى است .

الا الذين تابوا من قبل ان تقدروا عليهم

جمله {تابوا من قبل ان تقدروا عليهم} مى تواند اشاره به ملاك ثمربخشى توبه در كيفرهاى اجتماعى داشته باشد. يعنى بايد احراز شود كه قصد توبه كننده از اظهار پشيمانى، فرار از مجازات نيست، كه نشانه آن توبه، اظهار ندامت قبل از دستگيرى است.

توبه محارب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 34 - 1،2،3،7

1

_ سقوط حدود چهارگانه ( قتل ، به دار آويختن ، قطع دست و پا و تبعيد ) از محاربان و فسادانگيزانى كه پيش از دستگيرى توبه كنند .

انما جزؤا الذين يحاربون . .. الا الذين تابوا من قبل ان تقدروا عليهم

2 _ محاربان مفسد در صورتى كه پيش از دستگيرى توبه كنند ، به عذاب آخرت گرفتار نخواهند شد .

و لهم فى الاخرة عذاب عظيم. الا الذين تابوا من قبل ان تقدروا عليهم

3 _ توبه و اظهار پشيمانى تبهكاران محارب پس از به چنگ افتادن ، فاقد ارزش و اعتبار براى سقوط حد و رهايى از عذاب دوزخ

انما جزؤا الذين . .. الا الذين تابوا من قبل ان تقدروا عليهم

7 _ راه توبه براى همه بندگان ، حتى محاربان و مفسدان ، باز است .

الا الذين تابوا من قبل ان تقدروا عليهم

توبه محتضر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 18 - 1،2،3

1 _ توبه از گناهان ، به هنگام فرارسيدن مرگ ، پذيرفته نخواهد شد .

و ليست التّوبة للذين يعملون السّيّئات حتّى اذا حضر احدهم الموت

2 _ اصرار بر گناه تا لحظه فرارسيدن مرگ ، مانع پذيرش توبه

و ليست التّوبة للذين يعملون السّيّئات حتّى اذا حضر احدهم الموت

جمع آوردن {السيّئات} و نيز بكارگيرى فعل مضارع {يعملون}، دلالت بر استمرار گناه و اصرار بر آن دارد.

3 _ عدم پذيرش توبه ( ايمان ) كافر ، در آستانه مرگ

و ليست التّوبة للّذين . .. و لا الّذين يموتون و هُم كفّار

در برداشت فوق {يموتون}، به قرينه {حتّى اذا حضر}، به معناى اشراف بر مرگ گرفته شده است.

توبه مرتد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 217 - 28

28 _ امكان قبولى توبه مُرتدّ ، در پيشگاه خداوند

و من يرتدد منكم عن دينه فيمت و هو كافر فاولئك حبطت اعمالهم

جمله {و هو كافر}، حَبط عمل را منحصر به موردى مى كند كه شخص مُرتدّ در حال كفر بميرد; نه آنگاه كه توبه كند. بنابراين توبه مرتدّ نمى تواند بى اثر باشد و مورد قبول واقع نشود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 89 - 1،3،5،8

1 _ مرتدانِ تائب ، مورد پذيرش و توجه خداوند ، ملائكه و مردم

كفروا بعد ايمانهم . .. انّ عليهم لعنة اللّه و الملئكة و الناس ... الاّ الذين تاب

3 _ همراهى توبه مرتدّان با اصلاح ( جبران گذشته ) ، شرط آمرزش گناهشان

الاّ الذين تابوا . .. و اصلحوا فانّ اللّه غفور رحيم

5 _ دعوت از اهل كتاب و مرتدان به توبه و گرايش به اسلام و بازگشت از انحراف

قوماً كفروا . .. الاّ الذين تابوا

بنابراينكه مراد از {قوماً كفروا . .. }، اهل كتاب نيز باشد كه به حقانيّت پيامبر اسلام (ص) كفر ورزيدند.

8 _ غفران و رحمت الهى ، دليل پذيرش توبه مرتدّ و آمرزش گناه او

الا الذين تابوا . .. فان اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 90 - 1،3،4

1 _ ازدياد كفر مرتدّ ( اصرار بر كفر ) ، موجب محروميّت او از پذيرش توبه

انّ الذين كفروا من بعد ايمانهم ثمّ ازدادوا كفراً لن تقبل

توبتهم

3 _ مرتدانى كه پس از توبه به كفر بازگردند ، توبه مجدّدشان پذيرفته نخواهد شد . *

الا الذين تابوا . .. ان الذين كفروا ... لن تقبل توبتهم

به نظر مى رسد منظور از {ان الذين} پس از {الا الذين تابوا}، آن گروه مرتدانى باشند كه توبه كردند و مجدّداً كافر شدند.

4 _ مرتدانى كه بر كفر اصرار ورزند ، هرگز موفق به توبه نخواهند شد . *

انّ الذين كفروا . .. لن تقبل توبتهم

بنابراينكه جمله {لن تقبل}، كنايه از عدم توبه آنها باشد; يعنى توبه نخواهند كرد تا پذيرفته شود.

توبه مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 128 - 7،8،9

7 _ توبه مشركان و پذيرش آن از سوى خداوند و يا عذاب و مجازات آنان ، هدفى براى نصرت الهى به رزمندگان بدر

ولقد نصركم اللّه ببدر . .. ليقطع طرفاً ... او يتوب عليهم

جمله {يتوب عليهم} و نيز {يعذّبهم}، عطف است بر {يقطع طرفاً}; و اين جمله متعلق به {نصركم اللّه ببدر} است. و لذا عذاب مشركان و پذيرش توبه آنان نيز از اهداف پيروزى جنگ بدر خواهد بود.

8 _ كيفر و مجازات و يا پذيرش توبه مشركان ، در اختيار خداوند است ، نه پيامبر ( ص )

ليس لك من الامر شىء او يتوب عليهم او يعذّبهم

پذيرش توبه و عذاب مشركان، مى تواند از مصاديق جمله {ليس لك من الامر شىء} باشد.

9 _ باز بودن راه توبه ، حتّى براى مشركان محارب

او يتوب عليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 74 - 6

6 _ گستردگى

رحمت و آمرزش خداوند ، زمينه پذيرش توبه و استغفار كافران و مشركان

افلا يتوبون . .. و اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 5 - 21

21 _ { عن ابى جعفر ( ع ) فى قول اللّه عز وجل : { . . . فإن تابوا . . . } يعنى آمنوا . . . ;

از امام باقر (ع) روايت شده است: مراد از توبه مشركان در آيه شريفه، اين است كه ايمان بياورند . ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 15 - 3

3 _ تذكر خداوند به باز بودن راه بازگشت به اسلام ، براى مشركان پيمان شكن

ألا تقتلون قوماً نكثوا أيمنهم . .. و يتوب اللّه على من يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 70 - 1،4،5

1 _ كسانى كه مرتكب گناه شرك ، آدم كشى و زنا شده اند ، در صورتى كه به توبه ، ايمان و عمل صالح روى آورند ، از عذاب و كيفر دوچندان و خوار كننده آن گناهان در امان خواهند بود .

و من يفعل ذلك . .. يض_عف له العذاب ... إلاّ من تاب و ءامن و عمل عملاًص_لحًا

جمله {إلاّ من تاب. ..} استثنا از عموم مستفاد از {من} در {من يفعل...} است.

4 _ كسانى كه مرتكب گناه شرك ، آدم كشى و زنا شده اند ، در صورتى كه به توبه ، ايمان و عمل صالح روى آورند ، خداوند كردار بد آنان را از نامه

عملشان محو كرده و به جاى آنها كردار نيك قرار مى دهد .

و من يفعل ذلك . .. يض_عف له العذاب ... إلاّ من تاب ... فأُول_ئك يبدّل اللّه سيّئ

در اين كه مقصود از تبديل {سيئات} به {حسنات} چيست؟ ميان مفسران دو ديدگاه عمده وجود دارد: 1_ تبديل خود اعمال بد به اعمال نيك; به گونه اى كه در پرونده اعمال مؤمنان به جاى {سيئه}، {حسنه} نوشته شود. 2- تبديل آثار و پيامدهاى {سيئات} _ كه عقاب است _ به آثار و پيامدهاى {حسنات} _ كه ثواب است _ . گفتنى است برداشت فوق مبتنى بر ديدگاه نخست است.

5 _ كسانى كه مرتكب گناه شرك ، آدم كشى و زنا شده اند ، در صورتى كه به توبه ، ايمان و عمل صالح روى آورند ، خداوند آثار بدى هاى آنان ( عقاب ) را محو و به جاى آنها ، آثار خوبى ها ( ثواب ) قرار مى دهد .

و من يفعل ذلك . .. يض_عف له العذاب ... إلاّ من تاب ... فأُول_ئك يبدّل اللّه سيّئ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 28 - 7

7 - استمرار كلمه { توحيد } در نسل ابراهيم ( ع ) و در پهنه قرن ها ، تدبيرى خداوندى و به منظور بازگشت مشركان هر نسل به توحيد

و جعلها كلمة باقية فى عقبه لعلّهم يرجعون

توبه مغضوبان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 82 - 5

5 - راه توبه و بازگشت به سوى خداوند ، براى گنه كاران و غضب

شدگان باز است .

يحلل غضبى . .. و إنّى لغفّار لمن تاب

تأكيد بر مغفرت گسترده خداوند در پى وعيد به طغيان گران، به جهت بيان باز بودن راه توبه و اميدوار ساختن گنه گاران به مغفرت الهى است.

توبه مفسدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 34 - 1،2،7

1 _ سقوط حدود چهارگانه ( قتل ، به دار آويختن ، قطع دست و پا و تبعيد ) از محاربان و فسادانگيزانى كه پيش از دستگيرى توبه كنند .

انما جزؤا الذين يحاربون . .. الا الذين تابوا من قبل ان تقدروا عليهم

2 _ محاربان مفسد در صورتى كه پيش از دستگيرى توبه كنند ، به عذاب آخرت گرفتار نخواهند شد .

و لهم فى الاخرة عذاب عظيم. الا الذين تابوا من قبل ان تقدروا عليهم

7 _ راه توبه براى همه بندگان ، حتى محاربان و مفسدان ، باز است .

الا الذين تابوا من قبل ان تقدروا عليهم

توبه منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 64 - 15،18

15 _ راه بازگشت و توبه براى خطاكاران و حتى منافقان ، باز و گشوده است .

و لو انّهم اذ ظلموا انفسهم جاؤك . .. لوجدوا اللّه توّاباً رحيماً

18 _ اميد پذيرش توبه و نزول رحمت الهى براى همگان ، حتّى منافقان

رايت المنافقين يصدّون . .. فاستغفروا اللّه و استغفر لهم الرّسول لوجدوا اللّه توّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 146 - 1،2،3،4،10

1 _ منافقان در صورت توبه ، اصلاح گذشته ، تمسك به خدا

و اطاعت خالصانه ، به آتش دوزخ گرفتار نخواهند شد .

إنّ المنفقين . .. الا الذين تابوا و أصلحوا و اعتصموا باللّه و أخلصوا دينهم

2 _ منافقان در صورت توبه ، اصلاح گذشته ، تمسك به خدا و اطاعت خالصانه از او ، در زمره مؤمنان واقعى قرار مى گيرند .

الا الذين تابوا . .. فأولئك مع المؤمنين

3 _ باز بودن راه توبه و بازگشت ، حتى براى منافقان

الا الذين تابوا و أصلحوا و اعتصموا باللّه

4 _ اصلاح و جبران گذشته ، پيروى از فرامين الهى و پرهيز از ريا ، شرط پذيرش و ثمربخش بودن توبه منافقان

الا الذين تابوا و أصلحوا و اعتصموا باللّه و أخلصوا دينهم اللّه

چنانچه جمله هاى {اصلحوا} و {اعتصموا} و {اخلصوا}، بيانگر شرايط قبولى توبه منافقان باشد، مراد از {اعتصموا} _ با توجه به صفات شمرده شده براى آنان _ پيروى از اوامر خداوند و مراد از {اخلصوا} پرهيز از ريا كه از ويژگيهاى منافقين شمرده شده است، مى باشد.

10 _ منافقان تائب ، بهره مند از پاداش بزرگ خدا خواهند بود .

فأولئك مع المؤمنين و سوف يؤت اللّه المؤمنين أجراً عظيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 74 - 18

18 _ باز بودن راه توبه و بازگشت حتى براى منافقان توطئه گر

فإن يتوبوا يك خيراً لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 24 - 5،7

5 - براى توبه منافقان ، راه باز است .

و يعذّب المن_فقين . .. أو يتوب عليهم

7 - توبه كردن منافقان ، بستگى به اراده خداوند دارد .

أو يتوب

عليهم

احتمال دارد كه مراد از {توبه خدا بر آنان}، توفيق توبه باشد و احتمال دارد كه مراد پذيرش توبه باشد. برداشت بالا، بنابر احتمال نخست است.

توبه موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 143 - 22

22 _ موسى ( ع ) با مشاهده اثر تجلى خدا ( انهدام كوه ) تقاضاى رؤيت خداوند را ناروا دانست و به درگاه الهى توبه كرد .

فلما أفاق قال سبحنك تبت إليك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 156 - 3،4

3 _ موسى ( ع ) خود و همراهانش را مردمى بازگشته به سوى خدا و توبه كار به درگاه او دانست .

إنا هدنا إليك

{هَوْد} (مصدر هدنا) به معناى بازگشتن و توبه كردن است.

4 _ موسى ( ع ) به دليل بازگشت خود و همراهانش به سوى خدا ، همگان را شايسته برخوردار شدن از حيات نيكوى دنيا و سعادت آخرت دانست .

و اكتب لنا فى هذه الدنيا حسنة و فى الاخرة إنا هدنا إليك

جمله {إنا هدنا إليك} تعليل براى {و اكتب لنا . .. } است. يعنى چون به سوى تو بازگشتيم، اين تقاضا و انتظار _ كه زمينه و مقدمه آن را فراهم كرده ايم _ گزاف نيست.

توبه مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 102 - 11

11 _ راوى گويد امام باقر ( ع ) فرمود : { الذين خلطوا عملا صالحاً و آخر سيّئاً } : فأولئك قوم مؤمنون يحدثون فى ايمانهم من الذّنوب التى يعيب ها المؤمنون و

يكرهون ها فأولئك عسى اللّه أن يتوب عليهم ;

{آنان كه عمل خوب و بد را در هم آميختند} گروهى از مؤمنانند كه در عين داشتن ايمان، مرتكب بعضى گناهان مى شوند كه مؤمنان آنها را عيب مى دانند و ناخوش دارند اينانند كه اميد مى رود خداوند توبه آنان را بپذيرد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 17 - 4

4 - توبه و بازگشت به خدا ، از اوصاف مؤمنان و بندگان خالص خداوند است .

و أنابوا إلى اللّه

{إنابة} (مصدر {أنابوا}) به معناى رجوع است و {أنابوا إلى اللّه}; يعنى، بازگشت به خدا با توبه و اخلاص (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 16 - 3

3- احسان به والدين ، شكر ، صلاح جويى ، توبه و تسليم ، از جمله برترين اعمال مؤمنان

و وصّينا الإنس_ن بولديه إحس_نًا . .. نتقبّل عنهم أحسن ما عملوا

ارتباط اين آيه با آيه پيشين، گوياى برداشت ياد شده است.

توبه نصوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 8 - 1،2،4

1 - توصيه خداوند به مؤمنان ، مبنى بر توبه خالص و صادقانه ( توبه نصوح ) به درگاه الهى

ي_أيّها الذين ءامنوا توبوا إلى اللّه توبة نصوحًا

{نصوح} (از ماده {نُصح} در مقابل {غش})، صيغه مبالغه و به معناى خلوص و صدق است. بنابراين توبه نصوح; يعنى، توبه خالصانه و صادقانه.

2 - مؤمنان ، هرگز از خطا و گناه مصون نبوده و نيازمند به توبه خالصانه به درگاه الهى اند .

ي_أيّها الذين ءامنوا توبوا إلى

اللّه توبة نصوحًا عسى ربّكم أن يكفّر عنكم سيّئاتك

4 - خالصانه و صادقانه بودن توبه ، شرط پذيرش آن از سوى خداوند است .

توبوا إلى اللّه توبة نصوحًا

توبه و اصلاح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 89 - 3،5

3 _ همراهى توبه مرتدّان با اصلاح ( جبران گذشته ) ، شرط آمرزش گناهشان

الاّ الذين تابوا . .. و اصلحوا فانّ اللّه غفور رحيم

5 _ دعوت از اهل كتاب و مرتدان به توبه و گرايش به اسلام و بازگشت از انحراف

قوماً كفروا . .. الاّ الذين تابوا

بنابراينكه مراد از {قوماً كفروا . .. }، اهل كتاب نيز باشد كه به حقانيّت پيامبر اسلام (ص) كفر ورزيدند.

توبه و رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 118 - 15

15 _ توبه انسان به درگاه الهى ، محفوف به دو رحمت از سوى خداوند

ثم تاب عليهم ليتوبوا إن اللّه هو التواب

توبه خداوند بر خطاكاران، (لطف و رحمت خدا به آنان) زمينه آن شد كه آنان به سوى خدا توبه كنند و سپس خداوند هم رحمت خويش را بر آنان نازل كرده و خطايشان را ببخشيد.

توبه هنگام عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 51 - 4

4 _ توبه و اظهار ايمان ، به هنگام وقوع عذاب استيصال ، سودى نداشته و مورد قبول خداوند نيست .

أثم إذا ما وقع ءامنتم به ءالئن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 84 - 2

2 -

اقوام قدرتمند محكوم شده به عذاب استيصال ، هنگام مشاهده آثار فرود آن ، توبه كنان به خداى يكتا ايمان آورده و به انكار معبود هاى ادعايى خويش مى پرداختند .

فلمّا رأوا بأسنا قالوا ءامنّا باللّه وحده و كفرنا بما كنّا به مشركين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 85 - 2

2 - توبه و بازگشت از گناه شرك و كفر ، هنگام مشاهده آثار فرود عذاب الهى در دنيا ، بى اثر بوده و نجات بخش نيست .

فلمّا رأوا بأسنا قالوا ءامنّا باللّه وحده . .. فلم يك ينفعهم إيم_نهم لمّا رأوا ب

توبه هنگام عذاب استيصال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 85 - 1

1 - ايمان به خداوند يكتا و توبه و بازگشت از شرك ، از سوى مشركان و كافران محكوم به عذاب استيصال به وقت نزول آن ، مورد پذيرش خداوند قرار نگرفت .

فلمّا رأوا بأسنا قالوا ءامنّا باللّه وحده . .. فلم يك ينفعهم إيم_نهم لمّا رأوا ب

توبه هنگام مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 91 - 2،7

2 _ توبه فرعون در لحظه مرگ ، مورد پذيرش خداوند واقع نشد .

حتى إذا أدركه الغرق قال ءامنت . .. ءالئن و قد عصيت قبل

7 _ عصيان و فسادانگيزى مستمر تا لحظه مرگ ، مانع پذيرش توبه از سوى خداوند است .

ءالئن و قد عصيت قبل و كنت من المفسدين

توسل در توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 37 - 2

2 - خداوند كلمات پر ارزشى را به آدم ( ع ) تلقين كرد تا با توسل به آنها ، در پيشگاه خداوند توبه كند .

فتلقى ءادم من ربه كلمت

{تلقى} (مصدر تلقى) به معناى: گرفتن و دريافت كردن است و معناى جمله {فتلقى . ..} چنين مى شود: آدم(ع) از جانب خداوند كلماتى را دريافت كرد. نكره آوردن {كلمات} دلالت بر عظمت و ارجمندى آن كلمات دارد.

توصيه به توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 20

20_ طلب بخشايش گناهان از خدا ، حركت به سوى او و استغفار از شرك ، توصيه ها و پيام هاى صالح ( ع ) به قوم ثمود

قال ي_قوم . .. فاستغفروه ثم توبوا إليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 67 - 1

1 - توبه از كفر و شرك و گرايش به ايمان ، توصيه خداوند به مشركان

فأمّا من تاب و ءامن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 54 - 7

7 - توصيه خداوند به توبه و تسليم شدن پيش از دچار كشتن به پيامد هاى هلاكت بار گناهان ( عذاب )

و أنيبوا إلى ربّكم و أسلموا له من قبل أن يأتيكم العذاب

مقصود از {عذاب} در اين آيه، هم مى تواند عذاب دنيوى (عذاب استيصال) باشد و هم عذاب اخروى.

توصيه توبه به حفصه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 4 - 1

1 - توصيه خداوند به دو همسر خطاكار

پيامبر ( ص ) ( حفصه و عايشه ) ، به توبه و دست برداشتن از خطاكارى

إن تتوبا إلى اللّه

جواب شرط {إن تتوبا إلى اللّه}، محذوف و تقدير آن چنين است: {فهو خير لكما}. اين جمله در حقيقت، تشويق و توصيه به توبه و تكرار نكردن اشتباهات گذشته است.

توصيه توبه به عايشه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 4 - 1

1 - توصيه خداوند به دو همسر خطاكار پيامبر ( ص ) ( حفصه و عايشه ) ، به توبه و دست برداشتن از خطاكارى

إن تتوبا إلى اللّه

جواب شرط {إن تتوبا إلى اللّه}، محذوف و تقدير آن چنين است: {فهو خير لكما}. اين جمله در حقيقت، تشويق و توصيه به توبه و تكرار نكردن اشتباهات گذشته است.

توفيق توبه منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 24 - 12

12 - توفيق دادن خداوند به منافقان ، براى توبه ، از آمرزگارى و رحمت او است .

المن_فقين . .. أو يتوب عليهم إنّ اللّه كان غفورًا رحيمًا

درخواست توبه از قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 65 - 7

7_ { عن أبى عبدالله ( ع ) ( فى حديث قوم صالح ) . . . قالوا : اعقروا ه_ذه الناقة . . . ثم قالوا : من الذى يلى قتلها و نجعل له جعلاً ما أحب ، فجائهم رجل . . . شقى من الأشقياء . . . فجعلوا له جعلاً . . . فقعد لها فى طريقها فضربها

بالسيف ضربة فلم تعمل شيئاً فضربها ضربة اُخرى فقتلها . . . و أقبل قوم صالح فلم يبق أحد منهم إلاّ شركه فى ضربته . . . فأوحى الله تبارك و تعالى إلى صالح ( ع ) . . . قل لهم : إنى مرسل عليكم عذابى إلى ثلاثة أيام فإنهم تابوا و رجعوا قبلت توبتهم و صددت عنهم . . . فأتاهم صالح ( ع ) فقال لهم : . . . يا قوم إنكم تصبحون غداً و وجوهكم مصفرّة واليوم الثانى وجوهكم محمرّة واليوم الثالث وجوهكم مسودّة . . . ;

از امام صادق(ع) [در داستان قوم صالح] روايت شده كه [قوم او]گفتند: اين شتر را از پاى درآوريد . .. سپس گفتند: چه كسى داوطلب كشتن آن مى شود ما براى او دستمزدى كه دلخواهش باشد قرار مى دهيم. پس مردى كه از اشقيا بود، نزد آنان آمد ... و دستمزدى براى او قرار دادند. پس آن مرد در راه شتر كمين كرد و ضربتى بر آن وارد كرد كه كارساز نبود و با ضربتى ديگر او را كشت ... و قوم صالح آمدند و تمامى آنها [با پرداخت اجرت] در ضربه اى كه آن مرد زده بود، خود را سهيم كردند ... پس خدا به صالح وحى كرد كه به آنان بگو من تا سه روز عذاب خود را بر شما خواهم فرستاد. پس اگر [در اين سه روز] آنان توبه كردند و برگشتند، توبه آنها را مى پذيرم و از [عذاب ]آنان منصرف مى شوم ... پس صالح نزد قومش آمد و گفت...اى قوم! فردا صبح صورتهاى شما زرد مى شود

و روز دوم سرخ و روز سوم سياه مى گردد...}.

درخواست قبول توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 128 - 10

10 - ابراهيم و اسماعيل ( ع ) ، از خداوند خواستند تا توبه خود و فرزندانشان را بپذيرد .

و تب علينا

دعوت به توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 89 - 5

5 _ دعوت از اهل كتاب و مرتدان به توبه و گرايش به اسلام و بازگشت از انحراف

قوماً كفروا . .. الاّ الذين تابوا

بنابراينكه مراد از {قوماً كفروا . .. }، اهل كتاب نيز باشد كه به حقانيّت پيامبر اسلام (ص) كفر ورزيدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 74 - 1

1 _ دعوت خداوند از معتقدان به تثليث و الوهيت مسيح ( ع ) ، براى استغفار و بازگشت به خدا

افلا يتوبون إلى اللّه و يستغفرونه

به قرينه آيات پيشين (قالوا ان اللّه هو المسيح . .. قالوا ان اللّه ثالث ثلثة) فاعل {يتوبون ...} مسيحيان هستند و متعلق توبه و استغفار، عقيده به الوهيت مسيح(ع) و تثليث مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 15 - 4،7

4 _ خداوند ، فراخوان كفار و مشركان به توبه ( ترك آيين شرك و پذيرش اسلام )

ألا تقتلون قوماً نكثوا أيمنهم . .. و يتوب اللّه على من يشاء

7 _ جنگ با دشمنان پيمان شكن و دعوت آنان به توبه و بازگشت به دامن اسلام ، دستورى برخاسته از

علم و حكمت خداوند

قتلوهم . .. و يتوب اللّه على من يشاء و اللّه عليم حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 27 - 1

1 _ خداوند ، گريختگان از ميدان كارزار حنين را به توبه و استغفار فراخواند .

ثم وليتم مدبرين . .. ثم يتوب اللّه من بعد ذلك على من يشاء

كلمه {ذلك} در {من بعد ذلك} اشاره به فرار مسلمانان از ميدان نبرد حنين دارد. اعلام اينكه خدا توبه فراريان را مى پذيرد، فراخوانى آنان به توبه و استفغار از آن خطاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 74 - 19

19 _ خداوند ، فراخوان منافقان مرتد و توطئه گر ، به توبه و بازگشت به دامن اسلام

فإن يتوبوا يك خيراً لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 30

30 - خداوند ، فراخوان تمامى مؤمنان به توبه و باز گشت به درگاه خويش

و توبوا إلى اللّه جميعًا أيّه المؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 10 - 2

2 - نوح پيامبر ، مردم را به رغم مخالفت طولانى آنان ، به سوى توبه و بازگشت از راه باطل و روى آورى به خداى غفار تشويق و ترغيب مى كرد .

فقلت استغفروا ربّكم إنّه كان غفّارًا

فراخواندن به استغفار، در حقيقت دعوت به توبه و بازگشت از راه باطل گذشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 10 - 12

12 - خداوند ،

گنه كاران _ حتى قاتلان مردم مؤمن _ را به توبه دعوت كرده است .

ثمّ لم يتوبوا

بيان اختصاص عذاب به كسانى كه توبه نكرده اند، ترغيب به توبه است.

ذكر توبه پذيرى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 104 - 10

10 _ لزوم توجه انسان به توبه پذيرى و رحمت گسترده خداوند

ألم يعلموا أن اللّه هو يقبل التوبة . .. و أن اللّه هو التواب الرحيم

رد توبه اهل عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 85 - 1

1 - ايمان به خداوند يكتا و توبه و بازگشت از شرك ، از سوى مشركان و كافران محكوم به عذاب استيصال به وقت نزول آن ، مورد پذيرش خداوند قرار نگرفت .

فلمّا رأوا بأسنا قالوا ءامنّا باللّه وحده . .. فلم يك ينفعهم إيم_نهم لمّا رأوا ب

رد توبه ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 44 - 11

11- توبه و پشيمانى ستمگران هنگام قطعى شدن عذاب دنيوى آنان ، بى ثمر و غير قابل قبول است .

يوم يأتيهم العذاب فيقول الذين ظلموا ربّنا أخّرنا . .. أو لم تكونوا أقسمتم من قبل

رد توبه فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 91 - 2

2 _ توبه فرعون در لحظه مرگ ، مورد پذيرش خداوند واقع نشد .

حتى إذا أدركه الغرق قال ءامنت . .. ءالئن و قد عصيت قبل

رد توبه كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 -

غافر - 40 - 85 - 1

1 - ايمان به خداوند يكتا و توبه و بازگشت از شرك ، از سوى مشركان و كافران محكوم به عذاب استيصال به وقت نزول آن ، مورد پذيرش خداوند قرار نگرفت .

فلمّا رأوا بأسنا قالوا ءامنّا باللّه وحده . .. فلم يك ينفعهم إيم_نهم لمّا رأوا ب

رد توبه مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 85 - 1

1 - ايمان به خداوند يكتا و توبه و بازگشت از شرك ، از سوى مشركان و كافران محكوم به عذاب استيصال به وقت نزول آن ، مورد پذيرش خداوند قرار نگرفت .

فلمّا رأوا بأسنا قالوا ءامنّا باللّه وحده . .. فلم يك ينفعهم إيم_نهم لمّا رأوا ب

رد توبه هنگام عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 85 - 3

3 - پذيرفته نشدن ايمان به خداوند يكتا و توبه و بازگشت از شرك و كفر ، هنگام مشاهده آثار آمدن عذاب الهى در دنيا ، سنت و حكم تغييرناپذير خداوند در ميان بندگان

فلم يك ينفعهم إيم_نهم لمّا رأوا بأسنا سنّت اللّه الّتى قد خلت فى عباده

روحيه توبه در مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 112 - 1

1 _ مؤمنان راستين ، داراى روحيه توبه ، عبادت و ستايش خدا

التّئبون العبدون الحمدون

زمينه توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 37 - 10

10 - باور به توبه پذيرى و رحيميت خدا ، ترغيب كننده شخص گنهكار

به توبه و طلب آمرزش از اوست .

فتاب عليه إنه هو التواب الرحيم

هدف از تأكيد بر توبه پذيرى خداوند - كه از حرف تأكيد {انّ} و ضمير فصل {هو} و به كارگيرى صيغه مبالغه {تواب} به دست مى آيد - ترغيب گنهكاران به توبه و طلب آمرزش از خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 17 - 8

8 _ توجه به علم گسترده خداوند ، بازدارنده آدمى از توبه هاى غير واقعى

انّما التّوبة على اللّه للّذين . .. ثمّ يتوبون من قريب ... و كان اللّه عليماً حك

يادآورى علم گسترده خداوند پس از بيان توبه و شرايط آن، مى تواند بيانگر مطلب فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 110 - 6

6 _ توجه به غفران و رحمت الهى ، زمينه و انگيزه اى براى توبه و بازگشت گناهكاران به سوى خدا

و من يعمل سوءاً او يظلم نفسه ثم يستغفر اللّه يجداللّه غفوراً رحيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 111 - 2

2 _ توجه آدمى به بازگشت آثار زيانبار گناه به خود ، زمينه گرايش به توبه و استغفار

ثم يستغفر اللّه يجد اللّه . .. و من يكسب اثماً فانما يكسبه على نفسه

خداوند پس از ارائه راه آمرزش، اين حقيقت را بيان كرده كه آثار گناه و خيانت، دامنگير خود گناهكار خواهد شد، تا او را از خيانت و گناه باز دارد و در صورت ارتكاب، به توبه و استغفار روى آورد.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 94 - 5،6

5 _ بلا ها و سختى ها ( شرور ) زمينه ساز بازگشت انسان ها به خداوند و تضرع به درگاه اوست .

أخذنا أهلها بالبأساء و الضراء لعلهم يضرعون

6 _ گرفتار ساختن جوامع كفرپيشه و بى تقوا به سختى ها و محنت ها براى روى آوردن آنان به خداوند از سنت هاى الهى است .

و ما أرسلنا . .. أخذنا أهلها بالبأساء و الضراء لعلهم يضرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 2 - 2

2 _ لزوم دادن فرصت مناسب به دشمنان پيمان شكن ، براى توبه و بازگشت به دامن اسلام ، پيش از جنگ با آنان

براءة من اللّه و رسوله . .. فسيحوا فى الارض أربعة أشهر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 118 - 13،14،17،18

13 _ التجا به خداوند و پناه بردن به درگاه او ، زمينه جلب رحمت او و توفيق يافتن براى توبه

و ظنوا أن لا ملجأ من اللّه إلا إليه ثم تاب عليهم ليتوبوا

14 _ خداوند ، خواهان توبه انسان هاى خطاكار و فراهم كننده زمينه توبه براى آنان

ثم تاب عليهم ليتوبوا

17 _ فراهم آوردن زمينه توبه براى خطاكاران و پذيرش توبه آنان ، تبلور رحمت گسترده خداوند

ثم تاب عليهم ليتوبوا إن اللّه هو التواب الرحيم

18 _ فراهم آوردن زمينه و شرايط مناسب توبه براى خطاكاران _ پس از يك دوره مبارزه منفى _ از روش هاى مؤثر و سازنده در اصلاح آنان

و على الثلثة الذين خلّفوا حتى إذا ضاقت عليهم الأرض .

.. ثم تاب عليهم ليتوبوا إن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 126 - 3،4

3 _ وجود يك يا دو آزمايش و ابتلاى عمده براى هر انسان در هر سال ، جهت به خود آمدن و بازگشت از انحراف

أو لا يرون أنهم يفتنون فى كل عام مرة أو مرتين

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه اصل امتحان عمومى باشد، نه مخصوص به افرادى معين و ذكر منافقان به جهت عبرت نگرفتن از اين برنامه عمومى مى باشد.

4 _ ابتلائات و آزمون هاى الهى ، زمينه به خود آمدن انسان ها و توبه كردن به درگاه الهى

أو لا يرون أنهم يفتنون . .. ثم لا يتوبون و لا هم يذّكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 63 - 6

6- توبه ، ايمان و عمل صالح ، از جلوه هاى تقوا

تاب و ءامن و عمل صلحًا فأُولئك يدخلون الجنّة . .. تلك الجنّة التى ... من كان تقي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 76 - 3

3 - روى آورى به درگاه خداوند و تضرع و زارى در پيشگاه او ، از اهداف الهى در مبتلا كردن مردم به بلا ها و مصيبت ها

و لقد أخذن_هم بالعذاب . .. و ما يتضرّعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 4

4 - حرمت خيره شدن و چشم دوختن به عورت و شرمگاه ديگران

و قل للمؤمن_ت يغضضن من أبص_رهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

16 - زمر - 39 - 54 - 3

3 - ربوبيت خداوند ، مقتضى توبه و بازگشت گنه كاران به سوى او و تسليم شدنشان در برابر او است .

و أنيبوا إلى ربّكم و أسلموا له

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 43 - 16

16 - توجه به رحمت گسترده و عقاب شديد خداوند ، زمينه ساز بازگشت انسان از مخالفت با حق

إنّ ربّك لذو مغفرة و ذو عقاب أليم

چنانچه جمله {إنّ ربك . ..} مربوط به مخالفان پيامبران باشد، از توجه دادن خداوند به مغفرت و عقاب خويش، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 25 - 10

10 - توجه به آگاهى خدا از افعال بندگان ، زمينه ساز توبه و روى آورى ايشان به درگاه او

هو الذى يقبل التوبة عن عباده . .. و يعلم ما تفعلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 48 - 11

11 - ابتلا به مصائب و سختى ها ، زمينه ساز توبه و بازگشت انسان ها به سوى حق

و أخذن_هم بالعذاب لعلّهم يرجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 33

33- سن چهل سالگى ، مقتضى گرايش انسان به توبه و تسليم در برابر پروردگار

و بلغ أربعين سنة قال ربّ . .. إنّى تبت إليك و إنّى من المسلمين

از اين كه خداوند، در مرحله رسيدن انسان به چهل سالگى، مسأله توبه و تسليم را مطرح ساخته; استفاده مى شود كه

در رسيدن به اين سن، خصوصيتى وجود دارد كه انسان صالح با انگيزه فزون ترى به سوى خداوند رو مى آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 27 - 5

5- خداوند ، فراهم آورنده زمينه هاى توبه و بازگشت انسان ، با نماياندن آيات گوناگون به او

و صرّفنا الأي_ت لعلّهم يرجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 14 - 10

10 - نويد خداوند به باز بودن راه توبه و بازگشت براى انسان ها ، حتى كافران

فإنّا أعتدنا للك_فرين سعيرًا . .. و كان اللّه غفورًا رحيمًا

بيان غفران و رحمت الهى _ در پى تهديد شدن كافران به شعله هاى برافروخته _ مى رساند كه خداوند، راه توبه را به آنان نشان داده و ايشان را به بازگشت تشويق كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 5 - 9

9 - نويد خداوند به باز بودن راه توبه ، براى آنان كه ناآگاهانه حرمت پيامبر ( ص ) را آن گونه كه بايسته بود ، رعايت نكرده اند .

و اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 12 - 23

23 - تقوا و بيم از خداوند ، سوق دهنده انسان به توبه از لغزش ها *

و اتّقوا اللّه إنّ اللّه توّاب

تعليل {إنّ اللّه توّاب} از وجود فرمان توبه در جمله هاى قبل خبر مى دهد; در حالى كه به جاى {توبوا. ..} تعبير {اتّقوا اللّه} آمده است. اين مى تواند از آن جهت

باشد كه ميان تقوا و توبه، نوعى ارتباط و پيوستگى وجود دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 33 - 9

9 - دستيابى به { قلب منيب } در پرتو خشيت از خداوند ، در آشكار و نهان

من خشى الرحم_ن بالغيب و جاء بقلب منيب

بنابر اين كه تقدم لفظى {خشى الرحمان. ..} بر {جاء بقلب منيب} حكايت از تقدم رتبى داشته باشد، برداشت بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 8 - 7

7 - نقش سازنده اميد ، در انگيزش انسان به توبه و رجوع به درگاه الهى

توبوا إلى اللّه توبة نصوحًا عسى ربّكم أن يكفّر عنكم سيّئاتكم و يدخلكم جنّ_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 32 - 7

7 - گرفتارى و از دست دادن نعمت ها ، بر اثر كيفر گناهان و خطا ها ، سبب توبه و روى آورى انسان ها به سوى خدا

بل نحن محرومون . .. إنّا إلى ربّنا رغبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 3 - 21

21 - فرمان خداوند به تسبيح ، حمد و استغفار ، زمينه ساز توفيق يافتن انسان براى توبه به درگاه او است .

فسبّح بحمد ربّك و استغفره إنّه كان توّابًا

عبارت {تاب اللّه عليه}; يعنى، او را به توبه موفق ساخت (قاموس). جمله {إنّه كان توّاباً}، تعليل است و بيان مى كند كه دستورهاى سه گانه خداوند در اين آيه، به دليل {توّاب} بودن خداوند صادر شده است.

زمينه توبه خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 27 - 2،3

2 _ حفظ حريم احكام الهى در ازدواج و مسائل جنسى ، زمينه روى آوردن خداوند به بندگان

حرّمت . .. و المحصنات ... و اللّه يريد ان يتوب عليكم

به نظر مى رسد جمله {يريد اللّه ل_ِ . .. يتوب} در آيه قبل اشاره به انشاء و جعل احكام باشد. و جمله {و اللّه يريد ان يتوب}، ناظر به مرحله عمل به آن احكام است. يعنى در صورت عمل به اين احكام، خداوند عنايتش را نسبت به انسانها تمام خواهد كرد و به ثمر خواهد نشاند.

3 _ عمل به احكام و مقررات الهى ، زمينه بازگشت خداوند به بندگان

و لا تنكحوا . .. حرّمت ... و المحصنات ... و اللّه يريد ان يتوب عليكم

زمينه توبه سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 34 - 6

6 - افكنده شدن جسدى بى جان بر تخت سليمان ( ع ) ، زمينه توجه ايشان به خدا و توبه و انابه به درگاه الهى شد .

و ألقينا على كرسيّه جسدًا ثمّ أناب

از ارتباط ميان افكنده شدن جسد بر تخت سليمان و توبه و انابه او پس از آن، مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

زمينه قبول توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 92 - 25

25 _ پرداخت خونب ها ، آزاد كردن برده مؤمن و يا گرفتن روزه ، در قتل خطائى ، زمينه پذيرش توبه قاتل از جانب خداوند

و

من قتل مؤمناً خطا . .. توبة من اللّه

{توبه}، مفعول له است و بيانگر فلسفه احكام بيان شده در قتل خطائى. يعنى بنده اى را آزاد كنيد يا روزه بگيريد و خونبها هم بدهيد، تا خداوند رحمتش را شامل حال شما كند و توبه شما را بپذيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 74 - 6

6 _ گستردگى رحمت و آمرزش خداوند ، زمينه پذيرش توبه و استغفار كافران و مشركان

افلا يتوبون . .. و اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 102 - 3

3 _ وجود عمل صالح در ميان اعمال انسان ، زمينه ساز توبه وى از خطاها *

اعترفوا بذنوبهم خلطوا عملا صلحاً

ممكن است بيان {خلطوا عملا صالحاً . ..} بدين منظور باشد كه وجود عمل صالح در روى آوردن آنان به توبه تأثير داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 104 - 6

6 _ پذيرش توبه گنهكار ، در پرتو اعتراف و نيز خشكاندن ريشه هاى گناه است ; نه صرف ندامت .

و ءاخرون اعترفوا بذنوبهم . .. هو يقبل التوبة عن عباده و يأخذ الصدقت

برداشت فوق با توجه به شأن نزول است كه درآن چنين آمده: متخلفان از جنگ تبوك به خاطر دلبستگى به مال مرتكب گناه شدندو پس از ندامت و اعتراف، پيشنهاد كردند كه همان اموال را صدقه دهند تا ريشه گناهشان بخشكد، خداوند نيز بر پيشنهاد آنان صحه نهاد و تنها بخشى از مالشان را پذيرفت.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 7 - 22

22 - نقش مؤثر دعا و مناجات ، در پذيرش توبه و آمرزش گناهان و مصونيت از عذاب دوزخ

فاغفر للذين تابوا . .. و قهم عذاب الجحيم

زمينه قبول توبه اصحاب اخدود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 10 - 17

17 - اصحاب اخدود ، چنانچه از گناه سوزاندن مؤمنان توبه مى كردند ، از عذاب جهنم رهايى مى يافتند .

ثمّ لم يتوبوا فلهم عذاب جهنّم

زمينه هاى توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 135 - 4

4 _ ياد خدا ، واداركننده انسان به توبه و استغفار

ذكروا اللّه فاستغفروا لذنوبهم

عطف شدن استغفار بر ذكر خدا با كلمه {فاء}، كه در آن معناى ترتب نهفته است، مى تواند اشاره به رابطه عليّت بين ذكر خدا و استغفار باشد.

سختى توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 75 - 8

8 _ فروتنى ، شب زنده دارى ، حلم ، توبه ، عفو كريمانه ، پذيرش حق ، دورى از اسراف ، تنگ گيرى ، شرك ، زنا ، آدم كشى و سخن باطل ، امرى دشوار و مقتضى صبر و شكيبايى

و عباد الرحم_ن الذين يمشون على الأرض هونًا . .. و الذين لايشهدون الزور ... أُول_

سلب توفيق توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 160 - 6

6 - شمول لعنت الهى بر گنهكاران ، موجب سلب توفيق توبه از آنان نخواهد

شد .

أولئك يلعنهم اللّه . .. إلاّ الذين تابوا و أصلحوا و بينوا

شرايط توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 89 - 4

4 _ بى اثر بودن توبه بدون اصلاح ( جبران گذشته )

الاّ الذين تابوا . .. و اصلحوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 16 - 8

8 _ توبه از گناه همراه با اصلاح ، موجب برداشته شدن كيفر آن

فاذوهما فان تابا و اصلحا فاعرضوا عنهما اِنّ اللّه كان تواباً رحيماً

چون جمله {ان اللّه . .. } دليل و علت پذيرش توبه و برداشتن كيفر فحشا قرار گرفته است، مى توان چنين نتيجه گرفت كه هر گناهى با توبه و اصلاح بخشوده مى شود و كيفر آن ساقط مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 146 - 7

7 _ توبه بايد متناسب با گناه باشد .

الا الذين تابوا و أصلحوا . .. و أخلصوا

با توجه به ويژگيهاى منافقان، كه در آيات گذشته شمرده شد و تناسب آنها با شرايطى كه براى قبولى توبه آنان بيان گرديد، معلوم مى شود هر گناه، توبه اى ويژه دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 17 - 7

7 - اجتناب از عبادت طاغوت و اطاعت از سران ضلالت ، شرط توبه و رويكرد به خداوند است .

و الذين اجتنبوا الط_غوت أن يعبدوها و أنابوا إلى اللّه

تقدم طرح مسأله اجتناب از طاغوت، بر موضوع توبه و رويكرد به خداوند، مى تواند گوياى برداشت

بالا باشد.

شرايط توبه نصوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 8 - 22

22 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ : { توبوا إلى اللّه توبة نصوحاً } قال : هو صوم { يوم الأربعاء } و { يوم الخميس } و { يوم الجمعة } ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداى عزّوجلّ {توبوا إلى اللّه توبة نصوحاً} روايت شده كه توبه نصوح، روزه گرفتن در روزهاى چهارشنبه، پنج شنبه و جمعه است}. شايد مراد اين باشد كه روزه در اين ايّام، مانند توبه نصوح موجب آمرزش گناهان است و شايد مقصود اين باشد كه از شرايط توبه نصوح، روزه گرفتن در اين ايّام است.

شرايط قبول توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 160 - 3،7

3 - اصلاح مفاسدى كه بر اثر كتمان حقايق دين پديدار شده و نيز بيان آن حقايق ، از شرايط پذيرش توبه كتمان كنندگان است .

إلا الذين تابوا و أصلحوا و بينوا فأولئك أتوب عليهم

7 - خداوند ، توبه گنهكاران را در صورتى كه مفاسد گذشته را جبران كنند ، خواهد پذيرفت .

إلا الذين تابوا و أصلحوا و بينوا فأولئك أتوب عليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 66 - 4

4 _ خداوند هرگز خودكشى و يا ترك خانه و كاشانه را ، شرط قبول توبه مسلمان قرار نداده است .

و لو انّهم اذ ظلموا انفسهم . .. و لو انّا كتبنا عليهم ان اقتلوا انفسكم او اخرجوا

با توجه

به آيات قبل كه شرط قبولى توبه را حضور در پيشگاه رسول خدا دانست، مى توان گفت اين آيه در صدد نفى اشتراط توبه مسلمانان به خودكشى و خروج از ديار است ; به خلاف برخى از امتهاى گذشته كه در برخى موارد اين دو امر شرط قبولى توبه آنان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 34 - 8

8 _ معافيت قانونى مجرمان از كيفر هاى دنيوى ، در موارد كارايى توبه ، در گرو توبه ايشان پيش از دستگيرى است .

الا الذين تابوا من قبل ان تقدروا عليهم

جمله {تابوا من قبل ان تقدروا عليهم} مى تواند اشاره به ملاك ثمربخشى توبه در كيفرهاى اجتماعى داشته باشد. يعنى بايد احراز شود كه قصد توبه كننده از اظهار پشيمانى، فرار از مجازات نيست، كه نشانه آن توبه، اظهار ندامت قبل از دستگيرى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 39 - 1،3،4

1 _ پذيرش حتمى توبه سارق از جانب خداوند در صورت اصلاح خويش

فمن تاب . .. و اصلح فإنّ اللّه يتوب عليه

تأكيد بر پذيرش توبه با حرف {انّ}، حاكى از حتميت پذيرش توبه است.

3 _ اصلاح ، شرط پذيرش توبه ستمكار و بازگشت رحمت الهى به او

فمن تاب من بعد ظلمه و اصلح فإنّ اللّه يتوب عليه

4 _ تأمين خسارت هاى ناشى از دزدى ، شرط پذيرش توبه سارق *

فمن تاب من بعد ظلمه و اصلح فإنّ اللّه يتوب عليه

مصداق مورد نظر از اصلاح و درستكارى، به مناسبت مورد، تأمين خسارتهايى است كه دزد به صاحبان كالا

وارد ساخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 54 - 24

24 _ ايمان شرط پذيرش توبه گنهكاران است.

إذا جاءك الذين يؤمنون . .. من عمل منكم سوءاً بجهلة ثم تاب من بعده

مرجع ضمير در {من بعده}، {ايمان} مى تواند باشد، كه مرجعى معنوى است و از صدر آيه استفاده مى شود. يعنى كسانى كه در شرف ايمان هستند و از گناهان و تخلفات گذشته خود بيمناكند، در صورت توبه مسبوق به ايمان مورد عفو قرار خواهند گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 153 - 10

10 _ ايمان به يكتايى خدا و باور به توحيد عبادى ، از شرايط پذيرش توبه

و الذين عملوا السيئات ثم تابوا من بعدها و ءامنوا

مصداق بارز {السيئات}، به دليل آيات قبل، شركورزى و پرستش غير خداست. بنابراين متعلق {ءامنوا} يكتايى خدا و توحيد در عبادت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 15 - 5

5 _ پذيرش توبه از سوى خدا ، منوط به مشيت اوست نه استحقاق توبه كنندگان .

و يتوب اللّه على من يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 27 - 4

4 _ پذيرش توبه منوط به مشيت الهى است نه استحقاق توبه كنندگان .

ثم يتوب اللّه من بعد ذلك على من يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 104 - 5

5 _ پذيرش توبه گنهكاران از سوى خداوند ، در گرو اقدام هاى عملى آنان

براى نشان دادن صداقت خود است .

أن اللّه هو يقبل التوبة عن عباده و يأخذ الصدقت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 105 - 3

3 _ پذيرش توبه گنهكاران از سوى خدا ، در گرو اقدام هاى عملى ايشان براى نشان دادن صداقت خود است .

و ءاخرون اعترفوا بذنوبهم . .. و قل اعملوا فسيرى اللّه عملكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 98 - 11

11_ فاصله ميان گناه و استغفار هر چند طولانى باشد مانع پذيرش توبه نيست .

إنا كنّا خ_طئين . .. سوف أستغفر لكم ربى

فاصله ستم فرزندان يعقوب در حق يوسف(ع) تا زمان استغفار و توبه آنان بيش از بيست سال بود و اين موجب نشد كه يعقوب(ع) بگويد: توبه و استغفار درباره شما بى فايده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 119 - 6

6- اصلاح خطا هاى گذشته و گرايش به صلاح عملى ، نشانگر توبه واقعى و شرط پذيرش آن است .

ثمّ تابوا من بعد ذلك و أصلحوا إن ربّك من بعدها لغفور رحيم

برداشت فوق به خاطر اين است كه متعلق و مفعول {أصلحوا} ذكر نشده است، ولى به قرينه جمله پيشين (للذين عملوا السوء . ..) _ كه سخن از خطا و زشت كارى به ميان آورده است _ مقصود از آن، اصلاح وضع گذشته و رويكرد به صلاح است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 82 - 13

13 - پذيرش توبه و بخشش گناهان ،

مشروط به مداومت بر ترك آنها و پرهيز از گناه مجدد است .

و إنّى لغفّار لمن تاب . .. ثمّ اهتدى

{ثمّ اهتدى} كه به مرحله بعد از توبه نظر دارد، گوياى اين نكته است كه اگر پس از توبه، راه هدايت ترك شود و آنچه از آن توبه شده، دوباره انجام گيرد، انسان مشمول مغفرت الهى نخواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 65 - 3

3 - امكان مؤثر بودن توبه و بهرهورى از نصرت خدا تا قبل از فرا رسيدن عذاب اخروى

لاتجئروا اليوم إنّكم منّا لاتنصرون

قيد {اليوم} بيانگر اين است كه اگر كافران، پيش از فرا رسيدن روز عذاب، توبه مى كردند امكان داشت خداوند آنان را بپذيرد و از نصرت خود بهره مند سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 5 - 4

4 - اصلاح رفتار فاسد و جبران ضرر و زيان آثار اجتماعى گناه ، از شرايط توبه حقيقى است .

إلاّ الذين تابوا من بعد ذلك و أصلحوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 54 - 11

11 - توبه ، تنها پيش از آمدن عذاب الهى پذيرفتنى است و رهايى از عذاب پس از نزول آن _ حتى با توبه و تسليم _ ممكن نيست .

و أنيبوا إلى ربّكم و أسلموا له من قبل أن يأتيكم العذاب ثمّ لاتنصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 85 - 1،2،3

1 - ايمان به خداوند يكتا و توبه و بازگشت از شرك

، از سوى مشركان و كافران محكوم به عذاب استيصال به وقت نزول آن ، مورد پذيرش خداوند قرار نگرفت .

فلمّا رأوا بأسنا قالوا ءامنّا باللّه وحده . .. فلم يك ينفعهم إيم_نهم لمّا رأوا ب

2 - توبه و بازگشت از گناه شرك و كفر ، هنگام مشاهده آثار فرود عذاب الهى در دنيا ، بى اثر بوده و نجات بخش نيست .

فلمّا رأوا بأسنا قالوا ءامنّا باللّه وحده . .. فلم يك ينفعهم إيم_نهم لمّا رأوا ب

3 - پذيرفته نشدن ايمان به خداوند يكتا و توبه و بازگشت از شرك و كفر ، هنگام مشاهده آثار آمدن عذاب الهى در دنيا ، سنت و حكم تغييرناپذير خداوند در ميان بندگان

فلم يك ينفعهم إيم_نهم لمّا رأوا بأسنا سنّت اللّه الّتى قد خلت فى عباده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 8 - 4

4 - خالصانه و صادقانه بودن توبه ، شرط پذيرش آن از سوى خداوند است .

توبوا إلى اللّه توبة نصوحًا

شرايط قبول توبه قاذف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 5 - 3

3 - توبه نسبت دهندگان بى دليل زنا به زنان پاكدامن _ در صورت اصلاح رفتار خويش و جبران ضرر و زيان وارده بر متهمان _ موجب رفع مجازات فسق و عدم پذيرش شهادت از آنان مى شود .

والذين يرمون المحصن_ت . .. أُول_ئك هم الف_سقون . إلاّ الذين تابوا من بعد ذلك و أ

برداشت فوق، مبتنى براين نكته است كه پذيرش توبه، شامل تمامى مجازات هاى مطرح شده در آيه قبل براى تهمت زنندگان

شود; ولى حدّ قذف (صد تازيانه) را به خاطر وجود دليل خاص قطعى شامل نخواهد شد.

شرايط قبولى توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 16 - 7

7 _ اصلاح ، شرط پذيرش توبه بندگان از سوى خداوند

فان تابا و اصلحا فاعرضوا عنهما اِنّ اللّه كان تواباً رحيماً

جمله {اِنّ اللّه . .. } تواب بودن خداوند را پس از توبه بنده و اصلاح او مطرح ساخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 17 - 2

2 _ پذيرش حتمى توبه ، مشروط به تأخير نينداختن آن از سوى گنهكاران است .

انّما التّوبة على اللّه للّذين يعملون السّوء بجهالة ثمّ يتوبون من قريب فاولئك يت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 18 - 1،3،8

1 _ توبه از گناهان ، به هنگام فرارسيدن مرگ ، پذيرفته نخواهد شد .

و ليست التّوبة للذين يعملون السّيّئات حتّى اذا حضر احدهم الموت

3 _ عدم پذيرش توبه ( ايمان ) كافر ، در آستانه مرگ

و ليست التّوبة للّذين . .. و لا الّذين يموتون و هُم كفّار

در برداشت فوق {يموتون}، به قرينه {حتّى اذا حضر}، به معناى اشراف بر مرگ گرفته شده است.

8 _ توبه گناهكاران و ايمان آوردن كافران تا قبل از يقين به مرگ ، پذيرفته است .

انّما التّوبة على اللّه للّذين يعملون السّوء بجهالة ثم يتوبون من قريب . .. و ليس

مفهوم جمله {حتّى اذا حضر} در برداشت فوق، بيان و توضيح {من قريب} گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

4 - نساء - 4 - 146 - 4

4 _ اصلاح و جبران گذشته ، پيروى از فرامين الهى و پرهيز از ريا ، شرط پذيرش و ثمربخش بودن توبه منافقان

الا الذين تابوا و أصلحوا و اعتصموا باللّه و أخلصوا دينهم اللّه

چنانچه جمله هاى {اصلحوا} و {اعتصموا} و {اخلصوا}، بيانگر شرايط قبولى توبه منافقان باشد، مراد از {اعتصموا} _ با توجه به صفات شمرده شده براى آنان _ پيروى از اوامر خداوند و مراد از {اخلصوا} پرهيز از ريا كه از ويژگيهاى منافقين شمرده شده است، مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 70 - 3

3 _ ايمان و عمل صالح ، مظهر توبه راستين و شرط پذيرش آن از سوى خدا

إلاّ من تاب و ءامن و عمل عملاًص_لحًا

ذكر ايمان و عمل صالح پس از توبه، مى تواند گوياى اين حقيقت باشد كه خداوند توبه را _ كه به معناى بازگشت از گناه است _ در دفع عذاب كافى ندانسته است; بلكه ايمان و عمل صالح را از شرايط پذيرش توبه و مظهر آن دانسته است.

صبر در توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 75 - 8

8 _ فروتنى ، شب زنده دارى ، حلم ، توبه ، عفو كريمانه ، پذيرش حق ، دورى از اسراف ، تنگ گيرى ، شرك ، زنا ، آدم كشى و سخن باطل ، امرى دشوار و مقتضى صبر و شكيبايى

و عباد الرحم_ن الذين يمشون على الأرض هونًا . .. و الذين لايشهدون الزور ... أُول_

عوامل توبه

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 118 - 19

19 _ دست نيافتن انسان به توبه بدون توفيق الهى *

تاب عليهم ليتوبوا

از اينكه خداوند فرموده است: {تاب عليهم ليتوبوا} ممكن است استفاده شود كه اگر توبه و رحمت الهى نبود، آنان هرگز به توبه و استغفار راه نمى يافتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 3 - 18

18 - توجّه بندگان به توبه پذير بودن خداوند ، مايه ترغيب آنان به توبه و استغفار

و استغفره إنّه كان توّابًا

عوامل قبول توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 117 - 12

12 _ رأفت و رحمت گسترده الهى ، عامل پذيرش توبه مؤمنان

ثم تاب عليهم إنه بهم رءوف رحيم

فراگيرى توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 34 - 7

7 _ راه توبه براى همه بندگان ، حتى محاربان و مفسدان ، باز است .

الا الذين تابوا من قبل ان تقدروا عليهم

فرصت توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 161 - 4

4 - توبه و پشيمانى از گناه ، پس از مرگ پذيرفته نخواهد شد و اثرى بر آن مترتب نخواهد بود .

إلا الذين تابوا . .. إن الذين كفروا و ماتوا و هم كفار أولئك عليهم لعنة اللّه

تقييد {كفروا} با جمله (و ماتوا و هم كفار) بيان پايان مهلت زمان پذيرش توبه است; يعنى، پس از مرگ پشيمانى سودبخش نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

2 - بقره - 2 - 217 - 31

31 _ مرگ ، پايان مهلت توبه

و من يرتدد منكم عن دينه فيمت و هو كافر فاولئك حبطت اعمالهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 91 - 3

3 _ مرگ ، پايان فرصت براى توبه

انّ الذين كفروا و ماتوا و هم كفار فلن يقبل من احدهم ملءُ الارض ذهباً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 27 - 5

5 _ دنيا، جايگاه توبه و ايمانِ ثمربخش است، نه آخرت.

فقالوا يليتنا نرد و لا نكذب بأيت ربنا و نكون من المؤمنين

زيرا اگر در قيامت توبه و ايمان ممكن بود، كافران آرزوى مراجعت به دنيا نمى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 57 - 8

8 - فرصت توبه ، محدود به عالم دنيا است و در قيامت ، جايگاهى ندارد .

فيومئذ لاينفع الذين ظلموا معذرتهم و لا هم يستعتبون

{يستعتبون} به معناى {طلب رضايت و انجام كارى جهت رفع سرزنش} است. طبق اين معنا، {يستعتبون}، مى تواند كنايه از توبه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 54 - 7،11

7 - توصيه خداوند به توبه و تسليم شدن پيش از دچار كشتن به پيامد هاى هلاكت بار گناهان ( عذاب )

و أنيبوا إلى ربّكم و أسلموا له من قبل أن يأتيكم العذاب

مقصود از {عذاب} در اين آيه، هم مى تواند عذاب دنيوى (عذاب استيصال) باشد و هم عذاب اخروى.

11 - توبه ، تنها پيش از آمدن

عذاب الهى پذيرفتنى است و رهايى از عذاب پس از نزول آن _ حتى با توبه و تسليم _ ممكن نيست .

و أنيبوا إلى ربّكم و أسلموا له من قبل أن يأتيكم العذاب ثمّ لاتنصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 39 - 2

2 - توبه و اقرار به خطا ها ، تنها در فرصت زندگى دنيا داراى تأثير است ; و نه در آخرت .

و لن ينفعكم اليوم إذ ظلمتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 18 - 9

9- وقوع ناگهانى قيامت ، مجال هر گونه بازنگرى و توبه را براى كافران لجوج از ميان مى برد .

فقد جاء أشراطها فأنّى لهم إذا جاءتهم ذكري_هم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 34 - 7

7- لحظه مرگ ، لحظه بسته شدن راه توبه و پايان يافتن فرصت بازگشت به سوى خدا

ثمّ ماتوا و هم كفّار فلن يغفر اللّه لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 16 - 16

16 - فرصت دهى خداوند به متخلفان و گنه كاران ، براى توبه و بازگشت و عدم تعجيل او در كيفر ايشان

قل للمخلّفين . .. فإن تطيعوا ... و إن تتولّوا... يعذّبكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 14 - 12

12 - بازگشت از مواضع منافقانه به ايمان و عمل خالصانه ، پيش از فرا رسيدن مرگ ، مورد قبول خداوند و جبران كننده گناه دورويى و نفاق

و

ل_كنّكم فتنتم أنفسكم . .. حتّى جاء أمر اللّه

فلسفه توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 74 - 22

22 _ دعوت به توبه و رهنمود هاى خداوند به انسان ها ، در جهت مصالح و منافع خود آنان است .

فإن يتوبوا يك خيراً لهم

فوريت توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 133 - 11

11 _ وجوب فورى توبه ، پس از ارتكاب گناه *

و سارعوا الى مغفرة من ربّكم

برخى برآنند كه توبه، همان عملى است كه موجب مغفرت الهى خواهد شد; بنابر اين نظر، امر {سارعوا . .. }، لزوم فورى توبه را ايجاب مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 54 - 19

19 _ لزوم تعجيل در توبه و اصلاح رفتار و كردار در پى آن*

أنه من عمل منكم سوءاً بجهلة ثم تاب من بعده و أصلح

صورت پذيرفتن توبه پس از گناه امرى روشن است. لذا قيد {من بعده} بايد پيامى غير از {ثم تاب} داشته باشد. و چون {من} ابتدائيه است، گويا خداوند مى فرمايد كه توبه اى مطلوبتر است كه بلافاصله پس از گناه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 24 - 24

24 - لزوم توبه و بازگشت سريع از خطا هنگام رخ دادن كمترين اشتباه در داورى

فاستغفر ربّه و خرّ راكعًا و أناب

قبول توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 37 - 6

6 -پذيرش توبه

گنهكاران از سوى خداوند ، پرتوى از رحمت اوست .

فتاب عليه إنه هو التواب الرحيم

بيان رحيميت خداوند را مى توان در ارتباط با تواب بودن خداوند ملاحظه كرد; يعنى، توبه پذيرى خداوند ريشه در رحيميت او دارد و مى توان آن را با تلقين كلمات به آدم(ع) لحاظ كرد. برداشت فوق بر اساس لحاظ اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 128 - 13

13 - توفيق براى تسليم شدن در برابر خدا ، تبيين چگونه عبادت كردن او و پذيرش توبه ، پرتوهايى از رحمت الهى به بندگان است .

ربنا واجعلنا مسلمين . .. و أرنا مناسكنا و تب علينا إنك أنت التواب الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 160 - 10،11

10 - توبه پذيرى خداوند ، جلوه اى از رحمت اوست .

فأولئك أتوب عليهم و أنا التواب الرحيم

11 - خداوند ، توبه كسانى را كه بار ها توبه خويش را شكسته اند ، خواهد پذيرفت .

و أنا التواب الرحيم

بيان توبه پذيرى خدا با صيغه مبالغه (توّاب = بسيار توبه پذير) اشاره به اين دارد كه: گناهان هر چند بزرگ باشند خداوند همه آنها را خواهد بخشيد و يا اشاره به اين است كه: شكستن توبه، مانع نمى شود كه توبه مجدد پذيرفته نشود. برداشت فوق ناظر به احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 163 - 7

7 - رحمانيت و رحيميت خداوند ، ضامن پذيرش توبه گناهكاران است . *

لا إله إلا هو هو الرحمن الرحيم

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 146 - 3،6

3 _ باز بودن راه توبه و بازگشت ، حتى براى منافقان

الا الذين تابوا و أصلحوا و اعتصموا باللّه

6 _ جامعه ايمانى ، موظف به پذيرش توبه كنندگان واقعى

الا الذين تابوا و أصلحوا . .. فأولئك مع المؤمنين

از جمله {فأولئك مع المؤمينن}، استفاده مى شود كه جامعه اسلامى بايد پذيراى منافقين تائب باشد و آنان را به عنوان عضوى از جامعه اسلامى بپذيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 34 - 14

14 _ توبه انسان ها و پذيرش آن از سوى خداوند ، جلوه اى از مغفرت و رحمت اوست .

الا الذين تابوا من قبل ان تقدروا عليهم فاعلموا إنّ اللّه غفور رحيم

جمله { فاعلموا ان اللّه غفور رحيم} پس از {الذين تابوا} مى تواند به دو معنا اشاره داشته باشد: اول اينكه موفق شدن انسانها به توبه با توفيق خداوند و برخاسته از مغفرت و رحمت اوست. دوم اينكه پذيرش توبه نيز برخاسته از مغفرت و رحمت اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 71 - 13

13 _ خداوند پذيراى توبه بنى اسرائيل پس از پشيمانى آنان از رفتار ناپسند و واگذاشتن انديشه هاى ناصحيح دينى

ثم تاب اللّه عليهم

موفق ساختن بندگان بر توبه، مستلزم قبول توبه آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 33 - 5

5 _ سنت الهى بر پذيرش توبه و استغفار است .

و ما كان اللّه معذبهم و هم يستغفرون

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 102 - 8

8 _ پذيرش توبه ، تفضلى از جانب خدا بر بندگان است نه امرى لازم و ضرورى بر او .

عسى اللّه يتوب عليهم

احتمال مى رود كه به كار رفتن واژه {عسى} به منظور افاده نكته فوق باشد; يعنى، توبه كننده هيچ گونه حقى بر خدا ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 104 - 1

1 _ پذيرش توبه ، تنها از سوى خداوند و مربوط به اوست .

صل عليهم . .. أن اللّه هو يقبل التوبة

برداشت فوق با توجه به آمدن ضمير فصل در {أن اللّه هو يقبل التوبة} است; زيرا ضمير فصل در جايى كه خبر مبتدا داراى الف و لام جنس نباشد، مفيد حصر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 98 - 14

14_ پذيرش توبه بندگان جلوه اى از { غفور } و { رحيم } بودن خداوند است .

سوف أستغفر لكم ربى إنه هو الغفور الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 10 - 3

3 - پذيرش توبه بندگان از سوى خداوند ، توأم با حكمت او است .

أنّ اللّه توّاب حكيم

برداشت ياد شده، از آمدن وصف {حكيم} پس از وصف {توّاب} و ارتباط ميان آن دو استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 3 - 2،8

2 - خداوند ، قبول كننده توبه گنه كاران است .

و قابل التوب

8 - تضمين

خداوند ، به آمرزش گناهان و پذيرش توبه بندگان

غافر الذنب و قابل التوب

ياد شدن دو مسأله آمرزش گناهان و پذيرش توبه در قالب صفت، گوياى اين نكته است كه اين دو، كارى است مستمر از خداوند و نيز تضمينى از سوى او بر انجام اين دو كار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 42 - 15

15 - توبه و بازگشت از گناهِ كفر و شرك ، مورد پذيرش خداوند

و أنا أدعوكم إلى العزيز الغفّ_ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 25 - 1

1 - خداوند ، پذيراى توبه بندگان خويش

و هو الذى يقبل التوبة عن عباده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 10 - 6

6 - توبه و استغفار از كفر و گناه _ هر چند بسيار و پيوسته باشد _ مورد پذيرش خداوند است .

استغفروا ربّكم إنّه كان غفّارًا

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه قوم نوح، به مدت طولانى كافر و گناه پيشه بودند; اما نوح(ع) آنان را پيوسته به استغفار فرامى خواند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 10 - 15

15 - توبه ، هر چند با تأخير باشد ، پذيرفته مى شود .

ثمّ لم يتوبوا

حرف {ثمّ} _ براى تراخى است _ دلالت دارد كه توبه با تأخير نيز مؤثر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 3 - 20

20 - توبه از گناهان بزرگ نيز به درگاه

خداوند پذيرفته است .

إنّه كان توّابًا

{توّاب} بر مبالغه دلالت دارد (مصباح). مبالغه درتوبه پذيرى، يا به اين معنا است كه هر چه توبه تكرار شود، توبه پذيرى هم تكرار خواهد شد و يا اين كه گناه هر چه بزرگ باشد، خداوند توبه از آن را خواهد پذيرفت.

قبول توبه آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 37 - 4،13

4 - خداوند توبه آدم ( ع ) را پذيرفت ، گناهش را آمرزيد و او را مشمول رحمت خويش قرار داد .

فتاب عليه إنه هو التواب الرحيم

13 - از امام صادق ( ع ) روايت شده كه : { ان اللّه تبارك و تعالى لما اراد ان يتوب على آدم ( ع ) أرسل إليه جبرئيل فقال له : . . . ان اللّه تبارك و تعالى بعثنى إليك لأعلمك المناسك التى يريد ان يتوب عليك بها . . . ففعل ذلك آدم ( ع ) . . . فقال له جبرئيل ان اللّه تبارك و تعالى قد غفر لك و قبل توبتك . . . ;

هنگامى كه خداوند تبارك و تعالى اراده نمود توبه آدم(ع) را بپذيرد، جبرئيل را به سوى او فرستاد. پس جبرئيل به او گفت: ...خداوند مرا به سوى تو فرستاده است تا مناسك ]حج[ را به تو بياموزم تا به وسيله مناسك، خدا توبه تو را بپذيرد ... پس آدم(ع) آن مناسك را انجام داد ... جبرئيل به او گفت: خداوند تو را بخشيد و توبه تو را پذيرفت ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20

- 122 - 3،5،10

3 - پذيرش دوباره آدم ( ع ) و برگزيدن او از سوى خداوند ، پس از گذشت مدتى از خطاى تناول از درخت ممنوع صورت گرفت .

ثمّ اجتب_ه ربّه فتاب عليه

{ثمّ} براى تراخى است و مى رساند كه اجتباى الهى _ كه همان موفق ساختن آدم(ع) به توبه و انقطاع از غير خدا بود _ با تأخير انجام پذيرفت.

5 - خداوند با عطوفت و مهربانى توبه آدم را پذيرفت و گناه او را بخشيد .

ثمّ اجتب_ه ربّه فتاب عليه

{تاب}; يعنى، رجوع كرد و به دليل حرف {على} در آن معناى عطوفت و ترحم تضمين شده است; يعنى، خداوند در حالى به آدم توجه و عنايت كرد، كه بر او عطوف و مهربان بود.

10 - پذيرش توبه آدم و راهنمايى او براى حركت به سوى خدا ، پرورشى الهى براى آدم و جلوه اى از ربوبيت خداوند بود .

ثمّ اجتب_ه ربّه فتاب عليه و هدى

ارتباط واژه {ربّه} به فعل هاى {تاب} و {هدى}، گوياى برداشت ياد شده است و مراد از هدايت _ به قرينه {اجتباه ربّه} _ هدايت به سوى خداوند است.

قبول توبه بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 54 - 20

20 - پذيرش توبه گوساله پرستان بنى اسرائيل ، از نعمت هاى خداوند به آنان

و إذ قال موسى . .. فتاب عليكم

آيه هاى اين بخش از سوره چنانچه از مطلع آن (يا بنى اسرائيل اذكروا نعمتى . ..) به دست مى آيد، در صدد بيان نعمتهايى است كه خداوند به بنى اسرائيل ارزانى داشته است.

قبول توبه تضييع كنندگان

نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 60 - 3

3- توبه ضايع كنندگان نماز و پيروان هواى نفس پذيرفته مى شود .

أضاعوا الصلوة واتبعوا الشهوت . .. إلاّ من تاب

قبول توبه سوزانندگان مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 10 - 13

13 - توبه گنه كاران ، حتى شكنجه گران و سوزانندگان مردم با ايمان ، پذيرفته مى شود .

ثمّ لم يتوبوا فلهم عذاب جهنّم

قبول توبه شكنجه گران مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 10 - 13

13 - توبه گنه كاران ، حتى شكنجه گران و سوزانندگان مردم با ايمان ، پذيرفته مى شود .

ثمّ لم يتوبوا فلهم عذاب جهنّم

قبول توبه ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 39 - 10

10 _ پذيرش توبه ستمكاران ، جلوه اى از غفران و رحمت الهى

فمن تاب من بعد ظلمه و اصلح فإنّ اللّه يتوب عليه إنّ اللّه غفور رحيم

قبول توبه قوم يونس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 98 - 10

10 _ خداوند ، توبه و ايمان قوم يونس را پذيرفت و عذاب استيصال را از آنان برداشت .

إلا قوم يونس لما ءامنوا كشفنا عنهم عذاب الخزى فى الحيوة الدنيا

قبول توبه كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 15 - 6

6 _ پذيرش توبه مشركان و كفار و قبول اسلام آنان از سوى

خداوند ، برخاسته از علم و حكمت اوست .

و يتوب اللّه على من يشاء و اللّه عليم حكيم

قبول توبه گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 27 - 6

6 _ پذيرش توبه گنهكاران ، جلوه خطاپوشى و مهربانى خداوند

ثم يتوب اللّه . .. و اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 102 - 9

9 _ پذيرفته شدن توبه گنهكاران معترف و نادم ، جلوه اى از غفران و رحمت الهى

عسى اللّه أن يتوب عليهم إن اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 10 - 13

13 - توبه گنه كاران ، حتى شكنجه گران و سوزانندگان مردم با ايمان ، پذيرفته مى شود .

ثمّ لم يتوبوا فلهم عذاب جهنّم

قبول توبه متخلفان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94 - 7

7 _ باز بودن راه توبه براى متخلفان از جهاد ، با وجود مأموريت مؤمنان به نپذيرفتن عذرتراشى آنان *

لن نؤمن لكم . .. و سيرى اللّه عملكم و رسوله

جمله {سيرى اللّه . .. } مى تواند بيانگر اين جهت باشد كه اگر چه مؤمنان نبايد براى عذرخواهى متخلفان از جهاد وقعى بنهند، ولى اين بدان معنا نيست كه آنان راهى به سوى توبه نداشته باشند ; بلكه توبه آنان منوط به عملكرد آينده شان است كه خدا و پيامبر(ص) بر آن ناظر خواهند بود.

قبول توبه متخلفان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

7 - توبه - 9 - 118 - 12

12 _ پذيرش توبه سه مسلمان متخلف جنگ تبوك ، از سوى خداوند

و على الثلثة الذين خلّفوا . .. ثم تاب عليهم ليتوبوا إن اللّه هو التواب

قبول توبه محارب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 34 - 13،15

13 _ خداوند پذيراى توبه بندگان ، حتى محاربان و فسادگران

الا الذين تابوا . .. فاعلموا إنّ اللّه غفور رحيم

15 _ سقوط حد از محاربان مفسد در صورت توبه ، پرتويى از رحمت و مغفرت الهى است .

الا الذين تابوا . .. فاعلموا إنّ اللّه غفور رحيم

قبول توبه مرتد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 74 - 21

21 _ توبه مرتدان ، مورد پذيرش خداوند

و كفروا بعد إسلمهم . .. فإن يتوبوا يك خيراً لهم

قبول توبه مرتدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 110 - 14

14- امكان پذيرش توبه مرتد ، از سوى خداوند

من كفر بالله من بعد إيم_نه . .. ثمّ ... إن ربّك من بعدها لغفور رحيم

برداشت فوق، بنابراين احتمال است كه عبارت {ثمّ إن ربّك . ..} در بيان حال {من أُكره} نباشد; بلكه مربوط به كسانى باشد كه بدون تقيه به كفر گرويدند و چنان چه {فتنوا} به معناى فريب خوردگى باشد، مؤيد برداشت فوق خواهد بود.

قبول توبه مستغفران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 3 - 17

17 - توبه استغفاركنندگانى كه خداوند را تسبيح و حمد كنند ،

در پيشگاه خداوند پذيرفته است .

فسبّح بحمد ربّك و استغفره إنّه كان توّابًا

قبول توبه مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 15 - 6

6 _ پذيرش توبه مشركان و كفار و قبول اسلام آنان از سوى خداوند ، برخاسته از علم و حكمت اوست .

و يتوب اللّه على من يشاء و اللّه عليم حكيم

قبول توبه مفسدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 34 - 13،15

13 _ خداوند پذيراى توبه بندگان ، حتى محاربان و فسادگران

الا الذين تابوا . .. فاعلموا إنّ اللّه غفور رحيم

15 _ سقوط حد از محاربان مفسد در صورت توبه ، پرتويى از رحمت و مغفرت الهى است .

الا الذين تابوا . .. فاعلموا إنّ اللّه غفور رحيم

قبول توبه منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 24 - 8

8 - خداوند ، توبه منافقان را ، در صورت اقدام به توبه ، مى پذيرد .

أو يتوب عليهم

احتمال دارد كه مراد از {توبه خدا بر منافقان}، توفيق توبه باشد و احتمال دارد كه پذيرش توبه باشد. برداشت بالا، بنابر احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 14 - 12

12 - بازگشت از مواضع منافقانه به ايمان و عمل خالصانه ، پيش از فرا رسيدن مرگ ، مورد قبول خداوند و جبران كننده گناه دورويى و نفاق

و ل_كنّكم فتنتم أنفسكم . .. حتّى جاء أمر اللّه

قبول توبه مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

17 - حجرات - 49 - 12 - 25

25 - پذيرش توبه مؤمنان ، جلوه رحمت خاص الهى ، نسبت به ايشان *

إنّ اللّه توّاب رحيم

از ارتباط {توّاب} با {رحيم}، مطلب بالا به دست مى آيد با توجه به اين كه گفته شده است: {رحيم} رحمت الهى در خصوص مؤمنان است.

قبول توبه هواپرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 60 - 3

3- توبه ضايع كنندگان نماز و پيروان هواى نفس پذيرفته مى شود .

أضاعوا الصلوة واتبعوا الشهوت . .. إلاّ من تاب

قبولى توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 275 - 14

14 _ خداوند ، پذيرنده توبه رباخواران ، از عمل ناپسند آنان

فمن جاءه موعظة من ربّه فانتهى فله ما سلف و امره الى اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 279 - 6

6 _ راه توبه براى رباخواران از كردار ناشايست خويش باز است .

و ان تبتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 16 - 12،13

12 _ سقوط كيفر و پذيرش توبه گناهكاران و مرتكبين فحشا از سوى خداوند ، جلوه توبه پذيرى و رحمت او

و الّذان يأتيانها منكم . .. اِنّ اللّه كان توّاباً رحيماً

13 _ توبه پذيرى خداوند ، پرتوى از رحمت او

اِنّ اللّه كان توّاباً رحيماً

وصف {رحيماً} مى تواند تعليل براى {توّاباً} باشد ; يعنى چون رحيم است، توبه پذير مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 17

- 1،9

1 _ وعده الهى به پذيرش توبه گنهكاران

انّما التّوبة على اللّه للّذين يعملون السّوء بجهالة ثمّ يتوبون

9 _ علم و حكمت الهى ، اساس پذيرش توبه گنهكاران

انّما التّوبة على اللّه . .. و كان اللّه عليماً حكيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 64 - 11،12،13،16،18

11 _ پذيرش توبه نقض كنندگاان حاكميّت اسلامى ، در صلاحيّت رهبرى است .

و لو انّهم . .. جاؤك فاستغفروا اللّه و استغفر لهم الرّسول

12 _ پذيرش توبه نقض كنندگان حاكميّت اسلامى ، در گرو بيعت مجدّد با رهبرى است .

و لو انّهم اذ ظلموا انفسهم جاؤك فاستغفروا اللّه و استغفر لهم الرّسول

13 _ نقش استغفار پيامبر ( ص ) در پذيرش توبه خطاكاران از سوى خداوند

فاستغفروا اللّه و استغفر لهم الرّسول لوجدوا اللّه توّاباً رحيماً

16 _ استغفار ( طلب آمرزش گناه ) ، موجب جلب رحمت الهى و پذيرش توبه و بخشش گناه

فاستغفروا اللّه و استغفر لهم الرّسول لوجدوا اللّه توّاباً رحيماً

18 _ اميد پذيرش توبه و نزول رحمت الهى براى همگان ، حتّى منافقان

رايت المنافقين يصدّون . .. فاستغفروا اللّه و استغفر لهم الرّسول لوجدوا اللّه توّ

كيفر ترك توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 74 - 23

23 _ تهديد أكيد خداوند بر كيفر سخت دنيوى و اخروى منافقان صدر اسلام ، در صورت امتناع آنان از توبه و پافشارى بر مواضع كفرآميز توطئه گرانه خود

فإن يتوبوا . .. و إن يتولوا يعذبهم اللّه عذاباً أليماً فى الدنيا و الأخرة

كيفر توبه شكنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

17 - فتح - 48 - 16 - 15

15 - بازگشت به گناه ، پس از اظهار توبه ، داراى عقوبتى سنگين *

و إن تتولّوا كما تولّيتم من قبل يعذّبكم عذابًا أليمًا

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه سنگينى كيفر متخلّفان از آن جهت باشد كه اينان پس از تخلّف نخست، اظهار پشيمانى كردند و اين بار بر آنان اتمام حجت شده است.

كيفيت توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 54 - 8

8 - طريقه توبه از گناهان بسته به نوع آن گناه ، متفاوت است .

إنكم ظلمتم أنفسكم باتخاذكم العجل فتوبوا إلى بارئكم فاقتلوا أنفسكم

كيفيت توبه قاذف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 5 - 8

8 - { عن سماعة عنه فى قول اللّه عزّوجلّ { و لاتقبلوا لهم شهادة أبداً . . . إلاّ الذين تابوا } . . . قال يكذب نفسه على رؤوس الناس حتّى يضرب و يستغفر ربّه و إذا فعل ذالك فقد ظهرت توبته ;

سماعه روايت مى كند كه امام(ع) در باره قول خداى _ عزّوجل _ {و لاتقبلوا لهم شهادة أبداً . .. إلاّ الذين تابوا} فرمود: قذف كننده بايد خود را در اجتماع مردم تكذيب كند تا حد بر او جارى گردد و از خدا طلب آمرزش كند و اگر اين كار را كرد، توبه او آشكار شده است.

محدوده قبول توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 54 - 11

11 - توبه ، تنها پيش از آمدن عذاب الهى

پذيرفتنى است و رهايى از عذاب پس از نزول آن _ حتى با توبه و تسليم _ ممكن نيست .

و أنيبوا إلى ربّكم و أسلموا له من قبل أن يأتيكم العذاب ثمّ لاتنصرون

محروميت از توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 168 - 3

3 _ كافران ستم پيشه و مانعان راه خدا ، موفق به ايمان و توبه نخواهند شد .

إنّ الذين كفروا و ظلموا لم يكن اللّه ليغفر لهم

بديهى است كه كفرپيشگان در هر مرتبه اى از كفر باشند چنانچه اهل ايمان گردند سزاوار آمرزش و هدايت الهى هستند ; بنابراين مراد از جمله {لم يكن . ..} اين است كه آنان موفق به ايمان نخواهند شد و در نتيجه آنان را نخواهد آمرزيد.

مراد از توبه نصوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 8 - 20،21،22

20 - { عن أبى الصَّباح الكِنانىّ ، قال : سألت أباعبداللّه ( ع ) عن قول اللّه عزّوجلّ : { يا أيّها الذين آمنوا توبوا إلى اللّه توبة نصوحاً } قال : يتوب العبد من الذنب ثمّ لايعود فيه ;

ابوالصباح كنانى گويد: از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ: {. ..توبوا إلى اللّه توبة نصوحاً} سؤال كردم، فرمود: [توبه نصوح ]آن است كه بنده از گناه توبه كند و به آن بازنگردد}.

21 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : التوبة النصوح أن يكونَ باطنُ الرّجل كظاهره و أفضل ;

امام صادق(ع) فرمود: توبه نصوح آن است كه باطن و نهان شخص مثل ظاهرش و [بلكه] بهتر باشد}.

22 -

{ عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ : { توبوا إلى اللّه توبة نصوحاً } قال : هو صوم { يوم الأربعاء } و { يوم الخميس } و { يوم الجمعة } ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداى عزّوجلّ {توبوا إلى اللّه توبة نصوحاً} روايت شده كه توبه نصوح، روزه گرفتن در روزهاى چهارشنبه، پنج شنبه و جمعه است}. شايد مراد اين باشد كه روزه در اين ايّام، مانند توبه نصوح موجب آمرزش گناهان است و شايد مقصود اين باشد كه از شرايط توبه نصوح، روزه گرفتن در اين ايّام است.

معرضان از توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 5 - 2

2 - امتناع منافقان ، از قبول پيشنهاد توبه از خطا هاى گذشته خويش و بازگشت خالصانه به دامن اسلام

و إذا قيل لهم تعالوا يستغفر لكم رسول اللّه لوّوا رءوسهم

مكان توبه آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 37 - 3

3 - توبه آدم ( ع ) و دريافت كلمات از ناحيه خداوند ، پس از استقرارش در زمين بود . *

و لكم فى الأرض مستقر . .. فتلقى ءادم من ربه كلمت

برداشت فوق با عنايت به حرف {فاء} در {فتلقى . ..} - كه براى ترتيب است - استفاده مى شود.

منافقان و توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 66 - 16

16 _ مسدود نبودن راه بازگشت به خداوند ، براى منافقان

إن نعف عن طائفة

برداشت فوق بر اين اساس است كه

مراد از {عفو} بخشش گناهان منافقان باشد _ اعم از بخشش دنيوى و اخروى _ كه در اين صورت، آيه با بيان امكان {عفو}، راه را براى بازگشت آنان باز گذارده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 5 - 2

2 - امتناع منافقان ، از قبول پيشنهاد توبه از خطا هاى گذشته خويش و بازگشت خالصانه به دامن اسلام

و إذا قيل لهم تعالوا يستغفر لكم رسول اللّه لوّوا رءوسهم

منشأ توفيق توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 24 - 7

7 - توبه كردن منافقان ، بستگى به اراده خداوند دارد .

أو يتوب عليهم

احتمال دارد كه مراد از {توبه خدا بر آنان}، توفيق توبه باشد و احتمال دارد كه مراد پذيرش توبه باشد. برداشت بالا، بنابر احتمال نخست است.

منشأ قبول توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 25 - 2

2 - پذيرش توبه گنه كاران و بخشش اعمال ناشايست آنان ، تنها در اختيار خداوند است .

و هو الذى يقبل التوبة عن عباده

{هو} مبتدا و {الذى يقبل} خبر است. موصول آمدن خبر، حكايت از اين حقيقت دارد كه مضمون صله (يقبل التوبة) از صفات تغييرناپذير مبتدا و از شؤون ثابت او است.

منشأ قبول توبه قاذف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 5 - 6

6 - پذيرش توبه قذف كنندگان و پاك شدن آنان از آثار فسق ، ناشى از غفران و رحمت خداوند است .

والذين يرمون المحصن_ت . .. أُول_ئك

هم الف_سقون 0 إلاّ الذين تابوا من بعد ذلك و أ

منشأ قبول توبه مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 5 - 17

17 _ پذيرش توبه مشركان ، برخاسته از غفران و رحمت گسترده الهى است .

فإن تابوا . .. فخلّوا سبيلهم إن اللّه غفور رحيم

موارد توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 143 - 23

23 _ ضرورت توبه به درگاه خدا پس از آگاه شدن به ارتكاب امرى ناروا

قال رب أرنى . .. قال سبحنك تبت إليك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 102 - 5

5 _ توجه گنهكار به زشتى عمل خويش و اعتراف به آن و نيز ندامت از آن ، به منزله توبه و زمينه بخشش گناه از سوى خدا

اعترفوا بذنوبهم . .. عسى اللّه أن يتوب عليهم

از اينكه خداوند در مقابل {اعترفوا} وعده {عسى اللّه أن يتوب} را داده است و بعد از اعتراف، مسأله ديگرى را به عنوان توبه مطرح نكرده است، مى توان مطلب فوق را استفاده كرد.

موارد عدم پذيرش توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 89 - 4

4 _ بى اثر بودن توبه بدون اصلاح ( جبران گذشته )

الاّ الذين تابوا . .. و اصلحوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 90 - 1،3

1 _ ازدياد كفر مرتدّ ( اصرار بر كفر ) ، موجب محروميّت او از پذيرش توبه

انّ الذين

كفروا من بعد ايمانهم ثمّ ازدادوا كفراً لن تقبل توبتهم

3 _ مرتدانى كه پس از توبه به كفر بازگردند ، توبه مجدّدشان پذيرفته نخواهد شد . *

الا الذين تابوا . .. ان الذين كفروا ... لن تقبل توبتهم

به نظر مى رسد منظور از {ان الذين} پس از {الا الذين تابوا}، آن گروه مرتدانى باشند كه توبه كردند و مجدّداً كافر شدند.

موانع توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 160 - 6

6 - شمول لعنت الهى بر گنهكاران ، موجب سلب توفيق توبه از آنان نخواهد شد .

أولئك يلعنهم اللّه . .. إلاّ الذين تابوا و أصلحوا و بينوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 90 - 4

4 _ مرتدانى كه بر كفر اصرار ورزند ، هرگز موفق به توبه نخواهند شد . *

انّ الذين كفروا . .. لن تقبل توبتهم

بنابراينكه جمله {لن تقبل}، كنايه از عدم توبه آنها باشد; يعنى توبه نخواهند كرد تا پذيرفته شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 18 - 2

2 _ اصرار بر گناه تا لحظه فرارسيدن مرگ ، مانع پذيرش توبه

و ليست التّوبة للذين يعملون السّيّئات حتّى اذا حضر احدهم الموت

جمع آوردن {السيّئات} و نيز بكارگيرى فعل مضارع {يعملون}، دلالت بر استمرار گناه و اصرار بر آن دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 66 - 5

5 _ رويگردانى مردم _ جز گروهى اندك _ از توبه در صورت مشروط بودن آن به خودكشى و

يا ترك خانه و كاشانه

و لو انّهم اذ ظلموا انفسهم جاؤك فاستغفروا اللّه . .. و لو انّا كتبنا ... ما فعلو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 34 - 9

9 _ گرفتارى به كيفر هاى گناه ، موجب از دست رفتن فرصت توبه و بازگشت به خدا

الا الذين تابوا من قبل ان تقدروا عليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 17 - 8

8 - عبادت طاغوت و اطاعت از سران ضلالت ، مانع توبه و باريافتن به درگاه الهى است .

و الذين اجتنبوا الط_غوت أن يعبدوها و أنابوا إلى اللّه

موانع قبول توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 66 - 11

11 _ استمرار و مداومت بر جرم ، مانع پذيرفته شدن توبه و عذرخواهى انسان از درگاه الهى

لا تعتذروا . .. نعذب طائفة بأنهم كانوا مجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 91 - 7

7 _ عصيان و فسادانگيزى مستمر تا لحظه مرگ ، مانع پذيرش توبه از سوى خداوند است .

ءالئن و قد عصيت قبل و كنت من المفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 3 - 19

19 - شكستن توبه ، مانع پذيرش توبه مجدد نيست .

إنّه كان توّابًا

موانع قبول توبه فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 91 - 6

6 _ عصيانگرى و فسادانگيزى پيوسته فرعون ، مانع پذيرفته شدن توبه

وى از سوى خداوند شد .

ءالئن و قد عصيت قبل و كنت من المفسدين

موانع نقض توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 105 - 13

13 _ توجه به علم همه جانبه خداوند به نهان و آشكار ، و غيب و شهود ، بازدارنده آدمى از گناه و توبه شكنى و برانگيزنده وى به خير و صلاح

و قل اعلموا فسيرى اللّه عملكم . .. فينبئكم بما كنتم تعملون

بيان علم همه جانبه خداوند _ پس از تشويق و توصيه به توبه و عمل _ مى تواند به منظور مطلب ياد شده باشد.

مؤمنان و توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 117 - 11

11 _ قرار گرفتن مؤمن در ورطه تزلزل نسبت به انجام وظيفه ، نيازمند توبه است .

كاد يزيغ قلوب فريق منهم ثم تاب عليهم

نشانه هاى توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 70 - 3

3 _ ايمان و عمل صالح ، مظهر توبه راستين و شرط پذيرش آن از سوى خدا

إلاّ من تاب و ءامن و عمل عملاًص_لحًا

ذكر ايمان و عمل صالح پس از توبه، مى تواند گوياى اين حقيقت باشد كه خداوند توبه را _ كه به معناى بازگشت از گناه است _ در دفع عذاب كافى ندانسته است; بلكه ايمان و عمل صالح را از شرايط پذيرش توبه و مظهر آن دانسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 37

37- روحيه شكر و صلاح جويى ،

نمود توبه و تسليم در برابر پروردگار *

قال ربّ أوزعنى أن أشكر . .. إنّى تبت إليك و إنّى من المسلمين

بيان تعليل گونه {إنّى تبت. ..} _ آن هم به صورت فعل ماضى _ نشان مى دهد كه اساس گرايش فرد به شكر و صلاح، داشتن پيش زمينه توبه و تسليم است.

نشانه هاى توبه واقعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 104 - 9

9 _ انفاق و پرداخت صدقات از نشانه هاى اصلى و جلوه توبه راستين است .

أن اللّه هو يقبل التوبة عن عباده و يأخذ الصدقت

نياز به توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 31

31 - همه مؤمنان ، داراى نوعى لغزش و خطا و نيازمند به توبه اند .

و توبوا إلى اللّه جميعًا أيّه المؤمنون

برداشت ياد شده، از خطاب عمومى {توبوا} و {أيّه المؤمنون} همراه با واژه مخصوص تأكيد (جميعاً) استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 8 - 2

2 - مؤمنان ، هرگز از خطا و گناه مصون نبوده و نيازمند به توبه خالصانه به درگاه الهى اند .

ي_أيّها الذين ءامنوا توبوا إلى اللّه توبة نصوحًا عسى ربّكم أن يكفّر عنكم سيّئاتك

وعده قبول توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 104 - 2

2 _ پذيرش توبه بندگان ، وعده حتمى خدا به آنان

ألم يعلموا أن اللّه هو يقبل التوبة عن عباده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل

- 27 - 11 - 4

4 - پذيرش توبه گنه كاران ، وعده اكيد خدا به آنان

إلاّ من ظلم ثمّ بدّل حسنَا . .. فإنّى غفور رحيم

وقت توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 34 - 2

2- امكان شمول عفو الهى ، نسبت به كافران حق ستيز ، به شرط توبه و پشيمانى قبل از مرگ

إنّ الذين كفروا و . .. ثمّ ماتوا و هم كفّار فلن يغفر اللّه لهم

از مفهوم آيه شريفه، استفاده مى شود كه اگر كافر معاند در حال كفر نميرد و قبل از مرگ توبه كند، مشمول {لن يغفر اللّه} نخواهد بود.

توبه شكنى

توبه شكنى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 71 - 17،18

17 _ بسيارى از بنى اسرائيل با شكستن توبه بينش بازيافته خويش را از دست داده و به اعمال ناروا گراييدند .

فعموا و صموا ثم تاب اللّه عليهم ثم عموا و صموا . .. و اللّه بصير بماتعملون

18 _ توبه شكنى بسيارى از بنى اسرائيل

ثم تاب اللّه عليهم ثم عموا و صموا كثير منهم

كيفر توبه شكنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 16 - 15

15 - بازگشت به گناه ، پس از اظهار توبه ، داراى عقوبتى سنگين *

و إن تتولّوا كما تولّيتم من قبل يعذّبكم عذابًا أليمًا

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه سنگينى كيفر متخلّفان از آن جهت باشد كه اينان پس از تخلّف نخست، اظهار پشيمانى كردند و اين بار بر آنان اتمام حجت شده است.

توحيد از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 18 - 2،3،5،6،8،10،14

2 _ نظام آفرينش ، گواه يكتايى خداوند

شهد اللّه انّه لا اله الاّ هو

بنابراينكه گواهى خدا، گواهى فعلى نيز باشد، يعنى خداوند با فعل خود (نظام آفرينش)، گواهى بر يكتايى خويش مى دهد. و {قائماً بالقسط}، مؤيد اين احتمال است.

3 _ خدا ، ملائكه و عالمان ، گواهان توحيد

شهد اللّه انّه لا اله الاّ هو و الملئكة و اولوا العلم

5 _ عدل الهى در نظام تكوين و تشريع ، مورد مشاهده فرشتگان و دانشمندان *

شهد اللّه . .. و الملئكة و اولوا العلم قائماً بالقسط

{قائماً بالقسط} مى تواند متعلق شهادت باشد يعنى: عالمان و ملائكه علاوه بر شهادت به يگانگى خداوند، شهادت به عدالت او نيز مى دهند، گفتنى است تعميم قسط به نظام تشريع از آيه بعد استفاده شده است.

6 _ دانشمند ، در نگرش قرآنى ، كسى است كه با شهود نظام عادلانه هستى به وحدانيّت خداوند گواهى دهد .

شهد اللّه . .. و اولوا العلم قائماً بالقسط

به نظر مى رسد {قائماً بالقسط} به منزله دليلى براى وحدانيّت خداوند باشد.

8 _ حاكميّت قسط و عدل بر نظام تكوين ، دليل دانشمندان و ملائكه براى گواهى بر وحدانيّت خدا *

شهد . .. الملئكة و اولوا العلم قائماً بالقسط

به نظر مى رسد {قائماً بالقسط} كه حال براى {اللّه} است، اشاره به علّت گواهى ملائكه و اولوا العلم باشد. و بدين جهت، مؤخر آمده است.

10 _ نقش علم ، در فهم وحدانيّت خدا و اقرار به آن

شهد اللّه . .. و اولوا العلم

14 _ نظام عادلانه آفرينش ،

نشان وحدانيّت ، اقتدار و حكمت الهى است .

قائماً بالقسط لا اله الاّ هو العزيز الحكيم

گويا جمله {لا اله الاّ هو . .. }، بيان نتيجه اى است براى {قائماً بالقسط}. يعنى نظام عادلانه دلالت مى كند بر توحيد، عزّت، اقتدار و حكمت خداوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 19 - 2

2 _ عدالت ، يكتايى ، اقتدار و حكمت خداوند مقتضى تسليم شدن انسان ، تنها در برابر او

قائماً بالقسط لا اله الاّ هو العزيز الحكيم. انّ الدّين عند اللّه الاسلام

مستفاد از ارتباط آيه مورد بحث با آيه پيشين.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 62 - 2

2 _ هر داستانى درباره پيامبران كه منافى با توحيد باشد ، ساختگى و باطل است .

انّ هذا لهو القصص الحق و ما من اله الا اللّه

نفى شرك كه از جمله {و ما من اله الا اللّه} استفاده مى شود، بيان علّتى براى دروغ بودن ادعاهاى نصارا در مورد عيسى (ع) است و ملاكى براى همه داستانهاى مربوط به پيامبران خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 80 - 7

7 _ توحيد و تسليم در برابر خداوند ، روح دعوت انبيا

و لا يأمركم ان تتّخذوا . .. ايأمركم بالكفر بعد اذ انتم مسلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 83 - 14

14 _ توحيد تكوينى تمام موجودات باشعور

و له اسلم من فى السّموات و الارض طوعاً و كرهاً

امام صادق

(ع) درباره آيه فوق فرمود: هو توحيد هم للّه عزّ و جل.

_______________________________

توحيد صدوق، ص 46، ح 7، ب 2 ; نورالثقلين، ج 1، ص 360، ح 220.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 190 - 11

11 _ پى بردن از آفرينش به قدرت مطلق خداوند و يكتايى او در فرمانروايى بر هستى ، دليل بهره مند بودن آدمى از خرد ناب

انّ فى خلق السّموات . .. لايات لاولى الالباب

آثار استقامت در توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 30 - 13

13 - ثبات و پايدارى در راه توحيد ، شرط ايمنى از هر حزن و هراس و برخوردارى از بهشت

إنّ الذين قالوا . .. كنتم توعدون

آثار ايمان به توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 107 - 11

11 _ مشركان در صورت ترك آيين شرك و گرويدن به توحيد و يكتاپرستى ، مورد غفران و رحمت خداوند قرار خواهند گرفت .

لاتدع من دون اللّه ما لاينفعك و لايضرك . .. فلا راد لفضله يصيب به من يشاء من عبا

ذكر {غفران و رحمت} پس از بيان اختصاص فضل خدا به يكتاپرستان، بيانگر ترغيب مشركان به ترك جبهه شرك و دخول در جرگه موحدان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 31 - 11

11- نگرانى و اضطرابى ، براى آينده اقتصادى و زندگى مادى بشريت ، در بينش توحيدى وجود ندارد .

و لاتقتلوا . .. نحن نرزقهم و إيّاكم

اينكه خداوند، پس از

نهى از قتل فرزند به خاطر فقر، روزى همه انسانها را از سوى خود تضمين شده معرفى مى كند، حكايت از آن دارد كه: جايى براى نگرانى از آينده اقتصادى نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 31 - 9

9 - ايمان به خداى يگانه و پرستش خالصانه او ، دستيابى به اوج هدايت ، نور و روشنايى است .

حنفاء للّه غير مشركين به . .. فتخطفه الطير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 50 - 5

5 - ايمان به خداى يگانه ( توحيد و نفى شرك ) ، مايه برخوردارى از غفران الهى و عمل صالح ، مايه بهره مندى از نعمت هاى بهشت

فالذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم مغفرة و رزق كريم

برداشت فوق، با توجه به اين نكته است كه {مغفرت} مربوط به ايمان و {رزق كريم} مرتبط با عمل صالح باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 227 - 4

4 - ايمان و اعتقاد به پروردگار يگانه ، مايه رهايى انسان از وادى حيرت و سرگردانى در عقيده و عمل

ألم تر أنّهم فى كلّ واد يهيمون . .. إلاّ الذين ءامنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 42 - 3

3 - ايمان به خداى يكتا ، عزيز و غفار ، عامل نجات انسان

مالى أدعوكم إلى النجوة و تدعوننى إلى النار . .. وأنا أدعوكم إلى العزيز الغفّ_ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41

- 6 - 15

15 - شرك ، گناهى قابل بخشش در پرتو گرايش به توحيد و استغفار

فاستقيموا إليه و استغفروه

خداوند، در اين آيه و در پى دعوت به توحيد، مشركان را به روى آوردن به استغفار فراخوانده است; از اين مطلب روشن مى شود كه چنانچه مجالى براى پذيرش استغفار نبود، دعوت بدان بى معنا مى نمود.

آثار ايمان به توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 18 - 10

10 - كرامت انسانى ، در گرو گرايش به توحيد ربوبى و سجود و انقياد در برابر خدا

و كثير حقّ عليه العذاب و من يهن اللّه فما له من مكرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 59 - 1

1 - پرهيز از شرك ، لازمه ايمان راستين به پروردگار يگانه

و الذين هم بربّهم لايشركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 25

25 - باور به ربوبيت خداى يگانه ، مقتضى ايمان به همه كتاب هاى آسمانى است .

و قل ءامنت بما أنزل اللّه من كت_ب . .. اللّه ربّنا و ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 51 - 8

8 - پذيرش توحيد ربوبى ، ناسازگار با بنيان حاكميت فرعون

أليس لى ملك مصر

فرعون، براى نفى پيام موسى(ع) _ كه توحيد ربوبى است _ تلاش مى كند تا با اقرار گرفتن از مردم، حاكميت خود را بر مصر تثبيت كند; زيرا با پذيرش توحيد، آن را در خطر مى ديد.

آثار ايمان به

توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 163 - 5

5 - باور به يگانگى خدا ونبود معبودى جز او ، بازدارنده آدمى از كتمان معارف الهى و حقايق كتاب هاى آسمانى است . *

إن الذين يكتمون ما أنزلنا . .. و إلهكم إله وحد لا إله إلا هو

برداشت فوق و نيز برداشتهاى بعدى، بيانگر وجه ارتباط ميان آيه مورد بحث و آيات پيشين است.

آثار تبليغ توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 6 - 3

3 - احساس خطر سران كفر و شرك ، از دعوت پيامبراسلام به توحيد و نفى شرك و نفوذ آن حضرت در ميان توده ها

و اصبروا على ءالهتكم

فراخواندن مردم به پراكنده شدن از اطراف رسول خدا(ص) و پايدارى بر آيين شرك، گوياى برداشت ياد شده است.

آثار توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 64 - 5

5 _ عقيده توحيدى ، بينشى متعالى و موجب تعالى انسان

تعالوا الى كلمة سواء

كلمه {تعالوا} كه از ريشه {علوّ} به معناى بالا است گوياى برداشت فوق مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 148 - 14

14 _ جهاد ، صبر ، دعا ، استغفار و بينش خدامحورى ، از عوامل جلب محبّت الهى

قاتل معه . .. و اللّه يحبّ الصّابرين ... ربّنا اغفر لنا ... و انصرنا ... و اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 171 - 30

30 _

ناسازگارى اعتقاد به تثليث با اعتقاد به خدا و يگانگى او ( توحيد )

فامنوا باللّه و رسله و لاتقولوا ثلثة . .. انما اللّه اله وحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 74 - 4

4 _ بازگشت به توحيد و طلب آمرزش از خداوند ، راه نجات مشركان ، از عذاب دردناك

ليمسن الذين كفروا منهم عذاب اليم . .. افلا يتوبون إلى اللّه و يستغفرونه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 21 - 14

14 _ حركت بر محور يگانگى خدا و رسالت پيامبر اكرم(ص)، راه رسيدن به فلاح و رستگارى

قل أى شىء أكبر شهدة . .. الذين ءاتينهم الكتب ... إنه لايفلح الظلمون

چون شرك و افترا ظلم و مانع رستگارى است، در نتيجه توحيد و پرهيز از افترا به خدا راهى براى رسيدن به فلاح است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 71 - 17،26

17 _ توحيد، زمينه ساز رهايى از تحير و سرگردانى و معنى دهنده و جهت بخش به زندگى است.

كالذى استهوته الشيطين فى الأرض حيران

چون حالت مرتدان و مشركان به ديوانگانى متحير تشبيه شده، طبيعتاً نقطه مقابل شرك (توحيد) اثراتى متضاد با آن خواهد داشت.

26 _ توحيد و اعتقاد به آن راه تسليم شدن در برابر پروردگار جهان است.

و أمرنا لنسلم لرب العلمين

جمله {لنسلم} مفعول لاجله براى {أمرنا} و مفعول دوم آن به قرينه قسمتهاى قبلى آيه {التوحيد} است. لذا معنى آيه چنين مى شود: ما فرمان به توحيد يافتيم، به جهت آنكه در برابر پروردگار جهان تسليم

شويم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 79 - 11

11 _ توحيد و شرك، ملاكى براى مرزبندى و طبقه بندى انسانها

إنى برىء مما تشركون . .. و ما أنا من المشركين

با توجه به اينكه ابراهيم(ع) پس از بيان عقيده توحيد و ابطال شرك صف خود را از مشركان جدا مى سازد و بر آن تأكيد مىورزد ملاكى براى طبقه بندى جوامع ارائه مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 84 - 13

13 _ تمسك به توحيد و مبارزه با شرك، شرط ورود به جرگه نيكوكاران است.

و كذلك نجزى المحسنين

روشن است كه مصداق برتر نيكوكاران در اين آيه ابراهيم خليل(ع) است و طبيعى است كه موصوف شدن آن حضرت به اين وصف بايد در تناسب و ارتباط با آيات پيشين باشد، و چون آيات گذشته عموماً درباره توحيد ابراهيم(ع) و تلاش آن حضرت براى مبارزه با شرك بود، شايد بتوان گفت كه اين ويژگى از مقومات نيكوكار بودن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 88 - 9

9 _ توحيد، زمينه و شرط اصلى براى به ثمر نشستن و بازدهى اعمال خوب آدمى است.

و لو أشركوا لحبط عنهم ما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 106 - 8

8 _ يكتايى خداوند، برهانى كافى بر لزوم تبعيت از فرمانهاى اوست.

اتبع ما أوحى اليك من ربك لا إله إلا هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6

- 122 - 2

2 _ راهيابى به توحيد و ايمان موجب حيات انسان مى شود.

و إن أطعتموهم إنكم لمشركون. أو من كان ميتا فأحيينه و جعلنا له نورا

چون در آيات پيشين سخن از شرك و توحيد و ايمان و كفر به آيات الهى بود، قهراً مقايسه اى كه در اين آيه صورت گرفته بين اين دو گروه است كه يكى را مرده و ديگرى را زنده دانسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 85 - 28

28 _ خير و صلاح واقعى انسان ها در گرو يكتاپرستى ، سلامت امور اقتصادى و پرهيز از فسادانگيزى است .

ذلكم خير لكم

{ذلكم} اشاره به تمامى مسائلى است كه شعيب قوم خويش را بدانها رهنمون ساخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 42 - 16

16 _ توحيد مايه حيات آدمى و شرك ، موجب هلاكت واقعى وى

ليهلك من هلك عن بينة و يحيى من حى عن بينة

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مراد از هلاكت در {ليهلك} و {هلك} كفر و ضلالت و مقصود از حيات در {يحيى} و {حى}، ايمان و هدايت باشد. كلمه {بينة} به دليل تناسبش با ضلالت و هدايت اين احتمال را تقويت مى كند. يعنى تا گمراهى كفرپيشگان از سر دليل باشد و بر آنان اتمام حجت شده باشد و تا هدايت مؤمنان از روى برهان بوده و ايمانشان بر دليلى روشن استوار باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 65 - 10

10 _ درك معارف الهى ( توحيد

، معاد و . . . ) و ايمان به آنها ، عاملى اساسى در ايجاد توان فوق العاده در رزمندگان مؤمن

بأنهم قوم لايفقهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 108 - 3

3_ توحيد خالص و پيراسته از هر گونه شرك ، ايمان به قرآن و وحى ، راه رسيدن به خداست .

و ما أكثر الناس و لو حرصت بمؤمنين . .. و ما يؤمن أكثرهم بالله إلاّ و هم مشركون .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 16 - 29

29_ يكتايى خدا و غلبه و تسلط او بر هستى ، دليل ربوبيت و ولايت اوست .

أفاتخذتم من دونه أولياء . .. و هو الوحد القهّ_ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 51 - 8

8- يگانگى خداوند ، مستلزم اختصاص دادن ترس ، به ترس از او

إنما هو إل_ه وحد فإيّ_ى فارهبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 52 - 6

6- يگانگى خداوند ، مستلزم اختصاص يافتن حق تشريع دين به او

إنما هو إل_ه وحد . .. و له الدين واصبًا

اينكه خداوند در پى دستور به اجتناب از عقيده به ثنويت، برخى ويژگيها و اختصاصات خود، از جمله اختصاص داشتن دين را يادآورى مى كند; احتمال دارد براى بيان نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 39 - 10

10- پايبندى به ارزش هاى اخلاقى - اجتماعى ، تنها در پرتو توحيد و

پرهيز از شرك ، امكان پذير است . *

ذلك ممّا أوحى إليك ربّك من الحكمة و لاتجعل مع الله إل_هًا ءاخر

آورده شدن تعاليم اخلاقى و اجتماعى اسلام در اين آيات بين دو نهى از شرك، مى تواند بيانگر اين معنا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 20 - 15

15- رستگارى ، در گروِ ايمان به خداى يكتا است .

أو يعيدوكم فى ملّتهم و لن تفلحوا إذًا أبدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 38 - 5

5- توحيد ، مستلزم پرهيز از هرگونه شركورزى در ربوبيّت خدا است .

ل_كنّاْ هو اللّه ربّى و لاأشرك بربّى أحدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 110 - 10

10- برپايى قيامت و حضور آدميان نزد خداوند ، لازمه يگانه معبود بودن او است .

أنّما إل_هكم إل_ه وحد فمن كان يرجوا لقاء ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 108 - 5

5- وحدانيت خداوند ، مستلزم تسليم و انقياد مستمر در برابر او است .

أنّما إل_هكم إل_ه وحد فهل أنتم مسلمون

جمله {فهل أنتم مسلمون} جواب شرط مقدر و محذوف است و {فاء} براى ربط اين دو جمله مى باشد. بنابراين پيام آيه چنين مى شود: خداى شما يكى است و اين وحى الهى به من است. آيا پس از آگاهى به اين حقيقت تسليم آن خواهيد شد; يعنى، آگاهى و اعتقاد به توحيد، مستلزم تسليم و انقياد است. گفتنى است اسميه بودن جمله، دلالت بر استمرار دارد.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 49 - 2

2 - توحيد و يكتاپرستى ، رهايى بخش انسان ها ، از بدبختى هاى اخروى

قل . .. نذير مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 67 - 9

9 - توحيد و يكتاپرستى ، راه هدايت و صراط مستقيم است .

و ادع إلى ربّك إنّك لعلى هدًى مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 69 - 5

5 - توحيد و شرك ( خدا پرستى و بت پرستى ) ، مبناى داورى خدا و تعيين كيفر و پاداش در روز رستاخيز

اللّه يحكم . .. فيما كنتم فيه تختلفون

با توجه به عبارت پيشين {ما} در {فيما كنتم} به معناى {الذى} است كه به مسأله توحيد و شرك _ كه محور اختلاف ميان موحدان و مشركان تاريخ بوده است _ اشاره دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 23 - 10

10 - توحيد و پرهيز از شرك ، زيربنايى ترين اصل عقيدتى و اساس هر تحول معنوى

اعبدوا اللّه ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 116 - 5

5 - وحدانيت خدا ، دليل بر نبودن كمترين مانع در برابر تدبير حكيمانه و هدفدار او در جهان آفرينش

أفحسبتم أنّما خلقن_كم عبثًا . .. فتع_لى اللّه الملك الحقّ لا إل_ه إلاّ هو

بيان وحدانيت خدا با {لا إل_ه إلاّ هو} در اين مجموعه از صفات _ كه در مقام تنزيه ذات

پروردگار از بيهوده كارى و عبث آفرينى است _ مطلب ياد شده را افاده مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 16 - 4

4 - دستيابى به خير ، در گروِ خداپرستى و تقوا است .

اعبدوا اللّه و اتّقوه ذلكم خير لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 26 - 16

16 - آيين شرك ، سازگار با حكومت استبدادى و ستم پيشه فرعونى و آيين توحيدى ، در تضاد با چنين حكومتى

و ليدع ربّه . .. أن يبدّل دينكم

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه حكومت فرعون در زمان حاكميت آيين شرك قرار داشت و او با آيين توحيدى موسى(ع) به مبارزه برخاسته بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 31 - 6

6 - توحيد و استقامت در راه ايمان ، در پى دارنده بهشت و نعمت هاى گسترده براى مؤمنان

إنّ الذين قالوا ربّنا اللّه ثمّ استق_موا . .. و لكم فيها ما تشتهى أنفسكم

آثار توحيد اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 14 - 14

14- بينش عميق و نهضت توحيدى اصحاب كهف ، بازتاب هدايت افزون الهى براى آنان بود .

زدن_هم هدًى . و ربطنا على قلوبهم إذ قاموا فقالوا ربّنا ربّ السم_وت و الأرض

{إذ قاموا} ظرف براى جمله هاى {زدناهم هدى و ربطنا. ..} است.

آثار توحيد افعالى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 59 - 8

8 _

توكل بر خداوند و كافى دانستن او براى رفع نياز هاى انسان ، زمينه ساز جلب فضل و عطاياى الهى

و قالوا حسبنا اللّه سيؤتينا اللّه من فضله

از اينكه خداوند قبل از بيان اميدوارى به فضل خويش، موضوع توكل (حسبنا اللّه) را مطرح كرده است، برداشت فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 42 - 13

13- حاكميت نظم در جهان هستى ، تنها در پرتو وجود قدرت واحد امكان پذير است .

قل لو كان معه ءالهة كما يقولون إذًا لاَبتغوا إلى ذى العرش سبيلاً

پيام اصلى آيه، برهان هماهنگى در هستى است; يعنى، تعدد قدرت با نظم واحد حاكم بر هستى سازگار نيست.

آثار توحيد در خالقيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 56 - 8

8- توحيد در ربوبيت ، لازمه توحيد در خالقيت است .

بل ربّكم . .. الذى فطرهنّ

آيه شريفه، براى اثبات توحيد خداوند در ربوبيت، او را به صفت خالق جهان بودن توصيف كرده است. اين توصيف بيانگر اين است كه ميان توحيد در ربوبيت و توحيد در خالقيت، پيوند ناگسستنى وجود دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 70 - 5

5 - انحصار خالقيت ، اختيار و آگاهى مطلق و يكتايى به خداوند ، دليل انحصار شايستگى ستايش ها به او

ربّك يخلق ما يشاء و يختار . .. يعلم ... و هو اللّه لا إل_ه إلاّ هو له الحمد فى ا

از ارتباط ميان آيات گذشته _ كه بيانگر اوصاف خداوند بود _ و اين آيه برداشت

ياد شده به دست مى آيد; زيرا ذكر انحصار ستايش ها به خداوند، نتيجه اوصاف ياد شده براى او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 3 - 10

10 - توانايى خداوند بر آفرينش هرچيزى و انجام هر كارى و انحصار خالقيت و رازقيت به او ، نشانه يكتايى خدا و انحصار الوهيت به او است .

يزيد فى الخلق ما يشاء إنّ اللّه على كلّ شىء قدير. .. لا إل_ه إلاّ هو

جمله {لا إل_ه إلاّ هو} به منزله نتيجه براى مطالبى است كه در اين آيه و آيه قبل آمده است. گفتنى است كه محور آن، مسأله خالقيت و قدرت مطلق خداوند مى باشد.

آثار توحيد در رازقيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 3 - 10

10 - توانايى خداوند بر آفرينش هرچيزى و انجام هر كارى و انحصار خالقيت و رازقيت به او ، نشانه يكتايى خدا و انحصار الوهيت به او است .

يزيد فى الخلق ما يشاء إنّ اللّه على كلّ شىء قدير. .. لا إل_ه إلاّ هو

جمله {لا إل_ه إلاّ هو} به منزله نتيجه براى مطالبى است كه در اين آيه و آيه قبل آمده است. گفتنى است كه محور آن، مسأله خالقيت و قدرت مطلق خداوند مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 58 - 2

2 - رازقيت يگانه خداوند در نظام وجود ، دليل بى نيازى مطلق او از خلق

و ما أُريد منهم أن يطعمون . إنّ اللّه هو الرزّاق

آثار توحيد ذاتى

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 14 - 9

9 - يكتايى خداوند ( توحيد ذاتى ) ، دليل لزوم خالص ساختن عبادت ( توحيد عبادى ) براى خدا است .

إنّنى أنا اللّه لا إل_ه إلاّ أنا فاعبدنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 34 - 12

12 - الوهيت يگانه خدا ، مقتضى تسليم محض بودن در برابر او و روى بر تافتن از غير او

فإل_هكم إل_ه وحد فله أسلموا

{له} متعلق به {أسلموا} بوده و تقديم آن مفيد حصر است; يعنى، فقط تسليم خدا بشويد و از طاعت غير او روى برتابيد. تفريع {له أسلموا} بر جمله {إل_هكم إل_ه واحد} با حرف {فا}، اين معنا را مى رساند كه: با توجه به اين كه معبود همه شما، تنها خداى يگانه است، ضرورت دارد كه تنها از او فرمان ببريد و از تسليم شدن به غير او، بپرهيزيد.

آثار توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 2 - 7

7 _ باور به توحيد ربوبى واداركننده آدمى به توكل بر خدا و عدم اتكا به غير او

و على ربهم يتوكلون

كلمه {ربهم} علاوه بر بيان اين معنا كه مؤمنان واقعى، تنها خداوند را رب خويش مى دانند، بيانگر علت توكل آنان نيز هست ; يعنى چون تنها خداوند را رب خويش مى دانند، فقط بر وى توكل مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 129 - 9

9 _ ربوبيت مطلق الهى بر نظام هستى ، مقتضى اتكال

انسان به خدا و پرهيز از اتكا بر غير او

حسبى اللّه . .. عليه توكلت و هو رب العرش العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 14 - 11

11- توحيد در ربوبيّت ، مقتضى توحيد در عبادت و يك تاپرستى است .

ربّنا ربّ السم_وت و الأرض لن ندعوا من دونه إل_هًا

در استدلال اصحاب كهف ميان وحدت {إل_ه} (معبود) با يگانگى {ربّ} تلازمى انفكاك ناپذير مشهود است. آنه، با آوردن حرف {لن} - كه براى نفى ابد است - إل_ه بودن هر چيزى به جز {ربّ السم_وات و الأرض} را منتفى دانسته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 65 - 15

15- ربوبيت خداوند بر سرتاسر هستى و بى نظير بودن او ( توحيد ربوبى ) ، دليل لزوم يكتاپرستى و پايدارى در آن ( توحيد عبادى )

ربّ السموت . .. فاعبده واصطبر ... هل تعلم له سميًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 50 - 5

5 - ربوبيت يگانه خدا بر هستى ، مستلزم بازگشت انسان ها به سوى او و پايان نيافتن حيات در زندگى دنيايى است .

قالوا ءامنّا بربّ الع_لمين . .. إنّا إلى ربّنا منقلبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 5 - 2

2 - ربوبيت يگانه خدا بر جهان ( آسمان ها ، زمين و . . . ) دليل اين است كه تنها او براى پرستش شايسته مى باشد .

إنّ إل_هكم لوحد . ربّ السم_وت و الأرض و

ما بينهما

برداشت ياد شده از آن جا است كه جمله {ربّ السماوات. ..} درصدد بيان دليل و شاهد بر وحدانيت معبود حقيقى (خداوند) است كه در آيه قبل، از آن سخن به ميان آمده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 84 - 2

2 - ربوبيت يگانه خداوند بر هستى ، نمايانگر الوهيت مطلق و فراگير او است .

سبح_ن ربّ السم_وت و الأرض . .. و هو الذى فى السماء إل_ه وفى الأرض إل_ه

تذكر به ربوبيت خداوند در آسمان ها و زمين _ كه در آيات پيشين مطرح گرديد _ زمينه ساز طرح وحدانيت الوهى حق نيز مى باشد; زيرا معبود واقعى كسى است كه ربّ، مدير و مدبر عالم هستى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 8 - 2

2- توحيد ربوبى در سراسر نظام هستى ، گواه توحيد ذاتى و يكتايى خداوند

ربّ السموت و . .. لا إل_ه إلاّ هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 23 - 4

4 - ربوبيت يگانه و توانمندانه خداوند بر نظام هستى ، خود گواه تحقق پذيرى وعده هاى او است .

و ما توعدون . فَوَربّ السّماء و الأرض إنّه لحقّ

از ارتباط ميان حقانيتِ وعده هاى خداوند و سوگند به ربوبيت او، مطلب بالا استفاده مى شود.

آثار توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 172 - 10

10 - لازمه بندگى خدا و توحيد در عبادت و اطاعتش ، حلال دانستن حلال هاى خدا

و حرام دانستن حرام هاى خداست .

كلوا من طيبت ما رزقنكم . .. إن كنتم إياه تعبدون

هر يك از دو جمله {كلوا} و {اشكروا} مى تواند حاكى از جواب شرط {إن كنتم . ..} باشد. برداشت فوق ناظر به اين است كه جمله نخست به منزله جواب شرط گرفته شود. قابل ذكر است كه چون عبادت، شرط براى امر; يعنى، {كلوا} و {اشكروا} قرار گرفته است، متضمن معناى اطاعت نيز مى باشد. تقديم {إياه} بر {تعبدون} دلالت بر حصر دارد و لذا توحيد در عبادت و اطاعت از آن استفاده شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 171 - 28

28 _ بازگشت سودِ يگانه پرستى به خود انسان

و لاتقولوا ثلثة انتهوا خيراً لكم

كلمه {لكم} اشاره به اين است كه گرايش به توحيد به سودِ خود آدمى است نه اينكه نفعى را براى خدا و يا رسولان وى داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 73 - 11

11 _ گفتار هر كس ، گواه افكار و عقايد او و كافى در اثبات ايمان و كفر وى

لقد كفر الذين قالوا . .. و إن لم ينتهوا عما يقولون

به كارگيرى كلمه {قالوا} و {يقولون} به جاى مثلا {زعموا و اعتقدوا} راهنماى برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 56 - 8

8 _ توحيد و پرستش خداى يگانه نشانه هدايت است.

إنى نهيت أن أعبد الذين . .. و ما أنا من المهتدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 -

انعام - 6 - 81 - 10

10 _ موحدان، به جهت توحيد و يكتا پرستى، سزاوار در امان بودن از خشم خداوند هستند.

و لاتخافون أنكم أشركتم بالله . .. فأى الفريقين أحق بالأمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 85 - 31

31 _ عدالت در امور اقتصادى و پرهيز از فسادگرى ، تنها در صورت پرستش خدا و ايمان به يگانگى او سعادت آفرين است .

ذلكم خير لكم إن كنتم مؤمنين

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مشاراليه {ذلكم}، معنايى باشد كه از {اوفوا الكيل . .. و لاتفسدوا ... } استفاده مى شود. در اين صورت مى توان گفت مراد از ايمان در {إن كنتم مؤمنين} ايمان به خداى يگانه و لزوم پرستش اوست. يعنى اگر به خداى يگانه ايمان داشته باشيد و تنها او را بپرستيد، عدالت در امور اقتصادى و پرهيز از فسادانگيزى متضمّن خير و صلاح شماست و اگر موحد نباشيد رعايت اين مسائل سعادت آفرين نخواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 3 - 7،12

7_ يكتاپرستى ، پذيرش رسالت پيامبر ( ص ) ، استغفار از شرك و گناه و حركت به سوى خدا ، موجب جلب عنايت خدا و دستيابى به معيشتى نيكو در دنياست .

ألاّ تعبدوا إلاّ الله . .. و أن استغفروا ربكم ثم توبوا إليه يمتعكم مت_عًا حسنًا

12_ برخوردار شدن از پاداش هاى الهى در آخرت ، منوط به يكتاپرستى ، پرهيز از شرك ، پذيرش رسالت پيامبر ( ص ) و استغفار از گناهان است .

ألاّ تعبدوا إلاّ

الله . .. يؤت كل ذى فضل فضله

استفاده برداشت فوق از آيه ، بر اساس اين احتمال است كه: جمله {يؤت . ..} بيانگر پاداش اخروى باشد. وجود {إلى أجل} در جمله قبل و نبود آن در اين جمله ، مى تواند مؤيد اين احتمال باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 20

20_ يكتاپرستى و ايمان به پيامبران ، ملاك ارزش و نشانه علم و آگاهى است .

و ما أنا بطارد الذين ءامنوا . .. و ل_كنى أريكم قومًا تجهلون

برداشت فوق ، مبتنى بر اين احتمال است كه {تجهلون} به منزله فعل لازم باشد و مفعولى براى آن در نظر گرفته نشود. براين اساس {أراكم ...}; يعنى ، مى دانم كه شما كفرپيشگان ، مردمى نادان و ناآگاه هستيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 52 - 11

11_ توحيد ، پرستش خداى يكتا و استغفار از گناهان ، مؤثر در برخوردار شدن جامعه هاى بشرى از موهبت ها و بركات دنيوى است .

استغفروا ربكم ثم توبوا إليه يرسل السماء . .. و يزدكم قوّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 23

23_ اصلاح جوامع بشرى ، در گرو گرايش آنان به توحيد و يكتاپرستى و رعايت عدل و انصاف در مبادلات و امور اقتصادى است .

قال ي_قوم اعبدوا الله . .. أوفوا المكيال و الميزان بالقسط ... إن أُريد إلاّ الإص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 48 - 19

19-

سعادت ، درگرو پرستش خداوند يگانه است .

و أدعوا ربّى عسى ألاّ أكون بدعاء ربّى شقيًّا

ابراهيم(ع)، رهايى از شقاوت را در گرو عبادت خداوند مى دانست; بنابراين تحصيل سعادت، با عبادت خداى يگانه ميسر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 31 - 8

8 - پرستش خداى يگانه و روى برتافتن از عبادت غير او ، رهايى از دام شيطان و دستيابى به اوج كمال است .

حنفاء للّه غير مشركين به . .. فتخطفه الطير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 34 - 15

15 - پرستش خداى يگانه و اطاعت بى چون و چرا از دستورات او ، از نشانه هاى ايمان راستين و مبرا بودن از پندار هاى شرك آميز

فإل_هكم إل_ه وحد فله أسلموا و بشّر المخبتين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 32 - 7

7 - پرستش خداى يگانه و پرهيز از شرك ورزى به او ، زيربنايى ترين اصل عقيدتى و پايه هر تحول معنوى

فأرسلنا فيهم رسولاً منهم أن اعبدوا اللّه ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 20

20 - عبادت خداى واحد و دورى از شرك ، دليل و سبب وعده كردن خداوند به مؤمنان صدراسلام براى اعطاى خلافت ، پيروزى و امنيت به آنان

وعد اللّه الذين ءامنوا . .. يعبدوننى لايشركون بى شيئًا

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه جمله {يعبدوننى. ..} حال براى ضماير غايب گذشته و يا جمله اى استينافيه

بيانيه باشد; كه در هر صورت بيانگر علت و دليل اعطاى خلافت پيروزى و امنيت به مؤمنان از سوى خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 3 - 2،10

2 - اختصاص داشتن عبادت خالصانه و اطاعت محض به خداوند ، مستلزم طرد اطاعت ديگران و ترك شرك و ريا در عبادت است .

فاعبد اللّه مخلصًا له الدين . ألا للّه الدين الخالص

برداشت بالا به خاطر اين نكته است كه جمله {ألا للّه الدين الخالص} در مقام تعليل براى امر به عبادت خالصانه (فاعبد اللّه مخلصاً له. ..) است; يعنى، به اين دليل بايد خدا را خالصانه عبادت كرد كه چون عبادت خالصانه اختصاص به او دارد.

10 - تنها عبادت خود خدا ، وسيله تقرب به او است ; نه عبادت غير او .

ما نعبدهم إلاّ ليقرّبونا إلى اللّه زلفى

محكوم شدن تقرب جستن به خدا از راه عبادت غير او _ كه از جمله بعداستفاده مى شود (إنّ اللّه يحكم بينهم. ..) _ بيانگر اين است كه كه تنها با عبادت خودخدا، مى توان به او نزديك شد و تقرب جست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 66 - 2،7

2 - اختصاص دادن پرستش به خداوند و دورى از عبادت غير او ، نشانه عقل و خردمندى است .

أفغير اللّه تأمرونّى أعبد أيّها الج_هلون . .. بل اللّه فاعبد

{فا} در {فاعبد} جزا براى شرط مقدر است و تقدير آن _ به قرينه مقابله با {أيّها الجاهلون} _ مى تواند چنين باشد: {إن كنت عاقلاً فاعبداللّه}.

7 - تنها تلاش و

عمل در سايه توحيد و يكتاپرستى ، ثمربخش و سودآور است .

لئن أشركت ليحبطنّ عملك . .. بل اللّه فاعبد و كن من الش_كرين

از مقابله ميان شرك و توحيد و تأثير آن دو در رفتار آدمى و نتايج آن، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 67 - 3

3 - توحيد و يكتاپرستى ، نشانه شناخت درست خداوند و قدرشناسى او است .

بل اللّه فاعبد . .. و ما قدروا اللّه حقّ قدره

آثار توحيد مسلمانان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 40 - 1

1 - اخراج ظالمانه مسلمانان صدراسلام از زادگاهشان ( مكّه ) ، تنها به جرم اعتقاد آنان به يگانگى خدا

بأنّهم ظلموا . .. الذين أُخرجوا من دي_رهم بغير حقّ

{الذين اُخرجوا} بدل از {الذين يقاتلون} و به تقدير اذن القتال للذين اُخرجوا. ..} مى باشد. {ديار} جمع {دار} است و {دار}; يعنى، خانه و جايى كه انسان در آن جا سكونت دارد. بنابراين معناى جمله ياد شده چنين مى شود: به كسانى كه به ناحق از خانه و كاشانه خود بيرون رانده شدند، رخصت پيكار داده شد.

آثار دعوت به توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 108 - 11

11_ فراخوانى مردم به توحيد و مبارزه با شرك ، نشانه صداقت در پيروى از پيامبر ( ص ) است .

أدعوا إلى الله على بصيرة أنا و من اتبعنى

آثار دعوت به توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

8 - رعد - 13 - 36 - 10

10_ حقايق توحيدى قرآن و دعوت آن به يكتاپرستى و نفى شرك ، عامل مخالفت برخى از يهود و نصارا با آن

و من الأحزاب من ينكر بعضه قل إنما أُمرت أن أعبد الله

طرح مسأله توحيد و يكتاپرستى پس از {من ينكر بعضه} گوياى اين است كه از دلايل انكار قرآن از ناحيه برخى احزاب ، اصرار قرآن بر توحيد و نفى شرك است.

آثار ذكر توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 129 - 4

4 _ توجه به يكتايى خداوند در الوهيت ، زمينه ساز اتكا و توكل بر او

حسبى اللّه لا إله إلا هو عليه توكلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 33 - 2

2 - توجه به وحدانيت خداوند ، زمينه ترس از ربوبيت او است .

و لئن سألتهم من خلق . .. ليقولنّ اللّه ... ألم تر أنّ اللّه يولج ... ألم تر أنّ

سفارش به تقوا، پس از آيات اثبات كننده توحيد، مى تواند نكته ياد شده را برساند.

آثار ذكر توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 3 - 3

3 - توجّه به انحصار الوهيت در خداوند ، زمينه ساز باور به قدرت او بر پناه دادن انسان در مشكلات

قل أعوذ . .. إل_ه الناس

آثار شك در توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 14 - 8

8 - ترديد و ناباورى نسبت به مبانى اسلام ( توحيد ، معاد

، نبوت ، قرآن و . . . ) ، عامل شقاوت و بدبختى اهل نفاق

قالوا بلى و ل_كنّكم . .. ارتبتم

آثار عقيده به توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 2 - 16،17

16- اعتقاد به يگانگى خداوند ، زمينه ساز تقواپيشگى و ترس و پروا داشتن از او

أن أنذروا أنه لا إل_ه إلاّ أنا فاتقون

فاء در {فاتقون} فاى تفريع است. بنابراين اين مطلب به دست مى آيد كه: اگر كسى به توحيد و يگانگى خداوند معتقد شد، به دنبال آن زمينه تقواپيشگى براى او حاصل مى گردد.

17- انديشه توحيدى ، فراخوان آدمى به عملكردى متناسب با آن

لا إل_ه إلاّ أنا فاتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 60 - 9

9 - توحيد و معاد ، دو عقيده محورى و انسان ساز

ان الذين هم من خشية ربّهم مشفقون . .. أنّهم إلى ربّهم رجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 68 - 7

7 - اعتقاد به توحيد و يگانگى خدا ، مقتضى اعتقاد به عدم صلاحيت غير او براى تشريع قانون و تعيين تكليف براى خلق

و ربّك يخلق ما يشاء و يختار ما كان لهم الخيرة

ذيل آيه بيانگر آن است كه كسانى كه پنداشته بودند مى توانند قانون وضع نمايند و يا پيامبر تعيين كنند، ناخواسته به دامن شرك غلتيدند; زيرا تشريع قانون و انتخاب پيامبر، تنها در اختيار كسى است كه ربوبيت داشته باشد و ربوبيت تنها از آنِ خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

16 - زمر - 39 - 45 - 4

4 - عقيده به وجود خداى يكتا ، مستلزم عقيده به وجود جهان آخرت است .

و إذا ذكر اللّه وحده اشمأزّت قلوب الذين لايؤمنون بالأخرة

از اين كه خداوند مى فرمايد: كسانى كه ايمان به آخرت ندارند، از ياد خدا به تنهايى، تنفر دارند; به دست مى آيد كه اين تنفر به خاطر ايمان نداشتن به آخرت است و اگر آنان ايمان مى داشتند، چنين تنفرى به آنها دست نمى داد. بنابراين ميان ايمان به آخرت و ايمان خداوند يكتا، تلازم وجود دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 33

33 - اعتقاد به توحيد و معاد ، محور مشترك براى وحدت و همبستگى پيروان اديان آسمانى

اللّه ربّنا و ربّكم . .. اللّه يجمع بيننا و بينكم

بنابراين كه مخاطبان پيامبر(ص) اهل كتاب باشند، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

آثار عقيده به توحيد در خالقيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 87 - 4

4 - اعتقاد به يگانگى خالق ، مستلزم اعتقاد به يگانگى معبود و { ربّ }

يدعون من دونه . .. و لئن سألتهم من خلقهم ليقولنّ اللّه فأنّى يؤفكون

مشركان در ربوبيت الهى، قائل به شرك بودند و خداوند براى تبيين بطلان اعتقاد آنان، به ايشان يادآور شده كه شما معتقد به يگانگى خالق هستيد و پذيرش شرك در ربوبيت، با آن تناقض دارد.

آثار عقيده به توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 26 - 3

3 - اعتقاد

به ربوبيت خداى يگانه ، مستلزم بردن نياز ها به درگاه او

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 39 - 3

3 - اعتقاد به ربوبيت خداى يگانه ، مستلزم بردن نياز ها به درگاه او است .

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 57 - 1

1 - اعتقاد راستين به ربوبيت يگانه خداوند ، مستلزم بيم داشتن از عذاب او و نگران بودن از فرجام كار خويش

إنّ الذين هم من خشية ربّهم مشفقون

{خشية} به معناى ترس، بيم و هراس است. عبارت {من خشية ربّهم}، به تقدير {من خشية عذاب ربّهم} مى باشد. {إشفاق} (مصدر {مشفقون}) نيز به معناى نگرانى، پريشانى، تشويش خاطر، اضطراب و در بيم و اميد بودن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 58 - 1

1 - اعتقاد راستين به ربوبيت يگانه خداوند ، مستلزم ايمان آوردن به نشانه ها و آيات او است .

و الذين هم بايت ربّهم يومنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 29 - 3

3 - اعتقاد به ربوبيت مطلق و يگانه خدا ، مستلزم نفى الوهيت از غير او

قال فرعون و ما ربّ الع_لمين . قال ربّ السم_وت و الأرض ... قال لئن اتّخذت إل_هًا

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه موسى(ع) از ربوبيت خدا سخن مى راند; ولى فرعون بر الوهيت خويش بيمناك شده بود و اين مى رساند كه حتى در فرهنگ مردم آن

زمان ميان ربوبيت و الوهيت ملازمه اى تفكيك ناپذير وجود داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 227 - 4

4 - ايمان و اعتقاد به پروردگار يگانه ، مايه رهايى انسان از وادى حيرت و سرگردانى در عقيده و عمل

ألم تر أنّهم فى كلّ واد يهيمون . .. إلاّ الذين ءامنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 79 - 2

2 - اعتقاد به ربوبيت خداى يگانه و قدرت قاهر و علم گسترده او ، مقتضى توكل كردن انسان به او

إنّ ربّك يقضى بينهم بحكمه و هو العزيز العليم . فتوكّل على اللّه

تفريع {توكّل على اللّه} بر {إنّ ربّك يقضى . .. و هو العزيز العليم} بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 27

27 - خصومت و ستيز پيروان اديان توحيدى با توجه به وحدت پروردگار و بازگشت عمل هر انسان به خودش ، فاقد منطق و توجيه

اللّه ربّنا و ربّكم لنا أعم_لنا و لكم أعم_لكم لا حجّة بيننا و بينكم

بنابراين كه مراد از {لاحجّة}، نفى خصومت و نزاع باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 13 - 9

9- توحيد ربوبى و اعتقاد به حاكميت يگانه خدا بر هستى ، آرامش بخش روح و انديشه مؤمنان راستين

إنّ الذين قالوا ربّنا اللّه ثمّ استق_موا فلاخوف عليهم و لا هم يحزنون

به كار رفتن واژه {ربّ} به جاى ديگر اوصاف الهى و نيز ارتباط

{قالو ربّنا اللّه} با {فلا خوف. ..}، مى رساند كه اعتقاد به توحيد ربوبى و اين كه امور تنها در پرتو تدبير او صورت مى گيرد، نقش اساسى در آرامش خاطر مؤمنان مقاوم دارد.

آثار قبول توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 70 - 2،3

2 _ به اسيران جنگ بدر اعلام شد در صورت پذيرش اسلام و توحيد ، خداوند آنان را از مواهبى بهتر از آنچه از ايشان گرفته شد ( فديه ) ، بهره مند خواهد ساخت .

إن يعلم اللّه فى قلوبكم خيرا يؤتكم خيرا مما أخذ منكم

مراد از {خيرا} به دليل {يغفر لكم} توحيد و گرايش به اسلام است. زيرا خداوند گناه شرك را هرگز نخواهد بخشيد: إن اللّه لايغفر ان يشرك به.

3 _ به اسيران جنگ بدر نويد داده شد كه در صورت پذيرش اسلام و توحيد خداوند گناهان گذشته آنها را خواهد بخشيد .

إن يعلم اللّه فى قلوبكم خيرا . .. يغفر لكم و اللّه غفور رحيم

آثار گرايش به توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 90 - 4

4 _ گرايش به توحيد و رعايت عدل در خريد و فروش و امور اقتصادى ، مايه خسارت در ديدگاه اشراف كفرپيشه قوم مدين

لئن اتبعتم شعيباً إنكم إذاً لخسرون

برداشت فوق با توجه به آيه 85، كه بيانگر پيامهاى شعيب است، به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 52 - 8،13

8_ نزول باران هاى فراوان ، در صورت پرهيز از شرك و گرايش به

توحيد و پرستش خدا ، از نويد هاى هود ( ع ) به قوم خويش

و ي_قوم استغفروا ربكم ثم توبوا إليه يرسل السماء عليكم مدرارًا

فعل مضارع {يرسل} به اصطلاح در جواب فعل امر (استغفروا ربكم ثم توبوا إليه) قرار گرفته و با {إنْ} شرطيه مقدر مجزوم شده است; يعنى: {إنْ تستغفروا و تتوبوا يرسل . ..; اگر استغفار كنيد و به سوى خدا حركت كنيد، او ابرهاى پر باران را براى شما خواهد فرستاد}.

13_ هود ( ع ) مردم خويش را در صورت استغفار از گناهان ، گرايش به توحيد و پرستش خدا ، به افزايش نيرو و توانشان بشارت داد .

و ي_قوم استغفروا ربكم ثم توبوا إليه . .. يزدكم قوّة إلى قوّتكم

{يزدكم} عطف بر {يرسل} و جواب براى شرط مقدر مى باشد; يعنى: {إن تستغفروا . .. يزدكم; اگر استغفار كنيد و ... خداوند نيروى شما را افزايش مى دهد}.

آثاراستقامت در توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 50 - 2

2- هجرت از محيط شرك و استقامت در توحيد ، زمينه ساز بهره مندى انسان از رحمت و عنايت هاى ويژه خداوند

فلمّا أعتزلهم . .. و وهبنا لهم من رحمتنا

اتقان توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 2 - 2

2_ توحيد و لزوم يكتاپرستى از تعاليم اساسى ، متقن و روشنِ قرآن است .

كت_ب أُحك_مت ءاي_ته ثم فصلت . .. ألاّ تع_بدوا إلاّ الله

{ألاّ} مركب از {أن} تفسيريه و {لا} ى ناهيه است و جمله {لاتعبدوا . ..} تفسير {كتاب اُحكمت آياته ثم فصلت}

مى باشد; يعنى ، نهى از پرستش غير خدا ، سخن متقن و روشن قرآن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 40 - 18،19،23

18_ توحيد و يكتاپرستى ، آيينى استوار و متكى بر برهان ، و شركْ پندارى سست و بى بنياد است .

ما تعبدون من دونه إلاّ أسماءً . .. أمر ألاّتعبدوا إلاّ إياه ذلك الدين القيم

از معانى {قيّم} مستقيم و استوار است و از آن جا كه يوسف(ع) پس از اقامه برهان بر توحيد و لزوم يكتاپرستى و يادآورى نبود دليل بر شرك و پرستش غير خدا، فرمود: {ذلك الدين القيم} معلوم مى شود: ثبات و استوارى توحيد به خاطر برهانى بودن آن، و سستى شرك ناشى از نبود دليل بر آن است.

19_ اكثريت مردم ( مشركان ) ، ناآگاه به استوارى توحيد و يگانه پرستى و اتكاى آن بر برهان

ذلك الدين القيم و ل_كنّ أكثر الناس لايعلمون

در برداشت فوق ، {الناس} عموم مردم گرفته شده است. بر اين اساس ، مقصود از {أكثر} مشركان خواهد بود. مفعول {لايعلمون} به قرينه جمله هاى قبل ، استوارى توحيد بر برهان و دليل برهانى نداشتن شرك است.

23_ اكثر مشركان ، ناآگاه به درستى و استوارى توحيد و سستى و نادرستى شرك

ما تعبدون من دونه . .. و ل_كنّ أكثر الناس لايعلمون

برداشت فوق، بر اين اساس است كه مراد از {الناس} مشركان باشد. بنابراين {و ل_كنّ أكثر الناس لايعلمون} گوياى اين نكته است كه: بيشتر مشركان [حقيقت] را نمى دانند و برخى از آنان بدان آگاهند ; ولى به خاطر عناد يا خوف از دست دادن رياست

و مانند اينها، به توحيد نمى گرايند.

احكام توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اخلاص - 112 - 1 - 3

3 - كلمات توحيد ، بايد بر زبان جارى گردد .

قل

احياى توحيد در بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 90 - 17

17 - هارون ( ع ) ، داراى برنامه اى مشخص براى مقابله با گوساله پرستى و احياى توحيد در بنى اسرائيل بود .

أطيعوا أمرى

دعوت هارون(ع) از بنى اسرائيل به اطاعت فرمان هاى او، پس از فرمان {اتّبعونى}، حاكى از آن است كه وى براى بنى اسرائيل در صورت پيروى آنان از او، دستور العمل هايى را تدارك ديده بود.

اختلاف در توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 96 - 2

2- اختلافات دينى پيروان اديان الهى در مسأله توحيد ، تا خروج يأجوج و مأجوج ( انقراض دنيا ) ادامه خواهد داشت .

و تقطّعوا أمرهم بينهم . .. حتّى إذا فتحت يأجوج و مأجوج

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه {حتّى} غايت براى {و تقطّعوا أمرهم بينهم} باشد.

اختلاف در توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 84 - 3

3 - توحيد و يكتاپرستى ، محور اصلى اختلاف پيامبر ( ص ) با مشركان

قل إن كان للرحم_ن ولد . .. فذرهم يخوضوا ... و هو الذى فى السماء إل_ه و فى الأرض

آيات پيشين به ضميمه تكرار واژه {إل_ه}، نشانگر آن است كه سخن اصلى پيامبر(ص) در برابر مشركان، تأكيد

بر توحيد و يكتا پرستى بوده است.

اختيار در توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 137 - 15

15 _ اختيار تكوينى انسان در انتخاب مسير شرك و توحيد

و لو شاء الله ما فعلوه

اخلاص در توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 108 - 3

3_ توحيد خالص و پيراسته از هر گونه شرك ، ايمان به قرآن و وحى ، راه رسيدن به خداست .

و ما أكثر الناس و لو حرصت بمؤمنين . .. و ما يؤمن أكثرهم بالله إلاّ و هم مشركون .

ارزش استقامت در توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 30 - 5

5 - ايمان و توحيد همراه با استقامت و پايدارى ، داراى ارزش والا

إنّ الذين قالوا ربّنا اللّه ثمّ استق_موا تتنزّل عليهم المل_ئكة

ارزش تبليغ توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 14 - 2

2- قيام در راه توحيد و اعلان انديشه توحيدى ، داراى ارزشى والا و گرانْ سنگ است .

و ربطنا على قلوبهم إذ قاموا فقالوا ربّنا ربّ السم_وت و الأرض

از جمله معانى {قيام}، {عزم و تصميم} است. لذا {قاموا} يعنى بر انديشه توحيدى خود مصمّم شدند. {فقالوا} نيز گوياى اعلان آن انديشه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 30 - 4

4 - اعلان موضع حق و ترويج توحيد در مجامع شرك ، داراى ارزشى والا

إنّ الذين قالوا ربّنا اللّه

واژه {قالوا} مى تواند اشاره به

اين داشته باشد كه موحدان، به صرف اعتقاد به توحيد بسنده نمى كنند; بلكه آن را در مجامع شرك و كفر اعلان مى دارند.

ارزش توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 16 - 7

7- زندگى مشقّت بار همراه با ايمان و توحيد ، بر زندگى آسوده شرك آلود ترجيح دارد .

و إذ اعتزلتموهم و ما يعبدون إلاّ اللّه فأوُواْ إلى الكهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 33 - 6

6 - ارزش انسان ها ، در پرتو توحيد ، عمل صالح و روحيه تسليم در برابر خداوند است .

و من أحسن قولاً ممّن دعا إلى اللّه و عمل ص_لحًا و قال إنّنى من المسلمين

ارزش دعوت به توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 33 - 2

2 - ارزش دعوت به سوى خدا و تبليغ آيين الهى ، در گرو نيك كردارى دعوت كنندگان و مبلغان آن است .

و من أحسن قولاً ممّن دعا إلى اللّه و عمل ص_لحًا

استقامت بر توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 89 - 18

18 _ تنها خداوند آگاه به سرنوشت مؤمنان در پايدارى آنان بر توحيد و يا بازگشتشان به كفر و شرك است .

و ما يكون لنا أن نعود فيها إلا أن يشاء اللّه ربنا وسع ربنا كل شىء علماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 112 - 1،2،9

1_ خداوند ، پيامبر ( ص ) را

به استقامت و پايدارى بر توحيد و پرستش خدا ، فرمان داد .

فاستقم كما أُمرت

متعلق {استقم} ذكر نشده تا حكايت از عموم داشته باشد; ولى از آن جا كه بحث آيات پيشين درباره توحيد و پرستش خدا بود ، در برداشت فوق از آنها نام برده شد.

2_ مؤمنان همراه پيامبر ( ص ) به استقامت و پايدارى بر توحيد و پرستش خدا موظّف بودند .

فاستقم . .. و من تاب معك

{من تاب} عطف بر ضمير مستتر در {فاستقم} است; يعنى: {وليستقم من تاب معك}.

9_ توجه به داستان پيامبران و سرنوشت اقوام مؤمن و كافر ايشان ، وادار كننده انسان به استقامت وپايدارى بر توحيد و پرستش خدا

فاستقم كما أُمرت

برداشت فوق ، بر اين اساس است كه جمله {فاستقم . ..} بر داستان اقوام گذشته _ كه در آيات پيشين از آن سخن رفته است _ تفريع شده باشد.

استقامت در تبليغ توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 112 - 3

3_ استقامت در ابلاغ دين و گسترش توحيد ، وظيفه پيامبر ( ص ) و مؤمنان به اوست .

فاستقم كما أُمرت و من تاب معك

جمله {تو و پيروانت پايدارى و استقامت كنيد} مى تواند به اين معنا باشد: بر توحيد و احكام دين پايبند و ثابت قدم بمانيد; مبادا سختيها و مشكلات شما را از مسير حق منحرف سازد. و نيز مى تواند گوياى اين باشد: در ابلاغ توحيد و دين پايدارى كنيد و از دعوت ملول و خسته نشويد. برداشت فوق ناظر به معناى دوم است.

استقامت در توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

5 - انعام - 6 - 19 - 24

24 _ لزوم پايدارى در عقيده توحيدى و اعلام صريح بطلان شرك و بيزارى از معبودهاى مشركان

قل لا أشهد قل إنما هو إله وحد و إننى برىء مما تشركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 48 - 7

7- ثبات قدم و پايدارى حضرت ابراهيم ( ع ) در راه توحيد

و أعتزلكم . .. و أدعوا ربّى

تصميم ابراهيم(ع) بر هجرت، براى رفع موانع يكتاپرستى، حاكى از پايدارى او بر توحيد است.

استهزاى توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 12 - 3

3 - مشركان _ به رغم مشاهده عظمت آفرينش و آيات الهى در طبيعت _ تعاليم قرآن ( معاد و احياى مجدد انسان ها و توحيد ربوبى و . . . ) را به تمسخر مى گرفتند .

إنّ إل_هكم لوحد . .. فاستفتهم أهم أشدّ خلقًا... بل عجبت و يسخرون

اظهار توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 3 - 2

2 - به بزرگى ياد كردن خداوند و اظهار توحيد ربوبى او ، از نخستين برنامه هاى رسالت پيامبر ( ص )

و ربّك فكبّر

برداشت ياد شده مبتنى بر اين احتمال است كه مقصود از {فكبر} به بزرگى ياد كردن خداوند در ميان مردم باشد; مثلاً بگويد: اللّه أكبر و. .. .

اظهار كلمه توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اخلاص - 112 - 1 - 16

16 - { عن الباقر ( ع ) فى قول

اللّه تبارك و تعالى { قل هو اللّه أحد } قال { قل } أى أظهر ما أوحينا إليك و نبأناك به بتأليف الحروف الّتى قرأناها لك . . . و { هو } اسم مكنّى مشار إلى غائب فالهاء تنبيه على معنى ثابت و الواو اشارة إلى الغائب عن الحواس ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند تبارك و تعالى {قل هو اللّه أحد} روايت شده كه فرمود: {قل}; يعنى، آشكار كن آنچه را به تو وحى كرديم و تو را از آن به وسيله تركيب حروفى كه برايت خوانديم، آگاه ساختيم. {هو} اسمى است كه با آن به غايب به صورت غير صريح اشاره مى شود. {هاء} ياد آور يك حقيقت ثابت و {واو} اشاره به وجودى است كه از حواس پنهان مى باشد (با حواس ظاهرى قابل درك نيست)}.

اعراض از توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 46 - 12

12 _ اعراض مشركان از توحيد و حقايق آسمانى، با وجود بيان روشن و مستدل قرآن، امرى شگفت انگيز

انظر كيف نصرف الآيت ثم هم يصدفون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 46 - 8

8- گريزان بودن مشركان از توحيد ، نمونه اى است از عدم تأمل و تعمق آنان در آيات قرآن

و جعلنا على قلوبهم أكنّة أن يفقهوه . .. و إذا ذكرت ربّك فى القرءان وحده ولّوا عل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 65 - 4

4- روى گردانى از توحيد و گرايش به شرك ، دگرگونى شخصيت

و هويت انسانى و بازگشت به قهقرا است .

فقالوا إنّكم أنتم الظ_لمون . ثمّ نكسوا على رءوسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 14

14- انحراف از خط توحيد و خداپرستى ، مشكل هميشگى جوامع بشرى

و قد خلت النذر . .. ألاّتعبدوا إلاّ اللّه

در صورتى كه{ألاّتعبدوا. ..} پيام همه انبيا شمرده شود و سخن انذارگران (النذر) باشد; از آيه استفاده مى شود كه مشكل جوامع در طول تاريخ، همگون بوده وآن انحراف از توحيد و خداپرستى است.

اعراض از دلايل توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 63 - 15

15 - نينديشيدن مشركان در آيات و دلايل وحدانيت خداوند ، باعث انحراف آنان از حق است .

ليقولنّ اللّه فأنّى يؤفكون . .. و لئن سألتهم من نزّل من السماء ماء فأحيا به الأر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 11 - 11

11 - چشم بستن بر مظاهر يك تايى خدا در هستى ، ظلم و گمراهى آشكار است .

ه_ذا خلق اللّه . .. بل الظ_لمون فى ضل_ل مبين

اعلام توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 51 - 3

3- اعلام يگانگى خداوند از جانب خود او

و قال الله . .. إنما هو إل_ه وحد

اعلام توحيد محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 36 - 7

7_ پيامبر ( ص ) از ناحيه خداوند فرمان داشت ، يكتاپرستى خويش و گريزش از شرك را اعلام

كند .

قل إنما أُمرت

اعلام حقانيت توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 66 - 3

3 - پيامبر ( ص ) ، مأمور اعلام در دست داشتن دلايل و برهان هاى روشن بر بطلان عقيده شرك آلود و درستى آيين توحيدى

إنّى نهيت أن أعبد الذين تدعون من دون اللّه لمّا جاءنى البيّن_ت

اقرار به توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 40 - 9

9 _ اگر مشركان از صداقت بهره مند باشند، بر گرايش خويش به هنگام سختيها، به خداى يگانه اقرار مى كنند.

قل أرءيتكم . .. أغير اللّه تدعون إن كنتم صدقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 171 - 31

31 _ باور به يگانگى خداوند و اقرار به آن ، اعتقاد و سخنى حق درباره خداوند

لاتقولوا على اللّه الا الحق . .. انما اللّه اله وحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 85 - 4

4 _ ضرورت اقرار زبانى به توحيد ، رسالت پيامبر ( ص ) و حقانيت قرآن پس از باور به آن

فاثبهم اللّه بما قالوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 112 - 6

6_ پذيرش توحيد بازگشت به خداست .

و من تاب معك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 38 - 2

2- مرد مؤمن ، با اعتراف به ربوبيّت خداى يگانه و اظهار بى زارى از شرك ، انديشه خود را از

افكار انحرافى ثروت مند مغرور ، متمايز ساخت .

ل_كنّاْ هو اللّه ربّى و لاأشرك بربّى أحدًا

{ل_كنّاْ} در اصل {ل_كنْ أنا} بوده است و پس از حذف همزه {أنا} و ادغام نون ها، دو كلمه، به صورت يك كلمه نوشته مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 18 - 1

1 _ اعتراف معبود هاى مشركان به روز رستاخيز و در پيشگاه خداوند ، به منزه بودن او از داشتن هر گونه شريك

و يوم يحشرهم و ما يعبدون من دون اللّه . .. قالوا سبح_نك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 25 - 4

4 - شايسته است كه پس از مجاب شدن افراد و اعتراف شان به توحيد ، خداوند ، حمد و ستايش شود .

و لئن سألتهم من خلق السموت و الأرض ليقولنّ اللّه قل الحمد للّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 47 - 19

19 - اعتراف پيشين تمامى آدميان به توحيد ; قبل از پيدايش در صحنه گيتى *

قالوا ءاذنّ_ك ما منّا من شهيد

از اين كه مشركان در قيامت مى گويند كه ما قبلاً به توحيد گواهى داده ايم _ با آن كه در دنيا مشرك بوده اند _ مى توان برداشت نمود كه آنان قبل از پيدايش در دنيا (عالم ذر) بدان گواهى داده اند.

اقرار به توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 87 - 1

1 - اعتراف به حاكميت و ربوبيت يگانه خدا بر جهان هستى ،

امرى غير قابل گريز براى هر انسان دانشور و خردورز

إن كنتم تعلمون. .. قل من ربّ السم_وت السبع... سيقولون للّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 47 - 1

1 - اعتراف ساحران به پروردگار جهانيان و ايمان به توحيد ربوبى ، پس از مشاهده معجزه موسى و بطلان سحر خويش

فألقى موسى عصاه . .. قالوا ءامنّا بربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 44 - 15

15 - اعتراف بلقيس به ربوبيت يگانه خدا بر جهانيان

و أسلمت مع سليم_ن للّه ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 50 - 15

15 - اعتقاد و اعتراف برخى از منكران قيامت به ربوبيت خداى يگانه

و ما أظنّ الساعة قائمة و لئن رجعت إلى ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 46 - 10

10 - اقرار به يگايگى پروردگار هستى و اعلام پيامبرى خويش ، نخستين سخن موسى ( ع ) در برابر فرعون و فرعونيان

فقال إنّى رسول ربّ الع_لمين

اقرار مشركان به توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 37 - 20

20 _ مشركان به هنگام مرگ به كفر و واهى بودن باورهاى خويش (پذيرش خدايان پوچ به جاى خداى يگانه) شهادت خواهند داد.

و شهدوا على أنفسهم أنهم كانوا كفرين

اقسام توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 65 - 12

12 _ توحيد عملى مبتنى بر توحيد نظرى است

.

اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره

التقاط توحيد و شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 106 - 2

2_ بيشتر موحدان توحيد را به گونه اى با شرك درمى آميزند .

و ما يؤمن أكثرهم بالله إلاّ و هم مشركون

انبيا و توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 80 - 7

7 _ توحيد و تسليم در برابر خداوند ، روح دعوت انبيا

و لا يأمركم ان تتّخذوا . .. ايأمركم بالكفر بعد اذ انتم مسلمون

انبيا و توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 20

20_ انبيا ، پيام آوران توحيد و معلمان يكتاپرستى بودند .

ما كان لنا أن نشرك بالله من شىء ذلك من فضل الله علينا و على الناس

اعتقاد توحيدى پيامبران خدا را ، تفضّل خدا بر مردمان دانستن _ كه مفاد {ذلك من فضل الله . .. على الناس} است _ مى رساند كه: عموم مردم از طريق پيامبران ، به توحيد دسترسى پيدا مى كنند.

انذار معرضان از توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 109 - 1

1- هشدار و انذار عمومى به مشركان لجوج و روى گردانان از توحيد ، از وظايف پيامبراكرم ( ص )

فإن تولّوا فقل ءاذنتكم على سواء

{إيذان} به معناى {اعلام} است و نوعاً در جايى استعمال مى شود كه اين اعلام همراه با نوعى تحذير و هشدار باشد; يعنى، در معناى {انذار} به كار مى رود.

اهتمام تورات به توحيد

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 2 - 5

5- توحيد عملى و اتكال به خداى يگانه ، اصلى ترين پيام تورات است .

و ءاتينا موسى الكت_ب . .. ألاّتتخذوا من دونى وكيلاً

{أن} در {ألاّتتخذوا. ..} تفسيريه است و تفسير و تبيين كننده مضامين و گفته هايى است كه لفظ {الكتاب} (تورات) آنها را دربردارد و چون از ميان مجموعه گفته ها و مضامين تورات تنها توحيد مطرح شده است، مى تواند حاكى از اهميت ويژه آن باشد.

اهميت استقامت در توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 19 - 1

1- تذكر خدا ، به حقانيت راه پيامبر ( ص ) و لزوم استوارى آن حضرت بر صراط توحيد

فاعلم أنّه لا إل_ه إلاّ اللّه

با توجه به اين كه خطاب {فاعلم} به پيامبر(ص) است و آن حضرت خود در رأس يكتاپرستان قرار دارد; تعبير {فاعلم} در حقيقت تأييد راه پيامبر(ص) و تشويق ايشان به استوار ماندن در راه توحيدى خود و نينديشيدن به حركت هاى كفرآميز مخالفان است.

اهميت اقرار به توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 39 - 8

8- بر زبان راندن باور هاى توحيدى و اكتفا نكردن به عقيده قلبى ، لازم است . *

لولا . .. قلت ما شاء اللّه لا قوّة إلاّ باللّه

اهميت ايمان به توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 84 - 11

11_ ضرورت پرستش خداوند و باور به نبودن معبودى سزاوار پرستش جز او

اعبدوا الله ما لكم

من إل_ه غيره

اهميت تبليغ توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 63 - 8

8_ صالح ( ع ) ، موظف به ابلاغ توحيد و مبارزه با شرك و بت پرستى بود .

إن كنت على بيّنة من ربى . .. فمن ينصرنى من الله إن عصيته

جمله {إن عصيته} (اگر خداوند را نافرمانى كنم) مى رساند كه جمله اى همانند {و أمرنى بإبلاغ رسالاته} قبل از {فمن ينصرنى} در تقدير است. بر اين اساس، حاصل معناى {إن كنت ...} چنين مى شود: [شما خود قضاوت كنيد] اگر من پيامبر باشم و خداوند مرا به ابلاغ رسالتهايى فرمان داده باشد، اگر نافرمانى كنم و به ابلاغ رسالتهاى الهى همّت نگمارم، چه كسى مرا از عقوبت هاى الهى نجات خواهد داد؟

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 33 - 4

4 - حقيقت مسلمانى ، تلاش در جهت گسترش عقيده توحيدى و عمل به صلاح و نيكى است .

و من أحسن قولاً . .. و قال إنّنى من المسلمين

اهميت تبيين توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 46 - 10

10 _ ضرورت تأمل و انديشه در كيفيت بيان توحيد و ارائه حقايق به شكلهاى گوناگون در آيات قرآن

انظر كيف نصرف الأيت

تصريف به معنى دگرگون ساختن و گرداندن است و در آيه شريفه به معنى ارائه صورتها و طرحهاى گوناگون كلام براى ارائه حقايق است.

اهميت توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 135 - 13

13 -

اصرار بر توحيد ، از نشانه هاى اساسى دين حق و از علامت هاى مهم آيين هدايت بخش است .

و قالوا . .. تهتدوا قل بل ملة إبرهيم حنيفاً و ما كان من المشركين

جمله {و ما كان من المشركين} در حقيقت بيان علت گزينش آيين ابراهيم، اعلام شايستگى آن براى پيروى و دليل هدايت بخشى آن است; يعنى، به اين دليل كه ابراهيم مشرك نبود و آيين او به شرك آميخته نبود، بايد پيروى شود و به همين دليل آيين او آيينى هدايت بخش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 78 - 13،15

13 _ درك نكردن توحيد ، ملازم با درك نكردن هيچيك از معارف الهى

قل كلّ من عند اللّه فمال هؤلاء القوم لا يكادون يفقهون حديثا

2 . خداوند به آن دسته از مردم كه منشأ واحد را در حوادث عالم نمى فهمند، نسبت عدم درك ديگر معارف را داده است. بنابراين ملازمه اى بين درك توحيد و درك ديگر معارف الهى است.

15 _ پندار ثنويت و درك نكردن توحيد ، ملازم با نفهميدن هر گونه سخن

فمال هؤلاء القوم لا يكادون يفقهون حديثا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 35 - 12

12 _ خداوند ، همواره بايد محور حركت ها و برنامه هاى مؤمنان باشد .

اتقوا اللّه و ابتغوا إليه الوسيلة و جهدوا فى سبيله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 19 - 23،24

23 _ پيامبر اكرم(ص)، مأمور به اعلام يگانگى خداوند و اظهار بيزارى از شرك و معبودهاى مشركان

قل

إنما هو إله وحد و إننى برىء مما تشركون

24 _ لزوم پايدارى در عقيده توحيدى و اعلام صريح بطلان شرك و بيزارى از معبودهاى مشركان

قل لا أشهد قل إنما هو إله وحد و إننى برىء مما تشركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 56 - 2

2 _ مسامحه و سازش در اصل اساسى توحيد، روا و مجاز نيست.

قل إنى نهيت أن أعبد الذين تدعون من دون اللّه

در اين گونه موارد پيامبر اكرم(ص) خصوصيتى ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 71 - 12

12 _ توحيد، عقيده اى متكامل كه موحدان با هدايت خداوند به آن راه مى يابند.

أندعوا من دون الله . .. و نرد على أعقابنا بعد إذ هدينا الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 106 - 7

7 _ توحيد، محتوا و محور اصلى وحى است.

اتبع ما أوحى اليك من ربك لا إله إلا هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 151 - 8

8 _ توحيد مهمترين اصل اعتقادى در اديان الهى است.

أتل ما حرم ربكم عليكم ألا تشركوا به شيئا

به كارگيرى فعل ماضى {حرم} اشاره به اين حقيقت دارد كه اصول ياد شده در اين بخش از آيات، اصولى مشترك ميان اديان الهى است ; و از آنجا كه اصل توحيد و پرهيز از شرك در سرلوحه بيان محرمات و تكاليف مذكور ياد شده، اهميت برتر آن معلوم مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 -

توبه - 9 - 11 - 1

1 _ جنگ مسلمانان با مشركان پيمان شكن صدر اسلام ، به منظور نجات آنان از آيين شرك و بازگشت به توحيد و اسلام ، بود .

فإن تابوا و اقاموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

برداشت فوق از تفريع جمله {إن تابوا . .. } بر الغاى صلحنامه و اعلام جنگ با مشركان پيمان شكن (كيف يكون للمشركين عهد ... ) استفاده مى شود. قابل ذكر است كه {توبة} (مصدر تابوا) به معناى بازگشتن است ; يعنى، اگر مشركان به اسلام و توحيد بازگردند و ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 31 - 6

6 _ توحيد ، عقيده مشترك همه اديان آسمانى

اتخذوا أحبارهم و رهبنهم أرباباً . .. و ما أمروا إلا ليعبدوا إلها وحداً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 14

14_ توحيد ، روح و ركن اصيل آيين ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب و يوسف ( ع )

واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهيم . .. ما كان لنا أن نشرك بالله من شىء

جمله {ما كان لنا . ..} توصيف {ملّة آباءى ...} مى باشد. تفسير و تبيين يك آيين به يكى از حقايق آن ، مى رساند كه حقيقت ياد شده ركن و پايه اصلى آن آيين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 108 - 9،14

9_ پيروان پيامبر ( ص ) موظف به فراخوانى مردم به توحيد و مبارزه با شرك

أدعوا إلى الله على بصيرة أنا و من اتبعنى

برداشت فوق، بر اين اساس

است كه {على بصيرة} متعلق به {أدعوا} باشد. بر اين مبنا {أنا} تأكيد براى ضمير {أدعوا} و {من اتبعنى} عطف بر فاعل {أدعوا} مى شود ; يعنى: {أنا أدعوا إلى الله على بصيرة و من اتبعنى يدعو إلى الله على بصيرة}.

14_ توحيد و نفى شرك اساس دين اسلام

قل ه_ذه سبيلى . .. و ما أنا من المشركين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 14 - 9

9_ { عن على بن أبى طالب ( ع ) فى قوله : { له دعوة الحق } قال : التوحيد ، لا إل_ه إلاّ الله ;

از على بن ابى طالب(ع) روايت شده كه درباره قول خدا: {له دعوة الحق} فرمود: مقصود توحيد و لا إل_ه إلاّ الله است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 52 - 8،9

8- اثبات يگانگى خدا و آگاه كردن مردم به اين حقيقت ، اساسى ترين موضوع قرآن و محور آموزه هاى آن است .

ه_ذا بل_غ للناس . .. و ليعلموا أنما هو إل_ه وحد

9- علم به اصول دين ( توحيد و . . . ) امرى است لازم .

ه_ذا بل_غ للناس . .. و ليعلموا أنما هو إل_ه وحد

از اينكه علم مردم به يكتايى خدا از هدفها و غايتهاى انذار و ابلاغ وحى قرار گرفت، معلوم مى شود رسيدن به اين هدف; يعنى، آگاهى به يكتايى خداوند، امرى لازم و است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 75 - 3

3- شناخت صحيح خداوند ( توحيد ) و پندآموزى و درس

گيرى ، هدف و فلسفه نقل داستان ها و حوادث تاريخى در قرآن است .

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم . .. و أمطرنا عليهم حجارة من سجّيل. إن فى ذلك لأي_ت للمتو

جمله {إن فى ذلك . ..} و نيز جمله {إن فى ذلك لأية للمؤمنين} در آيه 77 به منزله نتيجه گيرى از نقل داستان ابراهيم(ع) و قوم لوط است و اين نتيجه گيرى مى تواند بيانگر هدف و فلسفه بيان داستانها باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 77 - 5

5- شناخت خداوند ( توحيد ) و پندآموزى و درس گيرى ، هدف و فلسفه نقل داستان ها و حوادث تاريخى در قرآن است .

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم . .. إن فى ذلك لأي_ت للمتوسّمين ... إن فى ذلك لأية للمؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 2 - 15

15- عصاره دعوت انبيا ، دعوت به توحيد و خداترسى است .

لا إل_ه إلاّ أنا فاتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 51 - 4

4- دعوت به توحيد و نفى شرك ، روح اديان الهى

و قال الله لاتتخذوا إل_هين اثنين إنما هو إل_ه وحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 77 - 8

8- معاد و قيامت ، از مهم ترين موضوعات معرفت دينى پس از توحيد *

و ما أمر الساعة إلاّ كلمح البصر

برداشت فوق، با استفاده از ارتباط آيات و اينكه در آيات گذشته، محور اصلى موضوع توحيد و پرهيز از شرك

بود و در اين آيه سخن از برپايى قيامت مى باشد به دست آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 16 - 7،9

7- زندگى مشقّت بار همراه با ايمان و توحيد ، بر زندگى آسوده شرك آلود ترجيح دارد .

و إذ اعتزلتموهم و ما يعبدون إلاّ اللّه فأوُواْ إلى الكهف

9- تلاش گران در راه ايمان و توحيد و حفظ ارزش ها ، مشمول رحمت خاص خداوند ، خواهند شد .

و إذ اعتزلتموهم . .. فأوُواْ ... ينشر لكم ربّكم من رحمته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 110 - 8

8- توحيد و يگانگى خدا ، شاخص ترين پيام هاى عقيدتى وحى شده بر پيامبر ( ص ) است .

يوحى إلىّ أنّما إل_هكم إل_ه وحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 43 - 7

7- خويشاوندى ، نبايستى موجب ترك تبليغ دين و توحيد و مبارزه با شرك گردد .

ي_أبت لِمَ تعبد . .. ي_أبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 48 - 3

3- اطاعت از پدر در صورت مخالفت فرمان او با توحيد و يكتاپرستى جايز نيست . *

لئن لم تنته لأرجمنّك . .. و أعتزلكم و ما تدعون

آزر در جمله {لئن لم تنته} صريحاً ابراهيم(ع) را از يكتاپرستى و مبارزه با شرك برحذر داشته و نهى كرده است، ولى ابراهيم(ع) در عين نهى او راه خود را ادامه داده و از تبعيت پدر در شرك سرباز زده است. لازم به ذكر است

اين برداشت مبتنى برآن است كه آزر پدر ابراهيم(ع) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 14 - 1

1 - يگانگى خداوند و حقيقت نداشتن هيچ معبودى جز او ، سرلوحه وحى الهى به موسى ( ع ) در وادى طوى بود .

إنّنى أنا اللّه لا إل_ه إلاّ أنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 108 - 2

2- دعوت به توحيد ، اساس رسالت پيامبراكرم ( ص ) بود .

و ما أرسلن_ك . .. قل إنّما يوحى إلىّ أنّما إل_هكم إل_ه وحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 88 - 13

13 - توحيد و معاد ، دو ركن اساسى تعليمات پيامبر ( ص )

و لاتدع مع اللّه . .. و إليه ترجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 15 - 3،4

3 - مرز اطاعت از پدر و مادر ، عدم تعارض با عقيده توحيدى ، است .

و وصّينا الإنس_ن بولديه . .. و إن ج_هداك على أن تشرك ... فلاتطعهما

4 - حفظ عقيده توحيدى ، ضرورى است و قبول شرك ، به هيچ قيمتى روا نيست .

و إن ج_هداك على أن تشرك بى . .. فلاتطعهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 4 - 2

2 - توحيد و يگانگى خداوند ، ركن اساسى اسلام و محور موضوعات قرآن كريم

و الص_فّ_ت صفًّا . .. إنّ إل_هكم لوحد

خداوند براى اثبات مسأله توحيد و قرار گرفتن اين مسأله

به عنوان نخستين موضوع اين سوره، سه بار سوگند ياد كرده است. اين مطلب مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 5 - 3

3 - توحيد و يكتاپرستى و نفى شرك و چندگانه پرستى ، اساس دعوت پيامبراسلام ( ص )

أجعل الألهة إل_هًا وحدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 67 - 1،3

1 - رسالت پيامبراسلام و توحيد الهى ، خبرى پرفايده و بزرگ براى بشر

قل هو نبؤا عظيم

{نبأ} به خبرى گفته مى شود كه داراى فايده بسيار باشد (مفردات راغب). در اين كه مقصود از اين خبر چيست و ضمير {هو} به چه چيز برمى گردد، ميان مفسران چند ديدگاه وجود دارد: 1_ برخى آن را رسالت انذارگرى پيامبر(ص) و توحيد الهى مى دانند كه در ضمن آيه قبل از آن ياد شده است. 2_ برخى ديگر آن را مربوط به بحث معاد مى شمرند كه در ضمن آيات 49 تا 64 از آن ياد گرديده است. برداشت ياد شده مبتنى بر ديدگاه نخست است.

3 - پيامبر ( ص ) ، مأمور ابلاغ عظمت رسالت خويش و موضوع قيامت و توحيد الهى به مردم

قل هو نبؤا عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 65 - 4

4 - توحيد ، اساس همه اديان آسمانى و مبارزه با شرك ، سرلوحه مبارزات پيامبران الهى

و لقد أُوحى إليك و إلى الذين من قبلك لئن أشركت ليحبطنّ عملك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 -

غافر - 40 - 14 - 9

9 - ناخوشايندى كافران و دگرانديشان ، نبايد مانع اظهار حق در اصول دين و موجب دست برداشتن از مواضع اصولى در نهضت توحيدى شود .

فادعوا اللّه مخلصين له الدين و لو كره الك_فرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 6 - 12

12 - لزوم حركت در مسير توحيد و استغفار از هر گونه شرك و گناه

فاستقيموا إليه و استغفروه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 51 - 3

3 - انسان ، همواره در معرض ابتلا به شرك و نيازمند حفظ بينش توحيدى خويش

ففرّوا إلى اللّه . .. و لاتجعلوا مع اللّه إل_هًا ءاخر

هشدار هميشگى قرآن، به (لاتجعلوا مع اللّه. ..) مى رساند كه انسان هميشه در معرض شرك پيشگى قرار دارد و بايد خود را از ابتلاى به آن دور نگه دارد و به خدا پناه برد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 47 - 4

4 - بيان توحيد و ضرورت معاد ، از تعاليم مشترك كتاب هاى آسمانى

أم لم ينبّأ بما فى صحف موسى . و إبرهيم ... و أنّ إلى ربّك المنتهى ... و أنّ عليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 12 - 7

7 - توحيد ، سرلوحه باور هاى ضرورى مؤمنان

يبايعنك على أن لايشركن باللّه شيئًا

از اين كه نخستين موضوع بيعت، پرهيز از شرك ياد شده اهميت آن استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن

- 72 - 20 - 4

4 - توحيد و نفى شرك ، اساس و محور دعوت پيامبر ( ص )

قل إنّما أدعوا ربّى و لاأُشرك به أحدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اخلاص - 112 - 1 - 6

6 - توحيد ، داراى اهميتى به سزا و قابل توجّه

قل هو

اهميت توحيد افعالى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 129 - 7

7 _ خدامحورى در جريان امور عالم ، از تعاليم موسى ( ع ) به قوم خويش

عسى ربكم أن يهلك عدوكم و يستخلفكم فى الأرض

اهميت توحيد ذاتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 22 - 17

17 _ ضرورت پرهيز از توهّم بودن همتا و همانند براى خداوند

فلا تجعلوا للّه أنداداً

اهميت توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 14 - 3

3 _ پيامبر(ص)، مأمور احتجاج با كافران درباره توحيد ربوبى

قل أغير اللّه أتّخد وليا فاطر السموت و الأرض و هو يطعم و لا يطعم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 163 - 3

3 _ پيامبر(ص) به يگانه پرستى، اخلاص در عبادت و ايمان به يكتايى خدا در ربوبيت مأمور بود.

إن صلاتى . .. لله رب العلمين. لا شريك له و بذلك أمرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 46 - 9

9- توحيد ربوبى ، از مهم ترين تعاليم قرآن كريم و مشركان داراى حساسيتى شديد نسبت به

آن

و إذا ذكرت ربّك فى القرءان وحده ولّوا على أدب_رهم نفورًا

ذكر صفت {ربّ} از ميان ديگر اسما و صفات خداوند، به ضميمه قيد {وحده} (توحيد ربوبى) بيانگر اهميت آن در تعاليم دينى است و روى گردانى نفرت آلود مشركان از طرح آن، نشانگر حساسيت شديد آنان به آن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 48 - 5

5 - رسالت اصلى پيامبران ، آشنا كردن انسان ها با پروردگار يگانه جهان

قالوا ءامنّا بربّ الع_لمين . ربّ موسى و ه_رون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 16 - 7

7 - توحيد ربوبى ، ميثاق تمامى انسان ها با خدا *

و الذين يحاجّون فى اللّه من بعد ما استجيب له

{ما} در {ما استجيب له} موصول حرفى است كه با مابعد خود به تأويل مصدر مى رود. ضمير {له} به {اللّه} باز مى گردد; يعنى، {من بعد استجابتهم اللّه}. اين قيد مى تواند به ميثاق بنى آدم با خدا در عالم ذر اشاره داشته باشد; يعنى، مشركان پس از آن كه خود در پيشگاه خدا به ربوبيت بى همتاى او اعتراف كرده اند، هر دليلى بر رد ربوبيت او بياورند، در پيشگاه او پوچ و بى اعتبار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 46 - 12

12 - دعوت به توحيد ربوبى ، برجسته ترين عنصر در رسالت حضرت موسى ( ع )

فقال إنّى رسول ربّ الع_لمين

از اين كه موسى(ع) در اولين گام رسالت خويش، از ربوبيت خداوند سخن به ميان آورده است،

مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 8 - 6

6- بنياد هاى علمى و عقلى توحيد ربوبى ، شايسته اعتماد و اتكا است ; نه باور هاى موهوم فرهنگ شرك .

ربّكم و ربّ ءابائكم الأوّلين

در آيات پيشين، دلايل علمى و عقلى توحيد ربوبى مورد اشاره قرار گرفته است و از آن جا كه يكى از بهانه هاى مشركان در نفى توحيد، استناد به شيوه و باور پيشينيان بوده است; تعبير {ربّكم و ربّ آبائكم} _ در پى آن استدلال هاى عقلى و علمى _ مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

اهميت توحيد رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 213 - 5

5 - اهميت روحيه توحيدى ( ضد شرك ) و اخلاص كامل در عبادت خدا ، در نهاد رهبران الهى

فلاتدع مع اللّه إِل_هًا ءاخر

لزوم پرهيز از شرك و داشتن اخلاص كامل در عبادت خدا، اختصاص به پيامبر(ص) ندارد; بلكه اين ها وظيفه همه انسان ها است. بنابراين توجه خطاب به شخص رسول اكرم(ص) (فلاتدع مع اللّه...)، بيانگر اهميت آن در رهبران الهى مى باشد.

اهميت توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 83 - 10،11

10 - وجوب پرستش خدا و پرهيز از پرستش غير او

لاتعبدون إلا اللّه

جمله {لاتعبدون إلا اللّه} (پرستش نمى كنيد جز خدا را) نهى است به صورت نفى و به عبارت ديگر خبر است در مقام انشا; يعنى، پرستش نكنيد.

11 - يكتا پرستى و توحيد عبادى ، از مهمترين اصول

در اديان الهى است .

و إذ أخذنا ميثق بنى إسرءيل لاتعبدون إلا اللّه

تقديم {لاتعبدون إلا اللّه} بر ديگر عهدها و پيمانها، بيانگر اهميت خاص اين عهد و پيمان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 133 - 10،14

10 - يعقوب ، ابراهيم ، اسماعيل و اسحق ( ع ) موحدانى پرستشگر خداى يكتا

نعبد إلهك و إله ءابائك إبرهيم و إسمعيل و إسحق

14 - ضرورت اطاعت كامل از خدا و پرهيز از تسليم شدن در برابر غير او

و نحن له مسلمون

تقديم {له} بر {مسلمون} دلالت بر حصر دارد. بنابراين جمله {نحن له مسلمون}; يعنى، فقط در برابر او تسليم هستيم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 138 - 5

5 - يكتاپرستى ، بهترين و زيباترين زينت و صبغه براى انسانهاست .

و من أحسن من اللّه صبغة و نحن له عبدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 102 - 6

6 _ ضرورت پرستش آفريدگار يگانه هستى و شريك قرار ندادن براى او در عبادت

و جعلوا لله شركاء الجن . .. ذلكم الله ربكم لا إله إلا هو ... فاعبدوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 163 - 3،4

3 _ پيامبر(ص) به يگانه پرستى، اخلاص در عبادت و ايمان به يكتايى خدا در ربوبيت مأمور بود.

إن صلاتى . .. لله رب العلمين. لا شريك له و بذلك أمرت

4 _ توحيد در عبادت و ايمان به يكتايى خدا در ربوبيت، آيين پيامبر(ص)

إن صلاتى . .. لله رب

العلمين. لا شريك له و بذلك أمرت

در آيه 161 بيان شد كه خداوند پيامبر(ص) را به راهى راست و دينى استوار هدايت كرد. آيه مورد بحث بيان مى كند كه پيامبر(ص) به توحيد عبادى و ربوبى مأمور بود. بنابراين آيين پيامبر(ص)، توحيد در عبادت و ايمان به يكتايى خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 33 - 14

14 _ خداوند در هيچ آيينى به پرستش معبودى جز خود، فرمان نداده است.

و أن تشركوا بالله ما لم ينزل به سلطنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 59 - 4

4 _ دعوت به پرستش خداى يگانه ، در رأس برنامه تبليغى نوح ( ع )

فقال يقوم اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 65 - 9

9 _ ضرورت پرستش خداوند و باور به نبودن معبودى سزاوار پرستش جز او

اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 71 - 12

12 _ خداوند در هيچ آيينى به پرستش معبودى جز خود فرمان نداده است .

ما نزل اللّه بها من سلطن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 6،11

6 _ دعوت به پرستش خداى يكتا ، مهمترين و نخستين پيام صالح ( ع ) براى قوم ثمود

قال يقوم اعبدوا اللّه

11 _ ضرورت پرستش خداوند و باور به نبودن معبودى سزاوار پرستش جز او

اعبدوا اللّه ما لكم من

إله غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 85 - 6،9

6 _ دعوت به پرستش خداى يكتا ، مهمترين و نخستين پيام شعيب براى مردم مدين

قال يقوم اعبدوا اللّه

9 _ ضرورت پرستش خداوند و باور به نبودن معبودى سزاوار پرستش جز او

قال يقوم اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 3 - 17

17 _ ضرورت اختيار بندگى و پرستش خداوند يكتا

ذلكم اللّه ربكم فاعبدوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 105 - 1

1 _ توجه همه جانبه به دين يكتاپرستى ، بدون اندكى انحراف و تمايل به ساير اديان ، توصيه أكيد خداوند به پيامبر ( ص )

و أن أقم وجهك للدين حنيفاً

برداشت فوق با توجه به دو نكته است: 1_ الف و لام {الدين} براى عهد ذكرى و به قرينه جمله {إن كنتم فى شك من دينى . ..} به دين توحيدى و يكتاپرستى اشاره دارد. 2_ {حنيف} به معناى مستقيم است كه لازمه آن اعتدال و عدم انحراف به چپ و راست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 2 - 1،2

1_ لزوم پرستش خدا و پرهيز از پرستش غير او

ألاّ تعبدوا إلاّ الله

2_ توحيد و لزوم يكتاپرستى از تعاليم اساسى ، متقن و روشنِ قرآن است .

كت_ب أُحك_مت ءاي_ته ثم فصلت . .. ألاّ تع_بدوا إلاّ الله

{ألاّ} مركب از {أن} تفسيريه و {لا} ى ناهيه است و جمله {لاتعبدوا . ..} تفسير {كتاب اُحكمت

آياته ثم فصلت} مى باشد; يعنى ، نهى از پرستش غير خدا ، سخن متقن و روشن قرآن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 26 - 1،2

1_ لزوم پرستش خدا و پرهيز از عبادت غير او

أن لاتعبدوا إلاّ الله

2_ دعوت به يكتاپرستى ، در رأس برنامه تبليغى حضرت نوح ( ع ) بود .

إنى لكم نذير مبين. أن لاتعبدوا إلاّ الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 50 - 5

5_ دعوت به پرستش خداى يكتا ، مهمترين و نخستين پيام هود ( ع ) براى قوم عاد

قال ي_قوم اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 5

5_ دعوت به پرستش خداى يكتا ، مهمترين و نخستين پيام صالح ( ع ) براى قوم ثمود

قال ي_قوم اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 84 - 6،11

6_ دعوت به پرستش خداى يكتا ، مهمترين و نخستين پيام شعيب ( ع ) براى مردم مدين بود .

قال ي_قوم اعبدوا الله

11_ ضرورت پرستش خداوند و باور به نبودن معبودى سزاوار پرستش جز او

اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 56 - 19

19_ عفت و پاكدامنى ، امانت و صداقت ، يكتاپرستى ، كتمان نكردن دانش و مسؤوليت پذيرى ، از مصاديق نيكوكارى است .

و لانضيع أجر المحسنين

از مصداقهاى مورد

نظر براى {المحسنين} يوسف(ع) است. بنابراين توصيفها و ويژگيهاى ياد شده براى او ، مصاديق احسان و نيكوكارى در ديدگاه قرآن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 23 - 3

3- فرمان خداوند به توحيد عبادى ، فرمانى در جهت رشد و تكامل انسانها

و قضى ربّك ألاّتعبدوا إلاّ إيّاه

{ربّ} در اصل به معناى {تربيت} است (مفردات راغب). آمدن اين صفت به جاى ديگر صفات خداوند، مى تواند اشاره به مطلب فوق داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 36 - 5

5- عبادت و پرستش خداى يكتا لازم است .

فاعبدوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 14 - 6،16

6 - تأكيد بر لزوم عبادت خداوند و پرهيز از پرستش غير او ، اولين تذكر خداوند به موسى ( ع ) در آغاز نبوت او

لا إل_ه إلاّ أنا فاعبدنى

16 - نماز و عبادات ديگر ، بايد خالصانه و فقط براى ياد خدا باشد .

فاعبدنى و أقم الصلوة لذكرى

اختصاص يافتن {ذكر} در {لذكرى} _ به ياء متكلم، گوياى نكته ياد شده است; يعنى {لذكرى لالذكر غيرى}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 98 - 1

1 - متذكر ساختن مردم به توحيد در پرستش ، هدف موسى ( ع ) از منهدم ساختن و خرد كردن گوساله سامرى

لنحرّقنّه . .. إنّما إل_هكم اللّه

برحسب ظاهر، اين آيه ادامه سخن موسى(ع) با قوم خويش است. ارائه اين بيانات، پس از محاكمه سامرى و محكوميت وى و نيز

تصميم به نابود ساختن گوساله او، نتيجه گيرى از مجموع واقعه و حاكى از اين نكته است كه موسى(ع) براى اخذ اين نتيجه (ابطال شرك و اثبات توحيد)، آن مقدمات را به كار گرفته بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 32 - 1

1 - حدود و مقررات الهى و نيز مسأله توحيد و يكتاپرستى ، داراى اهميتى بسيار و منزلتى والا در نزد خداوند

و من يعظّم حرم_ت اللّه . .. أو تهوى به الريح فى مكان سحيق . ذلك

{ذلك} اشاره است به موضوع بزرگداشت حدود و مقررات الهى و نيز مسأله توحيد و يكتاپرستى كه در آيه پيش مطرح شده است. مقصود از آوردن {ذلك} در اين جا، ايجاد فاصله ميان كلام قبل و كلام بعد و انتقال از يك مطلب مهم به مطلب مهمى ديگر است. در چنين مواردى كلمه {ه_ذا} را به كار مى برند; مانند: {ه_ذا و أنّ للطاغين لشرّ مآب}. بنابراين به كارگيرى {ذلك} _ كه براى اشاره به بعيد است _ مى تواند براى بيان بُعد منزلت توحيد و يكتاپرستى و اهميت حدود و مقررات الهى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 22

22 - عبادت خالصانه خداوند يكتا ، فلسفه و هدف نهايى خلافت ، حاكميت و استقرار امنيت در زمين براى مؤمنان است .

وعد اللّه الذين ءامنوا . .. ليستخلفنّهم ...و ليبدّلنّهم من بعد خوفهم أمنًا يعبدو

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه جمله {يعبدوننى} استينافيه بيانيه باشد كه همواره براى پاسخ گويى به سؤال مقدر است و پاسخ

گوى اين سؤال مقدر باشد كه اعطاى خلافت و حاكميت دين و امنيت به مؤمنان به چه هدفى است و فلسفه آن چيست؟ پاسخ آن، عبادت خالصانه و منزه از شرك است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 36 - 11

11 - بازداشتن مردم از تبهكارى و افساد در حد دعوت به توحيد عبادى و آخرت طلبى ، اهميت دارد .

ي_قوم اعبدوا اللّه و ارجوا اليوم الأخر و لاتعثوا فى الأرض مفسدين

ذكر شدن نهى {لاتعثوا} در كنار دو امر مهم اعتقادى (توحيد و آخرت)، حاكى از اهميت آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 56 - 6

6 - توحيد عبادى ، امرى بس مهم و ارزش مند است .

إنّ أرضى وسعة فإيّ_ى فاعبدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 37 - 7

7 - توحيد و يكتاپرستى ، دعوت مشترك همه رسولان الهى

إذا قيل لهم لا إل_ه إلاّ اللّه يستكبرون . .. بل جاء بالحقّ و صدّق المرسلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 14 - 7

7 - لزوم يكتاپرستى و دورى از شرك در عبادت و نيايش ، در عين ناخوشايندى كافران و مشركان از اين عمل

فادعوا اللّه مخلصين له الدين و لو كره الك_فرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 65 - 6

6 - لزوم دعا و عبادت خداى يكتا

لا ال_ه إلاّ هو فادعوه

مطابق نظر مفسران، {دعاء} در اين آيه _ به قرينه

{مخلصين له الدين} _ مى تواند به معناى عبادت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 14 - 3،4

3 - ضرورت پرستش خداى يگانه و پرهيز از پرستش غير او

ألاّ تعبدوا إلاّ اللّه

4 - توحيد و پرستش خداى يگانه ، پيام اصلى دعوت پيامبران و اساسى ترين رسالت ايشان

إذ جاءتهم الرّسل . .. ألاّ تعبدوا إلاّ اللّه

از اين كه از ميان پيام ها و رهنمودهاى رسولان، موضوع عبوديت خداوند تخصيص به ذكر يافته است، مهم و اساسى بودن آن استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 51 - 2

2 - لزوم توحيد و اخلاص در عبادت به هنگام روى آوردن به خداوند

ففرّوا إلى اللّه . .. و لاتجعلوا مع اللّه إل_هًا ءاخر

اهميت توحيد نظرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 50 - 13

13_ توحيد عملى ، مبتنى بر توحيد نظرى است .

اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

جمله {ما لكم . ..} ، كه بيانگر توحيد نظرى است ، به منظور استدلال بر توحيد عبادى و عملى _ كه جمله {اعبدوا الله} گوياى آن است _ ايراد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 10

10_ توحيد عملى ، مبتنى بر توحيد نظرى است .

اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

جمله {ما لكم . ..} تعليل براى {اعبدوا الله} است; يعنى ، چون واقعيت اين است كه الهى جز خداوند نيست ، پس در مقام عمل نيز او

بايد پرستش شود نه غير او.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 84 - 12

12_ توحيد عملى ، مبتنى بر توحيد نظرى است .

اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

اهميت دعوت به توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 26 - 3

3_ دعوت به توحيد و مبارزه با شرك ، مهمترين رسالت پيامبران

أن لاتعبدوا إلاّ الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 110 - 1

1_ پيامبران پيشين براى گرايش دادن مردم به توحيد تلاشى پى گير داشتند و مدتى مديد به هدايت آنان همّت مى گماشتند .

حتّى إذا استيئس الرسل و ظنوا أنهم قد كذبوا

{حتى} غايت براى جمله اى محذوف است و تقدير كلام با توجه به آيه قبل و نيز آيه مورد بحث مى تواند اين گونه باشد: آن پيامبرانى كه به سوى امتهاى پيشين فرستاديم، مردم خويش را دعوت كردند ; ولى آنان نپذيرفتند. ايشان را به آمدن عذاب هشدار دادند، دست برنداشتند تا اينكه ... . روشن است كه نااميد شدن پيامبران در مدت كوتاه تحقق نمى يابد و بدون تلاش نيز مأيوس شدن وجه صحيحى ندارد. از اين رو {حتّى إذا استيئس الرسل} حاكى از تلاش پى گير در مدت طولانى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 14 - 7

7 - آشنا ساختن مردم با خداوند و وحدانيت او ، پايه و مقدمه دعوت آنان به عبادت خدا است .

إنّنى أنا اللّه لا إل_ه إلاّ أنا فاعبدنى

{فاء}

در {فاعبدنى} تفريع بر جمله قبل است كه به معرفى خداوند و وحدانيت او پرداخته بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 35 - 3

3 - فراخوانى به توحيد و نفى شرك ، محور اصلى رسالت پيامبر اسلام ( ص )

إذا قيل لهم لا إل_ه إلاّ اللّه يستكبرون

طرح تنهاى مسأله توحيد و استكبار در برابر آن، براى مجرم و دوزخى شناختن مشركان، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 13 - 24

24 - دعوت به توحيد و انذار مشركان ، وظيفه اى عمومى براى مسلمانان

كبر على المشركين ما تدعوهم إليه

با توجه به جمع بودن {ما تدعوهم}، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

اهميت دعوت به توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 64 - 1

1 - پيام اصلى و بنيادين عيسى ( ع ) ، دعوت مردم به توحيد در ربوبيت و پرستش خداوند يكتا است .

إنّ اللّه هو ربّى و ربّكم فاعبدوه

اهميت دعوت به توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 64 - 1

1 - پيام اصلى و بنيادين عيسى ( ع ) ، دعوت مردم به توحيد در ربوبيت و پرستش خداوند يكتا است .

إنّ اللّه هو ربّى و ربّكم فاعبدوه

اهميت ذكر توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 105 - 1

1 _ توجه همه جانبه به دين يكتاپرستى ، بدون اندكى

انحراف و تمايل به ساير اديان ، توصيه أكيد خداوند به پيامبر ( ص )

و أن أقم وجهك للدين حنيفاً

برداشت فوق با توجه به دو نكته است: 1_ الف و لام {الدين} براى عهد ذكرى و به قرينه جمله {إن كنتم فى شك من دينى . ..} به دين توحيدى و يكتاپرستى اشاره دارد. 2_ {حنيف} به معناى مستقيم است كه لازمه آن اعتدال و عدم انحراف به چپ و راست است.

اهميت صبر در توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 65 - 7

7- لزوم شكيبايى و پايدارى در عبادت و اطاعتِ خداوند يگانه و پرهيز از هرگونه شرك

فاعبده واصطبر لعب_دته هل تعلم له سميًّا

{اصطبار} نوعاً با {على} متعدّى مى شود. تعديه آن به {لام} دراين آيه، به جهت تضمين معناى {ثبات} است. جمله {هل تعلم} نيز قرينه است براين كه مراد از {واصطبر...}، صبر بر توحيد در عبادت و اجتناب از پرستش غير او است.

اهميت عقيده به توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 17 - 6

6 _ اسلام و عقيده به توحيد ، تنها راه صحيح و عقيده درست براى ره پويان طريق حق و حقيقت

ءأنتم أضللتم عبادى ه_ولاء أم هم ضلّوا السبيل

برداشت فوق از اطلاق واژه {السبيل} (راه) بر راه حق و درستى _ كه مشركان از آن دور شده و آن را گم كرده اند _ به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 16 - 2

2 - اعتقاد به محاسبه اعمال

در عالم آخرت ، مهم ترين اصل عقيدتى پس از عقيده به يك تايى خداوند است .

لاتشرك باللّه . .. ي_بنىّ إنّها إن تك مثقال حبّة ... يأت بها اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 19 - 3

3- لزوم اعتقاد آگاهانه و عالمانه ، به توحيد و يگانگى خداوند

فاعلم أنّه لا إل_ه إلاّ اللّه

به كار رفتن واژه {علم} به جاى اعتقاد و اقرار، مى رساند كه خداوند تنها خواهان اقرار انسان به توحيد نيست; بلكه از او مى خواهد تا علم و آگاهى متقن داشته باشد.

اهميت قبول توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 14 - 8

8_ لزوم تسليم شدن در برابر خدا و پذيرش اسلام وتوحيد و الهى بودن قرآن

فإلّم يستجيبوا لكم . .. فهل أنتم مسلمون

استفهام در جمله {فهل أنتم . ..} استفهامى است كه به داعى امر و ترغيب ايراد شده است; يعنى: فاسلموا ... .

اهميت گرايش به توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 52 - 6

6_ استغفار از گناهان ، گرايش به توحيد و پرستش خدا ، مقدمه هايى لازم براى حركت به سوى خداوند و تقرب به درگاه او

و ي_قوم استغفروا ربكم ثم توبوا إليه

برداشت فوق ، با توجه به كلمه {ثم} _ كه جمله {توبوا إليه} را بر {استغفروا ربكم} عطف كرده _ به دست مى آيد.

ايمان به توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 5 - 21

21 _ باور همگان به

توحيد افعالى ، آرمان موحدان است .

إياك نستعين

به كارگيرى {نستعين} (استعانت مى جوييم) به جاى {أستعين} (استعانت مى جويم)، مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 28 - 3

3 - تفكر آدمى در آفرينش حيات و مرگ خويش ، وادار كننده وى به ايمان و باور به خداى يكتاست .

كيف تكفرون باللّه و كنتم أموتاً فأحيكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 139 - 8

8 - اخلاص مسلمانان و باور توحيدى آنان ، دليل ناروا بودن محاجه اهل كتاب با مسلمانان درباره خداوند و انتخاب پيامبر ( ص ) از ميان آنان

أتحاجوننا فى اللّه . .. و نحن له مخلصون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 19 - 1

1 _ باور و اقرار به وحدانيّت ، عدالت و عزيز و حكيم بودن خدا ، تنها دين پذيرفته شده نزد او

قائماً بالقسط لا اله الاّ هو العزيز الحكيم. انّ الدّين عند اللّه الاسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 171 - 31

31 _ باور به يگانگى خداوند و اقرار به آن ، اعتقاد و سخنى حق درباره خداوند

لاتقولوا على اللّه الا الحق . .. انما اللّه اله وحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 173 - 7

7 _ ايمان به وحدانيت خدا و قيامت و انجام اعمال صالح ، نشانه عبوديت و بندگى خدا

و يستكبر فسيحشرهم إليه جميعاً. فاما

الذين ءامنوا و عملوا الصلحت

خداوند از كسانى كه استنكاف نمى كنند و او را عبادت مى كنند، به مؤمنان داراى اعمال صالح تعبير كرد. متعلق ايمان به دليل آيات گذشته، قيامت (فسيحشرهم) و وحدانيت خدا (انما اللّه اله واحد) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 60 - 3

3 _ ايمان به يگانگى خداوند و لزوم پرستش او و باور به معاد ، پندارهايى باطل و واهى در ديدگاه اشراف قوم نوح

قال الملأ من قومه إنا لنريك فى ضلل مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 72 - 2

2 _ گروهى از قوم هود رسالت وى را پذيرفتند و آيات الهى را تصديق كردند و به يگانگى خداوند ايمان آوردند .

و الذين معه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 153 - 10

10 _ ايمان به يكتايى خدا و باور به توحيد عبادى ، از شرايط پذيرش توبه

و الذين عملوا السيئات ثم تابوا من بعدها و ءامنوا

مصداق بارز {السيئات}، به دليل آيات قبل، شركورزى و پرستش غير خداست. بنابراين متعلق {ءامنوا} يكتايى خدا و توحيد در عبادت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 65 - 10

10 _ درك معارف الهى ( توحيد ، معاد و . . . ) و ايمان به آنها ، عاملى اساسى در ايجاد توان فوق العاده در رزمندگان مؤمن

بأنهم قوم لايفقهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 2 - 10

10

_ خداوند در پى اعطاى مهلت چهار ماهه به مشركان ، آنان را به ر ها كردن شرك و گرويدن به آيين توحيد ، سفارش كرد .

فسيحوا فى الأرض أربعة أشهر و اعلموا أنكم غير معجزى اللّه و أن اللّه مخزى الكفرين

اعلام حاكميت گسترده خداوند به مشركان پيمان شكن و عدم امكان مقاومت در برابر او و فرار از حاكميت او (اعلموا أنكم غير معجزى اللّه) و نيز هشدار به فرجام شوم و ذلت بار مستكبران كفرپيشه (و أن الله مخزى الكافرين) در حقيقت توصيه و اندرزى است از جانب خداوند به اينكه از فرصت داده شده استفاده كنند و به دامن توحيد و اسلام بازگردند و خود را گرفتار عاقبت شوم خوارى و ذلت شكست نسازند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 3 - 8

8 _ توصيه خداوند به عموم مشركان مبنى بر ر ها كردن شرك و گرويدن به توحيد و اسلام در پى ابلاغ پيام برائت خدا و رسول به آنان

و أذن من اللّه . .. فإن تبتم فهو خير لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 90 - 4

4_ ايمان به يكتايى خدا ، پرستش او و آمرزش گناهان ( شركورزى ، فساد و بى عدالتى در مبادلات ) مقدمه هايى لازم براى حركت به سوى خدا و تقرب به درگاه اوست .

واستغفروا ربكم ثم توبوا إليه

برداشت فوق، با توجه به حرف {ثم} _ كه جمله {توبوا إليه} را بر {استغفروا ربكم} عطف كرده است _ استفاده مى شود. گفتنى است متعلق استغفار به قرينه

آيات پيشين، گناه شركورزى و بى عدالتى در مبادلات اقتصادى و نيز فسادگرى و مخالفت با پيامبران الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 17 - 18

18_ باور به توحيد و ولايت خدا و ربوبيت او ، مراتبى گوناگون دارد و هر انسانى به اندازه استعدادش آن را درمى يابد .

قل من رب السموت و الأرض . .. أنزل من السماء ماء فسالت أودية بقدرها ... كذلك يضرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 27 - 6

6_ گرايش داشتن آدمى به خدا زمينه ساز مشيّت الهى به هدايت وى و رهنمون ساختنش به پذيرش توحيد و رسالت پيامبر ( ص )

إن الله يضل من يشاء و يهدى إليه من أناب

{انابة} (مصدر أناب) به معناى روى آوردن و بازگشتن است كه به قرينه {إليه} منظور از آن ، روى آوردن و بازگشت به خداست و از آن جا كه اين وصف پيش از هدايت يافتن مطرح شده است ، مراد از آن گرايش داشتن به خدا و گريزان نبودن از اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 30 - 15

15_ باور به ربوبيّت خدا و يكتايى او ، گرايش دهنده آدمى به توحيد در توكّل

هو ربى لا إله إلاّ هو عليه توكلت

جمله {عليه توكلت} به منزله نتيجه اى است براى اعتقاد به ربوبيت خدا و يكتايى او كه از {هو ربى} و {لا إله إلاّ هو} استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف -

18 - 110 - 21

21- ايمان به توحيد و نبوت و معاد و دعوت به انجام دادن عمل صالح ، چكيده دعوت پيامبر ( ص ) است .

قل إنّما أنا بشر . .. و لايشرك بعبادة ربّه أحدًا

جمله {يوحى إلىّ . ..} نبوت و {أنّما إل_هكم...} توحيد و {يرجو لقاء ...} معاد و {عملاً صالحاً} عمل صالح را مطرح كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 43 - 8

8- پيروى از پيامبران ، پيروى از علم و آگاهى است .

ي_أبت إنّى قد جاءنى من العلم ما لم يأتك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 90 - 4

4 - هارون ، پايدارى بر توحيد و ايمان به ربوبيت خداوند را ، شرط پيروزى در آزمون الهى خواند .

إنّما فتنتم به و إنّ ربّكم الرحم_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 67 - 6

6- به كارگيرى عقل ، زمينه ره بردن انسان به توحيد و معارف صحيح الهى

أُفّ لكم . .. أفلاتعقلون

سرزنش كردن ابراهيم(ع) از قوم بت پرست خود به خاطر خرد نورزيدن، گوياى اين نكته است كه خردمندى، زمينه ساز ره بردن به توحيد و. .. است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 21 - 5

5 _ رؤيت پروردگار ، شرط ديگر مشركان و منكران معاد براى ايمان آوردن به خداى يكتا و پذيرش نبوت پيامبر ( ص )

و قال الذين لايرجون لقاءنا . .. أو نرى ربّنا

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 42 - 6

6 _ دست شستن از گرايش هاى شرك آلود و روى كردن به تعاليم پيامبران ( همچون يگانه پرستى ) و عقيده به قيامت ، در ديدگاه اهل شرك ، گمراهى و انحراف است .

إن كاد ليضلّنا عن ءالهتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 48 - 2

2 - تأكيد ساحران بر ايمان خويش به پروردگار يگانه هستى ، به گونه اى صريح و بى ابهام

قالوا ءامنّا بربّ الع_لمين . ربّ موسى و ه_رون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 46 - 13

13 - مسلمان ، بايد به وحدانيت خداوند ، مؤمن باشد .

ءامنّا بالذى . .. و إل_هنا و إل_هكم وحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 26 - 2

2 - اظهار ايمان به خداى يكتا و دفاع از پيامبران و دين الهى تا مرز شهادت ، در محيط خفقان آور شرك و كفر ، امرى پسنديده و عامل سعادت اخروى ( بهشت ) است .

قال ي_قوم اتّبعوا المرسلين . .. إنّى ءامنت بربّكم فاسمعون . قيل ادخل الجنّة

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه داستان مؤمن انطاكيه همانند ديگر داستان هاى ياد شده در قرآن، به منظور الگوگيرى و درس آموزى نقل مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 6 - 13

13 - دست شستن از شرك و گرويدن به توحيد ، توصيه خداوند به مشركان

فاستقيموا

إليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 17 - 6

6 - يكتاپرستى و پيروى از دعوت پيامبران ، نشانه هدايت و بينايى است .

فهدين_هم فاستحبّوا العمى على الهدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 13 - 22

22 - ترك شرك و پذيرش توحيد ، امرى گران و دشوار براى مشركان

كبر على المشركين ما تدعوهم إليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 27 - 11

11 - ايمان به توحيد و خداى يگانه ، آغاز راه بوده و در ادامه آن انسان نيازمند راهنمايى از سوى خداوند است .

إلاّ الذى فطرنى فإنّه سيهدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 13 - 2

2- ارزش و ثمربخشى اقرار به توحيد ، در گرو پايدارى در برابر عوامل شرك و گناه

إنّ الذين قالوا ربّنا اللّه ثمّ استق_موا فلاخوف عليهم و لا هم يحزنون

{فلا} بيانگر نتيجه حقيقتى است كه از دو عنصر به هم پيوسته تشكيل شده است: 1_ اقرار به توحيد; 2_ استقامت در طريق آن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 3 - 5

5 - ايمان و اعتراف گروهى از جن ، به ربوبيت و يكتايى خداوند پس از شنيدن آيات قرآن

و أنّه تع_لى جدّ ربّنا ما اتّخذ ص_حبة و لا ولدًا

ايمان به توحيد افعالى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 123 - 8

8_ باور به بازگشت همه امور به

خدا و منشأ بودن او براى همه كارها ، آدمى را به عبادت وى و توكل كردن بر او ، وامى دارد .

و إليه يرجع الأمر كله فاعبده و توكل عليه

در برداشت فوق جمله {اعبده و توكل عليه} در ارتباط با {إليه يرجع . ..} معنا شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 99 - 17

17_ لزوم وابسته دانستن تحقّق امور به مشيّت خداوند و اظهار آن در بيان تصميمها

ادخلوا مصر إن شاء الله ءامنين

ايمان به توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 163 - 3،4

3 _ پيامبر(ص) به يگانه پرستى، اخلاص در عبادت و ايمان به يكتايى خدا در ربوبيت مأمور بود.

إن صلاتى . .. لله رب العلمين. لا شريك له و بذلك أمرت

4 _ توحيد در عبادت و ايمان به يكتايى خدا در ربوبيت، آيين پيامبر(ص)

إن صلاتى . .. لله رب العلمين. لا شريك له و بذلك أمرت

در آيه 161 بيان شد كه خداوند پيامبر(ص) را به راهى راست و دينى استوار هدايت كرد. آيه مورد بحث بيان مى كند كه پيامبر(ص) به توحيد عبادى و ربوبى مأمور بود. بنابراين آيين پيامبر(ص)، توحيد در عبادت و ايمان به يكتايى خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 130 - 4

4 _ باور به توحيد ربوبى و پذيرش دعوت پيامبران ، امرى لازم بر عهده بندگان

لعلهم يذّكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 18 - 4

4 - توحيد ربوبى

و انقياد در برابر خدا ، ملاك داورى خداوند ميان انسان ها در قيامت

إنّ اللّه يفصل بينهم يوم القي_مة . .. ألم تر أنّ اللّه يسجد له من فى السم_وت و م

ارتباط اين آيه با آيه پيشين، اين معنا را مى رساند كه ملاك ارزيابى خداوند در داورى ميان فرقه هاى گوناگون مردم در قيامت، اصل {توحيد ربوبى و خضوع و انقياد در برابر او} خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 47 - 1

1 - اعتراف ساحران به پروردگار جهانيان و ايمان به توحيد ربوبى ، پس از مشاهده معجزه موسى و بطلان سحر خويش

فألقى موسى عصاه . .. قالوا ءامنّا بربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 1 - 10

10 - ايمان مسلمانان به ربوبيت خداى يگانه ، علت اصلى اخراج ايشان از مكه به وسيله مشركان *

يخرجون الرسول و إيّاكم أن تؤمنوا باللّه ربّكم

ايمان به توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 85 - 9

9 _ ضرورت پرستش خداوند و باور به نبودن معبودى سزاوار پرستش جز او

قال يقوم اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 153 - 10،12

10 _ ايمان به يكتايى خدا و باور به توحيد عبادى ، از شرايط پذيرش توبه

و الذين عملوا السيئات ثم تابوا من بعدها و ءامنوا

مصداق بارز {السيئات}، به دليل آيات قبل، شركورزى و پرستش غير خداست. بنابراين متعلق {ءامنوا} يكتايى خدا و

توحيد در عبادت است.

12 _ گذشت از گناه گوساله پرستان تائب و ناديده انگاشتن خطاى آنان پس از بازگشت به توحيد و پرستش خداى يكتا ، توصيه خداوند به موسى ( ع ) *

إن ربك من بعدها لغفور رحيم

برداشت فوق با توجه به دومين احتمالى است كه در توجيه خطاب به موسى(ع) ذكر شد. يعنى {ربك} اشاره به اين معنا باشد كه اى موسى تو نيز متخلق به اخلاق الهى باش و از خطاها و لغزشها درگذر.

بت ها و اقرار به توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 29 - 4

4 _ بت هاى اهل شرك در قيامت ، بر يگانگى خدا و آگاهى او بر ظاهر و باطن اشيا اعتراف خواهند كرد .

فكفى باللّه شهيداً بيننا و بينكم إن كنا عن عبادتكم لغفلين

بداهت توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 19 - 20

20 _ شگفت آور بودن اعتقاد به تعدد خدايان، با توجه به بديهى بودن توحيد و شهادت خدا و قرآن بر بطلان شرك

أئنكم لتشهدون أن مع اللّه ءالهة أخرى

همزه استفهام در {أئنكم} دال بر شگفتى است.

برهان در توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 40 - 18

18_ توحيد و يكتاپرستى ، آيينى استوار و متكى بر برهان ، و شركْ پندارى سست و بى بنياد است .

ما تعبدون من دونه إلاّ أسماءً . .. أمر ألاّتعبدوا إلاّ إياه ذلك الدين القيم

از معانى {قيّم} مستقيم و استوار است و از آن جا كه يوسف(ع) پس

از اقامه برهان بر توحيد و لزوم يكتاپرستى و يادآورى نبود دليل بر شرك و پرستش غير خدا، فرمود: {ذلك الدين القيم} معلوم مى شود: ثبات و استوارى توحيد به خاطر برهانى بودن آن، و سستى شرك ناشى از نبود دليل بر آن است.

برهان در دعوت به توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 13 - 7

7 - قانع كردن فكر مخاطب ، با برهانى محكم ، هنگام دعوت به توحيد ، از روش هاى هدايتى قرآن كريم

لاتشرك . .. إنّ الشرك لظلم

پاداش اخروى توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 69 - 5

5 - توحيد و شرك ( خدا پرستى و بت پرستى ) ، مبناى داورى خدا و تعيين كيفر و پاداش در روز رستاخيز

اللّه يحكم . .. فيما كنتم فيه تختلفون

با توجه به عبارت پيشين {ما} در {فيما كنتم} به معناى {الذى} است كه به مسأله توحيد و شرك _ كه محور اختلاف ميان موحدان و مشركان تاريخ بوده است _ اشاره دارد.

پاداش استقامت بر توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 112 - 15

15_ استقامت در دين و پايدارى بر توحيد ، درپى دارنده پاداش الهى است .

فاستقم . .. إنه بما تعملون بصير

يادآورى علم و آگاهى خداوند به اعمال بندگان پس از امرها و نهى ها ، اشاره به پاداش دهى و كيفر رساندن است.

پاداش ايمان به توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 -

60 - 8

8 - { عن على بن أبيطالب ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ { هل جزاء الإحسان إلاّ الإحسان } فقال رسول اللّه ( ص ) هل جزاء من أنعمت عليه بالتوحيد إلاّ الجنّة ؟

از امام على بن ابى طالب(ع) درباره سخن خداوند {هل جزاء الإحسان إلاّ الإحسان} روايت شده كه رسول خدا(ص) فرمود: [خداوند مى فرمايد] آيا پاداش كسى كه به او نعمت توحيد داده ام، غير از بهشت است؟}

پاداش توحيد ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 50 - 4

4- خداوند ، خوش نامى و بلندآوازگى را ، به پاس پايدارى ابراهيم ( ع ) در توحيد ، به او و فرزندانش عنايت كرد .

فلمّا أعتزلهم . .. و جعلنا لهم لسان صدق عليًّا

پاكى كلمه توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 24 - 4

4 - كلمه توحيد ( لا ال_ه الا اللّه ) ، سخنى پاك و پسنديده است .

و هدوا إلى الطّيّب من القول

با توجه به عبارت پيشين _ كه سخن از اهل توحيد و اهل شرك و فرجام كار موحدان و مشركان بود _ مى توان گفت كه مراد از {الطيب من القول} كلمه توحيد (لا ال_ه الا اللّه) و مراد از {صراط الحميد} عبادت خداى يگانه است.

پرسش از توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 1 - 6

6 - يگانگى خداوند در تدبير جهان ، محور پرسش هاى ترديدآميز اهل مكّه در عصربعثت *

عمّ يتساءلون

گرچه بخش عظيمى از

آيات اين سوره درباره حوادث قيامت است; ولى آيات آغازين آن _ كه درباره قدرت خدا و حاكميت خواست او بر جهان است _ مى تواند قرينه باشد كه مورد سؤال در {يتسائلون} وابستگى همه كارها به خداوند و بى نقش بودن بت ها در كار تدبير جهان است.

پرورش روح توحيدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 50 - 13

13 - مطالعه جهان طبيعت ، زمينه پرورش روح توحيدى و دركى ژرف از صفات خداوند است .

فانظر إلى ءاث_ر رحمت اللّه . .. و هو على كلّ شىء قدير

پيشگامان توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 83 - 4

4 - نوح ( ع ) ، پيشتاز و مقتداى حركت توحيدى در ميان پيامبران الهى

و إنّ من شيعته لإبرهيم

پيرو بودن ابراهيم(ع) _ با آن كه خود از انبياى بزرگ بود _ و نيز وجود پيامبرانى چون هود و صالح(ع) پيش از آن حضرت، مى تواند گوياى مطلب ياد شده باشد. گفتنى است معناى لغوى {شيعه} (گروه پيرو رئيس خود) مؤيد برداشت بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 28 - 9

9 - نسل ابراهيم ( ع ) ، پرچمدار توحيد در طول تاريخ

و جعلها كلمة باقية فى عقبه

تبليغ توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 74 - 11

11 _ در تبليغ توحيد و مبارزه با عقايد شرك آلود بايد صريح و قاطع بود.

أتتخذ أصناما ءالهة إنى أريك و قومك

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 39 - 4

4_ يوسف ( ع ) ، با طرح سؤال و برانگيختن وجدان هم بندان خويش ، حقانيّت توحيد و يكتاپرستى را براى آنان مطرح ساخت .

ءأرباب متفرقون خير أم الله الوحد القهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 108 - 1

1_ ابلاغ توحيد ، تبليغ قرآن و مبارزه با شرك ، وظيفه پيامبر ( ص ) و راه و رسم او بود .

قل ه_ذه سبيلى

{ه_ذه} اشاره به مطالبى است كه آيات قبل به آنها اشاره داشت. از جمله آنهاست: ابلاغ توحيد ، نفى شرك ، تبليغ قرآن و تعاليم وحى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 42 - 1

1- پيامبر ( ص ) ، موظف به ابلاغ رهنمود خداوند به مشركان ، در اثبات توحيد و نفى شرك

قل لو كان معه ءالهة كما يقولون إذًا لاَبتغوا إلى ذى العرش سبيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 95 - 5

5- ذوالقرنين ، در جهت تبليغ توحيد و آيين الهى خود ، از بهترين فرصت ها بهره مى گرفت .

قال ما مكّنّى فيه ربّى خير

ذوالقرنين، هنگامى سخن از ربوبيّت خداوند به ميان مى آورد كه مردم، سخت به او نيازمند بودند و او باتلاش صادقانه در جهت رفع نيازهاى آنان، قلب مردم را به خود متوجه كرده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 81 - 4

4 - توحيد و

معاد ، دو اصل به هم پيوسته و انفكاك ناپذير در تعليمات ابراهيم

فإنّهم عدوٌّ لى إلاّ ربّ الع_لمين . .. و الذى يميتنى ثمّ يحيين

برداشت ياد شده از آن جا است كه حضرت ابراهيم(ع) در تعليمات خويش، ابتدا به نفى شرك و اثبات توحيد مى پرداخت; سپس به مسأله مرگ و حيات مجدد انسان اشاره مى كرد. و به اين دو مسأله بسنده مى نمود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 65 - 4

4 - پيامبراسلام ( ص ) ، مأمور اعلام يكتايى خداوند و قهار بودن او به مردم

قل . .. و ما من إل_ه إلاّ اللّه الوحد القهّار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 14 - 7

7 - گسترش پيام توحيدى و هدايت مردم ، نيازمند حضور فعّال مبلغان الهى در ميان آنان

إذ جاءتهم الرّسل من بين أيديهم و من خلفهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 24 - 1

1 - بازگو كردن فضيلت و برترى مكتب توحيدى بر آيين اجدادى مشركان ، روش تمامى پيامبران

ق_ل أوَ لو جئتكم بأهدى ممّا وجدتم عليه ءاباءكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 4 - 11

11- هماهنگى كامل كتاب هاى آسمانى ، در تبليغ توحيد

ائتونى بكت_ب من قبل ه_ذا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 4 - 14

14 - تلاش براى ايجاد امنيت ، پيش از تبليغ خداپرستى ، كارى الهى و از بين برنده بهانه

مشركان در ترك عبادت است .

فليعبدوا . .. و ءامنهم من خوف

تبليغ توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 24 - 5

5 - بيان توحيد و يگانگى پروردگار ، مهم ترين پيام عقيدتى موسى ( ع ) براى فرعونيان

إنّا رسول ربّ الع_لمين . .. قال فرعون و ما ربّ الع_لمين . قال ربّ السم_وت و الأر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 20 - 3

3- تأكيد موسى ( ع ) ، بر توحيد و ربوبيت يگانه خداوند در قبال جامعه فرعونى

و إنّى عذت بربّى و ربّكم

تكرار {ربّ}، اشاره به مطلب بالا دارد.

تبليغ توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 41 - 1

1_ يوسف ( ع ) ، پس از ارشاد هم بندان خويش به توحيد و يكتاپرستى ، به تعبير رؤيا هاى آنان پرداخت .

ي_ص_حبى السجن أما أحدكما فيسقى ربه خمرًا

تجلى اخروى توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 46 - 3

3 - تجلى توحيد و ظهور حاكميت يگانه حق ، در صحنه قيامت

يوم لايغنى عنهم كيدهم شيئًا و لا هم ينصرون

برداشت ياد شده با توجه به دو مطلب زير به دست مى آيد: 1_ {يوم لايغنى. ..} نظر به قيامت داشته باشد 2_ اين كه هيچ نيرويى در قبال نيروى حق، كارساز نيست.

تجلى توحيد افعالى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 55 - 7

7 - تجلى فرمانروايى و

اقتدار يگانه خداوند براى متقين ، در جايگاه جاودانه بهشت

فى مقعد صدق عند مليك مقتدر

تجلى توحيد در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 48 - 11

11- قيامت ، روز تجلى يگانگى و قهّاريت خداوند

يوم تبدّل الأرض . .. و برزوا لله الوحد القهّار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 63 - 3

3 - قيامت ، عرصه آشكار شدن بطلان شرك و تجلى كردن وحدت و يگانگى خداوند

و يوم يناديهم . .. قال الذين حقّ عليهم القول ربّنا

اعتراف پيشوايان شرك به ربوبيت خداوند بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 75 - 9

9 - برملا شدن حقانيت توحيد براى جوامع شرك پيشه در قيامت

فعلموا أنّ الحقّ للّه

تذكر توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 26 - 3

3 - ربوبيت يگانه خدا نسبت به همه انسان ها چونان ربوبيت يگانه او بر آسمان ها و زمين تذكر موسى به فرعون و فرعونيان

قال ربّ السم_وت و الأرض . .. قال ربّكم و ربّ ءابائكم الأوّلين

ترك دعوت به توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 63 - 14،17

14_ كفرپيشگان قوم ثمود از صالح ( ع ) مى خواستند كه از ادعاى خويش دست بردارد و از فراخوانى مردم به توحيد منصرف شود .

فمن ينصرنى من الله إن عصيته فما تزيدوننى غير تخسير

{فاء} در {فما تزيدوننى . ..} فاى فصيحه است

و حاكى از جمله اى مقدر مى باشد و _ به قرينه {أتنه_نا ...} در آيه قبل _ مفاد آيه چنين است: بنابراين اگر به خواسته شما (ترك ابلاغ توحيد) گردن نهم، شما جز خسارت زدن چيزى بر من نخواهيد افزود.

17_ افزايش اطمينان صالح ( ع ) به زيان كارى كافران ثمود ، تنها دستاورد اصرار آنان بر انصراف او از دعوت به توحيد

فما تزيدوننى غير تخسير

برداشت فوق، بر اساس اين احتمال است كه {تخسير} به معناى نسبت دادن خسارت و تباهى باشد، همانند تكفير و تفسيق كه به معناى نسبت دادن كفر و فسق مى باشد. بر اين مبنا، فاعل {تخسير} حضرت صالح(ع) است و مفاد جمله {فما تزيدوننى ...} چنين خواهد شد: آنچه اصرار شما بر ترك دعوت به توحيد، بر من مى افزايد اين است كه شما را در خسارت و تباهى ببينم.

تشويق به توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 25 - 4

4 - خداوند ، تشويق كننده كافران و مشركان به ر ها كردن شرك و بازگشت به توحيد و يكتاپرستى

و هو الذى يقبل التوبة عن عباده

با توجه به آيات پيشين، مى توان گفت كه جمله {و هوالذى يقبل التوبة} دعوتى است از سوى خدا به عموم كافران و مشركان مبنى بر دست برداشتن از عبادت غيرخدا و بازگشتن به يكتاپرستى.

تعاليم توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 7 - 10

10 _ قضاياى جنگ بدر و پيروزى مسلمانان در آن ، نعمتى بزرگ و شايسته و بايسته به ياد داشتن و

شامل درسهايى از توحيد

إذ يعدكم اللّه إحدى الطائفتين أنها لكم

مقصود از فرمان خداوند به يادآورى قضاياى بدر، يادآورى حاكميت خداوند بر عوامل طبيعى است. زيرا نيروى برتر و غير قابل مقايسه مشركان نسبت به مسلمانان اقتضا مى كرد كه مشركان پيروز شوند ; ولى تقدير خداوند بر اين بود كه پيروزى از آن مسلمانان باشد ; و چنين شد.

تعجب از تكذيب توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 12 - 1

1 - تعجب پيامبر ( ص ) از مواضع انكارآميز مشركان نسبت به معاد و يگانگى خداوند ; على رغم مشاهده عظمت آفرينش و قدرت خداوند در جهان

إنّ إل_هكم لوحد . .. فاستفتهم أهم أشدّ خلقًا... بل عجبت

به قرينه آيات پيشين به دست مى آيد كه آنچه موجب شگفتى پيامبر(ص) گرديده بود، انكار توحيد ربوبى و معاد از سوى مشركان _ به رغم مشاهده آيات الهى در طبيعت و عظمت آفرينش _ بود.

تعليم توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 17

17_ بعثت پيامبران براى آموزش توحيد و نفى شرك ، از تفضّلات الهى بر مردم است .

ما كان لنا أن نشرك . .. ذلك من فضل الله ... على الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 67 - 1

1_ يعقوب ( ع ) در آستانه سفر فرزندانش به مصر ، آنان را با معارفى الهى آشنا ساخت و حقايقى از توحيد را به آنان تذكر و تعليم داد .

قال ي_بنىّ لاتدخلوا . .. و عليه فليتوكل المتوكلون

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اخلاص - 112 - 1 - 2

2 - پيامبر ( ص ) ، مأمور آموختن توحيد به مردم

قل هو اللّه أحد

تعليم توحيد به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اخلاص - 112 - 1 - 1

1 - خداوند ، آموزنده توحيد به پيامبر ( ص )

قل هو اللّه أحد

تكذيب توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 64 - 1

1 _ اكثريت عمده قوم نوح ( ع ) وى را تكذيب كردند و يگانگى خداوند ، معاد و رسالت را باورهايى دروغين پنداشتند .

فكذبوه

از اينكه خداوند تكذيب نوح(ع) را به همگان نسبت داده (فكذبوه)، در حالى كه عده اى از آنان، يعنى همراهانش در كشتى، رسالت وى را تصديق كردند، معلوم مى شود نسبت مؤمنان به كافران بسيار اندك بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 63 - 4

4 - انكار ربوبيت و يكتايى خداوند ، در عين مشاهده آيات و جلوه هاى خالقيت مطلق او ، نشانه وجود روح لجاجت و ستيزه جويى است .

اللّه الذى جعل لكم الّيل . .. ذلكم اللّه ربّكم ... فأنّى تؤفكون . كذلك يؤفك الذي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 16 - 1

1 - اصرار مشركان عصر بعثت ، بر شرك و مباحثات انكارآميز آنان درباره توحيد

و الذين يحاجّون فى اللّه

تكذيب توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد -

57 - 8 - 8

8 - كفر ورزيدن به خداوند و انكار ربوبيت يگانه او ، خروج از فطرت و شكستن ميثاق است .

و ما لكم لاتؤمنون باللّه . .. و قد أخذ ميث_قكم

توحيد ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 133 - 10

10 - يعقوب ، ابراهيم ، اسماعيل و اسحق ( ع ) موحدانى پرستشگر خداى يكتا

نعبد إلهك و إله ءابائك إبرهيم و إسمعيل و إسحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 135 - 8

8 - ابراهيم ( ع ) ، هرگز به شرك گرايش پيدا نكرد و از مشركان نبود .

و ما كان من المشركين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 78 - 12،13

12 _ عن الرضا(ع): إن إبراهيم(ع) وقع إلى ثلاثة اصناف . .. صنف يعبد الشمس ... {فلما} اصبح و {رأى الشمس بازغة قال هذا ربى هذا أكبر} من الزهرة و القمر على الانكار و الاستخبار ... {فلما افلت} قال للاصناف الثلاثة من عبدة الزهرة و القمر و الشمس {يا قوم إنى برىء مما تشركون ... }.

از امام رضا(ع) روايت شده است: . .. ابراهيم(ع) با سه گروه برخورد كرد ... گروهى كه خورشيد را مى پرستيدند ... پس چون صبحگاهان خورشيد را تابان ديد از روى انكار و استخبار گفت: اين پروردگار من است اين، از ستاره زهره و ماه بزرگتر است ... . پس هنگامى كه غروب كرد به گروههاى سه گانه پرستنده زهره، ماه و خورشيد گفت: {اى قوم من، من از

آنچه شما شريك خدا مى دانيد، بيزارم} ... .

13 _ سئل أبو عبدالله(ع) عن قول إبراهيم {هذا ربى} أشرك فى قوله {هذا ربى}؟ فقال: لا . .. و لم يكن من إبراهيم شرك و انما كان فى طلب ربه ... .

از امام صادق(ع) سؤال شد آيا حضرت ابراهيم(ع) با گفتن {اين پروردگار من است}، (خطاب به خورشيد) مشرك شد؟ فرمود: نه . .. اين سخن از ابراهيم(ع) شرك نبود ; زيرا او در جستجوى پروردگارش بود ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 79 - 1،7

1 _ ابراهيم(ع) در پى مجادله با مردم و ابطال باورهاى شرك آلود آنان، بر يگانه پرستى خويش تأكيد كرد.

فلما أفل . .. إنى وجهت وجهى للذى فطر السموت

7 _ حنيف بودن ابراهيم(ع) زمينه رو كردن همه جانبه او به سوى خداى يگانه بود.

وجهت وجهى للذى . .. حنيفا

{حنف} به معناى گرايش از گمراهى به راه مستقيم و حق است. (راغب). چون {حنيفا} حال براى فاعل {وجهت} است، توصيفى براى بيان ريشه و اساس اين گرايش مى تواند محسوب شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 80 - 4

4 _ ابراهيم(ع)، ره يافته به توحيد و يگانه پرستى در پرتو هدايت خداوند بود.

أتحجونى فى الله و قد هدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 84 - 2

2 _ ابراهيم، اسحاق(ع) و يعقوب(ع) داراى مقامى رفيع و بهره مند از هدايتى ويژه به توحيد و برهانهاى آن، از جانب خداوند.

و وهبنا له إسحق و يعقوب كلاً

هدينا

بهره مندى از هدايت ويژه الهى حاكى از مرتبه والاى آن پيامبران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 161 - 11

11 _ ابراهيم(ع)، انسانى موحد و به دور از شرك و مشركان

و ما كان من المشركين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 9،16

9_ يوسف ( ع ) و پدرانش ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ( ع ) ، موحدانى مبرّا از كمترين شركورزى به خدا

ما كان لنا أن نشرك بالله من شىء

16_ اعتقاد ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب و يوسف ( ع ) و ديگر پيامبران به توحيد و مصونيتشان از هرگونه شركورزى ، تفضّلى از ناحيه خدا بر آنان بود .

ما كان لنا أن نشرك بالله من شىء ذلك من فضل الله علينا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 41 - 2

2- حضرت ابراهيم ( ع ) از خداوند خواستار پيشگام بودنش در پيروى از آيين توحيدى و انجام فريضه هاى الهى شد .

و اجنبنى و بنىّ . .. اجعلنى مقيم الصلوة و من ذرّيتى ... اغفرلى و لولدىّ و للمؤمن

از اينكه حضرت ابراهيم(ع) در دعاهايش، نخست خود را مد نظر داشت و بعد براى ديگران دعا كرد، شايد به اين سبب بود كه خواسته باشد در تكاليف الهى پيشگام باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 123 - 5،8

5- موحد بودن ابراهيم ( ع ) و مبرّا بودنش از هرگونه كجى و افراط و تفريط ، فلسفه و

حكمت پيروى پيامبراسلام ( ص ) از آن حضرت

اتّبع ملّة إبرهيم

{حنيفاً} كه حال براى {إبراهيم} است، به منزله تعليل براى امر به متابعت است; يعنى، از آيين ابراهيم(ع) پيروى كن; چون او {حنيف} بوده است.

8- داشتن انديشه و آيين درست و بى انحراف ( توحيدى ) ، ويژگى اصلى و برجسته حضرت ابراهيم ( ع ) بود .

ملّة إبرهيم حنيفًا و ما كان من المشركين

از اينكه خداوند از ميان اوصاف چهارگانه اى كه براى ابراهيم(ع) در آيات پيش بيان داشت، وصف {حنيف} را ملاك پيروى پيامبر(ص) از ايشان قرار داد، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 43 - 5

5- ابراهيم ( ع ) ، پيش از مناظره اش با آزر ، موحدى هدايت يافته و آگاه بود .

ي_أبت إنّى قد جاءنى من العلم ما لم يأتك فاتّبعنى أهدك صرطًا سويًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 46 - 2

2- آزر ، پيش از دعوت شدن به توحيد از سوى ابراهيم ( ع ) ، از عقايد توحيد آن حضرت بى خبر بود .

قال أراغب أنت عن ءالهتى

اظهار شگفتى و ناباورى آزر از عقايد توحيدى ابراهيم(ع)، دال براين است كه تا پيش از آن آزر او را در عقايد، همراه خود مى ديده و به همين خاطر است كه پس از اظهارات حضرت ابراهيم(ع)، وى دچار شگفتى و ناباورى مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 48 - 7

7- ثبات قدم و پايدارى حضرت ابراهيم

( ع ) در راه توحيد

و أعتزلكم . .. و أدعوا ربّى

تصميم ابراهيم(ع) بر هجرت، براى رفع موانع يكتاپرستى، حاكى از پايدارى او بر توحيد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 97 - 5

5 - ابراهيم ( ع ) ، مظهر يكتاپرستى و الگوى مقاومت در مبارزه با شرك و بت پرستى

أئفكًا ءالهة دون اللّه تريدون . .. و اللّه خلقكم و ما تعملون . قالوا ابنوا له بن

توحيد ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 12 - 10

10 _ ابليس معتقد به خداوند و خالقيت او

خلقتنى من نار

توحيد اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 133 - 10

10 - يعقوب ، ابراهيم ، اسماعيل و اسحق ( ع ) موحدانى پرستشگر خداى يكتا

نعبد إلهك و إله ءابائك إبرهيم و إسمعيل و إسحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 84 - 2

2 _ ابراهيم، اسحاق(ع) و يعقوب(ع) داراى مقامى رفيع و بهره مند از هدايتى ويژه به توحيد و برهانهاى آن، از جانب خداوند.

و وهبنا له إسحق و يعقوب كلاً هدينا

بهره مندى از هدايت ويژه الهى حاكى از مرتبه والاى آن پيامبران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 9،16

9_ يوسف ( ع ) و پدرانش ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ( ع ) ، موحدانى مبرّا از كمترين شركورزى به خدا

ما كان لنا أن نشرك بالله من شىء

16_ اعتقاد

ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب و يوسف ( ع ) و ديگر پيامبران به توحيد و مصونيتشان از هرگونه شركورزى ، تفضّلى از ناحيه خدا بر آنان بود .

ما كان لنا أن نشرك بالله من شىء ذلك من فضل الله علينا

توحيد اسماعيل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 133 - 10

10 - يعقوب ، ابراهيم ، اسماعيل و اسحق ( ع ) موحدانى پرستشگر خداى يكتا

نعبد إلهك و إله ءابائك إبرهيم و إسمعيل و إسحق

توحيد اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 10 - 12

12- اصحاب كهف ، يكتاپرستانى بودند كه از غير خدا ، قطع اميد كرده ، نياز به درگاه او بردند و چشم به رحمت وى داشتند .

فقالوا ربّنا ءاتنا من لدنك رحمة

واژه {من لدنك} مى تواند حاكى از اين نكته باشد كه آنان، از غير خدا، قطع اميد كرده و تنها چشم به رحمتى از سوى او داشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 15 - 8

8- شناخت توحيدى اصحاب كهف ، شناختى عميق و استوار بر دلايلى قطعى و روشن

اتّخذوا من دونه ءالهة لولا يأتون عليهم بسلط_ن بيّن

از اين كه اصحاب كهف، مردم خود را به خاطر سطحى نگرى و بى منطقى سرزنش كرده اند، استفاده مى شود كه آنان، عقايد خويش را براساس برهان استوار كرده بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 16 - 6،12

6- اصحاب كهف ، زندگى سخت و پر مشقّت

ولى همراه با توحيد را ، بر زندگى آسوده در محيط شرك و حاكميّت آن ترجيح دادند .

و إذ اعتزلتموهم و ما يعبدون إلاّ اللّه فأوُواْ إلى الكهف

12- اصحاب كهف ، به فراهم آمدن زمينه هاى لازم براى تداوم بخشى به يكتاپرستى و حركت توحيدى خويش ، مطمئن بودند .

و يهيّىء لكم من أمركم مرفقًا

توحيد افعالى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 5 - 21

21 _ باور همگان به توحيد افعالى ، آرمان موحدان است .

إياك نستعين

به كارگيرى {نستعين} (استعانت مى جوييم) به جاى {أستعين} (استعانت مى جويم)، مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 27

27 - هيچ فعل و انفعالى در جهان ، خارج از خواست و اختيار خدا تحقق نمى يابد .

و ما هم بضارين به من أحد إلا بإذن اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 130 - 5

5 - توحيد ربوبى و افعالى و تسليم بودن در برابر خدا و تصديق رسالت پيامبر اكرم ( ص ) و كتاب آن حضرت ( قرآن ) ، از اصول آيين ابراهيم است .

وابعث فيهم رسولا . .. و من يرغب عن ملة إبرهيم

آيه مورد بحث انسانها را به گزينش آيين ابراهيم دعوت مى كند و آيه هاى گذشته، اشاره به اصول اين آيين دارد. جمله {ربنا تقبل ...} بيانگر اين است كه: ابراهيم(ع) به توحيد ربوبى و افعالى و ... معتقد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

2 - بقره - 2 - 255 - 2،5،13

2 _ خداوند ، تنها زنده جاويد و همواره پاينده اى است كه قائم به ذات خويش و همه كائنات قائم به اوست .

اللّه لا اله الاّ هو الحىّ القيّوم

كلمه {قيّوم} به معناى پاينده اى است كه حفظ و نگهدارى همه چيز به اوست. (القائم الحافظ لكل شىء و المعطى له ما به قوامه.)

5 _ مديريّت ، تدبير و نگاهدارى همه هستى ، تنها از آن خداوند است .

هو الحىّ القيّوم

برخى در معناى {قيّوم} گفته اند كه {القائم بتدبير الخلق و حافظه و المراقب عليه}.

13 _ هيچكس غير خدا از خود چيزى ندارد ، هر چه هست از اوست .

له ما فى السّموات و ما فى الارض

هر چه هست، از آن خداست (له ما . .. )، تعبير ديگرى است از اينكه هيچكس از خود چيزى ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 258 - 2،3،12

2 _ پادشاهى ، سلطنت و قدرت نمرود ، داده اى از جانب خداوند

ان اتيه اللّه الملك

3 _ حاكميّت و سلطه طغيانگران ، داده اى از جانب خداوند

ان ءَاتيه اللّه الملك

12 _ زندگى و مرگ ، تنها در دست پروردگار است .

ربّى الّذى يحيى و يميت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 259 - 7،22

7 _ خداوند ميراننده موجودات و زنده كننده آنان

انّى يحيى هذه اللّه بعد موتها فاماته اللّه مائة عام ثمّ بعثه

22 _ ميرانده شدن عزير و زنده شدن وى پس از صد سال و سالم ماندن خوردنى و آشاميدنى او از فساد و

حيات مجدد الاغش ، پرتويى از قدرت مطلق الهى

فلمّا تبيّن له قال اعلم انّ اللّه على كلّ شىء قدير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 260 - 24

24 _ حاكميّت و تسلط خداوند بر عالم مرگ و حيات ، دانايى او به كيفيّت تركيب اجزاىِ مردگان و زنده كردن آنان

و اعلم انّ اللّه عزيز حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 2 - 4

4 _ برپايى و دوام هستى ، متكى به خداوند است .

اللّه لا اله الاّ هو الحىّ القيّوم

قيوم به كسى گويند كه: خود پابرجا بوده و نگهبان و قوام بخش همه چيز باشد (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 47 - 11

11 _ نفوذ مشيّت خدا در جهان ، نشانگر تحقق بى چون و چراى خواسته هاى او

كذلك اللّه يخلق ما يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 147 - 11

11 _ بينش خدامحورى دست پروردگان پيامبران الهى ، در تحليل حوادث

و كايّن من نبىّ قاتل معه ربّيّون . .. و ثبّت اقدامنا و انصرنا على القوم الكافرين

چون {ربّيّون}، در عين استقامت و پايدارى، پيروزى را از جانب خدا مى دانند. (و انصرنا على القوم الكافرين).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 148 - 9،12،14

9 _ پيروزى بر دشمنان دين ، تنها از جانب خداست ; گر چه تمامى عوامل طبيعى آن فراهم باشد .

قال معه

ربّيّون كثير فما وهنوا . .. فاتيهم اللّه ثواب الدّنيا

در آيه شريفه به كليّه عوامل پيروزى و نيز استقامت و پايمردى نيروها (فما وهنوا . .. ) اشاره شده است ; ولى در عين حال خداوند پيروزى مجاهدان را عطايى از جانب خويش مى شمارد. (فاتيهم اللّه).

12 _ معتقدين به خدايى بودن پيروزى ها و جويندگان بخشايش الهى ، از نيكوكاران و محبوبان خدا هستند .

ربّنا اغفر لنا . .. و ثبّت اقدامنا و انصرنا على القوم الكافرين ... و اللّه يحبّ

كلمه {المحسنين} پس از آيات گذشته بيانگر اين معناست كه دارندگان ويژگيهاى شمرده شده، مصداق محسنان هستند و از جمله آن ويژگيها، اعتقاد به ربوبيت خداوند و باور به خدايى بودن پيروزيهاست.

14 _ جهاد ، صبر ، دعا ، استغفار و بينش خدامحورى ، از عوامل جلب محبّت الهى

قاتل معه . .. و اللّه يحبّ الصّابرين ... ربّنا اغفر لنا ... و انصرنا ... و اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 78 - 12

12 _ خداوند را محور همه حوادث دانستن ( توحيد افعالى ) نيازمند تفكر دقيق و عميق

فمال هؤلاء القوم لا يكادون يفقهون حديثا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 76 - 4

4 _ كسى جز خداوند قادر بر نفع و زيان رسانى نيست .

اتعبدون من دون اللّه ما لايملك لكم ضراً و لانفعاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 75 - 2

2 _ مشاهده ملكوت، عيان ديدن بطلان و ضلالت شرك و لمس توحيد در جهان

هستى است.

إنى أريك و قومك فى ضلل مبين. و كذلك نرى إبرهيم ملكوت السموت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 7

7 _ تحولات تاريخى و اجتماعى بشر در اختيار خدا و به دست اوست .

جعلكم خلفاء من بعد عاد و بوأكم فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 190 - 7

7 _ انسان ها پس از برخوردار شدن از فرزند سالم ، على رغم اعتقادشان بر يگانگى خدا در آفرينش و تأمين سلامت جنين ، به شرك مى گرايند و غير او را در آفرينش و سلامت كودكشان مؤثر مى پندارند .

لئن ءاتيتنا . .. فلما ءاتيهما صلحاً جعلا له شركاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 10 - 4

4 _ خداوند سرچشمه همه پيروزى ها و امداد ها نه فرشتگان و ديگر عوامل و اسباب

و ما جعله اللّه إلا بشرى . .. و ما النصر إلا من عند اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 51 - 1

1 _ اعتقاد مؤمنان راستين به نرسيدن هيچ خوشى و ناخوشى به آنان ، جز بر اساس تقدير الهى

قل لن يصيبنا إلا ما كتب اللّه لنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 52 - 7

7 _ در بينش مؤمنان جريان همه امور ، تحت اراده و مشيت الهى است .

نحن نتربص بكم أن يصيبكم اللّه بعذاب من عنده أو بأيدينا

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 74 - 17

17 _ خداوند ، يگانه منبع و منشأ فيض ، رحمت و غنا

أن أغنيهم اللّه و رسوله من فضله

گرچه خداوند نام پيامبر (ص) را در كنار نام خود آورده است، اما فضل را تنها به خود نسبت داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 5 - 1

1 _ تنها خداست كه خورشيد را فروزان و ماه را تابان قرار داده است .

هو الذى جعل الشمس ضياء و القمر نوراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 6 - 5

5 _ خدا ، آفريننده تمامى پديده هاى جهان هستى است .

و ما خلق اللّه فى السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 18 - 6

6 _ سود و زيان آدميان ، تنها در دست خداوند است .

و يعبدون من دون اللّه ما لا يضرهم و لا ينفعهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 104 - 9

9 _ مرگ انسان ها ، تنها به دست خداست .

اللّه الذى يتوفيكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 106 - 2،4

2 _ هيچ معبودى به جز خداوند ، قادر بر رساندن سود و زيان به آدميان نيست .

و لاتدع من دون اللّه ما لاينفعك و لايضرك

4 _ سود و زيان آدميان ، تنها به دست خداوند است .

و لاتدع من دون اللّه ما لاينفعك و لايضرك

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 107 - 2،3

2 _ هيچ موجودى توانايى انجام كارى در جهت خنثى كردن كار خداوند را ندارد .

إن يمسسك اللّه بضرّ فلا كاشف له إلا هو و إن يردك بخير فلا راد لفضله

3 _ تمام قدرت ها در جهان هستى ، مقهور و مغلوب قدرت خداوند است .

إن يمسسك اللّه بضرّ فلا كاشف له إلا هو . .. يصيب به من يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 48 - 6

6_ تأمين سلامت و امنيت جامعه هاى بشرى و ايجاد نعمت براى آنان ، به دست خدا و در اختيار اوست .

اهبط بسل_م منا و برك_ت عليك و على أمم ممن معك و أمم سنمتعهم

برداشت فوق ، از {منا} استفاده مى شود. قابل ذكر است كه كلمه {منا} در مورد {بركات} مقدر است ، چنان چه كلمه {عليك} در مورد {بسلام} مقدر مى باشد; يعنى: بسلام منا عليك و بركات منا عليك.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 12

12_ تنها خداوند ، ايجاد كننده و آفريننده انسان است .

هو أنشأكم من الأرض

تركيبهايى همانند {هو أنشأكم} و {أنا قمت} _ كه مبتدا در معنا ، فاعل است و خبر آن فعل مى باشد _ گاهى حاكى از تأكيد است و گاهى دلالت بر حصر دارد. قرينه هاى موجود در كلام ، تعيين كننده آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 107 - 10

10_ حاكميت خداوند

بر هستى ، حاكميتى مطلق و قدرت او بلامنازع است .

إن ربك فعال لما يريد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 123 - 4

4_ جريان همه امور در اختيار خداوند است و تنها او منشأ همه آنهاست .

و إليه يرجع الأمر كله

مراد از {الأمر} همه فعل و انفعالات موجود در هستى است و از آن جا كه اينها به فرمان تكوينى خدا تحقق مى يابند ، كلمه {امر} بر آنها اطلاق شده است. بازگشت امور به خدا (إليه يرجع الأمر) به اين معناست كه خداوند منشأ همه آنها مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 39 - 11

11_ اعتقاد به وجود خداى يگانه و غالب و باور به شايستگى او براى پرستش ، اعتقاد و باورى خردمندانه است .

ءأرباب متفرقون خير أم الله الوحد القهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 40 - 2،8،12

2_ هر معبودى جز خداوند ، تنها داراى نامى از خدايى و خالى از هنر و حقيقت آن

ما تعبدون من دونه إلاّ أسماءً سميتموها

مقصود از {أسماء سميتموها} (نامهايى كه شما بر معبودها نهاده ايد) اين است كه اين نامها ، الفاظى اند كه مصداقى در خارج ندارند. اسمهايى بى مسمى و نامهايى بى نشانند.

8_ توان و قدرت موجودات ، عطايى از خداوند به آنهاست .

ما أنزل الله بها من سلط_ن

12_ حاكميت و سيطره بر هستى ، در انحصار خداوند است .

ما أنزل الله بها من سلط_ن إن الحكم إلاّ لله

مقصود از {حكم} يا حكم تكوينى يا حكم

تشريعى و يا اعم از هر دو نوع است. برداشت فوق ، ناظر به نوع تكوينى آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 67 - 13،17

13_ حاكميت بر تمام هستى و علل و اسباب ، از آنِ خداوند است و جملگى مقهور حكم و تقدير اويند .

وادخلوا من أبوب متفرقة و ما أُغنى عنكم من الله من شىء إن الحكم إلاّ لله

17_ باور به حاكميت انحصارى خدا بر هستى ، موجب توكل بر خدا و اتكا نكردن به غير اوست .

إن الحكم إلاّ لله عليه توكلت و عليه فليتوكل المتوكلون

تفريع {عليه فليتوكل} به وسيله {فاء} بر {إن الحكم إلاّ لله} گوياى برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 100 - 28

28_ خداوند هر آنچه را بخواهد با لطافت تحقق مى بخشد و بر هستى و عوامل و اسباب آن سيطره دارد .

إن ربى لطيف لما يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 11 - 17

17_ تنها خداوند بر بازگرداندن گزند هاى تقدير شده ، تواناست .

فلامردّ له و ما لهم من دونه من وال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 12 - 5

5_ عوامل طبيعى در اختيار خداوند است و تنها او حاكم بر آنهاست .

هو الذى يريكم البرق . .. و ينشىء السحاب الثقال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 16 - 20،21،24

20_ خداوند در آفريدن موجودات هيچ شريكى ندارد .

أم

جعلوا لله شركاء خلقوا كخلقه

21_ غير خدا هيچ آفرينش و آفريده اى ندارد .

أم جعلوا لله شركاء خلقوا كخلقه

24_ خداوند خالق و آفريننده همه پديده هاست .

قل الله خ_لق كل شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 31 - 5

5_ خداوند منشأ همه امور است و همه چيز به دست او جارى و سارى است .

لله الأمر جميعًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 42 - 3

3- همه نقشه ها و طرح هاى پنهانى از آنِ خداوند است .

فلله المكر جميعًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 23 - 1

1- حيات و مرگ موجودات ، تنها به دست خداوند است .

و إنا لنحن نحى و نميت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 25 - 3

3- احياى اخروى انسان ها ، تنها به دست خداوند است .

إن ربّك هو يحشرهم

ذكر ضمير فصل {هو} در آيه، براى بيان حصر فعل حشر به فاعل است و احيا لازمه حشر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 3 - 5

5- خداوند ، برتر و فراتر از آن است كه بتوان براى او شريكى در آفرينش تصور كرد .

خلق السموت و الأرض بالحق تع_لى عمّا يشركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 10 - 1

1- نزول آب ( باران ) از آسمان ، تنها به دست خداست .

هو الذى أنزل من السّماء

ماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 14 - 2

2- رام كننده دريا ها براى بهره بردارى آدميان ، فقط خداوند است .

و هو الذى سخ_ّر البحر لتأكلوا منه

معرفه بودن مبتدا (هو) و خبر {الذى . ..} بر حصر دلالت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 73 - 2

2- خداوند ، تنها روزى دهنده آدميان و يگانه معبود شايسته پرستش است .

أفبالب_طل يؤمنون . .. و يعبدون من دون الله ما لايملك لهم رزقًا

از ارتباط ميان اين آيه و آيه قبل استفاده مى شود كه خداوند رازقيت را در انحصار خود دانسته و رزق دهنده واقعى را شايسته معبوديت معرفى كرده است و در اين راستا هرگونه نقش بتها را در رازقيت، نفى كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 2 - 7

7- انسان ، نيازمند به تكيه گاه و پشتيبان و خدا تنها تأمين كننده آن است .

ألاّتتخذوا من دونى وكيلاً

برداشت فوق با توجه به دو مسأله ذيل است: 1_ {التوكيل} در لغت به معناى اعتماد به غير است و نايب گرفتن اوست (مفردات راغب). 2- در آيه، نياز انسان به تكيه گاه امرى مسلم شمرده شده و با نهى از اتكال به غير خدا اين حقيقت نشان داده شده است كه تنها خداوند تأمين كننده آن نياز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 42 - 5

5- خداوند ، تنها قدرت حاكم بر جهان آفرينش است .

قل .

.. لاَبتغوا إلى ذى العرش سبيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 65 - 11

11- تنها خداوند مى تواند انسان ها را از سلطه و نفوذ شيطان نجات بخشد .

ليس لك عليهم سلط_ن و كفى بربّك وكيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 75 - 10

10- هيچ گونه قدرتى در مقابل اراده الهى ، وجود ندارد .

ثمّ لاتجد لك علينا نصيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 24 - 17

17- تمامى مراحل هدايت ، به دست خداوند است .

عسى أن يهدين ربّى لأقرب من ه_ذا رشدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 26 - 19،20

19- خداوند در فرماندهى بر هستى ، احدى را شريك خود نمى سازد .

و لايشرك فى حكمه أحدًا

20- قضاوت ها و فرامين الهى ، منزه از دخالت غير او و مصون از تأثير اظهارنظر هاى ديگران است .

و لايشرك فى حكمه أحدًا

{حكم}،اين است كه در باره اثبات و نفى خصوصيات چيزى، نظر دهى، چه با الزام كردن ديگران بر پذيرش آن همراه باشد و چه همراه نباشد (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 39 - 4

4- تمام نيرو ها ، وابسته به خداوند است .

لاقوّة إلاّ باللّه

جمله {لاقوّة إلاّ باللّه} به دليل {لا} ى نفى جنس و حرف {إلاّ} افاده حصر مى كند; يعنى، هيچ توان و قدرتى، جز به نيروى خداوند، نمى تواند عرضه وجود كند.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 52 - 8

8- غير خدا ، فاقد هرگونه نقش و قدرت ، در آغاز و نيز فرجام هستى است .

ما أشهدتّهم خلق السم_وت والأرض . .. و يوم يقول نادوا ... فدعوهم فلم يستجيبوا لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 17 - 3

3- توانايى بر آفريدن جهان كنونى براى بازيچه و سرگرمى خويش ، تنها در قلمرو قدرت خدا است و هيچ موجودى قادر بر انجام اين كار نيست .

لو أردنا أن نتّخذ لهوًا لاَتّخذن_ه من لدنّا

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه {من لدنّا}، معناى {من جهة قدرتنا} را افاده كند (چنان كه برخى از مفسران بزرگ بر اين نظرند). و يا اين كه {من لدنّا} ظرف مختص _ در قبال {من لدن غيرنا} باشد. براين اساس پيام آيه چنين مى شود: {اگر بنا بود جهان را سرگرمى خود قرار دهيم، باز اين كار تنها در توان ما است نه خدايان ادعايى مشركان و يا ديگر قدرت ها; پس قدرت و ربوبيت مطلقه در انحصار خدا است}. گفتنى است آمدن {لدنّا} _ كه براى ابتداى غايت است _ به جاى {عندنا} _ كه براى صرف حضور است _ مؤيد برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 21 - 5

5- زنده كردن مردگان و برپايى قيامت ، تنها در توانايى خداوند است .

له من فى السموت والأرض . .. أم اتّخذوا ءالهة من الأرض هم ينشرون

خداوند با اثبات مالكيت و قدرت

مطلق خود بر جهان هستى (له من فى السماوات. ..) و نفى توانايى خدايان ادعايى بر احياى مردگان، در صدد بيان اين نكته است كه زنده كردن آنها، تنها در قلمرو قدرت خدا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 22 - 4

4- هيچ قدرتى جز خداوند ، قادر به اداره منظم و منسجم جهان نيست .

لو كان فيهما ءالهة إلاّاللّه لفسدتا

خداوند، وجود چند خدا را _ كه در امور جهان دخالت داشته باشند _ نفى فرموده و موجب فساد نظم جهان دانسته است. اين فسادآورى ممكن است به خاطر اين باشد كه خدايان ديگر، قادر به اداره جهان و سامان بخشيدن به آن نباشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 80 - 1،4،5،6

1 - حيات و مرگ ، تنها در اختيار خداوند است .

و هو الذى يحى و يميت

{الذى} خبر مبتدا و {ال} در آن، براى جنس است. بنابراين جمله {هو الذى} مفيد حصر است معنا چنين مى شود: او حيات مى بخشد و مى ميراند.

4 - حيات و مرگ انسان ها ، تنها به اراده و تدبير خداوند

و هو الذى يحى و يميت

برداشت فوق، بر اين اساس است كه مفعول محذوف، ضمير خطاب به انسان ها باشد; يعنى، {يحييكم و يميتكم}.

5 - گردش و آمد و شد شب و روز ، تنها به اراده خداوند

و له اختل_ف الّيل و النهار

حصر مى باشد.

6 - تفاوت ساعات شب و روز در طول سال و پيدايش فصل ها ، تنها در اختيار و تحت اراده خداوند است .

و له اختل_ف

الّيل و النهار

برداشت فوق، با توجه به معناى ديگر {إختلاف} _ كه مقابل توافق و اتفاق است _ مى باشد. بنابراين مراد از {اختلاف الليل و النهار} تفاوت و نوسان هاى موجود در هر يك، از شب و روز در طول سال خواهد بود كه لازمه آن پيدايش فصل هاى چهارگانه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 87 - 2

2 - حاكميت يگانه خدا بر هستى ، جلوه اى از مالكيت مطلقه او

قل من ربّ السم_وت السبع . .. سيقولون للّه

در برابر سؤال از ربوبيت (من ربّ السماوات. ..)، پاسخى داده شده كه بيانگر مالكيت است (سيقولون للّه). و اين بدان جهت است كه ربوبيت، فرع بر مالكيت مطلقه مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 116 - 2

2 - خدا ، فرمان رواى يگانه و به حق جهان هستى

فتع_لى اللّه الملك الحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 44 - 1

1 - گردش و جابه جايى شب و روز و تحولات ناشى از آن به دست خدا است .

يقلّب اللّه الّيل و النهار

{تقليب} به معناى تغيير شىء از حالى به حال ديگر و هيأتى به هيأتى ضد آن است. تقليب شب و روز به معناى جابه جايى آن دو و يا ناظر به كوتاه و بلند شدن و تحولات ناشى از آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 2 - 11

11 _ خداوند ، آفريننده همه پديد هاى جهان

هستى است .

و خلق كلّ شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 47 - 1

1 _ آفرينش شب ، همچون لباس و پوشش ، تنها به قدرت خدا است .

و هو الذى جعل لكم الّيل لباسًا

جمله {و هو الذى جعل لكم الليل لباساً} براى حصر است و از نوع حصر إفرادى است; يعنى، تنها خدا شب را همچون پوشش براى انسان قرار داد; نه قدرتى ديگر. گفتنى است در اين جمله، شب به لباس و پوشش تشبيه شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 62 - 2

2 _ آفرينش شب و روز و پديد آمدن روشنايى و تاريكى ، بر اثر جانشين شدن آن دو به جاى يكديگر ، تنها به قدرت خدا است .

و هو الذى جعل الّيل و النهار خلفة

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته است: 1_ معرفه بودن مبتدا و خبر (هو الذى جعل) بيانگر قصر مى باشد. 2- آيه شريفه در مقام بيان قدرت خدا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 60 - 1

1 - خدا ، آفريدگار يگانه آسمان ها و زمين

أمّن خلق السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 70 - 7

7 - حكم و فرمان ( تعيين تكليف براى خلق و امر و نهى به آنان ) ، تنها در حيطه اختيار خداوند است .

و له الحكم

تقديم {له} (مسند) بر {الحكم} (مسنداليه) مفيد حصر مى باشد; يعنى، {ليس الحكم إلاّ

للّه}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 71 - 3

3 - خدا ، قدرت مطلق و بلامنازع جهان آفرينش است .

قل أرءيتم إن جعل اللّه عليكم الّيل سرمدًا إلى يوم القي_مة من إل_ه غير اللّه

مفاد آيه بالا، اين است كه اگر خدا چيزى را بخواهد، در تمام هستى كسى نيست كه بتواند اراده او را نقض كند و برخلاف خواست او كارى انجام دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 72 - 3

3 - خدا ، قدرت مطلق و بلامنازع جهان آفرينش است .

قل أرءيتم إن جعل اللّه عليكم النهار سرمدًا . .. من إل_ه غير اللّه ... أفلاتبصرون

مفاد آيه بالا اين است كه هرگاه خداوند كارى را اراده كند، هيچ كس نمى تواند اراده او را نقض كند و برخلاف خواسته او كارى انجام دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 88 - 9

9 - فرمان روايى جهان ، تنها در اختيار خداوند است .

له الحكم

{حكم} به معناى فرمان است و تقديم خبر (له) بر مبتدا (الحكم) مفيد حصر مى باشد. بنابراين {له الحكم}; يعنى، فرمان در سراسر هستى، تنها در انحصار خدا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 11 - 3

3 - همه عالم آفريده خداوند است و هيچ كس ، جز او در آن نقش نداشته است .

ه_ذا خلق اللّه فأرونى ماذا خلق الذين من دونه

جمله {ه_ذا خلق اللّه} اشاره به خلق آسمان ها و زمين و كوه ها

و جنبدگان و آب و گياهان _ كه در آيه قبل، از آنها سخن رفته است و مجموعه آنها، عالم را تشكيل مى دهند _ دارد. بنابراين، مراد از آن، آفرينش همه عالم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 25 - 5،6،14

5 - عقيده به يك تايى خدا در خالقيّت ، مستلزم منحصر دانستن تمامى ستايش ها به او است .

و لئن سألتهم من خلق . .. ليقولنّ اللّه قل الحمد للّه

6 - تنها ، آفريدگارِ يك تا ، شايسته همه حمد ها و ستايش ها است .

و لئن سألتهم . .. ليقولنّ اللّه قل الحمد للّه

{ال} در {الحمد} براى استغراق و مفيد نكته ياد شده است.

14 - ستايش غيرخدا در عين عقيده به توحيد ، ناشى از جهل و بى دانشى است .

قل الحمد للّه بل أكثرهم لايعلمون

متعلق {لايعلمون} حذف شده و به قرينه مقام مى توان گفت، مراد اين است كه اكثر مشركان، اين حقيقت را نمى فهمند كه {ستايش مخصوص خالق و آفريدگار جهان است. } و در اثر اين نادانى، غير خداوند خالق را ستايش مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 4 - 12

12 - يكتايى خدا در خلق و تدبير عالم ، دليل وجود نداشتن سرپرست و ياورى براى انسان ها جز خود او است .

اللّه الذى خلق . .. ما لكم من دونه من ولىّ و لاشفيع

احتمال دارد ذكر {ما لكم من دونه. ..} پس از بيان يكتايى خداوند در آفرينندگى و تدبير، به اين منظور باشد كه چون همه

چيز در دست اقتدار او است، كسى جز او نمى تواند ولىّ و شفيع باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 22 - 9

9 - خدايان ادعايى مشركان ، هيچ گونه نقشى در پشتيبانى و امداد به خدا را ندارند .

و ما له منهم من ظهير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 3 - 4

4 - تنها خداوند ، خالق جهان و روزى دهنده انسان ها است .

هل من خ_لق غير اللّه يرزقكم من السماء و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 40 - 3

3 - خداوند ، در آفرينش جهان ( آسمان ها ، زمين و . . . ) و تدبير امور آن ، بى شريك است .

قل أرءيتم شركاءكم الذين تدعون من دون اللّه أرونى ماذا خلقوا من الأرض أم لهم شرك

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه امر {أرونى} تعجيزى است و مفاد آن چنين مى باشد: شما مشركان از آوردن نمونه اى از دخالت معبودهايتان در آفرينش ناتوانيد. بنابراين خداوند در آفرينش و تدبير جهان بى شريك مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 41 - 1

1 - تنها خداوند ، نگه دارنده نظم كنونى آسمان ها و زمين از زوال و پاشيدگى است و هيچ قدرت ديگرى در آن نقش ندارد .

إنّ اللّه يمسك السم_وت و الأرض أن تزولا و لئن زالتا إن أمسكهما من أحد من بعده

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 35 - 6

6 - انسان ، در پيدايش و روان ساختن چشمه ها ، هيچ نقشى نداشته و اين كار تنها با قدرت خدا انجام گرفته است .

و فجّرنا فيها من العيون . ليأكلوا من ثمره و ما عملته أيديهم

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه جمله {و ما عملته أيديهم} در موضع حال باشد و {ما} در {ما عملته} نافيه و ضمير آن به تفجير بازگردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 75 - 4

4 - تنها خداوند ، توانا بر يارى رسانى به انسان ها در روز رستاخيز

و اتّخذوا من دون اللّه ءالهة لعلّهم ينصرون . .. و هم لهم جند محضرون

از تأكيد خداوند بر ناتوانى مطلق همه معبودها از يارى رسانى (به جز اللّه)، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 83 - 2

2 - حاكميت و مالكيت همه چيز به دست خدا است .

فسبح_ن الذى بيده ملكوت كلّ شىء

{ملكوت} يا صيغه مبالعه از مصدر {مِلك} به معناى مالكيت است (مانند {رحموت} و {رهبوت} كه مبالغه رحمت و رهبت است) و يا از مصدر {مُلك} به معناى سلطنت و حاكميت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 21 - 6

6 - جريان رويش كشت هاى رنگارنگ و رسيده و آن گاه خشك و خرد شدن ساقه ها و برگ هاى آنها ، به دست خداوند است .

ثمّ يخرج به زرعًا

مختلفًا ألونه ثمّ يهيج فتريه مصفرًّا ثمّ يجعله حط_مًا

{هيجان} (مصدر {يهيج}) در اصل به معناى حركت شتابان و جوش و خروش است. اين كلمه هرگاه به كشت ها و نباتات نسبت داده شود، آغاز خشك شدن را افاده مى كند و اين كنايه از رسيدن محصول و وقت چيدن آن است. {حطام} به معناى خرده هاى يك شىء خشك شده است و مقصود از آن، خرد و كاه شدن برگ ها و ساقه هاى كشت ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 42 - 2

2 - تنها خداوند جان ستان حقيقى انسان ها است و عوامل ديگر ( چون عزرائيل ) واسطه و مأمور او هستند .

اللّه يتوفّى الأنفس حين موتها

تقدم اسم جلاله (اللّه) بر خبر فعلى مقيد، تخصيص مضمون خبر است. بنابراين اختصاص جان ستاندن به خداوند _ در حالى كه در آيات ديگر اين عمل به فرشته مخصوص (ملك الموت) نسبت داده شده _ گوياى حقيقت بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 44 - 5

5 - جهان آفرينش ، تحت فرمانروايى واحدى اداره مى شود .

له ملك السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 63 - 1

1 - كليد و سررشته تمامى امور جهان ، در اختيار خدا است .

له مقاليد السم_وت و الأرض

{مقاليد} در آيه شريفه يا مترادف {مفاتيح} (كليدها) و يا به معناى {خزائن} (گنجينه ها) است (لسان العرب ). در هر صورت اين تعبير كنايه از سلطه بر جهان و در

اختيار داشتن آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 16 - 7

7 - وحدانيت و قهار بودن خداوند ، نشانه اختصاص داشتن فرمان روايى به ذات مقدس او

لمن الملك اليوم للّه الوحد القهّار

ذكر شدن دو صفت يكتايى و قهاريت براى خداوند _ پس از يادآورى اختصاص داشتن فرمان روايى جهان به او _ مى تواند گوياى حقيقت ياد شده باشد; زيرا كسى كه چيره شونده مطلق است و در اين چيره گى، يكتا و يگانه مى باشد، در اوج قدرت و استيلا بر جهان قرار دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 62 - 3

3 - خداوند ، خالق همه چيز است .

خ_لق كلّ شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 12 - 12،14

12 - زيبايى و ايمنى آسمان ، نشانى از عزت و علم الهى است .

و زيّنا السّماء . .. و حفظًا ذلك تقدير العزيز العليم

14 - توجه به آفرينش زمين و آسمان و مراحل آن ، عامل پى بردن انسان به قدرت و علم نامحدود خداوند

أئنّكم لتكفرون بالّذى خلق . .. ذلك تقدير العزيز العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 39 - 12،17

12 - تمامى امور ، در حيطه قدرت مطلق و گسترده خداوند است .

إنّه على كلّ شىء قدير

17 - حيات زمين در دنيا و رستاخيز مردگان در قيامت ، نمادى از قدرت بى بديل خداوند است .

إنّ الذى أحياها لمحى الموتى إنّه على كلّ شىء قدير

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 9 - 8

8 - تنها خداوند ، زنده كننده مردگان است .

و هو يحىِ الموتى

تقديم مسنداليه {هو} بر فعل {يحيى} افاده حصر مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 10 - 6

6 - قدرت و اراده خداوند ، برتر از همه قدرت ها است .

يد اللّه فوق أيديهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 58 - 7

7 - تمام قدرت ها و واسطه هاى فيض در نظام هستى ، در مالكيت و سيطره يگانه خداوند

إنّ اللّه هو . .. ذوالقوّة المتين

تعبير {ذوالقوّة} _ به جاى {القوى} _ مى تواند اشاره به اين حقيقت داشته باشد كه خداوند، نه تنها قوى است; بلكه هر نوع توان و قدرتى كه در نظام وجود يافت شود، مملوك و مقهور او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 36 - 1

1 - آفرينش آسمان ها و زمين ، مخصوص خداوند و غير او فاقد كمترين تأثير درآن

أم خلقوا السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 42 - 1

1 - سررشته تمامى امور ، تنها در اختيار خداوند است .

و أنّ إلى ربّك المنتهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 64 - 3

3 - نقش الهى در فرايند رشد دانه ها در زمين ، منحصر به فرد بوده و هيچ نيرويى توان چنين

عملى را ندارد .

أم نحن الزرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 69 - 4

4 - تنها خداوند ، توانا بر نازل كردن باران از ابر

أم نحن المنزلون

{المنزلون}، مسند محلى به {ال} و مفيد حصر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 2 - 1،5

1 - فرمانروايى آسمان ها و زمين ، تنها در اختيار خداوند است .

له ملك السم_وت و الأرض

تقديم خبر (له) بر مبتدا (ملك) افاده حصر مى كند و {ملك} به معناى سلطنت و فرمانروايى است.

5 - خداوند ، بر انجام دادن هر چيزى قادر و توانا است .

و هو على كلّ شىء قدير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 26 - 3،5

3 - شخم زدن زمين و ايجاد شيار در دل خاك و آماده سازى آن براى كشت و ايجاد هرگونه دگرگونى در سطح زمين ، در حقيقت مستند به خداوند است .

ثمّ شققنا الأرض شقًّا

فعل {شققنا} اطلاق دارد و زير و رو كردن خاك زمين را _ به هر شكلى باشد _ مستند به خداوند مى كند; هر چند به دست انسان يا ديگر عوامل طبيعت انجام پذيرد.

5 - كار طبيعت و عوامل مؤثر در آن ، در حقيقت كار خداوند است .

ثمّ شققنا الأرض شقًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 13 - 1،2

1 - آغاز همه چيز و اعاده آنها ، تنها به دست خداوند است .

إنّه هو يبدىء و يعيد

در آيه شريفه متعلق {يبدئ} و

{يعيد} ذكر نشده است. در اين موارد، متكلم ذهن مخاطب را در فهم آن آزاد مى گذارد تا هر چه بتواند، متعلق را گسترش دهد. بنابراين مفاد آيه شريفه، اين مى شود كه همه آغازها، به دست خداوند است و تمام تكرارها نيز مستند به او است.

2 - آغاز جهان هستى و اعاده آن در آخرت ، به دست خداوند است .

إنّه هو يبدىء و يعيد

توحيد افعالى هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 55 - 1

1_ هود ( ع ) ، به مشركان قومش اعلام كرد كه تنها خداوند را مؤثر در جهان دانسته و تنها او را شايسته عبادت مى داند .

أنى برىءٌ مما تشركون. من دونه

ضمير در {دونه} به {الله} در آيه قبل برمى گردد.

توحيد افعالى يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 18 - 16

16_ يعقوب ( ع ) شخصيتى صبور و موحد كه تنها خداوند را بر يارى رسانى توانا مى دانست .

والله المستعان على ما تصفون

توحيد افعالى يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 53 - 1،2

1_ يوسف ( ع ) مصون ماندن خويش از گناهان و ارتكاب بدى ها را ، به امداد خدا مى دانست نه برخاسته از اراده خود بدون توفيق الهى .

أنى لم أخنه . .. و ما أُبرّءُ نفسى إن النفس لأمّارة بالسوء إلاّ ما رحم ربى

از ارتباط {ما أُبرّءُ نفسى} (من نفس خويش را از ارتكاب بديها تبرئه نمى كنم)با جمله {لم أخنه بالغيب} و نيز

شهادت زنان بر پاكدامنى يوسف(ع) (حاش لله ما علمنا عليه من سوء) اين نكته معلوم مى شود كه: يوسف(ع) با جمله {ما أُبرّءُ نفسى} درصدد نيست كه بگويد من گناه كرده ام; بلكه با توجه به عبارت {إلاّ ما رحم ربى} در مقام بيان اين حقيقت است كه اگر من مرتكب گناه نشده ام، نه به خاطر توان شخصى است ; زيرا نفس هر كس و نيز نفس من ترغيب كننده به گناه و بدى است. پس آلوده نشدن من به گناه به توفيق الهى و رحمت او بوده است.

2_ يوسف ( ع ) از اين انديشه كه امور خويش را خود بدون عنايت الهى تدبير كند ، مبرّا و منزه بود .

و ما أُبرّءُ نفسى

توحيد امام على(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 82 - 12

12 _ عن أبى جعفر(ع) فى قول الله تعالى: {الذين امنوا و لم يلبسوا ايمانهم بظلم . .. }: ... هذه الآية نزلت فى اميرالمؤمنين على بن ابى طالب(ع) لأنه لم يشرك بالله طرفة عين قط و لم يعبد اللات و العزى ... .

از امام باقر(ع) درباره {الذين آمنوا . .. } روايت شده است: اين آيه درباره اميرالمؤمنين(ع) نازل شده ; زيرا آن حضرت حتى يك لحظه به خداوند شرك نورزيد و بتها (لات و عزى) را نپرستيد ... .

توحيد انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 88 - 8

8 _ پيامبران خدا هيچگاه به شرك دچار نشدند.

و لو أشركوا لحبط عنهم ما كانوا يعملون

حرف شرط {لو} غالباً در مواردى

به كار مى رود كه شرط آن امرى ممتنع و دست نيافتنى باشد، لذا در آيه شريفه {شرك} در مورد پيامبران امرى حاصل نشدنى فرض شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 10،16

10_ پيامبران ، پيراسته از هرگونه شركورزى و همتا پنداشتن براى خدا

ما كان لنا أن نشرك بالله من شىء

16_ اعتقاد ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب و يوسف ( ع ) و ديگر پيامبران به توحيد و مصونيتشان از هرگونه شركورزى ، تفضّلى از ناحيه خدا بر آنان بود .

ما كان لنا أن نشرك بالله من شىء ذلك من فضل الله علينا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 12 - 12

12- از ديدگاه انبيا ، خداوند تنها موجود قابل توكل و اتكاست . *

و على الله فليتوكّل المتوكّلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 45 - 2

2 - دعوت پيامبر ( ص ) ، استمرار خط توحيدى پيامبران پيشين است .

و سئل من أرسلنا من قبلك من رسلنا أجعلنا من دون الرحم_ن ءالهة يعبدون

آيه شريفه در مقام بيان اين نكته است كه دعوت توحيدى پيامبر(ص)، امرى بى سابقه نيست، بلكه پيامبران و اديان آسمانى گذشته نيز همين پيام را تبليغ مى كردند.

توحيد اوّليه انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 174 - 4

4 _ انسان ها پيش از گرايش به شرك موحد بودند .

و لعلهم يرجعون

توحيد اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

1 - بقره - 2 - 139 - 4

4 - اعتقاد اهل كتاب و مسلمانان به ربوبيت خداى يكتا ، از دلايل نابجا بودن محاجه اهل كتاب با مسلمانان درباره خدا و شؤون او ( برانگيختن پيامبران )

أتحاجوننا فى اللّه و هو ربنا و ربكم

جمله {و هو ربنا . ..} حاليه است و بيانگر وجه توبيخ و اعتراض به اهل كتاب مى باشد; يعنى، معقول نيست كه درباره خدا و شؤون او با ما بحث كنيد; زيرا او همان گونه كه پروردگار شماست، پروردگار ما نيز هست. اگر از نژاد شما پيامبرى مى فرستد، قادر است از نژاد عرب نيز پيامبرى را مبعوث كند.

توحيد بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 85 - 1

1 _ قوم موسى ، پس از توصيه و دعوت او ، اعلام داشتند : ما تنها بر خدا توكل كرده و جز او بر احدى اتكال نخواهيم كرد .

و قال موسى يقوم . .. فعليه توكلوا ... فقالوا على اللّه توكلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 15 - 5

5 - پايبند ماندن بنى اسرائيل بر آيين توحيدى پدران خويش ( ابراهيم ، اسحاق و يعقوب )

ه_ذا من شيعته

توحيد پدر ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 41 - 5

5- پدر و مادر حضرت ابراهيم ( ع ) مؤمن و موحد بودند .

ربّنا اغفرلى و لولدىّ

از اينكه حضرت ابراهيم(ع) براى پدر و مادرش طلب آمرزش كرد، استفاده مى شود كه آنان مؤمن و موحد

بودند.

توحيد پسران يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 133 - 3،7

3 - پسران يعقوب ( ع ) در زمان حيات او ، انسانهايى موحد و پرستشگر خداى يكتا بودند .

إذ قال لبنيه ما تعبدون من بعدى

برداشت فوق از قيد {من بعدى} استفاده شده است.

7 - فرزندان يعقوب ، او را بر ملازمت به پرستش خداى بى همتا و تسليم بودن در برابرش مطمئن ساختند .

قالوا نعبد . .. إلهاً وحداً

توحيد پيروان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 108 - 6

6_ پيروان پيامبر ( ص ) مردمانى موحّد و بهره مند از دليل و حجّت بر عقيده توحيدى خويش

على بصيرة أنا و من اتبعنى

توحيد حبيب نجار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 25 - 1،3،4

1 - مؤمن انطاكيه ( حبيب نجار ) ، ايمان استوارش به خداى يكتا را قاطعانه به مردم اعلام كرد .

إنّى ءامنت بربّكم

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه مخاطبانِ {ربّكم} و {فاسمعون}، مردم انطاكيه باشند.

3 - مؤمن انطاكيه ( حبيب نجار ) ، ايمان استوارش به خداى يكتا را به پيامبران آن ديار اعلام كرد .

إنّى ءامنت بربّكم

برداشت ياد شده بر اين اساس استوار است كه مخاطبانِ {كم} و {فاسمعون}، پيامبران مردم انطاكيه باشند.

4 - مؤمن انطاكيه ( حبيب نجار ) ، پيامبران آن ديار را بر ايمان استوارش به خداى يكتا ، به گواهى گرفت .

إنّى ءامنت بربّكم فاسمعون

خطابِ {فاسمعون} _ بر مبناى اين كه مخاطبان آن پيامبران باشند

_ به اين منظور ايراد شده است تا پيامبران انطاكيه را بر ايمان آوردن خود به پروردگار شاهد بگيرد.

توحيد در آسايش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 33 - 13

13 - رويكرد به خداوند و اجتناب از شرك ، در وضعيّت آسايش ، مانند وضعيت سختى و ناگوارى امرى بايسته و لازم است .

و إذا مسّ الناس ضرّ . .. ثمّ إذا أذاقهم منه رحمة ... يشركون

از آن جايى كه آيه، درصدد سرزنش كسانى است كه به هنگام مواجهه با سختى ها، به خداوند روى مى آورند، اما همين كه از آن مى رهند، شرك مىورزند، نكته ياد شده به دست مى آيد.

توحيد در اديان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 83 - 11

11 - يكتا پرستى و توحيد عبادى ، از مهمترين اصول در اديان الهى است .

و إذ أخذنا ميثق بنى إسرءيل لاتعبدون إلا اللّه

تقديم {لاتعبدون إلا اللّه} بر ديگر عهدها و پيمانها، بيانگر اهميت خاص اين عهد و پيمان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 151 - 8

8 _ توحيد مهمترين اصل اعتقادى در اديان الهى است.

أتل ما حرم ربكم عليكم ألا تشركوا به شيئا

به كارگيرى فعل ماضى {حرم} اشاره به اين حقيقت دارد كه اصول ياد شده در اين بخش از آيات، اصولى مشترك ميان اديان الهى است ; و از آنجا كه اصل توحيد و پرهيز از شرك در سرلوحه بيان محرمات و تكاليف مذكور ياد شده، اهميت برتر آن معلوم مى شود.

توحيد در اديان آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 92 - 3

3- توحيد ، اساس وحدت اديان الهى است .

إنّ ه_ذه أُمّتكم أُمّة وحدة و أنا ربّكم فاعبدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 45 - 5

5 - هم آوايى و هماهنگى اديان آسمانى در دعوت به توحيد ، از نشانه هاى صدق مكتب توحيدى اسلام

و سئل من أرسلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 46 - 12

12 - اديان آسمانى ، در توحيد مشترك اند .

لاتج_دلوا أهل الكت_ب إلاّ . .. و قولوا ... و إل_هنا و إل_هكم وحد

توحيد در خالقيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 12

12_ تنها خداوند ، ايجاد كننده و آفريننده انسان است .

هو أنشأكم من الأرض

تركيبهايى همانند {هو أنشأكم} و {أنا قمت} _ كه مبتدا در معنا ، فاعل است و خبر آن فعل مى باشد _ گاهى حاكى از تأكيد است و گاهى دلالت بر حصر دارد. قرينه هاى موجود در كلام ، تعيين كننده آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 16 - 20،21،24

20_ خداوند در آفريدن موجودات هيچ شريكى ندارد .

أم جعلوا لله شركاء خلقوا كخلقه

21_ غير خدا هيچ آفرينش و آفريده اى ندارد .

أم جعلوا لله شركاء خلقوا كخلقه

24_ خداوند خالق و آفريننده همه پديده هاست .

قل الله خ_لق كل شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9

- حجر - 15 - 86 - 1

1- خداوند ، تنها آفريننده داناست .

إن ربّك هو الخلّ_ق العليم

معرفه آورده شدن مبتدا و خبر و نيز آمدن ضمير فصل {هو} دلالت بر حصر مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 3 - 5

5- خداوند ، برتر و فراتر از آن است كه بتوان براى او شريكى در آفرينش تصور كرد .

خلق السموت و الأرض بالحق تع_لى عمّا يشركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 7 - 11

11- آفرينش موجودات و تأمين نيازمندى هاى جسمى و روحى آنان ، دليل بر توحيد ربوبى و خالقيت خداوند است .

خلق السموت . .. تع_لى عمّا يشركون ... خلق الإنس_ن ... و الأنع_م خلقهالكم ... إن

آوردن كلمه {ربّ} بعد از بيان آفرينش آسمانها و زمين و آفرينش انسان و حيوانات از سوى خداوند، بيانگر توحيد ربوبى است; كما اينكه اسناد آفرينش همه موجودات به خود بيان توحيد در خالقيت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 50 - 3

3 - آفريننده همه موجودات و هدايتگر آنها در مسير خويش ، خداوند است .

أعطى كلّ شىء خلقه ثمّ هدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 33 - 1،5

1- تنها خداوند ، آفريننده شب و روز و خورشيد و ماه است .

و هو الذى خلق الّيل والنهار والشمس والقمر

5- آفرينش و تدبير جهان از جانب خداوند ، دو اصل تفكيك ناپذير در جهان بينى توحيدى است .

و ما خلقنا

السماء . .. و جعلنا ... و هو الذى خلق ... كلّ فى فلك يسبحون

سياق آيات در مقام ردّ انديشه مشركان است كه براى خداوند مقام خالقيت، و براى خدايان خويش مقام تدبير قائل بودند و خداوند در آيات پيشين مقام تدبير و در اين آيه مقام آفرينش را به خود نسبت داده و جدايى آن دو مقام را مردود دانسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 73 - 8

8 - خدا ، آفريدگار بى همتا و پروردگار يگانه سراسر هستى است .

إنّ الذين تدعون من دون اللّه لن يخلقوا ذبابًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 60 - 1

1 - خدا ، آفريدگار يگانه آسمان ها و زمين

أمّن خلق السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 64 - 2

2 - خداى يگانه ، آغازگر آفرينش انسان و بازگرداننده وى در روز رستاخيز

أمّن يبدؤا الخلق ثمّ يعيده

مفسران برآنند كه مراد از {إعاده} بازگرداندن در روز قيامت است. بنابراين مراد از {الخلق} آفرينش انسان خواهد بود; يعنى، كيست آن كه آفرينش انسان را آغاز مى كند، آن گاه در آخرت او را برمى گرداند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 54 - 3

3 - خداوند ، تنها آفريننده انسان ها است .

اللّه الذى خلقكم

معرفه بودن مبتدا و خبر اختصاص و حصر را مى رساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 11 - 3

3

- همه عالم آفريده خداوند است و هيچ كس ، جز او در آن نقش نداشته است .

ه_ذا خلق اللّه فأرونى ماذا خلق الذين من دونه

جمله {ه_ذا خلق اللّه} اشاره به خلق آسمان ها و زمين و كوه ها و جنبدگان و آب و گياهان _ كه در آيه قبل، از آنها سخن رفته است و مجموعه آنها، عالم را تشكيل مى دهند _ دارد. بنابراين، مراد از آن، آفرينش همه عالم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 25 - 14

14 - ستايش غيرخدا در عين عقيده به توحيد ، ناشى از جهل و بى دانشى است .

قل الحمد للّه بل أكثرهم لايعلمون

متعلق {لايعلمون} حذف شده و به قرينه مقام مى توان گفت، مراد اين است كه اكثر مشركان، اين حقيقت را نمى فهمند كه {ستايش مخصوص خالق و آفريدگار جهان است. } و در اثر اين نادانى، غير خداوند خالق را ستايش مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 26 - 9

9 - هيچ كس در خالقيت و مالكيت ، و در نتيجه ، مديريت خداوند بر عالم ، شريك او نيست . *

من خلق السموت و الأرض . .. للّه ما فى السموت و الأرض إنّ اللّه هو الغنىّ

بيان اعتراف مشركان به توحيد در خالقيت خداوند و سپس تبيين مالكيت انحصارى او برپديده هاى عالم و اعلام بى نيازى مطلق او، مى تواند بيان كننده اين باشد كه در تدبير عالم نيز شريكى ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده

- 32 - 4 - 8

8 - خلق و تدبير جهان ، نشأت يافته از مبدأ واحد است .

اللّه الذى خلق . .. ثمّ استوى على العرش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 3 - 4،6

4 - تنها خداوند ، خالق جهان و روزى دهنده انسان ها است .

هل من خ_لق غير اللّه يرزقكم من السماء و الأرض

6 - به يادآوردن نعمت هاى خداوند ، موجب درك يگانگى خالقيت و رازقيت و اعتراف به آن است .

اذكروا نعمت اللّه عليكم هل من خ_لق غير اللّه يرزقكم

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه آيه شريفه، پيش از طرح مسأله خالقيت و رازقيت انحصارى خداوند، به ياد آوردن نعمت هاى الهى را توصيه كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 71 - 5

5 - آفرينش ، مخصوص خدا است و او در آفرينش جهان هيچ شريكى ندارد .

أوَلم يروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أيدينا أنع_مًا

تأكيد خداوند بر آفريدگارى خويش (أنّا خلقنا) و نيز جلوه قدرت خود دانستن پديده هاى جهان (ممّا عملت أيدينا أنعاماً) گوياى برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 62 - 1

1 - خداوند ، آفريننده هر چيزى است .

اللّه خ_لق كلّ شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 62 - 3

3 - خداوند ، خالق همه چيز است .

خ_لق كلّ شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41

- 9 - 10

10 - تنها آفريننده زمين ، پروردگار و مدبر عالم هستى است .

لتكفرون بالذى خلق الأرض . .. ذلك ربّ الع_لمين ${ذلك} به قرينه مقام خبر مقدم و {ر

{ذلك} به قرينه مقام خبر مقدم و {ربّ العالمين} مبتداى مؤخر است و تقديم خبر بر مبتدا مفيد حصر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 37 - 12

12 - توحيد در خالقيت ، زمينه ساز توحيد در عبوديت

و اسجدوا للّه الذى خلقهنّ إن كنتم إيّاه تعبدون

آيه شريفه به اين نكته اشاره دارد كه در پرتو تصحيح مبانى انديشه اى، مى توان بر گرايش هاى وجودى تأثير گذاشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 9 - 4،5

4 - مشركان مكه ، گرفتار شرك در زمينه هايى غير از زمينه خالقيت خداوند

و لئن سألتهم من خلق

5 - اصل توحيد و يگانگى آفريدگار هستى ، امرى بديهى و مورد پذيرش فطرت تمامى آدميان

ليقولنّ خلقهنّ العزيز العليم

از اعتراف مشركان به يگانگى آفريدگار جهان هستى، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 45 - 3

3 - زوجيت ( مردى و زنى ) در ميان بشر ، داراى اهميت و زمينه ساز پى بردن به خالقيت يگانه خداوند

و أنّه خلق الزوجين الذكر و الأُنثى

از اين كه خداوند، مسأله زوجيت را به انسان تذكر داده و وحدت خالق رادر اين زمينه يادآورى نموده است; مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه -

56 - 59 - 2

2 - نقش منحصر به فرد خداوند ، در ايجاد و آفرينش انسان از منى در رحم

أفرءيتم ما تمنون . .. أم نحن الخ_لقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 72 - 2

2 - تنها خداوند ، قادر بر آفرينش درخت آتش زنه

أم نحن المنش_ون

مسند محلى به {ال} {المنشئون} مفيد حصر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 22 - 2

2- يگانگى خداوند در آفرينش و در پاداش و كيفر دادن به انسان ها و نيز اعطاى نعمت ها ، مقتضى پرهيز از هرگونه شرك در عقيده و عمل

و جعلنا الّيل و النهار . .. و كلّ إنس_ن ألزمن_ه ط_ئره ... لاتجعل مع الله إل_هًا

برداشت ياد شده با عنايت به دو نكته است: 1- جمله {لاتجعل مع الله إل_ها . ..} به منزله نتيجه براى آيات پيشين است و با پيام هاى اصلى آن آيات _ كه در سه محور ياد شده در برداشت فوق خلاصه مى شود _ مرتبط است. 2- اطلاق واژه {لاتجعل} كه شامل نهى از هرگونه شرك مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 51 - 6

6- خداوند ، در خلق و نيز تدبير و مديريت جهان ، يگانه است و شريكى ندارد .

أفتتّخذونه و ذرّيّته أولياء من دونى . .. ما أشهدتّهم خلق السم_وت والأرض

با استفاده از ارتباط دو آيه، تعبير {أولياء من دونى} اشاره به توحيد در تدبير و ولايت دارد و ضمير مفرد متكلم در {ما أشهدتّهم} توحيد در

آفرينش را تبيين مى كند.

توحيد در دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 135 - 12

12 - توحيد ، اساس و پايه آيين ابراهيم

ملة إبرهيم حنيفاً و ما كان من المشركين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 14

14_ توحيد ، روح و ركن اصيل آيين ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب و يوسف ( ع )

واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهيم . .. ما كان لنا أن نشرك بالله من شىء

جمله {ما كان لنا . ..} توصيف {ملّة آباءى ...} مى باشد. تفسير و تبيين يك آيين به يكى از حقايق آن ، مى رساند كه حقيقت ياد شده ركن و پايه اصلى آن آيين است.

توحيد در دين اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 14

14_ توحيد ، روح و ركن اصيل آيين ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب و يوسف ( ع )

واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهيم . .. ما كان لنا أن نشرك بالله من شىء

جمله {ما كان لنا . ..} توصيف {ملّة آباءى ...} مى باشد. تفسير و تبيين يك آيين به يكى از حقايق آن ، مى رساند كه حقيقت ياد شده ركن و پايه اصلى آن آيين است.

توحيد در دين يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 14

14_ توحيد ، روح و ركن اصيل آيين ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب و يوسف ( ع )

واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهيم . .. ما كان لنا

أن نشرك بالله من شىء

جمله {ما كان لنا . ..} توصيف {ملّة آباءى ...} مى باشد. تفسير و تبيين يك آيين به يكى از حقايق آن ، مى رساند كه حقيقت ياد شده ركن و پايه اصلى آن آيين است.

توحيد در دين يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 14

14_ توحيد ، روح و ركن اصيل آيين ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب و يوسف ( ع )

واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهيم . .. ما كان لنا أن نشرك بالله من شىء

جمله {ما كان لنا . ..} توصيف {ملّة آباءى ...} مى باشد. تفسير و تبيين يك آيين به يكى از حقايق آن ، مى رساند كه حقيقت ياد شده ركن و پايه اصلى آن آيين است.

توحيد در رازقيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 73 - 2

2- خداوند ، تنها روزى دهنده آدميان و يگانه معبود شايسته پرستش است .

أفبالب_طل يؤمنون . .. و يعبدون من دون الله ما لايملك لهم رزقًا

از ارتباط ميان اين آيه و آيه قبل استفاده مى شود كه خداوند رازقيت را در انحصار خود دانسته و رزق دهنده واقعى را شايسته معبوديت معرفى كرده است و در اين راستا هرگونه نقش بتها را در رازقيت، نفى كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 3 - 4،6

4 - تنها خداوند ، خالق جهان و روزى دهنده انسان ها است .

هل من خ_لق غير اللّه يرزقكم من السماء و الأرض

6 - به يادآوردن نعمت

هاى خداوند ، موجب درك يگانگى خالقيت و رازقيت و اعتراف به آن است .

اذكروا نعمت اللّه عليكم هل من خ_لق غير اللّه يرزقكم

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه آيه شريفه، پيش از طرح مسأله خالقيت و رازقيت انحصارى خداوند، به ياد آوردن نعمت هاى الهى را توصيه كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 58 - 1

1 - خداوند ، يگانه روزى دهنده در نظام هستى

إنّ اللّه هو الرزّاق

ضمير فصل {هو}، تأكيد و اختصاص را افاده مى كند.

توحيد در سختى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 33 - 13

13 - رويكرد به خداوند و اجتناب از شرك ، در وضعيّت آسايش ، مانند وضعيت سختى و ناگوارى امرى بايسته و لازم است .

و إذا مسّ الناس ضرّ . .. ثمّ إذا أذاقهم منه رحمة ... يشركون

از آن جايى كه آيه، درصدد سرزنش كسانى است كه به هنگام مواجهه با سختى ها، به خداوند روى مى آورند، اما همين كه از آن مى رهند، شرك مىورزند، نكته ياد شده به دست مى آيد.

توحيد در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 22 - 11

11 _ قيامت، روز ظهور حقانيت توحيد، حتى براى مشركان

ثم نقول للذين أشركوا أين شركاؤكم الذين كنتم تزعمون

توحيد در كتب آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 21 - 5

5 - كتاب هاى آسمانى ، منادى توحيد و پيراسته از عقايد و باور

هاى خرافى و شرك آلود

و قالوا لو شاء الرحم_ن . .. أم ءاتين_هم كت_بًا من قبله

آيه شريفه پس از طرح عقايد شرك آلود و خرافى مشركان مى گويد: اين انديشه ها در هيچ يك از كتاب هاى پيشين نيامده است. از اين نكته مطلب بالا استفاده مى شود.

توحيد در مجوسيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 17 - 2

2 - يهوديت ، مسيحيت ، مجوسيت و صابئيت ، همه از آيين هاى توحيدى اند .

و الذين هادوا . .. و الذين أشركوا

قرار دادن گروه هاى يهودى و. .. در برابر {الذين اشركوا} (آنان كه شرك ورزيدند) بيانگر مطلب فوق است.

توحيد در مسيحيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 7 - 2

2 - سران شرك و كفر ، مدعى نبودن اثرى از توحيد و يكتاپرستى در آخرين دين الهى ( مسيحيت )

أجعل الألهة إل_هًا وحدًا . .. ما سمعنا به_ذا فى الملّة الأخرة

{ملّة} در آيه شريفه، به معناى {دين} است و مقصود از قيد {الأخرة} (پسين) در برابر {اولين} (پيشينيان) _ كه در آيات ديگر آمده _ دين مسيحيت است. گفتنى است كه مسيحيت آخرين دين پيش از اسلام در جزيرة العرب بود و كافران نيز از آن آگاهى داشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 17 - 2

2 - يهوديت ، مسيحيت ، مجوسيت و صابئيت ، همه از آيين هاى توحيدى اند .

و الذين هادوا . .. و الذين أشركوا

قرار دادن گروه هاى يهودى و. .. در برابر

{الذين اشركوا} (آنان كه شرك ورزيدند) بيانگر مطلب فوق است.

توحيد در مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 37 - 6

6- سرزمين مكه و محدوده اطراف خانه خدا ، محلى مناسب براى ابراز عقيده توحيدى و عبادت خداى يگانه

ربّنا إنى أسكنت من ذرّيتى بواد غير ذى زرع عند بيتك المحرّم ربّنا ليقيموا الصلوة

از اينكه حضرت ابراهيم(ع) فرزندانش را از محل سابق، كه سرزمين بت پرستان بود، به سرزمين مكه برد و هدف از هجرت را عبادت و نماز اعلام كرد، برداشت فوق به دست مى آيد.

توحيد در نسل ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 28 - 9

9 - نسل ابراهيم ( ع ) ، پرچمدار توحيد در طول تاريخ

و جعلها كلمة باقية فى عقبه

توحيد در يهوديت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 17 - 2

2 - يهوديت ، مسيحيت ، مجوسيت و صابئيت ، همه از آيين هاى توحيدى اند .

و الذين هادوا . .. و الذين أشركوا

قرار دادن گروه هاى يهودى و. .. در برابر {الذين اشركوا} (آنان كه شرك ورزيدند) بيانگر مطلب فوق است.

توحيد ذاتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 133 - 15

15 - اعتقاد به خداى يگانه بايد با پرستش و اطاعت كامل از او همراه باشد .

نعبد . .. إلهاً وحداً و نحن له مسلمون

كلمه {تعبدون} (مى پرستيد) و {نعبد} (مى پرستيم) گوياى اين است كه: ايمان داشتن به خداى يكتا (توحيد ذاتى)

كافى نبوده; بلكه بايد او را تنها معبود دانسته و پرستشش كرد. جمله {نحن له مسلمون} نيز بيانگر آن است كه علاوه بر پرستش خدا، از فرمانهاى او بايد اطاعت كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 165 - 3

3 - خداوند حقيقتى است بى همتا و بى مانند

و من الناس من يتخذ من دون اللّه أنداداً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 2 - 5،6

5 _ تنها خداوند ، زنده اى است قائم به ذات خويش .

اللّه لا اله الاّ هو الحىّ القيّوم

حصر در برداشت فوق، بنابراين اساس است كه {الحىّ القيوم} خبر براى {اللّه} باشد.

6 _ معبود ، بايد زنده و قائم به ذات باشد .

اللّه لا اله الاّ هو الحىّ القيّوم

دو صفت حىّ و قيّوم، اشاره به علت حصر عبوديّت به خداوند است; يعنى تنها زنده قائم به ذات مى تواند معبود باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 18 - 11

11 _ خداوند از هر گونه شريكى مبرّاست .

لا اله الاّ هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 62 - 3،5

3 _ نفى الوهيّت غير خدا

و ما من اله الا اللّه

5 _ الوهيّت ، تنها از آن خداوند است .

و ما من اله الا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 87 - 6

6 _ يگانگى خداوند ، مقتضى برپايى قيامت و حسابرسى اعمال *

انّ اللّه كان على

كلّ شىء حسيبا. اللّه لا اله الّا هو ليجمعنّكم الى يوم القيمة

توصيف خداوند به يگانگى و آنگاه بيان برپايى قيامت از سوى او، مى تواند اشاره به اين معنا باشد كه يگانگى خداوند دليل برپايى قيامت از سوى اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 73 - 4

4 _ هيچ خدايى جز خداى يگانه وجود ندارد .

ما من اله الا اله وحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 116 - 7،8،12،14

7 _ خداوند منزه از هرگونه شريك در الوهيت و فراتر از داشتن همتايى شايسته پرستش

قال سبحنك

8 _ عيسى ( ع ) خود معتقد و معترف به تنزيه خداوند از داشتن هرگونه شريكى شايسته الوهيت و پرستش

قال سبحنك

12 _ هيچكس حتى مسيح ( ع ) و مادرش مريم شايسته همتايى با خداوند نخواهد بود .

ما يكون لى ان اقول ما ليس لى بحق

14 _ عيسى ( ع ) بدور از انديشه همتايى با خداوند

ما يكون لى ان اقول ما ليس لى بحق . .. تعلم ما فى نفسى

جمله {ما يكون لى ان اقول . ..} بيان اين جهت است كه عيسى(ع) هرگز چيزى را كه سزاوار وى نيست اظهار نداشته و جمله {تعلم ما فى نفسى} اشاره به اين دارد كه در انديشه و افكار وى نيز چنين چيزى يعنى شايستگى الوهيت و همتايى با خداوند، خطور نكرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 120 - 6

6 _ توجه به قدرت مطلق خداوند ، عامل آگاهى به بى همتايى او

در الوهيت

و هو على كل شىء قدير

جمله {و هو على كل . ..} مى تواند همانند جمله {و للّه ملك ...} تعليلى باشد بر حقايق بيان شده در آيات گذشته.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 102 - 2

2 _ الوهيت، مخصوص پروردگارى است كه آفريننده هستى و بى نياز از شريك و فرزند است.

بديع السموت و الأرض أنى يكون له ولد و لم تكن له صحبة . .. ذلكم الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 31 - 8،9

8 _ الوهيت در انحصار خداوند است .

لا إله إلا هو

9 _ ساحت قدس الهى ، از هر گونه شريك منزه است .

سبحنه عما يشركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 62 - 11

11 _ هيچ كس ، حتى پيامبر ( ص ) ، همتا و عِدل خداوند نيست .

و اللّه و رسوله أحق أن يرضوه

به كارگيرى ضمير مفرد (يرضوه) به جاى ضمير تثنيه (يرضوهما) ممكن است اشاره به مطلب فوق داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 50 - 11

11_ خداوند ، منزه از داشتن شريك است .

ما لكم من إل_ه غيره إن أنتم إلاّ مفترون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 11

11_ خداوند ، از داشتن هرگونه شريك و همتايى منزه است .

ما كان لنا أن نشرك بالله من شىء

مراد از {شىء} مى تواند موجوداتى نظير فرشتگان، ستارگان، بتها و .

.. باشد. بر اين اساس جمله {ما كان ...} ; يعنى: براى ما شايسته نيست كه موجودى را شريك خداوند بدانيم. همچنين مى تواند مراد از {شىء}، شريك قرار دادن باشد. بر اين مبنا جمله {ما كان لنا...} چنين معنا مى شود: براى ما زيبنده نيست كه به هيچ نوع شركى (شرك خفى و جلى، و شرك در عبادت خدا و اطاعت او و ...) گرايش پيدا كنيم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 108 - 12

12_ خداوند از هر عيب و نقصى منزّه و از داشتن شريك مبرّاست .

و سبح_ن الله و ما أنا من المشركين

{سبحان} به معناى تسبيح (منزّه دانستن از نقص و عيب) است. اين كلمه مفعول مطلق براى فعل محذوف (اسبح و يا نسبح) مى باشد ; يعنى: اسبح و يا نسبح الله تسبيحاً. از مصاديق مورد نظر براى عيب و نقص، شريك داشتن است. قابل ذكر است كه جمله {سبحان الله} عطف بر {ه_ذه سبيلى} است ; يعنى: {قل سبحان الله}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 1 - 7،8

7- خداوند ، منزه از داشتن هرگونه شريك

سبح_نه . .. عمّا يشركون

8- ساحت قدس الهى ، بالاتر و والاتر از تصوّر كردن هرگونه شريك براى او

سبح_نه و تع_لى عمّا يشركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 51 - 2،5

2- خداوند ، يگانه معبود و إله است .

إنما هو إل_ه وحد

5- يگانگى خداوند و باطل بودن هر معبودى غير از او ، دليل لزوم اجتناب از شرك

و قال

الله لاتتخذوا إل_هين اثنين إنما هو إل_ه وحد

جمله {إنما هو إله واحد} تعليل براى نهى {لاتتخذوا} است و دلالت دارد بر وحدانيت خداوند و بطلان هر چه كه غير خداست و به خدايى خوانده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 110 - 3

3- صفات و اسماى متعدد خداوند ، به تعدد در مسمّى و به شرك در ذات او منجر نمى شود .

ادعوا الله أو ادعوا الرحم_ن أيًّاما تدعوا فله الأسماء الحسنى

برداشت فوق، مبتنى بر اين احتمال است كه آيه، درصدد جواب مشركان باشد كه خوانده شدن خداوند با {الله} يا {رحمان} را، به معناى تعدد در مسمّى و ذات او مى گرفتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 65 - 12

12- هيچ موجودى نظير خداوند و شايسته هم نامى با او نيست .

ربّ السموت . .. هل تعلم له سميًّا

{سمىّ} به معناى نظيرى است كه استحقاق هم نام شدن را داشته باشد (لسان العرب). جمله {هل تعلم ...} استفهام انكارى براى نفى معلوم است ; نه علم و گوياى اين است كه: چيزى وجود ندارد كه در اوصاف نظير خداوند باشد تا هم نام او گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 108 - 3

3- خدا و معبود حقيقى انسان ، تنها يكى است .

أنّما إل_هكم إل_ه وحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 91 - 2،5

2 - خدا ، مبرّا از شريك و همتا

و ما كان معه من إل_ه

5

- جهان آفرينش ، جهانى واحد و داراى خدايى واحد

إذًا لذهب كلّ إل_ه بما خلق

استدلال فوق بر پايه نفى آفرينش استوار شده است بدين صورت كه: الوهيت متفرع بر خالقيت است. بنابراين اگر چند اله در جهان باشد، بايد چند خلق نيز وجود داشته باشد; در حالى كه مجموعه هستى، يك خلق بيش نيست. بنابراين جهان هستى، تنها يك خالق و يك اله دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 117 - 1

1 - خدا ، وجودى يگانه و منزه از شريك و همتا

و من يدع مع اللّه إل_هًا ءاخر . .. فإنّما حسابه عند ربّه

{دعاء} (مصدر {يدع})، به معناى خواندن و {برهان} به معناى حجت و دليل است. عبارت {لابرهان له به} قيد توضيحى براى {إل_هاً آخر} مى باشد و قيد احترازى نيست; زيرا خداى ديگرى كه بتوان بر آن برهان اقامه كرد، وجود ندارد; بلكه برهان بر وحدت خداى يگانه و نفى تعدد خدايان استوار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 98 - 2

2 - هيچ چيز ، قابل مقايسه و برابرى با پروردگار جهانيان نيست .

إن كنّا لفى ضل_ل مبين . إذ نسوّيكم بربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 30 - 10

10 - تنها خداوند ، بسى برتر و والاتر از شريك داشتن است .

و أنّ اللّه هو العلىّ الكبير

ضمير فصل {هو} و {ال} جنس در {العلىّ} و {الكبير} _ كه هر دو خبر {أنّ} هستند _ دلالت بر حصر مى كند.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 27 - 6

6 - خداوند ، يگانه و يكتا است و شريكى ندارد .

قل أرونى الذين ألحقتم به شركاء كلاّ بل هو اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 65 - 7

7 - خداوند ، ذاتى واحد ، بى كثرت و بدون اجزا است .

ما من إل_ه إلاّ اللّه الوحد

جمله {ما من إله إلاّ اللّه} مى تواند مربوط به يكتايى خدا در برابر شرك و اعتقاد به چند خدايى باشد. صفت {الواحد} نيز مى تواند به وحدانيت ذات پروردگار _ در برابر اعتقاد به تجسّم و تركيب ذات او _ اشاره داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 4 - 9

9 - خداوند ، يكتا و يگانه و چيره و پيروز است .

هو اللّه الوحد القهّار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 3 - 9

9 - هيچ معبود حقيقى ، جز اللّه در جهان هستى وجود ندارد .

لا إل_ه إلاّ هو

{إل_ه} به معناى معبود است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 16 - 7

7 - وحدانيت و قهار بودن خداوند ، نشانه اختصاص داشتن فرمان روايى به ذات مقدس او

لمن الملك اليوم للّه الوحد القهّار

ذكر شدن دو صفت يكتايى و قهاريت براى خداوند _ پس از يادآورى اختصاص داشتن فرمان روايى جهان به او _ مى تواند گوياى حقيقت ياد شده باشد; زيرا كسى كه چيره شونده مطلق است و در

اين چيره گى، يكتا و يگانه مى باشد، در اوج قدرت و استيلا بر جهان قرار دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 42 - 6

6 - خدايى جز { اللّه } ، در جهانِ هستى وجود ندارد .

تدعوننى لأكفر باللّه و أشرك به ما ليس لى به علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 62 - 1،5

1 - خداوند ، حقيقتى متمايز ، شناخته شده و بى مانند در صفات و افعال

ذلكم اللّه ربّكم

{ذلكم} براى اشاره به شىء حاضر است كه در اين آيه، اسم جلاله (اللّه) مى باشد. آمدن آن به جاى ضمير {هو}، مى رساند كه خداوند حقيقتى است بس معلوم و روشن كه اگر افعال و صفاتش بازگو شود، چنان شناخته شده و از ديگر حقايق ممتاز مى گردد كه گويا حقيقتى قابل مشاهده و حاضر مى باشد.

5 - ربوبيت ، خالقيت ، الوهيت و يكتايى ، از اوصاف و ويژگى هاى خداوند

ذلكم اللّه ربّكم خ_لق كلّ شىء لا إل_ه إلاّ هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 64 - 11

11 - خداوند ، حقيقتى متمايز ، شناخته شده و بى مانند در صفات و افعال

ذلكم اللّه ربّكم

{ذلكم} براى اشاره به شىء حاضر است كه در اين آيه، اسم جلاله (اللّه) مى باشد. آمدن آن به جاى ضمير {هو} مى تواند حاكى از اين حقيقت باشد كه خداوند، حقيقتى معلوم و روشن است كه اگر افعال و صفات او بازگو شود، چنان شناخته شده و از ديگر

حقايق ممتاز مى گردد كه گويا حقيقتى قابل مشاهده و حاضر مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 65 - 1

1 - تنها خداوند ، ذات داراى حيات حقيقى ، مستقل و جاويد است .

هو الحىّ

جمله { هو الحىّ} مفيد حصر است. انحصار حيات براى خداوند _ با آن كه موجودات بسيارى از حيات بر خورداراند _ گوياى اين حقيقت است كه حيات خداوند، حياتى است ذاتى، حقيقى و جاويد و حيات ديگر موجودات، حياتى وابسته و رو به زوال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 9 - 7

7 - خداوند ، مبرّا از هر شريك و همانند

قل أئنّكم لتكفرون . .. تجعلون له أندادًا

از استفهام در {أئنّكم} مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 11 - 12

12 - خداوند ، ذاتى بى همتا و بى مانند

ليس كمثله شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 84 - 6

6 - الوهيت يگانه و بى شريك خداوند ، بر هستى ، همراه با كاردانى و آگاهى ژرف

و هو الذى فى السماء إل_ه و فى الأرض إل_ه و هو الحكيم العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 1 - 3

3 - كمال ذات خداى يگانه هستى ، پيام يكايك موجودات جهان

سب_ّح للّه ما فى السم_وت و ما فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59

- 23 - 18

18 - فرمانرواى مقتدر و شكست ناپذير هستى ، منزّه از هر گونه شريك

سبح_ن اللّه عمّا يشركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اخلاص - 112 - 1 - 10،17

10 - خداوند ، در ذات و صفات ، يكتا و بى نظير است .

أحد

درباره {أحد} معانى متعددى گفته شده است; از جمله اين كه: {أحد}; يعنى، كسى كه در ربوبيت، ذات و صفات خويش دوم ندارد. (تاج العروس)

17 - { قال الباقر ( ع ) معنى قوله { اللّه أحد } المعبود الذى يأله الخلق عن ادراكه و الإحاطة بكيفيته فرد بإل_هيته متعال عن صفات خلقه ;

امام باقر(ع) فرمود: . .. معناى قول خدا {اللّه أحد}،[اين است كه او] معبودى است كه مخلوقات از درك حقيقت او و احاطه بر چگونگى او حيران و سرگردان اند. او در اله بودن خود يكتا است و بالاتر از صفات مخلوقات خود است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اخلاص - 112 - 2 - 9

9 - خداوند ، از چيزى پديد نيامده و بى فرزند و بى همتا است .

اللّه الصمد

دو آيه بعد (لم يلد و لم يولد . و لم يكن له كفواً أحد)، به دليل قرار نگرفتن حرف عطف بين آنها و اين آيه، مى تواند مفسر كلمه {صمد} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اخلاص - 112 - 3 - 4

4 - خداوند ، از چيزى به وجود نيامده است .

و لم يولد

توحيد ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18

- 95 - 7

7- ذوالقرنين ، داراى روحيه توحيدى و انسان دوستى و ستيز با متجاوزان بود .

ما مكّنّى فيه ربّى خير فأعينونى بقوّة

ذوالقرنين، در عين پيشنهاد مردم براى دريافت كارمزد براى ساختن سدّ، از پذيرفتن آن امتناع كرده و با امكانات و قدرت خدادادى، در حمايت از آسيب پذيران، به ساختن سدّ مى پردازد. اين برخورد، بشان دهنده روحيات ذوالقرنين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 98 - 3،4

3- در وجود ذى القرنين بينش توحيدى و الهى همراه ، با قدرت علمى و فنى ، تبلور داشت .

ما مكّنّى فيه ربّى خير . .. ه_ذا رحمة من ربّى

4- ذوالقرنين ، از بينش توحيدى خويش ، پس از اثبات توان علمى و فنى خود ، تبليغ كرد .

فما اسطاعوا أن يظهروه . .. قال ه_ذا رحمة من ربّى

تعبير {ه_ذا رحمة. ..} نوعى تبليغ از بينش است كه ذوالقرنين پس از ساختن سدّ و اثبات برترى خويش، آن را تبليغ كرد.

توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 130 - 5

5 - توحيد ربوبى و افعالى و تسليم بودن در برابر خدا و تصديق رسالت پيامبر اكرم ( ص ) و كتاب آن حضرت ( قرآن ) ، از اصول آيين ابراهيم است .

وابعث فيهم رسولا . .. و من يرغب عن ملة إبرهيم

آيه مورد بحث انسانها را به گزينش آيين ابراهيم دعوت مى كند و آيه هاى گذشته، اشاره به اصول اين آيين دارد. جمله {ربنا تقبل ...} بيانگر اين است كه: ابراهيم(ع) به توحيد ربوبى و

افعالى و ... معتقد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 139 - 4

4 - اعتقاد اهل كتاب و مسلمانان به ربوبيت خداى يكتا ، از دلايل نابجا بودن محاجه اهل كتاب با مسلمانان درباره خدا و شؤون او ( برانگيختن پيامبران )

أتحاجوننا فى اللّه و هو ربنا و ربكم

جمله {و هو ربنا . ..} حاليه است و بيانگر وجه توبيخ و اعتراض به اهل كتاب مى باشد; يعنى، معقول نيست كه درباره خدا و شؤون او با ما بحث كنيد; زيرا او همان گونه كه پروردگار شماست، پروردگار ما نيز هست. اگر از نژاد شما پيامبرى مى فرستد، قادر است از نژاد عرب نيز پيامبرى را مبعوث كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 191 - 18

18 _ تفكّر در آفرينش آسمان و زمين ، موجب درك توحيد ربوبى ( جهان بينى توحيدى ) و اعتراف به آن

يتفكّرون فى خلق السّموات و الارض ربّنا ما خلقت هذا باطلاً

چون پس از تفكّر، خداوند را با ربّنا (پروردگار همه ما) ياد مى كنند، معلوم مى شود كه آدمى با انديشه در آفرينش، مى تواند به ربوبيت خداوند نسبت به همگان (توحيدى ربوبى) دست يابد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 194 - 8

8 _ اعتقاد خردمندان ، به توحيد ربوبى

ربّنا و اتنا ما وعدتنا على رسلك و لا تخزنا يوم القيمة

چون خردمندان تمامى افعال (خلقت، وارد ساختن ستمگران به دوزخ، ارسال رسولان و ميراندن انسانها و . .. ) را

پرتوى از ربوبيّت خداوند مى دانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 28 - 6

6 _ هابيل ، انسانى خداترس و مؤمن به توحيد ربوبى

انى اخاف اللّه رب العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 72 - 9

9 _ دعوت مسيح ( ع ) از بنى اسرائيل به پرستش خداى يگانه و توحيد ربوبى

و قال المسيح يبنى اسرءيل اعبدو اللّه ربى و ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 102 - 1

1 _ تنها خداى مبدع آسمانها و زمين و آفريننده هستى و بى نياز از شريك و فرزند، شايسته پروردگارى آدميان است.

بديع السموت . .. ذلكم الله ربكم لا إله إلا هو

در آيه گذشته، صفات متعددى براى خداوند ذكر گرديد و {ذلكم} در اين آيه اشاره به خداوند، با تمامى صفات مذكور در آيه پيشين، است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 129 - 6،8،11

6 _ خدا ، تنها محور اتكا و توكل مردان الهى

فقل حسبى اللّه لا إله إلا هو عليه توكلت

8 _ عرش ( مركز اداره هستى ) تنها تحت ربوبيت و مديريت خداوند يكتاست .

لا إله إلا هو . .. و هو رب العرش العظيم

11 _ خداوند ، داراى قدرتى بى چون و چرا و حاكميتى بى بديل ، بر مجموعه هستى

هو رب العرش العظيم

لزوم اتكا داشتن بر خدا _ به دليل ربوبيت او _ نشانگر اين است كه حكم و اراده اش، همواره بر كل هستى نافذ است.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 3 - 15،16،19

15 _ هر گونه دخل و تصرف در امور نظام هستى از سوى وسايط و عوامل ( شفيعان ) در گرو اذن خداوند است .

يدبر الأمر ما من شفيع إلا من بعد إذنه

16 _ خداى خالق ، مدبر و فرمانرواى جهان ، پروردگار حقيقى و مربى انسانهاست .

الذى خلق السموت و الأرض . .. ثم استوى على العرش يدبر الأمر ... ذلكم اللّه ربكم

19 _ تنها خداوندِ خالقِ مدبر ، پروردگار انسان ها و شايسته پرستش است .

اللّه الذى خلق . .. ثم استوى ... يدبر الأمر ... ذلكم اللّه ربكم فاعبدوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 10 - 12

12 _ خدا ، پروردگار بى همتاى همه هستى است .

أن الحمد للّه رب العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 31 - 3،13،15

3 _ تأمين بىوقفه رزق و روزى انسان ها از سوى خدا ، جلوه اى از ربوبيت بى همتاى اوست .

قل من يرزقكم من السماء و الأرض

اين آيه شريفه _ به قرينه آيه بعد _ در مقام رد پندار ربوبيت غير خدا و توجه دادن شرك پيشگان به ربوبيت بى همتاى خداست. گفتنى است كه به كارگيرى فعل مضارع (يرزقكم) بيانگر استمرار روزى و بىوقفه بودن آن است.

13 _ وحدت تدبير در جهان آفرينش ، نشانه وحدت ربوبيت و بى اساس بودن انديشه شرك است .

و من يدبر الأمر فسيقولون اللّه

وحدت تدبير از وحدت مدبر _ كه جمله {و من

يدبر الأمر} بر آن دلالت دارد _ استفاده مى شود.

15 _ تدبير امور جهان آفرينش ، تنها در دست خداست .

و من يدبر الأمر فسيقولون اللّه

{ال} در {الأمر} عوض از مضاف اليه محذوف است و به قرينه مقام _ كه در بيان ربوبيت خدا بر جهان و انسانهاست _ تقدير آن {و من يدبر أمر الخلق} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 48 - 10

10_ تدبير امور انسان هاى مؤمن و كافر ، تحولات جوامع بشرى و سرنوشت آنها ، به دست خدا و در اختيار اوست .

اهبط بسل_م منا . .. و أمم سنمتعهم ثم يمسّهم منا عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 52 - 4

4_ حصر ربوبيت به خداوند و او را مدبر امور همگان دانستن ، از تعاليم هود ( ع ) به قوم خويش

استغفروا ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 56 - 8

8_ همه موجودات زنده ، تحت فرمان و حاكميت خداوند هستند .

ما من دابّة إلاّ هو ءاخذ بناصيتها

{ناصية} به قسمت جلوى سر گفته مى شود و گاهى به موهاى جلوى سر نيز به اعتبار رستنگاهش ، اطلاق مى گردد. گرفتن جلوى سر و يا موهاى آن ، كنايه از تسلط و حاكميت مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 90 - 6

6_ حصر ربوبيت به خداوند ، لزوم استغفار و تقرب به درگاه خدا از تعاليم شعيب ( ع )

واستغفروا ربكم

ثم توبوا إليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 30 - 10

10_ تنها خداوند رحمان ، مدبر و مربى پيامبر ( ص )

قل هو ربى لا إله إلاّ هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 33 - 1،2

1_ موجوديّت انسان ها و دستاوردهايشان و نيز تدبير امور آنان به دست خداوند است .

أفمن هو قائم على كل نفس بما كسبت

از معانى {قائم بودن بر كسى} در اختيار داشتن شؤون آن كس، تدبير امور او و قوام بخشيدن به وى است. حرف {باء} در {بماكسبت} به معناى {مع} مى باشد و مراد از {من هو...} خداوند متعال است. بنابراين مفاد {من هو قائم...} اين است كه: خداوند قوام بخش انسانها و هر آنچه به دست آورده اند مى باشد و او شؤون ايشان را اداره و تدبير مى كند.

2_ هيچ كس و هيچ چيز ( معبود هاى اهل شرك و . . . ) هم پايه خداوند نبوده و به تدبير امور انسان ها و قوام بخشيدن به آنان توانا نيست .

أفمن هو قائم على كل نفس بما كسبت

{من} در {أفمن هو . ..} مبتداست و خبر آن شبه جمله اى همانند {كمن ليس كذلك} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 18 - 5

5- همه انسان ها ، حتى كفار ، تحت ربوبيت خداوندند .

مثل الذين كفروا بربّهم أعم_لهم كرماد اشتدّت به الريح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 14 - 10

10- ربوبيّت

بر انسان ها و جهان آفرينش ، به هم پيوسته و تفكيك ناپذير است .

ربّنا ربّ السم_وت و الأرض لن ندعوا من دونه

اصحاب كهف، با مفروض دانستن ربوبيّت خداوند بر آفرينش، ربّ خود را نيز با بيان {ربّنا. ..} همان {ربّ} آسمان ها و زمين دانسته و تفكيك بين اين دو را مردود شمرده و با جمله {لقد قلنا إذاً شططاً} بر آن تأكيد كرده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 38 - 4

4- اللّه ، يگانه مالك و مدبّر انسان و جهان هستى است .

ل_كنّاْ هو اللّه ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 39 - 6

6- هستى ، تحت مشيّت و مديريت و نيروى خداوند يگانه است .

ما شاء اللّه لاقوّة إلاّ باللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 51 - 6

6- خداوند ، در خلق و نيز تدبير و مديريت جهان ، يگانه است و شريكى ندارد .

أفتتّخذونه و ذرّيّته أولياء من دونى . .. ما أشهدتّهم خلق السم_وت والأرض

با استفاده از ارتباط دو آيه، تعبير {أولياء من دونى} اشاره به توحيد در تدبير و ولايت دارد و ضمير مفرد متكلم در {ما أشهدتّهم} توحيد در آفرينش را تبيين مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 65 - 13

13- جز خداوند ، هيچ موجودى شايسته نام مقدس { ربّ و پروردگار جهان } نيست .

ربّ السموت والأرض . .. هل تعلم له سميًّا

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 33 - 5

5- آفرينش و تدبير جهان از جانب خداوند ، دو اصل تفكيك ناپذير در جهان بينى توحيدى است .

و ما خلقنا السماء . .. و جعلنا ... و هو الذى خلق ... كلّ فى فلك يسبحون

سياق آيات در مقام ردّ انديشه مشركان است كه براى خداوند مقام خالقيت، و براى خدايان خويش مقام تدبير قائل بودند و خداوند در آيات پيشين مقام تدبير و در اين آيه مقام آفرينش را به خود نسبت داده و جدايى آن دو مقام را مردود دانسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 56 - 2

2- انسان و جهان ، ربّ واحدى دارند .

بل ربّكم ربّ السموت والأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 92 - 4

4- تنها خداوند ، پروردگار شايسته پرستش است .

أنا ربّكم فاعبدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 6 - 1

1 - تنها خداوند ، حق و پروردگار شايسته پرستش است .

فإنّا خلقناكم . .. و ترى الأرض هامدة ... ذلك بأنّ اللّه هو الحقّ

{ذلك} در اين جا به دو چيز اشاره دارد: 1_ به قدرت نمايى هاى خدا در آفرينش انسان از خاك بى جان و مراحل رشد او در رحم و خارج از آن (فإنّا خلقناكم من تراب. ..) 2_ به جلوه هاى قدرت خدا در رويش و رشد انواع گياهان در زمين (و ترى الأرض هامدة...). {باء} در {بأنّ الله} سببيه است. {ال} در {الحق} جنسيه

و مفيد حصر مى باشد و روى سخن با مردمى است كه گرفتار پندارهاى شرك آميز بودند و گمان مى كردند كه غير از خدا، خدايان ديگرى نيز در سرنوشت آنها تأثير مى گذارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 31 - 1

1 - خدا ، پروردگارى بى شريك است .

حنفاء للّه غير مشركين به

{حنفاء} جمع {حنيف} و حال براى فاعل {فاجتنبوا}است. {حنف} نيز (مصدر {حنيف}) به معناى گرويدن است. {لام} در {للّه} به معناى {إلى} است. يعنى: {اجتنبوا التقرب من الأوثان حالكونكم مائلين منها إلى اللّه; از نزديك شدن به بت ها پرهيز كنيد، در حالى كه گروندگان خالصى باشيد از آنها به خدا}. به هر حال آيه فوق، بيانگر ربوبيت يگانه خدا، نفى ربوبيت غير او، لزوم پرستش خدا، روى برتافتن از پرستش غير او و بالاخره ارزش يكتاپرستى و مقام والاى موحدان و زشتى بت پرستى و پيامدهاى شوم آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 64 - 3

3 - خدا ، پروردگار بى همتاى سراسر هستى

له ما فى السم_وت و ما فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 65 - 4

4 - توجه به تسخير طبيعت براى انسان ، حركت كشتى در دريا و امنيت زمين از برخورد با كرات و سنگ هاى آسمانى ، زمينه روشنى براى ره يابى به توحيد ربوبى خداوند

ألم تر أنّ اللّه سخّر. .. أن تقع على الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج -

22 - 71 - 4،5

4 - خداوند ، به هيچ موجودى ، هيچ گونه اقتدارى براى تدبير امور جهان ، عطا نكرده است .

و يعبدون من دون اللّه ما لم ينزّل به سلط_نًا

5 - خدا ، پروردگار بى همتا و مدبر يگانه سراسر هستى

و يعبدون من دون اللّه ما لم ينزّل به سلط_نًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 59 - 2

2 - خدا ، تنها مربى و پروردگار انسان ها است .

و الذين هم بربّهم لايشركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 116 - 10

10 - جهان ، تحت تدبير و اداره خداى يگانه و بى همتا است .

فتع_لى اللّه الملك الحقّ لا إل_ه إلاّ هو ربّ العرش الكريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 42 - 2،6

2 - جهان هستى ، تنها تحت قدرت و تدبير خداوند است .

و للّه ملك السم_وت و الأرض

لازمه فرمان روايى انحصارى خداوند بر جهان، اين است كه جهان، تنها تحت قدرت و تدبير او باشد.

6 - انحصار فرمان روايى جهان به خداوند و مرجع و مقصد بودن او براى حركت تمامى موجودات ، فلسفه تسبيح همه آنها براى خداوند است .

ألم تر أنّ اللّه يسبّح له من فى السم_وت . .. و للّه ملك السم_وت و الأرض و إلى ال

يادآورى فرمان روايى خداوند بر جهان آفرينش، پس از بيان تسبيح همه موجودات براى خداوند، مى تواند گوياى اين حقيقت باشد كه آنچه موجودات جهان را به تسبيح خدا برمى انگيزاند، مالكيت و فرمانروايى

انحصارى خداوند بر جهان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 47 - 3

3 - تمامى جهان هستى ، تحت ربوبيت واحد خداوند

بربّ الع_لمين

{العالمين} جمع با الف و لام و مفيد استغراق است. بنابراين {ربّ العالمين}; يعنى، پروردگار همه جهانيان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 192 - 8

8 - مجموعه نظام هستى ، تحت تدبير و ربوبيت يگانه خداوند

و إنّه لتنزيل ربّ الع_لمين

{العالمين} جمع همراه با {ال} و مفيد عموم است. بنابراين {ربّ العالمين}; يعنى، پروردگار همه عالم ها.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 26 - 9

9 - هيچ كس در خالقيت و مالكيت ، و در نتيجه ، مديريت خداوند بر عالم ، شريك او نيست . *

من خلق السموت و الأرض . .. للّه ما فى السموت و الأرض إنّ اللّه هو الغنىّ

بيان اعتراف مشركان به توحيد در خالقيت خداوند و سپس تبيين مالكيت انحصارى او برپديده هاى عالم و اعلام بى نيازى مطلق او، مى تواند بيان كننده اين باشد كه در تدبير عالم نيز شريكى ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 4 - 8،12

8 - خلق و تدبير جهان ، نشأت يافته از مبدأ واحد است .

اللّه الذى خلق . .. ثمّ استوى على العرش

12 - يكتايى خدا در خلق و تدبير عالم ، دليل وجود نداشتن سرپرست و ياورى براى انسان ها جز خود او است .

اللّه الذى خلق . .. ما لكم من دونه

من ولىّ و لاشفيع

احتمال دارد ذكر {ما لكم من دونه. ..} پس از بيان يكتايى خداوند در آفرينندگى و تدبير، به اين منظور باشد كه چون همه چيز در دست اقتدار او است، كسى جز او نمى تواند ولىّ و شفيع باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 5 - 1

1 - مجموعه امور هستى ( آسمان و زمين ) ، تحت تدبير خداى يكتا است .

يدبّر الأمر من السماء إلى الأرض

{أمر} به معناى {فعل و شأن} است و {ال} در آن، براى جنس بوده و در نتيجه، دلالت بر همه امور و كارها مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 22 - 10

10 - خداوند ، مالك مطلق عالم است و خود به تنهايى امور آن را تدبير مى كند .

قل ادعوا الذين زعمتم من دون اللّه لايملكون مثقال ذرّة فى السم_وت و لا فى الأرض و

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 24 - 2

2 - پيامبر ( ص ) ، مأمور پرسش از مشركان درباره منشأ روزيشان جهت هدايت آنان به توحيد ربوبى

قل من يرزقكم من السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 40 - 3

3 - خداوند ، در آفرينش جهان ( آسمان ها ، زمين و . . . ) و تدبير امور آن ، بى شريك است .

قل أرءيتم شركاءكم الذين تدعون من دون اللّه أرونى ماذا خلقوا من الأرض أم لهم شرك

برداشت ياد

شده، با توجه به اين نكته است كه امر {أرونى} تعجيزى است و مفاد آن چنين مى باشد: شما مشركان از آوردن نمونه اى از دخالت معبودهايتان در آفرينش ناتوانيد. بنابراين خداوند در آفرينش و تدبير جهان بى شريك مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 25 - 6

6 - خداوند ، پروردگار حقيقى انسان ها است .

ءامنت بربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 5 - 1

1 - جهان طبيعت ( آسمان ها ، زمين و پديده هاى ميان آنها ) ، تحت ربوبيت خداى يگانه است .

إنّ إل_هكم لوحد . ربّ السم_وت و الأرض و ما بينهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 87 - 4

4 - خدا ، پروردگار جهانيان است .

بربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 126 - 2

2 - خداوند ، ربّ و پروردگار همه انسان ها است .

اللّه ربّكم و ربّ ءابائكم الأوّلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 180 - 2

2 - خداوند ، تنها پروردگار صاحب عزت

سبح_ن ربّك ربّ العزّة

اضافه {ربّ} به {عزّة}، اضافه اختصاصيه و مفيد معناى لامِ اختصاص است; مانند: {صاحب صدق} (كسى كه راستى به او اختصاص دارد).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 64 - 18

18 - تمامى موجودات جهان هستى ، تحت ربوبيت خداوند هستند .

اللّه ربّ الع_لمين

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 81 - 1

1 - خداوند ، آيات و نشانه هاى قدرت و ربوبيت بى همتاى خود را به انسان ها نشان داده و شناسانده است .

و يريكم ءاي_ته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 9 - 10،14

10 - تنها آفريننده زمين ، پروردگار و مدبر عالم هستى است .

لتكفرون بالذى خلق الأرض . .. ذلك ربّ الع_لمين ${ذلك} به قرينه مقام خبر مقدم و {ر

{ذلك} به قرينه مقام خبر مقدم و {ربّ العالمين} مبتداى مؤخر است و تقديم خبر بر مبتدا مفيد حصر است.

14 - داشتن شريك ، دور از ساحت بلند ربوبيت خدا است .

و تجعلون له أندادًا ذلك ربّ الع_لمين

تعبير {ذلك} كه اشاره به دور است مى تواند بيان كننده رفعت مقام ربوبى از داشتن شريك باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 29 - 2

2 - كشف و ظهور ربوبيت بى همتاى الهى در قيامت ، براى كافران

و قال الذين كفروا ربّنا

از اقرار كافران به ربوبيت الهى (ربّنا)، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 30 - 2،3

2 - تنها خداوند ، پروردگار و مدبر امور انسان ها است .

إنّ الذين قالوا ربّنا اللّه

با توجه به حصر مستفاد از {ربّنا اللّه}، مطلب بالا قابل برداشت است.

3 - توحيد در ربوبيت ، از محور هاى عمده اختلاف يكتاپرستان و مشركان

إنّ الذين قالوا ربّنا اللّه

خداوند پس از بيان حال كافران، به بيان ويژگى ها و

سرنوشت مؤمنان پرداخته و در اين راستا شعار {توحيد ربوبى} را به عنوان اولين ويژگى آنان مطرح مى كند. از اين مطلب برداشت بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 40 - 3

3 - بى اعتنايى به دلايل توحيد ربوبى در جهان هستى ، نمود آشكار كژانديشى و الحاد است .

و من ءاي_ته . .. و من ءاي_ته ... إنّ الذين يلحدون فى ءاي_تنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 22

22 - خداوند ، پروردگار يگانه همه انسان ها

اللّه ربّنا و ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 64 - 5

5 - تنها خداوندى كه ربوبيت جهان هستى را عهده دار است ، شايسته عبادت و پرستش مى باشد .

إنّ الله هو ربّى و ربّكم فاعبدوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 7 - 1

1- فرستنده قرآن و رسولان ، همان پروردگار يگانه آسمان ها و زمين و موجودات است .

إنّا أنزلنه . .. إنّا كنّا مرسلين ... ربّ السموت و الأرض و ما بينهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 36 - 4،9

4 - خداوند ، يگانه پروردگار آسمان ها و زمين و تمامى جهانيان

ربّ السموت و ربّ الأرض ربّ الع_لمين

9 - حاكميت تدبير و مديريت خداوند يكتا ، بر كل نظام هستى

فللّه الحمد ربّ السموت و ربّ الأرض ربّ الع_لمين

تكرار واژه {ربّ} در آيه شريفه، مى تواند

در راستاى شرك زدايى و تثبيت باور به حاكميت مطلق ربوبيت خداوند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 37 - 3

3 - ربوبيت يگانه خداوند در جهان هستى ، نمودى از عظمت و كبريايى او است .

ربّ السموت و ربّ الأرض . .. و له الكبرياء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 23 - 3

3 - آسمان و زمين ، تحت ربوبيت الهى و تدبير يگانه آن ، شايان تأمل و درس آموزى

فَوَربّ السّماء و الأرض

اهميت ربوبيت الهى نسبت به آسمان و زمين، از آن جهت مى باشد كه مورد قسم قرار گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 49 - 1

1 - تمامى قلمرو هستى ، در انحصار ربوبيت خداوند ، از زمين خاكى تا ستاره { شِعرى }

و أنّه هو ربّ الشِعرى

تصريح به {شعرى}، مى تواند از آن جهت باشد كه اين ستاره، در نقطه اى بس دور در فضا قرار دارد و يادكرد آن در حقيقت، براى بيان يگانگى ربوبيت خداوند بر تمام قلمرو گسترده هستى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 10 - 5

5 - سامان زمين و نظام آسمان ، تحت ربوبيت يگانه خداوند

الرحم_ن . .. و السّماء رفعها ... و الأرض وضعها

آيه شريفه، همراه با همه پيام هايى كه دارد، ممكن است ردّى بر اين نظريه مشركان باشد كه قائل به وجود مدبرهايى غير از خدا در آسمان و زمين هستند.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 4 - 5

5 - تدبير و اداره امور جهان در اختيار خداوند است .

خلق السم_وت . .. ثمّ استوى على العرش

{عرش}، به معناى تخت است و مراد از آن تخت حكومت و اداره امور جهان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 23 - 2

2 - يگانه مدبّر و فرمانرواى جهان هستى ، شايسته مقام خداوندى و پرستش است .

هو اللّه الذى لا إل_ه إلاّ هو الملك

وصف {الملك} براى جمله قبل، اشعار به عليت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 1 - 13

13 - ربوبيت ( مالكيت و تدبير امور ) ، ويژه خالق موجودات است .

ربّك الذى خلق

توصيف خداوند به {الذى خلق} _ پس از بيان ربوبيت او _ بيانگر اين نكته است كه خالقيت او، دليل بر ربوبيت او است.

توحيد ربوبى اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 10 - 6

6- اصحاب كهف ، گروهى يكتاپرست و داراى معرفت به ربوبيّت يگانه خدا

فقالوا ربّنا ءاتنا من لدنك رحمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 14 - 7

7- اعلام ربوبيّت يگانه خدا بر كلّ هستى و بيزارى از پرستش غير او ، شعار و محور قيام اصحاب كهف بود .

فقالوا ربّنا ربّ السم_وت و الأرض لن ندعوا من دونه إل_هًا

توحيد ربوبى اهل يقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 -

7 - 5

5- اهل يقين ، قادر به درك و شناخت ربوبيت يگانه خداوند بر نظام هستى

ربّ السموت و الأرض و ما بينهما إن كنتم موقنين

توحيد ربوبى در آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 6 - 9

9 _ تنها تقواپيشگان ، قادرند كه دلايل وحدت تدبير موجود در جهان آفرينش را درك كنند .

إن فى اختلف الّيل و النهار . .. لأيت لقوم يتقون

توحيد ربوبى عاقلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 4 - 9

9_ تنها صاحبان عقل و فهم بر دريافت ربوبيت خدا و يكتايى او در تدبير هستى توانايند .

إن فى ذلك لأي_ت لقوم يعقلون

توحيد زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 5 - 10

10- لطف و رحمت خاص الهى ، تنها نقطه اميد زكريا دربرخوردارشدن از فرزند بود .

فهب لى من لدنك وليًّا

توحيد سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 44 - 14

14 - توحيد ناب و بى شائبه سليمان ( ع ) و تسليم بودن او در برابر خداى يگانه ، مورد اذعان و اعتراف بلقيس

و أسلمت مع سليم_ن للّه ربّ الع_لمين

توحيد شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 89 - 6

6 _ شعيب ( ع ) در آخرين پاسخ خويش به خواسته كافران مدين ، بازگشت خود و همگامانش را به آيين شرك امرى ناممكن دانست .

و ما يكون لنا أن نعود فيها إلا

أن يشاء اللّه ربنا

جمله {ما يكون لنا . .. } كه حكايت از عدم امكان بازگشت به آيين شرك دارد، هم مى تواند به معناى عدم امكان تكوينى باشد و هم مى تواند مراد از آن عدم امكان تشريعى (ناشايست بودن و جايز نبودن) باشد. برداشت فوق براساس احتمال اول است. گفتنى است كه بر مبناى اول، مشيت الهى (إلا أن يشاء اللّه) مشيت تكوينى است و بر اساس احتمال دوم، مشيت الهى، مشيت تشريعى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 90 - 5

5 _ شعيب ( ع ) پس از اعلان پايداريش بر توحيد و رد پيشنهاد اشراف كفرپيشه ( بازگشت به آيين شرك ) ، خروج از ديار مدين را برگزيد .

لئن اتبعتم شعيباً

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از {اتبعتم شعيباً}، پيروى از شعيب(ع) در خروج از شهر مدين باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 25

25_ شعيب ( ع ) تنها خداوند را مرجع خويش مى دانست و فقط به درگاه او روى مى آورد .

و إليه أُنيب

{انابة} (مصدر اُنيب) به معناى رجوع و اقبال است.

توحيد صفاتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 116 - 7

7 - خداوند ، در مالكيت موجودات هستى شريكى ندارد .

له ما فى السموت و الأرض

برداشت فوق با توجه به حصر - كه از تقديم {له} بر {ما فى السماوات . ..} به دست مى آيد - استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 255 - 17

17 _ مالكيّت مطلق الهى بر هستى ، مقتضى نفى هر گونه قدرت مستقل در جهان هستى

له ما فى السّموات و ما فى الارض من ذاالّذى يشفع عنده الاّ باذنه

جمله {من ذاالّذى . .. } كه حاكى از نفى قدرت مستقل در جهان هستى است، مى تواند نتيجه مالكيّت مطلق الهى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 35 - 16

16 _ تنها خداوند ، { سميع } ( بسيار شنوا ) و { عليم } ( بسيار دانا ) است .

انّك انت السميع العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 51 - 1

1 _ عيسى ( ع ) ، بنى اسرائيل را به توحيد ربوبى و پرستش خدا دعوت كرد .

انّ اللّه ربّى و ربّكم فاعبدوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 64 - 4

4 _ توحيد عبادى و ربوبى ، اساس و معيار وحدت

تعالوا الى كلمة سواء بيننا و بينكم الاّ نعبد الا الله . .. ارباباً من دون اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 80 - 1

1 _ پيامبران ، كسى را به برگزيدن فرشتگان و انبيا به عنوان ربّ ، فرمان نداده اند .

ما كان لبشر . .. و لا يامركم ان تتخذوا الملئكة و النّبيّن ارباباً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 110 - 3

3-

صفات و اسماى متعدد خداوند ، به تعدد در مسمّى و به شرك در ذات او منجر نمى شود .

ادعوا الله أو ادعوا الرحم_ن أيًّاما تدعوا فله الأسماء الحسنى

برداشت فوق، مبتنى بر اين احتمال است كه آيه، درصدد جواب مشركان باشد كه خوانده شدن خداوند با {الله} يا {رحمان} را، به معناى تعدد در مسمّى و ذات او مى گرفتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اخلاص - 112 - 1 - 10،17

10 - خداوند ، در ذات و صفات ، يكتا و بى نظير است .

أحد

درباره {أحد} معانى متعددى گفته شده است; از جمله اين كه: {أحد}; يعنى، كسى كه در ربوبيت، ذات و صفات خويش دوم ندارد. (تاج العروس)

17 - { قال الباقر ( ع ) معنى قوله { اللّه أحد } المعبود الذى يأله الخلق عن ادراكه و الإحاطة بكيفيته فرد بإل_هيته متعال عن صفات خلقه ;

امام باقر(ع) فرمود: . .. معناى قول خدا {اللّه أحد}،[اين است كه او] معبودى است كه مخلوقات از درك حقيقت او و احاطه بر چگونگى او حيران و سرگردان اند. او در اله بودن خود يكتا است و بالاتر از صفات مخلوقات خود است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اخلاص - 112 - 4 - 2

2 - خداوند ، از صفات موجودات ديگر منزّه است .

و لم يكن له كفوًا أحد

نبودن مماثل براى خداوند در بين موجودات، به اين معنا است كه حتى يك موجود، نمى توان يافت كه صفات خداوند، با اوصاف او مشابه باشد.

توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1

- حمد - 1 - 6 - 7

7 - يكتاپرستى و تنها از خدا يارى جستن ، { صراط مستقيم } است .

إياك نعبد و إياك نستعين. إهدنا الصرط المستقيم

{ال} در {الصراط} مى تواند عهد ذكرى بوده و اشاره به حقايقى باشد كه در آيات پيشين مطرح شده، و از آنهاست يكتاپرستى و تنها از خدا استعانت جستن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 83 - 2،17

2 - پرستش خداى يگانه و پرهيز از پرستش غير او ، از عهد ها و پيمان هاى خداوند با بنى اسرائيل

و إذ أخذنا ميثق بنى إسرءيل لاتعبدون إلا اللّه

17 - يكتا پرستى و احسان به والدين ، خويشان ، يتيمان و درماندگان ، از مصاديق اعمال شايسته است .

و عملوا الصلحت . .. لاتعبدون إلا اللّه و بالولدين إحساناً ... و المسكين

آيه مورد بحث در حقيقت تفسيرى براى آيه پيشين و بيان مصاديقى از {الصالحات} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 133 - 6،7،9،13،15،16

6 - يعقوب ( ع ) در آستانه مرگ ، فرزندانش را به ملازمت توحيد دعوت نمود و به يكتا پرستى وصيت كرد .

إذ قال لبنيه ما تعبدون من بعدى

7 - فرزندان يعقوب ، او را بر ملازمت به پرستش خداى بى همتا و تسليم بودن در برابرش مطمئن ساختند .

قالوا نعبد . .. إلهاً وحداً

9 - موحدان بايد در آستانه مرگ ، بازماندگان خويش را به توحيد و ملازمت بر عبادت خدا سفارش و وصيت كنند .

إذ حضر يعقوب الموت إذ قال لبنيه ما تعبدون من

بعدى

13 - پرستش خداى يكتا ، وظيفه اى بر عهده همگان

نعبد . .. إلهاً وحداً

15 - اعتقاد به خداى يگانه بايد با پرستش و اطاعت كامل از او همراه باشد .

نعبد . .. إلهاً وحداً و نحن له مسلمون

كلمه {تعبدون} (مى پرستيد) و {نعبد} (مى پرستيم) گوياى اين است كه: ايمان داشتن به خداى يكتا (توحيد ذاتى) كافى نبوده; بلكه بايد او را تنها معبود دانسته و پرستشش كرد. جمله {نحن له مسلمون} نيز بيانگر آن است كه علاوه بر پرستش خدا، از فرمانهاى او بايد اطاعت كرد.

16 - اعتقاد به يكتايى خدا و پرستش او ، مهمترين اصل در اديان الهى و زير بناى ديگر اصول و احكام دين

ما تعبدون من بعدى قالوا نعبد . .. إلهاً وحداً

روشن است كه يعقوب(ع) از ميان تمامى اصول و احكام دين، تنها پرستش خداوند را نجات بخش نمى دانست. بنابراين تنها از پرستش خدا ياد كردن (ماتعبدون) مى تواند حاكى از آن باشد كه: اولا، توحيد عبادى از مهمترين اصلهاست و ثانياً، انسان با پرستش خدا، به ديگر اصول و احكام دين گرايش پيدا كرده بدانها ملتزم خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 163 - 1،2

1 - معبود حقيقى همه انسان ها ، معبودى است يگانه و يكتا

و إلهكم إله وحد

2 - معبود به حقى جز خدا وجود ندارد .

لا إله إلا هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 255 - 1،4

1 _ تنها خداوند شايسته پرستش است .

اللّه لا اله الاّ هو

4 _ حيات و قيوميّت مطلق ،

ملاك معبودِ بر حق

اللّه لا اله الاّ هو الحىّ القيّوم

آوردن دو صفت {حى} و {قيوم}، اشاره به علّت حصر عبوديّت در خداوند است; يعنى تنها زنده قائم به ذات و مدبّر اشيا، مى تواند معبود باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 2 - 1،2

1 _ معبودى جز خداى يگانه ، زنده و پاينده نيست .

اللّه لا اله الاّ هو الحىّ القيّوم

قيوم به كسى گفته مى شود كه همواره بوده و هست. (تفسير روح المعانى، ج 3، ص 8)

2 _ تنها خداوند بايد عبادت شود .

اللّه لا اله الاّ هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 18 - 1

1 _ گواهى خداوندِ برپادارنده قسط و عدل ، بر اينكه معبودى جز او نيست .

شهد اللّه انّه لا اله الاّ هو . .. قائماً بالقسط

{قائماً بالقسط}، حال است براى {اللّه}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 51 - 1،6

1 _ عيسى ( ع ) ، بنى اسرائيل را به توحيد ربوبى و پرستش خدا دعوت كرد .

انّ اللّه ربّى و ربّكم فاعبدوه

6 _ پروردگار ، سزاوار پرستش است .

انّ اللّه ربّى و ربّكم فاعبدوه

جمله {ان اللّه ربى . .. }، (ربوبيّت همه جانبه خدا) دليل لزوم پرستش گرفته شده و اين استدلال، مبتنى بر يك اصل كلّى است كه عبارت است از: هر كس ربّ باشد، شايسته پرستش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 64 - 1،2،3،4،6

1 _ نفى

پرستش غير خدا ، نفى شرك و عدم پذيرش حاكميت غير خداوند ، وجه اشتراك اديان الهى

يا اهل الكتاب تعالوا الى كلمة سواء بيننا و بينكم الا نعبد الاّ اللّه و لا نشرك ب

2 _ دعوت پيامبر ( ص ) از اهل كتاب به توحيد در عبادت ، نفى شرك و عدم پذيرش حاكميّت غير خداوند

يا اهل الكتاب تعالوا . .. و لا يتّخذ بعضنا بعضاً ارباباً من دون اللّه

3 _ توحيد عبادى ، نفى شرك و ردّ حاكميّت غير خداوند ، گفتارى عادلانه و منصفانه

تعالوا الى كلمة سواء بيننا . .. و لا يتّخذ بعضنا بعضاً ارباباً من دون اللّه

{سواء}، به معنى {عدل} است.

4 _ توحيد عبادى و ربوبى ، اساس و معيار وحدت

تعالوا الى كلمة سواء بيننا و بينكم الاّ نعبد الا الله . .. ارباباً من دون اللّه

6 _ عبادت ، مخصوص خداوند است .

الاّ نعبد الا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 79 - 3،7،9،10

3 _ نفى الوهيّت حضرت عيسى ( ع ) ازسوى خداوند

انّ مثل عيسى عند اللّه . .. (آيه 59) ما كان لبشر ان يؤتيه اللّه الكتاب

از مصاديق مورد نظر براى آيه شريفه، حضرت مسيح است ; چون آيات قبل درباره اهل كتاب مى باشد.

7 _ پيامبران ، مردم را تنها به بندگى خدا دعوت مى كردند .

ما كان لبشر . .. ثم يقول للناس كونوا عباداً لى من دون اللّه و لكن كونوا ربّانيّن

9 _ ناسازگارى مقام نبوّت و دارا بودن كتاب و حكمت ، با دعوت مردم به پرستش خويش

ما كان لبشر . .. ثم يقول

للناس كونوا عباداً لى من دون اللّه

10 _ عبوديّت براى خداوند و نفى آن از غير او محور اصلى دعوت انبيا

ما كان لبشر . .. ثم يقول للناس كونوا عباداً لى من دون اللّه و لكن كونوا ربّانيّن

ربانى كسى است كه با ربّ ارتباط شديد داشته و او را بسيار عبادت كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 87 - 1

1 _ خداوند ، تنها معبود شايسته پرستش

اللّه لا اله الّا هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 171 - 29

29 _ اللّه ، تنها خداى يگانه و معبود حقيقى انسانها

انما اللّه اله وحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 72 - 9

9 _ دعوت مسيح ( ع ) از بنى اسرائيل به پرستش خداى يگانه و توحيد ربوبى

و قال المسيح يبنى اسرءيل اعبدو اللّه ربى و ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 73 - 6

6 _ دعوت خداوند از مشركان و قائلان به تثليث جهت گرايش به توحيد و يكتاپرستى

ما من اله الا اله وحد و إن لم ينتهوا عما يقولون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 116 - 7،8

7 _ خداوند منزه از هرگونه شريك در الوهيت و فراتر از داشتن همتايى شايسته پرستش

قال سبحنك

8 _ عيسى ( ع ) خود معتقد و معترف به تنزيه خداوند از داشتن هرگونه شريكى شايسته الوهيت و پرستش

قال سبحنك

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 1 - 1،2

1 _ ستايش مخصوص خداوند آفريدگار آسمانها و زمين و پديدآورنده تاريكيها و نور است.

الحمد للّه الذى خلق السموت و الأرض و جعل الظلمت و النور

2 _ آفرينش آسمانها و زمين و پديدآوردن نور و ظلمت به دست خداوند، دليل اختصاص ستايش به اوست.

الحمد للّه الذى خلق

{الذى خلق}، صفت {اللّه} و بيان وجه اختصاص حمد به اوست و اين تعليق، كه به گفته اهل ادب تعليق حكم {الحمدللّه} بر وصف {الذى خلق} است، بيانگر انحصار شايستگى ستايش به آفريننده هستى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 17 - 5

5 _ تنها خداى قادر بر رساندن هر گونه ضرر و يا منفعت به آدمى، شايسته پرستش و ولايت مى باشد.

أغير اللّه أتخذ وليا . .. و إن يمسسك اللّه بضر ... فهو على كل شىء قدير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 56 - 3

3 _ پرستش هيچ چيزى، جز خداوند يگانه، روا و مجاز نيست.

قل إنى نهيت أن أعبد الذين تدعون من دون اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 64 - 7

7 _ توحيد و يگانه پرستى، عاليترين جلوه شكرگزارى به درگاه خداوند است.

لئن أنجنا . ... لنكونن من الشكرين ... قل الله ينجيكم ... ثم أنتم تشركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 71 - 5،21

5 _ خداوند يگانه، توانا بر رساندن نفع و ضرر به آدميان، شايسته پرستش است.

قل

أندعوا من دون الله ما لا ينفعنا و لا يضرنا

21 _ توحيد و يكتاپرستى هدايتى الهى است.

قل إن هدى الله هو الهدى

چون جمله {إن هدى الله} در برابر جمله {له اصحاب يدعونه} عنوان گرديده و محور بحث آيه توحيد است، چنين مى نمايد كه مراد از هدايت در جمله {إن هدى الله} توحيد و يكتاپرستى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 102 - 3،7،8،9،10

3 _ معبودى جز خداوند، كه مبدع هستى و خالق همه چيز و بدون همسر و فرزند باشد، وجود ندارد.

بديع السموت . .. أنى يكون له ولد و لم تكن له صحبة ... لا إله إلا هو خلق كل شىء

7 _ آفريدگار همه هستى، تنها خداى شايسته پرستش است.

لا إله إلا هو خلق كل شىء فاعبدوه

8 _ توجه به انحصار ربوبيت و خالقيت خداوند برانگيزنده آدمى به پرستش اوست.

ذلكم الله ربكم لا إله إلا هو خلق كل شىء فاعبدوه

9 _ هر موجودى، جز خدا، مخلوق است و شايسته پرستش نيست.

لا إله إلا هو خلق كل شىء فاعبدوه

10 _ توحيد در عبادت مهمترين وظيفه انسان در برابر پروردگار و خالق هستى است.

ذلكم الله ربكم . .. خلق كل شىء فاعبدوه

چون پس از بيان انحصار الوهيت در خداوند و بيان يكتايى او در خالقيت، امر به عبادت شده، چنين برمى آيد كه مهمترين وظيفه بنده در برابر خداوند عبادت و پرستش اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 163 - 2

2 _ نبودن شريك براى خدا در ربوبيت، دليل لزوم اخلاص در پرستش او

إن صلاتى و نسكى

. .. لله رب العلمين. لا شريك له

توصيف {الله} به ربوبيتش بر هستى (رب العالمين) و نبودن شريك براى او (لا شريك له) تعليل براى {إن صلاتى . .. لله} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 3 - 1

1 _ لزوم تبعيت از قرآن و ترك پيروى از غير خدا

اتبعوا ما أنزل إليكم من ربكم و لاتتبعوا من دونه أولياء

برداشت فوق بر اين اساس است كه ضمير در {من دونه} به {ربكم} برگردانده شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 5

5 _ توجه دادن مردم به نعمت هاى الهى و سرنوشت پيشينيان ، از روش هاى تبليغى صالح ( ع ) براى گرايش دادن آنان به پرستش خداى يگانه

و اذكروا إذ جعلكم خلفاء . .. فاذكروا ءالاء اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 140 - 2،4

2 _ هيچ كس و هيچ چيز جز خداوند شايسته پرستش و الوهيت نيست .

قال أغير اللّه أبغيكم إلهاً

4 _ موسى ( ع ) با بيان احسان و تفضل ويژه خداوند بر بنى اسرائيل ، تنها او را شايسته پرستش براى آنان معرفى كرد .

قال أغير اللّه أبغيكم إلهاً و هو فضلكم على العلمين

جمله {و هو فضلكم} حاليه و به منزله تعليلى است براى جمله {أغير اللّه . .. .} يعنى چگونه امكان دارد غير خدا را براى پرستش شما بجويم در حالى كه نعمتها، از جمله برترى شما بر ديگر اقوام و ملل، عطاى اوست.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 153 - 4

4 _ خداوند گناه آن گروه از بنى اسرائيل را كه پس از گوساله پرستى توبه كرده و با ايمان به يكتايى خدا به پرستش او بازگشتند ، آمرزيد و آنان را مشمول رحمت خويش قرار داد .

و الذين عملوا السيئات ثم تابوا من بعدها و ءامنوا

مصداق مورد نظر براى {الذين عملوا السيئات}، به دليل آيات پيشين، گوساله پرستان بنى اسرائيل است. اين آيه در حقيقت استثنايى براى آيه پيشين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 158 - 9،10

9 _ هيچ موجودى ، بجز خداى يكتا ، شايسته و بايسته پرستش نيست .

لا إله إلا هو

10 _ فرمانرواى هستى ، تنها موجود شايسته پرستش

الذى له ملك السموت و الأرض لا إله إلا هو

بيان اين حقيقت كه تنها خداوند شايسته پرستش است، پس از بيان انحصار حاكميت هستى به او، گوياى برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 191 - 5

5 _ تنها خداوند شايسته پرستش و توانا بر تدبير امور انسانهاست .

هو الذى خلقكم . .. أيشركون ما لايخلق شيئا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 31 - 5

5 _ همه انسان ها ، مأمور به پرستش و اطاعت بى چون و چراى خداى يگانه و پرهيز از شريك گرفتن غير ، براى اويند .

و ما أمروا إلا ليعبدوا إلها وحداً لا إله إلا هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10

- 3 - 19

19 _ تنها خداوندِ خالقِ مدبر ، پروردگار انسان ها و شايسته پرستش است .

اللّه الذى خلق . .. ثم استوى ... يدبر الأمر ... ذلكم اللّه ربكم فاعبدوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 32 - 3

3 _ توحيد ( اعتقاد به ربوبيت بى همتاى خدا ) آيينى حق و يكتاپرستى سلوك راه هدايت است .

فذلكم اللّه ربكم الحق فماذا بعد الحق إلا الضلل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 34 - 9

9 _ تنها خداوند ، سزاوار پرستش و معبوديت است .

قل اللّه يبدؤا الخلق ثم يعيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 35 - 5

5 _ تنها خدا ، سزاوار پرستش و پيروى است .

قل هل من شركائكم من يهدى إلى الحق قل اللّه يهدى للحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 104 - 8،10

8 _ عبادت ، تنها شايسته خداوندى است كه مرگ انسان ها به دست او بوده و جان آنان پس از مرگ ، در اختيار او قرار مى گيرد .

و لكن أعبد اللّه الذى يتوفيكم

10 _ توحيد در عبادت و اعتقاد به بقاى انسان پس از مرگ ، دو پايه و اساس دين الهى است .

و لكن أعبد اللّه الذى يتوفيكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 105 - 3

3 _ توحيد در عبادت و يكتاپرستى ، دين حنيف و صراط مستقيم است .

و أن

أقم وجهك للدين حنيفاً و لاتكونن من المشركين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 2 - 2

2_ توحيد و لزوم يكتاپرستى از تعاليم اساسى ، متقن و روشنِ قرآن است .

كت_ب أُحك_مت ءاي_ته ثم فصلت . .. ألاّ تع_بدوا إلاّ الله

{ألاّ} مركب از {أن} تفسيريه و {لا} ى ناهيه است و جمله {لاتعبدوا . ..} تفسير {كتاب اُحكمت آياته ثم فصلت} مى باشد; يعنى ، نهى از پرستش غير خدا ، سخن متقن و روشن قرآن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 14 - 5

5_ هيچ معبودى جز خداى يگانه نيست .

فاعلموا . .. أن لا إل_ه إلاّ هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 50 - 14

14_ خداوند ، تنها حقيقتى كه شايسته و بايسته پرستش است .

اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 11

11_ خداوند ، تنها حقيقتى كه شايسته و بايسته پرستش است .

اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 84 - 13

13_ خداوند ، تنها حقيقتى كه شايسته و بايسته پرستش است .

اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 39 - 4،11

4_ يوسف ( ع ) ، با طرح سؤال و برانگيختن وجدان هم بندان خويش ، حقانيّت توحيد و يكتاپرستى را

براى آنان مطرح ساخت .

ءأرباب متفرقون خير أم الله الوحد القهار

11_ اعتقاد به وجود خداى يگانه و غالب و باور به شايستگى او براى پرستش ، اعتقاد و باورى خردمندانه است .

ءأرباب متفرقون خير أم الله الوحد القهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 40 - 16

16_ توحيد و يكتاپرستى ، آيينى بدون كمترين انحراف و كجى ، و شرك پندارى منحرف و نادرست است .

أمر ألاّتعبدوا إلاّ إياه ذلك الدين القيم

{قيّم} به معناى مستقيم و بدون انحراف و كجى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 30 - 11

11_ تنها خداوند شايسته و بايسته پرستش است .

لا إله إلاّ هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 22 - 1

1- تنها معبود واقعى انسان ها ، خداى يگانه است .

إل_هكم إل_ه وحد

با توجه به آيات سابق، كه درباره صفات خداوند و نفى معبودهاى مشركان بود و از منحصر كردن اله و معبود در اين آيه به يك فرد، روشن مى شود كه آن اله يگانه، همان خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 51 - 2

2- خداوند ، يگانه معبود و إله است .

إنما هو إل_ه وحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 73 - 2

2- خداوند ، تنها روزى دهنده آدميان و يگانه معبود شايسته پرستش است .

أفبالب_طل يؤمنون . .. و يعبدون من دون الله ما لايملك لهم رزقًا

از ارتباط ميان اين

آيه و آيه قبل استفاده مى شود كه خداوند رازقيت را در انحصار خود دانسته و رزق دهنده واقعى را شايسته معبوديت معرفى كرده است و در اين راستا هرگونه نقش بتها را در رازقيت، نفى كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 14 - 9

9- تنها ، پروردگار انسان ها و جهان هستى ، صلاحيت پرستش را دارد .

ربّنا ربّ السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 110 - 7

7- هيچ معبودى براى آدميان ، جز خداى يگانه وجود ندارد .

أنّما إل_هكم إل_ه وحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 36 - 9

9- پرستش خداى يگانه و اعتقاد به توحيد ربوبى ، صراط مستقيم است .

و إنّ اللّه ربّى و ربّكم فاعبدوه ه_ذا صرط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 8 - 1

1 - هيچ معبودى جز خداوند ، شايسته پرستش نيست .

اللّه لا إل_ه إلاّ هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 14 - 4

4 - هيچ معبودى جز خداوند حقيقت نداشته و شايسته پرستش نيست .

إنّنى أنا اللّه لا إل_ه إلاّ أنا

{إل_ه} به معناى معبود است و در آيه، مراد معبود حق است، زيرا وجود خارجى معبودان باطل، قابل انكار نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 98 - 4

4 - معبود حقيقى انسان ها ، همان معبود يگانه در

جهان هستى است .

إنّما إل_هكم اللّه الذى لا إل_ه الاّهو

وصف {الذى. ..} براى تعليل است; يعنى، چون {اللّه} كسى است كه هيچ معبود بر حقّى در جهان جز او وجود ندارد، پس {خداى شما} نيز هم او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 24 - 2

2- هيچ معبود و خدايى جز { اللّه } در جهان وجود ندارد .

أم اتّخذوا من دونه ءالهة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 25 - 3،4

3- شعار { لا إل_ه إلاّ اللّه } ، پرستش خداى يگانه و مبارزه با شرك و چندگانه پرستى ، محتواى وحى الهى به تمامى رسولان

من رسول إلاّنوحى إليه أنّه لا إل_ه إلاّأنا فاعبدون

4- توحيد در عبادت ، لازمه توحيد در الوهيت است .

لاال_ه إلاّأنا فاعبدون

برداشت ياد شده از تفريع مسأله عبادت خدا (فاعبدون)، بر موضوع يگانگى خدا و توحيد در الوهيت (لا إل_ه إلاّ أنا)، استفاده گرديده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 67 - 3

3- تنها خداوند يكتا ، شايسته عبادت و پرستش است .

أُفّ لكم و لماتعبدون من دون اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 92 - 4،6

4- تنها خداوند ، پروردگار شايسته پرستش است .

أنا ربّكم فاعبدون

6- بشر ، مأمور پرستش و عبوديت خداوند واحد است .

و أنا ربّكم فاعبدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 108 - 3

3- خدا و معبود حقيقى انسان ، تنها يكى

است .

أنّما إل_هكم إل_ه وحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 6 - 1

1 - تنها خداوند ، حق و پروردگار شايسته پرستش است .

فإنّا خلقناكم . .. و ترى الأرض هامدة ... ذلك بأنّ اللّه هو الحقّ

{ذلك} در اين جا به دو چيز اشاره دارد: 1_ به قدرت نمايى هاى خدا در آفرينش انسان از خاك بى جان و مراحل رشد او در رحم و خارج از آن (فإنّا خلقناكم من تراب. ..) 2_ به جلوه هاى قدرت خدا در رويش و رشد انواع گياهان در زمين (و ترى الأرض هامدة...). {باء} در {بأنّ الله} سببيه است. {ال} در {الحق} جنسيه و مفيد حصر مى باشد و روى سخن با مردمى است كه گرفتار پندارهاى شرك آميز بودند و گمان مى كردند كه غير از خدا، خدايان ديگرى نيز در سرنوشت آنها تأثير مى گذارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 24 - 5

5 - پرستش خداى يگانه ، راه خداوند

و هدوا إلى صرط الحميد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 26 - 6

6 - هيچ كس به جز خدا ، شايسته پرستش نيست .

أن لاتشرك بى شيئًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 34 - 11

11 - خدا ، تنها معبود شايسته پرستش

فإل_هكم إل_ه وحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 62 - 2،3

2 - تنها خداوند ، معبود به حق و شايسته

پرستش است .

ذلك بأنّ اللّه هو الحقّ

3 - هر معبودى به جز خدا ، موهوم است و باطل .

و أنّ ما يدعون من دونه هو الب_طل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 23 - 9

9 - خدا ، تنها معبود سزاوار پرستش

ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 32 - 6

6 - خدا ، تنها معبود سزاوار پرستش

ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 25 - 10

10 - خدا ، تنها معبود به حق و شايسته الوهيت

أنّ اللّه هو الحقّ المبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 93 - 4

4 - خداوند ، يگانه معبود به حق و تنها پشتوانه انسان در قيامت

أين ما كنتم تعبدون . من دون اللّه هل ينصرونكم أو ينتصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 64 - 8

8 - پرستش ، مخصوص پديدآورنده ، اعاده كننده و روزى دهنده انسان ها است و نه غير او

أمّن يبدؤا الخلق ثمّ يعيده . .. أءل_ه مع اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 70 - 1،2

1 - الوهيت و معبود بودن ، تنها شايسته ذات پاك خداوند

و هو اللّه

ضمير {هو} در {هو اللّه} راجع به ذات پاك خداوند است و {ال} در {اللّه} براى تلميح و اشاره به صفت الوهيت مى باشد. بنابراين {هو اللّه} مرادف

با {هو الاءل_ه} است; يعنى، تنها آن ذات پاك و حقيقت محض است كه سزاوار الوهيت است و نه غير او. جمله بعد; يعنى، {و هو اللّه لا إل_ه إلاّهو} تأكيد براى همين معنا است.

2 - معبودى جز ذات پاك خداوند نيست .

لا إل_ه إلاّ هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 71 - 7

7 - خدا ، تنها معبود شايسته پرستش

من إل_ه غير اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 72 - 6

6 - خدا ، تنها معبود شايسته پرستش

من إل_ه غير اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 88 - 4،5

4 - وجود معبودى جز خدا ، حقيقت ندارد .

لا إل_ه إلاّ هو

5 - خدا ، تنها معبود شايسته پرستش است .

لا إل_ه إلاّ هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 3 - 8

8 - در جهان هستى معبودى جز اللّه ، حقيقتاً وجود ندارد .

لا إل_ه إلاّ هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 4 - 1

1 - سراسر جهان هستى ، تنها از يك معبود حقيقى برخوردار است .

إنّ إل_هكم لوحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 35 - 5

5 - اللّه ، تنها معبود حقيقى است .

لا إل_ه إلاّ اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 87 - 3

3 - تنها پروردگار جهان ،

سزاوار عبوديت و پرستش است .

أئفكًا ءالهة دون اللّه تريدون . فما ظنّكم بربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 125 - 9

9 - پرستش ، تنها شايسته نيكوترين آفريننده ها ( خدا ) است .

أتدعون بعلاً و تذرون أحسن الخ_لقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 126 - 3

3 - عبوديت و پرستش ، تنها شايسته پروردگار انسان ها است .

أتدعون بعلاً . .. اللّه ربّكم و ربّ ءابائكم الأوّلين

يادآورى ربوبيت خداوند نسبت به انسان ها، پس از محكوم كردن پرستش بت ها، گوياى مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 65 - 6

6 - هيچ معبود حقيقى ، جز اللّه در عالم وجود ندارد .

ما من إل_ه إلاّ اللّه الوحد القهّار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 3 - 1

1 - تنها خداوند ، شايسته عبادت خالصانه و اطاعت بى چون و چرا است .

ألا للّه الدين الخالص

{الدين} مبتدا و مسنداليه و {للّه} خبر و مسند است. تقديم مسند بر مسنداليه، مفيد حصر و اختصاص است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 29 - 17

17 - ناآگاهى بيشتر مردم از شايستگى انحصارى خداوند به عبادت و پرستش و ضرر و زيان شرك

ضرب اللّه مثلاً رجلاً . .. بل أكثرهم لايعلمون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه متعلق جهل، مسأله برابر نبودن دو مثل مربوط به مؤمن و

مشرك و سرنوشت ايمان و شرك باشد; يعنى،{بل أكثرهم لايعلمون أنّهما لايستويان}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 64 - 2

2 - عبادت ، تنها شايسته خالق هستى و مدبر و صاحب اختيار جهان است .

قل أفغير اللّه تأمرونّى أعبد

{فا} در {أفغير اللّه} يا براى تفريع اين آيه به آيات پيش است _ كه از خالقيت و تدبير خدا سخن گفته است _ و يا رابطه براى جواب شرط مقدر است كه تقدير آن چنين مى باشد: {إن كان اللّه خالق كلّ شىء فكيف تأمروننى أن أعبد غير اللّه}. در هر صورت پيام آيه شريفه اين است كه با وجود خالق بودن خداوند، عبادت غير او شايسته نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 66 - 3

3 - تنها خداوند شايسته پرستش است .

أفغير اللّه تأمرونّى أعبد . .. بل اللّه فاعبد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 62 - 4

4 - در جهان هستى معبودى جز اللّه ، حقيقتاً وجود ندارد .

لا إل_ه إلاّ هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 65 - 3،7

3 - معبودى جز اللّه حقيقتاً وجود ندارد .

لا إل_ه إلاّ هو

{إل_ه} به معناى معبود است.

7 - دعا و عبادت ، تنها شايسته خداوند يكتا و دارنده حيات حقيقى است .

هو الحىّ لا إل_ه إلاّ هو فادعوه

{فا} در {فادعوه} عاطفه بوده و براى ربط ميان سبب و مسبب است; يعنى، به سبب آن كه خدا دارنده حيات حقيقى و

يكتا است، پس او را بايد عبادت كرد و از او حاجت خواست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 6 - 6

6 - معبود شايسته پرستش ، معبودى يگانه و بى شريك است .

أنّما إل_هكم إل_ه وحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 37 - 8،11

8 - سجده و كرنش ، تنها در برابر آفريدگار هستى روا است .

واسجدوا للّه الذى خلقهنّ

11 - عبادت و پرستش ، تنها شايسته آفريدگار جهان است ; و نه در شأن مخلوقات او .

و اسجدوا للّه الذى خلقهنّ إن كنتم إيّاه تعبدون

تقديم {إيّاه} بر {تعبدون} علاوه بر رعايت فاصله آيات، مى تواند براى حصر نيز باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 6 - 3

3 - خداوند يگانه ، تنها معبود و شايسته پرستش در جهان هستى

و الذين اتّخذوا من دونه أولياء

بنابراين كه مراد از ولى _ مفرد اولياء _ معبود باشد از سخن تهديدآميز آيه مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 9 - 6

6 - خداوند يگانه ، تنها معبود و شايسته پرستش در جهان هستى

فاللّه هو الولىّ

بنابراين كه مراد از{الولىّ} معبود باشد مطلب فوق برداشت مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 64 - 5

5 - تنها خداوندى كه ربوبيت جهان هستى را عهده دار است ، شايسته عبادت و پرستش مى باشد .

إنّ الله هو ربّى و ربّكم فاعبدوه

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 19 - 4

4- تنها خداوند ، شايسته پرستش است .

فاعلم أنّه لا إل_ه إلاّ اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 43 - 2

2 - خداوند ، يگانه معبود به حق هستى است .

أم لهم إل_ه غير اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 22 - 2،7

2 - جز { اللّه } ، هيچ كس و هيچ چيز شايسته پرستش نيست .

هو اللّه الذى لا إل_ه إلاّ هو

7 - هر موجودى جز خداى يگانه ، فاقد علم و رحمت گسترده و شايستگى براى پرستش

هو اللّه الذى لا إل_ه إلاّ هو ع_لم الغيب و الشه_دة هو الرحم_ن الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 23 - 2

2 - يگانه مدبّر و فرمانرواى جهان هستى ، شايسته مقام خداوندى و پرستش است .

هو اللّه الذى لا إل_ه إلاّ هو الملك

وصف {الملك} براى جمله قبل، اشعار به عليت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 4 - 7

7 - عبادت و پرستش ، تنها شايسته خداوند يگانه

إأنّا برءؤا. .. و ممّا تعبدون من دون اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 13 - 1،2

1 - هيچ معبود حقيقى ، جز { اللّه } در عالم وجود ندارد .

اللّه لا إل_ه إلاّ هو

2 - معبودى جز { اللّه } شايستگى عبادت ندارد .

اللّه لا إل_ه إلاّ

هو

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه نفى در {لا إل_ه إلاّ هو} نفى شايستگى باشد، نه نفى وجود; زيرا در عالم معبودهاى ادعايى بسيارى وجود دارد، ولى آنها شايستگى معبوديت را ندارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 9 - 3

3 - هيچ معبود حقيقى در جهان هستى جز { اللّه } وجود ندارد و جز او كسى شايسته پرستش نيست .

لا إل_ه إلاّ هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اخلاص - 112 - 1 - 8،17

8 - خداوند ، تنها معبود شايسته عبادت است .

اللّه أحد

برخى از اهل لغت اصل كلمه {اللّه} را {إل_ه} مى دانند. فعل {اَلَهَ}; يعنى، عبادت كرد، در اين صورت {إل_ه}، به معناى معبود خواهد بود (مفردات راغب). كلمه {اللّه} با آن كه علم است، مى تواند ناظر به معناى لغوى {إله} نيز باشد. در اين صورت مراد از {وحدت معبود}، اين است كه ساير معبودها، دروغين و پندارى اند و شايسته عبادت نيستند.

17 - { قال الباقر ( ع ) معنى قوله { اللّه أحد } المعبود الذى يأله الخلق عن ادراكه و الإحاطة بكيفيته فرد بإل_هيته متعال عن صفات خلقه ;

امام باقر(ع) فرمود: . .. معناى قول خدا {اللّه أحد}،[اين است كه او] معبودى است كه مخلوقات از درك حقيقت او و احاطه بر چگونگى او حيران و سرگردان اند. او در اله بودن خود يكتا است و بالاتر از صفات مخلوقات خود است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 3 - 2

2 -

مردم ، بايد تنها خداوند را عبادت كرده و او را { إل_ه } خود بدانند .

إل_ه الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 68 - 1،2

1 _ بندگان خالص خدا ، به جز { اللّه } ، چيزى را به خدايى نمى خوانند و معبودى را جز او نمى پرستند .

و عباد الرحم_ن . .. و الذين لايدعون مع اللّه إل_هًا ءاخر

{إل_ه} به معناى معبود است.

2 _ اعتقاد به توحيد و يگانه پرستى و دورى از شرك و چندگانه پرستى ، از اوصاف بندگان خالص خدا

و الذين لايدعون مع اللّه إل_هًا ءاخر

توحيد عبادى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 120 - 2

2- ابراهيم ( ع ) در آغاز پيامبريش ، تنها موحد و عبادتگر عصر خويش بود .

إن إبرهيم كان أُمّة قانتًا لله

برداشت فوق، بر اين اساس است كه اطلاق {أُمة} به ابراهيم(ع) از آن جهت باشد كه {امت موحد} در عصر او منحصر به شخص وى بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 48 - 5

5- ابراهيم ( ع ) ، هجرت از محيط شرك و بت پرستى را جهت حراست از عقيده توحيدى خود و عبادت پروردگار يگانه برگزيد .

و أعتزلكم و ما تدعون من دون اللّه و أدعوا ربّى

از جمله معانى {دعاء} عبادت است. دراين آيه نيز {أدعوا} به قرينه {لِمَ تعبد} در آيات قبل مى تواند به معناى {عبادت مى كنم} باشد. براين مبنا ابراهيم، هجرت خود را براى ميسرشدن عبادت خداوند دانسته

است.

توحيد عبادى انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 52 - 1

1 - يكى بودن شيوه زندگى همه پيامبران ، در بهره گيرى سالم و حلال از نعمت هاى الهى ، كردار نيك و پرستش خداى يگانه

ي_أيّها الرسل كلوا من الطّيّب_ت . .. و إنّ ه_ذه أُمّتكم أُمّة وحدة و أنا ربّكم

{ه_ذه} اشاره به طريقه زندگى است كه از سوى خدا به يكايك پيامبران توصيه شده بود (يا أيّها الرسل كلوا من الطّيّبات و اعملوا صالحاً). {أُمّة} نيز به معناى طريقه، شيوه و آيين است.

توحيد عبادى جنبندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 49 - 4

4- تمامى موجودات جنبنده و فرشتگان ، تنها در برابر خداوند سجده مى كنند .

و لله يسجد ما فى السموت و ما فى الأرض من دابّة و المل_ئكة

توحيد عبادى حبيب نجار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 22 - 2

2 - مؤمن انطاكيه ( حبيب نجار ) به دليل ايمان به خداى يكتا و پيروى از رسولان الهى ، مورد اعتراض و تهديد مردم كافر قرار گرفت .

و ما لى لا أعبد الذى فطرنى

از آهنگ آيه شريفه _ كه با استفهام انكارى همراه است _ مطلب ياد شده به دست مى آيد; زيرا استفهام انكارى، در رد چيزى به كار مى رود كه مورد انكار و اعتراض قرار گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 23 - 1،2

1 - مؤمن انطاكيه ( حبيب نجار

) ، فردى يكتاپرست و به دور از شرك و بت پرستى

ءأتّخذ من دونه ءالهة

همزه در {ءأتخذ} براى استفهام انكارى است. بنابراين {ءأتّخذ}; يعنى، {لاأتّخذ من دونه ءالهة}.

2 - مؤمن انطاكيه ( حبيب نجار ) ، يكتاپرستى خود و بيزارى اش از شرك و بت پرستى را اعلام كرد .

ءأتّخذ من دونه ءالهة

توحيد عبادى در اديان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 33 - 14

14 _ خداوند در هيچ آيينى به پرستش معبودى جز خود، فرمان نداده است.

و أن تشركوا بالله ما لم ينزل به سلطنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 59 - 4

4 _ دعوت به پرستش خداى يگانه ، در رأس برنامه تبليغى نوح ( ع )

فقال يقوم اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره

توحيد عبادى در اديان آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 36 - 7

7 - توحيد عبادى و در پى آخرت بودن ، دو امر اعتقادى مهم ، در تعاليم اديان آسمانى است .

ي_قوم اعبدوا اللّه و ارجوا اليوم الأخر

توحيد عبادى در تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 19 - 3

3 _ توحيد و يكتاپرستى ، دين مشترك جوامع بشرى نخستين

و ما كان الناس إلا أمة وحدة فاختلفوا

{امت} به هر جمعيتى كه امر واحدى آنان را گرد هم آورده باشد گفته مى شود. مراد از آن امر واحد _ كه جوامع بشرى نخستين را گرد هم آورد و از ايشان يك امت

تشكيل داد _ به قرينه آيه قبل، توحيد و يكتاپرستى است.

توحيد عبادى در شريعت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 27 - 19

19 - { عن أبى جعفر ( ع ) قال : كانت شريعة نوح أن يعبد اللّه بالتوحيد . . . فلبث فيهم ألف سنة إلاّ خمسين عاماً يدعوهم سراً و علانية . . . فأوحى اللّه عزّوجلّ إليه : أنّه لن يؤمن من قومك إلاّ من قد آمن فلاتبتأس بماكانوا يفعلون } فلذلك قال نوح : { و لايلدوا إلاّفاجراً كفاراً } و أوحى اللّه إليه { أن اصنع الفلك } ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه فرمود:. .. شريعت نوح آن بود كه خدا به يكتايى پرستش مى شد... پس نوح(ع) در بين قوم خويش 950 سال توقف كرد و آنها را آشكار و پنهان به خدا دعوت نمود... سپس خداوند _ عزّوجلّ _ به او وحى فرستاد: {أنّه لن يؤمن من قومك إلاّ من قد آمن فلاتبتئس بما كانوا يفعلون} و به همين خاطر نوح گفت: {و لايلدوا إلاّ فاجراً كفاراً} و خداوند به نوح وحى كرد:{أن اصنع الفلك}.

توحيد عبادى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 19

19 - خداوند ، به مؤمنان نيكوكار وعده داده است كه در كمال امنيت و آرامش و بى هيچ ترسى از دشمنان ديانت ، تنها خدا را عبادت كنند .

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت . .. و ليبدّلنّهم من بعد خوفهم أمنً

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است

كه جمله {يعبدوننى. ..} استينافيه و بيانگر نتيجه و بازتاب تبديل ترس و اضطراب به امنيت و آرامش باشد; يعنى، مؤمنان آن چنان در امنيت و آرامش قرار مى گيرند كه بى هيچ ترس و اضطرابى از ناحيه دشمنان ديانت، به عبادت خداى واحد مى پردازند.

توحيد عبادى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 162 - 1

1 _ نماز خواندن پيامبر(ص)، عبادت كردنش و انجام امور زندگانى و مرگش تنها براى خدا بود.

إن صلاتى و نسكى و محياى و مماتى لله

{محيا} و {ممات} مصدر ميمى و به معناى زنده ماندن و مردن است. چون زنده ماندن و مردن در اختيار انسان نيست تا آن را براى خدا قرار دهد، مى توان گفت مقصود از آن چگونه زندگى كردن و چگونه مردن است و يا مراد انجام امور مربوط به زندگى و مرگ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 36 - 6،7

6_ پيامبر ( ص ) از ناحيه خداوند فرمان داشت كه تنها او را بپرستد و براى او شريكى قائل نباشد .

قل إنما أُمرت أن أعبد الله و لا أشرك به

7_ پيامبر ( ص ) از ناحيه خداوند فرمان داشت ، يكتاپرستى خويش و گريزش از شرك را اعلام كند .

قل إنما أُمرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 91 - 10

10 - پيامبر ( ص ) همانند همه مردم ، مكلف به پرستش خداى يگانه و تسليم شدن در برابر او

أُمرت أن أعبد ربّ ه_ذه . .. و

أُمرت أن أكون من المسلمين

آمدن {أُمرت. ..} به صورت متكلم وحده، مى تواند از آن جهت باشد كه بفهماند پيامبر(ص) نيز _ با همه مقامات معنوى _ مكلف به عبادت و تسليم است و تعالى معنوى، سبب برداشته شدن تكليف نمى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 7 - 4

4 - سران كفر و شرك ، كلام توحيدى و يكتاپرستى رسول خدا را ، سخنى دروغ و ساختگى مى پنداشتند .

إن ه_ذا إلاّ اختل_ق

مقصود از واژه {اختلاق} _ هنگامى كه در وصف كلامى آورده شود _ سخن ساختگى و دروغى است كه سابقه نداشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 2 - 6

6 - توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر عبادت و فرمان برى خالصانه آن حضرت

فاعبد اللّه مخلصًا له الدين

واژه {دين} در معانى جزا، عادت، ملت، اسلام، عبادت و طاعت، به كار مى رود (قاموس المحيط); ولى در اين جا _ با توجه به اين كه مخاطبان آيات مورد بحث، مشركان مى باشند و نيز در اين آيات واژه عبادت به كار رفته _ ممكن است به معناى عبادت و طاعت استعمال شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 14 - 2

2 - عبادت خالصانه خدا ، تكليفى الهى برعهده پيامبر ( ص )

قل اللّه أعبد مخلصًا له دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 66 - 1

1 _ پيامبر ( ص ) ، از

آغاز دريافت دلايل و برهان هاى الهى ، از عبادت غيرخدا نهى شده بود .

قل إنّى نهيت أن أعبد الذين تدعون من دون اللّه لمّا جاءنى البيّن_ت

توحيد عبادى مخلصين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 128 - 3

3 - تقوا ، يكتاپرستى و دورى از شرك ، از اوصاف بندگان مخلَص

ألاتتّقون . أتدعون بعلاً و تذرون أحسن الخ_لقين . اللّه ربّكم ... إلاّ عباد اللّه

توحيد عبادى مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 139 - 7

7 - مسلمانان ، خداوند را از داشتن شريك منزه دانسته و تنها او را پرستش مى كنند .

و نحن له مخلصون

توحيد عبادى ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 49 - 4

4- تمامى موجودات جنبنده و فرشتگان ، تنها در برابر خداوند سجده مى كنند .

و لله يسجد ما فى السموت و ما فى الأرض من دابّة و المل_ئكة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 41 - 2

2 - ملائكه ، پرستيده شدن غير خداوند را شايسته نمى دانند .

قالوا سبح_نك

اعلام منزّه بودن خداوند از سوى فرشتگان، در جواب اين سؤال كه {آيا شما مورد پرستش مشركان بوده ايد} مى تواند ناظر به حقيقت ياد شده باشد.

توحيد عبادى موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 15 - 3

3_ موجودات آسمان ها و زمين براى غير خدا خاضع نبوده و به غير او سجده نمى كنند

.

و لله يسجد من فى السموت و الأرض

تقديم {لله} بر {يسجد} حاكى از حصر است. بنابراين {لله يسجد ...} ; يعنى ، براى خداوند سجده مى كنند و به غير او سجده نمى برند.

توحيد عبادى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 138 - 4

4 - اهل ايمان ، از شرك در عبادت منزه و مبرا هستند .

و نحن له عبدون

برداشت فوق، از تقديم {له} بر {عابدون}، كه دلالت بر حصر دارد، استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 19

19 - خداوند ، به مؤمنان نيكوكار وعده داده است كه در كمال امنيت و آرامش و بى هيچ ترسى از دشمنان ديانت ، تنها خدا را عبادت كنند .

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت . .. و ليبدّلنّهم من بعد خوفهم أمنً

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه جمله {يعبدوننى. ..} استينافيه و بيانگر نتيجه و بازتاب تبديل ترس و اضطراب به امنيت و آرامش باشد; يعنى، مؤمنان آن چنان در امنيت و آرامش قرار مى گيرند كه بى هيچ ترس و اضطرابى از ناحيه دشمنان ديانت، به عبادت خداى واحد مى پردازند.

توحيد عبادى هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 55 - 1

1_ هود ( ع ) ، به مشركان قومش اعلام كرد كه تنها خداوند را مؤثر در جهان دانسته و تنها او را شايسته عبادت مى داند .

أنى برىءٌ مما تشركون. من دونه

ضمير در {دونه} به {الله} در آيه

قبل برمى گردد.

توحيد عملى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 65 - 12

12 _ توحيد عملى مبتنى بر توحيد نظرى است .

اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 12

12 _ توحيد عملى مبتنى بر توحيد نظرى است .

اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 85 - 12

12 _ توحيد عملى مبتنى بر توحيد نظرى است .

اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره

توحيد فرزندان ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 35 - 16

16- { عن أبى عبدالله ( ع ) . . . قال : . . . إن الله أمر إبراهيم ( ع ) أن ينزل إسماعيل بمكة ففعل فقال إبراهيم : { ربّ اجعل ه_ذا البلد أمناً و اجنبى و بنىّ أن نعبد الأصنام } فلم يعبد أحد من ولد إسماعيل صنماً قطُّ . . . ;

امام صادق(ع) . .. فرمود:... همانا خداوند به ابراهيم(ع) امر كرد كه اسماعيل را به مكه اسكان دهد. پس ابراهيم(ع) بعد از انجام آن گفت: {ربّ اجعل ه_ذا البلد أمناً و اجنبى و بنىّ أن نعبد الأصنام}. پس هيچ يك از فرزندان اسماعيل هرگز بتى را نپرستيدند...}.

توحيد فطرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 25 - 16

16 - { عن أبى جعفر ( ع ) . . . قال :

قال رسول اللّه : كلّ مولود يولد على الفطرة يعنى على المعرفة بأنّ اللّه عزّوجلّ خالقه ، فذلك قوله { و لئن سألتهم من خلق السماوات و الأرض ليقولنّ اللّه } ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه . .. گفت: رسول خدا(ص) فرمود: هر مولودى بر فطرت آفريده شده است يعنى بر معرفت اين كه خداى عزّوجلّ خالق او است و اين است قول خدا: و لئن سألتهم من خلق السماوات و الأرض ليقولنّ اللّه}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 32 - 5

5 - عقيده به توحيد و نجات بخشى خداوند ، باورى فطرى براى انسان ها است .

و إذا غشيهم موج كالظّلل دعوا اللّه مخلصين له

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 13 - 2

2 - توجه به آفريننده نعمت ها ، به دنبال بهرهورى از آن ، امرى طبيعى و فطرى است .

لتستوا على ظهوره ثمّ تذكروا نعمة ربّكم إذا استويتم عليه

توحيد لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 26 - 1

1 - حضرت لوط ( ع ) به دعوت ابراهيم ( ع ) در پى فراخوانى او به توحيد ، ايمان آورد .

و إبرهيم إذ قال لقومه اعبدوا اللّه . .. فأمن له لوط

توحيد مادر ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 41 - 5

5- پدر و مادر حضرت ابراهيم ( ع ) مؤمن و موحد بودند .

ربّنا اغفرلى و لولدىّ

از اينكه حضرت ابراهيم(ع) براى پدر

و مادرش طلب آمرزش كرد، استفاده مى شود كه آنان مؤمن و موحد بودند.

توحيد محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 163 - 3

3 _ پيامبر(ص) به يگانه پرستى، اخلاص در عبادت و ايمان به يكتايى خدا در ربوبيت مأمور بود.

إن صلاتى . .. لله رب العلمين. لا شريك له و بذلك أمرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 108 - 13

13_ پيامبر ( ص ) هرگز در زمره مشركان نبود .

و ما أنا من المشركين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 30 - 14

14_ توحيد پيامبر ( ص ) در توكل بر خدا

عليه توكلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 11 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور اعلام موضع سازش ناپذير عقيدتى و توحيدى خود به مردم

قل إنّى أُمرت أن أعبد اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 14 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مأمور اعلان موضع عقيدتى و توحيدى خود به مردم

قل اللّه أعبد مخلصًا له دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 81 - 6

6 - پيامبر ( ص ) ، در عقيده توحيدى خويش تنها متكى به دليل و برهان قاطع بود .

قل إن كان للرحم_ن ولد فأنا أوّل الع_بدين

پيام آيه شريفه به مشركان اين است كه اگر پيامبر(ص)، سخن از توحيد به ميان مى آورد،

هيچ دليلى جز واقع گرايى ندارد; زيرا آن حضرت در عمل نشان داده است كه در ميدان عبادت و پرستش، سخت كوش و بى نظير است و شخصى مانند ايشان نمى تواند از عبادت حق روى برتابد. بنابراين اگر شرك را نمى پذيرد، تنها دليلش اين است كه واقعيتى براى آن نمى بيند.

توحيد مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 139 - 4،8

4 - اعتقاد اهل كتاب و مسلمانان به ربوبيت خداى يكتا ، از دلايل نابجا بودن محاجه اهل كتاب با مسلمانان درباره خدا و شؤون او ( برانگيختن پيامبران )

أتحاجوننا فى اللّه و هو ربنا و ربكم

جمله {و هو ربنا . ..} حاليه است و بيانگر وجه توبيخ و اعتراض به اهل كتاب مى باشد; يعنى، معقول نيست كه درباره خدا و شؤون او با ما بحث كنيد; زيرا او همان گونه كه پروردگار شماست، پروردگار ما نيز هست. اگر از نژاد شما پيامبرى مى فرستد، قادر است از نژاد عرب نيز پيامبرى را مبعوث كند.

8 - اخلاص مسلمانان و باور توحيدى آنان ، دليل ناروا بودن محاجه اهل كتاب با مسلمانان درباره خداوند و انتخاب پيامبر ( ص ) از ميان آنان

أتحاجوننا فى اللّه . .. و نحن له مخلصون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 45 - 3

3 - { توحيد } محور مشترك مسلمانان با پيروان ديگر اديان آسمانى است .

و سئل من أرسلنا . .. ءالهة يعبدون

برداشت ياد شده بدين احتمال است كه مراد از {و سئل من أرسلنا} پرسش از امت

هاى پيامبران گذشته باشد. در اين صورت استفاده مى شود كه پيروان اديان آسمانى گذشته، خويشتن را يكتاپرست مى دانند و در نتيجه مى توان گفت توحيد قدر مشترك تمامى اديان است.

توحيد موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 83 - 14

14 _ توحيد تكوينى تمام موجودات باشعور

و له اسلم من فى السّموات و الارض طوعاً و كرهاً

امام صادق (ع) درباره آيه فوق فرمود: هو توحيد هم للّه عزّ و جل.

_______________________________

توحيد صدوق، ص 46، ح 7، ب 2 ; نورالثقلين، ج 1، ص 360، ح 220.

توحيد مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 59 - 10

10 _ رغبت و اشتياق مؤمنان راستين ، تنها به جانب خداست .

إنا إلى اللّه رغبون

{إلى اللّه} متعلق به {راغبون} است و تقديم آن بر {راغبون} علاوه بر حفظ فاصله آيات، مى تواند براى افاده حصر باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 31 - 6

6 - توحيد و استقامت در راه ايمان ، در پى دارنده بهشت و نعمت هاى گسترده براى مؤمنان

إنّ الذين قالوا ربّنا اللّه ثمّ استق_موا . .. و لكم فيها ما تشتهى أنفسكم

توحيد نظرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 59 - 10

10 _ توحيد عملى مبتنى بر توحيد نظرى است .

اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 65 - 12

12 _ توحيد عملى مبتنى

بر توحيد نظرى است .

اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 12

12 _ توحيد عملى مبتنى بر توحيد نظرى است .

اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 85 - 12

12 _ توحيد عملى مبتنى بر توحيد نظرى است .

اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره

توحيد نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 71 - 10

10 _ حضرت نوح ( ع ) همراه با اعلان تحدى ، خدا را تنها كانون قدرت و معبود هاى قومش را شركايى ساختگى و فاقد هر گونه توانايى اعلام كرد .

يقوم إن كان كبر . .. فعلى اللّه توكلت فأجمعوا أمركم و شركاءكم ... و لا تنظرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 33 - 9

9_ پاسخ نوح ( ع ) به عذاب طلبى كفرپيشگان ، پاسخى آميخته با درس توحيد و خداشناسى بود .

فأتنا بما تعدنا . .. قال إنما يأتيكم به الله إن شاء و ما أنتم بمعجزين

توحيد و استمداد از عوامل طبيعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 42 - 3

3_ اعتقاد توحيدى با بهره جستن از اسباب ، تنافى ندارد .

قال للذى ظنّ أنه ناج منهما اذكرنى عند ربك

توحيد و شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 39 - 7

7_ يوسف

( ع ) از هم بندان خويش خواست تا با مقايسه و سنجش عقيده توحيدى با عقيده به خدايان متعدد ، عقيده درست را برگزينند .

ءأرباب متفرقون خير أم الله الوحد القهار

توحيد و عوامل طبيعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 64 - 9

9 _ اتكا بر مؤمنان راستين براى مبارزه با شرك و كفر ، منافاتى با توحيد و اتكا بر خدا ندارد .

حسبك اللّه و من اتبعك من المؤمنين

توحيد همنشين باغدار متكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 38 - 2

2- مرد مؤمن ، با اعتراف به ربوبيّت خداى يگانه و اظهار بى زارى از شرك ، انديشه خود را از افكار انحرافى ثروت مند مغرور ، متمايز ساخت .

ل_كنّاْ هو اللّه ربّى و لاأشرك بربّى أحدًا

{ل_كنّاْ} در اصل {ل_كنْ أنا} بوده است و پس از حذف همزه {أنا} و ادغام نون ها، دو كلمه، به صورت يك كلمه نوشته مى شود.

توحيد يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 133 - 10

10 - يعقوب ، ابراهيم ، اسماعيل و اسحق ( ع ) موحدانى پرستشگر خداى يكتا

نعبد إلهك و إله ءابائك إبرهيم و إسمعيل و إسحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 84 - 2

2 _ ابراهيم، اسحاق(ع) و يعقوب(ع) داراى مقامى رفيع و بهره مند از هدايتى ويژه به توحيد و برهانهاى آن، از جانب خداوند.

و وهبنا له إسحق و يعقوب كلاً هدينا

بهره مندى از هدايت ويژه

الهى حاكى از مرتبه والاى آن پيامبران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 9،16

9_ يوسف ( ع ) و پدرانش ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ( ع ) ، موحدانى مبرّا از كمترين شركورزى به خدا

ما كان لنا أن نشرك بالله من شىء

16_ اعتقاد ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب و يوسف ( ع ) و ديگر پيامبران به توحيد و مصونيتشان از هرگونه شركورزى ، تفضّلى از ناحيه خدا بر آنان بود .

ما كان لنا أن نشرك بالله من شىء ذلك من فضل الله علينا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 67 - 16

16_ توحيد يعقوب ( ع ) در توكل كردن بر خداوند

عليه توكلت

تقديم {عليه} بر {توكلت} گوياى حصر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 86 - 4،5

4_ يعقوب ( ع ) تنها خداوند را بر زايل ساختن غم و اندوهش توانا مى دانست .

قال إنما أشكوا بثّى و حزنى إلى الله

هدف يعقوب(ع) از شكايت كردن از حزن و اندوهش به خدا ، درخواست زايل كردن آنها از او بود.

5_ يعقوب ( ع ) بهره مند از روحيه توحيدى

قال إنما أشكوا بثّى و حزنى إلى الله

توحيد يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 23 - 15،16

15_ يوسف ( ع ) در عنفوان جوانى ، انسانى موحد ، مطيع و فرمانبردار خدا و در اوج تقوا و پرهيزگارى بود .

معاذ الله إنه ربى أحسن مثواى

16_ توحيد ناب و

خالص يوسف ( ع ) ، اطاعتش از خدا و تقوا و پرهيزگارى او ، جلوه هايى از علم و حكمتى كه خداوند به او عطا كرده بود .

ءاتين_ه حكمًا و علمًا . .. قال معاذ الله إنه ربى أحسن مثواى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 9،16

9_ يوسف ( ع ) و پدرانش ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ( ع ) ، موحدانى مبرّا از كمترين شركورزى به خدا

ما كان لنا أن نشرك بالله من شىء

16_ اعتقاد ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب و يوسف ( ع ) و ديگر پيامبران به توحيد و مصونيتشان از هرگونه شركورزى ، تفضّلى از ناحيه خدا بر آنان بود .

ما كان لنا أن نشرك بالله من شىء ذلك من فضل الله علينا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 100 - 18

18_ يوسف ( ع ) ، معتقد به توحيد افعالى ، و انسانى قدرشناس و سپاسگزار در برابر نعمت هاى الهى

قد جعلها ربى حقًا و قد أحسن بى إذ أخرجنى من السجن و جاء بكم من البدو

توحيدربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 8 - 5

5- پروردگار هستى ، داراى ربوبيتى بى شريك و يگانه در گستره تاريخ آفرينش

ربّكم و ربّ ءابائكم الأوّلين

در آيات پيشين، سخن از اين بود كه گستره نظام وجود، جز يك پروردگار ندارد و در {عرض} او خدايى نيست. در اين جا تعبير {ربّكم و ربّ...}، بيانگر يگانگى ربوبيت خداوند در {طول} زمان هاى متمادى و ادوار

آفرينش است.

توصيه به توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 133 - 6،9

6 - يعقوب ( ع ) در آستانه مرگ ، فرزندانش را به ملازمت توحيد دعوت نمود و به يكتا پرستى وصيت كرد .

إذ قال لبنيه ما تعبدون من بعدى

9 - موحدان بايد در آستانه مرگ ، بازماندگان خويش را به توحيد و ملازمت بر عبادت خدا سفارش و وصيت كنند .

إذ حضر يعقوب الموت إذ قال لبنيه ما تعبدون من بعدى

توصيه به توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 52 - 5

5 - پرستش خداى يگانه ، توصيه ديگر او به يكايك پيامبران

ي_أيّها الرسل . .. و إنّ ه_ذه ... و أنا ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 66 - 1

1 - توصيه خداوند به همه پيامبران و رسول اكرم ( ص ) ، مبنى بر اختصاص دادن پرستش به او

و لقد أُوحى إليك و إلى الذين من قبلك . .. بل اللّه فاعبد

تقديم مفعول (اللّه) بر فعل (فاعبد)، مفيد اختصاص است.

جاودانگى توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 17 - 16

16_ توحيد ، ولايت خدا و ربوبيت او ، حقايقى است ماندگار و شرك و پرستش غير خدا باطلهايى است رفتنى و ناپايدار

فأما الزبد فيذهب جفاءً و أما ما ينفع الناس

به قرينه آيات گذشته از مصاديق مورد نظر براى باطل _ كه به كفها تشبيه شد شرك و پرستش غير خداست و از مصاديق

حق كه نافع و ماندگار است _ توحيد و اعتقاد به ربوبيت و ولايت خداوند است.

جاودانگى توحيد در نسل ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 28 - 1،4،5،7

1 - بقاى آيين توحيد در نسل ابراهيم ( ع ) ، ره آورد تلاش آن حضرت براى استمرار بخشيدن به آن

و جعلها كلمة باقية فى عقبه

آيات قبل، مى تواند قرينه باشد كه فاعل {جعل} ابراهيم(ع) است.

4 - كلمه توحيد ، كلمه اى ماندگار در نسل ابراهيم ( ع ) ، به اراده و لطف الهى

إنّنى براء ممّا تعبدون . إلاّ الذى فطرنى ... و جعلها كلمة باقية فى عقبه

فاعل {جعل} _ به قرينه آيه بعد _ مى تواند خداوند باشد.

5 - استمرار دين توحيدى در نسل ابراهيم ( ع ) ، پاداش الهى به آن حضرت در قبال تلاش هاى او در مسير اعتلاى كلمه توحيد

و إذ قال إبرهيم . .. و جعلها كلمة باقية فى عقبه

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه {جعلها} در مقام بيان لطف خداوند در برابر مجاهدت ها و تلاش هاى حضرت ابراهيم(ع) باشد.

7 - استمرار كلمه { توحيد } در نسل ابراهيم ( ع ) و در پهنه قرن ها ، تدبيرى خداوندى و به منظور بازگشت مشركان هر نسل به توحيد

و جعلها كلمة باقية فى عقبه لعلّهم يرجعون

جذابيت كلمه توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 36 - 7

7 - كلمه توحيد و شعار { لا إل_ه إلاّ اللّه } سخنى جذاب و گيرا براى مردم عصر بعثت

و إذا

قيل لهم لا إل_ه إلاّ اللّه يستكبرون . و يقولون ...لشاعر

حاكميت توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 39 - 8

8- توحيد و پرهيز از شرك ، بايد حاكم بر مجموعه روابط فردى ، خانوادگى و اجتماعى باشد .

و لاتجعل مع الله إل_هًا ءاخر

ذكر مجموعه تعاليم فردى، خانوادگى و اجتماعى در بين دو نهى از شرك، (آيه 22 و اين آيه) مى تواند مشعر به حقيقت ياد شده باشد.

حاملان براهين توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 83 - 4،7،8،9

4 _ دريافت كنندگان براهين از جانب خداوند، داراى مقامى والا در پيشگاه او هستند.

و تلك حجتنا ءاتينها إبرهيم على قومه نرفع درجت من نشاء

7 _ حاملان ادله و براهين توحيد، برخوردار از جايگاهى بلند در پيشگاه خداوند هستند.

و تلك حجتنا ءاتينها إبرهيم . .. نرفع درجت من نشاء

8 _ پيامبر(ص) برخوردار از ادله و براهين خداوند و داراى مقامى رفيع در پيشگاه اوست. *

و تلك حجتنا . .. نرفع درجت ... إن ربك حكيم عليم

ضمير {ربك} خطاب به پيامبر(ص) است. عدول از غيبت به خطاب، همراه با تأكيد و تعليل، اشاره به مرتبه والاى پيامبر(ص) و برخوردارى آن حضرت از حجتهاى الهى، مانند حضرت ابراهيم(ع)، مى تواند باشد.

9 _ اعطاى برهانهاى توحيدى به رفعت يافتگانى از مردم (پيامبران)، جلوه اى از اتقان و استحكام بخشى خداوند به امور است.

و تلك حجتنا . .. نرفع درجت ... إن ربك حكيم عليم

از جمله معانى {حكيم}، محكم است، يعنى اتقان بخشى به چيزى. در لسان العرب آمده است: {و الحكيم

... او هو الذى يحكم الاشياء و متقنها}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 84 - 2،3

2 _ ابراهيم، اسحاق(ع) و يعقوب(ع) داراى مقامى رفيع و بهره مند از هدايتى ويژه به توحيد و برهانهاى آن، از جانب خداوند.

و وهبنا له إسحق و يعقوب كلاً هدينا

بهره مندى از هدايت ويژه الهى حاكى از مرتبه والاى آن پيامبران است.

3 _ نوح(ع) هدايت يافته به توحيد و برهانهاى آن و داراى مرتبه اى بلند بود.

و نوحا هدينا من قبل

حق پذيران و توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 67 - 8

8 _ شب و روز ، داراى نشانه هاى فراوان توحيد ربوبى براى شنوايان حق پذير

هو الذى جعل لكم الّيل . .. و النهار ... إن فى ذلك لأيت لقوم يسمعون

حقانيت توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 28 - 3

3 _ مشركان، على رغم گواهى ضميرشان بر حقانيت توحيد و معاد، آن را پنهان مى كنند.

بل بدالهم ما كانوا يخفون من قبل

مراد از {ما يخفون}، به قرينه آيات پيشين، حقايق ايمانى، از قبيل توحيد و معاد، است كه مشركان آن را در ضمير خويش پنهان مى ساختند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 80 - 21

21 _ تذكر و زدودن غفلت، براى درك حقانيت توحيد و بطلان شرك كافى است.

قال أتحجونى فى الله و قد هدين . . أفلا تتذكرون

به كار رفتن {تتذكرون} به جاى {تتفكرون} و مانند آن، بيانگر اين نكته

است كه تذكر و زدودن غبار غفلت براى اقرار به توحيد كافى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 17 - 16

16_ توحيد ، ولايت خدا و ربوبيت او ، حقايقى است ماندگار و شرك و پرستش غير خدا باطلهايى است رفتنى و ناپايدار

فأما الزبد فيذهب جفاءً و أما ما ينفع الناس

به قرينه آيات گذشته از مصاديق مورد نظر براى باطل _ كه به كفها تشبيه شد شرك و پرستش غير خداست و از مصاديق حق كه نافع و ماندگار است _ توحيد و اعتقاد به ربوبيت و ولايت خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 90 - 4

4 - پيام توحيد ، پيامى حق و منطبق با واقعيت هاى عالم هستى

بل أتين_هم الحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 48 - 7

7 - آشكار نشدن حقيقت توحيد براى مشركان در عالم برزخ *

و يوم . .. و ظنّوا ما لهم من محيص

برداشت ياد شده بدين احتمال است كه روشن شدن حقيقت توحيد براى مشركان در روز قيامت، اشعار به اين دارد كه حتى پس از مرگ و در برزخ نيز حقايق براى آنان روشن نمى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اخلاص - 112 - 1 - 5

5 - وحدانيت خداوند ، حقيقتى ثابت و واقعيتى انكارناپذير است .

هو اللّه أحد

تركيبى كه بسيارى از اديبان و مفسران براى آيه شريفه پذيرفته اند، اين است كه: {هو} ضمير شأن و جمله {اللّه أحد} مفسر آن

باشد كه در حقيقت مرجع ضمير خواهد بود. آوردن ضمير شأن، بيانگر عظمت مطلب و تثبيت آن است; يعنى، حقيقت و واقعيت اين است كه خداوند يكتا است.

حقانيت توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 32 - 3

3 _ توحيد ( اعتقاد به ربوبيت بى همتاى خدا ) آيينى حق و يكتاپرستى سلوك راه هدايت است .

فذلكم اللّه ربكم الحق فماذا بعد الحق إلا الضلل

حقانيت توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 37 - 6

6 - توحيد و يكتاپرستى ، عقيده اى كاملاً حق

إذا قيل لهم لا إل_ه إلاّ اللّه يستكبرون . .. بل جاء بالحقّ و صدّق المرسلين

حقيقت توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 40 - 16

16_ توحيد و يكتاپرستى ، آيينى بدون كمترين انحراف و كجى ، و شرك پندارى منحرف و نادرست است .

أمر ألاّتعبدوا إلاّ إياه ذلك الدين القيم

{قيّم} به معناى مستقيم و بدون انحراف و كجى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 6 - 10

10 - توحيد ، صراط مستقيم ، به سوى معبود هستى

أنّما إل_هكم إل_ه وحد فاستقيموا إليه

خبر از توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 67 - 4

4 - نقش حياتى و سازنده اخبار و اطلاعات مربوط به توحيد ، قيامت و رسالت پيامبراسلام براى بشر

قل هو نبؤا عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 -

ص - 38 - 68 - 1،3

1 - اخبار مهم و سودمند مربوط به توحيد ، قيامت و رسالت پيامبراسلام ، از سوى مشركان و كافران مورد بى اعتنايى و اعراض قرار مى گرفت .

قل هو نبؤا عظيم . أنتم عنه معرضون

3 - اخبار مربوط به توحيد ، قيامت و رسالت پيامبراسلام ، درخور تأمل و تفكر

هو نبؤا عظيم . أنتم عنه معرضون

محكوم كردن روى گردانى از اخبار بزرگ و سودمند مربوط به قيامت و. .. و بى اعتنايى به آنها، مى رساند كه انسان بايد به تأمل و انديشه در آنها بپردازد و از آنها روى گردانى نكند.

خدا و توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 51 - 3

3- اعلام يگانگى خداوند از جانب خود او

و قال الله . .. إنما هو إل_ه وحد

درك توحيد ذاتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 51 - 10

10_ يكتايى خداوند ، منزه بودنش از داشتن شريك و ضرورت پرستش او ، حقايقى قابل درك و فهم براى همگان

ي_قوم اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره . .. أفلاتعقلون

مفعول {تعقلون} حقايقى است كه در اين آيه و آيه قبل ، از زبان حضرت هود(ع) نقل شد; همانند ضرورت پرستش خدا ، منزه بودنش از شريك و . ..; يعنى: أفلاتعقلون انه ما لكم من إله غيره و إن عبادته واجب عليكم و ... .

درك توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 51 - 10

10_ يكتايى خداوند ، منزه بودنش از

داشتن شريك و ضرورت پرستش او ، حقايقى قابل درك و فهم براى همگان

ي_قوم اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره . .. أفلاتعقلون

مفعول {تعقلون} حقايقى است كه در اين آيه و آيه قبل ، از زبان حضرت هود(ع) نقل شد; همانند ضرورت پرستش خدا ، منزه بودنش از شريك و . ..; يعنى: أفلاتعقلون انه ما لكم من إله غيره و إن عبادته واجب عليكم و ... .

درك كنندگان توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 6 - 9

9 _ تنها تقواپيشگان ، قادرند كه دلايل وحدت تدبير موجود در جهان آفرينش را درك كنند .

إن فى اختلف الّيل و النهار . .. لأيت لقوم يتقون

دشمنان توحيد در صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 9 - 2

2 - جبهه ضد توحيدى در صدراسلام ، متشكل از گروهى نادان ، متكبر و استكبارپيشه

و من الناس من يج_دل فى اللّه بغير علم . ..ثانى عطفه

دشمنى با توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 13 - 6

6 _ مشركان ، در راستاى خاموش كردن آواى توحيد ، تصميم گرفته بودند پيامبر اكرم ( ص ) را از مكه اخراج كنند .

و همّوا بإخراج الرسول

دعوت به توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 51 - 1

1 _ عيسى ( ع ) ، بنى اسرائيل را به توحيد ربوبى و پرستش خدا دعوت كرد .

انّ اللّه ربّى و ربّكم فاعبدوه

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 52 - 17

17 _ يارى كردن دعوتگران راستين الهى ، يارى خداست .

قال من انصارى الى اللّه . .. نحن انصار اللّه

از اينكه حواريون در جواب درخواست عيسى (ع) (چه كسى مرا يارى مى كند)، گفتند (ما ياوران خداييم)، معلوم مى شود يارى كردن پيامبر، همان يارى خداست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 73 - 6

6 _ دعوت خداوند از مشركان و قائلان به تثليث جهت گرايش به توحيد و يكتاپرستى

ما من اله الا اله وحد و إن لم ينتهوا عما يقولون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 19 - 23

23 _ پيامبر اكرم(ص)، مأمور به اعلام يگانگى خداوند و اظهار بيزارى از شرك و معبودهاى مشركان

قل إنما هو إله وحد و إننى برىء مما تشركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 59 - 8

8 _ مبارزه با شرك و دعوت به توحيد ، مهمترين رسالت نوح

يقوم اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 70 - 1،2،12

1 _ هود با ابلاغ مأموريت خويش از جانب خداوند ، مردمش را به توحيد ، عبادت خداوند و ترك پرستش معبودان دروغين فراخواند .

أجئتنا لنعبد اللّه وحده و نذر ما كان يعبد ءاباؤنا

2 _ قوم عاد ، رسالت هود را از سوى خداوند ، براى دعوت به توحيد و مبارزه با شرك باور نداشتند

.

أجئتنا لنعبد اللّه وحده

استفهام در جمله {أجئتنا . .. } استفهام انكارى ابطالى است. يعنى دلالت مى كند كه آنچه مورد استفهام واقع شده (مأموريت هود براى دعوت به يكتاپرستى)، بى اساس است و مدعى آن (حضرت هود) دروغگوست.

12 _ قوم عاد ، مردمى مغرور ، متعصب و لجوج در برابر دعوت توحيدى هود ( ع )

فأتنا بما تعدنا إن كنت من الصدقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 13

13 _ صالح پيامبر ، دعوت كننده قوم ثمود به توحيد با تكيه بر دليل و معجزه اى آشكار از جانب خداوند

اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره قد جاءتكم بينة من ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 85 - 14

14 _ شعيب با ارائه بينه اى روشنگر ، قوم خويش را به توحيد و ترك شرك دعوت كرد .

اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره قد جاءتكم بينة من ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 71 - 3،5

3 _ قيام حضرت نوح ( ع ) ، عليه شرك و بت پرستى و دعوت به توحيد و يكتاپرستى ، براى قومش سنگين و غير قابل تحمل بود .

إن كان كبر عليكم مقامى و تذكيرى بأيت اللّه

كلمه {مقام} مشترك بين سه صيغه است: مصدر ميمى، اسم زمان و اسم مكان. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است; يعنى، اگر قيام من براى دعوت به توحيد و يادآورى آيات و نشان هاى خداوند، بر شما سنگين و دشوار است و

... .

5 _ حضرت نوح ( ع ) ، در دعوت به توحيد و يكتاپرستى و زدودن انديشه شرك ، آيات و نشانه هاى خدا را به قومش يادآورى مى كرد .

مقامى و تذكيرى بأيت اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 10

10_ گرايش دادن اشراف به توحيد و معارف دين ، هرگز مجوز طرد مؤمنان محروم و تهى دست نيست .

و ما أنا بطارد الذين ءامنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 9

9_ برخوردارى شعيب ( ع ) از مقام نبوت ، برانگيزنده او به فراخوانى مردمان به توحيد و رعايت عدل و انصاف در مبادلات

قالوا ي_شعيب أصلوتك تأمرك . .. قال ي_قوم أرءيتم إن كنت على بيّنة من ربى و رزقنى

سخنان شعيب(ع) در آيه مورد بحث ، پاسخى است به تحليل استهزاآميز قومش (أصلوتك). شعيب(ع) با جمله {أرءيتم ...} بيان مى دارد كه منشأ مخالفت وى با آرا و عقايد آنان و عملكرد ناصوابشان ، مسؤوليتى است كه خداوند برعهده او قرار داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 39 - 3

3_ يوسف ( ع ) ، هم بندان خويش را به توحيد و دورى از شرك فراخواند .

ي_ص_حبى السجن ءأرباب متفرقون خير أم الله الوحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 108 - 2،5،9

2_ فراخوانى مردم به خدا و سوق دادن آنان به سوى او ، وظيفه پيامبر ( ص ) و راه و رسم

او بود .

أدعوا إلى الله

5_ پيامبر ( ص ) بر عقيده توحيدى خويش و نفى شرك و نيز لزوم فراخوانى مردم به توحيد و مبارزه با شرك ، از دليل و حجّتى روشن برخوردار بود .

قل ه_ذه سبيلى أدعوا إلى الله على بصيرة أنا و من اتبعنى

{بصيرة} به معناى حجت و دليل روشن است (لسان العرب). آيات قبل و نيز آيه مورد بحث، بيانگر متعلق {بصيرة} است كه در برداشت، برخى از آنها آورده شد. قابل ذكر است كه در تركيب اين فراز چند نظر ابراز شده است. از جمله اينكه {على بصيرة} خبر براى {أنا} و {من اتبعنى} عطف بر {أنا} است ; يعنى: {أنا و من اتبعنى على بصيرة}.

9_ پيروان پيامبر ( ص ) موظف به فراخوانى مردم به توحيد و مبارزه با شرك

أدعوا إلى الله على بصيرة أنا و من اتبعنى

برداشت فوق، بر اين اساس است كه {على بصيرة} متعلق به {أدعوا} باشد. بر اين مبنا {أنا} تأكيد براى ضمير {أدعوا} و {من اتبعنى} عطف بر فاعل {أدعوا} مى شود ; يعنى: {أنا أدعوا إلى الله على بصيرة و من اتبعنى يدعو إلى الله على بصيرة}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 2 - 15

15- عصاره دعوت انبيا ، دعوت به توحيد و خداترسى است .

لا إل_ه إلاّ أنا فاتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 51 - 4

4- دعوت به توحيد و نفى شرك ، روح اديان الهى

و قال الله لاتتخذوا إل_هين اثنين إنما هو إل_ه وحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

10 - اسراء - 17 - 39 - 2

2- دعوت به توحيد ، خداپرستى ، احسان به والدين ، اجتناب از پرخاشگرى بر آنان ، دعا براى والدين و پرداخت حقوق خويشاوندان ، تعاليمى حكيمانه و وحى الهى است .

ذلك ممّا أوحى إليك ربّك من الحكمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 61 - 6

6 - بهره جستن موسى ( ع ) از تجمع مردم مصر جهت تماشاى صحنه مقابله او و ساحران ، براى بيم دادن مردم و دعوت آنان به توحيد و ايمان

قال لهم موسى ويلكم لاتفتروا على اللّه كذبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 24 - 9

9- توحيد و نفى شرك ، پيام تمامى پيامبران ، موحدان و كتاب هاى آسمانى

ه_ذا ذكر من معى و ذكر من قبلى

مشاراليه {ه_ذا} به قرينه آيات قبل، توحيد و نفى شرك است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 55 - 2

2- دعوت حضرت ابراهيم ( ع ) به توحيد و ردّ انديشه شرك و بت پرستى ، موجب ترديد مردم بت پرست در عقيده خود شد .

ما ه_ذه التماثيل . .. أنتم و ءاباؤكم فى ضل_ل مبين . قالوا أجئتنا بالحقّ أم أنت م

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 108 - 1،2

1- پيامبر ( ص ) ، مأمور دعوت مردم به توحيد و اعلان مواضع خويش به آنان

قل إنّما يوحى إلىّ أنّما إل_هكم إل_ه وحد

2- دعوت به توحيد ، اساس رسالت پيامبراكرم

( ص ) بود .

و ما أرسلن_ك . .. قل إنّما يوحى إلىّ أنّما إل_هكم إل_ه وحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 9 - 6

6 - توحيد و يكتاپرستى ، راه خدا و اسلام ، فراخوان مردم به پيمودن اين راه و ترك آيين هاى شرك

و من الناس من يج_دل فى اللّه . .. ليضلّ عن سبيل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 12 - 4

4 - توصيه خدا به اهل شرك ، به دست برداشتن از بت پرستى و روى آوردن به توحيد و نيايش به درگاه او

يدعوا من دون اللّه ما لايضرّه و ما لاينفعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 72 - 4

4 - فراخوانده شدن مردم صدراسلام به توحيد و تلاوت شدن آيات قرآن بر آنان از سوى مؤمنان

و إذا تتلى عليهم ءاي_تنا . .. بالذين يتلون عليهم ءاي_تنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 38 - 1،2

1 - گفت وگوى فرعون با سران و اشراف مصر ، درباره دعوت موسى از آنان مبنى بر پذيرش خداى يگانه

و قال فرعون يأيّها الملأما علمت لكم من إل_ه غيرى

{ملأ} به شخصيت هاى برجسته و بزرگان قوم گفته مى شود.

2 - فرعون ، درباره خداى مورد ادعاى موسى اظهار ترديد كرد .

و قال فرعون . .. ما علمت لكم من إل_ه غيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 87 - 6

6 -

پيامبر ( ص ) ، وظيفه دار فراخواندن مردم به سوى پروردگار يگانه

و ادع إلى ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 16 - 2

2 - دعوت به يكتاپرستى و رعايت تقوا ، از اصول تعاليم ابراهيم ( ع ) بود .

و إبرهيم إذ قال لقومه اعبدوا اللّه و اتّقوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 17 - 11

11 - دعوت ابراهيم ( ع ) از قوم اش به پرستش خداوند پس از نهى آنان از بت پرستى

و إبرهيم إذ قال لقومه . .. إنّما تعبدون من دون اللّه أوث_نًا ... و اعبدوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 24 - 4

4 - كشتن و آتش زدن ، از شيوه هاى قوم ابراهيم ، براى رويارويى با دعوت توحيدى او بود .

إبرهيم إذ قال . .. ذلكم خير لكم ... فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا اقتلوه أو حر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 26 - 1،3

1 - حضرت لوط ( ع ) به دعوت ابراهيم ( ع ) در پى فراخوانى او به توحيد ، ايمان آورد .

و إبرهيم إذ قال لقومه اعبدوا اللّه . .. فأمن له لوط

3 - حضرت ابراهيم ( ع ) از سرزمين خويش ، پس از واقعه دعوت به توحيد و انداخته شدن در آتش و نجات اش از آن ، هجرت كرد .

و إبرهيم إذ قال . .. اعبدوا اللّه ... فما كان جواب

قومه إلاّ أن قالوا ... أو حرّ

به قرينه سياق، مرجع ضمير فاعلى {قال} حضرت ابراهيم(ع) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 36 - 4

4 - نخستين پيام شعيب ( ع ) به مردم مدين ، دعوت به خداپرستى و اميدوارى به روزواپسين بود .

إلى مدين أخاهم شعيبًا فقال ي_قوم اعبدوا اللّه و ارجوا اليوم الأخر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 13 - 9

9 - موعظه انسان ها با منطق و برهانى محكم ، براى توجه دادن آنان به توحيد عملى حكيمانه است .

و لقد ءاتينا لقم_ن الحكمة . .. إذ قال لقم_ن لإبنه... لاتشرك باللّه إنّ الشرك لظل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 6 - 7

7 - توحيد ، سرلوحه و اساس دعوت پيامبر ( ص )

يوحى إلىّ أنّما إل_هكم إل_ه وحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 27 - 1

1 - ابراهيم ( ع ) ، منادى توحيد و يكتاپرستى

إلاّ الذى فطرنى فإنّه سيهدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 13

13- دعوت به توحيد و انذار از عواقب شرك ، محور اصلى و مشترك دعوت پيامبران

ألاّتعبدوا إلاّ اللّه

بنابراين كه {ألاّتعبدوا. ..} در ادامه {و قد خلت النذر} و مصداق انذار آنان باشد _ و نه صرفاً ادامه سخن هود _ برداشت بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71

- 3 - 2

2 - توحيد و خداپرستى ، اولين و مهم ترين دعوت حضرت نوح ( ع )

أن اعبدوا اللّه و اتّقوه و أطيعون

برداشت ياد شده، از تقدم ذكرى {اعبدوا اللّه} به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 20 - 4

4 - توحيد و نفى شرك ، اساس و محور دعوت پيامبر ( ص )

قل إنّما أدعوا ربّى و لاأُشرك به أحدًا

دعوت به توحيد افعالى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 17 - 19

19 - نفى بت پرستى ، توحيد عبادى ، توحيد افعالى ، شكر پروردگار ، عقيده به معاد ، بازگشت نهايى انسان ها به سوى خدا ، از تعاليم حضرت ابراهيم ( ع )

و إبرهيم إذ قال لقومه . .. إنّما تعبدون من دون اللّه أوث_نًا ... فابتغوا عند الل

دعوت به توحيد ذاتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 117 - 4

4 _ دعوت مردمان به توحيد و پرستش خداوند يكتا از اساسى ترين وظائف و رسالت هاى عيسى ( ع )

ما امرتنى به ان اعبدوا اللّه ربى و ربكم

تفسير {ما امرتنى به} به {ان اعبدوا اللّه} _ با اينكه حضرت عيسى(ع) به جز فرمان به عبادت خدا پيامهاى ديگر نيز داشت _ گوياى اين است كه ابلاغ فرمان توحيد از اساسى ترين وظايف مسيح(ع) بوده است.

دعوت به توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 36 - 3

3- دعوت همه مردم به

پذيرش توحيد ربوبى و پرستش خداى يگانه ، از جمله سخنان عيسى ( ع ) در گهواره

و إنّ اللّه ربّى و ربّكم فاعبدوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 47 - 7

7 - مبارزه با شرك و دعوت مردم به ربوبيت مطلق خداوند بر جهان هستى ، پيام اصلى حضرت موسى ( ع )

قالوا ءامنّا بربّ الع_لمين

برداشت ياد شده از اعتراف ساحران در حضور موسى(ع)، به ربوبيت مطلق خداوند بر جهان به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 46 - 12

12 - دعوت به توحيد ربوبى ، برجسته ترين عنصر در رسالت حضرت موسى ( ع )

فقال إنّى رسول ربّ الع_لمين

از اين كه موسى(ع) در اولين گام رسالت خويش، از ربوبيت خداوند سخن به ميان آورده است، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 24 - 5

5 - ادعاى ربوبيت برتر ، موضع گيرى فرعون در برابر طرح توحيد ربوبى از سوى موسى ( ع )

و أهديك إلى ربّك . .. أنا ربّكم الأعلى

جمله {و أهديك إلى ربّك} در آيات پيشين، سخنى بود كه موسى(ع)، آن را با توجه به انكار ربوبيت خداوند از سوى فرعون، مطرح ساخت. فرعون در واكنش به اين دعوت، برترين ربوبيت را براى خود قائل شد.

دعوت به توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 117 - 4

4 _ دعوت مردمان به توحيد و پرستش خداوند يكتا از اساسى ترين

وظائف و رسالت هاى عيسى ( ع )

ما امرتنى به ان اعبدوا اللّه ربى و ربكم

تفسير {ما امرتنى به} به {ان اعبدوا اللّه} _ با اينكه حضرت عيسى(ع) به جز فرمان به عبادت خدا پيامهاى ديگر نيز داشت _ گوياى اين است كه ابلاغ فرمان توحيد از اساسى ترين وظايف مسيح(ع) بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 65 - 6

6 _ دعوت به پرستش خداى يكتا ، مهمترين و نخستين پيام هود براى قوم عاد

قال يقوم اعبدوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 6

6 _ دعوت به پرستش خداى يكتا ، مهمترين و نخستين پيام صالح ( ع ) براى قوم ثمود

قال يقوم اعبدوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 85 - 6

6 _ دعوت به پرستش خداى يكتا ، مهمترين و نخستين پيام شعيب براى مردم مدين

قال يقوم اعبدوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 26 - 2

2_ دعوت به يكتاپرستى ، در رأس برنامه تبليغى حضرت نوح ( ع ) بود .

إنى لكم نذير مبين. أن لاتعبدوا إلاّ الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 42 - 8

8_ نوح ( ع ) در آستان غرق شدن فرزندش ، وى را به ايمان و يكتاپرستى دعوت كرد .

ي_بنىّ اركب معنا و لاتكن مع الك_فرين

مراداز {مَعَنا} همراهىو معيت عقيدتى است نه جسمانى; زيرا جمله {اركب} در دلالت بر

همراهى و معيت جسمانى كافى بود. بنابراين اگر مراد از {مَعَنا} مجرد همراهى با نوح و پيروان او باشد، آوردن كلمه {مَعَنا} ضرورتى نداشت. جمله {و لاتكن ...} مؤيد اين معناست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 50 - 5

5_ دعوت به پرستش خداى يكتا ، مهمترين و نخستين پيام هود ( ع ) براى قوم عاد

قال ي_قوم اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 52 - 20

20_ هود ( ع ) از قوم عاد خواست تا از دعوتش ( پذيرش توحيد ، يكتاپرستى و ترك شرك و استغفار از گناهان ) اعراض نكنند و بر گناه خويش اصرار نورزند .

و لاتتولوا مجرمين

{تولّى} (مصدر لاتتولوا) به معناى اعراض كردن و نپذيرفتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 5

5_ دعوت به پرستش خداى يكتا ، مهمترين و نخستين پيام صالح ( ع ) براى قوم ثمود

قال ي_قوم اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 62 - 7،10،15

7_ حضرت صالح ( ع ) ، مورد اعتراض و سرزنش قوم ثمود به خاطر فراخوانى آنان به يكتاپرستى و نفى خدايان دروغين

أتنه_نا أن نعبد ما يعبد ءاباؤُنا

استفهام در {أتنه_نا أن نعبد . ..} استفهام توبيخى است.

10_ جوانان و ميانسالان قوم ثمود ، مخاطبان اصلى حضرت صالح ( ع ) در دعوت به توحيد ويكتاپرستى

أتنه_نا أن نعبد ما يعبد ءاباؤُنا

فعل مضارع {يعبد} گوياى

اين است كه مخاطبان صالح ، كسانى اند كه پدرانشان زنده بودند و به پرستش خدايان مشغول بودند.

15_ دعوت به توحيد و بيان ضرورت يكتاپرستى از سوى حضرت صالح ( ع ) ، مايه ترديد قوم ثمود در خردمندى و هوشيارى او

و إنّنا لفى شك مما تدعونا إليه مريب

{مريب} (ترديدافكن) صفت براى {شك} است و متعلق آن _ به قرينه جمله {قد كنت فينا مرجوّاً} _ خردمندى و هوشيارى صالح(ع) مى باشد. بنابراين جمله {إنّنا لفى ...}; يعنى، ما در درستى تعاليم تو شك داريم، آن چنان شكى كه باعث شده درباره خردمندى و هوشيارى ات نيز ترديدكنيم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 84 - 6،15

6_ دعوت به پرستش خداى يكتا ، مهمترين و نخستين پيام شعيب ( ع ) براى مردم مدين بود .

قال ي_قوم اعبدوا الله

15_ شعيب ( ع ) ، با آگاه ساختن قوم خويش به نبود معبودى جز خدا ، آنان را به توحيد و ترك شرك دعوت كرد .

قال ي_قوم اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 36 - 11

11_ پيامبر ( ص ) مردمان را فقط به خداوند يكتا دعوت مى كرد و به پرستش او فرا مى خواند .

إليه أدعوا

تقديم {إليه} بر {أدعوا} حاكى از حصر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 36 - 5

5- برانگيختن انبيا در ميان همه امت ها براى دعوت به توحيد عبادى ، دليل بطلان عقيده مشركان به جبرى بودن شركشان

و

قال الذين أشركوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شىء . .. و لقد بعثنا فى كلّ أ

آوردن عبارت {قد بعثنا. ..} پس از بيان كلام مشركان درباره جبرى بودن شركشان، به منزله جواب براى آن است; با اين بيان كه اگر شركْ خواست خداوند بود، نبايد انبيا را مبعوث مى كرد و حال آنكه آنان رابراى هدايت برانگيخته است و اين حكايت از بطلان عقيده آنان دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 36 - 0

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 67 - 7

7 - خداوند ، به پيامبر ( ص ) دستور داد كه از مشركان بخواهد به جاى ستيزه جويى با وى و مخالفت با حدود و مقررات الهى ، به سوى خداى يگانه بازگردند و به پرستش او برخيزند .

فلاين_زعنّك فى الأمر و ادع إلى ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 68 - 2

2 - ردّ دعوت پيامبر ( ص ) ( دعوت به يكتاپرستى ) ، از سوى مشركان و پافشارى آنان بر شرك و بت پرستى

و ادع إلى ربّك . .. و إن ج_دلوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 23 - 5

5 - دعوت به توحيد و پرستش خداى يگانه ، نخستين و مهم ترين سخن نوح ( ع ) با قوم خويش

فقال ي_قوم اعبدوا اللّه . .. أفلاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23

- 27 - 19

19 - { عن أبى جعفر ( ع ) قال : كانت شريعة نوح أن يعبد اللّه بالتوحيد . . . فلبث فيهم ألف سنة إلاّ خمسين عاماً يدعوهم سراً و علانية . . . فأوحى اللّه عزّوجلّ إليه : أنّه لن يؤمن من قومك إلاّ من قد آمن فلاتبتأس بماكانوا يفعلون } فلذلك قال نوح : { و لايلدوا إلاّفاجراً كفاراً } و أوحى اللّه إليه { أن اصنع الفلك } ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه فرمود:. .. شريعت نوح آن بود كه خدا به يكتايى پرستش مى شد... پس نوح(ع) در بين قوم خويش 950 سال توقف كرد و آنها را آشكار و پنهان به خدا دعوت نمود... سپس خداوند _ عزّوجلّ _ به او وحى فرستاد: {أنّه لن يؤمن من قومك إلاّ من قد آمن فلاتبتئس بما كانوا يفعلون} و به همين خاطر نوح گفت: {و لايلدوا إلاّ فاجراً كفاراً} و خداوند به نوح وحى كرد:{أن اصنع الفلك}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 32 - 4

4 - دعوت به توحيد و پرستش خداى يگانه ، اولين و مهم ترين پيام نخستين پيامبر پس از نوح ( هود يا صالح )

أن اعبدوا اللّه ما لكم من إل_ه غيره

{أن} براى تفسير پيامى است كه پيامبر (پيامبرى كه براى جامعه پس از طوفان نوح برانگيخته شده بود)، مأمور ابلاغ آن به مردم بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 213 - 2

2 - دعوت به توحيد و پرستش خداى يگانه ، عصاره پيام

قرآن

فلاتدع مع اللّه إِل_هًا ءاخر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 45 - 5،6

5 - دعوت به پرستش خداى يگانه ، مهم ترين و نخستين پيام صالح براى ثموديان

و لقد أرسلنا إلى ثمود . .. أن اعبدوا اللّه

اهميت پيام و نخستين بودن آن از اين جهت استفاده مى شود كه آيه شريفه دعوت به خداپرستى را در رأس همه پيام ها و قبل از هر پيام ديگر آورده است.

6 - رهيابى مردم به پرستش خداى يگانه ، محورى ترين هدف رسالت پيامبران

و لقد أرسلنا . .. أن اعبدوا اللّه

بديهى است آنچه در رأس دعوت ها قرار گيرد، در واقع اساس و محور برنامه هاى بعدى به حساب آمده و راه را براى حركت هاى جديد خواهد گشود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 91 - 2

2 - پرستش پروردگار يگانه و تسليم محض در برابر او ، پيام و هدف استوار و تغييرناپذير پيامبر ( ص )

إنّما أُمرت أن أعبد ربّ ه_ذه البلدة . .. أن أكون من المسلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 17 - 19

19 - نفى بت پرستى ، توحيد عبادى ، توحيد افعالى ، شكر پروردگار ، عقيده به معاد ، بازگشت نهايى انسان ها به سوى خدا ، از تعاليم حضرت ابراهيم ( ع )

و إبرهيم إذ قال لقومه . .. إنّما تعبدون من دون اللّه أوث_نًا ... فابتغوا عند الل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 -

24 - 1

1 - تنها واكنش قوم ابراهيم در برابر دعوت آن حضرت به توحيد عبادى ، تصميم به قتل و يا سوزاندن وى بود !

و إبرهيم إذ قال لقومه . .. اعبدوه ... فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا اقتلوه أو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 36 - 11

11 - بازداشتن مردم از تبهكارى و افساد در حد دعوت به توحيد عبادى و آخرت طلبى ، اهميت دارد .

ي_قوم اعبدوا اللّه و ارجوا اليوم الأخر و لاتعثوا فى الأرض مفسدين

ذكر شدن نهى {لاتعثوا} در كنار دو امر مهم اعتقادى (توحيد و آخرت)، حاكى از اهميت آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 71 - 18

18 - دعوت مردم به يكتاپرستى و اعتقاد به روز رستاخيز ، در رأس برنامه هاى فرستادگان الهى

يتلون عليكم ءاي_ت ربّكم و ينذرونكم لقاء يومكم ه_ذا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 13 - 32

32 - { عن أبى جعفر ( ع ) قال : . . . انّ اللّه عزّوجلّ بعث نوحاً إلى قومه { أن اعبدوا اللّه واتّقوه و أطيعون } ثمّ دعاهم إلى اللّه وحده و أن يعبدوه و لايشركوا به شيئاًثمّ بعث الأنبياء على ذلك إلى أن بلغوا محمداً فدعاهم إلى أن يعبدوا اللّه و لايشركوا به شيئاً و قال : { شرع لكم من الدين ما وصّى به نوحاً و الذى أوحينا . . . } ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه فرمود: . ..خداوند عزّوجلّ نوح را

به سوى قومش مبعوث نمود كه خدا را عبادت نماييد و از او پروا داشته باشيد و مرا اطاعت كنيد. سپس آنها را دعوت نمود به خداى يگانه كه او را عبادت نماييد و هيچ گونه شريكى براى او نگيريد و بعد پيامبران را بر همين منوال فرستاد تا به رسول خدا(ص) رسيد، و آنان را به عبادت خدا و اين كه نسبت به او هيچ گونه شركى نورزند، فرا خوانده و فرمود: شرع لكم من الدين ما وصّى به نوحاً...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 15

15- هود ( ع ) ، پيامدار توحيد و خداپرستى براى قوم خويش

و اذكر أخا عاد إذ أنذر قومه بالأحقاف . .. ألاّتعبدوا إلاّ اللّه

در برداشت ياد شده {ألاّتعبدوا. ..} ادامه انذارها و سخنان هود(ع) دانسته شده است. در اين صورت تنها جمله {و قد خلت النذر...} جمله معترضه مى باشد.

دلايل توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 164 - 3،4،5،6،7،10،14،15،16

3 - آفرينش آسمان ها و زمين ، حاوى نشانه هايى بر توحيد و حاكى از رحمانيت و رحيميت خداوند است .

لا إله إلا هو الرحمن الرحيم. إن فى خلق السموت و الأرض ... لأيت

آيه مورد بحث - به قرينه آيه قبل - در مقام استدلال بر توحيد و رحمانيت و رحيميت خداوند است و لذا مقصود از {آيات} در ذيل آيه، نشانه هاى توحيد و رحمت گسترى خداوند است.

4 - آمد و شد شب و روز ، حاوى نشانه هاى توحيد و دليلى بر رحمانيت و رحيميت خداوند

است .

لا إله إلا هو الرحمن الرحيم. إن فى ... اختلف الليل و النهار ... لأيت

{اختلاف} به معناى تردد (رفت و شد) و نيز به معناى جايگزين شدن چيزى يا كسى به جاى ديگرى است. همچنين به معناى عدم تساوى آمده است. برداشت فوق مبتنى بر معناى اول و دوم است.

5 - اختلاف شب و روز ( تفاوت آنها در كوتاهى و بلندى و . . . ) از نشانه هاى توحيد و بيانگر رحمانيت و رحيميت خداست .

لا إله إلا هو الرحمن الرحيم. إن فى ... اختلف الليل و النهار ... لأيت

برداشت فوق مبتنى بر اين اساس است كه كلمه {اختلاف} در آيه شريفه به معناى عدم تساوى باشد.

6 - حركت كشتى ها در دريا در جهت منافع انسان ، از نشانه هاى توحيد و رحمت گسترى خداوند است .

إن فى . .. الفلك تجرى فى البحر بما ينفع الناس ... لأيت

كلمه {ما} در {بما ينفع} مى تواند موصوله باشد كه در اين صورت {باء} به معناى مصاحبت است. بر اين مبنا {التى تجرى...}; يعنى، آن كشتيهايى كه در دريا حركت مى كنند و چيزهايى (از قبيل مال التجاره ها و ...) به همراه دارند كه براى مردم سودبخش است ... و نيز {ما} مى تواند مصدريه باشد كه در اين صورت {باء} به معناى سبب است; يعنى، كشتيهايى كه در دريا به خاطر نفع رسانى به مردم در حركت هستند.

7 - همه فعل و انفعالات هستى حتى اختراعات بشرى ، از خداست و علامت توحيد و رحمت گسترى اوست .

إن فى . .. الفلك التى تجرى فى البحر بما ينفع الناس

قرآن كشتيها را

- كه ساخته دست بشر است - به عنوان آيتى بر توحيد و رحمت خداوند مطرح كرده است تا به اين حقيقت اشاره كند كه: همه چيز حتى مصنوعات بشرى از خداوند سرچشمه گرفته اند. در صورتى كه كلمه {الفلك} عطف بر {السماوات} باشد، كلمه {خلق} به {الفلك} نيز اضافه مى شود و معناى ياد شده وضوح بيشترى خواهد داشت.

10 - فرو فرستادن آب از آسمان و زنده كردن زمين به وسيله آن ، از نشانه هاى توحيد و رحمت گسترى خداوند است .

إن فى . .. ما أنزل اللّه من السماء من ماء فأحيا به الأرض ... لأيت

14 - وجود جنبندگان متنوع و مختلف در هر كجاى زمين ، از نشانه هاى توحيد و رحمت گسترى خداوند است .

و بث فيها من كل دابة . .. لأيت

15 - وزش باد ها و چرخش آنها از سويى به سوى ديگر ، از نشانه هاى توحيد و رحمت آفرينى خداوند است .

إن فى . .. و تصريف الريح ... لأيت

{تصريف} به معناى برگرداندن از جهتى به جهت ديگر است.

16 - ابر هاى باران زا ، از نشانه هاى توحيد و رحمت گسترى خداوند است .

إن فى . .. السحاب المسخر بين السماء و الأرض لأيت

{سحاب} جمع سحابة و به معناى ابرهاى باران زا است. (لسان العرب)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 258 - 10

10 _ استدلال ابراهيم ( ع ) به اماته ( ميراندن ) و احياء ( زنده كردن ) پروردگار ، بر وحدانيّت و ربوبيّت وى

اذ قال ابرهيم ربّى الّذى يحيى و يميت

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 3 - 14

14 _ نزول قرآن و تورات و انجيل ، تجلّى يكتايى ، حيات و قيّوميّت ( قائم به ذات و قوام دهنده هستى بودن ) خداوند است .

اللّه لا اله الاّ هو الحىّ القيوم. نزل عليك الكتاب

از اسناد {نزل} به {اللّه} با صفات يكتايى، حيات و قيوميت برداشت فوق استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 18 - 1،3،6،8،14

1 _ گواهى خداوندِ برپادارنده قسط و عدل ، بر اينكه معبودى جز او نيست .

شهد اللّه انّه لا اله الاّ هو . .. قائماً بالقسط

{قائماً بالقسط}، حال است براى {اللّه}.

3 _ خدا ، ملائكه و عالمان ، گواهان توحيد

شهد اللّه انّه لا اله الاّ هو و الملئكة و اولوا العلم

6 _ دانشمند ، در نگرش قرآنى ، كسى است كه با شهود نظام عادلانه هستى به وحدانيّت خداوند گواهى دهد .

شهد اللّه . .. و اولوا العلم قائماً بالقسط

به نظر مى رسد {قائماً بالقسط} به منزله دليلى براى وحدانيّت خداوند باشد.

8 _ حاكميّت قسط و عدل بر نظام تكوين ، دليل دانشمندان و ملائكه براى گواهى بر وحدانيّت خدا *

شهد . .. الملئكة و اولوا العلم قائماً بالقسط

به نظر مى رسد {قائماً بالقسط} كه حال براى {اللّه} است، اشاره به علّت گواهى ملائكه و اولوا العلم باشد. و بدين جهت، مؤخر آمده است.

14 _ نظام عادلانه آفرينش ، نشان وحدانيّت ، اقتدار و حكمت الهى است .

قائماً بالقسط لا اله الاّ هو العزيز الحكيم

گويا جمله {لا اله الاّ هو .

.. }، بيان نتيجه اى است براى {قائماً بالقسط}. يعنى نظام عادلانه دلالت مى كند بر توحيد، عزّت، اقتدار و حكمت خداوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 151 - 13،18

13 _ توحيد ، عقيده اى بر پايه برهان و استدلال

بما اشركوا باللّه ما لم ينزّل به سلطاناً

18 _ نبودن قدرت و سلطنت در معبود هاى اهل شرك ، دليل و نشانه عدم قابليّت آنان در شريك بودن با خداوند *

بما اشركوا باللّه ما لم ينزّل به سلطاناً

جمله {ما لم ينزّل} دليل بر صلاحيت نداشتن معبودهاى اهل شرك براى شريك بودن با خداوند است. يعنى چون معبودهاى غير خدايى هيچ قدرت و سلطنتى ندارند، هرگز نمى توانند شريك خدا باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 190 - 4

4 _ آفرينش آسمان ها و زمين و گردش شب و روز ، دربردارنده نشانه هاى فراوان بر يكتايى خدا در مالكيّت و فرمانروايى بر هستى

و للّه ملك السّموات . .. انّ فى خلق السّموات ... لايات

جمله {انّ فى . .. }، مى تواند بيانگر دليلى براى يكتايى خداوند در فرمانروايى و مالكيّت باشد كه در آيه قبل (و للّه ملك السّموات ... ) مطرح شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 191 - 18

18 _ تفكّر در آفرينش آسمان و زمين ، موجب درك توحيد ربوبى ( جهان بينى توحيدى ) و اعتراف به آن

يتفكّرون فى خلق السّموات و الارض ربّنا ما خلقت هذا باطلاً

چون پس از تفكّر، خداوند

را با ربّنا (پروردگار همه ما) ياد مى كنند، معلوم مى شود كه آدمى با انديشه در آفرينش، مى تواند به ربوبيت خداوند نسبت به همگان (توحيدى ربوبى) دست يابد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 153 - 15

15 _ كفر و گوساله پرستى يهود ، على رغم مشاهده بينات و دلايل آشكار بر توحيد و ضرورت خداپرستى

ثم اتخذوا العجل من بعد ما جاءتهم البينت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 171 - 39

39 _ كفايت خداوند براى تدبير هستى ، دليل وحدانيت او و منزه بودنش از داشتن شريك و فرزند

انما اللّه اله وحد سبحنه ان يكون له ولد . .. كفى باللّه وكيلا

جمله {كفى . ..} دليل ديگرى است براى مطالب گذشته.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 174 - 1

1 _ پيامبر ( ص ) فرستاده اى از جانب خداوند براى تمامى انسانها

يأيها الناس قد جاءكم برهن من ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 75 - 18

18 _ استدلال هاى قرآن بر وحدانيت خداوند و بطلان تثليث بسيار روشن و سزاوار تأمل

ما المسيح . .. انظر كيف نبين لهم الايت

الف و لام در {الايت} براى عهد و اشاره به استدلالهايى است كه در آيه آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 120 - 6

6 _ توجه به قدرت مطلق خداوند ، عامل آگاهى به بى همتايى او در الوهيت

و هو

على كل شىء قدير

جمله {و هو على كل . ..} مى تواند همانند جمله {و للّه ملك ...} تعليلى باشد بر حقايق بيان شده در آيات گذشته.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 80 - 7

7 _ اگر پروردگار يگانه حقيقت نداشت، آدمى به توحيد ربوبى رهنمون نمى گشت.

أتحجونى فى الله و قد هدين

_______________________________

ر. ك: تفسير الميزان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 158 - 12

12 _ رسالت پيامبر ( ص ) و شمول آن نسبت به همگان ، پرتويى از فرمانروايى خدا بر هستى و نبود خدايى جز او

إنى رسول اللّه . .. الذى له ملك السموت و الأرض لا إله إلا هو

تصريح به اينكه پيامبر(ص) فرستاده خداست (رسول اللّه) و سپس توصيف خداوند به فرمانروايى بر هستى، بيانگر اين است كه رسالت پيامبر مقتضاى اوصافى است كه در آيه مورد بحث براى خداوند ذكر شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 105 - 1،2

1_ آسمان ها و زمين ، حاوى آيات و نشانه هايى بسيار بر توحيد و يكتايى خداوند است .

و كأيّن من ءاية فى السموت و الأرض

{كأيّن} كنايه از عدد است و دلالت بر كثرت دارد. اين كلمه مبتدا و عبارت {فى السموت و الأرض} خبر آن است و {من آية} تمييز آن مى باشد. مقصود از {آية} به قرينه {و ما يؤمن أكثرهم بالله} در آيه بعد، آيت و نشان بر توحيد است.

2_ آيات توحيد در هستى همواره در مرآى و منظر انسانهاست .

و كأيّن

من ءاية فى السموت و الأرض يمرون عليها

{مرور} به معناى گذر كردن است و گذر كردن مردم بر آيات و نشانه هاملازم با مشاهده كردن آنهاست. گفته شده از آن جا كه انسانها بر آيات آسمانى عبور نمى كنند، جمله {يمرون عليها} درباره آن آيات كنايه از {مشاهده مى كنند} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 32 - 2،7،18

2- آفرينش آسمان ها و زمين دليل و نشانه توحيد خداوند است .

الله الذى خلق السموت و الأرض

7- نزول باران و رويش نباتات و ميوه ها ، دليل و نشانه توحيد خداوند است .

الله الذى خلق السموت و الأرض و أنزل من السّماء ماء فأخرج به من الثمرت

18- مسخّر و رام كردن كشتى ها ، نهر ها و رود ها براى انسان ، دليل و نشانه توحيد خداوند

الله الذى خلق . .. و سخ_ّر لكم الفلك لتجرى فى البحر بأمره و سخ_ّر لكم الأنه_ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 33 - 4

4- رام كردن خورشيد ، ماه و شب و روز براى انسان ، دليل توحيد خداوند

الله الذى خلق . .. و سخ_ّر لكم الشمس و القمر دائبين و سخ_ّر لكم الّيل و النهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 52 - 7

7- قرآن سندى گويا بر وحدانيت خداوند

ه_ذا بل_غ . .. و ليعلموا أنما هو إل_ه وحد

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه خود قرآن، با كيفيت و خصوصيات ويژه گيهايش، دليل بر يگانگى خدا باشد، نه اينكه تنها محتواى

آن آموزنده توحيد باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 3 - 4

4- آفرينش حق مدار آسمان ها و زمين ، گواه وحدانيت خدا و نبود شريك براى او

أن أنذروا أنه لا إل_ه إلاّ أنا فاتقون . خلق السم_وت و الأرض بالحق تع_لى عمّا يشر

جمله {خلق السماوات و الأرض} به منزله تعليل براى مضمون {لا إل_ه إلاّ أنا} در آيه قبل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 4 - 9

9- آفرينش انسان از نطفه ، به صورت مجادله گرى سخنور ، شاهد و گواه وحدانيت خداوند است .

تع_لى عمّا يشركون . خلق الإنس_ن من نطفة فإذا هو خصيم مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 10 - 2

2- فرستادن آب ( باران ) از آسمان ( ابر ) از نشانه هاى توحيد است .

سبح_نه و تع_لى عمّا يشركون . .. هو الذى أنزل من السّماء ماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 11 - 13

13- برآورده شدن نياز هاى انسان از طبيعت ، از نشانه هاى توحيد و خداشناسى است .

هو الذى أنزل . .. ماء لكم ... ينبت لكم به ... إن فى ذلك لأية لقوم يتفكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 13 - 5

5- انسان هاى متوجه و بيدار ، از آفرينش موجودات زمينى و رنگارنگ بودن آنها ، به وحدانيت خداوند پى مى برند .

و ما ذرأ لكم . ..

لأية لقوم يذّكّرون

چون متعلق {لأية} محذوف است، مى تواند {لتوحيده} در تقدير باشد; يعنى، نشانه اى براى وحدانيت خداوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 22 - 4

4- دلايل اثبات كننده يگانگى خداوند ، دربردارنده ايمان به عالم آخرت نيز هست .

إل_هكم إل_ه وحد فالذين لايؤمنون بالأخرة قلوبهم منكرة

فاى {فالذين} در جايگاه نتيجه براى دلايل روشن ذكر شده براى اثبات يگانگى خداوند است. آمدن فاى نتيجه در اين آيه، به اين معناست كه آن دلايل، اثبات كننده عالم آخرت نيز مى باشد كه با توجه به آنها، بايد به عالم آخرت ايمان آورد و كسانى كه با توجه به آن دليلها ايمان نمى آورند، قلبهايى حق ناپذير دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 52 - 3

3- مالكيت انحصارى خداوند بر تمامى موجودات ، دليل وحدانيت اوست .

إنما هو إل_ه وحد . .. و له ما فى السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 53 - 5

5- منشأبودن خداوند براى تمامى نعمت ها و پناهگاه انحصارى بودن او براى گرفتاران و آسيب ديدگان ، دليل وحدانيت او و بطلان ثنويت

و قال الله لاتتخذوا إل_هين اثنين إنما هو إل_ه وحد . .. و ما بكم من نعمة فمن الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 42 - 4،6

4- وجود خدايان متعدد ، مستلزم رقابت و درگيرى حتمى براى تصاحب قدرت و حاكميت جهان

قل لو كان . .. إذًا لاَبتغوا إلى ذى العرش

سبيلاً

خدايى، مظهر قدرت و حاكميت بر جهان است و وجود چند خدا، به معناى وجود چند قدرت و حاكميت مى باشد و اين مستلزم رقابت و برخورد بر سر تصاحب قدرت و حاكميت بر جهان (عرش) است.

6- نظم و نظام جهان هستى و حاكميت قدرت واحدى بر آن ، نشان يگانگى خداوند است .

قل لو كان معه ءالهة كما يقولون إذًا لاَبتغوا إلى ذى العرش سبيلاً

اين برداشت، از برهان خلفى كه در آيه به آن اشاره شده، استفاده مى شود. توضيح اينكه اگر خدايان متعددى وجود داشت، بايد براى تصاحب قدرت تنازع مى كردند و آثار آن معلوم مى گرديد و چون آثار و نتايج آن معلوم نشده، پس تنازعى رخ نداده است و چون تنازع رخ نداده معلوم مى شود خداوند، واحد و يگانه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 44 - 2

2- آسمان ها و زمين و موجودات مستقر در آنها ، خود گوياترين دليل بر كمال آفريدگار و تنزيه او از شريك و هرگونه نقص و كاستى است .

تسبّح له السموت السبع و الأرض و من فيهنّ

{تسبيح} در لغت به معناى {تنزيه} است (مفردات راغب) و {تنزيه}; يعنى، دور دانستن خداوند از چيزهايى كه بر او سزاوار نيست (مجمع البحرين). گفتنى است، تنزيه به دو صورت ممكن است: تنزيه به زبان گفتار و تنزيه به زبان حال. برداشت فوق مبتنى بر صورت دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 22 - 3،11

3- نظم و هماهنگى در جهان آفرينش ، دليلى است بر وحدانيت خداوند

.

لو كان فيهما ءالهة إلاّاللّه لفسدتا

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه {إلاّ} به معناى {غير} باشد; يعنى، اگر غير خداوند، خدايان ديگرى در جهان بود، نظم كنونى جهان متلاشى مى شد. مفهوم و پيام اين سخن اين است كه نظم كنونى جهان، تنها به اراده خدا و دليل بر وحدانيت او است.

11- ربوبيت و تدبير خداوند بر عرش ( مركز اداره جهان ) ، دليل يگانگى او و نبودن شريك و معبود ديگرى در عالم هستى است .

لو كان فيهما ءالهة . .. فسبح_ن اللّه ربّ العرش عمّا يصفون

{ربّ العرش} صفت براى اسم جلاله (اللّه) است. توصيف خداوند به اين صفت _ پس از نفى معبودها و خدايان ديگر در عالم مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه صفت {ربّ} و تدبير امور، تنها در انحصار خداوند است و شريكى براى او نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 32 - 4

4- آسمان ، حاوى آيات گوناگون براى راه يابى به خداشناسى و توحيد است .

و هم عن ءاي_تها معرضون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 80 - 3،8

3 - جريان مستمر مرگ و حيات از جلوه هاى توحيد ، ربوبيت و تدبير خداوند

و هو الذى يحى و يميت

اين بخش از آيات، در مقام بيان جلوه هاى ربوبيت و تدبير خداوند نسبت به جهان و انسان است در برابر اين انديشه شرك آميز مردم صدراسلام بود كه معتقد به ربوبيت غير خدا بودند.

8 - گردش شب و روز و پيدايش فصل هاى مختلف ، يكى ديگر از جلوه

هاى تدبير و ربوبيت بى شريك خداوند

و له اختل_ف الّيل و النهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 91 - 7

7 - نظام هماهنگ و سامان مند جهان ، دليل يگانه بودن خدا و بطلان پندار شرك

و لعلا بعضهم على بعض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 98 - 4

4 - ربوبيت گسترده خدا بر تمامى هستى ، دليل بى همتايى او

إن كنّا لفى ضل_ل مبين . إذ نسوّيكم بربّ الع_لمين

{عالمين} جمع {عالم} بوده و همراه با {ال}، مفيد استغراق است. بنابراين {ربّ العالمين} دلالت دارد بر اين كه سراسر هستى، تحت ربوبيت خدا بوده و هر چه غير خدا است، مربوب او مى باشد. نتيجه آن كه خدا در ربوبيت، همتا ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 60 - 11

11 - نظام هستى ، شاهدى گويا بر يگانگى خداوند و پوچى و بطلان شرك

أمّن خلق السم_وت. .. أءل_ه مع اللّه

در آيه مورد بحث، خداوند نخست، نمودهاى قدرت بى چون خود را در نظام طبيعت به رخ انسان كشيده و مظاهر هماهنگ آن را به وى نمايانده است و پس از آن، وى را مورد خطاب قرار داده كه: آيا به جز او، خداى ديگرى نيز وجود دارد كه شريك و همتاى او قرار گيرد؟ پاسخ اين است كه: هرگز!

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 63 - 6

6 - ستارگان راهنما ، باد هاى بشارت بخش و باران هاى رحمت آفرين

، نشانه هاى روشن توحيد و پوچى و بطلان شرك

أمّن يهديكم . .. أءل_ه مع اللّه

مفاد جمله {أءل_ه مع اللّه} با توجه به صدر آيه اين است كه: با وجود اين نشانه ها _ كه بيانگر نقش اراده خدا در حيات بشر است _ مجالى براى روى آوردن به غيرخدا نمى ماند; زيرا اصولاً كسى جز او نقشى در تدبير نظام هستى ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 71 - 8

8 - توجه به جريان منظم و سامان مند شب و روز ، زمينه ساز شكل گيرى بينش توحيدى در انسان

قل أرءيتم إن جعل اللّه . .. من إل_ه غير اللّه يأتيكم بضياء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 72 - 11

11 - توجه به جريان منظم و سامان مند شب و روز ، زمينه ساز شكل گيرى بينش توحيدى در انسان

قل أرءيتم إن جعل اللّه . .. من إل_ه غير اللّه يأتيكم بليل تسكنون فيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 63 - 12،18

12 - حمد خداوند ، با توجه به تمام بودن حجت براى اثبات وحدانيت خداوند ، امرى لازم است .

و لئن سألتهم من نزّل من السماء ماء فأحيا به الأرض من بعد موتها ليقولنّ اللّه قل

فرمان به پيامبر(ص) براى حمد و ستايش خداوند، پس از طرح اين پرسش فرضى: {چه كسى نازل كننده باران از آسمان و حيات بخشيدن به زمين با آن است؟} و پاسخ گرفتن از مشركان، دائر بر اين كه {منشأ همه، خدا

است}، مفيد حقيقت ياد شده است. به عبارت ديگر، مى توان گفت، متعلق حمد، محذوف است و مى تواند چيزى از قبيل {الحمدللّه على تمام الحجّة على التوحيد} باشد.

18 - انديشه و تعقل ، امرى بس مهم و وسيله اى براى راه يافتن به توحيد است .

و لئن سألتهم من نزّل . .. ماء فأحيا به الأرض من بعد موتها ليقولنّ اللّه ... بل أ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 11 - 9

9 - مطالعه و تفكر در مظاهر هستى به منظور پى بردن به يك تايى آفريدگار جهان ، امرى لازم است .

خلق السموت . .. و ألقى فى الأرض ... بثّ فيها من كلّ دابّة ... و أنزلنا من السماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 20 - 4

4 - خداوند ، فراخوان مشركان به مطالعه درباره مسخّر بودن موجودات و نعمت هاى فراوان خدادادى جهت راه يافتن به توحيد

ه_ذا خلق اللّه فأرونى ماذا خلق الذين من دونه. .. ألم تروا أنّ اللّه سخّر لكم ما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 9 - 10

10 - نظم حاكم بر پديده هاى طبيعت ، چون حركت باد ها ، تشكيل ابر ها و نزول باران حيات آفرين ، دليل بر قدرت خداوند و يكتايى او

و اللّه الذى أرسل الري_ح فتثير سحابًا . .. فأحيينا به الأرض بعد موتها كذلك النشو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 11 - 8

8 - آفرينش

آدم ( ع ) از خاك و انسان از نطفه و در قالب زن و مرد ، از نشانه هاى قدرت خدا و يكتايى او است .

و اللّه خلقكم من تراب ثمّ من نطفة ثمّ جعلكم أزوجًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 12 - 2،15

2 - وجود دو نوع دريا با آب هاى متفاوت { شيرين و گوارا } و { شور و تلخ } ، از نشانه هاى قدرت خداوند و يكتايى او

و ما يستوى البحران ه_ذا عذب فرات سائغ شرابه و ه_ذا ملح أُجاج

15 - آثار متفاوت و مشترك آب هاى دريا ها و استفاده چند منظوره انسان ها از آن ، نشانه قدرت و يكتايى خداوند است .

و ما يستوى البحران ه_ذا عذب فرات . .. و من كلٍّ تأكلون لحمًا طريًّا ... لتبتغوا

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، در سلسله آياتى قرار دارد كه درباره قدرت مطلق و يكتايى خداوند متعال سخن مى گويد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 13 - 1،2،6

1 - در پى هم آمدن شب و روز و جايگزينى مستمر يكى جاى ديگرى ، جلوه اى از توانايى مطلق خدا و يكتايى او

يولج الّيل فى النهار و يولج النهار فى الّيل

{إيلاج} (مصدر {يولج}) به معناى وارد كردن است. وارد كردن شب در روز و روز در شب، مى تواند كنايه از جابه جا كردن شب و روز باشد; يعنى، خدا شب را تدريجاً به جاى روز و روز را به تدريج در جاى شب

قرار مى دهد.

2 - نوسانات مستمر ساعات شب و روز ( كوتاهى و بلندى آنها ) در طول سال ، نشانه قدرت بى نهايت خداوند و يكتايى او است .

يولج الّيل فى النهار و يولج النهار فى الّيل

برداشت ياد شده بر اين اساس استوار است كه مراد از وارد كردن شب در روز، كاستن از مقدار شب و افزودن بر مقدار روز و مقصود از ايلاج روز در شب، كاستن از ساعات روز و افزودن بر ساعات شب باشد.

6 - آفرينش جهان هستى چون انسان ، دريا ، خورشيد و ماه ، از نشانه هاى خداى حقيقى ( اللّه )

و اللّه خلقكم من تراب . .. ثمّ جعلكم أزوجًا ... و ما يستوى البحران ... و سخّر ال

{ذلكم} اشاره به كسى است كه اشياى ذكر شده را آفريده و صاحب خلق و جعل مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 15 - 5

5 - نياز همه جانبه انسان به خدا و بى نيازى مطلق خداوند ، نشانه قدرت و يكتايى او

أنتم الفقراء إلى اللّه و اللّه هو الغنىّ

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه اين آيه در سلسله آياتى قرار دارد كه در صدد اثبات قدرت و يكتايى خداوند مى باشد. گفتنى است برخى از مفسران از اين آيه، براى يكى از براهين اثبات وجود خدا (برهان امكان و وجوب و فقر و غنا) استفاده كرده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 27 - 9

9 - آفرينش راه ها و رگه هاى كوه ها

به رنگ هاى سفيد ، سرخ و سياه پر رنگ ، نشانه قدرت و يكتايى خداوند

ألم تر أنّ اللّه أنزل من السماء . .. و من الجبال جدد بيض و حمر مختلف ألونها و غر

{جُدَد} (جمع {جُدّة}) در معناى طرق و خطوط استعمال مى شود. البته ممكن است مقصود از آن رگه هاى مختلف كوه ها باشد. {غربيب} (مفرد {غرابيب}) به معناى سياه پر رنگ و {أسود} (مفرد {سود}) به معناى سياه است. آمدن اين واژه با هم نشانگر شدت و نهايت صفت سياهى براى بعضى از كوه ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 23

23 - آفرينش جهان ( آسمان ، زمين و انسان ) ، دليل يكتايى خدا و پوچى معبود هاى ديگر

خلق السم_وت و الأرض . .. خلقكم من نفس وحدة ... لا إل_ه إلاّ هو

برداشت بالا مبتنى براين ديدگاه است كه جمله {لا إل_ه إلاّ هو} _ كه پس از بحث از خلقت جهان آمده است _ به منزله نتيجه و جمع بندى آن بحث باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 81 - 3

3 - وجود دلايل و نشانه هاى متعدد و گوناگون ، بر اثبات قدرت و يكتايى خداوند در هستى

و يريكم ءاي_ته فأىّ ءاي_ت اللّه

برداشت ياد شده از جمع آمدن {آيات} استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 10 - 6

6 - آفرينش نعمت ها ، از سوى خداوند ، زمينه ساز هدايت انسان به يگانگى خداوند

الذى جعل لكم

. .. لعلّكم تهتدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 6 - 4

4 - اسرار و قوانين نهفته در متن حيات و طبيعت ، نشانه هايى ارجمند بر وجود خداى يگانه

تلك ءاي_ت اللّه

از تعبير {تلك} _ كه اشاره به دور است _ مى توان استفاده كرد مشاراليه آن، آيات تكوينى است، نه آياتى كه بالفعل نازل مى شود. همان طور كه اين تعبير، بيانگر ارجمندى و اهميت آيات تكوينى نيز مى باشد. تصريح به {آيات اللّه} پس از تذكر به اين نشانه ها در آيات پيشين، مى تواند پيامدار توحيد باشد; يعنى، اين نشانه ها _ با همه شگفتى و تنوع _ نظام واحدى را شكل بخشيده است و نمى تواند جز از مبدئى يگانه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 13 - 7،8

7 - مسخّر بودن طبيعت در جهت منافع انسان ، در بردارنده درس هاى توحيدى براى اهل تفكّر

اللّه الذى سخّر لكم البحر . .. و سخّر لكم ما فى السم_وت و ... إنّ فى ذلك لأي_ت ل

8 - نظام هدف مند و هماهنگ هستى در تأمين نياز هاى انسان ، نشانگر توحيد و يگانگى مبدأ جهان

و سخّر لكم . .. جميعًا منه إنّ فى ذلك لأي_ت لقوم يتفكّرون

تأكيد {جميعاً منه}، انسان را به مبدأ يگانه هستى متوجه مى سازد. اين تذكر در پى {سخّر لكم ما...}، مى تواند از آن جهت باشد كه هدف مندى هستى _ كه از لام غايت در {لكم} استفاده مى شود _ خود دليلى است بر هماهنگى همه اجزاى نظام

در جهت واحد و اين مستلزم مبدئى يگانه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 20 - 3

3 - مطالعه مظاهر طبيعت در زمين ، از راه هاى تحكيم مبانى توحيد و خداشناسى

و فى الأرض ءاي_ت للموقنين

برداشت ياد شده در صورتى است كه {موقنين} نظر به كسانى داشته باشد كه بالفعل، داراى يقين به خدا و توحيداند. در نتيجه مطالعه آيات تكوينى خداوند در زمين، وسيله اى براى تحكيم پايه هاى معرفت و يقين آنان خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 21 - 5

5 - مطالعه در وجود انسان و شگفتى هاى آن ، از راه هاى تحكيم مبانى توحيدى و خداشناسى

و فى الأرض ءاي_ت . .. و فى أنفسكم أفلاتبصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 42 - 5

5 - هر يك از موجودات جهان هستى ، دليل و نشانه وجود واجب الوجود و توحيد الهى

و أنّ إلى ربّك المنتهى

منتهى شدن همه چيز به خداوند، مى تواند به اين معنا باشد كه تأمل در موجودات ممكن، در نهايت انسان را به وجود واجب الوجود هدايت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 5 - 3

3 - توجه به قانون مندى خورشيد و ماه ، پيامدار درس توحيد براى انسان

الرحم_ن . .. الشّمس و القمر بحسبان

آغاز سوره با وصف {الرحمان}، در مقام نماياندن جلوه هاى الهى به انسان است كه از آن جمله، قانون مندى خورشيد و ماه است.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 12 - 4

4 - انديشه در پديده هاى زمين ، عامل راه يابى انسان به توحيد و جلوه هاى رحمت حق

الرحم_ن . .. و الأرض وضعها للأنام . فيها ... و الحبّ ذوالعصف و الريحان

با توجه به اين كه اين آيات با صفت رحمانيت خداوند آغاز گرديده و در هر بخش جلوه اى از رحمت حق به انسان يادآورى شده، مى توان استفاده كرد كه برشمردن اين نمونه ها، براى اين است كه آدمى با تأمل در آنها، به توحيد و رحمانيت خداوند پى ببرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 23 - 3

3 - خداوند ، خواهان توجه جن و انس به مظاهر جمال و زيبايى در هستى و آموختن درس توحيد از آن

يخرج منهما اللؤلؤ و المرجان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيات شريفه، در مقام توجه دادن جن و انس به مبدأ ربوبى است. تثنيه آمدن {كما} و {تكذّبان}، ممكن است به خاطر توجه خطاب به جن و انس يا مرد و زن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 3 - 3

3 - قرآن ، بازگوكننده شأن و منزلت برتر خداوند ، در عالم هستى و بيانگر يكتايى او و بطلان شرك

يهدى إلى الرشد . .. و أنّه تع_لى جدّ ربّنا ما اتّخذ ص_حبة و لا ولدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 9 -

4

4 - ربوبيت خداوند ، نسبت به مشرق و مغرب عالم ، دليل يكتايى و بى بديلى او

ربّ المشرق و المغرب لا إل_ه إلاّ هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اخلاص - 112 - 4 - 3

3 - نياز همه موجودات به خداوند ، دليل نبود همتا براى او است .

الصمد . .. و لم يكن له كفوًا أحد

اين آيه مانند آيه قبل، تفسير {صمد} است; يعنى، خداوند مرجع حاجت هاى همه موجودات است; بنابراين، چگونه مى توان موجودى را كه به او محتاج است، مشابه و نظير او دانست.

دلايل توحيد افعالى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 164 - 18

18 - چگونگى جهان آفرينش ( پيوند و ارتباط اجزاى آن با يكديگر و هماهنگى و هدفدارى آنها ) حكايت از آفريننده اى واحد دارد .

إن فى خلق السموت و الأرض . .. لأيت لقوم يعقلون

از آنجا كه آيه شريفه در مقام استدلال بر مسأله توحيد است، به نظر مى رسد: متعلق {يعقلون}; يعنى، آنچه محط انديشه است، پيوند اجزاى يك مجموعه از جهان با يكديگر و ارتباط مجموعه ها با همديگر و هدفدارى آنهاست; زيرا پيوند، ارتباط و هدفدارى جهان مى تواند از خالقى يگانه و مدبرى واحد حكايت كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 6 - 4

4 - آفرينش انسان و انواع گياهان از بستر خاك مرده و بى جان ، نمايشى است از قدرتمندى و توانايى خداوند بر احياى همه مردگان در روز رستاخيز .

فإنا خلقناكم من تراب. ..

و ترى الأرض هامدة... و أنّه يحى الموتى

جمله {و أنّه يحيى. ..} عطف بر {أنّ الله هو الحقّ} و به تقدير {و ذلك بأنّ اللّه يحيى الموتى } مى باشد; يعنى، آن قدرت نمايى ها بدان سبب است كه خداوند مى تواند مردگان را زنده كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 64 - 5،8،10

5 - ثبات زمين و قابل سكونت بودن آن براى بشر و برافراشته ساختن آسمان ، جلوه هايى از قدرت و ربوبيت بى همتاى خداوند

ذلكم اللّه ربّكم . .. اللّه الذى جعل لكم الأرض قرارًا

8 - آفرينش انسان خوش اندام و سرشار از استعداد ها و كمالات ، جلوه اى از قدرت و ربوبيت بى همتاى خداوند .

و صوّركم فأحسن صوركم

10 - فراهم ساختن تمامى نياز هاى بشر از نوع پاكيزه و دلپذير آن _ پس از آفرينش او _ جلوه اى از قدرت و ربوبيت بى همتاى خداوند

فأحسن صوركم و رزقكم من الطيّب_ت

دلايل توحيد ذاتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 3 - 10

10 - توانايى خداوند بر آفرينش هرچيزى و انجام هر كارى و انحصار خالقيت و رازقيت به او ، نشانه يكتايى خدا و انحصار الوهيت به او است .

يزيد فى الخلق ما يشاء إنّ اللّه على كلّ شىء قدير. .. لا إل_ه إلاّ هو

جمله {لا إل_ه إلاّ هو} به منزله نتيجه براى مطالبى است كه در اين آيه و آيه قبل آمده است. گفتنى است كه محور آن، مسأله خالقيت و قدرت مطلق خداوند مى باشد.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 42 - 17

17 - عزت مندى و آمرزندگى خداوند ، نشانه استحقاق انحصارى او براى الوهيت و عبادت

تدعوننى لأكفر باللّه و أشرك به . .. و أنا أدعوكم إلى العزيز الغفّ_ر

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه مؤمن آل فرعون، در رد آيين شرك و بت پرستى، به معرفى خدايى پرداخت كه دو صفت عزت مندى و آمرزندگى را دارا است و اين خود نوعى استدلال بر بطلان شرك و اثبات حقانيت عقيده توحيدى مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 62 - 6

6 - توانايى بر آفرينش همه چيز ، نشانه يكتايى و بى همتايى خداوند است .

ذلكم اللّه ربّكم خ_لق كلّ شىء لا إل_ه إلاّ هو

جمله {لا إل_ه إلاّ هو} به منزله نتيجه براى مطالبى است كه در اين آيه و آيه قبل آمده است; كه محور آن مسأله خالقيت مطلق خداوند و ارائه جلوه هاى آن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 81 - 3

3 - وجود دلايل و نشانه هاى متعدد و گوناگون ، بر اثبات قدرت و يكتايى خداوند در هستى

و يريكم ءاي_ته فأىّ ءاي_ت اللّه

برداشت ياد شده از جمع آمدن {آيات} استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 8 - 1

1- ربوبيت يگانه خداوند بر هستى ، خود گواه الوهيت بى همتاى او است .

ربّ السموت و الأرض . .. لا إل_ه إلاّ هو

دلايل توحيد ربوبى

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 80 - 6

6 _ هدايت آدمى به توحيد، خود گواه و برهانى بر يكتايى خداوند در ربوبيت است.

أتحجونى فى الله و قد هدين

از ظاهر آيه چنين بر مى آيد كه ابراهيم(ع) در برابر احتجاج مشركان به نفس هدايت شدن خود به توحيد ربوبى استدلال فرموده و اين راهيابى را دليل بر يگانگى او دانسته است. زيرا اگر چنين پروردگارى نمى بود، چنين راهى را نمى نماياند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 6 - 6

6 _ هر پديده اى در جهان آفرينش ، حاوى دليل هاى روشن بر تدبير و ربوبيت بى همتاى خداوند است .

و ما خلق اللّه فى السموت و الأرض لأيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 7 - 6

6 _ جهان آفرينش ، سرشار از آيات و دلايل روشن توحيد ربوبى

إن فى اختلف الّيل و النهار . .. لأيت ... و الذين هم عن ءايتنا غفلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 66 - 3

3 _ مالكيت مطلق خداوند بر جهان هستى ، دليل توحيد در ربوبيت و توحيد در عبوديت اوست .

ألا إن للّه من فى السموت و من فى الأرض و ما يتبع الذين يدعون من دون اللّه شركاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 101 - 2

2 _ پديده هاى گوناگون در آسمان ها و زمين ، آيات و نشانه هاى توحيد و

ربوبيت مطلق خدا بر جهان هستى است .

قل انظروا ماذا فى السموت و الأرض و ما تغنى الأيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 4 - 6

6_ زمين و بخش هاى متفاوت آن و درختان و كشتزارها ، از نشانه هاى خدا و يكتايى او در تدبير هستى

إن فى ذلك لأي_ت لقوم يعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 16 - 27

27_ موجودى كه خود مخلوق خداوند است نمى تواند شريك خدا در ربوبيت بوده و به خدايى پذيرفته شود .

أم جعلوا لله شركاء . .. قل الله خ_لق كل شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 34 - 11

11- تأمين همه نياز ها و خواسته هاى وجودى انسان و برخوردار ساختن وى از نعمت هاى بيشمار ، دليل توحيد ربوبى خداوند

الله الذى خلق السموت و الأرض . .. و ءاتي_كم من كلّ ما سألتموه و إن تعدّوا نعمت ا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 7 - 11

11- آفرينش موجودات و تأمين نيازمندى هاى جسمى و روحى آنان ، دليل بر توحيد ربوبى و خالقيت خداوند است .

خلق السموت . .. تع_لى عمّا يشركون ... خلق الإنس_ن ... و الأنع_م خلقهالكم ... إن

آوردن كلمه {ربّ} بعد از بيان آفرينش آسمانها و زمين و آفرينش انسان و حيوانات از سوى خداوند، بيانگر توحيد ربوبى است; كما اينكه اسناد آفرينش همه موجودات به خود بيان توحيد در خالقيت است.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

11 - طه - 20 - 72 - 10

10 - توحيد در خالقيت ، دليل و برهان توحيد در ربوبيت است .

لن نؤثرك . .. والذى فطرنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 30 - 8

8- انديشيدن در پديده هاى جهان خلقت ، از راه هاى دستيابى انسان به توحيد و يگانگى خداوند

أوَلم ير الذين كفروا أنّ السموت . .. أفلايؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 56 - 9

9- خالقيت خداوند نسبت به جهان ، دليل ربوبيت انحصارى او نسبت به انسان و جهان است .

قال بل ربّكم ربّ السموت والأرض الذى فطرهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 6 - 2

2 _ آفرينش انسان از خاك ، رشد مرحله به مرحله او در رحم ، صعود تدريجى از طفوليت ( مرحله ضعف جسمى و عقلى ) به اوج جوانى و نزول تدريجى از اوج بتوانايى ( جوانى ) به حضيض ناتوانى ( كهولت و پيرى ) ، جلوه هاى ربوبيت خدا و يگانگى او

فإنّا خلقناكم من تراب . ..لكيلا يعلم من بعد علم شيئًا ... ذلك بأنّ اللّه هو الحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 2 - 9

9 _ فرمان روايى مطلق و بى همتاى خداوند ، حكايت گر حاكميت نظم و مديريت واحد بر جهان

الذى له ملك السم_وت و الأرض . .. و لم يكن له شريك فى الملك

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

13 - نمل - 27 - 60 - 4

4 - ارتباط و هماهنگى مظاهر و پديده هاى هستى ، نشان دهنده يگانگى مدبر آن

خلق السم_وت و الأرض و أنزل لكم من السماء. .. ذات بهجة

ذكر آفرينش آسمان ها و زمين و اشاره به ارتباط، هماهنگى و پيوستگى عناصر آن (بدين صورت كه باران از آسمان ببارد، گياهان از زمين برويد، طراوت و زيبايى از آن پديد آيد و انسان با ديدن آن شادمان گردد) نشانه اى از يگانگى خالق و مدبر آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 61 - 1،2،4،6

1 - آرامش زمين و آمادگى آن براى زندگى بشر ، جلوه اى ديگر از تدبير خداوند

أمّن جعل الأرض قرارًا

{قرار} مصدر به معناى اسم فاعل است; يعنى، {جعل الأرض قارة مستقرة; زمين را آرام و برقرار ساخته است تا انسان بتواند در آن زندگى كند نه مضطرب و لرزان}. گفتنى است كه برخى از مفسران {قرار} را به معناى اسم مكان (يعنى قرارگاه) گرفته اند.

2 - رود ها و نهر هاى جارى بر بستر شكاف هاى زمين و كوه هاى استوار بر پهنه آن ، نمودى ديگر از تدبير خداى يگانه

و جعل خل_لها أنه_رًا و جعل لها روسى

{خلال} (جمع {خلل}) به معناى شكاف ها است. {نهر} (مفرد {أنهار}) مشترك لفظى است ميان آب جارى و مكانى كه در آن آب روان باشد. بنابراين، عبارت {جعل خلالها أنهاراً} را مى توان به دو صورت زير معنا كرد: 1_ شكاف هاى زمين را مكانى براى جريان آب قرار داده است. 2_ در بستر شكاف هاى زمين آب

هاى روان قرار داده است.

4 - عدم امتزاج آب هاى شور و شيرين رود ها و دريا ها ، از جلوه هاى تدبير خداى يگانه

و جعل بين البحرين حاجزًا

برداشت فوق براين احتمال است كه مقصود از {البحرين} رودها و درياها باشد.

6 - ارتباط ، هماهنگى و همسويى مظاهر و پديد هاى طبيعت ، نشانى گويا بر وحدت تدبير و يگانگى مدبر آن

أمّن جعل الأرض قرارًا و جعل . .. و جعل ... أءل_ه مع اللّه

واژه {جعل} _ كه به صورت مكرر در آيه به كار رفته است _ اشاره به جلوه اى از مظاهر مفيد طبيعت دارد. اين امور در مجموع، محيطى مساعد براى حيات بشر پديد آورده است. بنابراين تعبير {أءل_ه مع اللّه} بيانگر اين مطلب است كه ميان هماهنگى نظام طبيعت و يگانگى مدبر آن، ارتباطى روشن و تنگاتنگ هست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 64 - 7

7 - چرخه منظم حيات و ارتباط و هماهنگى كامل ميان عوامل جوى و زمينى ، نشانه يكتايى مدبر هستى

أمّن يبدؤا الخلق ثمّ يعيده و من يرزقكم من السماء و الأرض

عبارت {من السماء و الأرض} مى تواند اشاره به وجود هماهنگى عوامل زمينى و آسمانى، در تدارك نيازمندى هاى انسان داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 28 - 1

1 - آفرينش انسان ، جنبندگان و دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، از نشانه هاى ربوبيت بى همتاى خداوند

ألم تر أنّ اللّه . .. و من الناس و الدّوابّ و الأنع_م

{أنعام} جمع {نَعَم} (شتر)

مى باشد; ولى اين واژه در مجموع شتر، گاو و گوسفند نيز به كار مى رود; چنان كه در آيه شريفه به همين معنا استعمال شده است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 8 - 6

6 - نيايش خالصانه شرك پيشگان به درگاه خداوند ، هنگام گرفتارى و مصيبت ها ، دليلى روشن بر پوچى انديشه شرك و حقانيت توحيد ربوبى

و إذا مسّ الإنس_ن ضرّ دعا ربّه منيبًا إليه

روى سخن در اين سوره، با مشركان مكه است و آيه شريفه در مقام بيان يكى از دلايل روشن بر اثبات توحيد الهى و پوچى انديشه شرك است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 62 - 2

2 - همه پديده هاى جهان هستى ، جلوه هاى خالقيت و توحيد ربوبى خداوند است .

اللّه خ_لق كلّ شىء

آيه شريفه به قرينه آيه 64 _ كه به منزله نتيجه اين آيه بوده و در آن شرك محكوم گرديده است _ درصدد بيان نشانه هاى خالقيت خدا و اثبات توحيد ربوبى او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 63 - 2

2 - جهان هستى ، جلوه اى از قدرت و توحيد ربوبى خداوند است .

له مقاليد السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 64 - 5،8،10

5 - ثبات زمين و قابل سكونت بودن آن براى بشر و برافراشته ساختن آسمان ، جلوه هايى از قدرت و ربوبيت بى همتاى خداوند

ذلكم اللّه ربّكم . ..

اللّه الذى جعل لكم الأرض قرارًا

8 - آفرينش انسان خوش اندام و سرشار از استعداد ها و كمالات ، جلوه اى از قدرت و ربوبيت بى همتاى خداوند .

و صوّركم فأحسن صوركم

10 - فراهم ساختن تمامى نياز هاى بشر از نوع پاكيزه و دلپذير آن _ پس از آفرينش او _ جلوه اى از قدرت و ربوبيت بى همتاى خداوند

فأحسن صوركم و رزقكم من الطيّب_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 67 - 16

16 - آفرينشِ انسان و سير تطور و تحوّل وى از خاك تا پيرى و مرگ ، نشانه اى از قدرت و ربوبيت بى همتاى خداوند است .

هو الذى خلقكم من تراب . .. و لتبلغوا أجلاً مسمّىً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 81 - 2

2 - آفرينش دام ها و كشتى ها ، از نشانه ها و دلايل قدرت و ربوبيت بى همتاى خداوند

اللّه الذى جعل لكم الأنع_م . .. و عليها و على الفلك تحملون . و يريكم ءاي_ته

از مصاديق مورد نظر آيه شريفه براى آيات الهى، دام ها و كشتى ها (موضوع بحث آيه قبل) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 10 - 7

7 - كوه هاى استوار ، بركت سرشار زمين ، تغيير فصل ها و تأمين نيار هاى غذايى موجودات ، از نشانه هاى ربوبيت بى همتاى خدا

ذلك ربّ الع_لمين . و جعل فيها روسى من فوقها و برك فيها و قدّر فيها أقوتها فى أرب

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 82 - 2

2 - عظمت و هماهنگى تدبير آسمان ها و زمين و عرش ، نشان دهنده حاكميت خداى يگانه بر هستى است .

سبح_ن ربّ السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 23 - 5

5 - تأمين روزى زمينيان از آسمان ، نمودى از ربوبيت يگانه خداوند بر هستى

و فى السّماء رزقكم . .. فَوَربّ السّماء و الأرض

از ارتباط ميان اين آيه با آيه قبل (و فى السّماء رزقكم) مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 43 - 2

2 - بازگشت تمامى افعال انسان _ حتى خنده و گريه او _ به خداوند ، نمودى از تدبير مطلقه الهى

و أنّ إلى ربّك المنتهى . و أنّه هو أضحك و أبكى

از ارتباط اين آيه با آيه قبل، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 16 - 2

2 - تبديل گلى خشكيده به موجودى چون { انسان } و شعله آتش به موجود زنده اى چون { جن } ، نمود ربوبيت يگانه خداوند

خلق الإنس_ن من صلص_ل كالفخار. .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

دلايل توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 163 - 4

4 - رحمانيت و رحيميت خدا دليل لزوم پرستش اوست .

و إلهكم إله وحد لا إله إلا هو هو الرحمن الرحيم

توصيف خداوند به {رحمان} و {رحيم} پس از اشاره به لزوم

پرستش او، گوياى دليل اين امر بايسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 66 - 3

3 _ مالكيت مطلق خداوند بر جهان هستى ، دليل توحيد در ربوبيت و توحيد در عبوديت اوست .

ألا إن للّه من فى السموت و من فى الأرض و ما يتبع الذين يدعون من دون اللّه شركاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 65 - 15

15- ربوبيت خداوند بر سرتاسر هستى و بى نظير بودن او ( توحيد ربوبى ) ، دليل لزوم يكتاپرستى و پايدارى در آن ( توحيد عبادى )

ربّ السموت . .. فاعبده واصطبر ... هل تعلم له سميًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 14 - 9

9 - يكتايى خداوند ( توحيد ذاتى ) ، دليل لزوم خالص ساختن عبادت ( توحيد عبادى ) براى خدا است .

إنّنى أنا اللّه لا إل_ه إلاّ أنا فاعبدنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 61 - 5

5 - آمادگى كره خاكى به اراده خداوند براى زندگى انسان ها دليل شايستگى يگانه او براى پرستش

جعل الأرض قرارًا و جعل خل_لها أنه_رًا . .. أءل_ه مع اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 65 - 6

6 - آگاهى نداشتن غيرخدا به لحظه برپايى رستاخيز ، دليل شايسته نبودن غير او براى پرستش

و ما يشعرون أيّان يبعثون

با توجه به اين كه معبودهاى دروغين مشركان، از مصاديق مورد نظر در {ما يشعرون}

هستند، از ارتباط آن با صدر آيه استفاده مى شود كه موجوداتى كه زمان رستاخيز بر آنها مكشوف نباشد، اصولاً نمى توانند به عنوان معبود شناخته شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 42 - 5

5 - عزت و حكمت خداوند ، دليل شايستگى او ، براى بودنش به عنوان معبودى يكتا است .

إنّ اللّه يعلم ما يدعون من دونه من شىء و هو العزيز الحكيم

اين برداشت، بنابر حال بودن جمله {و هوالعزيز. ..} براى ضمير {من دونه} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 5 - 2

2 - ربوبيت يگانه خدا بر جهان ( آسمان ها ، زمين و . . . ) دليل اين است كه تنها او براى پرستش شايسته مى باشد .

إنّ إل_هكم لوحد . ربّ السم_وت و الأرض و ما بينهما

برداشت ياد شده از آن جا است كه جمله {ربّ السماوات. ..} درصدد بيان دليل و شاهد بر وحدانيت معبود حقيقى (خداوند) است كه در آيه قبل، از آن سخن به ميان آمده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 42 - 17

17 - عزت مندى و آمرزندگى خداوند ، نشانه استحقاق انحصارى او براى الوهيت و عبادت

تدعوننى لأكفر باللّه و أشرك به . .. و أنا أدعوكم إلى العزيز الغفّ_ر

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه مؤمن آل فرعون، در رد آيين شرك و بت پرستى، به معرفى خدايى پرداخت كه دو صفت عزت مندى و آمرزندگى را دارا است و اين خود

نوعى استدلال بر بطلان شرك و اثبات حقانيت عقيده توحيدى مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 65 - 4

4 - اختصاص حيات حقيقى به خداوند ، دليل نبودن هيچ معبودى جز او در جهان است .

هو الحىّ لا إل_ه إلاّ هو

جمله {لاإل_ه إلاّ هو} به منزله نتيجه براى {هوالحىّ} است; يعنى، چون خداوند زنده جاويد است، پس جز او كسى مدبر عالم و نيز شايسته معبود بودن نيست.

دلايل توحيد محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 108 - 5

5_ پيامبر ( ص ) بر عقيده توحيدى خويش و نفى شرك و نيز لزوم فراخوانى مردم به توحيد و مبارزه با شرك ، از دليل و حجّتى روشن برخوردار بود .

قل ه_ذه سبيلى أدعوا إلى الله على بصيرة أنا و من اتبعنى

{بصيرة} به معناى حجت و دليل روشن است (لسان العرب). آيات قبل و نيز آيه مورد بحث، بيانگر متعلق {بصيرة} است كه در برداشت، برخى از آنها آورده شد. قابل ذكر است كه در تركيب اين فراز چند نظر ابراز شده است. از جمله اينكه {على بصيرة} خبر براى {أنا} و {من اتبعنى} عطف بر {أنا} است ; يعنى: {أنا و من اتبعنى على بصيرة}.

دلايل توحيد مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 108 - 6

6_ پيروان پيامبر ( ص ) مردمانى موحّد و بهره مند از دليل و حجّت بر عقيده توحيدى خويش

على بصيرة أنا و من اتبعنى

دلايل حقانيت توحيد

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 85 - 18

18 _ نابودى اقوام مشرك و فسادگر پيشين ، روشنگر حقانيت توحيد و رسالت پيامبران الهى است .

قد جاءتكم بينة من ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 42 - 11،13

11 _ خداوند به منظور تبيين حقانيت توحيد و رسالت پيامبر ( ص ) ، جنگ بدر را تحقق بخشيد و مسلمانان را به پيروزى رسانيد .

ليقضى اللّه أمرا كان مفعولا ليهلك من هلك عن بينة و يحيى من حى عن بينة

13 _ پيروزى مسلمانان در جنگ بدر حجتى روشن عليه شرك و دليلى واضح بر حقانيت توحيد و اسلام

ليقضى اللّه . .. ليهلك من هلك عن بينة و يحيى من حى عن بينة

{ليهلك} متعلق به {يقضى} است. يعنى هدف از تحقق جنگ بدر اين بود كه ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 49 - 6

6 - نيايش شرك پيشگان به درگاه خداوند ، هنگام گرفتارى و مصيبت ها ، دليلى روشن بر پوچى انديشه شرك و حقانيت عقيده توحيدى

فإذا مسّ الإنس_ن ضرّ دعانا

برداشت ياد شده از آن جا است كه مخاطبان آيه شريفه، مشركان مكه هستند و اين آيه، در مقام بيان يكى از دلايل روشن بر اثبات توحيد الهى و پوچى انديشه شرك است.

دلايل حقانيت توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 12 - 6

6 _ نيايش خالصانه شرك پيشگان به درگاه خداوند ، به هنگام گرفتارى ها و مصايب ، دليلى روشن بر

پوچى انديشه شرك و حقانيت توحيد ربوبى

و إذا مسّ الإنسن الضرّ دعانا

روى سخن در اين سوره با مشركان مكه است و آيه شريفه در مقام بيان يكى از دليلهاى روشن توحيد ربوبى و پوچى انديشه شرك است.

ذكر توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 52 - 9

9- واهمه داشتن از غير خداوند _ با توجه به وحدانيت و مالكيت انحصارى او بر جهان _ امرى شگفت آور و غير منطقى است .

إنما هو إل_ه وحد . .. و له ما فى السموت و الأرض ... أفغير الله تتّقون

همزه {أفغير الله}، استفهام انكارى بوده و متضمن معناى تعجب است و تعجب در جايى رخ مى دهد كه كارى غير طبيعى و غير متداول باشد. اينكه پس از يادآورى {إنما هو إله واحد} و {له ما فى السماوات و الأرض} با شگفتى اظهار مى دارد: {أفغير الله تتّقون}، نكته فوق قابل استفاده است.

ذكر توحيد افعالى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 34 - 10

10 - توجه به منبع يگانه تشريع ، مقتضى پذيرش معبوديت خدا و نفى پرستش گرى غير او

و لكلّ أُمّة جعلنا منسكًا . .. فإل_هكم إل_ه وحد

{فاء} در {فإل_هكم} تفريعيه بوده و بيانگر اين نكته است كه هر كس پيرامون مراسم قربانى، انديشه كند و ببيند كه همه امت هاى پيشين داراى يك رويه مشترك در آن بودند (همه موظف بودند كه قربانى را با نام خدا و به منظور تقرب به او ذبح كنند) پى خواهد برد كه سرچشمه تشريع قربانى، تنها خداوند است و

اگر خدايان ديگرى وجود مى داشتند، قهراً اين مراسم به صورت هاى ديگرى نيز تشريع مى شد.

روز و توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 67 - 8

8 _ شب و روز ، داراى نشانه هاى فراوان توحيد ربوبى براى شنوايان حق پذير

هو الذى جعل لكم الّيل . .. و النهار ... إن فى ذلك لأيت لقوم يسمعون

روش اثبات توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 40 - 10

10 _ استفاده از راه تجربه دينى براى اثبات خداى يگانه، از روشهاى تبليغ توحيد و خداپرستى

قل أرءيتكم . .. أغير اللّه تدعون

شيوه اى كه در اين آيه و آيات مانند آن براى توجه دادن به خداى يگانه به كار رفته، امروزه به نام {تجربه دينى} خوانده مى شود. خداوند از اين شيوه استفاده كرده و از مواردى كه انسان متوجه خداى يگانه مى شود، ياد كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 27 - 8

8 - پيامبر ( ص ) براى اثبات حقانيت توحيد و بطلان شرك ، از روش مدارا و تدريج استفاده مى كرد .

قل من يرزقكم . .. و إنّا أو إيّاكم لعلى هدًى أو فى ضل_ل ... لاتسئلون عمّا أجرمنا

روش ايمان به توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 37 - 10

10 - مطالعه آفاقى ، روشى كارآمد در جهت گرايش به توحيد

و من ءاي_ته الّيل و النهار . .. و اسجدوا للّه

روش دعوت

به توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 63 - 4

4 _ توجه دادن مردم به امدادهاى خداوند در دشواريها و تنگناهاى هولناك زندگى، روشى در تبليغ و دعوت به توحيد

قل من ينجيكم من ظلمت البر و البحر تدعونه تضرعا و خفية

{قل} فرمانى است به پيامبر(ص) براى بيان مضمون آيه از اين دستور چنين بر مى آيد كه اين سبك احتجاج بايد به عنوان محورى در تبليغ مورد توجه قرار گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 13 - 7

7 - قانع كردن فكر مخاطب ، با برهانى محكم ، هنگام دعوت به توحيد ، از روش هاى هدايتى قرآن كريم

لاتشرك . .. إنّ الشرك لظلم

رهبران شرك و توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 30 - 4

4- سازندگان آيين شرك و بت پرستى به يگانگى خداوند و بطلان آيين بت پرستى آگاه بودند .

و جعلوا لله أندادًا ليضلّوا عن سبيله قل تمتّعوا فإن مصيركم إلى النار

از تعبير {جعلوا لله أندادا} (براى خدا شريك قرار دادند)، و همچنين با توجه به اينكه اين كار مربوط به سران و سازندگان اصلى آيين شرك است، استفاده مى شود كه آنان آگاهانه و از روى عمد به چنين عملى دست زدند.

زمينه انحراف از توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 32 - 8

8 - بشر ، بدون هدايت وحى ، در معرض انحراف از توحيد و يكتاپرستى است .

ثمّ أنشأنا من بعدهم قرنًا .

.. أن اعبدوا اللّه ما لكم من إل_ه غيره

زمينه ايمان به توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 22 - 18

18 - انديشه در آفريدگارى خداوند و ايجاد مواهب طبيعى ، عقيده توحيدى را در پى دارد .

الذى خلقكم . .. الذى جعل لكم الأرض ... فلا تجعلوا للّه أنداداً

تفريع جمله {لا تجعلوا . ..} به وسيله {فاء} بر حقايق بيان شده در اين آيه و آيه قبل، بيانگر اين است كه: توجه به آنها، گرايش دهنده آدمى به توحيد ربوبى است; يعنى، حال كه معلوم شد خداوند خالق شماست و همو آفريننده زمين و ... است معقول نيست مثل و مانندى براى او فرض كنيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 164 - 19،21

19 - دستيابى به توحيد و رحمانيت و رحيميت خدا از طريق جهان آفرينش ، در گرو انديشه كردن در آن است .

إن فى خلق السموت . .. لأيت لقوم يعقلون

21 - لزوم انديشه و تفكر در آفرينش پديد ها براى رسيدن به توحيد و درك رحمانيت و رحيميت خداوند

إن فى خلق السموت و الأرض . .. لأيت لقوم يعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 185 - 9

9 _ توجه به مرگ و نزديك بودن پايان عمر ، زمينه ساز پرهيز آدمى از انكار حق و معارف دين ( توحيد ، نبوت و قيامت ) است .

إن هو إلا نذير مبين . .. و أن عسى أن يكون قد اقترب أجلهم

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 33 - 6

6_ توجه به صفات خدايان اهل شرك ، كافى در اطمينان آدمى به شريك نبودن آنها براى خدا و شايسته نبودنشان براى پرستش

قل سمّوهم

جمله {قل سمّوهم} (بگو: خدايان پندارى را توصيف كنيد) در حقيقت استدلالى است براى بى اساس بودن پندار شرك ; يعنى، شما خود ويژگيهاى بتها را برشمريد. همين امر كافى است كه دريابيد آنها شايسته الوهيت و ربوبيت نيستند و نمى توانند شريك خدا شمرده شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 67 - 1

1- لحظه هاى خطرآفرين سفر هاى دريايى ، زمينه بروز گرايش انسان به خداى يگانه و رويكرد به او و از ياد بردن غير او

و إذا مسّكم الضرّ فى البحر ضلّ من تدعون إلاّ إيّاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 38 - 0

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 18 - 5

5 - توجه به انقياد و كرنش تمامى پديده هاى جهان در برابر خداوند ، مقتضى گرويدن به خداى واحد و روى گرداندن از شرك و ديگر پرستى است .

إنّ الذين ءامنوا و الذين هادوا . .. ألم تر أنّ اللّه يسجد له من فى السم_وت و من

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 23 - 13

13 - گرايش به توحيد ، نيازمند داشتن تقوا و بيم از خداوند .

ما لكم من إل_ه غيره أفلاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

13 - نمل - 27 - 61 - 11

11 - آگاهى انسان از نظام طبيعت ، زمينه ساز ارتقاى وى به بينش توحيدى

أمّن جعل الأرض قرارًا . .. و جعل ... أءل_ه مع اللّه بل أكثرهم لايعلمون

طرح مسائل مربوط به نظام طبيعت، به انگيزه گشودن راه معرفت به روى انسان ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 13 - 28

28 - نقش اراده و خواست انسان در گرايش يافتن وى به توحيد از سوى خداوند *

اللّه يجتبى إليه من يشاء

برداشت بالا بدين احتمال است كه ضمير مستتر در {يشاء} _ به قرينه {من ينيب} _ به {من} بازگردد.

زمينه به توحيد ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 74 - 1

1- مالكيت و قدرت مطلقه خداوند ، مقتضى گرايش انسان به توحيد و پرهيز از شرك به اوست .

فلاتضربوا لله الأمثال

برداشت فوق مبتنى بر دو نكته است: الف) {فاء} مضمون اين آيه را متفرع بر آيه قبل كرده است و در آيه قبل سخن از مالكيت و قدرت مطلقه الهى به ميان آمده بود. ب) بنابر اينكه مراد از {ضرب مَثَل} جعل شريك براى خداوند باشد.

زمينه تكذيب توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 9 - 8

8 - شرك ، در بردارنده كفر و مستلزم انكار ربوبيت يگانه خداوند

و ويل للمشركين . .. قل أئنّكم لتكفرون ... و تجعلون له أندادًا

زمينه توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 -

17 - 7

7 _ توجه به اقتدار بى مانع خداوند بر رساندن نفع و ضرر، زمينه ساز اعتقاد به توحيد و پرهيز از شرك

و لا تكونن من المشركين . .. و إن يمسسك اللّه بضر ... فهو على كل شىء قدير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 95 - 7،8

7 _ تفكر در چگونگى شكافته شدن دانه ها و هسته ها و رويش گياهان و پيدايش مرگ و حيات، زمينه راهيابى به توحيد و پرهيز از شرك است.

إن الله فالق الحب و النوى . .. ذلكم الله

8 _ مطالعه در طبيعت و نظام آن، راهى براى رسيدن به توحيد است.

إن الله فالق الحب و النوى . .. ذلكم الله فأنى تؤفكون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 96 - 9

9 _ مطالعه در طبيعت و كرات آسمانى و نظم دقيق و برنامه آنها، راهى براى درك توحيد است.

فأنى تؤفكون. فالق الإصباح ... ذلك تقدير العزيز العليم

سياق آيات گذشته بيان توحيد و نفى شرك و فرجام آن بود. اين آيه نيز، كه پس از جمله {فأنى تؤفكون} در آيه پيشين قرار دارد، در صدد بيان دليل و رهنمودى ديگر براى راهيابى انسان به توحيد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 97 - 3

3 _ مطالعه در كيهان و مدارا و موقعيت ستارگان، راهى براى درك توحيد و خداشناسى است.

و هو الذى جعل لكم النجوم لتهتدوا بها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 98

- 9

9 _ تفكر در چگونگى آفرينش انسان، راهى براى رسيدن به توحيد است.

و هو الذى أنشأكم . .. قد فصلنا الأيت لقوم يفقهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 99 - 10،11،16

10 _ تنوع ميوه ها و درختان زيتون و انار از آيات خداشناسى و توحيد است.

و الزيتون و الرمان مشتبها و غير متشبه

11 _ گوناگونى درختان يك ميوه و تفاوت ثمره هاى آن، در عين شباهت با يكديگر، از آيات خداشناسى و توحيد است.

و هو الذى . .. و الزيتون و الرمان مشتبها و غير متشبه

16 _ كسانى كه در طلب ايمان بوده و از لجاجت و عناد به دورند، از آيات طبيعت به شناخت خدا و يگانگى او راهى مى يابند.

إن فى ذلكم لأيت لقوم يؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 27 - 6

6_ گرايش داشتن آدمى به خدا زمينه ساز مشيّت الهى به هدايت وى و رهنمون ساختنش به پذيرش توحيد و رسالت پيامبر ( ص )

إن الله يضل من يشاء و يهدى إليه من أناب

{انابة} (مصدر أناب) به معناى روى آوردن و بازگشتن است كه به قرينه {إليه} منظور از آن ، روى آوردن و بازگشت به خداست و از آن جا كه اين وصف پيش از هدايت يافتن مطرح شده است ، مراد از آن گرايش داشتن به خدا و گريزان نبودن از اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 52 - 6

6- قرآن براى آگاهى انسان ها به خداى يكتا و پى بردن

به وحدانيت اوست .

ه_ذا بل_غ للناس . .. و ليعلموا أنما هو إل_ه وحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 67 - 3

3- انسان ها در گرداب هاى خطرآفرين ، نه تنها متوجه خداوند مى شوند ; بلكه او را يگانه قدرتى مى دانند كه توان نجات آنان را از مرگ حتمى دارد .

و إذا مسّكم الضرّ فى البحر ضلّ من تدعون إلاّ إيّاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 14 - 6

6- ايمان واقعى ، مستلزم تلاش در راه تداوم بخشيدن به انديشه توحيدى

ءامنوا بربّهم . .. إذ قاموا فقالوا ربّنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 30 - 9

9- كافران ، به واسطه بى توجهى به تحولات پديده هاى خلقت و ايمان نياوردن به خداى يگانه ، سزاوار سرزنش اند .

أوَلم ير الذين كفروا أنّ السموت والأرض . .. أفلايؤمنون

همزه در {أوَلم. ..} براى استفهام انكارى و افاده توبيخ مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 31 - 5

5- توجه به آفرينش كوه ها ، راه ها و دره ها ، راهى براى رسيدن به توحيد است .

و جعلنا فى الأرض روسى . .. لعلّهم يهتدون

متعلق {يهتدون} در آيه ذكر نشده است; ولى به قرينه اين كه مخاطبان آيات شريفه مشركان اند و اين آيات در صدد اثبات توحيد است، برداشت ياد شده قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 -

32 - 3

3- توجه به آفرينش آسمان و نقش آن براى اهل زمين ، راهى براى رسيدن به توحيد است .

أنّ السموت والأرض . .. و جعلنا السماء سقفًا محفوظًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 63 - 3

3 - تدبر در پديده هاى طبيعت ، رمينه ره يابى انسان به توحيد و يكتاپرستى

ألم تر أنّ اللّه أنزل من السماء ماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 32 - 11

11 - گرايش به توحيد ، نيازمند داشتن تقوا و بيم از خداوند

ما لكم من إل_ه غيره أفلاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 80 - 12

12 - انديشه و تعقل در نظام هستى ، راهگشاى انسان براى شناخت خداى يكتا و يكتاپرستى

و هو الذى يحى و يميت . .. افلاتعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 84 - 2

2 - نظام طبيعت ، بسترى مناسب براى خداشناسى و ره يافتن به توحيد

قل لمن الأرض و من فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 9 - 6

6 - مطالعه در مراحل آفرينش زمين ، زمينه ساز توجه انسان به يگانگى آفريدگار آن

قل أئنّكم لتكفرون بالذى خلق الأرض فى يومين و تجعلون له أندادًا

زمينه توحيد افعالى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 5 - 20

20 - شناخت خداوند و صفات او ( رب العالمين و . . .

) ، آدمى را به توحيد افعالى رهنمون خواهد كرد .

إياك نستعين

چون جمله {إياك نستعين} پس از توصيف خداوند به {رب العالمين} و . .. آمده، بيانگر اين است كه شناخت خداوند، با آن صفات ياد شده، آدمى را به اين مرحله مى رساند كه غير خدا را ناتوان بيند و در نتيجه به توحيد افعالى برساند.

زمينه توحيد ذاتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 25 - 4

4- توحيد در عبادت ، لازمه توحيد در الوهيت است .

لاال_ه إلاّأنا فاعبدون

برداشت ياد شده از تفريع مسأله عبادت خدا (فاعبدون)، بر موضوع يگانگى خدا و توحيد در الوهيت (لا إل_ه إلاّ أنا)، استفاده گرديده است.

زمينه توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 1 - 10

10 _ توجه به آفرينش مجموعه جهان هستى به دست خداوند، زمينه ساز اعتقاد به توحيد ربوبى است.

الحمد للّه الذى خلق السموت و الأرض . .. ثم الذين كفروا بربهم يعدلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 2 - 10

10 _ توجه انسان به آفرينش و مرگ خويش، زمينه شناخت ربوبيت يگانه خداوند

بربهم يعدلون. هو الذى خلقكم من طين ثم قضى أجلا ... ثم أنتم تمترون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 32 - 1

1 _ رازقيت ، حاكميت ، حيات بخشى و تدبير خداوند نسبت به كار جهان ، جلوه هاى روشنى از ربوبيت خدا بوده و اعتقاد به آن ، مستلزم ايمان به پروردگارى بى شريك

است .

قل من يرزقكم من السماء . .. فذلكم اللّه ربكم

تفريع جمله {ذلكم اللّه ربكم} با {فا}ى نتيجه، در آيه پيش (قل من يرزقكم . ..) بيانگر اين حقيقت است كه: با وجود اعتقاد به رازقيت خدا، حاكميت او بر قوا و حواس آدمى، خالقيت نسبت به جاندار و بى جان و تدبير او نسبت به امور جهان; ايمان به ربوبيت مطلق خدا ضرورى بوده و مجالى براى پندارپروردگارى غير او باقى نمى ماند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 4 - 11

11_ تعقّل در پديده هاى طبيعى ، آدمى را به شناخت خدا و يكتايى او در تدبير امور هستى هدايت مى كند .

إن فى ذلك لأي_ت لقوم يعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 56 - 8

8- توحيد در ربوبيت ، لازمه توحيد در خالقيت است .

بل ربّكم . .. الذى فطرهنّ

آيه شريفه، براى اثبات توحيد خداوند در ربوبيت، او را به صفت خالق جهان بودن توصيف كرده است. اين توصيف بيانگر اين است كه ميان توحيد در ربوبيت و توحيد در خالقيت، پيوند ناگسستنى وجود دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 74 - 4

4 - ايمان به توانايى و عزّت مطلق خدا ، ره يابى به توحيد و ربوبيت يگانهءءاو است .

إنّ اللّه لقوىّ عزيز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 28 - 7

7 - شناخت ربوبيت خدا در هستى ، نيازمند تعقل و پرهيز از غفلت و سطحى

نگرى

قال ربّ المشرق و المغرب . .. إن كنتم تعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 53 - 8

8 - مطالعه و تدبر در جهان آفرينش ( آفاق و انفس ) ، زمينه ساز ره يابى انسان به توحيد و ربوبيت بى همتاى خداوند

سنريهم ءاي_تنا . .. أنّه الحق

بنابراين كه ضمير {أنّه} به {خدا} بازگردد، مطلب بالا قابل برداشت است.

زمينه توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 5 - 4

4 - شناخت خدا و صفات او ، راه دستيابى به توحيد عبادى است .

الحمد للّه رب العلمين . .. إياك نعبد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 141 - 4

4 _ موسى ( ع ) با تكيه بر لطف خداوند به بنى اسرائيل در نجات بخشى آنان از شكنجه فرعونيان ، لزوم پرستش خداى يگانه و پرهيز از گرايش به شرك را به آنان گوشزد كرد .

قال أغير اللّه أبغيكم إلهاً . .. و إذ أنجينكم من ءال فرعون

برداشت فوق بر اين اساس است كه مفاهيم ذكر شده در آيه مورد بحث برگرفته از سخنان موسى باشد و مخاطبان اصلى آن همان مردمى باشند كه پس از عبور از دريا به بت پرستى گرايش پيدا كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 158 - 11

11 _ باور به حاكميت انحصارى خدا بر هستى ، زمينه ساز ايمان به نبود هيچ معبودى شايسته پرستش جز او

الذى له ملك السموت و الأرض لا

إله إلا هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 104 - 11

11 _ يادآورى مرگ ، وسيله توجه به خدا و توحيد در عبادت است .

و لكن أعبد اللّه الذى يتوفيكم

ذكر {يتوفاكم} پس از بيان توحيد در عبادت، بيانگر اين نكته نيز مى تواند باشد كه ياد مرگ، زمينه اى براى پى بردن به توحيد در عبادت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 4 - 3

3_ باور و توجه انسان ها به اينكه { رجوعشان تنها به سوى خداست } آنان را از پرستش غير او ترسان و به يكتاپرستى وامى دارد .

فإنى أخاف عليكم عذاب يوم كبير. إلى الله مرجعكم

جمله {إلى الله مرجعكم} به منزله تعليلى است براى {و إن تولّوا فإنى أخاف . ..}; يعنى، علت نگرانى پيامبر براى مشركان، اين است كه آنان به خدا باز مى گردند و به خاطر شركشان عذاب مى شوند. بنابراين هر كس اين حقيقت را بپذيرد كه بازگشت او تنها به خداست، هرگز به غير او نمى گرود و به شركْ روى نمى آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 91 - 4

4 - اعتقاد به ربوبيت خداوند و مالكيت او بر تمامى مظاهر هستى ، مقتضى پرستيدن يگانه او

إنّما أُمرت أن أعبد ربّ ه_ذه البلدة . .. و له كلّ شىء

واژه {ربّ} و تعبير {و له كلّ شىء} در حقيقت بيانگر فلسفه حصر پرستش انسان در برابر خدا است; يعنى، چون او پروردگار و مالك يگانه هستى است، پس عبوديت

انسان بايد تنها به درگاه او باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 17 - 20

20 - توجه به بازگشت انسان ها به خدا ، برانگيزاننده آنان به توحيد عبادى و شكر به درگاه خدا است .

و اعبدوه و اشكروا له إليه ترجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 37 - 12

12 - توحيد در خالقيت ، زمينه ساز توحيد در عبوديت

و اسجدوا للّه الذى خلقهنّ إن كنتم إيّاه تعبدون

آيه شريفه به اين نكته اشاره دارد كه در پرتو تصحيح مبانى انديشه اى، مى توان بر گرايش هاى وجودى تأثير گذاشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 23 - 21

21 - شناخت صحيح صفات الهى ، راهنماى انسان به توحيد و يگانگى معبود

الملك القدّوس . .. سبح_ن اللّه عمّا يشركون

در ابتداى آيه، از يگانگى معبود سخن به ميان آمده و سپس صفات و ويژگى هاى آن معبود بر شمرده شده است. اين مطلب مى تواند بيان كننده اين معنا باشد كه توجه به اين صفات، خود راهنماى انسان به توحيد و نفى شرك است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 20 - 5

5 - ربوبيت بى همتاى خداوند ، مقتضى انحصار خواندن و عبادت به او است .

قل إنّما أدعوا ربّى و لاأُشرك به أحدًا

زمينه توحيد عملى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 50 - 13

13_ توحيد عملى ، مبتنى بر توحيد نظرى است

.

اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

جمله {ما لكم . ..} ، كه بيانگر توحيد نظرى است ، به منظور استدلال بر توحيد عبادى و عملى _ كه جمله {اعبدوا الله} گوياى آن است _ ايراد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 10

10_ توحيد عملى ، مبتنى بر توحيد نظرى است .

اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

جمله {ما لكم . ..} تعليل براى {اعبدوا الله} است; يعنى ، چون واقعيت اين است كه الهى جز خداوند نيست ، پس در مقام عمل نيز او بايد پرستش شود نه غير او.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 84 - 12

12_ توحيد عملى ، مبتنى بر توحيد نظرى است .

اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

زمينه شناخت توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 6 - 8

8 _ تقوا و پارسايى ، زمينه اى لازم براى فهم و درك دلايل توحيد ربوبى موجود در جهان آفرينش

إن فى اختلف الّيل و النهار و ما خلق اللّه فى السموت و الأرض لأيت

زمينه عقيده به توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 79 - 8

8 _ اعتقاد به توحيد و روى دل و جان به خداى يگانه كردن، مقتضاى گرايش به حق و راه مستقيم است.

وجهت وجهى للذى . .. حنيفا و ما أنا من المشركين

راغب در معناى حنيف مى گويد: {حنف} تمايل به استقامت و دورى از گمراهى است.

و چون {حنيفا} در آيه شريفه وصف براى فاعل {وجهت} است، تعليلى براى مضمون {وجهت ... } محسوب مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 174 - 3

3 _ بازگشت مردم از شرك به توحيد ، از اهداف تبيين آيات از سوى خداوند است .

نفصل الأيت و لعلهم يرجعون

زمينه عقيده به توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 87 - 4

4 - اعتقاد به يگانگى خالق ، مستلزم اعتقاد به يگانگى معبود و { ربّ }

يدعون من دونه . .. و لئن سألتهم من خلقهم ليقولنّ اللّه فأنّى يؤفكون

مشركان در ربوبيت الهى، قائل به شرك بودند و خداوند براى تبيين بطلان اعتقاد آنان، به ايشان يادآور شده كه شما معتقد به يگانگى خالق هستيد و پذيرش شرك در ربوبيت، با آن تناقض دارد.

زمينه فهم توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 3 - 6

6 - به يادآوردن نعمت هاى خداوند ، موجب درك يگانگى خالقيت و رازقيت و اعتراف به آن است .

اذكروا نعمت اللّه عليكم هل من خ_لق غير اللّه يرزقكم

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه آيه شريفه، پيش از طرح مسأله خالقيت و رازقيت انحصارى خداوند، به ياد آوردن نعمت هاى الهى را توصيه كرده است.

زمينه گرايش به توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 18

18_ پرهيز از شرك و گرايش به توحيد ، تنها در پرتو عنايت ها و امداد

هاى الهى ميسّر است .

ما كان لنا أن نشرك . .. ذلك من فضل الله علينا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 40 - 20

20_ مردم ، در صورت آگاهى از براهين توحيد ، به يكتاپرستى گرايش خواهند يافت .

و ل_كنّ أكثر الناس لايعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 33 - 8

8_ توجه به اينكه خداوند هيچ شريكى براى خويش سراغ ندارد ، آدمى را به توحيد و نفى شرك گرايش مى دهد .

أم تنبّئونه بما لايعلم فى الأرض

زمينه محافظت از توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 15 - 17

17 - توجه دادن انسان به محاسبه اعمال اش در نزد خداوند ، زمينه ساز پابندى وى به توحيد و پيروى كردن از انسان هاى خداجو است .

و إن ج_هداك على أن تشرك بى . .. فلاتطعهما ... و اتّبع سبيل من أناب إلىّ ثمّ إلىّ

زمينه يقين به توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 24 - 11

11 - امكان شناخت و يقين به يگانگى خدا از طريق مطالعه در مظاهر هستى

قال ربّ السم_وت و الأرض و ما بينهما إن كنتم موقنين

{إن كنتم موقنين}; يعنى، اگر شما طالب يقين هستيد و بناى رسيدن به شناخت و حق را داريد، كافى است كه به حاكميت تدبير و ربوبيت واحد بر نظام آسمان ها و زمين و موجودات ميان آنها توجه كنيد.

سختى توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

10 - مريم - 19 - 65 - 6

6- توحيد در عبادت و اطاعت خداوند ، امرى دشوار و نيازمند صبر و تحمل است .

فاعبده واصطبر لعب_دته هل تعلم له سميًّا

{اصطبار}; يعنى، براى چيزى صبر قراردادن (لسان العرب). فرمان به كارگيرى صبر براى عبادت، گوياى مشكلات و موانعى است كه بر سر راه عبادت خداوند وجود دارد و گذر از آن، نيازمند بهره گرفتن از صبر است.

سرزنش اعراض از توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 32 - 7

7 _ روى برتافتن از توحيد و يكتاپرستى و گرايش به شرك و بت پرستى ، كارى شگفت و در پى دارنده نكوهش سخت خداوند

فذلكم اللّه ربكم الحق . .. فأنى تصرفون

شب و توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 67 - 8

8 _ شب و روز ، داراى نشانه هاى فراوان توحيد ربوبى براى شنوايان حق پذير

هو الذى جعل لكم الّيل . .. و النهار ... إن فى ذلك لأيت لقوم يسمعون

شرايط توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 97 - 6

6 _ دانش شرط راهيابى انسان به شناخت خداوند و يگانگى او از طريق سير در طبيعت است.

فالق الإصباح . .. قد فصلنا الأيت لقوم يعلمون

شرايط توحيد مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 169 - 2

2 - ادعاى مشركان ، مبنى بر پذيرش آيين توحيدى و بندگى خالصانه خداى يكتا ، در صورت آگاه شدن

شان از سرنوشت خوب و سعادتمندانه مؤمنان و يكتاپرستان گذشته

لو أنّ عندنا ذكرًا من الأوّلين . لكنّا عباد اللّه المخلصين

توضيح مربوط به برداشت بالا، در ذيل برداشت شماره 5 در آيه قبل (168) آمد.

شرك و توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 39 - 9

9_ تصور خدايان متعدد در قبال خداوند ، مساوق و هم عنان با تصور مقهوريت آنان است .

ءأرباب متفرقون خير أم الله الوحد القهار

از آن جا كه يوسف(ع) خداوند را به {قهار} بودن توصيف كرد معلوم مى شود وى {مقهور بودن} معبودان دروغين را نيز قصد كرده است ولى آن را در عبارت ذكر نكرد تا به اين نكته اشاره كند كه تصور متفرق بودن آنان كافى است در اينكه آدمى بداند خدايان متعدد در برابر خداى يگانه همواره مقهورند و شايسته خدايى نيستند.

شعار توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 40 - 18

18 _ { كلمة اللّه } ( شعار توحيد ) ، داراى برترى مطلق بر شعار كفر

و جعل كلمة الذين كفروا السفلى و كلمة اللّه هى العليا

شك در توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 14 - 7

7 - منافقان ، گرفتار شك و ترديد نسبت به مبانى اسلام ( توحيد ، نبوت ، معاد ، قرآن و . . . )

قالوا بلى و ل_كنّكم . .. ارتبتم

شك در توحيد افعالى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 2 - 9

9 _ ترديد

در خالقيت و ربوبيّت يگانه خداوند، شگفت انگيز و سزاوار سرزنش است.

بربهم يعدلون. هو الذى خلقكم من طين ثم قضى أجلا ... ثم أنتم تمترون

حرف {ثم} در {ثم أنتم تمترون}، مفيد استبعاد و توبيخ است، چون تراخى زمانى در اينجا معنى ندارد. گفتنى است متعلق {تمترون}، مضامين اساسى مورد بحث در آيه قبل (توحيد در خالقيت و ربوبيت) است.

شك در توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 2 - 9،11

9 _ ترديد در خالقيت و ربوبيّت يگانه خداوند، شگفت انگيز و سزاوار سرزنش است.

بربهم يعدلون. هو الذى خلقكم من طين ثم قضى أجلا ... ثم أنتم تمترون

حرف {ثم} در {ثم أنتم تمترون}، مفيد استبعاد و توبيخ است، چون تراخى زمانى در اينجا معنى ندارد. گفتنى است متعلق {تمترون}، مضامين اساسى مورد بحث در آيه قبل (توحيد در خالقيت و ربوبيت) است.

11 _ مطالعه در آفرينش انسان و مرگ و حيات وى، زداينده ترديد در يگانگى خداوند

هو الذى خلقكم من طين ثم قضى أجلا . .. ثم أنتم تمترون

از جمله {ثم أنتم تمترون}، كه بيان استبعاد هر گونه ترديد در يگانگى خداوند پس از توجه به مضامين صدر آيه است، چنين برمى آيد كه بعد از اين توجه، على القاعده نبايد ترديدى در توحيد و اعتقاد بدان وجود داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 1 - 6

6 - يگانگى خداوند در تدبير جهان ، محور پرسش هاى ترديدآميز اهل مكّه در عصربعثت *

عمّ يتساءلون

گرچه بخش عظيمى از آيات اين سوره درباره حوادث قيامت است; ولى آيات

آغازين آن _ كه درباره قدرت خدا و حاكميت خواست او بر جهان است _ مى تواند قرينه باشد كه مورد سؤال در {يتسائلون} وابستگى همه كارها به خداوند و بى نقش بودن بت ها در كار تدبير جهان است.

شگفتى تكذيب توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 12 - 2

2 - انكار توحيد ربوبى و احياى مجدد انسان ها _ به رغم مشاهده عظمت آفرينش و قدرت خدا در جهان _ امرى شگفت آور است .

إنّ إل_هكم لوحد . .. فاستفتهم أهم أشدّ خلقًا... بل عجبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 25

25 - با وجود نشانه هاى مشهود و بى شمار توحيد ربوبى و يگانگى خدا در عالم ، انكار آن و روى آوردن به شرك ، امرى شگفت آور است .

فأنّى تصرفون

استفهام{أنّى} در آيه شريفه براى تعجب است.

شگفتى توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 5 - 1

1 - اثبات معبود يگانه در برابر معبود هاى متعدد ، امرى شگفت آور در نظر كافران

أجعل الألهة إل_هًا وحدًا

همزه {أجعل} از نوع استفهام تعجبى است و {إل_ه} (مفرد {آلهة}) به معناى معبود است.

شگفتى توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 23 - 3

3 - وجود ربّ و پروردگارى واحد براى جهانيان ، امرى شگفت و باور نكردنى در نظر فرعون

قال فرعون و ما ربّ الع_لمين

شگفتى محروميت از توحيد

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 5 - 14

14 - سرپيچى كافران اهل كتاب و مشركان ، از پذيرش اسلام و محروم ساختن خويش از توحيد ، اعتدال ، نماز و زكات ، شگفت آور است .

لم يكن الذين كفروا . .. منفكّين ... و ما أُمروا إلاّ ليعبدوا اللّه ... حنفاء و ي

چنانچه جمله {و ما أمروا. ..}، ناظر به اوامر اسلامى باشد، مفاد آيه _ با توجّه به ارتباط آن با آغاز سوره _ اين مى شود كه مگر اسلام، چه اوامرى دارد كه كافران، همچنان از مرام خود منفكّ نشده و به اين دين روى نمى آورند؟!; اين دين كه سراسر توحيد و نماز و زكات است، چه فرمان نادرستى در آن است كه آنان از پذيرش اين دين، امتناع مىورزند؟!.

شناخت توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 24 - 7

7 - امكان شناخت ربوبيت بى همتاى خدا از مظاهر هستى

قال ربّ السم_وت و الأرض و ما بينهما إن كنتم موقنين

شهادت براى حفظ توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 26 - 2

2 - اظهار ايمان به خداى يكتا و دفاع از پيامبران و دين الهى تا مرز شهادت ، در محيط خفقان آور شرك و كفر ، امرى پسنديده و عامل سعادت اخروى ( بهشت ) است .

قال ي_قوم اتّبعوا المرسلين . .. إنّى ءامنت بربّكم فاسمعون . قيل ادخل الجنّة

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه داستان مؤمن انطاكيه همانند ديگر داستان هاى ياد شده در

قرآن، به منظور الگوگيرى و درس آموزى نقل مى شود.

صبر در توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 65 - 6

6- توحيد در عبادت و اطاعت خداوند ، امرى دشوار و نيازمند صبر و تحمل است .

فاعبده واصطبر لعب_دته هل تعلم له سميًّا

{اصطبار}; يعنى، براى چيزى صبر قراردادن (لسان العرب). فرمان به كارگيرى صبر براى عبادت، گوياى مشكلات و موانعى است كه بر سر راه عبادت خداوند وجود دارد و گذر از آن، نيازمند بهره گرفتن از صبر است.

ظالمان و توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 113 - 7

7_ ستمگران هرگز اهل ايمان را در رسيدن به هدف هاى توحيدى شان يارى نخواهند كرد .

و لاتركنوا إلى الذين ظلموا . .. ما لكم من دون الله من أولياء

ظلم معرضان از توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 15 - 11

11- { عن النبى ( ص ) قال : كلّ جبّار عنيد من أبى أن يقول : لا إله إلاّ الله ;

از رسول خدا(ص) روايت شده كه فرمود: [مراد از ]گردنكش كينه توز، كسى است كه از گفتن {لا إله إلاّ الله} دريغ داشته باشد}.

عقلانيت توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 67 - 8

8- توحيد ، انديشه و باورى است مطابق عقل .

أُفّ لكم و لماتعبدون من دون اللّه أفلاتعقلون

حضرت ابراهيم(ع)، بت پرستان را به دليل روى آوردن به شرك و دورى از توحيد، مردمى كم خرد

و بى فكر دانست. از اين كلام استفاده مى شود كه روى كردن به توحيد و دورى از شرك، نشانگر خردمندى است و عقيده توحيدى مطابق با عقل و خرد است.

عقلانيت توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 8 - 6

6- بنياد هاى علمى و عقلى توحيد ربوبى ، شايسته اعتماد و اتكا است ; نه باور هاى موهوم فرهنگ شرك .

ربّكم و ربّ ءابائكم الأوّلين

در آيات پيشين، دلايل علمى و عقلى توحيد ربوبى مورد اشاره قرار گرفته است و از آن جا كه يكى از بهانه هاى مشركان در نفى توحيد، استناد به شيوه و باور پيشينيان بوده است; تعبير {ربّكم و ربّ آبائكم} _ در پى آن استدلال هاى عقلى و علمى _ مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

عقيده به توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 133 - 16

16 - اعتقاد به يكتايى خدا و پرستش او ، مهمترين اصل در اديان الهى و زير بناى ديگر اصول و احكام دين

ما تعبدون من بعدى قالوا نعبد . .. إلهاً وحداً

روشن است كه يعقوب(ع) از ميان تمامى اصول و احكام دين، تنها پرستش خداوند را نجات بخش نمى دانست. بنابراين تنها از پرستش خدا ياد كردن (ماتعبدون) مى تواند حاكى از آن باشد كه: اولا، توحيد عبادى از مهمترين اصلهاست و ثانياً، انسان با پرستش خدا، به ديگر اصول و احكام دين گرايش پيدا كرده بدانها ملتزم خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 -

66 - 3

3 _ انديشه توحيدى و مبرا از شرك ، سفيهانه و نامعقول در نظر كافران قوم هود

قال الملأ الذين كفروا من قومه إنا لنريك فى سفاهة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 18 - 8

8 _ شرك پيشگان عصر بعثت ، معتقد به خدا و منكر يكتايى او در ربوبيت بودند .

و يعبدون من دون اللّه . .. و يقولون هؤلاء شفعؤنا عند اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 39 - 11

11_ اعتقاد به وجود خداى يگانه و غالب و باور به شايستگى او براى پرستش ، اعتقاد و باورى خردمندانه است .

ءأرباب متفرقون خير أم الله الوحد القهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 20 - 5

5_ اعتقاد به يگانگى خدا و پذيرش آنچه از ناحيه خداوند به پيامبر ( ص ) نازل شده ، عهد ها و پيمان هاى خداوند با آدميان است .

الذين يوفون بعهد الله و لاينقضون الميث_ق

آيه قبل _ كه سخن از حقانيّت قرآن و تعاليم آن داشت_ و آيات پيش از آن _ كه درباره توحيد و نفى شرك بود_ بيانگر مصاديقى بارز از عهد و پيمان خداوند با بندگان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 30 - 17

17_ اعتقاد به ربوبيت خدا و يكتايى او ، زمينه ساز باور آدمى به اينكه به سوى خدا در حركت است و به او باز مى گردد .

هو ربى . .. إليه متاب

{إليه متاب} نيز

مانند {عليه توكلت} به منزله نتيجه اى است براى اعتقاد به ربوبيت خدا و يكتايى او.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 110 - 19

19- اعتقاد به يگانگى خداوند ، ( توحيد نظرى ) بايد با عبادت خالصانه او و ترك پرستش غير او ( توحيد عملى ) همراه باشد .

إل_هكم إل_ه وحد فمن كان . .. و لايشرك بعبادة ربّه أحدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 89 - 2

2 - اعتقاد به يگانگى خدا و بيزارى از شرك و بت پرستى ، نشانه بهره مندى از قلب سليم

إلاّ من أتى اللّه بقلب سليم

در آيات پيشين، سخن درباره مبارزه حضرت ابراهيم(ع) با شرك و بت پرستى است. با توجه به ارتباط اين آيه با آيات قبل، مى توان گفت كه مراد آن حضرت از قلب سليم، قلب خالى از شرك است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 7 - 11

11 - پرداخت زكات و انفاق مال در راه خدا ، از نمود هاى بارز اعتقاد به توحيد و جهان آخرت

و ويل للمشركين . الذين لايؤتون الزكوة و هم بالأخرة هم ك_فرون

از مفهوم مخالف آيه، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 85 - 8

8 - مسأله معاد ، مهم ترين عقيده پس از توحيد و يگانه پرستى

له ملك السم_وت و الأرض . .. و عنده علم الساعة و إليه ترجعون

طرح مسأله قيامت و معاد، پس از تبيين

فرمانروايى يگانه خداوند، بيانگر مطلب بالا است.

عقيده به توحيد افعالى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 100 - 18

18_ يوسف ( ع ) ، معتقد به توحيد افعالى ، و انسانى قدرشناس و سپاسگزار در برابر نعمت هاى الهى

قد جعلها ربى حقًا و قد أحسن بى إذ أخرجنى من السجن و جاء بكم من البدو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 22 - 3

3- لزوم عقيده به يگانگى در وجود و افعال خداوند

لاتجعل مع الله إل_هًا ءاخر

عقيده به توحيد در خالقيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 87 - 1

1 - اعتقاد مشركان مكه ، به خالقيت خداوند و توحيد در آفرينش

و لئن سألتهم من خلقهم ليقولنّ اللّه فأنّى يؤفكون

از آيه شريفه استفاده مى شود كه شرك مشركان، در ناحيه خالقيت خداوند نبوده است; بلكه آنان در ربوبيت، تدبير، كارگشايى امور و وساطت براى تقرب به خدا، گرفتار شرك بوده اند.

عقيده به توحيد ذاتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 22 - 3

3- لزوم عقيده به يگانگى در وجود و افعال خداوند

لاتجعل مع الله إل_هًا ءاخر

عقيده به توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 32 - 3

3 _ توحيد ( اعتقاد به ربوبيت بى همتاى خدا ) آيينى حق و يكتاپرستى سلوك راه هدايت است .

فذلكم اللّه ربكم الحق فماذا بعد الحق إلا الضلل

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 36 - 9

9- پرستش خداى يگانه و اعتقاد به توحيد ربوبى ، صراط مستقيم است .

و إنّ اللّه ربّى و ربّكم فاعبدوه ه_ذا صرط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 92 - 7

7- اعتقاد به پروردگار يكتا ، محور وحدت انسان ها و تشكل امّت واحده است .

إنّ ه_ذه أُمّتكم أُمّة وحدة و أنا ربّكم فاعبدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 19 - 2

2 - جبهه توحيد ، جبهه اى است معتقد به ربوبيت بى شريك خدا و جبهه شرك ، جبهه اى است منكر ربوبيت خدا و معتقد به پروردگارى غير او .

هذان خصمان اختصموا فى ربّهم فالذين كفروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 50 - 4

4 - توجه و اعتقاد ساحران گرويده به موسى ( ع ) ، نسبت به معاد هم پاى عقيده به پروردگار يگانه هستى

قالوا ءامنّا بربّ الع_لمين . .. إنّا إلى ربّنا منقلبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 50 - 15

15 - اعتقاد و اعتراف برخى از منكران قيامت به ربوبيت خداى يگانه

و ما أظنّ الساعة قائمة و لئن رجعت إلى ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 10 - 12

12 - توكل و انابه ، ره آورد اعتقاد و باور به ربوبيت بى همتاى الهى

اللّه ربّى عليه توكّلت و إليه أنيب

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 85 - 8

8 - مسأله معاد ، مهم ترين عقيده پس از توحيد و يگانه پرستى

له ملك السم_وت و الأرض . .. و عنده علم الساعة و إليه ترجعون

طرح مسأله قيامت و معاد، پس از تبيين فرمانروايى يگانه خداوند، بيانگر مطلب بالا است.

عقيده به توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 114 - 15

15- اعتقاد به اختصاص داشتن عبادت به خداوند ، مستلزم شكر نعمت هاى اوست .

و اشكروا نعمت الله إن كنتم إيّاه تعبدون

آمدن جمله {إن كنتم إيّاه تعبدون} به صورت جمله شرطيه براى {اشكروا . ..}، بيانگر وجود تلازم و پيوند ناگسستنى ميان شكر و اعتقاد به توحيد در عبادت است.

علم به توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 19 - 3

3- لزوم اعتقاد آگاهانه و عالمانه ، به توحيد و يگانگى خداوند

فاعلم أنّه لا إل_ه إلاّ اللّه

به كار رفتن واژه {علم} به جاى اعتقاد و اقرار، مى رساند كه خداوند تنها خواهان اقرار انسان به توحيد نيست; بلكه از او مى خواهد تا علم و آگاهى متقن داشته باشد.

علم و توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 18 - 10

10 _ نقش علم ، در فهم وحدانيّت خدا و اقرار به آن

شهد اللّه . .. و اولوا العلم

علما و توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 18 - 3،5،6

3 _ خدا ، ملائكه و

عالمان ، گواهان توحيد

شهد اللّه انّه لا اله الاّ هو و الملئكة و اولوا العلم

5 _ عدل الهى در نظام تكوين و تشريع ، مورد مشاهده فرشتگان و دانشمندان *

شهد اللّه . .. و الملئكة و اولوا العلم قائماً بالقسط

{قائماً بالقسط} مى تواند متعلق شهادت باشد يعنى: عالمان و ملائكه علاوه بر شهادت به يگانگى خداوند، شهادت به عدالت او نيز مى دهند، گفتنى است تعميم قسط به نظام تشريع از آيه بعد استفاده شده است.

6 _ دانشمند ، در نگرش قرآنى ، كسى است كه با شهود نظام عادلانه هستى به وحدانيّت خداوند گواهى دهد .

شهد اللّه . .. و اولوا العلم قائماً بالقسط

به نظر مى رسد {قائماً بالقسط} به منزله دليلى براى وحدانيّت خداوند باشد.

عوامل اعتلاى توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 40 - 15

15 _ نصرت هاى خاص الهى به پيامبر ( ص ) ، عامل فرو شكستن شعار و صولت كافران و اعتلا يافتن كلمة اللّه ( شعار توحيد )

فقد نصره اللّه . .. و جعل كلمة الذين كفروا السفلى و كلمة اللّه هى العليا

عوامل ايمان به توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 185 - 11

11 _ قرآن و پيام هاى آن بهترين وسيله براى ايمان به معارف الهى ( توحيد ، قيامت و . . . . ) است .

فبأى حديث بعده يؤمنون

در برداشت فوق ضمير {بعده} به قرآن و {باء} در فبأىّ} سببيه گرفته شده است. قابل ذكر است كه در اين صورت متعلق {يؤمنون} معارف الهى خواهد بود.

يعنى اگر به وسيله قرآن به توحيد و مانند آن ايمان نياورند، پس به سبب چه چيز ديگرى ايمان خواهند آورد؟

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 17 - 5

5- متذكر بودن و هوشمندى ، عامل گرايش به توحيد و ناسازگار با شرك است .

أفمن يخلق كمن لايخلق أفلاتذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 42 - 5

5 - توجّه به عاقبت ناگوار اقوام مشرك پيشين ، عامل گرايش به توحيد است .

هل من شركائكم . .. قل سيروا فى الأرض فانظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبل

عوامل تحكيم توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 7 - 12

12 _ تأثير عميق جنگ بدر در تحكيم پايه هاى توحيد و آيين اسلام و شكست شرك و كفر

و يريد اللّه أن يحق الحق بكلمته و يقطع دابر الكفرين

عوامل تقويت توحيد عبادى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 65 - 11

11- نزول آيات تاريخ پيامبران و يگانه پرستى آنان ، به امر خداوند و در جهت منظور تقويت بندگى و يكتاپرستى پيامبر ( ص ) بود .

و ما نتنزّل إلاّ بأمر ربّك . .. فاعبده واصطبر لعب_دته

ارتباط دو آيه اخير با آيات پيشين _ كه بيانگر تاريخ انبيا بود _ گوياى نكته ياد شده است.

عوامل تكذيب توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 51 - 7

7 - تاريخ گذشتگان و تحليل آن ،

دست آويز كافران و ناباوران به معارف الهى ، براى رد و انكار ايمان و توحيد

قال فما بال القرون الأُولى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 97 - 3

3 - عوامل انحراف و حق ناپذيرى ، سبب مخفى بودن روشن ترين حقايق ( يگانگى خدا ) بر گمراهان در دنيا

تاللّه إن كنّا لفى ضل_ل مبين

با اين كه پوچى شرك و يگانگى خدا، امرى روشن است; مشركان، تنها پس از گرفتار شدن به آتش دوزخ، وضوح آن را درمى يابند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 29 - 3

3 - پيروى از هواى نفس ، از عوامل انكار توحيد و گريز از پذيرش حق است .

هل لكم من ما ملكت أيم_نكم . .. بل اتّبع الذين ظلموا أهواءهم بغير علم

عوامل تكذيب توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 28 - 8

8 - انكار ربوبيت يگانه خدا ، نشان سطحى نگرى و فقدان انديشه صحيح

ربّ المشرق و المغرب و ما بينهما إن كنتم تعقلون

عوامل توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 86 - 15

15_ فزونى معرفت به خداوند ، مستلزم بهره مند شدن از روحيه توحيدى بيشتر

إنما أشكوا . .. و أعلم من الله ما لاتعلمون

عوامل توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 14 - 11

11- توحيد در ربوبيّت ، مقتضى توحيد در عبادت و يك تاپرستى است .

ربّنا ربّ السم_وت و

الأرض لن ندعوا من دونه إل_هًا

در استدلال اصحاب كهف ميان وحدت {إل_ه} (معبود) با يگانگى {ربّ} تلازمى انفكاك ناپذير مشهود است. آنه، با آوردن حرف {لن} - كه براى نفى ابد است - إل_ه بودن هر چيزى به جز {ربّ السم_وات و الأرض} را منتفى دانسته اند.

عوامل عقيده به توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 79 - 9،10

9 _ تفكر در پديده ها و گذر از افول و زوال پذيرى آنان به سوى يگانه زوال ناپذير، رؤيت ملكوت جهان است.

و كذلك نرى إبرهيم . .. لا أحب الأفلين ... إنى وجهت وجهى للذى

آيات 76 تا 79 تفصيل {كذلك نرى} مى تواند باشد. يعنى اين سير _ كه سيرى عقلانى و فكرى است _ همان رؤيت ملكوت است.

10 _ اعتقاد به توحيد، نتيجه حقگرايى، و شرك، گمراهى و مولود گريز از راه مستقيم است.

وجهت وجهى . .. حنيفا و ما أنا من المشركين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 80 - 7،8

7 _ اگر پروردگار يگانه حقيقت نداشت، آدمى به توحيد ربوبى رهنمون نمى گشت.

أتحجونى فى الله و قد هدين

_______________________________

ر. ك: تفسير الميزان.

8 _ آدمى با هدايت خداوند، رهنورد توحيد مى گردد.

قال أتحجونى فى الله و قد هدين

احتجاج قوم ابراهيم با او در مورد شرك و توحيد بوده است. به همين جهت مصداق مورد نظر براى {هدان}، هدايت به توحيد است و طبعاً اختصاصى به ابراهيم(ع) ندارد.

عوامل گرايش به توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 24 - 4

4_

بينايى و شنوايى باطنى انسان ( توانايى درك و فهم حقايق ) گرايش دهنده او به توحيد ، ايمان به قرآن و انجام اعمال صالح

مَثل الفريقين كالأعمى والأصمّ والبصير والسميع

غفلت از توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 3 - 21

21 _ شرك و بت پرستى ، برخاسته از غفلت و بى توجهى انسان نسبت به ربوبيت مطلق و بى همتاى خدا بر كران تا كران هستى است .

الذى خلق السموت و الأرض . .. ذلكم اللّه ربكم فاعبدوه أفلا تذكرون

فرجام توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 2 - 4

4_ پرستش خداى يكتا ، درپى دارنده فرجامى خوش و نيكوست .

إننى لكم منه . .. بشير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 9 - 5

5 - توحيد و پرستش خداى يگانه ، راهى كه به لقاى خدا مى انجامد .

سبيل اللّه

مراد از {سبيل اللّه} (راه خدا) توحيد و يكتاپرستى است. تسميه توحيد به {راه خدا} يا بدان جهت است كه آيين توحيد، خطى است كه از سوى خدا ترسيم شده و به وسيله پيامبران به مردم ارائه شده است و يا بدان جهت مى باشد كه توحيد و يكتاپرستى، راهى است كه با پيمودن آن، مى توان به خدا رسيد و به لقاى او دست يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 25 - 2

2 - پرستش خداى يگانه ، راهى به سوى خدا و منتهى به لقاى

او است .

و يصدّون عن سبيل اللّه

{سبيل اللّه} يعنى راه خدا {راه خدا} مى تواند به معناى راهى باشد كه {خدا براى اهل ايمان ترسيم و تعيين كرد} و يا مى تواند به معناى راهى باشد كه {به سوى خدا و به او منتهى مى شود}. برداشت فوق بر پايه معناى دوم است.

فرجام مبارزه با توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 68 - 5

5 - هشدار به فرجام شوم كفرپيشگى و مبارزه با توحيد و يكتاپرستى ، رسالت الهى پيامبر ( ص )

و إن ج_دلوك فقل اللّه أعلم بما تعملون

فطرى بودن توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 28 - 2

2 _ عمق وجدان مشركان در دنيا گواه بر حقانيت توحيد و معاد مى دهد.

بل بدالهم ما كانوا يخفون من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 41 - 13

13 _ شرك، بيگانگى با فطرت، و توحيد، آشنايى با فطرت است.

بل إياه تدعون . .. و تنسون ما تشركون

فطريت توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 95 - 9

9 _ گرايش به توحيد امرى فطرى و معقول، و شرك پندارى دور از حقيقت و موجب شگفتى است.

ذلكم الله فأنى تؤفكون

در مفردات راغب آمده است كه {افك} به معناى دروغ و نيز هر چيزى است كه در غير مجرا و مسير صحيح خود قرار گرفته باشد. جمله {فأنى تؤفكون} در عين استفهام همراه با تعجب، بر انحراف و دروغ بودن

شرك و در نتيجه بر حقانيت و راستى توحيد اشاره دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 30 - 8،23،24

8 - انسان ها ، در گرايش به دين توحيدى ، سرشتى همگون دارند .

للدين حنيفًا فطرت اللّه الّتى فطر الناس عليها

23 - { عن زرارة ، قال : سألت أباعبداللّه ( ع ) عن قول اللّه عزّوجلّ { فطرت اللّه الّتى فطر الناس عليها } قال : فطرهم جميعاً على التوحيد ;

از زراره روايت شده كه گفت: از امام صادق(ع) درباره اين سخن خداى عزّوجلّ {فطرت اللّه الّتى فطر الناس عليها} سؤال كردم. فرمود: خدا، انسان ها را بر فطرت توحيد آفريده است}.

24 - { عن زرارة ، قال : قلت لأبى جعفر ( ع ) أصلحك اللّه ! قول اللّه عزّوجلّ فى كتابه { فطرت اللّه الّتى فطر الناس عليها } قال : فطرهم على التوحيد عندالميثاق على معرفته أنّه ربّهم . . . ;

زراره گويد: به امام باقر(ع) گفتم: أصلحك الله! معناى اين سخن خداى عزّوجلّ {فطرت اللّه الّتى فطر الناس عليها} چيست؟ فرمود: خدا، مردم را بر عقيده توحيد آفريد، آنگاه كه با آنان، پيمان بست كه او را به پروردگارى خود بشناسند. ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 25 - 3

3 - زمينه هاى ادراك توحيد ، در سرشت بشر نهفته است و تنها ، نيازمند تذكّر و زُدايش غفلت است .

و لئن سألتهم من خلق السموت و الأرض ليقولنّ اللّه

احتمال دارد كه پاسخ داده شده از سوى كافران به پرسش {خالق عالم كيست؟}

از ناحيه عقل نظرى باشد و احتمال دارد كه برخاسته از فطرت توحيدى آنان باشد كه در همه انسان ها هست. برداشت بالا، بر اساس احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 9 - 5

5 - اصل توحيد و يگانگى آفريدگار هستى ، امرى بديهى و مورد پذيرش فطرت تمامى آدميان

ليقولنّ خلقهنّ العزيز العليم

از اعتراف مشركان به يگانگى آفريدگار جهان هستى، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 48 - 12

12 - فطرت اوليه انسان ها ، توحيد ، خداپرستى و حق پذيرى است .

لعلّهم يرجعون

از سياق آيات پيشين _ كه درباره توحيد و شرك است _ و نيز از واژه {رجوع} استفاده مى شود كه انسان ها به توحيد گرايش فطرى دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 87 - 3

3 - توحيد ، امرى فطرى و شرك انحراف از فطرت انسانى است .

و لئن سألتهم من خلقهم ليقولنّ اللّه فأنّى يؤفكون

در صورتى كه آيه شريفه را مستقل از قبل بدانيم و ضمير {هم} به مطلق بشر بازگردد، استفاده مى شود كه توحيد در فطرى بودن انسان نهفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 3 - 14

14 - { عن جابر بن عبداللّه قال رسول اللّه ( ص ) : كل مولود يولد على الفطرة حتّى يعبر عنه لسانه ، فإذا عبر عنه لسانه إمّا شاكراً و إمّا كفوراً . . . ;

از جابربن

عبداللّه [انصارى] روايت شده كه رسول خدا(ص) فرمود: هر نوزادى بر فطرت [توحيد ]متولد مى شود، تا زمانى كه زبان او بتواند افكار و عقايد او را تعبير و ابراز كند. در اين هنگام يا شاكر است [و پذيراى توحيد] يا ناسپاس است [و پذيراى كفر]}.

فطريت توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 12 - 2

2 _ توحيد ربوبى ، باور فطرى و غريزى انسان

و إذا مسّ الإنسن الضرّ دعانا

از اين كه انسانها در مواقع اضطرار و در هنگامه هاى سخت و دشوار، به خدا پناه مى برند و نجات خود را تنها در گرو مشيت او مى دانند ; معلوم مى شود كه اين باور، باورى غريزى و ايمانى فطرى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 22 - 12

12 _ توحيد و اعتقاد به ربوبيت بى شريك خدا ، باور فطرى و غريزى هر انسان

و جاءهم الموج من كل مكان و ظنوا أنهم أحيط بهم دعوا اللّه مخلصين له الدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 8 - 2

2 - توحيد ربوبى ، باورى فطرى و غريزى انسان

و إذا مسّ الإنس_ن ضرّ دعا ربّه

از اين كه انسان ها در مواقع اضطرار و هنگامه هاى سخت، به خدا پناه مى برند و نجات خود را تنها در گرو مشيت او مى دانند; معلوم مى شود كه اين، باورى غريزى و ايمانى فطرى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 49

- 2

2 - توحيد ربوبى ، باورى فطرى و غريزى انسان

فإذا مسّ الإنس_ن ضرّ دعانا

از اين كه انسان ها در مواقع اضطرار و هنگامه هاى دشوار، به خدا پناه مى برند و نجات خود را تنها در گرو مشيت او مى دانند، روشن مى شود كه اين باورى غريزى و ايمانى فطرى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 16 - 2

2 - توحيد ربوبى ، باور فطرى تمامى انسان ها

من بعد ما استجيب له

بنابراين احتمال كه اجابت كننده (استجيب له) فطرت انسان باشد، برداشت بالا استفاده مى شود.

فلسفه توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 23 - 3

3- فرمان خداوند به توحيد عبادى ، فرمانى در جهت رشد و تكامل انسانها

و قضى ربّك ألاّتعبدوا إلاّ إيّاه

{ربّ} در اصل به معناى {تربيت} است (مفردات راغب). آمدن اين صفت به جاى ديگر صفات خداوند، مى تواند اشاره به مطلب فوق داشته باشد.

فلسفه توحيد انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 65 - 11

11- نزول آيات تاريخ پيامبران و يگانه پرستى آنان ، به امر خداوند و در جهت منظور تقويت بندگى و يكتاپرستى پيامبر ( ص ) بود .

و ما نتنزّل إلاّ بأمر ربّك . .. فاعبده واصطبر لعب_دته

ارتباط دو آيه اخير با آيات پيشين _ كه بيانگر تاريخ انبيا بود _ گوياى نكته ياد شده است.

قدرت توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 162 - 2

2 - ناتوانى آيين شرك

و بت پرستى ، در مبارزه با آيين توحيد و يكتاپرستى

ما أنتم عليه بف_تنين

برداشت ياد شده از آن جا است كه ناتوانى مشركان از اغواى مردم از راه خدا، بيانگر ناتوانى آيين آنان در مبارزه با آيين توحيدى است.

قوم ثمود و توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 62 - 14

14_ قوم ثمود ، در يكتايى خدا و ضرورت يگانه پرستى ، در شك و ترديد بودند .

و إنّنا لفى شك مما تدعونا إليه مريب

قوم عاد و توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 1

1_ قوم عاد ، برخوردار از آيات و نشانه هاى بسيار براى درك توحيد ربوبى

و تلك عاد جحدوا بأي_ت ربهم

قوم عاد و توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 70 - 3

3 _ يكتاپرستى و گرايش توحيدى ، در پندار قوم عاد ، سفاهت و نابخردى بود .

إنا لنريك فى سفاهة . .. أجئتنا لنعبد اللّه وحده

جمله {أجئتنا . .. } بيانگر ريشه سفيه پنداشتن هود از سوى قوم عاد است.

كافران صدر اسلام و توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 27 - 2

2_ كافران خواستار معجزه اى _ جز قرآن _ براى باور به حقانيّت رسالت پيامبر ( ص ) و پذيرش توحيد

و يقول الذين كفروا لولا أُنزل عليه ءاية من ربه

جمله {إن الله يضل من يشاء و يهدى . ..} قرينه بر اين است كه كافران مشاهده معجزه

از پيامبر(ص) را براى هدايت شدن و پذيرش رسالت پيامبر(ص) _ كه سرلوحه آن توحيد است _ مى خواستند ; يعنى، مى گفتند: اگر معجزه اى ارائه كنى، رسالت تو را مى پذيريم و به توحيد مى گرويم.

كافران و توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 73 - 7

7- پاسخ كافران عصر بعثت ، در برابر آيات روشن و دلايل كافى توحيد و اسلام ، بيان وضعيت بهتر اقتصادى و اجتماعى خود نسبت به مؤمنان بود .

قال الذين كفروا للذين ءامنوا . .. أىّ الفريقين خير مقامًا و أحسن نديًّا

لام در {للذين آمنوا} ممكن است براى تبليغ باشد. در اين صورت مؤمنان مخاطب كافران خواهند بود. همچين مى تواند براى تعليل بوده و مراد اين باشد كه كافران، به خاطر مؤمنان و در باره آنان، پرسش يادشده را مطرح كرده بودند.

كفر به توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 30 - 8

8 _ مؤاخذه كافران به توحيد، نبوت و معاد در مواقف قيامت

و يوم نحشر هم جمعياً . .. و لو ترى إذ وقفوا على ربهم قال أليس هذا بالحق

{أين شركاؤكم} (در آيه 22) مؤاخذه درباره توحيد، {لاتكذب بآيات ربنا} (در آيه 27) مؤاخذه درباره نبوت، {أليس هذا بالحق} (در آيه 30) مؤاخذه درباره قيامت است.

كفر مكذبان توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 5 - 2

2 - منكران يگانگى خدا و معتقدان به تعدد معبود ، كافراند .

و قال الك_فرون . .. أجعل الألهة إل_هًا وحدًا

كلمه

توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 115 - 17

17 _ عن النبى(ع) فى قوله {و تمت كلمة ربك صدقا و عدلا} قال: لا إله إلا الله.

از رسول خدا(ص) روايت شده است: مراد از {كلمة ربك در آيه {و تمت كلمة ربك . .. } {لا إله إلا الله} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 35 - 2

2 - { لا إل_ه إلاّ اللّه } شعار پيامبر اسلام ( ص )

إذا قيل لهم لا إل_ه إلاّ اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اخلاص - 112 - 1 - 3

3 - كلمات توحيد ، بايد بر زبان جارى گردد .

قل

كلمه توحيد در صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 36 - 7

7 - كلمه توحيد و شعار { لا إل_ه إلاّ اللّه } سخنى جذاب و گيرا براى مردم عصر بعثت

و إذا قيل لهم لا إل_ه إلاّ اللّه يستكبرون . و يقولون ...لشاعر

كيفر اعراض از توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 70 - 9

9 _ هود ( ع ) مردمش را در صورت مقامت بر شرك و پرستش نكردن خداى يگانه به عذاب الهى تهديد كرد .

فأتنا بما تعدنا إن كنت من الصدقين

كيفر انكار توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 71 - 18

18 _ هود در انتظار نزول عذاب الهى بر قوم عاد ،

پس از ابلاغ رسالت هاى الهى و اصرار آنان بر انكار توحيد و رسالت وى

فانتظروا إنى معكم من المنتظرين

كيفر ترك توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 65 - 13

13 _ هود برحذردارنده قوم خويش از گرفتار شدن به عذاب هاى الهى به سبب پرستش نكردن خداى يكتا و پرهيز نكردن از گرايش هاى شرك آلود

أفلاتتقون

{اتقاء} مصدر {تتقون} به معناى گرفتن حفاظ براى دورى از مكروه و مانع شدن از رسيدن مكروه است. در اينجا به مناسبت مورد و تأييد آيات بعد (همانند آيه 70)، مراد از مكروه، عذابهاى الهى است، يعنى: أفلا تتقون عذاب اللّه.

كيفر دشمنى با توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 13 - 8

8 - مخالفت با دعوت توحيدى پيامبر ( ص ) ، موجب استحقاق كيفر دنيوى

فإن أعرضوا فقل أنذرتكم ص_عقة مثل ص_عقة عاد و ثمود

گرايش به توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 41 - 1

1 _ گرايش همه انسانها، حتى مشركان، در سختيها و شدايد به خداى يگانه

بل إياه تدعون

گسترش افعالى توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 5 - 21

21 _ باور همگان به توحيد افعالى ، آرمان موحدان است .

إياك نستعين

به كارگيرى {نستعين} (استعانت مى جوييم) به جاى {أستعين} (استعانت مى جويم)، مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد.

گسترش توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 5 - 12

12 -

يكتا پرستى همگان ، آرمان موحدان است .

إياك نعبد

آوردن {نعبد} (ما عبادت مى كنيم} به جاى {أعبد} (من عبادت مى كنم) مى تواند اشاره به خواسته هر انسان موحدى باشد; يعنى، او با گفتن جمله {ما عبادت مى كنيم} بيان مى دارد كه خواهان يكتا پرستى همگان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 8 - 2،4

2 _ پيروزى مسلمانان در جنگ بدر زيربناى گسترش توحيد و نابودى شرك در سراسر جهان

يريد اللّه أن يحق الحق . .. ليحق الحق و يبطل البطل

برداشت فوق بر اين اساس است كه {ليحق الحق} متعلق به {يريد اللّه أن يحق الحق} در آيه قبل باشد. بر اين مبنا مى توان گفت مراد از {الحق} در آيه قبل خصوص پيروزى موعود در پيكار بدر است، و مقصود از {الحق} در آيه مورد بحث مطلق حق. بنابراين {يريد اللّه أن يحق الحق ... } چنين معنا مى شود: خداوند با تقدير پيروزى در جنگ بدر خواست حق را همواره به منصه ظهور رساند و در سراسر جهان استوار سازد.

4 _ خداوند خواهان نابودى كفر و گسترش توحيد و معارف اسلام ، على رغم ناخشنودى مشركان مجرم و تلاش هاى پيگير آنان

ليحق الحق . .. و لو كره المجرمون

كراهت مجرمان كنايه از تلاشهاى پيگير آنان براى مقابله با حق است. زيرا مجرد كراهت نفسانى مجرمان، بدون مبارزه عملى و تلاش پيگير، مسأله اى نيست كه در آيه به آن پرداخته شود. گفتنى است با توجه به مورد آيه، توحيد و معارف اسلام از مصاديق مورد نظر كلمه {الحق} است.

گناه ترك دعوت به

توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 63 - 9،10

9_ صالح ( ع ) به مردم خويش اعلام كرد : در صورت پذيرش خواسته آنان ( ترك دعوت به توحيد ) گنه كار و مستحق عذاب الهى خواهد بود .

فمن ينصرنى من الله إن عصيته

10_ پيامبران ، در صورت مسامحه در امر رسالت و ترك ابلاغ توحيد ، گنه كارند .

فمن ينصرنى من الله إن عصيته

گواهان توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 18 - 1،2،3،6،8،9،16

1 _ گواهى خداوندِ برپادارنده قسط و عدل ، بر اينكه معبودى جز او نيست .

شهد اللّه انّه لا اله الاّ هو . .. قائماً بالقسط

{قائماً بالقسط}، حال است براى {اللّه}.

2 _ نظام آفرينش ، گواه يكتايى خداوند

شهد اللّه انّه لا اله الاّ هو

بنابراينكه گواهى خدا، گواهى فعلى نيز باشد، يعنى خداوند با فعل خود (نظام آفرينش)، گواهى بر يكتايى خويش مى دهد. و {قائماً بالقسط}، مؤيد اين احتمال است.

3 _ خدا ، ملائكه و عالمان ، گواهان توحيد

شهد اللّه انّه لا اله الاّ هو و الملئكة و اولوا العلم

6 _ دانشمند ، در نگرش قرآنى ، كسى است كه با شهود نظام عادلانه هستى به وحدانيّت خداوند گواهى دهد .

شهد اللّه . .. و اولوا العلم قائماً بالقسط

به نظر مى رسد {قائماً بالقسط} به منزله دليلى براى وحدانيّت خداوند باشد.

8 _ حاكميّت قسط و عدل بر نظام تكوين ، دليل دانشمندان و ملائكه براى گواهى بر وحدانيّت خدا *

شهد . .. الملئكة و اولوا العلم قائماً بالقسط

به نظر مى رسد {قائماً

بالقسط} كه حال براى {اللّه} است، اشاره به علّت گواهى ملائكه و اولوا العلم باشد. و بدين جهت، مؤخر آمده است.

9 _ عالمان راستين ، با عمل و حركت خويش ، گواه بر توحيد هستند .

شهد اللّه انّه لا اله الاّ هو . .. و اولوا العلم قائماً بالقسط

بنابراينكه منظور از گواهى عالمان، گواهى عملى آنان باشد كه عبارت است از موضعگيريها و چگونگى كردار آنان.

16 _ انبيا و اوصيا ، صاحبان علم و گواهان توحيد

شهد اللّه انه لا اله الاّ هو و الملئكة و اولوا العلم قائماً بالقسط

امام باقر (ع): . .. اما قوله {و اولوا العلم قائماً بالقسط} فان اولى العلم الانبياء و الاوصياء ... .

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 165، ح 18 ; نورالثقلين، ج 1، ص 323، ح 66.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 19 - 9،17،20

9 _ خداوند، بزرگترين شاهد بر بطلان شرك و حقانيت توحيد

و لا تكونن من المشركين . .. قل أى شىء أكبر شهدة قل اللّه شهيد بينى و بينكم

17 _ قرآن، گواه يگانگى خداوند و بطلان شرك

قل أغير اللّه اتّخذ وليا . .. قل اللّه ... و أوحى إلىّ هذا القرءان

از ارتباط اين آيه با آيات قبل چنين برمى آيد كه قرآن تحقق عينى شهادت خداوند است.

20 _ شگفت آور بودن اعتقاد به تعدد خدايان، با توجه به بديهى بودن توحيد و شهادت خدا و قرآن بر بطلان شرك

أئنكم لتشهدون أن مع اللّه ءالهة أخرى

همزه استفهام در {أئنكم} دال بر شگفتى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 28

- 2

2 _ عمق وجدان مشركان در دنيا گواه بر حقانيت توحيد و معاد مى دهد.

بل بدالهم ما كانوا يخفون من قبل

گواهان حقانيت توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 56 - 12

12- حضرت ابراهيم ( ع ) بر صحت عقايد توحيدى خويش گواهى داد و خود را به آثار و پيامد هاى اين عقيده ، ملتزم و متعهد دانست .

و أناْ على ذلكم من الش_هدين

لجاجت معرضان از توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 15 - 11

11- { عن النبى ( ص ) قال : كلّ جبّار عنيد من أبى أن يقول : لا إله إلاّ الله ;

از رسول خدا(ص) روايت شده كه فرمود: [مراد از ]گردنكش كينه توز، كسى است كه از گفتن {لا إله إلاّ الله} دريغ داشته باشد}.

مالكيت خدا و توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 66 - 3

3 _ مالكيت مطلق خداوند بر جهان هستى ، دليل توحيد در ربوبيت و توحيد در عبوديت اوست .

ألا إن للّه من فى السموت و من فى الأرض و ما يتبع الذين يدعون من دون اللّه شركاء

مبلغان توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 20

20_ انبيا ، پيام آوران توحيد و معلمان يكتاپرستى بودند .

ما كان لنا أن نشرك بالله من شىء ذلك من فضل الله علينا و على الناس

اعتقاد توحيدى پيامبران خدا را ، تفضّل خدا بر مردمان دانستن _ كه مفاد {ذلك

من فضل الله . .. على الناس} است _ مى رساند كه: عموم مردم از طريق پيامبران ، به توحيد دسترسى پيدا مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 14 - 2

2 - فرستادگان الهى ( هود و صالح ) ، مبلغ توحيد در ميان قوم عاد و ثمود

إذ جاءتهم الرّسل . .. ألاّ تعبدوا إلاّ اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 45 - 1

1 - تمامى پيامبران و اديان آسمانى ، مبلغ توحيد و مخالف شرك و چندگانه پرستى بوده اند .

وسئل من أرسلنا من قبلك من رسلنا . .. ءالهة يعبدون

متقين و توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 6 - 9

9 _ تنها تقواپيشگان ، قادرند كه دلايل وحدت تدبير موجود در جهان آفرينش را درك كنند .

إن فى اختلف الّيل و النهار . .. لأيت لقوم يتقون

مجادله در توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 3 - 1

1- مجادله خصمانه برخى از مشركان عصر بعثت ، عليه انديشه توحيد و يكتاپرستى

و من الناس من يج_دل فى اللّه بغير علم

{جدال و مجادلة} (مصدر {يجادل}) به معناى برخورد خصمانه با يك رأى و اعتقاد است. قيد {فى الله} مى رساند كه انديشه توحيد ربوبى _ كه از سوى پيامبر(ص) در ميان مردم تبليغ مى شد _ خشم گروهى از اهل شرك را برانگيخته بود و آنان به منظور جلوگيرى از نفوذ آن فكر، به مبارزه با

آن حضرت پرداختند و عليه آن انديشه، جدال خصمانه كردند.

مجادله درباره توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 8 - 2

2 - مجادله خصمانه برخى از مشركان عصر بعثت ، عليه انديشه توحيد و يكتاپرستى

و من الناس من يج_دل فى اللّه بغير علم

{جدال و مجادلة} (مصدر {يجادل}) به معناى برخورد خصمانه با يك رأى و اعتقاد است. قيد {فى اللّه} مى رساند كه انديشه توحيد ربوبى _ كه از سوى پيامبر(ص) تبليغ مى شد _ خشم گروهى از اهل شرك را برانگيخته بود و آنان براى جلوگيرى از نفوذ آن در افكار و انديشه هاى مردم، با آن به مبارزه برخاستند و در ردّ و انكار آن به بحث و جدل خصمانه روى آوردند.

محروميت اخروى مكذبان توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 89 - 5

5 - محروميت شرك پيشگان و منكران يگانگى خدا از سعادت اخروى

إلاّ من أتى اللّه بقلب سليم

مراتب توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 64 - 9

9 _ هر مرتبه از توحيد مرتبه اى از شكر است. *

لنكونن من الشكرين . .. ثم أنتم تشركون

به قرينه تقابل بين {شكر} و {شرك}، شرك ناسپاسى و توحيد سپاسگزارى است. بنابراين مراحل آن نيز با يكديگر تناسب دارند.

مشركان صدر اسلام و توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 37 - 9

9 - آشنايى مشركان صدر اسلام با رسولان پيشين و دعوت آنان به توحيد و يكتاپرستى

*

و إذا قيل لهم لا إل_ه إلاّ اللّه يستكبرون . .. و صدّق المرسلين

خداوند، براى درستى رسالت پيامبراسلام(ص)، به تصديق كردن پيامبران گذشته از سوى آن حضرت استدلال فرمود. اين مطلب بيانگر آشنايى مردم صدر اسلام به رسالت پيامبران پيشين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 45 - 2

2 - نفوذ آيين شرك در قلب و جان مشركان صدراسلام و حساسيت شديد آنان نسبت به آيين يكتاپرستى

و إذا ذكر اللّه وحده اشمأزّت قلوب الذين لايؤمنون بالأخرة

از تنفر و انزجار قلبى مشركان به صرف ياد كردن نام خداوند، برداشت بالا به دست مى آيد.

مشركان و توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 28 - 2،3

2 _ عمق وجدان مشركان در دنيا گواه بر حقانيت توحيد و معاد مى دهد.

بل بدالهم ما كانوا يخفون من قبل

3 _ مشركان، على رغم گواهى ضميرشان بر حقانيت توحيد و معاد، آن را پنهان مى كنند.

بل بدالهم ما كانوا يخفون من قبل

مراد از {ما يخفون}، به قرينه آيات پيشين، حقايق ايمانى، از قبيل توحيد و معاد، است كه مشركان آن را در ضمير خويش پنهان مى ساختند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 46 - 12

12 _ اعراض مشركان از توحيد و حقايق آسمانى، با وجود بيان روشن و مستدل قرآن، امرى شگفت انگيز

انظر كيف نصرف الآيت ثم هم يصدفون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 37 - 21

21 _ شرك در پندار مشركان، ايمان و باورى

راستين; و توحيد و يكتا پرستى، كفرورزى و انكار حقيقت است.

و شهدوا على أنفسهم أنهم كانوا كفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 40 - 23

23_ اكثر مشركان ، ناآگاه به درستى و استوارى توحيد و سستى و نادرستى شرك

ما تعبدون من دونه . .. و ل_كنّ أكثر الناس لايعلمون

برداشت فوق، بر اين اساس است كه مراد از {الناس} مشركان باشد. بنابراين {و ل_كنّ أكثر الناس لايعلمون} گوياى اين نكته است كه: بيشتر مشركان [حقيقت] را نمى دانند و برخى از آنان بدان آگاهند ; ولى به خاطر عناد يا خوف از دست دادن رياست و مانند اينها، به توحيد نمى گرايند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 33 - 14

14_ مشركان از پيمودن راه صحيح و منطقى ( توحيد ) بازماندند .

و صدّوا عن السبيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 46 - 6

6- مشركان ، به هنگام طرح وحدانيت پروردگار از سوى پيامبر ( ص ) بر اساس آيات قرآن ، با نفرت بسيار از آن حضرت روى برمى گرداندند .

و إذا ذكرت ربّك فى القرءان وحده ولّوا على أدب_رهم نفورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 25 - 11

11 - پيچيده نبودن فهم توحيد و روشنى آن حتى در نظر مشركان ، شايسته حمد به درگاه خدا است .

و لئن سألتهم من خلق السموت و الأرض ليقولنّ اللّه قل الحمد للّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16

- فصلت - 41 - 48 - 7

7 - آشكار نشدن حقيقت توحيد براى مشركان در عالم برزخ *

و يوم . .. و ظنّوا ما لهم من محيص

برداشت ياد شده بدين احتمال است كه روشن شدن حقيقت توحيد براى مشركان در روز قيامت، اشعار به اين دارد كه حتى پس از مرگ و در برزخ نيز حقايق براى آنان روشن نمى شود.

مشركان و توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 46 - 9

9- توحيد ربوبى ، از مهم ترين تعاليم قرآن كريم و مشركان داراى حساسيتى شديد نسبت به آن

و إذا ذكرت ربّك فى القرءان وحده ولّوا على أدب_رهم نفورًا

ذكر صفت {ربّ} از ميان ديگر اسما و صفات خداوند، به ضميمه قيد {وحده} (توحيد ربوبى) بيانگر اهميت آن در تعاليم دينى است و روى گردانى نفرت آلود مشركان از طرح آن، نشانگر حساسيت شديد آنان به آن مى باشد.

مشكلات دعوت به توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 80 - 11

11 _ موهومات و عقايد خرافى از مشكلات تبليغ توحيد

و لا أخاف ما تشركون به

معرضان از توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 46 - 6

6- مشركان ، به هنگام طرح وحدانيت پروردگار از سوى پيامبر ( ص ) بر اساس آيات قرآن ، با نفرت بسيار از آن حضرت روى برمى گرداندند .

و إذا ذكرت ربّك فى القرءان وحده ولّوا على أدب_رهم نفورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 68 - 1

1 - اخبار مهم و سودمند مربوط به توحيد ، قيامت و رسالت پيامبراسلام ، از سوى مشركان و كافران مورد بى اعتنايى و اعراض قرار مى گرفت .

قل هو نبؤا عظيم . أنتم عنه معرضون

معلمان توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 20،22

20_ انبيا ، پيام آوران توحيد و معلمان يكتاپرستى بودند .

ما كان لنا أن نشرك بالله من شىء ذلك من فضل الله علينا و على الناس

اعتقاد توحيدى پيامبران خدا را ، تفضّل خدا بر مردمان دانستن _ كه مفاد {ذلك من فضل الله . .. على الناس} است _ مى رساند كه: عموم مردم از طريق پيامبران ، به توحيد دسترسى پيدا مى كنند.

22_ مردم در برابر نعمت وجود پيامبران و معلمان توحيد ، ناسپاسند .

ذلك من فضل الله علينا و على الناس و ل_كنّ أكثر الناس لايشكرون

شكر، در برابر نعمت است و نعمتهايى كه آيه مورد بحث گوياى آن است عبارت است از: 1_توحيد (ما كان لنا أن نشرك . ..)، 2_ وجود پيامبران به عنوان معلمان توحيد و بيانگران شريعت و آيين الهى (ملّة آبائى ابراهيم ...). برداشت فوق، ناظر به دومين نعمت ياد شده در آيه است.

مكذبان توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 68 - 2

2 - مشركان و كافران ، منكر توحيد ، قيامت و رسالت پيامبراسلام بودند .

أنتم عنه معرضون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 42 - 9

9 - مردم مصر ( فرعونيان و

قبطيان ) ، منكر يكتايى خدا و مشرك بودند .

تدعوننى لأكفر باللّه و أشرك به

مكذبان توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 18 - 8

8 _ شرك پيشگان عصر بعثت ، معتقد به خدا و منكر يكتايى او در ربوبيت بودند .

و يعبدون من دون اللّه . .. و يقولون هؤلاء شفعؤنا عند اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 54 - 7

7- نجات يافتگانِ از ناگوارى ها كه به شرك روى مى آورند _ با وجود التماس به درگاه خداوند به هنگام گرفتارى _ توحيد ربوبى را قبول نداشته و عوامل ديگرى را در نجات خود دخيل مى دانند .

ثمّ إذا كشف الضرّ عنكم إذا فريق منكم بربّهم يشركون

{بربّهم} متعلق به فعل {يشركون} است. ذكر {ربّ} به جاى مطلق آوردن كلام و يا ذكر ساير موارد توحيد، حكايت از شرك ربوبى آنان مى كند و خود همين مى تواند قرينه باشد كه روى آوردن به شرك ربوبى، احتمال دارد ناشى از عقيده به تأثير عوامل ديگر باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 55 - 8

8 _ كافران و مشركان ، منكر ربوبيت مطلق خدا هستند و همواره در برابر آن ايستاده و در اين راه پشتيبان يكديگراند .

و يعبدون من دون اللّه . .. و كان الكافر على ربّه ظهيرًا

{الف و لام} در كلمه {الكافر} براى استغراق است و اين كلمه شامل تمامى كافران مى شود. {ظهير} (فعيل به معناى فاعل) نيز به معناى معين و پشتيبان

است. گفتنى است آمدن فعل {كان} در آغاز مبتدا و خبر، بيانگر استمرار خبر براى مبتدا است.

ملائكه و توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 18 - 5

5 _ عدل الهى در نظام تكوين و تشريع ، مورد مشاهده فرشتگان و دانشمندان *

شهد اللّه . .. و الملئكة و اولوا العلم قائماً بالقسط

{قائماً بالقسط} مى تواند متعلق شهادت باشد يعنى: عالمان و ملائكه علاوه بر شهادت به يگانگى خداوند، شهادت به عدالت او نيز مى دهند، گفتنى است تعميم قسط به نظام تشريع از آيه بعد استفاده شده است.

ممانعت از توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 4 - 6

6 - كافران ، براى بازداشتن مردم از توحيد ، تلاش مى كردند .

أم حسب الذين يعملون السيّئات أن يسبقونا

بنابراين كه مراد از {سبقت از خدا}، پشت سرگذاشتن دين خدا باشد، منظور اين خواهد بود كه كافران، در صدد بوده اند كه اجازه ندهند تا دين توحيدى، در ميان مردم، رواج پيدا كند.

منشأ توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 107 - 4

4 _ گرايش به توحيد و يا شرك آدميان وابسته به مشيت الهى و در قلمرو آن است.

و لو شاء الله ما أشركوا

منشأ توحيد عبادى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 24 - 7

7 - طرد شرك از سوى مؤمنان و گرايش آنان به پرستش خداى يگانه ، مرهون هدايت و راهنمايى خداوند

و هدوا إلى صرط

الحميد

منشأ توحيد عملى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 59 - 10

10 _ توحيد عملى مبتنى بر توحيد نظرى است .

اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره

منشأ شك در توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 87 - 3

3 - ترديد در يگانگى خدا ، على رغم اعتراف به مالكيت مطلق او بر سراسر هستى ، ناشى از بى پروايى و بيم نداشتن از عذاب او

سيقولون للّه قل أفلاتتّقون

منشأ عقيده به توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 89 - 9

9 _ دستيابى به توحيد و پرهيز از شرك در گرو خواست خداوند و توفيقات اوست .

و ما يكون لنا أن نعود فيها إلا أن يشاء اللّه ربنا

منطقى بودن توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 117 - 3

3 - توحيد و يكتاپرستى ، آيينى مبتنى بر دليل و برهان

و من يدع مع اللّه إل_هًا ءاخر لابره_ن له به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 40 - 10

10 - بينش توحيدى ، بر منطق و برهان استوار است .

اللّه الذى خلقكم . .. هل من شركائكم من يفعل من ذلكم من شىء

موانع ايمان به توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 21 - 8

8 _ انكار معاد و عقيده به نبودن مجازات الهى براى انسان ، مانع پذيرش رسالت پيامبر ( ص

) و عقيده به توحيد از سوى مشركان

و قال الذين لايرجون لقاءنا لولا أُنزل علينا المل_ئكة أو نرى ربّنا

توصيف مشركان به منكران {لقاء اللّه} در آغاز كلام، مى تواند گوياى اين حقيقت باشد كه اگر مشركان خواستار نزول فرشتگان وحى بر خود و رؤيت خدا بودند، اين خواسته ناشى از حقيقت خواهى آنان نبود; بلكه به خاطر عقيده مند نبودن آنان به معاد و انكار مجازات الهى بود.

موانع توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 40 - 6

6 _ آسايش و رفاه از زمينه هاى پوشيده شدن فطرت توحيدى

قل أرءيتكم إن أتيكم عذاب اللّه أو أتيكم الساعة

چون در آيه شريفه سختى و تنگناها را عامل بيدارى فطرت توحيدى دانسته است، بنابراين حالت مقابل آن _ كه رفاه و آسايش است _ مى تواند به عنوان سببى براى پرده پوشى فطرت مطرح باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 27 - 7

7_ گرايش نداشتن آدمى به خدا ، زمينه ساز مشيّت الهى به گمراه ساختن او و هدايت نكردنش به توحيد و رسالت پيامبر ( ص )

إن الله يضل من يشاء و يهدى إليه من أناب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 48 - 1

1- ابراهيم ( ع ) ، زندگى در ميان هم كيشان آزر را هم سان زندگى در خانه او ، مانعى در راه خداپرستى خويش ديده و از همه آنها كناره گيرى كرد .

و أعتزلكم و ما تدعون من دون اللّه

موانع قبول توحيد

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 15 - 9

9_ دنياطلبىو تجمل گرايى ، از موانع پذيرش توحيد و ايمان به پيامبر ( ص ) و قرآن است .

فاعلموا أنما أُنزل بعلم الله و أن لا إل_ه إلاّ هو فهل أنتم مسلمون. من كان يريد ا

موانع گرايش به توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 71 - 7

7 _ آلودگى قوم عاد به پليدى و گرفتارى ايشان به خشم خدا ، مانع آنان از تصديق رسالت هود و گرايش به توحيد و يكتاپرستى

قال قد وقع عليكم من ربكم رجس و غضب

برداشت ف__وق بر اساس اين احتمال است كه جمله {قد وقع . .. } به منزله دليلى باشد بر كفرورزى قوم عاد، نه نتيجه اى براى انكار توحيد و رسالت. يعنى هود با اين جمله اشاره به ريشه عنادورزى آنان دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 33 - 15

15_ خودفريبى مشركان و آراسته ديدن پندار شرك ، آنان را از گرايش به توحيد باز داشت .

و صدّوا عن السبيل

{صدّ} (مصدر صدّوا) به معناى بازگرداندن است. به نظر مى رسد فاعل محذوف از {صدّوا} مكر و حيله كه مايه شركورزى مشركان شده است، باشد.

موجبات استقامت بر توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 141 - 5

5 _ توجه به نعمت هاى الهى ، موجب پايدارى انسان بر توحيد و پرهيز وى از گرايش به شرك و بت پرستى است .

قال أغير اللّه أبغيكم إلهاً .

.. و إذ أنجينكم

موجبات توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 101 - 3

3 _ دقت نظر و مطالعه در پديده هاى آسمان ها و زمين ، مايه تحصيل ايمان و موجب پى بردن به توحيد ربوبى است .

قل انظروا ماذا فى السموت و الأرض و ما تغنى الأيت

موسى(ع) و توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 140 - 4

4 _ موسى ( ع ) با بيان احسان و تفضل ويژه خداوند بر بنى اسرائيل ، تنها او را شايسته پرستش براى آنان معرفى كرد .

قال أغير اللّه أبغيكم إلهاً و هو فضلكم على العلمين

جمله {و هو فضلكم} حاليه و به منزله تعليلى است براى جمله {أغير اللّه . .. .} يعنى چگونه امكان دارد غير خدا را براى پرستش شما بجويم در حالى كه نعمتها، از جمله برترى شما بر ديگر اقوام و ملل، عطاى اوست.

ناخشنودى از توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 14 - 8

8 - كافران و مشركان از عبادت خالصانه خداوند و يكتاپرستى ، ناخوشنود بوده و آن را بر نمى تابند .

فادعوا اللّه مخلصين له الدين و لو كره الك_فرون

نافرجامى شبهه افكنى در توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 16 - 11

11 - كوشش ترديدافكنان در باور هاى توحيدى مردمان ، كوششى نافرجام

و الذين يحاجّون فى اللّه . .. حجّتهم داحضة عند ربّهم

ناهماهنگى توحيد با شرك

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 6 - 4

4 - توحيد و شرك ، آشتى ناپذير و ناسازگارى آن دو باهم ، جاودانه است .

لكم دينكم و لى دين

مفاد سوره مباركه _ به ويژه اين آيه _ ممكن است اين باشد كه شما از دين خود حمايت كنيد و من از دين خود. نه من سر سازگارى با شما دارم و نه شما با من كنار خواهيد آمد.

نشانه هاى توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 61 - 10

10 _ آفرينش ستارگان ، خورشيد و ماه تابان ، از نشانه هاى قدرت خدا و يكتايى او

تبارك الذى جعل فى السماء بروجًا . .. و قمرًا منيرًا

برداشت فوق، از آن جا است كه آيه شريفه در رديف سلسله آياتى قرار دارد كه در مقام محكوميت شرك و اثبات توحيد و يگانگى خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 12 - 3

3 - آسمان ها و زمين ، نشانه قدرت خداوند و آيت يكتايى او است .

اللّه الذى خلق سبع سم_وت و من الأرض

نشانه هاى توحيد ذاتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 8 - 2

2- توحيد ربوبى در سراسر نظام هستى ، گواه توحيد ذاتى و يكتايى خداوند

ربّ السموت و . .. لا إل_ه إلاّ هو

نشانه هاى توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 5 - 11

11 _ جهان آفرينش ، كتاب خداشناسى

و پديده هاى آن ، جلوه گاه توحيد ربوبى است .

ما خلق اللّه ذلك إلا بالحق يفصل الأيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 67 - 8،9

8 _ شب و روز ، داراى نشانه هاى فراوان توحيد ربوبى براى شنوايان حق پذير

هو الذى جعل لكم الّيل . .. و النهار ... إن فى ذلك لأيت لقوم يسمعون

9 _ قرار دادن شب براى آرامش انسان ها و روشنايى روز براى تلاش آنان ، از نشانه هاى توحيد ربوبى است .

هو الذى جعل لكم الّيل . .. إن فى ذلك لأيت لقوم يسمعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 101 - 5

5 _ در آسمان ها و زمين ، نشانه هاى نهفته بسيارى بر توحيد ربوبى هست كه بشر با جست و جو و مطالعه ، بدان دست خواهد يافت .

قل انظروا ماذا فى السموت و الأرض و ما تغنى الأيت

جمله {ماذا فى السماوات و الأرض} استفهاميه است; يعنى، چه چيزهايى در آسمانها و زمين هست؟ و اينكه خداوند دستور مى دهد روى اين سؤال تفكر كنيد، معنايش اين است كه جواب اين سؤال را با تفكر و مطالعه پيدا كنيد كه نتيجه آن رسيدن به توحيد ربوبى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 2 - 11،12

11_ آفرينش آسمان هاى متعدد و رفيع ، تسخير خورشيد و ماه ، از نشانه هاى توان و اقتدار خدا و يكتايى او در تدبير هستى است .

يفصّل الأيت

جمله هاى {الله الذى رفع السموت . ..}

حاكى است كه متعلق {آيات} اقتدار خداوند ، سلطه او بر هستى و تدبير آفرينش است ; يعنى: {يفصل الأيات الدالة على قدرته و ...}.

12_ خداوند ، موجودات هستى را ممتاز و جدا از يكديگر قرار داد تا هر يك آيت و نشانى بر قدرت و يكتايى او در تدبير هستى باشد .

يفصّل الأيت

مراد از {الأيات} (نشانه ها) مى تواند موجودات هستى از قبيل آسمانها، زمين، گياهان و . .. باشد و مى تواند مراد از آن آيات قرآنى باشد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است. گفتنى است كه بر اين مبنا {تفصيل} (مصدر يفصّل) به معناى جداسازى و ممتاز قراردادن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 3 - 6

6_ زمين و گسترش آن ، كوه هاى ثابت و استوار ، رودخانه ها ، گياهان مزدوج و تداوم شب و روز ، از نشانه هاى خدا و از دلايل يكتايى او در تدبير هستى است .

إن فى ذلك لأي_ت لقوم يتفكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 4 - 7،8

7_ گوناگون شدن ميوه هاى درختان و محصولات كشاورزى ، على رغم بهرهورى آنها از آب با طبيعتى واحد ، از نشانه هاى توحيد و يكتايى خدا در تدبير هستى

يسقى بماء وحد و نفضل بعضها على بعض فى الأُكل إن فى ذلك الأي_ت لقوم يعقلون

8_ مشروب شدن گياهان و درختان گوناگون به وسيله آبى با طبيعت واحد ، از نشانه هاى خدا و يكتايى او در تدبير هستى است .

يسقى بماء وحد . .. إن فى ذلك لأي_ت

لقوم يعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 33 - 4

4- آفرينش شب و روز و خورشيد و ماه ، نشانى از توحيد ربوبى است .

و هو الذى خلق الّيل . .. كلّ فى فلك يسبحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 86 - 4

4 - آسمان هاى هفتگانه و عرش عظيم ، مظهر ربوبيت يگانه خداوند

قل من ربّ السم_وت السبع و ربّ العرش العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 26 - 4،5

4 - جلوه ربوبيت يگانه خدا در پهنه آفاق و انفس

قال ربّ السم_وت و الأرض . .. ربّكم و ربّ ءابائكم الأوّلين

5 - وجود انسان از مظاهر مهم و بارز ربوبيت خدا

ربّ السم_وت و الأرض . .. ربّكم و ربّ ءابائكم الأوّلين

برداشت ياد شده از آن جا است كه تعبير {و ما بينهما} (در آيه پيش) شامل انسان نيز مى شده ولى با اين حال اختصاص به ذكر يافته و به صورت جداگانه مورد توجه قرار گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 28 - 6

6 - نظامِ طلوع و غروب خورشيد ، نيازمند تدبير و نشانگر وجود پروردگار يگانه

قال ربّ المشرق و المغرب

{مشرق} و {مغرب} مى تواند مصدر ميمى و به معناى شروق (طلوع) و غروب باشد. بنابراين {ربّ المشرق و المغرب}; يعنى، پروردگار طلوع و غروب.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 60 - 3

3 - نزول باران از

سمت آسمان و رويش بوستان هاى پرطراوت در پرتو آن ، جلوه تدبير خداى يگانه

و أنزل لكم من السماء ماء فأنبتنا به حدائق ذات بهجة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 62 - 7

7 - اجابت دعاى انسان در شرايط اضطرار و حل مشكلات وى ، از سوى خداوند ، نشانى روشن از يگانگى او و پوچى و بطلان شرك

أمّن يجيب المضط_ّر . .. و يكشف السوء ... أءل_ه مع اللّه

{أءل_ه مع اللّه}; يعنى، با توجه به اين كه تنها خداوند در شرايط اضطرار مى تواند نجات دهنده انسان ها باشد، آيا مجالى براى روى آورى به غيرخدا هست؟ هرگز!

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 5 - 6،9

6 - تغيير فصول سال ، جلوه اى ديگر از ربوبيت يگانه خدا

ربّ المش_رق

9 - جلوه زيباى طلوع پيوسته ستارگان در شب ، نشان ربوبيت يگانه خداوند است .

ربّ المش_رق

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه مقصود از {مشارق} طلوع خورشيد و نيز طلوع ستارگان در شب باشد; نه خصوص طلوع خورشيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 6 - 1

1 - جلوه زيباى آسمان ، نشان ديگرى از ربوبيت يگانه خدا

إنّ إل_هكم لوحد . ربّ السم_وت ... إنّا زيّنّا السماء الدنيا بزينة الكواكب

برداشت ياد شده از آن جا است كه جمله {إنا زيَّنّا السماء. ..} به منزله تعليل براى جملات پيشين است كه در آنها از معبود واحد و توحيد ربوبىِ خداوند، سخن به ميان آمده است.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 21 - 8

8 - متنوع و رنگارنگ بودن كشت ها ، از جلوه هاى قدرت خدا و توحيد ربوبى او است .

ثمّ يخرج به زرعًا مختلفًا ألونه

آيه شريفه، درصدد بيان جلوه هايى از قدرت و توحيد ربوبى خداوند (چون نزول باران، پيدايش چشمه ها و روييدن كشت ها) است. بنابراين اختصاص به ذكر يافتن قيد تنوع و رنگارنگى كشت ها، مى تواند به منظور به نمايش گذاشتن جلوه ديگرى از قدرت خدا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 10 - 7

7 - كوه هاى استوار ، بركت سرشار زمين ، تغيير فصل ها و تأمين نيار هاى غذايى موجودات ، از نشانه هاى ربوبيت بى همتاى خدا

ذلك ربّ الع_لمين . و جعل فيها روسى من فوقها و برك فيها و قدّر فيها أقوتها فى أرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 12 - 17

17 - سامان دادن آسمان هاى هفتگانه ، تدبير امور آنها و آفرينش ستارگان و نگهبانى از آسمان ها ، جلوه اى از ربوبيت خدا و نشانه يكتايى او در تدبير هستى است .

ذلك ربّ الع_لمين . .. فقض_هنّ سبع سم_وت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 53 - 14

14 - آيات آفاقى و انفسى خداوند در هستى ، نشانى از ربوبيت و تدبير يگانه او است .

سنريهم ءاي_تنا . .. أَوَلم يكف بربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى -

42 - 11 - 15

15 - آفرينش جهان و ايجاد نظام زوجيت ، تجلى ربوبيت بى همتاى خداوند

ذلكم اللّه ربّى . .. جعل لكم من أنفسكم أزوجًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 7 - 2

2- نظام تشريع و تكوين ، متكى به پروردگار يگانه هستى

إنّا أنزلنه فى ليلة . .. رحمة من ربّك ... ربّ السموت و الأرض و ما بينهما

عبارت {ربّ السماوات. ..} بدين جهت بعد از {ربّك} آمده است تا بيان كند كه پروردگارِ نازل كننده شريعت بر پيامبراكرم(ص)، همان پروردگار آسمان ها و زمين است و جز او پروردگارى نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 8 - 2،6

2- توحيد ربوبى در سراسر نظام هستى ، گواه توحيد ذاتى و يكتايى خداوند

ربّ السموت و . .. لا إل_ه إلاّ هو

6- بنياد هاى علمى و عقلى توحيد ربوبى ، شايسته اعتماد و اتكا است ; نه باور هاى موهوم فرهنگ شرك .

ربّكم و ربّ ءابائكم الأوّلين

در آيات پيشين، دلايل علمى و عقلى توحيد ربوبى مورد اشاره قرار گرفته است و از آن جا كه يكى از بهانه هاى مشركان در نفى توحيد، استناد به شيوه و باور پيشينيان بوده است; تعبير {ربّكم و ربّ آبائكم} _ در پى آن استدلال هاى عقلى و علمى _ مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 44 - 2

2 - مرگ و حيات موجودات ، جلوه اى از ربوبيت يگانه خداوند بر هستى است .

و أنّ

إلى ربّك المنتهى . .. و أنّه هو أمات و أحيا

از ارتباط اين آيه با آيه {و أنّ إلى رب_ّك المنتهى}، مطلب بالا قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 45 - 2

2 - نظام { زوجيت } در حيات بشر ، نمودى از ربوبيت يگانه خداوند

و أنّ إلى ربّك المنتهى . .. و أنّه خلق الزوجين الذكر و الأُنثى

از ارتباط بين اين آيه و آيه {و أنّ إلى ربّك . ..}، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 48 - 2

2 - تدارك نياز هاى خلق در پى آفرينش ايشان ، نمودى از ربوبيت يگانه خداوند

و أنّ إلى ربّك المنتهى . .. و أنّه خلق ... و أنّه هو أغنى و أقنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 27 - 8

8 - مرگ و فناى موجودات زنده ، نشانى از اقتدار يگانه پروردگار هستى

كلّ من عليها فان . و يبقى وجه ربّك

از اين كه خداوند پس از يادآورى فناى موجودات، خود را به وصف {ذوالجلال} توصيف كرده است; مى توان مطلب بالا را استفاده كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 40 - 4،6

4 - تغيير فصل هاى سال ، جلوه اى ديگر از ربوبيت يگانه خداوند

بربّ المش_رق و المغ_رب

6 - جلوه زيباى طلوع ستارگان در شب و غروب آنها ، نشانه ربوبيت يگانه خداوند

بربّ المش_رق و المغ_رب

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين ديدگاه است كه

مقصود از {مشارق} و {مغارب}، اعم از طلوع و غروب خورشيد و همه ستارگان باشد; نه خصوص خورشيد.

نشانه هاى توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 172 - 11

11 - سپاسگزارى به درگاه الهى ، نشانه بندگى و توحيد در عبادت و اطاعت خداوند است .

و اشكروا للّه إن كنتم إياه تعبدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 14 - 6

6_ قرآن ، به دليل ناتوانى همگان از آوردن كتابى همسان آن ، نشانه يكتايى خدا و نبود هيچ معبودى شايسته پرستش جز او

فإلّم يستجيبوا لكم فاعلموا . .. أن لا إل_ه إلاّ هو

{أن لا إل_ه إلاّ هو} _ كه حاكى از يكتايى خدا و ضرورت توحيد عبادى است _ عطف بر {أنما أُنزل . ..} مى باشد لذا جزاى شرط (فإلّم يستجيبوا) خواهد بود و حكايت از آن دارد كه قرآن، به دليل ناتوانى بشر از آوردن همانند براى آن، خود نشانه اى بر توحيد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 60 - 12

12 _ سجده در برابر خداى رحمان ، مظهر يگانه پرستى و روح اديان توحيدى است .

اسجدوا للرحم_ن قالوا و ما الرحم_ن . .. و زادهم نفورًا

قرار گرفتن فرمان سجده بر خداى رحمان در رديف سلسله آيات مربوط به محكوميت شرك و اثبات توحيد و يگانگى خداوند، مى تواند مطلب ياد شده را برساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 27 - 5

5 - باران حيات

بخش ، نشانه قدرت و يكتايى خداوند

ألم تر أن اللّه أنزل من السماء ماء فأخرجنا به ثمرت مختلفًا ألونها

نشانه هاى توحيد عبادى در كعبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 26 - 5

5 - كعبه ، جلوه گاه توحيد و يكتاپرستى

و إذ بوّأنا لإبرهيم مكان البيت أن لاتشرك بى شيئًا

نقش توحيد در خالقيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 72 - 10

10 - توحيد در خالقيت ، دليل و برهان توحيد در ربوبيت است .

لن نؤثرك . .. والذى فطرنا

وضوح توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 2 - 2

2_ توحيد و لزوم يكتاپرستى از تعاليم اساسى ، متقن و روشنِ قرآن است .

كت_ب أُحك_مت ءاي_ته ثم فصلت . .. ألاّ تع_بدوا إلاّ الله

{ألاّ} مركب از {أن} تفسيريه و {لا} ى ناهيه است و جمله {لاتعبدوا . ..} تفسير {كتاب اُحكمت آياته ثم فصلت} مى باشد; يعنى ، نهى از پرستش غير خدا ، سخن متقن و روشن قرآن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 51 - 10

10_ يكتايى خداوند ، منزه بودنش از داشتن شريك و ضرورت پرستش او ، حقايقى قابل درك و فهم براى همگان

ي_قوم اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره . .. أفلاتعقلون

مفعول {تعقلون} حقايقى است كه در اين آيه و آيه قبل ، از زبان حضرت هود(ع) نقل شد; همانند ضرورت پرستش خدا ، منزه بودنش از شريك و . ..; يعنى: أفلاتعقلون

انه ما لكم من إله غيره و إن عبادته واجب عليكم و ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 25 - 11

11 - پيچيده نبودن فهم توحيد و روشنى آن حتى در نظر مشركان ، شايسته حمد به درگاه خدا است .

و لئن سألتهم من خلق السموت و الأرض ليقولنّ اللّه قل الحمد للّه

وضوح توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 53 - 1

1_ توحيد و يكتاپرستى ، داراى دليلهايى روشن و قابل درك و بى نياز از ارائه معجزه از سوى پيامبران براى اثبات آن

قالوا ي_هود ما جئتنا ببيّنة

هود(ع) پيش از بيان توحيد و نفى شرك، نه معجزه اى ارائه مى كند و نه مدعى داشتن آن است تا به اين حقيقت اشاره كند كه حقانيت توحيد و بطلان شرك مسأله اى است كه با تفكر و تأمل قابل درك است و نيازمند پشتوانه اى همانند مشاهده معجزه نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 6 - 9

9 - يگانه بودن معبود ، حقيقتى روشن و قابل درك براى همگان

و قالوا قلوبنا فى أكنّة . .. قل إنّما أنا بشر ... أنّما إل_هكم إل_ه وحد

از اين كه آيه شريفه در مقام تخطئه مشركان است _ كه مدعى مفهوم نبودن پيام وحى بودند _ مطلب بالا استفاده مى شود.

وضوح دلايل توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 107 - 8

8_ وجود دلايل روشن بر توحيد و حقانيت قرآن و

رسالت پيامبر ( ص ) ، مانع هر گونه بهانه اى براى انكار آنها و موجب استحقاق كافران و مشركان به عذاب هاى الهى است .

و ما أكثر الناس . .. بمؤمنين ... و ما يؤمن أكثرهم بالله إلاّ و هم مشركون. أفأمنو

حرف {فاء} در {أفأمنوا} استحقاق عذاب را بر آيه {ذلك من أنباء الغيب . ..} _ كه حاوى برهان بر حقانيّت قرآن و رسالت پيامبر(ص) است و آيه {و كأيّن من آية ...} _ كه دربردارنده دليل بر توحيد مى باشد _ مترتّب كرده است ; يعنى، چون اتمام حجت شده، عذر و بهانه اى در كار نيست و كفرپيشگان مستحق عذابند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 45 - 9

9 - موسى ( ع ) ، در راستاى اثبات توحيد ربوبى و ابطال شرك ، منطقى قوى و كوبنده و برهانى روشن و غير قابل ترديد داشت .

ثمّ أرسلنا موسى . .. و سلط_ن مبين

كلمه {سلطان} به معناى قهر و غلبه است. حجت و برهان را نيز بدان اعتبار كه صاحب آن، بر قلوب مخاطبان هجوم مى برد و آنها را فتح مى كند، سلطان گفته مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 66 - 4

4 - آيين توحيدى ، مبتنى بر دلايل و برهان هاى روشن و بى ابهام است .

قل إنّى نهيت أن أعبد الذين تدعون من دون اللّه لمّا جاءنى البيّن_ت

وعده پيروزى توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 65 - 2

2 _

خداوند ، پيامبر اكرم ( ص ) را در قبال سخنان نارواى مشركان دلدارى داده و با وعده غلبه قطعى توحيد بر شرك ، آن حضرت را از ناكامى و نافرجامى توطئه هاى آنان ، مطمئن ساخت

و لا يحزنك قولهم إن العزة للّه جميعاً

هدايت به توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 71 - 12

12 _ توحيد، عقيده اى متكامل كه موحدان با هدايت خداوند به آن راه مى يابند.

أندعوا من دون الله . .. و نرد على أعقابنا بعد إذ هدينا الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 80 - 6،7،8

6 _ هدايت آدمى به توحيد، خود گواه و برهانى بر يكتايى خداوند در ربوبيت است.

أتحجونى فى الله و قد هدين

از ظاهر آيه چنين بر مى آيد كه ابراهيم(ع) در برابر احتجاج مشركان به نفس هدايت شدن خود به توحيد ربوبى استدلال فرموده و اين راهيابى را دليل بر يگانگى او دانسته است. زيرا اگر چنين پروردگارى نمى بود، چنين راهى را نمى نماياند.

7 _ اگر پروردگار يگانه حقيقت نداشت، آدمى به توحيد ربوبى رهنمون نمى گشت.

أتحجونى فى الله و قد هدين

_______________________________

ر. ك: تفسير الميزان.

8 _ آدمى با هدايت خداوند، رهنورد توحيد مى گردد.

قال أتحجونى فى الله و قد هدين

احتجاج قوم ابراهيم با او در مورد شرك و توحيد بوده است. به همين جهت مصداق مورد نظر براى {هدان}، هدايت به توحيد است و طبعاً اختصاصى به ابراهيم(ع) ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 84 - 2،3

2 _

ابراهيم، اسحاق(ع) و يعقوب(ع) داراى مقامى رفيع و بهره مند از هدايتى ويژه به توحيد و برهانهاى آن، از جانب خداوند.

و وهبنا له إسحق و يعقوب كلاً هدينا

بهره مندى از هدايت ويژه الهى حاكى از مرتبه والاى آن پيامبران است.

3 _ نوح(ع) هدايت يافته به توحيد و برهانهاى آن و داراى مرتبه اى بلند بود.

و نوحا هدينا من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 3 - 6

6- استفاده { تورات } از گرايش ها و عواطف خويشاوندى بنى اسرائيل ، جهت هدايت و گرايش آنان به توحيد

و ءاتينا موسى . .. ذرّية من حملنا مع نوح

اين برداشت با توجه به دو نكته است ذيل است: 1_ بنابراين كه نصب {ذرّية} به حرف نداى محذوف و ادامه كلام تورات در آيه قبل باشد (و آتينا موسى الكتاب . ..ألاّتتخذوا ... يا ذرّية من حملنا مع نوح). 2- آيه در پى دعوت از بنى اسرائيل به توحيد، به آنان يادآورى مى كند كه آنها از فرزندان همراهان نجات يافته نوح هستند، تا به اين وسيله ايشان را به قبول دعوت برانگيزاند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 13 - 25

25 - هدايت انسان ها به سوى توحيد ، براساس مشيت و اراده الهى است .

اللّه يجتبى إليه من يشاء

بنابراين كه ضمير {إليه} به توحيد باز گردد و مراد از {من} مطلق انسان ها باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.

هدايت ناپذيران و توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 27 - 8

8_

آنان كه زمينه هدايت ندارند ، با ارائه معجزات نيز هدايت نمى شوند و به توحيد و رسالت پيامبر ( ص ) نمى گروند .

لولا أُنزل عليه ءاية من ربه قل إن الله يضل من يشاء

خداوند در پاسخ كسانى كه هدايت يافتن خويش را منوط به آمدن معجزه كرده اند، مى فرمايد: امر هدايت و ضلالت به دست خداست. اين پاسخ در جواب ادعاى مذكور گوياى اين حقيقت است كه معجزات نمى توانند موجب هدايت كسى باشند ; بلكه مشيّت الهى است كه آن را رقم مى زند.

هدايتگرى توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 12 - 6

6 - توحيد و يكتاپرستى ، تنها راه هدايت

يدعوا من دون اللّه . .. ذلك هو الضل_ل البعيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 54 - 12

12 - توحيد و يكتاپرستى ، راه هدايت و صراط مستقيم

أنّه الحقّ من ربّك . .. و إنّ اللّه ... إلى صرط مستقيم

يوسف(ع) و توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 40 - 3

3_ يوسف ( ع ) ، براى هم بندان زندانى خويش شايسته نبودن معبودهايشان را براى پرستش ، تشريح كرد و بر لزوم يكتاپرستى استدلال كرد .

ما تعبدون من دونه إلاّ أسماءً . .. ذلك الدين القيم

توحيد عبادى

آثار ايمان به توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 163 - 5

5 - باور به يگانگى خدا ونبود معبودى جز او ، بازدارنده آدمى

از كتمان معارف الهى و حقايق كتاب هاى آسمانى است . *

إن الذين يكتمون ما أنزلنا . .. و إلهكم إله وحد لا إله إلا هو

برداشت فوق و نيز برداشتهاى بعدى، بيانگر وجه ارتباط ميان آيه مورد بحث و آيات پيشين است.

آثار توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 172 - 10

10 - لازمه بندگى خدا و توحيد در عبادت و اطاعتش ، حلال دانستن حلال هاى خدا و حرام دانستن حرام هاى خداست .

كلوا من طيبت ما رزقنكم . .. إن كنتم إياه تعبدون

هر يك از دو جمله {كلوا} و {اشكروا} مى تواند حاكى از جواب شرط {إن كنتم . ..} باشد. برداشت فوق ناظر به اين است كه جمله نخست به منزله جواب شرط گرفته شود. قابل ذكر است كه چون عبادت، شرط براى امر; يعنى، {كلوا} و {اشكروا} قرار گرفته است، متضمن معناى اطاعت نيز مى باشد. تقديم {إياه} بر {تعبدون} دلالت بر حصر دارد و لذا توحيد در عبادت و اطاعت از آن استفاده شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 171 - 28

28 _ بازگشت سودِ يگانه پرستى به خود انسان

و لاتقولوا ثلثة انتهوا خيراً لكم

كلمه {لكم} اشاره به اين است كه گرايش به توحيد به سودِ خود آدمى است نه اينكه نفعى را براى خدا و يا رسولان وى داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 73 - 11

11 _ گفتار هر كس ، گواه افكار و عقايد او و كافى در

اثبات ايمان و كفر وى

لقد كفر الذين قالوا . .. و إن لم ينتهوا عما يقولون

به كارگيرى كلمه {قالوا} و {يقولون} به جاى مثلا {زعموا و اعتقدوا} راهنماى برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 56 - 8

8 _ توحيد و پرستش خداى يگانه نشانه هدايت است.

إنى نهيت أن أعبد الذين . .. و ما أنا من المهتدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 81 - 10

10 _ موحدان، به جهت توحيد و يكتا پرستى، سزاوار در امان بودن از خشم خداوند هستند.

و لاتخافون أنكم أشركتم بالله . .. فأى الفريقين أحق بالأمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 85 - 31

31 _ عدالت در امور اقتصادى و پرهيز از فسادگرى ، تنها در صورت پرستش خدا و ايمان به يگانگى او سعادت آفرين است .

ذلكم خير لكم إن كنتم مؤمنين

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مشاراليه {ذلكم}، معنايى باشد كه از {اوفوا الكيل . .. و لاتفسدوا ... } استفاده مى شود. در اين صورت مى توان گفت مراد از ايمان در {إن كنتم مؤمنين} ايمان به خداى يگانه و لزوم پرستش اوست. يعنى اگر به خداى يگانه ايمان داشته باشيد و تنها او را بپرستيد، عدالت در امور اقتصادى و پرهيز از فسادانگيزى متضمّن خير و صلاح شماست و اگر موحد نباشيد رعايت اين مسائل سعادت آفرين نخواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 3 - 7،12

7_

يكتاپرستى ، پذيرش رسالت پيامبر ( ص ) ، استغفار از شرك و گناه و حركت به سوى خدا ، موجب جلب عنايت خدا و دستيابى به معيشتى نيكو در دنياست .

ألاّ تعبدوا إلاّ الله . .. و أن استغفروا ربكم ثم توبوا إليه يمتعكم مت_عًا حسنًا

12_ برخوردار شدن از پاداش هاى الهى در آخرت ، منوط به يكتاپرستى ، پرهيز از شرك ، پذيرش رسالت پيامبر ( ص ) و استغفار از گناهان است .

ألاّ تعبدوا إلاّ الله . .. يؤت كل ذى فضل فضله

استفاده برداشت فوق از آيه ، بر اساس اين احتمال است كه: جمله {يؤت . ..} بيانگر پاداش اخروى باشد. وجود {إلى أجل} در جمله قبل و نبود آن در اين جمله ، مى تواند مؤيد اين احتمال باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 20

20_ يكتاپرستى و ايمان به پيامبران ، ملاك ارزش و نشانه علم و آگاهى است .

و ما أنا بطارد الذين ءامنوا . .. و ل_كنى أريكم قومًا تجهلون

برداشت فوق ، مبتنى بر اين احتمال است كه {تجهلون} به منزله فعل لازم باشد و مفعولى براى آن در نظر گرفته نشود. براين اساس {أراكم ...}; يعنى ، مى دانم كه شما كفرپيشگان ، مردمى نادان و ناآگاه هستيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 52 - 11

11_ توحيد ، پرستش خداى يكتا و استغفار از گناهان ، مؤثر در برخوردار شدن جامعه هاى بشرى از موهبت ها و بركات دنيوى است .

استغفروا ربكم ثم توبوا إليه يرسل السماء

. .. و يزدكم قوّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 23

23_ اصلاح جوامع بشرى ، در گرو گرايش آنان به توحيد و يكتاپرستى و رعايت عدل و انصاف در مبادلات و امور اقتصادى است .

قال ي_قوم اعبدوا الله . .. أوفوا المكيال و الميزان بالقسط ... إن أُريد إلاّ الإص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 48 - 19

19- سعادت ، درگرو پرستش خداوند يگانه است .

و أدعوا ربّى عسى ألاّ أكون بدعاء ربّى شقيًّا

ابراهيم(ع)، رهايى از شقاوت را در گرو عبادت خداوند مى دانست; بنابراين تحصيل سعادت، با عبادت خداى يگانه ميسر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 31 - 8

8 - پرستش خداى يگانه و روى برتافتن از عبادت غير او ، رهايى از دام شيطان و دستيابى به اوج كمال است .

حنفاء للّه غير مشركين به . .. فتخطفه الطير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 34 - 15

15 - پرستش خداى يگانه و اطاعت بى چون و چرا از دستورات او ، از نشانه هاى ايمان راستين و مبرا بودن از پندار هاى شرك آميز

فإل_هكم إل_ه وحد فله أسلموا و بشّر المخبتين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 32 - 7

7 - پرستش خداى يگانه و پرهيز از شرك ورزى به او ، زيربنايى ترين اصل عقيدتى و پايه هر تحول معنوى

فأرسلنا فيهم رسولاً منهم أن اعبدوا

اللّه ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 20

20 - عبادت خداى واحد و دورى از شرك ، دليل و سبب وعده كردن خداوند به مؤمنان صدراسلام براى اعطاى خلافت ، پيروزى و امنيت به آنان

وعد اللّه الذين ءامنوا . .. يعبدوننى لايشركون بى شيئًا

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه جمله {يعبدوننى. ..} حال براى ضماير غايب گذشته و يا جمله اى استينافيه بيانيه باشد; كه در هر صورت بيانگر علت و دليل اعطاى خلافت پيروزى و امنيت به مؤمنان از سوى خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 3 - 2،10

2 - اختصاص داشتن عبادت خالصانه و اطاعت محض به خداوند ، مستلزم طرد اطاعت ديگران و ترك شرك و ريا در عبادت است .

فاعبد اللّه مخلصًا له الدين . ألا للّه الدين الخالص

برداشت بالا به خاطر اين نكته است كه جمله {ألا للّه الدين الخالص} در مقام تعليل براى امر به عبادت خالصانه (فاعبد اللّه مخلصاً له. ..) است; يعنى، به اين دليل بايد خدا را خالصانه عبادت كرد كه چون عبادت خالصانه اختصاص به او دارد.

10 - تنها عبادت خود خدا ، وسيله تقرب به او است ; نه عبادت غير او .

ما نعبدهم إلاّ ليقرّبونا إلى اللّه زلفى

محكوم شدن تقرب جستن به خدا از راه عبادت غير او _ كه از جمله بعداستفاده مى شود (إنّ اللّه يحكم بينهم. ..) _ بيانگر اين است كه كه تنها با عبادت خودخدا، مى توان به او نزديك شد و

تقرب جست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 66 - 2،7

2 - اختصاص دادن پرستش به خداوند و دورى از عبادت غير او ، نشانه عقل و خردمندى است .

أفغير اللّه تأمرونّى أعبد أيّها الج_هلون . .. بل اللّه فاعبد

{فا} در {فاعبد} جزا براى شرط مقدر است و تقدير آن _ به قرينه مقابله با {أيّها الجاهلون} _ مى تواند چنين باشد: {إن كنت عاقلاً فاعبداللّه}.

7 - تنها تلاش و عمل در سايه توحيد و يكتاپرستى ، ثمربخش و سودآور است .

لئن أشركت ليحبطنّ عملك . .. بل اللّه فاعبد و كن من الش_كرين

از مقابله ميان شرك و توحيد و تأثير آن دو در رفتار آدمى و نتايج آن، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 67 - 3

3 - توحيد و يكتاپرستى ، نشانه شناخت درست خداوند و قدرشناسى او است .

بل اللّه فاعبد . .. و ما قدروا اللّه حقّ قدره

آثار دعوت به توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 36 - 10

10_ حقايق توحيدى قرآن و دعوت آن به يكتاپرستى و نفى شرك ، عامل مخالفت برخى از يهود و نصارا با آن

و من الأحزاب من ينكر بعضه قل إنما أُمرت أن أعبد الله

طرح مسأله توحيد و يكتاپرستى پس از {من ينكر بعضه} گوياى اين است كه از دلايل انكار قرآن از ناحيه برخى احزاب ، اصرار قرآن بر توحيد و نفى شرك است.

آثار ذكر توحيد عبادى

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 3 - 3

3 - توجّه به انحصار الوهيت در خداوند ، زمينه ساز باور به قدرت او بر پناه دادن انسان در مشكلات

قل أعوذ . .. إل_ه الناس

اتقان توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 2 - 2

2_ توحيد و لزوم يكتاپرستى از تعاليم اساسى ، متقن و روشنِ قرآن است .

كت_ب أُحك_مت ءاي_ته ثم فصلت . .. ألاّ تع_بدوا إلاّ الله

{ألاّ} مركب از {أن} تفسيريه و {لا} ى ناهيه است و جمله {لاتعبدوا . ..} تفسير {كتاب اُحكمت آياته ثم فصلت} مى باشد; يعنى ، نهى از پرستش غير خدا ، سخن متقن و روشن قرآن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 40 - 18،19،23

18_ توحيد و يكتاپرستى ، آيينى استوار و متكى بر برهان ، و شركْ پندارى سست و بى بنياد است .

ما تعبدون من دونه إلاّ أسماءً . .. أمر ألاّتعبدوا إلاّ إياه ذلك الدين القيم

از معانى {قيّم} مستقيم و استوار است و از آن جا كه يوسف(ع) پس از اقامه برهان بر توحيد و لزوم يكتاپرستى و يادآورى نبود دليل بر شرك و پرستش غير خدا، فرمود: {ذلك الدين القيم} معلوم مى شود: ثبات و استوارى توحيد به خاطر برهانى بودن آن، و سستى شرك ناشى از نبود دليل بر آن است.

19_ اكثريت مردم ( مشركان ) ، ناآگاه به استوارى توحيد و يگانه پرستى و اتكاى آن بر برهان

ذلك الدين القيم و ل_كنّ أكثر الناس لايعلمون

در برداشت فوق

، {الناس} عموم مردم گرفته شده است. بر اين اساس ، مقصود از {أكثر} مشركان خواهد بود. مفعول {لايعلمون} به قرينه جمله هاى قبل ، استوارى توحيد بر برهان و دليل برهانى نداشتن شرك است.

23_ اكثر مشركان ، ناآگاه به درستى و استوارى توحيد و سستى و نادرستى شرك

ما تعبدون من دونه . .. و ل_كنّ أكثر الناس لايعلمون

برداشت فوق، بر اين اساس است كه مراد از {الناس} مشركان باشد. بنابراين {و ل_كنّ أكثر الناس لايعلمون} گوياى اين نكته است كه: بيشتر مشركان [حقيقت] را نمى دانند و برخى از آنان بدان آگاهند ; ولى به خاطر عناد يا خوف از دست دادن رياست و مانند اينها، به توحيد نمى گرايند.

اختلاف در توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 84 - 3

3 - توحيد و يكتاپرستى ، محور اصلى اختلاف پيامبر ( ص ) با مشركان

قل إن كان للرحم_ن ولد . .. فذرهم يخوضوا ... و هو الذى فى السماء إل_ه و فى الأرض

آيات پيشين به ضميمه تكرار واژه {إل_ه}، نشانگر آن است كه سخن اصلى پيامبر(ص) در برابر مشركان، تأكيد بر توحيد و يكتا پرستى بوده است.

انبيا و توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 20

20_ انبيا ، پيام آوران توحيد و معلمان يكتاپرستى بودند .

ما كان لنا أن نشرك بالله من شىء ذلك من فضل الله علينا و على الناس

اعتقاد توحيدى پيامبران خدا را ، تفضّل خدا بر مردمان دانستن _ كه مفاد {ذلك من فضل الله . .. على الناس}

است _ مى رساند كه: عموم مردم از طريق پيامبران ، به توحيد دسترسى پيدا مى كنند.

اهميت توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 83 - 10،11

10 - وجوب پرستش خدا و پرهيز از پرستش غير او

لاتعبدون إلا اللّه

جمله {لاتعبدون إلا اللّه} (پرستش نمى كنيد جز خدا را) نهى است به صورت نفى و به عبارت ديگر خبر است در مقام انشا; يعنى، پرستش نكنيد.

11 - يكتا پرستى و توحيد عبادى ، از مهمترين اصول در اديان الهى است .

و إذ أخذنا ميثق بنى إسرءيل لاتعبدون إلا اللّه

تقديم {لاتعبدون إلا اللّه} بر ديگر عهدها و پيمانها، بيانگر اهميت خاص اين عهد و پيمان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 133 - 10،14

10 - يعقوب ، ابراهيم ، اسماعيل و اسحق ( ع ) موحدانى پرستشگر خداى يكتا

نعبد إلهك و إله ءابائك إبرهيم و إسمعيل و إسحق

14 - ضرورت اطاعت كامل از خدا و پرهيز از تسليم شدن در برابر غير او

و نحن له مسلمون

تقديم {له} بر {مسلمون} دلالت بر حصر دارد. بنابراين جمله {نحن له مسلمون}; يعنى، فقط در برابر او تسليم هستيم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 138 - 5

5 - يكتاپرستى ، بهترين و زيباترين زينت و صبغه براى انسانهاست .

و من أحسن من اللّه صبغة و نحن له عبدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 102 - 6

6 _ ضرورت پرستش آفريدگار يگانه هستى و شريك

قرار ندادن براى او در عبادت

و جعلوا لله شركاء الجن . .. ذلكم الله ربكم لا إله إلا هو ... فاعبدوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 163 - 3،4

3 _ پيامبر(ص) به يگانه پرستى، اخلاص در عبادت و ايمان به يكتايى خدا در ربوبيت مأمور بود.

إن صلاتى . .. لله رب العلمين. لا شريك له و بذلك أمرت

4 _ توحيد در عبادت و ايمان به يكتايى خدا در ربوبيت، آيين پيامبر(ص)

إن صلاتى . .. لله رب العلمين. لا شريك له و بذلك أمرت

در آيه 161 بيان شد كه خداوند پيامبر(ص) را به راهى راست و دينى استوار هدايت كرد. آيه مورد بحث بيان مى كند كه پيامبر(ص) به توحيد عبادى و ربوبى مأمور بود. بنابراين آيين پيامبر(ص)، توحيد در عبادت و ايمان به يكتايى خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 33 - 14

14 _ خداوند در هيچ آيينى به پرستش معبودى جز خود، فرمان نداده است.

و أن تشركوا بالله ما لم ينزل به سلطنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 59 - 4

4 _ دعوت به پرستش خداى يگانه ، در رأس برنامه تبليغى نوح ( ع )

فقال يقوم اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 65 - 9

9 _ ضرورت پرستش خداوند و باور به نبودن معبودى سزاوار پرستش جز او

اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 71 - 12

12 _ خداوند در هيچ آيينى به پرستش معبودى جز خود فرمان نداده است .

ما نزل اللّه بها من سلطن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 6،11

6 _ دعوت به پرستش خداى يكتا ، مهمترين و نخستين پيام صالح ( ع ) براى قوم ثمود

قال يقوم اعبدوا اللّه

11 _ ضرورت پرستش خداوند و باور به نبودن معبودى سزاوار پرستش جز او

اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 85 - 6،9

6 _ دعوت به پرستش خداى يكتا ، مهمترين و نخستين پيام شعيب براى مردم مدين

قال يقوم اعبدوا اللّه

9 _ ضرورت پرستش خداوند و باور به نبودن معبودى سزاوار پرستش جز او

قال يقوم اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 3 - 17

17 _ ضرورت اختيار بندگى و پرستش خداوند يكتا

ذلكم اللّه ربكم فاعبدوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 105 - 1

1 _ توجه همه جانبه به دين يكتاپرستى ، بدون اندكى انحراف و تمايل به ساير اديان ، توصيه أكيد خداوند به پيامبر ( ص )

و أن أقم وجهك للدين حنيفاً

برداشت فوق با توجه به دو نكته است: 1_ الف و لام {الدين} براى عهد ذكرى و به قرينه جمله {إن كنتم فى شك من دينى . ..} به دين توحيدى و يكتاپرستى اشاره دارد. 2_ {حنيف} به

معناى مستقيم است كه لازمه آن اعتدال و عدم انحراف به چپ و راست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 2 - 1،2

1_ لزوم پرستش خدا و پرهيز از پرستش غير او

ألاّ تعبدوا إلاّ الله

2_ توحيد و لزوم يكتاپرستى از تعاليم اساسى ، متقن و روشنِ قرآن است .

كت_ب أُحك_مت ءاي_ته ثم فصلت . .. ألاّ تع_بدوا إلاّ الله

{ألاّ} مركب از {أن} تفسيريه و {لا} ى ناهيه است و جمله {لاتعبدوا . ..} تفسير {كتاب اُحكمت آياته ثم فصلت} مى باشد; يعنى ، نهى از پرستش غير خدا ، سخن متقن و روشن قرآن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 26 - 1،2

1_ لزوم پرستش خدا و پرهيز از عبادت غير او

أن لاتعبدوا إلاّ الله

2_ دعوت به يكتاپرستى ، در رأس برنامه تبليغى حضرت نوح ( ع ) بود .

إنى لكم نذير مبين. أن لاتعبدوا إلاّ الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 50 - 5

5_ دعوت به پرستش خداى يكتا ، مهمترين و نخستين پيام هود ( ع ) براى قوم عاد

قال ي_قوم اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 5

5_ دعوت به پرستش خداى يكتا ، مهمترين و نخستين پيام صالح ( ع ) براى قوم ثمود

قال ي_قوم اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 84 -

6،11

6_ دعوت به پرستش خداى يكتا ، مهمترين و نخستين پيام شعيب ( ع ) براى مردم مدين بود .

قال ي_قوم اعبدوا الله

11_ ضرورت پرستش خداوند و باور به نبودن معبودى سزاوار پرستش جز او

اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 56 - 19

19_ عفت و پاكدامنى ، امانت و صداقت ، يكتاپرستى ، كتمان نكردن دانش و مسؤوليت پذيرى ، از مصاديق نيكوكارى است .

و لانضيع أجر المحسنين

از مصداقهاى مورد نظر براى {المحسنين} يوسف(ع) است. بنابراين توصيفها و ويژگيهاى ياد شده براى او ، مصاديق احسان و نيكوكارى در ديدگاه قرآن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 23 - 3

3- فرمان خداوند به توحيد عبادى ، فرمانى در جهت رشد و تكامل انسانها

و قضى ربّك ألاّتعبدوا إلاّ إيّاه

{ربّ} در اصل به معناى {تربيت} است (مفردات راغب). آمدن اين صفت به جاى ديگر صفات خداوند، مى تواند اشاره به مطلب فوق داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 36 - 5

5- عبادت و پرستش خداى يكتا لازم است .

فاعبدوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 14 - 6،16

6 - تأكيد بر لزوم عبادت خداوند و پرهيز از پرستش غير او ، اولين تذكر خداوند به موسى ( ع ) در آغاز نبوت او

لا إل_ه إلاّ أنا فاعبدنى

16 - نماز و عبادات ديگر ، بايد خالصانه و فقط براى ياد خدا باشد .

فاعبدنى و أقم

الصلوة لذكرى

اختصاص يافتن {ذكر} در {لذكرى} _ به ياء متكلم، گوياى نكته ياد شده است; يعنى {لذكرى لالذكر غيرى}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 98 - 1

1 - متذكر ساختن مردم به توحيد در پرستش ، هدف موسى ( ع ) از منهدم ساختن و خرد كردن گوساله سامرى

لنحرّقنّه . .. إنّما إل_هكم اللّه

برحسب ظاهر، اين آيه ادامه سخن موسى(ع) با قوم خويش است. ارائه اين بيانات، پس از محاكمه سامرى و محكوميت وى و نيز تصميم به نابود ساختن گوساله او، نتيجه گيرى از مجموع واقعه و حاكى از اين نكته است كه موسى(ع) براى اخذ اين نتيجه (ابطال شرك و اثبات توحيد)، آن مقدمات را به كار گرفته بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 32 - 1

1 - حدود و مقررات الهى و نيز مسأله توحيد و يكتاپرستى ، داراى اهميتى بسيار و منزلتى والا در نزد خداوند

و من يعظّم حرم_ت اللّه . .. أو تهوى به الريح فى مكان سحيق . ذلك

{ذلك} اشاره است به موضوع بزرگداشت حدود و مقررات الهى و نيز مسأله توحيد و يكتاپرستى كه در آيه پيش مطرح شده است. مقصود از آوردن {ذلك} در اين جا، ايجاد فاصله ميان كلام قبل و كلام بعد و انتقال از يك مطلب مهم به مطلب مهمى ديگر است. در چنين مواردى كلمه {ه_ذا} را به كار مى برند; مانند: {ه_ذا و أنّ للطاغين لشرّ مآب}. بنابراين به كارگيرى {ذلك} _ كه براى اشاره به بعيد است _ مى تواند براى بيان بُعد

منزلت توحيد و يكتاپرستى و اهميت حدود و مقررات الهى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 22

22 - عبادت خالصانه خداوند يكتا ، فلسفه و هدف نهايى خلافت ، حاكميت و استقرار امنيت در زمين براى مؤمنان است .

وعد اللّه الذين ءامنوا . .. ليستخلفنّهم ...و ليبدّلنّهم من بعد خوفهم أمنًا يعبدو

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه جمله {يعبدوننى} استينافيه بيانيه باشد كه همواره براى پاسخ گويى به سؤال مقدر است و پاسخ گوى اين سؤال مقدر باشد كه اعطاى خلافت و حاكميت دين و امنيت به مؤمنان به چه هدفى است و فلسفه آن چيست؟ پاسخ آن، عبادت خالصانه و منزه از شرك است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 36 - 11

11 - بازداشتن مردم از تبهكارى و افساد در حد دعوت به توحيد عبادى و آخرت طلبى ، اهميت دارد .

ي_قوم اعبدوا اللّه و ارجوا اليوم الأخر و لاتعثوا فى الأرض مفسدين

ذكر شدن نهى {لاتعثوا} در كنار دو امر مهم اعتقادى (توحيد و آخرت)، حاكى از اهميت آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 56 - 6

6 - توحيد عبادى ، امرى بس مهم و ارزش مند است .

إنّ أرضى وسعة فإيّ_ى فاعبدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 37 - 7

7 - توحيد و يكتاپرستى ، دعوت مشترك همه رسولان الهى

إذا قيل لهم لا إل_ه إلاّ اللّه يستكبرون . .. بل جاء بالحقّ و

صدّق المرسلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 14 - 7

7 - لزوم يكتاپرستى و دورى از شرك در عبادت و نيايش ، در عين ناخوشايندى كافران و مشركان از اين عمل

فادعوا اللّه مخلصين له الدين و لو كره الك_فرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 65 - 6

6 - لزوم دعا و عبادت خداى يكتا

لا ال_ه إلاّ هو فادعوه

مطابق نظر مفسران، {دعاء} در اين آيه _ به قرينه {مخلصين له الدين} _ مى تواند به معناى عبادت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 14 - 3،4

3 - ضرورت پرستش خداى يگانه و پرهيز از پرستش غير او

ألاّ تعبدوا إلاّ اللّه

4 - توحيد و پرستش خداى يگانه ، پيام اصلى دعوت پيامبران و اساسى ترين رسالت ايشان

إذ جاءتهم الرّسل . .. ألاّ تعبدوا إلاّ اللّه

از اين كه از ميان پيام ها و رهنمودهاى رسولان، موضوع عبوديت خداوند تخصيص به ذكر يافته است، مهم و اساسى بودن آن استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 51 - 2

2 - لزوم توحيد و اخلاص در عبادت به هنگام روى آوردن به خداوند

ففرّوا إلى اللّه . .. و لاتجعلوا مع اللّه إل_هًا ءاخر

اهميت دعوت به توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 64 - 1

1 - پيام اصلى و بنيادين عيسى ( ع ) ، دعوت مردم به توحيد در ربوبيت و پرستش

خداوند يكتا است .

إنّ اللّه هو ربّى و ربّكم فاعبدوه

اهميت صبر در توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 65 - 7

7- لزوم شكيبايى و پايدارى در عبادت و اطاعتِ خداوند يگانه و پرهيز از هرگونه شرك

فاعبده واصطبر لعب_دته هل تعلم له سميًّا

{اصطبار} نوعاً با {على} متعدّى مى شود. تعديه آن به {لام} دراين آيه، به جهت تضمين معناى {ثبات} است. جمله {هل تعلم} نيز قرينه است براين كه مراد از {واصطبر...}، صبر بر توحيد در عبادت و اجتناب از پرستش غير او است.

ايمان به توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 85 - 9

9 _ ضرورت پرستش خداوند و باور به نبودن معبودى سزاوار پرستش جز او

قال يقوم اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 153 - 10،12

10 _ ايمان به يكتايى خدا و باور به توحيد عبادى ، از شرايط پذيرش توبه

و الذين عملوا السيئات ثم تابوا من بعدها و ءامنوا

مصداق بارز {السيئات}، به دليل آيات قبل، شركورزى و پرستش غير خداست. بنابراين متعلق {ءامنوا} يكتايى خدا و توحيد در عبادت است.

12 _ گذشت از گناه گوساله پرستان تائب و ناديده انگاشتن خطاى آنان پس از بازگشت به توحيد و پرستش خداى يكتا ، توصيه خداوند به موسى ( ع ) *

إن ربك من بعدها لغفور رحيم

برداشت فوق با توجه به دومين احتمالى است كه در توجيه خطاب به موسى(ع) ذكر شد. يعنى {ربك} اشاره به اين معنا باشد

كه اى موسى تو نيز متخلق به اخلاق الهى باش و از خطاها و لغزشها درگذر.

برهان در توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 40 - 18

18_ توحيد و يكتاپرستى ، آيينى استوار و متكى بر برهان ، و شركْ پندارى سست و بى بنياد است .

ما تعبدون من دونه إلاّ أسماءً . .. أمر ألاّتعبدوا إلاّ إياه ذلك الدين القيم

از معانى {قيّم} مستقيم و استوار است و از آن جا كه يوسف(ع) پس از اقامه برهان بر توحيد و لزوم يكتاپرستى و يادآورى نبود دليل بر شرك و پرستش غير خدا، فرمود: {ذلك الدين القيم} معلوم مى شود: ثبات و استوارى توحيد به خاطر برهانى بودن آن، و سستى شرك ناشى از نبود دليل بر آن است.

تبليغ توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 41 - 1

1_ يوسف ( ع ) ، پس از ارشاد هم بندان خويش به توحيد و يكتاپرستى ، به تعبير رؤيا هاى آنان پرداخت .

ي_ص_حبى السجن أما أحدكما فيسقى ربه خمرًا

تشويق به توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 25 - 4

4 - خداوند ، تشويق كننده كافران و مشركان به ر ها كردن شرك و بازگشت به توحيد و يكتاپرستى

و هو الذى يقبل التوبة عن عباده

با توجه به آيات پيشين، مى توان گفت كه جمله {و هوالذى يقبل التوبة} دعوتى است از سوى خدا به عموم كافران و مشركان مبنى بر دست برداشتن از عبادت غيرخدا و بازگشتن

به يكتاپرستى.

توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 68 - 1،2

1 _ بندگان خالص خدا ، به جز { اللّه } ، چيزى را به خدايى نمى خوانند و معبودى را جز او نمى پرستند .

و عباد الرحم_ن . .. و الذين لايدعون مع اللّه إل_هًا ءاخر

{إل_ه} به معناى معبود است.

2 _ اعتقاد به توحيد و يگانه پرستى و دورى از شرك و چندگانه پرستى ، از اوصاف بندگان خالص خدا

و الذين لايدعون مع اللّه إل_هًا ءاخر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 6 - 7

7 - يكتاپرستى و تنها از خدا يارى جستن ، { صراط مستقيم } است .

إياك نعبد و إياك نستعين. إهدنا الصرط المستقيم

{ال} در {الصراط} مى تواند عهد ذكرى بوده و اشاره به حقايقى باشد كه در آيات پيشين مطرح شده، و از آنهاست يكتاپرستى و تنها از خدا استعانت جستن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 83 - 2،17

2 - پرستش خداى يگانه و پرهيز از پرستش غير او ، از عهد ها و پيمان هاى خداوند با بنى اسرائيل

و إذ أخذنا ميثق بنى إسرءيل لاتعبدون إلا اللّه

17 - يكتا پرستى و احسان به والدين ، خويشان ، يتيمان و درماندگان ، از مصاديق اعمال شايسته است .

و عملوا الصلحت . .. لاتعبدون إلا اللّه و بالولدين إحساناً ... و المسكين

آيه مورد بحث در حقيقت تفسيرى براى آيه پيشين و بيان مصاديقى از {الصالحات} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

1 - بقره - 2 - 133 - 6،7،9،13،15،16

6 - يعقوب ( ع ) در آستانه مرگ ، فرزندانش را به ملازمت توحيد دعوت نمود و به يكتا پرستى وصيت كرد .

إذ قال لبنيه ما تعبدون من بعدى

7 - فرزندان يعقوب ، او را بر ملازمت به پرستش خداى بى همتا و تسليم بودن در برابرش مطمئن ساختند .

قالوا نعبد . .. إلهاً وحداً

9 - موحدان بايد در آستانه مرگ ، بازماندگان خويش را به توحيد و ملازمت بر عبادت خدا سفارش و وصيت كنند .

إذ حضر يعقوب الموت إذ قال لبنيه ما تعبدون من بعدى

13 - پرستش خداى يكتا ، وظيفه اى بر عهده همگان

نعبد . .. إلهاً وحداً

15 - اعتقاد به خداى يگانه بايد با پرستش و اطاعت كامل از او همراه باشد .

نعبد . .. إلهاً وحداً و نحن له مسلمون

كلمه {تعبدون} (مى پرستيد) و {نعبد} (مى پرستيم) گوياى اين است كه: ايمان داشتن به خداى يكتا (توحيد ذاتى) كافى نبوده; بلكه بايد او را تنها معبود دانسته و پرستشش كرد. جمله {نحن له مسلمون} نيز بيانگر آن است كه علاوه بر پرستش خدا، از فرمانهاى او بايد اطاعت كرد.

16 - اعتقاد به يكتايى خدا و پرستش او ، مهمترين اصل در اديان الهى و زير بناى ديگر اصول و احكام دين

ما تعبدون من بعدى قالوا نعبد . .. إلهاً وحداً

روشن است كه يعقوب(ع) از ميان تمامى اصول و احكام دين، تنها پرستش خداوند را نجات بخش نمى دانست. بنابراين تنها از پرستش خدا ياد كردن (ماتعبدون) مى تواند حاكى از آن باشد كه: اولا، توحيد عبادى از مهمترين اصلهاست و

ثانياً، انسان با پرستش خدا، به ديگر اصول و احكام دين گرايش پيدا كرده بدانها ملتزم خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 163 - 1،2

1 - معبود حقيقى همه انسان ها ، معبودى است يگانه و يكتا

و إلهكم إله وحد

2 - معبود به حقى جز خدا وجود ندارد .

لا إله إلا هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 255 - 1،4

1 _ تنها خداوند شايسته پرستش است .

اللّه لا اله الاّ هو

4 _ حيات و قيوميّت مطلق ، ملاك معبودِ بر حق

اللّه لا اله الاّ هو الحىّ القيّوم

آوردن دو صفت {حى} و {قيوم}، اشاره به علّت حصر عبوديّت در خداوند است; يعنى تنها زنده قائم به ذات و مدبّر اشيا، مى تواند معبود باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 2 - 1،2

1 _ معبودى جز خداى يگانه ، زنده و پاينده نيست .

اللّه لا اله الاّ هو الحىّ القيّوم

قيوم به كسى گفته مى شود كه همواره بوده و هست. (تفسير روح المعانى، ج 3، ص 8)

2 _ تنها خداوند بايد عبادت شود .

اللّه لا اله الاّ هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 18 - 1

1 _ گواهى خداوندِ برپادارنده قسط و عدل ، بر اينكه معبودى جز او نيست .

شهد اللّه انّه لا اله الاّ هو . .. قائماً بالقسط

{قائماً بالقسط}، حال است براى {اللّه}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران

- 3 - 51 - 1،6

1 _ عيسى ( ع ) ، بنى اسرائيل را به توحيد ربوبى و پرستش خدا دعوت كرد .

انّ اللّه ربّى و ربّكم فاعبدوه

6 _ پروردگار ، سزاوار پرستش است .

انّ اللّه ربّى و ربّكم فاعبدوه

جمله {ان اللّه ربى . .. }، (ربوبيّت همه جانبه خدا) دليل لزوم پرستش گرفته شده و اين استدلال، مبتنى بر يك اصل كلّى است كه عبارت است از: هر كس ربّ باشد، شايسته پرستش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 64 - 1،2،3،4،6

1 _ نفى پرستش غير خدا ، نفى شرك و عدم پذيرش حاكميت غير خداوند ، وجه اشتراك اديان الهى

يا اهل الكتاب تعالوا الى كلمة سواء بيننا و بينكم الا نعبد الاّ اللّه و لا نشرك ب

2 _ دعوت پيامبر ( ص ) از اهل كتاب به توحيد در عبادت ، نفى شرك و عدم پذيرش حاكميّت غير خداوند

يا اهل الكتاب تعالوا . .. و لا يتّخذ بعضنا بعضاً ارباباً من دون اللّه

3 _ توحيد عبادى ، نفى شرك و ردّ حاكميّت غير خداوند ، گفتارى عادلانه و منصفانه

تعالوا الى كلمة سواء بيننا . .. و لا يتّخذ بعضنا بعضاً ارباباً من دون اللّه

{سواء}، به معنى {عدل} است.

4 _ توحيد عبادى و ربوبى ، اساس و معيار وحدت

تعالوا الى كلمة سواء بيننا و بينكم الاّ نعبد الا الله . .. ارباباً من دون اللّه

6 _ عبادت ، مخصوص خداوند است .

الاّ نعبد الا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 79 - 3،7،9،10

3

_ نفى الوهيّت حضرت عيسى ( ع ) ازسوى خداوند

انّ مثل عيسى عند اللّه . .. (آيه 59) ما كان لبشر ان يؤتيه اللّه الكتاب

از مصاديق مورد نظر براى آيه شريفه، حضرت مسيح است ; چون آيات قبل درباره اهل كتاب مى باشد.

7 _ پيامبران ، مردم را تنها به بندگى خدا دعوت مى كردند .

ما كان لبشر . .. ثم يقول للناس كونوا عباداً لى من دون اللّه و لكن كونوا ربّانيّن

9 _ ناسازگارى مقام نبوّت و دارا بودن كتاب و حكمت ، با دعوت مردم به پرستش خويش

ما كان لبشر . .. ثم يقول للناس كونوا عباداً لى من دون اللّه

10 _ عبوديّت براى خداوند و نفى آن از غير او محور اصلى دعوت انبيا

ما كان لبشر . .. ثم يقول للناس كونوا عباداً لى من دون اللّه و لكن كونوا ربّانيّن

ربانى كسى است كه با ربّ ارتباط شديد داشته و او را بسيار عبادت كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 87 - 1

1 _ خداوند ، تنها معبود شايسته پرستش

اللّه لا اله الّا هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 171 - 29

29 _ اللّه ، تنها خداى يگانه و معبود حقيقى انسانها

انما اللّه اله وحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 72 - 9

9 _ دعوت مسيح ( ع ) از بنى اسرائيل به پرستش خداى يگانه و توحيد ربوبى

و قال المسيح يبنى اسرءيل اعبدو اللّه ربى و ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

4 - مائده - 5 - 73 - 6

6 _ دعوت خداوند از مشركان و قائلان به تثليث جهت گرايش به توحيد و يكتاپرستى

ما من اله الا اله وحد و إن لم ينتهوا عما يقولون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 116 - 7،8

7 _ خداوند منزه از هرگونه شريك در الوهيت و فراتر از داشتن همتايى شايسته پرستش

قال سبحنك

8 _ عيسى ( ع ) خود معتقد و معترف به تنزيه خداوند از داشتن هرگونه شريكى شايسته الوهيت و پرستش

قال سبحنك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 1 - 1،2

1 _ ستايش مخصوص خداوند آفريدگار آسمانها و زمين و پديدآورنده تاريكيها و نور است.

الحمد للّه الذى خلق السموت و الأرض و جعل الظلمت و النور

2 _ آفرينش آسمانها و زمين و پديدآوردن نور و ظلمت به دست خداوند، دليل اختصاص ستايش به اوست.

الحمد للّه الذى خلق

{الذى خلق}، صفت {اللّه} و بيان وجه اختصاص حمد به اوست و اين تعليق، كه به گفته اهل ادب تعليق حكم {الحمدللّه} بر وصف {الذى خلق} است، بيانگر انحصار شايستگى ستايش به آفريننده هستى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 17 - 5

5 _ تنها خداى قادر بر رساندن هر گونه ضرر و يا منفعت به آدمى، شايسته پرستش و ولايت مى باشد.

أغير اللّه أتخذ وليا . .. و إن يمسسك اللّه بضر ... فهو على كل شىء قدير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 56

- 3

3 _ پرستش هيچ چيزى، جز خداوند يگانه، روا و مجاز نيست.

قل إنى نهيت أن أعبد الذين تدعون من دون اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 64 - 7

7 _ توحيد و يگانه پرستى، عاليترين جلوه شكرگزارى به درگاه خداوند است.

لئن أنجنا . ... لنكونن من الشكرين ... قل الله ينجيكم ... ثم أنتم تشركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 71 - 5،21

5 _ خداوند يگانه، توانا بر رساندن نفع و ضرر به آدميان، شايسته پرستش است.

قل أندعوا من دون الله ما لا ينفعنا و لا يضرنا

21 _ توحيد و يكتاپرستى هدايتى الهى است.

قل إن هدى الله هو الهدى

چون جمله {إن هدى الله} در برابر جمله {له اصحاب يدعونه} عنوان گرديده و محور بحث آيه توحيد است، چنين مى نمايد كه مراد از هدايت در جمله {إن هدى الله} توحيد و يكتاپرستى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 102 - 3،7،8،9،10

3 _ معبودى جز خداوند، كه مبدع هستى و خالق همه چيز و بدون همسر و فرزند باشد، وجود ندارد.

بديع السموت . .. أنى يكون له ولد و لم تكن له صحبة ... لا إله إلا هو خلق كل شىء

7 _ آفريدگار همه هستى، تنها خداى شايسته پرستش است.

لا إله إلا هو خلق كل شىء فاعبدوه

8 _ توجه به انحصار ربوبيت و خالقيت خداوند برانگيزنده آدمى به پرستش اوست.

ذلكم الله ربكم لا إله إلا هو خلق كل شىء فاعبدوه

9 _ هر موجودى، جز خدا، مخلوق است و

شايسته پرستش نيست.

لا إله إلا هو خلق كل شىء فاعبدوه

10 _ توحيد در عبادت مهمترين وظيفه انسان در برابر پروردگار و خالق هستى است.

ذلكم الله ربكم . .. خلق كل شىء فاعبدوه

چون پس از بيان انحصار الوهيت در خداوند و بيان يكتايى او در خالقيت، امر به عبادت شده، چنين برمى آيد كه مهمترين وظيفه بنده در برابر خداوند عبادت و پرستش اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 163 - 2

2 _ نبودن شريك براى خدا در ربوبيت، دليل لزوم اخلاص در پرستش او

إن صلاتى و نسكى . .. لله رب العلمين. لا شريك له

توصيف {الله} به ربوبيتش بر هستى (رب العالمين) و نبودن شريك براى او (لا شريك له) تعليل براى {إن صلاتى . .. لله} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 3 - 1

1 _ لزوم تبعيت از قرآن و ترك پيروى از غير خدا

اتبعوا ما أنزل إليكم من ربكم و لاتتبعوا من دونه أولياء

برداشت فوق بر اين اساس است كه ضمير در {من دونه} به {ربكم} برگردانده شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 5

5 _ توجه دادن مردم به نعمت هاى الهى و سرنوشت پيشينيان ، از روش هاى تبليغى صالح ( ع ) براى گرايش دادن آنان به پرستش خداى يگانه

و اذكروا إذ جعلكم خلفاء . .. فاذكروا ءالاء اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 140 - 2،4

2 _ هيچ كس و هيچ

چيز جز خداوند شايسته پرستش و الوهيت نيست .

قال أغير اللّه أبغيكم إلهاً

4 _ موسى ( ع ) با بيان احسان و تفضل ويژه خداوند بر بنى اسرائيل ، تنها او را شايسته پرستش براى آنان معرفى كرد .

قال أغير اللّه أبغيكم إلهاً و هو فضلكم على العلمين

جمله {و هو فضلكم} حاليه و به منزله تعليلى است براى جمله {أغير اللّه . .. .} يعنى چگونه امكان دارد غير خدا را براى پرستش شما بجويم در حالى كه نعمتها، از جمله برترى شما بر ديگر اقوام و ملل، عطاى اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 153 - 4

4 _ خداوند گناه آن گروه از بنى اسرائيل را كه پس از گوساله پرستى توبه كرده و با ايمان به يكتايى خدا به پرستش او بازگشتند ، آمرزيد و آنان را مشمول رحمت خويش قرار داد .

و الذين عملوا السيئات ثم تابوا من بعدها و ءامنوا

مصداق مورد نظر براى {الذين عملوا السيئات}، به دليل آيات پيشين، گوساله پرستان بنى اسرائيل است. اين آيه در حقيقت استثنايى براى آيه پيشين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 158 - 9،10

9 _ هيچ موجودى ، بجز خداى يكتا ، شايسته و بايسته پرستش نيست .

لا إله إلا هو

10 _ فرمانرواى هستى ، تنها موجود شايسته پرستش

الذى له ملك السموت و الأرض لا إله إلا هو

بيان اين حقيقت كه تنها خداوند شايسته پرستش است، پس از بيان انحصار حاكميت هستى به او، گوياى برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

6 - اعراف - 7 - 191 - 5

5 _ تنها خداوند شايسته پرستش و توانا بر تدبير امور انسانهاست .

هو الذى خلقكم . .. أيشركون ما لايخلق شيئا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 31 - 5

5 _ همه انسان ها ، مأمور به پرستش و اطاعت بى چون و چراى خداى يگانه و پرهيز از شريك گرفتن غير ، براى اويند .

و ما أمروا إلا ليعبدوا إلها وحداً لا إله إلا هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 3 - 19

19 _ تنها خداوندِ خالقِ مدبر ، پروردگار انسان ها و شايسته پرستش است .

اللّه الذى خلق . .. ثم استوى ... يدبر الأمر ... ذلكم اللّه ربكم فاعبدوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 32 - 3

3 _ توحيد ( اعتقاد به ربوبيت بى همتاى خدا ) آيينى حق و يكتاپرستى سلوك راه هدايت است .

فذلكم اللّه ربكم الحق فماذا بعد الحق إلا الضلل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 34 - 9

9 _ تنها خداوند ، سزاوار پرستش و معبوديت است .

قل اللّه يبدؤا الخلق ثم يعيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 35 - 5

5 _ تنها خدا ، سزاوار پرستش و پيروى است .

قل هل من شركائكم من يهدى إلى الحق قل اللّه يهدى للحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10

- 104 - 8،10

8 _ عبادت ، تنها شايسته خداوندى است كه مرگ انسان ها به دست او بوده و جان آنان پس از مرگ ، در اختيار او قرار مى گيرد .

و لكن أعبد اللّه الذى يتوفيكم

10 _ توحيد در عبادت و اعتقاد به بقاى انسان پس از مرگ ، دو پايه و اساس دين الهى است .

و لكن أعبد اللّه الذى يتوفيكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 105 - 3

3 _ توحيد در عبادت و يكتاپرستى ، دين حنيف و صراط مستقيم است .

و أن أقم وجهك للدين حنيفاً و لاتكونن من المشركين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 2 - 2

2_ توحيد و لزوم يكتاپرستى از تعاليم اساسى ، متقن و روشنِ قرآن است .

كت_ب أُحك_مت ءاي_ته ثم فصلت . .. ألاّ تع_بدوا إلاّ الله

{ألاّ} مركب از {أن} تفسيريه و {لا} ى ناهيه است و جمله {لاتعبدوا . ..} تفسير {كتاب اُحكمت آياته ثم فصلت} مى باشد; يعنى ، نهى از پرستش غير خدا ، سخن متقن و روشن قرآن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 14 - 5

5_ هيچ معبودى جز خداى يگانه نيست .

فاعلموا . .. أن لا إل_ه إلاّ هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 50 - 14

14_ خداوند ، تنها حقيقتى كه شايسته و بايسته پرستش است .

اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8

- هود - 11 - 61 - 11

11_ خداوند ، تنها حقيقتى كه شايسته و بايسته پرستش است .

اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 84 - 13

13_ خداوند ، تنها حقيقتى كه شايسته و بايسته پرستش است .

اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 39 - 4،11

4_ يوسف ( ع ) ، با طرح سؤال و برانگيختن وجدان هم بندان خويش ، حقانيّت توحيد و يكتاپرستى را براى آنان مطرح ساخت .

ءأرباب متفرقون خير أم الله الوحد القهار

11_ اعتقاد به وجود خداى يگانه و غالب و باور به شايستگى او براى پرستش ، اعتقاد و باورى خردمندانه است .

ءأرباب متفرقون خير أم الله الوحد القهار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 40 - 16

16_ توحيد و يكتاپرستى ، آيينى بدون كمترين انحراف و كجى ، و شرك پندارى منحرف و نادرست است .

أمر ألاّتعبدوا إلاّ إياه ذلك الدين القيم

{قيّم} به معناى مستقيم و بدون انحراف و كجى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 30 - 11

11_ تنها خداوند شايسته و بايسته پرستش است .

لا إله إلاّ هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 22 - 1

1- تنها معبود واقعى انسان ها ، خداى يگانه است .

إل_هكم إل_ه وحد

با توجه به آيات سابق، كه درباره صفات خداوند و نفى معبودهاى مشركان بود

و از منحصر كردن اله و معبود در اين آيه به يك فرد، روشن مى شود كه آن اله يگانه، همان خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 51 - 2

2- خداوند ، يگانه معبود و إله است .

إنما هو إل_ه وحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 73 - 2

2- خداوند ، تنها روزى دهنده آدميان و يگانه معبود شايسته پرستش است .

أفبالب_طل يؤمنون . .. و يعبدون من دون الله ما لايملك لهم رزقًا

از ارتباط ميان اين آيه و آيه قبل استفاده مى شود كه خداوند رازقيت را در انحصار خود دانسته و رزق دهنده واقعى را شايسته معبوديت معرفى كرده است و در اين راستا هرگونه نقش بتها را در رازقيت، نفى كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 14 - 9

9- تنها ، پروردگار انسان ها و جهان هستى ، صلاحيت پرستش را دارد .

ربّنا ربّ السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 110 - 7

7- هيچ معبودى براى آدميان ، جز خداى يگانه وجود ندارد .

أنّما إل_هكم إل_ه وحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 36 - 9

9- پرستش خداى يگانه و اعتقاد به توحيد ربوبى ، صراط مستقيم است .

و إنّ اللّه ربّى و ربّكم فاعبدوه ه_ذا صرط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 8 -

1

1 - هيچ معبودى جز خداوند ، شايسته پرستش نيست .

اللّه لا إل_ه إلاّ هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 14 - 4

4 - هيچ معبودى جز خداوند حقيقت نداشته و شايسته پرستش نيست .

إنّنى أنا اللّه لا إل_ه إلاّ أنا

{إل_ه} به معناى معبود است و در آيه، مراد معبود حق است، زيرا وجود خارجى معبودان باطل، قابل انكار نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 98 - 4

4 - معبود حقيقى انسان ها ، همان معبود يگانه در جهان هستى است .

إنّما إل_هكم اللّه الذى لا إل_ه الاّهو

وصف {الذى. ..} براى تعليل است; يعنى، چون {اللّه} كسى است كه هيچ معبود بر حقّى در جهان جز او وجود ندارد، پس {خداى شما} نيز هم او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 24 - 2

2- هيچ معبود و خدايى جز { اللّه } در جهان وجود ندارد .

أم اتّخذوا من دونه ءالهة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 25 - 3،4

3- شعار { لا إل_ه إلاّ اللّه } ، پرستش خداى يگانه و مبارزه با شرك و چندگانه پرستى ، محتواى وحى الهى به تمامى رسولان

من رسول إلاّنوحى إليه أنّه لا إل_ه إلاّأنا فاعبدون

4- توحيد در عبادت ، لازمه توحيد در الوهيت است .

لاال_ه إلاّأنا فاعبدون

برداشت ياد شده از تفريع مسأله عبادت خدا (فاعبدون)، بر موضوع يگانگى خدا و توحيد در الوهيت (لا إل_ه إلاّ أنا)، استفاده گرديده است.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 67 - 3

3- تنها خداوند يكتا ، شايسته عبادت و پرستش است .

أُفّ لكم و لماتعبدون من دون اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 92 - 4،6

4- تنها خداوند ، پروردگار شايسته پرستش است .

أنا ربّكم فاعبدون

6- بشر ، مأمور پرستش و عبوديت خداوند واحد است .

و أنا ربّكم فاعبدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 108 - 3

3- خدا و معبود حقيقى انسان ، تنها يكى است .

أنّما إل_هكم إل_ه وحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 6 - 1

1 - تنها خداوند ، حق و پروردگار شايسته پرستش است .

فإنّا خلقناكم . .. و ترى الأرض هامدة ... ذلك بأنّ اللّه هو الحقّ

{ذلك} در اين جا به دو چيز اشاره دارد: 1_ به قدرت نمايى هاى خدا در آفرينش انسان از خاك بى جان و مراحل رشد او در رحم و خارج از آن (فإنّا خلقناكم من تراب. ..) 2_ به جلوه هاى قدرت خدا در رويش و رشد انواع گياهان در زمين (و ترى الأرض هامدة...). {باء} در {بأنّ الله} سببيه است. {ال} در {الحق} جنسيه و مفيد حصر مى باشد و روى سخن با مردمى است كه گرفتار پندارهاى شرك آميز بودند و گمان مى كردند كه غير از خدا، خدايان ديگرى نيز در سرنوشت آنها تأثير مى گذارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 24

- 5

5 - پرستش خداى يگانه ، راه خداوند

و هدوا إلى صرط الحميد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 26 - 6

6 - هيچ كس به جز خدا ، شايسته پرستش نيست .

أن لاتشرك بى شيئًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 34 - 11

11 - خدا ، تنها معبود شايسته پرستش

فإل_هكم إل_ه وحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 62 - 2،3

2 - تنها خداوند ، معبود به حق و شايسته پرستش است .

ذلك بأنّ اللّه هو الحقّ

3 - هر معبودى به جز خدا ، موهوم است و باطل .

و أنّ ما يدعون من دونه هو الب_طل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 23 - 9

9 - خدا ، تنها معبود سزاوار پرستش

ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 32 - 6

6 - خدا ، تنها معبود سزاوار پرستش

ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 25 - 10

10 - خدا ، تنها معبود به حق و شايسته الوهيت

أنّ اللّه هو الحقّ المبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 93 - 4

4 - خداوند ، يگانه معبود به حق و تنها پشتوانه انسان در قيامت

أين ما كنتم تعبدون . من دون اللّه هل ينصرونكم أو ينتصرون

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 64 - 8

8 - پرستش ، مخصوص پديدآورنده ، اعاده كننده و روزى دهنده انسان ها است و نه غير او

أمّن يبدؤا الخلق ثمّ يعيده . .. أءل_ه مع اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 70 - 1،2

1 - الوهيت و معبود بودن ، تنها شايسته ذات پاك خداوند

و هو اللّه

ضمير {هو} در {هو اللّه} راجع به ذات پاك خداوند است و {ال} در {اللّه} براى تلميح و اشاره به صفت الوهيت مى باشد. بنابراين {هو اللّه} مرادف با {هو الاءل_ه} است; يعنى، تنها آن ذات پاك و حقيقت محض است كه سزاوار الوهيت است و نه غير او. جمله بعد; يعنى، {و هو اللّه لا إل_ه إلاّهو} تأكيد براى همين معنا است.

2 - معبودى جز ذات پاك خداوند نيست .

لا إل_ه إلاّ هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 71 - 7

7 - خدا ، تنها معبود شايسته پرستش

من إل_ه غير اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 72 - 6

6 - خدا ، تنها معبود شايسته پرستش

من إل_ه غير اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 88 - 4،5

4 - وجود معبودى جز خدا ، حقيقت ندارد .

لا إل_ه إلاّ هو

5 - خدا ، تنها معبود شايسته پرستش است .

لا إل_ه إلاّ هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 3 - 8

8 -

در جهان هستى معبودى جز اللّه ، حقيقتاً وجود ندارد .

لا إل_ه إلاّ هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 4 - 1

1 - سراسر جهان هستى ، تنها از يك معبود حقيقى برخوردار است .

إنّ إل_هكم لوحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 35 - 5

5 - اللّه ، تنها معبود حقيقى است .

لا إل_ه إلاّ اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 87 - 3

3 - تنها پروردگار جهان ، سزاوار عبوديت و پرستش است .

أئفكًا ءالهة دون اللّه تريدون . فما ظنّكم بربّ الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 125 - 9

9 - پرستش ، تنها شايسته نيكوترين آفريننده ها ( خدا ) است .

أتدعون بعلاً و تذرون أحسن الخ_لقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 126 - 3

3 - عبوديت و پرستش ، تنها شايسته پروردگار انسان ها است .

أتدعون بعلاً . .. اللّه ربّكم و ربّ ءابائكم الأوّلين

يادآورى ربوبيت خداوند نسبت به انسان ها، پس از محكوم كردن پرستش بت ها، گوياى مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 65 - 6

6 - هيچ معبود حقيقى ، جز اللّه در عالم وجود ندارد .

ما من إل_ه إلاّ اللّه الوحد القهّار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 3 - 1

1 -

تنها خداوند ، شايسته عبادت خالصانه و اطاعت بى چون و چرا است .

ألا للّه الدين الخالص

{الدين} مبتدا و مسنداليه و {للّه} خبر و مسند است. تقديم مسند بر مسنداليه، مفيد حصر و اختصاص است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 29 - 17

17 - ناآگاهى بيشتر مردم از شايستگى انحصارى خداوند به عبادت و پرستش و ضرر و زيان شرك

ضرب اللّه مثلاً رجلاً . .. بل أكثرهم لايعلمون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه متعلق جهل، مسأله برابر نبودن دو مثل مربوط به مؤمن و مشرك و سرنوشت ايمان و شرك باشد; يعنى،{بل أكثرهم لايعلمون أنّهما لايستويان}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 64 - 2

2 - عبادت ، تنها شايسته خالق هستى و مدبر و صاحب اختيار جهان است .

قل أفغير اللّه تأمرونّى أعبد

{فا} در {أفغير اللّه} يا براى تفريع اين آيه به آيات پيش است _ كه از خالقيت و تدبير خدا سخن گفته است _ و يا رابطه براى جواب شرط مقدر است كه تقدير آن چنين مى باشد: {إن كان اللّه خالق كلّ شىء فكيف تأمروننى أن أعبد غير اللّه}. در هر صورت پيام آيه شريفه اين است كه با وجود خالق بودن خداوند، عبادت غير او شايسته نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 66 - 3

3 - تنها خداوند شايسته پرستش است .

أفغير اللّه تأمرونّى أعبد . .. بل اللّه فاعبد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر

- 40 - 62 - 4

4 - در جهان هستى معبودى جز اللّه ، حقيقتاً وجود ندارد .

لا إل_ه إلاّ هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 65 - 3،7

3 - معبودى جز اللّه حقيقتاً وجود ندارد .

لا إل_ه إلاّ هو

{إل_ه} به معناى معبود است.

7 - دعا و عبادت ، تنها شايسته خداوند يكتا و دارنده حيات حقيقى است .

هو الحىّ لا إل_ه إلاّ هو فادعوه

{فا} در {فادعوه} عاطفه بوده و براى ربط ميان سبب و مسبب است; يعنى، به سبب آن كه خدا دارنده حيات حقيقى و يكتا است، پس او را بايد عبادت كرد و از او حاجت خواست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 6 - 6

6 - معبود شايسته پرستش ، معبودى يگانه و بى شريك است .

أنّما إل_هكم إل_ه وحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 37 - 8،11

8 - سجده و كرنش ، تنها در برابر آفريدگار هستى روا است .

واسجدوا للّه الذى خلقهنّ

11 - عبادت و پرستش ، تنها شايسته آفريدگار جهان است ; و نه در شأن مخلوقات او .

و اسجدوا للّه الذى خلقهنّ إن كنتم إيّاه تعبدون

تقديم {إيّاه} بر {تعبدون} علاوه بر رعايت فاصله آيات، مى تواند براى حصر نيز باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 6 - 3

3 - خداوند يگانه ، تنها معبود و شايسته پرستش در جهان هستى

و الذين اتّخذوا من دونه أولياء

بنابراين كه مراد از ولى _ مفرد اولياء

_ معبود باشد از سخن تهديدآميز آيه مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 9 - 6

6 - خداوند يگانه ، تنها معبود و شايسته پرستش در جهان هستى

فاللّه هو الولىّ

بنابراين كه مراد از{الولىّ} معبود باشد مطلب فوق برداشت مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 64 - 5

5 - تنها خداوندى كه ربوبيت جهان هستى را عهده دار است ، شايسته عبادت و پرستش مى باشد .

إنّ الله هو ربّى و ربّكم فاعبدوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 19 - 4

4- تنها خداوند ، شايسته پرستش است .

فاعلم أنّه لا إل_ه إلاّ اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 43 - 2

2 - خداوند ، يگانه معبود به حق هستى است .

أم لهم إل_ه غير اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 22 - 2،7

2 - جز { اللّه } ، هيچ كس و هيچ چيز شايسته پرستش نيست .

هو اللّه الذى لا إل_ه إلاّ هو

7 - هر موجودى جز خداى يگانه ، فاقد علم و رحمت گسترده و شايستگى براى پرستش

هو اللّه الذى لا إل_ه إلاّ هو ع_لم الغيب و الشه_دة هو الرحم_ن الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 23 - 2

2 - يگانه مدبّر و فرمانرواى جهان هستى ، شايسته مقام خداوندى و پرستش است .

هو اللّه

الذى لا إل_ه إلاّ هو الملك

وصف {الملك} براى جمله قبل، اشعار به عليت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 4 - 7

7 - عبادت و پرستش ، تنها شايسته خداوند يگانه

إأنّا برءؤا. .. و ممّا تعبدون من دون اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 13 - 1،2

1 - هيچ معبود حقيقى ، جز { اللّه } در عالم وجود ندارد .

اللّه لا إل_ه إلاّ هو

2 - معبودى جز { اللّه } شايستگى عبادت ندارد .

اللّه لا إل_ه إلاّ هو

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه نفى در {لا إل_ه إلاّ هو} نفى شايستگى باشد، نه نفى وجود; زيرا در عالم معبودهاى ادعايى بسيارى وجود دارد، ولى آنها شايستگى معبوديت را ندارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 9 - 3

3 - هيچ معبود حقيقى در جهان هستى جز { اللّه } وجود ندارد و جز او كسى شايسته پرستش نيست .

لا إل_ه إلاّ هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اخلاص - 112 - 1 - 8،17

8 - خداوند ، تنها معبود شايسته عبادت است .

اللّه أحد

برخى از اهل لغت اصل كلمه {اللّه} را {إل_ه} مى دانند. فعل {اَلَهَ}; يعنى، عبادت كرد، در اين صورت {إل_ه}، به معناى معبود خواهد بود (مفردات راغب). كلمه {اللّه} با آن كه علم است، مى تواند ناظر به معناى لغوى {إله} نيز باشد. در اين صورت مراد از {وحدت معبود}، اين است كه ساير معبودها، دروغين و

پندارى اند و شايسته عبادت نيستند.

17 - { قال الباقر ( ع ) معنى قوله { اللّه أحد } المعبود الذى يأله الخلق عن ادراكه و الإحاطة بكيفيته فرد بإل_هيته متعال عن صفات خلقه ;

امام باقر(ع) فرمود: . .. معناى قول خدا {اللّه أحد}،[اين است كه او] معبودى است كه مخلوقات از درك حقيقت او و احاطه بر چگونگى او حيران و سرگردان اند. او در اله بودن خود يكتا است و بالاتر از صفات مخلوقات خود است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 3 - 2

2 - مردم ، بايد تنها خداوند را عبادت كرده و او را { إل_ه } خود بدانند .

إل_ه الناس

توحيد عبادى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 120 - 2

2- ابراهيم ( ع ) در آغاز پيامبريش ، تنها موحد و عبادتگر عصر خويش بود .

إن إبرهيم كان أُمّة قانتًا لله

برداشت فوق، بر اين اساس است كه اطلاق {أُمة} به ابراهيم(ع) از آن جهت باشد كه {امت موحد} در عصر او منحصر به شخص وى بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 48 - 5

5- ابراهيم ( ع ) ، هجرت از محيط شرك و بت پرستى را جهت حراست از عقيده توحيدى خود و عبادت پروردگار يگانه برگزيد .

و أعتزلكم و ما تدعون من دون اللّه و أدعوا ربّى

از جمله معانى {دعاء} عبادت است. دراين آيه نيز {أدعوا} به قرينه {لِمَ تعبد} در آيات قبل مى تواند به معناى {عبادت مى

كنم} باشد. براين مبنا ابراهيم، هجرت خود را براى ميسرشدن عبادت خداوند دانسته است.

توحيد عبادى انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 52 - 1

1 - يكى بودن شيوه زندگى همه پيامبران ، در بهره گيرى سالم و حلال از نعمت هاى الهى ، كردار نيك و پرستش خداى يگانه

ي_أيّها الرسل كلوا من الطّيّب_ت . .. و إنّ ه_ذه أُمّتكم أُمّة وحدة و أنا ربّكم

{ه_ذه} اشاره به طريقه زندگى است كه از سوى خدا به يكايك پيامبران توصيه شده بود (يا أيّها الرسل كلوا من الطّيّبات و اعملوا صالحاً). {أُمّة} نيز به معناى طريقه، شيوه و آيين است.

توحيد عبادى جنبندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 49 - 4

4- تمامى موجودات جنبنده و فرشتگان ، تنها در برابر خداوند سجده مى كنند .

و لله يسجد ما فى السموت و ما فى الأرض من دابّة و المل_ئكة

توحيد عبادى حبيب نجار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 22 - 2

2 - مؤمن انطاكيه ( حبيب نجار ) به دليل ايمان به خداى يكتا و پيروى از رسولان الهى ، مورد اعتراض و تهديد مردم كافر قرار گرفت .

و ما لى لا أعبد الذى فطرنى

از آهنگ آيه شريفه _ كه با استفهام انكارى همراه است _ مطلب ياد شده به دست مى آيد; زيرا استفهام انكارى، در رد چيزى به كار مى رود كه مورد انكار و اعتراض قرار گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 -

يس - 36 - 23 - 1،2

1 - مؤمن انطاكيه ( حبيب نجار ) ، فردى يكتاپرست و به دور از شرك و بت پرستى

ءأتّخذ من دونه ءالهة

همزه در {ءأتخذ} براى استفهام انكارى است. بنابراين {ءأتّخذ}; يعنى، {لاأتّخذ من دونه ءالهة}.

2 - مؤمن انطاكيه ( حبيب نجار ) ، يكتاپرستى خود و بيزارى اش از شرك و بت پرستى را اعلام كرد .

ءأتّخذ من دونه ءالهة

توحيد عبادى در اديان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 59 - 4

4 _ دعوت به پرستش خداى يگانه ، در رأس برنامه تبليغى نوح ( ع )

فقال يقوم اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 33 - 14

14 _ خداوند در هيچ آيينى به پرستش معبودى جز خود، فرمان نداده است.

و أن تشركوا بالله ما لم ينزل به سلطنا

توحيد عبادى در اديان آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 36 - 7

7 - توحيد عبادى و در پى آخرت بودن ، دو امر اعتقادى مهم ، در تعاليم اديان آسمانى است .

ي_قوم اعبدوا اللّه و ارجوا اليوم الأخر

توحيد عبادى در تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 19 - 3

3 _ توحيد و يكتاپرستى ، دين مشترك جوامع بشرى نخستين

و ما كان الناس إلا أمة وحدة فاختلفوا

{امت} به هر جمعيتى كه امر واحدى آنان را گرد هم آورده باشد گفته مى شود. مراد از آن امر واحد _

كه جوامع بشرى نخستين را گرد هم آورد و از ايشان يك امت تشكيل داد _ به قرينه آيه قبل، توحيد و يكتاپرستى است.

توحيد عبادى در شريعت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 27 - 19

19 - { عن أبى جعفر ( ع ) قال : كانت شريعة نوح أن يعبد اللّه بالتوحيد . . . فلبث فيهم ألف سنة إلاّ خمسين عاماً يدعوهم سراً و علانية . . . فأوحى اللّه عزّوجلّ إليه : أنّه لن يؤمن من قومك إلاّ من قد آمن فلاتبتأس بماكانوا يفعلون } فلذلك قال نوح : { و لايلدوا إلاّفاجراً كفاراً } و أوحى اللّه إليه { أن اصنع الفلك } ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه فرمود:. .. شريعت نوح آن بود كه خدا به يكتايى پرستش مى شد... پس نوح(ع) در بين قوم خويش 950 سال توقف كرد و آنها را آشكار و پنهان به خدا دعوت نمود... سپس خداوند _ عزّوجلّ _ به او وحى فرستاد: {أنّه لن يؤمن من قومك إلاّ من قد آمن فلاتبتئس بما كانوا يفعلون} و به همين خاطر نوح گفت: {و لايلدوا إلاّ فاجراً كفاراً} و خداوند به نوح وحى كرد:{أن اصنع الفلك}.

توحيد عبادى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 19

19 - خداوند ، به مؤمنان نيكوكار وعده داده است كه در كمال امنيت و آرامش و بى هيچ ترسى از دشمنان ديانت ، تنها خدا را عبادت كنند .

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت .

.. و ليبدّلنّهم من بعد خوفهم أمنً

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه جمله {يعبدوننى. ..} استينافيه و بيانگر نتيجه و بازتاب تبديل ترس و اضطراب به امنيت و آرامش باشد; يعنى، مؤمنان آن چنان در امنيت و آرامش قرار مى گيرند كه بى هيچ ترس و اضطرابى از ناحيه دشمنان ديانت، به عبادت خداى واحد مى پردازند.

توحيد عبادى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 162 - 1

1 _ نماز خواندن پيامبر(ص)، عبادت كردنش و انجام امور زندگانى و مرگش تنها براى خدا بود.

إن صلاتى و نسكى و محياى و مماتى لله

{محيا} و {ممات} مصدر ميمى و به معناى زنده ماندن و مردن است. چون زنده ماندن و مردن در اختيار انسان نيست تا آن را براى خدا قرار دهد، مى توان گفت مقصود از آن چگونه زندگى كردن و چگونه مردن است و يا مراد انجام امور مربوط به زندگى و مرگ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 36 - 6،7

6_ پيامبر ( ص ) از ناحيه خداوند فرمان داشت كه تنها او را بپرستد و براى او شريكى قائل نباشد .

قل إنما أُمرت أن أعبد الله و لا أشرك به

7_ پيامبر ( ص ) از ناحيه خداوند فرمان داشت ، يكتاپرستى خويش و گريزش از شرك را اعلام كند .

قل إنما أُمرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 91 - 10

10 - پيامبر ( ص ) همانند همه مردم ، مكلف به پرستش خداى يگانه

و تسليم شدن در برابر او

أُمرت أن أعبد ربّ ه_ذه . .. و أُمرت أن أكون من المسلمين

آمدن {أُمرت. ..} به صورت متكلم وحده، مى تواند از آن جهت باشد كه بفهماند پيامبر(ص) نيز _ با همه مقامات معنوى _ مكلف به عبادت و تسليم است و تعالى معنوى، سبب برداشته شدن تكليف نمى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 7 - 4

4 - سران كفر و شرك ، كلام توحيدى و يكتاپرستى رسول خدا را ، سخنى دروغ و ساختگى مى پنداشتند .

إن ه_ذا إلاّ اختل_ق

مقصود از واژه {اختلاق} _ هنگامى كه در وصف كلامى آورده شود _ سخن ساختگى و دروغى است كه سابقه نداشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 2 - 6

6 - توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر عبادت و فرمان برى خالصانه آن حضرت

فاعبد اللّه مخلصًا له الدين

واژه {دين} در معانى جزا، عادت، ملت، اسلام، عبادت و طاعت، به كار مى رود (قاموس المحيط); ولى در اين جا _ با توجه به اين كه مخاطبان آيات مورد بحث، مشركان مى باشند و نيز در اين آيات واژه عبادت به كار رفته _ ممكن است به معناى عبادت و طاعت استعمال شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 14 - 2

2 - عبادت خالصانه خدا ، تكليفى الهى برعهده پيامبر ( ص )

قل اللّه أعبد مخلصًا له دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر

- 40 - 66 - 1

1 _ پيامبر ( ص ) ، از آغاز دريافت دلايل و برهان هاى الهى ، از عبادت غيرخدا نهى شده بود .

قل إنّى نهيت أن أعبد الذين تدعون من دون اللّه لمّا جاءنى البيّن_ت

توحيد عبادى مخلصين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 128 - 3

3 - تقوا ، يكتاپرستى و دورى از شرك ، از اوصاف بندگان مخلَص

ألاتتّقون . أتدعون بعلاً و تذرون أحسن الخ_لقين . اللّه ربّكم ... إلاّ عباد اللّه

توحيد عبادى مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 139 - 7

7 - مسلمانان ، خداوند را از داشتن شريك منزه دانسته و تنها او را پرستش مى كنند .

و نحن له مخلصون

توحيد عبادى ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 49 - 4

4- تمامى موجودات جنبنده و فرشتگان ، تنها در برابر خداوند سجده مى كنند .

و لله يسجد ما فى السموت و ما فى الأرض من دابّة و المل_ئكة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 41 - 2

2 - ملائكه ، پرستيده شدن غير خداوند را شايسته نمى دانند .

قالوا سبح_نك

اعلام منزّه بودن خداوند از سوى فرشتگان، در جواب اين سؤال كه {آيا شما مورد پرستش مشركان بوده ايد} مى تواند ناظر به حقيقت ياد شده باشد.

توحيد عبادى موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 15 - 3

3_ موجودات آسمان ها و

زمين براى غير خدا خاضع نبوده و به غير او سجده نمى كنند .

و لله يسجد من فى السموت و الأرض

تقديم {لله} بر {يسجد} حاكى از حصر است. بنابراين {لله يسجد ...} ; يعنى ، براى خداوند سجده مى كنند و به غير او سجده نمى برند.

توحيد عبادى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 138 - 4

4 - اهل ايمان ، از شرك در عبادت منزه و مبرا هستند .

و نحن له عبدون

برداشت فوق، از تقديم {له} بر {عابدون}، كه دلالت بر حصر دارد، استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 19

19 - خداوند ، به مؤمنان نيكوكار وعده داده است كه در كمال امنيت و آرامش و بى هيچ ترسى از دشمنان ديانت ، تنها خدا را عبادت كنند .

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الص_لح_ت . .. و ليبدّلنّهم من بعد خوفهم أمنً

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه جمله {يعبدوننى. ..} استينافيه و بيانگر نتيجه و بازتاب تبديل ترس و اضطراب به امنيت و آرامش باشد; يعنى، مؤمنان آن چنان در امنيت و آرامش قرار مى گيرند كه بى هيچ ترس و اضطرابى از ناحيه دشمنان ديانت، به عبادت خداى واحد مى پردازند.

توحيد عبادى هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 55 - 1

1_ هود ( ع ) ، به مشركان قومش اعلام كرد كه تنها خداوند را مؤثر در جهان دانسته و تنها او را شايسته عبادت مى

داند .

أنى برىءٌ مما تشركون. من دونه

ضمير در {دونه} به {الله} در آيه قبل برمى گردد.

توصيه به توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 52 - 5

5 - پرستش خداى يگانه ، توصيه ديگر او به يكايك پيامبران

ي_أيّها الرسل . .. و إنّ ه_ذه ... و أنا ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 66 - 1

1 - توصيه خداوند به همه پيامبران و رسول اكرم ( ص ) ، مبنى بر اختصاص دادن پرستش به او

و لقد أُوحى إليك و إلى الذين من قبلك . .. بل اللّه فاعبد

تقديم مفعول (اللّه) بر فعل (فاعبد)، مفيد اختصاص است.

حقانيت توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 37 - 6

6 - توحيد و يكتاپرستى ، عقيده اى كاملاً حق

إذا قيل لهم لا إل_ه إلاّ اللّه يستكبرون . .. بل جاء بالحقّ و صدّق المرسلين

درك توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 51 - 10

10_ يكتايى خداوند ، منزه بودنش از داشتن شريك و ضرورت پرستش او ، حقايقى قابل درك و فهم براى همگان

ي_قوم اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره . .. أفلاتعقلون

مفعول {تعقلون} حقايقى است كه در اين آيه و آيه قبل ، از زبان حضرت هود(ع) نقل شد; همانند ضرورت پرستش خدا ، منزه بودنش از شريك و . ..; يعنى: أفلاتعقلون انه ما لكم من إله غيره و إن عبادته واجب عليكم و ... .

دعوت به توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 117 - 4

4 _ دعوت مردمان به توحيد و پرستش خداوند يكتا از اساسى ترين وظائف و رسالت هاى عيسى ( ع )

ما امرتنى به ان اعبدوا اللّه ربى و ربكم

تفسير {ما امرتنى به} به {ان اعبدوا اللّه} _ با اينكه حضرت عيسى(ع) به جز فرمان به عبادت خدا پيامهاى ديگر نيز داشت _ گوياى اين است كه ابلاغ فرمان توحيد از اساسى ترين وظايف مسيح(ع) بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 65 - 6

6 _ دعوت به پرستش خداى يكتا ، مهمترين و نخستين پيام هود براى قوم عاد

قال يقوم اعبدوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 6

6 _ دعوت به پرستش خداى يكتا ، مهمترين و نخستين پيام صالح ( ع ) براى قوم ثمود

قال يقوم اعبدوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 85 - 6

6 _ دعوت به پرستش خداى يكتا ، مهمترين و نخستين پيام شعيب براى مردم مدين

قال يقوم اعبدوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 26 - 2

2_ دعوت به يكتاپرستى ، در رأس برنامه تبليغى حضرت نوح ( ع ) بود .

إنى لكم نذير مبين. أن لاتعبدوا إلاّ الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 42 - 8

8_ نوح ( ع ) در

آستان غرق شدن فرزندش ، وى را به ايمان و يكتاپرستى دعوت كرد .

ي_بنىّ اركب معنا و لاتكن مع الك_فرين

مراداز {مَعَنا} همراهىو معيت عقيدتى است نه جسمانى; زيرا جمله {اركب} در دلالت بر همراهى و معيت جسمانى كافى بود. بنابراين اگر مراد از {مَعَنا} مجرد همراهى با نوح و پيروان او باشد، آوردن كلمه {مَعَنا} ضرورتى نداشت. جمله {و لاتكن ...} مؤيد اين معناست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 50 - 5

5_ دعوت به پرستش خداى يكتا ، مهمترين و نخستين پيام هود ( ع ) براى قوم عاد

قال ي_قوم اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 52 - 20

20_ هود ( ع ) از قوم عاد خواست تا از دعوتش ( پذيرش توحيد ، يكتاپرستى و ترك شرك و استغفار از گناهان ) اعراض نكنند و بر گناه خويش اصرار نورزند .

و لاتتولوا مجرمين

{تولّى} (مصدر لاتتولوا) به معناى اعراض كردن و نپذيرفتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 5

5_ دعوت به پرستش خداى يكتا ، مهمترين و نخستين پيام صالح ( ع ) براى قوم ثمود

قال ي_قوم اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 62 - 7،10،15

7_ حضرت صالح ( ع ) ، مورد اعتراض و سرزنش قوم ثمود به خاطر فراخوانى آنان به يكتاپرستى و نفى خدايان دروغين

أتنه_نا أن نعبد ما يعبد ءاباؤُنا

استفهام در {أتنه_نا

أن نعبد . ..} استفهام توبيخى است.

10_ جوانان و ميانسالان قوم ثمود ، مخاطبان اصلى حضرت صالح ( ع ) در دعوت به توحيد ويكتاپرستى

أتنه_نا أن نعبد ما يعبد ءاباؤُنا

فعل مضارع {يعبد} گوياى اين است كه مخاطبان صالح ، كسانى اند كه پدرانشان زنده بودند و به پرستش خدايان مشغول بودند.

15_ دعوت به توحيد و بيان ضرورت يكتاپرستى از سوى حضرت صالح ( ع ) ، مايه ترديد قوم ثمود در خردمندى و هوشيارى او

و إنّنا لفى شك مما تدعونا إليه مريب

{مريب} (ترديدافكن) صفت براى {شك} است و متعلق آن _ به قرينه جمله {قد كنت فينا مرجوّاً} _ خردمندى و هوشيارى صالح(ع) مى باشد. بنابراين جمله {إنّنا لفى ...}; يعنى، ما در درستى تعاليم تو شك داريم، آن چنان شكى كه باعث شده درباره خردمندى و هوشيارى ات نيز ترديدكنيم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 84 - 6،15

6_ دعوت به پرستش خداى يكتا ، مهمترين و نخستين پيام شعيب ( ع ) براى مردم مدين بود .

قال ي_قوم اعبدوا الله

15_ شعيب ( ع ) ، با آگاه ساختن قوم خويش به نبود معبودى جز خدا ، آنان را به توحيد و ترك شرك دعوت كرد .

قال ي_قوم اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 36 - 11

11_ پيامبر ( ص ) مردمان را فقط به خداوند يكتا دعوت مى كرد و به پرستش او فرا مى خواند .

إليه أدعوا

تقديم {إليه} بر {أدعوا} حاكى از حصر است.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 36 - 5

5- برانگيختن انبيا در ميان همه امت ها براى دعوت به توحيد عبادى ، دليل بطلان عقيده مشركان به جبرى بودن شركشان

و قال الذين أشركوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شىء . .. و لقد بعثنا فى كلّ أ

آوردن عبارت {قد بعثنا. ..} پس از بيان كلام مشركان درباره جبرى بودن شركشان، به منزله جواب براى آن است; با اين بيان كه اگر شركْ خواست خداوند بود، نبايد انبيا را مبعوث مى كرد و حال آنكه آنان رابراى هدايت برانگيخته است و اين حكايت از بطلان عقيده آنان دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 36 - 0

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 67 - 7

7 - خداوند ، به پيامبر ( ص ) دستور داد كه از مشركان بخواهد به جاى ستيزه جويى با وى و مخالفت با حدود و مقررات الهى ، به سوى خداى يگانه بازگردند و به پرستش او برخيزند .

فلاين_زعنّك فى الأمر و ادع إلى ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 68 - 2

2 - ردّ دعوت پيامبر ( ص ) ( دعوت به يكتاپرستى ) ، از سوى مشركان و پافشارى آنان بر شرك و بت پرستى

و ادع إلى ربّك . .. و إن ج_دلوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 23 - 5

5 - دعوت به توحيد و پرستش خداى

يگانه ، نخستين و مهم ترين سخن نوح ( ع ) با قوم خويش

فقال ي_قوم اعبدوا اللّه . .. أفلاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 27 - 19

19 - { عن أبى جعفر ( ع ) قال : كانت شريعة نوح أن يعبد اللّه بالتوحيد . . . فلبث فيهم ألف سنة إلاّ خمسين عاماً يدعوهم سراً و علانية . . . فأوحى اللّه عزّوجلّ إليه : أنّه لن يؤمن من قومك إلاّ من قد آمن فلاتبتأس بماكانوا يفعلون } فلذلك قال نوح : { و لايلدوا إلاّفاجراً كفاراً } و أوحى اللّه إليه { أن اصنع الفلك } ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه فرمود:. .. شريعت نوح آن بود كه خدا به يكتايى پرستش مى شد... پس نوح(ع) در بين قوم خويش 950 سال توقف كرد و آنها را آشكار و پنهان به خدا دعوت نمود... سپس خداوند _ عزّوجلّ _ به او وحى فرستاد: {أنّه لن يؤمن من قومك إلاّ من قد آمن فلاتبتئس بما كانوا يفعلون} و به همين خاطر نوح گفت: {و لايلدوا إلاّ فاجراً كفاراً} و خداوند به نوح وحى كرد:{أن اصنع الفلك}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 32 - 4

4 - دعوت به توحيد و پرستش خداى يگانه ، اولين و مهم ترين پيام نخستين پيامبر پس از نوح ( هود يا صالح )

أن اعبدوا اللّه ما لكم من إل_ه غيره

{أن} براى تفسير پيامى است كه پيامبر (پيامبرى كه براى جامعه پس از طوفان نوح برانگيخته شده بود)، مأمور

ابلاغ آن به مردم بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 213 - 2

2 - دعوت به توحيد و پرستش خداى يگانه ، عصاره پيام قرآن

فلاتدع مع اللّه إِل_هًا ءاخر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 45 - 5،6

5 - دعوت به پرستش خداى يگانه ، مهم ترين و نخستين پيام صالح براى ثموديان

و لقد أرسلنا إلى ثمود . .. أن اعبدوا اللّه

اهميت پيام و نخستين بودن آن از اين جهت استفاده مى شود كه آيه شريفه دعوت به خداپرستى را در رأس همه پيام ها و قبل از هر پيام ديگر آورده است.

6 - رهيابى مردم به پرستش خداى يگانه ، محورى ترين هدف رسالت پيامبران

و لقد أرسلنا . .. أن اعبدوا اللّه

بديهى است آنچه در رأس دعوت ها قرار گيرد، در واقع اساس و محور برنامه هاى بعدى به حساب آمده و راه را براى حركت هاى جديد خواهد گشود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 91 - 2

2 - پرستش پروردگار يگانه و تسليم محض در برابر او ، پيام و هدف استوار و تغييرناپذير پيامبر ( ص )

إنّما أُمرت أن أعبد ربّ ه_ذه البلدة . .. أن أكون من المسلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 17 - 19

19 - نفى بت پرستى ، توحيد عبادى ، توحيد افعالى ، شكر پروردگار ، عقيده به معاد ، بازگشت نهايى انسان ها به سوى خدا ، از تعاليم حضرت ابراهيم

( ع )

و إبرهيم إذ قال لقومه . .. إنّما تعبدون من دون اللّه أوث_نًا ... فابتغوا عند الل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 24 - 1

1 - تنها واكنش قوم ابراهيم در برابر دعوت آن حضرت به توحيد عبادى ، تصميم به قتل و يا سوزاندن وى بود !

و إبرهيم إذ قال لقومه . .. اعبدوه ... فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا اقتلوه أو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 36 - 11

11 - بازداشتن مردم از تبهكارى و افساد در حد دعوت به توحيد عبادى و آخرت طلبى ، اهميت دارد .

ي_قوم اعبدوا اللّه و ارجوا اليوم الأخر و لاتعثوا فى الأرض مفسدين

ذكر شدن نهى {لاتعثوا} در كنار دو امر مهم اعتقادى (توحيد و آخرت)، حاكى از اهميت آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 71 - 18

18 - دعوت مردم به يكتاپرستى و اعتقاد به روز رستاخيز ، در رأس برنامه هاى فرستادگان الهى

يتلون عليكم ءاي_ت ربّكم و ينذرونكم لقاء يومكم ه_ذا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 13 - 32

32 - { عن أبى جعفر ( ع ) قال : . . . انّ اللّه عزّوجلّ بعث نوحاً إلى قومه { أن اعبدوا اللّه واتّقوه و أطيعون } ثمّ دعاهم إلى اللّه وحده و أن يعبدوه و لايشركوا به شيئاًثمّ بعث الأنبياء على ذلك إلى أن بلغوا محمداً فدعاهم إلى أن يعبدوا اللّه و لايشركوا

به شيئاً و قال : { شرع لكم من الدين ما وصّى به نوحاً و الذى أوحينا . . . } ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه فرمود: . ..خداوند عزّوجلّ نوح را به سوى قومش مبعوث نمود كه خدا را عبادت نماييد و از او پروا داشته باشيد و مرا اطاعت كنيد. سپس آنها را دعوت نمود به خداى يگانه كه او را عبادت نماييد و هيچ گونه شريكى براى او نگيريد و بعد پيامبران را بر همين منوال فرستاد تا به رسول خدا(ص) رسيد، و آنان را به عبادت خدا و اين كه نسبت به او هيچ گونه شركى نورزند، فرا خوانده و فرمود: شرع لكم من الدين ما وصّى به نوحاً...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 15

15- هود ( ع ) ، پيامدار توحيد و خداپرستى براى قوم خويش

و اذكر أخا عاد إذ أنذر قومه بالأحقاف . .. ألاّتعبدوا إلاّ اللّه

در برداشت ياد شده {ألاّتعبدوا. ..} ادامه انذارها و سخنان هود(ع) دانسته شده است. در اين صورت تنها جمله {و قد خلت النذر...} جمله معترضه مى باشد.

دلايل توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 163 - 4

4 - رحمانيت و رحيميت خدا دليل لزوم پرستش اوست .

و إلهكم إله وحد لا إله إلا هو هو الرحمن الرحيم

توصيف خداوند به {رحمان} و {رحيم} پس از اشاره به لزوم پرستش او، گوياى دليل اين امر بايسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 66 -

3

3 _ مالكيت مطلق خداوند بر جهان هستى ، دليل توحيد در ربوبيت و توحيد در عبوديت اوست .

ألا إن للّه من فى السموت و من فى الأرض و ما يتبع الذين يدعون من دون اللّه شركاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 65 - 15

15- ربوبيت خداوند بر سرتاسر هستى و بى نظير بودن او ( توحيد ربوبى ) ، دليل لزوم يكتاپرستى و پايدارى در آن ( توحيد عبادى )

ربّ السموت . .. فاعبده واصطبر ... هل تعلم له سميًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 14 - 9

9 - يكتايى خداوند ( توحيد ذاتى ) ، دليل لزوم خالص ساختن عبادت ( توحيد عبادى ) براى خدا است .

إنّنى أنا اللّه لا إل_ه إلاّ أنا فاعبدنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 61 - 5

5 - آمادگى كره خاكى به اراده خداوند براى زندگى انسان ها دليل شايستگى يگانه او براى پرستش

جعل الأرض قرارًا و جعل خل_لها أنه_رًا . .. أءل_ه مع اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 65 - 6

6 - آگاهى نداشتن غيرخدا به لحظه برپايى رستاخيز ، دليل شايسته نبودن غير او براى پرستش

و ما يشعرون أيّان يبعثون

با توجه به اين كه معبودهاى دروغين مشركان، از مصاديق مورد نظر در {ما يشعرون} هستند، از ارتباط آن با صدر آيه استفاده مى شود كه موجوداتى كه زمان رستاخيز بر آنها مكشوف نباشد، اصولاً نمى توانند به عنوان

معبود شناخته شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 42 - 5

5 - عزت و حكمت خداوند ، دليل شايستگى او ، براى بودنش به عنوان معبودى يكتا است .

إنّ اللّه يعلم ما يدعون من دونه من شىء و هو العزيز الحكيم

اين برداشت، بنابر حال بودن جمله {و هوالعزيز. ..} براى ضمير {من دونه} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 5 - 2

2 - ربوبيت يگانه خدا بر جهان ( آسمان ها ، زمين و . . . ) دليل اين است كه تنها او براى پرستش شايسته مى باشد .

إنّ إل_هكم لوحد . ربّ السم_وت و الأرض و ما بينهما

برداشت ياد شده از آن جا است كه جمله {ربّ السماوات. ..} درصدد بيان دليل و شاهد بر وحدانيت معبود حقيقى (خداوند) است كه در آيه قبل، از آن سخن به ميان آمده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 42 - 17

17 - عزت مندى و آمرزندگى خداوند ، نشانه استحقاق انحصارى او براى الوهيت و عبادت

تدعوننى لأكفر باللّه و أشرك به . .. و أنا أدعوكم إلى العزيز الغفّ_ر

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه مؤمن آل فرعون، در رد آيين شرك و بت پرستى، به معرفى خدايى پرداخت كه دو صفت عزت مندى و آمرزندگى را دارا است و اين خود نوعى استدلال بر بطلان شرك و اثبات حقانيت عقيده توحيدى مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر -

40 - 65 - 4

4 - اختصاص حيات حقيقى به خداوند ، دليل نبودن هيچ معبودى جز او در جهان است .

هو الحىّ لا إل_ه إلاّ هو

جمله {لاإل_ه إلاّ هو} به منزله نتيجه براى {هوالحىّ} است; يعنى، چون خداوند زنده جاويد است، پس جز او كسى مدبر عالم و نيز شايسته معبود بودن نيست.

زمينه توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 5 - 4

4 - شناخت خدا و صفات او ، راه دستيابى به توحيد عبادى است .

الحمد للّه رب العلمين . .. إياك نعبد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 141 - 4

4 _ موسى ( ع ) با تكيه بر لطف خداوند به بنى اسرائيل در نجات بخشى آنان از شكنجه فرعونيان ، لزوم پرستش خداى يگانه و پرهيز از گرايش به شرك را به آنان گوشزد كرد .

قال أغير اللّه أبغيكم إلهاً . .. و إذ أنجينكم من ءال فرعون

برداشت فوق بر اين اساس است كه مفاهيم ذكر شده در آيه مورد بحث برگرفته از سخنان موسى باشد و مخاطبان اصلى آن همان مردمى باشند كه پس از عبور از دريا به بت پرستى گرايش پيدا كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 158 - 11

11 _ باور به حاكميت انحصارى خدا بر هستى ، زمينه ساز ايمان به نبود هيچ معبودى شايسته پرستش جز او

الذى له ملك السموت و الأرض لا إله إلا هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس

- 10 - 104 - 11

11 _ يادآورى مرگ ، وسيله توجه به خدا و توحيد در عبادت است .

و لكن أعبد اللّه الذى يتوفيكم

ذكر {يتوفاكم} پس از بيان توحيد در عبادت، بيانگر اين نكته نيز مى تواند باشد كه ياد مرگ، زمينه اى براى پى بردن به توحيد در عبادت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 4 - 3

3_ باور و توجه انسان ها به اينكه { رجوعشان تنها به سوى خداست } آنان را از پرستش غير او ترسان و به يكتاپرستى وامى دارد .

فإنى أخاف عليكم عذاب يوم كبير. إلى الله مرجعكم

جمله {إلى الله مرجعكم} به منزله تعليلى است براى {و إن تولّوا فإنى أخاف . ..}; يعنى، علت نگرانى پيامبر براى مشركان، اين است كه آنان به خدا باز مى گردند و به خاطر شركشان عذاب مى شوند. بنابراين هر كس اين حقيقت را بپذيرد كه بازگشت او تنها به خداست، هرگز به غير او نمى گرود و به شركْ روى نمى آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 91 - 4

4 - اعتقاد به ربوبيت خداوند و مالكيت او بر تمامى مظاهر هستى ، مقتضى پرستيدن يگانه او

إنّما أُمرت أن أعبد ربّ ه_ذه البلدة . .. و له كلّ شىء

واژه {ربّ} و تعبير {و له كلّ شىء} در حقيقت بيانگر فلسفه حصر پرستش انسان در برابر خدا است; يعنى، چون او پروردگار و مالك يگانه هستى است، پس عبوديت انسان بايد تنها به درگاه او باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

14 - عنكبوت - 29 - 17 - 20

20 - توجه به بازگشت انسان ها به خدا ، برانگيزاننده آنان به توحيد عبادى و شكر به درگاه خدا است .

و اعبدوه و اشكروا له إليه ترجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 37 - 12

12 - توحيد در خالقيت ، زمينه ساز توحيد در عبوديت

و اسجدوا للّه الذى خلقهنّ إن كنتم إيّاه تعبدون

آيه شريفه به اين نكته اشاره دارد كه در پرتو تصحيح مبانى انديشه اى، مى توان بر گرايش هاى وجودى تأثير گذاشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 23 - 21

21 - شناخت صحيح صفات الهى ، راهنماى انسان به توحيد و يگانگى معبود

الملك القدّوس . .. سبح_ن اللّه عمّا يشركون

در ابتداى آيه، از يگانگى معبود سخن به ميان آمده و سپس صفات و ويژگى هاى آن معبود بر شمرده شده است. اين مطلب مى تواند بيان كننده اين معنا باشد كه توجه به اين صفات، خود راهنماى انسان به توحيد و نفى شرك است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 20 - 5

5 - ربوبيت بى همتاى خداوند ، مقتضى انحصار خواندن و عبادت به او است .

قل إنّما أدعوا ربّى و لاأُشرك به أحدًا

سختى توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 65 - 6

6- توحيد در عبادت و اطاعت خداوند ، امرى دشوار و نيازمند صبر و تحمل است .

فاعبده واصطبر لعب_دته هل تعلم له سميًّا

{اصطبار};

يعنى، براى چيزى صبر قراردادن (لسان العرب). فرمان به كارگيرى صبر براى عبادت، گوياى مشكلات و موانعى است كه بر سر راه عبادت خداوند وجود دارد و گذر از آن، نيازمند بهره گرفتن از صبر است.

سرزنش اعراض از توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 32 - 7

7 _ روى برتافتن از توحيد و يكتاپرستى و گرايش به شرك و بت پرستى ، كارى شگفت و در پى دارنده نكوهش سخت خداوند

فذلكم اللّه ربكم الحق . .. فأنى تصرفون

صبر در توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 65 - 6

6- توحيد در عبادت و اطاعت خداوند ، امرى دشوار و نيازمند صبر و تحمل است .

فاعبده واصطبر لعب_دته هل تعلم له سميًّا

{اصطبار}; يعنى، براى چيزى صبر قراردادن (لسان العرب). فرمان به كارگيرى صبر براى عبادت، گوياى مشكلات و موانعى است كه بر سر راه عبادت خداوند وجود دارد و گذر از آن، نيازمند بهره گرفتن از صبر است.

عقيده به توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 114 - 15

15- اعتقاد به اختصاص داشتن عبادت به خداوند ، مستلزم شكر نعمت هاى اوست .

و اشكروا نعمت الله إن كنتم إيّاه تعبدون

آمدن جمله {إن كنتم إيّاه تعبدون} به صورت جمله شرطيه براى {اشكروا . ..}، بيانگر وجود تلازم و پيوند ناگسستنى ميان شكر و اعتقاد به توحيد در عبادت است.

عوامل تقويت توحيد عبادى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 65 - 11

11- نزول آيات تاريخ پيامبران و يگانه پرستى آنان ، به امر خداوند و در جهت منظور تقويت بندگى و يكتاپرستى پيامبر ( ص ) بود .

و ما نتنزّل إلاّ بأمر ربّك . .. فاعبده واصطبر لعب_دته

ارتباط دو آيه اخير با آيات پيشين _ كه بيانگر تاريخ انبيا بود _ گوياى نكته ياد شده است.

فرجام توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 2 - 4

4_ پرستش خداى يكتا ، درپى دارنده فرجامى خوش و نيكوست .

إننى لكم منه . .. بشير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 9 - 5

5 - توحيد و پرستش خداى يگانه ، راهى كه به لقاى خدا مى انجامد .

سبيل اللّه

مراد از {سبيل اللّه} (راه خدا) توحيد و يكتاپرستى است. تسميه توحيد به {راه خدا} يا بدان جهت است كه آيين توحيد، خطى است كه از سوى خدا ترسيم شده و به وسيله پيامبران به مردم ارائه شده است و يا بدان جهت مى باشد كه توحيد و يكتاپرستى، راهى است كه با پيمودن آن، مى توان به خدا رسيد و به لقاى او دست يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 25 - 2

2 - پرستش خداى يگانه ، راهى به سوى خدا و منتهى به لقاى او است .

و يصدّون عن سبيل اللّه

{سبيل اللّه} يعنى راه خدا {راه خدا} مى تواند به معناى راهى باشد كه {خدا براى اهل ايمان ترسيم و تعيين كرد} و يا مى تواند

به معناى راهى باشد كه {به سوى خدا و به او منتهى مى شود}. برداشت فوق بر پايه معناى دوم است.

قوم ثمود و توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 62 - 14

14_ قوم ثمود ، در يكتايى خدا و ضرورت يگانه پرستى ، در شك و ترديد بودند .

و إنّنا لفى شك مما تدعونا إليه مريب

قوم عاد و توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 70 - 3

3 _ يكتاپرستى و گرايش توحيدى ، در پندار قوم عاد ، سفاهت و نابخردى بود .

إنا لنريك فى سفاهة . .. أجئتنا لنعبد اللّه وحده

جمله {أجئتنا . .. } بيانگر ريشه سفيه پنداشتن هود از سوى قوم عاد است.

كيفر اعراض از توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 70 - 9

9 _ هود ( ع ) مردمش را در صورت مقامت بر شرك و پرستش نكردن خداى يگانه به عذاب الهى تهديد كرد .

فأتنا بما تعدنا إن كنت من الصدقين

كيفر ترك توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 65 - 13

13 _ هود برحذردارنده قوم خويش از گرفتار شدن به عذاب هاى الهى به سبب پرستش نكردن خداى يكتا و پرهيز نكردن از گرايش هاى شرك آلود

أفلاتتقون

{اتقاء} مصدر {تتقون} به معناى گرفتن حفاظ براى دورى از مكروه و مانع شدن از رسيدن مكروه است. در اينجا به مناسبت مورد و تأييد آيات بعد (همانند آيه 70)،

مراد از مكروه، عذابهاى الهى است، يعنى: أفلا تتقون عذاب اللّه.

مشركان صدر اسلام و توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 37 - 9

9 - آشنايى مشركان صدر اسلام با رسولان پيشين و دعوت آنان به توحيد و يكتاپرستى *

و إذا قيل لهم لا إل_ه إلاّ اللّه يستكبرون . .. و صدّق المرسلين

خداوند، براى درستى رسالت پيامبراسلام(ص)، به تصديق كردن پيامبران گذشته از سوى آن حضرت استدلال فرمود. اين مطلب بيانگر آشنايى مردم صدر اسلام به رسالت پيامبران پيشين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 45 - 2

2 - نفوذ آيين شرك در قلب و جان مشركان صدراسلام و حساسيت شديد آنان نسبت به آيين يكتاپرستى

و إذا ذكر اللّه وحده اشمأزّت قلوب الذين لايؤمنون بالأخرة

از تنفر و انزجار قلبى مشركان به صرف ياد كردن نام خداوند، برداشت بالا به دست مى آيد.

منشأ توحيد عبادى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 24 - 7

7 - طرد شرك از سوى مؤمنان و گرايش آنان به پرستش خداى يگانه ، مرهون هدايت و راهنمايى خداوند

و هدوا إلى صرط الحميد

موسى(ع) و توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 140 - 4

4 _ موسى ( ع ) با بيان احسان و تفضل ويژه خداوند بر بنى اسرائيل ، تنها او را شايسته پرستش براى آنان معرفى كرد .

قال أغير اللّه أبغيكم إلهاً و هو فضلكم على العلمين

جمله {و هو فضلكم} حاليه

و به منزله تعليلى است براى جمله {أغير اللّه . .. .} يعنى چگونه امكان دارد غير خدا را براى پرستش شما بجويم در حالى كه نعمتها، از جمله برترى شما بر ديگر اقوام و ملل، عطاى اوست.

ناخشنودى از توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 14 - 8

8 - كافران و مشركان از عبادت خالصانه خداوند و يكتاپرستى ، ناخوشنود بوده و آن را بر نمى تابند .

فادعوا اللّه مخلصين له الدين و لو كره الك_فرون

نشانه هاى توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 172 - 11

11 - سپاسگزارى به درگاه الهى ، نشانه بندگى و توحيد در عبادت و اطاعت خداوند است .

و اشكروا للّه إن كنتم إياه تعبدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 14 - 6

6_ قرآن ، به دليل ناتوانى همگان از آوردن كتابى همسان آن ، نشانه يكتايى خدا و نبود هيچ معبودى شايسته پرستش جز او

فإلّم يستجيبوا لكم فاعلموا . .. أن لا إل_ه إلاّ هو

{أن لا إل_ه إلاّ هو} _ كه حاكى از يكتايى خدا و ضرورت توحيد عبادى است _ عطف بر {أنما أُنزل . ..} مى باشد لذا جزاى شرط (فإلّم يستجيبوا) خواهد بود و حكايت از آن دارد كه قرآن، به دليل ناتوانى بشر از آوردن همانند براى آن، خود نشانه اى بر توحيد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 60 - 12

12 _ سجده در برابر

خداى رحمان ، مظهر يگانه پرستى و روح اديان توحيدى است .

اسجدوا للرحم_ن قالوا و ما الرحم_ن . .. و زادهم نفورًا

قرار گرفتن فرمان سجده بر خداى رحمان در رديف سلسله آيات مربوط به محكوميت شرك و اثبات توحيد و يگانگى خداوند، مى تواند مطلب ياد شده را برساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 27 - 5

5 - باران حيات بخش ، نشانه قدرت و يكتايى خداوند

ألم تر أن اللّه أنزل من السماء ماء فأخرجنا به ثمرت مختلفًا ألونها

نشانه هاى توحيد عبادى در كعبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 26 - 5

5 - كعبه ، جلوه گاه توحيد و يكتاپرستى

و إذ بوّأنا لإبرهيم مكان البيت أن لاتشرك بى شيئًا

وضوح توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 53 - 1

1_ توحيد و يكتاپرستى ، داراى دليلهايى روشن و قابل درك و بى نياز از ارائه معجزه از سوى پيامبران براى اثبات آن

قالوا ي_هود ما جئتنا ببيّنة

هود(ع) پيش از بيان توحيد و نفى شرك، نه معجزه اى ارائه مى كند و نه مدعى داشتن آن است تا به اين حقيقت اشاره كند كه حقانيت توحيد و بطلان شرك مسأله اى است كه با تفكر و تأمل قابل درك است و نيازمند پشتوانه اى همانند مشاهده معجزه نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 6 - 9

9 - يگانه بودن معبود ، حقيقتى روشن و قابل درك براى همگان

و قالوا قلوبنا

فى أكنّة . .. قل إنّما أنا بشر ... أنّما إل_هكم إل_ه وحد

از اين كه آيه شريفه در مقام تخطئه مشركان است _ كه مدعى مفهوم نبودن پيام وحى بودند _ مطلب بالا استفاده مى شود.

يوسف(ع) و توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 40 - 3

3_ يوسف ( ع ) ، براى هم بندان زندانى خويش شايسته نبودن معبودهايشان را براى پرستش ، تشريح كرد و بر لزوم يكتاپرستى استدلال كرد .

ما تعبدون من دونه إلاّ أسماءً . .. ذلك الدين القيم

تورات از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 3 - 10،12،14،15

10 _ قرآن ، تأييدكننده ساير كتاب هاى آسمانى ( همانند تورات و انجيل )

مصدقاً لما بين يديه و انزل التورية و الانجيل

12 _ نزول تورات و انجيل ، به صورت دفعى نه تدريجى و براى هدايت انسانها *

و انزل التورية و الانجيل. من قبل هدى للنّاس

نزول دفعى، از {انزل} استفاده شده است.

14 _ نزول قرآن و تورات و انجيل ، تجلّى يكتايى ، حيات و قيّوميّت ( قائم به ذات و قوام دهنده هستى بودن ) خداوند است .

اللّه لا اله الاّ هو الحىّ القيوم. نزل عليك الكتاب

از اسناد {نزل} به {اللّه} با صفات يكتايى، حيات و قيوميت برداشت فوق استفاده شده است.

15 _ قرآن ، دليلى براى حقانيّت كتب آسمانى گذشته ( همانند تورات و انجيل ) است . *

مصدقاً لما بين يديه و انزل التّورية و الانجيل

چون در تورات و انجيل، بشارت به نزول قرآن داده شده، طبعاً نزول آن،

گواه راستى و صحت آن كتب خواهد بود ; و اين احتمالى است براى مصدّق بودن قرآن نسبت به ديگر كتب آسمانى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 4 - 11،13

11 _ كتب آسمانى ( قرآن ، تورات و انجيل ) ، از آيات الهى

انزل التورية و الانجيل . .. و انزل الفرقان اِنّ الّذين كفروا بايات اللّه

13 _ تهديد شدن اهل كتاب ( يهود و نصارا ) به عذاب سخت الهى ، در صورت كفر به آيات خداوند ، قرآن ، تورات و انجيل

نزّل عليك . .. انّ الّذين كفروا ... لهم عذاب شديد

از شأن نزول به دست مى آيد كه مورد آيه، اهل كتابند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 23 - 3،6،13

3 _ اطلاعات ناقص برخى اهل كتاب ( يهود ) ، از كتاب آسمانى خويش

الم تر الى الذين اوتوا نصيباً من الكتاب

6 _ عدم قبول حكميت تورات از سوى برخى عالمان يهود ، به دنبال ارائه پيشنهاد آن از جانب پيامبر اكرم ( ص )

الم تر الى الذين اوتوا نصيباً من الكتاب . .. هم معرضون

برداشت فوق بر اساس شأن نزولى است كه درباره آيه مورد بحث نقل شده است. (مجمع البيان).

13 _ وجود نشانه هاى صدق پيامبر ( ص ) در تورات *

اگر چنين نشانه هايى در تورات نبود، دعوت به حكميت تورات براى رفع اختلاف در مورد دعوت پيامبر اسلام (ص)، صحيح نبود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 50 - 1،2،3

1

_ عيسى ( ع ) ، تصديق كننده تورات

و مصدقاً لما بين يدىّ من التورية

2 _ عدم تحريف تورات تا عصر حضرت عيسى ( ع ) *

و مصدقاً لما بين يدىّ من التورية

به نظر مى رسد جمله {لما بين يدىّ من التورية}، اشاره باشد به تورات متداولى كه در دسترس مردم بوده است. لذا تصديق آن، دلالت بر عدم تحريف تورات موجود در آن عصر دارد.

3 _ نسخ بعضى از احكام تورات ، توسط حضرت عيسى ( ع )

و لاحلّ لكم بعض الذى حرّم عليكم

چون مخاطبان عيسى (ع)، بنى اسرائيل بودند، و شريعت بنى اسرائيل تا قبل از عيسى (ع)، شريعت حضرت موسى (ع) بوده، بنابراين چيزهايى كه عيسى (ع) براى آنان حلال مى كند، چيزهايى است كه تورات آنها را تحريم كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 93 - 7،9،10

7 _ پيشنهاد پيامبر ( ص ) به يهوديان براى ارائه شاهدى از تورات ، بر صدق ادعاى خويش در تحريم برخى خوردنيها

قل فاْتوا بالتورية فاتلوها ان كنتم صادقين

9 _ پنهان كردن تورات ، توسط يهوديان *

قل فاْتوا بالتورية فاتلوها

دعوت به آوردن تورات و تلاوت آن، اين را گوشزد مى كند كه آنها تورات را از دسترس مردم خارج كرده بودند.

10 _ نسبت هاى ناروا و دروغ بستن بنى اسرائيل ، به تورات

قل فاْتوا بالتورية فاتلوها ان كنتم صادقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 199 - 15،21

15 _ ناديده گرفتن آيات بيانگر حقّانيّت قرآن و پيامبر ( ص ) در تورات از سوى علماى

يهود ، به خاطر متاع اندك دنيا

انّ من اهل الكتب لمن . .. لا يشترون بايات اللّه ثمناً قليلا

تمجيد خداوند از عالمان مؤمن اهل كتاب، به خاطر ايمان به قرآن و سوداگرى نكردن بر سر آيات الهى

21 _ ايمان به خدا ، قرآن ، تورات ، انجيل ، فروتنى در برابر خدا و ارج نهادن به آيات الهى ، ملاك ارزش انسان نزد خداوند

لهم اجرهم عند ربّهم

اضافه تشريفيّه در {ربّهم} بيانگر آن است كه دارندگان صفات ياد شده، در پيشگاه خداوند داراى ارزشى والا هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 4 - 15

15- { عن أبى عبيدة قال : سألت أباجعفر ( ع ) عن قوله تعالى { ائتونى بكتاب من قبل ه_ذا أو أثارة من علم إن كنتم صادقين } قال : عنى بالكتاب التوراة و الإنجيل { و أثارة من علم } فإنّما عنى بذلك علم اوصياء الأنبياء عليهم السلام ;

ابوعبيده گويد: از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند تعالى {ائتونى بكتاب من قبل ه_ذا أو اثارة من علم إن كنتم صادقين} سؤال كردم، حضرت فرمود: مراد از {كتاب}، تورات و انجيل است و مراد از {أثارة من علم} علم جانشينان پيامبران است}.

آثار اعراض از تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 16 - 12،19

12 - يهود و نصارا مورد نكوهش خداوند ، به خاطر بى تفاوتى شان در برابر تذكار ها و رهنمود هاى تورات و انجيل

و لايكونوا كالذين أُوتوا الكت_ب من قبل

مراد از {الذين اُوتوا الكتاب} پيروان موسى(ع) و عيسى(ع) است. برداشت ياد شده

با توجه به اين نكته است كه خداوند، به مسلمانان هشدار مى دهد كه مبادا مانند يهود و نصارا شوند.

19 - قساوت قلب و سنگدلى يهود و نصارا ، نتيجه بى تفاوتى دراز مدت آنان در برابر تعاليم و رهنمود هاى كتاب آسمانى شان ( تورات و انجيل )

و لايكونوا كالذين أُوتوا الكت_ب من قبل فطال عليهم الأمد فقست قلوبهم

آثار ايمان به تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 41 - 15

15 - نهراسيدن از پيامد هاى التزام به حقايق تورات و انجيل و ايمان به قرآن ، از توصيه هاى خداوند به بنى اسرائيل

و لاتشتروا بأيتى . .. و إيّى فاتقون

حصر در جمله {اياى فاتقون} - پس از بيان لزوم ايمان و پرهيز از دين فروشى - به اين اشاره دارد كه: ايمان به قرآن و التزام به حقايق تورات و انجيل، ممكن است براى شما يهوديان و نصرانيان مشكلاتى را به همراه داشته باشد - كه نبايد از آنها در هراس باشيد - و فقط از عذابهاى الهى بترسيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 10 - 6

6- ايمان به محتواى تورات اصلى ، مستلزم ايمان به حقانيت قرآن

و شهد ش_هد من بنى إسرءيل على مثله ف_امن

مراد از {مثله} تورات است و {فاء} در {فآمن} مى رساند كه ايمان به قرآن، نتيجه روحيه حق پذيرى و ايمان به تورات است.

آثار تبعيت از تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 121 - 3

3 - تلاوت تورات و انجيل

و پيروى از آن دو ، موجب ايمان آوردن به قرآن و پيامبر ( ص ) است .

الذين ءاتينهم الكتب يتلونه حق تلاوته أولئك يؤمنون به

آثار تكذيب تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 147 - 3

3 _ اعمال نيك بنى اسرائيل در صورت تكذيب تورات و باور نداشتن قيامت براى آنان سودبخش نخواهد بود .

و الذين كذبوا . .. حبطت أعملهم

مصداق مورد نظر براى {الذين كذبوا . .. } با توجه به آيات پيشين، بنى اسرائيل است.

آثار تلاوت تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 121 - 3

3 - تلاوت تورات و انجيل و پيروى از آن دو ، موجب ايمان آوردن به قرآن و پيامبر ( ص ) است .

الذين ءاتينهم الكتب يتلونه حق تلاوته أولئك يؤمنون به

آثار عمل به تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 64 - 12

12 - بنى اسرائيل پس از دريافت تورات و عمل به محتواى آن ، به قدرت و حكومت رسيدند . *

ثم توليتم من بعد ذلك

از معانى {تولى} ولايت پيدا كردن و حكومت يافتن است. برداشت فوق ناظر به اين احتمال مى باشد. گفتنى است بر اين مبنا مراد از فضل خدا و رحمت او، همان اعطاى تورات و توفيق عمل به احكام آن مى باشد و مقصود از خسران در {لكنتم من الخاسرين} قرار گرفتن در تحت سيطره حكومتهاى كفر و جور خواهد بود.

آثار كفر به تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1

- بقره - 2 - 90 - 17

17 - يهوديان به خاطر كفرشان به تورات ، مورد غضب و خشم خدا قرار گرفتند .

أن يكفروا بما أنزل اللّه . .. فباء و بغضب على غضب

تفريع جمله {باءوا . ..} بر جمله هاى سابق، بيانگر آن است كه: منشأ خشم خدا بر يهود، كافر شدن به قرآن و تورات از يكسو و حسدورزى و اعتراض آنان به خداوند از سوى ديگر است و لذا مى توان گفت: {غضب} اول به خاطر كفر آنان و {غضب} دوم به خاطر حسادت و اعتراضشان مى باشد.

آثار مطالعه تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 17 - 17

17_ درخواست بصيرت از خداوند ، توجه به قرآن و حقايق مطرح شده در آن و مطالعه تورات ، راه هاى زدودن شك و شبهه درباره حقانيت قرآن است .

أفمن كان على بيّنة . .. فلاتك فى مرية منه

روشن است كه شك و شبهه، همانند علم و يقين كه از امور قلبى است، با امر و نهى قابل ايجاد و رفع نيست. بنابراين جمله {فلاتك فى مرية منه} (در حقانيت قرآن شك نداشته باش) ارشاد به فراهم آوردن زمينه هايى است كه مايه برطرف شدن شك مى شود و آنها همان حقايقى است كه در صدر آيه، بيان شده است.

آخرت در تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 169 - 19

19 _ خير و سعادت بودن آخرت و برترى آن بر دنيا ، از تعاليم تورات به يهوديان

ألم يؤخذ عليهم ميثق الكتب . .. و

الدار الأخرة خير للذين يتقون

ابلاغ تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 53 - 10

10 - ابلاغ حقايق تورات به بنى اسرائيل ، از وظايف اساسى موسى ( ع ) بود .

و إذ ءاتينا موسى الكتب و الفرقان لعلكم تهتدون

رابطه اعطاى كتاب به موسى (ع) و هدايت شدن بنى اسرائيل (ءاتينا موسى . .. لعلكم تهتدون) اقتضا مى كند كه: جمله اى همانند {و به او فرمان داديم تا آن كتاب را براى شما تلاوت كند و احكام و معارفش را به شما تعليم دهد} در تقدير باشد كه به خاطر روشنى و ايجاز بدان پرداخته نشده است.

احكام تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 93 - 4

4 _ تحريم برخى از خوردنى ها بر بنى اسرائيل ، پس از نزول تورات

كل الطّعام كان حلا لبنى اسرائيل . .. من قبل ان تنزل التورية

بنابراينكه استثناى در {الا ما حرّم . .. } استثناى منقطع باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 43 - 1،5،7،8،12

1 _ ارجاع داورى به پيامبر ( ص ) از سوى يهوديان ، على رغم دسترسى آنان به حكم خدا در تورات ، شگفت آور و سؤال بر انگيز

و كيف يحكمونك و عندهم التورية فيها حكم اللّه

5 _ تورات ، حاوى احكامى نسخ نشده به وسيله قرآن

و عندهم التورية فيها حكم اللّه

اگر آن حكم و يا احكامى كه يهوديان از آن اعراض مى كردند به وسيله قرآن نسخ شده بود، يهوديان نبايد به خطر اعراض

آن، مورد مذمت قرار مى گرفتند.

7 _ احكام تورات در دسترس يهود عصر پيامبر ( ص ) و قابل فهم براى آنان

و عندهم التورية فيها حكم اللّه

8 _ گروهى از يهوديان ، بى اعتنا به حكم خدا در تورات و رويگردان از حكم پيامبر ( ص ) پس از مراجعه به آن حضرت

و كيف يحكمونك و عندهم التورية فيها حكم اللّه ثم يتولون من بعد ذلك

12 _ سنگسار كردن ، مجازات زناى محصنه در تورات

و عندهم التورية فيها حكم اللّه

در شأن نزول اين آيات آمده است كه پيامبر(ص) در زناى محصنه زن و مردى يهودى به سنگسار كردن آنان حكم فرمود و از {ابن صوريا}، كه داناترين مردم به تورات بود، بر وجود اين حكم در تورات اعتراف گرفت. (مجمع البيان)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 2،51

2 _ تورات ، مشتمل بر هدايت ( احكام ) و نور ( عقايد )

إنّا انزلنا التورية فيها هدى و نور

چون واژه {نور} تناسب با مقوله هاى نظرى دارد، مراد از آن مى تواند عقايد باشد و {هدايت}، گرچه در مسائل نظرى و عملى كاربردى يكسان دارد، ولى چون در مقابل نور قرار گرفته است، مراد از آن مى تواند احكام و مسائل عملى باشد.

51 _ كفرپيشگى برخى از عالمان و سران يهود عصر پيامبر ( ص ) ، به دليل خوددارى آنان از قضاوت بر اساس تورات

ثم يتولون من بعد ذلك . .. و من لم يحكم بما أنزل اللّه فأولئك هم الكفرون

اختلاف در تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت

- 41 - 45 - 3

3 - قوم موسى ، گرفتار اختلاف در پذيرش تورات و حقانيت آن

و لقد ءاتينا موسى الكت_ب فاختلف فيه

استفاده از تعاليم تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 154 - 4

4 _ بهره مند شدن از پيام هاى الهى در تورات ، مخصوص كسانى است كه از خدا بترسند و از غير او نهراسند .

و فى نسختها هدى و رحمة للذين هم لربهم يرهبون

روشن است كه پيامهاى خدا، از جمله پيامهاى او در تورات، براى همه مردم است. بنابراين لام در {للذين} لام منفعت است ; يعنى خداترسان از هدايتگرى و رحمت آفرينى تورات بهره مند مى شوند. {ربهم} متعلق به {يرهبون} است و تقديم آن دلالت بر حصر دارد.

اسلام در تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 159 - 5

5 - تورات و انجيل ، حاوى شواهد و نشانه هايى بر حقانيت پيامبر ( ص ) و احكام و معارف اسلام هستند .

من بعد ما بينه للناس فى الكتب

برخى بر آنند كه مراد از {الكتاب} تورات و انجيل و مقصود از {البينات و الهدى} دلايل و رهنمودهايى است كه مردم را به حقانيت نبوت و احكام اسلام هدايت مى كنند. آيات گذشته - كه درباره كتمان حقانيت تغيير قبله بود - مؤيد اين احتمال است.

اعراض از تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 43 - 9

9 _ يهوديان اعراض كننده از حكم تورات ، مردمى بى ايمان

ثم يتولون من بعد ذلك و

ما أولئك بالمؤمنين

برداشت فوق بر اين مبناست كه {ذلك} اشاره به حكم الهى در تورات باشد. قابل ذكر است كه بر اين مبنا، {يتولون} عطف بر جمله {فيها حكم اللّه} است و {ثم} براى ترتيب در خبر است، نه براى ترتيب حكم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 5

5 _ تسليم نبودن يهود در برابر خدا ، دليل رويگردانى آنان از احكام تورات

ثم يتولون من بعد ذلك . .. يحكم بها النبيون الذين اسلموا

{الذين اسلموا} بيان علتى است براى {يحكم بها النبيون} يعنى انبيا چون تسليم خدا بودند، بر اساس تورات حكم مى كردند. بيان اين حقيقت پس از {ثم يتولون من بعد ذلك}، اشاره به ريشه تمرد يهوديان عصر پيامبر(ص) از احكام تورات دارد.

اعراض بنى اسرائيل از تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 64 - 1،5

1 - بنى اسرائيل از دستورات تورات اعراض كرده و پيمان الهى را شكستند .

أخذنا ميثقكم . .. ثم توليتم من بعد ذلك

{تولى} (مصدر توليتم) به معناى اعراض كردن است و متعلق آن - به قرينه آيه قبل - پيمان بنى اسرائيل بر پذيرش تورات و عمل به احكام آن مى باشد.

5 - خداوند ، بنى اسرائيل را - على رغم پيمان شكنى و اعراضشان از فرامين تورات - مورد تفضل و رحمت خويش قرار داد .

فلولا فضل اللّه عليكم و رحمته لكنتم من الخسرين

اعطاى تورات به بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 63 - 4

4 - تورات

كتابى است از جانب خداوند و عطا شده به بنى اسرائيل

خذوا ما ءاتينكم

مراد از {ما}ى موصوله در {ما آتيناكم} تورات است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 93 - 4

4 - تورات ، كتابى از جانب خدا و عطا شده به بنى اسرائيل

خذوا ما ءاتينكم

مراد از {ما اتيناكم} (آنچه را به شما داديم) تورات است.

اعطاى تورات به موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 154 - 2،4

2 _ خداوند پس از ابلاغ احكام دهگانه (پرهيز از شرك و . .. )، تورات را به موسى(ع) عطا كرد.

ثم ءاتينا موسى الكتب

4 _ خداوند با اعطاى تورات به موسى(ع) نعمت خويش را بر وى تمام و كامل كرد.

تماما على الذى أحسن

برداشت فوق بر اين اساس است كه مفعول {تمام} كلمه اى مانند {نعمة} باشد ; يعنى: {تماما النعمة على الذى أحسن}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 49 - 3،4

3 - اعطاى تورات به موسى ( ع ) ، پس از هلاكت فرعون و ياران او

فكانوا من المهلكين . و لقد ءاتينا موسى الكت_ب

با توجه به ذكر اعطاى كتاب به حضرت موسى(ع) پس از بيان فرجام كار فرعون و فرعونيان و هلاكت و نابودى آنان، اين برداشت به دست مى آيد.

4 - دريافت تورات توسط موسى ( ع ) و عدم مشاركت هارون با او در اين امر مهم

ثمّ أرسلنا موسى و أخاه ه_رون . .. و لقد ءاتينا موسى الكت_ب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده

- 32 - 23 - 1

1 - تورات از سوى پروردگار به موسى ( ع ) اِعطا شد .

و لقد ءاتينا موسى الكت_ب

{ال} در {الكتاب} مى تواند براى عهد و اشاره به تورات داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 45 - 1

1 - اعطاى كتاب ( تورات ) به موسى ( ع ) از سوى خداوند

و لقد ءاتينا موسى الكت_ب

افترا به تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 78 - 4

4 - عوام يهود ، خيالات واهى و نسبت داده شده به تورات را به عنوان كتاب آسمانى و دستورات الهى پذيرفته بودند .

لايعلمون الكتب إلا امانى

{امانى} (جمع امنية) به معناى خيالات واهى و دروغهاى بافته شده است. استثنا در جمله فوق، استثناى منقطع است. بنابراين {لا يعلمون ...}; يعنى، عوام يهود به محتواى تورات آگاهى ندارند، بلكه خيالات واهى و مطالب دروغين را به عنوان كتاب مى شناسند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 93 - 10

10 _ نسبت هاى ناروا و دروغ بستن بنى اسرائيل ، به تورات

قل فاْتوا بالتورية فاتلوها ان كنتم صادقين

اقرار به وحيانيت تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 48 - 7

7 - اعتراف كافران به آسمانى بودن كتاب موسى ( تورات ) ، على رغم انكار آن در نوبتى پيش از اين

قالوا لولا أُوتى مثل ما أُوتى موسى أوَلم يكفروا بما أُوتى موسى من قبل

الگوگيرى از تورات

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 12 - 4

4- كتاب آسمانى موسى ( تورات ) ، سرمشق زندگى و تبلور رحمت الهى براى بنى اسرائيل

و من قبله كت_ب موسى إمامًا و رحمة

با توجه به اين كه كتاب موسى براى بنى اسرائيل و هدايت آنان نازل شده است، قيد {إماماً و رحمة} نيز نظر به پيشوايى و رحمت در مورد آنان دارد.

الواح تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 145 - 1،2،4،5

1 _ خداوند در ميعادگاه مناجات ، الواح نگارش يافته اى را به موسى عطا كرد .

و كتبنا له فى الألواح . .. فخذها

{ال} در {الألواح} عهد ذكرى و اشاره به {ما اتيتك} در آيه قبل است.

2 _ خداوند ، نگارنده نوشته هاى موجود در لوحه هاى اهدا شده به موسى ( ع )

و كتبنا له فى الألواح

4 _ الواح اهدا شده به موسى ( ع ) ( تورات ) تأمين كننده همه نياز هاى هدايتى مردم عصر موسى ( ع ) با بيانى روشن

و كتبنا . .. تفصيلا لكل شىء

5 _ نزول تورات به صورت الواحى مكتوب بود .

و كتبنا له فى الألواح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 154 - 2،3

2 _ موسى ( ع ) پس از فرونشستن خشمش ، لوحه هاى تورات را كه بر اثر غضب ر ها ساخته بود ، از زمين برگرفت .

و لما سكت عن موسى الغضب أخذ الألواح

3 _ نوشته ها و حقايق موجود در الواح عطا شده به موسى ، هدايتگر انسان ها

و رحمت آفرين براى آنها

و فى نسختها هدى و رحمة

كلمه {نسخة} به نوشته اصلى و نيز به رونوشت آن به اعتبار اينكه جانشين نوشته اصلى است، اطلاق مى گردد. (لسان العرب). ظاهراً مراد از {نسخة} در آيه شريفه همان نوشته اصلى است.

انجيل و تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 46 - 12،13،14

12 _ گواهى و تأييد انجيل بر راستى و درستى تورات موجود در عصر عيسى ( ع )

و ءاتينه الانجيل . .. مصدقاً لما بين يديه من التورية

13 _ وجود انجيل ، گواه بر راستى و درستى تورات

و ءاتينه الانجيل . .. و مصدقاً لما بين يديه من التورية

14 _ همسويى تورات و انجيل در تعاليم نظرى و رفتارى ( اصول ، آرمان و احكام )

إنّا انزلناه التورية فيها هدى و نور . .. و ءاتينه الانجيل فيه هدى و نور

توصيف هر دو كتاب به نور و هدايت در آياتى مرتبط به يكديگر، مى رساند كه آنها داراى اصول و اهدافى مشترك هستند.

انگيزه تحريف تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 42 - 4

4 _ نيل به متاع دنيا ، انگيزه عالمان يهود در تحريف حقايق تورات و احكام آن

يحرفون الكلم من بعد مواضعه . .. اكلون للسحت

اهتمام تورات به توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 2 - 5

5- توحيد عملى و اتكال به خداى يگانه ، اصلى ترين پيام تورات است .

و ءاتينا موسى الكت_ب . .. ألاّتتخذوا من دونى وكيلاً

{أن} در {ألاّتتخذوا. ..}

تفسيريه است و تفسير و تبيين كننده مضامين و گفته هايى است كه لفظ {الكتاب} (تورات) آنها را دربردارد و چون از ميان مجموعه گفته ها و مضامين تورات تنها توحيد مطرح شده است، مى تواند حاكى از اهميت ويژه آن باشد.

اهتمام تورات به توكل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 2 - 5

5- توحيد عملى و اتكال به خداى يگانه ، اصلى ترين پيام تورات است .

و ءاتينا موسى الكت_ب . .. ألاّتتخذوا من دونى وكيلاً

{أن} در {ألاّتتخذوا. ..} تفسيريه است و تفسير و تبيين كننده مضامين و گفته هايى است كه لفظ {الكتاب} (تورات) آنها را دربردارد و چون از ميان مجموعه گفته ها و مضامين تورات تنها توحيد مطرح شده است، مى تواند حاكى از اهميت ويژه آن باشد.

اهداف تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 16 - 14

14 - انجيل عيسى ( ع ) ، مكمل تورات موسى ( ع ) بوده و اين دو كتاب از نظر اهداف و اصول تعاليم ، يكسان و در يك راستا قرار داشتند .

و لايكونوا كالذين أُوتوا الكت_ب من قبل

مراد از {الكتاب} تورات و انجيل است. بنابراين كاربرد تعبير {الكتاب} _ به صورت مفرد _ به جاى {الكتابين}، مى تواند ناظر به مطلب بالا باشد.

اهل بصيرت و تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 17 - 7

7_ برخورداران از بصيرت الهى ، دلالت تورات بر حقانيت قرآن را ، به خوبى درمى يابند .

أفمن كان على بيّنة

من ربه. ..ومن قبله كتب موسى

اهل كتاب و تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 23 - 3

3 _ اطلاعات ناقص برخى اهل كتاب ( يهود ) ، از كتاب آسمانى خويش

الم تر الى الذين اوتوا نصيباً من الكتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 59 - 8

8 _ اهل كتاب زمان رسول خدا ، ناشايست براى انتساب تورات و انجيل به آنان *

و ما أنزل من قبل

سياق عبارت اقتضا مى كرد كه گفته شود {ما انزل اليكم} نه {ما انزل من قبل}، به نظر مى رسد اين تغيير براى رساندن اين حقيقت است كه اهل كتاب به مضامين و احكام تورات و انجيل وفادار نماندند، لذا شايستگى آن را ندارند كه كتب آسمانى به آنان انتسابى داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 66 - 1،2،3،4

1 _ دعوت خداوند از اهل كتاب به اقامه تورات ، انجيل و ساير معارف و تعاليم الهى

و لو انهم اقاموا التورية و الانجيل و ما أنزل اليهم

2 _ بهره مندى اهل كتاب از نعمت هاى آسمانى و زمينى ، در صورت باور به معارف تورات و انجيل و عمل به احكام آنها به همراه ديگر تعاليم نازل شده بر آنان

و لو انهم اقاموا التورية و الانجيل و ما أنزل اليهم من ربهم لاكلوا من فوقهم

{اقامة} به معناى برپايى چيزى و يا كارى است با تمام شرايط آن و اقامه كتب آسمانى، باور به معارف آن و انجام تمامى تكاليف آنهاست.

3 _

بسيارى از اهل كتاب ، مردمى بى اعتنا به تورات ، انجيل و ديگر تعاليم نازل شده بر آنان

و لو انهم اقاموا التورية و الانجيل و ما أنزل اليهم

4 _ اهل كتاب فاقد انگيزه كافى براى برپا داشتن تورات و انجيل و ديگر كتب آسمانى

و لو انهم اقاموا التورية و الانجيل

بيان شرط با كلمه {لو} حكايت از آن دارد كه اقامه تورات و انجيل از سوى اهل كتاب، امرى بعيد و به دور از انتظار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 68 - 13،15

13 _ اهل كتاب در كفر و طغيان روز افزون به خاطر بى اعتنايى به تعاليم تورات و انجيل

و ليزيدن كثيراً منهم ما أنزل إليك من ربك طغيناً و كفراً

ازدياد كفر و طغيان اهل كتاب بر اثر نپذيرفتن قرآن، حاكى از آن است كه قبل از نزول قرآن نيز آنان در كفر و طغيان بوده اند كه به قرينه صدر آيه، اين كفر و طغيان بر اثر مهمل گذاشتن تورات و انجيل بوده است.

15 _ بى اعتنايى و عدم تعهد اهل كتاب به تورات و انجيل ، موجب كفر آنان به قرآن

قل ياهل الكتب لستم على شىء حتّى تقيموا التورية و الانجيل . .. طغيناً

بيان كفرورزى اهل كتاب به قرآن پس از بيان بى اعتنايى آنان به تورات و انجيل، نمايانگر اين است كه بى اعتنايى آنان به تورات و انجيل، زمينه ساز كفر و انكار قرآن شده است.

اهميت ايمان به تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 136 - 4

4 - لزوم ايمان

به تورات ، انجيل و احكام و معارف آسمانىِ اعطا شده به موسى و عيسى ( ع )

ءامنا باللّه . .. و ما أوتى موسى و عيسى

اهميت تذكرات تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 16 - 12

12 - يهود و نصارا مورد نكوهش خداوند ، به خاطر بى تفاوتى شان در برابر تذكار ها و رهنمود هاى تورات و انجيل

و لايكونوا كالذين أُوتوا الكت_ب من قبل

مراد از {الذين اُوتوا الكتاب} پيروان موسى(ع) و عيسى(ع) است. برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه خداوند، به مسلمانان هشدار مى دهد كه مبادا مانند يهود و نصارا شوند.

اهميت تعليم تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 63 - 1،7

1 - خداوند ، براى فراگيرى تورات و عمل به دستورات آن از بنى اسرائيل پيمان گرفت .

و إذ أخذنا ميثقكم . .. خذوا ما ءاتينكم

{ميثاق} به معناى پيمان مؤكد است و جمله {خذوا . ..} بيانگر مورد پيمان مى باشد. گرفتن كتابهاى آسمانى (خذوا ما آتيناكم) به اين معناست كه: پذيرفته شوند و به احكام آنها عمل گردد.

7 - خداوند ، بنى اسرائيل را به فراگيرى احكام و معارف تورات و همواره به يادداشتن آن فراخواند .

و اذكروا ما فيه

{ذكر} به دانشى گفته مى شود كه انسان آن را به خاطر داشته و فراموش نكرده باشد. بنابراين {اذكروا ما فيه}; يعنى، محتواى تورات را فرا گيريد و آن را همواره به خاطر داشته باشيد.

اهميت تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل

عمران - 3 - 84 - 8

8 _ اهميّت ويژه آيين موسى و عيسى و كتاب نازل شده بر آنها ( تورات و انجيل )

و ما اُوتى موسى و عيسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 12 - 3،12

3- اهميت تورات ، در ميان كتاب هاى آسمانى پيش از قرآن *

و من قبله كت_ب موسى إمامًا و رحمة

از اختصاص به ذكر يافتن كتاب موسى، اهميت استفاده مى شود.

12- ارج و منزلت تورات نزد مشركان عصر بعثت ، به رغم عدم پيروى از آن

و من قبله كت_ب موسى إمامًا و رحمة و ه_ذا كت_ب مصدّق

اين احتمال وجود دارد كه تذكّر به وجود مشابهت قرآن و تورات، از آن جهت باشد كه مشركان مكه _ با اين كه عملاً پيرو تورات نبودند _ نوعى احترام و قداست براى آن قائل بوده و به تكذيب آن اقدام نمى كردند. بر اين اساس خداوند فرموده است: شما چگونه قرآن را دروغ مى پنداريد، با اين كه شبيه تورات است كه نزد شما قرب و منزلت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 30 - 5

5- اهميت { تورات } ، در ميان كتاب هاى آسمانى قبل از قرآن

قالوا ي_قومنا إنّا سمعنا كت_بًا أُنزل من بعد موسى

از اين كه در ميان تمامى كتاب هاى آسمانى پيشين و حتى به جاى {انجيل}، فقط از موسى(ع) و تورات ياد شده، مطلب بالا قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 31

31- تورات و انجيل ،

دو كتاب مهم آسمانى و مطرح در عصر نزول قرآن

ذلك مثلهم فى التورية و مثلهم فى الإنجيل كزرع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 2 - 2

2 - اهميت تورات ، در ميان كتب آسمانى پيشين

و كت_ب مسطور

در صورتى كه مراد از {كتاب مسطور} تورات باشد، سوگند الهى به اين كتاب از ميان كتب آسمانى ديگر، نشانگر اهميت ويژه آن است.

اهميت عمل به تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 63 - 1

1 - خداوند ، براى فراگيرى تورات و عمل به دستورات آن از بنى اسرائيل پيمان گرفت .

و إذ أخذنا ميثقكم . .. خذوا ما ءاتينكم

{ميثاق} به معناى پيمان مؤكد است و جمله {خذوا . ..} بيانگر مورد پيمان مى باشد. گرفتن كتابهاى آسمانى (خذوا ما آتيناكم) به اين معناست كه: پذيرفته شوند و به احكام آنها عمل گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 64 - 12

12 - بنى اسرائيل پس از دريافت تورات و عمل به محتواى آن ، به قدرت و حكومت رسيدند . *

ثم توليتم من بعد ذلك

از معانى {تولى} ولايت پيدا كردن و حكومت يافتن است. برداشت فوق ناظر به اين احتمال مى باشد. گفتنى است بر اين مبنا مراد از فضل خدا و رحمت او، همان اعطاى تورات و توفيق عمل به احكام آن مى باشد و مقصود از خسران در {لكنتم من الخاسرين} قرار گرفتن در تحت سيطره حكومتهاى كفر و جور خواهد بود.

ايمان به تورات

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 199 - 21

21 _ ايمان به خدا ، قرآن ، تورات ، انجيل ، فروتنى در برابر خدا و ارج نهادن به آيات الهى ، ملاك ارزش انسان نزد خداوند

لهم اجرهم عند ربّهم

اضافه تشريفيّه در {ربّهم} بيانگر آن است كه دارندگان صفات ياد شده، در پيشگاه خداوند داراى ارزشى والا هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 171 - 4

4 _ خداوند با برافراشتن كوه طور بر سر قوم موسى ، از آنان خواست تا با جديت تمام تورات بپذيرند و رفتار و انديشه هاى خويش را بر اساس آن استوار سازند .

خذوا ما ءاتينكم بقوة

{خذوا} يعنى بگيريد. {گرفتن} تورات و ديگر كتابهاى آسمانى به اين است كه مورد پذيرش قرار گيرد و به احكام آن عمل شود.

ايمان يهود به تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 85 - 26

26 - پايبندى گروهى از يهوديان عصر بعثت به تورات با عمل كردن به پيمان هاى الهى و پرهيز از كشتن و بيرون راندن همكيشان خود

فما جزاء من يفعل ذلك منكم

سياق خطابهاى گذشته اقتضا مى كرد كه جمله {فما جزاء . ..} بدين گونه ايراد شود: {فما جزاءكم بما تفعلون إلا خزى}. اين تغيير سياق اشاره به اين دارد كه همه يهوديان مرتكب اعمال نارواى مذكور نشدند. من تبعيضيه در {منكم} مؤيد اين معناست.

بشارت تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 47 - 8

8 _ تورات و انجيل ،

حاوى بشارت به آمدن پيامبر ( ص ) و قرآن

نزّلنا مصدقاً لما معكم

بشارتهاى تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 89 - 9

9 - تورات ، متضمن بشارت به نزول قرآن و بعثت پيامبر ( ص ) است . *

مصدق لما معهم و كانوا من قبل يستفتحون على الذين كفروا

عبارت {مصدق لما معهم} قرينه آن است كه منشأ آگاهى يهود پيش از بعثت بر اينكه {قرآن نازل مى شود و پيامبر(ص) مبعوث مى گردد}، تورات بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 101 - 4،6،8

4 - تورات در بردارنده بشارت به بعثت محمد ( ص )

و لما جاءهم رسول . .. نبذ فريق من الذين أوتوا الكتب كتب اللّه وراء ظهورهم

جمله {نبذ فريق} جواب شرط (لما جاءهم) است. ترتب دور افكندن تورات بر آمدن پيامبر(ص) اشاره به اين حقيقت دارد كه: اين كتاب، بشارت به آمدن پيامبر(ص) داشته و ويژگيهاى آن حضرت را بر شمرده است.

6 - عالمان اهل كتاب ، پس از بعثت پيامبر ( ص ) بشارت هاى تورات را درباره پيامبر موعود نديده انگاشته و بدان ها اعتنايى نكردند .

و لما جاءهم رسول . .. نبذ فريق من الذين أوتوا الكتب كتب اللّه وراء ظهورهم

به نظر مى رسد مراد از {فريق} در جمله فوق، عالمان يهود باشد; زيرا آنان متصدى بيان معارف و احكام تورات بودند. جمله {كأنهم لايعلمون} (گويا ]بدانها [عالم نبودند) مؤيد اين معناست.

8 - انگيزه عالمان يهود از ناديده گرفتن بشارت هاى تورات ، ايجاد زمينه براى انكار رسالت پيامبر (

ص ) بود .

و لما جاءهم رسول . .. نبذ فريق من الذين أوتوا الكتب كتب اللّه وراء ظهورهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 121 - 4

4 - تورات و انجيل ، حاوى بشارت به آمدن قرآن و پيامبر ( ص ) و بيانگر ضرورت ايمان به آن دو است .

الذين ءاتينهم الكتب يتلونه حق تلاوته أولئك يؤمنون به

چون خواندن تورات و انجيل و پيروى از آن دو، مايه ايمان آوردن به قرآن و پيامبر(ص) مى شود، به دست مى آيد كه: آن دو كتاب، بشارت به آمدن قرآن و پيامبر(ص) و لزوم ايمان آوردن به آنها مطرح شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 146 - 2

2 - تورات و انجيل حاوى نويد به بعثت پيامبر ( ص ) و بيانگر مشخصاتى دقيق از آن حضرت

الذين ءاتينهم الكتب يعرفونه كما يعرفون أبناءهم

بيان اين حقيقت كه يهود و نصارا، حقانيت پيامبر(ص) را به خوبى مى شناختند - پس از توصيف آنان به دارندگان كتاب آسمانى - اشاره به اين دارد كه: منبع شناخت آنان، كتاب آسمانى شان (تورات و انجيل) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 157 - 7،12

7 _ بعثت پيامبر ( ص ) از بشارت ها و اخبار غيبى تورات و انجيل

الرسول النبى الأمّى الذى يجدونه مكتوبا عندهم فى التورية و الإنجيل

12 _ تطبيق نشانه هاى پيامبرِ نويد داده شده در تورات و انجيل بر پيامبر اسلام ( ص ) جاى هيچ ترديدى براى يهود و

نصارا نداشت .

الذى يجدونه مكتوبا عندهم

آنچه در تورات و انجيل آمده، نشانهاى پيامبر(ص) است، ولى خداوند با جمله {يجدونه . .. } بيان مى كند كه اهل كتاب خود پيامبر را در تورات و انجيل مى يابند. نكته اين تعبير اين است كه تطبيق نشانه هاى موجود در تورات و انجيل بر پيامبر(ص)، قطعى بوده و جاى هيچ ترديدى براى آنان نداشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 17 - 6

6_ تورات ، حاوى بشارت به نزول قرآن

و من قبله كت_ب موسى

بنى اسرائيل و تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 63 - 1،5،6،7

1 - خداوند ، براى فراگيرى تورات و عمل به دستورات آن از بنى اسرائيل پيمان گرفت .

و إذ أخذنا ميثقكم . .. خذوا ما ءاتينكم

{ميثاق} به معناى پيمان مؤكد است و جمله {خذوا . ..} بيانگر مورد پيمان مى باشد. گرفتن كتابهاى آسمانى (خذوا ما آتيناكم) به اين معناست كه: پذيرفته شوند و به احكام آنها عمل گردد.

5 - بنى اسرائيل براى پذيرش تورات و عمل به فرمان هاى آن ، لجاجت كرده و سرسختى نشان مى دادند .

رفعنا فوقكم الطور خذوا ما ءاتينكم

از اينكه خداوند با تهديد و ارعاب از بنى اسرائيل خواست تا تورات را بپذيرند و بر آن پيمان بسپارند، برداشت فوق استفاده مى شود.

6 - پذيرش تورات با جديت تمام و استوارسازى رفتار و انديشه ها بر اساس آن ، فرمان خداوند به بنى اسرائيل

خذوا ما ءاتينكم بقوّة

7 - خداوند ، بنى اسرائيل را به فراگيرى احكام و معارف

تورات و همواره به يادداشتن آن فراخواند .

و اذكروا ما فيه

{ذكر} به دانشى گفته مى شود كه انسان آن را به خاطر داشته و فراموش نكرده باشد. بنابراين {اذكروا ما فيه}; يعنى، محتواى تورات را فرا گيريد و آن را همواره به خاطر داشته باشيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 64 - 12

12 - بنى اسرائيل پس از دريافت تورات و عمل به محتواى آن ، به قدرت و حكومت رسيدند . *

ثم توليتم من بعد ذلك

از معانى {تولى} ولايت پيدا كردن و حكومت يافتن است. برداشت فوق ناظر به اين احتمال مى باشد. گفتنى است بر اين مبنا مراد از فضل خدا و رحمت او، همان اعطاى تورات و توفيق عمل به احكام آن مى باشد و مقصود از خسران در {لكنتم من الخاسرين} قرار گرفتن در تحت سيطره حكومتهاى كفر و جور خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 85 - 15

15 - بنى اسرائيل ، به برخى از دستورات تورات عمل كرده و برخى را ناديده مى گرفتند .

أفتؤمنون ببعض الكتب و تكفرون ببعض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 93 - 1،5،6،12،13

1 - خداوند ، براى پذيرش تورات و عمل به دستورات آن از بنى اسرائيل پيمان گرفت .

و إذ أخذنا ميثقكم . .. خذوا ما ءاتينكم بقوة

ميثاق به معناى پيمان مؤكد است و جمله {خذوا . ..} بيانگر مورد ميثاق مى باشد. گرفتن كتابهاى آسمانى (خذوا ...) به اين است كه پذيرفته شود و

به احكام آن عمل گردد.

5 - بنى اسرائيل ، براى پذيرش تورات و عمل به فرمان هاى آن لجاجت كرده و سرسختى نشان مى دادند .

و رفعنا فوقكم الطور خذوا ما ءاتينكم

از اينكه خداوند با تهديد و ارعاب (قرار دادن كوه بر سر بنى اسرائيل) از قوم موسى خواست تا تورات را بپذيرند و براى عمل كردن به آن پيمان بسپارند. برداشت فوق به دست مى آيد.

6 - پذيرش تورات با جديت تمام و استوارسازى رفتار و انديشه ها بر اساس آن ، فرمان خداوند به بنى اسرائيل

خذوا ما ءاتينكم بقوة

12 - قوم موسى ، على رغم اظهار پذيرش تورات و پيشمانشان بر گوش سپارى به فرمان هاى خدا و موسى ( ع ) ، تمرد كرده و عصيانگر شدند .

قالوا سمعنا و عصينا

13 - قوم موسى ، آشكارا و علنى و بدون هيچ پرده پوشى ، از فرمان هاى تورات و موسى ( ع ) سرپيچى كردند .

قالوا سمعنا و عصينا

بعيد به نظر مى رسد كه قوم موسى در پاسخ به پيروى از فرمانهاى خدا و موسى(ع) - خصوصاً با قرار گرفتن طور بر بالاى سر ايشان - اظهار كنند كه {ما نافرمانى مى كنيم}. بنابراين {قالوا سمعنا و عصينا} بيان مى دارد كه اظهار اطاعت كردند و در عمل نافرمانى كردند، ولى از آن جا كه نافرمانى اينان بسيار علنى و بدون پرده پوشى بوده، گويابه زبان آوردند كه ما عصيان مى كنيم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 70 - 8

8 _ بنى اسرائيل با نقض پيمان هاى الهى و پيروى از هوا هاى

نفسانى ، فاقد پايگاه مطمئن براى اقامه تورات ، انجيل و ديگر معارف الهى

لستم على شىء . .. لقد اخذنا ميثق بنى اسرءيل

بنابر اينكه جمله {لستم على شىء . ..} به اين معنا باشد كه شما پايگاهى نداريد تا بتوانيد تورات و انجيل را اقامه كنيد، مى توان گفت آيه مورد بحث آن پايگاه را تفسير مى كند ; يعنى آن پايگاه عبارت است از تعهد به ميثاق الهى و پرهيز از هواپرستى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 154 - 12

12 _ توجه بنى اسرائيل به محتواى تورات، زمينه ساز ايمان آنان به قيامت و ملاقات خدا

ثم ءاتينا موسى الكتب . .. لعلهم بلقاء ربهم يؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 171 - 4،5،6،7

4 _ خداوند با برافراشتن كوه طور بر سر قوم موسى ، از آنان خواست تا با جديت تمام تورات بپذيرند و رفتار و انديشه هاى خويش را بر اساس آن استوار سازند .

خذوا ما ءاتينكم بقوة

{خذوا} يعنى بگيريد. {گرفتن} تورات و ديگر كتابهاى آسمانى به اين است كه مورد پذيرش قرار گيرد و به احكام آن عمل شود.

5 _ لجاجت و سرسختى بنى اسرائيل در پذيرش تورات و عمل به فرمان هاى آن

و إذ نتقنا الجبل فوقهم . .. خذوا ما ءاتينكم

6 _ خداوند از بنى اسرائيل خواست تا احكام و معارف تورات را فراگيرند و آنها را همواره به خاطر بسپارند .

و اذكروا ما فيه

{ذكر} به دانشى گفته مى شود كه انسان آن را به خاطر داشته باشد و فراموش نكرده باشد.

بنابراين {اذكروا ما فيه} يعنى محتواى تورات را فراگيرد و آن را همواره به خاطر داشته باشيد.

7 _ تحصيل تقوا و دورى از اعمال ناروا ، هدف دعوت خداوند از بنى اسرائيل به پذيرش تورات

خذوا ما ءاتينكم بقوة . .. لعلكم تتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 93 - 8

8 _ بنى اسرائيل در تفسير معارف الهى و دستورات تورات ، آگاهانه به اختلاف پرداختند .

و لقد بوّأنا بنى إسرءيل . .. فما اختلفوا حتى جاءهم العلم

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه متعلق محذوف {اختلفوا}، تورات باشد ; يعنى، {فما اخلتفوا فى التورات حتى جائهم العلم به ; بنى اسرائيل با اينكه به محتواى تورات آگاه بودند در عين حال آن را تفسيرهاى مختلف كردند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 110 - 3،4

3_ قوم موسى در حقانيت تورات اختلاف كرده ; گروهى آن را پذيرفتند و گروهى آن را انكار كردند .

و لقد ءاتينا موسى الكت_ب فاختلف فيه

4_ اختلاف پيروان موسى درباره تورات اصلى و محتواى آن *

و لقد ءاتينا موسى الكت_ب فاختلف فيه

بى نظيرى تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 49 - 12

12 - بشر ، ناتوان از ارائه كتابى برتر و هدايت كننده تر از قرآن و تورات

قل فأتوا بكت_ب . .. هو أهدى ... إن كنتم ص_دقين

پاداش عمل به تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 170 - 2

2 _ خداوند پاداش يهوديان تمسك

كننده به تورات و برپا دارنده نماز را تباه نخواهد كرد .

و الذين يمسكون بالكتب . .. إنا لانضيع أجر المصلحين

چون آيه مورد بحث در سياق آيات مربوط به يهود واقع شده، مى توان گفت مراد از {الذين . .. } يهوديان متعهد هستند، و يا اينكه آنان از مصاديق مورد نظر براى {الذين ... } مى باشند.

پاسدارى از تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 12،19،21

12 _ حراست و نگهبانى تورات از تغيير ، تبديل و تحريف ، مسؤوليت عالمان ربانى و احبار يهود

يحكم بها . .. الربنيون و الاحبار بما استحفظوا من كتب اللّه

{استحفظوا} به معناى {امروا بالحفظ} و {من كتب} بيان براى {ما} در {بما استحفظوا} مى باشد. يعنى ربانيون و احبار به چيزى حكم مى كنند كه مأمور حفاظت از آن هستند و آن چيز كتاب خداست.

19 _ عالمان ربانى و احبار يهود ، وفادار به تكليف حراست از تورات تا عصر بعثت

بما استحفظوا من كتب اللّه و كانوا عليه شهداء

بنابر اينكه {شهداء} به معناى {رقباء} و {حافظان} باشد، جمله {و كانوا عليه شهداء} دلالت بر تحقق مأموريتى دارد كه بر عهده عالمان يهود گذاشته شده بود كه همان حراست از تورات باشد.

21 _ حراست از تورات و قضاوت بر اساس آن ، بدون هيچ ترسى از مردم ، فرمان خداوند به عالمان يهود معاصر پيامبر ( ص )

و الربنيون و الاحبار بما استحفظوا من كتب اللّه . .. فلاتخشوا الناس

پيامبر موعود تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 101 -

6،7،15

6 - عالمان اهل كتاب ، پس از بعثت پيامبر ( ص ) بشارت هاى تورات را درباره پيامبر موعود نديده انگاشته و بدان ها اعتنايى نكردند .

و لما جاءهم رسول . .. نبذ فريق من الذين أوتوا الكتب كتب اللّه وراء ظهورهم

به نظر مى رسد مراد از {فريق} در جمله فوق، عالمان يهود باشد; زيرا آنان متصدى بيان معارف و احكام تورات بودند. جمله {كأنهم لايعلمون} (گويا ]بدانها [عالم نبودند) مؤيد اين معناست.

7 - عالمان اهل كتاب ، مطمئن به منطبق بودن ويژگى هاى پيامبر وعده داده شده در تورات ، بر پيامبر اسلام

و لما جاءهم رسول . .. نبذ فريق من الذين أوتوا الكتب كتب اللّه وراء ظهورهم

عالمان يهود، براى انكار پيامبر(ص) دو راه در پيش روى خود داشتند: 1_ ناديده گرفتن بشارتهاى تورات; 2_ اظهار منطبق نبودن ويژگيهاى شمرده شده در تورات بر پيامبر. از اين كه عالمان يهود راه اول را انتخاب كردند، معلوم مى شود، انطباق آن ويژگيها بر پيامبر، امرى مسلّم و غير قابل ترديد بوده است.

15 - برخى از عالمان اهل كتاب ، پس از بعثت پيامبر ( ص ) به تورات وفادار مانده و به ويژگى هاى پيامبر موعود و تطبيق آنها بر رسول اكرم ( ص ) معترف شدند .

نبذ فريق من الذين أوتوا الكتب كتب اللّه وراء ظهورهم

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه مراد از {الذين أتوا الكتاب} عالمان يهود باشد. در اين صورت {فريق من الذين}; يعنى، گروهى از عالمان، كتاب الهى را به دور افكندند. مفهوم اين جمله اين است كه گروهى چنين نكردند.

پيروان تورات

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 121 - 2

2 - از ميان يهود و نصارا ، پيروان حقيقى تورات و انجيل به قرآن و محمد ( ص ) ايمان مى آورند .

الذين ءاتينهم الكتب يتلونه حق تلاوته أولئك يؤمنون به

{تلاوت به معناى خواندن و قرائت كردن است. برخى از اهل لغت آن را به معناى پيروى كردن نيز گفته اند. مراد از ضمير {به} محتمل است قرآن يا پيامبر(ص) باشد و نيز مى تواند به الكتاب (تورات و انجيل) برگردد. برداشت فوق ناظر به اين است كه مراد از ضمير {به} قرآن يا پيامبر (ص) بوده و تلاوت به معناى پيروى كردن باشد.

پيشگويى تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 4 - 3،5

3- پيشگويى تورات درباره دوبار فساد انگيزى مهم بنى اسرائيل

و قضينا إلى بنى إسرءيل فى الكت_ب لتفسدنّ فى الأرض مرّتين

5- پيشگويى تورات درباره سركشى بزرگ و برترى جويى حتمى بنى اسرائيل در زمين

و قضينا إلى بنى إسرءيل فى الكت_ب . .. و لتعلنّ علوًّا كبيرًا

تاريخ تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 46 - 8

8 _ تورات ، مصون از تحريف تا عصر عيسى ( ع )

و قفينا . .. بعيسى ابن مريم مصدقاً لما بين يديه من التورية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 91 - 10

10 _ تورات به صورت ورقهايى مكتوب در عصر بعثت موجود بوده است.

الكتب الذى جاء به موسى نورا و هدى للناس تجعلونه قراطيس

{قراطيس}، جمع {قرطاس}، به معنى

چيزى است كه بر آن نوشته هايى را ثبت مى كنند كه از جنس كاغذ و يا پوست و استخوان و يا چيزهاى ديگر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 12 - 7

7- تورات موجود در عصر يحيى ، كتابى تحريف نشده و مورد تأييد خداوند بود . *

ي_يحيى خذ الكت_ب

ممكن است مراد از {الكتاب} تورات باشد. دراين صورت فرمان خداوند به دريافت آن، به معناى صحّه گذاشتن بر مطالب آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 105 - 3

3- زبور ، كتاب آسمانى نازل شده بعد از تورات

و لقد كتبنا فى الزبور من بعد الذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 49 - 3

3 - اعطاى تورات به موسى ( ع ) ، پس از هلاكت فرعون و ياران او

فكانوا من المهلكين . و لقد ءاتينا موسى الكت_ب

با توجه به ذكر اعطاى كتاب به حضرت موسى(ع) پس از بيان فرجام كار فرعون و فرعونيان و هلاكت و نابودى آنان، اين برداشت به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 31

31- تورات و انجيل ، دو كتاب مهم آسمانى و مطرح در عصر نزول قرآن

ذلك مثلهم فى التورية و مثلهم فى الإنجيل كزرع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 6 - 5

5 - تورات ، كتاب آسمانى پيش از عيسى ( ع )

لما بين يدىّ من التورية

{ما بين يدىّ};

يعنى، كتابى كه پيش از من نازل شده است.

تاريخ نزول تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 93 - 7

7 _ نزول تورات براى بنى اسرائيل پس از غرق شدن فرعون بود .

حتى إذا أدركه الغرق . .. و لقد بوّأنا بنى إسرءيل مبوّأ صدق ... فما اختلفوا حتى ج

برداشت بالا مبتنى بر اين است كه مراد از {العلم} تورات و دستورات آسمانى آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 52 - 4

4 - نزول تورات و انجيل از سوى خدا پيش از قرآن

الذين ءاتين_هم الكت_ب من قبله

ضمير در {من قبله} به قرآن بازمى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 16 - 13

13 - تورات و انجيل ، دو كتاب نازل شده قبل از قرآن

كالذين أُوتوا الكت_ب من قبل

تحريف تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 41 - 18

18 - از امام باقر ( ع ) روايت شده : { . . . كان حيى بن اخطب و كعب بن الاشرف و آخرون من اليهود لهم مأكلة على اليهود فى كل سنة فكرهوا بطلان ها بأمر نبى ( ص ) فحرفوا لذلك آيات من التوراة فى ها صفته و ذكره ، فذلك الثمن الذى اريد فى الآية ;

. .. حيى بن اخطب و كعب بن اشرف و عده ديگرى از يهوديان مقررى سالانه داشتند كه از يهود مى گرفتند و خوش نداشتند كه به خاطر جريان پيامبر (ص) ]و

تثبيت رسالت آن حضرت[ از آن مقررى محروم شوند و لذا آياتى از تورات را كه در آنها وصف و ياد رسول خدا(ص) بود تحريف كردند و اين همان بهايى است كه در آيه فوق ذكر شده است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 75 - 5،7

5 - گروهى از بنى اسرائيل كلام الهى ( تورات ) را پس از شنيدن و فهميدن تحريف كردند .

و قد كان فريق منهم يسمعون كلم اللّه ثم يحرفونه من بعد ما عقلوه

مراد از {كلام اللّه} در آيه شريفه، مى تواند تورات و نيز مى تواند {قرآن} باشد. برداشت فوق ناظر به احتمال اول است.

7 - تحريف معنوى تورات از سوى عالمان يهود

ثم يحرفونه من بعد ما عقلوه

تناسب مسائل ياد شده در آيه مورد بحث با عالمان و نيز طايفه مقابل آنان، يعنى {أميون} - كه در آيه 78 بيان شده - دلالت بر اين دارد كه: مراد از {فريق منهم} عالمان بنى اسرائيل و يهود مى باشد. {من بعد ما عقلوه} (پس از آنكه كلام خدا را مى فهميدند تحريفش مى كردند) اشاره به آن دارد كه مراد از تحريف، تحريف معنوى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 79 - 17

17 - از رسول خدا ( ص ) درباره { فويل لهم مما كتبت أيديهم } روايت شده كه فرموده اند : { الويل جبل فى النار و هو الذى انزل فى اليهود لانهم حرفوا التوراة زادوا فى ها ما احبوا و محوا من ها ما يكرهون و محوا إسم محمد

( ص ) من التوراة ;

{ويل كوهى است در جهنم كه ]در آيات قرآن[ در مورد يهود نازل گشته است; زيرا آنان تورات را با افزودن آنچه دوست داشتند و از بين بردن آنچه ناخوشايند داشتند، تحريف كردند و نام حضرت محمد(ص) را از تورات محو نمودند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 78 - 1

1 _ تحريف تورات و انجيل و بدعت در دين ، توسط گروهى از اهل كتاب ( عالمان آنان )

و انّ منهم لفريقاً يلون السنتهم بالكتاب لتحسبوه من الكتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 46 - 2

2 _ تحريف و تفسير نابجاى تورات از سوى عالمان يهود *

من الذين هادوا يحرّفون الكلم عن مواضعه

برخى برآنند كه مراد از {الكلم} تورات است و تحريف در اين آيه به معناى تفسير غلط است و نه تغيير الفاظ و جملات ; به دليل {عن مواضعه}. چون با تفسير غلط، جمله از موضع و موقعيّت خود خارج مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 47 - 6

6 _ مصونيّت تورات و انجيل از تحريف تا عصر نزول قرآن

بما نزّلنا مصدقاً لما معكم

مراد از {ما معكم}، همان تورات و انجيلى است كه در دسترس مردمان است و قرآن آن را تصديق كرده و گواهى بر حقانيّت آن داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 13 - 11

11 _ تحريف تورات ، توسط بنى اسرائيل ( يهود )

يحرفون الكلم عن

مواضعه

{كلم} جمع {كلمه} به معناى سخن است و مصداق بارز و مورد نظر آن، تورات مى باشد. گفتنى است كه مراد از بنى اسرائيل، به قرينه آيه بعد، يهوديان هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 41 - 26

26 _ تحريف تورات از سوى عالمان يهود با جابجايى كلمات و جملات و احكام آن

يحرفون الكلم من بعد مواضعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 46 - 8

8 _ تورات ، مصون از تحريف تا عصر عيسى ( ع )

و قفينا . .. بعيسى ابن مريم مصدقاً لما بين يديه من التورية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 68 - 7

7 _ وجود تورات و انجيل بدون تحريف و دگرگونى تا زمان پيامبر ( ص ) *

حتّى تقيموا التورية و الانجيل

ترغيب اهل كتاب به {اقامه تورات و انجيل} گوياى اين است كه اين كتابهاى آسمانى بدون تحريف و دگرگونى در دسترس آنها بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 91 - 16

16 _ عالمان يهود با پنهان كردن بسيارى از معارف تورات آن را تحريف كردند.

تجعلونه قراطيس تبدونها و تخفون كثيرا

كتمان بسيارى از نوشته هاى تورات از ديد و اطلاع مردم طبيعتاً منجر به فراموش شدن آن قسمتها مى شود و در نتيجه كتاب آسمانى به شكل ناقص در اختيار مردم قرار مى گيرد كه اين خود نوعى تحريف است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19

- 12 - 7

7- تورات موجود در عصر يحيى ، كتابى تحريف نشده و مورد تأييد خداوند بود . *

ي_يحيى خذ الكت_ب

ممكن است مراد از {الكتاب} تورات باشد. دراين صورت فرمان خداوند به دريافت آن، به معناى صحّه گذاشتن بر مطالب آن است.

تدوين تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 3 - 1

1 - كتاب نازل شده بر موسى ( ع ) ( تورات ) ، تدوين يافته بر پوستى پهن و گسترده

فى رقّ منشور

{رقّ} به معناى پوست است; پوستى كه براى نوشتن در آن مهيّا شده باشد (المصباح المنير). {منشور} معادل {مبسوط} (باز و گسترده) و مقابل {مطوى} (پيچيده و لوله شده) است. گفتنى است كه ظرف {فى رقّ} متعلق به {مسطور} در آيه قبل است; يعنى، كتابى كه در پوستى باز و گسترده نوشته شده و تدوين يافته است.

تذكرات تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 24 - 10

10- قرآن و كتاب هاى آسمانى ( تورات ، زبور و انجيل ) ، مايه احياى فطرت خفته و يادآور دانستنى هاى فراموش شده انسان ها

ه_ذا ذكر من معى و ذكر من قبلى

{ذكر} از نظر معنا، مانند {حفظ} است; با اين تفاوت كه حفظ شىء به اعتبار احراز و به دست آوردن آن و ذكر شىء به اعتبار استحضار و يادآوردن آن است (مفردات راغب). بنابراين توصيف قرآن و ديگر كتاب هاى آسمانى به {ذكر}، ممكن است به اين اعتبار باشد. كه يادآور دانستنى هاى فراموش شده آدمى و بيدارگر فطرت انسان غافل است.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 105 - 5

5- تورات ، كتاب ياد و يادآورى و پند و موعظه

من بعد الذكر

اين برداشت، از آن جا است كه بر تورات، اطلاقِ {ذكر} شده است.

ترك احكام تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 43 - 2

2 _ گريز از احكام تورات ، انگيزه مراجعه گروهى از يهوديان به پيامبر ( ص ) براى قضاوت

و كيف يحكمونك و عندهم التورية فيها حكم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 5

5 _ تسليم نبودن يهود در برابر خدا ، دليل رويگردانى آنان از احكام تورات

ثم يتولون من بعد ذلك . .. يحكم بها النبيون الذين اسلموا

{الذين اسلموا} بيان علتى است براى {يحكم بها النبيون} يعنى انبيا چون تسليم خدا بودند، بر اساس تورات حكم مى كردند. بيان اين حقيقت پس از {ثم يتولون من بعد ذلك}، اشاره به ريشه تمرد يهوديان عصر پيامبر(ص) از احكام تورات دارد.

تصديق تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 89 - 2

2 - قرآن ، صحت محتواى تورات و آسمانى بودن آن را تأييد و تصديق مى كند .

كتب . .. مصدق لما معهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 91 - 16،17،18

16 - قرآن ، تأييد كننده محتواى تورات و تصديق كننده آسمانى بودن آن

و هو الحق مصدقاً لما معهم

17 - گواهى قرآن بر راستى و درستى تورات ، از نشانه هاى

حقانيت قرآن

و هو الحق مصدقاً لما معهم

توصيف قرآن به تصديق كننده تورات، پس از ادعاى حقانيت قرآن (و هو الحق) استدلالى است براى يهوديان بر لزوم ايمان آوردن به آن.

18 - قرآن ، گواه و دليلى بر راستى و درستى تورات است . *

و هو الحق مصدقاً لما معهم

تصديق كتابهاى آسمانى اهل كتاب از سوى قرآن، محتمل است به اين معنا باشد كه: نزول قرآن موجب شد اخبار و پيشگوئيهاى آن كتاب ها، مبنى بر آوردن قرآن تحقق يابد. بنابراين نزول قرآن مايه اثبات راستين و درستى آن كتاب هاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 97 - 7،8،14

7 - قرآن ، محتواى تورات را تأييد و راستى و درستى آن را تصديق مى كند .

مصدقاً لما بين يديه

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {مصدقاً} حال براى ضمير مفعولى {نزله} - كه مراد از آن قرآن است - باشد. مقصود از {ما بين يديه} (كتابى كه پيش از قرآن بوده است)، در آيه مورد بحث، تورات است.

8 - وجود قرآن ، گواه و شاهدى بر حقانيت تورات است . *

مصدقاً لما بين يديه

تصديق تورات از سوى قرآن (مصدقاً لما بين يديه) محتمل است به اين معنا باشد كه: قرآن گواه صدق و درستى تورات است; يعنى، نزول قرآن موجب آن شد كه اخبار و پيشگوييهاى تورات مبنى بر آمدن قرآن تحقق يابد. بنابراين قرآن مايه اثبات راستى و درستى تورات و گواه حقانيت آن است.

14 - تأييد تورات از سوى قرآن ، دليلى بر بيجا بودن دشمنى يهود با پيام آور وحى ( جبرئيل ) است

.

فإنه نزله على قلبك بإذن اللّه مصدقاً لما بين يديه

{مصدقاً لما بين يديه} (قرآن درستى تورات را تأييد مى كند) در پاسخ به يهوديان دشمن جبرئيل، اين نكته را بيان مى كند كه جبرئيل حقيقتى را آورد كه دين و كتاب شما را تصديق مى كند و شاهد راستى و درستى آن است و لذا نا به جاست كه با نازل كننده آن (جبرئيل) دشمنى كنيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 101 - 3،5

3 - پيامبر ( ص ) ، آسمانى بودن تورات را تأييد و حقانيت آن را تصديق مى كرد .

مصدق لما معهم

5 - بعثت پيامبر ( ص ) ، دليل و گواهى بر راستى و درستى تورات و آسمانى بودن آن

مصدق لما معهم

توضيح برداشت فوق در آيه 41، 91 و 97 از همين سوره بيان شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 113 - 4

4 - هر يك از تورات و انجيل ، تأييد كننده يكديگر و تصديق كننده شريعت برخاسته از آنهاست .

و قالت اليهود . .. و هم يتلون الكتب

مراد از {الكتاب} تورات و انجيل است و از آن جا كه جمله {و هم يتلون الكتاب} به عنوان دليلى بر ناصواب بودن پندار مذكور (بى پايگى آيين يهود و نصارا) ايراد شده است، معلوم مى شود: هر يك از تورات و انجيل گواه صحت يكديگر بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 31 - 5

5 - قرآن ، تصديق و تأييد كننده كتاب هاى آسمانى

پيشين ( تورات ، انجيل و . . . )

مصدّقًا لما بين يديه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 12 - 1،2،8

1- تصديق قرآن ، نسبت به تورات و هماهنگى پيام آن دو

و من قبله كت_ب موسى إمامًا و رحمة و ه_ذا كت_ب مصدّق

2- همسويى و هماهنگى محتواى قرآن و تورات و تصديق آن نسبت به تورات ، دليلى بر وحيانى بودن قرآن

و من قبله كت_ب موسى إمامًا و رحمة و ه_ذا كت_ب مصدّق

طرح هماهنگى پيام تورات و قرآن و نيز تصديق مطالب تورات از سوى قرآن، زمينه اى است براى تفكر اهل كتاب و غير آنان، و يافتن آثار وحى بودن و دلايل حقانيت قرآن در آن.

8- تورات نازل شده بر موسى ( ع ) ، مورد تأييد كامل قرآن

و من قبله كت_ب موسى إمامًا و رحمة و ه_ذا كت_ب مصدّق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 6 - 4

4 - حضرت عيسى ( ع ) ، تصديق كننده تورات

مصدّقًا لما بين يدىّ من التورية

تعاليم تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 44 - 8

8 - پذيرش اسلام و ايمان به قرآن ، از فرمان هاى تورات و انجيل به پيروان خويش

أتأمرون الناس بالبر و تنسون أنفسكم و أنتم تتلون الكتب

جمله {تُنسون أنفسكم} را مى توان به قرينه آيات پيشين - كه سخن از دعوت به ايمان بود - در ارتباط با ايمان به قرآن دانست. بر اين اساس آيه اشاره به اين معنا دارد كه: شما عالمان اهل

كتاب مردم را به نيكيها دعوت مى كنيد; ولى وظيفه خويش را كه ايمان به قرآن است، فراموش مى كنيد; سپس با جمله {و أنتم تتلون الكتب} بيان مى دارد كه: آنان از اين وظيفه مطلع بودند; يعنى، در كتابهاى آسمانى، اين حقيقت وجود داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 76 - 3،17

3 - تورات ، بيانگر بعثت پيامبر اسلام و تبيين كننده صفات و ويژگى هاى آن حضرت

قالوا أتحدثونهم بما فتح اللّه عليكم

از معانى {فتح} مطلع ساختن و تعليم دادن است. بنابراين {ما فتح اللّه عليكم}; يعنى، حقايقى كه خداوند شما را از آن مطلع ساخته و در اختيار شما قرار داده است. از آن جا كه تورات تنها منبع يهوديان براى اين گونه اطلاعات است مى توان به برداشت فوق دست يافت.

17 - از امام باقر ( ع ) روايت شده كه : { انه قال كان قوم من اليهود ليسوا من المعاندين المتواطئين إذا لقوا المسلمين حدثوهم بما فى التوراة من صفة محمد ( ص ) فنهاهم كبرائهم عن ذلك ، و قالوا : لا تخبروهم بما فى التوراة ، من صفة محمد ( ص ) فيحاجوكم به عند ربكم فنزلت هذه الآية ;

گروهى از يهود - كه كينه اى به مسلمانان نداشتند - هنگامى كه با مسلمانان روبرو مى شدند از اوصاف رسول خدا(ص) كه در تورات آمده بود سخن مى گفتند; بزرگان يهود با خبر شده و آنها را نهى كردند و گفتند: از صفات محمد ]ص[ - كه در تورات آمده - مسلمانان را مطلع نسازيد كه به وسيله آن

با شما در نزد پروردگارتان استدلال و احتجاج خواهند نمود، پس آيه فوق نازل گشت. }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 79 - 16

16 - { و قيل كتابتهم بأيديهم انهم عمدوا إلى التوراة و حرفوا صفة النبى ( ص ) ليوقعوا الشك بذلك للمستضعفين من اليهود و هو المروى عن ابى جعفر ( ع ) . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه: {علماى يهود به سراغ تورات رفتند و اوصاف حضرت محمد(ص) را در آن تغيير دادند تا به اين وسيله در دل مستضعفان فكرى يهود، شك ايجاد كنند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 89 - 9

9 - تورات ، متضمن بشارت به نزول قرآن و بعثت پيامبر ( ص ) است . *

مصدق لما معهم و كانوا من قبل يستفتحون على الذين كفروا

عبارت {مصدق لما معهم} قرينه آن است كه منشأ آگاهى يهود پيش از بعثت بر اينكه {قرآن نازل مى شود و پيامبر(ص) مبعوث مى گردد}، تورات بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 91 - 26

26 - ايمان به پيامبران پس از موسى ( ع ) و ضرورت پيروى از آنان ، از تعاليم تورات است .

فلم تقتلون أنبياء اللّه من قبل إن كنتم مؤمنين

متعلق {مؤمنين} بقرينه {نؤمن بما أنزل علينا} مى تواند ايمان به تورات باشد. جمله {فلم تقتلون ...} بيانگر جواب شرط (إن كنتم) است; يعنى، اگر مدعى ايمان به تورات هستيد چرا پيامبران خدا را كشتيد؟ اين معنا اقتضا

مى كند كه: تورات حاوى بشارت به آمدن پيامبرانى پس از موسى(ع) و لزوم پيروى از آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 101 - 4،9

4 - تورات در بردارنده بشارت به بعثت محمد ( ص )

و لما جاءهم رسول . .. نبذ فريق من الذين أوتوا الكتب كتب اللّه وراء ظهورهم

جمله {نبذ فريق} جواب شرط (لما جاءهم) است. ترتب دور افكندن تورات بر آمدن پيامبر(ص) اشاره به اين حقيقت دارد كه: اين كتاب، بشارت به آمدن پيامبر(ص) داشته و ويژگيهاى آن حضرت را بر شمرده است.

9 - عالمان اهل كتاب ، على رغم يافتن ويژگى هاى پيامبر ( ص ) در تورات ، خود را بى خبر از آنها نشان مى دادند .

نبذ فريق . .. كتب اللّه وراء ظهورهم كانهم لايعلمون

متعلق {لايعلمون} ويژگيهاى پيامبرى است كه تورات بعثت وى را بشارت داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 146 - 2

2 - تورات و انجيل حاوى نويد به بعثت پيامبر ( ص ) و بيانگر مشخصاتى دقيق از آن حضرت

الذين ءاتينهم الكتب يعرفونه كما يعرفون أبناءهم

بيان اين حقيقت كه يهود و نصارا، حقانيت پيامبر(ص) را به خوبى مى شناختند - پس از توصيف آنان به دارندگان كتاب آسمانى - اشاره به اين دارد كه: منبع شناخت آنان، كتاب آسمانى شان (تورات و انجيل) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 159 - 5

5 - تورات و انجيل ، حاوى شواهد و نشانه هايى بر حقانيت پيامبر (

ص ) و احكام و معارف اسلام هستند .

من بعد ما بينه للناس فى الكتب

برخى بر آنند كه مراد از {الكتاب} تورات و انجيل و مقصود از {البينات و الهدى} دلايل و رهنمودهايى است كه مردم را به حقانيت نبوت و احكام اسلام هدايت مى كنند. آيات گذشته - كه درباره كتمان حقانيت تغيير قبله بود - مؤيد اين احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 187 - 4

4 _ كتمان حقايق كتب آسمانى گذشته ( تورات و انجيل ) از سوى علماى اهل كتاب

و اذ اخذ اللّه ميثاق الّذين اوتوا الكتب لتبيّننّه للنّاس و لا تكتمونه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 188 - 5

5 _ انتظار ستايش عالمان يهود و نصارا از پيروانشان به جهت بيان نكردن حقايقى از تورات و انجيل

لا تحسبنّ الّذين . .. يحبّون ان يحمدوا بما لم يفعلوا

بنابر اينكه مراد از {ما لم يفعلوا} (آنچه را انجام ندادند)، وفادار نبودنشان به پيمان الهى و كتمان حقايق باشد كه در آيه قبل به آن تصريح شد. و انتظار ستايش شايد بدان جهت بوده كه آنان با كتمان حقايق، دين اجدادى مردم خويش را محفوظ مى داشتند و لذا فاعل محذوف در {يُحمدوا} به پيروان آنان تفسير شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 199 - 14

14 _ تورات و انجيل ، حاوى آيات و نشانه هايى دالّ بر حقّانيّت قرآن و پيامبر ( ص ) *

انّ من اهل الكتب . .. لا

يشترون بايات اللّه ثمناً قليلا

از رابطه بين ايمان به قرآن و ناديده نگرفتن آيات الهى (تورات و انجيل)، به دست مى آيد كه در آنها بروشنى حقّانيّت قرآن و پيامبر (ص) مطرح بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 47 - 8

8 _ تورات و انجيل ، حاوى بشارت به آمدن پيامبر ( ص ) و قرآن

نزّلنا مصدقاً لما معكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 15 - 6

6 _ بيان حقايق كتمان شده تورات و انجيل ، نشانى بر حقانيت پيامبر ( ص )

يبين لكم كثيراً مما كنتم تخفون من الكتب

جمله {يبين لكم} پس از {قد جاءكم رسولنا} اشاره به دليل حقانيت رسول اكرم(ص) دارد. مؤيد اين معنا جمله {كنتم تخفون} است كه دلالت بر مخفى نگاه داشتن حقايق در همه ادوار گذشته دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 2،8،25

2 _ تورات ، مشتمل بر هدايت ( احكام ) و نور ( عقايد )

إنّا انزلنا التورية فيها هدى و نور

چون واژه {نور} تناسب با مقوله هاى نظرى دارد، مراد از آن مى تواند عقايد باشد و {هدايت}، گرچه در مسائل نظرى و عملى كاربردى يكسان دارد، ولى چون در مقابل نور قرار گرفته است، مراد از آن مى تواند احكام و مسائل عملى باشد.

8 _ تورات ، در بردارنده احكام قضايى و حكومتى

يحكم بها النبيون الذين اسلموا للذين هادوا

25 _ خداوند ، بر حذر دارنده عالمان يهود از كتمان حقايق تورات

و كانوا عليه شهداء فلاتخشوا الناس

برداشت

فوق بر اين مبناست كه متعلق {فلاتخشوا . ..} مضمونى باشد كه از {كانوا عليه شهداء} به دست مى آيد. يعنى در اظهار آنچه در تورات است، از مردم نترسيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 45 - 1،2،4،5،6،7

1 _ خداوند بيانگر قوانين قصاص براى يهود در تورات

و كتبنا عليهم فيها ان النفس . .. و الجروح قصاص

2 _ يهود وظيفه دار اجراى احكام و قوانين قصاص ( بيان شده در تورات ) در ميان خويش

و كتبنا عليهم فيها ان النفس بالنفس . .. و الجروح قصاص

4 _ جان در برابر جان ، چشم در برابر چشم ، بينى در برابر بينى ، گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان ، قانون قصاص در تورات

و كتبنا عليهم . .. و العين بالعين و الأنف بالأنف و الاذن بالاذن و السن بالسن

5 _ قانون قصاص جراحت ها ، از جمله قوانين الهى در تورات

و الجروح قصاص

6 _ احكام قصاص در تورات ، نور و مايه هدايت

فيها هدى و نور . .. و كتبنا عليهم فيها ان النفس بالنفس

توصيف تورات به اينكه در آن نور و هدايت است و سپس بيان اينكه احكام قصاص در تورات وجود دارد، دلالت مى كند كه آن احكام نور و مايه هدايت انسانهاست.

7 _ برابرى تمامى يهوديان با يكديگر در برابر قانون قصاص بيان شده در تورات

و كتبنا عليهم فيها ان النفس بالنفس

{ال} در {النفس} و {العين} و . .. به معناى كل مى باشد و بيانگر اين است كه تورات همه افراد يهود را در برابر قانون قصاص يكسان دانسته

است. مؤيد اين معناست نزول آيه پس از شكايت بنى قريظه در پيشگاه پيامبر(ص) مبنى بر اينكه بنى نظير افراد را در برابر قانون قصاص يكسان نمى دانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 46 - 14

14 _ همسويى تورات و انجيل در تعاليم نظرى و رفتارى ( اصول ، آرمان و احكام )

إنّا انزلناه التورية فيها هدى و نور . .. و ءاتينه الانجيل فيه هدى و نور

توصيف هر دو كتاب به نور و هدايت در آياتى مرتبط به يكديگر، مى رساند كه آنها داراى اصول و اهدافى مشترك هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 66 - 12

12 _ بهره مندى يهود و نصارا از تعاليم و معارفى آسمانى علاوه بر تورات و انجيل

و لو انهم اقاموا التورية و الانجيل و ما أنزل اليهم من ربهم

مراد از {ما انزل اليهم} مى تواند كتابهايى همانند زبور و . .. باشد كه خداوند بر پيامبران بنى اسرائيل نازل كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 91 - 17،18،19،20

17 _ يهود با نزول تورات معارف و حقايق تازه اى را فراگرفتند.

و علمتم ما لم تعلموا أنتم و لا ءاباؤكم

18 _ تورات دربردارنده حقايق و معارفى بود كه نه يهود زمان پيامبر(ص) بر آن آگاهى داشتند و نه پدران آنها.

و علمتم ما لم تعلموا أنتم و لا ءاباؤكم

19 _ نزول تورات مرحله اى جديد و تكاملى در بيان معارف از طريق وحى بوده است. *

و علمتم ما لم تعلموا أنتم و لا

ءاباؤكم

جمله {و لا ءاباؤكم} ظاهراً شامل همه طبقات پدران يهود مى گردد. و چون آباء بنى اسرائيل از انبياى الهى بوده و به ابراهيم(ع) و نوح(ع) منتهى مى شوند، محتمل است آنچه در تورات بيان شده به مقتضاى مضمون جمله {و لا ءاباؤكم} در كتب گذشته بيان نشده باشد، لذا تورات مرحله اى تكاملى در اين رشته محسوب مى گردد.

20 _ تورات حاوى معارفى بود كه بشر بدون وحى به آن راه نمى يافت.

و علمتم ما لم تعلموا أنتم و لا ءاباؤكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 154 - 6،7

6 _ تورات كامل كننده دستورهاى دهگانه ابلاغ شده به موسى(ع) و موجب اكمال شريعت او

ثم ءاتينا موسى الكتب تماما

برداشت فوق بر اين مبناست كه مفعول {تماما} اصول دهگانه باشد.

7 _ تورات بيانگر اصول دهگانه (توحيد و . .. ) و ديگر معارف آيين موسى(ع)

ءاتينا موسى الكتب تماما . .. و تفصيلا لكل شىء

{تفصيل} مصدر و در آيه به معناى اسم فاعل (مفصل، يعنى بيان كننده) است. {تفصيلا} عطف بر {تماما} و حال براى {الكتاب} است. مراد از {كل شىء} معارف و احكام شريعت موسى(ع) است كه از مصاديق مورد نظر آن، اصول دهگانه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 145 - 3،6

3 _ الواح عطا شده به موسى ( ع ) ، دربردارنده پندهايى از هر چيز پندآموز

و كتبنا له فى الألواح من كل شىء موعظة

{موعظة} مفعول براى {كتبنا} و {من كل شىء} صفت براى {موعظة} است. مراد از {كل شىء}، به مناسبت مورد، هر چيز پندآموز

است. بنابراين جمله {كتبنا له ... } يعنى: از هر چيز پندآموز موعظه اى را در الواح عطا شده به موسى نگاشتيم.

6 _ پند و موعظه ، از تعاليم اساسى تورات

و كتبنا . .. موعظة و تفصيلا

تقديم {موعظة} بر {تفصيلاً} بيانگر اين است كه پندها و موعظه هاى تورات، نسبت به ديگر تعاليم آن، از جايگاه ويژه اى برخوردار بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 154 - 3

3 _ نوشته ها و حقايق موجود در الواح عطا شده به موسى ، هدايتگر انسان ها و رحمت آفرين براى آنها

و فى نسختها هدى و رحمة

كلمه {نسخة} به نوشته اصلى و نيز به رونوشت آن به اعتبار اينكه جانشين نوشته اصلى است، اطلاق مى گردد. (لسان العرب). ظاهراً مراد از {نسخة} در آيه شريفه همان نوشته اصلى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 169 - 14،17،19

14 _ حرمت انتساب امورى نابحق به خداوند ، حكمى بيان شده در تورات

ألم يؤخذ عليهم ميثق الكتب أن لا يقولوا على اللّه إلا الحق

17 _ يهوديان با مطالعه مكرر تورات به معارف و احكام آن آگاهى داشتند .

درسوا ما فيه

{درس} تكرار كردن چيزى است و {درس الكتاب} هنگامى گفته مى شود كه خواندن تكرار شود. (مجمع البيان).

19 _ خير و سعادت بودن آخرت و برترى آن بر دنيا ، از تعاليم تورات به يهوديان

ألم يؤخذ عليهم ميثق الكتب . .. و الدار الأخرة خير للذين يتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 171 - 6

6

_ خداوند از بنى اسرائيل خواست تا احكام و معارف تورات را فراگيرند و آنها را همواره به خاطر بسپارند .

و اذكروا ما فيه

{ذكر} به دانشى گفته مى شود كه انسان آن را به خاطر داشته باشد و فراموش نكرده باشد. بنابراين {اذكروا ما فيه} يعنى محتواى تورات را فراگيرد و آن را همواره به خاطر داشته باشيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 5 - 9

9- تورات ، حاوى تعاليمى براى نجات مردم از ظلمت ها و رهنمونى آنان به سوى نور بود .

و لقد أرسلنا موسى بأي_تنا أن أخرج قومك من الظلم_ت إلى النور

مصداق بارز {آياتنا}، كه در آيه آمده است، همان تورات است كه كتاب آسمانى حضرت موسى(ع) بود. از اينكه خداوند رسالت موسى(ع) را در بيرون بردن مردم از ظلمتها با اعطاى تورات به او بيان مى كند برداشت مى شود كه تورات حاوى چنين تعاليمى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 2 - 5

5- توحيد عملى و اتكال به خداى يگانه ، اصلى ترين پيام تورات است .

و ءاتينا موسى الكت_ب . .. ألاّتتخذوا من دونى وكيلاً

{أن} در {ألاّتتخذوا. ..} تفسيريه است و تفسير و تبيين كننده مضامين و گفته هايى است كه لفظ {الكتاب} (تورات) آنها را دربردارد و چون از ميان مجموعه گفته ها و مضامين تورات تنها توحيد مطرح شده است، مى تواند حاكى از اهميت ويژه آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 105 - 1،5

1- به ارث بردن زمين

و تسلط بر منافع آن به وسيله بندگان صالح ، امرى ثبت شده در كتاب تورات و زبور

و لقد كتبنا فى الزبور من بعد الذكر أن الأرض يرثها عبادى الص_لحون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه: 1_ الف و لام {الزبور} براى عهد و مقصود از آن كتاب آسمانى داوود(ع) باشد; چنان كه در آيه 163، سوره {نساء} آمده است (و آتينا داوود زبوراً); 2_ مقصود از {الذكر} تورات باشد; چنان كه اين نام در قرآن بر تورات اطلاق شده است (انبيا، آيه 48); 3_ {من بعد الذكر} متعلق به {كتبنا} باشد.

5- تورات ، كتاب ياد و يادآورى و پند و موعظه

من بعد الذكر

اين برداشت، از آن جا است كه بر تورات، اطلاقِ {ذكر} شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 54 - 2

2 - هدايت ، بيدار سازى ، پند آموزى و احياى خردناب ، قلمرو رسالت موسى ( ع ) و كتاب آسمانى او ( تورات )

هدًى و ذكرى لأُولى الألب_ب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 10 - 7

7- وجود قرينه هايى در متن تورات ، بر حقانيت قرآن *

و شهد ش_هد من بنى إسرءيل على مثله ف_امن

مترتب شدن ايمان به قرآن، بر ايمان به تورات و آيين موسى، ممكن است از آن جهت باشد كه در تورات، قرينه هايى بر حقانيت قرآن وجود داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 54 - 4

4 - بيان سرگذشت عبرت انگيز اقوام نابودشده تاريخ ، در صحف

موسى و ابراهيم ( ع )

أم لم ينبّأ بما فى صحف موسى . و إبرهيم ... و أنّه أهلك ... فغشّيها ما غشّى

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه آيات شريفه، در ادامه بيان مطالبى باشد كه خداوند از صحف موسى و ابراهيم(ع) نقل كرده است.

تعاليم تورات در صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 36 - 1

1 - اصول تعاليم تورات ، آشنا و مطرح براى مردم عصر نزول قرآن

أم لم ينبّأ بما فى صحف موسى

از استفهام توبيخى در {أم لم ينبّأ}، مى توان استفاده كرد كه اصول معارف تورات، امرى شناخته شده براى مردم عصر بعثت بوده است.

تغيير قبله در تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 144 - 18

18 - تغيير قبله از بيت المقدس به كعبه ، حقيقتى عنوان شده در كتاب هاى آسمانى پيشين ( تورات و انجيل و . . . )

إن الذين أوتوا الكتب ليعلمون أنه الحق

بيان آگاهى يهود و نصارا به حقانيت تغيير قبله از بيت المقدس به كعبه، با عنوان {اهل كتاب} مى رساند كه منشأ و منبع آگاهى آنان، كتاب آسمانى شان (تورات و انجيل) بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 146 - 6

6 - تغيير قبله از بيت المقدس به كعبه و حقانيت آن ، موضوعى مطرح شده در تورات و انجيل *

الذين ءاتينهم الكتب يعرفونه كما يعرفون أبناءهم

برداشت فوق بر اين اساس است كه ضمير {يعرفونه} به تغيير قبله بازگردد.

تقوا در تورات

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 171 - 7

7 _ تحصيل تقوا و دورى از اعمال ناروا ، هدف دعوت خداوند از بنى اسرائيل به پذيرش تورات

خذوا ما ءاتينكم بقوة . .. لعلكم تتقون

تكذيب بشارتهاى تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 13

13 - يهوديان براى مبارزه با پيامبر ( ص ) علاوه بر انكار بشارت هاى تورات ، از سحر و جادو مدد مى گرفتند .

نبذ فريق . .. كتب اللّه وراء ظهورهم ... واتبعوا ما تتلوا الشيطين

در آيه قبل گذشت كه جمله {نبذ فريق} پس از {لما جاءهم} مى رساند كه: يهود به خاطر اينكه بتوانند رسالت پيامبر(ص) را انكار كنند بشارتهاى تورات را درباره آن حضرت، ناديده گرفتند. عطف جمله {اتبعوا ...} بر {نبذ فريق} نيز اقتضا مى كند كه دنبال كردن سحر به همين منظور بوده است.

تورات از كتب آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 63 - 4

4 - تورات كتابى است از جانب خداوند و عطا شده به بنى اسرائيل

خذوا ما ءاتينكم

مراد از {ما}ى موصوله در {ما آتيناكم} تورات است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 91 - 16

16 - قرآن ، تأييد كننده محتواى تورات و تصديق كننده آسمانى بودن آن

و هو الحق مصدقاً لما معهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 93 - 4

4 - تورات ، كتابى از جانب خدا و عطا شده به بنى

اسرائيل

خذوا ما ءاتينكم

مراد از {ما اتيناكم} (آنچه را به شما داديم) تورات است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 1

1 _ تورات ، كتابى آسمانى و خداوند ، نازل كننده آن

إنّا انزلنا التورية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 171 - 3

3 _ تورات ، كتابى از جانب خدا براى بنى اسرائيل

خذوا ما ءاتينكم

مراد از {ما ءاتينكم} تورات است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 36 - 1

1_ يهود و نصارا ، از كتاب آسمانى ( تورات و انجيل ) برخوردار بودند .

والذين ءاتين_هم الكت_ب

در اينكه مراد از {الذين . ..} چه كسانى اند چند نظر ابراز شده است: 1_ يهود و نصارا ، 2_ آنها و مجوس ، 3_ مسلمانان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 2 - 1

1- خداوند به { موسى ( ع ) } كتاب آسمانى ( تورات ) اعطا كرد تا بنى اسرائيل به وسيله آن هدايت شوند .

و ءاتينا موسى الكت_ب و جعلن_ه هدًى لبنى إسرءيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 4 - 2

2- تورات ، كتابى آسمانى و نازل شده از سوى خداوند

و قضينا إلى بنى إسرءيل فى الكت_ب

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مقصود از {الكتاب} _ به قرينه {ال} كه عهد ذكرى است _ {تورات} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 49 -

2

2 - كتاب آسمانى موسى ( ع ) ( تورات ) ، كتاب هدايت

لعلّهم يهتدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 35 - 1

1 _ موسى ( ع ) ، از پيامبران داراى كتاب ( تورات ) و شريعت مستقل از جانب خداوند

و لقد ءاتينا موسى الكت_ب

دريافت كتاب آسمانى، حاكى از دريافت شريعت مستقل و جدا از شريعت سابق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 52 - 3

3 - تورات و انجيل ، دو كتاب آسمانى

الذين ءاتين_هم الكت_ب

مراد از {الكتاب} تورات و انجيل است; زيرا اهل كتاب در قرآن به يهود و نصارا اطلاق مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 117 - 1

1 - موسى و هارون ( عليهماالسلام ) ، برخوردار از كتاب آسمانى ( تورات ) و شريعت مستقل و جدا از شريعت الهى پيشين

و ءاتين_هما الكت_ب

دريافت كتاب آسمانى، مى تواند حاكى از دريافت شريعت مستقل و جدا از شريعت سابق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 6 - 5

5 - تورات ، كتاب آسمانى پيش از عيسى ( ع )

لما بين يدىّ من التورية

{ما بين يدىّ}; يعنى، كتابى كه پيش از من نازل شده است.

تورات در اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 199 - 17

17 _ ايمان اهل كتاب به قرآن ، نشانه ارزشگذارى صحيح آنان نسبت به آيات الهى ( تورات و انجيل

)

انّ من اهل الكتب لمن يؤمن باللّه و . .. لا يشترون بايات اللّه ثمناً قليلا

تورات در بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 50 - 8

8 _ وجود اعتقاد به خداوند و تورات و احكام آن ، در ميان بنى اسرائيل ، در عصر حضرت عيسى ( ع )

و لاحلّ لكم بعض الذى حرّم عليكم

تورات در دوران يحيى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 12 - 7

7- تورات موجود در عصر يحيى ، كتابى تحريف نشده و مورد تأييد خداوند بود . *

ي_يحيى خذ الكت_ب

ممكن است مراد از {الكتاب} تورات باشد. دراين صورت فرمان خداوند به دريافت آن، به معناى صحّه گذاشتن بر مطالب آن است.

تورات در صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 89 - 4

4 - مصونيت تورات از تحريف تا عصر پيامبر ( ص ) *

مصدق لما معهم

مراد از {ما معهم} (آنچه همراه ايشان است) توراتى است كه در اختيار يهوديان عصر بعثت بوده و قرآن همان را تصديق و تأييد كرده است. بنابراين تورات تا آن زمان از تحريف مصون بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 43 - 4

4 _ وجود تورات ، به صورت اصلى و تحريف نشده ، در نزد يهود عصر پيامبر ( ص ) *

و عندهم التورية

مذمت يهوديان عصر پيامبر(ص) به خاطر اعراض از تورات، حكايت از صحت توراتى دارد كه در نزد آنان بوده است.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 66 - 13

13 _ وجود تورات و انجيل بدون تحريف و دگرگونى تا زمان پيامبر ( ص ) *

و لو انهم اقاموا التورية و الانجيل

به نظر مى رسد مراد از تورات و انجيل در آيه مورد بحث همان تورات وانجيل بوده كه در دسترس اهل كتاب قرار داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 68 - 7

7 _ وجود تورات و انجيل بدون تحريف و دگرگونى تا زمان پيامبر ( ص ) *

حتّى تقيموا التورية و الانجيل

ترغيب اهل كتاب به {اقامه تورات و انجيل} گوياى اين است كه اين كتابهاى آسمانى بدون تحريف و دگرگونى در دسترس آنها بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 91 - 10

10 _ تورات به صورت ورقهايى مكتوب در عصر بعثت موجود بوده است.

الكتب الذى جاء به موسى نورا و هدى للناس تجعلونه قراطيس

{قراطيس}، جمع {قرطاس}، به معنى چيزى است كه بر آن نوشته هايى را ثبت مى كنند كه از جنس كاغذ و يا پوست و استخوان و يا چيزهاى ديگر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 76 - 7

7 - ناتوانى تورات و انجيل عصر پيامبر ( ص ) ، از رفع اختلافات فكرى و عقيدتى بنى اسرائيل

إنّ ه_ذا القرءان يقصّ على بنى إسرءيل أكثر الذى هم فيه يختلفون

اقدام قرآن به حل اختلافات بنى اسرائيل، نشان مى دهد كه آنچه به عنوان تورات و انجيل در

دست آنان بوده، براى تبيين حقايق مورد اختلافشان كافى نبوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 31

31- تورات و انجيل ، دو كتاب مهم آسمانى و مطرح در عصر نزول قرآن

ذلك مثلهم فى التورية و مثلهم فى الإنجيل كزرع

تورات در يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 3

3 _ تورات ، مرجع و پايه قضاوت هاى پيامبران در بين يهود

يحكم بها النبيون الذين اسلموا للذين هادوا

تورات صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 199 - 9

9 _ وجود تورات و انجيل تحريف نشده نزد يهود و نصارا در عصر پيامبر ( ص ) *

انّ من اهل الكتب لمن يؤمن باللّه و ما انزل اليكم و ما انزل اليهم

آنچه از {ما انزل اليهم}، در ذهن مخاطبان عصر بعثت نقش مى بندد و تبادر مى كند، همان تورات و انجيلى است كه در دسترس اهل كتاب بوده است و اگر آنها تحريف شده بود، ايمان به آنها مورد تأييد خداوند قرار نمى گرفت.

تورات موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 53 - 2

2 - خداوند ، عطا كننده تورات به موسى ( ع )

و إذ ءاتينا موسى الكتب

{ال} در {الكتاب} عهد ذهنى است و اشاره به تورات دارد.

تورات و انجيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 113 - 4

4 - هر يك از تورات و انجيل

، تأييد كننده يكديگر و تصديق كننده شريعت برخاسته از آنهاست .

و قالت اليهود . .. و هم يتلون الكتب

مراد از {الكتاب} تورات و انجيل است و از آن جا كه جمله {و هم يتلون الكتاب} به عنوان دليلى بر ناصواب بودن پندار مذكور (بى پايگى آيين يهود و نصارا) ايراد شده است، معلوم مى شود: هر يك از تورات و انجيل گواه صحت يكديگر بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 66 - 9

9 _ تورات و انجيل ، هماهنگ و مكمل يكديگر *

و لو انهم اقاموا التورية و الانجيل

عطف انجيل بر تورات با حرف {واو} مى رساند كه اقامه هر يك به تنهايى نمى تواند سعادت دنيوى اهل كتاب را در پى داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 68 - 8

8 _ تورات و انجيل ، هماهنگ و تكميل كننده يكديگر *

حتّى تقيموا التورية و الانجيل

عطف انجيل بر تورات با {واو} جمع ممكن است براى رساندن اين معنا باشد كه اقامه هر يك به تنهايى، نمى تواند براى اهل كتاب پايگاه مستحكمى ايجاد كند.

تورات و بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 93 - 6،10،12

6 _ بنى اسرائيل ، مدّعى حرمت برخى از خوردنى ها و انتساب آن به تورات

كل الطّعام كان حلا لبنى اسرائيل . .. قل فاْتوا بالتورية فاتلوها

10 _ نسبت هاى ناروا و دروغ بستن بنى اسرائيل ، به تورات

قل فاْتوا بالتورية فاتلوها ان كنتم صادقين

12 _ تورات ، ناسخ حرمت

برخى از خوردنى ها بر بنى اسرائيل

كل الطعام كان حلا لبنى اسرائيل الا ما حرم اسرائيل على نفسه من قبل ان تنزل التوري

بنابراينكه {من قبل} متعلق به {حرّم} باشد; يعنى حرمتهاى وضع شده براى بنى اسرائيل توسط يعقوب (ع)، تا قبل از نزول تورات بوده است.

تورات و تشخيص حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 53 - 3،4

3 - خداوند ، به جز تورات حقايق ديگرى را - كه وسيله تمييز حق از باطل بود - در اختيار موسى ( ع ) قرار داد .

و إذ ءاتينا موسى الكتب و الفرقان

عطف {الفرقان} بر {الكتاب} مى تواند عطف صفتى بر صفت ديگر گرفته شود و هر كدام بيانگر بعدى از ابعاد تورات باشد; يعنى، ما به موسى (ع) چيزى را عطا كرديم كه هم كتاب بود و هم فرقان و مى تواند مراد از كتاب و فرقان دو چيز متفاوت باشد; يعنى، به موسى كتاب (تورات) داديم و نيز به او فرقان عطا كرديم. بر اين مبنا مراد از {فرقان} معجزات، براهين و مانند آن خواهد بود. (اقتباس از الكشاف)

4 - تورات ، وسيله اى كارآمد براى تشخيص حق از باطل

و إذ ءاتينا موسى الكتب و الفرقان

{فرقان}; يعنى، وسيله تمييز و تشخيص و مراد از آن - به مناسبت مورد - چيزى است كه بتوان به وسيله آن، حق را از باطل در محدوده احكام و معارف الهى، متمايز ساخت.

تورات و قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 44 - 8

8 - پذيرش اسلام و ايمان به قرآن

، از فرمان هاى تورات و انجيل به پيروان خويش

أتأمرون الناس بالبر و تنسون أنفسكم و أنتم تتلون الكتب

جمله {تُنسون أنفسكم} را مى توان به قرينه آيات پيشين - كه سخن از دعوت به ايمان بود - در ارتباط با ايمان به قرآن دانست. بر اين اساس آيه اشاره به اين معنا دارد كه: شما عالمان اهل كتاب مردم را به نيكيها دعوت مى كنيد; ولى وظيفه خويش را كه ايمان به قرآن است، فراموش مى كنيد; سپس با جمله {و أنتم تتلون الكتب} بيان مى دارد كه: آنان از اين وظيفه مطلع بودند; يعنى، در كتابهاى آسمانى، اين حقيقت وجود داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 17 - 5،6

5_ تورات ، دليلى بر حقانيت قرآن

و يتلوه . .. من قبله كت_ب موسى

{كتاب} عطف بر {شاهد} است و ضمير در {قبله} به شاهد برمى گردد.

6_ تورات ، حاوى بشارت به نزول قرآن

و من قبله كت_ب موسى

تورات و مقتضيات زمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 145 - 4

4 _ الواح اهدا شده به موسى ( ع ) ( تورات ) تأمين كننده همه نياز هاى هدايتى مردم عصر موسى ( ع ) با بيانى روشن

و كتبنا . .. تفصيلا لكل شىء

تورات و يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 93 - 7،9

7 _ پيشنهاد پيامبر ( ص ) به يهوديان براى ارائه شاهدى از تورات ، بر صدق ادعاى خويش در تحريم برخى خوردنيها

قل فاْتوا بالتورية فاتلوها

ان كنتم صادقين

9 _ پنهان كردن تورات ، توسط يهوديان *

قل فاْتوا بالتورية فاتلوها

دعوت به آوردن تورات و تلاوت آن، اين را گوشزد مى كند كه آنها تورات را از دسترس مردم خارج كرده بودند.

تهمت جادو به تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 48 - 11

11 - قرآن و تورات ، دو جادوى پشتيبان يكديگر ، در ادعاى كافران صدراسلام

قالوا سحران تظ_هرا

جهل به تعاليم تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 78 - 3

3 - عوام يهود ، ناآگاه به محتواى كتاب آسمانى خويش ( تورات )

لايعلمون الكتب

حدود در تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 43 - 12

12 _ سنگسار كردن ، مجازات زناى محصنه در تورات

و عندهم التورية فيها حكم اللّه

در شأن نزول اين آيات آمده است كه پيامبر(ص) در زناى محصنه زن و مردى يهودى به سنگسار كردن آنان حكم فرمود و از {ابن صوريا}، كه داناترين مردم به تورات بود، بر وجود اين حكم در تورات اعتراف گرفت. (مجمع البيان)

حقانيت تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 101 - 3

3 - پيامبر ( ص ) ، آسمانى بودن تورات را تأييد و حقانيت آن را تصديق مى كرد .

مصدق لما معهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 47 - 5،7،9

5 _ گواهى قرآن بر حقانيّت تورات و انجيل

امنوا بما نزّلنا مصدقاً لما معكم

7 _ نزول قرآن

، دليل و گواه حقانيّت تورات و انجيل

نزّلنا مصدقاً لما معكم

مصدق بودن قرآن مى تواند به اين معنا باشد كه آمدن قرآن از جمله دلايل حقانيّت تورات و انجيل است. زيرا در آن دو كتاب، وعده آمدن قرآن داده شده است.

9 _ تأييد قرآن بر درستى و راستى تورات و انجيل ، نشانه حقانيّت آن و راهبر اهل كتاب بر ايمان بدان

امنوا بما نزّلنا مصدقاً لما معكم

{مصدقاً لما معكم} پس از دعوت اهل كتاب به ايمان به منزله دليلى است فراروى آنان براى باور به حقانيّت قرآن و لزوم ايمان بدان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 16،17

16 _ دانشمندان يهود و عالمان ربانى آنان ، گواهان حقانيت تورات و بيان كنندگان حقايق آن

يحكم بها . .. و الربنيون و الاحبار بما استحفظوا من كتب اللّه و كانوا عليه شهداء

17 _ دانشمندان يهود به دليل شهادتشان بر حقانيت تورات آن را اساس احكام خويش قرار دادند .

يحكم . .. بما استحفظوا من كتب اللّه و كانوا عليه شهداء

چون جمله {كانوا . ..} عطف بر {استحفظوا} است، معلوم مى شود كه دليل قضاوت ربانيون و احبار بر اساس تورات، اعتقاد آنان به حقانيت آن كتاب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 46 - 6،7،9،12،13

6 _ گواهى و تأييد عيسى ( ع ) بر راستى و درستى تورات موجود در عصر خويش

و قفينا . .. بعيسى ابن مريم مصدقاً لما بين يديه من التورية

7 _ بعثت عيسى ( ع ) ، گواه و تأييدى بر حقانيت تورات

و قفينا

. .. بعيسى ابن مريم مصدقاً لما بين يديه من التورية

با در نظر گرفتن اينكه در تورات نويد بعثت عيسى(ع) داده شده بود، بعثت عيسى(ع) خود گواه راستى و درستى تورات خواهد بود.

9 _ گواهى تمامى پيامبران يهود بر حقانيت تورات

و قفينا على ءاثرهم بعيسى ابن مريم مصدقاً لما بين يديه من التورية

توصيف عيسى(ع) به تصديق كننده تورات، پس از بيان پيروى آن حضرت از پيامبران يهود، بيانگر آن است كه آنان نيز مصدق تورات بوده اند.

12 _ گواهى و تأييد انجيل بر راستى و درستى تورات موجود در عصر عيسى ( ع )

و ءاتينه الانجيل . .. مصدقاً لما بين يديه من التورية

13 _ وجود انجيل ، گواه بر راستى و درستى تورات

و ءاتينه الانجيل . .. و مصدقاً لما بين يديه من التورية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 48 - 5،8

5 _ گواهى قرآن بر راستى و درستى كتب آسمانى پيشين ( تورات و انجيل )

و انزلنا إليك الكتب بالحق مصدقاً لما بين يديه من الكتب

به دليل آيات گذشته مراد از {ما بين يديه من الكتب}، تورات و انجيل است.

8 _ قرآن ، نگهبان حقايق و معارف تورات و انجيل

و انزلنا إليك الكتب بالحق مصدقاً . .. و مهيمناً عليه

{مهيمن} به معناى مراقب و محافظ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 45 - 3

3 - قوم موسى ، گرفتار اختلاف در پذيرش تورات و حقانيت آن

و لقد ءاتينا موسى الكت_ب فاختلف فيه

حقايق تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل

عمران - 3 - 95 - 1

1 _ خداوند ، بيانگر راستين حقايق تورات ، در مورد خوردنى هاى حلال و حرام

كلّ الطعام كان . .. قل صدق اللّه

حكمت در تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 48 - 5

5 _ تورات و انجيل ( كتب الهى ) ، دربردارنده قوانين و معارف الهى *

و يعلّمه الكتاب و الحكمة و التورية و الانجيل

عطف تورات و انجيل بر كتاب و حكمت، از باب عطف فرد بر جنس است.

حكومت در تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 8

8 _ تورات ، در بردارنده احكام قضايى و حكومتى

يحكم بها النبيون الذين اسلموا للذين هادوا

حمايت از تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 48 - 11

11 - قرآن و تورات ، دو جادوى پشتيبان يكديگر ، در ادعاى كافران صدراسلام

قالوا سحران تظ_هرا

دشمنى با تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 97 - 12

12 - دشمنى يهود با جبرئيل ، در حقيقت دشمنى با تورات ، دشمنى با مايه هاى هدايت بشر و دشمنى با پيام آور بشارت است .

فإنه نزله . .. مصدقاً لما بين يديه و هدىً و بشرى للمؤمنين

هر يك از توصيفهاى {مصدقاً . ..} و {هدىً} و {بشرى للمؤمنين} همانند {بإذن اللّه} مى تواند پاسخى نقضى به يهوديان كينه توز با جبرئيل باشد; يعنى، دشمنى كردن با آورنده قرآن - كه دين و كتاب شما را تأييد

مى كند، مايه هدايت بشر است و به سعادتها بشارت مى دهد - در واقع دشمنى كردن با تورات و ... است.

دلايل حقانيت تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 41 - 6

6 - قرآن دليلى بر حقانيت تورات و انجيل *

مصدقاً لما معكم

تصديق كتابهاى آسمانى از سوى قرآن، مى تواند به اين معنا باشد كه: نزول قرآن موجب شد اخبار و پيشگوييهاى آن كتابها مبنى بر آمدن قرآن، تحقق يابد. بنابراين نزول قرآن، مايه اثبات راستى و درستى آن كتابها شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 91 - 17،18

17 - گواهى قرآن بر راستى و درستى تورات ، از نشانه هاى حقانيت قرآن

و هو الحق مصدقاً لما معهم

توصيف قرآن به تصديق كننده تورات، پس از ادعاى حقانيت قرآن (و هو الحق) استدلالى است براى يهوديان بر لزوم ايمان آوردن به آن.

18 - قرآن ، گواه و دليلى بر راستى و درستى تورات است . *

و هو الحق مصدقاً لما معهم

تصديق كتابهاى آسمانى اهل كتاب از سوى قرآن، محتمل است به اين معنا باشد كه: نزول قرآن موجب شد اخبار و پيشگوئيهاى آن كتاب ها، مبنى بر آوردن قرآن تحقق يابد. بنابراين نزول قرآن مايه اثبات راستين و درستى آن كتاب هاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 97 - 7،8

7 - قرآن ، محتواى تورات را تأييد و راستى و درستى آن را تصديق مى كند .

مصدقاً لما بين يديه

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {مصدقاً} حال

براى ضمير مفعولى {نزله} - كه مراد از آن قرآن است - باشد. مقصود از {ما بين يديه} (كتابى كه پيش از قرآن بوده است)، در آيه مورد بحث، تورات است.

8 - وجود قرآن ، گواه و شاهدى بر حقانيت تورات است . *

مصدقاً لما بين يديه

تصديق تورات از سوى قرآن (مصدقاً لما بين يديه) محتمل است به اين معنا باشد كه: قرآن گواه صدق و درستى تورات است; يعنى، نزول قرآن موجب آن شد كه اخبار و پيشگوييهاى تورات مبنى بر آمدن قرآن تحقق يابد. بنابراين قرآن مايه اثبات راستى و درستى تورات و گواه حقانيت آن است.

دلايل وحيانيت تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 89 - 2،3

2 - قرآن ، صحت محتواى تورات و آسمانى بودن آن را تأييد و تصديق مى كند .

كتب . .. مصدق لما معهم

3 - قرآن ، دليلى بر حقانيت و آسمانى بودن تورات است . *

مصدق لما معهم

تصديق تورات از ناحيه قرآن، محتمل است به اين معنا باشد كه: نزول قرآن موجب آن شد كه نويد آن كتاب مبنى بر آمدن قرآن تحقق يابد. بنابراين، نزول قرآن مايه اثبات حقانيت تورات شد.

دنيا در تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 169 - 19

19 _ خير و سعادت بودن آخرت و برترى آن بر دنيا ، از تعاليم تورات به يهوديان

ألم يؤخذ عليهم ميثق الكتب . .. و الدار الأخرة خير للذين يتقون

ذكر تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 -

63 - 7،16

7 - خداوند ، بنى اسرائيل را به فراگيرى احكام و معارف تورات و همواره به يادداشتن آن فراخواند .

و اذكروا ما فيه

{ذكر} به دانشى گفته مى شود كه انسان آن را به خاطر داشته و فراموش نكرده باشد. بنابراين {اذكروا ما فيه}; يعنى، محتواى تورات را فرا گيريد و آن را همواره به خاطر داشته باشيد.

16 - عبيداللّه حلبى مى گويد : { قال { أذكروا ما فيه } و اذكروا ما فى تركه من العقوبة ;

ايشان (امام صادق(ع)) درباره {أذكروا ما فيه} فرمودند: ياد بياوريد عقوبتى را كه در ترك آن ]تورات[ هست}.

رحمت بودن تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 154 - 8

8 _ تورات كتابى هدايتگر و موجب رحمت است.

ءاتينا موسى الكتب تماما . .. و هدى و رحمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 17 - 9

9_ تورات ، پيشوا و راهنماى مردم و مايه رحمت بر ايشان

و من قبله كت_ب موسى إمامًا و رحمة

رحمت تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 154 - 3

3 _ نوشته ها و حقايق موجود در الواح عطا شده به موسى ، هدايتگر انسان ها و رحمت آفرين براى آنها

و فى نسختها هدى و رحمة

كلمه {نسخة} به نوشته اصلى و نيز به رونوشت آن به اعتبار اينكه جانشين نوشته اصلى است، اطلاق مى گردد. (لسان العرب). ظاهراً مراد از {نسخة} در آيه شريفه همان نوشته اصلى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13

- قصص - 28 - 43 - 5

5 - تعليمات تورات ، بصيرت بخش ، هدايتگر و رحمت آفرين براى مردم

و لقد ءاتينا موسى الكت_ب . .. بصائر للناس و هدًى و رحمة

روش هدايتگرى تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 3 - 6

6- استفاده { تورات } از گرايش ها و عواطف خويشاوندى بنى اسرائيل ، جهت هدايت و گرايش آنان به توحيد

و ءاتينا موسى . .. ذرّية من حملنا مع نوح

اين برداشت با توجه به دو نكته است ذيل است: 1_ بنابراين كه نصب {ذرّية} به حرف نداى محذوف و ادامه كلام تورات در آيه قبل باشد (و آتينا موسى الكتاب . ..ألاّتتخذوا ... يا ذرّية من حملنا مع نوح). 2- آيه در پى دعوت از بنى اسرائيل به توحيد، به آنان يادآورى مى كند كه آنها از فرزندان همراهان نجات يافته نوح هستند، تا به اين وسيله ايشان را به قبول دعوت برانگيزاند.

روشنگرى تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 48 - 6

6- تورات ، روشنى بخش زندگى و يادآور مسير هدايت و نيازمندى هاى دينى براى تقواپيشگان

و ضياءً و ذكرًا للمتّقين

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه مقصود از {فرقان}، كتاب تورات بوده و كلمه هاى {ضياءً} و {ذكراً} در توصيف اين كتاب باشد. گفتنى است {ذكر} به معناى ياد و يادآورى است و مقصود از آن _ مطابق آن چه نوع مفسران گفته اند _ ياد كرد مسائل هدايتى و نيازهاى دينى است.

رهبرى تورات

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

8 - هود - 11 - 17 - 9

9_ تورات ، پيشوا و راهنماى مردم و مايه رحمت بر ايشان

و من قبله كت_ب موسى إمامًا و رحمة

زمينه استفاده از تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 54 - 3

3 - داشتن خردناب و عقل سليم ، شرط بهره جستن و تأثير پذيرفتن از تعاليم پيامبران و كتاب هاى آسمانى ( تورات و . . . )

هدًى و ذكرى لأُولى الألب_ب

زمينه تبليغ تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 154 - 7

7 _ فرونشستن فتنه گوساله پرستى در ميان قوم موسى ، فراهم آورنده زمينه اى مناسب براى مطرح شدن تورات از سوى آن حضرت

أخذ الألواح

بيان اين واقعيت كه موسى(ع) در پى فرونشستن فتنه گوساله پرستى، الواح را برگرفت، اين حقيقت را روشن مى سازد، كه زمينه از دست رفته براى تعاليم تورات بار ديگر در ميان قوم موسى ايجاد شد. گفتنى است آيه {149} مى رساند كه عموم بنى اسرائيل از گوساله پرستى توبه كردند و آيه {153} مى رساند كه خداوند توبه آنان را پذيرفت و در نتيجه فتنه گوساله پرستى فرونشست.

زمينه نزول تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 144 - 11

11 _ تصفيه موسى ( ع ) با مناجات چهل شبه ، مقدمه اى براى دريافت تورات بود .

يموسى إنى اصطفيتك . .. فخذ ما ءاتيتك

چون خداوند در پايان داستان مواعده خويش با موسى(ع) و مناجات چهل شبه وى، اعطاى پيامهاى خويش را،

كه همان تورات باشد، مطرح ساخته، معلوم مى شود آن مواعده و مناجات به سبب اعطاى تورات بوده است.

سوگند به تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 2 - 1

1 - سوگند خداوند ، به كتاب نگاشته شده ( تورات )

و كت_ب مسطور

مراد از {طور} در آيه قبل مى تواند كوه طور باشد. اين نكته قرينه است بر اين كه مراد از {كتاب مسطور}، تورات مى باشد كه به صورت الواح نوشته شده بر موسى در طور سينا نازل شده است.

سهولت تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 117 - 2

2 - كتاب آسمانى موسى و هارون ( عليهماالسلام ) ( تورات ) ، برخوردار از پيام ها و مضامينى بسيار روشن و قابل فهم براى همگان

و ءاتين_هما الكت_ب المستبين

{مستبين} به معناى {مبين} (روشن و روشنگر) است و {سين} و {تا} در آن براى تأكيد و مبالغه است; يعنى، بسيار روشن و روشنگر.

شك مكذبان تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 110 - 12

12_ منكران حقانيت تورات ، على رغم نداشتن يقين به نادرستى آن ، منكر حقانيت آن شده بودند .

و إنهم لفى شك منه مريب

مراد از ضمير در {إنهم} كسانى اند كه تورات را نپذيرفتند; به اصطلاح اهل ادب اين ضمير به نحو استخدام به اختلاف كنندگان _ كه از {فاختلف فيه} به دست مى آيد _ برمى گردد. {مريب} يا لازم و به معناى داراى ريب و شك است و تأكيد {شك} مى باشد و

يا متعدى و به معناى {ترديد افكن} است.

صحابه در تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 29،32

29- بيان اوصاف پيامبر ( ص ) و ياران آن حضرت ، در تورات و انجيل

ذلك مثلهم فى التورية و مثلهم فى الإنجيل كزرع

32- بيان متنوع تورات و انجيل ، در معرفى ويژگى هاى پيامبراسلام و اصحاب آن حضرت *

ذلك مثلهم فى التورية و مثلهم فى الإنجيل كزرع

تكرار {مثلهم}، اشاره به تنوّع دو بيان دارد. به تعبير ديگر {مثلهم فى التوراة} خبر براى {ذلك} و {كزرع...} خبر براى {مثلهم فى الإنجيل} است.

عالمان به تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 43 - 12

12_ وجود افرادى در ميان مردم عصر بعثت كه به تمامى تورات و انجيل آگاهى داشتند . *

و من عنده علم الكت_ب

برداشت فوق، بر اساس اين احتمال است كه مراد از {الكتاب} تورات و انجيل باشد.

عاملان به تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 170 - 4

4 _ گروهى از يهوديان نسل هاى پيشين ، بر خلاف دنياگرايان ايشان ، به محتواى تورات و ميثاق هاى آن پايبند بودند و نماز را به پا داشتند .

و الذين يمسكون بالكتب و أقاموا الصلوة

عجز مكذبان تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 50 - 1

1 - منكران قرآن و تورات ، ناتوان از پاسخ دادن به پيشنهاد پيامبر ( ص ) ( ارائه كتابى هدايتگرتر از قرآن و تورات )

قالوا سحران

تظ_هرا . .. فإن لم يستجيبوا لك

عصيان از تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 93 - 16

16 - تمرد و سرپيچى قوم موسى از فرمان هاى تورات و دستورات موسى ، برخاسته از شوق آنان به گوساله پرستى بود .

و عصينا و أشربوا فى قلوبهم العجل

جمله {و أشربوا . ..} حال معلله است; يعنى، بيان مى دارد كه علت عصيان و نافرمانى يهود، عشقشان به گوساله پرستى بوده است.

عقلانيت تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 54 - 5

5 - آموزه هاى موسى ( ع ) و كتاب آسمانى او ( تورات ) ، مطابق با عقل و خرد ناب بود .

و ذكرى لأُولى الألب_ب

خداوند عاقلان و صاحبان خرد جامعه بنى اسرائيل را مخاطب خود ساخته و تورات را تنها براى ايشان مايه پند و بيدارى دانسته است. از اين نكته مى توان حقيقت بالا را به دست آورد.

عقيده به تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 169 - 2

2 _ دنياگرايان يهود ، على رغم ادعاى اعتقاد به تورات و دسترسى به آن ، از راه هاى نامشروع به مال و منال دنيا چنگ مى زدند .

ورثوا الكتب يأخذون عرض هذا الأدنى و يقولون سيغفر لنا

جمله {ورثوا الكتب} (تورات را به ارث بردند) اشاره به دو معنا دارد كه هر دو در سرزنش دنياگرايان يهود دخيل است: دسترسى به تورات داشتند ; مدعى اعتقاد به آن بودند.

علماى اهل كتاب و تورات

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 101 - 15

15 - برخى از عالمان اهل كتاب ، پس از بعثت پيامبر ( ص ) به تورات وفادار مانده و به ويژگى هاى پيامبر موعود و تطبيق آنها بر رسول اكرم ( ص ) معترف شدند .

نبذ فريق من الذين أوتوا الكتب كتب اللّه وراء ظهورهم

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه مراد از {الذين أتوا الكتاب} عالمان يهود باشد. در اين صورت {فريق من الذين}; يعنى، گروهى از عالمان، كتاب الهى را به دور افكندند. مفهوم اين جمله اين است كه گروهى چنين نكردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 10

10 - عالمان اهل كتاب ، بخشى از احكام تورات و انجيل ( حليت برخى خوراكى ها و حرمت برخى ديگر ) را كتمان مى كردند .

إن الذين يكتمون ما أنزل اللّه من الكتب

مفسران مصداق مورد نظر براى {الذين يكتمون . ..} را علماى يهود و نصارا دانسته اند.

علماى يهود و تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 91 - 11،12،16

11 _ عالمان يهود برخى از حقايق تورات را براى مردم بيان مى كردند و بسيارى از حقايق آن را از مردم پنهان مى ساختند.

تجعلونه قراطيس تبدونها و تخفون كثيرا

12 _ عالمان يهود مانع دسترسى مردم به حقايق كتاب آسمانى خود (تورات) بودند.

هدى للناس تجعلونه قراطيس تبدونها و تخفون كثيرا

16 _ عالمان يهود با پنهان كردن بسيارى از معارف تورات آن را تحريف كردند.

تجعلونه قراطيس تبدونها و تخفون كثيرا

كتمان بسيارى از نوشته

هاى تورات از ديد و اطلاع مردم طبيعتاً منجر به فراموش شدن آن قسمتها مى شود و در نتيجه كتاب آسمانى به شكل ناقص در اختيار مردم قرار مى گيرد كه اين خود نوعى تحريف است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 51 - 1

1 _ بهره اندك علماى يهود از تورات

الم تر الى الذين اوتوا نصيباً من الكتب

2 _ كلمه {نصيباً} با توجّه به نكره بودن آن، دلالت بر بهره اندك دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 41 - 27

27 _ عدم پايبندى سران و عالمان يهود به احكام تورات

يحرفون الكلم من بعد مواضعه

عمل به بخشى از تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 85 - 15،23،24

15 - بنى اسرائيل ، به برخى از دستورات تورات عمل كرده و برخى را ناديده مى گرفتند .

أفتؤمنون ببعض الكتب و تكفرون ببعض

23 - سزاى يهوديانى كه كتاب آسمانى را تبعيض كردند ( به برخى از تورات عمل كرده و برخى را وانهادند ) ، خفت و خوارى در دنياست .

أفتؤمنون ببعض . .. فما جزاء من يفعل ذلك منكم إلّا خزى فى الحيوة الدنيا

24 - يهوديانى كه با تبعيض به احكام و معارف تورات برخورد مى كردند ، در قيامت به شديدترين عذاب ها گرفتار خواهند شد .

أفتؤمنون ببعض . .. و يوم القيمة يردون إلى أشد العذاب

عمل به تعاليم تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 12 - 3

3- خداوند

، فهم كامل و همه جانبه كتاب آسمانى ( تورات ) و عمل قاطعانه بر طبق آن را ، به يحيى ( ع ) فرمان داد .

ي_يحيى خذ الكت_ب بقوّة

{ال} در {الكتاب} عهد است و ممكن است مراد همان تورات باشد; زيرا كتاب ديگرى كه بر يحيى(ع) نازل شده باشد شناخته شده نيست. فرمان {خذ} كنايه از فهم و تدبر كامل است و {بقوّة} كه حال براى فاعل {خذ} مى باشد، به معناى نيرومندى هم در مقام علم و فراگيرى و هم در مقام عمل است.

عمل به تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 93 - 1،5،6

1 - خداوند ، براى پذيرش تورات و عمل به دستورات آن از بنى اسرائيل پيمان گرفت .

و إذ أخذنا ميثقكم . .. خذوا ما ءاتينكم بقوة

ميثاق به معناى پيمان مؤكد است و جمله {خذوا . ..} بيانگر مورد ميثاق مى باشد. گرفتن كتابهاى آسمانى (خذوا ...) به اين است كه پذيرفته شود و به احكام آن عمل گردد.

5 - بنى اسرائيل ، براى پذيرش تورات و عمل به فرمان هاى آن لجاجت كرده و سرسختى نشان مى دادند .

و رفعنا فوقكم الطور خذوا ما ءاتينكم

از اينكه خداوند با تهديد و ارعاب (قرار دادن كوه بر سر بنى اسرائيل) از قوم موسى خواست تا تورات را بپذيرند و براى عمل كردن به آن پيمان بسپارند. برداشت فوق به دست مى آيد.

6 - پذيرش تورات با جديت تمام و استوارسازى رفتار و انديشه ها بر اساس آن ، فرمان خداوند به بنى اسرائيل

خذوا ما ءاتينكم بقوة

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 66 - 2

2 _ بهره مندى اهل كتاب از نعمت هاى آسمانى و زمينى ، در صورت باور به معارف تورات و انجيل و عمل به احكام آنها به همراه ديگر تعاليم نازل شده بر آنان

و لو انهم اقاموا التورية و الانجيل و ما أنزل اليهم من ربهم لاكلوا من فوقهم

{اقامة} به معناى برپايى چيزى و يا كارى است با تمام شرايط آن و اقامه كتب آسمانى، باور به معارف آن و انجام تمامى تكاليف آنهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 68 - 3

3 _ دستيابى اهل كتاب به جايگاه ارزشى خويش ، منوط به اقامه تورات ، انجيل و ديگر دستورات الهى است .

قل ياهل الكتب . .. حتّى تقيموا التورية و الانجيل و ما أنزل اليكم من ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 145 - 7،9

7 _ خداوند دعوت كننده موسى ( ع ) به جدّيت در فراگيرى لوحه هاى دريافتى و به كار بستن آن

فخذها بقوة

9 _ قوم موسى ( ع ) موظف به فراگيرى معارف ثبت شده در الواح ، به بهترين وجه ، و به كار بستن احكام آن به نيكوترين صورت .

و أمر قومك يأخذوا بأحسنها

برداشت فوق بر اين اساس است كه ضمير در {احسنها} به {قوة} برگردد. بر اين مبنا مفعول {يأخذوا} ضميرى است محذوف كه به {الألواح} برمى گردد. يعنى: {يأخذوا الألواح باحسن القوة}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 170 -

1

1 _ يهوديانى كه به تورات چنگ زنند و به محتواى آن پايبند باشند و نماز را برپا دارند ، مردمى صلاح پيشه اند .

و الذين يمسكون بالكتب . .. إنا لانضيع أجر المصلحين

تمسيك (مصدر {يمسكون}) به معناى حفظ كردن و رها ساختن است. محافظت كتاب آسمانى به اين است كه انسان معارف آن را باور داشته و به احكان آن پايبند باشد.

عوام يهود و تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 78 - 3،4،6

3 - عوام يهود ، ناآگاه به محتواى كتاب آسمانى خويش ( تورات )

لايعلمون الكتب

4 - عوام يهود ، خيالات واهى و نسبت داده شده به تورات را به عنوان كتاب آسمانى و دستورات الهى پذيرفته بودند .

لايعلمون الكتب إلا امانى

{امانى} (جمع امنية) به معناى خيالات واهى و دروغهاى بافته شده است. استثنا در جمله فوق، استثناى منقطع است. بنابراين {لا يعلمون ...}; يعنى، عوام يهود به محتواى تورات آگاهى ندارند، بلكه خيالات واهى و مطالب دروغين را به عنوان كتاب مى شناسند.

6 - بى سوادى عوام يهود و آگاهى نداشتن آنان از تورات ، از دلايل نابجا بودن انتظار ايمان از آنها

أفتطمعون أن يؤمنوا لكم . .. و منهم أميون لايعلمون الكتب إلا امانى

جمله {منهم أميون} عطف بر {قد كان فريق . ..} در آيه {75} است. بنابراين آيه مورد بحث نيز بيانگر علت براى {أفتطمعون ...} مى باشد.

عوامل كفر به تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 50 - 2

2 - كفرورزى به قرآن و تورات ، على رغم عدم وجود

كتابى هدايت بخش تر از آنها ، نشان از حق ستيزى و پيروى از هواى نفس دارد .

قل فأتوا بكت_ب . .. أهدى منهما... فاعلم أنّما يتّبعون أهواءهم

عيسى(ع) و تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 48 - 4

4 _ خداوند به عيسى ( ع ) ، كتاب ( قوانين الهى ) ، حكمت ( معارف الهى ) ، تورات و انجيل را آموخت .

و يعلّمه الكتاب و الحكمة و التورية و الانجيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 50 - 1،2،3

1 _ عيسى ( ع ) ، تصديق كننده تورات

و مصدقاً لما بين يدىّ من التورية

2 _ عدم تحريف تورات تا عصر حضرت عيسى ( ع ) *

و مصدقاً لما بين يدىّ من التورية

به نظر مى رسد جمله {لما بين يدىّ من التورية}، اشاره باشد به تورات متداولى كه در دسترس مردم بوده است. لذا تصديق آن، دلالت بر عدم تحريف تورات موجود در آن عصر دارد.

3 _ نسخ بعضى از احكام تورات ، توسط حضرت عيسى ( ع )

و لاحلّ لكم بعض الذى حرّم عليكم

چون مخاطبان عيسى (ع)، بنى اسرائيل بودند، و شريعت بنى اسرائيل تا قبل از عيسى (ع)، شريعت حضرت موسى (ع) بوده، بنابراين چيزهايى كه عيسى (ع) براى آنان حلال مى كند، چيزهايى است كه تورات آنها را تحريم كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 46 - 6

6 _ گواهى و تأييد عيسى ( ع ) بر راستى و درستى تورات

موجود در عصر خويش

و قفينا . .. بعيسى ابن مريم مصدقاً لما بين يديه من التورية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 16،18،19

16 _ حضرت مسيح عالمِ به كتاب ، حكمت ، تورات و انجيل

و اذ علمتك الكتب و الحكمة و التورية و الانجيل

18 _ آگاهى مسيح به كتاب و حكمت و تورات و انجيل ، از نعمت هاى خاص خدا به آن حضرت

و اذ علمتك الكتب و الحكمة و التورية و الانجيل

19 _ تورات و انجيل ، ارجمندترين كتاب هاى آموخته شده به عيسى ( ع )

و اذ علمتك الكتب و الحكمة و التورية و الانجيل

مراد از {الكتب}، به قرينه ذكر تورات و انجيل پس از آن، مى تواند كتاب يا كتابهاى آسمانى ديگرى غير از تورات و انجيل باشد. در اين صورت تصريح به نام تورات و انجيل با آنكه لفظ {الكتب} مى توانست آن دو را نيز شامل شود نشانه اهميت فزونتر اين دو كتاب مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 6 - 4

4 - حضرت عيسى ( ع ) ، تصديق كننده تورات

مصدّقًا لما بين يدىّ من التورية

فراگيرى تعاليم تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 145 - 7،8،9

7 _ خداوند دعوت كننده موسى ( ع ) به جدّيت در فراگيرى لوحه هاى دريافتى و به كار بستن آن

فخذها بقوة

8 _ خداوند از موسى خواست تا قومش را به فراگيرى معارف نوشته شده بر الواح و احكام ياد شده در آن فرمان

دهد .

و أمر قومك يأخذوا بأحسنها

9 _ قوم موسى ( ع ) موظف به فراگيرى معارف ثبت شده در الواح ، به بهترين وجه ، و به كار بستن احكام آن به نيكوترين صورت .

و أمر قومك يأخذوا بأحسنها

برداشت فوق بر اين اساس است كه ضمير در {احسنها} به {قوة} برگردد. بر اين مبنا مفعول {يأخذوا} ضميرى است محذوف كه به {الألواح} برمى گردد. يعنى: {يأخذوا الألواح باحسن القوة}.

فضيلت تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 19

19 _ تورات و انجيل ، ارجمندترين كتاب هاى آموخته شده به عيسى ( ع )

و اذ علمتك الكتب و الحكمة و التورية و الانجيل

مراد از {الكتب}، به قرينه ذكر تورات و انجيل پس از آن، مى تواند كتاب يا كتابهاى آسمانى ديگرى غير از تورات و انجيل باشد. در اين صورت تصريح به نام تورات و انجيل با آنكه لفظ {الكتب} مى توانست آن دو را نيز شامل شود نشانه اهميت فزونتر اين دو كتاب مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 50 - 4

4- برترى و برجستگى قرآن نسبت به تورات

ءاتينا موسى . .. ذكرًا ... و ه_ذا ذكر مبارك

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه خداوند در مورد {تورات} فقط {ذكر} به كار برده است; در صورتى كه براى قرآن صفت {مبارك} را اضافه كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 49 - 5

5 - عدم وجود كتابى هدايت بخش تر از قرآن و تورات

قل

فأتوا بكت_ب من عند اللّه هو أهدى منهما

فلسفه نزول تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 53 - 7

7 - نايل شدن بنى اسرائيل به هدايت ، هدف از نزول تورات

و إذ ءاتينا موسى الكتب و الفرقان لعلكم تهتدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 154 - 11

11 _ ايمان به قيامت و ملاقات خدا، از اهداف نزول تورات است.

ثم ءاتينا موسى الكتب . .. لعلهم بلقاء ربهم يؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 43 - 4،7

4 - نزول تورات از سوى خداوند ، با هدف رفع نياز انسان ها

و لقد ءاتينا موسى الكت_ب من بعد ما أهلكنا القرون الاُولى

7 - اعطاى تورات به موسى ( ع ) از سوى خدا ، با هدف بيدار كردن انسان ها و رهانيدن ايشان از غفلت

و لقد ءاتينا موسى الكت_ب . .. لعلّهم يتذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 44 - 2

2 - اقدام خداوند به تكميل و به انجام رساندن امر رسالت موسى ( ع ) با نازل كردن تورات

و ما كنت بجانب الغربىّ إذ قضينا إلى موسى الأمر

{قضاء} به معناى به انجام رساندن است. به كارگيرى واژه ياد شده نشان مى دهد كه اعطاى تورات به موسى(ع) مكمل و پايان بخش امر رسالت او مى باشد.

فهم تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 43 - 7

7 _ احكام تورات در دسترس يهود

عصر پيامبر ( ص ) و قابل فهم براى آنان

و عندهم التورية فيها حكم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 12 - 3

3- خداوند ، فهم كامل و همه جانبه كتاب آسمانى ( تورات ) و عمل قاطعانه بر طبق آن را ، به يحيى ( ع ) فرمان داد .

ي_يحيى خذ الكت_ب بقوّة

{ال} در {الكتاب} عهد است و ممكن است مراد همان تورات باشد; زيرا كتاب ديگرى كه بر يحيى(ع) نازل شده باشد شناخته شده نيست. فرمان {خذ} كنايه از فهم و تدبر كامل است و {بقوّة} كه حال براى فاعل {خذ} مى باشد، به معناى نيرومندى هم در مقام علم و فراگيرى و هم در مقام عمل است.

فهم گواهى تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 17 - 7

7_ برخورداران از بصيرت الهى ، دلالت تورات بر حقانيت قرآن را ، به خوبى درمى يابند .

أفمن كان على بيّنة من ربه. ..ومن قبله كتب موسى

قبول تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 93 - 1،6

1 - خداوند ، براى پذيرش تورات و عمل به دستورات آن از بنى اسرائيل پيمان گرفت .

و إذ أخذنا ميثقكم . .. خذوا ما ءاتينكم بقوة

ميثاق به معناى پيمان مؤكد است و جمله {خذوا . ..} بيانگر مورد ميثاق مى باشد. گرفتن كتابهاى آسمانى (خذوا ...) به اين است كه پذيرفته شود و به احكام آن عمل گردد.

6 - پذيرش تورات با جديت تمام و استوارسازى رفتار و انديشه ها بر

اساس آن ، فرمان خداوند به بنى اسرائيل

خذوا ما ءاتينكم بقوة

قرآن در تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 44 - 8

8 - پذيرش اسلام و ايمان به قرآن ، از فرمان هاى تورات و انجيل به پيروان خويش

أتأمرون الناس بالبر و تنسون أنفسكم و أنتم تتلون الكتب

جمله {تُنسون أنفسكم} را مى توان به قرينه آيات پيشين - كه سخن از دعوت به ايمان بود - در ارتباط با ايمان به قرآن دانست. بر اين اساس آيه اشاره به اين معنا دارد كه: شما عالمان اهل كتاب مردم را به نيكيها دعوت مى كنيد; ولى وظيفه خويش را كه ايمان به قرآن است، فراموش مى كنيد; سپس با جمله {و أنتم تتلون الكتب} بيان مى دارد كه: آنان از اين وظيفه مطلع بودند; يعنى، در كتابهاى آسمانى، اين حقيقت وجود داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 89 - 9

9 - تورات ، متضمن بشارت به نزول قرآن و بعثت پيامبر ( ص ) است . *

مصدق لما معهم و كانوا من قبل يستفتحون على الذين كفروا

عبارت {مصدق لما معهم} قرينه آن است كه منشأ آگاهى يهود پيش از بعثت بر اينكه {قرآن نازل مى شود و پيامبر(ص) مبعوث مى گردد}، تورات بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 121 - 4

4 - تورات و انجيل ، حاوى بشارت به آمدن قرآن و پيامبر ( ص ) و بيانگر ضرورت ايمان به آن دو است .

الذين ءاتينهم الكتب يتلونه

حق تلاوته أولئك يؤمنون به

چون خواندن تورات و انجيل و پيروى از آن دو، مايه ايمان آوردن به قرآن و پيامبر(ص) مى شود، به دست مى آيد كه: آن دو كتاب، بشارت به آمدن قرآن و پيامبر(ص) و لزوم ايمان آوردن به آنها مطرح شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 199 - 15

15 _ ناديده گرفتن آيات بيانگر حقّانيّت قرآن و پيامبر ( ص ) در تورات از سوى علماى يهود ، به خاطر متاع اندك دنيا

انّ من اهل الكتب لمن . .. لا يشترون بايات اللّه ثمناً قليلا

تمجيد خداوند از عالمان مؤمن اهل كتاب، به خاطر ايمان به قرآن و سوداگرى نكردن بر سر آيات الهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 47 - 8

8 _ تورات و انجيل ، حاوى بشارت به آمدن پيامبر ( ص ) و قرآن

نزّلنا مصدقاً لما معكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 114 - 12

12 _ وجود دلايل حقانيت قرآن و پيامبر(ص) در تورات و انجيل

و الذين ءاتينهم الكتب يعلمون أنه منزل من ربك بالحق

قرآن و تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 41 - 4،6

4 - قرآن تصديق كننده حقانيت كتاب هاى آسمانى بنى اسرائيل ( تورات ، انجيل و . . . )

ءامنوا بما أنزلت مصدقاً لما معكم

مراد از {ما}ى موصوله در {لما معكم}: كتابهاى آسمانى بنى اسرائيل است كه تورات و انجيل از مصداقهاى بارز و مورد نظر

آن مى باشد. تصديق (مصدر مصدّقاً) نسبت دادن صدق و درستى به كسى يا چيزى است. بنابراين {مصدقاً لما معكم}; يعنى: قرآن كتابهاى آسمانى شما را، راست و درست مى داند و حقانيت آنها را تصديق مى كند.

6 - قرآن دليلى بر حقانيت تورات و انجيل *

مصدقاً لما معكم

تصديق كتابهاى آسمانى از سوى قرآن، مى تواند به اين معنا باشد كه: نزول قرآن موجب شد اخبار و پيشگوييهاى آن كتابها مبنى بر آمدن قرآن، تحقق يابد. بنابراين نزول قرآن، مايه اثبات راستى و درستى آن كتابها شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 89 - 2،3

2 - قرآن ، صحت محتواى تورات و آسمانى بودن آن را تأييد و تصديق مى كند .

كتب . .. مصدق لما معهم

3 - قرآن ، دليلى بر حقانيت و آسمانى بودن تورات است . *

مصدق لما معهم

تصديق تورات از ناحيه قرآن، محتمل است به اين معنا باشد كه: نزول قرآن موجب آن شد كه نويد آن كتاب مبنى بر آمدن قرآن تحقق يابد. بنابراين، نزول قرآن مايه اثبات حقانيت تورات شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 91 - 16،18

16 - قرآن ، تأييد كننده محتواى تورات و تصديق كننده آسمانى بودن آن

و هو الحق مصدقاً لما معهم

18 - قرآن ، گواه و دليلى بر راستى و درستى تورات است . *

و هو الحق مصدقاً لما معهم

تصديق كتابهاى آسمانى اهل كتاب از سوى قرآن، محتمل است به اين معنا باشد كه: نزول قرآن موجب شد اخبار و پيشگوئيهاى آن كتاب ها، مبنى بر

آوردن قرآن تحقق يابد. بنابراين نزول قرآن مايه اثبات راستين و درستى آن كتاب هاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 97 - 7،8،14

7 - قرآن ، محتواى تورات را تأييد و راستى و درستى آن را تصديق مى كند .

مصدقاً لما بين يديه

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {مصدقاً} حال براى ضمير مفعولى {نزله} - كه مراد از آن قرآن است - باشد. مقصود از {ما بين يديه} (كتابى كه پيش از قرآن بوده است)، در آيه مورد بحث، تورات است.

8 - وجود قرآن ، گواه و شاهدى بر حقانيت تورات است . *

مصدقاً لما بين يديه

تصديق تورات از سوى قرآن (مصدقاً لما بين يديه) محتمل است به اين معنا باشد كه: قرآن گواه صدق و درستى تورات است; يعنى، نزول قرآن موجب آن شد كه اخبار و پيشگوييهاى تورات مبنى بر آمدن قرآن تحقق يابد. بنابراين قرآن مايه اثبات راستى و درستى تورات و گواه حقانيت آن است.

14 - تأييد تورات از سوى قرآن ، دليلى بر بيجا بودن دشمنى يهود با پيام آور وحى ( جبرئيل ) است .

فإنه نزله على قلبك بإذن اللّه مصدقاً لما بين يديه

{مصدقاً لما بين يديه} (قرآن درستى تورات را تأييد مى كند) در پاسخ به يهوديان دشمن جبرئيل، اين نكته را بيان مى كند كه جبرئيل حقيقتى را آورد كه دين و كتاب شما را تصديق مى كند و شاهد راستى و درستى آن است و لذا نا به جاست كه با نازل كننده آن (جبرئيل) دشمنى كنيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3

- نساء - 4 - 47 - 5

5 _ گواهى قرآن بر حقانيّت تورات و انجيل

امنوا بما نزّلنا مصدقاً لما معكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 43 - 5

5 _ تورات ، حاوى احكامى نسخ نشده به وسيله قرآن

و عندهم التورية فيها حكم اللّه

اگر آن حكم و يا احكامى كه يهوديان از آن اعراض مى كردند به وسيله قرآن نسخ شده بود، يهوديان نبايد به خطر اعراض آن، مورد مذمت قرار مى گرفتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 48 - 5

5 _ گواهى قرآن بر راستى و درستى كتب آسمانى پيشين ( تورات و انجيل )

و انزلنا إليك الكتب بالحق مصدقاً لما بين يديه من الكتب

به دليل آيات گذشته مراد از {ما بين يديه من الكتب}، تورات و انجيل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 37 - 6،8

6 _ قرآن ، تصديق و تأييد كننده كتاب هاى آسمانى پيشين ( تورات ، انجيل و . . . )

و لكن تصديق الذى بين يديه

8 _ قرآن ، شرح و تفصيل كتاب هاى آسمانى پيشين ( تورات ، انجيل و . . . ) است .

و تفصيل الكتب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 31 - 5

5 - قرآن ، تصديق و تأييد كننده كتاب هاى آسمانى پيشين ( تورات ، انجيل و . . . )

مصدّقًا لما بين يديه

قصاص در تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4

- مائده - 5 - 45 - 1،2،4،5،6،7

1 _ خداوند بيانگر قوانين قصاص براى يهود در تورات

و كتبنا عليهم فيها ان النفس . .. و الجروح قصاص

2 _ يهود وظيفه دار اجراى احكام و قوانين قصاص ( بيان شده در تورات ) در ميان خويش

و كتبنا عليهم فيها ان النفس بالنفس . .. و الجروح قصاص

4 _ جان در برابر جان ، چشم در برابر چشم ، بينى در برابر بينى ، گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان ، قانون قصاص در تورات

و كتبنا عليهم . .. و العين بالعين و الأنف بالأنف و الاذن بالاذن و السن بالسن

5 _ قانون قصاص جراحت ها ، از جمله قوانين الهى در تورات

و الجروح قصاص

6 _ احكام قصاص در تورات ، نور و مايه هدايت

فيها هدى و نور . .. و كتبنا عليهم فيها ان النفس بالنفس

توصيف تورات به اينكه در آن نور و هدايت است و سپس بيان اينكه احكام قصاص در تورات وجود دارد، دلالت مى كند كه آن احكام نور و مايه هدايت انسانهاست.

7 _ برابرى تمامى يهوديان با يكديگر در برابر قانون قصاص بيان شده در تورات

و كتبنا عليهم فيها ان النفس بالنفس

{ال} در {النفس} و {العين} و . .. به معناى كل مى باشد و بيانگر اين است كه تورات همه افراد يهود را در برابر قانون قصاص يكسان دانسته است. مؤيد اين معناست نزول آيه پس از شكايت بنى قريظه در پيشگاه پيامبر(ص) مبنى بر اينكه بنى نظير افراد را در برابر قانون قصاص يكسان نمى دانند.

قضاوت در تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

4 - مائده - 5 - 43 - 6

6 _ تورات ، پاسخگوى نياز يهود عصر پيامبر ( ص ) به احكام قضايى و حدود الهى

و كيف يحكمونك و عندهم التورية فيها حكم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 8،9

8 _ تورات ، در بردارنده احكام قضايى و حكومتى

يحكم بها النبيون الذين اسلموا للذين هادوا

9 _ تورات ، محور قضاوت هاى عالمان ربانى و احبار در بين يهود

يحكم بها . .. الربنيون و الاحبار

قوانين تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 48 - 5

5 _ تورات و انجيل ( كتب الهى ) ، دربردارنده قوانين و معارف الهى *

و يعلّمه الكتاب و الحكمة و التورية و الانجيل

عطف تورات و انجيل بر كتاب و حكمت، از باب عطف فرد بر جنس است.

كتمان بخشى از تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 174 - 10

10 - عالمان اهل كتاب ، بخشى از احكام تورات و انجيل ( حليت برخى خوراكى ها و حرمت برخى ديگر ) را كتمان مى كردند .

إن الذين يكتمون ما أنزل اللّه من الكتب

مفسران مصداق مورد نظر براى {الذين يكتمون . ..} را علماى يهود و نصارا دانسته اند.

كتمان تعاليم تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 27

27 _ تهديد و هشدار خداوند به عالمان يهود ، نسبت به خوددارى از بيان احكام تورات

يحكم بها . .. و اخشون

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 91 - 13

13 _ تورات مشتمل بر حقايقى بوده، كه بيان آن به نفع و مصلحت عالمان يهود نبوده است.

تجعلونه قراطيس تبدونها و تخفون كثيرا

كتمان حقايق تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 15 - 3،4،6

3 _ اهل كتاب ( يهود و نصارا ) ، همواره بسيارى از حقايق تورات و انجيل را مخفى مى كردند .

مما كنتم تخفون من الكتب

با توجه به آيات پيشين، مراد از اهل كتاب هم يهوديان هستند و هم نصارا. بنابراين مقصود از {الكتب} تورات و انجيل خواهد بود.

4 _ پيامبر ( ص ) ، بيانگر بسيارى از حقايق مخفى شده از تورات و انجيل

رسولنا يبين لكم كثيراً مما كنتم تخفون

6 _ بيان حقايق كتمان شده تورات و انجيل ، نشانى بر حقانيت پيامبر ( ص )

يبين لكم كثيراً مما كنتم تخفون من الكتب

جمله {يبين لكم} پس از {قد جاءكم رسولنا} اشاره به دليل حقانيت رسول اكرم(ص) دارد. مؤيد اين معنا جمله {كنتم تخفون} است كه دلالت بر مخفى نگاه داشتن حقايق در همه ادوار گذشته دارد.

كفر به تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 90 - 1،2،12

1 - يهوديان ، به قرآن و كتاب آسمانى خويش ( تورات ) كفر ورزيدند .

أن يكفروا بما أنزل اللّه

مراد از {ما أنزل اللّه} قرآن است و بعيد نيست كه علاوه بر آن، تورات نيز منظور باشد. قابل ذكر است كه مراد از كافر شدن يهود به تورات، انكار يا تحريف آن بخش از

تورات است كه ويژگيهاى پيامبر اكرم(ص) را بيان كرده است.

2 - يهوديان ، با كفرشان به قرآن و تورات ، خود را به بد بهايى فروختند .

بئسما اشتروا به أنفسهم أن يكفروا بما أنزل اللّه

{اشتراء} به معناى خريدن است و گاهى به معناى فروختن نيز به كار مى رود. در آيه شريفه معناى دوم اراده شده است (اقتباس از مجمع البيان). {ما}ى موصوله در {بئسما} فاعل {بئس} و {أن يكفروا ...} مخصوص به ذم است. بنابراين جمله {بئسما ...}; يعنى، كفرورزى يهوديان به قرآن بهاى بدى بود كه خود را بدان فروختند.

12 - حسادت يهود به پيامبر ( ص ) از ريشه هاى كفرورزى آنان به قرآن و تورات

أن يكفروا بما أنزل اللّه بغياً أن ينزل اللّه من فضله على من يشاء من عباده

{بغى} به معناى حسادت و نيز به معناى ظلم و سركشى است; برداشت فوق ناظر به احتمال اول است. كلمه {بغياً} مفعولٌ به براى {أن يكفروا} مى باشد.

كيفر اعراض از تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 63 - 16

16 - عبيداللّه حلبى مى گويد : { قال { أذكروا ما فيه } و اذكروا ما فى تركه من العقوبة ;

ايشان (امام صادق(ع)) درباره {أذكروا ما فيه} فرمودند: ياد بياوريد عقوبتى را كه در ترك آن ]تورات[ هست}.

گواهى تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 17 - 5

5_ تورات ، دليلى بر حقانيت قرآن

و يتلوه . .. من قبله كت_ب موسى

{كتاب} عطف بر {شاهد} است و ضمير در {قبله} به شاهد برمى گردد.

گواهى

عالمان به تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 43 - 13

13_ آگاهان به تورات و انجيل در عصر بعثت بر حقانيت رسالت پيامبر ( ص ) شهادت مى دادند .

و كفى بالله شهيدًا . .. و من عنده علم الكت_ب

محرمات تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 169 - 14

14 _ حرمت انتساب امورى نابحق به خداوند ، حكمى بيان شده در تورات

ألم يؤخذ عليهم ميثق الكتب أن لا يقولوا على اللّه إلا الحق

محروميت از فهم تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 146 - 17

17 _ خداوند به قوم موسى هشدار داد كه متكبران و ناباروان ايشان را از درك تورات و معارف آن باز خواهد داشت .

و أمر قومك يأخذوا بأحسنها . .. سأصرف عن ءايتى الذين يتكبرون فى الأرض

مصداق مورد نظر براى آيه مورد بحث، با توجه به آيات پيشين، متكبران و متمردان قوم موسى هستند.

محمد(ص) در تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 41 - 18

18 - از امام باقر ( ع ) روايت شده : { . . . كان حيى بن اخطب و كعب بن الاشرف و آخرون من اليهود لهم مأكلة على اليهود فى كل سنة فكرهوا بطلان ها بأمر نبى ( ص ) فحرفوا لذلك آيات من التوراة فى ها صفته و ذكره ، فذلك الثمن الذى اريد فى الآية ;

. .. حيى بن اخطب و كعب بن اشرف و عده

ديگرى از يهوديان مقررى سالانه داشتند كه از يهود مى گرفتند و خوش نداشتند كه به خاطر جريان پيامبر (ص) ]و تثبيت رسالت آن حضرت[ از آن مقررى محروم شوند و لذا آياتى از تورات را كه در آنها وصف و ياد رسول خدا(ص) بود تحريف كردند و اين همان بهايى است كه در آيه فوق ذكر شده است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 76 - 3،17

3 - تورات ، بيانگر بعثت پيامبر اسلام و تبيين كننده صفات و ويژگى هاى آن حضرت

قالوا أتحدثونهم بما فتح اللّه عليكم

از معانى {فتح} مطلع ساختن و تعليم دادن است. بنابراين {ما فتح اللّه عليكم}; يعنى، حقايقى كه خداوند شما را از آن مطلع ساخته و در اختيار شما قرار داده است. از آن جا كه تورات تنها منبع يهوديان براى اين گونه اطلاعات است مى توان به برداشت فوق دست يافت.

17 - از امام باقر ( ع ) روايت شده كه : { انه قال كان قوم من اليهود ليسوا من المعاندين المتواطئين إذا لقوا المسلمين حدثوهم بما فى التوراة من صفة محمد ( ص ) فنهاهم كبرائهم عن ذلك ، و قالوا : لا تخبروهم بما فى التوراة ، من صفة محمد ( ص ) فيحاجوكم به عند ربكم فنزلت هذه الآية ;

گروهى از يهود - كه كينه اى به مسلمانان نداشتند - هنگامى كه با مسلمانان روبرو مى شدند از اوصاف رسول خدا(ص) كه در تورات آمده بود سخن مى گفتند; بزرگان يهود با خبر شده و آنها را نهى كردند و گفتند: از صفات محمد ]ص[

- كه در تورات آمده - مسلمانان را مطلع نسازيد كه به وسيله آن با شما در نزد پروردگارتان استدلال و احتجاج خواهند نمود، پس آيه فوق نازل گشت. }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 79 - 16،17

16 - { و قيل كتابتهم بأيديهم انهم عمدوا إلى التوراة و حرفوا صفة النبى ( ص ) ليوقعوا الشك بذلك للمستضعفين من اليهود و هو المروى عن ابى جعفر ( ع ) . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه: {علماى يهود به سراغ تورات رفتند و اوصاف حضرت محمد(ص) را در آن تغيير دادند تا به اين وسيله در دل مستضعفان فكرى يهود، شك ايجاد كنند}.

17 - از رسول خدا ( ص ) درباره { فويل لهم مما كتبت أيديهم } روايت شده كه فرموده اند : { الويل جبل فى النار و هو الذى انزل فى اليهود لانهم حرفوا التوراة زادوا فى ها ما احبوا و محوا من ها ما يكرهون و محوا إسم محمد ( ص ) من التوراة ;

{ويل كوهى است در جهنم كه ]در آيات قرآن[ در مورد يهود نازل گشته است; زيرا آنان تورات را با افزودن آنچه دوست داشتند و از بين بردن آنچه ناخوشايند داشتند، تحريف كردند و نام حضرت محمد(ص) را از تورات محو نمودند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 89 - 9

9 - تورات ، متضمن بشارت به نزول قرآن و بعثت پيامبر ( ص ) است . *

مصدق لما معهم و كانوا من قبل يستفتحون على الذين

كفروا

عبارت {مصدق لما معهم} قرينه آن است كه منشأ آگاهى يهود پيش از بعثت بر اينكه {قرآن نازل مى شود و پيامبر(ص) مبعوث مى گردد}، تورات بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 101 - 4،7،9،15

4 - تورات در بردارنده بشارت به بعثت محمد ( ص )

و لما جاءهم رسول . .. نبذ فريق من الذين أوتوا الكتب كتب اللّه وراء ظهورهم

جمله {نبذ فريق} جواب شرط (لما جاءهم) است. ترتب دور افكندن تورات بر آمدن پيامبر(ص) اشاره به اين حقيقت دارد كه: اين كتاب، بشارت به آمدن پيامبر(ص) داشته و ويژگيهاى آن حضرت را بر شمرده است.

7 - عالمان اهل كتاب ، مطمئن به منطبق بودن ويژگى هاى پيامبر وعده داده شده در تورات ، بر پيامبر اسلام

و لما جاءهم رسول . .. نبذ فريق من الذين أوتوا الكتب كتب اللّه وراء ظهورهم

عالمان يهود، براى انكار پيامبر(ص) دو راه در پيش روى خود داشتند: 1_ ناديده گرفتن بشارتهاى تورات; 2_ اظهار منطبق نبودن ويژگيهاى شمرده شده در تورات بر پيامبر. از اين كه عالمان يهود راه اول را انتخاب كردند، معلوم مى شود، انطباق آن ويژگيها بر پيامبر، امرى مسلّم و غير قابل ترديد بوده است.

9 - عالمان اهل كتاب ، على رغم يافتن ويژگى هاى پيامبر ( ص ) در تورات ، خود را بى خبر از آنها نشان مى دادند .

نبذ فريق . .. كتب اللّه وراء ظهورهم كانهم لايعلمون

متعلق {لايعلمون} ويژگيهاى پيامبرى است كه تورات بعثت وى را بشارت داده است.

15 - برخى از عالمان اهل كتاب ، پس از بعثت پيامبر (

ص ) به تورات وفادار مانده و به ويژگى هاى پيامبر موعود و تطبيق آنها بر رسول اكرم ( ص ) معترف شدند .

نبذ فريق من الذين أوتوا الكتب كتب اللّه وراء ظهورهم

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه مراد از {الذين أتوا الكتاب} عالمان يهود باشد. در اين صورت {فريق من الذين}; يعنى، گروهى از عالمان، كتاب الهى را به دور افكندند. مفهوم اين جمله اين است كه گروهى چنين نكردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 121 - 4

4 - تورات و انجيل ، حاوى بشارت به آمدن قرآن و پيامبر ( ص ) و بيانگر ضرورت ايمان به آن دو است .

الذين ءاتينهم الكتب يتلونه حق تلاوته أولئك يؤمنون به

چون خواندن تورات و انجيل و پيروى از آن دو، مايه ايمان آوردن به قرآن و پيامبر(ص) مى شود، به دست مى آيد كه: آن دو كتاب، بشارت به آمدن قرآن و پيامبر(ص) و لزوم ايمان آوردن به آنها مطرح شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 146 - 2،12

2 - تورات و انجيل حاوى نويد به بعثت پيامبر ( ص ) و بيانگر مشخصاتى دقيق از آن حضرت

الذين ءاتينهم الكتب يعرفونه كما يعرفون أبناءهم

بيان اين حقيقت كه يهود و نصارا، حقانيت پيامبر(ص) را به خوبى مى شناختند - پس از توصيف آنان به دارندگان كتاب آسمانى - اشاره به اين دارد كه: منبع شناخت آنان، كتاب آسمانى شان (تورات و انجيل) است.

12 - از امام صادق ( ع ) روايت شده است كه فرمود

: { هذه الآية نزلت فى اليهود و النصارى يقول اللّه تبارك و تعالى { الذين آتيناهم الكتاب } يعنى التوراة و الأنجيل - يعرفونه - يعنى رسول اللّه كما يعرفون أبناءهم لان اللّه عز و جل قد أنزل عليهم فى التوراة و الزبور و الأنجيل صفة محمد و صفة اصحابه و مبعثه و هجرته . . . ;

آيه فوق، درباره يهود و نصارا نازل شده است و آنان كسانى بودند كه تورات و انجيل به آنان داده شده بود و رسول خدا(ص) را مانند فرزندان خود مى شناختند; چون خداوند در تورات، زبور و انجيل صفات رسول خدا و اصحابش و بعثت و هجرت آن حضرت را نازل كرده بود . .. }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 159 - 5

5 - تورات و انجيل ، حاوى شواهد و نشانه هايى بر حقانيت پيامبر ( ص ) و احكام و معارف اسلام هستند .

من بعد ما بينه للناس فى الكتب

برخى بر آنند كه مراد از {الكتاب} تورات و انجيل و مقصود از {البينات و الهدى} دلايل و رهنمودهايى است كه مردم را به حقانيت نبوت و احكام اسلام هدايت مى كنند. آيات گذشته - كه درباره كتمان حقانيت تغيير قبله بود - مؤيد اين احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 199 - 15

15 _ ناديده گرفتن آيات بيانگر حقّانيّت قرآن و پيامبر ( ص ) در تورات از سوى علماى يهود ، به خاطر متاع اندك دنيا

انّ من اهل الكتب لمن . .. لا

يشترون بايات اللّه ثمناً قليلا

تمجيد خداوند از عالمان مؤمن اهل كتاب، به خاطر ايمان به قرآن و سوداگرى نكردن بر سر آيات الهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 47 - 8

8 _ تورات و انجيل ، حاوى بشارت به آمدن پيامبر ( ص ) و قرآن

نزّلنا مصدقاً لما معكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 13 - 19

19 _ تحريف نشانه هاى پيامبر اسلام ( ص ) در تورات و به فراموشى سپردن آن توسط يهود *

يحرفون الكلم . .. و نسوا حظاً مما ذكروا به

به احتمال اينكه مراد از {الكلم} و {ما ذكروا به} _ به قرينه مقام _ ، نشانه هاى پيامبر(ص) در تورات باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 20 - 13

13 _ عن أبى عبداللّه(ع) قال: هذه الآية نزلت فى اليهود و النصارى يقول اللّه تبارك و تعالى: {الذين آتيناهم الكتاب _ يعنى التوراة و الإنجيل _ يعرفونه _ يعنى رسول اللّه(ص) . .. لأن اللّه عز و جل قد أنزل عليهم فى التوراة و الإنجيل و الزبور صفة محمّد(ص) ... و مبعثه ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 114 - 12

12 _ وجود دلايل حقانيت قرآن و پيامبر(ص) در تورات و انجيل

و الذين ءاتينهم الكتب يعلمون أنه منزل من ربك بالحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 157 - 7،8،9،10،12،18،21

7 _ بعثت پيامبر ( ص )

از بشارت ها و اخبار غيبى تورات و انجيل

الرسول النبى الأمّى الذى يجدونه مكتوبا عندهم فى التورية و الإنجيل

8 _ نام و نشان رسول اكرم ( ص ) در تورات و انجيل آمده بود .

الذى يجدونه مكتوبا عندهم فى التورية و الإنجيل

9 _ تصريح تورات و انجيل به برخوردار بودن پيامبر موعود از مقام رسالت علاوه بر مقام نبوت

الرسول النبى الأمّى الذى يجدونه مكتوبا عندهم فى التورية و الإنجيل

10 _ ايمان به رسول اكرم ( ص ) و پيروى از او وظيفه اى الهى بر عهده يهود و نصارا و ثبت شده در تورات و انجيل

الذين يتبعون الرسول النبى الأمّى الذى يجدونه مكتوبا عندهم فى التورية و الإنجيل

12 _ تطبيق نشانه هاى پيامبرِ نويد داده شده در تورات و انجيل بر پيامبر اسلام ( ص ) جاى هيچ ترديدى براى يهود و نصارا نداشت .

الذى يجدونه مكتوبا عندهم

آنچه در تورات و انجيل آمده، نشانهاى پيامبر(ص) است، ولى خداوند با جمله {يجدونه . .. } بيان مى كند كه اهل كتاب خود پيامبر را در تورات و انجيل مى يابند. نكته اين تعبير اين است كه تطبيق نشانه هاى موجود در تورات و انجيل بر پيامبر(ص)، قطعى بوده و جاى هيچ ترديدى براى آنان نداشته است.

18 _ امر به معروف و نهى از منكر ، حلال دانستن پاكيزه ها و حرام شمردن ناپاكى ها ، از علامت هاى موجود در تورات و انجيل براى شناسايى پيامبر اسلام

الذى يجدونه . .. يأمرهم بالمعروف ... و يحل لهم الطيبت و يحرم عليهم الخبئث

جمله هاى {يأمرهم و . .. } حال براى ضمير مفعولى در {يجدونه} است و لذا

مى رساند كه مفاد اين جمله ها به عنوان صفات پيامبر موعود در تورات و انجيل بيان شده است. بر اين اساس مى توان گفت كه از اهداف بيان اين ويژگيها در تورات و انجيل، راهنمايى اهل كتاب است به امورى كه بايد در شناسايى پيامبر موعود در نظر داشته باشند.

21 _ ر ها ساختن مردم ( يهود ، نصارا و . . . ) از تكاليف شاق و زنجير هاى خرافات ، از نشانه هاى موجود در تورات و انجيل براى شناسايى پيامبر ( ص )

الذى يجدونه . .. يضع عنهم إصرهم و الأغلل التى كانت عليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 29،32

29- بيان اوصاف پيامبر ( ص ) و ياران آن حضرت ، در تورات و انجيل

ذلك مثلهم فى التورية و مثلهم فى الإنجيل كزرع

32- بيان متنوع تورات و انجيل ، در معرفى ويژگى هاى پيامبراسلام و اصحاب آن حضرت *

ذلك مثلهم فى التورية و مثلهم فى الإنجيل كزرع

تكرار {مثلهم}، اشاره به تنوّع دو بيان دارد. به تعبير ديگر {مثلهم فى التوراة} خبر براى {ذلك} و {كزرع...} خبر براى {مثلهم فى الإنجيل} است.

محمد(ص) و تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 101 - 3

3 - پيامبر ( ص ) ، آسمانى بودن تورات را تأييد و حقانيت آن را تصديق مى كرد .

مصدق لما معهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 23 - 13

13 _ وجود نشانه هاى صدق پيامبر ( ص ) در

تورات *

اگر چنين نشانه هايى در تورات نبود، دعوت به حكميت تورات براى رفع اختلاف در مورد دعوت پيامبر اسلام (ص)، صحيح نبود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 15 - 4

4 _ پيامبر ( ص ) ، بيانگر بسيارى از حقايق مخفى شده از تورات و انجيل

رسولنا يبين لكم كثيراً مما كنتم تخفون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 17 - 11

11_ پيامبر ( ص ) داراى بصيرتى الهى بر حقانيت قرآن و برخوردار از شاهدى ربانى بر الهى بودن آن و آگاه به حقايق تورات

أفمن كان على بيّنة من ربه . .. و من قبله كت_ب موسى

برخى از مفسران برآنند كه مصداق بارز و مورد نظر براى {من كان على بيّنة} پيامبر(ص) است. اين گروه جمله {فلاتك ...} را مؤيد اين نظر شمرده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 31 - 3

3 - پيامبر ( ص ) ، به تعاليم كتاب هاى آسمانى پيشين ( تورات و انجيل ) آگاهى داشته است .

و لا بالذى بين يديه

تعبير از كتاب هاى پيشين آسمانى به {الذى بين يديه} حكايت از آگاهى پيامبراسلام(ص) از آنها داشته است.

مخالفت با تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 113 - 5

5 - اتهام يهود و نصارا عليه يكديگر ( بى پايه و اساس خواندن آيين طرف مقابل ) مخالف با كتاب آسمانى خود آنان است .

و قالت اليهود . .. و هم يتلون الكتب

مردم

صدر اسلام و تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 43 - 12

12_ وجود افرادى در ميان مردم عصر بعثت كه به تمامى تورات و انجيل آگاهى داشتند . *

و من عنده علم الكت_ب

برداشت فوق، بر اساس اين احتمال است كه مراد از {الكتاب} تورات و انجيل باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 36 - 1

1 - اصول تعاليم تورات ، آشنا و مطرح براى مردم عصر نزول قرآن

أم لم ينبّأ بما فى صحف موسى

از استفهام توبيخى در {أم لم ينبّأ}، مى توان استفاده كرد كه اصول معارف تورات، امرى شناخته شده براى مردم عصر بعثت بوده است.

مسيحيان و تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 41 - 10

10 - دستيابى به متاع دنيا ، از هدف هاى يهود و نصارا در كفر به قرآن و انكار حقايق تورات و انجيل

و لاتشتروا بأيتى ثمناً قليلا

كلمه {آياتى} علاوه بر قرآن، شامل حقايق بيان شده در تورات و انجيل نيز هست. گويا آوردن اسم ظاهر (آياتى) به جاى ضمير {به}، براى تأمين اين هدف باشد. قابل ذكر است كه چون سخن درباره ايمان به قرآن بود، مصداق مورد نظر براى {آياتى} حقايقى از تورات و انجيل است كه دليل بر حقانيت قرآن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 66 - 12

12 _ بهره مندى يهود و نصارا از تعاليم و معارفى آسمانى علاوه بر تورات و انجيل

و لو انهم اقاموا التورية

و الانجيل و ما أنزل اليهم من ربهم

مراد از {ما انزل اليهم} مى تواند كتابهايى همانند زبور و . .. باشد كه خداوند بر پيامبران بنى اسرائيل نازل كرده است.

مشركان مكه و پيروان تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 157 - 1

1 _ اعتراف مشركان مكه به هدايت يافتگى پيروان تورات و انجيل

لو أنا أنزل علينا الكتب لكنا أهدى منهم

معرضان از تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 5 - 1

1 - عالمان يهود ، به رغم آگاهى از دستورات تورات ، به آن عمل نمى كردند .

مثل الذين حمّلوا التورية ثمّ لم يحملوها

مكان نزول تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 44 - 1

1 - بخش غربى وادى طور ، محل نزول تورات بر موسى ( ع )

و ما كنت بجانب الغربىّ إذ قضيناإلى موسى الأمر

مراد از {أمر مقضى} تورات است كه خداوند در كوه طور به موسى(ع) عطا فرمود.

مكذبان تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 110 - 3

3_ قوم موسى در حقانيت تورات اختلاف كرده ; گروهى آن را پذيرفتند و گروهى آن را انكار كردند .

و لقد ءاتينا موسى الكت_ب فاختلف فيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 48 - 8،12

8 - انكار پيشين تورات از سوى كافران ، نشانه بهانه جويى و عدم صداقت آنان در پيشنهاد خويش

أوَلم يكفروا بما أُوتى موسى من قبل

12 -

اقدام حق ستيزان صدراسلام به انكار صريح قرآن و تورات و تأكيد بر كفر خويش نسبت به آن دو

و قالوا إنّا بكلٍّ ك_فرون

منشأ تحريف تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 13 - 12

12 _ سنگدلى بنى اسرائيل ، منشأ تحريف تورات

و جعلنا قلوبهم قسية يحرفون الكلم عن مواضعه

جمله {يحرفون} جمله مفسره و بيانگر آثار قساوت قلب است.

منشأ تهمت جادو به تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 50 - 3

3 - اتهام بى دليل سحر به قرآن و تورات از سوى كافران صدراسلام ، برخاسته از هواپرستى آنان بود .

قالوا سحران تظ_هرا . .. فاعلم أنّما يتّبعون أهواءهم

مواعظ تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 46 - 18

18 _ انجيل ، داراى هدايت ها پندهايى افزون بر تورات

فيها هدى و نور . .. فيه هدى و نور و مصدقاً لما بين يديه من التورية و هدى و موعظة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 145 - 3،6

3 _ الواح عطا شده به موسى ( ع ) ، دربردارنده پندهايى از هر چيز پندآموز

و كتبنا له فى الألواح من كل شىء موعظة

{موعظة} مفعول براى {كتبنا} و {من كل شىء} صفت براى {موعظة} است. مراد از {كل شىء}، به مناسبت مورد، هر چيز پندآموز است. بنابراين جمله {كتبنا له ... } يعنى: از هر چيز پندآموز موعظه اى را در الواح عطا شده به موسى نگاشتيم.

6 _ پند و موعظه ،

از تعاليم اساسى تورات

و كتبنا . .. موعظة و تفصيلا

تقديم {موعظة} بر {تفصيلاً} بيانگر اين است كه پندها و موعظه هاى تورات، نسبت به ديگر تعاليم آن، از جايگاه ويژه اى برخوردار بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 105 - 5

5- تورات ، كتاب ياد و يادآورى و پند و موعظه

من بعد الذكر

اين برداشت، از آن جا است كه بر تورات، اطلاقِ {ذكر} شده است.

موانع ابلاغ تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 150 - 8

8 _ آلودگى بنى اسرائيل به شرك و گوساله پرستى ، از ميان برنده زمينه ابلاغ تورات و تعليم پيام ها و موعظه هاى آن

و ألقى الألواح

گويا هدف از بيان اين بخش از داستان كه موسى(ع) با مشاهده گوساله پرستى تورات را بر زمين افكند، اين نكته باشد كه موسى(ع) جامعه نابخرد خويش را شايسته تورات ندانست و زمينه تعاليم آن را بر باد رفته ديد و لذا آن را بر زمين نهاد.

موانع فهم تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 146 - 18

18 _ خداوند به قوم موسى هشدار داد كه در صورت ادامه مخالفت با راه رشد و تعالى و پيمودن راه ضلالت ، ايشان را از درك معارف تورات محروم خواهد ساخت .

و أمر قومك يأخذوا بأحسنها . .. إن يروا كل ءاية لايؤمنوا بها ... سبيلا

موسى(ع) و افكندن تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 150 - 7

7 _ موسى

( ع ) بر اثر شدّت غضب به خاطر گوساله پرستى قومش ، لوحه هاى تورات را بر زمين افكند .

لما رجع موسى إلى قومه غضبن أسفاً . .. و ألقى الألواح

مؤمنان به تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 110 - 3

3_ قوم موسى در حقانيت تورات اختلاف كرده ; گروهى آن را پذيرفتند و گروهى آن را انكار كردند .

و لقد ءاتينا موسى الكت_ب فاختلف فيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 30 - 4

4- جامعه جن ، مؤمن به موسى ( ع ) و كتاب آسمانى او

إنّا سمعنا كت_بًا أُنزل من بعد موسى مصدّقًا

انذارگران جن براى گرايش دادن قوم خويش به قرآن، تصديق گرى آن براى تورات را يادآور شده اند. اين سخن در صورتى ثمربخش است كه جامعه جن، به تورات معتقد باشد.

مهلت به مكذبان تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 110 - 9

9_ خداوند بر اساس تقدير خويش ، به منكران حقانيت تورات مهلت داده است و درباره آنان در دنيا داورى نخواهد كرد .

فاختلف فيه و لولا كلمة سبقت من ربك لقضى بينهم

نزول تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 101 - 10

10 - تورات ، كتابى نازل شده از جانب خدا

أوتوا الكتب كتب اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 65 - 5،7

5 _ نزول تورات و انجيل پس از حضرت ابراهيم (

ع )

و ما انزلت التورية و الانجيل الاّ من بعده

7 _ نزول تورات و انجيل پس از ابراهيم ( ع ) ، دليل بطلان ادعاى يهودى يا نصرانى بودن آن حضرت

يا اهل الكتاب لم تحاجّون فى ابرهيم و ما انزلت التورية و الانجيل الاّ من بعده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 93 - 14

14 _ حليت همه خوردنى ها بر بنى اسرائيل ، جز گوشت شتر كه اسرائيل ( ع ) ( يعقوب ) قبل از نزول تورات بر خود حرام كرده بود .

كل الطعام كان حلا لبنى اسرائيل الا ما حرم اسرائيل على نفسه

امام صادق (ع): . .. ان اسرائيل كان اذا اكل من لحم الابل هيّج عليه وجع الخاصرة فحرّم على نفسه لحم الابل و ذلك قبل ان تنزّل التوراة.

_______________________________

كافى، ج 5، ص 306، ح 9 ; بحارالانوار، ج 9، ص 191، ح 31.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 98 - 2

2 _ كفر اهل كتاب به آيات الهى ( انكار حليّت خوردنى ها قبل از نزول تورات در آيين ابراهيم و انكار تقدّم تاريخى بناى كعبه )

كل الطعام . .. قل يا اهل الكتب لم تكفرون بايات اللّه

مراد از {ايات اللّه}، مضامينى است كه در آيه هاى قبل بيان شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 1

1 _ تورات ، كتابى آسمانى و خداوند ، نازل كننده آن

إنّا انزلنا التورية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده -

5 - 68 - 9،10

9 _ نزول فرمان ها و معارف الهى بر يهود و نصارا ، علاوه بر تورات و انجيل

حتّى تقيموا التورية و الانجيل و ما أنزل اليكم من ربكم

10 _ فرمان ها و معارف نازل شده بر اهل كتاب ، در كنار تورات و انجيل ، جلوه اى از ربوبيت خداوند

حتّى تقيموا التورية و الانجيل و ما أنزل اليكم من ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 91 - 7،21،23

7 _ موسى(ع) داراى كتاب (تورات) نازل شده از جانب خداوند بود.

قل من أنزل الكتب الذى جاء به موسى

21 _ خداوند نازل كننده كتاب تورات بر موسى(ع)

قل من أنزل الكتب الذى جاء به موسى . .. قل الله

23 _ نزول تورات دليلى بر امكان نزول وحى بر پيامبر(ص) و گواهى بر بطلان پندار منكران نزول وحى بر بشر است.

إذ قالوا ما أنزل الله على بشر . .. قل من أنزل الكتب ... قل الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 17 - 8

8_ تورات ، كتابى نازل شده بر موسى ( ع )

و من قبله كت_ب موسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 4 - 2

2- تورات ، كتابى آسمانى و نازل شده از سوى خداوند

و قضينا إلى بنى إسرءيل فى الكت_ب

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مقصود از {الكتاب} _ به قرينه {ال} كه عهد ذكرى است _ {تورات} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 86 - 5

5

- بنى اسرائيل ، پيش از رفتن موسى ( ع ) به ميقات ، وعده خوبى ( نزول تورات ) از ناحيه خداوند دريافت كرده بودند .

ألم يعدكم ربّكم وعدًا حسنًا

استفهام تقريرى يا انكارى موسى(ع) از بنى اسرائيل، نشان از داده شدن وعده اى به آنان پيش از رفتن موسى(ع) به ميقات دارد. محتواى اين وعده را، برخى نزول تورات دانسته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 44 - 3،4

3 - تبيين ماجراى نزول تورات بر موسى ( ع ) از سوى پيامبراسلام _ با اين كه خود ، نه در وادى طور بود و نه شاهد نزول _ گواهى است روشن بر رسالت الهى آن حضرت .

و ما كنت بجانب الغربىّ . .. و ما كنت من الش_هدين

4 - عدم اطلاع پيامبر ( ص ) از محل و چگونگى داستان نزول تورات بر موسى ( ع ) پيش از نزول قرآن

و ما كنت بجانب الغربىّ . .. و ما كنت من الش_هدين

از آيه ياد شده استفاده مى شود كه پيامبر(ص) پيش از نزول قرآن، از كيفيت نزول تورات و محل نزول آن اطلاع نداشته است. اين آگاهى تنها از طريق وحى و با نزول قرآن براى او پيدا شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 2 - 3

3 - نزول كتاب آسمانى به صورت نوشته در الواح ، از ويژگى هاى تورات *

و كت_ب مسطور

در صورتى كه مراد از {كتاب مسطور} تورات باشد، وصف {مسطور} بيانگر اين است كه ساير كتاب هاى آسمانى به صورت نوشته در

الواح نازل نمى شده است; زيرا هميشه شىء را به مختصات آن توصيف مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 3 - 1

1 - كتاب نازل شده بر موسى ( ع ) ( تورات ) ، تدوين يافته بر پوستى پهن و گسترده

فى رقّ منشور

{رقّ} به معناى پوست است; پوستى كه براى نوشتن در آن مهيّا شده باشد (المصباح المنير). {منشور} معادل {مبسوط} (باز و گسترده) و مقابل {مطوى} (پيچيده و لوله شده) است. گفتنى است كه ظرف {فى رقّ} متعلق به {مسطور} در آيه قبل است; يعنى، كتابى كه در پوستى باز و گسترده نوشته شده و تدوين يافته است.

نزول تورات بر موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 43 - 7

7 - اعطاى تورات به موسى ( ع ) از سوى خدا ، با هدف بيدار كردن انسان ها و رهانيدن ايشان از غفلت

و لقد ءاتينا موسى الكت_ب . .. لعلّهم يتذكّرون

نسخ احكام تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 50 - 3

3 _ نسخ بعضى از احكام تورات ، توسط حضرت عيسى ( ع )

و لاحلّ لكم بعض الذى حرّم عليكم

چون مخاطبان عيسى (ع)، بنى اسرائيل بودند، و شريعت بنى اسرائيل تا قبل از عيسى (ع)، شريعت حضرت موسى (ع) بوده، بنابراين چيزهايى كه عيسى (ع) براى آنان حلال مى كند، چيزهايى است كه تورات آنها را تحريم كرده است.

نعمت تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 53 - 5

5 - تورات عطا شده به موسى ( ع ) از نعمت هاى خداوند به بنى اسرائيل

و إذ ءاتينا موسى الكتب و الفرقان

با توجه به آيه 47 معلوم مى شود: اين بخش از آيات در صدد بيان نعمتهاى گرانقدرى است كه خداوند به بنى اسرائيل عطا فرموده است. بنابراين عطاى تورات و فرقان نيز در آيه مورد بحث، به عنوان يك نعمت بزرگ مطرح شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 154 - 5

5 _ تورات، نعمتى كامل براى نيكوكاران قوم موسى

تماما على الذى أحسن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 117 - 4

4 - اعطاى كتاب ( تورات ) به موسى و هارون ( عليهماالسلام ) ، از نعمت هاى بزرگ الهى به ايشان

و لقد مننّا على موسى و ه_رون . .. و ءاتين_هما الكت_ب المستبين

نقش تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 53 - 4،7

4 - تورات ، وسيله اى كارآمد براى تشخيص حق از باطل

و إذ ءاتينا موسى الكتب و الفرقان

{فرقان}; يعنى، وسيله تمييز و تشخيص و مراد از آن - به مناسبت مورد - چيزى است كه بتوان به وسيله آن، حق را از باطل در محدوده احكام و معارف الهى، متمايز ساخت.

7 - نايل شدن بنى اسرائيل به هدايت ، هدف از نزول تورات

و إذ ءاتينا موسى الكتب و الفرقان لعلكم تهتدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 63 - 6،8

6 -

پذيرش تورات با جديت تمام و استوارسازى رفتار و انديشه ها بر اساس آن ، فرمان خداوند به بنى اسرائيل

خذوا ما ءاتينكم بقوّة

8 - تحصيل تقوا و دورى از اعمال ناروا ، هدف از فراخوانى بنى اسرائيل به پذيرش تورات

خذوا ما ءاتينكم بقوة و اذكروا ما فيه لعلكم تتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 93 - 6

6 - پذيرش تورات با جديت تمام و استوارسازى رفتار و انديشه ها بر اساس آن ، فرمان خداوند به بنى اسرائيل

خذوا ما ءاتينكم بقوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 113 - 8

8 - تورات و انجيل ، راهگشاى حل اختلاف مذهبى يهود و نصارا

قالت اليهود . .. و قالت النصرى ... و هم يتلون الكتب

جمله حاليه {و هم يتلون الكتاب} مى تواند به داعى تعجب ايراد شده باشد; يعنى، باعث شگفتى است كه يهود و نصارا كتابهاى آسمانى را مى خوانند، ولى در عين حال اين گونه اختلاف دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 43 - 6

6 _ تورات ، پاسخگوى نياز يهود عصر پيامبر ( ص ) به احكام قضايى و حدود الهى

و كيف يحكمونك و عندهم التورية فيها حكم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 3،9،51

3 _ تورات ، مرجع و پايه قضاوت هاى پيامبران در بين يهود

يحكم بها النبيون الذين اسلموا للذين هادوا

9 _ تورات ، محور قضاوت هاى عالمان ربانى و احبار در بين يهود

يحكم بها

. .. الربنيون و الاحبار

51 _ كفرپيشگى برخى از عالمان و سران يهود عصر پيامبر ( ص ) ، به دليل خوددارى آنان از قضاوت بر اساس تورات

ثم يتولون من بعد ذلك . .. و من لم يحكم بما أنزل اللّه فأولئك هم الكفرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 45 - 23

23 _ ستم پيشگى برخى از عالمان و سران يهود عصر پيامبر ( ص ) ، به دليل خوددارى آنان از قضاوت بر اساس تورات

فأولئك هم الظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 91 - 19

19 _ نزول تورات مرحله اى جديد و تكاملى در بيان معارف از طريق وحى بوده است. *

و علمتم ما لم تعلموا أنتم و لا ءاباؤكم

جمله {و لا ءاباؤكم} ظاهراً شامل همه طبقات پدران يهود مى گردد. و چون آباء بنى اسرائيل از انبياى الهى بوده و به ابراهيم(ع) و نوح(ع) منتهى مى شوند، محتمل است آنچه در تورات بيان شده به مقتضاى مضمون جمله {و لا ءاباؤكم} در كتب گذشته بيان نشده باشد، لذا تورات مرحله اى تكاملى در اين رشته محسوب مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 154 - 6،7،8،12،13

6 _ تورات كامل كننده دستورهاى دهگانه ابلاغ شده به موسى(ع) و موجب اكمال شريعت او

ثم ءاتينا موسى الكتب تماما

برداشت فوق بر اين مبناست كه مفعول {تماما} اصول دهگانه باشد.

7 _ تورات بيانگر اصول دهگانه (توحيد و . .. ) و ديگر معارف آيين موسى(ع)

ءاتينا موسى الكتب تماما . .. و

تفصيلا لكل شىء

{تفصيل} مصدر و در آيه به معناى اسم فاعل (مفصل، يعنى بيان كننده) است. {تفصيلا} عطف بر {تماما} و حال براى {الكتاب} است. مراد از {كل شىء} معارف و احكام شريعت موسى(ع) است كه از مصاديق مورد نظر آن، اصول دهگانه است.

8 _ تورات كتابى هدايتگر و موجب رحمت است.

ءاتينا موسى الكتب تماما . .. و هدى و رحمة

12 _ توجه بنى اسرائيل به محتواى تورات، زمينه ساز ايمان آنان به قيامت و ملاقات خدا

ثم ءاتينا موسى الكتب . .. لعلهم بلقاء ربهم يؤمنون

13 _ ناباورى بنى اسرائيل به قيامت و ملاقات خدا پيش از نزول تورات

ثم ءاتينا موسى الكتب . .. لعلهم بلقاء ربهم يؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 156 - 7

7 _ وجود تورات و انجيل به سبب غفلت و ناآگاهى مشركان از محتواى آنها نمى توانست اتمام حجت براى آنان باشد.

و إن كنا عن دراستهم لغفلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 171 - 4،7

4 _ خداوند با برافراشتن كوه طور بر سر قوم موسى ، از آنان خواست تا با جديت تمام تورات بپذيرند و رفتار و انديشه هاى خويش را بر اساس آن استوار سازند .

خذوا ما ءاتينكم بقوة

{خذوا} يعنى بگيريد. {گرفتن} تورات و ديگر كتابهاى آسمانى به اين است كه مورد پذيرش قرار گيرد و به احكام آن عمل شود.

7 _ تحصيل تقوا و دورى از اعمال ناروا ، هدف دعوت خداوند از بنى اسرائيل به پذيرش تورات

خذوا ما ءاتينكم بقوة . .. لعلكم تتقون

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 111 - 21

21 _ تورات ، انجيل و قرآن ، سند وعده هاى خدا به مجاهدان و شهيدان و مايه اطمينان آنان

وعداً عليه حقاً فى التورية و الإنجيل و القرءان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 24 - 10

10- قرآن و كتاب هاى آسمانى ( تورات ، زبور و انجيل ) ، مايه احياى فطرت خفته و يادآور دانستنى هاى فراموش شده انسان ها

ه_ذا ذكر من معى و ذكر من قبلى

{ذكر} از نظر معنا، مانند {حفظ} است; با اين تفاوت كه حفظ شىء به اعتبار احراز و به دست آوردن آن و ذكر شىء به اعتبار استحضار و يادآوردن آن است (مفردات راغب). بنابراين توصيف قرآن و ديگر كتاب هاى آسمانى به {ذكر}، ممكن است به اين اعتبار باشد. كه يادآور دانستنى هاى فراموش شده آدمى و بيدارگر فطرت انسان غافل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 48 - 2

2- تورات ، جدا كننده حق از باطل

ءاتينا موسى و ه_رون الفرقان و ضياءً و ذكرًا

واژه {فرقان} به هر چيز جدا كننده حق از باطل اطلاق مى شود. توصيف كتاب آسمانى تورات به {فرقان} بيانگر برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 76 - 7

7 - ناتوانى تورات و انجيل عصر پيامبر ( ص ) ، از رفع اختلافات فكرى و عقيدتى بنى اسرائيل

إنّ ه_ذا القرءان يقصّ على بنى إسرءيل أكثر الذى هم فيه يختلفون

اقدام قرآن به حل

اختلافات بنى اسرائيل، نشان مى دهد كه آنچه به عنوان تورات و انجيل در دست آنان بوده، براى تبيين حقايق مورد اختلافشان كافى نبوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 53 - 4

4 - كتاب آسمانى ( تورات ) ، ميراث الهى براى بنى اسرائيل

و أورثنا بنى إسرءيل الكت_ب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 54 - 1

1 - تورات ، مايه هدايت و وسيله پندآموزى و بيدارى صاحبان عقل سليم و خرد ناب از قوم بنى اسرائيل

و أورثنا بنى إسرءيل الكت_ب . هدًى و ذكرى لأُولى الألب_ب

{لب} (مفرد {الباب}) به معناى عقل خالص و خرد ناب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 12 - 4

4- كتاب آسمانى موسى ( تورات ) ، سرمشق زندگى و تبلور رحمت الهى براى بنى اسرائيل

و من قبله كت_ب موسى إمامًا و رحمة

با توجه به اين كه كتاب موسى براى بنى اسرائيل و هدايت آنان نازل شده است، قيد {إماماً و رحمة} نيز نظر به پيشوايى و رحمت در مورد آنان دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 16 - 14

14 - انجيل عيسى ( ع ) ، مكمل تورات موسى ( ع ) بوده و اين دو كتاب از نظر اهداف و اصول تعاليم ، يكسان و در يك راستا قرار داشتند .

و لايكونوا كالذين أُوتوا الكت_ب من قبل

مراد از {الكتاب} تورات و انجيل است. بنابراين كاربرد تعبير {الكتاب} _ به صورت مفرد _

به جاى {الكتابين}، مى تواند ناظر به مطلب بالا باشد.

نوآورى تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 91 - 17

17 _ يهود با نزول تورات معارف و حقايق تازه اى را فراگرفتند.

و علمتم ما لم تعلموا أنتم و لا ءاباؤكم

نورانيت تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 91 - 8

8 _ روشنى و روشنگرى و هدايتگرى براى توده هاى مردم، از ويژگيهاى تورات است.

الكتب الذى جاء به موسى نورا و هدى للناس

از ويژگيهاى بارز براى {نور}، روشنى آن و همچنين روشن ساختن چيزهايى است كه در پرتو آن قرار گيرند. توصيف تورات به اين وصف بيانگر وجود اين دو ويژگى در آن كتاب آسمانى است.

وحيانيت تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 101 - 3،5،10

3 - پيامبر ( ص ) ، آسمانى بودن تورات را تأييد و حقانيت آن را تصديق مى كرد .

مصدق لما معهم

5 - بعثت پيامبر ( ص ) ، دليل و گواهى بر راستى و درستى تورات و آسمانى بودن آن

مصدق لما معهم

توضيح برداشت فوق در آيه 41، 91 و 97 از همين سوره بيان شد.

10 - تورات ، كتابى نازل شده از جانب خدا

أوتوا الكتب كتب اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 176 - 1

1 - خداوند ، نازل كننده كتاب هاى آسمانى ( تورات ، انجيل ، قرآن و . . . )

ذلك بأن اللّه نزل الكتب

{ال} در {الكتاب} براى جنس است و

{الكتاب} شامل همه كتابهاى آسمانى مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 91 - 7،21

7 _ موسى(ع) داراى كتاب (تورات) نازل شده از جانب خداوند بود.

قل من أنزل الكتب الذى جاء به موسى

21 _ خداوند نازل كننده كتاب تورات بر موسى(ع)

قل من أنزل الكتب الذى جاء به موسى . .. قل الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 49 - 4

4 - قرآن و تورات ، دو كتاب آسمانى و نازل شده از جانب خداوند

فأتوا بكت_ب من عند اللّه هو أهدى منهما

ضمير {هما} در {منهما} به تورات و قرآن بازمى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 46 - 11

11 - قرآن و انجيل و تورات ، كتاب هاى نازل شده از سوى خداوند است .

ءامنّا بالذى أُنزل إلينا و أُنزل إليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 47 - 4

4 - كتاب هاى تورات و انجيل ، فرستاده شده از سوى خداوند است .

فالذين ءاتين_هم الكت_ب

وضوح تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 117 - 2

2 - كتاب آسمانى موسى و هارون ( عليهماالسلام ) ( تورات ) ، برخوردار از پيام ها و مضامينى بسيار روشن و قابل فهم براى همگان

و ءاتين_هما الكت_ب المستبين

{مستبين} به معناى {مبين} (روشن و روشنگر) است و {سين} و {تا} در آن براى تأكيد و مبالغه است; يعنى، بسيار روشن و روشنگر.

وعده هاى خدا در

تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 111 - 18

18 _ پاداش بهشت براى مجاهدان و شهيدان ، وعده حتمى خداوند در تورات ، انجيل و قرآن

وعداً عليه حقاً فى التورية و الإنجيل و القرءان

ويژگى الواح تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 145 - 3

3 _ الواح عطا شده به موسى ( ع ) ، دربردارنده پندهايى از هر چيز پندآموز

و كتبنا له فى الألواح من كل شىء موعظة

{موعظة} مفعول براى {كتبنا} و {من كل شىء} صفت براى {موعظة} است. مراد از {كل شىء}، به مناسبت مورد، هر چيز پندآموز است. بنابراين جمله {كتبنا له ... } يعنى: از هر چيز پندآموز موعظه اى را در الواح عطا شده به موسى نگاشتيم.

ويژگى تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 82 - 13

13 _ كتب الهى ( تورات ، انجيل و . . . ) ، عارى از هر گونه اختلاف

و لو كان من عند غير اللّه لوجدوا فيه اختلافاً كثيراً

چون ملاك عدم اختلافات، از جانب خدا بودن دانسته شده است، بنابراين همه كتابهاى آسمانى داراى اين ويژگى (پيراسته بودن از اختلاف) هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 91 - 8

8 _ روشنى و روشنگرى و هدايتگرى براى توده هاى مردم، از ويژگيهاى تورات است.

الكتب الذى جاء به موسى نورا و هدى للناس

از ويژگيهاى بارز براى {نور}، روشنى آن و همچنين روشن ساختن چيزهايى است كه در پرتو آن قرار

گيرند. توصيف تورات به اين وصف بيانگر وجود اين دو ويژگى در آن كتاب آسمانى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 145 - 4

4 _ الواح اهدا شده به موسى ( ع ) ( تورات ) تأمين كننده همه نياز هاى هدايتى مردم عصر موسى ( ع ) با بيانى روشن

و كتبنا . .. تفصيلا لكل شىء

ويژگى نزول تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 145 - 5

5 _ نزول تورات به صورت الواحى مكتوب بود .

و كتبنا له فى الألواح

ويژگيهاى تعاليم تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 43 - 5

5 - تعليمات تورات ، بصيرت بخش ، هدايتگر و رحمت آفرين براى مردم

و لقد ءاتينا موسى الكت_ب . .. بصائر للناس و هدًى و رحمة

ويژگيهاى تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 17 - 8،9

8_ تورات ، كتابى نازل شده بر موسى ( ع )

و من قبله كت_ب موسى

9_ تورات ، پيشوا و راهنماى مردم و مايه رحمت بر ايشان

و من قبله كت_ب موسى إمامًا و رحمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 117 - 2

2 - كتاب آسمانى موسى و هارون ( عليهماالسلام ) ( تورات ) ، برخوردار از پيام ها و مضامينى بسيار روشن و قابل فهم براى همگان

و ءاتين_هما الكت_ب المستبين

{مستبين} به معناى {مبين} (روشن و روشنگر) است و {سين} و {تا} در آن براى

تأكيد و مبالغه است; يعنى، بسيار روشن و روشنگر.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 2 - 3

3 - نزول كتاب آسمانى به صورت نوشته در الواح ، از ويژگى هاى تورات *

و كت_ب مسطور

در صورتى كه مراد از {كتاب مسطور} تورات باشد، وصف {مسطور} بيانگر اين است كه ساير كتاب هاى آسمانى به صورت نوشته در الواح نازل نمى شده است; زيرا هميشه شىء را به مختصات آن توصيف مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 3 - 1

1 - كتاب نازل شده بر موسى ( ع ) ( تورات ) ، تدوين يافته بر پوستى پهن و گسترده

فى رقّ منشور

{رقّ} به معناى پوست است; پوستى كه براى نوشتن در آن مهيّا شده باشد (المصباح المنير). {منشور} معادل {مبسوط} (باز و گسترده) و مقابل {مطوى} (پيچيده و لوله شده) است. گفتنى است كه ظرف {فى رقّ} متعلق به {مسطور} در آيه قبل است; يعنى، كتابى كه در پوستى باز و گسترده نوشته شده و تدوين يافته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 36 - 2

2 - كتاب آسمانى موسى ( ع ) ، داراى صحيفه ها و الواح متعدد

بما فى صحف موسى

هارون(ع) و تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 49 - 4

4 - دريافت تورات توسط موسى ( ع ) و عدم مشاركت هارون با او در اين امر مهم

ثمّ أرسلنا موسى و أخاه ه_رون . .. و

لقد ءاتينا موسى الكت_ب

هدايت پيروان تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 157 - 1

1 _ اعتراف مشركان مكه به هدايت يافتگى پيروان تورات و انجيل

لو أنا أنزل علينا الكتب لكنا أهدى منهم

هدايتگرى تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 113 - 8

8 - تورات و انجيل ، راهگشاى حل اختلاف مذهبى يهود و نصارا

قالت اليهود . .. و قالت النصرى ... و هم يتلون الكتب

جمله حاليه {و هم يتلون الكتاب} مى تواند به داعى تعجب ايراد شده باشد; يعنى، باعث شگفتى است كه يهود و نصارا كتابهاى آسمانى را مى خوانند، ولى در عين حال اين گونه اختلاف دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 2

2 _ تورات ، مشتمل بر هدايت ( احكام ) و نور ( عقايد )

إنّا انزلنا التورية فيها هدى و نور

چون واژه {نور} تناسب با مقوله هاى نظرى دارد، مراد از آن مى تواند عقايد باشد و {هدايت}، گرچه در مسائل نظرى و عملى كاربردى يكسان دارد، ولى چون در مقابل نور قرار گرفته است، مراد از آن مى تواند احكام و مسائل عملى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 46 - 18

18 _ انجيل ، داراى هدايت ها پندهايى افزون بر تورات

فيها هدى و نور . .. فيه هدى و نور و مصدقاً لما بين يديه من التورية و هدى و موعظة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5

- انعام - 6 - 91 - 8

8 _ روشنى و روشنگرى و هدايتگرى براى توده هاى مردم، از ويژگيهاى تورات است.

الكتب الذى جاء به موسى نورا و هدى للناس

از ويژگيهاى بارز براى {نور}، روشنى آن و همچنين روشن ساختن چيزهايى است كه در پرتو آن قرار گيرند. توصيف تورات به اين وصف بيانگر وجود اين دو ويژگى در آن كتاب آسمانى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 154 - 8

8 _ تورات كتابى هدايتگر و موجب رحمت است.

ءاتينا موسى الكتب تماما . .. و هدى و رحمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 145 - 4

4 _ الواح اهدا شده به موسى ( ع ) ( تورات ) تأمين كننده همه نياز هاى هدايتى مردم عصر موسى ( ع ) با بيانى روشن

و كتبنا . .. تفصيلا لكل شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 154 - 3

3 _ نوشته ها و حقايق موجود در الواح عطا شده به موسى ، هدايتگر انسان ها و رحمت آفرين براى آنها

و فى نسختها هدى و رحمة

كلمه {نسخة} به نوشته اصلى و نيز به رونوشت آن به اعتبار اينكه جانشين نوشته اصلى است، اطلاق مى گردد. (لسان العرب). ظاهراً مراد از {نسخة} در آيه شريفه همان نوشته اصلى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 17 - 9

9_ تورات ، پيشوا و راهنماى مردم و مايه رحمت بر ايشان

و من قبله كت_ب موسى إمامًا

و رحمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 5 - 9

9- تورات ، حاوى تعاليمى براى نجات مردم از ظلمت ها و رهنمونى آنان به سوى نور بود .

و لقد أرسلنا موسى بأي_تنا أن أخرج قومك من الظلم_ت إلى النور

مصداق بارز {آياتنا}، كه در آيه آمده است، همان تورات است كه كتاب آسمانى حضرت موسى(ع) بود. از اينكه خداوند رسالت موسى(ع) را در بيرون بردن مردم از ظلمتها با اعطاى تورات به او بيان مى كند برداشت مى شود كه تورات حاوى چنين تعاليمى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 2 - 1

1- خداوند به { موسى ( ع ) } كتاب آسمانى ( تورات ) اعطا كرد تا بنى اسرائيل به وسيله آن هدايت شوند .

و ءاتينا موسى الكت_ب و جعلن_ه هدًى لبنى إسرءيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 48 - 6

6- تورات ، روشنى بخش زندگى و يادآور مسير هدايت و نيازمندى هاى دينى براى تقواپيشگان

و ضياءً و ذكرًا للمتّقين

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه مقصود از {فرقان}، كتاب تورات بوده و كلمه هاى {ضياءً} و {ذكراً} در توصيف اين كتاب باشد. گفتنى است {ذكر} به معناى ياد و يادآورى است و مقصود از آن _ مطابق آن چه نوع مفسران گفته اند _ ياد كرد مسائل هدايتى و نيازهاى دينى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 49 - 2

2 - كتاب آسمانى موسى ( ع

) ( تورات ) ، كتاب هدايت

لعلّهم يهتدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 43 - 5

5 - تعليمات تورات ، بصيرت بخش ، هدايتگر و رحمت آفرين براى مردم

و لقد ءاتينا موسى الكت_ب . .. بصائر للناس و هدًى و رحمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 49 - 5،12

5 - عدم وجود كتابى هدايت بخش تر از قرآن و تورات

قل فأتوا بكت_ب من عند اللّه هو أهدى منهما

12 - بشر ، ناتوان از ارائه كتابى برتر و هدايت كننده تر از قرآن و تورات

قل فأتوا بكت_ب . .. هو أهدى ... إن كنتم ص_دقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 23 - 8

8 - كتاب آسمانى موسى ، هدايت كننده قوم بنى اسرائيل بود .

و جعلن_ه هدًى لبنى إسرءيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 54 - 2

2 - هدايت ، بيدار سازى ، پند آموزى و احياى خردناب ، قلمرو رسالت موسى ( ع ) و كتاب آسمانى او ( تورات )

هدًى و ذكرى لأُولى الألب_ب

هماهنگى تورات و قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 10 - 5

5- تورات [ اصلى ] ، كتابى همانند قرآن از نظر پيام هاى اصولى

و شهد ش_هد من بنى إسرءيل على مثله ف_امن

واژه {على مثله}، وجود هماهنگى و مشابهت بين تورات اصلى و قرآن را مى رساند; زيرا مراد از {مثله}، كتاب آسمانى موسى(ع) است

كه همانند قرآن، معرفى شده است.

هماهنگى قرآن با تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 12 - 1،2

1- تصديق قرآن ، نسبت به تورات و هماهنگى پيام آن دو

و من قبله كت_ب موسى إمامًا و رحمة و ه_ذا كت_ب مصدّق

2- همسويى و هماهنگى محتواى قرآن و تورات و تصديق آن نسبت به تورات ، دليلى بر وحيانى بودن قرآن

و من قبله كت_ب موسى إمامًا و رحمة و ه_ذا كت_ب مصدّق

طرح هماهنگى پيام تورات و قرآن و نيز تصديق مطالب تورات از سوى قرآن، زمينه اى است براى تفكر اهل كتاب و غير آنان، و يافتن آثار وحى بودن و دلايل حقانيت قرآن در آن.

يهود و تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 41 - 10

10 - دستيابى به متاع دنيا ، از هدف هاى يهود و نصارا در كفر به قرآن و انكار حقايق تورات و انجيل

و لاتشتروا بأيتى ثمناً قليلا

كلمه {آياتى} علاوه بر قرآن، شامل حقايق بيان شده در تورات و انجيل نيز هست. گويا آوردن اسم ظاهر (آياتى) به جاى ضمير {به}، براى تأمين اين هدف باشد. قابل ذكر است كه چون سخن درباره ايمان به قرآن بود، مصداق مورد نظر براى {آياتى} حقايقى از تورات و انجيل است كه دليل بر حقانيت قرآن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 90 - 1،2

1 - يهوديان ، به قرآن و كتاب آسمانى خويش ( تورات ) كفر ورزيدند .

أن يكفروا بما أنزل اللّه

مراد از {ما أنزل

اللّه} قرآن است و بعيد نيست كه علاوه بر آن، تورات نيز منظور باشد. قابل ذكر است كه مراد از كافر شدن يهود به تورات، انكار يا تحريف آن بخش از تورات است كه ويژگيهاى پيامبر اكرم(ص) را بيان كرده است.

2 - يهوديان ، با كفرشان به قرآن و تورات ، خود را به بد بهايى فروختند .

بئسما اشتروا به أنفسهم أن يكفروا بما أنزل اللّه

{اشتراء} به معناى خريدن است و گاهى به معناى فروختن نيز به كار مى رود. در آيه شريفه معناى دوم اراده شده است (اقتباس از مجمع البيان). {ما}ى موصوله در {بئسما} فاعل {بئس} و {أن يكفروا ...} مخصوص به ذم است. بنابراين جمله {بئسما ...}; يعنى، كفرورزى يهوديان به قرآن بهاى بدى بود كه خود را بدان فروختند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 23 - 6

6 _ عدم قبول حكميت تورات از سوى برخى عالمان يهود ، به دنبال ارائه پيشنهاد آن از جانب پيامبر اكرم ( ص )

الم تر الى الذين اوتوا نصيباً من الكتاب . .. هم معرضون

برداشت فوق بر اساس شأن نزولى است كه درباره آيه مورد بحث نقل شده است. (مجمع البيان).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 93 - 7،9

7 _ پيشنهاد پيامبر ( ص ) به يهوديان براى ارائه شاهدى از تورات ، بر صدق ادعاى خويش در تحريم برخى خوردنيها

قل فاْتوا بالتورية فاتلوها ان كنتم صادقين

9 _ پنهان كردن تورات ، توسط يهوديان *

قل فاْتوا بالتورية فاتلوها

دعوت به آوردن تورات و تلاوت آن، اين

را گوشزد مى كند كه آنها تورات را از دسترس مردم خارج كرده بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 44 - 2

2 _ آگاهى ناقص دانشمندان يهود به تورات

الم تر الى الذين اوتوا نصيباً من الكتب

بدان احتمال كه {من} در {من الذين هادوا _ آيه 46 _} بيانيه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 43 - 2،8،9

2 _ گريز از احكام تورات ، انگيزه مراجعه گروهى از يهوديان به پيامبر ( ص ) براى قضاوت

و كيف يحكمونك و عندهم التورية فيها حكم اللّه

8 _ گروهى از يهوديان ، بى اعتنا به حكم خدا در تورات و رويگردان از حكم پيامبر ( ص ) پس از مراجعه به آن حضرت

و كيف يحكمونك و عندهم التورية فيها حكم اللّه ثم يتولون من بعد ذلك

9 _ يهوديان اعراض كننده از حكم تورات ، مردمى بى ايمان

ثم يتولون من بعد ذلك و ما أولئك بالمؤمنين

برداشت فوق بر اين مبناست كه {ذلك} اشاره به حكم الهى در تورات باشد. قابل ذكر است كه بر اين مبنا، {يتولون} عطف بر جمله {فيها حكم اللّه} است و {ثم} براى ترتيب در خبر است، نه براى ترتيب حكم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 66 - 12

12 _ بهره مندى يهود و نصارا از تعاليم و معارفى آسمانى علاوه بر تورات و انجيل

و لو انهم اقاموا التورية و الانجيل و ما أنزل اليهم من ربهم

مراد از {ما انزل اليهم} مى تواند كتابهايى همانند زبور و . ..

باشد كه خداوند بر پيامبران بنى اسرائيل نازل كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 91 - 17،18

17 _ يهود با نزول تورات معارف و حقايق تازه اى را فراگرفتند.

و علمتم ما لم تعلموا أنتم و لا ءاباؤكم

18 _ تورات دربردارنده حقايق و معارفى بود كه نه يهود زمان پيامبر(ص) بر آن آگاهى داشتند و نه پدران آنها.

و علمتم ما لم تعلموا أنتم و لا ءاباؤكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 169 - 2،12،17

2 _ دنياگرايان يهود ، على رغم ادعاى اعتقاد به تورات و دسترسى به آن ، از راه هاى نامشروع به مال و منال دنيا چنگ مى زدند .

ورثوا الكتب يأخذون عرض هذا الأدنى و يقولون سيغفر لنا

جمله {ورثوا الكتب} (تورات را به ارث بردند) اشاره به دو معنا دارد كه هر دو در سرزنش دنياگرايان يهود دخيل است: دسترسى به تورات داشتند ; مدعى اعتقاد به آن بودند.

12 _ يهوديان به تورات و پيمان هاى الهى پايبند نبودند .

ألم يؤخذ عليهم ميثق الكتب

17 _ يهوديان با مطالعه مكرر تورات به معارف و احكام آن آگاهى داشتند .

درسوا ما فيه

{درس} تكرار كردن چيزى است و {درس الكتاب} هنگامى گفته مى شود كه خواندن تكرار شود. (مجمع البيان).

توريه از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

توريه

احكام توريه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 79 - 7

7_ بيان حقيقت و واقعيت به گونه اى كه مخاطب خلاف آن را بفهمد ( توريه ) ، امرى مجاز و مشروع است .

أن نأخذ إلاّ من وجدنا

مت_عنا عنده

وجود جام شاهى در اثاثيه بنيامين واقعيت داشت و مطلبى درست بود ; ولى يوسف(ع) آن را در شرايطى و به گونه اى بيان كرد كه فرزندان يعقوب از آن سرقت بنيامين را نتيجه مى گرفتند. اين گونه بيان را توريه مى نامند.

توريه ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 89 - 8

8 - { قال أبوعبداللّه ( ع ) : التقية من دين اللّه . . . و لقد قال ابراهيم : { إنّى سقيم } واللّه ما كان سقيماً ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: تقيه جزئى از دين خدا است . .. و ابراهيم گفت: {إنى سقيم} در حالى كه به خداوند سوگند او مريض نبود}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 90 - 3

3 - { عن حجر عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : خالف ابراهيم ( ع ) قومه و عاب آلهتهم . . . قال أبوجعفر ( ع ) : عاب آلهتهم { فنظر نظرة فى النجوم فقال إنّى سقيم } . . . و اللّه ما كان سقيماً و ما كذب فلمّا تولّوا عنه مدبرين إلى عيد لهم ، دخل ابراهيم إلى آلهتهم فكسر ها إلاّ كبيراً لهم . . . ;

از حجر نقل شده كه از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: ابراهيم با قومش مخالفت كرد و خدايان آنها را مورد عيب جويى خود قرار داد . .. امام باقر(ع) فرمود: از معبودهاى آنان خرده گرفت {فنظر نظرة فى النجوم فقال إنى سقيم} ...به خدا

سوگند ابراهيم مريض نبود و دروغ هم نگفت. پس چون قومش براى عيدى كه داشتند از پيش ابراهيم(ع) رفتند، او [با تبر] به سوى معبودهاى آنان رفت و آنها را شكست مگر بزرگ ترين بت آنان را...}.

توريه موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 20 - 4

4 _ { فى خبر ابن الجهم قال : سأل المأمون الرضا ( ع ) . . . ما معنا قول موسى لفرعون { فعلتها إذاً و أنا من الضالّين } قال الرضا ( ع ) : . . . قال موسى : { فعلتها إذاً و أنا من الضالّين } عن الطريق بوقوعى إلى مدينة من مدائنك . . . ;

ابن جهم گويد: مأمون از حضرت رضا(ع) پرسيد:. .. معناى سخن موسى(ع) به فرعون {... أنا من الضالّين} چيست؟ فرمود: موسى گفت: {... أنا من الضالّين} عن الطريق بوقوعى إلى مدينة من مدائنك; يعنى، من از راه گم كردگان بودم به شهرى از شهرهاى تو برخوردم}. از روايت استفاده مى شود كه حضرت موسى(ع) توريه كرده و از گفتن جمله {أنا من الضالّين} گم كردن جاده را اراده كرده بود...}.

جواز توريه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 79 - 7

7_ بيان حقيقت و واقعيت به گونه اى كه مخاطب خلاف آن را بفهمد ( توريه ) ، امرى مجاز و مشروع است .

أن نأخذ إلاّ من وجدنا مت_عنا عنده

وجود جام شاهى در اثاثيه بنيامين واقعيت داشت و مطلبى درست بود ; ولى يوسف(ع) آن را در شرايطى و به گونه

اى بيان كرد كه فرزندان يعقوب از آن سرقت بنيامين را نتيجه مى گرفتند. اين گونه بيان را توريه مى نامند.

موارد توريه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 79 - 6

6_ لزوم پرهيز از دروغ حتى مصلحت آميز آن ، در صورتى كه توريه امكان پذير است .

معاذ الله أن نأخذ إلاّ من وجدنا مت_عنا عنده

يوسف(ع) با اينكه مى دانست متهم كردن بنيامين به دزدى داراى مصالحى است ; ولى در بيان آن از دروغ گفتن امتناع كرد و با توريه آن مصلحت را تدارك نمود.

توزين از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

توزين

ابزار توزين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 3 - 4

4 - پيمانه و ترازو ، دو ابزار معتبر براى سنجش كالا و مرسوم در عصر بعثت

و إذا كالوهم أو وزنوهم

توزين در مصرباستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 72 - 4

4_ وجود وزن و كيل رسمى و قانونى در مصر زمان يوسف *

قالوا نفقد صواع الملك

اضافه {صواع} به {ملك} (پيمانه پادشاه) مى رساند كه آن پيمانه را پادشاه تعيين كرده بود ; چه براى همه اشيايى كه با پيمانه كردن داد و ستد مى شد و چه براى خصوص پيمانه كردن سهميه غلات افراد در زمان قحطى.

توزين مواد معدنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 19 - 10

10- { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله { و أنبتنا فيها من كلّ شىء موزون } فرمود : فإن الله تبارك و

تعالى أنبت فى الجبال الذهب و الفضة و الجوهر و الصفر و النحاس و الحديد و الرصاص و الكحل و الزرنيخ و أشباه ه_ذه لا تباع إلاّ وزناً ;

از امام باقر(ع) در باره سخن خدا {و أنبتنا فيها من كلّ شىء موزون} روايت شده است كه فرمود: خداوند _ تبارك و تعالى _ در كوهها طلا، نقره، سنگهاى قيمتى، فلز برنج، مس، آهن، سرب، زرنيخ و امثال اينها را رويانيد، و اين اشيا فقط با وزن فروخته مى شوند}.

عدالت در توزين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 9 - 1

1 - فرمان الهى به رعايت كامل عدل در سنجش اشيا به هنگام داد و ستد

و أقيموا الوزن بالقسط

تعبير {أقيموا الوزن بالقسط} دلالت بر لزوم رعايت كامل و همه جانبه عدل در داد و ستد اشيا دارد.

توسل از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

توسل

آثار توسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 10 - 19

19 - توسل به اسما و صفات الهى ، از آداب نيايش و زمينه اجابت دعا *

ربّنا إنّك رءوف رحيم

ذكر اوصاف متعدد خداوند (ربّ، رؤوف و رحيم) در اين آيه _ كه رهنمودى است به دعا كنندگان _ بيانگر مطلب ياد شده است.

آداب توسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 53 - 2

2 _ تمسك به ربوبيت خدا ، ادب دعا و نيايش

ربّنا امنا بما انزلت

احكام توسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 160 - 8

8 _ جواز توسل به پيامبران براى

رهايى از مشكلات

إذ استسقه قومه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 97 - 7

7_ جواز توسّل به پيامبران براى درخواست دعا و طلب آمرزش

ي_أبانا استغفر لنا ذنوبنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 57 - 3

3- انتخاب وسيله و واسطه براى تقرب به خداوند ، امرى روا و جايز است .

ادعوا الذين زعمتم من دونه . .. أُول_ئك الذين يدعون يبتغون إلى ربّهم الوسيلة

از اينكه خداوند در رد پندار مشركان در معبود گزينى اشان فرموده است: {أُول_ئك الذين يدعون يبتغون. ..} (معبودانى را كه مشركان مى خوانند، خود در صدد يافتن وسيله اى جهت تقرب به خداى خويشند.) در واقع بر توسل آنها صحه گذاشته و بنابراين، استفاده مى شود كه توسل روا و مجاز است.

اهميت توسل بر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 83 - 18

18_ لزوم اتكا به خداوند و اميد داشتن به او ، براى دستيابى به خواسته ها و رهايى از دشواريها

عسى الله أن يأتينى بهم جميعًا

توسل ايوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 41 - 5

5 - توسل ايوب ( ع ) به ربوبيت خدا ، در هنگام عرض حاجت و دعا براى رفع گرفتارى خود

إذ نادى ربّه أنّى مسّنى الشيط_ن

توسل بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 86 - 8

8 _ بنى اسرائيل ، در دعاى خود به صفت رحمت خداوند متوسل شدند .

و

نجنا برحمتك من القوم الكفرين

توسل به اسما و صفات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 10 - 19

19 - توسل به اسما و صفات الهى ، از آداب نيايش و زمينه اجابت دعا *

ربّنا إنّك رءوف رحيم

ذكر اوصاف متعدد خداوند (ربّ، رؤوف و رحيم) در اين آيه _ كه رهنمودى است به دعا كنندگان _ بيانگر مطلب ياد شده است.

توسل به انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 160 - 8

8 _ جواز توسل به پيامبران براى رهايى از مشكلات

إذ استسقه قومه

توسل به اولياء الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 12 - 22

22 - واسطه قرار دادن اولياى الهى در پيشگاه خداوند ، امرى مجاز و مورد تأييد وحى *

و استغفر لهنّ اللّه

از اين كه خداوند پيامبر(ص) را موظف به استغفار براى امت كرده است، استفاده مى شود كه اصل وساطت اولياى الهى ميان خدا و خلق، امرى مجاز و پذيرفته شده در بينش الهى است.

توسل به ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 88 - 1

1 _ اظهار خضوع و تذلل همراه توسل به ربوبيت خداوند و اعتراف مكرر به آن ، از آداب دعاست .

و قال موسى ربنا . .. ربنا ليضلوا ... ربنا اطمس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 47 - 3

3_ تمسك و توسل به ربوبيت خداوند ، از آداب دعاست .

قال رب .

.. إلاّ تغفر لى و ترحمنى أكن من الخسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 24 - 11

11- تمسك به ربوبيت الهى در مقام دعا و نيايش ، امرى پسنديده و نيكوست .

قل ربّ ارحمهما كما ربّيانى صغيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 4 - 2،3

2- زكريا ( ع ) ، در دعاى خود ، به ربوبيت الهى ، توسل جست .

قال ربّ إنّى وهن العظم . .. و لم أكن بدعائك ربّ شقيًّا

3- توسل به ربوبيت الهى و تكرار آن ، از آداب دعا است .

قال ربّ . .. لم أكن بدعائك ربّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 6 - 17

17- توسل به نام مقدس { ربّ } از آداب دعا است .

واجعله ربّ رضيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 100 - 4

4 - امكان فرزنددار شدن انسان با دعا و توسل به ربوبيت الهى

ربّ هب لى من الص_لحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 35 - 3

3 - توسل به ربوبيت خداوند ، از آداب دعا است .

قال ربّ اغفرلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 41 - 5

5 - توسل ايوب ( ع ) به ربوبيت خدا ، در هنگام عرض حاجت و دعا براى رفع گرفتارى خود

إذ نادى ربّه أنّى مسّنى الشيط_ن

توسل به شفيعان

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 57 - 8

8- در جهان ، واسطه هايى كه شفاعت آنان در پيشگاه خدا پذيرفته و توسل به آنان براى تقرب به خدا جايز باشد ، وجود دارد .

أُول_ئك . .. يبتغون إلى ربّهم الوسيلة

بنابر اينكه مراد از {أُول_ئك} ملائكه، انبيا و صالحان باشد و با توجه به اينكه خداوند عمل آنان را رد نكرده است، برداشت فوق به دست مى آيد.

توسل به محمّد (ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 159 - 17

17 _ نقش وساطت و شفاعت پيامبر ( ص ) در پيشگاه خداوند براى آمرزش خطاكاران

و استغفر لهم

توسل جايز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 57 - 8

8- در جهان ، واسطه هايى كه شفاعت آنان در پيشگاه خدا پذيرفته و توسل به آنان براى تقرب به خدا جايز باشد ، وجود دارد .

أُول_ئك . .. يبتغون إلى ربّهم الوسيلة

بنابر اينكه مراد از {أُول_ئك} ملائكه، انبيا و صالحان باشد و با توجه به اينكه خداوند عمل آنان را رد نكرده است، برداشت فوق به دست مى آيد.

توسل در توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 37 - 2

2 - خداوند كلمات پر ارزشى را به آدم ( ع ) تلقين كرد تا با توسل به آنها ، در پيشگاه خداوند توبه كند .

فتلقى ءادم من ربه كلمت

{تلقى} (مصدر تلقى) به معناى: گرفتن و دريافت كردن است و معناى جمله {فتلقى . ..} چنين مى شود:

آدم(ع) از جانب خداوند كلماتى را دريافت كرد. نكره آوردن {كلمات} دلالت بر عظمت و ارجمندى آن كلمات دارد.

توسل در دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 126 - 15

15 _ توسل به ربوبيت خداوند از آداب دعا به درگاه اوست .

ربنا أفرغ علينا صبراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 88 - 1

1 _ اظهار خضوع و تذلل همراه توسل به ربوبيت خداوند و اعتراف مكرر به آن ، از آداب دعاست .

و قال موسى ربنا . .. ربنا ليضلوا ... ربنا اطمس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 47 - 3

3_ تمسك و توسل به ربوبيت خداوند ، از آداب دعاست .

قال رب . .. إلاّ تغفر لى و ترحمنى أكن من الخسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 4 - 3

3- توسل به ربوبيت الهى و تكرار آن ، از آداب دعا است .

قال ربّ . .. لم أكن بدعائك ربّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 74 - 20

20 _ توسل به اسم { ربّ } و ياد كرد ربوبيت خداوند ، از آداب دعا

و الذين يقولون ربّنا هب لنا . .. و اجعلنا للمتّقين إمامًا

توسل زكريا(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 4 - 2

2- زكريا ( ع ) ، در دعاى خود ، به ربوبيت الهى ، توسل جست

.

قال ربّ إنّى وهن العظم . .. و لم أكن بدعائك ربّ شقيًّا

جواز توسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 160 - 8

8 _ جواز توسل به پيامبران براى رهايى از مشكلات

إذ استسقه قومه

مشروعيت توسل به انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 97 - 7

7_ جواز توسّل به پيامبران براى درخواست دعا و طلب آمرزش

ي_أبانا استغفر لنا ذنوبنا

مشروعيت توسل به غير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 97 - 7

7_ جواز توسّل به پيامبران براى درخواست دعا و طلب آمرزش

ي_أبانا استغفر لنا ذنوبنا

توشه از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

توشه

اهميت توشه اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 20 - 10

10- لزوم توجه انسان به حيات اخروى و ذخيره سازى امكانات خود براى آن

أذهبتم طيّب_تكم . .. و استمتعتم بها ... تجزون عذاب الهون

تذكر خداوند به فرجام كافران و سرّ بدفرجامى آنان، در حقيقت رهنمودى است به آنان كه چگونه بينديشند و چگونه زندگى كنند; تا به فرجام شوم كافران مبتلا نشوند.

بهترين توشه اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 110 - 7

7 - اقامه نماز و پرداخت زكات ، بهترين كار نيك و ارجمندترين توشه براى سراى آخرت

أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة و ما تقدموا لأنفسكم من خير تجدوه عنداللّه

{خير} (كار نيك و پسنديده) شامل نماز نيز مى شود. بنابراين نام بردن از آنها براى رساندن اين معناست كه: اين دو فريضه، از

بهترين كارهاى نيك و سودمندترين توشه ها براى آخرت است.

تحصيل توشه آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 47 - 4

4 - بهره گيرى از فرصت ها و امكانات دنيوى ، جهت تهيه ره توشه حيات اخروى ، امرى بايسته و ضرورى است .

استجيبوا لربّكم من قبل أن يأتى يوم لامردّ له

تحصيل توشه اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 47 - 4

4 - بهره گيرى از فرصت ها و امكانات دنيوى ، جهت تهيه ره توشه حيات اخروى ، امرى بايسته و ضرورى است .

استجيبوا لربّكم من قبل أن يأتى يوم لامردّ له

توشه آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 197 - 8،11

8 _ حج ، ميدان انجام اعمال خير و كسب توشه براى آخرت

و ما تفعلوا من خير يعلمه اللّه و تزوّدوا

11 _ لزوم تهيّه توشه ( كار هاى نيك و تقوا ) براى آخرت

و تزوّدوا فان خير الزاد التقوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 223 - 6،9

6 _ لزوم از پيش فرستادن اعمال صالح و ذخيره كردن آن براى آخرت خويش

و قدّموا لانفسكم

9 _ لزوم بهره گيرى از روابط زناشويى و خانوادگى ، در جهت ذخيره و تقديم اعمال خير براى آخرت

فاتوا حرثكم انى شئتم و قدّموا لانفسكم

از اينكه در پى سخن از {حرث} بودن زنان توصيه به پيش فرستادن اعمال خير شده است، به دست مى آيد كه زندگى از نظر قرآن بايد در مسير

رسيدن به بهره هاى اخروى و انجام اعمال نيك قرار گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 254 - 6،7

6 _ انفاق ، توشه اخروى مؤمنان

انفقوا . .. من قبل ان يأتى يوم لا بيع فيه

7 _ دنيا ، عرصه تجارت سعادت و كسبِ توشه اخروى است ; نه قيامت .

انفقوا . .. من قبل ان يأتى يوم لا بيع فيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 5 - 3

3 - اميدواران به لقاى الهى ، بايد توشه مناسب آن را فراهم كنند .

من كان يرجوا لقاء اللّه فإنّ أجل اللّه لأت

نفس بيان اين نكته كه {اميدواران به لقاءاللّه، مطمئن باشند كه آن، تحقق پيدا خواهد كرد. }، اشعار به اين دارد كه بايد آنان، در صدد انجام دادن عملى و تهيه توشه اى باشند كه نشانه صدق اميدشان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 44 - 9

9 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : { . . .إنّ عمل المؤمن يذهب فيمهد له فى الجنّة كما يرسل الرجل غلامه فيفرش له } . ثمّ تلا { و من عمل صالحاً فلأنفسهم يمهدون } ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: {. ..همانا، عمل مؤمن مى رود و جايگاه او را در بهشت آماده مى سازد، آن گونه كه انسان، غلام اش را مى فرستد و براى او منزلگاه اش را فرش مى كند.}. سپس امام، اين آيه را تلاوت فرمود: و من عمل صالحاً فلأنفسهم يمهدون}.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 12 - 15

15 - دنيا ، مجال تهيه توشه براى آخرت است .

فارجعنا نعمل ص_لحًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 66 - 6

6 - كافران ، در جهنم بر نيندوختن توشه اى براى آخرت خود ، حسرت مى خورند .

الك_فرين . .. يوم تقلّب وجوههم فى النار يقولون ي_ليتنا أطعنا اللّه و أطعنا الرسو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 20 - 3

3 - دنيا ، جايگاه تلاش و كوشش و مزرعه اى براى آخرت است .

من كان يريد حرث الأخرة نزد له فى حرثه

توشه اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 1 - 5

5 - تشويق و ترغيب خداوند ، به تهيه زاد و توشه براى سفر آخرت

اقتربت الساعة

ياد شدن نزديكى زمان برپايى قيامت در آغاز سوره، ممكن است به خاطر بيان مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 18 - 4

4 - اعمال آدمى ، پيش فرستاده هاى او به جهان آخرت

و لتنظر نفس ما قدّمت لغد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 10 - 8

8 - انفاق ، توشه اخروى مؤمنان است .

و أنفقوا . .. من قبل أن يأتى أحدكم الموت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 40 - 8

8 - دنيا ، فرصتى

مناسب براى تهيه نيازمندى هاى آخرت و پيش فرستادن آن

ما قدّمت يداه

توشه اخروى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 110 - 6

6 - انجام كار هاى خير ، توشه انسان براى سراى آخرت است .

و ما تقدموا لأنفسكم من خير تجدوه عنداللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 5 - 5

5 - انسان در دنيا ، پيش فرستنده دستاورد خويش و ذخيره سازنده آن براى صحنه حسابرسى اعمال

علمت نفس ما قدّمت

توشه انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 51 - 4

4 _ اعمال انسان ، اندوخته ها و پيش فرستاده هايى است كه داراى آثارى مثبت يا منفى در لحظه مرگ و پس از آن است .

ذوقوا عذاب الحريق. ذلك بما قدمت أيديكم

توشه حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 197 - 13

13 _ وجوب تهيّه توشه ( پوشاك و خوراك و . . . ) براى سفر حج

و تزوّدوا

با توجّه به شأن نزول نقل شده در مجمع البيان، ذيل آيه.

توشه هاى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 24 - 8

8 - ارج نهادن به يتيمان ، تغذيه نيازمندان ، پرهيز از غصب ارث ديگران و دل نبستن به ثروت ، توشه هايى سودمند براى آخرت

لاتكرمون . .. لاتح_ضّون ... تأكلون ... تحبّون ... ي_ليتنى قدّمت لحياتى

زمينه توشه اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19

- منافقون - 63 - 10 - 9

9 - دنيا ، عرصه عمل و كسب توشه اخروى است .

و أنفقوا . .. من قبل أن يأتى أحدكم الموت

فرصت تهيه توشه آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 43 - 8

8 - لزوم بهره گيرى كامل از فرصت هاى مناسب ، جهت تأمين آخرت خويش

فأقم . .. من قبل أن يأتى يوم

كيفر محرومان از توشه اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 106 - 3

3- دوزخ ، جزاى آنانى است كه در صحنه قيامت ، بى توشه و تهيدست اند .

فلانقيم لهم يوم القي_مة وزنًا . ذلك جزاؤهم جهنّم

محروميت از توشه اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 24 - 9

9 - محروميت از توشه هاى اخروى ، مايه ناكامى از زندگى حقيقى ; حتى در آخرت

لحياتى

لام در {لحياتى} براى تحليل است و {حياة} ممكن است مصدر و به معناى {زنده شدن} باشد. بنابراين مفاد آيه شريفه اين مى شود كه: اى كاش! براى زنده شدن خود، از پيش توشه اى تهيه ديده بودم. اين گفته نشان مى دهد كه در آخرت، خطاكاران آرزوى زنده شدن داشته و خود را از حيات واقعى محروم مى بينند.

موجبات تحصيل توشه اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 33 - 9

9 - توجه به دشوارى هاى قيامت ، باعث فراهم آوردن توشه مناسب براى آن روز مى شود .

اتّقوا ربّكم و اخشوا يومًا

لايجزى والد عن ولده

مطرح كردن اين نكته كه در قيامت هر كس در قبال اعمالش كيفر مى شود، مى تواند اشعار به اين حقيقت داشته باشد كه هر كسى بايد براى خود چاره اى بينديشد و توشه اى فراهم آورد. گفتنى است كه دستور {اخشوا يوماً} پس از امر {اتّقوا} مى تواند مؤيد بر برداشت بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 34 - 10

10 - توجه به علم مطلق الهى ، برانگيزاننده انسان به تهيه توشه اى مناسب براى قيامت است .

و اخشوا يومًا لايجزى والد عن ولده . .. إنّ اللّه عنده علم الساعة ... و ما تدرى ن

يادآورى علم مطلق خداوند به امور، پس از سفارش به ترس از قيامت، مى تواند اشاره به اين نكته داشته باشد كه حال كه خداوند، از همه چيزها آگاه است و طبعاً، براساس علم خود، حساب رسى خواهد كرد، پس انسان ها، بايد براى قيامت خود _ كه در آن، كسى فريادرس ديگرى نيست _ توشه اى فراهم كنند.

نقش توشه اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 24 - 1

1 - خطاكاران در قيامت ، فرورفته در حسرت و پشيمان از ترك ذخيره سازى توشه آخرت

و جاْىء يومئذ بجهنّم . .. يقول ي_ليتنى قدّمت لحياتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 28 - 3

3 - تقرّب افزون تر به خداوند ، پاداش كسانى است كه براى آخرت خود پيشاپيش زاد و توشه ذخيره كرده اند .

ي_ليتنى قدّمت لحياتى .

.. ارجعى إلى ربّك

توصيه از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

توصيه

آثار توصيه هاى يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 68 - 8

8_ توصيه يعقوب ( ع ) به فرزندانش ( لزوم اختيار كردن دروازه هاى متعدد براى ورود به مصر ) جز تلاش براى سلامتى فرزندانش ، اثر ديگرى نداشت .

ما كان يغنى عنهم من الله من شىء إلاّ حاجة فى نفس يعقوب قضي_ها

استثنا در عبارت {إلاّ حاجة . ..} استثناى منقطع است. ظاهر آن است كه ضمير فاعلى در {قضاها} به يعقوب(ع) باز گردد. بر اين اساس معناى {ما كان يغنى ... إلاّ حاجة فى نفس يعقوب قضاها} چنين مى شود: تدبير يعقوب(ع) هرگز بازدارنده آنچه از ناحيه خداوند مقدر شده بود نشد ; لكن يعقوب(ع) خواسته اى داشت كه با دستور خويش (ادخلوا من أبواب متفرقة) عملى ساخت. بر اساس اين معنا مراد از خواسته او (حاجة) انجام وظيفه است و آن راهنمايى فرزندان به اسباب رهايى از خطرات احتمالى است.

آثار عمل به توصيه هاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 115 - 6

6 - عزم و تصميم جدى براى عمل به توصيه هاى خداوند ، موجب ارزش مندى انسان در پيشگاه خداوند است .

و لم نجد له عزمًا

ضمير فاعلى در {لم نجد}، دلالت دارد كه وجود عزم در آدم(ع) مطلوب خداوند بود و نبود آن، امرى خلاف انتظار بوده است.

اهميت توصيه به صبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 18 - 1

1 - آزادكنندگان برده و غذادهندگان به يتيمان

و مستمندان ، در صورت ايمان آوردن و توصيه به صبر و رحمت ، در آخرت قرين نيك بختى و سرشار از خير و بركت خواهند بود .

أُول_ئك أصح_ب الميمنة

{يُمْن} و {ميمنة} به معناى بركت است (قاموس). مصاحبت با بركت، كنايه از سرشارى و تداوم آن است.

اهميت توصيه به مهربانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 18 - 1

1 - آزادكنندگان برده و غذادهندگان به يتيمان و مستمندان ، در صورت ايمان آوردن و توصيه به صبر و رحمت ، در آخرت قرين نيك بختى و سرشار از خير و بركت خواهند بود .

أُول_ئك أصح_ب الميمنة

{يُمْن} و {ميمنة} به معناى بركت است (قاموس). مصاحبت با بركت، كنايه از سرشارى و تداوم آن است.

اهميت توصيه هاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 16 - 4

4 - رهايى پيامبران از فريب ها و وسوسه هاى كافران ، در پرتو تذكرات و رهنمود هاى خداوند است .

فلايصدّنك عنها من لايؤمن بها

پاداش عمل به توصيه هاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 11 - 4،5

4 - پاداش مؤمنان عمل كننده به توصيه الهى ( توصيه به جا باز كردن براى ديگران در مجالس ) ، حل مشكلات و گشايش در امور زندگى آنان از سوى خداوند است .

فافسحوا يفسح اللّه لكم

در صورتى كه مراد از {يفسح اللّه}، پاداش دنيوى باشد برداشت بالا استفاده مى شود.

5 - خداوند ، در قبال عمل كردن مؤمنان به توصيه او ( جا باز كردن

براى ديگران در مجالس ) جايگاه اخروى آنان را وسيع خواهد كرد .

فافسحوا يفسح اللّه لكم

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {يفسح اللّه لكم} ناظر به پاداش اخروى باشد.

توصيه اتحاد به هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 94 - 13

13 - حفظ وحدت و يك پارچگى بنى اسرائيل ، از سفارش هاى موسى ( ع ) به هارون

فرّقت بين بنى إسرءيل و لم ترقب قولى

{ترقب} به معناى {تحفّظ} است و مفاد جمله {إنّى خشيت. ..} _ با توجه به عطف {لم ترقب} بر {فرّقت} _ اين است كه: {من نگران آن بودم كه بگويى بنى اسرائيل را متفرق ساختى و گفته مرا حفظ و مراعات نكردى}. اين گفته هارون(ع) دال بر آن است كه موسى(ع) پيش از رفتن به ميقات، در مورد حفظ وحدت بنى اسرائيل، توصيه هاى لازم را به او كرده بود.

توصيه استعاذه به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 3 - 1

1 - پناه بردن به خداوند از شرور شبانه ، به ويژه زمان تاريكى مطلق آن ، توصيه الهى به پيامبر ( ص )

قل أعوذ . .. و من شرّ غاسق إذا وقب

{غَسَق}; يعنى، آغاز تاريكى شب (صحاح) و {وقوب} (مصدر {وقب})، به معناى داخل شدن در همه چيز است (لسان العرب). مراد از {غاسق إذا وقب}، شب است; زمانى كه در همه چيز وارد شده و آن را تاريك سازد (لسان العرب به نقل از فراء). كلمه {غاسق} با فعل {غَسَقَ} (جريان يافت)، از يك ريشه و نشانگر پخش

شدن شب بر موجودات است. اسناد شرّ به شب به جهت مناسب تر بودن آن از روز، براى جريان شرور است.

توصيه به آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 115 - 2،7

2 - خداوند ، در آغاز آفرينش انسان و روزگار پيش از عصر نزول قرآن ، باآدم ابوالبشر ، خواسته و توصيه اى را در ميان گذاشته بود .

و كذلك أنزلن_ه . .. و لقد عهدنا إلى ءادم من قبل

و مراد از عهدى كه خداوند با حضرت آدم(ع) كرده بود _ چنانچه از آيات ديگر قصه آدم(ع) استفاده مى شود نخوردن از درخت ممنوع بوده است.

7 - { عن أبى جعفر ( ع ) قال : إنّ اللّه تبارك و تعالى عهد إلى آدم ( ع ) أن لايقرب الشجرة . . . نسى فأكل منها و هو قول اللّه تبارك و تعالى : { و لقد عهدنا إلى آدم من قبل فنسى و لم نجد له عزماً } ;

از امام باقر(ع) روايت شده: خداوند _ تبارك و تعالى _ به آدم دستور داد كه به آن درخت نزديك نشود . .. او دستور را فراموش كرد و از آن درخت خورد و اين است سخن خداوند: {و لقد عهدنا...}».

توصيه به ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 55 - 2

2- توصيه فرشتگان به ابراهيم ( ع ) بر مأيوس نشدن از لطف و رحمت خداوند در زندگى

قالوا . .. فلاتكن من الق_نطين

{قنوط} به معناى نااميد شدن از خير است.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

11 - حج - 22 - 26 - 7

7 - اخلاص در عبادت و پرهيز از آلوده كردن آن از هر عمل غير الهى ، توصيه خداوند به حضرت ابراهيم ( ع )

أن لاتشرك بى شيئًا

توصيه به اتحاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 14 - 1

1 - پيدايش اختلافات دينى در ميان امت هاى پيشين ، با وجود توصيه مكرر خداوند بر حفظ وحدت و پرهيز از تفرقه

شرع لكم . .. و لاتتفرّقوا ... و ما تفرّقوا إلاّ من بعد ما جاءهم العلم

تأكيد اديان بر حفظ وحدت دينى، از آيه قبل (أقيموا الدين و لا تتفرّقوا فيه) استفاده شده است.

توصيه به ازدواج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 32 - 11،17

11 - ازدواج ، امرى مطلوب و پسنديده در پيشگاه خداوند و مورد تشويق او

و أنكحوا الأي_مى منكم . .. إن يكونوا فقراء يغنهم اللّه من فضله

17 - توصيه خداوند به ازدواج غير متأهلان ، نشأت گرفته از علم و آگاهى او به واقعيت ها و نياز هاى آدميان است .

و أنكحوا الأي_مى منكم . .. واللّه ... عليم

توصيه به استعاذه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 56 - 10

10 - توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر پناه بردن به او ، در برابر كارشكنى ها و دشمنى هاى كافران و مشركان

إنّ الذين يج_دلون فى ءاي_ت اللّه . .. فاستعذ باللّه

توصيه به استغفار

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

8 - هود - 11 - 52 - 2

2_ طلب بخشايش گناهان از خداوند ، حركت به سوى او و استغفار از شرك ، از توصيه هاو پيام هاى هود ( ع ) به مردم خويش

و ي_قوم استغفروا ربكم ثم توبوا إليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 20

20_ طلب بخشايش گناهان از خدا ، حركت به سوى او و استغفار از شرك ، توصيه ها و پيام هاى صالح ( ع ) به قوم ثمود

قال ي_قوم . .. فاستغفروه ثم توبوا إليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 6 - 14

14 - توصيه خداوند ، به لزوم استغفار انسان از هر گونه شرك و گناه

و استغفروه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 40

40 - توصيه خداوند ، به استغفار و آمرزش خواهى از درگاه او

و استغفروا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 3 - 2،13،21

2 - تسبيح و حمد خداوند و استغفار به درگاه او ، پس از مشاهده امداد هاى الهى و گرايش وسيع مردم ، به دين ، فرمان و توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

إذا جاء نصر اللّه و الفتح . و رأيت الناس يدخلون فى دين اللّه أفواجًا . فسبّح بحم

13 - احساس قصور در پيشگاه خداوند و عذرخواهى از او ، هنگام پيروزى و استقبال عمومى از دين و در اوج قدرت ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

و شيوه اى مطلوب براى زمامداران و مبلّغان

إذا جاء نصر اللّه و الفتح . .. و استغفره

21 - فرمان خداوند به تسبيح ، حمد و استغفار ، زمينه ساز توفيق يافتن انسان براى توبه به درگاه او است .

فسبّح بحمد ربّك و استغفره إنّه كان توّابًا

عبارت {تاب اللّه عليه}; يعنى، او را به توبه موفق ساخت (قاموس). جمله {إنّه كان توّاباً}، تعليل است و بيان مى كند كه دستورهاى سه گانه خداوند در اين آيه، به دليل {توّاب} بودن خداوند صادر شده است.

توصيه به استفاده از نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 51 - 13

13 - استفاده از نعمت هاى الهى ، سپاس گزارى از خدا و انجام اعمال شايسته ، رسم و راه زندگى ترسيم شده از سوى خدا براى يكايك پيامبران و همه مؤمنان

ي_أيّها الرسل كلوا من الطّيّب_ت و اعملوا ص_لحًا

توصيه به استقامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 4

4 - استقامت و پايدارى ، توصيه مكرر خداوند به پيامبر ( ص )

و استقم كما أمرت

ماضى بودن فعل {أمرت} حاكى از آن است كه پيامبر(ص) پيش از اين هم امر به استقامت شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 8 - 1

1 - توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) ، بر ايستادگى و انعطاف ناپذيرى در برابر خواسته هاى تكذيب گران

فلاتطع المكذّبين

مقصود از اطاعت در اين آيه _ به قرينه آيه بعد (ودّوا لوتدهن. ..) _ اجابت خواسته كافران است; نه فرمانبرى

از آنان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 17 - 4

4 - ايمان به آيات الهى ، سفارش يكديگر به استقامت در تكاليف دشوار و اظهار محبت به بردگان ، يتيمان و تنگدستان ، قدردانى از نعمت هاى بينايى ، گويايى و هدايت است .

ألم نجعل له عينين . و لسانًا و شفتين . و هدين_ه النجدين ... ثمّ كان من الذين ءام

{الذين آمنوا} گرچه مطلق است; ولى مصداق بارز آنها _ به قرينه {و الذين كفروا بآياتنا} در آيات بعد _ مؤمنان به آيات الهى است و آيات پيشين _ كه بعضى از تكاليف را {عقبة} ناميده بود _ قرينه بر مراد از {صبر} است و سياق آيات نشان مى دهد كه مراد از {مرحمة}، ترّحم بر {رقبة}، {يتيم} و {مسكين} است. ارتباط اين آيات با آيه هاى پيشين _ كه نعمت هاى الهى را برشمرده _ گوياى برداشت ياد شده است; زيرا {بينايى و بصيرت}، زمينه ساز {ايمان} و {داشتن زبان و لب}، زمينه ساز توصيه است.

توصيه به استماع آيات قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 16 - 5

5 - توصيه خداوند به مؤمنان ، مبنى بر گوش جان سپردن به رهنمود هاى قرآن

و اسمعوا

توصيه به اشراف قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 31 - 1

1 - راه ندادن انديشه سركشى به خود و آمدن و تسليم شدن ، فرمان سليمان ( ع ) به ملكه سبا و درباريان وى

ألاّ تعلوا علىّ و أتونى

مسلمين

{علو} (مصدر {تعلوا}) به معناى استكبار و برترى جويى است. {اتيان} (مصدر {ائتونى}) نيز به معناى حاضر شدن و {اسلام} (مصدر {مسلمين}) معادل {تسليم} و {انقياد} است. آيه ياد شده حاوى سه فرمان است: الف) بر من برترى نجوييد. ب) نزد من بياييد. ج) تسليم دستورات من باشيد.

توصيه به اطاعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 12 - 1

1 - اطاعت از خدا و رسول او ، توصيه الهى به مؤمنان

و أطيعوا اللّه و أطيعوا الرسول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 16 - 7

7 - اطاعت و فرمان برى ، توصيه خداوند به مؤمنان

و أطعيوا

توصيه به امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 52 - 6

6 - پيروى از شيوه زندگى پيامبران ( استفاده از نعمت هاى الهى ، داشتن كردار نيك و پرستش خداى يگانه ) توصيه أكيد خدا به يكايك امت ها

و إنّ ه_ذه أُمّتكم أُمّة وحدة و أنا ربّكم

برداشت هاى پيشين بر اين اساس بود كه مراد از ضميرهاى خطاب در كلمه هاى {أمّتكم}، {ربّكم} و {فاتّقون} پيامبران باشد. احتمال ديگر اين است مقصود از اين ضميرها، پيروان هر يك از پيامبران باشد. در اين صورت و با توجه به عطف اين آيه به آيه قبل، معناى آن چنين مى شود: ما همان گونه كه شيوه زندگى را به يكايك پيامبران توصيه كرديم، به مردم نيز سفارش نموديم كه به آنان اقتدا كنند و از آيين آنان پيروى نمايند و از تغيير و تبديل

در آن و يا اتخاذ شيوه ديگرى غير از آن سخت بپرهيزند. گفتنى است كه آيه بعدى، اين احتمال را تقويت مى كند.

توصيه به امت هاى پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 14 - 1

1 - پيدايش اختلافات دينى در ميان امت هاى پيشين ، با وجود توصيه مكرر خداوند بر حفظ وحدت و پرهيز از تفرقه

شرع لكم . .. و لاتتفرّقوا ... و ما تفرّقوا إلاّ من بعد ما جاءهم العلم

تأكيد اديان بر حفظ وحدت دينى، از آيه قبل (أقيموا الدين و لا تتفرّقوا فيه) استفاده شده است.

توصيه به انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 51 - 2،9،13

2 - بهرهورى از نعمت هاى الهى و تغذيه از غذا هاى پاكيزه ، توصيه خداوند به يكايك پيامبران

ي_أيّها الرسل كلوا من الطّيّب_ت

از آن جايى كه پيامبران الهى به صورت متفرق و جدا جدا و در طول تاريخ فرستاده شده اند، اين آيه مى تواند به اين معنا باشد كه: {ما به يكايك پيامبران، توصيه كرديم كه از طيبات بهره گيرند و. ..}.

9 - انجام كار هاى شايسته ، توصيه ديگر خداوند به يكايك پيامبران

ي_أيّها الرسل . .. و اعملوا ص_لحًا

{عمل} (مصدر {اعملوا}) به معناى انجام دادن و {صالحاً} صفت براى موصوف محذوف است;يعنى، {و اعملوا عملاً صالحاً; و كار شايسته انجام دهيد}.

13 - استفاده از نعمت هاى الهى ، سپاس گزارى از خدا و انجام اعمال شايسته ، رسم و راه زندگى ترسيم شده از سوى خدا براى يكايك پيامبران و همه مؤمنان

ي_أيّها الرسل كلوا من

الطّيّب_ت و اعملوا ص_لحًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 52 - 2،5

2 - احترام به آيين زندگى ترسيم شده از سوى خدا و پرهيز از ايجاد هر گونه تغيير و تبديل در آن ، توصيه خداوند به يكايك پيامبران

ي_أيّها الرسل كلوا من الطّيّب_ت . .. و ان هذه أُمّتكم أُمّة وحدة و أنا ربّكم

آيه فوق، ادامه آيه قبل و جزء توصيه اى است كه خداوند به يكايك پيامبران فرموده بود. بنابراين، با توجه به تأكيدهاى متعدد كه در آن است (حرف تأكيد {إنّ}، اسم اشاره نزديك {ه_ذه}، جمل_ه اسميه و قيد {أُمّة واحدة}) معناى آن چنين مى شود: ما به پيامبران يادآورى كرديم كه اين روش، تنها روشى است كه بايد در زندگى رعايت كنند و هرگونه ايجاد تغيير در آن، يا اتخاذ روشى غير از آن، أكيداً ممنوع است و عذاب سختى در پى خواهد داشت (فاتقون).

5 - پرستش خداى يگانه ، توصيه ديگر او به يكايك پيامبران

ي_أيّها الرسل . .. و إنّ ه_ذه ... و أنا ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 66 - 1،5

1 - توصيه خداوند به همه پيامبران و رسول اكرم ( ص ) ، مبنى بر اختصاص دادن پرستش به او

و لقد أُوحى إليك و إلى الذين من قبلك . .. بل اللّه فاعبد

تقديم مفعول (اللّه) بر فعل (فاعبد)، مفيد اختصاص است.

5 - توصيه خداوند به پيامبران و رسول اكرم ( ص ) ، درباره شكر و سپاس گزارى او

و كن من الش_كرين

توصيه به انسان ها

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 7 - 3

3 - شناخت مراحل تكوين و مسير نزول نطفه مراحل تكامل آن تا آفرينش كامل انسان ، توصيه خداوند به همه انسان ها است .

فلينظر . .. يخرج من بين الصلب و الترائب

توصيه به انفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 55 - 6

6- وادار ساختن همسر و فرزندان به نماز و انفاق ، از مسؤوليت هاى مردان مؤمن

و كان يأمر أهله بالصلوة والزكوة

از معانى {أهل} زوجه و اهل خانه است (مصباح).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 54 - 14

14 - انفاق تنها بخشى از دارايى ها و نه همه آن ، توصيه خداوند به اهل ايمان

و ممّا رزقن_هم ينفقون

{من} در {ممّا} اصطلاحاً {تبعيضيه} است. بنابراين {ممّا رزقناهم...}; يعنى، {بعض ما رزقناهم...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 29 - 8

8 - انفاق بخشى از دارايى ها و امكانات زندگى _ و نه همه آنها _ توصيه خداوند به انفاق كنندگان

و أنفقوا ممّا رزقن_هم

برداشت ياد شده بر اين اساس استوار است كه {من} در {ممّا} (من ما) به معناى {بعض} باشد. بنابراين {ممّا رزقناهم...}; يعنى، كسانى كه بخشى از داريى هايشان را انفاق مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 11 - 2

2 - خداوند ، مردم را به قرض دادن به او ( انفاق كردن در راه او ) فرا مى خواند .

من ذا الذى يقرض اللّه

قرضًا حسنًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 24 - 5

5 - توصيه خداوند به انسان ها ، مبنى بر انفاق كردن و پرهيز از بخل

الذين يبخلون و يأمرون الناس بالبخل

نكوهش صفت بخل از سوى خداوند، در واقع توصيه به اين است كه همگان، بايد خود را به صفت انفاق گرى و دستگيرى از نيازمندان آراسته سازند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 10 - 1

1 - انفاقِ بخشى از امكانات و دارايى ها به نيازمندان ، توصيه خداوند به اهل ايمان

و أنفقوا من مّا رزقن_كم

{من} در {ممّا رزقنا} تبعيضيه است; يعنى، {قسمتى از آنچه را كه روزى تان كرده ايم، انفاق كنيد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 16 - 8

8 - انفاق مال ، توصيه خداوند به مؤمنان

و أنفقوا خيرًا

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه {خيراً} مفعول براى {أنفقوا} و به معناى مال باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 5 - 2

2 - سخاوت مندى ، انفاق و تقواپيشگى ، توصيه خداوند به تمام مردم

فأمّا من أعطى و اتّقى

ذكر پاداش نيك براى اين گروه (در آيات بعد)، ترغيب مردم به اعطاى مال و تقوا است.

توصيه به اولوا الالباب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 10 - 3

3 - توصيه خداوند ، به صاحبان خرد به خداترسى و تقواپيشگى

فاتّقوا اللّه ي_أُولى الألب_ب

توصيه به ايمان

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 67 - 1

1 - توبه از كفر و شرك و گرايش به ايمان ، توصيه خداوند به مشركان

فأمّا من تاب و ءامن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 24 - 14

14 - موعظه و رهنمود داوود ( ع ) به دو برادر متخاصم ، با توصيه به ايمان و نيك كردارى و پرهيز از تجاوز به حقوق يكديگر

و إنّ كثيرًا من الخلطاء ليبغى . .. إلاّ الذين ءامنوا ... و قليل ما هم

بيان اين نكته مهم و كلى كه {بسيارى از شريكان در حق يكديگر ستم مى كنند و تنها مؤمنان نيك كردار چنين نيستند}; مى تواند نوعى رهنمود و موعظه از سوى داوود(ع) به دو برادر متخاصم باشد. گفتنى است كه درخواست رهنمود از داوود(ع) از سوى آن دو نفر (و اهدنا إلى سواء الصراط) مؤيد برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 6 - 13

13 - دست شستن از شرك و گرويدن به توحيد ، توصيه خداوند به مشركان

فاستقيموا إليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 8 - 2

2 - توصيه خداوند به كافران و منكران قيامت به ايمان به خدا ، پيامبر اسلام و قرآن

ف_امنوا باللّه و رسوله و النور الذى أنزلنا

بيشتر مفسّران مقصود از {نور} در اين آيه را قرآن كريم مى دانند.

توصيه به ايوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 42 - 1،3

1 -

توصيه خداوند به ايوب ( ع ) ، مبنى بر كوبيدن پاى خود بر زمين براى جوشيدن آب از آن

اركض برجلك ه_ذا مغتسل بارد و شراب

{ركض} در اصل به معناى زدن با پا است و هرگاه به راكب نسبت داده شود، به معناى راندن مركوب و هرگاه به رونده نسبت داده شود، به معناى گام نهادن بر زمين خواهد بود (مفردات راغب). در آيه شريفه به قرينه {ه_ذا مغتسل...}، به دست مى آيد كه مقصود پاى كوبيدن بر زمين براى جوشيدن چشمه و آب سرد از آن است.

3 - شفا يافتن ايوب ( ع ) از مصيبت زمين گير بودن ، همراه با توصيه خداوند به راه رفتن او

اركض برجلك ه_ذا مغتسل بارد و شراب

برخى از مفسران بر اين نظراند كه جمله {اركض برجلك} مرتبط با {ه_ذا مغتسل. ..} نيست; بلكه مستقل است و اين دو جمله بيانگر دو نشانه از بهبود يافتن ايوب(ع) و دو معجزه جداگانه است: 1_ بهبود يافتن او از زمين گير بودن; 2_ سالم شدن از امراض جسمى و پوستى او.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 44 - 2

2 - تنبيه همسر با دسته اى از گياه خشك و تر _ آن هم يك بار ، توصيه خداوند به ايوب ( ع ) براى اداى سوگندش

و خذ بيدك ضغثًا فاضرب به و لاتحنث

{ضغث} به يك دسته از گياه خشك و تر گويند.

توصيه به برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 67 - 7

7_ يعقوب ( ع ) در آستانه سفر دوم

فرزندانش به مصر ، به آنان توصيه كرد براى ورود به آن ديار ، دروازه هاى متعددى را برگزينند و از يك دروازه وارد نشوند .

ي_بنىّ لاتدخلوا من باب وحد وادخلوا من أبوب متفرقة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 68 - 8،9،18

8_ توصيه يعقوب ( ع ) به فرزندانش ( لزوم اختيار كردن دروازه هاى متعدد براى ورود به مصر ) جز تلاش براى سلامتى فرزندانش ، اثر ديگرى نداشت .

ما كان يغنى عنهم من الله من شىء إلاّ حاجة فى نفس يعقوب قضي_ها

استثنا در عبارت {إلاّ حاجة . ..} استثناى منقطع است. ظاهر آن است كه ضمير فاعلى در {قضاها} به يعقوب(ع) باز گردد. بر اين اساس معناى {ما كان يغنى ... إلاّ حاجة فى نفس يعقوب قضاها} چنين مى شود: تدبير يعقوب(ع) هرگز بازدارنده آنچه از ناحيه خداوند مقدر شده بود نشد ; لكن يعقوب(ع) خواسته اى داشت كه با دستور خويش (ادخلوا من أبواب متفرقة) عملى ساخت. بر اساس اين معنا مراد از خواسته او (حاجة) انجام وظيفه است و آن راهنمايى فرزندان به اسباب رهايى از خطرات احتمالى است.

9_ يعقوب ( ع ) در فرمان خويش مبنى بر ورود فرزندانش از درب هاى متعدد ، خواسته اى جز انجام وظيفه ( پيشنهاد و راه گريز از خطر ) نداشت .

ما كان يغنى عنهم من الله من شىء إلاّ حاجة فى نفس يعقوب قضي_ها

يعقوب(ع) با اعتقاد به حاكميت اراده خداوند، مى دانست كه تأمين سلامتى فرزندانش به دست خداست و از اختيار او بيرون است ; ولى توجه او به كارآيى اسباب و

علّتها در محدوده مشيّت الهى، او را به چاره انديشى واداشت ; اما نتيجه را منوط به خواست خداوند مى ديد. از اين رو حاجت و خواسته آن حضرت چيزى جز انجام وظيفه راهنمايى فرزندان نبود.

18_ توصيه هاى يعقوب ( ع ) به فرزندان خويش ( لزوم توكل بر خدا و به كارگيرى اسباب و علل ) جلوه اى از علم ويژه او بود .

ادخلوا من أبوب متفرقة . .. و عليه فليتوكل المتوكلون ... إنه لذو علم لما علّمن_ه

توصيه به بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 60 - 16

16 - خوردن و آشاميدن از روزى هاى خدادادى ، توصيه و سفارش خداوند به قوم موسى

كلوا و اشربوا من رزق اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 85 - 1

1 _ قوم موسى ، پس از توصيه و دعوت او ، اعلام داشتند : ما تنها بر خدا توكل كرده و جز او بر احدى اتكال نخواهيم كرد .

و قال موسى يقوم . .. فعليه توكلوا ... فقالوا على اللّه توكلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 7 - 2

2- موسى ( ع ) از قوم خود خواست تا به ياد فرمان و توصيه خداوند باشند كه هر كس شكرگزارى نمايد خداوند نعمتش را افزون مى كند و هر كس كفران نمايد دچار عذاب شديد خواهد شد .

اذكروا نعمة الله عليكم . .. و إذ تأذّن ربّكم لئن شكرتم لأزيدنّكم و لئن كفرتم إن

اين برداشت مبتنى بر اين

نكته است كه {إذ تأذّن} مقول قول موسى(ع) و عطف به {اذكروا نعمة الله} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 81 - 2،12

2 - بهره گيرى از رزق هاى گوارا و پاكيزه ، توصيه خداوند به بنى اسرائيل

كلوا من طيّب_ت ما رزقن_كم

12 - تجاوز نكردن از مرز تعادل و مقررات الهى در استفاده از نعمت ها ، توصيه خداوند به بنى اسرائيل

كلوا من طيّب_ت . .. و لاتطغوا فيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 86 - 11

11 - موسى ( ع ) قبل از عزيمت به ميقات ، توصيه هاى لازم را به بنى اسرائيل ارائه كرده و قول و قرار هاى لازم را براى حفظ ايمان ، با آنان گذاشته بود .

فأخلفتم موعدى

{موعد} در اين آيه مصدر و به معناى {وعده} است. از اين رو {فأخلفتم موعدى}; يعنى، شما از وعده و عهد خود با من تخلف كرديد. از اين جمله برمى آيد كه موسى(ع) قبل از رفتن به ميقات، پيش بينى هاى لازم را كرده بود و از اين نظر حجت را بر بنى اسرائيل تمام نموده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 90 - 5

5 - هارون ، با يادآورى رحمت گسترده خداوند به بنى اسرائيل ، باز بودن راه بازگشت از شرك و ارتداد را به آنان يادآورى كرد .

إنّما فتنتم به و إنّ ربّكم الرحم_ن

توصيف خداوند در كلام هارون(ع)، با عنوان {الرحمان} و با توجه به گوساله پرستى و عصيان بنى اسرائيل، متضمن

وعده رحمت الهى به آنان، در صورت توبه و بازگشت از شرك است.

توصيه به بى همسران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 33 - 4

4 - ضرورت اقدام عملى براى فراهم آوردن تسهيلات ازدواج در جهت حل مشكلات جنسى غير متأهلان ، قبل از توصيه آنان به عفت و پاكدامنى

و أنكحوا الأي_مى منكم . .. و ليستعفف الذين لايجدون نكاحًا

توصيه به فراهم ساختن امكانات ازدواج مجردان، پيش از توصيه به عفت گزينى، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

توصيه به پاكيزگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 4 - 1

1 - پاكيزگى لباس و نظافت شخصى ، از نخستين توصيه هاى خداوند به پيامبر ( ص )

و ثيابك فطهّر

توصيه به پاكيزگى قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 2 - 12

12 - پاكيزه نگه داشتن صفحات قرآن ، توصيه خداوند

صحفًا مطهّرة

توصيف ورق هاى قرآن به {مطهّرة} _ علاوه بر بيان طهارت معنوى آنها از انحراف _ آنها را سزاوار تطهير دانسته و به لزوم دور داشتن آنها از آلودگى هاى ظاهرى نيز اشاره دارد.

توصيه به پيروان اديان آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 13 - 16

16 - عينيت بخشيدن به تعاليم شريعت در جامعه ، توصيه خداوند به تمامى پيروان اديان آسمانى

شرع لكم . .. أن أقيموا الدين

{إقامة} (مصدر {أقيموا}) _ كه به معناى به پاداشتن است _ مطلب بالا را افاده مى كند.

توصيه به تأمين مساكين

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 14 - 1

1 - تغذيه مردم ، در روزگار گرفتارى آنان به گرسنگى رنج آور ، خواسته خداوند از ثروتمندان است .

أو إطع_م فى يوم ذى مسغبة

{سَغِبَ}; يعنى، گرسنه ماند و {مسغبة} مصدر آن است و در احتمالى ديگر اين لفظ جز در گرسنگى همراه با رنج استعمال ندارد. (قاموس)

توصيه به تائبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 105 - 1

1 _ توصيه شدن گنهكاران توبه كننده از جانب خدا به انجام اعمال خير و استفاده هر چه بيشتر از فرصت ها براى جبران گذشته ها

ألم يعلموا أن اللّه يقبل التوبة . .. و قل اعملوا فسيرى اللّه عملكم

توصيه به تحصيل ارزش ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 62 - 2

2 - خداوند ، خواهان تلاش انسان ها براى كسب ارزش ها به قدر توان خود و نه بيشتر از آن

أُول_ئك يس_رعون فى الخيرت . .. و لانكلّف نفسًا إلاّ وسعها

ذكر جمله {و لانكلّف نفساً إلاّ وسعها} پس از تمجيد و ستايش از كسانى كه در انجام كارهاى خير شتاب مىورزند و در ميدان كسب ارزش ها از ديگران سبقت مى گيرند، مى تواند تذكرى از جانب خداوند باشد تا آنان خود را در اين راستا به مشقت نيندازند.

توصيه به ترك بت پرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 12 - 4

4 - توصيه خدا به اهل شرك ، به دست برداشتن از

بت پرستى و روى آوردن به توحيد و نيايش به درگاه او

يدعوا من دون اللّه ما لايضرّه و ما لاينفعه

توصيه به ترك تجاوز به حقوق ديگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 24 - 14

14 - موعظه و رهنمود داوود ( ع ) به دو برادر متخاصم ، با توصيه به ايمان و نيك كردارى و پرهيز از تجاوز به حقوق يكديگر

و إنّ كثيرًا من الخلطاء ليبغى . .. إلاّ الذين ءامنوا ... و قليل ما هم

بيان اين نكته مهم و كلى كه {بسيارى از شريكان در حق يكديگر ستم مى كنند و تنها مؤمنان نيك كردار چنين نيستند}; مى تواند نوعى رهنمود و موعظه از سوى داوود(ع) به دو برادر متخاصم باشد. گفتنى است كه درخواست رهنمود از داوود(ع) از سوى آن دو نفر (و اهدنا إلى سواء الصراط) مؤيد برداشت ياد شده است.

توصيه به تزكيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 6 - 1

1 - توصيه خداوند ، به مؤمنان ، مبنى بر خودسازى و صيانت خويش از عوامل و موجبات بدبختى و دوزخى شدن

ي_أيّها الذين ءامنوا قوا أنفسكم . .. نارًا

بنا به گفته مفسران، مقصود از محافظت خود از آتش، صيانت خويش از موجبات و عواملى است كه منجر به آتش دوزخ مى شود; مانند ترك واجبات و يا انجام محرمات.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 4 - 2

2 - پاكدامنى و طهارت نفس از هر گونه آلودگى ها و گناهان ، از توصيه هاى

نخستين خداوند به پيامبر ( ص )

و ثيابك فطهّر

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه طهارت لباس، كنايه از طهارت نفس و روح و جان باشد (مانند پاكدامنى، پاكدلى و. ..).

توصيه به تسبيح خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 3 - 2

2 - تسبيح و حمد خداوند و استغفار به درگاه او ، پس از مشاهده امداد هاى الهى و گرايش وسيع مردم ، به دين ، فرمان و توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

إذا جاء نصر اللّه و الفتح . و رأيت الناس يدخلون فى دين اللّه أفواجًا . فسبّح بحم

توصيه به تسليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 31 - 1

1 - راه ندادن انديشه سركشى به خود و آمدن و تسليم شدن ، فرمان سليمان ( ع ) به ملكه سبا و درباريان وى

ألاّ تعلوا علىّ و أتونى مسلمين

{علو} (مصدر {تعلوا}) به معناى استكبار و برترى جويى است. {اتيان} (مصدر {ائتونى}) نيز به معناى حاضر شدن و {اسلام} (مصدر {مسلمين}) معادل {تسليم} و {انقياد} است. آيه ياد شده حاوى سه فرمان است: الف) بر من برترى نجوييد. ب) نزد من بياييد. ج) تسليم دستورات من باشيد.

توصيه به تضرع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 8 - 1

1 - حاجت خواستن از خداوند و تضرّع به درگاه او ، تكليف و توصيه اى الهى به رسول اكرم ( ص )

و إلى ربّك فارغب

{رغب إليه}; يعنى، در دعا خالصانه كوشيد و يا اظهار

فروتنى كرد و حاجت خواست. (برگرفته از قاموس)

توصيه به تعظيم شعائر الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 32 - 5

5 - حفظ حرمت و بزرگداشت شعائر الهى و دينى ، توصيه اى است از سوى خدا به انسان ها

و من يعظّم شع_ئر اللّه

توصيه خداوند به بزرگداشت دام هاى قربانى، بدان جهت است كه آنها شعائر و نشانه هاى خدا هستند. بنابراين آيه ياد شده در واقع توصيه است به اينكه: مؤمنان بايد شعائر الهى و دينى را بزرگ بشمارند و از جمله آنه،ا دام هايى است كه حاجيان براى قربانى كردن در {منا} به همراه خود مى برند.

توصيه به تعقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 33 - 2

2- خداوند ، خواهان انديشيدن انسان به مظاهر قدرت او ، در آسمان ها و زمين

أوَلم يروا أنّ اللّه الذى خلق السم_وت و الأرض . .. بق_در

توصيه به تفكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 35 - 1

1 - خداوند ، خواهان تأمل و انديشيدن انسان درباره نحوه پيدايش خود

أم خلقوا من غير شىء

پرسش در آيه شريفه در حقيقت براى واداشته شدن انسان به انديشه و تفكر صورت گرفته است.

توصيه به تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 16 - 10

10 - توصيه خداوند به بندگان خود ، مبنى بر رعايت تقوا و حساب بردن از خداوند

ي_عباد فاتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر -

59 - 18 - 1،11

1 - دعوت خداوند از اهل ايمان ، به رعايت تقوا

ي_أيّها الذين ءامنوا اتّقوا اللّه

11 - رعايت تقوا در حل پيروزى و اقتدار توصيه خداوند به مؤمنان *

ي_أيّها الذين ءامنوا اتّقوا اللّه و لتنظر . .. و اتّقوا اللّه

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه پس از آيات مربوط به غزوه بنى نضير و پيروزى مسلمانان بر كافران و منافقان، سخن از بايستگى تقوا به ميان آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 16 - 1

1 - توصيه خداوند به مؤمنان ، مبنى بر رعايت تقواى الهى به ميزان توان خويش

فاتّقوا اللّه ما استطعتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 1 - 6

6 - توصيه خداوند به مردان و همسرانشان ، مبنى بر رعايت تقوا و خداپرستى در مسائل مربوط به طلاق

إذا طلّقتم النساء . .. و اتّقوا اللّه ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 10 - 3

3 - توصيه خداوند ، به صاحبان خرد به خداترسى و تقواپيشگى

فاتّقوا اللّه ي_أُولى الألب_ب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 5 - 2

2 - سخاوت مندى ، انفاق و تقواپيشگى ، توصيه خداوند به تمام مردم

فأمّا من أعطى و اتّقى

ذكر پاداش نيك براى اين گروه (در آيات بعد)، ترغيب مردم به اعطاى مال و تقوا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 12 - 2،10

2 - پيامبر (

ص ) ، اهل تقوا و توصيه كننده ديگران به آن

أو أمر بالتّقوى

10 - نهى نكردن مردم از نماز و ترغيب كردن آنان به تقوا ، توصيه خداوند به طغيان گران ثروت اندوز

ليطغى . أن رءاه استغنى ... الذى ينهى . عبدًا إذا صلّى ... أو أمر بالتّقوى

جمله {أمر بالتقوى} ممكن است مربوط به {الذى ينهى} باشد. در اين صورت مفاد آيه شريفه اين خواهد بود كه: به من خبر ده كسى كه نمازگزار را _ نهى مى كند، اگر [به جاى آن ]مردم را به تقوا امر كند [آيا برايش بهتر نيست؟]

توصيه به تقوا در نجوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 9 - 5

5 - نجواى مؤمنان ، بايد آراسته به سفارش به نيكى و توصيه به تقواى الهى باشد .

و تن_جوا بالبرّ و التقوى

توصيه به تلاش مفيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 4 - 4

4 - ترك تلاش هاى نادرست و بسنده كردن به كوشش هاى سودمند ، توصيه خداوند به تمام انسان ها است .

إنّ سعيكم لشتّى

جواب قسم _ كه در حقيقت مجموع شيوه ها و آثارى است كه براى تلاش هاى گوناگون بشر، در آيات بعد آمده است _ در ضمن خود، دعوت كننده مردم به ترك تشتت در تلاش ها و ايجاد وحدت رويّه در كوشش هاى خويش و برگزيدن راهى است كه به {يُسْرى} منتهى شود.

توصيه به توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 20

20_ طلب بخشايش گناهان

از خدا ، حركت به سوى او و استغفار از شرك ، توصيه ها و پيام هاى صالح ( ع ) به قوم ثمود

قال ي_قوم . .. فاستغفروه ثم توبوا إليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 67 - 1

1 - توبه از كفر و شرك و گرايش به ايمان ، توصيه خداوند به مشركان

فأمّا من تاب و ءامن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 54 - 7

7 - توصيه خداوند به توبه و تسليم شدن پيش از دچار كشتن به پيامد هاى هلاكت بار گناهان ( عذاب )

و أنيبوا إلى ربّكم و أسلموا له من قبل أن يأتيكم العذاب

مقصود از {عذاب} در اين آيه، هم مى تواند عذاب دنيوى (عذاب استيصال) باشد و هم عذاب اخروى.

توصيه به توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 133 - 6،9

6 - يعقوب ( ع ) در آستانه مرگ ، فرزندانش را به ملازمت توحيد دعوت نمود و به يكتا پرستى وصيت كرد .

إذ قال لبنيه ما تعبدون من بعدى

9 - موحدان بايد در آستانه مرگ ، بازماندگان خويش را به توحيد و ملازمت بر عبادت خدا سفارش و وصيت كنند .

إذ حضر يعقوب الموت إذ قال لبنيه ما تعبدون من بعدى

توصيه به توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 52 - 5

5 - پرستش خداى يگانه ، توصيه ديگر او به يكايك پيامبران

ي_أيّها الرسل . .. و إنّ ه_ذه ... و أنا

ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 66 - 1

1 - توصيه خداوند به همه پيامبران و رسول اكرم ( ص ) ، مبنى بر اختصاص دادن پرستش به او

و لقد أُوحى إليك و إلى الذين من قبلك . .. بل اللّه فاعبد

تقديم مفعول (اللّه) بر فعل (فاعبد)، مفيد اختصاص است.

توصيه به توكل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 13 - 4

4 - توصيه خداوند ، به توكل كردن مؤمنان بر او و نه بر ديگران

و على اللّه فليتوكّل المؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 3 - 5

5 - توصيه خداوند به مردان و زنان مطلّقه ، به توكل بر او در امور زندگى

إذا طلّقتم النساء . .. و من يتوكّل على اللّه فهو حسبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 9 - 5

5 - كارساز دانستن و وكيل قرار دادن خدا در زندگى ، توصيه او به پيامبر ( ص )

فاتّخذه وكيلاً

توصيه به تهجد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 64 - 5

5 _ تهجد ( شب زنده دارى همراه با اقامه نماز ) ، مورد تشويق و توصيه خدا است .

و الذين يبيتون لربّهم سجّدًا و قي_مًا

توصيه به ثروت اندوزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 11 - 9

9 - دست كشيدن از منع نمازگزاران و روى آوردن به هدايت ،

توصيه خداوند به طغيان گران ثروت اندوز

ليطغى . أن رءاه استغنى ... الذى ينهى . عبدًا إذا صلّى . أرءيت إن كان على الهدى

جمله {كان على الهدى} ممكن است مربوط به {الذى ينهى} باشد; در اين صورت مفاد آيه شريفه اين است كه: به من خبر ده كسى كه نمازگزار را نهى مى كند، اگر خود بر طريق هدايت قرار گرفته بود [آيا بهتر نبود؟]

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 12 - 10

10 - نهى نكردن مردم از نماز و ترغيب كردن آنان به تقوا ، توصيه خداوند به طغيان گران ثروت اندوز

ليطغى . أن رءاه استغنى ... الذى ينهى . عبدًا إذا صلّى ... أو أمر بالتّقوى

جمله {أمر بالتقوى} ممكن است مربوط به {الذى ينهى} باشد. در اين صورت مفاد آيه شريفه اين خواهد بود كه: به من خبر ده كسى كه نمازگزار را _ نهى مى كند، اگر [به جاى آن ]مردم را به تقوا امر كند [آيا برايش بهتر نيست؟]

توصيه به ثروتمندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 13 - 1

1 - آزادسازى بردگان و هزينه كردن ثروت در اين راه ، خواسته خداوند از ثروتمندان است .

فكّ رقبة

جمله {يقول أهلكت مالاً لبداً} در آيات پيشين، بيانگر اين است كه روى سخن در اين آيات با ثروتمندان است. {رقبة}; يعنى، گردن و كنايه از تمام بدن است; زيرا با به بند كشيده شدن گردن، تمام بدن اسير مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 14

- 1

1 - تغذيه مردم ، در روزگار گرفتارى آنان به گرسنگى رنج آور ، خواسته خداوند از ثروتمندان است .

أو إطع_م فى يوم ذى مسغبة

{سَغِبَ}; يعنى، گرسنه ماند و {مسغبة} مصدر آن است و در احتمالى ديگر اين لفظ جز در گرسنگى همراه با رنج استعمال ندارد. (قاموس)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 16 - 1

1 - تأمين مواد غذايى براى تهى دستان و پابرهنگان ، به ويژه در دوران خشكسالى ، خواسته خداوند از ثروتمندان

يقول أهلكت مالاً لبدًا . .. أو إطعام فى يوم ... أو مسكينًا ذا متربة

{متربة} به معناى زمين گير و نيازمند بودن است (صحاح). اين كلمه مصدر {تَرِبَ} است; يعنى، داراى خاك فراوان شد، خاك به دست او رسيد، به خاك چسبيد، زيان ديد و فقير شد (قاموس). {ذا متربة} كنايه از شدّت فقر است، به حدى كه نه فرش و پوشاكى دارد كه او را از خاك جدا سازد و نه در خانه او جز خاك، آذوقه اى فراهم مى آيد.

توصيه به جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 78 - 1

1 - جهاد خالصانه و همه جانبه ( جهاد با جان و مال ) در راه خدا ، توصيه الهى به اهل ايمان

و ج_هدوا فى اللّه حقّ جهاده

تقييد {جاهدوا} به {حقّ جهاده}، ظهور در اين معنا دارد كه مؤمنان بايد تمامى توان خود را در راه خدا به كار گيرند و هرچه دارند (جان و مال) در اين راه نثار كنند.

توصيه به حاكمان

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 3 - 13

13 - احساس قصور در پيشگاه خداوند و عذرخواهى از او ، هنگام پيروزى و استقبال عمومى از دين و در اوج قدرت ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) و شيوه اى مطلوب براى زمامداران و مبلّغان

إذا جاء نصر اللّه و الفتح . .. و استغفره

توصيه به حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عصر - 103 - 3 - 1

1 - تنها مؤمنانى كه كار هاى شايسته انجام داده و يكديگر را به پذيرش حق و شكيبايى توصيه مى كنند ، گرفتار خسارت نخواهند شد .

إنّ الإنس_ن لفى خسر . إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت و تواصوا بالحقّ و تواصو

توصيه به حق پذيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عصر - 103 - 3 - 5

5 - توصيه ديگران به پذيرش حق و شكيبايى در راه آن ، مصداق بارز عمل صالح است .

عملوا الص_لح_ت و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر

عطف توصيه به حق و صبر _ كه مصداق عمل صالح است _ بر انجام اعمال صالح، عطف خاص بر عام و نشانه اهميت ويژه خاص است.

توصيه به حق ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 46 - 2

2 - سياحت در زمين براى مشاهده شهر هاى ويران شده و مطالعه در سرنوشت و فرجام شوم ستمگران تاريخ ، توصيه خداوند به گردنكشان و حق ستيزان

أفلم يسيروا فى الأرض فتكون لهم قلوب يعقلون بها

توصيه به حمد خدا

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 93 - 4

4 - پرداختن به حمد و ستايش خدا ، توصيه الهى به پيامبر ( ص )

و قل الحمدللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 3 - 2

2 - تسبيح و حمد خداوند و استغفار به درگاه او ، پس از مشاهده امداد هاى الهى و گرايش وسيع مردم ، به دين ، فرمان و توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

إذا جاء نصر اللّه و الفتح . و رأيت الناس يدخلون فى دين اللّه أفواجًا . فسبّح بحم

توصيه به خير در نجوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 9 - 5

5 - نجواى مؤمنان ، بايد آراسته به سفارش به نيكى و توصيه به تقواى الهى باشد .

و تن_جوا بالبرّ و التقوى

توصيه به دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 29 - 1

1 - روى آوردن به دعا _ پس از استقرار يافتن در كشتى _ و درخواست فرود آمدن در جايى پر بركت ، رهنمود ديگر خداوند به نوح ( ع )

فإذا استويت . .. فقل الحمد للّه ... و قل ربّ أنزلنى ... و أنت خير المنزلين

واژه {ربّ} مشترك لفظى ميان مصدر (تربيت كردن) و وصف ( مربى و تربيت كننده) است كه در اين جا معناى وصفى دارد. {منزل} مى تواند مصدر ميمى به معناى إنزال باشد و نيز مى تواند اسم مكان به معناى منزلگاه و مهمان سرا باشد.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 8 - 1

1 - حاجت خواستن از خداوند و تضرّع به درگاه او ، تكليف و توصيه اى الهى به رسول اكرم ( ص )

و إلى ربّك فارغب

{رغب إليه}; يعنى، در دعا خالصانه كوشيد و يا اظهار فروتنى كرد و حاجت خواست. (برگرفته از قاموس)

توصيه به دينداران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 40 - 20

20 - ذكر و ياد خدا ، توصيه او به دين داران

يذكر فيها اسم اللّه كثيرًا

توصيه به ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 37 - 10

10 - سپاس گزارى بدرگاه خداوند و يادكرد عظمت و كبريايى او ، از كار هاى نيك و مورد توصيه خداوند .

لتكبّروا اللّه . .. و بشّر المحسنين

توصيه به زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 31 - 5،6

5- اقامه نماز و پرداخت زكات در تمامى عمر ، از توصيه هاى خداوند به عيسى ( ع ) در نخستين روز هاى زندگى او

و أوص_نى بالصلوة والزكوة مادمت حيًّا

6- عيسى ( ع ) در معرفى خويش به مردم ، دريافت فرمان خداوند به نماز و زكات را از ويژگى هاى خويش برشمرد .

و أوص_نى بالصلوة والزكوة مادمت حيًّا

توصيه به زكات گيرنده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 103 - 13

13 _ توصيه خداوند به دعا كردن پيامبر ( ص ) و گيرندگان زكات ، براى زكات دهنده

، به هنگام دريافت آن

خذ من أمولهم . .. و صل عليهم

توصيه به زيد بن حارثه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 37 - 1،8،9،32

1 - پيامبر ( ص ) به زيدبن حارثه ، براى ادامه زندگى با همسرش و طلاق ندادن وى ، سفارش كرد .

و إذ تقول للذى أنعم اللّه عليه . .. أمسك عليك زوجك

طبق شأن نزول، اين آيه درباره زيد بن حارثه و تصميم اش براى طلاق همسر خود، زينب است. لازم به ذكر است كه تعديه فعل {أمسك} با {على} متضمن معناى حبس و نگهدارى است.

8 - دعوت پيامبر ( ص ) از زيد بن حارثه ، براى رعايت تقواى الهى درباره همسرش زينب

و إذ تقول للذى أنعم اللّه عليه . .. و اتّق اللّه

9 - سفارش پيامبر ( ص ) به زيد ، براى نگهدارى همسرش و نيز رعايت تقواى الهى ، امرى شايسته ياد و يادآورى است .

و إذ تقول للذى أنعم اللّه عليه . .. و اتّق اللّه

{إذ} متعلق به {اُذكر} مقدر است و در نتيجه، نكته ياد شده، از آن فهميده مى شود.

32 - { عن أبى جعفر ( ع ) . . .انّ رسول اللّه خطب على زيدبن حارثه ، زينب بنت جحش . . . فزوّجها إيّاه فمكثت عند زيد ماشاء اللّه ، ثمّ إنّهما تشاجرا فى شىء إلى رسول اللّه . . . فقال زيد : يا رسول اللّه ! تأذن لى فى طلاقها فإنّ فيها كبراً و إنّها لتؤذينى بلسانها ، فقال رسول اللّه ( ص ) : اتّق اللّه و أمسك عليك

زوجك . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه رسول خدا(ص)، زينب دختر جحش را براى زيد خواستگارى كرد . .. و او را به عقد وى در آورد. سپس مدتى را كه خدا مقدر كرده بود، زينب، پيش زيد بود. آن گاه ميان زيد و زينب، مشاجره اى رخ داد و هر دو پيش رسول خدا، شكوه بردند. زيد گفت: اى رسول خدا! آيا اجازه مى دهى او را طلاق بدهم. به خاطر اين كه او متكبر است و با زبانش مرا اذيت مى كند؟ رسول خدا فرمود: از خدا بترس و همسرت را نگه دار...}.

توصيه به سخاوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 5 - 2

2 - سخاوت مندى ، انفاق و تقواپيشگى ، توصيه خداوند به تمام مردم

فأمّا من أعطى و اتّقى

ذكر پاداش نيك براى اين گروه (در آيات بعد)، ترغيب مردم به اعطاى مال و تقوا است.

توصيه به سخن پسنديده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 54 - 3

3- سفارش به انتخاب بهترين و شايسته ترين گفتار ها ، برخاسته از علم همه جانبه خداوند به احوال انسانهاست .

قل لعبادى يقولوا التى هى أحسن . .. ربّكم أعلم بكم

ذكر {ربّكم أعلم بكم}، پس از توصيه به گزينش بهترين سخن در گفتار به منزله تعليل است; يعنى، چون خداوند به احوال انسانها آگاه است، چنين توصيه اى مى كند.

توصيه به سياحت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 46 - 2

2 - سياحت در زمين

براى مشاهده شهر هاى ويران شده و مطالعه در سرنوشت و فرجام شوم ستمگران تاريخ ، توصيه خداوند به گردنكشان و حق ستيزان

أفلم يسيروا فى الأرض فتكون لهم قلوب يعقلون بها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 44 - 1،2

1 - خداوند ، مشركان را به سير در زمين و مطالعه سرگذشت اقوام نيرومند گذشته فرامى خواند .

أوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم

2 - سير در زمين و كاوش در سرگذشت پيشينيان ، مورد تشويق و ترغيب خداوند

أوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم

توصيه به شكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 37 - 10

10 - سپاس گزارى بدرگاه خداوند و يادكرد عظمت و كبريايى او ، از كار هاى نيك و مورد توصيه خداوند .

لتكبّروا اللّه . .. و بشّر المحسنين

توصيه به شكر نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 51 - 13

13 - استفاده از نعمت هاى الهى ، سپاس گزارى از خدا و انجام اعمال شايسته ، رسم و راه زندگى ترسيم شده از سوى خدا براى يكايك پيامبران و همه مؤمنان

ي_أيّها الرسل كلوا من الطّيّب_ت و اعملوا ص_لحًا

توصيه به شوهر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 1 - 6

6 - توصيه خداوند به مردان و همسرانشان ، مبنى بر رعايت تقوا و خداپرستى در مسائل مربوط به طلاق

إذا طلّقتم النساء . .. و اتّقوا اللّه ربّكم

توصيه

به صبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 111 - 7

7 - صبر و شكيبايى در برابر آزار هاى روحى كافران ، توصيه خداوند به مؤمنان صدراسلام

فاتّخذتموهم سخريًّا . .. و كنتم منهم تضحكون . إنّى جزيتهم اليوم بما صبروا

ذكر فرجام خوش مؤمنان شكيبا در قيامت و اعلام رستگارى قطعى آنان، نشانگر تشويقى است از سوى خداوند به مؤمنان صدراسلام; كه در برابر آزارهاى كافران مقاومت كنند و بدانند كه خداوند آنان را فراموش نخواهد كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 77 - 1

1 - خداوند ، پيامبر ( ص ) را به صبر در برابر مخالفت هاى كافران حق ناپذير و تداوم رسالت خويش فرا خواند .

فاصبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 35 - 7،9

7- رهنمود الهى به پيامبر ( ص ) ، براى شكيبا بودن و عجله نورزيدن در گرايش كافران به ايمان يا مجازات ايشان از سوى خداوند

فاصبر . .. و لاتستعجل لهم

9- پيامبر ( ص ) ، در معرض دشمنى عميق كافران و نيازمند دل جويى و رهنمود به صبر از سوى خداوند

فاصبر . .. و لاتستعجل لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 39 - 1

1 - دعوت پيامبر ( ص ) از سوى خداوند ، به صبر در برابر گفتار نارواى كافران

فاصبر على ما يقولون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 5 - 2

2 - صبر در

برابر موضع گيرى هاى تكذيب گرانه و استهزاآميز شرك پيشگان صدراسلام ، توصيه خداوند به پيامبراكرم ( ص )

سأل سائل بعذاب واقع . .. فاصبر صبرًا جميلاً

توصيه به صبر _ پس از بيان بعضى از گفته ها و درخواست هاى كافران _ مى تواند اشاره به مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 10 - 1

1 - سعه صدر ، صبر و خويشتن دارى در برابر سخنان ناشايست ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

و اصبر على ما يقولون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 17 - 2

2 - مؤمنان ، تنها در صورتى دشوارترين راه هاى انفاق را مى پيمايند كه يكديگر را به شكيبايى و مهرورزى سفارش كنند .

ثمّ كان من الذين ءامنوا و تواصوا بالصبر و تواصوا بالمرحمة

{مرحمة}، مصدر ميمى و به معناى {رحمت} (رقّت، مغفرت و عطوفت داشتن) است (قاموس). تكرار {تواصوا} براى تأكيد بوده و ممكن است اشاره به اين نكته باشد كه سفارش به صبر و توصيه به محبت، دو وظيفه مستقل و در عرض هم است و با ترك يكى، زمينه ديگرى از بين نرفته و تكليف ساقط نمى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عصر - 103 - 3 - 1،5،8

1 - تنها مؤمنانى كه كار هاى شايسته انجام داده و يكديگر را به پذيرش حق و شكيبايى توصيه مى كنند ، گرفتار خسارت نخواهند شد .

إنّ الإنس_ن لفى خسر . إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت و تواصوا بالحقّ و تواصو

5

- توصيه ديگران به پذيرش حق و شكيبايى در راه آن ، مصداق بارز عمل صالح است .

عملوا الص_لح_ت و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر

عطف توصيه به حق و صبر _ كه مصداق عمل صالح است _ بر انجام اعمال صالح، عطف خاص بر عام و نشانه اهميت ويژه خاص است.

8 - { صبر } ، نشان حق پذيرى است و سفارش ديگران به آن ، نمونه بارز ترغيب مردم به حق است .

تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر

برداشت ياد شده، ناظر به اين احتمال است كه عطف {تواصوا بالصبر} بر جمله قبل، عطف خاص بر عام باشد. تكرار فعل {تواصوا}، اين ارتباط را تأييد مى كند; زيرا در تعبيرى نظير {تواصوا بالحقّ و الصبر}، تفاوت حق و صبر نمايان تر است.

توصيه به طغيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 46 - 2

2 - سياحت در زمين براى مشاهده شهر هاى ويران شده و مطالعه در سرنوشت و فرجام شوم ستمگران تاريخ ، توصيه خداوند به گردنكشان و حق ستيزان

أفلم يسيروا فى الأرض فتكون لهم قلوب يعقلون بها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 11 - 9

9 - دست كشيدن از منع نمازگزاران و روى آوردن به هدايت ، توصيه خداوند به طغيان گران ثروت اندوز

ليطغى . أن رءاه استغنى ... الذى ينهى . عبدًا إذا صلّى . أرءيت إن كان على الهدى

جمله {كان على الهدى} ممكن است مربوط به {الذى ينهى} باشد; در اين صورت مفاد آيه شريفه اين است كه: به من خبر ده كسى كه نمازگزار

را نهى مى كند، اگر خود بر طريق هدايت قرار گرفته بود [آيا بهتر نبود؟]

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 12 - 10

10 - نهى نكردن مردم از نماز و ترغيب كردن آنان به تقوا ، توصيه خداوند به طغيان گران ثروت اندوز

ليطغى . أن رءاه استغنى ... الذى ينهى . عبدًا إذا صلّى ... أو أمر بالتّقوى

جمله {أمر بالتقوى} ممكن است مربوط به {الذى ينهى} باشد. در اين صورت مفاد آيه شريفه اين خواهد بود كه: به من خبر ده كسى كه نمازگزار را _ نهى مى كند، اگر [به جاى آن ]مردم را به تقوا امر كند [آيا برايش بهتر نيست؟]

توصيه به عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 133 - 9

9 - موحدان بايد در آستانه مرگ ، بازماندگان خويش را به توحيد و ملازمت بر عبادت خدا سفارش و وصيت كنند .

إذ حضر يعقوب الموت إذ قال لبنيه ما تعبدون من بعدى

توصيه به عتق برده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 13 - 1

1 - آزادسازى بردگان و هزينه كردن ثروت در اين راه ، خواسته خداوند از ثروتمندان است .

فكّ رقبة

جمله {يقول أهلكت مالاً لبداً} در آيات پيشين، بيانگر اين است كه روى سخن در اين آيات با ثروتمندان است. {رقبة}; يعنى، گردن و كنايه از تمام بدن است; زيرا با به بند كشيده شدن گردن، تمام بدن اسير مى شود.

توصيه به عفّت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19

- مدثر - 74 - 4 - 2

2 - پاكدامنى و طهارت نفس از هر گونه آلودگى ها و گناهان ، از توصيه هاى نخستين خداوند به پيامبر ( ص )

و ثيابك فطهّر

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه طهارت لباس، كنايه از طهارت نفس و روح و جان باشد (مانند پاكدامنى، پاكدلى و. ..).

توصيه به عفو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 22 - 13

13 - عفو و گذشت كريمانه از لغزش هاى ديگران ، توصيه الهى به اهل ايمان

و ليعفوا و ليصفحوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 43 - 3

3 - خويشتن دارى و گذشت به جاى انتقام جويى و مقابله به مثل ، توصيه اكيد خداوند به دادخواهان ستمديده است .

و لمن انتصر بعد ظلمه . .. و لمن صبر و غفر إنّ ذلك لمن عزم الأُمور

لام در {لمن صبر} لام قسم و در {لمن عزم الأمور} لام تأكيد است كه در هر دو نمايانگر اهميت توصيه الهى به عفو و گذشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 32 - 12

12 - خطاپوشى از لغزش هاى كوچك خطاكاران ، رهنمود الهى به پيامبر ( ص ) و مبلغان دينى

الذين يجتنبون . .. إلاّ اللّمم إنّ ربّك وسع المغفرة

واژه {إنّ ربّك} مى تواند تعريض به اين باشد كه پيامبر(ص) و رهبران الهى نيز بايد اين شيوه را برگزينند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 14 -

9

9 - توصيه خداوند به مؤمنان ، مبنى بر عفو ، چشم پوشى و بخشودن دشمنى هاى همسران و فرزندان خويش

عدوًّا لكم . .. و إن تعفوا و تصفحوا و تغفروا

توصيه به عمل خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 105 - 1

1 _ توصيه شدن گنهكاران توبه كننده از جانب خدا به انجام اعمال خير و استفاده هر چه بيشتر از فرصت ها براى جبران گذشته ها

ألم يعلموا أن اللّه يقبل التوبة . .. و قل اعملوا فسيرى اللّه عملكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 77 - 7

7 - انجام دادن كار هاى نيك ، توصيه خداوند به مؤمنان

و افعلوا الخير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 16 - 11

11 - توصيه خداوند ، به انجام كارهايى كه موجب خير و سعادت بشر است .

خيرًا لأنفسكم

طبق نظر برخى از مفسران و اديبان (مانند زمخشرى و سيبويه)، نصب {خيراً} به خاطر {مفعولٌ به} بودن آن براى فعل محذوف (مانند {اتوا} و يا {افعلوا}) است; يعنى، {و اتوا خيراً لأنفسكم و افعلوا ما هو خير لها و انفع}.

توصيه به عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 51 - 9،13

9 - انجام كار هاى شايسته ، توصيه ديگر خداوند به يكايك پيامبران

ي_أيّها الرسل . .. و اعملوا ص_لحًا

{عمل} (مصدر {اعملوا}) به معناى انجام دادن و {صالحاً} صفت براى موصوف محذوف است;يعنى، {و اعملوا عملاً صالحاً; و كار شايسته انجام دهيد}.

13 -

استفاده از نعمت هاى الهى ، سپاس گزارى از خدا و انجام اعمال شايسته ، رسم و راه زندگى ترسيم شده از سوى خدا براى يكايك پيامبران و همه مؤمنان

ي_أيّها الرسل كلوا من الطّيّب_ت و اعملوا ص_لحًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 52 - 6

6 - پيروى از شيوه زندگى پيامبران ( استفاده از نعمت هاى الهى ، داشتن كردار نيك و پرستش خداى يگانه ) توصيه أكيد خدا به يكايك امت ها

و إنّ ه_ذه أُمّتكم أُمّة وحدة و أنا ربّكم

برداشت هاى پيشين بر اين اساس بود كه مراد از ضميرهاى خطاب در كلمه هاى {أمّتكم}، {ربّكم} و {فاتّقون} پيامبران باشد. احتمال ديگر اين است مقصود از اين ضميرها، پيروان هر يك از پيامبران باشد. در اين صورت و با توجه به عطف اين آيه به آيه قبل، معناى آن چنين مى شود: ما همان گونه كه شيوه زندگى را به يكايك پيامبران توصيه كرديم، به مردم نيز سفارش نموديم كه به آنان اقتدا كنند و از آيين آنان پيروى نمايند و از تغيير و تبديل در آن و يا اتخاذ شيوه ديگرى غير از آن سخت بپرهيزند. گفتنى است كه آيه بعدى، اين احتمال را تقويت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 24 - 14

14 - موعظه و رهنمود داوود ( ع ) به دو برادر متخاصم ، با توصيه به ايمان و نيك كردارى و پرهيز از تجاوز به حقوق يكديگر

و إنّ كثيرًا من الخلطاء ليبغى . .. إلاّ الذين ءامنوا ... و قليل

ما هم

بيان اين نكته مهم و كلى كه {بسيارى از شريكان در حق يكديگر ستم مى كنند و تنها مؤمنان نيك كردار چنين نيستند}; مى تواند نوعى رهنمود و موعظه از سوى داوود(ع) به دو برادر متخاصم باشد. گفتنى است كه درخواست رهنمود از داوود(ع) از سوى آن دو نفر (و اهدنا إلى سواء الصراط) مؤيد برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عصر - 103 - 3 - 3

3 - انجام دادن تمام كار هاى شايسته ، توصيه خداوند به مؤمنان

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

حرف {ال} در {الصالحات}، آن را بر تمام اعمال صالح تعميم داده است. از آن جا كه هرگاه عموم حقيقى امكان پذير نباشد، عموم عرفى مورد نظر است; مراد اعمال صالحى است كه براى شخص مؤمن مقدور مى باشد.

توصيه به عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 31 - 5

5- اقامه نماز و پرداخت زكات در تمامى عمر ، از توصيه هاى خداوند به عيسى ( ع ) در نخستين روز هاى زندگى او

و أوص_نى بالصلوة والزكوة مادمت حيًّا

توصيه به فرستاده اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 19 - 31،32

31- مدارا و نرمش با فروشندگان و تحريك نكردن كنجكاوى آنان ، توصيه اصحاب كهف به فرستاده ويژه خويش

وليتلطّف

{تلطّف} به معناى رفق و مدارا است (مصباح). ارتباط جمله {ليتطّف} با جمله {لايشعرنّ...} اين نكته را مى رساند كه مدارا كردن با فروشندگان، مانع پى بردن آنان به وجود اصحاب كهف است.

32- پى نبردن هيچ

يك از ساكنان شهر به جايگاه مخفى كهف نشينان ، سفارش أكيد اصحاب كهف به فرستاده ويژه خويش

و لايشعرنّ بكم أحدًا

توصيه به فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 29 - 5

5 - مؤمن آل فرعون ، قومش را از هرگونه غرور و خودكامگى ناشى از اقتدار و سلطه همه جانبه بر سرزمين مصر برحذر داشت .

لكم الملك اليوم . .. فمن ينصرنا من بأس اللّه إن جاءنا

توصيه به قارون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 77 - 12

12 - دستگيرى از مردم و نيكى كردن به آنان ، توصيه ديگر قوم قارون به وى

و أحسن

توصيه به قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 52 - 2

2_ طلب بخشايش گناهان از خداوند ، حركت به سوى او و استغفار از شرك ، از توصيه هاو پيام هاى هود ( ع ) به مردم خويش

و ي_قوم استغفروا ربكم ثم توبوا إليه

توصيه به كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 95 - 2

2 - ايمان آوردن به معاد و دست برداشتن از انكار و تكذيب آن ، توصيه أكيد الهى به همه كافران و تكذيب گران

و أمّا إن كان من المكذّبين . .. إنّ ه_ذا لهو حقّ اليقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 8 - 2

2 - توصيه خداوند به كافران و منكران قيامت به ايمان به خدا ، پيامبر اسلام

و قرآن

ف_امنوا باللّه و رسوله و النور الذى أنزلنا

بيشتر مفسّران مقصود از {نور} در اين آيه را قرآن كريم مى دانند.

توصيه به لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 12 - 6

6 - رهنمود الهى به لقمان ، براى شكرگزارى به درگاه خداوند

و لقد ءاتينا لقم_ن الحكمة أن اشكر للّه

توصيه به مادر موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 7 - 9

9 - توصيه مادر موسى از سوى خدا به دور كردن ترس و اندوه از خود نسبت به سرنوشت فرزندش

و لاتخافى و لاتحزنى

توصيه به مبلغان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 32 - 12

12 - خطاپوشى از لغزش هاى كوچك خطاكاران ، رهنمود الهى به پيامبر ( ص ) و مبلغان دينى

الذين يجتنبون . .. إلاّ اللّمم إنّ ربّك وسع المغفرة

واژه {إنّ ربّك} مى تواند تعريض به اين باشد كه پيامبر(ص) و رهبران الهى نيز بايد اين شيوه را برگزينند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 3 - 13

13 - احساس قصور در پيشگاه خداوند و عذرخواهى از او ، هنگام پيروزى و استقبال عمومى از دين و در اوج قدرت ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) و شيوه اى مطلوب براى زمامداران و مبلّغان

إذا جاء نصر اللّه و الفتح . .. و استغفره

توصيه به متفكران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 18 - 1

1 - توجه به

افراشته بودن آسمان و شناخت عوامل مؤثر در اين پديده شگفت ، توصيه خداوند به انديشمندان

أفلاينظرون . .. و إلى السماء كيف رفعت

توصيه به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 103 - 13

13 _ توصيه خداوند به دعا كردن پيامبر ( ص ) و گيرندگان زكات ، براى زكات دهنده ، به هنگام دريافت آن

خذ من أمولهم . .. و صل عليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 129 - 1

1 _ رهنمود الهى به پيامبر ( ص ) ، در اتكاى آن حضرت بر خداوند يكتا و اندوهگين نبودن بر حق ناپذيرى و روى گردانى منافقان

فإن تولوا فقل حسبى اللّه . .. عليه توكلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 105 - 1

1 _ توجه همه جانبه به دين يكتاپرستى ، بدون اندكى انحراف و تمايل به ساير اديان ، توصيه أكيد خداوند به پيامبر ( ص )

و أن أقم وجهك للدين حنيفاً

برداشت فوق با توجه به دو نكته است: 1_ الف و لام {الدين} براى عهد ذكرى و به قرينه جمله {إن كنتم فى شك من دينى . ..} به دين توحيدى و يكتاپرستى اشاره دارد. 2_ {حنيف} به معناى مستقيم است كه لازمه آن اعتدال و عدم انحراف به چپ و راست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 123 - 6

6_ پرستش خداوند و توكل بر او ، از توصيه هاى الهى به پيامبر ( ص )

فاعبده

و توكل عليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 88 - 9

9- توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) بر اندوهگين نشدن و خودخورى نكردن براى كافران و مشركان

لاتمدّنّ عينيك . .. و لاتحزن عليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 98 - 1،2

1- توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) به تسبيح همراه با حمد و ستايش خداوند .

فسبّح بحمد ربّك و كن من الس_جدين

{باء} در {بحمده} براى مصاحبت است; يعنى، تسبيح بايد با حمد و ستايش پروردگار قرين و همراه باشد.

2- توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) به استمداد از ياد پروردگار و عبادت و نماز در مشكلات و ناراحتى هاى برخاسته از رسالت خويش و مخالفت هاى دشمنان

و لقد نعلم أنك يضيق صدرك بما يقولون . فسبّح بحمد ربّك و كن من الس_جدين

برداشت فوق از {فاء} در {فسبّح} _ كه براى تفريع اين جمله به آيه قبل است _ استفاده گرديده است; بدين معنا كه توصيه خداوند به تسبيح و تحميد. .. پس از اعلام آگاهى او از دلتنگى و اندوه پيامبر(ص) بيانگر تأثير اين عبادات در رفع اندوه و نگرانى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 99 - 4

4- توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) به عبادت پروردگار تا نيل به مرتبه يقين

و اعبد ربّك حتى يأتيك اليقين

برداشت فوق بر اين اساس كه واژه {يقين} در همان معناى لغوى و اصطلاحى خود به كار رفته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

10 - كهف - 18 - 24 - 12

12- درخواست كوتاه ترين راه رشد و هدايت و اظهار اميدوارى به نيل به آن ، فرمان و توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) است .

و قل عسى أن يهدين ربّى لأقرب من ه_ذا رشدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 27 - 8

8- بها ندادن به آراى ديگران در سرگذشت اصحاب كهف ، رهنمود خداوند به پيامبرش ( ص ) بود .

قل اللّه أعلم بما لبثوا . .. واتل ما أُحى إليك من كتاب ربّك

نكته ياد شده، بدان احتمال است كه رهنمود الهى به تلاوت آيات وحى، در بردارنده اين مفهوم باشد كه سخن غير وحى، از اتقان كافى برخوردار نيست و در جريانى تاريخى، مانند جريان اصحاب كهف، مطمئن ترين منبع، وحى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 5

5- پايدارى بر همدلى و همزيستى با مؤمنان مخلص تهيدست ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) بود .

و اصبر نفسك مع الذين يدعون ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 65 - 9

9- عبادت و پايدارى بر آن ، توصيه فرشتگان به پيامبر ( ص )

و ما نتنزّل إلاّ بأمر ربّك . .. فاعبده واصطبر لعب_دته

آيه مورد بحث بر حسب ظاهر، در ادامه سخنان فرشتگان با پيامبر(ص) در آيه پيش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 84 - 2

2- خداوند ، پيامبر ( ص ) را به شتاب

نداشتن براى عذاب كافران لجوج ، توصيه كرده است .

فلاتعجل عليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 114 - 12،17

12 - خداوند ، پيامبر ( ص ) را به شتاب نكردن در تلاوت آيات قرآن ، پيش از پايان يافتن وحى آن ، توصيه كرد .

و لاتعجل بالقرءان من قبل أن يقضى إليك وحيه

17 - دعا براى زيادتى علم ، از توصيه هاى خداوند به پيامبر ( ص )

و قل ربّ زدنى علمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 3

3 - صبر در برابر گفته ها و فشار هاى تبليغاتى و روانى كافران ، فرمان و توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

فاصبر على مايقولون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 53 - 7

7 - توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر اين كه از حق ستيزان بيماردل و قسى القلب قطع اميد كند و به ايمان آوردن آنان دل نبندد .

و إنّ الظ_لمين لفى شقاق بعيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 55 - 2

2 - توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر اين كه از كفرپيشگان حق ستيز قطع اميد كند و به ايمان آوردن آنان دل نبندد .

حتّى تأتيهم الساعة بغتة

اخبار خداوند به اين كه مخالفان پيامبر(ص)، هرگز به قرآن ايمان نخواهند آورد، مى تواند متضمن توصيه اى باشد به پيامبر(ص) مبنى بر اين كه آنان را در كفر بى ايمانى شان

رها كند و اميدى به گرويدن آنان به اسلام و قرآن نداشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 68 - 6

6 - اظهار رفق و مدارات با كفران ستيزه جو ، توصيه خدا به پيامبر ( ص )

و إن ج_دلوك فقل اللّه أعلم بما تعملون

جمله {اللّه أعلم بما تعملون}، تهديدى است همراه با اظهار نرمى و مدارات.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 96 - 4

4 - صبر در برابر بدرفتارى هاى مشركان و وانهادن كيفر آنان به خدا ، توصيه اى الهى به پيامبر ( ص ) در مقطع پيش از هجرت

ادفع بالتى هى أحسن السيّئة نحن أعلم بما يصفون

برداشت فوق، با توجه به مكّى بودن سوره مؤمنون است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 62 - 15

15 - دعا و طلب مغفرت براى آنانى كه به منظور رسيدگى به امور مهم زندگى شخصى ، اذن ترك حضور در حل و فصل مسائل اجتماعى داده شده است ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

فإذا استئذنوك لبعض شأنهم فأذن لمن شئت منهم و استغفر لهم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 58 - 8

8 _ توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) به تسبيح و تنزيه همراه با حمد و ستايش خداوند

و سبّح بحمده

{باء} در {بحمده} براى مصاحبت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 215 - 7

7 - توصيه الهى به

پيامبر ( ص ) مبنى بر گسترانيدن بال هاى مهر و عطوفت براى كسان و خويشاوندان مؤمن خويش

و أنذر عشيرتك الأقربين . و اخفض جناحك لمن اتبعك من المؤمنين

تقدير {من المؤمنين} به قرينه آيه پيش، مى تواند {من المؤمنين من عشيرتك} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 217 - 1

1 - رهنمود الهى به پيامبر ( ص ) ، در توكل بر خداوند براى انجام وظايف دشوار خويش

فإن عصوك فقل إنّى برىءٌ ممّا تعملون . و توكّل على العزيز الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 59 - 1

1 - به جا آوردن سپاس و ستايش خدا ، به خاطر بقاى خط رسالت و اضمحلال جبهه كفر و فرستادن سلام و درود بر رسولان او ، رهنمود الهى به پيامبراسلام ( ص )

قل الحمد للّه و سل_م على عباده الذين اصطفى

با توجه به اين كه در آيات پيشين نام چند تن از پيامبران (موسى، داوود، سليمان، صالح و لوط) و ياد تلاش ها و مبارزات آنان و پيروزى نهايى حق و اضمحلال كافران به ميان آمده است، آيه ياد شده مى تواند ختامى بر آن مجموعه يادها باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 78 - 5

5 - وانهادن امر كافران حق ستيز به خداوند ، رهنمودى الهى به پيامبر ( ص )

و لاتكن فى ضيق ممّا يمكرون. .. إنّ ربّك يقضى بينهم بحكمه

با توجه به اين كه آيات اين بخش در ارتباط با هم است، تذكر خداوند به قضاوت

نهايى خويش درباره كافران، مى تواند در مقام توضيح و تعليل براى آيه {و لاتكن فى ضيق ممّا يمكرون} باشد. آيات بعد نيز مؤيد همين معنا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 79 - 1

1 - توكل كردن به خدا و بيم نداشتن از حق ستيزى كافران ، رهنمود خدا به پيامبر ( ص )

إنّ ربّك يقضى بينهم بحكمه . .. فتوكّل على اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 93 - 4

4 - پرداختن به حمد و ستايش خدا ، توصيه الهى به پيامبر ( ص )

و قل الحمدللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 86 - 8

8 - پرهيز از حمايت و پشتيبانى كافران توصيه أكيد خدا به پيامبر ( ص )

فلاتكوننّ ظهيرًا للك_فرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 87 - 8

8 - تشكيل جبهه توحيد ، جدا ساختن خويش از صف مشركان و پرهيز از درآميختن با آنان ، سفارش ديگر خداوند به پيامبر ( ص )

و ادع إلى ربّك و لاتكوننّ من المشركين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 88 - 3

3 - دعا و نيايش به درگاه خداوند ، از توصيه هاى او به پيامبر ( ص )

و لاتدع مع اللّه إل_هًا ءاخر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 25 - 5

5 - سفارش خداوند به پيامبر ( ص )

، براى رعايت ادب در مناظره با مشركان

لاتسئلون عمّا أجرمنا و لانسئل عمّا تعملون

آوردن تعبير {أجرمنا} براى خود و {تعملون} براى مشركان، ناظر به رعايت ادب از جانب پيامبر(ص) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 8 - 13

13 - توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر حسرت و اندوه نداشتن بر گمراهى كافران

فلاتذهب نفسك عليهم حسرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 76 - 1

1 - محزون و غمگين نشدن از سخنان ناروا و تهمت هاى غم انگيز دشمنان ، توصيه خداوند به پيامبراسلام ( ص )

فلايحزنك قولهم

مقصود از {قولهم} (سخنان مشركان) به قرينه آيات گذشته (آيه 69) _ كه درباره شاعر دانستن پيامبر(ص) بود _ تهمت هاى غم انگيزى از قبيل شاعر بودن است كه به پيامبراسلام(ص) نسبت مى دادند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 73 - 1

1 - نگريستن به فرجام كافرانِ انذار شده از سوى رسولان پيشين ، توصيه خداوند به پيامبر اسلام ( ص )

فانظر كيف كان ع_قبة المنذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 93 - 7

7 - رهنمود خداوند به پيامبر ( ص ) و مؤمنان ، مبنى بر زمينه سازى براى از بين بردن مظاهر شرك و شكستن بت ها

فراغ عليهم ضربًا باليمين

يادآورى داستان بت شكنى ابراهيم(ع) و چگونگى مبارزه آن حضرت با مظاهر شرك در مكه (نيمه نخست بعثت)، مى تواند به منظور درس آموزى و ارائه روش مبارزه

با شرك و بت پرستى براى پيامبر(ص) و مؤمنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 17 - 4

4 - توصيه خداوند به پيامبراسلام مبنى بر يادآورى سرگذشت داوود پيامبر ، در دوران سخت رسالت خود

واذكر عبدنا داود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 31 - 2

2 - توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر يادآورى ماجراى سان ديدن سليمان ( ع ) ازاسب هاى خود

إذ عرض عليه بالعشىّ الص_فن_ت الجياد

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه {إذ} متعلق به فعل محذوف (همچون {اُذكر}) بوده و مخاطب اين فعل هم پيامبراسلام(ص) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 41 - 1

1 - يادآورى سرگذشت ايوب ( ع ) ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

و اذكر عبدنا أيّوب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 45 - 1

1 - يادآورى سرگذشت ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

و اذكر عب_دنا إبرهيم و إسح_ق و يعقوب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 48 - 1

1 - يادآورى سرگذشت اسماعيل ، اليسع و ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

و اذكر إسم_عيل و اليسع و ذاالكفل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 2 - 6

6 - توصيه خداوند

به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر عبادت و فرمان برى خالصانه آن حضرت

فاعبد اللّه مخلصًا له الدين

واژه {دين} در معانى جزا، عادت، ملت، اسلام، عبادت و طاعت، به كار مى رود (قاموس المحيط); ولى در اين جا _ با توجه به اين كه مخاطبان آيات مورد بحث، مشركان مى باشند و نيز در اين آيات واژه عبادت به كار رفته _ ممكن است به معناى عبادت و طاعت استعمال شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 66 - 1،5

1 - توصيه خداوند به همه پيامبران و رسول اكرم ( ص ) ، مبنى بر اختصاص دادن پرستش به او

و لقد أُوحى إليك و إلى الذين من قبلك . .. بل اللّه فاعبد

تقديم مفعول (اللّه) بر فعل (فاعبد)، مفيد اختصاص است.

5 - توصيه خداوند به پيامبران و رسول اكرم ( ص ) ، درباره شكر و سپاس گزارى او

و كن من الش_كرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 55 - 3،9،12

3 - توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر تأسى كردن از پيامبران گذشته در صبر و شكيبايى در برابر مشكلات رسالت

إنّا لننصر رسلنا و الذين ءامنوا فى الحيوة الدنيا . .. فاصبر

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه جمله {فاصبر. ..} تفريع بر جمله {إن_ّا لننصر رسلنا...} است.

9 - توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) به استغفار از گناه خويش

و استغفر لذنبك

پيامبراسلام(ص)، از نظر تمامى فرقه هاى مسلمين _ به ويژه شيعه _ داراى مقام عصمت و پاك از

هر گونه گناه و نيز منزّه از خطا در بيان و ارائه وحى و شريعت الهى است. بر اين اساس مفسران عقيده دارند كه مقصود از گناه مورد اشاره اين آيه، ترك اولى و عملى است كه نسبت به مقام شامخ آن حضرت گناه محسوب مى شود; هر چند نسبت به ديگر انسان هاى خداپرست، گناه به شمار نمى آيد. چنان كه گفته اند: { حسنات الأبرار، سيئات المقربين}.

12 - توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) مبنى بر تسبيح همراه با حمد خدا در هر صبح و شام

و سبّح بحمد ربّك بالعشىّ و الإبك_ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 56 - 10

10 - توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر پناه بردن به او ، در برابر كارشكنى ها و دشمنى هاى كافران و مشركان

إنّ الذين يج_دلون فى ءاي_ت اللّه . .. فاستعذ باللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 77 - 1

1 - خداوند ، پيامبر ( ص ) را به صبر در برابر مخالفت هاى كافران حق ناپذير و تداوم رسالت خويش فرا خواند .

فاصبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 34 - 2

2 - برخورد نيك و شايسته در برابر رفتار هاى زشت و ناپسند دشمنان ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

و لاتستوى الحسنة و لا السيّئة ادفع بالتى هى أحسن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 4

4 - استقامت و

پايدارى ، توصيه مكرر خداوند به پيامبر ( ص )

و استقم كما أمرت

ماضى بودن فعل {أمرت} حاكى از آن است كه پيامبر(ص) پيش از اين هم امر به استقامت شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 39 - 1

1 - دعوت پيامبر ( ص ) از سوى خداوند ، به صبر در برابر گفتار نارواى كافران

فاصبر على ما يقولون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 41 - 1

1 - رهنمود خداوند به پيامبر ( ص ) ، در اميد بستن به قيامت براى جزاى كافران لجوج

فاصبر . .. و استمع يوم يناد المناد

آيات پيشين در زمينه مواجهه نارواى كافران با پيامبر(ص) و لزوم شكيبايى آن حضرت در برابر آنان بود. اكنون در اين آيه، خداوند به پيامبر(ص) مى فرمايد: گوش به زنگ منادى حق براى رستاخيز باش; كنايه از اين كه آن روز كافران، مجازات واقعى خود را خواهند ديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 45 - 10

10 - رهنمود خداوند به پيامبر ( ص ) ، در به كار بستن تلاش خويش براى بيدارى دل هاى مستعد و آماده

فذكّر بالقرءان من يخاف وعيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 31 - 1

1 - رهنمود خداوند به پيامبر ( ص ) ، در مقابله عليه تبليغات كافران

أم يقولون . .. قل تربّصوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 45 - 1

1 - رهنمود

الهى به پيامبر ( ص ) ، در وانهادن كفرپيشگان لجوج به خود و اصرار نورزيدن در هدايت آنان

فذرهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 32 - 12

12 - خطاپوشى از لغزش هاى كوچك خطاكاران ، رهنمود الهى به پيامبر ( ص ) و مبلغان دينى

الذين يجتنبون . .. إلاّ اللّمم إنّ ربّك وسع المغفرة

واژه {إنّ ربّك} مى تواند تعريض به اين باشد كه پيامبر(ص) و رهبران الهى نيز بايد اين شيوه را برگزينند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 6 - 1

1 - روى گردانى از كافران لجوج و بها ندادن به ايشان ، رهنمود الهى به پيامبر ( ص )

فتولّ عنهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 12 - 18

18 - توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) ، در دعا براى زنان بيعت كننده با آن حضرت و آمرزش خواهى براى آنان

و استغفر لهنّ اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 6 - 1

1 - رهنمود الهى به پيامبر ( ص ) ، در احتجاج با يهوديان

قل ي_أيّها الذين هادوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 2 - 1

1 - توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر شكستن سوگند خود درباره محروم شدن از عملى مباح و حلال ، براى جلب رضايت همسران خود

قد فرض اللّه لكم تحلّة أيم_نكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 -

قلم - 68 - 8 - 1

1 - توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) ، بر ايستادگى و انعطاف ناپذيرى در برابر خواسته هاى تكذيب گران

فلاتطع المكذّبين

مقصود از اطاعت در اين آيه _ به قرينه آيه بعد (ودّوا لوتدهن. ..) _ اجابت خواسته كافران است; نه فرمانبرى از آنان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 5 - 2

2 - صبر در برابر موضع گيرى هاى تكذيب گرانه و استهزاآميز شرك پيشگان صدراسلام ، توصيه خداوند به پيامبراكرم ( ص )

سأل سائل بعذاب واقع . .. فاصبر صبرًا جميلاً

توصيه به صبر _ پس از بيان بعضى از گفته ها و درخواست هاى كافران _ مى تواند اشاره به مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 8 - 1،4

1 - ذكر و ياد كردن نام پروردگار ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

و اذكر اسم ربّك

4 - توجّه كامل به پروردگار و انقطاع از غير او ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

و تبتّل إليه تبتيلاً

{تبتّل} و {تبتيل} به معناى انقطاع از دنيا و ماسوى اللّه و توجّه به خداوند است (تاج العروس و قاموس المحيط).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 9 - 5

5 - كارساز دانستن و وكيل قرار دادن خدا در زندگى ، توصيه او به پيامبر ( ص )

فاتّخذه وكيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 10 - 1،4

1 - سعه صدر ، صبر و

خويشتن دارى در برابر سخنان ناشايست ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

و اصبر على ما يقولون

4 - دورى گزيدن شايسته از مخالفان بدگو و بى اعتنايى مناسب به آنان ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

و اهجرهم هجرًا جميلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 11 - 6

6 - توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) در آغاز رسالت ، مبنى بر دادن مهلتى اندك به تكذيب گران و بدگويان دين ستيز

و اصبر على ما يقولون . .. و ذرنى و المكذّبين ... و مهّلهم قليلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 4 - 1،2،5،6،7

1 - پاكيزگى لباس و نظافت شخصى ، از نخستين توصيه هاى خداوند به پيامبر ( ص )

و ثيابك فطهّر

2 - پاكدامنى و طهارت نفس از هر گونه آلودگى ها و گناهان ، از توصيه هاى نخستين خداوند به پيامبر ( ص )

و ثيابك فطهّر

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه طهارت لباس، كنايه از طهارت نفس و روح و جان باشد (مانند پاكدامنى، پاكدلى و. ..).

5 - { عن رجل من أهل اليمامة . . . قال : قال لى أبوالحسن : إنّ اللّه تعالى قال لنبيّه { و ثيابك فطهّر } و كانت ثِيابُه طاهرةً و إنّما أَمَرَه بالتَّشْمير ;

از مردى از اهل يمامه روايت شده . .. كه گفت: امام كاظم(ع) به من فرمود: خداى تعالى به پيغمبر خود فرموده است: {و ثيابك فطهّر}، در حالى كه جامه هاى وى پاك بوده است. همانا او را به

بالا زدن جامه ها امر كرده است}.

6 - { قال أبوعبداللّه ( ع ) . . . و اللّه تعالى يقول : { و ثيابك فطهّر } قال : و ثيابك ارفعها و لاتجرّها . . . ;

امام صادق(ع) فرمود: . .. خداى تعالى مى فرمايد: {و ثيابك فطهّر} [يعنى ]مى فرمايد: جامه هاى خود را بالا بزن و بر روى زمين مكشان...}.

7 - { قيل معناه و ثيابك فقصّر . . . و روى ذلك عن أبى عبداللّه ( ع ) ;

گفته شده كه معناى آن (و ثيابك فطهّر) اين است كه جامه هاى خود را كوتاه كن و اين معنا از امام صادق(ع) روايت شده است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 5 - 1

1 - پرهيز از هرگونه پليدى و آلودگى ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

و الرجز فاهجر

{رجز} (مرادف {رجس}) به معناى پليدى و آلودگى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 6 - 1،2

1 - پرهيز از منّت نهادن در انفاق و بخشش ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

و لاتمنن

2 - بسيار نشمردن و زياد نديدن عطايا و خدمات خود ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

تستكثر

عبارت {تستكثر}، حال براى ضمير {لاتمنن} است; يعنى، عطا مكن در حالى كه آن را زياد مى بينى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 16 - 3

3 - رعايت سكوت كامل در هنگام دريافت وحى تا پايان يافتن آن ، توصيه الهى به پيامبر (

ص )

لاتحرّك به لسانك لتعجل به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 18 - 1،2

1 - رعايت سكوت كامل در هنگام نزول و دريافت وحى تا پايان آن ، توصيه الهى به پيامبر ( ص )

فإذا قرأن_ه فاتّبع قرءانه

2 - سفارش خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر قرائت آيات نازل شده قرآن ، پس از پايان دريافت كامل آنها

فإذا قرأن_ه فاتّبع قرءانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 25 - 1،2،6

1 - ذكر نام پروردگار و ياد او در سپيده دم و پسين گاه ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

و اذكر اسم ربّك بكرة و أصيلاً

{بكرة}، هم به فاصله ميان نماز صبح و طلوع خورشيد گفته مى شود (لسان العرب) و هم به آغاز روز (مفردات راغب). {اصيلاً} به فاصله ميان عصر و مغرب گفته مى شود (صحاح اللغة) و نيز به معناى آخر روز آمده است (العين). {ذكر} هم دو نوع است: ذكر با قلب و ذكر با زبان. (مفردات راغب)

2 - توصيه الهى به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر استمرار ذكر و ياد خدا در همه احوال

و اذكر اسم ربّك بكرة و أصيلاً

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه ذكر خدا در سپيده دم و پسين گاه، ممكن است اشاره به استمرار آن داشته باشد.

6 - توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر اقامه نماز در سپيده دم و پسين گاه

و اذكر اسم ربّك بكرة و أصيلاً

مقصود از ذكر در اين آيه _ بنابر

نظر مفسران _ ممكن است نماز باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 26 - 2

2 - اقامه نماز در پاره اى از شب ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

و من الّيل فاسجد له

مقصود از {سجده} _ چنان كه مفسران گفته اند _ ممكن است نماز باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 9 - 1،2

1 - پرهيز از تحميل خواسته هاى خود بر يتيمان ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

فأمّا اليتيم فلاتقهر

{قَهْر} به معناى مسلط شدن است. خداوند را {قاهر} مى گويند; زيرا خلق را مقهور تسلط و قدرت خويش ساخته و آنان را بر وفق آنچه اراده اش تعلق گرفته _ چه دلخواه آنان باشد و چه از آن اكراه داشته باشند _ متحوّل ساخته است. (تاج العروس)

2 - خداوند ، با گوشزد كردن يتيمى پيامبر ( ص ) و مراقبت هاى خويش از آن حضرت ، او را به پرهيز از سلطه بر يتيمان فراخواند .

ألم يجدك يتيمًا ف_اوى . .. فأمّا اليتيم فلاتقهر

حرف {فاء}، اين آيه را بر جمله مناسب آن در آيات پيشين، تفريع كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 11 - 1،5

1 - بازگو كردن نعمت هاى خدادادى و مستور نداشتن آنها از مردم ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

و أمّا بنعمة ربّك فحدّث

5 - خداوند ، خواهان بازگو شدن تحوّلات خوشايند زندگى پيامبر ( ص ) و مراحل رهايى آن حضرت از رنج يتيمى و ناآگاهى

و فقر

ألم يجدك يتيمًا . .. ضالاًّ ... عائلاً ... و أمّا بنعمة ربّك فحدّث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 3 - 1

1 - خداوند ، با تأكيد بر فرمان خويش ، پيامبر ( ص ) را به دريافت و قرائت قرآن در آغاز رسالتش فرا خواند .

اقرأ . .. اقرأ

فرمان {اقرأ}، تكرار و تأكيد فرمانى است كه در آغاز سوره آمده بود و مفعول محذوف آن نيز _ به قرينه سياق كلام _ مطالبى است كه بعد از آن فرمان، وحى خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 3 - 2،10،13

2 - تسبيح و حمد خداوند و استغفار به درگاه او ، پس از مشاهده امداد هاى الهى و گرايش وسيع مردم ، به دين ، فرمان و توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

إذا جاء نصر اللّه و الفتح . و رأيت الناس يدخلون فى دين اللّه أفواجًا . فسبّح بحم

10 - درخواست مصونيت از عذاب الهى ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

و استغفره

غفران و آمرزش از جانب خداوند، اين است كه بنده را از رسيدن عذاب، به او باز دارد (بصائر فيروزآبادى). بر اين اساس استغفار پيامبر(ص)، به معناى درخواست رهايى از عذاب است. اطمينان آن حضرت به عصمت خويش، نمى تواند مانع درخواست رهايى از عذاب باشد; زيرا مقام عصمت، دستاورد همين درخواستِ مصونيت و نظاير آن است.

13 - احساس قصور در پيشگاه خداوند و عذرخواهى از او ، هنگام پيروزى و استقبال عمومى از دين و در اوج قدرت ،

توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) و شيوه اى مطلوب براى زمامداران و مبلّغان

إذا جاء نصر اللّه و الفتح . .. و استغفره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 2 - 4

4 - استعاذه به خداوند براى مصون ساختن خويش در برابر خطر تمامى مخلوقات ، توصيه او به پيامبر ( ص )

قل أعوذ . .. من شرّ ما خلق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 3 - 1

1 - پناه بردن به خداوند از شرور شبانه ، به ويژه زمان تاريكى مطلق آن ، توصيه الهى به پيامبر ( ص )

قل أعوذ . .. و من شرّ غاسق إذا وقب

{غَسَق}; يعنى، آغاز تاريكى شب (صحاح) و {وقوب} (مصدر {وقب})، به معناى داخل شدن در همه چيز است (لسان العرب). مراد از {غاسق إذا وقب}، شب است; زمانى كه در همه چيز وارد شده و آن را تاريك سازد (لسان العرب به نقل از فراء). كلمه {غاسق} با فعل {غَسَقَ} (جريان يافت)، از يك ريشه و نشانگر پخش شدن شب بر موجودات است. اسناد شرّ به شب به جهت مناسب تر بودن آن از روز، براى جريان شرور است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 4 - 5

5 - پناه بردن به خداوند از شرّ جادوگران ، توصيه اى الهى به پيامبر ( ص )

قل أعوذ . .. و من شرّ النفّ_ث_ت فى العقد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 5 -

8

8 - خداوند ، پيامبر ( ص ) را به پناه خواستن و امداد طلبيدن از او ، در برابر آثار حسادت مردم فرمان داد .

قل أعوذ بربّ الفلق . .. و من شرّ حاسد إذا حسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 4 - 2

2 - پناه بردن به خداوند و توجه به ربوبيت ، فرمان روايى و الوهيت او ، فرمانى الهى به پيامبر ( ص ) ، براى محفوظ ماندن آن حضرت از وسوسه هاى دشمن

قل أعوذ بربّ الناس . ملك الناس . إل_ه الناس . من شرّ الوسواس الخنّاس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 6 - 5

5 - پناه بردن به خداوند از خطر وسوسه جن و انس ، توصيه اى الهى به پيامبر ( ص )

قل أعوذ . .. من الجنّة و الناس

توصيه به مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 24 - 3

3- عيسى ( ع ) در بدو تولد ، مادرش مريم ( س ) را به اندوهگين نبودن توصيه كرد .

فنادي_ها من تحتها ألاّتحزنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 26 - 10

10- عيسى ( ع ) ، مادرش مريم ( س ) را به نذر روزه سكوت ، هنگام مواجهه با مردم توصيه كرد .

فإمّا ترينّ من البشر أحدًا فقولى إنّى نذرت للرحم_ن صومًا

توصيه به مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29

- 3،5

3- خداوند ، خواهان صلابت و استحكام جامعه اسلامى در قبال كافران و جامعه كفر

و الذين معه أشدّاء على الكفّار

لحن آيه شريفه بيان ارزش هاى واقعى مؤمنان و همگامان پيامبر(ص) است و در حقيقت اخبارى است كه انشاى مؤكد را مى رساند.

5- خداوند ، خواهان استحكام پايه هاى مودّت و عواطف انسانى ، در ميان امت اسلام

و الذين معه . .. رحماء بينهم

لحن آيه شريفه بيان ارزش هاى واقعى مؤمنان و همگامان پيامبر(ص) است و در حقيقت اخبارى است كه انشاى مؤكد را مى رساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 16 - 15

15 - خداوند ، مسلمانان را از بى تفاوتى نسبت به تذكار ها و رهنمود هاى قرآن و در پيش گرفتن شيوه يهود و نصارا در مورد كتاب هاى آسمانى خود ( بى اعتنايى آنان به رهنمود ها و مواعظ تورات و انجيل ) ، برحذر مى دارد .

ألم يأن للذين ءامنوا . .. و لايكونوا كالذين أُوتوا الكت_ب من قبل

توصيه به مسلمانان مظلوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 60 - 6

6 - خداوند به فرد مسلمان مورد تجاوز مشركان ، توصيه كرد كه در گرفتن انتقام ، از دشمنانش در گذرد و آنان را مورد آمرزش قرار دهد .

و من عاقب . .. لينصرنّه اللّه إنّ اللّه لعفوّ غفور

توصيه به مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 3 - 7،8

7 _ توصيه و تشويق الهى به عموم مشركان عهدشكن ، مبنى بر توبه

و بازگشت به اسلام در ظرف چهار ماه مهلت داده شده به آنان

فسيحوا فى الأرض أربعة أشهر . .. و أذن من اللّه ... فإن تبتم فهو خير لكم

8 _ توصيه خداوند به عموم مشركان مبنى بر ر ها كردن شرك و گرويدن به توحيد و اسلام در پى ابلاغ پيام برائت خدا و رسول به آنان

و أذن من اللّه . .. فإن تبتم فهو خير لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 12 - 4

4 - توصيه خدا به اهل شرك ، به دست برداشتن از بت پرستى و روى آوردن به توحيد و نيايش به درگاه او

يدعوا من دون اللّه ما لايضرّه و ما لاينفعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 67 - 1

1 - توبه از كفر و شرك و گرايش به ايمان ، توصيه خداوند به مشركان

فأمّا من تاب و ءامن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 6 - 13

13 - دست شستن از شرك و گرويدن به توحيد ، توصيه خداوند به مشركان

فاستقيموا إليه

توصيه به مشركان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 44 - 6

6 - توصيه شدن مشركان صدراسلام به اين كه به خود بيايند و دست از كفر و تكذيب بردارند و خود را چونان جوامع پيشين ، گرفتار خشم و عذاب خدا نسازند .

و إن يكذّبوك فقد كذّبت . .. فأمليت للك_فرين ثمّ أخذتهم

بيان سرگذشت اقوام تكذيب گر پيشين براى مردم شرك پيشه

صدراسلام _ كه با پيامبر(ص) مبارزه مى كردند _ در واقع نصيحتى بود به آنان مبنى بر اين كه از سرگذشت پيشنيان عبرت بگيرند و دست از مخالفت بردارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 45 - 5

5 - توصيه شدن مشركان صدراسلام مبنى بر اين كه با مطالعه در سرنوشت اقوام و ستمگران هلاك شده كذشته و مشاهده آثار به جا مانده از شهر ها و بلاد خراب شده آنان ، درس عبرت بگيرند و از مخالفت و مبارزه با پيامبر ( ص ) دست بردارند .

فكأين من قرية . .. و قصر مشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 51 - 3

3 - تذكر خداوند به مشركان صدراسلام ، نسبت به تجديد نظر در مواضع هلاكت بار خويش

و لقد أهلكنا أشياعكم فهل من مدّكر

توصيه به مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 58 - 8

8 - توصيه خداوند به مشركان مكه بر عبرت گرفتن از سرنوشت جوامع هلاك شده پيشين

و قالوا إن نتّبع الهدى . .. و كم أهلكنا من قرية بطرت معيشتها

توصيه به مطلقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 3 - 5

5 - توصيه خداوند به مردان و زنان مطلّقه ، به توكل بر او در امور زندگى

إذا طلّقتم النساء . .. و من يتوكّل على اللّه فهو حسبه

توصيه به مظلومان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 -

43 - 3

3 - خويشتن دارى و گذشت به جاى انتقام جويى و مقابله به مثل ، توصيه اكيد خداوند به دادخواهان ستمديده است .

و لمن انتصر بعد ظلمه . .. و لمن صبر و غفر إنّ ذلك لمن عزم الأُمور

لام در {لمن صبر} لام قسم و در {لمن عزم الأمور} لام تأكيد است كه در هر دو نمايانگر اهميت توصيه الهى به عفو و گذشت است.

توصيه به مكذبان قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 95 - 2

2 - ايمان آوردن به معاد و دست برداشتن از انكار و تكذيب آن ، توصيه أكيد الهى به همه كافران و تكذيب گران

و أمّا إن كان من المكذّبين . .. إنّ ه_ذا لهو حقّ اليقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 8 - 2

2 - توصيه خداوند به كافران و منكران قيامت به ايمان به خدا ، پيامبر اسلام و قرآن

ف_امنوا باللّه و رسوله و النور الذى أنزلنا

بيشتر مفسّران مقصود از {نور} در اين آيه را قرآن كريم مى دانند.

توصيه به مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 63 - 4

4 - توصيه منكران معاد از سوى خداوند ، به مطالعه در چگونگى رشد و نموّ دانه هاى پاشيده شده در زمين بهوسيله كشاورزان ، براى پى بردن به قدرت الهى و پذيرش امكان معاد

أفرءيتم ما تحرثون

توصيه به ملكه سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 31 - 1

1 -

راه ندادن انديشه سركشى به خود و آمدن و تسليم شدن ، فرمان سليمان ( ع ) به ملكه سبا و درباريان وى

ألاّ تعلوا علىّ و أتونى مسلمين

{علو} (مصدر {تعلوا}) به معناى استكبار و برترى جويى است. {اتيان} (مصدر {ائتونى}) نيز به معناى حاضر شدن و {اسلام} (مصدر {مسلمين}) معادل {تسليم} و {انقياد} است. آيه ياد شده حاوى سه فرمان است: الف) بر من برترى نجوييد. ب) نزد من بياييد. ج) تسليم دستورات من باشيد.

توصيه به موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 89 - 5

5 _ خداوند موسى و هارون ( ع ) را در برابر فشار ها و سختيهايى كه از جانب فرعون و اطرافيانش وارد مى شد ، توصيه به استقامت و پايدارى فرمود .

قال قد أجيبت دعوتكما فاستقيما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 67 - 2

2- خضر ( ع ) به موسى ( ع ) توصيه كرد به دليل نداشتن قدرت تحمّل ، از همراه شدن با او صرف نظر كند .

إنّك لن تستطيع معى صبرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 17 - 2

2 - خداوند در وادى طوى ، از موسى ( ع ) خواست ، خصوصيات چوب دستى خود رابيان كند .

و ما تلك بيمينك ي_موسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 42 - 10

10 - سستى نكردن در ياد خدا و انجام رسالت و ابلاغ پيام او توصيه خداوند به موسى و هارون

( ع )

و لاتنيا فى ذكرى

{ونى} به معناى سستىورزيدن و كوتاهى كردن است (مصباح). {لاتنيا}; يعنى، تو اى موسى و اى هارون! در ياد من كوتاهى و سستى نكنيد. از جمله لوازم ياد خدا، توجه به مسؤوليت ها و مأموريت هايى است كه از جانب او واگذار گرديده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 10 - 6

6 - رهنمود خدا به موسى ( ع ) مبنى بر اين كه او نبايد از عصاى مار شده بيم داشته باشد .

ي_موسى لاتخف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 20 - 5

5 - مرد ناشناس ، خواهان خروج بى درنگ موسى ( ع ) از شهر بود .

فاخرج

توصيه به مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 153 - 1

1 - صبرپيشگى و برپايى نماز ، توصيه و فرمان خدا به مؤمنان

يأيها الذين ءامنوا استعينوا بالصبر و الصلوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 95 - 6

6 _ توصيه الهى به تحت تأثير قرار نگرفتن مؤمنان ، از سوگند دروغين منافقان متخلف از جنگ

فأعرضوا عنهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 28 - 2

2 _ به ياد سپردن روز محشر و دشوارى هاى آن ، توصيه اى است به اهل ايمان .

و يوم نحشرهم

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {يوم} مفعول به براى فعل مقدر (اذكروا) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11

- حج - 22 - 30 - 19

19 - اجتناب از هر گونه بيهوده گويى و باطل سرايى در مراسم حج ، توصيه خدا به اهل ايمان

و اجتنبوا قول الزور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 32 - 3

3 - بزرگداشت و رعايت حرمت دام هاى قربانى ( كوشش در حفظ و نگه دارى آنها و پرهيز از سهل انگارى در حق آنها ) ، توصيه خدا به اهل ايمان

و من يعظّم شع_ئر اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 78 - 1

1 - جهاد خالصانه و همه جانبه ( جهاد با جان و مال ) در راه خدا ، توصيه الهى به اهل ايمان

و ج_هدوا فى اللّه حقّ جهاده

تقييد {جاهدوا} به {حقّ جهاده}، ظهور در اين معنا دارد كه مؤمنان بايد تمامى توان خود را در راه خدا به كار گيرند و هرچه دارند (جان و مال) در اين راه نثار كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 2 - 3

3 - رعايت خضوع و تذلل در نماز ، توصيه خدا به اهل ايمان

قد أفلح المؤمنون . الذين هم فى صلاتهم خ_شعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 3 - 3

3 - اعراض و روى گردانى از لغو ( بى فايده گويى و بيهوده كارى ) ، توصيه خداوند به اهل ايمان

و الذين هم عن اللغو معرضون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 4

- 3

3 - پرداخت زكات ، توصيه اى الهى به اهل ايمان

قد أفلح المؤمنون . .. و الذين هم للزكوة ف_علون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 5 - 3

3 - حفظ و نگه دارى دامن از آلودگى هاى جنسى ، توصيه خدا به اهل ايمان

قد أفلح المؤمنون . .. و الذين هم لفروجهم ح_فظون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 8 - 3

3 - امانت دارى و پايبندى به پيمان ، توصيه خدا به اهل ايمان

قد أفلح المؤمنون . .. و الذين هم لأم_ن_تهم و عهدهم رعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 9 - 2

2 - اهميت دادن به فريضه نماز و مراقبت بر انجام به موقع آن ، توصيه خداوند به اهل ايمان

قد أفلح المؤمنون . .. و الذين هم على صلوتهم يحافظون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 51 - 13

13 - استفاده از نعمت هاى الهى ، سپاس گزارى از خدا و انجام اعمال شايسته ، رسم و راه زندگى ترسيم شده از سوى خدا براى يكايك پيامبران و همه مؤمنان

ي_أيّها الرسل كلوا من الطّيّب_ت و اعملوا ص_لحًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 22 - 13

13 - عفو و گذشت كريمانه از لغزش هاى ديگران ، توصيه الهى به اهل ايمان

و ليعفوا و ليصفحوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 54

- 7،14

7 - دفع بدى ديگران با خوبى كردن به آنان ، رفتارى ارزشمند و توصيه خداوند به اهل ايمان

و يدروءن بالحسنة السيّئة

{درء} (مصدر {يدرءون}) به معناى دفع كردن است.

14 - انفاق تنها بخشى از دارايى ها و نه همه آن ، توصيه خداوند به اهل ايمان

و ممّا رزقن_هم ينفقون

{من} در {ممّا} اصطلاحاً {تبعيضيه} است. بنابراين {ممّا رزقناهم...}; يعنى، {بعض ما رزقناهم...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 93 - 7

7 - رهنمود خداوند به پيامبر ( ص ) و مؤمنان ، مبنى بر زمينه سازى براى از بين بردن مظاهر شرك و شكستن بت ها

فراغ عليهم ضربًا باليمين

يادآورى داستان بت شكنى ابراهيم(ع) و چگونگى مبارزه آن حضرت با مظاهر شرك در مكه (نيمه نخست بعثت)، مى تواند به منظور درس آموزى و ارائه روش مبارزه با شرك و بت پرستى براى پيامبر(ص) و مؤمنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 14 - 5

5 - رهنمود الهى به مؤمنان ، براى پرهيز از درگيرى با جبهه كفر پيش از استحكام قوا و اقتدار كامل *

قل للذين ءامنوا يغفروا للذين لايرجون أيّام اللّه

با توجه به مكى بودن آيه و شرايط سخت و امكانات محدود مؤمنان در آن مقطع، از آيه شريفه استفاده مى شود كه فرمان شكيبايى و پرهيز از درگيرى، ناظر به شرايط ويژه آن مقطع تاريخى بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 9 - 6

6 - خداوند ، خواهان تلاش مؤمنان در تحكيم پايه هاى دين و

گرامى داشت رسول او

لتؤمنوا باللّه و رسوله و تعزّروه و توقّروه و تسبّحوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 17 - 8

8 - خداوند ، خواهان انديشه و تدبر كردن مؤمنان در آيات قرآن ، رهنمود ها و مواعظ آن

قد بيّنا لكم الأي_ت لعلّكم تعقلون

{عقل} (مصدر {تعقلون}) به معناى تدبر كردن است (مصباح المنير).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 18 - 1

1 - خداوند ، مردان و زنان مؤمن را به انفاق كردن و پرداخت صدقه فرا مى خواند .

إنّ المصّدّقين و المصّدّق_ت . .. لهم أجر كريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 28 - 1

1 - توصيه مؤمنان ، از سوى خداوند به رعايت تقواى الهى و پايدار ماندن بر ايمان به پيامبراكرم ( ص )

ي_أيّها الذين ءامنوا اتّقوا اللّه و ءامنوا برسوله

امر {آمنوا برسوله} _ با توجه به اين كه خطاب در آن متوجه كسانى است كه به پيامبراكرم(ص) ايمان دارند _ امر به تحصيل ايمان نيست; بلكه توصيه است به اين كه بر آن ايمان باقى بمانند و آن را از دست ندهند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 9 - 6

6 - رعايت تقوا ، توصيه خداوند به اهل ايمان

ي_أيّها الذين ءامنوا . .. و اتّقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 10 - 9

9 - توكل و اعتماد به خداوند ، توصيه الهى به مؤمنان

و على اللّه

فليتوكّل المؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 11 - 2،7

2 - خداوند به مؤمنان توصيه كرده كه { هرگاه از آنان خواسته شود در مجالس جا را براى واردين بازكنند } ، جا بازنموده و از آن دريغ نكنند .

إذا قيل لكم تفسّحوا فى المج_لس فافسحوا

7 - توصيه الهى به مؤمنان اين است كه هرگاه در مجالس بر اثر كثرت ازدحام ، از آنان خواسته شود { از جاى خويش برخيزند } ، برخيزند ( از دادن جاى خود به تازه واردين دريغ نكنند ) .

و إذا قيل انشزوا فانشزوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 18 - 1،11

1 - دعوت خداوند از اهل ايمان ، به رعايت تقوا

ي_أيّها الذين ءامنوا اتّقوا اللّه

11 - رعايت تقوا در حل پيروزى و اقتدار توصيه خداوند به مؤمنان *

ي_أيّها الذين ءامنوا اتّقوا اللّه و لتنظر . .. و اتّقوا اللّه

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه پس از آيات مربوط به غزوه بنى نضير و پيروزى مسلمانان بر كافران و منافقان، سخن از بايستگى تقوا به ميان آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 10 - 1

1 - رهنمود الهى به مؤمنان عصر پيامبر ، در آزمودن ايمان زنان مهاجر ، قبل از پناه دادن به ايشان

ي_أيّها الذين ءامنوا إذا جاءكم المؤمن_ت مه_جرت فامتحنوهنّ

شأن نزول آيه شريفه، راجع به هجرت زنان از مكه به مدينه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62

- 9 - 1،6

1 - شركت در نماز جمعه ، توصيه خداوند به مؤمنان

ي_أيّها الذين ءامنوا . .. فاسعوا إلى ذكر اللّه

6 - تلاش و جديت براى درك خطبه هاى نماز جمعه و اهميت دادن به آن ، توصيه خداوند به مؤمنان

فاسعوا إلى ذكر اللّه

در صورتى كه مراد از {ذكر اللّه} در آيه شريفه خطبه هاى نماز جمعه باشد; براشت بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 10 - 3،5

3 - تلاش براى كسب روزى ، توصيه خداوند به مؤمنان

و ابتغوا من فضل اللّه

5 - ذكر و ياد فراوان خدا ، به هنگام كسب و كار و خريد و فروش ، توصيه الهى به مؤمنان

و ابتغوا من فضل اللّه و اذكروا اللّه كثيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 4 - 11

11 - اعتماد نكردن به منافقان و برحذر بودن از آنان ، توصيه الهى به مؤمنان

فاحذرهم

چنان كه قبلاً گذشت، خطاب در {رأيت} و {تسمع} اختصاص به فردى خاص ندارد; بلكه شامل هر بيننده و شنونده اى مى شود. خطاب در {احذرهم} نيز چنين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 9 - 1،6

1 - همواره به ياد خدا بودن ، توصيه الهى به مؤمنان

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتلهكم أمولكم و لا أول_دكم عن ذكر اللّه

6 - دلبسته نشدن به مال و اولاد ، سفارش خداوند به مؤمنان

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتلهكم أمولكم و لا أول_دكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 -

10 - 1

1 - انفاقِ بخشى از امكانات و دارايى ها به نيازمندان ، توصيه خداوند به اهل ايمان

و أنفقوا من مّا رزقن_كم

{من} در {ممّا رزقنا} تبعيضيه است; يعنى، {قسمتى از آنچه را كه روزى تان كرده ايم، انفاق كنيد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 12 - 1

1 - اطاعت از خدا و رسول او ، توصيه الهى به مؤمنان

و أطيعوا اللّه و أطيعوا الرسول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 13 - 4

4 - توصيه خداوند ، به توكل كردن مؤمنان بر او و نه بر ديگران

و على اللّه فليتوكّل المؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 14 - 9،10

9 - توصيه خداوند به مؤمنان ، مبنى بر عفو ، چشم پوشى و بخشودن دشمنى هاى همسران و فرزندان خويش

عدوًّا لكم . .. و إن تعفوا و تصفحوا و تغفروا

10 - عفو ، چشم پوشى و بخشودن دشمنى ها و خطا هاى مردمان ، توصيه خداوند به مؤمنان

و إن تعفوا و تصفحوا و تغفروا

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه آيه شريفه درصدد بيان يك اصل در برخورد با ديگران باشد; نه در خصوص برخورد با همسران و فرزندان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 16 - 1،5،7،8

1 - توصيه خداوند به مؤمنان ، مبنى بر رعايت تقواى الهى به ميزان توان خويش

فاتّقوا اللّه ما استطعتم

5 - توصيه خداوند به مؤمنان ، مبنى بر گوش جان سپردن به رهنمود

هاى قرآن

و اسمعوا

7 - اطاعت و فرمان برى ، توصيه خداوند به مؤمنان

و أطعيوا

8 - انفاق مال ، توصيه خداوند به مؤمنان

و أنفقوا خيرًا

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه {خيراً} مفعول براى {أنفقوا} و به معناى مال باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 6 - 1،2

1 - توصيه خداوند ، به مؤمنان ، مبنى بر خودسازى و صيانت خويش از عوامل و موجبات بدبختى و دوزخى شدن

ي_أيّها الذين ءامنوا قوا أنفسكم . .. نارًا

بنا به گفته مفسران، مقصود از محافظت خود از آتش، صيانت خويش از موجبات و عواملى است كه منجر به آتش دوزخ مى شود; مانند ترك واجبات و يا انجام محرمات.

2 - توصيه خداوند به مؤمنان ، مبنى بر مراقبت از اعضاى خانواده خود در برابر عوامل و موجبات بدبختى و دوزخى شدن آنان

ي_أيّها الذين ءامنوا قوا . .. أهليكم نارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 8 - 1

1 - توصيه خداوند به مؤمنان ، مبنى بر توبه خالص و صادقانه ( توبه نصوح ) به درگاه الهى

ي_أيّها الذين ءامنوا توبوا إلى اللّه توبة نصوحًا

{نصوح} (از ماده {نُصح} در مقابل {غش})، صيغه مبالغه و به معناى خلوص و صدق است. بنابراين توبه نصوح; يعنى، توبه خالصانه و صادقانه.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عصر - 103 - 3 - 3

3 - انجام دادن تمام كار هاى شايسته ، توصيه خداوند به مؤمنان

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

حرف {ال} در {الصالحات}، آن را بر تمام اعمال صالح تعميم

داده است. از آن جا كه هرگاه عموم حقيقى امكان پذير نباشد، عموم عرفى مورد نظر است; مراد اعمال صالحى است كه براى شخص مؤمن مقدور مى باشد.

توصيه به مؤمنان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 111 - 7

7 - صبر و شكيبايى در برابر آزار هاى روحى كافران ، توصيه خداوند به مؤمنان صدراسلام

فاتّخذتموهم سخريًّا . .. و كنتم منهم تضحكون . إنّى جزيتهم اليوم بما صبروا

ذكر فرجام خوش مؤمنان شكيبا در قيامت و اعلام رستگارى قطعى آنان، نشانگر تشويقى است از سوى خداوند به مؤمنان صدراسلام; كه در برابر آزارهاى كافران مقاومت كنند و بدانند كه خداوند آنان را فراموش نخواهد كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 10 - 3،4

3 - توصيه خداوند به مؤمنان ، براى جبران كمبود ها و نياز هاى اقتصادى اصحاب نيازمند پيامبر ( ص ) ، جهت خنثى كردن توطئه منافقان در انفاق به آنان

لاتنفقوا على من عند رسول اللّه . .. و أنفقوا من مّا رزقن_كم

4 - تقويت بنيه حكومتى جامعه اسلامى به وسيله انفاق ، سفارش خدا به مؤمنان صدراسلام

يقولون لئن رجعنا إلى المدينة . .. و أنفقوا من مّا رزقن_كم

با توجه به ارتباط اين آيه با آيات قبل كه در مورد منافقان و جلوگيرى آنان از انفاق در راستاى براندازى حكومت اسلامى و. .. است; برداشت ياد شده استفاده مى شود.

توصيه به مهاجران صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 59 - 4

4 - توصيه خداوند

به مؤمنان و مهاجران صدراسلام ، مبنى بر اينكه در برابر فشار ها و آزار هاى كافران ، بردبار باشند و خويشتن دارى را از دست ندهند .

و الذين هاجروا . .. ثمّ قتلوا ... و إنّ اللّه لعليم حليم

متعلق {عليم} در جمله {و إنّ اللّه لعليم حليم} محذوف است و تقدير آن به قرينه مقام چنين مى باشد: {إنّ اللّه لعليم بما فعل المشركون بالمؤمنين من إخراجهم من ديارهم و قتلهم المهاجرين حليم يمهلهم و لاينتقم منهم إلى حين; خدا به آنچه كه مشركان عليه مؤمنان انجام دادند، آگاه است و چون حليم و بردبار است، به آنان فرصت مى دهد}. گفتنى است كه جمله فوق، در واقع توصيه اى است از جانب خداوند به مؤمنان صدراسلام كه فشارهاى كافران آنان را بى حوصله نكند; بلكه همان طور كه خدا حليم و بردبار است، بردبارى كنند و خويشتن دارى را از دست ندهند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 60 - 1

1 - بردبارى و خويشتن دارى مؤمنان و مهاجران ، در برابر فشار ها و آزار هاى مشركان و پرهيز از انتقام گيرى ، امرى مهم ، سرنوشت ساز و مورد توصيه مؤكد خداوند ( در اوايل هجرت از مكّه به مدينه )

و الذين هاجروا . .. و إنّ اللّه لعليم حليم . ذلك

{ذلك} خبر براى مبتداى محذوف و اشاره است به توصيه خدا به مؤمنان و مهاجران صدراسلام مبنى بر اين كه در برابر فشارها و آزارهاى مشركان، خويشتن دارى كنند و بردبارى را از دست ندهند. گفتنى است كه در چنين مواردى معمولاً

از كلمه {ه_ذا} استفاده مى كنند. بنابراين به كارگيرى {ذلك} _ كه براى اشاره به دور است _ بيانگر اهميت خويشتن دارى در برابر آزارهاى مشركان صدراسلام در آن مقطع خاص مى باشد; مقطعى كه ظاهراً هنوز مؤمنان از نيروى كافى براى برخورد قهرآميز با دشمن، برخوردار نبودند.

توصيه به نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 31 - 5،6

5- اقامه نماز و پرداخت زكات در تمامى عمر ، از توصيه هاى خداوند به عيسى ( ع ) در نخستين روز هاى زندگى او

و أوص_نى بالصلوة والزكوة مادمت حيًّا

6- عيسى ( ع ) در معرفى خويش به مردم ، دريافت فرمان خداوند به نماز و زكات را از ويژگى هاى خويش برشمرد .

و أوص_نى بالصلوة والزكوة مادمت حيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 55 - 6

6- وادار ساختن همسر و فرزندان به نماز و انفاق ، از مسؤوليت هاى مردان مؤمن

و كان يأمر أهله بالصلوة والزكوة

از معانى {أهل} زوجه و اهل خانه است (مصباح).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 14 - 15

15 - وجود ذكر خدا در نماز ، دليل ترغيب و توصيه خداوند به اقامه آن است .

أقم الصلوة لذكرى

{لذكرى} ممكن است بيانگر نتيجه نماز باشد كه ياد خدا را در دل ها زنده مى كند و ممكن است مراد اشتمال نماز به اذكار الهى باشد، يعنى اقامه نماز به اين دليل واجب شمرده شده است كه ذكر خدا در آن وجود دارد.

توصيه به نماز شب

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 64 - 5

5 _ تهجد ( شب زنده دارى همراه با اقامه نماز ) ، مورد تشويق و توصيه خدا است .

و الذين يبيتون لربّهم سجّدًا و قي_مًا

توصيه به نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 28 - 1

1 - روى آوردن به حمد و ستايش الهى ، پس از استقرار در كشتى ، رهنمود خداوند به نوح ( ع )

فإذا استويت . .. فقل الحمد للّه

{إستواء} (مصدر {استويت}) به معناى قرار گرفتن و استقرار يافتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 29 - 1

1 - روى آوردن به دعا _ پس از استقرار يافتن در كشتى _ و درخواست فرود آمدن در جايى پر بركت ، رهنمود ديگر خداوند به نوح ( ع )

فإذا استويت . .. فقل الحمد للّه ... و قل ربّ أنزلنى ... و أنت خير المنزلين

واژه {ربّ} مشترك لفظى ميان مصدر (تربيت كردن) و وصف ( مربى و تربيت كننده) است كه در اين جا معناى وصفى دارد. {منزل} مى تواند مصدر ميمى به معناى إنزال باشد و نيز مى تواند اسم مكان به معناى منزلگاه و مهمان سرا باشد.

توصيه به هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 89 - 5

5 _ خداوند موسى و هارون ( ع ) را در برابر فشار ها و سختيهايى كه از جانب فرعون و اطرافيانش وارد مى شد ، توصيه به استقامت و

پايدارى فرمود .

قال قد أجيبت دعوتكما فاستقيما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 42 - 10،14

10 - سستى نكردن در ياد خدا و انجام رسالت و ابلاغ پيام او توصيه خداوند به موسى و هارون ( ع )

و لاتنيا فى ذكرى

{ونى} به معناى سستىورزيدن و كوتاهى كردن است (مصباح). {لاتنيا}; يعنى، تو اى موسى و اى هارون! در ياد من كوتاهى و سستى نكنيد. از جمله لوازم ياد خدا، توجه به مسؤوليت ها و مأموريت هايى است كه از جانب او واگذار گرديده است.

14 - خداوند ، موسى ( ع ) را مأمور ابلاغ حكم رسالت به هارون كرد و از او خواست وى را به سستى نورزيدن در ذكر خدا توصيه كند .

اذهب أنت و أخوك ب__َاي_تى و لاتنيا فى ذكرى

خطاب به موسى(ع) در وظايف مشترك بين او و هارون(ع) اقتضا مى كند كه موسى(ع) دستورات ارائه شده را به هارون(ع) برساند.

توصيه به هجرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 110 - 6

6- توصيه خداوند به هجرت از سرزمين كفر ، در صورت ناگزير بودن انسان از تظاهر مداوم به كفر

إلاّ من أُكره . .. ثمّ إن ربّك للذين هاجروا من بعد ما فتنوا

اين آيه به كسانى نظر دارد كه از روى اجبار سخن كفر بر زبان رانده اند و خداوند مى فرمايد: آنان پس از اين كار در صورتى كه هجرت كنند و. .. [و بى تفاوت باقى نمانند ]مورد بخشش خواهند بود. اين بيان مى رساند كه هجرت چنين افرادى امرى لازم است.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 56 - 4

4 - توصيه خداوند ، به مسلمانان مكه براى هجرت از مكه جهت انجام شايسته عبادت خدا

ي_عبادى . .. إنّ أرضى وسعة فإيّ_ى فاعبدون

توصيه به هدايت پذيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 11 - 9

9 - دست كشيدن از منع نمازگزاران و روى آوردن به هدايت ، توصيه خداوند به طغيان گران ثروت اندوز

ليطغى . أن رءاه استغنى ... الذى ينهى . عبدًا إذا صلّى . أرءيت إن كان على الهدى

جمله {كان على الهدى} ممكن است مربوط به {الذى ينهى} باشد; در اين صورت مفاد آيه شريفه اين است كه: به من خبر ده كسى كه نمازگزار را نهى مى كند، اگر خود بر طريق هدايت قرار گرفته بود [آيا بهتر نبود؟]

توصيه به همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 1 - 6

6 - توصيه خداوند به مردان و همسرانشان ، مبنى بر رعايت تقوا و خداپرستى در مسائل مربوط به طلاق

إذا طلّقتم النساء . .. و اتّقوا اللّه ربّكم

توصيه به همسران محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 4 - 1

1 - توصيه خداوند به دو همسر خطاكار پيامبر ( ص ) ( حفصه و عايشه ) ، به توبه و دست برداشتن از خطاكارى

إن تتوبا إلى اللّه

جواب شرط {إن تتوبا إلى اللّه}، محذوف و تقدير آن چنين است: {فهو خير لكما}. اين جمله در حقيقت، تشويق و توصيه به توبه و

تكرار نكردن اشتباهات گذشته است.

توصيه به همسردارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 37 - 1،8،9

1 - پيامبر ( ص ) به زيدبن حارثه ، براى ادامه زندگى با همسرش و طلاق ندادن وى ، سفارش كرد .

و إذ تقول للذى أنعم اللّه عليه . .. أمسك عليك زوجك

طبق شأن نزول، اين آيه درباره زيد بن حارثه و تصميم اش براى طلاق همسر خود، زينب است. لازم به ذكر است كه تعديه فعل {أمسك} با {على} متضمن معناى حبس و نگهدارى است.

8 - دعوت پيامبر ( ص ) از زيد بن حارثه ، براى رعايت تقواى الهى درباره همسرش زينب

و إذ تقول للذى أنعم اللّه عليه . .. و اتّق اللّه

9 - سفارش پيامبر ( ص ) به زيد ، براى نگهدارى همسرش و نيز رعايت تقواى الهى ، امرى شايسته ياد و يادآورى است .

و إذ تقول للذى أنعم اللّه عليه . .. و اتّق اللّه

{إذ} متعلق به {اُذكر} مقدر است و در نتيجه، نكته ياد شده، از آن فهميده مى شود.

توصيه به همنشينى با مؤمنان فقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 5

5- پايدارى بر همدلى و همزيستى با مؤمنان مخلص تهيدست ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) بود .

و اصبر نفسك مع الذين يدعون ربّهم

توصيه به يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 5 - 23

23_ { عن على بن الحسين ( ع ) : . . . فلما رأى يوسف

الرؤيا و أصبح يقصّها على أبيه يعقوب . . . فقال يعقوب ليوسف : لاتقصص رؤياك ه_ذه على إخوتك . . . فلم يكتم يوسف رؤياه فقصّها على إخوته . . . ;

از امام سجاد(ع) روايت شده . .. هنگامى كه يوسف آن خواب را ديد و بامداد براى پدرش يعقوب بازگو كرد ... يعقوب به يوسف گفت: اين خواب خود را براى برادرانت بازگو نكن ... يوسف خواب خود را پوشيده نداشت و براى برادرانش بازگو كرد ...}.

توصيه توبه به حفصه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 4 - 1

1 - توصيه خداوند به دو همسر خطاكار پيامبر ( ص ) ( حفصه و عايشه ) ، به توبه و دست برداشتن از خطاكارى

إن تتوبا إلى اللّه

جواب شرط {إن تتوبا إلى اللّه}، محذوف و تقدير آن چنين است: {فهو خير لكما}. اين جمله در حقيقت، تشويق و توصيه به توبه و تكرار نكردن اشتباهات گذشته است.

توصيه توبه به عايشه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 4 - 1

1 - توصيه خداوند به دو همسر خطاكار پيامبر ( ص ) ( حفصه و عايشه ) ، به توبه و دست برداشتن از خطاكارى

إن تتوبا إلى اللّه

جواب شرط {إن تتوبا إلى اللّه}، محذوف و تقدير آن چنين است: {فهو خير لكما}. اين جمله در حقيقت، تشويق و توصيه به توبه و تكرار نكردن اشتباهات گذشته است.

توصيه دعا به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 7 - 1

1 -

بهره بردن از ساعات فراغت و به زحمت افكندن خويش در آن فرصت ها براى دعا ، فرمان خداوند به پيامبر ( ص )

فإذا فرغت فانصب

از آن جا كه متعلق {إذا فرغت} ذكر نشده است، مفاد آن را مى توان بر هرگونه فراغتى _ از جمله فراغت از {نماز} يا {فرائض} يا {امور دنيايى} _ تطبيق داد. {نَصَبَ} (ماضى {انصَبْ); يعنى، به رنج و تعب افكند (مصباح). به قرينه آيه بعد، مراد از آن، اشتغال به تضرّع و دعا به درگاه خداوند است.

توصيه عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 62 - 10

10 - انجام تكاليف و پايبندى بدان ها ، توصيه خداوند به انسان ها

و لانكلّف نفسًا إلاّ وسعها . .. و هم لايظلمون

نفى تكاليفى سخت از شريعت، بيانگر امتنان الهى نسبت به انسان ها و توصيه اى است به آنان كه از انجام تكاليف و پايبندى به آنها فرو گذار نكنند.

توصيه مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 15

15- خداوند ، خواهان بروز و ظهور نماز و نيايش مؤمنان ، در گستره جامعه *

تريهم ركّعًا سجّدًا

واژه {تراهم} مى رساند كه ركوع، سجود و نيايش مؤمنان، به گونه مخفى صورت نمى گيرد; بلكه آن چنان است كه اگر شخصى به جامعه اسلامى نگاه كند، به آسانى روحيه نيايش و نمازگزارى را در آنان مشاهده مى كند. از سوى ديگر لحن آيه شريفه، تمجيد از چنين روش و منش است.

توصيه نحر شتر به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

20 - كوثر - 108 - 2 - 8

8 - قربانى كردن شتر و قصد انجام دادن فرمان الهى ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

وانحر

قيد {لربّك} درباره {صلّ}، قرينه بر وجود چنين قيدى براى {انحر} نيز مى باشد. {نحر}; يعنى، مقدارى از سينه كه جاى گلوبند است و از جمله معانى كه براى فعل {انحر}، بيان كرده اند، فرمان به كشتن شتر قربانى است. (مفردات)

توصيه هاى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 132 - 2،7

2 - ابراهيم ( ع ) ، پسرانش را به پيروى از آيين خويش ( تسليم خدا بودن ) توصيه كرد .

و وصى بها إبرهيم بنيه

ضمير {بها} مى تواند به {ملة إبراهيم} (در آيه 130) برگردد و نيز مى تواند به جمله {أسلمت} در آيه قبل بازگردانده شود. گفتنى است بازگشت هر دو فرض به يك معناست; زيرا آئين ابراهيم همان تسليم گشتن در برابر خداوند است.

7 - منزه بودن آيين ابراهيم از هرگونه باطلى و گزينش آن از سوى خدا دليل توصيه ابراهيم و يعقوب به پذيرش آن

و وصى بها إبرهيم . ... يبنى إن اللّه اصطفى لكم الدين فلاتموتن

تفريع جمله {لاتموتن . ..} بر {إن اللّه ...} به وسيله حرف {فاء} گوياى برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 17 - 9

9 - توصيه ابراهيم ( ع ) قوم اش را براى درخواست روزى از پيشگاه خداوند

و إبرهيم إذ قال لقومه . .. فابتغوا عند اللّه الرزق

توصيه هاى اصحاب الجنة

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 24 - 1

1 - توصيه أكيد باغداران يمنى به يكديگر ، مبنى بر اطلاع نيافتن هيچ فردى از بينوايان از عمل برداشت ميوه ها

أن لايدخلنّها اليوم عليكم مسكين

توصيه هاى اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 19 - 31،32

31- مدارا و نرمش با فروشندگان و تحريك نكردن كنجكاوى آنان ، توصيه اصحاب كهف به فرستاده ويژه خويش

وليتلطّف

{تلطّف} به معناى رفق و مدارا است (مصباح). ارتباط جمله {ليتطّف} با جمله {لايشعرنّ...} اين نكته را مى رساند كه مدارا كردن با فروشندگان، مانع پى بردن آنان به وجود اصحاب كهف است.

32- پى نبردن هيچ يك از ساكنان شهر به جايگاه مخفى كهف نشينان ، سفارش أكيد اصحاب كهف به فرستاده ويژه خويش

و لايشعرنّ بكم أحدًا

توصيه هاى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 77 - 12

12 - دستگيرى از مردم و نيكى كردن به آنان ، توصيه ديگر قوم قارون به وى

و أحسن

توصيه هاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 3 - 8

8 _ انفاق نكردن همه دارايى ها ، توصيه خداوند به انفاق كنندگان

و مما رزقنهم ينفقون

برداشت فوق بر اين اساس است كه {من} در {مما} (من ما) به معناى {بعض} باشد. بنابراين {مما رزقناهم ...}; يعنى تقوا پيشگان بخشى از داراييهايشان را انفاق مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 40 - 6،9

6 - وفا كردن به عهد

هاى الهى ، از فرامين و سفارش هاى خداوند به بنى اسرائيل

و أوفوا بعهدى

9 - ترسيدن از خدا و نهراسيدن از غير او ، توصيه و سفارش خداوند به بنى اسرائيل

و إبى فارهبون

{رهبة} به معناى ترسيدن است. {ارهبون} مركب از فعل امر {ارهبوا} و نون وقايه مكسور است كه حكايت از حذف {ياى} متكلم دارد; يعنى: {و اياى فارهبونى}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 41 - 15

15 - نهراسيدن از پيامد هاى التزام به حقايق تورات و انجيل و ايمان به قرآن ، از توصيه هاى خداوند به بنى اسرائيل

و لاتشتروا بأيتى . .. و إيّى فاتقون

حصر در جمله {اياى فاتقون} - پس از بيان لزوم ايمان و پرهيز از دين فروشى - به اين اشاره دارد كه: ايمان به قرآن و التزام به حقايق تورات و انجيل، ممكن است براى شما يهوديان و نصرانيان مشكلاتى را به همراه داشته باشد - كه نبايد از آنها در هراس باشيد - و فقط از عذابهاى الهى بترسيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 42 - 1،2

1 - خداوند از بنى اسرائيل خواست تا حق و باطل را به هم نياميخته و با ارائه باطل ها ، حق را بر مردم مشتبه نكنند .

و لاتلبسوا الحق بالبطل

{لبس} (مصدر لاتلبسوا) به معناى: آميختن و نيز مشتبه كردن است. بر اساس معناى اول {باء} در {بالباطل} براى تعديه و بر اساس معناى دوم {با}ى استعانت خواهد بود.

2 - كتمان نكردن حقايق ، توصيه و سفارش خداوند به بنى اسرائيل

و لاتلبسوا . ..

و تكتموا الحق

كتمان (مصدر تكتموا) به معناى مخفى كردن است. فعل {تكتموا} عطف بر {تلبسوا} مى باشد; يعنى: {و لاتكتموا}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 43 - 1،2

1 - خداوند ، بنى اسرائيل را به اقامه نماز و پرداخت زكات دعوت كرد .

يبنى إسرائيل اذكروا . .. و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

2 - اقامه نماز به جماعت و به همراه مسلمانان توصيه خداوند به بنى اسرائيل

و اركعوا مع الركعين

مراد از ركوع كردن، اقامه نماز است و مقصود از {راكعين} نمازگزاران مسلمان مى باشد; زيرا پس از دعوت اهل كتاب به ايمان و اسلام، اين احتمال وجهى ندارد كه گفته شود مراد از نماز، نماز شريعت خود آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 45 - 1

1 - پيشه ساختن صبر و برپايى نماز ، سفارش و توصيه خداوند

و استعينوا بالصبر و الصلوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 47 - 9

9 - به خاطر داشتن نعمت برترى بنى اسرائيل بر همگان ، سفارش و توصيه خداوند به آنان

اذكروا نعمتى . .. أنى فضلتكم على العلمين

عطف {أنى فضلتكم} بر {نعمتى} اقتضا مى كند كه: {أنى فضلتكم} نيز مفعول {اذكروا} باشد; يعنى: اذكروا . .. أنى فضلتكم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 57 - 8،14

8 - بهره گيرى از { منّ } و { سلوى } و روزى هاى پاكيزه و حلال توصيه خداوند به بنى اسرائيل

كلوا من طيبت ما رزقنكم

برداشت

فوق با توجه به فعل امر {كلوا} استفاده شده است.

14 - بهره گيرى از نعمت ها و روزى هاى حلال و پاكيزه ، توصيه خداوند به بندگان

كلوا من طيبت ما رزقنكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 60 - 16

16 - خوردن و آشاميدن از روزى هاى خدادادى ، توصيه و سفارش خداوند به قوم موسى

كلوا و اشربوا من رزق اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 109 - 15

15 - خداوند ، مسلمانان عصر بعثت را به عفو و گذشت از توطئه گران اهل كتاب فرا خواند .

فاعفوا و اصفحوا حتى يأتى اللّه بأمره

{عفو} و {صفح} به معناى گذشت از خطا و گناه است. گفته شده {صفح} علاوه بر آن، دلالت بر سرزنش نكردن نيز دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 125 - 11

11 - تطهير خانه خدا و مصون داشتن آن از هر ناپاكى و آلودگى ، توصيه و فرمان خدا به ابراهيم و اسماعيل ( ع )

و عهدنا إلى إبرهيم و إسمعيل أن طهرا بيتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 153 - 1

1 - صبرپيشگى و برپايى نماز ، توصيه و فرمان خدا به مؤمنان

يأيها الذين ءامنوا استعينوا بالصبر و الصلوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 168 - 1

1 - خوردن و بهره بردارى از فراورده هاى زمين ، جايز و مورد توصيه خداوند است .

كلوا مما فى الأرض

حللا طيباً

{أكل} (مصدر كلوا) به معناى خوردن است و در بسيارى از موارد به صورت {مجاز شامل} استعمال مى شود و به معناى: مطلق تصرف و بهره بردارى كه شامل خوردن نيز مى گردد، به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 186 - 7

7 - دعا به درگاه خدا و درخواست اجابت آن ، سفارش و توصيه خداوند به بندگان خويش

فليستجيبوا لى

استجابت مى تواند به معناى طلب اجابت باشد. بنابراين {فليستجيبوا لى}; يعنى، بندگان از من بخواهند كه خواسته هاى آنها را اجابت كنم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 16

16 - مباشرت با همسران و استفاده از مباحات ، سفارش خداوند به مسلمانان

فالن بشروهن . .. كلوا و اشربوا

جمله {فالآن باشروهن} - چنانچه همگان بر آنند - حاكى از اباحه آميزش است نه وجوب آن. به كارگيرى فعل امر (باشروهن ...) براى بيان اباحه، مى تواند گوياى ترغيب به آن فعل مباح باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 189 - 12،18

12 - ترك سنت جاهلى و ورود به خانه هاى از راه هاى متعارف آن ، فرمان و توصيه خدا به مسلمانان

ليس البر . .. و أتوا البيوت من أبوبها

18 - به كارگيرى روش صحيح و منطقى در كار ها و انتخاب اسباب درست براى نيل به مقاصد ، فرمان و توصيه خداوند به مسلمانان

ليس البر . .. و أتوا البيوت من أبوبها

جمله {و ليس البر . ..} در بازداشتن مسلمانان از سنت جاهلى

(ورود به خانه از پشت آن در مراسم حج) كافى بود. بنابراين جمله {و أوتوا البيوت ...} حاكى از يك دستور كلى و شامل است. در اين جمله مقاصد و آرمانها، به خانه ها و روشهاى رسيدن به آن مقاصد، به دربهاى خانه تشبيه شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 50 - 20

20 _ تفكر درباره محدوده قدرت و وظايف پيامبر(ص) و معجزات وى، مورد ترغيب و توصيه خداوند

قل لا أقول لكم . .. أفلاتتفكرون

از مصاديق مهم و بارز مذكور در آيه، محدوده قدرت و وظايف پيامبر(ص) است كه جمله {أفلا تتفكرون} همه مردم را به تفكر درباره آن فرا مى خواند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 151 - 25،26،27

25 _ كناره گيرى از شرك، احسان به پدر و مادر و پرهيز از كشتن فرزندان، از سفارشهاى خداوند به انسانها

ألا تشركوا به شيئا . .. ذلكم وصيكم به

26 _ دورى از كارهاى زشت و پرهيز از كشتن بى گناهان، از توصيه هاى خدا به انسانها

و لاتقربوا الفوحش . .. ذلكم وصيكم به

27 _ توصيه هاى خداوند (پرهيز از شرك و . ..) حقايقى است كه آدمى بايد در آنها دقت كند و ضرورت پرهيز از آنها را با عقل خويش دريابد.

ذلكم وصيكم به لعلكم تعقلون

مفعول {تعقلون} ضرورت پرهيز از محرمات ياد شده است. مراد از {توصيه} مى تواند به قرينه {تعقلون} سفارش به تأمل و دقت در احكام مذكور باشد. بنابراين جمله {ذلكم وصاكم به ...} يعنى خداوند سفارش كرده كه در محرمات بيان شده دقت

كنيد; باشد كه ضرورت پرهيز از آنها را با عقل خويش دريابيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 152 - 20،21

20 _ ضايع نساختن اموال يتيمان، عدالت در داد و ستد، پرهيز از سخنان نابحق و پايبند بودن به پيمانهاى الهى، از توصيه هاى خداوند به انسانها

و لاتقربوا مال اليتيم . .. ذلكم وصيكم به

21 _ توصيه هاى چهارگانه (ضايع نساختن دارايى يتيمان و . ..) تعليماتى است كه بايد انسانها فراگيرند و به خاطر بسپارند و رفتار خويش را بر اساس آن پايه ريزى كنند.

ذلكم وصيكم به لعلكم تذكرون

{تذكر} (مصدر تتذكرون) به معناى فراگرفتن و به خاطر سپردن است و مفعول آن همان حقايقى است كه در آيه مطرح شده.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 153 - 14

14 _ سلوك در صراط مستقيم (عمل به قوانين دين) و پرهيز از حركت در راههاى غير الهى، توصيه خدا به انسانهاست.

ذلكم وصيكم به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 154 - 1

1 _ خداوند وصاياى دهگانه (پرهيز از شرك و . .. ) را به موسى(ع) ابلاغ كرد.

ثم ءاتينا موسى الكتب

به كارگيرى فعل {وصاكم} به صورت ماضى در ذيل آيات گذشته و وجود ارتباط ميان آيه مورد بحث با آيات پيشين مى رساند كه احكام دهگانه مخصوص امت اسلامى نيست، بلكه در همه اديان و از جمله شريعت موسى(ع) بوده است. بنابراين مى توان از ميان نظرات مختلفى كه درباره معطوف عليه {ثم} داده شده، اين نظررا تأييد كرد كه معطوف

عليه آن جمله اى مانند {وصينا موسى بتلك الوصايا ثم ... } است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 26 - 11

11 _ برشمردن نعمتها و ترغيب به تقوا، از رهنمودهاى پندآميز خداوند

ذلك من ءايت الله لعلهم يذكرون

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از {آيات الله} جملات قرآن و محتواى آنها باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 27 - 2

2 _ پرهيز از گمراه گشتن بر اثر وسوسه هاى شيطان، توصيه و هشدار خداوند به انسانها

يبنى ءادم لا يفتننكم الشيطن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 128 - 14

14 _ رعايت تقوا از توصيه هاى موسى ( ع ) به قوم خويش

و العقبة للمتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 153 - 12

12 _ گذشت از گناه گوساله پرستان تائب و ناديده انگاشتن خطاى آنان پس از بازگشت به توحيد و پرستش خداى يكتا ، توصيه خداوند به موسى ( ع ) *

إن ربك من بعدها لغفور رحيم

برداشت فوق با توجه به دومين احتمالى است كه در توجيه خطاب به موسى(ع) ذكر شد. يعنى {ربك} اشاره به اين معنا باشد كه اى موسى تو نيز متخلق به اخلاق الهى باش و از خطاها و لغزشها درگذر.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 160 - 22،24

22 _ بهره گيرى از { منّ } و { سلوى } و روزى هاى پاكيزه ، توصيه

خداوند به بنى اسرائيل

كلوا من طيبت ما رزقنكم

برداشت فوق با توجه به فعل امر (كلوا)، استفاده شده است.

24 _ بهره گيرى از نعمت هاى پاكيزه ، توصيه خداوند به بندگان

كلوا من طيبت ما رزقنكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 9 - 7

7 _ استغاثه به درگاه الهى براى رهايى از تنگنا ها و مشكلات ، رهنمود و توصيه خداوند به انسانها

إذ تستغيثون ربكم فاستجاب لكم

يادآورى استغاثه مجاهدان بدر و تصريح به اجابت آن مى تواند براى توصيه اين نكته باشد كه اى انسانها در تنگناها و بحرانهاى زندگى رو به خدا آوريد و از او يارى طلبيد تا شما را رهايى بخشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 2 - 10

10 _ خداوند در پى اعطاى مهلت چهار ماهه به مشركان ، آنان را به ر ها كردن شرك و گرويدن به آيين توحيد ، سفارش كرد .

فسيحوا فى الأرض أربعة أشهر و اعلموا أنكم غير معجزى اللّه و أن اللّه مخزى الكفرين

اعلام حاكميت گسترده خداوند به مشركان پيمان شكن و عدم امكان مقاومت در برابر او و فرار از حاكميت او (اعلموا أنكم غير معجزى اللّه) و نيز هشدار به فرجام شوم و ذلت بار مستكبران كفرپيشه (و أن الله مخزى الكافرين) در حقيقت توصيه و اندرزى است از جانب خداوند به اينكه از فرصت داده شده استفاده كنند و به دامن توحيد و اسلام بازگردند و خود را گرفتار عاقبت شوم خوارى و ذلت شكست نسازند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 -

توبه - 9 - 3 - 7،8

7 _ توصيه و تشويق الهى به عموم مشركان عهدشكن ، مبنى بر توبه و بازگشت به اسلام در ظرف چهار ماه مهلت داده شده به آنان

فسيحوا فى الأرض أربعة أشهر . .. و أذن من اللّه ... فإن تبتم فهو خير لكم

8 _ توصيه خداوند به عموم مشركان مبنى بر ر ها كردن شرك و گرويدن به توحيد و اسلام در پى ابلاغ پيام برائت خدا و رسول به آنان

و أذن من اللّه . .. فإن تبتم فهو خير لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 4 - 9

9 _ توصيه مسلمانان صدر اسلام به ادامه پايبندى بر پيمان عدم تعرض خود با مشركان وفادار ، تا پايان يافتن مدت پيمان

إلا الذين عهدتم . .. فأتموا إليهم عهدهم إلى مدتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 7 - 9

9 _ خداوند ، مسلمانان صدر اسلام را به ادامه پايبندى بر پيمان عدم تعرض خود با مشركان ، مادامى كه آنان بر پيمان خود پايبند بمانند ، توصيه فرمود .

فما استقموا لكم فاستقيموا لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 53 - 8

8 _ توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) در نپذيرفتن انفاق هاى منافقان

لن يتقبل منكم

برداشت فوق بر اين اساس است كه جمله {لن يتقبل} خبر به معناى انشا باشد; يعنى، پيامبر (ص) نبايد انفاق منافقان را بپذيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 55

- 20

20 _ از امام صادق ( ع ) روايت شده است : { إياك أن تطمح نفسك إلى من فوقك و كفى بما قال اللّه عز و جل لرسوله ( ص ) { فلا تعجبك اموالهم و لا اولادهم } . . . ;

مبادا دلباخته كسانى شوى كه از نظر دنيايى برتر از تو هستند و مال و منال آنان را آرزو كنى! در اين مورد سخن خداى عز و جل كافى است كه به رسول خود مى فرمايد: مبادا اموال و اولاد آنان تو را مجذوب كند . .. }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 95 - 6

6 _ توصيه الهى به تحت تأثير قرار نگرفتن مؤمنان ، از سوگند دروغين منافقان متخلف از جنگ

فأعرضوا عنهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 103 - 13

13 _ توصيه خداوند به دعا كردن پيامبر ( ص ) و گيرندگان زكات ، براى زكات دهنده ، به هنگام دريافت آن

خذ من أمولهم . .. و صل عليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 105 - 1

1 _ توصيه شدن گنهكاران توبه كننده از جانب خدا به انجام اعمال خير و استفاده هر چه بيشتر از فرصت ها براى جبران گذشته ها

ألم يعلموا أن اللّه يقبل التوبة . .. و قل اعملوا فسيرى اللّه عملكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 129 - 1

1 _ رهنمود الهى به پيامبر ( ص ) ، در

اتكاى آن حضرت بر خداوند يكتا و اندوهگين نبودن بر حق ناپذيرى و روى گردانى منافقان

فإن تولوا فقل حسبى اللّه . .. عليه توكلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 14 - 6

6 _ مواظبت بر اعمال نيك و پرهيز از كار هاى ناروا ، توصيه خداوند به انسانها

ثم جعلنكم خلئف . .. لننظر كيف تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 28 - 2

2 _ به ياد سپردن روز محشر و دشوارى هاى آن ، توصيه اى است به اهل ايمان .

و يوم نحشرهم

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {يوم} مفعول به براى فعل مقدر (اذكروا) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 89 - 5

5 _ خداوند موسى و هارون ( ع ) را در برابر فشار ها و سختيهايى كه از جانب فرعون و اطرافيانش وارد مى شد ، توصيه به استقامت و پايدارى فرمود .

قال قد أجيبت دعوتكما فاستقيما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 105 - 1

1 _ توجه همه جانبه به دين يكتاپرستى ، بدون اندكى انحراف و تمايل به ساير اديان ، توصيه أكيد خداوند به پيامبر ( ص )

و أن أقم وجهك للدين حنيفاً

برداشت فوق با توجه به دو نكته است: 1_ الف و لام {الدين} براى عهد ذكرى و به قرينه جمله {إن كنتم فى شك من دينى . ..} به دين توحيدى و يكتاپرستى اشاره دارد. 2_ {حنيف} به معناى مستقيم است

كه لازمه آن اعتدال و عدم انحراف به چپ و راست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 123 - 6

6_ پرستش خداوند و توكل بر او ، از توصيه هاى الهى به پيامبر ( ص )

فاعبده و توكل عليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 7 - 8

8_ طرح پرسش و آن گاه مراجعه به قرآن براى پاسخ يابى ، توصيه خداوند به انسانها

لقد كان فى يوسف و إخوته ءاي_ت للسائلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 6 - 4

4_ درخواست سعادت و نيكى و نه بدى و عذاب توصيه خداوند به بندگان

يستعجلونك بالسيئة قبل الحسنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 22 - 9

9_ انفاق نكردن همه داراييها ، توصيه خداوند به انفاق كنندگان

و أنفقوا مما رزقن_هم

برداشت فوق، بر اين اساس است كه {من} در {مما} (من ما) به معناى {بعض} باشد. بنابراين {الذين ... أنفقوا مما رزقناهم} ; يعنى، آنان كه بخشى از داراييهاى خويش را انفاق مى كنند و اين بدان معناست كه خداوند نخواسته انسانها همه داراييهاى خويش را انفاق كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 88 - 9

9- توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) بر اندوهگين نشدن و خودخورى نكردن براى كافران و مشركان

لاتمدّنّ عينيك . .. و لاتحزن عليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 98 - 1،2

1-

توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) به تسبيح همراه با حمد و ستايش خداوند .

فسبّح بحمد ربّك و كن من الس_جدين

{باء} در {بحمده} براى مصاحبت است; يعنى، تسبيح بايد با حمد و ستايش پروردگار قرين و همراه باشد.

2- توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) به استمداد از ياد پروردگار و عبادت و نماز در مشكلات و ناراحتى هاى برخاسته از رسالت خويش و مخالفت هاى دشمنان

و لقد نعلم أنك يضيق صدرك بما يقولون . فسبّح بحمد ربّك و كن من الس_جدين

برداشت فوق از {فاء} در {فسبّح} _ كه براى تفريع اين جمله به آيه قبل است _ استفاده گرديده است; بدين معنا كه توصيه خداوند به تسبيح و تحميد. .. پس از اعلام آگاهى او از دلتنگى و اندوه پيامبر(ص) بيانگر تأثير اين عبادات در رفع اندوه و نگرانى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 99 - 4

4- توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) به عبادت پروردگار تا نيل به مرتبه يقين

و اعبد ربّك حتى يأتيك اليقين

برداشت فوق بر اين اساس كه واژه {يقين} در همان معناى لغوى و اصطلاحى خود به كار رفته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 84 - 2

2- يادآورى از قيامت ، توصيه خداوند به انسانهاست .

يعرفون نعمت الله . .. و أكثرهم الك_فرون

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه ظرف {يوم} متعلق به {اذكر} و يا {اذكروا} در تقدير باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 90 - 6

6-

خداوند ، علاوه بر رعايت عدالت ، خواهان حاكميت روح احسان بر روابط اجتماعى انسان است .

إن الله يأمر بالعدل و الإحس_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 110 - 6

6- توصيه خداوند به هجرت از سرزمين كفر ، در صورت ناگزير بودن انسان از تظاهر مداوم به كفر

إلاّ من أُكره . .. ثمّ إن ربّك للذين هاجروا من بعد ما فتنوا

اين آيه به كسانى نظر دارد كه از روى اجبار سخن كفر بر زبان رانده اند و خداوند مى فرمايد: آنان پس از اين كار در صورتى كه هجرت كنند و. .. [و بى تفاوت باقى نمانند ]مورد بخشش خواهند بود. اين بيان مى رساند كه هجرت چنين افرادى امرى لازم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 66 - 8

8- خداوند ، خواهان سعى و تلاش انسان در راه تأمين روزى خويش و برخوردارى از مظاهر طبيعت چون درياهاست .

ربّكم الذى يزجى لكم الفلك فى البحر لتبتغوا من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 24 - 12

12- درخواست كوتاه ترين راه رشد و هدايت و اظهار اميدوارى به نيل به آن ، فرمان و توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) است .

و قل عسى أن يهدين ربّى لأقرب من ه_ذا رشدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 27 - 8

8- بها ندادن به آراى ديگران در سرگذشت اصحاب كهف ، رهنمود خداوند به پيامبرش ( ص ) بود .

قل

اللّه أعلم بما لبثوا . .. واتل ما أُحى إليك من كتاب ربّك

نكته ياد شده، بدان احتمال است كه رهنمود الهى به تلاوت آيات وحى، در بردارنده اين مفهوم باشد كه سخن غير وحى، از اتقان كافى برخوردار نيست و در جريانى تاريخى، مانند جريان اصحاب كهف، مطمئن ترين منبع، وحى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 5

5- پايدارى بر همدلى و همزيستى با مؤمنان مخلص تهيدست ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) بود .

و اصبر نفسك مع الذين يدعون ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 31 - 5

5- اقامه نماز و پرداخت زكات در تمامى عمر ، از توصيه هاى خداوند به عيسى ( ع ) در نخستين روز هاى زندگى او

و أوص_نى بالصلوة والزكوة مادمت حيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 84 - 2

2- خداوند ، پيامبر ( ص ) را به شتاب نداشتن براى عذاب كافران لجوج ، توصيه كرده است .

فلاتعجل عليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 14 - 15

15 - وجود ذكر خدا در نماز ، دليل ترغيب و توصيه خداوند به اقامه آن است .

أقم الصلوة لذكرى

{لذكرى} ممكن است بيانگر نتيجه نماز باشد كه ياد خدا را در دل ها زنده مى كند و ممكن است مراد اشتمال نماز به اذكار الهى باشد، يعنى اقامه نماز به اين دليل واجب شمرده شده است كه ذكر خدا در آن وجود

دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 17 - 2

2 - خداوند در وادى طوى ، از موسى ( ع ) خواست ، خصوصيات چوب دستى خود رابيان كند .

و ما تلك بيمينك ي_موسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 42 - 10

10 - سستى نكردن در ياد خدا و انجام رسالت و ابلاغ پيام او توصيه خداوند به موسى و هارون ( ع )

و لاتنيا فى ذكرى

{ونى} به معناى سستىورزيدن و كوتاهى كردن است (مصباح). {لاتنيا}; يعنى، تو اى موسى و اى هارون! در ياد من كوتاهى و سستى نكنيد. از جمله لوازم ياد خدا، توجه به مسؤوليت ها و مأموريت هايى است كه از جانب او واگذار گرديده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 81 - 2،12

2 - بهره گيرى از رزق هاى گوارا و پاكيزه ، توصيه خداوند به بنى اسرائيل

كلوا من طيّب_ت ما رزقن_كم

12 - تجاوز نكردن از مرز تعادل و مقررات الهى در استفاده از نعمت ها ، توصيه خداوند به بنى اسرائيل

كلوا من طيّب_ت . .. و لاتطغوا فيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 114 - 12،17

12 - خداوند ، پيامبر ( ص ) را به شتاب نكردن در تلاوت آيات قرآن ، پيش از پايان يافتن وحى آن ، توصيه كرد .

و لاتعجل بالقرءان من قبل أن يقضى إليك وحيه

17 - دعا براى زيادتى علم ، از توصيه هاى خداوند به پيامبر ( ص

)

و قل ربّ زدنى علمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 115 - 1،2،7

1 - قرآن حاوى عهد ها و توصيه هاى خداوند

و كذلك أنزلن_ه . .. لعلّهم ... و لقد عهدنا إلى ءادم من قبل

{عهد}; يعنى، وصيت و سفارش (قاموس)، {واو} در {و لقد عهدنا} داستان آدم را به مطالب قبل (و كذلك أنزلناه)، عطف كرده است، ارتباط عهد خداوند با آدم به نازل كردن قرآن، گوياى آن است كه قرآن در پى آموختن عهدها و توصه هاى خداوند، به مردم است.

2 - خداوند ، در آغاز آفرينش انسان و روزگار پيش از عصر نزول قرآن ، باآدم ابوالبشر ، خواسته و توصيه اى را در ميان گذاشته بود .

و كذلك أنزلن_ه . .. و لقد عهدنا إلى ءادم من قبل

و مراد از عهدى كه خداوند با حضرت آدم(ع) كرده بود _ چنانچه از آيات ديگر قصه آدم(ع) استفاده مى شود نخوردن از درخت ممنوع بوده است.

7 - { عن أبى جعفر ( ع ) قال : إنّ اللّه تبارك و تعالى عهد إلى آدم ( ع ) أن لايقرب الشجرة . . . نسى فأكل منها و هو قول اللّه تبارك و تعالى : { و لقد عهدنا إلى آدم من قبل فنسى و لم نجد له عزماً } ;

از امام باقر(ع) روايت شده: خداوند _ تبارك و تعالى _ به آدم دستور داد كه به آن درخت نزديك نشود . .. او دستور را فراموش كرد و از آن درخت خورد و اين است سخن خداوند: {و لقد عهدنا...}».

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

11 - طه - 20 - 130 - 3

3 - صبر در برابر گفته ها و فشار هاى تبليغاتى و روانى كافران ، فرمان و توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

فاصبر على مايقولون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 132 - 21

21 - خواسته خداوند از انسان ها ، گرايش به تقوا است ; نه تلاش براى رزق .

لانس_َلك رزقًا . .. والع_قبة للتّقوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 1 - 5

5- ترس از عذاب اخروى ، خصلتى ارزشمند و مورد توصيه خداوند

ي_أيّها الناس اتّقوا ربّكم إنّ زلزلة الساعة شىء عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 12 - 4

4 - توصيه خدا به اهل شرك ، به دست برداشتن از بت پرستى و روى آوردن به توحيد و نيايش به درگاه او

يدعوا من دون اللّه ما لايضرّه و ما لاينفعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 26 - 7

7 - اخلاص در عبادت و پرهيز از آلوده كردن آن از هر عمل غير الهى ، توصيه خداوند به حضرت ابراهيم ( ع )

أن لاتشرك بى شيئًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 30 - 19

19 - اجتناب از هر گونه بيهوده گويى و باطل سرايى در مراسم حج ، توصيه خدا به اهل ايمان

و اجتنبوا قول الزور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج -

22 - 32 - 3،5

3 - بزرگداشت و رعايت حرمت دام هاى قربانى ( كوشش در حفظ و نگه دارى آنها و پرهيز از سهل انگارى در حق آنها ) ، توصيه خدا به اهل ايمان

و من يعظّم شع_ئر اللّه

5 - حفظ حرمت و بزرگداشت شعائر الهى و دينى ، توصيه اى است از سوى خدا به انسان ها

و من يعظّم شع_ئر اللّه

توصيه خداوند به بزرگداشت دام هاى قربانى، بدان جهت است كه آنها شعائر و نشانه هاى خدا هستند. بنابراين آيه ياد شده در واقع توصيه است به اينكه: مؤمنان بايد شعائر الهى و دينى را بزرگ بشمارند و از جمله آنه،ا دام هايى است كه حاجيان براى قربانى كردن در {منا} به همراه خود مى برند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 37 - 10

10 - سپاس گزارى بدرگاه خداوند و يادكرد عظمت و كبريايى او ، از كار هاى نيك و مورد توصيه خداوند .

لتكبّروا اللّه . .. و بشّر المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 40 - 20

20 - ذكر و ياد خدا ، توصيه او به دين داران

يذكر فيها اسم اللّه كثيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 44 - 6

6 - توصيه شدن مشركان صدراسلام به اين كه به خود بيايند و دست از كفر و تكذيب بردارند و خود را چونان جوامع پيشين ، گرفتار خشم و عذاب خدا نسازند .

و إن يكذّبوك فقد كذّبت . .. فأمليت للك_فرين ثمّ أخذتهم

بيان سرگذشت اقوام

تكذيب گر پيشين براى مردم شرك پيشه صدراسلام _ كه با پيامبر(ص) مبارزه مى كردند _ در واقع نصيحتى بود به آنان مبنى بر اين كه از سرگذشت پيشنيان عبرت بگيرند و دست از مخالفت بردارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 45 - 5

5 - توصيه شدن مشركان صدراسلام مبنى بر اين كه با مطالعه در سرنوشت اقوام و ستمگران هلاك شده كذشته و مشاهده آثار به جا مانده از شهر ها و بلاد خراب شده آنان ، درس عبرت بگيرند و از مخالفت و مبارزه با پيامبر ( ص ) دست بردارند .

فكأين من قرية . .. و قصر مشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 46 - 2

2 - سياحت در زمين براى مشاهده شهر هاى ويران شده و مطالعه در سرنوشت و فرجام شوم ستمگران تاريخ ، توصيه خداوند به گردنكشان و حق ستيزان

أفلم يسيروا فى الأرض فتكون لهم قلوب يعقلون بها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 53 - 7

7 - توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر اين كه از حق ستيزان بيماردل و قسى القلب قطع اميد كند و به ايمان آوردن آنان دل نبندد .

و إنّ الظ_لمين لفى شقاق بعيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 55 - 2

2 - توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر اين كه از كفرپيشگان حق ستيز قطع اميد كند و به ايمان

آوردن آنان دل نبندد .

حتّى تأتيهم الساعة بغتة

اخبار خداوند به اين كه مخالفان پيامبر(ص)، هرگز به قرآن ايمان نخواهند آورد، مى تواند متضمن توصيه اى باشد به پيامبر(ص) مبنى بر اين كه آنان را در كفر بى ايمانى شان رها كند و اميدى به گرويدن آنان به اسلام و قرآن نداشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 59 - 4

4 - توصيه خداوند به مؤمنان و مهاجران صدراسلام ، مبنى بر اينكه در برابر فشار ها و آزار هاى كافران ، بردبار باشند و خويشتن دارى را از دست ندهند .

و الذين هاجروا . .. ثمّ قتلوا ... و إنّ اللّه لعليم حليم

متعلق {عليم} در جمله {و إنّ اللّه لعليم حليم} محذوف است و تقدير آن به قرينه مقام چنين مى باشد: {إنّ اللّه لعليم بما فعل المشركون بالمؤمنين من إخراجهم من ديارهم و قتلهم المهاجرين حليم يمهلهم و لاينتقم منهم إلى حين; خدا به آنچه كه مشركان عليه مؤمنان انجام دادند، آگاه است و چون حليم و بردبار است، به آنان فرصت مى دهد}. گفتنى است كه جمله فوق، در واقع توصيه اى است از جانب خداوند به مؤمنان صدراسلام كه فشارهاى كافران آنان را بى حوصله نكند; بلكه همان طور كه خدا حليم و بردبار است، بردبارى كنند و خويشتن دارى را از دست ندهند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 60 - 1،6

1 - بردبارى و خويشتن دارى مؤمنان و مهاجران ، در برابر فشار ها و آزار هاى مشركان و پرهيز از انتقام گيرى

، امرى مهم ، سرنوشت ساز و مورد توصيه مؤكد خداوند ( در اوايل هجرت از مكّه به مدينه )

و الذين هاجروا . .. و إنّ اللّه لعليم حليم . ذلك

{ذلك} خبر براى مبتداى محذوف و اشاره است به توصيه خدا به مؤمنان و مهاجران صدراسلام مبنى بر اين كه در برابر فشارها و آزارهاى مشركان، خويشتن دارى كنند و بردبارى را از دست ندهند. گفتنى است كه در چنين مواردى معمولاً از كلمه {ه_ذا} استفاده مى كنند. بنابراين به كارگيرى {ذلك} _ كه براى اشاره به دور است _ بيانگر اهميت خويشتن دارى در برابر آزارهاى مشركان صدراسلام در آن مقطع خاص مى باشد; مقطعى كه ظاهراً هنوز مؤمنان از نيروى كافى براى برخورد قهرآميز با دشمن، برخوردار نبودند.

6 - خداوند به فرد مسلمان مورد تجاوز مشركان ، توصيه كرد كه در گرفتن انتقام ، از دشمنانش در گذرد و آنان را مورد آمرزش قرار دهد .

و من عاقب . .. لينصرنّه اللّه إنّ اللّه لعفوّ غفور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 68 - 6

6 - اظهار رفق و مدارات با كفران ستيزه جو ، توصيه خدا به پيامبر ( ص )

و إن ج_دلوك فقل اللّه أعلم بما تعملون

جمله {اللّه أعلم بما تعملون}، تهديدى است همراه با اظهار نرمى و مدارات.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 77 - 7

7 - انجام دادن كار هاى نيك ، توصيه خداوند به مؤمنان

و افعلوا الخير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 -

78 - 1

1 - جهاد خالصانه و همه جانبه ( جهاد با جان و مال ) در راه خدا ، توصيه الهى به اهل ايمان

و ج_هدوا فى اللّه حقّ جهاده

تقييد {جاهدوا} به {حقّ جهاده}، ظهور در اين معنا دارد كه مؤمنان بايد تمامى توان خود را در راه خدا به كار گيرند و هرچه دارند (جان و مال) در اين راه نثار كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 2 - 3

3 - رعايت خضوع و تذلل در نماز ، توصيه خدا به اهل ايمان

قد أفلح المؤمنون . الذين هم فى صلاتهم خ_شعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 3 - 3

3 - اعراض و روى گردانى از لغو ( بى فايده گويى و بيهوده كارى ) ، توصيه خداوند به اهل ايمان

و الذين هم عن اللغو معرضون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 4 - 3

3 - پرداخت زكات ، توصيه اى الهى به اهل ايمان

قد أفلح المؤمنون . .. و الذين هم للزكوة ف_علون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 5 - 3

3 - حفظ و نگه دارى دامن از آلودگى هاى جنسى ، توصيه خدا به اهل ايمان

قد أفلح المؤمنون . .. و الذين هم لفروجهم ح_فظون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 8 - 3

3 - امانت دارى و پايبندى به پيمان ، توصيه خدا به اهل ايمان

قد أفلح المؤمنون .

.. و الذين هم لأم_ن_تهم و عهدهم رعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 9 - 2

2 - اهميت دادن به فريضه نماز و مراقبت بر انجام به موقع آن ، توصيه خداوند به اهل ايمان

قد أفلح المؤمنون . .. و الذين هم على صلوتهم يحافظون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 28 - 1

1 - روى آوردن به حمد و ستايش الهى ، پس از استقرار در كشتى ، رهنمود خداوند به نوح ( ع )

فإذا استويت . .. فقل الحمد للّه

{إستواء} (مصدر {استويت}) به معناى قرار گرفتن و استقرار يافتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 29 - 1

1 - روى آوردن به دعا _ پس از استقرار يافتن در كشتى _ و درخواست فرود آمدن در جايى پر بركت ، رهنمود ديگر خداوند به نوح ( ع )

فإذا استويت . .. فقل الحمد للّه ... و قل ربّ أنزلنى ... و أنت خير المنزلين

واژه {ربّ} مشترك لفظى ميان مصدر (تربيت كردن) و وصف ( مربى و تربيت كننده) است كه در اين جا معناى وصفى دارد. {منزل} مى تواند مصدر ميمى به معناى إنزال باشد و نيز مى تواند اسم مكان به معناى منزلگاه و مهمان سرا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 51 - 2،6،9،13

2 - بهرهورى از نعمت هاى الهى و تغذيه از غذا هاى پاكيزه ، توصيه خداوند به يكايك پيامبران

ي_أيّها الرسل كلوا من الطّيّب_ت

از

آن جايى كه پيامبران الهى به صورت متفرق و جدا جدا و در طول تاريخ فرستاده شده اند، اين آيه مى تواند به اين معنا باشد كه: {ما به يكايك پيامبران، توصيه كرديم كه از طيبات بهره گيرند و. ..}.

6 - خداوند ، خواهان بهرهورى انسان ها ، از روزى هاى حلال و اجتناب از حرام خوارى است .

ي_أيّها الرسل كلوا من الطّيّب_ت

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه {طيّب} در لغت به معناى حلال به كار رود.

9 - انجام كار هاى شايسته ، توصيه ديگر خداوند به يكايك پيامبران

ي_أيّها الرسل . .. و اعملوا ص_لحًا

{عمل} (مصدر {اعملوا}) به معناى انجام دادن و {صالحاً} صفت براى موصوف محذوف است;يعنى، {و اعملوا عملاً صالحاً; و كار شايسته انجام دهيد}.

13 - استفاده از نعمت هاى الهى ، سپاس گزارى از خدا و انجام اعمال شايسته ، رسم و راه زندگى ترسيم شده از سوى خدا براى يكايك پيامبران و همه مؤمنان

ي_أيّها الرسل كلوا من الطّيّب_ت و اعملوا ص_لحًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 52 - 2،5،6

2 - احترام به آيين زندگى ترسيم شده از سوى خدا و پرهيز از ايجاد هر گونه تغيير و تبديل در آن ، توصيه خداوند به يكايك پيامبران

ي_أيّها الرسل كلوا من الطّيّب_ت . .. و ان هذه أُمّتكم أُمّة وحدة و أنا ربّكم

آيه فوق، ادامه آيه قبل و جزء توصيه اى است كه خداوند به يكايك پيامبران فرموده بود. بنابراين، با توجه به تأكيدهاى متعدد كه در آن است (حرف تأكيد {إنّ}، اسم اشاره نزديك {ه_ذه}، جمل_ه اسميه و قيد {أُمّة واحدة})

معناى آن چنين مى شود: ما به پيامبران يادآورى كرديم كه اين روش، تنها روشى است كه بايد در زندگى رعايت كنند و هرگونه ايجاد تغيير در آن، يا اتخاذ روشى غير از آن، أكيداً ممنوع است و عذاب سختى در پى خواهد داشت (فاتقون).

5 - پرستش خداى يگانه ، توصيه ديگر او به يكايك پيامبران

ي_أيّها الرسل . .. و إنّ ه_ذه ... و أنا ربّكم

6 - پيروى از شيوه زندگى پيامبران ( استفاده از نعمت هاى الهى ، داشتن كردار نيك و پرستش خداى يگانه ) توصيه أكيد خدا به يكايك امت ها

و إنّ ه_ذه أُمّتكم أُمّة وحدة و أنا ربّكم

برداشت هاى پيشين بر اين اساس بود كه مراد از ضميرهاى خطاب در كلمه هاى {أمّتكم}، {ربّكم} و {فاتّقون} پيامبران باشد. احتمال ديگر اين است مقصود از اين ضميرها، پيروان هر يك از پيامبران باشد. در اين صورت و با توجه به عطف اين آيه به آيه قبل، معناى آن چنين مى شود: ما همان گونه كه شيوه زندگى را به يكايك پيامبران توصيه كرديم، به مردم نيز سفارش نموديم كه به آنان اقتدا كنند و از آيين آنان پيروى نمايند و از تغيير و تبديل در آن و يا اتخاذ شيوه ديگرى غير از آن سخت بپرهيزند. گفتنى است كه آيه بعدى، اين احتمال را تقويت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 53 - 1

1 - اقدام انسان ها به شكستن وحدت طريقه پيامبران ، على رغم توصيه هاى أكيد خدا بر حفظ آن

و إنّ ه_ذه أُمّتكم أُمّة وحدة . .. فتقطّعوا امرهم

بينهم زبرًا

{فاء} در {فتقطّعوا}، براى تعقيب و بيان فرجام كار توصيه هاى خداوند به مردم در رابطه با پيروى از طريقه پيامبران و پرهيز از ايجاد دگرگونى در آن است. ضميرهاى غايب جمع در {تقطّعوا}، {أمرهم} {بينهم}، {لديهم} و {فرحون} به امت ها و پيروان انبيا باز مى گردد. كلمه {تقطع} (مصدر {تقطّعوا}) و به معناى قطعه قطعه كردن است {أمر} به معناى شأن و كنايه از شيوه زندگى مطرح شده در آيات پيشين است. {زبر} (جمع {زبور}) و به معناى قطعه ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 61 - 5

5 - شتاب در انجام كار هاى نيك و پيشتازى در ميدان ارزش ها ، خصلت هايى ارجمند و مورد توصيه و ستايش خداوند

أُول_ئك يس_رعون فى الخيرت و هم لها س_بفون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 62 - 2،10

2 - خداوند ، خواهان تلاش انسان ها براى كسب ارزش ها به قدر توان خود و نه بيشتر از آن

أُول_ئك يس_رعون فى الخيرت . .. و لانكلّف نفسًا إلاّ وسعها

ذكر جمله {و لانكلّف نفساً إلاّ وسعها} پس از تمجيد و ستايش از كسانى كه در انجام كارهاى خير شتاب مىورزند و در ميدان كسب ارزش ها از ديگران سبقت مى گيرند، مى تواند تذكرى از جانب خداوند باشد تا آنان خود را در اين راستا به مشقت نيندازند.

10 - انجام تكاليف و پايبندى بدان ها ، توصيه خداوند به انسان ها

و لانكلّف نفسًا إلاّ وسعها . .. و هم لايظلمون

نفى تكاليفى سخت از شريعت، بيانگر امتنان الهى

نسبت به انسان ها و توصيه اى است به آنان كه از انجام تكاليف و پايبندى به آنها فرو گذار نكنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 87 - 4

4 - بيم داشتن از عذاب خدا ، توصيه اى الهى به انسان ها

أفلاتتّقون

{إتقاء}، به معناى ترسيدن است و {أفلاتتّقون} به تقدير {أفلاتتّقون عذابه} مى باشد; يعنى، {آيا از عذاب او بيم نداريد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 96 - 4

4 - صبر در برابر بدرفتارى هاى مشركان و وانهادن كيفر آنان به خدا ، توصيه اى الهى به پيامبر ( ص ) در مقطع پيش از هجرت

ادفع بالتى هى أحسن السيّئة نحن أعلم بما يصفون

برداشت فوق، با توجه به مكّى بودن سوره مؤمنون است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 97 - 3

3 - التجا به ربوبيت الهى در دعا ، از آداب توصيه شده از سوى خدا

و قل ربّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 111 - 7

7 - صبر و شكيبايى در برابر آزار هاى روحى كافران ، توصيه خداوند به مؤمنان صدراسلام

فاتّخذتموهم سخريًّا . .. و كنتم منهم تضحكون . إنّى جزيتهم اليوم بما صبروا

ذكر فرجام خوش مؤمنان شكيبا در قيامت و اعلام رستگارى قطعى آنان، نشانگر تشويقى است از سوى خداوند به مؤمنان صدراسلام; كه در برابر آزارهاى كافران مقاومت كنند و بدانند كه خداوند آنان را فراموش نخواهد كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

12 - نور - 24 - 22 - 13

13 - عفو و گذشت كريمانه از لغزش هاى ديگران ، توصيه الهى به اهل ايمان

و ليعفوا و ليصفحوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 32 - 17

17 - توصيه خداوند به ازدواج غير متأهلان ، نشأت گرفته از علم و آگاهى او به واقعيت ها و نياز هاى آدميان است .

و أنكحوا الأي_مى منكم . .. واللّه ... عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 24

24 - سلام كردن به يكديگر به هنگام ورود به خانه ها ، توصيه خداوند به همه مسلمانان

فإذا دخلتم بيوتًا فسلّموا على أنفسكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 58 - 8

8 _ توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) به تسبيح و تنزيه همراه با حمد و ستايش خداوند

و سبّح بحمده

{باء} در {بحمده} براى مصاحبت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 63 - 13

13 _ تشويق خداوند به فروتنى و مدارا با مردم و برخورد كريمانه و شايسته با افراد جاهل و ناسزاگو

و إذا خاطبهم الج_هلون قالوا سلمًا

از سياق و آهنگ آيه شريفه، چنين برمى آيد كه خداوند در صدد تشويق و تحريص انسان ها به آراسته شدن به چنين اوصاف و خصلت هايى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 64 - 5

5 _ تهجد ( شب زنده دارى همراه با اقامه نماز ) ، مورد

تشويق و توصيه خدا است .

و الذين يبيتون لربّهم سجّدًا و قي_مًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 73 - 4

4 _ پندپذيرى و حرف شنوى ، از اوصاف پسنديده و مورد تشويق خداوند

و الذين إذا ذكّروا بأي_ت ربّهم لم يخرّوا عليها صمًّا و عميانًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 215 - 7

7 - توصيه الهى به پيامبر ( ص ) مبنى بر گسترانيدن بال هاى مهر و عطوفت براى كسان و خويشاوندان مؤمن خويش

و أنذر عشيرتك الأقربين . و اخفض جناحك لمن اتبعك من المؤمنين

تقدير {من المؤمنين} به قرينه آيه پيش، مى تواند {من المؤمنين من عشيرتك} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 217 - 1

1 - رهنمود الهى به پيامبر ( ص ) ، در توكل بر خداوند براى انجام وظايف دشوار خويش

فإن عصوك فقل إنّى برىءٌ ممّا تعملون . و توكّل على العزيز الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 10 - 6

6 - رهنمود خدا به موسى ( ع ) مبنى بر اين كه او نبايد از عصاى مار شده بيم داشته باشد .

ي_موسى لاتخف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 14 - 5

5 - توصيه الهى به تأمل در سرنوشت تباه فرعونيان

فانظر كيف كان ع_قبة المفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 51 - 1

1 - خداوند ، خواهان انديشيدن

انسان در فرجام فسادگران گذشته تاريخ

فانظر كيف كان ع_قبة مكرهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 59 - 1

1 - به جا آوردن سپاس و ستايش خدا ، به خاطر بقاى خط رسالت و اضمحلال جبهه كفر و فرستادن سلام و درود بر رسولان او ، رهنمود الهى به پيامبراسلام ( ص )

قل الحمد للّه و سل_م على عباده الذين اصطفى

با توجه به اين كه در آيات پيشين نام چند تن از پيامبران (موسى، داوود، سليمان، صالح و لوط) و ياد تلاش ها و مبارزات آنان و پيروزى نهايى حق و اضمحلال كافران به ميان آمده است، آيه ياد شده مى تواند ختامى بر آن مجموعه يادها باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 78 - 5

5 - وانهادن امر كافران حق ستيز به خداوند ، رهنمودى الهى به پيامبر ( ص )

و لاتكن فى ضيق ممّا يمكرون. .. إنّ ربّك يقضى بينهم بحكمه

با توجه به اين كه آيات اين بخش در ارتباط با هم است، تذكر خداوند به قضاوت نهايى خويش درباره كافران، مى تواند در مقام توضيح و تعليل براى آيه {و لاتكن فى ضيق ممّا يمكرون} باشد. آيات بعد نيز مؤيد همين معنا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 79 - 1

1 - توكل كردن به خدا و بيم نداشتن از حق ستيزى كافران ، رهنمود خدا به پيامبر ( ص )

إنّ ربّك يقضى بينهم بحكمه . .. فتوكّل على اللّه

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 93 - 4

4 - پرداختن به حمد و ستايش خدا ، توصيه الهى به پيامبر ( ص )

و قل الحمدللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 7 - 3،9

3 - رهنمود الهى به مادر موسى در رابطه با فرزندش از طريق وحى

و أوحينا إلى أُمّ موسى أن أرضعيه . .. فألقيه فى اليمّ

9 - توصيه مادر موسى از سوى خدا به دور كردن ترس و اندوه از خود نسبت به سرنوشت فرزندش

و لاتخافى و لاتحزنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 54 - 7،14

7 - دفع بدى ديگران با خوبى كردن به آنان ، رفتارى ارزشمند و توصيه خداوند به اهل ايمان

و يدروءن بالحسنة السيّئة

{درء} (مصدر {يدرءون}) به معناى دفع كردن است.

14 - انفاق تنها بخشى از دارايى ها و نه همه آن ، توصيه خداوند به اهل ايمان

و ممّا رزقن_هم ينفقون

{من} در {ممّا} اصطلاحاً {تبعيضيه} است. بنابراين {ممّا رزقناهم...}; يعنى، {بعض ما رزقناهم...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 55 - 5

5 - رعايت ادب در سخن گفتن و پرهيز از بيهوده گويى ، امرى ستوده و مورد توصيه خداوند

و إذا سمعوا اللّغو أعرضوا عنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 58 - 8

8 - توصيه خداوند به مشركان مكه بر عبرت گرفتن از سرنوشت جوامع هلاك شده پيشين

و قالوا إن نتّبع الهدى . .. و كم أهلكنا من قرية بطرت معيشتها

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 67 - 1،5

1 - توبه از كفر و شرك و گرايش به ايمان ، توصيه خداوند به مشركان

فأمّا من تاب و ءامن

5 - خداوند ، خواهان اميدوار بودن مؤمنان شايسته كردار ، به سعادت اخروى خويش

من . .. ءامن و عمل ص_لحًا فعسى أن يكون من المفلحين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه {عسى} براى ترجّى باشد. در اين صورت _ چون ترجّى درباره خداوند معنا ندارد _ مراد ترجّى از جانب مؤمنان خواهد بود; يعنى، {فليتوقّع الفلاح}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 86 - 8

8 - پرهيز از حمايت و پشتيبانى كافران توصيه أكيد خدا به پيامبر ( ص )

فلاتكوننّ ظهيرًا للك_فرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 87 - 8

8 - تشكيل جبهه توحيد ، جدا ساختن خويش از صف مشركان و پرهيز از درآميختن با آنان ، سفارش ديگر خداوند به پيامبر ( ص )

و ادع إلى ربّك و لاتكوننّ من المشركين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 88 - 3

3 - دعا و نيايش به درگاه خداوند ، از توصيه هاى او به پيامبر ( ص )

و لاتدع مع اللّه إل_هًا ءاخر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 8 - 1

1 - خداوند به انسان ها ، براى احسان به والدين شان ، توصيه كرده است .

و وصّينا الإنس_ن بولديه حسنًا

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 56 - 4

4 - توصيه خداوند ، به مسلمانان مكه براى هجرت از مكه جهت انجام شايسته عبادت خدا

ي_عبادى . .. إنّ أرضى وسعة فإيّ_ى فاعبدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 12 - 6

6 - رهنمود الهى به لقمان ، براى شكرگزارى به درگاه خداوند

و لقد ءاتينا لقم_ن الحكمة أن اشكر للّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 14 - 1،10

1 - سفارش خداوند به انسان ، براى رعايت حقوق و حرمت پدر و مادر

و وصّينا الإنس_ن بولديه

10 - خداوند ، فراخوان انسان هابه سپاسگزارى در برابرش و تشكّر از والدين

أن اشكرلى و لولديك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 23 - 2

2 - توصيه خداوند ، به پيامبر ( ص ) براى اجتناب از حزن و اندوه در قبال كفركافران

و من كفر فلايحزنك كفره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 26 - 8

8 - توصيه خداوند به اداى حمد به درگاه او ، به خاطر انجام دادن وظيفه انسان ها است و نه نياز خدا به حمد .

قل الحمد للّه . .. إنّ اللّه هو الغنىّ الحميد

اعلام بى نيازى مطلق خداوند در پى توصيه به حمد او، مى تواند به حقيقت ياد شده، دلالت داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 25 - 5

5 - سفارش خداوند به پيامبر ( ص ) ،

براى رعايت ادب در مناظره با مشركان

لاتسئلون عمّا أجرمنا و لانسئل عمّا تعملون

آوردن تعبير {أجرمنا} براى خود و {تعملون} براى مشركان، ناظر به رعايت ادب از جانب پيامبر(ص) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 3 - 1

1 - توصيه خداوند به همه مردم ، مبنى بر يادآوردن نعمت هايش

ي_أيّها الناس اذكروا نعمت اللّه عليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 8 - 13

13 - توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر حسرت و اندوه نداشتن بر گمراهى كافران

فلاتذهب نفسك عليهم حسرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 29 - 8

8 - انفاق بخشى از دارايى ها و امكانات زندگى _ و نه همه آنها _ توصيه خداوند به انفاق كنندگان

و أنفقوا ممّا رزقن_هم

برداشت ياد شده بر اين اساس استوار است كه {من} در {ممّا} (من ما) به معناى {بعض} باشد. بنابراين {ممّا رزقناهم...}; يعنى، كسانى كه بخشى از داريى هايشان را انفاق مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 44 - 1،2

1 - خداوند ، مشركان را به سير در زمين و مطالعه سرگذشت اقوام نيرومند گذشته فرامى خواند .

أوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم

2 - سير در زمين و كاوش در سرگذشت پيشينيان ، مورد تشويق و ترغيب خداوند

أوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس -

36 - 60 - 1،9

1 - اطاعت نكردن از شيطان و تسليم نشدن در برابر او ، توصيه خداوند به فرزندان آدم

ألم أعهد إليكم ي_بنى ءادم أن لاتعبدوا الشيط_ن

بيشتر مفسران برآنند كه مقصود از {عهد} در آيه شريفه، {توصيه} است; زيرا در اين معنا _ به ويژه آن گاه كه با {إلى} متعدى شود _ بسيار به كار رفته است. مقصود از {عبادت شيطان} نيز، اطاعت و حرف شنوى از شيطان است; نه پرستش او. تعبير به عبادت مى تواند به اين دليل باشد كه او در برابر فرمان به عبادت خدا (و أن اعبدونى)، به عبادت خدايان ديگر فرمان مى دهد.

9 - دشمنى و بدخواهى شيطان براى انسان ، فلسفه توصيه خداوند به اطاعت نكردن از شيطان

أن لاتعبدوا الشيط_ن إنّه لكم عدوٌّ مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 61 - 1

1 - عبادت خداوند ، توصيه او به فرزندان آدم

ألم أعهد إليكم ي_بنى ءادم . .. و أن اعبدونى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 76 - 1

1 - محزون و غمگين نشدن از سخنان ناروا و تهمت هاى غم انگيز دشمنان ، توصيه خداوند به پيامبراسلام ( ص )

فلايحزنك قولهم

مقصود از {قولهم} (سخنان مشركان) به قرينه آيات گذشته (آيه 69) _ كه درباره شاعر دانستن پيامبر(ص) بود _ تهمت هاى غم انگيزى از قبيل شاعر بودن است كه به پيامبراسلام(ص) نسبت مى دادند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 73 - 1

1 - نگريستن به فرجام كافرانِ انذار

شده از سوى رسولان پيشين ، توصيه خداوند به پيامبر اسلام ( ص )

فانظر كيف كان ع_قبة المنذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 93 - 7

7 - رهنمود خداوند به پيامبر ( ص ) و مؤمنان ، مبنى بر زمينه سازى براى از بين بردن مظاهر شرك و شكستن بت ها

فراغ عليهم ضربًا باليمين

يادآورى داستان بت شكنى ابراهيم(ع) و چگونگى مبارزه آن حضرت با مظاهر شرك در مكه (نيمه نخست بعثت)، مى تواند به منظور درس آموزى و ارائه روش مبارزه با شرك و بت پرستى براى پيامبر(ص) و مؤمنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 17 - 4

4 - توصيه خداوند به پيامبراسلام مبنى بر يادآورى سرگذشت داوود پيامبر ، در دوران سخت رسالت خود

واذكر عبدنا داود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 31 - 2

2 - توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر يادآورى ماجراى سان ديدن سليمان ( ع ) ازاسب هاى خود

إذ عرض عليه بالعشىّ الص_فن_ت الجياد

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه {إذ} متعلق به فعل محذوف (همچون {اُذكر}) بوده و مخاطب اين فعل هم پيامبراسلام(ص) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 41 - 1

1 - يادآورى سرگذشت ايوب ( ع ) ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

و اذكر عبدنا أيّوب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 42 - 1،3

1

- توصيه خداوند به ايوب ( ع ) ، مبنى بر كوبيدن پاى خود بر زمين براى جوشيدن آب از آن

اركض برجلك ه_ذا مغتسل بارد و شراب

{ركض} در اصل به معناى زدن با پا است و هرگاه به راكب نسبت داده شود، به معناى راندن مركوب و هرگاه به رونده نسبت داده شود، به معناى گام نهادن بر زمين خواهد بود (مفردات راغب). در آيه شريفه به قرينه {ه_ذا مغتسل...}، به دست مى آيد كه مقصود پاى كوبيدن بر زمين براى جوشيدن چشمه و آب سرد از آن است.

3 - شفا يافتن ايوب ( ع ) از مصيبت زمين گير بودن ، همراه با توصيه خداوند به راه رفتن او

اركض برجلك ه_ذا مغتسل بارد و شراب

برخى از مفسران بر اين نظراند كه جمله {اركض برجلك} مرتبط با {ه_ذا مغتسل. ..} نيست; بلكه مستقل است و اين دو جمله بيانگر دو نشانه از بهبود يافتن ايوب(ع) و دو معجزه جداگانه است: 1_ بهبود يافتن او از زمين گير بودن; 2_ سالم شدن از امراض جسمى و پوستى او.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 44 - 2

2 - تنبيه همسر با دسته اى از گياه خشك و تر _ آن هم يك بار ، توصيه خداوند به ايوب ( ع ) براى اداى سوگندش

و خذ بيدك ضغثًا فاضرب به و لاتحنث

{ضغث} به يك دسته از گياه خشك و تر گويند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 45 - 1

1 - يادآورى سرگذشت ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام

) ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

و اذكر عب_دنا إبرهيم و إسح_ق و يعقوب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 48 - 1

1 - يادآورى سرگذشت اسماعيل ، اليسع و ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

و اذكر إسم_عيل و اليسع و ذاالكفل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 2 - 6

6 - توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر عبادت و فرمان برى خالصانه آن حضرت

فاعبد اللّه مخلصًا له الدين

واژه {دين} در معانى جزا، عادت، ملت، اسلام، عبادت و طاعت، به كار مى رود (قاموس المحيط); ولى در اين جا _ با توجه به اين كه مخاطبان آيات مورد بحث، مشركان مى باشند و نيز در اين آيات واژه عبادت به كار رفته _ ممكن است به معناى عبادت و طاعت استعمال شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 16 - 10

10 - توصيه خداوند به بندگان خود ، مبنى بر رعايت تقوا و حساب بردن از خداوند

ي_عباد فاتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 54 - 7

7 - توصيه خداوند به توبه و تسليم شدن پيش از دچار كشتن به پيامد هاى هلاكت بار گناهان ( عذاب )

و أنيبوا إلى ربّكم و أسلموا له من قبل أن يأتيكم العذاب

مقصود از {عذاب} در اين آيه، هم مى تواند عذاب دنيوى (عذاب استيصال) باشد و هم عذاب اخروى.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 55 - 7

7 - توصيه خداوند به عمل كردن به قرآن ، پيش از دچار شدن به پيامد هاى هلاكت بار ر ها كردن قرآن ( عذاب )

و اتّبعوا أحسن ما أُنزل . .. من قبل أن يأتيكم العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 66 - 1،5

1 - توصيه خداوند به همه پيامبران و رسول اكرم ( ص ) ، مبنى بر اختصاص دادن پرستش به او

و لقد أُوحى إليك و إلى الذين من قبلك . .. بل اللّه فاعبد

تقديم مفعول (اللّه) بر فعل (فاعبد)، مفيد اختصاص است.

5 - توصيه خداوند به پيامبران و رسول اكرم ( ص ) ، درباره شكر و سپاس گزارى او

و كن من الش_كرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 55 - 3،9،12،13

3 - توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر تأسى كردن از پيامبران گذشته در صبر و شكيبايى در برابر مشكلات رسالت

إنّا لننصر رسلنا و الذين ءامنوا فى الحيوة الدنيا . .. فاصبر

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه جمله {فاصبر. ..} تفريع بر جمله {إن_ّا لننصر رسلنا...} است.

9 - توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) به استغفار از گناه خويش

و استغفر لذنبك

پيامبراسلام(ص)، از نظر تمامى فرقه هاى مسلمين _ به ويژه شيعه _ داراى مقام عصمت و پاك از هر گونه گناه و نيز منزّه از خطا در بيان و ارائه وحى و شريعت الهى است. بر اين اساس مفسران عقيده دارند

كه مقصود از گناه مورد اشاره اين آيه، ترك اولى و عملى است كه نسبت به مقام شامخ آن حضرت گناه محسوب مى شود; هر چند نسبت به ديگر انسان هاى خداپرست، گناه به شمار نمى آيد. چنان كه گفته اند: { حسنات الأبرار، سيئات المقربين}.

12 - توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) مبنى بر تسبيح همراه با حمد خدا در هر صبح و شام

و سبّح بحمد ربّك بالعشىّ و الإبك_ر

13 - همراه كردن تسبيح خداوند با حمد و ستايش او ، توصيه الهى

و سبّح بحمد ربّك بالعشىّ و الإبك_ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 56 - 10

10 - توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر پناه بردن به او ، در برابر كارشكنى ها و دشمنى هاى كافران و مشركان

إنّ الذين يج_دلون فى ءاي_ت اللّه . .. فاستعذ باللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 60 - 1

1 - دعا و عرض حاجت به پيشگاه خداوند ، توصيه الهى به مردم

و قال ربّكم ادعونى أستجب لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 69 - 1

1 - توصيه خداوند به نگريستن و تأمل كردن در سرنوشت كسانى كه درباره آيات الهى به جدال و ستيزه جويى برمى خيزند .

ألم تر إلى الذين يج_دلون فى ءاي_ت اللّه أنّى يصرفون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 77 - 1

1 - خداوند ، پيامبر ( ص ) را به صبر در

برابر مخالفت هاى كافران حق ناپذير و تداوم رسالت خويش فرا خواند .

فاصبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 6 - 13،14

13 - دست شستن از شرك و گرويدن به توحيد ، توصيه خداوند به مشركان

فاستقيموا إليه

14 - توصيه خداوند ، به لزوم استغفار انسان از هر گونه شرك و گناه

و استغفروه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 34 - 2

2 - برخورد نيك و شايسته در برابر رفتار هاى زشت و ناپسند دشمنان ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

و لاتستوى الحسنة و لا السيّئة ادفع بالتى هى أحسن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 13 - 16

16 - عينيت بخشيدن به تعاليم شريعت در جامعه ، توصيه خداوند به تمامى پيروان اديان آسمانى

شرع لكم . .. أن أقيموا الدين

{إقامة} (مصدر {أقيموا}) _ كه به معناى به پاداشتن است _ مطلب بالا را افاده مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 14 - 1

1 - پيدايش اختلافات دينى در ميان امت هاى پيشين ، با وجود توصيه مكرر خداوند بر حفظ وحدت و پرهيز از تفرقه

شرع لكم . .. و لاتتفرّقوا ... و ما تفرّقوا إلاّ من بعد ما جاءهم العلم

تأكيد اديان بر حفظ وحدت دينى، از آيه قبل (أقيموا الدين و لا تتفرّقوا فيه) استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 4

4 - استقامت و پايدارى ،

توصيه مكرر خداوند به پيامبر ( ص )

و استقم كما أمرت

ماضى بودن فعل {أمرت} حاكى از آن است كه پيامبر(ص) پيش از اين هم امر به استقامت شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 24 - 3

3 - توصيه الهى به مودت اهل بيت ، مواجه با تكذيب ها و مخالفت هاى دشمنان پيامبر در عصر نزول قرآن *

قل لا أسئلكم عليه أجرًا إلاّ المودة فى القربى. .. أم يقولون افترى على اللّه

با توجه به آيه قبل، كه مى توان استفاده كرد كه تكليف محبت اهل بيت به عنوان پاداش رسالت، براى عده اى سنگين آمده بود. ازاين رو آنان پيامبر(ص) را متهم به افترا و دروغ بستن بر خدا مى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 43 - 3

3 - خويشتن دارى و گذشت به جاى انتقام جويى و مقابله به مثل ، توصيه اكيد خداوند به دادخواهان ستمديده است .

و لمن انتصر بعد ظلمه . .. و لمن صبر و غفر إنّ ذلك لمن عزم الأُمور

لام در {لمن صبر} لام قسم و در {لمن عزم الأمور} لام تأكيد است كه در هر دو نمايانگر اهميت توصيه الهى به عفو و گذشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 12 - 14

14 - خداوند ، خواهان شكرگزارى اختيارى انسان ها در برابر نعمت هاى او

سخّر لكم البحر . .. و لعلّكم تشكرون

تعبير {لعلّ} از سوى خداوند، بيانگر ترديد او نيست; بلكه پيامدار اين معنا است كه آدميان با

مشاهده نعمت هاى خداوند، زمينه شكرگزارى را پيدا مى كنند و البته ممكن است در اين راه گام بگذارند و يا راه ناسپاسى را پيشه كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 14 - 5

5 - رهنمود الهى به مؤمنان ، براى پرهيز از درگيرى با جبهه كفر پيش از استحكام قوا و اقتدار كامل *

قل للذين ءامنوا يغفروا للذين لايرجون أيّام اللّه

با توجه به مكى بودن آيه و شرايط سخت و امكانات محدود مؤمنان در آن مقطع، از آيه شريفه استفاده مى شود كه فرمان شكيبايى و پرهيز از درگيرى، ناظر به شرايط ويژه آن مقطع تاريخى بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 26 - 1

1 - خداوند ، شيوه پاسخ گويى به منكران معاد را به پيامبر ( ص ) آموخت .

قالوا . .. قل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 4 - 14

14- برنامه ارشادى و مباحثات عقيدتى پيامبر ( ص ) ، تحت اشراف و رهنمود هاى خداوند

قل أرءيتم ما تدعون

تصريح به {قل} در آيه شريفه،بيانگر اين نكته است كه همگان بدانند پيامبر(ص) در همه شؤون حيات، حتى مناظرات خويش با مشركان، تابع وحى و الهام گيرنده از خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 1

1- سفارش خداوند به انسان ها ، در مورد نيكى به پدر و مادر

و وصّينا الإنس_ن بولديه إحس_نًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف

- 46 - 33 - 2

2- خداوند ، خواهان انديشيدن انسان به مظاهر قدرت او ، در آسمان ها و زمين

أوَلم يروا أنّ اللّه الذى خلق السم_وت و الأرض . .. بق_در

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 35 - 7،9

7- رهنمود الهى به پيامبر ( ص ) ، براى شكيبا بودن و عجله نورزيدن در گرايش كافران به ايمان يا مجازات ايشان از سوى خداوند

فاصبر . .. و لاتستعجل لهم

9- پيامبر ( ص ) ، در معرض دشمنى عميق كافران و نيازمند دل جويى و رهنمود به صبر از سوى خداوند

فاصبر . .. و لاتستعجل لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 14 - 3

3- خداوند ، خواهان پيروى انسان از دليل روشن و منطقى

أفمن كان على بيّنة من ربّه كمن زيّن

تمجيد خداوند از متكى بودن انديشه و ايمان بر دليل و برهان، مى نماياند كه اين امر از نظر خداوند ارزش است و با اين تمجيد، مؤمنان را به سوى اين ارزش رهنمون ساخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 24 - 2

2- خداوند ، خواهان تدبّر انسان در حقايق وحى و نه برخورد سطحى با آن

أفلايتدبّرون القرءان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 33 - 3

3- تأكيد خداوند به اطاعت مؤمنان ، از فرمان جهاد و تأثيرناپذيرى از كارشكنى منافقان *

ي_أيّها الذين ءامنوا أطيعوا اللّه و أطيعوا الرسول

با توجه به ارتباط اين آيه با آيات پيشين كه درباره جهاد

و موضع منفى منافقان بود برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 9 - 6

6 - خداوند ، خواهان تلاش مؤمنان در تحكيم پايه هاى دين و گرامى داشت رسول او

لتؤمنوا باللّه و رسوله و تعزّروه و توقّروه و تسبّحوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 25 - 19

19- خداوند ، خواهان دور ماندن ساحت مؤمنان از هر لكه ننگ و بدنامى

و لولا رجال . .. أن تط_وهم فتصيبكم منهم معرّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 3،5،15

3- خداوند ، خواهان صلابت و استحكام جامعه اسلامى در قبال كافران و جامعه كفر

و الذين معه أشدّاء على الكفّار

لحن آيه شريفه بيان ارزش هاى واقعى مؤمنان و همگامان پيامبر(ص) است و در حقيقت اخبارى است كه انشاى مؤكد را مى رساند.

5- خداوند ، خواهان استحكام پايه هاى مودّت و عواطف انسانى ، در ميان امت اسلام

و الذين معه . .. رحماء بينهم

لحن آيه شريفه بيان ارزش هاى واقعى مؤمنان و همگامان پيامبر(ص) است و در حقيقت اخبارى است كه انشاى مؤكد را مى رساند.

15- خداوند ، خواهان بروز و ظهور نماز و نيايش مؤمنان ، در گستره جامعه *

تريهم ركّعًا سجّدًا

واژه {تراهم} مى رساند كه ركوع، سجود و نيايش مؤمنان، به گونه مخفى صورت نمى گيرد; بلكه آن چنان است كه اگر شخصى به جامعه اسلامى نگاه كند، به آسانى روحيه نيايش و نمازگزارى را در آنان مشاهده مى كند. از سوى ديگر لحن آيه

شريفه، تمجيد از چنين روش و منش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 9 - 3،11

3 - خداوند ، خواهان حاكميت جوّ مسالمت و صلح ، ميان گرو هاى امت اسلامى

و إن طائفتان . .. فأصلحوا بينهما

11 - خداوند ، خواهان رعايت عدل و انصاف و از بين بردن ظلم در همه زمينه ها

فأصلحوا بينهما بالعدل و أقسطوا إنّ اللّه يحبّ المقسطين

تعبير {و أقسطوا. ..} پس از {بالعدل}، يا تأكيد بر لزوم رعايت عدالت و يا فرمان به از بين بردن ظلم است. در صورت دوم {اقساط} از ريشه {قَسط} (ظلم و جور) و در معناى ازاله جور و ستم به كار رفته است. بيانگر مطلب بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 12 - 12

12 - خداوند ، خواهان حفظ آبروى مؤمنان و برملا نشدن كاستى هاى هر فرد بر ديگران

و لاتجسّسوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 17 - 10

10 - تأكيد خداوند ، بر عدم صداقت اعراب بدوى در ادعاى ايمان

بل اللّه يمنّ عليكم أن هدي_كم للإيم_ن إن كنتم ص_دقين

تعبير {إن كنتم ص_دقين} در حقيقت ايمان اعراب را زير سؤال برده است; يعنى، شما صادق نيستيد و چنان كه قبلاً يادآور شديم، شما تنها تسليم شده ايد; ولى ايمان نياورده ايد. بر فرض كه واقعاً ايمان آورده باشيد، شايسته اين است كه خدا بر شما منت نهد; نه شما بر او.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 39

- 1

1 - دعوت پيامبر ( ص ) از سوى خداوند ، به صبر در برابر گفتار نارواى كافران

فاصبر على ما يقولون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 41 - 1

1 - رهنمود خداوند به پيامبر ( ص ) ، در اميد بستن به قيامت براى جزاى كافران لجوج

فاصبر . .. و استمع يوم يناد المناد

آيات پيشين در زمينه مواجهه نارواى كافران با پيامبر(ص) و لزوم شكيبايى آن حضرت در برابر آنان بود. اكنون در اين آيه، خداوند به پيامبر(ص) مى فرمايد: گوش به زنگ منادى حق براى رستاخيز باش; كنايه از اين كه آن روز كافران، مجازات واقعى خود را خواهند ديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 45 - 10

10 - رهنمود خداوند به پيامبر ( ص ) ، در به كار بستن تلاش خويش براى بيدارى دل هاى مستعد و آماده

فذكّر بالقرءان من يخاف وعيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 31 - 1

1 - رهنمود خداوند به پيامبر ( ص ) ، در مقابله عليه تبليغات كافران

أم يقولون . .. قل تربّصوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 35 - 1

1 - خداوند ، خواهان تأمل و انديشيدن انسان درباره نحوه پيدايش خود

أم خلقوا من غير شىء

پرسش در آيه شريفه در حقيقت براى واداشته شدن انسان به انديشه و تفكر صورت گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 45 -

1

1 - رهنمود الهى به پيامبر ( ص ) ، در وانهادن كفرپيشگان لجوج به خود و اصرار نورزيدن در هدايت آنان

فذرهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 32 - 12

12 - خطاپوشى از لغزش هاى كوچك خطاكاران ، رهنمود الهى به پيامبر ( ص ) و مبلغان دينى

الذين يجتنبون . .. إلاّ اللّمم إنّ ربّك وسع المغفرة

واژه {إنّ ربّك} مى تواند تعريض به اين باشد كه پيامبر(ص) و رهبران الهى نيز بايد اين شيوه را برگزينند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 6 - 1

1 - روى گردانى از كافران لجوج و بها ندادن به ايشان ، رهنمود الهى به پيامبر ( ص )

فتولّ عنهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 51 - 3

3 - تذكر خداوند به مشركان صدراسلام ، نسبت به تجديد نظر در مواضع هلاكت بار خويش

و لقد أهلكنا أشياعكم فهل من مدّكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 8 - 1

1 - خداوند ، خواهان سرنهادن انسان به قوانين عادلانه و به حق زندگى و سركشى نكردن از آن

ألاّتطغوا فى الميزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 13 - 7

7 - خداوند ، خواهان توجه و اذعان خلق ، به خدايى بودن نعمت هاى زمين

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

سرزنش تكذيب گران يا غافلانى كه با غفلت خويش، از جلوه هاى ربوبيت خداوند چشم پوشيده اند، در واقع بيانگر اين معنا است

كه آنان به نعمت هاى او توجه كنند و خدايى بودن آن را دريابند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 16 - 4

4 - خداوند ، خواهان تفكر جن و انس در مبدأ آفرينش خويش به منظور پى بردن به پروردگار هستى

خلق الإنس_ن . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

تثنيه آمدن {كما} و{تكذّبان}، ظاهراً به خاطر توجه خطاب به جن و انس است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 18 - 4

4 - خداوند ، خواهان توجه جن و انس به نقش مهم نقطه طلوع و غروب خورشيد ، در زندگى آنان

ربّ المشرقين . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

خداوند متعال، با پرسش انكارآميز خويش (فبأىّ ءالآء. ..) جن و بشر را به تأمل درباره اهميت دو مشرق دو مغرب (ميل اعظم شمالى در آغاز تابستان و ميل اعظم جنوبى در آغاز زمستان) فرا خوانده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 21 - 3

3 - خداوند ، خواهان توجه جن و انس به اهميت قانون مندى جريان آب هاى زمين

مرج البحرين . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 23 - 3

3 - خداوند ، خواهان توجه جن و انس به مظاهر جمال و زيبايى در هستى و آموختن درس توحيد از آن

يخرج منهما اللؤلؤ و المرجان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيات شريفه، در مقام توجه دادن جن و انس

به مبدأ ربوبى است. تثنيه آمدن {كما} و {تكذّبان}، ممكن است به خاطر توجه خطاب به جن و انس يا مرد و زن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 25 - 3

3 - خداوند ، خواهان توجه انسان به شگفتى حركت كشتى هاى عظيم بر دريا و درس آموزى از آن

و له الجوار المنش_ات فى البحر كالأعل_م . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 28 - 3

3 - خداوند ، خواهان توجه انسان به ناپايدارى زندگى دنيايى و اقتدار و كرامت جاودان پروردگار هستى

كلّ من عليها فان . و يبقى وجه ربّك ... فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

پرسش سرزنش آميز آيه شريفه، در مورد نعمت هاى انكارناپذير، درصدد توجه دادن انسان به نعمت هايى است كه در آيات پيشين مطرح شده است (از جمله ناپايدارى دنيا و بقاى اقتدار خداوند).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 30 - 4

4 - خداوند ، خواهان توجه و اذعان جن و انس به فقر ذاتى موجودات و نياز آنها به خداوند

يس_له من فى السم_وت و الأرض . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

سرزنش شدن تكذيب گران يا غافلانى كه با غفلت خويش، از جلوه هاى ربوبيت خداوند چشم پوشيده اند; در واقع بدين منظور است كه آنان بيدار شده و تجليات ربوبيت فراگيرالهى را در درباره خود دريابند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 34 - 4

4 - خداوند ، خواهان توجه خلق

به قدرت مطلق او و عجز و ناتوانى خويش

إن استطعتم أن تنفذوا . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 36 - 7

7 _ خداوند ، خواهان توجه خلق ( جن و انس ) به الهى بودن نعمت ها

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 38 - 5

5 - خداوند ، خواهان توجه و اذعان خلق به الهى بودن نعمت ها

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 40 - 4

4 - خداوند ، خواهان توجه و اذعان خلق به الهى بودن نعمت ها

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

سرزنش شدن تكذيب گران و يا غافلانى كه با غفلت خويش، از جلوه هاى ربوبيت خداوند چشم پوشيده اند; در واقع بدين منظور است كه آنان بيدار شده و خدايى بودن اين نعمت ها را دريابند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 42 - 5

5 - خداوند ، خواهان توجه و اذعان خلق به الهى بودن نعمت ها

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 45 - 5

5 - خداوند ، خواهان توجه و اذعان خلق به الهى بودن نعمت ها

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 47 - 5

5 - خداوند ، خواهان توجه و اذعان خلق به الهى بودن نعمت ها

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 49 - 5

5 - خداوند ، خواهان توجه و اذعان خلق به الهى بودن نعمت ها

ذواتا أفنان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 51 - 5

5 - خداوند ، خواهان توجه و اذعان خلق به خدايى بودن نعمت ها

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 53 - 5

5 - خداوند ، خواهان توجه و اذعان خلق به الهى بودن نعمت ها

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 55 - 5

5 - خداوند ، خواهان توجه و اذعان خلق به الهى بودن نعمت ها

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 57 - 4

4 - خداوند ، خواهان توجه و اذعان خلق به الهى بودن نعمت ها

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 59 - 4

4 - خداوند ، خواهان توجه و اذعان خلق به الهى بودن نعمت ها

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 61 - 4

4 - خداوند ، خواهان توجه و اذعان خلق بر الهى بودن نعمت ها

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 63 - 5

5 - خداوند ، خواهان توجه

و اذعان خلق به الهى بودن نعمت ها

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 65 - 5

5 - خداوند ، خواهان توجه و اذعان خلق به الهى بودن نعمت ها

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 67 - 5

5 - خداوند ، خواهان توجه و اذعان خلق به الهى بودن نعمت ها

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 69 - 5

5 - خداوند ، خواهان توجه و اذعان خلق به الهى بودن نعمتها

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 71 - 5

5 - خداوند ، خواهان توجه و اذعان خلق به الهى بودن نعمت ها

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 73 - 5

5 - خداوند ، خواهان توجه و اذعان خلق به الهى بودن نعمت ها

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 75 - 5

5 - خداوند ، خواهان توجه و اذعان خلق به الهى بودن نعمت ها

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 77 - 4

4 - خداوند ، خواهان توجه خلق به نعمت هاى او و سپاس گزارى در برابر آنها

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه

- 56 - 63 - 4

4 - توصيه منكران معاد از سوى خداوند ، به مطالعه در چگونگى رشد و نموّ دانه هاى پاشيده شده در زمين بهوسيله كشاورزان ، براى پى بردن به قدرت الهى و پذيرش امكان معاد

أفرءيتم ما تحرثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 95 - 2

2 - ايمان آوردن به معاد و دست برداشتن از انكار و تكذيب آن ، توصيه أكيد الهى به همه كافران و تكذيب گران

و أمّا إن كان من المكذّبين . .. إنّ ه_ذا لهو حقّ اليقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 7 - 1

1 - ايمان آوردن به خدا و پيامبر او ، توصيه الهى به عموم مردمان

ءامنوا باللّه و رسوله

در اين كه خطاب در {آمنوا} متوجه چه كسانى است، سه احتمال وجود دارد: الف) خطاب متوجه كافران است; ب) خطاب متوجه مؤمنان است; ج) خطاب متوجه عموم مؤمنان و كافران است. برداشت ياد شده بر پايه احتمال سوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 11 - 2

2 - خداوند ، مردم را به قرض دادن به او ( انفاق كردن در راه او ) فرا مى خواند .

من ذا الذى يقرض اللّه قرضًا حسنًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 16 - 15

15 - خداوند ، مسلمانان را از بى تفاوتى نسبت به تذكار ها و رهنمود هاى قرآن و در پيش گرفتن شيوه يهود و نصارا در مورد كتاب

هاى آسمانى خود ( بى اعتنايى آنان به رهنمود ها و مواعظ تورات و انجيل ) ، برحذر مى دارد .

ألم يأن للذين ءامنوا . .. و لايكونوا كالذين أُوتوا الكت_ب من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 17 - 8

8 - خداوند ، خواهان انديشه و تدبر كردن مؤمنان در آيات قرآن ، رهنمود ها و مواعظ آن

قد بيّنا لكم الأي_ت لعلّكم تعقلون

{عقل} (مصدر {تعقلون}) به معناى تدبر كردن است (مصباح المنير).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 18 - 1

1 - خداوند ، مردان و زنان مؤمن را به انفاق كردن و پرداخت صدقه فرا مى خواند .

إنّ المصّدّقين و المصّدّق_ت . .. لهم أجر كريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 21 - 3،5

3 - تلاش هرچه بيشتر انسان ها ، براى رسيدن به غفران الهى و بهشت جاودان ، توصيه خداوند به آنان

سابقوا إلى مغفرة من ربّكم و جنّة

5 - رقابت در كار هاى پسنديده ، امرى است شايسته و مورد سفارش خداوند .

سابقوا إلى مغفرة من ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 24 - 5

5 - توصيه خداوند به انسان ها ، مبنى بر انفاق كردن و پرهيز از بخل

الذين يبخلون و يأمرون الناس بالبخل

نكوهش صفت بخل از سوى خداوند، در واقع توصيه به اين است كه همگان، بايد خود را به صفت انفاق گرى و دستگيرى از نيازمندان آراسته سازند.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 28 - 1

1 - توصيه مؤمنان ، از سوى خداوند به رعايت تقواى الهى و پايدار ماندن بر ايمان به پيامبراكرم ( ص )

ي_أيّها الذين ءامنوا اتّقوا اللّه و ءامنوا برسوله

امر {آمنوا برسوله} _ با توجه به اين كه خطاب در آن متوجه كسانى است كه به پيامبراكرم(ص) ايمان دارند _ امر به تحصيل ايمان نيست; بلكه توصيه است به اين كه بر آن ايمان باقى بمانند و آن را از دست ندهند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 3 - 6

6 - آزاد كردن بنده ، سفارش خداوند به ظهاركننده

ذلكم توعظون به

مشاراليه {ذلكم}، {فتحرير رقبة} مى باشد و ضمير {به} به {ذلكم} بازمى گردد. {وعظ} (مصدر {توعظون}) به معناى توصيه به اطاعت است (مصباح المنير).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 9 - 6

6 - رعايت تقوا ، توصيه خداوند به اهل ايمان

ي_أيّها الذين ءامنوا . .. و اتّقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 10 - 9

9 - توكل و اعتماد به خداوند ، توصيه الهى به مؤمنان

و على اللّه فليتوكّل المؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 11 - 2،7

2 - خداوند به مؤمنان توصيه كرده كه { هرگاه از آنان خواسته شود در مجالس جا را براى واردين بازكنند } ، جا بازنموده و از آن دريغ نكنند .

إذا قيل لكم تفسّحوا فى المج_لس فافسحوا

7 - توصيه الهى به

مؤمنان اين است كه هرگاه در مجالس بر اثر كثرت ازدحام ، از آنان خواسته شود { از جاى خويش برخيزند } ، برخيزند ( از دادن جاى خود به تازه واردين دريغ نكنند ) .

و إذا قيل انشزوا فانشزوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 18 - 1،11

1 - دعوت خداوند از اهل ايمان ، به رعايت تقوا

ي_أيّها الذين ءامنوا اتّقوا اللّه

11 - رعايت تقوا در حل پيروزى و اقتدار توصيه خداوند به مؤمنان *

ي_أيّها الذين ءامنوا اتّقوا اللّه و لتنظر . .. و اتّقوا اللّه

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه پس از آيات مربوط به غزوه بنى نضير و پيروزى مسلمانان بر كافران و منافقان، سخن از بايستگى تقوا به ميان آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 10 - 1

1 - رهنمود الهى به مؤمنان عصر پيامبر ، در آزمودن ايمان زنان مهاجر ، قبل از پناه دادن به ايشان

ي_أيّها الذين ءامنوا إذا جاءكم المؤمن_ت مه_جرت فامتحنوهنّ

شأن نزول آيه شريفه، راجع به هجرت زنان از مكه به مدينه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 12 - 18

18 - توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) ، در دعا براى زنان بيعت كننده با آن حضرت و آمرزش خواهى براى آنان

و استغفر لهنّ اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 6 - 1

1 - رهنمود الهى به پيامبر ( ص ) ، در احتجاج با

يهوديان

قل ي_أيّها الذين هادوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 9 - 1،6،12

1 - شركت در نماز جمعه ، توصيه خداوند به مؤمنان

ي_أيّها الذين ءامنوا . .. فاسعوا إلى ذكر اللّه

6 - تلاش و جديت براى درك خطبه هاى نماز جمعه و اهميت دادن به آن ، توصيه خداوند به مؤمنان

فاسعوا إلى ذكر اللّه

در صورتى كه مراد از {ذكر اللّه} در آيه شريفه خطبه هاى نماز جمعه باشد; براشت بالا استفاده مى شود.

12 - تكاليف و توصيه هاى الهى ، در جهت تأمين منافع و مصالح واقعى انسان ها است .

ذلكم خير لكم إن كنتم تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 10 - 3،5

3 - تلاش براى كسب روزى ، توصيه خداوند به مؤمنان

و ابتغوا من فضل اللّه

5 - ذكر و ياد فراوان خدا ، به هنگام كسب و كار و خريد و فروش ، توصيه الهى به مؤمنان

و ابتغوا من فضل اللّه و اذكروا اللّه كثيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 4 - 11

11 - اعتماد نكردن به منافقان و برحذر بودن از آنان ، توصيه الهى به مؤمنان

فاحذرهم

چنان كه قبلاً گذشت، خطاب در {رأيت} و {تسمع} اختصاص به فردى خاص ندارد; بلكه شامل هر بيننده و شنونده اى مى شود. خطاب در {احذرهم} نيز چنين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 9 - 1،6

1 - همواره به ياد خدا بودن ، توصيه الهى به مؤمنان

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتلهكم

أمولكم و لا أول_دكم عن ذكر اللّه

6 - دلبسته نشدن به مال و اولاد ، سفارش خداوند به مؤمنان

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتلهكم أمولكم و لا أول_دكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 10 - 1،3،4

1 - انفاقِ بخشى از امكانات و دارايى ها به نيازمندان ، توصيه خداوند به اهل ايمان

و أنفقوا من مّا رزقن_كم

{من} در {ممّا رزقنا} تبعيضيه است; يعنى، {قسمتى از آنچه را كه روزى تان كرده ايم، انفاق كنيد}.

3 - توصيه خداوند به مؤمنان ، براى جبران كمبود ها و نياز هاى اقتصادى اصحاب نيازمند پيامبر ( ص ) ، جهت خنثى كردن توطئه منافقان در انفاق به آنان

لاتنفقوا على من عند رسول اللّه . .. و أنفقوا من مّا رزقن_كم

4 - تقويت بنيه حكومتى جامعه اسلامى به وسيله انفاق ، سفارش خدا به مؤمنان صدراسلام

يقولون لئن رجعنا إلى المدينة . .. و أنفقوا من مّا رزقن_كم

با توجه به ارتباط اين آيه با آيات قبل كه در مورد منافقان و جلوگيرى آنان از انفاق در راستاى براندازى حكومت اسلامى و. .. است; برداشت ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 8 - 2

2 - توصيه خداوند به كافران و منكران قيامت به ايمان به خدا ، پيامبر اسلام و قرآن

ف_امنوا باللّه و رسوله و النور الذى أنزلنا

بيشتر مفسّران مقصود از {نور} در اين آيه را قرآن كريم مى دانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 12 - 1

1 - اطاعت از خدا و رسول

او ، توصيه الهى به مؤمنان

و أطيعوا اللّه و أطيعوا الرسول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 13 - 4

4 - توصيه خداوند ، به توكل كردن مؤمنان بر او و نه بر ديگران

و على اللّه فليتوكّل المؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 14 - 9،10

9 - توصيه خداوند به مؤمنان ، مبنى بر عفو ، چشم پوشى و بخشودن دشمنى هاى همسران و فرزندان خويش

عدوًّا لكم . .. و إن تعفوا و تصفحوا و تغفروا

10 - عفو ، چشم پوشى و بخشودن دشمنى ها و خطا هاى مردمان ، توصيه خداوند به مؤمنان

و إن تعفوا و تصفحوا و تغفروا

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه آيه شريفه درصدد بيان يك اصل در برخورد با ديگران باشد; نه در خصوص برخورد با همسران و فرزندان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 16 - 1،5،7،8،11

1 - توصيه خداوند به مؤمنان ، مبنى بر رعايت تقواى الهى به ميزان توان خويش

فاتّقوا اللّه ما استطعتم

5 - توصيه خداوند به مؤمنان ، مبنى بر گوش جان سپردن به رهنمود هاى قرآن

و اسمعوا

7 - اطاعت و فرمان برى ، توصيه خداوند به مؤمنان

و أطعيوا

8 - انفاق مال ، توصيه خداوند به مؤمنان

و أنفقوا خيرًا

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه {خيراً} مفعول براى {أنفقوا} و به معناى مال باشد.

11 - توصيه خداوند ، به انجام كارهايى كه موجب خير و سعادت بشر است .

خيرًا لأنفسكم

طبق نظر برخى از مفسران و اديبان

(مانند زمخشرى و سيبويه)، نصب {خيراً} به خاطر {مفعولٌ به} بودن آن براى فعل محذوف (مانند {اتوا} و يا {افعلوا}) است; يعنى، {و اتوا خيراً لأنفسكم و افعلوا ما هو خير لها و انفع}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 1 - 6

6 - توصيه خداوند به مردان و همسرانشان ، مبنى بر رعايت تقوا و خداپرستى در مسائل مربوط به طلاق

إذا طلّقتم النساء . .. و اتّقوا اللّه ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 3 - 5

5 - توصيه خداوند به مردان و زنان مطلّقه ، به توكل بر او در امور زندگى

إذا طلّقتم النساء . .. و من يتوكّل على اللّه فهو حسبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 10 - 3

3 - توصيه خداوند ، به صاحبان خرد به خداترسى و تقواپيشگى

فاتّقوا اللّه ي_أُولى الألب_ب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 2 - 1

1 - توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر شكستن سوگند خود درباره محروم شدن از عملى مباح و حلال ، براى جلب رضايت همسران خود

قد فرض اللّه لكم تحلّة أيم_نكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 4 - 1

1 - توصيه خداوند به دو همسر خطاكار پيامبر ( ص ) ( حفصه و عايشه ) ، به توبه و دست برداشتن از خطاكارى

إن تتوبا إلى اللّه

جواب شرط {إن تتوبا إلى اللّه}، محذوف و تقدير

آن چنين است: {فهو خير لكما}. اين جمله در حقيقت، تشويق و توصيه به توبه و تكرار نكردن اشتباهات گذشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 6 - 1،2

1 - توصيه خداوند ، به مؤمنان ، مبنى بر خودسازى و صيانت خويش از عوامل و موجبات بدبختى و دوزخى شدن

ي_أيّها الذين ءامنوا قوا أنفسكم . .. نارًا

بنا به گفته مفسران، مقصود از محافظت خود از آتش، صيانت خويش از موجبات و عواملى است كه منجر به آتش دوزخ مى شود; مانند ترك واجبات و يا انجام محرمات.

2 - توصيه خداوند به مؤمنان ، مبنى بر مراقبت از اعضاى خانواده خود در برابر عوامل و موجبات بدبختى و دوزخى شدن آنان

ي_أيّها الذين ءامنوا قوا . .. أهليكم نارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 8 - 1

1 - توصيه خداوند به مؤمنان ، مبنى بر توبه خالص و صادقانه ( توبه نصوح ) به درگاه الهى

ي_أيّها الذين ءامنوا توبوا إلى اللّه توبة نصوحًا

{نصوح} (از ماده {نُصح} در مقابل {غش})، صيغه مبالغه و به معناى خلوص و صدق است. بنابراين توبه نصوح; يعنى، توبه خالصانه و صادقانه.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 8 - 1

1 - توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) ، بر ايستادگى و انعطاف ناپذيرى در برابر خواسته هاى تكذيب گران

فلاتطع المكذّبين

مقصود از اطاعت در اين آيه _ به قرينه آيه بعد (ودّوا لوتدهن. ..) _ اجابت خواسته كافران است; نه فرمانبرى از آنان.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 5 - 2

2 - صبر در برابر موضع گيرى هاى تكذيب گرانه و استهزاآميز شرك پيشگان صدراسلام ، توصيه خداوند به پيامبراكرم ( ص )

سأل سائل بعذاب واقع . .. فاصبر صبرًا جميلاً

توصيه به صبر _ پس از بيان بعضى از گفته ها و درخواست هاى كافران _ مى تواند اشاره به مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 8 - 1،4،7

1 - ذكر و ياد كردن نام پروردگار ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

و اذكر اسم ربّك

4 - توجّه كامل به پروردگار و انقطاع از غير او ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

و تبتّل إليه تبتيلاً

{تبتّل} و {تبتيل} به معناى انقطاع از دنيا و ماسوى اللّه و توجّه به خداوند است (تاج العروس و قاموس المحيط).

7 - دين دارى ، در عين زندگى خواهى و معنويت توأم با توسعه زندگى مادى ، از توصيه هاى قرآن

إنّ لك فى النهار سبحًا طويلاً . و اذكر اسم ربّك و تبتّل إليه تبتيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 9 - 5

5 - كارساز دانستن و وكيل قرار دادن خدا در زندگى ، توصيه او به پيامبر ( ص )

فاتّخذه وكيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 10 - 1،4

1 - سعه صدر ، صبر و خويشتن دارى در برابر سخنان ناشايست ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

و اصبر على ما يقولون

4 -

دورى گزيدن شايسته از مخالفان بدگو و بى اعتنايى مناسب به آنان ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

و اهجرهم هجرًا جميلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 11 - 6

6 - توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) در آغاز رسالت ، مبنى بر دادن مهلتى اندك به تكذيب گران و بدگويان دين ستيز

و اصبر على ما يقولون . .. و ذرنى و المكذّبين ... و مهّلهم قليلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 35،40

35 - توصيه و ترغيب خداوند به انجام دادن كار هاى خير ، پيش از فرا رسيدن مرگ

و ما تقدّموا لأنفسكم من خير تجدوه عند اللّه هو خيرًا و أعظم أجرًا

40 - توصيه خداوند ، به استغفار و آمرزش خواهى از درگاه او

و استغفروا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 4 - 1،2،5،6،7

1 - پاكيزگى لباس و نظافت شخصى ، از نخستين توصيه هاى خداوند به پيامبر ( ص )

و ثيابك فطهّر

2 - پاكدامنى و طهارت نفس از هر گونه آلودگى ها و گناهان ، از توصيه هاى نخستين خداوند به پيامبر ( ص )

و ثيابك فطهّر

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه طهارت لباس، كنايه از طهارت نفس و روح و جان باشد (مانند پاكدامنى، پاكدلى و. ..).

5 - { عن رجل من أهل اليمامة . . . قال : قال لى أبوالحسن : إنّ اللّه تعالى قال لنبيّه { و ثيابك فطهّر } و كانت ثِيابُه طاهرةً و

إنّما أَمَرَه بالتَّشْمير ;

از مردى از اهل يمامه روايت شده . .. كه گفت: امام كاظم(ع) به من فرمود: خداى تعالى به پيغمبر خود فرموده است: {و ثيابك فطهّر}، در حالى كه جامه هاى وى پاك بوده است. همانا او را به بالا زدن جامه ها امر كرده است}.

6 - { قال أبوعبداللّه ( ع ) . . . و اللّه تعالى يقول : { و ثيابك فطهّر } قال : و ثيابك ارفعها و لاتجرّها . . . ;

امام صادق(ع) فرمود: . .. خداى تعالى مى فرمايد: {و ثيابك فطهّر} [يعنى ]مى فرمايد: جامه هاى خود را بالا بزن و بر روى زمين مكشان...}.

7 - { قيل معناه و ثيابك فقصّر . . . و روى ذلك عن أبى عبداللّه ( ع ) ;

گفته شده كه معناى آن (و ثيابك فطهّر) اين است كه جامه هاى خود را كوتاه كن و اين معنا از امام صادق(ع) روايت شده است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 5 - 1

1 - پرهيز از هرگونه پليدى و آلودگى ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

و الرجز فاهجر

{رجز} (مرادف {رجس}) به معناى پليدى و آلودگى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 6 - 1،2

1 - پرهيز از منّت نهادن در انفاق و بخشش ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

و لاتمنن

2 - بسيار نشمردن و زياد نديدن عطايا و خدمات خود ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

تستكثر

عبارت {تستكثر}، حال براى ضمير {لاتمنن} است; يعنى، عطا مكن در

حالى كه آن را زياد مى بينى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 16 - 3

3 - رعايت سكوت كامل در هنگام دريافت وحى تا پايان يافتن آن ، توصيه الهى به پيامبر ( ص )

لاتحرّك به لسانك لتعجل به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 18 - 1،2

1 - رعايت سكوت كامل در هنگام نزول و دريافت وحى تا پايان آن ، توصيه الهى به پيامبر ( ص )

فإذا قرأن_ه فاتّبع قرءانه

2 - سفارش خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر قرائت آيات نازل شده قرآن ، پس از پايان دريافت كامل آنها

فإذا قرأن_ه فاتّبع قرءانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 25 - 1،2،6

1 - ذكر نام پروردگار و ياد او در سپيده دم و پسين گاه ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

و اذكر اسم ربّك بكرة و أصيلاً

{بكرة}، هم به فاصله ميان نماز صبح و طلوع خورشيد گفته مى شود (لسان العرب) و هم به آغاز روز (مفردات راغب). {اصيلاً} به فاصله ميان عصر و مغرب گفته مى شود (صحاح اللغة) و نيز به معناى آخر روز آمده است (العين). {ذكر} هم دو نوع است: ذكر با قلب و ذكر با زبان. (مفردات راغب)

2 - توصيه الهى به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر استمرار ذكر و ياد خدا در همه احوال

و اذكر اسم ربّك بكرة و أصيلاً

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه ذكر خدا در سپيده دم و

پسين گاه، ممكن است اشاره به استمرار آن داشته باشد.

6 - توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر اقامه نماز در سپيده دم و پسين گاه

و اذكر اسم ربّك بكرة و أصيلاً

مقصود از ذكر در اين آيه _ بنابر نظر مفسران _ ممكن است نماز باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 26 - 2

2 - اقامه نماز در پاره اى از شب ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

و من الّيل فاسجد له

مقصود از {سجده} _ چنان كه مفسران گفته اند _ ممكن است نماز باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 11 - 1

1 - تأكيد خداوند بر ضرورت ترك ترش رويى با اندرز خواهان ; هر چند آنان ، جسمى معلول داشته و از طبقات اشراف نباشند .

كلاّ

كلمه {كلاّ} براى ممنوع ساختن و ردّ مطالبى است كه پيش از گفتن اين كلمه، مطرح شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 7 - 3

3 - شناخت مراحل تكوين و مسير نزول نطفه مراحل تكامل آن تا آفرينش كامل انسان ، توصيه خداوند به همه انسان ها است .

فلينظر . .. يخرج من بين الصلب و الترائب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 18 - 1

1 - توجه به افراشته بودن آسمان و شناخت عوامل مؤثر در اين پديده شگفت ، توصيه خداوند به انديشمندان

أفلاينظرون . .. و إلى السماء كيف رفعت

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 13 - 1

1 - آزادسازى بردگان و هزينه كردن ثروت در اين راه ، خواسته خداوند از ثروتمندان است .

فكّ رقبة

جمله {يقول أهلكت مالاً لبداً} در آيات پيشين، بيانگر اين است كه روى سخن در اين آيات با ثروتمندان است. {رقبة}; يعنى، گردن و كنايه از تمام بدن است; زيرا با به بند كشيده شدن گردن، تمام بدن اسير مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 14 - 1

1 - تغذيه مردم ، در روزگار گرفتارى آنان به گرسنگى رنج آور ، خواسته خداوند از ثروتمندان است .

أو إطع_م فى يوم ذى مسغبة

{سَغِبَ}; يعنى، گرسنه ماند و {مسغبة} مصدر آن است و در احتمالى ديگر اين لفظ جز در گرسنگى همراه با رنج استعمال ندارد. (قاموس)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 16 - 1

1 - تأمين مواد غذايى براى تهى دستان و پابرهنگان ، به ويژه در دوران خشكسالى ، خواسته خداوند از ثروتمندان

يقول أهلكت مالاً لبدًا . .. أو إطعام فى يوم ... أو مسكينًا ذا متربة

{متربة} به معناى زمين گير و نيازمند بودن است (صحاح). اين كلمه مصدر {تَرِبَ} است; يعنى، داراى خاك فراوان شد، خاك به دست او رسيد، به خاك چسبيد، زيان ديد و فقير شد (قاموس). {ذا متربة} كنايه از شدّت فقر است، به حدى كه نه فرش و پوشاكى دارد كه او را از خاك جدا سازد و نه در خانه او جز خاك، آذوقه اى فراهم مى آيد.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 4 - 4

4 - ترك تلاش هاى نادرست و بسنده كردن به كوشش هاى سودمند ، توصيه خداوند به تمام انسان ها است .

إنّ سعيكم لشتّى

جواب قسم _ كه در حقيقت مجموع شيوه ها و آثارى است كه براى تلاش هاى گوناگون بشر، در آيات بعد آمده است _ در ضمن خود، دعوت كننده مردم به ترك تشتت در تلاش ها و ايجاد وحدت رويّه در كوشش هاى خويش و برگزيدن راهى است كه به {يُسْرى} منتهى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 5 - 2

2 - سخاوت مندى ، انفاق و تقواپيشگى ، توصيه خداوند به تمام مردم

فأمّا من أعطى و اتّقى

ذكر پاداش نيك براى اين گروه (در آيات بعد)، ترغيب مردم به اعطاى مال و تقوا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 9 - 1،2

1 - پرهيز از تحميل خواسته هاى خود بر يتيمان ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

فأمّا اليتيم فلاتقهر

{قَهْر} به معناى مسلط شدن است. خداوند را {قاهر} مى گويند; زيرا خلق را مقهور تسلط و قدرت خويش ساخته و آنان را بر وفق آنچه اراده اش تعلق گرفته _ چه دلخواه آنان باشد و چه از آن اكراه داشته باشند _ متحوّل ساخته است. (تاج العروس)

2 - خداوند ، با گوشزد كردن يتيمى پيامبر ( ص ) و مراقبت هاى خويش از آن حضرت ، او را به پرهيز از سلطه بر يتيمان فراخواند .

ألم يجدك يتيمًا ف_اوى .

.. فأمّا اليتيم فلاتقهر

حرف {فاء}، اين آيه را بر جمله مناسب آن در آيات پيشين، تفريع كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 11 - 1،5

1 - بازگو كردن نعمت هاى خدادادى و مستور نداشتن آنها از مردم ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

و أمّا بنعمة ربّك فحدّث

5 - خداوند ، خواهان بازگو شدن تحوّلات خوشايند زندگى پيامبر ( ص ) و مراحل رهايى آن حضرت از رنج يتيمى و ناآگاهى و فقر

ألم يجدك يتيمًا . .. ضالاًّ ... عائلاً ... و أمّا بنعمة ربّك فحدّث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 7 - 1

1 - بهره بردن از ساعات فراغت و به زحمت افكندن خويش در آن فرصت ها براى دعا ، فرمان خداوند به پيامبر ( ص )

فإذا فرغت فانصب

از آن جا كه متعلق {إذا فرغت} ذكر نشده است، مفاد آن را مى توان بر هرگونه فراغتى _ از جمله فراغت از {نماز} يا {فرائض} يا {امور دنيايى} _ تطبيق داد. {نَصَبَ} (ماضى {انصَبْ); يعنى، به رنج و تعب افكند (مصباح). به قرينه آيه بعد، مراد از آن، اشتغال به تضرّع و دعا به درگاه خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 8 - 1

1 - حاجت خواستن از خداوند و تضرّع به درگاه او ، تكليف و توصيه اى الهى به رسول اكرم ( ص )

و إلى ربّك فارغب

{رغب إليه}; يعنى، در دعا خالصانه كوشيد و يا اظهار فروتنى كرد و حاجت خواست. (برگرفته

از قاموس)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 3 - 1

1 - خداوند ، با تأكيد بر فرمان خويش ، پيامبر ( ص ) را به دريافت و قرائت قرآن در آغاز رسالتش فرا خواند .

اقرأ . .. اقرأ

فرمان {اقرأ}، تكرار و تأكيد فرمانى است كه در آغاز سوره آمده بود و مفعول محذوف آن نيز _ به قرينه سياق كلام _ مطالبى است كه بعد از آن فرمان، وحى خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 11 - 9

9 - دست كشيدن از منع نمازگزاران و روى آوردن به هدايت ، توصيه خداوند به طغيان گران ثروت اندوز

ليطغى . أن رءاه استغنى ... الذى ينهى . عبدًا إذا صلّى . أرءيت إن كان على الهدى

جمله {كان على الهدى} ممكن است مربوط به {الذى ينهى} باشد; در اين صورت مفاد آيه شريفه اين است كه: به من خبر ده كسى كه نمازگزار را نهى مى كند، اگر خود بر طريق هدايت قرار گرفته بود [آيا بهتر نبود؟]

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 12 - 10

10 - نهى نكردن مردم از نماز و ترغيب كردن آنان به تقوا ، توصيه خداوند به طغيان گران ثروت اندوز

ليطغى . أن رءاه استغنى ... الذى ينهى . عبدًا إذا صلّى ... أو أمر بالتّقوى

جمله {أمر بالتقوى} ممكن است مربوط به {الذى ينهى} باشد. در اين صورت مفاد آيه شريفه اين خواهد بود كه: به من خبر ده كسى كه نمازگزار را _ نهى

مى كند، اگر [به جاى آن ]مردم را به تقوا امر كند [آيا برايش بهتر نيست؟]

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 2 - 12

12 - پاكيزه نگه داشتن صفحات قرآن ، توصيه خداوند

صحفًا مطهّرة

توصيف ورق هاى قرآن به {مطهّرة} _ علاوه بر بيان طهارت معنوى آنها از انحراف _ آنها را سزاوار تطهير دانسته و به لزوم دور داشتن آنها از آلودگى هاى ظاهرى نيز اشاره دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عصر - 103 - 3 - 3

3 - انجام دادن تمام كار هاى شايسته ، توصيه خداوند به مؤمنان

الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت

حرف {ال} در {الصالحات}، آن را بر تمام اعمال صالح تعميم داده است. از آن جا كه هرگاه عموم حقيقى امكان پذير نباشد، عموم عرفى مورد نظر است; مراد اعمال صالحى است كه براى شخص مؤمن مقدور مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 2 - 8

8 - قربانى كردن شتر و قصد انجام دادن فرمان الهى ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

وانحر

قيد {لربّك} درباره {صلّ}، قرينه بر وجود چنين قيدى براى {انحر} نيز مى باشد. {نحر}; يعنى، مقدارى از سينه كه جاى گلوبند است و از جمله معانى كه براى فعل {انحر}، بيان كرده اند، فرمان به كشتن شتر قربانى است. (مفردات)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 3 - 2،10،13،21

2 - تسبيح و حمد خداوند و استغفار به درگاه او ، پس از مشاهده امداد هاى

الهى و گرايش وسيع مردم ، به دين ، فرمان و توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

إذا جاء نصر اللّه و الفتح . و رأيت الناس يدخلون فى دين اللّه أفواجًا . فسبّح بحم

10 - درخواست مصونيت از عذاب الهى ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص )

و استغفره

غفران و آمرزش از جانب خداوند، اين است كه بنده را از رسيدن عذاب، به او باز دارد (بصائر فيروزآبادى). بر اين اساس استغفار پيامبر(ص)، به معناى درخواست رهايى از عذاب است. اطمينان آن حضرت به عصمت خويش، نمى تواند مانع درخواست رهايى از عذاب باشد; زيرا مقام عصمت، دستاورد همين درخواستِ مصونيت و نظاير آن است.

13 - احساس قصور در پيشگاه خداوند و عذرخواهى از او ، هنگام پيروزى و استقبال عمومى از دين و در اوج قدرت ، توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) و شيوه اى مطلوب براى زمامداران و مبلّغان

إذا جاء نصر اللّه و الفتح . .. و استغفره

21 - فرمان خداوند به تسبيح ، حمد و استغفار ، زمينه ساز توفيق يافتن انسان براى توبه به درگاه او است .

فسبّح بحمد ربّك و استغفره إنّه كان توّابًا

عبارت {تاب اللّه عليه}; يعنى، او را به توبه موفق ساخت (قاموس). جمله {إنّه كان توّاباً}، تعليل است و بيان مى كند كه دستورهاى سه گانه خداوند در اين آيه، به دليل {توّاب} بودن خداوند صادر شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 2 - 4

4 - استعاذه به خداوند براى مصون ساختن خويش در برابر خطر تمامى مخلوقات ، توصيه او به پيامبر (

ص )

قل أعوذ . .. من شرّ ما خلق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 3 - 1

1 - پناه بردن به خداوند از شرور شبانه ، به ويژه زمان تاريكى مطلق آن ، توصيه الهى به پيامبر ( ص )

قل أعوذ . .. و من شرّ غاسق إذا وقب

{غَسَق}; يعنى، آغاز تاريكى شب (صحاح) و {وقوب} (مصدر {وقب})، به معناى داخل شدن در همه چيز است (لسان العرب). مراد از {غاسق إذا وقب}، شب است; زمانى كه در همه چيز وارد شده و آن را تاريك سازد (لسان العرب به نقل از فراء). كلمه {غاسق} با فعل {غَسَقَ} (جريان يافت)، از يك ريشه و نشانگر پخش شدن شب بر موجودات است. اسناد شرّ به شب به جهت مناسب تر بودن آن از روز، براى جريان شرور است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 4 - 5

5 - پناه بردن به خداوند از شرّ جادوگران ، توصيه اى الهى به پيامبر ( ص )

قل أعوذ . .. و من شرّ النفّ_ث_ت فى العقد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 5 - 8

8 - خداوند ، پيامبر ( ص ) را به پناه خواستن و امداد طلبيدن از او ، در برابر آثار حسادت مردم فرمان داد .

قل أعوذ بربّ الفلق . .. و من شرّ حاسد إذا حسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 4 - 2

2 - پناه بردن به خداوند و

توجه به ربوبيت ، فرمان روايى و الوهيت او ، فرمانى الهى به پيامبر ( ص ) ، براى محفوظ ماندن آن حضرت از وسوسه هاى دشمن

قل أعوذ بربّ الناس . ملك الناس . إل_ه الناس . من شرّ الوسواس الخنّاس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 6 - 5

5 - پناه بردن به خداوند از خطر وسوسه جن و انس ، توصيه اى الهى به پيامبر ( ص )

قل أعوذ . .. من الجنّة و الناس

توصيه هاى خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 67 - 2

2- خضر ( ع ) به موسى ( ع ) توصيه كرد به دليل نداشتن قدرت تحمّل ، از همراه شدن با او صرف نظر كند .

إنّك لن تستطيع معى صبرًا

توصيه هاى داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 24 - 14

14 - موعظه و رهنمود داوود ( ع ) به دو برادر متخاصم ، با توصيه به ايمان و نيك كردارى و پرهيز از تجاوز به حقوق يكديگر

و إنّ كثيرًا من الخلطاء ليبغى . .. إلاّ الذين ءامنوا ... و قليل ما هم

بيان اين نكته مهم و كلى كه {بسيارى از شريكان در حق يكديگر ستم مى كنند و تنها مؤمنان نيك كردار چنين نيستند}; مى تواند نوعى رهنمود و موعظه از سوى داوود(ع) به دو برادر متخاصم باشد. گفتنى است كه درخواست رهنمود از داوود(ع) از سوى آن دو نفر (و اهدنا إلى سواء الصراط) مؤيد برداشت ياد شده است.

توصيه هاى رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 6 - 2

2 - سران كفر و شرك در عصر بعثت ، مردم را به صبر و پايدارى بر آيين شرك و مواضع عقيدتى خود فرامى خواندند .

و اصبروا على ءالهتكم

{صبر بر آلهه} كنايه از پايدارى بر پرستش معبودها و ادامه آن است.

توصيه هاى رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 6 - 2

2 - سران كفر و شرك در عصر بعثت ، مردم را به صبر و پايدارى بر آيين شرك و مواضع عقيدتى خود فرامى خواندند .

و اصبروا على ءالهتكم

{صبر بر آلهه} كنايه از پايدارى بر پرستش معبودها و ادامه آن است.

توصيه هاى سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 31 - 1

1 - راه ندادن انديشه سركشى به خود و آمدن و تسليم شدن ، فرمان سليمان ( ع ) به ملكه سبا و درباريان وى

ألاّ تعلوا علىّ و أتونى مسلمين

{علو} (مصدر {تعلوا}) به معناى استكبار و برترى جويى است. {اتيان} (مصدر {ائتونى}) نيز به معناى حاضر شدن و {اسلام} (مصدر {مسلمين}) معادل {تسليم} و {انقياد} است. آيه ياد شده حاوى سه فرمان است: الف) بر من برترى نجوييد. ب) نزد من بياييد. ج) تسليم دستورات من باشيد.

توصيه هاى شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 181 - 2

2 - تمام دادن پيمانه و پرهيز از كم فروشى ، توصيه شعيب ( ع ) به مردم

{ ايكه }

أوفوا الكيل و لاتكونوا من المخسرين

توصيه هاى عقل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 35 - 11

11 _ عقل هر انسانى بر تبعيت از كسى كه به سوى حق هدايت مى كند ، فرمان مى دهد .

أفمن يهدى إلى الحق أحق أن يتبع أمن لايهدّى إلا أن يهدى

توصيه هاى عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 24 - 3

3- عيسى ( ع ) در بدو تولد ، مادرش مريم ( س ) را به اندوهگين نبودن توصيه كرد .

فنادي_ها من تحتها ألاّتحزنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 26 - 10

10- عيسى ( ع ) ، مادرش مريم ( س ) را به نذر روزه سكوت ، هنگام مواجهه با مردم توصيه كرد .

فإمّا ترينّ من البشر أحدًا فقولى إنّى نذرت للرحم_ن صومًا

توصيه هاى قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 121 - 7

7 _ توصيه و سفارش قرآن به استفاده از تجربه هاى گذشته

و اذ غدوت من اهلك

تذكر قرآن به پيامبر (ص) و مخاطبين درباره به خاطر سپردن مسائل جنگ احد، در واقع سفارش به استفاده از تجربه هاى گذشته است.

توصيه هاى لاوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 81 - 2

2_ شهادت به دزدى بنيامين در نزد يعقوب با جمله اى متضمن تأكيد ، از سفارش هاى لاوى به برادران خويش

إن ابنك سرق

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 82 - 4

4_ لاوى به برادرانش سفارش كرد از يعقوب بخواهند كه وى از اهالى مصر و نيز از همسفران ايشان ، داستان سرقت بنيامين را جويا شود .

فقولوا ي_أبانا . .. وسئل القرية ... والعير التى أقبلنا فيها

{اقبال} (مصدر أقبلنا) به معناى روى آوردن است و متعلق آن {إليك} و مانند آن است كه به خاطر وضوحش در كلام نيامده و {فيها} حال براى ضمير {أقبلنا} مى باشد. بنابراين {وسئل ... العير التى ...} ; يعنى، از كاروانى بپرس كه ما در ميان آنها به سوى شما آمديم. قابل ذكر است كه آيه مورد بحث نيز مانند آيه سابق، از سفارشهاى لاوى به برادرانش مى باشد.

توصيه هاى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 37 - 1،32

1 - پيامبر ( ص ) به زيدبن حارثه ، براى ادامه زندگى با همسرش و طلاق ندادن وى ، سفارش كرد .

و إذ تقول للذى أنعم اللّه عليه . .. أمسك عليك زوجك

طبق شأن نزول، اين آيه درباره زيد بن حارثه و تصميم اش براى طلاق همسر خود، زينب است. لازم به ذكر است كه تعديه فعل {أمسك} با {على} متضمن معناى حبس و نگهدارى است.

32 - { عن أبى جعفر ( ع ) . . .انّ رسول اللّه خطب على زيدبن حارثه ، زينب بنت جحش . . . فزوّجها إيّاه فمكثت عند زيد ماشاء اللّه ، ثمّ إنّهما تشاجرا فى شىء إلى رسول اللّه . . . فقال زيد : يا رسول اللّه ! تأذن

لى فى طلاقها فإنّ فيها كبراً و إنّها لتؤذينى بلسانها ، فقال رسول اللّه ( ص ) : اتّق اللّه و أمسك عليك زوجك . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه رسول خدا(ص)، زينب دختر جحش را براى زيد خواستگارى كرد . .. و او را به عقد وى در آورد. سپس مدتى را كه خدا مقدر كرده بود، زينب، پيش زيد بود. آن گاه ميان زيد و زينب، مشاجره اى رخ داد و هر دو پيش رسول خدا، شكوه بردند. زيد گفت: اى رسول خدا! آيا اجازه مى دهى او را طلاق بدهم. به خاطر اين كه او متكبر است و با زبانش مرا اذيت مى كند؟ رسول خدا فرمود: از خدا بترس و همسرت را نگه دار...}.

توصيه هاى ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 16

16_ فرشتگان به لوط ( ع ) توصيه كردند كه همسرش را براى نجات از عذاب ، به همراه خويش كوچ ندهد .

فأسر بأهلك بقطع من الّيل . .. إلاّ امرأتك

برداشت فوق، بر اين اساس است كه {امرأتك} استثنا از {أهلك} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 55 - 2

2- توصيه فرشتگان به ابراهيم ( ع ) بر مأيوس نشدن از لطف و رحمت خداوند در زندگى

قالوا . .. فلاتكن من الق_نطين

{قنوط} به معناى نااميد شدن از خير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 65 - 9

9- عبادت و پايدارى بر آن ، توصيه فرشتگان به پيامبر

( ص )

و ما نتنزّل إلاّ بأمر ربّك . .. فاعبده واصطبر لعب_دته

آيه مورد بحث بر حسب ظاهر، در ادامه سخنان فرشتگان با پيامبر(ص) در آيه پيش است.

توصيه هاى موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 128 - 14

14 _ رعايت تقوا از توصيه هاى موسى ( ع ) به قوم خويش

و العقبة للمتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 85 - 1

1 _ قوم موسى ، پس از توصيه و دعوت او ، اعلام داشتند : ما تنها بر خدا توكل كرده و جز او بر احدى اتكال نخواهيم كرد .

و قال موسى يقوم . .. فعليه توكلوا ... فقالوا على اللّه توكلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 86 - 11

11 - موسى ( ع ) قبل از عزيمت به ميقات ، توصيه هاى لازم را به بنى اسرائيل ارائه كرده و قول و قرار هاى لازم را براى حفظ ايمان ، با آنان گذاشته بود .

فأخلفتم موعدى

{موعد} در اين آيه مصدر و به معناى {وعده} است. از اين رو {فأخلفتم موعدى}; يعنى، شما از وعده و عهد خود با من تخلف كرديد. از اين جمله برمى آيد كه موسى(ع) قبل از رفتن به ميقات، پيش بينى هاى لازم را كرده بود و از اين نظر حجت را بر بنى اسرائيل تمام نموده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 94 - 13

13 - حفظ وحدت و يك پارچگى بنى

اسرائيل ، از سفارش هاى موسى ( ع ) به هارون

فرّقت بين بنى إسرءيل و لم ترقب قولى

{ترقب} به معناى {تحفّظ} است و مفاد جمله {إنّى خشيت. ..} _ با توجه به عطف {لم ترقب} بر {فرّقت} _ اين است كه: {من نگران آن بودم كه بگويى بنى اسرائيل را متفرق ساختى و گفته مرا حفظ و مراعات نكردى}. اين گفته هارون(ع) دال بر آن است كه موسى(ع) پيش از رفتن به ميقات، در مورد حفظ وحدت بنى اسرائيل، توصيه هاى لازم را به او كرده بود.

توصيه هاى مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 20 - 5،8

5 - مرد ناشناس ، خواهان خروج بى درنگ موسى ( ع ) از شهر بود .

فاخرج

8 - توصيه به خروج از شهر ، نمود خيرخواهى مرد ناشناس نسبت به موسى ( ع )

فاخرج إنّى لك من الن_صحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 21 - 1

1 - خارج شدن موسى ( ع ) از شهر مصر ، در پى توصيه مرد ناشناس

قال ي_موسى . .. فاخرج ... فخرج منها خائفًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 29 - 5

5 - مؤمن آل فرعون ، قومش را از هرگونه غرور و خودكامگى ناشى از اقتدار و سلطه همه جانبه بر سرزمين مصر برحذر داشت .

لكم الملك اليوم . .. فمن ينصرنا من بأس اللّه إن جاءنا

توصيه هاى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عصر -

103 - 3 - 1

1 - تنها مؤمنانى كه كار هاى شايسته انجام داده و يكديگر را به پذيرش حق و شكيبايى توصيه مى كنند ، گرفتار خسارت نخواهند شد .

إنّ الإنس_ن لفى خسر . إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت و تواصوا بالحقّ و تواصو

توصيه هاى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 41 - 4

4_ اتكا به مغفرت و رحمت خدا براى نجات از حادثه طوفان ، توصيه نوح ( ع ) به پيروان خويش

قال اركبوا فيها . .. إن ربى لغفور رحيم

نوح(ع) با يادآورى مغفرت و رحمت الهى ، پس از فرمانش مبنى بر سوار شدن به كشتى ، درصدد بيان اين حقيقت بود كه كشتى تنها يك وسيله است و آنچه تأمين كننده نجات مى باشد شمول مغفرت و رحمت الهى است.

توصيه هاى هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 90 - 5

5 - هارون ، با يادآورى رحمت گسترده خداوند به بنى اسرائيل ، باز بودن راه بازگشت از شرك و ارتداد را به آنان يادآورى كرد .

إنّما فتنتم به و إنّ ربّكم الرحم_ن

توصيف خداوند در كلام هارون(ع)، با عنوان {الرحمان} و با توجه به گوساله پرستى و عصيان بنى اسرائيل، متضمن وعده رحمت الهى به آنان، در صورت توبه و بازگشت از شرك است.

توصيه هاى يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 132 - 3

3 - يعقوب ( ع ) ، پسرانش را به پيروى از آيين ابراهيم ( تسليم شدن در

برابر خدا ) سفارش كرد .

و وصى بها إبرهيم بنيه و يعقوب

{يعقوب} عطف بر {إبراهيم} است; يعنى: {وصى بها يعقوب بنيه}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 133 - 1،6

1 - توصيه يعقوب ( ع ) بر ملازمت فرزندانش بر آيين يهوديت ، از ادعا هاى دروغين يهود

أم كنتم شهداء إذ حضر يعقوب الموت

{أم} منقطعه و متضمن معناى استفهام انكارى است. {شهداء} جمع شهيد و به معناى حاضران مى باشد و خطاب متوجه يهوديان است. بنابراين {أم كنتم شهداء ...}; يعنى، شما يهوديان به هنگام مرگ يعقوب حضور نداشتيد. (پس چگونه ادعا مى كنيد كه او فرزندانش را به پايدارى در آئين يهود سفارش كرد؟)

6 - يعقوب ( ع ) در آستانه مرگ ، فرزندانش را به ملازمت توحيد دعوت نمود و به يكتا پرستى وصيت كرد .

إذ قال لبنيه ما تعبدون من بعدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 5 - 23

23_ { عن على بن الحسين ( ع ) : . . . فلما رأى يوسف الرؤيا و أصبح يقصّها على أبيه يعقوب . . . فقال يعقوب ليوسف : لاتقصص رؤياك ه_ذه على إخوتك . . . فلم يكتم يوسف رؤياه فقصّها على إخوته . . . ;

از امام سجاد(ع) روايت شده . .. هنگامى كه يوسف آن خواب را ديد و بامداد براى پدرش يعقوب بازگو كرد ... يعقوب به يوسف گفت: اين خواب خود را براى برادرانت بازگو نكن ... يوسف خواب خود را پوشيده نداشت و براى برادرانش بازگو كرد ...}.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 66 - 3

3_ يعقوب در توصيه بر حفاظت از بنيامين به فرزندانش تأكيد كرد كه هيچ عذرى جز مغلوب شدن و ناتوان گشتن را از آنان نخواهد پذيرفت .

حتى تؤتون موثقًا من الله لتأتنّنى به إلاّ أن يحاط بكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 67 - 7

7_ يعقوب ( ع ) در آستانه سفر دوم فرزندانش به مصر ، به آنان توصيه كرد براى ورود به آن ديار ، دروازه هاى متعددى را برگزينند و از يك دروازه وارد نشوند .

ي_بنىّ لاتدخلوا من باب وحد وادخلوا من أبوب متفرقة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 68 - 18

18_ توصيه هاى يعقوب ( ع ) به فرزندان خويش ( لزوم توكل بر خدا و به كارگيرى اسباب و علل ) جلوه اى از علم ويژه او بود .

ادخلوا من أبوب متفرقة . .. و عليه فليتوكل المتوكلون ... إنه لذو علم لما علّمن_ه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 87 - 5

5_ مأيوس نشدن از رحمت خدا و اميد داشتن به يارى او ، توصيه يعقوب ( ع ) به فرزندان خويش

و لاتاْيئسوا من روح الله

{روح} به معناى سرور ، فرح ، استراحت و رحمت مى باشد. اضافه آن كلمه به {الله} و متعلق قرار گرفتن {من روح الله} براى {لاتاْيئسوا} گوياى اين است كه مراد از آن {رحمت} مى باشد.

توصيه هاى يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 47 - 8

8_ هفت سال تلاش براى توليد غله ، ذخيره سازى غله ها با خوشه هاى آن ، صرفه جويى در مصرف ، توصيه هاى يوسف ( ع ) به مردم مصر براى مصون ماندن از مشكلات دوران هفت ساله قحطى و خشكسالى

قال تزرعون سبع سنين دأبًا

برخى برآنند كه رؤياى پادشاه اشاره اى به دستورالعملها و چاره انديشيها ندارد و تدبيرهايى كه يوسف(ع) بيان داشته و دستوراتى كه صادر كرده از دانشى خدادادى او بوده و ارتباطى به رؤياى پادشاه ندارد. برداشت فوق بر اساس اين نظر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 48 - 4

4_ باقى گذاشتن مقدارى از ذخيره هاى هفت ساله و مصرف نكردن همه آنها در دوران قحطى ، توصيه يوسف ( ع ) به عهده داران حكومت مصر

يأكلن ما قدمتم لهنّ إلاّ قليلاً مما تحصنون

{احصان} (مصدر تحصنون) به معناى قرار دادن چيزى در محلى امن است. بنابراين حاصل معناى {إلاّ قليلاً مما تحصنون} چنين است: مقدارى از آنچه را در انبارها ذخيره مى كنيد در دوران قحطى نخوريد. حكمت اين امر احتمالاً دارا بودن بذر است براى كشت در سال پانزدهم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 62 - 3

3_ يوسف ( ع ) به كارگزارانش توصيه كرد سرمايه فرزندان يعقوب را به گونه اى در اثاثيه آنان جاسازى كنند كه تا رسيدن به وطنشان متوجه آن نشوند .

اجعلوا بض_عتهم فى رحالهم لعلهم يعرفونها إذا انقلبوا إلى أهلهم

دلايل توصيه هاى يعقوب(ع)

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 132 - 7

7 - منزه بودن آيين ابراهيم از هرگونه باطلى و گزينش آن از سوى خدا دليل توصيه ابراهيم و يعقوب به پذيرش آن

و وصى بها إبرهيم . ... يبنى إن اللّه اصطفى لكم الدين فلاتموتن

تفريع جمله {لاتموتن . ..} بر {إن اللّه ...} به وسيله حرف {فاء} گوياى برداشت فوق است.

ذكر توصيه هاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 7 - 2

2- موسى ( ع ) از قوم خود خواست تا به ياد فرمان و توصيه خداوند باشند كه هر كس شكرگزارى نمايد خداوند نعمتش را افزون مى كند و هر كس كفران نمايد دچار عذاب شديد خواهد شد .

اذكروا نعمة الله عليكم . .. و إذ تأذّن ربّكم لئن شكرتم لأزيدنّكم و لئن كفرتم إن

اين برداشت مبتنى بر اين نكته است كه {إذ تأذّن} مقول قول موسى(ع) و عطف به {اذكروا نعمة الله} باشد.

روش ارائه توصيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 87 - 12

12_ توجيه پيشنهاد ها و توصيه ها با بيان فرجام و نتيجه آنها ، امرى شايسته و نيكوست .

لاتاْيئسوا من روح الله إنه لاياْيئس من روح الله إلاّ القوم الك_فرون

جمله {إنه لاياْيئس . ..} تعليل براى {لاتاْيئسوا ...} است. يعقوب(ع) توصيه خويش (مأيوس نشدن از رحمت الهى) را با بيان فرجام آن (سقوط به ورطه كفر) تعليل و توجيه كرد و اين درسى است براى همگان كه توصيه و يا فرمان خويش را با دليل و

بيان فرجام آن قرين سازند.

عجز از توصيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 50 - 1

1 - با فرارسيدن زمان برپايى قيامت بر اثر صيحه و فرياد مرگ بار ، انسان ها از هرگونه توصيه و اندك سفارشى ، ناتوان خواهند شد .

صيحة وحدة تأخذهم . .. فلايستطيعون توصية

نكره آمدن {توصية} مى تواند براى تقليل باشد.

عمل به توصيه هاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 151 - 29

29 _ عمل به توصيه هاى پنجگانه (پرهيز از شرك و . ..) زمينه ساز شكوفايى عقل و انديشه

ذلكم وصيكم به لعلكم تعقلون

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {تعقلون} به منزله فعل لازم بوده و نياز به مفعول نداشته باشد و مراد از توصيه عملكردن به احكام ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 115 - 4

4 - آدم ، فاقد عزم و اراده لازم براى به كار بستن توصيه هاى خداوند و توجه به آن بود .

و لقد عهدنا إلى ءادم . .. فنسى و لم نجد له عزمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 11 - 3

3 - عمل به توصيه هاى الهى ، داراى پاداش متناسب در پيشگاه خداوند

فافسحوا يفسح اللّه لكم

فلسفه توصيه به انفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 24 - 6

6 - فرمان خداوند به انفاق ، بدان معنا نيست كه او به انفاق آنان

نيازمند است .

و من يتولّ فإنّ اللّه هو الغنىّ الحميد

فلسفه توصيه هاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 60 - 12

12 - احكام و توصيه هاى الهى ، برخوردار از حكمت و فلسفه و در جهت منافع و مصالح انسان ها است .

ألم أعهد إليكم ي_بنى ءادم أن لاتعبدوا الشيط_ن إنّه لكم عدوًّ مبين

توصيه خداوند به اطاعت نكردن از شيطان و بيان فلسفه و چرايى آن (إنّه لكم عدوٌّ مبين)، حاكى از حقيقت ياد شده است.

فلسفه توصيه هاى يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 68 - 9

9_ يعقوب ( ع ) در فرمان خويش مبنى بر ورود فرزندانش از درب هاى متعدد ، خواسته اى جز انجام وظيفه ( پيشنهاد و راه گريز از خطر ) نداشت .

ما كان يغنى عنهم من الله من شىء إلاّ حاجة فى نفس يعقوب قضي_ها

يعقوب(ع) با اعتقاد به حاكميت اراده خداوند، مى دانست كه تأمين سلامتى فرزندانش به دست خداست و از اختيار او بيرون است ; ولى توجه او به كارآيى اسباب و علّتها در محدوده مشيّت الهى، او را به چاره انديشى واداشت ; اما نتيجه را منوط به خواست خداوند مى ديد. از اين رو حاجت و خواسته آن حضرت چيزى جز انجام وظيفه راهنمايى فرزندان نبود.

قبول توصيه هاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 117 - 4

4 _ علم برتر خداوند دليل لزوم پذيرش رهنمودهاى او در مورد گمراهى و هدايت است.

و إن تطع .

.. إن ربك هو أعلم من يضل

جمله {إن ربك هو أعلم} تعليل براى مضمون آيه قبل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 118 - 3

3 _ چون خداوند آگاه به راه هدايت و ضلالت است، احكام و رهنمودهاى او را بايد پذيرفت.

إن ربك هو أعلم . .. فكلوا مما ذكر اسم الله عليه

جمله {فكلوا مما} تفريع بر جمله {إن ربك هو أعلم} در آيه قبل است. لذا مضمون آن چنين مى شود: چون تنها خداوند عالم است، در عمل احكام او را بايد پذيرفت.

كيفر اخروى اعراض از توصيه به صبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 20 - 3

3 - انكار آيات الهى ، آزادنكردن بردگان و غذا ندادن به گرسنگان يتيم و مسكين و توصيه نكردن به صبر و ترحّم ، مايه گرفتارى به آتش فراگير و گريزناپذير

فكّ رقبة . .. و الذين كفروا ... عليهم نار مؤصدة

مهمترين توصيه هاى محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 56 - 4

4 - پرستش خداوند ، مهم ترين موضوع مورد تذكر پيامبر ( ص ) به خلق

و ذكّر . .. و ما خلقت الجنّ و الإنس إلاّ ليعبدون

با توجه به ارتباط اين آيه با آيه قبل، از انحصار هدف خلقت در پرستش خداوند، مطلب بالا استفاده مى شود.

نشانه هاى توصيه به حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عصر - 103 - 3 - 8

8 - { صبر } ، نشان حق پذيرى است

و سفارش ديگران به آن ، نمونه بارز ترغيب مردم به حق است .

تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر

برداشت ياد شده، ناظر به اين احتمال است كه عطف {تواصوا بالصبر} بر جمله قبل، عطف خاص بر عام باشد. تكرار فعل {تواصوا}، اين ارتباط را تأييد مى كند; زيرا در تعبيرى نظير {تواصوا بالحقّ و الصبر}، تفاوت حق و صبر نمايان تر است.

توطئه از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

توطئه

آثار توطئه برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 83 - 5

5_ يعقوب ( ع ) ، ماجراى گرفتارى بنيامين را نتيجه توطئه اى برخاسته از جلوه پرداز هاى نفس فرزندان خويش دانست .

قال بل سوّلت لكم أنفسكم أمرًا

جمله {سوّلت لكم . ..} ; يعنى ، نفس شما امر ناپسندى را براى شما زيبا جلوه داد و ارتكاب آن را براى شما آسان ساخت. اين جمله حاكى از اطمينان يعقوب به توطئه فرزندانش است.

آثار توطئه بنى نضير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 3 - 3

3 - بنى نضير ، به خاطر توطئه و خيانت ، مستحق كيفر و مجازاتى سخت بودند و اجراى حكم تبعيد عليه آنان ، تقديرى همراه با تخفيف براى ايشان بود .

و لولا أن . .. لعذّبهم فى الدنيا

آثار توطئه دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 73 - 7،10

7- هشدار خداوند به پيامبر ( ص ) به اجتناب از افترا و دروغ بستن بر او ، بر اثر توطئه و ترفند دشمنان

و إن كادوا ليفتنونك عن الذى أوحينا إليك لتفترى

علينا

10- امكان تأثيرپذيرى پيامبر ( ص ) از توطئه و ترفند هاى دشمنان

و إن كادوا ليفتنونك عن الذى أوحينا إليك لتفترى علينا غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 74 - 6

6- امكان تأثيرپذيرى پيامبر ( ص ) از توطئه و ترفند هاى دشمنان

و لولا أن ثبّتنك لقد كدتّ تركن إليهم شيئًا قليلاً

آثار توطئه دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 26 - 4

4- خداوند ، تمامى مكر ها و توطئه هاى توطئه گران عليه دين را به خود آنان باز گرداند .

قد مكر الذين من قبلهم فأتى الله بني_نهم من القواعد فخّر عليهم السقف من فوقهم

احتمال دارد فراز {فأتى الله بنيانهم من القواعد. ..} بيان تمثيلى باشد نه حقيقى. بنابراين مراد آيه چنين مى شود: آنان تلاشهاى زياد و بنيان هاى فكرى قوى عليه دين تدارك ديده بودند، ولى خداوند آن بنيان ها را عليه خود آنان به كار گرفت.

آثار توطئه عليه ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 70 - 2

2- توطئه و نيرنگ بت پرستان عليه ابراهيم ( ع ) ، عامل خسران و زيان كارى كامل آنان شد .

و أرادوا به كيدًا فجعلن_هم الأخسرين

آثار توطئه عليه اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 2 - 8

8 - اهل كتاب ( يهود و نصارا ) ، در صورت توطئه عليه اسلام و مسلمانان ، در زمره كافران اند .

الذين كفروا من أهل الكت_ب

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 15 - 3

3 - شكست و تبعيد بنى نضير و اسلام ستيزان قبل از آنان ، نتيجه تلخ كردار خود ايشان

كمثل الذين . .. ذاقوا وبال أمرهم

در صورتى كه {أمرهم} شامل كارها و مواضع يهود بنى نضير باشد; از اضافه {أمر} به {هم} مطلب بالا استفاده مى شود.

آثار توطئه عليه دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 42 - 4

4 - مكر و توطئه كافران عليه دين و پيامبر ( ص ) ، شكست پذير و گريبانگير خود آنان

فالذين كفروا هم المكيدون

آثار توطئه عليه قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 18 - 3

3 - انديشه و طراحى عليه قرآن و پيامبر ( ص ) ، از موجبات عذاب سخت و طاقت فرسا

سأُرهقه صعودًا . إنّه فكّر و قدّر

آثار توطئه عليه محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 42 - 4

4 - مكر و توطئه كافران عليه دين و پيامبر ( ص ) ، شكست پذير و گريبانگير خود آنان

فالذين كفروا هم المكيدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 18 - 3

3 - انديشه و طراحى عليه قرآن و پيامبر ( ص ) ، از موجبات عذاب سخت و طاقت فرسا

سأُرهقه صعودًا . إنّه فكّر و قدّر

آثار توطئه عليه مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 2 - 8

8 -

اهل كتاب ( يهود و نصارا ) ، در صورت توطئه عليه اسلام و مسلمانان ، در زمره كافران اند .

الذين كفروا من أهل الكت_ب

آثار توطئه كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 74 - 7

7- رهبران دينى ، در معرض خطر عقب نشينى از برخى مواضع اصولى خويش ، در برابر كافران

و لولا أن ثبّتنك لقد كدتّ تركن إليهم شيئًا قليلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 42 - 4

4 - مكر و توطئه كافران عليه دين و پيامبر ( ص ) ، شكست پذير و گريبانگير خود آنان

فالذين كفروا هم المكيدون

آثار ذكر توطئه منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94 - 5

5 _ توجه به گوشه اى از خيانت ها و تزوير هاى منافقان ، مستلزم عدم اعتمادبه آنان براى هميشه

لن نؤمن لكم قد نبأنا اللّه من أخباركم

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {من} در {أخباركم} براى تبعيض و {لن} در {لن نؤمن} براى نفى ابدى باشد.

آگاهى از توطئه دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 137 - 9

9 - خداوند ، به سخنان و انديشه هاى توطئه آميز دشمنان اسلام آگاه است .

فإنما هم فى شقاق فسيكفيكهم اللّه و هو السميع العليم

اجتناب از توطئه كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 20 - 5

5- لزوم پرهيز از هر اقدامى كه مقدمه گرفتار شدن انسان در دام

كافران و مشركان گردد .

وليتلطّف و لايشعرنّ بكم أحدًا . إنّهم إن يظهروا عليكم

جمله {إنّهم إن يظهروا. ..} تعليل است براى توصيه هاى اصحاب كهف كه در آيه قبل ذكر شد. آن ها براى پيشْ گيرى از اسارت به دست كافران، به فرستاده خويش توصيه كردند كه نرمش داشته باشد و اسرار را فاش نسازد.

اجتناب از توطئه گران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 81 - 13

13 _ اعراض پيامبر ( ص ) از توطئه گران ، دربردارنده پيامد ها و مشكلاتى براى آن حضرت

فاعرض عنهم و توكّل على اللّه

امر به توكل پس از امر به اعراض، دلالت بر اين دارد كه رويگردانى از متخلفان و بى اعتنايى به آنان ممكن است مشكلاتى در پى داشته باشد كه توكل بر خداوند را ايجاب مى كند.

اجتناب از توطئه مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 20 - 5

5- لزوم پرهيز از هر اقدامى كه مقدمه گرفتار شدن انسان در دام كافران و مشركان گردد .

وليتلطّف و لايشعرنّ بكم أحدًا . إنّهم إن يظهروا عليكم

جمله {إنّهم إن يظهروا. ..} تعليل است براى توصيه هاى اصحاب كهف كه در آيه قبل ذكر شد. آن ها براى پيشْ گيرى از اسارت به دست كافران، به فرستاده خويش توصيه كردند كه نرمش داشته باشد و اسرار را فاش نسازد.

اصرار توطئه قتل موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 29 - 13

13 - فرعون ، سخن مؤمن آل فرعون را قطع كرده ، به

دفاع از تصميم خود مبنى بر كشتن موسى ( ع ) پرداخت .

أتقتلون رجلاً . .. فمن ينصرنا من بأس اللّه إن جاءنا قال فرعون ما أريكم إلاّ ما أ

اعراض از توطئه هاى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 73 - 2

2- هشدار الهى به پيامبر ( ص ) براى برحذر بودن از وسوسه ها و توطئه هاى مشركان جهت لغزش آن حضرت

و إن كادوا ليفتنونك عن الذى أوحينا إليك

افشاى توطئه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 217 - 24

24 _ هشدار خداوند به مسلمانان ، با افشاى نيّات و اهداف كفار نسبت به مسلمانان

و لا يزالون يقاتلونكم حتى يردّوكم عن دينكم ان استطاعوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 175 - 14

14 _ افشاى توطئه ها و تبليغات سوء دشمنان دين پس از نبرد احد و مقابله با آنها ، از سوى خداوند

انّما ذلكم الشّيطان يخوّف اولياءه فلا تخافوهم

افشاى توطئه عليه قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 103 - 1

1- إخبار و پرده بردارى خداوند از توطئه هاى مخفيانه كافران و مشركان عليه حقانيت پيامبر ( ص ) و قرآن

و لقد نعلم أنهم يقولون إنما يعلّمه بشر

افشاى توطئه عليه محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 103 - 1

1- إخبار و پرده بردارى خداوند از توطئه هاى مخفيانه كافران و مشركان عليه حقانيت پيامبر ( ص )

و قرآن

و لقد نعلم أنهم يقولون إنما يعلّمه بشر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 11 - 7

7 - خداوند ، توطئه بدخواهان و منافقان عليه پيامبر ( ص ) ( ماجراى افك ) را افشا كرد .

إنّ الذين جاءو بالإفك عصبة منكم لاتحسبوه شرًّا لكم بل هو خير لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 3 - 12

12 - عنايت ويژه خداوند به پيامبر ( ص ) ، با آگاه كردن ايشان از امور پنهانى عليه آن حضرت

و أظهره اللّه عليه . .. قال نبّأنى العليم الخبير

افشاى توطئه قتل موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 20 - 4

4 - شنود گفت و گو هاى سران حكومت فرعون به وسيله مرد ناشناس و رساندن سريع آن به موسى ( ع )

و جاء رجل . .. قال ي_موسى إنّ الملأ يأتمرون بك ليقتلوك

افشاى توطئه كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 103 - 1

1- إخبار و پرده بردارى خداوند از توطئه هاى مخفيانه كافران و مشركان عليه حقانيت پيامبر ( ص ) و قرآن

و لقد نعلم أنهم يقولون إنما يعلّمه بشر

افشاى توطئه گران قصه افك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 14 - 3

3 - فضل و رحمت الهى و افشاى چهره توطئه گران { افك } از سوى خدا ، مسلمانان صدراسلام را از خطر عذابى بزرگ نجات بخشيد .

و لولا

فضل اللّه عليكم و رحمته . .. لمسّكم فى ما أفضتم فيه عذاب عظيم

افشاى توطئه مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 103 - 1

1- إخبار و پرده بردارى خداوند از توطئه هاى مخفيانه كافران و مشركان عليه حقانيت پيامبر ( ص ) و قرآن

و لقد نعلم أنهم يقولون إنما يعلّمه بشر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 42 - 3

3 - افشاگرى خداوند ، در مورد اهداف خائنانه و توطئه گرانه مشركان عليه جان پيامبر ( ص )

نتربص به ريب المنون . .. أم يريدون كيدًا

طبق گفته مفسران، ممكن است عبارت {يريدون . ..} نظر به توطئه {دارالندوه} داشته باشد.

افشاى توطئه منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 26 - 13

13- هشدار خداوند ، به افشاى اسرار توطئه هاى پنهان منافقان

و اللّه يعلم إسرارهم

تذكّر به علم خداوند، در حقيقت هشدارى است به منافقان تا گمان نكنند اسرارشان هميشه مخفى خواهد ماند.

افشاى توطئه منافقان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 11 - 7،8

7 - خداوند ، توطئه بدخواهان و منافقان عليه پيامبر ( ص ) ( ماجراى افك ) را افشا كرد .

إنّ الذين جاءو بالإفك عصبة منكم لاتحسبوه شرًّا لكم بل هو خير لكم

8 - توطئه { افك } ، در نهايت با افشا شدن نيت و انگيزه بدخواهان و برملا شدن چهره كريه آنان ، به نفع مسلمانان به پايان رسيد .

إنّ الذين جاءو بالإفك . ..

لاتحسبوه شرًّا لكم بل هو خير لكم

امكان دفع توطئه شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 99 - 6

6- انسان در برابر وسوسه ها و توطئه هاى شيطان ، مختار و بر مخالفت با او تواناست .

إنه ليس له سلط_ن على الذين ءامنوا و على ربّهم يتوكّلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 100 - 2

2- انسان در برابر وسوسه ها و توطئه هاى شيطان ، مختار و بر مخالفت با او تواناست .

إنما سلط_نه على الذين يتولّونه

انبيا و توطئه گران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 21 - 12

12 _ پيامبران الهى ، مستظهر و پشت گرم به حمايت و پشتيبانى خدا از آنان عليه توطئه گران و نيرنگ بازان

و إذا أذقنا الناس رحمة . .. إذا لهم مكر فى ءاياتنا قل اللّه أسرع مكراً

اهميت توطئه دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 48 - 2

2- مؤمنان ، بايد به شگرد هاى تبليغى دشمنان ، توجه لازم را داشته باشند .

انظر كيف ضربوا لك الأمثال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 11 - 10

10 - خداوند ، برحذر دارنده مسلمانان از تحليل و برخورد سطحى با رخداد هاى سياسى و توطئه هاى دشمنان

إنّ الذين جاءو بالإفك. .. عصبة منكم لاتحسبوه شرًّا لكم

بى تأثيرى توطئه دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 42

- 2

2_ خداوند ، مكر هاى پيشينيان عليه پيامبران و برنامه هاى الهى را بى اثر ساخت و توطئه گران را به هلاكت رسانيد .

أولم يروا أنَّا نأتى الأرض . .. و قد مكر الذين من قبلهم فلله المكر جميعًا

نمى توان جمله {لله المكر جميعاً} را متفرع بر {قدمكرالذين . ..} دانست ; زيرا بر مكر كردن كافران اين نتيجه مترتب نمى شود كه مكرها از آنِ خداست. بنابراين {فاء} در {فلله ...} فصيحه است و دلالت بر جمله اى مقدّر دارد. كلام با تقدير آن چنين است: {قد مكر الذين من قبلهم فأبطله الله فلله المكر جميعاً}. جمله {أولم يروا ...} قرينه بر اين نكته است كه خداوند با هلاك سازى آنان مكرشان را باطل ساخت.

بى تأثيرى توطئه عليه قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 21 - 14

14 _ توطئه و نيرنگ عليه قرآن ، تلاشى مذبوحانه بوده و نيرنگ بازان پيش از به ثمر رساندن توطئه هاى خود ، در دام مكر ( عذاب ) خدا گرفتار خواهند شد .

إذا لهم مكر فى ءاياتنا قل اللّه أسرع مكراً

بى تأثيرى توطئه عليه محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 70 - 7

7 - اطمينان بخشى خداوند به پيامبر ( ص ) نسبت به عدم تأثير و كارايى توطئه هاى كافران عليه رسالت وى

و لاتكن فى ضيق ممّا يمكرون

بى تأثيرى توطئه كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 69 - 13

13 _ بى تأثير ماندن دسيسه هاى

منافقان و كافران طول تاريخ ، در از بين بردن ارزش هاى الهى ، عبرتى است براى دنبال كنندگان راه آنان . *

كالذين من قبلكم . .. أولئك حبطت أعملهم فى الدنيا و الأخرة

با توجه به اينكه منظور از اعمال در {أعمالهم} مى تواند روشهاى خائنانه آنان در قبال اديان الهى باشد، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 9 - 6،7

6- خداوند ، در برابر مخالفت ها و توطئه هاى كافران عليه قرآن ، به پيامبر ( ص ) اطمينان داد كه خود حفاظت و پاسدارى از آن را عهده دار است .

و قالوا يأيها الذى نزّل عليه الذّكر . .. لو ما تأتينا بالملئكة ... إنا نحن نزّلن

7- خداوند ، در برابر توطئه هاى كافران عليه قرآن ، قدرت خويش را در پاسدارى از آن به نمايش گذاشت و عظمت خويش را به رخ آنان كشيد .

إنا نحن نزّلنا الذّكر و إنا له لح_فظون

از اينكه خداوند، براى بيان نزول قرآن از سوى خود، چند ضمير جمع و اسم فاعل جمع مى آورد، مى تواند به منظور نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 70 - 7

7 - اطمينان بخشى خداوند به پيامبر ( ص ) نسبت به عدم تأثير و كارايى توطئه هاى كافران عليه رسالت وى

و لاتكن فى ضيق ممّا يمكرون

بى تأثيرى توطئه منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 69 - 13

13 _ بى تأثير ماندن دسيسه هاى

منافقان و كافران طول تاريخ ، در از بين بردن ارزش هاى الهى ، عبرتى است براى دنبال كنندگان راه آنان . *

كالذين من قبلكم . .. أولئك حبطت أعملهم فى الدنيا و الأخرة

با توجه به اينكه منظور از اعمال در {أعمالهم} مى تواند روشهاى خائنانه آنان در قبال اديان الهى باشد، برداشت فوق به دست مى آيد.

بى منطقى توطئه گران عليه محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 13 - 5

5 - توطئه گران عليه خاندان پيامبر ( ص ) ( در قضيه افك ) ، از اقامه حتى يك شاهد هم ناتوان بودند .

فإذ لم يأتوا بالشهداء

{ال} در {الشهداء} عهد ذكرى است كه اشاره به {أربعة شهداء} دارد نفى {الشهداء} به وسيله {لم} در (لم يأتوا) بيانگر اين نكته است كه آنان هيچ شاهدى بر ادعاى خود نداشتند.

بينش توطئه گران عليه آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 5 - 7

7 - تلاش گران بر ضد آيات خدا _ به زعم خود _ درصدد ناتوان جلوه دادن خدا هستند .

الذين سَعَوْ فى ءاي_تنا مع_جزين

از جمله معناهايى كه براى {معاجزين} ذكر شده، اين است كه افراد ياد شده در اين آيه، به گمان خود تلاش مى كنند تا خدا را از ايجاد قيامت ناتوان جلوه دهند (مفردات راغب).

تاريخ توطئه عليه دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 26 - 1

1- توطئه و مكر عليه دين ، پيشينه اى طولانى دارد .

قد مكر الذين من قبلهم

متعلق مكر

در آيه _ به قرينه {قالوا أساطير الأولين} _ كتابهاى آسمانى پيشين است كه نماد و حاوى معارف دين الهى بوده اند.

تبعيد توطئه گران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 3 - 8

8 - تبعيد ، حكمى الهى در مورد توطئه گران عليه دين و حاكميت اسلام

هو الذى أخرج . .. كتب اللّه عليهم الجلاء

تداوم توطئه كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 24 - 1

1 - دشمنى و كارشكنى دائمى كافران ، نسبت به رسالت پيامبراسلام

حتّى إذا رأوا ما يوعدون

{حتّى} يا متعلق به {يكونون عليه لبداً} است و يا به قرينه مقام، به جمله اى مانند {لايزالون يستضعفون و يستهزئون} تعلق دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 21 - 2

2 - مبارزه كافران با قرآن و رسالت پيامبر ( ص ) ، با انديشه اى مستمر و حساب شده بود .

إنّه فكّر و قدّر . .. ثمّ نظر

تداوم توطئه وليد بن مغيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 21 - 1

1 - انديشه عميق و مستمر وليدبن مغيره ، عليه قرآن و رسالت پيامبر ( ص )

ثمّ نظر

{ثمّ} در {ثمّ نظر} يا براى تراخى زمانى است و يا رتبى. در هر دو صورت بيانگر نظر و انديشه عميق و مستمر كافرانى است كه پيش از اين، به فكر و حسابگرى عليه دين مشغول بودند (إنّه فكّر و قدّر و...).

تداوم توطئه هاى كافران

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 15 - 1

1 - كافران همواره و به دقت ، در حال توطئه و چاره انديشى براى رويارويى با آيين الهى اند .

إنّهم يكيدون كيدًا

فعل مضارع {يكيدون} _ به قرينه سياق آيه _ بر استمرار دلالت دارد و {كيداً} مفعول مطلق و براى تأكيد است. آيات بعد بيانگر آن است كه مراد از ضمير {إنّهم}، كافران و مراد از {كيد} چاره سازى براى مقابله با برنامه هاى خداوند است.

تكذيب توطئه عليه يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 51 - 5

5_ زنان اشراف ، درخواست كام روايى از يوسف ( ع ) را انكار نكردند .

ما خطبكنّ إذ رودتنّ يوسف عن نفسه قلن ح_ش لله ما علمنا عليه من سوء

تكرار توطئه عليه محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 4 - 10

10 - همسران خطاكار پيامبر ( ص ) ( حفصه و عايشه ) ، در معرض تكرار خطا و خيانت عليه آن حضرت بودند .

و إن تظ_هرا عليه

از تعبير {إن تظاهرا عليه} (اگر عليه پيامبر هم پشتى كنيد)، استفاده مى شود كه حفصه و عايشه، در معرض تكرار چنين خطاهايى بودند.

تلاش توطئه گران عليه آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 38 - 2،3

2 - تلاش گران بر ضد آيات خدا ، در پى بى اثر ساختن و از كارآيى انداختن آنها در ميان مردم اند .

و الذين يسعون فى ءاي_تنا مع_جزين

{معاجزين} حال براى ضمير فاعلى {يسعون}

است. {معاجزين} از ريشه {عجز} است كه مقابل توان و قدرت استعمال مى شود (مفردات راغب) و مراد از آن در آيه شريفه، به عجز درآوردن است; يعنى، آيات را به گونه اى جلوه مى دهد كه از اثر ساقط شود.

3 - تلاش گران بر ضد آيات الهى ، در صدد ناتوان جلوه دادن خدا هستند .

و الذين يسعون فى ءاي_تنا مع_جزين

متعلق {معاجزين} ذكر نشده و به قرينه {آياتنا} مى تواند خدا باشد; يعنى، آنان بر ضد آيات الهى تلاش مى كنند تا از آنها براى اثبات ناتوانى خداوند استفاده كنند.

توطئه ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 17 - 3

3 _ ابليس در تلاشى همه جانبه براى بازداشتن هر چه بيشتر انسان از شكرگزارى براى خدا

ثم لأتينهم من بين أيديهم . .. و لاتجد أكثرهم شكرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 20 - 1،2

1 _ ابليس پس از سكونت آدم و همسرش در بهشت، در انديشه فريبكارى و توطئه عليه ايشان برآمد.

فوسوس لهما الشيطن

هنگامى كه پس از كلمه {وسوسه} حرف {لام} آورده شود، به معناى نقشه كشيدن و توطئه كردن است.

2 _ نمايان سازى شرمگاه آدم و حوا، از اهداف شيطان در فريبكارى و توطئه عليه آنان

فوسوس لهما الشيطن ليبدى لهما ما وُرى عنهما من سوءتهما

توطئه اخراج محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 8 - 1

1 - منافقان ، در جنگ { بنى المصطلق } سوگند ياد كردند پس از بازگشت به مدينه ، پيامبر (

ص ) را از آن شهر اخراج كنند .

يقولون لئن رجعنا إلى المدينة ليخرجنّ الأعزّ منها الأذلّ

{لام} در {لئن رجعنا} توطئه براى قسم و {ليخرجنّ الأعزّ. ..} جواب قسم است. طبق نظر مفسران، سخن ياد شده را رئيس منافقان (عبداللّه بن أُبىّ) در غزوه بنى المصطلق گفته بود.

توطئه اشراف صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 21 - 9

9 _ رويارويى قشر هاى مرفه و اشراف عصر بعثت با پيامبر ( ص ) و توطئه و نيرنگ آنان در برابر معجزه آن حضرت ( قرآن كريم )

و إذا أذقنا الناس رحمة من بعد ضراء مسّتهم إذا لهم مكر فى ءاياتنا

توطئه اشراف قريش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 123 - 7

7 _ سردمداران مجرم مكه، يكسره در صدد توطئه و مكر عليه مسلمانان صدر اسلام بودند.

و كذلك جعلنا فى كل قرية

چون اين سوره مباركه مكى است، تشبيه مذكور در آيه، تشبيه سردمداران مجرم در تمامى نقاط به سردمداران مجرم شهر {مكه} است. لذا بيانگر وضعيت و شرايط آن روزگار مى باشد.

توطئه اشراف قوم فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 127 - 1،9

1 _ اشراف قوم فرعون براى تحريك وى به سركوبى موسى ( ع ) و قوم او تلاشى پيگير داشتند .

و قال الملأ من قوم فرعون أتذر موسى و قومه

9 _ تحريك احساسات مذهبى و استكبارى فرعون ، از روش هاى اشرافيان براى واداشتن وى به سركوب موسى ( ع )

و يذرك و ءالهتك

گويا درباريان

با ياد كردن از الهه فرعون و مخاطب قرار دادن فرعون در صدد تحريك احساسات مذهبى وى بودند.

توطئه اشراف قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 32 - 7

7_ اشراف و سران قوم نوح ، درصدد مأيوس كردن او از پذيرش دعوت هاى توحيدى

قد ج_دلتنا فأكثرت جدلنا فأتنا بما تعدنا

توطئه اشراف مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 123 - 7

7 _ سردمداران مجرم مكه، يكسره در صدد توطئه و مكر عليه مسلمانان صدر اسلام بودند.

و كذلك جعلنا فى كل قرية

چون اين سوره مباركه مكى است، تشبيه مذكور در آيه، تشبيه سردمداران مجرم در تمامى نقاط به سردمداران مجرم شهر {مكه} است. لذا بيانگر وضعيت و شرايط آن روزگار مى باشد.

توطئه اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 15

15- اقوام كفرپيشه ، با مشاهده دلايل روشن انبيا ، تلاش گسترده اى به عمل آوردند تا آنان را به سكوت وادارند و مانع تبليغشان شوند .

جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت فردّوا أيديهم فى أفوههم و قالوا إنا كفرنا بما أُرسلتم به

برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه فاعل {ردّوا} اقوام ياد شده و مرجع ضمير {أيديهم} انبيا و يا اقوام و مرجع ضمير {أفواههم}انبيا باشد. در اين صورت به معناى اين خواهد بود كه: آن اقوام دستان انبيا يا دستان خود را بر دهان انبيا مى گذاشتند.

توطئه امت هاى پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 42

- 1

1_ امت هاى پيشين عليه پيامبران و برنامه هاى الهى ، توطئه مى كردند و براى مقابله با آنها به مكر و حيله مى پرداختند .

و قد مكر الذين من قبلهم

توطئه انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 110 - 6

6 _ اسرار و توطئه هاى پنهانى انسان ها در قلمرو علم خداوند است .

يعلم ماتكتمون

توطئه اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 109 - 24

24 - هشدار خداوند به توطئه گران اهل كتاب و تهديد آنان به پاسخى مناسب

حتى يأتى اللّه بأمره إن اللّه على كل شىء قدير

در برداشت فوق، جمله {إن اللّه . ...} در ارتباط با حكم جهاد - كه از {يأتى اللّه بأمره} استفاده مى شود - ملاحظه شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 72 - 1،2،9

1 _ تظاهر به پذيرش اسلام و قرآن و سپس كفر به آن دو ، از راه هاى آميختن حق به باطل توسط اهل كتاب

يا اهل الكتاب لم تلبسون الحقّ بالباطل . .. و طائفة من اهل الكتاب

به نظر مى رسد جمله {و قالت طائفة . .. }، پس از {لم تلبسون}، ذكر مصداقى براى تلبيس حق به باطل باشد.

2 _ توصيه گروهى از اهل كتاب به ديگران مبنى بر ايمان به قرآن در اوّل روز و كفر به آن در آخر روز ، به منظور بازگشت مؤمنان از اسلام

و قالت طائفة من اهل الكتاب . .. لعلهم يرجعون

بنابراينكه {وجه النهار}، متعلّق به

{امنوا} و {اخره}، متعلق به {اكفروا} باشد.

9 _ هشدار خداوند به مؤمنان ، نسبت به تلاش منافقانه اهل كتاب و دشمنان اسلام

و قالت طائفة . .. لعلّهم يرجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 98 - 7

7 _ فعاليّت پنهانى اهل كتاب عليه مسلمانان *

و اللّه شهيد على ما تعملون

به نظر مى رسد جمله {و اللّه شهيد . .. } (خدا آگاه به اعمال شماست)، ناظر به اَعمال پنهانى آنان عليه مسلمانان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 99 - 13

13 _ هشدار خداوند به اهل كتاب ، در مورد برنامه هاى پنهانى آنان عليه اسلام و مؤمنان

قل يا اهل الكتاب . .. و ما اللّه بغافل عمّا تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 118 - 15

15 _ بدخواهى ، توطئه گرى و عداوت قلبى اهل كتاب نسبت به مؤمنان ، و خطر ايجاد روابط صميمانه جامعه ايمانى با آنان

يا ايها الذين امنوا لا تتخذوا بطانة من دونكم . .. صدورهم اكبر

بنابر اينكه مراد از {من دونكم}، اهل كتاب باشند; به قرينه آيات قبل.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 52 - 7

7 _ همسويى اهل كتاب ( علماى يهود ) با كافران و مشركان ، تلاشى براى فراهم آوردن نيرو و ياور عليه مسلمانان *

الم تر الى الّذين . .. و يقولون للّذين كفروا ... فلن تجد له نصيراً

جمله {فلن تجد له نصيراً} پس از بيان همسويى

يهود با مشركان، مى تواند بيانگر اين معنا باشد كه يهوديان به منظور يارى طلبى عليه مسلمانان، با مشركان همسو شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 137 - 2

2 _ تغيير موضع ، با اظهار ايمان و كفر مكرر ، توطئه اهل كتاب براى تضعيف عقايد مسلمانان

إنّ الذين ءامنوا ثم كفروا ثم ءامنوا ثم كفروا . .. و لاليهديهم سبيلا

در شأن نزول آيه آمده است كه گروهى از اهل كتاب، در حضور مسلمانان اظهار ايمان مى كردند و براى القاى شبهه در بين ايشان، دوباره كافر مى شدند و كفر خويش را معلول نادرستى اسلام قلمداد مى كردند تا از اين طريق بذر ترديد و شك را در دل مسلمانان بپاشند و بارور كنند.

توطئه بدبينى عليه محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 47 - 9،10

9- كافران از طريق اعلام سحرشدگى پيامبر ( ص ) در صدد ايجاد بدبينى در پيروان ، نسبت به آن حضرت بودند .

إذ يقول الظ_لمون إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مخاطب {إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحوراً} مؤمنين باشد و كافران با تهمت {مسحور} به پيامبر(ص) _ كه بر شخص خارج شده از حد اعتدال بر اثر سحرزدگى اطلاق مى شود _ مى خواستند در آنان نسبت به آن حضرت، بدبينى ايجاد كنند.

10- كافران ، همواره در صدد ايجاد بدبينى به پيامبر ( ص ) در بين خود بودند تا به وسيله آن ، كسى به آن حضرت تمايل پيدا نكند .

إذ يقول الظ_لمون إن تتّبعون

إلاّ رجلاً مسحورًا

نكته ياد شده بر اين اساس كه مخاطب فعل {تتّبعون} كافران باشد كه به همديگر مى گفته اند و آوردن فعل مضارع {يقول} براى بيان تلاش همواره آنان است.

توطئه برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 5 - 4،5

4_ يعقوب ( ع ) مطمئن به مكر و كيد فرزندانش عليه يوسف ( ع ) در صورت آگاه شدنشان از رؤياى او

لاتقصص رءياك على إخوتك فيكيدوا لك كيدًا

چنان چه يعقوب(ع) اطمينان و يقين به كيد و مكر فرزندانش عليه يوسف(ع) نداشت ، پس از نقل رؤيا مى فرمود: {فإنى أخاف أن يكيدوا . ..} (مى ترسم نقشه اى براى تو بكشند) و جمله خويش را با مفعول مطلق (كيداً) تأكيد نمى كرد.

5_ يعقوب ( ع ) ، نگران آسيب ديدن يوسف ( ع ) از ناحيه برادرانش

فيكيدوا لك كيدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 9 - 1

1_ كشتن يا تبعيد يوسف ( ع ) به سرزمينى دوردست ، رأى اكثريت برادران وى در جلسه توطئه عليه او

اقتلوا يوسف أو اطرحوه أرضًا

جمله {اقتلوا يوسف. ..} را دو گونه مى توان تفسير كرد: 1_ برخى از برادران يوسف به كشتن وى نظر داشتند و برخى ديگر به تبعيد او رأى مى دادند. 2_اكثريت به توطئه عليه او نظر داشتند، ولى در اينكه او را بكشند و يا تبعيد كنند مردد بودند. قابل ذكر است كه جمله {إن كنتم فاعلين} در آيه بعد، مى رساند كه يكى از آنان با هر دو نظر مخالف بود ولذا در برداشت

كلمه {اكثريت} آورده شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 10 - 1،2،3،4

1_ يكى از برادران يوسف ( لاوى ) در جلسه توطئه ، ساير برادران را از كشتن او برحذر داشت .

قال قائل منهم لاتقتلوا يوسف

مفرد بودن كلمه {قائل} گوياى اين است كه تنها يكى از برادران يوسف با كشتن وى مخالفت كرد و او بر اساس روايتى كه در پايان آيه خواهد آمد، {لاوى} بوده است.

2_ لاوى برخلاف ديگر برادرانش ، با توطئه عليه يوسف ( ع ) و دور ساختن او از نزد پدرشان يعقوب ( ع ) موافق نبود .

لاتقتلوا يوسف و ألقوه فى غي_بت الجب . .. إن كنتم ف_علين

جمله شرطى {إن كنتم فاعلين} (اگر بر توطئه عليه يوسف(ع) مصمم هستيد) مى رساند كه لاوى با انجام توطئه موافق نبود. لازم به ذكر است كه جواب جمله شرطى (إن كنتم...) معنايى است كه از {ألقوه...} استفاده مى شود ; يعنى، {إن كنتم فاعلين فألقوه فى غي_بت الجب}.

3_ لاوى به برادرانش پيشنهاد كرد اگر مصمم بر دور ساختن يوسف هستند او را در نهانگاه چاهى در مسير كاروان ها بيفكنند .

قال قائل منهم لاتقتلوا يوسف و ألقوه فى غي_بت الجب يلتقطه بعض السيّارة

{جبّ} به معناى چاه است و برخى از اهل لغت برآنند كه {جبّ} به چاه عميق و پر آب گفته مى شود. در مجمع البيان آمده است: {غي_بت الجب} حفره و يا طاق مانندى است كه بالاى آب چاه قرار مى دهند و {سيارة} به گروهى كه مسافرت مى كنند (كاروان) اطلاق مى شود.

4_ لاوى با پيشنهاد خود ( انداختن يوسف

به چاه ) درصدد حفظ جان يوسف ( ع ) و پيشگيرى از كشته شدن او بود .

لاتقتلوا يوسف . .. و ألقوه فى غي_بت الجب يلتقطه بعض السيّارة

پيشنهاد لاوى مبنى بر اينكه يوسف را در چاهى بر سر راه كاروانها بيفكنيد، در مقابل اين نظر كه او را در بيابانى رها سازيد (أو اطرحوه أرضاً) و نيز، تصريح به اينكه كاروانى او را بيابد (يلتقطه بعض السيّارة) دلالت مى كند كه وى درصدد پيشگيرى از تلف شدن يوسف(ع) و از ميان رفتن او بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 11 - 4،5،6،9

4_ بردن يوسف ( ع ) از نزد يعقوب ( ع ) ، مشكل اساسى برادران يوسف در اجراى توطئه عليه او

قالوا ي_أبانا ما لك لاتأمنّا على يوسف

5_ زمينه سازى برادران يوسف جهت جلب رضايت پدر در بردن يوسف ( ع )

ي_أبانا ما لك لاتأمنّا على يوسف

6_ فرزندان يعقوب ، با دروغ و نيرنگ درصدد برآمدند تا اعتماد وى را جلب كرده و رضايت او را در سپردن يوسف ( ع ) به ايشان فراهم سازند .

و إنا له لن_صحون

9_ فرزندان يعقوب با اظهار محبت به او ، و تحريك احساسات وى درصدد فريب دادن او بودند .

قالوا ي_أبانا ما لك لاتأمنّا على يوسف

برداشت فوق ، از خطاب {ي_أبانا} (اى پدر جانمان) و نيز لحن كلام {ما لك لاتأمنّا . ..} (چه شده است كه به ما درباره يوسف بى اعتماد هستى) استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 12 - 1،3،4،6

1_ فرزندان

يعقوب ، پس از طرح توطئه عليه يوسف ( ع ) از او خواستند تا يوسف ( ع ) را همراه آنان به مرتع بفرستد .

أرسله معنا غدًا

3_ برادران يوسف در اجراى نقشه شوم خويش عليه او ، تعجيل داشتند و درنگ را روا نمى دانستند .

أرسله معنا غدًا

برداشت فوق، از تصريح برادران او به اينكه {فردا يوسف(ع) را به همراه ما بفرست} استفاده مى شود.

4_ برادران يوسف با اظهار علاقه به رفع نياز هاى طبيعى يوسف ( ع ) ( حضور در مرتع و گردش و بازى ) درصدد اثبات خيرخواهى خويش نسبت به او بودند .

و إنا له لن_صحون. أرسله معنا غدًا يرتع و يلعب

{رتع} (مصدر يرتع) استفاده فراوان از خوراكيها و نوشيدنيهاى باغستانها ، مزارع و مراتع است.

6_ يوسف ( ع ) به هنگام اجراى توطئه برادرانش عليه او ، در سنين كودكى يا نوجوانى بوده است .

أرسله معنا غدًا يرتع و يلعب

برداشت فوق ، از فعل {يلعب} (بازى كند) به دست مى آيد ; زيرا معمولاً بازى كردن را در مورد كودكان و نوجوانان به كار مى برند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 15 - 5،6،20

5_ برادران يوسف در توطئه عليه او ، از كشتنش احتراز مى كردند و سعى در زنده ماندن وى داشتند .

و ألقوه فى غي_بت الجب . .. و أجمعوا أن يجعلوه فى غي_بت الجب

از اينكه برادران يوسف بر آن شدند كه وى را در چاه قرار دهند نه اينكه او را در چاه بيفكنند ، معلوم مى شود سعى در زنده ماندن او داشتند.

6_ برادران يوسف پس

از همراه بردن او ، همگى خود را براى نهادن وى در نهانخانه چاه ، مهيّا ساختند .

فلما ذهبوا به و أجمعوا أن يجعلوه فى غي_بت الجب

در برداشت فوق {اجماع} به معناى تصميم گرفتن و مهيّاى انجام كار شدن گرفته شده است. قابل ذكر است كه آيات پيشين (9 ، 10 و 11) مؤيد اين معنا مى باشد.

20_ { عن على بن الحسين ( ع ) : . . . فانطلقوا به مسرعين مخافة أن يأخذه منهم و لايدفعه إليهم . . . ;

از امام سجاد(ع) روايت شده است: . .. يوسف را با سرعت بردند ، مبادا يعقوب او را از دست آنان بگيرد و به آنان ندهد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 16 - 2

2_ برادران يوسف براى حق جلوه دادن صحنه هاى دروغين ، حضور خويش در نزد پدر را تا شامگاهان به تأخير انداختند .

و جاءو أباهم عشاءً

{عشاء} به اول تاريكى شب گفته مى شود و برخى از اهل لغت گفته اند: {عشاء} از اول مغرب است تا سپرى شدن ثلث شب. تصريح قرآن به زمان گزارش دروغين (شامگاهان) اشاره به برداشت فوق دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 17 - 1،2،5،8

1_ برادران يوسف ، پيش از حضور در نزد يعقوب ( ع ) با هماهنگى كامل ، دروغهايى را براى ارائه به او ، ساخته و پرداخته كردند .

قالوا ي_أبانا إنا ذهبنا . .. فأكله الذئب

روشن است كه همه فرزندان يعقوب در حضور او لب به سخن نگشودند و گزارش ندادند ;

بلكه يكى از آنان سخن مى گفت. بنابراين نسبت دادن آن سخنان دروغين به همه ايشان (قالوا) گوياى اين است كه آنان از پيش دروغها را بافته و تبادل نظر كرده بودند و همگى بر آن اتفاق نظر داشتند.

2_ طعمه گرگ شدن يوسف ( ع ) ، گزارشى دروغين برادران او به پدرشان يعقوب

قالوا . .. فأكله الذئب

5_ برادران يوسف در داستان ساختگى خويش ( طعمه گرگ شدن يوسف ) ناخواسته به كوتاهى در حراست از يوسف ( ع ) اعتراف كردند .

إنا له لح_فظون . .. ذهبنا نستبق ... فأكله الذئب

8_ اطمينان برادران يوسف به ناموفق بودن صحنه سازيهايشان در باوراندن دروغ هاى خود به يعقوب ( ع )

و ما أنت بمؤمن لنا و لو كنا ص_دقين

{ايمان} به معناى تصديق كردن شخص و باور كردن مدعاى اوست. آوردن جمله اسميه به همراه {باء} زايده _ كه براى تأكيد است _ حكايت از اطمينان برادران يوسف به مضمون جمله دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 18 - 1،2،3،5،15،20،21

1_ برادران يوسف قبل از قرار دادن او در چاه ، پيراهن او را از بدنش خارج كردند .

و جاءو على قميصه بدم كذب

2_ برادران يوسف ، پيراهن وى را به خونى دروغين ( خونى غير از خون او ) آغشته كردند .

و جاءو على قميصه بدم كذب

3_ برادران يوسف با ارائه پيراهن خونين او به يعقوب ( ع ) ، درصدد اثبات ادعاى ساختگى خويش برآمدند .

و جاءو على قميصه بدم كذب

5_ خونى كه برادران يوسف پيراهن او را با آن آغشته كردند ، به خوبى نشان مى

داد كه خون يوسف نيست .

جاءو على قميصه بدم كذب

{كذب} مصدر است و در آيه شريفه به معناى اسم فاعل {كاذب} مى باشد به كارگيرى مصدر به جاى اسم فاعل حاكى از مبالغه است بنابراين {دم كذب} يعنى خون دروغين كه دروغ بودنش خيلى روشن و واضح بود.

15_ يعقوب ( ع ) براى كشف حقيقت آنچه فرزندانش درباره يوسف ( ع ) ابراز مى كردند ، از خداوند كمك خواست .

والله المستعان على ما تصفون

{وصف} (مصدر تصفون) به معناى بيان كردن است و مراد از {ما} سخنان دروغين برادران يوسف مى باشد. كمك گرفتن از خدا بر سخنان و گزارشهاى غير واقعى ، به معناى كمك گرفتن از او در كشف حقيقت است.

20_ { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله { و جاؤوا على قميصه بدم كذب } قال : إنهم ذبحوا جدياً على قميصه ;

از امام باقر(ع) روايت شده درباره سخن خدا كه فرموده: {و جاؤوا . ..} فرمود: آنان بزغاله اى بر روى پيراهن او ذبح كرده بودند}.

21_ { عن على بن الحسين ( ع ) . . . قال [ يعقوب لهم ] بل سوّلت لكم أنفسكم أمراً و ما كان الله ليطعم لحم يوسف الذئب من قبل أن أرى تأويل رؤياه الصادقة ;

از امام سجاد(ع) روايت شده است: . .. يعقوب به برادران يوسف گفت: {بل سوّلت لكم أنفسكم أمراً} و چنين نيست كه خدا گوشت يوسف را به خورد گرگ بدهد، قبل از آنكه تأويل خواب راستين او را ببينم}.

توطئه براندازى حكومت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 -

8 - 2

2 - منافقان ، درصدد براندازى حكومت پيامبر ( ص )

يقولون لئن رجعنا إلى المدينة ليخرجنّ الأعزّ منها الأذلّ

توطئه بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 54 - 1،2

1 _ مكر بنى اسرائيل عليه عيسى ( ع )

فلمّا احس عيسى منهم الكفر . .. و مكروا

2 _ مكر و تلاش كافران بنى اسرائيل ، براى كشتن عيسى ( ع )

و مكروا . .. اذ قال اللّه يا عيسى انى متوفيك

با توجه به آيه بعد كه سخن از عروج عيسى (ع) به ميان آمده، معلوم مى شود كه مكرشان در جهت كشتن عيسى (ع) بوده است.

توطئه به چاه انداختن يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 15 - 6،7

6_ برادران يوسف پس از همراه بردن او ، همگى خود را براى نهادن وى در نهانخانه چاه ، مهيّا ساختند .

فلما ذهبوا به و أجمعوا أن يجعلوه فى غي_بت الجب

در برداشت فوق {اجماع} به معناى تصميم گرفتن و مهيّاى انجام كار شدن گرفته شده است. قابل ذكر است كه آيات پيشين (9 ، 10 و 11) مؤيد اين معنا مى باشد.

7_ صحنه نهادن يوسف در چاه به دست برادرانش ، صحنه اى بس فجيع و اندوه بار بود .

فلما ذهبوا به و أجمعوا أن يجعلوه فى غي_بت الجب

{لما} حرف شرط است و جواب آن در آيه شريفه ذكر نشده است. هدف از نياوردن جواب، تفهيم فجيع بودن و اندوه بار بودن امورى است كه هنگام قرار دادن يوسف در چاه پيش آمد ; يعنى، آن

گاه كه برادران يوسف مصمم شدند او را در چاه قرار دهند، امورى واقع شد كه طاقت شنيدنش را نداريد.

توطئه بيگانگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 118 - 6،17،24،25

6 _ توطئه و تلاش پيگير بيگانگان و غير مؤمنان ، براى ايجاد اخلال و فساد در ميان اهل ايمان و جامعه ايمانى

يا ايها الذين امنوا . .. لا يألونكم خبالا

17 _ ضرورت بررسى گفتار و منويّات درونى بيگانگان ( كافران ) ، براى شناسايى توطئه هاى آنان عليه جامعه اسلامى

لا تتخدوا بطانة من دونكم لا يألونكم خبالا ودّوا ما عنتّم قد بدت البغضاء من افواه

24 - اتمام حجّت خداوند به مؤمنان ، درباره افشاگرى چهره حقيقى بيگانگان و دشمنان دين و ارائه روش هاى مصونيت از توطئه هاى آنان

يا ايها الذين امنوا . .. قد بيّنا لكم الايات

25 _ افشاگرى دسيسه و توطئه بيگانگان و دشمنان دين ، از آيات الهى است .

قد بدت البغضاء من افواههم . .. قد بيّنّا لكم الايات

توطئه تبعيد خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 56 - 2

2 - تصميم قوم لوط مبنى بر اخراج و تبعيد لوط ( ع ) و خانواده اش ، تنها پاسخ آنان به هشدار هاى خيرخواهانه او

فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا أخرجوا ءال لوط من قريتكم

توطئه تبعيد لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 56 - 2

2 - تصميم قوم لوط مبنى بر اخراج و تبعيد لوط ( ع ) و خانواده

اش ، تنها پاسخ آنان به هشدار هاى خيرخواهانه او

فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا أخرجوا ءال لوط من قريتكم

توطئه تبعيد محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 30 - 3

3 _ محبوس ساختن يا كشتن و يا تبعيد پيامبر ( ص ) ، از جمله توطئه هاى كافران مكه عليه آن حضرت

ليثبتوك او يقتلوك او يخرجوك و يمكرون

جمله {و يمكرون} بيانگر اين است كه كافران علاوه بر تصميم داشتن به قتل پيامبر(ص) و . .. برنامه هاى ديگرى نيز عليه پيامبر(ص) در نظر داشته اند. لذا در برداشت فوق از آن به {از جمله} تعبير شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 76 - 1،7

1- توطئه و تلاش تحريك آميز مشركان عليه پيامبر ( ص ) ، به منظور فراهم آوردن زمينه تبعيد آن حضرت از مكه

و إن كادوا ليستفزّونك من الأرض ليخرجوك

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه مرجع ضمير {كادوا} و {يستفزّوا} _ به قرينه آيات قبل _ مشركان مكه و {ال} در {الأرض} عهد و مراد از آن سرزمين مكه باشد. گفتنى است كه {فزّ} ريشه {يستفزّون} به معناى حركت دادن است.

7- توطئه مشركان براى اخراج پيامبر ( ص ) از مكه ، عقيم ماند و به ثمر نرسيد .

و إن كادوا ليستفزّونك من الأرض ليخرجوك منها و إذًا لايلبثون خل_فك إلاّ قليلاً

از تعبير {و إن كادوا ليستفزّونك} (نزديك بود تو را اخراج كنند) به دست مى آيد كه آنان، نتوانستند هدف خويش را در اخراج پيامبر(ص) از مكه عملى سازند.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 13 - 3

3- همدلى مشركان مكه ، در خالى ساختن سرزمين مكه ، از وجود پيامبر ( ص ) *

قريتك الّتى أخرجتك

نسبت دادن {إخراج} به قريه، مى تواند از آن جهت باشد كه همه مردم شهر و يا بيشتر آنان، بر اخراج پيامبر(ص) مصمم و همدل بوده اند.

توطئه تبعيد موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 103 - 3

3- روى آوردن فرعون به اعمال قهرآميز عليه موسى ( ع ) در پى ناتوانى از رودررويى منطقى و فرهنگى با او

و لقد ءاتينا موسى تسع ءاي_ت بيّن_ت . .. فقال له فرعون إنى لأظنّك ي_موسى مسحورًا

توطئه تبعيد يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 9 - 1،2

1_ كشتن يا تبعيد يوسف ( ع ) به سرزمينى دوردست ، رأى اكثريت برادران وى در جلسه توطئه عليه او

اقتلوا يوسف أو اطرحوه أرضًا

جمله {اقتلوا يوسف. ..} را دو گونه مى توان تفسير كرد: 1_ برخى از برادران يوسف به كشتن وى نظر داشتند و برخى ديگر به تبعيد او رأى مى دادند. 2_اكثريت به توطئه عليه او نظر داشتند، ولى در اينكه او را بكشند و يا تبعيد كنند مردد بودند. قابل ذكر است كه جمله {إن كنتم فاعلين} در آيه بعد، مى رساند كه يكى از آنان با هر دو نظر مخالف بود ولذا در برداشت كلمه {اكثريت} آورده شد.

2_ حسادت برادران يوسف به وى ، منشأ تصميم آنان بر كشتن و يا تبعيد او

إذ قالوا

ليوسف و أخوه أحب . .. اقتلوا يوسف

توطئه جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 118 - 2

2 _ ساحران در مدتى طولانى و به طور مستمر در تدارك سحر خويش عليه موسى ( ع ) بودند .

و بطل ما كانوا يعملون

فعل مضارع {يعملون} پس از {كانوا} حكايت از مداومت ساحران به مهياسازى خويش براى جادوگرى دارد.

توطئه حبس محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 30 - 3

3 _ محبوس ساختن يا كشتن و يا تبعيد پيامبر ( ص ) ، از جمله توطئه هاى كافران مكه عليه آن حضرت

ليثبتوك او يقتلوك او يخرجوك و يمكرون

جمله {و يمكرون} بيانگر اين است كه كافران علاوه بر تصميم داشتن به قتل پيامبر(ص) و . .. برنامه هاى ديگرى نيز عليه پيامبر(ص) در نظر داشته اند. لذا در برداشت فوق از آن به {از جمله} تعبير شده است.

توطئه خائنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 113 - 4،6،7

4 _ دسيسه ها و صحنه سازى هاى خائنان ، خطرى در جهت به انحراف كشيدن دستگاه قضايى

لتحكم بين الناس بما اريك اللّه . .. لهمت طائفة منهم ان يضلوك

آيه شريفه در حقيقت توصيه اى است به قاضيان كه همواره مراقب توطئه گران و دسيسه بازان باشند تا مبادا آنان را به انحراف و خلاف حق بكشانند; چنانچه نسبت به پيامبر(ص) در قصه طعمة بن ابى ابيرق چنين پندارى را داشتند.

6 _ فضل و رحمت الهى ، مانع تأثير دسيسه و زمينه سازى

هاى خائنان در قضاوت پيامبر ( ص )

لتحكم بين الناس . .. و لولا فضل اللّه عليك و رحمته لهمت طائفة منهم

7 _ رهبران الهى در معرض توطئه و دسيسه هاى اغوا كننده از سوى خائنان

و لا تجدل عن الذين يختانون أنفسهم . .. و لولا فضل اللّه عليك و رحمته

توطئه دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 204 - 1

1 _ برخى با وجود دشمنى با مسلمانان ، براى اصلاح امور دنيوى آنان طرح هاى فريبنده ارائه مى دهند .

و من الناس مع يعجبك قوله فى الحيوة الدنيا . .. و هو الد الخصام

بنابراينكه {فى الحيوة} متعلق به {قوله} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 72 - 5،9

5 _ اظهار ايمان دروغين و داخل شدن در صفوف مسلمانان براى متزلزل ساختن آنان ، از حيله هاى دشمنان دين

و قالت طائفة . .. لعلّهم يرجعون

9 _ هشدار خداوند به مؤمنان ، نسبت به تلاش منافقانه اهل كتاب و دشمنان اسلام

و قالت طائفة . .. لعلّهم يرجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 100 - 4

4 _ لزوم هُشيار بودن اهل ايمان ، در برابر توطئه ها و تلاش هاى اغواكننده دشمنان اسلام

يا ايها الذين امنوا ان تطيعوا فريقاً . .. يردّوكم بعد ايمانكم كافرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 118 - 12،24،27

12 _ لزوم هوشيارى مستمر جامعه ايمانى ، در برابر توطئه ها و نفوذ هاى دشمنان

دين

يا ايها الذين امنوا . .. لا يألونكم خبالا ... ودّوا ما عنتّم ... قد بدت البغضاء

بيان دشمنى و كينه بيگانگان، دلالت بر لزوم هوشيارى جامعه ايمانى در قبال آنان دارد.

24 - اتمام حجّت خداوند به مؤمنان ، درباره افشاگرى چهره حقيقى بيگانگان و دشمنان دين و ارائه روش هاى مصونيت از توطئه هاى آنان

يا ايها الذين امنوا . .. قد بيّنا لكم الايات

27 _ تعقّل و انديشه جامعه ايمانى ، ابزار شناسايى دشمنان دين و زمينه ساز پرهيز از توطئه هاى آنان

يا ايها الذين امنوا . .. قد بدت البغضاء من افواههم ... ان كنتم تعقلون

بنابر اينكه {ان كنتم تعقلون}، شرطى براى تمام مطالب ذكر شده در آيه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 119 - 22

22 _ هشدار خداوند به دشمنان دين ، نسبت به عواقب توطئه هاى ايشان عليه جامعه اسلامى

و اذا خلوا عضّوا عليكم . .. انّ اللّه عليم بذات الصدور

جمله {ان اللّه . .. } پس از جمله {و اذا خلوا ... } در حقيقت هشدارى است به كافران كه نپندارند اگر در خفا عليه مسلمانان كينه توزى و توطئه مى كنند، خداوند آگاه به آن نيست; چرا كه خداوند نه تنها به جلسات مخفى آنان آگاه است، بلكه به درون سينه هاى آنان كه مخفيتر از جلسات سرى آنان است، نيز دانا مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 120 - 6،10،11،12،17

6 _ صبر و تقواى اهل ايمان ، موجب ايمن شدن آنان در برابر توطئه ها و دسيسه

دشمنان

و ان تصبروا و تتقوا لا يضرّكم كيدهم شيئاً

10 _ مسلمانان ، همواره در معرض توطئه و دسيسه دشمنان هستند .

لا يضرّكم كيدهم شيئاً

11 _ لزوم پايدارى و تقواپيشگى در برابر توطئه دشمنان دين

ان تمسسكم حسنة . .. و ان تصبروا و تتقوا لا يضرّكم كيدهم شيئاً

12 _ كينه ها و حيله هاى دشمنان دين ، در احاطه علم خدا

لا يضرّكم كيدهم شيئاً انّ اللّه بما يعملون محيط

17 _ خداوند ، حافظ صابران تقواپيشه ، از حيله ها و كينه هاى دشمنان دين

و ان تصبروا و تتقوا لا يضرّكم كيدهم شيئاً انّ اللّه بما يعملون محيط

از اينكه جمله {انّ اللّه . .. } علت براى {لا يضرّكم} است، معلوم مى شود كه خداوند با احاطه كامل به اعمال و كيدهاى دشمنان، مانع ضرررسانى آنان خواهد شد. در نتيجه، حافظِ مؤمنان است; به شرط اينكه آنها صبر و تقوا را پيشه خود سازند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 122 - 7،10

7 _ نبرد احد ، نمونه اى از بى صبرى و بى تقوايى دو گروه از مسلمانان و زيان ديدن از توطئه هاى دشمنان

و ان تصبروا و تتقوا لا يضرّكم كيدهم شيئاً . .. اذ همّت طائفتان منكم ان تفشلا

10 _ لزوم تأثيرپذيرى و استوارى جامعه ايمانى در برابر جنگ روانى و دسيسه هاى دشمنان

اذ همّت طائفتان منكم ان تفشلا و اللّه وليّهما

جمله {و اللّه وليّهما}، در واقع تذكرى است به مؤمنان و معتقدان ولايت الهى كه در هنگامه هاى دشوار، ولايت و حمايت الهى را فراموش نكنند و به عناصرى همچون عبداللّه بن ابى، كه

در صدد سستى آفرينى و ايجاد دلهره در بين آنان است، گوش فراندهند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 156 - 6

6 _ ضرورت دفاع جامعه ايمانى از معارف و عقايد دين ، در برابر هجوم تبليغاتى دشمن

لاتكونوا كالّذين كفروا و قالوا لاخوانهم اذا ضربوا فى الارض

دفاع خداوند از معارف و عقايد دينى اسلام (لا تكونوا . .. )، درسى است براى مسلمانان كه از آن معارف و عقايد دفاع كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 175 - 14

14 _ افشاى توطئه ها و تبليغات سوء دشمنان دين پس از نبرد احد و مقابله با آنها ، از سوى خداوند

انّما ذلكم الشّيطان يخوّف اولياءه فلا تخافوهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 200 - 23

23 _ مقاومت در برابر دشمنان و زير نظر داشتن توطئه آنان ، وظيفه مؤمنان

يا ايّها الّذين امنوا اصبروا و صابروا و رابطوا

امام صادق (ع) درباره قول خداوند {اصبروا و صابروا . .. }، فرمود: معناه ... و صابروا على عدوّكم و رابطوا عدوّكم.

_______________________________

تفسير تبيان، ج 3، ص 96 ; نورالثقلين، ج 1، ص 428، ح 508.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 91 - 7،11

7 _ لزوم تعقيب و كشتن دشمنان ، بدون مهلت و تحت هر شرايط ، در صورت توطئه گرى و عدم پيشنهاد صلح و دست بر نداشتن از اذيّت مسلمانان

فان لم يعتزلوكم و يلقوا اليكم السّلم و يكفّوا ايديهم فخذوهم

و اقتلوهم حيث ثقفتمو

11 _ ايجاد امنيّت و آرامش از اهداف فرمان الهى به تعقيب و كشتن دشمنان توطئه گر و جنگ طلب

فان لم يعتزلوكم و يلقوا اليكم السّلم و يكفّوا ايديهم فخذوهم و اقتلوهم حيث ثقفتمو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 101 - 4

4 _ احتمال كمين و فتنه گرى دشمن ، مجوز نماز قصر ( شكسته )

ان تقصروا من الصلوة ان خفتم ان يفتنكم الذين كفروا

جمله {ان خفتم} به اين معناست كه در جواز نماز شكسته، حمله يقينى دشمن لازم نيست; بلكه ترس از حمله و يا احتمال آن نيز كافى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 49 - 12

12 _ رهبرى جوامع ايمانى ، همواره در خطر توطئه ها و دسيسه هاى دشمنان

و احذرهم ان يفتنوك

خطابهاى {لاتتبع} و {احذرهم} و كاف خطاب در {ان يفتنوك} مى رساند كه توطئه هاى دشمنان اسلام، متوجه شخص پيامبر(ص) بوده ; يعنى رهبرى جامعه اسلامى، همواره هدف توطئه هاى دشمنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 52 - 1

1 _ پيامبر ( ص ) ، شاهد تلاش آشكار و شتابزده بيماردلان سست ايمان براى پيوستن به يهود و نصارا

فترى الذين فى قلوبهم مرض يسرعون فيهم

كلمه {فيهم}، مى رساند كه بيمار دلان علاوه بر طرح دوستى با يهود و نصارا، اراده پيوستن به آنها را در سر مى پروراندند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 54 - 22

22 _ سرزنش و جنگ

روانى ، حربه دشمنان دين براى جلوگيرى از تلاش مسلمانان در جهت اعتلاى دين خدا

و لايخافون لومة لائم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 57 - 8

8 - دلدارى خداوند به پيامبر ( ص ) و مؤمنان در برابر توطئه ها و ضربات دشمن

لاتحسبنّ الذين كفروا معجزين فى الأرض و مأويهم النار و لبئس المصير

برداشت ياد شده، طبق گفته مفسران به خاطر اين است كه آيه شريفه، درصدد دلدارى به پيامبر(ص) و مؤمنان است.

توطئه دشمنان اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 11 - 4

4 _ دفع توطئه هاى دشمنان اسلام ، از نعمت هاى خداوند بر مؤمنان

اذكروا نعمت اللّه عليكم اذ همّ . .. فكف ايديهم عنكم

جمله {اذ . .. فكف} بيان {نعمت} است.

توطئه دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 11 - 3

3 _ دفع توطئه ها و تجاوزات دشمنان دين عليه مسلمانان در صدر اسلام ، از سوى خداوند

اذ همّ قوم . .. فكف ايديهم عنكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 64 - 31

31 _ خداوند ، حامى مؤمنان ، در برابر توطئه هاى يهوديان و دشمنان دين

كلما اوقدوا ناراً للحرب اطفأها اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 124 - 6

6 _ انكار نفوذ آموزه هاى قرآن در ميان دل و جان مردم ، از ترفند هاى منافقان و دشمنان دين

و إذا ما أنزلت سورة فمنهم من

يقول أيّكم زادته هذه إيمناً

استفهام در جمله {أيّكم زادته . .. } استفهام انكارى و بيانگر نفى تأثيرگذارى آيات قرآن در دل و جان اهل ايمان است. قابل ذكر است كه ضمير {منهم} به منافقان برمى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 26 - 7

7- دخالت خداوند در تحولات تاريخ ، آن گاه كه دشمنان عليه دين توطئه و مكر كنند .

و إذا قيل لهم ماذا أنزل ربّكم قالوا أس_طر الأولين . .. قد مكر الذين من قبلهم فأت

توطئه دشمنان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 26 - 2

2- اسطوره خواندن و ساختگى دانستن قرآن ، مكر و توطئه دشمنان اين كتاب آسمانى است .

و إذا قيل لهم ماذا أنزل ربّكم قالوا أس_طر الأولين . .. قد مكر الذين من قبلهم

توطئه دشمنان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 45 - 8،9

8- قدرت خداوند ، فوق مكر و توطئه طراحان و توطئه گران عليه پيامبر ( ص )

أفأمن الذين مكروا السيّئات أن يخسف الله بهم الأرض

9- ايجاد شبهه در ذهن مردم درباره خدا ، معاد و پيامبر ( ص ) ، از راه كار هاى بسيار زشت مشركان جهت بازداشتن پيامبر ( ص ) از هدف خويش

قالوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شىء . .. و أقسموا بالله ... لايبعث الله من

اين برداشت بنابر صفت بودن {سيئات} براى مصدر محذوفى كه مفعول مطلق فعل {مكروا} بوده، مى باشد. بنابراين مراد از مكرهاى بد و

سوء همين نكته هايى است كه از سوى مشركان در باره خدا، معاد و پيامبر(ص) گفته مى شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 48 - 1

1- مأموريت پيامبر ( ص ) از جانب خداوند براى نگرشى كنجكاوانه و دقيق به اتهامات و شگرد هاى تبليغى مشركان و دشمنان خويش

انظر كيف ضربوا لك الأمثال

جمله {ضربوا لك الأمثال} در زبان عرب به معناى {شبهوك بالأشياء} استعمال مى شود; يعنى، تو را به چيزهايى تشبيه مى كنند و مراد از آن _ به قرينه آيه قبل _ نسبت دادن صفات ناپسند چون: مجنون، مسحور و . .. به پيامبر(ص) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 76 - 6

6 - پيامبراسلام ( ص ) ، با توطئه هاى پنهانى دشمنانِ رسالتش روبه رو بود .

نعلم ما يسرّون و ما يعلنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 56 - 10

10 - توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر پناه بردن به او ، در برابر كارشكنى ها و دشمنى هاى كافران و مشركان

إنّ الذين يج_دلون فى ءاي_ت اللّه . .. فاستعذ باللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 3 - 4

4 - پيامبر ( ص ) ، مورد تهديد دسيسه ها و نيرنگ هاى فوق سرّى دشمن

قل . .. و من شرّ غاسق إذا وقب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 4 - 1

1 -

پيامبر ( ص ) ، مورد هجوم وسوسه هاى پى گير دشمنانى بود كه مقاصد سوء خود را پوشيده نگه مى داشتند .

من شرّ الوسواس الخنّاس

{وسوسه} به معناى تصورات پست است (مفردات). به شرّى كه به قلب خطور كند و نيز به آنچه خيرى در آن نباشد، {وسواس} گفته مى شود (مصباح). كلمه {وسواس} اسم مصدر {وسوسة} است و براى مبالغه بر شخص وسوسه كننده اطلاق شده است; يعنى، او به قدرى وسوسه گر است كه گويا خود مصداق {وسوسه كردن} يا {تفكر پليد} است. {خنّاس} _ كه صيغه مبالغه و يا بيانگر نسبت است _ از ريشه {خُنوس} (گرفته خاطر شدن و نهان ساختن خويش {لسان العرب}) و به معناى {بسيار نهانكار} يا {اهل نهانكارى} مى باشد.

توطئه دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 2 - 17

17- دلجويى و حمايت خداوند از مؤمنان ، در برابر توطئه هاى كافران دين ستيز

الذين كفروا . .. أضلّ أعم_لهم . و الذين ءامنوا ... كفّر عنهم سيّئاتهم و أصلح بال

از مجموع آيه شريفه، استفاده مى شود كه خداوند، در كنار تهديد و توبيخ كافران دين ستيز، در اين آيه به دلجويى و حمايت از مؤمنان راستين پرداخته است.

توطئه رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 8 - 7

7 _ سران كفر و شرك ، سازندگان تهمت و افترا بر پيامبر ( ص ) و تخريب گران افكار عمومى جامعه صدراسلام بودند .

و قال الظ_لمون إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا

از جمله {إن تتّبعون إلاّ. ..; پيروى نمى كنيد مگر...}

استفاده مى شود كه دو گروه در جامعه بودند: 1_ گويندگان اين سخن، 2_ مخاطبان و پيروان. و به قرينه صفت {الظالمون} مى توان گفت كه: {گويندگان از سران كفر و شرك بودند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 6 - 1

1 - رفتن سران شرك و كفر از حضور پيامبر ( ص ) و تحريك ديگران به پراكنده شدن از اطراف آن حضرت

و انطلق الملأ منهم أن امشوا

{انطلاق} به معناى انصراف و رفتن و {ملأ} به معناى سران و دانه درشتان جامعه است. {أن} در {أن امشوا} تفسيرى و متضمن معناى قول است; يعنى، {انطلقوا و قالوا امشوا...}. مفسران گفته اند: آيه شريفه درباره كسانى نازل شده كه در مجلس ابوطالب و با حضور پيامبراسلام شركت داشتند; ولى پس از دعوت پيامبر(ص) به يگانه پرستى، آن مجلس را ترك كردند و ديگران را به پراكنده شدن از اطراف آن حضرت تحريك نمودند.

توطئه رهبران ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 123 - 8،9

8 _ مكر و توطئه سردمداران مجرم، تنها دامنگير خودشان مى گردد.

و ما يمكرون الا بأنفسهم

9 _ سردمداران مجرم با مكر خويش عليه دين اسلام تنها خود را مى فريبند.

و كذلك جعلنا فى كل قرية . .. و ما يمكرون إلا بأنفسهم

توطئه رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 8 - 7

7 _ سران كفر و شرك ، سازندگان تهمت و افترا بر پيامبر ( ص ) و تخريب گران افكار عمومى جامعه صدراسلام بودند

.

و قال الظ_لمون إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا

از جمله {إن تتّبعون إلاّ. ..; پيروى نمى كنيد مگر...} استفاده مى شود كه دو گروه در جامعه بودند: 1_ گويندگان اين سخن، 2_ مخاطبان و پيروان. و به قرينه صفت {الظالمون} مى توان گفت كه: {گويندگان از سران كفر و شرك بودند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 6 - 1

1 - رفتن سران شرك و كفر از حضور پيامبر ( ص ) و تحريك ديگران به پراكنده شدن از اطراف آن حضرت

و انطلق الملأ منهم أن امشوا

{انطلاق} به معناى انصراف و رفتن و {ملأ} به معناى سران و دانه درشتان جامعه است. {أن} در {أن امشوا} تفسيرى و متضمن معناى قول است; يعنى، {انطلقوا و قالوا امشوا...}. مفسران گفته اند: آيه شريفه درباره كسانى نازل شده كه در مجلس ابوطالب و با حضور پيامبراسلام شركت داشتند; ولى پس از دعوت پيامبر(ص) به يگانه پرستى، آن مجلس را ترك كردند و ديگران را به پراكنده شدن از اطراف آن حضرت تحريك نمودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 123 - 10

10 _ سردمداران كفر از درك بازگشت آثار توطئه هاى آنان عليه خودشان ناتوانند.

و ما يمكرون إلا بأنفسهم و ما يشعرون

توطئه رهبران منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 14 - 4

4 - سردمداران نفاق ، توطئه گرانى شرور و شيطان گونه اند .

و إذا خلوا إلى شيطينهم

توطئه زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف -

12 - 23 - 6

6_ زليخا براى كام جويى از يوسف ( ع ) و رسيدن به وصال او ، درب هاى قصرش را قفل كرد و او را به سوى خويش فرا خواند .

رودته . .. و غلّقت الأبوب و قالت هيت لك

{تغليق} (مصدر غلّقت) به معناى قفل كردن است. {هيت لك} اسم فعل امر و به معناى {بيا} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 25 - 4،5،6،7،8،14

4_ زليخا براى دستيابى به يوسف ( ع ) و جلوگيرى از خروج وى ، به تعقيب او پرداخت و با سرعت به سمت درب خروجى دويد .

واستبقا الباب

5_ يوسف ( ع ) در تعقيب و گريزش با زليخا ، زودتر از وى به درب خروجى رسيد .

واستبقا الباب و قدت قميصه من دبر

6_ زليخا براى جلوگيرى از خروج يوسف ( ع ) ، از پشتْ پيراهنش را چنگ زد و او را به شدت به سوى خود كشيد .

واستبقا الباب و قدت قميصه من دبر

7_ زليخا بر اثر چنگ زدن به پيراهن يوسف ( ع ) ، پيراهن او را چاك زد و سرتاسر آن را پاره كرد .

و قدت قميصه من دبر

{قدّ} (مصدر قدّت) به معناى شكافتن و پاره كردن طولى و سراسرى است (لسان العرب) ; يعنى ، آن گاه گفته مى شود {قدّ القميص} كه پيراهن از طول پاره شود و سراسر آن شكافته گردد.

8_ يوسف ( ع ) ، به گشودن درب و فرار از چنگ زليخا موفق شد .

و ألفيا سيدها لدا الباب

14_ تحريك عزيز مصر از سوى زليخا براى مؤاخذه

و مجازات يوسف ( ع )

ما جزاء من أراد بأهلك سوءًا إلا أن يسجن أو عذاب أليم

برداشت فوق ، از تصريح زليخا به {أهلك} (همسر تو) استفاده مى شود ; يعنى ، او با آوردن {أهلك} درصدد تحريك عزيز مصر براى مجازات يوسف(ع) بود.

توطئه سوزاندن ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 98 - 2

2 - سوزاندن ابراهيم ( ع ) با انبوهى از آتش پرشعله ، مكر و توطئه مشركان در راستاى نابودى آن حضرت

فألقوه فى الجحيم . فأرادوا به كيدًا فجعلن_هم الأسفلين

توطئه شياطين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 76 - 11،13

11 _ سست بنيادى نقشه ها و ترفند هاى طاغوت ها و شياطين

و الّذين كفروا يقاتلون فى سبيل الطّاغوت . .. انّ كيد الشّيطان كان ضعيفاً

13 _ شياطين ، همواره در صدد مكر و توطئه عليه مؤمنان

انّ كيد الشّيطان كان ضعيفاً

توطئه طاغوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 76 - 11

11 _ سست بنيادى نقشه ها و ترفند هاى طاغوت ها و شياطين

و الّذين كفروا يقاتلون فى سبيل الطّاغوت . .. انّ كيد الشّيطان كان ضعيفاً

توطئه ظالمان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 3 - 6،7

6- مشركانِ ستم پيشه ، داراى حركت هاى جمعى و متشكل عليه دعوت پيامبر ( ص )

و أسرّوا النجوى الذين ظلموا

{أسرّوا} (از مصدر {اسرار}); يعنى، پنهان مى داشتند و {نجوى} به معناى گفتوگوهاى پنهانى و مفعول براى {أسرّوا} است. بنابراين

نجواكردن، دليل بر حركت جمعى و متشكل است و پنهان داشتن آن بيانگر سعى و تلاش بر دور ماندن اين حركت از انظار ديگران (مسلمانان) است.

7- توطئه چينى گروهى خاص از مشركان ستم پيشه عليه پيامبر ( ص ) و دعوت او

و أسرّوا النجوى الذين ظلموا

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه {الذين ظلموا} قيد احترازى باشد; يعنى، آن دسته از مشركانى كه ستم پيشه اند و خوى تجاوزگرى دارند.

توطئه علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 52 - 7

7 _ همسويى اهل كتاب ( علماى يهود ) با كافران و مشركان ، تلاشى براى فراهم آوردن نيرو و ياور عليه مسلمانان *

الم تر الى الّذين . .. و يقولون للّذين كفروا ... فلن تجد له نصيراً

جمله {فلن تجد له نصيراً} پس از بيان همسويى يهود با مشركان، مى تواند بيانگر اين معنا باشد كه يهوديان به منظور يارى طلبى عليه مسلمانان، با مشركان همسو شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 41 - 24

24 _ تحريكات پشت پرده عالمان يهود عليه پيامبر ( ص ) و اسلام

سمعون لقوم ءاخرين لم يأتوك . .. ان اوتيتم هذا فخذوه و إن لم تؤتوه فاحذروا

توطئه عليه آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 20 - 2

2 _ نمايان سازى شرمگاه آدم و حوا، از اهداف شيطان در فريبكارى و توطئه عليه آنان

فوسوس لهما الشيطن ليبدى لهما ما وُرى عنهما من سوءتهما

توطئه عليه آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

11 - حج - 22 - 51 - 1

1 - تلاش پى گير مشركان عصر بعثت ، عليه آيات الهى ( قرآن ) و ناكام ساختن پيامبر ( ص ) در دعوت خويش

و الذين سعوا فى ءاي_تنا معجزين أولئك أصح_ب الجحيم

{سعى} (مصدر {سعوا}) به معناى تلاش كردن است و {فى آياتنا} به تقدير {فى ابطال آياتنا} مى باشد. {معاجزة} (مصدر {معاجزين}) اگر از {عَجُز} (دنباله) مشتق شده باشد به معناى سبقت گرفتن از چيزى و پشت سرگذاشتن آن است و اگر از {عَجْز} (ناتوانى) مشتق شده باشد، به معناى ناتوان كردن مى باشد. در هر صورت {معاجزين} حال براى فاعل {سعوا} است و مفعول آن محذوف مى باشد و تقدير آن مى تواند {معاجزينا} و يا {معاجزين رسولنا} باشد. {جحيم} نيز به معناى آتش بر افروخته و شعلهور است.

توطئه عليه ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 70 - 1،3

1- توطئه و نيرنگ بت پرستان عليه ابراهيم ( ع ) ناكام ماند .

و أرادوا به كيدًا فجعلن_هم الأخسرين

3- حضرت ابراهيم ( ع ) ، علاوه بر افكنده شدن در آتش ، با نيرنگ و توطئه ديگرى از سوى بت پرستان روبه رو گشت .

و أردوا به كيدًا فجعلن_هم الأخسرين

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه مقصود از {كيداً} نيرنگ جديد و غير از افكندن در آتش باشد; زيرا در معناى {كيد} محرمانه بودن نهفته است، در حالى كه افكندن در آتش كارى علنى بود نه مخفى; به علاوه تعبير {أرادوا}; يعنى، اراده كردند و خواستند (نه عملى كردن) شاهد اين مدعا است. گفتنى

است تنوين {كيداً} براى تفخيم و تعظيم باشد كه در اين صورت بيانگر بزرگى نيرنگ است.

توطئه عليه اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 14 - 3

3 - منافقان صدر اسلام ، داراى جلسات سرى با رؤساى خويش براى طرح توطئه عليه اسلام و مسلمين

و إذا خلوا إلى شيطينهم

{خلأ به و إليه} به معناى با او خلوت كرده است. برخى گفته اند: خلأ آن گاه كه به {الى} متعدى شود متضمن معناى رفتن نيز مى باشد. بر اين مبنا {و إذا خلوا ...}; يعنى: {و اذا ذهبوا الى شياطينهم خالين بهم; آن گاه كه به سوى رؤساى خود روند و با آنان خلوت كنند.}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 76 - 4

4 - يهوديان عصر بعثت داراى جلسات سرّى و مخفيانه براى توطئه چينى عليه اسلام

و إذا خلا بعضهم إلى بعض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 123 - 9

9 _ سردمداران مجرم با مكر خويش عليه دين اسلام تنها خود را مى فريبند.

و كذلك جعلنا فى كل قرية . .. و ما يمكرون إلا بأنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 30 - 4

4 _ كافران همواره در حال برنامه ريزى و توطئه عليه اسلام و بنياد هاى دين

إذ يمكر بك . .. و يمكرون

جمله {إذ يمكر . .. } گزارشى از مكرهاى گذشته كافران دارد و جمله {يمكرون} خبر از توطئه گريهاى آينده آنان مى دهد. بيان اين خبر

با فعل مضارع حاكى از استمرار اين توطئه گريهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 74 - 7،8،13

7 _ تلاش پنهانى منافقان و اهتمام آنان در توطئه عليه پيامبر ( ص ) و اسلام

و هموا بما لم ينالوا

8 _ شكست منافقان در توطئه عليه اسلام و پيامبر ( ص ) و عدم دستيابى آنان به هدف هاى شومشان

و هموا بما لم ينالوا

13 _ توطئه هاى منافقان عليه اسلام و پيامبر ( ص ) ، انتقام جويى آنان از مسلمانان دست يافته به امكانات مادى ، در پرتو تفضلات خدا و رسول

و ما نقموا إلا أن أغنيهم اللّه و رسوله من فضله

برداشت فوق بر اين اساس است كه ضمير در {أغناهم} به مسلمانان برگردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 3 - 9

9- بشر بودن پيامبر ( ص ) محتواى نجواى توطئه آميز مشركان و دستاويز آنان عليه اسلام و قرآن

و أسرّوا النجوى الذين ظلموا هل ه_ذا إلاّبشر مثلكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 4 - 4

4- هشدار خداوند به مشركان ستم پيشه در باره توطئه هاى پنهانى و گفت وگو هاى محرمانه آنان عليه پيامبر ( ص ) و اسلام

أسرّوا النجوى الذين ظلموا . .. قال ربّى يعلم القول فى السماء والأرض

تذكر به مشركان نجواگر و توطئه كننده، مبنى بر آگاهى خداوند از هر نوع سخنى در آسمان و زمين، هشدارى است به آنان در باره سرانجام شومِ توطئه هايشان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 -

نور - 24 - 11 - 3

3 - منافقان در عصر بعثت ، داراى جمعيتى هم دست و متشكل براى توطئه عليه پيامبر ( ص ) و اسلام

إنّ الذين جاءو بالإفك عصبة منكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 14 - 2،9

2 - اتحاد و همدستى منافقان با يهوديان عليه اسلام و مسلمين

ألم تر إلى الذين تولّوا قومًا غضب اللّه عليهم

دوستى ميان منافقان و يهوديان _ كه مورد عضب خدا هستند _ جنبه عاطفى نداشت; بلكه سياسى و عقيدتى بوده است.

9 - هشدار خداوند به پيامبر ( ص ) ، درباره پديده نفاق و ترفند هاى منافقان عليه اسلام و مسلمانان

ألم تر إلى الذين تولّوا قومًا غضب اللّه عليهم

استفهام در {ألم تر}تعجبى است; ولى چون خطاب به پيامبر(ص) است، مى تواند دربردارنده هشدار و بيدار باش به آن حضرت نيز باشد. بدين صورت كه مبادا مسلمانان از ترفندهاى منافقان و همدستى آنان با يهوديان، غفلت ورزند و ندانند كه از كجا ضربه مى خورند.

توطئه عليه انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 77 - 4

4- بسيارى از رسولان الهى ، چونان پيامبر ( ص ) ، با توطئه و كارشكنى و تهديد به تبعيد و اخراج از وطن خويش ، رو به رو بودند .

و إن كادوا ليستفزّونك . .. سنّة من قد أرسلنا قبلك من رسلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 5 - 6

6 - همه امت ها به قصد دستگير كردن و از بين بردن پيامبرشان اقدام

كرده اند .

و همّت كلّ أمّة برسولهم ليأخذوه

{أخذ} در اصل به معناى گرفتن است و مقصود از آن در آيه شريفه، دستگير كردن و از بين بردن پيامبران است.

توطئه عليه جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 9 - 2

2 - ضربه زدن به اهل ايمان و توطئه عليه آنان ، از اهداف منافقان در اظهار ايمان

يخدعون اللّه و الذين ءامنوا

{خدع} به معناى پنهان كردن امرى و اظهار كردن امرى ديگر است به منظور ضربه زدن و ايجاد ناگوارى.

توطئه عليه حوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 20 - 2

2 _ نمايان سازى شرمگاه آدم و حوا، از اهداف شيطان در فريبكارى و توطئه عليه آنان

فوسوس لهما الشيطن ليبدى لهما ما وُرى عنهما من سوءتهما

توطئه عليه خانواده محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 11 - 2

2 - هم دستى و تشكل تنى چند از منافقان عصر بعثت ، براى تهمت زنى و شايعه سازى عليه خانواده پيامبر ( ص )

إنّ الذين جاءو بالإفك عصبة منكم

بيشتر مفسران بر اين باورند كه گروه بهتان زننده (عصبة منكم) از منافقان بودند.

توطئه عليه دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 30 - 7

7 _ خداوند برهم زننده برنامه ها و توطئه هاى كافران عليه دين

و يمكرون و يمكر اللّه و اللّه خير المكرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 28 - 15

15- اسطوره

خواندن قرآن ، توطئه عليه دين الهى و انتخاب كفر ، اعمالى زشت و ناپسند

و إذا قيل لهم ماذا أنزل ربّكم قالوا أس_طر الأولين . .. قد مكر الذين من قبلهم ...

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 15 - 1،4

1 - كافران همواره و به دقت ، در حال توطئه و چاره انديشى براى رويارويى با آيين الهى اند .

إنّهم يكيدون كيدًا

فعل مضارع {يكيدون} _ به قرينه سياق آيه _ بر استمرار دلالت دارد و {كيداً} مفعول مطلق و براى تأكيد است. آيات بعد بيانگر آن است كه مراد از ضمير {إنّهم}، كافران و مراد از {كيد} چاره سازى براى مقابله با برنامه هاى خداوند است.

4 - جدى نگرفتن هشدار هاى قرآن به معاد و شوخى قلمداد كردن آن ، دسيسه كافران در مقابله با آيين الهى

و ما هو بالهزل . إنّهم يكيدون كيدًا

توطئه عليه رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 52 - 7

7 - توطئه عليه خط رسالت و رهبران الهى ، بارزترين نمود ظلم

قالوا تقاسموا باللّه لنبيّتنّه و أهله . .. فتلك بيوتهم خاوية بما ظلموا

با توجه به ارتباط آيه مورد بحث با آيات پيشين و اين كه در آيات گذشته، تصميم گروه هاى نُه گانه فسادگر مبنى بر ترور صالح پيامبر(ع) و خانواده اش، به عنوان مهم ترين فسادگرى مطرح شده، قيد {بما ظلموا} بيانگر آن است كه توطئه، بارزترين و مهم ترين مصداق ظلم نيز مى باشد.

توطئه عليه زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف

- 12 - 31 - 2

2_ عشق زليخا به يوسف ( ع ) حربه زنان اشراف مصر ، براى جنجال و توطئه عليه او

قال نسوة فى المدينة . .. فلما سمعت بمكرهنّ

مراد از {مكر} نقل كردن و مطرح ساختن ماجراى زليخاست. اطلاق {مكر} به نقل آن ماجرا ، گوياى اين است كه زنان اشراف با مطرح كردن آن قصه ، درصدد ضربه زدن به شخصيت زليخا و توطئه عليه وى بودند.

توطئه عليه صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 49 - 4

4 - مبارزه با صالح پيامبر و از ميان بردن وى ، محور اتحاد و همكارى گروه هاى فسادگر على رغم داشتن اختلاف

و كان فى المدينة تسعة رهط . .. تقاسموا باللّه لنبيّتنّه و أهله

نُه گانه بودن گروه هاى مزبور، خود دليل تمايزات و وجود نقطه هاى افتراق ميان آنان است; با اين حال براى از ميان بردن صالح باهم متّحد شدند.

توطئه عليه صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 7 - 6

6 - اقدام الهى براى خنثى كردن توطئه اقتصادى منافقان ، عليه پيامبر ( ص ) و اصحاب آن حضرت

هم الذين يقولون لاتنفقوا على من عند رسول اللّه حتّى ينفضّوا

توطئه عليه قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 31 - 6

6 _ بى تأثيرى آيات الهى در قلب توطئه گران عليه پيامبر ( ص ) و قرآن

و إذا تتلى عليهم ءايتنا قالوا . .. إن هذا إلا أسطير الأولين

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 21 - 9

9 _ رويارويى قشر هاى مرفه و اشراف عصر بعثت با پيامبر ( ص ) و توطئه و نيرنگ آنان در برابر معجزه آن حضرت ( قرآن كريم )

و إذا أذقنا الناس رحمة من بعد ضراء مسّتهم إذا لهم مكر فى ءاياتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 3 - 9

9- بشر بودن پيامبر ( ص ) محتواى نجواى توطئه آميز مشركان و دستاويز آنان عليه اسلام و قرآن

و أسرّوا النجوى الذين ظلموا هل ه_ذا إلاّبشر مثلكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 51 - 1

1 - تلاش پى گير مشركان عصر بعثت ، عليه آيات الهى ( قرآن ) و ناكام ساختن پيامبر ( ص ) در دعوت خويش

و الذين سعوا فى ءاي_تنا معجزين أولئك أصح_ب الجحيم

{سعى} (مصدر {سعوا}) به معناى تلاش كردن است و {فى آياتنا} به تقدير {فى ابطال آياتنا} مى باشد. {معاجزة} (مصدر {معاجزين}) اگر از {عَجُز} (دنباله) مشتق شده باشد به معناى سبقت گرفتن از چيزى و پشت سرگذاشتن آن است و اگر از {عَجْز} (ناتوانى) مشتق شده باشد، به معناى ناتوان كردن مى باشد. در هر صورت {معاجزين} حال براى فاعل {سعوا} است و مفعول آن محذوف مى باشد و تقدير آن مى تواند {معاجزينا} و يا {معاجزين رسولنا} باشد. {جحيم} نيز به معناى آتش بر افروخته و شعلهور است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 21 - 1

1 - انديشه عميق و مستمر وليدبن

مغيره ، عليه قرآن و رسالت پيامبر ( ص )

ثمّ نظر

{ثمّ} در {ثمّ نظر} يا براى تراخى زمانى است و يا رتبى. در هر دو صورت بيانگر نظر و انديشه عميق و مستمر كافرانى است كه پيش از اين، به فكر و حسابگرى عليه دين مشغول بودند (إنّه فكّر و قدّر و...).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 22 - 2

2 - چاره انديشى عجولانه و شتاب آلودِ وليدبن مغيره ، عليه قرآن و پيامبر ( ص )

إنّه فكّر و قدّر . .. ثمّ نظر . ثمّ عبس و بسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 24 - 2

2 - اتهام سحر و جادوگرى به قرآن ، طرحى حساب شده از سوى وليدبن مغيره

إنّه فكّر و قدّر . .. فقال إن ه_ذا إلاّ سحر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 16 - 6

6 - كافرانى كه در برابر حاكميت قرآن و تأثير هشدار هاى آن ، خدعه كنند ، به كيفرى غافلگيرانه و غير قابل پيش بينى گرفتار خواهند شد .

إنّه لقول فصل . .. يكيدون ... و أكيد كيدًا

{حيله}; يعنى، آنچه به صورت مخفيانه، مايه رسيدن به حالت مورد نظر گردد. و {كيد} نوعى احتيال است. (مفردات راغب)

توطئه عليه محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 31 - 3،6

3 _ اظهار آگاهى كافران از محتواى قرآن و غير مهم جلوه دادن آن ، از حيله هاى آنان عليه پيامبر ( ص

)

و يمكرون . .. قالوا قد سمعنا لو نشاء لقلنا مثل هذا إن هذا إلا أسطير

جمله {ان هذا . .. } دلالت مى كند بر اينكه مقصود از {مثل هذا} همانندى در محتواى قرآن بوده است.

6 _ بى تأثيرى آيات الهى در قلب توطئه گران عليه پيامبر ( ص ) و قرآن

و إذا تتلى عليهم ءايتنا قالوا . .. إن هذا إلا أسطير الأولين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 74 - 7،8،13

7 _ تلاش پنهانى منافقان و اهتمام آنان در توطئه عليه پيامبر ( ص ) و اسلام

و هموا بما لم ينالوا

8 _ شكست منافقان در توطئه عليه اسلام و پيامبر ( ص ) و عدم دستيابى آنان به هدف هاى شومشان

و هموا بما لم ينالوا

13 _ توطئه هاى منافقان عليه اسلام و پيامبر ( ص ) ، انتقام جويى آنان از مسلمانان دست يافته به امكانات مادى ، در پرتو تفضلات خدا و رسول

و ما نقموا إلا أن أغنيهم اللّه و رسوله من فضله

برداشت فوق بر اين اساس است كه ضمير در {أغناهم} به مسلمانان برگردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 21 - 9

9 _ رويارويى قشر هاى مرفه و اشراف عصر بعثت با پيامبر ( ص ) و توطئه و نيرنگ آنان در برابر معجزه آن حضرت ( قرآن كريم )

و إذا أذقنا الناس رحمة من بعد ضراء مسّتهم إذا لهم مكر فى ءاياتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 97 - 3

3- تبليغات سوء و استهزاى

آزار دهنده ، حربه هميشگى مشركان و كافران عليه اسلام و پيامبر ( ص )

المستهزءين . .. و لقد نعلم أنك يضيق صدرك بما يقولون

فعل مضارع {يقولون} بر استمرار و هميشگى بودن گفتار و تبليغات مشركان و دشمنان دلالت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 47 - 2

2- خداوند ، از نجوا ها و سخنان سرّى كافران عليه پيامبر ( ص ) آگاه است$ .

نحن أعلم . .. و إذ هم نحوى

.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 73 - 2،3،4

2- هشدار الهى به پيامبر ( ص ) براى برحذر بودن از وسوسه ها و توطئه هاى مشركان جهت لغزش آن حضرت

و إن كادوا ليفتنونك عن الذى أوحينا إليك

3- روى آوردن مشركان به ترفند هاى فريبنده براى واداشتن پيامبر ( ص ) به اتخاذ روش هاى غير الهى

و إن كادوا ليفتنونك عن الذى أوحينا إليك

برداشت فوق، مبتنى بر اين احتمال است كه مراد از {الذى أوحينا إليك} روشها و دستوراتى است كه پيامبر(ص) موظف بود طبق آنها عمل كند.

4- تلاش هاى كافران براى ترغيب پيامبر ( ص ) به عقب نشينى و يا عدول از مواضع اصولى خويش ، ناكام ماند و شكست خورد .

و إن كادوا ليفتنونك

تعبير {نزديك بود تو را به فتنه اندازند} حكايت مى كند كه آنان، موفق به اين كار نشدند و شكست خوردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 74 - 5

5- پيامبر ( ص ) ، در انجام رسالت خويش ، با شديدترين و

سنگين ترين ترفند ها و توطئه ها از سوى كافران و مشركان رو به رو شد .

و لولا أن ثبّتنك لقد كدتّ تركن إليهم

از اينكه شخصيت بزرگى چون پيامبر(ص) نزديك بود در برخى مواضع خويش، به سازش كشيده شود و نيز يادآورى اين نكته كه اگر خدا به كمك او نمى آمد، چنين حادثه اى رخ مى نمود، حكايت از حقيقت ياد شده دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 76 - 1

1- توطئه و تلاش تحريك آميز مشركان عليه پيامبر ( ص ) ، به منظور فراهم آوردن زمينه تبعيد آن حضرت از مكه

و إن كادوا ليستفزّونك من الأرض ليخرجوك

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه مرجع ضمير {كادوا} و {يستفزّوا} _ به قرينه آيات قبل _ مشركان مكه و {ال} در {الأرض} عهد و مراد از آن سرزمين مكه باشد. گفتنى است كه {فزّ} ريشه {يستفزّون} به معناى حركت دادن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 77 - 4،7

4- بسيارى از رسولان الهى ، چونان پيامبر ( ص ) ، با توطئه و كارشكنى و تهديد به تبعيد و اخراج از وطن خويش ، رو به رو بودند .

و إن كادوا ليستفزّونك . .. سنّة من قد أرسلنا قبلك من رسلنا

7- دلدارى خداوند به پيامبر ( ص ) ، در قبال توطئه ها و تلاش هاى مشركان

و إن كادوا ليستفزّونك من الأرض ليخرجوك منها و إذًا لايلبثون خل_فك إلاّ قليلاً. س

تذكر به سنت حتمى الهى بر هلاكت متجاوزان به حقوق انبيا، پس از طرح توطئه هاى

مشركان مكه، مى تواند به منظور ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 3 - 4،6،7

4- برپايى جلسات سرّى و گفتوگو هاى مشورتى ، از سوى مشركان ستمگر عليه پيامبر ( ص )

و أسرّوا النجوى الذين ظلموا

6- مشركانِ ستم پيشه ، داراى حركت هاى جمعى و متشكل عليه دعوت پيامبر ( ص )

و أسرّوا النجوى الذين ظلموا

{أسرّوا} (از مصدر {اسرار}); يعنى، پنهان مى داشتند و {نجوى} به معناى گفتوگوهاى پنهانى و مفعول براى {أسرّوا} است. بنابراين نجواكردن، دليل بر حركت جمعى و متشكل است و پنهان داشتن آن بيانگر سعى و تلاش بر دور ماندن اين حركت از انظار ديگران (مسلمانان) است.

7- توطئه چينى گروهى خاص از مشركان ستم پيشه عليه پيامبر ( ص ) و دعوت او

و أسرّوا النجوى الذين ظلموا

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه {الذين ظلموا} قيد احترازى باشد; يعنى، آن دسته از مشركانى كه ستم پيشه اند و خوى تجاوزگرى دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 4 - 4

4- هشدار خداوند به مشركان ستم پيشه در باره توطئه هاى پنهانى و گفت وگو هاى محرمانه آنان عليه پيامبر ( ص ) و اسلام

أسرّوا النجوى الذين ظلموا . .. قال ربّى يعلم القول فى السماء والأرض

تذكر به مشركان نجواگر و توطئه كننده، مبنى بر آگاهى خداوند از هر نوع سخنى در آسمان و زمين، هشدارى است به آنان در باره سرانجام شومِ توطئه هايشان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 5 - 1

1- خواب

آشفته دانستن قرآن ، از تبليغات سوء مشركان ستم پيشه عليه پيامبر ( ص )

بل قالوا أضغ_ث أحل_م

{أضغاث} (جمع {ضغث}) به معناى دسته ها و مختلط ها و {أحلام} (جمع {حلم}) به معناى خواب ها است. اين تعبير (أضغاث أحلام) به خواب هاى آشفته و پراكنده اطلاق مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 110 - 5

5- كافران لجوج و مشركان حق ناپذير ، داراى توطئه ها و نقشه هاى نهانى عليه پيامبر ( ص )

فإن تولّوا . .. و يعلم ماتكتمون

ذكر {ماتكتمون} (آن چه را پوشيده مى داريد) مى تواند اشاره به توطئه هاى مخفيانه كافران و مشركان داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 51 - 1

1 - تلاش پى گير مشركان عصر بعثت ، عليه آيات الهى ( قرآن ) و ناكام ساختن پيامبر ( ص ) در دعوت خويش

و الذين سعوا فى ءاي_تنا معجزين أولئك أصح_ب الجحيم

{سعى} (مصدر {سعوا}) به معناى تلاش كردن است و {فى آياتنا} به تقدير {فى ابطال آياتنا} مى باشد. {معاجزة} (مصدر {معاجزين}) اگر از {عَجُز} (دنباله) مشتق شده باشد به معناى سبقت گرفتن از چيزى و پشت سرگذاشتن آن است و اگر از {عَجْز} (ناتوانى) مشتق شده باشد، به معناى ناتوان كردن مى باشد. در هر صورت {معاجزين} حال براى فاعل {سعوا} است و مفعول آن محذوف مى باشد و تقدير آن مى تواند {معاجزينا} و يا {معاجزين رسولنا} باشد. {جحيم} نيز به معناى آتش بر افروخته و شعلهور است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

12 - نور - 24 - 11 - 1،3

1 - هم دستى و تشكل تنى چند از مردمان عصر بعثت ، براى تهمت زنى و شايعه سازى عليه پيامبر ( ص ) و برخى از مؤمنان

إنّ الذين جاءو بالإفك عصبة منكم

{عصبة} در لغت به معناى گروهى متشكل و پشتيبان هم است كه از ده نفر تا چهل نفر باشند. آمدن فعل {مجىء} به صورت جمع نيز، مؤيد اين است كه تهمت زنندگان به شكل دسته جمعى، به كار تهمت و شايعه سازى مى پرداختند. گفتنى است آيه شريفه _ براساس تاريخ و شأن نزول آن _ در باره خانواده پيامبر(ص) نازل شده است كه مورد اتهام تنى چند از بدخواهان قرار گرفته بودند.

3 - منافقان در عصر بعثت ، داراى جمعيتى هم دست و متشكل براى توطئه عليه پيامبر ( ص ) و اسلام

إنّ الذين جاءو بالإفك عصبة منكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 51 - 6

6 - هشدار خداوند به اشرار قريش در قبال توطئه عليه پيامبر ( ص )

فانظر كيف كان ع_قبة مكرهم أنّا دمّرن_هم

با توجه به اين كه سوره نمل در مكه نازل شده، مى توان گفت كه آيه فوق از يك سو پيام دار حمايت خداوند از پيامبر(ص) و تقويت روحيه مؤمنان است و از سوى ديگر هشدارى به سران مشرك مكه است كه از سرنوشت ثموديان عبرت بگيرند و از توطئه عليه پيامبر(ص) دست بردارند و يا به فكر توطئه عليه او نيفتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 69 - 5

5 -

توطئه ها و كينهورزى هاى پنهان و آشكار مشركان عليه پيامبر ( ص )

و ربّك يعلم ما تكنّ صدورهم و ما يعلنون

با توجه به ارتباط اين آيه با آيات پيشين _ كه درباره انواع بهانه جويى هاى كافران مى باشد _ مى توان گفت كه مراد آيه بيان مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 1 - 6

6 - كافران و منافقان ، در صدد بودند تا پيامبر ( ص ) را از اهداف خود باز دارند و كارى كنند تا آن حضرت ، خواسته هايشان را قبول كند .

و لاتطع الك_فرين و المن_فقين

دستور صريح به پيامبر(ص) مبنى بر اطاعت نكردن از كافران و منافقان و تأكيد بر آن در آيه بعد، اين نكته را مى رساند كه گروه هاى ياد شده، در صدد بودند تا نظر آن حضرت را به سوى خود جلب كنند. لازم به ذكر است كه قضيه اى كه درباره سبب نزول آيه وارد شده، برداشت بالا را تقويت مى كند. سبب نزول آيه، اين است كه سران مشركان از پيامبر(ص) خواستند تا او شفيع بودن بت ها را بپذيرد و اعلام كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 43 - 9

9 - مشركان ، در صدد تحريك هم فكران خود براى رودررويى با پيامبر ( ص ) و تعاليم آن حضرت

إذا تتلى عليهم ءاي_تنا. .. قالوا ... يريد أن يصدّكم عمّا كان يعبد ءاباؤكم

آوردن ضميرهاى خطاب {كم} مى تواند براى ايجاد هيجان و ولع در مخاطبان باشد; تا آنان با توجه

به اين كه آنچه مورد تعرض قرار گرفته آيين پدرانشان است، بيشتر به حركت درآيند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 76 - 6

6 - پيامبراسلام ( ص ) ، با توطئه هاى پنهانى دشمنانِ رسالتش روبه رو بود .

نعلم ما يسرّون و ما يعلنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 6 - 1

1 - رفتن سران شرك و كفر از حضور پيامبر ( ص ) و تحريك ديگران به پراكنده شدن از اطراف آن حضرت

و انطلق الملأ منهم أن امشوا

{انطلاق} به معناى انصراف و رفتن و {ملأ} به معناى سران و دانه درشتان جامعه است. {أن} در {أن امشوا} تفسيرى و متضمن معناى قول است; يعنى، {انطلقوا و قالوا امشوا...}. مفسران گفته اند: آيه شريفه درباره كسانى نازل شده كه در مجلس ابوطالب و با حضور پيامبراسلام شركت داشتند; ولى پس از دعوت پيامبر(ص) به يگانه پرستى، آن مجلس را ترك كردند و ديگران را به پراكنده شدن از اطراف آن حضرت تحريك نمودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 11 - 3

3 - سران كفر و شرك ، گروهى متشكل ، همسو و متحد در برابر پيامبراسلام ( ص )

جند ما هنالك مهزوم من الأحزاب

برداشت ياد شده، از تعبير {جند} و {أحزاب} به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 5 - 13

13 - دلدارى خداوند به پيامبراسلام ( ص ) در برابر تكذيب ، ستيزه جويى و توطئه

كافران

فلايغررك تقلّبهم فى البل_د . كذّبت قبلهم قوم نوح ... فأخذتهم فكيف كان عقاب

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه در اين آيات با ذكر داستان انبياى گذشته، در صدد دلدارى به پيامبر اسلام(ص) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 79 - 1،6

1 - توطئه هاى پى درپى و جدى مشركان ، نسبت به پيامبر ( ص ) و تصميم قطعى آنان براى انكار حق

أم أبرموا أمرًا

{إبرام} (مصدر {أبرموا}) در اصل به معناى تابيدن و محكم كردن است و در اين جا مراد از آن _ به قرينه شأن نزول و آيه بعد _ تصميم جدى مشركان بر توطئه چينى عليه پيامبر(ص) مى باشد.

6 - تهديد مشركان مكه از سوى خداوند ، در برابر توطئه چينى آنان عليه پيامبر ( ص )

أم أبرموا أمرًا فإنّا مبرمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 80 - 5

5 - توطئه هاى مخفيانه مشركان مكه ، عليه پيامبراكرم ( ص )

أم يحسبون أنّا لانسمع سرّهم و نجويهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 16 - 4،5

4- حضور كافران ، در مجلس پيامبر ( ص ) ، حضورى صورى با اهدافى توطئه آميز *

و منهم من يستمع . .. قالوا للذين أوتوا العلم ماذا قال ءانفًا

خداوند در اين آيه، حالت پرسشگرى كافران (ماذا قال آنفاً) را مورد سرزنش و توبيخ قرار داده است. اين توبيخ، از آن جهت بوده است كه در پرسش آنان، نوعى توطئه و سعى در سست كردن ايمان

ديگران، نهفته بود.

5- افشاى حركت هاى مرموز كافران و منافقان ، از سوى خداوند براى پيامبر ( ص )

و منهم من يستمع إليك حتّى إذا خرجوا من عندك

خطاب آيه شريفه به پيامبر(ص) است و ضمير {منهم} ممكن است به كافران بازگردد كه در آيات پيشين ياد شده اند و نيز ممكن است باتوجه به محتواى آيه _ كه نوعى حركت نفاق آميز را بيان داشته _ به منافقان بازگردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 42 - 3

3 - افشاگرى خداوند ، در مورد اهداف خائنانه و توطئه گرانه مشركان عليه جان پيامبر ( ص )

نتربص به ريب المنون . .. أم يريدون كيدًا

طبق گفته مفسران، ممكن است عبارت {يريدون . ..} نظر به توطئه {دارالندوه} داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 7 - 1،6

1 - توطئه منافقان ، به منظور پراكندن اصحاب و ياران نزديك پيامبر ( ص ) ، از اطراف آن حضرت

هم الذين يقولون لاتنفقوا على من عند رسول اللّه حتّى ينفضّوا

6 - اقدام الهى براى خنثى كردن توطئه اقتصادى منافقان ، عليه پيامبر ( ص ) و اصحاب آن حضرت

هم الذين يقولون لاتنفقوا على من عند رسول اللّه حتّى ينفضّوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 4 - 9،15،16

9 - افشاى سخنان محرمانه و راز پيامبر ( ص ) ، از سوى برخى از همسرانش ، نوعى توطئه و همدستى عليه آن حضرت بود .

و إن تظ_هرا عليه

مطلب ياد شده، از تعبير {إن تظاهرا عليه}

(اگر عليه پيامبر(ص) هم پشتى كنيد)، استفاده مى شود. گفتنى است {تظاهر} (مصدر {تظاهرا}) به معناى تعاون و هم پشتى است.

15 - پيامبر ( ص ) ، در برابر ضديت و خيانت برخى از همسرانش ، مورد حمايت و پشتيبانى خداوند ، جبرائيل ، صالح مؤمنان ( على ( ع ) ) و فرشتگان قرار داشت .

و إن تظ_هرا عليه فإنّ اللّه هو موليه . .. و المل_ئكة بعد ذلك ظهير

16 - دلدارى خداوند به پيامبر ( ص ) ، در برابر خيانت ها و توطئه ها عليه ايشان

و إن تظ_هرا عليه فإنّ اللّه هو موليه . .. و المل_ئكة بعد ذلك ظهير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 21 - 1

1 - انديشه عميق و مستمر وليدبن مغيره ، عليه قرآن و رسالت پيامبر ( ص )

ثمّ نظر

{ثمّ} در {ثمّ نظر} يا براى تراخى زمانى است و يا رتبى. در هر دو صورت بيانگر نظر و انديشه عميق و مستمر كافرانى است كه پيش از اين، به فكر و حسابگرى عليه دين مشغول بودند (إنّه فكّر و قدّر و...).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 22 - 2

2 - چاره انديشى عجولانه و شتاب آلودِ وليدبن مغيره ، عليه قرآن و پيامبر ( ص )

إنّه فكّر و قدّر . .. ثمّ نظر . ثمّ عبس و بسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 3 - 4

4 - پيامبر ( ص ) ، مورد تهديد دسيسه ها و نيرنگ هاى فوق

سرّى دشمن

قل . .. و من شرّ غاسق إذا وقب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 4 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، مورد هجوم وسوسه هاى پى گير دشمنانى بود كه مقاصد سوء خود را پوشيده نگه مى داشتند .

من شرّ الوسواس الخنّاس

{وسوسه} به معناى تصورات پست است (مفردات). به شرّى كه به قلب خطور كند و نيز به آنچه خيرى در آن نباشد، {وسواس} گفته مى شود (مصباح). كلمه {وسواس} اسم مصدر {وسوسة} است و براى مبالغه بر شخص وسوسه كننده اطلاق شده است; يعنى، او به قدرى وسوسه گر است كه گويا خود مصداق {وسوسه كردن} يا {تفكر پليد} است. {خنّاس} _ كه صيغه مبالغه و يا بيانگر نسبت است _ از ريشه {خُنوس} (گرفته خاطر شدن و نهان ساختن خويش {لسان العرب}) و به معناى {بسيار نهانكار} يا {اهل نهانكارى} مى باشد.

توطئه عليه مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 14 - 3

3 - منافقان صدر اسلام ، داراى جلسات سرى با رؤساى خويش براى طرح توطئه عليه اسلام و مسلمين

و إذا خلوا إلى شيطينهم

{خلأ به و إليه} به معناى با او خلوت كرده است. برخى گفته اند: خلأ آن گاه كه به {الى} متعدى شود متضمن معناى رفتن نيز مى باشد. بر اين مبنا {و إذا خلوا ...}; يعنى: {و اذا ذهبوا الى شياطينهم خالين بهم; آن گاه كه به سوى رؤساى خود روند و با آنان خلوت كنند.}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 123 - 7

7 _ سردمداران مجرم مكه، يكسره در صدد توطئه و مكر عليه مسلمانان صدر اسلام بودند.

و كذلك جعلنا فى كل قرية

چون اين سوره مباركه مكى است، تشبيه مذكور در آيه، تشبيه سردمداران مجرم در تمامى نقاط به سردمداران مجرم شهر {مكه} است. لذا بيانگر وضعيت و شرايط آن روزگار مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 14 - 2،9

2 - اتحاد و همدستى منافقان با يهوديان عليه اسلام و مسلمين

ألم تر إلى الذين تولّوا قومًا غضب اللّه عليهم

دوستى ميان منافقان و يهوديان _ كه مورد عضب خدا هستند _ جنبه عاطفى نداشت; بلكه سياسى و عقيدتى بوده است.

9 - هشدار خداوند به پيامبر ( ص ) ، درباره پديده نفاق و ترفند هاى منافقان عليه اسلام و مسلمانان

ألم تر إلى الذين تولّوا قومًا غضب اللّه عليهم

استفهام در {ألم تر}تعجبى است; ولى چون خطاب به پيامبر(ص) است، مى تواند دربردارنده هشدار و بيدار باش به آن حضرت نيز باشد. بدين صورت كه مبادا مسلمانان از ترفندهاى منافقان و همدستى آنان با يهوديان، غفلت ورزند و ندانند كه از كجا ضربه مى خورند.

توطئه عليه موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 64 - 1

1 - ايادى و مبلغان فرعون ، همه فرعونيان را به هم فكرى ، اتحاد و به كاربستن تمامى حيله ها ، عليه موسى ( ع ) دعوت مى كردند .

فتن_زعوا . .. قالوا ... فأجمعوا كيدكم ثمّ ائتوا صفًّا

از آيات پيشين چنين برمى آيد كه پس از سخنان موسى(ع)، در بين

فرعونيان اختلافاتى بروز كرد (فتنازعوا) و گروه حاميان و مبلغان فرعون درصدد توجيه گروه ديگر برآمدند كه نسبت به موسى(ع) و مبارزه با او ترديد داشتند. به نظر مى رسد {فأجمعوا} نيز از ناحيه همان گروه به عنوان نتيجه سخنان قبلى آنان ابراز شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 35 - 3

3 - فرعون با تحريك احساسات قومى و ميهنى اطرافيان خود ، درصدد تهييج آنان عليه موسى ( ع ) بود .

قال . .. يريد أن يخرجكم من أرضكم بسحره

توطئه عليه مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 45 - 2

2 - مؤمن آل فرعون ، پس از اعلان مواضع اعتقادى خويش و مبارزه با عقيده شرك آلود ، با انواع مكر ها و نقشه هاى شوم فرعونيان روبه رو شد .

فوقي_ه اللّه سيّئات ما مكروا

جمع آمدن {سيّئات} نشانگر تعدد و گوناگونى مكرهاى فرعونيان است.

توطئه عليه مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 9 - 2

2 - ضربه زدن به اهل ايمان و توطئه عليه آنان ، از اهداف منافقان در اظهار ايمان

يخدعون اللّه و الذين ءامنوا

{خدع} به معناى پنهان كردن امرى و اظهار كردن امرى ديگر است به منظور ضربه زدن و ايجاد ناگوارى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 11 - 1

1 - هم دستى و تشكل تنى چند از مردمان عصر بعثت ، براى تهمت زنى و شايعه سازى عليه پيامبر ( ص

) و برخى از مؤمنان

إنّ الذين جاءو بالإفك عصبة منكم

{عصبة} در لغت به معناى گروهى متشكل و پشتيبان هم است كه از ده نفر تا چهل نفر باشند. آمدن فعل {مجىء} به صورت جمع نيز، مؤيد اين است كه تهمت زنندگان به شكل دسته جمعى، به كار تهمت و شايعه سازى مى پرداختند. گفتنى است آيه شريفه _ براساس تاريخ و شأن نزول آن _ در باره خانواده پيامبر(ص) نازل شده است كه مورد اتهام تنى چند از بدخواهان قرار گرفته بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 1 - 2

2_ جامعه مؤمنان ، برخوردار از حمايت ويژه خداوند در برابر توطئه ها و ترفند هاى كافران

الذين كفروا و صدّوا عن سبيل اللّه أضلّ أعم_لهم

از اين كه خداوند، تلاش هاى كافران و توطئه هاى آنان را نسبت به مؤمنان خنثى مى كند; مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 2 - 17

17- دلجويى و حمايت خداوند از مؤمنان ، در برابر توطئه هاى كافران دين ستيز

الذين كفروا . .. أضلّ أعم_لهم . و الذين ءامنوا ... كفّر عنهم سيّئاتهم و أصلح بال

از مجموع آيه شريفه، استفاده مى شود كه خداوند، در كنار تهديد و توبيخ كافران دين ستيز، در اين آيه به دلجويى و حمايت از مؤمنان راستين پرداخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 10 - 10

10 - خداوند ، حامى مؤمنان در برابر توطئه هاى شيطانى منافقان

و ليس بضارّهم . .. و على اللّه

فليتوكّل المؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 8 - 8

8 - دلدارى و تقويت روحيه مؤمنان ، از سوى خداوند در قبال توطئه هاى منافقان

ليخرجنّ الأعزّ . .. و للّه العزّة و لرسوله و للمؤمنين

توطئه عليه نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 52 - 7

7 - توطئه عليه خط رسالت و رهبران الهى ، بارزترين نمود ظلم

قالوا تقاسموا باللّه لنبيّتنّه و أهله . .. فتلك بيوتهم خاوية بما ظلموا

با توجه به ارتباط آيه مورد بحث با آيات پيشين و اين كه در آيات گذشته، تصميم گروه هاى نُه گانه فسادگر مبنى بر ترور صالح پيامبر(ع) و خانواده اش، به عنوان مهم ترين فسادگرى مطرح شده، قيد {بما ظلموا} بيانگر آن است كه توطئه، بارزترين و مهم ترين مصداق ظلم نيز مى باشد.

توطئه عليه هشدارهاى قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 15 - 3

3 - بى تأثير ساختن هشدار هاى قرآن درباره معاد ، محور نيرنگ هاى كافران

إنّه لقول فصل . .. إنّهم يكيدون كيدًا

به قرينه آيات پيشين، مصداق بارز كيد و مكر كافران، توطئه براى جدى نگرفتن هشدارهاى قرآن به معاد است.

توطئه عليه يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 9 - 1

1_ كشتن يا تبعيد يوسف ( ع ) به سرزمينى دوردست ، رأى اكثريت برادران وى در جلسه توطئه عليه او

اقتلوا يوسف أو اطرحوه أرضًا

جمله {اقتلوا يوسف. ..} را دو گونه مى توان تفسير كرد:

1_ برخى از برادران يوسف به كشتن وى نظر داشتند و برخى ديگر به تبعيد او رأى مى دادند. 2_اكثريت به توطئه عليه او نظر داشتند، ولى در اينكه او را بكشند و يا تبعيد كنند مردد بودند. قابل ذكر است كه جمله {إن كنتم فاعلين} در آيه بعد، مى رساند كه يكى از آنان با هر دو نظر مخالف بود ولذا در برداشت كلمه {اكثريت} آورده شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 10 - 1،2،3

1_ يكى از برادران يوسف ( لاوى ) در جلسه توطئه ، ساير برادران را از كشتن او برحذر داشت .

قال قائل منهم لاتقتلوا يوسف

مفرد بودن كلمه {قائل} گوياى اين است كه تنها يكى از برادران يوسف با كشتن وى مخالفت كرد و او بر اساس روايتى كه در پايان آيه خواهد آمد، {لاوى} بوده است.

2_ لاوى برخلاف ديگر برادرانش ، با توطئه عليه يوسف ( ع ) و دور ساختن او از نزد پدرشان يعقوب ( ع ) موافق نبود .

لاتقتلوا يوسف و ألقوه فى غي_بت الجب . .. إن كنتم ف_علين

جمله شرطى {إن كنتم فاعلين} (اگر بر توطئه عليه يوسف(ع) مصمم هستيد) مى رساند كه لاوى با انجام توطئه موافق نبود. لازم به ذكر است كه جواب جمله شرطى (إن كنتم...) معنايى است كه از {ألقوه...} استفاده مى شود ; يعنى، {إن كنتم فاعلين فألقوه فى غي_بت الجب}.

3_ لاوى به برادرانش پيشنهاد كرد اگر مصمم بر دور ساختن يوسف هستند او را در نهانگاه چاهى در مسير كاروان ها بيفكنند .

قال قائل منهم لاتقتلوا يوسف و ألقوه فى غي_بت

الجب يلتقطه بعض السيّارة

{جبّ} به معناى چاه است و برخى از اهل لغت برآنند كه {جبّ} به چاه عميق و پر آب گفته مى شود. در مجمع البيان آمده است: {غي_بت الجب} حفره و يا طاق مانندى است كه بالاى آب چاه قرار مى دهند و {سيارة} به گروهى كه مسافرت مى كنند (كاروان) اطلاق مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 11 - 2،4

2_ يعقوب ( ع ) همواره از كيد فرزندانش عليه يوسف ( ع ) نگران بود .

ي_أبانا ما لك لاتأمنّا على يوسف

4_ بردن يوسف ( ع ) از نزد يعقوب ( ع ) ، مشكل اساسى برادران يوسف در اجراى توطئه عليه او

قالوا ي_أبانا ما لك لاتأمنّا على يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 12 - 1،2،3،6

1_ فرزندان يعقوب ، پس از طرح توطئه عليه يوسف ( ع ) از او خواستند تا يوسف ( ع ) را همراه آنان به مرتع بفرستد .

أرسله معنا غدًا

2_ برادران يوسف ، زمان اجراى توطئه عليه او را ، فرداى همان روزِ مشورت با يكديگر و گفت و گو با پدرشان تعيين كردند .

إذ قالوا . .. قالوا ي_أبانا ... أرسله معنا غدًا

3_ برادران يوسف در اجراى نقشه شوم خويش عليه او ، تعجيل داشتند و درنگ را روا نمى دانستند .

أرسله معنا غدًا

برداشت فوق، از تصريح برادران او به اينكه {فردا يوسف(ع) را به همراه ما بفرست} استفاده مى شود.

6_ يوسف ( ع ) به هنگام اجراى توطئه برادرانش عليه او ، در سنين كودكى

يا نوجوانى بوده است .

أرسله معنا غدًا يرتع و يلعب

برداشت فوق ، از فعل {يلعب} (بازى كند) به دست مى آيد ; زيرا معمولاً بازى كردن را در مورد كودكان و نوجوانان به كار مى برند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 15 - 5،6

5_ برادران يوسف در توطئه عليه او ، از كشتنش احتراز مى كردند و سعى در زنده ماندن وى داشتند .

و ألقوه فى غي_بت الجب . .. و أجمعوا أن يجعلوه فى غي_بت الجب

از اينكه برادران يوسف بر آن شدند كه وى را در چاه قرار دهند نه اينكه او را در چاه بيفكنند ، معلوم مى شود سعى در زنده ماندن او داشتند.

6_ برادران يوسف پس از همراه بردن او ، همگى خود را براى نهادن وى در نهانخانه چاه ، مهيّا ساختند .

فلما ذهبوا به و أجمعوا أن يجعلوه فى غي_بت الجب

در برداشت فوق {اجماع} به معناى تصميم گرفتن و مهيّاى انجام كار شدن گرفته شده است. قابل ذكر است كه آيات پيشين (9 ، 10 و 11) مؤيد اين معنا مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 18 - 8،9

8_ اطمينان يعقوب ( ع ) به اجراى توطئه اى از سوى فرزندانش عليه يوسف ( ع )

بل سوّلت لكم أنفسكم أمرًا

كلمه {بل} مى رساند كه يعقوب(ع) سخن فرزندانش را نپذيرفت و جمله {سوّلت لكم . ..} بيانگر اين نكته است كه او به توطئه آنان عليه يوسف(ع) اطمينان پيدا كرد.

9_ يعقوب ( ع ) فريب كارى هاى نفس و جلوه پردازى

هاى نفسانى را ، وادار كننده فرزندانش بر توطئه عليه يوسف ( ع ) دانست .

بل سوّلت لكم أنفسكم أمرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 25 - 1،4،5،14

1_ زليخا براى كام جويى از يوسف ( ع ) و واداشتن او به آميزش ، درصدد برآمد تا با وى درآويزد .

واستبقا الباب

4_ زليخا براى دستيابى به يوسف ( ع ) و جلوگيرى از خروج وى ، به تعقيب او پرداخت و با سرعت به سمت درب خروجى دويد .

واستبقا الباب

5_ يوسف ( ع ) در تعقيب و گريزش با زليخا ، زودتر از وى به درب خروجى رسيد .

واستبقا الباب و قدت قميصه من دبر

14_ تحريك عزيز مصر از سوى زليخا براى مؤاخذه و مجازات يوسف ( ع )

ما جزاء من أراد بأهلك سوءًا إلا أن يسجن أو عذاب أليم

برداشت فوق ، از تصريح زليخا به {أهلك} (همسر تو) استفاده مى شود ; يعنى ، او با آوردن {أهلك} درصدد تحريك عزيز مصر براى مجازات يوسف(ع) بود.

توطئه فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 103 - 3

3- روى آوردن فرعون به اعمال قهرآميز عليه موسى ( ع ) در پى ناتوانى از رودررويى منطقى و فرهنگى با او

و لقد ءاتينا موسى تسع ءاي_ت بيّن_ت . .. فقال له فرعون إنى لأظنّك ي_موسى مسحورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 60 - 2،4

2 - فرعون ، پس از تعيين زمان رويارويى با موسى ( ع ) ، بى درنگ و بدون

از دست دادن فرصت ، به تهيه و تدارك مقدمات لازم براى مقابله پرداخت .

موعدكم يوم الزينة . .. فتولّى فرعون فجمع

{فاء} در {فتولّى} و {فجمع} براى بيان ترتيب كار و اتصال است; يعنى، فرعون به مجرد پايان مذاكره و مواعده با موسى(ع)، به تدارك مكر و جمع آورى آن پرداخت و هيچ فرصتى را از دست نداد.

4 - فرعون براى مقابله با موسى ( ع ) ، تمامى حيله ها و برنامه هاى خود را جمع آورى كرد و به كار گرفت .

فتولّى فرعون فجمع كيده

{كيد}; يعنى، مكر ورزيدن و چاره انديشيدن (قاموس) و مراد از {جمع كيد}، گردآورى اهل مكر و ابزار آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 26 - 1،2،11

1 - تصميم فرعون بر قتل موسى ( ع )

و قال فرعون ذرونى أقتل موسى

2 - فرعون درباره تصميم خود مبنى بر كشتن موسى ( ع ) ، با مشاوران و درباريانش به رايزنى پرداخت .

و قال فرعون ذرونى أقتل موسى

11 - تصميم فرعون بر قتل موسى ( ع ) ، به اتهام فسادانگيزى و اخلالگرى او در نظم عمومى كشور

أقتل موسى . .. إنّى أخاف ... أن يظهر فى الأرض الفساد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 27 - 1

1 - اطلاع يافتن موسى ( ع ) از توطئه براى قتل خود به دست فرعون

ذرونى أقتل موسى . .. و قال موسى إنّى عذت بربّى و ربّكم من كلّ متكبّر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 -

37 - 5

5 - دستور ساختن بناى مرتفع و رصدخانه براى اطلاع پيدا كردن از خداى موسى ( ع ) ، نيرنگ و ترفند فرعون براى اثبات دروغ گويى موسى ( ع ) درادعاى وجود خداى يكتا در جهان

أسب_ب السم_وت فأطّلع إلى إل_ه موسى

در اين كه مقصود اصلى فرعون از ساختن بناى مرتفع چه بوده، ميان مفسران چند ديدگاه وجود دارد: از جمله اين كه فرعون با ساختن بناى مرتفع، درصدد نبود كه به راه هاى آسمان دست يابد; زيرا كوه هاى مرتفعى وجود داشت كه از برج ها و بناى احداثى او بلندتر بود. از اين رو مقصود اصلى او اين بود كه براى مردم اثبات كند كه راه يافتن به آسمان، امرى ناممكن است. بنابر اين ادعاى موسى(ع) به اين كه در جهان خدايى هست كه با او ارتباط دارد، دروغ و باطل مى باشد. گفتنى است ذيل آيه _ كه در آن از بى اثر بودن توطئه فرعون سخن به ميان آمده _ مؤيد همين برداشت است.

توطئه قتل ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 98 - 1،2

1 - نيرنگ و توطئه گسترده مشركان براى نابودى ابراهيم ( ع )

فأرادوا به كيدًا

2 - سوزاندن ابراهيم ( ع ) با انبوهى از آتش پرشعله ، مكر و توطئه مشركان در راستاى نابودى آن حضرت

فألقوه فى الجحيم . فأرادوا به كيدًا فجعلن_هم الأسفلين

توطئه قتل صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 49 - 1،4،7

1 - توطئه و هم قسمى گروه هاى نُه گانه فسادگر ، براى

قتل شبانه صالح ( ع ) و خانواده اش

و كان فى المدينة تسعة رهط يفسدون . .. قالوا تقاسموا باللّه لنبيّتنّه و أهله

{تقاسم} (مصدر {تقاسموا}) به مشاركت كردن در قسم و {تبييت} (مصدر {نبيّتنّ}) به سوء قصد شبانه گفته مى شود.

4 - مبارزه با صالح پيامبر و از ميان بردن وى ، محور اتحاد و همكارى گروه هاى فسادگر على رغم داشتن اختلاف

و كان فى المدينة تسعة رهط . .. تقاسموا باللّه لنبيّتنّه و أهله

نُه گانه بودن گروه هاى مزبور، خود دليل تمايزات و وجود نقطه هاى افتراق ميان آنان است; با اين حال براى از ميان بردن صالح باهم متّحد شدند.

7 - چاره انديشى توطئه گران عليه صالح ، براى انكار جنايت خويش و گريز از قصاص يا پرداخت خونبها

ثمّ لنقولنّ لوليّه ما شهدنا مهلك أهله و إنّا لص_دقون

طرح اظهار بى خبرى از قتل صالح(ع) و خانواده وى، نشان مى دهد كه گروه هاى مزبور مى انديشيده اند تا راهى پيدا كنند و در نتيجه آن از خونخواهى ولىّ دم يا پرداخت خونبها شانه خالى كنند.

توطئه قتل عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 158 - 1،3

1 _ عدم حضور حضرت مسيح ( ع ) در بين مردم ، پس از توطئه قتل وى توسط يهود

و ما قتلوه. بل رفعه اللّه إليه

چنانچه عيسى(ع) پس از توطئه قتل در بين مردمان حضور مى داشت، همگان به اشتباه خويش پى مى بردند و واهى بودن قصه صليب بر مدعيان آن روشن مى گشت و جمله {رفعه اللّه اليه} در حقيقت جواب اين سؤال است كه اگر وى

كشته نشد چرا پس از واقعه قتل در بين مردمان ديده نشد.

3 _ نجات حضرت مسيح ( ع ) از توطئه قتل ، با معراج وى به سوى خدا

و ما قتلوه و ما صلبوه . .. بل رفعه اللّه إليه

توطئه قتل محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 181 - 14

14 _ يهود ، در صدد قتل پيامبر اسلام ( ص ) *

و قتلهم الانبيآء بغير حقّ

برداشت فوق، توجيهى است براى نسبت دادن قتل انبيا به يهود زمان پيامبر (ص). يعنى از اينكه كشتن پيامبران به آنان نسبت داده شده، معلوم مى گردد كه آنان در صدد قتل پيامبرند ; چرا كه وى به منزله همه پيامبران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 30 - 3

3 _ محبوس ساختن يا كشتن و يا تبعيد پيامبر ( ص ) ، از جمله توطئه هاى كافران مكه عليه آن حضرت

ليثبتوك او يقتلوك او يخرجوك و يمكرون

جمله {و يمكرون} بيانگر اين است كه كافران علاوه بر تصميم داشتن به قتل پيامبر(ص) و . .. برنامه هاى ديگرى نيز عليه پيامبر(ص) در نظر داشته اند. لذا در برداشت فوق از آن به {از جمله} تعبير شده است.

توطئه قتل موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 20 - 3

3 - مشاوره سران حكومت فرعون درباره كشتن موسى ( ع )

إنّ الملأيأتمرون بك ليقتلوك

{إئتمار} (مصدر {يأتمرون}) به معناى مشورت و رايزنى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر

- 40 - 26 - 1،2،6،11

1 - تصميم فرعون بر قتل موسى ( ع )

و قال فرعون ذرونى أقتل موسى

2 - فرعون درباره تصميم خود مبنى بر كشتن موسى ( ع ) ، با مشاوران و درباريانش به رايزنى پرداخت .

و قال فرعون ذرونى أقتل موسى

6 - كشتن موسى ( ع ) ، راه اصلى مبارزه با رسالت وى و گسترش آيين او ، در نگاه فرعون

و قال فرعون ذرونى أقتل موسى

11 - تصميم فرعون بر قتل موسى ( ع ) ، به اتهام فسادانگيزى و اخلالگرى او در نظم عمومى كشور

أقتل موسى . .. إنّى أخاف ... أن يظهر فى الأرض الفساد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 27 - 1

1 - اطلاع يافتن موسى ( ع ) از توطئه براى قتل خود به دست فرعون

ذرونى أقتل موسى . .. و قال موسى إنّى عذت بربّى و ربّكم من كلّ متكبّر

توطئه قتل هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 150 - 19

19 _ گوساله پرستان بنى اسرائيل مهياى كشتن هارون به خاطر مبارزه پى گير وى با شركورزى آنان

إن القوم استضعفونى و كادوا يقتلوننى

توطئه قتل هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 55 - 3

3_ هود ( ع ) ، به مشركان قومش اعلام كرد كه در پى توطئه ها و مكرهايشان ، به او مهلت نداده و او را از ميان بردارند .

فكيدونى جميعًا ثم لاتنظرون

{انظار} به معناى مهلت دادن است و {لاتنظرون} (مرا مهلت ندهيد) كنايه

از {نابودم سازيد} ، مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 56 - 1

1_ قوم عاد ، درصدد آزار و اذيت هود ( ع ) و از ميان برداشتن او بودند .

فكيدونى جميعًا ثم لاتنظرون. إنى توكلت على الله ربى و ربكم

توطئه قتل يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 9 - 1،2

1_ كشتن يا تبعيد يوسف ( ع ) به سرزمينى دوردست ، رأى اكثريت برادران وى در جلسه توطئه عليه او

اقتلوا يوسف أو اطرحوه أرضًا

جمله {اقتلوا يوسف. ..} را دو گونه مى توان تفسير كرد: 1_ برخى از برادران يوسف به كشتن وى نظر داشتند و برخى ديگر به تبعيد او رأى مى دادند. 2_اكثريت به توطئه عليه او نظر داشتند، ولى در اينكه او را بكشند و يا تبعيد كنند مردد بودند. قابل ذكر است كه جمله {إن كنتم فاعلين} در آيه بعد، مى رساند كه يكى از آنان با هر دو نظر مخالف بود ولذا در برداشت كلمه {اكثريت} آورده شد.

2_ حسادت برادران يوسف به وى ، منشأ تصميم آنان بر كشتن و يا تبعيد او

إذ قالوا ليوسف و أخوه أحب . .. اقتلوا يوسف

توطئه قلب بيمار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 52 - 2

2 _ شتاب زدگى بيماردلان سست ايمان و محروم از هدايت الهى ، در پذيرش ولايت و دوستى يهود و نصارا

فترى الذين فى قلوبهم مرض يسرعون فيهم

در برداشت فوق {يسرعون فيهم} _ به قرينه آيه قبل _ به معناى

{يسارعون فى توليهم} گرفته شده است.

توطئه قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 70 - 3

3- حضرت ابراهيم ( ع ) ، علاوه بر افكنده شدن در آتش ، با نيرنگ و توطئه ديگرى از سوى بت پرستان روبه رو گشت .

و أردوا به كيدًا فجعلن_هم الأخسرين

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه مقصود از {كيداً} نيرنگ جديد و غير از افكندن در آتش باشد; زيرا در معناى {كيد} محرمانه بودن نهفته است، در حالى كه افكندن در آتش كارى علنى بود نه مخفى; به علاوه تعبير {أرادوا}; يعنى، اراده كردند و خواستند (نه عملى كردن) شاهد اين مدعا است. گفتنى است تنوين {كيداً} براى تفخيم و تعظيم باشد كه در اين صورت بيانگر بزرگى نيرنگ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 71 - 1

1- حضرت ابراهيم و لوط ( ع ) ، از نيرنگ ها و دسيسه هاى قوم خود ، به اراده الهى نجات يافتند .

و أرادوا به كيدًا . .. و نجّين_ه و لوطًا إلى الأرض التى ب_ركنا فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 98 - 1

1 - نيرنگ و توطئه گسترده مشركان براى نابودى ابراهيم ( ع )

فأرادوا به كيدًا

توطئه قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 27 - 8

8 - اخبار الهى از برخورد هاى توطئه آميز و مخفيانه قوم ثمود ، در برابر معجزه الهى *

فارتقبهم

با توجه به اين كه در

واژه {فارتقب} ريزنگرى و نظارت دقيق نهفته است، احتمال مى رود اين فرمان، در مقام بيان حركت هاى مرموز قوم ثمود در برابر معجزه اى باشد كه براى آنان عطا خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 29 - 1،3

1 - توطئه قوم ثمود ، براى از ميان بردن ناقه صالح

فنادوا صاحبهم فتعاطى فعقر

3 - تصميم بدون انديشه و به دور از تدبير قوم ثمود ، در از ميان بردن معجزه الهى ( ناقه ) *

فنادوا صاحبهم

به كار رفتن {فاء} در {فنادوا} _ به جاى {ثمّ} يا حرف ديگر _ احتمال دارد بيانگر بى تأملى قوم ثمود در كشتن ناقه باشد.

توطئه قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 55 - 3

3_ هود ( ع ) ، به مشركان قومش اعلام كرد كه در پى توطئه ها و مكرهايشان ، به او مهلت نداده و او را از ميان بردارند .

فكيدونى جميعًا ثم لاتنظرون

{انظار} به معناى مهلت دادن است و {لاتنظرون} (مرا مهلت ندهيد) كنايه از {نابودم سازيد} ، مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 56 - 2

2_ هود ( ع ) به خاطر توكلش بر خداوند ، مطمئن به محفوظ ماندن از دسيسه ها و توطئه هاى قوم عاد بود .

فكيدونى جميعًا ثم لاتنظرون. إنى توكلت على الله

جمله {إنى توكلت. ..} بيان علت براى معناى كنايى {فكيدونى جمياً...} است و آن معناى كنايى ، عجز و ناتوانى قوم عاد بر ضربه زدن به هود(ع) مى باشد.

توطئه قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 71 - 1

1- حضرت ابراهيم و لوط ( ع ) ، از نيرنگ ها و دسيسه هاى قوم خود ، به اراده الهى نجات يافتند .

و أرادوا به كيدًا . .. و نجّين_ه و لوطًا إلى الأرض التى ب_ركنا فيها

توطئه كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 217 - 24

24 _ هشدار خداوند به مسلمانان ، با افشاى نيّات و اهداف كفار نسبت به مسلمانان

و لا يزالون يقاتلونكم حتى يردّوكم عن دينكم ان استطاعوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 54 - 3،4

3 _ مكر و مقابله خداوند با مكر و حيله كافران توطئه گر عليه عيسى ( ع )

و مكروا و مكر اللّه

4 _ توانايى و چيرگى خداوند در مكر با كافران

و مكروا و مكر اللّه و اللّه خير الماكرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 55 - 2

2 _ بشارت خداوند به عيسى ( ع ) بر نجات آن حضرت از مكر كافران

فلمّا احسّ عيسى منهم الكفر . .. و مكروا و مكر اللّه ... اذ قال اللّه يا عيسى انّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 118 - 17،18

17 _ ضرورت بررسى گفتار و منويّات درونى بيگانگان ( كافران ) ، براى شناسايى توطئه هاى آنان عليه جامعه اسلامى

لا تتخدوا بطانة من دونكم لا يألونكم خبالا ودّوا ما عنتّم

قد بدت البغضاء من افواه

18 _ دشمنى ، توطئه گرى و بدخواهى بيگانگان ( كافران ) ، از دلايل ضرورت پرهيز جامعه اسلامى از ايجاد روابط صميمانه با آنان

لا تتّخذوا . .. لا يألونكم خبالا ... و ما تخفى صدورهم اكبر

جمله {لا يألونكم . .. }، بيان علت براى {لا تتخذوا ...} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 119 - 2

2 _ غفلت اهل ايمان نسبت به توطئه هاى كافران ، موجب فريب خوردنشان و در نهايت محبت به آنان

يا ايها الذين امنوا . ..ها انتم اولاء تحبّونهم ... و اذا خلوا عضّوا عليكم الأَنا

مستفاد از ارتباط آيه مورد بحث و آيه سابق.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 149 - 2،3

2 _ تلاش كفرپيشگان براى واداشتن جامعه ايمانى به پيروى از خويش

ان تطيعوا الّذين كفروا يردّوكم على اعقابكم

3 _ هشدار هاى خداوند به جامعه ايمانى نسبت به توطئه ها و دسيسه هاى كفرپيشگان

يا ايّها الّذين امنوا ان تطيعوا الّذين كفروا يردّوكم على اعقابكم فتنقلبوا خاسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 156 - 9

9 _ بى اعتنايى اهل ايمان به توطئه هاى تبليغاتى كفرپيشگان ، ايجادكننده حسرت در دل هاى ايشان

لا تكونوا كالّذين كفروا . .. ليجعل اللّه ذلك حسرة فى قلوبهم

بنابر اينكه {ليجعل} متعلق به {لا تكونوا} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 176 - 4

4 _ نگرانى پيامبر ( ص ) از آسيب يافتن

دين خدا به واسطه تلاش هاى كفرآميز

و لا يحزنك الّذين يسارعون فى الكفر

از اينكه خداوند در مقام دلدارى مى فرمايد: انّهم لن يضروا اللّه شيئاً (آنان با كفرشان به خدا ضررى نمى رسانند)، معلوم مى شود كه سبب ناراحتى پيامبر (ص)، احتمال آسيب رسانى كافران به دين خدا بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 101 - 6

6 _ مسلمانان صدر اسلام ، در معرض فتنه و آسيب از سوى كافران به هنگام سفر

و إذا ضربتم فى الارض . .. ان خفتم ان يفتنكم الذين كفروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 102 - 16،19

16 _ در كمين بودن كافران براى ضربه زدن به مسلمانان ، دليل ضرورت آمادگى نظامى و تداركاتى ، براى دفع هجوم آنان

ودالذين كفروا لو تغفلون عن اسلحتكم و امتعتكم فيميلون عليكم ميلة واحدة

19 _ كافران در انديشه تهاجمى يكباره به مسلمين در شرايط مناسب

ودالذين كفروا لو تغفلون عن اسلحتكم و امتعتكم فيميلون عليكم ميلة واحدة

كلمه {ميل} هنگامى كه به {على} متعدى شود، به معناى هجوم بردن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 30 - 4،7

4 _ كافران همواره در حال برنامه ريزى و توطئه عليه اسلام و بنياد هاى دين

إذ يمكر بك . .. و يمكرون

جمله {إذ يمكر . .. } گزارشى از مكرهاى گذشته كافران دارد و جمله {يمكرون} خبر از توطئه گريهاى آينده آنان مى دهد. بيان اين خبر با فعل مضارع حاكى از استمرار اين توطئه گريهاست.

7 _ خداوند برهم زننده

برنامه ها و توطئه هاى كافران عليه دين

و يمكرون و يمكر اللّه و اللّه خير المكرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 39 - 8

8 _ مسلمانان صدر اسلام نگران توطئه هاى پنهانى كافرانى كه مخاصمات را ترك گفته و حاضر به صلح مى شدند .

فإن انتهوا فإن اللّه بما يعملون بصير

جواب شرط {انتهوا} به قرينه {قتلوهم} جمله اى همانند {فلاتقاتلوهم} است ; يعنى اگر كافران دست از فتنه انگيزى برداشتند و راه مسالمت پيش گرفتند با آنان نبرد نكنيد. با توجه به اين معنا معلوم مى شود هدف از بيان آگاهى خداوندبه اعمال اين گروه از كافران، اين است كه مسلمانان را از اين نگرانى برهاند كه شايد صلح جويى آنان دستاويزى براى توطئه و فتنه اى ديگر باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 40 - 5

5 _ موفقيت پيامبر ( ص ) در خروج از مكه و خلاصى از توطئه كافران ، مرهون نصرت خاص خداوند بود .

نصره اللّه إذ أخرجه الذين كفروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 47 - 5،9،10

5- كافران ، مخفيانه اقدام به استماع آيه هاى قرآن نموده و يكديگر را بر اين كار ملامت مى كردند .

نحن أعلم بما يستمعون به . .. و إذ هم نحوى

احتمال دارد مراد از {إذ هم نجوى} - همان گونه كه در برخى شأن نزولها آمده است _ كافرانى باشد كه مخفيانه، اقدام به استماع سخنان پيامبر(ص) مى كردند و با مشاهده يكديگر به صورت نجوا، به

ملامت يكديگر مى پرداختند.

9- كافران از طريق اعلام سحرشدگى پيامبر ( ص ) در صدد ايجاد بدبينى در پيروان ، نسبت به آن حضرت بودند .

إذ يقول الظ_لمون إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مخاطب {إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحوراً} مؤمنين باشد و كافران با تهمت {مسحور} به پيامبر(ص) _ كه بر شخص خارج شده از حد اعتدال بر اثر سحرزدگى اطلاق مى شود _ مى خواستند در آنان نسبت به آن حضرت، بدبينى ايجاد كنند.

10- كافران ، همواره در صدد ايجاد بدبينى به پيامبر ( ص ) در بين خود بودند تا به وسيله آن ، كسى به آن حضرت تمايل پيدا نكند .

إذ يقول الظ_لمون إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا

نكته ياد شده بر اين اساس كه مخاطب فعل {تتّبعون} كافران باشد كه به همديگر مى گفته اند و آوردن فعل مضارع {يقول} براى بيان تلاش همواره آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 74 - 5

5- پيامبر ( ص ) ، در انجام رسالت خويش ، با شديدترين و سنگين ترين ترفند ها و توطئه ها از سوى كافران و مشركان رو به رو شد .

و لولا أن ثبّتنك لقد كدتّ تركن إليهم

از اينكه شخصيت بزرگى چون پيامبر(ص) نزديك بود در برخى مواضع خويش، به سازش كشيده شود و نيز يادآورى اين نكته كه اگر خدا به كمك او نمى آمد، چنين حادثه اى رخ مى نمود، حكايت از حقيقت ياد شده دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 4

- 5

5 - هشدار خداوند درباره فريب خوردن از تحركات سياسى و اقتصادى كافران و ثروت و مكنت آنان در جامعه

فلايغررك تقلّبهم فى البل_د

برخى از اهل لغت نوشته اند: {تَقلَّبَ فى الأُمور}; يعنى، {تصرّف كيف يشاء} (در هر كارى مطابق خواسته خود دخل و تصرف كرد). مقصود از {تقلّبهم فى البلاد} تحركات سياسى و اقتصادى كافران در شهرها از راه سفرهاى تجارتى (مانند سفرهاى كافران قريش از مكه به شام، يمن و ...) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 56 - 10

10 - توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر پناه بردن به او ، در برابر كارشكنى ها و دشمنى هاى كافران و مشركان

إنّ الذين يج_دلون فى ءاي_ت اللّه . .. فاستعذ باللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 1 - 2

2_ جامعه مؤمنان ، برخوردار از حمايت ويژه خداوند در برابر توطئه ها و ترفند هاى كافران

الذين كفروا و صدّوا عن سبيل اللّه أضلّ أعم_لهم

از اين كه خداوند، تلاش هاى كافران و توطئه هاى آنان را نسبت به مؤمنان خنثى مى كند; مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 2 - 17

17- دلجويى و حمايت خداوند از مؤمنان ، در برابر توطئه هاى كافران دين ستيز

الذين كفروا . .. أضلّ أعم_لهم . و الذين ءامنوا ... كفّر عنهم سيّئاتهم و أصلح بال

از مجموع آيه شريفه، استفاده مى شود كه خداوند، در كنار تهديد و توبيخ كافران دين ستيز، در اين آيه

به دلجويى و حمايت از مؤمنان راستين پرداخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 16 - 4،5

4- حضور كافران ، در مجلس پيامبر ( ص ) ، حضورى صورى با اهدافى توطئه آميز *

و منهم من يستمع . .. قالوا للذين أوتوا العلم ماذا قال ءانفًا

خداوند در اين آيه، حالت پرسشگرى كافران (ماذا قال آنفاً) را مورد سرزنش و توبيخ قرار داده است. اين توبيخ، از آن جهت بوده است كه در پرسش آنان، نوعى توطئه و سعى در سست كردن ايمان ديگران، نهفته بود.

5- افشاى حركت هاى مرموز كافران و منافقان ، از سوى خداوند براى پيامبر ( ص )

و منهم من يستمع إليك حتّى إذا خرجوا من عندك

خطاب آيه شريفه به پيامبر(ص) است و ضمير {منهم} ممكن است به كافران بازگردد كه در آيات پيشين ياد شده اند و نيز ممكن است باتوجه به محتواى آيه _ كه نوعى حركت نفاق آميز را بيان داشته _ به منافقان بازگردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 7 - 5

5 - دلجويى خداوند از پيامبر ( ص ) ، در قبال هجوم كافران و تكذيب گران

إنّ عذاب ربّك لوقع

از اين كه پس از تأكيدهاى فراوان، خداوند روى سخن را به پيامبر(ص) متوجه ساخته و به آن حضرت اطمينان مى دهد كه عذاب كافران قطعى است; مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 18 - 2

2 - مبارزه كافران با قرآن و رسالت پيامبر ( ص )

، با انديشه شيطانى و سنجيده كارى همراه بود .

إنّه كان لأي_تنا عنيدًا . .. إنّه فكّر و قدّر

توطئه كافران صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 39 - 7

7 _ خداوند با بيان نظارت خويش بر اعمال كافرانِ دست كشيده از مبارزه عليه اسلام ، مسلمانان صدر اسلام را از غافلگير شدن در توطئه هاى آنان ايمنى بخشيد .

فإن انتهوا فإن اللّه بما يعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 110 - 5

5- كافران لجوج و مشركان حق ناپذير ، داراى توطئه ها و نقشه هاى نهانى عليه پيامبر ( ص )

فإن تولّوا . .. و يعلم ماتكتمون

ذكر {ماتكتمون} (آن چه را پوشيده مى داريد) مى تواند اشاره به توطئه هاى مخفيانه كافران و مشركان داشته باشد.

توطئه كافران مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 86 - 4

4 _ كافران قوم شعيب در تلاش مستمر براى بد جلوه دادن راه خدا

و تصدون عن سبيل اللّه من ءامن به و تبغونها عوجاً

توطئه كافران مقارن بعثت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 15 - 2

2 - خداوند ، با بيان پافشارى كافران عصر بعثت بر كفر و انكار معاد ، انتظار ايمان آوردن آنان را بى فايده خواند و توطئه گرى آنها را به پيامبر ( ص ) گوشزد كرد .

إنّهم يكيدون كيدًا

توطئه كافران مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8

- 30 - 2،3

2 _ توطئه گرى هاى كافران مكه عليه پيامبر ( ص ) و نجات وى از آن توطئه ها با برنامه هاى الهى ، امرى شايسته و بايسته به ياد داشتن

إذ يمكر بك الذين كفروا . .. و اللّه خير المكرين

{إذ يمكر . .. } عطف بر {إذ أنتم قليل ... } در آيه 26 است.

3 _ محبوس ساختن يا كشتن و يا تبعيد پيامبر ( ص ) ، از جمله توطئه هاى كافران مكه عليه آن حضرت

ليثبتوك او يقتلوك او يخرجوك و يمكرون

جمله {و يمكرون} بيانگر اين است كه كافران علاوه بر تصميم داشتن به قتل پيامبر(ص) و . .. برنامه هاى ديگرى نيز عليه پيامبر(ص) در نظر داشته اند. لذا در برداشت فوق از آن به {از جمله} تعبير شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 32 - 2

2 _ نابحق جلوه دادن قرآن با درخواست عذاب از درگاه خدا ، از حيله هاى كافران مكه در مبارزه با قرآن و رسالت پيامبر ( ص )

و يمكرون . .. و إذ قالوا اللّهم ... فأمطر علينا حجارة من السماء

برخى در توجيه عذاب خواهى كافران (فامطر علينا . .. ) چنين گفته اند كه آنان براى فريب ديگران و يا اقناع خويش اين نفرين را در حق خود روا داشتند تا با اجابت نشدن آن، خويشتن را در انكار قرآن و حقانيت رسالت پيامبر(ص) محق بشمارند. آيه قبل كه سخن از مكر كافران داشت، مى تواند تأييدى براى اين نظريه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه

- 9 - 40 - 19

19 _ رهايى پيامبر ( ص ) از توطئه كافران مكه و اعتلاى كلمة اللّه ، جلوه عزّت ( شكست ناپذيرى ) و حكمت خدا

فقد نصره اللّه إذ أخرجه . .. كلمة اللّه هى العليا و اللّه عزيز حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 2 - 16

16 _ اتهام سحر و افسونگرى ، از حربه هاى تبليغاتى كفرپيشگان مكه عليه قرآن و پيامبر ( ص )

قال الكفرون إن هذا لسحر مبين

توطئه گران اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 109 - 15،17،25

15 - خداوند ، مسلمانان عصر بعثت را به عفو و گذشت از توطئه گران اهل كتاب فرا خواند .

فاعفوا و اصفحوا حتى يأتى اللّه بأمره

{عفو} و {صفح} به معناى گذشت از خطا و گناه است. گفته شده {صفح} علاوه بر آن، دلالت بر سرزنش نكردن نيز دارد.

17 - خداوند ، مسلمانان را به آمدن حكمى جديد درباره توطئه گران اهل كتاب ( مبارزه با آنان ) نويد داد .

فاعفوا و اصفحوا حتى يأتى اللّه بأمره

مراد از {حتى يأتى اللّه بأمره} (تا آن گاه كه خدا فرمان خويش را صادر كند)، به قرينه مقابله آن با عفو و گذشت، فرمان جهاد و مبارزه است.

25 - فرمان خدا بر مدارا كردن با توطئه گران اهل كتاب ، هرگز از سرناتوانى او بر يارى مسلمانان صدر اسلام نبوده است .

فاعفوا و اصفحوا حتى يأتى اللّه بأمره إن اللّه على كل شىء قدير

در برداشت فوق، جمله {إن اللّه . ..} در ارتباط با

جمله {فاعفوا و اصفحوا} ملاحظه شده است; يعنى، گمان نشود كه فرمان به عفو و گذشت و ترك مقابله، از سر ناتوانى خداست، بلكه مصلحت مسلمانان در آن است.

توطئه گران عليه آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 5 - 6

6 - تلاش كنندگان بر ضد آيات خدا ، درصددند تا آنها را بى اثر ساخته و در بين مردم از كارآيى بيندازند .

الذين سَعَْو فى ءاي_تنا مع_جزين

{عجز} (ريشه {معاجز}) مخالف قدرت است (مفردات راغب). چيزى كه كافران درصدد ناتوان ساختن آن بودند، همان آيات الهى است و مقصود از اين ناتوانى، بى اثر ساختن و از كارايى انداختن آنها در دل و نفوس مردم مى باشد.

توطئه گروههاى نُه گانه قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 49 - 1،4،7،8

1 - توطئه و هم قسمى گروه هاى نُه گانه فسادگر ، براى قتل شبانه صالح ( ع ) و خانواده اش

و كان فى المدينة تسعة رهط يفسدون . .. قالوا تقاسموا باللّه لنبيّتنّه و أهله

{تقاسم} (مصدر {تقاسموا}) به مشاركت كردن در قسم و {تبييت} (مصدر {نبيّتنّ}) به سوء قصد شبانه گفته مى شود.

4 - مبارزه با صالح پيامبر و از ميان بردن وى ، محور اتحاد و همكارى گروه هاى فسادگر على رغم داشتن اختلاف

و كان فى المدينة تسعة رهط . .. تقاسموا باللّه لنبيّتنّه و أهله

نُه گانه بودن گروه هاى مزبور، خود دليل تمايزات و وجود نقطه هاى افتراق ميان آنان است; با اين حال براى از ميان بردن صالح باهم متّحد شدند.

7 -

چاره انديشى توطئه گران عليه صالح ، براى انكار جنايت خويش و گريز از قصاص يا پرداخت خونبها

ثمّ لنقولنّ لوليّه ما شهدنا مهلك أهله و إنّا لص_دقون

طرح اظهار بى خبرى از قتل صالح(ع) و خانواده وى، نشان مى دهد كه گروه هاى مزبور مى انديشيده اند تا راهى پيدا كنند و در نتيجه آن از خونخواهى ولىّ دم يا پرداخت خونبها شانه خالى كنند.

8 - وجود قانون ولايت اولياى مقتول براى خونخواهى وى ، در عصر صالح پيامبر

لنبيّتنّه و أهله ثمّ لنقولنّ لوليّه ما شهدنا مهلك أهله

توطئه گرى بنى اسلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 11 - 18

18- { عن سمرة بن جندب ، إنّ رسول اللّه ( ص ) قال : بنو غفار و أسلم كانوا الكثير من الناس فتنة يقولون لو كان خيراً ما جعلهم اللّه أوّل الناس فيه ;

سَمُرة بن جُنْدُب مى گويد: رسول خدا(ص) فرمود: بين مردم، قبيله بنى غفار و قبيله اسلم بودند كه زياد فتنه مى كردند. مشركان مى گويند: اگر [اسلام] چيز خوبى بود خداوند آنان (قبيله بنى غفار و اسلم) را، اولين مردمان در اسلام قرار نمى داد [و ما در آن بر آنان پيشى مى گرفتيم]}.

توطئه گرى بنى غفار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 11 - 18

18- { عن سمرة بن جندب ، إنّ رسول اللّه ( ص ) قال : بنو غفار و أسلم كانوا الكثير من الناس فتنة يقولون لو كان خيراً ما جعلهم اللّه أوّل الناس فيه ;

سَمُرة بن جُنْدُب مى گويد: رسول

خدا(ص) فرمود: بين مردم، قبيله بنى غفار و قبيله اسلم بودند كه زياد فتنه مى كردند. مشركان مى گويند: اگر [اسلام] چيز خوبى بود خداوند آنان (قبيله بنى غفار و اسلم) را، اولين مردمان در اسلام قرار نمى داد [و ما در آن بر آنان پيشى مى گرفتيم]}.

توطئه گمراهگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 137 - 10

10 _ تزيين اعمال زشت، از ترفندهاى گمراهگران براى به هلاكت افكندن مردم و به اشتباه انداختن آنها در دين

و كذلك زين . .. ليردوهم و ليلبسوا عليهم دينهم

توطئه گوساله پرستان بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 150 - 19

19 _ گوساله پرستان بنى اسرائيل مهياى كشتن هارون به خاطر مبارزه پى گير وى با شركورزى آنان

إن القوم استضعفونى و كادوا يقتلوننى

توطئه مرفهان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 21 - 9

9 _ رويارويى قشر هاى مرفه و اشراف عصر بعثت با پيامبر ( ص ) و توطئه و نيرنگ آنان در برابر معجزه آن حضرت ( قرآن كريم )

و إذا أذقنا الناس رحمة من بعد ضراء مسّتهم إذا لهم مكر فى ءاياتنا

توطئه مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 50 - 2

2 _ بسيارى از مسيحيان و يهوديان ، در صدد جايگزينى گرايش ها و قوانين جاهلى به جاى احكام و قوانين الهى

افحكم الجهلية يبغون

{بغى}، به معناى طلب كردن است.

توطئه مشركان

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 109 - 7

7 _ ترفندها و سوگند دروغين مشركان مبنى بر ايمان آوردن در صورت نزول آيات، در برخى مؤمنان مؤثر بوده است.

و ما يشعركم أنها إذا جاءت لايؤمنون

{كم} خطاب به مؤمنين است و از اين خطاب چنين بر مى آيد كه احتمالا برخى از مؤمنان تحت تأثير خواسته مشركان بودند و خواهان عملى شدن خواستهاى آنان مى شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 196 - 1،3،6

1 _ خداوند سرپرست پيامبر ( ص ) و ياور او در برابر كيد ها و توطئه هاى مشركان

ثم كيدون فلاتنظرون. إن ولى اللّه

3 _ خداوند به خاطر نازل كردن قرآن بر پيامبر ( ص ) ، مصونيت او را از خطر مكر و توطئه مشركان تضمين كرد .

إن ولى اللّه الذى نزل الكتب

توصيف {اللّه} با {الذى نزل الكتب} بيانگر علت ولايت و يارى ويژه پيامبر(ص) از جانب خداست. يعنى چون قرآن را بر من نازل كرد، مرا در برابر شما مشركان يارى خواهد داد.

6 _ توجه صالحان به ولايت و سرپرستى خدا بر ايشان ، عامل مقاومت آنها در مبارزه با اهل شرك و نهراسيدن از توطئه هاى ايشان

ثم كيدون فلاتنظرون . .. هو يتولى الصلحين

از اهداف بيان ولايت خدا بر صالحان، پس از طرح توطئه مشركان، اين است كه صالحان همواره توجه به يارى خدا داشته باشند و هرگز از مكرهاى مشركان نهراسند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 5 - 5

5_ خداوند ، آگاه به توطئه هاى محرمانه و سرّى

مشركان و مطلع از مواضع علنى و آشكار آنان

ألا حين يستغشون ثيابهم يعلم ما يسرّون و ما يعلنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 38 - 4

4- جد و جهد مشركان براى مورد انكار قرار دادن احياى مجدد انسان ها پس از مرگ

و أقسموا بالله جهد أيم_نهم لايبعث الله من يموت

{جهد} مفعول مطلق نوعى براى فعل محذوف است كه براى تأكيد انجام فعل مى باشد. و نيز جمع آورده شدن {أيمان} (سوگندها) مى تواند مؤيد برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 73 - 3

3- روى آوردن مشركان به ترفند هاى فريبنده براى واداشتن پيامبر ( ص ) به اتخاذ روش هاى غير الهى

و إن كادوا ليفتنونك عن الذى أوحينا إليك

برداشت فوق، مبتنى بر اين احتمال است كه مراد از {الذى أوحينا إليك} روشها و دستوراتى است كه پيامبر(ص) موظف بود طبق آنها عمل كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 74 - 5

5- پيامبر ( ص ) ، در انجام رسالت خويش ، با شديدترين و سنگين ترين ترفند ها و توطئه ها از سوى كافران و مشركان رو به رو شد .

و لولا أن ثبّتنك لقد كدتّ تركن إليهم

از اينكه شخصيت بزرگى چون پيامبر(ص) نزديك بود در برخى مواضع خويش، به سازش كشيده شود و نيز يادآورى اين نكته كه اگر خدا به كمك او نمى آمد، چنين حادثه اى رخ مى نمود، حكايت از حقيقت ياد شده دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

10 - اسراء - 17 - 76 - 1

1- توطئه و تلاش تحريك آميز مشركان عليه پيامبر ( ص ) ، به منظور فراهم آوردن زمينه تبعيد آن حضرت از مكه

و إن كادوا ليستفزّونك من الأرض ليخرجوك

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه مرجع ضمير {كادوا} و {يستفزّوا} _ به قرينه آيات قبل _ مشركان مكه و {ال} در {الأرض} عهد و مراد از آن سرزمين مكه باشد. گفتنى است كه {فزّ} ريشه {يستفزّون} به معناى حركت دادن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 77 - 7

7- دلدارى خداوند به پيامبر ( ص ) ، در قبال توطئه ها و تلاش هاى مشركان

و إن كادوا ليستفزّونك من الأرض ليخرجوك منها و إذًا لايلبثون خل_فك إلاّ قليلاً. س

تذكر به سنت حتمى الهى بر هلاكت متجاوزان به حقوق انبيا، پس از طرح توطئه هاى مشركان مكه، مى تواند به منظور ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 5 - 1

1- خواب آشفته دانستن قرآن ، از تبليغات سوء مشركان ستم پيشه عليه پيامبر ( ص )

بل قالوا أضغ_ث أحل_م

{أضغاث} (جمع {ضغث}) به معناى دسته ها و مختلط ها و {أحلام} (جمع {حلم}) به معناى خواب ها است. اين تعبير (أضغاث أحلام) به خواب هاى آشفته و پراكنده اطلاق مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 69 - 5

5 - توطئه ها و كينهورزى هاى پنهان و آشكار مشركان عليه پيامبر ( ص )

و ربّك يعلم ما تكنّ صدورهم و

ما يعلنون

با توجه به ارتباط اين آيه با آيات پيشين _ كه درباره انواع بهانه جويى هاى كافران مى باشد _ مى توان گفت كه مراد آيه بيان مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 43 - 9

9 - مشركان ، در صدد تحريك هم فكران خود براى رودررويى با پيامبر ( ص ) و تعاليم آن حضرت

إذا تتلى عليهم ءاي_تنا. .. قالوا ... يريد أن يصدّكم عمّا كان يعبد ءاباؤكم

آوردن ضميرهاى خطاب {كم} مى تواند براى ايجاد هيجان و ولع در مخاطبان باشد; تا آنان با توجه به اين كه آنچه مورد تعرض قرار گرفته آيين پدرانشان است، بيشتر به حركت درآيند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 56 - 10

10 - توصيه خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر پناه بردن به او ، در برابر كارشكنى ها و دشمنى هاى كافران و مشركان

إنّ الذين يج_دلون فى ءاي_ت اللّه . .. فاستعذ باللّه

توطئه مشركان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 13 - 6

6 _ مشركان ، در راستاى خاموش كردن آواى توحيد ، تصميم گرفته بودند پيامبر اكرم ( ص ) را از مكه اخراج كنند .

و همّوا بإخراج الرسول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 5 - 1

1_ مشركان عصر بعثت ، به منظور مخفى ماندن سخنانشان از خداوند ، سر به گريبان فرو مى بردند و با نجوا ، توطئه هاى

طرح شده عليه پيامبر را مبادله مى كردند .

ألا إنّهم يثنون صدورهم ليستخفوا منه

از معانى {ثَنْى} (مصدر يثنون) تاكردن و خم نمودن است. {إستخفاء} به معناى مخفى ساختن خويش است و ضمير در {منه} به {الله} باز مى گردد. چون غرض مشركان از خم كردن سينه ها (سر در گريبان كردن) پنهان ساختن خويش از خدا بوده است، معلوم مى شود در آن حال عليه پيامبر سخن مى گفتند و توطئه هاى خويش را مبادله مى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 3 - 6،7،9

6- مشركانِ ستم پيشه ، داراى حركت هاى جمعى و متشكل عليه دعوت پيامبر ( ص )

و أسرّوا النجوى الذين ظلموا

{أسرّوا} (از مصدر {اسرار}); يعنى، پنهان مى داشتند و {نجوى} به معناى گفتوگوهاى پنهانى و مفعول براى {أسرّوا} است. بنابراين نجواكردن، دليل بر حركت جمعى و متشكل است و پنهان داشتن آن بيانگر سعى و تلاش بر دور ماندن اين حركت از انظار ديگران (مسلمانان) است.

7- توطئه چينى گروهى خاص از مشركان ستم پيشه عليه پيامبر ( ص ) و دعوت او

و أسرّوا النجوى الذين ظلموا

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه {الذين ظلموا} قيد احترازى باشد; يعنى، آن دسته از مشركانى كه ستم پيشه اند و خوى تجاوزگرى دارند.

9- بشر بودن پيامبر ( ص ) محتواى نجواى توطئه آميز مشركان و دستاويز آنان عليه اسلام و قرآن

و أسرّوا النجوى الذين ظلموا هل ه_ذا إلاّبشر مثلكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 110 - 5

5- كافران لجوج و مشركان حق ناپذير ، داراى توطئه

ها و نقشه هاى نهانى عليه پيامبر ( ص )

فإن تولّوا . .. و يعلم ماتكتمون

ذكر {ماتكتمون} (آن چه را پوشيده مى داريد) مى تواند اشاره به توطئه هاى مخفيانه كافران و مشركان داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 51 - 1

1 - تلاش پى گير مشركان عصر بعثت ، عليه آيات الهى ( قرآن ) و ناكام ساختن پيامبر ( ص ) در دعوت خويش

و الذين سعوا فى ءاي_تنا معجزين أولئك أصح_ب الجحيم

{سعى} (مصدر {سعوا}) به معناى تلاش كردن است و {فى آياتنا} به تقدير {فى ابطال آياتنا} مى باشد. {معاجزة} (مصدر {معاجزين}) اگر از {عَجُز} (دنباله) مشتق شده باشد به معناى سبقت گرفتن از چيزى و پشت سرگذاشتن آن است و اگر از {عَجْز} (ناتوانى) مشتق شده باشد، به معناى ناتوان كردن مى باشد. در هر صورت {معاجزين} حال براى فاعل {سعوا} است و مفعول آن محذوف مى باشد و تقدير آن مى تواند {معاجزينا} و يا {معاجزين رسولنا} باشد. {جحيم} نيز به معناى آتش بر افروخته و شعلهور است.

توطئه مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 5 - 3،4

3_ مشركان مكه در عصر بعثت ، داراى جلسات مخفى براى توطئه چينى عليه اسلام و پيامبر ( ص )

ألا حين يستغشون ثيابهم يعلم مايسرّون ومايعلنون

{إستغشى ثيابه} يعنى با جامه هايش خود را مخفى ساخت تا ديده نشود(لسان العرب) {حين} متعلق به {يعلم} است و لذا جمله {ألا حين يستغشون ثيابهم يعلم . ..} مى رساند كه مشركان در همان هنگامى كه خود را

مخفى و مستور مى كردند مسايلى را مطرح مى كردند برخى از آنها را پنهان مى داشتند (ما يسرّون) و برخى را آشكار مى نمودند (و ما يعلنون) اين معنا گوياى آن است كه مراد از {يستغشون ثيابهم ...} اين است كه مشركان براى توطئه عليه پيامبر جلسات مخفى تشكيل مى دادند نه مجرد پنهان ساختن خويش.

4_ مشركان مكه ، داراى مواضع علنى و آشكار عليه پيامبر ( ص ) و توطئه هاى سرّى و محرمانه عليه آن حضرت

ألا حين يستغشون ثيابهم يعلم ما يسرّون و ما يعلنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 79 - 6

6 - تهديد مشركان مكه از سوى خداوند ، در برابر توطئه چينى آنان عليه پيامبر ( ص )

أم أبرموا أمرًا فإنّا مبرمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 13 - 3

3- همدلى مشركان مكه ، در خالى ساختن سرزمين مكه ، از وجود پيامبر ( ص ) *

قريتك الّتى أخرجتك

نسبت دادن {إخراج} به قريه، مى تواند از آن جهت باشد كه همه مردم شهر و يا بيشتر آنان، بر اخراج پيامبر(ص) مصمم و همدل بوده اند.

توطئه مفسدان بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 142 - 19

19 _ موسى ( ع ) نگران توطئه مفسدان بنى اسرائيل در غياب خويش

و لا تتبع سبيل المفسدين

توطئه مكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 108 - 10

10 _ علم و احاطه خداوند بر توطئه ها و

نقشه هاى سرّى دغلبازان و عملكرد آنان

و هو معهم اذ يبيتون ما لايرضى من القول و كان اللّه بما يعملون محيطاً

{يبيتون}، از ماده {بيتوته}، به معناى شب را به صبح آوردن است، و به قرينه جمله هاى گذشته، مراد از آن، توطئه ها و نيرنگهايى است كه شبانه و در خلوت طرح مى شود.

توطئه مكذبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 7 - 5

5 - دلجويى خداوند از پيامبر ( ص ) ، در قبال هجوم كافران و تكذيب گران

إنّ عذاب ربّك لوقع

از اين كه پس از تأكيدهاى فراوان، خداوند روى سخن را به پيامبر(ص) متوجه ساخته و به آن حضرت اطمينان مى دهد كه عذاب كافران قطعى است; مطلب بالا استفاده مى شود.

توطئه منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 9 - 2

2 - ضربه زدن به اهل ايمان و توطئه عليه آنان ، از اهداف منافقان در اظهار ايمان

يخدعون اللّه و الذين ءامنوا

{خدع} به معناى پنهان كردن امرى و اظهار كردن امرى ديگر است به منظور ضربه زدن و ايجاد ناگوارى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 14 - 3

3 - منافقان صدر اسلام ، داراى جلسات سرى با رؤساى خويش براى طرح توطئه عليه اسلام و مسلمين

و إذا خلوا إلى شيطينهم

{خلأ به و إليه} به معناى با او خلوت كرده است. برخى گفته اند: خلأ آن گاه كه به {الى} متعدى شود متضمن معناى رفتن نيز مى باشد. بر اين مبنا {و إذا خلوا ...}; يعنى:

{و اذا ذهبوا الى شياطينهم خالين بهم; آن گاه كه به سوى رؤساى خود روند و با آنان خلوت كنند.}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 16 - 7

7 - منافقان با تظاهر به اسلام ، در هدف هاى خويش ( كسب منافع و ضربه زدن به اسلام ) ، موفقيتى به دست نخواهند آورد .

و ما كانوا مهتدين

برداشت فوق بر اين اساس است، كه متعلق{مهتدين} اهداف منافقان باشد; يعنى: و ما كانوا مهتدين الى مقاصدهم. آيات بعدى، اين معنا را تأييد مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 122 - 5

5 _ دسيسه منافقان ( عبداللّه بن أبى سلول ) ، براى ايجاد سستى و هراس در مسلمانان ، هنگام روانه شدن آنان به سوى احد

اذ همّت طائفتان منكم ان تفشلا

در مجمع البيان آمده است كه عبداللّه بن ابى سلول، دو طايفه از مسلمانان (برخى از مهاجر و انصار) را از رويارويى با مشركان برحذر مى داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 168 - 1

1 _ تلاش منافقان كناره گرفته از جنگ احد ، در بازداشتن ديگر مسلمانان از حضور در آن كارزار

الّذين قالوا لاخوانهم وقعدوا لو اطاعونا ما قتلوا

جمله {لو اطاعونا} دلالت بر تلاش منافقان در بازداشتن مسلمانان از نبرد دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 61 - 8

8 _ تلاش پيگير منافقان در مقابله با پيامبر ( ص ) و بازداشتن مردم از مراجعه به

او

رايت المنافقين يصدّون عنك صدوداً

فعل مضارع {يصدّون} دلالت بر استمرار دارد. قابل ذكر است كه در برداشت فوق {يصدّون} فعل متعدّى و مفعول آن {النّاس} گرفته شده است ; در اين صورت {يصدّون} به معنى {يمنعون} خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 81 - 3

3 _ جلسات سرّى و توطئه گرانه منافقان عليه پيامبر ( ص ) در مدينه

و يقولون طاعة فاذا برزوا من عندك بيّت طائفة منهم غير الذى تقول

برخى گفته اند كه اين آيه درباره منافقان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 141 - 5

5 _ لزوم هشيارى مسلمان در قبال ترفند ها و شگرد هاى منافقان

الذين يتربّصون بكم فإن كان لكم فتح من اللّه . .. و نمنعكم من المؤمنين

از اهداف افشاى منافقان و بر شمردن ويژگيهاى آنان، آگاه كردن مؤمنان به حيله ها و مكرهاى آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 47 - 9،10

9 _ نفوذ در ميان رزمندگان اسلام به منظور جاسوسى و فتنه انگيزى ، از ترفند هاى منافقان

لو خرجوا فيكم ما زادوكم إلا خبالا . .. و فيكم سمعون لهم

10 _ هشدار خداوند به منافقان با بيان علم همه جانبه اش به روحيّات و دسيسه هاى منافقانه آنان

و لأوضعوا خللكم يبغونكم الفتنة . .. و اللّه عليم بالظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 48 - 1،3،5

1 _ فتنه انگيزى و كارشكنى هميشگى منافقان ، عليه پيامبر ( ص ) و

اسلام در جبهه هاى نبرد

لقد ابتغوا الفتنة من قبل

3 _ ضرورت هشيارى رهبران جامعه اسلامى ، در برابر ترفند ها و فتنه انگيزى هاى منافقان ( وارونه جلوه دادن امور و . . . )

و قلبوا لك الأمور

5 _ منافقان ، تلاش تخريب گرانه خود را تا مرحله غلبه حق و پيروزى قطعى جبهه اسلام ، ادامه مى دهند .

لقد ابتغوا الفتنة . .. حتى جاء الحق و ظهر أمر اللّه و هم كرهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 66 - 3

3 _ برملا شدن كفر منافقان صدر اسلام ، در پى توطئه آنان عليه اسلام و پيامبر ( ص )

لا تعتذروا قد كفرتم بعد إيمنكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 74 - 7،13

7 _ تلاش پنهانى منافقان و اهتمام آنان در توطئه عليه پيامبر ( ص ) و اسلام

و هموا بما لم ينالوا

13 _ توطئه هاى منافقان عليه اسلام و پيامبر ( ص ) ، انتقام جويى آنان از مسلمانان دست يافته به امكانات مادى ، در پرتو تفضلات خدا و رسول

و ما نقموا إلا أن أغنيهم اللّه و رسوله من فضله

برداشت فوق بر اين اساس است كه ضمير در {أغناهم} به مسلمانان برگردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 78 - 5

5 _ تلاش منافقان صدر اسلام ، در مخفى نگهداشتن طرح ها و نقشه هاى خائنانه خويش ، عليه اسلام و مسلمانان

ألم يعلموا أن اللّه يعلم سرّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7

- توبه - 9 - 107 - 2،3

2 _ اقدام منافقان به ساختن پايگاهى تحت عنوان { مسجد } براى دشمنان ديرينه خدا و رسول خدا

و الذين اتخذوا مسجداً . .. إرصاداً لمن حارب اللّه و رسوله

3 _ به كارگيرى خانه خدا عليه دين خدا ، توسط منافقان

و الذين اتخذوا مسجداً . .. إرصاداً لمن حارب اللّه و رسوله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 124 - 6

6 _ انكار نفوذ آموزه هاى قرآن در ميان دل و جان مردم ، از ترفند هاى منافقان و دشمنان دين

و إذا ما أنزلت سورة فمنهم من يقول أيّكم زادته هذه إيمناً

استفهام در جمله {أيّكم زادته . .. } استفهام انكارى و بيانگر نفى تأثيرگذارى آيات قرآن در دل و جان اهل ايمان است. قابل ذكر است كه ضمير {منهم} به منافقان برمى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 19 - 10

10 - اشاعه فحشا در ميان جامعه اسلامى و تهمت آلودگى جنسى به مؤمنان پاكدامن ، از ترفند هاى منافقان

إنّ الذين يحبّون أن تشيع الف_حشة فى الذين ءامنوا لهم عذاب أليم

تعبير {فى الذين آمنوا} (در ميان صفوف مؤمنان) بيانگر اين نكته است كه اشاعه دهندگان فحشا، خود از مؤمنان نيستند; بلكه در ميان صفوف مؤمنان رخنه كرده اند و آنان را به فساد مى كشانند. گفتنى است چون آيات پيشين درباره ماجراى {افك} بود كه به دست منافقان انجام گرفت، مى توان استفاده كرد كه مقصود در {الذين يحبّون...} همان منافقان اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

17 - محمد - 47 - 16 - 5

5- افشاى حركت هاى مرموز كافران و منافقان ، از سوى خداوند براى پيامبر ( ص )

و منهم من يستمع إليك حتّى إذا خرجوا من عندك

خطاب آيه شريفه به پيامبر(ص) است و ضمير {منهم} ممكن است به كافران بازگردد كه در آيات پيشين ياد شده اند و نيز ممكن است باتوجه به محتواى آيه _ كه نوعى حركت نفاق آميز را بيان داشته _ به منافقان بازگردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 26 - 12

12- آگاهى خداوند ، از توطئه ها و كار هاى پنهانى عناصر سست ايمان و منافق

و اللّه يعلم إسرارهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 30 - 11

11- لزوم هشيارى جامعه اسلامى ، نسبت به خطر ها و توطئه هاى بيماردلان و منافقان عليه دين

و لتعرفنّهم فى لحن القول

با توجه به اين كه خداوند، در آيات گذشته به روحيات، خصلت ها، موضع گيرى ها و توطئه گرى هاى منافقان بيماردل پرداخته و در اين آيه نيز مؤمنان را نسبت به شناخت آنان رهنمون ساخته است (و لتعرفنّهم فى لحن القول)، مطلب بالا قابل برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 33 - 3

3- تأكيد خداوند به اطاعت مؤمنان ، از فرمان جهاد و تأثيرناپذيرى از كارشكنى منافقان *

ي_أيّها الذين ءامنوا أطيعوا اللّه و أطيعوا الرسول

با توجه به ارتباط اين آيه با آيات پيشين كه درباره جهاد و موضع منفى منافقان بود برداشت ياد شده به دست مى

آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 10 - 10

10 - خداوند ، حامى مؤمنان در برابر توطئه هاى شيطانى منافقان

و ليس بضارّهم . .. و على اللّه فليتوكّل المؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 14 - 2،9

2 - اتحاد و همدستى منافقان با يهوديان عليه اسلام و مسلمين

ألم تر إلى الذين تولّوا قومًا غضب اللّه عليهم

دوستى ميان منافقان و يهوديان _ كه مورد عضب خدا هستند _ جنبه عاطفى نداشت; بلكه سياسى و عقيدتى بوده است.

9 - هشدار خداوند به پيامبر ( ص ) ، درباره پديده نفاق و ترفند هاى منافقان عليه اسلام و مسلمانان

ألم تر إلى الذين تولّوا قومًا غضب اللّه عليهم

استفهام در {ألم تر}تعجبى است; ولى چون خطاب به پيامبر(ص) است، مى تواند دربردارنده هشدار و بيدار باش به آن حضرت نيز باشد. بدين صورت كه مبادا مسلمانان از ترفندهاى منافقان و همدستى آنان با يهوديان، غفلت ورزند و ندانند كه از كجا ضربه مى خورند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 8 - 8

8 - دلدارى و تقويت روحيه مؤمنان ، از سوى خداوند در قبال توطئه هاى منافقان

ليخرجنّ الأعزّ . .. و للّه العزّة و لرسوله و للمؤمنين

توطئه منافقان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 48 - 2

2 _ تلاش منافقان در جهت وارونه جلوه دادن امور ، براى پيامبر ( ص )

و قلبوا لك الأمور

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

12 - نور - 24 - 11 - 2،3

2 - هم دستى و تشكل تنى چند از منافقان عصر بعثت ، براى تهمت زنى و شايعه سازى عليه خانواده پيامبر ( ص )

إنّ الذين جاءو بالإفك عصبة منكم

بيشتر مفسران بر اين باورند كه گروه بهتان زننده (عصبة منكم) از منافقان بودند.

3 - منافقان در عصر بعثت ، داراى جمعيتى هم دست و متشكل براى توطئه عليه پيامبر ( ص ) و اسلام

إنّ الذين جاءو بالإفك عصبة منكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 7 - 1

1 - توطئه منافقان ، به منظور پراكندن اصحاب و ياران نزديك پيامبر ( ص ) ، از اطراف آن حضرت

هم الذين يقولون لاتنفقوا على من عند رسول اللّه حتّى ينفضّوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 8 - 2

2 - منافقان ، درصدد براندازى حكومت پيامبر ( ص )

يقولون لئن رجعنا إلى المدينة ليخرجنّ الأعزّ منها الأذلّ

توطئه وليد بن مغيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 22 - 2

2 - چاره انديشى عجولانه و شتاب آلودِ وليدبن مغيره ، عليه قرآن و پيامبر ( ص )

إنّه فكّر و قدّر . .. ثمّ نظر . ثمّ عبس و بسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 24 - 2

2 - اتهام سحر و جادوگرى به قرآن ، طرحى حساب شده از سوى وليدبن مغيره

إنّه فكّر و قدّر . .. فقال إن ه_ذا إلاّ سحر

توطئه هاى پنهانى

مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 80 - 3

3 - هشدار خداوند به مشركان ، در مورد توطئه هاى پنهانى آنان

أم يحسبون أنّا لانسمع سرّهم و نجويهم

توطئه هاى پنهانى مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 80 - 5

5 - توطئه هاى مخفيانه مشركان مكه ، عليه پيامبراكرم ( ص )

أم يحسبون أنّا لانسمع سرّهم و نجويهم

توطئه هاى دشمنان اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 25 - 5

5 - ادعاى ارتباط پيامبر ( ص ) با شيطان و دريافت قرآن از او ، از ترفند هاى تبليغاتى دشمنان اسلام در عصر بعثت

و ما هو بقول شيط_ن رجيم

توطئه هاى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 71 - 22

22 - شكنجه ، كشتار ، تهديد و ارعاب ، از آخرين حربه هاى فرعون براى جلوگيرى از نهضت موسى ( ع ) و بقاى حكومت خويش

فلأقطّعنّ . .. لأصلّبنّكم ... و لتعلمنّ

توطئه هاى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 110 - 1

1- خداوند ، به گفتار آشكار و توطئه ها و اسرار مشركان و كافران حق ستيز آگاه است .

إنّه يعلم الجهر من القول و يعلم ماتكتمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 13 - 3،5

3 - آگاهى خداوند از تمامى توطئه هاى نهان و آشكار كافران

و أسرّوا قولكم أو اجهروا

به إنّه عليم

5 - آگاهى كامل خداوند به راز دل ها و ضمير آدميان ، دليل احاطه كامل او بر تمامى گفته ها و توطئه هاى نهان و آشكار كافران است .

و أسرّوا قولكم أو اجهروا به إنّه عليم بذات الصدور

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه جمله {إنّه عليم. ..}، در مقام تعليل براى عبارت {و أسرّوا قولكم أو اجهروا} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 15 - 3،4

3 - بى تأثير ساختن هشدار هاى قرآن درباره معاد ، محور نيرنگ هاى كافران

إنّه لقول فصل . .. إنّهم يكيدون كيدًا

به قرينه آيات پيشين، مصداق بارز كيد و مكر كافران، توطئه براى جدى نگرفتن هشدارهاى قرآن به معاد است.

4 - جدى نگرفتن هشدار هاى قرآن به معاد و شوخى قلمداد كردن آن ، دسيسه كافران در مقابله با آيين الهى

و ما هو بالهزل . إنّهم يكيدون كيدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 16 - 1

1 - خداوند ، در برابر نيرنگ ها و توطئه هاى كافران ، ترفند ها و نقشه هايى پيچيده به كار مى گيرد .

و أكيد كيدًا

{كيد}; يعنى، احتيال (چاره جستن) كه دو نوع مذموم و ممدوح دارد; هر چند كه استعمال آن در مورد مذموم بيشتر است (مفردات راغب). {كيداً} مفعول مطلق است و بر پيچيدگى نقشه هاى خداوند دلالت دارد.

توطئه هاى كافران مقارن بعثت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 17 - 7

7 - وجود شرايط مساعد براى اقدام سريع

پيامبر ( ص ) به رويارويى با توطئه هاى كافران ، در عصر بعثت

فمهّل الك_فرين

فرمان مهلت دادن، در صورتى به پيامبر(ص) داده مى شود كه شرايط براى انجام عملى شتابزده عليه كافران فراهم باشد.

توطئه هاى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 4 - 4

4- هشدار خداوند به مشركان ستم پيشه در باره توطئه هاى پنهانى و گفت وگو هاى محرمانه آنان عليه پيامبر ( ص ) و اسلام

أسرّوا النجوى الذين ظلموا . .. قال ربّى يعلم القول فى السماء والأرض

تذكر به مشركان نجواگر و توطئه كننده، مبنى بر آگاهى خداوند از هر نوع سخنى در آسمان و زمين، هشدارى است به آنان در باره سرانجام شومِ توطئه هايشان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 110 - 1

1- خداوند ، به گفتار آشكار و توطئه ها و اسرار مشركان و كافران حق ستيز آگاه است .

إنّه يعلم الجهر من القول و يعلم ماتكتمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 79 - 1،4

1 - توطئه هاى پى درپى و جدى مشركان ، نسبت به پيامبر ( ص ) و تصميم قطعى آنان براى انكار حق

أم أبرموا أمرًا

{إبرام} (مصدر {أبرموا}) در اصل به معناى تابيدن و محكم كردن است و در اين جا مراد از آن _ به قرينه شأن نزول و آيه بعد _ تصميم جدى مشركان بر توطئه چينى عليه پيامبر(ص) مى باشد.

4 - تقويت روحيه پيامبر ( ص ) از سوى خداوند ، در برابر اقدامات توطئه آميز مشركان

فإنّا

مبرمون

توطئه هاى مشركان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 3 - 4

4- برپايى جلسات سرّى و گفتوگو هاى مشورتى ، از سوى مشركان ستمگر عليه پيامبر ( ص )

و أسرّوا النجوى الذين ظلموا

توطئه هاى مكذبان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 44 - 2

2 - دلدارى خداوند به پيامبر ( ص ) ، در برابر مخالفت ها و كارشكنى هاى تكذيب گران

فذرنى و من يكذّب به_ذا الحديث

توطئه هلاكت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 56 - 3

3 - سوگند مؤكد بهشتيان براى هم نشينان دوزخى خود ، مبنى بر تلاش آنان در جهت هلاكت مؤمنان و معتقدان به معاد در دنيا

قال تاللّه إن كدتّ لتردين

{ارداء} (مصدر {تردين}) به معناى نابودكردن است.

توطئه همسران محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 4 - 9،15

9 - افشاى سخنان محرمانه و راز پيامبر ( ص ) ، از سوى برخى از همسرانش ، نوعى توطئه و همدستى عليه آن حضرت بود .

و إن تظ_هرا عليه

مطلب ياد شده، از تعبير {إن تظاهرا عليه} (اگر عليه پيامبر(ص) هم پشتى كنيد)، استفاده مى شود. گفتنى است {تظاهر} (مصدر {تظاهرا}) به معناى تعاون و هم پشتى است.

15 - پيامبر ( ص ) ، در برابر ضديت و خيانت برخى از همسرانش ، مورد حمايت و پشتيبانى خداوند ، جبرائيل ، صالح مؤمنان ( على ( ع ) ) و فرشتگان قرار داشت .

و

إن تظ_هرا عليه فإنّ اللّه هو موليه . .. و المل_ئكة بعد ذلك ظهير

توطئه يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 76 - 4

4 - يهوديان عصر بعثت داراى جلسات سرّى و مخفيانه براى توطئه چينى عليه اسلام

و إذا خلا بعضهم إلى بعض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 72 - 3،4،7

3 _ اظهار ايمان در ابتداى روز و كفر در انت هاى آن ، حيله يهود براى متزلزل ساختن مؤمنان

و قالت طائفة . .. لعلّهم يرجعون

مفسرين طبق شأن نزول، آيه را حمل بر يهوديان كرده اند.

4 _ خداوند ، رسواگر يهود با افشاى توطئه آنان در جهت متزلزل ساختن مؤمنان

و قالت طائفة . .. لعلّهم يرجعون

7 _ يهود ، آنچه را در اوّل روز بر پيامبر ( ص ) نازل شده بود ( قبله بودن بيت المقدّس ) ، پذيرفتند و به آنچه در انت هاى روز نازل شده بود ( قبله بودن كعبه ) ، كفر ورزيدند تا مؤمنان را گمراه سازند .

و قالت طائفة . .. لعلّهم يرجعون

برخى از مفسران برآنند كه {وجه النهار} و {آخره} متعلق به {انزل} است ; و سياق آيه مى رساند كه مراد از {الذى}، حكمى خاص است ; برخى روايات دلالت دارد كه آن حكم خاص، تغيير قبله بوده است كه پيامبر (ص) در عصرگاهى مأمور شد نماز را به سوى كعبه بخواند و قبله مسلمانان را كه تا صبحگاه آن روز، بيت المقدس بوده است تغيير دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 -

آل عمران - 3 - 73 - 3،4،12

3 _ نگرانى علماى يهود ، از افشاى توطئه آنان عليه اسلام

و قالت طائفة من اهل الكتاب . .. و لا تؤمنوا الاّ لمن تبع دينكم

نهى عالمان يهود از اعتماد به غير همكيشان، پس از طرح توطئه عليه مسلمانان، بيانگر نگرانى آنان از افشاى توطئه مى باشد.

4 _ نهى علماى يهود پيروان خويش را از بازگويى توطئه شان عليه اسلام ، مگر در ميان همكيشان خود

و قالت طائفة . .. امنوا بالذى ... و لا تؤمنوا الاّ لمن تبع دينكم

12 _ افشاى توطئه علماى يهود عليه مسلمانان ، از جانب خداوند

و لا تؤمنوا الاّ لمن تبع دينكم . .. او يحاجوكم عند ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 99 - 5

5 _ كوشش يهود در تفرقه افكنى ميان مؤمنان

قل يا اهل الكتاب لم تصدّون . .. من امن

برخى از مفسران برآنند كه آيه درباره يهود نازل شده است، كه سعى در اختلاف افكنى بين اوس و خزرج را داشتند. (مجمع البيان ج 2).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 100 - 6

6 _ تبانى و تلاش يهوديان براى برانگيختن نزاع هاى قومىِ زمان جاهليّت ، ميان اهل ايمان ( اوس و خزرج )

يا ايها الذين امنوا ان تطيعوا

شاش بن قيس يهودى از وحدت مؤمنان (اوس و خزرج) به خشم آمد و فردى يهودى را مأمور كرد تا فتنه هاى جاهليت را ميان آنها برانگيزاند. (الميزان، ج3).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران -

3 - 181 - 14

14 _ يهود ، در صدد قتل پيامبر اسلام ( ص ) *

و قتلهم الانبيآء بغير حقّ

برداشت فوق، توجيهى است براى نسبت دادن قتل انبيا به يهود زمان پيامبر (ص). يعنى از اينكه كشتن پيامبران به آنان نسبت داده شده، معلوم مى گردد كه آنان در صدد قتل پيامبرند ; چرا كه وى به منزله همه پيامبران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 46 - 12

12 _ يهود ، در صدد وارد ساختن ضربه به اسلام

و طعناً فى الدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 160 - 6

6 _ تلاش مداوم و پيگيرى يهود در جهت بازدارى انسان ها از راه خدا

و بصدّهم عن سبيل اللّه كثيراً

برداشت فوق بر اين اساس است كه {كثيراً} صفت براى مفعول مطلق (صدّاً) محذوف باشد ; بر اين مبنا مفعول به كلمه اى همانند {الناس} در تقدير است، يعنى {و بصدّهم الناس عن سبيل اللّه صدّاً كثيراً}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 42 - 12،14

12 _ يهوديان ، در انديشه آسيب رسانى به پيامبر ( ص ) ، در صورت اعراض آن حضرت از داورى بين آنان

و إن تعرض عنهم فلن يضروك شيئاً

14 _ نويد خداوند به مصونيت پيامبر ( ص ) از توطئه هاى يهوديان به خاطر ترك داورى بين آنان

و إن تعرض عنهم فلن يضروك شيئاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 49 - 13

13 _ تلاش موذيانه و

فريبكارانه اهل كتاب ( يهود ) ، براى بازداشتن پيامبر ( ص ) از حكم و داورى بر اساس قرآن

و احذرهم ان يفتنوك عن بعض ما أنزل اللّه إليك

چون {يفتنوك} به {عن} متعدى شده است علاوه بر بازداشتن و گمراه ساختن، معناى خدعه و نيرنگ نيز در آن اشراب شده است ; يعنى مبادا تو را با نيرنگ از احكام الهى بازدارند و گمراه سازند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 50 - 2

2 _ بسيارى از مسيحيان و يهوديان ، در صدد جايگزينى گرايش ها و قوانين جاهلى به جاى احكام و قوانين الهى

افحكم الجهلية يبغون

{بغى}، به معناى طلب كردن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 64 - 31

31 _ خداوند ، حامى مؤمنان ، در برابر توطئه هاى يهوديان و دشمنان دين

كلما اوقدوا ناراً للحرب اطفأها اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 14 - 2

2 - اتحاد و همدستى منافقان با يهوديان عليه اسلام و مسلمين

ألم تر إلى الذين تولّوا قومًا غضب اللّه عليهم

دوستى ميان منافقان و يهوديان _ كه مورد عضب خدا هستند _ جنبه عاطفى نداشت; بلكه سياسى و عقيدتى بوده است.

تهديد توطئه گران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 81 - 7

7 _ توطئه گران عليه پيامبر ( ص ) و فرامين او ، مورد تهديد و مؤاخذه خداوند

و اللّه يكتب ما يُبيّتون

جمله {و اللّه يكتب . .. } علاوه بر بيان اينكه اعمال آدميان

ثبت مى شود، كنايه از تهديد مخالفان و توطئه گران و مؤاخذه آنان نيز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 21 - 13

13 _ اعلام حمايت و پشتيبانى خدا از پيامبر ( ص ) و قرآن ، عليه توطئه گران و نيرنگ بازان عصر بعثت و تهديد آنان به عذاب

و إذا أذقنا الناس رحمة . .. إذا لهم مكر فى ءاياتنا قل اللّه أسرع مكراً

مكر خدا، مى تواند كنايه از عذاب او باشد.

تهديد توطئه گران قصه افك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 11 - 13

13 - تهديد شدن توطئه گران { افك } ، به انتقام و كيفر به ميزان نقش آنان در اين گناه از سوى خداوند .

إنّ الذين جاءو بالإفك . .. لكلّ امرى منهم ما اكتسب من الإثم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 23 - 8

8 - دستور قطع ارتباط با توطئه گران { افك } و تهديد آنان به عذاب بزرگ از سوى خداوند

إنّ الذين يرمون المحصن_ت . .. لهم عذاب عظيم

برداشت فوق، بر اين اساس است كه آيه ياد شده، از جمله آيات مربوط به ماجراى {افك} باشد.

جنسيت توطئه گران قصه افك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 11 - 14

14 - گردانندگان توطئه { افك } همگى از مردان بودند .

إنّ الذين جاءو بالإفك . ..لكلّ امرى منهم ما اكتسب من الإثم

{مرء} در لغت هم به معناى انسان آمده و هم به

معناى مرد; ولى به قرينه شأن نزول آيه شريفه، در اين جا به معناى مرد است.

چشم پوشى از توطئه اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 109 - 16

16 - ضرورت ناديده انگاشتن توطئه هاى اهل كتاب و پرهيز از درگيرى با آنان ، حكمى موقت بود .

فاعفوا و اصفحوا حتى يأتى اللّه بأمره

چشم پوشى از توطئه دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 109 - 20

20 - ناديده گرفتن توطئه دشمنان و گذشت كردن از آزار هاى ايشان ، مرحله ى تاكتيكى در مبارزه با آنان است .

فاعفوا و اصفحوا حتى يأتى اللّه بأمره

حتميت عذاب توطئه گران عليه قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 38 - 5

5 - تلاش گران بر ضد آيات قرآن ، عذابى قطعى خواهند داشت .

و قال الذين كفروا لن نؤمن به_ذا القرءان . .. و الذين يسعون فى ءاي_تنا ... أُول_ئ

در اين كه مراد از {آيات} در اين آيه، مطلق آيات خدا است و يا آيه هاى قرآن (به قرينه اين كه در آيات پيشين از قرآن سخن به ميان آمده است)، دو احتمال وجود دارد. برداشت ياد شده بنابر احتمال دوم است.

دعوت از منافقان توطئه گر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 74 - 19

19 _ خداوند ، فراخوان منافقان مرتد و توطئه گر ، به توبه و بازگشت به دامن اسلام

فإن يتوبوا يك خيراً لهم

دفع توطئه اصحاب فيل

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فيل - 105 - 2 - 2

2 - خداوند برنامه اصحاب فيل را سردرگم كرده ، توطئه آنان را خنثى ساخت .

ألم يجعل كيدهم فى تضليل

ظرف بودن تضليل (گمراه ساختن) براى {كيد}، مبالغه در همراهى آن دو است; به گونه اى كه هر جزئى از كيد آنان، همراه با تضليل خداوند بود و از آن انفكاك نداشت.

دفع توطئه دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 11 - 12

12 _ ايمان ، تقوا و توكل ، زمينه جلب امداد هاى خداوند و خنثى شدن توطئه هاى دشمنان از جانب اوست . *

يأيها الذين ءامنوا اذكروا نعمت اللّه . .. و على اللّه فليتوكل المؤمنون

دفع توطئه دشمنان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 42 - 8

8_ آگاهى خداوند به عملكرد و دستاورد انسانها ، زمينه ساز اقتدار او بر خنثى كردن مكر ها و توطئه هاى ايشان عليه پيامبران و برنامه هاى الهى

فلله المكر جميعًا يعلم ما تكسب كل نفس

جمله {يعلم . ..} به منزله تعليلى است براى {فلله المكر جميعاً} و اشاره به ريشه و خاستگاه اين حقيقت دارد كه مكرها و توطئه هاى كافران عليه برنامه هاى الهى بى اثر است و همه برنامه ها در اختيار خداوند است ; يعنى، چون خداوند از اعمال و رفتار انسانها آگاه است، مكر و نقشه هاى ايشان بر او مخفى نمى ماند و لذا به خوبى مى تواند آنها را خنثى سازد.

دفع توطئه دشمنان دين

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 42 - 8

8_ آگاهى خداوند به عملكرد و دستاورد انسانها ، زمينه ساز اقتدار او بر خنثى كردن مكر ها و توطئه هاى ايشان عليه پيامبران و برنامه هاى الهى

فلله المكر جميعًا يعلم ما تكسب كل نفس

جمله {يعلم . ..} به منزله تعليلى است براى {فلله المكر جميعاً} و اشاره به ريشه و خاستگاه اين حقيقت دارد كه مكرها و توطئه هاى كافران عليه برنامه هاى الهى بى اثر است و همه برنامه ها در اختيار خداوند است ; يعنى، چون خداوند از اعمال و رفتار انسانها آگاه است، مكر و نقشه هاى ايشان بر او مخفى نمى ماند و لذا به خوبى مى تواند آنها را خنثى سازد.

دفع توطئه كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 19 - 5

5 _ جنگ هاى اسلام در صدد دفع شر كافران ، نه تحميل عقيده بر آنان *

إن تنتهوا فهو خير لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 61 - 8

8 _ توكل بر خدا در پذيرش صلح ، موجب عقيم ماندن اهداف پنهانى كافران از پيشنهاد صلح

فاجنح لها و توكل على اللّه

دفع توطئه منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 7 - 6

6 - اقدام الهى براى خنثى كردن توطئه اقتصادى منافقان ، عليه پيامبر ( ص ) و اصحاب آن حضرت

هم الذين يقولون لاتنفقوا على من عند رسول اللّه حتّى ينفضّوا

رحمت بر توطئه گران

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 8 - 6

6- ربوبيت خداوند ، مقتضى بازگذاشتن در رحمت خويش به روى فتنه گران مجازات شده

و ليتبّروا ما علوًّا تتبيرًا . عسى ربّكم أن يرحمكم

زمان توطئه برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 12 - 2

2_ برادران يوسف ، زمان اجراى توطئه عليه او را ، فرداى همان روزِ مشورت با يكديگر و گفت و گو با پدرشان تعيين كردند .

إذ قالوا . .. قالوا ي_أبانا ... أرسله معنا غدًا

زمينه توطئه برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 8 - 8

8_ حسادت برادران يوسف به وى ، آنان را به جلسه اى براى تصميم گيرى عليه او واداشت .

إذ قالوا ليوسف و أخوه أحب إلى أبينا منا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 12 - 5

5_ نياز يوسف ( ع ) به گردش و بازى و استفاده از خوراكى هاى مراتع ، بهانه برادرانش براى بردن او به صحرا و جدا ساختنش از يعقوب ( ع )

أرسله معنا غدًا يرتع و يلعب

زمينه توطئه عليه يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 8 - 8

8_ حسادت برادران يوسف به وى ، آنان را به جلسه اى براى تصميم گيرى عليه او واداشت .

إذ قالوا ليوسف و أخوه أحب إلى أبينا منا

زمينه توطئه فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر -

40 - 28 - 8

8 - تصميم فرعونيان به قتل موسى ( ع ) ، به خاطر اعتقاد آن حضرت به ربوبيت مطلق خداوند بود .

أتقتلون رجلاً أن يقول ربّى اللّه

زمينه دفع توطئه منافقان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 10 - 3

3 - توصيه خداوند به مؤمنان ، براى جبران كمبود ها و نياز هاى اقتصادى اصحاب نيازمند پيامبر ( ص ) ، جهت خنثى كردن توطئه منافقان در انفاق به آنان

لاتنفقوا على من عند رسول اللّه . .. و أنفقوا من مّا رزقن_كم

زمينه مبارزه با توطئه گران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 110 - 5

5 - ارتباط اهل ايمان با خدا و تأمين نياز هاى جامعه ، فراهم كننده شرايط و زمينه هاى وعده خداوند ( فرمان به مبارزه با توطئه گران )

فاعفوا و اصفحوا حتى يأتى اللّه بأمره . .. و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

زمينه نجات از توطئه دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 79 - 9

9 - توكل بر خداوند ، رهاننده انسان از تنگناى توطئه هاى دشمنان

و لاتكن فى ضيق ممّا يمكرون . .. فتوكّل على اللّه

سياق آيات، نشانگر ارتباط معنوى اين آيه با {و لاتكن فى ضيق ممّا يمكرون} مى باشد.

زيان توطئه فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 37 - 14

14 - توطئه ها و نيرنگ هاى فرعون عليه موسى ( ع ) ، سرانجام به زيان

و نابودى او انجاميد .

و ما كيد فرعون إلاّ فى تباب

{تباب} به معناى خسارت و هلاكت است.

سرزنش توطئه عليه اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 15 - 1

1 - برقرارى رابطه دوستى و همدستى با ديگر پيروان اديان عليه اسلام و مسلمين ، كارى زشت و در پى دارنده عذاب سخت الهى

الذين تولّوا قومًا . .. لهم عذابًا شديدًا إنّهم ساء ما كانوا يعملون

سرزنش توطئه عليه محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 45 - 5

5- هرگونه تلاشى براى بازداشتن پيامبر ( ص ) از هدف خويش ، زشت است .

أفأمن الذين مكروا السيّئات

{مكر} در لغت به معناى بازداشتن شخص از هدفش است و {السيّئات} مفعولٌ به براى {مكروا} مى باشد و متضمن معناى فعلى متعدى مثل {عملوا} است.

سرزنش توطئه عليه مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 15 - 1

1 - برقرارى رابطه دوستى و همدستى با ديگر پيروان اديان عليه اسلام و مسلمين ، كارى زشت و در پى دارنده عذاب سخت الهى

الذين تولّوا قومًا . .. لهم عذابًا شديدًا إنّهم ساء ما كانوا يعملون

شكست توطئه ابرها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فيل - 105 - 2 - 4

4 - عقيم ساختن توطئه ابرهه براى انهدام كعبه ، سزاوار تأمل و هشدارى براى مخالفان اسلام

ألم يجعل كيدهم فى تضليل

شكست توطئه دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 70 - 5

5-

نيرنگ ها و دسيسه هاى اهل باطل در برابر اراده الهى ، ناتوان ونافرجام است .

و أرادوا به كيدًا فجعلن_هم الأخسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 3 - 3

3 - قدرت خداوند بر شكافتن تاريكى شب به وسيله سپيده صبح ، دليل توانمندى او بر خنثى ساختن تهديد هاى پوشيده و توطئه هاى سرّى و شبانه دشمن

قل أعوذ بربّ الفلق . .. و من شرّ غاسق إذا وقب

آيات بعد، قرينه بر اين است كه مراد از خطرهاى شبانه، برنامه ريزى هاى كاملاً محرمانه دشمن در شب است.

شكست توطئه دشمنان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 9 - 6

6 _ سران كفر و شرك على رغم به كار بردن شگرد هاى گوناگون تبليغى عليه قرآن و پيامبر ( ص ) ، از دستيابى به اهداف خود ناتوان و ناكام بودند .

إن ه_ذا إلاّ إفك . .. قالوا مالِ ه_ذا الرسول ... لولا أُنزل إليه ملك ... إلاّ رج

مقصود از ناتوانى در يافتن راه، مى تواند ناتوانى از دستيابى به راه موفق و مؤثر براى پيگيرى اهدافشان باشد; يعنى، {فلايستطيعون سبيلاً إلى إبطال أمرك. ..}.

شكست توطئه دشمنان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 9 - 6

6 _ سران كفر و شرك على رغم به كار بردن شگرد هاى گوناگون تبليغى عليه قرآن و پيامبر ( ص ) ، از دستيابى به اهداف خود ناتوان و ناكام بودند .

إن ه_ذا إلاّ إفك . .. قالوا مالِ ه_ذا الرسول ...

لولا أُنزل إليه ملك ... إلاّ رج

مقصود از ناتوانى در يافتن راه، مى تواند ناتوانى از دستيابى به راه موفق و مؤثر براى پيگيرى اهدافشان باشد; يعنى، {فلايستطيعون سبيلاً إلى إبطال أمرك. ..}.

شكست توطئه رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 9 - 6

6 _ سران كفر و شرك على رغم به كار بردن شگرد هاى گوناگون تبليغى عليه قرآن و پيامبر ( ص ) ، از دستيابى به اهداف خود ناتوان و ناكام بودند .

إن ه_ذا إلاّ إفك . .. قالوا مالِ ه_ذا الرسول ... لولا أُنزل إليه ملك ... إلاّ رج

مقصود از ناتوانى در يافتن راه، مى تواند ناتوانى از دستيابى به راه موفق و مؤثر براى پيگيرى اهدافشان باشد; يعنى، {فلايستطيعون سبيلاً إلى إبطال أمرك. ..}.

شكست توطئه رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 9 - 6

6 _ سران كفر و شرك على رغم به كار بردن شگرد هاى گوناگون تبليغى عليه قرآن و پيامبر ( ص ) ، از دستيابى به اهداف خود ناتوان و ناكام بودند .

إن ه_ذا إلاّ إفك . .. قالوا مالِ ه_ذا الرسول ... لولا أُنزل إليه ملك ... إلاّ رج

مقصود از ناتوانى در يافتن راه، مى تواند ناتوانى از دستيابى به راه موفق و مؤثر براى پيگيرى اهدافشان باشد; يعنى، {فلايستطيعون سبيلاً إلى إبطال أمرك. ..}.

شكست توطئه عليه قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 9 - 7

7 _ استفاده از شيوه هاى بهانه جويانه و دروغ

عليه قرآن و پيامبر ( ص ) ، شيوه اى ناموفق و ناكام

و قال الذين كفروا إن ه_ذا إلاّ إفك . .. أس_طيرالأوّلين ... رجلاً مسحورًا... فضلّ

شكست توطئه عليه محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 9 - 7

7 _ استفاده از شيوه هاى بهانه جويانه و دروغ عليه قرآن و پيامبر ( ص ) ، شيوه اى ناموفق و ناكام

و قال الذين كفروا إن ه_ذا إلاّ إفك . .. أس_طيرالأوّلين ... رجلاً مسحورًا... فضلّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 32 - 9

9- ترفند ها و توطئه هاى كافران عليه راه خدا و پيامبر ( ص ) ، محكوم به شكست و بى فرجامى

إنّ الذين كفروا و صدّوا . .. و سيحبط أعم_لهم

به قرينه صدر آيه، مى توان گفت: مراد از {أعمالهم} همان حركت هاى كفرآميز، مانع تراشى در طريق حق و ستيزه جويى با پيامبر(ص) است. در اين صورت {حبط}، به معناى خنثى سازى و عقيم نمودن تلاش هاى آنان خواهد بود.

شكست توطئه فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 25 - 14

14 - توطئه مشترك فرعون ، هامان و قارون براى كشتار فرزندان ذكور مؤمنان در عصر موسى ( ع ) نافرجام ماند .

قالوا اقتلوا أبناء الذين ءامنوا معه . .. و ما كيد الك_فرين إلاّ فى ضل_ل

شكست توطئه قارون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 25 - 14

14 - توطئه مشترك فرعون ، هامان و قارون

براى كشتار فرزندان ذكور مؤمنان در عصر موسى ( ع ) نافرجام ماند .

قالوا اقتلوا أبناء الذين ءامنوا معه . .. و ما كيد الك_فرين إلاّ فى ضل_ل

شكست توطئه كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 30 - 5

5 _ شكست كافران مكه در توطئه عليه پيامبر ( ص ) ، عبرتى براى همه خائنان به خدا و رسول

لاتخونوا اللّه و الرسول . .. و يمكرون و يمكر اللّه

يادآورى شكست توطئه هاى كافران مكه پس از اشاره به خيانت برخى از مسلمانان براى تفهيم اين حقيقت است كه خائنان به خدا و رسول، هر چند اظهار اسلام كنند، همان گونه كه كافران موفق نشدند، آنان نيز موفق نمى شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 36 - 3،4،6

3 _ تلاش كافران و صرف هزينه هاى كلان براى جلوگيرى از گسترش اسلام ، بى اثر است .

ثم تكون عليهم حسرة

4 _ از دست دادن دارايى ها و بر جاى ماندن حسرت و ندامت ، ثمره تلاش براى مبارزه با اسلام

ثم تكون عليهم حسرة

6 _ خداوند بى ثمر ماندن تلاش هاى حق ستيزانه كافران قريش را به مسلمانان صدر اسلام بشارت داد .

ثم تكون عليهم حسرة ثم يغلبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 73 - 4

4- تلاش هاى كافران براى ترغيب پيامبر ( ص ) به عقب نشينى و يا عدول از مواضع اصولى خويش ، ناكام ماند و شكست خورد .

و إن كادوا ليفتنونك

تعبير {نزديك بود تو را به فتنه

اندازند} حكايت مى كند كه آنان، موفق به اين كار نشدند و شكست خوردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 25 - 15،17

15 - نافرجام ماندن توطئه هاى كافران عليه مؤمنان ، از سنت هاى الهى است .

و ما كيد الك_فرين إلاّ فى ضل_ل

17 - دلدارى خداوند به پيامبر ( ص ) و مؤمنان ، در مورد نافرجام ماندن توطئه هاى كافران عليه جانشان

قالوا اقتلوا أبناء الذين ءامنوا معه . .. و ما كيد الك_فرين إلاّ فى ضل_ل

مفسران بر اين عقيده اند كه آيه شريفه با بيان تاريخ موسى(ع) و مؤمنان به او و نيز فرعونيان، در صدد دلدارى به پيامبر اسلام و مؤمنان است كه وضعيتى مشابه آنان در مكه داشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 1 - 1

1_ تلاش هاى كافران ، در منحرف ساختن جامعه بشرى از راه خدا ، محكوم به شكست حتمى و نهايى است .

الذين كفروا و صدّوا عن سبيل اللّه أضلّ أعم_لهم

{أعمالهم} نظر به تلاش هاى كفرآميز و انحراف انگيز كافران دارد كه از واژه {صدّوا} استفاده مى شود. شكست حتمى و نهايى از آن جهت برداشت مى شود كه گوينده {أضلّ} خداوند است و اگر كافران در ظاهر پيشرفت هايى هم داشته باشند، در نهايت محكوم به شكست اند.

شكست توطئه مستكبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 37 - 17

17 - توطئه و نيرنگ هاى مستكبران و قدرت هاى فرعونى ، شكست پذير و خنثى شدنى است .

و ما كيد فرعون

إلاّ فى تباب

برداشت بالا با توجه به اين نكته مهم تفسيرى است كه نقل داستان ها و ماجراهاى تاريخى در قرآن، صرفاً براى بيان واقعيت تاريخى گذشته نيست. بلكه جريانى است مستمر براى تمامى اعصار و روزگاران.

شكست توطئه مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 76 - 7

7- توطئه مشركان براى اخراج پيامبر ( ص ) از مكه ، عقيم ماند و به ثمر نرسيد .

و إن كادوا ليستفزّونك من الأرض ليخرجوك منها و إذًا لايلبثون خل_فك إلاّ قليلاً

از تعبير {و إن كادوا ليستفزّونك} (نزديك بود تو را اخراج كنند) به دست مى آيد كه آنان، نتوانستند هدف خويش را در اخراج پيامبر(ص) از مكه عملى سازند.

شكست توطئه منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 74 - 8

8 _ شكست منافقان در توطئه عليه اسلام و پيامبر ( ص ) و عدم دستيابى آنان به هدف هاى شومشان

و هموا بما لم ينالوا

شكست توطئه هامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 25 - 14

14 - توطئه مشترك فرعون ، هامان و قارون براى كشتار فرزندان ذكور مؤمنان در عصر موسى ( ع ) نافرجام ماند .

قالوا اقتلوا أبناء الذين ءامنوا معه . .. و ما كيد الك_فرين إلاّ فى ضل_ل

شكست توطئه هاى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 32 - 9

9- ترفند ها و توطئه هاى كافران عليه راه خدا و پيامبر ( ص ) ، محكوم به شكست

و بى فرجامى

إنّ الذين كفروا و صدّوا . .. و سيحبط أعم_لهم

به قرينه صدر آيه، مى توان گفت: مراد از {أعمالهم} همان حركت هاى كفرآميز، مانع تراشى در طريق حق و ستيزه جويى با پيامبر(ص) است. در اين صورت {حبط}، به معناى خنثى سازى و عقيم نمودن تلاش هاى آنان خواهد بود.

شكست توطئه هاى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 65 - 2

2 _ خداوند ، پيامبر اكرم ( ص ) را در قبال سخنان نارواى مشركان دلدارى داده و با وعده غلبه قطعى توحيد بر شرك ، آن حضرت را از ناكامى و نافرجامى توطئه هاى آنان ، مطمئن ساخت

و لا يحزنك قولهم إن العزة للّه جميعاً

عذاب توطئه گران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 21 - 14

14 _ توطئه و نيرنگ عليه قرآن ، تلاشى مذبوحانه بوده و نيرنگ بازان پيش از به ثمر رساندن توطئه هاى خود ، در دام مكر ( عذاب ) خدا گرفتار خواهند شد .

إذا لهم مكر فى ءاياتنا قل اللّه أسرع مكراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 45 - 7

7- طراحان و برنامه ريزان كار هاى زشت ، در معرض انواع عذاب هاى الهى اند .

أفأمن الذين مكروا السيّئات أن يخسف الله بهم الأرض أو يأتيهم العذاب من حيث لايشعر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 20 - 2

2 - كافران حق ناپذيز و انديشه گر عليه دين ، مستحق شديدترين

عقوبت و نابودى اند .

ثمّ قتل كيف قدّر

عذاب توطئه گران عليه آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 5 - 3،4

3 - تلاش گران بر ضد آيات الهى ، قطعاً عذابى دردناك خواهند داشت .

و الذين سَعَوْ فى ءاي_تنا . .. أُول_ئك لهم عذاب ... أليم

4 - عذاب تلاش كنندگان بر ضد آيات خدا ، عذابى بس بد و پليد است .

و الذين سَعَوْ فى ءاي_تنا . .. لهم عذاب من رجز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 38 - 4

4 - حضور دائمى تلاش گران بر ضد آيات الهى در عذاب قطعى است .

و الذين يسعون فى ءاي_تنا . .. أُول_ئك فى العذاب محضرون

{محضرون} (اسم مفعول از مصدر {احضار}) به چيزى گفته مى شود كه همواره حاضر باشد. اين نكته مستلزم حضور هميشگى و غايب نبودن در هيچ وقت است.

عذاب توطئه گران عليه قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 5 - 5

5 - تلاش گران بر ضد آيات قرآن ، عذابى دردناك و بد خواهند داشت .

و الذين سَعَوْ فى ءاي_تنا . .. لهم عذاب من رجز أليم

به قرينه آيه بعد، مى توان گفت كه مراد از {آيات} در اين آيه، آيات قرآن است.

عذاب توطئه گران قصه افك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 23 - 8

8 - دستور قطع ارتباط با توطئه گران { افك } و تهديد آنان به عذاب بزرگ از سوى خداوند

إنّ الذين

يرمون المحصن_ت . .. لهم عذاب عظيم

برداشت فوق، بر اين اساس است كه آيه ياد شده، از جمله آيات مربوط به ماجراى {افك} باشد.

علم به توطئه كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 76 - 7

7 - عقيده به آگاهى خداوند از تمامى رفتار ها و حركت هاى توطئه آميز كافران ، موجب دل گرمى و تسلى خاطر مبلغان اسلام و مدافعان عقيده توحيدى است .

فلايحزنك قولهم إنّا نعلم ما يسرّون و ما يعلنون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه جمله {إنّا نعلم. ..} تعليل براى نهى در {فلايحزنك} است; يعنى، چون خداوند بر تمامى رفتارهاى آدميان _ از جمله كافران _ آگاه است، پس نبايد در برابر توطئه هاى آنان محزون بود; بلكه بايد با دل گرمى و پشتكار به تبليغ دين پرداخت.

عوامل توطئه برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 18 - 9

9_ يعقوب ( ع ) فريب كارى هاى نفس و جلوه پردازى هاى نفسانى را ، وادار كننده فرزندانش بر توطئه عليه يوسف ( ع ) دانست .

بل سوّلت لكم أنفسكم أمرًا

فراگيرى توطئه ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 17 - 1

1 _ انسان از هر سو (مقابل، پشت سر، راست و چپ) مورد هجوم توطئه هاى ابليس است.

ثم لأتينهم من بين أيديهم و من خلفهم و عن أيمنهم و عن شمائلهم

فرجام توطئه منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 -

27 - 2

2- مرگ ، خط پايانى بر توطئه ها و هواپرستى عناصر سست ايمان منافق

قالوا للذين كرهوا . .. فكيف إذا توفّتهم المل_ئكة

از ارتباط دو آيه، مطلب بالا قابل برداشت است; يعنى، سست ايمان هاى منافق، گرچه در دنيا به هر كارى دست مى زنند; اما با مرگ _ كه به تمامى توطئه هاشان پايان خواهد داد _ چه خواهند كرد.

فرجام توطئه هاى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 49 - 12

12 - تزوير هاى فرعون عليه موسى ( ع ) ، سرانجام دامنگير خود وى شد .

إنّ ه_ذا لسحر عليم . .. قال ءامنتم له قبل أن ءاذن لكم

اتهام سحر به موسى(ع) نخست از جانب فرعون صورت گرفت و ساحران را او گرد آورد و هم او مردم را براى نظارت دعوت كرد. همه اينها در نهايت، سبب ايمان عده اى به موسى(ع) شد و زمينه رسوايى خود فرعون را فراهم ساخت.

فرجام شوم توطئه عليه محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 10 - 13

13 - هشدار خداوند ، به دو همسر خطاكار پيامبر ( حفصه و عايشه ) ، درباره سرنوشت شوم خيانت به پيامبر ( ص ) همچون سرنوشت همسران نوح و لوط

ضرب اللّه مثلاً للذين كفروا امرأت نوح . .. قيل ادخلا النار مع الدخلين

يادآورى خيانت همسران دو پيامبر _ پس از نقل ماجارى توطئه دو همسر پيامبراسلام _ مى تواند هشدارى به آنان باشد.

قطع رابطه با توطئه گران قصه افك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12

- نور - 24 - 23 - 8

8 - دستور قطع ارتباط با توطئه گران { افك } و تهديد آنان به عذاب بزرگ از سوى خداوند

إنّ الذين يرمون المحصن_ت . .. لهم عذاب عظيم

برداشت فوق، بر اين اساس است كه آيه ياد شده، از جمله آيات مربوط به ماجراى {افك} باشد.

كفر توطئه گران عليه آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 5 - 2

2 - كافران ، تلاش گران بر ضد آيات الهى اند .

الذين ءامنوا . .. أُول_ئك لهم مغفرة ... و الذين سَعَوْ فى ءاي_تنا ... أُول_ئك له

به قرينه مقابله {الذين سَعَوْ} با {الذين آمنوا}، به دست مى آيد كه مراد از آنان همان كافران اند.

كيفر توطئه عليه اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 3 - 8

8 - تبعيد ، حكمى الهى در مورد توطئه گران عليه دين و حاكميت اسلام

هو الذى أخرج . .. كتب اللّه عليهم الجلاء

كيفر توطئه عليه دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 124 - 9

9 _ فريبكارى و توطئه مداوم عليه دين، عامل گرفتارى توطئه گران به ذلت و عذاب شديد است.

سيصيب الذين . .. بما كانوا يمكرون

كيفر توطئه عليه صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 51 - 4

4 - كيفر الهى براى توطئه گران عليه صالح ، دامنگير تمامى كافران ثمود

أنّا دمّرن_هم و قومهم أجمعين

كيفر توطئه گران

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

12 - نور - 24 - 11 - 19

19 - طراحان و عاملان اصلى گناه و توطئه ، سزاوار كيفر و عقوبتى سخت تر و شديدتر از ديگر گناه كاران و توطئه گران

لكلّ امرى منهم ما اكتسب من الإثم والذى تولّى كبره منهم له عذاب عظيم

كيفر توطئه گران عليه آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 5 - 1

1 - فلسفه وقوع قيامت ، كيفر دادن به كسانى است كه بر ضد آيات خدا تلاش مى كنند .

لتأتينّكم . .. ليجزى الذين ... و الذين سَعَوْ فى ءاي_تنا مع_جزين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 38 - 1

1 - كسانى كه همواره بر ضد آيات الهى تلاش مى كنند ، كيفر خواهند ديد .

و الذين يسعون فى ءاي_تنا . .. أُول_ئك فى العذاب محضرون

كيفر توطئه گران قصه افك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 11 - 13

13 - تهديد شدن توطئه گران { افك } ، به انتقام و كيفر به ميزان نقش آنان در اين گناه از سوى خداوند .

إنّ الذين جاءو بالإفك . .. لكلّ امرى منهم ما اكتسب من الإثم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 20 - 5

5 - وضع كيفر سخت براى اشاعه دهندگان فحشا و افشاى چهره توطئه گران { افك } ، از جلوه هاى فضل و رحمت خدا بر مسلمانان صدراسلام

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته

برداشت ياد شده، به خاطر اين

است كه آيه شريفه، دهمين و آخرين آيه اى است كه درباره ماجراى {افك} نازل گرديد و قهراً ارتباط نزديكى با اين ماجرا دارد.

كيفر توطئه منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 27 - 3

3- كيفر سخت منافقان به هنگام مرگ ، براساس علم الهى به نهان كارى هاى خائنانه آنان

و اللّه يعلم إسرارهم . فكيف إذا توفّتهم المل_ئكة

از ارتباط عبارت {فكيف إذا. ..} _ كه بيانگر كيفر سخت منافقان است _ با ذيل آيه قبل (واللّه يعلم إسرارهم) استفاده مى شود كه علم و آگاهى خداوند، پشتوانه كيفر منافقان به هنگام مرگ شان، خواهد بود.

كيفر طراحان توطئه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 11 - 19

19 - طراحان و عاملان اصلى گناه و توطئه ، سزاوار كيفر و عقوبتى سخت تر و شديدتر از ديگر گناه كاران و توطئه گران

لكلّ امرى منهم ما اكتسب من الإثم والذى تولّى كبره منهم له عذاب عظيم

كيفر منافقان توطئه گر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 66 - 14

14 _ منافقان توطئه گر ، مستحق كيفر و مجازات دنيوى اند و عدم اعمال آن نسبت به برخى از آنان از جانب خداوند ، به اقتضاى مصلحت است . *

إن نعف عن طائفة منكم نعذب طائفة بأنهم كانوا مجرمين

مراد از عفو و عذاب، مى تواند بخشش و كيفر دنيوى باشد نه اخروى ; در اين صورت به حكم عقل، عفو از يك گروه به خاطر مصلحتى صورت گرفته است.

محروميت توطئه گران

عليه محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 14 - 5

5 - دست اندركاران اصلى توطئه { افك } عليه پيامبر ( ص ) و خاندان آن حضرت ، از فضل و رحمت خداوند محروم شدند .

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته . .. لمسّكم فى ما أفضتم فيه عذاب عظيم

خداوند در آيه 11، به شايعه سازان اصلى وعده عذاب بزرگ (و الذى تولّى كبره منهم له عذاب عظيم) مى دهد. واژه {افاضه} نيز به معناى سخن گفتن بسيار در باره موضوعى و انتشار آن است و اين، كار توده مردم بود نه منافقان كه سازنده اصلى تهمت و شايعه بودند. بنابراين فضل و رحمت خدا، شامل كسانى است كه كارگزار اصلى تهمت نبودند; بلكه بر اثر جهل و غفلت سخنى در اين زمينه به ميان آوردند در آيه بعد نيز خداوند، جهل و ناآگاهى آنان را يادآور شده، مى فرمايد: {و تقولون بأفواهكم ما ليس لكم به علم}.

محروميت توطئه گران قصه افك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 14 - 5

5 - دست اندركاران اصلى توطئه { افك } عليه پيامبر ( ص ) و خاندان آن حضرت ، از فضل و رحمت خداوند محروم شدند .

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته . .. لمسّكم فى ما أفضتم فيه عذاب عظيم

خداوند در آيه 11، به شايعه سازان اصلى وعده عذاب بزرگ (و الذى تولّى كبره منهم له عذاب عظيم) مى دهد. واژه {افاضه} نيز به معناى سخن گفتن بسيار در باره موضوعى و انتشار آن

است و اين، كار توده مردم بود نه منافقان كه سازنده اصلى تهمت و شايعه بودند. بنابراين فضل و رحمت خدا، شامل كسانى است كه كارگزار اصلى تهمت نبودند; بلكه بر اثر جهل و غفلت سخنى در اين زمينه به ميان آوردند در آيه بعد نيز خداوند، جهل و ناآگاهى آنان را يادآور شده، مى فرمايد: {و تقولون بأفواهكم ما ليس لكم به علم}.

مقابله با توطئه دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 19 - 34

34- لزوم شناسايى خطرات احتمالى و آمادگى براى مقابله با آن و تلاش براى آسيب نديدن از سوى دشمنان

و لايشعرنّ بكم أحدًا

ممانعت از توطئه عليه دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 45 - 15

15- دخالت خداوند در جلوگيرى از ادامه توطئه توطئه كنندگان عليه پيامبران و دين ، آن هنگامى كه توطئه ها انبوه و سنگين شود .

أفأمن الذين مكروا السيّئات أن يخسف الله بهم الأرض أو يأتيهم العذاب

اسناد {خسف} (فرو رفتن در زمين) و عذاب به خداوند براى رويارويى با توطئه گران، از نوعى عدم تحمل توطئه عليه پيامبر(ص) و دين حكايت مى كند. جمع آورده شدن {سيّئات} با الف و لام، كه مفيد عموم است، مى تواند حاكى از ابعاد مختلف و سنگينى توطئه و گوناگونى آن باشد.

ممانعت از توطئه عليه محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 45 - 15

15- دخالت خداوند در جلوگيرى از ادامه توطئه توطئه كنندگان عليه پيامبران و دين ، آن هنگامى كه توطئه ها

انبوه و سنگين شود .

أفأمن الذين مكروا السيّئات أن يخسف الله بهم الأرض أو يأتيهم العذاب

اسناد {خسف} (فرو رفتن در زمين) و عذاب به خداوند براى رويارويى با توطئه گران، از نوعى عدم تحمل توطئه عليه پيامبر(ص) و دين حكايت مى كند. جمع آورده شدن {سيّئات} با الف و لام، كه مفيد عموم است، مى تواند حاكى از ابعاد مختلف و سنگينى توطئه و گوناگونى آن باشد.

منشأ توطئه برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 12 - 9

9_ رفتار هاى نارواى برادران يوسف ( توطئه ، دروغ و فريب كارى ) برخاسته از نفوذ شيطان در آنان بود .

إن الشيط_ن للإنس_ن عدو مبين . .. اقتلوا يوسف ... أرسله معنا غدًا يرتع و يلعب

منشأ توطئه عليه محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 8 - 14

14 - توطئه منافقان عليه پيامبر ( ص ) ، برخاسته از جهل و نادانى آنان بود .

ليخرجنّ الأعزّ منها الأذلّ . .. و ل_كنّ المن_فقين لايعلمون

منشأ توطئه منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 8 - 14

14 - توطئه منافقان عليه پيامبر ( ص ) ، برخاسته از جهل و نادانى آنان بود .

ليخرجنّ الأعزّ منها الأذلّ . .. و ل_كنّ المن_فقين لايعلمون

منشأ دفع توطئه دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 56 - 14

14 - خداوند ، يارى دهنده به مؤمنان پناه جو و خنثى كننده توطئه هاى دشمنان آنان است

.

فاستعذ باللّه إنّه هو السميع البصير

همان طور كه در برداشت قبل آمده، جمله {إن_ّه هو السميع البصير} تعليل براى {فاستعذ باللّه} است، و چون مجرد شنوايى و بينايى خداوند نمى تواند دليل لزوم استعاذه به او باشد، مى توان گفت كه شنوايى و بينايى خداوند، كنايه از اجابت پناه خواهى است.

منشأ شكست توطئه قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 50 - 5

5 - پيشگيرى خداوند از تحقق طرح ترور شبانه صالح ( ع ) و خانواده اش

لنبيّتنّه و أهله . .. و مكرنا مكرًا و هم لايشعرون

اصل برنامه مخالفان صالح، ترور شبانه وى و خانواده اش بود و مكر الهى به معناى خنثى ساختن آن برنامه است.

موانع توطئه دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 20 - 9

9 - فتح خيبر ، نقطه عطفى در اقتدار اقتصادى ، سياسى مسلمانان و بازماندن دشمنان از توطئه عليه ايشان

فعجّل لكم ه_ذه و كفّ أيدى الناس عنكم

{ه_ذه} اشاره به فتح و غنايم خيبر دارد و {كفّ. ..} مترتب بر آن مى باشد; به تعبير ديگر تقدم و تأخر در لفظ، دال بر تقدم و تأخر در معنا باشد.

موانع توطئه عليه دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 26 - 14

14- توجه به علم و نظارت الهى ، مانع تلاش هاى پنهانى انسان عليه دين

و اللّه يعلم إسرارهم

علم الهى، از آن جهت به منافقان تذكر داده شده تا آنان، با توجّه به اين حقيقت، دست از خلاف كارى بردارند.

موانع

توطئه عليه مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 20 - 9

9 - فتح خيبر ، نقطه عطفى در اقتدار اقتصادى ، سياسى مسلمانان و بازماندن دشمنان از توطئه عليه ايشان

فعجّل لكم ه_ذه و كفّ أيدى الناس عنكم

{ه_ذه} اشاره به فتح و غنايم خيبر دارد و {كفّ. ..} مترتب بر آن مى باشد; به تعبير ديگر تقدم و تأخر در لفظ، دال بر تقدم و تأخر در معنا باشد.

موانع توطئه كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 14 - 6

6 - ابّهت و هيمنه مسلمانان ( پس از غزوه بنى نضير ) ، مانع از اقدام جبهه كفر و نفاق به نبردى روياروى با آنان

لأنتم أشدّ رهبة فى صدورهم . .. لايق_تلونكم جميعًا إلاّفى قرًى محصّنة

موانع توطئه منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 14 - 6

6 - ابّهت و هيمنه مسلمانان ( پس از غزوه بنى نضير ) ، مانع از اقدام جبهه كفر و نفاق به نبردى روياروى با آنان

لأنتم أشدّ رهبة فى صدورهم . .. لايق_تلونكم جميعًا إلاّفى قرًى محصّنة

نجات از توطئه كافران مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 40 - 10

10 _ اعتماد و اطمينان پيامبر ( ص ) به نصرت الهى نسبت به او و فرد همراهش ( ابوبكر ) در خلاصى از توطئه كافران مكه

لاتحزن إن اللّه معنا

و توطئه برادران يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف

- 12 - 11 - 2

2_ يعقوب ( ع ) همواره از كيد فرزندانش عليه يوسف ( ع ) نگران بود .

ي_أبانا ما لك لاتأمنّا على يوسف

هلاكت تدريجى توطئه گران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 47 - 8

8- به هلاكت رساندن تدريجى بدكاران و توطئه گران ، جلوه اى از رحمت و رأفت خداوند است .

أفأمن الذين مكروا السيّئات . .. أو يأخذهم على تخوّف فإن ربّكم لرءوف رحيم

{فا} در {فإن. ..} براى تعليل است و ممكن است درصدد ذكر علت تدريجى بودن هلاكت بدكاران باشد.

هلاكت توطئه گران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 19 - 2

2 - كافران حق ناپذير و انديشه گر عليه دين ، مستحق هلاكت و نابودى اند .

إنّه فكّر و قدّر . فقتل كيف قدّر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 20 - 2

2 - كافران حق ناپذيز و انديشه گر عليه دين ، مستحق شديدترين عقوبت و نابودى اند .

ثمّ قتل كيف قدّر

هوشيارى در توطئه دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 73 - 5

5- رهبران الهى بايد در برابر نقشه ها و ترفند هاى دشمنان دين جهت ايجادسستى در مواضع دينى آنان ، هوشيار باشند .

و إن كادوا ليفتنونك عن الذى أوحينا إليك

يعقوب(ع) و توطئه برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 18 - 8،11

8_ اطمينان يعقوب ( ع ) به اجراى

توطئه اى از سوى فرزندانش عليه يوسف ( ع )

بل سوّلت لكم أنفسكم أمرًا

كلمه {بل} مى رساند كه يعقوب(ع) سخن فرزندانش را نپذيرفت و جمله {سوّلت لكم . ..} بيانگر اين نكته است كه او به توطئه آنان عليه يوسف(ع) اطمينان پيدا كرد.

11_ تصميم يعقوب ( ع ) بر مسكوت گذاشتن پرونده خيانت فرزندانش درباره يوسف ( ع ) و پى گيرى نكردن آن

بل سوّلت لكم . .. والله المستعان على ما تصفون

توطئه گران

اجتناب از توطئه گران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 81 - 13

13 _ اعراض پيامبر ( ص ) از توطئه گران ، دربردارنده پيامد ها و مشكلاتى براى آن حضرت

فاعرض عنهم و توكّل على اللّه

امر به توكل پس از امر به اعراض، دلالت بر اين دارد كه رويگردانى از متخلفان و بى اعتنايى به آنان ممكن است مشكلاتى در پى داشته باشد كه توكل بر خداوند را ايجاب مى كند.

افشاى توطئه گران قصه افك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 14 - 3

3 - فضل و رحمت الهى و افشاى چهره توطئه گران { افك } از سوى خدا ، مسلمانان صدراسلام را از خطر عذابى بزرگ نجات بخشيد .

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته . .. لمسّكم فى ما أفضتم فيه عذاب عظيم

انبيا و توطئه گران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 21 - 12

12 _ پيامبران الهى ، مستظهر و پشت گرم به حمايت و پشتيبانى خدا از آنان عليه توطئه

گران و نيرنگ بازان

و إذا أذقنا الناس رحمة . .. إذا لهم مكر فى ءاياتنا قل اللّه أسرع مكراً

بى منطقى توطئه گران عليه محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 13 - 5

5 - توطئه گران عليه خاندان پيامبر ( ص ) ( در قضيه افك ) ، از اقامه حتى يك شاهد هم ناتوان بودند .

فإذ لم يأتوا بالشهداء

{ال} در {الشهداء} عهد ذكرى است كه اشاره به {أربعة شهداء} دارد نفى {الشهداء} به وسيله {لم} در (لم يأتوا) بيانگر اين نكته است كه آنان هيچ شاهدى بر ادعاى خود نداشتند.

بينش توطئه گران عليه آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 5 - 7

7 - تلاش گران بر ضد آيات خدا _ به زعم خود _ درصدد ناتوان جلوه دادن خدا هستند .

الذين سَعَوْ فى ءاي_تنا مع_جزين

از جمله معناهايى كه براى {معاجزين} ذكر شده، اين است كه افراد ياد شده در اين آيه، به گمان خود تلاش مى كنند تا خدا را از ايجاد قيامت ناتوان جلوه دهند (مفردات راغب).

تبعيد توطئه گران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 3 - 8

8 - تبعيد ، حكمى الهى در مورد توطئه گران عليه دين و حاكميت اسلام

هو الذى أخرج . .. كتب اللّه عليهم الجلاء

تلاش توطئه گران عليه آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 38 - 2،3

2 - تلاش گران بر ضد آيات خدا ، در پى بى

اثر ساختن و از كارآيى انداختن آنها در ميان مردم اند .

و الذين يسعون فى ءاي_تنا مع_جزين

{معاجزين} حال براى ضمير فاعلى {يسعون} است. {معاجزين} از ريشه {عجز} است كه مقابل توان و قدرت استعمال مى شود (مفردات راغب) و مراد از آن در آيه شريفه، به عجز درآوردن است; يعنى، آيات را به گونه اى جلوه مى دهد كه از اثر ساقط شود.

3 - تلاش گران بر ضد آيات الهى ، در صدد ناتوان جلوه دادن خدا هستند .

و الذين يسعون فى ءاي_تنا مع_جزين

متعلق {معاجزين} ذكر نشده و به قرينه {آياتنا} مى تواند خدا باشد; يعنى، آنان بر ضد آيات الهى تلاش مى كنند تا از آنها براى اثبات ناتوانى خداوند استفاده كنند.

توطئه گران اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 109 - 15،17،25

15 - خداوند ، مسلمانان عصر بعثت را به عفو و گذشت از توطئه گران اهل كتاب فرا خواند .

فاعفوا و اصفحوا حتى يأتى اللّه بأمره

{عفو} و {صفح} به معناى گذشت از خطا و گناه است. گفته شده {صفح} علاوه بر آن، دلالت بر سرزنش نكردن نيز دارد.

17 - خداوند ، مسلمانان را به آمدن حكمى جديد درباره توطئه گران اهل كتاب ( مبارزه با آنان ) نويد داد .

فاعفوا و اصفحوا حتى يأتى اللّه بأمره

مراد از {حتى يأتى اللّه بأمره} (تا آن گاه كه خدا فرمان خويش را صادر كند)، به قرينه مقابله آن با عفو و گذشت، فرمان جهاد و مبارزه است.

25 - فرمان خدا بر مدارا كردن با توطئه گران اهل كتاب ، هرگز از سرناتوانى او بر يارى

مسلمانان صدر اسلام نبوده است .

فاعفوا و اصفحوا حتى يأتى اللّه بأمره إن اللّه على كل شىء قدير

در برداشت فوق، جمله {إن اللّه . ..} در ارتباط با جمله {فاعفوا و اصفحوا} ملاحظه شده است; يعنى، گمان نشود كه فرمان به عفو و گذشت و ترك مقابله، از سر ناتوانى خداست، بلكه مصلحت مسلمانان در آن است.

توطئه گران عليه آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 5 - 6

6 - تلاش كنندگان بر ضد آيات خدا ، درصددند تا آنها را بى اثر ساخته و در بين مردم از كارآيى بيندازند .

الذين سَعَْو فى ءاي_تنا مع_جزين

{عجز} (ريشه {معاجز}) مخالف قدرت است (مفردات راغب). چيزى كه كافران درصدد ناتوان ساختن آن بودند، همان آيات الهى است و مقصود از اين ناتوانى، بى اثر ساختن و از كارايى انداختن آنها در دل و نفوس مردم مى باشد.

تهديد توطئه گران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 81 - 7

7 _ توطئه گران عليه پيامبر ( ص ) و فرامين او ، مورد تهديد و مؤاخذه خداوند

و اللّه يكتب ما يُبيّتون

جمله {و اللّه يكتب . .. } علاوه بر بيان اينكه اعمال آدميان ثبت مى شود، كنايه از تهديد مخالفان و توطئه گران و مؤاخذه آنان نيز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 21 - 13

13 _ اعلام حمايت و پشتيبانى خدا از پيامبر ( ص ) و قرآن ، عليه توطئه گران و نيرنگ بازان عصر بعثت و تهديد آنان

به عذاب

و إذا أذقنا الناس رحمة . .. إذا لهم مكر فى ءاياتنا قل اللّه أسرع مكراً

مكر خدا، مى تواند كنايه از عذاب او باشد.

تهديد توطئه گران قصه افك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 11 - 13

13 - تهديد شدن توطئه گران { افك } ، به انتقام و كيفر به ميزان نقش آنان در اين گناه از سوى خداوند .

إنّ الذين جاءو بالإفك . .. لكلّ امرى منهم ما اكتسب من الإثم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 23 - 8

8 - دستور قطع ارتباط با توطئه گران { افك } و تهديد آنان به عذاب بزرگ از سوى خداوند

إنّ الذين يرمون المحصن_ت . .. لهم عذاب عظيم

برداشت فوق، بر اين اساس است كه آيه ياد شده، از جمله آيات مربوط به ماجراى {افك} باشد.

جنسيت توطئه گران قصه افك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 11 - 14

14 - گردانندگان توطئه { افك } همگى از مردان بودند .

إنّ الذين جاءو بالإفك . ..لكلّ امرى منهم ما اكتسب من الإثم

{مرء} در لغت هم به معناى انسان آمده و هم به معناى مرد; ولى به قرينه شأن نزول آيه شريفه، در اين جا به معناى مرد است.

حتميت عذاب توطئه گران عليه قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 38 - 5

5 - تلاش گران بر ضد آيات قرآن ، عذابى قطعى خواهند داشت .

و قال الذين كفروا لن نؤمن

به_ذا القرءان . .. و الذين يسعون فى ءاي_تنا ... أُول_ئ

در اين كه مراد از {آيات} در اين آيه، مطلق آيات خدا است و يا آيه هاى قرآن (به قرينه اين كه در آيات پيشين از قرآن سخن به ميان آمده است)، دو احتمال وجود دارد. برداشت ياد شده بنابر احتمال دوم است.

رحمت بر توطئه گران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 8 - 6

6- ربوبيت خداوند ، مقتضى بازگذاشتن در رحمت خويش به روى فتنه گران مجازات شده

و ليتبّروا ما علوًّا تتبيرًا . عسى ربّكم أن يرحمكم

زمينه مبارزه با توطئه گران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 110 - 5

5 - ارتباط اهل ايمان با خدا و تأمين نياز هاى جامعه ، فراهم كننده شرايط و زمينه هاى وعده خداوند ( فرمان به مبارزه با توطئه گران )

فاعفوا و اصفحوا حتى يأتى اللّه بأمره . .. و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

عذاب توطئه گران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 21 - 14

14 _ توطئه و نيرنگ عليه قرآن ، تلاشى مذبوحانه بوده و نيرنگ بازان پيش از به ثمر رساندن توطئه هاى خود ، در دام مكر ( عذاب ) خدا گرفتار خواهند شد .

إذا لهم مكر فى ءاياتنا قل اللّه أسرع مكراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 45 - 7

7- طراحان و برنامه ريزان كار هاى زشت ، در معرض انواع عذاب هاى الهى اند .

أفأمن

الذين مكروا السيّئات أن يخسف الله بهم الأرض أو يأتيهم العذاب من حيث لايشعر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 20 - 2

2 - كافران حق ناپذيز و انديشه گر عليه دين ، مستحق شديدترين عقوبت و نابودى اند .

ثمّ قتل كيف قدّر

عذاب توطئه گران عليه آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 5 - 3،4

3 - تلاش گران بر ضد آيات الهى ، قطعاً عذابى دردناك خواهند داشت .

و الذين سَعَوْ فى ءاي_تنا . .. أُول_ئك لهم عذاب ... أليم

4 - عذاب تلاش كنندگان بر ضد آيات خدا ، عذابى بس بد و پليد است .

و الذين سَعَوْ فى ءاي_تنا . .. لهم عذاب من رجز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 38 - 4

4 - حضور دائمى تلاش گران بر ضد آيات الهى در عذاب قطعى است .

و الذين يسعون فى ءاي_تنا . .. أُول_ئك فى العذاب محضرون

{محضرون} (اسم مفعول از مصدر {احضار}) به چيزى گفته مى شود كه همواره حاضر باشد. اين نكته مستلزم حضور هميشگى و غايب نبودن در هيچ وقت است.

عذاب توطئه گران عليه قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 5 - 5

5 - تلاش گران بر ضد آيات قرآن ، عذابى دردناك و بد خواهند داشت .

و الذين سَعَوْ فى ءاي_تنا . .. لهم عذاب من رجز أليم

به قرينه آيه بعد، مى توان گفت كه مراد از {آيات} در اين آيه، آيات قرآن

است.

عذاب توطئه گران قصه افك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 23 - 8

8 - دستور قطع ارتباط با توطئه گران { افك } و تهديد آنان به عذاب بزرگ از سوى خداوند

إنّ الذين يرمون المحصن_ت . .. لهم عذاب عظيم

برداشت فوق، بر اين اساس است كه آيه ياد شده، از جمله آيات مربوط به ماجراى {افك} باشد.

قطع رابطه با توطئه گران قصه افك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 23 - 8

8 - دستور قطع ارتباط با توطئه گران { افك } و تهديد آنان به عذاب بزرگ از سوى خداوند

إنّ الذين يرمون المحصن_ت . .. لهم عذاب عظيم

برداشت فوق، بر اين اساس است كه آيه ياد شده، از جمله آيات مربوط به ماجراى {افك} باشد.

كفر توطئه گران عليه آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 5 - 2

2 - كافران ، تلاش گران بر ضد آيات الهى اند .

الذين ءامنوا . .. أُول_ئك لهم مغفرة ... و الذين سَعَوْ فى ءاي_تنا ... أُول_ئك له

به قرينه مقابله {الذين سَعَوْ} با {الذين آمنوا}، به دست مى آيد كه مراد از آنان همان كافران اند.

كيفر توطئه گران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 11 - 19

19 - طراحان و عاملان اصلى گناه و توطئه ، سزاوار كيفر و عقوبتى سخت تر و شديدتر از ديگر گناه كاران و توطئه گران

لكلّ امرى منهم ما اكتسب من الإثم والذى تولّى كبره

منهم له عذاب عظيم

كيفر توطئه گران عليه آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 5 - 1

1 - فلسفه وقوع قيامت ، كيفر دادن به كسانى است كه بر ضد آيات خدا تلاش مى كنند .

لتأتينّكم . .. ليجزى الذين ... و الذين سَعَوْ فى ءاي_تنا مع_جزين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 38 - 1

1 - كسانى كه همواره بر ضد آيات الهى تلاش مى كنند ، كيفر خواهند ديد .

و الذين يسعون فى ءاي_تنا . .. أُول_ئك فى العذاب محضرون

كيفر توطئه گران قصه افك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 11 - 13

13 - تهديد شدن توطئه گران { افك } ، به انتقام و كيفر به ميزان نقش آنان در اين گناه از سوى خداوند .

إنّ الذين جاءو بالإفك . .. لكلّ امرى منهم ما اكتسب من الإثم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 20 - 5

5 - وضع كيفر سخت براى اشاعه دهندگان فحشا و افشاى چهره توطئه گران { افك } ، از جلوه هاى فضل و رحمت خدا بر مسلمانان صدراسلام

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته

برداشت ياد شده، به خاطر اين است كه آيه شريفه، دهمين و آخرين آيه اى است كه درباره ماجراى {افك} نازل گرديد و قهراً ارتباط نزديكى با اين ماجرا دارد.

محروميت توطئه گران عليه محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24

- 14 - 5

5 - دست اندركاران اصلى توطئه { افك } عليه پيامبر ( ص ) و خاندان آن حضرت ، از فضل و رحمت خداوند محروم شدند .

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته . .. لمسّكم فى ما أفضتم فيه عذاب عظيم

خداوند در آيه 11، به شايعه سازان اصلى وعده عذاب بزرگ (و الذى تولّى كبره منهم له عذاب عظيم) مى دهد. واژه {افاضه} نيز به معناى سخن گفتن بسيار در باره موضوعى و انتشار آن است و اين، كار توده مردم بود نه منافقان كه سازنده اصلى تهمت و شايعه بودند. بنابراين فضل و رحمت خدا، شامل كسانى است كه كارگزار اصلى تهمت نبودند; بلكه بر اثر جهل و غفلت سخنى در اين زمينه به ميان آوردند در آيه بعد نيز خداوند، جهل و ناآگاهى آنان را يادآور شده، مى فرمايد: {و تقولون بأفواهكم ما ليس لكم به علم}.

محروميت توطئه گران قصه افك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 14 - 5

5 - دست اندركاران اصلى توطئه { افك } عليه پيامبر ( ص ) و خاندان آن حضرت ، از فضل و رحمت خداوند محروم شدند .

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته . .. لمسّكم فى ما أفضتم فيه عذاب عظيم

خداوند در آيه 11، به شايعه سازان اصلى وعده عذاب بزرگ (و الذى تولّى كبره منهم له عذاب عظيم) مى دهد. واژه {افاضه} نيز به معناى سخن گفتن بسيار در باره موضوعى و انتشار آن است و اين، كار توده مردم بود نه منافقان كه سازنده اصلى تهمت و شايعه

بودند. بنابراين فضل و رحمت خدا، شامل كسانى است كه كارگزار اصلى تهمت نبودند; بلكه بر اثر جهل و غفلت سخنى در اين زمينه به ميان آوردند در آيه بعد نيز خداوند، جهل و ناآگاهى آنان را يادآور شده، مى فرمايد: {و تقولون بأفواهكم ما ليس لكم به علم}.

هلاكت تدريجى توطئه گران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 47 - 8

8- به هلاكت رساندن تدريجى بدكاران و توطئه گران ، جلوه اى از رحمت و رأفت خداوند است .

أفأمن الذين مكروا السيّئات . .. أو يأخذهم على تخوّف فإن ربّكم لرءوف رحيم

{فا} در {فإن. ..} براى تعليل است و ممكن است درصدد ذكر علت تدريجى بودن هلاكت بدكاران باشد.

هلاكت توطئه گران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 19 - 2

2 - كافران حق ناپذير و انديشه گر عليه دين ، مستحق هلاكت و نابودى اند .

إنّه فكّر و قدّر . فقتل كيف قدّر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 20 - 2

2 - كافران حق ناپذيز و انديشه گر عليه دين ، مستحق شديدترين عقوبت و نابودى اند .

ثمّ قتل كيف قدّر

توفيق از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

توفيق

برخوردارى از توفيق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 23 - 4

4 _ دارندگان خير و استعداد كمال ، برخوردار از هدايت هاى ويژه خداوند و توفيق پذيرش معارف دين

و لو علم اللّه فيهم خيرا لأسمعهم

چون خداوند معارف دين را براى تمامى انسانها بيان كرده و به گوش

همگان رسانده، معلوم مى شود مراد از {اسماع} در اين آيه هدايتها و توفيقات ويژه خداوند است كه تنها شامل دارندگان استعدادهاى خاص مى شود.

توفيق برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 68 - 13

13_ اطاعت فرزندان يعقوب از او در مورد ورودشان از دروازه هاى متعدد ، به توفيق الهى بود .

و لما دخلوا من حيث أمرهم أبوهم . .. إلاّ حاجة فى نفس يعقوب قضي_ها

از يك سو برآورده شدن خواسته يعقوب(ع) (ورود فرزندان از دربهاى متعدد) به خود آنان نسبت داده شده (و لما دخلوا من حيث أمرهم) و از سويى بيان شده كه خداوند خواسته او را برآورده ساخته است. از اين دو بيان معلوم مى شود كه توفيق خدا و اراده او موجب شد كه فرزندان يعقوب به آنچه پدرشان توصيه كرده بود، موفق شوند.

توفيق تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 5 - 6

6 - دستيابى اهل تقوا به هدايت ، موهبتى است از جانب خدا به آنان

أولئك على هدًى من ربهم

توفيق توبه منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 24 - 12

12 - توفيق دادن خداوند به منافقان ، براى توبه ، از آمرزگارى و رحمت او است .

المن_فقين . .. أو يتوب عليهم إنّ اللّه كان غفورًا رحيمًا

توفيق خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 35 - 11،12،13،15

11 _ توفيق الهى در رفع مشكل ناسازگارى زن و شوهر ، در گرو

قصد اصلاح از سوى خود آنان است .

ان يريدا اصلاحاً يوفّق اللّه بينهما

بنابر اينكه فاعل در {يريدا} زن و شوهر و ضمير {هما} نيز به آنان بازگردد.

12 _ صلح و سازش بين زن و شوهر ، به توفيق الهى است .

ان يريدا اصلاحاً يوفّق اللّه بينهما

13 _ قصد اصلاح رفتار از سوى زن و شوهر ، شرط بهره مندى آنان از توفيق الهى در سازگارى با يكديگر *

ان يريدا اصلاحاً يوفّق اللّه بينهما

15 _ نقش نيّت خير در جلب توفيق الهى

ان يريدا اصلاحاً يوفّق اللّه بينهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 41 - 37،40

37 _ پاكى جان ها و دل ها از آلودگى در گرو توفيق الهى

أولئك الذين لم يرد اللّه ان يطهر قلوبهم

40 _ پيامبر ( ص ) ، پاكدلان را تنها با توفيق و يارى خداوند هدايت مى كند .

و من يرد الله فتنته فلن تملك له . .. أولئك الذين لم يرد اللّه ان يطهر قلوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 54 - 7

7 _ دستيابى آدميان به كمالات انسانى در گرو امداد هاى خداوند و توفيق او

فسوف يأتى اللّه بقوم

هدف از استناد {يأتى} به {اللّه} _ على رغم اختيار آدمى در انتخاب سير و سلوك خويش _ رساندن اين حقيقت است كه انسانها اگر به كمالاتى نايل مى شوند، با امداد و توفيق خداوند است.

توفيق خداشناسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 5 - 17

17 _ شناخت ربوبيت خدا بر تمام هستى و باور

به رحمانيت و رحيميت او و مالكيتش بر روز جزا ، تنها با امداد الهى امكان پذير است .

الحمد للّه رب العلمين . .. إياك نستعين

شناخت ربوبيت خدا و . .. از تكاليفى است كه مى توان آن را از سوره حمد برداشت كرد. لذا آنها نيز متعلق {نستعين} مى باشند; يعنى: نستعينك على ان نعرف ربوبيتك و ... .

توفيق سعادت اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 108 - 3

3_ نيل به سعادت و خوشبختى در قيامت ، به توفيق الهى است .

و أما الذين سعدوا ففى الجنة

مجهول آوردن فعل {سُعدوا} و آمدن فعل {شقوا} به صورت معلوم ، بيانگر اين نكته است كه: تيره بختان به اختيار خويش اسباب شقاوت را بر خود فراهم مى آورند و سعادتمندان در اختيار اسباب سعادت ، توفيق الهى را به همراه دارند.

توفيق شكر نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 19 - 5

5 - دعاى سليمان در طلب توفيق از پروردگار براى شكر نعمت هايش ( نعمت دانش و قدرت )

و لقد ءاتينا داود و سليم_ن علمًا. .. و قال ربّ أوزعنى أن أشكر نعمتك

{إيزاع} (مصدر {أوزع}) مرادف {الهام} است; يعنى، پروردگارا در دلم افكن تا شكر نعمتت را به جا آورم.

توفيق عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 5 - 14،15،22

14 - انسان در پرستش خدا و خلوص در آن ، نيازمند امداد الهى است .

إياك نعبد و إياك نستعين

متعلق {نستعين} همه وظايفى است كه از سوره حمد

مى توان استفاده كرد و از آنها لزوم يكتا پرستى است كه از {إياك نعبد} به دست مى آيد; يعنى: نستعينك على عبادتك و خلوصها.

15 - انسان در عين دارا بودن اختيار در عبادت خدا ، بدون اعانت او بر انجام آن توانا نيست .

إياك نعبد و إياك نستعين

22 _ از امام رضا ( ع ) روايت شده : . . . { إياك نعبد } رغبة و تقرب إلى اللّه تعالى ذكره و إخلاص له بالعمل دون غيره و { إياك نستعين } إستزادة من توفيقه و عبادته و إستدامة لما أنعم اللّه عليه و نصره . . . ;

. .. {إياك نعبد} ابراز رغبت و تقرب جستن عبد به سوى خداى تعالى و اظهار اخلاص در عمل براى اوست و نه غير او و {إياك نستعين} در خواست زياده توفيق خدا و زياده عبادت او و درخواست ادامه نعمتهاى داده شده و يارى خداوند است ...}.

توفيق عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 105 - 6

6 - توفيق انجام وظيفه با كمترين صدمه و زيان ، از پاداش هاى الهى به محسنان

قد صدّقت الرءيا إنّا كذلك نجزى المحسنين

كلمه {كذلك} متشكل از دو كلمه حرف تشبيه (كاف) و اسم اشاره (ذلك) است و مشاراليه مصدرى است كه از {صدّقت} گرفته شده است; يعنى، {كما جزيناه بالعفو عن ذبح إبنه نجزى المحسنين; همان گونه كه به ابراهيم با گذشت كردن از قربانى كردن فرزندش، پاداش داديم، به محسنان نيز چنين پاداش خواهيم داد}.

توفيق هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1

- حمد - 1 - 6 - 6

6 - انسان بدون يارى شدن از جانب خدا ، از راهيابى به صراط مستقيم ناتوان است .

إهدنا الصرط المستقيم

توفيق يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 53 - 1

1_ يوسف ( ع ) مصون ماندن خويش از گناهان و ارتكاب بدى ها را ، به امداد خدا مى دانست نه برخاسته از اراده خود بدون توفيق الهى .

أنى لم أخنه . .. و ما أُبرّءُ نفسى إن النفس لأمّارة بالسوء إلاّ ما رحم ربى

از ارتباط {ما أُبرّءُ نفسى} (من نفس خويش را از ارتكاب بديها تبرئه نمى كنم)با جمله {لم أخنه بالغيب} و نيز شهادت زنان بر پاكدامنى يوسف(ع) (حاش لله ما علمنا عليه من سوء) اين نكته معلوم مى شود كه: يوسف(ع) با جمله {ما أُبرّءُ نفسى} درصدد نيست كه بگويد من گناه كرده ام; بلكه با توجه به عبارت {إلاّ ما رحم ربى} در مقام بيان اين حقيقت است كه اگر من مرتكب گناه نشده ام، نه به خاطر توان شخصى است ; زيرا نفس هر كس و نيز نفس من ترغيب كننده به گناه و بدى است. پس آلوده نشدن من به گناه به توفيق الهى و رحمت او بوده است.

درخواست توفيق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 5 - 22

22 _ از امام رضا ( ع ) روايت شده : . . . { إياك نعبد } رغبة و تقرب إلى اللّه تعالى ذكره و إخلاص له بالعمل دون غيره و { إياك نستعين }

إستزادة من توفيقه و عبادته و إستدامة لما أنعم اللّه عليه و نصره . . . ;

. .. {إياك نعبد} ابراز رغبت و تقرب جستن عبد به سوى خداى تعالى و اظهار اخلاص در عمل براى اوست و نه غير او و {إياك نستعين} در خواست زياده توفيق خدا و زياده عبادت او و درخواست ادامه نعمتهاى داده شده و يارى خداوند است ...}.

درخواست توفيق ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 37 - 16

16- حضرت ابراهيم ( ع ) از خداوند توفيق يافتن مردم و ذريه اش براى شكر نعمت هاى الهى را خواستار گرديد .

ربّنا إنى أسكنت من ذرّيتى . .. فاجعل أفئدة من الناس ... و ارزقهم من الثمرت لعلّه

درخواست توفيق برپايى نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 40 - 1،2،4

1- حضرت ابراهيم ( ع ) از خداوند خواستار توفيق يافتن خود بر اقامه نماز شد .

ربّ اجعلنى مقيم الصلوة

2- حضرت ابراهيم ( ع ) از خداوند خواستار توفيق يافتن فرزندانش بر اقامه نماز شد .

ربّ اجعلنى مقيم الصلوة و من ذرّيتى

4- دعاى حضرت ابراهيم ( ع ) به درگاه پروردگار براى توفيق يافتن خود و فرزندانش براى احياى فريضه نماز در جامعه

ربّ اجعلنى مقيم الصلوة و من ذرّيتى

از اينكه حضرت ابراهيم(ع) درخواست خواندن نماز نكرد; بلكه خواستار اقامه آن شد، برداشت فوق به دست مى آيد.

درخواست توفيق شكرگزارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 37 - 16

16- حضرت ابراهيم ( ع ) از

خداوند توفيق يافتن مردم و ذريه اش براى شكر نعمت هاى الهى را خواستار گرديد .

ربّنا إنى أسكنت من ذرّيتى . .. فاجعل أفئدة من الناس ... و ارزقهم من الثمرت لعلّه

درخواست توفيق فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 40 - 2

2- حضرت ابراهيم ( ع ) از خداوند خواستار توفيق يافتن فرزندانش بر اقامه نماز شد .

ربّ اجعلنى مقيم الصلوة و من ذرّيتى

دعا براى توفيق فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 6 - 13

13- زكريا ( ع ) با دعا به درگاه خداوند ، خواهان توفيق كامل فرزند خويش در استفاده صحيح از ميراث او و خاندان يعقوب پيامبر ( ع )

يرثنى و يرث من ءال يعقوب واجعله ربّ رضيًّا

زمينه توفيق عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 37 - 11

11- مكان ها و موقعيت ها داراى نقش مؤثرى در توفيق يافتن انسان بر عبادت و اقامه نماز است .

أسكنت من ذرّيتى . .. عند بيتك المحرّم ربّنا ليقيموا الصلوة

اسكان فرزندان در جوار خانه خدا براى اقامه نماز مى تواند بيانگر اين حقيقت باشد كه مكانهاى مناسب، چون خانه خدا، در توفيق يافتن انسان براى عبادت مؤثر است.

زمينه توفيق مخلصين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 57 - 5

5 - ربوبيت الهى ، مقتضى توفيق دادن و نعمت بخشيدن به بندگان مخلَص خود

عباد اللّه المخلصين . .. و لولا نعمة ربّى

زمينه توفيق مؤمنان

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 73 - 2

2 - غرض از عرضه امانت الهى به انسان ها ، عذاب منافقان و مشركان و اعطاى توفيق به مؤمنان است .

إنّا عرضنا الأمانة . .. ليعذّب اللّه المن_فقين و المن_فق_ت و المشركين و المشرك_ت

لام در {ليعذّب} براى تعليل است و درصدد بيان اين نكته است كه اين امانت، عرضه شده تا صفوف از هم تفكيك شود و كسانى كه پابند به آن خواهند ماند و كسانى كه پابند نخواهند بود، روشن شوند و در نتيجه، اهل عذاب از غير آنها روشن گردد.

سلب توفيق توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 160 - 6

6 - شمول لعنت الهى بر گنهكاران ، موجب سلب توفيق توبه از آنان نخواهد شد .

أولئك يلعنهم اللّه . .. إلاّ الذين تابوا و أصلحوا و بينوا

عوامل توفيق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 128 - 13

13 - توفيق براى تسليم شدن در برابر خدا ، تبيين چگونه عبادت كردن او و پذيرش توبه ، پرتوهايى از رحمت الهى به بندگان است .

ربنا واجعلنا مسلمين . .. و أرنا مناسكنا و تب علينا إنك أنت التواب الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 170 - 5

5 _ اقامه نماز ، زمينه ساز توانايى انسان بر تمسك به كتاب هاى آسمانى و پايبندى به محتواى آنهاست .

و الذين يمسكون بالكتب و أقاموا الصلوة

در بيان تمسك به كتاب از فعل مضارع استفاده شده

و در بيان اقامه نماز فعل ماضى به كار رفته است كه اين تفاوت تعبير مى تواند اشاره به برداشت فوق داشته باشد.

عوامل سلب توفيق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 55 - 1

1 _ حق ناپذيرى و پافشارى بر كفر ، موجب از ميان رفتن توفيق آدمى براى ايمان به آيات الهى است .

الذين كفروا فهم لايؤمنون

با توجه به فعل مضارع {لايؤمنون} كه دلالت بر استمرار دارد، جلمه {هم لايؤمنون} به اين معناست كه آنان ايمان نخواهند آورد. و چون اين جمله به وسيله {فاء} بر جمله {كفروا} عطف شده، دلالت مى كند كه سلب توفيق ايمان از آنها بر اثر كفرورزى بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 88 - 15

15 _ مردمى كه خدا بر دل آنان مهر بزند ، توفيق ايمان و گرايش به پيامبران ، از آنان سلب خواهد شد .

و اشدد على قلوبهم فلايؤمنوا

{فاء} در جمله {فلا يؤمنوا} فاى سببيه است و دلالت بر سببيت ماقبل براى مابعدش مى كند; يعنى، طبع قلب سبب سلب توفيق ايمان مى شود.

محروميت از توفيق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 23 - 5

5 _ فاقدان خير و استعداد كمال ، ناشايست براى شمول هدايت هاى ويژه خداوند و توفيق يافتن به پذيرش معارف دين

و لو علم اللّه فيهم خيرا لأسمعهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 46 - 5

5 _ بى ايمانى و سست باورى ، مايه

محروميت از توفيق الهى براى شركت در جهاد

و لكن كره اللّه انبعاثهم فثبطهم و قيل اقعدوا مع القعدين

منشأ توفيق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 75 - 6

6 _ وصول به يقين در پرتو امدادها و توفيقات الهى امكان پذير است.

و كذلك نرى إبرهيم . .. و ليكون من الموقنين

منشأ توفيق انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 52 - 14

14 - پيامبر ( ص ) ، نشان دهنده صراط مستقيم به انسان ها و خداوند توفيق دهنده آنان به حركت در مسير آن

نهدى به من نشاء من عبادنا و إنّك لتهدى إلى صرط مستقيم

تأمل در تفاوت دو هدايت، بيانگر معناى ياد شده است.

منشأ توفيق توبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 24 - 7

7 - توبه كردن منافقان ، بستگى به اراده خداوند دارد .

أو يتوب عليهم

احتمال دارد كه مراد از {توبه خدا بر آنان}، توفيق توبه باشد و احتمال دارد كه مراد پذيرش توبه باشد. برداشت بالا، بنابر احتمال نخست است.

نشانه هاى توفيق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 125 - 3

3 _ تسليم بودن انسان در برابر حق و داشتن روحيه حق پذيرى، نشانه برخوردارى از هدايت و توفيق الهى است.

فمن يرد الله أن يهديه يشرح صدره للإسلم

اسلام در اين آيه مى تواند به معنى لغوى آن كه تسليم است، باشد.

توفيقات

آثار توفيقات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف -

12 - 53 - 5

5_ ترك گناه و پرهيز از بدى ها و آلودگيها ، تنها با توفيق و امداد هاى خداوند ميسر است .

إن النفس لأمّارة بالسوء إلاّ ما رحم ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 79 - 9

9- دستيازى به مقامات والاى معنوى ( مقام محمود ) ، هر چند با تلاش و كوشش قرين باشد ، منوط به امداد و توفيق الهى است .

فتهجّد به . .. عسى أن يبعثك ربّك مقامًا محمودًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 56 - 4

4 - بيدارى و پندگيرى از قرآن به توفيق الهى است .

و ما يذكرون إلاّ أن يشاء اللّه

آيه شريفه مى رساند كه خواست انسان وابسته به خواست خداوند است. در ضمن مى فهماند كه پندگرفتن و متذكر شدن از قرآن نيز، به توفيق الهى است.

اهميت توفيقات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 118 - 19

19 _ دست نيافتن انسان به توبه بدون توفيق الهى *

تاب عليهم ليتوبوا

از اينكه خداوند فرموده است: {تاب عليهم ليتوبوا} ممكن است استفاده شود كه اگر توبه و رحمت الهى نبود، آنان هرگز به توبه و استغفار راه نمى يافتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 33 - 14

14_ پيامبران ، براى مصون ماندن از گناه و پايدارى بر عصمت ، همواره و در هر حال به توفيق و امداد هاى الهى نيازمندند .

و إلاّ تصرف عنى كيدهنّ أصب إليهنّ

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 127 - 6

6- شكيبايى پيامبر ( ص ) در قبال تجاوزات دشمن ، نيازمند امداد و توفيق الهى بود .

و اصبر و ما صبرك إلاّ بالله

توفيق تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 5 - 6

6 - دستيابى اهل تقوا به هدايت ، موهبتى است از جانب خدا به آنان

أولئك على هدًى من ربهم

توفيق خداشناسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 5 - 17

17 _ شناخت ربوبيت خدا بر تمام هستى و باور به رحمانيت و رحيميت او و مالكيتش بر روز جزا ، تنها با امداد الهى امكان پذير است .

الحمد للّه رب العلمين . .. إياك نستعين

شناخت ربوبيت خدا و . .. از تكاليفى است كه مى توان آن را از سوره حمد برداشت كرد. لذا آنها نيز متعلق {نستعين} مى باشند; يعنى: نستعينك على ان نعرف ربوبيتك و ... .

توفيق سعادت اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 108 - 3

3_ نيل به سعادت و خوشبختى در قيامت ، به توفيق الهى است .

و أما الذين سعدوا ففى الجنة

مجهول آوردن فعل {سُعدوا} و آمدن فعل {شقوا} به صورت معلوم ، بيانگر اين نكته است كه: تيره بختان به اختيار خويش اسباب شقاوت را بر خود فراهم مى آورند و سعادتمندان در اختيار اسباب سعادت ، توفيق الهى را به همراه دارند.

توفيق عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 -

حمد - 1 - 5 - 14،15،22

14 - انسان در پرستش خدا و خلوص در آن ، نيازمند امداد الهى است .

إياك نعبد و إياك نستعين

متعلق {نستعين} همه وظايفى است كه از سوره حمد مى توان استفاده كرد و از آنها لزوم يكتا پرستى است كه از {إياك نعبد} به دست مى آيد; يعنى: نستعينك على عبادتك و خلوصها.

15 - انسان در عين دارا بودن اختيار در عبادت خدا ، بدون اعانت او بر انجام آن توانا نيست .

إياك نعبد و إياك نستعين

22 _ از امام رضا ( ع ) روايت شده : . . . { إياك نعبد } رغبة و تقرب إلى اللّه تعالى ذكره و إخلاص له بالعمل دون غيره و { إياك نستعين } إستزادة من توفيقه و عبادته و إستدامة لما أنعم اللّه عليه و نصره . . . ;

. .. {إياك نعبد} ابراز رغبت و تقرب جستن عبد به سوى خداى تعالى و اظهار اخلاص در عمل براى اوست و نه غير او و {إياك نستعين} در خواست زياده توفيق خدا و زياده عبادت او و درخواست ادامه نعمتهاى داده شده و يارى خداوند است ...}.

توفيق هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 6 - 6

6 - انسان بدون يارى شدن از جانب خدا ، از راهيابى به صراط مستقيم ناتوان است .

إهدنا الصرط المستقيم

توفيقات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 128 - 13

13 - توفيق براى تسليم شدن در برابر خدا ، تبيين چگونه عبادت كردن او و پذيرش

توبه ، پرتوهايى از رحمت الهى به بندگان است .

ربنا واجعلنا مسلمين . .. و أرنا مناسكنا و تب علينا إنك أنت التواب الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 221 - 22

22 _ دستيابى به بهشت و مغفرت الهى ، به توفيق اوست .

و اللّه يدعوا الى الجنّة و المغفرة باذنه

باء در {باذنه} به معناى مصاحبت و متعلّق به {يدعوا} است و كلمه {اذن} به معناى توفيق است; يعنى دعوت الهى به بهشت، همراه با توفيق او براى دستيابى مؤمنان به بهشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 75 - 6

6 _ وصول به يقين در پرتو امدادها و توفيقات الهى امكان پذير است.

و كذلك نرى إبرهيم . .. و ليكون من الموقنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 125 - 3

3 _ تسليم بودن انسان در برابر حق و داشتن روحيه حق پذيرى، نشانه برخوردارى از هدايت و توفيق الهى است.

فمن يرد الله أن يهديه يشرح صدره للإسلم

اسلام در اين آيه مى تواند به معنى لغوى آن كه تسليم است، باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 89 - 9

9 _ دستيابى به توحيد و پرهيز از شرك در گرو خواست خداوند و توفيقات اوست .

و ما يكون لنا أن نعود فيها إلا أن يشاء اللّه ربنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 46 - 5

5 _ بى ايمانى و سست باورى

، مايه محروميت از توفيق الهى براى شركت در جهاد

و لكن كره اللّه انبعاثهم فثبطهم و قيل اقعدوا مع القعدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 15،31

15_ روزى هاى حلال و نيكو از ناحيه خداوند است و فراهم آوردن آن ، به توفيق او مى باشد .

و رزقنى منه رزقًا حسنًا

برداشت فوق با توجه به {منه، از ناحيه خدا} استفاده شده است.

31_ { عبدالله بن الفضل الهاشمى قال : سألت أباعبدالله جعفربن محمد ( ع ) عن قول الله عزوجل : . . . { و ما توفيقى إلاّ بالله } . . . قال : إذا فعل العبد ما أمره الله عزوجل به من الطاعة كان فعله وفقاً لأمرالله عزوجل و سمى العبد به موفّقاً و إذا أراد العبد أن يدخل فى شىء من معاصى الله فحال الله تبارك و تعالى بينه و بين تلك المعصية فترك ها كان تركه ل ها بتوفيق الله تعالى ذكره . . . ;

عبدالله بن فضل هاشمى گويد: از امام صادق(ع) درباره سخن خداى عزوجل: . .. {و ما توفيقى إلاّ بالله} پرسيدم، فرمود: هرگاه بنده طاعتى را كه خدا به آن امر كرده انجام دهد، عمل او با امر خدا موافق است و آن بنده موفق خوانده مى شود (توفيق خدا شامل حال او شده) و هرگاه بنده اى بخواهد گناهى انجام دهد و خداوند تبارك و تعالى بين او و آن معصيت مانعى ايجاد كند كه موجب ترك آن گردد، اين تركِ گناه به توفيق خداوند متعال خواهد بود ...}.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

8 - هود - 11 - 108 - 3

3_ نيل به سعادت و خوشبختى در قيامت ، به توفيق الهى است .

و أما الذين سعدوا ففى الجنة

مجهول آوردن فعل {سُعدوا} و آمدن فعل {شقوا} به صورت معلوم ، بيانگر اين نكته است كه: تيره بختان به اختيار خويش اسباب شقاوت را بر خود فراهم مى آورند و سعادتمندان در اختيار اسباب سعادت ، توفيق الهى را به همراه دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 53 - 1،9

1_ يوسف ( ع ) مصون ماندن خويش از گناهان و ارتكاب بدى ها را ، به امداد خدا مى دانست نه برخاسته از اراده خود بدون توفيق الهى .

أنى لم أخنه . .. و ما أُبرّءُ نفسى إن النفس لأمّارة بالسوء إلاّ ما رحم ربى

از ارتباط {ما أُبرّءُ نفسى} (من نفس خويش را از ارتكاب بديها تبرئه نمى كنم)با جمله {لم أخنه بالغيب} و نيز شهادت زنان بر پاكدامنى يوسف(ع) (حاش لله ما علمنا عليه من سوء) اين نكته معلوم مى شود كه: يوسف(ع) با جمله {ما أُبرّءُ نفسى} درصدد نيست كه بگويد من گناه كرده ام; بلكه با توجه به عبارت {إلاّ ما رحم ربى} در مقام بيان اين حقيقت است كه اگر من مرتكب گناه نشده ام، نه به خاطر توان شخصى است ; زيرا نفس هر كس و نيز نفس من ترغيب كننده به گناه و بدى است. پس آلوده نشدن من به گناه به توفيق الهى و رحمت او بوده است.

9_ پيامبران با توفيق خدا و شمول رحمتش بر آنان ، از ارتكاب

گناهان مصون مانده و از خطر نفس امّاره رهايى مى يابند .

إن النفس لأمّارة بالسوء إلاّ ما رحم ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 68 - 13

13_ اطاعت فرزندان يعقوب از او در مورد ورودشان از دروازه هاى متعدد ، به توفيق الهى بود .

و لما دخلوا من حيث أمرهم أبوهم . .. إلاّ حاجة فى نفس يعقوب قضي_ها

از يك سو برآورده شدن خواسته يعقوب(ع) (ورود فرزندان از دربهاى متعدد) به خود آنان نسبت داده شده (و لما دخلوا من حيث أمرهم) و از سويى بيان شده كه خداوند خواسته او را برآورده ساخته است. از اين دو بيان معلوم مى شود كه توفيق خدا و اراده او موجب شد كه فرزندان يعقوب به آنچه پدرشان توصيه كرده بود، موفق شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 36 - 7

7- هدايت شدن انسان ها ، برخاسته از توفيق خداوند است .

فمنهم من هدى الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 24 - 3

3 - پيشوايان بنى اسراييل ، مردم را به توفيق خداوند ، هدايت و راهنمايى مى كردند .

و جعلنا منهم أئمّة يهدون بأمرنا

برداشت بالا، بنابراين است كه {أمر} در آيه، به معناى {شأن و فعل} باشد. در اين صورت هدايت به امر خدا، معناى توفيق مى دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 52 - 14

14 - پيامبر ( ص ) ، نشان دهنده صراط مستقيم به انسان ها و

خداوند توفيق دهنده آنان به حركت در مسير آن

نهدى به من نشاء من عبادنا و إنّك لتهدى إلى صرط مستقيم

تأمل در تفاوت دو هدايت، بيانگر معناى ياد شده است.

درخواست توفيق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 5 - 22

22 _ از امام رضا ( ع ) روايت شده : . . . { إياك نعبد } رغبة و تقرب إلى اللّه تعالى ذكره و إخلاص له بالعمل دون غيره و { إياك نستعين } إستزادة من توفيقه و عبادته و إستدامة لما أنعم اللّه عليه و نصره . . . ;

. .. {إياك نعبد} ابراز رغبت و تقرب جستن عبد به سوى خداى تعالى و اظهار اخلاص در عمل براى اوست و نه غير او و {إياك نستعين} در خواست زياده توفيق خدا و زياده عبادت او و درخواست ادامه نعمتهاى داده شده و يارى خداوند است ...}.

درخواست توفيق شكرگزارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 37 - 16

16- حضرت ابراهيم ( ع ) از خداوند توفيق يافتن مردم و ذريه اش براى شكر نعمت هاى الهى را خواستار گرديد .

ربّنا إنى أسكنت من ذرّيتى . .. فاجعل أفئدة من الناس ... و ارزقهم من الثمرت لعلّه

درخواست توفيقات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 80 - 7

7- درخواست توفيق از خداوند در نوافل و نماز شب ، براى ورود در كار ها به صدق و راستى و خروج از آن به راستى و درستى ، امرى مطلوب

و پسنديده است .

و من الّيل فتهجّد به نافلة لك . .. و قل ربّ أدخلنى مدخل صدق و أخرجنى مخرج صدق

زمينه توفيق عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 37 - 11

11- مكان ها و موقعيت ها داراى نقش مؤثرى در توفيق يافتن انسان بر عبادت و اقامه نماز است .

أسكنت من ذرّيتى . .. عند بيتك المحرّم ربّنا ليقيموا الصلوة

اسكان فرزندان در جوار خانه خدا براى اقامه نماز مى تواند بيانگر اين حقيقت باشد كه مكانهاى مناسب، چون خانه خدا، در توفيق يافتن انسان براى عبادت مؤثر است.

عوامل مؤثر در توفيقات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 121 - 8

8- كسب فضايل معنوى و كوشش خودِ انسان ، مؤثر در توفيق يافتن او بر بودن در { صراط مستقيم }

إن إبرهيم كان أُمّة قانتًا لله حنيفًا . .. هده إلى صرط مستقيم

محرومان از توفيقات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 35 - 4

4- ابليس ، مغضوب خداوند و محروم از توفيق و فيض او

و إن عليك اللعنة إلى يوم الدين

{لعن} در لغت به معناى طرد شخص از روى غضب است و لعن خداوند; يعنى، عقوبت اخروى و قطع توفيق و فيض دنيوى است (مفردات راغب).

منشأ توفيقات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 24 - 22

22- همواره ياد كردن خداوند ، نيازمند توفيق و هدايت ويژه الهى است .

واذكّر ربّك إذا نسيت و قل عسى أن يهدين

ربّى لأقرب من ه_ذا رشدًا

منشأ توفيقات محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 8 - 3

3 - توفيق يافتن پيامبر ( ص ) به فراگيرى قرآن و به خاطر سپردن آن ، نيازمند امداد هاى ويژه خداوند

و نيسّرك لليسرى

به قرينه {سنقرئك فلاتنسى} (در آيات پيشين) مى توان گفت: مراد از {نيسّرك}، آماده ساختن پيامبر(ص) براى قرائت و حفظ قرآن است.

نقش توفيقات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 34 - 10

10_ مؤثر بودن نصيحت ها در آدمى ، در گرو توفيق و خواست خداوند است .

و لاينفعكم نصحى . .. إن كان الله يريد أن يغويكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 17 - 11

11- بهره مند شدن آدمى از هدايت ، به وسيله آيات الهى ، درگروِ توفيق بخشى او است .

ذلك من ءاي_ت اللّه من يهد اللّه فهو المهتد

توفيقات خدا

آثار توفيقات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 53 - 5

5_ ترك گناه و پرهيز از بدى ها و آلودگيها ، تنها با توفيق و امداد هاى خداوند ميسر است .

إن النفس لأمّارة بالسوء إلاّ ما رحم ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 79 - 9

9- دستيازى به مقامات والاى معنوى ( مقام محمود ) ، هر چند با تلاش و كوشش قرين باشد ، منوط به امداد و توفيق الهى است .

فتهجّد به . .. عسى أن يبعثك

ربّك مقامًا محمودًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 56 - 4

4 - بيدارى و پندگيرى از قرآن به توفيق الهى است .

و ما يذكرون إلاّ أن يشاء اللّه

آيه شريفه مى رساند كه خواست انسان وابسته به خواست خداوند است. در ضمن مى فهماند كه پندگرفتن و متذكر شدن از قرآن نيز، به توفيق الهى است.

اهميت توفيقات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 118 - 19

19 _ دست نيافتن انسان به توبه بدون توفيق الهى *

تاب عليهم ليتوبوا

از اينكه خداوند فرموده است: {تاب عليهم ليتوبوا} ممكن است استفاده شود كه اگر توبه و رحمت الهى نبود، آنان هرگز به توبه و استغفار راه نمى يافتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 33 - 14

14_ پيامبران ، براى مصون ماندن از گناه و پايدارى بر عصمت ، همواره و در هر حال به توفيق و امداد هاى الهى نيازمندند .

و إلاّ تصرف عنى كيدهنّ أصب إليهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 127 - 6

6- شكيبايى پيامبر ( ص ) در قبال تجاوزات دشمن ، نيازمند امداد و توفيق الهى بود .

و اصبر و ما صبرك إلاّ بالله

توفيقات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 128 - 13

13 - توفيق براى تسليم شدن در برابر خدا ، تبيين چگونه عبادت كردن او و پذيرش توبه ، پرتوهايى از رحمت الهى به بندگان است

.

ربنا واجعلنا مسلمين . .. و أرنا مناسكنا و تب علينا إنك أنت التواب الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 221 - 22

22 _ دستيابى به بهشت و مغفرت الهى ، به توفيق اوست .

و اللّه يدعوا الى الجنّة و المغفرة باذنه

باء در {باذنه} به معناى مصاحبت و متعلّق به {يدعوا} است و كلمه {اذن} به معناى توفيق است; يعنى دعوت الهى به بهشت، همراه با توفيق او براى دستيابى مؤمنان به بهشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 75 - 6

6 _ وصول به يقين در پرتو امدادها و توفيقات الهى امكان پذير است.

و كذلك نرى إبرهيم . .. و ليكون من الموقنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 125 - 3

3 _ تسليم بودن انسان در برابر حق و داشتن روحيه حق پذيرى، نشانه برخوردارى از هدايت و توفيق الهى است.

فمن يرد الله أن يهديه يشرح صدره للإسلم

اسلام در اين آيه مى تواند به معنى لغوى آن كه تسليم است، باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 89 - 9

9 _ دستيابى به توحيد و پرهيز از شرك در گرو خواست خداوند و توفيقات اوست .

و ما يكون لنا أن نعود فيها إلا أن يشاء اللّه ربنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 46 - 5

5 _ بى ايمانى و سست باورى ، مايه محروميت از توفيق الهى براى شركت در

جهاد

و لكن كره اللّه انبعاثهم فثبطهم و قيل اقعدوا مع القعدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 15،31

15_ روزى هاى حلال و نيكو از ناحيه خداوند است و فراهم آوردن آن ، به توفيق او مى باشد .

و رزقنى منه رزقًا حسنًا

برداشت فوق با توجه به {منه، از ناحيه خدا} استفاده شده است.

31_ { عبدالله بن الفضل الهاشمى قال : سألت أباعبدالله جعفربن محمد ( ع ) عن قول الله عزوجل : . . . { و ما توفيقى إلاّ بالله } . . . قال : إذا فعل العبد ما أمره الله عزوجل به من الطاعة كان فعله وفقاً لأمرالله عزوجل و سمى العبد به موفّقاً و إذا أراد العبد أن يدخل فى شىء من معاصى الله فحال الله تبارك و تعالى بينه و بين تلك المعصية فترك ها كان تركه ل ها بتوفيق الله تعالى ذكره . . . ;

عبدالله بن فضل هاشمى گويد: از امام صادق(ع) درباره سخن خداى عزوجل: . .. {و ما توفيقى إلاّ بالله} پرسيدم، فرمود: هرگاه بنده طاعتى را كه خدا به آن امر كرده انجام دهد، عمل او با امر خدا موافق است و آن بنده موفق خوانده مى شود (توفيق خدا شامل حال او شده) و هرگاه بنده اى بخواهد گناهى انجام دهد و خداوند تبارك و تعالى بين او و آن معصيت مانعى ايجاد كند كه موجب ترك آن گردد، اين تركِ گناه به توفيق خداوند متعال خواهد بود ...}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 108

- 3

3_ نيل به سعادت و خوشبختى در قيامت ، به توفيق الهى است .

و أما الذين سعدوا ففى الجنة

مجهول آوردن فعل {سُعدوا} و آمدن فعل {شقوا} به صورت معلوم ، بيانگر اين نكته است كه: تيره بختان به اختيار خويش اسباب شقاوت را بر خود فراهم مى آورند و سعادتمندان در اختيار اسباب سعادت ، توفيق الهى را به همراه دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 53 - 1،9

1_ يوسف ( ع ) مصون ماندن خويش از گناهان و ارتكاب بدى ها را ، به امداد خدا مى دانست نه برخاسته از اراده خود بدون توفيق الهى .

أنى لم أخنه . .. و ما أُبرّءُ نفسى إن النفس لأمّارة بالسوء إلاّ ما رحم ربى

از ارتباط {ما أُبرّءُ نفسى} (من نفس خويش را از ارتكاب بديها تبرئه نمى كنم)با جمله {لم أخنه بالغيب} و نيز شهادت زنان بر پاكدامنى يوسف(ع) (حاش لله ما علمنا عليه من سوء) اين نكته معلوم مى شود كه: يوسف(ع) با جمله {ما أُبرّءُ نفسى} درصدد نيست كه بگويد من گناه كرده ام; بلكه با توجه به عبارت {إلاّ ما رحم ربى} در مقام بيان اين حقيقت است كه اگر من مرتكب گناه نشده ام، نه به خاطر توان شخصى است ; زيرا نفس هر كس و نيز نفس من ترغيب كننده به گناه و بدى است. پس آلوده نشدن من به گناه به توفيق الهى و رحمت او بوده است.

9_ پيامبران با توفيق خدا و شمول رحمتش بر آنان ، از ارتكاب گناهان مصون مانده و از خطر نفس امّاره رهايى

مى يابند .

إن النفس لأمّارة بالسوء إلاّ ما رحم ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 68 - 13

13_ اطاعت فرزندان يعقوب از او در مورد ورودشان از دروازه هاى متعدد ، به توفيق الهى بود .

و لما دخلوا من حيث أمرهم أبوهم . .. إلاّ حاجة فى نفس يعقوب قضي_ها

از يك سو برآورده شدن خواسته يعقوب(ع) (ورود فرزندان از دربهاى متعدد) به خود آنان نسبت داده شده (و لما دخلوا من حيث أمرهم) و از سويى بيان شده كه خداوند خواسته او را برآورده ساخته است. از اين دو بيان معلوم مى شود كه توفيق خدا و اراده او موجب شد كه فرزندان يعقوب به آنچه پدرشان توصيه كرده بود، موفق شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 36 - 7

7- هدايت شدن انسان ها ، برخاسته از توفيق خداوند است .

فمنهم من هدى الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 24 - 3

3 - پيشوايان بنى اسراييل ، مردم را به توفيق خداوند ، هدايت و راهنمايى مى كردند .

و جعلنا منهم أئمّة يهدون بأمرنا

برداشت بالا، بنابراين است كه {أمر} در آيه، به معناى {شأن و فعل} باشد. در اين صورت هدايت به امر خدا، معناى توفيق مى دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 52 - 14

14 - پيامبر ( ص ) ، نشان دهنده صراط مستقيم به انسان ها و خداوند توفيق دهنده آنان به حركت در مسير آن

نهدى

به من نشاء من عبادنا و إنّك لتهدى إلى صرط مستقيم

تأمل در تفاوت دو هدايت، بيانگر معناى ياد شده است.

درخواست توفيقات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 80 - 7

7- درخواست توفيق از خداوند در نوافل و نماز شب ، براى ورود در كار ها به صدق و راستى و خروج از آن به راستى و درستى ، امرى مطلوب و پسنديده است .

و من الّيل فتهجّد به نافلة لك . .. و قل ربّ أدخلنى مدخل صدق و أخرجنى مخرج صدق

محرومان از توفيقات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 35 - 4

4- ابليس ، مغضوب خداوند و محروم از توفيق و فيض او

و إن عليك اللعنة إلى يوم الدين

{لعن} در لغت به معناى طرد شخص از روى غضب است و لعن خداوند; يعنى، عقوبت اخروى و قطع توفيق و فيض دنيوى است (مفردات راغب).

نقش توفيقات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 34 - 10

10_ مؤثر بودن نصيحت ها در آدمى ، در گرو توفيق و خواست خداوند است .

و لاينفعكم نصحى . .. إن كان الله يريد أن يغويكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 17 - 11

11- بهره مند شدن آدمى از هدايت ، به وسيله آيات الهى ، درگروِ توفيق بخشى او است .

ذلك من ءاي_ت اللّه من يهد اللّه فهو المهتد

توقعات از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

توقعات

آثار توقعات بيجا

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

1 - بقره - 2 - 108 - 10

10 - درخواست ها و پرسش هاى نابه جاى قوم موسى از وى ، آنان را به كفر ورزى كشانيد و از ايمان به دور ساخت .

و من يتبدل الكفر بالأيمن

توقعات بيجا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 29 - 14

14 - توقع مشركان براى شفاعت معبودان شان از آنان ، توقعى بيجا و واهى است .

و ما لهم من ن_صرين

احتمال دارد عبارت {و ما لهم من ناصرين} تعريض به توهم بودن عقيده مشركان درباره توان معبودان شان براى شفاعت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 7 - 5

5- انتظار نصرت و امداد از خداوند ، بدون هيچ گونه حركت و تلاش ، انتظارى بى جا است .

إن تنصروا اللّه ينصركم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 20 - 6

6 - انتظار بهشتى بودن با داشتن عملى چون دوزخيان ، پندارى ناروا است .

و لاتكونوا كالذين نسوا اللّه . .. لايستوى أصح_ب النار و أصح_ب الجنّة

با توجه به اين كه مخاطب {لاتكونوا} در آيه قبل، مؤمنان مى باشند. روى سخن اين آيه با مؤمنان است كه نپندارند، در صورت همگون بودن با غافلان از خدا و دوزخيان، مى توانند در زمره بهشتيان باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 4 - 7

7 - انتظار سود و فايده ، از جانب منافقان براى دين و مردم ، بى مورد است .

كأنّهم خشب مسنّدة

{خشب مسنّدة}

به چوب هايى گفته مى شود كه در كنارى گذاشته شده و به كار صاحب آن نمى آيد; يعنى، نه به درد سقف مى خورد، نه به درد ديوار و نه. .. .

توقعات بيجا بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 55 - 8

8 - تقاضاى رؤيت خدا ، خواسته اى نارواست .

حتى نرى اللّه جهرة فأخذتكم الصعقه

توقعات بيجاى زليخا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 23 - 19

19_ زليخا به دليل اكرام يوسف ( ع ) و خدمت به او ، توقع داشت كه يوسف ( ع ) در برابر تقاضاى نامشروعش ، تسليم وى باشد .

رودته التى هو فى بيتها . .. قال ... إنه ربى

توقعات بيجاى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 7 - 5

5 _ نزول فرشته اى براى همراهى با پيامبر ( ص ) جهت انذار مردمان ، انتظار بى جاى كافران

و قالوا . .. لولا أُنزل إليه ملك فيكون معه نذيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 9 - 8

8- درخواست هاى كافران از پيامبراكرم ( ص ) ، انتظارهايى فراتر از محدوده رسالت و مأموريت آن حضرت

قل ما كنت بدعًا من الرسل و ما أدرى ما يفعل بى و لا بكم

از لحن پاسخ موجود در آيه شريفه، مى توان نوع درخواست ها و انتظارهاى كافران را شناخت. آنها براى پيامبر(ص) ويژگى هايى را ياد مى كردند كه رسولان پيشين واجد آن

ويژگى نبودند. قرآن در پاسخ آنان مى گويد: پيامبراكرم(ص) فردى است چون ساير رسولان و انتظارهايى كه كافران از او دارند، از دايره رسالت بيرون است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 54 - 1

1 - درخواست نزول نامه سرگشاده از سوى خداوند ، در تأييد رسالت پيامبر ( ص ) و بر درستى قرآن ، درخواستى نابجا و نشانه بهانه جويى كافران

بل يريد كلّ امرىء منهم أن يوتى صحفًا منشّرة . .. كلاّ إنّه تذكرة

كلمه {كلاّ}، تأكيد مطلبى است كه در آيه پيش (كلاّ بل لايخافون. ..) بيان شده است; يعنى، قرآن كريم تذكره است و اگر بنا بود كه كافران به سبب آن متذكر شوند، نزول قرآن به همين صورت براى پندآموزى آنان كافى بود. پس درخواست كافران مبنى بر نامه اختصاصى از جانبِ خداوند، بهانه اى بيش از سوى آنان نيست.

توقعات بيجاى مرفهان كافر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 71 - 6

6 - رفاه زدگان كافر ، متوقع انعطاف پذيرى دين در برابر هوس ها و منافع ناحق آنان

و أكثرهم للحقّ ك_رهون . و لو اتبع الحقّ أهواءهم

توقعات بيجاى مسلمانان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 7 - 10

10 - انتظار بيجاى برخى از مسلمانان ، در تبعيت پيامبر ( ص ) از آراى آنان ، در موارد بسيار *

لو يطيعكم فى كثير من الأمر لعنتّم

هشدار و تذكر الهى، مى نماياند كه چنين زمينه اى در جامعه صدر اسلام وجود داشته است.

توقعات بيجاى

مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 31 - 1

1 - توقع بى جاى مشركان مكه در لزوم انتخاب پيامبر ، از ميان اشراف { مكه } و { طائف }

و قالوا لولا نزّل ه_ذا القرءان على رجل من القريتين عظيم

عموم مفسران مراد از {قريتين} را مكه و طائف دانسته اند.

توقعات مسلمانان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 75 - 1

1 - تأييد حقانيت رسالت پيامبر ( ص ) و تأييد پيروان او ، انتظار مسلمانان عصر بعثت از يهوديان آن دوران

أفتطمعون أن يؤمنوا لكم

طمع به معناى كشش نفس به چيزى دلخواه است (مفردات راغب). طمع به معناى اميد و رغبت است (لسان العرب). ايمان در {أن يؤمنوا} به قرينه متعلق آن (لكم) به معناى تصديق و تأييد كردن است. بنابراين {أفنطمعون ...}; يعنى، آيا انتظار داريد شما را - بر آن راهى كه انتخاب كرده ايد - تأييد كنند؟

توقعات مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 51 - 17

17- مشركان ، انتظار داشتند كه پيامبر ( ص ) به زمان وقوع قيامت آگاه باشد .

و يقولون متى هو قل عسى أن يكون قريبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 56 - 7

7- مشركان ، از خدايان خويش توقع داشتند مشكلات و گرفتارى هاى آنان را حل كرده و يا آن را به خوشى تبديل كنند .

ادعوا الذين زعمتم من دونه فلايملكون كشف الضرّ عنكم و لاتحويلاً

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 29 - 14

14 - توقع مشركان براى شفاعت معبودان شان از آنان ، توقعى بيجا و واهى است .

و ما لهم من ن_صرين

احتمال دارد عبارت {و ما لهم من ناصرين} تعريض به توهم بودن عقيده مشركان درباره توان معبودان شان براى شفاعت باشد.

توقعات مشركان جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 42 - 7

7 - بر دوش داشتن مسؤوليت انذار و اخطار ، انتظار مردم پيش از نزول قرآن از پيامبران الهى

و أقسموا باللّه . .. لئن جاءهم نذير ... فلمّا جاءهم نذير ما زادهم إلاّ نفورًا

توقعات ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 22 - 6

6 _ انتظار فتح و پيروزى بدون جهاد و مبارزه ، انتظارى نابجا و به دور از خرد

فان يخرجوا منها فانا دخلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 24 - 5

5 _ فتح سرزمين مقدس بدون مبارزه ، انتظار نابجاى قوم موسى ( ع )

إنّا لن ندخلها ابداً ما داموا فيها

توقعات يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 62 - 5

5_ يوسف ( ع ) اميد داشت برادرانش بضاعت هاى برگردانده شده به آنان را به هنگام رسيدن به وطنشان باز شناسند .

اجعلوا بض_عتهم فى رحالهم لعلهم يعرفونها

روشن است كه فرزندان يعقوب با گشودن محموله هاى خويش بضاعتهاى خود را در آن مى يافتند. بنابراين جاى {لعل} (شايد و باشد) نبود.

از اين رو در تفسير كلمه {لعل} چند وجه ذكر شده است: 1_ اشفاق و ترجى مربوط به قيد {إذا انقلبوا} است ; يعنى، اميد است كه پس از رسيدن به اهلشان دريابند نه قبل از آن. 2_ مقصود از شناخت بضاعت شناختن حق آن است ; يعنى، شايد حق آن را بشناسند و قدردانى كنند. 3_ لعل به معناى {كى} (تا اينكه) است و معناى ترجى و اميد ندارد.

منشأ توقعات بيجا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 118 - 7

7 - جهل ، منشأ توقعات نا به جا و نامعقول

و قال الذين لايعلمون لولا يكلمنا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 50 - 18

18 _ نينديشيدن، ريشه تلقى نادرست مشركان از پيامبرى و توقّعات نابجاى آنان است.

قل لا أقول لكم عندى خزائن اللّه . .. أفلاتتفكرون

جمله توبيخى {أفلا تتفكرون} دعوتى است به تفكر در تمامى معارف عنوان شده در اين دسته آيات

توقعات بيجا

{توقعات بيجا}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 75 - 11

11 - انتظار ايمان از عالمان تحريف كننده حقايق ، انتظارى نا به جا و بى مورد است .

أفتطمعون أن يؤمنوا لكم و قد كان . .. من بعد ما عقلوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 78 - 6،7

6 - بى سوادى عوام يهود و آگاهى نداشتن آنان از تورات ، از دلايل نابجا بودن انتظار ايمان از آنها

أفتطمعون أن يؤمنوا لكم . .. و

منهم أميون لايعلمون الكتب إلا امانى

جمله {منهم أميون} عطف بر {قد كان فريق . ..} در آيه {75} است. بنابراين آيه مورد بحث نيز بيانگر علت براى {أفتطمعون ...} مى باشد.

7 - پذيرش خيالات واهى به جاى محتواى كتاب آسمانى و پايه قرار دادن حدس و گمان در تفكرات و معتقدات دينى ، از دلايل نابجا بودن انتظار ايمان از عوام يهود

أفتطمعون أن يؤمنوا لكم . .. و منهم أميون ... إن هم إلا يظنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 108 - 8

8 - قوم موسى ، نمونه اى بارز از اقوام بهانه جو در برخورد با پيامبران و داراى توقعات و خواسته هاى بى جا از آنان

أم تريدون أن تسئلوا رسولكم كما سئل موسى من قبل

چون بعيد به نظر مى رسد كه در ميان امتهاى گذشته، تنها قوم موسى پرسشها و درخواستهاى نا به جا از پيامبرشان داشتتند، مى توان به اين نتيجه رسيد كه: ياد كردن از قوم موسى، به خاطر رواج بيشتر اين خصيصه در ميان آنان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 118 - 5،17

5 - انتظار سخن گفتن خدا با مردم ، انتظارى برخاسته از جهل است .

و قال الذين لايعلمون لولا يكلمنا

17 - سخن گفتن خدا با عموم مردم ، انتظارى سخيف و امرى نامعقول است .

قال الذين لايعلمون لولا يكلمنا اللّه أو تأتينا ءاية . .. قد بيّنّا الأيت لقوم يو

پاسخ ندادن خداوند به اعتراض نخست مشركان (لولا يكلمنا اللّه) مى تواند اشاره به سخافت آن باشد; يعنى، اين

درخواست و اعتراض آن چنان نا به جاست كه حتى شايسته پاسخگويى نيز نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 210 - 12

12 _ توقّعات نابجاى برخى از مردم ( ديدن خدا و ملائكه )

هل ينظرون الا أن يأتيهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 153 - 1،2،9،12

1 _ نزول كتاب و نوشته اى از آسمان بر اهل كتاب ، خواسته گزاف و بى جاى آنان از پيامبر ( ص )

يسئلك أهل الكتب أن تنزل عليهم كتباً من السماء

2 _ آشكارا ديدن خداوند ، تقاضاى نابجاى يهوديان از موسى ( ع )

فقد سألوا موسى أكبر من ذلك فقالوا أرنا اللّه جهرة

9 _ درخواست يهود از موسى ( ع ) ( ديدن خدا ) ، نابجاتر از درخواست آنان از پيامبر ( ص ) ( نزول كتاب آسمانى بر آنان )

يسئلك أهل الكتب . .. فقد سألوا موسى أكبر من ذلك

12 _ مشاهده خداوند با حواس ظاهرى ، امرى ناممكن و انتظارى بى جاست .

فقالوا أرنا اللّه جهرة فأخذتهم الصعقة بظلمهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 162 - 8

8 _ خواسته هاى نابجا ، اعمال ناروا و رذايل اخلاقى يهود ، نشأت گرفته از جهل آنان و ناباورى ايشان نسبت به تعاليم دين

يسئلك أهل الكتب . .. لكن الرسخون فى العلم منهم و المؤمنون

توصيف صالحان يهود با عنوان عالمان ژرفنگر و مؤمنان واقعى، بيانگر اين حقيقت است كه جهل و ناباورى به تعاليم انبيا مايه گرايش عامه يهود به اعمال ناروا

و رذايل اخلاقى بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 35 - 13

13 _ انتظار هدايت پذيرى همه مردم، توقعى نابجا و جاهلانه است.

و إن كان كبر . .. فلا تكونن من الجهلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 38 - 7

7 _ پاسخ به درخواست نابجاى نزول معجزات، با نظام قانونمند هدايت ناسازگار است.

و قالوا لولا نزل عليه ءاية . .. ما فرطنا فى الكتب من شىء

جمله {ما فرطنا} مى تواند اشاره به اين نكته باشد كه اگر نزول آيات مورد درخواست مشركان بجا بود، بايد در كتاب آفرينش ثبت شده باشد و آنگاه به منصه ظهور درآيد. و چون چنين چيزى در آنجا ثبت نگرديده و چيزى نيز در آنجا از قلم نيفتاده است، بنابراين خواست مشركان هيچگونه توجيه منطقى و معقول و بجا ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 32 - 7

7_ توقع نزول عذاب بر كفرپيشگان بدون مهلت دادن به آنان ، توقعى نابجاست .

و لقد استهزىء برسل من قبلك فأمليت للذين كفروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 110 - 5

5- انتظار آگاهى پيامبر ( ص ) از تمامى حقائق بى انت هاى هستى ، توقّعى غيراصولى و بى جا است .

قل لو كان البحر . .. قل إنّما أنا بشر مثلكم يوحى إلىّ

آثار توقعات بيجا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 108 - 10

10 - درخواست

ها و پرسش هاى نابه جاى قوم موسى از وى ، آنان را به كفر ورزى كشانيد و از ايمان به دور ساخت .

و من يتبدل الكفر بالأيمن

توقع گفتگو با خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 118 - 1،5،9

1 - مشركان ، خواهان گفتگوى مستقيم خداوند با آنان درباره حقانيت رسالت پيامبر ( ص )

و قال الذين لايعلمون لولا يكلمنا اللّه

آيه بعد (انا ارسلنا بالحق . ..) دلالت بر آن دارد كه پيشنهاد اعتراض آميز مشركان (لولا يكلمنا اللّه; چرا خدا با ما سخن نمى گويد) درباره حقانيت رسالت پيامبر(ص) است.

5 - انتظار سخن گفتن خدا با مردم ، انتظارى برخاسته از جهل است .

و قال الذين لايعلمون لولا يكلمنا

9 - يهود و نصارا نيز همانند مشركان ، خواهان سخن گفتن خدا با آنان درباره راستى و درستى رسالت پيامبران بودند .

كذلك قال الذين من قبلهم مثل قولهم

در آيه 113 مشركان با تعبير {الذين لايعلمون} در قبال يهود و نصارا مطرح شده اند و در آيه مورد بحث مشركان با همان تعبير در قبال {الذين من قبلهم} قرار گرفته اند. از اين مقايسه معلوم مى شود: مقصود از {الذين من قبلهم} يهود و نصارا است.

توقعات بيجا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 29 - 14

14 - توقع مشركان براى شفاعت معبودان شان از آنان ، توقعى بيجا و واهى است .

و ما لهم من ن_صرين

احتمال دارد عبارت {و ما لهم من ناصرين} تعريض به توهم بودن عقيده مشركان درباره توان معبودان شان براى شفاعت باشد.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 7 - 5

5- انتظار نصرت و امداد از خداوند ، بدون هيچ گونه حركت و تلاش ، انتظارى بى جا است .

إن تنصروا اللّه ينصركم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 20 - 6

6 - انتظار بهشتى بودن با داشتن عملى چون دوزخيان ، پندارى ناروا است .

و لاتكونوا كالذين نسوا اللّه . .. لايستوى أصح_ب النار و أصح_ب الجنّة

با توجه به اين كه مخاطب {لاتكونوا} در آيه قبل، مؤمنان مى باشند. روى سخن اين آيه با مؤمنان است كه نپندارند، در صورت همگون بودن با غافلان از خدا و دوزخيان، مى توانند در زمره بهشتيان باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 4 - 7

7 - انتظار سود و فايده ، از جانب منافقان براى دين و مردم ، بى مورد است .

كأنّهم خشب مسنّدة

{خشب مسنّدة} به چوب هايى گفته مى شود كه در كنارى گذاشته شده و به كار صاحب آن نمى آيد; يعنى، نه به درد سقف مى خورد، نه به درد ديوار و نه. .. .

توقعات بيجا بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 55 - 8

8 - تقاضاى رؤيت خدا ، خواسته اى نارواست .

حتى نرى اللّه جهرة فأخذتكم الصعقه

منشأ توقعات بيجا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 118 - 7

7 - جهل ، منشأ توقعات نا به جا و نامعقول

و قال

الذين لايعلمون لولا يكلمنا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 50 - 18

18 _ نينديشيدن، ريشه تلقى نادرست مشركان از پيامبرى و توقّعات نابجاى آنان است.

قل لا أقول لكم عندى خزائن اللّه . .. أفلاتتفكرون

جمله توبيخى {أفلا تتفكرون} دعوتى است به تفكر در تمامى معارف عنوان شده در اين دسته آيات

توكل از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

توكل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 126 - 9

9 _ ضرورت اتّكاى اهل ايمان ، تنها به خداوند ، براى نيل به پيروزى

فليتوكل المؤمنون . .. و ما النّصر الّا من عند اللّه العزيز الحكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 160 - 9،10

9 _ سستى پيكارگران احد در اتكال به خداوند ، موجب محروميّت آنان از نصرت الهى و شكست ايشان در آن نبرد .

و ان يخذلكم فمن ذا الّذى ينصركم من بعده و على اللّه فليتوكّل المؤمنون

وقوع اين آيه پس از بيان نبرد احد و شكست مؤمنان، اشاره به علّت شكست دارد، يعنى چون در آن نبرد توكّل نداشتيد، از يارى خدا محروم شديد و در نتيجه شكست خورديد.

10 _ توكّل بر خداوند ، از ويژگى هاى مؤمنان

و على اللّه فليتوكّل المؤمنون

آثار توكل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 122 - 15

15 _ توكّل و اتكا به خداوندِ حامى مؤمنان ، عامل تقويت كننده بنيه روحى آنان در شرايط دشوار

اذ همّت طائفتان منكم ان تفشلا و اللّه وليّهما و على اللّه فليتوكّل المؤمنون

جمله

{و على اللّه . .. } پس از جمله {اذ همّت ... ان تفشلا}، رهنمودى به عامل از بين برنده سستى در هنگامه هاى دشوار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 123 - 4

4 _ مجاهدان جنگ بدر با نداشتن ساز و برگ كافى در مقابل دشمنان ، توانستند با ايمان و توكّل به خدا بر آنان پيروز شوند .

و على اللّه فليتوكّل المؤمنون. و لقد نصركم اللّه ببدر و انتم اذلّة

جمله {و لقد نصركم اللّه ببدر}، مى تواند نمونه اى باشد از حقيقت بيان شده در آيه قبل; يعنى عامل نصرت شما در بدر، توكّل شما بر خداوند بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 159 - 30،31

30 _ خداوند دوستدار آنانكه بر او توكّل كنند .

انّ اللّه يحبّ المتوكّلين

31 _ توكّل بر خداوند از عوامل جلب محبّت الهى

انّ اللّه يحبّ المتوكّلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 160 - 7،8

7 _ توكّل پيكارگران جنگ بدر بر خدا ، موجب يارى خدا و پيروزى آنان در آن نبرد *

ان ينصركم اللّه فلا غالب لكم . .. و على اللّه فليتوكّل المؤمنون

خداوند پس از شروع بيان جنگ احد، اشاره اى نيز به مسائل جنگ بدر داشت (و لقد نصركم اللّه ببدر، آيه 123) بنابراين جمله {ان ينصركم اللّه} مى تواند اشاره به علّت آن پيروزى باشد.

8 _ توكّل بر خداوند ، زمينه ساز يارى و نصرت الهى و غلبه بر دشمنان

ان ينصركم اللّه . .. و على

اللّه فليتوكّل المؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 173 - 9،11،17

9 _ توكّل و اعتماد به خداوند ، موجب نهراسيدن از هجوم دشمن

فزادهم ايماناً و قالوا حسبنا اللّه و نعم الوكيل

11 _ فزونى ايمان به خداوند ، ملازم توكّل بر اوست .

فزادهم ايماناً و قالوا حسبنا اللّه و نعم الوكيل

17 _ نهراسيدن از كثرت دشمن و توكّل بر خدا در رويارويى با آنان ، از نشانه هاى مؤمنان پيرو خدا و رسول ( ص )

الّذين استجابوا للّه و الرّسول . .. و قالوا حسبنا اللّه و نعم الوكيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 174 - 5،6،14

5 _ توكّل و اعتماد به خداوند ، زمينه جلب نعمت و فضل الهى

و قالوا حسبنا اللّه و نعم الوكيل. فانقلبوا بنعمة من اللّه و فضل

6 _ توكّل همراه با عمل ، موجب تبديل مشكلات سخت به نعمت و فضل الهى

و قالوا حسبنا اللّه و نعم الوكيل. فانقلبوا بنعمة من اللّه و فضل لم يمسسهم سوء

14 _ ايمان به خدا و پيامبر ( ص ) و اطاعت از آنان ، صبر و جهاد ، تقوا و احسان و توكّل ، موجب رضايت كامل الهى و برخوردارى از فضل بزرگ وى

المؤمنين. الّذين استجابوا ... و اتّبعوا رضوان اللّه و اللّه ذو فضل عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 81 - 12

12 _ توكل بر خدا ، كارساز براى رفع مشكلات

و توكّل على اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4

- مائده - 5 - 11 - 12

12 _ ايمان ، تقوا و توكل ، زمينه جلب امداد هاى خداوند و خنثى شدن توطئه هاى دشمنان از جانب اوست . *

يأيها الذين ءامنوا اذكروا نعمت اللّه . .. و على اللّه فليتوكل المؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 89 - 29

29 _ اتكا و توكل بر خدا واداركننده آدمى به درخواست نياز ها از وى و نيايش به درگاه اوست .

على اللّه توكلنا ربنا افتح بيننا و بين قومنا بالحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 49 - 6،7

6 _ توكل مسلمانان به خداوند در جنگ بدر عامل پيروزى آنان

إذ يقول المنفقون . .. و من يتوكل على اللّه فإن اللّه عزيز حكيم

7 _ خداوند ، مؤمنان متوكل بر وى را بر دشمنانشان پيروز و كار هاى آنان را حكيمانه سامان خواهد بخشيد .

و من يتوكل على اللّه فإن اللّه عزيز حكيم

جواب شرط {و من يتوكل على اللّه} حذف شده و جمله {فان اللّه . .. } جانشين آن شده و دلالت بر آن دارد كه تقدير جمله چنين است: و من يتوكل على اللّه ي_____نصره و يحكم أمره ف__ان اللّه ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 61 - 8

8 _ توكل بر خدا در پذيرش صلح ، موجب عقيم ماندن اهداف پنهانى كافران از پيشنهاد صلح

فاجنح لها و توكل على اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 13 -

12

12- توكل به خداوند و صبر پيشه كردن در برابر آزار و اذيت كافران ، زمينه ساز برخوردارى از حمايت الهى

و على الله فليتوكل المؤمنون . .. و لنصبرنّ على ما ءاذيتمونا ... فأوحى إليهم ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 99 - 2

2- ايمان آميخته با توكل بر خدا ، مانع هرگونه تسلط شيطان بر انسان است .

إنه ليس له سلط_ن على الذين ءامنوا و على ربّهم يتوكّلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 65 - 9

9- آدميان نيازمند به توكل و اتكاى بر خداوند ، براى ايمن ماندن از سلطه ابليس

ليس لك عليهم سلط_ن و كفى بربّك وكيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 3 - 3

3 - توكل بر خدا ، مشكلات را بر انسان هموار مى كند و آدمى ، با توكل ، مى تواند بر آنها پيروز شود .

و لاتطع الك_فرين . .. و توكّل على اللّه

سفارش به توكل، پس از نهى از اطاعت كافران و منافقان و توصيه به تبعيت از تعاليم وحى، مى تواند به اين منظور باشد كه آن نهى و امر، مشكلاتى را در پى دارد كه مى توان آنها را با توكل برطرف كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 48 - 9

9 - توكل بر خداوند در مقابل آزار و اذيت هاى كافران و منافقان ، نقشى كارساز دارد .

و دَعْ أذيهم و توكّل على اللّه

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 4 - 27

27 - توكّل بر خداوند ، مقتضى نهراسيدن يكتاپرستان از پيامد هاى موضع گيرى عليه مشركان

إذ قالوا لقومهم . .. ربّنا عليك توكّلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 3 - 6

6 - توكّل بر خداوند ، از موجبات جلب امداد هاى او و بى نيازى در زندگى

و من يتوكّل على اللّه فهو حسبه

آثار توكل بر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 3 - 6

6 _ اقامه نماز و انفاق در راه خدا ، تجلى خشيت قلب و فزونى ايمان و توكل بر خدا

وجلت قلوبهم . .. زادتهم إيمنا ... الذين يقيمون الصلوة و مما رزقنهم ينفقون

تكرار {الذين}، بدون حرف عطف، براى رساندن اين معناست كه اقامه نماز انفاق نمود خارجى و تجلى صفات برشمرده شده در آيه قبل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 59 - 8

8 _ توكل بر خداوند و كافى دانستن او براى رفع نياز هاى انسان ، زمينه ساز جلب فضل و عطاياى الهى

و قالوا حسبنا اللّه سيؤتينا اللّه من فضله

از اينكه خداوند قبل از بيان اميدوارى به فضل خويش، موضوع توكل (حسبنا اللّه) را مطرح كرده است، برداشت فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 71 - 14

14 _ توكل بر خداوند ، مايه پايدارى و استقامت آدمى در برابر همه سختيهاست .

إن كان كبر عليكم مقامى . .. فعلى

اللّه توكلت فأجمعوا أمركم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 84 - 4،8

4 _ توكل بر خداوند و تسليم شدن به او ، نجات دهنده انسان از دلهره و ترس از دشمنان

على خوف من فرعون و ملإيهم أن يفتنهم . .. فعليه توكلوا إن كنتم مسلمين

8 _ توكل بر خداوند ، مايه پايدارى در دشواريهاست .

على خوف من فرعون و ملإيهم أن يفتنهم . .. فعليه توكلوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 56 - 2

2_ هود ( ع ) به خاطر توكلش بر خداوند ، مطمئن به محفوظ ماندن از دسيسه ها و توطئه هاى قوم عاد بود .

فكيدونى جميعًا ثم لاتنظرون. إنى توكلت على الله

جمله {إنى توكلت. ..} بيان علت براى معناى كنايى {فكيدونى جمياً...} است و آن معناى كنايى ، عجز و ناتوانى قوم عاد بر ضربه زدن به هود(ع) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 113 - 12

12_ تنها با اتكا بر خدا و يارى طلبيدن از او ، مى توان بر دين دارى پايدارى كرد و اهداف دين را پيش برد .

فاستقم كما أُمرت . .. و ما لكم من دون الله من أولياء

برداشت فوق ، مقتضاى ارتباط {فاستقم . ..} با {ما لكم من دون الله من أولياء} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 42 - 3

3- صبرپيشگى و توكل بر خداوند ، از جمله شرايط و عوامل سعادت دنيوى و اخروى مهاجران راه

خدا

و الذين هاجروا فى الله . .. لنبوّئنّهم فى الدنيا ... و لأجر الأخرة أكبر ... الذي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 62 - 3،4

3 - اتكاى موسى ( ع ) به پروردگار و هدايت خاصه او ، مايه اطمينان و آرامش وى در سخت ترين شرايط

قال كلاّإنّ معى ربّى سيهدين

4 - توكل و اعتماد به خدا ، مايه آرامش و عدم يأس در بحران ها

قال كلاّإنّ معى ربّى سيهدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 217 - 3

3 - توكل بر خداوند ، پشتوانه موفقيت انسان در انجام وظايف دشوار

فقل إنّى برىءٌ ممّا تعملون . و توكّل على العزيز الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 79 - 7،9

7 - توكل بر خداوند تنها در مسير حق ، داراى معنا و ثمربخش است .

فتوكّل على اللّه إنّك على الحقّ المبين

از تعليل {إنّك على الحقّ} استفاده مى شود كه توكل بر خدا، تنها در حركت هاى درست و حقّانى، معنادار است; نه در هر تلاشِ مشكوك و نادرست.

9 - توكل بر خداوند ، رهاننده انسان از تنگناى توطئه هاى دشمنان

و لاتكن فى ضيق ممّا يمكرون . .. فتوكّل على اللّه

سياق آيات، نشانگر ارتباط معنوى اين آيه با {و لاتكن فى ضيق ممّا يمكرون} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 39 - 9

9 - توكل و اتكال پيامبراسلام ( ص ) بر خداوند ، سبب اعتماد به نفس و پشت گرمى

آن حضرت در مبارزه با دشمنان و نيل به اهداف رسالت

قل حسبى اللّه عليه يتوكّل المتوكّلون . قل ي_قوم اعملوا على مكانتكم إنّى ع_مل فسو

يادآورى توكل و اتكال بر خداوند (در آيه قبل) پيش از اعلام موضع قاطع خود به دشمنان، مى تواند گوياى برداشت بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 45 - 3،4

3 - توكل و واگذاشتن كار ها به خداوند _ پس از تلاش گسترده در راه دين _ موجب جلب حمايت و امداد خداوند در برابر مكر هاى دشمنان است .

أُفوّض أمرى إلى اللّه . .. فوقي_ه اللّه سيّئات ما مكروا

برداشت ياد شده، از آن جااست كه مؤمن آل فرعون در راستاى تبليغ دين، كارهاى خود را به خدا واگذاركرده بود. خداوند نيز او را از مكرهاى دشمنان محفوظ داشت.

4 - توكل و واگذاشتن كار ها به خداوند _ پس از تلاش گسترده _ موجب جلب حمايت و امداد او است .

أُفوّض أمرى إلى اللّه . .. فوقي_ه اللّه سيّئات ما مكروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 10 - 8،11

8 - راه در امان ماندن از گزند شيطان ، توكل و اعتماد كردن به خداوند است .

ليحزن الذين ءامنوا . .. و على اللّه فليتوكّل المؤمنون

11 - توكل و اعتماد به خداوند ، شرط بهره مند شدن از حمايت و يارى او است .

و على اللّه فليتوكّل المؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 10 - 8

8 - ايمان به كارساز بودن خداوند و توكّل

به او ، همواركننده راه صبر و شكيبايى در برابر مشكلات و سختى ها است .

فاتّخذه وكيلاً . و اصبر ... و اهجرهم هجرًا جميلاً

{واصبر} عطف بر {فاتّخذوه وكيلاً} است. اين عطف مى تواند به اين مناسبت باشد كه اتكال به خدا، موجب تقويت روح صبر و مقاومت در انسان مى شود.

آثار توكل محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 39 - 9

9 - توكل و اتكال پيامبراسلام ( ص ) بر خداوند ، سبب اعتماد به نفس و پشت گرمى آن حضرت در مبارزه با دشمنان و نيل به اهداف رسالت

قل حسبى اللّه عليه يتوكّل المتوكّلون . قل ي_قوم اعملوا على مكانتكم إنّى ع_مل فسو

يادآورى توكل و اتكال بر خداوند (در آيه قبل) پيش از اعلام موضع قاطع خود به دشمنان، مى تواند گوياى برداشت بالا باشد.

آثار توكل موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 62 - 3

3 - اتكاى موسى ( ع ) به پروردگار و هدايت خاصه او ، مايه اطمينان و آرامش وى در سخت ترين شرايط

قال كلاّإنّ معى ربّى سيهدين

آهميت توكل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 104 - 11

11 _ ضرورت اميدوارى و اتكال مجاهدان به خداوند در رويارويى با دشمان

و ترجون من اللّه ما لايرجون

جمله خبريه {ترجون من اللّه} مى تواند ارشاد و توصيه به مجاهدان باشد كه بايد همواره به يارى و كمك خداوند دل بندند.

ارزش توكل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت -

29 - 59 - 2،3

2 - صبر پيشه كردن و به خداوند توكل كردن ، امورى ارزش مند و مهم است .

نعم أجر الع_ملين . الذين صبروا و على ربّهم يتوكّلون

3 - صبر پيشگى و توكّل ، دو مظهر عمل صالح اند .

و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت . .. نعم أجر الع_ملين . الذين صبروا و على ربّهم

ارزش توكل بر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 2 - 8

8 _ ايمان ، توكل بر خدا و خداترسى ، از ارزش هاى متعالى

وجلت قلوبهم . .. و على ربهم يتوكلون

اعتماد به مردم و توكل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 64 - 10

10_ مؤثر دانستن افراد در محافظت از چيزى و يا شخصى ، موجب شرك نمى شود و با توكّل و مقام نبوّت تنافى ندارد .

كما أمنتكم على أخيه من قبل

به دليل آيه 38 از همين سوره (ما كان لنا أن نشرك بالله من شىء) يعقوب(ع) هرگز به اندكى از شرك نيز گرايش نداشت و عبارت (كما أمنتكم على أخيه) مى رساند كه يعقوب(ع) فرزندانش را امين پنداشت و حفاظت از يوسف(ع) را برعهده آنان سپرد. بنابراين مؤثر دانستن افراد در حفاظت از چيزى شرك آور نيست و با مقام نبوت نيز ناسازگار نخواهد بود.

اهتمام انبيا به توكل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 12 - 1

1- انبيا با توجه به هدايت يافتن خويش از سوى خداوند ، هيچ توجيهى رابراى توكل نكردن به او روا

نمى داشتند .

و ما لنا ألاّ نتوكّل على الله و قد هدي_نا سبلنا

اهتمام تورات به توكل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 2 - 5

5- توحيد عملى و اتكال به خداى يگانه ، اصلى ترين پيام تورات است .

و ءاتينا موسى الكت_ب . .. ألاّتتخذوا من دونى وكيلاً

{أن} در {ألاّتتخذوا. ..} تفسيريه است و تفسير و تبيين كننده مضامين و گفته هايى است كه لفظ {الكتاب} (تورات) آنها را دربردارد و چون از ميان مجموعه گفته ها و مضامين تورات تنها توحيد مطرح شده است، مى تواند حاكى از اهميت ويژه آن باشد.

اهتمام يعقوب(ع) بر توكل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 68 - 18

18_ توصيه هاى يعقوب ( ع ) به فرزندان خويش ( لزوم توكل بر خدا و به كارگيرى اسباب و علل ) جلوه اى از علم ويژه او بود .

ادخلوا من أبوب متفرقة . .. و عليه فليتوكل المتوكلون ... إنه لذو علم لما علّمن_ه

اهميت توكل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 122 - 14،16

14 _ لزوم اتكا و توكّل اهل ايمان در همه امور ، تنها به خداوند

و على اللّه فليتوكّل المؤمنون

حذف متعلق توكّل، حكايت از عموميت موارد توكّل دارد; يعنى در همه كارها، تنها به خداوند توكّل كنيد.

16 _ پذيرش ولايت خداوند ، مستلزم توكّل و اتكا به او در هر حال و در همه امور

و اللّه وليّهما و على اللّه فليتوكّل المؤمنون

جمله {و على اللّه فليتوكّل}، با كلمه {فاء}، تفريع

به جمله {و اللّه وليّهما} شده است يعنى حال كه خداوند ولى شماست، تنها به او توكّل كنيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 160 - 6،13

6 _ مؤمنان ، بايستى تنها بر خداوند توكّل كنند .

و على اللّه فليتوكّل المؤمنون

تقديم {على اللّه} بر متعلّقش {فليتوكّل} دلالت بر حصر دارد.

13 _ توكّل بر خدا ، لازمه ايمان به قدرت مطلق خداوند است .

ان ينصركم اللّه . .. و على اللّه فليتوكّل المؤمنون

با توجّه به صدر آيه، كه سخن از تنها قدرت غالب و نقش تعيين كننده الهى دارد، مراد از ايمان، ايمان به اين قدرت است و تفريع جمله {و على اللّه فليتوكّل . .. } با {فاء} بر ما قبل، ضرورت توكل را متعاقب اين باور ايجاب مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 173 - 10

10 _ لزوم توكّل به خداوند در مقابله با دشمنان مهاجم

و قالوا حسبنا اللّه و نعم الوكيل

بر شمردن صفات پسنديده مجاهدان حقيقى و تمجيد آنان از سوى خداوند، براى ترغيب ديگر مؤمنان به داشتن و تحصيل چنين حالات و صفات است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 81 - 11،14

11 _ ضرورت توكل و اعتماد همگان بر خدا

و توكّل على اللّه

14 _ پيامبر ( ص ) ، وظيفه دار توكل به خداوند ، براى دور ماندن از پيامد هاى اعراض از مسلمانان متخلف

و يقولون طاعة . .. فاعرض عنهم و توكّل على اللّه و كفى باللّه وكيلا

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 23 - 21،22

21 _ بهره مندان از نعمت الهى ، تنها بر خداوند متكى هستند و مهياى پيكار در راه او و فراخوان مردم به جهاد و توكل .

قال رجلان من الذين يخافون انعم اللّه عليهما ادخلوا . .. و على اللّه فتوكلوا

22 _ ضرورت توأم بودن حركت و تلاش با توكل بر خدا

ادخلوا عليهم الباب . .. و على اللّه فتوكلوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 11 - 12،13

12- انبياى الهى به اقوام خود اعلام كردند مؤمنان بايد تنها خداوند راتكيه گاه خويش قرار بدهند و بر او توكل كنند .

و على الله فليتوكّل المؤمنون

13- اتكا و توكل بر خداوند از رهنمود هاى انبيا براى تقويت جبهه مؤمنان در مقابل ستيزه جويى كافران

و على الله فليتوكّل المؤمنون

اينكه رسولان الهى پس از پاسخ گويى به شبهات مخالفان، اعلام مى كنند كه مؤمنان بايد بر خداوند اتكا داشته باشند، در واقع رهنمودى است از سوى آنان كه در برابر مخالفان و دشمنان بايد به خدا متكى بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 12 - 9،10

9- توكل بر خدا و صبرپيشگى ، دو ابزار لازم براى ابلاغ رسالت الهى

و ما لنا ألاّ نتوكّل على الله . .. و لنصبرنّ على ما ءاذيتمونا

10- آنان كه در پى تكيه گاه هستند ، فقط بايد خداوند را تكيه گاه خويش قرار دهند و بر او توكل كنند .

و على الله فليتوكّل المتوكّلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 -

مجادله - 58 - 10 - 9

9 - توكل و اعتماد به خداوند ، توصيه الهى به مؤمنان

و على اللّه فليتوكّل المؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 4 - 26،28

26 - استقامت در مسير دعوت توحيدى ، نيازمند توكل بر خداوند

إذ قالوا لقومهم إنّا برءؤا منكم . .. و بدا بيننا و بينكم العدوة و البغضاء أبدًا

28 - اعتقاد به ربوبيت خداوند مقتضى توكل انسان بر او

ربّنا عليك توكّلنا

اهميت توكل بر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 89 - 24

24 _ انسان بدون توكل بر خدا ، ناتوان از پايدارى بر ايمان خويش است .

إلا أن يشاء اللّه . .. على اللّه توكلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 61 - 7

7 _ توجه به خدا و اتكا به اوامرى لازم به هنگام تصميم گيرى براى صلح و ترك مخاصمه با كافران

و إن جنحوا . .. و توكل على اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 59 - 6

6 _ لزوم توكل انسان به خداوند و كافى شمردن او در رفع نيازمنديها

و لو أنهم . .. و قالوا حسبنا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 129 - 1،3

1 _ رهنمود الهى به پيامبر ( ص ) ، در اتكاى آن حضرت بر خداوند يكتا و اندوهگين نبودن بر حق ناپذيرى و روى گردانى منافقان

فإن تولوا فقل حسبى اللّه . .. عليه

توكلت

3 _ لزوم اتكاى مبلغان الهى بر خداوند و نگران نبودن بر حق ناپذيرى گمراهان ، پس از اتمام حجت بر آنان

فإن تولوا فقل حسبى اللّه . .. عليه توكلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 84 - 7

7 _ مؤمنان بايد تسليم خدا و متكى به او بوده و از هيچ قدرتى نهراسند .

إن كنتم ءامنتم باللّه فعليه توكلوا إن كنتم مسلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 56 - 10

10_ ربوبيت فراگير خداوند ، سيطره او بر همه جنبندگان و ضرورت توكل بر او ، از تعاليم حضرت هود ( ع )

إنى توكلت على الله ربى و ربكم ما من دابّة إلاّ هو ءاخذ بناصيتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 27،29،30

27_ ضرورت توكل آدمى به خداوند و واگذارى امور به او

عليه توكلت

29_ كارساز نبودن هيچ نيرويى جز خداوند در موفق ساختن آدمى ، دليل لزوم توكل بر او و روى آوردن به درگاه اوست .

ما توفيقى إلاّ بالله عليه توكلت و إليه أُنيب

جمله هاى {عليه توكلت و إليه اُنيب} به منزله نتيجه اى براى {ما توفيقى . ..} است.

30_ آنان كه درصدد اصلاح جامعه اند ، بايد فقط به خدا اتكال كنند و روى به درگاه او داشته باشند .

إن أُريد إلاّ الإصل_ح . .. عليه توكلت و إليه أُنيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 123 - 5،6

5_ لزوم پرستش خدا و توكل بر او

فاعبده و توكل

عليه

6_ پرستش خداوند و توكل بر او ، از توصيه هاى الهى به پيامبر ( ص )

فاعبده و توكل عليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 18 - 17

17_ بايد در امور خويش ، تنها بر خداوند توكل كرد و از او كمك خواست .

والله المستعان على ما تصفون

جمله هايى نظير {والله المستعان} _ كه مبتدا معرفه و خبر داراى الف و لام غير عهدى است _ دلالت بر حصر دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 66 - 18

18_ ضرورت توكل بر خداوند

الله على ما نقول وكيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 67 - 19

19_ ضرورت توكل بر خداوند در تمامى امور

عليه فليتوكل المتوكلون

حذف متعلق {فليتوكل} و بيان نكردن اينكه در چه امر و يا امورى بايد به خدا توكل كنند ، گوياى اين است كه متعلق عام (همه امور) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 68 - 21

21_ بيشتر مردم به اسباب و علل چشم مى دوزند و از حاكميت اراده خدا و لزوم توكل بر او ، ناآگاهند .

و ل_كنّ أكثر الناس لايعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 83 - 18

18_ لزوم اتكا به خداوند و اميد داشتن به او ، براى دستيابى به خواسته ها و رهايى از دشواريها

عسى الله أن يأتينى بهم جميعًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25

- 58 - 1

1 _ پيامبر ( ص ) ، مأمور توكل بر خداوند در انجام رسالت خويش و در برابر مخالفت هاى كافران

و توكّل على الحىّ الذى لايموت

توصيه به توكل، چون پس از آيات مربوط به موضوع قلمرو رسالت پيامبر(ص) و موضوع مخالفت هاى كافران مطرح شد (و كان الكافر على ربّه ظهيراً) حاكى است كه اين توصيه، در رابطه با آن دو موضوع مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 217 - 5

5 - توكل بر خدا ، حقيقتى مطرح در عرصه عمل و انجام وظيفه و نه فرو هشتن تكليف

و توكّل على العزيز الرحيم

با توجه به فرمان هاى {و أنذر عشيرتك}، {و اخفض جناحك لمن اتبعك} و {فقل إنّى برىءٌ ممّا تعملون} معلوم مى گردد كه توكل بر خدا به معناى بر زمين گذاشتن تكليف نيست; بلكه حقيقت توكل در عرصه عمل و انجام وظيفه معنا مى دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 79 - 1،8،11

1 - توكل كردن به خدا و بيم نداشتن از حق ستيزى كافران ، رهنمود خدا به پيامبر ( ص )

إنّ ربّك يقضى بينهم بحكمه . .. فتوكّل على اللّه

8 - خداوند ، تكيه گاهى قويم و مطمئن براى راهيان راه حق

و هو العزيز العليم . فتوكّل على اللّه إنّك على الحقّ

اين كه خداوند قبل از تشويق به توكل، موضع قويم و شكست ناپذير خود را بيان داشته است مى تواند به اين دليل باشد كه مؤمنان با اطمينان بيشترى بر او تكيه كنند.

11 - همه انسان ها حتى

پيامبر ( ص ) ، موظف به توكل بر خدا در ايفاى وظايف خويش

فتوكّل على اللّه إنّك على الحقّ المبين

گرچه مخاطب آيه رسول اكرم(ص) است، اما با توجه به اين كه مورد، مخصص نيست، مى توان گفت كه پيامبر(ص) از آن جهت كه فرد اعلاى امت مى باشد، مخاطب قرار گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 38 - 20،22

20 - نياز همه انسان ها _ حتى پيامبران _ در صحنه هاى زندگى به توكل بر خداوند

قل حسبى اللّه عليه يتوكّل المتوكّلون

22 - لزوم توكل بر خداوند و اتكال به او ، در همه عرصه هاى زندگى

قل حسبى اللّه عليه يتوكّل المتوكّلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 44 - 8

8 - لزوم توكل و واگذاشتن كار ها و نتايج و پيامد هاى آن به خدا ، پس از تلاش گسترده خيرخواهانه براى هدايت و تربيت مردم

و أُفوّض أمرى إلى اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 10 - 11

11 - لزوم توكل ، تنها بر خداوند و پذيرش مرجعيت وى در تمامى امور

اللّه ربّى عليه توكّلت و إليه أنيب

از تقدم {عليه} بر {توكّلت} و {إليه} بر {أنيب}، حصر استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 11 - 11

11 - توكل و اتّكا ، تنها بر آفريدگار هستى و برآورنده نياز هاى آدمى شايسته است .

عليه توكّلت . .. فاطر السم_وت و الأرض جعل لكم

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 36 - 9

9 - رهايى از جلوه هاى فانى دنيا و تلاش در راه نعمت هاى پايدار اخروى ، تنها در سايه ايمان و توكّل بر خدا ممكن است .

فما أُوتيتم من شىء . .. و ما عند اللّه ... للذين ءامنوا و على ربّهم يتوكّلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 9 - 5،7

5 - كارساز دانستن و وكيل قرار دادن خدا در زندگى ، توصيه او به پيامبر ( ص )

فاتّخذه وكيلاً

7 - بايستگى توكل بر خدا و واگذارى كار ها به او ، براى رهبران جامعه اسلامى و مبلغان دينى

فاتّخذه وكيلاً

بى ثمرى توكل بر غير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 93 - 1

1 - هر تكيه گاهى جز خدا ، فاقد قدرت و كارايى در قيامت

أين ما كنتم تعبدون . من دون اللّه هل ينصرونكم أو ينتصرون

بى منطقى توكل بر غير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 58 - 7

7 _ توكل به غير خداوند ، كارى ناشايست و غير منطقى

و توكّل على الحىّ الذى لايموت

توصيه به توكل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 13 - 4

4 - توصيه خداوند ، به توكل كردن مؤمنان بر او و نه بر ديگران

و على اللّه فليتوكّل المؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 3 - 5

5 - توصيه خداوند

به مردان و زنان مطلّقه ، به توكل بر او در امور زندگى

إذا طلّقتم النساء . .. و من يتوكّل على اللّه فهو حسبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 9 - 5

5 - كارساز دانستن و وكيل قرار دادن خدا در زندگى ، توصيه او به پيامبر ( ص )

فاتّخذه وكيلاً

توكل ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 48 - 9

9- ابراهيم ( ع ) در هجرت منفردانه خود از جامعه مشرك ، تنها متكى بر خداوند و يارى او بود .

و أدعوا ربّى عسى ألاّ أكون بدعاء ربّى شقيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 26 - 11

11 - اتكاى حضرت ابراهيم ( ع ) به عزت و حكمت خداوند در هجرت خويش

إنّى مهاجر إلى ربّى إنّه هو العزيز الحكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 99 - 10

10 - توكل ابراهيم ( ع ) بر خداوند ، در برابر دشمنان رسالت

و قال إنّى ذاهب إلى ربّى سيهدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 4 - 24

24 - توكل ابراهيم ( ع ) و همراهانش ، بر خداى يگانه در برائت از مشركان و پيامد هاى آن

إذ قالوا لقومهم إنّا برءؤا منكم . .. ربّنا عليك توكلنا

توكل اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 10 - 9

9- اصحاب كهف ، حقْ جويانى

اقدامْ گر و متكى بر امداد الهى بودند .

إذ أوى الفتية إلى الكهف فقالوا ربّنا ءاتنا من لدنك رحمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 16 - 11

11- اصحاب كهف ، در حلِّ معضلات و مشكلات حركت توحيدى ، متكى به خدا بودند .

و يهيّىء لكم من أمركم مرفقًا

تهيئة (مصدر {يهيّىء}) به معناى فراهم ساختن و آماده كردن است. {مرفق} به چيزى گفته مى شود كه كار به مدد آن صورت مى گيرد. {من} در {من أمركم} در معناى ابتدا به كار رفته و ممكن است براى افاده معناى بدل باشد، كه در اين صورت معناى جمله چنين مى شود: {او، براى شما، در عوض كارتان، مدد فراهم خواهد ساخت.}.

توكل انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 89 - 21

21 _ پيامبران ، انسانهايى متكى به خدا و متوكل بر او

على اللّه توكلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 12 - 2،11،12

2- انبيا داراى مقام توكل بودند .

و ما لنا ألاّ نتوكّل على الله

11- انبيا ، توكل بر خداوند را با دعوت و عمل خويش به مردم آموزش مى دادند .

و على الله فليتوكّل المؤمنون. و ما لنا ألاّ نتوكّل على الله ... و على الله فليتو

12- از ديدگاه انبيا ، خداوند تنها موجود قابل توكل و اتكاست . *

و على الله فليتوكّل المتوكّلون

توكل بر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 159 - 27

27 _ لزوم توكّل و اتكاى

رهبران بر خداوند ، پس از تصميم گيرى و عزم بر اِعمال مديريت

فاذا عزمت فتوكّل على اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 160 - 13

13 _ توكّل بر خدا ، لازمه ايمان به قدرت مطلق خداوند است .

ان ينصركم اللّه . .. و على اللّه فليتوكّل المؤمنون

با توجّه به صدر آيه، كه سخن از تنها قدرت غالب و نقش تعيين كننده الهى دارد، مراد از ايمان، ايمان به اين قدرت است و تفريع جمله {و على اللّه فليتوكّل . .. } با {فاء} بر ما قبل، ضرورت توكل را متعاقب اين باور ايجاب مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 173 - 8،18

8 _ اظهار توكّل و اعتماد به خداوند ، عكس العمل مؤمنان در برابر شايعه حمله دشمن ، پس از نبرد احد

الّذين قال لهم النّاس . .. و قالوا حسبنا اللّه و نعم الوكيل

18 _ لزوم همراهى تلاش با توكّلِ بر خداوند

الّذين استجابوا للّه . .. و قالوا حسبنا اللّه و نعم الوكيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 174 - 5

5 _ توكّل و اعتماد به خداوند ، زمينه جلب نعمت و فضل الهى

و قالوا حسبنا اللّه و نعم الوكيل. فانقلبوا بنعمة من اللّه و فضل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 81 - 11

11 _ ضرورت توكل و اعتماد همگان بر خدا

و توكّل على اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4

- مائده - 5 - 11 - 8،9،10،11

8 _ مؤمنان بايد تنها بر خدا توكل نمايند .

و على اللّه فليتوكل المؤمنون

9 _ تنها بر خداوند توكل كردن ، مقتضاى تقواپيشگى است .

و اتقوا اللّه و على اللّه فليتوكل المؤمنون

عطف جمله {و على اللّه فليتوكل . .} بر {اتقوا اللّه} به وسيله {فاء} مى رساند كه لازمه پرهيزگارى، تنها بر خدا توكل كردن است.

10 _ رعايت تقوا و تنها بر خدا توكل داشتن ، شكر نعمت هاى خداوند و سپاسگزارى از امداد هاى اوست .

اذكروا نعمت اللّه . .. و اتقوا اللّه و على اللّه فليتوكل المؤمنون

امر به تقوا و توكل پس از يادآورى نعمتها و امدادهاى الهى، بيانگر آن است كه توكل بر خدا و رعايت تقوا، بزرگداشت و سپاس آن نعمت است.

11 _ تنها بر خداوند توكل كردن ، لازمه ايمان به اوست .

و على اللّه فليتوكل المؤمنون

تكيه بر وصف ايمان در فرمان به توكل، بيانگر آن است كه ايمان به خدا، مستلزم توكل بر اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 23 - 19،20،21

19 _ يوشع و كالب براى مقابله با زورگويان و پيروزى بر آنان ، قوم موسى ( ع ) را به تلاش همراه با توكل بر خدا فرا خواندند .

ادخلوا عليهم الباب . .. فانكم غلبون و على اللّه فتوكلوا

20 _ توكل بر خداوند ، كارساز در پيروزى مؤمنان بر دشمنان خويش

فانكم غلبون و على اللّه فتوكلوا

21 _ بهره مندان از نعمت الهى ، تنها بر خداوند متكى هستند و مهياى پيكار در راه او و فراخوان مردم به جهاد و توكل

.

قال رجلان من الذين يخافون انعم اللّه عليهما ادخلوا . .. و على اللّه فتوكلوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 24 - 14

14 _ توكل بر خداوند ، ناسازگار با كناره گيرى از پيكار و كوشش در راه او و بى اعتنايى به تكاليف الهى

و على اللّه فتوكلوا . .. فاذهب انت و ربك فقتلا إنّا ههنا قعدون

تصميم قوم موسى بر خانه نشينى و سپردن ميدان جنگ به خداوند و موسى(ع)، نقطه مقابل توصيه يوشع و كالب به توكل بر خدا قرار گرفته است و نشان مى دهد كه بر كنار ماندن از وظايف الهى، با توكل ناسازگار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 89 - 20،21،22،23،28،29

20 _ شعيب ( ع ) و همگامان مؤمنش ، انسانهايى متكى به خدا و بهره مند از روحيه توكل

على اللّه توكلنا

21 _ پيامبران ، انسانهايى متكى به خدا و متوكل بر او

على اللّه توكلنا

22 _ خداوند به دليل آگاهى مطلقش بر هستى ، تنها موجود شايسته اتكا و توكل است .

وسع ربنا كل شىء علماً على اللّه توكلنا

23 _ توجه به ربوبيت خدا و علم همه جانبه او ، مستلزم توكل كردن بر وى و پايدارى در برابر تهديد دشمنان

وسع ربنا كل شىء علماً على اللّه توكلنا

28 _ وانهادن داورى نهايى به خداوند براى فيصله دادن به خصومت هاى طرفداران حق و باطل ، مصداقى از توكل بر اوست .

على اللّه توكلنا ربنا افتح بيننا و بين قومنا بالحق

29 _ اتكا و توكل بر خدا واداركننده آدمى به درخواست نياز

ها از وى و نيايش به درگاه اوست .

على اللّه توكلنا ربنا افتح بيننا و بين قومنا بالحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 2 - 6،10

6 _ مؤمنان واقعى ، تنها بر خداوند توكل مى كنند .

و على ربهم يتوكلون

10 _ ايمان نيرومند و متكامل ، پايه بنيادين توكل بر خدا

زادتهم إيمنا و على ربهم يتوكلون

به نظر مى رسد ترتيب ذكرى در بيان ويژگيهاى مؤمنان حاكى از ترتيب آنها در مرحله تحقق باشد. يعنى ايمان واقعى در مرحله نخست موجب خشيت دل از ياد خدا مى شود و آنگاه با تلاوت آيات الهى ايمان افزون مى گردد تا حدى كه مؤمن واقعى باور مى كند كه جز خدا رب و مدبرى ندارد و لذا تنها بر او توكل مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 4 - 1

1 _ خشيت قلب از ياد خدا ، افزايش ايمان با تلاوت قرآن و تنها بر خدا توكل داشتن ، نشان ايمان حقيقى

أولئك هم المؤمنون حقا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 49 - 6،9

6 _ توكل مسلمانان به خداوند در جنگ بدر عامل پيروزى آنان

إذ يقول المنفقون . .. و من يتوكل على اللّه فإن اللّه عزيز حكيم

9 _ منافقان و سست ايمان ها ، بى بهره از توكل و اتكا بر خداوند

يقول المنفقون . .. و من يتوكل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 64 - 5،9

5 _ پيامبر ( ص )

و رهبران الهى در مبارزه با شرك و كفر تنها بايد بر خدا و مؤمنان پيرو تكيه كنند .

حسبك اللّه و من اتبعك من المؤمنين

9 _ اتكا بر مؤمنان راستين براى مبارزه با شرك و كفر ، منافاتى با توحيد و اتكا بر خدا ندارد .

حسبك اللّه و من اتبعك من المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 51 - 8

8 _ مؤمنان ، بايد تنها به خدا توكل كنند .

هو مولينا و على اللّه فليتوكل المؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 129 - 6

6 _ خدا ، تنها محور اتكا و توكل مردان الهى

فقل حسبى اللّه لا إله إلا هو عليه توكلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 84 - 3،5،10،11

3 _ موسى ( ع ) تسليم و توكل را نشانه هاى ايمان راستين به خدا اعلام كرده و قوم خويش را به دست يافتن به آن فراخواند .

و قال موسى يقوم إن كنتم ءامنتم باللّه فعليه توكلوا إن كنتم مسلمين

5 _ مؤمن راستين كسى است كه در مقام عمل ، كليه دستور هاى خداوند را بى چون و چرا انجام داده و امور حال و آينده خود را تنها به او سپرده و غير او را تكيه گاه خود قرار ندهد .

و قال موسى يقوم إن كنتم ءامنتم باللّه فعليه توكلوا إن كنتم مسلمين

10 _ راه يافتگان از مرحله ايمان به مقام تسليم ، بر توكل به خدا توانمندند .

إن كنتم ءامنتم باللّه فعليه توكلوا إن كنتم مسلمين

11

_ از امام باقر ( ع ) روايت شده است : { . . . ان قوم موسى استعبدهم آل فرعون و قالوا : لو كان لهؤلاء على اللّه كرامة كما يقولون ما سلطنا عليهم فقال موسى لقومه : يا قوم إن كنتم آمنتم باللّه فعليه توكلوا . . . ;

. .. همانا آل فرعون، قوم موسى را به بردگى گرفته بودند و مى گفتند اگر آنان همان گونه كه مى گويند در نزد خداوند كرامتى داشتند، ما را بر آنان مسلط نمى ساخت. پس موسى(ع) به قوم خود گفت: اى قوم! اگر ايمان به خدا داريد، پس بر او توكل كنيد ... }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 56 - 4،6،7

4_ شناخت خداوند و ربوبيت فراگيرش ، موجب توكل كردن بر او و نهراسيدن از دشمنان دين

ثم لاتنظرون. إنى توكلت على الله ربى و ربكم

توصيف خداوند به ربوبيت (ربى و ربكم) ، پس از بيان توكل بر او ، مى رساند كه: خداوند رب همگان است ، شايسته و بايسته اين است كه بر او توكل شود.

6_ مبلغان دين ، بايد با توكل بر خدا و وانهادن امور خويش به خداوند ، از مخالفان دين نهراسند و وظيفه خويش را قاطعانه به انجام رسانند .

فكيدونى جميعًا ثم لاتنظرون. إنى توكلت على الله ربى و ربكم

7_ باور به حاكميت خداوند بر موجودات و توجه به ربوبيت او بر انسانها ، ايجاد كننده روحيه توكل در آنان است .

إنى توكلت على الله ربى و ربكم ما من دابّة إلاّ هو ءاخذ بناصيتها

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

8 - هود - 11 - 123 - 13

13_ خداوند ، توكل كنندگان بر وى را يارى مى دهد .

و توكل عليه و ما ربك بغ_فل عما تعملون

از بيان آگاهى خدا پس از توصيه به توكل (وتوكل عليه) ، برداشت فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 67 - 12،15،16،18

12_ حاكميت خدا بر هستى ، لزوم اتكا به خداوند و تنافى نداشتن توكل با تدارك اسباب و علتها ، از تعاليم يعقوب ( ع ) به فرزندان خويش

وادخلوا من أبوب متفرقة و ما أُغنى عنكم من الله من شىء

15_ توكل بر خدا و اعتقاد به حاكمت مطلق الهى نبايد موجب ناديده انگاشتن اسباب و علل طبيعى شود .

ادخلوا من أبوب متفرقة . .. إن الحكم إلاّ لله عليه توكلت

توكل كردن يعقوب(ع) بر خداوند (عليه توكلت) او را از چاره انديشى و جست و جوى اسباب (لاتدخلوا من باب واحد . ..) باز نداشت. و اين درسى براى همگان است كه نه تنها تدارك اسباب با توكل تنافى ندارد ; بلكه بايد اسباب و علّتها را فراهم آورد و بر خداوند نيز توكل داشت.

16_ توحيد يعقوب ( ع ) در توكل كردن بر خداوند

عليه توكلت

تقديم {عليه} بر {توكلت} گوياى حصر است.

18_ تنها خداوند شايسته اتكا و توكل كردن بر اوست .

و عليه فليتوكل المتوكلون

مراد از {المتوكلون} اراده كنندگان توكل يا كسانى هستند كه بر غير خدا توكل كرده اند. بنابراين {و عليه فليتوكل المتوكلون} ; يعنى، آنان كه مى خواهند توكل كنند، تنها بايد بر خدا توكل داشته باشند. و يا كسانى

كه بر غير خدا توكل كرده اند بايد [از غير او قطع اميد كنند و] تنها بر خدا توكل داشته باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 30 - 13،14

13_ تنها بايد بر خدا توكّل كرد .

عليه توكلت

تقديم {عليه} بر {توكلت} بيانگر حصر است.

14_ توحيد پيامبر ( ص ) در توكل بر خدا

عليه توكلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 12 - 13

13- استقلال همه جانبه خداوند و كمال ذاتى او ، مستلزم اختصاص توكل بر او

و ما لنا ألاّ نتوكّل على الله و قد هدي_نا سبلنا . .. و على الله فليتوكّل المتوكّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 42 - 5،6،7،8

5- مهاجران در راه خدا ، همواره و در همه چيز تنها بر پروردگار خويش متكى هستند .

و الذين هاجروا فى الله . .. و على ربّهم يتوكّلون

تقديم {على ربّهم} مى تواند براى حصر باشد و مضارع آوردن فعل {يتوكّلون} و حذف متعلق آن، مى تواند دلالت بر استمرار و مشعر به اين باشد كه مهاجران در همه چيز توكل مى كنند.

6- توكل بر خداوند در همه امور ، امرى بس شايسته و پسنديده و داراى ثمرات دنيوى و اخروى

الذين هاجروا . .. و على ربّهم يتوكّلون

7- ربوبيت خداوند ، شايسته توكل همه جانبه به اوست .

و على ربّهم يتوكّلون

8- صبر ، نيازى موقت و توكل بر خداوند نيازى دائمى براى مسلمانان

الذين هاجروا . .. الذين صبروا و على ربّهم يتوكّلون

از اينكه در توصيف صبر مهاجران، از فعل ماضى

استفاده شده و براى تعريف توكل آنها از فعل مضارع استفاده گرديده است، مى توان نكته ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 19 - 20

20- اتكاى بر خداوند ، با بهره گيرى از اسباب و وسايل ، تنافى ندارد .

فابعثوا أحدكم بورقكم

اصحاب كهف، هنگام روى آوردن به غار _ چنان كه در آيه 16 بيان شد _ به رحمت خداوند و امداد او در رفع مشكلات شان اطمينان داشتند، با اين حال، با خود، سكه هايى آورده بودند و قصد خريد و تأمين نيازمندى هاى خويش را داشتند. بنابراين، مى توان گفت كه اعتماد بر خداوند، مستلزم ترك ابزار مادّى نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 48 - 9

9- ابراهيم ( ع ) در هجرت منفردانه خود از جامعه مشرك ، تنها متكى بر خداوند و يارى او بود .

و أدعوا ربّى عسى ألاّ أكون بدعاء ربّى شقيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 112 - 9

9- اتكا و اتكال پيامبر ( ص ) به پروردگار بخشنده در برابر تهديد ها ، رجزخوانى ها و نسبت هاى نارواى مشركان و كافران حق ستيز

و ربّنا الرحم_ن المستعان على ماتصفون

مقصود از توصيف در {ماتصفون}، ممكن است دوچيز باشد: 1_ تهديدهايى كه مشركان و كافران داشته اند و خود را پيروز و مسلمانان را شكست خورده مى شمردند. 2_ نسبت هاى ناروايى كه به پيامبر(ص) و قرآن مى دادند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

12 - فرقان - 25 - 58 - 3،6

3 _ لزوم توكل و اعتماد به خداوند ، بر مبلغان دينى در تأمين نياز هاى زندگى خويش

و توكّل على الحىّ الذى لايموت

فرمان خداوند به توكل بر او، پس از توصيه كردن به اظهار بى نيازى و درخواست مزد از مردم، مى تواند حاكى از اين مطلب باشد كه مبلغان دينى، در تأمين نيازهاى زندگى خويش بايد تنها به خدا توكل كنند نه به مردم.

6 _ تنها معبود زنده و جاويدان ( اللّه ) ، شايسته توكل و اعتماد است .

و توكّل على الحىّ الذى لايموت

توصيف خداوند به وصف {الحىّ الذى لايموت} به جاى آمدن اسم جلاله (اللّه)، مشعر به عليت است; يعنى، به اين علت بايد بر خدا توكل كرد كه چون او زنده و جاويدان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 59 - 9

9 _ تنها خداى رحمان ، شايسته توكل كردن است .

و توكّل على الحىّ الذى لايموت . .. الرحم_ن

برداشت فوق، بر اين اساس استوار است كه {الرحمان} خبر براى مبتداى مقدر (هو) _ كه به {الحىّ} بازمى گردد _ باشد; يعنى، تنها به خداى حى _ كه او رحمان است _ توكل كن . ...

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 217 - 1

1 - رهنمود الهى به پيامبر ( ص ) ، در توكل بر خداوند براى انجام وظايف دشوار خويش

فإن عصوك فقل إنّى برىءٌ ممّا تعملون . و توكّل على العزيز الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص

- 28 - 37 - 1

1 - اتكال موسى ( ع ) به خداوند ، در برابر تكذيب گرى هاى فرعونيان

قالوا. .. و ما سمعنا به_ذا فى ءابائنا الأوّلين . و قال موسى ربّى أعلم

تعبير {ربّى أعلم} (خداى من بهتر مى داند) در پاسخ فرعون _ كه در برابر همه معجزات و براهين روشن و غير قابل انكار موسى(ع)، موضع تكذيب و انكار در پيش مى گيرد و آن حضرت را به سحر و جادوگرى متهم مى كند _ بيانگر اتكال به خدا و به داورى طلبيدن او مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 59 - 4

4 - ربوبيت خداوند ، مقتضى اتّكا و توكّل همواره بر او در همه امور است .

على ربّهم يتوكّلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 3 - 1،3،4

1 - پيامبر ( ص ) ، بر توكل و اعتماد به خداوند ، موظف بود .

و توكّل على اللّه

3 - توكل بر خدا ، مشكلات را بر انسان هموار مى كند و آدمى ، با توكل ، مى تواند بر آنها پيروز شود .

و لاتطع الك_فرين . .. و توكّل على اللّه

سفارش به توكل، پس از نهى از اطاعت كافران و منافقان و توصيه به تبعيت از تعاليم وحى، مى تواند به اين منظور باشد كه آن نهى و امر، مشكلاتى را در پى دارد كه مى توان آنها را با توكل برطرف كرد.

4 - لازم است كه همه مردم بر خداوند ، توكل كنند .

و توكّل على اللّه

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 7 - 4

4 - تبعيت از وحى و توكل بر خداوند ، از جمله پيمان هاى خداوند با انبياى خويش است .

و اتّبع ما يوحى إليك . .. و توكّل على اللّه ... وإذا أخذنا من النبيّن ميث_قهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 48 - 8،9،10،11،14

8 - پيامبر ( ص ) در برابر آزار و اذيت منافقان و كافران ، بايد به خدا توكل كند .

و دَعْ أذيهم و توكّل على اللّه

9 - توكل بر خداوند در مقابل آزار و اذيت هاى كافران و منافقان ، نقشى كارساز دارد .

و دَعْ أذيهم و توكّل على اللّه

10 - پيامبر ( ص ) ، وظيفه داشت تا در انجام دادن رسالت خويش بر خداوند توكل كند .

ي_أيّها النبىّ إنّا أرسلن_ك . .. و توكّل على اللّه

11 - همه بايد در كار هاى خود ، بر خداوند توكل كنند .

و توكّل على اللّه

خطاب {توكّل} اگر چه به پيامبر(ص) است، اما چون موضوع به گونه اى است كه اختصاص به پيامبر(ص) ندارد، از آن يك وظيفه همگانى استفاده مى شود.

14 - كفايت كنندگى و كارسازى خداوند ، دليل وجوب توكل بر او در همه امور است .

و توكّل على اللّه و كفى باللّه وكيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 99 - 10

10 - توكل ابراهيم ( ع ) بر خداوند ، در برابر دشمنان رسالت

و قال إنّى ذاهب إلى ربّى سيهدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 -

زمر - 39 - 38 - 18،19،21

18 - خدا را تكيه گاه خويش قرار دادن و توكل كردن به او در عرصه هاى زندگى ، از نشانه هاى متوكلان حقيقى است .

عليه يتوكّل المتوكّلون

19 - تنها خداوند ، شايسته توكل كردن و واگذاشتن امور به او است .

قل حسبى اللّه عليه يتوكّل المتوكّلون

{عليه} متعلق به فعل {يتوكّل} است و تقدم آن، دلالت بر حصر مى كند.

21 - تنها خالق جهان ، شايسته توكل و اتكا كردن بر او در عرصه هاى زندگى است .

لئن سألتهم من خلق السم_وت و الأرض ليقولنّ اللّه . .. قل حسبى اللّه عليه يتوكّل ا

از ارتباط ميان صدر آيه _ كه در آن از خالقيت خدا سخن رفته است _ با ذيل آن، برداشت ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 10 - 10

10 - توكل بر خداوند و انابه ( رجوع در تمامى امور ) به او ، از خصلت هاى بارز پيامبر ( ص )

اللّه ربّى عليه توكّلت و إليه أنيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 36 - 10،11

10 - تنها خداوند ، شايسته توكل و اعتماد است و نه دنيا و مظاهر آن

فما أُوتيتم من شىء . .. و على ربّهم يتوكّلون

11 - توكل بر خداوند ، از نمود هاى بارز و مهم ايمان و از فروع و لوازم آن

للذين ءامنوا و على ربّهم يتوكّلون

توكل بر خداوند، يكى از فروع و لوازم اصل ايمان است و از اين كه اختصاص به ذكر يافته است، اهميت آن

قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 44 - 5

5 - خداوند ، تنها نقطه اعتماد و يگانه تكيه گاه راستين انسان

و من يضلل اللّه فما له من ولىّ من بعده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 4 - 24،32

24 - توكل ابراهيم ( ع ) و همراهانش ، بر خداى يگانه در برائت از مشركان و پيامد هاى آن

إذ قالوا لقومهم إنّا برءؤا منكم . .. ربّنا عليك توكلنا

32 - خداوند ، تنها تكيه گاه و پناهگاه انسان در زندگى

ربّنا عليك توكّلنا و إليك أنبنا

از تقديم {عليك} بر {إليك} حصر استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 13 - 4،5،6

4 - توصيه خداوند ، به توكل كردن مؤمنان بر او و نه بر ديگران

و على اللّه فليتوكّل المؤمنون

5 - تنها خداوند ، شايسته توكل است .

و على اللّه فليتوكّل المؤمنون

تقديم جار و مجرور (على اللّه) مفيد اختصاص است.

6 - توكل بر خداوند _ نه بر ديگران _ نشانه ايمان راستين است .

و على اللّه فليتوكّل المؤمنون

آمدن وصف {المؤمنون}، مى تواند حاكى از حقيقت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 3 - 11،16

11 - در دست خدا بودن مقررات امور عالم ، مقتضى توكل بندگان به او است .

من يتوكّل على اللّه فهو فحسبه . .. قد جعل اللّه لكلّ شىء قدرًا

برداشت ياد شده، از آن جا است كه جمله {قد جعل اللّه. ..} در مقام

بيان براى وجوب توكل بر خداوند (من يتوكّل على اللّه فهو حسبه) است.

16 - { عن على بن سُوَيد عن أبى الحسن الأوّل ( ع ) سألته عن قول اللّه عزّوجلّ : { و من يتوكّل على اللّه فهو حسبه } فقال : التوكّل على اللّه درجات منها أن تتوكّل على اللّه فى اُمورك كلّها ، فما فعل بك كنت عنه راضياً ، تعلم أنّه لايألوك خيراً و فضلاً و تعلم أنّ الحكم فى ذلك له فتوكّل على اللّه بتفويض ذلك إليه و ثِقْ به فيها و فى غيرها ;

على بن سويد گويد: از امام كاظم(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ {و من يتوكّل على اللّه فهو حسبه} سؤال كردم، حضرت فرمود: توكل بر خدا درجاتى دارد; از جمله اين كه در همه امورت بر او توكل كنى[و همه كارهايت را به او واگذارى ]. پس با تو هر چه كرد از او راضى باشى. بدانى كه خدا از خير و فضل درباره تو كوتاهى نخواهد كرد و بدانى كه حكم در اين امور در دست او است. پس با واگذار كردن امور به خداوند، بر او توكل كن و به او در كارهاى خود و غير آن اطمينان داشته باش}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 29 - 1،4،5

1 - پيامبر ( ص ) ، موظف به اعلام مواضع عقيدتى خويش و معرفى آن به مردم ; همچون ايمان به خداوند رحمان و توكل بر او در زندگى

قل هو الرحم_ن ءامنّا به و عليه توكّلنا

4 - توكل و اتكال پيامبر ( ص ) در زندگى ، تنها

به خدا بود .

و عليه توكّلنا

5 - تنها خداوند رحمان ، شايسته توكل و اتّكال به او است .

هو الرحم_ن . .. عليه توكّلنا

تقديم ظرف و معمول (عليه) بر فعل (توكّلنا) مفيد اختصاص است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 9 - 6

6 - تنها خداى يكتاى جهان ، شايسته توكل و واگذارى امور زندگى به او است .

لا إل_ه إلاّ هو فاتّخذه وكيلاً

توكل بر خدا در صلح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 61 - 7،8

7 _ توجه به خدا و اتكا به اوامرى لازم به هنگام تصميم گيرى براى صلح و ترك مخاصمه با كافران

و إن جنحوا . .. و توكل على اللّه

8 _ توكل بر خدا در پذيرش صلح ، موجب عقيم ماندن اهداف پنهانى كافران از پيشنهاد صلح

فاجنح لها و توكل على اللّه

توكل بر غير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 160 - 12

12 _ تكيه بر غير خدا ، موجب خذلان و خوارى جوامع بشرى

و ان يخذلكم فمن ذا الّذى ينصركم . .. و على اللّه فليتوكّل المؤمنون

توكل بر قدرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 39 - 13

13- مؤمنان ، متّكى به مشيّت و نيروى الهى اند ، نه مال و فرزند .

لولا . .. قلت ما شاء اللّه لاقوّة إلاّ باللّه إن ترن أنا أقلّ منك مالاً و ولدًا

توكل بر مشيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

10 - كهف - 18 - 39 - 13

13- مؤمنان ، متّكى به مشيّت و نيروى الهى اند ، نه مال و فرزند .

لولا . .. قلت ما شاء اللّه لاقوّة إلاّ باللّه إن ترن أنا أقلّ منك مالاً و ولدًا

توكل بندگان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 3 - 11

11 - در دست خدا بودن مقررات امور عالم ، مقتضى توكل بندگان به او است .

من يتوكّل على اللّه فهو فحسبه . .. قد جعل اللّه لكلّ شىء قدرًا

برداشت ياد شده، از آن جا است كه جمله {قد جعل اللّه. ..} در مقام بيان براى وجوب توكل بر خداوند (من يتوكّل على اللّه فهو حسبه) است.

توكل بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 85 - 1،3

1 _ قوم موسى ، پس از توصيه و دعوت او ، اعلام داشتند : ما تنها بر خدا توكل كرده و جز او بر احدى اتكال نخواهيم كرد .

و قال موسى يقوم . .. فعليه توكلوا ... فقالوا على اللّه توكلنا

3 _ قوم موسى پس از اتكال بر خدا ، دست به نيايش برداشته و از درگاه او خواستند تا ضعف و ناتوانى را _ كه تشويق كننده ظالمان به ستمگرى است _ از ميان آنان بردارد .

فقالوا على اللّه توكلنا ربنا لا تجعلنا فتنة للقوم الظلمين

همان گونه كه مال، اولاد و دنيا _ به خاطر داشتن جاذبه _ فتنه است و آدميان را مفتون خود مى كند، ضعف و ناتوانى مردم نيز براى زورگويان فتنه است

و آنان را بر تجاوز به آنان، ترغيب مى كند.

توكل به آمرزش خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 41 - 4

4_ اتكا به مغفرت و رحمت خدا براى نجات از حادثه طوفان ، توصيه نوح ( ع ) به پيروان خويش

قال اركبوا فيها . .. إن ربى لغفور رحيم

نوح(ع) با يادآورى مغفرت و رحمت الهى ، پس از فرمانش مبنى بر سوار شدن به كشتى ، درصدد بيان اين حقيقت بود كه كشتى تنها يك وسيله است و آنچه تأمين كننده نجات مى باشد شمول مغفرت و رحمت الهى است.

توكل به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 122 - 14،16

14 _ لزوم اتكا و توكّل اهل ايمان در همه امور ، تنها به خداوند

و على اللّه فليتوكّل المؤمنون

حذف متعلق توكّل، حكايت از عموميت موارد توكّل دارد; يعنى در همه كارها، تنها به خداوند توكّل كنيد.

16 _ پذيرش ولايت خداوند ، مستلزم توكّل و اتكا به او در هر حال و در همه امور

و اللّه وليّهما و على اللّه فليتوكّل المؤمنون

جمله {و على اللّه فليتوكّل}، با كلمه {فاء}، تفريع به جمله {و اللّه وليّهما} شده است يعنى حال كه خداوند ولى شماست، تنها به او توكّل كنيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 123 - 17

17 _ هراس و سستى در رويارويى با دشمنان دين و عدم اتكا و توكّل بر خداوند ، نشانه بى تقوايى *

اذ همّت طائفتان منكم ان تفشلا . .. فاتّقوا اللّه

لعلّكم تشكرون

جمله {فاتّقوا اللّه}، مى تواند تفريع براى تمامى مطالب سابق باشد; يعنى از سستى در جنگ و بى اعتقادى به ولايت خداوند و عدم توكّل بر او برحذر باشيد كه با تقواى الهى سازگار نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 126 - 9

9 _ ضرورت اتّكاى اهل ايمان ، تنها به خداوند ، براى نيل به پيروزى

فليتوكل المؤمنون . .. و ما النّصر الّا من عند اللّه العزيز الحكيم

توكل به رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 41 - 4

4_ اتكا به مغفرت و رحمت خدا براى نجات از حادثه طوفان ، توصيه نوح ( ع ) به پيروان خويش

قال اركبوا فيها . .. إن ربى لغفور رحيم

نوح(ع) با يادآورى مغفرت و رحمت الهى ، پس از فرمانش مبنى بر سوار شدن به كشتى ، درصدد بيان اين حقيقت بود كه كشتى تنها يك وسيله است و آنچه تأمين كننده نجات مى باشد شمول مغفرت و رحمت الهى است.

توكل پيروان ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 4 - 24

24 - توكل ابراهيم ( ع ) و همراهانش ، بر خداى يگانه در برائت از مشركان و پيامد هاى آن

إذ قالوا لقومهم إنّا برءؤا منكم . .. ربّنا عليك توكلنا

توكل پيروان شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 89 - 20

20 _ شعيب ( ع ) و همگامان مؤمنش ، انسانهايى متكى به خدا و بهره

مند از روحيه توكل

على اللّه توكلنا

توكل حق طلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 79 - 8

8 - خداوند ، تكيه گاهى قويم و مطمئن براى راهيان راه حق

و هو العزيز العليم . فتوكّل على اللّه إنّك على الحقّ

اين كه خداوند قبل از تشويق به توكل، موضع قويم و شكست ناپذير خود را بيان داشته است مى تواند به اين دليل باشد كه مؤمنان با اطمينان بيشترى بر او تكيه كنند.

توكل در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 56 - 6

6_ مبلغان دين ، بايد با توكل بر خدا و وانهادن امور خويش به خداوند ، از مخالفان دين نهراسند و وظيفه خويش را قاطعانه به انجام رسانند .

فكيدونى جميعًا ثم لاتنظرون. إنى توكلت على الله ربى و ربكم

توكل در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 173 - 17

17 _ نهراسيدن از كثرت دشمن و توكّل بر خدا در رويارويى با آنان ، از نشانه هاى مؤمنان پيرو خدا و رسول ( ص )

الّذين استجابوا للّه و الرّسول . .. و قالوا حسبنا اللّه و نعم الوكيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 51 - 4

4 _ اتكاى مؤمنان راستين بر ولايت و حمايت خداوند ، در جهاد و اقدام به تكاليف

قل لن يصيبنا إلا ما كتب اللّه لنا هو مولينا

توكل در سختى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26

- 220 - 3

3 - شنوايى و علم گسترده و بى همتاى الهى ، مقتضى توكل كردن بر او در تنگناها

و توكّل على العزيز الرحيم . .. إنّه هو السميع العليم

{إنّه هو السميع. ..} مى تواند تعليل براى امر به توكل باشد; يعنى، بر او توكل كن; زيرا او شنواى راز و نيازهاى شما و دانا به چگونگى برداشتن تنگناها است.

توكل در عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 217 - 1،5

1 - رهنمود الهى به پيامبر ( ص ) ، در توكل بر خداوند براى انجام وظايف دشوار خويش

فإن عصوك فقل إنّى برىءٌ ممّا تعملون . و توكّل على العزيز الرحيم

5 - توكل بر خدا ، حقيقتى مطرح در عرصه عمل و انجام وظيفه و نه فرو هشتن تكليف

و توكّل على العزيز الرحيم

با توجه به فرمان هاى {و أنذر عشيرتك}، {و اخفض جناحك لمن اتبعك} و {فقل إنّى برىءٌ ممّا تعملون} معلوم مى گردد كه توكل بر خدا به معناى بر زمين گذاشتن تكليف نيست; بلكه حقيقت توكل در عرصه عمل و انجام وظيفه معنا مى دهد.

توكل رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 9 - 7

7 - بايستگى توكل بر خدا و واگذارى كار ها به او ، براى رهبران جامعه اسلامى و مبلغان دينى

فاتّخذه وكيلاً

توكل شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 89 - 20

20 _ شعيب ( ع ) و همگامان مؤمنش ، انسانهايى متكى به خدا و بهره مند از

روحيه توكل

على اللّه توكلنا

توكل مبلغان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 58 - 3

3 _ لزوم توكل و اعتماد به خداوند ، بر مبلغان دينى در تأمين نياز هاى زندگى خويش

و توكّل على الحىّ الذى لايموت

فرمان خداوند به توكل بر او، پس از توصيه كردن به اظهار بى نيازى و درخواست مزد از مردم، مى تواند حاكى از اين مطلب باشد كه مبلغان دينى، در تأمين نيازهاى زندگى خويش بايد تنها به خدا توكل كنند نه به مردم.

توكل مبلغان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 9 - 7

7 - بايستگى توكل بر خدا و واگذارى كار ها به او ، براى رهبران جامعه اسلامى و مبلغان دينى

فاتّخذه وكيلاً

توكل مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 160 - 7،9

7 _ توكّل پيكارگران جنگ بدر بر خدا ، موجب يارى خدا و پيروزى آنان در آن نبرد *

ان ينصركم اللّه فلا غالب لكم . .. و على اللّه فليتوكّل المؤمنون

خداوند پس از شروع بيان جنگ احد، اشاره اى نيز به مسائل جنگ بدر داشت (و لقد نصركم اللّه ببدر، آيه 123) بنابراين جمله {ان ينصركم اللّه} مى تواند اشاره به علّت آن پيروزى باشد.

9 _ سستى پيكارگران احد در اتكال به خداوند ، موجب محروميّت آنان از نصرت الهى و شكست ايشان در آن نبرد .

و ان يخذلكم فمن ذا الّذى ينصركم من بعده و على اللّه فليتوكّل المؤمنون

وقوع اين آيه پس از بيان نبرد احد و شكست

مؤمنان، اشاره به علّت شكست دارد، يعنى چون در آن نبرد توكّل نداشتيد، از يارى خدا محروم شديد و در نتيجه شكست خورديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 104 - 11

11 _ ضرورت اميدوارى و اتكال مجاهدان به خداوند در رويارويى با دشمان

و ترجون من اللّه ما لايرجون

جمله خبريه {ترجون من اللّه} مى تواند ارشاد و توصيه به مجاهدان باشد كه بايد همواره به يارى و كمك خداوند دل بندند.

توكل محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 123 - 6

6_ پرستش خداوند و توكل بر او ، از توصيه هاى الهى به پيامبر ( ص )

فاعبده و توكل عليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 30 - 14

14_ توحيد پيامبر ( ص ) در توكل بر خدا

عليه توكلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 112 - 9

9- اتكا و اتكال پيامبر ( ص ) به پروردگار بخشنده در برابر تهديد ها ، رجزخوانى ها و نسبت هاى نارواى مشركان و كافران حق ستيز

و ربّنا الرحم_ن المستعان على ماتصفون

مقصود از توصيف در {ماتصفون}، ممكن است دوچيز باشد: 1_ تهديدهايى كه مشركان و كافران داشته اند و خود را پيروز و مسلمانان را شكست خورده مى شمردند. 2_ نسبت هاى ناروايى كه به پيامبر(ص) و قرآن مى دادند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 58 - 1

1 _ پيامبر ( ص ) ، مأمور توكل

بر خداوند در انجام رسالت خويش و در برابر مخالفت هاى كافران

و توكّل على الحىّ الذى لايموت

توصيه به توكل، چون پس از آيات مربوط به موضوع قلمرو رسالت پيامبر(ص) و موضوع مخالفت هاى كافران مطرح شد (و كان الكافر على ربّه ظهيراً) حاكى است كه اين توصيه، در رابطه با آن دو موضوع مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 79 - 1،11

1 - توكل كردن به خدا و بيم نداشتن از حق ستيزى كافران ، رهنمود خدا به پيامبر ( ص )

إنّ ربّك يقضى بينهم بحكمه . .. فتوكّل على اللّه

11 - همه انسان ها حتى پيامبر ( ص ) ، موظف به توكل بر خدا در ايفاى وظايف خويش

فتوكّل على اللّه إنّك على الحقّ المبين

گرچه مخاطب آيه رسول اكرم(ص) است، اما با توجه به اين كه مورد، مخصص نيست، مى توان گفت كه پيامبر(ص) از آن جهت كه فرد اعلاى امت مى باشد، مخاطب قرار گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 3 - 1

1 - پيامبر ( ص ) ، بر توكل و اعتماد به خداوند ، موظف بود .

و توكّل على اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 48 - 8،10

8 - پيامبر ( ص ) در برابر آزار و اذيت منافقان و كافران ، بايد به خدا توكل كند .

و دَعْ أذيهم و توكّل على اللّه

10 - پيامبر ( ص ) ، وظيفه داشت تا در انجام دادن رسالت خويش بر خداوند توكل كند

.

ي_أيّها النبىّ إنّا أرسلن_ك . .. و توكّل على اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 10 - 10

10 - توكل بر خداوند و انابه ( رجوع در تمامى امور ) به او ، از خصلت هاى بارز پيامبر ( ص )

اللّه ربّى عليه توكّلت و إليه أنيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 29 - 1،4

1 - پيامبر ( ص ) ، موظف به اعلام مواضع عقيدتى خويش و معرفى آن به مردم ; همچون ايمان به خداوند رحمان و توكل بر او در زندگى

قل هو الرحم_ن ءامنّا به و عليه توكّلنا

4 - توكل و اتكال پيامبر ( ص ) در زندگى ، تنها به خدا بود .

و عليه توكّلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 9 - 5

5 - كارساز دانستن و وكيل قرار دادن خدا در زندگى ، توصيه او به پيامبر ( ص )

فاتّخذه وكيلاً

توكل مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 49 - 6

6 _ توكل مسلمانان به خداوند در جنگ بدر عامل پيروزى آنان

إذ يقول المنفقون . .. و من يتوكل على اللّه فإن اللّه عزيز حكيم

توكل موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 28 - 8

8 - اتكال موسى ( ع ) به خداوند در امور زندگى

و اللّه على ما نقول وكيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 -

37 - 1

1 - اتكال موسى ( ع ) به خداوند ، در برابر تكذيب گرى هاى فرعونيان

قالوا. .. و ما سمعنا به_ذا فى ءابائنا الأوّلين . و قال موسى ربّى أعلم

تعبير {ربّى أعلم} (خداى من بهتر مى داند) در پاسخ فرعون _ كه در برابر همه معجزات و براهين روشن و غير قابل انكار موسى(ع)، موضع تكذيب و انكار در پيش مى گيرد و آن حضرت را به سحر و جادوگرى متهم مى كند _ بيانگر اتكال به خدا و به داورى طلبيدن او مى باشد.

توكل مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 44 - 6

6 - مؤمن آل فرعون ، پس از تلاش گسترده خيرخواهانه خود براى هدايت قومش ، كار و سرنوشت خويش را به خدا واگذاشت و بر او توكل كرد .

و أُفوّض أمرى إلى اللّه

توكل مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 122 - 14،15

14 _ لزوم اتكا و توكّل اهل ايمان در همه امور ، تنها به خداوند

و على اللّه فليتوكّل المؤمنون

حذف متعلق توكّل، حكايت از عموميت موارد توكّل دارد; يعنى در همه كارها، تنها به خداوند توكّل كنيد.

15 _ توكّل و اتكا به خداوندِ حامى مؤمنان ، عامل تقويت كننده بنيه روحى آنان در شرايط دشوار

اذ همّت طائفتان منكم ان تفشلا و اللّه وليّهما و على اللّه فليتوكّل المؤمنون

جمله {و على اللّه . .. } پس از جمله {اذ همّت ... ان تفشلا}، رهنمودى به عامل از بين برنده سستى در هنگامه هاى دشوار است.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 123 - 4

4 _ مجاهدان جنگ بدر با نداشتن ساز و برگ كافى در مقابل دشمنان ، توانستند با ايمان و توكّل به خدا بر آنان پيروز شوند .

و على اللّه فليتوكّل المؤمنون. و لقد نصركم اللّه ببدر و انتم اذلّة

جمله {و لقد نصركم اللّه ببدر}، مى تواند نمونه اى باشد از حقيقت بيان شده در آيه قبل; يعنى عامل نصرت شما در بدر، توكّل شما بر خداوند بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 126 - 9

9 _ ضرورت اتّكاى اهل ايمان ، تنها به خداوند ، براى نيل به پيروزى

فليتوكل المؤمنون . .. و ما النّصر الّا من عند اللّه العزيز الحكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 160 - 6،10

6 _ مؤمنان ، بايستى تنها بر خداوند توكّل كنند .

و على اللّه فليتوكّل المؤمنون

تقديم {على اللّه} بر متعلّقش {فليتوكّل} دلالت بر حصر دارد.

10 _ توكّل بر خداوند ، از ويژگى هاى مؤمنان

و على اللّه فليتوكّل المؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 173 - 8

8 _ اظهار توكّل و اعتماد به خداوند ، عكس العمل مؤمنان در برابر شايعه حمله دشمن ، پس از نبرد احد

الّذين قال لهم النّاس . .. و قالوا حسبنا اللّه و نعم الوكيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 51 - 4،8

4 _ اتكاى مؤمنان راستين بر ولايت و

حمايت خداوند ، در جهاد و اقدام به تكاليف

قل لن يصيبنا إلا ما كتب اللّه لنا هو مولينا

8 _ مؤمنان ، بايد تنها به خدا توكل كنند .

هو مولينا و على اللّه فليتوكل المؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 84 - 5

5 _ مؤمن راستين كسى است كه در مقام عمل ، كليه دستور هاى خداوند را بى چون و چرا انجام داده و امور حال و آينده خود را تنها به او سپرده و غير او را تكيه گاه خود قرار ندهد .

و قال موسى يقوم إن كنتم ءامنتم باللّه فعليه توكلوا إن كنتم مسلمين

توكل مؤمنان راستين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 2 - 6

6 _ مؤمنان واقعى ، تنها بر خداوند توكل مى كنند .

و على ربهم يتوكلون

توكل مهاجران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 42 - 5

5- مهاجران در راه خدا ، همواره و در همه چيز تنها بر پروردگار خويش متكى هستند .

و الذين هاجروا فى الله . .. و على ربّهم يتوكّلون

تقديم {على ربّهم} مى تواند براى حصر باشد و مضارع آوردن فعل {يتوكّلون} و حذف متعلق آن، مى تواند دلالت بر استمرار و مشعر به اين باشد كه مهاجران در همه چيز توكل مى كنند.

توكل نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 71 - 8،11

8 _ حضرت نوح ( ع ) در برابر عناد و ستيزه جويى ها قومش ، تنها بر

خداوند توكل داشت .

إن كان كبر عليكم مقامى . .. فعلى اللّه توكلت

11 _ حضرت نوح ( ع ) با توكل بر خداوند ، قومش را به مقابله همه جانبه با خود فراخواند .

فعلى اللّه توكلت فأجمعوا أمركم و شركاءكم ثم لا يكن أمركم عليكم غمة ثم اقضوا إلىّ

توكل و عوامل طبيعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 67 - 12،15

12_ حاكميت خدا بر هستى ، لزوم اتكا به خداوند و تنافى نداشتن توكل با تدارك اسباب و علتها ، از تعاليم يعقوب ( ع ) به فرزندان خويش

وادخلوا من أبوب متفرقة و ما أُغنى عنكم من الله من شىء

15_ توكل بر خدا و اعتقاد به حاكمت مطلق الهى نبايد موجب ناديده انگاشتن اسباب و علل طبيعى شود .

ادخلوا من أبوب متفرقة . .. إن الحكم إلاّ لله عليه توكلت

توكل كردن يعقوب(ع) بر خداوند (عليه توكلت) او را از چاره انديشى و جست و جوى اسباب (لاتدخلوا من باب واحد . ..) باز نداشت. و اين درسى براى همگان است كه نه تنها تدارك اسباب با توكل تنافى ندارد ; بلكه بايد اسباب و علّتها را فراهم آورد و بر خداوند نيز توكل داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 68 - 18

18_ توصيه هاى يعقوب ( ع ) به فرزندان خويش ( لزوم توكل بر خدا و به كارگيرى اسباب و علل ) جلوه اى از علم ويژه او بود .

ادخلوا من أبوب متفرقة . .. و عليه فليتوكل المتوكلون ... إنه لذو علم لما علّمن_ه

توكل

همنشين باغدار متكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 39 - 13

13- مؤمنان ، متّكى به مشيّت و نيروى الهى اند ، نه مال و فرزند .

لولا . .. قلت ما شاء اللّه لاقوّة إلاّ باللّه إن ترن أنا أقلّ منك مالاً و ولدًا

توكل هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 56 - 2

2_ هود ( ع ) به خاطر توكلش بر خداوند ، مطمئن به محفوظ ماندن از دسيسه ها و توطئه هاى قوم عاد بود .

فكيدونى جميعًا ثم لاتنظرون. إنى توكلت على الله

جمله {إنى توكلت. ..} بيان علت براى معناى كنايى {فكيدونى جمياً...} است و آن معناى كنايى ، عجز و ناتوانى قوم عاد بر ضربه زدن به هود(ع) مى باشد.

توكل يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 67 - 16

16_ توحيد يعقوب ( ع ) در توكل كردن بر خداوند

عليه توكلت

تقديم {عليه} بر {توكلت} گوياى حصر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 83 - 20

20_ اعتقاد و باور يعقوب ( ع ) به علم و حكمت الهى ، موجب اتكا و اميد آن حضرت به يارى خداوند بود .

عسى الله أن يأتينى بهم جميعًا إنه هو العليم الحكيم

جمله {إنه هو . ..} تعليل براى {عسى الله ...} مى باشد.

توكل يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 99 - 14

14_ يوسف ( ع ) تحقق امور را به مشيت

خداوند مى دانست و در عين قدرت و مكنت ، به او اتكا داشت .

ادخلوا مصر إن شاء الله ءامنين

حقيقت توكل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 64 - 10

10_ مؤثر دانستن افراد در محافظت از چيزى و يا شخصى ، موجب شرك نمى شود و با توكّل و مقام نبوّت تنافى ندارد .

كما أمنتكم على أخيه من قبل

به دليل آيه 38 از همين سوره (ما كان لنا أن نشرك بالله من شىء) يعقوب(ع) هرگز به اندكى از شرك نيز گرايش نداشت و عبارت (كما أمنتكم على أخيه) مى رساند كه يعقوب(ع) فرزندانش را امين پنداشت و حفاظت از يوسف(ع) را برعهده آنان سپرد. بنابراين مؤثر دانستن افراد در حفاظت از چيزى شرك آور نيست و با مقام نبوت نيز ناسازگار نخواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 4 - 25

25 - عمل و مبارزه ، معنا بخش توكل است ; نه انفعال و كناره گيرى از وظيفه و واقعيت هاى زندگى .

إنّا برءؤا منكم و ممّا تعبدون . .. و بدا بيننا و بينكم العدوة والبغضاء أبدًا ...

دعوت به توكل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 84 - 11

11 _ از امام باقر ( ع ) روايت شده است : { . . . ان قوم موسى استعبدهم آل فرعون و قالوا : لو كان لهؤلاء على اللّه كرامة كما يقولون ما سلطنا عليهم فقال موسى لقومه : يا قوم إن كنتم آمنتم باللّه فعليه توكلوا .

. . ;

. .. همانا آل فرعون، قوم موسى را به بردگى گرفته بودند و مى گفتند اگر آنان همان گونه كه مى گويند در نزد خداوند كرامتى داشتند، ما را بر آنان مسلط نمى ساخت. پس موسى(ع) به قوم خود گفت: اى قوم! اگر ايمان به خدا داريد، پس بر او توكل كنيد ... }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 11 - 12

12- انبياى الهى به اقوام خود اعلام كردند مؤمنان بايد تنها خداوند راتكيه گاه خويش قرار بدهند و بر او توكل كنند .

و على الله فليتوكّل المؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 12 - 11

11- انبيا ، توكل بر خداوند را با دعوت و عمل خويش به مردم آموزش مى دادند .

و على الله فليتوكّل المؤمنون. و ما لنا ألاّ نتوكّل على الله ... و على الله فليتو

زمينه توكل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 160 - 11

11 _ ايمان به خداوند ، زمينه نيل به مرتبه توكّل

و على اللّه فليتوكّل المؤمنون

آوردن كلمه {المؤمنون} به جاى ضمير، اشاره به اين معنا دارد كه ايمان، آدمى را به توكّل بر خدا رهنمون مى سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 173 - 13

13 _ دستيابى به صفت توكّل و اعتماد كامل به كفايت خداوند ، در گرو اطاعت از خدا و رسول ، پيشه ساختن صبر و تقوا و نيكوكارى است .

الّذين استجابوا للّه . ..

للّذين احسنوا منهم و اتّقوا ... و قالوا حسبنا اللّه و

به نظر مى رسد صفات ياد شده در آيه قبل، رهنمودى باشد براى رسيدن آدمى به مقامى كه خداوند را وكيل خود دانسته و به كفايت او مطمئن گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 11 - 6،9

6 _ يادآورى و توجه به نعمت هاى خداوند ، زمينه تقواپيشگى و توكل بر او

اذكروا . .. و اتقوا اللّه و على اللّه فليتوكل المؤمنون

امر به تقوا و توكل پس از بيان لزوم ياد كردن نعمتها، بيانگر اين معناست كه ياد كردن نعمتها در نيل به تقوا و توكل بر خدا نقشى مؤثر دارد.

9 _ تنها بر خداوند توكل كردن ، مقتضاى تقواپيشگى است .

و اتقوا اللّه و على اللّه فليتوكل المؤمنون

عطف جمله {و على اللّه فليتوكل . .} بر {اتقوا اللّه} به وسيله {فاء} مى رساند كه لازمه پرهيزگارى، تنها بر خدا توكل كردن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 23 - 23

23 _ تنها بر خداوند توكل داشتن ، پيامد ايمان واقعى و باور راستين به او

و على اللّه فتوكلوا ان كنتم مؤمنين

تقديم جار و مجرور (على اللّه)، دلالت بر حصر مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 123 - 7،8،9،14

7_ باور به انحصار مالكيت خداوند بر غيب هستى ، وادار كننده آدمى به پرستش خدا و توكل بر او

و لله غيب السم_وت و الأرض . .. فاعبده و توكل عليه

جمله {اعبده و توكل عليه} بر دو جمله {لله

غيب السماوات و الأرض} و {إليه يرجع الأمر كله} تفريع شده است. برداشت فوق ، ناظر به ارتباط آن با جمله نخست است.

8_ باور به بازگشت همه امور به خدا و منشأ بودن او براى همه كارها ، آدمى را به عبادت وى و توكل كردن بر او ، وامى دارد .

و إليه يرجع الأمر كله فاعبده و توكل عليه

در برداشت فوق جمله {اعبده و توكل عليه} در ارتباط با {إليه يرجع . ..} معنا شده است.

9_ پرستش خداوند ، سوق دهنده آدمى به توكل و سپردن امور خويش به اوست .

فاعبده و توكل عليه

14_ باور و توجه آدمى به آگاهى خداوند از كردارها ، زمينه ساز روى آوردن به پرستش او و سپردن امور خويش به اوست .

فاعبده و توكل عليه و ما ربك بغ_فل عما تعملون

از هدفهاى يادآورى نظارت خدا بر اعمال انسانها ، پس از توصيه به عبادت و توكل ، ترغيب آنان به پرستش و توكل كردن بر اوست; يعنى ، آن گاه كه آدمى به آگاهى خدا و عدم غفلت او باور كرد ، به توصيه هاى او روى مى آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 30 - 15

15_ باور به ربوبيّت خدا و يكتايى او ، گرايش دهنده آدمى به توحيد در توكّل

هو ربى لا إله إلاّ هو عليه توكلت

جمله {عليه توكلت} به منزله نتيجه اى است براى اعتقاد به ربوبيت خدا و يكتايى او كه از {هو ربى} و {لا إله إلاّ هو} استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14

- 11 - 14

14- ايمان به خداوند مقتضى توكل بر اوست .

و على الله فليتوكّل المؤمنون

ذكر اسم فاعل وصفى (مؤمنون) در جمله {و على الله فليتوكّل المؤمنون} به جاى {و على الله فلنتوكّل} و التفات از تكلم به غيبت، مى تواند اشاره به نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 12 - 4

4- برخوردارى از هدايت الهى ، مقتضى توكل بر او

و ما لنا ألاّ نتوكّل على الله و قد هدي_نا سبلنا

{واو} در جمله {و قد هدانا} حاليه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 99 - 7

7- ربوبيت خداوند ، مقتضى توكل بر اوست .

و على ربّهم يتوكّلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 60 - 3

3 - توجه به تأمين روزى انبوه جنبندگان ناتوان از تأمين روزى خود ، زمينه ساز توكل به خداوند است .

على ربّهم يتوكّلون . و كأيّن من دابّة لاتحمل رزقها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 6 - 6

6 - اميدوارى به رحمت خدا و باورمندى به قيامت ، زمينه ساز روآورى انسان به توكل ، انابه و نيايش

ربّنا عليك توكلنا . .. لقد كان لكم فيهم أسوة حسنة لمن كان يرجوا اللّه و اليوم ال

در صورتى كه الگو بودن، نظر به محتواى آيات پيشين داشته باشد _ كه درباره توكل، توبه و نيايش بود _ تعبير {لمن كان. ..} افاده مطلب بالا مى كند.

زمينه توكل بر خدا

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 49 - 8

8 _ باور و ايمان به شكست ناپذيرى و حكيم بودن خداوند ، زمينه ساز توكل و اتكا بر وى

و من يتوكل على اللّه فإن اللّه عزيز حكيم

آوردن جمله {فان اللّه . .. } به جاى جواب شرط و يادآورى عزت و حكمت مطلق الهى، اهدافى را تعقيب مى كند كه از جمله آنها ايجاد روح توكل در مؤمنان به خداوند است. يعنى اگر خداوند را عزيز و حكيم بدانيد بر او توكل خواهيد كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 51 - 9،10

9 _ ايمان به خدا و سرپرستى او بر انسان ها ، مقتضى توكل بر او و روى بر تافتن از غير اوست .

هو مولينا و على اللّه فليتوكل المؤمنون

10 _ ايمان و اعتقاد به اينكه خوشى ها و ناخوشى ها ، و شكست ها و پيروزى ها بر اساس تقدير خداست ، مقتضى توكل بر او و روى بر تافتن از ديگران

قل لن يصيبنا إلا ما كتب اللّه لنا . .. و على اللّه فليتوكل المؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 129 - 4

4 _ توجه به يكتايى خداوند در الوهيت ، زمينه ساز اتكا و توكل بر او

حسبى اللّه لا إله إلا هو عليه توكلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 83 - 21

21_ باور به علم خدا و حكيمانه بودن افعال او ، زمينه ساز اميد و اتكا به اوست .

عسى الله

أن يأتينى بهم جميعًا إنه هو العليم الحكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 217 - 4

4 - قدرت شكست ناپذير و رحمت گسترده الهى ، مقتضى توكل و اعتماد مؤمنان بر او

و توكّل على العزيز الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 219 - 3

3 - خداوند عزيز و رحيم و آگاه به نماز و راز و نياز انسان ها ، سزاوار اعتماد و توكل كردن آنان بر او

و توكّل على العزيز الرحيم . الذى ... و تقلّبك فى الس_جدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 220 - 3

3 - شنوايى و علم گسترده و بى همتاى الهى ، مقتضى توكل كردن بر او در تنگناها

و توكّل على العزيز الرحيم . .. إنّه هو السميع العليم

{إنّه هو السميع. ..} مى تواند تعليل براى امر به توكل باشد; يعنى، بر او توكل كن; زيرا او شنواى راز و نيازهاى شما و دانا به چگونگى برداشتن تنگناها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 79 - 2،6

2 - اعتقاد به ربوبيت خداى يگانه و قدرت قاهر و علم گسترده او ، مقتضى توكل كردن انسان به او

إنّ ربّك يقضى بينهم بحكمه و هو العزيز العليم . فتوكّل على اللّه

تفريع {توكّل على اللّه} بر {إنّ ربّك يقضى . .. و هو العزيز العليم} بيانگر مطلب ياد شده است.

6 - اطمينان از حقانيت راه ، مقتضى اقدام و توكل بر خدا و نهراسيدن از مشكلات

فتوكّل على

اللّه إنّك على الحقّ المبين

{إنّك. ..} در مقام تعليل است; يعنى، چون تو بر حقى، پس بر خدا توكل كن و از توطئه هاى دشمنان نهراس.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 44 - 12

12 - بصيرت و آگاهى كامل خداوند براحوال بندگان ، مقتضى توكل و واگذارى كار ها به او است .

و أُفوّض أمرى إلى اللّه إنّ اللّه بصير بالعباد

برداشت ياد شده به اين خاطر است كه جمله {إنّ اللّه بصير بالعباد} در مقام تعليل براى جمله {اُفوّض أمرى . ..} است; يعنى، كار خود را به خدا وامى گذارم; چون او بر احوال بندگان آگاه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 36 - 12

12 - ايمان به پروردگارى و مقام ربوبيت خداوند ، مقتضى توكّل انسان بر او ، در همه امور خويش

و على ربّهم يتوكّلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 29 - 6

6 - رحمانيت خداوند ، مقتضى ايمان و توكل به او است ; نه ديگران .

هو الرحم_ن ءامنّا به و عليه توكّلنا

زمينه توكل مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 217 - 4

4 - قدرت شكست ناپذير و رحمت گسترده الهى ، مقتضى توكل و اعتماد مؤمنان بر او

و توكّل على العزيز الرحيم

شرايط توكل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 11 - 11

11 - توكل و اتّكا ، تنها بر آفريدگار هستى و برآورنده نياز

هاى آدمى شايسته است .

عليه توكّلت . .. فاطر السم_وت و الأرض جعل لكم

عوامل توكل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 2 - 7،10

7 _ باور به توحيد ربوبى واداركننده آدمى به توكل بر خدا و عدم اتكا به غير او

و على ربهم يتوكلون

كلمه {ربهم} علاوه بر بيان اين معنا كه مؤمنان واقعى، تنها خداوند را رب خويش مى دانند، بيانگر علت توكل آنان نيز هست ; يعنى چون تنها خداوند را رب خويش مى دانند، فقط بر وى توكل مى كنند.

10 _ ايمان نيرومند و متكامل ، پايه بنيادين توكل بر خدا

زادتهم إيمنا و على ربهم يتوكلون

به نظر مى رسد ترتيب ذكرى در بيان ويژگيهاى مؤمنان حاكى از ترتيب آنها در مرحله تحقق باشد. يعنى ايمان واقعى در مرحله نخست موجب خشيت دل از ياد خدا مى شود و آنگاه با تلاوت آيات الهى ايمان افزون مى گردد تا حدى كه مؤمن واقعى باور مى كند كه جز خدا رب و مدبرى ندارد و لذا تنها بر او توكل مى كند.

عوامل توكل بر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 61 - 10

10 _ ايمان به شنوايى مطلق و علم فراگير خدا ، در پى دارنده توكل آدمى بر او

إنه هو السميع العليم

جمله {إنه . .. } تعليلى است براى لزوم توكل بر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 129 - 9

9 _ ربوبيت مطلق الهى بر نظام هستى ، مقتضى اتكال انسان به خدا و پرهيز

از اتكا بر غير او

حسبى اللّه . .. عليه توكلت و هو رب العرش العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 84 - 6

6 _ توكل بر خداوند ، لازمه ايمان و تسليم است .

إن كنتم ءامنتم باللّه فعليه توكلوا إن كنتم مسلمين

فلسفه توكل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 29

29_ كارساز نبودن هيچ نيرويى جز خداوند در موفق ساختن آدمى ، دليل لزوم توكل بر او و روى آوردن به درگاه اوست .

ما توفيقى إلاّ بالله عليه توكلت و إليه أُنيب

جمله هاى {عليه توكلت و إليه اُنيب} به منزله نتيجه اى براى {ما توفيقى . ..} است.

فوايد اخروى توكل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 42 - 6

6- توكل بر خداوند در همه امور ، امرى بس شايسته و پسنديده و داراى ثمرات دنيوى و اخروى

الذين هاجروا . .. و على ربّهم يتوكّلون

فوايد دنيوى توكل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 42 - 6

6- توكل بر خداوند در همه امور ، امرى بس شايسته و پسنديده و داراى ثمرات دنيوى و اخروى

الذين هاجروا . .. و على ربّهم يتوكّلون

مراتب توكل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 3 - 16

16 - { عن على بن سُوَيد عن أبى الحسن الأوّل ( ع ) سألته عن قول اللّه عزّوجلّ : { و من يتوكّل على اللّه فهو حسبه } فقال

: التوكّل على اللّه درجات منها أن تتوكّل على اللّه فى اُمورك كلّها ، فما فعل بك كنت عنه راضياً ، تعلم أنّه لايألوك خيراً و فضلاً و تعلم أنّ الحكم فى ذلك له فتوكّل على اللّه بتفويض ذلك إليه و ثِقْ به فيها و فى غيرها ;

على بن سويد گويد: از امام كاظم(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ {و من يتوكّل على اللّه فهو حسبه} سؤال كردم، حضرت فرمود: توكل بر خدا درجاتى دارد; از جمله اين كه در همه امورت بر او توكل كنى[و همه كارهايت را به او واگذارى ]. پس با تو هر چه كرد از او راضى باشى. بدانى كه خدا از خير و فضل درباره تو كوتاهى نخواهد كرد و بدانى كه حكم در اين امور در دست او است. پس با واگذار كردن امور به خداوند، بر او توكل كن و به او در كارهاى خود و غير آن اطمينان داشته باش}.

ملاك توكل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 42 - 7

7- ربوبيت خداوند ، شايسته توكل همه جانبه به اوست .

و على ربّهم يتوكّلون

منافقان و توكل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 49 - 9

9 _ منافقان و سست ايمان ها ، بى بهره از توكل و اتكا بر خداوند

يقول المنفقون . .. و من يتوكل

منشأ توكل بر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 10 - 12

12 - توكل و انابه ، ره آورد اعتقاد و باور به ربوبيت بى

همتاى الهى

اللّه ربّى عليه توكّلت و إليه أنيب

موارد توكل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 99 - 4

4- استعاذه به خداوند ، نوعى توكل بر او و مانع از تسلط شيطان است .

فاستعذ بالله من الشيط_ن الرجيم . إنه ليس له سلط_ن على الذين ءامنوا و على ربّهم ي

برداشت فوق، از جمله {إنه ليس له سلطان على الذين . .. يتوكلون} _ كه تعليل براى {فاستعذ بالله ...} است _ استفاده گرديد.

موانع توكل بر غير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 2 - 7

7 _ باور به توحيد ربوبى واداركننده آدمى به توكل بر خدا و عدم اتكا به غير او

و على ربهم يتوكلون

كلمه {ربهم} علاوه بر بيان اين معنا كه مؤمنان واقعى، تنها خداوند را رب خويش مى دانند، بيانگر علت توكل آنان نيز هست ; يعنى چون تنها خداوند را رب خويش مى دانند، فقط بر وى توكل مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 67 - 17

17_ باور به حاكميت انحصارى خدا بر هستى ، موجب توكل بر خدا و اتكا نكردن به غير اوست .

إن الحكم إلاّ لله عليه توكلت و عليه فليتوكل المتوكلون

تفريع {عليه فليتوكل} به وسيله {فاء} بر {إن الحكم إلاّ لله} گوياى برداشت فوق است.

موجبات توكل بر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 67 - 17

17_ باور به حاكميت انحصارى خدا بر هستى ، موجب توكل بر خدا و اتكا

نكردن به غير اوست .

إن الحكم إلاّ لله عليه توكلت و عليه فليتوكل المتوكلون

تفريع {عليه فليتوكل} به وسيله {فاء} بر {إن الحكم إلاّ لله} گوياى برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 83 - 20

20_ اعتقاد و باور يعقوب ( ع ) به علم و حكمت الهى ، موجب اتكا و اميد آن حضرت به يارى خداوند بود .

عسى الله أن يأتينى بهم جميعًا إنه هو العليم الحكيم

جمله {إنه هو . ..} تعليل براى {عسى الله ...} مى باشد.

نشانه هاى توكل بر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 37 - 2

2 - پرهيز از بدى ها و گناهان كبيره ، نمود و نشانه ايمان و اتكا به خداوند

للذين ءامنوا و على ربّهم يتوكّلون . و الذين يجتنبون

نياز به توكل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 42 - 8

8- صبر ، نيازى موقت و توكل بر خداوند نيازى دائمى براى مسلمانان

الذين هاجروا . .. الذين صبروا و على ربّهم يتوكّلون

از اينكه در توصيف صبر مهاجران، از فعل ماضى استفاده شده و براى تعريف توكل آنها از فعل مضارع استفاده گرديده است، مى توان نكته ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 2 - 7

7- انسان ، نيازمند به تكيه گاه و پشتيبان و خدا تنها تأمين كننده آن است .

ألاّتتخذوا من دونى وكيلاً

برداشت فوق با توجه به دو مسأله ذيل است: 1_ {التوكيل} در

لغت به معناى اعتماد به غير است و نايب گرفتن اوست (مفردات راغب). 2- در آيه، نياز انسان به تكيه گاه امرى مسلم شمرده شده و با نهى از اتكال به غير خدا اين حقيقت نشان داده شده است كه تنها خداوند تأمين كننده آن نياز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 65 - 9

9- آدميان نيازمند به توكل و اتكاى بر خداوند ، براى ايمن ماندن از سلطه ابليس

ليس لك عليهم سلط_ن و كفى بربّك وكيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 38 - 20

20 - نياز همه انسان ها _ حتى پيامبران _ در صحنه هاى زندگى به توكل بر خداوند

قل حسبى اللّه عليه يتوكّل المتوكّلون

تولي از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تولى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 150 - 2،5،7

2 _ اطاعت از كفرپيشگان ، نشانه پذيرش ولايت و سرپرستى آنان

ان تطيعوا الّذين كفروا . .. بل اللّه موليكم

كلمه {بل} براى اضراب و نفى ولايت غير خداوند است و چون در آيه قبل سخن از ولايت و پذيرش آن نيامده كه با {بل} آن را نفى كند، معلوم مى شود كه همان اطاعت از كافران، در حقيقت پذيرش ولايت آنان است.

5 _ اطاعت و پيروى جامعه ايمانى از كفرپيشگان ، موجب خروج از ولايت خداوند و محروميّت از يارى او

ان تطيعوا الّذين كفروا . .. بل اللّه موليكم و هو خيرُ النّاصرين

7 _ پذيرش ولايت الهى و عقيده به خدا به عنوان بهترين ياور ، مانع اطاعت از كافران و

پذيرش ولايت آنان

ان تطيعوا الّذين . .. بل اللّه موليكم و هو خير النّاصرين

چون معمولا اطاعت آدمى از كسى براى جلب يارى اوست، قرآن با بيان اينكه خداوند تنها سرپرست و بهترين ياور است به مؤمنان مى فهماند كه با يارى خداوند هيچ نيازى به يارى كافران نخواهيد داشت تا مجبور شويد از آنان تبعيّت كنيد.

اهميت تولى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 1 - 21

21 _ لزوم رعايت حال خويشان پيامبر ( ص ) محبّت و مودّت به ايشان

يا ايّها النّاس اتّقوا . .. و اتّقوا اللّه الّذى تسآءلون به و الارحام

امام باقر (ع) درباره آيه فوق فرمود: قرابة الرسول (ص) . .. امروا بمودّتهم ... .

_______________________________

نورالثقلين، ج 1، ص 429، ح 3 ; بحارالانوار، ج 23، ص 257، ح 2.

تولى و تبرى

{تولى و تبرى}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 256 - 10،11،13،14،21

10 _ كفر مستمرّ به طاغوت و ايمان مداوم به خداوند ، چنگ زدن به ريسمان محكم الهى است .

فمن يكفر بالطّاغوت و يؤمن باللّه فقد استمسك بالعروة الوثقى

11 _ كفر به طاغوت ( نفى همه اغيار و تخليه وجود از غير حق ) ، شرط تحقّق ايمان

فمن يكفر بالطّاغوت و يؤمن باللّه

از تقدم مسأله {كفر به طاغوت} بر {ايمان} استفاده شده است.

13 _ ايمان به خداوند و كفر به طاغوت ، رُشد است .

قد تبيّن الرّشد من الغىّ فمن يكفر بالطّاغوت و يؤمن باللّه

14 _ لزوم اعلانِ كفر به طاغوت و ايمان به خداوند با زبان ، علاوه بر تصديق قلبى

فمن

يكفر بالطّاغوت و يؤمن باللّه . .. و اللّه سميع عليم

ذكر {سميع عليم} بيانگر اين است كه ايمان به خداوند و كفر به طاغوت، به زبان و قلب است.

21 _ تعلّق قلبى به خداوند و كفر به طاغوت ( نفى اغيار ) ، دو بُعد ايمانِ با صلابت

فمن يكفربالطّاغوت و يؤمن باللّه فقد استمسك بالعروة الوثقى

امام صادق (ع) درباره آيه {فقد استمسك . .. } فرمود: هى الايمان باللّه وحده لا شريك له

_______________________________

كافى، ج 2، ص 14، ح 1 ; نورالثقلين، ج 1، ص 263، ح 1052 و 1053.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 257 - 1،2

1 _ شمول ولايت خاص الهى ، بر مؤمنانى كه به طاغوت كفر ورزند .

فمن يكفر بالطّاغوت . .. اللّه ولىّ الّذين امنوا

2 _ ايمان به خداوند و كفر به طاغوت ، موجب جلب سرپرستى ، ياورى و دوستى خداوند

فمن يكفر بالطّاغوت . .. اللّه ولىّ الّذين امنوا

براى {ولىّ}، معانى متعدّدى گفته شده است ; از آن جمله كه با آيه شريفه تناسب دارد، سرپرست، ياور و دوست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 28 - 2،3،11،12،15

2 _ حرمت و ممنوعيت پذيرش ولايت و سرپرستى كافران ، براى مؤمنان

لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء

3 _ حرمت برگزيدن كافران و مقدّم داشتن آنان بر مؤمنان ، در دوستى و ارتباط و ولايت

لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء من دون المؤمنين

11 _ حاكميّت و سرپرستى كافران بر امور مؤمنان ، زمينه انحطاط و بى ارزشى مؤمنان در پيشگاه خدا

لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اوليا ء

. .. و من يفعل ذلك فليس من اللّه فى شىء

خروج از ولايت خدا، مستلزم انحطاط است.

12 _ پذيرش دوستى كافران ، گسستن رابطه با خداوند است .

لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء . .. و من يفعل ذلك فليس من اللّه فى شىء

بنابراينكه ولايت به معناى دوستى باشد.

15 _ تحذير و هشدار مؤكد خداوند ، نسبت به مؤمنانى كه پذيراى ولايت و سرپرستى كافران شده اند .

لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء . .. و يحذّركم اللّه نفسه و الى اللّه المصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 52 - 11

11 _ لزوم تشكّل و جبهه گيرى مؤمنان ، در قبال جبهه كفر

من انصارى الى اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 118 - 3

3 _ ممنوعيّت روابط دوستانه و صميمانه با غير اهل ايمان ( بيگانگان )

يا ايها الذين امنوا لا تتخذوا بطانة من دونكم

لازمه نهى از محرم اسرار قرار دادن، نهى از روابط دوستانه و خالصانه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 119 - 1،2،3،4

1 _ محبّت برخى از مؤمنان نسبت به بيگانگان و اهل كفر ، و دغلبازى اينان با مؤمنان

يا ايها الذين امنوا . ..ها انتم اولاء تحبونهم ... و اذا خلوا عضّوا عليكم الأَنام

2 _ غفلت اهل ايمان نسبت به توطئه هاى كافران ، موجب فريب خوردنشان و در نهايت محبت به آنان

يا ايها الذين امنوا . ..ها انتم اولاء تحبّونهم ... و اذا خلوا عضّوا عليكم الأَنا

مستفاد از ارتباط آيه مورد بحث

و آيه سابق.

3 _ انديشه در آيات الهى ( افشاى توطئه و دشمنى كافران ) ، موجب رويگردانى اهل ايمان از محبّت بيگانگان

لا يألونكم خبالا ودّوا ما عنتّم . .. قد بيّنّا لكم الايات ان كنتم تعقلون. ها انت

4 _ مسلمانان به خاطر ايمانشان به كتب آسمانى ، دوستدار همه پيروان اديان الهى

ها انتم اولاء تحبّونهم و لا يحبّونكم و تؤمنون بالكتب كلّه

بنابر اينكه {تؤمنون}، علّت براى {تحبونهم} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 120 - 7

7 _ قطع دوستى مسلمانان با دشمنان دين ، دربردارنده ناگواريها

لا تتخذوا بطانة من دونكم . .. و ان تصبروا

توصيه به صبر و تقوا پس از دستور به قطع رابطه با دشمنان دين، اشاره به اين حقيقت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 88 - 8

8 _ طرد و اضلال منافقان از سوى خدا ، دليل لزوم طرد آنان از سوى تمامى مؤمنان است .

فما لكم فى المنافقين فئتين و اللّه اركسهم بما كسبوا

جمله {و اللّه اركسهم بما كسبوا}، حاليه است ; يعنى در حالى كه خداوند آنها را وارونه و طرد كرده، چرا از آنان طرفدارى مى كنيد.

توليدمثل از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

توليد مثل

اهميت توليد مثل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 14

14 - توالد و تناسل از حكمت هاى حليت آميزش و ترغيب نمودن خداوند به آن

فالن بشروهن و ابتغوا ما كتب اللّه لكم

مفسران بر آنند كه مقصود از {ما كتب . ..} فرزند است. بنابراين جمله {فالآن ...}; يعنى، با

همسران خويش آميزش كنيد و در پى چيزى (فرزندانى) باشيد كه خداوند براى شما مقرر كرده است.

توليد مثل جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 50 - 27

27- شياطين و جن ها ، داراى ذريه و زاد و ولدند .

كان من الجنّ . .. أفتتّخذونه و ذرّيّته أولياء من دونى

توليد مثل شياطين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 50 - 27

27- شياطين و جن ها ، داراى ذريه و زاد و ولدند .

كان من الجنّ . .. أفتتّخذونه و ذرّيّته أولياء من دونى

موانع توليد مثل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 54 - 5

5- پيرى و سالمندى ، از موانع زاد و ولد در انسانها

على أن مسّنى الكبر

از اينكه حضرت ابراهيم(ع) در توضيح اظهار شگفتى خود از بشارت فرزنددارشدنش با جمله حاليه {على أن مسّنى الكبر} پيرى را مطرح مى كند، مى تواند به خاطر نكته فوق باشد.

تهاجم از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تهاجم تبليغى

مبارزه با تهاجم تبليغى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 71 - 22

22 _ پيامبر(ص) موظف به مقابله مناسب با تهاجم تبليغاتى كافران است.

قل أندعوا . .. قل إن هدى الله هو الهدى

{قل} خطاب به پيامبر(ص) است. تكرار آن در آيه بيان اهميت اين مفاهيم در برابر القائات و انديشه هايى است كه كافران آن را مطرح مى ساختند.

تهاجم فرهنگى

{تهاجم فرهنگى}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 45 - 4

4

_ مهاجمان به آيين و فرهنگ جامعه ايمانى ، دشمنان واقعى مسلمانان

و يريدون ان تضلوا السبيل. و اللّه اعلم باعدائكم

خداوند از آن جهت عالمان يهود را دشمن مسلمانان معرفى مى كند كه آنان در پى گمراهى مسلمانان هستند.

بى تفاوتى به تهاجم فرهنگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 150 - 27

27 _ مسؤولان جوامع دينى در صورت بى تقاوت بودن نسبت به رسوخ انحراف ضلالت در جامعه خويش ، همسنگ منحرفان محسوب مى شوند .

و لاتجعلنى مع القوم الظلمين

جمله {و لا تجعلنى . .. } مى رساند كه موسى(ع) پيش از آنكه اثبات شود هارون با عوامل فساد مبارزه كرده و در اين مسير از هيچ تلاشى دريغ نكرده است، او را همسنگ منحرفان به حساب مى آورد.

زمينه هاى تهاجم فرهنگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 149 - 8

8 _ از دست دادن ارزش هاى اصيل ايمانى ، از پيامد هاى تبعيّت از كفرپيشگان

ان تطيعوا . ... فتنقلبوا خاسرين

از مصاديق روشن خسارت جامعه ايمانى، از دست دادن ارزشهاى اسلامى و ايمانى است.

مبارزه با تهاجم فرهنگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 150 - 21

21 _ مسؤولان جوامع دينى بايد نسبت به عقايد دينى مردم حساس بوده و در طريق مبارزه با منحرفان و عوامل انحراف كوتاهى نكنند .

قال ابن أم إن القوم استضعفونى و كادوا يقتلوننى

مقابله با تهاجم فرهنگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 59 -

5

5 _ لزوم رويارويى و برخورد صحيح ، با تهاجم تبليغاتى دشمنان عليه اسلام و مسلمانان

قل يأهل الكتب هل تنقمون منا الا ان ءامنا باللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 105 - 8،10

8 _ سلامت و دوام جامعه ايمانى ، در گرو پاسدارى از حريم ارزش هاى دينى در برابر فرهنگ كفر

عليكم انفسكم لايضركم من ضل إذا اهتديتم

مراد از {ضرر} در {لايضركم} ممكن است ضرر معنوى بوده و اشاره به خطرهايى باشد كه ايمان مؤمنان را تهديد مى كند و ممكن است مراد آسيبهايى باشد كه بنيه و توان جوامع مؤمن را تضعيف و يا نابود مى سازد. برداشت فوق ناظر به دومين معناست.

10 _ جامعه ايمانى وظيفه دار هشيارى در برابر موضعگيرى هاى گمراه كننده كافران

يايها الذين ءامنوا عليكم انفسكم لايضركم من ضل إذا اهتديتم

{لا} در لايضركم مى تواند نافيه باشد بر اين مبنا مراد از جمله {لايضركم . ..} اين است كه چنانچه از ايمان خود مراقبت كنيد از دام گمراهان مى رهيد و مى تواند {لا} ناهيه باشد، يعنى اى مؤمنان مبادا گمراهان شما را از راه بدر برده و ايمان شما را بربايند برداشت فوق بر اساس احتمال دوم است. گفتنى است كه مراد از {من ضل} به قرينه {ءامنوا} كفرپيشگان مى باشد.

تهجد از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تهجد

آثار تهجد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 114 - 11

11 _ صالح شدن انسان ها ، در گرو استوارى در اطاعت خدا ، تلاوت آيات الهى به هنگام شب و سجده به درگاه او

امة قائمة . .. و هم

يسجدون ... و اولئك من الصالحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 79 - 7،8،11

7- بشارت خداوند به پيامبر ( ص ) براى رسيدن به مقامى پسنديده و ارجمند در پرتو تهجّد و شب زنده دارى

فتهجّد . .. عسى أن يبعثك ربّك مقامًا محمودًا

8- تهجد و شب زنده دارى ، عاملى براى دستيازى انسان به مقامى ارجمند و پسنديده

فتهجّد به نافلة لك عسى أن يبعثك ربّك مقامًا محمودًا

11- كارسازى تهجّد و شب زنده دارى جهت نيل به مقام محمود ، بسته به اراده خداوند است .

عسى أن يبعثك ربّك مقامًا محمودًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 219 - 1،5

1 - قرب بيشتر انسان به خدا ، در حال نماز و راز و نياز شبانه

الذى يريك حين تقوم . و تقلّبك فى الس_جدين

با اين كه خدا در همه حالات انسان را مى بيند، ياد كرد قيام در شب و سجده در جمع نمازگزاران و بيان اختصاص اين دو، نشانگر توجه فزون تر خدا به انسان و تقرب بيشتر انسان به او در اين دو حالت است.

5 - نقش نماز و راز و نياز شبانه با خدا ، در فائق آمدن بر دشواريها

و توكّل على العزيز . .. حين تقوم ... فى الس_جدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 17 - 2

2 - تأثير مهم عبادت شبانه ، در دستيابى به بهشت و نعمت هاى اخروى

إنّ المتقين فى جنّ_ت و عيون . .. كانوا قليلاً من الّيل ما يهجعون

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 2 - 4

4 - نقش تعيين كننده عبادت و شب زنده دارى ، در تقويت روحيه و مقاومت در برابر مشكلات تبليغى و رسالت دينى

قم الّيل إلاّ قليلاً

به گفته مفسران، اين آيات در مكه نازل شده است. فرمان خداوند به شب زنده دارى در دوران مكّى (زمانى كه رسالت پيامبر(ص) در سخت ترين شرايط قرار داشت) مى تواند گوياى حقيقت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 5 - 4

4 - تأثير شب زنده دارى و تلاوت قرآن ، در بالا بردن توان انسان ها براى به دوش گرفتن مسؤوليتى سنگين ( همچون تبليغ دين و هدايت گمراهان )

قم الّيل . .. و رتّل القرءان ترتيلاً . إنّا سنلقى عليك قولاً ثقيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 26 - 11

11 - عبادت و شب زنده دارى ، نيروبخش و مقاومت آفرين ، در برابر مشكلات و سختى ها

فاصبر لحكم ربّك . .. و من الّيل فاسجد له و سبّحه ليلاً طويلاً

آثار تهجد بندگان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 75 - 3

3 _ صبر و شكيبايى بندگان خالص خدا ، در انجام تكاليف الهى چون فروتنى ، و شب زنده دارى ، حلم ، ترس ازقيامت ، توبه ، عفو كريمانه ، پذيرش حق و دعا و نيايش ، سبب برخوردار شدن آنان از نعمت ها و درجات عالى بهشت

الذين يمشون على الأرض هونًا .

.. و الذين يقولون ربّنا... أُول_ئك يجزون الغرفة بم

متعلق و موارد صبر هر چند در آيه شريفه ذكر نشده است، ولى مقصود از آن _ به قرينه آيات گذشته كه در بيان تكاليف بندگان خالص و محرماتى است كه آنان مى بايست ترك مى كردند _ مجموعه مسائلى است كه خداوند به انجام آنها امر كرده و يا از انجام آنها باز داشته است; زيرا انجام چنين تكاليفى و يا ترك محرمات الهى، صبر و شكيبايى در برابر هواى نفس را نيازمند است.

آداب تهجد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 17 - 8،10،11

8 _ هفتاد مرتبه استغفار در سحرگاهان ، شيوه تقواپيشگان .

للّذين اتقوا . .. و المستغفرين بالاسحار

امام صادق (ع): من قال فى و تره اذا أوتر {استغفر اللّه ربّى و اتوب اليه} سبعين مرّة . .. كتبه اللّه عنده من المستغفرين بالأسحار ... .

_______________________________

من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 309، ح 4 ; خصال صدوق ،ص 581، ح 3، باب السبعين ; نورالثقلين، ج 1، ص 321، ح 62.

10 _ كسى كه يك سال در نماز وتر ، هفتاد بار { استغفر اللّه ربّى و اتوب اليه } بگويد ، از مستغفرين در سحرگاهان است .

و المستغفرين بالاسحار

امام صادق (ع): . .. من قال فى وتره اذا اوتر {استغفر اللّه ربّى و اتوب اليه} سبعين مرة و واظب على ذلك حتى تمضى له سنة، كتبه اللّه عنده من المستغفرين بالاسحار.

_______________________________

من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 309، ح 4 ; نورالثقلين، ج 1، ص 321، ح 62 ; خصال صدوق، ج 2،

ص 581، ح 3، باب السبعين.

11 _ كسى كه چهل شب در آخر قنوت نماز وتر صد بار { استغفر اللّه و اتوب اليه } بگويد ، از مستغفرين در سحر است .

و المستغفرين بالاسحار

امام صادق (ع): من قال اخر قنوته فى الوتر {استغفر اللّه و اتوب اليه} مأة مرّة اربعين ليلة كتبه اللّه من المستغفرين بالاسحار.

_______________________________

بحار الانوار، ج 87، ص 224، ح 35 ; از جنّة الامان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 6 - 5

5 - لزوم پرداختن به تهّجد ، پس از استراحت

إنّ ناشئة الّيل هى أشدّ وط_ًا

برخى از اهل لغت {ناشئة الليل} را به برخاستن پس از خوابيدن (القومة بعد النومة) معنا كرده اند (قاموس المحيط).

اخلاص در تهجد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 6 - 9

9 - { عن هِشام بن سالم عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ : إنّ ناشئة الليل هى أشدّ وطئاً و أقوم قيلاً } قال : يعنى بقوله : { و أقوم قيلاً } قيامَ الرّجل عن فِراشه يريد به اللّهَ لايريد به غيرَه ;

هشام بن سالم از امام صادق(ع) درباره سخن خداى عزّوجلّ: {إنّ ناشئة الليل هى أشد وطئاً و أقوم قيلاً} روايت نموده كه فرمود: مقصود از {و أقوم قيلاً} برخاستن شخص از رختخواب خود است در حالى كه قصدش خدا باشد و غير او را اراده نكند}.

ارزش تهجد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 17 - 6

6 _ صبر ، صداقت

، خضوع ، انفاق و استغفارِ در سحرگاهان ، از ارزش هاى اخلاقى و معنوى مورد توجّه اسلام

الصابرين . .. و المستغفرين بالاسحار

برداشت فوق، از ذكر اين صفات به عنوان ارزش براى بندگان برگزيده، استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 113 - 6،7

6 _ اطاعت خداوند ، خواندن آيات الهى به هنگام شب و در حال سجده ، ملاك ارزشمندى انسانها

ليسوا سوآءً من اهل الكتب امّة قائمة . .. و هم يسجدون

7 _ ارزش والاى اطاعت و بندگى خدا ، تلاوت آيات الهى ( قرآن و . . . ) به هنگام شب و در حال سجده به درگاه وى

يتلون ءايت اللّه ءاناء الّيل و هم يسجدون

بنابر اينكه جمله {و هم يسجدون}، حال باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 64 - 7

7 _ نماز ، بهترين عبادت در سحرگاهان و ارزشمندترين عمل در شب زنده دارى

و الذين يبيتون لربّهم سجّدًا و قي_مًا

برداشت فوق، از اختصاص به ذكر يافتن نماز از ميان ديگر اعمال عبادى به دست مى آيد.

اهميت تهجد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 51 - 5

5 - عبادت و مناجات شبانه ، داراى اهميتى خاص

و إذ وعدنا موسى أربعين ليلة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 115 - 4

4 _ قيام به طاعت خدا ، تلاوت آيات وى در شب هنگام در حال سجده ، ايمان به خدا و معاد ، امر به معروف

، نهى از منكر و شتاب در نيكى ها ، از اعمال خير

من اهل الكتب امّة قائمة . .. و ما يفعلوا من خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 79 - 3

3- تلاوت قرآن كريم با بيدار شدن از خواب در شب ، داراى اهميتى ويژه است .

و قرءان الفجر كان مشهودًا . و من الّيل فتهجّد به نافلة لك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 16 - 1

1 - بركندن تَن از بستر آسايش در دل شب ، براى نيايش خدا ، نشان مؤمنان راستين است .

إنّما يؤمن بأي_تنا الذين . .. تتجافى جنوبهم عن المضاجع

{تتجافى} از ريشه {جفى} به معناى {ملازم نبودن با مكان و جا} است (المنجد) لازم به ذكر است كه {تتجافى} حال براى {الذين} در آيه پيش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 2 - 3

3 - اهميت و جايگاه بلند شب زنده دارى ، در سلسله تعاليم اسلام

قم الّيل إلاّ قليلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 26 - 1،4،9

1 - فرمان خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر سجده براى او در پاسى از شب

و من الّيل فاسجد له

{من} در {من الليل}، براى تبعيض است; يعنى، بخشى از شب.

4 - فرمان الهى به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر شب زنده دارى و تسبيح خداوند در بيشتر اوقات شب

و سبّحه ليلاً طويلاً

9 - اهميت و جايگاه بلند شب زنده دارى ،

در سلسله تعاليم الهى

و سبّحه ليلاً طويلاً

اهميت تهجد رهبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 5 - 5

5 - لزوم خلوت با خدا و راز و نياز به درگاه او و انس بيشتر با قرآن ، براى رهبران و مبلغان دينى

قم الّيل . .. و رتّل القرءان ترتيلاً . إنّا سنلقى عليك قولاً ثقيلاً

اهميت تهجد مبلغان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 5 - 5

5 - لزوم خلوت با خدا و راز و نياز به درگاه او و انس بيشتر با قرآن ، براى رهبران و مبلغان دينى

قم الّيل . .. و رتّل القرءان ترتيلاً . إنّا سنلقى عليك قولاً ثقيلاً

بهترين تهجد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 12

12 - نماز و خواندن قرآن ، از بهترين اعمال مراسم در شب زنده دارى و عبادت شبانه

تقوم أدنى من ثلثى الّيل . .. فاقرءوا ما تيسّر من القرءان

پاداش تهجد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 76 - 2

2 _ فروتنى ، شب زنده دارى ، حلم ، ترس از قيامت ، توبه ، عفو كريمانه ، پذيرش حق ، دعا ، دورى از اسراف ، تنگ گيرى ، شرك ، زنا ، آدم كشى و سخن باطل ، موجب ورود به بهشت جاودان و برخوردارى از قرارگاه و اقامت نيكوى آن

الذين يمشون على الأرض هونًا. .. و الذين لايشهدون الزور ... أُول_ئك يجزون الغرفة

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 17 - 3،5

3 - عبادات نهانى و در دل شب مؤمنان ، داراى پاداش عظيم و نهفته است .

تتجافى جنوبهم عن المضاجع يدعون ربّهم . .. فلاتعلم نفس ما أُخفى لهم

5 - پاداش سجده و تسبيح همراه با حمد خداوند و عبادت هاى شبانه و انفاق هاى مؤمنان ، فوق حد شمارش است .

إنّما يؤمن . .. سجّدًا و سبّحوا بحمد ربّهم ... تتجافى جنوبهم ... و ممّا رزقن_هم

{فاء} در {فلاتعلم نفس} تفريع بر آيات پيش است كه در آنها صفات نيكوى مؤمنان شمرده شده است. بنابراين، معنا، چنين مى شود: {مؤمنانى كه داراى صفات ياد شده اند، پاداشى مخفى دارند}. با توجه به تفريع احتمال دارد كه اختفاى پاداش، كنايه از فوق شمارش بودن باشد.

تشويق به تهجد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 113 - 8

8 _ ترغيب به عبادت و تلاوت آيات الهى ، ( قرآن و . . . ) در هنگام شب به همراه سجده

امّة قائمة يتلون ءايت اللّه ءاناء الّيل و هم يسجدون

تلاوت قرآن در تهجد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 4 - 3،4

3 - فرمان خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر قرائت قرآن با تأنّى و به صورت شمرده شمرده در عبادت و شب زنده دارى

قم الّيل . .. و رتّل القرءان ترتيلاً

{ترتيل} در قرائت و سخن، به معناى آهسته آهسته و درست و بدون شتاب خواندن است (برگرفته از صحاح، مفردات راغب و مصباح

المنير).

4 - قرائت قرآن با تأنّى و شمرده شمرده ، از مهم ترين و مناسب ترين اعمال عبادى شبانه و مراسم شب زنده دارى

قم الّيل . .. و رتّل القرءان ترتيلاً

توصيه به تهجد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 64 - 5

5 _ تهجد ( شب زنده دارى همراه با اقامه نماز ) ، مورد تشويق و توصيه خدا است .

و الذين يبيتون لربّهم سجّدًا و قي_مًا

تهجد بندگان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 64 - 1،2

1 _ بندگان خالص خدا ، مردمى شب زنده دار

و الذين يبيتون لربّهم

{بيتوتة} (مصدر {يبيتون}) به معناى شب زنده دارى است; چه اين بيدارى در تمام شب باشد و چه در بخشى از آن.

2 _ نماز ، برنامه بندگان خالص خدا در وقت شب زنده دارى

و الذين يبيتون لربّهم سجّدًا و قي_مًا

از ديدگاه مفسران، مقصود از {سجده} و {قيام} در آيه شريفه، نماز است.

تهجد پس از استراحت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 6 - 5

5 - لزوم پرداختن به تهّجد ، پس از استراحت

إنّ ناشئة الّيل هى أشدّ وط_ًا

برخى از اهل لغت {ناشئة الليل} را به برخاستن پس از خوابيدن (القومة بعد النومة) معنا كرده اند (قاموس المحيط).

تهجد توابين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 17 - 10،11

10 _ كسى كه يك سال در نماز وتر ، هفتاد بار { استغفر اللّه ربّى و اتوب اليه } بگويد ، از

مستغفرين در سحرگاهان است .

و المستغفرين بالاسحار

امام صادق (ع): . .. من قال فى وتره اذا اوتر {استغفر اللّه ربّى و اتوب اليه} سبعين مرة و واظب على ذلك حتى تمضى له سنة، كتبه اللّه عنده من المستغفرين بالاسحار.

_______________________________

من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 309، ح 4 ; نورالثقلين، ج 1، ص 321، ح 62 ; خصال صدوق، ج 2، ص 581، ح 3، باب السبعين.

11 _ كسى كه چهل شب در آخر قنوت نماز وتر صد بار { استغفر اللّه و اتوب اليه } بگويد ، از مستغفرين در سحر است .

و المستغفرين بالاسحار

امام صادق (ع): من قال اخر قنوته فى الوتر {استغفر اللّه و اتوب اليه} مأة مرّة اربعين ليلة كتبه اللّه من المستغفرين بالاسحار.

_______________________________

بحار الانوار، ج 87، ص 224، ح 35 ; از جنّة الامان.

تهجد صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 1

1 - تمجيد خداوند از پيامبر ( ص ) و ياران آن حضرت به خاطر شب زنده دارى و قرائت قرآن

إنّ ربّك يعلم أنّك تقوم . .. و طائفة من الذين معك

مطلب ياد شده از تذكر به علم خداوند، استفاده مى شود.

تهجد متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 17 - 1،7

1 _ صبر و راستى در گفتار ، خضوع در برابر خداوند ، انفاق و استغفار در سحرگاهان ، از صفات متّقين

للّذين اتّقوا . .. الصابرين ... بالاسحار

آيه فوق (الصابرين و الصادقين . .. )، بيان و توضيح ديگرى براى {للّذين اتقوا} است.

7 _ دوام سحرخيزى ،

از شيوه هاى تقواپيشگان

للّذين اتّقوا . .. و المستغفرين بالاسحار

كلمه {الاسحار}، جمع و داراى الف و لام استغراق است و بر اين معنا دلالت مى كند كه تقواپيشگان، در تمامى سحرها استغفار مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 17 - 7

7 - { محمدبن مسلم قال سمعت أباعبداللّه ( ع ) . . .و سألته عن قول اللّه عزّوجلّ { كانوا قليلاً من الليل ما يهجعون } قال كان أقلّ الليالى تفوتهم لايقومون فيها . . . ;

محمدبن مسلم مى گويد: از امام صادق(ع) درباره سخن خداى عزّوجلّ كه فرموده {كانوا قليلاً من الليل ما يهجعون} پرسيدم، فرمود: كمترين شبى بر آنان مى گذشت كه از دست آنان برود و موفق به قيام و تهجد نشوند. ..}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 19 - 2

2 - اهل تقوا و احسان ، همراه با تهجد و عبادت ، داراى خدمات اجتماعى و انفاق مالى اند .

كانوا قليلاً من الّيل ما يهجعون . .. و فى أمولهم حقّ للسّائل و المحروم

تهجد محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 17 - 1،4،5

1 - شب زنده دارى براى عبادت ، از ويژگى هاى مهم { محسنين } است .

كانوا . .. محسنين . كانوا قليلاً من الّيل ما يهجعون

{هجوع} (مصدر {يهجعون}) به خواب در شب گفته مى شود.

4 - محسنان بهشتى ، در بيشتر شب هاى خويش ، اهل تهجد و عبادت اند .

كانوا قليلاً من الّيل ما يهجعون

برداشت ياد شده

بدان احتمال است كه عبارت {قليلاً من الليل} به معناى شب هاى اندكى از ايام سال باشد; نه به معناى اندكى از هر شب.

5 - محسنان تقواپيشه ، در بيشتر ساعات شب مشغول عبادت اند .

كانوا قليلاً من الّيل ما يهجعون

برداشت ياد شده بنابراين است كه مراد از {قليلاً من الليل} مربوط به ساعات هر شب باشد; يعنى، اندكى از ساعات هر شب را مى خوابند و بيشتر آن را به عبادت و شب زنده دارى مى پردازند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 18 - 1

1 - طلب آمرزش از خداوند در سحرگاهان ، شيوه محسنان تقواپيشه

كانوا قليلاً من اليل ما يهجعون . و بالأسحار هم يستغفرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 19 - 2

2 - اهل تقوا و احسان ، همراه با تهجد و عبادت ، داراى خدمات اجتماعى و انفاق مالى اند .

كانوا قليلاً من الّيل ما يهجعون . .. و فى أمولهم حقّ للسّائل و المحروم

تهجد محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 79 - 1،7

1- فرمان الهى به پيامبر ( ص ) در مورد بيدار شدن در بخشى از شب ، براى اقامه نافله شب

و من الّيل فتهجّد به نافلة لك

7- بشارت خداوند به پيامبر ( ص ) براى رسيدن به مقامى پسنديده و ارجمند در پرتو تهجّد و شب زنده دارى

فتهجّد . .. عسى أن يبعثك ربّك مقامًا محمودًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 -

218 - 2

2 - راز و نياز با خدا در خلوت شب ، سيره دائمى پيامبر ( ص )

الذى يريك حين تقوم

مطلب ياد شده با توجه به تعبير فعل مضارع {يرى} و {تقوم} _ كه مفيد استمرار است _ به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 1

1 - تمجيد خداوند از پيامبر ( ص ) و ياران آن حضرت به خاطر شب زنده دارى و قرائت قرآن

إنّ ربّك يعلم أنّك تقوم . .. و طائفة من الذين معك

مطلب ياد شده از تذكر به علم خداوند، استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 26 - 4

4 - فرمان الهى به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر شب زنده دارى و تسبيح خداوند در بيشتر اوقات شب

و سبّحه ليلاً طويلاً

تهجد مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 9 - 2

2 - عبادت شبانه با سجده و قيام ، دغدغه خاطر داشتن از روز قيامت و اميد به رحمت الهى ، از اوصاف و نشانه هاى مؤمنان راستين

أمّن هو ق_نت ءاناء الّيل ساجدًا و قائمًا يحذر الأخرة و يرجوا رحمة ربّه

آيه شريفه به قرينه مقابله با آيه قبل _ كه درباره انسان هاى كافر بود _ درصدد بيان اوصاف و نشانه هاى مؤمنان راستين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 50

50- { سأله [ الصادق ( ع ) ] عبداللّه بن سُنان ، عن

قول اللّه عزّوجلّ { سيماهم فى وجوههم من أثر السجود } قال : هو السَّهَر فى الصلاة ;

عبداللّه بن سنان از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ {سيماهم فى وجوههم من أثر السجود} پرسيد، آن حضرت فرمود: منظور [اثر ]شب زنده دارى با نماز است}.

خيريت تهجد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 37

37 - شب زنده دارى ، تلاوت قرآن ، اقامه نماز ، پرداخت زكات و انفاق ، از مظاهر نيكوكارى و مصداق هاى بارز كار هاى خير

تقوم أدنى من ثلثى الّيل . .. فاقرءوا ما تيسّر من القرءان ... و ما تقدّموا لأنفسك

زمان تهجد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 17 - 4

4 _ سحرگاهان ، مناسبترين زمان براى استغفار و طلب آمرزش از درگاه خداوند

و المستغفرين بالاسحار

زمينه تهجد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 64 - 6

6 _ اعتقاد به ربوبيت خداوند ، مقتضى شب زنده دارى و عبادت و نماز براى او است .

و الذين يبيتون لربّهم سجّدًا و قي_مًا

آمدن قيد {لربّهم} و ياد ربوبيت خدا، به جاى ديگر اوصاف او همچون رحمان، مى تواند گوياى برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 16 - 6

6 - ترس و اميد ، برانگيزاننده مؤمنان به تهجد و شب زنده دارى است .

يدعون ربّهم خوفًا و طمعًا

{خوفاً} و {طمعاً} بنابراين كه مفعول لأجلِه باشند، مفيد اين معنايند كه آنان به خاطر ترس و

اميدى كه در دل دارند، اقدام به نيايش مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 17 - 3

3 - بازداشتن جسم از لذت خواب شبانگاهى به خاطر خداوند ، ملاك بارز تقوا

إنّ المتقين فى جنّ_ت . .. كانوا قليلاً من الّيل ما يهجعون

زمينه كمى مدت تهجد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 16

16 - مريضى ، تأمين نياز هاى زندگى و شركت در جنگ با دشمن ، از عذر هاى پذيرفته شده براى كاستن از عبادت شبانه و شب زنده دارى

علم أن سيكون منكم مرضى . .. فاقرءوا ما تيسّر منه

سختى تهجد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 75 - 8

8 _ فروتنى ، شب زنده دارى ، حلم ، توبه ، عفو كريمانه ، پذيرش حق ، دورى از اسراف ، تنگ گيرى ، شرك ، زنا ، آدم كشى و سخن باطل ، امرى دشوار و مقتضى صبر و شكيبايى

و عباد الرحم_ن الذين يمشون على الأرض هونًا . .. و الذين لايشهدون الزور ... أُول_

صبر در تهجد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 75 - 8

8 _ فروتنى ، شب زنده دارى ، حلم ، توبه ، عفو كريمانه ، پذيرش حق ، دورى از اسراف ، تنگ گيرى ، شرك ، زنا ، آدم كشى و سخن باطل ، امرى دشوار و مقتضى صبر و شكيبايى

و عباد الرحم_ن الذين يمشون على الأرض هونًا .

.. و الذين لايشهدون الزور ... أُول_

فلسفه تهجد محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 5 - 3

3 - بالا بردن توان پيامبر ( ص ) براى به دوش گرفتن مسؤوليت سنگين و گران بار رسالت ، فلسفه توصيه خداوند به آن حضرت مبنى بر شب زنده دارى و تلاوت قرآن

قم الّيل . .. و رتّل القرءان ترتيلاً . إنّا سنلقى عليك قولاً ثقيلاً

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه جمله {إنّا سنلقى. ..} در مقام تعليل براى {قم الليل...} است; يعنى، به شب زنده دارى بپرداز; زيرا به زودى سخنى گران بار بر تو القا خواهيم كرد.

محدوده تهجد محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 2 - 1،2

1 - فرمان خداوند به پيامبر ( ص ) ، به شب زنده دارى جز اندكى از شب

قم الّيل إلاّ قليلاً

{إلاّ قليلاً} استثنا از {ليل} است و مقصود از آن، استثنا از اجزاى يك شب و يا استثنا از ليالى (شب ها) است. برداشت ياد شده، مبتنى بر احتمال نخست است.

2 - رخصت يافتن پيامبر ( ص ) ، به ترك شب زنده دارى در اندكى از شب ها از سوى خداوند

قم الّيل إلاّ قليلاً

در صورتى كه {إلاّ قليلاً} استثنا از شب باشد _ نه اجزاى آن _ مفاد آيه چنين مى شود: پيامبر(ص) اجازه دارد به خاطر بروز برخى از موانع (همچون جنگ، بيمارى، سفر و. ..) نماز شب را ترك كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73

- 3 - 1،2

1 - مجاز بودن پيامبر ( ص ) ، در عبادت و شب زنده دارى به اكتفا نمودن به نيمى از شب

قم الّيل . .. نصفه

2 - مجاز بودن پيامبر ( ص ) ، در عبادت و شب زنده دارى به كاستن از نيمى از شب به مقدار كمى

قم الّيل . .. نصفه أو انقص منه قليلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 4 - 1،2

1 - مجاز بودن پيامبر ( ص ) ، در افزودن بر عبادت و شب زنده دارى خود بيش از نيمى از شب

قم الّيل . .. نصفه ... أو زِدْ عليه

2 - مخيّر بودن پيامبر ( ص ) ، در تعيين ميزان عبادت و شب زنده دارى خود ، از نيمى از شب و يا كمى كمتر يا بيشتر از آن

قم الّيل . .. نصفه أو انقص منه قليلاً . أو زِدْ عليه

مدت تهجد صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 6،7،8،46

6 - اندازه گيرى كامل شب و روز و مقدار دقيق شب زنده دارى براى مؤمنان و ياران پيامبر ( ص ) ميسّر و آسان نبود .

علم أن لن تحصوه

7 - مؤمنان و ياران پيامبر ( ص ) ، در آغاز بعثت مدتى چند به شب زنده دارى به ميزان دوسوم يا نصف و يا يك سوم از شب موظف شده بودند .

و طائفة من الذين معك . .. علم أن لن تحصوه

8 - رخصت يافتن مؤمنان و ياران پيامبر ( ص ) ، به كاستن از

مدّت شب زنده دارى خويش و انجام آن به ميزان ميسور و ممكن

علم أن لن تحصوه فتاب عليكم

در گذشتن خداوند از مؤمنان شب زنده دار _ پس از يادآورى به كم و زياد شدن ميزان شب زنده دارى آنان _ حاكى از رخصت دادن او، به اين كمى و زيادى است.

46 - { رُوِىَ عن أبى جعفر و أبى عبداللّه ( عليهماالسلام ) انّ السبب فى ( نزول ) ه_ذه السورة أنّ النبىّ ( ص ) كان يقوم هو و أصحابه الليل كلّه للصلاة حتّى تورمت أقدامهم من كثرة قيامهم فشقّ ذلك عليه و عليهم فنزلت السورة بالتخفيف عنهم فى قوله تعالى : { و اللّه يقدّر الليل و النهار علم أن لن تحصوه } أى لن تُطِيقوه ;

از امام باقر و امام صادق(عليهماالسلام) روايت شده كه سبب نزول اين سوره (مزّمّل) اين بود كه پيامبر(ص) و اصحابش، تمام شب را براى نماز مى ايستادند تا اين كه پاهايشان از كثرت ايستادن ورم كرد. و اين بر پيامبر و ياران آن حضرت مشقت بار شد; پس اين سوره براى تخفيف دادن به آنان نازل شد. آن جا كه خداوند متعال فرمود: {و اللّه يقدّر الليل و النهار علم أن لن تحصوه} و {لن تحصوه} به معناى لن تطيقوه است; [يعنى، خداوند مى داند كه شما توان اين كار را نداريد]}.

مدت تهجد محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 3،6،46

3 - شب زنده دارى پيامبر ( ص ) ، نزديك به دوسوم از شب يا نصف آن و يا يك سوم آن بود .

أنّك تقوم

أدنى من ثلثى الّيل و نصفه و ثلثه

6 - اندازه گيرى كامل شب و روز و مقدار دقيق شب زنده دارى براى مؤمنان و ياران پيامبر ( ص ) ميسّر و آسان نبود .

علم أن لن تحصوه

46 - { رُوِىَ عن أبى جعفر و أبى عبداللّه ( عليهماالسلام ) انّ السبب فى ( نزول ) ه_ذه السورة أنّ النبىّ ( ص ) كان يقوم هو و أصحابه الليل كلّه للصلاة حتّى تورمت أقدامهم من كثرة قيامهم فشقّ ذلك عليه و عليهم فنزلت السورة بالتخفيف عنهم فى قوله تعالى : { و اللّه يقدّر الليل و النهار علم أن لن تحصوه } أى لن تُطِيقوه ;

از امام باقر و امام صادق(عليهماالسلام) روايت شده كه سبب نزول اين سوره (مزّمّل) اين بود كه پيامبر(ص) و اصحابش، تمام شب را براى نماز مى ايستادند تا اين كه پاهايشان از كثرت ايستادن ورم كرد. و اين بر پيامبر و ياران آن حضرت مشقت بار شد; پس اين سوره براى تخفيف دادن به آنان نازل شد. آن جا كه خداوند متعال فرمود: {و اللّه يقدّر الليل و النهار علم أن لن تحصوه} و {لن تحصوه} به معناى لن تطيقوه است; [يعنى، خداوند مى داند كه شما توان اين كار را نداريد]}.

مدت تهجد مسلمانان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 4،6،7،8

4 - شب زنده دارى گروهى از مؤمنان به تأسّى از پيامبر ( ص ) ، نزديك به دوسوم از شب يا نصف آن و يا يك سوم آن

تقوم أدنى من ثلثى اليل . .. و طائفة من الذين

معك

6 - اندازه گيرى كامل شب و روز و مقدار دقيق شب زنده دارى براى مؤمنان و ياران پيامبر ( ص ) ميسّر و آسان نبود .

علم أن لن تحصوه

7 - مؤمنان و ياران پيامبر ( ص ) ، در آغاز بعثت مدتى چند به شب زنده دارى به ميزان دوسوم يا نصف و يا يك سوم از شب موظف شده بودند .

و طائفة من الذين معك . .. علم أن لن تحصوه

8 - رخصت يافتن مؤمنان و ياران پيامبر ( ص ) ، به كاستن از مدّت شب زنده دارى خويش و انجام آن به ميزان ميسور و ممكن

علم أن لن تحصوه فتاب عليكم

در گذشتن خداوند از مؤمنان شب زنده دار _ پس از يادآورى به كم و زياد شدن ميزان شب زنده دارى آنان _ حاكى از رخصت دادن او، به اين كمى و زيادى است.

مقدار تهجد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 19

19 - شب زنده دارى ، نبايد به مقدارى باشد كه به سلامت مؤمنان آسيب رساند و يا مانع از تلاش روزانه براى تأمين زندگى و يا پيكار در راه خدا شود .

فاقرءوا ما تيسّر من القرءان علم أن سيكون منكم مرضى . .. فاقرءوا ما تيسّر منه

مقدار تهجد بيماران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 15

15 - رعايت حال مريضان ، مسافران تاجر و سوداگر و جنگ جويان خداجو ، فلسفه تخفيف دادن تكليف شب زنده دارى و كاستن از آن ، به ميزان ميسور و ممكن

فاقرءوا

ما تيسّر من القرءان علم أن سيكون منكم مرضى و. .. و ءاخرون يق_تلون فى سبي

عبارت {ضرب فى الأرض} در معانى سفر براى تجارت و خارج شدن براى جنگ آمده است; ولى با آمدن {و آخرون يقاتلون فى سبيل اللّه} معناى اول مراد است.

مقدار تهجد تاجران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 15

15 - رعايت حال مريضان ، مسافران تاجر و سوداگر و جنگ جويان خداجو ، فلسفه تخفيف دادن تكليف شب زنده دارى و كاستن از آن ، به ميزان ميسور و ممكن

فاقرءوا ما تيسّر من القرءان علم أن سيكون منكم مرضى و. .. و ءاخرون يق_تلون فى سبي

عبارت {ضرب فى الأرض} در معانى سفر براى تجارت و خارج شدن براى جنگ آمده است; ولى با آمدن {و آخرون يقاتلون فى سبيل اللّه} معناى اول مراد است.

مقدار تهجد مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 15

15 - رعايت حال مريضان ، مسافران تاجر و سوداگر و جنگ جويان خداجو ، فلسفه تخفيف دادن تكليف شب زنده دارى و كاستن از آن ، به ميزان ميسور و ممكن

فاقرءوا ما تيسّر من القرءان علم أن سيكون منكم مرضى و. .. و ءاخرون يق_تلون فى سبي

عبارت {ضرب فى الأرض} در معانى سفر براى تجارت و خارج شدن براى جنگ آمده است; ولى با آمدن {و آخرون يقاتلون فى سبيل اللّه} معناى اول مراد است.

مقدار تهجد مسافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 15

15 -

رعايت حال مريضان ، مسافران تاجر و سوداگر و جنگ جويان خداجو ، فلسفه تخفيف دادن تكليف شب زنده دارى و كاستن از آن ، به ميزان ميسور و ممكن

فاقرءوا ما تيسّر من القرءان علم أن سيكون منكم مرضى و. .. و ءاخرون يق_تلون فى سبي

عبارت {ضرب فى الأرض} در معانى سفر براى تجارت و خارج شدن براى جنگ آمده است; ولى با آمدن {و آخرون يقاتلون فى سبيل اللّه} معناى اول مراد است.

ناظر تهجد محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 218 - 1

1 - دلجويى خداوند از پيامبر ( ص ) با يادآورى نظارت دائمى خويش بر قيام و راز و نياز هاى شبانه وى

و توكّل على العزيز الرحيم . الذى يريك حين تقوم

به گفته برخى از مفسران {قيام}، در اصطلاح قرآن عَلَم بالغلبه براى برخاستن در شب و راز و نياز كردن با خدا است.

وقت تهجد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 79 - 10

10- لحظات آرام و تيره شب ، لحظاتى مناسب براى ارتباط با خدا و اوج گرفتن در مقامات معنوى

و من الّيل فتهجّد به . .. عسى أن يبعثك ربّك مقامًا محمودًا

هر چند عبادت در همه حالات مناسب است، اما اختصاص به ذكر شب از ميان ساير اوقات بخصوص با لفظ {تهجّد} _ كه بيدار شدن از خواب را دربردارد _ مى تواند بر نكته فوق دلالت داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 6 - 5

5 - لزوم پرداختن به تهّجد

، پس از استراحت

إنّ ناشئة الّيل هى أشدّ وط_ًا

برخى از اهل لغت {ناشئة الليل} را به برخاستن پس از خوابيدن (القومة بعد النومة) معنا كرده اند (قاموس المحيط).

تهديد از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تهديد

آثار تهديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 154 - 2

2 _ يهود ، مردمانى طغيانگر كه جز با تهديد ، در برابر حق تسليم نمى شدند .

و رفعنا فوقهم الطور بميثقهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 44 - 20

20- استفاده از تهديد و تشويق ، روش قرآن در تربيت و هدايت انسان

إنه كان حليمًا غفورًا

{حليماً} دربردارنده تهديد و {غفوراً} نويدى است اميدبخش و مشعر به تشويق

آثار تهديد انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 13 - 7

7- در پى تهديد شدن انبيا از سوى كفار ، خداوند به پيامبران وحى كرد كه قطعاً ستمگران را هلاك خواهد كرد .

قالوا . .. لنخرجنّكم ... فأوحى إليهم ربّهم لنهلكنّ الظ_لمين

آثار تهديد به عذاب دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 25 - 3

3 - توجه دادن به عذاب آخرت ، بازدارنده تر از تهديد به عذاب دنيوى است .

نكال الأخرة و الأولى

عذاب آخرت، ممكن است از آن جهت نكال و مايه عبرت باشد كه توجه به آن در دنيا، ديگران را از فرجام كافران مى ترساند و از همسانى با گرفتاران به عذاب بر حذر مى دارد. در اين صورت تقديم {الأخرة} بر {الأولى}، بيانگر نقش برتر آن در عبرت آموزى است.

اعتدال در تهديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 8 - 19

19- لزوم رعايت اعتدال در تهديد و ايجاد موازنه بين خوف و رجا ، در كار تبليغ و هدايت خلق

قل إن افتريته فلا تملكون لى من اللّه شيئًا . .. و هو الغفور الرحيم

خداوند، همپاى تهديد منكران رسالت، غفران گسترده خويش را نيز به رخ آنان مى كشد و اين خود گوياى حقيقت ياد شده است.

تهديد ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 81 - 2

2 _ قوم ابراهيم او را به آسيب ديدن از جانب معبودهاى خود تهديد مى كردند.

و لاأخاف ما تشركون به . .. و كيف أخاف ما أشركتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 46 - 3،6

3- آزر ، ابراهيم ( ع ) را _ در صورت دست نكشيدن از بت ستيزى _ به سنگساركردن تهديد كرد .

لئن لم تنته لأرجمنّك

{رجم} كه در اصل به معناى كشتن به وسيله سنگسار بوده است، به هريك از انواع كشتن نيز اطلاق مى گردد. اين لغت، به معناى ناسزا گفتن نيز آمده است (لسان العرب). در آيه، همه اين معانى محتمل است و برداشت يادشده براساس اصل معناى آن است.

6- آزر با تهديد ابراهيم ( ع ) به سنگسار كردن و نيز دور ساختن او از خود ، در صدد تحميل عقيده خويش بر ابراهيم ( ع ) و بازداشتن او از توحيد بود .

لئن لم تنته لأرجمنّك واهجرنى مليًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

14 - عنكبوت - 29 - 24 - 1

1 - تنها واكنش قوم ابراهيم در برابر دعوت آن حضرت به توحيد عبادى ، تصميم به قتل و يا سوزاندن وى بود !

و إبرهيم إذ قال لقومه . .. اعبدوه ... فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا اقتلوه أو

تهديد ابو جهل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 35 - 3

3 - ابوجهل ، مورد نفرين و تهديد خداوند به عذاب

أولى لك فأولى ثمّ أولى لك فأولى

تهديد ابو لهب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مسد - 111 - 1 - 1،2

1 - خداوند ، با نفرين بر ابولهب ، او را به ضايع ساختن دستاورد ها و تلاش هايش تهديد كرد .

تبّت يدا أبى لهب و تبّ

{تَبٌّ} (مصدر {تبّت} و {تَبَّ}); يعنى، هلاكت (نهايه ابن اثير). {تَبٌّ} و {تبابٌ} به معناى قرار گرفتن دائم در خسارت است (مفردات). {تبّت يداه}; يعنى، دست هاى او ضايع شدند و زيان ديدند (قاموس). زيان ديدن دست، كنايه از هدر رفتن تلاش ها و دستاوردها است.

2 - ابولهب ، مورد نفرين و تهديد خداوند ، به گرفتارى در هلاكت و فرجامى زيان بار

و تبّ

فاعل {تبّ}، ابولهب است و نفرين خداوند به شخص او تعلق گرفته است. از آن جا كه معناى حقيقى نفرين، درباره خداوند تصور ندارد; مراد تهديد و توبيخ خواهد بود.

تهديد اذيت كنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 58 - 10

10 - آزاردهندگان مردان و زنان مؤمن ، مورد تهديد خداوندند .

و الذين

يؤذون المؤمنين . .. فقد احتملوا ... إثمًا مبينًا

گناه معرفى كردن آزار و اذيت مؤمنان، هشدار به افراد اذيت كننده است تا مواظب كار خود باشند.

تهديد استهزاگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 1 - 4

4 - طعن زنندگان به مردم با سخن يا اشاره ، مورد نفرين خداوند و تهديد به عذاب جهنّم

ويل لكلّ همزة لمزة

برخى از مفسران، كلمه {ويل} را نفرين دانسته و گفته اند: نفرين در اين موارد، همان تهديد به عقاب است. برداشت ياد شده، علاوه بر بيان اين نظر، گوياى تفاوتى است كه برخى از اهل لغت، درباره {همزة} و {لمزة} بيان داشته و گفته اند: {همزة}; يعنى، كسى كه همنشين خود را با الفاظ بد، بيازارد و {لمزة}; يعنى، كسى كه با چشم يا سر، به همنشين خود اشاره كند. (مجمع البيان)

تهديد استهزاگران محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 41 - 11

11- استهزاكنندگان پيامبر ( ص ) ، به عذاب الهى تهديد شدند .

و لقد استهزئَ برسل من قبلك فحاق بالذين سخروا منهم ما كانوا به يستهزءون

با توجه به اين كه در آيات پيشين، سخن از استهزاى كافران نسبت به پيامبراكرم(ص) در ميان بوده; از يادآورى ابتلاى مسخره كنندگان پيامبران به عذاب، چنين استفاده مى شود كه اين فرجام در پيش روى استهزاكنندگان پيامبر(ص) نيز هست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 63 - 13

13 - استهزاگران پيامبر ( ص ) ، از طريق طرح پرسش هايى از امور غيبى ، از

سوى خداوند تهديد شدند .

يسئلك الناس عن الساعة . .. و ما يدريك لعلّ الساعة تكون قريبًا

برداشت بالا، بنابراين احتمال است كه طرح پرسش، به منظور استهزا و مسخره كردن پيامبر(ص) بوده است. بنابراين، {لعلّ الساعة...} با توجه به تكرار اسم ظاهر به جاى ضمير، مى تواند براى تهديد مسخره كنندگان باشد.

تهديد استهزاگران وحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 6 - 5

5 - تهديد استهزاگران وحى از سوى خداوند به كيفر هاى اخروى

فسيأتيهم أنب_ؤا ما كانوا به يستهزءون

تهديد اسيران غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 71 - 5

5 _ خداوند ، اسيران جنگ بدر را به گرفتار شدن دوباره به دست مسلمانان ، در صورت ادامه خيانت ، تهديد كرد .

و إن يريدوا خيانتك

جواب شرط {و إن يريدوا خيانتك . .. } در تقدير است و جمله {فقد خانوا اللّه ... } جانشين آن شده و دلالت بر آن دارد كه جمله با تقدير آن چنين است: اگر اسيران خيانتى دوباره را در سر مى پرورانند باكى نداشته باشيد و از آزادسازى آنان ابا نكنيد. زيرا خداوند خيانتكاران را در سلطه شما قرار خواهد داد ; همان گونه كه در جنگ بدر شما را بر آنان مسلط ساخت.

تهديد اشراف قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 37 - 2،3

2 - تهديد أكيد سليمان ( ع ) مبنى بر فرستادن سپاهى گران ، پرتوان و بى هماورد به سوى مشركان سبا

فلنأتينّهم بجنود لاقبل لهم بها

جمله

{لا قبل لهم بها} صفت {جنود} است; يعنى، سپاهى چنان عظيم كه ايشان را توان رويارويى با آن نباشد.

3 - هشدار سليمان ( ع ) به دربار سبا درباره پى آمد هاى ناگوار جنگ ( تبعيد ، آوارگى ، ذلت و خوارى )

و لنخرجنّهم منها أذلّة و هم ص_غرون

{أذلة} جمع {ذليل} و حال براى ضمير {هم} است; يعنى، آنان را از آن سرزمين همراه با ذلت و خوارى اخراج خواهيم كرد. عبارت {هم صاغرون} به تقدير {هم صاغرون فيها} است; يعنى، و در آن سرزمين، بيگانه، حقير و آواره خواهند بود.

تهديد اشراف مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 88 - 2

2 _ اشراف كفرپيشه مدين ، شعيب و مؤمنان به رسالتش را به تبعيد دسته جمعى تهديد كردند .

لنجرجنك يشعيب و الذين ءامنوا معك من قريتنا

{معك} مى تواند متعلق به {لنخرجنك} باشد. بر اين مبنا {لنخرجنك} حاكى از تبعيد دسته جمعى است.

تهديد اصحاب اخدود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 10 - 16

16 - خداوند ، اصحاب اخدود را به جهنم و عذاب سوزانى سخت تر از آن گرفتار خواهد كرد .

إنّ الذين . .. فلهم عذاب جهنّم و لهم عذاب الحريق

عبارت {الذين فتنوا} عام است و شامل تمام آزار دهندگان مردم مؤمن مى شود; چه در گذشته بدون توبه مرده باشند و يا در آينده و حال پيدا شده و فرصت توبه را از دست دهند. سياق آيات، قرينه بر اين است كه اصحاب {اخدود} مصداق بارز اين گروه بودند.

تهديد اصحاب كهف

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 16 - 1

1- اصحاب كهف ، از سوى جامعه كفر ، مورد تهديد بودند و نيروى كافى براى مقابله با آنان را نداشتند .

و إذ اعتزلتموهم و ما يعبدون إلاّ اللّه فأوُواْ إلى الكهف

كنارگيرى (اعتزال) اصحاب كهف از جامعه خويش، نشانگر در تنگنا قرار گرفتن آنان از سوى جامعه و فشار مشركان بر ايشان است.

تهديد افشاگران عيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 148 - 12

12 _ هشدار و تهديد خداوند به افشا كنندگان عيوب مردم و هتك كنندگان حرمت آنان

لايحب اللّه الجهر بالسوء . .. و كان اللّه سميعاً عليماً

توصيف خداوند به شنوايى و آگاهى، پس از بيان اوامر و نواهى، غالباً براى تهديد به كيفر و عقاب آورده مى شود.

تهديد اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 18 - 3

3 - تهديد شدن كافران تكذيب گر ، به نزول عذاب الهى همچون اقوام و ملل پيشين

و لقد كذّب الذين من قبلهم فكيف كان نكير

تهديد امتيازطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 4 - 3

3 - خداوند ، با تهديد رقابت كنندگان در امتيازات مادى ، بر ظهور حقيقت و مواجه شدن آنان با كيفر اخروى تأكيد كرده است .

ثمّ كلاّ سوف تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 7 - 4

4 - مشاهده جهنم و آتش سوزان آن و پيدايش علم حضورى براى گرفتاران به

آن در قيامت ، تهديدى الهى و هشدارى ترديدناپذير ، براى دل بستگان به امتيازات دروغين

ألهيكم التكاثر . .. ثمّ لترونّها عين اليقين

تهديد انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 13 - 1

1- اقوام كافر پيشين پس از مواجهه با برهان هاى روشن و دلايل منطقى انبيا و پافشارى آنان بر مواضع خويش ، آنان را تهديد به تبعيد و يا بازگرداندن اجبارى به كفر ( ارتداد ) مى كردند .

و ما لنا ألاّ نتوكّل . .. لنصبرنّ على ما ءاذيتمونا ... و قال الذين كفروا لرسلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 14 - 1،3

1- وعده خداوند به اسكان انبيا در سرزمين خويش ، در پى تهديد به اخراج شدن آنان از سوى اقوام كافر

و قال الذين كفروا لرسلهم لنخرجنّكم من أرضنا. .. فأوحى إليهم ... و لنسكننّكم الأر

3- تهديد شدن كافران ظالم به مرگ از سوى خداوند ، در پى تهديد شدن انبياى الهى از سوى آنان به اخراج از سرزمين مسكونى خويش

و قال الذين كفروا . .. لنخرجنّكم من أرضنا ... فأوحى إليهم ربّهم لنهلكنّ الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 77 - 4

4- بسيارى از رسولان الهى ، چونان پيامبر ( ص ) ، با توطئه و كارشكنى و تهديد به تبعيد و اخراج از وطن خويش ، رو به رو بودند .

و إن كادوا ليستفزّونك . .. سنّة من قد أرسلنا قبلك من رسلنا

تهديد انبياى انطاكيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

15 - يس - 36 - 18 - 6

6 - مردم انطاكيه ، پيامبران شان را در صورت دنبال كردن رسالت خود ، به سنگسار شدن و شكنجه دردناك تهديد كردند .

لئن لم تنتهوا لنرجمنّكم و ليمسّنّكم منّا عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 19 - 3

3 - مردم انطاكيه ، به جهت تهديد كردن پيامبران شان به سنگسار شدن و شكنجه ، مورد سرزنش ايشان قرار گرفتند .

قالوا ط_ئركم معكم أئن ذكّرتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 20 - 1

1 - حبيب نجار ، از حاشيه و كرانه شهر انطاكيه به دفاع از پيامبران تهديد شده به سنگسار و شكنجه ، شتافت .

و جاء من أقصا المدينة رجل يسعى

بيشتر مفسران _ براساس شواهد تاريخى و روايات مربوطه _ بر اين باورند كه مقصود از {رجل} حبيب نجار است و آيه شريفه تا آيه 27 درباره سرگذشت او مى باشد. گفتنى است كه حبيب نجار در كرانه شهر انطاكيه مى زيست و به عبادت در غار و يا چرانيدن گوسفندان مشغول بود و آن گاه كه شنيد پيامبران به سنگسار و شكنجه تهديد شده اند، به ميان مردم آمد و به دفاع از آنان برخاست. گفتنى است {الف} و {لامِ} {المدينة} براى عهد است و اشاره به شهر {اصحاب القرية} دارد.

تهديد انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 89 - 3

3- انسان ، بدون رهنمود هاى وحى و دين الهى ، در معرض خطر ها و

تهديد هاى جدى است .

و قل إنى أنا النذير المبين

انذار و اخطار پيامبران، دليل وجود خطرها و تهديدهاى بسيارى در پيش روى بشر است. بنابراين اگر انسان انذار و اخطارهاى پيامبران را ناديده بگيرد، دچار خطرها و آفتهاى بسيارى خواهد شد.

تهديد اهل تكاثر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 6 - 1

1 - مشاهده دوزخ در قيامت و گرفتارى به عذاب آن ، تهديدى الهى و هشدارى ترديدناپذير براى دلبستگان به امتيازات دروغين

لترونّ الجحيم

چنانچه {لترونّ الجحيم} جمله مستقلى باشد; بيانگر قطعى بودن رؤيت جهنم براى مخاطبان {ألهيكم التكاثر} خواهد بود سياق آيه كه بر تهديد اهل تكاثر دلالت دارد، نشانگر آن است كه مراد از ديدن جهنم، گرفتارى به آن است; بنابر اين حرف {ثمّ} در آيه آخر (ثمّ لتسئلنّ . ..)، بر تراخى رتبى دلالت دارد; زيرا حسابرسى، پيش از گرفتارى به عذاب جهنّم است.

تهديد اهل تكاثر مقارن بعثت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 3 - 4

4 - خداوند ، تهديدكننده افزون نمايان عصر بعثت به كيفرى گريزناپذير

ألهيكم التكاثر . .. كلاّ سوف تعلمون

تهديد اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 109 - 24

24 - هشدار خداوند به توطئه گران اهل كتاب و تهديد آنان به پاسخى مناسب

حتى يأتى اللّه بأمره إن اللّه على كل شىء قدير

در برداشت فوق، جمله {إن اللّه . ...} در ارتباط با حكم جهاد - كه از {يأتى اللّه بأمره} استفاده مى شود - ملاحظه شده است.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 144 - 22

22 - اهل كتاب مورد تهديد خداوند به خاطر موضعگيرى و مخالفتشان با تغيير قبله

و ما اللّه بغفل عما يعملون

{و ما اللّه . ..} كنايه از تهديد اهل كتاب به كيفرهاى الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 4 - 13

13 _ تهديد شدن اهل كتاب ( يهود و نصارا ) به عذاب سخت الهى ، در صورت كفر به آيات خداوند ، قرآن ، تورات و انجيل

نزّل عليك . .. انّ الّذين كفروا ... لهم عذاب شديد

از شأن نزول به دست مى آيد كه مورد آيه، اهل كتابند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 25 - 1

1 _ تهديد اهل كتاب از سوى خداوند ، به لحاظ كفرشان به آيات الهى ، قتل پيامبران و عدالتخواهان و افترايشان در دين

قالوا لن تمسّنا النار . .. فكيف اذا جمعناهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 111 - 3

3 _ رويارويى اهل كتاب با مسلمانان و تهديد آنان به پيكار عليه مسلمانان

و إن يقتلوكم يولّوكم الادبار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 151 - 6

6 _ اهل كتاب در صورت انكار پيامبر ( ص ) و يا هر يك از رسولان الهى ، به عذابى خوار كننده گرفتار خواهند شد .

أولئك هم الكفرون حقّاً و أعتدنا للكفرين عذاباً مهيناً

به گفته مفسران، مصداق مورد نظر براى {للكفرين}، يهود

و نصارا هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 61 - 9

9 _ اهل كتاب مورد تهديد و هشدار خداوند به خاطر برخورد منافقانه آنان با مسلمانان

و اللّه اعلم بما كانوا يكتمون

هدف از بيان آگاهى كامل خدا به اسرار پليد گروهى از اهل كتاب، مى تواند تهديد آنان به رسوايى در دنيا و عذاب الهى در آخرت باشد.

تهديد اهل مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 93 - 1،4

1_ شعيب ( ع ) از سر تهديد و هشدار ، از كفرپيشگان لجوج خواست تا همچنان بر مواضع نادرستشان پافشارى كنند .

و ي_قوم اعملوا على مكانتكم

4_ شعيب ( ع ) ، كفرپيشگان قومش را به عذابى خواركننده هشدار داد .

سوف تعلمون من يأتيه عذاب يخزيه . .. وارتقبوا

تهديد بخيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 180 - 28

28 _ تهديد و هشدار الهى نسبت به بخيلان

و اللّه بما تعملون خبير

تهديد بدعت گزاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 60 - 4

4 _ خداوند ، مشركان صدر اسلام رابه خاطر افترا بستن و تحريم حلال ها ، به كيفر سخت قيامت تهديد كرد .

فجعلتم منه حراماً و حللا . .. و ما ظن الذين يفترون على اللّه الكذب يوم القيمة

تهديد بدكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 4 - 16

16 - تهديد بدكاران ، به كيفر اعمال از سوى خداوند

و اللّه بما

تعملون بصير

يادآورى اين حقيقت كه خداوند، بر اعمال مردم آگاهى كامل دارد، دربردارنده تهديد بدكاران و نيز متضمن تشويق نيكوكاران است.

تهديد برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 62 - 7

7_ يوسف ( ع ) على رغم ترغيب و تهديد برادران و نيز آماده سازى همه زمينه هاى مراجعت آنان ، اطمينان به بازگشت آنان نداشت و عدم موافقت يعقوب را با سفر بنيامين محتمل مى دانست .

لعلهم يرجعون

تهديد بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 72 - 2

2 - خداوند ، قوم موسى رابه معرفى قاتل نويد داد و قاتلان را به افشاى هويتشان تهديد كرد .

و اللّه مخرج ما كنتم تكتمون

مراد از {ما كنتم تكتمون} (آنچه را كتمان مى كرديد)، به قرينه جمله قبل، معرفى نكردن قاتل على رغم آگاهى به آن است. مراد از {إخراج} (مصدر مخرج)، به قرينه تكتمون، آشكار ساختن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 74 - 19

19 - بنى اسرائيليان گنهكار و داراى اعمال ناشايست ، مورد تهديد خداوند به كيفر و مجازات

و ما اللّه بغفل عما تعملون

از هدفهاى بيان آگاهى و توجه خداوند به اعمال گنهكاران، تهديد ايشان به كيفر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 71 - 22

22 _ تهديد الهى نسبت به تبهكاران بنى اسرائيل

ثم عموا و صموا كثير منهم و اللّه بصير بماتعملون

از اهداف بيان آگاهى خداوند به رفتار و اعمال تبهكاران، تهديد آنان به عذاب

و مانند آن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 93 - 12

12 _ خداوند ، بنى اسرائيل را به خاطر ناسپاسى ها و ايجاد اختلاف ، سرزنش كرده و به كيفر اخروى تهديد فرمود .

و لقد بوّأنا بنى إسرءيل مبوّأ صدق . .. فما اختلفوا حتى جاءهم العلم إن ربك يقضى ب

تهديد به آوارگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 37 - 3

3 - هشدار سليمان ( ع ) به دربار سبا درباره پى آمد هاى ناگوار جنگ ( تبعيد ، آوارگى ، ذلت و خوارى )

و لنخرجنّهم منها أذلّة و هم ص_غرون

{أذلة} جمع {ذليل} و حال براى ضمير {هم} است; يعنى، آنان را از آن سرزمين همراه با ذلت و خوارى اخراج خواهيم كرد. عبارت {هم صاغرون} به تقدير {هم صاغرون فيها} است; يعنى، و در آن سرزمين، بيگانه، حقير و آواره خواهند بود.

تهديد به اخراج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 167 - 1

1 - تهديد شدن لوط ( ع ) از سوى قوم خود ، به اخراج و تبعيد در صورت دست برنداشتن از تبليغ

قالوا لئن لم تنته . .. من المخرجين

ضمير فاعل در {قالوا} به قوم لوط باز مى گردد {إنتهاء} (مصدر تنته) يعنى دست برداشتن و پايان دادن.

تهديد به ارتداد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 13 - 1

1- اقوام كافر پيشين پس از مواجهه با برهان هاى روشن و دلايل منطقى انبيا

و پافشارى آنان بر مواضع خويش ، آنان را تهديد به تبعيد و يا بازگرداندن اجبارى به كفر ( ارتداد ) مى كردند .

و ما لنا ألاّ نتوكّل . .. لنصبرنّ على ما ءاذيتمونا ... و قال الذين كفروا لرسلهم

تهديد به اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 77 - 7

7 _ حضرت موسى ( ع ) ، همراه با نفى ساحريت از خود ، فرعون و اطرافيانش را تهديد به شكست كرد و پيروزى قطعى خود را به آنان اعلام نمود .

و لا يفلح السحرون

تهديد به اعدام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 124 - 3

3 _ فرعون ، ساحران مؤمن به موسى ( ع ) را تهديد كرد كه پس از بريدن دست و پايشان تمامى آنان را به چوبه دار خواهد بست .

ثم لأصلبنكم أجمعين

تهديد به انتقام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 37 - 8

8 - دلدارى خداوند به مؤمنان و تهديد كافران و مشركان حق گريز به انتقام و شكست

أليس اللّه بعزيز ذى انتقام

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه ذيل آيه شريفه _ كه از عزت و انتقام خداوند سخن گفته _ داراى لحن تهديدآميز است.

تهديد به بارش سنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 83 - 6

6_ خداوند ، مشركان و كافران به پيامبر ( ص ) را به كيفر هاى دنيوى و فرو ريختن سنگ هاى عذاب

تهديد كرد .

و ما هى من الظ_لمين ببعيد

واقع شدن جمله {و ما هى . ..} پس از مخاطب قرار دادن پيامبر(ص) (عند ربك) مى تواند قرينه بر اين باشد كه: از مصداقهاى مورد نظر براى {الظالمين} مشركان و كافران عصر بعثت است.

تهديد به تبعيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 88 - 2

2 _ اشراف كفرپيشه مدين ، شعيب و مؤمنان به رسالتش را به تبعيد دسته جمعى تهديد كردند .

لنجرجنك يشعيب و الذين ءامنوا معك من قريتنا

{معك} مى تواند متعلق به {لنخرجنك} باشد. بر اين مبنا {لنخرجنك} حاكى از تبعيد دسته جمعى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 13 - 1

1- اقوام كافر پيشين پس از مواجهه با برهان هاى روشن و دلايل منطقى انبيا و پافشارى آنان بر مواضع خويش ، آنان را تهديد به تبعيد و يا بازگرداندن اجبارى به كفر ( ارتداد ) مى كردند .

و ما لنا ألاّ نتوكّل . .. لنصبرنّ على ما ءاذيتمونا ... و قال الذين كفروا لرسلهم

تهديد به تصليب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 49 - 9

9 - ساحران مؤمن به موسى ( ع ) ، مورد تهديد فرعون به قطع دست و پا و كشيده شدن بر صليب

لأُقطّعنّ أيديكم و أرجلكم من خل_ف و لأُصلّبنّكم أجمعين

تهديد به جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 109 - 4

4- پيامبر ( ص ) ، مشركان و كافران لجوج و حق

ناپذير را به جنگ و جهاد تهديد كرد .

فإن تولّوا فقل ءاذنتكم على سواء

برداشت ياد شده بر اساس يكى از احتمالاتى است كه ميان مفسران در باره اين آيه مطرح است و آن اين كه جمله {آذنتكم على سواء} تهديد به جنگ و هشدار به جهاد است. مانند آيه {فانبذ إليهم على سواء} (انفال (8) آيه 58).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 37 - 1،2،3

1 - رد هديه ملكه سبا از سوى سليمان ( ع ) و فرمان وى مبنى بر بازگشت سفير به سوى بلقيس با پيام جنگ

ارجع إليهم فلنأتينّهم بجنود

سياق آيات نشانگر اين نكته است كه سليمان(ع) هديه را نپذيرفت و به آنان برگرداند.

2 - تهديد أكيد سليمان ( ع ) مبنى بر فرستادن سپاهى گران ، پرتوان و بى هماورد به سوى مشركان سبا

فلنأتينّهم بجنود لاقبل لهم بها

جمله {لا قبل لهم بها} صفت {جنود} است; يعنى، سپاهى چنان عظيم كه ايشان را توان رويارويى با آن نباشد.

3 - هشدار سليمان ( ع ) به دربار سبا درباره پى آمد هاى ناگوار جنگ ( تبعيد ، آوارگى ، ذلت و خوارى )

و لنخرجنّهم منها أذلّة و هم ص_غرون

{أذلة} جمع {ذليل} و حال براى ضمير {هم} است; يعنى، آنان را از آن سرزمين همراه با ذلت و خوارى اخراج خواهيم كرد. عبارت {هم صاغرون} به تقدير {هم صاغرون فيها} است; يعنى، و در آن سرزمين، بيگانه، حقير و آواره خواهند بود.

تهديد به جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 81 - 14

14 _ منافقان متخلف از

جنگ ، مورد تهديد خداوند به آتش سوزان دوزخ

قل نار جهنم أشد حراً لو كانوا يفقهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 27 - 11

11 - تهديد كافران به آتش دوزخ از سوى خداوند

فويل للذين كفروا من النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 16 - 7

7 - بيم دادن خداوند به بندگانش ، درباره پيامد شوم كفر و شرك و گرفتار شدن به آتش دوزخ

لهم من فوقهم ظلل من النار . .. ذلك يخوّف اللّه به عباده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 26 - 1

1 - تهديد وليدبن مغيره ، به عذاب دوزخ از سوى خداوند

سأُصليه سقر

تهديد به حتميت كيفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 3 - 4

4 - خداوند ، تهديدكننده افزون نمايان عصر بعثت به كيفرى گريزناپذير

ألهيكم التكاثر . .. كلاّ سوف تعلمون

تهديد به ذلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 37 - 3

3 - هشدار سليمان ( ع ) به دربار سبا درباره پى آمد هاى ناگوار جنگ ( تبعيد ، آوارگى ، ذلت و خوارى )

و لنخرجنّهم منها أذلّة و هم ص_غرون

{أذلة} جمع {ذليل} و حال براى ضمير {هم} است; يعنى، آنان را از آن سرزمين همراه با ذلت و خوارى اخراج خواهيم كرد. عبارت {هم صاغرون} به تقدير {هم صاغرون فيها} است; يعنى، و در آن سرزمين، بيگانه، حقير و آواره خواهند بود.

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 8 - 7

7 - تهديد منافقان به شكست ذلت بار از سوى خداوند

ليخرجنّ الأعزّ . .. و للّه العزّة و لرسوله و للمؤمنين

تهديد به زندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 29 - 6

6 - موسى ( ع ) ، مورد تهديد فرعون به زندانى شدن ، در صورت پذيرش الوهيت غير او

قال لئن اتّخذت إل_هًا غيرى لأجعلنّك من المسجونين

تهديد به سركوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 38 - 7،8

7 _ خداوند ، كافران عصر بعثت را در صورت از سرگيرى شرارت ها به سركوبى و نابودى تهديد كرد .

و إن يعودوا فقد مضت سنت الأولين

8 _ پيامبر ( ص ) از جانب خداوند مأموريت يافت تا سنت الهى را در سركوبى حق ستيزان به كافران عصر خويش ابلاغ كند .

قل للذين كفروا . .. و إن يعودوا فقد مضت سنت الأولين

تهديد به سنگسار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 18 - 6

6 - مردم انطاكيه ، پيامبران شان را در صورت دنبال كردن رسالت خود ، به سنگسار شدن و شكنجه دردناك تهديد كردند .

لئن لم تنتهوا لنرجمنّكم و ليمسّنّكم منّا عذاب أليم

تهديد به سوزاندن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 24 - 1

1 - تنها واكنش قوم ابراهيم در برابر دعوت آن حضرت به توحيد عبادى ، تصميم به قتل و يا سوزاندن وى

بود !

و إبرهيم إذ قال لقومه . .. اعبدوه ... فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا اقتلوه أو

تهديد به شكست

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 88 - 3

3 - كافران و مشركان ، به عذاب و شكست تهديد شدند .

و لتعلمنّ نبأه بعد حين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 37 - 8

8 - دلدارى خداوند به مؤمنان و تهديد كافران و مشركان حق گريز به انتقام و شكست

أليس اللّه بعزيز ذى انتقام

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه ذيل آيه شريفه _ كه از عزت و انتقام خداوند سخن گفته _ داراى لحن تهديدآميز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 8 - 7

7 - تهديد منافقان به شكست ذلت بار از سوى خداوند

ليخرجنّ الأعزّ . .. و للّه العزّة و لرسوله و للمؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 5 - 2

2 - تهديد خداوند به شكست كافران ، در جنگ با پيامبر ( ص ) و مسلمانان

و يبصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 11 - 1

1 - مرفهان تكذيب گر از سوى خداوند ، به عذاب و شكست تهديد شدند .

و ذرنى و المكذّبين

تعبير (مرا با تكذيب گران واگذار) تعبيرى تهديدآميز است. تهديد الهى هم ممكن است، ناظر به شكست كافران در جنگ ها باشد و هم عذاب اخروى.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 11 - 1،2

1 - تهديد شدن وليدبن مغيره به عذاب و شكست ، از سوى خداوند

ذرنى و من خلقت وحيدًا

مطابق نظر مفسّران، اين آيه تا آيه 25 درباره وليدبن مغيره (يكى از سران مكه) نازل شده است (مجمع البيان). گفتنى است كلمه {وحيداً} در اين برداشت، حال براى {يا} در {ذرنى} است و عبارت {ذرنى و من خلقت وحيداً} (مرا تنها بگذار با آن كس كه خلقش كردم) و مانند آن، براى تهديد مى باشد.

2 - سران كفر و شرك ، مورد تهديد خداوند به عذاب و شكست

ذرنى و من خلقت وحيدًا

تهديد به شكست ذلت بار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 40 - 2

2 - پيامبر ( ص ) كافران و مشركان معاند را به مقابله فرا خواند و به شكست ذلت بار ( چون شكست روز بدر ) تهديد كرد .

من يأتيه عذاب يخزيه

بيشتر مفسران بر اين ديدگاه اند كه مقصود از عذاب خواركننده در دنيا، شكست كافران و مشركان معاند در جنگ ها (همچون جنگ بدر) است.

تهديد به شكنجه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 18 - 6

6 - مردم انطاكيه ، پيامبران شان را در صورت دنبال كردن رسالت خود ، به سنگسار شدن و شكنجه دردناك تهديد كردند .

لئن لم تنتهوا لنرجمنّكم و ليمسّنّكم منّا عذاب أليم

تهديد به طلاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 5 - 1

1 - تهديد شدن همسران خطاكار پيامبراكرم (

ص ) از سوى خداوند به طلاق ، در صورت ادامه راه خطاى خويش و ترك توبه

عسى ربّه إن طلّقكنّ أن يبدّله أزوجًا خيرًا منكنّ

از لحن آيه شريفه استفاده مى شود كه اين آيه در مقام تهديد و هشدار است تا بلكه موجب بيدارى و تنبّه همسران رسول خدا شود; نه اين كه پيامبر(ص) تصميم بر طلاق آنان داشت. گفتنى است اقدام نكردن پيامبر(ص) به طلاق همسرانش، مؤيد همين مطلب است.

تهديد به عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 66 - 2

2 _ قوم و قبيله پيامبر، تهديد به عذاب از جانب خداوند را باور نكرده و آن را تكذيب كردند.

قل هو القادر على أن يبعث عليكم عذابا . .. و كذّب به قومك

در آيه {قل هو القادر} وعيدهايى از جانب خداوند مطرح گرديد. محتمل است مرجع ضمير {كذب به} همان وعيدهاى مطرح شده در آيه قبل باشد برداشت فوق بر اين اساس استوار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 70 - 9

9 _ هود ( ع ) مردمش را در صورت مقامت بر شرك و پرستش نكردن خداى يگانه به عذاب الهى تهديد كرد .

فأتنا بما تعدنا إن كنت من الصدقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 71 - 17

17 _ هود ( ع ) ، قوم مشرك خويش را به نزول عذابى از جانب خداوند آگاه ساخت .

فانتظروا إنى معكم من المنتظرين

متعلق {انتظروا} به دليل آيه بعد، عذاب الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 22

22 _ صالح ( ع ) قوم خويش را به گرفتار آمدن به عذابى دردناك ، در صورت زيان رساندن به ناقه و يا بازدارى آن از چريدن ، هشدار داد .

فذروها تأكل فى أرض اللّه و لاتمسوها بسوء فيأخذكم عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 39 - 1،2

1 _ خداوند ، مسلمانان صدر اسلام را ، در صورت امتناع ورزيدن از شركت در جنگ و جهاد ، تهديد به عذابى دردناك كرد .

إلا تنفروا يعذبكم عذاباً أليماً

2 _ امتناع كنندگان از جهاد ، مورد تهديد خدا به عذابى سخت و دردناك

إلا تنفروا يعذبكم عذاباً أليماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 101 - 7

7 _ منافقان مرموز و پنهان كار مدينه ، از سوى خداوند به دو مرتبه عذاب علاوه بر عذاب بزرگ نهايى در قيامت ، تهديد شدند .

سنعذبهم مرتين ثم يردون إلى عذاب عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 21 - 13

13 _ اعلام حمايت و پشتيبانى خدا از پيامبر ( ص ) و قرآن ، عليه توطئه گران و نيرنگ بازان عصر بعثت و تهديد آنان به عذاب

و إذا أذقنا الناس رحمة . .. إذا لهم مكر فى ءاياتنا قل اللّه أسرع مكراً

مكر خدا، مى تواند كنايه از عذاب او باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 83 - 6

6_ خداوند ، مشركان و كافران به پيامبر

( ص ) را به كيفر هاى دنيوى و فرو ريختن سنگ هاى عذاب تهديد كرد .

و ما هى من الظ_لمين ببعيد

واقع شدن جمله {و ما هى . ..} پس از مخاطب قرار دادن پيامبر(ص) (عند ربك) مى تواند قرينه بر اين باشد كه: از مصداقهاى مورد نظر براى {الظالمين} مشركان و كافران عصر بعثت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 93 - 4

4_ شعيب ( ع ) ، كفرپيشگان قومش را به عذابى خواركننده هشدار داد .

سوف تعلمون من يأتيه عذاب يخزيه . .. وارتقبوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 13

13_ خداوند ، مشركان عصر بعثت و منكران رسالت پيامبر ( ص ) را به عذاب و كيفر تهديد كرد .

فما أغنت عنهم ءالهتهم . .. لما جاء أمر ربك

خطاب كردن به پيامبر(ص) (لما جاء أمر ربك) و (ذلك من أنباء القرى نقصه عليك) در بيان نتيجه گيرى از سرگذشت اقوام پيشين، حاوى اين نكته است كه: مشركان عصر پيامبر نيز در خطر گرفتار شدن به آن گونه عذابها بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 6 - 14

14_ نويد به مغفرت گناه بندگان و تهديد آنان به عذاب شديد ، مقتضاى ربوبيت خداوند است .

و إن ربك لذو مغفرة . .. و إن ربك لشديد العقاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 13 - 18

18_ خداوند كفرپيشگانى كه على رغم مشاهده آيات خدا ، ربوبيت او را

منكر شوند ، به عذاب شديد و مكرى سخت تهديد كرده است .

و هم يج_دلون فى الله و هو شديد المحال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 53 - 2

2 - پيامبر ( ص ) ، كافرانِ منكر آيات الهى را ، به عذاب ، تهديد كرده بود .

و يستعجلونك بالعذاب

{ال} در {العذاب} مى تواند عهد باشد و اشاره به عذابى باشد كه پيامبر(ص) به آن وعده داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 54 - 2

2 - پيامبر ( ص ) كافران منكر آيات الهى را ، تهديد به عذاب كرده بود .

يستعجلونك بالعذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 7 - 11

11 - لهوگرايانِ مستكبرِ حق ناپذير ، مورد تهديد خداوند به عذابى بس دردناك اند .

و من الناس من يشترى لهو الحديث . .. ولّى مستكبرًا ...فبشّره بعذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 12 - 13

13 - تهديد شدن جنيانِ در خدمت سليمان ( ع ) به عذاب با آتش از سوى خداوند ، در صورت سرپيچى از فرمان آن حضرت

و من الجنّ من يعمل بين يديه . .. و من يزغ منهم عن أمرنا نذقه من عذاب السعير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 26 - 4

4 - كفرپيشگان تكذيب گر ، مورد تهديد خداوند و در معرض عذاب الهى

ثمّ أخذت الذين كفروا فكيف كان نكير

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 44 - 5

5 - تهديد مشركان حق ناپذير صدراسلام از سوى خداوند ، به هلاكت و عذاب همچون كافران پيشين

أوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا . .. و كانوا أشدّ منهم قوّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 177 - 1

1 - مشركان و كافران صدراسلام ، به نزول عذاب فراگير و غافل گيرانه تهديد شدند .

فإذا نزل بساحتهم فساء صباح المنذرين

{ساحت} به فضاى باز اطراف محله مى گويند و در آيه شريفه، كنايه از شمول و فراگيرى عذاب الهى بر همه افراد است. نزول عذاب در بامداد (صباح) استعاره تمثيليه است كه عذاب الهى، به دشمنى تشبيه شده است كه در شب حركت مى كند و صبح گاهان غافل گيرانه يورش مى برد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 88 - 3

3 - كافران و مشركان ، به عذاب و شكست تهديد شدند .

و لتعلمنّ نبأه بعد حين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 15 - 1

1 - ناراحتى پيامبر ( ص ) ، از مشركان و تهديد آنان به سرنوشت شوم و عذاب الهى

قل اللّه أعبد . .. فاعبدوا ما شئتم من دونه

امر {فاعبدوا ما شئتم من دونه} براى تهديد و نشانگر شدت غضب و ناراحتى پيامبر(ص) از كافران و مشركان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 40 - 4

4 - پيامبر ( ص ) كافران و مشركان معاند

را به عذاب فراگير و دائمى دوزخ تهديد كرد .

و يحلّ عليه عذاب مقيم

{على} براى استيلا و تمكن است و مى رساند كه عذاب الهى دشمنان رسول خدا، فراگير و گسترده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 70 - 4

4 - تهديد كافران لجوج و ستيزه جو ، به عذاب الهى

الذين كذّبوا بالكت_ب . .. فسوف يعلمون

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه جمله {فسوف يعلمون} _ به قرينه آيه بعد (إذ الأغلال فى أعناقهم . ..) _ در مقام تهديد مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 8 - 4

4 - تهديد مستكبران كفرپيشه از سوى خداوند ، به عذابى سخت و بدفرجام

فبشّره بعذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 25 - 27

27- كافران مكه ، مورد تهديد خداوند به عذابى دردناك

لو تزيّلوا لعذّبنا الذين كفروا منهم عذابًا أليمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 17 - 5

5 - تهديد شدن كافران لجوج و حق گريز ، به نزول عذاب الهى

فستعلمون كيف نذير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 18 - 3

3 - تهديد شدن كافران تكذيب گر ، به نزول عذاب الهى همچون اقوام و ملل پيشين

و لقد كذّب الذين من قبلهم فكيف كان نكير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 29 - 8

8 - تهديد شدن كافران لجوج و

تكذيب گر ، به عذاب از سوى خداوند

فستعلمون من هو فى ضل_ل مبين

برداشت بالا، به سبب اين نكته است كه تعبير {فستعلمون} (پس به زودى خواهيد دانست)، داراى لحن تهديدآميز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 44 - 1

1 - تكذيب كنندگان قرآن و معاد ، از سوى خداوند به عذاب تهديد شدند .

فذرنى و من يكذّب به_ذا الحديث

مقصود از {حديث} يا قرآن است و يا مسأله معاد كه در آيه پيش مطرح شده است. گفتنى است كه تعبير {فذرنى و من يكذّب} و مانند آن، در مورد تهديد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 24 - 3

3 - تهديد شدن كافران حق ناپذير به عذاب الهى ، به سبب دشمنى ها و كارشكنى هاى آنان نسبت به رسالت پيامبراسلام

فسيعلمون من أضعف ناصرًا و أقلّ عددًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 11 - 1

1 - مرفهان تكذيب گر از سوى خداوند ، به عذاب و شكست تهديد شدند .

و ذرنى و المكذّبين

تعبير (مرا با تكذيب گران واگذار) تعبيرى تهديدآميز است. تهديد الهى هم ممكن است، ناظر به شكست كافران در جنگ ها باشد و هم عذاب اخروى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 11 - 1،2

1 - تهديد شدن وليدبن مغيره به عذاب و شكست ، از سوى خداوند

ذرنى و من خلقت وحيدًا

مطابق نظر مفسّران، اين آيه تا آيه 25 درباره وليدبن مغيره (يكى از سران مكه)

نازل شده است (مجمع البيان). گفتنى است كلمه {وحيداً} در اين برداشت، حال براى {يا} در {ذرنى} است و عبارت {ذرنى و من خلقت وحيداً} (مرا تنها بگذار با آن كس كه خلقش كردم) و مانند آن، براى تهديد مى باشد.

2 - سران كفر و شرك ، مورد تهديد خداوند به عذاب و شكست

ذرنى و من خلقت وحيدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 34 - 1

1 - تكذيب كنندگان دين ، مورد نفرين و تهديد خداوند به عذاب و نابودى

و ل_كن كذّب و تولّى . .. أولى لك فأولى

عبارت {أولى لك فأولى} _ مانند {ويل لك} _ براى تهديد و نفرين عليه ديگرى به كار مى رود و نوعاً كسانى مورد خطاب اين جمله قرار مى گيرند كه در معرض هلاكت اند و بدين وسيله ترغيب مى شوند كه خود را از اين مهلكه نجات دهند (برگرفته از مفردات راغب و تفاسير).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 35 - 1

1 - تكذيب گران دين ، مورد نفرين و تهديد خداوند به عذاب و نابودى

و ل_كن كذّب و تولّى . .. ثمّ أولى لك فأولى

گفتنى است كه اين آيه، تأكيد براى آيه پيشين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 15 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 19 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 24 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 28 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 34 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 37 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب

و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 40 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 45 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 47 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 49 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 17 - 6

6 - خداوند ، كافران عصر بعثت را

به عذابى نزديك تهديد كرد .

فمهّل . .. رويدًا

دادن مهلت كوتاه به منزله تهديد به عذاب، پس از انقضاى مهلت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 10 - 4

4 - خداوند ، تهديدكننده كافران عصر بعثت ، به گرفتار ساختن آنان در عقوبتى نظير فرجام قوم فرعون

ألم تر . .. و فرعون ذى الأوتاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 13 - 4

4 - خداوند ، تهديدكننده مخالفان پيامبر ( ص ) به عذابى نظير كيفر امت هاى پيشين ( عاد ، ثمود و فرعون )

ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 14 - 5

5 - خداوند ، تكذيب گران دين و روى گردانان از آن و نهى كنندگان مردم از نماز را ، به عذاب خويش تهديد كرده است .

ألم يعلم بأنّ اللّه يرى

جمله {ألم يعلم. ..} در مقام تهديد و حاكى از كيفرهايى است كه نظارت خداوند، آن را به دلالت التزامى مى رساند.

تهديد به عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 158 - 10

10 _ تهديد مشركان به آمدن قيامت و عذابهاى آن

قل انتظروا إنا منتظرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 87 - 8

8- ذوالقرنين ، ظالمان ساحل دريا را علاوه بر تهديد به مجازات و كيفر هاى خويش ، از عذاب سخت آخرت ، بيم داد .

قال أمّا من ظلم فسوف نعذّبه ثمّ يردّ إلى ربّه فيعذّبه

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 22 - 8

8 _ تهديد شدن منكران قيامت و جرم پيشگان ، به عذاب قهر الهى در قيامت

الذين لايرجون لقاءنا . .. لابشرى يومئذ للمجرمين و يقولون حجرًا محجورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 51 - 3

3 - تهديد منكران معاد از سوى خداوند ، به عذاب سخت اخروى

ثمّ إنّكم أيّها الضالّون المكذّبون

خبر {إنّ} _ كه در آيه بعد آمده _ بيانگر عذاب هولناك منكران رستاخيز است.

تهديد به عذاب استيصال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 39 - 8

8 _ تهديد شرك پيشگان عصر بعثت به عذاب استيصال

بل كذبوا . .. فانظر كيف كان عقبة الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 47 - 12

12 _ خداوند ، تكذيب كنندگان پيامبر اكرم ( ص ) را به عذاب استيصال تهديد فرمود .

فإذا جاء رسولهم قضى بينهم بالقسط و هم لايظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 48 - 1

1 _ خداوند ، تكذيب كنندگان پيامبر اكرم ( ص ) را به عذاب استيصال تهديد كرده بود .

و يقولون متى هذا الوعد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 53 - 3

3 _ پيامبر ( ص ) ، به امر خدا در جواب سؤال استهزاآميز مشركان ، تهديد خود را تكرار كرده ، وقوع عذاب نابودكننده را حتمى اعلام فرمود .

و

يستنبئونك أحق هو قل إى و ربى إنه لحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 73 - 7،8

7 _ خداوند ، قوم نوح را ، پيش از وقوع عذاب استيصال ، انذار كرده و به آنان هشدار داده بود .

و أغرقنا الذين كذبوا بأيتنا فانظر كيف كان عقبة المنذرين

8 _ خداوند ، با بيان عاقبت نيك ياران حضرت نوح ( ع ) و فرجام شوم تكذيب كنندگانش ، پيامبر اكرم ( ص ) و مؤمنان را دلدارى داده و مشركان را به عذاب استيصال تهديد نمود .

و اتل عليهم نبأ نوح . .. فانظر كيف كان عقبة المنذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 102 - 5،6

5 _ خداوند ، مشركان را به دليل از دست دادن زمينه ايمان ، به عذاب استيصال تهديد فرمود .

قل فانتظروا إنى معكم من المنتظرين

6 _ پيامبر اكرم ( ص ) از سوى خداوند دستور يافت تا مشركان را به { عذاب استيصال } هشدار دهد و اعلان نمايد كه در انتظار وقوع آن باشند .

و ما تغنى الأيت و النذر عن قوم لايؤمنون. فهل ينتظرون إلا مثل أيام الذين خلوا من

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 109 - 11

11_ خداوند ، تكذيب كنندگان رسالت پيامبر ( ص ) را به فرجام شوم و گرفتار آمدن به عذاب استيصال تهديد كرد .

أفلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل -

16 - 34 - 10

10- كافران منكر حقانيت قرآن ، به عذاب استيصال تهديد شدند .

هل ينظرون إلاّ أن تأتيهم المل_ئكة أو يأتى أمر ربّك كذلك فعل الذين من قبلهم . ..

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 58 - 11

11 - خداوند ، مشركان بهانه جوى مكه را به عذاب استيصال تهديد كرد .

و قالوا إن نتّبع الهدى . .. و كم أهلكنا من قرية بطرت معيشتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 59 - 12

12 - خداوند ، مشركان مكه را به عذاب استيصال تهديد كرد .

و ما كان ربّك مهلك القرى حتّى يبعث فى أُمّها رسولاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 8 - 9

9 - سران كفر و شرك در عصر بعثت ، مورد تهديد خداوند به عذاب استيصال

بل لمّا يذوقوا عذاب

برداشت ياد شده از لحن تهديدآميز آيه شريفه به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 14 - 5

5 - سران كفر و شرك در صدراسلام ، به كيفر و عذاب استيصال تهديد شدند .

إن كلّ إلاّكذّب الرسل فحقّ عقاب

اين آيه و آيات گذشته _ كه سرگذشت هلاكت بار اقوام بزرگ و مقتدر پيشين را يادآور شده _ در واقع در جهت تهديد كافران و مشركان مكه است كه رهبرى جريان مخالف با رسول اكرم(ص) را در دست داشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 15 - 1

1

- تهديد سران كفر و شرك عصر بعثت ، به عذاب ناگهانى ( بانگ سهمگين ) از سوى خداوند

و ما ينظر ه_ؤلاء إلاّ صيحة وحدة

{ينظر} (از مصدر {نظر}) به معناى {انتظار} است و مقصود از {صيحة} عذاب استيصال مى باشد كه ممكن است به صورت صاعقه و بانگ سهمگين باشد. آمدن كلمه {واحدة} نيز براى اشاره به ناگهانى و يكباره بودن نزول عذاب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 77 - 4

4 - خداوند ، مشركان و كافران حق ستيز را كراراً به عذاب استيصال تهديد كرده است .

فإمّا نرينّك بعض الذى نعدهم

فعل مضارع {نعد} دلالت بر استمرار مى كند. اين كلمه مشتق از {وعد} است و {وعد} هم در خير استعمال مى شود و هم در شر. چون در اين جا ضمير به مشركان و كافران بر مى گردد، براى شر و تهديد است.

تهديد به عذاب جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 1 - 4

4 - طعن زنندگان به مردم با سخن يا اشاره ، مورد نفرين خداوند و تهديد به عذاب جهنّم

ويل لكلّ همزة لمزة

برخى از مفسران، كلمه {ويل} را نفرين دانسته و گفته اند: نفرين در اين موارد، همان تهديد به عقاب است. برداشت ياد شده، علاوه بر بيان اين نظر، گوياى تفاوتى است كه برخى از اهل لغت، درباره {همزة} و {لمزة} بيان داشته و گفته اند: {همزة}; يعنى، كسى كه همنشين خود را با الفاظ بد، بيازارد و {لمزة}; يعنى، كسى كه با چشم يا سر، به همنشين خود اشاره كند.

(مجمع البيان)

تهديد به عذاب دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 40 - 1

1 - پيامبراسلام ( ص ) ، كافران و مشركان لجوج را به عذابى خواركننده در دنيا هشدار داد .

فسوف تعلمون . من يأتيه عذاب يخزيه

مفسران بر اين عقيده اند كه مقصود از عذاب خواركننده، به قرينه ذيل آيه _ كه از عذاب دائمى (اخروى) سخن مى گويد _ عذاب دنيايى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 10 - 3

3- تهديد مشركان حق ستيز مكه ، از سوى خداوند به عذابى دنيوى و تيره كننده زندگى

فارتقب يوم تأتى السماء بدخان مبين

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه {دخان مبين}، كنايه از تيره روزى و عذاب دنيوى باشد، چه اين كه برخى از مفسران اين آيه را پاسخى به دعاى پيامبر(ص) دانسته اند كه از خداوند خواست تا براى بيدار شدن مشركان، آنان را به قحطى اى همچون دوران يوسف مبتلا كند.

تهديد به عذاب ذلت بار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 66 - 9

9_ خداوند ، مخالفان پيامبر ( ص ) را به عذابى ذلت آور و خواركننده تهديد كرد .

و من خزى يومئذ إن ربك هو القوىُّ العزيز

مخاطب قرار دادن پيامبر(ص) در جمله {إن ربك . ..} پس از بيان نزول عذاب به كفرپيشگان قوم ثمود ، تعريضى است به مخالفان پيامبر(ص) كه آنان نيز در خطر گرفتار شدن به عذاب الهى اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص

- 28 - 81 - 4

4 - تهديد مشركان مغرور و قارون صفت صدر اسلام از سوى خداوند به عذاب ذلّت بار

إنّ ق_رون كان من قوم موسى فبغى عليهم . .. فخسفنا به و بداره الأرض

يادآورى فرجام شوم قارون، پس از بيان بهانه جويى هاى سردمداران مشرك مكه _ كه همگى از ثروتمندان بودند _ نوعى تهديد به آنان است كه بايد به هوش باشند; زيرا ممكن است خداوند آنان را نيز هم چون قارون با خوارى و ذلت هلاك كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 40 - 1

1 - پيامبراسلام ( ص ) ، كافران و مشركان لجوج را به عذابى خواركننده در دنيا هشدار داد .

فسوف تعلمون . من يأتيه عذاب يخزيه

مفسران بر اين عقيده اند كه مقصود از عذاب خواركننده، به قرينه ذيل آيه _ كه از عذاب دائمى (اخروى) سخن مى گويد _ عذاب دنيايى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 16 - 1

1 - كافران تكذيب گر ، از سوى خداوند به عذاب خفت بار تهديد شدند .

سنسمه على الخرطوم

{وَسْم} (از ريشه {نسمه}) به معناى داغ نهادن است و {خرطوم} در اصل به معناى بينى فيل مى باشد. تعبير {بر بينى او داغ خواهيم زد}، كنايه از اين است كه او را به شدت ذليل خواهيم كرد.

تهديد به عذاب سخت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 17 - 1

1 - خداوند ، وليدبن مغيره را به عذابى سخت و طاقت فرسا تهديد كرد

.

سأُرهقه صعودًا

{إرهاق}، به معناى به كارى دشوار واداشتن يا كار دشوارى را بر شخصى تحميل كردن است. {صعود} در اصل، به گردنه و راه دشوار كوه گفته مى شود (قاموس المحيط). براى هر امر شاق و طاقت فرسا نيز استعاره آورده مى شود. بنابراين {ساُرهقه صعوداً}; يعنى، به زودى او را بر كارى بس سخت و طاقت فرسا وادار خواهيم كرد.

تهديد به فرجام شوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 15 - 1

1 - ناراحتى پيامبر ( ص ) ، از مشركان و تهديد آنان به سرنوشت شوم و عذاب الهى

قل اللّه أعبد . .. فاعبدوا ما شئتم من دونه

امر {فاعبدوا ما شئتم من دونه} براى تهديد و نشانگر شدت غضب و ناراحتى پيامبر(ص) از كافران و مشركان است.

تهديد به فرجام فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 19 - 3

3 - خداوند ، تهديد كننده كافران و تكذيب كنندگان قرآن به سرنوشتى همچون فرجام فرعونيان و قوم ثمود

هل أتيك . .. فرعون و ثمود . بل الذين كفروا فى تكذيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 20 - 7

7 - خداوند ، تهديدكننده كافران و تكذيب كنندگان قرآن ، به سرنوشتى همچون فرجام فرعونيان و قوم ثمود

هل أتيك حديث الجنود . .. و اللّه من ورائهم محيط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 10 - 4

4 - خداوند ، تهديدكننده كافران عصر بعثت ، به گرفتار ساختن آنان در عقوبتى

نظير فرجام قوم فرعون

ألم تر . .. و فرعون ذى الأوتاد

تهديد به فرجام قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 19 - 3

3 - خداوند ، تهديد كننده كافران و تكذيب كنندگان قرآن به سرنوشتى همچون فرجام فرعونيان و قوم ثمود

هل أتيك . .. فرعون و ثمود . بل الذين كفروا فى تكذيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 20 - 7

7 - خداوند ، تهديدكننده كافران و تكذيب كنندگان قرآن ، به سرنوشتى همچون فرجام فرعونيان و قوم ثمود

هل أتيك حديث الجنود . .. و اللّه من ورائهم محيط

تهديد به فرجام قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 6 - 7

7 - خداوند ، تهديدكننده كافران عصر بعثت به سرنوشتى نظير فرجام قوم عاد

ألم تر كيف فعل ربّك بعاد

تهديد به فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 77 - 7

7 _ حضرت موسى ( ع ) ، همراه با نفى ساحريت از خود ، فرعون و اطرافيانش را تهديد به شكست كرد و پيروزى قطعى خود را به آنان اعلام نمود .

و لا يفلح السحرون

تهديد به قتل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 24 - 1

1 - تنها واكنش قوم ابراهيم در برابر دعوت آن حضرت به توحيد عبادى ، تصميم به قتل و يا سوزاندن وى بود !

و إبرهيم إذ قال لقومه . .. اعبدوه ... فما

كان جواب قومه إلاّ أن قالوا اقتلوه أو

تهديد به قطع پا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 49 - 9

9 - ساحران مؤمن به موسى ( ع ) ، مورد تهديد فرعون به قطع دست و پا و كشيده شدن بر صليب

لأُقطّعنّ أيديكم و أرجلكم من خل_ف و لأُصلّبنّكم أجمعين

تهديد به قطع دست

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 49 - 9

9 - ساحران مؤمن به موسى ( ع ) ، مورد تهديد فرعون به قطع دست و پا و كشيده شدن بر صليب

لأُقطّعنّ أيديكم و أرجلكم من خل_ف و لأُصلّبنّكم أجمعين

تهديد به كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 122 - 5

5_ ابلاغ تهديد هاى خداوند به كفرپيشگان و رساندن بشارت هاى او به مؤمنان ، وظيفه پيامبر ( ص ) بود .

و قل . .. وانتظروا إنا منتظرون

تهديد به كيفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 13

13_ خداوند ، مشركان عصر بعثت و منكران رسالت پيامبر ( ص ) را به عذاب و كيفر تهديد كرد .

فما أغنت عنهم ءالهتهم . .. لما جاء أمر ربك

خطاب كردن به پيامبر(ص) (لما جاء أمر ربك) و (ذلك من أنباء القرى نقصه عليك) در بيان نتيجه گيرى از سرگذشت اقوام پيشين، حاوى اين نكته است كه: مشركان عصر پيامبر نيز در خطر گرفتار شدن به آن گونه عذابها بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8

- رعد - 13 - 37 - 11

11_ خداوند پيامبر ( ص ) را در صورت پيروى از آراى يهود و نصارا به عقوبتهايى از جانب خويش تهديد كرد .

ل_ئن اتبعت أهواءهم . .. مالك من الله من ولىّ ولاواق

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه {من الله} متعلق به {ولىّ} و {واق} باشد. بر اين مبنا {ولىّ و واق} متضمن معناى {منع} است و جمله {مالك ...} چنين معنا مى شود: براى تو ياور و نگه دارنده اى كه تو را از [عذاب] خدا باز دارد، وجود نخواهد داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 29 - 5

5 - افرادى كه بخواهند از قانون جواز و ورود به خانه هاى غير مسكونى سوء استفاده كنند و نيتى جز بهره بردارى از آنها داشته باشند ، به كيفر الهى تهديد شده اند .

ليس عليكم أن تدخلوا بيوتًا غير مسكونة . .. و اللّه يعلم ما تبدون و ما تكتمون

جمله {و اللّه يعلم ما تبدون و ما تكتمون} _ كه علم همه جانبه و فراگير الهى به نهان و آشكار انسان را به وى يادآورى مى شود _ هشدارى است به كسانى كه احكام ياد شده را رعايت نكنند و يا از آنها سوء استفاده كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 4 - 16

16 - تهديد بدكاران ، به كيفر اعمال از سوى خداوند

و اللّه بما تعملون بصير

يادآورى اين حقيقت كه خداوند، بر اعمال مردم آگاهى كامل دارد، دربردارنده تهديد بدكاران و نيز متضمن تشويق نيكوكاران است.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فيل - 105 - 1 - 9

9 - هشدار خداوند به مخالفان و حرمت شكنان كعبه و تهديد آنان به كيفرى نظير نابودى اصحاب فيل

ألم تر كيف فعل ربّك بأصح_ب الفيل

تهديد به كيفر اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 61 - 11

11 - تهديد شرك پيشگان هدايت ناپذير صدراسلام از سوى خداوند ، به مؤاخذه و كيفر اخروى

ثمّ هو يوم القي_مة من المحضرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 42 - 7

7 - تهديد شدن كافران حق ناپذير و باطل گرا ، به كيفر الهى در قيامت

فذرهم . .. حتّى يل_قوا يومهم الذى يوعدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 4 - 3

3 - خداوند ، با تهديد رقابت كنندگان در امتيازات مادى ، بر ظهور حقيقت و مواجه شدن آنان با كيفر اخروى تأكيد كرده است .

ثمّ كلاّ سوف تعلمون

تهديد به كيفر سخت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 15 - 5

5 - خداوند ، مخالفان پيامبر ( ص ) را در صورت تداوم بر مخالفت با نماز ، هدايت و تقوا ، به مؤاخذه اى سخت تهديد كرد .

لئن لم ينته لنسفعًا بالناصية

تهديد به كيفر هاى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 83 - 6

6_ خداوند ، مشركان و كافران به پيامبر ( ص ) را به كيفر هاى

دنيوى و فرو ريختن سنگ هاى عذاب تهديد كرد .

و ما هى من الظ_لمين ببعيد

واقع شدن جمله {و ما هى . ..} پس از مخاطب قرار دادن پيامبر(ص) (عند ربك) مى تواند قرينه بر اين باشد كه: از مصداقهاى مورد نظر براى {الظالمين} مشركان و كافران عصر بعثت است.

تهديد به كيفرهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 66 - 15

15_ يعقوب ( ع ) فرزندانش را به مجازات هاى الهى در صورت شكستن سوگند و پيمانشان ، هشدار داد .

قال الله على ما نقول وكيل

سياق آيه دلالت دارد كه غرض يعقوب(ع) از وكيل قرار دادن خداوند و توجه دادن فرزندانش به وكالت او ، هشدار دادن آنان به مجازات الهى است.

تهديد به مكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 13 - 18

18_ خداوند كفرپيشگانى كه على رغم مشاهده آيات خدا ، ربوبيت او را منكر شوند ، به عذاب شديد و مكرى سخت تهديد كرده است .

و هم يج_دلون فى الله و هو شديد المحال

تهديد به مؤاخذه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 16 - 5

5 - تهديد شدن سران كفر و شرك در صدراسلام ، به مؤاخده شدن همچون مؤاخذه فرعون

إنّا أرسلنا إليكم رسولاً ش_هدًا عليكم . .. فعصى فرعون الرسول فأخذن_ه أخذًا وبيلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 15 - 3

3 - خداوند ، با توبيخ كسانى كه به تفريحات خانوادگى سرگرم شده و معاد

را بعيد شمردند ، آنان را به مؤاخذه اخروى تهديد كرد .

بلى إنّ ربّه كان به بصيرًا

خبر از آگاهى خداوند به كارها و خصلت هاى منكران معاد، تهديد آنان به مؤاخذه با تعبيرى توبيخ آميز است.

تهديد به نابودى مال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 33 - 6

6 - تهديد شدن كافران صدراسلام ، به نابودى اموال و درايى هاى شان

كذلك العذاب . .. لو كانوا يعلمون

تهديد به هلاكت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 122 - 1

1_ پيامبر ( ص ) به كافران لجوج هشدار داد كه آينده اى ناخوشايند ( هلاكت در دنيا و عذاب در آخرت ) در پيش خواهند داشت .

وانتظروا

با توجه به آيات گذشته كه سخن از عذاب دنيوى و اخروى اقوام كفرپيشه داشت ، مى توان گفت: مراد از {انتظروا} هشدار كافران به عذابهاى دنيوى و اخروى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 41 - 4

4_ خداوند كفرپيشگان و منكران رسالت پيامبر ( ص ) را به هلاك ساختن آنان و از ميان بردنشان تهديد كرد .

أولم يروا أنَّا نأتى الأرض ننقصها من أطرافها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 11 - 3

3- تهديد شدن جوامع ستمگر و مشركان ، به هلاكت و نابودى از سوى خداوند

و كم قصمنا من قرية كانت ظالمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 31 - 2

2 - تهديد كافران مكّه

از سوى خداوند ، به وقوع حوادثى ناگوار و مرگ آفرين براى ايشان در آينده

قل تربّصوا فإنّى معكم من المتربّصين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 51 - 4

4 - تهديد شدن كافران صدراسلام به هلاكت و نابودى ، از سوى خداوند

و لقد أهلكنا أشياعكم فهل من مدّكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 41 - 2

2 - تهديد خداوند ، به هلاكت كافران حق ناپذير

على أن نبدّل خيرًا منهم و ما نحن بمسبوقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 34 - 1

1 - تكذيب كنندگان دين ، مورد نفرين و تهديد خداوند به عذاب و نابودى

و ل_كن كذّب و تولّى . .. أولى لك فأولى

عبارت {أولى لك فأولى} _ مانند {ويل لك} _ براى تهديد و نفرين عليه ديگرى به كار مى رود و نوعاً كسانى مورد خطاب اين جمله قرار مى گيرند كه در معرض هلاكت اند و بدين وسيله ترغيب مى شوند كه خود را از اين مهلكه نجات دهند (برگرفته از مفردات راغب و تفاسير).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 35 - 1

1 - تكذيب گران دين ، مورد نفرين و تهديد خداوند به عذاب و نابودى

و ل_كن كذّب و تولّى . .. ثمّ أولى لك فأولى

گفتنى است كه اين آيه، تأكيد براى آيه پيشين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 28 - 3

3 - تهديد شدن گنه پيشگان

و كافران دنياگرا در صدر اسلام ، به هلاكت و جايگزين شدن مردمى ديگر ، از سوى خداوند

وإذا شئنا بدّلنا أمث_لهم تبديلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 15 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 17 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و نابودى

ثمّ نتبعهم الأخرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 19 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 24 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 28 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى

عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 34 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 37 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 40 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 45 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 47 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين

، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 49 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 9 - 6

6 - خداوند ، تهديدكننده كافران عصر بعثت ، به فرجامى نظير هلاكت قوم ثمود

ألم تر كيف فعل ربّك . .. و ثمود الذين جابوا الصخر بالواد

تهديد بى تقوايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 133 - 6

6 _ تهديد بى تقوايان كفرپيشه به هلاكت و نابودى ، از سوى خداوند

ان اتقوا اللّه و إن تكفروا . .. ان يشأ يذهبكم ايها الناس

تهديد تاركان آداب معاشرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 28 - 12

12 - كسانى كه در ورود به خانه و محل سكونت ديگران آداب مورد توصيه خدا را رعايت نكنند ، به مجازات الهى تهديد شده اند .

و إن قيل لكم ارجعوا فارجعوا هو أزكى لكم و اللّه بما تعملون عليم

جمله {و اللّه بما تعملون عليم} _ كه علم همه جانبه الهى را به بشر يادآور مى شود _ هشدارى است به كسانى

كه احكام ياد شده را رعايت نمى كنند.

تهديد تحريفگران آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 40 - 12

12 - تهديد خداوند ، نسبت به تحريف گران آيات الهى

اعملوا ما شئتم

تعبير {اعملوا ما شئتم} كنايه از ناتوانى تحريف گران آيات الهى براى فرار از مجازات است. آنان در نهايت نتيجه اعمال خود را خواهند چشيد; هر چند اكنون به خود وانهاده شده باشند.

تهديد توطئه گران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 81 - 7

7 _ توطئه گران عليه پيامبر ( ص ) و فرامين او ، مورد تهديد و مؤاخذه خداوند

و اللّه يكتب ما يُبيّتون

جمله {و اللّه يكتب . .. } علاوه بر بيان اينكه اعمال آدميان ثبت مى شود، كنايه از تهديد مخالفان و توطئه گران و مؤاخذه آنان نيز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 21 - 13

13 _ اعلام حمايت و پشتيبانى خدا از پيامبر ( ص ) و قرآن ، عليه توطئه گران و نيرنگ بازان عصر بعثت و تهديد آنان به عذاب

و إذا أذقنا الناس رحمة . .. إذا لهم مكر فى ءاياتنا قل اللّه أسرع مكراً

مكر خدا، مى تواند كنايه از عذاب او باشد.

تهديد توطئه گران قصه افك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 11 - 13

13 - تهديد شدن توطئه گران { افك } ، به انتقام و كيفر به ميزان نقش آنان در اين گناه از سوى خداوند .

إنّ الذين

جاءو بالإفك . .. لكلّ امرى منهم ما اكتسب من الإثم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 23 - 8

8 - دستور قطع ارتباط با توطئه گران { افك } و تهديد آنان به عذاب بزرگ از سوى خداوند

إنّ الذين يرمون المحصن_ت . .. لهم عذاب عظيم

برداشت فوق، بر اين اساس است كه آيه ياد شده، از جمله آيات مربوط به ماجراى {افك} باشد.

تهديد ثروتمندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مسد - 111 - 2 - 5

5 - اعتماد به ثروت در برابر تهديد هاى الهى ، خطرى در كمين ثروتمندان

تبّت يدا أبى لهب و تبّ . ما أغنى عنه ماله و ما كسب

تهديد ثروتمندان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 81 - 4

4 - تهديد مشركان مغرور و قارون صفت صدر اسلام از سوى خداوند به عذاب ذلّت بار

إنّ ق_رون كان من قوم موسى فبغى عليهم . .. فخسفنا به و بداره الأرض

يادآورى فرجام شوم قارون، پس از بيان بهانه جويى هاى سردمداران مشرك مكه _ كه همگى از ثروتمندان بودند _ نوعى تهديد به آنان است كه بايد به هوش باشند; زيرا ممكن است خداوند آنان را نيز هم چون قارون با خوارى و ذلت هلاك كند.

تهديد ثروتمندان متخلف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94 - 10

10 _ خداوند ، توانمندان متخلف از جهاد را به امكان رسوايى بيشتر در صورت ادامه دادن به تخلف ها تهديد كرد .

و

سيرى اللّه عملكم و رسوله

جمله {سيرى اللّه عملكم و رسوله} مى تواند هشدارى باشد به متخلفان جنگ در جهت بازداشتن ايشان از كجرويها در آينده.

تهديد جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 123 - 9

9 _ فرعون بر پايه تحليل دروغين خويش و توطئه گر خواندن ساحران ، آنان را به مجازاتى شديد تهديد كرد .

إن هذا لمكر . .. فسوف تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 124 - 3

3 _ فرعون ، ساحران مؤمن به موسى ( ع ) را تهديد كرد كه پس از بريدن دست و پايشان تمامى آنان را به چوبه دار خواهد بست .

ثم لأصلبنكم أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 125 - 2

2 _ ساحران در پاسخ فرعون و تهديد هاى وى اظهار كردند كه با كشته شدن به سوى خداى خويش باز خواهند گشت .

قالوا إنا إلى ربنا منقلبون

{إلى ربنا} متعلق به {منقلبون} است و كلمه {انقلاب}، در صورتى كه به {إلى} متعدى شود، به معناى بازگشتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 49 - 8،9،13

8 - تهديد ساحران مؤمن از سوى فرعون به داشتن فرجامى تيره و وحشتناك

فلسوف تعلمون

9 - ساحران مؤمن به موسى ( ع ) ، مورد تهديد فرعون به قطع دست و پا و كشيده شدن بر صليب

لأُقطّعنّ أيديكم و أرجلكم من خل_ف و لأُصلّبنّكم أجمعين

13 - ايمان همه ساحران به موسى ( ع ) و تهديد

فرعون به شكنجه و كشتن تمامى آنان

قال ءامنتم له . .. و لأُصلّبنّكم أجمعين

تهديد جنيان سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 12 - 13

13 - تهديد شدن جنيانِ در خدمت سليمان ( ع ) به عذاب با آتش از سوى خداوند ، در صورت سرپيچى از فرمان آن حضرت

و من الجنّ من يعمل بين يديه . .. و من يزغ منهم عن أمرنا نذقه من عذاب السعير

تهديد حبيب نجار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 22 - 2

2 - مؤمن انطاكيه ( حبيب نجار ) به دليل ايمان به خداى يكتا و پيروى از رسولان الهى ، مورد اعتراض و تهديد مردم كافر قرار گرفت .

و ما لى لا أعبد الذى فطرنى

از آهنگ آيه شريفه _ كه با استفهام انكارى همراه است _ مطلب ياد شده به دست مى آيد; زيرا استفهام انكارى، در رد چيزى به كار مى رود كه مورد انكار و اعتراض قرار گرفته است.

تهديد حق ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 77 - 4

4 - خداوند ، مشركان و كافران حق ستيز را كراراً به عذاب استيصال تهديد كرده است .

فإمّا نرينّك بعض الذى نعدهم

فعل مضارع {نعد} دلالت بر استمرار مى كند. اين كلمه مشتق از {وعد} است و {وعد} هم در خير استعمال مى شود و هم در شر. چون در اين جا ضمير به مشركان و كافران بر مى گردد، براى شر و تهديد است.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 80 - 9

9 - تهديد حق ستيزان از سوى خداوند ، به محاكمه نهايى و مشاهده جزاى خويش در فرجام

بلى و رسلنا لديهم يكتبون

فعل {يكتبون} از يك سو مى رساند كه خداوند، هميشه حق ستيزان را به مجرد وقوع جرم جزا نمى دهد و از سوى ديگر افاده مى كند كه تأخير جزاى آنان سبب غفلت نمى شود; زيرا فرشتگان آن را ثبت مى كنند و در محاكمه نهايى مورد استفاده قرار مى گيرد.

تهديد حق ستيزان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 83 - 12

12 - تهديد حق ستيزان عصر بعثت به محاكمه و مجازات در روز رجعت

و يوم نحشر من كلّ أُمّة فوجًا ممّن يكذّب ب_اي_تنا

ظاهراً آيه ياد شده، تعريض به رجعت كافران عصر بعثت نيز دارد.

تهديد حق ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 109 - 4

4- پيامبر ( ص ) ، مشركان و كافران لجوج و حق ناپذير را به جنگ و جهاد تهديد كرد .

فإن تولّوا فقل ءاذنتكم على سواء

برداشت ياد شده بر اساس يكى از احتمالاتى است كه ميان مفسران در باره اين آيه مطرح است و آن اين كه جمله {آذنتكم على سواء} تهديد به جنگ و هشدار به جهاد است. مانند آيه {فانبذ إليهم على سواء} (انفال (8) آيه 58).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 7 - 11

11 - لهوگرايانِ مستكبرِ حق ناپذير ، مورد تهديد خداوند به عذابى بس دردناك

اند .

و من الناس من يشترى لهو الحديث . .. ولّى مستكبرًا ...فبشّره بعذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 37 - 8

8 - دلدارى خداوند به مؤمنان و تهديد كافران و مشركان حق گريز به انتقام و شكست

أليس اللّه بعزيز ذى انتقام

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه ذيل آيه شريفه _ كه از عزت و انتقام خداوند سخن گفته _ داراى لحن تهديدآميز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 39 - 2

2 - هشدار و تهديد ، از وظايف پيامبراسلام ( ص ) در برخورد با كافران لجوج و حق ناپذير

قل ي_قوم اعملوا على مكانتكم إنّى ع_مل فسوف تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 17 - 5

5 - تهديد شدن كافران لجوج و حق گريز ، به نزول عذاب الهى

فستعلمون كيف نذير

تهديد خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 209 - 1

1 _ تهديد الهى نسبت به كسانى كه پس از اتمام حجّت ، اقدام به تفرقه در جامعه اسلامى مى كنند .

يا ايها الذين امنوا ادخلوا فى السلم كافة و لا تتبعوا خطوات الشيطان . .. فان زللت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 4 - 13

13 _ تهديد شدن اهل كتاب ( يهود و نصارا ) به عذاب سخت الهى ، در صورت كفر به آيات خداوند ، قرآن ، تورات و انجيل

نزّل

عليك . .. انّ الّذين كفروا ... لهم عذاب شديد

از شأن نزول به دست مى آيد كه مورد آيه، اهل كتابند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 21 - 4

4 _ تهديد كافران از سوى خداوند ، نسبت به قتل پيامبران و مردمان عدالتخواه

انّ الذين يكفرون . .. و يقتلون النّبيّن ... فبشّرهم بعذاب اليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 90 - 12

12 _ هشدار و تهديد خداوند به مسلمانان ، در مورد تعرض به كافران و منافقانى كه پيكار با آنان ممنوع شده است .

و لو شاء اللّه لسلّطهم عليكم فلقاتلوكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 133 - 6

6 _ تهديد بى تقوايان كفرپيشه به هلاكت و نابودى ، از سوى خداوند

ان اتقوا اللّه و إن تكفروا . .. ان يشأ يذهبكم ايها الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 134 - 10

10 _ تهديد الهى نسبت به دنياپرستى و دنياپرستان

من كان يريد ثواب الدنيا . .. و كان اللّه سميعاً بصيراً

تذكر اين واقعيت كه خداوند ناظر اعمال دنياپرستان و شنواى گفتار آنهاست، در حقيقت تهديد آنان به مؤاخذه خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 135 - 26،28

26 _ شهادت دهندگان به دروغ و ترك كنندگان شهادت حق ، مورد تهديد خدايند .

و إن تلوا او تعرضوا فإنّ اللّه كان بما تعملون خبيراً

بيان آگاهى خداوند به شهادتهاى دروغ و

تركِ شهادتِ حق، كنايه از تهديد و عذاب الهى است.

28 _ تهديد خداوند نسبت به كسانى كه از اجراى عدالت سرباز زنند و يا در اجراى آن كوتاهى كنند .

كونوا قومين بالقسط شهداء للّه . .. فإنّ اللّه كان بما تعملون خبيراً

برداشت فوق بر اين مبناست كه متعلق {تلوا} و {تعرضوا}، اقامه قسط باشد. يعنى اگر از اقامه قسط منحرف شديد يا از اجراى آن سرباز زديد خداوند بدان آگاه خواهد بود و ...

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 154 - 1

1 _ خداوند ، با برافراشتن كوه طور بر سر يهود به منظور تهديد آنان ، از ايشان پيمان گرفت .

و رفعنا فوقهم الطور بميثقهم

{طور} علم است براى كوهى مخصوص و گفته شده {طور} به معناى مطلق كوه است (مفردات)، باء در {بميثقهم} سببيه است و بديهى است كه خود ميثاق نمى تواند دليل و سبب باشد بر اينكه خداوند كوه طور را بر سر آنان برافرازد. بنابراين مى توان گفت گرفتن ميثاق علت براى برافراشتن كوه طور بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 8 - 21

21 _ هشدار و تهديد خداوند نسبت به كسانى كه به حق شهادت ندهند و براى خدا قيام نكنند .

كونوا قومين للّه شهداء بالقسط . .. و اتقوا اللّه إنّ اللّه خبير بما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 61 - 9

9 _ اهل كتاب مورد تهديد و هشدار خداوند به خاطر برخورد منافقانه آنان با مسلمانان

و اللّه اعلم بما

كانوا يكتمون

هدف از بيان آگاهى كامل خدا به اسرار پليد گروهى از اهل كتاب، مى تواند تهديد آنان به رسوايى در دنيا و عذاب الهى در آخرت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 71 - 22

22 _ تهديد الهى نسبت به تبهكاران بنى اسرائيل

ثم عموا و صموا كثير منهم و اللّه بصير بماتعملون

از اهداف بيان آگاهى خداوند به رفتار و اعمال تبهكاران، تهديد آنان به عذاب و مانند آن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 96 - 14

14 _ تهديد خداوند به متخلفان از احكام دين

و اتقوا اللّه الذى إليه تحشرون

هدف از جمله {اليه تحشرون} تهديد كسانى است كه تقوا را رعايت نكرده و از احكام الهى تخلف مى كنند.

تهديد در تربيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 213 - 12

12 _ بشارت و انذار ، از روش هاى كاربردى پيامبران براى تبليغ و هدايت انسانها

فبعث اللّه النبيّن مبشّرين و منذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 44 - 20

20- استفاده از تهديد و تشويق ، روش قرآن در تربيت و هدايت انسان

إنه كان حليمًا غفورًا

{حليماً} دربردارنده تهديد و {غفوراً} نويدى است اميدبخش و مشعر به تشويق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 20 - 13

13 - { بيم و اميد } ، { بشارت و انذار } و { تهديد و تشويق } ، از روش هاى تربيتى قرآن

إنّ الخ_سرين

. .. لهم من فوقهم ظلل من النار ... ل_كن الذين اتّقوا ربّهم لهم غرف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 8 - 6

6 - ترغيب به كار خير و وعده پاداش به آن ، مقدّم بر تهديد در امر تربيت

فمن يعمل مثقال ذرّة خيرًا يره . و من يعمل مثقال ذرّة شرًّا يره

تهديد دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 174 - 11

11 _ مؤمنان مجاهد همراه پيامبر ( ص ) ( در غزوه حمراءالاسد يا بدر صغرا ) ، بى اعتنا به تهديد هاى دشمن و در پى جلب رضايت الهى

انّ النّاس قد جمعوا لكم . .. فانقلبوا ... و اتّبعوا رضوان اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 89 - 23

23 _ توجه به ربوبيت خدا و علم همه جانبه او ، مستلزم توكل كردن بر وى و پايدارى در برابر تهديد دشمنان

وسع ربنا كل شىء علماً على اللّه توكلنا

تهديد دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 25 - 5

5 - عذاب غافلگيرانه تكذيب كنندگان پيامبران در گذشته ، تهديدى عليه دشمنان دين است .

كذّب الذين من قبلهم فأتي_هم العذاب من حيث لايشعرون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام تهديد و هشدارو عبرت آموزى است.

تهديد دشمنان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 13 - 4

4 - خداوند ، تهديدكننده

مخالفان پيامبر ( ص ) به عذابى نظير كيفر امت هاى پيشين ( عاد ، ثمود و فرعون )

ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 14 - 9

9 - تهديد مخالفان پيامبر ( ص ) و سركوب آنان از سوى خداوند ، جلوه ربوبيت او بر پيامبر ( ص ) و در راستاى تدبير امور رسالت آن حضرت است .

ربّك

فعل {رَبَّ}، زمانى به كار مى رود كه شخص اداره كارى را به دست گيرد و به تدبير آن برخيزد (مصباح). بر اين اساس كلمه {ربّ}، به معناى مدبّر است و اضافه آن به ضميرى كه خطاب به رسول اكرم(ص) مى باشد، بيانگر تأثير كار خداوند در شؤون پيامبرى آن حضرت است.

تهديد دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 134 - 10

10 _ تهديد الهى نسبت به دنياپرستى و دنياپرستان

من كان يريد ثواب الدنيا . .. و كان اللّه سميعاً بصيراً

تذكر اين واقعيت كه خداوند ناظر اعمال دنياپرستان و شنواى گفتار آنهاست، در حقيقت تهديد آنان به مؤاخذه خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 4

4 _ روى گردانان از جهاد ، به خاطر علقه هاى عاطفى ( محبت پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خويشاوندان ) و دلبستگى مادى ( مال ، شغل و مسكن ) مورد تهديد خداوند

قل إن كان ءاباؤكم . .. و أمول اقترفتموها و ... أحب إليكم ... و جهاد فى سبيله فتر

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

20 - تكاثر - 102 - 7 - 4

4 - مشاهده جهنم و آتش سوزان آن و پيدايش علم حضورى براى گرفتاران به آن در قيامت ، تهديدى الهى و هشدارى ترديدناپذير ، براى دل بستگان به امتيازات دروغين

ألهيكم التكاثر . .. ثمّ لترونّها عين اليقين

تهديد دنياطلبان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 28 - 3

3 - تهديد شدن گنه پيشگان و كافران دنياگرا در صدر اسلام ، به هلاكت و جايگزين شدن مردمى ديگر ، از سوى خداوند

وإذا شئنا بدّلنا أمث_لهم تبديلاً

تهديد رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 8 - 9

9 - سران كفر و شرك در عصر بعثت ، مورد تهديد خداوند به عذاب استيصال

بل لمّا يذوقوا عذاب

برداشت ياد شده از لحن تهديدآميز آيه شريفه به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 14 - 5

5 - سران كفر و شرك در صدراسلام ، به كيفر و عذاب استيصال تهديد شدند .

إن كلّ إلاّكذّب الرسل فحقّ عقاب

اين آيه و آيات گذشته _ كه سرگذشت هلاكت بار اقوام بزرگ و مقتدر پيشين را يادآور شده _ در واقع در جهت تهديد كافران و مشركان مكه است كه رهبرى جريان مخالف با رسول اكرم(ص) را در دست داشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 15 - 1

1 - تهديد سران كفر و شرك عصر بعثت ، به عذاب ناگهانى ( بانگ سهمگين ) از سوى

خداوند

و ما ينظر ه_ؤلاء إلاّ صيحة وحدة

{ينظر} (از مصدر {نظر}) به معناى {انتظار} است و مقصود از {صيحة} عذاب استيصال مى باشد كه ممكن است به صورت صاعقه و بانگ سهمگين باشد. آمدن كلمه {واحدة} نيز براى اشاره به ناگهانى و يكباره بودن نزول عذاب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 16 - 5

5 - تهديد شدن سران كفر و شرك در صدراسلام ، به مؤاخده شدن همچون مؤاخذه فرعون

إنّا أرسلنا إليكم رسولاً ش_هدًا عليكم . .. فعصى فرعون الرسول فأخذن_ه أخذًا وبيلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 11 - 2

2 - سران كفر و شرك ، مورد تهديد خداوند به عذاب و شكست

ذرنى و من خلقت وحيدًا

تهديد رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 8 - 9

9 - سران كفر و شرك در عصر بعثت ، مورد تهديد خداوند به عذاب استيصال

بل لمّا يذوقوا عذاب

برداشت ياد شده از لحن تهديدآميز آيه شريفه به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 14 - 5

5 - سران كفر و شرك در صدراسلام ، به كيفر و عذاب استيصال تهديد شدند .

إن كلّ إلاّكذّب الرسل فحقّ عقاب

اين آيه و آيات گذشته _ كه سرگذشت هلاكت بار اقوام بزرگ و مقتدر پيشين را يادآور شده _ در واقع در جهت تهديد كافران و مشركان مكه است كه رهبرى جريان مخالف با رسول اكرم(ص) را در دست داشتند.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 15 - 1

1 - تهديد سران كفر و شرك عصر بعثت ، به عذاب ناگهانى ( بانگ سهمگين ) از سوى خداوند

و ما ينظر ه_ؤلاء إلاّ صيحة وحدة

{ينظر} (از مصدر {نظر}) به معناى {انتظار} است و مقصود از {صيحة} عذاب استيصال مى باشد كه ممكن است به صورت صاعقه و بانگ سهمگين باشد. آمدن كلمه {واحدة} نيز براى اشاره به ناگهانى و يكباره بودن نزول عذاب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 16 - 5

5 - تهديد شدن سران كفر و شرك در صدراسلام ، به مؤاخده شدن همچون مؤاخذه فرعون

إنّا أرسلنا إليكم رسولاً ش_هدًا عليكم . .. فعصى فرعون الرسول فأخذن_ه أخذًا وبيلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 11 - 2

2 - سران كفر و شرك ، مورد تهديد خداوند به عذاب و شكست

ذرنى و من خلقت وحيدًا

تهديد شايعه سازان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 21 - 22

22 - تهديد شدن شايعه سازان و افترا زنندگان ، به اين كه خداوند بر سخنان پنهانى و راز هاى درونى آنان آگاه است .

إنّ الذين جاءو بالإفك . .. و لولا إذ سمعتموه قلتم ما يكون لنا أن نتكلّم به_ذا ..

برداشت ياد شده از ارتباط اين آيه با آيات قبل _ كه درباره شايعه و ماجراى {افك} بود _ به دست آمده است.

تهديد شبهه افكنان در معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20

- نبأ - 78 - 17 - 6

6 - صحنه داورى در قيامت ، تهديدى گريزناپذير براى منكران معاد و شبهه افكنان در حقانيّت آن

عمّ يتساءلون . .. إنّ يوم الفصل كان ميق_تًا

تهديد طالبان لهو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 7 - 11

11 - لهوگرايانِ مستكبرِ حق ناپذير ، مورد تهديد خداوند به عذابى بس دردناك اند .

و من الناس من يشترى لهو الحديث . .. ولّى مستكبرًا ...فبشّره بعذاب أليم

تهديد طراح قصه افك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 11 - 16

16 - خداوند ، طراح و گرداننده اصلى ماجراى { افك } را به عذاب بزرگ تهديد كرد .

والذى تولّى كبره منهم له عذاب عظيم

{كبر} به معناى معظم شىء و قسمت عمده هر چيزى است و مرجع ضمير {كبره}، {افك} است. بر اين اساس معناى آيه چنين مى شود: {كسى كه متولى و عهده دار قسمت عمده ماجراى افك مى باشد...} و مقصود از آن، عامل اصلى و طراح اين ماجرا است.

تهديد طغيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 8 - 3

3 - خداوند ، كيفر دهنده طغيان گران و تهديد كننده آنان به كيفر هاى اخروى است .

ليطغى . .. إنّ إلى ربّك الرجعى

مراد از بيان بازگشت انسان ها به خداوند، توجّه دادن طغيان گران _ كه در آيات پيشين مطرح بودند _ به كيفرهاى الهى است.

تهديد ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 6

- 5

5 _ هشدار خداوند به ظالمان پندناپذير و تهديد آنان به عذابهاى دوزخ

إنا كنا ظلمين. فلنسئلن الذين أرسل إليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 11 - 3

3- تهديد شدن جوامع ستمگر و مشركان ، به هلاكت و نابودى از سوى خداوند

و كم قصمنا من قرية كانت ظالمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 227 - 13

13 - تهديد ظالمان و كفرپيشگان از سوى خدا به كيفرى حتمى و نه چندان دور

و سيعلم الذين ظلموا أىّ منقلب ينقلبون

تهديد ظالمان دوران ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 87 - 1،8

1- ذوالقرنين ، از كيفر ساحل نشينان غرب ، چشم پوشى كرد و تنها كسانى را كه بر ستم كارى خود باقى بمانند ، به مجازات تهديد كرد .

قال أمّا من ظلم فسوف نعذّبه

8- ذوالقرنين ، ظالمان ساحل دريا را علاوه بر تهديد به مجازات و كيفر هاى خويش ، از عذاب سخت آخرت ، بيم داد .

قال أمّا من ظلم فسوف نعذّبه ثمّ يردّ إلى ربّه فيعذّبه

تهديد علماى اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 140 - 14

14 - عالمان اهل كتاب ، مورد تهديد خداوند به خاطر كتمان حقايق آسمانى

و من أظلم ممن كتم شهدة عنده من اللّه و ما اللّه بغفل عما تعملون

هدف از بيان آگاهى خدا و غفلت نداشتن از رفتار عالمان اهل كتاب، تهديد كردن آنان به كيفر و مجازات مى باشد.

تهديد فاسقان بنى

اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 145 - 15،16

15 _ خداوند قوم موسى را از مخالفت با رسالت هاى وى بر حذر داشت و متخلفان را مردمى فاسق خواند .

سأوريكم دار الفسقين

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از {الفاسقين} متمردان خود بنى اسرائيل باشد. بر اين مبنا جمله {ساوريكم}، كه پس از فرمان به فراگيرى تورات و به كار بستن تعاليم آن واقع شده، اشاره به اين معنا دارد كه اگر گروهى اين فرمان را اطاعت نكنند، فاسقند. گفتنى است در اين صورت مقصود از {دار} جايگاه شوم و فرجام ناميمون آن گروه است.

16 _ خداوند ، فاسقان بنى اسرائيل را به گرفتار آمدن به فرجامى شوم تهديد كرد .

سأوريكم دار الفسقين

تهديد فرقه هاى مذهبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 159 - 7

7 _ پيروان مذاهب تشكيل شده بر اساس تفرقه دين، مورد تهديد خداوند

إنما أمرهم إلى الله

تهديد قاذف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 24 - 8

8 - كسانى كه با حيثيت زنان مؤمن ، بازى كرده و با قذف و نسبت دادن زنا به آنان ، به بد نام كردن ايشان در جامعه مى پردازند ، به محاكمه و بازخواست الهى تهديد شدند .

إنّ الذين يرمون المحصن_ت . .. يوم تشهد عليهم ألسنتهم ... بما كانوا يعملون

تهديد قريش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 66 - 2

2 _ قوم و قبيله پيامبر، تهديد به

عذاب از جانب خداوند را باور نكرده و آن را تكذيب كردند.

قل هو القادر على أن يبعث عليكم عذابا . .. و كذّب به قومك

در آيه {قل هو القادر} وعيدهايى از جانب خداوند مطرح گرديد. محتمل است مرجع ضمير {كذب به} همان وعيدهاى مطرح شده در آيه قبل باشد برداشت فوق بر اين اساس استوار است.

تهديد قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 29 - 9،10،11

9 - لوط ( ع ) ، قوم اش را به خاطر ارتكاب عمل لواط ، راهزنى و ارتكاب علنى منكر ، به عذاب الهى وعده داد .

أئنّكم لتأتون الرجال . .. فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا ائتنا بعذاب اللّه

10 - قوم لوط ، از سرزنش حضرت لوط ( ع ) و وعده وى به عذاب ، پندنگرفتند و او را استهزا كردند .

فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا ائتنا بعذاب اللّه

11 - تنها پاسخ قوم لوط به لوط ( ع ) در برابر سرزنش و وعده عذاب ، درخواست نزول عذاب بود .

فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا ائتنا بعذاب اللّه

تهديد كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 5 - 7

7 _ علم فراگير خداوند و شكست ناپذيرى او ، پشتوانه تهديد كفار به عذاب شديد

انّ الّذين كفروا لهم عذاب شديد و اللّه عزيز . .. انّ اللّه لا يخفى عليه شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 19 - 15

15 _ تهديد خداوند نسبت به

كافران ، براى بازدارى آنان از كفر

و من يكفر بايات اللّه فانّ اللّه سريع الحساب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 20 - 15

15 _ تهديد كافران از جانب خداوند

و ان تولّوا . .. و اللّه بصير بالعباد

ذكر جمله {و اللّه بصير بالعباد}، كه بيانگر آگاهى همه جانبه خداوند نسبت به بندگان است، در پى جمله {و ان تولّوا . .. }، تهديدى است براى آنان كه از حق اعراض مى كنند. (كافران)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 21 - 4،18

4 _ تهديد كافران از سوى خداوند ، نسبت به قتل پيامبران و مردمان عدالتخواه

انّ الذين يكفرون . .. و يقتلون النّبيّن ... فبشّرهم بعذاب اليم

18 _ رضايت كفار عصر پيامبر ( ص ) به كشتار انبيا توسط گذشتگان ، علّت تهديد آنان به عذاب الهى *

و يقتلون النّبيّن . .. فبشّرهم بعذاب اليم

تهديد بازماندگان قاتلان انبيا به عذاب در صورتى صحيح است كه آنان به اعمال گذشتگان خويش راضى باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 178 - 12

12 _ تهديد كافران به عذابى خواركننده از سوى خداوند

و لهم عذاب مهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 133 - 6

6 _ تهديد بى تقوايان كفرپيشه به هلاكت و نابودى ، از سوى خداوند

ان اتقوا اللّه و إن تكفروا . .. ان يشأ يذهبكم ايها الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8

- 19 - 6

6 _ كافران شكست خورده در جنگ بدر ، مورد تهديد خداوند به چشيدن دوباره طعم شكست در صورت بازگشت به جنگ

و إن تعودوا نعد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 38 - 3

3 _ گرفتار شدن به سرنوشت شوم پيشينيان ، تهديد الهى نسبت به كافران ستيزه گر عليه اسلام

و إن يعودوا فقد مضت سنت الأولين

جواب شرط {إن يعودوا . .. } حذف شده و جمله {فقد مضت ... } جانشين آن مى باشد و تقدير كلام چنين است: {و إن يعودوا فانتقمنا منهم كما انتقمنا من الأولين ... .}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 8 - 1

1_ كافران به قرآن و پيامبر ( ص ) و قيامت ، مستحق عذاب دنيوى اندو به آن تهديد شده اند .

و ل_ئن أخّرنا عنهم العذاب

جمله {ما يحبسه} (چه چيز مانع نزول آن عذاب است؟) مى رساند كه مراد از {العذاب} عذاب دنيوى است و نيز حكايت از اين دارد كه كفرپيشگان ، به آن عذاب تهديد شده بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 83 - 6

6_ خداوند ، مشركان و كافران به پيامبر ( ص ) را به كيفر هاى دنيوى و فرو ريختن سنگ هاى عذاب تهديد كرد .

و ما هى من الظ_لمين ببعيد

واقع شدن جمله {و ما هى . ..} پس از مخاطب قرار دادن پيامبر(ص) (عند ربك) مى تواند قرينه بر اين باشد كه: از مصداقهاى مورد نظر براى {الظالمين} مشركان و كافران عصر

بعثت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 41 - 4

4_ خداوند كفرپيشگان و منكران رسالت پيامبر ( ص ) را به هلاك ساختن آنان و از ميان بردنشان تهديد كرد .

أولم يروا أنَّا نأتى الأرض ننقصها من أطرافها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 47 - 4

4- خداوند ، با افشاى انگيزه هاى كافران در گوش فرا دادن به سخنان پيامبر ( ص ) ، آنان را مورد تهديد قرار داد .

نحن أعلم . .. و إذ هم نحوى

اعلام اطلاع خداوند از گوش دادن كافران به سخنان پيامبر(ص) و آگاهى از گفت وگوى آنها، براى تهديد و هشدار به آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 109 - 4

4- پيامبر ( ص ) ، مشركان و كافران لجوج و حق ناپذير را به جنگ و جهاد تهديد كرد .

فإن تولّوا فقل ءاذنتكم على سواء

برداشت ياد شده بر اساس يكى از احتمالاتى است كه ميان مفسران در باره اين آيه مطرح است و آن اين كه جمله {آذنتكم على سواء} تهديد به جنگ و هشدار به جهاد است. مانند آيه {فانبذ إليهم على سواء} (انفال (8) آيه 58).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 227 - 13

13 - تهديد ظالمان و كفرپيشگان از سوى خدا به كيفرى حتمى و نه چندان دور

و سيعلم الذين ظلموا أىّ منقلب ينقلبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 -

54 - 2

2 - پيامبر ( ص ) كافران منكر آيات الهى را ، تهديد به عذاب كرده بود .

يستعجلونك بالعذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 26 - 4

4 - كفرپيشگان تكذيب گر ، مورد تهديد خداوند و در معرض عذاب الهى

ثمّ أخذت الذين كفروا فكيف كان نكير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 27 - 11

11 - تهديد كافران به آتش دوزخ از سوى خداوند

فويل للذين كفروا من النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 88 - 3

3 - كافران و مشركان ، به عذاب و شكست تهديد شدند .

و لتعلمنّ نبأه بعد حين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 37 - 8

8 - دلدارى خداوند به مؤمنان و تهديد كافران و مشركان حق گريز به انتقام و شكست

أليس اللّه بعزيز ذى انتقام

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه ذيل آيه شريفه _ كه از عزت و انتقام خداوند سخن گفته _ داراى لحن تهديدآميز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 39 - 1،2

1 - پيامبر ( ص ) از سر تهديد و هشدار ، از كفرپيشگان لجوج خواست تا همچنان بر مواضع نادرستشان پافشارى كنند .

قل ي_قوم اعملوا على مكانتكم

آهنگ آيه شريفه، آهنگى تهديدآميز و هشدار دهنده است.

2 - هشدار و تهديد ، از وظايف پيامبراسلام ( ص ) در برخورد با كافران لجوج و حق ناپذير

قل ي_قوم

اعملوا على مكانتكم إنّى ع_مل فسوف تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 40 - 2،4

2 - پيامبر ( ص ) كافران و مشركان معاند را به مقابله فرا خواند و به شكست ذلت بار ( چون شكست روز بدر ) تهديد كرد .

من يأتيه عذاب يخزيه

بيشتر مفسران بر اين ديدگاه اند كه مقصود از عذاب خواركننده در دنيا، شكست كافران و مشركان معاند در جنگ ها (همچون جنگ بدر) است.

4 - پيامبر ( ص ) كافران و مشركان معاند را به عذاب فراگير و دائمى دوزخ تهديد كرد .

و يحلّ عليه عذاب مقيم

{على} براى استيلا و تمكن است و مى رساند كه عذاب الهى دشمنان رسول خدا، فراگير و گسترده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 70 - 4

4 - تهديد كافران لجوج و ستيزه جو ، به عذاب الهى

الذين كذّبوا بالكت_ب . .. فسوف يعلمون

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه جمله {فسوف يعلمون} _ به قرينه آيه بعد (إذ الأغلال فى أعناقهم . ..) _ در مقام تهديد مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 77 - 4

4 - خداوند ، مشركان و كافران حق ستيز را كراراً به عذاب استيصال تهديد كرده است .

فإمّا نرينّك بعض الذى نعدهم

فعل مضارع {نعد} دلالت بر استمرار مى كند. اين كلمه مشتق از {وعد} است و {وعد} هم در خير استعمال مى شود و هم در شر. چون در اين جا ضمير به مشركان و كافران بر

مى گردد، براى شر و تهديد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 35 - 1

1 - تهديد كافران مجادله گر در آيات الهى از سوى خداوند

و يعلم الذين يج_دلون فى ءاي_تنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 10 - 1

1- تهديد شدن كافران سست انديش و بيهوده گرا ، به فرجامى سخت و جانكاه

فارتقب يوم تأتى السماء بدخان مبين

تعبير {بدخان مبين}، مى تواند حكايت از عذاب دنيوى و نيز سختى هاى صحنه قيامت داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 8 - 4

4 - تهديد مستكبران كفرپيشه از سوى خداوند ، به عذابى سخت و بدفرجام

فبشّره بعذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 17 - 5

5 - تهديد شدن كافران لجوج و حق گريز ، به نزول عذاب الهى

فستعلمون كيف نذير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 18 - 3

3 - تهديد شدن كافران تكذيب گر ، به نزول عذاب الهى همچون اقوام و ملل پيشين

و لقد كذّب الذين من قبلهم فكيف كان نكير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 29 - 8

8 - تهديد شدن كافران لجوج و تكذيب گر ، به عذاب از سوى خداوند

فستعلمون من هو فى ضل_ل مبين

برداشت بالا، به سبب اين نكته است كه تعبير {فستعلمون} (پس به زودى خواهيد دانست)، داراى لحن تهديدآميز است.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 5 - 2

2 - تهديد خداوند به شكست كافران ، در جنگ با پيامبر ( ص ) و مسلمانان

و يبصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 7 - 5

5 - بشارت خداوند به پيروزى و سعادتمندى مؤمنان و تهديد او نسبت به شكست و بدبختى كافران

إنّ ربّك هو أعلم بمن ضلّ عن سبيله و هو أعلم بالمهتدين

بنابر گفته مفسران، اين آيه متضمن وعد و وعيد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 16 - 1

1 - كافران تكذيب گر ، از سوى خداوند به عذاب خفت بار تهديد شدند .

سنسمه على الخرطوم

{وَسْم} (از ريشه {نسمه}) به معناى داغ نهادن است و {خرطوم} در اصل به معناى بينى فيل مى باشد. تعبير {بر بينى او داغ خواهيم زد}، كنايه از اين است كه او را به شدت ذليل خواهيم كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 41 - 2

2 - تهديد خداوند ، به هلاكت كافران حق ناپذير

على أن نبدّل خيرًا منهم و ما نحن بمسبوقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 42 - 7

7 - تهديد شدن كافران حق ناپذير و باطل گرا ، به كيفر الهى در قيامت

فذرهم . .. حتّى يل_قوا يومهم الذى يوعدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 19 - 3

3 - خداوند ، تهديد كننده كافران و تكذيب كنندگان قرآن

به سرنوشتى همچون فرجام فرعونيان و قوم ثمود

هل أتيك . .. فرعون و ثمود . بل الذين كفروا فى تكذيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 20 - 7

7 - خداوند ، تهديدكننده كافران و تكذيب كنندگان قرآن ، به سرنوشتى همچون فرجام فرعونيان و قوم ثمود

هل أتيك حديث الجنود . .. و اللّه من ورائهم محيط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 6 - 8

8 - سوگند خداوند به سپيده دم ، شب هاى ده گانه ، جفت ، تاق و گذشت شب ، براى تأكيد بر دارا بودن توان اجراى تهديدات خويش و نابود ساختن كافران

و الفجر . .. ألم تر كيف فعل ربّك بعاد

ممكن است مراد از سوگندها، تأكيد بر قدرت خداوند بر نابود ساختن مخالفان پيامبر(ص) باشد; در اين صورت جواب قسم محذوف خواهد بود. گفتنى است كه جواب قسم در احتمال ديگر، آيه چهاردهم اين سوره است كه مراقبت شديد خداوند را مطرح كرده است.

تهديد كافران بهانه جو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 96 - 4

4- مشركان و كافران حق ناپذير و بهانه جو ، مورد تهديد خداوند

قالوا أبعث الله بشرًا رسولاً. قل كفى بالله شهيدًا بينى و بينكم

تذكر خداوند به گواه و ناظر بودن ميان پيامبر(ص) و مشركان حق ناپذير، مى تواند به منظور تهديد آنان باشد.

تهديد كافران حق ستيز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 38 - 7

7 _ خداوند ، كافران عصر

بعثت را در صورت از سرگيرى شرارت ها به سركوبى و نابودى تهديد كرد .

و إن يعودوا فقد مضت سنت الأولين

تهديد كافران حق ناپذير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 96 - 4

4- مشركان و كافران حق ناپذير و بهانه جو ، مورد تهديد خداوند

قالوا أبعث الله بشرًا رسولاً. قل كفى بالله شهيدًا بينى و بينكم

تذكر خداوند به گواه و ناظر بودن ميان پيامبر(ص) و مشركان حق ناپذير، مى تواند به منظور تهديد آنان باشد.

تهديد كافران صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 3 - 13

13 _ تهديد مشركان كفرپيشه صدر اسلام به عذاب دردناك جهنم

بشر الذين كفروا بعذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 102 - 5

5_ خداوند ، مشركان و كفرپيشگان عصر بعثت را به عذاب هاى شديد دنيوى تهديد كرد .

و كذلك أخذ ربك إذا أخذ القرى و هى ظ_لمة إن أخذه أليم شديد

برداشت فوق، از مخاطب قرار دادن پيامبر(ص) در {كذلك أخذ ربك} استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 31 - 15

15_ شكستو نابودى كفرپيشگان و پيروزى اهل ايمان ، از تهديد هاى خداوند به كافران و از وعده هاى او به مؤمنان عصر بعثت

حتى يأتى وعد الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 177 - 1

1 - مشركان و كافران صدراسلام ، به نزول عذاب فراگير و غافل گيرانه تهديد شدند .

فإذا نزل

بساحتهم فساء صباح المنذرين

{ساحت} به فضاى باز اطراف محله مى گويند و در آيه شريفه، كنايه از شمول و فراگيرى عذاب الهى بر همه افراد است. نزول عذاب در بامداد (صباح) استعاره تمثيليه است كه عذاب الهى، به دشمنى تشبيه شده است كه در شب حركت مى كند و صبح گاهان غافل گيرانه يورش مى برد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 51 - 4

4 - تهديد شدن كافران صدراسلام به هلاكت و نابودى ، از سوى خداوند

و لقد أهلكنا أشياعكم فهل من مدّكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 17 - 2

2 - تهديد خداوند به دچار كردن كافران تكذيب گر صدراسلام ، به سرنوشت شوم و هلاكت بار باغداران يمنى

إنّا بلون_هم كما بلونا أصح_ب الجنّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 33 - 6

6 - تهديد شدن كافران صدراسلام ، به نابودى اموال و درايى هاى شان

كذلك العذاب . .. لو كانوا يعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 28 - 3

3 - تهديد شدن گنه پيشگان و كافران دنياگرا در صدر اسلام ، به هلاكت و جايگزين شدن مردمى ديگر ، از سوى خداوند

وإذا شئنا بدّلنا أمث_لهم تبديلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 12 - 3

3 - كافران عصر بعثت ، مورد تهديد شديد خداوند به مقابله اى سريع و برخوردى سخت با آنان

إنّ بطش ربّك لشديد

لسان العرب از ابن سيده

نقل مى كند كه {بطش} به معناى هجوم سريع است.

تهديد كافران ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 14 - 3

3- تهديد شدن كافران ظالم به مرگ از سوى خداوند ، در پى تهديد شدن انبياى الهى از سوى آنان به اخراج از سرزمين مسكونى خويش

و قال الذين كفروا . .. لنخرجنّكم من أرضنا ... فأوحى إليهم ربّهم لنهلكنّ الظ_لمين

تهديد كافران لجوج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 13 - 18

18_ خداوند كفرپيشگانى كه على رغم مشاهده آيات خدا ، ربوبيت او را منكر شوند ، به عذاب شديد و مكرى سخت تهديد كرده است .

و هم يج_دلون فى الله و هو شديد المحال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 40 - 1

1 - پيامبراسلام ( ص ) ، كافران و مشركان لجوج را به عذابى خواركننده در دنيا هشدار داد .

فسوف تعلمون . من يأتيه عذاب يخزيه

مفسران بر اين عقيده اند كه مقصود از عذاب خواركننده، به قرينه ذيل آيه _ كه از عذاب دائمى (اخروى) سخن مى گويد _ عذاب دنيايى است.

تهديد كافران مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 86 - 13

13 _ شعيب ، كافران قوم خويش را به گرفتار آمدن به فرجامى همانند سرنوشت فسادگران پيشين تهديد كرد .

و أنظروا كيف كان عقبة المفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 87 - 8

8 _ شعيب ( ع

) ، كافران قوم خويش را به داورى خدا و گرفتارسازى آنان به عقوبت هاى الهى در دنيا تهديد كرد .

و طائفة لم يؤمنوا فاصبروا حتى يحكم اللّه بيننا

با توجه به ذيل آيه 89 (ربنا افتح . .. ) معلوم مى شود مقصود شعيب از داورى خداوند، تحقق امرى است كه نابودى كافران در دنيا و در نتيجه پيروزى اهل ايمان را در پى خواهد داشت. چنانچه مخاطب در {فاصبروا} خصوص كافران باشد، اين معنا از وضوح بيشترى برخوردار خواهد بود.

تهديد كافران مقارن بعثت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 17 - 6

6 - خداوند ، كافران عصر بعثت را به عذابى نزديك تهديد كرد .

فمهّل . .. رويدًا

دادن مهلت كوتاه به منزله تهديد به عذاب، پس از انقضاى مهلت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 6 - 7

7 - خداوند ، تهديدكننده كافران عصر بعثت به سرنوشتى نظير فرجام قوم عاد

ألم تر كيف فعل ربّك بعاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 9 - 6

6 - خداوند ، تهديدكننده كافران عصر بعثت ، به فرجامى نظير هلاكت قوم ثمود

ألم تر كيف فعل ربّك . .. و ثمود الذين جابوا الصخر بالواد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 10 - 4

4 - خداوند ، تهديدكننده كافران عصر بعثت ، به گرفتار ساختن آنان در عقوبتى نظير فرجام قوم فرعون

ألم تر . .. و فرعون ذى الأوتاد

تهديد كافران مكه

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 25 - 27

27- كافران مكه ، مورد تهديد خداوند به عذابى دردناك

لو تزيّلوا لعذّبنا الذين كفروا منهم عذابًا أليمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 31 - 2

2 - تهديد كافران مكّه از سوى خداوند ، به وقوع حوادثى ناگوار و مرگ آفرين براى ايشان در آينده

قل تربّصوا فإنّى معكم من المتربّصين

تهديد كفران كنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 66 - 7

7 - شرك پيشگان ناسپاس ، مورد تهديد خداوندند .

هم يشركون . ليكفروا بما ءاتين_هم ... فسوف يعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 9 - 4

4 - معاد ، تهديدى براى مال دوستان و ناسپاسان

لكنود . .. لحبّ الخير لشديد . أفلايعلم إذا بعثر ما فى القبور

تهديد گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 22 - 8

8 _ تهديد شدن منكران قيامت و جرم پيشگان ، به عذاب قهر الهى در قيامت

الذين لايرجون لقاءنا . .. لابشرى يومئذ للمجرمين و يقولون حجرًا محجورًا

تهديد گناهكاران صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 28 - 3

3 - تهديد شدن گنه پيشگان و كافران دنياگرا در صدر اسلام ، به هلاكت و جايگزين شدن مردمى ديگر ، از سوى خداوند

وإذا شئنا بدّلنا أمث_لهم تبديلاً

تهديد گوساله پرستان بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 -

اعراف - 7 - 152 - 1،2

1 _ خداوند ، گوساله پرستان بنى اسرائيل را به غضبى شديد و قريب الوقوع تهيد كرد .

إن الذين اتخذوا العجل سينالهم غضب من ربهم و ذلة فى الحيوة الدنيا

{فى الحيوة الدنيا} علاوه بر اينكه قيد براى {ذلة} است، مى تواند {قيد} براى غضب نيز باشد. در اين صورت مراد از غضب الهى گرفتار ساختن به عذابهاى دنيوى است. نكرده آوردن {غضب} دلالت بر شدت غضب و عظمت آن دارد.

2 _ خداوند ، گوساله پرستان بنى اسرائيل را به پديد آوردن ذلتى شديد در زندگى دنيوى آنان تهديد كرد .

إن الذين اتخذوا العجل سينالهم . .. ذلة فى الحيوة الدنيا

تهديد لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 167 - 1

1 - تهديد شدن لوط ( ع ) از سوى قوم خود ، به اخراج و تبعيد در صورت دست برنداشتن از تبليغ

قالوا لئن لم تنته . .. من المخرجين

ضمير فاعل در {قالوا} به قوم لوط باز مى گردد {إنتهاء} (مصدر تنته) يعنى دست برداشتن و پايان دادن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 168 - 1،2

1 - تسليم نشدن لوط ( ع ) در برابر تهديد هاى قوم منحرف خويش

قال إنّى لعملكم من القالين

{قلا} (مصدر {قالين}) به معناى بغض و دشمنى است. برداشت ياد شده با توجه به اقدام لوط(ع) به اظهار تنفر نسبت به كردار قومش _ على رغم تهديد اكيد آنان به اخراج و تبعيد وى _ به دست مى آيد.

2 - حضرت لوط ( ع ) _ به رغم

تهديد شدن به تبعيد _ تنفر و دشمنى خود را با كردار زشت قوم خود اعلام كرد و بر آن تأكيد ورزيد .

قال إنّى لعملكم من القالين

تهديد مال دوستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 9 - 4

4 - معاد ، تهديدى براى مال دوستان و ناسپاسان

لكنود . .. لحبّ الخير لشديد . أفلايعلم إذا بعثر ما فى القبور

تهديد مانعان از تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 12 - 6

6 - بازدارندگان مردم از امر به تقوا ، طغيان گر و مورد تهديد الهى اند .

ليطغى . .. أرءيت الذى ينهى . عبدًا ... أو أمر بالتّقوى

تهديد، از سياق آيات استفاده مى شود.

تهديد مانعان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 18 - 1

1 - بازدارندگان مجاهدان از جهاد ، مورد تهديد خداوندند .

قد يعلم اللّه المعوّقين منكم

{معوّق} از ريشه {عوق} به بازدارنده اطلاق مى شود (مفردات راغب). لازم به ذكر است كه {قد يعلم...} كنايه از تهديد و هشدار است.

تهديد مانعان از نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 14 - 5

5 - خداوند ، تكذيب گران دين و روى گردانان از آن و نهى كنندگان مردم از نماز را ، به عذاب خويش تهديد كرده است .

ألم يعلم بأنّ اللّه يرى

جمله {ألم يعلم. ..} در مقام تهديد و حاكى از كيفرهايى است كه نظارت خداوند، آن را به دلالت التزامى مى رساند.

تهديد مانعان از

نماز محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 15 - 5

5 - خداوند ، مخالفان پيامبر ( ص ) را در صورت تداوم بر مخالفت با نماز ، هدايت و تقوا ، به مؤاخذه اى سخت تهديد كرد .

لئن لم ينته لنسفعًا بالناصية

تهديد متخلفان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 4

4 _ روى گردانان از جهاد ، به خاطر علقه هاى عاطفى ( محبت پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خويشاوندان ) و دلبستگى مادى ( مال ، شغل و مسكن ) مورد تهديد خداوند

قل إن كان ءاباؤكم . .. و أمول اقترفتموها و ... أحب إليكم ... و جهاد فى سبيله فتر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 39 - 2

2 _ امتناع كنندگان از جهاد ، مورد تهديد خدا به عذابى سخت و دردناك

إلا تنفروا يعذبكم عذاباً أليماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 81 - 14

14 _ منافقان متخلف از جنگ ، مورد تهديد خداوند به آتش سوزان دوزخ

قل نار جهنم أشد حراً لو كانوا يفقهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94 - 10،18

10 _ خداوند ، توانمندان متخلف از جهاد را به امكان رسوايى بيشتر در صورت ادامه دادن به تخلف ها تهديد كرد .

و سيرى اللّه عملكم و رسوله

جمله {سيرى اللّه عملكم و رسوله} مى تواند هشدارى باشد به متخلفان جنگ در

جهت بازداشتن ايشان از كجرويها در آينده.

18 _ تهديد متخلفان از جنگ و منافقان ، به رسوايى و افشاى اسرارشان در آخرت از سوى خداوند

فينبئكم بما كنتم تعملون

تهديد متخلفان از مسافرت به حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 16 - 13

13 - تهديد متخلّفان از سفر حديبيه ، به عذاب دردناك ، در صورت تخلف و روى گردانى دوباره از جهاد

و إن تتولّوا كما تولّيتم من قبل يعذّبكم عذابًا أليمًا

تهديد مجادله گران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 35 - 1

1 - تهديد كافران مجادله گر در آيات الهى از سوى خداوند

و يعلم الذين يج_دلون فى ءاي_تنا

تهديد محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 37 - 9،11

9_ خداوند پيامبر ( ص ) را در صورت پيروى از آراى يهود و نصارا به محروم كردن از يارى و حفاظت خويش تهديد كرد .

ل_ئن اتبعت أهواءهم . .. مالك من الله من ولىّ ولاواق

{ولىّ} به معناى ياور و {واق} اسم فاعل از {وقاية} به معناى نگهدارنده است. {من الله} مى تواند متعلق به محذوف و حال براى {ولىّ} و {واق} باشد. بر اين مبنا جمله {مالك ...} چنين معنا مى شود: براى تو از جانب خداوند هيچ ياور و نگه دارنده اى نخواهد بود ; يعنى، امدادهاى خداوند به تو نخواهد رسيد.

11_ خداوند پيامبر ( ص ) را در صورت پيروى از آراى يهود و نصارا به عقوبتهايى از جانب خويش تهديد كرد .

ل_ئن اتبعت أهواءهم . .. مالك

من الله من ولىّ ولاواق

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه {من الله} متعلق به {ولىّ} و {واق} باشد. بر اين مبنا {ولىّ و واق} متضمن معناى {منع} است و جمله {مالك ...} چنين معنا مى شود: براى تو ياور و نگه دارنده اى كه تو را از [عذاب] خدا باز دارد، وجود نخواهد داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 77 - 4

4- بسيارى از رسولان الهى ، چونان پيامبر ( ص ) ، با توطئه و كارشكنى و تهديد به تبعيد و اخراج از وطن خويش ، رو به رو بودند .

و إن كادوا ليستفزّونك . .. سنّة من قد أرسلنا قبلك من رسلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 64 - 1

1 - درخواست تهديدآميز و آمرانه مشركان از پيامبراسلام ( ص ) به عبادت معبودهايى جز اللّه

قل أفغير اللّه تأمرونّى أعبد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 5 - 7

7 - تهديد مشركان عصر بعثت ، به موضع گيرى در برابر عملكرد و تبليغ پيامبر ( ص )

فاعمل إنّنا ع_ملون

بنابه گفته مفسّران تركيب {فاعمل إنّنا عاملون} نوعى تهديد را مى رساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 17 - 2

2 - پيامبر ( ص ) ، مورد تهديد مخالفان به اقدامى سازمان يافته عليه او ، در صورت ادامه دادن به اداى نماز

ينهى . عبدًا إذا صلّى ... فليدع ناديه

امر در {فليدع}، تعجيزى و بيانگر آن است كه

دعوت از هم نشينان، براى شخص مخالف نماز سودى ندارد. اين سخن، نشانگر وجود چنين تهديدى از سوى مخالفان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 3 - 4

4 - پيامبر ( ص ) ، مورد تهديد دسيسه ها و نيرنگ هاى فوق سرّى دشمن

قل . .. و من شرّ غاسق إذا وقب

تهديد مخالفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 96 - 14

14 _ تهديد خداوند به متخلفان از احكام دين

و اتقوا اللّه الذى إليه تحشرون

هدف از جمله {اليه تحشرون} تهديد كسانى است كه تقوا را رعايت نكرده و از احكام الهى تخلف مى كنند.

تهديد مخالفان تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 15 - 5

5 - خداوند ، مخالفان پيامبر ( ص ) را در صورت تداوم بر مخالفت با نماز ، هدايت و تقوا ، به مؤاخذه اى سخت تهديد كرد .

لئن لم ينته لنسفعًا بالناصية

تهديد مخالفان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 66 - 9

9_ خداوند ، مخالفان پيامبر ( ص ) را به عذابى ذلت آور و خواركننده تهديد كرد .

و من خزى يومئذ إن ربك هو القوىُّ العزيز

مخاطب قرار دادن پيامبر(ص) در جمله {إن ربك . ..} پس از بيان نزول عذاب به كفرپيشگان قوم ثمود ، تعريضى است به مخالفان پيامبر(ص) كه آنان نيز در خطر گرفتار شدن به عذاب الهى اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق

- 96 - 15 - 5

5 - خداوند ، مخالفان پيامبر ( ص ) را در صورت تداوم بر مخالفت با نماز ، هدايت و تقوا ، به مؤاخذه اى سخت تهديد كرد .

لئن لم ينته لنسفعًا بالناصية

تهديد مرفهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 11 - 1

1 - مرفهان تكذيب گر از سوى خداوند ، به عذاب و شكست تهديد شدند .

و ذرنى و المكذّبين

تعبير (مرا با تكذيب گران واگذار) تعبيرى تهديدآميز است. تهديد الهى هم ممكن است، ناظر به شكست كافران در جنگ ها باشد و هم عذاب اخروى.

تهديد مستكبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 7 - 11

11 - لهوگرايانِ مستكبرِ حق ناپذير ، مورد تهديد خداوند به عذابى بس دردناك اند .

و من الناس من يشترى لهو الحديث . .. ولّى مستكبرًا ...فبشّره بعذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 8 - 4

4 - تهديد مستكبران كفرپيشه از سوى خداوند ، به عذابى سخت و بدفرجام

فبشّره بعذاب أليم

تهديد مسلمانان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 39 - 1

1 _ خداوند ، مسلمانان صدر اسلام را ، در صورت امتناع ورزيدن از شركت در جنگ و جهاد ، تهديد به عذابى دردناك كرد .

إلا تنفروا يعذبكم عذاباً أليماً

تهديد مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 4 - 13

13 _ تهديد شدن اهل كتاب (

يهود و نصارا ) به عذاب سخت الهى ، در صورت كفر به آيات خداوند ، قرآن ، تورات و انجيل

نزّل عليك . .. انّ الّذين كفروا ... لهم عذاب شديد

از شأن نزول به دست مى آيد كه مورد آيه، اهل كتابند.

تهديد مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 158 - 10

10 _ تهديد مشركان به آمدن قيامت و عذابهاى آن

قل انتظروا إنا منتظرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 59 - 15

15 _ تهديد مشركان به كيفر هاى اخروى ، زمينه ساز گرايش آنان به پرستش خداى يگانه و پرهيز از شرك و دوگانه پرستى

إنى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 3 - 14

14 _ تهديد مشركان پيمان شكن ، به عذاب دردناك شكست

و بشر الذين كفروا بعذاب أليم

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مراد از {عذاب أليم}، عذاب شكست در برابر جبهه اسلام باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 46 - 1

1 _ خداوند ، مشركان را كراراً به عذاب استيصال تهديد كرده بود .

و إما نرينك بعض الذى نعدهم

{نعد} فعل مضارع است و دلالت بر استمرار مى كند و نيز مشتق از {وعد} است و {وعد} هم در خير استعمال مى شود و هم در شر. در اين جا چون ضمير {هم} به مشركان بر مى گردد براى شر و تهديد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 -

يونس - 10 - 53 - 3

3 _ پيامبر ( ص ) ، به امر خدا در جواب سؤال استهزاآميز مشركان ، تهديد خود را تكرار كرده ، وقوع عذاب نابودكننده را حتمى اعلام فرمود .

و يستنبئونك أحق هو قل إى و ربى إنه لحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 73 - 8

8 _ خداوند ، با بيان عاقبت نيك ياران حضرت نوح ( ع ) و فرجام شوم تكذيب كنندگانش ، پيامبر اكرم ( ص ) و مؤمنان را دلدارى داده و مشركان را به عذاب استيصال تهديد نمود .

و اتل عليهم نبأ نوح . .. فانظر كيف كان عقبة المنذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 102 - 5

5 _ خداوند ، مشركان را به دليل از دست دادن زمينه ايمان ، به عذاب استيصال تهديد فرمود .

قل فانتظروا إنى معكم من المنتظرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 83 - 6

6_ خداوند ، مشركان و كافران به پيامبر ( ص ) را به كيفر هاى دنيوى و فرو ريختن سنگ هاى عذاب تهديد كرد .

و ما هى من الظ_لمين ببعيد

واقع شدن جمله {و ما هى . ..} پس از مخاطب قرار دادن پيامبر(ص) (عند ربك) مى تواند قرينه بر اين باشد كه: از مصداقهاى مورد نظر براى {الظالمين} مشركان و كافران عصر بعثت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 56 - 9

9- سوگند خداوند به ذات خود ،

براى تهديد و مورد مؤاخذه قرار دادن مشركان

تالله لتسئلنّ عمّا كنتم تفترون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 9 - 7

7- دلدارى و تقويت روحيه پيامبر ( ص ) و مؤمنان و تهديد مشركان ، از جانب خداوند

ثمّ صدقن_هم الوعد . .. و أهلكنا المسرفين

ذكر وعده خداوند به پيروزى همه پيامبران و مؤمنان و نابودى دشمنان آنان، مى تواند به منظور نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 11 - 3

3- تهديد شدن جوامع ستمگر و مشركان ، به هلاكت و نابودى از سوى خداوند

و كم قصمنا من قرية كانت ظالمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 18 - 11

11- نويد فتح و پيروزى به پيامبر ( ص ) و مؤمنان و تهديد مشركان ، به شكست و نابودى از جانب خداوند

بل نقذف بالحقّ. .. و لكم الويل ممّا تصفون

از لحن و آهنگ آيه شريفه _ با توجه به اين كه پيامبر(ص) و اهل حق درگير با مشركان حق ستيز بوده اند _ استفاده مى شود كه اين آيه در صدد دادن بشارت پيروزى، به پيامبر(ص) و مؤمنان است. هم چنين تهديد و اخطار به مشركان به شكست و نابودى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 109 - 4

4- پيامبر ( ص ) ، مشركان و كافران لجوج و حق ناپذير را به جنگ و جهاد تهديد كرد .

فإن تولّوا فقل ءاذنتكم على سواء

برداشت ياد شده بر اساس يكى

از احتمالاتى است كه ميان مفسران در باره اين آيه مطرح است و آن اين كه جمله {آذنتكم على سواء} تهديد به جنگ و هشدار به جهاد است. مانند آيه {فانبذ إليهم على سواء} (انفال (8) آيه 58).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 42 - 9

9 _ مشركان ، به دليل مقاومت و خيره سرى در برابر دعوت پيامبر ( ص ) ، به عذاب و كيفر الهى تهديد شدند .

و سوف يعلمون حين يرون العذاب من أضلّ سبيلاً

جمله {و سوف يعلمون حين يرون العذاب. ..} براى تهديد مشركان لجوج به عذاب، بيان شده است و اين عذاب هم مى تواند در دنيا باشد (مانند شكست سخت آنان به دست مسلمانان در جنگ بدر) و هم مى تواند عذاب اخروى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 66 - 7

7 - شرك پيشگان ناسپاس ، مورد تهديد خداوندند .

هم يشركون . ليكفروا بما ءاتين_هم ... فسوف يعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 34 - 11

11 - مشركان ، مورد تهديد سخت خداوندند .

فتمتّعوا فسوف تعلمون

امر {فتمتّعوا} به قرينه {فسوف تعلمون} و نيز توصيف آنان به روى آوردن به شرك، پس از نيل به رفاه، براى توبيخ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 48 - 5

5 - تهديد شدن مشركان از سوى خداوند

إنّ ربّى . .. علّ_م الغيوب

استفاده از صفت {علاّم الغيوب} در گفتوگو با مشركان، مى تواند كنايه از تهديد

باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 88 - 3

3 - كافران و مشركان ، به عذاب و شكست تهديد شدند .

و لتعلمنّ نبأه بعد حين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 3 - 18

18 - تهديد شدن مشركان ، به عذاب و كيفر از جانب خداوند

و الذين اتّخذوا من دونه أولياء . .. إنّ اللّه يحكم بينهم فى ما هم فيه يختلفون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 15 - 1

1 - ناراحتى پيامبر ( ص ) ، از مشركان و تهديد آنان به سرنوشت شوم و عذاب الهى

قل اللّه أعبد . .. فاعبدوا ما شئتم من دونه

امر {فاعبدوا ما شئتم من دونه} براى تهديد و نشانگر شدت غضب و ناراحتى پيامبر(ص) از كافران و مشركان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 37 - 8

8 - دلدارى خداوند به مؤمنان و تهديد كافران و مشركان حق گريز به انتقام و شكست

أليس اللّه بعزيز ذى انتقام

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه ذيل آيه شريفه _ كه از عزت و انتقام خداوند سخن گفته _ داراى لحن تهديدآميز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 40 - 2،4

2 - پيامبر ( ص ) كافران و مشركان معاند را به مقابله فرا خواند و به شكست ذلت بار ( چون شكست روز بدر ) تهديد كرد .

من يأتيه عذاب يخزيه

بيشتر مفسران بر

اين ديدگاه اند كه مقصود از عذاب خواركننده در دنيا، شكست كافران و مشركان معاند در جنگ ها (همچون جنگ بدر) است.

4 - پيامبر ( ص ) كافران و مشركان معاند را به عذاب فراگير و دائمى دوزخ تهديد كرد .

و يحلّ عليه عذاب مقيم

{على} براى استيلا و تمكن است و مى رساند كه عذاب الهى دشمنان رسول خدا، فراگير و گسترده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 46 - 16

16 - دلدارى خداوند به پيامبر ( ص ) ، در برابر حق ستيزى و دشمنى مشركان و تهديد آنان به كيفر و عذاب

أنت تحكم بين عبادك فى ما كانوا فيه يختلفون

از تعليم خداوند به پيامبر(ص)، مبنى بر درخواست داورى از او درباره مشركان حق ستيز، برداشت بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 33 - 7

7- بيان هلاكت فرعونيان و نجات بنى اسرائيل از سوى خداوند ، پيامدار تهديد براى مشركان و نويدى براى پيامبر ( ص ) و مؤمنان

و لقد نجّينا بنى إسرءيل . .. بل_ؤا مبين

با توجه به اين كه آيات گذشته، در زمينه رويارويى مشركان و مؤمنان بود; طرح سرگذشت فرعونيان و بنى اسرائيل، پيامدار مطلب ياد شده است.

تهديد مشركان بهانه جو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 96 - 4

4- مشركان و كافران حق ناپذير و بهانه جو ، مورد تهديد خداوند

قالوا أبعث الله بشرًا رسولاً. قل كفى بالله شهيدًا بينى و بينكم

تذكر خداوند به گواه و ناظر بودن ميان

پيامبر(ص) و مشركان حق ناپذير، مى تواند به منظور تهديد آنان باشد.

تهديد مشركان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 3 - 13

13 _ تهديد مشركان كفرپيشه صدر اسلام به عذاب دردناك جهنم

بشر الذين كفروا بعذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 4 - 6

6 _ تهديد مشركان معاهد صدر اسلام به لغو پيمان عدم تعرض مسلمانان با آنان در صورت مشاهده كمترين كوتاهى در عمل به مواد آن و مشاهده هر گونه كمك به دشمنان اسلام

ثم لم ينقصوكم شيئاً و لم يظهروا عليكم أحداً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 20 - 9

9 _ خداوند ، مشركان بهانه جوى عصر بعثت را به كيفرى سخت و قريب الوقوع تهديد كرد .

و يقولون لو لا أنزل عليه ءاية من ربه . .. فانتظروا

امر در {انتظروا} مى تواند براى تهديد (تهديد به عذاب) و به كارگيرى ماده {انتظار} بيانگر قريب الوقوع بودن عذاب باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 39 - 8

8 _ تهديد شرك پيشگان عصر بعثت به عذاب استيصال

بل كذبوا . .. فانظر كيف كان عقبة الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 60 - 4

4 _ خداوند ، مشركان صدر اسلام رابه خاطر افترا بستن و تحريم حلال ها ، به كيفر سخت قيامت تهديد كرد .

فجعلتم منه حراماً و حللا . .. و ما ظن الذين يفترون على

اللّه الكذب يوم القيمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 13

13_ خداوند ، مشركان عصر بعثت و منكران رسالت پيامبر ( ص ) را به عذاب و كيفر تهديد كرد .

فما أغنت عنهم ءالهتهم . .. لما جاء أمر ربك

خطاب كردن به پيامبر(ص) (لما جاء أمر ربك) و (ذلك من أنباء القرى نقصه عليك) در بيان نتيجه گيرى از سرگذشت اقوام پيشين، حاوى اين نكته است كه: مشركان عصر پيامبر نيز در خطر گرفتار شدن به آن گونه عذابها بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 102 - 5

5_ خداوند ، مشركان و كفرپيشگان عصر بعثت را به عذاب هاى شديد دنيوى تهديد كرد .

و كذلك أخذ ربك إذا أخذ القرى و هى ظ_لمة إن أخذه أليم شديد

برداشت فوق، از مخاطب قرار دادن پيامبر(ص) در {كذلك أخذ ربك} استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 128 - 3

3 - هلاكت اقوام گذشته با عذاب الهى ، نمونه هايى بارز از جدى بودن تهديد هاى خداوند و راهنماى كافى براى مشركان عصر بعثت

أفلم يهد لهم كم أهلكنا قبلهم من القرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 93 - 3

3 - تهديد مشركان عصر بعثت به عذاب دنيوى از سوى خداوند

قل ربّ إمّا ترينّى ما يوعدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 5 - 2

2 - مشركان صدراسلام ، مورد تهديد خداوند به

كيفر هاى سخت دنيايى

أُولئك الذين لهم سوء العذاب

قيد {فى الأخرة} در ذيل آيه، نشانگر آن است كه مراد از {سوء العذاب} عذاب دنيوى و تقدير آن چنين است: {أُول_ئك الذين لهم فى الدنيا سوء العذاب}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 61 - 11

11 - تهديد شرك پيشگان هدايت ناپذير صدراسلام از سوى خداوند ، به مؤاخذه و كيفر اخروى

ثمّ هو يوم القي_مة من المحضرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 44 - 5

5 - تهديد مشركان حق ناپذير صدراسلام از سوى خداوند ، به هلاكت و عذاب همچون كافران پيشين

أوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا . .. و كانوا أشدّ منهم قوّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 170 - 3

3 - مشركانِ مخالف قرآن در صدراسلام ، به كيفر و عذاب الهى تهديد شدند .

فكفروا به فسوف يعلمون

جمله {فسوف يعلمون} جمله اى است تهديد آميز عليه مشركانِ مخالف قرآن. در اين كه اين تهديد مربوط به چه مسأله اى است و متعلق علم در (يعلمون) چيست، دو ديدگاه وجود دارد: 1_ عذاب استيصال، 2_ پى آمدهاى ناگوار اجتماعى و فردى كفر و شكست خوردن جبهه كفر در آينده نزديك. برداشت ياد شده مبتنى برديدگاه نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 177 - 1

1 - مشركان و كافران صدراسلام ، به نزول عذاب فراگير و غافل گيرانه تهديد شدند .

فإذا نزل بساحتهم فساء صباح المنذرين

{ساحت} به فضاى باز اطراف محله مى

گويند و در آيه شريفه، كنايه از شمول و فراگيرى عذاب الهى بر همه افراد است. نزول عذاب در بامداد (صباح) استعاره تمثيليه است كه عذاب الهى، به دشمنى تشبيه شده است كه در شب حركت مى كند و صبح گاهان غافل گيرانه يورش مى برد.

تهديد مشركان قريش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 9 - 13

13 - كافران قريش ، مورد تهديد شديد خداوند

أَوَلم يسيروا فى الأرض فينظروا . .. و عمروها أكثر ممّا عمروها و جاءتهم رسلهم بال

به قرينه اين كه سوره روم، مكى است، مراد از {أكثر ممّا عمروها} كافران قريش اند كه در برابر پيامبر(ص) به مخالفت برخاستند.

تهديد مشركان لجوج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 40 - 1

1 - پيامبراسلام ( ص ) ، كافران و مشركان لجوج را به عذابى خواركننده در دنيا هشدار داد .

فسوف تعلمون . من يأتيه عذاب يخزيه

مفسران بر اين عقيده اند كه مقصود از عذاب خواركننده، به قرينه ذيل آيه _ كه از عذاب دائمى (اخروى) سخن مى گويد _ عذاب دنيايى است.

تهديد مشركان معاهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 4 - 6

6 _ تهديد مشركان معاهد صدر اسلام به لغو پيمان عدم تعرض مسلمانان با آنان در صورت مشاهده كمترين كوتاهى در عمل به مواد آن و مشاهده هر گونه كمك به دشمنان اسلام

ثم لم ينقصوكم شيئاً و لم يظهروا عليكم أحداً

تهديد مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 -

نحل - 16 - 36 - 17

17- مشركان مكه ، مورد تهديد خداوند به فرجامى شوم

و قال الذين أشركوا . .. فسيروا فى الأرض فانظروا كيف كان ع_قبة المكذّبين

بنابراين احتمال كه مخاطبان امر {سيروا} مشركان مكه اند استفاده مى شود كه دعوت از آنان براى سير و سفر در زمين جهت مطالعه سرانجام تكذيب كنندگان انبيا پس از بازگويى ديدگاه آن مشركان در باره خداوند، هشدارى است به آنان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 58 - 11

11 - خداوند ، مشركان بهانه جوى مكه را به عذاب استيصال تهديد كرد .

و قالوا إن نتّبع الهدى . .. و كم أهلكنا من قرية بطرت معيشتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 59 - 12

12 - خداوند ، مشركان مكه را به عذاب استيصال تهديد كرد .

و ما كان ربّك مهلك القرى حتّى يبعث فى أُمّها رسولاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 45 - 7

7 - تهديد شديد مشركان مكه از سوى خداوند ، به خاطر تن در ندادن به تعاليم پيامبر ( ص )

و إذا تتلى عليهم ءاي_تنا بيّنت قالوا ما ه_ذا إلاّ رجل. .. و كذّب الذين من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 79 - 6

6 - تهديد مشركان مكه از سوى خداوند ، در برابر توطئه چينى آنان عليه پيامبر ( ص )

أم أبرموا أمرًا فإنّا مبرمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان

- 44 - 10 - 3

3- تهديد مشركان حق ستيز مكه ، از سوى خداوند به عذابى دنيوى و تيره كننده زندگى

فارتقب يوم تأتى السماء بدخان مبين

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه {دخان مبين}، كنايه از تيره روزى و عذاب دنيوى باشد، چه اين كه برخى از مفسران اين آيه را پاسخى به دعاى پيامبر(ص) دانسته اند كه از خداوند خواست تا براى بيدار شدن مشركان، آنان را به قحطى اى همچون دوران يوسف مبتلا كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 13 - 1

1- تبعيدكنندگان پيامبر ( ص ) از شهر مكه ، مورد تهديد خداوند به هلاكت و نابودى

و كأيّن من قرية هى أشدّ قوّة من قريتك . .. أهلكن_هم

با اين كه خروج پيامبر(ص)، از مكه و هجرت ايشان به سوى مدينه ظاهراً به انتخاب خود حضرت صورت گرفته بود; ولى شرايط سختى كه مشركان براى آن حضرت پديد آورده بودند، منتهى به تصميم هجرت شد. ازاين رو خداوند خروج آن حضرت را به منزله تبعيد شمرده و فعل را به صورت متعدى به همه مشركان مكه نسبت داده است.

تهديد معرضان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 18 - 7

7 - مسلمانانى كه شركتشان در جهاد ، اندك بود مورد تهديد خداوندند .

و لايأتون البأس إلاّ قليلاً

جمله {و لايأتون. ..} احتمال دارد كه مستقل باشد و احتمال دارد كه حال براى {المعوّقين} و يا {القائلين} باشد. در صورت نخست، اين فراز از آيه، سومين گروهى خواهند بود كه متعلق {يعلم اللّه}اند. لازم به

گفتن است كه مراد از {البأس } _ كه به معناى {سختى و شدت} است _ به قرينه مقام، جنگ است. {يعلم اللّه} كنايه از تهديد و هشدار است.

تهديد معرضان از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 14 - 5

5 - خداوند ، تكذيب گران دين و روى گردانان از آن و نهى كنندگان مردم از نماز را ، به عذاب خويش تهديد كرده است .

ألم يعلم بأنّ اللّه يرى

جمله {ألم يعلم. ..} در مقام تهديد و حاكى از كيفرهايى است كه نظارت خداوند، آن را به دلالت التزامى مى رساند.

تهديد مفتريان بر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 60 - 4

4 _ خداوند ، مشركان صدر اسلام رابه خاطر افترا بستن و تحريم حلال ها ، به كيفر سخت قيامت تهديد كرد .

فجعلتم منه حراماً و حللا . .. و ما ظن الذين يفترون على اللّه الكذب يوم القيمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 21 - 22

22 - تهديد شدن شايعه سازان و افترا زنندگان ، به اين كه خداوند بر سخنان پنهانى و راز هاى درونى آنان آگاه است .

إنّ الذين جاءو بالإفك . .. و لولا إذ سمعتموه قلتم ما يكون لنا أن نتكلّم به_ذا ..

برداشت ياد شده از ارتباط اين آيه با آيات قبل _ كه درباره شايعه و ماجراى {افك} بود _ به دست آمده است.

تهديد مفتريان به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف

- 46 - 8 - 8

8- افترا زنندگان به پيامبر ( ص ) ، مورد تهديد از سوى خداوند

قل . .. هو أعلم بما تفيضون

مخاطب {تفيضون} كافرانى اند كه آيات روشن قرآن را مورد انكار قرار داده و نسبت سحر به آن داده اند. خداوند با موظّف كردن پيامبر(ص) به ابلاغ اين حقيقت كه احوال مشركان، در حيطه علم و آگاهى خداوند قرار دارد; در حقيقت ايشان را تهديد به عذاب كرده است.

تهديد مفسدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 220 - 13،15

13 _ تهديد خداوند ، نسبت به فسادگران در امور ايتام

قل اصلاح لهم خير . .. و اللّه يعلم المفسد من المصلح

15 _ تهديد مصلح نما هاى مفسد و بشارت به مصلحان واقعى ، از جانب خدا

و اللّه يعلم المفسد من المصلح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 63 - 3

3 _ تهديد خداوند نسبت به مفسدان

فانّ اللّه عليم بالمفسدين

تهديد مكذبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 16 - 1

1 - كافران تكذيب گر ، از سوى خداوند به عذاب خفت بار تهديد شدند .

سنسمه على الخرطوم

{وَسْم} (از ريشه {نسمه}) به معناى داغ نهادن است و {خرطوم} در اصل به معناى بينى فيل مى باشد. تعبير {بر بينى او داغ خواهيم زد}، كنايه از اين است كه او را به شدت ذليل خواهيم كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 11 - 1

1 - مرفهان تكذيب گر از

سوى خداوند ، به عذاب و شكست تهديد شدند .

و ذرنى و المكذّبين

تعبير (مرا با تكذيب گران واگذار) تعبيرى تهديدآميز است. تهديد الهى هم ممكن است، ناظر به شكست كافران در جنگ ها باشد و هم عذاب اخروى.

تهديد مكذبان آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 52 - 3

3 - كافران منكر نبوت پيامبر ( ص ) و منكر آيات الهى قرآن ، مورد تهديد خداوندند .

و ما يجحد بأي_تنا إلاّ الك_فرون . .. و قالوا لولا أنزل عليه ءاي_ت ... أَوَلم يكف

اعلام كفايت گواهى خداوند ميان منكران و پيامبر(ص) مى تواند تهديدى براى كافران منكر قرآن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 53 - 2

2 - پيامبر ( ص ) ، كافرانِ منكر آيات الهى را ، به عذاب ، تهديد كرده بود .

و يستعجلونك بالعذاب

{ال} در {العذاب} مى تواند عهد باشد و اشاره به عذابى باشد كه پيامبر(ص) به آن وعده داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 54 - 2

2 - پيامبر ( ص ) كافران منكر آيات الهى را ، تهديد به عذاب كرده بود .

يستعجلونك بالعذاب

تهديد مكذبان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 109 - 11

11_ خداوند ، تكذيب كنندگان رسالت پيامبر ( ص ) را به فرجام شوم و گرفتار آمدن به عذاب استيصال تهديد كرد .

أفلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان ع_قبة الذين من قبلهم

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 26 - 4

4 - كفرپيشگان تكذيب گر ، مورد تهديد خداوند و در معرض عذاب الهى

ثمّ أخذت الذين كفروا فكيف كان نكير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 18 - 3

3 - تهديد شدن كافران تكذيب گر ، به نزول عذاب الهى همچون اقوام و ملل پيشين

و لقد كذّب الذين من قبلهم فكيف كان نكير

تهديد مكذبان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 34 - 1

1 - تكذيب كنندگان دين ، مورد نفرين و تهديد خداوند به عذاب و نابودى

و ل_كن كذّب و تولّى . .. أولى لك فأولى

عبارت {أولى لك فأولى} _ مانند {ويل لك} _ براى تهديد و نفرين عليه ديگرى به كار مى رود و نوعاً كسانى مورد خطاب اين جمله قرار مى گيرند كه در معرض هلاكت اند و بدين وسيله ترغيب مى شوند كه خود را از اين مهلكه نجات دهند (برگرفته از مفردات راغب و تفاسير).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 35 - 1

1 - تكذيب گران دين ، مورد نفرين و تهديد خداوند به عذاب و نابودى

و ل_كن كذّب و تولّى . .. ثمّ أولى لك فأولى

گفتنى است كه اين آيه، تأكيد براى آيه پيشين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 15 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل

به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 17 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و نابودى

ثمّ نتبعهم الأخرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 19 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 24 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 28 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 34 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است

(لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 37 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 40 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 45 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 47 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 49 - 1

1 - تهديد شدن تكذيب گران دين ، از سوى خداوند

به هلاكت و عذاب اخروى

ويل يومئذ للمكذّبين

{ويل}، در اصل به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب) و در مقام تهديد و وعيد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 8 - 7

7 - حكم نافذ و قضاوت حكيمانه خداوند ، تهديدى براى تكذيب كنندگان دين و منكران قيامت

فما يكذّبك بعد بالدين . أليس اللّه بأحكم الح_كمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 13 - 4

4 - تكذيب كنندگان تعاليم هدايت گر دين و دستورات تقواپيشگىِ آن ، طغيان گر و مورد تهديد الهى اند .

ليطغى . .. أرءيت إن كذّب و تولّى

سياق آيات، بر تهديد دلالت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 14 - 5

5 - خداوند ، تكذيب گران دين و روى گردانان از آن و نهى كنندگان مردم از نماز را ، به عذاب خويش تهديد كرده است .

ألم يعلم بأنّ اللّه يرى

جمله {ألم يعلم. ..} در مقام تهديد و حاكى از كيفرهايى است كه نظارت خداوند، آن را به دلالت التزامى مى رساند.

تهديد مكذبان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 170 - 3

3 - مشركانِ مخالف قرآن در صدراسلام ، به كيفر و عذاب الهى تهديد شدند .

فكفروا به فسوف يعلمون

جمله {فسوف يعلمون} جمله اى است تهديد آميز عليه مشركانِ مخالف قرآن. در اين كه اين تهديد مربوط به چه مسأله اى است و متعلق علم در (يعلمون) چيست، دو ديدگاه وجود دارد:

1_ عذاب استيصال، 2_ پى آمدهاى ناگوار اجتماعى و فردى كفر و شكست خوردن جبهه كفر در آينده نزديك. برداشت ياد شده مبتنى برديدگاه نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 59 - 1

1_ تهديد منكرانِ پيام هاى روشن و قابل درك قرآن ، به فرجامى سخت از سوى خداوند

فإنّما يسّرن_ه . .. فارتقب إنّهم مرتقبون

عبارت {إنّهم مرتقبون}، كنايه از اين است كه كافران به بيان هاى روشن وحى ايمان نمى آورند تا سرانجام وعيدهاى ما تحقق يابد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 44 - 1

1 - تكذيب كنندگان قرآن و معاد ، از سوى خداوند به عذاب تهديد شدند .

فذرنى و من يكذّب به_ذا الحديث

مقصود از {حديث} يا قرآن است و يا مسأله معاد كه در آيه پيش مطرح شده است. گفتنى است كه تعبير {فذرنى و من يكذّب} و مانند آن، در مورد تهديد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 23 - 7

7 - خداوند ، منكران معاد و تكذيب كنندگان قرآن را ، به مؤاخذه افكار و كردارشان تهديد كرده است .

و اللّه أعلم بما يوعون

مقصود از بيان آگاهى خداوند، به افكار انباشته در ظرف ذهن و كردار موجود در نامه عمل، تهديد به مؤاخذه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 19 - 3

3 - خداوند ، تهديد كننده كافران و تكذيب كنندگان قرآن به سرنوشتى همچون فرجام فرعونيان و قوم ثمود

هل أتيك

. .. فرعون و ثمود . بل الذين كفروا فى تكذيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 20 - 7

7 - خداوند ، تهديدكننده كافران و تكذيب كنندگان قرآن ، به سرنوشتى همچون فرجام فرعونيان و قوم ثمود

هل أتيك حديث الجنود . .. و اللّه من ورائهم محيط

تهديد مكذبان قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 2 - 3

3 - تهديد منكران قيامت ، به دست برداشتن از انكار آن تا فرصت باقى مانده

ليس لوقعتها كاذبة

{كاذبة} مى تواند صفت براى موصوف مقدر باشد (نفس كاذبة). در اين صورت آيه شريفه نظر به كافران دارد كه تا وقت باقى است، دست از انكار قيامت بردارند; زيرا روزى كه قيامت واقع شود، آنان جز تسليم شدن در برابر واقعيت و گرفتار سرافكندگى شدن فرجامى ندارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 46 - 3

3 - تهديد تكذيب گران روز جزا ، به محروميت از موهبت هاى بهشتى

كلوا و تمتّعوا قليلاً

امر در {كلوا و تمتّعوا} در معناى تهديد و انذار به كار رفته است. در آيات گذشته، از مواهب بهشت و تأمين خواسته هاى تقواپيشگان در آن، سخن به ميان آمده است. از اين مطلب استفاده مى شود كه اين تهديد، ناظر به محروميت از موهبت هاى بهشتى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 8 - 7

7 - حكم نافذ و قضاوت حكيمانه خداوند ، تهديدى براى تكذيب كنندگان دين و منكران قيامت

فما يكذّبك

بعد بالدين . أليس اللّه بأحكم الح_كمين

تهديد مكذبان متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 13 - 4

4 - تكذيب كنندگان تعاليم هدايت گر دين و دستورات تقواپيشگىِ آن ، طغيان گر و مورد تهديد الهى اند .

ليطغى . .. أرءيت إن كذّب و تولّى

سياق آيات، بر تهديد دلالت دارد.

تهديد مكذبان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 47 - 12

12 _ خداوند ، تكذيب كنندگان پيامبر اكرم ( ص ) را به عذاب استيصال تهديد فرمود .

فإذا جاء رسولهم قضى بينهم بالقسط و هم لايظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 48 - 1

1 _ خداوند ، تكذيب كنندگان پيامبر اكرم ( ص ) را به عذاب استيصال تهديد كرده بود .

و يقولون متى هذا الوعد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 13

13_ خداوند ، مشركان عصر بعثت و منكران رسالت پيامبر ( ص ) را به عذاب و كيفر تهديد كرد .

فما أغنت عنهم ءالهتهم . .. لما جاء أمر ربك

خطاب كردن به پيامبر(ص) (لما جاء أمر ربك) و (ذلك من أنباء القرى نقصه عليك) در بيان نتيجه گيرى از سرگذشت اقوام پيشين، حاوى اين نكته است كه: مشركان عصر پيامبر نيز در خطر گرفتار شدن به آن گونه عذابها بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 40 - 1

1_ خداوند منكران رسالت پيامبر ( ص ) را همواره

به عذاب هاى دنيوى تهديد مى كرد .

و إن مَّا نرينّك بعض الذى نعدهم

تحقق بخشيدن برخى از عذابهاى موعود در حيات پيامبر(ص) _ كه مفاد {نرينّك بعض الذى نعدهم أو نتوفينّك} است _ حاكى از آن است كه مراد از وعيدها (نعدهم) عذابهاى دنيوى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 41 - 4

4_ خداوند كفرپيشگان و منكران رسالت پيامبر ( ص ) را به هلاك ساختن آنان و از ميان بردنشان تهديد كرد .

أولم يروا أنَّا نأتى الأرض ننقصها من أطرافها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 52 - 3

3 - كافران منكر نبوت پيامبر ( ص ) و منكر آيات الهى قرآن ، مورد تهديد خداوندند .

و ما يجحد بأي_تنا إلاّ الك_فرون . .. و قالوا لولا أنزل عليه ءاي_ت ... أَوَلم يكف

اعلام كفايت گواهى خداوند ميان منكران و پيامبر(ص) مى تواند تهديدى براى كافران منكر قرآن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 25 - 10

10 - منكران نبوت پيامبراكرم ( ص ) ، از سوى خداوند تهديد شده اند .

إنّ ربّك هو يفصل بينهم يوم القي_مة

به قرينه خطاب {ربّك} احتمال دارد مرجع ضمير در {بينهم} مشركان و كافرانى باشند كه نبوت پيامبر(ص) را قبول نداشتند و خداوند، با اين بيان درصدد تهديد آنها است.

تهديد مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 22 - 8

8 _ تهديد شدن منكران قيامت و جرم پيشگان ، به عذاب قهر الهى

در قيامت

الذين لايرجون لقاءنا . .. لابشرى يومئذ للمجرمين و يقولون حجرًا محجورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 51 - 3

3 - تهديد منكران معاد از سوى خداوند ، به عذاب سخت اخروى

ثمّ إنّكم أيّها الضالّون المكذّبون

خبر {إنّ} _ كه در آيه بعد آمده _ بيانگر عذاب هولناك منكران رستاخيز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 44 - 1

1 - تكذيب كنندگان قرآن و معاد ، از سوى خداوند به عذاب تهديد شدند .

فذرنى و من يكذّب به_ذا الحديث

مقصود از {حديث} يا قرآن است و يا مسأله معاد كه در آيه پيش مطرح شده است. گفتنى است كه تعبير {فذرنى و من يكذّب} و مانند آن، در مورد تهديد به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 17 - 6

6 - صحنه داورى در قيامت ، تهديدى گريزناپذير براى منكران معاد و شبهه افكنان در حقانيّت آن

عمّ يتساءلون . .. إنّ يوم الفصل كان ميق_تًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 15 - 3

3 - خداوند ، با توبيخ كسانى كه به تفريحات خانوادگى سرگرم شده و معاد را بعيد شمردند ، آنان را به مؤاخذه اخروى تهديد كرد .

بلى إنّ ربّه كان به بصيرًا

خبر از آگاهى خداوند به كارها و خصلت هاى منكران معاد، تهديد آنان به مؤاخذه با تعبيرى توبيخ آميز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 23

- 7

7 - خداوند ، منكران معاد و تكذيب كنندگان قرآن را ، به مؤاخذه افكار و كردارشان تهديد كرده است .

و اللّه أعلم بما يوعون

مقصود از بيان آگاهى خداوند، به افكار انباشته در ظرف ذهن و كردار موجود در نامه عمل، تهديد به مؤاخذه است.

تهديد ملكه سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 37 - 1،3

1 - رد هديه ملكه سبا از سوى سليمان ( ع ) و فرمان وى مبنى بر بازگشت سفير به سوى بلقيس با پيام جنگ

ارجع إليهم فلنأتينّهم بجنود

سياق آيات نشانگر اين نكته است كه سليمان(ع) هديه را نپذيرفت و به آنان برگرداند.

3 - هشدار سليمان ( ع ) به دربار سبا درباره پى آمد هاى ناگوار جنگ ( تبعيد ، آوارگى ، ذلت و خوارى )

و لنخرجنّهم منها أذلّة و هم ص_غرون

{أذلة} جمع {ذليل} و حال براى ضمير {هم} است; يعنى، آنان را از آن سرزمين همراه با ذلت و خوارى اخراج خواهيم كرد. عبارت {هم صاغرون} به تقدير {هم صاغرون فيها} است; يعنى، و در آن سرزمين، بيگانه، حقير و آواره خواهند بود.

تهديد منافع فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 55 - 4

4 - گريز بنى اسرائيل از مصر ، تهديدى عليه منافع فرعونيان

و إنّهم لنا لغائظون

چنانچه خشم فرعونيان به خاطر اين باشد كه با گريز بنى اسرائيل از مصر، نيروى كار عظيمى از دستشان خارج مى شد و زيان بسيارى بر آنان وارد مى گشت، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

تهديد منافقان

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 167 - 20

20 _ افشاگرى و تهديد خداوند عليه عملكرد هاى كفرآميز منافقان

يقولون بافواههم ما ليس فى قلوبهم و اللّه اعلم بما يكتمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 64 - 8

8 _ پيامبر ( ص ) ، مأمور موضع گيرى در برابر منافقان و تهديد ايشان به افشاى اسرارشان

يحذر المنفقون . .. قل استهزءوا إن اللّه مخرج ما تحذرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 81 - 14

14 _ منافقان متخلف از جنگ ، مورد تهديد خداوند به آتش سوزان دوزخ

قل نار جهنم أشد حراً لو كانوا يفقهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94 - 18

18 _ تهديد متخلفان از جنگ و منافقان ، به رسوايى و افشاى اسرارشان در آخرت از سوى خداوند

فينبئكم بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 101 - 13

13 _ منافقان ، مورد تهديد خداوند به بازگشت قهرى و ابتلا به عذاب بزرگ در قيامت

ثم يردون إلى عذاب عظيم

تهديد منافقان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 74 - 23

23 _ تهديد أكيد خداوند بر كيفر سخت دنيوى و اخروى منافقان صدر اسلام ، در صورت امتناع آنان از توبه و پافشارى بر مواضع كفرآميز توطئه گرانه خود

فإن يتوبوا . .. و إن يتولوا يعذبهم اللّه عذاباً أليماً فى الدنيا و الأخرة

تهديد

منافقان مدينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 101 - 7

7 _ منافقان مرموز و پنهان كار مدينه ، از سوى خداوند به دو مرتبه عذاب علاوه بر عذاب بزرگ نهايى در قيامت ، تهديد شدند .

سنعذبهم مرتين ثم يردون إلى عذاب عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 15 - 7

7 - منافقان مدينه ، از سوى خداوند ، به خاطر شكستن عهد خود تهديد شدند .

و لقد كانوا ع_هدوا اللّه من قبل . .. و كان عهد اللّه مسئولاً

تهديد موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 29 - 1،6

1 - روى آورى فرعون به تهديد موسى ( ع ) با احساس ناتوانى از مقابله با منطق او

قال لئن اتّخذت إل_هًا غيرى لأجعلنّك من المسجونين

6 - موسى ( ع ) ، مورد تهديد فرعون به زندانى شدن ، در صورت پذيرش الوهيت غير او

قال لئن اتّخذت إل_هًا غيرى لأجعلنّك من المسجونين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 30 - 1

1 - دست بر نداشتن موسى ( ع ) از تبليغ رسالت خويش در برابر تهديد هاى فرعون

قال . .. لأجعلنّك من المسجونين . قال أوَلوجئتك بشىء مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 27 - 5

5 - اطمينان موسى ( ع ) به حمايت خداوند از او ، در برابر تهديد به قتل از سوى فرعون

أقتل موسى . .. قال ... عذت بربّى

و ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 20 - 2

2- موسى ( ع ) ، متكى به حمايت پروردگار در قبال هجوم و تهديد فرعونيان

و إنّى عذت بربّى و ربّكم أن ترجمون

تهديد مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 44 - 7

7 - مؤمن آل فرعون ، از سوى فرعونيان مورد تهديد سخت قرار گرفته بود .

و أُفوّض أمرى إلى اللّه

گفتنى است كه واگذاركردن كار خود به خدا از سوى مؤمن آل فرعون (به قرينه جمله {فوقاه اللّه سي_ّئات ما مكروا} در آيه بعد) بيانگر وجود نوعى تهديد و ارعاب از جانب فرعونيان است.

تهديد مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 86 - 5

5 _ تهديد اهل ايمان و ساختن چهره اى ناپسند از راه خدا ، از روش هاى دشمنان دين براى مبارزه با پيامبران و اديان الهى

و تصدون عن سبيل اللّه من ءامن به و تبغونها عوجاً

تهديد مؤمنان راستين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 125 - 7

7 _ تهديد ها و شكنجه ها ، بى تأثير در بازدارى مؤمنان راستين از طريق ايمان و باور هاى دينى

إنا إلى ربنا منقلبون

تهديد مؤمنان مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 86 - 2،3

2 _ كافران قوم شعيب بر سر هر كوى و برزن مؤمنان به خدا را مورد تهديد قرار مى دادند و آنان را از سلوك

راه خدا بازمى داشتند .

و لا تقعدوا بكل صرط توعدون و تصدون عن سبيل اللّه من ءامن به

{ايعاد} مصدر {توعدون} به معناى تهديد كردن و به شكنجه و أمثال آن ترساندن است. {من ءامن} مربوط به فعل {توعدون} و {تصدون} است و به اصطلاح اهل ادب مفعولى است {متنازع فيه}. گفتنى است كه در برداشت فوق ضمير در {به} به {اللّه} برگردانده شده است.

3 _ شعيب از مردم خويش خواست تا دست از تهديد اهل ايمان بردارند و آنان را از پيمودن راه خدا بازندارند .

و لا تقعدوا بكل صرط توعدون و تصدون عن سبيل اللّه من ءامن به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 88 - 2

2 _ اشراف كفرپيشه مدين ، شعيب و مؤمنان به رسالتش را به تبعيد دسته جمعى تهديد كردند .

لنجرجنك يشعيب و الذين ءامنوا معك من قريتنا

{معك} مى تواند متعلق به {لنخرجنك} باشد. بر اين مبنا {لنخرجنك} حاكى از تبعيد دسته جمعى است.

تهديد نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 116 - 1

1 - تهديد جدى نوح ( ع ) از سوى اشراف و رفاه طلبان قومش ، مبنى بر سنگسار شدن در صورت دست برنداشتن از تبليغ

قالوا لئن لم تنته ي_نوح لتكوننّ من المرجومين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 117 - 2

2 - نوح ( ع ) ، نگران تكذيب ارزش ها و تعاليم الهى از سوى مردم بود ; نه نگران تهديد خود او از سوى آنان .

قال ربّ إنّ قومى

كذّبون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه شكوه نوح(ع) به درگاه خدا در پى تهديدهاى سخت مخالفان، از تكذيب گرى آنان بود نه از تهديدهاى آنها.

تهديد وليد بن مغيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 11 - 1

1 - تهديد شدن وليدبن مغيره به عذاب و شكست ، از سوى خداوند

ذرنى و من خلقت وحيدًا

مطابق نظر مفسّران، اين آيه تا آيه 25 درباره وليدبن مغيره (يكى از سران مكه) نازل شده است (مجمع البيان). گفتنى است كلمه {وحيداً} در اين برداشت، حال براى {يا} در {ذرنى} است و عبارت {ذرنى و من خلقت وحيداً} (مرا تنها بگذار با آن كس كه خلقش كردم) و مانند آن، براى تهديد مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 17 - 1

1 - خداوند ، وليدبن مغيره را به عذابى سخت و طاقت فرسا تهديد كرد .

سأُرهقه صعودًا

{إرهاق}، به معناى به كارى دشوار واداشتن يا كار دشوارى را بر شخصى تحميل كردن است. {صعود} در اصل، به گردنه و راه دشوار كوه گفته مى شود (قاموس المحيط). براى هر امر شاق و طاقت فرسا نيز استعاره آورده مى شود. بنابراين {ساُرهقه صعوداً}; يعنى، به زودى او را بر كارى بس سخت و طاقت فرسا وادار خواهيم كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 26 - 1

1 - تهديد وليدبن مغيره ، به عذاب دوزخ از سوى خداوند

سأُصليه سقر

تهديد هابيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 -

مائده - 5 - 27 - 13

13 _ قابيل ، برادرش هابيل را به قتل تهديد كرد .

قال لاقتلنك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 28 - 8

8 _ نهراسيدن هابيل از تهديد برادرش به قتل وى *

لئن بسطت إلى يدك لتقتلنى . .. انى اخاف اللّه رب العلمين

تأكيد هابيل بر ترس خويش از خداوند (انى اخاف)، مى تواند اشاره به اين باشد كه از تهديد برادر، ترسى به دل او راه نيافته است.

تهديد هدايت ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 15 - 5

5 - خداوند ، مخالفان پيامبر ( ص ) را در صورت تداوم بر مخالفت با نماز ، هدايت و تقوا ، به مؤاخذه اى سخت تهديد كرد .

لئن لم ينته لنسفعًا بالناصية

تهديد هدايت ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 61 - 11

11 - تهديد شرك پيشگان هدايت ناپذير صدراسلام از سوى خداوند ، به مؤاخذه و كيفر اخروى

ثمّ هو يوم القي_مة من المحضرين

تهديد همسران محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 5 - 1

1 - تهديد شدن همسران خطاكار پيامبراكرم ( ص ) از سوى خداوند به طلاق ، در صورت ادامه راه خطاى خويش و ترك توبه

عسى ربّه إن طلّقكنّ أن يبدّله أزوجًا خيرًا منكنّ

از لحن آيه شريفه استفاده مى شود كه اين آيه در مقام تهديد و هشدار است تا بلكه موجب بيدارى و تنبّه همسران رسول خدا شود; نه اين كه

پيامبر(ص) تصميم بر طلاق آنان داشت. گفتنى است اقدام نكردن پيامبر(ص) به طلاق همسرانش، مؤيد همين مطلب است.

تهديد يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 32 - 8

8_ زندانى كه يوسف ( ع ) به محبوس شدن در آن تهديد شد ، موجب خوار گشتن و حقير پنداشتن او مى شد .

ليسجنن و ليكونًا من الص_غرين

جمله خوار و بى مقدار خواهد شد (ليكوناً من الصاغرين) به منزله نتيجه اى براى عبارت {زندانى خواهد شد} (ليسجنن) است ; زيرا يوسف(ع) هنگام ترجيح زندان بر خواسته زنان _ در آيه بعد _ سخنى از ترجيح حقير شدن نگفت.

تهديد يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 4 - 13

13 _ تهديد شدن اهل كتاب ( يهود و نصارا ) به عذاب سخت الهى ، در صورت كفر به آيات خداوند ، قرآن ، تورات و انجيل

نزّل عليك . .. انّ الّذين كفروا ... لهم عذاب شديد

از شأن نزول به دست مى آيد كه مورد آيه، اهل كتابند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 12 - 6

6 _ تهديد شدن يهود به هزيمت و شكست ، پس از پيروزى مسلمين در جنگ بدر

قل للّذين كفروا ستغلبون

در شأن نزول آيه آمده است كه آيه شريفه بعد از جنگ بدر _ آنگاه كه رسول خدا از آن جنگ به طرف بنى قينقاع بازمى گشتند _ نازل شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 154

- 1،2

1 _ خداوند ، با برافراشتن كوه طور بر سر يهود به منظور تهديد آنان ، از ايشان پيمان گرفت .

و رفعنا فوقهم الطور بميثقهم

{طور} علم است براى كوهى مخصوص و گفته شده {طور} به معناى مطلق كوه است (مفردات)، باء در {بميثقهم} سببيه است و بديهى است كه خود ميثاق نمى تواند دليل و سبب باشد بر اينكه خداوند كوه طور را بر سر آنان برافرازد. بنابراين مى توان گفت گرفتن ميثاق علت براى برافراشتن كوه طور بوده است.

2 _ يهود ، مردمانى طغيانگر كه جز با تهديد ، در برابر حق تسليم نمى شدند .

و رفعنا فوقهم الطور بميثقهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 17 - 13

13 - تهديد يهود از سوى خداوند ، به خاطر اختلاف هاى مغرضانه و جاه طلبانه آنان در امر رسالت پيامبراكرم ( ص ) *

بيّن_ت من الأمر . .. إنّ ربّك يقضى بينهم يوم القي_مة فيما كانوا فيه يختلفون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 8 - 6

6 - تهديد يهوديان از سوى خداوند ، به فرجام بد و ناگوار اخرويشان

إنّ الموت الذى تفرّون منه . .. فينبّئكم بما كنتم تعملون

عوامل تهديد كفران كنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 10 - 5

5 - صحنه برملا شدن راز ها و نيت هاى پنهان ، هول انگيز و تهديدى براى ناسپاسان و مال دوستان

أفلايعلم إذا . .. و حصّل ما فى الصدور

عوامل تهديد گمراهان

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 93 - 14

14 - نظارت بىوقفه و فراگير خداوند نسبت به كردار بندگان ، تهديدى براى گمراهان و مايه دلگرمى هدايت يافتگان است .

فمن اهتدى . .. و من ضلّ ... و ما ربّك بغ_فل عمّا تعملون

با توجه به آيات پيشين كه در آن سخن از هدايت يافتگان و گمراهان به ميان آمده است، تأكيد بر غافل نبودن خدا از عملكرد مردمان، دلگرم كننده هدايت يافتگان از يكسو و مايه تشويش خاطر گمراهان از سوى ديگر است.

عوامل تهديد مال دوستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 10 - 5

5 - صحنه برملا شدن راز ها و نيت هاى پنهان ، هول انگيز و تهديدى براى ناسپاسان و مال دوستان

أفلايعلم إذا . .. و حصّل ما فى الصدور

فلسفه تهديد جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 72 - 1

1 - بازگشت ساحران مؤمن به كفر ( ارتداد ) و پيروى از آيين فرعونيان ، از هدف هاى تهديد فرعون در مورد آنان

لأقطّعنّ . .. قالوا لن نؤثرك

پاسخ ساحران مؤمن به فرعون (لن نؤثرك)، حكايت از آن دارد كه تهديدات فرعون، براى بازگرداندن ساحران از راه ايمان بوده است.

فلسفه تهديد حق ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 24 - 3

3 - تهديد شدن كافران حق ناپذير به عذاب الهى ، به سبب دشمنى ها و كارشكنى هاى آنان نسبت به رسالت پيامبراسلام

فسيعلمون من أضعف ناصرًا و أقلّ عددًا

فلسفه تهديد

كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 24 - 3

3 - تهديد شدن كافران حق ناپذير به عذاب الهى ، به سبب دشمنى ها و كارشكنى هاى آنان نسبت به رسالت پيامبراسلام

فسيعلمون من أضعف ناصرًا و أقلّ عددًا

قدرت بر تهديد كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 6 - 8

8 - سوگند خداوند به سپيده دم ، شب هاى ده گانه ، جفت ، تاق و گذشت شب ، براى تأكيد بر دارا بودن توان اجراى تهديدات خويش و نابود ساختن كافران

و الفجر . .. ألم تر كيف فعل ربّك بعاد

ممكن است مراد از سوگندها، تأكيد بر قدرت خداوند بر نابود ساختن مخالفان پيامبر(ص) باشد; در اين صورت جواب قسم محذوف خواهد بود. گفتنى است كه جواب قسم در احتمال ديگر، آيه چهاردهم اين سوره است كه مراقبت شديد خداوند را مطرح كرده است.

نقش تهديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 10 - 4

4 _ انذار و تهديد ، از روش هاى قرآن براى بازداشتن انسان ها از كفر و انكار حقايق و تكذيب آيات الهى

و الذين كفروا و كذبوا بايتنا أولئك اصحب الجحيم

نياز به تهديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 31 - 12

12- جنيان ، نيازمند تشويق و تهديد ، براى گرايش يافتن به ايمان

أجيبوا . .. ءامنوا ... يغفر لكم ... و يجركم من عذاب أليم

منطوق {يجركم. ..} تشويق و مفهوم آن بيانگر تهديد است; يعنى، اگر

ايمان نياوريد، پناه داده نمى شويد و به عذاب دردناك گرفتار خواهيد شد.

تهليل از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تهليل

تهليل در دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 87 - 19

19- تهليل و تنزيه خداوند و اعتراف به تقصير و گناه كارى خويش ، از آداب دعا و نيايش است .

فنادى فى الظلم_ت أن لاإل_ه إلاّأنت سبح_نك إنّى كنت من الظ_لمين

تهليل ذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 39 - 11

11 - { روى عن أبى عبداللّه ( ع ) انّه سئل عن قوله { و سبّح بحمد ربّك قبل طلوع الشمس و قبل الغروب } فقال تقول حين تصبح و حين تمسى عشرات مرّات { لا إل_ه إلاّ اللّه وحده لا شريك له و له الملك و له الحمد يحيى و يميت و هو على كلّ شىء قدير ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند {و سبّح بحمد ربّك قبل طلوع الشمس و قبل الغروب} سؤال شد، امام فرمود: {در وقت صبح و شام ده ها مرتبه مى گويى {لا إل_ه إلاّ اللّه وحده لا شريك له و له الملك و له الحمد يحيى و يميت و هو على كلّ شىء قدير}. ..}.

تهليل يونس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 87 - 14،15

14- روى آوردن يونس ( ع ) در شكم ماهى به تهليل و تنزيه خداوند ، در نيايش ويژه خويش

فنادى فى الظلم_ت أن لاإل_ه إلاّأنت سبحنك

15- { لا إل_ه إلاّ أنت سبحانك إنّى كنت من الظالمين } ، ندا و دعاى يونس

( ع ) به هنگام گرفتار شدن در ظلمت شكم ماهى

فنادى فى الظلم_ت أن لاإل_ه إلاّأنت سبح_نك إنّى كنت من الظ_لمين

جذابيت ذكر تهليل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 36 - 7

7 - كلمه توحيد و شعار { لا إل_ه إلاّ اللّه } سخنى جذاب و گيرا براى مردم عصر بعثت

و إذا قيل لهم لا إل_ه إلاّ اللّه يستكبرون . و يقولون ...لشاعر

ذكر تهليل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 25 - 3

3- شعار { لا إل_ه إلاّ اللّه } ، پرستش خداى يگانه و مبارزه با شرك و چندگانه پرستى ، محتواى وحى الهى به تمامى رسولان

من رسول إلاّنوحى إليه أنّه لا إل_ه إلاّأنا فاعبدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 35 - 2

2 - { لا إل_ه إلاّ اللّه } شعار پيامبر اسلام ( ص )

إذا قيل لهم لا إل_ه إلاّ اللّه

فوايد تهليل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 88 - 3

3- نقش تهليل و تسبيح خدا و اقرار به ظلم به خويشتن ، در استجابت دعا و رهايى از غم ها

فنادى فى الظلم_ت أن لاإل_ه إلاّأنت سبح_نك إنّى كنت من الظ_لمين . فاستجبنا له و ن

تهمت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تهمت

آثار تهمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 112 - 1

1 _ انتساب گناه خود به ديگران ، دروغى شنيع و گناهى آشكار است .

و من يكسب خطيئة . .. ثم يرم

به برياً فقد احتمل بهتناً و اثماً مبيناً

نكره آوردن كلمه {بهتناً} و {اثماً}، براى اشاره به بزرگى آن دو گناه است. كلمه {بهتان}، به معناى دروغ بستن به ديگران است، به گونه اى كه از شنيدن چنين دروغى مبهوت و متحير مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 50 - 10

10 - نسبت دادن جرم و گناه خويش به ديگران و چهره مظلومانه به خود گرفتن ، از نشانه هاى نفاق و اوصاف منافقان

أم يخافون أن يحيف اللّه عليهم و رسوله بل أُول_ئك هم الظ_لمون

منافقان خدا و رسول او را به ستم و اجحاف كردن در داورى هايشان متهم مى كردند. در مقابل خداوند نيز با تأكيد فراوان، آنان را ظالم معرفى كرده است اين مطلب مى تواند بيانگر برداشت فوق باشد.

آثار تهمت به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 48 - 3

3- مخالفت و عنادورزى كافران با پيامبر ( ص ) ، با تمثيل و توصيف هاى ناروا ، در پى دارنده گمراهى علاج ناپذير براى آنان

كيف ضربوا لك الأمثال فضلّوا فلايستطيعون سبيلاً

برداشت فوق بنابراين است كه مراد از {سبيلاً} راه هدايت باشد.

آثار تهمت به نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 73 - 2

2 _ خداوند ، عذاب استيصال را بر قوم نوح آن گاه نازل كرد كه آنان _ با وجود براهين و شواهد قطعى بر رسالت آن حضرت _ آن را انكار كرده و او را متهم به دروغ گويى كردند .

إذ قال

لقومه يقوم إن كان كبر عليكم مقامى . .. فعلى اللّه توكلت فأجمعوا ... فإن ت

آثار روانى تهمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 25 - 3

3 - تأثير سوء بيهوده گويى و نسبت هاى ناروا دادن ، در سلامت روحى و روانى جامعه

لايسمعون فيها لغوًا و لاتأثيمًا

آمرزش تهمت به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 25 - 5

5 - تمامى گناهان ، حتى گناه كفر ، تكذيب پيامبر و تهمت و افترا بر او ، قابل بخشايش خداوند است .

أم يقولون افترى . .. يقبل التوبة عن عباده و يعفواْ عن السيّئات

از واژه {السيئات} _ كه جمع محلى به الف و لام است _ و نيز از ارتباط اين آيه با آيه قبل _ كه سخن از تهمت افتراى پيامبر(ص) بر خدا از سوى مشركان بود _ مطلب بالا استفاده مى شود.

اجتناب از تهمت افسانه به قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 15 - 2

2 - افسانه پنداشتن قرآن ، پندارى واهى و سزاوار پرهيز است .

قال أس_طير الأوّلين . كلاّ ... كلاّ

حرف {كلاّ} در اين آيه، مى تواند تأكيد {كلاّ} در آيه قبل باشد.

اجتناب از تهمت به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 70 - 5

5 - اجتناب از اتهام به پيامبر ( ص ) و اداى سخنى آزار دهنده بر آن حضرت ، استوارگويى است .

لاتكونوا كالذين ءاذوا موسى فبرّأه اللّه . ..

و قولوا قولاً سديدًا

احكام تهمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 16 - 5

5 - بازگو كردن تهمت هاى بى دليل و نقل آن براى ديگران ، اكيداً ممنوع است .

و لولا إذ سمعتموه قلتم ما يكون لنا أن نتكلم به_ذا

اعراض از تهمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 17 - 1

1 - پرهيز از تأثيرپذيرى در برابر شايعه ها و دامن زدن به آنها و نيز اجتناب از تهمت زدن به ديگران و بازى با حيثيت آنان ، اندرزى الهى به مؤمنان

يعظكم اللّه أن تعودوا لمثله أبدًا إن كنتم مؤمنين

اعلان تبرى از تهمت به مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 16 - 9

9 - اظهار تنفر و نشان دادن واكنش منفى ، وظيفه مسلمانان در برابر شايعه ها و تهمت هاى بى دليل جنسى عليه ديگر مسلمانان

و لولا إذ سمعتموه قلتم ما يكون لنا أن نتكلّم به_ذا سبح_نك ه_ذا بهت_ن عظيم

انگيزه تهمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 41 - 16

16 _ يهوديان و منافقان ، تنها به انگيزه دروغ بستن بر پيامبر ( ص ) ، رغبت به شنيدن سخنان او داشتند .

سمعون للكذب

برداشت فوق بر اين مبناست كه {للكذب} مفعول له براى {سمعون} باشد و به قرينه {لم يأتوك}، منظور شنيدن سخنان پيامبر(ص) است. يعنى سخنان تو را مى شنوند تا بر تو دروغ ببندند و شايعه سازى كنند.

اهميت رفع تهمت

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 50 - 9

9_ ضرورت تلاش براى اعاده حيثيت و رفع اتهام هاى ناروا

فلما جاءه الرسول قال ارجع إلى ربك فسئله ما بال النسوة

بهشتيان و تهمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 35 - 6

6 - بهشتيان ، هرگز دروغ نمى گويند و يكديگر را به دروغ گويى متهم نمى كنند .

و لا كذّابًا

{كذّاباً} يا به معناى {كَذِباً} (دروغ) و يا مصدر باب تفعيل و به معناى تكذيب است (لسان العرب). بنابراين مفاد {و لا كذّاباً} اين است كه در بهشت، دروغ وجود ندارد يا اين كه كسى تكذيب گفتار خويش را از ديگران نمى شنود; زيرا همگان صداقت يكديگر را باور دارند.

بى منطقى تهمت به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 32 - 1

1 - تهمت ها و ادعا هاى كافران عليه پيامبر ( ص ) ، به دور از عقل و منطق

أم تأمرهم أحل_مهم به_ذا

{أم} در {أم تأمرهم} منقطعه و جمله _ به تقدير استفهام _ استفهام انكارى است. {احلام} معادل عقول است; يعنى، {أم تأمرهم عقولهم}. مقصود اين است كه ايشان تحت تأثير عقل عليه پيامبر(ص) موضع گيرى نمى كنند; بلكه طغيان و سركشى است كه آنان را به اين كار وامى دارد.

پوچى تهمت افسانه به قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 15 - 2

2 - افسانه پنداشتن قرآن ، پندارى واهى و سزاوار پرهيز است .

قال أس_طير الأوّلين . كلاّ ... كلاّ

حرف

{كلاّ} در اين آيه، مى تواند تأكيد {كلاّ} در آيه قبل باشد.

تبرئه خود از تهمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 67 - 13

13 - تلاش براى تبرئه كردن خويش از اتهامات ناروا ، امرى نيكو و شايسته

قالوا أتتخذنا هزواً قال أعوذ باللّه أن أكون من الجهلين

ترس از تهمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 155 - 9

9 _ ترس موسى ( ع ) از متهم شدن به كشتن حاضران در ميقات ، مايه اندوه فراوان بر هلاكت ايشان شد .

قال رب لو شئت أهلكتهم من قبل

برداشت فوق توجيهى است احتمالى بر اينكه چرا موسى(ع) به خاطر هلاكت همراهانش به دور از چشمان بنى اسرائيل، اندوهناك شد.

تنزيه از تهمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 35 - 6

6 - بهشتيان ، هرگز دروغ نمى گويند و يكديگر را به دروغ گويى متهم نمى كنند .

و لا كذّابًا

{كذّاباً} يا به معناى {كَذِباً} (دروغ) و يا مصدر باب تفعيل و به معناى تكذيب است (لسان العرب). بنابراين مفاد {و لا كذّاباً} اين است كه در بهشت، دروغ وجود ندارد يا اين كه كسى تكذيب گفتار خويش را از ديگران نمى شنود; زيرا همگان صداقت يكديگر را باور دارند.

توجيه ناپذيرى تهمت افسانه به قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 18 - 3

3 - افسانه پنداشتن قرآن و تكذيب قيامت ، توجيه ناپذير است .

قال أس_طير الأوّلين . .. ه_ذا الذى كنتم

به تكذّبون . كلاّ

حرف {كلاّ} ممكن است براى ردع و منع از توهّماتى باشد كه در آيات پيشين، كافران گرفتار آن دانسته شده بودند.

تهمت آشفتگى به قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 5 - 2

2- معرفى قرآن به صورت مجموعه اى غيرمنظم و كتابى بدون انسجام ، از تبليغات سوء مشركانِ ستم پيشه

بل قالوا أضغ_ث أحل_م

برداشت ياد شده باتوجه به معناى لغوى {أضغاث} (اشياى آشفته و دسته هاى پراكنده و بى انسجام) است.

تهمت اختلاف افكنى به هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 94 - 20

20 - اتهام تفرقه افكنى ، اتهامى سخت و غير قابل تحمل براى هارون بود .

إنّى خشيت أن تقول فرّقت بين بنى إسرءيل

ترس هارون(ع) از اتهام تفرقه افكنى، با توجه به واژه {خشيت} _ كه خوفى همراه با بزرگ شمارى است _ بر شدت ناگوارى آن براى وى دلالت دارد.

تهمت اخلالگرى به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 2 - 4

4 - پيامبر ( ص ) ، از نگاه مشركان ، فردى گنه كار و برهم زننده نظم اجتماعى شرك

ليغفر لك اللّه ما تقدّم من ذنبك و ما تأخّر

{ذنبك} به معناى اتهام ها و گناهانى است كه مشركان، براى پيامبر(ص) برمى شمردند; زيرا با بعثت آن حضرت، حرمت بت ها درهم ريخت، نظم جاهلى جامعه شرك _ با ايمان آوردن طبقات مختلف اجتماعى _ بر هم خورد و اين همه امورى بود كه از نظر مشركان، جرم و گناه پيامبر(ص) تلقى

مى شد.

تهمت اخلالگرى به موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 26 - 11،12

11 - تصميم فرعون بر قتل موسى ( ع ) ، به اتهام فسادانگيزى و اخلالگرى او در نظم عمومى كشور

أقتل موسى . .. إنّى أخاف ... أن يظهر فى الأرض الفساد

12 - موسى ( ع ) از سوى فرعون ، به فسادانگيزى و اخلالگرى در نظم عمومى سراسر كشور مصر متهم شد .

أو أن يظهر فى الأرض الفساد

آمدن تعبير {فى الأرض} (در زمين) گوياى اين نكته است كه موسى(ع) به اخلال و فسادانگيزى در سراسر كشور متهم گرديد; نه در نقطه اى خاص.

تهمت ارتجاع به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 17 - 17،19

17- منكران معاد ، توجيه كنندگان كفر خويش ، با روشنفكر مآبى و اتهام ارتجاع به دين

فيقول ما ه_ذا إلاّ أس_طير الأوّلين

آيه بعد، گوينده {ماه_ذا إلاّ. ..} را وعده به عذاب داده است. از اين نكته استفاده مى شود كه نسبت دادن {أساطير الأوّلين} به وعده هاى حق، نه از سر جهل و نادانى; بلكه به دليل كفر و گستاخى بوده است و با اين تعبير، كافران توجيه گر كفر خويش بوده اند.

19- پيشينه داشتن انديشه هاى دينى ، زمينه ارتجاعى شمرده شدن آن از سوى كافران *

فيقول ما ه_ذا إلاّ أس_طير الأوّلين

تعبير {الأولين} نشانگر پرسابقه بودن عقيده به معاد در ميان جوامع است و تعبير {أساطير}، اشاره به ارتجاعى بودن انديشه معاد دارد. قرين آمدن اين دو تعبير، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

تهمت ارتجاع به

هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 137 - 3

3 - تهمت ارتجاع و واپس گرايى به هود ( ع ) از سوى قوم عاد

إن ه_ذا إلاّ خلق الأوّلين

تهمت استهزاگرى به موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 67 - 8

8 - قوم موسى وى را به استهزا كردن بنى اسرائيل متهم كردند .

أتتخذنا هزواً

تهمت افترا به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 105 - 1

1- مخالفان پيامبر ( ص ) ، آن حضرت را در استناد قرآن به خداوند دروغگو و مفترى مى دانستند .

يقولون إنما يعلّمه بشر . .. إنما يفترى الكذب الذين لايؤمنون بأي_ت الله

تهمت افتراگويى به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 8 - 1

1 - كافران ، اظهارات پيامبر ( ص ) را درباره تجديد حيات انسان ها پس از مرگ ، افتراى او بر خدا مى دانستند .

و قال الذين كفروا هل ندلّكم على رجل ينبّئكم . .. أفترى على اللّه كذبًا

تهمت افساد به موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 26 - 11،12

11 - تصميم فرعون بر قتل موسى ( ع ) ، به اتهام فسادانگيزى و اخلالگرى او در نظم عمومى كشور

أقتل موسى . .. إنّى أخاف ... أن يظهر فى الأرض الفساد

12 - موسى ( ع ) از سوى فرعون ، به فسادانگيزى و اخلالگرى در نظم عمومى سراسر كشور

مصر متهم شد .

أو أن يظهر فى الأرض الفساد

آمدن تعبير {فى الأرض} (در زمين) گوياى اين نكته است كه موسى(ع) به اخلال و فسادانگيزى در سراسر كشور متهم گرديد; نه در نقطه اى خاص.

تهمت افسانه بودن قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 25 - 10،15

10 _ افسانه خواندن قرآن، از شيوه هاى مبارزه كافران و مشركان با اسلام

حتى إذا جاءوك يجدلونك يقول الذين كفروا إن هذا إلا أسطير الأولين

15 _ اسطوره خواندن قرآن و جدال و سرسختى در برابر آن، كفرورزى است.

يقول الذين كفروا إن هذا إلا أسطير الأولين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 26 - 3

3 _ افسانه خواندن قرآن و كهنه دانستن مطالب آن، از ترفندهاى كافران براى جلوگيرى از گوش فرادادن مردم به آن

إن هذا إلا أسطير الأولين. و هم ينهون عنه

{اول} به معناى آغاز است، و مراد كافران از اين اتهام كهنه بودن مطالب قرآن مى تواند باشد.

تهمت افسانه به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 68 - 7

7 - كافران فرو رفته در خرافات و شرك ، متهم كننده پيام انبيا به خرافه و افسانه

و قال الذين كفروا . .. إن ه_ذا إلاّ أس_طير الأوّلين

با توجه به اين كه وعده معاد و رستاخيز همواره از سوى پيامبران الهى مطرح مى شده است، مى توان گفت كه واژه {أوّلين} اشاره به آن بزرگواران دارد.

تهمت افسانه به قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 -

24 - 1

1- منكران آخرت ، آيات قرآن را سخنانى ساختگى و قصه هاى نوشته شده پيشينيان قلمداد مى كردند .

فالذين لايؤمنون بالأخرة قلوبهم منكرة . .. و إذا قيل لهم ماذا أنزل ربّكم قالوا أس

{أساطير} (جمع اُسطوره) به معناى داستانهاى ساختگى و سخنان موهومى است كه به صورت مكتوب مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 25 - 2،3،5،7،8،12،14،15،16

2- كيفر كسانى كه قرآن را اسطوره مى خوانند ، در قيامت بدون هيچ كاستى داده خواهد شد .

قالوا أس_طر الأولين . ليحملوا أوزارهم كاملة يوم القي_مة

3- ساختگى دانستن قرآن ، گناهى بس بزرگ و سنگين

قالوا أس_طر الأولين . ليحملوا أوزارهم كاملة يوم القي_مة

5- كسانى كه با ساختگى دانستن قرآن ، ديگران را به گمراهى كشيدند ، بخشى از گناهان آنان را به عهده خواهند داشت .

و إذا قيل لهم ماذا أنزل ربّكم قالوا أس_طر الأولين . ليحملوا أوزارهم كاملة يوم ال

برداشت فوق، بر اساس اين احتمال است كه {من} براى تبعيض باشد.

7- كسانى كه قرآن را اسطوره مى خوانند ، علاوه بر گناه افترا زدن به قرآن ، برخى از گناه ديگران ( گناه گمراهى آنان ) را نيز بر دوش مى كشند .

قالوا أس_طر الأولين . ليحملوا أوزارهم كاملة يوم القي_مة و من أوزار الذين يضلّونه

اين برداشت، مبتنى بر تبعيض بودن {من} در {من أوزارهم} است.

8- اسطوره قلمداد كردن قرآن ، بازدارنده مردم از ايمان به آن است .

قالوا أس_طر الأولين . ليحملوا ... و من أوزار الذين يضلّونهم

12- ادعاى اسطوره اى بودن قرآن ، جاهلانه و به دور از مبانى علمى است .

قالوا أس_طر

الأولين . .. يضلّونهم بغير علم

برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه {بغير} حال براى ضمير فاعلى {يضلّون} باشد و از آن جايى كه مايه اضلال، اسطوره خواندن قرآن بوده است، معلوم مى شود كه آن ادعا عالمانه نبوده است.

14- بار گناه اسطوره خواندن قرآن ، بارى بس ناشايست و زشت

قالوا أس_طر الأولين . .. ألا ساء ما يزرون

15- اسطوره تلقى كنندگان قرآن ، به پيامد كلام گمراه گر خود توجه ندارند .

قالوا أس_طر الأولين . .. و من أوزار الذين يضلّونهم بغير علم

16- اسطوره تلقى كنندگان قرآن ، نيازمند به هشدار الهى ، به خاطر بى خبرى از پيامد گناه و كيفر عمل زشت خويش

قالوا أس_طر الأولين . ليحملوا أوزارهم ... ألا ساء ما يزرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 26 - 2

2- اسطوره خواندن و ساختگى دانستن قرآن ، مكر و توطئه دشمنان اين كتاب آسمانى است .

و إذا قيل لهم ماذا أنزل ربّكم قالوا أس_طر الأولين . .. قد مكر الذين من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 28 - 15

15- اسطوره خواندن قرآن ، توطئه عليه دين الهى و انتخاب كفر ، اعمالى زشت و ناپسند

و إذا قيل لهم ماذا أنزل ربّكم قالوا أس_طر الأولين . .. قد مكر الذين من قبلهم ...

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 90 - 6

6 - افسانه خواندن قرآن از سوى كافران ، دروغى ناروا به ساحت آن

إن ه_ذا إلاّ أس_طير الأوّلين . .. و إنّهم لك_ذبون

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 5 - 1،2،4،5

1 _ كافران ، مدعى بودند كه قرآن ، افسانه هاى مكتوب پيشينيان است كه پيامبر ( ص ) از روى آنها نسخه بردارى كرده و به آنها سامان بخشيده است .

و قالوا أس_طيرالأوّلين اكتتبها

2 _ كفرپيشگان بر اين داعيه بودند كه پيامبر ( ص ) براى ساختن قرآن ، از برخى از اشخاص درخواست استنساخ از اسطوره هاى پيشينيان را كرده است .

و قالوا أس_طيرالأوّلين اكتتبها

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه فعل {اكتتبها} در معناى حقيقى خود (نوشتن و نسخه بردارى پيامبراسلام) استعمال نشده باشد; زيرا به گواه تاريخ پيامبر(ص) آشنا به نوشتن نبوده است. بنابراين مقصود از آن، درخواست نوشتن از ديگران است; چنان كه نوشته هاى بزرگان را ديگران مى نويسند، ولى به آنان نسبت مى دهند.

4 _ كافران ، مدعى بودند كه قرآن همان افسانه هاى پيشينيان است كه گروهى در هر صبح و شام و به صورت مخفيانه ، بر پيامبر ( ص ) ديكته كرده و مى خوانند .

و قالوا أس_طيرالأوّلين اكتتبها فهى تملى عليه بكرة و أصيلاً

مراد از صبح و شام، مى تواند وقت هايى باشد كه مردم در منظر و مراى نيستند و به طور معمول، كسى كه مى خواهد متن مقدسى را بسارد، آن را به صورت پنهانى انجام مى دهد تا كسى خبردار نشود.

5 _ كافران مدعى بودند كه گروهى با استنتاخ از افسانه هاى پيشينيان و املاى آن بر پيامبر ( ص ) ، آن حضرت را در ساختن قرآن كمك مى كنند .

و أعانه عليه قوم

ءاخرون . .. و قالوا أس_طيرالأوّلين اكتتبها فهى تملى عليه بكرة و

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 15 - 1،2

1 - كافران تكذيب گر ، آيات قرآن و مطالب آن را بى اساس و از افسانه هاى كهن مى پنداشتند .

إذا تتلى عليه ءاي_تنا قال أس_طير الأوّلين

2 - معرفى قرآن به عنوان افسانه كهن ، از ترفند هاى هميشگى كافران تكذيب گر

إذا تتلى عليه ءاي_تنا قال أس_طير الأوّلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 13 - 3،5

3 - تكذيب كنندگان قيامت ، معارف قرآن را نوشته هايى بى اساس و ساخته و پرداخته پيشينيان مى دانند .

قال أس_طير الأوّلين

({أساطير} جمع {اُسطوره}) به سخن هاى زيبا و نوشته شده اى گفته مى شود كه در محتوا، شبيه ياوه سرايى باشد (لسان العرب). مراد از استناد {أساطير} به {أوّلين} يا اين است كه اين اساطير، تراوش افكار آنان است و يا اين كه زندگانى آنان، در اين افسانه ها ترسيم شده است. برداشت ياد شده، ناظر به احتمال نخست است.

5 - منكران قيامت ، قرآن را مجموعه اى افسانه اى ، درباره نسل هاى انقراض يافته بشر مى دانند .

إذا تتلى عليه ءاي_تنا قال أس_طير الأوّلين

ر. ك. توضيح 3

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 14 - 3

3 - روى گردانى كافران از قرآن ، به دليل ناتوانى آنان از درك مفاهيم آن است و افسانه دانستن آن ، بهانه اى بيش نيست .

قال أس_طير الأوّلين . كلاّ بل ران على قلوبهم

تهمت افسانه به معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 17 - 14

14- وعده الهى به معاد ، اسطوره اى كهنه و بى اساس ، در نگاه نسل كافر عصيانگر

و الذى قال لولديه أُفّ لكما أتعداننى أن أُخرج . .. فيقول ما ه_ذا إلاّ أس_طير الأ

تهمت امداد به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 4 - 2

2 _ كافران ، مدعى مدد رسانى جمعى از مردم غير مسلمان به پيامبر ( ص ) در ساختن و پرداختن قرآن

و قال الذين كفروا إن ه_ذا إلاّ إفك افتريه و أعانه عليه قوم ءاخرون

طبق نظر مفسران، مقصود از {قوم آخرون} مردم غير مسلمان همچون يهود است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 5 - 5

5 _ كافران مدعى بودند كه گروهى با استنتاخ از افسانه هاى پيشينيان و املاى آن بر پيامبر ( ص ) ، آن حضرت را در ساختن قرآن كمك مى كنند .

و أعانه عليه قوم ءاخرون . .. و قالوا أس_طيرالأوّلين اكتتبها فهى تملى عليه بكرة و

تهمت املاى قرآن به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 5 - 4

4 _ كافران ، مدعى بودند كه قرآن همان افسانه هاى پيشينيان است كه گروهى در هر صبح و شام و به صورت مخفيانه ، بر پيامبر ( ص ) ديكته كرده و مى خوانند .

و قالوا أس_طيرالأوّلين اكتتبها فهى تملى عليه بكرة و أصيلاً

مراد از صبح و شام، مى

تواند وقت هايى باشد كه مردم در منظر و مراى نيستند و به طور معمول، كسى كه مى خواهد متن مقدسى را بسارد، آن را به صورت پنهانى انجام مى دهد تا كسى خبردار نشود.

تهمت بخل به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 26 - 3

3 - تصور وحى نبودن قرآن و تراوش آن از مغزى مجنون و يا شيطانى مطرود و پندار بخلورزى پيامبر ( ص ) در بيان حقايق ، كژانديشى و گم كردن راه حقيقت است .

فأين تذهبون

ممكن است استفهام در آيه شريفه، ناظر به توهّماتى باشد كه مخالفان درباره قرآن و شخص پيامبر(ص) داشتند. در اين صورت پرسش آيه اين است كه: فكر شما به كجا مى رود و چه مى پنداريد؟! قرآن غير آنچه گفته شد، نيست.

تهمت بدعتگذارى به موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 37 - 6

6 - موسى ( ع ) ، متهم به فردى دروغ گو و دين ساز از سوى فرعون

و إنّى لأظنّه ك_ذبًا

تهمت برترى طلبى به نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 24 - 8

8 - اشراف كافر ، نوح ( ع ) را به سلطه جويى و برترى طلبى متهم كردند .

يريد أن يتفضّل عليكم

{إرادة} (مصدر {يريد}) به معناى خواستن و {تفضّل} (مصدر {يتفضّل}) به معناى برترى جستن است; يعنى: {مى خواهد بر شما برترى جويد}.

تهمت به اديان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 113

- 12

12 - بى پايه و اساس خواندن اديان الهى ، سخنى برخاسته از جهل است .

كذلك قال الذين لايعلمون مثل قولهم

توصيف مشركان به بى دانشى، پس از بيان ادعاى آنان (بى اساس بودن دين يهود و نصارا) اشاره به اين حقيقت دارد كه: بى پايه شمردن اديان الهى، ريشه در جهل و نادانى دارد.

تهمت به اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 119 - 21

21 _ اتهام بدعتگذارى و تجاوز به احكام دين الهى به اسلام و مسلمانان در تبليغات مشركان مكه

إن ربك هو أعلم بالمعتدين

كاربرد فعل تفضيل {أعلم} و تأكيد و حصر آن با {إن} و ضمير فصل {هو} در مواردى است كه مدعيان و منكرانى در برابر وجود داشته باشند. بدين معنى كه چه بسا مشركان، مسلمانان را به سبب پايبندى به احكام اسلام به بدعتگذارى متهم مى ساختند.

تهمت به انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 74 - 4

4 _ هيچ پيامبرى بعد از نوح ( ع ) مبعوث نشد مگر اينكه قومش در برابرش ايستادند و رسالتش را انكار و او را به دروغ گويى متهم كردند .

ثم بعثنا من بعده رسلا إلى قومهم فجاءوهم بالبينت فما كانوا ليؤمنوا بما كذبوا به م

{فاء} در {فجاءوهم} فاى فصيحه بوده و بر حذف جمله قبل از خودش دلالت دارد و تقدير آن چنين است: { . .. رسلا إلى قومهم فكذبوهم فجاءوهم بالبينات ... }.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 57 - 6

6 - اتهام

زدن ، از ترفند هاى قدرت ها براى مقابله با پيامبران و حق گويان

أجئتنا لتخرجنا من أرضنا بسحرك

تهمت به برگزيدگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 156 - 6

6 _ اتهام به برگزيدگان الهى ، گناهى بزرگ *

و بكفرهم و قولهم على مريم بهتناً عظيماً

تهمت به پيروان موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 131 - 10

10 _ اتهام شومى و نامباركى به موسى ( ع ) و پيروانش از فرعونيان ، اتهامى ناروا و برخاسته از جهل آنان بود .

يطيروا بموسى و من معه . .. و لكن أكثرهم لايعلمون

تهمت به جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 123 - 4،7

4 _ فرعون ، شكست ساحران و پيروزى موسى را صحنه سازى و ايمان آنان را توطئه اى از پيش طراحى شده اعلام كرد .

إن هذا لمكر مكرتموه فى المدينة

كلمه {هذا} اشاره است به ماجراى شكست ساحران و پيروزى موسى و در آخر اظهار ايمان ساحران به ربوبيت خداوند و پيامبرى موسى و هارون.

7 _ فرعون با توطئه گر خواندن موسى ( ع ) و ساحران ، براندازى حكومت فرعونيان و بيرون راندن ايشان را ، از پايتخت مصر از اهداف توطئه آنان شمرد .

إن هذا لمكر . .. لتخرجوا منها أهلها

مراد از {أهلها} هم مى تواند فرعون، درباريان و وابستگان به او باشد و هم مى تواند مراد از آن تمامى ساكنان مصر باشد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 126 - 1

1 _ ساحران مؤمن با بيان انگيزه فرعون بر نابودى آنان ، اتهام هاى دروغين وى ( توطئه گرى و آواره سازى مردمان ) را قاطعانه مردود دانستند .

و ما تنقم منا إلا أن ءامنا بايت ربنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 71 - 9

9 - فراگرفتن سِحر از موسى ( ع ) و هم دستى با او در توطئه عليه فرعون ، از اتهامات فرعون به ساحران مؤمن بود .

إنّه لكبيركم الذى علّمكم السحر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 49 - 7

7 - اتهام ساحران از سوى فرعون ، به شاگردى موسى ( ع ) و يادگرفتن سحر در مكتب او

إنّه لكبيركم الذى علّمكم السحر

تهمت به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 40 - 11،12

11- عقيده به دختر داشتن خدا ، اتهامى بس بزرگ و نارواست .

و اتّخذ من المل_ئكة أن_ثًا إنكم لتقولون قولاً عظيمًا

12- عقيده به انوثيت فرشتگان و دختر خدا دانستن آنان ، سخن و اتهامى بس بزرگ و غير قابل باور است .

و اتّخذ من المل_ئكة أن_ثًا إنكم لتقولون قولاً عظيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 44 - 15

15- تحمل سخنان ناروا و سخيف مشركان درباره خداوند ، ناشى از بردبارى و آمرزندگى خداست .

إنكم لتقولون قولاً عظيمًا . .. سبح_نه و تع_لى عمّا يقولون علوًّا كبيرًا ... إنه

ذكر {إنه كان حليماً

غفوراً}، پس از بيان سخنان نارواى مشركان درباره خداوند، به اين معنا اشعار دارد كه آن سخنان، شايسته واكنش و مجازات است اما چون خداوند حليم و غفور است، آنها را تحمل مى كند.

تهمت به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 119 - 21

21 _ اتهام بدعتگذارى و تجاوز به احكام دين الهى به اسلام و مسلمانان در تبليغات مشركان مكه

إن ربك هو أعلم بالمعتدين

كاربرد فعل تفضيل {أعلم} و تأكيد و حصر آن با {إن} و ضمير فصل {هو} در مواردى است كه مدعيان و منكرانى در برابر وجود داشته باشند. بدين معنى كه چه بسا مشركان، مسلمانان را به سبب پايبندى به احكام اسلام به بدعتگذارى متهم مى ساختند.

تهمت به دينداران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 62 - 7

7 - تهمت و تحقير ، از ترفند ها و ابزار هاى طاغيان و دشمنان دين ، عليه دينداران و مؤمنان

رجالاً كنّا نعدّهم من الأشرار

تهمت به رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 52 - 1

1 - تكذيب و اتهام ، شيوه هميشگى اقوام و جوامعِ كفرپيشه و شرك آلود در برابر فرستادگان الهى

كذلك ما أتى الذين من قبلهم من رسول إلاّ قالوا ساحر أو مجنون

تهمت به رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 28 - 5

5 - رهبران و مبلغان دينى بايد در برابر تكبر ، استهزا و تهمت هاى دشمنان ديانت با سعه صدر

به تكليف خود عمل كنند .

قال لمن حوله ألاتستمعون . .. إنّ رسولكم... لمجنون. قال ربّ المشرق و المغرب و ما

تهمت به زنان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 58 - 1،2

1 - كسانى كه با مردان و زنان مؤمن بى گناه ، نسبتى ناروا بدهند ، زير بار بهتان رفته اند .

و الذين يؤذون المؤمنين و المؤمن_ت بغير ما اكتسبوا فقد احتملوا بهت_نًا

2 - نسبت ناروا به مردان و زنان مؤمن بى گناه ، آزار و اذيت آنان و گناه است .

و الذين يؤذون المؤمنين و المؤمن_ت بغير ما اكتسبوا فقد احتملوا . .. إثمًا مبينًا

به قرينه {فقد احتملوا بهتاناً} مراد از آزار و اذيت مؤمنان، تهمت زدن و نسبت ناروا دادن به آنها است.

تهمت به صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 26 - 1،4

1 - دلجويى خداوند از صالح پيامبر ( ع ) ، در قبال تكذيب ها و اتهام هاى قومش نسبت به ايشان

سيعلمون غدًا من الكذّاب الأشر

4 - متهم كنندگان صالح ( ع ) به دروغ گويى و خودخواهى ، خود دروغ گويان و خودخواهان واقعى اند .

سيعلمون غدًا من الكذّاب الأشر

تهمت به عفيفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 19 - 10

10 - اشاعه فحشا در ميان جامعه اسلامى و تهمت آلودگى جنسى به مؤمنان پاكدامن ، از ترفند هاى منافقان

إنّ الذين يحبّون أن تشيع الف_حشة فى الذين ءامنوا لهم عذاب أليم

تعبير {فى الذين آمنوا} (در ميان صفوف مؤمنان) بيانگر اين

نكته است كه اشاعه دهندگان فحشا، خود از مؤمنان نيستند; بلكه در ميان صفوف مؤمنان رخنه كرده اند و آنان را به فساد مى كشانند. گفتنى است چون آيات پيشين درباره ماجراى {افك} بود كه به دست منافقان انجام گرفت، مى توان استفاده كرد كه مقصود در {الذين يحبّون...} همان منافقان اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 26 - 11

11 - زنان و مردان نيك سرشت و نيك كردار ، از نسبت هاى نارواى افراد خبيث و بدخواه در باره آنان ، منزه و پيراسته اند .

للخبيثين . .. للطيّبين ... أُول_ئك مبرّءون ممّا يقولون

مشاراليه {أُول_ئك} {طيّبين} (مردان و زنان نيك و پاكدامن) است و مرجع ضمير {يقولون}، {خبيثين} (مردان و زنان خبيث) مى باشد.

تهمت به عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 55 - 9

9 _ تنزيه حضرت عيسى ( ع ) از تهمت هاى نارواى كافران ، توسّط خداوند

و مطهّرك من الذين كفروا

بنابراينكه متعلّق تطهير به قرينه آيات سابق، اتهاماتى باشد كه به حضرتش زدند و {من}، نشويّه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 40

40 _ كافران بنى اسرائيل پس از مشاهده معجزات عيسى ( ع ) ، وى را ساحرى زبردست معرفى كردند .

فقال الذين كفروا منهم ان هذا الا سحر مبين

در برداشت فوق {هذا} اشاره به مسيح(ع) گرفته شده است، بر اين مبنا اطلاق سحر به آن حضرت از باب مبالغه و حاكى از اين است كه كافران وى را ساحرى

زبردست مى پنداشتند به گونه اى كه گويا خود آن حضرت، سحر است.

تهمت به قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 31 - 4،5

4 _ كافران مكه معارف قرآن را نوشتار ها و سخنان بى اساس مردمان نخستين قلمداد مى كردند .

إن هذا إلا أسطير الأولين

{اساطير} به معناى نوشتارهاى بى اساس است و {الأولين} به معناى انسانهاى نخستين. گفتنى است كه {اساطير الأولين} مى تواند به اين معنا باشد كه اين اسطوره ها در باره انسانهاى اوليه است و مى تواند به اين معنا باشد كه اينها اسطوره هايى است ساخته و پرداخته انسانهاى نخستين.

5 _ معرفى قرآن به عنوان افسانه هاى كهن و دروغين از ترفند هاى كافران براى مقابله با قرآن

قالوا . .. إن هذا إلا أسطير الأولين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 4 - 3،8

3 _ تهمت و افترا ، ابزار و شيوه هاى مبارزه كافران عليه پيامبر ( ص ) و قرآن

و قال الذين كفروا إن ه_ذا إلاّ إفك افتريه و أعانه عليه قوم ءاخرون

8 _ { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله { إفك افتراه } قال : الإفك الكذب ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه درباره قول خدا: {إفك افتراه} فرمود: افك به معناى دروغ است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 9 - 7

7 _ استفاده از شيوه هاى بهانه جويانه و دروغ عليه قرآن و پيامبر ( ص ) ، شيوه اى ناموفق و ناكام

و قال الذين كفروا

إن ه_ذا إلاّ إفك . .. أس_طيرالأوّلين ... رجلاً مسحورًا... فضلّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 3 - 4

4 - خداوند ، در مقابل تهمت مشركان ( ساختگى بودن قرآن ) ايستاده و از حقانيت قرآن ، دفاع كرده است .

أم يقولون افتري_ه بل هو الحقّ

تهمت به مادر بنيامين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 77 - 7

7_ فرزندان يعقوب گرايش بنيامين به دزدى را از ناحيه مادر وى دانسته و او را منشأ پيدايش ناهنجارى فرزندانش شمردند .

إن يسرق فقد سرق أخ له من قبل

جواب شرط (إن يسرق) جمله اى محذوف است و جمله {فقد سرق . ..} - از باب آمدن سبب به جاى مسبب - جانشين جواب مى باشد. بنابراين جمله {إن يسرق ...} چنين معنا مى شود: اگر او دزدى كرد خلاف انتظار نيست; زيرا برادر مادرى اش نيز دزدى كرده بود پس دزدى آنان ريشه مادرى دارد.

تهمت به مبلغان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 28 - 5

5 - رهبران و مبلغان دينى بايد در برابر تكبر ، استهزا و تهمت هاى دشمنان ديانت با سعه صدر به تكليف خود عمل كنند .

قال لمن حوله ألاتستمعون . .. إنّ رسولكم... لمجنون. قال ربّ المشرق و المغرب و ما

تهمت به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 99 - 2

2 - يهوديان ، پيامبر ( ص ) را به نداشتن دليل و برهانى روشن بر

حقانيت رسالتش متهم مى كردند .

و لقد أنزلنا إليك ءايت بينت

معمولا بيان جمله با تأكيد حكايت از آن دارد كه مخاطبان، مضمون آن جمله را مورد ترديد قرار داده يا انكار مى كنند و از آن جا كه جمله {و لقد أنزلنا . ..} با حرف لام - كه حاكى از قسم مقدر است - و نيز با حرف {قد} تأكيد شده معلوم مى شود كه يهوديان مخاطب آيه، مضمون جمله فوق را مورد ترديد و يا انكار قرار مى دادند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 46 - 6،7

6 _ بى اعتنايى و پشت گوش انداختن گفته هاى يهود ، اتهام آن به پيامبر ( ص )

من الذين هادوا . .. يقولون ... واسمع غير مسمع

بر اين مبنا كه {غير مسمع} اخبار باشد، نه نفرين. و جمله {اسمع غير مسمع} بدين معناست: اى پيامبر سخنان ما را بشنو، اگر چه تاكنون نسبت به گفته ها و سخنان ما ناشنوا بودى و اعتنايى بدانها نداشتى.

7 _ درك ننمودن گفته هاى يهود ، تهمت آنان به پيامبر ( ص )

واسمع غير مسمع

برداشت فوق بر اين مبناست كه شنيدن به معناى درك كردن باشد. يعنى درك كن و بفهم آنچه را ما مى گوييم ; اگر چه تاكنون سخنان ما را درك نكردى و نفهميدى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 7 - 4

4 _ اتهام سحر، وسيله اى براى مبارزه كافران با رسالت پيامبر(ص) و آيات الهى

لقال الذين كفروا إن هذا إلا سحر مبين

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 105 - 3

3 _ فراگيرى قرآن از ديگران، اتهام كافران به پيامبر(ص)

و ليقولوا درست

لام در {ليقولوا} به معنى عاقبت است. يعنى نهايت سخن منكران در برابر تصريف آيات آن است كه مى گفتند پيامبر(ص) قرآن را از ديگران آموخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 15 - 8

8 _ شرك پيشگان عصر بعثت ، قرآن را ساخته و پرداخته ذهن حضرت محمد ( ص ) مى پنداشتند .

قال الذين لا يرجون لقاءنا ائت بقرءان غير هذا أو بدّله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 47 - 11

11- استفاده از تهمت و شخصيت شكنى ، از روش هاى مبارزه كافران با پيامبر ( ص ) و تعاليم او

إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 48 - 5

5- كافران ، على رغم به كار بردن شگرد ها و اتهام هاى مختلف براى جلوگيرى از گسترش پيام پيامبر ( ص ) ، هرگز موفق به آن نشدند .

انظر كيف ضربوا لك الأمثال فضلّوا فلايستطيعون سبيلاً

برداشت فوق، مبتنى بر اين احتمال است كه مقصود از {ناتوانى كافران از راه يابى} نيافتن چاره و راهى براى مسدود كردن پيام آن حضرت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 5 - 1،3

1- خواب آشفته دانستن قرآن ، از تبليغات سوء مشركان ستم پيشه عليه پيامبر ( ص )

بل قالوا أضغ_ث أحل_م

{أضغاث} (جمع {ضغث}) به معناى دسته

ها و مختلط ها و {أحلام} (جمع {حلم}) به معناى خواب ها است. اين تعبير (أضغاث أحلام) به خواب هاى آشفته و پراكنده اطلاق مى شود.

3- ساخته و پرداخته بودن قرآن از جانب پيامبر ( ص ) ، از تهمت هاى مشركانِ ستم پيشه به آن حضرت

بل افتريه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 11 - 1

1 - هم دستى و تشكل تنى چند از مردمان عصر بعثت ، براى تهمت زنى و شايعه سازى عليه پيامبر ( ص ) و برخى از مؤمنان

إنّ الذين جاءو بالإفك عصبة منكم

{عصبة} در لغت به معناى گروهى متشكل و پشتيبان هم است كه از ده نفر تا چهل نفر باشند. آمدن فعل {مجىء} به صورت جمع نيز، مؤيد اين است كه تهمت زنندگان به شكل دسته جمعى، به كار تهمت و شايعه سازى مى پرداختند. گفتنى است آيه شريفه _ براساس تاريخ و شأن نزول آن _ در باره خانواده پيامبر(ص) نازل شده است كه مورد اتهام تنى چند از بدخواهان قرار گرفته بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 16 - 3،4

3 - ماجراى { افك } ، بهتان بزرگى عليه { حريم } پيامبر ( ص ) بود .

ه_ذا بهت_ن عظيم

4 - مسلمانان ، موظف اند در برابر شايعه ها و تهمت هاى بى اساس عليه پيامبر ( ص ) و حريم آن حضرت ، واكنشى صريح و منفى نشان دهند و به مقابله جدى با آنها برخيزند .

و لولا إذ سمعتموه قلتم . .. ه_ذا بهت_ن عظيم

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 4 - 1،3،6

1 _ كافران ، منكر نزول وحى بر پيامبر ( ص ) بودند و قرآن را دروغ و ساخته و پرداخته او مى دانستند .

و قال الذين كفروا إن ه_ذا إلاّ إفك افتريه

3 _ تهمت و افترا ، ابزار و شيوه هاى مبارزه كافران عليه پيامبر ( ص ) و قرآن

و قال الذين كفروا إن ه_ذا إلاّ إفك افتريه و أعانه عليه قوم ءاخرون

6 _ تهمت و افترا زدن كافران به گناهى كه تنها خود مرتكب آن بودند ، از شيوه هاى آنان در مبارزه ، عليه پيامبراسلام ( ص )

و قال الذين كفروا إن ه_ذا إلاّ إفك افتريه . .. فقد جاءو ظلمًا و زورًا

برداشت ياد شده از آن جا استفاده مى شود كه كافران، پيامبراسلام(ص) را متهم به دروغ گويى مى كردند; در حالى كه خود، دروغ پرداز بودند و به دروغ و به ناحق، قرآن را ساخته و پرداخته آن حضرت مى شمردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 5 - 2

2 _ كفرپيشگان بر اين داعيه بودند كه پيامبر ( ص ) براى ساختن قرآن ، از برخى از اشخاص درخواست استنساخ از اسطوره هاى پيشينيان را كرده است .

و قالوا أس_طيرالأوّلين اكتتبها

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه فعل {اكتتبها} در معناى حقيقى خود (نوشتن و نسخه بردارى پيامبراسلام) استعمال نشده باشد; زيرا به گواه تاريخ پيامبر(ص) آشنا به نوشتن نبوده است. بنابراين مقصود از آن، درخواست نوشتن از ديگران است; چنان كه نوشته هاى بزرگان را ديگران

مى نويسند، ولى به آنان نسبت مى دهند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 8 - 7

7 _ سران كفر و شرك ، سازندگان تهمت و افترا بر پيامبر ( ص ) و تخريب گران افكار عمومى جامعه صدراسلام بودند .

و قال الظ_لمون إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا

از جمله {إن تتّبعون إلاّ. ..; پيروى نمى كنيد مگر...} استفاده مى شود كه دو گروه در جامعه بودند: 1_ گويندگان اين سخن، 2_ مخاطبان و پيروان. و به قرينه صفت {الظالمون} مى توان گفت كه: {گويندگان از سران كفر و شرك بودند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 9 - 7

7 _ استفاده از شيوه هاى بهانه جويانه و دروغ عليه قرآن و پيامبر ( ص ) ، شيوه اى ناموفق و ناكام

و قال الذين كفروا إن ه_ذا إلاّ إفك . .. أس_طيرالأوّلين ... رجلاً مسحورًا... فضلّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 210 - 2

2 - اتهام مشركان به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر دريافت قرآن از شياطين

و ما تنزّلت به الشي_طين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 8 - 7

7 - دفاع خداوند از پيامبر ( ص ) ، به خاطر اتهامى كه كافران به آن حضرت نسبت داده بودند .

أفترى على اللّه كذبًا أم به جنّة بل

{بل} براى اضراب و رد ترديدى است كه كافران درباره حضرت رسول(ص) مطرح كردند; يعنى، آنچه كافران مى گويند، هيچ كدام درست نيست.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 76 - 1،2،3

1 - محزون و غمگين نشدن از سخنان ناروا و تهمت هاى غم انگيز دشمنان ، توصيه خداوند به پيامبراسلام ( ص )

فلايحزنك قولهم

مقصود از {قولهم} (سخنان مشركان) به قرينه آيات گذشته (آيه 69) _ كه درباره شاعر دانستن پيامبر(ص) بود _ تهمت هاى غم انگيزى از قبيل شاعر بودن است كه به پيامبراسلام(ص) نسبت مى دادند.

2 - پيامبراسلام ( ص ) ، در برابر سخنان ناروا و تهمت هاى غم انگيز مخالفان دعوتش ، مورد تسلّى خاطر و دلجويى خداوند قرار گرفت .

فلايحزنك قولهم

3 - پيامبراسلام ( ص ) ، با سخنان ناروا و تهمت هاى غم انگيز دشمنانِ رسالتش روبه رو بود .

فلايحزنك قولهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 8 - 3

3- نسبت افترا به پيامبر ( ص ) ، از شيوه هاى كافران در مبارزه با آن حضرت

قال الذين كفروا . .. ه_ذا سحر مبين . أم يقولون افتري_ه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 52 - 3

3 - دلجويى خداوند از پيامبر ( ص ) ، در برابر حق ستيزى و اتهام هاى نارواى كافران

كذلك ما أتى . .. إلاّ قالوا ساحر أو مجنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 6 - 4

4 - دلدارى خداوند به پيامبر ( ص ) ، در برابر تهمت ها و افترا هاى كافران مخالف

فستبصر و يبصرون . بأييّكم المفتون

تهمت به مردان مؤمن

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 58 - 1،2

1 - كسانى كه با مردان و زنان مؤمن بى گناه ، نسبتى ناروا بدهند ، زير بار بهتان رفته اند .

و الذين يؤذون المؤمنين و المؤمن_ت بغير ما اكتسبوا فقد احتملوا بهت_نًا

2 - نسبت ناروا به مردان و زنان مؤمن بى گناه ، آزار و اذيت آنان و گناه است .

و الذين يؤذون المؤمنين و المؤمن_ت بغير ما اكتسبوا فقد احتملوا . .. إثمًا مبينًا

به قرينه {فقد احتملوا بهتاناً} مراد از آزار و اذيت مؤمنان، تهمت زدن و نسبت ناروا دادن به آنها است.

تهمت به مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 156 - 2،4،8،10

2 _ بهتان يهوديان به مريم ( ع ) ، نمونه اى از كفرپيشگى آنهاست .

و بكفرهم و قولهم على مريم بهتناً عظيماً

بدان احتمال كه {قولهم} تفسير و تبيين كفر در {بكفرهم} باشد.

4 _ يهوديان ، مريم ( ع ) را به كردارى بسيار ناشايست متهم كردند .

و قولهم على مريم بهتناً عظيماً

{بهتان} به معناى افترا و اتهام است. و مراد از آن در آيه فحشا و بى عفتى است.

8 _ اتهام نارواى يهود به حضرت مريم ( ع ) از عوامل محكوميت آنان به لعن و نفرين الهى

و قولهم على مريم بهتناً عظيماً

10 _ اتهام ارتباط نامشروع مريم ( ع ) با مردى نجار به نام يوسف ، و باردار شدن وى به عيسى ( ع ) ، بهتان بزرگ يهود به ساحت پاك مريم

و بكفرهم و قولهم على مريم بهتناً عظيماً

امام صادق(ع): . ..

الم ينسبوا مريم بنت عمران الى انها حملت بعيسى من رجل نجار اسمه يوسف ... .

_______________________________

امالى صدوق، ص 92، ح 3، مجلس 22; تفسير برهان، ج 1، ص 426، ح 2.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 171 - 18

18 _ پاك بودن دامن حضرت مريم ( ع ) از تهمت هاى نارواى يهوديان

انما المسيح عيسى ابن مريم رسول اللّه و كلمته القها إلى مريم و روح منه

جملات {انما المسيح . .. روح منه} علاوه بر اينكه رد عقيده غلوآميز مسيحيان درباره حضرت عيسى(ع) است، مى تواند اشاره به ناروايى اتهام يهوديان نسبت به مريم(ع) نيز باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 26 - 7،8

7- عيسى ( ع ) ، وظيفه دفاع از مادر خويش در مقابل تهمت هاى مردم را به عهده گرفت .

فإمّاترينّ من البشر أحدًا فقولى إنّى نذرت للرحم_ن صومًا

توصيه مادر به سكوت از جانب عيسى(ع) بدان معنا بود كه او نگران دفاع از خود نباشد، چرا كه عيسى(ع) خود آن را انجام خواهد داد. سخن گفتن عيسى(ع) با مادر پس از ولادت، اين اطمينان را به مريم داده بود كه او براين كار كاملاً توانا است.

8- عيسى ( ع ) ، شيوه برخورد با مردم و چگونگى واكنش در برابر بهتان آنان را به مادرش مريم ( س ) آموخت .

فإمّا ترينّ من البشر أحدًا فقولى

تهمت به مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 119 - 21

21 _ اتهام بدعتگذارى و تجاوز به احكام دين

الهى به اسلام و مسلمانان در تبليغات مشركان مكه

إن ربك هو أعلم بالمعتدين

كاربرد فعل تفضيل {أعلم} و تأكيد و حصر آن با {إن} و ضمير فصل {هو} در مواردى است كه مدعيان و منكرانى در برابر وجود داشته باشند. بدين معنى كه چه بسا مشركان، مسلمانان را به سبب پايبندى به احكام اسلام به بدعتگذارى متهم مى ساختند.

تهمت به ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 40 - 12

12- عقيده به انوثيت فرشتگان و دختر خدا دانستن آنان ، سخن و اتهامى بس بزرگ و غير قابل باور است .

و اتّخذ من المل_ئكة أن_ثًا إنكم لتقولون قولاً عظيمًا

تهمت به موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 71 - 6

6 - قوم موسى ، ويژگى هاى اوليه گاوى را كه بايد ذبح مى شد ، نارسا پنداشته و موسى ( ع ) را به كوتاهى در بيان حقيقت متهم كردند .

قالوا الئن جئت بالحق

مفهوم كلام قوم موسى (الآن . ..; هم اكنون حق را به تمامى بيان كردى) اين است كه: وى قبل از ذكر اوصاف ياد شده در اين آيه، حق را به طور كامل بيان نكرده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 123 - 7

7 _ فرعون با توطئه گر خواندن موسى ( ع ) و ساحران ، براندازى حكومت فرعونيان و بيرون راندن ايشان را ، از پايتخت مصر از اهداف توطئه آنان شمرد .

إن هذا لمكر . .. لتخرجوا منها أهلها

مراد از {أهلها} هم مى

تواند فرعون، درباريان و وابستگان به او باشد و هم مى تواند مراد از آن تمامى ساكنان مصر باشد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 127 - 6

6 _ موسى ( ع ) و قوم او در پندار اشرافيان و فرعونيان ، مردمى فسادگر بودند .

أتذر موسى و قومه ليفسدوا فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 131 - 10

10 _ اتهام شومى و نامباركى به موسى ( ع ) و پيروانش از فرعونيان ، اتهامى ناروا و برخاسته از جهل آنان بود .

يطيروا بموسى و من معه . .. و لكن أكثرهم لايعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 27 - 4

4 - استهزا و تهمت ، از ابزار مقابله فرعون با رسالت موسى ( ع )

قال لِمن حوله ألا تستمعون . .. قال إنّ رسولكم... لمجنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 28 - 1،3

1 - دست برنداشتن موسى ( ع ) از تبليغ رسالت خويش در برابر تهمت ها و سخنان نارواى فرعون عليه او

قال إنّ رسولكم . .. لمجنون . قال ربّ المشرق و المغرب و ما بينهما

3 - اهتمام موسى ( ع ) به تبيين { ربّ العالمين } على رغم روبه رو شدن با استهزا و تهمت فرعون

قال لمن حوله ألاتستمعون . .. إنّ رسولكم... لمجنون. قال ربّ المشرق و المغرب و ما

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 34 - 5

5 - تناقض گويى فرعون ، در اتهام هاى خويش عليه موسى ( ع )

قال إنّ رسولكم . .. لمجنون ... قال ... إنّ ه_ذا لس_حر عليم

فرعون از يك سو موسى(ع) را مجنون و از سويى ديگر ساحرِ بسيار دانا و كاردان مى خواند و اين تناقض گويى آشكارى است كه در يك مجلس از فرعون به طور ناخواسته سر زده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 49 - 7

7 - اتهام ساحران از سوى فرعون ، به شاگردى موسى ( ع ) و يادگرفتن سحر در مكتب او

إنّه لكبيركم الذى علّمكم السحر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 19 - 7

7 - عارى بودن از انگيزه هاى اصلاح طلبانه ، اتهام ديگر مرد اسرائيلى به موسى ( ع )

و ما تريد أن تكون من المصلحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 69 - 2،5،11،12

2 - خداوند ، از اتهامى كه قوم موسى به آن حضرت وارد كردند ، دفاع كرد و او را از آن مبرّا دانست .

لاتكونوا كالذين ءاذوا موسى فبرّأه اللّه ممّا قالوا

{برّأه اللّه ممّا قالوا} قرينه است بر اين كه مراد از اذيت به موسى(ع)، تهمت و افترا بوده است.

5 - تهمت به موسى ( ع ) ، موجب آزردگى و اذيت آن حضرت بود .

لاتكونوا كالذين ءاذوا موسى فبرّأه اللّه ممّا قالوا

11 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) : إنّ بنى اسرائيل كانوا

يقولون ليس لموسى ما للرجال ! و كان موسى إذا أراد الإغتسال يذهب إلى موضع لايراه أحد من الناس و كان يوماً يغتسل على شطّ نهر و قد وضع ثيابه على صخرة فأمر اللّه الصخرة فتباعدت عنه حتّى نظر بنوإسرائيل إليه فعلموا أنّه ليس كما قالوا ، فأنزل اللّه { ياأيّها الذين آمنوا لاتكونوا . . . } ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه بنى اسراييل درباره حضرت موسى(ع) مى گفتند: او فاقد آلت مردانگى است! روش موسى براى شست وشوى خود آن بود كه به مكانى مى رفت كه ديده نشود. روزى، خود را در كنار رودى مى شست و لباس خود را بر صخره اى گذاشته بود. خداوند، به آن صخره فرمان داد (از موسى دورشو!) و صخره، از او دور شد. تا آن كه بنى اسراييل، موسى(ع) را در آن حال (عريان) ديدند، پس دانستند كه آن طور كه مى گفتند نيست. پس خداوند (با اشاره به اين داستان) فرمود: ياأيّها الذين آمنوا لاتكونوا...}.

12 - { فى مجمع البيان : إنّ موسى و هارون صعدا الجبل ، فمات هارون فقالت بنوإسرائيل : أنت قتلته ! فأمر اللّه الملائكة فحملته حتّى مرّوا به على بنى إسرائيل و تكلّمت الملائكة بموته حتّى عرفوا أنّه قد مات و برّأه اللّه من ذلك عن علىّ ( ع )

از حضرت على(ع): در مورد اين سخن خدا: {يا أيّها الذين آمنوا لاتكونوا كالذين آذوا موسى} روايت شده كه موسى(ع) و هارون به كوهى بالا رفتند و هارون، آن جا وفات كرد. پس بنى اسراييل، به موسى گفتند: تو او را كشته اى! خداوند به ملائكه فرمان داد و

آنان جنازه هارون را حمل كردند و بر بنى اسراييل عبور دادند و ملائكه، از مرگ هارون سخن گفتند، تا اين كه بنى اسراييل دانستند هارون، مرده است و خداوند، بدين گونه موسى(ع) را از اين اتهام تبرئه كرد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 20 - 1

1- موسى ( ع ) ، مورد هجوم كينه ها و تهمت هاى فرعونيان در پى ابلاغ پيام الهى

و إنّى عذت بربّى و ربّكم أن ترجمون

برداشت بالا بر اين اساس است كه {رجم} (مصدر {ترجمون})، در اين آيه به معناى تهمت زدن باشد.

تهمت به مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 11 - 1

1 - هم دستى و تشكل تنى چند از مردمان عصر بعثت ، براى تهمت زنى و شايعه سازى عليه پيامبر ( ص ) و برخى از مؤمنان

إنّ الذين جاءو بالإفك عصبة منكم

{عصبة} در لغت به معناى گروهى متشكل و پشتيبان هم است كه از ده نفر تا چهل نفر باشند. آمدن فعل {مجىء} به صورت جمع نيز، مؤيد اين است كه تهمت زنندگان به شكل دسته جمعى، به كار تهمت و شايعه سازى مى پرداختند. گفتنى است آيه شريفه _ براساس تاريخ و شأن نزول آن _ در باره خانواده پيامبر(ص) نازل شده است كه مورد اتهام تنى چند از بدخواهان قرار گرفته بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 19 - 10

10 - اشاعه فحشا در ميان جامعه اسلامى و تهمت آلودگى جنسى به مؤمنان پاكدامن ، از

ترفند هاى منافقان

إنّ الذين يحبّون أن تشيع الف_حشة فى الذين ءامنوا لهم عذاب أليم

تعبير {فى الذين آمنوا} (در ميان صفوف مؤمنان) بيانگر اين نكته است كه اشاعه دهندگان فحشا، خود از مؤمنان نيستند; بلكه در ميان صفوف مؤمنان رخنه كرده اند و آنان را به فساد مى كشانند. گفتنى است چون آيات پيشين درباره ماجراى {افك} بود كه به دست منافقان انجام گرفت، مى توان استفاده كرد كه مقصود در {الذين يحبّون...} همان منافقان اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 21 - 10

10 - اشاعه فحشا و بازى با حيثيت مؤمنان و بدنام كردن آنان ، فرمان بردارى از شيطان و گام نهادن در راه او است .

و من يتّبع خطوت الشيط_ن فإنّه يأمر بالفحشاء و المنكر

نهى از پيروى شيطان _ پس از محكوميت ماجراى {افك} و ممنوعيت اشاعه فحشا _ مى تواند هشدارى باشد به رواج دهندگان فحشا كه رفتارشان، رفتارى است شيطانى و در حقيقت گام نهادن در راه شيطان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 58 - 8

8 - بهتان به مؤمنان ، گناه روشن و آشكارى است .

و الذين يؤذون المؤمنين و . .. فقد احتملوا بهت_نًا و إثمًا مبينًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 62 - 7

7 - تهمت و تحقير ، از ترفند ها و ابزار هاى طاغيان و دشمنان دين ، عليه دينداران و مؤمنان

رجالاً كنّا نعدّهم من الأشرار

تهمت به نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

18 - قمر - 54 - 9 - 11

11 - طرد شدن نوح پيامبر ( ع ) ، از سوى قومش ، با دشنام و اتهام

و قالوا مجنون و ازدجر

برداشت ياد شده بر اين احتمال است كه {و ازدجر} به معناى {و ازدجره قومه} باشد.

تهمت به همسر محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 11 - 2

2 - هم دستى و تشكل تنى چند از منافقان عصر بعثت ، براى تهمت زنى و شايعه سازى عليه خانواده پيامبر ( ص )

إنّ الذين جاءو بالإفك عصبة منكم

بيشتر مفسران بر اين باورند كه گروه بهتان زننده (عصبة منكم) از منافقان بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 12 - 10

10 - قذف يكى از همسران پيامبر ( ص ) ، { افك } و بهتانى آشكار بود .

إنّ الذين جاءو بالإفك . .. لولا إذ سمعتموه ... و قالوا ه_ذا إفك مبين

تهمت به هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 66 - 2

2 _ اشراف كفرپيشه قوم هود ، وى را به سفاهت و دروغگويى متهم كردند .

قال الملأ الذين كفروا . .. انا لنريك فى سفاهة و إنا لنظنك من الكذبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 53 - 2

2_ قوم عاد ، هود ( ع ) را به نداشتن معجزه و دليلى روشن بر حقانيت نبوتش ، متهم مى كردند .

قالوا ي_هود ما جئتنا ببيّنة

تهمت به يعقوب(ع)

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 17 - 7

7_ فرزندان يعقوب ، او را درباره گزارشهايشان ، متهم به ناباورى كردند .

و ما أنت بمؤمن لنا و لو كنا ص_دقين

معناى جمله {و لو كنا صادقين} به ضميمه {و ما أنت بمؤمن لنا} چنين مى شود: درباره يوسف حقيقت را بگوييم نمى پذيرى، دروغ هم بگوييم نمى پذيرى ; اين دو براى تو تفاوتى ندارد. اين سخن فرزندان يعقوب، متهم ساختن او به ناباورى نسبت به ايشان است.

تهمت به يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 25 - 11،12،15

11_ زليخا به هنگام برخورد با شوهرش ، عزيز مصر ، يوسف ( ع ) را به قصد تجاوز به خويش متهم كرد .

قالت ما جزاء من أراد بأهلك سوءًا

{جزاء} به معناى سزا و كيفر و {ما} در جمله فوق نافيه است. بنابراين {ما جزاء ...} ; يعنى: نيست كيفر و سزاى كسى كه خواسته باشد به همسرت تجاوز كند ، مگر زندان يا عذابى دردناك.

12_ پيشدستى زليخا در طرح اتهام عليه يوسف ( ع )

و ألفيا سيدها لدا الباب قالت ما جزاء من أراد بأهلك سوءًا

15_ زليخا در نزد عزيز مصر ، يوسف ( ع ) را به تحقق تجاوز ، متهم نكرد .

ما جزاء من أراد بأهلك سوءًا

برداشت فوق ، از فعل {أراد} (قصد كرد) استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 28 - 4،8

4_ عزيز مصر شواهد ارائه شده از سوى داورِ ماجراى يوسف و زليخا را ، براى رفع اتهام

از يوسف ( ع ) و اثبات بى گناهى او كافى دانست .

فلما رءا قميصه قُدّ من دُبر قال إنه من كيدكنّ

8_ عزيز مصر ، پيشدستى زليخا در متهم ساختن يوسف ( ع ) و تعيين كيفر براى او را ، از مكر هاى زليخا شمرد .

قالت ما جزاء من أراد بأهلك سوءًا . .. إنه من كيدكنّ

برداشت فوق، ناظر به اين احتمال است كه ضمير در {إنه . ..} به معنايى كه از {قالت ما جزاء ...} در آيه 25 استفاده مى شود ، برگردد و آن معنا ، پيشدستى كردن زليخا براى محقّ جلوه دادن خويش و گنه كار نشان دادن طرف مقابل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 35 - 3

3_ گناهكار وانمود كردن يوسف ( ع ) ، از اهداف زندانى ساختن او *

ثم بدا لهم من بعد ما رأوا الأيت ليسجننه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 51 - 17،19

17_ زليخا پيش از جلسه بازجويى و محكمه دادرسى ، يوسف ( ع ) را مجرم معرفى مى كرد و به كام جويى از وى متهم مى ساخت .

قالت امرأت العزيز الئ_ن حصحص الحق أنا رودته عن نفسه و إنه لمن الص_دقين

برداشت فوق از قيد {الآن} استفاده مى شود.

19_ اعتراف زليخا به دروغگويى خويش در متهم ساختن يوسف ( ع ) به درخواست كام جويى

أنا رودته عن نفسه و إنه لمن الص_دقين

تهمت بى عقلى به يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 94 - 8

8_

سست شدن عقل و خرد بر اثر پيرى و كهنسالى ، اتهام خانواده يعقوب به آن حضرت

لولا أن تفنّدون

{فَنَد} به معناى فساد عقل بر اثر پيرى است و {تفنيد} (مصدر تفنّدون) ; يعنى ، كسى را به خاطر پيرى و فرتوتى سست انديشه شمردن (كشاف).

تهمت تبانى به جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 71 - 10،11

10 - فرعون ، شكست ساحران از موسى ( ع ) را ، امرى تصنّعى و براثر تبانى قبلى با موسى ( ع ) دانست و آنان را به سهل انگارى عمدى متهم ساخت .

إنّه لكبيركم الذى علّمكم السحر

11 - در ديدگاه فرعون ، ساحران پيش از حضور در ميدان مبارزه ، به موسى ( ع ) ايمان داشتند و ايمان آنان در صحنه مبارزه ، ايمانى صورى و برنامه ريزى شده بود .

ءامنتم له قبل أن ءاذن لكم إنّه لكبيركم الذى علّمكم السحر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 49 - 4

4 - اتهام ساحران از سوى فرعون ، به هم دستى با موسى ( ع ) براى توطئه عليه وى

إنّه لكبيركم الذى علّمكم السحر

تهمت تجاوزگرى به موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 19 - 6

6 - متهم شدن موسى ( ع ) از سوى مرد اسرائيلى به داشتن انگيزه هاى جبارانه و روحيه ظلم و تجاوزگرى

إن تريد إلاّ أن تكون جبّارًا فى الأرض

تهمت تعلم به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل -

16 - 103 - 2،3

2- كافران و مشركان ، قرآن را در ميان مردم خود ، آموزه هاى فرد عجمى به پيامبر ( ص ) معرفى مى كردند .

و لقد نعلم أنهم يقولون إنما يعلّمه بشر . .. أعجمىّ

عجمى دانستن قرآن، از پاسخ خداوند كه فرمود: {لسان الذى يلحدون إليه أعجمىّ . ..} به دست مى آيد.

3- آموختن قرآن از بشر ، يكى از تهمت هاى كافران و مشركان به پيامبراسلام ( ص ) بود .

و لقد نعلم أنهم يقولون إنما يعلّمه بشر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 14 - 2

2- اتهام مشركان مكه به پيامبر ( ص ) ، درباره الهى نبودن سخنان آن حضرت و دريافت و آموزش مطالب از ديگران

و قالوا معلّم

تهمت تكبر به صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 25 - 4

4 - تأكيد قوم ثمود بر دروغ گويى ، قدرت طلبى و خودخواهى صالح ( ع ) ، در ادعاى پيامبرى

بل هو كذّاب أشر

{أشر} به معناى متكبر و خودخواه است.

تهمت جادو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 7 - 1،4

1 _ در صورت نزول كتابى ملموس از سوى خداوند بر پيامبر(ص)، كفرورزان آن را سحر خواهند دانست.

و لو نزلنا عليك كتبا فى قرطاس فلمسوه بأيديهم لقال الذين كفروا إن هذا إلا سحر مبي

4 _ اتهام سحر، وسيله اى براى مبارزه كافران با رسالت پيامبر(ص) و آيات الهى

لقال الذين كفروا إن هذا إلا سحر مبين

تهمت جادو به انبيا

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 61 - 3

3 - سِحر خواندن معجزات پيامبران ، دروغ بستن به خداوند است .

لاتفتروا على اللّه كذبًا

إفترا; يعنى، دروغ بافتن و به قرينه {على اللّه}، مراد دروغى است كه در باره خداوند ساخته و پرداخته شده باشد. اضافه كلمه {كذباً} براى تأكيد است.

تهمت جادو به پيروان موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 132 - 3

3 _ فرعونيان ايمان به رسالت موسى را سحرزدگى مى دانستند .

مهما تأتنا به من ءاية لتسحرنا بها فما نحن لك بمؤمنين

تهمت جادو به تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 48 - 11

11 - قرآن و تورات ، دو جادوى پشتيبان يكديگر ، در ادعاى كافران صدراسلام

قالوا سحران تظ_هرا

تهمت جادو به قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 2 - 16

16 _ اتهام سحر و افسونگرى ، از حربه هاى تبليغاتى كفرپيشگان مكه عليه قرآن و پيامبر ( ص )

قال الكفرون إن هذا لسحر مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 3 - 12،13،15

12- نسبت نارواى سحر به قرآن و جادوگرى به پيامبر ( ص ) از سوى مشركان ستم پيشه

أفتأتون السحر و أنتم تبصرون

13- مشركان ستم پيشه ، ضمن ايراد اتهام سحر به قرآن ، آن را هرگز شايسته پيروى نمى دانستند .

أفتأتون السحر و أنتم تبصرون

استفهام در جمله {أفتأتون السحر} انكارى است و جمله {و أنتم تبصرون} حال براى فاعل {تأتون}

مى باشد. بنابراين معناى آيه چنين مى شود: آيا شما با چشم باز و آگاهى به دنبال قرآن _ كه سحر است _ مى رويد؟ يعنى اين كه شايسته نبودن قرآن براى پيروى، امرى است روشن و بديهى.

15- سحر بودن قرآن و ساحر بودن پيامبر ( ص ) ، دليل واهى و بهانه ديگر مشركان ستم پيشه براى ايمان نياوردنشان

أفتأتون السحر و أنتم تبصرون

مشركان براى ردّ ادعاى نبوت پيامبر(ص)، دو دليل واهى و بهانه جويانه مى آوردند: 1_ بشر بودن آن حضرت (هل ه_ذا إلاّ بشر مثلكم)، 2_ ساحر بودن ايشان (أفتأتون السحر).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 48 - 11

11 - قرآن و تورات ، دو جادوى پشتيبان يكديگر ، در ادعاى كافران صدراسلام

قالوا سحران تظ_هرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 43 - 15

15 - اتهام بى پرده كافران ، مبنى بر جادوى آشكار بودن قرآن كريم

و قال الذين كفروا للحقّ لمّا جاءهم إن ه_ذا إلاّ سحر مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 15 - 2،4

2 - قرآن ، سحرى آشكار در ديدگاه مشركان

و قالوا إن ه_ذا إلاّ سحر مبين

4 - اصرار و پافشارى مشركان بر متهم كردن قرآن و معجزه الهى به سحر و جادوگرى

و قالوا إن ه_ذا إلاّ سحر مبين

برداشت فوق از به كار رفتن نفى و استثنا در آيه شريفه كه دلالت بر حصر و قطعى بودن مفاد آن است، استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر

- 74 - 24 - 1،2،3

1 - اتهام سحر و جادوگرى به قرآن ، از سوى وليدبن مغيره

فقال إن ه_ذا إلاّ سحر

2 - اتهام سحر و جادوگرى به قرآن ، طرحى حساب شده از سوى وليدبن مغيره

إنّه فكّر و قدّر . .. فقال إن ه_ذا إلاّ سحر

3 - قرآن ، در ديدگاه غرض آلود وليدبن مغيره ، سحرى برگرفته شده از ساحران پيشين بود .

فقال إن ه_ذا إلاّ سحر يؤثر

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه {يؤثر} از ماده {أثر} (روايت و مطلب نقل شده از پيشينيان) باشد.

تهمت جادو به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 2 - 16

16 _ اتهام سحر و افسونگرى ، از حربه هاى تبليغاتى كفرپيشگان مكه عليه قرآن و پيامبر ( ص )

قال الكفرون إن هذا لسحر مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 3 - 12

12- نسبت نارواى سحر به قرآن و جادوگرى به پيامبر ( ص ) از سوى مشركان ستم پيشه

أفتأتون السحر و أنتم تبصرون

تهمت جادو به معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 15 - 1

1 - مشركان صدر اسلام ، معجزات الهى را سحرى آشكار و بى ترديد مى دانستند .

و قالوا إن ه_ذا إلاّ سحر مبين

مشاراليهِ {هذا} هم مى تواند معجزه باشد _ كه در آيه قبل از آن به {آية} ياد شده است _ و هم مى تواند قرآن كريم باشد. برداشت ياد شده مبتنى بر احتمال نخست است.

تهمت جادو به موسى(ع)

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 132 - 1

1 _ فرعونيان با سحر خواندن تمامى معجزات موسى ، به وى گفتند كه هرگز رسالتش را تصديق نخواهند كرد .

مهما تأتنا به من ءاية لتسحرنا بها فما نحن لك بمؤمنين

{مهما} از أسماء شرط و به معناى {اى شىء} است. و {من} در {من آية} بيان {مهما} است. بنابراين جمله {مهما تأتنا ... } يعنى {هر چيزى را كه به عنوان معجزه بياورى ... .}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 76 - 5،6

5 _ فرعون و اطرافيانش ، على رغم مشاهده معجزه بزرگ موسى ( ع ) ، آن را سحرى آشكار خوانده و حضرتش را متهم به جادوگرى كردند .

فلما جاءهم الحق من عندنا قالوا إن هذا لسحر مبين

6 _ تهمت سحر به معجزه بزرگ حضرت موسى ( ع ) از سوى فرعون و اطرافيانش ، برخاسته از روحيه سركشى و تبه كارى آنان بود .

فاستكبروا و كانوا قوماً مجرمين. فلما جاءهم الحق من عندنا قالوا إن هذا لسحر مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 81 - 2

2 _ موسى ( ع ) ، پس از مشاهده عمل ساحران ، براى رفع اتهام ساحرى از خود ، سحر بودن آن عمل را به آنان گوشزد نمود .

فلما ألقوا قال موسى ما جئتم به السحر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 61 - 2

2 - شرك و سِحر خواندن معجزات موسى و ادعاى آوردن

همانند براى آن و تكذيب رسالت الهى آن حضرت ، از جمله افترا هاى فرعونيان به خداوند بود .

لاتفتروا على اللّه كذبًا

با توجه به آيات پيشين كه مشتمل بر بيان توحيد از زبان موسى(ع) و نيز ارائه معجزات، و عكس العمل فرعون در سحر خواندن آنها بود، مى توان به مواردى از افتراهاى فرعونيان اشاره كرد.

تهمت جادو به وحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 15 - 3

3 - اتهام سحر و ساحرى به پيامبران و وحى ، زشت ترين موضع گيرى تكذيب گران عليه آنان *

أفسحر ه_ذه

اختصاص به ذكر يافتن موضوع {سحر}، بيانگر مطلب بالا است.

تهمت جادوزدگى به شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 185 - 2

2 - متهم شدن شعيب ( ع ) از سوى مردم { اَيكه } به جنون و سحرزدگى

قالوا إنّما أنت من المسحّرين

{مسحّر} (مفرد {مسحّرين}) به كسى گفته مى شود كه به سختى افسون شده باشد.

تهمت جادوزدگى به صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 153 - 1

1 - اتهام جنون و سحرزدگى به صالح ( ع ) از سوى ثموديان

قالوا إنّما أنت من المسحّرين

{مسحّر} (مفرد {مسحّرين}) به كسى گفته مى شود كه به شدت افسون شده باشد.

تهمت جادوزدگى به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 47 - 6،7،9

6- متهم كردن پيامبر ( ص ) به سحرشدگى ، نمودى از مستورى قلب كافران و ناتوانى آنان از درك حقايق است .

و

جعلنا فى قلوبهم أكنّة أن يفقهوه و فى ءاذانهم وقرًا و . .. إذ يقول الظ_لمون إن

7- نسبت دهندگان سحرزدگى به پيامبر ( ص ) ، مردمانى ستمكارند .

إذ يقول الظ_لمون إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا

9- كافران از طريق اعلام سحرشدگى پيامبر ( ص ) در صدد ايجاد بدبينى در پيروان ، نسبت به آن حضرت بودند .

إذ يقول الظ_لمون إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مخاطب {إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحوراً} مؤمنين باشد و كافران با تهمت {مسحور} به پيامبر(ص) _ كه بر شخص خارج شده از حد اعتدال بر اثر سحرزدگى اطلاق مى شود _ مى خواستند در آنان نسبت به آن حضرت، بدبينى ايجاد كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 49 - 9

9- ناتوانى مشركان از درك حقانيت معاد ، عامل متهم ساختن پيامبر ( ص ) از سوى آنان به سحرزدگى *

إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا . .. و قالوا أءذا كنّا عظ_مًا ... أءنَّا لمبعوثون

احتمال دارد كه شنيدن سخنان غير قابل درك از پيامبر(ص) عامل نسبت دادن جنون و سحرزدگى به آن حضرت از سوى مشركان بوده است و از جمله آن سخنان، تبليغ پيامبر(ص) در مورد معاد جسمانى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 8 - 6،9،12

6 _ سحر زدگى ، اتهام ظالمانه مشركان به پيامبر ( ص )

و قال الظ_لمون إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا

9 _ هرگونه اتهام ناروا به پيامبر ( ص ) ( همچون سحر زدگى و . . . ) ظلم

است و اتهام زنندگان ظالم اند .

و قال الظ_لمون إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا

12 _ تهمت سحر زدگى ، آخرين توجيه و حربه سران كفر و شرك عليه پيامبر ( ص )

و قال الظ_لمون إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا

سران كفر و شرك، به ترتيب چند تهمت و افترا را عليه پيامبر(ص) مطرح كردند كه اولين آن، تهمت دروغ گويى به آن حضرت و خدشه در اصالت وحى بود. آخرين آن نيز تهمت سحرزدگى به ايشان بود. در تاريخ آمده است كه گويندگان اين سخن عتبة بن ربيعه، ابوسفيان و ... بوده اند كه از سران شرك و كفر به شمار مى آمدند. بنابراين آنچه در تاريخ آمده، مؤيد ديگرى براى برداشت ياد شده است.

تهمت جادوزدگى به موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 101 - 9،10

9- فرعون پس از مشاهده معجزه هاى نُه گانه موسى ( ع ) ، او را متهم به سحر و سحرزدگى كرد .

ءاتينا موسى تسع ءاي_ت . .. فقال له فرعون إنى لأظنّك ي_موسى مسحورًا

10- اتهام جادوگرى و سحرزدگى فرعون به موسى ( ع ) ، متكى بر ظن و گمان او بود نه مبتنى بر دليل و برهان

موسى . .. فقال له فرعون إنى لأظنّك ي_موسى مسحورًا

تهمت جادوگرى به انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 49 - 4

4 - اتهام ساحرى و جادوگرى به پيامبران ، ترفندى از سوى مخالفان ايشان

و قالوا ي_أيّه الساحر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 15 -

3

3 - اتهام سحر و ساحرى به پيامبران و وحى ، زشت ترين موضع گيرى تكذيب گران عليه آنان *

أفسحر ه_ذه

اختصاص به ذكر يافتن موضوع {سحر}، بيانگر مطلب بالا است.

تهمت جادوگرى به رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 52 - 4

4 - اتهام سحر و جنون ، موضع هميشگى كافران در برابر رسولان الهى

ما أتى الذين . .. إلاّ قالوا ساحر أو مجنون

تهمت جادوگرى به سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 2

2 - شياطين ، حضرت سليمان را به جادوگرى متهم مى كردند .

و ما كفر سليمن و لكن الشيطين كفروا

مراد از {ما كفر سليمان} (سليمان كافر نشد) نفى جادوگرى از سليمان (ع) است. جمله {و لكن الشياطين ...} و نيز {ما تتلوا الشياطين} حكايت از آن دارد كه: اتهام سحر به حضرت سليمان از سوى شياطين عنوان شده و نشر پيدا كرده بود.

تهمت جادوگرى به عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 6 - 10،11

10 - بنى اسرائيل ، معجزات و دلايل روشن عيسى ( ع ) را سحرى آشكار خواندند .

فلمّا جاءهم بالبيّن_ت قالوا ه_ذا سحر مبين

11 - اتهام سحر و ساحرى ، از حربه هاى تبليغاتى دشمنان عيسى ( ع ) عليه آن حضرت

فلمّا جاءهم بالبيّنت قالوا ه_ذا سحر مبين

تهمت جادوگرى به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 7 - 12

12_ كفرپيشگان ، قيامت را امرى گزاف و طرح آن

را از سوى پيامبر ( ص ) چون سحر ، نيرنگى روشن قلمداد مى كردند .

إن ه_ذا إلاّ سحر مبين

{ه_ذا} به گفتار پيامبر(ص) مبنى بر زنده شدن مردگان و برپايى قيامت اشاره دارد. اطلاق {سحر} بر اين گفتار و ادعا، از باب تشبيه است و وجه شبه آن بطلان و نيرنگ مى باشد; يعنى، اين سخن ظاهرى فريبنده و باطنى پوچ و بى اساس دارد و در بطلان و نيرنگ بازى، همانند سحر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 15 - 5

5- كافران مكه ، پيامبر ( ص ) را متهم به سحر مى كردند .

بل نحن قوم مسحورون

در آيه فوق، هر چند به {سحر كننده} تصريح نشده، ولى تناسب حكم و موضوع و نيز آيه هاى ديگرى كه به اين موضوع تصريح كرده است، مقصود پيامبراسلام(ص) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 3 - 15،17

15- سحر بودن قرآن و ساحر بودن پيامبر ( ص ) ، دليل واهى و بهانه ديگر مشركان ستم پيشه براى ايمان نياوردنشان

أفتأتون السحر و أنتم تبصرون

مشركان براى ردّ ادعاى نبوت پيامبر(ص)، دو دليل واهى و بهانه جويانه مى آوردند: 1_ بشر بودن آن حضرت (هل ه_ذا إلاّ بشر مثلكم)، 2_ ساحر بودن ايشان (أفتأتون السحر).

17- تكذيب پيامبر ( ص ) و نسبت هاى ناروا ( جادوگرى و . . . ) به او ظلم است .

و أسرّوا النجوى الذين ظلموا هل ه_ذا إلاّبشر. .. أفتأتون السحر و أنتم تبصرون

جمله {هل ه_ذا إلاّ بشر. .. أفتأتون السحر...} بدل براى {النجوى} است;

يعنى، محتواى نجواى ستمگران اين بود كه نسبت سحر به پيامبر(ص) مى دادند. با توصيف اين افراد به {ظالمان}، نشانگر اين است كه نسبت ناروا به پيامبر(ص)، مصداق بارز ظلم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 48 - 10

10 - موضع گيرى خصمانه كافران صدراسلام عليه پيامبر ( ص ) و موسى ( ع ) و متهم ساختن آنان به ساحرى

قالوا سحران تظ_هرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 4 - 6،7

6 - كافران ، پيامبراسلام ( ص ) را ساحر و بسيار دروغگو مى دانستند .

و قال الك_فرون ه_ذا س_حر كذّاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 52 - 5

5 - اتهام سحر يا جنون ، از سوى كافران به پيامبراكرم ( ص )

كذلك ما أتى . .. إلاّ قالوا ساحر أو مجنون

ضمير {من قبلهم} به كافران عصر پيامبر(ص) بازمى گردد; يعنى، اگر اينان تو را به سحر و جنون متهم مى كنند، مطلب تازه اى نيست ; زيرا پيشينيان نيز، همين شيوه را داشته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 2 - 3

3 - اتهام سحر و جادوگرى به پيامبر ( ص ) ، از سوى كافران با مشاهده هر معجزه

و إن يروا ءاية يعرضوا و يقولوا سحر مستمرّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 6 - 14،15

14 - بنى اسرائيل ، معجزات و دلايل روشن رسول اكرم ( ص )

را سحرى آشكار خواندند .

فلمّا جاءهم بالبيّن_ت قالوا ه_ذا سحر مبين

15 - متهم كردن رسول اكرم ( ص ) به سحر و ساحرى ، از حربه هاى تبليغاتى بنى اسرائيل عليه آن حضرت

فلمّا جاءهم بالبيّن_ت قالوا ه_ذا سحر مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 7 - 2،7

2 - سحر خواندن معجزات پيامبر ( ص ) ، افترا بر خداوند است .

فلمّا جاءهم بالبيّن_ت قالوا ه_ذا سحر . .. و من أظلم ممّن افترى على اللّه الكذب

7 - كسانى كه از پذيرش دعوت پيامبر ( ص ) خوددارى ورزيده و آن حضرت را با داشتن معجزات و دلايل روشن ، به سحر و ساحرى متهم كردند ، افترازنندگان به خدا و از ستمكارترين مردم اند .

فلمّا جاءهم بالبيّن_ت . .. و من أظلم ممّن افترى على اللّه الكذب

تهمت جادوگرى به موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 109 - 2،3

2 _ اشراف و بزرگان دربار فرعون بر مبناى ساحر بودن موسى و سحر بودن معجزات وى ، جلسه مشورتى خويش را آغاز كردند .

قال الملأ من قوم فرعون إن هذا لسحر عليم

جمله {إن هذا . .. } مى تواند از نتايج بحث و گفتگوى اشراف باشد. يعنى در ابتدا اين مسأله مطرح شد كه امور خارق العاده موسى از چه سنخى است. همچنين مى تواند بيانگر اين باشد كه آنان ساحر بودن موسى را مفروض گرفته بودند و درباره روش مبارزه با وى تبادل نظر مى كردند. برداشت فوق بر اساس احتمال دوم است.

3 _ اشراف و بزرگان

قوم فرعون پس از تبادل نظر در جلسه مشورتى به اين نتيجه رسيدند كه موسى ( ع ) بدون هيچ ترديد ساحرى زبردست و معجزه وى سحر است .

قال الملأ من قوم فرعون إن هذا لسحر عليم

برداشت فوق بر اساس اولين احتمالى است كه در توضيح فيش قبل درباره جمله {إن هذا . .. } بيان شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 110 - 5

5 _ انتخاب روش مبارزه با موسى پس از تصميم به ساحر خواندن وى و تحليل اهداف او ( برچيدن حكومت فرعونى ) ، از مسائل مطرح شده در جلسه مشورتى بزرگان دربار فرعون

فماذا تأمرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 101 - 10

10- اتهام جادوگرى و سحرزدگى فرعون به موسى ( ع ) ، متكى بر ظن و گمان او بود نه مبتنى بر دليل و برهان

موسى . .. فقال له فرعون إنى لأظنّك ي_موسى مسحورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 102 - 1

1- تذكر موسى ( ع ) به آگاهى و اعتقاد درونى فرعون به حقانيت معجزات او على رغم سحر خواندن آنها

إنى لأظنّك ي_موسى مسحورًا . قال لقد علمت ما أنزل ه_ؤلاء إلاّ ربّ السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 57 - 2،4

2 - سِحر و ساحرى ، از اتهامات فرعون به موسى ( ع )

أجئتنا . .. بسحرك ي_موسى

4 - فرعون آيات و معجزات الهى موسى ( ع ) را

سِحر خواند و آن را وسيله اى براى بيرون راندن فرعونيان از مصر دانست .

لتخرجنا من أرضنا بسحرك ي_موسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 58 - 3

3 - فرعون ، معجزات موسى ( ع ) را سِحر خوانده و امكان انجام نظير آن را دليل معجزه نبودن آن دانسته بود .

فلنأتيّنك بسحر مثله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 63 - 3،5

3 - تأكيد بر ساحربودن موسى و هارون ( ع ) ، از جمله حركت هاى تبليغى فرعونيان بود .

قالوا إن هذن لسحرن

حرف {إن} مخفف از {إنّ} و ملغى از عمل است; ولى معناى تأكيد را مى رساند.

5 - متهم ساختن موسى و هارون ( ع ) به تلاش و برنامه ريزى براى بيرون راندن قبطيان از مصر به وسيله سِحر ، از جمله محور هاى تبليغاتى فرعونيان عليه موسى ( ع )

لسحرن يريدان أن يخرجاكم من أرضكم بسحرهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 71 - 7،8

7 - فرعون ، موسى ( ع ) را برترين ساحر و معجزه او را سِحرى فراتر از آنچه به ديگران آموخته بود ، قلمداد كرد .

إنّه لكبيركم الذى علّمكم السحر

8 - فرعون ، موسى ( ع ) را به استادى ساحران و سر رشته دارى امور آنان متهم كرد .

ءامنتم له . .. إنّه لكبيركم الذى علّمكم السحر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 34 - 2

2 - تلاش فرعون براى سحر قلمداد

كردن معجزات موسى براى اطرافيانش

قال للملإ حوله إنّ ه_ذا لس_حر عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 49 - 6

6 - اصرار و پافشارى فرعون بر سحر شمردن معجزه موسى

إنّه لكبيركم الذى علّمكم السحر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 13 - 2

2 - سحر خوانده شدن معجزات الهى موسى ، از سوى فرعونيان على رغم وضوح و روشنى آن

فلمّا جاءتهم ءاي_تنا مبصرة قالوا ه_ذا سحر مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 36 - 4

4 - انكار معجزات موسى از سوى فرعونيان ، به اتهام سحر و ساختگى بودن آنها

فلمّا جاءهم موسى ب_ئاي_تنا بيّن_ت قالوا ما ه_ذا إلاّ سحر مفترًى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 48 - 10

10 - موضع گيرى خصمانه كافران صدراسلام عليه پيامبر ( ص ) و موسى ( ع ) و متهم ساختن آنان به ساحرى

قالوا سحران تظ_هرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 24 - 6

6 - تهمت سحر و دروغ گويى به موسى ( ع ) ، از سوى فرعون ، هامان و قارون

فقالوا س_حر كذّاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 49 - 1

1 - متهم شدن موسى ( ع ) ، به سحر و افسون گرى از سوى فرعونيان

و قالوا ي_أيّه الساحر ادع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 -

39 - 6

6 - اتهام سحر و جنون از سوى فرعون به موسى ( ع ) ، پس از مشاهده دلايل و برهان هاى روشن رسالت آن حضرت

أرسلن_ه . .. بسلط_ن مبين ... و قال س_حر أو مجنون

تهمت جادوگرى به هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 63 - 3،5

3 - تأكيد بر ساحربودن موسى و هارون ( ع ) ، از جمله حركت هاى تبليغى فرعونيان بود .

قالوا إن هذن لسحرن

حرف {إن} مخفف از {إنّ} و ملغى از عمل است; ولى معناى تأكيد را مى رساند.

5 - متهم ساختن موسى و هارون ( ع ) به تلاش و برنامه ريزى براى بيرون راندن قبطيان از مصر به وسيله سِحر ، از جمله محور هاى تبليغاتى فرعونيان عليه موسى ( ع )

لسحرن يريدان أن يخرجاكم من أرضكم بسحرهما

تهمت جاهلانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 113 - 8

8 - تورات و انجيل ، راهگشاى حل اختلاف مذهبى يهود و نصارا

قالت اليهود . .. و قالت النصرى ... و هم يتلون الكتب

جمله حاليه {و هم يتلون الكتاب} مى تواند به داعى تعجب ايراد شده باشد; يعنى، باعث شگفتى است كه يهود و نصارا كتابهاى آسمانى را مى خوانند، ولى در عين حال اين گونه اختلاف دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 131 - 10

10 _ اتهام شومى و نامباركى به موسى ( ع ) و پيروانش از فرعونيان ، اتهامى ناروا و برخاسته از جهل آنان بود .

يطيروا بموسى

و من معه . .. و لكن أكثرهم لايعلمون

تهمت جن زدگى به نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 9 - 9

9 - قوم نوح ، آن حضرت را به جنون و آسيب ديدگى از سوى جن متهم مى كردند .

و قالوا مجنون و ازدجر

مفسران، عبارت {و ازدجر} را به معناى {ازدجره الجنّ} (جن ايشان را آزار رسانده است) گرفته اند.

تهمت جنون به رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 52 - 4

4 - اتهام سحر و جنون ، موضع هميشگى كافران در برابر رسولان الهى

ما أتى الذين . .. إلاّ قالوا ساحر أو مجنون

تهمت جنون به شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 185 - 2

2 - متهم شدن شعيب ( ع ) از سوى مردم { اَيكه } به جنون و سحرزدگى

قالوا إنّما أنت من المسحّرين

{مسحّر} (مفرد {مسحّرين}) به كسى گفته مى شود كه به سختى افسون شده باشد.

تهمت جنون به صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 153 - 1

1 - اتهام جنون و سحرزدگى به صالح ( ع ) از سوى ثموديان

قالوا إنّما أنت من المسحّرين

{مسحّر} (مفرد {مسحّرين}) به كسى گفته مى شود كه به شدت افسون شده باشد.

تهمت جنون به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 184 - 1،2،3

1 _ كفرپيشگان عصر بعثت ، پيامبر ( ص ) را به سبب دعوت به

توحيد و معاد ، فردى مجنون مى پنداشتند .

أو لم يتفكروا ما بصاحبهم من جنة

{جنة} به معناى ديوانگى است. به دليل آيات بعد كه مسأله قيامت و توحيد مطرح شده است، مى توان گفت اين دو مسأله در بين معارف الهى بيشترين نقش را در متهم كردن پيامبر(ص) به جنون داشته است.

2 _ خداوند كفرپيشگان را به تفكر در ادعاى ناصوابشان ( مجنون پنداشتن پيامبر ) فراخواند .

أو لم يتفكروا ما بصاحبهم من جنة

3 _ خداوند با يادآورى همنشينى پيامبر ( ص ) با مردم ، مشركان را به بطلان پندارشان ( مجنون بودن پيامبر ) رهنمون ساخت .

أو لم يتفكروا ما بصاحبهم من جنة

به كارگيرى كلمه {صاحب} و اضافه آن به ضمير (صاحبهم، يعنى همنشينشان) اشاره به حقيقتى دارد كه تفكر در آن كافى در بطلان ادعاى مشركان است. يعنى او همواره همنشين آنان بود و اگر اثرى از جنون در او وجود داشت، آشكار مى گشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 6 - 3

3- كافران مكه ، پيامبر ( ص ) را به خاطر ادعاى نزول وحى بر خود ، فردى مجنون و ديوانه مى دانستند .

و قالوا يأيها الذى نزّل عليه الذّكر إنك لمجنون

شواهد تاريخى گواهند كه قبل از ادعاى نبوت پيامبر(ص) آنان چنين تهمتى را به آن حضرت نسبت نمى دادند، پس اين تهمت به خاطر نكته ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 70 - 1،2،3

1 - جنون ، يكى از نسبت هاى نارواى كافران و رفاه زدگان به ساحت پيامبراكرم

( ص )

أم يقولون به جنّة

{به جنّة};يعنى، {او گرفتار نوعى جنون است و اين اتهام ديگرى بود كه از سوى كافران و مترفان، به پيامبر(ص) زده مى شد.

2 - شخصيت ، منش و گويش خردمندانه پيامبر ( ص ) گواهى روشن بر مبرا بودن آن حضرت از اتهام كافران ( جنون )

أم لم يعرفوا رسولهم . .. أم يقولون به جنّة

3 - توبيخ كافران از سوى خداوند ، به خاطر نسبت دادن جنون به پيامبر ( ص ) ، على رغم آشنايى كاملشان با شخصيت خردمند آن حضرت

أم لم يعرفوا رسولهم . .. أم يقولون به جنّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 8 - 5

5 - كافران ، پيامبر ( ص ) را به خاطر اظهار امكان بازآفرينى انسان ها در قيامت ، متهم به جنون مى كردند .

و قال الذين كفروا هل ندلّكم على رجل . .. أم به جنّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 46 - 6،8

6 - دعوت پيامبر ( ص ) از مردم مكه براى انديشيدن درباره جنون نسبت داده شده به آن حضرت

ثمّ تتفكّروا ما بصاحبكم من جِنّة

مراد از {صاحب}، به قرينه {هو} در عبارت بعدى، پيامبر(ص) است.

8 - نسبت جنون به پيامبر ( ص ) از سوى مردم مكه ، ناشى از بى انديشگى بوده است .

ثمّ تتفكّروا ما بصاحبكم من جِنّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 53 - 7

7 - نسبت دادن جنون به پيامبر ( ص ) از سوى مشركان

، حدس و گمان و به دور از علم و آگاهى بود .

أفترى على اللّه أم به جِنّة . .. ما بصاحبكم من جِنّة ... و قد كفروا به من قبل و

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 36 - 1،2

1 - اتهام جنون و شاعر بودن به پيامبر ( ص ) ، شيوه مشركان و كافران در برابر پيامبر ( ص )

و يقولون أئنّا لتاركوا ءالهتنا لشاعر مجنون

آمدن فعل {يقولون} به صيغه مضارع، حكايت از استمرار اين سخن دارد.

2 - مشركان ، دليل نپذيرفتن دعوت پيامبراسلام را ، مجنون و شاعر بودن آن حضرت معرفى مى كردند .

و يقولون أئنّا لتاركوا ءالهتنا لشاعر مجنون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه لام در {لشاعر} براى تعليل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 14 - 3

3- اتهام جنون به پيامبر ( ص ) از سوى مشركان مكه

ثمّ تولّوا عنه و قالوا معلّم مجنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 52 - 5

5 - اتهام سحر يا جنون ، از سوى كافران به پيامبراكرم ( ص )

كذلك ما أتى . .. إلاّ قالوا ساحر أو مجنون

ضمير {من قبلهم} به كافران عصر پيامبر(ص) بازمى گردد; يعنى، اگر اينان تو را به سحر و جنون متهم مى كنند، مطلب تازه اى نيست ; زيرا پيشينيان نيز، همين شيوه را داشته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 29 - 7

7 - اتهام كهانت

و جنون به پيامبر ( ص ) ، از سوى كافران

فما أنت بنعمت ربّك بكاهن و لامجنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 51 - 5،8

5 - اتهام جنون به پيامبر ( ص ) ، به هنگام شنيدن قرآن از سوى كافران

لمّا سمعوا الذكر و يقولون إنّه لمجنون

8 - كافران ، قرآن را نشانه جنون پيامبر ( ص ) مى دانستند .

لمّا سمعوا الذكر و يقولون إنّه لمجنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 22 - 1،7

1 - برخى از مردم عصر بعثت ، پيامبر ( ص ) را ديوانه شمرده و او را به تدوين قرآن براساس اختلالات عقلى ، متهم مى كردند .

و ما صاحبكم بمجنون

7 - جنون آميز خواندن رفتار و گفتار پيامبر ( ص ) ، از شيوه هاى مبارزه مخالفان با آن حضرت در صدراسلام

و ما صاحبكم بمجنون

تهمت جنون به موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 27 - 3

3 - اقدام فرعون به متهم كردن موسى ( ع ) به جنون

قال إنّ رسولكم . .. لمجنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 39 - 6

6 - اتهام سحر و جنون از سوى فرعون به موسى ( ع ) ، پس از مشاهده دلايل و برهان هاى روشن رسالت آن حضرت

أرسلن_ه . .. بسلط_ن مبين ... و قال س_حر أو مجنون

تهمت جنون به نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون -

23 - 25 - 1

1 - متهم شدن نوح ( ع ) ، از سوى اشراف قومش ، به نوعى ديوانگى و جنون

فقال الملؤا الذين كفروا . .. إن هو إلاّ رجل به جنّة

{إن} معادل ماى نافيه است; يعنى: {ما هو إلاّ رجل. ..}. نكره آوردن {جنّة} نيز براى تنويع است. بنابراين عبارت {به جنّة};يعنى، او گرفتار نوعى ديوانگى است. {تربّص} (مصدر {تربّصوا}) به معناى حلول چيزى را براى كسى، انتظار كشيدن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 9 - 9

9 - قوم نوح ، آن حضرت را به جنون و آسيب ديدگى از سوى جن متهم مى كردند .

و قالوا مجنون و ازدجر

مفسران، عبارت {و ازدجر} را به معناى {ازدجره الجنّ} (جن ايشان را آزار رسانده است) گرفته اند.

تهمت جنون به هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 54 - 2

2_ قوم عاد ، هود ( ع ) را متهم به اغتشاش روانى كردند و سخنان او را برخاسته از جنون پنداشتند .

إن نقول إلاّ اعتريك بعض ءالهتنا بسوء

{سوء} به معناى رنج ، سختى ، مرض و آفت و مانند اينهاست. و مراد از آن ، در آيه شريفه _ به مناسبت مورد _ مرض جنون و مانند آن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 55 - 6

6_ ناتوانى بت ها براى از ميان بردن هود ( ع ) ، على رغم بيزارى جستن علنى او از آنها ، نشانه حقيقت نداشتن ادعاى قوم عاد (

ابتلاى هود به جنون از ناحيه بت ها )

إن نقول إلاّ اعتريك بعض ءالهتنا بسوء . .. فكيدونى جميعًا ثم لاتنظرون

تهمت جهل به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 2 - 4

4 - اتهام گمراهى و جهل به پيامبر ( ص ) از سوى مشركان

ما ضلّ صاحبكم و ما غوى

آيه شريفه در رد اين ديدگاه مشركان است كه پيامبر(ص) را متهم به گمراهى و جهل مى كردند.

تهمت جهل به مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 8 - 10

10 _ پيروان پيامبر ( ص ) ، در پندار و بيان نكوهشگر و طعن آلود مشركان ، مردمانى نادان و دنباله رو فردى سحر زده

و قالوا . .. إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا

از لحن آيه شريفه، استفاده مى شود كه كافران، اين سخن را از سر نكوهش و طعن مى گفتند و چون پيروى از فردى سحرزده، امرى غير منطقى است، در حقيقت پيروان آن حضرت را، مردمانى نادان مى پنداشتند.

تهمت حسد به مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 15 - 13

13 - منع شدگان از شركت در فتح خيبر ، متهم كننده مؤمنان به حسدورزى

فسيقولون بل تحسدوننا

تهمت حكومت طلبى به موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 57 - 3

3 - برنامه ريزى و توطئه براى بيرون راندن فرعون و فرعونيان از مصر و تلاش براى رسيدن به حكومت ، اتهام فرعون به حضرت موسى ( ع

)

أجئتنا لتخرجنا من أرضنا بسحرك ي_موسى

تهمت خرافه به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 68 - 7

7 - كافران فرو رفته در خرافات و شرك ، متهم كننده پيام انبيا به خرافه و افسانه

و قال الذين كفروا . .. إن ه_ذا إلاّ أس_طير الأوّلين

با توجه به اين كه وعده معاد و رستاخيز همواره از سوى پيامبران الهى مطرح مى شده است، مى توان گفت كه واژه {أوّلين} اشاره به آن بزرگواران دارد.

تهمت خطا به يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 95 - 1،2

1_ بستگان يعقوب باور به زنده بودن يوسف ( ع ) را خطاى ديرينه يعقوب ( ع ) و اصرار بر آن را برخاسته از كژانديشى مى شمردند .

إنك لفى ضل_لك القديم

مقصود فرزندان و بستگان يعقوب از خطاى ديرينه وى (ضلالك القديم) مى تواند اعتقاد او به زنده بودن يوسف(ع) و يا برتر دانستن وى بر ديگر فرزندان باشد. هر چند بعيد نيست كه هر دو معنا نيز مراد باشد.

2_ بستگان يعقوب با سوگند ، وى را به كژروى و ارتكاب خطا در برتر دانستن يوسف ( ع ) و محبّت بيش از حد به وى متهم كردند .

إنك لفى ضل_لك القديم

تهمت خوش باورى به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 61 - 3،17

3 _ معرفى پيامبر ( ص ) ، به عنوان فردى ساده و خوش باور نمونه اى از اذيت هاى منافقان نسبت به آن حضرت

الذين يؤذون النبى و يقولون هو

أذن

{اُذُن} به كسى گفته مى شود كه به هر سخنى گوش فرا دهد و زود باور كند ; يعنى، ساده و خوش باور باشد. گفتنى است كه برداشت فوق بر اين اساس است كه جمله {يقولون هو أذن} براى بيان مورد و نمونه اى باشد كه منافقان، پيامبر(ص) را به آن متهم كرده و باعث رنجش خاطر آن حضرت مى شدند.

17 _ از رسول خدا ( ص ) روايت شده كه ضمن يك خطبه طولانى فرمود : { سمونى اذناً و زعموا انّى كذلك لكثرة ملازمته [ على ( ع ) ] اياى و اقبالى عليه حتى انزل اللّه عز و جل فى ذلك قرآناً { و مهم الذين يؤذون النبى و يقولون هو اذن . . . } ;

تهمت خيال پردازى به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 224 - 4

4 - اتهام مشركان به پيامبر ( ص ) مبنى بر ابداع قرآن با وهم و خيال خويش

و الشعراء يتّبعهم الغاون

تهمت دروغگويى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 66 - 2

2 _ اشراف كفرپيشه قوم هود ، وى را به سفاهت و دروغگويى متهم كردند .

قال الملأ الذين كفروا . .. انا لنريك فى سفاهة و إنا لنظنك من الكذبين

تهمت دروغگويى به ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 43 - 2

2 - انكار رسالت حضرت ابراهيم ( ع ) و متهم شدن او به دروغ گويى ، از سوى قوم او ( كلدانيان )

فقد كذّبت

. .. و قوم إبرهيم و قوم لوط

تهمت دروغگويى به انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 42 - 2

2 - تكذيب پيامبران ، متهم كردن آنان به دروغ گويى و انكار رسالت ايشان ، سابقه دار در تاريخ بشر

و ان يكذّبوك فقد كذّبت قبلهم قوم نوح و عاد و ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 4 - 2

2 - انكار رسالت پيامبران و متهم كردن آنان به دروغ گويى ، سابقه دار در تاريخ بشر

و إن يكذّبوك فقد كذّبت رسل من قبلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 25 - 2

2 - انكار رسالت پيامبران و متهم كردن آنان به دروغ گويى ، سابقه دار در تاريخ بشر

و إن يكذّبوك فقد كذّب الذين من قبلهم جاءتهم رسلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 52 - 11

11 - نادرست پنداشتن وعده الهى به برپايى قيامت و دروغگو دانستن پيامبران ، كفر و از نشانه هاى كافران است .

الذين كفروا . .. قالوا ي_ويلنا ... ه_ذا ما وعد الرحم_ن و صدق المرسلون

تهمت دروغگويى به پيروان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 27 - 15

15_ اشراف و سران قوم نوح ، پيروان آن حضرت را در ادعاى ايمان ، به دروغ گويى متهم مى كردند .

بل نظنكم ك_ذبين

تهمت دروغگويى به شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود

- 11 - 93 - 5

5_ مردم مدين ، شعيب ( ع ) را به دروغ گويى در ادعاى نبوت و رسالت متهم مى كردند .

سوف تعلمون . .. من هو ك_ذب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 44 - 2

2 - انكار رسالت شعيب ( ع ) و متهم شدن او به دروغ گويى از سوى مردم مدين

فقد كذّبت . .. و أصح_ب مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 186 - 4

4 - شعيب ( ع ) متهم به دروغ گويى در ادعاى رسالت ، از سوى مردم اَيكه

و إن نظنّك لمن الك_ذبين

{إنْ} مخفف از ثقيله و{ظَنْ} (مصدر {نظن}) مرادف {ايقان} (يقين داشتن) است; يعنى، {قطعًا تو را از جمله دروغ گويان مى دانيم}.

تهمت دروغگويى به صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 38 - 1

1 - فرستاده الهى پس از نوح ، متهم به دروغ گويى از سوى اشراف و عناصر مرفه قومش

و قال الملأ من قومه . .. إن هو إلاّ رجل افترى ... و ما نحن له بمؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 39 - 6

6 - مردمِ جامعه پس از نوح ، هشدار عذاب را جدى نگرفتند و فرستاده الهى را به دروغ گويى متهم كردند .

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 25 - 4

4 - تأكيد قوم ثمود بر دروغ گويى

، قدرت طلبى و خودخواهى صالح ( ع ) ، در ادعاى پيامبرى

بل هو كذّاب أشر

{أشر} به معناى متكبر و خودخواه است.

تهمت دروغگويى به لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 43 - 3

3 - مخالفت همگانى قوم لوط با رسالت او و دروغگو خوانده شدن وى از سوى آنان

و قوم إبرهيم و قوم لوط

تهمت دروغگويى به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 38 - 5

5- كافران دين ستيز مكه ، پيامبراسلام و مؤمنان را در باره وعده هاى الهى دروغگو مى پنداشتند .

و يقولون متى ه_ذا الوعد إن كنتم ص_دقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 35 - 2

2_ مشركان مكه ، سرگذشت نوح و قوم او را ، داستانى ساختگى و بافته پيامبر ( ص ) مى پنداشتند .

و لقد أرسلنا نوحًا . .. أم يقولون افتري_ه

برداشت فوق ، براين اساس است كه ضمير مفعولى در {إفتراه} به داستان نوح(ع) و قوم او كه در آيات پيشين آمده ، باز گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 101 - 1،2

1- متهم شدن پيامبر ( ص ) به دروغ گويى از سوى مشركان ، با رخ دادن نسخ و تبديل پيامى به پيام ديگر در برخى از آيات قرآن

و إذا بدّلنا ءاية مكان ءاية . .. قالوا إنما أنت مفتر

2- نسخ و تغيير برخى از پيام هاى الهى ، دستاويزى براى مشركان در مبارزه با پيامبر ( ص )

و متهم كردن او به دروغ گويى

و إذا بدّلنا ءاية مكان ءاية . .. قالوا إنما أنت مفتر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 105 - 1

1- مخالفان پيامبر ( ص ) ، آن حضرت را در استناد قرآن به خداوند دروغگو و مفترى مى دانستند .

يقولون إنما يعلّمه بشر . .. إنما يفترى الكذب الذين لايؤمنون بأي_ت الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 42 - 1

1 - مشركان صدراسلام ، رسالت پيامبر ( ص ) را انكار و او را به دروغ گويى متهم مى كردند .

و إن يكذّبوك فقد كذّبت قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 3 - 3

3 - از سوى مشركان ، به پيامبر ( ص ) اتهام دروغ پردازى زده مى شد .

أم يقولون افتري_ه بل هو الحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 8 - 1

1 - كافران ، اظهارات پيامبر ( ص ) را درباره تجديد حيات انسان ها پس از مرگ ، افتراى او بر خدا مى دانستند .

و قال الذين كفروا هل ندلّكم على رجل ينبّئكم . .. أفترى على اللّه كذبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 4 - 1

1 - مشركان صدراسلام ، رسالت پيامبر ( ص ) را انكار نموده و او را به دروغ گويى متهم كردند .

و إن يكذّبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 -

فاطر - 35 - 25 - 1

1 - مشركان صدراسلام ، رسالت پيامبر ( ص ) را انكار نموده و آن حضرت را به دروغ گويى متهم مى كردند .

و إن يكذّبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 4 - 6،7

6 - كافران ، پيامبراسلام ( ص ) را ساحر و بسيار دروغگو مى دانستند .

و قال الك_فرون ه_ذا س_حر كذّاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 7 - 4

4 - سران كفر و شرك ، كلام توحيدى و يكتاپرستى رسول خدا را ، سخنى دروغ و ساختگى مى پنداشتند .

إن ه_ذا إلاّ اختل_ق

مقصود از واژه {اختلاق} _ هنگامى كه در وصف كلامى آورده شود _ سخن ساختگى و دروغى است كه سابقه نداشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 24 - 1،2

1 - نسبت كذب و افترا به پيامبر ( ص ) ، از ديگر موضع گيرى هاى منكران ، در قبال وحى قرآنى

اللّه الذى أنزل الكت_ب بالحقّ . .. أم يقولون افترى على اللّه كذبًا

ارتباط اين آيه با آيات 17 و 18 مى تواند توجيه گر واژه {أم} باشد; يعنى، منكران قرآن گاهى با انكار معاد مى خواهند وحى را انكار كنند و زمانى هم با نسبت كذب به پيامبر درصدد انكار حقانيت قرآن مى باشند.

2 - پيامبر ( ص ) ، به خاطر دعوت مؤمنان به مودت اهل بيت ، در معرض اتهام كذب از سوى عناصر سست ايمان *

أم يقولون افترى على اللّه كذبًا

چنانچه مخاطب در

{لا أسئلكم} مسلمانان باشند، از ارتباط {أم يقولون} با آيه شريفه، مى توان استفاده كرد كه فاعل {يقولون} عناصر سست ايمان هستند و نه مشركان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 33 - 1

1 - اتهام كافران به پيامبر ( ص ) ، در ابداع قرآن از نزد خود و نسبت دادن آن به خداوند

أم يقولون تقوّله

{تقوّل}; يعنى، به دروغ چيزى را به كسى نسبت دادن (المصباح المنير). مقصود كافران اين است كه قرآن، كلام خداوند نيست و پيامبر(ص) به دروغ آن را به او نسبت مى دهد.

تهمت دروغگويى به موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 67 - 7

7 - قوم موسى وى را به دروغ گويى در ابلاغ حكم خدا ( فرمان ذبح گاو ) ، متهم كردند .

إن اللّه يأمركم . .. قالوا أتتخذنا هزواً

با وجود اينكه موسى(ع) با جمله {إن اللّه. ..} تصريح مى كند كه خداوند چنين دستورى داده بنى اسرائيل با خطاب به موسى (ع) (أتتخذنا) او را صادر كننده آن فرمان مى پنداشتند; يعنى، بر اين گمان بودند كه وى به گزاف آن حكم را به خداوند نسبت مى دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 36 - 5

5 - متهم شدن موسى ( ع ) به دروغ گويى در ادعاى رسالت

و ما سمعنا به_ذا فى ءابائنا الأوّلين

{ه_ذا} به ادعاى رسالت از سوى موسى اشاره دارد; زيرا فرعون وى را متهم به دروغ گويى مى كند، به اين دليل كه اگر رسالت از

سوى خدا درست باشد، بايد پيش از تو در ميان نياكان ما اين امر تحقق مى يافت; در حالى كه چنين چيزى در تاريخ پيشينيان، شنيده نشده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 38 - 8

8 - متهم شدن موسى ( ع ) به دروغ گويى از سوى فرعون ، به خاطر مردود دانستن الوهيت وى و فراخواندن همگان به پرستش خداى يگانه

و إنّى لأظنّه من الك_ذبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 24 - 6

6 - تهمت سحر و دروغ گويى به موسى ( ع ) ، از سوى فرعون ، هامان و قارون

فقالوا س_حر كذّاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 37 - 5،6،15

5 - دستور ساختن بناى مرتفع و رصدخانه براى اطلاع پيدا كردن از خداى موسى ( ع ) ، نيرنگ و ترفند فرعون براى اثبات دروغ گويى موسى ( ع ) درادعاى وجود خداى يكتا در جهان

أسب_ب السم_وت فأطّلع إلى إل_ه موسى

در اين كه مقصود اصلى فرعون از ساختن بناى مرتفع چه بوده، ميان مفسران چند ديدگاه وجود دارد: از جمله اين كه فرعون با ساختن بناى مرتفع، درصدد نبود كه به راه هاى آسمان دست يابد; زيرا كوه هاى مرتفعى وجود داشت كه از برج ها و بناى احداثى او بلندتر بود. از اين رو مقصود اصلى او اين بود كه براى مردم اثبات كند كه راه يافتن به آسمان، امرى ناممكن است. بنابر اين ادعاى موسى(ع) به اين كه در جهان خدايى هست

كه با او ارتباط دارد، دروغ و باطل مى باشد. گفتنى است ذيل آيه _ كه در آن از بى اثر بودن توطئه فرعون سخن به ميان آمده _ مؤيد همين برداشت است.

6 - موسى ( ع ) ، متهم به فردى دروغ گو و دين ساز از سوى فرعون

و إنّى لأظنّه ك_ذبًا

15 - كار ساز نبودن مكر و حيله فرعون در ساختن بناى بلند ، به بهانه اطلاع يافتن از خداى موسى ( ع ) و اثبات دروغ گو بودن او

ي_ه_م_ن ابن لى صرحًا. .. فأطّلع إلى إل_ه موسى... و ما كيد فرعون إلاّ فى تباب

برداشت ياد شده به اين خاطر است كه از مصاديق اصلى {كيد فرعون} ساختن بناى بلند مى باشد.

تهمت دروغگويى به مومنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 38 - 5

5- كافران دين ستيز مكه ، پيامبراسلام و مؤمنان را در باره وعده هاى الهى دروغگو مى پنداشتند .

و يقولون متى ه_ذا الوعد إن كنتم ص_دقين

تهمت دروغگويى به مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 38 - 5

5- كافران دين ستيز مكه ، پيامبراسلام و مؤمنان را در باره وعده هاى الهى دروغگو مى پنداشتند .

و يقولون متى ه_ذا الوعد إن كنتم ص_دقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 48 - 5

5 - كافران صدراسلام ، مؤمنان را دروغگو دانسته و عقيده آنان به برپايى قيامت را بى اساس مى پنداشتند .

و يقولون متى ه_ذا الوعد إن كنتم ص_دقين

تهمت دروغگويى به نوح(ع)

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 73 - 1

1 _ قوم نوح ، نبوت او را با وجود شواهد و براهين صدق ، نپذيرفته و آن حضرت را به دروغ گويى متهم كردند .

يقوم إن كان كبر عليكم مقامى . .. فإن توليتم فما سألتكم من أجر ... فكذبوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 27 - 14

14_ اشراف قوم نوح ، آن حضرت را در ادعاى پيامبرى به دروغ گويى متهم مى كردند .

بل نظنكم ك_ذبين

متهم كردن نوح و پيروانش به دروغ گويى برحسب مدعاى آنان است; يعنى ، اتهام نوح به دروغ گويى در ارتباط با ادعاى نبوت است و نسبت به پيروانش در ادعاى ايمان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 32 - 8

8_ نوح ( ع ) ، در پندار نارواى كفرپيشگان قومش ، فردى دروغگو و ارائه كننده مطالب نادرست

إن كنت من الص_دقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 26 - 6

6 - مردم ، هشدار عذاب را جدّى نگرفتند و نوح ( ع ) را به دروغ گويى متهم ساختند .

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

تهمت دروغگويى به هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 38 - 1

1 - فرستاده الهى پس از نوح ، متهم به دروغ گويى از سوى اشراف و عناصر مرفه قومش

و قال الملأ من قومه . .. إن هو إلاّ رجل افترى ...

و ما نحن له بمؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 39 - 6

6 - مردمِ جامعه پس از نوح ، هشدار عذاب را جدى نگرفتند و فرستاده الهى را به دروغ گويى متهم كردند .

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 22 - 2

2- قوم عاد ، متهم كننده هود ( ع ) ، به دروغ پردازى براى جداسازى آنان از خدايانشان

قالوا أجئتنا لتأفكنا عن ءالهتنا

تهمت دنياطلبى به نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 3

3_ دستيابى به مال و دارايى مردم به بهانه پيامبرى ، تحليل نابخردانه سران و اشراف قوم نوح از ادعاى نبوت و رسالت آن حضرت

و ي_قوم لاأسئلكم عليه مالاً

از اينكه نوح(ع) در پاسخ به قوم خويش ، مطرح مى سازد كه كمترين مالى از آنان مطالبه نمى كند ، معلوم مى شود كه كفرپيشگان چنين اتهامى را متوجه او كرده بودند.

تهمت رؤياى آشفته به قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 5 - 1

1- خواب آشفته دانستن قرآن ، از تبليغات سوء مشركان ستم پيشه عليه پيامبر ( ص )

بل قالوا أضغ_ث أحل_م

{أضغاث} (جمع {ضغث}) به معناى دسته ها و مختلط ها و {أحلام} (جمع {حلم}) به معناى خواب ها است. اين تعبير (أضغاث أحلام) به خواب هاى آشفته و پراكنده اطلاق مى شود.

تهمت رياست طلبى به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 -

ص - 38 - 6 - 6

6 - سران شرك و كفر ، هدف و انگيزه پيامبراسلام ( ص ) از دعوت به يكتاپرستى را ، دستيابى به رياست و آقايى بر دينداران مى دانستند .

أجعل الألهة إل_هًا وحدًا . .. إنّ ه_ذا لشىء يراد

برداشت ياد شده، براساس اين ديدگاه است كه {ه_ذا} اشاره به يكتاپرستى و نفى آيين شرك (مضمون دعوت پيامبراسلام) باشد و مقصود از {شىء يراد} سيادت و آقايى بر مردم باشد كه در نگاه سران كفر، هدف و آرزوى پيامبراسلام بود; زيرا با يكى شدن پرستش ها، قهراً آن حضرت رهبرى امت يكتاپرست را به عهده مى گرفت.

تهمت زنا به مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 20 - 2

2- مريم ( س ) از متهم شدن به زنا ، درپى دريافت بشارت به عيسى ( ع ) نگران بود .

أنّى يكون . .. و لم أك بغيًّا

با اين كه {لم يمسسنى بشر} براى نفى اسباب عادى حامله شدن كافى بود، ولى جمله {و لم أك بغيّاً} نيز از مريم(س) صادر گرديد. برخى آن را قرينه براين قرار داده اند كه {لم يمسسنى...} تنها به نكاح مشروع نظر دارد و {لم أك بغيّاً} نوع نامشروع آن را نفى مى كند; و محتمل است مراد از {لم يمسسنى...} مطلق هم بسترى باشد و اضافه شدن {لم أك بغيّاً} به اين خاطر است كه مريم(س) دريافت كه در صورت حامله شدن، به زنا متهم خواهد شد. و با اين سخن، اظهار كرد كه تحمل آن اتهام، بر من سنگين خواهد بود.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 27 - 3،6

3- مردم با ديدن مريم ( س ) همراه كودك خويش ، بدون پرس و جو او را به زنا متهم كردند .

فأتت به قومها تحمله قالوا ي_مريم لقد جئت شيئًا فريًّا

{فريّاً} صفت مشبهه به معانى {سنگين و بزرگ} و {شگفت} و {كار بى سابقه} آمده و از ريشه {فرى} به معناى قطع گرفته شده است; به اين تناسب كه چنين عملى قطع روند گذشته است. در هر صورت مرادِ كسانى كه اين سخن را به مريم(س) گفتند، اتهام زنا و خلاف بوده است.

6- { عن أبى جعفر ( ع ) قال : لمّا قالت العواتق . . . لمريم ( ع ) : { لقد جئت شيئاً فريّاً } أنطق اللّه تعالى عيسى ( ع ) عند ذلك ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه فرمود: چون دختران نورس به مريم گفتند: {لقد جئت شيئاً فريّاً} خداوند در آن هنگام زبان عيسى(ع) را به سخن گفتن گشود}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 28 - 6

6- مردم بيت المقدس ، مريم ( س ) را به زنا متهم كردند .

و ما كانت أُمّك بغيًّا

{بغىّ}، يعنى زن بدكاره (قاموس). مردم گرچه مريم(س) را صريحاً به زنا متهم نكردند، ولى با كنايه اين كار را انجام دادند. جمله {و ما كانت ...} (مادرت بدكاره نبود)، يعنى تو اين چنين هستى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 29 - 1،7

1- مريم ( س ) با اشاره به نوزادش (

عيسى ( ع ) ) كار پاسخ گويى به اتهامات وارده را به او واگذار كرد .

و ما كانت أُمّك بغيًّا . فأشارت إليه

7- مريم ( س ) از سوى افرادى متعدد به زنا متهم شده بود .

قالوا ي_مريم . .. قالوا كيف نكلّم

تهمت ساختگى به قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 6 - 3

3 - ردّ اتهام كافران از سوى خداوند نسبت به ساختگى بودن قرآن

و إنّك لتلقّى القرءان من لدن حكيم عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 43 - 13

13 - مشركان ، معتقد بودند قرآن ساخته و پرداخته است ; نه وحى .

و قالوا ما ه_ذا إلاّ إفك مفترًى

مشاراليه {ه_ذا} به قرينه {تتلى عليهم آياتنا} مى تواند قرآن باشد. هم چنين مى تواند حاصل تلاوت (قول به توحيد) باشد. برداشت ياد شده بنابر احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 44 - 1

1 - مشركان ، در حالى قرآن را ساخته و پرداخته [ دست ] بشر مى دانستند كه هيچ دليل آسمانى نداشتند .

و قال الذين كفروا للحقّ لمّا جاءهم إن ه_ذا إلاّ سحر مبين . و ما ءاتين_هم من كتب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 53 - 6

6 - نسبت دادن ساختگى بودن قرآن از سوى مشركان ، ناآگاهانه و به دور از علم بوده است .

قالوا ما ه_ذا إلاّ سحر مبين . .. و قد كفروا به من قبل و يقذفون

بالغيب

تهمت سفاهت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 66 - 2

2 _ اشراف كفرپيشه قوم هود ، وى را به سفاهت و دروغگويى متهم كردند .

قال الملأ الذين كفروا . .. انا لنريك فى سفاهة و إنا لنظنك من الكذبين

تهمت سفاهت به مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 13 - 3،4،6

3 - مؤمنان راستين در ديدگاه منافقان ، مردمى سفيه و بى خردند .

قالوا أنؤمن كما ءامن السفهاء

4 - بيمار دلىِ اهل نفاق ، منشأ متهم ساختن اهل ايمان به بى خردى است .

فى قلوبهم مرض . .. قالوا أنؤمن كما ءامن السفهاء

6 - منافقان ، با متهم ساختن اهل ايمان به بى خردى ، دعوت به ايمان را پذيرا نبودند .

قالوا أنؤمن كما ءامن السفهاء

تهمت سلطه جويى به نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 24 - 8

8 - اشراف كافر ، نوح ( ع ) را به سلطه جويى و برترى طلبى متهم كردند .

يريد أن يتفضّل عليكم

{إرادة} (مصدر {يريد}) به معناى خواستن و {تفضّل} (مصدر {يتفضّل}) به معناى برترى جستن است; يعنى: {مى خواهد بر شما برترى جويد}.

تهمت شاعرى به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 5 - 4

4- نسبت نارواى شعر و شاعرى به قرآن و پيامبر ( ص ) ، از سوى مشركانِ ستم پيشه

بل هو شاعر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 224

- 3

3 - حقيقت قرآن مبرّا از شعر ، و ساحت پيامبر ( ص ) منزه از شاعرى و خيال پردازى

و الشعراء يتّبعهم الغاون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 36 - 1،2

1 - اتهام جنون و شاعر بودن به پيامبر ( ص ) ، شيوه مشركان و كافران در برابر پيامبر ( ص )

و يقولون أئنّا لتاركوا ءالهتنا لشاعر مجنون

آمدن فعل {يقولون} به صيغه مضارع، حكايت از استمرار اين سخن دارد.

2 - مشركان ، دليل نپذيرفتن دعوت پيامبراسلام را ، مجنون و شاعر بودن آن حضرت معرفى مى كردند .

و يقولون أئنّا لتاركوا ءالهتنا لشاعر مجنون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه لام در {لشاعر} براى تعليل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 30 - 1

1 - نسبت دادن پيامبر ( ص ) ، به شعر و شاعرى از جمله اتهام هاى مكرر كافران

أم يقولون شاعر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 41 - 4

4 - اتهام شعر به قرآن و شاعرى به پيامبر ( ص ) ، از سوى كافران و مشركان در آغاز رسالت

و ما هو بقول شاعر

تهمت شرارت به مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 62 - 5

5 - طغيان گران در دنيا ، مؤمنان را از اشرار به حساب مى آوردند .

رجالاً كنّا نعدّهم من الأشرار

تهمت شعر به قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء -

21 - 5 - 4

4- نسبت نارواى شعر و شاعرى به قرآن و پيامبر ( ص ) ، از سوى مشركانِ ستم پيشه

بل هو شاعر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 224 - 3

3 - حقيقت قرآن مبرّا از شعر ، و ساحت پيامبر ( ص ) منزه از شاعرى و خيال پردازى

و الشعراء يتّبعهم الغاون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 41 - 4

4 - اتهام شعر به قرآن و شاعرى به پيامبر ( ص ) ، از سوى كافران و مشركان در آغاز رسالت

و ما هو بقول شاعر

تهمت شومى به پيروان صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 47 - 1

1 - اتهام شومى و نامباركى به صالح پيامبر ( ع ) و پيروان او ، از سوى كافران ثمود

قالوا اطّيّرنا بك و بمن معك

{تطيّر} (مصدر {اطيّرنا}) مقابل تفأل و به معناى فال بد زدن است; يعنى، چيزى يا كسى را مايه شومى و بدبختى خود انگاشتن. بنابراين {اطيّرنا بك و بمن معك}; يعنى، ما تو و پيروانت را مايه بدبختى خود مى دانيم.

تهمت شومى به صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 47 - 1،3

1 - اتهام شومى و نامباركى به صالح پيامبر ( ع ) و پيروان او ، از سوى كافران ثمود

قالوا اطّيّرنا بك و بمن معك

{تطيّر} (مصدر {اطيّرنا}) مقابل تفأل و به معناى فال بد زدن است; يعنى، چيزى يا كسى را مايه شومى و

بدبختى خود انگاشتن. بنابراين {اطيّرنا بك و بمن معك}; يعنى، ما تو و پيروانت را مايه بدبختى خود مى دانيم.

3 - پديد آمدن دو دستگى و خصومت هاى اجتماعى در پى دعوت صالح ( ع ) ، زمينه بد يُمن خوانده شدن وى از سوى كافران

فإذا هم فريقان يختصمون . .. قالوا اطّيّرنا بك

احتمالاً آنچه كافران به عنوان شومى و نامباركى از آن ياد كرده اند، همان دو دستگى و اختلافات اجتماعى باشد كه درپى دعوت صالح(ع) و پيدايش مؤمن و كافر به وجود آمده بود.

تهمت شيطان به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 20 - 6

6 _ شيطان در مورد آثار شجره نهى شده، خداوند را به دروغگويى متهم كرد.

قال ما نهيكما ربكما عن هذه الشجرة إلا أن تكونا ملكين أو تكونا من الخلدين

جمله {إلا أن تكونا . .. } در حقيقت تكذيب گفتار خداوند است كه فرمود: فتكونا من الظالمين.

تهمت ظاهربينى به پيروان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 27 - 11

11_ اشراف قوم نوح ، ايمان توده هاى مستضعف را ايمانى سطحى و برخاسته از خوش باورى و عدم تفكر مى شمردند .

ما نريك اتبعك إلاّ الذين هم أراذلنا بادى الرّأى

{بادى} از {بدوّ} و به معناى ظاهر است. {ظاهر الرأى}; يعنى، ديد سطحى و انديشه خالى از تفكر و تأمل. {بادى الرأى} مى تواند ظرف براى {اتبعك} باشد. براين اساس معناى جمله {مانريك ...} چنين است: مى بينيم كه أراذل از تو پيروى كرده اند و پيروى آنان سطحى و بدون تأمل

در درستى و نادرستى ادعاى تو بوده است.

تهمت ظلم به موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 19 - 6

6 - متهم شدن موسى ( ع ) از سوى مرد اسرائيلى به داشتن انگيزه هاى جبارانه و روحيه ظلم و تجاوزگرى

إن تريد إلاّ أن تكون جبّارًا فى الأرض

تهمت فراموشى به موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 88 - 9،13

9 - سامرى و پيروان او ، به دروغ مدعى فراموش شدن معرفى گوساله به عنوان معبود ، از جانب موسى ( ع ) شدند .

ه_ذا إل_هكم و إل_ه موسى فنسى

در باره مرجع ضمير فاعلى {نسى} دو احتمال وجود دارد: 1_ مرجع موسى(ع) باشد. 2_ مرجع سامرى باشد. برداشت ياد شده براساس احتمال اول است.

13 - موسى ( ع ) در ديدگاه و تبلغات سامريان ، رهبرى فراموش كار حتى در اصولى ترين مسائل اعتقادى

فقالوا ه_ذا إل_هكم و إل_ه موسى فنسى

تهمت قدرت طلبى به صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 25 - 4

4 - تأكيد قوم ثمود بر دروغ گويى ، قدرت طلبى و خودخواهى صالح ( ع ) ، در ادعاى پيامبرى

بل هو كذّاب أشر

{أشر} به معناى متكبر و خودخواه است.

تهمت قدرت طلبى به موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 78 - 1،2،3

1 _ فرعون و اطرافيانش ، پس از شيندن سخنان موسى ( ع ) ، او و هارون ( ع ) را به تلاش براى

براندازى حكومت متهم كردند .

قال موسى . .. قالوا أجئتنا لتلفتنا عما وجدنا عليه ءاباءنا و تكون لكما الكبرياء

2 _ فرعون و اطرافيانش ، حضرت موسى ( ع ) را متهم كردند كه تلاش او نه به خاطر هدايت ; بلكه براى برگرداندن آنان از سنّت و روش پدرانشان و تصاحب قدرت و حكومت بر سرزمين مصر است .

قالوا أجئتنا لتلفتنا عما وجدنا عليه ءاباءنا و تكون لكما الكبرياء فى الأرض

3 _ فرعون و اطرافيانش ، حضرت موسى و هارون ( ع ) را به انحصارطلبى در قدرت متهم كردند .

و تكون لكما الكبرياء فى الأرض

برداشت فوق از تقديم خبر {تكون} بر اسمش _ كه مى تواند مفيد حصر باشد _ استفاده شده است.

تهمت قدرت طلبى به هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 78 - 1،3

1 _ فرعون و اطرافيانش ، پس از شيندن سخنان موسى ( ع ) ، او و هارون ( ع ) را به تلاش براى براندازى حكومت متهم كردند .

قال موسى . .. قالوا أجئتنا لتلفتنا عما وجدنا عليه ءاباءنا و تكون لكما الكبرياء

3 _ فرعون و اطرافيانش ، حضرت موسى و هارون ( ع ) را به انحصارطلبى در قدرت متهم كردند .

و تكون لكما الكبرياء فى الأرض

برداشت فوق از تقديم خبر {تكون} بر اسمش _ كه مى تواند مفيد حصر باشد _ استفاده شده است.

تهمت كتمان حقايق به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 26 - 3

3 - تصور وحى نبودن قرآن و تراوش آن از مغزى مجنون

و يا شيطانى مطرود و پندار بخلورزى پيامبر ( ص ) در بيان حقايق ، كژانديشى و گم كردن راه حقيقت است .

فأين تذهبون

ممكن است استفهام در آيه شريفه، ناظر به توهّماتى باشد كه مخالفان درباره قرآن و شخص پيامبر(ص) داشتند. در اين صورت پرسش آيه اين است كه: فكر شما به كجا مى رود و چه مى پنداريد؟! قرآن غير آنچه گفته شد، نيست.

تهمت كج فكرى به يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 95 - 1،4

1_ بستگان يعقوب باور به زنده بودن يوسف ( ع ) را خطاى ديرينه يعقوب ( ع ) و اصرار بر آن را برخاسته از كژانديشى مى شمردند .

إنك لفى ضل_لك القديم

مقصود فرزندان و بستگان يعقوب از خطاى ديرينه وى (ضلالك القديم) مى تواند اعتقاد او به زنده بودن يوسف(ع) و يا برتر دانستن وى بر ديگر فرزندان باشد. هر چند بعيد نيست كه هر دو معنا نيز مراد باشد.

4_ بستگان يعقوب او را در خبر استشمام بوى يوسف ( ع ) تكذيب كرده و اين احساس را ناشى از كژانديشى دانستند .

قال أبوهم إنى لأجد ريح يوسف . .. قالوا تالله إنك لفى ضل_لك القديم

تهمت كهانت به قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 42 - 4

4 - اتهام كهانت به قرآن و كاهنى به پپامبراسلام ( ص ) ، از سوى كافران و مشركان

و لا بقول كاهن

تهمت كهانت به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 29 - 7

7

- اتهام كهانت و جنون به پيامبر ( ص ) ، از سوى كافران

فما أنت بنعمت ربّك بكاهن و لامجنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 42 - 4

4 - اتهام كهانت به قرآن و كاهنى به پپامبراسلام ( ص ) ، از سوى كافران و مشركان

و لا بقول كاهن

تهمت گمراهى به انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 9 - 6

6 - پيامبران ، متهم به گمراهى شديد از سوى كافران محكوم به دوزخ

إن أنتم إلاّ فى ضل_ل كبير

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه جمله {إن أنتم. ..} دنباله اعتراف هاى كافران باشد. گفتنى است كه صفت {كبير} (براى {ضلال}) اشاره به شدّت و نهايت گمراهى است.

تهمت گمراهى به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 2 - 4

4 - اتهام گمراهى و جهل به پيامبر ( ص ) از سوى مشركان

ما ضلّ صاحبكم و ما غوى

آيه شريفه در رد اين ديدگاه مشركان است كه پيامبر(ص) را متهم به گمراهى و جهل مى كردند.

تهمت گمراهى به مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 32 - 1

1 - گنه پيشگان كافر ، با مشاهده مؤمنان به نكوهش آشكار ايشان پرداخته ، آنان را ره گم كرده قلمداد مى كنند .

و إذا رأوهم قالوا إنّ ه_ؤلاء لضالّون

جمله {إذا رأوهم. ..}، بيانگر برخورد علنى كافران با مؤمنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين

- 83 - 34 - 7،8

7 - قيامت ، روز ظهور حقايق و برملا شدن خطاى كافران در گمراه دانستن مؤمنان

قالوا إنّ ه_ؤلاء لضالّون . .. فاليوم الذين ءامنوا من الكفّار يضحكون

8 - تمسخر مؤمنان ، با ريشخند ، چشمك ، لطيفه سازى و گمراه دانستن آنان ، گناه و از نشانه هاى كفر است .

إنّ الذين أجرموا . .. يضحكون ... يتغامزون ... ف_كهين ... من الكفّار

تهمت گناه به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 2 - 4

4 - پيامبر ( ص ) ، از نگاه مشركان ، فردى گنه كار و برهم زننده نظم اجتماعى شرك

ليغفر لك اللّه ما تقدّم من ذنبك و ما تأخّر

{ذنبك} به معناى اتهام ها و گناهانى است كه مشركان، براى پيامبر(ص) برمى شمردند; زيرا با بعثت آن حضرت، حرمت بت ها درهم ريخت، نظم جاهلى جامعه شرك _ با ايمان آوردن طبقات مختلف اجتماعى _ بر هم خورد و اين همه امورى بود كه از نظر مشركان، جرم و گناه پيامبر(ص) تلقى مى شد.

تهمت گوساله پرستى به موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 88 - 10

10 - سامرى و طرفداران و مبلغان او ، پرستش گوساله را از جمله عقايد موسى ( ع ) وانمود كردند .

فقالوا ه_ذا إل_هكم و إل_ه موسى فنسى

تهمت مسيحيان به يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 113 - 14

14 - اتهام هريك از يهود و نصارا به يكديگر ( بى پايه و اساس

بودن آيين يكديگر ) اتهامى جاهلانه است .

و قالت اليهود ليست النصرى . .. كذلك قال الذين لايعلمون

برداشت فوق از تشبيه سخن يهود و نصارا به گفته جاهلان، استفاده شده است.

تهمت هاى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 99 - 2

2 - يهوديان ، پيامبر ( ص ) را به نداشتن دليل و برهانى روشن بر حقانيت رسالتش متهم مى كردند .

و لقد أنزلنا إليك ءايت بينت

معمولا بيان جمله با تأكيد حكايت از آن دارد كه مخاطبان، مضمون آن جمله را مورد ترديد قرار داده يا انكار مى كنند و از آن جا كه جمله {و لقد أنزلنا . ..} با حرف لام - كه حاكى از قسم مقدر است - و نيز با حرف {قد} تأكيد شده معلوم مى شود كه يهوديان مخاطب آيه، مضمون جمله فوق را مورد ترديد و يا انكار قرار مى دادند.

تهمت ياوه گويى به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 58 - 11

11 - اتهام ياوه سرايى ، حربه كافران عليه پيامبر ( ص ) و مؤمنان بود .

ليقولنّ الذين كفروا إن أنتم إلاّ مبطلون

باطل، در اصل، به معناى {بى ثبات و بى ريشه} است. گاهى، درباره كسى به كار برده مى شود كه مطلبى عارى از حقيقت بگويد (مفردات راغب).

تهمت ياوه گويى به مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 58 - 11،13

11 - اتهام ياوه سرايى ، حربه كافران عليه پيامبر ( ص ) و مؤمنان بود .

ليقولنّ

الذين كفروا إن أنتم إلاّ مبطلون

باطل، در اصل، به معناى {بى ثبات و بى ريشه} است. گاهى، درباره كسى به كار برده مى شود كه مطلبى عارى از حقيقت بگويد (مفردات راغب).

13 - كافران ، سخنان مؤمنان پيرو پيامبر ( ص ) را نيز عارى از حقيقت مى دانستند .

و لئن جئتهم بأية ليقولنّ الذين كفروا إن أنتم إلاّ مبطلون

جمع آورده شدن مخاطب كافران (إن أنتم. ..) در خطاب به پيامبر(ص) احتمال دارد از اين جهت باشد كه آنان، مى خواستند با اين موضع گيرى، مدافع فكرى براى پيامبر(ص) باقى نگذارند و گفته هاى مؤمنان را نيز پيشاپيش، مخدوش اعلام كنند.

تهمت يهود به مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 113 - 14

14 - اتهام هريك از يهود و نصارا به يكديگر ( بى پايه و اساس بودن آيين يكديگر ) اتهامى جاهلانه است .

و قالت اليهود ليست النصرى . .. كذلك قال الذين لايعلمون

برداشت فوق از تشبيه سخن يهود و نصارا به گفته جاهلان، استفاده شده است.

خطر تهمت به اديان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 88 - 11

11 - لزوم هشيارى در برابر جعل و منتسب سازى عقايد انحرافى و ساختگى به پيامبران و مكتب آنان

ه_ذا إل_هكم و إل_ه موسى فنسى

نقل افتراى سامريان به موسى(ع) و مطرح ساختن عقايد انحرافى خويش، به عنوان عقايد موسى(ع)، هشدارى به همه، به ويژه پاسداران اديان الهى است كه همواره خطر جعل و دروغ بستن به پيامبران الهى، در مهم ترين بنيان هاى جهان بينى وجود دارد.

خطر تهمت

به انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 88 - 11

11 - لزوم هشيارى در برابر جعل و منتسب سازى عقايد انحرافى و ساختگى به پيامبران و مكتب آنان

ه_ذا إل_هكم و إل_ه موسى فنسى

نقل افتراى سامريان به موسى(ع) و مطرح ساختن عقايد انحرافى خويش، به عنوان عقايد موسى(ع)، هشدارى به همه، به ويژه پاسداران اديان الهى است كه همواره خطر جعل و دروغ بستن به پيامبران الهى، در مهم ترين بنيان هاى جهان بينى وجود دارد.

دلايل رد تهمت جنون به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 22 - 4

4 - مشاهده كمال عقلانى پيامبر ( ص ) از سوى معاشران آن حضرت ، دليلى كافى بر مردود بودن ادعاى جنون درباره او است .

و ما صاحبكم بمجنون

عنوان {صاحبكم} گوياى مردود بودن اتهام جنون است; زيرا مصاحبت روز مرّه كسانى كه به پيامبر(ص) تهمت جنون مى زدند، با آن حضرت، مايه شناخت وضعيت فكرى آن بزرگوار بوده و دستاويزى براى نسبت جنون باقى نمى گذارد.

رد تهمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 67 - 6

6 _ مبلغان دين بايد در برابر اتهام هاى ناروا از خويشتن دفاع كنند .

قال يقوم ليس بى سفاهة و لكنى رسول من رب العلمين

رد تهمت افسانه به قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 14 - 1

1 - افسانه پنداشتن قرآن ، ديدگاهى مطرود است و صاحب نظران نبايد از قرآن چنين تصورى داشته باشند

.

كلاّ

حرف {كلاّ}، براى منع مخاطب از پذيرفتن سخنى است كه پيش از آن، مطرح بوده است.

رد تهمت به قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 221 - 1

1 - پاسخ كوبنده و موضع گيرى سخت خداوند ، در برابر مدعيان دخالت شياطين در نزول قرآن

هل أُنبّئكم على من تنزّل الشي_طين

اصرار و تأكيد خداوند بر ردّ گفتار و اتهام هاى مشركان به قرآن و پيامبر(ص)، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 6 - 3

3 - ردّ اتهام كافران از سوى خداوند نسبت به ساختگى بودن قرآن

و إنّك لتلقّى القرءان من لدن حكيم عليم

رد تهمت جنون به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 22 - 2

2 - نسبت ديوانگى به پيامبر ( ص ) ، نسبتى ناروا و مردود است .

و ما صاحبكم بمجنون

رفع تهمت از خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 26 - 3

3_ لزوم دفاع از خويش در برابر اتهام هاى ناروا

قالت ما جزاء . .. قال هى رودتنى عن نفسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 52 - 5

5_ لزوم تلاش براى رفع اتهام ناروا از خويش

ذلك ليعلم أنى لم أخنه بالغيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 33 - 10

10- برشمردن امتيازات و ويژگى ها ، به منظور رفع اتهام از خود يا ديگران ناپسند

نيست .

قال إنّى عبد اللّه . .. و يوم أُبعث حيًّا

رفع تهمت از ديگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 33 - 10

10- برشمردن امتيازات و ويژگى ها ، به منظور رفع اتهام از خود يا ديگران ناپسند نيست .

قال إنّى عبد اللّه . .. و يوم أُبعث حيًّا

رفع تهمت از محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 65 - 1

1 - پيامبراسلام ( ص ) ، مأمور به ابلاغ رسالت و تكليف خود به مردم و رفع اتهام از خويش

قل إنّما أنا منذر

حصر {إنّما أنا. ..} از نوع حصر اضافى است و نسبت به افتراهاى مشركان عليه پيامبراسلام(ص) سنجيده شده است. آنان حضرت رسول(ص) را به ساحر، شاعر و يا مجنون بودن متهم مى كردند. خداوند نيز در پاسخ آنان فرمود: او تنها منذر و اخطارگر الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 70 - 2

2 - پيامبراسلام ( ص ) ، مأمور به ابلاغ رسالت و تكليف خود به مردم و رفع اتهام از خويش

إن يوحى إلىّ إلاّ أنّما أنا نذير مبين

حصر در {إنّما أنا نذير. ..} از نوع حصر اضافى است و نسبت به افتراهاى مشركان عليه پيامبراسلام(ص) سنجيده شده است. آنان، ايشان را به شاعر، ساحر، دروغگو و مجنون بودن متهم مى كردند. خداوند نيز در پاسخ آنان فرمود: او تنها يك منذر و اخطارگر الهى است.

رفع تهمت از يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12

- 50 - 8

8_ رفع اتهام و اثبات بى گناهى ، هدف يوسف ( ع ) از تقاضاى تحقيق در ماجراى زنانى كه دست هاى خويش را با مشاهده يوسف ( ع ) بريدند .

قال ارجع إلى ربك فسئله ما بال النسوة الّ_تى قطعن أيديهنّ

زشتى تهمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 25 - 4

4 - زشتى و ناروايى بيهوده گويى و دادن نسبت هاى ناروا به ديگران

لايسمعون فيها لغوًا و لاتأثيمًا

زمينه تهمت افسانه به قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 13 - 6

6 - تجاوزگرى و آلودگى به گناه ، زمينه ساز انكار معارف قرآن و ارتجاعى خواندن آيات آن است .

كلّ معتد أثيم . إذا تتلى عليه ءاي_تنا قال أس_طير الأوّلين

سرزنش تهمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 112 - 2

2 _ متهم ساختن افراد بى گناه ، دروغى بهت آور و گناهى آشكار است .

و من يكسب . .. ثم يرم به برياً فقد احتمل بهتناً و اثماً مبيناً

برداشت فوق را فرمايش امام صادق(ع) تأييد مى كند كه فرمود: . .. فاما اذا قلت ما ليس فيه فذلك قول اللّه {فقد احتمل بهتاناً و اثما مبينا}.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 275، ح 270; نورالثقلين، ج 1، ص 549، ح 556.

سرزنش تهمت به عفيفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 4 - 8

8 - اتهام بى دليل زنا به زنان پاكدامن ، بدترين نوع فسق است

و نسبت دهندگان آن ، سرآمد فاسقان اند .

والذين يرمون المحصن_ت ثمّ لم يأتوا بأربعة شهداء . .. و أُول_ئك هم الف_سقون

ضمير {هم} ضمير فصل و {الفاسقون} مسند همراه با {ال} جنس و مفيد حصر است. منحصر كردن اهل فسق به نسبت دهندگان زناى بى دليل به زنان پاكدامن، بيانگر برداشت ياد شده است.

ظلم تهمت به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 47 - 7

7- نسبت دهندگان سحرزدگى به پيامبر ( ص ) ، مردمانى ستمكارند .

إذ يقول الظ_لمون إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 8 - 9

9 _ هرگونه اتهام ناروا به پيامبر ( ص ) ( همچون سحر زدگى و . . . ) ظلم است و اتهام زنندگان ظالم اند .

و قال الظ_لمون إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا

عوامل تهمت به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 46 - 8

8 - نسبت جنون به پيامبر ( ص ) از سوى مردم مكه ، ناشى از بى انديشگى بوده است .

ثمّ تتفكّروا ما بصاحبكم من جِنّة

عوامل رفع تهمت از انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 27 - 5

5 - اعطاى معجزه به پيامبران ، در جهت رفع اتهام كذب و يا رياست خواهى از ايشان

بل هو كذّاب أشر . سيعلمون غدًا من الكذّاب الأشر . إنّا مرسلوا الناقة فتنة لهم

از آن جا كه {إنّا مرسلوا الناقة} در قبال اتهام {بل هو

كذّاب أشر} مطرح شده است; مى توان نتيجه گرفت كه اعطاى معجزه، وسيله اى كارآمد براى رفع اتهام كذب از صالح پيامبر(ع) است.

فلسفه تهمت به مادر بنيامين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 77 - 8

8_ فرزندان يعقوب با اين تحليل كه دزدى بنيامين ريشه مادرى دارد ، درصدد پيراستن خويش از عار و ننگ دزدى او بودند .

إن يسرق فقد سرق أخ له من قبل

برادران يوسف با توصيف بنيامين به دارا بودن روحيه دزدى (إن يسرق) و اثبات آن با مطرح ساختن دزدى برادر مادرى اش، درصدد بيان اين معنا بودند كه مادر آن دو در پيدايش روحيه دزدى نقش داشته ; ولى ساير برادرانش چون از مادرانى ديگرند، از اين ناهنجارى پيراسته اند.

فلسفه تهمت جادوگرى به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 8 - 2

2 - هدف كافران از اتهام سحر به پيامبر ( ص ) ، مبارزه با اسلام و خاموش كردن نور خدا بود .

فلمّا جاءهم . .. قالوا ه_ذا سحر ... يريدون ليطفؤا نور اللّه

فلسفه تهمت جادوگرى به موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 101 - 12

12- فرعون ، به خاطر ناتوانى از مقابله با معجزات موسى ( ع ) و احساس خطر از آن ، او را متهم به جادوگرى كرد .

و لقد ءاتينا موسى تسع ءاي_ت بيّن_ت . .. فقال له فرعون إنى لأظنّك ي_موسى مسحورًا

احتمال دارد {مسحور} اسم مفعول جانشين اسم فاعل {ساحر} شده و به همان معناى

فاعل باشد. به قرينه معجزه هاى موسى(ع) كه بيشتر با اتهام ساحرى سازگار است.

گناه تهمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 112 - 1،2،4

1 _ انتساب گناه خود به ديگران ، دروغى شنيع و گناهى آشكار است .

و من يكسب خطيئة . .. ثم يرم به برياً فقد احتمل بهتناً و اثماً مبيناً

نكره آوردن كلمه {بهتناً} و {اثماً}، براى اشاره به بزرگى آن دو گناه است. كلمه {بهتان}، به معناى دروغ بستن به ديگران است، به گونه اى كه از شنيدن چنين دروغى مبهوت و متحير مى شود.

2 _ متهم ساختن افراد بى گناه ، دروغى بهت آور و گناهى آشكار است .

و من يكسب . .. ثم يرم به برياً فقد احتمل بهتناً و اثماً مبيناً

برداشت فوق را فرمايش امام صادق(ع) تأييد مى كند كه فرمود: . .. فاما اذا قلت ما ليس فيه فذلك قول اللّه {فقد احتمل بهتاناً و اثما مبينا}.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 275، ح 270; نورالثقلين، ج 1، ص 549، ح 556.

4 _ تهمت به بى گناهان ، گناهى واضح و آشكار

و من يكسب خطيئة أو اثماً ثم يرم به برياً فقد احتمل بهتناً و اثماً مبيناً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 58 - 8

8 - بهتان به مؤمنان ، گناه روشن و آشكارى است .

و الذين يؤذون المؤمنين و . .. فقد احتملوا بهت_نًا و إثمًا مبينًا

مبارزه با تهمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 61 - 7

7 _ مبلغان دين

بايد در برابر اتهام هاى ناروا از خويشتن دفاع كنند .

إنا لنريك فى ضلل مبين. قال يقوم ليس بى ضللة و لكنى رسول

مسلمانان و تهمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 108 - 6

6 _ برخى از مسلمانان ، در زمان پيامبر ( ص ) مرتكب سرقت و خيانت شدند و با نقشه و توطئه در صدد متهم كردن ديگران بودند .

و هو معهم اذ يبيتون ما لايرضى من القول

در شأن نزول آمده كه طعمة بن ابيرق پس از سرقت با خود انديشيد كه كالاى مسروقه را به خانه يك يهودى بيندازد و در حضور پيامبر(ص) سوگند ياد كند كه آن يهودى سرقت كرده و خود از هر خيانتى مبراست.

ممنوعيت نقل تهمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 16 - 5

5 - بازگو كردن تهمت هاى بى دليل و نقل آن براى ديگران ، اكيداً ممنوع است .

و لولا إذ سمعتموه قلتم ما يكون لنا أن نتكلم به_ذا

منشأ تهمت به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 42 - 1

1 - اتهام هاى كافران ، عليه دين و پيامبر ( ص ) ناشى از مكر و حليه آنان

أم تريدون كيدًا

منشأ تهمت به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 42 - 1

1 - اتهام هاى كافران ، عليه دين و پيامبر ( ص ) ناشى از مكر و حليه آنان

أم تريدون كيدًا

منشأ تهمت جادو به تورات

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 50 - 3

3 - اتهام بى دليل سحر به قرآن و تورات از سوى كافران صدراسلام ، برخاسته از هواپرستى آنان بود .

قالوا سحران تظ_هرا . .. فاعلم أنّما يتّبعون أهواءهم

منشأ تهمت جادو به قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 50 - 3

3 - اتهام بى دليل سحر به قرآن و تورات از سوى كافران صدراسلام ، برخاسته از هواپرستى آنان بود .

قالوا سحران تظ_هرا . .. فاعلم أنّما يتّبعون أهواءهم

موانع تهمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 17 - 2

2 - ايمان ، بازدارنده انسان از دامن زدن به شايعه ها و تهمت هاى ناروا عليه يكديگر

يعظكم اللّه أن تعودوا لمثله أبدًا إن كنتم مؤمنين

پيام و مفهوم جمله {إن كنتم مؤمنين; اگر مؤمن هستيد} در آيه شريفه - كه مربوط به ماجراى {افك} است _ اين مى باشد كه: اگر ايمان راستين در فردى وجود داشته باشد او هرگز دست به شايعه ها و تهمت هاى ناروا عليه كسى نخواهد زد.

موضعگيرى عليه تهمت به مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 16 - 9

9 - اظهار تنفر و نشان دادن واكنش منفى ، وظيفه مسلمانان در برابر شايعه ها و تهمت هاى بى دليل جنسى عليه ديگر مسلمانان

و لولا إذ سمعتموه قلتم ما يكون لنا أن نتكلّم به_ذا سبح_نك ه_ذا بهت_ن عظيم

ناامنى تهمت زنندگان به مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

10 - مريم - 19 - 33 - 7

7- اتهام زنندگان به مريم ( س ) ، از سلامت و امنيت بى بهره بودند .

و السل_م علىّ

{السلام}، يعنى سلام كامل و داراى همه خصوصيات. اين سخن دارى حصر اضافى است و در برابر كسانى كه براى توبيخ مريم گرد آمده بودند، حاوى نوعى تعريض است; يعنى تنها من از آن سلامت كامل برخوردارم، ولى شما چنين نيستيد.

نارضايتى مسلمانان از تهمت به موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 69 - 7

7 - مسلمانان ، از تهمتى كه قوم موسى به او زده بود ، ناخشنود بودند .

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتكونوا كالذين ءاذوا موسى

از اين كه خداوند، براى نهى مؤمنان از آزار پيامبر(ص) به جاى فرمان صريح، فرموده است: {مانند قوم موسى نباشيد كه او را با تهمت آزردند}، مى توان به دست آورد كه مؤمنان، خود، از كار قوم موسى، ناخشنود بوده اند و خداوند، از اين تشبيه، براى تفهيم مقصود بهره گرفته است.

تيمم از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تيمم

احكام تيمم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 43 - 3،17،20،21،23،25،28،29،30،31،39،40

3 _ وضو ، غسل و تيمّم در حال مستى ، باطل است . *

لا تقربوا الصلوة و انتم سكارى

نهى از نزديك شدن به نماز مى تواند اشاره به بطلان وضو و غسل و تيمم نيز باشد، چون نزديك شدن به نماز با آنها تحقق مى يابد.

17 _ تيمم ، موجب رفع جنابت نمى شود .

و لا جنباً . .. حتى تغتسلوا

بر اين مبنا كه مراد از {عابرى سبيل} مسافر باشد، جمله

{لا تقربوا . .. } گوياى اين است كه مسافر جنب با فرض جنابت مى تواند نماز بخواند و با توجّه به ذيل آيه، كه وظيفه مسافر جنب را تيمم قرار داده، معلوم مى شود تيمم او رافع جنابتش نيست.

20 _ وظيفه مسافرى كه دسترسى به آب ندارد ، تيمم است .

او على سفر . .. فلم تجدوا ماءً فتيمّموا

21 _ خروج بول و غائط ، از موجبات وضو و تيمم

او جاء احد منكم من الغائط . .. فلم تجدوا ماءً فتيمّموا

{غائط} به محل دفع بول و مدفوع گفته مى شود. و آمدن از آن محل، كنايه از خروج بول و مدفوع است.

23 _ جماع ، از موجبات غسل و يا تيمم

او لمستم النساء . .. فتيمّموا

مؤيّد برداشت فوق فرمايش امام صادق (ع) است كه درباره {لمستم النساء} در آيه فوق فرمود: هو الجماع . .. .

_______________________________

كافى، ج 5، ص 555، ح 5 ; نورالثقلين، ج 1، ص 484، ح 270.

25 _ لزوم جستجو براى يافتن آب ، قبل از تيمم *

فلم تجدوا ماءً فتيمّموا

نيافتن (فلم تجدوا)، فرع بر جستجوست.

28 _ تيمّم بايد بر زمين پاك ، پاكيزه و مباح باشد .

فتيمّموا صعيداً طيباً

{صعيد} به معناى خاك و يا مطلق زمين است. (قاموس). {طيب} به معناى پاك از نجاست و پاكيزه از آلودگى است. برخى برآنند كه {طيب} دلالت بر اباحه زمين نيز دارد. چون تصرف در مال ديگرى، تصرفى غير طيب است.

29 _ تيمّم بايد بر خاك باشد .

فتيمّموا صعيداً

بنابر اينكه {صعيد} تنها به خاك گفته شود و نه به مطلق زمين.

30 _ مسح قسمتى از صورت و دست ها ، از واجبات تيمم

فامسحوا

بوجوهكم و ايديكم

چون ماده {مسح} بدون واسطه حرف جرّ مى تواند مفعول داشته باشد، بنابراين آوردن {باء} بر كلمه {وجوه} براى تبعيض است. و {ايديكم} نيز به دليل مجرور بودن، حكم {وجوه} را در تبعيض داراست.

31 _ وجوب تقديم مسح صورت بر دست ها در تيمم

فامسحوا بوجوهكم و ايديكم

تقدم ذكرى {وجه} بر {ايدى}، دلالت بر تقدم آن در انجام تيمم دارد.

39 _ دستيابى به آب ، موجب بطلان تيمم

فلم تجدوا ماءً فتيمّموا صعيداً طيباً

امام صادق (ع) در مورد كسى كه پس از تيمم، آب پيدا كرده، فرمود: . .. اذا رأى الماء و كان يقدر عليه انتقض التيمم.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 244، ح 143 ; نورالثقلين، ج 1، ص 485، ح 274.

40 _ تيمم بايد بر زمين پاكيزه باشد .

فتيمّموا صعيداً طيباً

امام صادق در باره (صعيداَ طيباَ) در آيه فوق فرمود: (صعيداَ) الموضع المرتفع و (الطيب) الموضع الذي ينحدر عنه الماء.

مرتفع بودن زمين و عبور آب از روى آن، كه در حديث آمده، كنايه از پاكيزه بودن زمين است ; چون اگر زمين گود باشد، جايگاه كثافات مى شود و آب در آن مى ماند و لجن مى گردد.

_______________________________

معانى الاخبار، ص 283 ; نورالثقلين، ج 1، ص 485، ح 275 ; بحار الانوار، ج 76، ص 347، ح 12.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 6 - 12،13،14،18،19،20،23،24،25،26،42،44،45

12 _ وظيفه مريض ، كه آب براى او ضرر داشته باشد ، تيمم است .

و إن كنتم مرضى . .. فلم تجدوا ماء فتيمموا

جمله {فلم تجدوا ماء} نسبت به مريض به اين معناست كه آب براى او موجب

ضرر شود.

13 _ وظيفه مسافر در صورت نيافتن آب براى وضو يا غسل ، تيمم است .

او على سفر . .. فلم تجدوا ماء فتيمموا صعيداً طيباً

14 _ وظيفه محدث و جنب در صورت نيافتن آب براى غسل يا وضو ، تيمم است .

او جاء أحد منكم من الغائط او لمستم النساء فلم تجدوا ماء فتيمموا

18 _ تيمم بر هر چه به آن زمين گفته مى شود ، جايز است .

فتيمموا صعيداً طيباً

در برداشت فوق {صعيد} به معناى زمين گرفته شده است، چه از جنس خاك باشد يا سنگ و يا چيز ديگر، چنانچه برخى از اهل لغت گفته اند.

19 _ تيمم ، بر خاك ، جايز و مجزى است .

فتيمموا صعيداً طيباً

برخى از اهل لغت برآنند كه {صعيد} تنها بر خاك اطلاق مى شود. با توجه به كلمه {منه} بعيد نيست اين معنى در آيه مراد باشد.

20 _ چيزى كه بر آن تيمم مى شود ، بايد پاك ، پاكيزه و مباح باشد .

فتيمموا صعيداً طيباً

{طيب} در لغت به معناى طاهر و حلال آمده و حلال بودن خاك به معناى مباح بودن آن است.

23 _ مسح قسمتى از صورت و دست ها ، از واجبات تيمم

فامسحوا بوجوهكم و ايديكم منه

{باء} در {وجوهكم} براى تبعيض است و كلمه {ايديكم}، به صورت {مجرور} عطف است بر {وجوهكم}. يعنى تنها قسمتى از صورت و قسمتى از دستها بايد تيمم شود. مؤيد برداشت فوق، فرمايش امام باقر(ع) است كه درباره آيه فوق فرمود: ... فلما وضع الوضوء ان لم تجدوا الماء اثبت بعض الغسل مسحاً لانه قال {بوجوهكم} ثم وصل بها {و ايديكم} ... .

_______________________________

كافى، ج 3، ص

30، ح 4; نورالثقلين، ج 1، ص 596، ح 70.

24 _ در تيمم نخست بايد صورت مسح شود و آنگاه دستها

فامسحوا بوجوهكم و ايديكم منه

به نظر مى رسد تقديم صورت بر دستها، اشاره به ترتيبى باشد كه رعايت آن در تيمم لازم است. برداشت فوق را فرمايش منقول از امام باقر(ع) تأييد مى كند كه در بيان چگونگى تيمم رسول خدا(ص) فرمود: فضرب بيده الارض ثم مسح احديهما على الاخرى ثم مسح يديه بجبينه ثم مسح كفيه كل واحد منهما على الاخرى.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 244، ح 144; تفسير برهان، ج 1، ص 372، ح 15.

25 _ ترتيب خاصى در مسح دست ها ، به هنگام تيمم ، لازم نيست . *

فامسحوا بوجوهكم و ايديكم منه

چون آيه ترتيب بين صورت و دستها را ذكر كرده است چنانچه ترتيب، در دستها نيز لازم بود، آن را بيان مى كرد.

26 _ ضرورت آغشتگى دست ها به خاك ، هنگام مسح اعضاى تيمم

فامسحوا بوجوهكم و ايديكم منه

{من} در {منه} براى تبعيض است وضمير آن به صعيد بر مى گردد يعنى جزئى از آن صعيد را به صورت و دستهاى خود بكشيد و تحقق اين معنا به اين است كه كف دستها به خاك آغشته شده باشد.

42 _ لزوم زدن دو دست بر زمين و مسح پيشانى با آنها و كشيدن كف هر يك از دو دست بر پشت ديگرى در تيمم

فلم تجدوا الماء فتيمموا صعيداً طيباً فامسحوا بوجوهكم و ايديكم منه

از امام باقر(ع) روايت شده كه: پيامبر(ص) بعد از خواندن آيه فوق چنين تيممم نمودند: فضرب بيده الارض . .. ثم مسح يديه بجبينه ثم مسح كفيه

كل واحد منهما على الاخرى.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 244، ح 144; تفسير برهان، ج 1، ص 454، ح 27.

44 _ دسترسى به آب ، موجب بطلان تيمم

فلم تجدوا الماء فتيمموا صعيداً طيباً

از امام صادق(ع) روايت شده كه در مورد كسى كه پس از تيمم، آب پيدا كرده فرمود: . .. اذا راى الماء و كان يقدر عليه انتقض التيمم.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 244، ح 143; نور الثقلين، ج 1، ص 485، ح 274.

45 _ تيمم ، بايد بر زمين پاكيزه باشد .

فتيمموا صعيداً طيباً

از امام صادق(ع) درباره {صعيداَ طيباَ} در آيه فوق روايت شده: {الصعيد} الموضع المرتفع و{ الطيب} الموضع الذي ينحدر عنه الماء.

مرتفع بودن زمين و عبور آب بر روى آن كه در حديث آمده، كنايه از پاكيزه بودن زمين است چون اگر زمين گود باشد، جايگاه كثافات شده و آب در آن مانده و لجن مى گردد.

_______________________________

معانى الاخبار، ص 283; نورالثقلين، ج 1، ص 485، ح 275.

اهميت تيمم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 6 - 32

32 _ تشريع وضو ، غسل و تيمم ، از نعمت هاى الهى

فاغسلوا وجوهكم و ايديكم . .. و لكن يريد ليطهركم وليتم نعمته عليكم

بطلان تيمم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 43 - 39

39 _ دستيابى به آب ، موجب بطلان تيمم

فلم تجدوا ماءً فتيمّموا صعيداً طيباً

امام صادق (ع) در مورد كسى كه پس از تيمم، آب پيدا كرده، فرمود: . .. اذا رأى الماء و كان يقدر عليه انتقض التيمم.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 244،

ح 143 ; نورالثقلين، ج 1، ص 485، ح 274.

ترتيب در تيمم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 6 - 24،25

24 _ در تيمم نخست بايد صورت مسح شود و آنگاه دستها

فامسحوا بوجوهكم و ايديكم منه

به نظر مى رسد تقديم صورت بر دستها، اشاره به ترتيبى باشد كه رعايت آن در تيمم لازم است. برداشت فوق را فرمايش منقول از امام باقر(ع) تأييد مى كند كه در بيان چگونگى تيمم رسول خدا(ص) فرمود: فضرب بيده الارض ثم مسح احديهما على الاخرى ثم مسح يديه بجبينه ثم مسح كفيه كل واحد منهما على الاخرى.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 244، ح 144; تفسير برهان، ج 1، ص 372، ح 15.

25 _ ترتيب خاصى در مسح دست ها ، به هنگام تيمم ، لازم نيست . *

فامسحوا بوجوهكم و ايديكم منه

چون آيه ترتيب بين صورت و دستها را ذكر كرده است چنانچه ترتيب، در دستها نيز لازم بود، آن را بيان مى كرد.

تيمم بر خاك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 6 - 19

19 _ تيمم ، بر خاك ، جايز و مجزى است .

فتيمموا صعيداً طيباً

برخى از اهل لغت برآنند كه {صعيد} تنها بر خاك اطلاق مى شود. با توجه به كلمه {منه} بعيد نيست اين معنى در آيه مراد باشد.

تيمم بر زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 6 - 18

18 _ تيمم بر هر چه به آن زمين گفته مى شود ، جايز است .

فتيمموا صعيداً طيباً

در برداشت

فوق {صعيد} به معناى زمين گرفته شده است، چه از جنس خاك باشد يا سنگ و يا چيز ديگر، چنانچه برخى از اهل لغت گفته اند.

تيمم در مستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 43 - 3

3 _ وضو ، غسل و تيمّم در حال مستى ، باطل است . *

لا تقربوا الصلوة و انتم سكارى

نهى از نزديك شدن به نماز مى تواند اشاره به بطلان وضو و غسل و تيمم نيز باشد، چون نزديك شدن به نماز با آنها تحقق مى يابد.

شرايط تيمم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 43 - 25،28

25 _ لزوم جستجو براى يافتن آب ، قبل از تيمم *

فلم تجدوا ماءً فتيمّموا

نيافتن (فلم تجدوا)، فرع بر جستجوست.

28 _ تيمّم بايد بر زمين پاك ، پاكيزه و مباح باشد .

فتيمّموا صعيداً طيباً

{صعيد} به معناى خاك و يا مطلق زمين است. (قاموس). {طيب} به معناى پاك از نجاست و پاكيزه از آلودگى است. برخى برآنند كه {طيب} دلالت بر اباحه زمين نيز دارد. چون تصرف در مال ديگرى، تصرفى غير طيب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 6 - 20،45

20 _ چيزى كه بر آن تيمم مى شود ، بايد پاك ، پاكيزه و مباح باشد .

فتيمموا صعيداً طيباً

{طيب} در لغت به معناى طاهر و حلال آمده و حلال بودن خاك به معناى مباح بودن آن است.

45 _ تيمم ، بايد بر زمين پاكيزه باشد .

فتيمموا صعيداً طيباً

از امام صادق(ع) درباره {صعيداَ طيباَ} در آيه

فوق روايت شده: {الصعيد} الموضع المرتفع و{ الطيب} الموضع الذي ينحدر عنه الماء.

مرتفع بودن زمين و عبور آب بر روى آن كه در حديث آمده، كنايه از پاكيزه بودن زمين است چون اگر زمين گود باشد، جايگاه كثافات شده و آب در آن مانده و لجن مى گردد.

_______________________________

معانى الاخبار، ص 283; نورالثقلين، ج 1، ص 485، ح 275.

فلسفه تيمم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 6 - 29

29 _ هدف از تشريع وضو ، غسل و تيمم ، طهارت مؤمنان و اتمام نعمت الهى به آنان است ، نه ايجاد حرج و مشقت .

إذا قمتم إلى الصّلوة فاغسلوا . .. و لكن يريد ليطهركم وليتم نعمته عليكم

مبطلات تيمم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 6 - 44

44 _ دسترسى به آب ، موجب بطلان تيمم

فلم تجدوا الماء فتيمموا صعيداً طيباً

از امام صادق(ع) روايت شده كه در مورد كسى كه پس از تيمم، آب پيدا كرده فرمود: . .. اذا راى الماء و كان يقدر عليه انتقض التيمم.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 244، ح 143; نور الثقلين، ج 1، ص 485، ح 274.

مسح در تيمم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 6 - 23،24،25،26،42

23 _ مسح قسمتى از صورت و دست ها ، از واجبات تيمم

فامسحوا بوجوهكم و ايديكم منه

{باء} در {وجوهكم} براى تبعيض است و كلمه {ايديكم}، به صورت {مجرور} عطف است بر {وجوهكم}. يعنى تنها قسمتى از صورت و قسمتى از دستها بايد تيمم شود. مؤيد برداشت

فوق، فرمايش امام باقر(ع) است كه درباره آيه فوق فرمود: ... فلما وضع الوضوء ان لم تجدوا الماء اثبت بعض الغسل مسحاً لانه قال {بوجوهكم} ثم وصل بها {و ايديكم} ... .

_______________________________

كافى، ج 3، ص 30، ح 4; نورالثقلين، ج 1، ص 596، ح 70.

24 _ در تيمم نخست بايد صورت مسح شود و آنگاه دستها

فامسحوا بوجوهكم و ايديكم منه

به نظر مى رسد تقديم صورت بر دستها، اشاره به ترتيبى باشد كه رعايت آن در تيمم لازم است. برداشت فوق را فرمايش منقول از امام باقر(ع) تأييد مى كند كه در بيان چگونگى تيمم رسول خدا(ص) فرمود: فضرب بيده الارض ثم مسح احديهما على الاخرى ثم مسح يديه بجبينه ثم مسح كفيه كل واحد منهما على الاخرى.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 244، ح 144; تفسير برهان، ج 1، ص 372، ح 15.

25 _ ترتيب خاصى در مسح دست ها ، به هنگام تيمم ، لازم نيست . *

فامسحوا بوجوهكم و ايديكم منه

چون آيه ترتيب بين صورت و دستها را ذكر كرده است چنانچه ترتيب، در دستها نيز لازم بود، آن را بيان مى كرد.

26 _ ضرورت آغشتگى دست ها به خاك ، هنگام مسح اعضاى تيمم

فامسحوا بوجوهكم و ايديكم منه

{من} در {منه} براى تبعيض است وضمير آن به صعيد بر مى گردد يعنى جزئى از آن صعيد را به صورت و دستهاى خود بكشيد و تحقق اين معنا به اين است كه كف دستها به خاك آغشته شده باشد.

42 _ لزوم زدن دو دست بر زمين و مسح پيشانى با آنها و كشيدن كف هر يك از دو دست بر پشت ديگرى در تيمم

فلم تجدوا

الماء فتيمموا صعيداً طيباً فامسحوا بوجوهكم و ايديكم منه

از امام باقر(ع) روايت شده كه: پيامبر(ص) بعد از خواندن آيه فوق چنين تيممم نمودند: فضرب بيده الارض . .. ثم مسح يديه بجبينه ثم مسح كفيه كل واحد منهما على الاخرى.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 244، ح 144; تفسير برهان، ج 1، ص 454، ح 27.

مكان تيمم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 6 - 20،45

20 _ چيزى كه بر آن تيمم مى شود ، بايد پاك ، پاكيزه و مباح باشد .

فتيمموا صعيداً طيباً

{طيب} در لغت به معناى طاهر و حلال آمده و حلال بودن خاك به معناى مباح بودن آن است.

45 _ تيمم ، بايد بر زمين پاكيزه باشد .

فتيمموا صعيداً طيباً

از امام صادق(ع) درباره {صعيداَ طيباَ} در آيه فوق روايت شده: {الصعيد} الموضع المرتفع و{ الطيب} الموضع الذي ينحدر عنه الماء.

مرتفع بودن زمين و عبور آب بر روى آن كه در حديث آمده، كنايه از پاكيزه بودن زمين است چون اگر زمين گود باشد، جايگاه كثافات شده و آب در آن مانده و لجن مى گردد.

_______________________________

معانى الاخبار، ص 283; نورالثقلين، ج 1، ص 485، ح 275.

موارد تيمم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 43 - 18

18 _ وظيفه مريضى كه آب براى او ضرر داشته باشد ، تيمم است .

و ان كنتم مرضى . .. فتيمّموا

موجبات تيمم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 43 - 21،22،23

21 _ خروج بول و غائط ، از موجبات وضو و

تيمم

او جاء احد منكم من الغائط . .. فلم تجدوا ماءً فتيمّموا

{غائط} به محل دفع بول و مدفوع گفته مى شود. و آمدن از آن محل، كنايه از خروج بول و مدفوع است.

22 _ وظيفه محدث و جُنُب در صورت نيافتن آب براى برپايى نماز ، تيمم است .

او جاء احد منكم من الغائط او لمستم النساء فلم تجدوا ماءً فتيمّموا

23 _ جماع ، از موجبات غسل و يا تيمم

او لمستم النساء . .. فتيمّموا

مؤيّد برداشت فوق فرمايش امام صادق (ع) است كه درباره {لمستم النساء} در آيه فوق فرمود: هو الجماع . .. .

_______________________________

كافى، ج 5، ص 555، ح 5 ; نورالثقلين، ج 1، ص 484، ح 270.

واجبات تيمم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 43 - 30،31

30 _ مسح قسمتى از صورت و دست ها ، از واجبات تيمم

فامسحوا بوجوهكم و ايديكم

چون ماده {مسح} بدون واسطه حرف جرّ مى تواند مفعول داشته باشد، بنابراين آوردن {باء} بر كلمه {وجوه} براى تبعيض است. و {ايديكم} نيز به دليل مجرور بودن، حكم {وجوه} را در تبعيض داراست.

31 _ وجوب تقديم مسح صورت بر دست ها در تيمم

فامسحوا بوجوهكم و ايديكم

تقدم ذكرى {وجه} بر {ايدى}، دلالت بر تقدم آن در انجام تيمم دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 6 - 23،42

23 _ مسح قسمتى از صورت و دست ها ، از واجبات تيمم

فامسحوا بوجوهكم و ايديكم منه

{باء} در {وجوهكم} براى تبعيض است و كلمه {ايديكم}، به صورت {مجرور} عطف است بر {وجوهكم}. يعنى تنها قسمتى از صورت و

قسمتى از دستها بايد تيمم شود. مؤيد برداشت فوق، فرمايش امام باقر(ع) است كه درباره آيه فوق فرمود: ... فلما وضع الوضوء ان لم تجدوا الماء اثبت بعض الغسل مسحاً لانه قال {بوجوهكم} ثم وصل بها {و ايديكم} ... .

_______________________________

كافى، ج 3، ص 30، ح 4; نورالثقلين، ج 1، ص 596، ح 70.

42 _ لزوم زدن دو دست بر زمين و مسح پيشانى با آنها و كشيدن كف هر يك از دو دست بر پشت ديگرى در تيمم

فلم تجدوا الماء فتيمموا صعيداً طيباً فامسحوا بوجوهكم و ايديكم منه

از امام باقر(ع) روايت شده كه: پيامبر(ص) بعد از خواندن آيه فوق چنين تيممم نمودند: فضرب بيده الارض . .. ثم مسح يديه بجبينه ثم مسح كفيه كل واحد منهما على الاخرى.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 244، ح 144; تفسير برهان، ج 1، ص 454، ح 27.

وجوب تيمم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 6 - 21

21 _ وجوب وضو ، غسل و تيمم ، وجوب غيرى است .

إذا قمتم إلى الصّلوة فاغسلوا وجوهكم و ايديكم فلم تجدوا ماء فتيمموا

با توجه به اينكه وضو و . .. را براى نماز، واجب كرده است، وجوب غيرى از آن استفاده مى شود.

تين از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

تين

مراد از تين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 1 - 5

5 - { عن أبى الحسن الاوّل قال : قال رسول اللّه ( ص ) : إنّ اللّه تبارك و تعالى . . . اختار من البلدان أربعة فقال عزّوجلّ : { و التين و الزيتون . و طور

سينين . و ه_ذا البلد الأمين } فالتين المدينة ، و الزيتون بيت المقدّس ، و طور سينين الكوفة و ه_ذا البلد الأمين مكّة ;

از امام موسى بن جعفر(ع) روايت شده است كه فرمود: رسول خدا(ص) فرمود: خداوند تبارك و تعالى . .. از بين شهرها، چهار شهر را انتخاب كرد. او _ كه عزيز و جليل است _ فرمود: { والتين و الزيتون . و طور سينين . و ه_ذا البلد الأمين}. پس {تين} مدينه و {زيتون} بيت المقدس و {طور سينين} كوفه و {ه_ذا البلد الأمين} مكه است.}

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109