علم مفاهيم شناسي در قرآن جلد بيست و يكم - حرف غ

مشخصات كتاب

سرشناسه:رسول ملكيان اصفهاني،1344

عنوان و نام پديدآور:علم مفاهيم شناسي در قرآن جلد بيست و يكم - حرف غ/ رسول ملكيان اصفهاني

مشخصات نشر ديجيتالي:اصفهان:مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان، 1394.

مشخصات ظاهري:نرم افزار تلفن همراه و رايانه

تلفن همراه مولف : 09131140140

موضوع: علم - مفاهيم قرآني

رده بندي كنگره : BP65/4/آ5

رده بندي ديويي : 372/21 د577آ1390

مقدمه

بسم الله الرحمن الرحیم

علم مفاهیم شناسی قرآن

1-قرآن کتاب خداست که برای هدایت ناس وبشروانسان و مسلمان و مومنین و متقین نازل شده است ؛ و ازمعجزات جاویدان محسوب می شود ؛ چه انسانهای مومن و خدا جوئی که با معرفت و عمل به این کتاب آسمانی به سعادت رسیدند و چه دانشمندان بزرگی که درطول بیش از چهارده قرآن برای فهم و نشر معارف این کتاب کریم عمرخود را گذاشته اند. هرزمانی که ازاین کتاب می گذرد تازه هائی ازمعارف این کتاب الهی کشف می گردد و این جریان همچنان ادامه دارد. درپرتو این تلاشهای شایسته علومی زیادی ازمعارف و علوم قرآنی برای ما به یادگارباقی مانده است . که ازمهمترین آن می توان از تفسیرقرآن نام برد. این علم براساس مقدماتی ازعلوم است مثل مفردات قرآن.

شاید بتوان گفت علم مفاهیم شناسی قرآن حد واسط بین معنی کلمه (علم مفردات) و (علم تفسیر قرآن) است. علم مفاهیم شناسی قرآن یک علم جدیدی است که نه می توان علم مفردات قرآن آن را دانست زیرا فراترازآن است و نه می توان آن را علم تفسیرنامید زیرا اساسا با آن متفاوت است.

تفسير به معناى «دانش تفسير»، يعنى علمى كه داراى اركان مشهور علم (موضوع، مسائل، مبادى تصورى و تصديقى) است و تفسير داراى موضوع،

تعريف،هدف، فايده، پيش انگاره ها (مبانى و مبادى) و ... است. ازاين رو، تفسير از علوم مرتبط با قرآن به شمار مى آيد كه بيش از هزار سال عمر دارد.

علم تفسير به دانشى گفته مى شود كه انسان را با معانى و مقاصد آيات قرآن و منابع، مبانى، روش ها، معيارها و قواعد آن آشنا مى سازد.

به عبارت ديگر، دانش تفسير از چند بخش اساسى تشكيل مى شود: 1) مبانى تفسير؛ 2) قواعد تفسير؛ 3) منابع تفسير؛ 4) شرايط مفسر؛ 5) سنجه هاى فهم تفسير و معيارهاى تفسير معتبر؛ 6) روش هاى تفسيرى؛ 7) گرايش ها (مكاتب) تفسيرى.

موضوع علم تفسير: آيات قرآن (سخنان الهى كه در قالب وحى قرآنى بر پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم نازل شده است).

هدف دانش تفسير: كسب توان استنباط صحيح از آيات قرآن.

فايده علم تفسير: فهم مراد استعمالى (معانى آيات) و مراد جدّى خدا (مقاصد آيات).

2-اگرمفاهیم قرآن خوب تبیین و توصیف شودمقدمه تفسیرخواهد شد و تفسیر قرآن از غنای بیشتری برخوردار خواهد شد. این دانش که مربوط به مجموعه دانشهای نوین زبانشناسی است می باشد . زبانشناسی بیشتر ناظر به کلام انسانی است که دردورهای مختلف شامل کلام های مقدس(کتابهای آسمانی) نیز شده است . زبان شناسی شامل: زبان شناسی نظری؛ آواشناسی ؛ واج شناسی ؛ واژه شناسی ؛ ساخت واژه ؛ نحو ؛ معناشناسی ؛ معناشناسی واژگانی ؛ معناشناسی آماری ؛ معناشناسی ساختاری ؛ سبک شناسی ؛ تجویز و توصیف ؛ کاربردشناسی ؛ زبانشناسی کاربردی ؛ اکتساب زبان ؛ زبان شناسی روان شناختی ؛ زبان شناسی جامعه شناختی ؛ زبان شناسی شناختی ؛ جامعه شناسی زبان ؛ زبان شناسی محاسباتی؛ زبان شناسی توصیفی ؛ زبان شناسی تاریخی ؛ زبان شناسی تطبیقی ؛ رده شناسی زبان ؛ دستور گشتاری ؛ریشه شناسی. و همچنین توجه به نظریات

هرمنوتیک ومتودولوژی می تواند تاثیرات خوبی درمباحث شناخت قرآن داشته باشد وفضاهای جدید تحقیقات قرآنی ایجاد نماید.

3-اگر تفسیرما از پیشرفت مناسبی برخوردار نیست دلیل عمده آن این است که روی مقدمات تفسیر کارهای اصلی صورت نگرفته است . این مسئله برای هرکس که باتفسیرقرآن آشنا باشد بدیهی است. برای روشن شدن زوایای پنهان و آشکارقرآن بیش از ده هزارکتاب نوشته شده است ولی می توان به جرات گفت مسلمانان و بشرهنوزبه صورت کامل ازاین ذخیره الهی بهره لازم را نبرده است و استخراجات لازم راازاین گنج الهی نکرده است.

4-بعضی آیات قرآن قرنها از نظر تفسیری هیچ پیشرفتی نداشته است .و مثل آن است که تفاسیر از روی هم بازنویسی کرده اند و اگر حرف تازه ای هم زده شده است بیشتر جنبه فرقه ای و گرایشی داشته که اکثرا به تاویل آیات و یا بهتر بگوئیم تفسیر به رای شده است.چگونه می توان یک آیه و یا یک سوره را خوب تفسیرکرد در صورتی که زوایای آشکار و پنهان کلمات خوب کالبد شکافی نشده باشد. برای آشکارشدن این مدعی تفاسیرقرآن را براساس قرون طبقه بندی کرده و سیرپیشرفت معانی و مفاهیم و تفاسیرآیات را درآن براساس استاندارهای علمی و روش های نوین بررسی کنید.

5-متاسفانه در زمان معاصر که به این مسئله مهم یعنی مفاهیم آیات کمی توجه شده است بعضی آن را با شرح لغت اشتباه گرفته اند وکتابهائی به همین نام تالیف شده است واسم کتاب خود را مفا هیم قرآن گذاشته اند و حال آنکه اصلا به مفاهیم نپرداخته اند و یک مقداربیشتر از حد معمول از ترجمه لغت فرارفته اند و دراین

زمینه مراکز قرآنی وعلمی را نیز به اشتباه انداخته اند.

6-علم مفردات یا واژه شناسی در قرآن دانشی است که در باره تک واژ ه های قرآنی از نظر ریشه اشتقاق لغوی و دلالت آن بر معنای مطلوب مناسب و نوع کاربرد آن در قران بحث می کند بدین منظور که هرگاه شخصی معنای واژه های قرآنی را نمی داند با مراجعه به کتابهای لغوی مانند مفردات راغب می تواند معنا و ریشه موارد اشتقاقی و نوع کاربرد آن را بشناسد . و حال آنکه علم مفاهیم شناسی قرآن درباره یک واژه و معنای آن درتمام حالات علمی و ادبی درقرآن بحث می کند با این توضیح تفاوت عمده و عمیق علم مفردات با علم مفاهیم تا حدودی روشن شد.

علم مفردات شاخه های فراوانی دارد که به بعضی از آنها اشاره می شود:

الف- دانش غریب القرآن

ب-معرب القرآن که در آن در مورد واژه هائی که از زبانهای دیگر به زبان قرآن وارد شده و به صورت عربی در آمده بحث می کند.

ج- اعراب القرآن در خصوص چگونکی اعراب الفاظ قرآن بحث می کند

د-مجازات قرآن انواع مجازهای به کار رفته در قرآن در این شاخه بحث می شود.

ه- وجوه و نظائر در قرآن

و بعضی دیگر از موضوعات علوم قرآن که بنوعی با مفردات قرآن سرو کار دارد.

دانشمندا ن بزرگی به تبیین واژه های قرآنی پرداخته اند و برخی از آنها کتابهائی را نیز تدوین نموده اند که تفصیل آنها در کتابهای رجال مانند : معجم الادباء ، تاریخ بغداد، فهرست ابن ندیم، اعلام زرکلی و .....آمده است.

برای آگاهی از این کتابها می توانید به

مجله بینات شماره هفت و نه مراجعه کنید که بیش از سیصد جلد کتاب معرفی شده است.

7- مفاهیم قرآن به معنای تحقیق کامل و جامع در باره بنیان آشکارو نهان یک لغت است؛ وبررسی سابقه و شرح آن در کل مجموعه آیات قرآن است. و همچنین تمام کاربردهای علمی و ادبی آن را بررسی کردن است. واین تقریبا یک علم کاملا جدید درباره قرآن است. زیرا باید نقش یک مفهوم را در تمام قرآن درقالب یک کلمه و ارتباطات آن مشخص کرد.تحقیق درباره مفاهیم شناسی قرآن کارساده ای نیست وافراد باید صاحب تخصص های گوناگونی باشند. و بصورت گروهی کارکنند . مفهوم شناسی قرآن بعد ازآشنائی علوم ادبی و منطقی وفلسفی و عرفانی و تاریخی وفقهی و غیره برای محققین حاصل می شود. تازه این بررسی نقش یک کلمه و مفهوم درقرآن است ؛ حال آنکه اگرما خواستیم نقش مفهوم یک جمله و یا چند جمله و یا یک آیه و یا یک سوره را نسبت به یک جمله و یا چند جمله و یا یک آیه ویا یک سوره دیگربررسی کنیم ؛ ببینید چه نیروی انسانی دانشمند و چه سرمایه مالی هنگفت و چه تکنولوژی(ابررایانه) و امکانات نرم افزاری و علمی و سخت افزاری نیاز است. ولی به هرحال کاری است که باید درآینده نزدیک انشاء الله بشود.

8-قران را می توان مثل قطعات متنوع هندسی (Magnets game) فرض کرد که به بی نهایت اشکال قابل تصوراست اگرشما به یک آجردریک ساختمان بسیاربزرگ و چند هکتاری توجه کنید و نقش این آجردرکل مجموعه را بررسی کنید یک تصورمفهومی بدست آورده اید که جایگاه ومعنای آن

را درمنظومه این ساختمان به شما نشان می دهد و تصور بود ونبود آن دراین منظومه به کل آن می تواند کمک کند و یا آسیب برساند. پس باید درنظرداشت هریک ازکلمات قرآن مفهومی دربردارد که باتمام کلمات و جملات قرآن ارتباط دارد ارتباطی که درطول تاریخ تفسیرقرآن کشف نشده است . و ازاین مبنا استنتاجات بسیاری می توان استخراج کرد که درلابلای بعضی از تفاسیرآمده است.

9-البته شاید بتوان گفت مفاهیم قرآن یک رشته جدید در علوم و معارف قرآن است و مربوط به دوران معاصر است زیراکه بسیاری از علوم در حدود نیم قرن جدید تحولات جدی بخود گرفته اند. با استفاده ازابزارو امکانات جدید بویژه رایانه وبرنامه ریزی برای آن می توان به این علم دسترسی پیدا کرد. این علم بصورت رسمی هنوزوارد حوزه و دانشگاه نشده است و مطالب آن بصورت گسیخته درضمن مطالب دیگربیان می شود. هراستادی با توجه به شناخت نسبی خود از آن بحث می کند وبسیاری آن را بعنوان یک علم قرآنی نه می شناسند و نه قبول دارند. اینجانب بعد ازحدود سی سال آشنائی با علوم دینی و اسلامی وقرآنی و بعد تمرکزبرروی این موضوع (علم مفاهیم شناسی قرآن) وکشف آن در تفسیرشریف راهنما به این امرخطیرنائل شدم و خداوند رحیم افق نوردیدن آن را بمن نشان داد. و این چیزی بود که بصورت متفاوت در بعضی مکتوبات قرآنی با آن برخورد می کردم که خود داستانهای زیبا و دلنشینی دارد. خیلی دوست داشتم با قرآن مانوس باشم و روزانه چندین نوبت تلاوت داشته باشم ولی بعضی از مواقع یک کلمه و یا یک جمله قرآن و

نقش آن درکل قرآن فکرودل من را بخودش مشغول می کرد و ساعتها و روزها وقت مرا می گرفت و رهایم نمی کرد ؛ نمی توانستم از آن مفهوم کلمه و جمله و آیه دلم را جدا بکنم ؛ هرلحظه و زمانی که می گذشت رخ جدیدی از آن برایم کشف می شد ولی همیشه دوست داشتم یک راهی پیدا کنم که آن را به صورت علمی درمعرض دیگران قراردهم ؛ ولی عظمت کارونداشتن ابزار و امکانات لازم من را از آن باز می داشت تا اینکه این توفیق نسبی برایم حاصل شد. و برای همین همیشه درحیرتم که قلب مقدس اشرف و اکرم واعظم انبیاء یعنی حضرت محمد مصطفی (ص) چگونه این حجم با عظمت معنوی را درسینه مبارکشان داشتند و آن را حمل می کردنند. آری این کلمات و آیات الهی است که بی نهایت بارقابل استناد و استدلال و فیض جاری است و هنرنمائی می کند.کاری که ازعهده هیچ مجموعه و دستگاه علمی برنمی آید. کاریکه من انجام داده ام کاری است که اصل زحمت آن را دانشمندان اسلامی درتفسیرقیم راهنما انجام داد ه اند و من فقط آن را دیده و استخراج و تالیف کرد ه ام ؛ هرچند که قبل ازمن به این صورت کسی انجام نداده است.

10-ازخوبیهای علم دردوران جدید این است که آنچه را درتصورذهن و یا کشف دل و یا توهم و یا خیال بود امروز می توان بصورت علم درآورد و به معرض نمایش و عموم گذاشت . شما نگاه کنید در زمان ما مسائلی حتی مثل طی الارض و روی آب راه رفتن ونامرئی شدن

و صدها نمونه از این دست به صورت علمی دسته بندی و طبقه بندی شده است. چه برسد به علومی که ازقواعد و ضوابط مثل تفسیرقرآن برخورداراست.

11- بسیاری ازتفاسیر که دردوران قدیم نوشته شده است درمحدوده علم آموزی ودانش یک فرد و بسته به نوع کتابهای تفسیری و امکاناتی که دراختیارداشته و گرایش و هدفی که داشته است.درصورتیکه درزمان معاصرباید ازنوشتن تکراری و بیهوده این تفاسیرخوداری کرد و زیرنظرمجموعه ای ازاساتید ، تفسیرهمه جانبه نوشت.وحوزهای پژوهشی عظیمی به این امرمهم اختصاص یابد. امید است درآینده حوزه های علمی بزرگ و دانشگاههای بزرگ قرآنی درراستای آموزش و پژوهش های قرآنی بیش ازآن چیزی که امروزوجود دارد تاسیس شود.

12- داشتن روش هدفمند و اصولی و رعایت آن درطول نگارش تفاسیرازنکات مهمی است که مفسرین باید رعایت کنند. زیرا مفسرین بزرگ قرآن بعضی ازموارد یک مفهوم را دریک جای قرآن به یک معنا گرفته اند و درجاهای دیگرقرآن از آن عدول کرده اند مثل آن است که یک جا در قرآن ما کلمه( صلوهَ) را به این شکل و درجاهای دیگرقرآن بصورت (صلاهَ) بنویسیم. اگرما توانستیم به معنای واقعی و مفهوم (روح) یا (امر) یا (امام) و ....درقرآن برسیم باید بااین ملاک واحد درکل قرآن به تحقیق بپردازیم.

13-اگرخواستیم عظمت قرآن را درنظربگیریم باید اینطورتصورکرد که تمام عالم هستی دو بارتکرار شده است یکباربصورت عینی درعالم خارج و یکباربصورت مکتوب به صورت قرآن و اگرگفته عرفاء را به آن اضافه کنیم به این صورت استکه وجود انسان قرآنی (کامل) دو چهره دارد یکی به صورت عینی یعنی جهان خارج و دیگری بصورت مکتوب یعنی قرآن.

14-قرآن كريم در آيه ى بيست

و يكم سوره ى حجر به سرچشمه و منبع موجودات و نزول معيّن آنها اشاره كرده، مى فرمايد:

( وَ إِن مِّن شَىْ ءٍ إِلَّا عِندَنَا خَزَآئِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ)

و هيچ چيزى نيست جز آن كه منابعش نزد ماست؛ و [لى] جز به اندازه معيّن آن را فرو نمى فرستيم.

«خزائن» در اصل به معناى حفظ و نگه دارى چيزى است و در اصطلاح به معناى محلى است كه افراد، اموالشان را در آن گردآورى و حفظ مى كنند.

اين مفهوم در مورد انسان ها صادق است كه قدرت محدود دارند و نمى توانند در هر عصرى همه چيز را فراهم كنند، اما در مورد خدا تصور نمى شود.

پس خزاين الهى، يا به معناى «مقدورات الهى» است؛ يعنى همه چيز در منبع قدرت الهى جمع است و هر وقت بخواهد هر مقدار كه لازم باشد ايجاد مى كند و يا به معناى مجموعه ى امورى است كه در عالم هستى و جهانِ ماده وجود دارند؛ مثل عناصر و اسباب، كه در اين مجموعه همه چيز فراوان است، اما هر موجود خاص آن به صورت محدود ايجاد مى شود.

قرآن خداوند نیز ازهمین سنخ است که متصل به دریای بی کرانه وجود خداوند است و هروقت خداوند بخواهد مقداری از معنای آن را برای ما ایجاد می کند . و چهره کامل آن درزمان حکومت حضرت ولی عصر(عج) ظهور می کند. انشاء الله.

15- قرآن كريم در آيه ى چهل و يكم سوره ى بقره با اشاره به رابطه ى قرآن با كتب آسمانى پيشين، چهار فرمان در مورد پاس داشت قرآن مى دهد و مى فرمايد:

( وَآمِنُوْا بِمَا أَنْزَلْتُ مُصَدِّقاً لِمَا مَعَكُمْ وَلَا تَكُونُوا أَوَّلَ كَافِرٍ بِهِ وَلَا تَشْتَرُوا بِآيَاتِي ثَمَناً قَلِيلًا وَإِيَّايَ فَاتَّقُونِ)

و به

آنچه فرو فرستادم (/ قرآن) ايمان آوريد، در حالى كه مؤيد چيزى است كه با شماست. و نخستين انكار كننده آن نباشيد؛ و بهاى اندك را با آيات من مبادله نكنيد؛ و تنها (از عذاب) من (خودتان) را حفظ كنيد.

خداوند می فرماید قرآن را ارزان نفروشید قدروقیمت وعظمت آن را دریابید و برای رسیدن به آن بهای لازم را بپردازید. هرآیه قرآن مثل عروسی بلند مرتبه ای است که تا بهای آن پرداخته نشود رخ نمی نماید بعضی ازموارد این بهاء به قیمت جان و حقیقت انسان است . کسانیکه خادم قرآن هستند باید همیشه این را مد نظرداشته باشند.

عروس حضرت قرآن نقاب آن گه براندازدكه دارالملك ايمان را مجرد يابد از غوغا

(سنائی)

-

16- دراین قسمت برای اینکه وظیفه ما نسبت به قرآن مشخص شود سخن رهبرعظیم الشان انقلاب اسلامی دردنیای معاصرحضرت امام خمینی(ره) را می آورم: (جلد بیستم صحیفه امام خمینی(ره)- صفحه 91 تا 93- پيام به مردم زائران بيت الله الحرام به مناسبت ايام حج "مهجوريت حج ابراهيمي "):

(از انس با قرآن كريم ، اين صحيفه الهي و كتاب هدايت ، غفلت نورزند كه مسلمانان هر چه دارند و خواهند داشت در طول تاريخ گذشته و آينده ازبركات سرشار اين كتاب مقدس است . و از همين فرصت از تمامي علماي اعلام و فرزندان قرآن و دانشمندان ارجمند تقاضا دارم كه از كتاب مقدسي كه تبيان كل شي ءاست و صادر از مقام جمع الهي به قلب نور اول و ظهور جمع الجمع تابيده است ، غفلت نفرمايند. اين كتاب آسماني - الهي كه صورت عيني و كتبي جميع اسما و صفات و آيات

وبينات است و از مقامات غيبي آن دست ما كوتاه است و جز وجود اقدس جامع من خوطب به از اسرار آن كسي آگاه نيست و به بركت آن ذات مقدس و به تعليم او خلص اولياي عظام دريافت آن نموده اند و به بركت مجاهدات و رياضتهاي قلبيه ، خلص اهل معرفت به پرتوي از آن به قدر استعداد و مراتب سير بهره مند شده اند و اكنون صورت كتبي آن ،كه به لسان وحي بعد از نزول از مراحل و مراتب ، بي كم و كاست و بدون يك حرف كم وزياد به دست ما افتاده است ، خداي نخواسته مباد كه مهجور شود و گر چه ابعاد مختلفه آن و در هر بعد مراحل و مراتب آن از دسترس بشر عادي دور است لكن به اندازه علم ومعرفت و استعدادهاي اهل معرفت و تحقيق در رشته هاي مختلف ، به بيانها و زبانهاي متفاوت نزديك به فهم از اين خزينه لايتناهاي عرفان الهي و بحر مواج كشف محمدي -صلي الله عليه و آله و سلم - بهره هايي بردارند و به ديگران بدهند و اهل فلسفه و برهان بابررسي رموزي كه خاص اين كتاب الهي است و با اشارات از آن مسائل عميق گذشته ،براهين فلسفه الهي را كشف و حل كرده ، در دسترس اهلش قرار دهند. و وارستگان صاحب آداب قلبي و مراقبات باطني رشحه و جرعه اي از آنچه قلب عوالم از "ادبني ربي " دريافت فرموده ، براي تشنگان اين كوثر به هديه آورند و آنان را مودب به آداب الله تا حد ميسور نمايند. و متقيان تشنه

هدايت بارقه اي از آنچه به نور تقوا از اين سرچشمه جوشان هدي للمتقين هدايت يافته اند، براي عاشقان سوخته هدايت الله به ارمغان آورند. و بالاخره هر طايفه اي از علماي اعلام و دانشمندان معظم به بعدي از ابعاد الهي اين كتاب مقدس دامن به كمر زده و قلم به دست گرفته و آرزوي عاشقان قرآن رابرآورند و در ابعاد سياسي ، اجتماعي ، اقتصادي ، نظامي ، فرهنگي و جنگ و صلح قرآن وقت صرف فرمايند تا معلوم شود اين كتاب سرچشمه همه چيز است ؛ از عرفان و فلسفه تاادب و سياست ، تا بيخبران نگويند عرفان و فلسفه بافته ها و تخيلاتي بيش نيست ورياضت و سير و سلوك كار درويشان قلندر است ، يا اسلام به سياست و حكومت و اداره كشور چه كار دارد كه اين كار سلاطين و روساي جمهور و اهل دنياست . يا اسلام دين صلح و سازش است و حتي از جنگ و جدال با ستمكاران بري است . و به سر قرآن آن آورند كه كليساي جاهل و سياستمداران بازيگر به سر دين مسيح عظيم الشان آوردند.

هان اي حوزه هاي علميه و دانشگاههاي اهل تحقيق ! بپاخيزيد و قرآن كريم را ازشرجاهلان متنسك و عالمان متهتك كه از روي علم و عمد به قرآن و اسلام تاخته ومي تازند، نجات دهيد. و اينجانب از روي جد، نه تعارف معمولي ، مي گويم از عمر به بادرفته خود در راه اشتباه و جهالت تاسف دارم . و شما اي فرزندان برومند اسلام ! حوزه ها ودانشگاهها را از توجه به شئونات قرآن و ابعاد بسيار

مختلف آن بيدار كنيد. تدريس قرآن در هر رشته اي از آن را محط نظر و مقصد اعلاي خود قرار دهيد. مبادا خداي ناخواسته در آخر عمر كه ضعف پيري بر شما هجوم كرد از كرده ها پشيمان و تاسف برايام جواني بخوريد همچون نويسنده .

بايد بدانيم حكمت آنكه اين كتاب جاويد ابدي كه براي راهنمايي بشر به هر رنگ و مليت و در هر قطب و قطر، تا قيام ساعت نازل گرديده است ، آن است كه مسائل مهم حياتي را چه در معنويات و چه در نظام ملكي زنده نگه دارد و بفهماند كه مسائل اين كتاب براي يك عصر و يك ناحيه نيست . )

17- منطق شيوه ي تفكر صحيح را مي آموزد حال اگر كسي بخواهد انديشه ها و تفكرات خود را به ديگري منتقل كند. يعني بخواهد از آنچه در ذهن خودش مي گذرد ديگري را آگاه سازد ناچار از سخن استفاده مي كند، يعني الفاظ را براي افاده ي مقصود خود به كار مي برد.

مردم عادي چنين مي پندارند كه انسان نخست مي انديشند سپس انديشه هاي خود را در قالب الفاظ بر زبان مي آورد. اما با كمي دقت نظر معلوم مي شود كه اساساً تفكر بدون استعمال الفاظ امكان پذير نيست. حتي وقتي كه آدمي لب را از سخن فروبسته و به انديشه فرورفته باشد، باز در واقع با يك سلسله الفاظ مخيّل به تفكر مي پردازد و به قول حكما، گويي با خود «حديث نفس» يا نجوا مي كند، به همين جهت است كه تفكر و تعقل را نطق باطن مي نامند (در مقابل

نطق ظاهر كه با الفاظ مسموع انجام مي يابد) پرورش ذهني و فكري آدمي و از قوه به فعل درآوردن استعدادهاي معرفتي او جز به كار بردن لفظ امكان پذير نيست. پس زبان اولاً توأم و همراه با انديشه هاي دروني آدمي است. ثانياً موجب انتقال دانش و فرهنگ و تمدن به ديگران است و آموزش و پرورش بدون استعانت از آن امكانپذير نيست. همين نياز مبرم آدمي به زبان موجب شده است كه به وضع الفاظ بپردازد و در برابر هر معنايي لفظي را كه نمايانگر آن معني باشد قرار دهد.

چنانكه معلوم است هر لفظ مسموع صوتي است كه در هوا پخش مي شود و به سرعت محو مي گردد. يعني علامتي است فرار و ناپايدار كه عمرآن لحظه اي بيش نيست و فقط هنگام رويارويي با ديگران بكار مي رود. اما آدمي مايل است افكار و انديشه ها و خواسته هاي خود را به مكانهاي دور دست و به آيندگان و كساني كه با او روياروي نيستند نيز برساند. به همين جهت به وضع الفاظ بسنده نكرده و يك سلسله علايم ديگر نيز وضع كرده كه همان خط يا علايم مكتوب يا الفباست. علايمي به مراتب پايدارتر و ثابت تر از الفاظ، اين علائم مكتوب را نشان و دال بر الفاظ قرار داده است.

بنابراين علايم مكتوب يا خط يا وجود كتبي دلالت بر حفظ، يعني اصوات معين ، دارد. به عبارت مختصرتر وجود كتبي دال بر وجود لفظي است ، همانطور كه وجود لفظي دال بر معناي ذهني است و معناي ذهني دال بر شيء خارجي.

وجود كتبي (علايم كتبي يا خطي ) –

وجود لفظي ( علايم ملفوظ يعني اصواتي كه با اتكاء به مخارج حروف از دهان خارج مي شود) – وجود ذهني (معني ذهني يا صورت ذهني) – وجود عيني (وجود خارجي يا شي خارجي)

به عبارت موجزتر شيء داراي چهار نحوه وجود است. وجود عيني و وجود ذهني و وجود لفظي و وجود كتبي . از آنجا كه نقش الفاظ در تفكرات آدمي تا اين درجه است. منطق دانان در آغاز منطق مبحثي را نيز به الفاظ اختصاص مي دهند و البته بحث آنها از الفاظ بحثي است بسيار كلي به نحوي كه كم و بيش شامل همه زبانها مي شود. بر خلاف بحث علماي دستورزبان كه اختصاص بزباني معين دارد.(علم منطق – رشته های نظری و علوم انسانی و معارف اسلامی)

براین اساس وجود لفظی و کتبی را اعتباری و وجود ذهنی و عینی را حقیقی می دانند.

اگربراین مبنا به قرآن رانگاه کنیم؛ فعالیتهای علمی و قرآنی ما ازچهارحالت خارج نیست:

الف-وجود لفظی قرآن که شامل روخوانی ؛ روان خوانی ؛ تندخوانی؛ صوت ولحن؛ علم تجوید ؛ انواع قرائات قرآنی؛ حفظ ظاهری قرآن؛و تمام فعالیتهائی که دراین حوزه لفظی قرآن می شود.

ب-وجود کتبی قرآن که شامل انواع رسم الخط ونوشتن قرآن ؛ چاپ قرآن؛ تمام کارهای هنری مربوط به قرآن.

ج-وجود ذهنی قرآن یعنی آنچه درذهن مردم مسلمان یا جامعه بشری یا مفسرومحقق قرآن وجود داردو بر روی آن تدبرو تفکرمی کند و آن را نشر وارائه می دهد.و شامل تمام تفاسیر و معارف و علوم قرآنی می شود.

د-وجود عینی قرآن که به دوصورت جلوه می کند یا بصورت فردی که دریک انسان قرآنی درخارج مصداق پیدا می

کند و حقیقی ترین آن امام معصوم است که واقعیت قرآن و مظهرعینی کامل قرآن درعالم خارج است و قرآن ناطق است و درزمان ما حضرت امام ولی عصر(عج) می باشد ویا بصورت جمعی تجلی و ظهورپیدا می کند که جامعه اسلامی و قرآنی و حکومت اسلامی مهدویت است که انشاء الله درآینده ما شاهد و عامل آن خواهیم بود.

به هرحال هرکس که عالم وخادم قرآن باشد بصورت حصرعقلی ازیکی ازاین چهارقسم خارج نیست ؛ و کسیکه درحوزه علم مفاهیم شناسی قرآن فعالیت و تحقیق و مطالعه می کند دربخش سوم (وجود ذهنی) جایگاه می یابد ووقتی درعرصه نشرمکتوب می پردازد درجایگاه دوم (وجود کتبی) فعال است.

اگربخواهیم توضیح مفصل دهیم که علم مفاهیم قرآن شناسی چیست ؟ باید کتابهای مستقلی تالیف گردد ؛ که امیدواریم این مهم درآینده نزدیک انجام گیرد.

17-ما در اینجا براساس امکانات و ابزار و نرم افزارهای علمی بیش ازهزارتا از کلمات قرآن را مفهوم شناسی وبراساس حروف الفبا استخراج کرده ایم ؛ باشد که انشا ء الله در آینده این علم( مفهوم شناسی قرآنی) توسعه لازم را بنماید. از بین تفاسیرتفسیرراهنما را ملاک قرارداده ایم که نسبت به تمام تفسیرهای قرآن بعضی ازاستاندارهای لازم را دارد که می توانید ویژگیهای آن را درمقدمه آن تفسیرشایسته و مهم بخوانید. باید توجه داشت که بعضی ازکلمات مشترک لفظی و بعضی ازآنها مشترک معنوی می باشند ؛ وتعدادی ازکلمات نیز عربی وفارسی می باشد ؛ برای همین کسی که می خواهد مفهومی را بررسی کند لازم است یکدورفهرست کلمات را بررسی کند. . این مجموعه کتاب مفاهیم شناسی قرآن بیشتربرای محققین و پژوهشگران قرآنی

و کسانیکه می خواهند پایان نامه حوزوی و دانشگاهی تالیف کنند ویا علاقه به مباحث عمیق قرآنی هستند می باشد.

حوزه علمیه اصفهان

رسول ملکیان اصفهانی

غاصبان از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{غاصبان}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 145 - 25

25 _ عن أبى عبدالله(ع) فى قوله: {فمن اضطر غير باغ و لاعاد} قال: الباغى الظالم و العادى الغاصب.

از امام صادق(ع) درباره آيه {فمن اضطر غير باغ و لاعاد} روايت شده است: مراد از {باغى}، ستمگر و مراد از {عادى}، غاصب است.

امتحان غاصبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 19 - 6

6 - { ارث } عرصه امتحان الهى است و تصاحب كنندگان ميراث ديگران ، بازنده اين امتحان اند .

إذا ما ابتليه . .. و تأكلون التراث أكلاً لمّا

حشر غاصبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 10 - 10

10 _ مبعوث شدن خورندگان مال يتيمان به ناروا _ در قيامت _ در حالى كه آتش از دهانشان شعله مى كشد .

انّ الّذين ياكلون اموال اليتامى

رسول اللّه (ص): يبعث اناس من قبورهم يوم القيامة تأجّج افواههم ناراً. از آن حضرت سؤال شد اينان چه كسانى هستند؟ فرمود: انّ الّذين ياكلون اموال اليتامى ظلماً ... .

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 225، ح 47 ; نورالثقلين، ج 1، ص 448، ح 76.

محروميت غاصبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 19 - 4

4 - متجاوزان به حقوق ديگران ، گرچه از نعمت و كرم خداوند برخوردار شوند ،

از عزّت و شرافت مندى در نزد او محروم خواهند بود .

نعّمه فيقول ربّى أكرمن . .. كلاّ ... و تأكلون التراث أكلاً لمّا

ناظر بر غاصبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 20 - 9

9 - خداوند در كمين مردم بى توجّه به يتيمان و مسكينان ، غاصب ارث ديگران و دل بسته به ثروت

إنّ ربّك لبالمرصاد . .. بل لاتكرمون اليتيم . و لاتح_ضّون ... و تأكلون ... و تحبّ

غافلان از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{غافلان}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 179 - 15

15 _ ناآگاهان به معارف الهى ، بى خبران واقعى و مردمى غفلت زده اند .

أولئك هم الغفلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 108 - 7

7- كافران دنياگرا ، غافلان واقعى اند .

استحبّوا الحيوة الدنيا . .. الك_فرين ... و أُول_ئك هم الغ_فلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 3 - 1

1- مشركان ، مردمى غافل از مسائل جدى و اصلى زندگى و دل مشغول به امور واهى و بى ارزش

و هم يلعبون . لاهية قلوبهم

{لهو} به معناى چيزى است كه انسان را از كارهاى مهم و سودمند باز دارد (مفردات راغب). توصيف مشركان به اين كه قلبشان به لهو و امور غير مهم مبتلا شده، بيانگر برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 58 - 5

5 - مؤمنان نيك كردار ، گروهى روشن بين و اهل بصيرت

و كافران بدكردار ، گروهى كوردل و غافل اند .

و ما يستوى الأعمى و البصير و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت و لا المسىء

{الأعمى} و {البصير} تمثيلى براى مؤمنان نيك كردار و كافران بد كرداراست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 - 2

2 - فريفتگان زندگى دنيوى ، مردمانى غافل و فاقد معرفت درست نسبت به حقيقت آن

اعلموا أنّما الحيوة الدنيا لعب . .. و تكاثر فى الأمول و الأول_د

امر {اعلموا} بيانگر آن است كه اگر انسان ها، به ماهيت زندگى دنيايى آگاهى درست داشتند، فريب آن نمى خورند و خود را وقف آن نمى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 19 - 3

3 - منافقان ، غافل از ياد خدا و بيگانه با آن

فأنس_هم ذكر اللّه

آرزوى اخروى غافلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 38 - 1

1 - انسان گمراه و غفلت زده ، در روز قيامت گرفتار حسرت و آرزومند عدم همنشينى با عناصر شيطانى گمراه كننده

حتّى إذا جاءنا قال ي_ليت بينى و بينك بعد المشرقين

آسايش غافلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 44 - 9

9 _ عذاب ناگهانى غافلان از خداوند و هشدارهاى او، در اوج شادمانى و رفاه و آسايش

فلما نسوا ما ذكروا به . .. أخذنهم بغتة

اضطراب غافلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 28 - 4

4_ انسان هاى غافل از ياد خدا و ذكر

او ، انسانهايى مضطرب و نگرانند .

ألا بذكر الله تطمئن القلوب

اقرار اخروى غافلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 125 - 6

6 - روى گردانان از ياد خدا ، با حضور در صحنه قيامت ، به ربوبيت خداوند اعتراف خواهند كرد .

قال ربّ

اندوه غافلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 44 - 11

11 _ خدافراموشان، داراى چهره هايى مأيوس و اندوهبار به هنگان نزول عذاب الهى

فلما نسوا به . .. فإذا هم مبلسون

ابلاس به معنى نااميد و متحير شدن است. (قاموس اللغة). ابلاس به حزن و اندوهى گفته مى شود كه از شدت سختى بر كسى عارض شود. (مفردات راغب).

انذار غافلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 39 - 11

11- انذار غافلان و منكران قيامت و بيم دادن آنان از زمينه هاى حسرت در آن از وظايف پيامبر ( ص ) است .

و أنذرهم يوم الحسرة . .. و هم فى غفلة و هم لايؤمنون

اهميت انذار غافلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 39 - 12

12- لزوم انذار و بيدارساختن مردم از غفلت درباره سرنوشت اخروى خويش

و أنذرهم . .. و هم فى غفلة

بى ارزشى غافلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 64 - 6

6 - خوشگذرانان غفلت زده و بى خبر از روز جزا ، هم سنگ ددان و وحوش بيابان در بينش الهى

إذا هم يجئرون

چنان كه گفته شد

{جوار} به زوزه سگ، روباه و گرگ گفته مى شود. تعبير زوزه براى فرياد استغاثه كافران، بيانگر مطلب فوق است.

بينش غلط غافلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 24

24- فكر اولويّت ثروت مندان بر تهيدستان در كسب هدايت ، انديشه اى سخيف و بافته قلب غافلان از ياد خدا است .

و لاتطع من أغفلنا قلبه عن ذكرنا

پرسش اخروى غافلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 125 - 2

2 - غافلان از ياد خدا ، در قيامت شگفت زده و با پرسشى شِكوه آميز از خداوند ، جوياى علت كورى خود خواهند شد .

قال ربّ لم حشرتنى أعمى

تذكر به غافلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 209 - 1

1 - انذارگرى پيامبران ، در جهت تذكر و بيدار ساختن غافلان

لها منذرون . ذكرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 24 - 12

12 - تسبيح مظاهر هستى به درگاه خداوند ، تذكرى به انسان غافل از ياد آفريدگار

لو أنزلنا ه_ذا القرءان على جبل . .. له الأسماء الحسنى يسبّح له ما فى السم_وت و ا

ارتباط اين آيه با آيات پيشين و هماهنگى سياق آنها گوياى اين نكته است كه اگر انسان در غفلت از ياد حق به سر مى برد، همه هستى _ حتى جمادات _ در حال تسبيح حق اند.

تشبيه قلب غافلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 17 -

2

2 - دل هاى غافل از ياد خداوند و بيگانه با كلام او ( قرآن ) ، چونان زمين مرده است .

أن تخشع قلوبهم لذكر اللّه . .. اعلموا أنّ اللّه يحىِ الأرض بعد موتها

تعجب اخروى غافلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 125 - 2،9

2 - غافلان از ياد خدا ، در قيامت شگفت زده و با پرسشى شِكوه آميز از خداوند ، جوياى علت كورى خود خواهند شد .

قال ربّ لم حشرتنى أعمى

9 - غافلان از ياد خدا به هنگام حضور در قيامت ، با هوشمندانه خواندن زندگانى خود در دنيا ، از بسته بودن راه درك و فهم خود شگفت زده خواهند شد . *

قال ربّ لم حشرتنى أعمى و قد كنت بصيرًا

برداشت ياد شده براساس اين احتمال است كه {أعمى} به معناى كور باطن باشد.

حشر غافلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 125 - 3

3 - غافلان از ياد خدا ، پس از حشر در قيامت ، از شناخت راه نجات خويش ناتوان خواهند بود . *

قال ربّ لم حشرتنى أعمى

ممكن است مراد از كورى آگاه نبودن به فضاى موجود در قيامت و يافتن راه چاره براى رهايى از گرفتارى هاى آن باشد. براين اساس، گويندگان {قد كنت بصيراً} خود را كسانى مى دانند كه در دنيا همه چيز را خوب مى فهميدند و انديشه اى عميق داشتند.

رفاه غافلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 44 - 9

9 _ عذاب ناگهانى غافلان از خداوند

و هشدارهاى او، در اوج شادمانى و رفاه و آسايش

فلما نسوا ما ذكروا به . .. أخذنهم بغتة

زمينه هدايت غافلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 76 - 1

1 - بلا ها و گرفتارى هاى دنيوى ، بر اساس مشيت خدا و در جهت تنبه و هدايت غافلان و منحرفان

و لقد أخذن_هم بالعذاب فما استكانوا لربّهم

{أخذ} (مصدر {أخذنا}) به معناى گرفتن ( گرفتار ساختن)است. {إستكانة} (مصدر {استكانوا}) به معناى فروتنى و {تضرع} (مصدر {يتضرعون}) به معناى ناليدن و زارى كردن است.

زيانكارى اخروى غافلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 109 - 1

1- كافران دنياگراى غافل ( مرتدان ) ، بى ترديد در آخرت ورشكسته و زيانكارند .

استحبّوا الحيوة الدنيا . .. القوم الك_فرين ... هم الغ_فلون . لاجرم أنهم فى الأخر

سرزنش اخروى غافلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 22 - 2

2_ مردمان غافل از آخرت ، مورد توبيخ الهى در صحنه قيامت

لقد كنت فى غفلة من ه_ذا

سرور غافلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 44 - 7،9

7 _ خدافراموشان، شادمان از فراوانى نعمت و رفاه و آسايش خويش و غافل از سنت استدراج

فلما نسوا ما ذكروا به فتحنا عليهم أبوب كل شىء حتى إذا فرحوا بما أوتوا

9 _ عذاب ناگهانى غافلان از خداوند و هشدارهاى او، در اوج شادمانى و رفاه و آسايش

فلما نسوا ما ذكروا به . .. أخذنهم بغتة

صفات غافلان

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 28 - 4

4_ انسان هاى غافل از ياد خدا و ذكر او ، انسانهايى مضطرب و نگرانند .

ألا بذكر الله تطمئن القلوب

عبرت ناپذيرى غافلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 37 - 7

7 - نشانه هاى عبرت آموز الهى بر پهنه زمين ، بى تأثير در مردمان غافل و سرمست *

ءاية للذين يخافون العذاب الأليم

اختصاص يافتن {آية} به {للذين يخافون. ..}، بيانگر اين حقيقت است كه اگر مايه هاى ابتدايى معرفت، در درون فرد وجود نداشته باشد و او در غفلت و سرخوشى فرو رفته باشد، از آيات الهى ره به مقصد و مقصود نخواهد برد.

عجز غافلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 125 - 3

3 - غافلان از ياد خدا ، پس از حشر در قيامت ، از شناخت راه نجات خويش ناتوان خواهند بود . *

قال ربّ لم حشرتنى أعمى

ممكن است مراد از كورى آگاه نبودن به فضاى موجود در قيامت و يافتن راه چاره براى رهايى از گرفتارى هاى آن باشد. براين اساس، گويندگان {قد كنت بصيراً} خود را كسانى مى دانند كه در دنيا همه چيز را خوب مى فهميدند و انديشه اى عميق داشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 63 - 2

2 - دل هاى گرفتار غفلت ، ناتوان از درك و پذيرش پيام پيام آوران الهى

بل قلوبهم فى غمرة من ه_ذا

عذاب غافلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 -

انعام - 6 - 44 - 9،11،12

9 _ عذاب ناگهانى غافلان از خداوند و هشدارهاى او، در اوج شادمانى و رفاه و آسايش

فلما نسوا ما ذكروا به . .. أخذنهم بغتة

11 _ خدافراموشان، داراى چهره هايى مأيوس و اندوهبار به هنگان نزول عذاب الهى

فلما نسوا به . .. فإذا هم مبلسون

ابلاس به معنى نااميد و متحير شدن است. (قاموس اللغة). ابلاس به حزن و اندوهى گفته مى شود كه از شدت سختى بر كسى عارض شود. (مفردات راغب).

12 _ برخى از امتهاى گذشته پس از فراموش كردن خدا و هشدارهاى او گرفتار عذاب ناگهانى خداوند شدند.

و لقد أرسلنا إلى أمم من قبلك . .. فلما نسوا ... أخذنهم بغتة فإذا هم مبلسون

عوامل تنبه غافلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 42 - 10

10- كيفر هاى دنيوى ، بيدارباشى براى غافلان است .

و أُحيط بثمره . .. يقول ي_ليتنى لم أُشرك بربّى أحدًا

غافلان از آيات انفسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 23 - 2

2 - كافران ، بى اعتنا به مرگ ، قبر و قيامت خود و بى توجّه به نشانه هاى خدا در خلقت خويش

كلاّ

{كلاّ} مى تواند براى ردع و باز داشتن از توهّمى باشد كه آيات پيشين، زمينه ساز پيدايش آن بود و آن اين كه با وجود زمينه هاى توجّه به خداوند در آفرينش انسان از نطفه تا زمان مرگ و دفن او، ممكن نيست كسى در كفر بماند. {كلاّ} دلالت دارد كه نبايد چنين پنداشت، زيرا افرادى با وجود تمام اين نشانه ها،

بر كفر خود اصرار ورزيدند.

غافلان از آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 7 - 7

7 _ دلخوش بودن به دنيا و آرامش يافتن به آن و غفلت از آيات الهى ، از اوصاف كافران و امرى مذموم و ناپسند

إن الذين . .. و رضوا بالحيوة الدنيا و اطمأنوا بها ... غفلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 23 - 2

2 - كافران ، بى اعتنا به مرگ ، قبر و قيامت خود و بى توجّه به نشانه هاى خدا در خلقت خويش

كلاّ

{كلاّ} مى تواند براى ردع و باز داشتن از توهّمى باشد كه آيات پيشين، زمينه ساز پيدايش آن بود و آن اين كه با وجود زمينه هاى توجّه به خداوند در آفرينش انسان از نطفه تا زمان مرگ و دفن او، ممكن نيست كسى در كفر بماند. {كلاّ} دلالت دارد كه نبايد چنين پنداشت، زيرا افرادى با وجود تمام اين نشانه ها، بر كفر خود اصرار ورزيدند.

غافلان از پاداشهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 95 - 11

11- روى گردانان از تكاليف و تعهدات الهى ، مردمى ناآگاه و بى توجه به پاداش هاى برتر خداوندى اند .

و لاتشتروا بعهد الله . .. إنما عند الله هو خير لكم إن كنتم تعلمون

غافلان از حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 1 - 3

3- مشركان صدراسلام ، از مسأله حسابرسى قيامت ، به طور كلى غافل

مانده و از تأمل و انديشه در نشانه ها و دلايل روشن آن ، روى گردان بودند .

اقترب للناس حسابهم و هم فى غفلة معرضون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه اين سوره، مكى است و مخاطب و مصداق اوّلى {الناس}، مردم مشرك اند.

غافلان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 92 - 1،3

1_ مردم مدين در عصر شعيب ( ع ) ، خداوند را كاملاً به فراموشى سپرده و از شكوه و عزت او غافل بودند .

أرهطى أعزّ عليكم من الله واتخذتموه ورآءكم ظهريًّا

{ظهرىّ} به چيزى گفته مى شود كه آدمى آن را به پشت سر مى اندازد و كنايه از چيز فراموش شده اى است كه اعتنايى به آن نمى شود و از آن جايى كه جمله {اتخذتموه ورآءكم}، (خداوند را پشت سر انداختيد) نيز كنايه از {خدا را فراموش كرديد} مى باشد، كلمه {ظهريّاً} حال مؤكده خواهد بود.

3_ شعيب ( ع ) مردم مدين را به خاطر غفلت از خدا و رعايت نكردن جانب او ، توبيخ و سرزنش كرد .

أرهطى أعزّ عليكم من الله واتخذتموه ورآءكم ظهريًّا

استفهام در جمله {أرهطى . ..} انكار توبيخى است.

غافلان از قبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 23 - 2

2 - كافران ، بى اعتنا به مرگ ، قبر و قيامت خود و بى توجّه به نشانه هاى خدا در خلقت خويش

كلاّ

{كلاّ} مى تواند براى ردع و باز داشتن از توهّمى باشد كه آيات پيشين، زمينه ساز پيدايش آن بود و آن اين

كه با وجود زمينه هاى توجّه به خداوند در آفرينش انسان از نطفه تا زمان مرگ و دفن او، ممكن نيست كسى در كفر بماند. {كلاّ} دلالت دارد كه نبايد چنين پنداشت، زيرا افرادى با وجود تمام اين نشانه ها، بر كفر خود اصرار ورزيدند.

غافلان از قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 48 - 10

10- غفلت از رستاخيز و تصوّر عدم برپايى قيامت ، آفت فراگير مشركان است .

بل زعمتم ألّن نجعل لكم موعدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 8 - 11

11 - سرپيچى كنندگان از پيام وحى و روى گردانان از ياد قيامت ، ظالم و ستمگرند .

و كذلك أوحينا . .. و تنذر يوم الجمع ... و الظ_لمون ما لهم من ولىّ و لانصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 66 - 4

4 - ستم پيشگان و دين ستيزان ، غفلت زدگان از ياد قيامت اند .

فويل للذين ظلموا . .. هل ينظرون إلاّ الساعة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 23 - 2

2 - كافران ، بى اعتنا به مرگ ، قبر و قيامت خود و بى توجّه به نشانه هاى خدا در خلقت خويش

كلاّ

{كلاّ} مى تواند براى ردع و باز داشتن از توهّمى باشد كه آيات پيشين، زمينه ساز پيدايش آن بود و آن اين كه با وجود زمينه هاى توجّه به خداوند در آفرينش انسان از نطفه تا زمان مرگ و دفن او، ممكن نيست

كسى در كفر بماند. {كلاّ} دلالت دارد كه نبايد چنين پنداشت، زيرا افرادى با وجود تمام اين نشانه ها، بر كفر خود اصرار ورزيدند.

غافلان از مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 23 - 2

2 - كافران ، بى اعتنا به مرگ ، قبر و قيامت خود و بى توجّه به نشانه هاى خدا در خلقت خويش

كلاّ

{كلاّ} مى تواند براى ردع و باز داشتن از توهّمى باشد كه آيات پيشين، زمينه ساز پيدايش آن بود و آن اين كه با وجود زمينه هاى توجّه به خداوند در آفرينش انسان از نطفه تا زمان مرگ و دفن او، ممكن نيست كسى در كفر بماند. {كلاّ} دلالت دارد كه نبايد چنين پنداشت، زيرا افرادى با وجود تمام اين نشانه ها، بر كفر خود اصرار ورزيدند.

فرجام غافلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 20 - 2

2 - دوزخ ، فرجام نهايى فاسقان و غافلان از ياد خدا و خويش

و لاتكونوا كالذين نسوا اللّه . .. أُول_ئك هم الف_سقون. لايستوى أصح_ب النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 9 - 8

8 - دلبستگان به مال و اولاد ، غافل از ياد خدا و داراى فرجامى خسارت بار

و من يفعل ذلك فأُول_ئك هم الخ_سرون

فسق غافلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 19 - 7

7 - غافلان از خدا و خويش ، همان فاسقان واقعى و پرده دران حريم ارزش هايند .

و لاتكونوا كالذين نسوا اللّه

فأنسيهم أنفسهم أُول_ئك هم الف_سقون

كورى اخروى غافلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 124 - 5

5 - روى گردانان از هدايت الهى و ياد او ، در صحنه قيامت ، نابينا محشور خواهند شد .

و من أعرض عن ذكرى . .. و نحشره يوم القي_مة أعمى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 125 - 1،2

1 - روى گردانان از هدايت و ياد خدا ، در قيامت نابينا برانگيخته خواهند شد .

قال ربّ لم حشرتنى أعمى

2 - غافلان از ياد خدا ، در قيامت شگفت زده و با پرسشى شِكوه آميز از خداوند ، جوياى علت كورى خود خواهند شد .

قال ربّ لم حشرتنى أعمى

كورى اخروى غافلان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 124 - 10

10 - زندگانى دشوار ، اثر طبيعى روى گردانى از ياد خدا و نابينايى در قيامت ، مجازات و كيفر الهى آن است .

فإنّ له معيشة ضنكًا و نحشره يوم القي_مة أعمى

تفاوت در تعبير {فإنّ له. ..} و {نحشره ...} _ كه دومى به خداوند نسبت داده شده است و اولى بر نفسِ عمل متفرع گرديده_ ممكن است به مطلب ياد شده اشاره داشته باشد.

كورى غافلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 125 - 14

14 - ژرف انديشى هاى همراه با غفلت از ياد خدا ، در حقيقت كورى وبى بصيرتى است .

لم حشرتنى أعمى و قد كنت بصيرًا

كورى در قيامت، نماى واقعيت شخص

در دنيا است; يعنى، هر چند او خود را داراى بصيرت مى داند، اما در حقيقت فاقد بصيرت است.

گلايه اخروى غافلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 125 - 2

2 - غافلان از ياد خدا ، در قيامت شگفت زده و با پرسشى شِكوه آميز از خداوند ، جوياى علت كورى خود خواهند شد .

قال ربّ لم حشرتنى أعمى

گمراهى غافلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 43 - 10

10 - خدافراموشان ، گرفتار بيراهه ها و راه هاى پرپيچ و خم در زندگى معنوى و اعتقادى خويش

و من يعش عن ذكر الرحم_ن . .. إنّك على صرط مستقيم

آيات پيشين، در ارتباط با اعراض كنندگان از ياد خدا بود و جمله {إنّك على صراط مستقيم} تعريضى است به آنان كه شما از راه مستقيم به دوريد.

محروميت غافلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 23 - 19

19 - سنگدلان غافل از خدا ، محروم از هدايت اند .

فويل للق_سية قلوبهم من ذكر اللّه . .. و من يضلل اللّه فما له من هاد

مقصود از {من يضلل اللّه. ..} همان سنگدلان از خدا غافل هستند كه در آيه قبل، از آن سخن به ميان آمد (فويل للقاسية قلوبهم من ذكر اللّه...).

منشأ حشر غافلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 124 - 9

9 - برپايى قيامت و احضار غافلان از ياد خدا در آن ، به دست خداوند و اراده او است .

و

نحشره يوم القي_مة أعمى

نگرانى غافلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 28 - 4

4_ انسان هاى غافل از ياد خدا و ذكر او ، انسانهايى مضطرب و نگرانند .

ألا بذكر الله تطمئن القلوب

نماز غافلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 6 - 7

7 - نماز رياكارانه ، نماز غافلان است .

الذين هم عن صلاتهم ساهون . الذين هم يراءون

ويژگيهاى غافلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 44 - 5

5 - بيدار شدن انسان هاى غافل ، پس از گرفتار شدن به سرنوشت شوم رفتار خويش

فستذكرون ما أقول لكم

هشدار به غافلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 66 - 1

1 - هشدار الهى به ستم پيشگان غافل ، از وقوع ناگهانى قيامت

هل ينظرون إلاّ الساعة أن تأتيهم بغتة و هم لايشعرون

يأس غافلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 44 - 11

11 _ خدافراموشان، داراى چهره هايى مأيوس و اندوهبار به هنگان نزول عذاب الهى

فلما نسوا به . .. فإذا هم مبلسون

ابلاس به معنى نااميد و متحير شدن است. (قاموس اللغة). ابلاس به حزن و اندوهى گفته مى شود كه از شدت سختى بر كسى عارض شود. (مفردات راغب).

غبطه از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

غبطه

غبطه ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 88 - 6

6- چشم دوختن و غبطه خوردن به مال و منال دنيا ، امرى نكوهيده

و ناپسند

لاتمدّنّ عينيك إلى ما متّعنا به أزوجًا منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 131 - 5

5 - چشم دوختن و غبطه خوردن بر مال و منال دنياداران ، امرى نكوهيده ونارو است .

و لاتمدّنّ عينيك إلى ما متّعنا به أزوجًا منهم

غذا از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

غذا

امتناع مهمان از غذا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 28 - 3

3 - امتناع ميهمان از خوردن غذاى صاحب خانه ، امرى منفى و نگران كننده در فرهنگ مردم عصر ابراهيم ( ع ) *

قال ألا تأكلون . فأوجس منهم خيفة

نگران شدن ابراهيم(ع)، نشانگر اين است كه از نظر مردم عصر آن حضرت، نخوردن غذا به منزله تهديد به حساب مى آمده است.

اهميت غذا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 6 - 4

4- غذا و پوشاك ، نيازى مقدم بر زيبايى خواص و جمال طلبى است . *

لكم فيها دفءٌ و من_فع و منها تأكلون . و لكم فيها جمال حين تريحون و حين تسرحون

با توجه به اينكه حيوانات هم باعث جمال و هم تأمين كننده غذا و پوشاكند، تقدّم ذكرى لباس و غذا در مقام امتنان، ممكن است اشاره به مطلب فوق داشته باشد.

صرف غذا در خانه محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 53 - 6،10،15،16،24

6 - مؤمنان ، در صورتى كه وارد خانه پيامبر ( ص ) شدند ، نبايد منتظر صرف غذا در آنجا باشند .

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتدخلوا بيوت النبىّ إلاّ

أن يؤذن لكم إلى طعام غير ن_ظرين إ

{إناء} در لغت به معناى {وقت و ساعت} است (مفردات راغب). مراد از {غير ناظرين إناه} منتظر بودن براى فرارسيدن وقت غذا است.

10 - مؤمنان ، موظف بودند پس از صرف غذا در ميهمانى پيامبر ( ص ) ، از خانه آن حضرت پراكنده شوند .

فإذا طعمتم فانتشروا

15 - ميهمانان پيامبر ( ص ) پس از صرف غذا ، نبايد به انتظار گفت وگو با اهل خانه آن حضرت ، مجلس را طولانى مى كردند .

فانتشروا و لامستئنسين لحديث

برداشت بالا، بنابراين احتمال است كه سرگرم شدن به گفت وگو، مربوط به اهل خانه باشد و نه گفت وگو با هم. لازم به ذكر است كه فراز {و إذا سألتموهنّ...} مؤيد اين برداشت است.

16 - وارد شدن بدون اجازه به خانه پيامبر ( ص ) و به انتظار غذا نشستن بدون دعوت قبلى ، موجب اذيت آن حضرت بود و بايد از آن پرهيز مى شد .

لاتدخلوا بيوت النبىّ إلاّ أن يؤذن لكم إلى طعام غير نظرين إنيه و ل_كن إذا دعيتم ف

برداشت بالا بنابراين احتمال است كه مشاراليه {ذلكم} نهى {لاتدخلوا} و {غير ناظرين} باشد.

24 - فرمان به خروج از خانه پيامبر ( ص ) پس از صرف غذا ، سخن و فرمان حق است .

فإذا طعمتم فانتشروا و لامستئنسين لحديث إنّ ذلكم كان يؤذى النبىّ فيستحيى منكم و ا

غذا در معبد قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 91 - 3

3 - وجود غذا در بتكده ، به هنگام رفتن مردم از شهر و آمدن ابراهيم (

ع ) به آن بتكده

فراغ إلى ءالهتهم فقال ألا تأكلون

پرسش استهزاآميز ابراهيم(ع) از بت ها براى غذا خوردن، مى رساند كه در محل معبودهاى مشركان، غذا وجود داشت. گفتنى است كه در تاريخ آمده است: مشركان غذاهايى را براى متبرك شدن نزد بت ها مى گذاشتند كه اين موضوع، مى تواند مؤيد برداشت بالا باشد.

كمبود غذا در بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 160 - 6

6 _ قوم موسى پس از عبور از دريا به كمبود آب و غذا مبتلا شدند .

إذ استسقه قومه . .. و أنزلنا عليهم المن و السلوى

ملائكه و غذا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 70 - 6

6_ فرشتگان ، از غذا هاى مادى تناول نمى كنند .

فلما رءآ أيديهم لاتصل إليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 28 - 6

6 - ملائكه ، بى نياز از خوردن غذا ، حتى در صورت تجسم به شكل بشر

قال ألا تأكلون . .. قالوا لاتخف

از آيه شريفه استفاده مى شود كه ملائكه سرانجام از غذاى ابراهيم(ع) نخوردند، هر چند شكل بشرى يافته بودند.

نعمت غذا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 4 - 16

16 - برخوردارى از غذا و امنيت ، نعمتى است كه سپاس آن ، تنها عبادت خداوند است .

فليعبدوا ربّ ه_ذا البيت . الذى أطعمهم من جوع و ءامنهم من خوف

نياز به غذا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17

- زخرف - 43 - 71 - 5

5 - انسان ، در بهشت به خوردن و آشاميدن نياز دارد و از آن لذت مى برد .

يطاف عليهم بصحاف من ذهب و أكواب

غرايز از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

غرايز

اعتدال در غرايز جنسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 39 - 15

15 _ كنترل تمايلات جنسى ، مورد ستايش خداوند

سيّداً و حصوراً

امام باقر (ع): {وسيدّاً و حصوراً} الحصور الّذى يأبى النساء.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 172، ح 45; مجمع البيان، ج 2، ص 742.

تعديل غرايز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 37 - 10

10- كنترل طبايع و غرايز انسانى ، امرى ممكن است .

خلق الإنس_ن من عجل . .. فلاتستعجلون

از اين كه خداوند از شتاب نهى نموده است، استفاده مى شود كه قدرت بر كنترل شتابزدگى، در انسان موجود است.

عوامل تعديل غرايز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 22 - 4

4 - نماز و ياد خدا ، تعديل كننده غرايز و مانع خُلق و خوى ناپسند است .

إنّ الإنس_ن خلق هلوعًا . .. إلاّ المصلّين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 24 - 4

4 - انفاق و اختصاص دادن مقدار معيّنى از اموال خويش به نيازمندان جامعه ، تعديل كننده غرايز و تأثيرگذار در اخلاق بشر ( حرص ، بخل ، ناشكيبايى و . . . )

إنّ الإنس_ن خلق هلوعًا . .. إلاّ المصلّين ... و الذين فى أمولهم حقّ معلوم

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 26 - 2

2 - اعتقاد به روز جزا ، تعديل كننده غرايز و تأثيرگذار در خُلق و خوى بشر ( حرص ، بخل ، ناشكيبايى و . . . )

إنّ الإنس_ن خلق هلوعًا . .. إلاّ المصلّين ... و الذين يصدّقون بيوم الدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 27 - 2

2 - هراس و نگرانى از عذاب الهى ، تعديل كننده غرايز و تأثيرگذار در خلق و خوى بشر ( حرص ، بخل ، ناشكيبايى و . . . )

إنّ الإنس_ن خلق هلوعًا . .. إلاّ المصلّين ... و الذين هم من عذاب ربّهم مشفقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 29 - 2

2 - تأثير پاكدامنى و دورى از آلودگى هاى جنسى ، در تعديل غرايز و تأثيرگذار در خلق و خوى بشر ( بخل ، آزمندى ، ناشكيبايى و . . . )

إنّ الإنس_ن خلق هلوعًا . .. إلاّ ... و الذين هم لفروجهم ح_فظون

غرايز آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 121 - 13

13 - آدم و حوا ( ع ) ، به طور غريزى يا از روى عادت به پوشاندن عورت _ حتى از همسر خويش _ ملتزم بودند .

و طفقا يخصفان عليهما من ورق الجنّة

غرايز انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 134 - 4

4 _ استفاده از غريزه سودخواهى و پاداش طلبى انسان ها براى

نيل آنان به سعادت ، از روش هاى تربيتى قرآن

من كان يريد ثواب الدنيا فعند اللّه ثواب الدنيا و الأخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 71 - 6،8

6 _ بهره گيرى قرآن از حس منفعت خواهى انسان و گريز از ضرر براى تبليغ توحيد و معارف الهى

قل أندعوا من دون الله ما لا ينفعنا و لا يضرنا

8 _ استفاده مثبت و سازنده از غريزه جلب منفعت، روشى در تبليغ دين

قل أندعوا من دون الله ما لا ينفعنا و لا يضرنا

غرايز حوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 121 - 13

13 - آدم و حوا ( ع ) ، به طور غريزى يا از روى عادت به پوشاندن عورت _ حتى از همسر خويش _ ملتزم بودند .

و طفقا يخصفان عليهما من ورق الجنّة

غرايز حيوانات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 31 - 19

19 _ آگاهى غريزى كلاغ بر شيوه پنهان سازى اشيا

فبعث اللّه غراباً يبحث فى الارض ليريه كيف يورى سوءة اخيه

نقش غرايز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 10 - 7

7- بهره گيرى از انگيزه ها و تمايلات فطرى و غريزى انسان ، از روش هاى هدايتى _ تربيتى قرآن

فيه ذكركم

برداشت ياد شده مبتنى بر دو نكته زير است: 1_ {ذكر} به معناى {ثنا} و {صيت} (آوازه) باشد. 2_ اشتياق به جاودانگى نام و بلندآوازه و آوازه گى، امرى غريزى و طبيعى براى همه انسان ها است.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 12 - 6

6 - بهره گيرى قرآن از تمايلات طبيعى و غريزى انسان به آب ، بوستان و خانه هاى دلپذير ، در جهت گرايش دادن وى به ارزش هاى معنوى است .

تؤمنون باللّه و رسوله . .. و يدخلكم جنّ_ت... و مس_كن طيّبة

از اين كه خداوند، گرايش هاى طبيعى انسان ها را وسيله هدايت آنان و سوق دادن آنها به كسب ارزش ها قرار داده است، براداشت بالا استفاده مى شود.

غرايز جنسى

اعتدال در غرايز جنسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 39 - 15

15 _ كنترل تمايلات جنسى ، مورد ستايش خداوند

سيّداً و حصوراً

امام باقر (ع): {وسيدّاً و حصوراً} الحصور الّذى يأبى النساء.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 172، ح 45; مجمع البيان، ج 2، ص 742.

غريزه جنسى

{غريزه جنسى}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 14 - 8

8 _ نقش عمده تمايلات جنسى ، در فريفته شدن مردمان

زيّن للنّاس حبّ الشّهوات من النّساء

از تقديم {النساء} بر ساير امور ذكر شده در آيه، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 25 - 31

31 _ خويشتن دارى در غريزه جنسى ، بهتر از ازدواج با كنيزان

فمن ما ملكت ايمانكم . .. ذلك لمن خشى الْعنت منكم

در برداشت فوق متعلق صبر، {عنت} به معناى مشقت گرفته شده است و مفضّل عليه كلمه {خير}، ازدواج با كنيز فرض شده است. يعنى {ان

تصبروا على العنت خير لكم من نكاحهن}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 28 - 8،9

8 _ انسان ، موجودى ضعيف در برابر غريزه جنسى

خلق الانسان ضعيفاً

به قرينه آيات گذشته، مراد از {ضعيفاً} مى تواند كم طاقتى انسان در برابر غريزه جنسى باشد.

9 _ ضعف و ناتوانى انسان در برابر غريزه جنسى ، ريشه تسهيل قوانين و مقررات ازدواج و روابط جنسى

يريد اللّه ان يخفّف عنكم و خلق الانسان ضعيفاً

ارضاى غريزه جنسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 71 - 8

8- اعتياد به ارضاى غير طبيعى و نامشروع غرايز و تمايلات جنسى ، جلوگير تمايل و رغبت انسان به ارضاى طبيعى و مشروع آنها

قال ه_ؤلاء بناتى إن كنتم ف_علين

جمله {إن كنتم فاعلين} _ طبق گفته مفسران _ براى ترديد به كار رفته است و تقدير آن چنين است: {فإن فعلتم ما اقول لكم و ما أظنكم تفعلون}. بنابراين عدم تمايل آنان به ارضاى غريزه جنسى خود از راه طبيعى (ازدواج با زنان) ممكن است به خاطر عادت آنان به ارضاى شهوت جنسى خود از راه غير طبيعى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 32 - 4

4- زنا ، عملى بس زشت و پليد و راهى بس ناشايست در ارضاى غريزه جنسى

إنه كان ف_حشة و ساء سبيلاً

{فاحشة} به سخن و رفتارى مى گويند كه زشتى آن بسيار است (مفردات راغب).

ارضاى نامشروع غريزه جنسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 31 -

1،5

1 - ارضاى غرايز جنسى ، جز از طريق همسر يا كنيز مملوك ، تجاوز به حدود الهى و به دور از حق و اعتدال است .

فمن ابتغى وراء ذلك فأُول_ئك هم العادون

{عدوان} (مصدر {عادون})، به معناى تجاوز كردن و از حد گذشتن است.

5 - { سُئِلَ الصادق ( ع ) عن الخَضْخَضَة فقال : إثمٌ عظيمٌ قد نهى اللّه عنه فى كتابه . . . فقال السائل : بيّن لى يابن رسول اللّه ( ع ) من كتاب اللّه نهيه فقال : قول اللّه { فمن ابتغى وراء ذلك فأُول_ئك هم العادون } و هو ممّا وراء ذلك . . . ;

از امام صادق(ع) درباره خضخضه (عمل استمنا) سؤال شد، فرمود: گناه بزرگى است كه خداوند در قرآن از آن نهى فرموده است . .. سؤال كننده پرسيد: اى فرزند رسول خدا! نهى آن را از قرآن براى من بيان كن، فرمود: سخن خداوند {فمن ابتغى وراء ذلك فأُول_ئك هم العادون} و آن [عمل استمناء] از مصاديق {وراء ذلك} است...}.

تعديل غريزه جنسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 8

8 - غريزه جنسى ، غريزه اى نيرومند و كنترل آن براى عموم مردم امرى دشوار است .

علم اللّه أنكم كنتم تختانون أنفسكم فتاب عليكم

خطر غريزه جنسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 33 - 9

9_ غريزه جنسى ، لغزشگاهى خطرناك براى آدمى است .

و إلاّ تصرف عنى كيدهنّ أصب إليهنّ

روش ارضاى غريزه جنسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود

- 11 - 78 - 8،15

8_ ازدواج با جنس مخالف ، تنها روش صحيح و مبرا از پليدى براى اطفاى شهوت جنسى

ه_ؤلاء بناتى هنّ أطهر لكم

كلمه {أطهر} افعل تفضيل است و در آن معناى مفاضله و برترى لحاظ نشده است; بلكه به معناى طاهر (پاك) مى باشد. اين گونه استعمال (به كارگيرى افعل تفضيل به جاى اسم فاعل و مانند آن) براى تأكيد و مبالغه است.

15_ اطفاى شهوت جنسى از غير طريق ازدواج و انتخاب همسر ، خلاف تقوا و خداترسى است .

فاتقوا الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 71 - 4

4- ازدواج زن و مرد ، راه مقبول در شريعت حضرت لوط ( ع ) و وسيله طبيعى و شايسته براى ارضاى غريزه جنسى

قال ه_ؤلاء بناتى إن كنتم ف_علين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 6 - 3

3 - ارضاى غرايز جنسى به گونه اى مشروع ( اختيار همسر يا تملك كنيز ) ، امرى مقبول و مورد پذيرش اسلام

إلاّ على أزوجهم . .. فإنّهم غير ملومين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 7 - 1

1 - ارضاى غرايز جنسى جز از طريق همسر يا كنيز مملوك ، قانون شكنى و تجاوز به حدود الهى است .

إلاّ على أزوجهم أو . .. فمن ابتغى ... فأُول_ئك هم العادون

{إبتغاء} (مصدر {ابتغى}) به معناى طلب كردن است. {وراء} معادل {سوى} است; يعنى، به غير از و يا فراتر از. {ذلك} اشاره است به حدى كه خداوند براى ارضاى غريزه جنسى تعيين

كرده است (آميزش با همسر يا كنيز مورد تملك). {عدوان} (مصدر {العادون}) به معناى تجاوز كردن و از حد گذشتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 166 - 2،3

2 - همسرى مردان با زنان ، راهى طبيعى و خداپسند براى ارضاى غريزه جنسى

و تذرون ما خلق لكم ربّكم من أزوجكم

3 - نكاح و ارضاى غريزه جنسى از طريق طبيعى و خداپسند ، در جهت منافع و مصالح انسان ها است .

و تذرون ما خلق لكم ربّكم

برداشت ياد شده با توجه به قيد {لكم} (براى شما) استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 55 - 3

3 - ارضاى غريزه جنسى از راه ازدواج با جنس مخالف ( زن ) ، تنها روش طبيعى و خداپسند

أئنّكم لتأتون الرجال شهوة من دون النساء

قيد {من دون النساء} مى رساند كه راه طبيعى اين است كه مرد از طريق ازدواج با زن، ارضاى غريزه كند و نه از طريق ديگر.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 30 - 3

3 - ارضاى غرايز جنسى ، به گونه اى مشروع ( اختيار همسر يا تملك كنيز ) ، امرى مقبول و مورد پذيرش اسلام

إلاّ على أزوجهم أو ما ملكت أيم_نهم

روش ارضاى غريزه جنسى در صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 30 - 4

4 - ارضاى غرايز جنسى ، حتى از راه آميزش با همسر و يا كنيز خود ، مورد ملامت در بينش برخى از

مردم عصر بعثت

فإنّهم غير ملومين

تعبير {غيرملومين} (نكوهيده نيستند)، مى تواند تعريضى باشد به انديشه رهبانان كه هرگونه ارضاى غرايز جنسى را، منافى با مقامات معنوى مى پنداشتند.

زمينه ارضاى غريزه جنسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 71 - 6

6- مبارزه با انحرافات جنسى و راه هاى نامشروع ارضاى غرايز ، بايد توأم با ارائه راه حل عملى و مشروع و فراهم آوردن زمينه هاى ارضاى طبيعى غرايز باشد .

قال ه_ؤلاء بناتى إن كنتم ف_علين

زمينه تقويت غريزه جنسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 10 - 12

12- تأثير قطع ارتباط با مردم و تمركز فكرى در تقويت قواى جنسى *

ألاّ تكلّم الناس ثل_ث ليال سويًّا

نشانه اى كه براى زكريا قرار داده شد، بدون مناسبت و ارتباط با عوامل منتهى به انعقاد نطفه يحيى نيست، چرا كه زكريا فرتوت گشته و براى انجام چنين كارى آمادگى لازم را ندارد. ترك سخن سه روزه او علاوه بر نشانه بودن ممكن است موجب تمركز فكرى و آمادگى جسمى او براى انعقاد نطفه نيز بوده است.

سرزنش ارضاى غريزه جنسى در صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 6 - 4

4 - ارضاى غرايز جنسى حتى از راه آميزش با همسر و يا كنيز خود ، مورد ملامت در بينش برخى از مردم عصر بعثت

فإنّهم غير ملومين

تعبير {غير ملومين} (نكوهيده نيستند)، مى تواند تعريض به انديشه رهبانانى باشد كه هرگونه ارضاى غرايز جنسى را، منافى با مقامات معنوى مى پنداشتند.

غريزه جنسى يوسف(ع)

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 33 - 8

8_ يوسف ( ع ) ، برخوردار از تمايل جنسى و توانا بر كام يابى از زنان

و إلاّ تصرف عنى كيدهنّ أصب إليهنّ

قدرت غريزه جنسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 8

8 - غريزه جنسى ، غريزه اى نيرومند و كنترل آن براى عموم مردم امرى دشوار است .

علم اللّه أنكم كنتم تختانون أنفسكم فتاب عليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 33 - 13

13_ رهايى از دام تمايلات جنسى و مكر زنان ، بدون امداد الهى حتى براى پيامبران و بندگان خالص خدا نيز ميسور نيست .

و إلاّ تصرف عنى كيدهنّ أصب إليهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 60 - 6

6 - غريزه و جاذبه هاى جنسى ، از نيرومندترين غريزه ها و جاذبه ها است .

و القوعد من النساء الّ_تى لايرجون نكاحًا . .. غير متبرّج_ت بزينة

پيشگيرى از طغيان غريزه جنسى و روابط ناسالم جنسى فلسفه مهم حجاب و پوشش زنان است. بنابراين ممنوعيت زنان سالخورده از خودآرايى در برابر نامحرمان، مى رساند كه غريزه جنسى و جاذبه هاى آن، آنقدر نيرومند است كه ممكن است خودآرايى سالخوردگان نيز غريزه جنسى انسان را تحريك كرده و به طغيان وادارد.

غزوه از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

غزوه

آثار پيروزى در غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94 - 14

14 _ تحكيم بيشتر پايه هاى حاكميت دين در

جزيرة العرب ، در پرتو جهاد و پيروزى مؤمنان در جنگ تبوك

يعتذرون إليكم إذا رجعتم إليهم

با توجه به اينكه اين آيات در زمينه جنگ تبوك است كه به پيروزى مسلمانان انجاميد و از اينكه خداوند مى فرمايد پس از بازگشت از اين جنگ پيروز، متخلفان به عذرخواهى روى خواهند آورد مى توان گفت كه اين نبود مگر به خاطر ذلت و ضعفى كه در خود احساس مى كردند و قدرتى كه در مؤمنان مى ديدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 95 - 2

2 _ قرار گرفتن متخلفان از جنگ تبوك ( منافقان ) در موضع ضعف و ذلت ، پس از بازگشت پيروزمندانه مؤمنان از جهاد

سيحلفون باللّه لكم إذا انقلبتم

آثار پيروزى در غزوه خيبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 20 - 9

9 - فتح خيبر ، نقطه عطفى در اقتدار اقتصادى ، سياسى مسلمانان و بازماندن دشمنان از توطئه عليه ايشان

فعجّل لكم ه_ذه و كفّ أيدى الناس عنكم

{ه_ذه} اشاره به فتح و غنايم خيبر دارد و {كفّ. ..} مترتب بر آن مى باشد; به تعبير ديگر تقدم و تأخر در لفظ، دال بر تقدم و تأخر در معنا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 27 - 18

18- فتح خيبر ، پيش درآمدى بر حضور بى دغدغه مسلمانان در { عمرة القضا } *

فجعل من دون ذلك فتحًا قريبًا

برداشت بالا بدان احتمال است كه {فتحاً قريباً} نظر به فتح خيبر داشته باشد; زيرا اين فتح، موقعيت مسلمانان را

در منطقه تثبيت كرد و در دل مشركان رعب آفريد; تا پيمان حديبيه را نشكنند و محيط مكه را براى مسلمانان خالى گذارند كه اينان بدونه دغدغه، مراسم عمره به جاى آورند.

آثار تخلف از غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 118 - 3

3 _ تنگ شدن عرصه زندگى بر سه مسلمان متخلف از جنگ تبوك ، در اثر رو به رو شدن با پيامد هاى عمل خطايى كه كرده بودند .

حتى اذا ضاقت عليهم الأرض بما رحبت

آثار سختى بر متخلفان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 118 - 9

9 _ تنگ شدن عرصه زندگى بر متخلفان جنگ تبوك ، زمينه التجاى آنان به خداوند

حتى اذا ضاقت عليهم الأرض . .. و ظنوا أن لا ملجأ من اللّه إلا إليه

آثار سختى غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 42 - 2

2 _ دورنماى مشقت آميز و به دور از منافع مادى جنگ تبوك ، در نظر برخى از مسلمانان صدر اسلام ، عامل امتناع آنان از حضور در جنگ

لو كان عرضاً قريباً و سفراً قاصداً لاتبعوك و لكن بعدت عليهم الشقة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 117 - 7

7 _ تنگنا هاى جنگ تبوك ، مايه تزلزل قلب برخى از مسلمانان شده بود .

فى ساعة العسرة من بعد ما كاد يزيغ قلوب فريق منهم

آثار غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

6 - انفال - 8 - 7 - 12

12 _ تأثير عميق جنگ بدر در تحكيم پايه هاى توحيد و آيين اسلام و شكست شرك و كفر

و يريد اللّه أن يحق الحق بكلمته و يقطع دابر الكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 41 - 15

15 _ جنگ بدر ، ميدان رويارويى جبهه ايمان و كفر ، صحنه تمايز حق و باطل و ثبوت حقانيت پيامبر ( ص )

يوم الفرقان يوم التقى الجمعان

ال در {الفرقان} براى عهد است و اشاره به جنگ بدر دارد. و فرقان يعنى چيزى كه به وسيله آن بين دو يا چند چيز تمايز داده مى شود. خداوند از آن رو جنگ بدر را فرقان ناميد كه در آن نبرد، على رغم وجود شرايط پيروزى براى مشركان، مسلمانان پيروز شدند و اين نشانه اى بود براى حقانيت پيامبر(ص) و دين اسلام.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 46 - 7

7 _ جامعه ايمانى در صدر اسلام پس از پيكار بدر برخوردار از ابهت و قوّتى چشمگير ، حتى در نظر دشمنان

و تذهب ريحكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 16 - 5

5- جنگ بدر ، ميدان انتقام الهى از مشركان و ضربه اى سخت و شكننده بر جبهه شرك *

يوم نبطش البطشة الكبرى إنّا منتقمون

طبق نظر مفسران، ممكن است اين آيه نظر به جنگ بدر داشته باشد. اين در صورتى است كه عذاب ذكر شده در آيات پيشين را عذاب دنيوى بدانيم.

آثار غزوه بنى نضير

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 14 - 2،3،6

2 - كافران ( يهود ) ، پس از غزوه بنى نضير ، ناتوان از مقابله رويارو در ميدان نبرد با مؤمنان *

لايق_تلونكم جميعًا إلاّ فى قرًى محصّنة

اين آيات، پس از آيات غزوه بنى نضير، آمده است; ازاين رو مى تواند ناظر به برنامه هاى آينده يهود باشد هر چند آنان در گذشته نيز قدرت رويارويى مستقيم نداشته اند. روشن است كه در اين احتمال، ضمير فاعل {يقاتلون} تنها به يهوديان بازگردد; نه آنان و منافقان (چنان كه در برداشت قبل آمده است).

3 - وجود زمينه هاى نگرانى براى مسلمانان از همدستى جامعه يهود عليه آنان ( پس از غزوه بنى نضير )

لايق_تلونكم جميعًا إلاّ فى قرًى محصّنة

از اين كه خداوند، همدستى كافران در نبرد و رويارويى با مؤمنان را نفى كرده است; چنين احتمال مى رود كه نگرانى هايى در ميان مسلمانان وجود داشته است.

6 - ابّهت و هيمنه مسلمانان ( پس از غزوه بنى نضير ) ، مانع از اقدام جبهه كفر و نفاق به نبردى روياروى با آنان

لأنتم أشدّ رهبة فى صدورهم . .. لايق_تلونكم جميعًا إلاّفى قرًى محصّنة

آثار غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 88 - 6

6 _ جنگ تبوك ، از عوامل متمايز شدن صف مجاهدان و مؤمنان راستين از صف منافقان

رضوا بأن يكونوا مع الخوالف . .. لكن الرسول ... جهدوا

{جاهدوا} (به صورت فعل ماضى) به عنوان گزارش از جنگى است كه مسلمانان پشت سر گذاشته اند كه مفسران آن را جنگ تبوك

دانسته اند و خداوند، پس از اين جنگ است كه چهره منافقان را افشا مى كند.

آرامش مؤمنان در غزوه حنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 26 - 4،9

4 _ نزول آرامش روحى از سوى خداوند بر مؤمنان در جنگ حنين و محروميت منافقان از آن

ثم أنزل اللّه سكينته على رسوله و على المؤمنين

با توجه به اينكه در فراز قبل، مؤمنان به وسيله ضمير {كم} مخاطب قرار گرفتند و در اين آيه به جاى آن ضمير، كلمه {مؤمنين} آمده، مى توان به برداشت فوق دست يافت.

9 _ جبهه كفر در كارزار حنين ، در پى فرود آمدن نيرو هاى غيبى و نزول آرامش روحى بر مؤمنان از سوى خداوند ، گرفتار شكستى سخت و عذاب آور گرديد .

ثم أنزل اللّه سكينته . .. و أنزل جنوداً لم تروها و عذّب الذين كفروا

آسايش طلبى متخلفان از غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 42 - 1

1 _ افشاگرى خداوند نسبت به روحيه مادى و آسايش طلب متخلفان از جنگ تبوك

لو كان عرضاً قريباً و سفراً قاصداً لاتبعوك

آمرزش متخلفان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 118 - 2

2 _ شمول رحمت و غفران الهى ، نسبت به سه نفر از مسلمانان متخلف از جنگ تبوك

لقد تاب اللّه على النبى . .. و على الثلثة الذين خلّفوا

آمرزش مجاهدان غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 69 - 10

10

_ خداوند ، مجاهدان بدر را كه به خاطر اقدام نابهنگامشان در گرفتن اسير مرتكب گناه شدند ، مورد عفو و مغفرت خويش قرار داد .

ما كان لنبى أن يكون له أسرى . .. إن اللّه غفور رحيم

اتحاد مسلمانان در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 43 - 10

10 _ رؤياى پيامبر ( ص ) ( اندك ديدن نفرات سپاه كفر ) عامل وحدت كلمه مسلمانان در ضرورت پيكار با سپاه كفر و حضور رشيدانه آنان در جنگ بدر

إذ يريكهم اللّه فى منامك قليلا و لو أريكهم كثيرا لفشلتم و لتنزعتم

احزاب صدراسلام در غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 10 - 1،2،3،4

1 - مسلمانان مدينه ، از ناحيه بالا و پايين مدينه ، در محاصره دشمن ( احزاب متّحد ) قرار گرفتند .

إذ جاءوكم من فوقكم و من أسفل منكم

2 - احزاب متّحد ، در جنگ عليه مسلمانان ، جمعيتى فراوان داشتند .

إذ جاءتكم جنود . .. إذ جاءوكم من فوقكم و من أسفل منكم

{جنود} جمع {جند} است و دلالت بر چندين سپاه مى كند. آمدن نيروها از بالا دست مدينه و پايين دست آن نيز مؤيد اين نكته است; زيرا آنان داراى جمعيتى چشمگير بوده اند كه توانسته اند نيروهايشان را در اطراف مدينه مستقر كنند.

3 - ائتلاف احزاب مختلف و لشگركشى آنان عليه مسلمانان مدينه و شكست شان ، شايسته يادآورى است .

إذ جاءوكم من فوقكم و من أسفل منكم

{إذ جاءوكم} عطف بر {إذ جاتكم} در آيه پيش و متعلق فعل

{اُذكروا} در همان آيه است.

4 - يهود بنى نضير و بنى قريظه و غطفان ، با مشركان مكه ، عليه مسلمانان ، ائتلاف كردند .

إذ جاءوكم من فوقكم و من أسفل منكم

طبق شواهد تاريخى، غزوه احزاب، با ائتلاف يهوديان بنى نضير و بنى قريظه و غطفان و مشركان مكه به وجود آمد. {من فوقكم} اشاره به يهوديانى دارد كه از بخش شرقى مدينه هجوم آوردند و {من أسفل منكم} اشاره به مشركانى دارد كه از بخش غربى مدينه به آن ديار هجوم آورده بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 20 - 3

3 - اذيت و آزار زبانى مسلمانان ، در غزوه احزاب ، از سوى منافقان ، ناشى از اين بود كه مى پنداشتند احزاب متّحد ، نرفته اند و در اطراف مدينه خواهند ماند .

سلقوكم بألسنة حداد . .. يحسبون الأحزاب لم يذهبوا

بنابراين احتمال كه {يحسبون. ..} حال براى ضمير فاعلى {سلقوا} باشد، نكته ياد شده فهميده مى شود.

احكام منافقان پس از غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 84 - 1

1 _ نهى شدن پيامبر ( ص ) براى هميشه ، از نمازگزاردن بر جنازه منافقان و دعا كردن براى آنها بعد از جنگ تبوك

و لاتصل على أحد منهم مات أبداً

احكام منافقان قبل از غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 84 - 2

2 _ ممنوع نبودن پيامبر ( ص ) از نمازگزاردن بر جنازه منافقان و حضور يافتن بر قبر آنها ، تا

قبل از جنگ تبوك

و لاتصل على أحد منهم مات

با توجه به سياق آيات، كه پس از جنگ تبوك نازل شده است، برداشت فوق به دست مى آيد.

اسارت كافران در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 71 - 6

6 _ كافران جنگ بدر به سبب خيانتهايشان به خدا و دين او ، مغلوب مجاهدان شده و گروهى از آنان به اسارت درآمدند .

فقد خانوا اللّه من قبل فأمكن منهم

امكان (مصدر امكن)، به معناى تسلط بخشيدن است. تفريع جمله {امكن منهم} بر {فقد خانوا} به وسيله حرف {فاء} دلالت مى كند بر اينكه خيانت كافران به دين خدا موجب شد كه خداوند آنان را در سيطره مسلمانان قرار دهد.

استعاذه متخلفان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 118 - 6،9

6 _ اذعان متخلفان از جنگ تبوك ، به ناگزيرى خود از التجا به خداوند

و ظنوا أن لا ملجأ من اللّه إلا إليه

9 _ تنگ شدن عرصه زندگى بر متخلفان جنگ تبوك ، زمينه التجاى آنان به خداوند

حتى اذا ضاقت عليهم الأرض . .. و ظنوا أن لا ملجأ من اللّه إلا إليه

استغاثه مجاهدان غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 9 - 2،3،4

2 _ مجاهدان بدر پيش از نبرد با نيايش به درگاه خدا از وى استمداد كردند .

إذ تستغيثون ربكم

{غوث} به معناى يارى كردن است و استغاثه طلب يارى و امداد است.

3 _ خداوند استغاثه مجاهدان بدر را با فرستادن هزاران فرشته اجابت كرد .

فاستجاب

لكم أنى ممدكم بألف من الملئكة مردفين

{مردف} به كسى گفته مى شود كه ديگرى را در پى خويش قرار داده باشد. بنابراين {ألف من الملئكة مردفين}، يعنى هزار فرشته كه هر كدام فرشته و يا فرشته هايى را به دنبال خويش داشتند. گفتنى است معناى مذكور مبتنى بر اين است كه مفعول محذوف از {مردفين}، {طائفة اخرى من الملئكة} باشد.

4 _ نيايش مجاهدان بدر به درگاه ربوبى و اجابت استغاثه آنان با امداد هاى غيبى ، نعمتى بايسته به ياد داشتن

إذ تستغيثون ربكم فاستجاب لكم

اسيران غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 70 - 2

2 _ به اسيران جنگ بدر اعلام شد در صورت پذيرش اسلام و توحيد ، خداوند آنان را از مواهبى بهتر از آنچه از ايشان گرفته شد ( فديه ) ، بهره مند خواهد ساخت .

إن يعلم اللّه فى قلوبكم خيرا يؤتكم خيرا مما أخذ منكم

مراد از {خيرا} به دليل {يغفر لكم} توحيد و گرايش به اسلام است. زيرا خداوند گناه شرك را هرگز نخواهد بخشيد: إن اللّه لايغفر ان يشرك به.

اسيرگيرى در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 68 - 1،5

1 _ گرفتن اسير در كارزار بدر ، مقتضى گرفتار شدن مجاهدان آن كارزار به عذابى بزرگ از جانب خداوند

لو لا كتب من اللّه سبق لمسكم فيما أخذتم عذاب عظيم

كلمه {فى} در {فيما أخذتم} سببيه است و {ما} در آن مصدريه. يعنى {بسبب أخذكم}. و مراد از آن به دليل آيه قبل اسير گرفتن است.

5 _ گرفتن اسير در

جنگ بدر مقتضى شكست مسلمانان در آن نبرد

لو لا كتب من اللّه سبق لمسكم فيما أخذتم عذاب عظيم

برخى برآنند كه مراد از {عذاب عظيم} شكست از دشمن در كارزار بدر است و مقصود از {كتب من اللّه . .. } وعده پيروزى است كه خداوند پيش از وقوع جنگ بدر مسلمانان را به آن بشارت داد. بنابراين معناى آيه چنين مى شود: اگر وعده الهى به پيروزى شما (رزمندگان بدر) نبود، به سبب گرفتن اسير پيش از سركوبى كامل دشمن به شكست سختى گرفتار مى شديد. (برگرفته شده از روح المعانى).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 70 - 1

1 _ مسلمانان در كارزار بدر گروهى از دشمن را اسير كرده و با گرفتن فديه آنان را آزاد كردند .

يأيها النبى قل لمن فى أيديكم من الأسرى إن يعلم اللّه فى قلوبكم

اضطراب منافقان مدينه در غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 13 - 19

19 - منافقان ، پيشگامان تزلزل و اضطراب و فرار از غزوه احزاب بودند .

هنالك ابتلى . .. و زلزلوا زلزالاً ... و إذ يقول المن_فقون ...إنّ بيوتنا عورة ...

افساد متخلفان از غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 47 - 1،6،12

1 _ متخلفان جنگ تبوك ( منافقان ) ، در صورت شركت در آن ، جز فساد و تباهى به بار نمى آوردند .

لو خرجوا فيكم ما زادوكم إلا خبالا

{خبال} به معناى فساد و تباهى است; يعنى، اگر منافقان براى جنگ بيرون

مى آمدند براى شما چيزى جز فساد و تباهى نمى افزودند.

6 _ متخلفان جنگ تبوك در صورت شركت در آن جنگ ، جز نفوذ در ميان صفوف لشكر اسلام به منظور فتنه جويى ، نقشى ديگر نداشتند .

لو خرجوا فيكم ما زادوكم إلا خبالا و لأوضعوا خللكم يبغونكم الفتنة

12 _ ماهيت فسادانگيز و فتنه جويانه متخلفان جنگ تبوك ، دليل كراهت و ناخوشايندى خداوند از شركت آنان در جنگ

و لكن كره اللّه انبعاثهم . .. لو خرجوا فيكم ما زادوكم إلا خبالا ... يبغونكم الفت

اقرار متخلفان از غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 102 - 1

1 _ اعتراف برخى از گنهكاران و متخلفان از جنگ تبوك به زشتى عمل خويش

و ءاخرون اعترفوا بذنوبهم

با توجه به اينكه فرازهاى پيشين، مربوط به جنگ تبوك و تخلف عده اى از شركت در آن جنگ است مى توان گفت كه اين آيه نيز مربوط به برخى از همان متخلفان مى باشد.

اقرار متخلفان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 118 - 6

6 _ اذعان متخلفان از جنگ تبوك ، به ناگزيرى خود از التجا به خداوند

و ظنوا أن لا ملجأ من اللّه إلا إليه

امداد به مجاهدان غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 10 - 6

6 _ پيروزى مسلمانان در جنگ بدر ، گسيل هزاران فرشته براى امداد مجاهدان در آن جنگ ، بشارت دهى و اطمينان بخشى به واسطه آنان ، پرتوى از عزتمندى و كاردانى خداوند

و

ما النصر إلا من عند اللّه إن اللّه عزيز حكيم

جمله {إن اللّه عزيز حكيم} تعليلى است براى تمامى مسائلى كه در اين آيه و آيه قبل مطرح شده بود. يعنى سرچشمه آنچه بيان شد، عزت و حكمت خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 43 - 11

11 _ خداوند با امداد هاى خويش مسلمانان را از فاجعه نزاع و سست شدن در تصميمشان بر جنگ بدر رهايى بخشيد .

و لكن اللّه سلم

امداد در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 41 - 13،16

13 _ خداوند به بركت وجود پيامبر ( ص ) مسلمانان را در جنگ بدر يارى كرد و آنان را به پيروزى رسانيد .

و ما أنزلنا على عبدنا

با توجه به اينكه آيات 9 تا 12 همين سوره امدادهاى الهى را شامل همه پيكارگران بدر دانست و اين آيه پيامبر(ص) را محط نزول امدادها شمرد، معلوم مى شود وجود پيامبر(ص) در نزول امدادها دخالت فراوانى داشته است.

16 _ تمايز حق از باطل با امداد هاى ويژه خداوند در جنگ بدر نمودى از قدرت مطلقه او

يوم الفرقان يوم التقى الجمعان و اللّه على كل شىء قدير

برداشت فوق بر اين مبناست كه جمله {و اللّه . .. } ناظر به {يوم الفرقان} بودنِ جنگ بدر باشد.

امداد غيبى در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 11 - 2

2 _ خداوند در آستانه جنگ بدر با رفع اضطراب از مجاهدان ، آنان را از آرامشى كامل بهره مند

ساخت .

إذ يغشيكم النعاس أمنة منه

امدادهاى خدا در غزوه حنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 25 - 3

3 _ امتنان خداوند بر مؤمنان به خاطر نصرتش به آنان در موارد بسيار از جمله در جنگ حنين

لقد نصركم اللّه فى مواطن كثيرة و يوم حنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 26 - 1

1 _ نزول آرامش روحى از جانب خداوند بر رسول اكرم ( ص ) و مؤمنان در جنگ حنين ، پس از فرار مسلمانان

ثم وليتم مدبرين. ثم أنزل اللّه سكينته على رسوله و على المؤمنين

امدادهاى غيبى در غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 9 - 6،8

6 - خداوند ، در غزوه احزاب نيرويى نامرئى ، به كمك مسلمانان فرستاد .

فأرسلنا عليهم . .. و جنودًا لم تروها

8 - امداد غيبى الهى به مسلمانان در غزوه احزاب ، نعمتى خدايى براى آنان و شايسته يادآورى است .

ي_أيّها الذين ءامنوا اذكروا نعمة اللّه عليكم إذ جاءتكم جنود. .. و جنودًا لم تروه

امدادهاى غيبى در غزوه حنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 25 - 2

2 _ جنگ حنين از عرصه هاى به ياد ماندنى نصرت خدا و دخالت نيرو هاى غيبى براى تقويت سپاه اسلام و شكستن مقاومت جبهه دشمن

لقد نصركم اللّه فى مواطن كثيرة و يوم حنين

با اينكه {مواطن كثيرة} شامل جنگ {حنين} نيز مى شود، ذكر جداگانه آن بويژه با تعبير {يوم حنين} (روز حنين)،

بيانگر برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 26 - 5،9

5 _ امداد الهى به مؤمنان در جنگ حنين به وسيله دسته هايى از نيرو هاى غيبى

و أنزل جنوداً لم تروها

9 _ جبهه كفر در كارزار حنين ، در پى فرود آمدن نيرو هاى غيبى و نزول آرامش روحى بر مؤمنان از سوى خداوند ، گرفتار شكستى سخت و عذاب آور گرديد .

ثم أنزل اللّه سكينته . .. و أنزل جنوداً لم تروها و عذّب الذين كفروا

امنيت خانه مجاهدان غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 13 - 12

12 - خانه و كاشانه مجاهدان شركت كننده در غزوه احزاب ، خلل ناپذير و داراى استحكام بود .

يقولون إنّ بيوتنا عورة و ما هى بعورة

اندوه معذوران غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 92 - 7

7 _ اندوه و گريه شديد مؤمنان تهيدست ، به خاطر ناتوانى از شركت در جنگ تبوك و محروم شدن از فيض جهاد

و أعينهم تفيض من الدمع حزناً

انزواى اجتماعى متخلفان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 118 - 4

4 _ تحريم ارتباط با متخلفان از جنگ تبوك و انزواى اجتماعى آنان از سوى مسلمانان

ضاقت عليهم الأرض بما رحبت

با توجه به شأن نزول كه تنگ شدن زندگى بر متخلفان از جنگ تبوك را، ناشى از قطع رابطه مسلمانان با ايشان معرفى كرده است، مطلب فوق استفاده مى شود.

انصار در غزوه

تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 117 - 6

6 _ نيرو هاى رزمى جنگ تبوك ، متشكل از مهاجر و انصار

المهجرين و الانصار الذين اتبعوه فى ساعة العسرة

انفاق متخلفان از غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 53 - 1

1 _ آمادگى برخى از متخلفان جنگ تبوك ، براى انفاق مال به جاى رفتن به جهاد

قل أنفقوا طوعاً

در شأن نزول اين آيه آورده اند كه: فردى از منافقان پيشنهاد پرداخت پول به جاى رفتن به جهاد را كرده بود.

اوّلين تخلف متخلفان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 83 - 14

14 _ وقوع اولين تخلف منافقان از جهاد در جنگ تبوك *

رضيتم بالقعود أول مرّة

برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه تخلف منافقان در جنگ تبوك، اولين تخلف آنان بوده و {أول مرّة} ناظر به اين معنا باشد.

اهميت پيروزى غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 8 - 2

2 _ پيروزى مسلمانان در جنگ بدر زيربناى گسترش توحيد و نابودى شرك در سراسر جهان

يريد اللّه أن يحق الحق . .. ليحق الحق و يبطل البطل

برداشت فوق بر اين اساس است كه {ليحق الحق} متعلق به {يريد اللّه أن يحق الحق} در آيه قبل باشد. بر اين مبنا مى توان گفت مراد از {الحق} در آيه قبل خصوص پيروزى موعود در پيكار بدر است، و مقصود از {الحق} در آيه مورد بحث مطلق حق. بنابراين {يريد

اللّه أن يحق الحق ... } چنين معنا مى شود: خداوند با تقدير پيروزى در جنگ بدر خواست حق را همواره به منصه ظهور رساند و در سراسر جهان استوار سازد.

اهميت غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 6 - 2

2 _ ضرورت حضور در جنگ بدر ، امرى روشن براى مسلمانان صدر اسلام

يجدلونك فى الحق بعد ما تبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 42 - 12

12 _ وقوع جنگ بدر و پيروزى مسلمانان در آن ، على رغم موقعيت ضعيف آنان ، حادثه اى شايسته و بايسته به خاطر سپردن و همواره به ياد داشتن

إذ أنتم بالعدوة الدنيا . .. و لو تواعدتم لاختلفتم فى الميعد

برداشت فوق بر اين اساس است كه {إذ} مفعول براى فعل مقدر، يعنى {اذكروا} باشد. مفسران برآنند كه از اهداف شرح موقعيت جنگ بدر يادآورى ضعف مسلمانان و برترى كافران است كه على رغم آن با پيروزى مسلمانان پايان يافت.

باران در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 11 - 6،7،10،13،14،18

6 _ خداوند در آستانه جنگ بدر مسلمانان را از نعمت باران بهره مند ساخت .

و ينزل عليكم من السماء ماء

7 _ فراهم شدن آب براى غسل و وضو و تطهير نجاست ها و قذارت ها ، از اهداف نزول باران براى مجاهدان بدر

و ينزل عليكم من السماء ماء ليطهّركم به

ذكر نشدن متعلق {يطهركم} حكايت از عموميت آن متعلق دارد (نجاستهاى ظاهرى و باطنى). يعنى خداوند باران را فرو فرستاد

تا نجاستهاى ظاهرى را به وسيله آن برطرف سازيد و آنان كه جنب هستند غسل كنند و ديگران وضو بسازند.

10 _ نزول باران در آستانه جنگ بدر براى تطهير مجاهدان ، زمينه ساز برطرف شدن نگرانى ها و وسوسه هاى ايجاد شده از سوى شيطان

و ينزل عليكم . .. و يذهب عنكم رجز الشيطن

13 _ تقويت دل هاى مجاهدان با مشاهده امداد هاى حسى ، از اهداف نزول باران در آستانه جنگ بدر

و ينزل عليكم . .. ليربط على قلوبكم

{ربط على قلبه} يعنى دلهاى آنان را استحكام بخشيد، و اين كنايه از ايجاد شهامت و شجاعت است. گفتنى است تناسب نزول باران با استحكام دلها براى نبرد اين است كه مجاهدان در زمانى كه نياز فراوان به آب دارند با نزول باران، امداد الهى را لمس كرده و بدان يقين كنند.

14 _ ريزش باران در آستانه جنگ بدر ، از عوامل مؤثر در پيروزى مسلمانان در آن جنگ

و ينزل عليكم . .. و يثبت به الأقدام

18 _ استحكام اردوگاه مسلمانان و استوارى گام هاى آنان بر شنزار محل اقامتشان ، از اهداف نزول باران در آستانه جنگ بدر

ينزل عليكم من السماء ماء ليطهّركم . .. و يثبت به الأقدام

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از {الاقدام} گامهاى مجاهدان باشد. بنابراين {و يثبت به الاقدام} يعنى هدف از نزول باران اين بود كه خداوند گامهاى شما را استوار سازد و از لغزش و فرو رفتن در شنزارها بازدارد.

برخورد با متخلفان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 95 - 1،4

1 _ سوگند دروغ منافقان

متخلف از جنگ تبوك ، به منظور گذشت كردن مؤمنان از تخلف آنان و متعرض نشدن به آنها

سيحلفون باللّه لكم إذا انقلبتم إليهم لتعرضوا عنهم

4 _ متخلفان از جنگ تبوك ( منافقان ) در معرض انتقاد و حمله و تعرض مؤمنان بازگشته از جهاد قرار داشتند .

سيحلفون باللّه . .. لتعرضوا

بسيج عمومى در غزوه بنى نضير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 2 - 6

6 - نخستين بسيج دفاعى مسلمانان در برابر يهوديان ، منتهى به شكست و تبعيد يهود بنى نضير شد .

هو الذى أخرج الذين كفروا . .. لأوّل الحشر

{حشر}، به معناى بيرون آوردن جماعت از مقر و گسيل داشتن آنان به جنگ نيز مى باشد. بنابراين معنا {الحشر} در آيه شريفه، نظر به تجمع مسلمانان در برابر توطئه هاى بنى نضير دارد.

بسيج عمومى در غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 90 - 2

2 _ بسيج عمومى همه مسلمان ها براى شركت در جنگ تبوك

و جاء المعذّرون من الأعراب

از آن جايى كه حتى باديه نشينان براى عذرخواهى نزد پيامبر(ص) آمدند، بسيج عمومى و وجوب جهاد بر همگان استفاده مى شود. گفتنى است كه اين بخش از آيات _ چنانكه مفسران گفته اند _ درباره جنگ تبوك است.

بشارت به اسيران غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 70 - 3،8

3 _ به اسيران جنگ بدر نويد داده شد كه در صورت پذيرش اسلام و توحيد خداوند گناهان گذشته آنها را خواهد بخشيد .

إن يعلم

اللّه فى قلوبكم خيرا . .. يغفر لكم و اللّه غفور رحيم

8 _ پيامبر ( ص ) مأمور ابلاغ نويد خداوند به اسيران جنگ بدر ( آمرزش گناهان ايشان و . . . ) در صورت گرايش به اسلام

قل لمن فى أيديكم من الأسرى

بشارت پيروزى غزوه خيبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 20 - 13

13 - تحقق نويد الهى به فتح خيبر ، معجزه اى هدايتگر براى مؤمنان

فعجّل لكم ه_ذه . .. و لتكون ءاية للمؤمنين

بيماردلان مدينه در غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 13 - 8،11

8 - برخى از منافقان و بيماردلان مدينه ، از پيامبر ( ص ) براى ترك جهاد در غزوه احزاب ، به بهانه ناامن بودن خانه و كاشانه شان ، مصرّانه اجازه مى خواستند .

و يستئذن فريق منهم النبىّ يقولون إنّ بيوتنا عورة

مراد از {عورة} در آيه، مستحكم نبودن خانه و قابل ورود بودن آن براى هر كس است كه بخواهد وارد شود(مفردات راغب).

11 - مستحكم نبودن خانه و كاشانه ، بهانه منافقان و افراد بيماردل براى گريز از جهاد در غزوه احزاب بود .

و يستئذن فريق منهم النبىّ يقولون إنّ بيوتنا عورة و ما هى بعورة إن يريدون إلاّ فر

پليدى در مجاهدان غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 11 - 8

8 _ برخى از مجاهدان بدر گرفتار پليدى و نگرانيهايى از سوى شيطان بودند .

و يذهب عنكم رجز الشيطن

پيروان محمد(ص) در غزوه تبوك

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 119 - 10

10 _ پيروان واقعى پيامبر اكرم ( ص ) در لحظات سخت جنگ تبوك ، از صادقان بودند .

الذين اتبعوه فى ساعة العسرة . .. و كونوا مع الصدقين

با توجه به ارتباط اين آيه با آيات قبل _ كه در زمينه ثبات قدم برخى از مؤمنان در شدايد جنگ تبوك و لغزش گروهى ديگر بود و خداوند متخلفان را در پى توبه شان بخشيد _ اكنون به ايشان رهنمود مى دهد كه شما نيز همانند مؤمنان، استوار و تزلزل ناپذير باشيد.

پيروزى بر مجاهدان غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 17 - 7

7 _ پيروزى مجاهدان در جنگ بدر داراى اهدافى والا و از جمله آزمايش اهل ايمان از سوى خداوند

و ليبلى المؤمنين منه بلاء حسنا

{ليبلى} عطف بر علتى محذوف همانند {ليمحق الكفرين} است و هر دو متعلق به {قتلهم} و {رمى} مى باشد يعنى {و لكن اللّه قتلهم . .. لكن اللّه رمى ليمحق الكفرين و ليبلى المؤمنين} گفتنى است كه در برداشت فوق {ابلاء} به معناى آزمودن گرفته شده است.

پيروزى در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 49 - 13

13 _ پيروزى مجاهدان بدر على رغم ناتوانى آنان حادثه اى عبرت آموز و شايسته بياد داشتن

و إذ يقول المنفقون . .. و من يتوكل على اللّه فإن اللّه عزيز حكيم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {إذ} مفعول براى {اذكروا} باشد.

پيروزى در غزوه تبوك

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 97 - 14

14 _ تذكر خداوند به لزوم غافل نشدن مؤمنان از خطر اعراب كفرپيشه همجوار خويش ، پس از پايان يافتن پيروزمندانه جنگ با دشمنان خارجى ( روميان در جنگ تبوك ) *

الأعراب أشد كفراً و نفاقاً

با توجه به اينكه آيات قبل در مورد بازگشت پيروزمندانه مؤمنان از جنگ تبوك است، احتمال دارد كه اين آيه هشدارى به مؤمنان مجاهد باشد كه پس از آن پيروزى، احساس امنيت نكنند و توجه كنند كه در اطرافشان، باديه نشينان جاهل و متعصب در كفر نيز، خطرى جدى به شمار مى روند.

پيروزى غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 165 - 4

4 _ يادآورى خاطره پيروزى مسلمانان در پيكار بدر ، التيام بخش رنج و آثار روحى دردناك شكست نبرد احد

اولمّا اصابتكم مصيبة قد اصبتم مثليها

جمله {قد اصبتم مثليها}، كه اشاره به پيروزى بزرگ مسلمانان در بدر است، بدان جهت ايراد شده كه با ياد آن خاطره بزرگ، مسلمانان مصيبت احد را در مقايسه با پيروزى بدر كوچك شمرند و در نتيجه، رنج مصيبت احد را ناديده انگارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 10 - 6

6 _ پيروزى مسلمانان در جنگ بدر ، گسيل هزاران فرشته براى امداد مجاهدان در آن جنگ ، بشارت دهى و اطمينان بخشى به واسطه آنان ، پرتوى از عزتمندى و كاردانى خداوند

و ما النصر إلا من عند اللّه إن اللّه عزيز حكيم

جمله {إن اللّه عزيز حكيم} تعليلى است براى تمامى

مسائلى كه در اين آيه و آيه قبل مطرح شده بود. يعنى سرچشمه آنچه بيان شد، عزت و حكمت خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 17 - 3

3 _ خداوند با بيان نقش اصلى خويش در پيروزى جنگ بدر زمينه ساز پرهيز پيكارگران بدر از اعجاب و غرور به خاطر پيروزى در آن نبرد

فلم تقتلوهم . ... و ما رميت إذ رميت

از اهداف آيه مورد بحث، كه پيروزى مؤمنان را برخاسته از اراده خدا دانسته، اين است كه پيكارگران بدر پيروزى را نعمتى از جانب خداوند بدانند و از آنِ قدرت خويش نشمارند تا به غرور و اعجاب مبتلا نگردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 41 - 10،13،18

10 _ پرداخت خمس غنيمت ها و ديگر استفاده هاى مالى ، نشان ايمان به خدا و ايمان به پيروزى آفرينى خدا در جنگ بدر است .

فأن للّه خمسه و للرسول . .. إن كنتم ءامنتم باللّه و ما أنزلنا على عبدنا

مراد از {ما أنزلنا . .. } مى تواند همان امدادهاى غيبى الهى باشد كه مسلمانان در پرتو آن به پيروزى در جنگ بدر دست يافتند.

13 _ خداوند به بركت وجود پيامبر ( ص ) مسلمانان را در جنگ بدر يارى كرد و آنان را به پيروزى رسانيد .

و ما أنزلنا على عبدنا

با توجه به اينكه آيات 9 تا 12 همين سوره امدادهاى الهى را شامل همه پيكارگران بدر دانست و اين آيه پيامبر(ص) را محط نزول امدادها شمرد، معلوم مى شود وجود پيامبر(ص) در نزول امدادها دخالت

فراوانى داشته است.

18 _ يارى رسيدن به مسلمانان در جنگ بدر و به پيروزى رساندن آنان نمودى از قدرت مطلقه خداوند

و ما أنزلنا على عبدنا . .. و اللّه على كل شىء قدير

جمله {و اللّه . .. } مى تواند ناظر به تمام حقايقى باشد كه در آيه مورد بحث مطرح شده است كه از جمله آنها امدادهاى خداوند در جنگ بدر است كه {و ما أنزلنا ... } دلالت بر آن دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 42 - 10،11،13

10 _ وقوع جنگ بدر و پيروزى مسلمانان در آن نبرد ، امرى از پيش رقم خورده و تعيين شده

و لكن ليقضى اللّه أمرا كان مفعولا

11 _ خداوند به منظور تبيين حقانيت توحيد و رسالت پيامبر ( ص ) ، جنگ بدر را تحقق بخشيد و مسلمانان را به پيروزى رسانيد .

ليقضى اللّه أمرا كان مفعولا ليهلك من هلك عن بينة و يحيى من حى عن بينة

13 _ پيروزى مسلمانان در جنگ بدر حجتى روشن عليه شرك و دليلى واضح بر حقانيت توحيد و اسلام

ليقضى اللّه . .. ليهلك من هلك عن بينة و يحيى من حى عن بينة

{ليهلك} متعلق به {يقضى} است. يعنى هدف از تحقق جنگ بدر اين بود كه ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 43 - 15

15 _ رؤياى پيامبر ( ص ) در آستانه جنگ بدر و نتايج درخشان آن ، حادثه اى شايسته و بايسته به خاطر سپردن و همواره به ياد داشتن

إذ يريكهم اللّه فى منامك قليلا و لو

أريكهم كثيرا لفشلتم و لتنزعتم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {إذ} مفعول براى فعل مقدر {اذكروا} باشد.

پيروزى غزوه خيبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 20 - 5

5 - خداوند ، مؤمنان را به فتوحات و غنايمى علاوه بر فتح خيبر و غنايم آن ، نويد داد .

وعدكم اللّه مغانم كثيرة تأخذونها فعجّل لكم ه_ذه

در صورتى كه {ه_ذه} به فتح خيبر اشاره داشته باشد; واژه {عجّل} مى رساند كه فتح خيبر، پيش درآمد فتح هاى ديگر و غنايم فزون ترى است.

پيروزى مجاهدان غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 17 - 1،8

1 _ امداد هاى الهى عامل اصلى و اساسى كشته شدن كافران در جنگ بدر و پيروزى اهل ايمان

فلم تقتلوهم و لكن اللّه قتلهم

جمله {فلم تقتلوهم . .. } متفرع بر آياتى است كه امدادهاى الهى را در جنگ بدر برمى شمرد ; يعنى توجه به قضاياى جنگ بدر و امدادهاى الهى بيانگر اين است كه در حقيقت خداوند مشركان را كشت و آنان را شكست داد.

8 _ پيروزى مجاهدان در جنگ بدر ، نعمتى نيكو از جانب خداوند براى اهل ايمان

ليبلى المؤمنين منه بلاء حسنا

{ابلاء} در برداشت فوق به معناى اعطاى نعمت گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 19 - 3

3 _ پيروزى مؤمنان در جنگ بدر حجتى بر حقانيت اهل ايمان و هشدار و عبرتى براى كافران

إن تستفتحوا فقد جاءكم الفتح

مراد از {الفتح} پيروزى اهل ايمان در جنگ بدر است. و

جمله {فقد جاءكم الفتح} پاسخ همان تمناى مشركان است كه خواهان پيروزى حاميان دين حق بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 49 - 13

13 _ پيروزى مجاهدان بدر على رغم ناتوانى آنان حادثه اى عبرت آموز و شايسته بياد داشتن

و إذ يقول المنفقون . .. و من يتوكل على اللّه فإن اللّه عزيز حكيم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {إذ} مفعول براى {اذكروا} باشد.

پيروزى مسلمانان در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 68 - 6

6 _ تقدير و قضاى الهى بر پيروزى مسلمانان در جنگ بدر ، مانع شكست مسلمانان ، على رغم تحقق مقتضى آن ( گرفتن اسير پيش از سركوبى كامل دشمن )

لو لا كتب . .. عذاب عظيم

پيروزى مسلمانان در غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 42 - 9

9 _ إخبار خداوند به بازگشت موفقيت آميز مسلمانان از جنگ تبوك

و سيحلفون باللّه لو استطعنا لخرجنا معكم

برداشت فوق بر اين اساس است كه آيه شريفه، قبل از رسيدن مسلمانان به سرزمين تبوك نازل شده باشد كه در اين صورت، إخبار خداوند به عذرخواهى متخلفان، گوياى بازگشت موفقيت آميز مسلمانان است.

پيروزى مسلمانان مدينه در غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 25 - 9

9 - غزوه احزاب ، بدون درگيرى نظامى عمده ، به سود مسلمانان پايان يافت .

و ردّ اللّه الذين كفروا بغيظهم لم ينالوا خيرًا و كفى اللّه المؤمنين القتال

پيشگويى غزوه بنى نضير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 2 - 4

4 - خبر دادن خداوند ، از وجود رويارويى مجدّد مسلمانان و يهود ( پس از غزوه بنى نضير )

أخرج الذين كفروا . .. لأوّل الحشر

قيد {لأوّل. ..} اين پيام را در بر دارد كه براى اين تجمع و برخورد، موارد ديگرى نيز هست.

تخلف متخلفان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 118 - 1

1 _ تخلف سه نفر از مسلمانان ، از حضور يافتن در جنگ تبوك

و على الثلثة الذين خلّفوا

تخلف منافقان از غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 43 - 5

5 _ إخبار خداوند به عزم قطعى برخى افراد ( منافقان ) بر تخلف از جنگ تبوك ( حتى در صورت عدم دريافت اذن از پيامبر ( ص ) )

و سيحلفون باللّه لو استطعنا لخرجنا . .. لم أذنت لهم حتى يتبين لك الذين صدقوا و ت

از اظهار ناتوانى منافقان براى جهاد و تذكر خداوند به دروغ بودن اين اظهار، استفاده مى شود كه آنان تصميم بر تخلف از جنگ داشته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 81 - 1،2

1 _ تخلف منافقان از شركت در جنگ تبوك

فرح المخلفون بمقعدهم خلف رسول اللّه

اين بخش از آيات مربوط به جنگ تبوك و تخلف منافقان از شركت در آن است.

2 _ خوشحالى و احساس موفقيت منافقان از شركت نكردن در جنگ تبوك

فرح المخلفون بمقعدهم خلف

رسول اللّه

تداوم تخلف متخلفان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94 - 9

9 _ إخبار خداوند به بى اساس بودن عذرتراشى متخلفان از جنگ تبوك به دليل ادامه داشتن كجروى ها و تخلفات آنان در آينده

قل لا تعتذروا لن نؤمن لكم . .. و سيرى اللّه عملكم

جمله {سيرى اللّه . .. } مى تواند بيانگر علت عدم پذيرش عذر متخلفان باشد ; يعنى، عملكرد خلاف اينان در آينده، خود بهترين گواه بر نادرستى معذرت جويى آنان خواهد بود.

تشويق اسيران غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 70 - 4

4 _ ترغيب اسيران جنگ بدر به ايمان و گرايش به اسلام

يأيها النبى قل لمن فى أيديكم من الأسرى إن يعلم اللّه فى قلوبكم

تشويق به غزوه خيبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 15 - 5

5 - تشويق مسلمانان از سوى خدا ، براى شركت در جنگ خيبر

إذا انطلقتم إلى مغانم لتأخذوها

خداوند، حركت به سوى جنگ خيبر را حركت به سوى غنايم دريافتى دانسته است و بدين وسيله دو نكته را به مسلمانان يادآور شده است: 1_ پيروزى حتمى، 2_ دستيابى به غنايم. اين دو پيام بى ترديد در روحيه دادن به سپاه اسلام و تهييج آنان، نقش داشته است.

تضمين پيروزى غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 40 - 4

4 _ تضمين پيروزى پيامبر ( ص ) ( در جنگ تبوك ) از سوى خداوند ،

على رغم احتمال كوتاهى ديگران در يارى رساندن به آن حضرت

إلا تنصروه فقد نصره اللّه

تقدير غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 44 - 3

3 _ تحقق جنگ بدر و پيروزى مسلمانان در آن نبرد ، امرى از پيش رقم خورده و تقدير شده

ليقضى اللّه أمرا كان مفعولا

{أمراً} به معناى كار است و مراد از آن تحقق جنگ بدر و پيروزى مسلمانان در آن نبرد مى باشد. فعل {كان} دلالت مى كند كه ثبوت خبر {مفعولا} براى اسمش (تحقق جنگ بدر) از ديرباز تحقق پيدا كرده بود. و تحقق جنگ بدر از ديرباز، به قرينه {ليقضى}، به معناى تقدير آن است. بنابراين {ليقضى اللّه ... } يعنى تا انجام پذيرد كارى كه از پيش تقدير شده بود.

تلاش متخلفان از غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 83 - 6

6 _ گروهى از منافقان متخلف از جنگ تبوك ، رياكارانه در صدد جبران پيامد خسارتبار ترك جهاد و رسوايى گذشته خويش

فإن رجعك اللّه إلى طائفة منهم فاستئذنوك

تلاش منافقان مدينه در غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 13 - 5

5 - منافقان ، در غزوه احزاب ، براى وادار كردن مؤمنان به ترك اسلام و روى آوردن به كفر ، تلاش مى كردند .

ي_أهل يثرب لامقام لكم فارجعوا

برداشت بالا، بر اين احتمال است كه مراد از {لامقام لكم} ماندن در دين رسول اللّه و مراد از {فارجعوا} دعوت به رجوع به كفر باشد.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 18 - 2

2 - تلاش شديد منافقان مدينه ، براى بازداشتن مسلمانان از جهاد در غزوه احزاب

و إذ قالت طائفة منهم . .. لامقام لكم فارجعوا ... قد يعلم اللّه المعوّقين منكم

تضعيف {عوّق} براى بيان شدت و غلظت بازدارندگى، است.

توبه متخلفان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 103 - 21

21 _ تأييد خداوند نسبت به واقعى بودن توبه تائبان متخلف از جنگ تبوك *

خذ من أمولهم . .. و صل عليهم ... و اللّه سميع عليم

برداشت فوق بر اين اساس است كه آيه را با توجه به شأن نزول معنا كنيم كه مورد آن توبه متخلفان از جنگ تبوك است. از اين رو احتمال مى رود صفت {عليم} به اين نكته اشاره داشته باشد كه خداوند صداقت آنان را در توبه دانسته و بر اساس آن فرمان به اخذ زكات و دعا داده است.

توجيه متخلفان از غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 42 - 8

8 _ إخبار خداوند از اقدام متخلفان جنگ تبوك به سوگند هاى دروغين براى استطاعت نداشتن خود و موجه بودن تخلفشان

و سيحلفون باللّه لو استطعنا لخرجنا معكم

تهديد اسيران غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 71 - 5

5 _ خداوند ، اسيران جنگ بدر را به گرفتار شدن دوباره به دست مسلمانان ، در صورت ادامه خيانت ، تهديد كرد .

و إن يريدوا خيانتك

جواب شرط {و إن يريدوا

خيانتك . .. } در تقدير است و جمله {فقد خانوا اللّه ... } جانشين آن شده و دلالت بر آن دارد كه جمله با تقدير آن چنين است: اگر اسيران خيانتى دوباره را در سر مى پرورانند باكى نداشته باشيد و از آزادسازى آنان ابا نكنيد. زيرا خداوند خيانتكاران را در سلطه شما قرار خواهد داد ; همان گونه كه در جنگ بدر شما را بر آنان مسلط ساخت.

تهمتهاى محرومان از غزوه خيبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 15 - 13

13 - منع شدگان از شركت در فتح خيبر ، متهم كننده مؤمنان به حسدورزى

فسيقولون بل تحسدوننا

ثروتمندان و غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 93 - 2

2 _ تلاش برخى از اشراف و توانمندان براى شركت نكردن در جنگ تبوك ، با كسب مجوز از پيامبر اسلام ( ص )

الذين يستئذنونك و هم أغنياء

جاسوسان منافقان در غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 47 - 8

8 _ منافقان ، داراى جاسوسانى در ميان رزمندگان جنگ تبوك

و فيكم سمعون لهم

{سمّاع} مى تواند كنايه از جاسوس باشد; يعنى، در ميان شما كسانى هستند كه به نفع منافقان خبرچينى مى كنند.

حقانيت غزوه احد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 5 - 9

9 _ خروج پيامبر ( ص ) از مدينه براى مقابله با مشركان در دامنه احد ، حركتى حق ، همانند خروج وى براى جنگ بدر

*

كما أخرجك ربك من بيتك بالحق

برخى برآنند كه {كما . .. } متعلق به {يجدلونك ... } در آيه بعد است و آن آيه اشاره به قضاياى پيش از نبرد احد دارد. بر اين اساس {كما أخرجك ... } چنين معنا مى شود: گروهى از مسلمانان درباره حركت به سوى احد، كه حركتى حق بود، به جدال با پيامبر(ص) پرداختند و آن را مصلحت نمى پنداشتند ; همان گونه كه از حركت به سوى بدر، كه حركتى حق بود، نيز كراهت داشتند.

حقانيت غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 5 - 8

8 _ حكم خداوند درباره انفال ، حكمى حق و همانند حقانيت فرمان او به خروج از مدينه براى جنگ بدر

قل الأنفال للّه و الرسول . .. كما أخرجك ربك من بيتك بالحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 6 - 1

1 _ گروهى از مسلمانان در صدد بازداشتن پيامبر ( ص ) از حركت به سوى جنگ بدر ، على رغم وضوح حقانيت آن

يجدلونك فى الحق بعد ما تبين

در وجه تركيبى {يجدلونك} چند نظر ايراد شده است ; از جمله اينكه {يجدلونك} حال براى فاعل {لكرهون} و يا همانند {إن فريقا} حال براى مفعول {أخرجك} باشد. بر اين دو مبنا، آيه مورد بحث توضيحى درباره قضاياى پيش از جنگ بدر است. گفتنى است جدال به معناى منازعه براى غلبه بر انديشه و رأى طرف مقابل است.

خواب مجاهدان غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 11

- 1،5

1 _ آرامش روحى مجاهدان پيش از جنگ بدر ، موجب فراگيرى خوابى سبك بر تمامى آنان

إذ تستغيثون . .. إذ يغشيكم النعاس أمنة منه

{غشاوه} به معناى احاطه است و فعل {يغشيكم}، از باب تفعيل، دلالت بر كثرت احاطه دارد. مى توان گفت نمود آن كثرت، فراگيرى خواب بر تمامى افراد بوده است. كلمه {أمنة}، كه به معناى نبودن ترس است، مفعولٌ له حصولى براى {يغشيكم} است. يعنى به علت اينكه آرامش يافتيد، خواب شما را فراگرفت

5 _ استراحت و آرامش روحى مجاهدان و فراگيرى خواب بر آنان در آستانه جنگ بدر ، نعمتى الهى بر ايشان و شايسته به ياد داشتن

إذ يغشيكم النعاس أمنة منه

خيانت اسيران غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 71 - 2

2 _ اسيران جنگ بدر از خيانتكاران به دين خدا تا پيش از آن نبرد

و إن يريدوا خيانتك فقد خانوا اللّه من قبل

دروغگويى متخلفان از غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 42 - 12

12 _ علم خداوند به دروغ بودن سوگند متخلفان جنگ تبوك و گواهى او بر موجه نبودن تخلفشان

سيحلفون باللّه . .. و اللّه يعلم إنهم لكذبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 46 - 3

3 _ فراهم نكردن مقدمات جهاد ، دليل دروغگويى متخلفان جنگ تبوك و عزم قطعى آنان بر عدم شركت در جنگ

و لو أرادوا الخروج لأعدوا له عدة

دروغگويى متخلفان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه

- 9 - 96 - 1

1 _ سوگند توانمندان متخلف از جنگ تبوك ، به منظور جلب رضايت مؤمنان مجاهد

يحلفون لكم لترضوا عنهم

دعاى مجاهدان غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 9 - 2،4

2 _ مجاهدان بدر پيش از نبرد با نيايش به درگاه خدا از وى استمداد كردند .

إذ تستغيثون ربكم

{غوث} به معناى يارى كردن است و استغاثه طلب يارى و امداد است.

4 _ نيايش مجاهدان بدر به درگاه ربوبى و اجابت استغاثه آنان با امداد هاى غيبى ، نعمتى بايسته به ياد داشتن

إذ تستغيثون ربكم فاستجاب لكم

دعوت از فراريان غزوه حنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 27 - 1

1 _ خداوند ، گريختگان از ميدان كارزار حنين را به توبه و استغفار فراخواند .

ثم وليتم مدبرين . .. ثم يتوب اللّه من بعد ذلك على من يشاء

كلمه {ذلك} در {من بعد ذلك} اشاره به فرار مسلمانان از ميدان نبرد حنين دارد. اعلام اينكه خدا توبه فراريان را مى پذيرد، فراخوانى آنان به توبه و استفغار از آن خطاست.

دنياطلبى متخلفان از غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 42 - 2

2 _ دورنماى مشقت آميز و به دور از منافع مادى جنگ تبوك ، در نظر برخى از مسلمانان صدر اسلام ، عامل امتناع آنان از حضور در جنگ

لو كان عرضاً قريباً و سفراً قاصداً لاتبعوك و لكن بعدت عليهم الشقة

ذكر غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 -

احزاب - 33 - 10 - 3

3 - ائتلاف احزاب مختلف و لشگركشى آنان عليه مسلمانان مدينه و شكست شان ، شايسته يادآورى است .

إذ جاءوكم من فوقكم و من أسفل منكم

{إذ جاءوكم} عطف بر {إذ جاتكم} در آيه پيش و متعلق فعل {اُذكروا} در همان آيه است.

ذكر غزوه حنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 25 - 2

2 _ جنگ حنين از عرصه هاى به ياد ماندنى نصرت خدا و دخالت نيرو هاى غيبى براى تقويت سپاه اسلام و شكستن مقاومت جبهه دشمن

لقد نصركم اللّه فى مواطن كثيرة و يوم حنين

با اينكه {مواطن كثيرة} شامل جنگ {حنين} نيز مى شود، ذكر جداگانه آن بويژه با تعبير {يوم حنين} (روز حنين)، بيانگر برداشت فوق است.

ذلت متخلفان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 95 - 2

2 _ قرار گرفتن متخلفان از جنگ تبوك ( منافقان ) در موضع ضعف و ذلت ، پس از بازگشت پيروزمندانه مؤمنان از جهاد

سيحلفون باللّه لكم إذا انقلبتم

رد عذر متخلفان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94 - 9

9 _ إخبار خداوند به بى اساس بودن عذرتراشى متخلفان از جنگ تبوك به دليل ادامه داشتن كجروى ها و تخلفات آنان در آينده

قل لا تعتذروا لن نؤمن لكم . .. و سيرى اللّه عملكم

جمله {سيرى اللّه . .. } مى تواند بيانگر علت عدم پذيرش عذر متخلفان باشد ; يعنى، عملكرد خلاف اينان در آينده، خود بهترين گواه بر نادرستى معذرت

جويى آنان خواهد بود.

زمان غزوه خيبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 15 - 10

10 - فاصله زمانى نزديك ميان صلح حديبيه و فتح خبير

سيقول المخلّفون

با توجه به {سين} در {سيقول} و پيوستگى آيات صلح حديبيه با جنگ خيبر، برداشت بالا قابل استفاده است.

زمينه پيروزى در غزوه خيبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 19 - 7

7 - صلح حديبيه و فتح خيبر ، در پى وفادارى مؤمنان ، نمودى از عزت و حكمت خداوند

و أث_بهم فتحًا قريبًا . و مغانم كثيرة ... و كان اللّه عزيزًا حكيمًا

از ارتباط {كان اللّه. ..} با آيه قبل، مطلب بالا استفاده مى شود.

سختى غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 25 - 7

7 - خداوند ، مسلمانان را از سختى جنگى كه احزاب متّحد درصدد ايجاد آن بودند نگه داشت .

و كفى اللّه المؤمنين القتال

{كفى} در آيه متعدى به دو مفعول و به معناى {حسب} است; يعنى: {خداوند كفايت كرد مؤمنان را در جنگ}. با توجه به آيه نُه همين سوره، مراد از {كفايت خدا براى جنگ مؤمنان}، فرستادن طوفان و سپاهيان نامريى براى درهم كوبيدن سپاه دشمن است.

سختى غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 42 - 3

3 _ پيمودن مسافت مدينه تا تبوك به دليل دورى راه ، براى برخى افراد ( منافقان ) دشوار مى نمود .

و لكن بعدت عليهم الشقة

{شقة} به معناى سختى و مشقت و

كنايه از مسافت است; يعنى، به نظر آنان (منافقان)راه ميان مدينه و تبوك راهى طولانى و پيمودن آن طاقت فرساست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 117 - 2

2 _ جنگ تبوك ، داراى شرايطى دشوار و پرمشقت .

اتبعوه فى ساعة العسرة

مراد از {ساعة العسرة} _ به قرينه فرازهاى قبل و بعد _ مى تواند غزوه تبوك باشد.

سختى غزوه حنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 25 - 7

7 _ تنگ شدن عرصه بر مسلمانان در جنگ حنين ، على رغم كثرت غرورآفرين آنان

إذ أعجبتكم كثرتكم . .. و ضاقت عليكم الأرض بما رحبت

سرزنش متخلفان از غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 90 - 5

5 _ توبيخ خداوند نسبت به آنان كه براى تخلف از جنگ تبوك ، حتى اجازه هم نگرفتند .

و جاء المعذّرون . .. و قعد الذين كذبوا

از تقابل {قعد . .. } با {جاء المعذّرون} استفاده مى شود كه: گروه دوم، متخلفانى هستند كه بدون هيچ عذر و بهانه اى و بدون اجازه خواستن از شركت در جنگ امتناع ورزيدند.

سرزنش متخلفان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 95 - 4

4 _ متخلفان از جنگ تبوك ( منافقان ) در معرض انتقاد و حمله و تعرض مؤمنان بازگشته از جهاد قرار داشتند .

سيحلفون باللّه . .. لتعرضوا

سرگردانى متخلفان از غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه

- 9 - 45 - 3

3 _ متخلفان از جنگ تبوك ( منافقان ) ، گروهى بى ايمان ، سرگردان و گرفتار ترديد و اضطراب بودند .

و ارتابت قلوبهم فهم فى ريبهم يترددون

سرنوشت غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 42 - 10

10 _ وقوع جنگ بدر و پيروزى مسلمانان در آن نبرد ، امرى از پيش رقم خورده و تعيين شده

و لكن ليقضى اللّه أمرا كان مفعولا

سرور متخلفان از غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 81 - 2

2 _ خوشحالى و احساس موفقيت منافقان از شركت نكردن در جنگ تبوك

فرح المخلفون بمقعدهم خلف رسول اللّه

سوگند متخلفان از غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 42 - 8،11،12

8 _ إخبار خداوند از اقدام متخلفان جنگ تبوك به سوگند هاى دروغين براى استطاعت نداشتن خود و موجه بودن تخلفشان

و سيحلفون باللّه لو استطعنا لخرجنا معكم

11 _ متخلفان از جنگ تبوك ( منافقان ) ، به تخلف خويش و سوگند هاى دروغينشان ، در جهت هلاكت خود گام برداشتند .

سيحلفون باللّه . .. يهلكون أنفسهم

12 _ علم خداوند به دروغ بودن سوگند متخلفان جنگ تبوك و گواهى او بر موجه نبودن تخلفشان

سيحلفون باللّه . .. و اللّه يعلم إنهم لكذبون

سوگند متخلفان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 95 - 1

1 _ سوگند دروغ منافقان متخلف از جنگ تبوك ، به منظور گذشت كردن مؤمنان از

تخلف آنان و متعرض نشدن به آنها

سيحلفون باللّه لكم إذا انقلبتم إليهم لتعرضوا عنهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 96 - 1

1 _ سوگند توانمندان متخلف از جنگ تبوك ، به منظور جلب رضايت مؤمنان مجاهد

يحلفون لكم لترضوا عنهم

شركت در غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 120 - 14

14 _ حركت مؤمنان به سوى جنگ تبوك ، برانگيزنده خشم كافران بود .

و لا يطئون موطئاً يغيظ الكفار

با توجه به اينكه اين بخش از آيات در مورد جنگ تبوك است، برداشت فوق استفاده مى شود.

شكست احزاب صدراسلام در غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 10 - 3

3 - ائتلاف احزاب مختلف و لشگركشى آنان عليه مسلمانان مدينه و شكست شان ، شايسته يادآورى است .

إذ جاءوكم من فوقكم و من أسفل منكم

{إذ جاءوكم} عطف بر {إذ جاتكم} در آيه پيش و متعلق فعل {اُذكروا} در همان آيه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 20 - 2

2 - منافقان مدينه ، حتى پس از هزيمت احزاب متّحد و عزيمت شان از اطراف مدينه ، گمان مى كردند كه آنان نرفته اند .

يحسبون الأحزاب لم يذهبوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 25 - 1،3،6،12

1 - پراكنده شدن احزاب متّحد از اطراف مدينه ، به دست خداوند بود .

و ردّ اللّه الذين كفروا

3 - احزاب متّحد ، در حالى از

محاصره مدينه نااميد و پراكنده شدند كه آكنده از خشم بودند .

و ردّ اللّه الذين كفروا بغيظهم

{باء} در {بغيظ} براى ملابسه است و {بغيظهم} حال براى موصول {الذين كفروا} است.

6 - آكنده شدن احزاب متّحد از خشم و غضب ، معلول ناكامى آنان در تلاش شان بود .

و ردّ اللّه الذين كفروا بغيظهم لم ينالوا خيرًا

{لم ينالوا خيراً} مى تواند حال براى {الذين كفروا} باشد و احتمال دارد كه براى بيان {بغيظهم} باشد. برداشت بالا، بنابر احتمال دوم است.

12 - توان مندى خداوند ، منشأ فراهم آمدن زمينه پراكنده شدن احزاب متّحد از اطراف مدينه

و ردّ اللّه الذين كفروا . .. و كان اللّه قويًّا

{و كان اللّه. ..} به منزله تعليل براى جمله {و ردّ اللّه الذين كفروا} است.

شكست در غزوه احد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 166 - 6

6 _ مشخّص شدن مؤمنان واقعى ، از اهداف رخصت خداوند در شكست نبرد احد و مصيبت هاى وارده در آن

و ما اصابكم . .. و ليعلم المؤمنين

جمله {و ليعلم . .. }، عطف بر جمله اى مقدّر است ; يعنى {و ما اصابكم ... ليكون كذا و كذا و ليعلم المؤمنين}. لذا در برداشت فوق، مشخص شدن مؤمنان، از اهداف شكست آنان در نبرد احد شمرده شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 167 - 1

1 _ مشخص شدن منافقان ، از اهداف رخصت خداوند در شكست نبرد احد و مصيبت هاى وارده در آن

و ما اصابكم . .. و ليعلم الّذين نافقوا

شكست در

غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 13 - 3

3 - منافقان مدينه ، به مسلمانان وانمود كردند كه شكست شان در غزوه احزاب حتمى است .

و إذ قالت طائفة منهم ي_أهل يثرب لامقام لكم فارجعوا

شكست غزوه احد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 156 - 3

3 _ شكست در پيكار احد ، زمينه ساز هجوم تبليغاتى كافران و يا منافقان ، عليه اسلام ، پيامبر ( ص ) و مسلمانان

يا ايّها الّذين امنوا لا تكونوا كالّذين كفروا و قالوا لاخوانهم . .. ما ماتوا و م

كشته شدن عدّه اى از مسلمانان در جنگ احد باعث شده بود كه كافران و يا منافقان، كه با حضور در صحنه احد مخالف بودند، ماجراى احد و كشته هاى فراوان آن را حربه تبليغاتى عليه پيامبر (ص) قرار دهند. آنان مى گفتند اگر نظر ما را مى پذيرفتند و همراه پيامبر (ص) خارج نمى شدند، اين حوادث ناگوار پيش نمى آمد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 165 - 1،3،5

1 _ گلايه برخى مسلمانان از نتايج دردناك نبرد احد و شكست در آن

اولمّا اصابتكم مصيبة . .. قلتم انّى هذا

اين برداشت را روايت مذكور در فيش شماره 12 تأييد مى كند.

3 _ شكست و مصيبت سنگين مسلمانان در پيكار احد ، دور از انتظار ايشان بود .

اولمّا اصابتكم مصيبة قد اصبتم مثليها

كلمه {انّى} به معناى {من اين} (از كجا و از چه روى) مى باشد و {هذا} اشاره به مصيبت

است.

5 _ پندار ناصواب برخى پيكارگران احد در تحليل عوامل شكست آن نبرد

انّى هذا قل هو من عند انفسكم

جمله {انّى هذا} به اين مطلب اشاره دارد كه گويا مجاهدان احد علّت شكست آن نبرد را بيرون از عملكرد خويش مى دانستند، كه جمله {من عند انفسكم} ريشه صحيح آن را گوشزد مى كند.

شكست غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 16 - 5

5- جنگ بدر ، ميدان انتقام الهى از مشركان و ضربه اى سخت و شكننده بر جبهه شرك *

يوم نبطش البطشة الكبرى إنّا منتقمون

طبق نظر مفسران، ممكن است اين آيه نظر به جنگ بدر داشته باشد. اين در صورتى است كه عذاب ذكر شده در آيات پيشين را عذاب دنيوى بدانيم.

شكست غزوه حنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 26 - 2

2 _ نگرانى پيامبر ( ص ) در جنگ حنين از فرار مسلمانان و شكست جبهه اسلام

ثم وليتم مدبرين. ثم أنزل اللّه سكينته على رسوله

شكست كافران در غزوه حنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 26 - 9

9 _ جبهه كفر در كارزار حنين ، در پى فرود آمدن نيرو هاى غيبى و نزول آرامش روحى بر مؤمنان از سوى خداوند ، گرفتار شكستى سخت و عذاب آور گرديد .

ثم أنزل اللّه سكينته . .. و أنزل جنوداً لم تروها و عذّب الذين كفروا

شكست مشركان در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 45

- 3

3 - اخبار خداوند ، از شكست قريب الوقوع جماعت شرك پيشه در جنگ بدر

سيهزم الجمع و يولّون الدّبر

با توجه به تطبيق اين آيه بر جنگ بدر _ در آراى مفسران _ و با توجه به اين كه آيات ياد شده مكّى است و جنگ بدر نخستين مرحله انهزام مشركان بوده است; برداشت ياد شده به دست مى آيد.

شيطان در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 11 - 8

8 _ برخى از مجاهدان بدر گرفتار پليدى و نگرانيهايى از سوى شيطان بودند .

و يذهب عنكم رجز الشيطن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 48 - 4،6،9،10،11،12،13،16

4 _ شيطان با توصيف كافران بدر به شكست ناپذيران ، آنان را عليه مسلمانان تشجيع كرد .

و قال لا غالب لكم اليوم من الناس

6 _ شيطان ، خط دهنده به جبهه كفر در جنگ بدر

و إذ زين لهم الشيطن أعملهم

9 _ شيطان با تأكيد بر يارى بى دريغ خويش از لشكريان كافر بدر ، آنان را به رويارويى با مسلمانان ترغيب كرد .

إنى جار لكم

كلمه {جار} معانى متعددى دارد ; از جمله ياور، همسانه، هم قسم، شريك و . .. (لسان العرب). به نظر مى رسد ياور نسبت به ديگر معانى مناسبتر باشد.

10 _ شيطان به هنگام رويارويى دو لشكر كفر و ايمان از كارزار بدر عقب نشينى كرد .

فلما تراءت . .. نكص على عقبيه و قال إنى برىء منكم

{نكص} به معناى خوددارى كردن است و چون با {على} متعدى شده معناى رجوع در آن تضمين شده است.

{عقب} به پاشنه پا گفته مى شود ; يعنى شيطان از نبرد خوددارى كرد و با چرخيدن بر پاشنه هاى پا عرصه را ترك گفت.

11 _ شيطان به هنگام شروع جنگ بدر با اعلان بيزارى از كافران ، عهد خويش ( يارى سپاه كفر ) را گسست .

فلما تراءت الفئتان . .. قال إنى برىء منكم

12 _ شيطان در آغاز جنگ بدر با ديدن امداد هاى الهى به شكست جبهه كفر مطمئن شد .

نكص على عقبيه و قال إنى برىء منكم إنى أرى ما لاترون

13 _ مشاهده فرشتگان الهى براى امداد مسلمانان ، دليل عقب نشينى شيطان از كارزار بدر و اعلان بيزارى وى از لشكر كفر

نكص على عقبيه و قال إنى برىء منكم إنى أرى ما لاترون

16 _ شيطان به دليل ترس از گرفتار شدن به عذاب الهى با ضربه هاى سهمگين فرشتگان جنگ بدر از آن معركه فرار كرد .

إنى أرى ما لاترون إنى أخاف اللّه

مراد از خوف خدا (إنى أخاف اللّه) به دليل {إنى ارى ما لاترون} گرفتار شدن به چنگ فرشتگان حاضر در كارزار بدر است.

صداقت تائبان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 103 - 21

21 _ تأييد خداوند نسبت به واقعى بودن توبه تائبان متخلف از جنگ تبوك *

خذ من أمولهم . .. و صل عليهم ... و اللّه سميع عليم

برداشت فوق بر اين اساس است كه آيه را با توجه به شأن نزول معنا كنيم كه مورد آن توبه متخلفان از جنگ تبوك است. از اين رو احتمال مى رود صفت {عليم} به اين نكته اشاره داشته باشد

كه خداوند صداقت آنان را در توبه دانسته و بر اساس آن فرمان به اخذ زكات و دعا داده است.

ضعف دشمنان در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 43 - 3

3 _ پيامبر ( ص ) رؤياى خويش ( كمى نفرات دشمن در جنگ بدر ) را براى مسلمانان بيان كرد .

إذ يريكهم اللّه فى منامك قليلا و لو أريكهم كثيرا لفشلتم

ضعف كافران در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 43 - 4

4 _ ضعف و ناتوانى سپاه كفر در جنگ بدر ، تأويل و تعبير رؤياى پيامبر ( ص ) ( كم ديدن نفرات دشمن )

إذ يريكهم اللّه فى منامك قليلا

از منابع تاريخى مربوط به جنگ بدر و نيز اينكه هر فرماندهى پيش از اقدام به جنگ همواره در تلاش براى آگاهى به كم و كيف لشكر مقابل است، به دست مى آيد كه پيامبر(ص) و ديگر مسلمانان از تعداد تقريبى نفرات دشمن آگاه بودند. بنابراين رؤياى پيامبر(ص) حاكى از سستى و ضعف نيروى دشمن بوده است، نه بيانگر تعداد آنان.

ضعف مجاهدان غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 49 - 13

13 _ پيروزى مجاهدان بدر على رغم ناتوانى آنان حادثه اى عبرت آموز و شايسته بياد داشتن

و إذ يقول المنفقون . .. و من يتوكل على اللّه فإن اللّه عزيز حكيم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {إذ} مفعول براى {اذكروا} باشد.

ضعف مسلمانان در غزوه بدر

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 42 - 4

4 _ موقعيت ضعيف مسلمانان در جنگ بدر نسبت به موقعيت كفار

إذ أنتم بالعدوة الدنيا و هم بالعدوة القصوى

مى توان گفت هدف از بيان موقعيت مسلمانان و كفرپيشگان مكه در منطقه بدر يادآورى موقعيت بسيار ضعيف مسلمانان است. جلمه {ليهلك من هلك ... } مؤيد اين معنا مى باشد. زيرا پيروزى آنگاه دليل حقانيت مسلمانان مى شد كه شرايط ظاهرى، تضمين كننده پيروزى كافران و شكست مسلمانان بود.

ضعف مشركان در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 43 - 13

13 _ خداوند به دليل آگاهيش بر عوامل اطمينان بخش قلب ها و علمش به زمينه هاى سستى آفرين ، مشركان بدر را در رؤياى پيامبر ( ص ) اندك نمايان ساخت .

و لكن اللّه سلم إنه عليم بذات الصدور

طمع به غنايم غزوه بنى نضير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 6 - 9

9 - چشمداشت برخى از مسلمانان ، به داشتن سهمى در غنايم به دست آمده از بنى نضير *

و ما أفاء اللّه على رسوله منهم فما أوجفتم عليه . .. و ل_كنّ اللّه يسلّط رسله

بيان اين نكته كه شما مسلمانان، اسب تازى در اين جنگ نداشتيد و اين خدا بود كه اين پيروزى را فراهم ساخت، مى تواند پاسخى براى انتظارات مسلمين در تقسيم غنايم ميانشان باشد.

طوفان در غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 9 - 4،5

4 - براى درهم شكستن

سپاه دشمن ، در غزوه احزاب ، طوفانى عظيم برخاست .

إذ جاءتكم جنود فأرسلنا عليهم ريحًا

تنوين نكره در {ريحاً} براى تعظيم است و حكايت از اين مى كند كه بادى كه وزيده، معمولى نبوده است; بلكه طوفانى بوده كه خيمه ها را در هم مى كوبيده و خار و خاشاك را در چشمان دشمن مى پاشيده است.

5 - به وجود آمدن طوفان ، در غزوه احزاب براى درهم شكستن توان دشمن ، نعمتى الهى براى مسلمانان بود .

ي_أيّها الذين ءامنوا اذكروا نعمة اللّه عليكم . .. فأرسلنا عليهم ريحًا

{فأرسلنا} بيان نعمتى است كه خداوند، از مسلمانان خواسته است كه به ياد آن باشند.

ظلم متخلفان از غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 47 - 11

11 _ متخلفان جنگ تبوك ، مردمى ستم پيشه

لو خرجوا . .. و اللّه عليم بالظلمين

عذاب كافران در غزوه حنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 26 - 9

9 _ جبهه كفر در كارزار حنين ، در پى فرود آمدن نيرو هاى غيبى و نزول آرامش روحى بر مؤمنان از سوى خداوند ، گرفتار شكستى سخت و عذاب آور گرديد .

ثم أنزل اللّه سكينته . .. و أنزل جنوداً لم تروها و عذّب الذين كفروا

عذاب وجدان متخلفان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 118 - 5

5 _ گرفتار شدن سه مسلمان متخلف از جنگ تبوك به عذاب وجدان

و ضاقت عليهم أنفسهم

عذرخواهى متخلفان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94 - 1،2

1 _ إخبار خداوند از اقدام توانمندان متخلف از جهاد ، به عذرتراشى پس از بازگشت مؤمنان از جنگ تبوك

يعتذرون إليكم إذا رجعتم إليهم

2 _ مؤمنان صدر اسلام ، مأمور دست رد زدن بر سينه توانمندان متخلف از جنگ تبوك و بى اثر شمردن عذرتراشى آنان

قل لا تعتذروا لن نؤمن لكم

عفو از متخلفان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 95 - 1

1 _ سوگند دروغ منافقان متخلف از جنگ تبوك ، به منظور گذشت كردن مؤمنان از تخلف آنان و متعرض نشدن به آنها

سيحلفون باللّه لكم إذا انقلبتم إليهم لتعرضوا عنهم

علايق معذوران غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 92 - 6

6 _ محروم شدن برخى از رزمندگان داوطلب ، از شركت در جنگ تبوك ، به خاطر نداشتن امكانات رزمى ( مركب و . . . ) على رغم اشتياق شديد آنان به جهاد

تولوا و أعينهم تفيض من الدمع حزناً ألا يجدوا ما ينفقون

عوامل پيروزى در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 26 - 10

10 _ امداد هاى ويژه الهى ، منشأ پيروزى مسلمانان در جنگ بدر *

و أيدكم بنصره

عوامل پيروزى غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 11 - 14

14 _ ريزش باران در آستانه جنگ بدر ، از عوامل مؤثر در پيروزى مسلمانان در آن جنگ

و ينزل عليكم . ..

و يثبت به الأقدام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 17 - 2

2 _ حركت هاى پيروزى آفرين پيامبر ( ص ) در جنگ بدر در حقيقت فعل الهى بود .

فلم تقتلوهم و لكن اللّه قتلهم و ما رميت

{رمى} به معناى پرتاب كردن است و در اينجا مى تواند كنايه از تمامى حركتهايى باشد كه پيامبر(ص) در جنگ بدر انجام داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 49 - 6

6 _ توكل مسلمانان به خداوند در جنگ بدر عامل پيروزى آنان

إذ يقول المنفقون . .. و من يتوكل على اللّه فإن اللّه عزيز حكيم

عوامل پيروزى غزوه حنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 26 - 8

8 _ امداد هاى الهى ، عامل اصلى پيروزى مسلمانان در جنگ حنين

ثم وليتم مدبرين. ثم أنزل اللّه سكينته ... و أنزل جنوداً لم تروها و عذّب الذين كف

عوامل تخلف از غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 42 - 2

2 _ دورنماى مشقت آميز و به دور از منافع مادى جنگ تبوك ، در نظر برخى از مسلمانان صدر اسلام ، عامل امتناع آنان از حضور در جنگ

لو كان عرضاً قريباً و سفراً قاصداً لاتبعوك و لكن بعدت عليهم الشقة

غزوه احد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 123 - 5،9

5 _ پيكارگران احد ، به دليل عدم توكّل برخى از آنان به خداوند ،

على رغم تواناييشان ، شكست خوردند . *

و اذ غدوت من اهلك تبوّىء المؤمنين . .. و لقد نصركم اللّه ببدر و انتم اذلّة

يادآورى كمبود نيروى نظامى در جنگ بدر، اشاره به توانمندى آنان در مقايسه با جنگ احد است.

9 _ سرزنش خداوند به پيكارگران احد كه چرا على رغم مشاهده يارى الهى در جنگ بدر ، تصميم به سستى در كارزار احد گرفتند .

و اذ همّت طائفتان منكم ان تفشلا . .. و لقد نصركم اللّه ببدر و انتم اذلّة

لحن آيه، حكايت از سرزنش مسلمانانى است كه در جنگ احد، تصميم به سستى و نافرمانى گرفتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 124 - 2

2 _ تقويت روحيه پيكارگران بدر و اُحد ، ز سوى پيامبر ( ص )

اذ تقول للمؤمنين الن يكفيكم ان يمدّكم ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 140 - 1،3،19

1 _ جراحت و آسيب همگون دو جبهه كفر و ايمان در پيكار اُحُد

ان يمسسكم قرح فقد مسّ القوم قرح مثله

3 _ برابرى آسيب و جراحت هاى وارده به مؤمنان پيكارگر احد ، با آسيب هاى وارد شده به كافران در جنگ بدر

ان يمسسكم قرح فقد مسّ القوم قرح مثله

برخى برآنند كه {ان يمسسكم}، درباره جراحتهاى مسلمانان در جنگ احد است و جمله {فقد مسّ القوم}، اشاره به جراحات مشركان در جنگ بدر دارد.

19 _ مؤمنان استوار در نبرد اُحُد و ديگر هنگامه هاى پيكار با كافران ، برگزيدگان خداوند براى گواهى بر اعمال مردم

و تلك الايّام . .. و ليعلم اللّه

الّذين امنوا و يتّخذ منكم شهداء

ترك لام در {و يتّخذ}، اشاره به اين معنا دارد كه برگزيدن، در پى مشخّص شدن مؤمنان واقعى است. يعنى مؤمنان واقعى براى گواه بودن برگزيده مى شوند. گفتنى است كه در برداشت فوق، متعلق حذف شده {شهدآء}، اعمال مردم، گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 143 - 7

7 _ پيكار احد ، كارزارى سخت و مجسّم كننده مرگ در ديده پيكارگران مسلمان

و لقد كنتم تمنّون الموت . .. فقد رايتموه و انتم تنظرون

1 _ مفسران برآنند كه آيه شريفه درباره نبرد احد نازل شده است. 2 _ چون خداوند از رويارويى و درگير شدن با كافران، به ديدن مرگ تعبير كرده است، معلوم مى شود كه كارزارى سخت بوده كه ورود به آن، مساوى ديدن مرگ بوده است.

غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 123 - 1،3،4،9،18

1 _ يارى و مدد خداوند به مؤمنان ، در جنگ بدر

و لقد نصركم اللّه ببدر

3 _ كمبود نفرات و توانايى نظامى مؤمنان پيكارگر در جنگ بدر ، نسبت به قواى نظامى دشمن

و لقد نصركم اللّه ببدر و انتم اذلّة

كلمه {اذلّة}، چون جمع قلّه است، اشاره به كمبود و قلّت نيروى انسانى مؤمنان دارد. و ماده ذلّت (زبونى و ناتوانى) به مناسبت مورد، حاكى از كمبود توانايى نظامى از جهت تداركات و وسايل جنگى است.

4 _ مجاهدان جنگ بدر با نداشتن ساز و برگ كافى در مقابل دشمنان ، توانستند با ايمان و توكّل به خدا بر آنان پيروز شوند

.

و على اللّه فليتوكّل المؤمنون. و لقد نصركم اللّه ببدر و انتم اذلّة

جمله {و لقد نصركم اللّه ببدر}، مى تواند نمونه اى باشد از حقيقت بيان شده در آيه قبل; يعنى عامل نصرت شما در بدر، توكّل شما بر خداوند بود.

9 _ سرزنش خداوند به پيكارگران احد كه چرا على رغم مشاهده يارى الهى در جنگ بدر ، تصميم به سستى در كارزار احد گرفتند .

و اذ همّت طائفتان منكم ان تفشلا . .. و لقد نصركم اللّه ببدر و انتم اذلّة

لحن آيه، حكايت از سرزنش مسلمانانى است كه در جنگ احد، تصميم به سستى و نافرمانى گرفتند.

18 _ تقواى مؤمنان پيكارگر بدر ، موجب برخوردارى آنان از نصرت الهى

و لقد نصركم اللّه ببدر و انتم اذلّة فاتّقوا اللّه لعلّكم تشكرون

بنابر اينكه جمله {فاتّقوا اللّه}، تفريع براى {و لقد نصركم اللّه ببدر} باشد. يعنى عامل پيروزى و جلب نصرت الهى در جنگ بدر، همان تقواى ايشان بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 124 - 2

2 _ تقويت روحيه پيكارگران بدر و اُحد ، ز سوى پيامبر ( ص )

اذ تقول للمؤمنين الن يكفيكم ان يمدّكم ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 140 - 3

3 _ برابرى آسيب و جراحت هاى وارده به مؤمنان پيكارگر احد ، با آسيب هاى وارد شده به كافران در جنگ بدر

ان يمسسكم قرح فقد مسّ القوم قرح مثله

برخى برآنند كه {ان يمسسكم}، درباره جراحتهاى مسلمانان در جنگ احد است و جمله {فقد مسّ القوم}، اشاره به جراحات مشركان در جنگ

بدر دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 143 - 1

1 _ شهادت طلبى برخى مؤمنان صدر اسلام پس از جنگ بدر و نگرانى و حيرت آنها به هنگام بروز جنگ احد

و لقد كنتم تمنّون الموت من قبل ان تلقوه فقد رايتموه و انتم تنظرون

غزوه بدر صغرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 84 - 8،12،13

8 _ وعده خداوند به مصونيت جامعه ايمانى از آسيب مشركان مكّه در صورت شركت مسلمانان در جنگ بدر ( بدر صغرا )

فقاتل . .. و حرّض المؤمنين عسى اللّه ان يكفّ بأس الّذين كفروا

12 _ امتناع و كوتاهى مسلمين از شركت در غزوه بدر صغرا

فقاتل فى سبيل اللّه . .. و حرّض المؤمنين عسى اللّه

قابل ذكر است كه مورخين از اين غزوه به نامهاى مختلفى _ بدر الصغراء، بدر الموعد، بدر الآخرة و بدر الاخيرة _ ياد كرده اند.

13 _ مقطع زمانى جنگ احد تا بدر صغرا ، برهه اى دشوار براى پيامبر اكرم ( ص )

بيّت طائفة منهم . .. اذاعوا به ... فقاتل فى سبيل اللّه لا تكلّف الّا نفسك

با توجّه به مجموع آيات و شأن نزول.

غزوه بدر و كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 13 - 7

7 _ كافران در جنگ بدر ، نيرو هاى رزمنده مسلمان را دو برابر نيرو هاى خودشان مى ديدند .

يرونهم مثليهم رأىَ العين

بنابراينكه ضمير فاعلى در {يرون} به مشركين برگردد و ضمير مفعولى {هم} به مسلمين و ضمير مجرور {هم} در

{مثليهم} به مشركين برگردانده شود.

غزوه تبوك در گرما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 81 - 10

10 _ وقوع جنگ تبوك در شدت گرما

لاتنفروا فى الحر

غنايم غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 1 - 4

4 _ مسلمانان در جنگ بدر به غنايمى چشمگير دست يافتند .

يسئلونك عن الأنفال

حساس شدن مسلمانان نسبت به انفال و غنايم جنگى و پرسش مكرر آنان و بازتاب آن در آيه نشانگر فراوانى غنايم بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 26 - 8

8 _ غنايم جنگ بدر ، از روزى هاى پاكيزه كه خداوند مسلمانان صدر اسلام را از آن بهره مند ساخت . *

و رزقكم من الطيبت

از مصاديق مورد نظر براى {الطيبت}، به دليل وقوع آيه مورد بحث پس از بيان جنگ بدر، غنايم جنگى است.

غنايم غزوه بنى نضير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 6 - 1،2،3

1 - غنايم غزوه بنى نضير ، موهبت الهى به پيامبر ( ص )

و ما أفاء اللّه على رسوله منهم

آيه شريفه در ادامه مسائل غزوه بنى نضير است.

2 - برجاى ماندن اموال و امكانات بنى نضير ، پس از تبعيد آنان از مدينه

و ما أفاء اللّه على رسوله منهم

3 - دستيابى مسلمانان به غنايم و امكانات بنى نضير ، بدون جنگ و درگيرى

و ما أفاء اللّه على رسوله منهم فما أوجفتم عليه من خيل و لا ركاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

18 - حشر - 59 - 7 - 2

2 - حكم { فىء } شامل همه غنايم به دست آمده بدون جنگ و نبرد ، و غير مختص به غنيمت هاى بنى نضير

ما أفاء اللّه على رسوله من أهل القرى

جمع آمدن واژه {قرى}، مى رساند كه حكم {فىء} اختصاص به غنايم بنى نضير ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 9 - 2

2 - برخوردارى برخى از انصار ، از غنايم بنى نضير

و الذين تبوّءو الدار

در صورتى كه {والذين تبوّءو. ..} عطف بر {المهاجرين} باشد، از آيه استفاده مى شود كه علاوه بر مهاجران; برخى از انصار نيز سهمى از غنايم بنى نضير بردند.

غنايم غزوه خيبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 15 - 3،4

3 - وعده الهى به مسلمانان ، در دستيابى به فتح خيبر و غنايم آن ، پس از صلح حديبيه

سيقول المخلّفون إذا انطلقتم إلى مغانم لتأخذوها ذرونا نتّبعكم

آيه شريفه، در زمينه جنگ خيبر است و خداوند از حركت مسلمانان به اين جنگ به عنوان حركت به سوى غنايم ياد كرده است. از اين نكته استفاده مى شود كه خداوند به طور ضمنى، نويد فتح خيبر و غنايم آن را به جبران مشكلات سفر حديبيه، به مسلمانان داده است.

4 - غنايم خيبر ، ارمغان الهى به مسلمانان ، در پى اقدام به سفر پر خطر حديبيه *

سيقول المخلّفون إذا انطلقتم إلى مغانم لتأخذوها

سفر حديبيه، در آغاز چنين مى نمود كه فرجامى بس مبهم و آميخته با خطر دارد و مؤمنان واقعى با اين همه

بدان اقدام كردند و در پى آن خداوند نويد غنايم خيبر را به ايشان داد. با توجه به اين مطالب، احتمال مى رود كه ميان تن دادن به آن مشكلات و دست يابى به اين غنايم ارتباطى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 19 - 2

2 - غنايم سرشار خيبر ، موهبت الهى به پيروزمندان آزمون حديبيه

يبايعونك . .. و مغانم كثيرة يأخذونها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 20 - 4،5،7،21

4 - غنايم خيبر ، نزديك ترين بخش از غنايم موعود الهى به مؤمنان ، پس از حديبيه

وعدكم اللّه . .. فعجّل لكم ه_ذه

آيه شريفه پس از صلح حديبيه نازل شده و {ه_ذه} اشاره به غنايم خيبر دارد.

5 - خداوند ، مؤمنان را به فتوحات و غنايمى علاوه بر فتح خيبر و غنايم آن ، نويد داد .

وعدكم اللّه مغانم كثيرة تأخذونها فعجّل لكم ه_ذه

در صورتى كه {ه_ذه} به فتح خيبر اشاره داشته باشد; واژه {عجّل} مى رساند كه فتح خيبر، پيش درآمد فتح هاى ديگر و غنايم فزون ترى است.

7 - امتنان الهى بر مؤمنان ، با رساندن ايشان به غنايم خيبر و كوتاه ساختن دست دشمنان از آنان

فعجّل لكم ه_ذه و كفّ أيدى الناس عنكم

21 - { عن علىّ . . . قال : فى قوله تعالى { وعدكم اللّه مغانم كثيرة } . . . { تأخذونها } . . . { فعجّل لكم . . . } من ذلك خيبر ;

از على(ع) . .. روايت شده كه درباره قول خداى تعالى {وعدكم اللّه

مغانم كثيرة تأخذونها فعجّل لكم} فرمود: از ميان غنايم فراوانى كه خداوند به شما وعده داده بود خيبر را زودتر به شما داد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 21 - 1

1 - وعده خداوند به مؤمنان ، در دستيابى آنان به غنايمى ، علاوه بر غنايم خيبر

و أخرى لم تقدروا عليها

با توجه به اين كه آيه قبل در زمينه غنايم خيبر بوده; واژه {أخرى} در مقايسه با غنايم خيبر به كار رفته است.

فرار از غزوه حنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 25 - 10

10 _ فرار مسلمانان در جنگ حنين پس از قرار گرفتن در تنگناى نبرد ، على رغم كثرت غرورآفرينشان

و ضاقت عليكم الأرض بما رحبت ثم وليتم مدبرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 26 - 1،2

1 _ نزول آرامش روحى از جانب خداوند بر رسول اكرم ( ص ) و مؤمنان در جنگ حنين ، پس از فرار مسلمانان

ثم وليتم مدبرين. ثم أنزل اللّه سكينته على رسوله و على المؤمنين

2 _ نگرانى پيامبر ( ص ) در جنگ حنين از فرار مسلمانان و شكست جبهه اسلام

ثم وليتم مدبرين. ثم أنزل اللّه سكينته على رسوله

فرار منافقان مدينه در غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 15 - 1

1 - منافقان حاضر در صحنه غزوه احزاب ، و مصمم به فرار از آن ، پيش تر در غزوه اُحد تعهد كرده بودند كه از جهاد با دشمن

نگريزند .

و لقد كانوا ع_هدوا اللّه من قبل لايولّون الأدب_ر

مرجع ضمير در {كانوا} گروهى از منافقان اند كه در غزوه اُحد ترسيدند و تصميم به فرار گرفتند، ولى عهد كردند كه ديگربار چنين نكنند.

فرجام غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 25 - 9

9 - غزوه احزاب ، بدون درگيرى نظامى عمده ، به سود مسلمانان پايان يافت .

و ردّ اللّه الذين كفروا بغيظهم لم ينالوا خيرًا و كفى اللّه المؤمنين القتال

فرجام متخلفان از غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 106 - 1

1 _ گروهى از متخلفان جنگ تبوك ، داراى سرنوشتى مبهم از جهت پذيرش و عدم پذيرش توبه آنان از جانب خداوند

و ءاخرون . .. إما يعذبهم و إما يتوب عليهم

در آيات گذشته از دو گروه از متخلفان جنگ ياد شده است. 1 _ گروهى خائن با گناهى غير قابل بخشش ; 2 _ گروهى خطاركار و حقيقة نادم كه خداوند به آنان وعده غفران داد و اكنون در اين آيه سخن از گروه سوم است كه به دليل سنگينى گناه يا تأخير و كوتاهى در اعتراف و ... سرنوشتى مبهم دارند.

فرمانده غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 13 - 9

9 - پيامبراكرم ( ص ) فرمانده و تصميم گير اصلى در غزوه احزاب بود .

و يستئذن فريق منهم النبىّ

فضايل مجاهدان غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 11 - 17

17

_ مجاهدين بدر ، مورد توجه و عنايت خاص خداوند بودند .

و لتطمئن به قلوبكم . . يغشيكم ... ينزل عليكم ... ليطهّركم

فلسفه غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 7 - 8

8 _ پياده شدن حق و ريشه كن شدن بنيان كافران ، هدف از فرمان خداوند به نبرد با مشركان مكه در بدر

و يريد اللّه أن يحق الحق بكلمته و يقطع دابر الكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 42 - 11

11 _ خداوند به منظور تبيين حقانيت توحيد و رسالت پيامبر ( ص ) ، جنگ بدر را تحقق بخشيد و مسلمانان را به پيروزى رسانيد .

ليقضى اللّه أمرا كان مفعولا ليهلك من هلك عن بينة و يحيى من حى عن بينة

قبول توبه متخلفان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 118 - 12

12 _ پذيرش توبه سه مسلمان متخلف جنگ تبوك ، از سوى خداوند

و على الثلثة الذين خلّفوا . .. ثم تاب عليهم ليتوبوا إن اللّه هو التواب

قصه غزوه احد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 104 - 2،3

2 _ ترغيب مجاهدان صدر اسلام به تعقيب لشكريان دشمن ، پس از نبرد احد

و لاتهنوا فى ابتغاء القوم

گفته شده كه آيه پس از نبرد احد نازل شد تا مسلمانان را به تعقيب لشكريان ابوسفيان ترغيب كند (مجمع البيان، ذيل آيه).

3 _ آسيب ها و صدمات متقابل مجاهدان و كافران در نبرد احد

ان تكونوا تألمون

فانهم يألمون

بنابر آنچه در شأن نزول آيه آمده، مراد از آسيبهاى متقابل، مسائلى است كه در جنگ احد پيش آمد.

قصه غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 9 - 2،4،5،6

2 - مورد هجوم قرار گرفتن مسلمانان در مدينه از سوى لشگر دشمن در غزوه احزاب

اذكروا نعمة اللّه عليكم إذ جاءتكم جنود

مفسران بر اين نكته اتفاق نظر دارند كه اين آيه، درباره غزوه احزاب نازل شده است. مراد از {جنود} گروه هاى مشرك و يهوديان اند كه در يك تصميم جمعى، متحد شدند و جهت درهم كوبيدن مسلمانان، به مدينه هجوم بردند.

4 - براى درهم شكستن سپاه دشمن ، در غزوه احزاب ، طوفانى عظيم برخاست .

إذ جاءتكم جنود فأرسلنا عليهم ريحًا

تنوين نكره در {ريحاً} براى تعظيم است و حكايت از اين مى كند كه بادى كه وزيده، معمولى نبوده است; بلكه طوفانى بوده كه خيمه ها را در هم مى كوبيده و خار و خاشاك را در چشمان دشمن مى پاشيده است.

5 - به وجود آمدن طوفان ، در غزوه احزاب براى درهم شكستن توان دشمن ، نعمتى الهى براى مسلمانان بود .

ي_أيّها الذين ءامنوا اذكروا نعمة اللّه عليكم . .. فأرسلنا عليهم ريحًا

{فأرسلنا} بيان نعمتى است كه خداوند، از مسلمانان خواسته است كه به ياد آن باشند.

6 - خداوند ، در غزوه احزاب نيرويى نامرئى ، به كمك مسلمانان فرستاد .

فأرسلنا عليهم . .. و جنودًا لم تروها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 10 - 1،2،3،4،5،8،11،13،14

1 - مسلمانان مدينه ، از ناحيه بالا و پايين

مدينه ، در محاصره دشمن ( احزاب متّحد ) قرار گرفتند .

إذ جاءوكم من فوقكم و من أسفل منكم

2 - احزاب متّحد ، در جنگ عليه مسلمانان ، جمعيتى فراوان داشتند .

إذ جاءتكم جنود . .. إذ جاءوكم من فوقكم و من أسفل منكم

{جنود} جمع {جند} است و دلالت بر چندين سپاه مى كند. آمدن نيروها از بالا دست مدينه و پايين دست آن نيز مؤيد اين نكته است; زيرا آنان داراى جمعيتى چشمگير بوده اند كه توانسته اند نيروهايشان را در اطراف مدينه مستقر كنند.

3 - ائتلاف احزاب مختلف و لشگركشى آنان عليه مسلمانان مدينه و شكست شان ، شايسته يادآورى است .

إذ جاءوكم من فوقكم و من أسفل منكم

{إذ جاءوكم} عطف بر {إذ جاتكم} در آيه پيش و متعلق فعل {اُذكروا} در همان آيه است.

4 - يهود بنى نضير و بنى قريظه و غطفان ، با مشركان مكه ، عليه مسلمانان ، ائتلاف كردند .

إذ جاءوكم من فوقكم و من أسفل منكم

طبق شواهد تاريخى، غزوه احزاب، با ائتلاف يهوديان بنى نضير و بنى قريظه و غطفان و مشركان مكه به وجود آمد. {من فوقكم} اشاره به يهوديانى دارد كه از بخش شرقى مدينه هجوم آوردند و {من أسفل منكم} اشاره به مشركانى دارد كه از بخش غربى مدينه به آن ديار هجوم آورده بودند.

5 - هجوم احزاب متّحد به سوى مدينه ، باعث وحشت و نگرانى مسلمانان شد .

إذ جاءوكم . .. و إذ زاغت الأبص_ر

{زاغت الأبصار} مى تواند كنايه از به وجود آمدن آن چنان وحشتى باشد كه چشم شخص، قدرت ديد و تشخيص را از دست مى دهد.

8 - هجوم احزاب

متّحد به مدينه ، براى درهم شكستن مسلمانان ، مسلمانان را به قدرى وحشت زده كرد كه همانند افراد محتضر شدند .

إذ جاءوكم . .. و إذ زاغت الأبص_ر و بلغت القلوب الحناجر

مراد از به حنجره رسيدن قلب ها، خفگى و به حال مرگ افتادن است.

11 - ايّام هجوم احزاب متّحد به مدينه ، روزهايى بس سخت و نگران كننده براى مسلمانان بود .

إذ جاءوكم . .. و إذ زاغت الأبص_ر و بلغت القلوب الحناجر

13 - پس از محاصره مدينه از سوى احزاب متّحد ، ظنّ و گمان هاى گوناگونى درباره خدا ، در ميان مردم مسلمان پديد آمد .

إذ جاءوكم . .. و تظنّون باللّه الظنونا

{ظنون} مفعول مطلق عددى است و {ال } در آن، براى جنس است. جمع آورده شدن {ظنون } همراه با {ال} دلالت بر تعدد و گوناگونى مى كند.

14 - عارض شدن بدگمانى به خدا در مسلمانان ، در پىِ هجوم احزاب متّحد به مدينه

إذ جاءوكم . .. و تظنّون باللّه الظنونا

احتمال دارد كه مخاطب فعل {تظنّون} مسلمانان باشند و يكى از احتمال هاى {الظنونا} بدگمانى باشد. آيات بعدى مى تواند قرينه اى بر نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 11 - 1،2،3

1 - هجوم احزاب متّحد به مدينه ، وسيله امتحان مسلمانان آن ديار بود .

هنالك ابتلى المؤمنون

2 - مسلمانان مدينه ، با هجوم احزاب متّحد به آنان ، دچار اضطراب و تزلزل شديد شدند .

و زلزلوا زلزالاً شديدًا

3 - مسلمانان مدينه ، با هجوم احزاب متّحد ، در شرايط سختى قرار گرفتند .

و زلزلوا زلزالاً شديدًا

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 12 - 1

1 - منافقان ، همسو با احزاب متّحد ، در غزوه احزاب براى درهم شكستن روحيه مسلمانان فعاليت مى كردند .

إذ جاءتكم جنود . .. و إذ يقول المن_فقون ... ما وعدنا اللّه ... إلاّ غرورًا

فعل مضارع {يقول} بر تداوم كار منافقان دلالت مى كند كه از آن، به {فعاليت} تعبير مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 13 - 1،2،3،4،5،8،9،10،11،12،19

1 - عده اى از منافقان ، مسلمانان شركت كننده در غزوه احزاب را ، به ترك جهاد وسوسه مى كردند .

و إذ قالت طائفة منهم ي_أهل يثرب لامقام لكم فارجعوا

2 - منافقان براى ماندن مسلمانان به همراه پيامبر ( ص ) در غزوه احزاب _ باتوجه به هجوم دشمن _ وجهى منطقى قائل نبودند و آنان را به ترك غزوه ، دعوت مى كردند .

قالت طائفة منهم ي_أهل يثرب لامقام لكم فارجعوا

3 - منافقان مدينه ، به مسلمانان وانمود كردند كه شكست شان در غزوه احزاب حتمى است .

و إذ قالت طائفة منهم ي_أهل يثرب لامقام لكم فارجعوا

4 - منافقان ، به نفع جبهه احزاب متّحد ، براى درهم شكستن جبهه مسلمانان ، فعاليت تبليغاتى داشتند .

و إذ قالت طائفة منهم ي_أهل يثرب لامقام لكم فارجعوا

5 - منافقان ، در غزوه احزاب ، براى وادار كردن مؤمنان به ترك اسلام و روى آوردن به كفر ، تلاش مى كردند .

ي_أهل يثرب لامقام لكم فارجعوا

برداشت بالا، بر اين احتمال است كه مراد از {لامقام لكم} ماندن در دين رسول اللّه

و مراد از {فارجعوا} دعوت به رجوع به كفر باشد.

8 - برخى از منافقان و بيماردلان مدينه ، از پيامبر ( ص ) براى ترك جهاد در غزوه احزاب ، به بهانه ناامن بودن خانه و كاشانه شان ، مصرّانه اجازه مى خواستند .

و يستئذن فريق منهم النبىّ يقولون إنّ بيوتنا عورة

مراد از {عورة} در آيه، مستحكم نبودن خانه و قابل ورود بودن آن براى هر كس است كه بخواهد وارد شود(مفردات راغب).

9 - پيامبراكرم ( ص ) فرمانده و تصميم گير اصلى در غزوه احزاب بود .

و يستئذن فريق منهم النبىّ

10 - در سپاه مسلمانان ، به هنگام غزوه احزاب ، نظمى استوار ، حاكم بود . به گونه اى كه منافقان نيز خود را ملزم به رعايت آن مى دانستند .

و يستئذن فريق منهم النبىّ

11 - مستحكم نبودن خانه و كاشانه ، بهانه منافقان و افراد بيماردل براى گريز از جهاد در غزوه احزاب بود .

و يستئذن فريق منهم النبىّ يقولون إنّ بيوتنا عورة و ما هى بعورة إن يريدون إلاّ فر

12 - خانه و كاشانه مجاهدان شركت كننده در غزوه احزاب ، خلل ناپذير و داراى استحكام بود .

يقولون إنّ بيوتنا عورة و ما هى بعورة

19 - منافقان ، پيشگامان تزلزل و اضطراب و فرار از غزوه احزاب بودند .

هنالك ابتلى . .. و زلزلوا زلزالاً ... و إذ يقول المن_فقون ...إنّ بيوتنا عورة ...

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 14 - 3،6

3 - منافقان شركت كننده در غزوه احزاب ، در صورت حضور در داخل خانه هايشان و هجوم دشمن ، از

آن دفاع نمى كردند .

يقولون إنّ بيوتنا عورة . .. و لو دخلت عليهم من أقطارها ثمّ سئلوا الفتنة لأتوها

6 - تزلزل منافقان مدينه در غزوه احزاب ، ناشى از بى ايمانى آنان بود .

و يستئذن فريق منهم . .. يقولون إنّ بيوتنا عورة ... إن يريدون إلاّ فرارًا ... ثمّ

{ثمّ سئلوا الفتنة} دلالت مى كند كه آنان، با درخواست شرك، آن را قبول مى كردند. چنين امرى اشعار دارد كه استيذان در ترك جهاد و بهانه جويى براى فرار، ناشى از بى ايمانى و تزلزل در عقيده بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 15 - 1

1 - منافقان حاضر در صحنه غزوه احزاب ، و مصمم به فرار از آن ، پيش تر در غزوه اُحد تعهد كرده بودند كه از جهاد با دشمن نگريزند .

و لقد كانوا ع_هدوا اللّه من قبل لايولّون الأدب_ر

مرجع ضمير در {كانوا} گروهى از منافقان اند كه در غزوه اُحد ترسيدند و تصميم به فرار گرفتند، ولى عهد كردند كه ديگربار چنين نكنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 18 - 2

2 - تلاش شديد منافقان مدينه ، براى بازداشتن مسلمانان از جهاد در غزوه احزاب

و إذ قالت طائفة منهم . .. لامقام لكم فارجعوا ... قد يعلم اللّه المعوّقين منكم

تضعيف {عوّق} براى بيان شدت و غلظت بازدارندگى، است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 19 - 3

3 - منافقان مدينه ، به هنگام خبردار شدن از وقوع جنگ احزاب ، به قدرى

مى ترسيدند كه چشمان شان بى اختيار ، به چرخش مى افتاد .

فإذا جاء الخوف رأيتهم ينظرون إليك تدور أعينهم كالذى يغشى عليه من الموت

مراد از {الخوف} به قرينه بحث جهاد و هجوم دشمن، خبر جنگ و قتال است كه براى منافقان بسيار ترس آور بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 22 - 9

9 - مسلمانان مدينه ، در غزوه احزاب ، به رغم قدرت و شوكت دشمن و كارشكنى هاى منافقان ، تسليم امر پيامبر ( ص ) براى جهاد بودند .

و لمّا رءا المؤمنون الأحزاب . .. و ما زادهم إلاّ إيم_نًا و تسليمًا

ممكن است {تسليماً} به قرينه مقام (بحث جهاد و هجوم دشمن و نيز الگو بودن پيامبر(ص)) تسليم بودن به امر پيامبر(ص) براى جهاد باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 25 - 9

9 - غزوه احزاب ، بدون درگيرى نظامى عمده ، به سود مسلمانان پايان يافت .

و ردّ اللّه الذين كفروا بغيظهم لم ينالوا خيرًا و كفى اللّه المؤمنين القتال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 26 - 11

11 - گروهى از يهود بنى قريظه ، به اسارت سپاه مسلمانان در آمدند .

و تأسرون فريقًا

قصه غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 1 - 4

4 _ مسلمانان در جنگ بدر به غنايمى چشمگير دست يافتند .

يسئلونك عن الأنفال

حساس شدن مسلمانان نسبت به انفال و غنايم جنگى و پرسش مكرر آنان و بازتاب آن در

آيه نشانگر فراوانى غنايم بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 5 - 1،2،3،8

1 _ پيامبر ( ص ) براى نبرد با مشركان مكه از مدينه به سوى بدر حركت كرد .

أخرجك ربك من بيتك بالحق

با توجه به آيات بعد معلوم مى شود مراد از جمله {أخرجك . .. }، خروج پيامبر(ص) براى جنگ بدر بوده است.

2 _ فرمان خداوند و تقدير او ، عامل حركت پيامبر ( ص ) به سوى جنگ بدر

أخرجك ربك من بيتك بالحق

اسناد {أخرجك} به {ربك} مى رساند كه حركت پيامبر(ص) به فرمان و تقدير الهى بوده است، نه تصميمى از جانب خود آن حضرت.

3 _ تقدير خداوند بر وقوع جنگ بدر ، در جهت تدبير امور پيامبر ( ص ) و در راستاى پيشبرد رسالت وى

أخرجك ربك من بيتك بالحق

{رب} به معناى مدبر و مربى است و اضافه آن به {ك} در جمله {كما أخرجك ربك} مى رساند كه از اهداف تقدير الهى بر خروج پيامبر(ص)، تدبير امور وى بوده كه طبعاً براى تكميل رسالت او بوده است.

8 _ حكم خداوند درباره انفال ، حكمى حق و همانند حقانيت فرمان او به خروج از مدينه براى جنگ بدر

قل الأنفال للّه و الرسول . .. كما أخرجك ربك من بيتك بالحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 7 - 10

10 _ قضاياى جنگ بدر و پيروزى مسلمانان در آن ، نعمتى بزرگ و شايسته و بايسته به ياد داشتن و شامل درسهايى از توحيد

إذ يعدكم اللّه إحدى الطائفتين أنها لكم

مقصود از فرمان خداوند

به يادآورى قضاياى بدر، يادآورى حاكميت خداوند بر عوامل طبيعى است. زيرا نيروى برتر و غير قابل مقايسه مشركان نسبت به مسلمانان اقتضا مى كرد كه مشركان پيروز شوند ; ولى تقدير خداوند بر اين بود كه پيروزى از آن مسلمانان باشد ; و چنين شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 9 - 8

8 _ حضور هزار فرشته در جنگ بدر ، كه هر يك فرشته و يا فرشتگانى به دنبال خويش داشتند .

بألف من الملئكة مردفين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 10 - 1

1 _ نقش ملائكه در جنگ بدر ، تنها بشارت به پيروزى و اطمينان دادن به مؤمنان بود ، و نه اقدامى عملى در قتل مشركان .

و ما جعله اللّه إلا بشرى و لتطمئن به قلوبكم

ضمير در {جعله} و {به} به امداد كه از {أنى ممدكم} استفاده مى شود، برمى گردد و كلمه {بشرى} مفعولٌ له براى {جعل} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 11 - 1،2،5،6،7،8،9،10،13،14،18،19

1 _ آرامش روحى مجاهدان پيش از جنگ بدر ، موجب فراگيرى خوابى سبك بر تمامى آنان

إذ تستغيثون . .. إذ يغشيكم النعاس أمنة منه

{غشاوه} به معناى احاطه است و فعل {يغشيكم}، از باب تفعيل، دلالت بر كثرت احاطه دارد. مى توان گفت نمود آن كثرت، فراگيرى خواب بر تمامى افراد بوده است. كلمه {أمنة}، كه به معناى نبودن ترس است، مفعولٌ له حصولى براى {يغشيكم} است. يعنى به علت اينكه آرامش يافتيد، خواب شما را فراگرفت

2 _

خداوند در آستانه جنگ بدر با رفع اضطراب از مجاهدان ، آنان را از آرامشى كامل بهره مند ساخت .

إذ يغشيكم النعاس أمنة منه

5 _ استراحت و آرامش روحى مجاهدان و فراگيرى خواب بر آنان در آستانه جنگ بدر ، نعمتى الهى بر ايشان و شايسته به ياد داشتن

إذ يغشيكم النعاس أمنة منه

6 _ خداوند در آستانه جنگ بدر مسلمانان را از نعمت باران بهره مند ساخت .

و ينزل عليكم من السماء ماء

7 _ فراهم شدن آب براى غسل و وضو و تطهير نجاست ها و قذارت ها ، از اهداف نزول باران براى مجاهدان بدر

و ينزل عليكم من السماء ماء ليطهّركم به

ذكر نشدن متعلق {يطهركم} حكايت از عموميت آن متعلق دارد (نجاستهاى ظاهرى و باطنى). يعنى خداوند باران را فرو فرستاد تا نجاستهاى ظاهرى را به وسيله آن برطرف سازيد و آنان كه جنب هستند غسل كنند و ديگران وضو بسازند.

8 _ برخى از مجاهدان بدر گرفتار پليدى و نگرانيهايى از سوى شيطان بودند .

و يذهب عنكم رجز الشيطن

9 _ فقدان آب براى تحصيل طهارت و برطرف كردن نجاست ها ، مايه وسوسه شيطان و ايجاد نگرانى در پيكارگران بدر

ليطهّركم به و يذهب عنكم رجز الشيطن

نبودن لام در {يذهب} بيانگر اين است كه {يذهب . .. } مترتب بر {ليطهركم ... } است. و تناسب تطهير با برطرف شدن رجز شيطان اقتضا مى كند كه مراد از رجز شيطان وسوسه هايى باشد كه شيطان بر اثر نبودن آب براى طهارت در مجاهدان ايجاد مى كرده است.

10 _ نزول باران در آستانه جنگ بدر براى تطهير مجاهدان ، زمينه ساز برطرف شدن نگرانى ها و

وسوسه هاى ايجاد شده از سوى شيطان

و ينزل عليكم . .. و يذهب عنكم رجز الشيطن

13 _ تقويت دل هاى مجاهدان با مشاهده امداد هاى حسى ، از اهداف نزول باران در آستانه جنگ بدر

و ينزل عليكم . .. ليربط على قلوبكم

{ربط على قلبه} يعنى دلهاى آنان را استحكام بخشيد، و اين كنايه از ايجاد شهامت و شجاعت است. گفتنى است تناسب نزول باران با استحكام دلها براى نبرد اين است كه مجاهدان در زمانى كه نياز فراوان به آب دارند با نزول باران، امداد الهى را لمس كرده و بدان يقين كنند.

14 _ ريزش باران در آستانه جنگ بدر ، از عوامل مؤثر در پيروزى مسلمانان در آن جنگ

و ينزل عليكم . .. و يثبت به الأقدام

18 _ استحكام اردوگاه مسلمانان و استوارى گام هاى آنان بر شنزار محل اقامتشان ، از اهداف نزول باران در آستانه جنگ بدر

ينزل عليكم من السماء ماء ليطهّركم . .. و يثبت به الأقدام

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از {الاقدام} گامهاى مجاهدان باشد. بنابراين {و يثبت به الاقدام} يعنى هدف از نزول باران اين بود كه خداوند گامهاى شما را استوار سازد و از لغزش و فرو رفتن در شنزارها بازدارد.

19 _ خداوند با تقويت دل هاى مجاهدان بدر آنان را براى رويارويى با مشركان ثابت قدم ساخت .

ليربط على قلوبكم و يثبت به الأقدام

{يثبت به الأقدام} در عين اينكه بيانگر هدفى از اهداف نزول باران است، نبودن {لام} در آن مى رساند كه اين هدف به دنبال {ليربط على قلوبكم} حاصل مى شود. بنابراين مى توان گفت ضمير در {به} به استحكام قلوب، كه

از {ليربط على قلوبكم} استفاده مى شود، برمى گردد. قابل ذكر است كه در برداشت فوق ثبات قدم (يثبت به الأقدام) به معناى كنايى آن (پايدارى و عزم راسخ) گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 12 - 1،2،3،6،8،9

1 _ خداوند با وحى به فرشتگان حاضر در كارزار بدر ، آنان را از پشتيبانى خويش در ثبات بخشيدن به مجاهدان آگاه ساخت .

إذ يوحى ربك إلى الملئكة أنى معكم فثبتوا الذين

2 _ ايجاد پايدارى در مجاهدان ، فرمان خداوند به فرشتگان گسيل شده به جنگ بدر

إذ يوحى ربك إلى الملئكة أنى معكم فثبتوا الذين

3 _ تنها پيامبر ( ص ) شاهد وحى الهى به فرشتگان مبتنى بر مأموريت آنان براى پشتيبانى مجاهدان بدر بود .

إذ يوحى ربك إلى الملئكة

چنانچه {إذ}، متعلق به {اذكر} باشد با توجه به اينكه مخاطب در آيه مورد بحث، به خلاف آيات گذشته، شخص پيامبر(ص) است، مى توان گفت تنها آن حضرت شاهد وحى خداوند به فرشتگان بوده است.

6 _ رعب و وحشت كافران در جنگ بدر ، از عوامل شكست آنان در آن جنگ

سألقى فى قلوب الذين كفروا الرعب

8 _ ملائكه مأمور در هم كوبيدن سر هاى كافران بدر و از كار انداختن پنجه هاى آنان بودند .

فاضربوا فوق الأعناق و اضربوا منهم كل بنان

{ال} در {الأعناق} جانشين مضاف إليه (الكافرين) است و مراد از {فوق الأعناق} سرهاى كافران است. بنابراين جمله {فاضربوا ... } يعنى سرهاى كافران را مورد ضربات خويش قرار دهيد. قابل ذكر است كه مخاطب در اين جمله، همان گونه كه سياق آيه بر آن دلالت

دارد، فرشتگان هستند.

9 _ خداوند ، مجاهدان بدر را به در هم كوبيدن سر هاى كافران و از كار انداختن پنجه هاى آنان ، تهييج كرد .

فاضربوا فوق الأعناق و اضربوا منهم كل بنان

برداشت فوق بر اين اساس است كه خطاب در جمله {فاضربوا . .. } متوجه مجاهدان باشد. جمله {و ما جعله اللّه إلا بشرى} در آيه دهم، كه مسؤوليت فرشتگان را تنها بشارت دهى اعلام كرد، مى تواند مؤيد اين احتمال باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 17 - 1

1 _ امداد هاى الهى عامل اصلى و اساسى كشته شدن كافران در جنگ بدر و پيروزى اهل ايمان

فلم تقتلوهم و لكن اللّه قتلهم

جمله {فلم تقتلوهم . .. } متفرع بر آياتى است كه امدادهاى الهى را در جنگ بدر برمى شمرد ; يعنى توجه به قضاياى جنگ بدر و امدادهاى الهى بيانگر اين است كه در حقيقت خداوند مشركان را كشت و آنان را شكست داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 19 - 2،6

2 _ مشركان قريش پيش از جنگ بدر با نيايش به درگاه خداوند ، خواهان پيروزى حاميان دين حق شدند .

إن تستفتحوا فقد جاءكم الفتح

جمله {إن تستفتحوا} اشاره دارد به دعاى مشركان پيش از جنگ بدر كه آنان با پندار حقانيت خويش از خداوند خواستند تا حاميان دين حق را در اين نبرد پيروز گرداند.

6 _ كافران شكست خورده در جنگ بدر ، مورد تهديد خداوند به چشيدن دوباره طعم شكست در صورت بازگشت به جنگ

و إن تعودوا نعد

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 26 - 10

10 _ امداد هاى ويژه الهى ، منشأ پيروزى مسلمانان در جنگ بدر *

و أيدكم بنصره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 42 - 1،3،4،5،7،8،10

1 _ سپاه اسلام و سپاه شرك در آستانه جنگ بدر ، هر كدام در سويى از دره واقع در منطقه بدر مستقر شدند .

إذ أنتم بالعدوة

{عُدْوة} به معناى كناره و دامنه وادى است و وادى به زمينى كه بين دو كوه و دو تپه قرار دارد گفته مى شود و هر وادى داراى دو عدوه و كناره است. تكرار كلمه {عدوه} در آيه شريفه حكايت از آن دارد كه سپاه اسلام در يك سوى دامنه و سپاه كفر در دامنه ديگر استقرار داشتند.

3 _ مسلمانان در جنگ بدر در دامنه پست و كافران در دامنه بلند مستقر شدند .

إذ أنتم بالعدوة الدنيا و هم بالعدوة القصوى

4 _ موقعيت ضعيف مسلمانان در جنگ بدر نسبت به موقعيت كفار

إذ أنتم بالعدوة الدنيا و هم بالعدوة القصوى

مى توان گفت هدف از بيان موقعيت مسلمانان و كفرپيشگان مكه در منطقه بدر يادآورى موقعيت بسيار ضعيف مسلمانان است. جلمه {ليهلك من هلك ... } مؤيد اين معنا مى باشد. زيرا پيروزى آنگاه دليل حقانيت مسلمانان مى شد كه شرايط ظاهرى، تضمين كننده پيروزى كافران و شكست مسلمانان بود.

5 _ قافله تجارى قريش به هنگام استقرار سپاهيان بدر ، در مسيرى پايينتر از سپاه اسلام در حركت بودند .

و الركب أسفل منكم

كلمه {ركب} جمع راكب و به معناى سواران است و مقصود از آن

به گفته اهل تفسير كاروان تجارى قريش است. تعبير از كاروان تجارى به {سواران} مى تواند اشاره به حركت سريع آنان براى فرار از مسلمانان باشد.

7 _ رويارويى دو سپاه بدر در زمانى مشخص ، حتى با برنامه ريزى طرفين ممكن نبود .

و لو تواعدتم لاختلفتم فى الميعد

كلمه {ميعاد} مى تواند اسم زمان به معناى زمان قرار، و مى تواند اسم مكان به معناى جايگاه قرار باشد. و مراد از {تواعد} وعده مسلمانان با اهل مكه است ; يعنى {و لو تواعدتم أنتم و اهل مكة ... } كه در برداشت به برنامه ريزى طرفين تعبير شد.

8 _ انتخاب محل استقرار سپاه كفر و ايمان در آستانه جنگ بدر ، حتى با توافق طرفين ممكن نبود .

و لو تواعدتم لاختلفتم فى الميعد

10 _ وقوع جنگ بدر و پيروزى مسلمانان در آن نبرد ، امرى از پيش رقم خورده و تعيين شده

و لكن ليقضى اللّه أمرا كان مفعولا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 43 - 1،3،8

1 _ پيامبر ( ص ) پيش از جنگ بدر سپاه دشمن را در رؤياهايى متعدد ، اندك ديد .

إذ يريكهم اللّه فى منامك قليلا

فعل مضارع {يُرى} دلالت بر تكرار رؤياى پيامبر(ص) در مورد اندك ديدن سپاه دشمن دارد.

3 _ پيامبر ( ص ) رؤياى خويش ( كمى نفرات دشمن در جنگ بدر ) را براى مسلمانان بيان كرد .

إذ يريكهم اللّه فى منامك قليلا و لو أريكهم كثيرا لفشلتم

8 _ پيامبر ( ص ) در صورتى كه كافران بدر را در رؤياى خويش لشكرى بزرگ مى ديد ، مسلمانان در تصميم

بر نبرد سست شده و بر سر آن اختلاف مى كردند .

و لو أريكهم كثيرا لفشلتم و لتنزعتم فى الأمر

{فى الأمر} متعلق به {لتنزعتم} و نيز {فشلتم} است و {ال} در آن عهديه و اشاره به جنگ بدر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 44 - 1،3،4،5،8

1 _ خداوند به هنگام رويارويى و شروع جنگ بدر ، هر يك از دو سپاه ايمان و كفر را در نظر ديگرى اندك نمايان ساخت .

و إذ يريكموهم إذالتقيتم فى أعينكم قليلا

3 _ تحقق جنگ بدر و پيروزى مسلمانان در آن نبرد ، امرى از پيش رقم خورده و تقدير شده

ليقضى اللّه أمرا كان مفعولا

{أمراً} به معناى كار است و مراد از آن تحقق جنگ بدر و پيروزى مسلمانان در آن نبرد مى باشد. فعل {كان} دلالت مى كند كه ثبوت خبر {مفعولا} براى اسمش (تحقق جنگ بدر) از ديرباز تحقق پيدا كرده بود. و تحقق جنگ بدر از ديرباز، به قرينه {ليقضى}، به معناى تقدير آن است. بنابراين {ليقضى اللّه ... } يعنى تا انجام پذيرد كارى كه از پيش تقدير شده بود.

4 _ وقوع جنگ بدر با فرجام پيروزى مسلمانان در آن نبرد ، هدف از تصرف خداوند در ديد هر يك از دو سپاه و كم نماياندن هر يك در نظر ديگرى

إذ يريكموهم إذالتقيتم فى أعينكم قليلا . .. ليقضى اللّه أمرا كان مفعولا

5 _ خداوند تحقق دهنده جنگ بدر و پيروزكننده مسلمانان در آن نبرد

ليقضى اللّه أمرا كان مفعولا

8 _ كم نماياندن هر يك از دو سپاه در جنگ بدر در نظر يكديگر ، امرى

شايسته و بايسته به ياد داشتن

إذ يريكموهم إذالتقيتم فى أعينكم قليلا و يقللكم فى أعينهم

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {إذا} مفعول براى فعل مقدر {اذكروا} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 47 - 3

3 _ اطمينان كفار مكه به پيروزى خويش هنگام خروج براى جنگ بدر

و لاتكونوا كالذين خرجوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 48 - 4،8،10،14،16،19

4 _ شيطان با توصيف كافران بدر به شكست ناپذيران ، آنان را عليه مسلمانان تشجيع كرد .

و قال لا غالب لكم اليوم من الناس

8 _ تجسم شيطان براى كافران مكه ، قبل از جنگ بدر

و إذ زين لهم الشيطن أعملهم

10 _ شيطان به هنگام رويارويى دو لشكر كفر و ايمان از كارزار بدر عقب نشينى كرد .

فلما تراءت . .. نكص على عقبيه و قال إنى برىء منكم

{نكص} به معناى خوددارى كردن است و چون با {على} متعدى شده معناى رجوع در آن تضمين شده است. {عقب} به پاشنه پا گفته مى شود ; يعنى شيطان از نبرد خوددارى كرد و با چرخيدن بر پاشنه هاى پا عرصه را ترك گفت.

14 _ شيطان در آستانه جنگ بدر ، فرشتگان امدادگر الهى را به روشنى مشاهده كرد .

إنى أرى ما لاترون

به قرينه آيه 9 و 12 از همين سوره مى توان گفت مراد از {ما لاترون} فرشتگانى بودند كه براى امداد لشكر ايمان در كارزار بدر حاضر شدند.

16 _ شيطان به دليل ترس از گرفتار شدن به عذاب الهى با ضربه هاى سهمگين فرشتگان جنگ بدر از آن معركه

فرار كرد .

إنى أرى ما لاترون إنى أخاف اللّه

مراد از خوف خدا (إنى أخاف اللّه) به دليل {إنى ارى ما لاترون} گرفتار شدن به چنگ فرشتگان حاضر در كارزار بدر است.

19 _ شكست كافران جنگ بدر نمودى از عقوبت شديد خداوند براى آنان

و اللّه شديد العقاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 49 - 1،2

1 _ جبهه ايمان در كارزار بدر ، متشكل از مؤمنان متكى بر خدا ، عناصرى منافق و گروهى سست ايمان

إذ يقول المنفقون و الذين فى قلوبهم مرض . .. و من يتوكل على اللّه

{مرض} به معناى بيمارى است و مقصود از آن در اينجا به اين دليل كه در مقابل نفاق قرار گرفته، ترديد در حقانيت دين است كه از آن مى توان به ضعف ايمان تعبير كرد. جمله {و من يتوكل على اللّه} اشاره به گروه سوم، يعنى مؤمنان حقيقى و راستين، دارد.

2 _ حضور مؤمنان واقعى دركارزار بدر ، در مقابل دشمنى به مراتب قويتر ، برخاسته از پايبندى آنان به اسلام ، حتى در ديدگاه منافقان و سست ايمانها

إذ يقول المنفقون . .. غر هؤلاء دينهم

{غر هؤلاء دينهم} كه سخن منافقان و سست ايمانهاست، بيانگر اين است كه آنان نيز حضور مؤمنان در كارزار بدر برخاسته از انديشه دينى ايشان مى دانستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 54 - 6

6 _ هلاكت كافران در جنگ بدر كيفرى از سوى خداوند به سبب تكذيب آيات الهى و انكار رسالت پيامبر ( ص )

كدأب ءال فرعون . .. فأهلكنهم بذنوبهم

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 16 - 5

5- جنگ بدر ، ميدان انتقام الهى از مشركان و ضربه اى سخت و شكننده بر جبهه شرك *

يوم نبطش البطشة الكبرى إنّا منتقمون

طبق نظر مفسران، ممكن است اين آيه نظر به جنگ بدر داشته باشد. اين در صورتى است كه عذاب ذكر شده در آيات پيشين را عذاب دنيوى بدانيم.

قصه غزوه بنى نضير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 5 - 2

2 - قطع بعضى از نخل ها و بر جاى نهادن برخى ديگر در غزوه بنى نضير از سوى مسلمانان ، به اجازه خداوند بود .

ما قطعتم من لينة أو تركتموها قائمة على أصولها فبإذن اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 6 - 3

3 - دستيابى مسلمانان به غنايم و امكانات بنى نضير ، بدون جنگ و درگيرى

و ما أفاء اللّه على رسوله منهم فما أوجفتم عليه من خيل و لا ركاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 12 - 3

3 - موضع مسلمانان در مقطع غزوه بنى نضير ، موضعى برتر نسبت به يهود

لئن أُخرجتم . .. و إن قوتلتم ... لئن أُخرجوا ... و لئن قوتلوا

در اين آيات، همواره از موضع آسيب پذير يهود، سخن به ميان آمده است; زيرا مسأله اخراج و جنگ نه از سوى ايشان بلكه عليه آنان ياد شده است. پس معلوم مى شود كه آنها در موضعى نبوده اند كه بخواهند اقدام به جنگ كنند.

قصه

غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 38 - 4

4 _ بروز نوعى سستى ميان گروهى از مسلمانان صدر اسلام ، براى رفتن به جنگ تبوك

يأيها الذين ءامنوا ما لكم إذا قيل لكم انفروا . .. اثّاقلتم إلى الأرض

اين بخش از آيات، چنانكه برخى از مفسران گفته اند، مربوط به جنگ تبوك است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 42 - 3،8،9

3 _ پيمودن مسافت مدينه تا تبوك به دليل دورى راه ، براى برخى افراد ( منافقان ) دشوار مى نمود .

و لكن بعدت عليهم الشقة

{شقة} به معناى سختى و مشقت و كنايه از مسافت است; يعنى، به نظر آنان (منافقان)راه ميان مدينه و تبوك راهى طولانى و پيمودن آن طاقت فرساست.

8 _ إخبار خداوند از اقدام متخلفان جنگ تبوك به سوگند هاى دروغين براى استطاعت نداشتن خود و موجه بودن تخلفشان

و سيحلفون باللّه لو استطعنا لخرجنا معكم

9 _ إخبار خداوند به بازگشت موفقيت آميز مسلمانان از جنگ تبوك

و سيحلفون باللّه لو استطعنا لخرجنا معكم

برداشت فوق بر اين اساس است كه آيه شريفه، قبل از رسيدن مسلمانان به سرزمين تبوك نازل شده باشد كه در اين صورت، إخبار خداوند به عذرخواهى متخلفان، گوياى بازگشت موفقيت آميز مسلمانان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 44 - 2

2 _ متخلفان از جنگ تبوك ، گروهى بى ايمان بودند .

عفا اللّه عنك لم أذنت لهم . .. لايستئذنك الذين يؤمنون باللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 -

توبه - 9 - 46 - 1،2،3،4

1 _ متخلفان از جنگ تبوك ( منافقان ) برخوردار از امكانات لازم براى شركت در جنگ

و لو أرادوا الخروج لأعدوا له عدة

2 _ تصميم قطعى متخلفان جنگ تبوك بر ترك جهاد

و لو أرادوا الخروج لأعدوا له عدة

3 _ فراهم نكردن مقدمات جهاد ، دليل دروغگويى متخلفان جنگ تبوك و عزم قطعى آنان بر عدم شركت در جنگ

و لو أرادوا الخروج لأعدوا له عدة

4 _ كراهت و ناخوشايندى خداوند ، از برانگيختن و موفق ساختن متخلفان از جنگ تبوك ( منافقان ) براى شركت در آن

و لكن كره اللّه انبعاثهم فثبطهم و قيل اقعدوا مع القعدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 47 - 6،8،12،14

6 _ متخلفان جنگ تبوك در صورت شركت در آن جنگ ، جز نفوذ در ميان صفوف لشكر اسلام به منظور فتنه جويى ، نقشى ديگر نداشتند .

لو خرجوا فيكم ما زادوكم إلا خبالا و لأوضعوا خللكم يبغونكم الفتنة

8 _ منافقان ، داراى جاسوسانى در ميان رزمندگان جنگ تبوك

و فيكم سمعون لهم

{سمّاع} مى تواند كنايه از جاسوس باشد; يعنى، در ميان شما كسانى هستند كه به نفع منافقان خبرچينى مى كنند.

12 _ ماهيت فسادانگيز و فتنه جويانه متخلفان جنگ تبوك ، دليل كراهت و ناخوشايندى خداوند از شركت آنان در جنگ

و لكن كره اللّه انبعاثهم . .. لو خرجوا فيكم ما زادوكم إلا خبالا ... يبغونكم الفت

14 _ دلدارى خداوند به مؤمنان ، به منظور رفع نگرانى آنان ، به دنبال تخلف كردن گروهى از شركت در جنگ تبوك

إنما يستئذنك الذين لايؤمنون . .. لو خرجوا فيكم

ما زادوكم إلا خبالا ... و اللّه ع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 48 - 4

4 _ ناتوانى متخلفان جنگ تبوك ( منافقان ) در به شكست كشانيدن جبهه اسلام

لقد ابتغوا الفتنة من قبل . .. حتى جاء الحق و ظهر أمر اللّه و هم كرهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 49 - 1

1 _ اذن طلبى برخى منافقان براى نرفتن به جنگ تبوك ، به بهانه گرفتار شدن به فتنه و گناه

و منهم من يقول ائذن لى و لاتفتنى

در شأن نزول آيه آورده اند كه: يكى از منافقان به پيامبر اكرم (ص) گفت: {يا رسول اللّه ائذن لى و لاتفتنى ببنات الأصغر فإنى أخاف أن أفتتن بهن}; يعنى، اى رسول خدا! به من اذن بده تا در جنگ شركت نكنم . .. چون، مى ترسم مفتون دختركان رومى گردم و به گناه بيفتم. (مجمع البيان، ذيل آيه)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 53 - 1

1 _ آمادگى برخى از متخلفان جنگ تبوك ، براى انفاق مال به جاى رفتن به جهاد

قل أنفقوا طوعاً

در شأن نزول اين آيه آورده اند كه: فردى از منافقان پيشنهاد پرداخت پول به جاى رفتن به جهاد را كرده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 81 - 1،2،9،10

1 _ تخلف منافقان از شركت در جنگ تبوك

فرح المخلفون بمقعدهم خلف رسول اللّه

اين بخش از آيات مربوط به جنگ تبوك و تخلف منافقان از شركت در

آن است.

2 _ خوشحالى و احساس موفقيت منافقان از شركت نكردن در جنگ تبوك

فرح المخلفون بمقعدهم خلف رسول اللّه

9 _ اخلالگرى منافقان صدر اسلام ، در بسيج براى جنگ تبوك

لاتنفروا فى الحر

10 _ وقوع جنگ تبوك در شدت گرما

لاتنفروا فى الحر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 83 - 2،14

2 _ شركت پيامبر ( ص ) در جنگ تبوك و خروج آن حضرت از مدينه همراه مجاهدان

فإن رجعك اللّه

14 _ وقوع اولين تخلف منافقان از جهاد در جنگ تبوك *

رضيتم بالقعود أول مرّة

برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه تخلف منافقان در جنگ تبوك، اولين تخلف آنان بوده و {أول مرّة} ناظر به اين معنا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 88 - 6

6 _ جنگ تبوك ، از عوامل متمايز شدن صف مجاهدان و مؤمنان راستين از صف منافقان

رضوا بأن يكونوا مع الخوالف . .. لكن الرسول ... جهدوا

{جاهدوا} (به صورت فعل ماضى) به عنوان گزارش از جنگى است كه مسلمانان پشت سر گذاشته اند كه مفسران آن را جنگ تبوك دانسته اند و خداوند، پس از اين جنگ است كه چهره منافقان را افشا مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 90 - 2

2 _ بسيج عمومى همه مسلمان ها براى شركت در جنگ تبوك

و جاء المعذّرون من الأعراب

از آن جايى كه حتى باديه نشينان براى عذرخواهى نزد پيامبر(ص) آمدند، بسيج عمومى و وجوب جهاد بر همگان استفاده مى شود. گفتنى است كه اين بخش از

آيات _ چنانكه مفسران گفته اند _ درباره جنگ تبوك است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 92 - 4،6

4 _ محدوديت امكانات پيامبر ( ص ) در جنگ تبوك ، براى تأمين ساز و برگ رزمندگان داوطلب

قلت لا أجد ما أحملكم عليه

6 _ محروم شدن برخى از رزمندگان داوطلب ، از شركت در جنگ تبوك ، به خاطر نداشتن امكانات رزمى ( مركب و . . . ) على رغم اشتياق شديد آنان به جهاد

تولوا و أعينهم تفيض من الدمع حزناً ألا يجدوا ما ينفقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 117 - 6،7

6 _ نيرو هاى رزمى جنگ تبوك ، متشكل از مهاجر و انصار

المهجرين و الانصار الذين اتبعوه فى ساعة العسرة

7 _ تنگنا هاى جنگ تبوك ، مايه تزلزل قلب برخى از مسلمانان شده بود .

فى ساعة العسرة من بعد ما كاد يزيغ قلوب فريق منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 118 - 1،2،3،4،5،6،12

1 _ تخلف سه نفر از مسلمانان ، از حضور يافتن در جنگ تبوك

و على الثلثة الذين خلّفوا

2 _ شمول رحمت و غفران الهى ، نسبت به سه نفر از مسلمانان متخلف از جنگ تبوك

لقد تاب اللّه على النبى . .. و على الثلثة الذين خلّفوا

3 _ تنگ شدن عرصه زندگى بر سه مسلمان متخلف از جنگ تبوك ، در اثر رو به رو شدن با پيامد هاى عمل خطايى كه كرده بودند .

حتى اذا ضاقت عليهم الأرض بما رحبت

4 _ تحريم ارتباط با

متخلفان از جنگ تبوك و انزواى اجتماعى آنان از سوى مسلمانان

ضاقت عليهم الأرض بما رحبت

با توجه به شأن نزول كه تنگ شدن زندگى بر متخلفان از جنگ تبوك را، ناشى از قطع رابطه مسلمانان با ايشان معرفى كرده است، مطلب فوق استفاده مى شود.

5 _ گرفتار شدن سه مسلمان متخلف از جنگ تبوك به عذاب وجدان

و ضاقت عليهم أنفسهم

6 _ اذعان متخلفان از جنگ تبوك ، به ناگزيرى خود از التجا به خداوند

و ظنوا أن لا ملجأ من اللّه إلا إليه

12 _ پذيرش توبه سه مسلمان متخلف جنگ تبوك ، از سوى خداوند

و على الثلثة الذين خلّفوا . .. ثم تاب عليهم ليتوبوا إن اللّه هو التواب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 119 - 10

10 _ پيروان واقعى پيامبر اكرم ( ص ) در لحظات سخت جنگ تبوك ، از صادقان بودند .

الذين اتبعوه فى ساعة العسرة . .. و كونوا مع الصدقين

با توجه به ارتباط اين آيه با آيات قبل _ كه در زمينه ثبات قدم برخى از مؤمنان در شدايد جنگ تبوك و لغزش گروهى ديگر بود و خداوند متخلفان را در پى توبه شان بخشيد _ اكنون به ايشان رهنمود مى دهد كه شما نيز همانند مؤمنان، استوار و تزلزل ناپذير باشيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 120 - 14

14 _ حركت مؤمنان به سوى جنگ تبوك ، برانگيزنده خشم كافران بود .

و لا يطئون موطئاً يغيظ الكفار

با توجه به اينكه اين بخش از آيات در مورد جنگ تبوك است، برداشت فوق استفاده مى

شود.

قصه غزوه حنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 25 - 2،4،6،7،10

2 _ جنگ حنين از عرصه هاى به ياد ماندنى نصرت خدا و دخالت نيرو هاى غيبى براى تقويت سپاه اسلام و شكستن مقاومت جبهه دشمن

لقد نصركم اللّه فى مواطن كثيرة و يوم حنين

با اينكه {مواطن كثيرة} شامل جنگ {حنين} نيز مى شود، ذكر جداگانه آن بويژه با تعبير {يوم حنين} (روز حنين)، بيانگر برداشت فوق است.

4 _ مسلمانان ، در جنگ حنين حضورى گسترده داشتند .

و يوم حنين إذ أعجبتكم كثرتكم

6 _ كثرت نفرات مسلمانان در جنگ حنين ، كارساز نبود .

و يوم حنين إذ أعجبتكم كثرتكم فلم تغن عنكم شيئاً

7 _ تنگ شدن عرصه بر مسلمانان در جنگ حنين ، على رغم كثرت غرورآفرين آنان

إذ أعجبتكم كثرتكم . .. و ضاقت عليكم الأرض بما رحبت

10 _ فرار مسلمانان در جنگ حنين پس از قرار گرفتن در تنگناى نبرد ، على رغم كثرت غرورآفرينشان

و ضاقت عليكم الأرض بما رحبت ثم وليتم مدبرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 26 - 1،2،4،5،8

1 _ نزول آرامش روحى از جانب خداوند بر رسول اكرم ( ص ) و مؤمنان در جنگ حنين ، پس از فرار مسلمانان

ثم وليتم مدبرين. ثم أنزل اللّه سكينته على رسوله و على المؤمنين

2 _ نگرانى پيامبر ( ص ) در جنگ حنين از فرار مسلمانان و شكست جبهه اسلام

ثم وليتم مدبرين. ثم أنزل اللّه سكينته على رسوله

4 _ نزول آرامش روحى از سوى خداوند بر مؤمنان در جنگ حنين و محروميت منافقان از آن

ثم

أنزل اللّه سكينته على رسوله و على المؤمنين

با توجه به اينكه در فراز قبل، مؤمنان به وسيله ضمير {كم} مخاطب قرار گرفتند و در اين آيه به جاى آن ضمير، كلمه {مؤمنين} آمده، مى توان به برداشت فوق دست يافت.

5 _ امداد الهى به مؤمنان در جنگ حنين به وسيله دسته هايى از نيرو هاى غيبى

و أنزل جنوداً لم تروها

8 _ امداد هاى الهى ، عامل اصلى پيروزى مسلمانان در جنگ حنين

ثم وليتم مدبرين. ثم أنزل اللّه سكينته ... و أنزل جنوداً لم تروها و عذّب الذين كف

قصه غزوه خندق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 6 - 5

5 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله { يقول أهلكت مالاً لبداً } قال : هو عمروبن عبدود حين عرض عليه على بن أبى طالب ( ع ) الإسلام يوم الخندق و قال : فأين ما أنفقت فيكم مالاً لبداً و كان أنفق مالاً فى الصدّ عن سبيل اللّه فقتله على ( ع ) ;

امام باقر(ع) درباره سخن خداوند{يقول أهلكت مالاً لبداً} روايت شده كه فرمود: گوينده اين سخن عمرو بن عبدود بود، آن زمان كه حضرت على بن ابى طالب(ع) در روز [غزوه ]خندق، اسلام را بر او عرضه كرد; وى گفت: كجا رفت آن اموال زيادى كه در مورد شما خرج كردم؟ و او اموال [زيادى] را در راه جلوگيرى از راه خدا صرف كرده بود پس حضرت على(ع) او را كشت}.

قصه غزوه خيبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 15 - 2،4،6،7،9،11

2

- تمايل متخلّفان از سفر حديبيه ، به شركت در جنگ خيبر براى دستيابى به غنايم و يا پوشاندن گذشته خود

سيقول المخلّفون إذا انطلقتم إلى مغانم . .. ذرونا نتّبعكم

هدف متخلّفان از شركت در جنگ خيبر، يا رسيدن به غنايم و يا توجيه گذشته تاريك خود بود. تعبير {إلى مغانم}، بيانگر نكته اول و {يريدون أن يبدلّوا...} حاكى از نكته دوم است.

4 - غنايم خيبر ، ارمغان الهى به مسلمانان ، در پى اقدام به سفر پر خطر حديبيه *

سيقول المخلّفون إذا انطلقتم إلى مغانم لتأخذوها

سفر حديبيه، در آغاز چنين مى نمود كه فرجامى بس مبهم و آميخته با خطر دارد و مؤمنان واقعى با اين همه بدان اقدام كردند و در پى آن خداوند نويد غنايم خيبر را به ايشان داد. با توجه به اين مطالب، احتمال مى رود كه ميان تن دادن به آن مشكلات و دست يابى به اين غنايم ارتباطى باشد.

6 - متخلفان از سفر حديبيه ، در صدد تغيير كلام خدا با شركت در جنگ خيبر

ذرونا نتّبعكم يريدون أن يبدّلوا كل_م اللّه

در برداشت هاى آتى، چگونگى و شيوه تصميم متخلفان و احتمال هايى كه در آيه وجود دارد، بيان شده است.

7 - اعراب متخلّف از سفر حديبيه ، درصدد توجيه تخلف گذشته خود با شركت در جنگ خيبر *

ذرونا نتّبعكم يريدون أن يبدّلوا كل_م اللّه

از آيات پيشين استفاده مى شود كه انگيزه اصلى متخلفان از حديبيه، بى ايمانى بوده است; ولى آنان با اعلام آمادگى براى شركت در جنگ خيبر، مى خواستند خود رامؤمن جلوه داده و گذشته خود را توجيه كنند و سخن الهى را در مورد خود نفى

نمايند.

9 - فرمان خدا به پيامبر ( ص ) ، در رد پيشنهاد غايبان از حديبيه ، براى شركت در جنگ خبير

ذرونا نتّبعكم . .. قل لن تتّبعونا كذلكم قال اللّه من قبل

{لن تتّبعونا} مى تواند اخبار در مقام انشا باشد.

11 - اخبار خداوند ، از محروميت حتمى غايبان در حديبيه از شركت در جنگ خيبر

ذرونا نتّبعكم . .. قل لن تتّبعونا كذلكم قال اللّه من قبل

{لن تتّبعونا} ممكن است در مقام انشا نباشد; بلكه اخبار باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 16 - 9

9 - نبرد مسلمانان پس از جنگ خيبر ، با مشركان بود و نه اهل كتاب . *

تق_تلونهم أو يسلمون

در صورتى كه {يسلمون} به معناى اسلام آوردن باشد; از محدود شدن فرجام دشمنان به كشته شدن يا اسلام آوردن، مطلب بالا استفاده مى شود; زيرا در مورد اهل كتاب راه سومى به عنوان تسليم و پرداخت {جزيه} نيز مطرح است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 19 - 5

5 - تنها بيعت كنندگان با پيامبر ( ص ) در جريان حديبيه ، برخوردار از غنايم خيبر *

إذ يبايعونك تحت الشجرة . .. و مغانم كثيرة يأخذونها

از اين كه {مغانم كثيرة} به مؤمنان بيعت كننده نويد داده شده است ، مطلب بالا احتمال مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 20 - 7،9

7 - امتنان الهى بر مؤمنان ، با رساندن ايشان به غنايم خيبر و كوتاه ساختن دست دشمنان از آنان

فعجّل لكم ه_ذه و كفّ

أيدى الناس عنكم

9 - فتح خيبر ، نقطه عطفى در اقتدار اقتصادى ، سياسى مسلمانان و بازماندن دشمنان از توطئه عليه ايشان

فعجّل لكم ه_ذه و كفّ أيدى الناس عنكم

{ه_ذه} اشاره به فتح و غنايم خيبر دارد و {كفّ. ..} مترتب بر آن مى باشد; به تعبير ديگر تقدم و تأخر در لفظ، دال بر تقدم و تأخر در معنا باشد.

قصه غزوه ذات السلاسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 1 - 4

4 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قوله { و العاديات ضبحاً . . . } قال : ه_ذه السورة نزلت فى أهل وادى اليابس . . . فخرج علىّ ( ع ) و معه المهاجرون و الأنصار . . . ثمّ اغار عليهم بأصحابه . . . حتّى قتل مقاتليهم و سبى ذراريهم و استباح أموالهم و خرّب ديارهم و أقبل بالأسارى و الأموال معه . . . و أنزل اللّه تبارك و تعالى فى ذلك اليوم ه_ذه السورة { و العاديات ضبحاً } يعنى بالعاديات الخيل تعدوا بالرجال و الضبح صيحت ها فى اَعنّت ها و لُجُم ها ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند {و العاديات ضبحاً} روايت شده كه فرمود: اين سوره درباره ساكنان سرزمين يابس (در غزوه ذات السلاسل) نازل شد كه على(ع) [براى جنگ با آنان] خارج شد و مهاجران و انصار همراه او بودند آن گاه شبانه با همراهانش بر آنان يورش برد تا آن كه جنگجويانشان را كشت، فرزندانشان را اسير گرفت، اموالشان را مباح قرار داد، خانه هايشان را خراب كرد و اسيران و

اموال را همراه خود آورد و خداوند تبارك و تعالى در آن روز اين سوره (و العاديات ضبحاً) را نازل كرد و مقصود از {عاديات} اسبانى هستند كه به وسيله مردان سواركار مى تازند و {ضبح} شيهه آنها است در حالى كه در افسارها و لگام ها قرار دارند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 5 - 3

3 - مجاهدان در غزوه { ذات السلاسل } با اسبان دونده اى كه از ضربه سم آنها برق مى جهيد ، صبحگاهان بر دشمن تاختند و در ميان غبار پاى اسبان ، خود را به قلب دشمن رساندند .

و الع_دي_ت ضبحًا . فالموري_ت قدحًا . فالمغيرت صبحًا . فأثرن به نقعًا . فوسطن به

براساس بعضى از روايات، اين آيات به غزوه {ذات السلاسل} نظر دارد.

قلب مجاهدان غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 10 - 2

2 _ قلب هاى مجاهدان بدر تا پيش از بشارت پيروزى ، آكنده از اضطراب و پريشانى بود .

لتطمئن به قلوبكم

واژه اطمينان به معناى آرامش خاطر پس از اضطراب و پريشانى خاطر است. (مفردات راغب).

كافران در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 165 - 2

2 _ ضربه و مصيبت وارده بر كافران در جنگ بدر ، دو برابر مصيبتى كه بر پيكارگران مؤمن در جنگ احد وارد شد .

اولمّا اصابتكم مصيبة قد اصبتم مثليها

بسيارى از مفسران گفته اند كه مراد از {اصبتم مثليها} (دو چندان مصيبتى كه ديديد، بر كافران وارد كرديد)

مصيبتى است كه مؤمنان در پيكار بدر بر مشركان تحميل كردند. اين برداشت را روايت مذكور در فيش شماره 12 تأييد مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 19 - 1،6

1 _ استهزاى كافران حاضر در پيكار بدر از سوى خداوند

إن تستفتحوا فقد جاءكم الفتح و إن تنتهوا فهو خير لكم

جمله {إن تستفتحوا فقد جاءكم الفتح} با توجه به شكست خفتبار مشركان در پيكار بدر، بيانگر نوعى استهزا به مشركان است.

6 _ كافران شكست خورده در جنگ بدر ، مورد تهديد خداوند به چشيدن دوباره طعم شكست در صورت بازگشت به جنگ

و إن تعودوا نعد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 42 - 3،8

3 _ مسلمانان در جنگ بدر در دامنه پست و كافران در دامنه بلند مستقر شدند .

إذ أنتم بالعدوة الدنيا و هم بالعدوة القصوى

8 _ انتخاب محل استقرار سپاه كفر و ايمان در آستانه جنگ بدر ، حتى با توافق طرفين ممكن نبود .

و لو تواعدتم لاختلفتم فى الميعد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 44 - 1

1 _ خداوند به هنگام رويارويى و شروع جنگ بدر ، هر يك از دو سپاه ايمان و كفر را در نظر ديگرى اندك نمايان ساخت .

و إذ يريكموهم إذالتقيتم فى أعينكم قليلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 47 - 2،3

2 _ كفرپيشگان مكه با سرمستى و خودنمايى ، از ديار مكه رهسپار منطقه بدر شدند .

و لاتكونوا كالذين خرجوا من

ديرهم بطرا

3 _ اطمينان كفار مكه به پيروزى خويش هنگام خروج براى جنگ بدر

و لاتكونوا كالذين خرجوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 49 - 5

5 _ نيروى نظامى مؤمنان در جنگ بدر ، نيرويى بس ضعيف و ناتوان در مقايسه با جبهه كفر

يقول المنفقون . .. غر هؤلاء دينهم و من يتوكل على اللّه

بيان حمايت خداوند از مؤمنان در كارزار بدر با جمله {و من يتوكل . .. } پس از بيان نظريه منافقان و بيماردلان (ضعف قواى نظامى مسلمانان) انديشه آنان را تأييد مى كند. يعنى اظهار نظر منافقان به حسب ديد ظاهرى صحيح است، ولى آنچه مورد غفلت واقع شده، تأثير بسزاى حمايت الهى از مؤمنان متوكل است. يعنى اگر حمايت الهى نباشد، همان است كه منافقان اظهار مى دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 50 - 7

7 _ كافران كشته شده در جنگ بدر ، به عذاب سوزان برزخى گرفتار هستند .

و ذوقوا عذاب الحريق

كافران غزوه حنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 27 - 3

3 _ اعلام خداوند به باز بودن راه توبه براى كافران باقى مانده از جنگ حنين

و ذلك جزاء الكفرين. ثم يتوب اللّه من بعد ذلك على من يشاء

برداشت فوق بر اين اساس است كه {من} در {على من يشاء} نظر به كافران مذكور در آيه قبل نيز داشته باشد.

كافران مكه در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 47 -

6

6 _ خروج كافران مكه به سوى بدر ، در راستاى تلاششان براى بازدارى مردم از راه خدا

و لاتكونوا كالذين خرجوا من ديرهم . .. و يصدون عن سبيل اللّه

كثرت مجاهدان در غزوه حنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 25 - 4،5،6

4 _ مسلمانان ، در جنگ حنين حضورى گسترده داشتند .

و يوم حنين إذ أعجبتكم كثرتكم

5 _ حضور گسترده مسلمانان در جنگ حنين ، مايه اعجاب و غرورشان شده بود .

و يوم حنين إذ أعجبتكم كثرتكم

6 _ كثرت نفرات مسلمانان در جنگ حنين ، كارساز نبود .

و يوم حنين إذ أعجبتكم كثرتكم فلم تغن عنكم شيئاً

كفر متخلفان از غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 54 - 3

3 _ متخلفان از جنگ تبوك ، به ظاهر مسلمان ولى در باطن كافر به خدا و رسول او بودند .

و ما منعهم أن تقبل منهم نفقتهم إلا أنهم كفروا باللّه و برسوله

روى سخن در اين بخش از آيات با كسانى است كه از شركت در جنگ تبوك سرباز زده بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 84 - 11

11 _ حكم صريح خداوند به كفر منافقان متخلف از جنگ تبوك

إنهم كفروا باللّه و رسوله

كيفر متخلفان از غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 90 - 9

9 _ عذاب دردناك ، كيفر سخت متخلفان جنگ

سيصيب الذين . .. عذاب أليم

گريه معذوران غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 92 - 7

7 _ اندوه و گريه شديد مؤمنان تهيدست ، به خاطر ناتوانى از شركت در جنگ تبوك و محروم شدن از فيض جهاد

و أعينهم تفيض من الدمع حزناً

متخلفان از غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 43 - 1،4،5

1 _ عتاب محبت آميز خدا به پيامبر ( ص ) در پى اجازه دادن آن حضرت به برخى از مسلمانان ( منافقان ) براى شركت نكردن در جنگ تبوك ، به مجرد اظهار ناتوانى آنان

عفا اللّه عنك لم أذنت لهم

4 _ گذشت و عفو خداوند از پيامبر ( ص ) نسبت به اذن دادن به بهانه جويان ( منافقان ) براى نرفتن به جنگ تبوك

عفا اللّه عنك لم أذنت لهم

5 _ إخبار خداوند به عزم قطعى برخى افراد ( منافقان ) بر تخلف از جنگ تبوك ( حتى در صورت عدم دريافت اذن از پيامبر ( ص ) )

و سيحلفون باللّه لو استطعنا لخرجنا . .. لم أذنت لهم حتى يتبين لك الذين صدقوا و ت

از اظهار ناتوانى منافقان براى جهاد و تذكر خداوند به دروغ بودن اين اظهار، استفاده مى شود كه آنان تصميم بر تخلف از جنگ داشته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 44 - 2

2 _ متخلفان از جنگ تبوك ، گروهى بى ايمان بودند .

عفا اللّه عنك لم أذنت لهم . .. لايستئذنك الذين يؤمنون باللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 45

- 3

3 _ متخلفان از جنگ تبوك ( منافقان ) ، گروهى بى ايمان ، سرگردان و گرفتار ترديد و اضطراب بودند .

و ارتابت قلوبهم فهم فى ريبهم يترددون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 46 - 1،2،4

1 _ متخلفان از جنگ تبوك ( منافقان ) برخوردار از امكانات لازم براى شركت در جنگ

و لو أرادوا الخروج لأعدوا له عدة

2 _ تصميم قطعى متخلفان جنگ تبوك بر ترك جهاد

و لو أرادوا الخروج لأعدوا له عدة

4 _ كراهت و ناخوشايندى خداوند ، از برانگيختن و موفق ساختن متخلفان از جنگ تبوك ( منافقان ) براى شركت در آن

و لكن كره اللّه انبعاثهم فثبطهم و قيل اقعدوا مع القعدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 47 - 2،14

2 _ عدم شركت بى ايمان ها و سست باوران ( منافقان ) در جنگ تبوك ، به خير و صلاح مؤمنان بود نه مايه ضرر آنان .

لو خرجوا فيكم ما زادوكم إلا خبالا

14 _ دلدارى خداوند به مؤمنان ، به منظور رفع نگرانى آنان ، به دنبال تخلف كردن گروهى از شركت در جنگ تبوك

إنما يستئذنك الذين لايؤمنون . .. لو خرجوا فيكم ما زادوكم إلا خبالا ... و اللّه ع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 48 - 4

4 _ ناتوانى متخلفان جنگ تبوك ( منافقان ) در به شكست كشانيدن جبهه اسلام

لقد ابتغوا الفتنة من قبل . .. حتى جاء الحق و ظهر أمر اللّه و هم كرهون

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 81 - 1

1 _ تخلف منافقان از شركت در جنگ تبوك

فرح المخلفون بمقعدهم خلف رسول اللّه

اين بخش از آيات مربوط به جنگ تبوك و تخلف منافقان از شركت در آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 84 - 10

10 _ افشاى كامل چهره منافقان و اتخاذ مواضع شديد عليه آنان ، از تبعات تخلف آنان از جنگ تبوك

و لاتصل على أحد منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 118 - 21

21 _ { عن على بن ابى حمزة عن ابى عبداللّه ( ع ) قال : سئلته عن قول اللّه { و على الثلاثة الذين خلّفوا } قال : كعب و مرارة بن الربيع و هلال بن اميّه . . . } ;

على بن ابى حمزه گويد: از امام صادق (ع) درباره قول خدا {و على الثلاثة . .. } پرسيدم: اين سه نفر چه كسانى هستند، فرمود: كعب، مرارة بن ربيع و هلال بن اميّه}.

متخلفان از مسافرت به حديبيه و غزوه خيبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 15 - 6،7،8،11

6 - متخلفان از سفر حديبيه ، در صدد تغيير كلام خدا با شركت در جنگ خيبر

ذرونا نتّبعكم يريدون أن يبدّلوا كل_م اللّه

در برداشت هاى آتى، چگونگى و شيوه تصميم متخلفان و احتمال هايى كه در آيه وجود دارد، بيان شده است.

7 - اعراب متخلّف از سفر حديبيه ، درصدد توجيه تخلف گذشته خود با شركت در جنگ خيبر

*

ذرونا نتّبعكم يريدون أن يبدّلوا كل_م اللّه

از آيات پيشين استفاده مى شود كه انگيزه اصلى متخلفان از حديبيه، بى ايمانى بوده است; ولى آنان با اعلام آمادگى براى شركت در جنگ خيبر، مى خواستند خود رامؤمن جلوه داده و گذشته خود را توجيه كنند و سخن الهى را در مورد خود نفى نمايند.

8 - تلاش متخلّفان حديبيه براى حضور در جنگ خيبر ، به منظور شكستن نهى الهى از شريك شدن آنان در غنايم خيبر *

يريدون أن يبدّلوا كل_م اللّه قل لن تتّبعونا كذلكم قال اللّه من قبل

برداشت بالا بدان احتمال است كه به قرينه{قل لن تتّبعونا كذلكم قال اللّه من قبل}، خداوند از قبل، پربار بودن جنگ خيبر را يادآور شده و از حضور متخلفان، در آن جنگ نهى كرده است; تا آنان به غنايم دست نيابند. ولى متخلفان، به خاطر شكستن اين نهى الهى، درصدد شركت در جنگ و سهيم شدن در غنايم بودند.

11 - اخبار خداوند ، از محروميت حتمى غايبان در حديبيه از شركت در جنگ خيبر

ذرونا نتّبعكم . .. قل لن تتّبعونا كذلكم قال اللّه من قبل

{لن تتّبعونا} ممكن است در مقام انشا نباشد; بلكه اخبار باشد.

متخلفان غزوه تبوك و محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 93 - 2

2 _ تلاش برخى از اشراف و توانمندان براى شركت نكردن در جنگ تبوك ، با كسب مجوز از پيامبر اسلام ( ص )

الذين يستئذنونك و هم أغنياء

متخلفان غزوه تبوك و مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 95 - 1

1 _ سوگند

دروغ منافقان متخلف از جنگ تبوك ، به منظور گذشت كردن مؤمنان از تخلف آنان و متعرض نشدن به آنها

سيحلفون باللّه لكم إذا انقلبتم إليهم لتعرضوا عنهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 96 - 1

1 _ سوگند توانمندان متخلف از جنگ تبوك ، به منظور جلب رضايت مؤمنان مجاهد

يحلفون لكم لترضوا عنهم

مجاهدان غزوه احد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 172 - 5

5 _ برخى از مجروحان جنگ احد على رغم پذيرش دعوت خدا و پيامبر ( ص ) به نبردى ديگر ، از احسان و تقواى لازم برخوردار نبودند .

الّذين استجابوا . .. للّذين احسنوا منهم و اتّقوا اجر عظيم

{منهم}، حال براى ضمير {احسنوا} است و كلمه {من}، ظهور در تبعيض دارد ; يعنى اجابت كنندگان را به دارندگان تقوا و احسان و فاقدان آن تقسيم مى كند.

مجاهدان غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 11 - 2،6،7،19

2 _ خداوند در آستانه جنگ بدر با رفع اضطراب از مجاهدان ، آنان را از آرامشى كامل بهره مند ساخت .

إذ يغشيكم النعاس أمنة منه

6 _ خداوند در آستانه جنگ بدر مسلمانان را از نعمت باران بهره مند ساخت .

و ينزل عليكم من السماء ماء

7 _ فراهم شدن آب براى غسل و وضو و تطهير نجاست ها و قذارت ها ، از اهداف نزول باران براى مجاهدان بدر

و ينزل عليكم من السماء ماء ليطهّركم به

ذكر نشدن متعلق {يطهركم} حكايت از عموميت آن متعلق دارد (نجاستهاى ظاهرى و

باطنى). يعنى خداوند باران را فرو فرستاد تا نجاستهاى ظاهرى را به وسيله آن برطرف سازيد و آنان كه جنب هستند غسل كنند و ديگران وضو بسازند.

19 _ خداوند با تقويت دل هاى مجاهدان بدر آنان را براى رويارويى با مشركان ثابت قدم ساخت .

ليربط على قلوبكم و يثبت به الأقدام

{يثبت به الأقدام} در عين اينكه بيانگر هدفى از اهداف نزول باران است، نبودن {لام} در آن مى رساند كه اين هدف به دنبال {ليربط على قلوبكم} حاصل مى شود. بنابراين مى توان گفت ضمير در {به} به استحكام قلوب، كه از {ليربط على قلوبكم} استفاده مى شود، برمى گردد. قابل ذكر است كه در برداشت فوق ثبات قدم (يثبت به الأقدام) به معناى كنايى آن (پايدارى و عزم راسخ) گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 12 - 9

9 _ خداوند ، مجاهدان بدر را به در هم كوبيدن سر هاى كافران و از كار انداختن پنجه هاى آنان ، تهييج كرد .

فاضربوا فوق الأعناق و اضربوا منهم كل بنان

برداشت فوق بر اين اساس است كه خطاب در جمله {فاضربوا . .. } متوجه مجاهدان باشد. جمله {و ما جعله اللّه إلا بشرى} در آيه دهم، كه مسؤوليت فرشتگان را تنها بشارت دهى اعلام كرد، مى تواند مؤيد اين احتمال باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 17 - 3

3 _ خداوند با بيان نقش اصلى خويش در پيروزى جنگ بدر زمينه ساز پرهيز پيكارگران بدر از اعجاب و غرور به خاطر پيروزى در آن نبرد

فلم

تقتلوهم . ... و ما رميت إذ رميت

از اهداف آيه مورد بحث، كه پيروزى مؤمنان را برخاسته از اراده خدا دانسته، اين است كه پيكارگران بدر پيروزى را نعمتى از جانب خداوند بدانند و از آنِ قدرت خويش نشمارند تا به غرور و اعجاب مبتلا نگردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 42 - 5

5 _ قافله تجارى قريش به هنگام استقرار سپاهيان بدر ، در مسيرى پايينتر از سپاه اسلام در حركت بودند .

و الركب أسفل منكم

كلمه {ركب} جمع راكب و به معناى سواران است و مقصود از آن به گفته اهل تفسير كاروان تجارى قريش است. تعبير از كاروان تجارى به {سواران} مى تواند اشاره به حركت سريع آنان براى فرار از مسلمانان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 49 - 1

1 _ جبهه ايمان در كارزار بدر ، متشكل از مؤمنان متكى بر خدا ، عناصرى منافق و گروهى سست ايمان

إذ يقول المنفقون و الذين فى قلوبهم مرض . .. و من يتوكل على اللّه

{مرض} به معناى بيمارى است و مقصود از آن در اينجا به اين دليل كه در مقابل نفاق قرار گرفته، ترديد در حقانيت دين است كه از آن مى توان به ضعف ايمان تعبير كرد. جمله {و من يتوكل على اللّه} اشاره به گروه سوم، يعنى مؤمنان حقيقى و راستين، دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 67 - 4

4 _ مجاهدان بدر پيش از غلبه كامل بر دشمن ، براى دستيابى به

منافعى مادى ، به گرفتن اسير اقدام كردند .

ما كان لنبى . .. تريدون عرض الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 68 - 1،2

1 _ گرفتن اسير در كارزار بدر ، مقتضى گرفتار شدن مجاهدان آن كارزار به عذابى بزرگ از جانب خداوند

لو لا كتب من اللّه سبق لمسكم فيما أخذتم عذاب عظيم

كلمه {فى} در {فيما أخذتم} سببيه است و {ما} در آن مصدريه. يعنى {بسبب أخذكم}. و مراد از آن به دليل آيه قبل اسير گرفتن است.

2 _ گرفتار نشدن مجاهدان بدر به عذاب الهى در كارزار بدر ، امرى تقدير شده از جانب خداوند

لو لا كتب من اللّه سبق لمسكم فيما أخذتم عذاب عظيم

مجاهدان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 117 - 6

6 _ نيرو هاى رزمى جنگ تبوك ، متشكل از مهاجر و انصار

المهجرين و الانصار الذين اتبعوه فى ساعة العسرة

مجاهدان فقير و غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 92 - 6

6 _ محروم شدن برخى از رزمندگان داوطلب ، از شركت در جنگ تبوك ، به خاطر نداشتن امكانات رزمى ( مركب و . . . ) على رغم اشتياق شديد آنان به جهاد

تولوا و أعينهم تفيض من الدمع حزناً ألا يجدوا ما ينفقون

محدوديت تداركات جنگى غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 92 - 4

4 _ محدوديت امكانات پيامبر ( ص ) در جنگ تبوك ، براى تأمين ساز

و برگ رزمندگان داوطلب

قلت لا أجد ما أحملكم عليه

محرومان از غزوه خيبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 15 - 11

11 - اخبار خداوند ، از محروميت حتمى غايبان در حديبيه از شركت در جنگ خيبر

ذرونا نتّبعكم . .. قل لن تتّبعونا كذلكم قال اللّه من قبل

{لن تتّبعونا} ممكن است در مقام انشا نباشد; بلكه اخبار باشد.

محروميت از غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 92 - 7

7 _ اندوه و گريه شديد مؤمنان تهيدست ، به خاطر ناتوانى از شركت در جنگ تبوك و محروم شدن از فيض جهاد

و أعينهم تفيض من الدمع حزناً

محمد(ص) در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 5 - 2

2 _ فرمان خداوند و تقدير او ، عامل حركت پيامبر ( ص ) به سوى جنگ بدر

أخرجك ربك من بيتك بالحق

اسناد {أخرجك} به {ربك} مى رساند كه حركت پيامبر(ص) به فرمان و تقدير الهى بوده است، نه تصميمى از جانب خود آن حضرت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 12 - 3

3 _ تنها پيامبر ( ص ) شاهد وحى الهى به فرشتگان مبتنى بر مأموريت آنان براى پشتيبانى مجاهدان بدر بود .

إذ يوحى ربك إلى الملئكة

چنانچه {إذ}، متعلق به {اذكر} باشد با توجه به اينكه مخاطب در آيه مورد بحث، به خلاف آيات گذشته، شخص پيامبر(ص) است، مى توان گفت تنها آن حضرت شاهد وحى خداوند به فرشتگان بوده است.

محمد(ص)

در غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 83 - 2

2 _ شركت پيامبر ( ص ) در جنگ تبوك و خروج آن حضرت از مدينه همراه مجاهدان

فإن رجعك اللّه

محمد(ص) و اسيران غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 71 - 7

7 _ اراده خداوند منشأ اصلى تسلط پيامبر ( ص ) بر اسيران جنگ بدر

فأمكن منهم

ضمير فاعلى در {امكن} به {اللّه} برمى گردد. يعنى خداوند شما را بر آنان تسلط بخشيد.

محمد(ص) و غزوه احد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 121 - 12

12 _ شركت پيامبر ( ص ) در جنگ احد ، به عنوان فرماندهى عمليات نظامى

و اذ غدوت من اهلك تبوّىء المؤمنين مقاعد للقتال

امام صادق (ع): سبب نزول هذه الآية ان قريشا خرجت من مكّة تريد حرب رسول اللّه (ص) فخرج يبغى موضعاً للقتال.

_______________________________

تفسير قمى، ج 1، ص 110 ; نورالثقلين، ج 1، ص 384، ح 336.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 5 - 9

9 _ خروج پيامبر ( ص ) از مدينه براى مقابله با مشركان در دامنه احد ، حركتى حق ، همانند خروج وى براى جنگ بدر *

كما أخرجك ربك من بيتك بالحق

برخى برآنند كه {كما . .. } متعلق به {يجدلونك ... } در آيه بعد است و آن آيه اشاره به قضاياى پيش از نبرد احد دارد. بر اين اساس {كما أخرجك ... } چنين معنا مى شود: گروهى

از مسلمانان درباره حركت به سوى احد، كه حركتى حق بود، به جدال با پيامبر(ص) پرداختند و آن را مصلحت نمى پنداشتند ; همان گونه كه از حركت به سوى بدر، كه حركتى حق بود، نيز كراهت داشتند.

محمد(ص) و غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 22 - 5

5 - پيامبراكرم ( ص ) ، مسلمانان مدينه را ، از وقوع غزوه احزاب و تشكيل احزاب متّحد خبر داده بود .

و لمّا رءا المؤمنون الأحزاب قالوا ه_ذا ما وعدنا اللّه و رسوله و صدق اللّه و رسول

محمد(ص) و غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 5 - 4

4 _ اقدام پيامبر ( ص ) به جنگ بدر ، اقدامى به حق و تحت تدبير و ربوبيت خداوند

كما أخرجك ربك من بيتك بالحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 6 - 1

1 _ گروهى از مسلمانان در صدد بازداشتن پيامبر ( ص ) از حركت به سوى جنگ بدر ، على رغم وضوح حقانيت آن

يجدلونك فى الحق بعد ما تبين

در وجه تركيبى {يجدلونك} چند نظر ايراد شده است ; از جمله اينكه {يجدلونك} حال براى فاعل {لكرهون} و يا همانند {إن فريقا} حال براى مفعول {أخرجك} باشد. بر اين دو مبنا، آيه مورد بحث توضيحى درباره قضاياى پيش از جنگ بدر است. گفتنى است جدال به معناى منازعه براى غلبه بر انديشه و رأى طرف مقابل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال

- 8 - 43 - 1

1 _ پيامبر ( ص ) پيش از جنگ بدر سپاه دشمن را در رؤياهايى متعدد ، اندك ديد .

إذ يريكهم اللّه فى منامك قليلا

فعل مضارع {يُرى} دلالت بر تكرار رؤياى پيامبر(ص) در مورد اندك ديدن سپاه دشمن دارد.

محمد(ص) و غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 92 - 4

4 _ محدوديت امكانات پيامبر ( ص ) در جنگ تبوك ، براى تأمين ساز و برگ رزمندگان داوطلب

قلت لا أجد ما أحملكم عليه

محمد(ص) و منافقان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 43 - 1

1 _ عتاب محبت آميز خدا به پيامبر ( ص ) در پى اجازه دادن آن حضرت به برخى از مسلمانان ( منافقان ) براى شركت نكردن در جنگ تبوك ، به مجرد اظهار ناتوانى آنان

عفا اللّه عنك لم أذنت لهم

مرگ كافران در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 50 - 5

5 _ مرگ كافران كشته شده در جنگ بدر با شكنجه و عذابى سخت از سوى فرشتگان مرگ

إذ يتوفى الذين كفروا الملئكة يضربون وجوههم و أدبرهم

از مصاديق مورد نظر براى {الذين كفروا}، به دليل وقوع آيه مورد بحث در پى آيات مربوط به جنگ بدر، كافرانى هستند كه در آن نبرد به قتل رسيدند.

مسلمانان در غزوه احد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 165 - 2،3

2 _ ضربه و مصيبت وارده بر كافران در

جنگ بدر ، دو برابر مصيبتى كه بر پيكارگران مؤمن در جنگ احد وارد شد .

اولمّا اصابتكم مصيبة قد اصبتم مثليها

بسيارى از مفسران گفته اند كه مراد از {اصبتم مثليها} (دو چندان مصيبتى كه ديديد، بر كافران وارد كرديد) مصيبتى است كه مؤمنان در پيكار بدر بر مشركان تحميل كردند. اين برداشت را روايت مذكور در فيش شماره 12 تأييد مى كند.

3 _ شكست و مصيبت سنگين مسلمانان در پيكار احد ، دور از انتظار ايشان بود .

اولمّا اصابتكم مصيبة قد اصبتم مثليها

كلمه {انّى} به معناى {من اين} (از كجا و از چه روى) مى باشد و {هذا} اشاره به مصيبت است.

مسلمانان در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 1 - 4

4 _ مسلمانان در جنگ بدر به غنايمى چشمگير دست يافتند .

يسئلونك عن الأنفال

حساس شدن مسلمانان نسبت به انفال و غنايم جنگى و پرسش مكرر آنان و بازتاب آن در آيه نشانگر فراوانى غنايم بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 9 - 1

1 _ مشاهده سپاه برتر مشركان جنگ بدر مايه نگرانى مسلمانان و احساس خطر از سوى آنان براى كيان اسلام

إذ تستغيثون ربكم

واژه {استغاثه} معمولا در موردى به كار مى رود كه استغاثه كننده در طلب نجات از تنگنايى شديد باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 10 - 6

6 _ پيروزى مسلمانان در جنگ بدر ، گسيل هزاران فرشته براى امداد مجاهدان در آن جنگ ، بشارت دهى و اطمينان بخشى به واسطه

آنان ، پرتوى از عزتمندى و كاردانى خداوند

و ما النصر إلا من عند اللّه إن اللّه عزيز حكيم

جمله {إن اللّه عزيز حكيم} تعليلى است براى تمامى مسائلى كه در اين آيه و آيه قبل مطرح شده بود. يعنى سرچشمه آنچه بيان شد، عزت و حكمت خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 42 - 1،2،3،6،7،8

1 _ سپاه اسلام و سپاه شرك در آستانه جنگ بدر ، هر كدام در سويى از دره واقع در منطقه بدر مستقر شدند .

إذ أنتم بالعدوة

{عُدْوة} به معناى كناره و دامنه وادى است و وادى به زمينى كه بين دو كوه و دو تپه قرار دارد گفته مى شود و هر وادى داراى دو عدوه و كناره است. تكرار كلمه {عدوه} در آيه شريفه حكايت از آن دارد كه سپاه اسلام در يك سوى دامنه و سپاه كفر در دامنه ديگر استقرار داشتند.

2 _ دره واقع ميان دو سپاه ايمان و شرك در جنگ بدر ، داراى دو دامنه متفاوت از جهت بلندى و پستى *

إذ أنتم بالعدوة الدنيا و هم بالعدوة القصوى

{دنيا} به معناى نزديكتر و {قصوى} به معناى دورتر است. به نظر مى رسد دورى و نزديكى آن دو دامنه به نسبت دره و زمين مسطح فيما بين سنجيده شده باشد. يعنى شما در دامنه اى بوديد كه آن دامنه به زمين مسطح نزديكتر بود و كافران در دامنه اى مستقر شده بودند كه به زمين مسطح دورتر بود. دورى و نزديكى دامنه ها به نسبت زمين مسطح فيما بين، ملازم با بلندى و پستى آن دو دامنه است.

3

_ مسلمانان در جنگ بدر در دامنه پست و كافران در دامنه بلند مستقر شدند .

إذ أنتم بالعدوة الدنيا و هم بالعدوة القصوى

6 _ مسير حركت قافله تجارى قريش نامعلوم براى مسلمانان و به دور از دسترسى آنان به هنگام حضورشان در منطقه بدر

و الركب أسفل منكم

نكره آوردن كلمه {أسفل} در مقابل معرفه آوردن {العدوه}، مى تواند مشعر به برداشت فوق باشد. ناآگاهى مسلمانان به جايگاه قافله، تمهيدى بوده است از جانب خدا براى {ليقضى اللّه}. يعنى اگر مسلمانان از مسير حركت تجارى قريش آگاه بودند به سوى آنان مى شتافتند و در نتيجه جنگ بدر رخ نمى داد.

7 _ رويارويى دو سپاه بدر در زمانى مشخص ، حتى با برنامه ريزى طرفين ممكن نبود .

و لو تواعدتم لاختلفتم فى الميعد

كلمه {ميعاد} مى تواند اسم زمان به معناى زمان قرار، و مى تواند اسم مكان به معناى جايگاه قرار باشد. و مراد از {تواعد} وعده مسلمانان با اهل مكه است ; يعنى {و لو تواعدتم أنتم و اهل مكة ... } كه در برداشت به برنامه ريزى طرفين تعبير شد.

8 _ انتخاب محل استقرار سپاه كفر و ايمان در آستانه جنگ بدر ، حتى با توافق طرفين ممكن نبود .

و لو تواعدتم لاختلفتم فى الميعد

مسلمانان در غزوه بنى نضير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 12 - 3

3 - موضع مسلمانان در مقطع غزوه بنى نضير ، موضعى برتر نسبت به يهود

لئن أُخرجتم . .. و إن قوتلتم ... لئن أُخرجوا ... و لئن قوتلوا

در اين آيات، همواره از موضع آسيب پذير يهود، سخن به ميان

آمده است; زيرا مسأله اخراج و جنگ نه از سوى ايشان بلكه عليه آنان ياد شده است. پس معلوم مى شود كه آنها در موضعى نبوده اند كه بخواهند اقدام به جنگ كنند.

مسلمانان در غزوه حنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 25 - 7،10

7 _ تنگ شدن عرصه بر مسلمانان در جنگ حنين ، على رغم كثرت غرورآفرين آنان

إذ أعجبتكم كثرتكم . .. و ضاقت عليكم الأرض بما رحبت

10 _ فرار مسلمانان در جنگ حنين پس از قرار گرفتن در تنگناى نبرد ، على رغم كثرت غرورآفرينشان

و ضاقت عليكم الأرض بما رحبت ثم وليتم مدبرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 26 - 8

8 _ امداد هاى الهى ، عامل اصلى پيروزى مسلمانان در جنگ حنين

ثم وليتم مدبرين. ثم أنزل اللّه سكينته ... و أنزل جنوداً لم تروها و عذّب الذين كف

مسلمانان مدينه در غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 10 - 2،8،11،13،15

2 - احزاب متّحد ، در جنگ عليه مسلمانان ، جمعيتى فراوان داشتند .

إذ جاءتكم جنود . .. إذ جاءوكم من فوقكم و من أسفل منكم

{جنود} جمع {جند} است و دلالت بر چندين سپاه مى كند. آمدن نيروها از بالا دست مدينه و پايين دست آن نيز مؤيد اين نكته است; زيرا آنان داراى جمعيتى چشمگير بوده اند كه توانسته اند نيروهايشان را در اطراف مدينه مستقر كنند.

8 - هجوم احزاب متّحد به مدينه ، براى درهم شكستن مسلمانان ، مسلمانان را به قدرى

وحشت زده كرد كه همانند افراد محتضر شدند .

إذ جاءوكم . .. و إذ زاغت الأبص_ر و بلغت القلوب الحناجر

مراد از به حنجره رسيدن قلب ها، خفگى و به حال مرگ افتادن است.

11 - ايّام هجوم احزاب متّحد به مدينه ، روزهايى بس سخت و نگران كننده براى مسلمانان بود .

إذ جاءوكم . .. و إذ زاغت الأبص_ر و بلغت القلوب الحناجر

13 - پس از محاصره مدينه از سوى احزاب متّحد ، ظنّ و گمان هاى گوناگونى درباره خدا ، در ميان مردم مسلمان پديد آمد .

إذ جاءوكم . .. و تظنّون باللّه الظنونا

{ظنون} مفعول مطلق عددى است و {ال } در آن، براى جنس است. جمع آورده شدن {ظنون } همراه با {ال} دلالت بر تعدد و گوناگونى مى كند.

15 - ظنّ و گمان هاى مردم مدينه درباره وعده هاى خدا ، در پى هجوم احزاب متّحد ، علاوه بر گوناگونى ، نو به نو و در حال تجديد شدن بود .

و تظنّون باللّه الظنونا

آوردن فعل مضارع {تظنّون} به منظور بيان پديد آمدن گمان، مى تواند بيان كننده تداوم و تجديد شدن آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 12 - 1

1 - منافقان ، همسو با احزاب متّحد ، در غزوه احزاب براى درهم شكستن روحيه مسلمانان فعاليت مى كردند .

إذ جاءتكم جنود . .. و إذ يقول المن_فقون ... ما وعدنا اللّه ... إلاّ غرورًا

فعل مضارع {يقول} بر تداوم كار منافقان دلالت مى كند كه از آن، به {فعاليت} تعبير مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب

- 33 - 13 - 1،2

1 - عده اى از منافقان ، مسلمانان شركت كننده در غزوه احزاب را ، به ترك جهاد وسوسه مى كردند .

و إذ قالت طائفة منهم ي_أهل يثرب لامقام لكم فارجعوا

2 - منافقان براى ماندن مسلمانان به همراه پيامبر ( ص ) در غزوه احزاب _ باتوجه به هجوم دشمن _ وجهى منطقى قائل نبودند و آنان را به ترك غزوه ، دعوت مى كردند .

قالت طائفة منهم ي_أهل يثرب لامقام لكم فارجعوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 22 - 9،10

9 - مسلمانان مدينه ، در غزوه احزاب ، به رغم قدرت و شوكت دشمن و كارشكنى هاى منافقان ، تسليم امر پيامبر ( ص ) براى جهاد بودند .

و لمّا رءا المؤمنون الأحزاب . .. و ما زادهم إلاّ إيم_نًا و تسليمًا

ممكن است {تسليماً} به قرينه مقام (بحث جهاد و هجوم دشمن و نيز الگو بودن پيامبر(ص)) تسليم بودن به امر پيامبر(ص) براى جهاد باشد.

10 - توجه مسلمانان مدينه به تحقق وعده هاى خدا و پيامبرش ، در غزوه احزاب ، باعث شد كه آنان ، با ديدن سپاه دشمن بر ايمان شان افزوده شود .

و لمّا رءا المؤمنون الأحزاب قالوا ه_ذا ما وعدنا اللّه و رسوله . .. و ما زادهم إل

مسلمانان و غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 6 - 1،3،5

1 _ گروهى از مسلمانان در صدد بازداشتن پيامبر ( ص ) از حركت به سوى جنگ بدر ، على رغم وضوح حقانيت آن

يجدلونك فى الحق بعد

ما تبين

در وجه تركيبى {يجدلونك} چند نظر ايراد شده است ; از جمله اينكه {يجدلونك} حال براى فاعل {لكرهون} و يا همانند {إن فريقا} حال براى مفعول {أخرجك} باشد. بر اين دو مبنا، آيه مورد بحث توضيحى درباره قضاياى پيش از جنگ بدر است. گفتنى است جدال به معناى منازعه براى غلبه بر انديشه و رأى طرف مقابل است.

3 _ برخى از مؤمنان به سبب مخالفتشان با حركت به سوى جنگ بدر ، مورد سرزنش و توبيخ خداوند قرار گرفتند .

يجدلونك فى الحق بعد ما تبين

5 _ شركت در جنگ بدر حركتى آشكار به سوى مرگ در پندار گروهى از مسلمانان صدر اسلام

كأنما يساقون إلى الموت و هم ينظرون

مفعول {ينظرون} به قرينه فراز قبل، {الموت} است. يعنى {و هم ينظرون الموت}. بنابراين جمله حاليه {و هم ... } حكايت از آن دارد كه اطمينان برخى از مسلمانان به مرگ آفرينى جنگ بدر به گونه اى بوده كه گويا مرگ را با چشم خويش مشاهده مى كردند.

مسلمانان و متخلفان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 118 - 4

4 _ تحريم ارتباط با متخلفان از جنگ تبوك و انزواى اجتماعى آنان از سوى مسلمانان

ضاقت عليهم الأرض بما رحبت

با توجه به شأن نزول كه تنگ شدن زندگى بر متخلفان از جنگ تبوك را، ناشى از قطع رابطه مسلمانان با ايشان معرفى كرده است، مطلب فوق استفاده مى شود.

مشاركت در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 6 - 5

5 _ شركت در جنگ بدر حركتى آشكار به

سوى مرگ در پندار گروهى از مسلمانان صدر اسلام

كأنما يساقون إلى الموت و هم ينظرون

مفعول {ينظرون} به قرينه فراز قبل، {الموت} است. يعنى {و هم ينظرون الموت}. بنابراين جمله حاليه {و هم ... } حكايت از آن دارد كه اطمينان برخى از مسلمانان به مرگ آفرينى جنگ بدر به گونه اى بوده كه گويا مرگ را با چشم خويش مشاهده مى كردند.

مشركان در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 9 - 1

1 _ مشاهده سپاه برتر مشركان جنگ بدر مايه نگرانى مسلمانان و احساس خطر از سوى آنان براى كيان اسلام

إذ تستغيثون ربكم

واژه {استغاثه} معمولا در موردى به كار مى رود كه استغاثه كننده در طلب نجات از تنگنايى شديد باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 42 - 1،2،4،7

1 _ سپاه اسلام و سپاه شرك در آستانه جنگ بدر ، هر كدام در سويى از دره واقع در منطقه بدر مستقر شدند .

إذ أنتم بالعدوة

{عُدْوة} به معناى كناره و دامنه وادى است و وادى به زمينى كه بين دو كوه و دو تپه قرار دارد گفته مى شود و هر وادى داراى دو عدوه و كناره است. تكرار كلمه {عدوه} در آيه شريفه حكايت از آن دارد كه سپاه اسلام در يك سوى دامنه و سپاه كفر در دامنه ديگر استقرار داشتند.

2 _ دره واقع ميان دو سپاه ايمان و شرك در جنگ بدر ، داراى دو دامنه متفاوت از جهت بلندى و پستى *

إذ أنتم بالعدوة الدنيا و هم بالعدوة القصوى

{دنيا} به معناى نزديكتر

و {قصوى} به معناى دورتر است. به نظر مى رسد دورى و نزديكى آن دو دامنه به نسبت دره و زمين مسطح فيما بين سنجيده شده باشد. يعنى شما در دامنه اى بوديد كه آن دامنه به زمين مسطح نزديكتر بود و كافران در دامنه اى مستقر شده بودند كه به زمين مسطح دورتر بود. دورى و نزديكى دامنه ها به نسبت زمين مسطح فيما بين، ملازم با بلندى و پستى آن دو دامنه است.

4 _ موقعيت ضعيف مسلمانان در جنگ بدر نسبت به موقعيت كفار

إذ أنتم بالعدوة الدنيا و هم بالعدوة القصوى

مى توان گفت هدف از بيان موقعيت مسلمانان و كفرپيشگان مكه در منطقه بدر يادآورى موقعيت بسيار ضعيف مسلمانان است. جلمه {ليهلك من هلك ... } مؤيد اين معنا مى باشد. زيرا پيروزى آنگاه دليل حقانيت مسلمانان مى شد كه شرايط ظاهرى، تضمين كننده پيروزى كافران و شكست مسلمانان بود.

7 _ رويارويى دو سپاه بدر در زمانى مشخص ، حتى با برنامه ريزى طرفين ممكن نبود .

و لو تواعدتم لاختلفتم فى الميعد

كلمه {ميعاد} مى تواند اسم زمان به معناى زمان قرار، و مى تواند اسم مكان به معناى جايگاه قرار باشد. و مراد از {تواعد} وعده مسلمانان با اهل مكه است ; يعنى {و لو تواعدتم أنتم و اهل مكة ... } كه در برداشت به برنامه ريزى طرفين تعبير شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 53 - 12

12 _ هلاكت و نابودى مشركان مكه در كارزار بدر ، پيامد گناهان و كفرشان به آيات الهى بود .

ذلك بأن اللّه لم يك مغيرا نعمة

أنعمها على قوم حتى يغيروا ما بأنفسهم

{ذلك} علاوه بر اينكه اشاره به فرجام شوم فرعونيان و كافران پيش از آنان است، مى تواند اشاره به قضاياى جنگ بدر و نابودى مشركان مكه نيز داشته باشد.

مشركان قريش در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 12 - 8

8 _ ملائكه مأمور در هم كوبيدن سر هاى كافران بدر و از كار انداختن پنجه هاى آنان بودند .

فاضربوا فوق الأعناق و اضربوا منهم كل بنان

{ال} در {الأعناق} جانشين مضاف إليه (الكافرين) است و مراد از {فوق الأعناق} سرهاى كافران است. بنابراين جمله {فاضربوا ... } يعنى سرهاى كافران را مورد ضربات خويش قرار دهيد. قابل ذكر است كه مخاطب در اين جمله، همان گونه كه سياق آيه بر آن دلالت دارد، فرشتگان هستند.

مشركان مكه در غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 10 - 4

4 - يهود بنى نضير و بنى قريظه و غطفان ، با مشركان مكه ، عليه مسلمانان ، ائتلاف كردند .

إذ جاءوكم من فوقكم و من أسفل منكم

طبق شواهد تاريخى، غزوه احزاب، با ائتلاف يهوديان بنى نضير و بنى قريظه و غطفان و مشركان مكه به وجود آمد. {من فوقكم} اشاره به يهوديانى دارد كه از بخش شرقى مدينه هجوم آوردند و {من أسفل منكم} اشاره به مشركانى دارد كه از بخش غربى مدينه به آن ديار هجوم آورده بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 26 - 4

4 - يهود بنى قريظه ، در

غزوه احزاب ، همْ پيمان مشركان مكه بودند و از آنان پشتيبانى مى كردند .

و أنزل الذين ظ_هروهم من أهل الكت_ب

مراد از {الذين ظاهروا} يهود بنى قريظه، و مرجع ضمير {هم}، مشركانى اند كه سردمدارى احزاب متحد عليه مسلمانان مدينه را بر عهده داشتند.

مشركان مكه در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 13 - 1،5

1 _ مشركان مكه به دليل حضورشان در كارزار بدر ، از دشمنان و مخالفان خدا و رسول او بودند .

ذلك بأنهم شاقوا اللّه و رسوله

5 _ سركوبى و شكست مشركان در جنگ بدر ، عقاب شديد الهى براى آنان

فاضربوا فوق الأعناق . .. فإن اللّه شديد العقاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 14 - 1،3

1 _ سركوبى و شكست مشركان در بدر ، عقوبت دنيوى آنان

ذلكم فذوقوه و أن للكفرين عذاب النار

{كم} در {ذلكم} خطاب به مشركان و {ذا} اشاره به شكست و سركوبى آنان دارد. و {ذلكم} مبتدا و خبر آن به قرينه فراز بعد _ {و أن للكافرين ... } _ {عقابكم فى الدنيا} است.

3 _ مشركان حاضر در كارزار بدر ، مردمى كفرپيشه و مستحق عذاب با آتش دوزخ

و أن للكفرين عذاب النار

از مصاديق مورد نظر براى {للكفرين} مشركان حاضر در كارزار بدر مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 15 - 2

2 - فرجام يهود بنى نضير در موضع گيرى عليه اسلام ، منتهى به شكست آنان ، همچون فرجام مشركان مكه در بدر *

كمثل الذين من

قبلهم قريبًا

برخى برآنند كه مراد از {الذين من قبلهم قريبًا}، مشركان مكه در بدر است.

معجزه پيروزى در غزوه خيبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 20 - 13

13 - تحقق نويد الهى به فتح خيبر ، معجزه اى هدايتگر براى مؤمنان

فعجّل لكم ه_ذه . .. و لتكون ءاية للمؤمنين

ملائكه امداد در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 48 - 13،14،16

13 _ مشاهده فرشتگان الهى براى امداد مسلمانان ، دليل عقب نشينى شيطان از كارزار بدر و اعلان بيزارى وى از لشكر كفر

نكص على عقبيه و قال إنى برىء منكم إنى أرى ما لاترون

14 _ شيطان در آستانه جنگ بدر ، فرشتگان امدادگر الهى را به روشنى مشاهده كرد .

إنى أرى ما لاترون

به قرينه آيه 9 و 12 از همين سوره مى توان گفت مراد از {ما لاترون} فرشتگانى بودند كه براى امداد لشكر ايمان در كارزار بدر حاضر شدند.

16 _ شيطان به دليل ترس از گرفتار شدن به عذاب الهى با ضربه هاى سهمگين فرشتگان جنگ بدر از آن معركه فرار كرد .

إنى أرى ما لاترون إنى أخاف اللّه

مراد از خوف خدا (إنى أخاف اللّه) به دليل {إنى ارى ما لاترون} گرفتار شدن به چنگ فرشتگان حاضر در كارزار بدر است.

ملائكه در غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 9 - 7

7 - نزول ملائكه امداد در غزوه احزاب ، به منظور كمك به مسلمانان

و جنودًا لم تروها

احتمال قوى اين است كه سپاهى كه قابل

رؤيت نبود همان ملائكه باشد.

ملائكه در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 9 - 2،8

2 _ مجاهدان بدر پيش از نبرد با نيايش به درگاه خدا از وى استمداد كردند .

إذ تستغيثون ربكم

{غوث} به معناى يارى كردن است و استغاثه طلب يارى و امداد است.

8 _ حضور هزار فرشته در جنگ بدر ، كه هر يك فرشته و يا فرشتگانى به دنبال خويش داشتند .

بألف من الملئكة مردفين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 10 - 1

1 _ نقش ملائكه در جنگ بدر ، تنها بشارت به پيروزى و اطمينان دادن به مؤمنان بود ، و نه اقدامى عملى در قتل مشركان .

و ما جعله اللّه إلا بشرى و لتطمئن به قلوبكم

ضمير در {جعله} و {به} به امداد كه از {أنى ممدكم} استفاده مى شود، برمى گردد و كلمه {بشرى} مفعولٌ له براى {جعل} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 12 - 1،2،3،5،8

1 _ خداوند با وحى به فرشتگان حاضر در كارزار بدر ، آنان را از پشتيبانى خويش در ثبات بخشيدن به مجاهدان آگاه ساخت .

إذ يوحى ربك إلى الملئكة أنى معكم فثبتوا الذين

2 _ ايجاد پايدارى در مجاهدان ، فرمان خداوند به فرشتگان گسيل شده به جنگ بدر

إذ يوحى ربك إلى الملئكة أنى معكم فثبتوا الذين

3 _ تنها پيامبر ( ص ) شاهد وحى الهى به فرشتگان مبتنى بر مأموريت آنان براى پشتيبانى مجاهدان بدر بود .

إذ يوحى ربك إلى الملئكة

چنانچه {إذ}، متعلق به {اذكر}

باشد با توجه به اينكه مخاطب در آيه مورد بحث، به خلاف آيات گذشته، شخص پيامبر(ص) است، مى توان گفت تنها آن حضرت شاهد وحى خداوند به فرشتگان بوده است.

5 _ ايجاد رعب و وحشت در دل هاى كافران ، وعده خداوند به فرشتگان حاضر در كارزار بدر

سألقى فى قلوب الذين كفروا الرعب

8 _ ملائكه مأمور در هم كوبيدن سر هاى كافران بدر و از كار انداختن پنجه هاى آنان بودند .

فاضربوا فوق الأعناق و اضربوا منهم كل بنان

{ال} در {الأعناق} جانشين مضاف إليه (الكافرين) است و مراد از {فوق الأعناق} سرهاى كافران است. بنابراين جمله {فاضربوا ... } يعنى سرهاى كافران را مورد ضربات خويش قرار دهيد. قابل ذكر است كه مخاطب در اين جمله، همان گونه كه سياق آيه بر آن دلالت دارد، فرشتگان هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 124 - 3

3 _ خداوند ، سه هزار فرشته را براى يارى رزمندگان بدر فروفرستاد .

الن يكفيكم ان يمدّكم ربّكم بثلثة الاف من الملئكة منزلين

{اذ تقول . .. } يعنى يادآور زمانى را كه به مؤمنين وعده امداد الهى را مى دادى; اگر اين وعده تحقق پيدا نكرده بود يادآورى آن لغو بود.

منافقان پس از غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 57 - 1

1 _ منافقان ( پس از جنگ تبوك ) ، در صورت يافتن پناهگاه يا غار و يا روزنى در زمين ، حاضر به گريختن سريع از جامعه اسلامى بودند .

لو يجدون ملجئاً أو مغرت أو مدّخلا لولّوا إليه

{ملجأ}

به معناى پناهگاه است و {مغارات} جمع {مغارة} يعنى شكافهاى كوه و {مدّخل} به روزنه و منفذى گفته مى شود كه بتوان در آن پنهان شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 83 - 4

4 _ پيامبر ( ص ) مأمور افشاى چهره منافقان و اعلام عدم حضور قطعى آنان با او در هيچ جنگى پس از جنگ تبوك

فقل لن تخرجوا معى أبداً و لن تقتلوا معى

منافقان در غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 20 - 3

3 - اذيت و آزار زبانى مسلمانان ، در غزوه احزاب ، از سوى منافقان ، ناشى از اين بود كه مى پنداشتند احزاب متّحد ، نرفته اند و در اطراف مدينه خواهند ماند .

سلقوكم بألسنة حداد . .. يحسبون الأحزاب لم يذهبوا

بنابراين احتمال كه {يحسبون. ..} حال براى ضمير فاعلى {سلقوا} باشد، نكته ياد شده فهميده مى شود.

منافقان در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 49 - 1

1 _ جبهه ايمان در كارزار بدر ، متشكل از مؤمنان متكى بر خدا ، عناصرى منافق و گروهى سست ايمان

إذ يقول المنفقون و الذين فى قلوبهم مرض . .. و من يتوكل على اللّه

{مرض} به معناى بيمارى است و مقصود از آن در اينجا به اين دليل كه در مقابل نفاق قرار گرفته، ترديد در حقانيت دين است كه از آن مى توان به ضعف ايمان تعبير كرد. جمله {و من يتوكل على اللّه} اشاره به گروه سوم، يعنى مؤمنان

حقيقى و راستين، دارد.

منافقان در غزوه بنى مصطلق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 8 - 1

1 - منافقان ، در جنگ { بنى المصطلق } سوگند ياد كردند پس از بازگشت به مدينه ، پيامبر ( ص ) را از آن شهر اخراج كنند .

يقولون لئن رجعنا إلى المدينة ليخرجنّ الأعزّ منها الأذلّ

{لام} در {لئن رجعنا} توطئه براى قسم و {ليخرجنّ الأعزّ. ..} جواب قسم است. طبق نظر مفسران، سخن ياد شده را رئيس منافقان (عبداللّه بن أُبىّ) در غزوه بنى المصطلق گفته بود.

منافقان در غزوه حنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 26 - 4

4 _ نزول آرامش روحى از سوى خداوند بر مؤمنان در جنگ حنين و محروميت منافقان از آن

ثم أنزل اللّه سكينته على رسوله و على المؤمنين

با توجه به اينكه در فراز قبل، مؤمنان به وسيله ضمير {كم} مخاطب قرار گرفتند و در اين آيه به جاى آن ضمير، كلمه {مؤمنين} آمده، مى توان به برداشت فوق دست يافت.

منافقان مدينه در غزوه احد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 15 - 1

1 - منافقان حاضر در صحنه غزوه احزاب ، و مصمم به فرار از آن ، پيش تر در غزوه اُحد تعهد كرده بودند كه از جهاد با دشمن نگريزند .

و لقد كانوا ع_هدوا اللّه من قبل لايولّون الأدب_ر

مرجع ضمير در {كانوا} گروهى از منافقان اند كه در غزوه اُحد ترسيدند و تصميم به فرار گرفتند، ولى عهد كردند كه ديگربار چنين

نكنند.

منافقان مدينه در غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 12 - 1

1 - منافقان ، همسو با احزاب متّحد ، در غزوه احزاب براى درهم شكستن روحيه مسلمانان فعاليت مى كردند .

إذ جاءتكم جنود . .. و إذ يقول المن_فقون ... ما وعدنا اللّه ... إلاّ غرورًا

فعل مضارع {يقول} بر تداوم كار منافقان دلالت مى كند كه از آن، به {فعاليت} تعبير مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 13 - 1،4،8،11،20

1 - عده اى از منافقان ، مسلمانان شركت كننده در غزوه احزاب را ، به ترك جهاد وسوسه مى كردند .

و إذ قالت طائفة منهم ي_أهل يثرب لامقام لكم فارجعوا

4 - منافقان ، به نفع جبهه احزاب متّحد ، براى درهم شكستن جبهه مسلمانان ، فعاليت تبليغاتى داشتند .

و إذ قالت طائفة منهم ي_أهل يثرب لامقام لكم فارجعوا

8 - برخى از منافقان و بيماردلان مدينه ، از پيامبر ( ص ) براى ترك جهاد در غزوه احزاب ، به بهانه ناامن بودن خانه و كاشانه شان ، مصرّانه اجازه مى خواستند .

و يستئذن فريق منهم النبىّ يقولون إنّ بيوتنا عورة

مراد از {عورة} در آيه، مستحكم نبودن خانه و قابل ورود بودن آن براى هر كس است كه بخواهد وارد شود(مفردات راغب).

11 - مستحكم نبودن خانه و كاشانه ، بهانه منافقان و افراد بيماردل براى گريز از جهاد در غزوه احزاب بود .

و يستئذن فريق منهم النبىّ يقولون إنّ بيوتنا عورة و ما هى بعورة إن يريدون إلاّ فر

20 - { عن عبداللّه الحلبى

عنه ( ع ) : إنّهم قالوا { إنّ بيوتنا عورة . . . } فأكذبهم اللّه قال : { و ما هى بعورة . . . } و هى رفيعة السمك حصينة ;

از عبداللّه حلبى، از امام(ع) نقل شده كه منافقان گفتند: خانه هاى ما بى حفاظ است. خداوند آنان را تكذيب كرد و فرمود: {و ما هى بعورة...} و آن خانه ها، داراى ديوارهاى بلند و محكم بود.}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 14 - 3،6

3 - منافقان شركت كننده در غزوه احزاب ، در صورت حضور در داخل خانه هايشان و هجوم دشمن ، از آن دفاع نمى كردند .

يقولون إنّ بيوتنا عورة . .. و لو دخلت عليهم من أقطارها ثمّ سئلوا الفتنة لأتوها

6 - تزلزل منافقان مدينه در غزوه احزاب ، ناشى از بى ايمانى آنان بود .

و يستئذن فريق منهم . .. يقولون إنّ بيوتنا عورة ... إن يريدون إلاّ فرارًا ... ثمّ

{ثمّ سئلوا الفتنة} دلالت مى كند كه آنان، با درخواست شرك، آن را قبول مى كردند. چنين امرى اشعار دارد كه استيذان در ترك جهاد و بهانه جويى براى فرار، ناشى از بى ايمانى و تزلزل در عقيده بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 15 - 1

1 - منافقان حاضر در صحنه غزوه احزاب ، و مصمم به فرار از آن ، پيش تر در غزوه اُحد تعهد كرده بودند كه از جهاد با دشمن نگريزند .

و لقد كانوا ع_هدوا اللّه من قبل لايولّون الأدب_ر

مرجع ضمير در {كانوا}

گروهى از منافقان اند كه در غزوه اُحد ترسيدند و تصميم به فرار گرفتند، ولى عهد كردند كه ديگربار چنين نكنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 16 - 3،6،7

3 - منافقان شركت كننده در غزوه احزاب ، درصدد فرار از جهاد ، به منظور نجات خود بودند .

قل لن ينفعكم الفرار

6 - منافقان حاضر در غزوه احزاب ، براى نجات از مرگ و يا كشته شدن ، تصميم به فرار از جهاد گرفتند .

إن يريدون إلاّ فرارًا . .. إن فررتم من الموت أو القتل

7 - خداوند ، به منافقان شركت كننده در غزوه احزاب ، با بيان اين كه حتى در صورت فرار از جبهه جهاد ، گرفتار مرگ يا قتل ، در جاى ديگر يا زمان ديگر مى شوند ، هشدار داده است .

إن فررتم من الموت أو القتل و إذًا لاتمتّعون إلاّ قليلاً

منافقان مدينه و غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 13 - 2،3

2 - منافقان براى ماندن مسلمانان به همراه پيامبر ( ص ) در غزوه احزاب _ باتوجه به هجوم دشمن _ وجهى منطقى قائل نبودند و آنان را به ترك غزوه ، دعوت مى كردند .

قالت طائفة منهم ي_أهل يثرب لامقام لكم فارجعوا

3 - منافقان مدينه ، به مسلمانان وانمود كردند كه شكست شان در غزوه احزاب حتمى است .

و إذ قالت طائفة منهم ي_أهل يثرب لامقام لكم فارجعوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 19 - 3

3 - منافقان مدينه

، به هنگام خبردار شدن از وقوع جنگ احزاب ، به قدرى مى ترسيدند كه چشمان شان بى اختيار ، به چرخش مى افتاد .

فإذا جاء الخوف رأيتهم ينظرون إليك تدور أعينهم كالذى يغشى عليه من الموت

مراد از {الخوف} به قرينه بحث جهاد و هجوم دشمن، خبر جنگ و قتال است كه براى منافقان بسيار ترس آور بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 20 - 1،4

1 - منافقان مدينه ، مى پنداشتند كه احزاب متّحد ، تا مدينه را فتح نكنند ، پراكنده نخواهند شد .

يحسبون الأحزاب لم يذهبوا

4 - منافقان مدينه ، دوست داشتند كه در صورت تكرار هجوم احزاب متّحد به مدينه ، در بيابان و در ميان باديه نشينان باشند .

و إن يأت الأحزاب يودّوا لو أنّهم بادون فى الأعراب

منافقان و غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 49 - 3

3 _ منافقان و سست ايمان ها ، حضور مؤمنان را در جنگ بدر ناشى از فريب خوردگى آنان مى پنداشتند .

غر هؤلاء دينهم

{غرور} (مصدر غرّ) به معناى فريب دادن است.

منافقان و غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 42 - 3

3 _ پيمودن مسافت مدينه تا تبوك به دليل دورى راه ، براى برخى افراد ( منافقان ) دشوار مى نمود .

و لكن بعدت عليهم الشقة

{شقة} به معناى سختى و مشقت و كنايه از مسافت است; يعنى، به نظر آنان (منافقان)راه ميان مدينه و تبوك راهى طولانى و پيمودن آن طاقت فرساست.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 43 - 2

2 _ اجازه گرفتن بهانه جويان ( منافقان ) از پيامبر ( ص ) ، براى شركت نكردن در جنگ تبوك با اظهار دروغين عجز و ناتوانى خود

لم أذنت لهم حتى يتبين لك

مقصود از {اذن} در آيه فوق _ به قرينه آيه قبل (لو استطعنا . ..) و شأن نزولها _ اذن دادن به كسانى است كه از شركت در جهاد، خود را معذور مى دانستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 46 - 4

4 _ كراهت و ناخوشايندى خداوند ، از برانگيختن و موفق ساختن متخلفان از جنگ تبوك ( منافقان ) براى شركت در آن

و لكن كره اللّه انبعاثهم فثبطهم و قيل اقعدوا مع القعدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 47 - 1،2

1 _ متخلفان جنگ تبوك ( منافقان ) ، در صورت شركت در آن ، جز فساد و تباهى به بار نمى آوردند .

لو خرجوا فيكم ما زادوكم إلا خبالا

{خبال} به معناى فساد و تباهى است; يعنى، اگر منافقان براى جنگ بيرون مى آمدند براى شما چيزى جز فساد و تباهى نمى افزودند.

2 _ عدم شركت بى ايمان ها و سست باوران ( منافقان ) در جنگ تبوك ، به خير و صلاح مؤمنان بود نه مايه ضرر آنان .

لو خرجوا فيكم ما زادوكم إلا خبالا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 48 - 4

4 _ ناتوانى متخلفان جنگ تبوك

( منافقان ) در به شكست كشانيدن جبهه اسلام

لقد ابتغوا الفتنة من قبل . .. حتى جاء الحق و ظهر أمر اللّه و هم كرهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 49 - 1

1 _ اذن طلبى برخى منافقان براى نرفتن به جنگ تبوك ، به بهانه گرفتار شدن به فتنه و گناه

و منهم من يقول ائذن لى و لاتفتنى

در شأن نزول آيه آورده اند كه: يكى از منافقان به پيامبر اكرم (ص) گفت: {يا رسول اللّه ائذن لى و لاتفتنى ببنات الأصغر فإنى أخاف أن أفتتن بهن}; يعنى، اى رسول خدا! به من اذن بده تا در جنگ شركت نكنم . .. چون، مى ترسم مفتون دختركان رومى گردم و به گناه بيفتم. (مجمع البيان، ذيل آيه)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 81 - 9

9 _ اخلالگرى منافقان صدر اسلام ، در بسيج براى جنگ تبوك

لاتنفروا فى الحر

منشأ پيروزى غزوه بنى نضير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 6 - 11،13

11 - تسلط و غلبه پيامبر ( ص ) بر يهود بنى نضير ، معلول اراده و عنايت خداوند بود ; نه صرفاً تلاش مسلمانان .

فما أوجفتم عليه . .. و ل_كنّ اللّه يسلّط رسله على من يشاء

13 - فتح دژ هاى مستحكم و استوار يهود بنى نضير بدون جنگ و درگيرى ، نمودى عينى از قدرت نامحدود الهى است .

هو الذى أخرج الذين كفروا . .. و ظنّوا أنّهم مانعتهم حصونهم ... و اللّه على كلّ ش

منشأ پيروزى غزوه خيبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 18 - 14

14 - آرامش درونى ، و پيروزى صلح حديبيه و فتح خيبر ، نتيجه بيعت مهم مؤمنان با پيامبر ( ص )

إذ يبايعونك تحت الشجرة . .. فأنزل السكينة عليهم و أث_بهم فتحًا قريبًا

عبارت {فتحاً قريباً} ممكن است اشاره به {فتحاً مبيناً} (صلح حديبيه) و يا فتح خيبر داشته باشد; چه اين كه هر دو فتح با فاصله اى نه چندان دور، صورت گرفته و اطلاق فتح قريب بر هر دو ممكن است.

منشأ غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 42 - 9

9 _ تقدير و اراده خداوند ، تحقق بخش جنگ بدر و شكل دهنده مقدمات آن

و لكن ليقضى اللّه أمرا كان مفعولا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 44 - 5

5 _ خداوند تحقق دهنده جنگ بدر و پيروزكننده مسلمانان در آن نبرد

ليقضى اللّه أمرا كان مفعولا

منشأ غزوه بنى نضير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 5 - 3

3 - حركت هاى مسلمانان در مقابله با يهود بنى نضير ، به اذن و رهنمود الهى بود .

ما قطعتم . .. فبإذن اللّه

با توجه به الغاى خصوصيت از مورد، مطلب ياد شده به دست مى آيد.

موقعيت اجتماعى متخلفان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 118 - 3

3 _ تنگ شدن عرصه زندگى بر سه مسلمان متخلف

از جنگ تبوك ، در اثر رو به رو شدن با پيامد هاى عمل خطايى كه كرده بودند .

حتى اذا ضاقت عليهم الأرض بما رحبت

موقعيت جغرافيايى غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 42 - 1،3،8

1 _ سپاه اسلام و سپاه شرك در آستانه جنگ بدر ، هر كدام در سويى از دره واقع در منطقه بدر مستقر شدند .

إذ أنتم بالعدوة

{عُدْوة} به معناى كناره و دامنه وادى است و وادى به زمينى كه بين دو كوه و دو تپه قرار دارد گفته مى شود و هر وادى داراى دو عدوه و كناره است. تكرار كلمه {عدوه} در آيه شريفه حكايت از آن دارد كه سپاه اسلام در يك سوى دامنه و سپاه كفر در دامنه ديگر استقرار داشتند.

3 _ مسلمانان در جنگ بدر در دامنه پست و كافران در دامنه بلند مستقر شدند .

إذ أنتم بالعدوة الدنيا و هم بالعدوة القصوى

8 _ انتخاب محل استقرار سپاه كفر و ايمان در آستانه جنگ بدر ، حتى با توافق طرفين ممكن نبود .

و لو تواعدتم لاختلفتم فى الميعد

موقعيت جوّى غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 81 - 10

10 _ وقوع جنگ تبوك در شدت گرما

لاتنفروا فى الحر

مؤمنان در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 44 - 1

1 _ خداوند به هنگام رويارويى و شروع جنگ بدر ، هر يك از دو سپاه ايمان و كفر را در نظر ديگرى اندك نمايان ساخت .

و إذ

يريكموهم إذالتقيتم فى أعينكم قليلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 49 - 1،2،3،5

1 _ جبهه ايمان در كارزار بدر ، متشكل از مؤمنان متكى بر خدا ، عناصرى منافق و گروهى سست ايمان

إذ يقول المنفقون و الذين فى قلوبهم مرض . .. و من يتوكل على اللّه

{مرض} به معناى بيمارى است و مقصود از آن در اينجا به اين دليل كه در مقابل نفاق قرار گرفته، ترديد در حقانيت دين است كه از آن مى توان به ضعف ايمان تعبير كرد. جمله {و من يتوكل على اللّه} اشاره به گروه سوم، يعنى مؤمنان حقيقى و راستين، دارد.

2 _ حضور مؤمنان واقعى دركارزار بدر ، در مقابل دشمنى به مراتب قويتر ، برخاسته از پايبندى آنان به اسلام ، حتى در ديدگاه منافقان و سست ايمانها

إذ يقول المنفقون . .. غر هؤلاء دينهم

{غر هؤلاء دينهم} كه سخن منافقان و سست ايمانهاست، بيانگر اين است كه آنان نيز حضور مؤمنان در كارزار بدر برخاسته از انديشه دينى ايشان مى دانستند.

3 _ منافقان و سست ايمان ها ، حضور مؤمنان را در جنگ بدر ناشى از فريب خوردگى آنان مى پنداشتند .

غر هؤلاء دينهم

{غرور} (مصدر غرّ) به معناى فريب دادن است.

5 _ نيروى نظامى مؤمنان در جنگ بدر ، نيرويى بس ضعيف و ناتوان در مقايسه با جبهه كفر

يقول المنفقون . .. غر هؤلاء دينهم و من يتوكل على اللّه

بيان حمايت خداوند از مؤمنان در كارزار بدر با جمله {و من يتوكل . .. } پس از بيان نظريه منافقان و بيماردلان (ضعف قواى نظامى مسلمانان) انديشه آنان را

تأييد مى كند. يعنى اظهار نظر منافقان به حسب ديد ظاهرى صحيح است، ولى آنچه مورد غفلت واقع شده، تأثير بسزاى حمايت الهى از مؤمنان متوكل است. يعنى اگر حمايت الهى نباشد، همان است كه منافقان اظهار مى دارند.

مؤمنان در غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 120 - 14

14 _ حركت مؤمنان به سوى جنگ تبوك ، برانگيزنده خشم كافران بود .

و لا يطئون موطئاً يغيظ الكفار

با توجه به اينكه اين بخش از آيات در مورد جنگ تبوك است، برداشت فوق استفاده مى شود.

مؤمنان و شكست غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 6 - 6

6 _ برخى از مؤمنان مأيوس از پيروزى در جنگ بدر و مطمئن به شكستى مرگ آفرين در آن كارزار

يجدلونك . .. كأنما يساقون إلى الموت و هم ينظرون

مؤمنان و غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 5 - 6

6 _ برخى از مؤمنان از اقدام به جنگ بدر ناخشنود بودند .

أخرجك ربك . .. و إن فريقا من المؤمنين لكرهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 6 - 4

4 _ وحشت شديد برخى از مؤمنان از حضور يافتن در جنگ بدر

كأنما يساقون إلى الموت

مؤمنان و متخلفان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 95 - 4

4 _ متخلفان از جنگ تبوك ( منافقان ) در معرض انتقاد و حمله و

تعرض مؤمنان بازگشته از جهاد قرار داشتند .

سيحلفون باللّه . .. لتعرضوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 96 - 3

3 _ ناخشنودى مؤمنان مجاهد از متخلفان جنگ تبوك ( منافقان )

يحلفون لكم لترضوا عنهم

مهاجران در غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 117 - 6

6 _ نيرو هاى رزمى جنگ تبوك ، متشكل از مهاجر و انصار

المهجرين و الانصار الذين اتبعوه فى ساعة العسرة

ناخشنودى مجاهدان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 96 - 3

3 _ ناخشنودى مؤمنان مجاهد از متخلفان جنگ تبوك ( منافقان )

يحلفون لكم لترضوا عنهم

نزول آرامش در غزوه حنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 26 - 1،4

1 _ نزول آرامش روحى از جانب خداوند بر رسول اكرم ( ص ) و مؤمنان در جنگ حنين ، پس از فرار مسلمانان

ثم وليتم مدبرين. ثم أنزل اللّه سكينته على رسوله و على المؤمنين

4 _ نزول آرامش روحى از سوى خداوند بر مؤمنان در جنگ حنين و محروميت منافقان از آن

ثم أنزل اللّه سكينته على رسوله و على المؤمنين

با توجه به اينكه در فراز قبل، مؤمنان به وسيله ضمير {كم} مخاطب قرار گرفتند و در اين آيه به جاى آن ضمير، كلمه {مؤمنين} آمده، مى توان به برداشت فوق دست يافت.

نظم سپاه مسلمانان مدينه در غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 13 - 10

10

- در سپاه مسلمانان ، به هنگام غزوه احزاب ، نظمى استوار ، حاكم بود . به گونه اى كه منافقان نيز خود را ملزم به رعايت آن مى دانستند .

و يستئذن فريق منهم النبىّ

نفاق متخلفان از غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 54 - 3

3 _ متخلفان از جنگ تبوك ، به ظاهر مسلمان ولى در باطن كافر به خدا و رسول او بودند .

و ما منعهم أن تقبل منهم نفقتهم إلا أنهم كفروا باللّه و برسوله

روى سخن در اين بخش از آيات با كسانى است كه از شركت در جنگ تبوك سرباز زده بودند.

نقش طوفان در غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 25 - 4

4 - طوفان و نيرو هاى نامريى در غزوه احزاب ، از عوامل فروپاشى جبهه احزاب متّحد و پراكنده شدن آنان بود .

فأرسلنا عليهم ريحًا و جنودًا . .. و ردّ اللّه الذين كفروا

بنابراين كه {و ردّ اللّه} عطف بر آيه نُه (فأرسلنا عليهم. ..) باشد، نكته ياد شده به دست مى آيد.

نقش غزوه بنى نضير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 2 - 5

5 - غزوه بنى نضير ، اولين برخورد گروهى يهوديان مدينه با پيامبر ( ص ) و مسلمانان *

أخرج الذين كفروا . .. لأوّل الحشر

از تعبير {أوّل الحشر} مى توان استفاده كرد كه {غزوه بنى نضير}، اولين دسته بندى گروهى يهوديان مدينه، عليه پيامبر(ص) بوده است.

نقش متخلفان از غزوه تبوك

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 47 - 6

6 _ متخلفان جنگ تبوك در صورت شركت در آن جنگ ، جز نفوذ در ميان صفوف لشكر اسلام به منظور فتنه جويى ، نقشى ديگر نداشتند .

لو خرجوا فيكم ما زادوكم إلا خبالا و لأوضعوا خللكم يبغونكم الفتنة

نگرانى در مجاهدان غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 11 - 8،9

8 _ برخى از مجاهدان بدر گرفتار پليدى و نگرانيهايى از سوى شيطان بودند .

و يذهب عنكم رجز الشيطن

9 _ فقدان آب براى تحصيل طهارت و برطرف كردن نجاست ها ، مايه وسوسه شيطان و ايجاد نگرانى در پيكارگران بدر

ليطهّركم به و يذهب عنكم رجز الشيطن

نبودن لام در {يذهب} بيانگر اين است كه {يذهب . .. } مترتب بر {ليطهركم ... } است. و تناسب تطهير با برطرف شدن رجز شيطان اقتضا مى كند كه مراد از رجز شيطان وسوسه هايى باشد كه شيطان بر اثر نبودن آب براى طهارت در مجاهدان ايجاد مى كرده است.

نگرانى محمد (ص) در غزوه حنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 26 - 2

2 _ نگرانى پيامبر ( ص ) در جنگ حنين از فرار مسلمانان و شكست جبهه اسلام

ثم وليتم مدبرين. ثم أنزل اللّه سكينته على رسوله

نهى از شركت در غزوه خيبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 15 - 8

8 - تلاش متخلّفان حديبيه براى حضور در جنگ خيبر ، به منظور شكستن نهى الهى از

شريك شدن آنان در غنايم خيبر *

يريدون أن يبدّلوا كل_م اللّه قل لن تتّبعونا كذلكم قال اللّه من قبل

برداشت بالا بدان احتمال است كه به قرينه{قل لن تتّبعونا كذلكم قال اللّه من قبل}، خداوند از قبل، پربار بودن جنگ خيبر را يادآور شده و از حضور متخلفان، در آن جنگ نهى كرده است; تا آنان به غنايم دست نيابند. ولى متخلفان، به خاطر شكستن اين نهى الهى، درصدد شركت در جنگ و سهيم شدن در غنايم بودند.

نيروهايى نامرئى در غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 25 - 4

4 - طوفان و نيرو هاى نامريى در غزوه احزاب ، از عوامل فروپاشى جبهه احزاب متّحد و پراكنده شدن آنان بود .

فأرسلنا عليهم ريحًا و جنودًا . .. و ردّ اللّه الذين كفروا

بنابراين كه {و ردّ اللّه} عطف بر آيه نُه (فأرسلنا عليهم. ..) باشد، نكته ياد شده به دست مى آيد.

وعده پيروزى در غزوه خيبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 15 - 3

3 - وعده الهى به مسلمانان ، در دستيابى به فتح خيبر و غنايم آن ، پس از صلح حديبيه

سيقول المخلّفون إذا انطلقتم إلى مغانم لتأخذوها ذرونا نتّبعكم

آيه شريفه، در زمينه جنگ خيبر است و خداوند از حركت مسلمانان به اين جنگ به عنوان حركت به سوى غنايم ياد كرده است. از اين نكته استفاده مى شود كه خداوند به طور ضمنى، نويد فتح خيبر و غنايم آن را به جبران مشكلات سفر حديبيه، به مسلمانان داده است.

وعده غنايم غزوه خيبر

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 15 - 12

12 - اختصاص غنايم خيبر به شركت كنندگان سفر حديبيه ، براساس وعده قبلى خداوند *

إذا انطلقتم إلى مغانم لتأخذوها . .. قال اللّه من قبل

برداشت بالا بدان احتمال است كه آنچه از قبل گفته شده، اختصاص غنايم، به حاضران صلح حديبيه باشد; چه اين كه اين نكته از نظر تاريخى نيز تأييد شده است.

وعده هاى خدا در غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 22 - 10

10 - توجه مسلمانان مدينه به تحقق وعده هاى خدا و پيامبرش ، در غزوه احزاب ، باعث شد كه آنان ، با ديدن سپاه دشمن بر ايمان شان افزوده شود .

و لمّا رءا المؤمنون الأحزاب قالوا ه_ذا ما وعدنا اللّه و رسوله . .. و ما زادهم إل

وعده هاى محمد(ص) در غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 22 - 10

10 - توجه مسلمانان مدينه به تحقق وعده هاى خدا و پيامبرش ، در غزوه احزاب ، باعث شد كه آنان ، با ديدن سپاه دشمن بر ايمان شان افزوده شود .

و لمّا رءا المؤمنون الأحزاب قالوا ه_ذا ما وعدنا اللّه و رسوله . .. و ما زادهم إل

وقت هجوم مجاهدان غزوه ذات السلاسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 5 - 3

3 - مجاهدان در غزوه { ذات السلاسل } با اسبان دونده اى كه از ضربه سم آنها برق مى جهيد

، صبحگاهان بر دشمن تاختند و در ميان غبار پاى اسبان ، خود را به قلب دشمن رساندند .

و الع_دي_ت ضبحًا . فالموري_ت قدحًا . فالمغيرت صبحًا . فأثرن به نقعًا . فوسطن به

براساس بعضى از روايات، اين آيات به غزوه {ذات السلاسل} نظر دارد.

ويژگيهاى اسبان مجاهدان غزوه ذات السلاسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 5 - 3

3 - مجاهدان در غزوه { ذات السلاسل } با اسبان دونده اى كه از ضربه سم آنها برق مى جهيد ، صبحگاهان بر دشمن تاختند و در ميان غبار پاى اسبان ، خود را به قلب دشمن رساندند .

و الع_دي_ت ضبحًا . فالموري_ت قدحًا . فالمغيرت صبحًا . فأثرن به نقعًا . فوسطن به

براساس بعضى از روايات، اين آيات به غزوه {ذات السلاسل} نظر دارد.

هجوم دشمن در غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 9 - 2

2 - مورد هجوم قرار گرفتن مسلمانان در مدينه از سوى لشگر دشمن در غزوه احزاب

اذكروا نعمة اللّه عليكم إذ جاءتكم جنود

مفسران بر اين نكته اتفاق نظر دارند كه اين آيه، درباره غزوه احزاب نازل شده است. مراد از {جنود} گروه هاى مشرك و يهوديان اند كه در يك تصميم جمعى، متحد شدند و جهت درهم كوبيدن مسلمانان، به مدينه هجوم بردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 10 - 1،5،8،11،13،14،15

1 - مسلمانان مدينه ، از ناحيه بالا و پايين مدينه ، در محاصره دشمن ( احزاب متّحد ) قرار گرفتند .

إذ جاءوكم

من فوقكم و من أسفل منكم

5 - هجوم احزاب متّحد به سوى مدينه ، باعث وحشت و نگرانى مسلمانان شد .

إذ جاءوكم . .. و إذ زاغت الأبص_ر

{زاغت الأبصار} مى تواند كنايه از به وجود آمدن آن چنان وحشتى باشد كه چشم شخص، قدرت ديد و تشخيص را از دست مى دهد.

8 - هجوم احزاب متّحد به مدينه ، براى درهم شكستن مسلمانان ، مسلمانان را به قدرى وحشت زده كرد كه همانند افراد محتضر شدند .

إذ جاءوكم . .. و إذ زاغت الأبص_ر و بلغت القلوب الحناجر

مراد از به حنجره رسيدن قلب ها، خفگى و به حال مرگ افتادن است.

11 - ايّام هجوم احزاب متّحد به مدينه ، روزهايى بس سخت و نگران كننده براى مسلمانان بود .

إذ جاءوكم . .. و إذ زاغت الأبص_ر و بلغت القلوب الحناجر

13 - پس از محاصره مدينه از سوى احزاب متّحد ، ظنّ و گمان هاى گوناگونى درباره خدا ، در ميان مردم مسلمان پديد آمد .

إذ جاءوكم . .. و تظنّون باللّه الظنونا

{ظنون} مفعول مطلق عددى است و {ال } در آن، براى جنس است. جمع آورده شدن {ظنون } همراه با {ال} دلالت بر تعدد و گوناگونى مى كند.

14 - عارض شدن بدگمانى به خدا در مسلمانان ، در پىِ هجوم احزاب متّحد به مدينه

إذ جاءوكم . .. و تظنّون باللّه الظنونا

احتمال دارد كه مخاطب فعل {تظنّون} مسلمانان باشند و يكى از احتمال هاى {الظنونا} بدگمانى باشد. آيات بعدى مى تواند قرينه اى بر نكته ياد شده باشد.

15 - ظنّ و گمان هاى مردم مدينه درباره وعده هاى خدا ، در پى هجوم احزاب متّحد

، علاوه بر گوناگونى ، نو به نو و در حال تجديد شدن بود .

و تظنّون باللّه الظنونا

آوردن فعل مضارع {تظنّون} به منظور بيان پديد آمدن گمان، مى تواند بيان كننده تداوم و تجديد شدن آن باشد.

هلاكت كافران در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 54 - 6

6 _ هلاكت كافران در جنگ بدر كيفرى از سوى خداوند به سبب تكذيب آيات الهى و انكار رسالت پيامبر ( ص )

كدأب ءال فرعون . .. فأهلكنهم بذنوبهم

هلاكت متخلفان از غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 42 - 11

11 _ متخلفان از جنگ تبوك ( منافقان ) ، به تخلف خويش و سوگند هاى دروغينشان ، در جهت هلاكت خود گام برداشتند .

سيحلفون باللّه . .. يهلكون أنفسهم

يهود بنى قريظه در غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 10 - 4

4 - يهود بنى نضير و بنى قريظه و غطفان ، با مشركان مكه ، عليه مسلمانان ، ائتلاف كردند .

إذ جاءوكم من فوقكم و من أسفل منكم

طبق شواهد تاريخى، غزوه احزاب، با ائتلاف يهوديان بنى نضير و بنى قريظه و غطفان و مشركان مكه به وجود آمد. {من فوقكم} اشاره به يهوديانى دارد كه از بخش شرقى مدينه هجوم آوردند و {من أسفل منكم} اشاره به مشركانى دارد كه از بخش غربى مدينه به آن ديار هجوم آورده بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 26

- 4

4 - يهود بنى قريظه ، در غزوه احزاب ، همْ پيمان مشركان مكه بودند و از آنان پشتيبانى مى كردند .

و أنزل الذين ظ_هروهم من أهل الكت_ب

مراد از {الذين ظاهروا} يهود بنى قريظه، و مرجع ضمير {هم}، مشركانى اند كه سردمدارى احزاب متحد عليه مسلمانان مدينه را بر عهده داشتند.

يهود بنى نضير در غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 10 - 4

4 - يهود بنى نضير و بنى قريظه و غطفان ، با مشركان مكه ، عليه مسلمانان ، ائتلاف كردند .

إذ جاءوكم من فوقكم و من أسفل منكم

طبق شواهد تاريخى، غزوه احزاب، با ائتلاف يهوديان بنى نضير و بنى قريظه و غطفان و مشركان مكه به وجود آمد. {من فوقكم} اشاره به يهوديانى دارد كه از بخش شرقى مدينه هجوم آوردند و {من أسفل منكم} اشاره به مشركانى دارد كه از بخش غربى مدينه به آن ديار هجوم آورده بودند.

يهود غطفان در غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 10 - 4

4 - يهود بنى نضير و بنى قريظه و غطفان ، با مشركان مكه ، عليه مسلمانان ، ائتلاف كردند .

إذ جاءوكم من فوقكم و من أسفل منكم

طبق شواهد تاريخى، غزوه احزاب، با ائتلاف يهوديان بنى نضير و بنى قريظه و غطفان و مشركان مكه به وجود آمد. {من فوقكم} اشاره به يهوديانى دارد كه از بخش شرقى مدينه هجوم آوردند و {من أسفل منكم} اشاره به مشركانى دارد كه از بخش غربى مدينه به آن ديار هجوم آورده بودند.

غزوه احد

{غزوه احد}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 121 - 11،12

11 _ اختلاف نظر مسلمانان در تعيين محل جنگ احد *

و اذ غدوت . .. و اللّه سميع عليم

يادآورى شنوايى خداوند نسبت به گفتار و دانايى او نسبت به كردار و انديشه ها پس از بيان خروج پيامبر (ص) از مدينه براى آماده سازى محلّ دفاع، حكايت از بگو مگوها و انديشه هاى مخالف نظر پيامبر (ص) درباره محل برخورد با دشمن دارد.

12 _ شركت پيامبر ( ص ) در جنگ احد ، به عنوان فرماندهى عمليات نظامى

و اذ غدوت من اهلك تبوّىء المؤمنين مقاعد للقتال

امام صادق (ع): سبب نزول هذه الآية ان قريشا خرجت من مكّة تريد حرب رسول اللّه (ص) فخرج يبغى موضعاً للقتال.

_______________________________

تفسير قمى، ج 1، ص 110 ; نورالثقلين، ج 1، ص 384، ح 336.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 122 - 1،2،3،5،7،8،18

1 _ تمايل دو گروه از رزمندگان احد به سستى و انصراف از شركت در جنگ

اذ همّت طائفتان منكم ان تفشلا

بيشتر مفسرين برآنند كه آيه فوق در مورد نبرد احد نازل شده است.

2 _ سستى و ترس دو گروه از مسلمانان شركت كننده در جنگ احد ، مورد ملامت خداوند

اذ همّت طائفتان منكم ان تفشلا و اللّه وليّهما

{فشل} به معناى ضعف به همراه ترس است. (مفردات راغب).

3 _ لزوم يادآورى و تحليل حوادث تاريخى ( نبرد احد ) و عبرت از آن

اذ همّت طائفتان منكم ان تفشلا

بنابر اينكه كلمه {اذ}، مفعول فعلى مقدر، همانند {اذكر} (به ياد آور)

باشد; و يادآورى حوادث تاريخى، معمولا براى عبرت گرفتن است.

5 _ دسيسه منافقان ( عبداللّه بن أبى سلول ) ، براى ايجاد سستى و هراس در مسلمانان ، هنگام روانه شدن آنان به سوى احد

اذ همّت طائفتان منكم ان تفشلا

در مجمع البيان آمده است كه عبداللّه بن ابى سلول، دو طايفه از مسلمانان (برخى از مهاجر و انصار) را از رويارويى با مشركان برحذر مى داشت.

7 _ نبرد احد ، نمونه اى از بى صبرى و بى تقوايى دو گروه از مسلمانان و زيان ديدن از توطئه هاى دشمنان

و ان تصبروا و تتقوا لا يضرّكم كيدهم شيئاً . .. اذ همّت طائفتان منكم ان تفشلا

8 _ يارى خداوند در از بين بردن هراس آن دو گروه از مسلمانان كه در جنگ احد ، به سستى مبتلا شدند .

اذ همّت طائفتان منكم ان تفشلا و اللّه وليّهما

جمله {اذ همّت} مى رساند كه قصد سستى داشتند، ولى از اين قصد منصرف شدند و به كار جنگ پرداختند. جمله {و اللّه وليّهما}، ظاهراً بيانگر علت انصراف آنان است.

18 _ تمايل بنى حارثه و بنى سلمه به سستى و انصراف از شركت در جنگ احد

اذ همّت طائفتان منكم

امام باقر و امام صادق (ع) درباره {طائفتان} در آيه فوق فرمودند: {و الطّائفتان هما بنو سلمة و بنو حارثة حيّان من الانصار.

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 824.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 139 - 4

4 _ خودباختگى و شكست روحى پيكارگران احد پس از بازگشت از نبرد

اذ همّت طائفتان منكم ان تفشلا . .. و لاتهنوا و لاتحزنوا و انتم الاعلون

اگر

چه نهى از چيزى، حكايت از وقوع خارجى آن ندارد، ولى به قرينه آيات بعد (ان يمسسكم قرح . .. )، معلوم مى شود كه نهى از سستى و اندوه، پس از وقوع آن در ميان مسلمانان بوده است. و به مقتضاى ارتباط اين آيه با آيات پيشين كه جنگ احد و عوامل شكست آن را گوشزد كرد، به دست مى آيد كه اين سستى و اندوه، ناشى از مسائل جنگ احد بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 144 - 4،5،13،19

4 _ تزلزل روحيه برخى از پيكارگران احد ، بر اثر شايعه قتل پيامبر ( ص )

و ما محمّد الّا رسول . .. افاين مات او قتل انقلبتم على اعقابكم

5 _ اتكاى افراطى برخى از پيكارگران احد به شخص پيامبر ( ص ) ، مورد نكوهش خداوند

افاين مات او قتل انقلبتم على اعقابكم

13 _ پندار غلط جاودانگى پيامبر ( ص ) ، موجب ارتداد و واپسگرايى برخى از مبارزان احد ، و انكار رسالت آن حضرت پس از شايعه قتل ايشان

افاين مات او قتل انقلبتم على اعقابكم

مفسران در شأن نزول آيه گفته اند: آنگاه كه خبر قتل پيامبر(ص) در بين مردم شايع شد، برخى از مسلمانان اظهار داشتند كه اگر محمّد(ص) پيامبر بود، كشته نمى شد. (مجمع البيان، ذيل آيه.)

19 _ استقامت پيشگان و پايمردان پيكار احد ، شاكران نعمت رسالت پيامبر ( ص )

انقلبتم على اعقابكم . .. و سيجزى اللّه الشّاكرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 149 - 9

9 _ شكست مسلمانان

در پيكار احد ، زمينه ساز رواج تبليغات گمراه كننده كافران و منافقان

يا ايّها الّذين امنوا ان تطيعوا الّذين كفروا يردّوكم

در شأن نزول آيه آمده است كه منافقان پس از شكست نبرد احد، مسلمانان را به بازگشت و پذيرش آيين مشركان ترغيب مى كردند. (مجمع البيان، ذيل آيه).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 3،4،7،10،15،16،20،22،24،25

3 _ تحقق وعده الهى به نصرت و پيروزى پيكارگران احد ، آنگاه كه در آغاز نبرد ، مشركان را تا آستانه انقراض كشتند .

و لقد صدقكم اللّه وعده اذ تحسّونهم باذنه

{اذ تحسّونهم} متعلق به {و لقد صدقكم اللّه} است ; يعنى بيان زمان تحقق وعده الهى است. و {تحسّونهم} از ماده {حَسّ} به معناى كشتن تا حد انقراض و نابودى است.

4 _ ضربات مرگبار مسلمانان پيكارگر در آغاز جنگ احد بر پيكره مشركان قريش ، به اذن و اراده الهى

و لقد صدقكم اللّه وعده اذ تحسّونهم باذنه

7 _ سستى ، اختلاف در كار جنگ و سرپيچى از فرمان پيامبر ( ص ) ، از عوامل شكست مسلمانان در پيكار احد

حتّى اذا فشلتم و تنازعتم فى الامر و عصيتم

10 _ سستى ، تفرقه و سرپيچى برخى پيكارگران احد از فرمان پيامبر ( ص ) ، پس از پيروزى ابتدايى بر دشمنان

حتّى اذا فشلتم . .. من بعد ما اريكم ما تحبّون

گر چه ظاهر خطاب در {فشلتم و تنازعتم . .. و عصيتم} به تمامى مسلمانان در جنگ احد است، ولى به قرينه تقسيم آنان در دنباله آيه به دو گروه دنياطلب و آخرت طلب، معلوم مى شود مراد از مخاطبين

{فشلتم ... }، گروهى از مسلمانان بوده اند و نه همه آنان.

15 _ دستيابى مسلمانان پيكارگر احد بر غنائم جنگى ، به دنبال شكست ابتدايى مشركان قريش

من معد ما اريكم ما تحبّون

اگر چه مراد از {ما تحبّون} پيروزى بر دشمن است، و لكن در آيه شريفه مى تواند لازمه آن، يعنى غنيمت نيز مراد باشد; به دليل {منكم من يريد الدّنيا}.

16 _ دنياطلبى برخى از پيكارگران احد ، موجب سستى ، اختلاف و سرپيچى از فرمان پيامبر ( ص ) و شكست در آن كارزار

حتّى اذا فشلتم و . .. منكم من يريد الدّنيا

به نظر مى رسد جمله {منكم من يريد الدّنيا}، دليل {اذا فشلتم و تنازعتم فى الامر و عصيتم} باشد.

20 _ جمعى از پيكارگران احد ، در پى دنيا و گردآورى غنائم و گروهى ديگر خواهان آخرت بودند .

منكم من يريد الدّنيا و منكم من يريد الاخرة

22 _ شكست پيكارگران احد ، آزمايش الهى براى آنان

ثم صرفكم عنهم ليبتليكم

{صرفكم عنهم} يعنى شما را از تعقيب دشمنِ درگير منصرف ساخت و لازمه اين انصراف، شكست است.

24 _ عفو خداوند از سستى ، نزاع و نافرمانى پيكارگران احد

حتّى اذا فشلتم . .. و لقد عفا عنكم

25 _ شايستگى عفو از تخلّفات جنگى پيكارگران

و لقد عفا عنكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 153 - 1،2،4،5،7،8،9،10،11،12،13،14،15،16،17،18

1 _ فرار پيكارگران احد از رويارويى با مشركان قريش ، بى آنكه به فكر كسى باشند .

اذ تصعدون و لا تلون على احد

كلمه {تصعدون} از {اصعاد}، به معناى دور شدن تا حد پنهان شدن از نظرهاست، و {لا تلون} از ماده

{لىّ}، به معناى التفات و ميل كردن است. يعنى از معركه دور شديد و به كسى توجّه نمى كرديد و تنها به فكر فرار از صحنه بوديد.

2 _ گريز مسلمانان از ميدان كارزار احد ، موجب شكست آنان در آن پيكار

ثمّ صرفكم عنهم . .. اذ تصعدون

بنابر اينكه {اذ تصعدون} متعلق به {صرفكم} باشد و كلمه {اذ}، يا براى بيان علّت است، يعنى شكست خورديد چون فرار كرديد، و يا ظرف زمان است، يعنى شكست خورديد، آنگاه كه فرار كرديد.

4 _ تبلور آزمون مسلمانان در شكست احد ، به هنگام فرار آنان از صحنه كارزار

ثمّ صرفكم عنهم ليبتليكم . .. اذ تصعدون و لا تلون على احد

بنابر اينكه {اذ تصعدون} متعلق به {ليبتليكم} باشد، يعنى خداوند شما را از تعقيب دشمن بازداشت تا آزمايشتان كند و اين آزمايش به هنگام فرار تبلور يافت و محقق شد.

5 _ يادآورى پيكار احد و علل شكست مسلمانان در آن ، وظيفه مؤمنان

اذ تصعدون و لا تلون على احد

بنابر اينكه {اذ تصعدون} متعلق به {اذكروا} باشد.

7 _ عفو خداوند از مسلمانان پيكارگر احد ، نسبت به فرارشان از آن كارزار

و لقد عفا عنكم . .. اذ تصعدون و لا تلون على احد

جمله {لقد عفا عنكم}، مى رساند كه فرار پيكارگران احد (اذ تصعدون . .. ) نيز مشمول عفو الهى قرار گرفته است.

8 _ دلهره و ترس و گريز مسلمانان از مهلكه كارزار احد ، موجب بى توجّهى در يارى رسانى به همرزمان خويش *

حتّى اذا فشلتم . .. اذ تصعدون و لا تلون على احد

9 _ تلاش پيامبر ( ص ) براى جلوگيرى از گريز مسلمانان در نبرد

احد ، و بى اعتنايى آنان در پذيرش دعوت او

و لا تلون على احد و الرّسول يدعوكم فى اخريكم

جمله {و الرّسول يدعوكم . .. }، حاليه است ; يعنى در حالى كه پيامبر (ص) شما را فرامى خواند مى گريختيد و به هيچ كس (حتى پيامبر (ص)) توجهى نداشتيد.

10 _ تلاش مستمر پيامبر ( ص ) براى جلوگيرى از شكست مسلمانان در كارزار احد

و الرّسول يدعوكم فى اخريكم

11 _ بى اعتنايى به دعوت پيامبر ( ص ) در پيكار احد ، موجب شكست مسلمانان در آن كارزار

ثمّ صرفكم . .. و الرّسول يدعوكم فى اخريكم

بنابر اينكه {اذ تصعدون} متعلق به {صرفكم} باشد، آيه مزبور در مقام بيان علتهاى شكست احد است. بنابراين جمله {و لا تلون على احد و الرّسول ... }، كه حاكى از دعوت پيامبر (ص) و بى اعتنايى به اوست، نيز بيانگر علتى براى شكست خواهد بود.

12 _ گريز مسلمانان از كارزار احد و فاصله گرفتن آنان از رسول خدا ( ص )

و الرّسول يدعوكم فى اخريكم

كلمه {فى اخريكم} بيان حالت پيامبر (ص) به هنگام دعوت است. يعنى پيامبر (ص) آنگاه كه شما را دعوت مى كرد، در آخر شما قرار داشت و اين حاكى از دور شدن مسلمانان از اطراف پيامبر (ص) است.

13 _ حضور و مقاومت رسول خدا ( ص ) در رويارويى با مشركان قريش ، تا آخرين لحظات كارزار احد

و الرّسول يدعوكم فى اخريكم

14 _ اندوه مسلمانان از شكست در كارزار احد و پيروز نشدن بر مشركان

فاثابكم غمّا بغمّ

جلمه {فاثابكم}، عطف بر جمله {و لقد عفا عنكم} است و كلمه {باء} در {بغمّ} بدليّه است، و مراد از

{غمّا} به دليل كلمه {اثابكم} كه دلالت بر مرحمت و لطف دارد و نيز به دليل اينكه پس از عفو واقع شده، غم و اندوهى پسنديده است و اين غم پسنديده همان غم پيروزى كافران بر مسلمانان خواهد بود و يا غمّ و اندوه به خاطر پيروى نكردن از رسول خدا (ص) و سست آمدن در رويارويى با دشمن است.

15 _ اندوه و حسرت مسلمانان به خاطر از دست دادن غنائم جنگى و جراحاتى كه در نبرد احد به آنان رسيد .

فاثابكم غمّا بغمّ لكيلا تحزنوا على مافاتكم و لا ما اصابكم

مراد از {غمّ} (غم دوّم) بايد غمى ناپسند باشد ; چرا كه خداوند آن را به غم پسنديده تبديل كرد و آن را پاداشى بر مسلمانان قرار داد و به قرينه {لكيلا . .. }، آن غم ناپسند همان از دست دادن غنائم و جراحات وارد شده بر مسلمانان بوده است.

16 _ اندوه و پشيمانى مسلمانان به خاطر بى اعتنايى به دستورات پيامبر ( ص ) در كارزار احد

فاثابكم غمّا بغمّ

با توجه به توضيح برداشت شماره 14.

17 _ تبديل اندوه از دادن غنائم به اندوه تمرد از فرمان پيامبر ( ص ) ، موهبتى الهى به رزمندگان احد

فاثابكم غمّا بغمّ

كلمه {اثابكم} دلالت بر اين معنا دارد كه اين تبديل و جايگزينى لطف و موهبتى از جانب خداوند بوده است.

18 _ پشيمانى مسلمانان به جهت تخلف از دستورات پيامبر ( ص ) در كارزار احد ، نتيجه عفو الهى از گناه آنان

و لقد عفا عنكم . .. فاثابكم غمّا بغمّ

عطف {اثابكم} بر {عفا عنكم} به وسيله {فاء}، دلالت بر ترتب و رابطه عليّت بين آن

دو جمله دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 154 - 1،4،5،6،9،10،11،15،22،23،24،25،31،32،36

1 _ فروفرستادن خوابى آرام بخش از سوى خداوند بر پيكارگران احد ، به دنبال اندوههايى كه در آن كارزار بر ايشان گذشت .

ثمّ انزل عليكم من بعد الغمّ امنة نعاساً

{امنة} (آرامش خاطر)، مفعول براى {انزل} است و {نعاساً} به معناى خواب، عطف بيان و يا بدل از {امنة} است.

4 _ وضعيّت اندوهگين و پر دلهره و اضطراب مسلمانان پس از كارزار احد

ثمّ انزل عليكم من بعد الغمّ امنة نعاساً

5 _ خواب آرام بخش ، تنها پيكارگران خداجوى نبرد احد را فراگرفت .

ثمّ انزل . .. امنة نعاساً يغشى طائفة منكم

به قرينه {طائفة قد اهمّتهم . .. }، طائفه اوّل حمل بر كسانى مى شود كه همّتشان دين و خدا بود.

6 _ آنانكه در نبرد احد تنها به فكر خويش بودند ( خودگزينان ) ، غرق در اضطراب و دلهره و محروم از خواب آسوده و آرام بخش

ثمّ انزل . .. يغشى طائفة منكم و طائفة قد اهمّتهم انفسهم

9 _ مسلمانان در پيكار احد متشكّل از دو جناح ، خداجويانِ آخرت طلب و خودگزينانِ دنياخواه بودند .

يغشى طائفة منكم و طائفة قد اهمّتهم انفسهم

10 _ پندار هاى جاهلى مسلمانانِ خودگزين و دنياطلب احد ، نسبت به خداوند

و طائفة قد اهمّتهم . .. يظنّون باللّه غير الحقّ ظنّ الجاهليّة

11 _ بينش جاهلى مسلمانان احد نسبت به خداوند ، برانگيزنده حسِّ خودگزينى و دنياطلبى در وجود ايشان

و طائفة قد اهمّتهم . .. يظنّون باللّه غير الحقّ ظنّ الجاهليّة

به نظر مى رسد جمله {يظنّون باللّه . .. }،

به منزله علّتى باشد براى جمله {و طائفة قد اهمّتهم انفسهم}.

15 _ ترديد برخى از مسلمانان نبرد احد در حقّانيّت اسلام و وعده رسول خدا ( ص ) به پيروزى مسلمانان بر دشمنانشان

و طائفة . .. يقولون هل لنا من الامر من شىء

برخى از مسلمانان گمان مى كردند چون به اسلام گرويده اند و اسلام دين حق و الهى است، بايد همه امور بر طبق خواسته آنان پيش رود; ولى آنگاه كه شكست خوردند، به ترديد افتادند و گفتند گويا اختيار امور به دست ما نيست و در نتيجه اسلام دين حق نيست و وعده هاى رسول خدا (ص) بى مورد است.

22 _ انكار حقانيّت رسول خدا ( ص ) و نادرست پنداشتن وعده هاى الهى به پيروزى ، چيزى است كه خودگزينان شركت كننده در نبرد احد از رسول خدا پنهان مى داشتند .

و طائفة . .. يخفون فى انفسهم ما لايبدون لك

23 _ ترس مسلمانان خودگزين و دنياطلبِ احد از افشاى موضع جاهلانه و شرك آميزشان در برابر رسول خدا ( ص )

و طائفة قد اهمّتهم انفسهم . .. يخفون فى انفسهم ما لايبدون لك

24 _ تبليغات سوء ، شك برانگيز و شرك آلوده مسلمانان سست انديشه احد ، پس از پايان آن كارزار

يقولون لو كان لنا من الامر شىء ما قتلنا ههنا

25 _ شهادت برخى از پيكارگران احد و شكست در آن كارزار ، موجب ترديد مسلمانان سست انديشه

يقولون لو كان لنا من الامر شىء ما قتلنا ههنا

31 _ مسلمانان آخرت طلب و خداخواه احد ، مشتاقان شهادت و رهسپار به سوى قتلگاه خويش

قل لو كنتم فى بيوتكم لبرز الّذين كتب عليهم

القتل الى مضاجعهم

على رغم اينكه آيه درباره توحيد افعالى است و بيان اين معنا كه امور به دست خداوند است، خروج براى شهادت را به خود مبارزان نسبت داد تا اشاره به اشتياق آنان به شهادت كند. كاربرد كلمه {مَضجع} (خوابگاه) به جاى قتلگاه، مؤيّد اين معناست.

32 _ حضور پيكارگران خداجوى در صف رزمندگان احد ، حتى در صورت شركت نكردن دنياطلبان خودخواه

قل لو كنتم فى بيوتكم لبرز الّذين كتب عليهم القتل الى مضاجعهم

36 _ حوادث تلخ پيكار احد ، موجب برملا شدن جناح دنياطلب و خودمحور ، از ميان مسلمانان آخرت طلب خداجو

و ليبتلى اللّه ما فى صدوركم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 155 - 1،2،3،5،10،14،15

1 _ فرار و پشت كردن برخى مسلمانان ، از جبهه پيكار احد

انّ الّذين تولّوا منكم يوم التقى الجمعان

2 _ حضور مجاهدانى پايمرد و استوار به همراه پيامبر ( ص ) در كارزار احد ، تا آخرين لحظه هاى پيكار

انّ الّذين تولّوا منكم يوم التقى الجمعان

بنابر اينكه {من} در {منكم} براى تبعيض باشد، كه دلالت مى كند گروهى فرار كردند و قهراً گروهى تا آخر جنگ همراه پيامبر (ص) باقى ماندند و به دفاع ادامه دادند.

3 _ لغزش ( فرار از كارزار ) برخى از مجاهدان احد ، بر اثر نفوذ شيطان در ايشان

انّ الّذين تولّوا . .. انّما استزلّهم الشّيطان ببعض ما كسبوا

5 _ خودخواهى و دنياپرستى برخى مجاهدان احد ، موجب نفوذ شيطان در آنان و گريزشان از صحنه كارزار

قد اهمّتهم انفسهم . .. انّ الّذين تولّوا .. انّما استزلّهم الشّيطان ببعض ما كسبو

خودمحورى و دنياطلبى، كه

معناى جمله {قد اهمّتهم انفسهم} است، مى تواند مصداق روشن و مورد نظر از جمله {ببعض ما كسبوا} باشد.

10 _ عفو خداوند از گناه فراريان جنگ احد

انّ الّذين تولّوا . . و لقد عفا اللّه عنهم

14 _ حلم خداوند در برابر نافرمانى و لغزش پيكارگران احد ( پشت كردن به ميدان كارزار )

انّ الّذين تولّوا . . انّ اللّه غفور حليم

15 _ فرار عقبة بن عثمان و عثمان بن سعد از رويارويى با دشمن در جنگ احد ، در اثر وسوسه هاى شيطان

انّ الّذين تولّوا منكم يوم التقى الجمعان انّما استزلّهم الشيطان ببعض ما كسبوا

امام باقر و يا امام صادق (ع) درباره {انّما استزلّهم الشيطان ببعض ما كسبوا . .. } فرمودند: فهو فى عقبة بن عثمان و عثمان بن سعد.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 201، ح 156 ; تفسير برهان، ج 1، ص 322، ح 1.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 157 - 5

5 _ خداوند ، آمرزنده پيكارگران شهيد كارزار احد و بخشاينده رحمت هاى خويش به آنان

و لئن قتلتم فى سبيل اللّه او متّم لمغفرة من اللّه و رحمة

چون آيه مورد بحث در ضمن آياتى آمده كه مسائل نبرد احد را مطرح مى كرد، مى تواند اشاره مستقيم به شهيدان جنگ احد داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 159 - 3،16،18

3 _ نرمى و مداراى پيامبر ( ص ) ، با مسلمانانى كه از دستورات ايشان سرپيچى كردند و از جبهه احد گريختند .

فبما رحمة من اللّه لنت لهم

نرمى و مدارا

غالباً در مورد مخالفت و عصيان است كه از مصاديق مورد نظر _ به قرينه آيات قبل _ عصيانگران نبرد احد مى باشند.

16 _ عفو از خطاكاران پيكار احد ، تكليف الهى پيامبر ( ص )

فاعف عنهم و استغفر لهم

به متقضاى ارتباط اين آيه با آيات نبرد احد، از جمله افراد مورد نظر كه پيامبر (ص) موظّف به ناديده گرفتن خطاى آنان است، خطاكاران نبرد احد مى باشند.

18 _ لطف و عنايت خاصّ خداوند نسبت به پيكارگران نبرد احد

فاعف عنهم و استغفر لهم و شاورهم فى الامر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 160 - 9

9 _ سستى پيكارگران احد در اتكال به خداوند ، موجب محروميّت آنان از نصرت الهى و شكست ايشان در آن نبرد .

و ان يخذلكم فمن ذا الّذى ينصركم من بعده و على اللّه فليتوكّل المؤمنون

وقوع اين آيه پس از بيان نبرد احد و شكست مؤمنان، اشاره به علّت شكست دارد، يعنى چون در آن نبرد توكّل نداشتيد، از يارى خدا محروم شديد و در نتيجه شكست خورديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 165 - 4،7،12

4 _ يادآورى خاطره پيروزى مسلمانان در پيكار بدر ، التيام بخش رنج و آثار روحى دردناك شكست نبرد احد

اولمّا اصابتكم مصيبة قد اصبتم مثليها

جمله {قد اصبتم مثليها}، كه اشاره به پيروزى بزرگ مسلمانان در بدر است، بدان جهت ايراد شده كه با ياد آن خاطره بزرگ، مسلمانان مصيبت احد را در مقايسه با پيروزى بدر كوچك شمرند و در نتيجه، رنج مصيبت احد را ناديده

انگارند.

7 _ مسلمانان ، به دليل نافرمانى از پيامبر ( ص ) و فرار از صحنه نبرد ، عامل شكست و مصيبت هاى پيكار احد

اولمّا اصابتكم مصيبة . .. قل هو من عند انفسكم

با توجّه به آيات قبل، همانند آيه 152 (اذ تحسّونهم باذنه حتّى اذا فشلتم و تنازعتم فى الامر و عصيتم)، معلوم مى شود كه نافرمانى و . .. از جمله عوامل شكست آنان بود.

12 _ رفع ناراحتى مسلمانان به جهت شهادت هفتاد نفر در جنگ احد ، با تذكّر به اين كه آنان در جنگ بدر ، هفتاد نفر از دشمنان را كشته و هفتاد نفر را اسير كردند .

اولمّا اصابتكم مصيبة قد اصبتم مثليها

امام صادق (ع) درباره آيه فوق فرمود: كان المسلمون قد اصابوا ببدر مائة و اربعين رجلا قتلوا سبعين رجلا و اسروا سبعين فلمّا كان يوم احد اصيب من المسلمين سبعون رجلا قال: فاغتمّوا بذلك فانزل اللّه تبارك و تعالى: {اولمّا اصابتكم . .. مثليها}.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 205، ح 151 ; نورالثقلين، ج 1، ص 408، ح 426.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 166 - 1،2،6

1 _ مصيبت اهل ايمان به هنگام درگيرى با كافران در جنگ احد ، با رخصت خداوند

و ما اصابكم يوم التقى الجمعان فباذن اللّه

2 _ كارزار احد ، صحنه رويارويى و درگيرى دو جناح كفر و ايمان

و ما اصابكم يوم التقى الجمعان فباذن اللّه

6 _ مشخّص شدن مؤمنان واقعى ، از اهداف رخصت خداوند در شكست نبرد احد و مصيبت هاى وارده در آن

و ما اصابكم . .. و ليعلم المؤمنين

جمله {و

ليعلم . .. }، عطف بر جمله اى مقدّر است ; يعنى {و ما اصابكم ... ليكون كذا و كذا و ليعلم المؤمنين}. لذا در برداشت فوق، مشخص شدن مؤمنان، از اهداف شكست آنان در نبرد احد شمرده شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 167 - 1،3،9،10،11،12،14،23،24

1 _ مشخص شدن منافقان ، از اهداف رخصت خداوند در شكست نبرد احد و مصيبت هاى وارده در آن

و ما اصابكم . .. و ليعلم الّذين نافقوا

3 _ حضور منافقانى ناشناخته در ميان مسلمانان عصر پيامبر ( ص ) تا شكست احد

و ما اصابكم يوم التقى الجمعان . .. و ليعلم الّذين نافقوا

9 _ بهانه جويى منافقان براى سرباز زدن از حضور در ميدان احد ، با اين ادّعا كه در آن ميدان ، پيكارى رخ نخواهد داد .

قاتلوا لو نعلم قتالا لاتّبعناكم

برخى از مفسّران گفته اند مراد از جمله {لو نعلم . .. } نفى برخورد نظامى است ; يعنى ما مى دانيم كه جنگى رخ نخواهد داد و لذا با شما نمى آييم.

10 _ منافقان به انگيزه سرباز زدن از پيكار ، مدعى بودند كه حضور در ميدان احد نوعى انتحار و خودكشى است ، نه پيكار و جنگ .

قالوا لو نعلم قتالاً لاتّبعناكم

برخى برآنند كه مراد منافقان از جمله {لو نعلم . .. } اين معنا بوده كه بيرون شدن شما مسلمانان به سوى احد، پيكار و قتال نيست، بلكه خود را به مهلكه انداختن است ; چرا كه نيروى شما در برابر نيروى دشمن هيچ است.

11 _ اظهار عدم آشنايى با دانش و مهارت

هاى جنگى ، بهانه منافقان براى سرباز زدن از حضور در پيكار احد *

لو نعلم قتالاً لاتّبعناكم

برداشت فوق احتمال سوّمى است كه در بيان جمله {لو نعلم . .. } گفته شده است. يعنى اگر پيكار مى دانستيم، شركت مى كرديم، ولى ما با فنون جنگ و مبارزه آشنايى نداريم.

12 _ شركت نكردن منافقان در پيكار احد ، افشاگر چهره و موضع نفاق آلود ايشان

و ليعلم الّذين نافقوا و قيل لهم تعالوا . .. لو نعلم قتالاً لاتّبعناكم

جمله {و قيل لهم تعالوا . .. } توضيحى است براى جمله {و ليعلم الّذين نافقوا}. يعنى طريقه مشخّص كردن منافقان همان شركت نكردن آنان در نبرد است.

14 _ منافقان به دليل شركت نكردن در پيكار احد ، دور از مرز ايمان و در آستانه كفر بودند .

هم للكفر يومئذ اقرب منهم للايمان

23 _ منافقان احد داراى جنبه هاى گوناگون نفاق ، و آگاهى مسلمانان تنها به بخشى از آنها

و اللّه اعلم بما يكتمون

عالمتر بودن خدا به راز دل منافقان (و اللّه اعلم . .. )، دلالت بر اين معنا دارد كه آنچه از نفاق منافقان براى مسلمانان بيان شد، تنها بخشى از نفاق آنان است.

24 _ برخورد نفاق آلود عبداللّه بن ابى و ياران او و سرباز زدن آنان از حضور در پيكار احد

و ليعلم الّذين نافقوا و قيل لهم تعالوا قاتلوا . .. لو نعلم قتالاً

در شأن نزول آيه آمده كه عبداللّه بن ابى و ياران او، كه حدود سيصد نفر بودند، از حضور در پيكار احد سرباز زد. (مجمع البيان، ذيل آيه.)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران -

3 - 168 - 1،3،4،5،6،7،8،18

1 _ تلاش منافقان كناره گرفته از جنگ احد ، در بازداشتن ديگر مسلمانان از حضور در آن كارزار

الّذين قالوا لاخوانهم وقعدوا لو اطاعونا ما قتلوا

جمله {لو اطاعونا} دلالت بر تلاش منافقان در بازداشتن مسلمانان از نبرد دارد.

3 _ مسرت و خشنودى منافقان از سلامت خويش به دليل عدم حضورشان در پيكار احد

الّذين قالوا لاخوانهم وقعدوا لو اطاعونا ما قتلوا

اظهار تأسّف منافقان براى كشته هاى احد، دلالت بر مسرت و خشنودى از زنده ماندن خودشان دارد.

4 _ تلفات سنگين مسلمانان در پيكار احد

و ما اصابكم . .. لو اطاعونا ما قتلوا

5 _ اظهار حسرت و اندوه منافقان بر كشته شدن بستگان خويش در پيكار احد

الّذين قالوا لاخوانهم وقعدوا لو اطاعونا ما قتلوا

گفته شده مراد از {لاخوانهم}، خويشان نسبى است. و جمله {قالوا لاخوانهم} يعنى: {درباره آنها گفتند}; نه {به آنها گفتند}.

6 _ سرزنش شدن منافقان به خاطر ترك حمايت از پيكارگران احد ، على رغم ادعاى برادرى با آنان

الّذين قالوا لاخوانهم وقعدوا

جمله {وقعدوا} حاليّه است و اشاره دارد به اينكه منافقان با وجود ادعاى برادرى با مسلمانان از شركت در جنگ و حمايت آنان سر باز زدند. گفتنى است كه {لاخوانهم} در برداشت فوق به معناى برادران دينى گرفته شده است.

7 _ اعتراض و انتقاد منافقان از شركت جستن مسلمانان در پيكار احد

لو اطاعونا ما قتلوا

8 _ تبليغات اخلالگرانه منافقان پس از نبرد احد

لو اطاعونا ما قتلوا

18 _ ناتوانى منافقان از جلوگيرى مرگ مقدّر نشانگر باطل بودن پندار آنان در تحليل عوامل به شهادت رسيدن پيكارگران احد

لو اطاعونا ما قتلوا قل فادرؤا عن انفسكم الموت ان كنتم صادقين

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 172 - 2،3،4،7،21

2 _ آمادگى گروهى از مجاهدان عصر پيامبر ( ص ) براى شركت در جهاد ، على رغم آسيب ديدن در جنگ قبلى ( احد )

الّذين استجابوا لِلّه و الرسول من بعد ما اصابهم القرح . .. اجر عظيم

3 _ بازسازى مجدد سپاه اسلام توسط پيامبر ( ص ) ، پس از پراكندگى و شكست در جنگ احد

الّذين استجابوا لِلّه و الرسول من بعد ما اصابهم القرح

4 _ پاداش بزرگ الهى براى اجابت كنندگان دعوت خدا و رسول ( ص ) به نبردى ديگر در عين تحمّل جراحات نبرد احد ، مشروط به احسان و تقواى آنان است .

الّذين استجابوا . .. للّذين احسنوا منهم و اتّقوا اجر عظيم

مفسران برآنند كه نبرد پيشين كه مسلمانان در آن جراحتها ديدند، همان نبرد احد است. به دليل وقوع اين آيه پس از بيان نبرد احد و اينكه سخن از قرح به ميان آورده است ; چنانچه درباره نبرد احد نيز فرموده بود: {ان يمسسكم قرح}.

7 _ خطر هجوم مشركين به مسلمانان ، پس از پايان جنگ احد *

الّذين استجابوا للّه و الرسول من بعد ما اصابهم القرح

زيرا دعوت پيامبر (ص) براى تجهيز نيرو، بيانگر آن است كه خطر هجوم مجدد مشركين وجود داشته است.

21 _ پاداش بزرگ اميرالمؤمنين ( ع ) به خاطر احسان و تقوا و اجابت خدا و پيامبر ( ص ) پس از مجروح شدن در جنگ احد

الّذين استجابوا للّه و الرّسول . .. اجر عظيم

امام صادق (ع): انّ رسول اللّه بعث عليّاً فى عشرة {استجابوا للّه و الرّسول من

بعد ما اصابهم القرح} الى {اجر عظيم}. انّما نزلت فى اميرالمؤمنين (ع).

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 206، ح 153 ; تفسير برهان، ج 1، ص 326، ح 4.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 173 - 1،2،3،8،19

1 _ پاسخگويان به دعوت خدا و پيامبر ( ص ) پس از نبرد احد براى جهاد ، كسانى بودند كه از شايعه حمله دشمن نترسيدند و ايمانشان افزون گرديد .

الّذين استجابوا للّه . .. الّذين قال لهم النّاس ... فزادهم ايمانا

2 _ نفوذ عوامل دشمن در بين مسلمانان و ايجاد جنگ روانى براى تضعيف روحيه آنان ، پس از جنگ احد

الّذين قال لهم النّاس انّ النّاس قد جمعوا لكم فاخشوهم

برخى برآنند كه مراد از {النّاس} در {قال لهم النّاس}، منافقانى هستند كه براى دشمنان دين جاسوسى مى كردند. برخى ديگر گفته اند منظور افرادى از دشمن هستند كه در بين مسلمانان ايجاد رعب مى كردند.

3 _ تجمع دوباره مشركان عليه مسلمانان ، پس از جنگ احد

انّ النّاس قد جمعوا لكم

وقوع اين آيه پس از بيان جنگ احد و نيز برخى از شأن نزولها مؤيّد اين نظر است كه آيه مورد بحث درباره وقايع پس از احد مى باشد.

8 _ اظهار توكّل و اعتماد به خداوند ، عكس العمل مؤمنان در برابر شايعه حمله دشمن ، پس از نبرد احد

الّذين قال لهم النّاس . .. و قالوا حسبنا اللّه و نعم الوكيل

19 _ ترساندن مؤمنان از تجمع دشمن پس از جنگ احد ، توسط نعيم بن مسعود

الّذين قال لهم النّاس انّ النّاس قد جمعوا لكم

امام باقر و امام صادق (ع)

درباره {النّاس} اوّل در آيه فوق فرمودند: انّه نعيم بن مسعود الاشجعى.

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 889 ; تفسير تبيان، ج 3، ص 52.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 175 - 14

14 _ افشاى توطئه ها و تبليغات سوء دشمنان دين پس از نبرد احد و مقابله با آنها ، از سوى خداوند

انّما ذلكم الشّيطان يخوّف اولياءه فلا تخافوهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 177 - 4

4 _ ارتداد گروهى از مؤمنان پس از جريان جنگ احد *

انّ الّذين اشتروا الكفر بالايمان لن يضرّوا اللّه شيئاً

به مقتضاى ارتباط اين آيه با آيات قبل، مراد از {الّذين اشتروا . .. }، مى تواند آن گروه از مسلمانانى باشد كه پس از نبرد احد با تبليغات سوء و شايعات در تضعيف روحيه مؤمنان مى كوشيدند و آنان را از غزوه حمراءالاسد بازمى داشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 179 - 8

8 _ حضور افراد ناپاك و منافق در ميان مسلمانان ، در جريان جنگ احد

ما كان اللّه ليذر المؤمنين على ما انتم عليه حتّى يميز الخبيث من الطّيّب

برداشت فوق بر اساس ارتباط اين آيه با آيات پيشين كه درباره نبرد احد بود، استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 84 - 13

13 _ مقطع زمانى جنگ احد تا بدر صغرا ، برهه اى دشوار براى پيامبر اكرم ( ص )

بيّت طائفة منهم . .. اذاعوا به ...

فقاتل فى سبيل اللّه لا تكلّف الّا نفسك

با توجّه به مجموع آيات و شأن نزول.

حقانيت غزوه احد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 5 - 9

9 _ خروج پيامبر ( ص ) از مدينه براى مقابله با مشركان در دامنه احد ، حركتى حق ، همانند خروج وى براى جنگ بدر *

كما أخرجك ربك من بيتك بالحق

برخى برآنند كه {كما . .. } متعلق به {يجدلونك ... } در آيه بعد است و آن آيه اشاره به قضاياى پيش از نبرد احد دارد. بر اين اساس {كما أخرجك ... } چنين معنا مى شود: گروهى از مسلمانان درباره حركت به سوى احد، كه حركتى حق بود، به جدال با پيامبر(ص) پرداختند و آن را مصلحت نمى پنداشتند ; همان گونه كه از حركت به سوى بدر، كه حركتى حق بود، نيز كراهت داشتند.

شكست در غزوه احد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 166 - 6

6 _ مشخّص شدن مؤمنان واقعى ، از اهداف رخصت خداوند در شكست نبرد احد و مصيبت هاى وارده در آن

و ما اصابكم . .. و ليعلم المؤمنين

جمله {و ليعلم . .. }، عطف بر جمله اى مقدّر است ; يعنى {و ما اصابكم ... ليكون كذا و كذا و ليعلم المؤمنين}. لذا در برداشت فوق، مشخص شدن مؤمنان، از اهداف شكست آنان در نبرد احد شمرده شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 167 - 1

1 _ مشخص شدن منافقان ، از

اهداف رخصت خداوند در شكست نبرد احد و مصيبت هاى وارده در آن

و ما اصابكم . .. و ليعلم الّذين نافقوا

شكست غزوه احد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 156 - 3

3 _ شكست در پيكار احد ، زمينه ساز هجوم تبليغاتى كافران و يا منافقان ، عليه اسلام ، پيامبر ( ص ) و مسلمانان

يا ايّها الّذين امنوا لا تكونوا كالّذين كفروا و قالوا لاخوانهم . .. ما ماتوا و م

كشته شدن عدّه اى از مسلمانان در جنگ احد باعث شده بود كه كافران و يا منافقان، كه با حضور در صحنه احد مخالف بودند، ماجراى احد و كشته هاى فراوان آن را حربه تبليغاتى عليه پيامبر (ص) قرار دهند. آنان مى گفتند اگر نظر ما را مى پذيرفتند و همراه پيامبر (ص) خارج نمى شدند، اين حوادث ناگوار پيش نمى آمد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 165 - 1،3،5

1 _ گلايه برخى مسلمانان از نتايج دردناك نبرد احد و شكست در آن

اولمّا اصابتكم مصيبة . .. قلتم انّى هذا

اين برداشت را روايت مذكور در فيش شماره 12 تأييد مى كند.

3 _ شكست و مصيبت سنگين مسلمانان در پيكار احد ، دور از انتظار ايشان بود .

اولمّا اصابتكم مصيبة قد اصبتم مثليها

كلمه {انّى} به معناى {من اين} (از كجا و از چه روى) مى باشد و {هذا} اشاره به مصيبت است.

5 _ پندار ناصواب برخى پيكارگران احد در تحليل عوامل شكست آن نبرد

انّى هذا قل هو من عند انفسكم

جمله {انّى هذا} به اين مطلب

اشاره دارد كه گويا مجاهدان احد علّت شكست آن نبرد را بيرون از عملكرد خويش مى دانستند، كه جمله {من عند انفسكم} ريشه صحيح آن را گوشزد مى كند.

غزوه احد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 123 - 5،9

5 _ پيكارگران احد ، به دليل عدم توكّل برخى از آنان به خداوند ، على رغم تواناييشان ، شكست خوردند . *

و اذ غدوت من اهلك تبوّىء المؤمنين . .. و لقد نصركم اللّه ببدر و انتم اذلّة

يادآورى كمبود نيروى نظامى در جنگ بدر، اشاره به توانمندى آنان در مقايسه با جنگ احد است.

9 _ سرزنش خداوند به پيكارگران احد كه چرا على رغم مشاهده يارى الهى در جنگ بدر ، تصميم به سستى در كارزار احد گرفتند .

و اذ همّت طائفتان منكم ان تفشلا . .. و لقد نصركم اللّه ببدر و انتم اذلّة

لحن آيه، حكايت از سرزنش مسلمانانى است كه در جنگ احد، تصميم به سستى و نافرمانى گرفتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 124 - 2

2 _ تقويت روحيه پيكارگران بدر و اُحد ، ز سوى پيامبر ( ص )

اذ تقول للمؤمنين الن يكفيكم ان يمدّكم ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 140 - 1،3،19

1 _ جراحت و آسيب همگون دو جبهه كفر و ايمان در پيكار اُحُد

ان يمسسكم قرح فقد مسّ القوم قرح مثله

3 _ برابرى آسيب و جراحت هاى وارده به مؤمنان پيكارگر احد ، با آسيب هاى وارد شده به

كافران در جنگ بدر

ان يمسسكم قرح فقد مسّ القوم قرح مثله

برخى برآنند كه {ان يمسسكم}، درباره جراحتهاى مسلمانان در جنگ احد است و جمله {فقد مسّ القوم}، اشاره به جراحات مشركان در جنگ بدر دارد.

19 _ مؤمنان استوار در نبرد اُحُد و ديگر هنگامه هاى پيكار با كافران ، برگزيدگان خداوند براى گواهى بر اعمال مردم

و تلك الايّام . .. و ليعلم اللّه الّذين امنوا و يتّخذ منكم شهداء

ترك لام در {و يتّخذ}، اشاره به اين معنا دارد كه برگزيدن، در پى مشخّص شدن مؤمنان واقعى است. يعنى مؤمنان واقعى براى گواه بودن برگزيده مى شوند. گفتنى است كه در برداشت فوق، متعلق حذف شده {شهدآء}، اعمال مردم، گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 143 - 7

7 _ پيكار احد ، كارزارى سخت و مجسّم كننده مرگ در ديده پيكارگران مسلمان

و لقد كنتم تمنّون الموت . .. فقد رايتموه و انتم تنظرون

1 _ مفسران برآنند كه آيه شريفه درباره نبرد احد نازل شده است. 2 _ چون خداوند از رويارويى و درگير شدن با كافران، به ديدن مرگ تعبير كرده است، معلوم مى شود كه كارزارى سخت بوده كه ورود به آن، مساوى ديدن مرگ بوده است.

قصه غزوه احد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 104 - 2،3

2 _ ترغيب مجاهدان صدر اسلام به تعقيب لشكريان دشمن ، پس از نبرد احد

و لاتهنوا فى ابتغاء القوم

گفته شده كه آيه پس از نبرد احد نازل شد تا مسلمانان را به تعقيب لشكريان ابوسفيان ترغيب كند

(مجمع البيان، ذيل آيه).

3 _ آسيب ها و صدمات متقابل مجاهدان و كافران در نبرد احد

ان تكونوا تألمون فانهم يألمون

بنابر آنچه در شأن نزول آيه آمده، مراد از آسيبهاى متقابل، مسائلى است كه در جنگ احد پيش آمد.

مجاهدان غزوه احد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 172 - 5

5 _ برخى از مجروحان جنگ احد على رغم پذيرش دعوت خدا و پيامبر ( ص ) به نبردى ديگر ، از احسان و تقواى لازم برخوردار نبودند .

الّذين استجابوا . .. للّذين احسنوا منهم و اتّقوا اجر عظيم

{منهم}، حال براى ضمير {احسنوا} است و كلمه {من}، ظهور در تبعيض دارد ; يعنى اجابت كنندگان را به دارندگان تقوا و احسان و فاقدان آن تقسيم مى كند.

محمد(ص) و غزوه احد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 121 - 12

12 _ شركت پيامبر ( ص ) در جنگ احد ، به عنوان فرماندهى عمليات نظامى

و اذ غدوت من اهلك تبوّىء المؤمنين مقاعد للقتال

امام صادق (ع): سبب نزول هذه الآية ان قريشا خرجت من مكّة تريد حرب رسول اللّه (ص) فخرج يبغى موضعاً للقتال.

_______________________________

تفسير قمى، ج 1، ص 110 ; نورالثقلين، ج 1، ص 384، ح 336.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 5 - 9

9 _ خروج پيامبر ( ص ) از مدينه براى مقابله با مشركان در دامنه احد ، حركتى حق ، همانند خروج وى براى جنگ بدر *

كما أخرجك ربك من بيتك بالحق

برخى برآنند كه {كما .

.. } متعلق به {يجدلونك ... } در آيه بعد است و آن آيه اشاره به قضاياى پيش از نبرد احد دارد. بر اين اساس {كما أخرجك ... } چنين معنا مى شود: گروهى از مسلمانان درباره حركت به سوى احد، كه حركتى حق بود، به جدال با پيامبر(ص) پرداختند و آن را مصلحت نمى پنداشتند ; همان گونه كه از حركت به سوى بدر، كه حركتى حق بود، نيز كراهت داشتند.

مسلمانان در غزوه احد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 165 - 2،3

2 _ ضربه و مصيبت وارده بر كافران در جنگ بدر ، دو برابر مصيبتى كه بر پيكارگران مؤمن در جنگ احد وارد شد .

اولمّا اصابتكم مصيبة قد اصبتم مثليها

بسيارى از مفسران گفته اند كه مراد از {اصبتم مثليها} (دو چندان مصيبتى كه ديديد، بر كافران وارد كرديد) مصيبتى است كه مؤمنان در پيكار بدر بر مشركان تحميل كردند. اين برداشت را روايت مذكور در فيش شماره 12 تأييد مى كند.

3 _ شكست و مصيبت سنگين مسلمانان در پيكار احد ، دور از انتظار ايشان بود .

اولمّا اصابتكم مصيبة قد اصبتم مثليها

كلمه {انّى} به معناى {من اين} (از كجا و از چه روى) مى باشد و {هذا} اشاره به مصيبت است.

منافقان مدينه در غزوه احد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 15 - 1

1 - منافقان حاضر در صحنه غزوه احزاب ، و مصمم به فرار از آن ، پيش تر در غزوه اُحد تعهد كرده بودند كه از جهاد با دشمن نگريزند

.

و لقد كانوا ع_هدوا اللّه من قبل لايولّون الأدب_ر

مرجع ضمير در {كانوا} گروهى از منافقان اند كه در غزوه اُحد ترسيدند و تصميم به فرار گرفتند، ولى عهد كردند كه ديگربار چنين نكنند.

غزوه احزاب

احزاب صدراسلام در غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 10 - 1،2،3،4

1 - مسلمانان مدينه ، از ناحيه بالا و پايين مدينه ، در محاصره دشمن ( احزاب متّحد ) قرار گرفتند .

إذ جاءوكم من فوقكم و من أسفل منكم

2 - احزاب متّحد ، در جنگ عليه مسلمانان ، جمعيتى فراوان داشتند .

إذ جاءتكم جنود . .. إذ جاءوكم من فوقكم و من أسفل منكم

{جنود} جمع {جند} است و دلالت بر چندين سپاه مى كند. آمدن نيروها از بالا دست مدينه و پايين دست آن نيز مؤيد اين نكته است; زيرا آنان داراى جمعيتى چشمگير بوده اند كه توانسته اند نيروهايشان را در اطراف مدينه مستقر كنند.

3 - ائتلاف احزاب مختلف و لشگركشى آنان عليه مسلمانان مدينه و شكست شان ، شايسته يادآورى است .

إذ جاءوكم من فوقكم و من أسفل منكم

{إذ جاءوكم} عطف بر {إذ جاتكم} در آيه پيش و متعلق فعل {اُذكروا} در همان آيه است.

4 - يهود بنى نضير و بنى قريظه و غطفان ، با مشركان مكه ، عليه مسلمانان ، ائتلاف كردند .

إذ جاءوكم من فوقكم و من أسفل منكم

طبق شواهد تاريخى، غزوه احزاب، با ائتلاف يهوديان بنى نضير و بنى قريظه و غطفان و مشركان مكه به وجود آمد. {من فوقكم} اشاره به يهوديانى دارد كه از بخش شرقى مدينه هجوم آوردند و {من أسفل

منكم} اشاره به مشركانى دارد كه از بخش غربى مدينه به آن ديار هجوم آورده بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 20 - 3

3 - اذيت و آزار زبانى مسلمانان ، در غزوه احزاب ، از سوى منافقان ، ناشى از اين بود كه مى پنداشتند احزاب متّحد ، نرفته اند و در اطراف مدينه خواهند ماند .

سلقوكم بألسنة حداد . .. يحسبون الأحزاب لم يذهبوا

بنابراين احتمال كه {يحسبون. ..} حال براى ضمير فاعلى {سلقوا} باشد، نكته ياد شده فهميده مى شود.

اضطراب منافقان مدينه در غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 13 - 19

19 - منافقان ، پيشگامان تزلزل و اضطراب و فرار از غزوه احزاب بودند .

هنالك ابتلى . .. و زلزلوا زلزالاً ... و إذ يقول المن_فقون ...إنّ بيوتنا عورة ...

امدادهاى غيبى در غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 9 - 6،8

6 - خداوند ، در غزوه احزاب نيرويى نامرئى ، به كمك مسلمانان فرستاد .

فأرسلنا عليهم . .. و جنودًا لم تروها

8 - امداد غيبى الهى به مسلمانان در غزوه احزاب ، نعمتى خدايى براى آنان و شايسته يادآورى است .

ي_أيّها الذين ءامنوا اذكروا نعمة اللّه عليكم إذ جاءتكم جنود. .. و جنودًا لم تروه

امنيت خانه مجاهدان غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 13 - 12

12 - خانه و كاشانه مجاهدان شركت كننده در غزوه احزاب ، خلل ناپذير و

داراى استحكام بود .

يقولون إنّ بيوتنا عورة و ما هى بعورة

بيماردلان مدينه در غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 13 - 8،11

8 - برخى از منافقان و بيماردلان مدينه ، از پيامبر ( ص ) براى ترك جهاد در غزوه احزاب ، به بهانه ناامن بودن خانه و كاشانه شان ، مصرّانه اجازه مى خواستند .

و يستئذن فريق منهم النبىّ يقولون إنّ بيوتنا عورة

مراد از {عورة} در آيه، مستحكم نبودن خانه و قابل ورود بودن آن براى هر كس است كه بخواهد وارد شود(مفردات راغب).

11 - مستحكم نبودن خانه و كاشانه ، بهانه منافقان و افراد بيماردل براى گريز از جهاد در غزوه احزاب بود .

و يستئذن فريق منهم النبىّ يقولون إنّ بيوتنا عورة و ما هى بعورة إن يريدون إلاّ فر

پيروزى مسلمانان مدينه در غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 25 - 9

9 - غزوه احزاب ، بدون درگيرى نظامى عمده ، به سود مسلمانان پايان يافت .

و ردّ اللّه الذين كفروا بغيظهم لم ينالوا خيرًا و كفى اللّه المؤمنين القتال

تلاش منافقان مدينه در غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 13 - 5

5 - منافقان ، در غزوه احزاب ، براى وادار كردن مؤمنان به ترك اسلام و روى آوردن به كفر ، تلاش مى كردند .

ي_أهل يثرب لامقام لكم فارجعوا

برداشت بالا، بر اين احتمال است كه مراد از {لامقام لكم} ماندن در دين رسول اللّه و مراد از {فارجعوا} دعوت

به رجوع به كفر باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 18 - 2

2 - تلاش شديد منافقان مدينه ، براى بازداشتن مسلمانان از جهاد در غزوه احزاب

و إذ قالت طائفة منهم . .. لامقام لكم فارجعوا ... قد يعلم اللّه المعوّقين منكم

تضعيف {عوّق} براى بيان شدت و غلظت بازدارندگى، است.

ذكر غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 10 - 3

3 - ائتلاف احزاب مختلف و لشگركشى آنان عليه مسلمانان مدينه و شكست شان ، شايسته يادآورى است .

إذ جاءوكم من فوقكم و من أسفل منكم

{إذ جاءوكم} عطف بر {إذ جاتكم} در آيه پيش و متعلق فعل {اُذكروا} در همان آيه است.

سختى غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 25 - 7

7 - خداوند ، مسلمانان را از سختى جنگى كه احزاب متّحد درصدد ايجاد آن بودند نگه داشت .

و كفى اللّه المؤمنين القتال

{كفى} در آيه متعدى به دو مفعول و به معناى {حسب} است; يعنى: {خداوند كفايت كرد مؤمنان را در جنگ}. با توجه به آيه نُه همين سوره، مراد از {كفايت خدا براى جنگ مؤمنان}، فرستادن طوفان و سپاهيان نامريى براى درهم كوبيدن سپاه دشمن است.

شكست احزاب صدراسلام در غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 10 - 3

3 - ائتلاف احزاب مختلف و لشگركشى آنان عليه مسلمانان مدينه و شكست شان ، شايسته يادآورى است .

إذ جاءوكم من فوقكم و من أسفل منكم

{إذ جاءوكم}

عطف بر {إذ جاتكم} در آيه پيش و متعلق فعل {اُذكروا} در همان آيه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 20 - 2

2 - منافقان مدينه ، حتى پس از هزيمت احزاب متّحد و عزيمت شان از اطراف مدينه ، گمان مى كردند كه آنان نرفته اند .

يحسبون الأحزاب لم يذهبوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 25 - 1،3،6،12

1 - پراكنده شدن احزاب متّحد از اطراف مدينه ، به دست خداوند بود .

و ردّ اللّه الذين كفروا

3 - احزاب متّحد ، در حالى از محاصره مدينه نااميد و پراكنده شدند كه آكنده از خشم بودند .

و ردّ اللّه الذين كفروا بغيظهم

{باء} در {بغيظ} براى ملابسه است و {بغيظهم} حال براى موصول {الذين كفروا} است.

6 - آكنده شدن احزاب متّحد از خشم و غضب ، معلول ناكامى آنان در تلاش شان بود .

و ردّ اللّه الذين كفروا بغيظهم لم ينالوا خيرًا

{لم ينالوا خيراً} مى تواند حال براى {الذين كفروا} باشد و احتمال دارد كه براى بيان {بغيظهم} باشد. برداشت بالا، بنابر احتمال دوم است.

12 - توان مندى خداوند ، منشأ فراهم آمدن زمينه پراكنده شدن احزاب متّحد از اطراف مدينه

و ردّ اللّه الذين كفروا . .. و كان اللّه قويًّا

{و كان اللّه. ..} به منزله تعليل براى جمله {و ردّ اللّه الذين كفروا} است.

شكست در غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 13 - 3

3 - منافقان مدينه ، به مسلمانان وانمود كردند كه شكست شان در غزوه

احزاب حتمى است .

و إذ قالت طائفة منهم ي_أهل يثرب لامقام لكم فارجعوا

طوفان در غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 9 - 4،5

4 - براى درهم شكستن سپاه دشمن ، در غزوه احزاب ، طوفانى عظيم برخاست .

إذ جاءتكم جنود فأرسلنا عليهم ريحًا

تنوين نكره در {ريحاً} براى تعظيم است و حكايت از اين مى كند كه بادى كه وزيده، معمولى نبوده است; بلكه طوفانى بوده كه خيمه ها را در هم مى كوبيده و خار و خاشاك را در چشمان دشمن مى پاشيده است.

5 - به وجود آمدن طوفان ، در غزوه احزاب براى درهم شكستن توان دشمن ، نعمتى الهى براى مسلمانان بود .

ي_أيّها الذين ءامنوا اذكروا نعمة اللّه عليكم . .. فأرسلنا عليهم ريحًا

{فأرسلنا} بيان نعمتى است كه خداوند، از مسلمانان خواسته است كه به ياد آن باشند.

فرار منافقان مدينه در غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 15 - 1

1 - منافقان حاضر در صحنه غزوه احزاب ، و مصمم به فرار از آن ، پيش تر در غزوه اُحد تعهد كرده بودند كه از جهاد با دشمن نگريزند .

و لقد كانوا ع_هدوا اللّه من قبل لايولّون الأدب_ر

مرجع ضمير در {كانوا} گروهى از منافقان اند كه در غزوه اُحد ترسيدند و تصميم به فرار گرفتند، ولى عهد كردند كه ديگربار چنين نكنند.

فرجام غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 25 - 9

9 - غزوه احزاب ، بدون درگيرى نظامى عمده ،

به سود مسلمانان پايان يافت .

و ردّ اللّه الذين كفروا بغيظهم لم ينالوا خيرًا و كفى اللّه المؤمنين القتال

فرمانده غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 13 - 9

9 - پيامبراكرم ( ص ) فرمانده و تصميم گير اصلى در غزوه احزاب بود .

و يستئذن فريق منهم النبىّ

قصه غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 9 - 2،4،5،6

2 - مورد هجوم قرار گرفتن مسلمانان در مدينه از سوى لشگر دشمن در غزوه احزاب

اذكروا نعمة اللّه عليكم إذ جاءتكم جنود

مفسران بر اين نكته اتفاق نظر دارند كه اين آيه، درباره غزوه احزاب نازل شده است. مراد از {جنود} گروه هاى مشرك و يهوديان اند كه در يك تصميم جمعى، متحد شدند و جهت درهم كوبيدن مسلمانان، به مدينه هجوم بردند.

4 - براى درهم شكستن سپاه دشمن ، در غزوه احزاب ، طوفانى عظيم برخاست .

إذ جاءتكم جنود فأرسلنا عليهم ريحًا

تنوين نكره در {ريحاً} براى تعظيم است و حكايت از اين مى كند كه بادى كه وزيده، معمولى نبوده است; بلكه طوفانى بوده كه خيمه ها را در هم مى كوبيده و خار و خاشاك را در چشمان دشمن مى پاشيده است.

5 - به وجود آمدن طوفان ، در غزوه احزاب براى درهم شكستن توان دشمن ، نعمتى الهى براى مسلمانان بود .

ي_أيّها الذين ءامنوا اذكروا نعمة اللّه عليكم . .. فأرسلنا عليهم ريحًا

{فأرسلنا} بيان نعمتى است كه خداوند، از مسلمانان خواسته است كه به ياد آن باشند.

6 - خداوند ، در غزوه احزاب نيرويى نامرئى ،

به كمك مسلمانان فرستاد .

فأرسلنا عليهم . .. و جنودًا لم تروها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 10 - 1،2،3،4،5،8،11،13،14

1 - مسلمانان مدينه ، از ناحيه بالا و پايين مدينه ، در محاصره دشمن ( احزاب متّحد ) قرار گرفتند .

إذ جاءوكم من فوقكم و من أسفل منكم

2 - احزاب متّحد ، در جنگ عليه مسلمانان ، جمعيتى فراوان داشتند .

إذ جاءتكم جنود . .. إذ جاءوكم من فوقكم و من أسفل منكم

{جنود} جمع {جند} است و دلالت بر چندين سپاه مى كند. آمدن نيروها از بالا دست مدينه و پايين دست آن نيز مؤيد اين نكته است; زيرا آنان داراى جمعيتى چشمگير بوده اند كه توانسته اند نيروهايشان را در اطراف مدينه مستقر كنند.

3 - ائتلاف احزاب مختلف و لشگركشى آنان عليه مسلمانان مدينه و شكست شان ، شايسته يادآورى است .

إذ جاءوكم من فوقكم و من أسفل منكم

{إذ جاءوكم} عطف بر {إذ جاتكم} در آيه پيش و متعلق فعل {اُذكروا} در همان آيه است.

4 - يهود بنى نضير و بنى قريظه و غطفان ، با مشركان مكه ، عليه مسلمانان ، ائتلاف كردند .

إذ جاءوكم من فوقكم و من أسفل منكم

طبق شواهد تاريخى، غزوه احزاب، با ائتلاف يهوديان بنى نضير و بنى قريظه و غطفان و مشركان مكه به وجود آمد. {من فوقكم} اشاره به يهوديانى دارد كه از بخش شرقى مدينه هجوم آوردند و {من أسفل منكم} اشاره به مشركانى دارد كه از بخش غربى مدينه به آن ديار هجوم آورده بودند.

5 - هجوم احزاب متّحد به سوى مدينه ، باعث وحشت و

نگرانى مسلمانان شد .

إذ جاءوكم . .. و إذ زاغت الأبص_ر

{زاغت الأبصار} مى تواند كنايه از به وجود آمدن آن چنان وحشتى باشد كه چشم شخص، قدرت ديد و تشخيص را از دست مى دهد.

8 - هجوم احزاب متّحد به مدينه ، براى درهم شكستن مسلمانان ، مسلمانان را به قدرى وحشت زده كرد كه همانند افراد محتضر شدند .

إذ جاءوكم . .. و إذ زاغت الأبص_ر و بلغت القلوب الحناجر

مراد از به حنجره رسيدن قلب ها، خفگى و به حال مرگ افتادن است.

11 - ايّام هجوم احزاب متّحد به مدينه ، روزهايى بس سخت و نگران كننده براى مسلمانان بود .

إذ جاءوكم . .. و إذ زاغت الأبص_ر و بلغت القلوب الحناجر

13 - پس از محاصره مدينه از سوى احزاب متّحد ، ظنّ و گمان هاى گوناگونى درباره خدا ، در ميان مردم مسلمان پديد آمد .

إذ جاءوكم . .. و تظنّون باللّه الظنونا

{ظنون} مفعول مطلق عددى است و {ال } در آن، براى جنس است. جمع آورده شدن {ظنون } همراه با {ال} دلالت بر تعدد و گوناگونى مى كند.

14 - عارض شدن بدگمانى به خدا در مسلمانان ، در پىِ هجوم احزاب متّحد به مدينه

إذ جاءوكم . .. و تظنّون باللّه الظنونا

احتمال دارد كه مخاطب فعل {تظنّون} مسلمانان باشند و يكى از احتمال هاى {الظنونا} بدگمانى باشد. آيات بعدى مى تواند قرينه اى بر نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 11 - 1،2،3

1 - هجوم احزاب متّحد به مدينه ، وسيله امتحان مسلمانان آن ديار بود .

هنالك ابتلى المؤمنون

2 -

مسلمانان مدينه ، با هجوم احزاب متّحد به آنان ، دچار اضطراب و تزلزل شديد شدند .

و زلزلوا زلزالاً شديدًا

3 - مسلمانان مدينه ، با هجوم احزاب متّحد ، در شرايط سختى قرار گرفتند .

و زلزلوا زلزالاً شديدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 12 - 1

1 - منافقان ، همسو با احزاب متّحد ، در غزوه احزاب براى درهم شكستن روحيه مسلمانان فعاليت مى كردند .

إذ جاءتكم جنود . .. و إذ يقول المن_فقون ... ما وعدنا اللّه ... إلاّ غرورًا

فعل مضارع {يقول} بر تداوم كار منافقان دلالت مى كند كه از آن، به {فعاليت} تعبير مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 13 - 1،2،3،4،5،8،9،10،11،12،19

1 - عده اى از منافقان ، مسلمانان شركت كننده در غزوه احزاب را ، به ترك جهاد وسوسه مى كردند .

و إذ قالت طائفة منهم ي_أهل يثرب لامقام لكم فارجعوا

2 - منافقان براى ماندن مسلمانان به همراه پيامبر ( ص ) در غزوه احزاب _ باتوجه به هجوم دشمن _ وجهى منطقى قائل نبودند و آنان را به ترك غزوه ، دعوت مى كردند .

قالت طائفة منهم ي_أهل يثرب لامقام لكم فارجعوا

3 - منافقان مدينه ، به مسلمانان وانمود كردند كه شكست شان در غزوه احزاب حتمى است .

و إذ قالت طائفة منهم ي_أهل يثرب لامقام لكم فارجعوا

4 - منافقان ، به نفع جبهه احزاب متّحد ، براى درهم شكستن جبهه مسلمانان ، فعاليت تبليغاتى داشتند .

و إذ قالت طائفة منهم ي_أهل يثرب لامقام لكم فارجعوا

5 - منافقان ، در غزوه

احزاب ، براى وادار كردن مؤمنان به ترك اسلام و روى آوردن به كفر ، تلاش مى كردند .

ي_أهل يثرب لامقام لكم فارجعوا

برداشت بالا، بر اين احتمال است كه مراد از {لامقام لكم} ماندن در دين رسول اللّه و مراد از {فارجعوا} دعوت به رجوع به كفر باشد.

8 - برخى از منافقان و بيماردلان مدينه ، از پيامبر ( ص ) براى ترك جهاد در غزوه احزاب ، به بهانه ناامن بودن خانه و كاشانه شان ، مصرّانه اجازه مى خواستند .

و يستئذن فريق منهم النبىّ يقولون إنّ بيوتنا عورة

مراد از {عورة} در آيه، مستحكم نبودن خانه و قابل ورود بودن آن براى هر كس است كه بخواهد وارد شود(مفردات راغب).

9 - پيامبراكرم ( ص ) فرمانده و تصميم گير اصلى در غزوه احزاب بود .

و يستئذن فريق منهم النبىّ

10 - در سپاه مسلمانان ، به هنگام غزوه احزاب ، نظمى استوار ، حاكم بود . به گونه اى كه منافقان نيز خود را ملزم به رعايت آن مى دانستند .

و يستئذن فريق منهم النبىّ

11 - مستحكم نبودن خانه و كاشانه ، بهانه منافقان و افراد بيماردل براى گريز از جهاد در غزوه احزاب بود .

و يستئذن فريق منهم النبىّ يقولون إنّ بيوتنا عورة و ما هى بعورة إن يريدون إلاّ فر

12 - خانه و كاشانه مجاهدان شركت كننده در غزوه احزاب ، خلل ناپذير و داراى استحكام بود .

يقولون إنّ بيوتنا عورة و ما هى بعورة

19 - منافقان ، پيشگامان تزلزل و اضطراب و فرار از غزوه احزاب بودند .

هنالك ابتلى . .. و زلزلوا زلزالاً ... و إذ يقول المن_فقون ...إنّ بيوتنا عورة

...

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 14 - 3،6

3 - منافقان شركت كننده در غزوه احزاب ، در صورت حضور در داخل خانه هايشان و هجوم دشمن ، از آن دفاع نمى كردند .

يقولون إنّ بيوتنا عورة . .. و لو دخلت عليهم من أقطارها ثمّ سئلوا الفتنة لأتوها

6 - تزلزل منافقان مدينه در غزوه احزاب ، ناشى از بى ايمانى آنان بود .

و يستئذن فريق منهم . .. يقولون إنّ بيوتنا عورة ... إن يريدون إلاّ فرارًا ... ثمّ

{ثمّ سئلوا الفتنة} دلالت مى كند كه آنان، با درخواست شرك، آن را قبول مى كردند. چنين امرى اشعار دارد كه استيذان در ترك جهاد و بهانه جويى براى فرار، ناشى از بى ايمانى و تزلزل در عقيده بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 15 - 1

1 - منافقان حاضر در صحنه غزوه احزاب ، و مصمم به فرار از آن ، پيش تر در غزوه اُحد تعهد كرده بودند كه از جهاد با دشمن نگريزند .

و لقد كانوا ع_هدوا اللّه من قبل لايولّون الأدب_ر

مرجع ضمير در {كانوا} گروهى از منافقان اند كه در غزوه اُحد ترسيدند و تصميم به فرار گرفتند، ولى عهد كردند كه ديگربار چنين نكنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 18 - 2

2 - تلاش شديد منافقان مدينه ، براى بازداشتن مسلمانان از جهاد در غزوه احزاب

و إذ قالت طائفة منهم . .. لامقام لكم فارجعوا ... قد يعلم اللّه المعوّقين منكم

تضعيف {عوّق} براى

بيان شدت و غلظت بازدارندگى، است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 19 - 3

3 - منافقان مدينه ، به هنگام خبردار شدن از وقوع جنگ احزاب ، به قدرى مى ترسيدند كه چشمان شان بى اختيار ، به چرخش مى افتاد .

فإذا جاء الخوف رأيتهم ينظرون إليك تدور أعينهم كالذى يغشى عليه من الموت

مراد از {الخوف} به قرينه بحث جهاد و هجوم دشمن، خبر جنگ و قتال است كه براى منافقان بسيار ترس آور بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 22 - 9

9 - مسلمانان مدينه ، در غزوه احزاب ، به رغم قدرت و شوكت دشمن و كارشكنى هاى منافقان ، تسليم امر پيامبر ( ص ) براى جهاد بودند .

و لمّا رءا المؤمنون الأحزاب . .. و ما زادهم إلاّ إيم_نًا و تسليمًا

ممكن است {تسليماً} به قرينه مقام (بحث جهاد و هجوم دشمن و نيز الگو بودن پيامبر(ص)) تسليم بودن به امر پيامبر(ص) براى جهاد باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 25 - 9

9 - غزوه احزاب ، بدون درگيرى نظامى عمده ، به سود مسلمانان پايان يافت .

و ردّ اللّه الذين كفروا بغيظهم لم ينالوا خيرًا و كفى اللّه المؤمنين القتال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 26 - 11

11 - گروهى از يهود بنى قريظه ، به اسارت سپاه مسلمانان در آمدند .

و تأسرون فريقًا

محمد(ص) و غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

14 - احزاب - 33 - 22 - 5

5 - پيامبراكرم ( ص ) ، مسلمانان مدينه را ، از وقوع غزوه احزاب و تشكيل احزاب متّحد خبر داده بود .

و لمّا رءا المؤمنون الأحزاب قالوا ه_ذا ما وعدنا اللّه و رسوله و صدق اللّه و رسول

مسلمانان مدينه در غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 10 - 2،8،11،13،15

2 - احزاب متّحد ، در جنگ عليه مسلمانان ، جمعيتى فراوان داشتند .

إذ جاءتكم جنود . .. إذ جاءوكم من فوقكم و من أسفل منكم

{جنود} جمع {جند} است و دلالت بر چندين سپاه مى كند. آمدن نيروها از بالا دست مدينه و پايين دست آن نيز مؤيد اين نكته است; زيرا آنان داراى جمعيتى چشمگير بوده اند كه توانسته اند نيروهايشان را در اطراف مدينه مستقر كنند.

8 - هجوم احزاب متّحد به مدينه ، براى درهم شكستن مسلمانان ، مسلمانان را به قدرى وحشت زده كرد كه همانند افراد محتضر شدند .

إذ جاءوكم . .. و إذ زاغت الأبص_ر و بلغت القلوب الحناجر

مراد از به حنجره رسيدن قلب ها، خفگى و به حال مرگ افتادن است.

11 - ايّام هجوم احزاب متّحد به مدينه ، روزهايى بس سخت و نگران كننده براى مسلمانان بود .

إذ جاءوكم . .. و إذ زاغت الأبص_ر و بلغت القلوب الحناجر

13 - پس از محاصره مدينه از سوى احزاب متّحد ، ظنّ و گمان هاى گوناگونى درباره خدا ، در ميان مردم مسلمان پديد آمد .

إذ جاءوكم . .. و تظنّون باللّه الظنونا

{ظنون} مفعول مطلق عددى است و {ال } در

آن، براى جنس است. جمع آورده شدن {ظنون } همراه با {ال} دلالت بر تعدد و گوناگونى مى كند.

15 - ظنّ و گمان هاى مردم مدينه درباره وعده هاى خدا ، در پى هجوم احزاب متّحد ، علاوه بر گوناگونى ، نو به نو و در حال تجديد شدن بود .

و تظنّون باللّه الظنونا

آوردن فعل مضارع {تظنّون} به منظور بيان پديد آمدن گمان، مى تواند بيان كننده تداوم و تجديد شدن آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 12 - 1

1 - منافقان ، همسو با احزاب متّحد ، در غزوه احزاب براى درهم شكستن روحيه مسلمانان فعاليت مى كردند .

إذ جاءتكم جنود . .. و إذ يقول المن_فقون ... ما وعدنا اللّه ... إلاّ غرورًا

فعل مضارع {يقول} بر تداوم كار منافقان دلالت مى كند كه از آن، به {فعاليت} تعبير مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 13 - 1،2

1 - عده اى از منافقان ، مسلمانان شركت كننده در غزوه احزاب را ، به ترك جهاد وسوسه مى كردند .

و إذ قالت طائفة منهم ي_أهل يثرب لامقام لكم فارجعوا

2 - منافقان براى ماندن مسلمانان به همراه پيامبر ( ص ) در غزوه احزاب _ باتوجه به هجوم دشمن _ وجهى منطقى قائل نبودند و آنان را به ترك غزوه ، دعوت مى كردند .

قالت طائفة منهم ي_أهل يثرب لامقام لكم فارجعوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 22 - 9،10

9 - مسلمانان مدينه ، در غزوه احزاب

، به رغم قدرت و شوكت دشمن و كارشكنى هاى منافقان ، تسليم امر پيامبر ( ص ) براى جهاد بودند .

و لمّا رءا المؤمنون الأحزاب . .. و ما زادهم إلاّ إيم_نًا و تسليمًا

ممكن است {تسليماً} به قرينه مقام (بحث جهاد و هجوم دشمن و نيز الگو بودن پيامبر(ص)) تسليم بودن به امر پيامبر(ص) براى جهاد باشد.

10 - توجه مسلمانان مدينه به تحقق وعده هاى خدا و پيامبرش ، در غزوه احزاب ، باعث شد كه آنان ، با ديدن سپاه دشمن بر ايمان شان افزوده شود .

و لمّا رءا المؤمنون الأحزاب قالوا ه_ذا ما وعدنا اللّه و رسوله . .. و ما زادهم إل

مشركان مكه در غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 10 - 4

4 - يهود بنى نضير و بنى قريظه و غطفان ، با مشركان مكه ، عليه مسلمانان ، ائتلاف كردند .

إذ جاءوكم من فوقكم و من أسفل منكم

طبق شواهد تاريخى، غزوه احزاب، با ائتلاف يهوديان بنى نضير و بنى قريظه و غطفان و مشركان مكه به وجود آمد. {من فوقكم} اشاره به يهوديانى دارد كه از بخش شرقى مدينه هجوم آوردند و {من أسفل منكم} اشاره به مشركانى دارد كه از بخش غربى مدينه به آن ديار هجوم آورده بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 26 - 4

4 - يهود بنى قريظه ، در غزوه احزاب ، همْ پيمان مشركان مكه بودند و از آنان پشتيبانى مى كردند .

و أنزل الذين ظ_هروهم من أهل الكت_ب

مراد از {الذين ظاهروا} يهود

بنى قريظه، و مرجع ضمير {هم}، مشركانى اند كه سردمدارى احزاب متحد عليه مسلمانان مدينه را بر عهده داشتند.

ملائكه در غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 9 - 7

7 - نزول ملائكه امداد در غزوه احزاب ، به منظور كمك به مسلمانان

و جنودًا لم تروها

احتمال قوى اين است كه سپاهى كه قابل رؤيت نبود همان ملائكه باشد.

منافقان در غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 20 - 3

3 - اذيت و آزار زبانى مسلمانان ، در غزوه احزاب ، از سوى منافقان ، ناشى از اين بود كه مى پنداشتند احزاب متّحد ، نرفته اند و در اطراف مدينه خواهند ماند .

سلقوكم بألسنة حداد . .. يحسبون الأحزاب لم يذهبوا

بنابراين احتمال كه {يحسبون. ..} حال براى ضمير فاعلى {سلقوا} باشد، نكته ياد شده فهميده مى شود.

منافقان مدينه در غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 12 - 1

1 - منافقان ، همسو با احزاب متّحد ، در غزوه احزاب براى درهم شكستن روحيه مسلمانان فعاليت مى كردند .

إذ جاءتكم جنود . .. و إذ يقول المن_فقون ... ما وعدنا اللّه ... إلاّ غرورًا

فعل مضارع {يقول} بر تداوم كار منافقان دلالت مى كند كه از آن، به {فعاليت} تعبير مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 13 - 1،4،8،11،20

1 - عده اى از منافقان ، مسلمانان شركت كننده در غزوه احزاب را ، به ترك جهاد

وسوسه مى كردند .

و إذ قالت طائفة منهم ي_أهل يثرب لامقام لكم فارجعوا

4 - منافقان ، به نفع جبهه احزاب متّحد ، براى درهم شكستن جبهه مسلمانان ، فعاليت تبليغاتى داشتند .

و إذ قالت طائفة منهم ي_أهل يثرب لامقام لكم فارجعوا

8 - برخى از منافقان و بيماردلان مدينه ، از پيامبر ( ص ) براى ترك جهاد در غزوه احزاب ، به بهانه ناامن بودن خانه و كاشانه شان ، مصرّانه اجازه مى خواستند .

و يستئذن فريق منهم النبىّ يقولون إنّ بيوتنا عورة

مراد از {عورة} در آيه، مستحكم نبودن خانه و قابل ورود بودن آن براى هر كس است كه بخواهد وارد شود(مفردات راغب).

11 - مستحكم نبودن خانه و كاشانه ، بهانه منافقان و افراد بيماردل براى گريز از جهاد در غزوه احزاب بود .

و يستئذن فريق منهم النبىّ يقولون إنّ بيوتنا عورة و ما هى بعورة إن يريدون إلاّ فر

20 - { عن عبداللّه الحلبى عنه ( ع ) : إنّهم قالوا { إنّ بيوتنا عورة . . . } فأكذبهم اللّه قال : { و ما هى بعورة . . . } و هى رفيعة السمك حصينة ;

از عبداللّه حلبى، از امام(ع) نقل شده كه منافقان گفتند: خانه هاى ما بى حفاظ است. خداوند آنان را تكذيب كرد و فرمود: {و ما هى بعورة...} و آن خانه ها، داراى ديوارهاى بلند و محكم بود.}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 14 - 3،6

3 - منافقان شركت كننده در غزوه احزاب ، در صورت حضور در داخل خانه هايشان و هجوم دشمن ، از آن دفاع

نمى كردند .

يقولون إنّ بيوتنا عورة . .. و لو دخلت عليهم من أقطارها ثمّ سئلوا الفتنة لأتوها

6 - تزلزل منافقان مدينه در غزوه احزاب ، ناشى از بى ايمانى آنان بود .

و يستئذن فريق منهم . .. يقولون إنّ بيوتنا عورة ... إن يريدون إلاّ فرارًا ... ثمّ

{ثمّ سئلوا الفتنة} دلالت مى كند كه آنان، با درخواست شرك، آن را قبول مى كردند. چنين امرى اشعار دارد كه استيذان در ترك جهاد و بهانه جويى براى فرار، ناشى از بى ايمانى و تزلزل در عقيده بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 15 - 1

1 - منافقان حاضر در صحنه غزوه احزاب ، و مصمم به فرار از آن ، پيش تر در غزوه اُحد تعهد كرده بودند كه از جهاد با دشمن نگريزند .

و لقد كانوا ع_هدوا اللّه من قبل لايولّون الأدب_ر

مرجع ضمير در {كانوا} گروهى از منافقان اند كه در غزوه اُحد ترسيدند و تصميم به فرار گرفتند، ولى عهد كردند كه ديگربار چنين نكنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 16 - 3،6،7

3 - منافقان شركت كننده در غزوه احزاب ، درصدد فرار از جهاد ، به منظور نجات خود بودند .

قل لن ينفعكم الفرار

6 - منافقان حاضر در غزوه احزاب ، براى نجات از مرگ و يا كشته شدن ، تصميم به فرار از جهاد گرفتند .

إن يريدون إلاّ فرارًا . .. إن فررتم من الموت أو القتل

7 - خداوند ، به منافقان شركت كننده در غزوه احزاب ، با بيان اين كه

حتى در صورت فرار از جبهه جهاد ، گرفتار مرگ يا قتل ، در جاى ديگر يا زمان ديگر مى شوند ، هشدار داده است .

إن فررتم من الموت أو القتل و إذًا لاتمتّعون إلاّ قليلاً

منافقان مدينه و غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 13 - 2،3

2 - منافقان براى ماندن مسلمانان به همراه پيامبر ( ص ) در غزوه احزاب _ باتوجه به هجوم دشمن _ وجهى منطقى قائل نبودند و آنان را به ترك غزوه ، دعوت مى كردند .

قالت طائفة منهم ي_أهل يثرب لامقام لكم فارجعوا

3 - منافقان مدينه ، به مسلمانان وانمود كردند كه شكست شان در غزوه احزاب حتمى است .

و إذ قالت طائفة منهم ي_أهل يثرب لامقام لكم فارجعوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 19 - 3

3 - منافقان مدينه ، به هنگام خبردار شدن از وقوع جنگ احزاب ، به قدرى مى ترسيدند كه چشمان شان بى اختيار ، به چرخش مى افتاد .

فإذا جاء الخوف رأيتهم ينظرون إليك تدور أعينهم كالذى يغشى عليه من الموت

مراد از {الخوف} به قرينه بحث جهاد و هجوم دشمن، خبر جنگ و قتال است كه براى منافقان بسيار ترس آور بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 20 - 1،4

1 - منافقان مدينه ، مى پنداشتند كه احزاب متّحد ، تا مدينه را فتح نكنند ، پراكنده نخواهند شد .

يحسبون الأحزاب لم يذهبوا

4 - منافقان مدينه ، دوست داشتند كه در صورت تكرار هجوم

احزاب متّحد به مدينه ، در بيابان و در ميان باديه نشينان باشند .

و إن يأت الأحزاب يودّوا لو أنّهم بادون فى الأعراب

نظم سپاه مسلمانان مدينه در غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 13 - 10

10 - در سپاه مسلمانان ، به هنگام غزوه احزاب ، نظمى استوار ، حاكم بود . به گونه اى كه منافقان نيز خود را ملزم به رعايت آن مى دانستند .

و يستئذن فريق منهم النبىّ

نقش طوفان در غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 25 - 4

4 - طوفان و نيرو هاى نامريى در غزوه احزاب ، از عوامل فروپاشى جبهه احزاب متّحد و پراكنده شدن آنان بود .

فأرسلنا عليهم ريحًا و جنودًا . .. و ردّ اللّه الذين كفروا

بنابراين كه {و ردّ اللّه} عطف بر آيه نُه (فأرسلنا عليهم. ..) باشد، نكته ياد شده به دست مى آيد.

نيروهايى نامرئى در غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 25 - 4

4 - طوفان و نيرو هاى نامريى در غزوه احزاب ، از عوامل فروپاشى جبهه احزاب متّحد و پراكنده شدن آنان بود .

فأرسلنا عليهم ريحًا و جنودًا . .. و ردّ اللّه الذين كفروا

بنابراين كه {و ردّ اللّه} عطف بر آيه نُه (فأرسلنا عليهم. ..) باشد، نكته ياد شده به دست مى آيد.

وعده هاى خدا در غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 22 - 10

10 - توجه

مسلمانان مدينه به تحقق وعده هاى خدا و پيامبرش ، در غزوه احزاب ، باعث شد كه آنان ، با ديدن سپاه دشمن بر ايمان شان افزوده شود .

و لمّا رءا المؤمنون الأحزاب قالوا ه_ذا ما وعدنا اللّه و رسوله . .. و ما زادهم إل

وعده هاى محمد(ص) در غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 22 - 10

10 - توجه مسلمانان مدينه به تحقق وعده هاى خدا و پيامبرش ، در غزوه احزاب ، باعث شد كه آنان ، با ديدن سپاه دشمن بر ايمان شان افزوده شود .

و لمّا رءا المؤمنون الأحزاب قالوا ه_ذا ما وعدنا اللّه و رسوله . .. و ما زادهم إل

هجوم دشمن در غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 9 - 2

2 - مورد هجوم قرار گرفتن مسلمانان در مدينه از سوى لشگر دشمن در غزوه احزاب

اذكروا نعمة اللّه عليكم إذ جاءتكم جنود

مفسران بر اين نكته اتفاق نظر دارند كه اين آيه، درباره غزوه احزاب نازل شده است. مراد از {جنود} گروه هاى مشرك و يهوديان اند كه در يك تصميم جمعى، متحد شدند و جهت درهم كوبيدن مسلمانان، به مدينه هجوم بردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 10 - 1،5،8،11،13،14،15

1 - مسلمانان مدينه ، از ناحيه بالا و پايين مدينه ، در محاصره دشمن ( احزاب متّحد ) قرار گرفتند .

إذ جاءوكم من فوقكم و من أسفل منكم

5 - هجوم احزاب متّحد به سوى مدينه ، باعث وحشت

و نگرانى مسلمانان شد .

إذ جاءوكم . .. و إذ زاغت الأبص_ر

{زاغت الأبصار} مى تواند كنايه از به وجود آمدن آن چنان وحشتى باشد كه چشم شخص، قدرت ديد و تشخيص را از دست مى دهد.

8 - هجوم احزاب متّحد به مدينه ، براى درهم شكستن مسلمانان ، مسلمانان را به قدرى وحشت زده كرد كه همانند افراد محتضر شدند .

إذ جاءوكم . .. و إذ زاغت الأبص_ر و بلغت القلوب الحناجر

مراد از به حنجره رسيدن قلب ها، خفگى و به حال مرگ افتادن است.

11 - ايّام هجوم احزاب متّحد به مدينه ، روزهايى بس سخت و نگران كننده براى مسلمانان بود .

إذ جاءوكم . .. و إذ زاغت الأبص_ر و بلغت القلوب الحناجر

13 - پس از محاصره مدينه از سوى احزاب متّحد ، ظنّ و گمان هاى گوناگونى درباره خدا ، در ميان مردم مسلمان پديد آمد .

إذ جاءوكم . .. و تظنّون باللّه الظنونا

{ظنون} مفعول مطلق عددى است و {ال } در آن، براى جنس است. جمع آورده شدن {ظنون } همراه با {ال} دلالت بر تعدد و گوناگونى مى كند.

14 - عارض شدن بدگمانى به خدا در مسلمانان ، در پىِ هجوم احزاب متّحد به مدينه

إذ جاءوكم . .. و تظنّون باللّه الظنونا

احتمال دارد كه مخاطب فعل {تظنّون} مسلمانان باشند و يكى از احتمال هاى {الظنونا} بدگمانى باشد. آيات بعدى مى تواند قرينه اى بر نكته ياد شده باشد.

15 - ظنّ و گمان هاى مردم مدينه درباره وعده هاى خدا ، در پى هجوم احزاب متّحد ، علاوه بر گوناگونى ، نو به نو و در حال تجديد شدن بود .

و تظنّون

باللّه الظنونا

آوردن فعل مضارع {تظنّون} به منظور بيان پديد آمدن گمان، مى تواند بيان كننده تداوم و تجديد شدن آن باشد.

يهود بنى قريظه در غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 10 - 4

4 - يهود بنى نضير و بنى قريظه و غطفان ، با مشركان مكه ، عليه مسلمانان ، ائتلاف كردند .

إذ جاءوكم من فوقكم و من أسفل منكم

طبق شواهد تاريخى، غزوه احزاب، با ائتلاف يهوديان بنى نضير و بنى قريظه و غطفان و مشركان مكه به وجود آمد. {من فوقكم} اشاره به يهوديانى دارد كه از بخش شرقى مدينه هجوم آوردند و {من أسفل منكم} اشاره به مشركانى دارد كه از بخش غربى مدينه به آن ديار هجوم آورده بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 26 - 4

4 - يهود بنى قريظه ، در غزوه احزاب ، همْ پيمان مشركان مكه بودند و از آنان پشتيبانى مى كردند .

و أنزل الذين ظ_هروهم من أهل الكت_ب

مراد از {الذين ظاهروا} يهود بنى قريظه، و مرجع ضمير {هم}، مشركانى اند كه سردمدارى احزاب متحد عليه مسلمانان مدينه را بر عهده داشتند.

يهود بنى نضير در غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 10 - 4

4 - يهود بنى نضير و بنى قريظه و غطفان ، با مشركان مكه ، عليه مسلمانان ، ائتلاف كردند .

إذ جاءوكم من فوقكم و من أسفل منكم

طبق شواهد تاريخى، غزوه احزاب، با ائتلاف يهوديان بنى نضير و بنى قريظه و غطفان و

مشركان مكه به وجود آمد. {من فوقكم} اشاره به يهوديانى دارد كه از بخش شرقى مدينه هجوم آوردند و {من أسفل منكم} اشاره به مشركانى دارد كه از بخش غربى مدينه به آن ديار هجوم آورده بودند.

يهود غطفان در غزوه احزاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 10 - 4

4 - يهود بنى نضير و بنى قريظه و غطفان ، با مشركان مكه ، عليه مسلمانان ، ائتلاف كردند .

إذ جاءوكم من فوقكم و من أسفل منكم

طبق شواهد تاريخى، غزوه احزاب، با ائتلاف يهوديان بنى نضير و بنى قريظه و غطفان و مشركان مكه به وجود آمد. {من فوقكم} اشاره به يهوديانى دارد كه از بخش شرقى مدينه هجوم آوردند و {من أسفل منكم} اشاره به مشركانى دارد كه از بخش غربى مدينه به آن ديار هجوم آورده بودند.

غزوه بدر

{غزوه بدر}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 12 - 6

6 _ تهديد شدن يهود به هزيمت و شكست ، پس از پيروزى مسلمين در جنگ بدر

قل للّذين كفروا ستغلبون

در شأن نزول آيه آمده است كه آيه شريفه بعد از جنگ بدر _ آنگاه كه رسول خدا از آن جنگ به طرف بنى قينقاع بازمى گشتند _ نازل شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 13 - 1،2،3،4،5،6،12،13،15،18،19،20

1 _ جنگ بدر ، شاهد روشن صدق وعده هاى الهى در مورد شكست كافران

قد كان لكم اية فى فئتين التقتا

بنا به گفته مفسّرين، آيه فوق مربوط به جنگ

بدر است. گفتنى است كه در شأن نزول آيه، اختلافى نيست.

2 _ جبهه گيرى يهود در برابر مسلمانان ، على رغم مشاهده پيروزى معجزه آساى آنان در جنگ بدر

قل للّذين كفروا . .. قد كان لكم اية فى فئتين التقتا

بنابراينكه مقصود از {الذين كفروا}، يهود باشند; چنانچه در شأن نزول آن بيان شده است.

3 _ نبرد مجاهدان بدر در راه خدا و مورد ستايش او

فئة . .. تقاتل فى سبيل اللّه

از تأييد خداوند به اينكه جنگشان فى سبيل اللّه بوده، ستايش خداوند استفاده گرديده است.

4 _ رويارويى مجاهدان در راه خدا و كافران ، در بدر

فئة تقاتل فى سبيل اللّه و اخرى كافرة

5 _ مشركين در جنگ بدر ، نيرو هاى رزمنده مسلمان را دو چندان مى ديدند .

يرونهم مثليهم رأىَ العين

بنابراينكه ضمير فاعلى در {يرون}، به كفار برگردد و ضمير {هم} در هر دو مورد، به مسلمين برگردد.

6 _ مسلمين در جنگ بدر _ در حالى كه دشمن حدود سه برابر ايشان بود _ آنان را دو برابر نيرو هاى خويش مى ديدند .

يرونهم مثليهم رأىَ العين

بنابراينكه ضمير فاعلى به مسلمين برگردد و ضمير {هم} در {يرونهم} به كافران و ضمير {هم} در {مثليهم} به مسلمين. و سه برابر بودن كافران از شأن نزول استفاده شده است (مجمع البيان).

12 - غلبه مسلمانان در جنگ بدر ، على رغم توان برتر كافران

قد كان لكم اية . .. يرونهم مثليهم

زيرا در صورتى جنگ بدر، آيه و عبرت است كه بر حسب شرايط طبيعى، تحصيل پيروزى براى مسلمانان ميسور نباشد و كافران، توان برترى داشته باشند.

13 _ جلوه غير واقعى تعداد نيرو ها در جنگ بدر ،

امدادى از سوى خداوند براى مؤمنان

يرونهم مثليهم رأىَ العين و اللّه يؤيّد بنصره من يشاء

15 _ پيروزى جنگجويان راه خدا ، در جنگ بدر بر كافران ، در پرتو مشيّت الهى

قد كان . .. و اللّه يؤيّد بنصره من يشاء

18 _ امداد هاى الهى در بدر و پيروزى مسلمانان ، عبرتى بزرگ براى صاحبان بصيرت

قد كان . .. انّ فى ذلك لعبرة لاولى الابصار

از نكره آوردن {عبرة}، بزرگى آن استفاده مى شود. يعنى: عبرةً عظيمةً.

19 _ كسانى كه از ماجراى جنگ بدر عبرت نگيرند ، فاقد بينش و بصيرتند .

قد كان . .. انّ فى ذلك لعبرة لاولى الابصار

20 _ روشنى نشانه هاى عبرت ، در جنگ بدر

قد كان . .. انّ فى ذلك لعبرة لاولى الابصار

روشنى نشانه هاى عبرت، از كلمه {ابصار} استفاده شده است; يعنى آنچه در جنگ بدر از علائم حقانيّت مؤمنين گذشت; در حد مشاهده بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 125 - 14

14 _ علامت فرشتگانِ يارى دهنده در جنك بدر عمامه هاى آنان بود .

يمددكم ربّكم بخسمة الاف من الملئكة مسوّمين

امام رضا(ع) درباره {مسوّمين} در آيه فوق فرمود: العمائم . .. .

_______________________________

كافى، ج 6، ص 460، ح 2 ; تفسير برهان، ج 1، ص 313، ح 1 و 4.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 127 - 2،4،5

2 _ هلاكت و خوارى بزرگان سپاه كفر در جنگ بدر *

و لقد نصركم اللّه ببدر . .. ليقطع طرفاً من الّذين كفروا

برخى از مفسّرين، {طرفاً} رابه معناى اشراف و بزرگان گرفته

اند، به استناد اساس اللغة كه گفته است: {من اطراف العرب يعنى من اشرافهم}.

4 _ بازگشت ذليلانه و نااميدانه باقيمانده كافران ، از اهداف نصرت الهى به رزمندگان بدر

و لقد نصركم اللّه ببدر . .. ليقطع ... فينقلبوا خائبين

جمله {فينقلبوا . .. }، عطف بر {ليقطع} است بنابراين بازگشت ذليلانه و نااميدانه كافران، از اهداف پيروزى بدر خواهد بود و به مقتضاى {فاء} تفريع، اين بازگشت، نتيجه هلاكت و اسارت بخشى از كافران بوده است.

5 _ هلاكت و خوارى بخشهايى از قواى دشمنان دين ، در جنگ بدر ، عاملى در تخريب روحيّه ساير نيروها

ليقطع طرفاً . .. فينقلبوا خائبين

{خائبين} از {خيبة}، به معنانى يأس، نااميدى و نامرادى، حكايت از اثر روانى در باقيمانده كفّار است كه به مقتضاى {فاء} در {فينقلبوا}، اين نااميدى، نتيجه هلاكت و خوارى و اسارت گروه زيادى از دشمنان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 128 - 7،12

7 _ توبه مشركان و پذيرش آن از سوى خداوند و يا عذاب و مجازات آنان ، هدفى براى نصرت الهى به رزمندگان بدر

ولقد نصركم اللّه ببدر . .. ليقطع طرفاً ... او يتوب عليهم

جمله {يتوب عليهم} و نيز {يعذّبهم}، عطف است بر {يقطع طرفاً}; و اين جمله متعلق به {نصركم اللّه ببدر} است. و لذا عذاب مشركان و پذيرش توبه آنان نيز از اهداف پيروزى جنگ بدر خواهد بود.

12 _ سرنوشت كافران محارب بدر ، تنها به دست خداوند بود ، و نه حتّى رسول او

و لقد نصركم اللّه ببدر . .. ليقطع طرفاً ... ليس لك من الامر شىء او

يتوب عليهم او

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 160 - 7

7 _ توكّل پيكارگران جنگ بدر بر خدا ، موجب يارى خدا و پيروزى آنان در آن نبرد *

ان ينصركم اللّه فلا غالب لكم . .. و على اللّه فليتوكّل المؤمنون

خداوند پس از شروع بيان جنگ احد، اشاره اى نيز به مسائل جنگ بدر داشت (و لقد نصركم اللّه ببدر، آيه 123) بنابراين جمله {ان ينصركم اللّه} مى تواند اشاره به علّت آن پيروزى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 165 - 12

12 _ رفع ناراحتى مسلمانان به جهت شهادت هفتاد نفر در جنگ احد ، با تذكّر به اين كه آنان در جنگ بدر ، هفتاد نفر از دشمنان را كشته و هفتاد نفر را اسير كردند .

اولمّا اصابتكم مصيبة قد اصبتم مثليها

امام صادق (ع) درباره آيه فوق فرمود: كان المسلمون قد اصابوا ببدر مائة و اربعين رجلا قتلوا سبعين رجلا و اسروا سبعين فلمّا كان يوم احد اصيب من المسلمين سبعون رجلا قال: فاغتمّوا بذلك فانزل اللّه تبارك و تعالى: {اولمّا اصابتكم . .. مثليها}.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 205، ح 151 ; نورالثقلين، ج 1، ص 408، ح 426.

آثار غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 7 - 12

12 _ تأثير عميق جنگ بدر در تحكيم پايه هاى توحيد و آيين اسلام و شكست شرك و كفر

و يريد اللّه أن يحق الحق بكلمته و يقطع دابر الكفرين

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 41 - 15

15 _ جنگ بدر ، ميدان رويارويى جبهه ايمان و كفر ، صحنه تمايز حق و باطل و ثبوت حقانيت پيامبر ( ص )

يوم الفرقان يوم التقى الجمعان

ال در {الفرقان} براى عهد است و اشاره به جنگ بدر دارد. و فرقان يعنى چيزى كه به وسيله آن بين دو يا چند چيز تمايز داده مى شود. خداوند از آن رو جنگ بدر را فرقان ناميد كه در آن نبرد، على رغم وجود شرايط پيروزى براى مشركان، مسلمانان پيروز شدند و اين نشانه اى بود براى حقانيت پيامبر(ص) و دين اسلام.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 46 - 7

7 _ جامعه ايمانى در صدر اسلام پس از پيكار بدر برخوردار از ابهت و قوّتى چشمگير ، حتى در نظر دشمنان

و تذهب ريحكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 16 - 5

5- جنگ بدر ، ميدان انتقام الهى از مشركان و ضربه اى سخت و شكننده بر جبهه شرك *

يوم نبطش البطشة الكبرى إنّا منتقمون

طبق نظر مفسران، ممكن است اين آيه نظر به جنگ بدر داشته باشد. اين در صورتى است كه عذاب ذكر شده در آيات پيشين را عذاب دنيوى بدانيم.

آمرزش مجاهدان غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 69 - 10

10 _ خداوند ، مجاهدان بدر را كه به خاطر اقدام نابهنگامشان در گرفتن اسير مرتكب گناه شدند ، مورد عفو و مغفرت خويش قرار داد .

ما

كان لنبى أن يكون له أسرى . .. إن اللّه غفور رحيم

اتحاد مسلمانان در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 43 - 10

10 _ رؤياى پيامبر ( ص ) ( اندك ديدن نفرات سپاه كفر ) عامل وحدت كلمه مسلمانان در ضرورت پيكار با سپاه كفر و حضور رشيدانه آنان در جنگ بدر

إذ يريكهم اللّه فى منامك قليلا و لو أريكهم كثيرا لفشلتم و لتنزعتم

اسارت كافران در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 71 - 6

6 _ كافران جنگ بدر به سبب خيانتهايشان به خدا و دين او ، مغلوب مجاهدان شده و گروهى از آنان به اسارت درآمدند .

فقد خانوا اللّه من قبل فأمكن منهم

امكان (مصدر امكن)، به معناى تسلط بخشيدن است. تفريع جمله {امكن منهم} بر {فقد خانوا} به وسيله حرف {فاء} دلالت مى كند بر اينكه خيانت كافران به دين خدا موجب شد كه خداوند آنان را در سيطره مسلمانان قرار دهد.

استغاثه مجاهدان غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 9 - 2،3،4

2 _ مجاهدان بدر پيش از نبرد با نيايش به درگاه خدا از وى استمداد كردند .

إذ تستغيثون ربكم

{غوث} به معناى يارى كردن است و استغاثه طلب يارى و امداد است.

3 _ خداوند استغاثه مجاهدان بدر را با فرستادن هزاران فرشته اجابت كرد .

فاستجاب لكم أنى ممدكم بألف من الملئكة مردفين

{مردف} به كسى گفته مى شود كه ديگرى را در پى خويش قرار داده باشد. بنابراين {ألف من

الملئكة مردفين}، يعنى هزار فرشته كه هر كدام فرشته و يا فرشته هايى را به دنبال خويش داشتند. گفتنى است معناى مذكور مبتنى بر اين است كه مفعول محذوف از {مردفين}، {طائفة اخرى من الملئكة} باشد.

4 _ نيايش مجاهدان بدر به درگاه ربوبى و اجابت استغاثه آنان با امداد هاى غيبى ، نعمتى بايسته به ياد داشتن

إذ تستغيثون ربكم فاستجاب لكم

اسيران غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 70 - 2

2 _ به اسيران جنگ بدر اعلام شد در صورت پذيرش اسلام و توحيد ، خداوند آنان را از مواهبى بهتر از آنچه از ايشان گرفته شد ( فديه ) ، بهره مند خواهد ساخت .

إن يعلم اللّه فى قلوبكم خيرا يؤتكم خيرا مما أخذ منكم

مراد از {خيرا} به دليل {يغفر لكم} توحيد و گرايش به اسلام است. زيرا خداوند گناه شرك را هرگز نخواهد بخشيد: إن اللّه لايغفر ان يشرك به.

اسيرگيرى در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 68 - 1،5

1 _ گرفتن اسير در كارزار بدر ، مقتضى گرفتار شدن مجاهدان آن كارزار به عذابى بزرگ از جانب خداوند

لو لا كتب من اللّه سبق لمسكم فيما أخذتم عذاب عظيم

كلمه {فى} در {فيما أخذتم} سببيه است و {ما} در آن مصدريه. يعنى {بسبب أخذكم}. و مراد از آن به دليل آيه قبل اسير گرفتن است.

5 _ گرفتن اسير در جنگ بدر مقتضى شكست مسلمانان در آن نبرد

لو لا كتب من اللّه سبق لمسكم فيما أخذتم عذاب عظيم

برخى برآنند كه مراد از {عذاب عظيم}

شكست از دشمن در كارزار بدر است و مقصود از {كتب من اللّه . .. } وعده پيروزى است كه خداوند پيش از وقوع جنگ بدر مسلمانان را به آن بشارت داد. بنابراين معناى آيه چنين مى شود: اگر وعده الهى به پيروزى شما (رزمندگان بدر) نبود، به سبب گرفتن اسير پيش از سركوبى كامل دشمن به شكست سختى گرفتار مى شديد. (برگرفته شده از روح المعانى).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 70 - 1

1 _ مسلمانان در كارزار بدر گروهى از دشمن را اسير كرده و با گرفتن فديه آنان را آزاد كردند .

يأيها النبى قل لمن فى أيديكم من الأسرى إن يعلم اللّه فى قلوبكم

امداد به مجاهدان غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 10 - 6

6 _ پيروزى مسلمانان در جنگ بدر ، گسيل هزاران فرشته براى امداد مجاهدان در آن جنگ ، بشارت دهى و اطمينان بخشى به واسطه آنان ، پرتوى از عزتمندى و كاردانى خداوند

و ما النصر إلا من عند اللّه إن اللّه عزيز حكيم

جمله {إن اللّه عزيز حكيم} تعليلى است براى تمامى مسائلى كه در اين آيه و آيه قبل مطرح شده بود. يعنى سرچشمه آنچه بيان شد، عزت و حكمت خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 43 - 11

11 _ خداوند با امداد هاى خويش مسلمانان را از فاجعه نزاع و سست شدن در تصميمشان بر جنگ بدر رهايى بخشيد .

و لكن اللّه سلم

امداد در غزوه بدر

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 41 - 13،16

13 _ خداوند به بركت وجود پيامبر ( ص ) مسلمانان را در جنگ بدر يارى كرد و آنان را به پيروزى رسانيد .

و ما أنزلنا على عبدنا

با توجه به اينكه آيات 9 تا 12 همين سوره امدادهاى الهى را شامل همه پيكارگران بدر دانست و اين آيه پيامبر(ص) را محط نزول امدادها شمرد، معلوم مى شود وجود پيامبر(ص) در نزول امدادها دخالت فراوانى داشته است.

16 _ تمايز حق از باطل با امداد هاى ويژه خداوند در جنگ بدر نمودى از قدرت مطلقه او

يوم الفرقان يوم التقى الجمعان و اللّه على كل شىء قدير

برداشت فوق بر اين مبناست كه جمله {و اللّه . .. } ناظر به {يوم الفرقان} بودنِ جنگ بدر باشد.

امداد غيبى در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 11 - 2

2 _ خداوند در آستانه جنگ بدر با رفع اضطراب از مجاهدان ، آنان را از آرامشى كامل بهره مند ساخت .

إذ يغشيكم النعاس أمنة منه

اهميت پيروزى غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 8 - 2

2 _ پيروزى مسلمانان در جنگ بدر زيربناى گسترش توحيد و نابودى شرك در سراسر جهان

يريد اللّه أن يحق الحق . .. ليحق الحق و يبطل البطل

برداشت فوق بر اين اساس است كه {ليحق الحق} متعلق به {يريد اللّه أن يحق الحق} در آيه قبل باشد. بر اين مبنا مى توان گفت مراد از {الحق} در آيه قبل خصوص

پيروزى موعود در پيكار بدر است، و مقصود از {الحق} در آيه مورد بحث مطلق حق. بنابراين {يريد اللّه أن يحق الحق ... } چنين معنا مى شود: خداوند با تقدير پيروزى در جنگ بدر خواست حق را همواره به منصه ظهور رساند و در سراسر جهان استوار سازد.

اهميت غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 6 - 2

2 _ ضرورت حضور در جنگ بدر ، امرى روشن براى مسلمانان صدر اسلام

يجدلونك فى الحق بعد ما تبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 42 - 12

12 _ وقوع جنگ بدر و پيروزى مسلمانان در آن ، على رغم موقعيت ضعيف آنان ، حادثه اى شايسته و بايسته به خاطر سپردن و همواره به ياد داشتن

إذ أنتم بالعدوة الدنيا . .. و لو تواعدتم لاختلفتم فى الميعد

برداشت فوق بر اين اساس است كه {إذ} مفعول براى فعل مقدر، يعنى {اذكروا} باشد. مفسران برآنند كه از اهداف شرح موقعيت جنگ بدر يادآورى ضعف مسلمانان و برترى كافران است كه على رغم آن با پيروزى مسلمانان پايان يافت.

باران در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 11 - 6،7،10،13،14،18

6 _ خداوند در آستانه جنگ بدر مسلمانان را از نعمت باران بهره مند ساخت .

و ينزل عليكم من السماء ماء

7 _ فراهم شدن آب براى غسل و وضو و تطهير نجاست ها و قذارت ها ، از اهداف نزول باران براى مجاهدان بدر

و ينزل عليكم من السماء ماء ليطهّركم به

ذكر نشدن

متعلق {يطهركم} حكايت از عموميت آن متعلق دارد (نجاستهاى ظاهرى و باطنى). يعنى خداوند باران را فرو فرستاد تا نجاستهاى ظاهرى را به وسيله آن برطرف سازيد و آنان كه جنب هستند غسل كنند و ديگران وضو بسازند.

10 _ نزول باران در آستانه جنگ بدر براى تطهير مجاهدان ، زمينه ساز برطرف شدن نگرانى ها و وسوسه هاى ايجاد شده از سوى شيطان

و ينزل عليكم . .. و يذهب عنكم رجز الشيطن

13 _ تقويت دل هاى مجاهدان با مشاهده امداد هاى حسى ، از اهداف نزول باران در آستانه جنگ بدر

و ينزل عليكم . .. ليربط على قلوبكم

{ربط على قلبه} يعنى دلهاى آنان را استحكام بخشيد، و اين كنايه از ايجاد شهامت و شجاعت است. گفتنى است تناسب نزول باران با استحكام دلها براى نبرد اين است كه مجاهدان در زمانى كه نياز فراوان به آب دارند با نزول باران، امداد الهى را لمس كرده و بدان يقين كنند.

14 _ ريزش باران در آستانه جنگ بدر ، از عوامل مؤثر در پيروزى مسلمانان در آن جنگ

و ينزل عليكم . .. و يثبت به الأقدام

18 _ استحكام اردوگاه مسلمانان و استوارى گام هاى آنان بر شنزار محل اقامتشان ، از اهداف نزول باران در آستانه جنگ بدر

ينزل عليكم من السماء ماء ليطهّركم . .. و يثبت به الأقدام

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از {الاقدام} گامهاى مجاهدان باشد. بنابراين {و يثبت به الاقدام} يعنى هدف از نزول باران اين بود كه خداوند گامهاى شما را استوار سازد و از لغزش و فرو رفتن در شنزارها بازدارد.

بشارت به اسيران غزوه بدر

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 70 - 3،8

3 _ به اسيران جنگ بدر نويد داده شد كه در صورت پذيرش اسلام و توحيد خداوند گناهان گذشته آنها را خواهد بخشيد .

إن يعلم اللّه فى قلوبكم خيرا . .. يغفر لكم و اللّه غفور رحيم

8 _ پيامبر ( ص ) مأمور ابلاغ نويد خداوند به اسيران جنگ بدر ( آمرزش گناهان ايشان و . . . ) در صورت گرايش به اسلام

قل لمن فى أيديكم من الأسرى

پليدى در مجاهدان غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 11 - 8

8 _ برخى از مجاهدان بدر گرفتار پليدى و نگرانيهايى از سوى شيطان بودند .

و يذهب عنكم رجز الشيطن

پيروزى بر مجاهدان غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 17 - 7

7 _ پيروزى مجاهدان در جنگ بدر داراى اهدافى والا و از جمله آزمايش اهل ايمان از سوى خداوند

و ليبلى المؤمنين منه بلاء حسنا

{ليبلى} عطف بر علتى محذوف همانند {ليمحق الكفرين} است و هر دو متعلق به {قتلهم} و {رمى} مى باشد يعنى {و لكن اللّه قتلهم . .. لكن اللّه رمى ليمحق الكفرين و ليبلى المؤمنين} گفتنى است كه در برداشت فوق {ابلاء} به معناى آزمودن گرفته شده است.

پيروزى در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 49 - 13

13 _ پيروزى مجاهدان بدر على رغم ناتوانى آنان حادثه اى عبرت آموز و شايسته بياد داشتن

و إذ يقول المنفقون . ..

و من يتوكل على اللّه فإن اللّه عزيز حكيم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {إذ} مفعول براى {اذكروا} باشد.

پيروزى غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 165 - 4

4 _ يادآورى خاطره پيروزى مسلمانان در پيكار بدر ، التيام بخش رنج و آثار روحى دردناك شكست نبرد احد

اولمّا اصابتكم مصيبة قد اصبتم مثليها

جمله {قد اصبتم مثليها}، كه اشاره به پيروزى بزرگ مسلمانان در بدر است، بدان جهت ايراد شده كه با ياد آن خاطره بزرگ، مسلمانان مصيبت احد را در مقايسه با پيروزى بدر كوچك شمرند و در نتيجه، رنج مصيبت احد را ناديده انگارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 10 - 6

6 _ پيروزى مسلمانان در جنگ بدر ، گسيل هزاران فرشته براى امداد مجاهدان در آن جنگ ، بشارت دهى و اطمينان بخشى به واسطه آنان ، پرتوى از عزتمندى و كاردانى خداوند

و ما النصر إلا من عند اللّه إن اللّه عزيز حكيم

جمله {إن اللّه عزيز حكيم} تعليلى است براى تمامى مسائلى كه در اين آيه و آيه قبل مطرح شده بود. يعنى سرچشمه آنچه بيان شد، عزت و حكمت خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 17 - 3

3 _ خداوند با بيان نقش اصلى خويش در پيروزى جنگ بدر زمينه ساز پرهيز پيكارگران بدر از اعجاب و غرور به خاطر پيروزى در آن نبرد

فلم تقتلوهم . ... و ما رميت إذ رميت

از اهداف آيه مورد بحث، كه پيروزى مؤمنان را برخاسته

از اراده خدا دانسته، اين است كه پيكارگران بدر پيروزى را نعمتى از جانب خداوند بدانند و از آنِ قدرت خويش نشمارند تا به غرور و اعجاب مبتلا نگردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 41 - 10،13،18

10 _ پرداخت خمس غنيمت ها و ديگر استفاده هاى مالى ، نشان ايمان به خدا و ايمان به پيروزى آفرينى خدا در جنگ بدر است .

فأن للّه خمسه و للرسول . .. إن كنتم ءامنتم باللّه و ما أنزلنا على عبدنا

مراد از {ما أنزلنا . .. } مى تواند همان امدادهاى غيبى الهى باشد كه مسلمانان در پرتو آن به پيروزى در جنگ بدر دست يافتند.

13 _ خداوند به بركت وجود پيامبر ( ص ) مسلمانان را در جنگ بدر يارى كرد و آنان را به پيروزى رسانيد .

و ما أنزلنا على عبدنا

با توجه به اينكه آيات 9 تا 12 همين سوره امدادهاى الهى را شامل همه پيكارگران بدر دانست و اين آيه پيامبر(ص) را محط نزول امدادها شمرد، معلوم مى شود وجود پيامبر(ص) در نزول امدادها دخالت فراوانى داشته است.

18 _ يارى رسيدن به مسلمانان در جنگ بدر و به پيروزى رساندن آنان نمودى از قدرت مطلقه خداوند

و ما أنزلنا على عبدنا . .. و اللّه على كل شىء قدير

جمله {و اللّه . .. } مى تواند ناظر به تمام حقايقى باشد كه در آيه مورد بحث مطرح شده است كه از جمله آنها امدادهاى خداوند در جنگ بدر است كه {و ما أنزلنا ... } دلالت بر آن دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

6 - انفال - 8 - 42 - 10،11،13

10 _ وقوع جنگ بدر و پيروزى مسلمانان در آن نبرد ، امرى از پيش رقم خورده و تعيين شده

و لكن ليقضى اللّه أمرا كان مفعولا

11 _ خداوند به منظور تبيين حقانيت توحيد و رسالت پيامبر ( ص ) ، جنگ بدر را تحقق بخشيد و مسلمانان را به پيروزى رسانيد .

ليقضى اللّه أمرا كان مفعولا ليهلك من هلك عن بينة و يحيى من حى عن بينة

13 _ پيروزى مسلمانان در جنگ بدر حجتى روشن عليه شرك و دليلى واضح بر حقانيت توحيد و اسلام

ليقضى اللّه . .. ليهلك من هلك عن بينة و يحيى من حى عن بينة

{ليهلك} متعلق به {يقضى} است. يعنى هدف از تحقق جنگ بدر اين بود كه ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 43 - 15

15 _ رؤياى پيامبر ( ص ) در آستانه جنگ بدر و نتايج درخشان آن ، حادثه اى شايسته و بايسته به خاطر سپردن و همواره به ياد داشتن

إذ يريكهم اللّه فى منامك قليلا و لو أريكهم كثيرا لفشلتم و لتنزعتم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {إذ} مفعول براى فعل مقدر {اذكروا} باشد.

پيروزى مجاهدان غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 17 - 1،8

1 _ امداد هاى الهى عامل اصلى و اساسى كشته شدن كافران در جنگ بدر و پيروزى اهل ايمان

فلم تقتلوهم و لكن اللّه قتلهم

جمله {فلم تقتلوهم . .. } متفرع بر آياتى است كه امدادهاى الهى را در جنگ بدر برمى شمرد ;

يعنى توجه به قضاياى جنگ بدر و امدادهاى الهى بيانگر اين است كه در حقيقت خداوند مشركان را كشت و آنان را شكست داد.

8 _ پيروزى مجاهدان در جنگ بدر ، نعمتى نيكو از جانب خداوند براى اهل ايمان

ليبلى المؤمنين منه بلاء حسنا

{ابلاء} در برداشت فوق به معناى اعطاى نعمت گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 19 - 3

3 _ پيروزى مؤمنان در جنگ بدر حجتى بر حقانيت اهل ايمان و هشدار و عبرتى براى كافران

إن تستفتحوا فقد جاءكم الفتح

مراد از {الفتح} پيروزى اهل ايمان در جنگ بدر است. و جمله {فقد جاءكم الفتح} پاسخ همان تمناى مشركان است كه خواهان پيروزى حاميان دين حق بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 49 - 13

13 _ پيروزى مجاهدان بدر على رغم ناتوانى آنان حادثه اى عبرت آموز و شايسته بياد داشتن

و إذ يقول المنفقون . .. و من يتوكل على اللّه فإن اللّه عزيز حكيم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {إذ} مفعول براى {اذكروا} باشد.

پيروزى مسلمانان در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 68 - 6

6 _ تقدير و قضاى الهى بر پيروزى مسلمانان در جنگ بدر ، مانع شكست مسلمانان ، على رغم تحقق مقتضى آن ( گرفتن اسير پيش از سركوبى كامل دشمن )

لو لا كتب . .. عذاب عظيم

تشويق اسيران غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 70 - 4

4 _

ترغيب اسيران جنگ بدر به ايمان و گرايش به اسلام

يأيها النبى قل لمن فى أيديكم من الأسرى إن يعلم اللّه فى قلوبكم

تقدير غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 44 - 3

3 _ تحقق جنگ بدر و پيروزى مسلمانان در آن نبرد ، امرى از پيش رقم خورده و تقدير شده

ليقضى اللّه أمرا كان مفعولا

{أمراً} به معناى كار است و مراد از آن تحقق جنگ بدر و پيروزى مسلمانان در آن نبرد مى باشد. فعل {كان} دلالت مى كند كه ثبوت خبر {مفعولا} براى اسمش (تحقق جنگ بدر) از ديرباز تحقق پيدا كرده بود. و تحقق جنگ بدر از ديرباز، به قرينه {ليقضى}، به معناى تقدير آن است. بنابراين {ليقضى اللّه ... } يعنى تا انجام پذيرد كارى كه از پيش تقدير شده بود.

تهديد اسيران غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 71 - 5

5 _ خداوند ، اسيران جنگ بدر را به گرفتار شدن دوباره به دست مسلمانان ، در صورت ادامه خيانت ، تهديد كرد .

و إن يريدوا خيانتك

جواب شرط {و إن يريدوا خيانتك . .. } در تقدير است و جمله {فقد خانوا اللّه ... } جانشين آن شده و دلالت بر آن دارد كه جمله با تقدير آن چنين است: اگر اسيران خيانتى دوباره را در سر مى پرورانند باكى نداشته باشيد و از آزادسازى آنان ابا نكنيد. زيرا خداوند خيانتكاران را در سلطه شما قرار خواهد داد ; همان گونه كه در جنگ بدر شما را بر آنان مسلط ساخت.

حقانيت غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 5 - 8

8 _ حكم خداوند درباره انفال ، حكمى حق و همانند حقانيت فرمان او به خروج از مدينه براى جنگ بدر

قل الأنفال للّه و الرسول . .. كما أخرجك ربك من بيتك بالحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 6 - 1

1 _ گروهى از مسلمانان در صدد بازداشتن پيامبر ( ص ) از حركت به سوى جنگ بدر ، على رغم وضوح حقانيت آن

يجدلونك فى الحق بعد ما تبين

در وجه تركيبى {يجدلونك} چند نظر ايراد شده است ; از جمله اينكه {يجدلونك} حال براى فاعل {لكرهون} و يا همانند {إن فريقا} حال براى مفعول {أخرجك} باشد. بر اين دو مبنا، آيه مورد بحث توضيحى درباره قضاياى پيش از جنگ بدر است. گفتنى است جدال به معناى منازعه براى غلبه بر انديشه و رأى طرف مقابل است.

خواب مجاهدان غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 11 - 1،5

1 _ آرامش روحى مجاهدان پيش از جنگ بدر ، موجب فراگيرى خوابى سبك بر تمامى آنان

إذ تستغيثون . .. إذ يغشيكم النعاس أمنة منه

{غشاوه} به معناى احاطه است و فعل {يغشيكم}، از باب تفعيل، دلالت بر كثرت احاطه دارد. مى توان گفت نمود آن كثرت، فراگيرى خواب بر تمامى افراد بوده است. كلمه {أمنة}، كه به معناى نبودن ترس است، مفعولٌ له حصولى براى {يغشيكم} است. يعنى به علت اينكه آرامش يافتيد، خواب شما را فراگرفت

5 _ استراحت و آرامش

روحى مجاهدان و فراگيرى خواب بر آنان در آستانه جنگ بدر ، نعمتى الهى بر ايشان و شايسته به ياد داشتن

إذ يغشيكم النعاس أمنة منه

خيانت اسيران غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 71 - 2

2 _ اسيران جنگ بدر از خيانتكاران به دين خدا تا پيش از آن نبرد

و إن يريدوا خيانتك فقد خانوا اللّه من قبل

دعاى مجاهدان غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 9 - 2،4

2 _ مجاهدان بدر پيش از نبرد با نيايش به درگاه خدا از وى استمداد كردند .

إذ تستغيثون ربكم

{غوث} به معناى يارى كردن است و استغاثه طلب يارى و امداد است.

4 _ نيايش مجاهدان بدر به درگاه ربوبى و اجابت استغاثه آنان با امداد هاى غيبى ، نعمتى بايسته به ياد داشتن

إذ تستغيثون ربكم فاستجاب لكم

سرنوشت غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 42 - 10

10 _ وقوع جنگ بدر و پيروزى مسلمانان در آن نبرد ، امرى از پيش رقم خورده و تعيين شده

و لكن ليقضى اللّه أمرا كان مفعولا

شكست غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 16 - 5

5- جنگ بدر ، ميدان انتقام الهى از مشركان و ضربه اى سخت و شكننده بر جبهه شرك *

يوم نبطش البطشة الكبرى إنّا منتقمون

طبق نظر مفسران، ممكن است اين آيه نظر به جنگ بدر داشته باشد. اين در صورتى است كه عذاب ذكر شده در آيات پيشين

را عذاب دنيوى بدانيم.

شكست مشركان در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 45 - 3

3 - اخبار خداوند ، از شكست قريب الوقوع جماعت شرك پيشه در جنگ بدر

سيهزم الجمع و يولّون الدّبر

با توجه به تطبيق اين آيه بر جنگ بدر _ در آراى مفسران _ و با توجه به اين كه آيات ياد شده مكّى است و جنگ بدر نخستين مرحله انهزام مشركان بوده است; برداشت ياد شده به دست مى آيد.

شيطان در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 11 - 8

8 _ برخى از مجاهدان بدر گرفتار پليدى و نگرانيهايى از سوى شيطان بودند .

و يذهب عنكم رجز الشيطن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 48 - 4،6،9،10،11،12،13،16

4 _ شيطان با توصيف كافران بدر به شكست ناپذيران ، آنان را عليه مسلمانان تشجيع كرد .

و قال لا غالب لكم اليوم من الناس

6 _ شيطان ، خط دهنده به جبهه كفر در جنگ بدر

و إذ زين لهم الشيطن أعملهم

9 _ شيطان با تأكيد بر يارى بى دريغ خويش از لشكريان كافر بدر ، آنان را به رويارويى با مسلمانان ترغيب كرد .

إنى جار لكم

كلمه {جار} معانى متعددى دارد ; از جمله ياور، همسانه، هم قسم، شريك و . .. (لسان العرب). به نظر مى رسد ياور نسبت به ديگر معانى مناسبتر باشد.

10 _ شيطان به هنگام رويارويى دو لشكر كفر و ايمان از كارزار بدر عقب نشينى كرد .

فلما تراءت . .. نكص على

عقبيه و قال إنى برىء منكم

{نكص} به معناى خوددارى كردن است و چون با {على} متعدى شده معناى رجوع در آن تضمين شده است. {عقب} به پاشنه پا گفته مى شود ; يعنى شيطان از نبرد خوددارى كرد و با چرخيدن بر پاشنه هاى پا عرصه را ترك گفت.

11 _ شيطان به هنگام شروع جنگ بدر با اعلان بيزارى از كافران ، عهد خويش ( يارى سپاه كفر ) را گسست .

فلما تراءت الفئتان . .. قال إنى برىء منكم

12 _ شيطان در آغاز جنگ بدر با ديدن امداد هاى الهى به شكست جبهه كفر مطمئن شد .

نكص على عقبيه و قال إنى برىء منكم إنى أرى ما لاترون

13 _ مشاهده فرشتگان الهى براى امداد مسلمانان ، دليل عقب نشينى شيطان از كارزار بدر و اعلان بيزارى وى از لشكر كفر

نكص على عقبيه و قال إنى برىء منكم إنى أرى ما لاترون

16 _ شيطان به دليل ترس از گرفتار شدن به عذاب الهى با ضربه هاى سهمگين فرشتگان جنگ بدر از آن معركه فرار كرد .

إنى أرى ما لاترون إنى أخاف اللّه

مراد از خوف خدا (إنى أخاف اللّه) به دليل {إنى ارى ما لاترون} گرفتار شدن به چنگ فرشتگان حاضر در كارزار بدر است.

ضعف دشمنان در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 43 - 3

3 _ پيامبر ( ص ) رؤياى خويش ( كمى نفرات دشمن در جنگ بدر ) را براى مسلمانان بيان كرد .

إذ يريكهم اللّه فى منامك قليلا و لو أريكهم كثيرا لفشلتم

ضعف كافران در غزوه بدر

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 43 - 4

4 _ ضعف و ناتوانى سپاه كفر در جنگ بدر ، تأويل و تعبير رؤياى پيامبر ( ص ) ( كم ديدن نفرات دشمن )

إذ يريكهم اللّه فى منامك قليلا

از منابع تاريخى مربوط به جنگ بدر و نيز اينكه هر فرماندهى پيش از اقدام به جنگ همواره در تلاش براى آگاهى به كم و كيف لشكر مقابل است، به دست مى آيد كه پيامبر(ص) و ديگر مسلمانان از تعداد تقريبى نفرات دشمن آگاه بودند. بنابراين رؤياى پيامبر(ص) حاكى از سستى و ضعف نيروى دشمن بوده است، نه بيانگر تعداد آنان.

ضعف مجاهدان غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 49 - 13

13 _ پيروزى مجاهدان بدر على رغم ناتوانى آنان حادثه اى عبرت آموز و شايسته بياد داشتن

و إذ يقول المنفقون . .. و من يتوكل على اللّه فإن اللّه عزيز حكيم

برداشت فوق بر اين اساس است كه {إذ} مفعول براى {اذكروا} باشد.

ضعف مسلمانان در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 42 - 4

4 _ موقعيت ضعيف مسلمانان در جنگ بدر نسبت به موقعيت كفار

إذ أنتم بالعدوة الدنيا و هم بالعدوة القصوى

مى توان گفت هدف از بيان موقعيت مسلمانان و كفرپيشگان مكه در منطقه بدر يادآورى موقعيت بسيار ضعيف مسلمانان است. جلمه {ليهلك من هلك ... } مؤيد اين معنا مى باشد. زيرا پيروزى آنگاه دليل حقانيت مسلمانان مى شد كه شرايط ظاهرى، تضمين كننده پيروزى كافران و شكست مسلمانان بود.

ضعف

مشركان در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 43 - 13

13 _ خداوند به دليل آگاهيش بر عوامل اطمينان بخش قلب ها و علمش به زمينه هاى سستى آفرين ، مشركان بدر را در رؤياى پيامبر ( ص ) اندك نمايان ساخت .

و لكن اللّه سلم إنه عليم بذات الصدور

عوامل پيروزى در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 26 - 10

10 _ امداد هاى ويژه الهى ، منشأ پيروزى مسلمانان در جنگ بدر *

و أيدكم بنصره

عوامل پيروزى غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 11 - 14

14 _ ريزش باران در آستانه جنگ بدر ، از عوامل مؤثر در پيروزى مسلمانان در آن جنگ

و ينزل عليكم . .. و يثبت به الأقدام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 17 - 2

2 _ حركت هاى پيروزى آفرين پيامبر ( ص ) در جنگ بدر در حقيقت فعل الهى بود .

فلم تقتلوهم و لكن اللّه قتلهم و ما رميت

{رمى} به معناى پرتاب كردن است و در اينجا مى تواند كنايه از تمامى حركتهايى باشد كه پيامبر(ص) در جنگ بدر انجام داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 49 - 6

6 _ توكل مسلمانان به خداوند در جنگ بدر عامل پيروزى آنان

إذ يقول المنفقون . .. و من يتوكل على اللّه فإن اللّه عزيز حكيم

غزوه بدر

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 123 - 1،3،4،9،18

1 _ يارى و مدد خداوند به مؤمنان ، در جنگ بدر

و لقد نصركم اللّه ببدر

3 _ كمبود نفرات و توانايى نظامى مؤمنان پيكارگر در جنگ بدر ، نسبت به قواى نظامى دشمن

و لقد نصركم اللّه ببدر و انتم اذلّة

كلمه {اذلّة}، چون جمع قلّه است، اشاره به كمبود و قلّت نيروى انسانى مؤمنان دارد. و ماده ذلّت (زبونى و ناتوانى) به مناسبت مورد، حاكى از كمبود توانايى نظامى از جهت تداركات و وسايل جنگى است.

4 _ مجاهدان جنگ بدر با نداشتن ساز و برگ كافى در مقابل دشمنان ، توانستند با ايمان و توكّل به خدا بر آنان پيروز شوند .

و على اللّه فليتوكّل المؤمنون. و لقد نصركم اللّه ببدر و انتم اذلّة

جمله {و لقد نصركم اللّه ببدر}، مى تواند نمونه اى باشد از حقيقت بيان شده در آيه قبل; يعنى عامل نصرت شما در بدر، توكّل شما بر خداوند بود.

9 _ سرزنش خداوند به پيكارگران احد كه چرا على رغم مشاهده يارى الهى در جنگ بدر ، تصميم به سستى در كارزار احد گرفتند .

و اذ همّت طائفتان منكم ان تفشلا . .. و لقد نصركم اللّه ببدر و انتم اذلّة

لحن آيه، حكايت از سرزنش مسلمانانى است كه در جنگ احد، تصميم به سستى و نافرمانى گرفتند.

18 _ تقواى مؤمنان پيكارگر بدر ، موجب برخوردارى آنان از نصرت الهى

و لقد نصركم اللّه ببدر و انتم اذلّة فاتّقوا اللّه لعلّكم تشكرون

بنابر اينكه جمله {فاتّقوا اللّه}، تفريع براى {و لقد نصركم اللّه ببدر} باشد. يعنى عامل پيروزى و جلب نصرت الهى در جنگ

بدر، همان تقواى ايشان بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 124 - 2

2 _ تقويت روحيه پيكارگران بدر و اُحد ، ز سوى پيامبر ( ص )

اذ تقول للمؤمنين الن يكفيكم ان يمدّكم ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 140 - 3

3 _ برابرى آسيب و جراحت هاى وارده به مؤمنان پيكارگر احد ، با آسيب هاى وارد شده به كافران در جنگ بدر

ان يمسسكم قرح فقد مسّ القوم قرح مثله

برخى برآنند كه {ان يمسسكم}، درباره جراحتهاى مسلمانان در جنگ احد است و جمله {فقد مسّ القوم}، اشاره به جراحات مشركان در جنگ بدر دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 143 - 1

1 _ شهادت طلبى برخى مؤمنان صدر اسلام پس از جنگ بدر و نگرانى و حيرت آنها به هنگام بروز جنگ احد

و لقد كنتم تمنّون الموت من قبل ان تلقوه فقد رايتموه و انتم تنظرون

غزوه بدر صغرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 84 - 8،12،13

8 _ وعده خداوند به مصونيت جامعه ايمانى از آسيب مشركان مكّه در صورت شركت مسلمانان در جنگ بدر ( بدر صغرا )

فقاتل . .. و حرّض المؤمنين عسى اللّه ان يكفّ بأس الّذين كفروا

12 _ امتناع و كوتاهى مسلمين از شركت در غزوه بدر صغرا

فقاتل فى سبيل اللّه . .. و حرّض المؤمنين عسى اللّه

قابل ذكر است كه مورخين از اين غزوه به نامهاى مختلفى _ بدر الصغراء،

بدر الموعد، بدر الآخرة و بدر الاخيرة _ ياد كرده اند.

13 _ مقطع زمانى جنگ احد تا بدر صغرا ، برهه اى دشوار براى پيامبر اكرم ( ص )

بيّت طائفة منهم . .. اذاعوا به ... فقاتل فى سبيل اللّه لا تكلّف الّا نفسك

با توجّه به مجموع آيات و شأن نزول.

غزوه بدر و كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 13 - 7

7 _ كافران در جنگ بدر ، نيرو هاى رزمنده مسلمان را دو برابر نيرو هاى خودشان مى ديدند .

يرونهم مثليهم رأىَ العين

بنابراينكه ضمير فاعلى در {يرون} به مشركين برگردد و ضمير مفعولى {هم} به مسلمين و ضمير مجرور {هم} در {مثليهم} به مشركين برگردانده شود.

غنايم غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 1 - 4

4 _ مسلمانان در جنگ بدر به غنايمى چشمگير دست يافتند .

يسئلونك عن الأنفال

حساس شدن مسلمانان نسبت به انفال و غنايم جنگى و پرسش مكرر آنان و بازتاب آن در آيه نشانگر فراوانى غنايم بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 26 - 8

8 _ غنايم جنگ بدر ، از روزى هاى پاكيزه كه خداوند مسلمانان صدر اسلام را از آن بهره مند ساخت . *

و رزقكم من الطيبت

از مصاديق مورد نظر براى {الطيبت}، به دليل وقوع آيه مورد بحث پس از بيان جنگ بدر، غنايم جنگى است.

فضايل مجاهدان غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 11 - 17

17

_ مجاهدين بدر ، مورد توجه و عنايت خاص خداوند بودند .

و لتطمئن به قلوبكم . . يغشيكم ... ينزل عليكم ... ليطهّركم

فلسفه غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 7 - 8

8 _ پياده شدن حق و ريشه كن شدن بنيان كافران ، هدف از فرمان خداوند به نبرد با مشركان مكه در بدر

و يريد اللّه أن يحق الحق بكلمته و يقطع دابر الكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 42 - 11

11 _ خداوند به منظور تبيين حقانيت توحيد و رسالت پيامبر ( ص ) ، جنگ بدر را تحقق بخشيد و مسلمانان را به پيروزى رسانيد .

ليقضى اللّه أمرا كان مفعولا ليهلك من هلك عن بينة و يحيى من حى عن بينة

قصه غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 1 - 4

4 _ مسلمانان در جنگ بدر به غنايمى چشمگير دست يافتند .

يسئلونك عن الأنفال

حساس شدن مسلمانان نسبت به انفال و غنايم جنگى و پرسش مكرر آنان و بازتاب آن در آيه نشانگر فراوانى غنايم بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 5 - 1،2،3،8

1 _ پيامبر ( ص ) براى نبرد با مشركان مكه از مدينه به سوى بدر حركت كرد .

أخرجك ربك من بيتك بالحق

با توجه به آيات بعد معلوم مى شود مراد از جمله {أخرجك . .. }، خروج پيامبر(ص) براى جنگ بدر بوده است.

2 _ فرمان خداوند و تقدير او ،

عامل حركت پيامبر ( ص ) به سوى جنگ بدر

أخرجك ربك من بيتك بالحق

اسناد {أخرجك} به {ربك} مى رساند كه حركت پيامبر(ص) به فرمان و تقدير الهى بوده است، نه تصميمى از جانب خود آن حضرت.

3 _ تقدير خداوند بر وقوع جنگ بدر ، در جهت تدبير امور پيامبر ( ص ) و در راستاى پيشبرد رسالت وى

أخرجك ربك من بيتك بالحق

{رب} به معناى مدبر و مربى است و اضافه آن به {ك} در جمله {كما أخرجك ربك} مى رساند كه از اهداف تقدير الهى بر خروج پيامبر(ص)، تدبير امور وى بوده كه طبعاً براى تكميل رسالت او بوده است.

8 _ حكم خداوند درباره انفال ، حكمى حق و همانند حقانيت فرمان او به خروج از مدينه براى جنگ بدر

قل الأنفال للّه و الرسول . .. كما أخرجك ربك من بيتك بالحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 7 - 10

10 _ قضاياى جنگ بدر و پيروزى مسلمانان در آن ، نعمتى بزرگ و شايسته و بايسته به ياد داشتن و شامل درسهايى از توحيد

إذ يعدكم اللّه إحدى الطائفتين أنها لكم

مقصود از فرمان خداوند به يادآورى قضاياى بدر، يادآورى حاكميت خداوند بر عوامل طبيعى است. زيرا نيروى برتر و غير قابل مقايسه مشركان نسبت به مسلمانان اقتضا مى كرد كه مشركان پيروز شوند ; ولى تقدير خداوند بر اين بود كه پيروزى از آن مسلمانان باشد ; و چنين شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 9 - 8

8 _ حضور هزار فرشته در جنگ بدر ، كه هر

يك فرشته و يا فرشتگانى به دنبال خويش داشتند .

بألف من الملئكة مردفين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 10 - 1

1 _ نقش ملائكه در جنگ بدر ، تنها بشارت به پيروزى و اطمينان دادن به مؤمنان بود ، و نه اقدامى عملى در قتل مشركان .

و ما جعله اللّه إلا بشرى و لتطمئن به قلوبكم

ضمير در {جعله} و {به} به امداد كه از {أنى ممدكم} استفاده مى شود، برمى گردد و كلمه {بشرى} مفعولٌ له براى {جعل} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 11 - 1،2،5،6،7،8،9،10،13،14،18،19

1 _ آرامش روحى مجاهدان پيش از جنگ بدر ، موجب فراگيرى خوابى سبك بر تمامى آنان

إذ تستغيثون . .. إذ يغشيكم النعاس أمنة منه

{غشاوه} به معناى احاطه است و فعل {يغشيكم}، از باب تفعيل، دلالت بر كثرت احاطه دارد. مى توان گفت نمود آن كثرت، فراگيرى خواب بر تمامى افراد بوده است. كلمه {أمنة}، كه به معناى نبودن ترس است، مفعولٌ له حصولى براى {يغشيكم} است. يعنى به علت اينكه آرامش يافتيد، خواب شما را فراگرفت

2 _ خداوند در آستانه جنگ بدر با رفع اضطراب از مجاهدان ، آنان را از آرامشى كامل بهره مند ساخت .

إذ يغشيكم النعاس أمنة منه

5 _ استراحت و آرامش روحى مجاهدان و فراگيرى خواب بر آنان در آستانه جنگ بدر ، نعمتى الهى بر ايشان و شايسته به ياد داشتن

إذ يغشيكم النعاس أمنة منه

6 _ خداوند در آستانه جنگ بدر مسلمانان را از نعمت باران بهره مند ساخت .

و ينزل عليكم من السماء ماء

7

_ فراهم شدن آب براى غسل و وضو و تطهير نجاست ها و قذارت ها ، از اهداف نزول باران براى مجاهدان بدر

و ينزل عليكم من السماء ماء ليطهّركم به

ذكر نشدن متعلق {يطهركم} حكايت از عموميت آن متعلق دارد (نجاستهاى ظاهرى و باطنى). يعنى خداوند باران را فرو فرستاد تا نجاستهاى ظاهرى را به وسيله آن برطرف سازيد و آنان كه جنب هستند غسل كنند و ديگران وضو بسازند.

8 _ برخى از مجاهدان بدر گرفتار پليدى و نگرانيهايى از سوى شيطان بودند .

و يذهب عنكم رجز الشيطن

9 _ فقدان آب براى تحصيل طهارت و برطرف كردن نجاست ها ، مايه وسوسه شيطان و ايجاد نگرانى در پيكارگران بدر

ليطهّركم به و يذهب عنكم رجز الشيطن

نبودن لام در {يذهب} بيانگر اين است كه {يذهب . .. } مترتب بر {ليطهركم ... } است. و تناسب تطهير با برطرف شدن رجز شيطان اقتضا مى كند كه مراد از رجز شيطان وسوسه هايى باشد كه شيطان بر اثر نبودن آب براى طهارت در مجاهدان ايجاد مى كرده است.

10 _ نزول باران در آستانه جنگ بدر براى تطهير مجاهدان ، زمينه ساز برطرف شدن نگرانى ها و وسوسه هاى ايجاد شده از سوى شيطان

و ينزل عليكم . .. و يذهب عنكم رجز الشيطن

13 _ تقويت دل هاى مجاهدان با مشاهده امداد هاى حسى ، از اهداف نزول باران در آستانه جنگ بدر

و ينزل عليكم . .. ليربط على قلوبكم

{ربط على قلبه} يعنى دلهاى آنان را استحكام بخشيد، و اين كنايه از ايجاد شهامت و شجاعت است. گفتنى است تناسب نزول باران با استحكام دلها براى نبرد اين است كه مجاهدان

در زمانى كه نياز فراوان به آب دارند با نزول باران، امداد الهى را لمس كرده و بدان يقين كنند.

14 _ ريزش باران در آستانه جنگ بدر ، از عوامل مؤثر در پيروزى مسلمانان در آن جنگ

و ينزل عليكم . .. و يثبت به الأقدام

18 _ استحكام اردوگاه مسلمانان و استوارى گام هاى آنان بر شنزار محل اقامتشان ، از اهداف نزول باران در آستانه جنگ بدر

ينزل عليكم من السماء ماء ليطهّركم . .. و يثبت به الأقدام

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از {الاقدام} گامهاى مجاهدان باشد. بنابراين {و يثبت به الاقدام} يعنى هدف از نزول باران اين بود كه خداوند گامهاى شما را استوار سازد و از لغزش و فرو رفتن در شنزارها بازدارد.

19 _ خداوند با تقويت دل هاى مجاهدان بدر آنان را براى رويارويى با مشركان ثابت قدم ساخت .

ليربط على قلوبكم و يثبت به الأقدام

{يثبت به الأقدام} در عين اينكه بيانگر هدفى از اهداف نزول باران است، نبودن {لام} در آن مى رساند كه اين هدف به دنبال {ليربط على قلوبكم} حاصل مى شود. بنابراين مى توان گفت ضمير در {به} به استحكام قلوب، كه از {ليربط على قلوبكم} استفاده مى شود، برمى گردد. قابل ذكر است كه در برداشت فوق ثبات قدم (يثبت به الأقدام) به معناى كنايى آن (پايدارى و عزم راسخ) گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 12 - 1،2،3،6،8،9

1 _ خداوند با وحى به فرشتگان حاضر در كارزار بدر ، آنان را از پشتيبانى خويش در ثبات بخشيدن به مجاهدان آگاه ساخت .

إذ

يوحى ربك إلى الملئكة أنى معكم فثبتوا الذين

2 _ ايجاد پايدارى در مجاهدان ، فرمان خداوند به فرشتگان گسيل شده به جنگ بدر

إذ يوحى ربك إلى الملئكة أنى معكم فثبتوا الذين

3 _ تنها پيامبر ( ص ) شاهد وحى الهى به فرشتگان مبتنى بر مأموريت آنان براى پشتيبانى مجاهدان بدر بود .

إذ يوحى ربك إلى الملئكة

چنانچه {إذ}، متعلق به {اذكر} باشد با توجه به اينكه مخاطب در آيه مورد بحث، به خلاف آيات گذشته، شخص پيامبر(ص) است، مى توان گفت تنها آن حضرت شاهد وحى خداوند به فرشتگان بوده است.

6 _ رعب و وحشت كافران در جنگ بدر ، از عوامل شكست آنان در آن جنگ

سألقى فى قلوب الذين كفروا الرعب

8 _ ملائكه مأمور در هم كوبيدن سر هاى كافران بدر و از كار انداختن پنجه هاى آنان بودند .

فاضربوا فوق الأعناق و اضربوا منهم كل بنان

{ال} در {الأعناق} جانشين مضاف إليه (الكافرين) است و مراد از {فوق الأعناق} سرهاى كافران است. بنابراين جمله {فاضربوا ... } يعنى سرهاى كافران را مورد ضربات خويش قرار دهيد. قابل ذكر است كه مخاطب در اين جمله، همان گونه كه سياق آيه بر آن دلالت دارد، فرشتگان هستند.

9 _ خداوند ، مجاهدان بدر را به در هم كوبيدن سر هاى كافران و از كار انداختن پنجه هاى آنان ، تهييج كرد .

فاضربوا فوق الأعناق و اضربوا منهم كل بنان

برداشت فوق بر اين اساس است كه خطاب در جمله {فاضربوا . .. } متوجه مجاهدان باشد. جمله {و ما جعله اللّه إلا بشرى} در آيه دهم، كه مسؤوليت فرشتگان را تنها بشارت دهى اعلام كرد، مى تواند مؤيد اين

احتمال باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 17 - 1

1 _ امداد هاى الهى عامل اصلى و اساسى كشته شدن كافران در جنگ بدر و پيروزى اهل ايمان

فلم تقتلوهم و لكن اللّه قتلهم

جمله {فلم تقتلوهم . .. } متفرع بر آياتى است كه امدادهاى الهى را در جنگ بدر برمى شمرد ; يعنى توجه به قضاياى جنگ بدر و امدادهاى الهى بيانگر اين است كه در حقيقت خداوند مشركان را كشت و آنان را شكست داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 19 - 2،6

2 _ مشركان قريش پيش از جنگ بدر با نيايش به درگاه خداوند ، خواهان پيروزى حاميان دين حق شدند .

إن تستفتحوا فقد جاءكم الفتح

جمله {إن تستفتحوا} اشاره دارد به دعاى مشركان پيش از جنگ بدر كه آنان با پندار حقانيت خويش از خداوند خواستند تا حاميان دين حق را در اين نبرد پيروز گرداند.

6 _ كافران شكست خورده در جنگ بدر ، مورد تهديد خداوند به چشيدن دوباره طعم شكست در صورت بازگشت به جنگ

و إن تعودوا نعد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 26 - 10

10 _ امداد هاى ويژه الهى ، منشأ پيروزى مسلمانان در جنگ بدر *

و أيدكم بنصره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 42 - 1،3،4،5،7،8،10

1 _ سپاه اسلام و سپاه شرك در آستانه جنگ بدر ، هر كدام در سويى از دره واقع در منطقه بدر مستقر شدند .

إذ أنتم بالعدوة

{عُدْوة}

به معناى كناره و دامنه وادى است و وادى به زمينى كه بين دو كوه و دو تپه قرار دارد گفته مى شود و هر وادى داراى دو عدوه و كناره است. تكرار كلمه {عدوه} در آيه شريفه حكايت از آن دارد كه سپاه اسلام در يك سوى دامنه و سپاه كفر در دامنه ديگر استقرار داشتند.

3 _ مسلمانان در جنگ بدر در دامنه پست و كافران در دامنه بلند مستقر شدند .

إذ أنتم بالعدوة الدنيا و هم بالعدوة القصوى

4 _ موقعيت ضعيف مسلمانان در جنگ بدر نسبت به موقعيت كفار

إذ أنتم بالعدوة الدنيا و هم بالعدوة القصوى

مى توان گفت هدف از بيان موقعيت مسلمانان و كفرپيشگان مكه در منطقه بدر يادآورى موقعيت بسيار ضعيف مسلمانان است. جلمه {ليهلك من هلك ... } مؤيد اين معنا مى باشد. زيرا پيروزى آنگاه دليل حقانيت مسلمانان مى شد كه شرايط ظاهرى، تضمين كننده پيروزى كافران و شكست مسلمانان بود.

5 _ قافله تجارى قريش به هنگام استقرار سپاهيان بدر ، در مسيرى پايينتر از سپاه اسلام در حركت بودند .

و الركب أسفل منكم

كلمه {ركب} جمع راكب و به معناى سواران است و مقصود از آن به گفته اهل تفسير كاروان تجارى قريش است. تعبير از كاروان تجارى به {سواران} مى تواند اشاره به حركت سريع آنان براى فرار از مسلمانان باشد.

7 _ رويارويى دو سپاه بدر در زمانى مشخص ، حتى با برنامه ريزى طرفين ممكن نبود .

و لو تواعدتم لاختلفتم فى الميعد

كلمه {ميعاد} مى تواند اسم زمان به معناى زمان قرار، و مى تواند اسم مكان به معناى جايگاه قرار باشد. و مراد از {تواعد} وعده مسلمانان

با اهل مكه است ; يعنى {و لو تواعدتم أنتم و اهل مكة ... } كه در برداشت به برنامه ريزى طرفين تعبير شد.

8 _ انتخاب محل استقرار سپاه كفر و ايمان در آستانه جنگ بدر ، حتى با توافق طرفين ممكن نبود .

و لو تواعدتم لاختلفتم فى الميعد

10 _ وقوع جنگ بدر و پيروزى مسلمانان در آن نبرد ، امرى از پيش رقم خورده و تعيين شده

و لكن ليقضى اللّه أمرا كان مفعولا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 43 - 1،3،8

1 _ پيامبر ( ص ) پيش از جنگ بدر سپاه دشمن را در رؤياهايى متعدد ، اندك ديد .

إذ يريكهم اللّه فى منامك قليلا

فعل مضارع {يُرى} دلالت بر تكرار رؤياى پيامبر(ص) در مورد اندك ديدن سپاه دشمن دارد.

3 _ پيامبر ( ص ) رؤياى خويش ( كمى نفرات دشمن در جنگ بدر ) را براى مسلمانان بيان كرد .

إذ يريكهم اللّه فى منامك قليلا و لو أريكهم كثيرا لفشلتم

8 _ پيامبر ( ص ) در صورتى كه كافران بدر را در رؤياى خويش لشكرى بزرگ مى ديد ، مسلمانان در تصميم بر نبرد سست شده و بر سر آن اختلاف مى كردند .

و لو أريكهم كثيرا لفشلتم و لتنزعتم فى الأمر

{فى الأمر} متعلق به {لتنزعتم} و نيز {فشلتم} است و {ال} در آن عهديه و اشاره به جنگ بدر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 44 - 1،3،4،5،8

1 _ خداوند به هنگام رويارويى و شروع جنگ بدر ، هر يك از دو سپاه ايمان و

كفر را در نظر ديگرى اندك نمايان ساخت .

و إذ يريكموهم إذالتقيتم فى أعينكم قليلا

3 _ تحقق جنگ بدر و پيروزى مسلمانان در آن نبرد ، امرى از پيش رقم خورده و تقدير شده

ليقضى اللّه أمرا كان مفعولا

{أمراً} به معناى كار است و مراد از آن تحقق جنگ بدر و پيروزى مسلمانان در آن نبرد مى باشد. فعل {كان} دلالت مى كند كه ثبوت خبر {مفعولا} براى اسمش (تحقق جنگ بدر) از ديرباز تحقق پيدا كرده بود. و تحقق جنگ بدر از ديرباز، به قرينه {ليقضى}، به معناى تقدير آن است. بنابراين {ليقضى اللّه ... } يعنى تا انجام پذيرد كارى كه از پيش تقدير شده بود.

4 _ وقوع جنگ بدر با فرجام پيروزى مسلمانان در آن نبرد ، هدف از تصرف خداوند در ديد هر يك از دو سپاه و كم نماياندن هر يك در نظر ديگرى

إذ يريكموهم إذالتقيتم فى أعينكم قليلا . .. ليقضى اللّه أمرا كان مفعولا

5 _ خداوند تحقق دهنده جنگ بدر و پيروزكننده مسلمانان در آن نبرد

ليقضى اللّه أمرا كان مفعولا

8 _ كم نماياندن هر يك از دو سپاه در جنگ بدر در نظر يكديگر ، امرى شايسته و بايسته به ياد داشتن

إذ يريكموهم إذالتقيتم فى أعينكم قليلا و يقللكم فى أعينهم

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {إذا} مفعول براى فعل مقدر {اذكروا} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 47 - 3

3 _ اطمينان كفار مكه به پيروزى خويش هنگام خروج براى جنگ بدر

و لاتكونوا كالذين خرجوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8

- 48 - 4،8،10،14،16،19

4 _ شيطان با توصيف كافران بدر به شكست ناپذيران ، آنان را عليه مسلمانان تشجيع كرد .

و قال لا غالب لكم اليوم من الناس

8 _ تجسم شيطان براى كافران مكه ، قبل از جنگ بدر

و إذ زين لهم الشيطن أعملهم

10 _ شيطان به هنگام رويارويى دو لشكر كفر و ايمان از كارزار بدر عقب نشينى كرد .

فلما تراءت . .. نكص على عقبيه و قال إنى برىء منكم

{نكص} به معناى خوددارى كردن است و چون با {على} متعدى شده معناى رجوع در آن تضمين شده است. {عقب} به پاشنه پا گفته مى شود ; يعنى شيطان از نبرد خوددارى كرد و با چرخيدن بر پاشنه هاى پا عرصه را ترك گفت.

14 _ شيطان در آستانه جنگ بدر ، فرشتگان امدادگر الهى را به روشنى مشاهده كرد .

إنى أرى ما لاترون

به قرينه آيه 9 و 12 از همين سوره مى توان گفت مراد از {ما لاترون} فرشتگانى بودند كه براى امداد لشكر ايمان در كارزار بدر حاضر شدند.

16 _ شيطان به دليل ترس از گرفتار شدن به عذاب الهى با ضربه هاى سهمگين فرشتگان جنگ بدر از آن معركه فرار كرد .

إنى أرى ما لاترون إنى أخاف اللّه

مراد از خوف خدا (إنى أخاف اللّه) به دليل {إنى ارى ما لاترون} گرفتار شدن به چنگ فرشتگان حاضر در كارزار بدر است.

19 _ شكست كافران جنگ بدر نمودى از عقوبت شديد خداوند براى آنان

و اللّه شديد العقاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 49 - 1،2

1 _ جبهه ايمان در كارزار بدر ، متشكل از مؤمنان

متكى بر خدا ، عناصرى منافق و گروهى سست ايمان

إذ يقول المنفقون و الذين فى قلوبهم مرض . .. و من يتوكل على اللّه

{مرض} به معناى بيمارى است و مقصود از آن در اينجا به اين دليل كه در مقابل نفاق قرار گرفته، ترديد در حقانيت دين است كه از آن مى توان به ضعف ايمان تعبير كرد. جمله {و من يتوكل على اللّه} اشاره به گروه سوم، يعنى مؤمنان حقيقى و راستين، دارد.

2 _ حضور مؤمنان واقعى دركارزار بدر ، در مقابل دشمنى به مراتب قويتر ، برخاسته از پايبندى آنان به اسلام ، حتى در ديدگاه منافقان و سست ايمانها

إذ يقول المنفقون . .. غر هؤلاء دينهم

{غر هؤلاء دينهم} كه سخن منافقان و سست ايمانهاست، بيانگر اين است كه آنان نيز حضور مؤمنان در كارزار بدر برخاسته از انديشه دينى ايشان مى دانستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 54 - 6

6 _ هلاكت كافران در جنگ بدر كيفرى از سوى خداوند به سبب تكذيب آيات الهى و انكار رسالت پيامبر ( ص )

كدأب ءال فرعون . .. فأهلكنهم بذنوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 16 - 5

5- جنگ بدر ، ميدان انتقام الهى از مشركان و ضربه اى سخت و شكننده بر جبهه شرك *

يوم نبطش البطشة الكبرى إنّا منتقمون

طبق نظر مفسران، ممكن است اين آيه نظر به جنگ بدر داشته باشد. اين در صورتى است كه عذاب ذكر شده در آيات پيشين را عذاب دنيوى بدانيم.

قلب مجاهدان غزوه بدر

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 10 - 2

2 _ قلب هاى مجاهدان بدر تا پيش از بشارت پيروزى ، آكنده از اضطراب و پريشانى بود .

لتطمئن به قلوبكم

واژه اطمينان به معناى آرامش خاطر پس از اضطراب و پريشانى خاطر است. (مفردات راغب).

كافران در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 165 - 2

2 _ ضربه و مصيبت وارده بر كافران در جنگ بدر ، دو برابر مصيبتى كه بر پيكارگران مؤمن در جنگ احد وارد شد .

اولمّا اصابتكم مصيبة قد اصبتم مثليها

بسيارى از مفسران گفته اند كه مراد از {اصبتم مثليها} (دو چندان مصيبتى كه ديديد، بر كافران وارد كرديد) مصيبتى است كه مؤمنان در پيكار بدر بر مشركان تحميل كردند. اين برداشت را روايت مذكور در فيش شماره 12 تأييد مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 19 - 1،6

1 _ استهزاى كافران حاضر در پيكار بدر از سوى خداوند

إن تستفتحوا فقد جاءكم الفتح و إن تنتهوا فهو خير لكم

جمله {إن تستفتحوا فقد جاءكم الفتح} با توجه به شكست خفتبار مشركان در پيكار بدر، بيانگر نوعى استهزا به مشركان است.

6 _ كافران شكست خورده در جنگ بدر ، مورد تهديد خداوند به چشيدن دوباره طعم شكست در صورت بازگشت به جنگ

و إن تعودوا نعد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 42 - 3،8

3 _ مسلمانان در جنگ بدر در دامنه پست و كافران در دامنه بلند مستقر شدند .

إذ أنتم بالعدوة

الدنيا و هم بالعدوة القصوى

8 _ انتخاب محل استقرار سپاه كفر و ايمان در آستانه جنگ بدر ، حتى با توافق طرفين ممكن نبود .

و لو تواعدتم لاختلفتم فى الميعد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 44 - 1

1 _ خداوند به هنگام رويارويى و شروع جنگ بدر ، هر يك از دو سپاه ايمان و كفر را در نظر ديگرى اندك نمايان ساخت .

و إذ يريكموهم إذالتقيتم فى أعينكم قليلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 47 - 2،3

2 _ كفرپيشگان مكه با سرمستى و خودنمايى ، از ديار مكه رهسپار منطقه بدر شدند .

و لاتكونوا كالذين خرجوا من ديرهم بطرا

3 _ اطمينان كفار مكه به پيروزى خويش هنگام خروج براى جنگ بدر

و لاتكونوا كالذين خرجوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 49 - 5

5 _ نيروى نظامى مؤمنان در جنگ بدر ، نيرويى بس ضعيف و ناتوان در مقايسه با جبهه كفر

يقول المنفقون . .. غر هؤلاء دينهم و من يتوكل على اللّه

بيان حمايت خداوند از مؤمنان در كارزار بدر با جمله {و من يتوكل . .. } پس از بيان نظريه منافقان و بيماردلان (ضعف قواى نظامى مسلمانان) انديشه آنان را تأييد مى كند. يعنى اظهار نظر منافقان به حسب ديد ظاهرى صحيح است، ولى آنچه مورد غفلت واقع شده، تأثير بسزاى حمايت الهى از مؤمنان متوكل است. يعنى اگر حمايت الهى نباشد، همان است كه منافقان اظهار مى دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

6 - انفال - 8 - 50 - 7

7 _ كافران كشته شده در جنگ بدر ، به عذاب سوزان برزخى گرفتار هستند .

و ذوقوا عذاب الحريق

كافران مكه در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 47 - 6

6 _ خروج كافران مكه به سوى بدر ، در راستاى تلاششان براى بازدارى مردم از راه خدا

و لاتكونوا كالذين خرجوا من ديرهم . .. و يصدون عن سبيل اللّه

مجاهدان غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 11 - 2،6،7،19

2 _ خداوند در آستانه جنگ بدر با رفع اضطراب از مجاهدان ، آنان را از آرامشى كامل بهره مند ساخت .

إذ يغشيكم النعاس أمنة منه

6 _ خداوند در آستانه جنگ بدر مسلمانان را از نعمت باران بهره مند ساخت .

و ينزل عليكم من السماء ماء

7 _ فراهم شدن آب براى غسل و وضو و تطهير نجاست ها و قذارت ها ، از اهداف نزول باران براى مجاهدان بدر

و ينزل عليكم من السماء ماء ليطهّركم به

ذكر نشدن متعلق {يطهركم} حكايت از عموميت آن متعلق دارد (نجاستهاى ظاهرى و باطنى). يعنى خداوند باران را فرو فرستاد تا نجاستهاى ظاهرى را به وسيله آن برطرف سازيد و آنان كه جنب هستند غسل كنند و ديگران وضو بسازند.

19 _ خداوند با تقويت دل هاى مجاهدان بدر آنان را براى رويارويى با مشركان ثابت قدم ساخت .

ليربط على قلوبكم و يثبت به الأقدام

{يثبت به الأقدام} در عين اينكه بيانگر هدفى از اهداف نزول باران است، نبودن {لام} در آن مى رساند كه

اين هدف به دنبال {ليربط على قلوبكم} حاصل مى شود. بنابراين مى توان گفت ضمير در {به} به استحكام قلوب، كه از {ليربط على قلوبكم} استفاده مى شود، برمى گردد. قابل ذكر است كه در برداشت فوق ثبات قدم (يثبت به الأقدام) به معناى كنايى آن (پايدارى و عزم راسخ) گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 12 - 9

9 _ خداوند ، مجاهدان بدر را به در هم كوبيدن سر هاى كافران و از كار انداختن پنجه هاى آنان ، تهييج كرد .

فاضربوا فوق الأعناق و اضربوا منهم كل بنان

برداشت فوق بر اين اساس است كه خطاب در جمله {فاضربوا . .. } متوجه مجاهدان باشد. جمله {و ما جعله اللّه إلا بشرى} در آيه دهم، كه مسؤوليت فرشتگان را تنها بشارت دهى اعلام كرد، مى تواند مؤيد اين احتمال باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 17 - 3

3 _ خداوند با بيان نقش اصلى خويش در پيروزى جنگ بدر زمينه ساز پرهيز پيكارگران بدر از اعجاب و غرور به خاطر پيروزى در آن نبرد

فلم تقتلوهم . ... و ما رميت إذ رميت

از اهداف آيه مورد بحث، كه پيروزى مؤمنان را برخاسته از اراده خدا دانسته، اين است كه پيكارگران بدر پيروزى را نعمتى از جانب خداوند بدانند و از آنِ قدرت خويش نشمارند تا به غرور و اعجاب مبتلا نگردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 42 - 5

5 _ قافله تجارى قريش به هنگام استقرار

سپاهيان بدر ، در مسيرى پايينتر از سپاه اسلام در حركت بودند .

و الركب أسفل منكم

كلمه {ركب} جمع راكب و به معناى سواران است و مقصود از آن به گفته اهل تفسير كاروان تجارى قريش است. تعبير از كاروان تجارى به {سواران} مى تواند اشاره به حركت سريع آنان براى فرار از مسلمانان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 49 - 1

1 _ جبهه ايمان در كارزار بدر ، متشكل از مؤمنان متكى بر خدا ، عناصرى منافق و گروهى سست ايمان

إذ يقول المنفقون و الذين فى قلوبهم مرض . .. و من يتوكل على اللّه

{مرض} به معناى بيمارى است و مقصود از آن در اينجا به اين دليل كه در مقابل نفاق قرار گرفته، ترديد در حقانيت دين است كه از آن مى توان به ضعف ايمان تعبير كرد. جمله {و من يتوكل على اللّه} اشاره به گروه سوم، يعنى مؤمنان حقيقى و راستين، دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 67 - 4

4 _ مجاهدان بدر پيش از غلبه كامل بر دشمن ، براى دستيابى به منافعى مادى ، به گرفتن اسير اقدام كردند .

ما كان لنبى . .. تريدون عرض الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 68 - 1،2

1 _ گرفتن اسير در كارزار بدر ، مقتضى گرفتار شدن مجاهدان آن كارزار به عذابى بزرگ از جانب خداوند

لو لا كتب من اللّه سبق لمسكم فيما أخذتم عذاب عظيم

كلمه {فى} در {فيما أخذتم} سببيه است و {ما}

در آن مصدريه. يعنى {بسبب أخذكم}. و مراد از آن به دليل آيه قبل اسير گرفتن است.

2 _ گرفتار نشدن مجاهدان بدر به عذاب الهى در كارزار بدر ، امرى تقدير شده از جانب خداوند

لو لا كتب من اللّه سبق لمسكم فيما أخذتم عذاب عظيم

محمد(ص) در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 5 - 2

2 _ فرمان خداوند و تقدير او ، عامل حركت پيامبر ( ص ) به سوى جنگ بدر

أخرجك ربك من بيتك بالحق

اسناد {أخرجك} به {ربك} مى رساند كه حركت پيامبر(ص) به فرمان و تقدير الهى بوده است، نه تصميمى از جانب خود آن حضرت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 12 - 3

3 _ تنها پيامبر ( ص ) شاهد وحى الهى به فرشتگان مبتنى بر مأموريت آنان براى پشتيبانى مجاهدان بدر بود .

إذ يوحى ربك إلى الملئكة

چنانچه {إذ}، متعلق به {اذكر} باشد با توجه به اينكه مخاطب در آيه مورد بحث، به خلاف آيات گذشته، شخص پيامبر(ص) است، مى توان گفت تنها آن حضرت شاهد وحى خداوند به فرشتگان بوده است.

محمد(ص) و اسيران غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 71 - 7

7 _ اراده خداوند منشأ اصلى تسلط پيامبر ( ص ) بر اسيران جنگ بدر

فأمكن منهم

ضمير فاعلى در {امكن} به {اللّه} برمى گردد. يعنى خداوند شما را بر آنان تسلط بخشيد.

محمد(ص) و غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 -

5 - 4

4 _ اقدام پيامبر ( ص ) به جنگ بدر ، اقدامى به حق و تحت تدبير و ربوبيت خداوند

كما أخرجك ربك من بيتك بالحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 6 - 1

1 _ گروهى از مسلمانان در صدد بازداشتن پيامبر ( ص ) از حركت به سوى جنگ بدر ، على رغم وضوح حقانيت آن

يجدلونك فى الحق بعد ما تبين

در وجه تركيبى {يجدلونك} چند نظر ايراد شده است ; از جمله اينكه {يجدلونك} حال براى فاعل {لكرهون} و يا همانند {إن فريقا} حال براى مفعول {أخرجك} باشد. بر اين دو مبنا، آيه مورد بحث توضيحى درباره قضاياى پيش از جنگ بدر است. گفتنى است جدال به معناى منازعه براى غلبه بر انديشه و رأى طرف مقابل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 43 - 1

1 _ پيامبر ( ص ) پيش از جنگ بدر سپاه دشمن را در رؤياهايى متعدد ، اندك ديد .

إذ يريكهم اللّه فى منامك قليلا

فعل مضارع {يُرى} دلالت بر تكرار رؤياى پيامبر(ص) در مورد اندك ديدن سپاه دشمن دارد.

مرگ كافران در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 50 - 5

5 _ مرگ كافران كشته شده در جنگ بدر با شكنجه و عذابى سخت از سوى فرشتگان مرگ

إذ يتوفى الذين كفروا الملئكة يضربون وجوههم و أدبرهم

از مصاديق مورد نظر براى {الذين كفروا}، به دليل وقوع آيه مورد بحث در پى آيات مربوط به جنگ بدر، كافرانى هستند كه در آن

نبرد به قتل رسيدند.

مسلمانان در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 1 - 4

4 _ مسلمانان در جنگ بدر به غنايمى چشمگير دست يافتند .

يسئلونك عن الأنفال

حساس شدن مسلمانان نسبت به انفال و غنايم جنگى و پرسش مكرر آنان و بازتاب آن در آيه نشانگر فراوانى غنايم بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 9 - 1

1 _ مشاهده سپاه برتر مشركان جنگ بدر مايه نگرانى مسلمانان و احساس خطر از سوى آنان براى كيان اسلام

إذ تستغيثون ربكم

واژه {استغاثه} معمولا در موردى به كار مى رود كه استغاثه كننده در طلب نجات از تنگنايى شديد باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 10 - 6

6 _ پيروزى مسلمانان در جنگ بدر ، گسيل هزاران فرشته براى امداد مجاهدان در آن جنگ ، بشارت دهى و اطمينان بخشى به واسطه آنان ، پرتوى از عزتمندى و كاردانى خداوند

و ما النصر إلا من عند اللّه إن اللّه عزيز حكيم

جمله {إن اللّه عزيز حكيم} تعليلى است براى تمامى مسائلى كه در اين آيه و آيه قبل مطرح شده بود. يعنى سرچشمه آنچه بيان شد، عزت و حكمت خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 42 - 1،2،3،6،7،8

1 _ سپاه اسلام و سپاه شرك در آستانه جنگ بدر ، هر كدام در سويى از دره واقع در منطقه بدر مستقر شدند .

إذ أنتم بالعدوة

{عُدْوة} به معناى كناره و دامنه وادى است و

وادى به زمينى كه بين دو كوه و دو تپه قرار دارد گفته مى شود و هر وادى داراى دو عدوه و كناره است. تكرار كلمه {عدوه} در آيه شريفه حكايت از آن دارد كه سپاه اسلام در يك سوى دامنه و سپاه كفر در دامنه ديگر استقرار داشتند.

2 _ دره واقع ميان دو سپاه ايمان و شرك در جنگ بدر ، داراى دو دامنه متفاوت از جهت بلندى و پستى *

إذ أنتم بالعدوة الدنيا و هم بالعدوة القصوى

{دنيا} به معناى نزديكتر و {قصوى} به معناى دورتر است. به نظر مى رسد دورى و نزديكى آن دو دامنه به نسبت دره و زمين مسطح فيما بين سنجيده شده باشد. يعنى شما در دامنه اى بوديد كه آن دامنه به زمين مسطح نزديكتر بود و كافران در دامنه اى مستقر شده بودند كه به زمين مسطح دورتر بود. دورى و نزديكى دامنه ها به نسبت زمين مسطح فيما بين، ملازم با بلندى و پستى آن دو دامنه است.

3 _ مسلمانان در جنگ بدر در دامنه پست و كافران در دامنه بلند مستقر شدند .

إذ أنتم بالعدوة الدنيا و هم بالعدوة القصوى

6 _ مسير حركت قافله تجارى قريش نامعلوم براى مسلمانان و به دور از دسترسى آنان به هنگام حضورشان در منطقه بدر

و الركب أسفل منكم

نكره آوردن كلمه {أسفل} در مقابل معرفه آوردن {العدوه}، مى تواند مشعر به برداشت فوق باشد. ناآگاهى مسلمانان به جايگاه قافله، تمهيدى بوده است از جانب خدا براى {ليقضى اللّه}. يعنى اگر مسلمانان از مسير حركت تجارى قريش آگاه بودند به سوى آنان مى شتافتند و در نتيجه جنگ بدر رخ نمى

داد.

7 _ رويارويى دو سپاه بدر در زمانى مشخص ، حتى با برنامه ريزى طرفين ممكن نبود .

و لو تواعدتم لاختلفتم فى الميعد

كلمه {ميعاد} مى تواند اسم زمان به معناى زمان قرار، و مى تواند اسم مكان به معناى جايگاه قرار باشد. و مراد از {تواعد} وعده مسلمانان با اهل مكه است ; يعنى {و لو تواعدتم أنتم و اهل مكة ... } كه در برداشت به برنامه ريزى طرفين تعبير شد.

8 _ انتخاب محل استقرار سپاه كفر و ايمان در آستانه جنگ بدر ، حتى با توافق طرفين ممكن نبود .

و لو تواعدتم لاختلفتم فى الميعد

مسلمانان و غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 6 - 1،3،5

1 _ گروهى از مسلمانان در صدد بازداشتن پيامبر ( ص ) از حركت به سوى جنگ بدر ، على رغم وضوح حقانيت آن

يجدلونك فى الحق بعد ما تبين

در وجه تركيبى {يجدلونك} چند نظر ايراد شده است ; از جمله اينكه {يجدلونك} حال براى فاعل {لكرهون} و يا همانند {إن فريقا} حال براى مفعول {أخرجك} باشد. بر اين دو مبنا، آيه مورد بحث توضيحى درباره قضاياى پيش از جنگ بدر است. گفتنى است جدال به معناى منازعه براى غلبه بر انديشه و رأى طرف مقابل است.

3 _ برخى از مؤمنان به سبب مخالفتشان با حركت به سوى جنگ بدر ، مورد سرزنش و توبيخ خداوند قرار گرفتند .

يجدلونك فى الحق بعد ما تبين

5 _ شركت در جنگ بدر حركتى آشكار به سوى مرگ در پندار گروهى از مسلمانان صدر اسلام

كأنما يساقون إلى الموت و هم ينظرون

مفعول {ينظرون} به

قرينه فراز قبل، {الموت} است. يعنى {و هم ينظرون الموت}. بنابراين جمله حاليه {و هم ... } حكايت از آن دارد كه اطمينان برخى از مسلمانان به مرگ آفرينى جنگ بدر به گونه اى بوده كه گويا مرگ را با چشم خويش مشاهده مى كردند.

مشاركت در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 6 - 5

5 _ شركت در جنگ بدر حركتى آشكار به سوى مرگ در پندار گروهى از مسلمانان صدر اسلام

كأنما يساقون إلى الموت و هم ينظرون

مفعول {ينظرون} به قرينه فراز قبل، {الموت} است. يعنى {و هم ينظرون الموت}. بنابراين جمله حاليه {و هم ... } حكايت از آن دارد كه اطمينان برخى از مسلمانان به مرگ آفرينى جنگ بدر به گونه اى بوده كه گويا مرگ را با چشم خويش مشاهده مى كردند.

مشركان در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 9 - 1

1 _ مشاهده سپاه برتر مشركان جنگ بدر مايه نگرانى مسلمانان و احساس خطر از سوى آنان براى كيان اسلام

إذ تستغيثون ربكم

واژه {استغاثه} معمولا در موردى به كار مى رود كه استغاثه كننده در طلب نجات از تنگنايى شديد باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 42 - 1،2،4،7

1 _ سپاه اسلام و سپاه شرك در آستانه جنگ بدر ، هر كدام در سويى از دره واقع در منطقه بدر مستقر شدند .

إذ أنتم بالعدوة

{عُدْوة} به معناى كناره و دامنه وادى است و وادى به زمينى كه بين دو كوه و

دو تپه قرار دارد گفته مى شود و هر وادى داراى دو عدوه و كناره است. تكرار كلمه {عدوه} در آيه شريفه حكايت از آن دارد كه سپاه اسلام در يك سوى دامنه و سپاه كفر در دامنه ديگر استقرار داشتند.

2 _ دره واقع ميان دو سپاه ايمان و شرك در جنگ بدر ، داراى دو دامنه متفاوت از جهت بلندى و پستى *

إذ أنتم بالعدوة الدنيا و هم بالعدوة القصوى

{دنيا} به معناى نزديكتر و {قصوى} به معناى دورتر است. به نظر مى رسد دورى و نزديكى آن دو دامنه به نسبت دره و زمين مسطح فيما بين سنجيده شده باشد. يعنى شما در دامنه اى بوديد كه آن دامنه به زمين مسطح نزديكتر بود و كافران در دامنه اى مستقر شده بودند كه به زمين مسطح دورتر بود. دورى و نزديكى دامنه ها به نسبت زمين مسطح فيما بين، ملازم با بلندى و پستى آن دو دامنه است.

4 _ موقعيت ضعيف مسلمانان در جنگ بدر نسبت به موقعيت كفار

إذ أنتم بالعدوة الدنيا و هم بالعدوة القصوى

مى توان گفت هدف از بيان موقعيت مسلمانان و كفرپيشگان مكه در منطقه بدر يادآورى موقعيت بسيار ضعيف مسلمانان است. جلمه {ليهلك من هلك ... } مؤيد اين معنا مى باشد. زيرا پيروزى آنگاه دليل حقانيت مسلمانان مى شد كه شرايط ظاهرى، تضمين كننده پيروزى كافران و شكست مسلمانان بود.

7 _ رويارويى دو سپاه بدر در زمانى مشخص ، حتى با برنامه ريزى طرفين ممكن نبود .

و لو تواعدتم لاختلفتم فى الميعد

كلمه {ميعاد} مى تواند اسم زمان به معناى زمان قرار، و مى تواند اسم مكان به معناى جايگاه

قرار باشد. و مراد از {تواعد} وعده مسلمانان با اهل مكه است ; يعنى {و لو تواعدتم أنتم و اهل مكة ... } كه در برداشت به برنامه ريزى طرفين تعبير شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 53 - 12

12 _ هلاكت و نابودى مشركان مكه در كارزار بدر ، پيامد گناهان و كفرشان به آيات الهى بود .

ذلك بأن اللّه لم يك مغيرا نعمة أنعمها على قوم حتى يغيروا ما بأنفسهم

{ذلك} علاوه بر اينكه اشاره به فرجام شوم فرعونيان و كافران پيش از آنان است، مى تواند اشاره به قضاياى جنگ بدر و نابودى مشركان مكه نيز داشته باشد.

مشركان قريش در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 12 - 8

8 _ ملائكه مأمور در هم كوبيدن سر هاى كافران بدر و از كار انداختن پنجه هاى آنان بودند .

فاضربوا فوق الأعناق و اضربوا منهم كل بنان

{ال} در {الأعناق} جانشين مضاف إليه (الكافرين) است و مراد از {فوق الأعناق} سرهاى كافران است. بنابراين جمله {فاضربوا ... } يعنى سرهاى كافران را مورد ضربات خويش قرار دهيد. قابل ذكر است كه مخاطب در اين جمله، همان گونه كه سياق آيه بر آن دلالت دارد، فرشتگان هستند.

مشركان مكه در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 13 - 1،5

1 _ مشركان مكه به دليل حضورشان در كارزار بدر ، از دشمنان و مخالفان خدا و رسول او بودند .

ذلك بأنهم شاقوا اللّه و رسوله

5 _ سركوبى و

شكست مشركان در جنگ بدر ، عقاب شديد الهى براى آنان

فاضربوا فوق الأعناق . .. فإن اللّه شديد العقاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 14 - 1،3

1 _ سركوبى و شكست مشركان در بدر ، عقوبت دنيوى آنان

ذلكم فذوقوه و أن للكفرين عذاب النار

{كم} در {ذلكم} خطاب به مشركان و {ذا} اشاره به شكست و سركوبى آنان دارد. و {ذلكم} مبتدا و خبر آن به قرينه فراز بعد _ {و أن للكافرين ... } _ {عقابكم فى الدنيا} است.

3 _ مشركان حاضر در كارزار بدر ، مردمى كفرپيشه و مستحق عذاب با آتش دوزخ

و أن للكفرين عذاب النار

از مصاديق مورد نظر براى {للكفرين} مشركان حاضر در كارزار بدر مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 15 - 2

2 - فرجام يهود بنى نضير در موضع گيرى عليه اسلام ، منتهى به شكست آنان ، همچون فرجام مشركان مكه در بدر *

كمثل الذين من قبلهم قريبًا

برخى برآنند كه مراد از {الذين من قبلهم قريبًا}، مشركان مكه در بدر است.

ملائكه امداد در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 48 - 13،14،16

13 _ مشاهده فرشتگان الهى براى امداد مسلمانان ، دليل عقب نشينى شيطان از كارزار بدر و اعلان بيزارى وى از لشكر كفر

نكص على عقبيه و قال إنى برىء منكم إنى أرى ما لاترون

14 _ شيطان در آستانه جنگ بدر ، فرشتگان امدادگر الهى را به روشنى مشاهده كرد .

إنى أرى ما لاترون

به قرينه آيه 9 و 12

از همين سوره مى توان گفت مراد از {ما لاترون} فرشتگانى بودند كه براى امداد لشكر ايمان در كارزار بدر حاضر شدند.

16 _ شيطان به دليل ترس از گرفتار شدن به عذاب الهى با ضربه هاى سهمگين فرشتگان جنگ بدر از آن معركه فرار كرد .

إنى أرى ما لاترون إنى أخاف اللّه

مراد از خوف خدا (إنى أخاف اللّه) به دليل {إنى ارى ما لاترون} گرفتار شدن به چنگ فرشتگان حاضر در كارزار بدر است.

ملائكه در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 9 - 2،8

2 _ مجاهدان بدر پيش از نبرد با نيايش به درگاه خدا از وى استمداد كردند .

إذ تستغيثون ربكم

{غوث} به معناى يارى كردن است و استغاثه طلب يارى و امداد است.

8 _ حضور هزار فرشته در جنگ بدر ، كه هر يك فرشته و يا فرشتگانى به دنبال خويش داشتند .

بألف من الملئكة مردفين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 10 - 1

1 _ نقش ملائكه در جنگ بدر ، تنها بشارت به پيروزى و اطمينان دادن به مؤمنان بود ، و نه اقدامى عملى در قتل مشركان .

و ما جعله اللّه إلا بشرى و لتطمئن به قلوبكم

ضمير در {جعله} و {به} به امداد كه از {أنى ممدكم} استفاده مى شود، برمى گردد و كلمه {بشرى} مفعولٌ له براى {جعل} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 12 - 1،2،3،5،8

1 _ خداوند با وحى به فرشتگان حاضر در كارزار بدر ، آنان را از پشتيبانى

خويش در ثبات بخشيدن به مجاهدان آگاه ساخت .

إذ يوحى ربك إلى الملئكة أنى معكم فثبتوا الذين

2 _ ايجاد پايدارى در مجاهدان ، فرمان خداوند به فرشتگان گسيل شده به جنگ بدر

إذ يوحى ربك إلى الملئكة أنى معكم فثبتوا الذين

3 _ تنها پيامبر ( ص ) شاهد وحى الهى به فرشتگان مبتنى بر مأموريت آنان براى پشتيبانى مجاهدان بدر بود .

إذ يوحى ربك إلى الملئكة

چنانچه {إذ}، متعلق به {اذكر} باشد با توجه به اينكه مخاطب در آيه مورد بحث، به خلاف آيات گذشته، شخص پيامبر(ص) است، مى توان گفت تنها آن حضرت شاهد وحى خداوند به فرشتگان بوده است.

5 _ ايجاد رعب و وحشت در دل هاى كافران ، وعده خداوند به فرشتگان حاضر در كارزار بدر

سألقى فى قلوب الذين كفروا الرعب

8 _ ملائكه مأمور در هم كوبيدن سر هاى كافران بدر و از كار انداختن پنجه هاى آنان بودند .

فاضربوا فوق الأعناق و اضربوا منهم كل بنان

{ال} در {الأعناق} جانشين مضاف إليه (الكافرين) است و مراد از {فوق الأعناق} سرهاى كافران است. بنابراين جمله {فاضربوا ... } يعنى سرهاى كافران را مورد ضربات خويش قرار دهيد. قابل ذكر است كه مخاطب در اين جمله، همان گونه كه سياق آيه بر آن دلالت دارد، فرشتگان هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 124 - 3

3 _ خداوند ، سه هزار فرشته را براى يارى رزمندگان بدر فروفرستاد .

الن يكفيكم ان يمدّكم ربّكم بثلثة الاف من الملئكة منزلين

{اذ تقول . .. } يعنى يادآور زمانى را كه به مؤمنين وعده امداد الهى را مى دادى; اگر اين

وعده تحقق پيدا نكرده بود يادآورى آن لغو بود.

منافقان در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 49 - 1

1 _ جبهه ايمان در كارزار بدر ، متشكل از مؤمنان متكى بر خدا ، عناصرى منافق و گروهى سست ايمان

إذ يقول المنفقون و الذين فى قلوبهم مرض . .. و من يتوكل على اللّه

{مرض} به معناى بيمارى است و مقصود از آن در اينجا به اين دليل كه در مقابل نفاق قرار گرفته، ترديد در حقانيت دين است كه از آن مى توان به ضعف ايمان تعبير كرد. جمله {و من يتوكل على اللّه} اشاره به گروه سوم، يعنى مؤمنان حقيقى و راستين، دارد.

منافقان و غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 49 - 3

3 _ منافقان و سست ايمان ها ، حضور مؤمنان را در جنگ بدر ناشى از فريب خوردگى آنان مى پنداشتند .

غر هؤلاء دينهم

{غرور} (مصدر غرّ) به معناى فريب دادن است.

منشأ غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 42 - 9

9 _ تقدير و اراده خداوند ، تحقق بخش جنگ بدر و شكل دهنده مقدمات آن

و لكن ليقضى اللّه أمرا كان مفعولا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 44 - 5

5 _ خداوند تحقق دهنده جنگ بدر و پيروزكننده مسلمانان در آن نبرد

ليقضى اللّه أمرا كان مفعولا

موقعيت جغرافيايى غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال -

8 - 42 - 1،3،8

1 _ سپاه اسلام و سپاه شرك در آستانه جنگ بدر ، هر كدام در سويى از دره واقع در منطقه بدر مستقر شدند .

إذ أنتم بالعدوة

{عُدْوة} به معناى كناره و دامنه وادى است و وادى به زمينى كه بين دو كوه و دو تپه قرار دارد گفته مى شود و هر وادى داراى دو عدوه و كناره است. تكرار كلمه {عدوه} در آيه شريفه حكايت از آن دارد كه سپاه اسلام در يك سوى دامنه و سپاه كفر در دامنه ديگر استقرار داشتند.

3 _ مسلمانان در جنگ بدر در دامنه پست و كافران در دامنه بلند مستقر شدند .

إذ أنتم بالعدوة الدنيا و هم بالعدوة القصوى

8 _ انتخاب محل استقرار سپاه كفر و ايمان در آستانه جنگ بدر ، حتى با توافق طرفين ممكن نبود .

و لو تواعدتم لاختلفتم فى الميعد

مؤمنان در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 44 - 1

1 _ خداوند به هنگام رويارويى و شروع جنگ بدر ، هر يك از دو سپاه ايمان و كفر را در نظر ديگرى اندك نمايان ساخت .

و إذ يريكموهم إذالتقيتم فى أعينكم قليلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 49 - 1،2،3،5

1 _ جبهه ايمان در كارزار بدر ، متشكل از مؤمنان متكى بر خدا ، عناصرى منافق و گروهى سست ايمان

إذ يقول المنفقون و الذين فى قلوبهم مرض . .. و من يتوكل على اللّه

{مرض} به معناى بيمارى است و مقصود از آن در اينجا به اين دليل كه در

مقابل نفاق قرار گرفته، ترديد در حقانيت دين است كه از آن مى توان به ضعف ايمان تعبير كرد. جمله {و من يتوكل على اللّه} اشاره به گروه سوم، يعنى مؤمنان حقيقى و راستين، دارد.

2 _ حضور مؤمنان واقعى دركارزار بدر ، در مقابل دشمنى به مراتب قويتر ، برخاسته از پايبندى آنان به اسلام ، حتى در ديدگاه منافقان و سست ايمانها

إذ يقول المنفقون . .. غر هؤلاء دينهم

{غر هؤلاء دينهم} كه سخن منافقان و سست ايمانهاست، بيانگر اين است كه آنان نيز حضور مؤمنان در كارزار بدر برخاسته از انديشه دينى ايشان مى دانستند.

3 _ منافقان و سست ايمان ها ، حضور مؤمنان را در جنگ بدر ناشى از فريب خوردگى آنان مى پنداشتند .

غر هؤلاء دينهم

{غرور} (مصدر غرّ) به معناى فريب دادن است.

5 _ نيروى نظامى مؤمنان در جنگ بدر ، نيرويى بس ضعيف و ناتوان در مقايسه با جبهه كفر

يقول المنفقون . .. غر هؤلاء دينهم و من يتوكل على اللّه

بيان حمايت خداوند از مؤمنان در كارزار بدر با جمله {و من يتوكل . .. } پس از بيان نظريه منافقان و بيماردلان (ضعف قواى نظامى مسلمانان) انديشه آنان را تأييد مى كند. يعنى اظهار نظر منافقان به حسب ديد ظاهرى صحيح است، ولى آنچه مورد غفلت واقع شده، تأثير بسزاى حمايت الهى از مؤمنان متوكل است. يعنى اگر حمايت الهى نباشد، همان است كه منافقان اظهار مى دارند.

مؤمنان و شكست غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 6 - 6

6 _ برخى از مؤمنان مأيوس از پيروزى در جنگ بدر

و مطمئن به شكستى مرگ آفرين در آن كارزار

يجدلونك . .. كأنما يساقون إلى الموت و هم ينظرون

مؤمنان و غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 5 - 6

6 _ برخى از مؤمنان از اقدام به جنگ بدر ناخشنود بودند .

أخرجك ربك . .. و إن فريقا من المؤمنين لكرهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 6 - 4

4 _ وحشت شديد برخى از مؤمنان از حضور يافتن در جنگ بدر

كأنما يساقون إلى الموت

نگرانى در مجاهدان غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 11 - 8،9

8 _ برخى از مجاهدان بدر گرفتار پليدى و نگرانيهايى از سوى شيطان بودند .

و يذهب عنكم رجز الشيطن

9 _ فقدان آب براى تحصيل طهارت و برطرف كردن نجاست ها ، مايه وسوسه شيطان و ايجاد نگرانى در پيكارگران بدر

ليطهّركم به و يذهب عنكم رجز الشيطن

نبودن لام در {يذهب} بيانگر اين است كه {يذهب . .. } مترتب بر {ليطهركم ... } است. و تناسب تطهير با برطرف شدن رجز شيطان اقتضا مى كند كه مراد از رجز شيطان وسوسه هايى باشد كه شيطان بر اثر نبودن آب براى طهارت در مجاهدان ايجاد مى كرده است.

هلاكت كافران در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 54 - 6

6 _ هلاكت كافران در جنگ بدر كيفرى از سوى خداوند به سبب تكذيب آيات الهى و انكار رسالت پيامبر ( ص )

كدأب ءال فرعون

. .. فأهلكنهم بذنوبهم

غزوه بنى مصطلق

منافقان در غزوه بنى مصطلق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 8 - 1

1 - منافقان ، در جنگ { بنى المصطلق } سوگند ياد كردند پس از بازگشت به مدينه ، پيامبر ( ص ) را از آن شهر اخراج كنند .

يقولون لئن رجعنا إلى المدينة ليخرجنّ الأعزّ منها الأذلّ

{لام} در {لئن رجعنا} توطئه براى قسم و {ليخرجنّ الأعزّ. ..} جواب قسم است. طبق نظر مفسران، سخن ياد شده را رئيس منافقان (عبداللّه بن أُبىّ) در غزوه بنى المصطلق گفته بود.

غزوه بنى نضير

آثار غزوه بنى نضير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 14 - 2،3،6

2 - كافران ( يهود ) ، پس از غزوه بنى نضير ، ناتوان از مقابله رويارو در ميدان نبرد با مؤمنان *

لايق_تلونكم جميعًا إلاّ فى قرًى محصّنة

اين آيات، پس از آيات غزوه بنى نضير، آمده است; ازاين رو مى تواند ناظر به برنامه هاى آينده يهود باشد هر چند آنان در گذشته نيز قدرت رويارويى مستقيم نداشته اند. روشن است كه در اين احتمال، ضمير فاعل {يقاتلون} تنها به يهوديان بازگردد; نه آنان و منافقان (چنان كه در برداشت قبل آمده است).

3 - وجود زمينه هاى نگرانى براى مسلمانان از همدستى جامعه يهود عليه آنان ( پس از غزوه بنى نضير )

لايق_تلونكم جميعًا إلاّ فى قرًى محصّنة

از اين كه خداوند، همدستى كافران در نبرد و رويارويى با مؤمنان را نفى كرده است; چنين احتمال مى رود كه نگرانى هايى در ميان مسلمانان وجود داشته است.

6 -

ابّهت و هيمنه مسلمانان ( پس از غزوه بنى نضير ) ، مانع از اقدام جبهه كفر و نفاق به نبردى روياروى با آنان

لأنتم أشدّ رهبة فى صدورهم . .. لايق_تلونكم جميعًا إلاّفى قرًى محصّنة

بسيج عمومى در غزوه بنى نضير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 2 - 6

6 - نخستين بسيج دفاعى مسلمانان در برابر يهوديان ، منتهى به شكست و تبعيد يهود بنى نضير شد .

هو الذى أخرج الذين كفروا . .. لأوّل الحشر

{حشر}، به معناى بيرون آوردن جماعت از مقر و گسيل داشتن آنان به جنگ نيز مى باشد. بنابراين معنا {الحشر} در آيه شريفه، نظر به تجمع مسلمانان در برابر توطئه هاى بنى نضير دارد.

پيشگويى غزوه بنى نضير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 2 - 4

4 - خبر دادن خداوند ، از وجود رويارويى مجدّد مسلمانان و يهود ( پس از غزوه بنى نضير )

أخرج الذين كفروا . .. لأوّل الحشر

قيد {لأوّل. ..} اين پيام را در بر دارد كه براى اين تجمع و برخورد، موارد ديگرى نيز هست.

طمع به غنايم غزوه بنى نضير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 6 - 9

9 - چشمداشت برخى از مسلمانان ، به داشتن سهمى در غنايم به دست آمده از بنى نضير *

و ما أفاء اللّه على رسوله منهم فما أوجفتم عليه . .. و ل_كنّ اللّه يسلّط رسله

بيان اين نكته كه شما مسلمانان، اسب تازى در اين جنگ نداشتيد و اين خدا بود كه

اين پيروزى را فراهم ساخت، مى تواند پاسخى براى انتظارات مسلمين در تقسيم غنايم ميانشان باشد.

غنايم غزوه بنى نضير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 6 - 1،2،3

1 - غنايم غزوه بنى نضير ، موهبت الهى به پيامبر ( ص )

و ما أفاء اللّه على رسوله منهم

آيه شريفه در ادامه مسائل غزوه بنى نضير است.

2 - برجاى ماندن اموال و امكانات بنى نضير ، پس از تبعيد آنان از مدينه

و ما أفاء اللّه على رسوله منهم

3 - دستيابى مسلمانان به غنايم و امكانات بنى نضير ، بدون جنگ و درگيرى

و ما أفاء اللّه على رسوله منهم فما أوجفتم عليه من خيل و لا ركاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 7 - 2

2 - حكم { فىء } شامل همه غنايم به دست آمده بدون جنگ و نبرد ، و غير مختص به غنيمت هاى بنى نضير

ما أفاء اللّه على رسوله من أهل القرى

جمع آمدن واژه {قرى}، مى رساند كه حكم {فىء} اختصاص به غنايم بنى نضير ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 9 - 2

2 - برخوردارى برخى از انصار ، از غنايم بنى نضير

و الذين تبوّءو الدار

در صورتى كه {والذين تبوّءو. ..} عطف بر {المهاجرين} باشد، از آيه استفاده مى شود كه علاوه بر مهاجران; برخى از انصار نيز سهمى از غنايم بنى نضير بردند.

قصه غزوه بنى نضير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 5 - 2

2 -

قطع بعضى از نخل ها و بر جاى نهادن برخى ديگر در غزوه بنى نضير از سوى مسلمانان ، به اجازه خداوند بود .

ما قطعتم من لينة أو تركتموها قائمة على أصولها فبإذن اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 6 - 3

3 - دستيابى مسلمانان به غنايم و امكانات بنى نضير ، بدون جنگ و درگيرى

و ما أفاء اللّه على رسوله منهم فما أوجفتم عليه من خيل و لا ركاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 12 - 3

3 - موضع مسلمانان در مقطع غزوه بنى نضير ، موضعى برتر نسبت به يهود

لئن أُخرجتم . .. و إن قوتلتم ... لئن أُخرجوا ... و لئن قوتلوا

در اين آيات، همواره از موضع آسيب پذير يهود، سخن به ميان آمده است; زيرا مسأله اخراج و جنگ نه از سوى ايشان بلكه عليه آنان ياد شده است. پس معلوم مى شود كه آنها در موضعى نبوده اند كه بخواهند اقدام به جنگ كنند.

مسلمانان در غزوه بنى نضير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 12 - 3

3 - موضع مسلمانان در مقطع غزوه بنى نضير ، موضعى برتر نسبت به يهود

لئن أُخرجتم . .. و إن قوتلتم ... لئن أُخرجوا ... و لئن قوتلوا

در اين آيات، همواره از موضع آسيب پذير يهود، سخن به ميان آمده است; زيرا مسأله اخراج و جنگ نه از سوى ايشان بلكه عليه آنان ياد شده است. پس معلوم مى شود كه آنها در موضعى نبوده اند كه

بخواهند اقدام به جنگ كنند.

منشأ پيروزى غزوه بنى نضير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 6 - 11،13

11 - تسلط و غلبه پيامبر ( ص ) بر يهود بنى نضير ، معلول اراده و عنايت خداوند بود ; نه صرفاً تلاش مسلمانان .

فما أوجفتم عليه . .. و ل_كنّ اللّه يسلّط رسله على من يشاء

13 - فتح دژ هاى مستحكم و استوار يهود بنى نضير بدون جنگ و درگيرى ، نمودى عينى از قدرت نامحدود الهى است .

هو الذى أخرج الذين كفروا . .. و ظنّوا أنّهم مانعتهم حصونهم ... و اللّه على كلّ ش

منشأ غزوه بنى نضير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 5 - 3

3 - حركت هاى مسلمانان در مقابله با يهود بنى نضير ، به اذن و رهنمود الهى بود .

ما قطعتم . .. فبإذن اللّه

با توجه به الغاى خصوصيت از مورد، مطلب ياد شده به دست مى آيد.

نقش غزوه بنى نضير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 2 - 5

5 - غزوه بنى نضير ، اولين برخورد گروهى يهوديان مدينه با پيامبر ( ص ) و مسلمانان *

أخرج الذين كفروا . .. لأوّل الحشر

از تعبير {أوّل الحشر} مى توان استفاده كرد كه {غزوه بنى نضير}، اولين دسته بندى گروهى يهوديان مدينه، عليه پيامبر(ص) بوده است.

غزوه تبوك

آثار پيروزى در غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94 - 14

14 _ تحكيم بيشتر پايه هاى

حاكميت دين در جزيرة العرب ، در پرتو جهاد و پيروزى مؤمنان در جنگ تبوك

يعتذرون إليكم إذا رجعتم إليهم

با توجه به اينكه اين آيات در زمينه جنگ تبوك است كه به پيروزى مسلمانان انجاميد و از اينكه خداوند مى فرمايد پس از بازگشت از اين جنگ پيروز، متخلفان به عذرخواهى روى خواهند آورد مى توان گفت كه اين نبود مگر به خاطر ذلت و ضعفى كه در خود احساس مى كردند و قدرتى كه در مؤمنان مى ديدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 95 - 2

2 _ قرار گرفتن متخلفان از جنگ تبوك ( منافقان ) در موضع ضعف و ذلت ، پس از بازگشت پيروزمندانه مؤمنان از جهاد

سيحلفون باللّه لكم إذا انقلبتم

آثار تخلف از غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 118 - 3

3 _ تنگ شدن عرصه زندگى بر سه مسلمان متخلف از جنگ تبوك ، در اثر رو به رو شدن با پيامد هاى عمل خطايى كه كرده بودند .

حتى اذا ضاقت عليهم الأرض بما رحبت

آثار سختى بر متخلفان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 118 - 9

9 _ تنگ شدن عرصه زندگى بر متخلفان جنگ تبوك ، زمينه التجاى آنان به خداوند

حتى اذا ضاقت عليهم الأرض . .. و ظنوا أن لا ملجأ من اللّه إلا إليه

آثار سختى غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 42 - 2

2 _ دورنماى مشقت

آميز و به دور از منافع مادى جنگ تبوك ، در نظر برخى از مسلمانان صدر اسلام ، عامل امتناع آنان از حضور در جنگ

لو كان عرضاً قريباً و سفراً قاصداً لاتبعوك و لكن بعدت عليهم الشقة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 117 - 7

7 _ تنگنا هاى جنگ تبوك ، مايه تزلزل قلب برخى از مسلمانان شده بود .

فى ساعة العسرة من بعد ما كاد يزيغ قلوب فريق منهم

آثار غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 88 - 6

6 _ جنگ تبوك ، از عوامل متمايز شدن صف مجاهدان و مؤمنان راستين از صف منافقان

رضوا بأن يكونوا مع الخوالف . .. لكن الرسول ... جهدوا

{جاهدوا} (به صورت فعل ماضى) به عنوان گزارش از جنگى است كه مسلمانان پشت سر گذاشته اند كه مفسران آن را جنگ تبوك دانسته اند و خداوند، پس از اين جنگ است كه چهره منافقان را افشا مى كند.

آسايش طلبى متخلفان از غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 42 - 1

1 _ افشاگرى خداوند نسبت به روحيه مادى و آسايش طلب متخلفان از جنگ تبوك

لو كان عرضاً قريباً و سفراً قاصداً لاتبعوك

آمرزش متخلفان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 118 - 2

2 _ شمول رحمت و غفران الهى ، نسبت به سه نفر از مسلمانان متخلف از جنگ تبوك

لقد تاب اللّه على النبى . .. و على الثلثة الذين

خلّفوا

احكام منافقان پس از غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 84 - 1

1 _ نهى شدن پيامبر ( ص ) براى هميشه ، از نمازگزاردن بر جنازه منافقان و دعا كردن براى آنها بعد از جنگ تبوك

و لاتصل على أحد منهم مات أبداً

احكام منافقان قبل از غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 84 - 2

2 _ ممنوع نبودن پيامبر ( ص ) از نمازگزاردن بر جنازه منافقان و حضور يافتن بر قبر آنها ، تا قبل از جنگ تبوك

و لاتصل على أحد منهم مات

با توجه به سياق آيات، كه پس از جنگ تبوك نازل شده است، برداشت فوق به دست مى آيد.

استعاذه متخلفان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 118 - 6،9

6 _ اذعان متخلفان از جنگ تبوك ، به ناگزيرى خود از التجا به خداوند

و ظنوا أن لا ملجأ من اللّه إلا إليه

9 _ تنگ شدن عرصه زندگى بر متخلفان جنگ تبوك ، زمينه التجاى آنان به خداوند

حتى اذا ضاقت عليهم الأرض . .. و ظنوا أن لا ملجأ من اللّه إلا إليه

افساد متخلفان از غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 47 - 1،6،12

1 _ متخلفان جنگ تبوك ( منافقان ) ، در صورت شركت در آن ، جز فساد و تباهى به بار نمى آوردند .

لو خرجوا فيكم ما زادوكم إلا خبالا

{خبال} به معناى فساد و تباهى است; يعنى،

اگر منافقان براى جنگ بيرون مى آمدند براى شما چيزى جز فساد و تباهى نمى افزودند.

6 _ متخلفان جنگ تبوك در صورت شركت در آن جنگ ، جز نفوذ در ميان صفوف لشكر اسلام به منظور فتنه جويى ، نقشى ديگر نداشتند .

لو خرجوا فيكم ما زادوكم إلا خبالا و لأوضعوا خللكم يبغونكم الفتنة

12 _ ماهيت فسادانگيز و فتنه جويانه متخلفان جنگ تبوك ، دليل كراهت و ناخوشايندى خداوند از شركت آنان در جنگ

و لكن كره اللّه انبعاثهم . .. لو خرجوا فيكم ما زادوكم إلا خبالا ... يبغونكم الفت

اقرار متخلفان از غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 102 - 1

1 _ اعتراف برخى از گنهكاران و متخلفان از جنگ تبوك به زشتى عمل خويش

و ءاخرون اعترفوا بذنوبهم

با توجه به اينكه فرازهاى پيشين، مربوط به جنگ تبوك و تخلف عده اى از شركت در آن جنگ است مى توان گفت كه اين آيه نيز مربوط به برخى از همان متخلفان مى باشد.

اقرار متخلفان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 118 - 6

6 _ اذعان متخلفان از جنگ تبوك ، به ناگزيرى خود از التجا به خداوند

و ظنوا أن لا ملجأ من اللّه إلا إليه

اندوه معذوران غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 92 - 7

7 _ اندوه و گريه شديد مؤمنان تهيدست ، به خاطر ناتوانى از شركت در جنگ تبوك و محروم شدن از فيض جهاد

و أعينهم تفيض من الدمع حزناً

انزواى

اجتماعى متخلفان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 118 - 4

4 _ تحريم ارتباط با متخلفان از جنگ تبوك و انزواى اجتماعى آنان از سوى مسلمانان

ضاقت عليهم الأرض بما رحبت

با توجه به شأن نزول كه تنگ شدن زندگى بر متخلفان از جنگ تبوك را، ناشى از قطع رابطه مسلمانان با ايشان معرفى كرده است، مطلب فوق استفاده مى شود.

انصار در غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 117 - 6

6 _ نيرو هاى رزمى جنگ تبوك ، متشكل از مهاجر و انصار

المهجرين و الانصار الذين اتبعوه فى ساعة العسرة

انفاق متخلفان از غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 53 - 1

1 _ آمادگى برخى از متخلفان جنگ تبوك ، براى انفاق مال به جاى رفتن به جهاد

قل أنفقوا طوعاً

در شأن نزول اين آيه آورده اند كه: فردى از منافقان پيشنهاد پرداخت پول به جاى رفتن به جهاد را كرده بود.

اوّلين تخلف متخلفان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 83 - 14

14 _ وقوع اولين تخلف منافقان از جهاد در جنگ تبوك *

رضيتم بالقعود أول مرّة

برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه تخلف منافقان در جنگ تبوك، اولين تخلف آنان بوده و {أول مرّة} ناظر به اين معنا باشد.

برخورد با متخلفان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 95 - 1،4

1 _ سوگند دروغ

منافقان متخلف از جنگ تبوك ، به منظور گذشت كردن مؤمنان از تخلف آنان و متعرض نشدن به آنها

سيحلفون باللّه لكم إذا انقلبتم إليهم لتعرضوا عنهم

4 _ متخلفان از جنگ تبوك ( منافقان ) در معرض انتقاد و حمله و تعرض مؤمنان بازگشته از جهاد قرار داشتند .

سيحلفون باللّه . .. لتعرضوا

بسيج عمومى در غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 90 - 2

2 _ بسيج عمومى همه مسلمان ها براى شركت در جنگ تبوك

و جاء المعذّرون من الأعراب

از آن جايى كه حتى باديه نشينان براى عذرخواهى نزد پيامبر(ص) آمدند، بسيج عمومى و وجوب جهاد بر همگان استفاده مى شود. گفتنى است كه اين بخش از آيات _ چنانكه مفسران گفته اند _ درباره جنگ تبوك است.

پيروان محمد(ص) در غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 119 - 10

10 _ پيروان واقعى پيامبر اكرم ( ص ) در لحظات سخت جنگ تبوك ، از صادقان بودند .

الذين اتبعوه فى ساعة العسرة . .. و كونوا مع الصدقين

با توجه به ارتباط اين آيه با آيات قبل _ كه در زمينه ثبات قدم برخى از مؤمنان در شدايد جنگ تبوك و لغزش گروهى ديگر بود و خداوند متخلفان را در پى توبه شان بخشيد _ اكنون به ايشان رهنمود مى دهد كه شما نيز همانند مؤمنان، استوار و تزلزل ناپذير باشيد.

پيروزى در غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 97 - 14

14 _ تذكر خداوند به لزوم

غافل نشدن مؤمنان از خطر اعراب كفرپيشه همجوار خويش ، پس از پايان يافتن پيروزمندانه جنگ با دشمنان خارجى ( روميان در جنگ تبوك ) *

الأعراب أشد كفراً و نفاقاً

با توجه به اينكه آيات قبل در مورد بازگشت پيروزمندانه مؤمنان از جنگ تبوك است، احتمال دارد كه اين آيه هشدارى به مؤمنان مجاهد باشد كه پس از آن پيروزى، احساس امنيت نكنند و توجه كنند كه در اطرافشان، باديه نشينان جاهل و متعصب در كفر نيز، خطرى جدى به شمار مى روند.

پيروزى مسلمانان در غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 42 - 9

9 _ إخبار خداوند به بازگشت موفقيت آميز مسلمانان از جنگ تبوك

و سيحلفون باللّه لو استطعنا لخرجنا معكم

برداشت فوق بر اين اساس است كه آيه شريفه، قبل از رسيدن مسلمانان به سرزمين تبوك نازل شده باشد كه در اين صورت، إخبار خداوند به عذرخواهى متخلفان، گوياى بازگشت موفقيت آميز مسلمانان است.

تخلف متخلفان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 118 - 1

1 _ تخلف سه نفر از مسلمانان ، از حضور يافتن در جنگ تبوك

و على الثلثة الذين خلّفوا

تخلف منافقان از غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 43 - 5

5 _ إخبار خداوند به عزم قطعى برخى افراد ( منافقان ) بر تخلف از جنگ تبوك ( حتى در صورت عدم دريافت اذن از پيامبر ( ص ) )

و سيحلفون باللّه لو استطعنا لخرجنا . .. لم أذنت لهم حتى يتبين

لك الذين صدقوا و ت

از اظهار ناتوانى منافقان براى جهاد و تذكر خداوند به دروغ بودن اين اظهار، استفاده مى شود كه آنان تصميم بر تخلف از جنگ داشته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 81 - 1،2

1 _ تخلف منافقان از شركت در جنگ تبوك

فرح المخلفون بمقعدهم خلف رسول اللّه

اين بخش از آيات مربوط به جنگ تبوك و تخلف منافقان از شركت در آن است.

2 _ خوشحالى و احساس موفقيت منافقان از شركت نكردن در جنگ تبوك

فرح المخلفون بمقعدهم خلف رسول اللّه

تداوم تخلف متخلفان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94 - 9

9 _ إخبار خداوند به بى اساس بودن عذرتراشى متخلفان از جنگ تبوك به دليل ادامه داشتن كجروى ها و تخلفات آنان در آينده

قل لا تعتذروا لن نؤمن لكم . .. و سيرى اللّه عملكم

جمله {سيرى اللّه . .. } مى تواند بيانگر علت عدم پذيرش عذر متخلفان باشد ; يعنى، عملكرد خلاف اينان در آينده، خود بهترين گواه بر نادرستى معذرت جويى آنان خواهد بود.

تضمين پيروزى غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 40 - 4

4 _ تضمين پيروزى پيامبر ( ص ) ( در جنگ تبوك ) از سوى خداوند ، على رغم احتمال كوتاهى ديگران در يارى رساندن به آن حضرت

إلا تنصروه فقد نصره اللّه

تلاش متخلفان از غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 83 - 6

6 _ گروهى

از منافقان متخلف از جنگ تبوك ، رياكارانه در صدد جبران پيامد خسارتبار ترك جهاد و رسوايى گذشته خويش

فإن رجعك اللّه إلى طائفة منهم فاستئذنوك

توبه متخلفان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 103 - 21

21 _ تأييد خداوند نسبت به واقعى بودن توبه تائبان متخلف از جنگ تبوك *

خذ من أمولهم . .. و صل عليهم ... و اللّه سميع عليم

برداشت فوق بر اين اساس است كه آيه را با توجه به شأن نزول معنا كنيم كه مورد آن توبه متخلفان از جنگ تبوك است. از اين رو احتمال مى رود صفت {عليم} به اين نكته اشاره داشته باشد كه خداوند صداقت آنان را در توبه دانسته و بر اساس آن فرمان به اخذ زكات و دعا داده است.

توجيه متخلفان از غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 42 - 8

8 _ إخبار خداوند از اقدام متخلفان جنگ تبوك به سوگند هاى دروغين براى استطاعت نداشتن خود و موجه بودن تخلفشان

و سيحلفون باللّه لو استطعنا لخرجنا معكم

ثروتمندان و غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 93 - 2

2 _ تلاش برخى از اشراف و توانمندان براى شركت نكردن در جنگ تبوك ، با كسب مجوز از پيامبر اسلام ( ص )

الذين يستئذنونك و هم أغنياء

جاسوسان منافقان در غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 47 - 8

8 _ منافقان ، داراى جاسوسانى در ميان

رزمندگان جنگ تبوك

و فيكم سمعون لهم

{سمّاع} مى تواند كنايه از جاسوس باشد; يعنى، در ميان شما كسانى هستند كه به نفع منافقان خبرچينى مى كنند.

دروغگويى متخلفان از غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 42 - 12

12 _ علم خداوند به دروغ بودن سوگند متخلفان جنگ تبوك و گواهى او بر موجه نبودن تخلفشان

سيحلفون باللّه . .. و اللّه يعلم إنهم لكذبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 46 - 3

3 _ فراهم نكردن مقدمات جهاد ، دليل دروغگويى متخلفان جنگ تبوك و عزم قطعى آنان بر عدم شركت در جنگ

و لو أرادوا الخروج لأعدوا له عدة

دروغگويى متخلفان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 96 - 1

1 _ سوگند توانمندان متخلف از جنگ تبوك ، به منظور جلب رضايت مؤمنان مجاهد

يحلفون لكم لترضوا عنهم

دنياطلبى متخلفان از غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 42 - 2

2 _ دورنماى مشقت آميز و به دور از منافع مادى جنگ تبوك ، در نظر برخى از مسلمانان صدر اسلام ، عامل امتناع آنان از حضور در جنگ

لو كان عرضاً قريباً و سفراً قاصداً لاتبعوك و لكن بعدت عليهم الشقة

ذلت متخلفان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 95 - 2

2 _ قرار گرفتن متخلفان از جنگ تبوك ( منافقان ) در موضع ضعف و ذلت ، پس از بازگشت

پيروزمندانه مؤمنان از جهاد

سيحلفون باللّه لكم إذا انقلبتم

رد عذر متخلفان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94 - 9

9 _ إخبار خداوند به بى اساس بودن عذرتراشى متخلفان از جنگ تبوك به دليل ادامه داشتن كجروى ها و تخلفات آنان در آينده

قل لا تعتذروا لن نؤمن لكم . .. و سيرى اللّه عملكم

جمله {سيرى اللّه . .. } مى تواند بيانگر علت عدم پذيرش عذر متخلفان باشد ; يعنى، عملكرد خلاف اينان در آينده، خود بهترين گواه بر نادرستى معذرت جويى آنان خواهد بود.

سختى غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 42 - 3

3 _ پيمودن مسافت مدينه تا تبوك به دليل دورى راه ، براى برخى افراد ( منافقان ) دشوار مى نمود .

و لكن بعدت عليهم الشقة

{شقة} به معناى سختى و مشقت و كنايه از مسافت است; يعنى، به نظر آنان (منافقان)راه ميان مدينه و تبوك راهى طولانى و پيمودن آن طاقت فرساست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 117 - 2

2 _ جنگ تبوك ، داراى شرايطى دشوار و پرمشقت .

اتبعوه فى ساعة العسرة

مراد از {ساعة العسرة} _ به قرينه فرازهاى قبل و بعد _ مى تواند غزوه تبوك باشد.

سرزنش متخلفان از غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 90 - 5

5 _ توبيخ خداوند نسبت به آنان كه براى تخلف از جنگ تبوك ، حتى اجازه هم نگرفتند .

و جاء المعذّرون .

.. و قعد الذين كذبوا

از تقابل {قعد . .. } با {جاء المعذّرون} استفاده مى شود كه: گروه دوم، متخلفانى هستند كه بدون هيچ عذر و بهانه اى و بدون اجازه خواستن از شركت در جنگ امتناع ورزيدند.

سرزنش متخلفان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 95 - 4

4 _ متخلفان از جنگ تبوك ( منافقان ) در معرض انتقاد و حمله و تعرض مؤمنان بازگشته از جهاد قرار داشتند .

سيحلفون باللّه . .. لتعرضوا

سرگردانى متخلفان از غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 45 - 3

3 _ متخلفان از جنگ تبوك ( منافقان ) ، گروهى بى ايمان ، سرگردان و گرفتار ترديد و اضطراب بودند .

و ارتابت قلوبهم فهم فى ريبهم يترددون

سرور متخلفان از غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 81 - 2

2 _ خوشحالى و احساس موفقيت منافقان از شركت نكردن در جنگ تبوك

فرح المخلفون بمقعدهم خلف رسول اللّه

سوگند متخلفان از غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 42 - 8،11،12

8 _ إخبار خداوند از اقدام متخلفان جنگ تبوك به سوگند هاى دروغين براى استطاعت نداشتن خود و موجه بودن تخلفشان

و سيحلفون باللّه لو استطعنا لخرجنا معكم

11 _ متخلفان از جنگ تبوك ( منافقان ) ، به تخلف خويش و سوگند هاى دروغينشان ، در جهت هلاكت خود گام برداشتند .

سيحلفون باللّه . .. يهلكون أنفسهم

12 _ علم خداوند به دروغ

بودن سوگند متخلفان جنگ تبوك و گواهى او بر موجه نبودن تخلفشان

سيحلفون باللّه . .. و اللّه يعلم إنهم لكذبون

سوگند متخلفان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 95 - 1

1 _ سوگند دروغ منافقان متخلف از جنگ تبوك ، به منظور گذشت كردن مؤمنان از تخلف آنان و متعرض نشدن به آنها

سيحلفون باللّه لكم إذا انقلبتم إليهم لتعرضوا عنهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 96 - 1

1 _ سوگند توانمندان متخلف از جنگ تبوك ، به منظور جلب رضايت مؤمنان مجاهد

يحلفون لكم لترضوا عنهم

شركت در غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 120 - 14

14 _ حركت مؤمنان به سوى جنگ تبوك ، برانگيزنده خشم كافران بود .

و لا يطئون موطئاً يغيظ الكفار

با توجه به اينكه اين بخش از آيات در مورد جنگ تبوك است، برداشت فوق استفاده مى شود.

صداقت تائبان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 103 - 21

21 _ تأييد خداوند نسبت به واقعى بودن توبه تائبان متخلف از جنگ تبوك *

خذ من أمولهم . .. و صل عليهم ... و اللّه سميع عليم

برداشت فوق بر اين اساس است كه آيه را با توجه به شأن نزول معنا كنيم كه مورد آن توبه متخلفان از جنگ تبوك است. از اين رو احتمال مى رود صفت {عليم} به اين نكته اشاره داشته باشد كه خداوند صداقت آنان را در توبه دانسته و بر

اساس آن فرمان به اخذ زكات و دعا داده است.

ظلم متخلفان از غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 47 - 11

11 _ متخلفان جنگ تبوك ، مردمى ستم پيشه

لو خرجوا . .. و اللّه عليم بالظلمين

عذاب وجدان متخلفان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 118 - 5

5 _ گرفتار شدن سه مسلمان متخلف از جنگ تبوك به عذاب وجدان

و ضاقت عليهم أنفسهم

عذرخواهى متخلفان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94 - 1،2

1 _ إخبار خداوند از اقدام توانمندان متخلف از جهاد ، به عذرتراشى پس از بازگشت مؤمنان از جنگ تبوك

يعتذرون إليكم إذا رجعتم إليهم

2 _ مؤمنان صدر اسلام ، مأمور دست رد زدن بر سينه توانمندان متخلف از جنگ تبوك و بى اثر شمردن عذرتراشى آنان

قل لا تعتذروا لن نؤمن لكم

عفو از متخلفان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 95 - 1

1 _ سوگند دروغ منافقان متخلف از جنگ تبوك ، به منظور گذشت كردن مؤمنان از تخلف آنان و متعرض نشدن به آنها

سيحلفون باللّه لكم إذا انقلبتم إليهم لتعرضوا عنهم

علايق معذوران غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 92 - 6

6 _ محروم شدن برخى از رزمندگان داوطلب ، از شركت در جنگ تبوك ، به خاطر نداشتن امكانات رزمى ( مركب و . . . ) على رغم

اشتياق شديد آنان به جهاد

تولوا و أعينهم تفيض من الدمع حزناً ألا يجدوا ما ينفقون

عوامل تخلف از غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 42 - 2

2 _ دورنماى مشقت آميز و به دور از منافع مادى جنگ تبوك ، در نظر برخى از مسلمانان صدر اسلام ، عامل امتناع آنان از حضور در جنگ

لو كان عرضاً قريباً و سفراً قاصداً لاتبعوك و لكن بعدت عليهم الشقة

غزوه تبوك در گرما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 81 - 10

10 _ وقوع جنگ تبوك در شدت گرما

لاتنفروا فى الحر

فرجام متخلفان از غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 106 - 1

1 _ گروهى از متخلفان جنگ تبوك ، داراى سرنوشتى مبهم از جهت پذيرش و عدم پذيرش توبه آنان از جانب خداوند

و ءاخرون . .. إما يعذبهم و إما يتوب عليهم

در آيات گذشته از دو گروه از متخلفان جنگ ياد شده است. 1 _ گروهى خائن با گناهى غير قابل بخشش ; 2 _ گروهى خطاركار و حقيقة نادم كه خداوند به آنان وعده غفران داد و اكنون در اين آيه سخن از گروه سوم است كه به دليل سنگينى گناه يا تأخير و كوتاهى در اعتراف و ... سرنوشتى مبهم دارند.

قبول توبه متخلفان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 118 - 12

12 _ پذيرش توبه سه مسلمان متخلف جنگ تبوك ، از سوى خداوند

و على

الثلثة الذين خلّفوا . .. ثم تاب عليهم ليتوبوا إن اللّه هو التواب

قصه غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 38 - 4

4 _ بروز نوعى سستى ميان گروهى از مسلمانان صدر اسلام ، براى رفتن به جنگ تبوك

يأيها الذين ءامنوا ما لكم إذا قيل لكم انفروا . .. اثّاقلتم إلى الأرض

اين بخش از آيات، چنانكه برخى از مفسران گفته اند، مربوط به جنگ تبوك است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 42 - 3،8،9

3 _ پيمودن مسافت مدينه تا تبوك به دليل دورى راه ، براى برخى افراد ( منافقان ) دشوار مى نمود .

و لكن بعدت عليهم الشقة

{شقة} به معناى سختى و مشقت و كنايه از مسافت است; يعنى، به نظر آنان (منافقان)راه ميان مدينه و تبوك راهى طولانى و پيمودن آن طاقت فرساست.

8 _ إخبار خداوند از اقدام متخلفان جنگ تبوك به سوگند هاى دروغين براى استطاعت نداشتن خود و موجه بودن تخلفشان

و سيحلفون باللّه لو استطعنا لخرجنا معكم

9 _ إخبار خداوند به بازگشت موفقيت آميز مسلمانان از جنگ تبوك

و سيحلفون باللّه لو استطعنا لخرجنا معكم

برداشت فوق بر اين اساس است كه آيه شريفه، قبل از رسيدن مسلمانان به سرزمين تبوك نازل شده باشد كه در اين صورت، إخبار خداوند به عذرخواهى متخلفان، گوياى بازگشت موفقيت آميز مسلمانان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 44 - 2

2 _ متخلفان از جنگ تبوك ، گروهى بى ايمان بودند .

عفا اللّه عنك لم أذنت لهم . ..

لايستئذنك الذين يؤمنون باللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 46 - 1،2،3،4

1 _ متخلفان از جنگ تبوك ( منافقان ) برخوردار از امكانات لازم براى شركت در جنگ

و لو أرادوا الخروج لأعدوا له عدة

2 _ تصميم قطعى متخلفان جنگ تبوك بر ترك جهاد

و لو أرادوا الخروج لأعدوا له عدة

3 _ فراهم نكردن مقدمات جهاد ، دليل دروغگويى متخلفان جنگ تبوك و عزم قطعى آنان بر عدم شركت در جنگ

و لو أرادوا الخروج لأعدوا له عدة

4 _ كراهت و ناخوشايندى خداوند ، از برانگيختن و موفق ساختن متخلفان از جنگ تبوك ( منافقان ) براى شركت در آن

و لكن كره اللّه انبعاثهم فثبطهم و قيل اقعدوا مع القعدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 47 - 6،8،12،14

6 _ متخلفان جنگ تبوك در صورت شركت در آن جنگ ، جز نفوذ در ميان صفوف لشكر اسلام به منظور فتنه جويى ، نقشى ديگر نداشتند .

لو خرجوا فيكم ما زادوكم إلا خبالا و لأوضعوا خللكم يبغونكم الفتنة

8 _ منافقان ، داراى جاسوسانى در ميان رزمندگان جنگ تبوك

و فيكم سمعون لهم

{سمّاع} مى تواند كنايه از جاسوس باشد; يعنى، در ميان شما كسانى هستند كه به نفع منافقان خبرچينى مى كنند.

12 _ ماهيت فسادانگيز و فتنه جويانه متخلفان جنگ تبوك ، دليل كراهت و ناخوشايندى خداوند از شركت آنان در جنگ

و لكن كره اللّه انبعاثهم . .. لو خرجوا فيكم ما زادوكم إلا خبالا ... يبغونكم الفت

14 _ دلدارى خداوند به مؤمنان ، به منظور رفع نگرانى آنان ، به دنبال تخلف كردن

گروهى از شركت در جنگ تبوك

إنما يستئذنك الذين لايؤمنون . .. لو خرجوا فيكم ما زادوكم إلا خبالا ... و اللّه ع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 48 - 4

4 _ ناتوانى متخلفان جنگ تبوك ( منافقان ) در به شكست كشانيدن جبهه اسلام

لقد ابتغوا الفتنة من قبل . .. حتى جاء الحق و ظهر أمر اللّه و هم كرهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 49 - 1

1 _ اذن طلبى برخى منافقان براى نرفتن به جنگ تبوك ، به بهانه گرفتار شدن به فتنه و گناه

و منهم من يقول ائذن لى و لاتفتنى

در شأن نزول آيه آورده اند كه: يكى از منافقان به پيامبر اكرم (ص) گفت: {يا رسول اللّه ائذن لى و لاتفتنى ببنات الأصغر فإنى أخاف أن أفتتن بهن}; يعنى، اى رسول خدا! به من اذن بده تا در جنگ شركت نكنم . .. چون، مى ترسم مفتون دختركان رومى گردم و به گناه بيفتم. (مجمع البيان، ذيل آيه)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 53 - 1

1 _ آمادگى برخى از متخلفان جنگ تبوك ، براى انفاق مال به جاى رفتن به جهاد

قل أنفقوا طوعاً

در شأن نزول اين آيه آورده اند كه: فردى از منافقان پيشنهاد پرداخت پول به جاى رفتن به جهاد را كرده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 81 - 1،2،9،10

1 _ تخلف منافقان از شركت در جنگ تبوك

فرح المخلفون بمقعدهم خلف رسول

اللّه

اين بخش از آيات مربوط به جنگ تبوك و تخلف منافقان از شركت در آن است.

2 _ خوشحالى و احساس موفقيت منافقان از شركت نكردن در جنگ تبوك

فرح المخلفون بمقعدهم خلف رسول اللّه

9 _ اخلالگرى منافقان صدر اسلام ، در بسيج براى جنگ تبوك

لاتنفروا فى الحر

10 _ وقوع جنگ تبوك در شدت گرما

لاتنفروا فى الحر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 83 - 2،14

2 _ شركت پيامبر ( ص ) در جنگ تبوك و خروج آن حضرت از مدينه همراه مجاهدان

فإن رجعك اللّه

14 _ وقوع اولين تخلف منافقان از جهاد در جنگ تبوك *

رضيتم بالقعود أول مرّة

برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه تخلف منافقان در جنگ تبوك، اولين تخلف آنان بوده و {أول مرّة} ناظر به اين معنا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 88 - 6

6 _ جنگ تبوك ، از عوامل متمايز شدن صف مجاهدان و مؤمنان راستين از صف منافقان

رضوا بأن يكونوا مع الخوالف . .. لكن الرسول ... جهدوا

{جاهدوا} (به صورت فعل ماضى) به عنوان گزارش از جنگى است كه مسلمانان پشت سر گذاشته اند كه مفسران آن را جنگ تبوك دانسته اند و خداوند، پس از اين جنگ است كه چهره منافقان را افشا مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 90 - 2

2 _ بسيج عمومى همه مسلمان ها براى شركت در جنگ تبوك

و جاء المعذّرون من الأعراب

از آن جايى كه حتى باديه نشينان براى عذرخواهى نزد پيامبر(ص) آمدند، بسيج عمومى

و وجوب جهاد بر همگان استفاده مى شود. گفتنى است كه اين بخش از آيات _ چنانكه مفسران گفته اند _ درباره جنگ تبوك است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 92 - 4،6

4 _ محدوديت امكانات پيامبر ( ص ) در جنگ تبوك ، براى تأمين ساز و برگ رزمندگان داوطلب

قلت لا أجد ما أحملكم عليه

6 _ محروم شدن برخى از رزمندگان داوطلب ، از شركت در جنگ تبوك ، به خاطر نداشتن امكانات رزمى ( مركب و . . . ) على رغم اشتياق شديد آنان به جهاد

تولوا و أعينهم تفيض من الدمع حزناً ألا يجدوا ما ينفقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 117 - 6،7

6 _ نيرو هاى رزمى جنگ تبوك ، متشكل از مهاجر و انصار

المهجرين و الانصار الذين اتبعوه فى ساعة العسرة

7 _ تنگنا هاى جنگ تبوك ، مايه تزلزل قلب برخى از مسلمانان شده بود .

فى ساعة العسرة من بعد ما كاد يزيغ قلوب فريق منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 118 - 1،2،3،4،5،6،12

1 _ تخلف سه نفر از مسلمانان ، از حضور يافتن در جنگ تبوك

و على الثلثة الذين خلّفوا

2 _ شمول رحمت و غفران الهى ، نسبت به سه نفر از مسلمانان متخلف از جنگ تبوك

لقد تاب اللّه على النبى . .. و على الثلثة الذين خلّفوا

3 _ تنگ شدن عرصه زندگى بر سه مسلمان متخلف از جنگ تبوك ، در اثر رو به رو شدن با پيامد هاى عمل خطايى

كه كرده بودند .

حتى اذا ضاقت عليهم الأرض بما رحبت

4 _ تحريم ارتباط با متخلفان از جنگ تبوك و انزواى اجتماعى آنان از سوى مسلمانان

ضاقت عليهم الأرض بما رحبت

با توجه به شأن نزول كه تنگ شدن زندگى بر متخلفان از جنگ تبوك را، ناشى از قطع رابطه مسلمانان با ايشان معرفى كرده است، مطلب فوق استفاده مى شود.

5 _ گرفتار شدن سه مسلمان متخلف از جنگ تبوك به عذاب وجدان

و ضاقت عليهم أنفسهم

6 _ اذعان متخلفان از جنگ تبوك ، به ناگزيرى خود از التجا به خداوند

و ظنوا أن لا ملجأ من اللّه إلا إليه

12 _ پذيرش توبه سه مسلمان متخلف جنگ تبوك ، از سوى خداوند

و على الثلثة الذين خلّفوا . .. ثم تاب عليهم ليتوبوا إن اللّه هو التواب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 119 - 10

10 _ پيروان واقعى پيامبر اكرم ( ص ) در لحظات سخت جنگ تبوك ، از صادقان بودند .

الذين اتبعوه فى ساعة العسرة . .. و كونوا مع الصدقين

با توجه به ارتباط اين آيه با آيات قبل _ كه در زمينه ثبات قدم برخى از مؤمنان در شدايد جنگ تبوك و لغزش گروهى ديگر بود و خداوند متخلفان را در پى توبه شان بخشيد _ اكنون به ايشان رهنمود مى دهد كه شما نيز همانند مؤمنان، استوار و تزلزل ناپذير باشيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 120 - 14

14 _ حركت مؤمنان به سوى جنگ تبوك ، برانگيزنده خشم كافران بود .

و لا يطئون موطئاً يغيظ الكفار

با توجه به

اينكه اين بخش از آيات در مورد جنگ تبوك است، برداشت فوق استفاده مى شود.

كفر متخلفان از غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 54 - 3

3 _ متخلفان از جنگ تبوك ، به ظاهر مسلمان ولى در باطن كافر به خدا و رسول او بودند .

و ما منعهم أن تقبل منهم نفقتهم إلا أنهم كفروا باللّه و برسوله

روى سخن در اين بخش از آيات با كسانى است كه از شركت در جنگ تبوك سرباز زده بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 84 - 11

11 _ حكم صريح خداوند به كفر منافقان متخلف از جنگ تبوك

إنهم كفروا باللّه و رسوله

كيفر متخلفان از غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 90 - 9

9 _ عذاب دردناك ، كيفر سخت متخلفان جنگ

سيصيب الذين . .. عذاب أليم

گريه معذوران غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 92 - 7

7 _ اندوه و گريه شديد مؤمنان تهيدست ، به خاطر ناتوانى از شركت در جنگ تبوك و محروم شدن از فيض جهاد

و أعينهم تفيض من الدمع حزناً

متخلفان از غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 43 - 1،4،5

1 _ عتاب محبت آميز خدا به پيامبر ( ص ) در پى اجازه دادن آن حضرت به برخى از مسلمانان ( منافقان ) براى شركت نكردن در جنگ تبوك ، به مجرد

اظهار ناتوانى آنان

عفا اللّه عنك لم أذنت لهم

4 _ گذشت و عفو خداوند از پيامبر ( ص ) نسبت به اذن دادن به بهانه جويان ( منافقان ) براى نرفتن به جنگ تبوك

عفا اللّه عنك لم أذنت لهم

5 _ إخبار خداوند به عزم قطعى برخى افراد ( منافقان ) بر تخلف از جنگ تبوك ( حتى در صورت عدم دريافت اذن از پيامبر ( ص ) )

و سيحلفون باللّه لو استطعنا لخرجنا . .. لم أذنت لهم حتى يتبين لك الذين صدقوا و ت

از اظهار ناتوانى منافقان براى جهاد و تذكر خداوند به دروغ بودن اين اظهار، استفاده مى شود كه آنان تصميم بر تخلف از جنگ داشته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 44 - 2

2 _ متخلفان از جنگ تبوك ، گروهى بى ايمان بودند .

عفا اللّه عنك لم أذنت لهم . .. لايستئذنك الذين يؤمنون باللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 45 - 3

3 _ متخلفان از جنگ تبوك ( منافقان ) ، گروهى بى ايمان ، سرگردان و گرفتار ترديد و اضطراب بودند .

و ارتابت قلوبهم فهم فى ريبهم يترددون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 46 - 1،2،4

1 _ متخلفان از جنگ تبوك ( منافقان ) برخوردار از امكانات لازم براى شركت در جنگ

و لو أرادوا الخروج لأعدوا له عدة

2 _ تصميم قطعى متخلفان جنگ تبوك بر ترك جهاد

و لو أرادوا الخروج لأعدوا له عدة

4 _ كراهت و ناخوشايندى خداوند ، از برانگيختن و

موفق ساختن متخلفان از جنگ تبوك ( منافقان ) براى شركت در آن

و لكن كره اللّه انبعاثهم فثبطهم و قيل اقعدوا مع القعدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 47 - 2،14

2 _ عدم شركت بى ايمان ها و سست باوران ( منافقان ) در جنگ تبوك ، به خير و صلاح مؤمنان بود نه مايه ضرر آنان .

لو خرجوا فيكم ما زادوكم إلا خبالا

14 _ دلدارى خداوند به مؤمنان ، به منظور رفع نگرانى آنان ، به دنبال تخلف كردن گروهى از شركت در جنگ تبوك

إنما يستئذنك الذين لايؤمنون . .. لو خرجوا فيكم ما زادوكم إلا خبالا ... و اللّه ع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 48 - 4

4 _ ناتوانى متخلفان جنگ تبوك ( منافقان ) در به شكست كشانيدن جبهه اسلام

لقد ابتغوا الفتنة من قبل . .. حتى جاء الحق و ظهر أمر اللّه و هم كرهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 81 - 1

1 _ تخلف منافقان از شركت در جنگ تبوك

فرح المخلفون بمقعدهم خلف رسول اللّه

اين بخش از آيات مربوط به جنگ تبوك و تخلف منافقان از شركت در آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 84 - 10

10 _ افشاى كامل چهره منافقان و اتخاذ مواضع شديد عليه آنان ، از تبعات تخلف آنان از جنگ تبوك

و لاتصل على أحد منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه -

9 - 118 - 21

21 _ { عن على بن ابى حمزة عن ابى عبداللّه ( ع ) قال : سئلته عن قول اللّه { و على الثلاثة الذين خلّفوا } قال : كعب و مرارة بن الربيع و هلال بن اميّه . . . } ;

على بن ابى حمزه گويد: از امام صادق (ع) درباره قول خدا {و على الثلاثة . .. } پرسيدم: اين سه نفر چه كسانى هستند، فرمود: كعب، مرارة بن ربيع و هلال بن اميّه}.

متخلفان غزوه تبوك و محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 93 - 2

2 _ تلاش برخى از اشراف و توانمندان براى شركت نكردن در جنگ تبوك ، با كسب مجوز از پيامبر اسلام ( ص )

الذين يستئذنونك و هم أغنياء

متخلفان غزوه تبوك و مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 95 - 1

1 _ سوگند دروغ منافقان متخلف از جنگ تبوك ، به منظور گذشت كردن مؤمنان از تخلف آنان و متعرض نشدن به آنها

سيحلفون باللّه لكم إذا انقلبتم إليهم لتعرضوا عنهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 96 - 1

1 _ سوگند توانمندان متخلف از جنگ تبوك ، به منظور جلب رضايت مؤمنان مجاهد

يحلفون لكم لترضوا عنهم

مجاهدان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 117 - 6

6 _ نيرو هاى رزمى جنگ تبوك ، متشكل از مهاجر و انصار

المهجرين و الانصار الذين اتبعوه فى ساعة العسرة

مجاهدان فقير

و غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 92 - 6

6 _ محروم شدن برخى از رزمندگان داوطلب ، از شركت در جنگ تبوك ، به خاطر نداشتن امكانات رزمى ( مركب و . . . ) على رغم اشتياق شديد آنان به جهاد

تولوا و أعينهم تفيض من الدمع حزناً ألا يجدوا ما ينفقون

محدوديت تداركات جنگى غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 92 - 4

4 _ محدوديت امكانات پيامبر ( ص ) در جنگ تبوك ، براى تأمين ساز و برگ رزمندگان داوطلب

قلت لا أجد ما أحملكم عليه

محروميت از غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 92 - 7

7 _ اندوه و گريه شديد مؤمنان تهيدست ، به خاطر ناتوانى از شركت در جنگ تبوك و محروم شدن از فيض جهاد

و أعينهم تفيض من الدمع حزناً

محمد(ص) در غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 83 - 2

2 _ شركت پيامبر ( ص ) در جنگ تبوك و خروج آن حضرت از مدينه همراه مجاهدان

فإن رجعك اللّه

محمد(ص) و غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 92 - 4

4 _ محدوديت امكانات پيامبر ( ص ) در جنگ تبوك ، براى تأمين ساز و برگ رزمندگان داوطلب

قلت لا أجد ما أحملكم عليه

محمد(ص) و منافقان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 -

توبه - 9 - 43 - 1

1 _ عتاب محبت آميز خدا به پيامبر ( ص ) در پى اجازه دادن آن حضرت به برخى از مسلمانان ( منافقان ) براى شركت نكردن در جنگ تبوك ، به مجرد اظهار ناتوانى آنان

عفا اللّه عنك لم أذنت لهم

مسلمانان و متخلفان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 118 - 4

4 _ تحريم ارتباط با متخلفان از جنگ تبوك و انزواى اجتماعى آنان از سوى مسلمانان

ضاقت عليهم الأرض بما رحبت

با توجه به شأن نزول كه تنگ شدن زندگى بر متخلفان از جنگ تبوك را، ناشى از قطع رابطه مسلمانان با ايشان معرفى كرده است، مطلب فوق استفاده مى شود.

منافقان پس از غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 57 - 1

1 _ منافقان ( پس از جنگ تبوك ) ، در صورت يافتن پناهگاه يا غار و يا روزنى در زمين ، حاضر به گريختن سريع از جامعه اسلامى بودند .

لو يجدون ملجئاً أو مغرت أو مدّخلا لولّوا إليه

{ملجأ} به معناى پناهگاه است و {مغارات} جمع {مغارة} يعنى شكافهاى كوه و {مدّخل} به روزنه و منفذى گفته مى شود كه بتوان در آن پنهان شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 83 - 4

4 _ پيامبر ( ص ) مأمور افشاى چهره منافقان و اعلام عدم حضور قطعى آنان با او در هيچ جنگى پس از جنگ تبوك

فقل لن تخرجوا معى أبداً و لن تقتلوا معى

منافقان و غزوه

تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 42 - 3

3 _ پيمودن مسافت مدينه تا تبوك به دليل دورى راه ، براى برخى افراد ( منافقان ) دشوار مى نمود .

و لكن بعدت عليهم الشقة

{شقة} به معناى سختى و مشقت و كنايه از مسافت است; يعنى، به نظر آنان (منافقان)راه ميان مدينه و تبوك راهى طولانى و پيمودن آن طاقت فرساست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 43 - 2

2 _ اجازه گرفتن بهانه جويان ( منافقان ) از پيامبر ( ص ) ، براى شركت نكردن در جنگ تبوك با اظهار دروغين عجز و ناتوانى خود

لم أذنت لهم حتى يتبين لك

مقصود از {اذن} در آيه فوق _ به قرينه آيه قبل (لو استطعنا . ..) و شأن نزولها _ اذن دادن به كسانى است كه از شركت در جهاد، خود را معذور مى دانستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 46 - 4

4 _ كراهت و ناخوشايندى خداوند ، از برانگيختن و موفق ساختن متخلفان از جنگ تبوك ( منافقان ) براى شركت در آن

و لكن كره اللّه انبعاثهم فثبطهم و قيل اقعدوا مع القعدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 47 - 1،2

1 _ متخلفان جنگ تبوك ( منافقان ) ، در صورت شركت در آن ، جز فساد و تباهى به بار نمى آوردند .

لو خرجوا فيكم ما زادوكم إلا خبالا

{خبال} به معناى فساد و تباهى است; يعنى، اگر منافقان

براى جنگ بيرون مى آمدند براى شما چيزى جز فساد و تباهى نمى افزودند.

2 _ عدم شركت بى ايمان ها و سست باوران ( منافقان ) در جنگ تبوك ، به خير و صلاح مؤمنان بود نه مايه ضرر آنان .

لو خرجوا فيكم ما زادوكم إلا خبالا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 48 - 4

4 _ ناتوانى متخلفان جنگ تبوك ( منافقان ) در به شكست كشانيدن جبهه اسلام

لقد ابتغوا الفتنة من قبل . .. حتى جاء الحق و ظهر أمر اللّه و هم كرهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 49 - 1

1 _ اذن طلبى برخى منافقان براى نرفتن به جنگ تبوك ، به بهانه گرفتار شدن به فتنه و گناه

و منهم من يقول ائذن لى و لاتفتنى

در شأن نزول آيه آورده اند كه: يكى از منافقان به پيامبر اكرم (ص) گفت: {يا رسول اللّه ائذن لى و لاتفتنى ببنات الأصغر فإنى أخاف أن أفتتن بهن}; يعنى، اى رسول خدا! به من اذن بده تا در جنگ شركت نكنم . .. چون، مى ترسم مفتون دختركان رومى گردم و به گناه بيفتم. (مجمع البيان، ذيل آيه)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 81 - 9

9 _ اخلالگرى منافقان صدر اسلام ، در بسيج براى جنگ تبوك

لاتنفروا فى الحر

موقعيت اجتماعى متخلفان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 118 - 3

3 _ تنگ شدن عرصه زندگى بر سه مسلمان

متخلف از جنگ تبوك ، در اثر رو به رو شدن با پيامد هاى عمل خطايى كه كرده بودند .

حتى اذا ضاقت عليهم الأرض بما رحبت

موقعيت جوّى غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 81 - 10

10 _ وقوع جنگ تبوك در شدت گرما

لاتنفروا فى الحر

مؤمنان در غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 120 - 14

14 _ حركت مؤمنان به سوى جنگ تبوك ، برانگيزنده خشم كافران بود .

و لا يطئون موطئاً يغيظ الكفار

با توجه به اينكه اين بخش از آيات در مورد جنگ تبوك است، برداشت فوق استفاده مى شود.

مؤمنان و متخلفان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 95 - 4

4 _ متخلفان از جنگ تبوك ( منافقان ) در معرض انتقاد و حمله و تعرض مؤمنان بازگشته از جهاد قرار داشتند .

سيحلفون باللّه . .. لتعرضوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 96 - 3

3 _ ناخشنودى مؤمنان مجاهد از متخلفان جنگ تبوك ( منافقان )

يحلفون لكم لترضوا عنهم

مهاجران در غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 117 - 6

6 _ نيرو هاى رزمى جنگ تبوك ، متشكل از مهاجر و انصار

المهجرين و الانصار الذين اتبعوه فى ساعة العسرة

ناخشنودى مجاهدان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 96 - 3

3 _ ناخشنودى مؤمنان

مجاهد از متخلفان جنگ تبوك ( منافقان )

يحلفون لكم لترضوا عنهم

نفاق متخلفان از غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 54 - 3

3 _ متخلفان از جنگ تبوك ، به ظاهر مسلمان ولى در باطن كافر به خدا و رسول او بودند .

و ما منعهم أن تقبل منهم نفقتهم إلا أنهم كفروا باللّه و برسوله

روى سخن در اين بخش از آيات با كسانى است كه از شركت در جنگ تبوك سرباز زده بودند.

نقش متخلفان از غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 47 - 6

6 _ متخلفان جنگ تبوك در صورت شركت در آن جنگ ، جز نفوذ در ميان صفوف لشكر اسلام به منظور فتنه جويى ، نقشى ديگر نداشتند .

لو خرجوا فيكم ما زادوكم إلا خبالا و لأوضعوا خللكم يبغونكم الفتنة

هلاكت متخلفان از غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 42 - 11

11 _ متخلفان از جنگ تبوك ( منافقان ) ، به تخلف خويش و سوگند هاى دروغينشان ، در جهت هلاكت خود گام برداشتند .

سيحلفون باللّه . .. يهلكون أنفسهم

غزوه حمراءالاسد

{غزوه حمراءالاسد}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 173 - 15،16

15 _ اميدوارى مؤمنان به نصرت الهى و پيروزى در غزوه حمراءالاسد

و قالوا حسبنا اللّه و نعم الوكيل

اكثر مفسران اين آيه و آيات پيشين را درباره غزوه حمراءالاسد مى دانند. مشركان فاتح نبرد احد در راه بازگشت به مكّه از

اينكه كار مسلمانان را يكسره نكردند، پشيمان شدند و آهنگ هجوم به مدينه را داشتند. پيامبر (ص) پس از اطلاع، مسلمانان را براى دفاع تا حمراءالاسد حركت داد. اين غزوه به غزوه حمراءالاسد معروف شد.

16 _ فزونى نيروى دشمن بر نيروى مسلمانان در غزوه حمراءالاسد يا بدر صغرا *

و قالوا حسبنا اللّه و نعم الوكيل

از اينكه منافقان براى ارعاب مؤمنان كثرت دشمن را به رخ آنان كشيدند (انّ النّاس قد جمعوا لكم)، ولى مسلمانان در جواب به فراوانى نيرو اشاره نكردند و تنها اتكالِ به خداوند را گوشزد كردند، فزونى نيروى دشمن نسبت به نيروهاى ايمانى به دست مى آيد. گفتنى است كه آيات مورد بحث در نظر برخى مفسّران درباره غزوه حمراءالاسد و در نظر برخى ديگر درباره بدر صغراست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 174 - 1،2،3،4،8،11،12،16

1 _ بازگشت بدون آسيب مؤمنان از غزوه حمراءالاسد يا بدر صغرا با برخوردارى از نعمت و فضل الهى

فانقلبوا بنعمة من اللّه و فضل لم يمسسهم سوء

بنابر اينكه {باء} در {بنعمة}، به معناى مصاحبت، متعلق به محذوف و حال براى فاعل {انقلبوا} باشد. گفتنى است كه اكثر مفسران آيات مورد بحث را درباره غزوه حمراءالاسد، و برخى آن آيات را درباره بدر صغرا مى دانند.

2 _ شمول نعمت و فضل بزرگ الهى بر مؤمنان شركت كننده در غزوه حمراءالاسد يا بدر صغرا ، عامل آسيب نديدن آنان

فانقلبوا بنعمة من اللّه و فضل لم يمسسهم سوء

در برداشت فوق {باء} در {بنعمة}، سببيّه و متعلق به {انقلبوا}، گرفته شده است.

3 _ اجابت مؤمنان به دعوت پيامبر ( ص )

براى شركت در غزوه حمراء الاسد يا بدر صغرا

الّذين استجابوا للّه و الرّسول . .. فانقلبوا بنعمة من اللّه و فضل

4 _ واقع نشدن جنگ ميان مؤمنان و مشركان در غزوه حمراءالاسد يا بدر صغرا *

فانقلبوا بنعمة من اللّه و فضل لم يمسسهم سوء

ظاهراً {لم يمسسهم سوء}، كنايه از عدم وقوع جنگ است.

8 _ كارآمد نبودن تبليغات سوء و جنگ روانى ، در بازداشتن مؤمنان از شركت در غزوه حمراءالاسد يا بدر صغرا

الّذين قال لهم النّاس . .. فانقلبوا بنعمة من اللّه و فضل

زيرا در عين تبليغات سوء دشمن، مؤمنان براى شركتِ در نبرد حركت كردند.

11 _ مؤمنان مجاهد همراه پيامبر ( ص ) ( در غزوه حمراءالاسد يا بدر صغرا ) ، بى اعتنا به تهديد هاى دشمن و در پى جلب رضايت الهى

انّ النّاس قد جمعوا لكم . .. فانقلبوا ... و اتّبعوا رضوان اللّه

12 _ تقدير و تمجيد خداوند از مجاهدان شركت كننده در غزوه حمراءالاسد يا بدر صغرا

فانقلبوا بنعمة من اللّه . .. و اتّبعوا رضوان اللّه

16 _ دست يافتن مؤمنان مجاهد به منفعت مالى در غزوه بدر صغرا

فانقلبوا بنعمة من اللّه و فضل

بر اساس شأن نزول نقل شده در تفسير روح المعانى، مراد از {فضل}، سودى است كه مسلمانان با كسب و تجارت در غزوه بدر صغرا به دست آوردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 175 - 10

10 _ تأثير شايعات مشركان و منافقان بر برخى مسلمانان ، به هنگام دعوت رسول خدا ( ص ) براى شركت در غزوه حمراءالاسد يا بدر صغرا

الّذين قال لهم النّاس انّ النّاس قد

جمعوا لكم . .. ذلكم الشّيطان يخوّف اولياءه

چون شيطان و مشركان و منافقان در صدد ترسانيدن و بازداشتن همه مؤمنان بوده اند (انّ النّاس قد جمعوا لكم فاخشوهم)، ولى از {يخوّف اولياءه} استفاده مى شود كه تنها دوستانش را مى ترساند. بنابراين {يخوّف اولياءه}، حاكى از فعليّت و تحقق اين ترس در عدّه اى از مؤمنان است.

غزوه حنين

آرامش مؤمنان در غزوه حنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 26 - 4،9

4 _ نزول آرامش روحى از سوى خداوند بر مؤمنان در جنگ حنين و محروميت منافقان از آن

ثم أنزل اللّه سكينته على رسوله و على المؤمنين

با توجه به اينكه در فراز قبل، مؤمنان به وسيله ضمير {كم} مخاطب قرار گرفتند و در اين آيه به جاى آن ضمير، كلمه {مؤمنين} آمده، مى توان به برداشت فوق دست يافت.

9 _ جبهه كفر در كارزار حنين ، در پى فرود آمدن نيرو هاى غيبى و نزول آرامش روحى بر مؤمنان از سوى خداوند ، گرفتار شكستى سخت و عذاب آور گرديد .

ثم أنزل اللّه سكينته . .. و أنزل جنوداً لم تروها و عذّب الذين كفروا

امدادهاى خدا در غزوه حنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 25 - 3

3 _ امتنان خداوند بر مؤمنان به خاطر نصرتش به آنان در موارد بسيار از جمله در جنگ حنين

لقد نصركم اللّه فى مواطن كثيرة و يوم حنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 26 - 1

1 _ نزول آرامش روحى از جانب خداوند

بر رسول اكرم ( ص ) و مؤمنان در جنگ حنين ، پس از فرار مسلمانان

ثم وليتم مدبرين. ثم أنزل اللّه سكينته على رسوله و على المؤمنين

امدادهاى غيبى در غزوه حنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 25 - 2

2 _ جنگ حنين از عرصه هاى به ياد ماندنى نصرت خدا و دخالت نيرو هاى غيبى براى تقويت سپاه اسلام و شكستن مقاومت جبهه دشمن

لقد نصركم اللّه فى مواطن كثيرة و يوم حنين

با اينكه {مواطن كثيرة} شامل جنگ {حنين} نيز مى شود، ذكر جداگانه آن بويژه با تعبير {يوم حنين} (روز حنين)، بيانگر برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 26 - 5،9

5 _ امداد الهى به مؤمنان در جنگ حنين به وسيله دسته هايى از نيرو هاى غيبى

و أنزل جنوداً لم تروها

9 _ جبهه كفر در كارزار حنين ، در پى فرود آمدن نيرو هاى غيبى و نزول آرامش روحى بر مؤمنان از سوى خداوند ، گرفتار شكستى سخت و عذاب آور گرديد .

ثم أنزل اللّه سكينته . .. و أنزل جنوداً لم تروها و عذّب الذين كفروا

دعوت از فراريان غزوه حنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 27 - 1

1 _ خداوند ، گريختگان از ميدان كارزار حنين را به توبه و استغفار فراخواند .

ثم وليتم مدبرين . .. ثم يتوب اللّه من بعد ذلك على من يشاء

كلمه {ذلك} در {من بعد ذلك} اشاره به فرار مسلمانان از ميدان نبرد حنين دارد. اعلام اينكه خدا

توبه فراريان را مى پذيرد، فراخوانى آنان به توبه و استفغار از آن خطاست.

ذكر غزوه حنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 25 - 2

2 _ جنگ حنين از عرصه هاى به ياد ماندنى نصرت خدا و دخالت نيرو هاى غيبى براى تقويت سپاه اسلام و شكستن مقاومت جبهه دشمن

لقد نصركم اللّه فى مواطن كثيرة و يوم حنين

با اينكه {مواطن كثيرة} شامل جنگ {حنين} نيز مى شود، ذكر جداگانه آن بويژه با تعبير {يوم حنين} (روز حنين)، بيانگر برداشت فوق است.

سختى غزوه حنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 25 - 7

7 _ تنگ شدن عرصه بر مسلمانان در جنگ حنين ، على رغم كثرت غرورآفرين آنان

إذ أعجبتكم كثرتكم . .. و ضاقت عليكم الأرض بما رحبت

شكست غزوه حنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 26 - 2

2 _ نگرانى پيامبر ( ص ) در جنگ حنين از فرار مسلمانان و شكست جبهه اسلام

ثم وليتم مدبرين. ثم أنزل اللّه سكينته على رسوله

شكست كافران در غزوه حنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 26 - 9

9 _ جبهه كفر در كارزار حنين ، در پى فرود آمدن نيرو هاى غيبى و نزول آرامش روحى بر مؤمنان از سوى خداوند ، گرفتار شكستى سخت و عذاب آور گرديد .

ثم أنزل اللّه سكينته . .. و أنزل جنوداً لم تروها و عذّب الذين كفروا

عذاب كافران در غزوه حنين

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 26 - 9

9 _ جبهه كفر در كارزار حنين ، در پى فرود آمدن نيرو هاى غيبى و نزول آرامش روحى بر مؤمنان از سوى خداوند ، گرفتار شكستى سخت و عذاب آور گرديد .

ثم أنزل اللّه سكينته . .. و أنزل جنوداً لم تروها و عذّب الذين كفروا

عوامل پيروزى غزوه حنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 26 - 8

8 _ امداد هاى الهى ، عامل اصلى پيروزى مسلمانان در جنگ حنين

ثم وليتم مدبرين. ثم أنزل اللّه سكينته ... و أنزل جنوداً لم تروها و عذّب الذين كف

فرار از غزوه حنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 25 - 10

10 _ فرار مسلمانان در جنگ حنين پس از قرار گرفتن در تنگناى نبرد ، على رغم كثرت غرورآفرينشان

و ضاقت عليكم الأرض بما رحبت ثم وليتم مدبرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 26 - 1،2

1 _ نزول آرامش روحى از جانب خداوند بر رسول اكرم ( ص ) و مؤمنان در جنگ حنين ، پس از فرار مسلمانان

ثم وليتم مدبرين. ثم أنزل اللّه سكينته على رسوله و على المؤمنين

2 _ نگرانى پيامبر ( ص ) در جنگ حنين از فرار مسلمانان و شكست جبهه اسلام

ثم وليتم مدبرين. ثم أنزل اللّه سكينته على رسوله

قصه غزوه حنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 25 - 2،4،6،7،10

2 _ جنگ حنين از

عرصه هاى به ياد ماندنى نصرت خدا و دخالت نيرو هاى غيبى براى تقويت سپاه اسلام و شكستن مقاومت جبهه دشمن

لقد نصركم اللّه فى مواطن كثيرة و يوم حنين

با اينكه {مواطن كثيرة} شامل جنگ {حنين} نيز مى شود، ذكر جداگانه آن بويژه با تعبير {يوم حنين} (روز حنين)، بيانگر برداشت فوق است.

4 _ مسلمانان ، در جنگ حنين حضورى گسترده داشتند .

و يوم حنين إذ أعجبتكم كثرتكم

6 _ كثرت نفرات مسلمانان در جنگ حنين ، كارساز نبود .

و يوم حنين إذ أعجبتكم كثرتكم فلم تغن عنكم شيئاً

7 _ تنگ شدن عرصه بر مسلمانان در جنگ حنين ، على رغم كثرت غرورآفرين آنان

إذ أعجبتكم كثرتكم . .. و ضاقت عليكم الأرض بما رحبت

10 _ فرار مسلمانان در جنگ حنين پس از قرار گرفتن در تنگناى نبرد ، على رغم كثرت غرورآفرينشان

و ضاقت عليكم الأرض بما رحبت ثم وليتم مدبرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 26 - 1،2،4،5،8

1 _ نزول آرامش روحى از جانب خداوند بر رسول اكرم ( ص ) و مؤمنان در جنگ حنين ، پس از فرار مسلمانان

ثم وليتم مدبرين. ثم أنزل اللّه سكينته على رسوله و على المؤمنين

2 _ نگرانى پيامبر ( ص ) در جنگ حنين از فرار مسلمانان و شكست جبهه اسلام

ثم وليتم مدبرين. ثم أنزل اللّه سكينته على رسوله

4 _ نزول آرامش روحى از سوى خداوند بر مؤمنان در جنگ حنين و محروميت منافقان از آن

ثم أنزل اللّه سكينته على رسوله و على المؤمنين

با توجه به اينكه در فراز قبل، مؤمنان به وسيله ضمير {كم} مخاطب قرار گرفتند و در اين

آيه به جاى آن ضمير، كلمه {مؤمنين} آمده، مى توان به برداشت فوق دست يافت.

5 _ امداد الهى به مؤمنان در جنگ حنين به وسيله دسته هايى از نيرو هاى غيبى

و أنزل جنوداً لم تروها

8 _ امداد هاى الهى ، عامل اصلى پيروزى مسلمانان در جنگ حنين

ثم وليتم مدبرين. ثم أنزل اللّه سكينته ... و أنزل جنوداً لم تروها و عذّب الذين كف

كافران غزوه حنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 27 - 3

3 _ اعلام خداوند به باز بودن راه توبه براى كافران باقى مانده از جنگ حنين

و ذلك جزاء الكفرين. ثم يتوب اللّه من بعد ذلك على من يشاء

برداشت فوق بر اين اساس است كه {من} در {على من يشاء} نظر به كافران مذكور در آيه قبل نيز داشته باشد.

كثرت مجاهدان در غزوه حنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 25 - 4،5،6

4 _ مسلمانان ، در جنگ حنين حضورى گسترده داشتند .

و يوم حنين إذ أعجبتكم كثرتكم

5 _ حضور گسترده مسلمانان در جنگ حنين ، مايه اعجاب و غرورشان شده بود .

و يوم حنين إذ أعجبتكم كثرتكم

6 _ كثرت نفرات مسلمانان در جنگ حنين ، كارساز نبود .

و يوم حنين إذ أعجبتكم كثرتكم فلم تغن عنكم شيئاً

مسلمانان در غزوه حنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 25 - 7،10

7 _ تنگ شدن عرصه بر مسلمانان در جنگ حنين ، على رغم كثرت غرورآفرين آنان

إذ أعجبتكم كثرتكم . .. و ضاقت عليكم الأرض بما رحبت

10 _

فرار مسلمانان در جنگ حنين پس از قرار گرفتن در تنگناى نبرد ، على رغم كثرت غرورآفرينشان

و ضاقت عليكم الأرض بما رحبت ثم وليتم مدبرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 26 - 8

8 _ امداد هاى الهى ، عامل اصلى پيروزى مسلمانان در جنگ حنين

ثم وليتم مدبرين. ثم أنزل اللّه سكينته ... و أنزل جنوداً لم تروها و عذّب الذين كف

منافقان در غزوه حنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 26 - 4

4 _ نزول آرامش روحى از سوى خداوند بر مؤمنان در جنگ حنين و محروميت منافقان از آن

ثم أنزل اللّه سكينته على رسوله و على المؤمنين

با توجه به اينكه در فراز قبل، مؤمنان به وسيله ضمير {كم} مخاطب قرار گرفتند و در اين آيه به جاى آن ضمير، كلمه {مؤمنين} آمده، مى توان به برداشت فوق دست يافت.

نزول آرامش در غزوه حنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 26 - 1،4

1 _ نزول آرامش روحى از جانب خداوند بر رسول اكرم ( ص ) و مؤمنان در جنگ حنين ، پس از فرار مسلمانان

ثم وليتم مدبرين. ثم أنزل اللّه سكينته على رسوله و على المؤمنين

4 _ نزول آرامش روحى از سوى خداوند بر مؤمنان در جنگ حنين و محروميت منافقان از آن

ثم أنزل اللّه سكينته على رسوله و على المؤمنين

با توجه به اينكه در فراز قبل، مؤمنان به وسيله ضمير {كم} مخاطب قرار گرفتند و در اين آيه به جاى آن ضمير، كلمه {مؤمنين} آمده، مى

توان به برداشت فوق دست يافت.

نگرانى محمد (ص) در غزوه حنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 26 - 2

2 _ نگرانى پيامبر ( ص ) در جنگ حنين از فرار مسلمانان و شكست جبهه اسلام

ثم وليتم مدبرين. ثم أنزل اللّه سكينته على رسوله

غزوه خندق

{غزوه خندق}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 26 - 11

11 _ اميدبخشى خداوند به مسلمانان در مورد آينده اى توأم با اقتدار ، على رغم شرايط دشوار آنان در جنگ خندق

قل اللّهمَ مالك الملك

در شأن نزول آيه آمده است كه پيامبر (ص) به هنگام حفر خندق در نبرد احزاب فرمود: امّت اسلام كاخهاى شاهان حيره، ايران، روم و يمن را فتح خواهند كرد.

قصه غزوه خندق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 6 - 5

5 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله { يقول أهلكت مالاً لبداً } قال : هو عمروبن عبدود حين عرض عليه على بن أبى طالب ( ع ) الإسلام يوم الخندق و قال : فأين ما أنفقت فيكم مالاً لبداً و كان أنفق مالاً فى الصدّ عن سبيل اللّه فقتله على ( ع ) ;

امام باقر(ع) درباره سخن خداوند{يقول أهلكت مالاً لبداً} روايت شده كه فرمود: گوينده اين سخن عمرو بن عبدود بود، آن زمان كه حضرت على بن ابى طالب(ع) در روز [غزوه ]خندق، اسلام را بر او عرضه كرد; وى گفت: كجا رفت آن اموال زيادى كه در مورد شما خرج كردم؟

و او اموال [زيادى] را در راه جلوگيرى از راه خدا صرف كرده بود پس حضرت على(ع) او را كشت}.

غزوه خيبر

آثار پيروزى در غزوه خيبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 20 - 9

9 - فتح خيبر ، نقطه عطفى در اقتدار اقتصادى ، سياسى مسلمانان و بازماندن دشمنان از توطئه عليه ايشان

فعجّل لكم ه_ذه و كفّ أيدى الناس عنكم

{ه_ذه} اشاره به فتح و غنايم خيبر دارد و {كفّ. ..} مترتب بر آن مى باشد; به تعبير ديگر تقدم و تأخر در لفظ، دال بر تقدم و تأخر در معنا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 27 - 18

18- فتح خيبر ، پيش درآمدى بر حضور بى دغدغه مسلمانان در { عمرة القضا } *

فجعل من دون ذلك فتحًا قريبًا

برداشت بالا بدان احتمال است كه {فتحاً قريباً} نظر به فتح خيبر داشته باشد; زيرا اين فتح، موقعيت مسلمانان را در منطقه تثبيت كرد و در دل مشركان رعب آفريد; تا پيمان حديبيه را نشكنند و محيط مكه را براى مسلمانان خالى گذارند كه اينان بدونه دغدغه، مراسم عمره به جاى آورند.

بشارت پيروزى غزوه خيبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 20 - 13

13 - تحقق نويد الهى به فتح خيبر ، معجزه اى هدايتگر براى مؤمنان

فعجّل لكم ه_ذه . .. و لتكون ءاية للمؤمنين

پيروزى غزوه خيبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 20 - 5

5 - خداوند ، مؤمنان

را به فتوحات و غنايمى علاوه بر فتح خيبر و غنايم آن ، نويد داد .

وعدكم اللّه مغانم كثيرة تأخذونها فعجّل لكم ه_ذه

در صورتى كه {ه_ذه} به فتح خيبر اشاره داشته باشد; واژه {عجّل} مى رساند كه فتح خيبر، پيش درآمد فتح هاى ديگر و غنايم فزون ترى است.

تشويق به غزوه خيبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 15 - 5

5 - تشويق مسلمانان از سوى خدا ، براى شركت در جنگ خيبر

إذا انطلقتم إلى مغانم لتأخذوها

خداوند، حركت به سوى جنگ خيبر را حركت به سوى غنايم دريافتى دانسته است و بدين وسيله دو نكته را به مسلمانان يادآور شده است: 1_ پيروزى حتمى، 2_ دستيابى به غنايم. اين دو پيام بى ترديد در روحيه دادن به سپاه اسلام و تهييج آنان، نقش داشته است.

تهمتهاى محرومان از غزوه خيبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 15 - 13

13 - منع شدگان از شركت در فتح خيبر ، متهم كننده مؤمنان به حسدورزى

فسيقولون بل تحسدوننا

زمان غزوه خيبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 15 - 10

10 - فاصله زمانى نزديك ميان صلح حديبيه و فتح خبير

سيقول المخلّفون

با توجه به {سين} در {سيقول} و پيوستگى آيات صلح حديبيه با جنگ خيبر، برداشت بالا قابل استفاده است.

زمينه پيروزى در غزوه خيبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 19 - 7

7 - صلح حديبيه و فتح خيبر ، در پى وفادارى مؤمنان ،

نمودى از عزت و حكمت خداوند

و أث_بهم فتحًا قريبًا . و مغانم كثيرة ... و كان اللّه عزيزًا حكيمًا

از ارتباط {كان اللّه. ..} با آيه قبل، مطلب بالا استفاده مى شود.

غنايم غزوه خيبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 15 - 3،4

3 - وعده الهى به مسلمانان ، در دستيابى به فتح خيبر و غنايم آن ، پس از صلح حديبيه

سيقول المخلّفون إذا انطلقتم إلى مغانم لتأخذوها ذرونا نتّبعكم

آيه شريفه، در زمينه جنگ خيبر است و خداوند از حركت مسلمانان به اين جنگ به عنوان حركت به سوى غنايم ياد كرده است. از اين نكته استفاده مى شود كه خداوند به طور ضمنى، نويد فتح خيبر و غنايم آن را به جبران مشكلات سفر حديبيه، به مسلمانان داده است.

4 - غنايم خيبر ، ارمغان الهى به مسلمانان ، در پى اقدام به سفر پر خطر حديبيه *

سيقول المخلّفون إذا انطلقتم إلى مغانم لتأخذوها

سفر حديبيه، در آغاز چنين مى نمود كه فرجامى بس مبهم و آميخته با خطر دارد و مؤمنان واقعى با اين همه بدان اقدام كردند و در پى آن خداوند نويد غنايم خيبر را به ايشان داد. با توجه به اين مطالب، احتمال مى رود كه ميان تن دادن به آن مشكلات و دست يابى به اين غنايم ارتباطى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 19 - 2

2 - غنايم سرشار خيبر ، موهبت الهى به پيروزمندان آزمون حديبيه

يبايعونك . .. و مغانم كثيرة يأخذونها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 -

فتح - 48 - 20 - 4،5،7،21

4 - غنايم خيبر ، نزديك ترين بخش از غنايم موعود الهى به مؤمنان ، پس از حديبيه

وعدكم اللّه . .. فعجّل لكم ه_ذه

آيه شريفه پس از صلح حديبيه نازل شده و {ه_ذه} اشاره به غنايم خيبر دارد.

5 - خداوند ، مؤمنان را به فتوحات و غنايمى علاوه بر فتح خيبر و غنايم آن ، نويد داد .

وعدكم اللّه مغانم كثيرة تأخذونها فعجّل لكم ه_ذه

در صورتى كه {ه_ذه} به فتح خيبر اشاره داشته باشد; واژه {عجّل} مى رساند كه فتح خيبر، پيش درآمد فتح هاى ديگر و غنايم فزون ترى است.

7 - امتنان الهى بر مؤمنان ، با رساندن ايشان به غنايم خيبر و كوتاه ساختن دست دشمنان از آنان

فعجّل لكم ه_ذه و كفّ أيدى الناس عنكم

21 - { عن علىّ . . . قال : فى قوله تعالى { وعدكم اللّه مغانم كثيرة } . . . { تأخذونها } . . . { فعجّل لكم . . . } من ذلك خيبر ;

از على(ع) . .. روايت شده كه درباره قول خداى تعالى {وعدكم اللّه مغانم كثيرة تأخذونها فعجّل لكم} فرمود: از ميان غنايم فراوانى كه خداوند به شما وعده داده بود خيبر را زودتر به شما داد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 21 - 1

1 - وعده خداوند به مؤمنان ، در دستيابى آنان به غنايمى ، علاوه بر غنايم خيبر

و أخرى لم تقدروا عليها

با توجه به اين كه آيه قبل در زمينه غنايم خيبر بوده; واژه {أخرى} در مقايسه با غنايم خيبر به كار رفته است.

قصه غزوه خيبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 15 - 2،4،6،7،9،11

2 - تمايل متخلّفان از سفر حديبيه ، به شركت در جنگ خيبر براى دستيابى به غنايم و يا پوشاندن گذشته خود

سيقول المخلّفون إذا انطلقتم إلى مغانم . .. ذرونا نتّبعكم

هدف متخلّفان از شركت در جنگ خيبر، يا رسيدن به غنايم و يا توجيه گذشته تاريك خود بود. تعبير {إلى مغانم}، بيانگر نكته اول و {يريدون أن يبدلّوا...} حاكى از نكته دوم است.

4 - غنايم خيبر ، ارمغان الهى به مسلمانان ، در پى اقدام به سفر پر خطر حديبيه *

سيقول المخلّفون إذا انطلقتم إلى مغانم لتأخذوها

سفر حديبيه، در آغاز چنين مى نمود كه فرجامى بس مبهم و آميخته با خطر دارد و مؤمنان واقعى با اين همه بدان اقدام كردند و در پى آن خداوند نويد غنايم خيبر را به ايشان داد. با توجه به اين مطالب، احتمال مى رود كه ميان تن دادن به آن مشكلات و دست يابى به اين غنايم ارتباطى باشد.

6 - متخلفان از سفر حديبيه ، در صدد تغيير كلام خدا با شركت در جنگ خيبر

ذرونا نتّبعكم يريدون أن يبدّلوا كل_م اللّه

در برداشت هاى آتى، چگونگى و شيوه تصميم متخلفان و احتمال هايى كه در آيه وجود دارد، بيان شده است.

7 - اعراب متخلّف از سفر حديبيه ، درصدد توجيه تخلف گذشته خود با شركت در جنگ خيبر *

ذرونا نتّبعكم يريدون أن يبدّلوا كل_م اللّه

از آيات پيشين استفاده مى شود كه انگيزه اصلى متخلفان از حديبيه، بى ايمانى بوده است; ولى آنان با اعلام آمادگى براى شركت در جنگ خيبر،

مى خواستند خود رامؤمن جلوه داده و گذشته خود را توجيه كنند و سخن الهى را در مورد خود نفى نمايند.

9 - فرمان خدا به پيامبر ( ص ) ، در رد پيشنهاد غايبان از حديبيه ، براى شركت در جنگ خبير

ذرونا نتّبعكم . .. قل لن تتّبعونا كذلكم قال اللّه من قبل

{لن تتّبعونا} مى تواند اخبار در مقام انشا باشد.

11 - اخبار خداوند ، از محروميت حتمى غايبان در حديبيه از شركت در جنگ خيبر

ذرونا نتّبعكم . .. قل لن تتّبعونا كذلكم قال اللّه من قبل

{لن تتّبعونا} ممكن است در مقام انشا نباشد; بلكه اخبار باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 16 - 9

9 - نبرد مسلمانان پس از جنگ خيبر ، با مشركان بود و نه اهل كتاب . *

تق_تلونهم أو يسلمون

در صورتى كه {يسلمون} به معناى اسلام آوردن باشد; از محدود شدن فرجام دشمنان به كشته شدن يا اسلام آوردن، مطلب بالا استفاده مى شود; زيرا در مورد اهل كتاب راه سومى به عنوان تسليم و پرداخت {جزيه} نيز مطرح است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 19 - 5

5 - تنها بيعت كنندگان با پيامبر ( ص ) در جريان حديبيه ، برخوردار از غنايم خيبر *

إذ يبايعونك تحت الشجرة . .. و مغانم كثيرة يأخذونها

از اين كه {مغانم كثيرة} به مؤمنان بيعت كننده نويد داده شده است ، مطلب بالا احتمال مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 20 - 7،9

7 - امتنان الهى

بر مؤمنان ، با رساندن ايشان به غنايم خيبر و كوتاه ساختن دست دشمنان از آنان

فعجّل لكم ه_ذه و كفّ أيدى الناس عنكم

9 - فتح خيبر ، نقطه عطفى در اقتدار اقتصادى ، سياسى مسلمانان و بازماندن دشمنان از توطئه عليه ايشان

فعجّل لكم ه_ذه و كفّ أيدى الناس عنكم

{ه_ذه} اشاره به فتح و غنايم خيبر دارد و {كفّ. ..} مترتب بر آن مى باشد; به تعبير ديگر تقدم و تأخر در لفظ، دال بر تقدم و تأخر در معنا باشد.

متخلفان از مسافرت به حديبيه و غزوه خيبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 15 - 6،7،8،11

6 - متخلفان از سفر حديبيه ، در صدد تغيير كلام خدا با شركت در جنگ خيبر

ذرونا نتّبعكم يريدون أن يبدّلوا كل_م اللّه

در برداشت هاى آتى، چگونگى و شيوه تصميم متخلفان و احتمال هايى كه در آيه وجود دارد، بيان شده است.

7 - اعراب متخلّف از سفر حديبيه ، درصدد توجيه تخلف گذشته خود با شركت در جنگ خيبر *

ذرونا نتّبعكم يريدون أن يبدّلوا كل_م اللّه

از آيات پيشين استفاده مى شود كه انگيزه اصلى متخلفان از حديبيه، بى ايمانى بوده است; ولى آنان با اعلام آمادگى براى شركت در جنگ خيبر، مى خواستند خود رامؤمن جلوه داده و گذشته خود را توجيه كنند و سخن الهى را در مورد خود نفى نمايند.

8 - تلاش متخلّفان حديبيه براى حضور در جنگ خيبر ، به منظور شكستن نهى الهى از شريك شدن آنان در غنايم خيبر *

يريدون أن يبدّلوا كل_م اللّه قل لن تتّبعونا كذلكم قال اللّه من قبل

برداشت بالا بدان احتمال است

كه به قرينه{قل لن تتّبعونا كذلكم قال اللّه من قبل}، خداوند از قبل، پربار بودن جنگ خيبر را يادآور شده و از حضور متخلفان، در آن جنگ نهى كرده است; تا آنان به غنايم دست نيابند. ولى متخلفان، به خاطر شكستن اين نهى الهى، درصدد شركت در جنگ و سهيم شدن در غنايم بودند.

11 - اخبار خداوند ، از محروميت حتمى غايبان در حديبيه از شركت در جنگ خيبر

ذرونا نتّبعكم . .. قل لن تتّبعونا كذلكم قال اللّه من قبل

{لن تتّبعونا} ممكن است در مقام انشا نباشد; بلكه اخبار باشد.

محرومان از غزوه خيبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 15 - 11

11 - اخبار خداوند ، از محروميت حتمى غايبان در حديبيه از شركت در جنگ خيبر

ذرونا نتّبعكم . .. قل لن تتّبعونا كذلكم قال اللّه من قبل

{لن تتّبعونا} ممكن است در مقام انشا نباشد; بلكه اخبار باشد.

معجزه پيروزى در غزوه خيبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 20 - 13

13 - تحقق نويد الهى به فتح خيبر ، معجزه اى هدايتگر براى مؤمنان

فعجّل لكم ه_ذه . .. و لتكون ءاية للمؤمنين

منشأ پيروزى غزوه خيبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 18 - 14

14 - آرامش درونى ، و پيروزى صلح حديبيه و فتح خيبر ، نتيجه بيعت مهم مؤمنان با پيامبر ( ص )

إذ يبايعونك تحت الشجرة . .. فأنزل السكينة عليهم و أث_بهم فتحًا قريبًا

عبارت {فتحاً قريباً} ممكن است اشاره به {فتحاً مبيناً} (صلح حديبيه) و

يا فتح خيبر داشته باشد; چه اين كه هر دو فتح با فاصله اى نه چندان دور، صورت گرفته و اطلاق فتح قريب بر هر دو ممكن است.

نهى از شركت در غزوه خيبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 15 - 8

8 - تلاش متخلّفان حديبيه براى حضور در جنگ خيبر ، به منظور شكستن نهى الهى از شريك شدن آنان در غنايم خيبر *

يريدون أن يبدّلوا كل_م اللّه قل لن تتّبعونا كذلكم قال اللّه من قبل

برداشت بالا بدان احتمال است كه به قرينه{قل لن تتّبعونا كذلكم قال اللّه من قبل}، خداوند از قبل، پربار بودن جنگ خيبر را يادآور شده و از حضور متخلفان، در آن جنگ نهى كرده است; تا آنان به غنايم دست نيابند. ولى متخلفان، به خاطر شكستن اين نهى الهى، درصدد شركت در جنگ و سهيم شدن در غنايم بودند.

وعده پيروزى در غزوه خيبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 15 - 3

3 - وعده الهى به مسلمانان ، در دستيابى به فتح خيبر و غنايم آن ، پس از صلح حديبيه

سيقول المخلّفون إذا انطلقتم إلى مغانم لتأخذوها ذرونا نتّبعكم

آيه شريفه، در زمينه جنگ خيبر است و خداوند از حركت مسلمانان به اين جنگ به عنوان حركت به سوى غنايم ياد كرده است. از اين نكته استفاده مى شود كه خداوند به طور ضمنى، نويد فتح خيبر و غنايم آن را به جبران مشكلات سفر حديبيه، به مسلمانان داده است.

وعده غنايم غزوه خيبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

17 - فتح - 48 - 15 - 12

12 - اختصاص غنايم خيبر به شركت كنندگان سفر حديبيه ، براساس وعده قبلى خداوند *

إذا انطلقتم إلى مغانم لتأخذوها . .. قال اللّه من قبل

برداشت بالا بدان احتمال است كه آنچه از قبل گفته شده، اختصاص غنايم، به حاضران صلح حديبيه باشد; چه اين كه اين نكته از نظر تاريخى نيز تأييد شده است.

غزوه ذات السلاسل

قصه غزوه ذات السلاسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 1 - 4

4 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قوله { و العاديات ضبحاً . . . } قال : ه_ذه السورة نزلت فى أهل وادى اليابس . . . فخرج علىّ ( ع ) و معه المهاجرون و الأنصار . . . ثمّ اغار عليهم بأصحابه . . . حتّى قتل مقاتليهم و سبى ذراريهم و استباح أموالهم و خرّب ديارهم و أقبل بالأسارى و الأموال معه . . . و أنزل اللّه تبارك و تعالى فى ذلك اليوم ه_ذه السورة { و العاديات ضبحاً } يعنى بالعاديات الخيل تعدوا بالرجال و الضبح صيحت ها فى اَعنّت ها و لُجُم ها ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند {و العاديات ضبحاً} روايت شده كه فرمود: اين سوره درباره ساكنان سرزمين يابس (در غزوه ذات السلاسل) نازل شد كه على(ع) [براى جنگ با آنان] خارج شد و مهاجران و انصار همراه او بودند آن گاه شبانه با همراهانش بر آنان يورش برد تا آن كه جنگجويانشان را كشت، فرزندانشان را اسير گرفت، اموالشان را مباح قرار داد، خانه هايشان را

خراب كرد و اسيران و اموال را همراه خود آورد و خداوند تبارك و تعالى در آن روز اين سوره (و العاديات ضبحاً) را نازل كرد و مقصود از {عاديات} اسبانى هستند كه به وسيله مردان سواركار مى تازند و {ضبح} شيهه آنها است در حالى كه در افسارها و لگام ها قرار دارند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 5 - 3

3 - مجاهدان در غزوه { ذات السلاسل } با اسبان دونده اى كه از ضربه سم آنها برق مى جهيد ، صبحگاهان بر دشمن تاختند و در ميان غبار پاى اسبان ، خود را به قلب دشمن رساندند .

و الع_دي_ت ضبحًا . فالموري_ت قدحًا . فالمغيرت صبحًا . فأثرن به نقعًا . فوسطن به

براساس بعضى از روايات، اين آيات به غزوه {ذات السلاسل} نظر دارد.

وقت هجوم مجاهدان غزوه ذات السلاسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 5 - 3

3 - مجاهدان در غزوه { ذات السلاسل } با اسبان دونده اى كه از ضربه سم آنها برق مى جهيد ، صبحگاهان بر دشمن تاختند و در ميان غبار پاى اسبان ، خود را به قلب دشمن رساندند .

و الع_دي_ت ضبحًا . فالموري_ت قدحًا . فالمغيرت صبحًا . فأثرن به نقعًا . فوسطن به

براساس بعضى از روايات، اين آيات به غزوه {ذات السلاسل} نظر دارد.

ويژگيهاى اسبان مجاهدان غزوه ذات السلاسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 5 - 3

3 - مجاهدان در غزوه { ذات السلاسل }

با اسبان دونده اى كه از ضربه سم آنها برق مى جهيد ، صبحگاهان بر دشمن تاختند و در ميان غبار پاى اسبان ، خود را به قلب دشمن رساندند .

و الع_دي_ت ضبحًا . فالموري_ت قدحًا . فالمغيرت صبحًا . فأثرن به نقعًا . فوسطن به

براساس بعضى از روايات، اين آيات به غزوه {ذات السلاسل} نظر دارد.

غسل از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

آثار غسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 43 - 15

15 _ غسل ، رافع جنابت است .

و ان كنتم جنباً . .. حتى تغتسلوا

احكام غسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 15

15 - در صورت مباشرت با همسران ، در شب هاى رمضان ، بايد پيش از طلوع فجر غسل كرد . *

فالن بشروهن و ابتغوا ما كتب اللّه لكم . .. حتّى يتبيّن لكم الخيط الأبيض

برخى از مفسران بر آنند كه مراد از {ما كتب اللّه} تحصيل طهارت است; چنانچه در سوره مائده (آيه 6) آمده است: {و إن كنتم جنباً فاطهروا . .. أو لامستم النساء فلم تجدوا ماء فتيمموا صعيداً طيباً}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 29 - 20

20 _ وضو و غسل در هواى سرد با وجود خطر جانى ، در حكم خودكشى است .

و لا تقتلوا انفسكم

رسول اللّه (ص) در پاسخ سؤال از وضو و غسل در هواى سرد با وجود خطر جانى فرمود: و لا تقتلوا انفسكم انّ اللّه كان بكم رحيماً.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 236، ح 102 ; نورالثقلين، ج

1، ص 472، ح 201 ; تفسير برهان، ج 1، ص 363، ح 8.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 43 - 3،16،23،24

3 _ وضو ، غسل و تيمّم در حال مستى ، باطل است . *

لا تقربوا الصلوة و انتم سكارى

نهى از نزديك شدن به نماز مى تواند اشاره به بطلان وضو و غسل و تيمم نيز باشد، چون نزديك شدن به نماز با آنها تحقق مى يابد.

16 _ ضرورت شستن تمامى بدن ، براى تحقق غسل

حتى تغتسلوا

تعيين نكردن اعضايى خاص براى غسل در مقابل تصريح به مواضع تيمم، بيانگر آن است كه در غسل بايد تمامى بدن شسته شود.

23 _ جماع ، از موجبات غسل و يا تيمم

او لمستم النساء . .. فتيمّموا

مؤيّد برداشت فوق فرمايش امام صادق (ع) است كه درباره {لمستم النساء} در آيه فوق فرمود: هو الجماع . .. .

_______________________________

كافى، ج 5، ص 555، ح 5 ; نورالثقلين، ج 1، ص 484، ح 270.

24 _ محدث پس از يافتن آب بايد غسل كند و يا وضو بگيرد ، هر چند پيش از آن به جهت نبود آب تيمم كرده باشد .

يا ايّها الذين امنوا . .. فتيمّموا

مفهوم جمله شرطيه {ان كنتم . .. لمستم ... فلم تجدوا ماءً فتيمّموا}، اين است كه در صورت يافتن آب، با تيمم نمى توان نماز خواند. بنابراين كسى كه به آب دسترسى نداشته و تيمم كرده _ در صورت يافتن آب _ بايد غسل كند يا وضو بگيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 6 - 9،10،11،15،17،43

9 _

وجوب شستن تمام بدن در غسل

و إن كنتم جنباً فاطهروا

مراد از {فاطهروا} تحصيل طهارت با شستشوى تمام بدن است و اگر عضوى خاص در نظر بود به آن تصريح مى شد. چنانچه در وضو و تيمم به اعضايى خاص تصريح شده است.

10 _ با غسل جنابت ، بدون گرفتن وضو ، مى توان نماز خواند .

إذا قمتم إلى الصّلوة . .. و إن كنتم جنباً فاطهروا

با توجه به تقدير آيه (فاغسلوا . .. ان لم تكونوا جنباً و ان كنتم جنباً فاطهروا)، معلوم مى شود كه ضرورت وضو و تشريع آن در صورتى است كه شخص جنب نباشد.

11 _ رعايت ترتيبى خاص در شستن بدن براى غسل جنابت ، لازم نيست . *

و إن كنتم جنباً فاطهروا

از اينكه خداوند براى وضو و تيمم به ترتيب خاصى بين اعضا اشاره فرموده است و درباره غسل جنابت ترتيبى خاص ذكر نكرده، معلوم مى شود هيچ ترتيبى بين شستن اعضاى بدن مورد نظر نبوده است.

15 _ لزوم جستجوى براى يافتن آب جهت وضو و غسل

فلم تجدوا ماء

كلمه {نيافتن} در موردى به كار برده مى شود كه شخص چيزى را جستجو كند و نيابد.

17 _ جماع ، موجب غسل و ناقض آن است .

او لمستم النساء فلم تجدوا ماء فتيمموا

{لمستم} از باب مفاعله به اين معناست كه هر يك از مرد و زن يكديگر را لمس كنند و اين، كنايه از جماع است. برداشت فوق را فرمايش امام صادق(ع) تأييد مى كند كه در مورد {لامستم النساء} فرمود: هو الجماع ... .

_______________________________

كافى، ج 5، ص 555، ح 5; تفسير برهان، ج 1، ص 452، ح 9.

43 _ لزوم خريد

آب براى وضو و غسل ، در حد توان مالى به وقت دسترسى نداشتن به آن

فلم تجدوا الماء

از امام كاظم(ع) روايت شده كه درباره ميزان مبلغ ضرورى براى تهيه آب وضو و غسل در صورت نبود آب فرمود: ذلك على قدر جدته.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 244، ح 146; تفسير برهان، ج 1، ص 372، ح 17.

اهميت غسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 6 - 32

32 _ تشريع وضو ، غسل و تيمم ، از نعمت هاى الهى

فاغسلوا وجوهكم و ايديكم . .. و لكن يريد ليطهركم وليتم نعمته عليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 11 - 7

7 _ فراهم شدن آب براى غسل و وضو و تطهير نجاست ها و قذارت ها ، از اهداف نزول باران براى مجاهدان بدر

و ينزل عليكم من السماء ماء ليطهّركم به

ذكر نشدن متعلق {يطهركم} حكايت از عموميت آن متعلق دارد (نجاستهاى ظاهرى و باطنى). يعنى خداوند باران را فرو فرستاد تا نجاستهاى ظاهرى را به وسيله آن برطرف سازيد و آنان كه جنب هستند غسل كنند و ديگران وضو بسازند.

ترتيب در غسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 6 - 11

11 _ رعايت ترتيبى خاص در شستن بدن براى غسل جنابت ، لازم نيست . *

و إن كنتم جنباً فاطهروا

از اينكه خداوند براى وضو و تيمم به ترتيب خاصى بين اعضا اشاره فرموده است و درباره غسل جنابت ترتيبى خاص ذكر نكرده، معلوم مى شود هيچ ترتيبى بين شستن اعضاى

بدن مورد نظر نبوده است.

غسل جنابت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 6 - 8،10،11

8 _ وجوب تحصيل طهارت ( غسل ) بر شخص جنب ، براى خواندن نماز

و إن كنتم جنباً فاطهروا

جمله {ان كنتم . ..} عطف بر جمله اى مقدر است و كلام با تقدير آن چنين مى شود: {اذا قمتم الى الصلوة فتوضوا ان لم تكونوا جنباً و ان كنتم جنباً فاطهروا}. بنابراين غسل مشروط مى شود به هنگامى كه جنب مى خواهد نماز بخواند.

10 _ با غسل جنابت ، بدون گرفتن وضو ، مى توان نماز خواند .

إذا قمتم إلى الصّلوة . .. و إن كنتم جنباً فاطهروا

با توجه به تقدير آيه (فاغسلوا . .. ان لم تكونوا جنباً و ان كنتم جنباً فاطهروا)، معلوم مى شود كه ضرورت وضو و تشريع آن در صورتى است كه شخص جنب نباشد.

11 _ رعايت ترتيبى خاص در شستن بدن براى غسل جنابت ، لازم نيست . *

و إن كنتم جنباً فاطهروا

از اينكه خداوند براى وضو و تيمم به ترتيب خاصى بين اعضا اشاره فرموده است و درباره غسل جنابت ترتيبى خاص ذكر نكرده، معلوم مى شود هيچ ترتيبى بين شستن اعضاى بدن مورد نظر نبوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 15

15 - در صورت مباشرت با همسران ، در شب هاى رمضان ، بايد پيش از طلوع فجر غسل كرد . *

فالن بشروهن و ابتغوا ما كتب اللّه لكم . .. حتّى يتبيّن لكم الخيط الأبيض

برخى از مفسران بر آنند كه مراد

از {ما كتب اللّه} تحصيل طهارت است; چنانچه در سوره مائده (آيه 6) آمده است: {و إن كنتم جنباً فاطهروا . .. أو لامستم النساء فلم تجدوا ماء فتيمموا صعيداً طيباً}.

غسل در مستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 43 - 3

3 _ وضو ، غسل و تيمّم در حال مستى ، باطل است . *

لا تقربوا الصلوة و انتم سكارى

نهى از نزديك شدن به نماز مى تواند اشاره به بطلان وضو و غسل و تيمم نيز باشد، چون نزديك شدن به نماز با آنها تحقق مى يابد.

غسل مستحب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 31 - 12

12 _ عن أبى عبدالله(ع) فى قوله تعالى: { خذوا زينتكم عند كل مسجد} قال: الغسل عند لقاء كل إمام

از امام صادق(ع) درباره آيه {خذوا زينتكم . ..} روايت شده است: از مصاديق آيه، غسل كردن هنگام ملاقات هر پيشواست.

غسل واجب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 43 - 14

14 _ جنب ، براى برپايى نماز بايد غسل كند .

لا تقربوا الصلوة . .. حتى تغتسلوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 6 - 8

8 _ وجوب تحصيل طهارت ( غسل ) بر شخص جنب ، براى خواندن نماز

و إن كنتم جنباً فاطهروا

جمله {ان كنتم . ..} عطف بر جمله اى مقدر است و كلام با تقدير آن چنين مى شود: {اذا قمتم الى الصلوة فتوضوا ان لم تكونوا جنباً و ان كنتم

جنباً فاطهروا}. بنابراين غسل مشروط مى شود به هنگامى كه جنب مى خواهد نماز بخواند.

فلسفه غسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 6 - 29

29 _ هدف از تشريع وضو ، غسل و تيمم ، طهارت مؤمنان و اتمام نعمت الهى به آنان است ، نه ايجاد حرج و مشقت .

إذا قمتم إلى الصّلوة فاغسلوا . .. و لكن يريد ليطهركم وليتم نعمته عليكم

مبطلات غسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 6 - 17

17 _ جماع ، موجب غسل و ناقض آن است .

او لمستم النساء فلم تجدوا ماء فتيمموا

{لمستم} از باب مفاعله به اين معناست كه هر يك از مرد و زن يكديگر را لمس كنند و اين، كنايه از جماع است. برداشت فوق را فرمايش امام صادق(ع) تأييد مى كند كه در مورد {لامستم النساء} فرمود: هو الجماع ... .

_______________________________

كافى، ج 5، ص 555، ح 5; تفسير برهان، ج 1، ص 452، ح 9.

موجبات غسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 43 - 23

23 _ جماع ، از موجبات غسل و يا تيمم

او لمستم النساء . .. فتيمّموا

مؤيّد برداشت فوق فرمايش امام صادق (ع) است كه درباره {لمستم النساء} در آيه فوق فرمود: هو الجماع . .. .

_______________________________

كافى، ج 5، ص 555، ح 5 ; نورالثقلين، ج 1، ص 484، ح 270.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 6 - 17

17 _ جماع ، موجب غسل و ناقض

آن است .

او لمستم النساء فلم تجدوا ماء فتيمموا

{لمستم} از باب مفاعله به اين معناست كه هر يك از مرد و زن يكديگر را لمس كنند و اين، كنايه از جماع است. برداشت فوق را فرمايش امام صادق(ع) تأييد مى كند كه در مورد {لامستم النساء} فرمود: هو الجماع ... .

_______________________________

كافى، ج 5، ص 555، ح 5; تفسير برهان، ج 1، ص 452، ح 9.

واجبات غسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 43 - 16

16 _ ضرورت شستن تمامى بدن ، براى تحقق غسل

حتى تغتسلوا

تعيين نكردن اعضايى خاص براى غسل در مقابل تصريح به مواضع تيمم، بيانگر آن است كه در غسل بايد تمامى بدن شسته شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 6 - 9

9 _ وجوب شستن تمام بدن در غسل

و إن كنتم جنباً فاطهروا

مراد از {فاطهروا} تحصيل طهارت با شستشوى تمام بدن است و اگر عضوى خاص در نظر بود به آن تصريح مى شد. چنانچه در وضو و تيمم به اعضايى خاص تصريح شده است.

وجوب غسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 6 - 21

21 _ وجوب وضو ، غسل و تيمم ، وجوب غيرى است .

إذا قمتم إلى الصّلوة فاغسلوا وجوهكم و ايديكم فلم تجدوا ماء فتيمموا

با توجه به اينكه وضو و . .. را براى نماز، واجب كرده است، وجوب غيرى از آن استفاده مى شود.

وقت غسل در ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 187 - 15

15 - در صورت مباشرت با همسران ، در شب هاى رمضان ، بايد پيش از طلوع فجر غسل كرد . *

فالن بشروهن و ابتغوا ما كتب اللّه لكم . .. حتّى يتبيّن لكم الخيط الأبيض

برخى از مفسران بر آنند كه مراد از {ما كتب اللّه} تحصيل طهارت است; چنانچه در سوره مائده (آيه 6) آمده است: {و إن كنتم جنباً فاطهروا . .. أو لامستم النساء فلم تجدوا ماء فتيمموا صعيداً طيباً}.

غصب از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

غصب

آثار غصب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 161 - 9

9 _ رباخوارى و تصرف نابحق يهوديان در اموال مردم ، موجب تحريم برخى از حلال هاى پاكيزه بر ايشان

حرّمنا عليهم . .. و أخذهم الربوا و قد نهوا عنه و أكلهم أمول الناس

آثار غصب ارث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 19 - 5،7

5 - خوارى در پيشگاه خداوند ، پيامد تجاوز به ارث ديگران است ; نه تهى دستى و فقر .

فقدر عليه رزقه فيقول ربّى أه_نن . كلاّ ... و تأكلون التراث أكلاً لمّا

7 - رعايت حق ارث ديگران ، مايه عزّت نزد خداوند و پايمال كردن آن ، ذلّت آور است .

ربّى أكرمن . .. ربّى أه_نن . كلاّ بل ... تأكلون التراث أكلاً لمّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 25 - 2

2 - ترك يتيم نوازى ، بى توجّهى به تغذيه فقيران ، تصاحب ارث ديگران و دلبستگى شديد به ثروت ، مايه گرفتارى به عذابى

بى نظير در قيامت

فيومئذ لايعذّب عذابه أحد

ضمير {عذابه}، ممكن است به انسان برگردد كه در آيات پيشين ويژگى هاى او بيان شده بود. در اين صورت عذاب _ كه اسم مصدر و به معناى تعذيب است _ به مفعول خود اضافه شده است و مفاد آيه شريفه اين است كه عذاب كردن آن فرد، به گونه اى انجام مى گيرد كه كسى _ جز خداوند _ آن گونه عذاب نمى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 26 - 3

3 - كسانى كه يتيمان را گرامى نداشته و بر تغذيه مساكين توصيه نمى كنند و به ناحق ارث ديگران را تصرف كرده و به مال دنيا دل بسته اند ، در قيامت به سخت ترين شكل به بند كشيده خواهند شد .

لاتكرمون . .. لاتح_ضّون ... تأكلون ... تحبّون ... و لايوثق وثاقه أحد

ممكن است ضمير {وثاقه} به {الإنسان} برگردد. در اين صورت {وثاق} به مفعول خود اضافه شده است.

اجتناب از غصب ارث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 24 - 8

8 - ارج نهادن به يتيمان ، تغذيه نيازمندان ، پرهيز از غصب ارث ديگران و دل نبستن به ثروت ، توشه هايى سودمند براى آخرت

لاتكرمون . .. لاتح_ضّون ... تأكلون ... تحبّون ... ي_ليتنى قدّمت لحياتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 27 - 4

4 - آزمون دانستن فقر و غنا ، گرامى داشت يتيمان ، سير كردن گرسنگان ، تصرف نكردن ارث ديگران و پرهيز از مال

دوستى ، زمينه ساز اعتماد به رهايى از صحنه هاى وحشت بار قيامت

فأمّا الإنس_ن إذا ما ابتليه . .. ي_أيّتها النّفس المطمئنّة

{نفس مطمئن} _ به قرينه آيات پيشين _ انسانى است كه از اوصاف ذكر شده در آن آيات، مبرّا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 28 - 8

8 - آزمون ديدن فقر و غنا ، گرامى داشت يتيمان ، تغذيه فقيران ، ترك تصرف ارث ديگران و پرهيز از مال دوستى ، مايه احساس رضايت انسان از خداوند و زمينه ساز رضايت خداوند از او است .

فأمّا الإنس_ن إذا ما ابتليه . .. راضية مرضيّة

نفس {راضى} و {مرضى} _ به قرينه آيات پيشين _ انسانى است كه از اوصاف ذكر شده در آن آيات، مبرّا باشد.

اجتناب از غصب ارث يتيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 19 - 3

3 - لزوم بها دادن به شخصيت يتيمان و ترك تجاوز به حق ارث آنان

لاتكرمون اليتيم . .. و تأكلون التراث أكلاً لمّا

آيه بعد، از حب مال سخن گفته و در اين آيه خوردن ميراث مطرح شده است. ارتباط اين آيات با دو آيه قبل، بيانگر اين است كه هر كس براى يتيمان ارزشى قائل نباشد، ميراث آنان را تصاحب مى كند و هر كس به فكر تغذيه مساكين نباشد، گرفتار مال دوستى است.

احكام غصب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 161 - 6

6 _ حرمت به دست آوردن مال با اسباب باطل و غير مشروع

و أكلهم أمول الناس

بالبطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 152 - 1

1 _ هرگونه تصرف عدوانى در داراييهاى يتيمان و تجاوز به آن حرام است.

و لاتقربوا مال اليتيم

بيان حرمت تصرف در اموال يتيمان با به كارگيرى فعل {لاتقربوا} (نزديك نشويد)، اشاره به جهاتى دارد; از جمله تصريح و تأكيد بر اين كه هر نوع و مصداقى از تصرف در مال يتيم، ممنوع است.

جرم غصب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 188 - 8

8 - ناروايى و حرمت چنگ اندازى به اموال ديگران ، حكمى معلوم براى همگان

و لاتأكلوا أمولكم بينكم بالبطل . .. و أنتم تعلمون

برداشت فوق بر اين اساس است كه: مفعول {تعلمون} حرمت تصرف در اموال ديگران - كه از جمله {لاتأكلوا . ..} به دست مى آيد - باشد.

حرمت غصب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 2 - 5

5 _ حرمت تصرف غاصبانه در اموال يتيمان

و اتوا اليتامى اموالهم . .. و لا تاكلوا اموالهم الى اموالكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 4 - 9

9 _ حرمت تصرف شوهران در مهريّه زنان ، بدون جلب رضايت كامل آنان

و اتوا النّساء . .. فان طبن لكم عن شىء منه نفساً فكلوه

از مفهوم جمله {فان طبن لكم . .. } (اگر رضايت داشتند از مهريّه بخوريد و در آن تصرف كنيد)، حرمت تصرف بدون رضايت به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء -

4 - 161 - 6

6 _ حرمت به دست آوردن مال با اسباب باطل و غير مشروع

و أكلهم أمول الناس بالبطل

زمينه غصب ارث يتيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 20 - 7،8

7 - غفلت از امتحان هاى الهى ، مايه ترك يتيم نوازى و بى اعتنايى به مسكينان و تصاحب ميراث ديگران و دلبستگى به ثروت است .

ابتليه . .. كلاّ بل لاتكرمون اليتيم . و لاتح_ضّون ... و تأكلون التراث ... و تحبّ

8 - دنياطلبى و ثروت خواهى ، زمينه ساز بى ارزش انگاشتن يتيمان و دست اندازى به ارث آنان

بل لاتكرمون اليتيم . .. و تأكلون التراث ... و تحبّون المال حبًّا جمًّا

سرزنش غصب ارث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 19 - 2

2 - تجاوز به حق ارث ديگران ، ناروا و نكوهيده است .

و تأكلون التراث أكلاً لمّا

ظلم غصب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 30 - 3

3 _ تصرف نامشروع و باطل در اموال ديگران ، تجاوز و ظلم است .

و لا تقتلوا انفسكم . .. و من يفعل ذلك عدواناً و ظلماً

بنابر اينكه {عدواناً و ظلماً} قيد توضيحى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 24 - 2

2 - افزون طلبى و تصاحب مال ديگران ، ظلم است .

قال لقد ظلمك بسؤال نعجتك إلى نعاجه

غصب ارث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 19 -

6

6 - { ارث } عرصه امتحان الهى است و تصاحب كنندگان ميراث ديگران ، بازنده اين امتحان اند .

إذا ما ابتليه . .. و تأكلون التراث أكلاً لمّا

غصب ارث در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 19 - 1

1 - مردم عصر جاهليت ، با تصرف حق ديگران در ميراث ، سهم آنان را ضميمه سهم خويش مى ساختند .

و تأكلون التراث أكلاً لمّا

{تراث}، {ارث} و {ميراث} به يك معنا است (لسان العرب). {لمّاً} مصدر و به معناى جمع كردن فراوان است (العين). {لَمَمْتُ}; يعنى، ضميمه ساختم (مصباح). {أكل} كنايه از تصرف كامل است; به گونه اى كه چيزى از ميراث باقى نماند. توصيف آن به مصدر (لمّاً)، براى مبالغه است; يعنى، تصرفى كه در كنار حق خود، به طور كامل فراگير حق ديگران نيز باشد.

غصب اموال عمومى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 161 - 5

5 _ يهوديان با اسباب باطل و غير مشروع اموال عمومى و متعلق به جامعه را تصاحب مى كردند .

و أكلهم أمول الناس بالبطل

بدان احتمال كه مراد از {اموال الناس} اموال عمومى كه متعلق به همه مردم است، باشد.

غصب اموال مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 188 - 2

2 - دستيابى به مال و دارايى هاى ديگران با اسباب باطل ، حرام است .

و لاتأكلوا أمولكم بينكم بالبطل

كلمه {بينكم} قيد براى {أموالكم} است; يعنى، اموالى كه در ميان شماست و هر كس مالك بخشى از آن است. بنابراين جمله

{لاتأكلوا ...} چنين معنا مى شود: نبايد هيچ يك از شما مال و دارايى ديگرى را با سببى باطل تصرف كند.

غصب بيت المال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 188 - 9

9 - چنگ اندازى به اموال و دارايى هاى عمومى ، حرام است .

لتأكلوا فريقاً من أمول الناس بالأثم

مقصود از {أموال الناس} مى تواند اموال و داراييهاى شخصى افراد باشد، همچنين منظور از آن مى تواند اموال عمومى باشد. برداشت فوق ناظر به احتمال دوم است.

غصب در يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 161 - 4،5

4 _ يهوديان با اسباب غير مشروع و باطل اموال ديگران را تصاحب مى كردند .

و أكلهم أمول الناس بالبطل

كلمه {باء} در {بالبطل} سببيه است و مراد از {اموال الناس} مى تواند ثروتهاى متعلق به جامعه همانند معادن، جنگلها و . .. باشد و مى تواند مقصود از آن داراييهاى شخصى ديگران باشد. برداشت فوق بر اساس احتمال دوم است گفتنى است مراد از {اكل} خصوص خوردن نيست بلكه هر نوع تصرفى منظور است.

5 _ يهوديان با اسباب باطل و غير مشروع اموال عمومى و متعلق به جامعه را تصاحب مى كردند .

و أكلهم أمول الناس بالبطل

بدان احتمال كه مراد از {اموال الناس} اموال عمومى كه متعلق به همه مردم است، باشد.

غصب علماى مسيحيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 34 - 2

2 _ بسيارى از عالمان دينى يهود و نصارا ، اموال مردم را به ناحق و بدون سبب موجه

و مشروع ، تصاحب مى كردند .

إن كثيراً من الأحبار و الرهبان ليأكلون أمول الناس بالبطل

غصب علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 34 - 2

2 _ بسيارى از عالمان دينى يهود و نصارا ، اموال مردم را به ناحق و بدون سبب موجه و مشروع ، تصاحب مى كردند .

إن كثيراً من الأحبار و الرهبان ليأكلون أمول الناس بالبطل

غصب كشتيها در دوران خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 79 - 8

8- مقارن با وقوع داستان موسى و خضر ( ع ) ، پادشاهى ، كلّيه كشتى هاى سالم را در آن منطقه ، مصادره مى كرد .

و كان وراءهم ملك يأخذ كلّ سفينة غصبًا

مراد از {كلّ سفينة} _ به قرينه {أن أعيبها} {كلّ سفينة صالحة} بوده است.

غصب كشتيها در دوران موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 79 - 8

8- مقارن با وقوع داستان موسى و خضر ( ع ) ، پادشاهى ، كلّيه كشتى هاى سالم را در آن منطقه ، مصادره مى كرد .

و كان وراءهم ملك يأخذ كلّ سفينة غصبًا

مراد از {كلّ سفينة} _ به قرينه {أن أعيبها} {كلّ سفينة صالحة} بوده است.

غصب مال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 31 - 6

6 _ دست اندازى به دارايى ها ديگران با شيوه هاى باطل ، گناهى بزرگ

لا تاكلوا اموالكم بينكم بالباطل . .. ان تجتنبوا كبائر ما تنهون عنه

به مقتضاى ارتباط اين آيه

و آيات قبل، از مصاديق مورد نظر براى گناهان كبيره، همان تصرف ناروا در اموال ديگران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 161 - 4

4 _ يهوديان با اسباب غير مشروع و باطل اموال ديگران را تصاحب مى كردند .

و أكلهم أمول الناس بالبطل

كلمه {باء} در {بالبطل} سببيه است و مراد از {اموال الناس} مى تواند ثروتهاى متعلق به جامعه همانند معادن، جنگلها و . .. باشد و مى تواند مقصود از آن داراييهاى شخصى ديگران باشد. برداشت فوق بر اساس احتمال دوم است گفتنى است مراد از {اكل} خصوص خوردن نيست بلكه هر نوع تصرفى منظور است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 33 - 19

19 _ گرفتن مال مردم به زور ، همراه با زدن آنان _ در كشور اسلامى ، _ محاربه با خدا و رسول است .

انما جزؤا الذين يحاربون اللّه

از امام صادق(ع) درباره كسانى كه در كشور اسلامى با زدن مردم به غارت اموالشان بپردازند، روايت شده: هولاء من اهل هذه الاية {انما جزؤا الذين . .. }

_______________________________

كافى، ج 7، ص 245، ح 2; تفسير برهان، ج 1، ص 465، ح 3.

غصب مال يتيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 10 - 1،2،9

1 _ حرمت تصرف ظالمانه و ناروا در اموال يتيمان

انّ الّذين ياكلون اموال اليتامى ظلماً

2 _ خوردن ظالمانه مال يتيم در واقع ، خوردن آتش است .

انّ الّذين ياكلون اموال اليتامى ظلماً انّما ياكلون فى بطونهم ناراً

9 _ تصرف سرپرست يتيم در

مال وى ، به انگيزه شخصى و با قصد عدم پرداخت آن ، ظلم است .

انّ الّذين ياكلون اموال اليتامى ظلماً

امام كاظم (ع) در پاسخ سؤال از تصرف در مال يتيم فرمود: . .. لا ينبغى له ان يأكل الّا القصد ... فان كان من نيّته ان لا يردّه عليهم فهو بالمنزل الذى قال اللّه عزّ و جل: {انّ الّذين ياكلون اموال اليتامى ظلماً}.

_______________________________

كافى، ج 5، ص 128، ح 3 ; نورالثقلين، ج 1، ص 450، ح 90.

غصب مال يتيم در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 34 - 9

9- تصرف بى جا در اموال يتيمان و حيف و ميل آنها ، امرى رايج و شايع در ميان اعراب جاهلى

و لاتقربوا مال اليتيم

غصب مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 34 - 4

4 _ كفرپيشگان مكه به ناحق خويشتن را سرپرست مسجدالحرام مى پنداشته و غاصبانه بر آن تسلط داشتند .

و هم يصدون عن المسجدالحرام و ما كانوا أولياؤه

كيفر غصب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 30 - 2

2 _ تصرف به ناحق در اموال ديگران از سر ظلم و تجاوز ، موجب گرفتارى به آتش دوزخ

و لا تقتلوا انفسكم . .. و من يفعل ذلك عدواناً و ظلماً فسوف نُصليه ناراً

بنابر اينكه {ذلك} اشاره به {لا تاكلوا} و يا مجموع {لا تاكلوا . .. و لا تقتلوا} باشد.

كيفر غصب مال يتيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4

- 10 - 10

10 _ مبعوث شدن خورندگان مال يتيمان به ناروا _ در قيامت _ در حالى كه آتش از دهانشان شعله مى كشد .

انّ الّذين ياكلون اموال اليتامى

رسول اللّه (ص): يبعث اناس من قبورهم يوم القيامة تأجّج افواههم ناراً. از آن حضرت سؤال شد اينان چه كسانى هستند؟ فرمود: انّ الّذين ياكلون اموال اليتامى ظلماً ... .

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 225، ح 47 ; نورالثقلين، ج 1، ص 448، ح 76.

گناه غصب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 2 - 9

9 _ تصرف غاصبانه در اموال يتيمان و تأخير در واگذارى آن به ايشان ، گناهى بزرگ

و اتوا اليتامى اموالهم و لا تاكلوا . .. انّه كان حوباً كبيراً

تأخير در پرداخت، از {و اتوا اليتامى} به دست مى آيد ; چون علاوه بر لزوم پرداخت اموال يتيم، دلالت بر پرداخت به موقع آن نيز دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 29 - 10

10 _ تصرف نابجا در اموال ديگران ، گناهى بزرگ ، همچون گناه قتل و آدمكشى است .

لا تاكلوا اموالكم بينكم بالباطل . .. و لا تقتلوا انفسكم

بيان حرمت آدمكشى در كنار تصرفات ناروا در اموال ديگران، نشانه همسانى آن دو گناه است.

موارد غصب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 29 - 18

18 _ گرفتن وام بدون توان بازپرداخت آن ، تصرف نابجا در اموال ديگران است .

لا تاكلوا اموالكم بينكم بالباطل

امام صادق (ع) بعد از تلاوت آيه فوق فرمود: . .. و

لا يستقرض على ظهره الّا و عنده وفاء ... .

_______________________________

كافى، ج 5، ص 95، ح 2 ; تفسير عياشى، ج 1، ص 236، ح 101.

موانع غصب ارث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 21 - 1

1 - خداوند ، بازدارنده انسان از عشقورزى به ثروت و تصاحب حق ديگران و بى توجّهى به نيازمندان و يتيمان

بل لاتكرمون اليتيم . و لاتح_ضّون ... و تأكلون ... و تحبّون ... كلاّ

حرف {كلاّ}، براى ردع و بازداشتن مخاطب از امورى است كه پيش از آن مطرح بوده است.

موانع غصب كشتى قصه خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 79 - 10

10- معيوب بودن كشتى حامل خضر و موسى ( ع ) ، عامل صرف نظر پادشاه غاصب از تصرّف و مصادره آن شد .

فأردت أن أعيبها و كان وراءهم ملك يأخذ كلّ سفينة غصبًا

ناپسندى غصب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 79 - 9

9- غصب اموال مردم ، حتى از سوى حاكمان ، امرى ناروا است .

و كان وراءهم ملك يأخذ كلّ سفينة غصبًا

ناظر غصب ارث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 20 - 9

9 - خداوند در كمين مردم بى توجّه به يتيمان و مسكينان ، غاصب ارث ديگران و دل بسته به ثروت

إنّ ربّك لبالمرصاد . .. بل لاتكرمون اليتيم . و لاتح_ضّون ... و تأكلون ... و تحبّ

نهى از غصب مال يتيم

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 34 - 19

19- { عن أبى جعفر ( ع ) قال : . . . بعث الله محمداً و . . . أنزل عليه فى سورة بنى اسرائيل بمكة . . . و أنزل نهياً عن أشياء حذّر عليها و لم يغلّظ فيها ولم يتواعد عليها و قال : . . . { و لاتقربوا مال اليتيم إلاّ بالتى هى أحسن حتى يبلغ أشدّه و أوفوا بالعهد إن العهد كان مسئولاً } . . . ;

امام باقر(ع) فرمود:. .. خداوند حضرت محمد(ص) را برانگيخت و ... بر او آياتى از سوره بنى اسرائيل را در مكه نازل فرمود ... كه در آن آيات از چيزهايى نهى كرده كه پرهيز از آنها لازم است; ولى در آن نهيها غلظت و شدت نشان نداده و بر مرتكبين آن موارد وعيد عذاب نداده است و فرمود: ... و لاتقربوا مال اليتيم إلاّ بالتى هى أحسن حتى يبلغ أشده و أوفوا بالعهد إن العهد كان مسئولاً}....

وضوح حرمت غصب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 188 - 8

8 - ناروايى و حرمت چنگ اندازى به اموال ديگران ، حكمى معلوم براى همگان

و لاتأكلوا أمولكم بينكم بالبطل . .. و أنتم تعلمون

برداشت فوق بر اين اساس است كه: مفعول {تعلمون} حرمت تصرف در اموال ديگران - كه از جمله {لاتأكلوا . ..} به دست مى آيد - باشد.

غضب از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

غضب

آثار غضب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 108 - 8

8 _ لزوم كنترل خشم و احساسات،

جهت گرفتار نشدن در دام سخن و حركات جاهلانه

و لاتسبوا الذين . .. فيسبوا الله عدوا بغير علم

كلمات {عدوا} و {بغير علم} بيان انگيزه و زمينه هايى است كه موجب دشنام و حركات غير اخلاقى مشركان مى گردد. و از سوى ديگر هشدارى است به همه كه آدمى نبايد اسير چنين انگيزه هايى شود.

آثار غضب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 173 - 3

3 - مظاهر خشم الهى پس از انذار و اخطار ، داراى آثارى هلاكت بار و ويرانگر

فساء مطر المنذرين

آثار غضب فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 50 - 2

2 - خشم و تهديد شديد فرعون ، فاقد كمترين تأثير در ساحران مؤمن به موسى ( ع )

لأُقطّعنّ أيديكم و أرجلكم من خل_ف . .. قالوا لاضير

اجتناب از غضب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 109 - 11

11 - لزوم مراقبت دقيق انسان بر گفته هاى خويش و پرهيز از سخنانى كه موجب سخط خداوند است .

و رضى له قولاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 3 - 4

4 - لزوم تلاش براى جلب خشنودى خداوند و اجتناب از عوامل برانگيزاننده خشم او

كبر مقتًا عند اللّه أن تقولوا ما لاتفعلون

انذار از غضب پيروان موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 35 - 5

5 - هشدار مؤمن آل فرعون به مردم مجادله گر و حق ستيز مصر

، درباره خشم انقلابى و انتقام مؤمنان طرفدار موسى ( ع )

الذين يج_دلون فى ءاي_ت اللّه . .. كبر مقتًا ... عندالذين ءامنوا

تذكر مؤمن آل فرعون به فرعونيان، مبنى بر اين كه ستيزه جويى در آيات الهى، موجب بغض و دشمنى مؤمنان مى شود; مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه عمل آنان، موجب خشم انقلابى و شورش مؤمنان طرفدار موسى(ع) عليه آنان خواهدگرديد.

انذار از غضب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 18 - 2

2- مريم ( س ) با وحشت از حضور مرد ناشناس نزد وى ، به خداوند پناه برد و او را از خشم خداوند برحذر داشت .

قالت إنّى أعوذ بالرحم_ن منك إن كنت تقيًّا

مريم(س) به جاى {اللّهم إنّى أعوذ بك} مرد ناشناس را مخاطب ساخت تا ترس از خشم خداوند را در دل او ايجاد كند. {تقوى} ; يعنى قرار دادن خويش در وقاية (مانع) از هر چيز ترسناك (مفردات راغب) و {تقيّاً}; يعنى پرهيزكننده از خطر. به قرينه كلام مريم(س) كه مخاطب خود را از خداوند ترساند، مراد خطر خشم خداوند است.

اهميت رفع غضب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 28 - 3

3 _ لزوم تلاش در جهت آرام نمودن خشم و حسادت بر افروخته ديگران در رويارويى با آنان

لئن بسطت . .. ما إنّا بباسط يدى إليك

بيان نحوه برخورد هابيل با برادرش، مى تواند درسى آموزنده براى همگان در موارد مشابه با آن باشد.

اهميت كظم غضب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6

- 108 - 8

8 _ لزوم كنترل خشم و احساسات، جهت گرفتار نشدن در دام سخن و حركات جاهلانه

و لاتسبوا الذين . .. فيسبوا الله عدوا بغير علم

كلمات {عدوا} و {بغير علم} بيان انگيزه و زمينه هايى است كه موجب دشنام و حركات غير اخلاقى مشركان مى گردد. و از سوى ديگر هشدارى است به همه كه آدمى نبايد اسير چنين انگيزه هايى شود.

ايمنى از غضب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 81 - 10

10 _ موحدان، به جهت توحيد و يكتا پرستى، سزاوار در امان بودن از خشم خداوند هستند.

و لاتخافون أنكم أشركتم بالله . .. فأى الفريقين أحق بالأمن

تبرى از غضب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 1 - 4

4 - توجّه به خدادادى بودن شرح صدر ، مايه اطمينان پيامبر ( ص ) به دورى اش از قهر و خشم خداوند

ما ودّعك ربّك و ما قلى . .. ألم نشرح لك صدرك

هدف از استفهام در {ألم نشرح. ..} _ كه براى تقرير است _ با توجّه به ارتباط آن با محتواى سوره قبل، توجّه دادن پيامبر(ص) به نعمت هايى است كه نشان محبوب بودن او نزد خداوند است تا نگرانى هاى احتمالى آن حضرت از ميان برود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 2 - 8

8 - توجّه به عنايت هاى خداوند در رفع مشكلات رسالت ، مايه اطمينان پيامبر ( ص ) به دورى اش از قهر و خشم خداوند

ما ودّعك ربّك و

ما قلى . .. و وضعنا عنك وزرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 4 - 7

7 - توجّه پيامبر ( ص ) ، به خدادادى بودن نعمت خوش نامى ، مايه اطمينان آن حضرت به دورى اش از قهر و خشم خداوند

ما ودّعك ربّك و ما قلى . .. و رفعنا لك ذكرك

روش كظم غضب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 150 - 15

15 _ تحريك عواطف ، از روش هاى مؤثر در فرونشاندن غضب *

رجع موسى إلى قومه غضبن . .. قال ابن أم

روش نجات از غضب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 118 - 7

7 _ براى گريز از خشم خدا ، چاره اى نيست جز پناهنده شدن به درگاه خود او .

لا ملجأ من اللّه إلا إليه

زمينه غضب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 107 - 4

4- گرفتارى به خشم الهى و عذاب اخروى ، معلول دلبستگى انسان به دنيا و ناديده گرفتن آخرت است .

فعليهم غضب . .. ذلك بأنهم استحبّوا الحيوة الدنيا على الأخرة

بنابر اينكه {ذلك} اشاره به {غضب من الله . ..} باشد، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 81 - 17

17 - طغيان گرى در استفاده از نعمت ها ( ناسپاسى ، اسراف و . . . ) ، زمينه ساز فرا رسيدن غضب الهى و

سيطره يافتن آن بر انسان است .

كلوا . .. و لاتطغوا فيه فيحلّ عليكم غضبى

{يحلّ}; يعنى، {ينزل} و نزول و اقامت غضب، كنايه از استقرار كامل آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 86 - 9،13،16

9 - پيروى بنى اسرائيل از سامرى و بى توجهى آنان به وعده الهى ، زمينه سازگرفتارى آنان به غضب خداوند بود .

و أضلّهم السامرىّ . .. أم أردتم أن يحلّ عليكم غضب من ربّكم

{أم} در اين آيه منقطعه است و مفاد عبارت {أم أردتم} اين است كه دليل گوساله پرستى شما، تأخير وعده نبود; بلكه شما به گونه اى عمل كرديد كه علاقه مندان به غضب الهى عمل مى كنند. بنابراين، جمله {أردتم...} استعاره است و نماى كار آنان را نشان مى دهد.

13 - عهدشكنى با پيامبران و تخلف از قول و قرار با آنان ، زمينه ساز گرفتار شدن به غضب الهى است .

أم أردتّم أن يحلّ عليكم غضب من ربّكم فأخلفتم موعدى

16 - گمراهى پس از هدايت و شركورزى پس از توحيد ، زمينه ساز گرفتارى به خشم سنگين و پايدار خداوند و عذابى سخت و طولانى از جانب او

أضلّهم السامرىّ . .. أم أردتّم أن يحلّ عليكم غضب من ربّكم

{حلول غضب} بر رسوخ و دوام آن و نكره بودن {غضب} بر عظمت آن دلالت دارد. فرود آمدن غضب الهى، كنايه از نزول عذاب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 109 - 12

12 - گفتار ها ، داراى نقشى بسيار مؤثر در سرنوشت انسان و كسب رضايت و يا

سخط خداوند

لاتنفع الشف_عة . .. و رضى له قولاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 45 - 2

2 - ظلم و بى دادگرى جوامع پيشين ، سبب گرفتار شدن آنان به خشم خداوند و هلاكت و نابوديشان با عذاب او

و إن يكذّبوك فقد كذّبت قبلهم. .. فكأيّن من قرية أهلكن_ها و هى ظالمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 52 - 7

7 - انحراف از خط مشى زندگى تعيين شده از سوى خدا ، برانگيزاننده خشم الهى و درپى دارنده عذاب او

ي_أيّها الرسل . .. كلوا من الطّيّب_ت ... و أنا ربّكم فاتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 121 - 7

7 - اصرار اكثريت افراد جامعه بر كفرورزى و حق ناپذيرى ، زمينه ساز نزول عذاب و گرفتار شدن آنان به خشم و قهر الهى

إنّ فى ذلك لأية و ما كان أكثرهم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 174 - 6

6 - اصرار اكثريت افراد جامعه بر كفرورزى و حق ناپذيرى ، زمينه ساز نزول عذاب و گرفتار شدن به خشم و قهر الهى

إنّ فى ذلك لأية و ما كان أكثرهم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 82 - 10

10 - { عن أبى سعيد الخدرى قال : سئل رسول اللّه ( ص ) عن قول اللّه { إذا وقع القول عليهم أخرجنالهم دابّة من الأرض تكلّمهم } قال إذا تركوا الأمر

بالمعروف و النهى عن المنكر وجب السخط عليهم ;

از ابى سعيد خدرى روايت شده كه از رسول اكرم(ص) درباره سخن خدا {إذا وقع القول عليهم أخرجنا لهم دابّة من الأرض تكلّمهم} سؤال شد، فرمود: زمانى كه امر به معروف و نهى از منكر را ترك كنند، غضب خدا بر آنان محقق مى گردد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 39 - 8

8 - كفر ، موجب خشم شديد خداوند شده و حاصلى جز آن ندارد .

و لايزيد الك_فرين كفرهم عند ربّهم إلاّ مقتًا

{مقت} (در مقابل {حبّ}) به معناى بغض و خشم شديد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 55 - 1،2،3

1 - فرعونيان با اطاعت كوركورانه از فرعون ، خشم و عذاب الهى را براى خويش فراهم آوردند .

فلمّا ءاسفونا انتقمنا منهم

2 - پيروى از جباران و ستم پيشگان ، درپى دارنده خشم و عذاب الهى است .

فأطاعوا . .. فلمّا ءاسفونا انتقمنا منهم

3 - خشم و انتقام خداوند از انسان ها ، ناشى از عملكرد خود آنان است .

فأطاعوا . .. فلمّا ءاسفونا انتقمنا منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 23 - 2

2- فسادگرى در زمين و گسستن از خويشاوندان ، موجب خشم و نفرين الهى

تفسدوا فى الأرض و تقطّعوا أرحامكم . أول_ئك الذين لعنهم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 28 - 3،5،10

3- پيروى از فريب ها و زيبانمايى هاى شيطان و اطاعت از كافران ، مايه خشم

الهى و عذاب

الشيط_ن سوّل لهم . .. سنطيعكم فى بعض الأمر ... ذلك بأنّهم اتّبعواما أسخط اللّه

برداشت بالا بنابراين نكته است كه {اتّبعوا ما أسخط اللّه} به آنچه در آيات پيشين تحت عنوان {الشيطان سوّل لهم} و {قالوا . .. سنطيعكم فى بعض الأمر} آمده است، نظر داشته باشد.

5- حركت در مسير خشم الهى و بيزارى از رضاى او ، مايه حبط اعمال

اتّبعوا ما أسخط اللّه و كرهوا رضونه فأحبط أعم_لهم

10- رضا و رحمت حق ، اصلى ازلى و جارى در نظام آفرينش ، و خشم الهى زاييده اعمال آدميان *

اتّبعوا ما أسخط اللّه و كرهوا رضونه

{أسخط} (از باب افعال) بيانگر ايجاد است; ولى {رضوان} (به صورت اسم) مى نماياند كه رضا و رحمت حق، همواره گسترده بوده و خواهد بود و تنها كافى است كه انسان بدان تمايل داشته و از آن بهره گيرد، برخلاف خشم و كيفر الهى كه با نفس عمل انسان، پديد آمده و ايجاد مى شود.

زمينه غضب كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 120 - 13

13 _ گام نهادن مؤمنان در هر ميدان و زمينه اى كه خشم كافران را به دنبال داشته باشد ، عمل صالح و داراى اجر است .

و لا يطئون موطئاً يغيظ الكفار . .. إلا كتب لهم به عمل صلح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 35،40

35- سرعت گسترش اسلام ، از پيدايش تا استقرار و شكوفايى آن ، مايه شگفتى دين شناسان و خشم كافران

كزرع . .. يعجب الزرّاع ليغيظ بهم الكفّار

40- جامعه مقتدر

و اصيل اسلامى ، برانگيزاننده خشم كافران و نه دوستى ايشان

كزرع أخرج شط_ه . .. ليغيظ بهم الكفّار

از تعبير {ليغيظ} استفاده مى شود كه كافران، ناگزير در قبال رشد امت اسلامى موضع خصمانه مى گيرند و انتظار دوستى از آنان بى جا و بى مورد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 51 - 2

2 - تلاوت آيات قرآن از سوى پيامبر ( ص ) ، خشم و كينه كافران را به شدت برمى انگيخت .

و إن يكاد الذين كفروا ليزلقونك بأبص_رهم لمّا سمعوا الذكر

زمينه غضب كافران صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 72 - 5

5 - خشمگين شدن كافران صدراسلام و ظهور آثار كينه و نفرت در چهره آنان ، به هنگام شنيدن آيات قرآن و معارف توحيدى آن

و إذا تتلى عليهم ءاي_تنا بيّن_ت تعرف فى وجوه الذين كفروا المنكر

شدت غضب كافران صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 72 - 6

6 - بر افروختگى مشركان با شنيدن آيات قرآن و خشم حاصل از آن ، به حدى بود كه آنان را در آستانه حمله و تهاجم به كسانى قرار مى داد كه آيات قرآن را بر آنها تلاوت مى كردند .

يكادون يسطون بالذين يتلون عليهم ءاي_تنا

{سَطْو} (مصدر {يسطون}) به معناى تهاجم و حمله است; يعنى، چيزى نمانده كه مشركان با كسانى كه آيات ما را بر آنان مى خوانند گلاويز شوند.

عجله در غضب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم -

68 - 48 - 3

3 - هشدار خداوند به پيامبر ( ص ) ، مبنى بر شتاب نكردن در غضب و نفرين بر مردم و جدا شدن از آنان ، مانند شتاب كردن يونس ( ع ) در اين باره

و لاتكن كصاحب الحوت إذ نادى و هو مكظوم

مفسران بر آنند كه اين آيه، به داستانى از يونس(ع) اشاره دارد كه در سوره {انبيا} (آيه 87) بيان شده است: {و ذاالنون إذ ذهب مغاضباً فظنّ أن لن نقدر عليه فنادى فى الظلمات. ..}.

عفو هنگام غضب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 37 - 9،10

9 - چشم پوشى از خطاى ديگران ، به هنگام خشم ، از صفات مهم اهل ايمان

للذين ءامنوا . .. الذين ... و إذا ما غضبوا هم يغفرون

اهميت اين صفت، از تخصيص به ذكر يافتن آن، استفاده مى شود.

10 - در گذشتن از خطاى ديگران به هنگام غضب ، مايه برخوردارى انسان از نعمت هاى جاودان آخرت

و ما عند اللّه . .. للذين ءامنوا ... و إذا ما غضبوا هم يغفرون

عوامل غضب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 86 - 2

2 - ارتداد مردم و گمراه شدن آنان پس از هدايت ، مقوله اى سزاوار به خشم آمدن و فرو رفتن در حزن و اندوه

و أضلّهم السامرىّ . فرجع موسى إلى قومه غضب_ن أسفًا

عوامل غضب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 162 - 7،8،9

7 _ خيانتكارى و اختلاس ، زمينه ساز خشم و غضب

الهى

و من يغلل يأت بما غلّ . .. افمن اتّبع رضوان اللّه كمن بآء بسخط من اللّه

از مصاديق مورد نظر براى {من بآء بسخط}، خيانتكارانى هستند كه در آيه قبل به رسوايى آنان اشاره رفت.

8 _ ترك صحنه پيكار و شركت نجستن در آن ، زمينه ساز خشم خداوند

انّ الّذين تولّوا منكم . .. كمن بآء بسخط من اللّه

9 _ نسبت خيانت به پيامبر ( ص ) ، زمينه ساز خشم و غضب الهى

ما كان لنبىّ ان يغلّ . .. كمن بآء بسخط من اللّه

جمله {كمن بآء بسخط} مى تواند اشاره به كسانى باشد كه به ساحت پاك پيامبر (ص) چنين اتهاماتى را وارد كردند ; چنانچه در آيه قبل بدان اشاره شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 41 - 7

7 - ظلم و بيدادگرى ، مايه دور شدن از رحمت خدا و گرفتار شدن به خشم و غضب او

فبعدًا للقوم الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 108 - 3

3 - خداوند ، بيزار و خشمگين از سخن گفتن دوزخيان با او

ربّنا أخرجنا منها . .. قال اخسئوا فيها و لاتكلّمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 7 - 6

6 - نسبت دادن دروغين زنا به زنان پاكدامن ، در پى دارنده لعنت خدا ( محروم شدن از رحمت خدا و گرفتار شدن به خشم و غضب او )

والخ_مسة أنّ لعنت اللّه عليه إن كان من الك_ذبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور -

24 - 23 - 2

2 - قذف زنان پاكدامن ، نجيب و مؤمن ( نسبت دادن زنا به آنان ) ، در پى دارنده خشم الهى و محروميت از رحمت او

إنّ الذين يرمون المحصن_ت الغ_فل_ت المؤمن_ت لعنوا فى الدنيا و الأخرة

{لعن} (مصدر {لعنوا})، به معناى طرد كردن و دور ساختن فرد از خير و نيكى است (لسان العرب). و هم چنين طرد برخاسته از خشم و غضب مى باشد (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 45 - 8

8 - تكذيب پيامبران الهى ، غضب و عذاب الهى را در پى دارد .

فكذّبوا رسلى فكيف كان نكير

{نكير} به معناى منكر و مكروه و كنايه از غضب الهى است. گفتنى است كه نكير به {ى} محذوف اضافه شده و به منزله {نكيرى لهم} مى باشد. بنابراين، معنا چنين مى شود: آنان پيامبران مرا تكذيب كردند; به هنگام آمدن عذاب من، چه وضع و حالى خواهند داشت؟

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 16 - 13

13 - تلاش در جهت ايجاد ترديد در باور هاى دينى مسلمانان ، موجب خشم و عذاب الهى است .

و الذين يحاجّون فى اللّه . .. عليهم غضب و لهم عذاب شديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 28 - 1

1- عذاب منافقان به هنگام مرگ ، معلول پيروىِ آنان از آنچه مورد خشم الهى است .

يضربون وجوههم و أدب_رهم . ذلك بأنّهم اتّبعوا ما أسخط اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 -

صف - 61 - 3 - 5

5 - { عن هِشام بن سالم قال : سمعت أباعبداللّه ( ع ) يقول : عِدةُ المؤمن أخاه نذرٌ لا كفّارةَ له فمن أخلف فَبِخُلْفِ اللّه بَدأ و لمَقْته تعرّض و ذلك قوله : { يا أيّها الذين آمنوا لِمَ تقولون ما لاتفعلون . كبر مقتاً عنداللّه أن تقولوا ما لاتفعلون } ;

هشام بن سالم گويد: از امام صادق(ع) شنيدم كه مى فرمود: وعده مؤمن به برادر مؤمنش، نذرى است كه كفّاره ندارد. [ولى ]كسى كه خلف وعده كند، نخست با خدا خلف وعده كرده و خود را در معرض خشم او قرار داده است و اين، سخن خداوند است كه فرمود: يا أيّها الذين آمنوا لِمَ تقولون ما لاتفعلون . كبر مقتاً عنداللّه أن تقولوا ما لاتفعلون}.

عوامل غضب فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 27 - 1

1 - شدت يافتن خشم فرعون نسبت به موسى ( ع ) با تأكيد موسى بر ربوبيت خداى يگانه هستى

قال ربّكم و ربّ ءابائكم الأوّلين . قال إنّ رسولكم... لمجنون

متهم كردن موسى به جنون، نشان دهنده شدت خشم فرعون است.

عوامل غضب فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 55 - 1،2

1 - خشم فرعونيان از گريز شبانه بنى اسرائيل به منظور ترك ديار مصر

و إنّهم لنا لغائظون

2 - اعمال و رفتار بنى اسرائيل ، هميشه مايه خشم و نگرانى فرعونيان

و إنّهم لنا لغائظون

تعبير{غائظون} (به صيغه وصف) مى تواند بيانگر اين مطلب باشد كه خشم فرعونيان، تنها به علت حركت اخير بنى اسرائيل

نبود; بلكه معمولاً حركات بنى اسرائيل مايه خشم و غضب آنان مى شده است.

عوامل غضب مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 58 - 1

1- چهره مشركان دوران جاهلى ، به هنگام دريافت خبر دختردار شدن ، از شدت غضب و ناراحتى ، دگرگون مى شد .

و إذا بشّر أحدهم بالأُنثى ظلّ وجهه مسودًّا

عوامل غضب مشركان جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 17 - 1

1 - خشم و ناراحتى شديد عرب جاهلى ، به هنگام اطلاع يافتن از تولد فرزندى دختر براى او

و إذا بشّر أحدهم . .. و هو كظيم

عوامل غضب موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 86 - 1

1 - موسى ( ع ) در پى آگاه شدن از گمراهى بنى اسرائيل همراه با خشم و اندوهى شديد ، به نزد آنان بازگشت .

و أضلّهم السامرىّ . فرجع موسى إلى قومه غضب_ن أسفًا

با توجه به آيات ديگر قرآن در اين زمينه و نيز قرينه هاى موجود در همين آيات، چنين برمى آيد كه گمراه شدن بنى اسرائيل به دست سامرى در ميقات چهل روزه موسى(ع)، اتفاق افتاده بود و رجوع موسى(ع) به قوم خود نيز پس از پايان ميقات بوده است. {غضبان} _ چنان كه برخى از اهل لغت گفته اند _ به شخصى گفته مى شود كه غضب شديدى داشته باشد و {أسف} به فرد خشمگينى گفته مى شود كه بر چيزى افسوس مى خورد (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

11 - طه - 20 - 94 - 1

1 - موسى ( ع ) با مشاهده گوساله پرستى بنى اسرائيل ، پس از بازگشت از ميقات ، به شدت خشمگين شد .

ي_بنؤُمّ لاتأخذ بلحيتى و لابرأسى

گرفتن سر و ريش هارون، نشان شدت از ناراحتى موسى(ع) در مورد انحراف بنى اسرائيل دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 18 - 7

7 - برانگيخته شدن خشم موسى ( ع ) با مشاهده مرد اسرائيلى در حال درگيرى مجدد با يكى ديگر از قبطيان

قال له موسى إنّك لغوىّ مبين

عوامل غضب يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 84 - 13

13_ يعقوب ( ع ) بر عملكرد فرزندانش درباره يوسف ( ع ) و بنيامين خشمگين بود و همواره خشم خود را فرو مى برد و از ابراز آن خوددارى مى كرد .

و تولّى عنهم . .. فهو كظيم

{كظيم} مى تواند به معناى اسم فاعل كاظم باشد ; يعنى ، كسى كه غم و اندوه يا خشم و غضب خويش را فرو مى برد و از ابراز آن خوددارى مى كند.

عوامل غضب يونس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 87 - 3،22

3- رفتار قوم يونس ، خشم شديد آن حضرت را برانگيخت و موجب ناخرسندى او شد .

إذ ذهب مغ_ضبًا

22 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : { و ذاالنون إذ ذهب مغاضباً } يقول : من أعمال قومه { فظنّ أن لن نقدر عليه } يقول

: ظنّ أن لن يعاقب بما صنع ;

از امام باقر(ع) در باره قول خدا {و ذاالنون إذ ذهب مغاضباً} روايت شده كه: غضب يونس(ع) از اعمال قومش بود [و در معناى] {فظنّ أن لن نقدر عليه} فرمود: يونس(ع) گمان كرد كه او در برابر آن چه انجام داده مجازات نمى شود}.

عوامل كظم غضب مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 15 - 2

2 _ مرگ و ذلت مشركان متجاوز ، فرونشان شعله هاى خشم در سينه هاى مؤمنان صدر اسلام

قتلوهم يعذبهم اللّه . .. و يذهب غيظ قلوبهم

عوامل نجات از غضب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 62 - 13

13 - رهايى يافتن يهود از خوارى و درماندگى و برطرف شدن غضب الهى از آنان ، در گرو ايمان واقعى ايشان به خدا و قيامت و انجام اعمال صالح است .

ضربت عليهم الذلة و المسكنة . .. من ءامن باللّه و اليوم الأخر و عمل صلحاً فلهم أج

در آيه قبل بيان شد كه يهود بر اثر كفر و گناه به خوارى، ذلت و غضب گرفتار شدند. آيه مورد بحث خصوصاً با توجه به اينكه از يهوديان نام برده (والذين هادوا) مى تواند اشاره به اين باشد كه: راه نجات يهود از آن سرنوشت شوم ايمان و عمل صالح است.

غضب آتش جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 12 - 1،2

1 _ تكذيب كنندگان قيامت ، آواى خشمگين و جوش و خروش آتش جهنم را از دور در

قيامت خواهند شنيد .

إذا رأتهم من مكان بعيد سمعوا لها تغيّظًا و زفيرًا

{تغيظ}، به معناى شدت غضب و خشم و {زفير} به معناى گرفتن سينه از شدت غم و به جوش و خروش افتادن است (برگرفته از لسان العرب و مفردات راغب).

2 _ آتش جهنم به هنگام ديدن تكذيب كنندگان قيامت از راه دور ، به جوش و خروش آمده و فرياد خشمگينانه سرخواهد داد .

إذا رأتهم من مكان بعيد سمعوا لها تغيّظًا و زفيرًا

غضب ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 93 - 3

3 - شدت غضب و خشم ابراهيم ( ع ) ، به هنگام شكستن بت ها و معبودها

فراغ عليهم ضربًا باليمين

گفتوگوى ابراهيم(ع) با بت ها _ با آن كه آن حضرت مى دانست كه آنها از سخن گفتن ناتوان اند _ مى تواند به منظور تقويت روح غضب و خشم خود نيست به آنها باشد تا عمل شكستن آنها خشمگينانه انجام گيرد.

غضب احزاب صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 25 - 3،6

3 - احزاب متّحد ، در حالى از محاصره مدينه نااميد و پراكنده شدند كه آكنده از خشم بودند .

و ردّ اللّه الذين كفروا بغيظهم

{باء} در {بغيظ} براى ملابسه است و {بغيظهم} حال براى موصول {الذين كفروا} است.

6 - آكنده شدن احزاب متّحد از خشم و غضب ، معلول ناكامى آنان در تلاش شان بود .

و ردّ اللّه الذين كفروا بغيظهم لم ينالوا خيرًا

{لم ينالوا خيراً} مى تواند حال براى {الذين كفروا} باشد و احتمال دارد كه براى بيان {بغيظهم} باشد.

برداشت بالا، بنابر احتمال دوم است.

غضب اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 14

14- اقوام كافر در برخورد با دلايل روشن انبيا ، بشدت ناراحت و غضبناك مى شدند و به صراحت موضع كفرآلود خود را اعلام مى كردند .

جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت فردّوا أيديهم فى أفوههم و قالوا إنا كفرنا بما أُرسلتم به

مراد از {ردّوا أيديهم فى أفواههم} كنايه از غضب و خشم آنهاست كه در آيات ديگر نيز آمده است (غضوا عليكم الأنامل من الغيظ).

غضب الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 112 - 8،11،12

8 _ اهل كتاب ( يهود ) ، همواركننده غضب الهى بر خويشتن

و باءُو بغضب من اللّه

11 _ كفر مستمر يهود به آيات الهى و كشتن نارواى پيامبران ، موجب ذلت ، درماندگى و گرفتارى آنان به غضب الهى

ضربت عليهم الذّلّة . .. و باءُو بغضب من اللّه و ضربت عليهم المسكنة ذلك بانّهم كا

12 _ عصيان يهود و تعدّى و تجاوز مستمر آنان ، موجب ذلت ، درماندگى و گرفتارى آنان به غضب الهى

ضربت عليهم الذّلّة . .. ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون

بنابر اينكه {ذلك بما عصوا}، اشاره به ذلّت و . .. باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 113 - 4

4 _ برخى از اهل كتاب به خاطر گرايش هاى ايمانى و رفتار پسنديده ، مصون از ذلّت و درماندگى و غضب الهى

ضربت عليهم الذّلّة . .. ليسوا سوآءً من اهل الكتب

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 114 - 14

14 _ صالحان از اهل كتاب ، آسوده از ذلّت و مسكنت و ايمن از غضب الهى

ضربت عليهم الذّلّة . .. ليسوا سواءً من اهل الكتب امّة قائمة ... و اولئك من الصال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 116 - 2

2 _ اموال و اولاد ، تنها تكيه گاه به هنگام ذلت و ابتلاى به غضب الهى ، از ديدگاه اهل كفر

ضربت عليهم الذّلّة . .. و باءُو بغضب من اللّه ... انّ الذين كفروا لن تغنى

ظاهراً منظور از {الذين كفروا}، همان جناح اهل كتاب هستند كه در آيات سابق وضعيت آنان بيان شد.

غضب انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 87 - 8

8- امكان دچار شدن پيامبران به خشم ناروا و گمان نادرست *

إذ ذهب مغ_ضبًا فظنّ أن لن نقدر عليه

برداشت ياد شده با الغاى خصوصيت از يونس(ع) به دست مى آيد.

غضب باديه نشينان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 98 - 5

5 _ نارضايتى و خشم شديد برخى از باديه نشينان از انفاق هاى مالى و پرداخت ماليات به پيامبر ( ص ) و حكومت اسلامى

و من الأعراب . .. و يتربّص بكم الدوائر

غضب بر بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 18 - 8

8 - پرخاش كردن موسى ( ع ) نسبت به مرد اسرائيلى

قال له موسى إنّك لغوىّ مبين

غضب بر جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 49 - 1

1 - خشم و برآشفتن فرعون از ايمان سريع ساحران به موسى ( ع ) ، بدون رخصت و اجازه وى

قال ءامنتم له قبل أن ءاذن لكم

غضب بر جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 22 - 4

4 - مأموران دورخ ، آكنده از خشم و نفرت نسبت به دوزخيان

كلّما أرادوا . .. و ذوقوا عذاب الحريق

غضب بر دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 123 - 6

6 _ لزوم به كارگيرى شدت و خشم ، در جنگ با دشمنان كفرپيشه

قتلوا الذين يلونكم من الكفار و ليجدوا فيكم غلظة

غضب بر قوم يونس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 87 - 22

22 - { عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : { و ذاالنون إذ ذهب مغاضباً } يقول : من أعمال قومه { فظنّ أن لن نقدر عليه } يقول : ظنّ أن لن يعاقب بما صنع ;

از امام باقر(ع) در باره قول خدا {و ذاالنون إذ ذهب مغاضباً} روايت شده كه: غضب يونس(ع) از اعمال قومش بود [و در معناى] {فظنّ أن لن نقدر عليه} فرمود: يونس(ع) گمان كرد كه او در برابر آن چه انجام داده مجازات نمى شود}.

غضب بر كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 123 - 6

6 _ لزوم به كارگيرى شدت

و خشم ، در جنگ با دشمنان كفرپيشه

قتلوا الذين يلونكم من الكفار و ليجدوا فيكم غلظة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 17 - 1

1 - كافران ، مورد غضب و نفرين خداوند و مشمول شديدترين توبيخ هاى او هستند .

قتل الإنس_ن ما أكفره

فعل ماضى (قتل الإنسان) براى نفرين بكار رفته است. مفاد نفرين هاى خداوند توبيخ و تهديد است; زيرا معناى حقيقى نفرين، درباره او قابل تصور نيست. {ال} در {الإنسان} _ به قرينه {فلينظر الإنسان...} در آيات بعد _ براى ماهيت است و جمله {ما أكفره} نشان مى دهد كه در نفرين {قتل الإنسان}، تنها كافران مد نظر مى باشند.

غضب بر محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 51 - 1

1 - نگاه كافران به پيامبر ( ص ) ، نگاهى خشم آلود و كينه توزانه بود .

و إن يكاد الذين كفروا ليزلقونك بأبص_رهم

{زَلَق} (مرادف {ذلل}) به معناى لغزيدن و سقوط كردن است و عبارت {ليزلقونك بأبصارهم} كنايه از اين است كه كافران، با نگاه خشم گينانه و كينه توزانه، به پيامبر(ص) مى نگريستند; مانند آن كه گفته مى شود: فلان كس آن چنان به من نگاه مى كند، كه گويا مى خواهد مرا با نگاهش بخورد و يا بكشد; يعنى، اگر براى او ممكن باشد كه با نگاهش مرا بخورد و يا بكشد، چنين خواهد كرد.

غضب بر مرتدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 106 - 13

13- مرتدان ، مورد غضب و خشم خداوندند .

من كفر

بالله من بعد إيم_نه . .. فعليهم غضب من الله

غضب بر مشركان ناسپاس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 55 - 7

7- غضب شديد خداوند از مشركان ناسپاس رهيده از مشكلات و ناگواريها

ثمّ إذا كشف الضرّ عنكم إذا . .. بربّهم يشركون ... فتمتّعوا فسوف تعلمون

التفات از غيبت به خطاب، احتمال دارد براى بيان شدت غضب و سخط خداوند باشد.

غضب بر يتيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 2 - 5

5 - توجّه به سقوط اخلاقى منكران معاد ، تا حد خشونت با يتيمان ، مايه پرهيز از تكذيب آخرت است .

فذلك الذى يدعّ اليتيم

غضب بيجا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 87 - 7،8

7- يونس ( ع ) در بيرون آمدن از ميان قوم كافر خود و هجرت به سرزمين ديگر ، دچار خشم بى جا و گمان نادرست شد . *

إذ ذهب مغ_ضبًا فظنّ أن لن نقدر عليه

8- امكان دچار شدن پيامبران به خشم ناروا و گمان نادرست *

إذ ذهب مغ_ضبًا فظنّ أن لن نقدر عليه

برداشت ياد شده با الغاى خصوصيت از يونس(ع) به دست مى آيد.

غضب پسنديده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 94 - 4

4 - غضب كردن به جهت مشاهده انحرافات و گمراهى ها ، ممدوح است .

لاتأخذ بلحيتى و لابرأسى

نقل ماجراى غضب موسى(ع) _ كه در گرفتن موهاى سر و ريش برادر تجسم يافته بود _ بدون نكوهش و مذمت آن، بر پسنديده

بودن اين حالت در مورد امور دينى دلالت دارد.

غضب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 61 - 24

24 - بنى اسرائيل ، به غضب و خشم خداوند گرفتار شدند .

و باءو بغضب من اللّه

{باءو} به معناى بازگشتند، است. {باء} در {بغضب} براى ملابست و مصاحبت مى باشد; يعنى، بازگشتند در حالى كه غضب و خشم خدا را به دوش مى كشيدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 90 - 15،16،17،18

15 - يهوديان ، مردمى گرفتار شده به غضب و خشم خداوند

فباء و بغضب على غضب

16 - يهوديان ، بر اثر انكار رسالت پيامبر و كفر به قرآن ، خشم خداوند را بر خويش هموار ساختند .

أن يكفروا بما أنزل اللّه بغياً أن ينزل اللّه . .. فباء و بغضب على غضب

{باءوا} به معناى {بازگشتند} است. حرف {باء} در {بغضب} باى مصاحبت يا ملابست مى باشد; يعنى، يهوديان از آن مبادله (فروختن خويش به كفر) باز آمدند، در حالى كه غضب الهى را به همراه داشتند.

17 - يهوديان به خاطر كفرشان به تورات ، مورد غضب و خشم خدا قرار گرفتند .

أن يكفروا بما أنزل اللّه . .. فباء و بغضب على غضب

تفريع جمله {باءوا . ..} بر جمله هاى سابق، بيانگر آن است كه: منشأ خشم خدا بر يهود، كافر شدن به قرآن و تورات از يكسو و حسدورزى و اعتراض آنان به خداوند از سوى ديگر است و لذا مى توان گفت: {غضب} اول به خاطر كفر آنان و {غضب} دوم به خاطر حسادت و اعتراضشان

مى باشد.

18 - آنان كه على رغم اطمينان به حقانيت قرآن بدان كافر شوند ، به خشم و غضب خدا گرفتار خواهند شد .

أن يكفروا بما أنزل اللّه . .. فباء و بغضب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 205 - 10،11،16

10 _ مُفسد ، مبغوض خداوند است .

و اللّه لا يحب الفساد

11 _ نابود كردن كشاورزى و نسل كشى ، مبغوض خداوند

و اذا تولى . .. و يهلك الحرث و النسل و اللّه لا يحب الفساد

16 _ حاكمان فاسد و فسادانگيز ، مبغوض خداوند هستند .

اذا تولى . .. و اللّه لا يحب الفساد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 21 - 13

13 _ شدت غضب خداوند ، از كشتن انبيا و عدالتخواهان *

و يقتلون النّبيّن بغير حق و يقتلون الذين يأمرون بالقسط

بنظر مى رسد تكرار كلمه {يقتلون} براى بيان مبغوضيّت قتل باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 28 - 20

20 _ اعتقاد به بازگشت انسان به سوى خداوند ، مقتضى پرهيز از قهر او

و يحذّركم اللّه نفسه و الى اللّه المصير

{الى اللّه المصير}، بيانگر احاطه قدرت خداوند بر انسان است; پس بايد از قهر خداوند پرهيز كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 29 - 4

4 _ توجه به علم و قدرت مطلق الهى ، مقتضى پرهيز از قهر او *

و يحذركم اللّه نفسه . .. قل ان تخفوا ما فى صدوركم ... يعلمه اللّه

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 30 - 3،12

3 _ قيامت ، روز تحقق عقاب و قهر الهى و يافتن اعمال خير و شر

و يحذّركم اللّه نفسه . .. يوم تجد كل نفس ما عملت من خير ... من سوء

12 _ اعتقاد به حضور اعمال نيك و بد آدمى در قيامت ، عامل پرهيز از قهر خداوند

يوم تجد كلّ نفس . .. و يحذركم اللّه نفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 77 - 11،15،25

11 _ سوداگران عهد الهى و پيمان شكنان ، مورد غضب الهى و محروم از سخن گفتن و توجه نمودن خداوند به آنان در آخرت

انّ الّذين يشترون . .. و لا يكلّمهم اللّه و لا ينظر اليهم يوم القيمة

15 _ علماى اهل كتاب به لحاظ سوداگرى بر سر عهد الهى و پيمان شكنى ، مورد غضب خداوند ، و محروم از سخن و نظر او در قيامت و بى بهره از تزكيه او

و منهم من ان تأمنه بدينار . .. انّ الذين يشترون ... و لا يكلّمهم اللّه و لا ينظر

25 _ كسى كه با سوگند دروغ مال مسلمانى را به چنگ آورد ، مورد غضب الهى است .

انّ الّذين يشترون بعهد اللّه . .. لهم عذاب اليم

رسول اللّه (ص): من حلف يميناً يقتطع بها مال اخيه، لقى اللّه عز و جل و هو عليه غضبان فانزل اللّه تصديق ذلك فى كتابه {ان الذين يشترون . .. }.

_______________________________

امالى شيخ طوسى، ج 1، ص 368، جزء 12 ; نورالثقلين، ج 1، ص 355، ح 193.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 162 - 1،2،11

1 _ دسته اى از مردم جوينده رضا و خشنودى خدا و گروهى زمينه ساز خشم و غضب الهى بر خود

افمن اتّبع رضوان اللّه كمن بآء بسخط من اللّه

2 _ يكسان نبودن سرنوشت مؤمنان جوينده خشنودى خداوند ، با همواركنندگان غضب و خشم الهى بر خويش

افمن اتّبع رضوان اللّه كمن بآء بسخط من اللّه

11 _ دوزخ ، جايگاه و فرجام شوم آنانكه خشم و غضب الهى را بر خويش هموار ساخته اند .

كمن بآء بسخط من اللّه و مأويه جهنّم و بئس المصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 163 - 2،3،8

2 _ جويندگان خشنودى و غضب الهى ، هر كدام داراى درجه و جايگاه متفاوت در پيشگاه خداوند هستند .

افمن اتّبع رضوان اللّه كمن بآء بسخط . .. هم درجات عند اللّه

در برداشت فوق ضمير {هم} به دو گروه مذكور در آيه قبل برگردانده شده و كاربرد درجه در مورد غضب شدگان از جهت تغليب است.

3 _ همواركنندگان غضب الهى بر خويشتن ، داراى جايگاه هاى شومِ متفاوت در پيشگاه خداوند *

كمن بآء بسخط من اللّه . .. هم درجات عند اللّه

در برداشت فوق، {هم} به خصوص {كمن بآء بسخط} برگردانده شده است و مؤيّد اين احتمال، نزديك بودن ضمير {هم} به مرجعش (كمن بآء) است.

8 _ توجه به بينايى گسترده خداوند بر اعمال و رفتار آدمى ، برانگيزنده وى به جلب رضايت خداوند و پرهيز از موجبات خشم او

افمن اتّبع رضوان اللّه كمن بآء بسخط من اللّه .

.. و اللّه بصير بما يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 22 - 7

7 _ ازدواج با همسر پدر ( و يا زنى كه پدر با او آميزش كرده ) ، زشت و مورد خشم خدا و روشى ناپسند است .

و لا تنكحوا ما نكح اباءُوكم . .. انّه كان فاحشةً و مقتاً و ساء سبيلاً

{مقت}، به معناى خشم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 93 - 1

1 _ خلود در جهنّم ، غضب و لعنت الهى ، كيفر كشتن مؤمن از روى عمد

و من يقتل مؤمنا متعمّداً فجزاؤه جهنّم خالداً فيها و غضب اللّه عليه و لعنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 154 - 3

3 _ نقض ميثاق از سوى يهود ، سبب شد تا خداوند بر آنان خشم گيرد و كوه طور را بر سر آنان بالا برد .

و رفعنا فوقهم الطور بميثقهم

برداشت فوق بر اين اساس است كه نقض ميثاق و تصميم بر ادامه نقض ميثاق علت برافراشتن كوه طور باشد ; بنابراين جمله {و رفعنا . ..} يعنى بدان سبب كه پيمان الهى را شكستند و تصميم بر ادامه پيمان شكنى داشتند، به عنوان تهديد، كوه طور را بر سر آنان بالا برده و مسلط ساختيم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 60 - 13،16،17،18،19

13 _ گرفتاران به لعنت و غضب خدا ، مسخ شدگان و طاغوت پرستان اهل كتاب خود سزاوار استهزا و نه مؤمنان

به خدا و كتب آسمانى

الذين اتخذوا دينكم هزواً . .. منهم القردة و الخنازير و عبد الطغوت

16 _ گرفتاران به لعنت الهى و غضب الهى ، مسخ شدگان و طاغوت پرستان ، داراى بدترين جايگاه و منزلت در پيشگاه خداوند

من لعنه اللّه . .. و عبد الطغوت أولئك شر مكاناً و اضل عن سواء السبيل

با توجه به ارتباط اين آيه با آيه قبل كه روى سخن را با اهل كتاب قرار داده بود.

17 _ بدترين جايگاه دوزخ از آن مسخ شدگان ، پرستندگان طاغوت ، گرفتاران به لعنت و غضب الهى است .

من لعنه اللّه و غضب عليه و جعل منهم . .. أولئك شر مكاناً و اضل عن سواء السبيل

برخى از مفسران {مكاناً} را جايگاه دوزخى توصيف شدگان دانسته اند.

18 _ طاغوت پرستان ، مسخ شدگان و گرفتاران به لعنت و غضب الهى ، گمراهترين مردمان از راه راست

من لعنه اللّه . .. و عبد الطغوت أولئك شر مكاناً و اضل عن سواء السبيل

19 _ پيشينيان اهل كتاب _ بر اثر گرفتارى به لعنت و غضب خدا و در آمدن به شكل ميمون و خوك و پرستش طاغوت _ ، داراى بدترين جايگاه و منزلت در پيشگاه خداوند

من لعنه اللّه . .. أولئك شر مكاناً و اضل عن سواء السبيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 80 - 19

19 _ گرفتار شدن آدمى به لعنت پيامبران ، نشاندهنده خشم و غضب الهى بر وى

لعن الذين كفروا من بنى اسرءيل على لسان داود . .. ان سخط اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5

- انعام - 6 - 147 - 8

8 _ رحمت خدا بر غضب وى پيشى دارد.

فإن كذبوك فقل ربكم ذو رحمة وسعة و لا يرد بأسه عن القوم المجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 71 - 1،2

1 _ خداوند ، قوم عاد را به سبب شركورزى و انكار رسالت هود به پليدى گرفتار ساخت و بر آنان غضب كرد .

قال قد وقع عليكم من ربكم رجس و غضب

2 _ هود ( ع ) در پاسخ ناباورى قوم عاد به اخطار هاى عذاب ، فراهم آمدن زمينه هاى عذاب ( پليد گشتن و گرفتارى به غضب خدا ) را به آنان ابلاغ كرد .

فأتنا بما تعدنا . .. قال قد وقع عليكم من ربكم رجس و غضب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 152 - 1،3

1 _ خداوند ، گوساله پرستان بنى اسرائيل را به غضبى شديد و قريب الوقوع تهيد كرد .

إن الذين اتخذوا العجل سينالهم غضب من ربهم و ذلة فى الحيوة الدنيا

{فى الحيوة الدنيا} علاوه بر اينكه قيد براى {ذلة} است، مى تواند {قيد} براى غضب نيز باشد. در اين صورت مراد از غضب الهى گرفتار ساختن به عذابهاى دنيوى است. نكرده آوردن {غضب} دلالت بر شدت غضب و عظمت آن دارد.

3 _ عقوبت ها و كيفر هاى خداوند پرتويى از غضب اوست .

سينالهم غضب من ربهم

مراد از غضب به دليل {سينالهم} (به آنان اصابت مى كند) كيفر و عقوبت است. زيرا غضب يك حالت و صفت است و از كسى به ديگرى منتقل نمى شود.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 156 - 12

12 _ سبقت رحمت خدا بر غضب او

عذابى أصيب به من أشاء و رحمتى وسعت كل شىء

خداوند در بيان رحمت، فعل ماضى (وسعت) آورده و همگان را مشمول آن قرار داده است، ولى در بيان غضب، فعل مضارع (أصيب) به كار برده و با مترتب ساختن آن بر مشيت خويش، {من أشاء}، آن را امرى مقدر و قطعى قلمداد نكرده است. از مقايسه اين دو بيان به دست مى آيد كه رحمت خدا اصل و غضب او عارضى و محدود است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 74 - 27

27 _ سبقت رحمت الهى بر كيفر و غضبش

فإن يتوبوا يك خيراً لهم و إن يتولوا يعذبهم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 115 - 13

13 _ عبد الأعلى گويد : قلت لأبى عبداللّه ( ع ) : { . . . و سئلته عن قوله تعالى { و ما كان اللّه ليضل قوماً بعد إذ هديهم حتى يبين لهم ما يتقون } قال : حتى يعرفهم ما يرضيه و ما يسخطه ;

به امام صادق (ع) گفتم: . .. و درباره قول خداى تعالى: { ... حتى يبين لهم ما يتقون} سؤال كردم، فرمود: مراد اين است تا اينكه به آنها بشناساند آنچه كه او را خشنود مى كند و آنچه او را به غضب در مى آورد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 50

- 4

4- تقدم و سبقت لطف و رحمت خداوند بر غضب و عذاب او

نبّىء عبادى أنى أنا الغفور الرحيم . و أن عذابى هو العذاب الأليم

از اينكه خداوند در توصيه به پيامبراسلام(ص) ابتدا غفران و رحمت خود و سپس عذاب خويش را ذكر كرده است مى تواند بيانگر اين باشد كه: غفران و رحمت خداوند همواره بر غضب و عذاب او مقدم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 58 - 5

5- لطف و رحمت الهى بر آدميان ، همواره ، مقدّم بر غضب او است .

و ربّك الغفور ذوالرحمة لو يؤاخذهم بما كسبوا لعجّل لهم العذاب

جمله {و ربّك الغفور. ..} به منزله تعليلى براى امتناع در {لو يؤاخذهم} است; يعنى، اگر تعجيلى در مؤاخذه و عذاب برخى از كافران صورت نمى گيرد، به دليل غفران و رحمت گسترده پروردگار است. بر اين اساس، شمول غفران و رحمت خداوند، سابق بر شمول غضب و عقوبت او است; يعنى، اصل اوّلى، شمول رحمت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 18 - 13

13 - محبت و قهر خدا ، از ملاك هاى ارزشگذارى اَعمال و رفتار است .

لاتصعّر . .. و لاتمش ... إنّ اللّه لايحبّ كلّ مختال فخور

از اين كه لقمان، براى تبيين ضد ارزش بودن تكبر، به اين ملاك تمسك جسته است، استفاده مى شود كه محبت خداوند و متقابلاً قهر وى در شايسته بودن اَعمال و يا عدم آن نقش اساسى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 24

- 8

8 - كافران ، هيچ گريزى از حيطه قهر و قدرت خداوند ، ندارند .

نضطرّهم إلى عذاب غليظ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 3 - 7

7 - سبقت رحمت و فضل خداوند ، بر غضب و عقوبت او

غافر الذنب و قابل التوب شديد العقاب ذى الطول

از تقدم دو صفت {غافرالذنب} و {قابل التوب}، بر {شديدالعقاب} و {ذى الطول}، مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

غضب فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 49 - 1

1 - خشم و برآشفتن فرعون از ايمان سريع ساحران به موسى ( ع ) ، بدون رخصت و اجازه وى

قال ءامنتم له قبل أن ءاذن لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 52 - 2

2 - ناتوانى فرعون از نابود ساختن موسى ( ع ) ، على رغم خشم و دشمنى عميق وى نسبت به او و آيينش

و أوحينا إلى موسى أن أسر بعبادى

مأموريت جديد موسى(ع)، نشانگر آن است كه فرعون على رغم تلاش براى نابودى آيين موسى(ع) نتوانست به خود وى آسيبى برساند.

غضب قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 59 - 8

8- قوم ابراهيم ، هنگام ديدن بت هاى شكسته خود برآشفته شدند .

قالوا من فعل ه_ذا ب_الهتنا إنّه لمن الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 94 - 2

2 - شدت خشم و نگرانى قوم ابراهيم ، از شكسته شدن

بت هاى شان

فأقبلوا إليه يزفّون

حركت شتابان قوم ابراهيم به جانب آن حضرت پس از شكسته شدن بت ها، مى تواند گوياى برداشت بالا باشد.

غضب كارگزاران جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 22 - 4

4 - مأموران دورخ ، آكنده از خشم و نفرت نسبت به دوزخيان

كلّما أرادوا . .. و ذوقوا عذاب الحريق

غضب كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 51 - 1

1 - نگاه كافران به پيامبر ( ص ) ، نگاهى خشم آلود و كينه توزانه بود .

و إن يكاد الذين كفروا ليزلقونك بأبص_رهم

{زَلَق} (مرادف {ذلل}) به معناى لغزيدن و سقوط كردن است و عبارت {ليزلقونك بأبصارهم} كنايه از اين است كه كافران، با نگاه خشم گينانه و كينه توزانه، به پيامبر(ص) مى نگريستند; مانند آن كه گفته مى شود: فلان كس آن چنان به من نگاه مى كند، كه گويا مى خواهد مرا با نگاهش بخورد و يا بكشد; يعنى، اگر براى او ممكن باشد كه با نگاهش مرا بخورد و يا بكشد، چنين خواهد كرد.

غضب مكذبان قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 2 - 5

5 - توجّه به سقوط اخلاقى منكران معاد ، تا حد خشونت با يتيمان ، مايه پرهيز از تكذيب آخرت است .

فذلك الذى يدعّ اليتيم

غضب موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 150 - 2،7

2 _ موسى ( ع ) به هنگان بازگشت به سوى بنى اسرائيل از گمراه

شدن قومش خشمگين و بسيار اندوهناك بود .

و لما رجع موسى إلى قومه غضبن أسفاً

{أسِف} به كسى گفته مى شود كه بسيار اندوهناك باشد. (برگرفته از لسان العرب).

7 _ موسى ( ع ) بر اثر شدّت غضب به خاطر گوساله پرستى قومش ، لوحه هاى تورات را بر زمين افكند .

لما رجع موسى إلى قومه غضبن أسفاً . .. و ألقى الألواح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 151 - 4

4 _ موسى ( ع ) خشم شديد خويش را بر هارون خطا تلقى كرد و به خاطر آن از خداوند آمرزش طلبيد . *

قال رب اغفر لى

از اينكه موسى(ع) پس از شنيدن سخنان هارون براى خويش طلب مغفرت كرد، معلوم مى شود از برخورد شديد خويش با هارون پشيمان شد و آن را خطا تلقى كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 86 - 3

3 - موسى ( ع ) ، تحت تأثير خشم و اندوه

غضب_ن أسفًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 94 - 2،5

2 - موسى ( ع ) با گرفتن سر و ريش هارون ، او را در باره گوساله پرست شدن بنى اسرائيل در غياب خود مورد بازخواست قرار داد .

ي_ه_رون ما منعك . .. لاتأخذ بلحيتى و لابرأسى

5 - هارون ( ع ) با مشاهده غضب موسى ( ع ) ، سعى در فرونشاندن خشم آن حضرت و جلب محبت و تحريك عواطف او داشت .

قال ي_بنؤُمّ

مخاطب قرار دادن موسى(ع) با نداى {يابن أمِّ} گوياى

اين نكته است كه هارون(ع) سعى داشت با برانگيختن احساسات موسى، غضب او را فرونشانده و سپس توضيحات خود را بيان كند. در باره مفتوح بودن كلمه {أُمّ} توجيهاتى بيان شده است; از جمله اين كه اصل آن {يابن أمّاه} بوده و براى تخفيف چنين شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 18 - 8

8 - پرخاش كردن موسى ( ع ) نسبت به مرد اسرائيلى

قال له موسى إنّك لغوىّ مبين

غضب مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 53 - 5

5- مؤمنان از برخورد هاى ناروا و غير منطقى مشركان با پيامبر ( ص ) ، بسيار خشمگين بودند .

و قل لعبادى يقولوا التى هى أحسن

در شأن نزول آيه آمده است: مؤمنان، وقتى مشاهده مى كردند كه پيامبر(ص) از جانب مشركان مورد آزار و اذيت قرار مى گيرد، از آن حضرت اجازه جهاد و برخورد مى خواستند كه اين آيه نازل شد (مجمع البيان).

غضب مؤمنان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 15 - 1

1 _ دل هاى مؤمنان صدر اسلام نسبت به مشركان پيمان شكن ، آكنده از خشم بود .

ألا تقتلون قوماً نكثوا أيمنهم . .. و يشف صدور قوم مؤمنين. و يذهب غيظ قلوبهم

غضب يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 84 - 1

1_ يعقوب ( ع ) پس از شنيدن خبر بازداشت بنيامين و مقصر دانستن فرزندانش ، بر آنان خشم گرفت و از

ايشان روى برتافت .

و تولى عنهم

{تولى} به معناى روى گردانى است. روى گردانى يعقوب(ع) از فرزندانش به قرينه {فهو كظيم} از سر خشم و غضب بر آنان بوده است.

غضب يونس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 87 - 2،5،7،21

2- يونس ( ع ) خشمگينانه از ميان قومش بيرون رفت و به سرزمين ديگرى هجرت كرد .

إذ ذهب مغ_ضبًا

آن چه از نظر مفسران و مورخان استفاده مى شود، اين است كه يونس(ع) از ميان قومش، به خاطر ايمان نياوردنشان، خشمگينانه بيرون رفت و به جاى ديگرى هجرت كرد و آيه شريفه ناظر به اين داستان است.

5- گمان يونس ( ع ) در سخت نگرفتن خداوند بر وى ، نسبت به ترك قوم خويش

إذ ذهب مغ_ضبًا فظنّ أن لن نقدر عليه

يكى از معناهاى {قدر}، سخت گرفتن و تنگ گرفتن(ضيق) است (مفردات راغب). برداشت ياد شده مبتنى بر اين معنا است.

7- يونس ( ع ) در بيرون آمدن از ميان قوم كافر خود و هجرت به سرزمين ديگر ، دچار خشم بى جا و گمان نادرست شد . *

إذ ذهب مغ_ضبًا فظنّ أن لن نقدر عليه

21- { قال المأمون للرضا ( ع ) فأخبرنى عن قول اللّه عزّوجلّ : { و ذاالنون إذ ذهب مغاضباً فظنّ أن لن نقدر عليه } فقال الرضا ( ع ) : ذاك يونس بن متى ( ع ) ذهب مغاضباً لقومه { فظنّ } بمعنى إستيقن { أن لن نقدر عليه } أى لن نضيق عليه رزقه . . . { فنادى فى الظلمات } أى ظلمة الليل و ظلمة البحر و ظلمة

بطن الحوت : { أن لا إل_ه إلاّ أنت سبحانك إنّى كنت من الظالمين } بتركى مثل ه_ذه العبادة التى قد فرغتنى ل ها فى بطن الحوت ;

در روايت آمده است كه] مأمون به امام رضا(ع) گفت: مرا خبر ده از سخن خداى عزّوجلّ {و ذاالنون إذ ذهب مغاضباً فظنّ أن لن نقدر عليه} امام فرمود: او يونس بن متى بود، كه در حالى كه بر قوم خود غضبناك بود، از ميان آنان برفت. {ظنّ} در كلام خدا به معناى {إستيقن} و {لن نقدر عليه} به معناى {لن نضيق عليه رزقه} ... مى باشد. {فنادى فى الظلمات}; يعنى، در ميان سه تاريكى (تاريكى شب، تاريكى دريا و تاريكى شكم ماهى) ندا كرد: {...سبحانك إنّى كنت من الظالمين}; يعنى، ... من از ستم كارانم; زيرا مثل چنين عبادتى را _ كه اكنون مرا براى آن در شكم ماهى فارغ گردانيده اى _ در گذشته ترك كرده بودم}.

كظم غضب انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 58 - 7

7- توانمندى انسان بر فرو خوردن خشم و كنترل احساسات خويش

و إذا بشّر أحدهم بالأُنثى ظلّ وجهه مسودًّا و هو كظيم

كظم غضب موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 150 - 14

14 _ هارون با تحريك عواطف موسى ( ع ) در صدد تسكين غضب او و مطمئن ساختنش بر انجام وظايف و مسؤوليت هاى خويش در برابر منحرفان بنى اسرائيل برآمد .

قال ابن أم إن القوم استضعفونى و كادوا يقتلوننى

به نظر مى رسد هارون با انتخاب {اى فرزند مادرم} در

خطاب به موسى، در صدد تحريك عواطف وى به سوى خود بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 154 - 1،2

1 _ موسى ( ع ) پس از دريافت وعده الهى ( آمرزش گوساله پرستان تائب و به كيفر رساندن غير تائبان ) خشمش فرو نشست .

و لما سكت عن موسى الغضب

وقوع جمله {و لما سكت . .. }، پس از دو آيه گذشته، بيانگر اين است كه فرو نشستن غضب موسى(ع) به خاطر پذيرش توبه تائبان از سوى خدا و تهديد اصراركنندگان بر گوساله پرستى به كيفرى زودرس بوده است.

2 _ موسى ( ع ) پس از فرونشستن خشمش ، لوحه هاى تورات را كه بر اثر غضب ر ها ساخته بود ، از زمين برگرفت .

و لما سكت عن موسى الغضب أخذ الألواح

كظم غضب يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 84 - 13

13_ يعقوب ( ع ) بر عملكرد فرزندانش درباره يوسف ( ع ) و بنيامين خشمگين بود و همواره خشم خود را فرو مى برد و از ابراز آن خوددارى مى كرد .

و تولّى عنهم . .. فهو كظيم

{كظيم} مى تواند به معناى اسم فاعل كاظم باشد ; يعنى ، كسى كه غم و اندوه يا خشم و غضب خويش را فرو مى برد و از ابراز آن خوددارى مى كند.

كيفر غضب يونس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 87 - 12

12- گرفتار آمدن يونس ( ع ) در دريا و شكم ماهى

، كيفر ترك خشمگينانه او از ميان قومش

ذاالنون إذ ذهب مغ_ضبًا . .. فنادى فى الظلم_ت

مقصود از {ظلمات} در آيه شريفه، شكم ماهى است و جمع آمدن آن براى بيان شدت ظلمت است.

مبارزه با غضب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 14

14 - آرامش و بردبارى ، سلاحى كارآمد و سازنده در رويارويى با خشم و تعصب جاهلانه

فى قلوبهم الحميّة . .. فأنزل اللّه سكينته على رسوله و على المؤمنين

از اين كه خداوند، در قبال لجاجت و خشم جاهلانه مشركان، پيامبر(ص) و مؤمنان را به سلاح آرامش و طمأنينه مجهز ساخته است; مطلب بالا استفاده مى شود.

محمد(ص) و غضب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 13

13 - ساحت پيامبر ( ص ) و مؤمنان راستين ، مبرّا از لجاجت ، خشم و تعصب جاهلى

إذ جعل الذين كفروا فى قلوبهم الحميّة حميّة الج_هليّة فأنزل اللّه سكينته

از مقابله رسول و مؤمنان با كافران متعصبِ جهالت پيشه، مطلب بالا استفاده مى شود.

مدح تعديل غضب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 37 - 12

12 - تعديل و كنترل نيروى غضب ، مورد ستايش وحى است ; نه نابودى و ريشه كن ساختن اصل آن .

و إذا ما غضبوا هم يغفرون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه خداوند در بيان صفات مؤمنان كامل، نفرموده است كه آنان غضبناك نمى شوند; بلكه عفو و گذشت آنان را مطرح كرده و مورد ستايش قرار داده است.

مراتب غضب

خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 28 - 13

13 - شدت خشم الهى ، نسبت به قوم ستم پيشه نوح

و لاتخ_طبنى فى الذين ظلموا . .. فإذا استويت ... فقل الحمد للّه

مراد از غضب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 81 - 20

20 - { عن بعض أصحابنا قال : كنت فى مجلس أبى جعفر ( ع ) إذ دخل عليه عمروبن عبيد فقال له : جعلت فداك قول اللّه تبارك و تعالى : { و من يحلل عليه غضبى فقد هوى } ما ذلك الغضب ؟ فقال أبوجعفر ( ع ) : هو العقاب ، ياعمرو انّه من زعم انّ اللّه قد زال من شىء إلى شىء فقد وصفه صفة مخلوق و أنّ اللّه تعالى لايستفزه شىء فيغيّره ;

راوى گويد: در مجلس امام باقر(ع) بودم كه عمروبن عبيد وارد شد، پس به آن حضرت گفت: فدايت شوم سخن خداوند _ تبارك و تعالى _ {و من يحلل عليه غضبى فقد هوى} مراد از اين غضب چيست؟ فرمود: آن عقاب است اى عمرو! همانا كسى كه گمان كند خداوند از حالى به حالى ديگر مى شود، پس او را به صفت مخلوق توصيف كرده است و خداى تعالى را چيزى تحريك نمى كند تا در او تغيير ايجاد كند}.

مصونيت از غضب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 82 - 1،5

1 _ مؤمنانى كه ايمانشان از هر گونه شرك پيراسته باشد، از موهبت امنيت الهى برخوردار و

از خشم و عذاب او مصون هستند.

الذين ءامنوا و لم يلبسوا إيمنهم بظلم أولئك لهم الأمن

5 _ جامعه ايمانى به دور از هر گونه شرك و ظلم، از خشم و عذاب خداوند در امان است.

فأى الفريقين أحق بالأمن . .. الذين ءامنوا ... أولئك لهم الأمن

چون در آيه قبل از موحدان و مشركان به عنوان دو گروه ياد شده و در اين آيه نيز از موحدان با صيغه ها و ضماير جمع ياد شده، چنين برمى آيد كه امنيت از آن جامعه با هويت جمعى آن است، گر چه آحاد نيز مشمول آن باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 68 - 2

2- رهايى انسان از مهلكه اى ، ايمنى بخش هميشگى وى از قهر الهى نخواهد بود .

نج_ّكم إلى البرّ . .. أفأمنتم أن يخسف بكم جانب البرّ

موجبات غضب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 61 - 30،34،35

30 - بنى اسرائيل ، به خاطر كفرشان به آيات الهى و كشتن پيامبران ، مورد غضب خداوند قرار گرفتند .

ذلك بأنهم كانوا يكفرون بأيت اللّه و يقتلون النبيين

34 - انكار آيات الهى و كفر به آنها ، در پى دارنده خشم و غضب خداوند است .

و باءو بغضب من اللّه ذلك بأنهم كانوا يكفرون بأيت اللّه

35 - كشتن رهبران الهى ، موجب ذلت و فقر و در پى دارنده غضب خداوند است .

ضربت عليهم الذلة . .. ذلك بأنهم ... يقتلون النبيين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 140 -

18

18 _ حرمت گوش سپردن به سخنان حرام و شنودن آنچه موجب غضب خداوند است .

و قد نزل عليكم فى الكتب أن إذا سمعتم ءايت اللّه يكفر بها

امام صادق(ع): . .. و فرض على السمع ان يتنزه عن الاستماع الى ما حرم اللّه ... و الاصغاء الى ما اسخط اللّه عز و جل فقال فى ذلك: و قد نزل عليكم فى الكتب ان اذا سمعتم ءايت اللّه يكفر بها و يستهزأ بها فلاتقعدوا معهم ... .

_______________________________

كافى، ج 2، ص 35، ح 1; نورالثقلين، ج 1، ص 564، ح 625.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 157 - 4

4 _ ادعاى كشتن حضرت مسيح ( ع ) _ على رغم اعتراف به پيامبرى وى _ مايه گرفتارى يهود به لعنت و غضب خداوند

و قولهم إنّا قتلنا المسيح عيسى ابن مريم رسول اللّه

بدان احتمال كه {قولهم} عطف بر {نقضهم} در آيه 155 باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 80 - 13،14،15،17،18،20

13 _ گرفتارى به غضب الهى سرنوشت شوم بنى اسرائيل

لبئس ما قدمت لهم انفسهم ان سخط اللّه عليهم

{ان سخط اللّه عليهم} به اصطلاح اهل ادب، مخصوص به ذم است يعنى گرفتارى بنى اسرائيل به غضب و سخط الهى، دستاورد شومى است كه براى آخرت خويش فرستاده اند.

14 _ پذيرش ولايت كافران و دوستى با آنان ، موجب غضب خداوند بر بنى اسرائيل

ترى كثيراً منهم يتولون . .. لبئس ما قدمت لهم انفسهم ان سخط اللّه عليهم

15 _ عصيان ، تجاوزگرى و ترك نهى از منكر ، موجب سخط و غضب

خداوند

ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون . .. كانوا لايتناهون عن منكر ... سخط اللّه عليهم

{ماقدمت لهم انفسهم} مى تواند اشاره به تمامى رفتارهاى ناروايى باشد كه در اين آيه و آيات قبل بيان شد. قابل ذكر است كه در اين صورت {ان سخط اللّه} مضافى همانند موجبات در تقدير دارد يعنى {موجبات سخط اللّه}.

17 _ غضب الهى و عذاب هميشگى ، دستاور پذيرش ولايت كافران و دوستى با آنان

يتولون الذين كفروا لبئس . .. ان سخط اللّه عليهم و فى العذاب هم خلدون

18 _ خلود در عذاب مظهر خشم و غضب خداوند

ان سخط اللّه عليهم و فى العذاب هم خلدون

جمله {و فى العذاب . ..} بيان نمودى از خشم الهى (ان سخط اللّه) بر گنهكاران است.

20 _ غضب خدا و عذاب هميشگى ، پيامد دوستى بسيارى از بنى اسرائيل با پادشاهان ستمگر و زيبا جلوه دادن هوا هاى نفسانى آنان ، به اميد دستيابى به بهره هاى دنيايى آنان

ترى كثيراً منهم يتولون الذين كفروا . .. و فى العذاب هم خلدون

از امام باقر(ع) در توضيح آيه فوق روايت شده: يتولون الملوك الجبارين و يزيّنون لهم اهوائهم ليصيبوا من دنياهم.

_______________________________

تفسير تبيان، ج 3، ص 611; نورالثقلين، ج 1، ص 661، ح 315.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 71 - 3،6

3 _ شركورزى و انكار رسالت انبيا ، موجب پليدى انسان و روايى غضب خداوند بر اوست .

قد وقع عليكم من ربكم رجس و غضب

6 _ پليدى و نكبت قوم عاد ، موجب غضب الهى بر آنان شد .

قال قد وقع عليكم من ربكم رجس و غضب

تقديم

ذكرى {رجس} بر {غضب} مى تواند حاكى از تقدم رتبى آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 152 - 5،6

5 _ گرفتار شدن به غضب الهى و عجين شدن زندگانى دنيا به ذلت و خوارى ، فرجام پرستشگران غير خدا

إن الذين اتخذوا العجل سينالهم غضب من ربهم و ذلة فى الحيوة الدنيا

6 _ ابتلاى افترازنندگان بر خدا ، به خشم او و آميخته شدن زندگانى آنان به ذلت و خوارى ، از سنت هاى خداوند در جوامع انسانى است .

و كذلك نجزى المفترين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 56 - 14

14- افترا بستن به خداوند ، مورد غضب و سخط شديد خداوند

و يجعلون لما لايعلمون نصيبًا ممّا رزقن_هم تالله لتسئلنّ عمّا كنتم تفترون

التفات از غيبت به خطاب، مى تواند حاكى از نكته فوق باشد. قسم به لفظ جلاله و لام و نون تأكيد در فعل مجهول {تُسئلنّ} نيز مى تواند مؤيد برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 106 - 1

1- ميل و گرايش به كفر پس از پذيرش ايمان ( ارتداد ) ، موجب خشم شديد الهى است

من كفر بالله من بعد إيم_نه . .. فعليهم غضب من الله

موجبات غضب كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 120 - 14

14 _ حركت مؤمنان به سوى جنگ تبوك ، برانگيزنده خشم كافران بود .

و لا يطئون موطئاً يغيظ الكفار

با توجه به اينكه اين بخش از آيات در مورد

جنگ تبوك است، برداشت فوق استفاده مى شود.

مؤمنان و غضب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 13

13 - ساحت پيامبر ( ص ) و مؤمنان راستين ، مبرّا از لجاجت ، خشم و تعصب جاهلى

إذ جعل الذين كفروا فى قلوبهم الحميّة حميّة الج_هليّة فأنزل اللّه سكينته

از مقابله رسول و مؤمنان با كافران متعصبِ جهالت پيشه، مطلب بالا استفاده مى شود.

نابودى غضب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 37 - 12

12 - تعديل و كنترل نيروى غضب ، مورد ستايش وحى است ; نه نابودى و ريشه كن ساختن اصل آن .

و إذا ما غضبوا هم يغفرون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه خداوند در بيان صفات مؤمنان كامل، نفرموده است كه آنان غضبناك نمى شوند; بلكه عفو و گذشت آنان را مطرح كرده و مورد ستايش قرار داده است.

ناپسندى غضب بر يتيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 2 - 2

2 - پرخاش به يتيمان و از خود راندن آنان ، رفتارى نكوهيده است .

فذلك الذى يدعّ اليتيم

نجات از غضب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 6 - 8

8 _ نجاتبخش نبودن قدرت و تمكن مادى از هلاكت و قهر الهى

ألم يروا كم أهلكنا من قبلهم من قرن مكنهم فى الأرض

نشانه هاى غضب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 106 - 15

15- عذاب

بزرگ ، نمود خشم شديد الهى است .

فعليهم غضب من الله و لهم عذاب عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 44 - 10

10 - افول تمدن ها و هلاكت جوامع كفرپيشه ، نمودى است از خشم و نفرين الهى در حق آنان

فأتبعنا بعضهم بعضًا. .. فبعدًا لقوم لايؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 28 - 2

2- عذاب گنه كاران به هنگام مرگ ، نمود خشم الهى بر آنان

يضربون وجوههم و أدب_رهم . ذلك بأنّهم اتّبعوا ما أسخط اللّه

{ذالك} اشاره به {يضربون. ..} است; يعنى، عذاب هنگام مرگ، نتيجه و نمود سخط و خشم خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 18 - 3

3 - سرنوشت هلاكت بار فرعونيان و قوم ثمود ، نمونه اى بارز از برخورد تند و قهرآميز خداوند با كافران است .

إنّ بطش ربّك . .. فرعون و ثمود

نشانه هاى كظم غضب يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 84 - 14

14_ بسنده كردن يعقوب ( ع ) به اعراض از فرزندان ، على رغم مقصر شناختن آنان در فراق يوسف ( ع ) و بنيامين ، بيانگر توان بالاى او بر نهان ساختن و پوشيده داشتن خشم و غضب خويش است .

و تولّى عنهم . .. فهو كظيم

برداشت فوق ، مقتضاى تفريع {هو كظيم} به وسيله حرف {فاء} بر {تولّى عنهم} است.

نهى از غضب بر متكديان

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

20 - ضحى - 93 - 10 - 1

1 - خداوند ، پيامبر ( ص ) را از رد درخواست گدايان و راندن خشونت آميز آنان از خود ، برحذر داشت .

و أمّا السائل فلاتنهر

{نَهْر} (مصدر {لاتنهر}); يعنى، كسى را با فرياد خشونت آميز از خود راندن. (مفردات راغب)

غضب شدگان

{غضب شدگان}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 77 - 11،15،25

11 _ سوداگران عهد الهى و پيمان شكنان ، مورد غضب الهى و محروم از سخن گفتن و توجه نمودن خداوند به آنان در آخرت

انّ الّذين يشترون . .. و لا يكلّمهم اللّه و لا ينظر اليهم يوم القيمة

15 _ علماى اهل كتاب به لحاظ سوداگرى بر سر عهد الهى و پيمان شكنى ، مورد غضب خداوند ، و محروم از سخن و نظر او در قيامت و بى بهره از تزكيه او

و منهم من ان تأمنه بدينار . .. انّ الذين يشترون ... و لا يكلّمهم اللّه و لا ينظر

25 _ كسى كه با سوگند دروغ مال مسلمانى را به چنگ آورد ، مورد غضب الهى است .

انّ الّذين يشترون بعهد اللّه . .. لهم عذاب اليم

رسول اللّه (ص): من حلف يميناً يقتطع بها مال اخيه، لقى اللّه عز و جل و هو عليه غضبان فانزل اللّه تصديق ذلك فى كتابه {ان الذين يشترون . .. }.

_______________________________

امالى شيخ طوسى، ج 1، ص 368، جزء 12 ; نورالثقلين، ج 1، ص 355، ح 193.

غفلت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

غفلت

آثار اجتماعى غفلت از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 18

- 12

12 _ جامعه بى خبر از تعاليم دينى و از يادبرنده خدا ، در معرض هلاكت و محكوم به نابودى است .

حتّى نسوا الذكر و كانوا قومًا بورًا

برداشت فوق، از تقدم جمله {حتّى نسوا الذكر} بر {كانوا قوماً بوراً} و ارتباط ميان آن دو، استفاده شده است.

آثار اجتناب از غفلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 28 - 7

7 - شناخت ربوبيت خدا در هستى ، نيازمند تعقل و پرهيز از غفلت و سطحى نگرى

قال ربّ المشرق و المغرب . .. إن كنتم تعقلون

آثار جبران غفلت از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 24 - 24

24- تدارك ياد خداوند ، پس از غفلت از آن ، مايه اميدوارى انسان به دستيابى بر رشد و هدايتى سريع است .

واذكّر ربّك إذا نسيت و قل عسى أن يهدين ربّى لأقرب من ه_ذا رشدًا

ارتباط {قل عسى. ..} با {اذكر...} ارتباط مقدمه و نتيجه است و پيام آيه اين است كه: {اگر پس از فراموشى، ياد خدا كردى، مى توانى به هدايت ويژه الهى اميدوار باشى و بگويى: {عسى،...} }.

آثار رفع غفلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 80 - 21

21 _ تذكر و زدودن غفلت، براى درك حقانيت توحيد و بطلان شرك كافى است.

قال أتحجونى فى الله و قد هدين . . أفلا تتذكرون

به كار رفتن {تتذكرون} به جاى {تتفكرون} و مانند آن، بيانگر اين نكته است كه تذكر و زدودن غبار غفلت براى اقرار به توحيد كافى است.

آثار غفلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 119 - 2

2 _ غفلت اهل ايمان نسبت به توطئه هاى كافران ، موجب فريب خوردنشان و در نهايت محبت به آنان

يا ايها الذين امنوا . ..ها انتم اولاء تحبّونهم ... و اذا خلوا عضّوا عليكم الأَنا

مستفاد از ارتباط آيه مورد بحث و آيه سابق.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 135 - 5

5 _ غفلت از ياد خدا ، زمينه انجام كار هاى ناشايست و ارتكاب گناه

و الّذين اذا فعلوا فاحشة او ظلموا انفسهم ذكروا اللّه فاستغفروا

چون ذكر خدا باعث مى شود كه انسان از كرده خويش پشيمان شود و از خدا آمرزش طلبد (ذكروا اللّه فاستغفروا)، معلوم مى گردد كه انسان به هنگام گناه، از ياد خدا غافل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 102 - 17

17 _ غفلت مسلمانان از سلاح و ساز و برگ خويش ، زمينه ساز طمع دشمنان براى شبيخون

ودالذين كفروا لو تغفلون عن اسلحتكم و امتعتكم فيميلون عليكم ميلة واحدة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 91 - 15

15 _ دشمنى و كينه توزى در بين جامعه ايمانى و غفلت از ياد خدا مانع رسيدن آن جامعه به فلاح و رستگارى

لعلكم تفلحون. انما يريد الشيطن ... و يصدكم عن ذكراللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 131 - 4،9

4 _ خداوند مردم جامعه اى را كه از

روى غفلت و ناآگاهى ستم كنند، به عذاب دنيوى نابود نمى كند.

ذلك أن لم يكن ربك مهلك القرى بظلم و أهلها غفلون

براى جار و مجرور {بظلم} متعلقهاى مختلفى مى توان در نظر گرفت، از آن جمله اينكه متعلق به {مهلك} باشد. يعنى: {مهلك القرى بسبب ظلم}. برداشت فوق بر اين اساس است.

9 _ خداوند، ستم و گناهى را كه از سر غفلت و ناآگاهى باشد، كيفر نمى دهد.

أن لم يكن ربك مهلك القرى بظلم و أهلها غفلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 172 - 11

11 _ غفلت ، عذرى قابل پذيرش در پيشگاه خداوند

أن تقولوا يوم القيمة إنا كنا هذا غفلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 3 - 21

21 _ شرك و بت پرستى ، برخاسته از غفلت و بى توجهى انسان نسبت به ربوبيت مطلق و بى همتاى خدا بر كران تا كران هستى است .

الذى خلق السموت و الأرض . .. ذلكم اللّه ربكم فاعبدوه أفلا تذكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 7 - 5

5 _ شرك و انكار ربوبيت خدا ، اعتقادى است برخاسته از جهل و غفلت .

و الذين هم عن ءايتنا غفلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 24 - 11

11 _ غفلت از حقيقت و هويت باطنى دنيا ، زمينه اى است براى فريفته شدن به زيبايى هاى صورى و افتادن در دام جلوه هاى ظاهرى آن .

إنما مثل الحيوة الدنيا كماء . ..

إذا أخذت زخرفها و ازينت ... كذلك نفصل الأيت لقو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 72 - 9

9- سرمستى و غفلت ، مانع پذيرفتن نصيحت و خيرانديشى ناصحان

لعمرك إنهم لفى سكرتهم يعمهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 73 - 5

5- سرمستى و غفلت ، از عوامل گرفتار شدن اقوام به عذاب الهى

إنهم لفى سكرتهم يعمهون . فأخذتهم الصيحة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 108 - 9

9- ارتباط مستقيم مهر شدن راه هاى ادراكى ، با غفلت كامل انسان

طبع الله على قلوبهم و سمعهم و أبص_رهم و أُول_ئك هم الغ_فلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 109 - 2

2- ورشكستگى و زيان اخروى انسان ، نتيجه قهرى و اجتناب ناپذير دنياگرايى و غفلت زدگى اوست .

استحبّوا الحيوة الدنيا . .. القوم الك_فرين ... و أُول_ئك هم الغ_فلون . لاجرم أنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 37 - 8

8- غفلت انسان از گذشته حقير و بى مقدار خويش ، پيش از شكل گرفتن در رحم مادر ، مايه غرور و خودبزرگ بينى او است .

. .. أكفرت بالذى خلقك من تراب ثمّ من نطفة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 7 - 3

3 - انسان ، داراى ضميرى ناخود آگاه و دانسته هايى مى باشد كه غفلت آن را پوشانده است .

فإنّه يعلم السرّ و

أخفى

{أخفى} اسم تفضيل است و مخفى تر از {سر} به چيزى تطبيق مى كند كه نه تنها انسان آن را از ديگران مكتوم داشته بلكه خود نيز به آن التفات ندارد، ولى در ذهن او ثبت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 44 - 6

6 - غافل بودن از حقيقت و بيم نداشتن از فرجام كردار ناروا ، طغيان گرى است .

إنّه طغى . .. لعلّه يتذكّر أو يخشى

خداوند، براى بازداشتن فرعون از طغيان، به موسى و هارون(ع) راه ايجاد تذكر و خشيت را مى آموزد. بنابراين نبود اين دو خصلت، مايه طغيان گرى فرعون بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 97 - 10

10- ظلم و غفلت در دنيا ، موجب حسرت و ندامت انسان در قيامت

ي_ويلنا قد كنّا فى غفلة من ه_ذا بل كنّا ظ_لمين

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه {بل} در {بل كنّا. ..} براى اضراب انتقالى باشد; يعنى، سخنان كافران در قيامت دو چيز است: 1_ اعتراف به غافل بودن خود; 2_ اعتراف به ستمگربودن خويش.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 84 - 3

3 - شرك ورزى ، پديده اى برخاسته از غفلت و جهل انسان ، نسبت به تعلق و وابستگى همه جانبه او و پديده هاى پيرامونش به خداوند

قل لمن الأرض . .. إن كنتم تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 129 - 5

5 - غفلت از مرگ و پندار جاودانگى

در دنيا ، عامل روى آورى عاديان به كاخ سازى ، تجمل گرايى و بيهودگى

أتبنون . .. تعبثون . و تتّخذون مصانع لعلّكم تخلدون

تعبير {لعلّكم تخلدون} بيانگر اين معنا است كه: كار شما طورى است كه گويا از مرگ و ناپايدارى زندگى دنيوى، غافل شده ايد و مى پنداريد كه هميشه در اين دنيا خواهيد ماند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 22 - 17

17 - قساوت قلب و خدا فراموشى ، نشانه گمراهى سخت و آشكار

فويل للق_سية قلوبهم من ذكر اللّه أُول_ئك فى ضل_ل مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 49 - 17

17 - برخوردارى از آسودگى ها و نعمت ها به همراه غفلت از ياد خدا و ناشكرى ، محنت زا و بلاآفرين است .

ثمّ إذا خوّلن_ه نعمة منّا قال إنّما أُوتيته على علم بل هى فتنة

يكى از موارد كاربرد {فتنة}، محنت و بلا است و برداشت بالا مبتنى بر اين معنا است. بر اين اساس مى توان گفت: برخوردارى از آسودگى و نعمت ها، به همراه اين تصور كه آنها ناشى از دانش بشرى است نه لطف الهى، نه تنها براى بشر نعمت نيست; بلكه در دنيا و آخرت نقمت و بلا خواهد بود. گفتنى است آيه بعد _ كه از روبه رو شدن مرفهان بى خبر از خدا با عذاب و بدبختى و كارساز نبودن برخوردارى هاى آنان، سخن مى گويد _ مؤيد همين برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 51 - 2

2 -

رفاه مندى و برخوردارى از نعمت ها در سايه تلاش و دانش اقتصادى ، در صورت همراه بودن آن با ناسپاسى و غفلت از منشأ خدايى آنها ، هلاكت و بدبختى در دنيا را در پى خواهد داشت .

فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون فأصابهم سيّئات ما كسبوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 22 - 2

2 - غفلت انسان از شهادت اعضا و جوارح ، عامل جرأت وى بر گناه و معصيت

و ما كنتم تستترون أن يشهد عليكم سمعكم و لا أبص_ركم و لا جلودكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 2 - 13

13 _ مترتب شدن كيفر بر بعضى از اعمال ناروا ، حتى با عدم توجه و علم انسان *

أن تحبط أعم_لكم و أنتم لاتشعرون

برداشت بالا بدان احتمال است كه مراد از {أنتم لاتشعرون} اين باشد كه هر چند شما از روى غفلت مرتكب بى احترامى به پيامبر(ص) مى شويد; اما غفلت، آثار شوم اين عمل را نمى زدايد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 8 - 3

3_ غرور و غفلت ، مانع درس آموزى انسان از پيام هاى توحيدى نظام شگفت طبيعت *

تبصرة و ذكرى لكلّ عبد منيب

واژه {عبد} اشاره به روحيه تواضع و {منيب} اشاره به روحيه حق جويى دارد. بنابراين مى توان گفت: مفهوم آيه چنين مى شود: انسان با داشتن غرور و غفلت، نمى تواند درس هاى بصيرت و بيدارگر آيات تكوينى خداوند را دريابد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18

- طور - 52 - 12 - 2

2 - باطل گرايى و سرگرم شدن به پوچى ها ، عامل اصلى تكذيب وحى و قيامت

الذين هم فى خوض يلعبون

از اين كه {الذين هم. ..} به عنوان تنها وصف {المكذّبين} آمده است; نقش اصلى آن در تكذيب حق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 32 - 19

19 - خودستايى ، زاييده غفلت انسان از علم احاطه دار خداوند

هو أعلم بكم . .. فلاتزكّوا أنفسكم

تفريع {فلاتزكّوا أنفسكم} بر {هو أعلم. ..}، نشانگر آن است كه تزكيه نفس و ستايش هاى دروغين انسان از خويش، نتيجه غفلت او از علم نامحدود خداوندى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 51 - 7

7 - غفلت از پيام هاى عبرت آموز پيامبران و تاريخ ، دور نمايه گرايش به كفر

فهل من مدّكر

از اين كه خداوند، كفرپيشگان را به هشيارى و بيدارى فراخواهنده است; استفاده مى شود كه مشكل اصلى كافران در غفلت ايشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 28 - 4

4 - غفلت از زوال پذيرى زندگى دنيايى ، زمينه ساز گرايش انسان به كفر و ناسپاسى

كلّ من عليها فان . و يبقى وجه ربّك ... فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

خداوند متعال، نخست فناپذيرى زندگى دنيايى را به انسان تذكر داده و در پى آن از آنان خواسته است تا دست از تكذيب نعمت هاى حق بردارند. از اين دو استفاده مى شود كه يكى از عوامل تكذيب حق، دلبستگى به دنيا و

غفلت از ناپايدارى آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 19 - 4

4 - غفلت از محاسبه اعمال ، زمينه ساز فراموشى از ياد خداوند *

ي_أيّها الذين ءامنوا . .. و لتنظر إنّ اللّه خبير بما تعملون. و لاتكونوا كالذين ن

برداشت ياد شده، بدان احتمال است كه تقدم {و لتنظر. ..} بر {و لاتكونوا كالذين...} نظر به تقدم رتبى داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 1 - 11

11 - بى توجهى به عمق عداوت كافران با اسلام و مسلمانان ، زمينه ساز برقرارى روابط دوستانه با آنان

لاتتّخذوا عدوّى و عدوّكم أولياء . .. يخرجون ... أن تؤمنوا باللّه ربّكم

بيان ابعاد مختلف عداوت كافران با مسلمانان، به عنوان دليل ممنوعيت ارتباط دوستانه با آنان، بيانگر مطلب بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 7 - 6

6 - كسانى كه خداوند را ناظر بر نيت ها نمى دانند و گشاده دستى هاى خود را به رخ ديگران مى كشند ، گرفتار پندارى موهوم و ناروايند .

يقول أهلكت مالاً لبدًا . أيحسب أن لم يره أحد

در برداشت ياد شده، گوينده {أهلكت مالاً لبداً} كسى فرض شده كه بذل و بخشش هاى فراوانى داشته ولى در آنها نيت خالصانه نداشته است. اين آيه بخششهاى او را فاقد ارزش معرفى كرده است.

آثار غفلت از آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 107 - 4

4- گرفتارى به خشم الهى و عذاب اخروى ، معلول

دلبستگى انسان به دنيا و ناديده گرفتن آخرت است .

فعليهم غضب . .. ذلك بأنهم استحبّوا الحيوة الدنيا على الأخرة

بنابر اينكه {ذلك} اشاره به {غضب من الله . ..} باشد، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 24 - 2

2 - دل بستن به دنيا و غفلت از آخرت ، موجب اندوه شديد و گرفتگى چهره ها در قيامت

كلاّ بل تحبّون العاجلة . و تذرون الأخرة ... و وجوه يومئذ باسرة

آثار غفلت از آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 8 - 2

2 _ انكار لقاى خدا ، دلبستگى به دنيا و غفلت از آيات الهى ، زمينه ساز اعمال نارواست .

إن الذين لايرجون لقاءنا . .. أولئك مأويهم النار بما كانوا يكسبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 126 - 7

7 - غفلت از آيات و هدايت هاى خداوند و به فراموشى سپردن آنها ، از عوامل محروميت انسان از توجه و عنايت او ، در قيامت

أتتك ءاي_تنا فنسيتها و كذلك اليوم تنسى

مراد از نسيان در {نسيتها} به قرينه {من أعرض عن ذكرى} (در آيات پيشين) بى توجهى و روى گردانى از آيات الهى است. و تقابل آن با {تنسى}، گوياى اين نكته است كه نسيان در آن كلمه نيز، به معناى اعراض و ترك مى باشد.

آثار غفلت از امدادهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 25 - 9

9 _ غرور و اعتماد

به نيروى رزمى خود و غفلت از امداد هاى الهى ، زمينه ساز شكست است .

إذ أعجبتكم كثرتكم . .. ثم وليتم مدبرين

آثار غفلت از پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 63 - 5

5 - غفلت از نظام ثبت و حسابرسى دقيق اعمال و كيفر و پاداش اخروى ، عامل بيگانگى كافران با اعمال نيك و آلودگى آنان به كردار هاى بد و ناشايست

بل قلوبهم فى غمرة من ه_ذا . .. هم لها ع_ملون

آثار غفلت از پايان فرصت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 47 - 5

5 - بى توجهى به روز قيامت و غفلت از پايان يافتن فرصت انجام تكاليف ، عامل اساسى در ترك دستورات الهى است .

استجيبوا لربّكم من قبل أن يأتى يوم لامردّ له

ذكر {من قبل أن يأتى} مى تواند اشاره به آن داشته باشد كه انسان ها، چنانچه به روز قيامت توجه كنند به اجابت دعوت الهى روى خواهند آورد.

آثار غفلت از حسابرسى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 63 - 5

5 - غفلت از نظام ثبت و حسابرسى دقيق اعمال و كيفر و پاداش اخروى ، عامل بيگانگى كافران با اعمال نيك و آلودگى آنان به كردار هاى بد و ناشايست

بل قلوبهم فى غمرة من ه_ذا . .. هم لها ع_ملون

آثار غفلت از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 152 - 8

8 - غفلت از ياد خدا و ناسپاسى

نعمتهايش ، به منزله انكار اوست .

فاذكرونى . .. واشكروا لى و لاتكفرون

نهى از كفرورزى و انكار خدا (لاتكفرون) - پس از فرمان دادن به ذكر و سپاس او - مى رساند كه: غفلت از ياد خدا و ناسپاسى در برابر او، آدمى را به كفرورزى و انكار خدا مى كشاند و يا خود به منزله كفر و انكار خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 26 - 13

13 _ غفلت انسانها از خداوند، مايه دورى آنان از پيشگاه وى خواهد شد.

ذلك من ءايت الله لعلهم يذكرون

به كارگيرى ضماير غايب در جمله {لعلهم يذكرون}، پس از خطاب (يا بنى ءادم . .. } مى تواند حاكى از اين باشد كه انسانها تا آنگاه كه به مرحله تذكر نرسند شايسته تشرف به خطاب الهى نيستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 67 - 13،14

13 _ منافقان ، محروم از عنايت و توجه خدا به خاطر نسيان و غفلت آنان از او

المنفقون و المنفقت . .. نسوا اللّه فنسيهم

14 _ غفلت از خدا و فرمان هاى او ، عامل سلب شدن عنايت خدا نسبت به انسان و نيازهايش

نسوا اللّه فنسيهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 12 - 13

13 _ زيبا جلوه كردن اعمال زشت ، پيامد رفاه و آسايش بسيار ، اسراف پيشگى ، بيگانگى با خدا و غفلت از ياد او

فلما كشفنا عنه ضرّه . .. كذلك زيّن للمسرفين ما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

8 - رعد - 13 - 28 - 4

4_ انسان هاى غافل از ياد خدا و ذكر او ، انسانهايى مضطرب و نگرانند .

ألا بذكر الله تطمئن القلوب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 69 - 6

6- روى برتافتن از ياد خدا در پى نجات از مشكلات ، نمودى از كفر به حق و كفران نعمت است .

أعرضتم . .. فيغرقكم بما كفرتم

از اينكه خدا از اعراض ياد خود به كفر (كفرتم) ياد كرده است، استفاده مى شود كه اعراض از خدا، كفر به اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 24 - 20

20- فراموشى ياد خدا ، مانع هدايت يابى سريع انسان است .

واذكّر ربّك إذا نسيت و قل عسى أن يهدين ربّى لأقرب من ه_ذا رشدًا

{ه_ذا} اشاره به {ذكر ربّ پس از نسيان} _ كه از {اذكر ربّك إذا نسيت} استفاده مى شود _ است. مفاد {أقرب من ه_ذا رشداً} اين است كه: {تدارك ياد خدا، گرچه مايه رشد و هدايت است، اما مداومت بر آن، بدون فراموشى، راهى است كه به هدايت، نزديك تر است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 37 - 3

3- دل بستگىِ شديد به دنيا و غفلت از نقش خداوند در آفرينش و اعطاى نعمت ها ، نشانه كفر است .

و كان له ثمر فقال . .. أنا أكثر منك مالاً ... ما أظنّ أن تبيد هذه ... قال له صاح

در پى گفته هاى مرد ثروت مند و فخرفروشى هاى او و انكار فناپذيرى

نعمت ها، مرد مؤمن، با سؤال {أكفرت} با وى به گفتوگو پرداخت و اين نشان دهنده كفرورزى مرد ثروت مند در انديشه ها و گفته هايش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 38 - 6

6- زوال ناپذير شمردن نعمت هاى دنيا و ناديده گرفتن نقش خدا در پيدايش و زوال آنها ، مستلزم شرك در ربوبيّت است .

ل_كنّاْ هو اللّه ربّى ولاأشرك بربّى أحدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 124 - 1

1 - روى گردانى از هدايت هاى الهى و ياد او ، موجب گرفتارى انسان به زندگى سخت و پر از تنگناها

من اتبع هداى . .. و من أعرض عن ذكرى فإنّ له معيشة ضنكًا

{معيشة} يا مصدر ميمى است و يا به معناى {ما يعاش به} است; يعنى، آنچه كه گذران زندگى با آن صورت مى گيرد. {ضنك} به معناى تنگى و سختى است (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 125 - 14

14 - ژرف انديشى هاى همراه با غفلت از ياد خدا ، در حقيقت كورى وبى بصيرتى است .

لم حشرتنى أعمى و قد كنت بصيرًا

كورى در قيامت، نماى واقعيت شخص در دنيا است; يعنى، هر چند او خود را داراى بصيرت مى داند، اما در حقيقت فاقد بصيرت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 126 - 2،7

2 - به فراموشى سپردن آيات و هدايت هاى الهى و غفلت از آن ، موجب كور محشور شدن

در قيامت است .

لم حشرتنى أعمى . .. قال كذلك أتتك ءاي_تنا فنسيتها

7 - غفلت از آيات و هدايت هاى خداوند و به فراموشى سپردن آنها ، از عوامل محروميت انسان از توجه و عنايت او ، در قيامت

أتتك ءاي_تنا فنسيتها و كذلك اليوم تنسى

مراد از نسيان در {نسيتها} به قرينه {من أعرض عن ذكرى} (در آيات پيشين) بى توجهى و روى گردانى از آيات الهى است. و تقابل آن با {تنسى}، گوياى اين نكته است كه نسيان در آن كلمه نيز، به معناى اعراض و ترك مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 11 - 3

3 - غفلت از ياد خدا و احساس ايمنى از كيفر او ، عامل رواج يافتن ظلم و ستم بر مردم در خاندان فرعون

أن ائت القوم الظ_لمين . قوم فرعون ألايتّقون

از مجموع دو آيه استفاده مى شود كه تقوا (بيم داشتن از خشم خدا و كيفر كردار) مانع ظلم و تباهى است و خاندان فرعون به دليل بى بهره بودن از عنصر تقوا، گرفتار ظلم و تباهى گشته بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 15 - 9

9 - خودبينى و خدافراموشى ، عامل استكبار آدمى در برابر دين

قالوا من أشدّ منّا قوّة أَوَلم يروا أنّ اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 29 - 4،5

4 - دنياگرايى ، بازتاب اعراض از ياد خدا *

تولّى عن ذكرنا و لم يرد إلاّ الحيوة الدنيا

برداشت ياد شده بدين احتمال است كه تقديم عبارت {عن من تولّى

عن ذكرنا}، اشاره به نقش روى گردانى از ياد خدا در فريفتگى انسان به دنيا داشته باشد.

5 - محروميت انسان از هدايت و معارف وحى ، نتيجه روى گردانى از ياد خدا و دنيازدگى

فأعرض عن من تولّى عن ذكرنا و لم يرد إلاّ الحيوة الدنيا

ذكر {عن من تولّى. ..} به جاى {عنهم}، نشانگر آن است كه اوصاف ياد شده، عامل محرميت مشركان از قبول دعوت و تبليغ پيامبر(ص) بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 30 - 9

9 - خداگريزى و دنيامحورى ، بارزترين نمود انحراف و گمراهى

تولّى عن ذكرنا و لم يرد إلاّ الحيوة الدنيا . .. هو أعلم بمن ضلّ عن سبيله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 31 - 5

5 - خداگريزى و دنيامدارى ، سرچشمه اصلى بدكردارى در انسان

تولّى عن ذكرنا و لم يرد إلاّ الحيوة الدنيا . .. ليجزى الذين أس__وا بما عملوا

از ارتباط آيات شريفه، استفاده مى شود كه منشأ عملكرد ناشايست، گرايش هاى خداگريزانه و دنيامحورانه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 34 - 5

5 - خداگريزى ، زمينه ساز ترك مداومت بر اعمال نيك *

تولّى . و أعطى قليلاً و أكدى

مراد از {تولّى} مى تواند اعراض از ياد خدا باشد. بر اين اساس از ارتباط دو آيه مى توان مطلب بالا را استفاده كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 19 - 8

8 - غفلت از ياد خدا و بيگانگى با آن در

زندگى ، از عوامل خسران انسان ها

فأنس_هم ذكر اللّه . .. إنّ حزب الشيط_ن هم الخ_سرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 19 - 7،8

7 - غافلان از خدا و خويش ، همان فاسقان واقعى و پرده دران حريم ارزش هايند .

و لاتكونوا كالذين نسوا اللّه فأنسيهم أنفسهم أُول_ئك هم الف_سقون

8 - فسق و گناه پيشگى ، داراى پيوندى عميق با غفلت از خدا و خويش

و لاتكونوا كالذين نسوا اللّه فأنسيهم أنفسهم أُول_ئك هم الف_سقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 20 - 2

2 - دوزخ ، فرجام نهايى فاسقان و غافلان از ياد خدا و خويش

و لاتكونوا كالذين نسوا اللّه . .. أُول_ئك هم الف_سقون. لايستوى أصح_ب النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 9 - 7،8

7 - دلبستگى به مال و اولاد و غفلت از ياد خدا ، موجب خسران براى انسان

و من يفعل ذلك فأُول_ئك هم الخ_سرون

8 - دلبستگان به مال و اولاد ، غافل از ياد خدا و داراى فرجامى خسارت بار

و من يفعل ذلك فأُول_ئك هم الخ_سرون

آثار غفلت از خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 78 - 1

1 - فراموشى و بى توجهى به مبدأ پيدايش انسان ، عامل دور شمردن برپايى قيامت و حيات مجدد انسان ها

و ضرب لنا مثلاً و نسى خلقه

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه عبارت {و نسى خلقه} حال براى فاعلِ {ضرب} است; يعنى، در حالى

كه آفرينش خود را فراموش كرد، مَثَلى در رد عقيده به قيامت براى ما آورد.

آثار غفلت از عجز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 37 - 6

6- غفلت از ضعف و ناتوانى خويش ، زمينه گرفتار آمدن به خصلت هاى ناپسند است .

و لاتمش فى الأرض مرحًا إنك لن تخرق الأرض و لن تبلغ الجبال طولاً

آثار غفلت از عدالت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 21 - 2

2 - بى توجهى به عدالت الهى در نظام حسابرسى ، از زمينه هاى گناه پيشگى است .

أم حسب الذين اجترحوا السيّئات

پرسش انكارآميز خداوند در زمينه پندار غلط گناه پيشگان، حكايت از اين مى كند كه چنين پندارى در اهل گناه، وجود داشته و يا زمينه بروز دارد. لحن توبيخى و هدايت گرانه آيه شريفه، مى رساند كه اين پندار، خود موجب انحراف است و براى از ميان بردن انحراف، بايد پندار را نقد و ابطال كرد.

آثار غفلت از قدرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 51 - 3

3- استبعاد معاد پس از متلاشى شدن جسد انسان ، معلول غفلت از قدرت نامحدود خداست .

قل كونوا حجارة أو حديدًا . أو خلقًا ممّا يكبر فى صدوركم

تذكر جمله {كونوا حجارة . .. أو خلقاً ممّا يكبر ...} _ كه اشاره به نامحدود بودن قدرت خدا دارد _ براى بيرون آوردن مشركان از غفلتى است كه سبب ترديد آنان درباره زنده شدن استخوانهاى خرد شده گرديده است.

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 2

2- غفلت از قدرت نامحدود خدا ، منشأ شك و ترديد مشركان عصر بعثت در امكان معاد و حيات دوباره انسان

ي_أيّها الناس إن كنتم فى ريب من البعث فإنّا خلقن_كم

جواب شرط در جمله {إن كنتم فى ريب من البعث} حذف شده است و تقدير آن چنين مى باشد: {إن كنتم فى ريب من البعث فانظروا إلى بدء خلقكم; اگر در امكان برپايى رستاخيز ترديد داريد، به آغاز پيدايش خود بنگريد}. مقصود از جمله ياد شده اين است كه: همان طور كه خداوند توانست انسان ها را در اين نشأه بيافريند مسلّماً قدرت آن را دارد كه دوباره و در نشأه ديگر آنان را زنده كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 82 - 4

4 - سطحى نگرى و غفلت از قدرت بى انت هاى خداوند ، منشأ ترديد و استبعاد كافران نسبت به مسأله رستاخيز

و هو الذى ذرأكم فى الأرض و إليه تحشرون. و هو الذى يحى و يميت... أفلاتعقلون ...قا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 15 - 10،17

10 - كفر و استكبار قوم عاد ، نتيجه غفلت آنان از قدرت برتر الهى

أَوَلم يروا أنّ اللّه الذى خلقهم هو أشدّ منهم قوّة

17 - خودبرتربينى ، غرور و غفلت از قدرت برتر خداوند ، از عوامل لجاجت ، حق ناپذيرى و انكار رسولان الهى *

فأمّا عاد فاستكبروا فى الأرض . .. و كانوا بأي_تنا يجحدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف -

43 - 60 - 7

7 - بعيد شمردن شيوه آفرينش عيسى ( ع ) ، نشأت يافته از بى توجهى به قدرت بى نهايت خداوند است .

و لمّا ضرب ابن مريم مثلاً . .. إن هو إلاّ عبد أنعمنا ... و لو نشاء لجعلنا منكم م

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته است: الف) {لمّا ضرب ابن مريم} نظر به جنبه خلقت عيسى(ع) دارد. ب) اين آيه در مقام رفع استبعاد و انكار مشركان مكه است كه براى خداوندى كه قادر به آفرينش تمامى انسان ها به صورت ملك است، خلقت عيسى(ع) بدون پدر امرى ساده مى باشد.

آثار غفلت از قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 39 - 13

13- غفلت از قيامت ، زمينه ساز كفرورزى و بى ايمانى است .

و أنذرهم يوم الحسرة . .. و هم فى غفلة و هم لايؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 2 - 9

9- غفلت از قيامت ، زمينه ساز بى اعتنايى به وحى و بازيچه قراردادن دين است .

و هم فى غفلة معرضون . ما يأتيهم ... و هم يلعبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 97 - 8

8- اظهار حسرت كافران در قيامت ، به خاطر غفلت عميق و پيوسته خويش از روز قيامت

ي_ويلنا قد كنّا فى غفلة من ه_ذا

برداشت ياد شده از آمدن {فى} _ كه براى ظرفيت است _ استفاده مى شود. بدين صورت كه غفلت، ظرف و انسانِ غافل، مظروف قرار گرفته است و اين

حكايت از غوطهور شدن و فرورفتن در عمق غفلت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 17 - 18

18 - غفلت از قيامت و دور پنداشتن آن ، از موانع مهم بى توجهى انسان به حقايق وحى و قوانين الهى

اللّه الذى أنزل الكت_ب . .. و ما يدريك لعلّ الساعة

از اين كه در مسأله قيامت، امكان نزديك بودن آن تخصيص به ذكر يافته، اهميت آن استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 47 - 5

5 - بى توجهى به روز قيامت و غفلت از پايان يافتن فرصت انجام تكاليف ، عامل اساسى در ترك دستورات الهى است .

استجيبوا لربّكم من قبل أن يأتى يوم لامردّ له

ذكر {من قبل أن يأتى} مى تواند اشاره به آن داشته باشد كه انسان ها، چنانچه به روز قيامت توجه كنند به اجابت دعوت الهى روى خواهند آورد.

آثار غفلت از كيفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 57 - 3

3- بزرگ ترين ظلم ها و جنايت ها در تاريخ بشر ، داراى ريشه در انكار آيات الهى و غفلت از كيفر اَعمال است . *

و من أظلم ممّن ذكّر بأي_ت ربّه فأعرض عنها و نسى ما قدّمت يداه

برداشت بالا، بنابراين احتمال است كه منظور از ظلم در {من أظلم} صرفاً، ظلم به نفس نباشد، بلكه علاوه بر آن، شامل ظلم به غير نيز بشود و جمله {نسى ما قدمت يداه} كنايه از عدم اعتقاد به كيفر كردار و بقاى عمل باشد.

آثار غفلت

از كيفر اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 63 - 5

5 - غفلت از نظام ثبت و حسابرسى دقيق اعمال و كيفر و پاداش اخروى ، عامل بيگانگى كافران با اعمال نيك و آلودگى آنان به كردار هاى بد و ناشايست

بل قلوبهم فى غمرة من ه_ذا . .. هم لها ع_ملون

آثار غفلت از گناهان گذشته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 59 - 5

5- اِعراض از آيات الهى و نشنيده انگاشتن آن و غفلت از گناهان گذشته خويش ، ستم ، و موجب سقوط و نابودى امّت ها است .

و من أظلم . .. و تلك القرى أهلكن_هم لمّا ظلموا

مراد از ظلم در {لم ا ظلموا} _ به دليل ارتباط اين آيه با آيات قبل _ همان امورى است كه در آيه پنجاه و هفت بيان شد.

آثار غفلت از معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 34 - 3

3 - محروميت كافران در قيامت از لطف و توجه حق ، نتيجه بى توجهى آنان به معاد است .

و قيل اليوم ننسيكم كما نسيتم لقاء يومكم ه_ذا

برداشت بالا، بر اين مبنا است كه {كما} در {كما نسيتم} براى تعليل باشد.

آثار غفلت از منعم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 48 - 9

9 - غفلت از سرچشمه اصلى نعمت ها ( خداوند ) امرى ناشايست و زمينه ساز غرور و سرمستى است .

و إنّا إذا أذقنا الإنس_ن منّا رحمة فرح بها

با

توجه به تكرار ضمير {نا}، مى توان استفاده كرد كه خداوند غفلت و فراموشى از مبدأ اصلى نعمت ها را، مورد سرزنش قرار داده است.

آثار غفلت از نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 5 - 1

1 - بى اعتنايى به نماز و بى توجّهى هنگام اداى آن ، زمينه ساز گرفتارى به نفرين و عذاب خداوند

فويل للمصلّين . الذين هم عن صلاتهم ساهون

{سهوة} (مصدر {ساهون})، به معناى غفلت است (مصباح). غفلت از نماز، به ترك كلى يا مقطعى آن و يا تأخير در اداى آن است. شخص غافل گرچه معذور است; اما در مواردى كه اهتمام نورزيدن او سبب غفلت شده باشد، سزاوار نكوهش است. اضافه {صلاة} به ضمير {هم}، نشان مى دهد كه سخن درباره كسانى است كه نماز مى خوانند; ولى آن را همراه با بى توجهى و غفلت ادا مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 6 - 3

3 - بى اعتنايى به نماز ، زمينه رياكارى در آن است .

الذين هم عن صلاتهم ساهون . الذين هم يراءون

تفاوت كلمه {ساهون} _ كه وصف است _ به {يراءون} _ كه فعل مضارع است _ نشانگر آن است كه وجود {سهو}، زمينه ساز به وجود آمدن {ريا} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 7 - 5

5 - بى اعتنايى به نماز ، زمينه ساز بازماندن انسان از كمك به مردم

عن صلاتهم ساهون . .. و يمنعون الماعون

آثار غفلت از هلاكت كافران

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 59 - 8

8 - تعجيل كافران در نزول عذاب ، ناشى از بى توجهى آنان به نابودى ياران گذشته خويش

فإنّ للذين ظلموا ذنوبًا مثل ذنوب أصح_بهم فلايستعجلون

از {فلايستعجلون} استفاده مى شود كه كافران، ناباورانه تقاضاى عذاب مى كردند و آنها اگر آنان به راستى در سرنوشت ياران گذشته خويش تأمل مى كردند، هرگز چنين ناباورانه مجازات الهى را به استهزا نمى گرفتند.

آثار غفلت انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 5 - 18

18 - استغفار فرشتگان براى آدميان ، در پى مشاهده غفلت زمينيان از عظمت خداوندى

و هو العلىّ العظيم . .. و يستغفرون لمن فى الأرض

بنابراين كه آيه درصدد بيان عظمت خداوند باشد و قهراً استغفار فرشتگان براى اهل زمين مى تواند از اين جهت باشد كه مردم غافل از عظمت خدايند.

آثار غفلت فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 44 - 1

1 - هشدار تهديدآميز مؤمن آل فرعون به قوم خود ، از دچار شدن آنان به سرنوشتى شوم بر اثر غفلت و بى توجهى شان به خيرخواهى هاى او

فستذكرون ما أقول لكم

آثار غفلت قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 15 - 10

10 - كفر و استكبار قوم عاد ، نتيجه غفلت آنان از قدرت برتر الهى

أَوَلم يروا أنّ اللّه الذى خلقهم هو أشدّ منهم قوّة

آثار غفلت قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 73 - 4

4- سرمستى و غفلت ، از عوامل گرفتار شدن قوم لوط به عذاب الهى

إنهم لفى سكرتهم يعمهون . فأخذتهم الصيحة

آثار غفلت كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 63 - 5

5 - غفلت از نظام ثبت و حسابرسى دقيق اعمال و كيفر و پاداش اخروى ، عامل بيگانگى كافران با اعمال نيك و آلودگى آنان به كردار هاى بد و ناشايست

بل قلوبهم فى غمرة من ه_ذا . .. هم لها ع_ملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 59 - 8

8 - تعجيل كافران در نزول عذاب ، ناشى از بى توجهى آنان به نابودى ياران گذشته خويش

فإنّ للذين ظلموا ذنوبًا مثل ذنوب أصح_بهم فلايستعجلون

از {فلايستعجلون} استفاده مى شود كه كافران، ناباورانه تقاضاى عذاب مى كردند و آنها اگر آنان به راستى در سرنوشت ياران گذشته خويش تأمل مى كردند، هرگز چنين ناباورانه مجازات الهى را به استهزا نمى گرفتند.

آثار غفلت كافران صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 26 - 7

7 - تكذيب رسالت پيامبر اسلام از جانب كافران ، برخاسته از ناآگاهى و غفلت آنان ، از سرنوشت شوم تكذيب كنندگان بود .

فأذاقهم اللّه الخزى . .. لو كانوا يعلمون

آثار غفلت مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 95 - 7

7 _ استبعاد مشركان از بشر بودن رسول ، ناشى از دم توجه آنان به وساطت ملائكه ميان خدا و پيامبران است . *

قل لو

كان فى الأرض مل_ئكة يمشون مطمئنين لنزّلنا عليهم من السّماء ملكًا رسولاً

آيه فوق، مى تواند در مقام پاسخ به مشركان باشد. با اين بيان كه مشركان، بعيد مى شمردند كه فردى از بشر با خداى جهان ارتباط داشته باشد.آيه جواب مى دهد كه: پيامبران، بىواسطه وحى تلقى نمى كنند; بلكه اصولاً بين خدا و زمينيان، ملكى واسطه وحى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 18 - 6

6 _ معبود هاى مشركان در پاسخ به سؤال خداوند در قيامت ، عامل انحراف و گمراهى مشركان را ، برخوردارى آنان و پدرانشان از رفاه بسيار و از ياد بردن خدا خواهند دانست .

و ل_كن متّعتهم و ءاباءهم حتّى نسوا الذكر

{ل_كن} _ كه در استدراك به كار مى رود _ در آيه شريفه براى رد اين اتهام است كه معبودها در گمراهى مشركان مؤثر بودند و نيز براى بيان علت هاى واقعى اين انحراف است كه در اين آيه، به دو عامل اشاره شده است: 1_ رفاه (كه موجب فراموشى خدا است) (متّعتهم. ..الذكر). 2- رفتار هلاكت بار آنان ( و كانوا قوماً بوراً).

آثار غفلت منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 78 - 3

3 _ غفلت و بى توجّهى منافقان به علم غيب و آگاهى گسترده خدا نسبت به اسرار و سخنان پنهانى ، عامل گرايش آنان به تخلف از وظايف خود در برابر خدا

بما أخلفوا اللّه ما وعدوه . .. ألم يعلموا أن اللّه يعلم ... و أن اللّه علّم الغي

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

18 - حديد - 57 - 14 - 15

15 - غفلت از خداوند و فريفته شدن به مظاهر دنيا ، عامل بدبختى اخروى منافقان

قالوا بلى و ل_كنّكم . .. و غرّكم باللّه الغرور

آثار مرگ با غفلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 39 - 8

8- مرگ همراه با غفلت و بى ايمانى ، موجب حسرت در قيامت است .

و أنذرهم يوم الحسرة إذ قضى الأمر و هم فى غفلة و هم لايؤمنون

ضمير {هم} به {الظالمون} _ در آيه قبل _ بازمى گردد و جمله {هم فى. ..} حاليه است و مفاد آيه اين است كه در حالى فرصت دنيايى ظالمان پايان يافت كه آنان غافل بودند و به معاد ايمان نمى آوردند.

اجتناب از غفلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 152 - 1

1 - ضرورت به ياد خدا بودن و غفلت نكردن از ذكر او

فاذكرونى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 205 - 6

6 _ خداوند پيامبر ( ص ) را از اينكه در زمره غافلان باشد برحذر داشت .

و لاتكن من الغفلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 11 - 4

4 _ لزوم حفظ آماده باش و عدم غفلت از دشمن در صحنه هاى نبرد ، حتى به هنگام استراحت

إذ يغشيكم النعاس أمنة منه

تصريح به اينكه خواب مجاهدان در آستانه نبرد، خوابى سبك و خفيف بود، براى اشاره به اين است كه مجاهدان اگر چه به استراحت پرداختند، ولى

به گونه اى نبود كه از تحركات دشمن غافل شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 39 - 2

2-برخورداران نعمت ، بايد به مبدأ يگانه نعمت آفرين ، توجه داشته باشند و از دل بستگى به نعمت ها و غفلت از ياد خدا ، پرهيز كنند .

و لولا إذ دخلت جنّتك قلت ما شاء اللّه لاقوّة إلاّ باللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 13 - 6

6 - لزوم توجه انسان به مالكيت مطلق خداوند بر جهان هستى و پرهيز از غفلت و غرور به هنگام بهرهورى از طبيعت و مظاهر آن

جميعًا منه

تذكّر خداوند به اين كه همه هستى از او است _ پس از اين كه جهان را مسخّر انسان ياد كرده است _ مى رساند كه انسان با حاكميت بر جهان، زمينه غرور و غفلت از خداوند را دارد. و تأكيد {جميعاً منه} درصدد از ميان بردن اين غفلت است.

پايان غفلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 23 - 10

10 - كوبيده و نرم شدن زمين ، احساس حضور در پيشگاه خداوند و صفوف فرشتگان و مشاهده جهنم ، برطرف سازنده غفلت هاى انسان و احياگر حس پندپذيرى در او است .

إذا دكّت الأرض . .. يومئذ يتذكّر الإنس_ن

{يومئذ}، بدل براى {إذا} در {إذا دكّت الأرض. ..} و جمله {يتذكّر الإنسان} جزا براى آن است.

جبران غفلت از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 24 - 6

6- تدارك ياد

پروردگار ، با بروز هرگونه فراموشى و غفلت از آن ، لازم است .

واذكّر ربّك إذا نسيت

متعلق نسيان در آيه، ذكر نشده است، ولى به قرينه {و اذكر ربّك} مى توان گفت كه مراد، فراموشى ياد خدا است كه به هنگام التفات، بايد تدارك شود.

خدا و غفلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 140 - 13

13 - خداوند از اعمال انسان ها غافل نبوده و به همه آنها آگاهى دارد .

و ما اللّه بغفل عما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 144 - 21

21 - اعمال انسان ها هرگز مورد غفلت خداوند نخواهد بود .

و ما اللّه بغفل عما يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 149 - 6

6 - اعمال انسان ها هرگز مورد غفلت خداوند نيست .

و ما اللّه بغفل عما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 255 - 11

11 _ ناسازگارىِ غفلت از تدبيرِ عالم با قيّوميت خداوند .

الحىّ القيوم لا تأخذه سنة و لا نوم

جمله {لا تأخذه . .. } به منزله بيانى است براى صفت {قيوم}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 132 - 4

4 _ پروردگار هيچگاه از اعمال و رفتار جنيان و انسانها غافل نيست.

و ما ربك بغفل عما يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 123 - 10

10_ خداوند ، هرگز از اعمال انسان ها غافل

نبوده و رفتارشان بر او مخفى نمى ماند .

و ما ربك بغ_فل عما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 42 - 2

2- غافل پنداشتن خداوند از عملكرد ستمگران ، پندارى باطل است .

و لاتحسبنّ الله غ_فلاً عمّا يعمل الظ_لمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 17 - 6

6 - راه نداشتن كمترين غفلت در خداوند نسبت به خلقش

و ما كنّا عن الخلق غ_فلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 93 - 10،15

10 - عدم غفلت خداوند از عملكرد خلق و موضع گيرى آنان در برابر آيات الهى

سيريكم ءاي_ته. .. و ما ربّك بغ_فل عمّا تعملون

15 - تأخير كيفر حق ستيزان ، براساس مصالح و نه معلول غفلت خداوند از كردار آنان

سيريكم ءاي_ته . .. و ما ربّك بغ_فل عمّا تعملون

با توجه به اين كه بيشتر آيات اين سوره، متوجه منكران رسالت پيامبر(ص) و توحيد ربوبى خداوند است، خاتمه يافتن سوره با تعبير {سيريكم آياته} و {ما ربّك بغافل. ..} مى رساند كه خداوند، از نشان دادن آيات انكار ناپذير خود، عاجز نيست و از كردار بندگان نيز غافل نمى باشد و به موقع جزاى آنان را خواهد داد.

خطر غفلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 103 - 2

2- انسان ، در معرض غفلت از سود و زيان واقعى خويش و نيازمند هشدار پيامبران ( ع ) است .

قل هل ننبّئكم بالأخسرين أعم_لاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12

- مؤمنون - 23 - 63 - 1

1 - جان و دل آدمى ، در معرض خطر غفلت

بل قلوبهم فى غمرة من ه_ذا

{بل} حرف اضراب و براى انتقال از مطلبى (اوصاف مؤمنان راستين، نامه اعمال آنان و داورى عادلانه خدا درباره مردم) به مطلب ديگر (اوصاف كفار و منكران معاد) است. {غمرة} به آبى كه تمام قامت انسان را فراگيرد، گفته مى شود و دراين جا، استعاره از غفلت فراگير است.

خطر غفلت از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 42 - 12

12 - سستى در ياد خداوند و غفلت از او ، خطرى جدى براى رهروان و قيام كنندگان در راه خدا

اذهب أنت . .. و لاتنيا فى ذكرى

خطر غفلت از قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 16 - 1

1 - خداوند در وادى طوى ، خطر منكران قيامت را در بازداشتن موسى ( ع ) از توجه به قيامت ، به او گوشزد كرد و او را از فريب كارى آنان برحذر داشت .

فاعبدنى . .. فلايصدّنك عنها من لايؤمن بها

ضميرهاى {عنها} و {بها} به {الساعة} (در آيه قبل) برمى گردد.

دفع زمينه هاى غفلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 28

28- زنده نگه داشتن ياد خدا در قلب و از ميان بردن زمينه هاى غفلت از آن ، لازم است .

و لاتطع من أغفلنا قلبه عن ذكرنا

زمينه رفع غفلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2

- 153 - 6

6 - صبر و نماز ، مددكار مؤمنان براى به ياد خدا بودن و زدودن غفلت ايشان از ياد خداوند است . *

فاذكرونى أذكركم . .. يأيها الذين ءامنوا استعينوا بالصبر و الصلوة

برداشت فوق و نيز برداشت بعدى، بيانگر وجه ارتباط ميان آيه مورد بحث و آيه پيشين است; يعنى، آيه مورد بحث در حقيقت رهنمودى است براى اينكه، چگونه مى توان غفلت از ياد خدا را، از دلها زدود و روحيه سپاسگزارى در برابر خداوند را، در قلبها گنجانيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 113 - 14

14 - تشريح حوادث قيامت و آينده مجرمان ، زمينه ساز پيدايش تقوا و رفع غفلت از انسان

و كذلك أنزلن_ه . .. لعلّهم يتّقون أو يحدث لهم ذكرًا

حرف {كاف} در {كذلك} براى تشبيه است و آيات گذشته را نمونه اى از نزول آيات الهى براى ايجاد تقوا و تذكر، معرفى مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 19 - 1،2

1 - قرآن ، زداينده غفلت ها و مايه يادآورى و بيدارى انسان ها

إنّ ه_ذه تذكرة

2 - آگاهى از قيامت و سرگذشت انسان ها در آن روز ، زداينده غفلت ها و مايه يادآورى و بيدارى

إنّ ه_ذه تذكرة

آيات گذشته، درباره قيامت و احوال انسان ها در آن روز بود; ازاين رو ممكن است، {ه_ذه} اشاره به اين موضوع باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 4 - 1

1 - وعظ و ارشاد دينى ، زمينه ساز از ميان رفتن غفلت

ها است .

أو يذّكّر

ذكر و حفظ به يك معنا است; با اين تفاوت كه به اصل ذخيره سازى اطلاعات {حفظ} و به حاضر ساختن آن در قلب يا زبان _ چه پس از فراموشى و چه بدون آن _ {ذكر} مى گويند (مفردات راغب). {ذكرى} اسم مصدر {تذكير} (تذكر دادن) است و به معناى {ذكر} و {تذكّر} و نقيض نسيان نيز آمده است (لسان العرب). اين كلمه در آيه _ به قرينه {يذكّر} _ به معناى اثرپذيرى از ذكر و برطرف شدن غفلت است كه در مورد آيه شريفه، حضور ابن ام مكتوم در مجلس وعظ و ارشاد پيامبر(ص)، مى توانست آن را به دنبال داشته باشد.

زمينه غفلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 238 - 3

3 _ مشكلات مسائل خانوادگى ، نبايد غافل كننده آدمى از نماز و ارتباط با خداوند باشد .

حافظوا على الصّلوات

چون انسان طبعاً با درگير شدن به مسائل خانوادگى (نظير طلاق و پرداخت مهر و . .. ) از ياد خدا غافل مى شود و احياناً نماز را به تأخير انداخته و يا ترك مى كند، خداوند پس از بيان احكام خانواده، تأكيد بر محافظت و مراقبت به نماز كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 185 - 19

19 _ حيات دنيا و لذّت هاى آن ، غافل كننده انسان از رسيدن مرگ و نابودى آن لذّت ها و خوشيها

كلّ نفس ذائقة الموت . .. و ما الحيوة الدّنيآ الّا متاع الغرور

از تذكّر به رسيدن مرگ، على رغم آگاهى همگان از

آن، و سپس فريبنده خواندن حيات دنيا، معلوم مى شود كه مصداق بارز فريبندگى دنيا، غافل نمودن انسانها از مرگ و نابودى لذّتهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 91 - 8

8 _ روى آورى به مظاهر شرك زمينه ساز غفلت از ياد خدا و ترك نماز

انما الخمر و الميسر و الانصاب . .. و يصدكم عن ذكراللّه و عن الصلوة

نياوردن قيد {فى الخمر و الميسر} در جمله {و يصدكم . ..} _ به خلاف جمله {ان يوقع ..} _، مى تواند اشاره به اين باشد كه منشأ ترك ياد خدا و برپايى نماز مخصوص شراب و قمار نيست بلكه برخاسته از گرايش به انصاب و ازلام (مظاهر شرك) نيز هست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 40 - 3

3- دارايى ها و توان مندى ها ، از عمده ترين زمينه هاى غفلت و كفرورزى است .

و هم فى غفلة و هم لايؤمنون . إنّا نحن نرث الأرض

از جمله وجوه ارتباطى اين آيه با آيه قبل، بيان اسباب غفلت و سعى در ريشه كن كردن آن است. دراين آيه خداوند براى متنبّه ساختن آدميان و از بين بردن عوامل غفلت آنان، بر فناپذيرى ثروت هاى دنيا و ساكنان زمين تأكيد كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 32 - 8

8 - مظاهر طبيعت و متاع هاى دنيايى ، از زمينه هاى غفلت انسان از ياد خدا

إنّى أحببت حبّ الخير عن ذكر ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

15 - ص - 38 - 87 - 6

6 - انسان ، بدون بهره مند شدن از تعاليم قرآن ، در معرض انواع غفلت ها و نسيان ها است .

إن هو إلاّ ذكر للع_لمين

با توجه به ذكر بودن و مايه ياد و بيدارى بودن قرآن براى انسان ها، برداشت ياد شده قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 75 - 3

3 - افراط در شادمانى و زندگى سرمستانه ، زمينه ساز غفلت از حقايق و معارف الهى و انكار و تكذيب آنها

الذين كذّبوا بالكت_ب . .. ذلكم بما كنتم تفرحون فى الأرض بغير الحقّ و بما كنتم تم

برداشت ياد شده بر اين اساس استوار است كه مشار اليه {ذلكم} تكذيب كافران باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 13 - 3

3 - تسلط بر موهبت هاى طبيعى و صنعتى ، نبايد به غرور و غفلت انسان بينجامد .

و جعل لكم من الفلك و الأنع_م . .. لتستوا على ظهوره ثمّ تذكروا نعمة ربّكم إذا است

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 32 - 4

4 - انسان ، همواره در معرض لغزش و غفلت از خدا و فرونهادن مسؤوليت ها *

لكلّ أوّاب حفيظ

واژه {أوّاب} در جايى صادق است كه فرد، گرفتار نوعى غفلت و لغزش شود و يا در معرض چنين مشكلى قرار داشته باشد و نيازمند به آن باشد كه خويش را در مسير توجه به خدا، حفظ كرده يا بدان مسير متوجه سازد.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 5 - 3

3 - ثروت و امكانات مادى ، زمينه ساز بازماندن از تلاش براى درك معارف الهى و غافل سازنده انسان از عاقبت خويش *

أمّا من استغنى

مراد از {استغناء} ممكن است داشتن مال و ثروت باشد. در اين صورت _ به قرينه {جاءك يسعى و هو يخشى} در توصيف جبهه مقابل _ مى توان گفت ثروتمندان در معرض ترك حضور در مجالس دينى و خوددارى از تلاش براى آموختن دين و دچار محروميت از خشيت هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 9 - 5

5 - احساس بى نيازى از تعاليم دين ، زمينه ساز غفلت از خداوند و بى باكى از آلودگى به پليدى ها است .

أمّا من استغنى . .. ألاّ يزّكّى ... و هو يخشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 1 - 1

1 - تلاش براى برترى يافتن بر ديگران در ثروت و منزلت ، مردم را به خود مشغول ساخته ، از اهداف مهم تر باز داشته است .

ألهيكم التكاثر

{الهاه كذا}; يعنى، او را مشغول ساخته و از امر مهم تر باز داشت (مفردات). تكاثر، به معناى {مكاثرة} است; يعنى، افزون تر بودن را ابزار غلبه بر ديگران قرار دادن (تاج العروس) و يا رقابت با يكديگر در فراوانى مال و عزت. (مفردات)

زمينه غفلت از آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 32 - 10

10 _ به كار نگرفتن عقل و انديشه زمينه توجه به

دنيا و غفلت از آخرت

و ما الحيوة الدنيا إلا . .. أفلا تعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 104 - 5،6

5- هشدار خداوند به بنى اسرائيل ، در غافل نشدن از آخرت پس از دستيابى به آرامش و حاكميت

اسكنوا الأرض فإذا جاء وعد الأخرة جئنا بكم لفيفًا

6- دستيابى به آرامش و قدرت اجتماعى ، زمينه غفلت انسان از جهان آخرت

اسكنوا الأرض فإذا جاء وعد الأخرة جئنا بكم لفيفًا

برداشت فوق بر اين اساس است كه خداوند پس از {اسكنوا الأرض} _ كه كنايه حاكميت و قدرت است _ مسأله قيامت و احضار انسانها را مطرح كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 77 - 6

6 - برخوردارى از امكانات و دارايى هاى زياد ، زمينه ساز دلبسته شدن انسان به دنيا و غافل شدن وى از سراى آخرت

و ابتغ فيما ءاتيك اللّه الدار الأخرة

زمينه غفلت از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 11 - 12

12 - ظاهرنگرى و سست انديشى ، مايه دلخوشى انسان به مظاهر زندگى دنيايى و بى توجهى به جهاد و مصالح نهفته در آن

و تج_هدون فى سبيل . .. ذلكم خير لكم إن كنتم تعلمون

زمينه غفلت از حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 73 - 11

11- موقعيت برتر اقتصادى و اجتماعى و بهره مندى هاى مادى ، زمينه ساز غفلت از حق و بهره نبردن از آيات قرآن

و إذا تتلى عليهم ءايتنا . ..

أىّ الفريقين خير مقامًا و أحسن نديًّا

زمينه غفلت از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 64 - 8

8 _ احساس بى نيازى از خداوند، زمينه غفلت از ياد او و گرايش به شرك است.

تدعونه تضرعاً و خفية . .. قل الله ينجيكم منها و من كل كرب ثم أنتم تشركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 95 - 9

9 _ رفاه و آسايش فراوان ، زمينه ساز غفلت از ياد خدا و پيدايش بينش هاى غير الهى است .

ثم بدلنا . .. حتى عفوا و قالوا قد مس ءاباءنا الضراء و السراء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 12 - 12

12 _ رفاه و آسايش بسيار و بر كنار بودن از گرفتارى ها و مصايب روزگار ، زمينه ساز غفلت از ياد خداست .

فلما كشفنا عنه ضرّه مرّ كأن لم يدعنا إلى ضرّ مسّه كذلك زين للمسرفين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 22 - 11

11 _ اقبال دنيا به مردم ، زمينه ساز غفلت از خدا و ادبار آن ، عامل توجه به خداست .

و جرين بهم بريح طيبة و فرحوا بها جاءتها ريح عاصف . .. و ظنوا أنهم أحيط بهم دعوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 67 - 6،10

6- انسان ها پس از رهايى از خطر هاى مرگ آفرين ، خدا را فراموش مى كنند و از حق روى

گردان مى شوند .

فلمّا نج_ّكم إلى البرّ أعرضتم

10- غفلت از ياد خدا در پى نجات از خطرات ، برخاسته از خصلت حق ناشناسى شديد انسان است .

فلمّا نج_ّكم إلى البرّ أعرضتم و كان الإنس_ن كفورًا

جمله {و كان الإنسان كفوراً} _ كه بيانگر يك خصلت عام همه انسانهاست _ به منزله تعليل براى مطالب قبل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 38 - 8

8- شرك و غفلت از ربوبيّت خدا ، مهم ترين خطر رفاه زدگى و سرمستى به امكانات دنيوى است .

ل_كنّاْ هو اللّه ربّى و لاأشرك بربّى أحدًا

مرد مؤمن، براى جدا كردن صف خويش از ثروت مند مغرور، به دو نكته اشاره كرده است: ربوبيّت خدا و عدم شرك و با اين تعبير، ثروت مند مغرور را به غفلت از خدا و گرفتارى به شرك، هشدار داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 110 - 3

3 - استهزا كردن مؤمنان ، زمينه ساز غفلت كامل از ياد خدا

فاتّخذتموهم سخريًّا حتّى أنسوكم ذكرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 37 - 7

7 - تجارت و داد و ستد اقتصادى ، زمينه اى بس خطرناك براى غفلت از ياد خدا و انجام تكاليف الهى

رجال لاتلهيهم تج_رة و لابيع عن ذكر اللّه و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 18 - 8

8 _ رفاه بسيار ، زمينه ساز از ياد بردن خدا و غفلت از تعاليم قرآن

و ل_كن

متّعتهم و ءاباءهم حتّى نسوا الذكر

مقصود از {الذكر} در آيه شريفه، هم مى تواند ياد خدا باشد و هم قرآن; زيرا {ذكر} يكى از نام هاى قرآن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 8 - 12

12 - رفاه و آسايش بسيار و بركنار بودن از گرفتارى ها و مصيبت هاى روزگار ، زمينه غفلت از ياد خداوند است .

ثمّ إذا خوّله نعمة منه نسى ما كان يدعوا إليه من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 49 - 12

12 - آسودگى از گرفتارى ها به همراه برخوردارى از نعمت ها ، زمينه غرور انسان و غفلت وى از نقش خداوند در عرصه تحولات زندگى

ثمّ إذا خوّلن_ه نعمة منّا قال إنّما أُوتيته على علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 50 - 2

2 - آسودگى و برخوردارى از نعمت ها ، همواره در طول تاريخ موجب غرور انسان و غفلت وى از نقش خداوند در عرصه تحولات زندگى بوده است .

قال إنّما أُوتيته على علم . .. قد قالها الذين من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 50 - 8

8 - رفاه و سرخوشى ، زمينه خودبينى و غفلت از ياد خدا

و لئن أذقن_ه رحمة . .. ليقولنّ ه_ذا لى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 9 - 10

10 - جهل و ناآگاهى ، مايه دلخوش شدن انسان به مظاهر زندگى دنيايى و بى

توجهى به ذكر خدا و عبادت او و مصالح نهفته در آن

ذلكم خير لكم إن كنتم تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 10 - 6

6 - وجود خطر غافل شدن از ياد خدا ، در كسب و كار و خريد و فروش

و ابتغوا من فضل اللّه و اذكروا اللّه كثيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 17 - 5

5 - رفاه و وفور نعمت ، زمينه ساز غفلت از ياد خداوند

لأسقين_هم ماء غدقًا . .. و من يعرض عن ذكر ربّه

مطرح شدن اعراض و غفلت از ياد خدا _ پس از يادآورى رفاه و وفور نعمت در سايه ايمان و ديندارى _ نشانگر حقيقت ياد شده است.

زمينه غفلت از غيرخدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 67 - 1

1- لحظه هاى خطرآفرين سفر هاى دريايى ، زمينه بروز گرايش انسان به خداى يگانه و رويكرد به او و از ياد بردن غير او

و إذا مسّكم الضرّ فى البحر ضلّ من تدعون إلاّ إيّاه

زمينه غفلت از فطرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 33 - 15

15 - رفاه و آسايش ، زمينه ساز غفلت از فطرت توحيدى است .

ثمّ إذا أذاقهم منه رحمة إذا فريق منهم بربّهم يشركون

زمينه غفلت از قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 18 - 8

8 _ رفاه بسيار ، زمينه ساز از ياد بردن خدا و غفلت

از تعاليم قرآن

و ل_كن متّعتهم و ءاباءهم حتّى نسوا الذكر

مقصود از {الذكر} در آيه شريفه، هم مى تواند ياد خدا باشد و هم قرآن; زيرا {ذكر} يكى از نام هاى قرآن است.

زمينه غفلت از مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 146 - 3

3 - رفاه و آسايش ثموديان ، زمينه غافل شدن آنان از مرگ و گرفتار شدنشان به بى تقوايى و گناه

ألاتتّقون . .. أتتركون فى ما ه_هنا ءامنين

زمينه غفلت از معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 9 - 6

6 - ناسپاسى دشمنان دين ، در برابر نعمت هاى خداوند و دلبستگى شديد آنها به دارايى خويش ، نشان بى توجهى آنان به معاد

إنّ الإنس_ن لربّه لكنود . .. أفلايعلم إذا بعثر ما فى القبور

زمينه غفلت بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 104 - 5

5- هشدار خداوند به بنى اسرائيل ، در غافل نشدن از آخرت پس از دستيابى به آرامش و حاكميت

اسكنوا الأرض فإذا جاء وعد الأخرة جئنا بكم لفيفًا

زمينه غفلت دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 9 - 6

6 - ناسپاسى دشمنان دين ، در برابر نعمت هاى خداوند و دلبستگى شديد آنها به دارايى خويش ، نشان بى توجهى آنان به معاد

إنّ الإنس_ن لربّه لكنود . .. أفلايعلم إذا بعثر ما فى القبور

زمينه غفلت سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 32 - 5

5 - سان ديدن سليمان ( ع ) از اسب ها و علاقه شديد او به آنها ، موجب غفلت او از ياد خدا گشت .

إنّى أحببت حبّ الخير عن ذكر ربّى حتّى توارت بالحجاب

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه {عن} در {عن ذكر ربّى} به معناى {على} و {أحببت} به معناى {آثرت} (ترجيح دادم) باشد; يعنى، من آن چنان به دوستى با اسب ها سرگرم شدم كه آن را بر ياد خدا ترجيح دادم و از او غافل ماندم; تا آن كه آفتاب غروب كرد و يا اين كه اسب ها از نظرم پنهان شدند.

زمينه غفلت قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 146 - 3

3 - رفاه و آسايش ثموديان ، زمينه غافل شدن آنان از مرگ و گرفتار شدنشان به بى تقوايى و گناه

ألاتتّقون . .. أتتركون فى ما ه_هنا ءامنين

زمينه غفلت متنعمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 13 - 6

6 - رفاهمندان و برخورداران از نعمت ، در خطر غفلت از ياد خدا

ثمّ تذكروا نعمة ربّكم إذا استويتم عليه

قيد {إذا استويتم عليه}، مى تواند ناظر به نكته يادشده باشد.

زمينه غفلت مرفهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 13 - 6

6 - رفاهمندان و برخورداران از نعمت ، در خطر غفلت از ياد خدا

ثمّ تذكروا نعمة ربّكم إذا استويتم عليه

قيد {إذا استويتم عليه}، مى تواند ناظر به نكته يادشده باشد.

زمينه غفلت مؤمنان

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 9 - 5

5 - مؤمنان ، در معرض غفلت از ياد خدا ، به خاطر دلبسته شدن به اموال و اولاد

ي_أيّها الذين ءامنوا لاتلهكم أمولكم و لا أول_دكم عن ذكر اللّه

سرزنش غفلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 205 - 7

7 _ غفلت از ياد خدا ، امرى نكوهيده و نارواست .

و لاتكن من الغفلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 72 - 8

8- سرمستى و غفلت امرى بس زشت و مذموم ، و روشن بينى صفتى بس والا و ارزشمند براى انسانها

لعمرك إنهم لفى سكرتهم يعمهون

سرزنش غفلت از آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 27 - 7

7 - علاقه به دنيا و توجّه به آبادانى حيات دنيوى ، در صورت بى اعتنايى به امر آخرت و حيات اخروى ، مورد نكوهش و محكوم در نگاه وحى

إنّ ه_ؤلاء يحبّون العاجلة و يذرون وراءهم يومًا ثقيلاً

برداشت ياد شده با توجّه به اين نكته است كه آيه شريفه درصدد نكوهش و محكوم كردن كسانى است كه تنها به دنيا دلبسته و آخرت را رها كرده اند.

سرزنش غفلت از ارزشها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 16

16- غوطهورى در غفلت و هدايت نيافتن به ارزش ها ، با گذشت چهل سال از عمر انسان ، نكوهيده و توجيه ناپذير است .

حتّى إذا بلغ أشدّه و بلغ أربعين سنة قال ربّ

أوزعنى

خداوند سن چهل سالگى را به عنوان مرحله كمال و توجه به نعمت ها و تلاش براى تزكيه معرفى كرده است. از اين مطلب استفاده مى شود كه انسان، تا قبل از رسيدن به چهل سالگى _ به دليل جوانى و خامى _ چه بسا گرفتار غفلت شود; ولى چون از چهل سالگى گذشت، ديگر مجالى براى توجيه نخواهد داشت.

سرزنش غفلت از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 114 - 10

10 - غفلت از ياد خدا در جايگاه عبادت ( مسجد و . . . ) امرى نكوهيده و نارواست .

و من أظلم ممن منع مسجد اللّه أن يذكر فيها اسمه

عبارت {أن يذكر فيها اسمه} بيانگر اين است كه: دليل ناروا بودن و ستمكار شمردن بازدارندگان مردم از حضور در مساجد، ياد نشدن نام خداست. بنابراين جمله {من أظلم ...} شامل كسانى كه در جايگاههاى عبادت از ياد خدا غافلند نيز، مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 3

3 _ مذمت خدا از دلبستگى به خويشاوندان و به مال و منال و دلواپسى براى تجارت و مسكن در صورتى كه مايه غفلت از خدا و رسول و جهاد در راه خدا شود .

قل إن كان ءاباؤكم . .. و أموال اقترفتموها و تجرة تخشون كسادها و مسكن ... أحب إلي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 60 - 4

4 - زندگى آكنده از خنده و سرخوشى و به دور از اندوه معنوى ، مورد نكوهش الهى

است .

و تضحكون و لاتبكون

سرزنش غفلت از فرجام اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 10 - 6

6 - غفلت از فرجام اخروى و لحظه برملا شدن اسرار آدمى ، شگفت آور و حالتى نكوهيده است .

أفلايعلم إذا . .. و حصّل ما فى الصدور

مفعول {أفلايعلم} يا محذوف است; يعنى: {أفلايعلم مآله؟} و يا كلمه {إذا} از ظرفية خارج شده و مفعول به قرار گرفته است; يعنى: {أفلايعلم وقت . .. تحصيل ما فى الصدور؟}. در اين صورت مراد، توبيخ بر غفلت از حوادث آن زمان است.

سرزنش غفلت از فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 16 - 2

2 - مدعيان دروغين انفاق ، خاك نشينان را در سال هاى قحطى ، گرسنه ر ها كرده ، از مصرف ثروت خود براى سير كردن آنان دريغ مىورزند .

يقول أهلكت مالاً . .. فلااقتحم العقبة ... أو مسكينًا ذا متربة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 7 - 6

6 - مضايقه كردن نمازگزاران غافل و رياكار ، از عاريه دادن لوازم زندگى خود به نيازمندان ، نكوهيده تر از يتيم آزارى و بى توجّهى به فقيران است .

الذى يدعّ اليتيم . .. و لايحضّ ... فويل للمصلّين . الذين ... و يمنعون الماعون

با آن كه تعبير {فويل للمصلّين}، ادامه بيان اوصاف كسانى است كه جزاى الهى را تكذيب كردند; ولى حرف {فاء} و تغيير سياق، نشانگر تفاوت درجه آن با دو وصف قبل است. بنابراين وصفى كه در اين آيه،

از ويژگى هاى همان {مصلّين} شمرده شده است، نارواتر از اوصافى است كه در آيه دوم و سوم آمده بود.

سرزنش غفلت از قدرت بيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 9 - 2

2 - بى توجّهى به قدرت بيان و ابزار آن و غفلت از وابستگى آنها به خداوند ، شگفت آور و سرزنش بار است .

ألم نجعل له . .. و لسانًا و شفتين

سرزنش غفلت از محمد (ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 3

3 _ مذمت خدا از دلبستگى به خويشاوندان و به مال و منال و دلواپسى براى تجارت و مسكن در صورتى كه مايه غفلت از خدا و رسول و جهاد در راه خدا شود .

قل إن كان ءاباؤكم . .. و أموال اقترفتموها و تجرة تخشون كسادها و مسكن ... أحب إلي

سرزنش غفلت از مساكين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 16 - 2

2 - مدعيان دروغين انفاق ، خاك نشينان را در سال هاى قحطى ، گرسنه ر ها كرده ، از مصرف ثروت خود براى سير كردن آنان دريغ مىورزند .

يقول أهلكت مالاً . .. فلااقتحم العقبة ... أو مسكينًا ذا متربة

سرزنش غفلت از معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 9 - 7

7 - لزوم شناخت ويژگى هاى معاد و غافل نبودن از خطر هاى آن

أفلايعلم

استفهام در آيه شريفه، {انكار تعجبى} است و بر اظهار شگفتى از جهل انسان،

دلالت دارد.

سرزنش غفلت از نعمتهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 8 - 2

2 - بى توجّهى به نعمت بينايى و غفلت از وابستگى آن به خداوند ، شگفت آور و ملامت بار است .

ألم نجعل له عينين

استفهام در {ألم نجعل . ..}، براى تعجب و گرفتن اقرار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 10 - 6

6 - شناخت راه هاى نيك و بد ، نعمتى الهى و غفلت از آن ، شگفت آور و ملامت بار است .

ألم نجعل . .. و هدين_ه النجدين

سرزنش غفلت ثروتمندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 15 - 5

5 - بى اعتنايى ثروتمندان به نياز هاى خويشاوندان يتيم خود ، دور از انتظار و نكوهيده تر از بى توجّهى آنان به ديگر نيازمندان است .

يقول أهلكت مالاً لبدًا . .. يتيمًا ذا مقربة

شگفتى غفلت از فرجام اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 10 - 6

6 - غفلت از فرجام اخروى و لحظه برملا شدن اسرار آدمى ، شگفت آور و حالتى نكوهيده است .

أفلايعلم إذا . .. و حصّل ما فى الصدور

مفعول {أفلايعلم} يا محذوف است; يعنى: {أفلايعلم مآله؟} و يا كلمه {إذا} از ظرفية خارج شده و مفعول به قرار گرفته است; يعنى: {أفلايعلم وقت . .. تحصيل ما فى الصدور؟}. در اين صورت مراد، توبيخ بر غفلت از حوادث آن زمان است.

شگفتى غفلت از قدرت بيان

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 9 - 2

2 - بى توجّهى به قدرت بيان و ابزار آن و غفلت از وابستگى آنها به خداوند ، شگفت آور و سرزنش بار است .

ألم نجعل له . .. و لسانًا و شفتين

شگفتى غفلت از نعمتهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 8 - 2

2 - بى توجّهى به نعمت بينايى و غفلت از وابستگى آن به خداوند ، شگفت آور و ملامت بار است .

ألم نجعل له عينين

استفهام در {ألم نجعل . ..}، براى تعجب و گرفتن اقرار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 10 - 6

6 - شناخت راه هاى نيك و بد ، نعمتى الهى و غفلت از آن ، شگفت آور و ملامت بار است .

ألم نجعل . .. و هدين_ه النجدين

ظلم غفلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 39 - 3

3 - خدافراموشى و روى گرداندن از ياد او ، ظلم و ستم آدمى بر خويشتن است .

و من يعش عن ذكر الرحم_ن . .. إذ ظلمتم

از ارتباط آيه شريفه با جمله {و من يعش عن ذكر الرحمان. ..} استفاده مى شود كه اعراض از ياد خدا، ظلم بر خويشتن است.

ظلم غفلت از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 51 - 6

6 - ناسپاسى و ناديده گرفتن نقش خداوند در برخوردارى از نعمت ها ، ظلم است

.

و الذين ظلموا من ه_ؤلاء

توصيف مرفهان ناسپاس به ستمگران، حاكى از مطلب ياد شده است.

عوامل رفع غفلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 12 - 3

3- نقش بلا ها ، در بيرون آمدن انسان ، از غفلت و بازگشت به سوى خداوند

ربّنا اكشف عنّا العذاب إنّا مؤمنون

عوامل طبيعى و غفلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 67 - 14

14_ تدارك اسباب نبايد موجب غفلت آدمى از حاكميت مطلق خدا شود .

ادخلوا من أبوب متفرقة و ما أُغنى عنكم من الله من شىء إن الحكم إلاّ لله

يعقوب(ع) پس از تدبيرش در جهت جلوگيرى از حادثه ناگوار براى فرزندانش، بيان مى دارد كه: با اين همه نمى توانم از مقدرات الهى جلوگيرى كنم ; زيرا حكم و فرمان تنها از آنِ خداوند است ; يعنى، بايد توجه داشت كه اسباب و علّتها در دايره حكومت و خواست الهى عمل مى كنند.

عوامل غفلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 119 - 14

14 _ سوء استفاده دشمنان دين از شعائر دينى ، براى اغفال مؤمنان

ها انتم اولاء تحبونكم و لا يحبونكم . .. و اذا لقوكم قالوا امنا

بنابر اينكه محبت مؤمنان به كافران، معلول تظاهر آنان به ايمان (امنا) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 94 - 6

6 _ مغرور شدن به داراييها و توهم برخوردارى از شفاعت از سوى معبودهاى خيالى از عوامل غفلت انسان و دورى او از واقعيتهاست.

و تركتم

ما خولنكم وراء ظهوركم و ما نرى معكم شفعاءكم الذين زعمتم

روى سخن آيه با مشركان و حكايت حال آنان پس از مرگ است، جمله هاى {و تركتم . .. } و {ما نرى ... } بيان دو عامل عمده گمراهى و سوء عاقبت مشركان است كه يكى از آنها مغرور شدن به دنيا و ديگرى توهم برخوردارى از شفاعت از سوى معبودهاى خويش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 95 - 2

2 _ خداوند تكذيب كنندگان انبياى پيشين را از سختى هاى بيداركننده رهانيد و زندگى آنان را به رفاه و آسايش خام كننده تبديل كرد .

أخذنا أهلها بالبأساء . .. ثم بدلنا مكان السيئة الحسنة حتى عفوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 108 - 8

8- دنياگرايى ، عامل غفلت انسان از حقايق بايسته و دانستنى

ذلك بأنهم استحبّوا الحيوة الدنيا على الأخرة . .. و أُول_ئك هم الغ_فلون

در آيه شريفه، مفعول و متعلق {غافلون} ذكر نشده است; يعنى، بيان نشده كه كافران دنياگرا نسبت به چه چيز غفلت دارند. بنابراين عدم ذكر، دليل اين است كه دنياگرايى، عامل غفلت انسان از هر نوع حقايق دانستنى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 202 - 2

2 - غوطهورى مجرمان در گناه و تباهى ، مايه غفلت آنان از عذاب الهى

فيأتيهم بغتة و هم لايشعرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 6 - 9

9 - مردمِ بى بهره از تعاليم پيامبران و اديان

الهى ، مردمى غافل و بى خبراند .

لتنذر قومًا ما أُنذر ءاباؤهم فهم غ_فلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 27 - 7

7 - انسان ، بدون وحى و الهام الهى ، غرق در انواع غفلت ها و بى خبرى ها است .

و لقد ضربنا للناس فى ه_ذا القرءان من كلّ مثل لعلّهم يتذكّرون

برداشت ياد شده از تعبير {يتذكّرون} به دست مى آيد; زيرا تذكر و بيدارباش در جايى به كار مى رود كه در مقابل آن، غفلت و بى خبرى وجود داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 52 - 2

2 - ناآگاهى از مشيت و تقدير خداوند در رزق و روزى انسان ها ، سبب انتساب نعمت ها و برخوردارى ها به دانش بشرى است .

قال إنّما أُوتيته على علم . .. أوَلم يعلموا أنّ اللّه يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر

آيه شريفه در مقام بيان نقش خداوند در برخوردارى ها و نعمت هاى انسان ها است. اين مسأله مى تواند از چرايى منتسب كردن نعمت ها به دانش بشرى از سوى انسان ها حكايت كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 11 - 3

3 - غفلت از ارزش ها ، معلول غرق شدن در گرداب پندار ها و تمنيات نفسانى است . *

الخرّصون . الذين هم فى غمرة ساهون

از ارتباط {فى غمرة} با {ساهون} ممكن است چنين استفاده شود كه انسان، زمانى گرفتار غفلت و حق ستيزى مى شود كه دل مشغولى هاى دنيا و حفره هاى

جاه و مال و شهوت، او را در خود فرو برده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 18 - 12

12 - احساس اقتدار و ايمنى از آسيب دشمن ، زمينه ساز غفلت و كم تقوايى است . *

ي_أي_ّها الذين ءامنوا اتّقوا اللّه و لتنظر . .. و اتّقوا اللّه

در آيات پيشين خداوند به مؤمنان اطمينان داد كه كافران يهود از اين پس، تاب رويارويى مستقيم نخواهند داشت و منافقان هم كارى از پيش نخواهند برد; ولى پس از آن اطمينان بخشى، اكنون توصيه به تقوا كرده است. گويى كه احساس ايمنى، زمينه غفلت را فراهم مى آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 19 - 6

6 - خدافراموشى انسان ، عامل غفلت او از سعادت و حقايق وجودى خويش

و لاتكونوا كالذين نسوا اللّه فأنسيهم أنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 2 - 4

4 - زيارت اهل قبور براى تفاخر بر ديگران ، ناپسند و مايه غفلت از اهداف اصلى نعمت ها است .

ألهيكم . .. حتّى زرتم المقابر

عوامل غفلت از آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 32 - 7

7 _ اشتغال به دنيا و سرگرم شدن به آن، انسان را از آخرت باز مى دارد.

و ما الحيوة الدنيا إلا لعب و لهو و للدار الأخرة خير للذين يتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 7 - 3

3 - سطحى نگرى و

ظاهربينى نسبت به زندگى دنيا ، در غفلت از آخرت ، نقش دارد .

يعلمون ظ_هرًا من الحيوة الدنيا و هم عن الأخرة هم غ_فلون

مرجع ضمير {هم} واژه {الناس} با وصف سطحى نگرى درباره دنيا است. آوردن وصفى ديگر (غفلت از آخرت) پس از صفت سطحى نگرى، با تكرار ضمير {هم} مى تواند اشعارى به حقيقت ياد شده باشد.

عوامل غفلت از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 206 - 4

4 _ غفلت از ياد خدا و رويگردانى از پرستش او ، برخاسته از خودبزرگ بينى است .

و لاتكن من الغفلين. إن الذين عند ربك لايستكبرون عن عبادته

نهى از غفلت و سپس بيان اين معنا كه مقربان درگاه خدا در برابر او تكبرى نمىورزند، بيانگر اين است كه غفلت كردن از ياد خدا در حقيقت تكبر كردن در برابر اوست و يا ريشه در تكبر و خودبزرگ بينى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 67 - 14

14_ تدارك اسباب نبايد موجب غفلت آدمى از حاكميت مطلق خدا شود .

ادخلوا من أبوب متفرقة و ما أُغنى عنكم من الله من شىء إن الحكم إلاّ لله

يعقوب(ع) پس از تدبيرش در جهت جلوگيرى از حادثه ناگوار براى فرزندانش، بيان مى دارد كه: با اين همه نمى توانم از مقدرات الهى جلوگيرى كنم ; زيرا حكم و فرمان تنها از آنِ خداوند است ; يعنى، بايد توجه داشت كه اسباب و علّتها در دايره حكومت و خواست الهى عمل مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان

- 31 - 33 - 16

16 - زندگى دنيا ، فريبنده و مايه غفلت انسان از خدا و قيامت است .

اتّقوا ربّكم و اخشوا يومًا . .. فلاتغرّنّكم الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 36 - 4،10

4 - دلبستگى به تجملات زندگى دنيايى ، عامل روى گردانى از ياد خدا است .

و إن كلّ ذلك لمّا مت_ع الحيوة الدنيا . .. و من يعش عن ذكرالرحم_ن

10 - { عن أميرالمؤمنين ( ع ) : من تصدّى بالإثم أعشى عن ذكر اللّه تعالى و من ترك الأخذ عمّن أمر اللّه بطاعته قيّض له شيطاناً فهو له قرين ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده: هر كس مرتكب گناه شود از ياد خدا روى گردان شده و كوردل مى گردد و كسى كه ترك كند گرفتن [معارف دين] را از كسى كه خداوند اطاعت او را فرمان داده است، خداوند شيطانى را براى او قرار مى هد كه همدم او خواهد بود}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 14 - 18

18 - شيطان ، همواره درصدد فريب دادن انسان و غافل كردن او از خداوند است .

و غرّكم باللّه الغرور

توصيف شيطان به {غرور}، نشان دهنده آن است كه فريب كارى، با ذات شيطان درهم آميخته و عجين شده است و او همواره در پى آن است كه انسان را، از ياد خداوند غافل گرداند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 19 - 2،4

2 - شيطان ، در صورت چيره شدن بر انسان ، خدا

را از ياد او مى برد .

فأنس_هم ذكر اللّه

4 - فراموش شدن خدا در زندگى منافقان ، نتيجه استيلاى شيطان بر آنان

استحوذ عليهم الشيط_ن فأنس_هم ذكر اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 9 - 4

4 - غفلت و باز ماندن از ياد خداوند ، طبيعت دلبسته شدن به مال و اولاد

لاتلهكم أمولكم و لا أول_دكم

{إلهاء} (مصدر {تلهكم}) به معناى مشغول و سرگرم كردن است. نسبت دادن {إلهاء} به {اموال و اولاد} گوياى مطلب ياد شده است. گفتنى است كه لازمه مشغول كردن به خود، ايجاد غفلت از ياد خدا مى باشد.

عوامل غفلت از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 2 - 10

10- سرگرمى انسان به دنيا ، عامل بى توجهى به وحى و دين الهى

ما يأتيهم من ذكر . .. و هم يلعبون

جمله {و هم يلعبون} حال براى ضمير فاعلى {استمعوه} و بيانگر وضعيت مشركان و مردم حق گريز است. اين وضعيت مى تواند در حق گريزى و بى اعتنايى به پيام هاى الهى مؤثر باشد. گفتنى است جمله {لاهية قلوبهم} در صدر آيه بعد _ كه حال براى مبتدا در جمله {و هم يلعبون} است _ همين برداشت را تأييد مى كند.

عوامل غفلت از قدرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 15 - 16

16 - لجاجت و عناد ، عامل استكبار و غفلت از قدرت نامحدود الهى *

فاستكبروا فى الأرض . .. و كانوا بأي_تنا يجحدون

چنانچه جمله {و كانوا بآياتنا يجحدون} به منزله تعليل براى

استكبار و عدم توجه قوم عاد، نسبت به قدرت نامحدود خداوند باشد، مطلب ياد شده قابل استفاده است.

عوامل غفلت از قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 29 - 2

2 _ دوستى و نزديكى با افراد ناباب ، عامل غفلت و دورى از تعاليم بيدارگر قرآن

لقد أضلّنى عن الذكر بعد إذ جاءنى

مقصود از {الذكر} به قرينه آيه بعد _ كه از مهجور شدن قرآن و فراموش شدن آن در ميان جامعه سخن مى گويد _ و نيز به اين دليل كه يكى از نام هاى قرآن، {ذكر} است، قرآن مى باشد.

عوامل غفلت از قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 33 - 16،19

16 - زندگى دنيا ، فريبنده و مايه غفلت انسان از خدا و قيامت است .

اتّقوا ربّكم و اخشوا يومًا . .. فلاتغرّنّكم الحيوة الدنيا

19 - رحمانيت خدا ، مورد سوء استفاده اغواكنندگان ، در غافل ساختن انسان از قيامت و كيفر اَعمال است .

و لايغرّنّكم باللّه الغرور

{باء} در {باللّه} سببى است و مراد از آن، اين است كه شيطان و يا هر موجود فريبنده اى، به وسيله ذكر خدا و برخى از اوصاف او، همانند رحمانيت و يا غفاريت، چه بسا انسان را مغرور كند.

عوامل غفلت از معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 36 - 3

3- غفلت از معاد و ترديد در آن ، معلول دل بستگى شديد به دنيا است .

أنا أكثر منك مالاً . .. قال ما أظنّ أن تبيد هذه أبدًا

. و ما أظنّ الساعة قائمة

عوامل غفلت از وحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 2 - 10

10- سرگرمى انسان به دنيا ، عامل بى توجهى به وحى و دين الهى

ما يأتيهم من ذكر . .. و هم يلعبون

جمله {و هم يلعبون} حال براى ضمير فاعلى {استمعوه} و بيانگر وضعيت مشركان و مردم حق گريز است. اين وضعيت مى تواند در حق گريزى و بى اعتنايى به پيام هاى الهى مؤثر باشد. گفتنى است جمله {لاهية قلوبهم} در صدر آيه بعد _ كه حال براى مبتدا در جمله {و هم يلعبون} است _ همين برداشت را تأييد مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 17 - 18

18 - غفلت از قيامت و دور پنداشتن آن ، از موانع مهم بى توجهى انسان به حقايق وحى و قوانين الهى

اللّه الذى أنزل الكت_ب . .. و ما يدريك لعلّ الساعة

از اين كه در مسأله قيامت، امكان نزديك بودن آن تخصيص به ذكر يافته، اهميت آن استفاده مى شود.

عوامل غفلت از وعده هاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 11 - 2

2 - انسان اسير شده در گرداب كفر و لجاجت ، گرفتار پندارگرايى و غافل از وعده هاى حق الهى

الخرّصون. الذين هم فى غمرة ساهون

از ارتباط {خرّاصون} با {غمرة} و {ساهون} مطلب بالا استفاده مى شود.

عوامل غفلت اهل مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 44 - 2

2- برخوردارى از

نعمت هاى دنيايى همراه با عمر طولانى ، موجب غرور و غفلت مردم مكه و پدران آنان گرديده بود .

بل هم عن ذكر ربّهم معرضون . .. بل متّعنا ه_ؤلاء و ءاباءهم حتّى طال عليهم العمر

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه {ه_ؤلاء} اشاره به حاضرين در اذهان مخاطبان (مردم مكه) باشد; همان طور كه مشاراليه در بسيارى از آيات نازل شده در مكه، مردم آن سرزمين هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 46 - 9

9 - بى بهره بودن مردم سرزمين مكه از تعليمات آسمانى ، عامل عقب ماندگى آنان و فراگير شدن غفلت و بى خبرى در ميان آنها

لتنذر قومًا ما أتيهم من نذير من قبلك لعلّهم يتذكّرون

عوامل غفلت در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 37 - 1

1 - گرفتارى هاى هر كس در قيامت ، جايى براى رسيدگى او به ديگران باقى نگذاشته ، او را به خود مشغول خواهد ساخت .

لكلّ امرىء منهم يومئذ شأن يغنيه

به هر امرى از امور {شأن} گفته مى شود (قاموس); جز اين كه سياق آيه شريفه دلالت بر عظمت شأن مورد نظر دارد. فعل {اغنى} _ چه با حرف {عن} و چه بدون آن باشد _ به معناى {كفى} است (مفردات راغب). كفايت كردن شأن و كار، به معناى پر شدن فرصت ها است; به گونه اى كه براى كار ديگر امان ندهد. اكتفا به بيان وضعيت مردان با كلمه {امرىء}، به جهت وضوح هم سرنوشت بودن زنان با آنان است.

عوامل غفلت كافران

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 20 - 5

5 - احاطه تكذيب گرى بر انديشه كافران ، موجب احاطه غافلگيرانه عذاب الهى بر آنان است .

فى تكذيب . و اللّه من ورائهم محيط

تعبير {فى تكذيب}، بر احاطه تكذيب گرى بر كافران دلالت دارد و جمله {و اللّه . .. محيط}، كافران را به احاطه خداوند تهديد كرده است; كه حاصل آن بسته بودن راه فرار از عذاب فراگير است.

عوامل غفلت منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 19 - 4

4 - فراموش شدن خدا در زندگى منافقان ، نتيجه استيلاى شيطان بر آنان

استحوذ عليهم الشيط_ن فأنس_هم ذكر اللّه

غفلت ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 76 - 8

8 - ابليس ، در مقايسه ميان شخصيت خود و آدم ( ع ) ، روح الهى موجود در آفرينش آدم را ناديده گرفت .

فإذا سوّيته و نفخت فيه من روحى فقعوا له س_جدين . ..قال أنا خير منه خلقتنى من نار

غفلت اخروى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 48 - 2

2 - غفلت و فراموشى مشركان از معبود هاى خويش ، در مواجهه با واقعيت هاى سهمگين قيامت

و ضلّ عنهم ما كانوا

بنابر اين كه {ضلّ عنهم} اشاره به اين باشد كه صحنه قيامت آن چنان براى مشركان وحشتناك و دهشت آور است كه خاطره بت ها از نظرشان محو و نابود خواهدشد.

غفلت از آثار عمل

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 60 - 17

17 _ آدمى در دنيا از حقيقت اعمال خود و بازتابهاى آن غافل است.

ثم ينبئكم بما كنتم تعملون

غفلت از آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 26 - 3

3_ گروهى از انسان ها به زندگى دنيا دل خوش مى كنند و از سراى آخرت غافل مى مانند .

فرحوا بالحيوة الدنيا و ما الحيوة الدنيا فى الأخرة إلاّ مت_ع

بيان ناچيزى دنيا در قياس با آخرت ، پس از مذمّت گروهى كه به دنيا دل خوش كرده اند (فرحوا بالحيوة الدنيا) ، مى رساند كه مراد از آن گروه ، مردمى هستند كه آخرت را نپذيرفته و يا از آن غفلت كرده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 7 - 2

2 - اكثريت انسان ها ، به جهان واپسين ، بى توجّه و از آن غافل اند .

و ل_كنّ أكثر الناس . .. و هم عن الأخرة هم غ_فلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 22 - 1

1_ انسان در دنيا ، گرفتار غفلت و بى خبرى نسبت به حقايق اخروى

لقد كنت فى غفلة من ه_ذا

غفلت از آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 92 - 9

9 _ همواره مردم بسيارى از آيات و نشانه هاى خداوند و سرگذشت پندآموز اقوام پيشين ، در غفلت هستند .

لتكون لمن خلفك ءاية و إن كثيراً من الناس عن ءايتنا لغفلون

غفلت از احاطه

خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 20 - 3

3 - كافران ، از سيطره خداوند بر آنها غافل اند .

و اللّه من ورائهم محيط

{من وراء} (از پشت سر)، كنايه از غافلگيرانه بودن است; همان گونه كه دشمن براى هجوم غافلگيرانه، از پشت سر حمله مى كند.

غفلت از اراده خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 12 - 5

5 - تحليل متخلفان درباره سفر حديبيه و بى فرجام بودن آن ، متّكى بر محاسبات بشرى و ناديده گرفتن اراده الهى

بل ظننتم أن لن ينقلب الرسول و المؤمنون إلى أهليهم أبدًا

از قرائن و زمينه هاى تاريخى، دشوارى اين سفر قابل پيش بينى بود و متخلفان براساس همين معيارها، اين سفر را بى فرجام مى ديدند; غافل از اين كه دعوت پيامبر(ص) به بن بست نخواهد رسيد و حمايت الهى از آن حضرت دريغ نخواهد شد.

غفلت از امتحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 16 - 7

7 - غفلت از آزمايش بودن فقر ، زمينه ساز پيدايش تحليل هاى نادرست درباره عوامل آن

و أمّا إذا ما ابتليه . .. فيقول ربّى أه_نن

غفلت از امتحانهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 15 - 8

8 - غفلت از آزمايش بودن نعمت ها ، مايه خطا در تحليل عوامل پيشرفت هاى اقتصادى

ابتليه ربّه . .. فيقول ربّى أكرمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 20 -

7

7 - غفلت از امتحان هاى الهى ، مايه ترك يتيم نوازى و بى اعتنايى به مسكينان و تصاحب ميراث ديگران و دلبستگى به ثروت است .

ابتليه . .. كلاّ بل لاتكرمون اليتيم . و لاتح_ضّون ... و تأكلون التراث ... و تحبّ

غفلت از انتقام خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 136 - 6

6 _ فرعونيان با غفلت از انتقام گيرى خداوند ، آيات او را تكذيب كردند .

بأنهم كذبوا بايتنا و كانوا عنها غفلين

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه ضمير {عنها} به {نقمت} (برگرفته شده از {انتقمنا}) برگردد و جمله {و كانوا . .. } حال براى ضمير {كذبوا} باشد. گفتنى است در اين صورت غفلت به معناى حقيقى آن (بى خبر بودن و توجه نداشتن) خواهد بود.

غفلت از بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 47 - 3

3 - توبيخ كافران و تكذيب گران جن و انس به خاطر نينديشيدن به نعمت بهشت ، بيم نداشتن از مقام پروردگار و تكذيب نعمت هاى او

و لمن خاف مقام ربّه جنّتان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

لحن توبيخى آيه شريفه و تقابل تكذيب گران با بيم دارندگان از مقام پروردگار، بيانگر مطلب ياد شده است.

غفلت از بى احترامى با محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 2 - 9

9 _ عدم توجه برخى از مؤمنان ، به آثار ويرانگر رعايت نكردن حرمت پيامبر ( ص )

لاترفعوا أصوتكم . .. و لاتجهروا له ... أن تحبط أعم_لكم و

أنتم لاتشعرون

از تكرار نهى در آيه شريفه، مطلب بالا قابل برداشت است.

غفلت از بى نظيرى خالق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 17 - 8

8- بى توجهى به غير قابل قياس بودن خالق با غير خالق ، مذموم و ناپسند است .

أفمن يخلق كمن لايخلق أفلاتذكّرون

غفلت از پاداش اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 32 - 1

1 - سرزنش شدن تكذيب گران و كافران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر بى توجهى آنان به موضوع حسابرسى اعمال خلق در قيامت و كيفر و پاداش الهى در آن

سنفرغ لكم أيّه الثقلان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

استفهام در {فبأىّ ءالآء} توبيخى است و تثنيه آمدن {كما} و {تكذّبان} به خاطر توجه خطاب به جن و انس است.

غفلت از تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 51 - 7

7 - غفلت از پيام هاى عبرت آموز پيامبران و تاريخ ، دور نمايه گرايش به كفر

فهل من مدّكر

از اين كه خداوند، كفرپيشگان را به هشيارى و بيدارى فراخواهنده است; استفاده مى شود كه مشكل اصلى كافران در غفلت ايشان است.

غفلت از تعاليم انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 51 - 7

7 - غفلت از پيام هاى عبرت آموز پيامبران و تاريخ ، دور نمايه گرايش به كفر

فهل من مدّكر

از اين كه خداوند، كفرپيشگان را به هشيارى و بيدارى فراخواهنده است; استفاده مى شود كه مشكل اصلى كافران در

غفلت ايشان است.

غفلت از تعاليم قصه اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 22 - 12

12- برخى مردم ، از پيام اصلى ماجراى اصحاب كهف ، غفلت كرده و به ابعاد فرعى و كم فائده آن مى پردازند .

سيقولون ثل_ثة . .. قل ربّى أعلم بعدتهم

غفلت از توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 3 - 21

21 _ شرك و بت پرستى ، برخاسته از غفلت و بى توجهى انسان نسبت به ربوبيت مطلق و بى همتاى خدا بر كران تا كران هستى است .

الذى خلق السموت و الأرض . .. ذلكم اللّه ربكم فاعبدوه أفلا تذكرون

غفلت از حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 1 - 1

1- انسان ها از حسابرسى قيامت _ در عين نزديك بودن آن _ در غفلت شديد به سر مى برند .

اقترب للناس حسابهم و هم فى غفلة معرضون

كلمه {فى} در {فى غفلة} براى ظرفيت مجازى است و دلالت بر شدتِ وصف مى كند; يعنى، غفلت مردم از حسابرسى قيامت بسيار شديد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 32 - 1

1 - سرزنش شدن تكذيب گران و كافران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر بى توجهى آنان به موضوع حسابرسى اعمال خلق در قيامت و كيفر و پاداش الهى در آن

سنفرغ لكم أيّه الثقلان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

استفهام در {فبأىّ ءالآء} توبيخى است و تثنيه آمدن

{كما} و {تكذّبان} به خاطر توجه خطاب به جن و انس است.

غفلت از حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 19 - 4

4 - غفلت از محاسبه اعمال ، زمينه ساز فراموشى از ياد خداوند *

ي_أيّها الذين ءامنوا . .. و لتنظر إنّ اللّه خبير بما تعملون. و لاتكونوا كالذين ن

برداشت ياد شده، بدان احتمال است كه تقدم {و لتنظر. ..} بر {و لاتكونوا كالذين...} نظر به تقدم رتبى داشته باشد.

غفلت از حسرت اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 39 - 9

9- باور نداشتن قيامت و غفلت از حسرت باربودن آن ستم گرى است .

ل_كن الظ_لمون . .. هم فى غفلة و هم لايؤمنون

غفلت از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 142 - 14

14 _ غفلت از خداوند و كم به ياد او بودن ، از صفات منافقان

و لايذكرون اللّه إلاّ قليلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 28 - 18

18 _ قابيل ، فاقد ترس از خداوند و غافل از ربوبيت گسترده او

انى اخاف اللّه رب العلمين

چون خداترسى هابيل مانع از اقدام به قتل شده، معلوم مى شود قابيل به دليل تصميمش بر برادركشى، هيچ ترسى از خدا در دل نداشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 205 - 7

7 _ غفلت از ياد خدا ، امرى نكوهيده و نارواست .

و لاتكن من الغفلين

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 24 - 9

9- پيامبر ( ص ) ، در معرض فراموشى و ترك ذكر خدا در سخن خويش است . *

واذكّر ربّك إذا نسيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 25

25- غفلت از ياد خدا ، كيفر الهى براى دنياگرايان دل بسته به جلوه هاى مادّى است .

تريد زينة الحيوة الدنيا و لاتطع من أغفلنا قلبه عن ذكرنا

توصيف دنيازدگان به كسانى كه قلب شان از ياد خدا غافل است، گوياى ارتباط غفلت قلب با دنيازدگى است و اسناد اغفال به خداوند (اغفلنا) كيفر بودن آن را مى رساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 18 - 6

6 _ معبود هاى مشركان در پاسخ به سؤال خداوند در قيامت ، عامل انحراف و گمراهى مشركان را ، برخوردارى آنان و پدرانشان از رفاه بسيار و از ياد بردن خدا خواهند دانست .

و ل_كن متّعتهم و ءاباءهم حتّى نسوا الذكر

{ل_كن} _ كه در استدراك به كار مى رود _ در آيه شريفه براى رد اين اتهام است كه معبودها در گمراهى مشركان مؤثر بودند و نيز براى بيان علت هاى واقعى اين انحراف است كه در اين آيه، به دو عامل اشاره شده است: 1_ رفاه (كه موجب فراموشى خدا است) (متّعتهم. ..الذكر). 2- رفتار هلاكت بار آنان ( و كانوا قوماً بوراً).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 32 - 5

5 - سان ديدن سليمان ( ع ) از

اسب ها و علاقه شديد او به آنها ، موجب غفلت او از ياد خدا گشت .

إنّى أحببت حبّ الخير عن ذكر ربّى حتّى توارت بالحجاب

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه {عن} در {عن ذكر ربّى} به معناى {على} و {أحببت} به معناى {آثرت} (ترجيح دادم) باشد; يعنى، من آن چنان به دوستى با اسب ها سرگرم شدم كه آن را بر ياد خدا ترجيح دادم و از او غافل ماندم; تا آن كه آفتاب غروب كرد و يا اين كه اسب ها از نظرم پنهان شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 49 - 17،19

17 - برخوردارى از آسودگى ها و نعمت ها به همراه غفلت از ياد خدا و ناشكرى ، محنت زا و بلاآفرين است .

ثمّ إذا خوّلن_ه نعمة منّا قال إنّما أُوتيته على علم بل هى فتنة

يكى از موارد كاربرد {فتنة}، محنت و بلا است و برداشت بالا مبتنى بر اين معنا است. بر اين اساس مى توان گفت: برخوردارى از آسودگى و نعمت ها، به همراه اين تصور كه آنها ناشى از دانش بشرى است نه لطف الهى، نه تنها براى بشر نعمت نيست; بلكه در دنيا و آخرت نقمت و بلا خواهد بود. گفتنى است آيه بعد _ كه از روبه رو شدن مرفهان بى خبر از خدا با عذاب و بدبختى و كارساز نبودن برخوردارى هاى آنان، سخن مى گويد _ مؤيد همين برداشت است.

19 - بيشتر انسان ها از منشأ اصلى نعمت ها و آسودگى ها ( خدايى بودن آنها ) و مقدار تأثير دانش بشرى

در پديد آمدن آنها ، بى خبر و ناآگاه اند .

قال إنّما أُوتيته على علم بل هى فتنة و ل_كنّ أكثرهم لايعلمون

برداشت ياد شده بر اين اساس استوار است كه متعلق علم در {لايعلمون}، مطلبى باشد كه از جمله {قال إنّما أُوتيته. ..} استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 50 - 1

1 - دادن نقش اصلى به دانش و تلاش بشرى در برخوردارى از آسودگى ها و نعمت ها و ناديده گرفتن نقش خداوند در عرصه زندگى ، تفكر همه مرفهان و برخورداران در طول تاريخ

قال إنّما أُوتيته على علم . .. قد قالها الذين من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 13 - 6

6 - رفاهمندان و برخورداران از نعمت ، در خطر غفلت از ياد خدا

ثمّ تذكروا نعمة ربّكم إذا استويتم عليه

قيد {إذا استويتم عليه}، مى تواند ناظر به نكته يادشده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 29 - 4

4- منافق ، گرفتار خوش خيالى و غافل از كمين خداوند

أم حسب الذين فى قلوبهم مرض أن لن يخرج اللّه أضغ_نهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 32 - 4

4 - انسان ، همواره در معرض لغزش و غفلت از خدا و فرونهادن مسؤوليت ها *

لكلّ أوّاب حفيظ

واژه {أوّاب} در جايى صادق است كه فرد، گرفتار نوعى غفلت و لغزش شود و يا در معرض چنين مشكلى قرار داشته باشد و نيازمند به آن باشد كه خويش

را در مسير توجه به خدا، حفظ كرده يا بدان مسير متوجه سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 29 - 3

3 - اعراض از ياد خدا و دنيامدارى ، دو پديده به هم پيوسته و تفكيك ناپذير

تولّى عن ذكرنا و لم يرد إلاّ الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 14 - 14،19

14 - منافقان ، فريفته دنيا و غافل از خداوند

و غرّكم باللّه الغرور

در صورتى كه مراد از {الغرور} دنيا باشد، مقصود اين خواهد بود كه مظاهر دنيا (مال، جاه، مقام و. ..) شما را فريب داده و از خدا غافلتان كرده است.

19 - آرزوى ناكامى براى جامعه ايمانى ، ترديد در باور هاى دينى ، فريفتگى به آرزو هاى باطل و مظاهر دنيا و غفلت از خداوند ، از اوصاف منافقان و از نشانه هاى نفاق

و غرّكم باللّه الغرور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 19 - 3

3 - منافقان ، غافل از ياد خدا و بيگانه با آن

فأنس_هم ذكر اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 28 - 6

6 - سرزنش شدن باغداران يمنى از سوى برادر خردمند و معتدل خود ، به سبب فراموش كردن ياد خدا و محروم ساختن مستمندان از محصولات باغ

قال أوسطهم ألم أقل لكم لولا تسبّحون

مطلب ياد شده، با توجه به اين نكته است كه همزه در {ألم} براى استفهام توبيخى است.

غفلت از خويشاوندان يتيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

20 - بلد - 90 - 15 - 5

5 - بى اعتنايى ثروتمندان به نياز هاى خويشاوندان يتيم خود ، دور از انتظار و نكوهيده تر از بى توجّهى آنان به ديگر نيازمندان است .

يقول أهلكت مالاً لبدًا . .. يتيمًا ذا مقربة

غفلت از دشمنان اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 1 - 11

11 - بى توجهى به عمق عداوت كافران با اسلام و مسلمانان ، زمينه ساز برقرارى روابط دوستانه با آنان

لاتتّخذوا عدوّى و عدوّكم أولياء . .. يخرجون ... أن تؤمنوا باللّه ربّكم

بيان ابعاد مختلف عداوت كافران با مسلمانان، به عنوان دليل ممنوعيت ارتباط دوستانه با آنان، بيانگر مطلب بالا است.

غفلت از دشمنان مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 1 - 11

11 - بى توجهى به عمق عداوت كافران با اسلام و مسلمانان ، زمينه ساز برقرارى روابط دوستانه با آنان

لاتتّخذوا عدوّى و عدوّكم أولياء . .. يخرجون ... أن تؤمنوا باللّه ربّكم

بيان ابعاد مختلف عداوت كافران با مسلمانان، به عنوان دليل ممنوعيت ارتباط دوستانه با آنان، بيانگر مطلب بالا است.

غفلت از دشمنى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 1 - 11

11 - بى توجهى به عمق عداوت كافران با اسلام و مسلمانان ، زمينه ساز برقرارى روابط دوستانه با آنان

لاتتّخذوا عدوّى و عدوّكم أولياء . .. يخرجون ... أن تؤمنوا باللّه ربّكم

بيان ابعاد مختلف عداوت كافران با مسلمانان، به عنوان دليل ممنوعيت ارتباط دوستانه با آنان، بيانگر مطلب بالا است.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 2 - 3

3 - جامعه اسلامى ، در معرض خطر از ياد بردن عداوت جبهه كفر با ايشان

إن يثقفوكم يكونوا لكم أعداء

تذكر و هشدار الهى در اين آيه، بيانگر مطلب بالا است.

غفلت از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 43 - 6

6 - جوامع معاصر موسى ، گرفتار غفلت و بى خبرى از تعاليم الهى

و لقد ءاتينا موسى الكت_ب . .. لعلّهم يتذكّرون

غفلت از ذكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 91 - 15

15 _ دشمنى و كينه توزى در بين جامعه ايمانى و غفلت از ياد خدا مانع رسيدن آن جامعه به فلاح و رستگارى

لعلكم تفلحون. انما يريد الشيطن ... و يصدكم عن ذكراللّه

غفلت از ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 172 - 9،10

9 _ غفلت آدمى از ربوبيت خدا در نشئه حجاب و حيات دنيوى ، با سابقه نشئه شهود ، عذرى غير قابل پذيرش

أشهدهم على أنفسهم . .. أن تقولوا يوم القيمة إنا كنا هذا غفلين

10 _ هيچ انسانى در روز قيامت نمى تواند مدعى غفلت از ربوبيت خدا در حيات دنيوى خويش باشد .

أشهدهم على أنفسهم . .. أن تقولوا يوم القيمة إنا كنا هذا غفلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 13 - 3

3 - سرزنش تكذيب گران و كافران جن و انس ، از سوى خداوند به خاطر

ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت حق

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

استفهام در{فبأىّ} توبيخى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 21 - 4

4 - سرزنش تكذيب گران و كافران جن و انس از سوى خدا ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت حق

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

استفهام در {فبأىّ ءالآء} توبيخى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 23 - 4

4 - سرزنش كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خدا ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت فراگير الهى

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

استفهام در{فبأىّ ءالآء} توبيخى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 25 - 5

5 - سرزنش تكذيب گران و كافران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت حق

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

تثنيه آمدن {كما} و{تكذّبان}، ممكن است به خاطر توجه خطاب به جن و انس باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 28 - 5

5 - سرزنش كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت حق

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

تثنيه آمدن {كما} و {تكذّبان}، ممكن است به خاطر توجه خطاب به جن و انس باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 36 - 4

4 _ سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن

و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت حق

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 49 - 3

3 - سرزنش كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت حق

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 51 - 3

3 - سرزنش كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خدا ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت حق

فيهما عينان تجريان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 65 - 4

4 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت او

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 67 - 4

4 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت الهى

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 69 - 4

4 - سرزنش شدن كافران و تكذيبگران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت او

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18

- رحمن - 55 - 71 - 4

4 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت او

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 73 - 4

4 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت او

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 75 - 3

3 - توبيخ شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت پروردگار خويش

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 77 - 3

3 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت او

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

غفلت از سرنوشت اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 92 - 9

9 _ همواره مردم بسيارى از آيات و نشانه هاى خداوند و سرگذشت پندآموز اقوام پيشين ، در غفلت هستند .

لتكون لمن خلفك ءاية و إن كثيراً من الناس عن ءايتنا لغفلون

غفلت از سنت استدراج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 44 - 7

7 _ خدافراموشان، شادمان از فراوانى نعمت و رفاه و

آسايش خويش و غافل از سنت استدراج

فلما نسوا ما ذكروا به فتحنا عليهم أبوب كل شىء حتى إذا فرحوا بما أوتوا

غفلت از شكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 9 - 15

15 - انسان ها ، در بيشتر لحظه هاى عمر ، از شكر نعمت هاى خداوند غافل اند .

قليلاً ما تشكرون

{قليلاً} مى تواند صفت براى موصوف محذوفى مانند {زماناً} باشد، در اين صورت، نكته ياد شده به دست مى آيد.

غفلت از عجز انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 34 - 1

1 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، بر بى توجهى آنان نسبت به قدرت مطلق الهى و عجز و ناتوانى خويش

إن استطعتم . .. لاتنفذون إلاّ بسلط_ن . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

با توجه به ارتباط اين آيه با آيه قبل، از استفهام توبيخى در {فبأىّ. ..} مطلب بالا استفاده مى شود. گفتنى است كه تثنيه آمدن {كما} و {تكذّبان} به خاطر توجه خطاب به جن و انس است.

غفلت از عجز جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 34 - 1

1 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، بر بى توجهى آنان نسبت به قدرت مطلق الهى و عجز و ناتوانى خويش

إن استطعتم . .. لاتنفذون إلاّ بسلط_ن . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

با توجه به ارتباط اين آيه با آيه قبل، از استفهام توبيخى در {فبأىّ. ..} مطلب بالا استفاده مى شود.

گفتنى است كه تثنيه آمدن {كما} و {تكذّبان} به خاطر توجه خطاب به جن و انس است.

غفلت از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 202 - 2

2 - غوطهورى مجرمان در گناه و تباهى ، مايه غفلت آنان از عذاب الهى

فيأتيهم بغتة و هم لايشعرون

غفلت از عظمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 92 - 5

5_ غفلت از خدا و به فراموشى سپردن عزت و شكوه او ، حالتى است ناروا و نكوهيده .

واتخذتموه ورآءكم ظهريًّا

جمله {اتخذتموه . ..} عطف به جمله {رهطى أعزّ ...} مى باشد و لذا استفهام توبيخى در اين جمله نيز لحاظ شده است; يعنى: أَتخذتموه ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 5 - 18

18 - استغفار فرشتگان براى آدميان ، در پى مشاهده غفلت زمينيان از عظمت خداوندى

و هو العلىّ العظيم . .. و يستغفرون لمن فى الأرض

بنابراين كه آيه درصدد بيان عظمت خداوند باشد و قهراً استغفار فرشتگان براى اهل زمين مى تواند از اين جهت باشد كه مردم غافل از عظمت خدايند.

غفلت از علم خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 32 - 19

19 - خودستايى ، زاييده غفلت انسان از علم احاطه دار خداوند

هو أعلم بكم . .. فلاتزكّوا أنفسكم

تفريع {فلاتزكّوا أنفسكم} بر {هو أعلم. ..}، نشانگر آن است كه تزكيه نفس و ستايش هاى دروغين انسان از خويش، نتيجه غفلت او از علم نامحدود خداوندى است.

غفلت

از علم غيب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 78 - 3

3 _ غفلت و بى توجّهى منافقان به علم غيب و آگاهى گسترده خدا نسبت به اسرار و سخنان پنهانى ، عامل گرايش آنان به تخلف از وظايف خود در برابر خدا

بما أخلفوا اللّه ما وعدوه . .. ألم يعلموا أن اللّه يعلم ... و أن اللّه علّم الغي

غفلت از عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 35 - 4

4 - غفلت انسان ، از كردار خويش و فراموش كردن آن پيش از برپايى قيامت

يوم يتذكّر الإنس_ن ما سعى

غفلت از فرجام گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 40 - 1

1 - سرزنش شدن كافران جن و انس به خاطر تكذيب نعمت هاى خداوند و ناديده گرفتن فرجام گناه كاران

فيومئذ لايس_ل عن ذنبه . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

تثنيه آمدن {كما} و {تكذّبان} به خاطر توجه خطاب به جن و انس است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 42 - 2

2 - توبيخ كافران و تكذيب گران جن و انس ، به خاطر ناديده انگاشتن فرجام فضاحت بار و ذليلانه مجرمان

يعرف المجرمون . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

غفلت از فرجام مكذبان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 26 - 7

7 - تكذيب رسالت پيامبر اسلام از جانب كافران ، برخاسته از ناآگاهى و غفلت آنان ، از سرنوشت شوم

تكذيب كنندگان بود .

فأذاقهم اللّه الخزى . .. لو كانوا يعلمون

غفلت از فناپذيرى زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 28 - 4

4 - غفلت از زوال پذيرى زندگى دنيايى ، زمينه ساز گرايش انسان به كفر و ناسپاسى

كلّ من عليها فان . و يبقى وجه ربّك ... فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

خداوند متعال، نخست فناپذيرى زندگى دنيايى را به انسان تذكر داده و در پى آن از آنان خواسته است تا دست از تكذيب نعمت هاى حق بردارند. از اين دو استفاده مى شود كه يكى از عوامل تكذيب حق، دلبستگى به دنيا و غفلت از ناپايدارى آن است.

غفلت از قدرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 165 - 14

14 - ظالمان از قدرت خداوند غافلند .

و لو يرى الذين ظلموا . .. أن القوة للّه جميعاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 7 - 3

3 - سطحى نگرى كافران در مظاهر شگفت انگيز طبيعت و ناديده گرفتن قدرت الهى در آن ، مورد سرزنش خداوند

فقد كذّبوا . .. أَوَلم يرواإلى الأرض كم أنبتنا فيها

استفهام در {أَوَلم يروا. ..} براى توبيخ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 30 - 1

1 - توبيخ كافران و تكذيب گران جن و انس ، به خاطر ناديده گرفتن قدرت و لطف الهى در تأمين نياز هاى خلق

يس_له . .. كلّ يوم هو فى شأن . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

خداوند در آيه قبل،

فقر ذاتى و نيازمندى موجودات و فياضيت و نياز برآورى خويش را به آدميان يادآور شده و در اين آيه غافلان و كافران را مورد سرزنش قرار داده كه چرا اين حقيقت را در هستى ناديده مى گيرند. تثنيه آمدن {كما} و {تكذّبان}، ظاهراً به خاطر توجه خطاب به جن و انس است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 34 - 1

1 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، بر بى توجهى آنان نسبت به قدرت مطلق الهى و عجز و ناتوانى خويش

إن استطعتم . .. لاتنفذون إلاّ بسلط_ن . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

با توجه به ارتباط اين آيه با آيه قبل، از استفهام توبيخى در {فبأىّ. ..} مطلب بالا استفاده مى شود. گفتنى است كه تثنيه آمدن {كما} و {تكذّبان} به خاطر توجه خطاب به جن و انس است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 38 - 2

2 - توبيخ شدن كافران و تكذيب گران جن و انس ، به خاطر بى اعتنايى به نعمت هاى الهى و غفلت از قدرت قاهر او بر نظام جهان

فإذا انشقّت السّماء . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

عبارت {انشقّت السّماء. ..} نشانگر قدرت قاهر خداوند بر جهان است و از اين كه پس از تذكر قدرت، تكذيب گران را به محاكمه نشانده، مطلب بالا استفاده مى شود. گفتنى است كه تثنيه آمدن {كما} و {تكذّبان} به خاطر توجه خطاب به جن و انس مى باشد.

غفلت از قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه

- فيش

11 - انبياء - 21 - 1 - 1

1- انسان ها از حسابرسى قيامت _ در عين نزديك بودن آن _ در غفلت شديد به سر مى برند .

اقترب للناس حسابهم و هم فى غفلة معرضون

كلمه {فى} در {فى غفلة} براى ظرفيت مجازى است و دلالت بر شدتِ وصف مى كند; يعنى، غفلت مردم از حسابرسى قيامت بسيار شديد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 64 - 6

6 - خوشگذرانان غفلت زده و بى خبر از روز جزا ، هم سنگ ددان و وحوش بيابان در بينش الهى

إذا هم يجئرون

چنان كه گفته شد {جوار} به زوزه سگ، روباه و گرگ گفته مى شود. تعبير زوزه براى فرياد استغاثه كافران، بيانگر مطلب فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 30 - 3

3 - غفلت شديد كافران و مشركان ، از مرگ و حيات پس از آن ( قيامت )

إنّك ميّت و إنّهم ميّتون

ضمير {إنّهم} به مشركان و كافران باز مى گردد. طرح مسأله رحلت آنان _ كه با تأكيد همراه است (إنّك و إنّهم)_ و غير قابل انكاربودن اين حقيقت، مى تواند گوياى غفلت شديد مشركان و كافران از مسأله مرگ باشد; گو اين كه آنان منكر حقيقت ياد شده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 47 - 6

6 - انسان ها ، در معرض غفلت نسبت به روز قيامت

من قبل أن يأتى يوم لامردّ له من اللّه

تأكيد خداوند، درباره حقيقت روز قيامت، مى تواند از آن جهت

باشد كه بسيارى از مردم نسبت به اين امر مهم غافل اند.

غفلت از كيفر اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 32 - 1

1 - سرزنش شدن تكذيب گران و كافران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر بى توجهى آنان به موضوع حسابرسى اعمال خلق در قيامت و كيفر و پاداش الهى در آن

سنفرغ لكم أيّه الثقلان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

استفهام در {فبأىّ ءالآء} توبيخى است و تثنيه آمدن {كما} و {تكذّبان} به خاطر توجه خطاب به جن و انس است.

غفلت از كيفيت خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 16 - 5

5 - سرزنش تكذيب گران و كافران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر نينديشيدن آنان در اهميت آفرينش خود از خاك و آتش

خلق الإنس_ن من صلص_ل . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

غفلت از كيفيت خلقت جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 16 - 5

5 - سرزنش تكذيب گران و كافران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر نينديشيدن آنان در اهميت آفرينش خود از خاك و آتش

خلق الإنس_ن من صلص_ل . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

غفلت از گواهى اعضاى بدن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 22 - 2

2 - غفلت انسان از شهادت اعضا و جوارح ، عامل جرأت وى بر گناه و معصيت

و ما كنتم تستترون أن يشهد عليكم سمعكم و لا أبص_ركم و

لا جلودكم

غفلت از لطف خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 62 - 9

9 - انسان ها در بيشتر عمر خود ، غافل از الطاف الهى در حق خويش

قليلاً ما تذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 30 - 1

1 - توبيخ كافران و تكذيب گران جن و انس ، به خاطر ناديده گرفتن قدرت و لطف الهى در تأمين نياز هاى خلق

يس_له . .. كلّ يوم هو فى شأن . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

خداوند در آيه قبل، فقر ذاتى و نيازمندى موجودات و فياضيت و نياز برآورى خويش را به آدميان يادآور شده و در اين آيه غافلان و كافران را مورد سرزنش قرار داده كه چرا اين حقيقت را در هستى ناديده مى گيرند. تثنيه آمدن {كما} و {تكذّبان}، ظاهراً به خاطر توجه خطاب به جن و انس است.

غفلت از محدوديت عمر دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 3 - 6

6 - بى توجهى به محدوديت عمر ، زمينه ساز بى اعتنايى به شخصيت ديگران و ضربه زدن به اعتبار آنان است .

همزة لمزة . .. يحسب أنّ ماله أخلده

غفلت از مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 185 - 19

19 _ حيات دنيا و لذّت هاى آن ، غافل كننده انسان از رسيدن مرگ و نابودى آن لذّت ها و خوشيها

كلّ نفس ذائقة الموت . .. و ما الحيوة الدّنيآ الّا متاع الغرور

از تذكّر به

رسيدن مرگ، على رغم آگاهى همگان از آن، و سپس فريبنده خواندن حيات دنيا، معلوم مى شود كه مصداق بارز فريبندگى دنيا، غافل نمودن انسانها از مرگ و نابودى لذّتهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 15 - 4

4 - انسان ها ، شديداً در معرض غفلت از مرگ خويش اند .

ثمّ إنّكم بعد ذلك لميّتون

تأكيدهاى مكرر در آيه فوق (إنّ، لام و جمله اسميه) مى تواند بيانگر مطلب بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 129 - 5

5 - غفلت از مرگ و پندار جاودانگى در دنيا ، عامل روى آورى عاديان به كاخ سازى ، تجمل گرايى و بيهودگى

أتبنون . .. تعبثون . و تتّخذون مصانع لعلّكم تخلدون

تعبير {لعلّكم تخلدون} بيانگر اين معنا است كه: كار شما طورى است كه گويا از مرگ و ناپايدارى زندگى دنيوى، غافل شده ايد و مى پنداريد كه هميشه در اين دنيا خواهيد ماند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 146 - 5

5 - سرزنش ثموديان از سوى صالح ( ع ) به خاطر غفلت آنان از مرگ و بى توجهى به ناپايدار بودن امكانات دنيايى

أتتركون فى ما ه_هنا ءامنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 30 - 3

3 - غفلت شديد كافران و مشركان ، از مرگ و حيات پس از آن ( قيامت )

إنّك ميّت و إنّهم ميّتون

ضمير {إنّهم} به مشركان و كافران باز مى گردد. طرح مسأله رحلت آنان _ كه

با تأكيد همراه است (إنّك و إنّهم)_ و غير قابل انكاربودن اين حقيقت، مى تواند گوياى غفلت شديد مشركان و كافران از مسأله مرگ باشد; گو اين كه آنان منكر حقيقت ياد شده اند.

غفلت از مساكين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 15 - 5

5 - بى اعتنايى ثروتمندان به نياز هاى خويشاوندان يتيم خود ، دور از انتظار و نكوهيده تر از بى توجّهى آنان به ديگر نيازمندان است .

يقول أهلكت مالاً لبدًا . .. يتيمًا ذا مقربة

غفلت از مشيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 24 - 7

7- كسانى كه گفتن { إن شاء اللّه } را فراموش كنند ، بايد _ گرچه با تعبيرى ديگر _ ذكر خدا را به زبان آورند .

إلاّ أن يشاء اللّه واذكّر ربّك إذا نسيت

متعلق نسيان _، به قرينه {إلاّ إن يشاء اللّه} _، مى تواند گفتنِ {إن شاء اللّه} باشد. جمله {اذكر ربّك} مطلق است، بنابراين، براى تدارك {إن شاء اللّه} انتخاب هر لفظى كه نشانِ توجه به خداوند و حاكميّت اراده او باشد، ثمربخش خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 39 - 1

1- بى توجهى رفاه مند مغرور به نقش اساسى مشيّت خدا در امور ، مورد سرزنش مرد مؤمن قرار گرفت .

و لولا . .. قلت ما شاء اللّه

غفلت از معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 48 - 2

2 - غفلت و فراموشى مشركان

از معبود هاى خويش ، در مواجهه با واقعيت هاى سهمگين قيامت

و ضلّ عنهم ما كانوا

بنابر اين كه {ضلّ عنهم} اشاره به اين باشد كه صحنه قيامت آن چنان براى مشركان وحشتناك و دهشت آور است كه خاطره بت ها از نظرشان محو و نابود خواهدشد.

غفلت از منشأ نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 37 - 3

3- دل بستگىِ شديد به دنيا و غفلت از نقش خداوند در آفرينش و اعطاى نعمت ها ، نشانه كفر است .

و كان له ثمر فقال . .. أنا أكثر منك مالاً ... ما أظنّ أن تبيد هذه ... قال له صاح

در پى گفته هاى مرد ثروت مند و فخرفروشى هاى او و انكار فناپذيرى نعمت ها، مرد مؤمن، با سؤال {أكفرت} با وى به گفتوگو پرداخت و اين نشان دهنده كفرورزى مرد ثروت مند در انديشه ها و گفته هايش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 51 - 2

2 - رفاه مندى و برخوردارى از نعمت ها در سايه تلاش و دانش اقتصادى ، در صورت همراه بودن آن با ناسپاسى و غفلت از منشأ خدايى آنها ، هلاكت و بدبختى در دنيا را در پى خواهد داشت .

فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون فأصابهم سيّئات ما كسبوا

غفلت از مهلت هاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 73 - 9

9 - بيشتر تبه كاران ، غافل از مهلت هاى خداوند و روى گردان از هشدار هاى او

و يقولون متى

ه_ذا الوعد . .. قل عسى أن يكون ردف لكم ... و ل_كنّ أكثرهم لايشكرون

با توجه به اين كه فضل الهى در آيه مورد بحث، ناظر به تأخير عذاب مجرمان و مهلت دادن به آنان است، جمله {أكثرهم لايشكرون} بدين معنا خواهد بود كه: بيشتر آنان از اين لطف الهى، عبرت نمى گيرند و به حق روى نمى آورند.

غفلت از ناپايدارى امكانات دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 146 - 5

5 - سرزنش ثموديان از سوى صالح ( ع ) به خاطر غفلت آنان از مرگ و بى توجهى به ناپايدار بودن امكانات دنيايى

أتتركون فى ما ه_هنا ءامنين

غفلت از ناظران عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 22 - 2

2 - غفلت انسان از شهادت اعضا و جوارح ، عامل جرأت وى بر گناه و معصيت

و ما كنتم تستترون أن يشهد عليكم سمعكم و لا أبص_ركم و لا جلودكم

غفلت از نظارت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 7 - 6

6 - كسانى كه خداوند را ناظر بر نيت ها نمى دانند و گشاده دستى هاى خود را به رخ ديگران مى كشند ، گرفتار پندارى موهوم و ناروايند .

يقول أهلكت مالاً لبدًا . أيحسب أن لم يره أحد

در برداشت ياد شده، گوينده {أهلكت مالاً لبداً} كسى فرض شده كه بذل و بخشش هاى فراوانى داشته ولى در آنها نيت خالصانه نداشته است. اين آيه بخششهاى او را فاقد ارزش معرفى كرده است.

غفلت از نعمت چشم

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 8 - 2

2 - بى توجّهى به نعمت بينايى و غفلت از وابستگى آن به خداوند ، شگفت آور و ملامت بار است .

ألم نجعل له عينين

استفهام در {ألم نجعل . ..}، براى تعجب و گرفتن اقرار است.

غفلت از نعمتهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 13 - 3

3 - سرزنش تكذيب گران و كافران جن و انس ، از سوى خداوند به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت حق

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

استفهام در{فبأىّ} توبيخى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 18 - 3

3 - توبيخ كافران و تكذيب گران جن و انس ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت هاى الهى ، متجلى در طلوع و غروب خورشيد

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

تثنيه آمدن {كما} و {تكذّبان}، ظاهراً به خاطر توجه خطاب به جن و انس است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 21 - 4

4 - سرزنش تكذيب گران و كافران جن و انس از سوى خدا ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت حق

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

استفهام در {فبأىّ ءالآء} توبيخى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 23 - 4

4 - سرزنش كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خدا ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت فراگير الهى

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

استفهام

در{فبأىّ ءالآء} توبيخى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 25 - 5

5 - سرزنش تكذيب گران و كافران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت حق

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

تثنيه آمدن {كما} و{تكذّبان}، ممكن است به خاطر توجه خطاب به جن و انس باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 28 - 5

5 - سرزنش كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت حق

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

تثنيه آمدن {كما} و {تكذّبان}، ممكن است به خاطر توجه خطاب به جن و انس باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 36 - 4

4 _ سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت حق

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 38 - 2

2 - توبيخ شدن كافران و تكذيب گران جن و انس ، به خاطر بى اعتنايى به نعمت هاى الهى و غفلت از قدرت قاهر او بر نظام جهان

فإذا انشقّت السّماء . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

عبارت {انشقّت السّماء. ..} نشانگر قدرت قاهر خداوند بر جهان است و از اين كه پس از تذكر قدرت، تكذيب گران را به محاكمه نشانده، مطلب بالا استفاده مى شود. گفتنى است كه تثنيه آمدن {كما} و

{تكذّبان} به خاطر توجه خطاب به جن و انس مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 45 - 2

2 - توبيخ كافران و تكذيب گران جن و انس ، به خاطر بى توجهى و ناديده انگاشتن نعمت هاى خداوند

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 49 - 3

3 - سرزنش كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت حق

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 51 - 3

3 - سرزنش كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خدا ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت حق

فيهما عينان تجريان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 53 - 4

4 - سرزنش كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت هاى الهى

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 55 - 4

4 - سرزنش كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت هاى الهى

متّك_ين على . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 57 - 3

3 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از

سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 59 - 3

3 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت هاى او

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 61 - 3

3 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت هاى الهى

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 63 - 3

3 - توبيخ كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت هاى الهى و محروم ساختن خويش از آن

و من دونهما جنّتان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 65 - 4

4 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت او

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 67 - 4

4 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت الهى

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 69 - 4

4 - سرزنش شدن

كافران و تكذيبگران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت او

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 71 - 4

4 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت او

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 73 - 4

4 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت او

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 75 - 3

3 - توبيخ شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت پروردگار خويش

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 77 - 3

3 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت او

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

غفلت از نقش ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 95 - 7

7 _ استبعاد مشركان از بشر بودن رسول ، ناشى از دم توجه آنان به وساطت ملائكه ميان خدا و پيامبران است . *

قل لو كان فى الأرض مل_ئكة يمشون

مطمئنين لنزّلنا عليهم من السّماء ملكًا رسولاً

آيه فوق، مى تواند در مقام پاسخ به مشركان باشد. با اين بيان كه مشركان، بعيد مى شمردند كه فردى از بشر با خداى جهان ارتباط داشته باشد.آيه جواب مى دهد كه: پيامبران، بىواسطه وحى تلقى نمى كنند; بلكه اصولاً بين خدا و زمينيان، ملكى واسطه وحى است.

غفلت از نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 7 - 4

4 - خواندن نماز ، بدون تصميم بر امدادرسانى به نيازمندان ، غفلت از { حقيقت نماز } است .

الذين هم عن صلاتهم ساهون . .. و يمنعون الماعون

غفلت از نوزادان در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 2 - 11

11- اضطراب مردم در عرصه قيامت ، به درجه اى است كه هر زن شير دهنده ، از شير دادن غافل خواهد شد و هر زن باردارى از شدت ترس ، سقط جنين خواهد كرد .

يوم ترونها. .. و تضع كلّ ذات حمل حملها

غفلت از وعده هاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 5 - 3

3 - انسان ، به شدت در معرض ناباورى و بى توجهى نسبت به وعده هاى الهى قرار دارد .

إنّما توعدون لصادق

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه تأكيد در جايى صورت مى گيرد كه امرى مورد غفلت باشد و يا مورد انكار قرار گيرد و از اين كه سوگندهاى مكرر صورت گرفته، شدت غفلت و انكار استفاده مى شود.

غفلت اشراف

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 33 - 11

11 - توجه اشراف به خوردن و آشاميدن و غفلت آنان از فضايل علمى و معنوى مردان الهى

ما ه_ذا إلاّ بشر . .. و يشرب ممّا تشربون

غفلت اصحاب الجنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 25 - 3

3 - غفلت و غرور باغداران يمنى ، بر اثر قدرت اقتصادى و توانايى خود

و غدوا على حرد ق_درين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 28 - 6

6 - سرزنش شدن باغداران يمنى از سوى برادر خردمند و معتدل خود ، به سبب فراموش كردن ياد خدا و محروم ساختن مستمندان از محصولات باغ

قال أوسطهم ألم أقل لكم لولا تسبّحون

مطلب ياد شده، با توجه به اين نكته است كه همزه در {ألم} براى استفهام توبيخى است.

غفلت اكثريت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 7 - 2

2 - اكثريت انسان ها ، به جهان واپسين ، بى توجّه و از آن غافل اند .

و ل_كنّ أكثر الناس . .. و هم عن الأخرة هم غ_فلون

غفلت اكثريت ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 47 - 8

8 - بلا هاى دنيوى ، هشدارى به ظالمان ; ولى بيشتر ايشان بى خبر از پيام هشدارى آن *

و إنّ للذين ظلموا عذابًا دون ذلك و ل_كنّ أكثرهم لايعلمون

در صورتى كه {دون ذلك} به معناى عذاب هاى خفيف دنيوى در قبال عذاب سنگين آخرت

باشد، ممكن است سبكى اين عذاب ها براى مجال دادن به ظالمان براى انابه باشد; ولى افسوس كه بيشتر ستمگران اين درس ها را نمى آموزند.

غفلت اكثريت كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 47 - 6

6 - كافران ، گرفتار كيفر هاى دنيوى و بيشتر آنان ، غافل از منشأ گرفتارى هاى خويش *

للذين ظلموا عذابًا . .. و ل_كنّ أكثرهم لايعلمون

در صورتى كه {عذاباً دون ذلك} نظر به كيفر دنيوى داشته باشد، احتمال مى رود كه {أكثرهم لايعلمون} به اين معنا باشد كه كافران به رغم ابتلا به اين كيفرهاى الهى، معمولاً توجه ندارند كه علت آن، كفر ايشان است.

غفلت اكثريت كافران صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 57 - 6

6 - بيشتر كافران و مشركان ستيزه جو و مجادله گر در صدر اسلام ، مردمى غافل و بى خبر از معارف الهى ( چون توحيد و معاد ) بودند .

و ل_كنّ أكثر الناس لايعلمون

ممكن است مقصود از {الناس} در آيه شريفه، مردم عصر نزول قرآن (چون اهل مكه) باشد. برداشت يادشده بر اين احتمال مبتنى است.

غفلت اكثريت مجرمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 73 - 9

9 - بيشتر تبه كاران ، غافل از مهلت هاى خداوند و روى گردان از هشدار هاى او

و يقولون متى ه_ذا الوعد . .. قل عسى أن يكون ردف لكم ... و ل_كنّ أكثرهم لايشكرون

با توجه به اين كه فضل الهى در آيه مورد بحث، ناظر به تأخير

عذاب مجرمان و مهلت دادن به آنان است، جمله {أكثرهم لايشكرون} بدين معنا خواهد بود كه: بيشتر آنان از اين لطف الهى، عبرت نمى گيرند و به حق روى نمى آورند.

غفلت اكثريت مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 92 - 9

9 _ همواره مردم بسيارى از آيات و نشانه هاى خداوند و سرگذشت پندآموز اقوام پيشين ، در غفلت هستند .

لتكون لمن خلفك ءاية و إن كثيراً من الناس عن ءايتنا لغفلون

غفلت اكثريت مشركان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 57 - 6

6 - بيشتر كافران و مشركان ستيزه جو و مجادله گر در صدر اسلام ، مردمى غافل و بى خبر از معارف الهى ( چون توحيد و معاد ) بودند .

و ل_كنّ أكثر الناس لايعلمون

ممكن است مقصود از {الناس} در آيه شريفه، مردم عصر نزول قرآن (چون اهل مكه) باشد. برداشت يادشده بر اين احتمال مبتنى است.

غفلت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 105 - 11

11 _ غفلت و جهل انسان نسبت به حقيقت اعمال خود در دنيا

فينبئكم بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 90 - 20

20- انسان ، در معرض غفلت و روى گردانى از تمايلات فطرى و دريافت هاى عقلى خويش و نيازمند به تذكر و بيدار باش

إن الله يأمر . .. و ينهى ... يعظكم لعلّكم تذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون -

23 - 15 - 4

4 - انسان ها ، شديداً در معرض غفلت از مرگ خويش اند .

ثمّ إنّكم بعد ذلك لميّتون

تأكيدهاى مكرر در آيه فوق (إنّ، لام و جمله اسميه) مى تواند بيانگر مطلب بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 114 - 2

2 - انسان ، غافل از كوتاهى و ناپايدارى زندگى دنيوى

ق_ل إن لبثتم إلاّ قليلاً لو أنّكم كنتم تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 58 - 9

9- غفلت ها و حق فراموشى هاى انسان ، عميق و ديرپاى

فإنّما يسّرن_ه بلسانك لعلّهم يتذكّرون

خداوند، فهم حقايق قرآن را با زبان پيامبر(ص) سهولت بخشيده است. در عين حال با تعبير {لعلّهم...} به پيامبر(ص) تذكر مى دهد كه با وجود آسانى فهم قرآن، انتظار نداشته باش كه بى چون و چرا همه بيدار شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 22 - 1،4

1_ انسان در دنيا ، گرفتار غفلت و بى خبرى نسبت به حقايق اخروى

لقد كنت فى غفلة من ه_ذا

4_ حقيقت ، قابل شهود در دنيا ; اما آدمى گرفتار غفلت و سطحى نگرى

لقد كنت فى غفلة من ه_ذا

{غفلت} در جايى صادق است كه حقيقت قابل شهود باشد; ولى آدمى به دلايلى از مشاهده آن محروم بماند. تعبير {كشفنا...} مى رساند كه آدمى در دنيا، گرفتار سطحى نگرى است و چشمانش در حجاب دنياگرايى قرار دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 35 - 4

4 - غفلت انسان ، از

كردار خويش و فراموش كردن آن پيش از برپايى قيامت

يوم يتذكّر الإنس_ن ما سعى

غفلت انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 26 - 3

3_ گروهى از انسان ها به زندگى دنيا دل خوش مى كنند و از سراى آخرت غافل مى مانند .

فرحوا بالحيوة الدنيا و ما الحيوة الدنيا فى الأخرة إلاّ مت_ع

بيان ناچيزى دنيا در قياس با آخرت ، پس از مذمّت گروهى كه به دنيا دل خوش كرده اند (فرحوا بالحيوة الدنيا) ، مى رساند كه مراد از آن گروه ، مردمى هستند كه آخرت را نپذيرفته و يا از آن غفلت كرده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 67 - 6

6- انسان ها پس از رهايى از خطر هاى مرگ آفرين ، خدا را فراموش مى كنند و از حق روى گردان مى شوند .

فلمّا نج_ّكم إلى البرّ أعرضتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 39 - 14

14- { عن رسول اللّه ( ص ) : إذا دخل أهل الجنّة الجنّة و أهل النار النار . . . يقال : يا أهل الجنّة خلود فلاموت و يا أهل النار خلود فلاموت ثمّ قرأ رسول اللّه ( ص ) : { و أنذرهم يوم الحسرة إذ قضى الأمر و هم فى غفلة } و أشار بيده و قال : أهل الدنيا فى غفلة ;

از رسول خدا(ص) روايت شده: آن گاه كه بهشتيان به بهشت و جهنميان به جهنم درآيند . .. گفته مى شود: اى اهل

بهشت! (اين جا) جاودانگى است و مرگ نيست و اى اهل آتش! (اين جا) جاودانگى است و مرگ نيست، سپس رسول خدا(ص) اين آيه را خواند {و أنذرهم يوم الحسرة إذ قضى الأمر و هم فى غفلة} (آن گاه حضرت) با دست خود اشاره كرد و فرمود: اهل دنيا در غفلت اند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 1 - 1

1- انسان ها از حسابرسى قيامت _ در عين نزديك بودن آن _ در غفلت شديد به سر مى برند .

اقترب للناس حسابهم و هم فى غفلة معرضون

كلمه {فى} در {فى غفلة} براى ظرفيت مجازى است و دلالت بر شدتِ وصف مى كند; يعنى، غفلت مردم از حسابرسى قيامت بسيار شديد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 62 - 9

9 - انسان ها در بيشتر عمر خود ، غافل از الطاف الهى در حق خويش

قليلاً ما تذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 49 - 3

3 - انقراض نسل بشر در دنيا و آغاز قيامت ، غافل گيرانه و در حالى خواهد بود كه همگان سرگرم جدال و كشمكش روزانه اند .

ما ينظرون إلاّ صيحة وحدة تأخذهم و هم يخصّمون

{يخصّمون} (از ماده {خصومت} و {خصام}) به معناى جدال و كشمكش است و جمله {و هم يخصمون}، حال براى ضمير مفعولى در {تأخذهم} است; يعنى، در حالى كه آنان سرگرم جدال و كشمكش بر سر زندگى مادى اند، ناگهان صيحه سهمگين آنان را فراخواهد گرفت.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 8 - 13

13 - انسان ها هنگام رهايى از مشكلات و دستيابى به آسودگى ، موقعيت گذشته خود را فراموش كرده و ناسپاس مى شوند .

و إذا مسّ الإنس_ن ضرّ . .. ثمّ إذا خوّله نعمة منه نسى ما كان يدعوا إليه من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 47 - 6

6 - انسان ها ، در معرض غفلت نسبت به روز قيامت

من قبل أن يأتى يوم لامردّ له من اللّه

تأكيد خداوند، درباره حقيقت روز قيامت، مى تواند از آن جهت باشد كه بسيارى از مردم نسبت به اين امر مهم غافل اند.

غفلت اهل مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 92 - 1،3

1_ مردم مدين در عصر شعيب ( ع ) ، خداوند را كاملاً به فراموشى سپرده و از شكوه و عزت او غافل بودند .

أرهطى أعزّ عليكم من الله واتخذتموه ورآءكم ظهريًّا

{ظهرىّ} به چيزى گفته مى شود كه آدمى آن را به پشت سر مى اندازد و كنايه از چيز فراموش شده اى است كه اعتنايى به آن نمى شود و از آن جايى كه جمله {اتخذتموه ورآءكم}، (خداوند را پشت سر انداختيد) نيز كنايه از {خدا را فراموش كرديد} مى باشد، كلمه {ظهريّاً} حال مؤكده خواهد بود.

3_ شعيب ( ع ) مردم مدين را به خاطر غفلت از خدا و رعايت نكردن جانب او ، توبيخ و سرزنش كرد .

أرهطى أعزّ عليكم من الله واتخذتموه ورآءكم ظهريًّا

استفهام در جمله {أرهطى . ..} انكار توبيخى است.

غفلت باغدار متكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 39 - 1

1- بى توجهى رفاه مند مغرور به نقش اساسى مشيّت خدا در امور ، مورد سرزنش مرد مؤمن قرار گرفت .

و لولا . .. قلت ما شاء اللّه

غفلت برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 13 - 7

7_ غفلت برادران از حراست يوسف ( ع ) در صحرا ، دور از انتظار يعقوب ( ع ) نبود .

أخاف أن يأكله الذئب و أنتم عنه غ_فلون

غفلت دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 26 - 5،9

5- خداوند ، توطئه گران عليه دين را به گونه اى غافلگيرانه گرفتار عذاب كرد كه هيچ گاه به آن گمان نمى بردند .

قد مكر الذين من قبلهم . .. و أت_هم العذاب من حيث لايشعرون

9- توطئه گران عليه دين ، هيچ گاه گمان نمى كردند كه مكرشان عليه دين ، دامنگير خود آنان خواهد شد .

قد مكر الذين من قبلهم فأتى الله بني_نهم من القواعد . .. و أت_هم العذاب من حيث لا

غفلت دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 108 - 7

7- كافران دنياگرا ، غافلان واقعى اند .

استحبّوا الحيوة الدنيا . .. الك_فرين ... و أُول_ئك هم الغ_فلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 12 - 2

2 - پندارگرايان دنيا زده غافل ، درصدد انكار معاد با تمسخر و استهزا *

الخرّصون .

الذين هم فى غمرة ساهون . يسئلون أيّان يوم الدّين

از ارتباط {يسئلون. ..} با آيات پيشين، استفاده مى شود كه اين سؤال نمونه اى از غفلت و دنيازدگى آنان است كه گاه اصل را انكار مى كنند و گاه با پرسش از زمان معاد، آن را بعيد و غير علمى مى نمايانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 - 2

2 - فريفتگان زندگى دنيوى ، مردمانى غافل و فاقد معرفت درست نسبت به حقيقت آن

اعلموا أنّما الحيوة الدنيا لعب . .. و تكاثر فى الأمول و الأول_د

امر {اعلموا} بيانگر آن است كه اگر انسان ها، به ماهيت زندگى دنيايى آگاهى درست داشتند، فريب آن نمى خورند و خود را وقف آن نمى كنند.

غفلت دنيوى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 60 - 17

17 _ آدمى در دنيا از حقيقت اعمال خود و بازتابهاى آن غافل است.

ثم ينبئكم بما كنتم تعملون

غفلت زدايى قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 2 - 3

3- وحى الهى ( قرآن و . . . ) ، در راستاى غفلت زدايى و احياى فطرت خفته انسان و يادآورى دانستنى هاى فراموش شده او است .

و هم فى غفلة معرضون . ما يأتيهم من ذكر من ربّهم

{ذكر} از نظر معنا مانند {حفظ} است، با اين تفاوت كه {حفظ شىء} به اعتبار احراز و به دست آوردن آن و {ذكر شىء} به اعتبار استحضار و يادآوردن آن است (مفردات راغب). بنابراين توصيف قرآن و وحى

الهى به {ذكر} به اين اعتبار است كه قرآن، يادآور دانستنى هاى فراموش شده آدمى و بيدارگر فطرتِ انسانِ غافل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 1 - 9

9- قرآن ، كتابى است بيدارگر و غفلت زدا .

سورة أنزلن_ها . .. فيها ءاي_ت بيّن_ت لعلّكم تذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 5 - 4

4 - قرآن ، بيداركننده آدميان از غفلت و بى توجهى

أفنضرب عنكم الذكر

به كارگيرى {ذكر} به جاى {قرآن}، حاكى از اين است كه قرآن، بيدارگر خفتگان و يادآور غافلان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 17 - 2

2 - بيدارگرى و غفلت زدايى ، رسالت اصلى قرآن

و لقد يسّرنا القرءان للذّكر فهل من مدّكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 22 - 2

2 - بيدارگرى و غفلت زدايى ، رسالت اصلى قرآن

و لقد يسّرنا القرءان للذّكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 11 - 2

2 - آيات قرآن ، راهنما و مايه غفلت زدايى و زمينه پندگيرى و عبرت

كلاّ إنّها تذكرة

مراد از ضمير در {إنّها}، آيات قرآن است كه با توجّه به بيان اوصاف آنها در آيات بعد، تصريح به مرجع ضمير لزومى نداشته است. {تذكرة} اعم از {دلالت} (راهنمايى) و {اماره} (نشانه) است و به هر چيزى كه با آن تذكّر حاصل شود، اطلاق مى گردد (مفردات راغب). {تذكير} (مرادف تذكرة) به معناى موعظه كردن و {ذكرى} (اسم

مصدر آن) به معناى عبرت است (قاموس); بنابراين مراد از {تذكره} بودن قرآن، راهنمايى، موعظه كردن و مايه عبرت بودن آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 16 - 4

4 - ارجمندى ، عظمت و پيراستگى صفحات قرآن و مقام والاى نويسندگان آن ، تضمين كننده شايستگى آن براى غفلت زدايى و بيان حقايق

إنّها تذكرة . .. فى صحف مكرّمة . مرفوعة مطهّرة . بأيدى سفرة . كرام بررة

غفلت سامرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 88 - 14

14 - سامرى ، فردى ناسپاس در برابر نعمت هاى خداوند و بى توجه به الطاف و كمك هاى ويژه او

فنسى

چنانچه ضمير فاعلى {نسى} به سامرى برگردد، مراد از فراموشى سامرى، بى توجهى او به عنايات الهى در نجات از فرعونيان و نزول {منّ و سلوى} و نظاير آن خواهد بود.

غفلت سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 32 - 10

10 - اظهار پشيمانى كردن سليمان ( ع ) و مورد سرزنش قرار دادن خود به خاطر غفلت كردن از ياد خدا ، در اثر سان ديدن طولانى از اسب ها

فقال إنّى أحببت حبّ الخير عن ذكر ربّى حتّى توارت بالحجاب

در صورتى كه معناى آيه شريفه، اين باشد كه سليمان(ع) به خاطر علاقه به اسب ها از ياد خدا غفلت ورزيد; قهراً سخن آن حضرت (فقال إنّى. ..) نوعى سرزنش خود و اظهار پشيمانى محسوب مى شود.

غفلت سنگدلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر

- 39 - 22 - 12

12 - سنگدلان غافل از خدا ، دچار سرنوشتى دردآور

فويل للق_سية قلوبهم من ذكر اللّه

واژه {ويل} براى تفجيع و تحسّر است و در جايى به كار مى رود كه حادثه دردآورى پيش آمده و يا در شرف وقوع باشد.

غفلت ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 165 - 14

14 - ظالمان از قدرت خداوند غافلند .

و لو يرى الذين ظلموا . .. أن القوة للّه جميعاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 48 - 4

4 - ستمگران اعمال و رفتار هاى بد و زشت خود را در دنيا ، زيبا و خوب پنداشته و يا از بدى و زشتى آنها غافل اند .

و بدا لهم سيّئات ما كسبوا

ظاهر شدن اعمال زشت ستمگران در نظر آنان، ممكن است به خاطر اين باشد كه آنها را خوب و زيبا مى دانستند و يا از بدى و زشتى چنين رفتارى، كاملاً غافل بودند.

غفلت فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 136 - 6

6 _ فرعونيان با غفلت از انتقام گيرى خداوند ، آيات او را تكذيب كردند .

بأنهم كذبوا بايتنا و كانوا عنها غفلين

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه ضمير {عنها} به {نقمت} (برگرفته شده از {انتقمنا}) برگردد و جمله {و كانوا . .. } حال براى ضمير {كذبوا} باشد. گفتنى است در اين صورت غفلت به معناى حقيقى آن (بى خبر بودن و توجه نداشتن) خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

13 - شعراء - 26 - 11 - 3

3 - غفلت از ياد خدا و احساس ايمنى از كيفر او ، عامل رواج يافتن ظلم و ستم بر مردم در خاندان فرعون

أن ائت القوم الظ_لمين . قوم فرعون ألايتّقون

از مجموع دو آيه استفاده مى شود كه تقوا (بيم داشتن از خشم خدا و كيفر كردار) مانع ظلم و تباهى است و خاندان فرعون به دليل بى بهره بودن از عنصر تقوا، گرفتار ظلم و تباهى گشته بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 44 - 2

2 - فرعونيان ، سخن حكيمانه و خيرخواهانه مؤمن آل فرعون را ، به خوبى درك نكرده و در غفلت شديد به سر مى بردند .

فستذكرون ما أقول لكم

غفلت قابيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 28 - 18

18 _ قابيل ، فاقد ترس از خداوند و غافل از ربوبيت گسترده او

انى اخاف اللّه رب العلمين

چون خداترسى هابيل مانع از اقدام به قتل شده، معلوم مى شود قابيل به دليل تصميمش بر برادركشى، هيچ ترسى از خدا در دل نداشته است.

غفلت قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 146 - 5

5 - سرزنش ثموديان از سوى صالح ( ع ) به خاطر غفلت آنان از مرگ و بى توجهى به ناپايدار بودن امكانات دنيايى

أتتركون فى ما ه_هنا ءامنين

غفلت قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 129 - 5

5 - غفلت از مرگ و

پندار جاودانگى در دنيا ، عامل روى آورى عاديان به كاخ سازى ، تجمل گرايى و بيهودگى

أتبنون . .. تعبثون . و تتّخذون مصانع لعلّكم تخلدون

تعبير {لعلّكم تخلدون} بيانگر اين معنا است كه: كار شما طورى است كه گويا از مرگ و ناپايدارى زندگى دنيوى، غافل شده ايد و مى پنداريد كه هميشه در اين دنيا خواهيد ماند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 24 - 6

6- نزول عذاب بر قوم عاد ، به هنگام ناباورى و غفلت آنان

فلمّا رأوه . .. قالوا ه_ذا عارض ممطرنا

آنان به قدرى از خدا و وعده هاى هود(ع) غافل بودند كه هرگز احتمال نمى دادند توده هايى را كه مى بينند، طوفان بلا باشد.

غفلت قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 65 - 8

8- عذاب قوم لوط ، غافلگيرانه و بدون آگاهى قبلى آنان بود .

فأسر بأهلك . .. و لايلتفت منكم أحد

از اينكه ملائكه از لوط(ع) خواستند تا خانواده خويش را شبانگاه از شهر بيرون ببرد و مراقبت به عمل آورد تا هيچ يك از آنان باز نگردند، احتمالاً از اين جهت بود كه كسى از قوم لوط متوجه قضيه نزول عذاب نشود.

غفلت كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 7 - 7

7 _ دلخوش بودن به دنيا و آرامش يافتن به آن و غفلت از آيات الهى ، از اوصاف كافران و امرى مذموم و ناپسند

إن الذين . .. و رضوا بالحيوة الدنيا و اطمأنوا بها ... غفلون

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 108 - 7

7- كافران دنياگرا ، غافلان واقعى اند .

استحبّوا الحيوة الدنيا . .. الك_فرين ... و أُول_ئك هم الغ_فلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 97 - 8

8- اظهار حسرت كافران در قيامت ، به خاطر غفلت عميق و پيوسته خويش از روز قيامت

ي_ويلنا قد كنّا فى غفلة من ه_ذا

برداشت ياد شده از آمدن {فى} _ كه براى ظرفيت است _ استفاده مى شود. بدين صورت كه غفلت، ظرف و انسانِ غافل، مظروف قرار گرفته است و اين حكايت از غوطهور شدن و فرورفتن در عمق غفلت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 63 - 3

3 - قلب هاى كافران ، پوشيده در حجاب غفلت و ناآگاهى

بل قلوبهم فى غمرة من ه_ذا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 7 - 3

3 - سطحى نگرى كافران در مظاهر شگفت انگيز طبيعت و ناديده گرفتن قدرت الهى در آن ، مورد سرزنش خداوند

فقد كذّبوا . .. أَوَلم يرواإلى الأرض كم أنبتنا فيها

استفهام در {أَوَلم يروا. ..} براى توبيخ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 26 - 8

8 - هلاكت امت هاى كافر پيشين ، در حال غفلت و سرگرمى آنان به دنيا ، بوده است .

أهلكنا . .. يمشون فى مس_كنهم

احتمال دارد كه جمله {يمشون. ..} حال براى مفعول {أهلكنا} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16

- زمر - 39 - 9 - 8

8 - مؤمنان ، برخلاف كافران ، تنها در گرفتارى به ياد خدا نيستند ; بلكه در همه حال ( خوشى و ناخوشى ) رو به خدا مى آورند .

و إذا مسّ الإنس_ن ضرّ دعا ربّه . .. أمّن هو ق_نت ءاناء الّيل ساجدًا ... و يرجوا

برداشت بالا از ارتباط ميان آيه شريفه با آيه پيش به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 30 - 3

3 - غفلت شديد كافران و مشركان ، از مرگ و حيات پس از آن ( قيامت )

إنّك ميّت و إنّهم ميّتون

ضمير {إنّهم} به مشركان و كافران باز مى گردد. طرح مسأله رحلت آنان _ كه با تأكيد همراه است (إنّك و إنّهم)_ و غير قابل انكاربودن اين حقيقت، مى تواند گوياى غفلت شديد مشركان و كافران از مسأله مرگ باشد; گو اين كه آنان منكر حقيقت ياد شده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 58 - 5

5 - مؤمنان نيك كردار ، گروهى روشن بين و اهل بصيرت و كافران بدكردار ، گروهى كوردل و غافل اند .

و ما يستوى الأعمى و البصير و الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت و لا المسىء

{الأعمى} و {البصير} تمثيلى براى مؤمنان نيك كردار و كافران بد كرداراست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 22 - 1

1 - كفرپيشگان و گنه كاران ، غافل از آگاهى و نظارت اعضا و جوارح بر اعمالشان

و ما كنتم تستترون أن يشهد عليكم

سمعكم و لا أبص_ركم و لا جلودكم

{أن يشهد} به تقدير {مخافة} (براى ترس) است. بنابراين مفاد {ما كنتم...} اين است كه شما براى ترس از شهادت گوش، چشم و پوستتان خود را مخفى نمى كرديد; زيرا غافل بوديد و نمى دانستيد كه آنها شاهد بر اعمال شما هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 2 - 5

5- چشم پوشى كافران ، از عظمت خدشه ناپذير قرآن و تمسك آنان به بشر بودن پيامبر ( ص ) ، براى انكار رسالت آن حضرت

و القرءان المجيد . بل عجبوا أن جاءهم منذر منهم فقال الك_فرون ه_ذا شىء عجيب

از ارتباط اين آيه با آيه قبل _ كه سوگند به ارجمندى قرآن بود _ مى توان استفاده كرد كه خداوند قبل از هر چيز، عظمت خدشه ناپذير آيات قرآن را به كافران يادآور شده و ايشان را به سبب تمسك به مسائل بى ارزش، ملامت كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 61 - 1

1 - كافران ، گرفتار غفلت ، تكبر و سرمستى

و أنتم س_مدون

{سُمود} در معانى {سهو} (غافل سازنده انسان از كارهاى مهم و سرنوشت ساز) و بالا گرفتن سر از روى خودبزرگ بينى و غرور به كار مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 23 - 2

2 - كافران ، بى اعتنا به مرگ ، قبر و قيامت خود و بى توجّه به نشانه هاى خدا در خلقت خويش

كلاّ

{كلاّ} مى تواند براى ردع و باز داشتن از توهّمى باشد كه

آيات پيشين، زمينه ساز پيدايش آن بود و آن اين كه با وجود زمينه هاى توجّه به خداوند در آفرينش انسان از نطفه تا زمان مرگ و دفن او، ممكن نيست كسى در كفر بماند. {كلاّ} دلالت دارد كه نبايد چنين پنداشت، زيرا افرادى با وجود تمام اين نشانه ها، بر كفر خود اصرار ورزيدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 20 - 3

3 - كافران ، از سيطره خداوند بر آنها غافل اند .

و اللّه من ورائهم محيط

{من وراء} (از پشت سر)، كنايه از غافلگيرانه بودن است; همان گونه كه دشمن براى هجوم غافلگيرانه، از پشت سر حمله مى كند.

غفلت كفران كنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 50 - 4

4 - انسان ناسپاس و خودخواه ، غافل از گشايش هاى خداوند براى او در شدايد و مشكلات

و لئن أذقن_ه . .. ليقولنّ ه_ذا لى

غفلت گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 202 - 3

3 - فرا رسيدن عذاب الهى بر مجرمان ، در حال سرمستى و غفلت آنان

فيأتيهم بغتة و هم لايشعرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 22 - 1

1 - كفرپيشگان و گنه كاران ، غافل از آگاهى و نظارت اعضا و جوارح بر اعمالشان

و ما كنتم تستترون أن يشهد عليكم سمعكم و لا أبص_ركم و لا جلودكم

{أن يشهد} به تقدير {مخافة} (براى ترس) است. بنابراين مفاد {ما كنتم...} اين است كه شما براى ترس از شهادت

گوش، چشم و پوستتان خود را مخفى نمى كرديد; زيرا غافل بوديد و نمى دانستيد كه آنها شاهد بر اعمال شما هستند.

غفلت متخلفان از مسافرت به حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 12 - 5

5 - تحليل متخلفان درباره سفر حديبيه و بى فرجام بودن آن ، متّكى بر محاسبات بشرى و ناديده گرفتن اراده الهى

بل ظننتم أن لن ينقلب الرسول و المؤمنون إلى أهليهم أبدًا

از قرائن و زمينه هاى تاريخى، دشوارى اين سفر قابل پيش بينى بود و متخلفان براساس همين معيارها، اين سفر را بى فرجام مى ديدند; غافل از اين كه دعوت پيامبر(ص) به بن بست نخواهد رسيد و حمايت الهى از آن حضرت دريغ نخواهد شد.

غفلت مردم جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 6 - 6

6 - مردم در آغاز بعثت و اجداد آنان در عصر جاهليت ، در غفلت و بى خبرى بسر مى بردند .

ما أُنذر ءاباؤهم فهم غ_فلون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه ضمير {هم} به مجموع {قوم} و {آباء} بازگردد.

غفلت مردم دوران موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 43 - 6

6 - جوامع معاصر موسى ، گرفتار غفلت و بى خبرى از تعاليم الهى

و لقد ءاتينا موسى الكت_ب . .. لعلّهم يتذكّرون

غفلت مردم صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 6 - 10

10 - { عن أبى بصير عن أبى عبداللّه ( ع )

. . . قال : و سألته عن قول اللّه { لتنذر قوماً ما أُنذر آباؤهم فهم غافلون } قال : لتنذر القوم الذين أنت فيهم كما أنذر آباؤهم فهم غافلون عن اللّه و عن رسوله و عن وعيده . . . ;

ابوبصير گويد: از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند: {لتنذر قوماً ما أنذر آباؤهم فهم غافلون} سؤال كردم، فرمود: مقصود اين است: تا انذار كنى گروهى را كه در ميان آن ها هستى، همان گونه كه پدرانشان انذار شدند كه اينان از خدا و از رسول او و از وعيدهاى خدا غافل اند. ..}.

غفلت مردم مقارن بعثت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 6 - 6،7

6 - مردم در آغاز بعثت و اجداد آنان در عصر جاهليت ، در غفلت و بى خبرى بسر مى بردند .

ما أُنذر ءاباؤهم فهم غ_فلون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه ضمير {هم} به مجموع {قوم} و {آباء} بازگردد.

7 - غفلت و بى خبرى مردم در آغاز بعثت و اجداد آنان در جاهليت ، ناشى از نبودن پيامبر و منذر الهى در ميان آنها بوده است .

ما أُنذر ءاباؤهم فهم غ_فلون

برداشت ياد شده بر اين اساس مبتنى است كه {ما} در {ما اُنذر} نافيه و جمله {فهم غافلون} متفرع بر نفى انذار باشد; يعنى، انذار نشدنشان موجب غفلت آنان گرديد.

غفلت مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 102 - 17

17 _ غفلت مسلمانان از سلاح و ساز و برگ خويش ، زمينه ساز طمع دشمنان براى شبيخون

ودالذين كفروا

لو تغفلون عن اسلحتكم و امتعتكم فيميلون عليكم ميلة واحدة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 2 - 9

9 _ عدم توجه برخى از مؤمنان ، به آثار ويرانگر رعايت نكردن حرمت پيامبر ( ص )

لاترفعوا أصوتكم . .. و لاتجهروا له ... أن تحبط أعم_لكم و أنتم لاتشعرون

از تكرار نهى در آيه شريفه، مطلب بالا قابل برداشت است.

غفلت مسيحيان از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 177 - 2

2 - يهود و نصارا محتواى اساسى دين را ( ايمان به خدا ، سراى آخرت و . . . ) به فراموشى سپرده و با مسلمانان بر سر قبله ، به بحث و مشاجره مى پرداختند .

ليس البر أن تولوا وجوهكم قبل المشرق و المغرب

برداشت فوق با توجه به شأن نزولى كه درباره آيه مورد بحث آمده، استفاده مى شود. در مجمع البيان نقل شده است: {آن گاه كه قبله تغيير كرد، بحث و گفتگو پيرامون آن بسيار مى شد و يهود و نصارا در اين باره بسيار سخن مى گفتند. }

غفلت مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 48 - 10

10- غفلت از رستاخيز و تصوّر عدم برپايى قيامت ، آفت فراگير مشركان است .

بل زعمتم ألّن نجعل لكم موعدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 39 - 10

10- باورداران فرزندى عيسى ( ع ) براى خداوند ، فرورفته در غفلتى عميق و مردمى بى ايمان

فاختلف الأحزاب . ..

و هم فى غفلة و هم لايؤمنون

نكره آمدن {غفلة} نشانه ناشناخته بودن حد و مرز آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 3 - 1

1- مشركان ، مردمى غافل از مسائل جدى و اصلى زندگى و دل مشغول به امور واهى و بى ارزش

و هم يلعبون . لاهية قلوبهم

{لهو} به معناى چيزى است كه انسان را از كارهاى مهم و سودمند باز دارد (مفردات راغب). توصيف مشركان به اين كه قلبشان به لهو و امور غير مهم مبتلا شده، بيانگر برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 89 - 4

4 - مشركان ، مفتون خيال هاى خام و غافل از برهان هاى عقلى و علمى

قل فأنّى تسحرون

{سحر} (مصدر {تسحرون}) به معناى مفتون كردن و ربودن عقل است; يعنى، {[به آنان] بگو: پس چگونه دستخوش افسون مى شويد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 62 - 8

8 - روى آورندگان به شرك ، على رغم حل شدن مشكلاتشان به اراده خدا ، مردمى غفلت زده و مستحق نكوهش

أمّن يجيب المضط_ّر . .. قليلاً ما تذكّرون

عبارت {قليلاً ما تذكّرون} نكوهش از كسانى است كه حقايق وحى را با همه روشنى درنمى يابند و با اين كه خداوند همواره گرفتارى هايشان را برطرف و مشكلاتشان را حل مى كند، از او غافلند و به غير او روى مى آورند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 155 - 1

1 - سرزنش شدن مشركان

، به سبب بيدار نشدن و پند نگرفتن آنان در برابر حقايق الهى

أفلاتذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 30 - 3

3 - غفلت شديد كافران و مشركان ، از مرگ و حيات پس از آن ( قيامت )

إنّك ميّت و إنّهم ميّتون

ضمير {إنّهم} به مشركان و كافران باز مى گردد. طرح مسأله رحلت آنان _ كه با تأكيد همراه است (إنّك و إنّهم)_ و غير قابل انكاربودن اين حقيقت، مى تواند گوياى غفلت شديد مشركان و كافران از مسأله مرگ باشد; گو اين كه آنان منكر حقيقت ياد شده اند.

غفلت مشركان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 155 - 2

2 - مشركان صدراسلام ، مردمى غافل و پندناپذير بودند .

أفلاتذكّرون

غفلت مشركان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 1 - 3

3- مشركان صدراسلام ، از مسأله حسابرسى قيامت ، به طور كلى غافل مانده و از تأمل و انديشه در نشانه ها و دلايل روشن آن ، روى گردان بودند .

اقترب للناس حسابهم و هم فى غفلة معرضون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه اين سوره، مكى است و مخاطب و مصداق اوّلى {الناس}، مردم مشرك اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 13 - 2

2 - مشركان صدر اسلام ، مردمى سخت غافل و به دور از تعاليم بلند وحى و سرگرم به زندگى پست دنيايى

و إذا ذكّروا لا يذكرون

پندناپذيرى مشركان، يا به سبب

غفلت شديد آنان از معارف بلند الهى بود و يا به اين دليل بود كه آنان _ على رغم شناخت تعاليم وحى و پيامبر(ص) _ مردمى لجوج و حق ناپذير بودند. برداشت ياد شده مبتنى بر احتمال نخست است.

غفلت مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 93 - 3،7

3- مشركان مكه ، از مفاهيم عالى قرآن غافل بوده و به زخارف دنيا چشم دوخته بودند .

و لقد صرّفنا فى ه_ذا القرءان من كلّ مثل فأبى . .. و قالوا لن نؤمن لك حتى ... أو

7- غفلت مشركان مكه از نقش اصلى اراده خدا در تحقق معجزات

تفجر لنا . .. تسقط السّماء ... تأتى بالله ... تنزّل علينا كت_بًا نقرؤه

از اينكه آنان، تمامى معجزات درخواستى خود، حتى آمدن خدا را از شخص پيامبر(ص) مى خواستند، نشان دهنده نكته ياد شده است.

غفلت معرضان از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 95 - 11

11- روى گردانان از تكاليف و تعهدات الهى ، مردمى ناآگاه و بى توجه به پاداش هاى برتر خداوندى اند .

و لاتشتروا بعهد الله . .. إنما عند الله هو خير لكم إن كنتم تعلمون

غفلت مكذبان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 95 - 2

2 _ خداوند تكذيب كنندگان انبياى پيشين را از سختى هاى بيداركننده رهانيد و زندگى آنان را به رفاه و آسايش خام كننده تبديل كرد .

أخذنا أهلها بالبأساء . .. ثم بدلنا مكان السيئة الحسنة حتى عفوا

غفلت مكذبان قيامت

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 11 - 1

1 - منكران روز جزا ، فرومانده در گرداب جهالت و گرفتار غفلت و بى خبرى

الذين هم فى غمرة ساهون

{غمرة} به معناى فرو رفتن در جهل و نادانى و {ساهى} به معناى غافل و بى خبر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 12 - 1

1 - تكذيب كنندگان قيامت ، عناصرى فرو رفته در باطل و سرگرم هوسرانى

للمكذّبين . الذين هم فى خوض يلعبون

{خوض} به معناى وارد شدن در كارهاى بيهوده و باطل و {لعب} (مصدر {يلعبون}) به معناى سرگرمى و هوسرانى است.

غفلت منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 29 - 4

4- منافق ، گرفتار خوش خيالى و غافل از كمين خداوند

أم حسب الذين فى قلوبهم مرض أن لن يخرج اللّه أضغ_نهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 14 - 14،19

14 - منافقان ، فريفته دنيا و غافل از خداوند

و غرّكم باللّه الغرور

در صورتى كه مراد از {الغرور} دنيا باشد، مقصود اين خواهد بود كه مظاهر دنيا (مال، جاه، مقام و. ..) شما را فريب داده و از خدا غافلتان كرده است.

19 - آرزوى ناكامى براى جامعه ايمانى ، ترديد در باور هاى دينى ، فريفتگى به آرزو هاى باطل و مظاهر دنيا و غفلت از خداوند ، از اوصاف منافقان و از نشانه هاى نفاق

و غرّكم باللّه الغرور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 -

19 - 3

3 - منافقان ، غافل از ياد خدا و بيگانه با آن

فأنس_هم ذكر اللّه

غفلت و دنياطلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 29 - 3

3 - اعراض از ياد خدا و دنيامدارى ، دو پديده به هم پيوسته و تفكيك ناپذير

تولّى عن ذكرنا و لم يرد إلاّ الحيوة الدنيا

غفلت هنگام آسايش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 49 - 17

17 - برخوردارى از آسودگى ها و نعمت ها به همراه غفلت از ياد خدا و ناشكرى ، محنت زا و بلاآفرين است .

ثمّ إذا خوّلن_ه نعمة منّا قال إنّما أُوتيته على علم بل هى فتنة

يكى از موارد كاربرد {فتنة}، محنت و بلا است و برداشت بالا مبتنى بر اين معنا است. بر اين اساس مى توان گفت: برخوردارى از آسودگى و نعمت ها، به همراه اين تصور كه آنها ناشى از دانش بشرى است نه لطف الهى، نه تنها براى بشر نعمت نيست; بلكه در دنيا و آخرت نقمت و بلا خواهد بود. گفتنى است آيه بعد _ كه از روبه رو شدن مرفهان بى خبر از خدا با عذاب و بدبختى و كارساز نبودن برخوردارى هاى آنان، سخن مى گويد _ مؤيد همين برداشت است.

غفلت هنگام امنيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 67 - 6

6- انسان ها پس از رهايى از خطر هاى مرگ آفرين ، خدا را فراموش مى كنند و از حق روى گردان مى شوند .

فلمّا نج_ّكم إلى البرّ أعرضتم

غفلت

هنگام نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 49 - 17

17 - برخوردارى از آسودگى ها و نعمت ها به همراه غفلت از ياد خدا و ناشكرى ، محنت زا و بلاآفرين است .

ثمّ إذا خوّلن_ه نعمة منّا قال إنّما أُوتيته على علم بل هى فتنة

يكى از موارد كاربرد {فتنة}، محنت و بلا است و برداشت بالا مبتنى بر اين معنا است. بر اين اساس مى توان گفت: برخوردارى از آسودگى و نعمت ها، به همراه اين تصور كه آنها ناشى از دانش بشرى است نه لطف الهى، نه تنها براى بشر نعمت نيست; بلكه در دنيا و آخرت نقمت و بلا خواهد بود. گفتنى است آيه بعد _ كه از روبه رو شدن مرفهان بى خبر از خدا با عذاب و بدبختى و كارساز نبودن برخوردارى هاى آنان، سخن مى گويد _ مؤيد همين برداشت است.

غفلت يهود از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 177 - 2

2 - يهود و نصارا محتواى اساسى دين را ( ايمان به خدا ، سراى آخرت و . . . ) به فراموشى سپرده و با مسلمانان بر سر قبله ، به بحث و مشاجره مى پرداختند .

ليس البر أن تولوا وجوهكم قبل المشرق و المغرب

برداشت فوق با توجه به شأن نزولى كه درباره آيه مورد بحث آمده، استفاده مى شود. در مجمع البيان نقل شده است: {آن گاه كه قبله تغيير كرد، بحث و گفتگو پيرامون آن بسيار مى شد و يهود و نصارا در اين باره بسيار سخن

مى گفتند. }

فرجام غفلت از آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 16 - 9

9 - تباهى و هلاكت ، فرجام بى توجهى به آخرت و بى اعتنايى به جزاى اعمال است .

فلايصدّنك عنها . .. فتردى

{تردى} از {ردى} به معناى هلاكت مشتق است و پى آمد شبهه افكنى هاى منكران معاد را بيان مى كند.

فرجام غفلت از پاداش عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 16 - 9

9 - تباهى و هلاكت ، فرجام بى توجهى به آخرت و بى اعتنايى به جزاى اعمال است .

فلايصدّنك عنها . .. فتردى

{تردى} از {ردى} به معناى هلاكت مشتق است و پى آمد شبهه افكنى هاى منكران معاد را بيان مى كند.

فرجام غفلت از كيفر عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 16 - 9

9 - تباهى و هلاكت ، فرجام بى توجهى به آخرت و بى اعتنايى به جزاى اعمال است .

فلايصدّنك عنها . .. فتردى

{تردى} از {ردى} به معناى هلاكت مشتق است و پى آمد شبهه افكنى هاى منكران معاد را بيان مى كند.

كيفر غفلت از گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 58 - 9

9- جدال در برابر آياتِ حق و اِعراض از آنها و غفلت از گناهان ، داراى كيفر قطعى است .

ذكّر بأي_ت ربّه فأعرض عنها . .. بل لهم موعد

گناه غفلت از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه

- 20 - 129 - 6

6 - انكار آيات الهى و روى گردانى از ياد خدا ، گناهى نابخشودنى است .

و من أعرض عن ذكرى . .. و لم يؤمن ب_َاي_ت ربّه ... لولا كلمة سبقت من ربّك لكان لز

متقين و غفلت از آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 32 - 8

8 _ تقواپيشگان از لهو و لعب و غفلت از آخرت دور هستند.

و ما الحيوة الدنيا إلا لعب و لهو و للدار الأخرة خير للذين يتقون

محمد(ص) و غفلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 3 - 12

12_ غفلت پيامبر ( ص ) از برخى حقايق و وقايع

و إن كنت من قبله لمن الغ_فلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 24 - 9

9- پيامبر ( ص ) ، در معرض فراموشى و ترك ذكر خدا در سخن خويش است . *

واذكّر ربّك إذا نسيت

منشأ غفلت از آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 18 - 2

2- نقدطلبى ، شتابزدگى و نداشتن دورانديشى ، ريشه دنياخواهى و غفلت از آخرت است .

من كان يريد العاجلة

كاربرد واژه {عاجلة} از ماده {عجله} (چيزى را با عجله و شتاب خواستن) به جاى {الدنيا} مى رساند كه نقد بودن متاع دنيا و امكان دستيابى سريع تر به آن، نقش عمده اى در دنياخواهى دنياطلبان دارد.

منشأ غفلت از عدالت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 -

23 - 5

5 - هواپرستى مايه پوچ انگاشتن نظام هستى و ناديده گرفتن عدل الهى

و خلق اللّه . .. بالحقّ و لتجزى ... و هم لايظلمون . أفرءيت من اتّخذ إل_هه هويه

خداوند پس از بيان هدفمندى هستى و عدل حاكم بر نظام مجازات با تعبير {أفرأيت من اتّخذ إل_هه هواه} در حقيقت تقابل ميان هواپرستى و باور به هدفمندى هستى و عدل الهى را ياد آور شده است.

موانع غفلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 44 - 3

3 _ به ياد داشتن برهه هاى دشوار زندگى، مانع غفلت از ياد خدا

فلما نسوا ما ذكروا به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 205 - 8

8 _ ياد كردن خدا در هر صبح و عصر ، انسان را از زمره غافلان بيرون مى كند .

و اذكر ربك . .. بالغدو و الاصال و لاتكن من الغفلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 24 - 8

8- توجه به وابستگى امور انسان ها به تدبير الهى ، مايه از ياد نبردن او در هيچ كار و حالت است .

واذكّر ربّك إذا نسيت

كلمه {ربّ} _ در آيه _ گوياى برداشت بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 5 - 3

3 - آيات قرآن ، مايه تذكر آدميان و بازدارنده آنان از غفلت

و ما يأتيهم من ذكر

برداشت ياد شده با توجه به بكارگيرى واژه {ذكر} (مايه تذكر) درباره كتاب هاى آسمانى استفاده مى شود.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 46 - 10

10 - انذار و بيم دهى ، زمينه ساز زدايش غفلت ها و بيدار شدن مردم

لتنذر قومًا . .. لعلّهم يتذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 14 - 7

7 - ياد معاد هنگام تسخير امكانات و برخوردارى از نعمت ها ، زمينه ساز زدايش غرور و غفلت

ثمّ تذكروا نعمة ربّكم إذا استويتم عليه و تقولوا . .. و إنّا إلى ربّنا لمنقلبون

توصيه به يادآورى معاد پس از برخوردارى از نعمت هاى خداوند، مى تواند اشاره به تأثير آن در زدايش غرور و غفلت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 61 - 2

2 - پيام هاى قرآن و وحى ، زداينده غفلت و غرور كاذب از آدميان

أفمن ه_ذا الحديث تعجبون . .. و أنتم س_مدون

توبيخ كافران به خاطر غفلت زدگى آنان و ناباورى به مفاهيم قرآن، مى رساند كه اگر آنان به قرآن گوش جان فرا دهند، از غفلت و غرور بيرون خواهند آمد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 10 - 9

9 - اميد به سعادت و رستگارى ، ناسازگار با غفلت از ياد خدا و بيگانگى با آن

و اذكروا اللّه كثيرًا لعلّكم تفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 10 - 10

10 - انسان ، بدون آشنايى با تعاليم قرآن ، از بسيارى از حقايق در غفلت و فراموشى به سر خواهد برد .

قد أنزل اللّه إليكم

ذكرًا

موانع غفلت از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 18 - 7

7 - توجّه به فرجام ارجمند نيكوكاران ، بازدارنده انسان از كم فروشى و بى توجهى به حضور يافتن در نزد خداوند

ويل للمطفّفين . .. يوم يقوم الناس لربّ الع_لمين ... كلاّ إنّ كت_ب الأبرار لفى عل

ناپسندى غفلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 72 - 8

8- سرمستى و غفلت امرى بس زشت و مذموم ، و روشن بينى صفتى بس والا و ارزشمند براى انسانها

لعمرك إنهم لفى سكرتهم يعمهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 48 - 9

9 - غفلت از سرچشمه اصلى نعمت ها ( خداوند ) امرى ناشايست و زمينه ساز غرور و سرمستى است .

و إنّا إذا أذقنا الإنس_ن منّا رحمة فرح بها

با توجه به تكرار ضمير {نا}، مى توان استفاده كرد كه خداوند غفلت و فراموشى از مبدأ اصلى نعمت ها را، مورد سرزنش قرار داده است.

ناپسندى غفلت از آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 7 - 7

7 _ دلخوش بودن به دنيا و آرامش يافتن به آن و غفلت از آيات الهى ، از اوصاف كافران و امرى مذموم و ناپسند

إن الذين . .. و رضوا بالحيوة الدنيا و اطمأنوا بها ... غفلون

ناپسندى غفلت از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 92 - 5

5_ غفلت از خدا و به فراموشى

سپردن عزت و شكوه او ، حالتى است ناروا و نكوهيده .

واتخذتموه ورآءكم ظهريًّا

جمله {اتخذتموه . ..} عطف به جمله {رهطى أعزّ ...} مى باشد و لذا استفهام توبيخى در اين جمله نيز لحاظ شده است; يعنى: أَتخذتموه ... .

ناپسندى غفلت از فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 5 - 4

4 - بى توجّهى نمازگزاران به نماز خويش ، نكوهيده تر از آزار يتيمان و فراموش كردن بينوايان است .

فويل للمصلّين . الذين هم عن صلاتهم ساهون

اين آيه، مانند آيات ديگر اين سوره، بيانگر خصلت هاى تكذيب گران كيفر الهى است. آوردن حرف {فاء} در خصلت سوم به بعد و تغيير سياق كلام، بيانگر ترتيب رتبى و نكوهيده تر بودن آنها است.

ناپسندى غفلت از نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 5 - 4

4 - بى توجّهى نمازگزاران به نماز خويش ، نكوهيده تر از آزار يتيمان و فراموش كردن بينوايان است .

فويل للمصلّين . الذين هم عن صلاتهم ساهون

اين آيه، مانند آيات ديگر اين سوره، بيانگر خصلت هاى تكذيب گران كيفر الهى است. آوردن حرف {فاء} در خصلت سوم به بعد و تغيير سياق كلام، بيانگر ترتيب رتبى و نكوهيده تر بودن آنها است.

نشانه هاى غفلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 36

36- ناديده انگاشتن شخصيّت انسانىِ تهيدستان و به خود بستن امتيازات موهوم ، نشانه غفلت از ياد خدا است .

و لاتطع من أغفلنا قلبه عن ذكرنا . .. و كان أمره فرطًا

جمله

{كان. ..} مى تواند عطف تفسيرى براى {أغفلنا...} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 62 - 4

4 - انكار جهان آخرت _ به رغم مشاهده قدرت خداوند در آفرينش نشأه نخستين ( جهان فعلى ) _ نشانه غفلت و بى توجهى است .

و لقد علمتم النشأة الأُولى فلولا تذكّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 4 - 5

5 - نسبت دادن بى نظمى و ناهماهنگى به آفرينش جهان ، نشانه غفلت و سطحى نگرى است .

هل ترى من فطور . ثمّ ارجع البصر كرّتين ينقلب إليك البصر خاسئًا و هو حسير

از اين كه خداوند انسان ها را به تفكر و نگاه مكرر به جهان آفرينش فرا خوانده و بر نظم و اتقان آن تأكيد فرموده است، مى توان استفاده كرد كه عقيده به وجود بى نظمى و نابسامانى در جهان، پندارى نابجا و نشانه غفلت بشر و سطحى نگرى او است.

نشانه هاى غفلت از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 33

33- پيروى از هواى نفس ، نكوهيده و نشانه غفلت از ياد خدا است .

و لاتطع من أغفلنا قلبه عن ذكرنا و اتبع هوي_ه

جمله {اتبع هواه} مى تواند عطف تفسيرى براى {أغفلنا} باشد.

نشانه هاى غفلت مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 2 - 2

2- برخورد ناشايست و بازى گرانه مشركان با آيات الهى ، نشانگر اوج غفلت و بى خبرى آنان است .

و هم فى غفلة

معرضون . مايأتيهم من ذكر من ربّهم

جمله {مايأتيهم من ذكر. ..} يا بيان براى جمله پيشين است و يا در حكم تعليل براى آن. در هر صورت بيانگر چگونگى و چرايى غفلت و بى خبرى عميق مشركان است.

غلات از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

غلات

استفاده از غلات ذخيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 48 - 3

3_ استفاده از ارزاق ذخيره شده در سال هاى آبادانى طى هفت سال خشكسالى ، از پيام هاى نهفته در رؤياى پادشاه مصر

ثم يأتى من بعد ذلك سبع شداد يأكلن ماقدمتم لهنّ

ضمير در {يأكلن} و {لهنّ} به {سبع شداد} باز مى گردد و مراد از {ما قدّمتم لهنّ} (آنچه براى آن سالها پيش فرستاده ايد) ارزاق ذخيره شده در سالهاى آبادانى است. بنابراين {يأكلن ...} ; يعنى، سالهاى قحطى ذخايرى را كه در سالهاى آبادانى تهيه ديده ايد، مى خورند.

اهميت توليد غلات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 47 - 8

8_ هفت سال تلاش براى توليد غله ، ذخيره سازى غله ها با خوشه هاى آن ، صرفه جويى در مصرف ، توصيه هاى يوسف ( ع ) به مردم مصر براى مصون ماندن از مشكلات دوران هفت ساله قحطى و خشكسالى

قال تزرعون سبع سنين دأبًا

برخى برآنند كه رؤياى پادشاه اشاره اى به دستورالعملها و چاره انديشيها ندارد و تدبيرهايى كه يوسف(ع) بيان داشته و دستوراتى كه صادر كرده از دانشى خدادادى او بوده و ارتباطى به رؤياى پادشاه ندارد. برداشت فوق بر اساس اين نظر است.

اهميت ذخيره سازى غلات

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 47 - 8

8_ هفت سال تلاش براى توليد غله ، ذخيره سازى غله ها با خوشه هاى آن ، صرفه جويى در مصرف ، توصيه هاى يوسف ( ع ) به مردم مصر براى مصون ماندن از مشكلات دوران هفت ساله قحطى و خشكسالى

قال تزرعون سبع سنين دأبًا

برخى برآنند كه رؤياى پادشاه اشاره اى به دستورالعملها و چاره انديشيها ندارد و تدبيرهايى كه يوسف(ع) بيان داشته و دستوراتى كه صادر كرده از دانشى خدادادى او بوده و ارتباطى به رؤياى پادشاه ندارد. برداشت فوق بر اساس اين نظر است.

برادران يوسف و كمبود غلات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 65 - 17

17_ فرزندان يعقوب غلّه دريافتى در سفر اول را براى قحطى پيش آمده كافى نمى دانستند و سفر به مصر را براى دريافت سهميه اى ديگر ضرورى مى شمردند .

ذلك كيل يسير

{ذلك} اشاره به متاع و آذوقه اى است كه فرزندان يعقوب در سفر نخست دريافت كرده بودند. {يسير} به معناى اندك است و روشن است كه اندك بودن به لحاظ دوره قحطى مى باشد.

توليد غلات در مصرباستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 47 - 10

10_ سرزمين مصر در زمان يوسف ( ع ) زمينه دار توليد غلات و محصولاتى بيش از مصرف سرانه آن سامان

قال تزرعون سبع سنين دأبًا فما حصدتم فذروه فى سنبله

ذخيره سازى غلات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 47 - 6

6_ خوشه هاى

خشك در رؤياى پادشاه ، پيامدار لزوم ذخيره سازى محصولات كشت و درو شده به همراه خوشه هاى آن

و أُخر يابس_ت . .. فما حصدتم فذروه فى سنبله

از آن جا كه دستور فوق (فذروه فى سنبله) با اين قسمت از رؤياى پادشاه كه خوشه هاى خشك را ديده بود ، تناسب دارد ; زيرا خوشه هاى خشك آماده براى ذخيره شدن است ، مى توان گفت: يوسف(ع) از عبارت {اُخر يابسات} دستور فوق را استنباط كرده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 48 - 4

4_ باقى گذاشتن مقدارى از ذخيره هاى هفت ساله و مصرف نكردن همه آنها در دوران قحطى ، توصيه يوسف ( ع ) به عهده داران حكومت مصر

يأكلن ما قدمتم لهنّ إلاّ قليلاً مما تحصنون

{احصان} (مصدر تحصنون) به معناى قرار دادن چيزى در محلى امن است. بنابراين حاصل معناى {إلاّ قليلاً مما تحصنون} چنين است: مقدارى از آنچه را در انبارها ذخيره مى كنيد در دوران قحطى نخوريد. حكمت اين امر احتمالاً دارا بودن بذر است براى كشت در سال پانزدهم.

ذخيره سازى غلات در مصرباستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 58 - 4،6

4_ طرح كاشت مداوم غلات و ذخيره سازى آنها براى سال هاى قحطى ، تنها در قلمرو حكومتى مصر انجام گرفت .

و جاء إخوة يوسف

6_ خبر انبار هاى غلات و آذوقه مصر به آفاق و اطراف آن ديار رسيد .

و جاء إخوة يوسف

روش ذخيره سازى غلات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12

- 47 - 9

9_ غلات با نگهدارى در خوشه ها و غلاف هاى آن ، مصونيت بيشترى را در مقابل آفات خواهند يافت .

فما حصدتم فذروه فى سنبله

زكات غلات در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 136 - 1،2

1 _ قرار دادن سهمى از زراعت و چهارپايان براى خدا و سهمى از آن براى شريكان موهوم او (مانند بت، جن و . ..) از سنتهاى مشركان در عصر جاهليت

و جعلو الله مما ذراً . .. فقالوا هذا لله

به قرينه آيه 100 همين سوره (و جعلوالله شركاء الجن)، از جمله عقايد موهوم مشركان، شريك بودن جنيان با خداوند بوده است.

2 _ سنت جاهلى مشركان در قرار دادن سهمى از زراعت و چهارپايان براى خدا و سهمى براى شريكان خيالى او، بى اساس و بر پايه گمان بوده است.

و جعلو الله مما ذراً . .. هذا لله بزعمهم

{زعم} به گمان و سخن بى اساس اطلاق مى شود. (مصباح اللغة).

زمينه رويش غلات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 27 - 2

2 - بارش باران و نرم شدن خاك زمين و شيار خوردن آن ، زمينه ساز حصول غله جات و تأمين غذاى انسان ها

صببنا الماء . .. شققنا الأرض .... فأنبتنا فيها حبًّا

سهميه بندى غلات در دوران يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 65 - 13،14،15

13_ جيره بندى سرانه ، برنامه يوسف ( ع ) براى توزيع غلات در دوران قحطى هفت ساله

نزداد كيل بعير

چون با آمدن بنيامين به

مصر ، فرزندان يعقوب يك بار شتر علاوه بر بارهاى خويش مى گرفتند چند نكته استفاده مى شود: 1_ جيره بندى سرانه بوده است. 2_ سهميه و جيره بيش از يك بار شتر نبوده است.

14_ يوسف ( ع ) به هر فرد در هر نوبت ، تنها يك بار شتر غلّه مى فروخت .

نزداد كيل بعير

15_ تحويل سهميه هر فرد به شخص متقاضى ، از جمله مقررات وضع شده از ناحيه يوسف براى توزيع غلات در دوران قحطى هفت ساله

نزداد كيل بعير

چنان چه كسى مى توانست سهميه ديگرى را دريافت كند {نزداد كيل بعير} (با آمدن بنيامين يك بار شتر اضافه دريافت مى كنيم) به عنوان يك دليل مستقل براى لزوم مسافرت بنيامين به مصر مطرح نمى شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 88 - 9

9_ تداوم سياست يوسف ( ع ) در جيره بندى غلات و فروش و دريافت بهاى آنها ، در دوران قحطى مصر

و جئنا ببض_عة مزجية فأوف لنا الكيل

چنان چه گذشت آيات 59، 60 و 62 از همين سوره دلالت بر آن داشت كه يوسف آذوقه هاى ذخيره شده را جيره بندى كرده بود و سهميه افراد را در برابر دريافت بها به آنان مى پرداخت. آيه مورد بحث نيز به دليل كلمه {كيل} و جمله {جئنا ببضاعة مزجاة} حاكى از آن است كه سياست سهميه بندى و گرفتن بهاى سهميه همچنان پس از گذشت مدتها ادامه داشت.

غلات حرام در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 138 - 1،2،7

1 _ ممنوعيت خوردن

برخى از چهارپايان و محصولات زراعى به اعتقاد واهى مشركان عصر جاهليت

و قالوا هذه أنعم و حرث حجر لايطعمها إلا من نشاء بزعمهم

{حجر} به معناى منع و ممنوعيت است و مراد از ممنوعيت {أنعام} و {حرث}، به قرينه {لايطعمها}، ممنوعيت خوردن از آنهاست.

2 _ اعتقاد بى اساس مشركان به ممنوعيت خوردن از چهارپايان و كشتى (محصول زراعى) كه براى خدا و بتها قرار مى دادند.

و جعلو الله . .. و قالوا هذه أنعم و حرث حجر لايطعمها إلا من نشاء بزعمهم

{هذه} اشاره به سهامى است كه مشركان براى خدا و بتها قرار مى دادند و در آيه 136 بيان گرديده است.

7 _ وعده الهى به كيفر مشركان به سبب افتراهاى آنان به خدا (ممنوعيت خوردن برخى از چهارپايان و محصولات، سوار نشدن بر برخى از چهارپايان، نبردن نام خدا به هنگام ذبح)

سيجزيهم بما كانوا يفترون

فروش غلات در دوران يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 88 - 9

9_ تداوم سياست يوسف ( ع ) در جيره بندى غلات و فروش و دريافت بهاى آنها ، در دوران قحطى مصر

و جئنا ببض_عة مزجية فأوف لنا الكيل

چنان چه گذشت آيات 59، 60 و 62 از همين سوره دلالت بر آن داشت كه يوسف آذوقه هاى ذخيره شده را جيره بندى كرده بود و سهميه افراد را در برابر دريافت بها به آنان مى پرداخت. آيه مورد بحث نيز به دليل كلمه {كيل} و جمله {جئنا ببضاعة مزجاة} حاكى از آن است كه سياست سهميه بندى و گرفتن بهاى سهميه همچنان پس از گذشت مدتها ادامه داشت.

فوايد خوشه

غلات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 47 - 9

9_ غلات با نگهدارى در خوشه ها و غلاف هاى آن ، مصونيت بيشترى را در مقابل آفات خواهند يافت .

فما حصدتم فذروه فى سنبله

ممنوعيت برادران يوسف از غلات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 63 - 2،5

2_ ممنوع شدن فرزندان يعقوب از دريافت سهميه خوار و بار بدون همراهى بنيامين ، از گزارش هاى آنان به پدرشان يعقوب بود .

فإن لم تأتونى به فلاكيل لكم . .. فلما رجعوا إلى أبيهم قالوا ي_أبانا منع منا الكي

5_ گزارش تحريم سهميه آذوقه بدون همراهى بنيامين ، خبر و گزارشى مهم در ديدگاه فرزندان يعقوب

ي_أبانا منع منا الكيل

فرزندان يعقوب پيش از باز كردن بارها و محموله ها _ كه معمولاً اولين اقدام مسافران و كاروانهاست _ خبر تحريم سهميه آذوقه را براى پدرشان بيان كردند. اين تعجيل نشان دهنده اهميت اين خبر در نظر آنان است.

يوسف(ع) و توزيع غلات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 59 - 1

1_ يوسف ( ع ) بر توزيع ارزاق ذخيره شده در مصر ، نظارت مستقيم داشت .

و جاء إخوة يوسف . .. و لما جهزهم بجهازهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 60 - 1

1_ يوسف ( ع ) در سال هاى قحطى ، سهميه و جيره افراد را طبق برنامه اى زمانبندى شده در دفعات متعدد تحويل مى داد .

و لما جهزهم بجهازهم . .. فإن

لم تأتونى به فلاكيل لكم

{كيل} به معناى اسم مفعول (مكيل) مى باشد و مراد از آن طعام و غلات است. ناميدن غله به {كيل} بدان جهت است كه براى تحويل، آنها را پيمانه مى كردند و اين بر سهميه بندى دلالت دارد. از جمله {فإن لم تأتونى به ...} (اگر در سفر آينده و نوبت بعد بنيامين را نزد من نياوريد ...) معلوم مى شود غله در دفعات متعدد و طبعاً زمان بندى شده پرداخت مى گرديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 62 - 11

11_ يوسف ( ع ) داراى اختيارات ويژه در توزيع غلات و آذوقه هاى ذخيره شده *

قال لفتي_نه اجعلوا بض_عتهم فى رحالهم

از اينكه يوسف(ع) پرداخت سهميه فرزندان يعقوب در نوبتهاى بعد را در صورت همراه نداشتن بنيامين ، ممنوع كرد ، برداشت فوق استفاده مى شود. باز گرداندن بضاعت برادرانش به خودشان نيز مى تواند تأييد كننده اختيارات ويژه او باشد.

يوسف(ع) و ذخيره سازى غلات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 55 - 6

6_ يوسف ( ع ) بر به كارگيرى توان و دانش خويش در امركشت و برداشت و ذخيره سازى غلات و توزيع آنها تأكيد كرد .

اجعلنى على خزائن الأرض إنى حفيظ عليم

جمله {إنى حفيظ عليم} علاوه بر اينكه حاكى از توان و دانش يوسف(ع) بر امور ياد شده است ، دلالت بر اين نيز دارد كه وى دانش و توانايى اش را در امورى كه به او سپرده شود ، به كار مى گيرد و بدان متعهد مى شود.

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 58 - 2

2_ يوسف ( ع ) در طى هفت سال آبادانى ، به كشت و برداشت و ذخيره سازى غلات براى دوران قحطى كاملاً موفق شد .

و جاء إخوة يوسف

يوسف(ع) و سهميه بندى غلات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 60 - 1

1_ يوسف ( ع ) در سال هاى قحطى ، سهميه و جيره افراد را طبق برنامه اى زمانبندى شده در دفعات متعدد تحويل مى داد .

و لما جهزهم بجهازهم . .. فإن لم تأتونى به فلاكيل لكم

{كيل} به معناى اسم مفعول (مكيل) مى باشد و مراد از آن طعام و غلات است. ناميدن غله به {كيل} بدان جهت است كه براى تحويل، آنها را پيمانه مى كردند و اين بر سهميه بندى دلالت دارد. از جمله {فإن لم تأتونى به ...} (اگر در سفر آينده و نوبت بعد بنيامين را نزد من نياوريد ...) معلوم مى شود غله در دفعات متعدد و طبعاً زمان بندى شده پرداخت مى گرديد.

يوسف(ع) و فروش غلات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 62 - 1

1_ يوسف ( ع ) سهميه افراد را به آنان مى فروخت و بهاى آن را دريافت مى كرد .

و قال لفتي_نه اجعلوا بض_عتهم فى رحالهم

{بضاعة} به مالى كه براى تجارت و خريد و فروش است گفته مى شود. بنابراين مراد از {بضاعتهم} مالى است كه برادران يوسف در مقابل دريافت سهميه به او پرداخته بودند.

غلو از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{غلو}

جلد -

نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 79 - 20

20 _ نهى پيامبر ( ص ) از غلو درباره آن حضرت

ما كان لبشر ان يؤتيه . .. ثم يقول للنّاس كونوا عباداً لى

رسول اللّه (ص): لا ترفعونى فوق حقّى فان اللّه تعالى اتّخذنى عبدا قبل ان يتّخذنى نبيّا، سپس آن حضرت آيه فوق را تلاوت نمود.

_______________________________

عيون اخبار الرضا (ع)، ج 2، ص 201، ح 1، ب 46 ; نورالثقلين، ج 1، ص 357، ح 209.

آثار غلو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 77 - 9،17

9 _ غاليان هواپرست و گمراه از اهل كتاب ، گمراه كننده بسيارى از مردم

و لاتتبعوا اهواء قوم قد ضلوا من قبل و اضلوا كثيراً

در برداشت فوق {كثيراً} مفعول به براى {ضلوا} گرفته شده است ; يعنى {اضلوا كثيراً من الناس}.

17 _ غلو در دين ، ضلالت و انحراف از حد اعتدال و راه ميانه است .

لاتغلوا فى دينكم غير الحق و لاتتبعوا اهواء قوم . .. و ضلوا عن سواء السبيل

آثار غلو در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 78 - 6،7

6 _ كفر گروهى از بنى اسرائيل پيامد غلو آنان در دين

لاتغلوا فى دينكم . .. لعن الذين كفروا من بنى اسرءيل

بيان گرايش گروهى از بنى اسرائيل به كفر پس از اشاره به غلو و گزافه گويى اهل كتاب در دين، مى تواند بيانگر اين باشد كه كفرورزى آنان پيامد غلوشان بوده است.

7 _ غلو در دين موجب كفر است .

لاتغلوا فى دينكم

. .. لعن الذين كفروا

اجتناب از غلو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 137 - 5

5 _ انطباق دقيق با واقعيت و پرهيز از مبالغه، معيارهايى كه بايد در نقل خبر مراعات كرد.

زين لكثير من المشركين

اهميت ترك غلو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 50 - 8

8 _ لزوم پرهيز از غلو و افراط درباره پيامبر(ص) و پيشوايان دينى

قل لا أقول لكم . .. إنى ملك

مأموريت پيامبر(ص) به نفى اين گونه موارد (نفى فرشته بودن و . ..) دستور و برنامه اى براى همگان است كه درباره پيامبران الهى راه غلو و افراط در پيش نگيرند و بر خداوند پيشى نجويند.

بطلان غلو در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 77 - 6

6 _ هر نوع افراط و غلو در دين ، باطل و خارج شدن از حقيقت است .

لاتغلوا فى دينكم غير الحق

{غير الحق} صفت براى {غلواً} در تقدير است و ظاهراً صفتى توضيحى مى باشد. يعنى از حدود معارف الهى خارج نشويد كه اين امرى باطل است.

حرمت غلو در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 171 - 4

4 _ حرمت غلو در دين ، و لزوم كنترل احساسات مذهبى

ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 77 - 3

3 _ غلو در دين ( آميختن معارف الهى به گزافه هايى باطل ) امرى نكوهيده و

حرام

لاتغلوا فى دينكم

خطر غلو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 171 - 5

5 _ پيروان اديان الهى ، در معرض خطر غلو و گزافه گويى در دين

ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 77 - 4

4 _ پيروان اديان الهى در خطر غلو و انحراف از دين خويش

ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم

زمينه غلو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 171 - 20

20 _ شخصيت فوق العاده حضرت عيسى ( ع ) زمينه غلو و گزافه گويى مسيحيان در مورد ايشان

ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم . .. انما المسيح عيسى ابن مريم رسول اللّه

غلو اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 171 - 1

1 _ خداوند ، اهل كتاب را از غلو در دينشان نهى كرده است .

ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم

{غلو} به معناى تجاوز است، و غلو در دين به معناى خارج شدن از حدود و معارفى است كه در كتب آسمانى آمده و يا پيامبران الهى تعليم داده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 77 - 1،2،8،9،10

1 _ اعتقادات دينى اهل كتاب آميخته با غلو ، گزافه گويى و امورى باطل

قل ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم غير الحق

{غلو} مصدر {لاتغلوا} به معناى خروج از حد اعتدال و گرايش به افراط است كه از آن به گزافه گويى تعبير مى شود.

2 _ پيامبر ( ص )

مأمور نهى اهل كتاب از غلو و گزافه گويى در آيين خويش

قل ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم

8 _ پيروى اهل كتاب از پيشينيان گمراه و هواپرست خويش ، منشأ غلو و گزافه بستن آنان به دين

ياهل الكتب لاتغلوا . .. و لاتتبعوا اهواء قوم قد ضلوا من قبل

بنابر اينكه مخاطبان {يا اهل الكتب} نصارا و يهود در عصر پيامبر(ص) باشند، به نظر مى رسد مراد از {قوم قد ضلوا من قبل} پيشينيانى از خود اهل كتاب باشد و مصداق مورد نظر در ضلالت آن قوم، غلو و تجاوزشان در طرح مسائل دينى است.

9 _ غاليان هواپرست و گمراه از اهل كتاب ، گمراه كننده بسيارى از مردم

و لاتتبعوا اهواء قوم قد ضلوا من قبل و اضلوا كثيراً

در برداشت فوق {كثيراً} مفعول به براى {ضلوا} گرفته شده است ; يعنى {اضلوا كثيراً من الناس}.

10 _ عقايد ناروا و غلوآميز اهل كتاب برخاسته از افكار باطل گمراهانى مشرك در گذشته تاريخ

قل ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم . .. و لاتتبعوا اهواء قوم قد ضلوا

بدان احتمال كه خطاب در {يا اهل الكتب} متوجه تمام يهود و نصارا باشد نه خصوص آنانكه در عصر پيامبر(ص) بودند. بر اين مبنا مراد از {قوم قد ضلوا} پيشينيان اهل كتاب نخواهند بود بلكه مقصود، پيروان مذاهب شرك مى باشند.

غلو در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 171 - 1،3،5،23

1 _ خداوند ، اهل كتاب را از غلو در دينشان نهى كرده است .

ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم

{غلو} به معناى تجاوز است، و غلو در دين به معناى خارج شدن از حدود و

معارفى است كه در كتب آسمانى آمده و يا پيامبران الهى تعليم داده اند.

3 _ يهود و نصارا مردمى آلوده به غلو و گزافه گويى در دين

ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم

با توجه به سياق آيه معلوم مى شود، غلو و تجاوز تحقق پيدا كرده نه اينكه نهى از غلو تنها براى پيشگيرى باشد.

5 _ پيروان اديان الهى ، در معرض خطر غلو و گزافه گويى در دين

ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم

23 _ مسيحيان معتقد به تثليث ، غلو كنندگان در دين هستند .

ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم . .. و لاتقولوا ثلثة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 77 - 2،4،5،7،8،14،17

2 _ پيامبر ( ص ) مأمور نهى اهل كتاب از غلو و گزافه گويى در آيين خويش

قل ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم

4 _ پيروان اديان الهى در خطر غلو و انحراف از دين خويش

ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم

5 _ پندار تثليث و الوهيت مسيح ( ع ) و مادرش مريم ، مصداق روشن گزافه گويى و غلو مسيحيان در دين خويش

ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم

از مصاديق مورد نظر از گزافه گويى مسيحيان _ به قرينه آيات گذشته _ اعتقاد آنان به تثليث و الوهيت مسيح(ع) و مادرش مريم است.

7 _ بى توجهى به كتاب هاى آسمانى ، منشأ غلو و گزافه گويى در دين

ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم غير الحق

مخاطب قرار دادن مسيحيان با عنوان اهل كتاب، براى اشاره به اين حقيقت است كه غلو در دين با پيروى از كتب آسمانى ناسازگار است. بنابراين غلو پيروان اديان الهى ريشه در بى توجهى آنان به كتب

آسمانى خويش دارد.

8 _ پيروى اهل كتاب از پيشينيان گمراه و هواپرست خويش ، منشأ غلو و گزافه بستن آنان به دين

ياهل الكتب لاتغلوا . .. و لاتتبعوا اهواء قوم قد ضلوا من قبل

بنابر اينكه مخاطبان {يا اهل الكتب} نصارا و يهود در عصر پيامبر(ص) باشند، به نظر مى رسد مراد از {قوم قد ضلوا من قبل} پيشينيانى از خود اهل كتاب باشد و مصداق مورد نظر در ضلالت آن قوم، غلو و تجاوزشان در طرح مسائل دينى است.

14 _ غلو و افراط در دين ، برخاسته از تمايلات نفسانى و بدور از دليل و برهان

لاتغلوا فى دينكم غير الحق و لاتتبعوا اهواء قوم قد ضلوا

17 _ غلو در دين ، ضلالت و انحراف از حد اعتدال و راه ميانه است .

لاتغلوا فى دينكم غير الحق و لاتتبعوا اهواء قوم . .. و ضلوا عن سواء السبيل

غلو درباره رهبرى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 50 - 8

8 _ لزوم پرهيز از غلو و افراط درباره پيامبر(ص) و پيشوايان دينى

قل لا أقول لكم . .. إنى ملك

مأموريت پيامبر(ص) به نفى اين گونه موارد (نفى فرشته بودن و . ..) دستور و برنامه اى براى همگان است كه درباره پيامبران الهى راه غلو و افراط در پيش نگيرند و بر خداوند پيشى نجويند.

غلو درباره عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 64 - 4

4 - وجود باور هاى افراطى و غلوآميز درباره عيسى ( ع ) ، در عصر خود آن حضرت *

إنّ اللّه هو ربّى و

ربّكم

تأكيد بر تعبير {ربّى}، مى تواند در راستاى تخطئه گرايش ها و باورهاى غلوآميز مردم آن زمان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 65 - 6

6 - افراط و تفريط درباره شخصيت عيسى ( ع ) ، كارى ستمگرانه و مستحق عذاب طاقت فرساى قيامت

فاختلف الأحزاب من بينهم فويل للذين ظلموا

غلو مرفهان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 34

34- رفاه مندان عصر بعثت ، همواره ، امور خويش را در سطحى فراتر از حدّ شايسته آن ، وانمود مى كردند .

و كان أمره فرطًا

{فرط} _ آن گونه كه قاموس گفته است _ به معناى {ظلم و اعتداء} است و نيز به كارى گفته مى شود كه برخورد با آن، فراتر از حدودش باشد. فعل {كان} دلالت بر ديرينه بودن خصلت ياد شده دارد.

غلو مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 171 - 3،9،20،23

3 _ يهود و نصارا مردمى آلوده به غلو و گزافه گويى در دين

ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم

با توجه به سياق آيه معلوم مى شود، غلو و تجاوز تحقق پيدا كرده نه اينكه نهى از غلو تنها براى پيشگيرى باشد.

9 _ پندار مسيحيان درباره مسيح ، پندارى غلوآميز

ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم . .. انما المسيح عيسى ابن مريم

20 _ شخصيت فوق العاده حضرت عيسى ( ع ) زمينه غلو و گزافه گويى مسيحيان در مورد ايشان

ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم . .. انما المسيح عيسى ابن مريم رسول اللّه

23 _ مسيحيان

معتقد به تثليث ، غلو كنندگان در دين هستند .

ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم . .. و لاتقولوا ثلثة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 172 - 2

2 _ غلو مسيحيان درباره حضرت عيسى با نقض شمردن بندگى او براى خدا

ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم . .. لن يستنكف المسيح ان يكون عبداً للّه

جمله {لن يستنكف} اشاره به اين معنا دارد كه مسيحيان بندگى مسيح را براى خداوند انكار مى كردند و گويا شان وى را بالاتر از بندگى مى پنداشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 77 - 5

5 _ پندار تثليث و الوهيت مسيح ( ع ) و مادرش مريم ، مصداق روشن گزافه گويى و غلو مسيحيان در دين خويش

ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم

از مصاديق مورد نظر از گزافه گويى مسيحيان _ به قرينه آيات گذشته _ اعتقاد آنان به تثليث و الوهيت مسيح(ع) و مادرش مريم است.

غلو ممنوع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 50 - 8

8 _ لزوم پرهيز از غلو و افراط درباره پيامبر(ص) و پيشوايان دينى

قل لا أقول لكم . .. إنى ملك

مأموريت پيامبر(ص) به نفى اين گونه موارد (نفى فرشته بودن و . ..) دستور و برنامه اى براى همگان است كه درباره پيامبران الهى راه غلو و افراط در پيش نگيرند و بر خداوند پيشى نجويند.

غلو ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 77 - 3،6

3 _ غلو در دين ( آميختن

معارف الهى به گزافه هايى باطل ) امرى نكوهيده و حرام

لاتغلوا فى دينكم

6 _ هر نوع افراط و غلو در دين ، باطل و خارج شدن از حقيقت است .

لاتغلوا فى دينكم غير الحق

{غير الحق} صفت براى {غلواً} در تقدير است و ظاهراً صفتى توضيحى مى باشد. يعنى از حدود معارف الهى خارج نشويد كه اين امرى باطل است.

غلو يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 171 - 3

3 _ يهود و نصارا مردمى آلوده به غلو و گزافه گويى در دين

ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم

با توجه به سياق آيه معلوم مى شود، غلو و تجاوز تحقق پيدا كرده نه اينكه نهى از غلو تنها براى پيشگيرى باشد.

مبارزه با غلو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 50 - 9

9 _ پيشوايان و مبلغان دين وظيفه دار مبارزه با پندارهاى غلوآميز مردم درباره آنان

قل لا أقول لكم . .. إنى ملك

الزام پيامبر(ص) به اعلام موارد مذكور در آيه الزامى است براى همه مبلغان و پيشوايان دين كه اين موارد را براى مردم بيان نمايند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 110 - 6

6- رهبران الهى ، همواره ، بايد مردم را از غلّوگرايى بازداشته و مقام خود را برتر از آنچه هست ، وانمود نكنند .

قل إنّما أنا بشر مثلكم

گرچه آيه، خطاب به پيامبر(ص) است، ولى بنابر ويژگى هاى قرآن، اين رهنمود، فرمانى عمومى، مخصوصاً به رهبران و پيشوايان دينى است تا همواره، اين نكته را به مردم يادآورى كنند

كه آنان نيز بشرند، تا مبادا شائبه هاى الوهيّت و نظاير آن در ذهن مردم شكل بگيرد.

منشأ غلو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 77 - 7،8،10،14

7 _ بى توجهى به كتاب هاى آسمانى ، منشأ غلو و گزافه گويى در دين

ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم غير الحق

مخاطب قرار دادن مسيحيان با عنوان اهل كتاب، براى اشاره به اين حقيقت است كه غلو در دين با پيروى از كتب آسمانى ناسازگار است. بنابراين غلو پيروان اديان الهى ريشه در بى توجهى آنان به كتب آسمانى خويش دارد.

8 _ پيروى اهل كتاب از پيشينيان گمراه و هواپرست خويش ، منشأ غلو و گزافه بستن آنان به دين

ياهل الكتب لاتغلوا . .. و لاتتبعوا اهواء قوم قد ضلوا من قبل

بنابر اينكه مخاطبان {يا اهل الكتب} نصارا و يهود در عصر پيامبر(ص) باشند، به نظر مى رسد مراد از {قوم قد ضلوا من قبل} پيشينيانى از خود اهل كتاب باشد و مصداق مورد نظر در ضلالت آن قوم، غلو و تجاوزشان در طرح مسائل دينى است.

10 _ عقايد ناروا و غلوآميز اهل كتاب برخاسته از افكار باطل گمراهانى مشرك در گذشته تاريخ

قل ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم . .. و لاتتبعوا اهواء قوم قد ضلوا

بدان احتمال كه خطاب در {يا اهل الكتب} متوجه تمام يهود و نصارا باشد نه خصوص آنانكه در عصر پيامبر(ص) بودند. بر اين مبنا مراد از {قوم قد ضلوا} پيشينيان اهل كتاب نخواهند بود بلكه مقصود، پيروان مذاهب شرك مى باشند.

14 _ غلو و افراط در دين ، برخاسته از تمايلات نفسانى و بدور از

دليل و برهان

لاتغلوا فى دينكم غير الحق و لاتتبعوا اهواء قوم قد ضلوا

منشأ غلو در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 77 - 18

18 _ گروهى از يهوديان و مسيحيان عصر پيامبر ( ص ) ، هواپرستان گمراه و ناشر عقايد افراطى و غلوآميز در ميان همكيشان خود

و لاتتبعوا اهواء قوم . .. و اضلوا كثيراً و ضلوا عن سواء السبيل

كلمه {ضلوا} در دو بخش از آيه مى تواند اشاره به دو طايفه از گمراهان داشته باشد، طائفه اى پيش از بعثت كه جمله {قد ضلوا من قبل} بيانگر آن است و طائفه اى معاصر پيامبر(ص) كه جمله {ضلوا عن سواء السبيل} حاكى از آنان مى باشد. گفتنى است كه آوردن قيد {من قبل} در يك بخش و نيامدن آن در بخش بعد، گوياى اين تفسير است.

موارد غلو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 77 - 5

5 _ پندار تثليث و الوهيت مسيح ( ع ) و مادرش مريم ، مصداق روشن گزافه گويى و غلو مسيحيان در دين خويش

ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم

از مصاديق مورد نظر از گزافه گويى مسيحيان _ به قرينه آيات گذشته _ اعتقاد آنان به تثليث و الوهيت مسيح(ع) و مادرش مريم است.

نهى از غلو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 77 - 2

2 _ پيامبر ( ص ) مأمور نهى اهل كتاب از غلو و گزافه گويى در آيين خويش

قل ياهل الكتب لاتغلوا فى دينكم

غنا از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

غنا

آثار ترويج غنا

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 6 - 5

5 - كافران مكه براى بازداشتن مردم از گوش فرا دادن به آيات قرآن و سخنان پيامبر ( ص ) كنيزان آوازه خوان را مى خريدند و مردم را به آواز مشغول مى كردند .

و من الناس من يشترى لهو الحديث ليضلّ عن سبيل اللّه

منظور از {لهوالحديث} طبق برخى از شأن نزول ها، غنا است كه به وسيله كنيزانى خوانده مى شد. لازم به گفتن است كه طبق اين معنا {اشتراء} حقيقى است.

آثار غنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 6 - 8

8 - غنا و نغمه هاى مفسده انگيز ، ابزار كافران براى گمراه كردن مردم از راه خدا است .

و من الناس من يشترى لهو الحديث ليضلّ عن سبيل اللّه

كافران و ترويج غنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 6 - 5،8

5 - كافران مكه براى بازداشتن مردم از گوش فرا دادن به آيات قرآن و سخنان پيامبر ( ص ) كنيزان آوازه خوان را مى خريدند و مردم را به آواز مشغول مى كردند .

و من الناس من يشترى لهو الحديث ليضلّ عن سبيل اللّه

منظور از {لهوالحديث} طبق برخى از شأن نزول ها، غنا است كه به وسيله كنيزانى خوانده مى شد. لازم به گفتن است كه طبق اين معنا {اشتراء} حقيقى است.

8 - غنا و نغمه هاى مفسده انگيز ، ابزار كافران براى گمراه كردن مردم از راه خدا است .

و من الناس من يشترى لهو الحديث ليضلّ عن

سبيل اللّه

كيفر غنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 6 - 17

17 - { عن محمدبن مسلم ، عن أبى جعفر ( ع ) قال : سمعته يقول : الغناء ممّا وعد اللّه عزّوجلّ عليه النار و تلى ه_ذه الأية : { و من الناس من يشترى لهو الحديث ليضلّ عن سبيل اللّه بغير علم و يتّخذها هزواً أُول_ئك لهم عذاب مهين } ;

محمدبن مسلم مى گويد: از امام باقر(ع) شنيدم كه مى گفت: غنا از جمله گناهانى است كه خداوند عزّوجلّ براى آن، وعده آتش داده است. و اين آيه را تلاوت كرد: و من الناس من يشترى لهو الحديث...}.

لغويت غنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 3 - 6

6 - { عن أميرالمؤمنين ( ع ) : كلّ قول ليس للّه فيه ذكر فلغو . . . ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده است: هر سخنى كه در آن ياد و ذكر خدا نباشد، لغو است. ..}.

نهى از غنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 30 - 20

20 - { عن زيد الشحام قال : سألت أباعبد اللّه عن قول اللّه عزّوجلّ { فاجتنبوا الرجس من الأوثان و اجتنبوا قول الزور } فقال : الرجس من الأوثان } الشطرنج و { قول الزور } الغناء ;

زيد شحام مى گويد: از امام صادق(ع) از قول خداى عزّوجلّ {فاجتنبوا الرجس من الأوتان و اجتنبوا قول الزور} پرسيدم، فرمود: {الرجس من الأوتان} شطرنج است و {قول الزور} غنا مى باشد}.

غنيمت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

غنيمت

اباحه غنيمت زنان كافر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 50 - 10

10 - به غنيمت گرفتن زنان كافر ، در شرايطى خاص ، مباح است .

إنّا أحللنا لك . .. ما ملكت يمينك ممّا أفاء اللّه عليك

مراد از {ملك يمين} كنيزانى بوده اند كه از دشمن به اسارت درمى آمدند. اين كه خداوند آنان را براى پيامبر(ص) حلال دانسته، فرع بر جايز بودن اصل آن است.

احكام غنيمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 27 - 4،5

4 - سرزمين ها و اموال و خانه هاى دشمن ، غنايمى هستند كه در صورت پيروزى مسلمانان ، به تصاحب آنان در مى آيد .

و أورثكم أرضهم و دي_رهم و أمولهم

5 - امكان تعلق گرفتن سرزمين هايى ، بدون درگيرى نظامى ، به مسلمانان ، به عنوان غنايم

و أورثكم . .. و أرضًا لم تطئوها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 50 - 10

10 - به غنيمت گرفتن زنان كافر ، در شرايطى خاص ، مباح است .

إنّا أحللنا لك . .. ما ملكت يمينك ممّا أفاء اللّه عليك

مراد از {ملك يمين} كنيزانى بوده اند كه از دشمن به اسارت درمى آمدند. اين كه خداوند آنان را براى پيامبر(ص) حلال دانسته، فرع بر جايز بودن اصل آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 6 - 6

6 - رزمندگان مسلمان ، سهيم در غنايم به دست آمده از طريق جنگ و درگيرى با كافران

فما أوجفتم

عليه من خيل و لا ركاب

از {فما أوجفتم عليه من خيل. ..} استفاده مى شود كه هرگاه با اسب تازى [جنگ و نبرد] صورت گيرد; غنايم مختص پيامبر(ص) نخواهد بود.

بشارت غنيمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 20 - 4،5

4 - غنايم خيبر ، نزديك ترين بخش از غنايم موعود الهى به مؤمنان ، پس از حديبيه

وعدكم اللّه . .. فعجّل لكم ه_ذه

آيه شريفه پس از صلح حديبيه نازل شده و {ه_ذه} اشاره به غنايم خيبر دارد.

5 - خداوند ، مؤمنان را به فتوحات و غنايمى علاوه بر فتح خيبر و غنايم آن ، نويد داد .

وعدكم اللّه مغانم كثيرة تأخذونها فعجّل لكم ه_ذه

در صورتى كه {ه_ذه} به فتح خيبر اشاره داشته باشد; واژه {عجّل} مى رساند كه فتح خيبر، پيش درآمد فتح هاى ديگر و غنايم فزون ترى است.

بشارت غنيمت زياد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 19 - 1

1 - نويد الهى به بيعت كنندگان در حديبيه ، در زمينه دستيابى آنان به غنايمى فراوان

يبايعونك . .. و مغانم كثيرة يأخذونها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 20 - 1

1 - بشارت خدا به مسلمانان حاضر در حديبيه ، مبنى بر برخوردارى آنان از غنايم فراوان در آينده

وعدكم اللّه مغانم كثيرة تأخذونها

زمينه ازدياد غنيمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 20 - 11

11 - صلح حديبيه ، پيش درآمد پيروزى ها و غنايمى گسترده براى امت اسلامى

وعدكم اللّه

. .. فعجّل لكم ه_ذه

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه {ه_ذه} اشاره به صلح حديبيه داشته باشد; يعنى، خداوند غنايم زيادى را براى مؤمنان در نظر گرفته; اما قبل از آن صلح حديبيه را پيش درآمد آن غنايم قرار داده است.

غنيمت جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 73 - 1،11

1 _ غنيمت و پيروزى در جهاد ، فضل الهى است .

خذوا حذركم فانفروا . .. و لئن اصابكم فضل من اللّه

مصداق مورد نظر از {فضل} در اين آيه، غنيمت و پيروزى است.

11 _ مسلمانان دنياطلب ، به چنگ آوردن غنيمت در سايه پيروزى ظاهرى را فوز عظيم ( رستگارى بزرگ ) مى شمرند .

و لئن اصابكم فضل من اللّه ليقولنّ . .. فافوز فوزاً عظيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 141 - 4

4 _ شركت منافقان در جنگ ، تنها براى تأمين منافع شخصى و سهيم شدن در غنايم جنگى است .

الذين يتربّصون بكم فإن كان لكم فتح من اللّه . .. و نمنعكم من المؤمنين

ظاهراً مراد از جمله {الم نكن معكم} شركت در جهاد و همراهى مسلمانان در جنگ است.

غنيمت جنگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 15

15 _ دستيابى مسلمانان پيكارگر احد بر غنائم جنگى ، به دنبال شكست ابتدايى مشركان قريش

من معد ما اريكم ما تحبّون

اگر چه مراد از {ما تحبّون} پيروزى بر دشمن است، و لكن در آيه شريفه مى تواند لازمه آن، يعنى غنيمت نيز مراد باشد;

به دليل {منكم من يريد الدّنيا}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 153 - 15،17،20،22

15 _ اندوه و حسرت مسلمانان به خاطر از دست دادن غنائم جنگى و جراحاتى كه در نبرد احد به آنان رسيد .

فاثابكم غمّا بغمّ لكيلا تحزنوا على مافاتكم و لا ما اصابكم

مراد از {غمّ} (غم دوّم) بايد غمى ناپسند باشد ; چرا كه خداوند آن را به غم پسنديده تبديل كرد و آن را پاداشى بر مسلمانان قرار داد و به قرينه {لكيلا . .. }، آن غم ناپسند همان از دست دادن غنائم و جراحات وارد شده بر مسلمانان بوده است.

17 _ تبديل اندوه از دادن غنائم به اندوه تمرد از فرمان پيامبر ( ص ) ، موهبتى الهى به رزمندگان احد

فاثابكم غمّا بغمّ

كلمه {اثابكم} دلالت بر اين معنا دارد كه اين تبديل و جايگزينى لطف و موهبتى از جانب خداوند بوده است.

20 _ اندوه مسلمانان از شكست و از دست دادن غنائم و مبتلا شدن به مصيبت ها در كارزار احد ، تاوان اندوهى كه بر دل رسول خدا ( ص ) گذاردند .

فاثابكم غمّا بغمّ

بنابر اينكه {اثاب} به معناى مجازات باشد نه پاداش، و مراد از {غمّا}، اندوه مسلمانان به خاطر از دست دادن غنائم و مراد از {بغمّ}، غمى باشد كه بر رسول خدا (ص) وارد كردند. و {باء} در {بغمّ} به معناى سببيّت گرفته شده است.

22 _ هجوم اندوه هاى ناشى از نافرمانى رسول خدا ( ص ) و عدم موفقيّت در كارزار احد ، برخاسته از اراده الهى براى به فراموشى سپردن اندوه از دست

دادن غنائم و جراحات وارده بر ايشان

فاثابكم غمّا بغمّ لكيلا تحزنوا على مافاتكم و لا ما اصابكم

بنابر اينكه {لكيلا} متعلق به {اثابكم} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 161 - 3،5

3 _ امانتدارى پيامبر ( ص ) در جمع آورى و تقسيم غنايم

و ما كان لنبىّ ان يغلّ

در شأن نزول آيه آمده كه تيراندازان گماشته شده بر تپه احد، سنگر خويش را به اين پندار رها كردند كه پيامبر (ص)، غنايم را بين همه رزمندگان تقسيم نخواهد كرد و هر كس هر چه به دست آورد، از آن او خواهد شد. (مجمع البيان، ذيل آيه).

5 _ گمان باطل برخى از مسلمانان صدر اسلام مبنى بر خيانت پيامبر ( ص ) در غنايم جنگى

و ما كان لنبىّ ان يغلّ

در برخى از شأن نزولهاىِ مربوط به آيه آمده كه غنيمتى از غنايم جنگى بدر مفقود شد و عدّه اى چنين پنداشتند كه پيامبر (ص) آن را تصاحب كرده است. (مجمع البيان، ذيل آيه.) و از امام صادق (ع) نقل شده است كه فرمود: ... الم ينسبوا نبيّنا محمّداً (ص) ... الم ينسبوه يوم بدر الى انّه اخذ لنفسه من المغنم قطيفة حمراء حتّى اظهره اللّه عزّ و جلّ على القطيفة و برء نبيّه من الخيانة و انزل بذالك فى كتابه {و ما كان لنبىّ ان يغلّ ... }.

_______________________________

امالى صدوق، ص 92، مجلس 22، ح 3 ; تفسير برهان، ج 1، ص 324، ح 1.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 174 - 16

16 _ دست يافتن مؤمنان مجاهد

به منفعت مالى در غزوه بدر صغرا

فانقلبوا بنعمة من اللّه و فضل

بر اساس شأن نزول نقل شده در تفسير روح المعانى، مراد از {فضل}، سودى است كه مسلمانان با كسب و تجارت در غزوه بدر صغرا به دست آوردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 94 - 16،18

16 _ برترى و فزونى غنائم و اجر و پاداش الهى ، بر بهر هاى دنيوى و غنائم جنگى

تبتغون عرض الحيوة الدّنيا فعند اللّه مغانم كثيرة

كلمه {عند اللّه} اشاره به برترى پاداشهاى الهى دارد.

18 _ غنائم فراوان خداوند از آن مجاهدانى است كه در راه او مى جنگند و از دنياطلبى مى پرهيزند .

اذا ضربتم فى سبيل اللّه . .. و لا تقولوا ... فعند اللّه مغانم كثيرة

غنيمت جنگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 94 - 16

16 _ برترى و فزونى غنائم و اجر و پاداش الهى ، بر بهر هاى دنيوى و غنائم جنگى

تبتغون عرض الحيوة الدّنيا فعند اللّه مغانم كثيرة

كلمه {عند اللّه} اشاره به برترى پاداشهاى الهى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 15

15 _ دستيابى مسلمانان پيكارگر احد بر غنائم جنگى ، به دنبال شكست ابتدايى مشركان قريش

من معد ما اريكم ما تحبّون

اگر چه مراد از {ما تحبّون} پيروزى بر دشمن است، و لكن در آيه شريفه مى تواند لازمه آن، يعنى غنيمت نيز مراد باشد; به دليل {منكم من يريد الدّنيا}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران -

3 - 153 - 15،17،20،22

15 _ اندوه و حسرت مسلمانان به خاطر از دست دادن غنائم جنگى و جراحاتى كه در نبرد احد به آنان رسيد .

فاثابكم غمّا بغمّ لكيلا تحزنوا على مافاتكم و لا ما اصابكم

مراد از {غمّ} (غم دوّم) بايد غمى ناپسند باشد ; چرا كه خداوند آن را به غم پسنديده تبديل كرد و آن را پاداشى بر مسلمانان قرار داد و به قرينه {لكيلا . .. }، آن غم ناپسند همان از دست دادن غنائم و جراحات وارد شده بر مسلمانان بوده است.

17 _ تبديل اندوه از دادن غنائم به اندوه تمرد از فرمان پيامبر ( ص ) ، موهبتى الهى به رزمندگان احد

فاثابكم غمّا بغمّ

كلمه {اثابكم} دلالت بر اين معنا دارد كه اين تبديل و جايگزينى لطف و موهبتى از جانب خداوند بوده است.

20 _ اندوه مسلمانان از شكست و از دست دادن غنائم و مبتلا شدن به مصيبت ها در كارزار احد ، تاوان اندوهى كه بر دل رسول خدا ( ص ) گذاردند .

فاثابكم غمّا بغمّ

بنابر اينكه {اثاب} به معناى مجازات باشد نه پاداش، و مراد از {غمّا}، اندوه مسلمانان به خاطر از دست دادن غنائم و مراد از {بغمّ}، غمى باشد كه بر رسول خدا (ص) وارد كردند. و {باء} در {بغمّ} به معناى سببيّت گرفته شده است.

22 _ هجوم اندوه هاى ناشى از نافرمانى رسول خدا ( ص ) و عدم موفقيّت در كارزار احد ، برخاسته از اراده الهى براى به فراموشى سپردن اندوه از دست دادن غنائم و جراحات وارده بر ايشان

فاثابكم غمّا بغمّ لكيلا تحزنوا على مافاتكم و لا ما اصابكم

بنابر اينكه {لكيلا}

متعلق به {اثابكم} باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 161 - 3،5

3 _ امانتدارى پيامبر ( ص ) در جمع آورى و تقسيم غنايم

و ما كان لنبىّ ان يغلّ

در شأن نزول آيه آمده كه تيراندازان گماشته شده بر تپه احد، سنگر خويش را به اين پندار رها كردند كه پيامبر (ص)، غنايم را بين همه رزمندگان تقسيم نخواهد كرد و هر كس هر چه به دست آورد، از آن او خواهد شد. (مجمع البيان، ذيل آيه).

5 _ گمان باطل برخى از مسلمانان صدر اسلام مبنى بر خيانت پيامبر ( ص ) در غنايم جنگى

و ما كان لنبىّ ان يغلّ

در برخى از شأن نزولهاىِ مربوط به آيه آمده كه غنيمتى از غنايم جنگى بدر مفقود شد و عدّه اى چنين پنداشتند كه پيامبر (ص) آن را تصاحب كرده است. (مجمع البيان، ذيل آيه.) و از امام صادق (ع) نقل شده است كه فرمود: ... الم ينسبوا نبيّنا محمّداً (ص) ... الم ينسبوه يوم بدر الى انّه اخذ لنفسه من المغنم قطيفة حمراء حتّى اظهره اللّه عزّ و جلّ على القطيفة و برء نبيّه من الخيانة و انزل بذالك فى كتابه {و ما كان لنبىّ ان يغلّ ... }.

_______________________________

امالى صدوق، ص 92، مجلس 22، ح 3 ; تفسير برهان، ج 1، ص 324، ح 1.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 174 - 16

16 _ دست يافتن مؤمنان مجاهد به منفعت مالى در غزوه بدر صغرا

فانقلبوا بنعمة من اللّه و فضل

بر اساس شأن نزول نقل شده در تفسير

روح المعانى، مراد از {فضل}، سودى است كه مسلمانان با كسب و تجارت در غزوه بدر صغرا به دست آوردند.

غنيمت در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 25 - 18

18 - دستيابى جامعه به منافع و سود هاى سرشار ( مانند غنيمت ، امنيت و . . . ) يكى ديگر از ره آورد هاى جهاد در راه خداوند

و من_فع للناس . .. من ينصره

غنيمت نزديك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 42 - 13

13 _ { عن ابى جعفر ( ع ) فى قوله : { لو كان عرضاً قريباً } يقول : غنيمة قريبة ;

از امام باقر (ع) درباره سخن خدا: {لو كان عرضاً قريباً} روايت شده كه فرمود: مراد، غنيمت نزديك است}.

مالك غنيمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 6 - 6

6 - رزمندگان مسلمان ، سهيم در غنايم به دست آمده از طريق جنگ و درگيرى با كافران

فما أوجفتم عليه من خيل و لا ركاب

از {فما أوجفتم عليه من خيل. ..} استفاده مى شود كه هرگاه با اسب تازى [جنگ و نبرد] صورت گيرد; غنايم مختص پيامبر(ص) نخواهد بود.

محروميت از غنيمت جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 73 - 10

10 _ حسرت و تأسف متخلفان از جهاد بر محروميتشان از غنايم جنگى

و لئن اصابكم فضل من اللّه ليقولنّ . .. يا ليتنى كنت معهم فافوز فوزاً عظيماً

مصارف غنيمت

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 11 - 2

2 - مخارج و مهريه اى كه مرد مؤمن براى همسر كافر خويش ، صرف كرده و اكنون به حكم اسلام از او جدا شده است ، بايد از بيت المال و غنايم جنگى ، به مرد مؤمن پرداخت شود .

و إن فاتكم شىء من أزوجكم إلى الكفّار فعاقبتم

واژه {عاقبتم}، به معناى {اصبتم منهم غنيمة} دانسته شده است.

وعده غنيمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 15 - 3

3 - وعده الهى به مسلمانان ، در دستيابى به فتح خيبر و غنايم آن ، پس از صلح حديبيه

سيقول المخلّفون إذا انطلقتم إلى مغانم لتأخذوها ذرونا نتّبعكم

آيه شريفه، در زمينه جنگ خيبر است و خداوند از حركت مسلمانان به اين جنگ به عنوان حركت به سوى غنايم ياد كرده است. از اين نكته استفاده مى شود كه خداوند به طور ضمنى، نويد فتح خيبر و غنايم آن را به جبران مشكلات سفر حديبيه، به مسلمانان داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 21 - 1

1 - وعده خداوند به مؤمنان ، در دستيابى آنان به غنايمى ، علاوه بر غنايم خيبر

و أخرى لم تقدروا عليها

با توجه به اين كه آيه قبل در زمينه غنايم خيبر بوده; واژه {أخرى} در مقايسه با غنايم خيبر به كار رفته است.

غنايم

آثار غنايم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 1 - 9

9 _ انفال و غنايم جنگى ، زمينه لغزش و ابتلاى مردم

به سوء استفاده و بى تقوايى است .

قل الأنفال للّه و الرسول فاتقوا اللّه

هشدار خداوند با امر به تقوا پس از بيان حكم انفال، حاكى از برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 2 - 9

9 _ اختلاف و نزاع در جامعه ايمانى بر سر دنيا و غنايم آن ، به دور از شأن مؤمنان واقعى

يسئلونك عن الأنفال . .. إنما المؤمنون ... وجلت قلوبهم ... و على ربهم

بيان ويژگيهاى ياد شده پس از اشاره به اختلاف و نزاع مسلمانان بر سر غنايم جنگى، اشاره به اين دارد كه رسيدن به مقام بلند ايمان، آدمى را از شيفتگى به مال دنيا و متأثر شدن از آن و در نتيجه نزاع كردن بر سر آن، باز خواهد داشت.

احكام غنايم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 1 - 3،8

3 _ غنايم جنگ و اموال به جاى مانده از دشمن ، از جمله انفال

يسئلونك عن الأنفال قل الأنفال للّه و الرسول

مراد از {انفال} در {يسئلونك عن الأنفال} غنايم جنگ است. تكرار اين كلمه در پاسخ بيانگر اين است كه معناى اراده شده از {انفال} در {قل الانفال} معنايى گسترده تر از غنايم جنگ مى باشد كه با توجه به ريشه لغوى آن، يعنى {نفل} (زياده)، مى توان گفت مراد از انفال در {قل الانفال} مطلق اموالى است كه زايد محسوب مى شود و مالك بخصوصى ندارد.

8 _ لزوم رعايت احكام الهى در مورد انفال و غنايم جنگى

قل الأنفال للّه و الرسول فاتقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 41 - 1،3،4،6

1 _ پيكارگران مسلمان بايد خمس غنايم جنگى به دست آمده را بپردازند .

أنما غنمتم من شىء فأن للّه خمسه

از مصاديق مورد نظر براى {ما غنمتم} به دليل وقوع آن در بين آيات جنگ، چيزهايى است كه از دشمن گرفته مى شود كه به آن غنايم جنگى اطلاق مى گردد.

3 _ ضرورت توجه به حكمِ شرعى غنايم در كنار مسايل جنگ و جهاد

و اعلموا أنما غنمتم من شىء

4 _ غنيمت هاى جنگ و ديگر استفاده هاى مالى ، بجز خمس آن ، از آنِ غنيمت گيرنده و استفاده برنده است .

و اعلموا أنما غنمتم من شىء فأن للّه خمسه

6 _ يتيمان ، مساكين و در راه ماندگان ، بايد از خمس غنايم و ديگر درآمد ها بهره مند شوند .

و اليتمى و المسكين و ابن السبيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 69 - 1،3،4،5

1 _ غنيمت هاى به دست آمده از دشمنان دين ، حلال و بهرهورى از آنها جايز است .

فلكوا مما غنمتم حللا طيبا

3 _ رعايت احكام الهى در بهره گيرى از غنايم جنگ ، وظيفه اى ضرورى بر عهده مجاهدان

فلكوا . .. و اتقوا اللّه

امر الهى به رعايت تقوا پس از بيان حكم غنايم مى رساند كه بهره گيرى از غنايم جنگى داراى احكامى است كه بايد رعايت شود.

4 _ رعايت نكردن احكام الهى در بهرهورى از غنايم جنگى بى تقوايى است .

فلكوا مما غنمتم حللا طيبا و اتقوا اللّه

5 _ مجاهدان نبايد در تمامى غنيمت هاى به دست آورده تصرف كنند و

تمامى آنها را براى خويش حلال بشمارند .

فلكوا مما غنمتم حللا طيبا

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه {من} در {مما غنمتم} براى تبعيض باشد. بنابراين {فكلوا مما ... } يعنى بخشى از غنيمتها براى شما مباح است و بخش ديگر آن، همانند خمس آن بايد به مصارف تعيين شده برسد.

استفاده از غنايم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 69 - 3،4،6

3 _ رعايت احكام الهى در بهره گيرى از غنايم جنگ ، وظيفه اى ضرورى بر عهده مجاهدان

فلكوا . .. و اتقوا اللّه

امر الهى به رعايت تقوا پس از بيان حكم غنايم مى رساند كه بهره گيرى از غنايم جنگى داراى احكامى است كه بايد رعايت شود.

4 _ رعايت نكردن احكام الهى در بهرهورى از غنايم جنگى بى تقوايى است .

فلكوا مما غنمتم حللا طيبا و اتقوا اللّه

6 _ وجود زمينه هاى لغزش و گناه در بهرهورى از غنايم

فلكوا . .. و اتقوا اللّه

اهميت غنايم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 41 - 3

3 _ ضرورت توجه به حكمِ شرعى غنايم در كنار مسايل جنگ و جهاد

و اعلموا أنما غنمتم من شىء

تقسيم غنايم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 1 - 2

2 _ تعيين مالك غنايم جنگ و چگونگى تقسيم آن ، مايه اختلاف و مشاجره مسلمانان صدر اسلام

يسئلونك عن الأنفال قل الأنفال للّه و الرسول . .. و أصلحوا ذات بينكم

با توجه به آيات بعد كه سخن از نبرد و مبارزه با دشمن دارد، و نيز

شأن نزولهاى نقل شده درباره آيه، معلوم مى شود مراد از انفال در جمله {يسئلونك عن الأنفال} اموالى بوده كه در معركه نبرد از دشمن به جاى مانده و به دست مسلمانان افتاده بود. و توصيه خداوند به ترك مشاجره پس از بيان حكم انفال مى رساند كه آن اموال به جاى مانده منشأ اختلاف مسلمانان بوده است.

حليت غنايم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 69 - 1،11

1 _ غنيمت هاى به دست آمده از دشمنان دين ، حلال و بهرهورى از آنها جايز است .

فلكوا مما غنمتم حللا طيبا

11 _ حكم الهى بر حليت غنايم و فديه ها ، جلوه اى از مغفرت و رحمت خداوند است .

فكلوا . .. إن اللّه غفور رحيم

خمس غنايم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 41 - 1،5،10

1 _ پيكارگران مسلمان بايد خمس غنايم جنگى به دست آمده را بپردازند .

أنما غنمتم من شىء فأن للّه خمسه

از مصاديق مورد نظر براى {ما غنمتم} به دليل وقوع آن در بين آيات جنگ، چيزهايى است كه از دشمن گرفته مى شود كه به آن غنايم جنگى اطلاق مى گردد.

5 _ خمس غنايم جنگ و ديگر درآمد ها از آنِ خدا و پيامبر ( ص ) و خويشان اوست .

فأن للّه خمسه و للرسول و لذى القربى

{ذى القربى} به معناى خويش است و چون خويشى يك معناى اضافى است با قراين كلامى روشن مى شود كه خويشان چه كسى مراد است. در اينجا مراد از {ذى القربى} به دليل كلمه {الرسول}، خويشان پيامبر(ص)

هستند. در حقيقت {ال} در {القربى} جانشين مضاف إليه است ; يعنى: للرسول و لذى قرباه.

10 _ پرداخت خمس غنيمت ها و ديگر استفاده هاى مالى ، نشان ايمان به خدا و ايمان به پيروزى آفرينى خدا در جنگ بدر است .

فأن للّه خمسه و للرسول . .. إن كنتم ءامنتم باللّه و ما أنزلنا على عبدنا

مراد از {ما أنزلنا . .. } مى تواند همان امدادهاى غيبى الهى باشد كه مسلمانان در پرتو آن به پيروزى در جنگ بدر دست يافتند.

طمع به غنايم غزوه بنى نضير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 6 - 9

9 - چشمداشت برخى از مسلمانان ، به داشتن سهمى در غنايم به دست آمده از بنى نضير *

و ما أفاء اللّه على رسوله منهم فما أوجفتم عليه . .. و ل_كنّ اللّه يسلّط رسله

بيان اين نكته كه شما مسلمانان، اسب تازى در اين جنگ نداشتيد و اين خدا بود كه اين پيروزى را فراهم ساخت، مى تواند پاسخى براى انتظارات مسلمين در تقسيم غنايم ميانشان باشد.

غنايم بيعت كنندگان با محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 19 - 5

5 - تنها بيعت كنندگان با پيامبر ( ص ) در جريان حديبيه ، برخوردار از غنايم خيبر *

إذ يبايعونك تحت الشجرة . .. و مغانم كثيرة يأخذونها

از اين كه {مغانم كثيرة} به مؤمنان بيعت كننده نويد داده شده است ، مطلب بالا احتمال مى رود.

غنايم جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 26

- 9

9 _ غنايم به دست آمده در جهاد هاى اسلامى ، از روزى هاى پاكيزه خداوند براى مسلمانان *

و رزقكم من الطيبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 67 - 4

4 _ مجاهدان بدر پيش از غلبه كامل بر دشمن ، براى دستيابى به منافعى مادى ، به گرفتن اسير اقدام كردند .

ما كان لنبى . .. تريدون عرض الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 27 - 1،2

1 - سرزمين ها و خانه ها و مال هاى يهود بنى قريظه ، در غزوه بنى قريظه ، به تملك مسلمانان درآمد .

و أورثكم أرضهم و دي_رهم و أمولهم

2 - خداوند فراهم آورنده زمينه تملّك اموال و خانه و سرزمين يهود بنى قريظه براى مسلمانان مدينه

و أورثكم أرضهم و دي_رهم و أمولهم

غنايم غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 1 - 4

4 _ مسلمانان در جنگ بدر به غنايمى چشمگير دست يافتند .

يسئلونك عن الأنفال

حساس شدن مسلمانان نسبت به انفال و غنايم جنگى و پرسش مكرر آنان و بازتاب آن در آيه نشانگر فراوانى غنايم بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 26 - 8

8 _ غنايم جنگ بدر ، از روزى هاى پاكيزه كه خداوند مسلمانان صدر اسلام را از آن بهره مند ساخت . *

و رزقكم من الطيبت

از مصاديق مورد نظر براى {الطيبت}، به دليل وقوع آيه مورد بحث پس از بيان جنگ بدر، غنايم جنگى است.

غنايم

غزوه بنى نضير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 6 - 1،2،3

1 - غنايم غزوه بنى نضير ، موهبت الهى به پيامبر ( ص )

و ما أفاء اللّه على رسوله منهم

آيه شريفه در ادامه مسائل غزوه بنى نضير است.

2 - برجاى ماندن اموال و امكانات بنى نضير ، پس از تبعيد آنان از مدينه

و ما أفاء اللّه على رسوله منهم

3 - دستيابى مسلمانان به غنايم و امكانات بنى نضير ، بدون جنگ و درگيرى

و ما أفاء اللّه على رسوله منهم فما أوجفتم عليه من خيل و لا ركاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 7 - 2

2 - حكم { فىء } شامل همه غنايم به دست آمده بدون جنگ و نبرد ، و غير مختص به غنيمت هاى بنى نضير

ما أفاء اللّه على رسوله من أهل القرى

جمع آمدن واژه {قرى}، مى رساند كه حكم {فىء} اختصاص به غنايم بنى نضير ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 9 - 2

2 - برخوردارى برخى از انصار ، از غنايم بنى نضير

و الذين تبوّءو الدار

در صورتى كه {والذين تبوّءو. ..} عطف بر {المهاجرين} باشد، از آيه استفاده مى شود كه علاوه بر مهاجران; برخى از انصار نيز سهمى از غنايم بنى نضير بردند.

غنايم غزوه خيبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 15 - 3،4

3 - وعده الهى به مسلمانان ، در دستيابى به فتح خيبر و غنايم آن ، پس از صلح حديبيه

سيقول

المخلّفون إذا انطلقتم إلى مغانم لتأخذوها ذرونا نتّبعكم

آيه شريفه، در زمينه جنگ خيبر است و خداوند از حركت مسلمانان به اين جنگ به عنوان حركت به سوى غنايم ياد كرده است. از اين نكته استفاده مى شود كه خداوند به طور ضمنى، نويد فتح خيبر و غنايم آن را به جبران مشكلات سفر حديبيه، به مسلمانان داده است.

4 - غنايم خيبر ، ارمغان الهى به مسلمانان ، در پى اقدام به سفر پر خطر حديبيه *

سيقول المخلّفون إذا انطلقتم إلى مغانم لتأخذوها

سفر حديبيه، در آغاز چنين مى نمود كه فرجامى بس مبهم و آميخته با خطر دارد و مؤمنان واقعى با اين همه بدان اقدام كردند و در پى آن خداوند نويد غنايم خيبر را به ايشان داد. با توجه به اين مطالب، احتمال مى رود كه ميان تن دادن به آن مشكلات و دست يابى به اين غنايم ارتباطى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 19 - 2

2 - غنايم سرشار خيبر ، موهبت الهى به پيروزمندان آزمون حديبيه

يبايعونك . .. و مغانم كثيرة يأخذونها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 20 - 4،5،7،21

4 - غنايم خيبر ، نزديك ترين بخش از غنايم موعود الهى به مؤمنان ، پس از حديبيه

وعدكم اللّه . .. فعجّل لكم ه_ذه

آيه شريفه پس از صلح حديبيه نازل شده و {ه_ذه} اشاره به غنايم خيبر دارد.

5 - خداوند ، مؤمنان را به فتوحات و غنايمى علاوه بر فتح خيبر و غنايم آن ، نويد داد .

وعدكم اللّه مغانم كثيرة تأخذونها فعجّل لكم

ه_ذه

در صورتى كه {ه_ذه} به فتح خيبر اشاره داشته باشد; واژه {عجّل} مى رساند كه فتح خيبر، پيش درآمد فتح هاى ديگر و غنايم فزون ترى است.

7 - امتنان الهى بر مؤمنان ، با رساندن ايشان به غنايم خيبر و كوتاه ساختن دست دشمنان از آنان

فعجّل لكم ه_ذه و كفّ أيدى الناس عنكم

21 - { عن علىّ . . . قال : فى قوله تعالى { وعدكم اللّه مغانم كثيرة } . . . { تأخذونها } . . . { فعجّل لكم . . . } من ذلك خيبر ;

از على(ع) . .. روايت شده كه درباره قول خداى تعالى {وعدكم اللّه مغانم كثيرة تأخذونها فعجّل لكم} فرمود: از ميان غنايم فراوانى كه خداوند به شما وعده داده بود خيبر را زودتر به شما داد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 21 - 1

1 - وعده خداوند به مؤمنان ، در دستيابى آنان به غنايمى ، علاوه بر غنايم خيبر

و أخرى لم تقدروا عليها

با توجه به اين كه آيه قبل در زمينه غنايم خيبر بوده; واژه {أخرى} در مقايسه با غنايم خيبر به كار رفته است.

قصه غنايم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 26 - 10

10 _ امداد هاى ويژه الهى ، منشأ پيروزى مسلمانان در جنگ بدر *

و أيدكم بنصره

مالك غنايم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 1 - 2

2 _ تعيين مالك غنايم جنگ و چگونگى تقسيم آن ، مايه اختلاف و مشاجره مسلمانان صدر اسلام

يسئلونك

عن الأنفال قل الأنفال للّه و الرسول . .. و أصلحوا ذات بينكم

با توجه به آيات بعد كه سخن از نبرد و مبارزه با دشمن دارد، و نيز شأن نزولهاى نقل شده درباره آيه، معلوم مى شود مراد از انفال در جمله {يسئلونك عن الأنفال} اموالى بوده كه در معركه نبرد از دشمن به جاى مانده و به دست مسلمانان افتاده بود. و توصيه خداوند به ترك مشاجره پس از بيان حكم انفال مى رساند كه آن اموال به جاى مانده منشأ اختلاف مسلمانان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 41 - 4

4 _ غنيمت هاى جنگ و ديگر استفاده هاى مالى ، بجز خمس آن ، از آنِ غنيمت گيرنده و استفاده برنده است .

و اعلموا أنما غنمتم من شىء فأن للّه خمسه

مسلمانان و غنايم جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 5 - 7

7 _ برخى از مسلمانان ناخشنود از حكم خداوند درباره انفال و غنايم جنگ بدر

قل الأنفال للّه و الرسول . .. كما أخرجك ربك ... و إن فريقا من المؤمنين لكرهون

{كما} براى تشبيه امر ديگر است و مشبّه به صريحاً در آيه ذكر نشده است. لذا احتمالات مختلفى از سوى مفسران ايراد شده است و از جمله آنهاست حكم خداوند درباره انفال و غنايم جنگ بدر. بر اين مبنا {كما أخرجك ... } چنين معنا مى شود: حكم خداوند درباره انفال حكمى حق است ; همان گونه كه فرمان و تقدير حركت به سوى جنگ بدر حق بود. بر اين اساس

جمله {إن فريقا ... } مى رساند كه همه و يا برخى از مسلمانان از حكم خداوند درباره انفال نيز كراهت خاطرى داشتند.

موارد غنايم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 69 - 2

2 _ فديه هاى گرفته شده در قبال آزادى اسيران ، از جمله غنايم و استفاده از آنها حلال است .

فلكوا مما غنمتم حللا طيبا و اتقوا اللّه

از مصاديق مورد نظر براى {ما غنمتم} به دليل آيات گذشته كه درباره اسيران جنگى بود، فديه هايى است كه در برابر آزادى آنان گرفته مى شود. عطف جمله {فكلوا} به وسيله حرف فاء به جمله سابق اين معنا را تأييد مى كند.

وعده غنايم غزوه خيبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 15 - 12

12 - اختصاص غنايم خيبر به شركت كنندگان سفر حديبيه ، براساس وعده قبلى خداوند *

إذا انطلقتم إلى مغانم لتأخذوها . .. قال اللّه من قبل

برداشت بالا بدان احتمال است كه آنچه از قبل گفته شده، اختصاص غنايم، به حاضران صلح حديبيه باشد; چه اين كه اين نكته از نظر تاريخى نيز تأييد شده است.

غواصي از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

غواصى

احكام غواصى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 14 - 5

5- جواز غواصى و استخراج اشياى قيمتى و زينتى دريا

و تستخرجوا منه حلية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 12 - 6

6 - جواز غواصى و استخراج اشياى قيمتى و زينتى درياها

و تستخرجون حلية تلبسونها

اهميت غواصى در دوران سليمان(ع)

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 82 - 3

3- اهميت غواصى و دستاورد هاى آن در حكومت سليمان ( ع )

و من الشي_طين من يغوصون له

برداشت ياد شده از تخصيص به ذكر يافتن {غواصى} در بين ساير كارها و نيز لام {له} _ كه براى انتفاع است _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.

غواصى جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 37 - 2،3

2 - شياطين جنى ، به فرمان سليمان ( ع ) به ساختمان سازى و غواصى مى پرداختند .

و الشي_طين كلّ بنّاء و غوّاص

3 - وجود تخصص ساختمان سازى و غواصى در ميان شياطين جنى

و الشي_طين كلّ بنّاء و غوّاص

آمدن صيغه هاى {بنّاء} و {غوّاص} بر وزن صيغه مبالغه _ كه بر حرفه و صنعت بودن بنّايى و غوّاصى دلالت مى كند _ گوياى اين نكته است كه اين دو كار، به صورت فن و تخصص ميان شياطين رواج داشت.

غواصى در دوران سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 37 - 6

6 - صنعت ساختمان سازى و استخراج منابع و ذخاير دريايى ، در خدمت حكومت سليمان ( ع ) بود .

و الشي_طين كلّ بنّاء و غوّاص

غواصى شياطين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 82 - 2

2- برخى از شياطين براى سليمان ( ع ) ، به كار غواصى و غير آن مى پرداختند .

و من الشي_طين من يغوصون له و يعملون عملاً دون ذلك

غيب از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

غيب

آثار ايمان

به علم غيب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 53 - 14

14 - توجه و اعتقاد به با خبر بودن خداوند از تمامى رفتار و كردار آدميان ، باز دارنده آنان از هر گونه نافرمانى و گناه است .

و أقسموا باللّه جهد أيم_نهم . .. إنّ اللّه خبير بما تعملون

جمله {إنّ اللّه خبير. ..} تذكرى تهديدآميز به منافقان بود كه به دروغ اظهار اطاعت مى كردند; ولى در عمل به نافرمانى و گناه مشغول بودند. بنابراين هشدار به آگاهى خداوند از اعمال انسان ها، مى تواند به منظور بازداشتن آنان از نافرمانى و گناه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 38 - 8

8 - آگاهى و ايمان به علم همه جانبه خداوند ، به تمامى حقايق عالم و راز هاى دل آدم ، بازدارنده انسان از حق گريزى و ستم كارى

إنّ اللّه ع_لم غيب السم_وت . .. عليم بذات الصدور

يادآورى علم همه جانبه خداوند در اين آيه _ پس از نقل سرگذشت ستم كاران دوزخى و كافران حق ناپذير در آيات پيشين _ مى تواند حاكى از مطلب ياد شده باشد.

آثار ايمان به غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 61 - 12

12- ورود مؤمنان به بهشت عدن ، به خاطر ايمان آنان به غيب و تصديق آن است .

جنّت عدن التى وعد الرحمن عباده بالغيب

{باء} در {بالغيب} مى تواند سببيه و متعلق به {وعد} باشد; يعنى، وعده خداوند به مؤمنان، به جهت ايمان آنان به غيب بوده

است. روشن است كه بنابراين وجه، تقدير كلام {بتصديق الغيب} خواهد بود.

آثار ذكر علم غيب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 7 - 9

9 - توجه به آگاهى خداوند ، حتى از پوشيده ترين افكار و گفتار ، بازدارنده انسان از زبان گشودن به گفتار نارو است . *

و إن تجهر بالقول فإنّه يعلم السرّ و أخفى

جمله {فإنّه يعلم. ..} تهديد به پوشيده نماندن هيچ فكر و گفته اى از خداوند است. تفريع اين تهديد بر {إن تجهر بالقول} گوياى اين است كه مراد از {القول} گفتارى است كه نه تنها به زبان آوردن آن نارو است، بلكه حتى انديشه نيز بايد از محتواى آن پاك باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 4 - 6

6- توجه به علم همه جانبه خداوند به گفتار و اعمال موجودات جهان ، بازدارنده آدمى از حق ستيزى و گناه

أسرّوا النجوى . .. قال ربّى يعلم القول فى السماء والأرض و هو السميع العليم

خداوند در پاسخ به توطئه ها و سخنان سرّى مشركان عليه اسلام، به پيامبر(ص) فرمان داد كه علم همه جانبه الهى را به آنان گوشزد كند. اين حقيقت مى تواند بيانگر برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 29 - 6

6 - توجه و اعتقاد به علم همه جانبه خداوند به نهان و آشكار انسان ها ، بازدارنده آنان از گناه و نافرمانى است .

ليس عليكم جناح أن تدخلوا بيوتًا غير مسكونة . .. و اللّه يعلم

ما تبدون و ما تكتمو

تذكر به علم همه جانبه الهى در پايان آيه مى تواند حاكى از نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 11 - 10

10 - توجه به آگاهى خداوند از تمامى رفتار ها ، برانگيزاننده انسان ها به انجام عمل صالح

و اعملوا ص_لحًا إنّى بما تعملون بصير

يادآورى خداوند به آگاه بودنش از تمامى رفتارهاى انسان ها _ پس از توصيه آنان به انجام عمل صالح _ مى تواند گوياى مطلب ياد شده باشد.

آثار عقيده به علم غيب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 53 - 14

14 - توجه و اعتقاد به با خبر بودن خداوند از تمامى رفتار و كردار آدميان ، باز دارنده آنان از هر گونه نافرمانى و گناه است .

و أقسموا باللّه جهد أيم_نهم . .. إنّ اللّه خبير بما تعملون

جمله {إنّ اللّه خبير. ..} تذكرى تهديدآميز به منافقان بود كه به دروغ اظهار اطاعت مى كردند; ولى در عمل به نافرمانى و گناه مشغول بودند. بنابراين هشدار به آگاهى خداوند از اعمال انسان ها، مى تواند به منظور بازداشتن آنان از نافرمانى و گناه باشد.

آثار علم غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 78 - 1

1- آگاهى از غيب و يا صدور پيمانى از جانب خداوند ، از راه هاى وقوف بر پى امد هاى كفر و ايمان و آثار آنها است .

لأُتينّ . .. أطّلع الغيب أم اتّخذ عند الرحمن عهدًا

همزه در {أطّلع} _ كه در اصل

أإطّلع بوده _ براى استفهام انكارى است و فاعل فعل ضميرى است كه به {الذى} در آيه قبل بازمى گردد. از اين رو مضمون آيه چنين مى شود: آيا آن كافرى كه مدعى شد كفر، موجب دستيابى به مال و فرزند است، بر غيب آگاهى يافته و يا عهدى از جانب خداوند دريافت كرده است؟! مراد از عهد، نوشته و يا بيانى است كه از ناحيه خداوند صادر گرديده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 110 - 4

4- علم به زمان كيفر و عذاب انسان ها ، درگرو آگاهى به نهان و آشكار آنان است .

إن أدرى أقريب . .. إنّه يعلم الجهر من القول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 74 - 8

8 - علم خداوند به توطئه هاى كافران ، مايه ناكامى آنان در دستيابى به اهدافشان

و لاتكن فى ضيق ممّا يمكرون . .. و إنّ ربّك ليعلم ما تكنّ صدورهم و ما يعلنون

طرح علم خدا به اسرار نهانى و كارهاى آشكار توطئه گران عليه دين و رسالت پيامبر(ص)، اشاره به اين نكته دارد كه آنان در هر حال در منظر خدا هستند و نمى توانند چيزى را از او مخفى كرده و به اهداف شان برسند. اين بيان، مى تواند تعليلى باشد بر آنچه كه قبلاً در ضمن {و لاتكن فى ضيق ممّا يمكرون} آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 14 - 8

8 - داشتن علم غيب ، موجب آگاهى به حقايق پشت پرده و

پنهان مى شود .

تبيّنت الجنّ أن لو كانوا يعلمون الغيب ما لبثوا فى العذاب المهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 22 - 4

4 - آگاهى مطلق به غيب و شهود ، لازمه مقام الوهيت و خداوندگارى است .

هو اللّه الذى لا إل_ه إلاّ هو ع_لم الغيب و الشه_دة

توصيف {اللّه} به {عالم الغيب و الشهادة}، بيان بالا را افاده مى كند.

آثار علم غيب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 105 - 12

12 _ علم خدا به آشكار و نهان ، تضمينى بر پاداش دادن و كيفر كردن دقيق انسان ها در قيامت

ستردون إلى علم الغيب و الشهدة فينبئكم بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 6 - 22،24

22_ حكيمانه بودن افعال خدا و آگاهى او به ويژگى هاى يوسف ( ع ) ، موجب شد تا او را برگزيند و تعبير رؤيا و تحليل حوادث را به آن حضرت بياموزد .

يجتبيك ربك . .. إن ربك عليم حكيم

24_ حكمت خدا و علم او به خصلت هاى يوسف ( ع ) موجب شد تا نعمت خويش را بر خاندان يعقوب كامل كند .

و يتم نعمته عليك و على ءال يعقوب . .. إن ربك عليم حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 54 - 3،5

3- سفارش به انتخاب بهترين و شايسته ترين گفتار ها ، برخاسته از علم همه جانبه خداوند به احوال انسانهاست .

قل لعبادى يقولوا التى هى أحسن

. .. ربّكم أعلم بكم

ذكر {ربّكم أعلم بكم}، پس از توصيه به گزينش بهترين سخن در گفتار به منزله تعليل است; يعنى، چون خداوند به احوال انسانها آگاه است، چنين توصيه اى مى كند.

5- مشيت خداوند در نزول رحمت يا عذاب بر بندگان ، مبتنى بر علم و آگاهى گسترده او بر احوال آنان است .

ربّكم أعلم بكم إن يشأ يرحمكم أو إن يشأ يعذّبكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 110 - 4

4 - آگاهى گسترده و محيط خداوند بر احوال و اعمال بندگان ، پشتوانه قانون مندى شفاعت در قيامت و صدور يا عدم صدور اجازه بر آن

لاتنفع الشف_عة إلاّمن أذن . .. يعلم ما بين أيديهم و ما خلفهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 219 - 3

3 - خداوند عزيز و رحيم و آگاه به نماز و راز و نياز انسان ها ، سزاوار اعتماد و توكل كردن آنان بر او

و توكّل على العزيز الرحيم . الذى ... و تقلّبك فى الس_جدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 69 - 6

6 - علم همه جانبه خداوند به نهان و آشكار مردمان ، دليل انحصار حق تشريع و انتخاب پيامبر به او

و ربّك يخلق ما يشاء و يختار . .. و ربّك يعلم ما تكنّ صدورهم و ما يعلنون

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه آيه در مقام بيان علت منحصر بودن حق قانون گذارى و حق برگزيدن پيامبر به خداوند باشد كه در آيه قبل، از

آن سخن به ميان آمده است; يعنى، چون خداوند به نهان و آشكار انسان ها آگاهى كامل دارد; پس تنها او شايسته قانون گذارى براى ايشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 3 - 16

16 - علم خداوند به ذرات ريز دوردست ، ناشى از غيب دانى او است .

ع_لم الغيب لايعزب عنه مثقال ذرّة فى السم_وت و لا فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 32 - 18

18 - لزوم اجتناب از دعوى بى گناهى و پاكى ، در برابر خداوندِ آگاه به آشكار و نهان انسان ها

هو أعلم بكم . .. فلاتزكّوا أنفسكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 18 - 15

15 - آگاهى ژرف خداوند به اعمال خلق ، پشتوانه نظام كيفر و پاداش

و لتنظر نفس ما قدّمت لغد . .. إنّ اللّه خبير بما تعملون

توجه به پيوند مفهومى صدر آيه (مسؤوليت اخروى انسان در قبال كرده هاى خويش) و ختام آيه (علم و آگاهى ژرف الهى) مطلب بالا را نتيجه مى دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 18 - 1

1 - سپاسدارى ، بردبارى ، آگاهى از نهان و آشكار ، عزّت و حكمت خداوند ، مقتضى تقواپيشگى ، حرف شنوى ، فرمان برى و انفاق در راه او است .

فاتّقوا اللّه . .. اسمعوا و أطيعوا و أنفقوا ... و اللّه شكور حليم ... العزيز الح

برخى از مفسران، بر اين عقيده اند كه ميان ذكر

اوصاف خداوند در دو آيه پايانى، با فرمان الهى به تقواپيشگى، فرمان برى و انفاق، ارتباط وجود دارد. اين مطلب مى تواند اشاره به برداشت ياد شده باشد.

ادعاى علم غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 78 - 2

2- كسى كه كفرورزى را مايه فراوانى مال و اولاد مى داند ، مانند كسى سخن گفته است كه يا به غيب آگاه شده و يا از خداوند پيمان گرفته است .

كفر بأي_تنا و قال . .. أطّلع الغيب أم اتّخذ عندالرحمن عهدًا

ارتباط با عالم غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 38 - 3

3 - ادعاى دريافت وحى و ارتباط با عالم غيب ، نيازمند دليل قاطع و روشن

فليأت مستمعهم بسلط_ن مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 47 - 3،5

3 - مشركان ، ناآگاه از امور غيبى و ناتوان از ارتباط با عالم غيب

أم عندهم الغيب فهم يكتبون

5 - اديان توحيدى و پيامبران الهى ، مرتبط با عالم غيب اند .

أم عندهم الغيب فهم يكتبون

استحاله علم غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 35 - 2

2 - علم غيب و آگاهى به فرجام امور ، غيرقابل دسترسى براى انسان

أعنده علم الغيب

اهميت ايمان به غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 3 - 15

15 _ تربيت انسان هاى مؤمن به غيب ، پايبند به نماز و انفاق گر ، از اهداف قرآن

ذلك

الكتب . .. هدًى للمتقين. الذين يؤمنون ... و مما رزقنهم ينفقون

اهميت علم غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 50 - 6

6 _ از ديدگاه برخى مردم در اختيار داشتن خزاين الهى و آگاهى به غيب و فرشته بودن، نشانه پيامبرى است.

قل لا أقول لكم عندى خزائن اللّه و لاأعلم الغيب و لاأقول لكم إنى ملك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 188 - 19

19 _ برخى از مردم عصر بعثت پيامبرى و نبوت را مستلزم آگاهى به امور غيبى مى پنداشتند .

لو كنت أعلم الغيب لاستكثرت من الخير . .. إن أنا إلا نذير

حصر در جمله {إن أنا . .. } ناظر به پندارهايى است كه مردم درباره پيامبر(ص) داشتند كه از جمله آنها عالم بودن پيامبر(ص) به امور غيبى است. جمله {إن أنا ... } بيان مى دارد كه او تنها نذير و بشير است ; يعنى عالم به غيب بودن، لازمه پيامبرى نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 37 - 11

11_ آگاهى به غيب و دانستن تعبير رؤياها ، دانشهايى والا و گران سنگ است .

ذلكما مما علمنى ربى

{ذلك} و {ذلكما} و نظاير آنها براى اشاره به دور است. استعمال آن براى مشاراليه نزديك ، گوياى اين نكته است كه: مشاراليه در نزد متكلم ، امرى با عظمت و بلند مرتبه است.

ايمان به غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 3 - 1،2،16

1 - ايمان به

غيب ( خدا و . . . ) ، اقامه نماز و انفاق از صفات اهل تقواست .

هدًى للمتقين. الذين يؤمنون ... ينفقون

{غيب} به معناى پنهان و ناپيداست و چون ايمان به آن ارزشهاى دينى شمرده شده، مقصود از {غيب} هر پنهان و نهانى نيست، بلكه مراد از آن، به مناسبت فرازهاى بعد، خدا و فرشتگان و مانند آنهاست.

2 - ايمان به غيب ( خدا و . . . ) ، اقامه نماز و انفاق ، وظايفى ضرورى بر عهده بندگان

الذين يؤمنون بالغيب . .. ينفقون

16 _ { عن ابى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عز و جل { الذين يؤمنون بالغيب } قال : من أقر بقيام القائم انه حق ;

از امام صادق (ع) درباره {الذين يؤمنون بالغيب} روايت شده كه فرمود: آنان كسانى هستند كه به حقانيت قيام قائم اقرار دارند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 4 - 7

7 - ايمان به غيب و رسالت انبياى الهى و يقين به آخرت ، زمينه دستيابى به هدايت هاى قرآن است .

هدًى للمتقين . .. الذين يؤمنون بما انزل إليك و ما انزل من قبلك و بالأخرة هم يوقن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 94 - 12

12 _ هدف از آزمايش مؤمنان مشخص شدن صفوف باورداران به غيب ( قيامت و عذاب ) از غير آنان

ليبلونكم اللّه . .. ليعلم اللّه يخافه بالغيب

قيامت وعذاب آخرت زمانى موجب ترس از خداوند مى شود كه آدمى به آن باور داشته باشد بنابراين تمايز خداترسان در واقع تمايز

باورداران قيامت از غير آنان است.

برادران يوسف و غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 81 - 10

10_ بى اطلاعى برادران از امور نهانى ، اعتذار آنان در نزد يعقوب براى بيان كيفر سارق

ما شهدنا إلاّ بما علمنا و ما كنا للغيب ح_فظين

برترى عالم غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 38 - 6

6 - عالم غيب و مبدأ وحى ، فراتر از نظام طبيعت *

أم لهم سلّم

كلمه {سل_ّم} (نردبان)، معمولاً براى دستيابى به مراتب عالى و برتر، مورد استفاده قرار مى گيرد.

تعليم علم غيب به يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 7

7_ پيروى يوسف ( ع ) از آيين ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، موجب عنايت خدا به وى و آموزش علم غيب و دانش تعبير رؤيا به او شد .

ذلكما مما علمنى ربى إنى تركت . .. واتبعت ملّة ءاباءِى

جمله {اتبعت . ..} عطف بر {تركت} در آيه قبل است. بنابراين دلالت مى كند كه: پيروى از آيين ابراهيم نيز در بهره مند شدن يوسف(ع) از علوم الهى ، نقش داشته است.

جنيان سليمان(ع) و علم غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 14 - 6،10

6 - جنيان خدمت گزار در دستگاه سليمان ( ع ) ، از علم غيب برخوردار نبودند .

فلمّا خرّ تبيّنت الجنّ أن لو كانوا يعلمون الغيب ما لبثوا فى العذاب المهين

10 - جنيان خدمت گزار در

دستگاه سليمان ( ع ) ، از معرفتى به نام علم غيب آگاهى داشتند .

تبيّنت الجنّ أن لو كانوا يعلمون الغيب

جهل به غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 47 - 3

3 - مشركان ، ناآگاه از امور غيبى و ناتوان از ارتباط با عالم غيب

أم عندهم الغيب فهم يكتبون

خزاين عالم غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 59 - 1

1 _ خزاين غيب تنها نزد خداوند و فقط او آگاه به آنهاست.

و عنده مفاتح الغيب لا يعلمها إلا هو

{مفاتح}، جمع {مَفتح}، به معناى {خزينه}، و يا جمع {مِفتح} به معناى {كليد}، مى تواند باشد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

دلايل علم غيب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 38 - 6

6- پوشيده نبودن هيچ پديده اى در عالم از خداوند ، دليل آگاهى او از نهان و آشكار انسان

و ما يخفى على الله من شىء فى الأرض و لا فى السّماء

جمله {و ما يخفى على الله . ..} مى تواند تعليل براى بخش اول آيه (إنك تعلم ...) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 25 - 8

8- به دست خداوند بودن مرگ و حيات انسان ها ، دليل علم او بر احوال انسان ها در گذشته و آينده

و إنا لنحن نحى و نميت . .. و لقد علمنا المستئخرين . و إن ربّك هو يحشرهم

برداشت فوق، بر اين احتمال كه ذكر {إنا لنحن نحيى و نميت}

قبل از {و لقد علمنا. ..} و ذكر {إن ربك هو يحشرهم} پس از آن، مى تواند به منظور اقامه دليل براى آن باشد. طبق اين احتمال، معناى آيه چنين مى شود: ما به احوال پيشينيان و آيندگان آگاهى داريم; چرا كه خود ما ميراننده و زنده كننده همه هستيم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 26 - 12

12- مالكيت يگانه خداوند بر هستى ، دليل آگاهى ژرف او بر تمامى ديدنى ها و شنيدنى ها است .

له غيب السم_وت و الأرض أبصر به و أسمع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 38 - 6

6 - آگاهى خداوند به نيت ها و راز دل ها ، دليل آگاهى كامل او از حقايق پنهانى تمامى جهان

إنّ اللّه ع_لم غيب السم_وت و الأرض إنّه عليم بذات الصدور

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه جمله {إنّه عليم بذات الصدور} در مقام تعليل براى {إنّ اللّه عالم غيب. ..} مى باشد; يعنى، چون خداوند به نيت ها و راز دل ها _ كه پنهانى ترين امور جهان است _ آگاه مى باشد، پس نسبت به امور غيبى جهان نيز آگاه خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 8 - 3

3 - وابستگى ابزار درك و شناخت به خداوند ، دليل آگاهى او از انفاق ها و اهداف مدعيان انفاق است .

يقول أهلكت مالاً . .. ألم نجعل له عينين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد -

90 - 10 - 4

4 - آگاهى دقيق خداوند از راه هاى خير و شرّ ، دليل مخفى نبودن اهداف مدعيان انفاق ، بر او است .

يقول أهلكت مالاً . .. و هدين_ه النجدين

دلايل علم غيب يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 37 - 6

6_ خبر دادن از نوع غذا و خصوصيات آن ، دليل يوسف ( ع ) فراروى زندانيان براى بهره منديش از علم غيب

قال لايأتيكما طعام ترزقانه إلاّ نبّأتكما بتأويله . .. ذلكما مما علمنى ربى

ذكر علم غيب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 105 - 13

13 _ توجه به علم همه جانبه خداوند به نهان و آشكار ، و غيب و شهود ، بازدارنده آدمى از گناه و توبه شكنى و برانگيزنده وى به خير و صلاح

و قل اعلموا فسيرى اللّه عملكم . .. فينبئكم بما كنتم تعملون

بيان علم همه جانبه خداوند _ پس از تشويق و توصيه به توبه و عمل _ مى تواند به منظور مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 42 - 4

4- توجه به آگاهى همه جانبه خداوند از اعمال و رفتار ستم پيشگان و كيفر شدنشان در روز قيامت ، بازدارنده آدمى از ستم و تعدى

و لاتحسبنّ الله غ_فلاً عمّا يعمل الظ_لمون إنما يؤخّرهم ليوم تشخص فيه الأبص_ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 1 - 19

19 - توجه به آگاهى خدا از آشكار و نهان

، بازدارنده مؤمنان از ارتباط سرّى با كافران

تسرّون . .. و أنا أعلم بما أخفيتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 7 - 3

3 - لزوم پرهيز از ادعا هاى نادرست و توجه به آگاهى خداوند از رفتار ها و نيّت هاى انسان

يقول . .. أيحسب أن لم يره أحد

توبيخ مستفاد از همزه استفهام در {أيحسب}، ممكن است ناظر به دروغ بودن گفتارى باشد كه در آيه قبل از مدعيان انفاق نقل شد.

زمينه علم غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 6 - 3

3_ رؤيا ، دريچه اى براى آگاهى به غيب و امور نهانى

إنى رأيت أحد عشر كوكبًا . .. كذلك يجتبيك ربك و يعلمك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 36 - 4

4 - وحى ، طريق رهيابى انسان به غيب *

أعنده علم الغيب . .. أم لم ينبّأ بما فى صحف موسى

خداوند، در ابتدا علم غيب را از مشركان نفى مى كند و سپس در مقام تخطئه و توبيخ آنان مى فرمايد: وحى _ كه طريق ارتباط انسان با غيب است _ هيچ گونه سازگارى با انديشه آنان ندارد.

زمينه علم غيب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 54 - 2

2- ربوبيت و پروردگارى خداوند ، مقتضى علم و آگاهى كامل به احوال انسانهاست .

ربّكم أعلم بكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 55 - 3

3- ربوبيت خداوند ، مقتضى

علم و آگاهى او به همه موجودات آسمان ها و زمين است .

ربّك أعلم بمن فى السموت و الأرض

شرك و عالم غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 47 - 1

1 - آيين شرك ، فاقد كتاب آسمانى و بى ارتباط با عالم غيب

أم عندهم الغيب فهم يكتبون

اين آيه، درصدد بيان آخرين توجيهى است كه مشركان، مى توانند براى درستى آيين خود ارائه دهند; يعنى، آنان ادعا كنند كه با عالم غيب ارتباط برقرار كردند و حقايق و اسرار غيبى و اسرار غيبى را مكتوب داشتند. بر اين اساس ارتباط با عالم غيب نشانه درستى هر آئينى است و ناتوانى از آن، علامت بطلان آن است.

عظمت عالم غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 59 - 4

4 _ عالم غيب، عالمى بس با عظمت و پيچيده در برابر عالم شهود

و عنده مفاتح الغيب لا يعلمها إلا هو

تأكيد بر انحصار {علم غيب} به خداوند در برابر جمله بدون تأكيد و حصر در {يعلم ما فى . .. } بر مطلب فوقِ اشعار دارد.

عظمت علم غيب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 75 - 2

2 - علم الهى به اسرار و اعمال آدميان ، تنها گوشه اى از علم گسترده او به امور پنهان و آشكار آسمان و زمين

و إنّ ربّك ليعلم ما تكنّ . .. و ما من غائبة ... إلاّ فى كت_ب مبين

علم غيب الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل

عمران - 3 - 119 - 18،21

18 _ دانايى همه جانبه خداوند ، به آنچه آدميان در دل خويش پنهان دارند .

انّ اللّه عليم بذات الصدور

21 _ توجه به دانايى خدا به تمامى اسرار دل ها ، زمينه ساز پرهيز آدمى از انحرافات

يا ايها الذين امنوا . .. ها انتم اولاء ... انّ اللّه عليم بذات الصدور

جمله {ان اللّه . .. } علاوه بر بيان اين حقيقت كه خداوند به نهان دلها آگاه است، به اين هدف ايراد شده كه انسانها با توجه به اين حقيقت از انحرافات بپرهيزند; چرا كه تمام افكار و اعمالشان در محضر و ديد خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 122 - 6

6 _ آگاهى خداوند ، از راز دل و اسرار افراد

و اللّه سميع عليم. اذ همّت طائفتان

كلمه {همّت} از ماده {همّ} به معناى تصميم و قصدى است كه در دل، براى انجام كارى گرفته شود. و بنابر اينكه {اذ همّت} متعلّق به {سميع} و {عليم} باشد، بيانگر علم خداوند به قصد و نيت انسانهاست.

علم غيب انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 248 - 7

7 _ اخبار غيبى پيامبر بنى اسرائيل ، به بازگشت صندوق عهد به سوى آنان

و قال لهم نبيّهم انّ اية ملكه ان ياتيكم التّابوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 179 - 15،16،18،20،23

15 _ آگاهى برخى از رسولان الهى بر غيب و نهان ( ايمان و كفر ) امّت خويش

و لكنّ اللّه يجتبى من رسله

من يشاء

برداشت فوق بر اين اساس است كه {من} براى تبعيض و متعلق به {يجتبى} باشد و چون جمله {و لكنّ اللّه . .. }، استدراك از جمله {ما كان اللّه ... } است، معناى آيه چنين مى شود: خداوند، امّتها را به غيب آگاه نمى سازد، ولى برخى رسولان را براى آگاه ساختن از غيب انتخاب مى كند.

16 _ خداوند برخى رسولان را براى آگاه ساختنشان از غيب ، برمى گزيند .

و ما كان اللّه ليطلعكم على الغيب و لكنّ اللّه يجتبى من رسله من يشاء

18 _ آگاهى تمامى رسولان الهى از غيب *

و لكنّ اللّه يجتبى من رسله من يشاء

بنابر اينكه {من}، بيان براى {من يشاء} باشد. يعنى خداوند براى آگاه ساختن از غيب، هر كس را بخواهد انتخاب مى كند و براى اين منظور، رسولان خويش را انتخاب كرده است.

20 _ خداوند ، افاضه كننده علم غيب بر رسولان خويش

و ما كان اللّه ليطلعكم على الغيب و لكنّ اللّه يجتبى من رسله من يشاء

23 _ آگاهى پيامبران به غيب و نهان ( پاكى ها ، پليدى ها ، مصالح و مفاسد واقعى انسان ها ) ، دليل لزوم ايمان به آنان

و ما كان اللّه ليطلعكم على الغيب و لكنّ اللّه يجتبى من رسله من يشاء فامنوا باللّ

برداشت فوق بر اين مبناست كه جمله {فامنوا . .. }، متفرع بر جمله {و لكنّ اللّه يجتبى من رسله} باشد. يعنى چون پيامبران آگاه به غيب هستند، لازم است به آنان ايمان آوريد; چرا كه تنها آنان دانا به حقايق امور هستند و راه سعادت و شقاوت را مى شناسند.

جلد - نام سوره - سوره

- آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 41 - 7

7 _ آگاهى پيامبران از اعمال امت هاى خويش

فكيف اذا جئنا . .. على هؤلاء شهيداً

لازمه گواهى دادن بر اعمال نيك و بد مردم، آگاهى به آن اعمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 109 - 13،16

13 _ پيامبران الهى ناآگاه به امور غيبى

قالوا لاعلم لنا انك انت علّم الغيوب

جمله {انك انت . ..} مى رساند كه متعلق علم در {لا علم لنا}، امور غيبى است.

16 _ علم و دانش پيامبران به غيب در برابر دانايى گسترده خداوند بسيار ناچيز و كم مقدار

قالوا لاعلم لنا انك انت علّم الغيوب

جمله {انك . ..} پس از {لا علم لنا} مى تواند قرينه بر اين باشد كه نفى علم از پيامبران در مقايسه با علم الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 188 - 8

8 _ انسان ها ، حتى پيامبران ، آگاه به امور غيبى جهان نيستند .

و لو كنت أعلم الغيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 96 - 14

14_ آگاهى از غيب و بهره مند بودن از علوم خدادادى ، از ويژگى هاى پيامبران

ألم أقل لكم إنى أعلم من الله ما لاتعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 9 - 6

6- رسالت فرستادگان الهى ، مستلزم آگاهى ايشان نسبت به همه امور غيبى نيست .

قل ما كنت . .. و ما أدرى ما يفعل بى و لا بكم

خداوند، در اين

آيه از يك سو رسالت پيامبر(ص) را تأييد كرده و از سوى ديگر بيان داشته است كه پيامبر ممكن است، حتى از سرنوشت شخص خويش بى اطلاع باشد; زيرا او تنها پيامدار انذارهاى خداوند است و اين منصب مستلزم اطلاع وى بر همه حقايق نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 27 - 6

6 - امور غيبى ارائه شده به پيامبران ، مصون از دستبرد نااهلان

فلايظهر على غيبه أحدًا . إلاّ من ارتضى من رسول فإنّه يسلك من بين يديه و من خلفه

علم غيب خالق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 16 - 2

2_ لازمه خالقيت ، آگاهى به اسرار و نهفته هاى وجود مخلوق

و لقد خلقنا . .. و نعلم ما توسوس به نفسه

از اين كه خداوند، نخست مسأله خلقت را مطرح كرده و سپس علم خويش به اسرار آدميان را بيان داشته، تلازم ياد شده استفاده مى شود.

علم غيب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 8 - 4

4 - خداوند آگاه به اسرار انسان ها و انديشه هاى آنان

و من الناس من يقول ءامنا . .. و ما هم بمؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 9 - 4

4 - منافقان علم گسترده و همه جانبه خدا و آگاهى او را به اسرار و نهان انسان ها ، باور نداشته و بدان معتقد نيستند .

يخدعون اللّه

از اينكه منافقان با نفاق خويش در صدد نيرنگ زدن به خدا برآمده

اند، معلوم مى شود كه آنان مى پنداشتند، اگر امرى را مخفى كنند، خداوند از آن آگاه نمى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 33 - 8،12،14،15

8 - خداوند ، آگاه به غيب و نهان آسمان ها و زمين ( هستى )

إنى أعلم غيب السموت و الأرض

12 - خداوند ، آگاه به آشكار و نهان فرشتگان

أعلم ما تبدون و ما كنتم تكتمون

14 - از امام صادق ( ع ) روايت شده كه : { إن اللّه تبارك و تعالى علّم آدم أسماء حجج اللّه كل ها . . . فقال : . . . { أنبئهم بأسمائهم فلمّا أنبأهم بأسمائهم } وقفوا على عظيم منزلتهم عنداللّه تعالى فعلموا أنهم أحق بأن يكونوا خلفاء اللّه فى أرضه و حججه على بريته و قال لهم : { ألم أقل لكم إنى أعلم غيب السماوات و الأرض و أعلم ما تبدون و ما كنتم تكتمون } . . . ;

خداوند تبارك و تعالى اسامى تمام حجتهاى خود را به آدم آموخت، پس ]خطاب به آدم[ فرمود: ملائكه را از اسامى آنان آگاه نما و چون آنان را از اسامى آگاه ساخت ملائكه به جايگاه بزرگ آنان در نزد خداوند واقف شدند و دانستند كه آنان براى خلافت خدا در زمين و حجت بر مردمان سزاوارترند. و خداوند به ملائكه فرمود: {آيا به شما نگفتم من غيب آسمانها و زمين را مى دانم و نيز مى دانم آنچه شما آن را آشكار مى كنيد و آنچه آن را پنهان مى داشتيد} ...}.

15 - { عن ابى جعفر ( ع )

انه قال فى قول اللّه : . . . { وأعلم ما تبدون و ما كنتم تكتمون } يعنى ما أبدوه بقولهم { أتجعل فى ها من يفسد فيها و يسفك الدماء . . . } و ما كتموه : فقالوا فى أنفسهم : ما ظننا أن اللّه يخلق خلقاً أكرم عليه منا ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه درباره سخن خداوند {وأعلم ما تبدون و ما كنتم تكتمون} فرمود: يعنى، آنچه را كه با گفتارشان آشكار كرده بودند اين بود كه گفتند: آيا در روى زمين كسى را قرار مى دهى كه فساد خونريزى كند؟ . .. و آنچه كتمان كردند آن بود كه در پيش خود گفتند: ما گمان نمى كرديم كه خداوند كسانى را بيافريند كه بيش از ما نزد او گرامى باشند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 72 - 4

4 - خداوند ، آگاه به اسرار انسان ها و توانا بر افشاى آنهاست .

و اللّه مخرج ما كنتم تكتمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 77 - 1

1 - خداوند ، آگاه به آنچه آدمى پنهان مى دارد يا آشكار مى كند .

أن اللّه يعلم ما يسرّون و ما يعلنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 144 - 5

5 - خداوند ناظر بر رفتار انسان ها و آگاه به ضماير ايشان است .

قد نرى تقلب وجهك فى السماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 10

10 -

خداوند ، به اعمال نهانى انسان ها آگاه است .

علم اللّه أنكم كنتم تختانون أنفسكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 179 - 12

12 _ تنها خداوند آگاه به غيب ها و اسرار نهانى است .

و ما كان اللّه ليطلعكم على الغيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 35 - 18

18 _ آگاهى كامل خداوند بر نيّات و خواسته هاى درونى انسانها

ان يريدا اصلاحاً . .. انّ اللّه كان عليماً خبيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 39 - 7

7 _ آگاهى كامل خداوند به درون و جان آدمى

و كان اللّه بهم عليماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 63 - 1،2

1 _ خداوند ، آگاه به اسرار درونى منافقان

اولئك الّذين يعلم اللّه ما فى قلوبهم

2 _ خداوند ، آگاه به نيّات و اسرار درونى انسان

يعلم اللّه ما فى قلوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 81 - 5

5 _ اِخبار غيبى خداى تعالى از برنامه هاى توطئه آميز و مخفيانه مسلمانان متخلف

فاذا برزوا من عندك بيّت طائفة منهم غير الذى تقول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 91 - 1،2

1 _ اِخبار خداوند به مسلمانان صدر اسلام كه در آينده اى نزديك گروهى از دشمنان ، على رغم پيمان ترك تعرض ، به پيمان خويش وفادار نبوده ، در هر آشوبى عليه آنان شركت خواهند

كرد .

ستجدون اخرين يريدون ان يَامنوكم و يَامنوا قومهم كلّما ردّوا الى الفتنة اركسوا في

2 _ اِخبار خداوند به مسلمانان مبنى بر اينكه در گير و دار مبارزه و نبرد با دشمنان ، گروهى از آنان در صدد كسب امنيت از سوى مسلمانان و از سوى طائفه كافر خويش خواهند شد .

ستجدون اخرين يريدون ان يَامنوكم و يَامنوا قومهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 108 - 9،10

9 _ آگاهى كامل خداوند به تمامى گفتار و رفتار آشكار و نهان آدمى

و هو معهم اذ يبيتون ما لايرضى من القول و كان اللّه بما يعملون محيطاً

10 _ علم و احاطه خداوند بر توطئه ها و نقشه هاى سرّى دغلبازان و عملكرد آنان

و هو معهم اذ يبيتون ما لايرضى من القول و كان اللّه بما يعملون محيطاً

{يبيتون}، از ماده {بيتوته}، به معناى شب را به صبح آوردن است، و به قرينه جمله هاى گذشته، مراد از آن، توطئه ها و نيرنگهايى است كه شبانه و در خلوت طرح مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 127 - 27

27 _ علم خدا به رخداد ها و اعمال آدميان ، قبل از تحقق آن ( علم ازلى )

و ما تفعلوا من خير فإنّ اللّه كان به عليماً

بيان اعمال انسانها با فعل مضارع (تفعلوا) و بيان آگاهى خداوند به آن اعمال با فعل ماضى (كان به . ..)، حكايت از آن دارد كه خداوند به اعمال آدميان پيش از وقوع آن آگاهى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 -

نساء - 4 - 135 - 24،25،29

24 _ آگاهى دقيق و همه جانبه خداوند ، به اعمال و رفتار آدميان

فإنّ اللّه كان بما تعملون خبيراً

25 _ خداوند آگاه به شهادت هاى دروغ و نابحق مردم و دانا به كتمان شهادت ، از سوى آنان

و إن تلوا او تعرضوا فإنّ اللّه كان بما تعملون خبيراً

{تلوا} از {لوى لسانه} (زبانش را منحرف كرد) گرفته شده و متعلق آن _ به قرينه {شهداء للّه} _ شهادت مى باشد و انحراف زبان، كنايه از دروغ گفتن است.

29 _ توجه به آگاهى خداوند از اعمال آدميان ، زمينه اقامه عدل ، پرهيز از شهادت هاى دروغ و كتمان شهادت

كونوا قومين بالقسط شهداء للّه . .. فإنّ اللّه كان بما تعملون خبيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 7 - 13

13 _ آگاهى كامل خداوند از نيات قلبى و اسرار درونى انسان

إنّ اللّه عليم بذات الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 61 - 7،8

7 _ خداوند داناتر از خود اهل كتاب به اسرار پليد آنان در تظاهر به اسلام

و اللّه اعلم بما كانوا يكتمون

{اعلم} به معناى داناتر است. و چون هيچكس جز اهل كتاب به نيات پليدشان آگاهى نداشت، بنابراين مفضل عليه كلمه {اعلم} خود اهل كتاب هستند ; يعنى {اللّه اعلم من انفسهم بما كانوا يكتمون}.

8 _ علم خداوند به اسرار درونى هر كس ، كاملتر از آگاهى خود اوست .

و اللّه اعلم بما كانوا يكتمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 99 - 2،3

2

_ خداوند داناى به رفتار و كردار ، نيات و حالات انسانها

و اللّه يعلم ما تبدون و ما تكتمون

در برداشت فوق {ماتبدون} به رفتار و كردار آدمى كه جنبه بيرونى دارد و {ما تكتمون} به نيات و حالات انسان كه همواره جنبه درونى دارد، تفسير شده است.

3 _ آگاهى خداوند به اعمال آشكار و مخفى انسان

و اللّه يعلم ما تبدون و ما تكتمون

در برداشت فوق {ماتبدون} به اعمال و رفتار آشكار انسان و {ما تكتمون} به رفتارها و كردارهايى كه در نهان و به دور از چشم مردم انجام مى گيرد، تفسير شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 109 - 14،15،16

14 _ آگاهى كامل خداوند به واكنش هاى امت ها در برابر دعوت و رسالت پيامبران

فيقول ماذا اجبتم . .. انك انت علّم الغيوب

15 _ تنها خداوند داراى علمى كامل و مطلق به تمامى غيب ها و امور نهانى

انك انت علّم الغيوب

حرف {ال} در الغيوب براى استغراق است وصيغه مبالغه {علّم} دلالت به كمال علم الهى و فراگيرى آن دارد.

16 _ علم و دانش پيامبران به غيب در برابر دانايى گسترده خداوند بسيار ناچيز و كم مقدار

قالوا لاعلم لنا انك انت علّم الغيوب

جمله {انك . ..} پس از {لا علم لنا} مى تواند قرينه بر اين باشد كه نفى علم از پيامبران در مقايسه با علم الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 116 - 15،20،21،22

15 _ خداوند آگاه به گفته ها و انديشه هاى آدميان و تمامى حالات و صفات نفسانى ايشان

ان كنت قلته فقد

علمته تعلم ما فى نفسى

20 _ دانايى خداوند به درون عيسى ( ع ) و بى خبرى عيسى ( ع ) از درون خداوند ، دليل نفى الوهيت عيسى ( ع ) و حصر آن به خداوند .

سبحنك . .. تعلم ما فى نفسى و لا اعلم ما فى نفسك انك انت علّم الغيوب

جمله {سبحنك ما يكون لى . .}، بيانگر يگانگى خداوند و نفى الوهيت از عيسى(ع) است و جمله {تعلم ما فى نفسى و لا اعلم ...} كه حاكى از محدوديت علمى عيسى(ع) و علم مطلق خداوند است، به منزله دليل آن مى باشد.

21 _ تنها خداوند داراى آگاهى گسترده و دقيق به تمامى غيب ها و اسرارها

انك انت علّم الغيوب

22 _ دانايى گسترده و دقيق به درون انسان ها ، تنها از آن خداست .

تعلم ما فى نفسى . .. انك انت علّم الغيوب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 2 - 6،7

6 _ تنها خداوند آگاه بر {اجل مسمى} است.

و أجل مسمى عنده

7 _ تنها خداوند آگاه از زمان قيامت و حشر آدمى است.

و أجل مسمى عنده

مراد از {اجل مسمى} مى تواند زمان برپايى قيامت باشد كه پس از ذكر خلقت و عمر آدمى به عنوان آخرين منزل ذكر شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 3 - 5،6،7،9

5 _ خداوند، آگاه از نهان و آشكار انسان

يعلم سركم و جهركم

6 _ آشكار و نهان آدمى، در نزد خداوند يكسان است.

يعلم سركم و جهركم

عطف {جهركم} بر مفعول {يعلم} و تكرار نشدن فعل مى تواند بيانگر

مطلب فوق باشد.

7 _ آگاهى خداوند بر سرّ و آشكار آدمى، برخاسته از حاكميت كامل او بر سراسر هستى است.

و هو اللّه فى السموت و فى الأرض يعلم سركم و جهركم

9 _ آگاهى خداوند از نتيجه و سرانجام عمل انسان

و يعلم ما تكسبون

مراد از {ما تكسبون} مى تواند جزا و نتيجه عمل باشد كه آدمى آن را با عمل خود به دست مى آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 13 - 5

5 _ توجه به آگاهى خداوند بر گفتار و كردار آدميان، برانگيزنده آنان به ايمان

فهم لا يؤمنون . .. و هو السميع العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 33 - 4

4 _ خداوند به حالات درونى و نهانى آدمى آگاه است.

قد نعلم إنه ليحزنك الذى يقولون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 59 - 1،2،5،6

1 _ خزاين غيب تنها نزد خداوند و فقط او آگاه به آنهاست.

و عنده مفاتح الغيب لا يعلمها إلا هو

{مفاتح}، جمع {مَفتح}، به معناى {خزينه}، و يا جمع {مِفتح} به معناى {كليد}، مى تواند باشد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

2 _ كليدها و رمز و راز آگاهى به غيب و نهان، تنها در اختيار خداوند است و كسى را به آن راهى نيست.

و عنده مفاتح الغيب لا يعلمها إلا هو

در اين برداشت {مفاتح}، جمع {مِفتح}، به معناى {كليد}، گرفته شده است.

5 _ احكام خداوند در تكوين و تشريع، متكى بر آگاهى كامل و دقيق او بر غيب و شهود جهان هستى است.

إن

الحكم إلا للّه . .. لو أن عندى ما تستعجلون به ... و عنده مفاتح الغيب

6 _ تعجيل نشدن در عذاب مشركان و كفار، مرتبط با آگاهى مطلق خداوند بر غيب و شهود جهان و اسرار آفرينش است.

قل لو أن عندى ما تستعجلون . .. و عنده مفاتح الغيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 73 - 13،14

13 _ خداوند داناى به تمامى غيب و شهود هستى است.

علم الغيب و الشهدة

14 _ دانايى خداوند به غيب و شهود عالم، پشتوانه حشر تمامى انسانها و ظهور مالكيت و حاكميت انحصارى خداوند در قيامت است.

إليه تحشرون . .. يوم ينفخ فى الصور علم الغيب و الشهدة

با توجه به اينكه در آخرين جمله آيه قبل سخن از حشر آدميان بود و در اين آيه از نفخ صور و برپايى قيامت ياد شده و سپس جمله {عالم الغيب و الشهادة} آمده، گويا اين جمله پاسخى است به كسانى كه چگونگى حشر آدميان را، با وجود متلاشى شدن اجساد و از بين رفتن آثار، امرى ناممكن مى دانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 103 - 6،9،10

6 _ تنها خداوند به درك و انديشه آدمى كاملاً آگاه است.

و هو يدرك الأبصر

چنانكه راغب در المفردات گفته است. {بَصَرَ} به معناى {بصيرة} نيز آمده است، و {بصيرت} يعنى: نيروى ادراك انسان، بنابراين {يدرك الابصار} يعنى دريافت عمق انديشه ها و ادراكات.

9 _ خداوند در عين آگاهى بر كردارهاى آدميان، به آنان لطف دارد.

هو يدرك الأبصر و هو اللطيف الخبير

از معانى {لطيف} رفق و لطف است و

مقتضاى كنار هم آمدن دو صفت لطيف و خبير، خصوصاً در صورتى كه {الخبير} صفت {اللطيف} باشد، برداشت فوق است.

10 _ تنها خداوند به كنه و همه ابعاد هستى آگاه است.

و هو اللطيف الخبير

ذكر نشدن متعلق براى {الخبير} حكايت از اطلاق و دامنه گسترده آن دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 7 - 3،4،5

3 _ خداوند آگاه به تمامى اعمال و انديشه هاى پيامبران و امتهاى آنان است.

فلنقصن عليهم بعلم و ما كنا غائبين

برداشت فوق بر اين اساس است كه {مرسلين} مرجع ضمير {عليهم} باشد.

4 _ خداوند همواره حاضر و ناظر به كردار و انديشه هاى آدميان است.

و ما كنا غائبين

5 _ آگاهى خداوند به كردار و انديشه هاى آدميان برخاسته از حضور و نظارت مستقيم وى بر آنان و انديشه هايشان است.

فلنقصن عليهم بعلم و ما كنا غائبين

جمله {و ما كنا غائبين} در حقيقت توضيح {بعلم} است و اشاره به چگونگى علم الهى به اعمال بندگان دارد. يعنى علم الهى برخاسته از حضور وى است، نه اينكه چيزى و يا كسى واسطه اين آگاهى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 33 - 8

8 _ از موانع نزول عذاب استيصال بر امت هاى گنهكار و كافر ، علم خداوند به ايمان آوردن آنان در آينده است .

و ما كان اللّه معذبهم و هم يستغفرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 42 - 18

18 _ خداوند ، شنواى گفتار ها و آگاه به انديشه ها و رفتارها

و إن اللّه لسميع

عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 43 - 12

12 _ خداوند آگاه به راز هاى نهفته در سينه ها

إنه عليم بذات الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 53 - 13

13 _ خداوند ، شنواى گفتار ها و آگاه به انديشه ها و كردارها

و أن اللّه سميع عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 57 - 2

2 _ خداوند ، پيامبر ( ص ) را از وقوع نبردى ميان مسلمانان و يهوديان پيمان شكن ، پيش از واقع شدنش ، آگاه ساخت .

فشردبهم من خلفهم

{ثقف} مصدر {تثقفن} به معناى دستيابى و تسلط پيدا كردن است. {إما} مركب از {إن} شرطيه و {ما}ى زايد است. تأكيد جمله شرطيه با نون تأكيد ثقليه و {ما}ى زايده حكايت از آن دارد كه شرط، يعنى وقوع جنگ و تسلط مسلمانان بر يهوديان، تحقق خواهد يافت. بنابراين معناى جمله شرط چنين خواهد بود: اگر نبردى با يهوديان رخ داد و بر آنان مسلط شدى، كه البته چنين خواهد شد ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 61 - 9

9 _ تنها خداوند شنواى گفتار ها و آگاه بر انديشه ها

إنه هو السميع العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 8 - 14

14 _ خداوند ، به ضماير ، نيات و مقاصد آدميان ، آگاه و از آنها باخبر است .

كيف و إن يظهروا عليكم . .. يرضونكم بأفوههم

و تأبى قلوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 16 - 11

11 _ آگاهى عميق خداوند به عملكرد نهان و آشكار آدميان

و اللّه خبير بما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 44 - 5

5 _ علم دقيق خداوند به حالات و روحيّات تقواپيشگان

و اللّه عليم بالمتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 47 - 10

10 _ هشدار خداوند به منافقان با بيان علم همه جانبه اش به روحيّات و دسيسه هاى منافقانه آنان

و لأوضعوا خللكم يبغونكم الفتنة . .. و اللّه عليم بالظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 74 - 30

30 _ إخبار خداوند ، از رسوايى و فضاحت نهايى منافقان صدر اسلام در جامعه و منزوى شدن آنان

و ما لهم فى الأرض من ولىّ و لانصير

با توجه به اينكه آيه، إخبار از آينده است و نيز واژه {فى الأرض} مى تواند به همين زندگى دنيوى اشاره داشته باشد، اين برداشت به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 78 - 1،2،3،7

1 _ توبيخ منافقان پيمان شكن از سوى خداوند ، به خاطر بينش غلطشان درباره علم و آگاهى كامل خدا به نيات و عملكرد آدميان

ألم يعلموا أن اللّه يعلم

2 _ علم خداوند به كردار و گفتار مخفيانه آدميان

يعلم سرّهم و نجويهم

3 _ غفلت و بى توجّهى منافقان به علم غيب و آگاهى گسترده خدا نسبت به اسرار و سخنان پنهانى

، عامل گرايش آنان به تخلف از وظايف خود در برابر خدا

بما أخلفوا اللّه ما وعدوه . .. ألم يعلموا أن اللّه يعلم ... و أن اللّه علّم الغي

7 _ خداوند ، علّام الغيوب ( داراى علم گسترده و عميق به همه نهان ها ) است .

أن اللّه علّم الغيوب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94 - 16

16 _ تساوى غيب و شهود و نهان و آشكار ، در پيشگاه خداوند

علم الغيب و الشهدة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 98 - 14

14 _ آگاهى عميق خداوند به همه امور بدگويى هاى آشكار و نهان و نيز به بدخواهى هاى درونى منافقان نسبت به اسلام و مؤمنان

و من الأعراب . .. يتربّص بكم الدوائر ... و اللّه سميع عليم

كلمه {سميع} بيانگر بدگوييهاى منافقان و واژه {عليم} بيانگر آرزوى قلبى آنها نسبت به اسلام و مسلمين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 105 - 5

5 _ غيب و شهود ، و نهان و آشكار همه چيز ، در احاطه علم الهى است .

علم الغيب و الشهدة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 107 - 18

18 _ خداوند ، از اسرار نهفته آدميان ، آگاه است .

و الذين . .. و اللّه يشهد إنهم لكذبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 20 - 4

4 _ علم به غيب در انحصار خداوند است .

إنما الغيب للّه

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 5 - 5،6

5_ خداوند ، آگاه به توطئه هاى محرمانه و سرّى مشركان و مطلع از مواضع علنى و آشكار آنان

ألا حين يستغشون ثيابهم يعلم ما يسرّون و ما يعلنون

6_ خداوند ، به همه افكار و انديشه ها آگاه است .

إنه عليم بذات الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 6 - 4

4_ خداوند ، به منزل و مأواى دايم و موقت هر جنبنده اى آگاه است .

يعلم مستقرها و مستودعها

{مستقر} اسم مكان از استقرار و به معناى مقر و قرارگاه است. بنابراين {مستقرها};يعنى، جايگاهى كه آن جنبنده در آن استقرار دارد و منزل دايمى يا غالبى اوست. {مستودع} اسم مكان از استيداع (وديعه گذاشتن و يا وديعه گرفتن) است و از آن جا كه وديعه به طور موقت و نه دايمى در جايى نگهدارى مى شود، مى توان گفت: مراد از {مستودعها} جايگاهى است كه آن جنبنده، به طور موقت در آن جايگاه به سر مى برد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 31 - 14

14_ خداوند ، آگاه به امور نفسانى و جنبه روحانى انسان

الله أعلم بما فى أنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 111 - 7

7_ خداوند ، به تمامى اعمال انسان ها و حقيقت آن اعمال آگاه است .

إنه بما يعملون خبير

{خبرت الأمر}; يعنى ، حقيقت آن را شناختم (لسان العرب). بنابراين {إنه بما يعملون خبير}; يعنى ، همانا خداوند به حقيقت

و كُنه اعمال شما آگاه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 112 - 14

14_ خداوند ، اعمال انسان ها را مى بيند و به همه آنها آگاهى دارد .

إنه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 19 - 9

9_ خداوند ، به اعمال و رفتار انسان ها آگاه است .

والله عليم بما يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 34 - 13،14،15

13_ خداوند ، به احوال بندگان و نياز هاى آنان داناست .

فاستجاب له ربه . .. إنه هو السميع العليم

14_ خداوند ، به ترفند ها و مكر هاى آدميان و راه خنثى كردن و از ميان بردن آن ، آگاه است .

فصرف عنه كيدهنّ إنه هو السميع العليم

از مصداقهاى مورد نظر براى متعلق {سميع} و {عليم}، به قرينه {كيدهنّ} ترفند زنان اشراف ، و به قرينه {صرف عنه} از ميان بردن مكرهاى ايشان است.

15_ خداوند ، براى آگاهى به خواست بندگان نيازى به مقال و عرض حال آنان ندارد .

إنه هو السميع العليم

مى توان گفت از اهداف يادآورى علم خدا پس از بيان شنوايى او ، اين حقيقت است كه در آگاهى خداوند به حاجت انسانها ، به درخواست كردن و به زبان جارى كردن نيازى نيست ، گرچه در اجابت آن مؤثر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 77 - 13

13_ آگاهى كامل خداوند به درستى و نادرستى گفته ها

و الله أعلم بما تصفون

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 8 - 1،2،3،4،5،10

1_ خداوند ، از ويژگى هاى جنين هر زن و مادينه اى آگاه است .

الله يعلم ما تحمل كل أُنثى

مراد از {ما} به قرينه {تحمل كل اُنثى} جنين است. {اُنثى} به هر جنس ماده از انسان (زن) و غير انسان (مادينه) گفته مى شود.

2_ خداوند ، به آنچه رحم زنان و مادينه ها براى جنين جذب مى كنند آگاه است .

الله يعلم . .. ما تغيض الأرحام

{غيض} به معناى كاستن و فرو بردن است كه به مناسبت مورد از آن به جذب كردن تعبير شد. و چون سخن جمله قبل درباره جنين بود معلوم مى شود مقصود از آنچه رحمها جذب مى كنند، جذبهايى است كه در ارتباط با جنين مى باشد چه آنها كه در پيدايش جنين دخيل است و چه آنها كه مايه رشد و نمو جنين مى باشد.

3_ خداوند ، از آنچه رحم زنان و مادينه ها براى جنين جذب نكرده و از خود دفع مى كنند آگاه است .

الله يعلم ما تحمل كل أُنثى . .. و ما تزداد

{ازدياد} (مصدر تزداد) به معناى افزودن است و ضمير در {تزداد} به ارحام باز مى گردد. آنچه را رحمها مى افزايند _ كه معناى عبارت {ما تزداد} است_ مى تواند ناظر به چيزهايى باشد كه رحمها افزون بر نياز جنين از خود تراوش مى كنند كه دفع مى شود و مى تواند ناظر به افزودن بر جنين باشد كه مايه رشد و نمو او مى شود.

4_ خداوند به نطفه هايى كه رحم زنان و مادينه ها به خود جذب مى

كنند تا جنين شود ، آگاه است .

الله يعلم ما تحمل كل أُنثى و ما تغيض الأرحام

5_ خداوند به آنچه رحم زنان و مادينه ها@_ پس از جذب نطفه _ بر آن مى افزايند داناست .

الله يعلم ما تحمل كل أُنثى . .. و ما تزداد

10_ { عن محمدبن مسلم قال : سألت أباعبدالله ( ع ) عن قول الله : { يعلم ما تحمل كل أُنثى و ما تغيض الأرحام } ؟ قال : ما لم يكن حملاً ، { و ما تزداد } قال : الذكر و الاُنثى جميعاً ;

محمدبن مسلم گويد از امام صادق(ع) درباره سخن خدا: {يعلم ما تحمل كل أُنثى و ما تغيض الأرحام} سؤال كردم، حضرت فرمود: [مراد از ما تغيض الأرحام ]چيزى است كه حمل نباشد و در مورد {و ما تزداد} فرمود: پسر و دختر هر دو مى باشد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 9 - 1

1_ خداوند ، به همه نهان ها و آشكار ها داناست .

ع_لم الغيب و الشه_دة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 10 - 1،2،4

1_ خداوند به همه سخن ها _ پنهان و آشكارش _ آگاه است .

سواء منكم من أسرّ القول و من جهر به

آيه قبل گوياى اين است كه آيه فوق درباره علم خداوند بحث مى كند. بنابراين {سواء منكم ...} ; يعنى: {سواء منكم فى علمه}.

_______________________________

معانى الأخبار، ص146، ح1; تفسيربرهان، ج2، ص283، ح6.

2_ خداوند ، به راز دل ها و سخنان ابراز نشده داناست .

سواء منكم من أسرّ القول

{اسرار} به معناى پنهان

ساختن است. پنهان كردن سخن مى تواند به معناى ابراز نكردن و تلفّظ نكردن باشد و مى تواند به معناى در ملأ عام نگفتن و در خفا بيان داشتن باشد. برداشت فوق ناظر به معناى اول است.

4_ خداوند به همگان _ آنان كه در تاريكى هاى شب كاملاً پنهانند و يا در روز روشن آشكارند _ آگاه است .

و من هو مستخف بالّيل و سارب بالنهار

{استخفاء} (مصدر مستخف) و {خفاء} هر دو به معناى پنهان بودن است، با اين تفاوت كه {استخفاء} حاكى از تأكيد مى باشد. {سَرَب} به معناى راه است و {سارب} به كسى كه راه را مى پيمايد گفته مى شود و از آن جا كه راه و طى كننده آن معمولاً بر انسانها مخفى نيست _ خصوصاً كه در روز باشد _ مى توان گفت: {سارب} در آيه شريفه به قرينه مقابله آن با {مستخف} كنايه از {آشكار} مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 34 - 3

3- خداوند ، آگاه به نياز ها و خواسته هاى انسان و توانا بر تأمين آنهاست .

و ءاتي_كم من كلّ ما سألتموه

چون خداوند تمامى نيازهاى نوع بشر را برآورده است، معلوم مى شود از آن نيازها آگاه و بر اعطاى آنها قادر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 38 - 1

1- اذعان حضرت ابراهيم ( ع ) در دعاى خويش به علم همه جانبه خداوند به نهان و آشكار انسان

ربّنا إنك تعلم ما نخفى و ما نعلن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9

- حجر - 15 - 24 - 1،2،3

1- خداوند ، بى ترديد به احوال نسل هاى پيشين و نسل هاى آينده ، آگاه است .

و لقد علمنا المستقدمين منكم و لقد علمنا المستئخرين

مقصود از علم خداوند به پيشينيان و آيندگان، مى تواند علم به وجود خود آنان باشد و مى تواند علم به احوال آنها باشد. برداشت فوق مبتنى بر احتمال دوم است.

2- به يقين ، خداوند به نسل هاى پيشين و به وجود نسل هاى آينده بشر ، آگاه است .

و لقد علمنا المستقدمين منكم و لقد علمنا المستئخرين

3- خداوند ، بى ترديد به احوال انسان هاى پيشرو در ميدان ايمان و عمل و مردم ناموفق در آن ، آگاه است .

و لقد علمنا المستقدمين منكم و لقد علمنا المستئخرين

در اينكه تقدّم و تأخّر در آيه فوق، به چه چيز سنجيده شده؟ ميان مفسران چند نظريه وجود دارد: يكى از آنها سبقت و تأخير در رابطه با ايمان و عمل صالح است; زيرا دنيا ميدان مسابقه براى انسانهاست {و لكل وجهة هو موليها فاستبقوا الخيرات} (سوره بقره آيه 148). برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 97 - 7

7- خداوند ، از ضمير انسان و احساسات و عواطف روحى و روانى او ، كاملاً آگاه است .

و لقد نعلم أنك يضيق صدرك بما يقولون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 19 - 1

1- خداوند ، به تمامى آنچه انسان پنهان مى كند و يا آشكار مى سازد آگاهى دارد .

و الله يعلم

ما تسرّون و ما تعلنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 23 - 1،2،4

1- خداوند ، قطعاً به تمامى آنچه كه منكران آخرت پنهان مى سازند و يا علنى مى كنند ، آگاهى كامل دارد

لاجرم أن الله يعلم ما يسرّون و ما يعلنون

ضمير فاعلى در {ما يسرّون و ما يعلنون} به {الذين لايؤمنون بالأخرة} در آيه قبل برمى گردد.

2- خداوند ، به نيّت ها و حالات درونى انسان ها علم دارد .

لاجرم أن الله يعلم ما يسرّون

4- آگاهى خداوند از نيّت ها و حالات درونى منكران معاد ، برخاسته از علم غيب اوست .

فالذين لايؤمنون بالأخرة قلوبهم منكرة . .. لاجرم أن الله يعلم ما يسرّون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 77 - 1

1- امور غيبى و پنهانى آسمان ها و زمين ، در انحصار خداست .

و لله غيب السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 91 - 9

9- خداوند ، به همه اعمال آدميان آگاه است .

إن الله يعلم ما تفعلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 17 - 7،8

7- خداوند از تمامى گناهان بندگانش باخبر و بر همه آنها آگاه و ناظر است .

و كفى بربّك بذنوب عباده خبيرًا بصيرًا

8- آگاهى خداوند ، از گناهان باطنى و ظاهرى بندگان ، براى مجازات آنان كافى است و نيازى به شاهد و گواه ندارد .

و كفى بربّك بذنوب عباده خبيرًا بصيرًا

برداشت فوق با توجه به فرق واژه {خبير} و {بصير}

به دست مى آيد; چون {خبير} در مورد آگاهى از افكار و درون اشياست (مفردات راغب) و {بصير} اطلاع بر اعمال و رفتار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 25 - 1،2،4

1- خداوند بر آنچه در باطن انسانهاست ، آگاهى كامل دارد .

ربّكم أعلم بما فى نفوسكم

2- ربوبيت خداوند ، مقتضى علم و آگاهى كامل او بر حالات درونى انسانها

ربّكم أعلم بما فى نفوسكم

4- خداوند ، از خود انسان به حالات و افكار درونى وى ، آگاه تر است .

ربّكم أعلم بما فى نفوسكم

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه مفضل عليه {أعلم}، {منكم} باشد; يعنى، آگاهى خداوند به درون شما از خودتان بيشتر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 30 - 6

6- خداوند از حال بندگان خويش ، كاملاً باخبر بوده و آگاهى همه جانبه دارد .

إنه كان بعباده خبيرًا بصيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 39 - 5

5- دستور هاى الهى ، حقايقى است مبتنى بر علم و آگاهى خداوند به نياز هاى تربيتى بشر

ذلك ممّا أوحى إليك ربّك من الحكمة

{حكمت} وقتى به خداوند نسبت داده شود، به معناى معرفت او به اشيا و به وجود آوردن آنها در نهايت اتقان است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 47 - 1،2

1- آگاهى كامل خداوند ، به هدف ها و انگيزه هاى كافران در گوش فرا دادن به كلمات پيامبر ( ص )

نحن أعلم بما يستمعون به

{با}

در {بما} براى سببيت است. بنابراين معناى آيه چنين مى شود: ما به غرض و انگيزه اى كه كافران به خاطر آن به سخنان پيامبر(ص) گوش فرامى دهند علم داريم.

2- خداوند ، از نجوا ها و سخنان سرّى كافران عليه پيامبر ( ص ) آگاه است$ .

نحن أعلم . .. و إذ هم نحوى

.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 51 - 5

5- خداوند ، پيشاپيش به پيامبر ( ص ) اعلام كرد كه منكران معاد ، پس از دريافت جواب شبهه استبعاد معاد ، از پديدآورنده آن سؤال خواهند كرد .

فسيقولون من يعيدنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 54 - 1

1- پروردگار ، به احوال انسان ها آگاه تر و داناتر از خود آنان است .

ربّكم أعلم بكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 55 - 1

1- پروردگار عالم نسبت به احوال همه موجودات آسمان ها و زمين ، از خود آنها داناتر و آگاهتر است .

و ربّك أعلم بمن فى السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 84 - 8

8- خداى پرورش دهنده انسان ها ، آگاه تر از همگان نسبت به ملكات نفسانى و زمينه هاى روحى آنان

فربّكم أعلم بمن هو أهدى سبيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 101 - 5

5- عدم اعطاى معجزات اقتراحى مشركان از سوى خداوند ، به دليل علم خدا به حق ناپذيرى آنان

و

لقد ءاتينا موسى . .. فقال له فرعون إنى لأظنّك ي_موسى مسحورًا

يادآورى كفر فرعون، على رغم ارائه معجزات فراوان از سوى موسى(ع) در پى رد درخواستهاى مشركان، مى رساند كه دليل عدم اجابت خواسته هاى مشركان، تصميم آنان بر عدم ايمان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 26 - 6،11

6- تنها خداوند بر تمام اسرار هستى آگاه است .

قل اللّه أعلم بما لبثوا له غيب السم_وت و الأرض

جمله {له غيب. ..} _ به قرينه {اللّه أعلم} _ علاوه بر بيان مالكيت خداوند بر اسرار هستى، بر آگاهى فراگير او نيز دلالت دارد.

11- خداوند نسبت به حقايق پنهان هستى ، تيزبين و بسيار شنوا است .

له غيب . .. أبصر به و أسمع

به قرينه {أبصربه}، پس از {أسمع} نيز {به} در تقدير است و هر دو، صيغه تعجب اند; يعنى، خداوند، چه بسيار بينا و شنوا است!

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 7 - 1،2،4،5،7

1 - خداوند ، به آنچه كه آدمى مى گويد و اظهار مى كند ، آگاه است .

و إن تجهر بالقول فإنّه يعلم السرّ و أخفى

جمله {فإنّه يعلم. ..} جانشين جواب شرط {إن تجهر} است و معناى آيه اين است كه اگر سخن آشكار كنى [خدا مى داند]، زيرا كه او سرّ و مخفى تر از آن را مى داند. دراين موارد، بيان علت از تصريح به جواب شرط بى نياز مى كند.

2 - اسرار و راز هاى بازگو نشده افراد و نيت هاى آنان ، براى خداوند آشكار است و بر آن آگاهى

كامل دارد .

فإنّه يعلم السرّ

{سر}، يعنى آنچه از ديگران كتمان مى شود (لسان العرب).

4 - خداوند به راز هاى فراموش شده آدمى و نهفته ترين اسرار او آگاه است .

فإنّه يعلم . .. أخفى

5 - خداوند ، داراى علم مطلق و آگاه از غيب و شهود

فإنّه يعلم السرّ و أخفى

7 - آگاهى خداوند بر سر و آشكار آدمى ، جلوه اى از حاكميت و مالكيت مطلقه او بر سرتاسر هستى و اجزاى آن است .

على العرش استوى . له ما فى السم_وت ... فإنّه يعلم السرّ و أخفى

ارتباط اين آيه با آيات قبل، گوياى اين است كه چون خداوند بر همه هستى فرمان روايى مى كند و مالك حقيقى جهان است، پس بر همه چيز اطلاع و وقوف دارد، اگر چه سر و يا مخفى تر از آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 68 - 2

2 - خداوند با آگاه ساختن موسى ( ع ) از موفقيت قطعى در ميدان مبارزه با ساحران ، دل او را محكم كرده و به او اطمينان بخشيد .

قلنا لاتخف إنّك أنت الاعلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 104 - 1،2

1 - خداوند ، آگاه تر از هركس به گفت وگو هاى مجرمان با يكديگر در صحنه قيامت ، درباره مدت زمان درنگشان در برزخ

إن لبثتم إلاّعشرًا . نحن أعلم بما يقولون

{ما يقولون}; يعنى، آنچه مى گويند و مراد از آن مى تواند جملات رد و بدل شده بين مجرمان باشد و نيز مى تواند مراد، موضوعى باشد كه مجرمان

در باره آن نظر مى دهند. در برداشت ياد شده، اولين احتمال مورد نظر بوده است.

2 - هيچ چيز نزد خداوند مخفى و مستور نيست .

يتخ_فتون . .. نحن أعلم بما يقولون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 110 - 1،2،3

1 - خداوند ، داراى آگاهى كامل و دقيق به آينده و گذشته تمامى انسان ها

يعلم ما بين أيديهم و ما خلفهم

تعبير {ما بين أيديهم} بر چيزى اطلاق مى گردد كه زمان چندانى از آن نگذشته باشد و در مواردى (نظير اين آيه) مراد از {ما بين أيديهم و ما خلفهم} تمامى حالات انسان در همه زمان ها است. گفتنى است كه به آنچه رو به روى افراد باشد نيز {ما بين أيديهم} گفته مى شود.

2 - خداوند داناى مطلق به نهان و آشكار است .

يعلم ما بين أيديهم و ما خلفهم

{روبه رو} و {پشت سر} ممكن است كنايه از آشكار و نهان باشد، زيرابه طور معمول آنچه در برابر ديدگان انسان نباشد، از او نهان است.

3 - خداوند ، بر احوال شفيعان روز قيامت ( گذشته ، آينده ، آشكار و نهان آنان ) آگاهى كامل دارد .

لاتنفع الشف_عة إلاّمن أذن له . .. يعلم ما بين أيديهم و ما خلفهم

ضمير {هم} در {أيديهم} و {خلفهم} به {من} در آيه قبل برمى گردد كه در معناى جمع است و مى تواند به اعتبار لفظ، مرجع ضمير مفرد و به اعتبار معنا، مرجع ضمير جمع قرار گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 28 - 1

1- خداوند به تمامى

گفتار و كردار ملائكه و گذشته و حال آنان آگاه است .

يعلم ما بين أيديهم و ما خلفهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 110 - 1،3،6

1- خداوند ، به گفتار آشكار و توطئه ها و اسرار مشركان و كافران حق ستيز آگاه است .

إنّه يعلم الجهر من القول و يعلم ماتكتمون

3- احاطه علمى به گفتار نهان و آشكار آدميان ، در انحصار خداوند است .

إن أدرى . .. إنّه يعلم الجهر من القول

جمله {إنّه. ..} تعليل براى عدم آگاهى پيامبر(ص) از زمان وقوع عذاب است و اين حكايت از انحصار علم براى خدا دارد.

6 _ اسرار و توطئه هاى پنهانى انسان ها در قلمرو علم خداوند است .

يعلم ماتكتمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 76 - 1

1 - احاطه علمى خدا به گذشته و آينده انسان ها

يعلم ما بين أيديهم و ما خلفهم

{بين أيدى} كنايه از گذشته و {خلف} كنايه از آينده است; يعنى، خدا گذشته و آينده مردم را مى داند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 51 - 14

14 - آگاهى كامل و همه جانبه خدا به عملكرد انسان ها

إنّى بما تعملون عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 92 - 1

1 - غيب و شهود ، در قلمرو علم خداوند

ع_لم الغيب و الشه_دة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 19 - 7،8

7 - حكم خداوند مبنى بر كيفر دنيوى و

اخروى اشاعه دهندگان فحشا و سخت گيرى نسبت به آنان ، ناشى از علم و آگاهى او به حكمت و پيامد كار ها و رفتار ها است .

إنّ الذين يحبّون أن تشيع الف_حشة . .. لهم عذاب أليم فى الدنيا و الأخرة و اللّه ي

برداشت ياد شده بر اساس اين نكته است كه مفعول {يعلم} و {تعلمون} حكمت و پيامد همين حكم باشد; يعنى، شما نمى دانيد كه چرا خداوند تا اين اندازه نسبت به اشاعه فحشا، واكنش سخت نشان مى دهد و حكمت اين سخت گيرى چيست؟ تنها خداوند به آن آگاهى دارد.

8 - علم و آگاهى خداوند به اسرار مردم و جهل آنان به اسرار يكديگر

و اللّه يعلم و أنتم لاتعلمون

برداشت ياد شده براساس اين احتمال است كه مفعول {يعلم} اسرار مردم و علايق آنان باشد; چنان كه تعبير {يحبّون} (دوست دارند)، تأييد كننده همين مطلب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 21 - 20،22

20 - حضور خدا در زواياى زندگى انسان و آگاهى او بر آشكار و نهان آدمى

ما زكى منكم من أحد أبدًا و ل_كنّ اللّه يزكّى من يشاء و اللّه سميع عليم

22 - تهديد شدن شايعه سازان و افترا زنندگان ، به اين كه خداوند بر سخنان پنهانى و راز هاى درونى آنان آگاه است .

إنّ الذين جاءو بالإفك . .. و لولا إذ سمعتموه قلتم ما يكون لنا أن نتكلّم به_ذا ..

برداشت ياد شده از ارتباط اين آيه با آيات قبل _ كه درباره شايعه و ماجراى {افك} بود _ به دست آمده است.

جلد - نام سوره - سوره -

آيه - فيش

12 - نور - 24 - 29 - 4

4 - خداوند به رفتار ، كردار ، نيات و اسرار آدميان آگاه است .

و اللّه يعلم ما تبدون و ما تكتمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30 - 14

14 - خداوند ، از تمامى حركات و رفتار انسان ها ، آگاه و باخبر است .

إنّ اللّه خبير بما يصنعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 53 - 13

13 - بى گمان خداوند ، به همه رفتار نهان و آشكار آدميان با خبر و آگاه است .

إنّ اللّه خبير بما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 63 - 8

8 - خداوند ، به نهان و اسرار درونى انسان آگاه است .

قد يعلم اللّه الذين يتسلّلون منكم لواذًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 58 - 10

10 _ خداوند ، بر احوال بندگان و به گناهان آنان ، آگاهى كامل دارد .

و كفى به بذنوب عباده خبيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 15 - 10

10 - حضور خدا در همه جا و همراه همه كس و نيز آگاهى او نسبت به اعمال و گفته هاى مردمان

إنّا معكم مستمعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 188 - 2

2 - خداوند ، داراى احاطه علمى بر تمامى اعمال و رفتار بندگان

قال ربّى أعلم بما تعملون

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 25 - 6،7

6 - خداوند ، آگاه بر اعمال نهان و آشكار آدميان

و يعلم ما تخفون و ما تعلنون

7 - تنها خداى آگاه به هر آشكار و نهان سزاوار پرستش است ، نه مظاهر طبيعت ( چون خورشيد ، ماه و . . . ) .

يسجدون للشمس . .. ألاّيسجدوا للّه ... و يعلم ما تخفون و ما تعلنون

عبارت {و يعلم ما تخفون. ..} عطف بر {يخرج} و استدلال ديگرى است بر اين كه تنها خداى يگانه سزاوار پرستش است، نه پديده هايى چون خورشيد، ماه و... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 65 - 1،5

1 - تنها خداوند يكتا ، آگاه به غيب آسمان ها و زمين

قل لايعلم من فى السم_وت و الأرض الغيب إلاّ اللّه

5 - زمان برپايى قيامت ، از امور غيبى و علم آن تنها در اختيار خداوند

قل لايعلم . .. الغيب إلاّاللّه و ما يشعرون أيّان يبعثون

از ارتباط {أيّان يبعثون} با {الغيب} استفاده مى شود كه رستاخيز، خود مصداق و نمونه اى از امور غيبى است كه دانش آن تنها در اختيار خدا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 74 - 1،3،7

1 - خداوند ، آگاه به نيات و انديشه هاى پنهان در سينه هاى مردمان و دانا به گفتار ها و كردار هاى آشكار آنان

و إنّ ربّك ليعلم ما تكنّ صدورهم و ما يعلنون

3 - ربوبيت خدا ، مستلزم آگاهى كامل او از نهان و آشكار خلق

و إنّ ربّك

ليعلم

7 - علم خداوند ، به آشكار و نهان آدميان ، هشدارى است به حق ستيزان .

و إنّ ربّك ليعلم ما تكنّ صدورهم و ما يعلنون

با توجه به بُعد هشدارى و تهديدى آيات پيشين، تذكر دادن به علم خداوند مى تواند هشدار ديگرى به مجرمان و حق ستيزان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 75 - 1

1 - آسمان و زمين ( جهان آفرينش ) ، داراى اسرارى بس مخفى كه تنها براى خداوند آشكار است .

و ما من غائبة فى السماء و الأرض إلاّ فى كت_ب مبين

{غائبة} به هر امر بسيار مخفى گفته مى شود; زيرا {تاء} در آن براى مبالغه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 88 - 10

10 - انسان ، موجودى سطحى نگر است ; ولى خداوند آگاه به حقايق نهان كردار او است آن گونه كه به اسرار نهفته هستى آگاهى دارد .

و ترى الجبال تحسبها جامدة . .. إنّه خبير بما تفعلون

در صورتى كه {ترى الجبال. ..} بيانگر اسرار نهفته جهان و سطحى نگرى انسان نسبت به هستى باشد، آيه بالا نشان دهنده علم برتر خدا در قبال سطحى نگرى انسان است و تعبير {إنّه خبير بما تفعلون} مى رساند كه خداوند آگاه به اسرار هستى، از پنهانى ترين كردار آدميان آگاه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 56 - 8

8 - علم و آگاهى خدا به انسان هاى قابل هدايت و انسان هاى غيرقابل هدايت

و هو أعلم بالمهتدين

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 69 - 2،4

2 - احاطه علمى خداوند ، به اسرار درون و اعمال و گفته هاى آشكار انسان ها

و ربّك يعلم ما تكنّ صدورهم و ما يعلنون

{إكنان {(مصدر {تكنّ}) به معناى پنهان كردن و {إعلان} (مصدر {يعلنون}) به معناى آشكار كردن است. بنابراين {ما تكنّ صدورهم}; يعنى، آنچه كه سينه هاى آنان در خود پنهان مى كند و {ما يعلنون}; يعنى، آنچه كه آشكار مى كنند. گفتنى است كه {ما} در {يعلنون} شامل هم گفتار مى شود و هم كردار.

4 - آگاهى همه جانبه به نهان و آشكار مردم ، از شؤون ربوبيت خداوند

و ربّك يعلم ما تكنّ صدورهم و ما يعلنون

تكيه بر وصف ربوبيت به جاى هر اسم يا وصف ديگر، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 10 - 17

17 - علم و آگاهى خداوند به اسرار نهفته در سينه هاى انسان ها ، برتر از آگاهى خود آنان است .

أَوَ ليس اللّه بأعلم بما فى صدور الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 23 - 18

18 - خداوند ، بر اَعمال و زواياى قلب و انديشه آدميان آگاهى دارد .

إنّ اللّه عليم بذات الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 6 - 1،2،3،9

1 - خداوند ، به همه حقايق پنهان و آشكار جهان ، آگاه است .

ذلك ع_لم الغيب و الشه_دة

مشاراليه {ذلك} خداوندى است كه از او در آيات پيش با چندين صفت

ياد شده است.

2 - خداوندِ خالق عالم و مدبر امور آن ، آگاه به غيب و شهود است .

اللّه الذى خلق السم_وت و الأرض . .. يدبّر الأمر ... ذلك ع_لم الغيب و الشه_دة

3 - غيب و شهود و نهان و آشكار ، در پيشگاه خداوند مساوى است .

ع_لم الغيب و الشه_دة

9 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ : { عالم الغيب و الشهادة } . فقال : الغيب ، ما لم يكن و الشهادة ، ما قد كان ;

از امام صادق(ع) درباره اين سخن خداوند عزّوجلّ: {عالم الغيب و الشهادة} روايت شده كه گفت: غيب چيزى است كه هنوز واقع نشده و شهادت، چيزى است كه محقق گشته است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 54 - 1،4

1 - خداوند ، بر هر چه كه انسان ها آن را آشكار كنند و يا پنهان كنند ، آگاه است .

إن تبدوا شيئًا أو تخفوه فإنّ اللّه كان بكلّ شىء عليمًا

4 - آگاهى خداوند به آنچه انسان ها آن را آشكار مى كنند و يا پوشيده مى دارند ، برخاسته از علم وسيع و گسترده الهى به كائنات است .

إن تبدوا شيئًا أو تخفوه فإنّ اللّه كان بكلّ شىء عليمًا

تكرار {شىء} در كلام كه، اوّلى مربوط به احوال انسان و دومى دال بر همه چيز است، اين نكته را مى رساند كه علم به آن اوّلى، جزيى از علم به همه كائنات است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 2 - 6

6 - آگاهى

خداوند از مردگان و اجزاى آنان كه در دل زمين قرار مى گيرند .

يعلم ما يلج فى الأرض

احتمال دارد به قرينه اين كه در آيه بعد سخن از انكار و وقوع قيامت است، مراد از {ما يلج} مردگان و يا اجزاى متلاشى شده آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 3 - 12،14

12 - خبر وقوع قطعى قيامت ، خبرى غيبى و در اختيار خدا است .

قل بلى . .. لتأتينّكم ع_لم الغيب

14 - ربوبيت خداوند ، مقتضى داشتن علم غيب و احاطه علمى بر همه موجودات

و ربّى . .. ع_لم الغيب لايعزب عنه مثقال ذرّة ... و لا أصغر من ذلك و لا أكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 11 - 8

8 - علم و آگاهى خداوند ، از تمامى كارهايى كه انسان ها انجام مى دهند .

إنّى بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 48 - 3

3 - ربوبيت خداوند ، مقتضى آگاهى همه جانبه او از غيب و نهان ها است .

إنّ ربّى . .. علّ_م الغيوب

{علاّم الغيوب}، خبر مبتداى محذوفى مثل {هو} است كه مرجع آن {ربّى} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 38 - 1،5

1 - خداوند ، به حقايق پنهانى آسمان ها و زمين آگاه است .

إنّ اللّه ع_لم غيب السم_وت و الأرض

5 - خداوند ، به نيت ها و راز هاى دل آدميان آگاه است .

إنّه عليم بذات الصدور

جلد - نام

سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 76 - 5

5 - همه حركت ها و رفتار هاى انسان _ در نهان و آشكار _ در قلمرو علم خداوند است .

نعلم ما يسرّون و ما يعلنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 7 - 18

18 - خداوند ، از نيات و باطن انسان ها آگاه است .

إنّه عليم بذات الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 46 - 7،10

7 - خداوند ، آگاه به امور { نهان و آشكار } و { غيب و شهود }

ع_لم الغيب و الشه_دة

10 - مقتضاى الوهيت حق ( اللّه ) ، توانايى او بر خلق و آگاهى كامل او از غيب و شهود است .

قل اللّهمّ فاطر السم_وت و الأرض ع_لم الغيب و الشه_دة

يادآورى وصف توانايى و آگاهى خداوند، پس از آمدن نام مقدس او (اللّه)، بيانگر مطلب بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 16 - 2

2 - همه چيز انسان ( گفتار ، رفتار و انگيزه هاى او ) در قيامت ، در قلمرو علم و آگاهى خداوند قرار دارد .

لايخفى على اللّه منهم شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 19 - 3

3 - آگاهى خداوند به اسرار پنهان شده در سينه ها

يعلم . .. ما تخفى الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 44 - 10

10 - خداوند ، به

تمامى امور بندگانش بصيرت و آگاهى كامل دارد .

إنّ اللّه بصير بالعباد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 40 - 2

2 - هيچ چيز از ديد خدا پنهان نمى ماند ، حتى انگيزه ها و انديشه هاى درونى انسان

إنّ الذين يلحدون . .. لا يخفون علينا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 50 - 17

17 - اطلاع دقيق خداوند ، از هر گونه عملكرد آدمى

فلننبّئنّ الذين كفروا بما عملوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 54 - 9

9 - خداوند ، آگاه به همه امور حتى به گرايش هاى قلبى و درونى انسان ها

ألا إنّهم فى مرية من لقاء ربّهم ألا إنّه بكلّ شىء محيط

ذكر احاطه علمى بر تمامى پديده هاى هستى، در پى بيان ترديد درونى مشركان در حقانيت معاد، مى تواند بيانگر برداشت بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 24 - 16

16 - خداوند ، داراى آگاهى كامل نسبت به اسرار نهفته سينه ها

إنّه عليم بذات الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 25 - 8

8 - خداوند ، آگاه و دانا به تمامى افعال بندگان خويش

و هوالذى . .. و يعلم ما تفعلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 80 - 4

4 - خداوند ، آگاه به هر سرّ و شنونده هر نجوا

أم يحسبون أنّا لانسمع سرّهم و نجويهم

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 20 - 16

16- آگاهى كامل خداوند از عكس العمل درونى انسان ها ، در برابر فرمان جهاد و تكاليف دين *

و اللّه يعلم متقلّبكم و مثوي_كم . و يقول الذين ءامنوا لولا نزّلت ... رأيت الذين

از ارتباط اين آيه با جمله پايانى آيه قبل (و اللّه يعلم متقلّبكم و مثواكم)، مطلب بالا قابل برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 26 - 12

12- آگاهى خداوند ، از توطئه ها و كار هاى پنهانى عناصر سست ايمان و منافق

و اللّه يعلم إسرارهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 27 - 3

3- كيفر سخت منافقان به هنگام مرگ ، براساس علم الهى به نهان كارى هاى خائنانه آنان

و اللّه يعلم إسرارهم . فكيف إذا توفّتهم المل_ئكة

از ارتباط عبارت {فكيف إذا. ..} _ كه بيانگر كيفر سخت منافقان است _ با ذيل آيه قبل (واللّه يعلم إسرارهم) استفاده مى شود كه علم و آگاهى خداوند، پشتوانه كيفر منافقان به هنگام مرگ شان، خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 12 - 4

4 - اخبار خداوند از تصورات درونى اعراب متخلّف ، نشانه اى از علم عميق او به كردار بندگان

بل كان اللّه بماتعملون خبيرًا . بل ظننتم أن لن ينقلب الرسول

از ارتباط اين آيه با ذيل آيه قبل، مطلب بالا برداشت مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 18 - 7

7 -

خداوند ، آگاه از خلوص و صداقت باطنى مؤمنان در بيعت رضوان

لقد رضى اللّه . .. فعلم ما فى قلوبهم

مراد از {ما} در {ما فى قلوبهم} _ به قرينه {رضى اللّه. ..} مى تواند صداقت و خلوص مؤمنان باشد; زيرا اين امور است كه رضايت و خشنودى را در پى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 27 - 13

13- خداوند ، آگاه بر حقايق مخفى و پنهان از خلق

فعلم ما لم تعلموا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 16 - 3

3 - خداوند ، آگاه به ضمير آدميان و بى نياز از اظهار و اعلام آنان

قل أتعلّمون اللّه بدينكم و اللّه يعلم ما فى السم_وت و ما فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 18 - 1

1 _ خداوند ، آگاه به اسرار نهفته ( غيب ) آسمان ها و زمين

إنّ اللّه يعلم غيب السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 16 - 1

1_ خداوند ، خالق انسان و آگاه به وسوسه هاى نفسانى وى

و لقد خلقنا الإنس_ن و نعلم ما توسوس به نفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 32 - 16

16 - مخفى ترين دوره رشد و پيدايش انسان ( دوره جنين ) ، آشكار و نمايان در پيشگاه خداوند

هو أعلم بكم . .. و إذ أنتم أجنّة فى بطون أُمّه_تكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

18 - نجم - 53 - 58 - 5

5 - تحقق قيامت و علم به لحظه وقوع آن ، تنها در حيطه قدرت و علم الهى است .

ليس لها من دون اللّه كاشفة

برخى از مفسران بر آنند كه مراد از {كاشفة}، پرده برداشتن از لحظه وقوع قيامت و تحقق ساختن و آشكار نمودن صحنه هاى آن است. برداشت بالا بر پايه اين احتمال مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 27 - 8

8 - اخبار الهى از برخورد هاى توطئه آميز و مخفيانه قوم ثمود ، در برابر معجزه الهى *

فارتقبهم

با توجه به اين كه در واژه {فارتقب} ريزنگرى و نظارت دقيق نهفته است، احتمال مى رود اين فرمان، در مقام بيان حركت هاى مرموز قوم ثمود در برابر معجزه اى باشد كه براى آنان عطا خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 6 - 3

3 - خداوند ، به اسرار نهان در درون سينه ها آگاهى كامل دارد .

و هو عليم بذات الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 10 - 24

24 - خداوند ، به تمامى اعمال مؤمنان آگاه است .

و اللّه بما تعملون خبير

خطاب در آيه شريفه، متوجه مؤمنان است و مفهوم {ما} در {بما تعملون} عام و دربرگيرنده همه اعمال مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 1 - 8

8 - خداوند ، همه گفتوگو ها و سخنان محرمانه انسان ها را مى شنود و بر

آنها آگاهى دارد .

قد سمع اللّه . .. إنّ اللّه سميع بصير

برداشت ياد شده، به خاطر اين نكته است كه جمله {إنّ اللّه. ..} در مقام تعليل مى باشد و اين تعليل، تعميم دهنده حكم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 3 - 8

8 - خداوند ، به تمامى آنچه مردم انجام مى دهند ، آگاهى كامل دارد .

و اللّه بما تعملون خبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 7 - 4،10

4 - گفتوگو هاى محرمانه هيچ جمع نجواكننده اى ، بر خداوند پوشيده نيست .

ما يكون من نجوى . .. إلاّ هو معهم أين ما كانوا

10 - خداوند ، گفتوگو هاى محرمانه نجواكنندگان را ، در قيامت به آنان خبر خواهد داد .

ثمّ ينبّئهم بما عملوا يوم القي_مة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 11 - 15

15 - خداوند ، به تمامى اعمال بندگانش آگاهى كامل دارد .

و اللّه بما تعملون خبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 13 - 13

13 - خداوند ، به تمامى اعمال مردمان آگاهى كامل دارد .

و اللّه خبير بما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 18 - 14

14 - خداوند ، داراى آگاهى ژرف و همه جانبه نسبت به اعمال آدميان

إنّ اللّه خبير بما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 22 - 3،8

3 - خداى يگانه ،

آگاه به تمامى غيب و شهود ( پنهان و آشكار )

ع_لم الغيب و الشه_دة

8 - پرتوافكنى رحمت الهى بر خلق ، متكى به آگاهى او از غيب و شهود *

ع_لم الغيب و الشه_دة هو الرحم_ن الرحيم

وصف {عالم الغيب . ..} قبل از {الرحمان الرحيم}، مى تواند نظر به پشتوانه رحمت الهى داشته باشد; زيرا در صورت جهل، چه بسا به جاى رحمت، نقمت صورت گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 1 - 18

18 - خداوند ، آگاه به اعمال پنهانى و آشكار آدميان

و أنا أعلم بما أخفيتم و ما أعلنتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 8 - 4

4 - خداوند ، عالم به غيب و شهود هستى است .

إلى ع_لم الغيب و الشه_دة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 4 - 3،4،5،6

3 - خداوند ، به تمامى حركت ها و رفتار هاى نهانى و آشكاراى انسان ها آگاه است .

و يعلم ما تسرّون و ما تعلنون

4 - خداوند ، به راز ها و اسرار نهفته در سينه ها آگاهى كامل دارد .

و اللّه عليم بذات الصدور

5 - علم خداوند ، مطلق و فراگير همه ذرّات نهان و آشكار جهانِ هستى است .

يعلم ما فى السم_وت . .. و ما تعلنون و اللّه عليم بذات الصدور

يادآورى آگاهى خداوند از موجودات آسمان ها و زمين و نيز رفتارهاى نهانى و آشكارا و رازهاى دل بشر، اشاره به علم مطلق و فراگير خداوند است.

6 - آگاهى و عقيده به علم همه جانبه

خداوند به جهان و انسان ، بازدارنده انسان ها از نافرمانى و گناه

يعلم ما فى السم_وت . .. و ما تعلنون واللّه عليم بذات الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 7 - 8

8 - آفريدن جهان و آگاهى از پديده هاى آن و اسرار نهفته در دل آدميان ، نشانه آسان بودن آفرينش مجدد انسان ها از جانب خداوند

خلق السم_وت . .. و اللّه عليم بذات الصدور ... و ربّى لتبعثنّ ... و ذلك على اللّه

مطلب ياد شده، از ذكر آفرينش جهان به قدرت خداوند و آگاهى همه جانبه او در آغاز و سپس ياد كردن آسانى برپايى قيامت براى او، به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 8 - 6

6 - خداوند ، از تمامى رفتار ها و كردار هاى آدميان با خبر است .

و اللّه بما تعملون خبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 11 - 7،8

7 - علم خداوند ، مطلق و همه جانبه است .

و اللّه بكلّ شىء عليم

8 - آگاهى و ايمان مؤمنان به علم همه جانبه خداوند ، مايه تحمل مصيبت ها و پايدارى در برابر مشكلات است .

ما أصاب من مصيبة إلاّ بإذن اللّه . .. و اللّه بكلّ شىء عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 18 - 2

2 - خداوند ، آگاه از غيب و شهود و دانا به تمامى امور نهان و آشكار جهان است .

ع_لم الغيب و الشه_ده

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 3 - 9،11

9 - هيچ كس ، جز خداوند ، از افشا شدن راز پيامبر ( ص ) از سوى همسرش ( حفصه ) آگاه نبود .

قالت من أنباك ه_ذا قال نبّأنى العليم الخبير

از اين كه پيامبر(ص) آگاهى خود را از ناحيه خداوند دانسته است، مى توان به مطلب ياد شده پى برد.

11 - خداوند ، به راز دل آدميان و سخنان درگوشى و پنهانى آنان آگاه و باخبر است .

و إذ أسرّ النبىّ إلى بعض أزوجه . .. و أظهره اللّه عليه ... قال نبّأنى العليم الخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 13 - 1،2،3،4،5

1 - خداوند ، به تمامى گفته هاى پنهانى و آشكار آدميان آگاهى كامل دارد .

و أسرّوا قولكم أو اجهروا به إنّه عليم

توصيف خداوند با صيغه مبالغه {عليم}، مى تواند بيانگر كثرت و كمال علم او باشد.

2 - هيچ چيز ، از نظر خداوند پنهان نبوده و علم او به همه پديده هاى نهان و آشكار جهان يكسان است .

و أسرّوا قولكم أو اجهروا به إنّه عليم

{أو} در اين آيه، براى تساوى است; يعنى، پديده هاى جهان _ چه در نهان باشند و چه آشكارا _ براى خداوند مساوى است و همه به طور يكسان در قلمرو علم او قرار دارند.

3 - آگاهى خداوند از تمامى توطئه هاى نهان و آشكار كافران

و أسرّوا قولكم أو اجهروا به إنّه عليم

4 - خداوند ، به نيت ها ، راز دل ها و ضمير آدميان ، آگاهى كامل دارد .

إنّه

عليم بذات الصدور

5 - آگاهى كامل خداوند به راز دل ها و ضمير آدميان ، دليل احاطه كامل او بر تمامى گفته ها و توطئه هاى نهان و آشكار كافران است .

و أسرّوا قولكم أو اجهروا به إنّه عليم بذات الصدور

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه جمله {إنّه عليم. ..}، در مقام تعليل براى عبارت {و أسرّوا قولكم أو اجهروا} است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 14 - 1

1 - خداوند ، آگاه به تمامى آفريده هاى خويش است .

ألا يعلم من خلق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 15 - 6

6 - آفرينش زمين و بستر مناسب بودن آن براى حركت و روزى انسان ها ، جلوه علم و آگاهى خداوند بر احوال نهان و آشكار انسان ها

إنّه عليم بذات الصدور . .. هو الذى جعل لكم الأرض ذلولاً ... و كلوا من رزقه

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، درصدد تبيين چگونگى علم خداوند بر احوال و ضمير انسان ها است كه در دو آيه قبل، از آن سخن به ميان آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 49 - 1،2

1 - آگاهى كامل خداوند ، از ايمان يا كفر انسان ها

و إنّا لنعلم أنّ منكم مكذّبين

2 - خداوند ، آگاه به نهان انسان ها و اسرار درونى آنان

و إنّا لنعلم أنّ منكم مكذّبين

برداشت ياد شده، به سبب اين نكته است كه ايمان و كفر، از امور نهانى

و از اسرار درونى انسان ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 26 - 1،4

1 - خداوند ، آگاه به تمام حقايق غيبى و امور پنهانى

ع_لم الغيب

4 - { فقال أبوجعفر ( ع ) : . . .و أمّا قوله { عالم الغيب } فإنّ اللّه عزّوجلّ عالمٌ بما غاب عن خلقه فيما يقدّر من شىء و يَقضِيه فى علمه قبل أن يخلقَه و قبل أن يُفْضِيَه إلى الملائكة ;

امام باقر(ع) فرمود: اما [معناى] سخن خداوند: {عالم الغيب} [اين است] خداى عزّوجلّ عالم است به آنچه از مخلوقاتش پنهان مى باشد. چيزى را كه مقدر فرموده و در علم خود گذرانده است; قبل از اين كه آن چيز را بيافريند و قبل از اين كه آن را به ملائكه برساند}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 28 - 6

6 - خداوند ، به تعداد و آمار همه پديده هاى هستى آگاه است .

و أحصى كلّ شىء عددًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 2

2 - آگاهى كامل خداوند ، از تمامى حركات و رفتار هاى انسان ها

يعلم أنّك تقوم أدنى من ثلثى الّيل . .. علم أن سيكون منكم مرضى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 23 - 3

3 - آگاهى خداوند ، به اسرار درونى و نيت هاى انسان

و اللّه أعلم بما يوعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 7 -

7،9،11

7 - خداوند ، به تمام آنچه آشكار است و يا همواره مستور مى ماند ، آگاه است .

إنّه يعلم الجهر و ما يخفى

فعل مضارع در {مايخفى} _ به قرينه آن با كلمه {الجهر} _ دلالت بر تجدد و استمرار خفا دارد و مى رساند كه مراد از {مايخفى}، چيزهايى است كه مخفى شدن اقتضاى طبيعت آن باشد.

9 - آگاهى خداوند از آشكار و نهان ، پشتوانه نفوذ مشيت خداوند در پيدايش و زوال آموخته هاى انسان

سنقرئك فلاتنسى . إلاّ ما شاء اللّه إنّه يعلم الجهر و ما يخفى

11 - علم خداوند به آشكار و نهان ، توجيه كننده مشيت او درباره محو يا ابقاى معارف در ذهن پيامبر ( ص )

فلاتنسى . إلاّ ما شاء اللّه إنّه يعلم الجهر و ما يخفى

جمله {إنّه يعلم. ..}، تعليل براى {شاء اللّه} و بيانگر اين است كه اگر خداوند براى پيامبر(ص)، نسيان آيه اى را بخواهد و آن را از صفحه خاطر آن حضرت محو سازد; دليلى عالمانه داشته و بر پايه علم مطلق خود به هر نهان و آشكار، چنين اراده اى كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 7 - 7

7 - كمك هاى مالى به مردم _ هر چه باشد _ از ديد خداوند مخفى نمانده و محاسبه خواهد شد .

يقول أهلكت مالاً لبداً . أيحسب أن لم يره أحد

در برداشت ياد شده، مفروض اين است كه گوينده {أهلكت . ..} اهل انفاق بوده; ولى بر تعبير {أهلكت} توبيخ شده است. به اين بيان كه انفاق گران، نبايد مال خود را تلف شده بدانند; زيرا

انفاق ها از نظر خداوند مخفى نمى ماند. البته اين افراد نبايد به همين مقدار اكتفا كنند; بلكه براى قرار گرفتن در زمره {أصحاب الميمنة} بايد به عقبه هايى گام نهند كه آيات بعد گوياى آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 8 - 5

5 - خداوند ، بر تمام ديدنى ها آگاه است .

ألم نجعل له عينين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 9 - 3

3 - خداوند به تمامى دانسته ها ، نيت ها و افكار انسان ، دانا است .

أيحسب أن لم يره أحد . ألم نجعل له ... و لسانًا و شفتين

تكيه بر ابزار سخن گفتن، در پاسخ كسى كه از آگاهى خداوند غافل است، بيانگر اين نكته است كه چون زبان و لب ها _ كه انسان با آن معلومات و منويات خود را به ديگران انتقال مى دهد _ آفريده خداوند است. پس نمى توان او را از ضمير انسان ناآگاه دانست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 11 - 1،2

1 - خداوند ، داراى آگاهى دقيق به انسان ها و افكار و كردار آنان است .

إنّ ربّهم بهم يومئذ لخبير

{خبير}، از ريشه {خُبْر} (دانستن درون و پنهان) يا {خِبْرة} (دانستن ظاهر و باطن) است. (تاج العروس)

2 - قيامت ، روز پى بردن همگان به آگاهى دقيق خداوند از اسرار درونى ايشان

يومئذ

تعبير {يومئذ} قيامت را زمان علم خداوند، قرار داده و درباره علم او در دنيا، بيانى ندارد و از آن جا كه علم

الهى ازلى و ابدى است، اختصاص يافتن آن به قيامت، ناظر به قابل انكار نبودن آن است; يعنى، گرچه در دنيا برخى به علم او معترف نيستند; ولى در قيامت، آنان نيز به اين حقيقت پى خواهند برد.

علم غيب خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 79 - 14

14- خضر ( ع ) از برخى حوادث آينده ، آگاه بود و در برابر آن احساس مسؤوليت مى كرد .

و كان وراءهم ملك يأخذ كلّ سفينة غصبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 82 - 20

20- آگاهى خضر ( ع ) بر اسرار و حقايق امور عالم و نيز اطلاع او بر اراده خداوند در باره آنها ، نمودى از علم لدنى وى بود .

و علّمنه من لدنّا علمًا . رحمة من ربّك و ما فعلته عن أمرى

علم غيب رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 27 - 1،2،3

1 - خداوند هيچ كس را _ جز كسانى كه از آنان راضى و خشنود باشد ( رسولان ) _ از علم غيب خود آگاه نمى سازد .

إلاّ من ارتضى من رسول

{من} _ در {من رسول} _ براى تبيين {من ارتضى} است.

2 - امكان آگاه شدن رسولان الهى ، از علم غيب و امور پنهانى به وسيله وحى و الهام خداوند

فلايظهر على غيبه أحدًا . إلاّ من ارتضى من رسول

3 - امكان آگاهى رسولان الهى از زمان برپايى قيامت و نزول عذاب بر كافران ، به وسيله وحى و الهام خداوند

قل

إن أدرى أقريب ما توعدون . .. إلاّ من ارتضى من رسول

علم غيب عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 33 - 9

9- عيسى ( ع ) به برخى از حوادث آينده خويش آگاه بود .

والسل_م علىّ . .. يوم أموت

علم غيب محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 179 - 19

19 _ پيامبر ( ص ) ، آگاه به پاكان و ناپاكان ( مؤمن و منافق ) امّت خويش ، از طريق علم به غيب

و ما كان اللّه . .. و لكنّ اللّه يجتبى من رسله من يشاء

مراد از {من رسله} _ چه برخى از رسولان باشند و چه تمامى آنان _ قطعاً پيامبر اسلام (ص) از جمله آنان خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 24 - 7

7 _ پيامبر اكرم(ص) هم اكنون شاهد سرنوشت ذلتبار مشركان در قيامت*

انظر كيف كذبوا على أنفسهم و ضل عنهم ما كانوا يفترون

فعل {انظر} خطاب به پيامبر(ص) است. توجه به گزينش اين مخاطب ويژه، اين احتمال را كه پيامبر(ص) در دنيا نيز با چشم ملكوتى خود شاهد صحنه هاى قيامت هستند، تقويت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 188 - 7،9،10

7 _ برخى از مردم عصر بعثت ، پيامبر ( ص ) را به امور غيبى آگاه مى پنداشتند .

لو كنت أعلم الغيب لاستكثرت من الخير

9 _ عدم دستيابى پيامبر ( ص ) به منافع بسيار و بروز مشكلات

و سختى ها در زندگانى وى ، نشانه آگاه نبودنش به غيب ها و امور نهانى است .

و لو كنت أعلم الغيب لاستكثرت من الخير

{استكثار} (مصدر استكثرت) هنگامى كه پس از آن {من} آورده شود، به معناى زياد برداشت كردن و فراوان به دست آوردن است. بنابراين {استكثرت من الخير}، يعنى منافع بسيارى را برداشت مى كردم و به دست مى آوردم.

10 _ پيامبر ( ص ) از جانب خدا مأمور بود تا وابسته بودن توانش را به مشيت خدا و آگاه نبودنش را به امور غيبى به مردم اعلام كند .

قل لاأملك . .. و لو كنت أعلم الغيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94 - 4،12

4 _ اطلاع يافتن پيامبر ( ص ) از آينده و امور غيبى ، توسط وحى

يعتذرون إليكم إذا رجعتم

12 _ آگاهى پيامبر ( ص ) به اعمال نهانى متخلفان ، در پرتو وحى و هدايت الهى

و سيرى اللّه عملكم و رسوله

از اينكه رؤيت تنها به خدا و رسول نسبت داده شده، استفاده مى شود كه ممكن است اعمال متخلفان بر ديگران مخفى باشد. گفتنى است كه فاصله شدن {عملكم} ميان {اللّه} و {رسوله} ممكن است اشاره به اين باشد كه علم پيامبر(ص) در طول علم خدا و در پرتو آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 86 - 2

2 - پيامبران الهى ، بى خبر از نبوت خويش پيش از مبعوث شدن .

و ما كنت ترجوا أن يلقى إليك الكت_ب

جايى كه پيامبراسلام(ص) پيش از بعثت خويش، از آن هيچ گونه

اطلاعى نداشته باشد و حتى گمان آن نيز در ذهنش جوانه نزند; به طريق اولى پيامبران ديگر نيز چنين خواهند بود. بنابراين با القاى خصوصيت از پيامبر(ص)، مطلب ياد شده را مى توان درباره همه پيامبران تعميم داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 9 - 5

5- اطلاع از آينده و سرنوشت فرد فرد بشر ، خارج از قلمرو رسالت و مسؤوليت پيامبر ( ص )

قل . .. و ما أدرى ما يفعل بى و لا بكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 24 - 6

6 - آگاهى پيامبر ( ص ) به غيب

و ما هو على الغيب بضنين

علم غيب معبود راستين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 65 - 2

2 - لزوم برخوردارى معبود ، از علم مطلق و آگاهى به نهانى ترين امور هستى

قل لايعلم من فى السم_وت و الأرض الغيب إلاّاللّه

اين بخش از آيات، در مقام اثبات توحيد و رد شرك است و در اين راستا است كه علم مطلق الهى مطرح و به انسان يادآورى شده است كه اين علم فقط در اختيار خداوند مى باشد و نه غير او; پس غير او شايسته براى پرستش نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 22 - 4

4 - آگاهى مطلق به غيب و شهود ، لازمه مقام الوهيت و خداوندگارى است .

هو اللّه الذى لا إل_ه إلاّ هو ع_لم الغيب و الشه_دة

توصيف {اللّه} به {عالم الغيب و الشهادة}، بيان

بالا را افاده مى كند.

علم غيب ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 30 - 7

7 _ فرشتگان مطمئن به فسادگرى و خونريزى انسان ، پيش از آفرينش وى

قالوا أتجعل فيها من يفسد فيها و يسفك الدماء

{سفك} (مصدر يسفك) به معناى ريختن است و {من . .. يسفك الدماء} (كسى كه ... خونها خواهد ريخت) كنايه از كشتارهاى فراوان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 8 - 6

6 - اطلاعات و اخبار غيبى مربوط به اهل زمين ، در اختيار فرشتگان آسمان قرار دارد .

لايسّمّعون إلى الملإالأعلى

علم غيب موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 81 - 5

5 _ موسى ( ع ) ، از پيش بر پيروزى خود و شكست ساحران و ابطال سحرشان ، اطمينان داشت .

قال موسى ما جئتم به السحر إن اللّه سيبطله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 102 - 1

1- تذكر موسى ( ع ) به آگاهى و اعتقاد درونى فرعون به حقانيت معجزات او على رغم سحر خواندن آنها

إنى لأظنّك ي_موسى مسحورًا . قال لقد علمت ما أنزل ه_ؤلاء إلاّ ربّ السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 74 - 7،8

7_ موسى ( ع ) ، از برخى امور غيبى ، آگاه بود .

أقتلت نفسًا زكيّة بغير نفس

آگاهى موسى(ع) از قاتل نبودن نوجوان مقتول، ممكن است از علوم غيبى آن حضرت باشد.

8- موسى

( ع ) نسبت به اَعمال ناروا و خلاف شرع حساسيت شديدى داشت .

قال أقتلت نفسًا زكيّة بغير نفس

اعتراض موسى به خضر(ع) على رغم قول و قرارهاى قبلى، نشان از آن دارد كه موسى(ع) به قدرى در اين مسائل حساسيّت داشت كه تحت تأثير آن، عهد و قرار خود را نيز فراموش كرده و يا آن را ناديده گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 78 - 7

7- علمى كه موسى ( ع ) در پى آموختن آن از خضر ( ع ) بود ، علم تأويل و تحليل حوادث و شناخت حقايق پشت پرده رخداد ها بود .

هل أتّبعك على أن تعلّمن ممّا علّمت . .. سأنبّئك بتأويل ما لم تستطع عليه صبرًا

علم غيب نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 62 - 11،12،13

11 _ خداوند نوح ( ع ) رابه حقايقى پوشيده بر مردم آگاه ساخت .

و أعلم من اللّه ما لاتعلمون

من در {من اللّه} مى تواند براى ابتداى غايت باشد. در اين صورت {أعلم من اللّه ... } يعنى علم من از جانب خداست و خدا مرا به حقايقى آشنا كرده است. و نيز مى تواند {من اللّه} به معناى {درباره خدا} باشد. يعنى من حقايقى را درباره خدا و صفات او مى دانم كه شما نمى دانيد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

12 _ نوح ( ع ) ، آگاه به حقايقى پوشيده از مردم درباره خداوند

و أعلم من اللّه ما لاتعلمون

برداشت فوق بر اين اساس است كه {من اللّه} به معناى {درباره

خدا} باشد.

13 _ آگاهى نوح ( ع ) به حقايقى از جانب خدا ، از عوامل پايدارى وى در تبليغ رسالت هاى الهى و خيرخواهى خالصانه براى مردم

أبلغكم رسلت ربى و أنصح لكم و أعلم من اللّه ما لاتعلمون

به نظر مى رسد جمله {أعلم من اللّه . .. } به منزله تعليلى باشد براى {أبلغكم} و {أنصح لكم}. يعنى آگاه بودن من بر حقايقى پوشيده بر شما مرا در ابلاغ رسالتهاى الهى پايدار مى سازد.

علم غيب يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 86 - 12

12_ يعقوب ( ع ) حقايقى را درباره خدا و صفات او مى دانست كه بر ديگران پوشيده و مستور بود .

و أعلم من الله ما لاتعلمون

برداشت فوق ، بر اين اساس است كه {من الله} به معناى درباره خدا باشد. بر اين اساس مراد از {ما لاتعلمون} صفات و ويژگيهاى خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 95 - 3

3_ يعقوب ( ع ) در طول فراق يوسف ( ع ) همواره به زنده بودن او اعتقاد داشت و آن را براى اطرافيانش اظهار مى كرد .

قال أبوهم إنى لأجد ريح يوسف . .. قالوا تالله إنك لفى ضل_لك القديم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 96 - 9،10،12،13

9_ يعقوب ( ع ) پيش از دريافت بشارت به حيات يوسف ( ع ) ، به زنده بودن او اطمينان داشت .

ألم أقل لكم إنى أعلم من الله ما لاتعلمون

{من الله} مى تواند به

معناى {ازناحيه خدا} باشد و نيز مى تواند به معناى {درباره خدا} باشد. براساس معناى اول، مراد از {ما لاتعلمون} _ به مناسبت مورد _ زنده بودن يوسف(ع) ، ديدار او و ... مى باشد.

10_ يعقوب ( ع ) برخلاف فرزندانش ، به سپرى شدن دوران فراقش از يوسف ( ع ) اطمينان داشت .

ألم أقل لكم إنى أعلم من الله ما لاتعلمون

12_ آگاهى يعقوب ( ع ) به حيات يوسف ( ع ) و وصال او ، دانشى بود كه از ناحيه خداوند به آن حضرت افاضه شده بود .

ألم أقل لكم إنى أعلم من الله ما لاتعلمون

13_ يعقوب ( ع ) حقايقى را درباره خدا و صفات او مى دانست كه بر ديگران پوشيده و مستور بود .

ألم أقل لكم إنى أعلم من الله ما لاتعلمون

برداشت فوق بر اين اساس است كه {من الله} به معناى {درباره خدا} باشد. بر اين اساس مقصود از {ما لاتعلمون} صفات و ويژگيهاى خداوند است.

علم غيب يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 37 - 4،5،7،9،10

4_ يوسف ( ع ) ، از علم غيب برخوردار بود .

قال لايأتيكما طعام ترزقانه إلاّ نبّأتكما بتأويله

ضمير در {بتأويله} محتمل است به {طعام} باز گردد ، و ممكن است مراد از آن رؤياى هر يك از هم بندان يوسف(ع) باشد. بر اساس احتمال نخست ، جمله {قال لايأتيكما ...} حاكى از اين است كه يوسف(ع) ، از غيب مطلع بوده است.

5_ يوسف ( ع ) ، بهره مندى خويش از علم غيب را براى هم بندان زندانيش فاش ساخت .

ذلكما مما علمنى

ربى

7_ يوسف ( ع ) ، پيش از آوردن غذا براى زندانيان ، نوع و خصوصيات آن را براى ايشان بيان كرد .

قال لايأتيكما طعام ترزقانه إلاّ نبّأتكما بتأويله قبل أن يأتيكما

بر اين اساس كه ضمير در {تأويله} به {طعام} باز گردد، جمله {قال لايأتيكما. ..} چنين معنا مى شود: يوسف(ع) گفت: {پيش از آنكه غذايى كه به شما اعطا مى شود، برايتان حاضر گردد، تأويل آن غذا را براى شما بيان كرده ام {مراد از تأويل طعام، ماهيت نوع خصوصيات و نتيجه آن مى باشد.

9_ خداوند ، آموزنده علم غيب به يوسف ( ع )

ذلكما مما علمنى ربى

10_ آگاهى يوسف ( ع ) به غيب و توان او بر تعبير رؤياها ، تنها بخشى از دانش موهبتى خداوند به يوسف ( ع ) بود .

ذلكما مما علمنى ربى

{من} در {مما} مى تواند براى تبعيض باشد و محتمل است بيانگر نوع و جنس باشد. برداشت فوق ، بر اساس احتمال نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 41 - 9

9_ اطلاع يوسف ( ع ) از آينده و آگاهى او به غيب

قضى الأمر الذى فيه تستفتيان

مفاد {قضى الأمر . ..} تأويل و تفسير رؤياى هم بندان يوسف نيست ; بلكه بيان حقيقتى است كه آن حضرت در حاشيه تأويل رؤيا بيان داشت و اين نشان دهنده آن است كه آن حضرت علاوه بر تعبير رؤيا ، به امورى از آينده نيز آگاه بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 93 - 6

6_ آگاهى يوسف ( ع ) از

غيب و اطلاع او بر حوادثى از آينده

فألقوه على وجه أبى يأت بصيرًا

تأثير پيراهن يوسف(ع) بر چشمان يعقوب(ع) و بينا شدن آنها ، از امور غيبى است و يوسف(ع) از آن آگاه بود.

غفلت از علم غيب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 78 - 3

3 _ غفلت و بى توجّهى منافقان به علم غيب و آگاهى گسترده خدا نسبت به اسرار و سخنان پنهانى ، عامل گرايش آنان به تخلف از وظايف خود در برابر خدا

بما أخلفوا اللّه ما وعدوه . .. ألم يعلموا أن اللّه يعلم ... و أن اللّه علّم الغي

غيب آسمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 75 - 1

1 - آسمان و زمين ( جهان آفرينش ) ، داراى اسرارى بس مخفى كه تنها براى خداوند آشكار است .

و ما من غائبة فى السماء و الأرض إلاّ فى كت_ب مبين

{غائبة} به هر امر بسيار مخفى گفته مى شود; زيرا {تاء} در آن براى مبالغه است.

غيب آسمان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 33 - 3،7،8

3 - فرشتگان در پى با خبر شدن از نام هاى حقايق هستى ، دانستند كه آسمان ها و زمين داراى غيب و نهان است .

فلمّا أنبأهم . .. قال ألم أقل لكم إنى أعلم غيب السموت و الأرض

7 - آسمان ها و زمين ( هستى ) ، داراى غيب و نهانى كه حتى بر فرشتگان هم مخفى بود .

إنى أعلم ما لاتعلمون . .. ألم أقل لكم

إنى أعلم غيب السموت و الأرض

8 - خداوند ، آگاه به غيب و نهان آسمان ها و زمين ( هستى )

إنى أعلم غيب السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 123 - 1

1_ آسمان ها و زمين ، داراى غيبى وراى آنچه احساس و مشاهده مى شود .

و لله غيب السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 77 - 1،2،6

1- امور غيبى و پنهانى آسمان ها و زمين ، در انحصار خداست .

و لله غيب السموت و الأرض

2- وجود رخدادهايى نهانى در آسمان ها و زمين ، غير قابل كشف براى آدميان

و لله غيب السموت و الأرض

غيب دانستن برخى از امور و رخدادهاى موجود در آسمانها، دليل آن است كه آنها از قلمرو دانش بشر بيرون است.

6- برپايى قيامت ، از جمله امور غيبى آسمان ها و زمين است$ .

و لله غيب السموت و الأرض و ما أمر الساعة

.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 26 - 4

4- آسمان ها و زمين ، حاوى حقايقى نهفته و اسرارى نهان از غير خدا

له غيب السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 65 - 1

1 - تنها خداوند يكتا ، آگاه به غيب آسمان ها و زمين

قل لايعلم من فى السم_وت و الأرض الغيب إلاّ اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 38 - 1،2

1 - خداوند ، به حقايق پنهانى

آسمان ها و زمين آگاه است .

إنّ اللّه ع_لم غيب السم_وت و الأرض

2 - وجود حقايقى پنهان از ديد انسان ها در آسمان ها و زمين

إنّ اللّه ع_لم غيب السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 18 - 1،7

1 _ خداوند ، آگاه به اسرار نهفته ( غيب ) آسمان ها و زمين

إنّ اللّه يعلم غيب السم_وت و الأرض

7 _ آسمان ها و زمين ، علاوه بر ابعاد مادى و مشهود ، داراى زوايايى پنهان و اسرارى نامكشوف بر آدميان

يعلم ما فى السم_وت و ما فى الأرض . .. يعلم غيب السم_وت و الأرض

در آيات پيشين سخن از علم خدا به مطلق موجودات هستى بود; ولى در اين آيه بر زواياى پنهان و نامكشوف آن تأكيد شده است. جمع دو آيه، بيانگر معناى بالا است.

غيب آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 3 - 3

3 - محدود ندانستن هستى به محسوسات ، اساسى ترين اصل در جهان بينى اديان الهى

الذين يؤمنون بالغيب

از نكته هايى كه مى تواند به كارگيرى {الغيب} را به جاى {اللّه} توجيه كند، اين است كه در گام نخست به انسانها يادآورى شود كه هستى منحصر به محسوسات نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 33 - 9

9 - اسما و حقايقى كه خداوند به آدم ( ع ) آموخت ، از غيب هاى هستى بود .

إنى أعلم ما لاتعلمون . .. ألم أقل لكم إنى أعلم غيب السموت و الأرض

بنابراين مراد از {ما لا

تعلمون} همان غيب آسمانها و زمين خواهد بود و آمدن {و علّم آدم . ..} پس از {إنى أعلم ما لاتعلمون} مى رساند كه اسامى تعليم داده شده به آدم، مصداقى از {ما لاتعلمون} است. نتيجه اين دو مقدمه اين است كه: مراد از {الأسماء} همان غيب آسمانها و زمين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 188 - 8

8 _ انسان ها ، حتى پيامبران ، آگاه به امور غيبى جهان نيستند .

و لو كنت أعلم الغيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 9 - 3

3_ تقسيم پديده هاى جهان به غيب و شهود از طبقه بندى هاى هستى در قرآن

الغيب و الشه_دة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 6 - 7

7 _ جهان آفرينش ، افزون بر موجودات آشكار و شهودى ، داراى حقايق نهان و غيبى

يعلم السرّ فى السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 46 - 9

9 - جهان هستى ، متشكل از حقايق غيبى و ناشناخته و امور محسوس و شناختنى

ع_لم الغيب و الشه_دة

غيب زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 33 - 3،7،8

3 - فرشتگان در پى با خبر شدن از نام هاى حقايق هستى ، دانستند كه آسمان ها و زمين داراى غيب و نهان است .

فلمّا أنبأهم . .. قال ألم أقل لكم إنى أعلم غيب السموت و الأرض

7 - آسمان ها و زمين

( هستى ) ، داراى غيب و نهانى كه حتى بر فرشتگان هم مخفى بود .

إنى أعلم ما لاتعلمون . .. ألم أقل لكم إنى أعلم غيب السموت و الأرض

8 - خداوند ، آگاه به غيب و نهان آسمان ها و زمين ( هستى )

إنى أعلم غيب السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 123 - 1

1_ آسمان ها و زمين ، داراى غيبى وراى آنچه احساس و مشاهده مى شود .

و لله غيب السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 77 - 1،2،6

1- امور غيبى و پنهانى آسمان ها و زمين ، در انحصار خداست .

و لله غيب السموت و الأرض

2- وجود رخدادهايى نهانى در آسمان ها و زمين ، غير قابل كشف براى آدميان

و لله غيب السموت و الأرض

غيب دانستن برخى از امور و رخدادهاى موجود در آسمانها، دليل آن است كه آنها از قلمرو دانش بشر بيرون است.

6- برپايى قيامت ، از جمله امور غيبى آسمان ها و زمين است$ .

و لله غيب السموت و الأرض و ما أمر الساعة

.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 26 - 4

4- آسمان ها و زمين ، حاوى حقايقى نهفته و اسرارى نهان از غير خدا

له غيب السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 65 - 1

1 - تنها خداوند يكتا ، آگاه به غيب آسمان ها و زمين

قل لايعلم من فى السم_وت و الأرض الغيب إلاّ

اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 75 - 1

1 - آسمان و زمين ( جهان آفرينش ) ، داراى اسرارى بس مخفى كه تنها براى خداوند آشكار است .

و ما من غائبة فى السماء و الأرض إلاّ فى كت_ب مبين

{غائبة} به هر امر بسيار مخفى گفته مى شود; زيرا {تاء} در آن براى مبالغه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 38 - 1،2

1 - خداوند ، به حقايق پنهانى آسمان ها و زمين آگاه است .

إنّ اللّه ع_لم غيب السم_وت و الأرض

2 - وجود حقايقى پنهان از ديد انسان ها در آسمان ها و زمين

إنّ اللّه ع_لم غيب السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 18 - 1،7

1 _ خداوند ، آگاه به اسرار نهفته ( غيب ) آسمان ها و زمين

إنّ اللّه يعلم غيب السم_وت و الأرض

7 _ آسمان ها و زمين ، علاوه بر ابعاد مادى و مشهود ، داراى زوايايى پنهان و اسرارى نامكشوف بر آدميان

يعلم ما فى السم_وت و ما فى الأرض . .. يعلم غيب السم_وت و الأرض

در آيات پيشين سخن از علم خدا به مطلق موجودات هستى بود; ولى در اين آيه بر زواياى پنهان و نامكشوف آن تأكيد شده است. جمع دو آيه، بيانگر معناى بالا است.

كليد عالم غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 59 - 2

2 _ كليدها و رمز و راز آگاهى به غيب و نهان، تنها در

اختيار خداوند است و كسى را به آن راهى نيست.

و عنده مفاتح الغيب لا يعلمها إلا هو

در اين برداشت {مفاتح}، جمع {مِفتح}، به معناى {كليد}، گرفته شده است.

مالك غيب آسمان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 123 - 2

2_ تنها خداوند مالك غيب آسمان ها و زمين است .

و لله غيب السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 26 - 5

5- حقايق نهانى آسمان ها و زمين ، در انحصار مالكيت خداوند است .

له غيب السم_وت و الأرض

تقديم {له} دلالت بر حصر مى كند و حرف {لام} در آن، براى تمليك است.

مالك غيب آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 123 - 7

7_ باور به انحصار مالكيت خداوند بر غيب هستى ، وادار كننده آدمى به پرستش خدا و توكل بر او

و لله غيب السم_وت و الأرض . .. فاعبده و توكل عليه

جمله {اعبده و توكل عليه} بر دو جمله {لله غيب السماوات و الأرض} و {إليه يرجع الأمر كله} تفريع شده است. برداشت فوق ، ناظر به ارتباط آن با جمله نخست است.

مالك غيب زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 123 - 2

2_ تنها خداوند مالك غيب آسمان ها و زمين است .

و لله غيب السم_وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 26 - 5

5- حقايق نهانى آسمان ها و زمين ، در انحصار مالكيت

خداوند است .

له غيب السم_وت و الأرض

تقديم {له} دلالت بر حصر مى كند و حرف {لام} در آن، براى تمليك است.

محدوده علم غيب محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 59 - 3

3 _ پيامبر(ص) به همه اسرار و رمز و راز جهان آگاه نيست.

قل لو أن عندى . .. و عنده مفاتح الغيب لا يعلمها إلا هو

آيات گذشته بيانگر تصور نادرست مشركان از قدرت و اختيارات پيامبر(ص) است. زيرا آنان مى پنداشتند كه پيامبر(ص) بايد بتواند درخواستهاى آنان را در مورد نزول عذاب و يا معجزه عملى كند. اين آيه با بيان انحصار {علم غيب} به خداوند در صدد رد آن پندار و بيان محدوديت علم پيامبر(ص) و در نتيجه قدرت اوست.

محمد(ص) و علم غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 50 - 4

4 _ پيامبر(ص) مدعى آگاهى خويش بر غيب نيست.

و لا أعلم الغيب

مراد از عالم غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 92 - 6

6 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قوله عزّوجلّ : { عالم الغيب والشهادة } فقال : الغيب ما لم يكن و الشهادة ما قد كان ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه درباره سخن خداوند _ عزّوجلّ _ {عالم الغيب و الشهادة} فرمود: {غيب} چيزى است كه واقع نشده و {شهادت} چيزى است كه محقق گشته است}.

مراد از غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 73 - 18

18

_ عن أبى عبدالله(ع) فى قوله عز و جل: {عالم الغيب و الشهادة} فقال: الغيب ما لم يكن و الشهادة ما قد كان.

از امام صادق(ع) درباره {عالم الغيب و الشهادة} روايت شده است: {غيب} آن است كه به وجود نيامده و {شهادة} آن است كه به هستى در آمده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94 - 22

22 _ { عن ابى عبداللّه ( ع ) فى قوله عزّ و جلّ : { عالم الغيب و الشّهادة } : الغيب ما لم يكن و الشّهادة ما قد كان ;

از امام صادق (ع) در معناى غيب و شهادت در آيه شريفه روايت شده: غيب آن است كه به وجود نيامده و شهادت آن است كه به وجود آمده باشد}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 9 - 5

5_ { عن أبى عبدالله ( ع ) فى قوله عزوجل : { عالم الغيب و الشهادة } فقال : { الغيب ما لم يكن والشهادة ما قد كان ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه درباره سخن خداى عزوجل: {عالم الغيب و الشهادة} فرمود: غيب چيزى است كه به وجود نيامده و شهادت چيزى است كه وجود پيدا كرده است}.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 6 - 9

9 - { عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ : { عالم الغيب و الشهادة } . فقال : الغيب ، ما لم يكن و الشهادة ، ما قد كان ;

از امام

صادق(ع) درباره اين سخن خداوند عزّوجلّ: {عالم الغيب و الشهادة} روايت شده كه گفت: غيب چيزى است كه هنوز واقع نشده و شهادت، چيزى است كه محقق گشته است}.

منافقان و علم غيب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 64 - 2

2 _ آگاهى منافقان به اطلاع خداوند بر اسرار قلبشان

يحذر المنفقون أن تنزل عليهم سورة تنبئهم بما فى قلوبهم

شك نيست كه ترس منافقان مبتنى بر مقدماتى است كه از جمله آن مقدمات، آگاهى آنان است به اينكه خداوند بر اسرار آدمى آگاه و عالم است.

منشأ علم غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 37 - 9

9_ خداوند ، آموزنده علم غيب به يوسف ( ع )

ذلكما مما علمنى ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 96 - 14

14_ آگاهى از غيب و بهره مند بودن از علوم خدادادى ، از ويژگى هاى پيامبران

ألم أقل لكم إنى أعلم من الله ما لاتعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 19 - 17

17- مقام الوهيت ، مقتضى آگاهى بر تمامى احوال بندگان

لا إل_ه إلاّ اللّه . .. و اللّه يعلم متقلّبكم و مثوي_كم

محور اساسى سخن در آيه شريفه تأكيد بر الوهيت يگانه خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 26 - 3

3 - هيچ كس به صورت مستقل و بدون عنايت الهى ، به حقايق پنهانى و امور غيبى آگاه نيست .

فلايظهر على غيبه

أحدًا

منشأ علم غيب انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 36 - 4

4_ وحى و اِخبار خداوند ، طريق آگاهى پيامبران به امور غيبى و سرنوشت انسانها

أُوحى إلى نوح أنه لن يؤمن من قومك إلاّ من قد ءامن

منشأ علم غيب محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 3 - 13

13_ پيامبر ( ص ) از پيش خود و بدون تعليم الهى ، از امور غيبى اطلاعى نداشت .

و إن كنت من قبله لمن الغ_فلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 9 - 10

10- آگاهى پيامبر ( ص ) به حقايق غيبى ، تنها برگرفته از منبع وحى

و ما أدرى ما يفعل بى و لا بكم إن أتّبع إلاّ ما يوحى إلىّ

از ارتباط جمله {و ما أدرى} با {إن أتّبع}، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

موارد علم غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 109 - 12

12 _ علم به چگونگى برخورد واقعى امت ها با دعوت پيامبران از جمله علوم غيبى

فيقول ماذا اجبتم قالوا لاعلم لنا انك انت علّم الغيوب

موارد غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 116 - 23

23 _ درون و ذات مردمان و انديشه هاى ابراز نشده ايشان از جمله امور غيبى

تعلم ما فى نفسى . .. انك انت علّم الغيوب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 20 - 5

5

_ نزول معجزه و فلسفه عدم نزول آن ، از امور غيبى و در اختيار خداست .

و يقولون لو لا أنزل عليه ءاية من ربه فقل إنما الغيب للّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 78 - 4

4- اسباب و علل اعطاى مال و اولاد ، از امور غيبى بوده و از حيطه آگاهى انسان ها بيرون است .

أطّلع الغيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 3 - 16

16 _ { عن ابى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عز و جل { الذين يؤمنون بالغيب } قال : من أقر بقيام القائم انه حق ;

از امام صادق (ع) درباره {الذين يؤمنون بالغيب} روايت شده كه فرمود: آنان كسانى هستند كه به حقانيت قيام قائم اقرار دارند}.

موجبات علم غيب يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 37 - 14

14_ پيروى نكردن يوسف ( ع ) از آيين مصريان و ايمانش به خدا و آخرت ، موجب دستيابى او به علم غيب و دانش تعبير رؤيا شد .

ذلكما مما علمنى ربى إنى تركت ملّة قوم لايؤمنون

جمله {إنى تركت . ..} تعليل براى {علمنى ربى} مى باشد ; يعنى ، خداوند به خاطر اينكه من آيين كافران را وانهادم و پيروى نكردم ، چنين علمى را به من آموخت.

مؤمنان به عالم غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 5 - 3

3 - مؤمنان به غيب ( خدا و . . . )

و معتقدان به رسالت و باورداران به آخرت ، هدايت يافتگانند .

الذين يؤمنون . ... أولئك على هدًى من ربهم

مشاراليه {أولئك} (اهل تقوا) ممكن است به صورت اجمالى ملاحظه شود. در اين صورت كلمه {المتقين} مشاراليه خواهد بود. و ممكن است جنبه تفصيلى آن در نظر گرفته شود; در اين لحاظ، صفات بيان شده براى {متقين} مشاراليه {أولئك} مى باشد.

مؤمنان به غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 61 - 10

10- اشخاص مؤمن ، وعده الهى در مورد بهشت را _ على رغم پنهان بودن آن از ديده ها در دنيا _ پذيرفته و باور دارند .

جنّت عدن التى وعد الرحمن عباده بالغيب

در اين برداشت ياد شده {بالغيب . ..}، حال براى ضمير محذوف گرفته شده است كه به {التى} برمى گردد. در اين صورت حرف {با} به معناى ملابست است; يعنى، وعده خدا به بندگان، در مورد بهشت هايى است كه از ديده ها پنهان است و آنان گرچه بهشت هاى عدن را نديده اند; ولى به آن ايمان دارند. اين نحوه بيان، حاوى نوعى تمجيد از مؤمنان به وعده الهى مى باشد. هم چنين اگر {بالغيب} حال براى {عباده} گرفته شود و مراد غايب بودن بندگان از بهشت هاى عدن باشد، همين معنا استفاده مى شود.

نبوت و علم غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 31 - 3

3_ در اختيار داشتن همه نعمت هاى الهى و توان دسترسى به گنجينه هاى هستى و دانستن غيب ، از لوازم و شرايط پيامبرى نيست .

و لاأقول لكم

عندى خزائن الله و لاأعلم الغيب

نشانه هاى علم غيب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 14 - 9

9 - رد ادعاى ايمان اعراب از سوى خداوند ، نمودى از علم او به ژرفاى قلب آدميان

إنّ اللّه عليم خبير . قالت الأعراب ءامنّا قل لم تؤمنوا و ل_كن قولوا أسلمنا

با توجه به ارتباط اين آيه با ذيل آيه قبل، برداشت بالا به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 22 - 9

9 - اخبار خداوند از سر و سِرّ منافقان با يهود بنى نضير ، نمودى از علم وى به غيب و شهود

ع_لم الغيب و الشه_دة

با توجه به اين كه بخش قابل توجهى از سوره درباره غزوه بنى نضير مى باشد، آيات پايانى مى تواند نظر به مطالب ياد شده، از جمله رابطه منافقان و يهود داشته باشد.

نشئه غيب انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 172 - 3

3 _ هر يك از انسان ها پس از خلقتشان در حيات دنيا ، داراى دو نشئه وجودى هستند : نشئه شهود ارتباط خويش با خداوند و نشئه غيبت و محجوب بودن از خدا

و إذ أخذ ربك . .. و أشهدهم على أنفسهم

عطف {أشهدهم} بر {أخذ ربك} دلالت مى كند كه مسأله اشهاد و اقرار در همين حيات دنيوى انسان انجام گرفته است. يعنى هر يك از انسانهاى موجود بالعيان ربوبيت خداوند را مشاهده كرده اند. و اين در حالى است كه عموم انسانها چنين شهود و علم حضورى

را نسبت به پروردگار خويش ندارند. لذا مى توان گفت انسان داراى دو جنبه است: جنبه اى كه شاهد ربوبيت خدا بوده و جنبه اى كه چنين شهودى براى او نيست.

نقش ارتباط با عالم غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 41 - 3

3 - هر برنامه و عقيده اى ، بدون اتكا به برهانى عقلى يا منبعى غيبى ، فاقد اعتبار است .

أم عندهم الغيب فهم يكتبون

در آيات پيشين، اثبات شد كه كافران در انكار رسالت پيامبر(ص)، هيچ برهان عقلى و علمى ندارند. در اين آيه مطرح شده است كه آنان در گفتار خود، به منبع غيبى هم متكى نيستند; پس چنين انديشه اى قابل پذيرش نيست.

نوح(ع) و علم غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 112 - 3

3 - نوح ( ع ) ، نفى كننده علم غيب از خويش *

ما علمى بما كانوا يعملون

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه {ما} در {ما علمى} نافيه و {علمى} مبتدا و خبر آن محذوف باشد; يعنى، {ما علمى ثبت أو حصل بما كانوا يعملون}.

وسعت علم غيب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 38 - 2

2- نيت ها ، انگيزه ها ، افكار و رفتار آشكار و پنهانى انسان در قلمرو علم خداوند

ربّنا إنك تعلم ما نخفى و ما نعلن

ويژگيهاى علم غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 35 - 5

5 - شهودى بودن علم غيب

أعنده علم

الغيب فهو يرى

تفريع {فهو يرى} بر {أعنده علم الغيب}، نشانگر آن است كه هر وقت علم به غيبى براى انسان حاصل شود، معلوم غيبى براى وى، شكل مشهود را پيدا مى كند.

ويژگيهاى علم غيب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 10 - 3،5

3_ علم خداوند به راز دلها ، سخنان پنهانى و گفته هاى آشكار ، يكسان است .

سواء منكم من أسرّ القول و من جهر به

{سواء} مصدر و به معناى اسم فاعل (متساوى) است. اين كلمه خبر مقدم و {من أسرّ ...} مبتداى آن است ; يعنى: {من أسرّ منكم القول و من جهر به متساويان فى علمه}.

5_ علم خداوند به نهان شدگان در تاريكى هاى شب و آشكار شدگان در روشنايى روز يكسان است .

و من هو مستخف بالّيل و سارب بالنهار

{من هو} عطف بر {من أسرّ} است. از اين رو {سواء} خبر براى {من هو ...} نيز مى باشد ; يعنى: {من هو مستخف و من هو سارب سواء فى علمه}.

يقين به علم غيب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 9 - 4

4 - توجه به خدادادى بودن نعمت بيان و ابزار آن ، مايه يقين به آگاهى خداوند از نيت ها ، افكار و دانسته هاى انسان است .

أيحسب أن لم يره أحد . ألم نجعل له ... و لسانًا و شفتين

يهود و علم غيب خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 76 - 15

15 - آگاه نبودن خدا به اسرار نهانى

انسان ها ، از باور ها و پندار هاى باطل يهود

أتحدثونهم بما فتح اللّه عليكم ليحاجوكم به عند ربكم

از جمله {أتحدثونهم . .. ليحاجوكم} چنين بر مى آيد كه يهود آن گاه راه احتجاج عليه خويش را گشوده مى ديدند كه حقايق و دانسته هاى خويش را آشكار كنند; ولى اگر حقايق را آشكار نكنند عليه آنان احتجاج نمى شود و مؤاخذه نمى گردند. اين پندار بيانگر برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 77 - 2

2 - يهوديان ، خداوند را به امور نهانى انسان عالم و آگاه نمى دانستند .

أو لايعلمون أن اللّه يعلم ما يسرون و ما يعلنون

استفهام در {أو لايعلمون . ..} انكار توبيخى است.

غيبت از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

غيبت

آثار ذكر حقيقت غيبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 12 - 17

17 - توجه به حقيقت و ماهيت غيبت ، موجب تنفر و دورى از آن

أيحبّ أحدكم أن يأكل لحم أخيه ميتًا فكرهتموه

آثار غيبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 12 - 15

15 - تجسّس و غيبت مؤمنان نسبت به يكديگر ، عامل گسستن اخوت ايمانى آنان

إنّما المؤمنون إخوة . .. و لاتجسّسوا و لايغتب بعضكم بعضًا

از ارتباط {و لاتجسّسوا. ..} با {إنّما المؤمنون إخوة...} مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 8 - 3

3 - غيبت ، عيب جويى و انباشتن ثروت ، زمينه محبوس ماندن در آتشى مسلّط و فراگير در جهنم

إنّها عليهم

مؤصدة

حرف {على} در {عليهم}، بر احاطه و سلطه دلالت دارد.

آثار غيبت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 51 - 9

9 - امت ها در خطر انحراف ، با غيبت پيامبران و رهبران الهى

ثم اتخذتم العجل من بعده و أنتم ظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 92 - 5

5 - امت ها در خطر انحراف ، با رفتن پيامبران و رهبران الهى از ميان آنان

ثم أتخذتم العجل من بعده

آثار غيبت رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 51 - 9

9 - امت ها در خطر انحراف ، با غيبت پيامبران و رهبران الهى

ثم اتخذتم العجل من بعده و أنتم ظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 92 - 5

5 - امت ها در خطر انحراف ، با رفتن پيامبران و رهبران الهى از ميان آنان

ثم أتخذتم العجل من بعده

احكام غيبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 12 - 18

18 - جواز غيبت غير مؤمنان

و لايغتب بعضكم بعضًا . .. يأكل لحم أخيه ميتًا

با توجه به اين كه مخاطب {بعضكم بعضاً} مؤمنان هستند نه مطلق انسان ها، برداشت بالا استفاده مى شود.

تجزيه بدن غيبت كنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 6 - 3

3 - خداوند ، مالك و صاحب اختيار آتشى است كه در قيامت ، زراندوزان غيبت كننده و عيب

جو را درهم مى شكند .

و ما أدريك ما الحطمة . نار اللّه

{نار اللّه}، خبر است براى ضمير محذوف كه به {الحطمة} برمى گردد.

تشبيه غيبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 12 - 16

16 - ريختن آبروى برادر مؤمن با غيبت ، به منزله خوردن گوشت بدن بى جان او است .

أيحبّ أحدكم أن يأكل لحم أخيه ميتًا

توبه از غيبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 12 - 21،24

21 - بدگمانى ، تجسّس و غيبت نسبت به مؤمنان ، بى تقوايى ، گناه و نيازمند توبه است .

اجتنبوا كثيرًا من الظنّ . .. و لاتجسّسوا و لايغتب بعضكم بعضًا ... و اتّقوا اللّه

24 - بدگمانى ، تجسّس و غيبت نسبت به مؤمنان ، قابل جبران با توبه به درگاه خداوند *

اجتنبوا كثيرًا من الظنّ . .. و لاتجسّسوا و لايغتب بعضكم بعضًا ... إنّ اللّه توّا

با توجه به اين كه در آيه شريفه، از مؤمنان خواسته شده تا به جبران خطاها اقدام كنند و به توبه روآورند. (إنّ اللّه توّاب رحيم)، برداشت بالا استفاده مى شود.

حضور در مجلس غيبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 68 - 18

18 _ عن رسول الله(ص): من كان يؤمن بالله و اليوم الآخر فلايجلس فى مجلس يسب فيه امام او يغتاب فيه مسلم ان الله يقول فى كتابه: {و إذا رأيت الذين يخوضون فى آياتنا فأعرض عنهم . ..} .

از رسول خدا(ص) روايت شده است: كسى كه به خدا و روز قيامت

ايمان دارد، نبايد در محفلى كه نسبت به امامى ناسزا گويى شود يا غيبت مسلمانى مطرح گردد حضور داشته باشد. خداوند در قرآن مى فرمايد: {هرگاه كسانى را ديدى كه از روى خرده گيرى در آيات ما گفتگو مى كنند، از آنان رويگردان شو ...}.

ذلت غيبت كنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 4 - 7

7 - غيبت كنندگان ، عيب جويان و زراندوزان ، مردمى خوار و بى ارزش در پيشگاه خداوند

همزة لمزة . الذى جمع مالاً ... لينبذنّ

{نَبْذ}، به معناى افكندن و دور انداختن چيزى، بر اثر بى اعتنايى به آن است. (مفردات)

زمينه غيبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 12 - 14

14 - بدگمانى و تجسّس ، زمينه كشيده شدن انسان به غيبت

اجتنبوا كثيرًا من الظنّ . .. و لاتجسّسوا و لايغتب بعضكم بعضًا

بنابراين كه ترتيب لفظى بخش هاى آيه، بيانگر ترتيب حقيقى و رتبى آنها باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

زمينه نفرت از غيبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 12 - 17

17 - توجه به حقيقت و ماهيت غيبت ، موجب تنفر و دورى از آن

أيحبّ أحدكم أن يأكل لحم أخيه ميتًا فكرهتموه

غيبت جايز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 148 - 8،16

8 _ تبليغ و بدگويى آشكار ، از روش هاى مجاز براى مبارزه عليه ظلم و ظالم است .

لايحب اللّه الجهر بالسوء من القول إلاّ من ظلم

16 _ پذيرايى ناشايسته از

مهمان دعوت شده ، ظلم و بازگويى آن توسط مهمان ، جايز است .

لايحب اللّه الجهر بالسوء من القول إلاّ من ظلم

امام صادق(ع) در توضيح آيه فوق فرمود: من اضاف قوماً فاساء ضيافتهم فهم ممن ظلم فلاجناح عليهم فيما قالوا فيه.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 283، ح 296; تفسير برهان، ج 1، ص 425، ح 1.

غيبت فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 12 - 18

18 - جواز غيبت غير مؤمنان

و لايغتب بعضكم بعضًا . .. يأكل لحم أخيه ميتًا

با توجه به اين كه مخاطب {بعضكم بعضاً} مؤمنان هستند نه مطلق انسان ها، برداشت بالا استفاده مى شود.

غيبت كنندگان در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 1 - 2

2 - جهنم ، جايگاه عيب جويان و غيبت كنندگان است .

ويل لكلّ . .. لمزة

{لَمْز} (مصدر {لمزة})، به معناى غيبت كردن و تلاش براى كشف عيوب ديگران است (مفردات). {ويل} كلمه اى است كه براى تهديد به عذاب به كار مى رود. و نيز نام وادى يا چاه خاصى در جهنم و يا نام يكى از درهاى آن مى باشد. (قاموس)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 4 - 3

3 - عيب جويان ، غيبت كنندگان ، سخن چينان ، بدگويان ، تمسخركنندگان مردم و زراندوزان ، در آتش جهنم افكنده خواهند شد .

لينبذنّ فى الحطمة

آيات بعد، بيانگر آن است كه مراد از {حطمة}، آتش جهنم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه -

104 - 6 - 3

3 - خداوند ، مالك و صاحب اختيار آتشى است كه در قيامت ، زراندوزان غيبت كننده و عيب جو را درهم مى شكند .

و ما أدريك ما الحطمة . نار اللّه

{نار اللّه}، خبر است براى ضمير محذوف كه به {الحطمة} برمى گردد.

غيبت موسى(ع) از ميان بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 51 - 3

3 - مدت زمان عبادت و مناجات ويژه موسى ( ع ) ، چهل شب تعيين شد .

و إذ وعدنا موسى أربعين ليلة

كيفر غيبت كنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 1 - 2

2 - جهنم ، جايگاه عيب جويان و غيبت كنندگان است .

ويل لكلّ . .. لمزة

{لَمْز} (مصدر {لمزة})، به معناى غيبت كردن و تلاش براى كشف عيوب ديگران است (مفردات). {ويل} كلمه اى است كه براى تهديد به عذاب به كار مى رود. و نيز نام وادى يا چاه خاصى در جهنم و يا نام يكى از درهاى آن مى باشد. (قاموس)

گناه غيبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 12 - 21

21 - بدگمانى ، تجسّس و غيبت نسبت به مؤمنان ، بى تقوايى ، گناه و نيازمند توبه است .

اجتنبوا كثيرًا من الظنّ . .. و لاتجسّسوا و لايغتب بعضكم بعضًا ... و اتّقوا اللّه

ممنوعيت غيبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 12 - 13

13 - ممنوعيت غيبت و بدگويى مؤمنان در غياب يكديگر

و لايغتب

بعضكم بعضًا

موارد جواز غيبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 12 - 18

18 - جواز غيبت غير مؤمنان

و لايغتب بعضكم بعضًا . .. يأكل لحم أخيه ميتًا

با توجه به اين كه مخاطب {بعضكم بعضاً} مؤمنان هستند نه مطلق انسان ها، برداشت بالا استفاده مى شود.

موانع غيبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 12 - 20

20 - تقواى الهى ، مستلزم پرهيز از بدگمانى و تجسّس و غيبت نسبت به مؤمنان

اجتنبوا كثيرًا من الظنّ . .. و لاتجسّسوا و لايغتب بعضكم ... و اتّقوا اللّه

غيبت كنندگان

تجزيه بدن غيبت كنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 6 - 3

3 - خداوند ، مالك و صاحب اختيار آتشى است كه در قيامت ، زراندوزان غيبت كننده و عيب جو را درهم مى شكند .

و ما أدريك ما الحطمة . نار اللّه

{نار اللّه}، خبر است براى ضمير محذوف كه به {الحطمة} برمى گردد.

ذلت غيبت كنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 4 - 7

7 - غيبت كنندگان ، عيب جويان و زراندوزان ، مردمى خوار و بى ارزش در پيشگاه خداوند

همزة لمزة . الذى جمع مالاً ... لينبذنّ

{نَبْذ}، به معناى افكندن و دور انداختن چيزى، بر اثر بى اعتنايى به آن است. (مفردات)

غيبت كنندگان در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 1 - 2

2 - جهنم ، جايگاه عيب جويان و غيبت كنندگان

است .

ويل لكلّ . .. لمزة

{لَمْز} (مصدر {لمزة})، به معناى غيبت كردن و تلاش براى كشف عيوب ديگران است (مفردات). {ويل} كلمه اى است كه براى تهديد به عذاب به كار مى رود. و نيز نام وادى يا چاه خاصى در جهنم و يا نام يكى از درهاى آن مى باشد. (قاموس)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 4 - 3

3 - عيب جويان ، غيبت كنندگان ، سخن چينان ، بدگويان ، تمسخركنندگان مردم و زراندوزان ، در آتش جهنم افكنده خواهند شد .

لينبذنّ فى الحطمة

آيات بعد، بيانگر آن است كه مراد از {حطمة}، آتش جهنم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 6 - 3

3 - خداوند ، مالك و صاحب اختيار آتشى است كه در قيامت ، زراندوزان غيبت كننده و عيب جو را درهم مى شكند .

و ما أدريك ما الحطمة . نار اللّه

{نار اللّه}، خبر است براى ضمير محذوف كه به {الحطمة} برمى گردد.

كيفر غيبت كنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 1 - 2

2 - جهنم ، جايگاه عيب جويان و غيبت كنندگان است .

ويل لكلّ . .. لمزة

{لَمْز} (مصدر {لمزة})، به معناى غيبت كردن و تلاش براى كشف عيوب ديگران است (مفردات). {ويل} كلمه اى است كه براى تهديد به عذاب به كار مى رود. و نيز نام وادى يا چاه خاصى در جهنم و يا نام يكى از درهاى آن مى باشد. (قاموس)

غير مسلمان از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

آثار ازدواج با غير مسلمان

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 221 - 15

15 _ ازدواج با مشرك ، زمينه ساز انحراف و دخول در جهنّم است .

و لا تنكحوا . .. اولئك يدعون الى النار

اتمام حجت با غير مسلمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 5 - 11

11 _ بهره گيرى از تمام شيوه هاى ممكن ( كشتن ، اسير كردن ، محاصره نمودن و كمين زدن ) به منظور وادار كردن جوامع غير مسلمان به پذيرش آيين اسلام ، در پى اتمام حجت و دادن فرصت كافى به آنان ، بلامانع است .

فإذا انسلخ الأشهر الحرم فاقتلوا المشركين . .. فإن تابوا ... فخلّوا سبيلهم

ازدواج با غير مسلمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 221 - 1،3،6،8،11،15

1 _ حرمت ازدواج مؤمنان با زنان مشرك ; مگر در صورتى كه ايمان بياورند .

و لا تنكحوا المشركات حتى يؤمنَّ

3 _ كنيز مؤمن براى همسرى شايسته تر است از آزاد زن مشرك ; هر چند زيبا و دلربا باشد .

و لاَمَة مؤمنة خير من مشركة و لو اعجبتكم

6 _ حرمت ازدواج زنان مؤمن با مشركان ; مگر در صورتى كه ايمان بياورند .

و لا تنكحوا المشركين حتى يؤمنوا

8 _ برده مؤمن براى همسرىِ زن مسلمان شايسته تر است از آزاد مرد مشرك ; هر چند ظاهرى فريبنده داشته باشد .

و لعبد مؤمن خير من مشرك و لو اعجبتكم

11 _ نبايد مؤمنان ، زنان مؤمن را به ازدواج مشركان درآورند .

و لا تنكحوا المشركين حتى يؤمنوا

15 _ ازدواج با

مشرك ، زمينه ساز انحراف و دخول در جهنّم است .

و لا تنكحوا . .. اولئك يدعون الى النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 24 - 22

22 _ جواز ازدواج با زنان غير مسلمان شوهردار كه در جنگ به اسارت درآمده اند .

حرّمت . .. الّا ما ملكت ايمانكم

على (ع) درباره آيه فوق فرمود: من سبى من كان لها زوج.

_______________________________

مجمع البيان، ج 3، ص 51 ; نورالثقلين، ج 1، ص 466، ح 165.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 25 - 4

4 _ ممنوعيّت ازدواج با زنان غير مسلمان *

المحصنات المؤمنات . .. من فتياتكم المؤمنات

چون در جمله مورد بحث، زنان آزاده و نيز كنيزان را مقيد كرد به اينكه اهل ايمان باشند، معلوم مى شود ازدواج با زنان غير مؤمن جايز نيست.

امت غير مسلمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 159 - 2،5

2 _ كسانى كه تنها بخشى از دين را پذيرفته اند، از امت پيامبر(ص) محسوب نخواهند شد.

إن الذين فرقوا دينهم . .. لست منهم فى شىء

{منهم} خبر براى {لست} است، {من} در جمله هايى مانند {ليس منى} و {انه منى} و . .. به معناى اتصال و ارتباط است. بنابراين {لست منهم} يعنى تو ارتباط با آنان ندارى و در نتيجه آنان نيز با تو به عنوان پيامبر(ص) ارتباطى ندارند و اين به معناى خروج از امت محمد(ص) و دين اسلام است.

5 _ گروههاى مذهبى كه بر اساس پذيرش بخشى از دين تشكيل يافته اند، از

امت پيامبر(ص) نيستند.

إن الذين فرقوا دينهم و كانوا شيعا لست منهم فى شىء

انفاق به غير مسلمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 272 - 8،17

8 _ جواز انفاق به غير مسلمانان

ليس عليك هديهم . .. و ما تنفقوا من خير فلانفسكم

بنابراينكه مراد از ضمير {هديهم}، كافران و مشركان باشند و مؤيّد اين معنا گفته برخى از مفسّران است كه سبب نزول آيه، امتناع و پرهيز مسلمانان از انفاق به غير مسلمانان بوده است. (مجمع البيان)

17 _ كم و كاست نشدن پاداش انفاق براى رضاى خدا ، هر چند به بينوايان غير مسلمان باشد .

و ما تنفقوا من خير يوفّ اليكم و انتم لا تظلمون

با توجّه به شأن نزول كه در مورد انفاق به غير مسلمانان است.

پاداش غير مسلمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 62 - 1

1 - مسلمانان ، يهوديان ، نصرانى ها و صابئان ، در صورت داشتن ايمان راستين به خدا و باور به قيامت و انجام عمل صالح ، از پاداشى گران قدر برخوردار خواهند شد .

إن الذين ءامنوا . .. فلهم أجرهم عند ربهم

مراد از {الذين ءامنوا} مسلمانان هستند. درباره آيين صابئى نظرات مختلفى ايراد شده است. علامه طباطبايى پس از بيان اقوال گوناگون، تأييد مى كنند كه آيين صابئى، آيينى ممزوج از دين يهود، مجوس و حرانيّه بوده است.

جواز معاهده با غير مسلمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 12 - 4

4 _ بستن پيمان صلح با جوامع غيرمسلمان ، جايز است

.

و إن نكثوا أيمنهم من بعد عهدهم

حقوق غير مسلمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 272 - 10

10 _ حُسن رعايت حال غير مسلمانان در جامعه اسلامى

ليس عليك هديهم . .. و ما تنفقوا من خير

روش مبارزه با غير مسلمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 5 - 11

11 _ بهره گيرى از تمام شيوه هاى ممكن ( كشتن ، اسير كردن ، محاصره نمودن و كمين زدن ) به منظور وادار كردن جوامع غير مسلمان به پذيرش آيين اسلام ، در پى اتمام حجت و دادن فرصت كافى به آنان ، بلامانع است .

فإذا انسلخ الأشهر الحرم فاقتلوا المشركين . .. فإن تابوا ... فخلّوا سبيلهم

عدالت غير مسلمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 95 - 7

7 _ امكان عدالت در افراد غير مسلمان

ذوا عدل منكم

برداشت فوق بر اين اساس است كه قيد {منكم} قيدى احترازى باشد.

گواهى غير مسلمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 106 - 5،6،9،10

5 _ شهادت دو مرد غير مسلمان ، كافى براى اثبات وصيت و حدود آن ، در صورتى كه وصيت كننده در مسافرت بميرد و در آستانه مردن وصيت كند .

او ءاخران من غيركم ان انتم ضربتم فى الارض فاصبتكم مصيبة الموت

6 _ اعتقاد به خدا از شرايط اعتبار شهادت غير مسلمان در امر وصيت

فيقسمان باللّه ان ارتبتم . .. لانكتم شهدة اللّه

ضرورت سوگند شاهدان به نام خدا در اعتبار شهادت

آنان، مى رساند كه مراد از {ءاخران من غيركم} غيرمسلمانى است كه اعتقاد به خداوند داشته باشد.

9 _ شهادت غير مسلمان بر وصيت در صورت شك در راستى و درستى شهادت وى تنها با سوگند پذيرفته مى شود و از اعتبار قانونى برخوردار مى گردد

او ءاخران من غيركم . .. تحبسونهما من بعد الصلوة فيقسمان باللّه ان ارتبتم

جمله {تحبسونهما . ..} مى تواند ناظر به هر دو طائفه از شاهدان {ذوا عدل منكم} و {ءاخران من غيركم} باشد. و مى تواند تنها ناظر به طائفه دوم يعنى {و ءاخران من غيركم} گرفته شود. برداشت فوق مبتنى بر احتمال دوم است.

10 _ ارزش و اعتبار شهادت شاهدان بر وصيت _ چه مسلمان و چه غير مسلمان _ آنگاه كه راستى و درستى شهادتشان مورد ترديد باشد . منوط به سوگند است .

ذو عدل منكم او ءاخران من غيركم . .. تحبسونهما من بعد الصلوة فيقسمان باللّه

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه جمله {تحبسونهما} ناظر به هر دو طائفه از شاهدان بر وصيت باشد و اعتبار شهادت هر شاهدى _ چه مسلمان و چه غير مسلمان _ را مقيد به سوگند كند.

معاهده با غير مسلمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 1 - 7

7 _ بستن پيمان عدم تعرض با جوامع غير مسلمان ، جايز است .

الذين عهدتم من المشركين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 4 - 2

2 _ بستن پيمان عدم تعرض با جوامع غير مسلمان ، جايز است .

الذين عهدتم من المشركين

جلد - نام سوره -

سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 7 - 10

10 _ بستن پيمان عدم تعرض با جوامع غير مسلمان ، جايز است .

كيف يكون للمشركين عهد . .. إلا الذين عهدتم عند المسجدالحرام

موادغذايى از ديدگاه قرآن در تفسير راهنما

{موادغذايى}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 27 - 3

3 - گندم و جو در نظام غذايى انسان ها ، داراى نقشى برجسته است .

فأنبتنا فيها حبًّا

تقدير موادغذايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 10 - 3

3 - خداوند ، پديدآورنده و تقديركننده مواد غذايى موجودات در زمين

و قدّر فيها أقوتها

بنابر اين كه مراد از {قدّر فيها. ..} پديدآوردن قوت موجودات همراه با تقدير و اندازه گيرى باشد، مطلب ياد شده به دست مى آيد.

زمينه تأمين موادغذايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 27 - 2

2 - بارش باران و نرم شدن خاك زمين و شيار خوردن آن ، زمينه ساز حصول غله جات و تأمين غذاى انسان ها

صببنا الماء . .. شققنا الأرض .... فأنبتنا فيها حبًّا

مطالعه توليد موادغذايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 24 - 1

1 - نگاه به خوراكى ها و توجّه به روند توليد و مصرف آن ، امرى ضرورى و برانگيزنده انسان به انجام دادن فرمان هاى خداوند

فلينظر الإنس_ن إلى طعامه

فرمان به دقت در طعام، با حرف {فاء} بر آيه قبل تفريع شده است تا اين نكته را برساند كه اين انديشه، انسان را به انجام

دادن اوامر الهى وادار مى كند. وجود كلمه {الإنسان} در آيات قبل، گرچه از تكرار آن بى نياز مى كرد و اكتفا به ضمير آن ممكن بود; ولى بار ديگر به اين لفظ تصريح شد تا بيانگر تفاوت مصداق انسان در دو آيه باشد. در آيه قبل مراد كافران بود و اين آيه به همه انسان ها نظر دارد.

مطالعه مصرف موادغذايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 24 - 1

1 - نگاه به خوراكى ها و توجّه به روند توليد و مصرف آن ، امرى ضرورى و برانگيزنده انسان به انجام دادن فرمان هاى خداوند

فلينظر الإنس_ن إلى طعامه

فرمان به دقت در طعام، با حرف {فاء} بر آيه قبل تفريع شده است تا اين نكته را برساند كه اين انديشه، انسان را به انجام دادن اوامر الهى وادار مى كند. وجود كلمه {الإنسان} در آيات قبل، گرچه از تكرار آن بى نياز مى كرد و اكتفا به ضمير آن ممكن بود; ولى بار ديگر به اين لفظ تصريح شد تا بيانگر تفاوت مصداق انسان در دو آيه باشد. در آيه قبل مراد كافران بود و اين آيه به همه انسان ها نظر دارد.

منشأ موادغذايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 24 - 4

4 - توجّه به تأمين مواد غذايى انسان از سوى خداوند ، بازدارنده او از كفران نعمت و وادارسازنده او به شكرگزارى است .

ما أكفره . .. فلينظر الإنس_ن إلى طعامه

چنانچه {كفر} در {ما أكفره} به معناى كفران نعمت باشد، ارتباط اين آيه با آيات پيشين،

بيانگر برداشت ياد شده است.

نقش موادغذايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 24 - 3

3 - خوراكى هاى انسان ، همانند مراحل رشد و فناى جسم او ، دربردارنده دلايل و نشانه هاى خداوند است .

فلينظر الإنس_ن إلى طعامه

مراد از نظر به طعام _ به قرينه آيات بعد _ نظر به اسباب و نتايج آن و وابسته بودن مراحل پيدايش آن به خداوند است. عطف آياتى كه درباره غذاى انسان است، بر آياتى كه از حدوث و مرگ جسم او سخن گفته بود; نشانه هماهنگى نعمت هاى درونى و برونى انسان در دلالت بر خداوند است.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109